چگونه قید ازدواج را بزنیم

 
helpkade
چگونه قید ازدواج را بزنیم
چگونه قید ازدواج را بزنیم

به کانال مشاوره ازدواج و خانواده در تلگرام بپیوندید برای ورود همین جا کلیک کنید.
سلام. میخوام با شما دوستان درد دل کنم.
از موقعی که بیست و هفت سالم شده چند نفر برای خواستگاری تلفن زدن خونمون. اونا هم وقتی سن منو شنیدن یا تلفن رو بدون خداحافظی قطع کردن و یا گفتن ما دختر کوچکتر می خوایم. چند مورد هم وقتی شنیدن خواهر کوچکترم عقد کرده اونا هم پشیمون شدن. چند وقت پیش هم یکی تلفن زده بود و کلی سوال پرسید. از قد و وزن و قیافه من پرسید. ازم خواست بیرون قرار بذاریم تا منو ببینن، که من قبول نکردم و گفتم اگه می خواین منو بینین بیاین خونمون. اونا هم گفتن دوباره تماس می گیریم و بعد از چند ماه دیگه خبری ازشون نشد. یکی دیگه هم تلفن زده بود و کلی سوال پرسید که تاریخ دقیق تولدت چیه و خونتون کدوم منطقه هست. بعد پرسید شغل پدرت چیه. وقتی مادرم گفت که پدرش فوت کرده اون خانم بدون هیچ حرفی تلفن رو قطع کرد. خواستگارهای قبلی هم که فقط مادر و خواهر پسر میومدن خونمون وقتی منو می دیدن از ظاهرم یه عیبی می گرفتن و می رفتن.
در مورد آشنا شدن هم چندین ماه با پسرهای مختلف آشنا شدم. اما همشون با این که دم از ازدواج میزدن، موقع قرار گذاشتن یا بعد از قرار از من رابطه نامشروع می خواستن. من هم باهاشون کات می کردم. الآن هم چند وقتی هست که نرم افزارهای اجتماعی موبایلم رو حذف کردم. دیگه هم با هیچ پسری قرار نذاشتم.
منم دیگه قید ازدواج رو زدم. فکر می کنم که هر کس یه سرنوشتی داره. سرنوشت من هم تنهایی هست. فکر می کنم که هر کس در زندگیش یه چیزهایی رو نداره. من هم قراره در زندگیم ازدواج نداشته باشم. دیگه هم از خدا و از هیچ کس کمکی نخواستم.
وقتی قرار نیست بشه چرا خودم رو عذاب بدم.
تصمیم دارم یا درسم رو تموم کنم و یا انصراف بدم. بعد هم دنبال کار بگردم. می خوام روزهام رو سر کنم تا مرگم برسه.

————————————-

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.welayatnet.com/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.welayatnet.com/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.welayatnet.com/fa/user/register

اطلاعات بیشتر در مورد فرمت‌های متنی

خانوم، منم مجردم ولی دوستام که متاهل هستن هم روزاشون رو سر میکنن تا مرگشون برسه، زندگی آسون نمیشه بلکه آدما باید قوی بشن ، پس از مجردی ناراحت نباش و زندگیتو با برنامه ریزی سازگار با خودت ادامه بده اگرم فرصت مناسبی برای ازدواج فراهم شد ازدواج کن، ولی برای آرمان های الهی خودت زندگی کن چه با ازدواج چه بی ازدواجچگونه قید ازدواج را بزنیم

سلام به دوست عزیزم،منم دقیقاً حس وحال شمارو دارم،منتها من الان 31سالم شده،از یازده سال پیش آماده ی ازدواج بودم ولی هیچ وقت خواستگار نداشتم،و اگ داشتم مادرشون اجازه نمیداد و ازم خوشش نمیومد بااینکه از لحاظ شغل و درآمد هیچ مشکلی ندارم،و ظاهرم خوب و مث همه معمولیه،اما بدل کسی ننشستم تنها ی خواستگار جدی داشتم که اون کم عقل و حراف و ساده لوحه،،،،اینقده اشک ریختم، بخاطر شرمی ک از پدرو برادرها و مادر و خواهرها و زن برادرام داشتم، هی سنم رفت بالا،،،هر چی با خدا مناجات کردم فایده نداشت،البته هر چی از خدا خواستم بهم داده، بجز این مورد که برام مهمترین بود،،چون تو خونه خیلی سخت بهم میگذره،، چ کنم دیگه محل به گذشت زمان نمیدم و دیگ از تنهایی، از شماتت دشمنا، از خجالت کشیدن ها، از سن مهار نشدنیم نمیترسم. میخام با خودم بهترین دوست باشم، چون فقط خودم بودم که باعث پیشرفت خودم شدم و الان نون حلال دارم، جیبم پره، یا من لیاقت ازدواج نداشتم، یا کسی مث من وجود نداره،،،هرچی هست دوست خوبم راه حل دست ماها نیست،، همش دست خداست،،، تاحالا ک نخواست بهرکسی هم قسمش دادم گفت اصلا فعلاً حرفشو نزن،،،،بیخیال دیگ بخودم زیادی ظلم کردم دیگ سنم از ازدواج گذشت… دعا کنیم اخرتمون این بلا سرمون نیاد چون اونجا مث اینجا کوتاه نیست.

جمع بندی مطلب:

شما خواستگارهایی داشتید که بیشتر آنها به خاطر مورد پسند واقع نشدن مادر و یا خواهر به شما جواب رد داده اند و به صورت جدی خواستگاری نداشتید تا با توجه به استعدادها وخوبی هایی که دارید شما را انتخاب کنند. و این مساله بخاطر فرهنگ غلطی است که مانع ازدواج عده ای از دخترهای خوب جامعه می شود.

خواستگار نداشتن بعضی دخترها علت هایی دارد: ۱- پسر آماده ازدواج که شرایط مورد نظر خانواده دختران را داشته باشد کم است. ۲- عده زیادی بخاطر بالا رفتن سن و دیدن صورت های زیبا بد پسند شده اند.  ۳- تحصیل و سن بالای دختران باعث کم شدن خواستگار شده است.

در مورد شما هم ممکن است یکی از این علت ها باشد و همچنین ممکن است در محله ای زندگی می کنید که محله خوب و مناسبی نباشد(یکی از خواستگارها هم از منطقه ای که زندگی می کنید پرسیده بود) شما باید علت این که خواستگار ندارید را بررسی کند و اگر علتی داشته باشد که بشود آن را  رفع کرد دنبال رفع آن باشید مثلا همین مساله محل زندگی که می شود آن محله را ترک کرد و در محله ای دیگر زندگی کرد.

نبود خواستگار امتحان الهی نیست؛ بلکه بخاطر فرهنگ نادرست جامعه می باشد که ازدواج را سخت کرده است و موجب شده دخترهای خوب خواستگار نداشته باشند. درست است که هر کسی سرنوشتی دارد و شاید سرنوشت شما تنهایی نباشد شما باید برای ازدواج کردن و رفع این تنهایی تلاش کنید و نباید ناامید بشوید و بی خیال ازدواج کردن شوید درست است که سن شما بالا رفته و خواستگار کم دارید اما باید برای جذب خواستگار تلاش کنید. راه های جذب خواستگار:
۱-طرز برخورد با خانواده و دوستان؛ رفتار مناسب، با ادب و احترام و به دور از شوخی زياد و جلف بودن می‌تواند برای يك خانم مناسب باشد و نظر افراد را به خود جلب كند.
۲- كم كردن توقعات؛ يكي از موانع مهم پيش روي ازدواج جوانان توقعات بالا می‌باشد كه با كم كردن اين توقعات و بيان اين مساله در موقعيت‌های مناسب می‌توانند زمينه ازدواج را ايجاد كنند.
۳- اخلاق نیکو؛ در محيط اطراف به ویژه در خانه باید سعی کرد با كمال متانت و گذشت و فداكاری رفتار كرد. مکارم اخلاق بهترین عامل در جذب دیگران است.
۴- توجّه به ضعف‌ها و خصلت‌های ناپسند خود و رفع آن‌ها
۵- توسل به اهل بيت؛ انسان نسبت به آينده خود ناآگاه است و در اين گونه موارد تنها و بهترين راه، توكل بر خداوند و متوسل شدن به امامان معصوم(عليهم‌السلام) و دعا كردن است.
۶- در اجتماعات زنانه آراسته حاضر شوید  ،و لباسهای شیک بپوشید البته نه بگونه ای که جلف شود  و در اجتماعات غیر زنانه متین و سنگین و با حجاب باشید و در مراسم های مذهبی شرکت کنید و خودی نشان دهید.
۷- می توانید به دوستان و آشنایان و کسانی که واسطه امر ازدواج هستند بسپارید.

در پایان اگر با امتحان این راهکارها ازدواج نکردید از درگاه خداوند متعال ناامید نشوید و به آینده امیدوار باشید. 
                 با آرزوی موفقیت برای شما

مهمترین نظرات کاربران محترم:
1- این دیگه چه طرز فکریه اینجوری خودتون رو نابود میکنین و هیچ چیزی هم درست نمیشه. روحیه تون رو حفظ کنین.
2-این تنهایی کشنده ای که بیانش کردید  هلتون نده به اغوش کسی که نه دلتون باهاشه و نه عقلتون و فقط از سر تنهایی بهش پناه اوردید.
3- شما اول فكر كنيد ببينيد كه چه ايرادي در رفتارتون و طرز برخوردتون با ديگران داريد شايد اين باعث عقب كشيدن خاستگاراتون ميشه و اونو برطرف كنيد.
4- اينقدر ب خودتون تلقين نكنيد،مثبت فكر كنيد واقعا ب هرچي ك فكر ميكنيد جذب ميشه.

از راهنماییتون ممنونم.

اینم بدون که مابرای خودمون زندگی میکنیم نه برای حرف مردم  نه خرجتو میخاد کسی بده نهچیزی پس به داشته هات فک کن نه نداشته هات

ای بابا دوست عزیز چرا آنقدر نگرانی شوهر مگه چیه من خود م از شما بزرگترم   27 که سنی نیس بعدم شاید حکمت خدا اینه مثلا 30 سالگی ازدواج کنی ی ازدواج بادوام نه اینکه برا حرف مردم بری زن هر کی بشی همین که سالمی سایه پدر ومادرت بالا سرته به صد تا شوهر می ارزه

خوشحال میشم اول مطلب منو بخونین بعد نظر بدین.
مشخصه که حتی یه بار هم نخوندین. اون وقت همین طوری نظر میدین.
گفتم پدرم فوت کرده و اون وقت شما میگین سایه پدر و مادر بالای سرته؟؟؟

اينقدر ب خودتون تلقين نكنيد،مثبت فكر كنيد واقعا ب هرچي ك فكر ميكنيد جذب ميشه من خودم ٢ ٣بار عيني ب اين نتيجه رسيدم،فكراي بد خيلي زودتر جذب ميشن پس اصلا منفي بافي نكنيد.

ن عزيزم مادر شوهر من زبونش تند و نيشدار ك نيست را ب راهم قربون صدقه ي من ميره و دورم ميگرده و١پريناز ميگه ك ١٠٠تا پريناز از دهنش ميفته،پيش همه تعريفه منو ميكنه،خيليم با سياسته حتي اگ من با نامزدم حرفم بشه و تقصير من باشه اون بازم طرف منو ميگيره و از من حمايت ميكنه چون ميدونه ك هرچقدرم از پسرش شاكي باشه دل پسر از مادر خودش نميشكنن ولي من عروسمو ممكنه حتي حرف حقش بهم بربخوره،مث٢تا دوستيم خيلي صميميييي،از خدا ميخام هركي آرزوشو داره همچين مادر شوهري قسمتش بشه،واقعا جدي گفتم.

بله متاسفانه اين روزا خيليا ب كاسه ليسي دلخوش كردن،عجب معياري عجب فكري!!!!باباي طرف بميره چي گيره من مياد؟!؟؟داداش نداشته باشه ك ٢برابر سهم ببره!!واقعا براي بعضي تربيتا بايد تاسف خورد
 

 اگ شغل خوبی داشتی موقعیتت برا ازدواج بهتر میشد خرج مخارج زندگی زیاده . من  نگا میکنم ک  بابای دختره خیلی مایه دار باشه  چقد ارث بهم میرسه تا جایی ک ممکنه برادر نداشته باشه ک دو برابر سهم میگیره و فقط خاهر داشته باشه اگرم اینا نشد نگا میکنم کار درامد خیلی بالا داشته باشه نه ی کارمند گداگشنه

خیلی دوست دارم بدونم شما خودت چی داری و وضع خونوادت چه طوریه و شغلت چیه و چقدر درآمد داری؟
من که حاضرم ترشیده بشم اما پولم رو دو دستی تقدیم یه نامرد نکنم.
برای همینه که قید ازدواج رو زدم.
خدا شر پسرهایی مثل شما رو از سر همه دخترها کم کنه. آمین.

برای شما و همه پسرایی که این طوری به ازدواج نگاه میکن متاسفم…..

خانواده های پولدار و به قول شما مایه دار ثروتشون رو از سر راه نیاوردن که بیان به هر کی از راه رسید دختر بدن.
مردی که به خاطر پول زن بگیرد به نوکری میرود.

من الان داشتم پستهاي قبليه شمارو ميخوندم،خانم الهه شما فقط از ظاهر خودتون گفتين و وضع ماليتون و تحصيلاتتون،هيچ اشاره ايي ب رفتارتون نداشتين!شما ١جا مادرتون رو با لفظ احمق(حرفاي احمقانش)خطاب كردين!مطمئنين ك زبون تند و گزنده ايي ندارين؟
من خودم اگ بخام كسيرو ب كسي معرفي كنم براي ازدواج بيشتر از ظاهرش ب طرز برخوردش با ديگران و احترامي ك ب اطرافيانش ميذاره و اينكه چقد اجتماعي و خوش برخورد باشه توجه ميكنم،من مادر شوهر خودم اولين چيزي ك بمن گفت از معياراش براي انتخاب عروسش اين بود ك زبونش تند و نيشدار نباشه.شما بجاي فك كردن راجب ظاهر بي عيبتون بهتره كمي از عيبهايي ك شايد در رفتارتون داريد اصلاح كنيد.اميدوارم ك خوشبخت و موفق باشين

امیدوارم مادر شوهرتون هم زبونش تند و نیش دار نباشه.

درسته ك ازدواج كردن و تشكيل خانواده دادن و رفع شدن خيلي از نيازها ب اين وسيله براي هر جواني چ دختر و چ پسر خيلي مهمه،اما بهتره ك اينقد نااميدانه ب اين قضيه نگاه نكنيد،خب شما اول فك كنيد ببينيد ك چ ايرادي در رفتارتون و طرز برخوردتون با ديگران داريد شايد اين باعث عقب كشيدن خاستگاراتون ميشه و اونو برطرف كنيد،اينكه ما بگيم همه ي پسرا براي ازدواجشون ٢ ٢تا ميكنن صحيح نيست خيليا هستن ك دنبال نجابت و وقار ١خانم هستن،شايد طرز صحبت كردن و جواب دادن مادر شما ب خاستگارا ايرادي داره ك حتي نديده نظرشون عوض ميشه،بنظرم نبايد پشت تلفن جيك و پك زندگيتون رو بگن و يا خيلي خاكي باشن و از ايرادات اخلاق شما بگن يا خيلي اشتياق نشون بدن كاملا منطقي شرايط آقا پسررو بپرسن و اگ مقبول بود اجازه بدن ك اونا تشريف بيارن و خودشون باهاتون از نزديك آشنا بشن،اينقدر نااميد نباشيد،قرار نيست شما خودتون كار خاصي انجام بدين فقط همين ك گوشه خونه نمونيد و ب جمع هاي زنانه مجالس قرآن،عروسي ختم و هرجايي ك امكانش هست برين كافيه.ن ك خودتون از كسي بخايين ك خاستگار معرفي كنن براتون.

دیگه حالم از هر چی مجلس و مراسم مذهبی و غیر مذهبی هست به هم می خوره.
اگه فایده داشت تا الآن ازدواج کرده بودم.
همه اینها رو هم می دونم و به مادرم هم گفتم. ولی دفعه بعد باز هم منو خورد می کنه و اشتباه برخورد می کنه.
منم دیگه بی خیال شدم.
این هم که خیلی ها دنبال نجابت و وقار هستن واقعا یه جوکه.
یه عمر پاک زندگی کردم اما آخرش چی شد؟؟؟
می دونم ایراد دارم. اما رفتار و طرز برخوردم ایراد نداره. ایراد من چیزهایی هست که دست من نیست و من نقشی درش ندارم.

دوست خوبم …
متاسفانه عشق های امروزی خیلی با عشق های قدیمی جنسشون فرق داره … منه دختر فرضا زیبا ..فرضا تحصیل کرده سالم وپاک …. اما ممکنه هیچ پسری بهم علاقه مند نباشه یا به خواستگاریم نیاد ..یکی ممکنه بگه چرا ؟؟ امکان نداره …. ولی متاسفانه این حقیقت خیلی از دخترای خوب میتونه باشه و هست.. متاسفانه این روزها پسرا همه چیزو با هم میخوان .. ممکنه از من دختر چیز بدی هم ندیده باشن و یا حتی ته قلبشون از من خوششون هم بیاد ولی  خواستگاری  هم ازم نکنن …علتش اینه که  پیش خودشون محاسباتی داشته باشن که ازدواج با من اون نفع و سودی که از ازدواج دنبالشن نداشته باشه ….
فکر کنم متوجه منظورم بشی .. متاسفانه این روزا معادلات ازدواج برای پسرا خیلی پیچیده شده .. عشق وعلاقه رفته کنار….شبییه شوخیه که بگب پسری عاشق کسی بود و بعد ازش خواستگاری کرد…. جاش مسائل اقتصادی و دو دوتا چهار تاهای عجیب و غریبی وارد شده که اگه بفهمیم مغزمون سوت میکشه و کلا قیدشون میزنیم .. خلاصه کنم پسرای این روزا جایی نمیشینن که نم پس بده …. جای محکم میشینن .. خرده هم نمیشه گرفتن ازدواج این روزها سخت شده و داره کم کم تبدیل میشه به تفریح پول دارا و پول دوستا نه عاشقا…!!…. من که دیگه جدی بهش فکر نمیکنم …..

پسندیده نشدن برای هر دو طرفه هم پسرا ممکنه پسندیده نشن هم دخترا این نباید باعث شه که کنترل اعصابو از دست بدید

وقتی هیچ کس حتی کسی که از خودتون پایین تر هست شما رو پسند نکنه، براتون اعصاب می مونه که بخواین کنترلش کنین؟
وقتی یه نفر از پایین شهر با لباس های داغون بلند بشه بیاد خونتون و جلوی فامیل با صدای بلند روی شما عیب بذاره و بره، شما می تونین اعصابتون رو کنترل کنید؟؟؟

سلام
بنظر من هم سطح هرکسی برای ازدواج  در جامعه وجود داره …انقد نا امیدانه نگاه نکنید به ازدواج.
تنهاراه معرفی خودتون حضور در کلاس ها و یا مراسم ها ست .بعدم به دوستی یا واسطه ازدواجی بگید شما رو معرفی کنن.اشکال نداره .
ان شالله ازدواج میکنید ..قبلش امیدتون برگردونید..
موفق باشید
یازهرا

یعنی شما میخواید بهر قیمتی ازدواج کنید؟که چی بشه؟اینکه نیمدن مهم نیست…
من میدونم دخترا تایم دارن برای ازدواج تایمشون ک تموم بشه  بازارشون از رونق می افته..شما هنوز تایم دارید..
 با نا امیدی فقط مانع جذب خواستگاران میشید .و مهمتراز همه روحیه خودتون بهم میریزه

چند سال همه این کارها رو کردم. فایده نداشت.
من هم بی خیال شدم.
گفتم که دیگه قید ازدواج رو زدم.
به قول دوستان حتما قرار نیست بشه که نمیشه.

هرکی کامنت منو پاک کرد کله پوکه یه ادم متعصب و خشک مذهبه هرچه زودتر کامنتمو نشون بدین طرف میاد کلی فحش و بد و بیراه میگه و فحش ناموسی میده کامنتش همچنان هست اونوقت کامنت من که پر از راهکارای منطقی و امیدبخش بود پاک شد ننگ بر شما .

بازم که کامنتامو پاک کردین کدوم بی شعوری داره پاک میکنه خب مرد باش بیا بگو کجای حرفم بد بود 

متاسفانه شما ظاهرا عادت بر فحاشی دارید!

نه تنها فحاشی میکنید بلکه دروغ هم میگویید.
ممنون میشدیم فقط یک نظر که به قول شما حاوی فحش های رکیک است را معرفی میکردید!
متاسفانه افراد بی ادب جایی در جمع ما ندارند.

در ضمن مواظب باشید این تنهایی کشنده ای که بیانش کردید  هلتون نده به اغوش کسی که نه دلتون باهاشه و نه عقلتون و فقط از سر تنهایی بهش پناه اوردید.
موفق باشید و امیدوار
یازهرا

وقتی ازدواج نمیشه
بیخیال بشو
به درس برس بعدشم برو سرکار
وقتی نمیشه نمیشه دیگه کاری هم از دستت بر نمیاد
 چگونه قید ازدواج را بزنیم

سلام
حرفم رو اینجور شروع میکنم
ازدواج آخر همه چیز نیست و یه مرحله از زندگی هست و یادتون باشه اگر یه آدم نتونه به تنهایی زندگی خوبی داشته باشه معلوم نیست بتونه زندگی مشترک خوبی داشته باشه
در مورد سن شما که اصلا موافق نیستم 27 سنی نیست برای ازدواج
پسرا تا بیان روپای خودشون بمونن و تشکیل زدگی بدن میرسن به 30 پس هنوز شانس خوب و مناسبی برای ازدواج دارین
البته بگم ازدواج به موقعیت و خواستگار زیاد نیست که مثلا بگین چون خواستگار نمیاد من نمی تونم ازدواج کنم، نخیر
ازدواج در مورد یه فرد اتفاق میفته که بخواد شمارو و شمام اونو بخواید
شاید فردا موردی باشه اما شما حاضر نباشین باهاش ازدواج کنین
من یه پسرم32 سالمه ارشد معماری دارم 8 ساله دارم کار میکنم و کاملا خودم رو پای خودم ایستادم( خودم خرج دسو دادم ، خودم برای خودم دفتر زدم و ماشین خریدم و حتی هزینه ارشدم که ازاد خوندمو خودم دادم) اما با همه این تفاسیر من به دختری علاقه مند شدم اما اون دوست نداره با من ازدواج کنه ، من نمیتونم کسی رو مجبور کنم … ازدواج یه امر دو طرفست، خواستن دو طرفه لازمه … تا نباشه هرکاریم بکنی پایدار نیست … من دارم زندگیمو میکنم و ادامه میدم .. من هم دوست دارم زندگی خوبی داشته باشم همه ی دوستام ازدواج کردن و حتی بچه هاشون بزرگ دارن میشن اما خب تو زندگی من ادمهای زیادی اومدنو رفتن اما هیچکس ادم من نبود ، چون اگر بود حتما الان تنها نبودم
خانواده تاثیر داره در زندگی ، قبول دارم … اما خانواده همه چیز نیست ،خودت باید از پس زندگیت بر بیای
بنظر من خانواده در همه حال ارزشمنده وجودش، داشته هات رو قدر بدون که بعضی ها حسرت همین داشته هارو میخورن
اگر ازدواجی صورت نگرفته دنبال این نباش که عیبم چی بوده چون وقتی قرار باشه ازدواجی صورت بگیره اصلا این ها مطرح نمیشه پس اینو بدون که قرار نبوده بشه که نشده
موفق باشی

ایول 

ممنون موافقم

به مشاور:
والا من اینقدر خوب بودم با همه که تهش بم میگن فلانی هست پسر خوبیه میخواستم تو رو بش معرفی کنم ولی تو حیفی.. تو خیلی خوبی ..حیف میشی..
حالا هی بیا صغری کبری بچین براشون مگه قبول میکنن اقا تو حاضری لااقل یه بار ببینیشون.. : /
مرده شور خوب بودن رو ببرن..
به این چیزا نیس مشاور جان. نیستتتتت…

حتما با يه مشاور دلسوز، با تجربه و مذهبي مطرح كنيد اگه خودتون سخت گير نباشيد حتما مي تونيد شريك مناسب زندگيتون رو پيدا كنيد.
اما نااميدي در هر صورت خيلي بده…و ناشكري هميني كه هستيد. آدم مقيد و هدفدار كه نااميد نميشه!
اگر بخوايد و اميدوار باشيد حتما حتما خوشبخت مي شيد و اگر نخوايد و خودتون تسليم بشيد جز نااميدي بيشتر وشكست هاي پي در پي براتون چيزي نداره.

سخت گیری کجا بود؟؟؟
میگم تا حالا خواستگار نداشتم که بخوام سخت گیری کنم یا ایراد بگیرم.
نیومده از من ایراد می گرفتن و می رفتن.
من هم بی خیال شدم. سرنوشت من هم اینه دیگه.

چرا ناامید زندگی به اخر نرسیده که
برو کلاس ودرس ومراسم مذهبی وکار  هم روجیه ات خوب میشه هم احتمالا ازدواجت بیشتر میشه 

دیگه حالم از این مراسم های مذهبی به هم می خوره.
چند سال همه مراسم رو شرکت می کردم.
همه اون خانمهایی هم که توی مراسم بودن با این که خودشون پسر داشتن و یا دنبال دختر می گشتند، فقط برای من آرزوی خوشبختی می کردن.

من قبلا دو تا پست گذاشتم ملت اومدن به من گفتن تو چقدر نا امید داغونی بعدش این پست رو خوندم دیدم نه من انگشت کوچیکه شما هم نمیشم.
یعنی چی که آرزوی مرگ میکنین ؟ شما سعی کنید اعتماد به نفستون را بالا ببرید. با مادرتون هم صحبت کنید که یه خورده بیشتر هوای شما رو داشته باشه .ازدواج خیلی خوبه ولی  گور بابای ازدواج که امثال شما و من بخواهد انقدر درگیرش بشه که روحیه اش تا این حد خراب بشه.
سعی کنید به خودتون بیشتر بها بدید و خودتون رو قبول داشته باشید همینطور که هستین. خود من بیشترین ضربه رو از همین چیزا خوردم ولی حالا هرچند دنبال ازدواج کردن هستم ولی شخصیتم رو خیلی تغییر دادم

به نظرم تو این دوره زمونه ادم اصلا نباید با خواستگارهای قالتاق صادق باشه باید مثل خودشون باهاشون رفتار کنه هیچ دلیلی نداره مادرت با اون خواستگارها با صداقت حرف بزنه لازم نیست دروغ بگه ولی میتونه یه جواب سربالایی بده که کل زندگی رو هم لو نداده باشه چه لزومی داره خواستگارهای شما از پشت تلفن بفهمن که خواهر کوچکتر شما ازدواج کرده.
واقعا گاهی اوقات بعضی مادرها رو میبینم که چطور تو یه جمعی از دخترشون تعریف میکنن و سعی میکنن دل مردم رو اب کنن که وای دخترمون تحصیل کرده هست و نجیبه و از هر انگشتش یه هنر میباره و زیباست و …. بعد دخترشون رو میبینی همچین ویژگی خاصی هم ندارن ولی معمولا اینطور ادمها دامادهای خوبی نصیبشون میشه حالا مامان های ما تو جمع و مهمونی مثلا مردم میگن ماشاالله عجب دختر خانومی و شروع میکنن تعریف کردن مامانا شروع میکنن نه بابا کنیزتونه و خیلی دختر دست و پا چلفتی و شلخته ای هست و خلاصه یه عالمه تعریف منفی میکنن بعدم میگن ما صادقیم و میخوایم از اول به مردم دروغ نگفته باشیم.
باور کن بعضی از مردم چنان اعتماد بنفسی دارن ممکنه خونشون یه جای معمولی باشه چنان میگن ما خونمون فلان جاست و از خودشون و ویژگی های محلشون حرف میزنن که ادم میخواد خونش رو بفروشه بره محلشون به نظرم مهارت مامانت تو صحبت کردن و تعریف کردن از خودش و ویژگیهای دخترش پایینه.
برای ازدواج میتونی از عمه و خاله و در و همسایه کمک بگیرین بگین بهتون کیس معرفی کنن با نظر خانوم مریدا هم موافقم از نظر منم ازدواج مثل توالته.
یه تجربه دیگه هم که دارم اینه که هر وقت بیخیال ازدواج میشی و اصلا دوست نداری ازدواج کنی کیس ها از زمین و زمان میبارن ولی وقتی که دوست داری ازدواج کنی از زمین و زمان بدبختی میباره برای همین بیخیال ازدواج شو شاید تو هم شانست اینطوری باشه که بیخیال بشی نتیجه بده.
انقدر هم ناامید نباش برو پیش مشاور و باهاش درد دل کن به هیچ وجه هم انصراف نده من اگه شرایط تو رو داشتم ادامه تحصیل میدادم و میرفتم استاد دانشگاه میشدم به هر حال با مدرک ارشد هم میتونی استاد بشی به نظرم تو این زمونه بهترین شغل واسه خانوم ها استاد شدنه لااقل یه ذره محیطش از جاهای دیگه امن تره.
شما هنوز سنی نداری الان خانوم هایی که داشتن ده پانزده سال پزشکی و تخصص میخوندن تازه تو سن بالای سی و پنج دنبال ازدواجن و حسشون رو میبینی عین دخترهای هجده ساله هست و اصلا حس نمیکنن که دیر شده پزشک های عمومی هم که اگه سال اول قبول شده باشن تازه سن های شما طرحشون تموم میشه و خوش خوشک میرن سمت ازدواج گذشت اون زمانهایی که میگفتن دختر باید زیر بیست و دو ازدواج کنه به حرف مردمی هم که میخوان ناامیدت کنن گوش نکن خودت هم انقدر انرژی منفی نده.

دقیقا مادر من همینی هست که شما میگین.
همیشه جلوی همه جلوی آشنا و غریبه به من سرکوفت می زنه و منو تحقیر می کنه.
اون وقت با این شرایط کدوم آشنا و فامیلی حاضر میشه منو برای ازدواج معرفی کنه.
چند بار هم توی جلسه خواستگاری از من بد گفته و خواستگارهام پشیمون شدن. بعد که خواستگارها می رفتن به من می خندید و می گفت هیچ کس تو رو پسند نمی کنه.

عجب مامانی

سلام برشما.
اولا بازم عذر میخوام بابت اون جمله ام.تعبیر جالبی بود برا همین گذاشتمش.
دوما

این عبارت رو تو قنوت نمازاتون بخونید :

رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً (ایه ۷۴ سوره فرقان)

در تفسیر این آیه اومده که قره اعین یعنی وقتی کسی رو اینقدر دوست داشته باشی که با دیدنش اشک شوق تو چشمت جمع بشه. . .
سوما بنظرم بیشتر حرفا و طعنه های دیگران اذیتتون میکنه ..
بنظرم شما بیشتر به خدا توکل کنید تا سروقتش یک مورد خوب بفرسته ..
شرایطی  که پیش روی شماست  چه غصه بخورید چه غصه نخورید این روزا میگذره…پس غصه نخورید …
واسه ازدواج باید گفت:
هر خوبی، مناسب نیست…
چه واسه اقا چه واسه خانوم…این یادتون باشه
امیدوارم با انتخاب مناسب خوشبخت بشید..
موفق باشید
یازهرا

این آیه رو چند ماه هست که در قنوت نمازهام می خونم.
دیگه از من هم گذشته که یه نفر بیاد.
اون موقعی که سنم کم بود کسی نیومد، چه برسه به الآن که سنم بالا رفته.

اتفاقا قبل اینکه سوال بپرسین چندتا از نظراتتون رو دیدم حدس زدم افسرده باشین و الان با دیدن سوال مطمئن شدم.حتما پیش مشاور برین احتمالا کسی هم نیست درد و دل کنین مشاور نقش هردو رو میتونه داشته باشه اگر از لحاظ مالی مشکل دارین هم مشاوره دانشگاه برین بدون هیچ هزینه ای تا دانشگاه هستی از این فرصت استفاده کن بدتر که نمیشه میشه؟
بدترین درد روزمرگی هست ادم فرصت رو از دست میده اصلا هم حالیش نیست یه تحرک لازم داری تا کلی زندگیت عوض شه یه دوتا کلاس بری یه هنر جدید یاد بگیر.لازمش دوستی با ادماییه که یکم فعالن اونوقت میبینی اونقدرام که فکر میکردی زندگی بد نیست. 
در مورد فوت پدرتون هم متاسفم برای اون کسی هم که با شنیدن همچین موضوعی از خواستگاریش منصرف میشه باید تاسف خورد.

متاسفانه مشاوره دانشگاه اصلا خوب نبود.
خودم بیرون مشاوره میرم. خوب هم منو مشاوره کرد. اما وقتی کسی منو نمی خواد هیچ کس نمی تونه کمکم کنه. من هم بی خیال شدم.

ببخشید که اینطور میگم….
ازدواج مثه توالت میمونه…اونایی ک تو هستن میخان بیان بیرون!!!اونایی ک بیرون هستن این پا اون پا میکنن برن داخل!!!!!

من این تشبیه رو شنیدم. ولی محترمانه ترش رو شنیدم. ازدواج مثل وزارت خونه می مونه. این یه تشبیه اروپایی هست.
این طوری بهتر و مودبانه تر میشه مثال زد.

خدا شما رو نگه داره برای پدر و مادر.
تشبیه جالبی بود برا همین درجش کردم.

وا … این چه تشبیهی بود 
خدا منو مرگ بده 

خانم محترم !
این دیگه چه طرز فکریه اینجوری خودتون رو نابود میکنین و هیچ چیزی هم درست نمیشه. روحیه تون رو حفظ کنین

سلام
برای هر انسانی سختی های خاصی در زندگی هستن. باید همه خودمونو مقابل این سختی ها قوی کنیم و خودمونو نبازیم از شما خواهر محترم هم انتطار میره با توکل به خدا و توجه به صحبت هایی که اقای تقی زاده انجام دادن به امید خدا مشکلتون برطرف بشه

سایت دکتر شیری

خانه توانگری و مباحث مهارت های ارتباطی و ازدواج و شخصیت شناسی

ولی واقعاً سوالم اینه من ۲۸ ساله که در حد خودم تحصیل و کار و موقعیت و خانواده خوب دارم،سعی کردم خودمو بهتر بشناسم و اصلاح کنم و دانش ارتباطیم رو بالا ببرم، تو محیط های مختلف(دانشگاه و ۴ تا محیط کار مختلف و حتی با شرمندگی سایت های همسریابی!!!)بودم،الان باید چیکار کنم برای ازدواجم!!؟؟ وقتی موقعیتی نیست که من انتخاب کنم !!؟ با توجه به اینکه عرف جامعه هم اجازه خیلی چیزها مثل پیشنهاد دادن دختر به پسر یا مستقل شدن بی دردسر دختر رو نمیده!

به نظرم مشکل جای دیگه غیر از سخت گیری دخترهاست(مثل بی مسئولیتی و بی قیدی خیلی از پسرها و شرایط بد اقتصادی جامعه و …)!!آخه واسه دختر باید اول کسی بیاد که حالا ما آسون بگیریم و مهریه نگیریم و خونه و ماشین نخوایم و …!! مسئله تو بخش اول قطعی داره!! این باید بررسی شه به جای اینکه مرتب ذره بین بندازن رو دختر که اگه پسر نماز بخونه و لبخند بزنه شوهر خوبیه!!!

ببخشید دکتر پرحرفی کردم و غر زدم ولی به نظرم این مسئله اصلیه که الان خبری از پیشنهاد ازدواج نیست!!!اینو باید چه کار کرد!!؟چگونه قید ازدواج را بزنیم

بابا این ها همش حرفه اگه قرار باشه اون طور که روانشناسا میگن باشه باید برا ازدواج اول بری دانشگاه ازدواج مدرک که گرفتی بیای ازدواج کنی. با این حرفا مساله ازدواج جوونا حل نمیشه. مسولین می خوان تقصیر خودشونو گردن جوانها بندازن. نه دخترا پر توقع اند نه پسرا بی مسولیت. جوون میره دنبال کار کار نیست. حالا دختری می خواد تو سن سی و سه سالگی توقعشو کم کنه با پسره چهل ساله ازدواج کنه. فرهنگ خانواده پسر به دخار نمی خوره میگه طوری نیست مدرک پسر فوق دیپلمه باز طوری نیست پسز کار درست حسابی نداره طوری نیست خونه و ماشین هم نداره طوری نیست قیافه مهم نیست . آخه دختر مس دلشو به چی خوش کنه و قبول کنه. تا چه حد سطح توقع بیاد پایین.

[پاسخ]

سلام
بعضی وقتا پسرا اصلا نمی خان برن خاستگاری،مورد خوب خودش براشون پیش میاد و اون هم تقصیر پسرا نیست، دست خود دختراست.
دختر میشناسم خوشگل، پولدار، خونواده دار-خانم دکتر با پسر بیکار(البته با استعداد و خوب)دوست شد و ازدواج کرد.دوره عقدشون ینی قبل عروسیشون،همش پیش آقای پسربود (تو یه شهر دیگه)و خرجیش رو هم پدرش می داد.دختر خانم بی توقعه و فعلا مخزن عشقش پره.حالا فکرمی کنید پسرا احمق اند با وجود همچین دخترایی بیان ما رو بگیرن؟!
تو دلم فکر می کنم تا وقتی دخترا با این همه امتیاز این قدر بی توقع اند چرا پسرا بیان سراغ مثلا من که میخاستم بهم توجه و محبت کنن،کار کنن،تکیه گاهم باشن (تاکید می کنم که توی همه چیز-پول و…)،…تازه با این همه آرزوی دست نیافتنی من یه دختر معمولیم (قیافمو میگم)-خانوم دکتر هم نیستم-پولدارم نیستم …
واقعا دخترهای عالی و آسان خیلی زیادندو خودشون هم می رن سراغ آقا پسر محبوبشون.پسر هم که از خدا خواسته(ظاهر خوب-پول خوب-خانواده خوب-موقعیت خوب)چرا بیان سراغ ما که معمولی تریم؟
مگه ما پسر معمولی رو قبول می کنیم؟!
دلمون میخاد خاص باشه(شایدم فقط دلمون میخاد دوستش داشته باشیم و اون هم ما رو دوست داشته باشته تا هر دومون برای هم ،خاص بشیم و مثل شازده کوچولو و رزش همدیگر را اهلی کنیم)
به هر حال خیلی غصه نخورید!شما تنها نیستید.
سایت دکتر شیری رو بخونید می فهمید چقدر زیادند اونایی که شبیه شمان.
ما باید در مسیر رشدمون یاد بگیریم همسر مناسبی بشیم و همسر مناسب رو تشخیص بدیم.(حتی اگه فرصت ازدواج برامون پیش نیومد)
نه ازدواج کردن لزوما خوشبختی وسعادت میاره و نه ازدواج نکردن بدبختی و شقاوت.
شاید برای ما هنوز وقتش نرسیده…(می دونم سخته ولی به سنتون گیر ندین)
به هر حال این فقط یکی از موضوعات زندگیه،مسائل دیگه ای هم وجود داره.
در دنیای درون ما باید چیزای دیگه ای هم باشن،مثل کار-علم آموزی-کسب مهارت های تازه و…
شایدم اگه دیگه اینقدر زیاد به ازدواج گیر ندیم همه چی درست شه.
امیدوارم خیلی ناراحتت نکرده باشم.همه دنیای خودشون رو منعکس می کنند ،آرزو هم دنیای خودش رو منعکس می کنه،نه اون چیزی رو که باید شما هم به اون معتقد باشید.
به خدا می سپارمتان

[پاسخ]

به نظر من پسرها لزوماً بی مسئولیت نشده اند. بلکه شاید نتونن اون حمایت لازم رو در طرف ببینن و میترسن (من برای چی برم خواستگاری درحالیکه طرف ماشین و خونه ازم میخواد و مهریه ی بالا؟ لابد بعدم مدام دنبال چشم و هم چشمیه؟ میشینم زندگیمو میکنم دیگه!). یک سری از پسرها شاید بالغ نشده باشند. خیلی از ما دختر ها هم بالغ نشده ایم. مسئله اینه که ازدواج برای ما شده یک آرمان و هدف (چون معمولاً، البته نه همیشه، بار اصلی زندگی به عهده پسره و استرس اصلی “قبل از ازدواج” به اون وارده)، و برای پسرها هم فرار از ازدواج داره آرمان و هدف میشه. البته من پسرای زیادی رو دیدم که سعی کردن مجرد بمونن ولی پشیمون شدن در نهایت و ازدواج کردن.
به نظر من باید از دوستان و فامیل بخواین شما رو به موردهای مناسب معرفی کنن. یه کم هم شاید سیگنالهاتون در جذب جنس مخالف ضعیف عمل میکنه.
دختری که دوست داره کسی رو جذب کنه در عمل هم سعی میکنه جذاب و دلربا باشه واسه اون شخص یا سعی میکنه بهرحال توی یک مهمونی یا محافل دیگه ای که میره و کیس هایی هستند خودشو نشون بده – نمیدونم منظورمو درست گفتم یا نه.
ضمناً مهریه و خونه و ماشین و … نخواستن لزوماً درست نیست. زن باید یه حقوقی داشته باشه بهرحال بخصوص تو این جامعه ی ما. مثلاً حق طلاق و نصف شدن اموال در صورت جدایی. قرار نیست باج بدیم به کسی که میاد ما رو میگیره. ازدواج یه قرارداد خیلی مهمه که باید با دقت جزئیاتش مشخص بشه.

[پاسخ]

مجید پاسخ در تاريخ فروردین ۵ام, ۱۳۹۴ ۶:۱۷ ب.ظ:

منطقی بود.

[پاسخ]

پسرها بی مسئولیت شدند… پس این پسرهایی که اومدن و دوستان و خواهر و دختر دایی و عمه ما رو گرفتن از کجا اومدند؟
بخت و بر ، تا کجا میتونه اونا رو خوشحال و ما رو به زمین گرم بزنه؟
من فکر میکنم اینکه به هم سن و سالای من میگن ازدواج و سخت نگیرید نه اینکه کار و بار و ظاهر و مهریه و رو ساده بگیرید… بلکه اون گره های روانی اون مشکل های حل نشده ناخوداگاه که ته تهش با خودمون میگیم دیگه مرد پیدا نمیشه دیگه نمیشه به کسی اعتماد کرد دیگه ازدواج خوب در کار نیست… اینا سختی قضیه است که باید حل کنیم و ساده نگاه کنیم.
سفی بودن با ساده بودن خیلی فرق داره.
اینروزها دارم به این فکر میکنم از این جمله الهی خدا بختت و به نیکی باز کنه از این برچسب دختر ترشیده چه پاداش هایی داریم میگیریم که ناخود اگاه ما و انرژی روانی و سایه های ما دست از اون بر نمیداره؟

[پاسخ]

هزاران لایک به این پست و مخصوصا اخرهاش!. در مورد ازدواج به نظرم اون بلوغ های 7-8 گانه خیلی عالیه.من فکر میکنم باید تعریفی هم از تنهایی داشت،امروز داشتیم با دوستم بحث می کردیم خوب الان پسر و دختری که واقعا پی تشکیل زندگی و تعهد باشن چطوری باید شناخت و اصلا چطوری ماها باید دیده بشیم… این دیده شدن خیلی ازار دهندست! دیگه ادم باید چجوری دیده بشه:)

[پاسخ]

اعظم پاسخ در تاريخ شهریور ۳۱ام, ۱۳۹۳ ۲:۳۱ ب.ظ:

خیلی جالبه..
من هم آدم سخت گیری نیستم ولی هر کی میاد منو می بینه برای یکبار بعد دیگه پیداش نمیشه ، نمی دونم من زشتم یا این آدمها تکلیفشون با خودشون روشن نیست….
حالم بهم می خوره از این وضعیت که هی میان می بینن بعد گم می شن …دیگه تصمیم دارم نه کسی رو ببینم نه به کسی اجازه بدم بیاد منو ببینه…
آخرش مجرد می مونیم …. بهتر..
این هم یه سبک زندگیه دیگه…
اگه استاد دانشگاه هم باشید طرف میاد میگه ببخشید من دنبال یه خانم دکتر جراح می گشتم..

[پاسخ]

مریم خانم منم قبلا فکر می کردم دختر یه سر و گردن بالاتر باشه (بخصوص که معتقد به برابری مرد و زن هستم) بهتره اما حالا می فهمم که نه این طور نیست حتی پسر فشار بیشتری میاره که مرد بودنشو اثبات کنه اینو در ازدواج دوستم و نامزدی خودم به عینه دیدم. طرفت اگه انسانیت داشت اذیتت نمی کنه اگه نه به هر طریقی شده می خواد بگه مهمتره بهتر می فهمه بالاتره. بیشتر مردا شبیه ریوزو (همسر اوشین) هستند. پس زمینه ذهنشون اینه که مرد (مذکر) بودن خیلی مهمه و چطور مردی بودن براشون تو حاشیه است. حالا هر چی می خواد از لحاظ مالی و تحصیلی و زیبایی بالاتر باشی مهم نیست از یه مورد دیگه ات چوب درست می کنن تا ضعف خودشون رو بپوشونن.
در مورد سوالی که از دکتر شیری پرسیدن به نظرم اشتباه در طرز فکر سوال کننده است ایشون دعا کردنو به معنی هیچ کار دیگه نکردن به غیر دعا کردن گرفتن. به هر حال دعا کردن هم یکی از راه ها است. هر چقدر هم ادم تلاش کنه قوی باشه تو زندگی یه زمان هایی هست که عجزشون با تمام وجود احساس می کنه اون طور موقع ها می فهمی هنوز از خیلی ها خوشبخت تری چون اعتقادی داری که خیلی ها ندارند. من نمی دونم این افراد که انقدر گارد می گیرن اون طور موقع ها چکار می کنن. ادم دردشو به کی بگه که وقتی اروم شد طرفش بعدا به روش نیاره یا به عنوان نقطه ضعف بعدا استفاده نکنه. امام علی می گه خدا را با شکسته شدن اراده ها شناختم. بله شما اراده کردی و برایش زحمت کشیدی اما نتیجه انچه انتظار داشتی نشد. نمی دونم ولی لابد همه مسائل دست ما نیست دیگر. اینو یکی ربطش می دهد به بخت یکی طبیعت یکی هم مثل من یا ان اقا ربط می دهد به حکمت خدا. فکر نکن نفسم از جای گرم بلند می شود شرایطم شبیه شما است با این تفاوت که دو سه سالی سنم از شما بیشتر است. زحماتی که برای رشد خودم کشیدم مثل تحصیل و کار رو هم نه به خاطر ازدواج که به خاطر نیاز درونی خودم دنبال کرده ام.
اما اخلاق مهمترین است همه چیز تموم که باشد اخلاق نداشته باشد مفت گران است. مثل همان صفر هاست هر چه بیشتر بهتر اما باید یک یکی پشتش باشد تا ارزش دار شود. کی گفته دینداری یعنی فقط نماز خواندن و خوش اخلاقی یعنی فقط لبخند زدن. اینها فقط پوسته رویی هستند که بدون سطح های زیرین ارزش زیادی ندارند

[پاسخ]

دکتر این پست رو گذاشتین پسرا رو با خاک یکسان کنید؟ 🙂 ممنون

[پاسخ]

پسرها اکثرا بی مسئولیت شده اند.البته نه همشون…به گفته خودشون وقتی می بینند خیلی از لذتها و خوشیهایی که تو ازدواج هست رو توی رابطه دوستی شون دارند،مگه دیوانه هستند که خودشون رو بندازن تو دردسر و مسئولیت و هزار تا مشکل دیگه…
اگر ازدواج برای پسر سخته،قبول کنیم که به همون اندازه برای دختر هم سخته و پر از استرس.اما وقتی که بحث میشه ، دختر بیچاره این وسط گم میشه و همه مواظبند که قند تو دل پسر آب نشه…

[پاسخ]

فاطمه پاسخ در تاريخ خرداد ۱۵ام, ۱۳۹۲ ۸:۵۵ ق.ظ:

هزار تا لایک برای این کامنت.

[پاسخ]

in hame adam ezdevaj kardan in optin haro dashtan?na.kheiliam mamooli boodan

[پاسخ]

دکتر نمی دونم با توجه به تاریخی که گذاشتین برای این پست هم چنان نظرها براتون مهم هست یا نه ولی من چون خودم با این مسئله درگیرم، نظرم رو می نویسم.
ببینید وقتی شما بدونید که لباس ندارید و فقط 5-6 تا مغازه لباس فروشی هست و تو هر مغازه هم نمی تونید خیلی لباس پرویی تون رو تو تن نگه دارین خوب از همونا یه لباس انتخاب می کنید می خرید.ولی وقتی یه شهر پر از لباسهای رنگارنگ باشه و همه هم به نظر گرون بیان و مغازه دارها هم بخوان به هر نحوی که شده لباس هاشون رو بفروشن برای همین برای اینکه بهتون امتیاز بدن و بخریدمی دن هر لباس رو ببرید خونه و خوب امتحانش کنید بعد نظر بدید که می خواید یا نه خوب شما هم وقتی می بینید هر چند روز یه بار می تونید یه لباس شیک و نو داشته باشید و پول ندید ، برای چی برید لباس بخرید. دیگه هیچ پسری به این فکر نمی کنه که لباسی که مال خود ادمه فرق می کنه ازش مواظبت می کنه اتو می کنه سعی می کنه جایی اش پاره نشه و … . ارتباط های بچه های دبیرستانی رو درک می کنم ولی ارتباط های طولانی مدت- بیش از 2،3 ماه- دختر های ،27 سال به بالا رو درک نمی کنم. تازه بماند که این آقایون همه با مامان و خواهر و عمه و خاله و … باید انتخاب کنن . نمی دونم آقای دکتر من در مورد همه آقایون نمی تونم نظر بدم ولی اون چیزی که تو دانشگاه می بینم اینه که مسئولیت پذیری پسرها کمتر شده ویه ترس های عجیب غریبی دارن. وچرایی ازدواج رو خیلی هامون چه دختر چه پسر نمی دونیم . یه فانتزی ازش تو ذهنمونه که می بینیم با دوستی های دم دستی هم همون هیجان رو می تونیم تجربه کنیم. اون جمله ای که در جواب یه خانم داده بودید تکونم داد اینکه جایی که هستی هر چقدر هم خوب باشه مثل یه باتلاقه توش رشدی نیست. در واقع این ور پل دیگه چالشی نیست که ما باهاش رشد کنیم.
بعد کدوم جای مناسب باشی که ارتباط سالمی رو که در شان هر دو طرف باشه تجربه کنی . به نظرم ما داریم چوب یه گزار شدید فرهنگی رو می خوریم. یه جور سر در گمی. دیگه نه روش های قدیمی چندان کارآمدند ، نه روش های جدید رو درست بلدیم. بعد هم دکتر خیلی از ما ارتباط خوب رو بلد نیستیم . نه فقط تو ازدواج ، از ارتباط با دوست گرفته تا همکار و … .
“من هر وقت این برنامه رو می ده یه کانال دیگه رو می گیرم. خیلی سطحیه به قول شما بدرد ضریب هوشی شن می خوره. انگار همه مشکل رو مهریه س . وقتی می گن مهر یه کم می گن 1 سکه ، 14 سکه، … . حداقل یه چیز معقول. من با مهریه سال تولد مخالفم .با این چیزای فانتزی کسی خوشبخت نشده. ولی هیچ کس شروط ضمن عقد رو تبلیغ نمی کنه. من چند مورد دیدم عقد کردن بعد پسره شکاک بوده ، دختره مجبور شده یه پولی هم بده طلاق بگیره. اون پسر چیزی رو از دست نمی ده . میره سراغ یکی دیگه . این دختره که دیگه فرصت هاش و موقعیت اجتماعی اش و خیلی چیزای دیگه براش مثل قبل نیست. این مهریه رو یه چکش کردن می کوبن تو سر دخترا. مادیات در حد معقول مهمه. طرف من دکترا داره کار نداره . در صورتی که پسرهای 6 -5 سال پیش تو این موقعیت حلوا حلواشون می کردن و یه جایی بورس بودن. من چقدر باید از مادیات بزنم. دیگه غذا که باید بخوریم. دکتر خیلی دلم پره . بخوام بنویسم همین جور باید بخونید. از دختر خانم ها هم معذرت می خوام که تشبیهشون کردم به لباس. ولی چیزی که دلمو می سوزونه اینه که قبلا خانم ها ، خواستگاری ، ازدواج و … وخیلی مفاهیم دیگه برای آقایون و خانواده ها شون حرمت داشتن . این نگرانی خانم ها و فشار روشون شده وسیله سو استفاده خیلی ها. الان یه جوری رفتار می شه که می گی خوش به حال همون لباس. وقتی می خوای مثل یه ادم باهات رفتار شه میگن این نشد یکی دیگه. مثل کار کردن الان میمونه که اگر اندازه حقت حقوق بخوای میگن برو بیرون .بیکار زیاده یکی دیگه رو میارم جای تو. اینا از دید منه که دخترم ولی خب باید دید از زاویه دید پسرا این قضیه رو چطور می شه قضاوت کرد.

[پاسخ]

حسن پاسخ در تاريخ مرداد ۱ام, ۱۳۹۳ ۱۱:۴۴ ب.ظ:

مشکل فقط مشکل بیکاریه به خدا همه پسرا دوست دارن ازدواج کنن اما وقتی شرایط اقتصادی خرابه چه کار کنن
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[پاسخ]

خودت داری میگی شرایط بد اقتصادی جامعه باعث شده برای دخترا خواستگار نیاد دقیقا درست گفتی!!
ببین عزیز دلم بگم چرا برات خواستگار نمیاد؟چون یه پسرترجیح میده بایه دخترشاغل ازدواج کنه ! چون نظر اکثر مردم اینه که یه دست صدا نداره!
تو پولداروخوشگل باش . شاغل باش .ترجیحا ماشین هم داشته باش….. ببین چطوری میان خواستگاریت!!! مخصوصا اگه ببینن تک فرزندی دیگه چه بهتر.ببینن خونه هم داری و سن ات هم پایینه مثلا زیر25 داری .فوق لیسانس داری تو همون محیط کار میان خواستگاری! پسرا الان دنبال یه همچین موردایی هستن! دیگه تموم شد دوره عشق و عاشقی!
یه زمانی پسرا باید همه چیز داشتن الان دخترا هم باید همه ی شرایط رو داشته باشن تا بتونن تازه یه زندگی نرمال داشته باشن..دخترا توروخدا رویایی نباشین دوره و زمونه ی سختی شده ! قیمت همه ی اجناس روز به روز داره بالا میره !الان باید هردو کار کنن تایه بخور و نمیری داشته باشن.تازه نظر من اینه که یه دختروقتی خودشو از نظر تحصیلی و مالی بالا کشوند نباید خیلی پرتوقع بشه و منتظر پسر صدراعظم باشه چون اون شخص رویایی هیچ وقت نمیاد… باید باشخصی ازدواج کنه که دختره یه سروگردن ازش بالاترباشه چه از نظر زیبایی . چه ازنظرتحصیلی .چه ازنظر مالی .تا اون پسر پیش دختر احساس خودکم بینی کنه وبهش احترام بزاره وفکرکنه باچه دختری ازدواج کرده و به خودش اجازه نده کوچکترین حرفی بزنه.
موفق باشین!!!

[پاسخ]

من موافقم.خب اول باید یه موردی باشه که من تصمیم بگیرم.چگونه قید ازدواج را بزنیم

[پاسخ]

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

اگر کامنت جدیدی ارسال شد:ایمیل برای من نفرست.اگر کسی پاسخی برای نظر من ارسال کرد،مرا از طریق ایمیل با خبر کن.هر زمان کامنت جدید اضافه شد منو با خبر کن.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.


Downloads-icon


 

تالار همدردی نسبت به محتویات تبلیغات مسئولیتی ندارد.

چگونه قید ازدواج را بزنیم

مرکز مشاوره,  مشاوره,  روانشناس ,  مرکز روانشناسی ,  کودک لوس ,  ویدیو


روانشناسی خانواده, 
ازدواج , 
روانشناس, 
طلاق, 
خانواده ,  فوبیا, 
ای طب

تشکرشده 63 در 23 پست

تشکرشده 1,505 در 452 پست

تشکرشده 1,447 در 508 پست

تشکرشده 539 در 149 پست

تشکرشده 7,561 در 2,380 پست

تشکرشده 220 در 63 پست

تشکرشده 11,389 در 3,443 پست

تشکرشده 63 در 23 پست

تشکرشده 653 در 231 پست

تشکرشده 275 در 125 پست

انتخاب سریع یک انجمن
 


نمایش برچسب‌ها

کودک,  مشاوره ,  کیلیپ,  ازدواج , روانشناسی ,  فول تست ,  سایت روانشناسی, تربیت کودک

کلیپ جدید ,  روانشناس آنلاین ,  مشاوره,  مرکز مشاوره,  مشاوره خانواده ,  مشاورانه


* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت نیز می‌باشید.

* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت نیز می‌باشید.

من يه وقتايي از تنهايي ميشينم گريه ميكنم ولي ديگه خسته شدم از منتظر بودن😭

كلاس كنكور فوق ليسانسو شروع كردم كه به تنهاييم فكر نكنم..ورزش هم شروع كردمچگونه قید ازدواج را بزنیم

خوشبحالت مجردی  

الان قید ازدواج رو زدی؟

اگ آره،،گریه برای چیه؟

چندسالتونه؟

من کلن تو قیدش نبودمو نیستم که بخوام قیدشو بزنم😊 خیلی هم عالی😎

آیا می‌دانید در هفته ۳۶ بارداری باید برای ذخیره خون بندناف نوزادتان ثبت‌نام کنید؟!

تمر هندی جان چند سالته؟ تهرانی؟

چندسالته مگه عزیزم

زود ازدواج کردنم گاهی خوب نیس

عزیزم به نظرم اگه نتونی از مجردیت لذت ببری از تاهلت هم نمیتونی

نمیگم پشیمونم از ازدواجم ولی واقعیت اینه که هم مجردی یه سری عشق و حال داره که تاهل نداره و هم برعکس

پس از جنبه های مثبتش لذت ببر که بعدا حسرتشو نخوری

در ضمن من به این رسیدم که دنبال هرچی بدویی ازت دور میشه

بی خیالش باشی میاد سراغت😉

منم قیدشو زدم 😞😞😞😞😞

الهی خدا نیمه گمشده توخیلی زودجلوراهت قراربده. ….

ولی ازوقتت بالذت استفاده کن…..درستوبخون. …بادوستات بروخوش گذرونی. …..به روح وجسمت بهابده وخیلی براش وقت بذار. ……کتاب بخون غیرازدرسات. …..کلاسای ورزشی هرچی دوس داری برو. ….حیف این دورانه باغم اینجورچیزابگذرونی

اخه ازدواج انتظار نداره …حالا هر كس زود ازدواج كرد صد درصد خوشبخته ؟ استفاده كن از روزات كه ديگه بر نميگرده…چند سالته ؟ 

منم قیدشو زدم همین یه دونه شوهر واسه هفت پشتم بسه ☺

بی خیال دوستم من ۳۰ رو رد کردم قید ازدواج رو هم نزدم و خدا رو شکر می کنم خواستگار و موردای این چند ساله ام رو رد کردم وگرنه الان باید تاپیک مشکلات ام با اون طرف رو می نوشتم. 

ببين بعضيا كلا دارن مينالن و نا شكرن…مجردن ميگن بده ، دوران عقد ميشه ميگن بده …بعد تأهل ميگن بده…بچه ندارن همش گريه و التماس و نذر نياز كه بچه بياد…بچه دار ميشن ٢٤ ساعت غر و ناله كه خسته ام و مريض ميشه  و بچه داري سخته و فلأنه و بهمانه  …مواظب باش از اون عده نباشي.

ميشه سنتون رو بپرسم؟

کجایی استارترجون

كاشكي منم قيدشو زده بودم 😬😬😬

شوخي كردم ، از وضعيت تجرد لذت ببر وقتي مجردي يه غصه داري وقتي ازدواج كني صد تا غصه ان شاء اله كه به وقتش با يه ادم خوب ازدواج ميكني عجله نكن واسه مسئوليت و گرفتاري هيچ وقت دير نيست

۳۳ ام عزیزم

به اونا میگن دائم الناله

یادخودم افتادم که قبل ازدواج چقدر احساس تنهایی میکردم.همش فکر میکردم بعد از ازدواج آدم یه مردی رو داره که باهاش حرف دلسو بزنه باهاش گردش و تفریح بره.اون عاشقم باشه و قربون صدقه ام بره.

اما ایناهایی که گفتم بعد ازدواج واقعیت ندارن.شاید تا یکسال اول بعد ازون زندگی میشه جدیت و مسئولیت کمر شکنچگونه قید ازدواج را بزنیم

٢٥ سالمه ولي تو خونه ما نميشه عشق و حال مجردي كرد.اجازه شو ندارم سفر برم يا از خونه بي دليل بيرون باشم.دروغ چرا خودمم دنبالش نيستم.

چرا ميگين خوشبحال مجردا؟ مجردي تا يه جايي خوبه.ازدواج اگه بد بود خدا توصيه ش نميكرد بنظرم

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت می‌باشید

مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و
آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین
مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست. لطفاً پیش از استفاده از سایت
صفحه
“شرایط استفاده از سایت”
را مطالعه فرمایید. استفاده از این سایت
بدان معناست که شما قبلاً صفحه “شرایط استفاده از سایت” را مطالعه کرده
و به مفاد آن واقفید. نقل مطالب این سایت با ذکر منبع و نشانی اینترنتی سایت بلامانع است

با سلام بنده اکثر پست های مربوط به مهریه رو مطالعه کردم , اکثرا عدد هایی طلب می کردند که ما از توانمون خارج بوده , گزینه ی عند الاستطاعه رو هم که انگار بهشون فحش دادی اینقدر عصبانی شده بودند ! حال سوال من اینه که ما که نداریم قید ازدواج رو بزنیم یا الکی هر چی اونا گفتند قبول کنیم و امضا کنیم , یعنی مثلا ما 14 سکه رو هم نداریم که بدیم حالا 500 رو امضا کنیم ولی واقعا ته دلمون نه راضی هستیم که بدیم نه داریم که بدیم , حال پیشنهاد شما چیه ؟اصلا کسایی که مهریه بالا دارند ایا شوهراشون دارند که بدند و ایا اصلا میدن یا کلا همش الکیه و واسه پز دادنه و ما امضا کنیم تا بتونیم ازدواج کنیم !؟

یک سوال داشتم از دختر خانم های مجرد فرض کنید 2 تا خواستگار دارید اولی درسش رو تا جای خوبی تموم کرده ( فوق و به بالا ) , سربازیش رو رفته , چند سال کار کرده , پول و خونه و درامد بالا و پس انداز و … داره و … مورد دوم تازه دانشجویه که نه کار داره نه دارمد نه سربازی نه پول نه هیچی ولی خوب سنش از مورد دوم خیلی کم تره ( به نوعی این مورد همون 7-8 سال پیش مورد اوله ) حال کدوم رو ترجیح می دین برای ازدواج مورد اول سنش بالاتره و از مورد دوم 7-8 سال بزرگتره یعنی می خوایم ببینیم ما پسرا چی کار کنیم بهتره , چون اکثر پست هایی که خوندم دیدم دخترا اگر چه اخلاق و ایمان براشون مهمه ولی شغل خوب و دارمد و دارایی و ظاهر هم باید داشته باشی تا بخوانت , یا مثلا فانتزی بعضی دخترا رو که می خونیم یا …

بیشتر بخوانید …

چگونه قید ازدواج را بزنیم

خواستگارم میگه بیشتر از 14 تا مهریه نمیدم

با آسون کردن شرایط ازدواج به خودمون کمک کنیم

عقد کنیم و تا زمان ایجاد شرایط ازدواج ، موافقید ؟

خواستگارم برای ازدواج با من سه شرط گذشته !

با این مهریه ها نمی صرفه ازدواج کنم

خواستگاری که می خواد مهریه عند الاستطاعه باشه نه عند المطالبه

از ترس مهریه سنگین، جلسات خواستگاری رو ادامه ندادم

حتی اگه بمیرم مهریه بالا قبول نمی کنم

مهریه رو بالا میگید که دستش بسته باشه ازتون پیروی کنه؟

هفته دیگه عقدمه و از قبول مهریه بالا می ترسم

شوهرم میگه برو سکه هات رو ببخش تا بتونم بهت اعتماد کنم

ما پسران نباید با زندگی مون قمار کنیم

من خواهرم ک ازدواج گرد

پسره بی کار بود اما خانوادش مرفه بودن

والا تا وقتی جدا شدن من یکی ندیدم این اقا بره سر کار

کلا جنم نداشت بی خاصیت بود

خونه دویستو پنجا متری تو بهترین منطقه داشتا

مسافرت خارجم به راه بود

اما از جیب اینو اون

منو شوهرم اون موقع مستاجر بودیم با حقوق ماهی سیصد تومن

ی بار اومد باد به غب غب انداخت گفت ایشالا اقای دکترم شمارو میبره دبی

بهش گفتم شوهرم اگه منو ببره شاه جمال بیشتر بهم میچسبه چون کار کرده پول دراورده شلوارشو خودش کشیده بالا پز دادن با پول اینو اون هنر نیست

میدونی میخوام چی بگم واسه ی زن این مهمه ک مرد دستش تو جیب خودش باشه اویزون نباشه جنم داشته باشه

حالا  هر چقدرم  بگی پسری ک قبل ازدواج پی کارو ایندش نبوده چه ضمانتیه ک بعدش باشه؟

همون چیزی که دن کیشوت گفت برای من به شخصه این مهممه که فرد بهم نشون بده که برای زندگیش حاظره هر کاری انجام بده و پول دار بودن یا نبودن مهم نیست .البته سن من به دانشجوهای زیر 25 که نمیخوره پس چون سنش بالاتر از 25 هست باید تا الان کار کرده باشه و نشون داده باشه به خودش که مسئولیت پذیره

مسئولیت پذیری خیلی مهمه

ولی اول از همه برای من ایمان و پاکی طرف مهمه اگه فرد اخلاقش و خانوادش و ایمانش همونی که من میخواستم بود اگه ببینم مسئولیت پذیره و کار معمولی هم داره قبول میکنم در ضمن اگه دانشجوی مقاطع بالاتر باشه ولی توانایی کارکردنش برای من به اثبات رسیده باشه بازم قبول میکنم

اون چیزی که باعث میشه به یکی اجازه اشنایی بدم اولش ایمان و اخلاقه بعد توانیی کار کردن وگرنه پولدار باشه اخلاق نداشته باشه به درد عمه اش میخوره…

به نظر من اقا پسرا باید چیزی رو که امضا میکنند تواناییشو داشته باشند چون زندگی است دیگه هر چیز ممکنه عروس همسایه ما داره با شوهرش زندگی میکنه مهریه هم میگیره بیچاره مردش.

البته مهریه حق زن هست پس باید رضایت داشته باشید و راضی نیستید اقدام نکنید

دروغ نمیگم با 500 سکه موافقم اما براش دلیل دارم – اگر باهمسرم تفاهم داشته باشمو تا اخرش  خوب وخوش کنار هم زندگی کنیم  هیچوقت ازش نمیگیرم در عوض باهاش همراهی هم میکنم و حتی اگر لازم باشه پا به پاش کار هم میکنم – اگر بنا به دلایلی مجبور شدیم توافقی و با دلایل منطقی ازهم جدابشیم البته خدای ناکرده بازهم حتی یه قرون ازش نمیگیرمو همشو میبخشم – اما این 500 تا فقط یه تضمینی برا من هست که دراینده اگر خدای ناکرده یه بی وجدان گیرم افتاد خواست سرم بازی در بیاره اذیتم کنه زیر سرش بلند بشه شلوارش دوتا بشه دمار از روزگارش در بیارم.

داداش اون لیست را بردار بیار: 

معیار بعدی:

حتما حتما لیسانس باشه اون هم از نوع مهندسی…. (جون مادرتون، جون هرکی دوست دارین، اصلا ما هیچ، شما دارید ارزش خودتون را با این معیارها می آرید پایین…) چگونه قید ازدواج را بزنیم

می گم شما دخترا دوست دارین با مدرک تحصیلی ازدواج کنید، می گید نه…. آخه این یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ لیسانس مهندسی یا دکترا….. خانم ها اگه من اشتباه می گم جون عزیزتون بگید….. شخصیت آدم به دانشگاه نیست… به مدرک تحصیلی نیست… صد بار گفتم: اگه حرف شما درست بود، این همه پزشک زیر میزی نمی گرفتن… این همه مهندس ناظر ساختمان، رشون نمی گرفت… اگه حرف شما درست بود، پدر و مادرهای ما که اکثرا مدرک دانشگاهی ندارن، بی شخصیت هستن؟ تو زندگی شون به مشلکی برخورد کردند؟ شما همین یک دونه را جواب بدید، من قانع می شم… 

در ضمن خانم دختر معلم: با احترام عرض می کنم

اگه یکی از این موارد اشتباه بود، شما و همه دخترا بیا بزن تو گوش ما… 

علت اینکه دخترا می رن سر کار ولی ما پسرا نمی تونیم بریم، عرضه ی شما نیست که جان دل:

علتش این هست:

1- سوء استفاده ی جنسی: حداقلش این هست که کارفرما، هر چند ساعت یک بار شما را دید می زنه و فیض می بره

2- بازاریابی و تبلیغات برای فروش بیشتر: یعنی به خاطر جاذبه ی جنسی دخترا، مشتری بیشتر می شه و فروش بیشتر

3- درخواست حقوق کمتر از سوی زنان نسبت به مردان (در این مورد هیچ فرقی بین یک افغانی و یک دختر نیست)… چون زن “وظیفه” تأمین مالی نداره، به حقوق های پایین تر راضی می شه… پس یک آقا که نیاز به حقوق بالا برای چرخوندن خرج زندگی داره، لاجرم نمی تونه شغل پیدا کنه. 

4- ظلم پذیری زن ها از کارفرما نسبت به آقایون: به خاطر حیا (قدیم ها دخترا بیشتر داشتن) و به خاطر ضعف جسمانی نسبت به مردان، هر چی کارفرما بگه قبول می کنن… 

حالا شما اگه می تونی یکی از این موارد را کتمان کن…. 

اوکی اگه وجدانتون راحت می شه با این جور استدلال ها مشکلی نیست… نهایتش دود به چشم خود شما می ره، اگه الان هم نه، چند سال دیگه، به چشم فرزندان شما می ره… زمانی که آمار ازدواج اونقدر اومد پایین خودتون می فهمید چه گندی به این مملکت زدید… 

هیچ وقت نمیشه تو یک کشور همزمان هم نظام سکولار باشه و هم نظام اسلام. 

داداش عزیزی که سوال کردی هر چند 3 ماه پیش این سوال رو پرسیدی و نمی دونم دوباره بر می گردی به این سایت و سوال من رو خواهی خوند یا نه ؟؟؟؟

منتهی برای من چند سوال هست 1) به گفته خودت الان شما 14 سکه هم نداری چه برسه 500 سکه آیا خانواده دختر در جریان این موضوع هستن؟ 2) من نمی دونم چه دختری برای ازدواج انتخاب کردی اما فکر می کنی دختری که  دوست داشته باشی باید با منطق و صبر  شرایطت رو براش توضیح بدی و از او هم شرایط خانوادگی ش رو بپرسی آیا اینکار رو کردی ؟ اصلا اون دختر رو دوست داری و فکر می کنی ویژگی های مثبتی داره که تو کم دختری بتونی ببینی ؟؟؟؟ 

در جواب سوال خودت هر چند دخترا باید جواب بدن اما از اونجایی که خانواده ما دختر دارن فکر می کنم خانواده فقط فقط براشون مهم است طرف آدم باشه همین و بس  

خیلی ها تو نامه اشون از من میپرسند چه ازدواجهایی درسر زاست. من در این نوشتار به تیترهای این نوع مین گذاریهای اشاره کرده ام و در مقاله بعدیم به نامزدیهای خطرناک نیز نیم نگاهی انداخته ام

۱- اشتیاقات بیش از حد دختر و پسر به هم :
مورد خطرناکی است که وقتی دو نفر خیلی به هم اشتیاق دارند بروند ازدواج بکنند زیرا اشتیاق و هیجان زیاد اکثرا باعث میشود آدم نتواندخوب طرف مقابل را ببیند و به همین دلیل وقتی واقعیت را میبیند که ازدواج کرده است !

۲- ازدواج از روی فشار ( سن / خانواده/ آخرین فرزند مجرد مانده ) چنین نامزدی هایی هم داریم و توصیه میکنم احتیاط بیشتری کنید زیرا ازدواج معمولا حلال مشکلات نیست

۳- ازدواج از روی لج ( نامزدی به هم خورده ، طلاق اخیر )

۴- تنهایی اعصاب خورد کن ( بازم پنجشنبه شد ، ما تنهاییم !) درست است که ازدواج تنهایی پر کن است اما واقعا هزار تا مساله دیگر نیز دارد که اگر از قبل بهش فکر نکرده باشی روزی هزار بار آرزو میکنی کاشک تنهایی مجردی را داشته باشی. برای کسیکه ازدواج میکند خیلی از این گرفتاریها شیرین میشود به شرط اینکه بلوغش را داشته باشدچگونه قید ازدواج را بزنیم

۵- زندگی فردی بی برنامه و کارهای نیمه تمام و امید نابخردانه به ازدواج : چنین نامزدی هایی افتضاحند. ازدواج شما را زندگی بکن نمیکند. منظم و با شخصیتد نمیکند . اینقدر سخت هست که همه شخصیتتون را هم تحت الشعاع قرار دهد. چاره اینست که قبل از ازدواج هر تغییری که میخواهید در زندگیتان پدید آورید و بعد برید سراغ زن و یا شوهر

۶- استیصال جنسی

۷- خسته شدن از روابط موقتی دلیل بدی برای ازدواج است. شما نشاطی برای چنین زندگی ندارید و عملا بزودی در این ازدواج نیز خسته میشویدو بی حوصله

۸- ازدواج برای جایگزینی والدین ، کسب حمایت ، بزرگ نشدن :
یکسری دخترها اینطوری ازدواج میکنند تا یک حامی و تکیه گاه جدید داشته باشند به نام شوهر و واقعا به پسرها میگویم مراقب چنین دیدگاهایی در نازدتان باشیدو همیشه باید او را درک کنید ( مثل پدری خوب) همیشه باید او را در اولویت قرار دهید ( مثل بابای دختر لوس کن )

۹- ازدواج از روی ترحم

۱۰- ازدواج از روی چشم و هم چشمی (دختران)

۱۱- ازدواج از روی جوگیری(پسران)
پسرها وقتی یک نفر در اکیپشان ازدواج میکند وسوسه میشوند برای حفظ هیجانهای جمع وارد بحث ازدواج بشوند و خود مراسم عروسی و …نیز وسوسه کننده است. ازدواج بستنی کیم نیست که وقتی پسر همسایه خرید من نیز بخرم. ازدواج یک تصمیم جدی برای ادمهای جدی است

۱۲- انتخاب همسر برای راضی کردن دیگران :
ترانه ۲۴ ساله مهندس نفتی ، از شاگردان خوب من در سالهای گذشته بود که مطمئن بودم در انتخابهای شغلی و عاطفی خود بسیار دقیق است و آینده ای نیک در پیش دارد. روزی در کمال ناباوری در بین خواستگاران شایسته ای که داشت تن داد به نامزدی با پسر دایی ۲ سال کوچکتر خودش از یک شهرستان دیگه و وقتی با تعجب من روبرو شد ( چون سنخیتی بینشان نبود ) گفت این وصیت مادربزرگم بوده است

۱۳- ازدواج در اثر موقعیتای خاص :
مثلا دو نفر در یک میهمانی ، تو فضایی خاص که خوش هم گذشته به هم علاقه مند شده اند یا تو تعطیلات تابستانی یا عید که خانواده ها با هم میروند به مسافرت میبینی علاقه ای ایجاد میشود و دو نفر میخواهند این را به سمت ازدواج پیش برند که اشتباه است زیرا موقعیت که برطرف میشود اون علاقه دوباره ، ایجاد نمیشود
#دکترشیری

سلام
میشه لطف کنین و برعکسش رو هم بگین ؟ ازدواج برای چه دلایلی درست هست؟
با تشکر

موافقم

موافقم

موافقم

موافقم منم.

موافقم، اگر این دلایل درستی برای ازدواج نیست پس به چه دلیلی باید ازدواج کرد؟
من توی مجردیم میتونم تنهاییمو خودم پرکنم گاهی هم با دوستام،اما خب ترجیح میدم این تنهایی با شریک عاطفیم پر بشه چه اشکالی داره؟

اگه گوش کنین موارد دکترو میفرمایند که ما چراغ قوه می اندازیم و راه هرکس و درمان هرکس مخصوص اون فرده .
شما میخوای دلایل درست انتخاب همسرو بدونین این واسه هر فرد یه جواب درست داره .

با سلام
موارد فوق را مطالعه کردم و کاملا نقاط ضعف خود را یافتم و به خطاهایم پی بردم.
تمایل به گفتگو دارم

کاملا درست بود
منم ۲ تا موردشو داشتم که منتهی شد به یک ازدواج اشتباه😢😢😢

واقعا ممنون مطالبتون مثل همیشه عالی و پراز آگاهی جدید هستند فقط اقای دکتر من کتاب یا مقاله ای میخوام در مورد اینکه چگونه مردی رفتارهای مردانش رو قوی کنه چون در مورد برادرم خیلی کمرنگ هست و متاسفانه به روابط زناشوییش خیلی لطمه زده چوت دقیقا الگوی پدرم رو برداشته … در ضمن کتاب یا ویسی در مورد رفتار یک مدیر واقعی سر کار میتونید معرفی کنید که هم کارمندان دوستش داشته باشند هم پیروی کنند از حرفش . ممنون و سپاسگزار

سلام
مطالب واقعا عالی وکاربردی است فقط حیف که کسانی که باید بخوانند وعمل کنند در مرحله تعقل نیستن ودر هیجان سیر میکنند

عالی بود دکتر جان.خدا همیشه پشت و پناهتون باشه انشاءالله….🌷💖🌷

خب چه کنیم ک مطمئن شیم اشتیاقمون به هم اشتباه یا مشکل سازه؟

خب چه کنیم که بفهمیم اشتیاقمون به هم درسته یا مشکل ساز؟

کاملا به جا فرمودید استاد بزرگوار اما افسوس که آب رفته به جوی برنمی‌گردد

سلام دکتر جون
واقعا دیگه داشتم با همه مسایل مربوط به ازدواج خوب و …دچار تردید می شدم که نکنه من خل هستم که ازدواج نمی کنم 😅😅😅الان امیدوارتر شدم چون یه مورد دیگه که خانم ها برای فرار از خونه بابا و گیر دادن هاشون ازدواج می کنن و اقایون که همون جلسه اول اشنایی دنبال این هستن بدونن در آمدت چقدره و چقدر پس انداز داری و خلاصه آمدن بخورن بخوابن فکر می کنن خانم ها دنبال اینن که فقط بگن شوهر کردیم حالا خرجشم بدیم اشکال نداره برای پول ازدواج کردن برای خانم و اقا زشته اما برای اقایون زشت تره چون اصلا مرد قدرتمند جذابه و یکی از قدرتهای مرد هم پول هست که باید از خاتم بیشتر داشته باشه
اما دکتر جون اکثر ازدواج هایی که اطرافمون هست یکی از نمونه هایی هست که فرمودید ،واقعا جای تاسف داره که این همه طلاق زیاد شده

با این توضیحات دیگر دلیلی وجود ندارد ک ازدواج کنیم چون همه ی دلایل ب ازدواج اشتباه ختم می شود

کاملا موافقم

دقیقا

همه ی مطالب درست و حقیقت بود .مشکل خودم هم تو این موردها بود.

عالى بود
ممکنه امکان اشتراک گذاری مقاله رودرتلگرام هم قراربدین؟دخترمن تلگرام استفاده میکنه وهیچکدوم ازاون برنامه هاى ارسالى تون رونداره

من با داشتن سن بالای ۳۶ سال وقتی افراد متاهل بخصوص جوانتر از خودمو میبینم که ازدواج کردن یا حتی بچه هم دارن بشدت افسوس و حسرت میخورم اما با این حال وقتی با کسی آشنا میشم که همه جور خوبه احساس نیاز به کنارش بودن رو پیدا نمیکنم و اشتیاق و دلتنگی حداقلی هم بهش پیدا نمیکنم که رابطه ادامه پیدا کنه و متاسفانه تموم میشه انگار اون میل عاطفیم کم کم سرد میشه …
لطفا راهنمایی فرمایید.

وای دقیقا عین من البته من ۲۹ سالمه و دخترم

چه جالب.من هم ۲۷ سالمه..چون هیچ وقت توی رابطه نبودم,الان وقتی شخصی رو به من معرفی میکنن مدام با خودم میگم آخه چه دلیلی داره الان با این آدم بخوام مدتی آشناشم..؟حتی بودن کسایی که شرایط خوبی داشتن…من هم حس میکنم نیاز عاطفیم کم شده…یا اونی که باید باشه نیست طرفم واسه همینه که میلی بهش ندارم…

سلام اقای دکتر اگر ازدواج کردیم و در ازدواج دیدیم که هم شوهر و بیشتر خانواده شوهر چشم طمع مالی دارند و با وجود اینکه خود من هم انقدر توانمند مالی نیستم و در حد یک کارمند ساده حقوق دارم ولی مدام با درخواست های مالی از طرف پدرشوهرم مواجهم ک شوهرم رو میفرسته ک به عناوین مختلف پول بگیره از من و هیچ کدوم از پول ها رو هم پس نمیدهند.لازم ب ذکر ک ازدواج فامیلی هست و خود خانواده شوهر هم از لحاظ مالی در مضیغه خاصی نیستن .من راهنمایی میخوام ک چکار کنم توی این مورد چون واقعا داره زندگیمو ب سمت فروپاشی پیش میبره سپاس

این وضعیت بی تدبیری شوهر شما در مسائل مالی اگر به زندگی مالی شما دارد آسیب میزند باید حتما ورود کنید وگرنه کار خاصی نخواهید تونست چگونه قید ازدواج را بزنیم

من که به این دلیل یعنی انتظار مالی خواستگار مبنی بر حساب مشترک و اینکه خرجی با خودت هست بهش جواب رد دادم .‌نفقه با مرد هست و متاسفانه الان همه چی برعکس شده ما زنها باید نفقه بدیم. تازه خودشون هم مهریه ما رو تعیین میکنن ک ۱۴ تا سکه و مثل قدیم نیست ک توافقی در کار باشه

سلام‌متاسفانه من تو شرایطی هستم که جدا شدم ‌‌ و‌خانواده ام اصرار دارن که با پسری ازدواج کنم که سه ماه است ترک اعتیاد داشته و من نه علاقه ای دارم ‌‌و‌اینکه با مشاورین حرف زدم اونا هم موافق نیستن اما خانواده دست از سر من برنمیدارن

من با پسری که اختلال شخصیت پارانوئید دارد ازدواج کرده ام و دو تا فرزند دارم
۱۷سال است
کوشش من برای صمیمیت و رشد بیهوده بود
من الان صرفا به سبب انتخاب افتضاحم به خلوتی که مجرد ها دارند رشک می برم
همسر من کوچکتر از من و یکی از دانشجویان نخبه دانشگاه صنعتی بود
پیشنهاد می کنم خواستگاری های سنتی را دست کم نگیرید
قبل از ازدواج به صورت خانوادگی با هم رفت و آمد کنید

شما بی نظیرید

یه مورد رو هم میشه اضافه کرد. یعنی کاری که خود بنده کردم که در نهایت عمر ازدواج به ۶ ماه هم نرسید و اون هم ازدواج به منظور گرفتن پذیرش از دانشگاه خوب بود. ( ازدواج به منظور دستیابی به هدفی خارج از اهداف زندگی خانوادگی و زناشویی) البته نکته ای که هست اینکه پارتنر سابق من امتیازات و برجستگیهایی داشتند چه خودشون و چه خونوادشون که منجر به خوشبینی من شده بود.
حالا که سه سال میگذره میبینم چه خامی کردم. و الان به راحتی دکترام رو تموم کردم و پذیرش فوق دکترام رو هم گرفتم. اصلا نیازی به ازدواج هم نبود 😁

سلام اقای دکتر لطفا همونطور که ازدواج مثبت ۳۶۰ رو برای قبل از ازدواج اماده کردین مطلبی هم برای بعداز ازدواج کردن و بهتر شدن زندگیشون و یادگیری مهارتشون هم دراختیارمون بذارید ممنون

سلام آقای دکتر مطالبتون مثل همیشه عالی بود ولی باعث گیجی و‌سردرگمی من شد که تازه یه هفته س نامزد کردم 😢 با خوندن این مطالب شک به دلم راه افتاده که مبادا تصمیم اشتباهی گرفتم و پشیمون میشم در آینده 😓

خیلی عالیییی بود

سلام من هم ۲۷سالمه و مجردم.البته شاغلم و خودم خرجمو درمیارم.اما صب تاشب خانوادم اصرار میکنن که باید ازدواج کنی.و هر آدم درپیتی که دورو اطرافشون میبینن به من نشون میدن.اصلا براشون مهم نیست من ملاکام چیه.خودشون مذهبی ان بزور مبخوان با یه خانواده و پسر مذهبی وصلت کنم.درصورتی که من خیلی راحت لباس میپوشم.چند مدل اینجور خاسگاری اومده که خانواده گفتن جلوشون چادربپوش تاقبول کنن.خیلی ناراحت میشم.من مگه شخصیت ندارم؟ چقد بگم اینا انتخاب من نیست؟؟؟ از طرفیم خواهر کوچکتر دارم دوتا که اونهام هروز میگن میخوایم ازدواج کنیم.بخدا خیلی شرایط سخته.ای کاش تواین فرهنگ و شرایط نبودم.خانوادم خیلی اذیت میکنن.با اینکه هردو لیسانسه و شاغلن…

آخه بلاخره اینجا باید جوانان حداقل به یه جمع بندی درستی درمورد ازدواج درست برسن.این طوری که همه ی تقریبا علت ها اشتباهه.

سلام آقای دکتر
یک سوالی داشتم از خدمتتون. من ۲۵ ساله هستم و لیسانس دارم. اخیرا به من یک کار مدیریتی پیشنهاد شده که برای من که سابقه کار زیادی ندارم و سنم از کارکنان آنجا کمتر است به شدت نگران کنندست و حقیقتا میترسم این کارو قبول کنم. میشه لطفا کمی در مورد اینکه چطور میتونیم مدیر موفق و در عین حال با کارمندا رابطه دوستانه و صمیمی داشته باشیم صحبت کنید؟
سپاسگزارم

سلام آقای دکتر
من یه دختر ۳۲ ساله ام، کارشناسی ارشد،شخصیت مستقل که شاید یکی دوسال باشه که جدی به ازدواج فکر میکنم چون قبلش احساس میکردم آمادگیشو ندارم و خب کلی موقعیت از دست دادم، حتی خیلیا رو ندیده رد کردم، الان تعداد خواستگارا خیلی کمتره و یا شرایطشون و اخلاقشون و سنشون و… به من نمیخوره، یکی جدیدا معرفی شده که هم سن خودمه و موقعیت مالی و اجتماعی خوبی داره اما از گذشته ایشون خبر دارم، حدود ۱۷-۱۸ سال هست که روابط کوتاه مدت چند ماهه با دخترا برقرار کردن و به تعداد بسیار زیاد دوست دختر داشتن، یه جا دلشون گیر میکنه و اینبار دختره میزاره میره و بعد از اون حدود یک ساله که تنهان و الان میگن میخوان ازدواج کنن و براشون مهمه دختر دوشیزه باشه و البته برای من عجیب… نظر شما چیه؟این افراط و تفریط میتونه بعدا ضربه وارد کنه؟ از کجا معلوم بعدا توی زندگی با پیدا شدن کوچکترین مشکلی دوباره به یه زن دیگه پناه نبره؟ از کجا معلوم تو رابطه جنسی با خانمش راضی باشه وقتی انقدر تجربه های مختلف داشته؟ با توجه به اینکه شناخت خوبی روی خانما داره کاملا توی رفتارش وارده و میتونه راضیم کنه اما نگرانم چون نمیدونم چقدر میتونه متعهد باشه؟ من توی سنی هستم که عقلم غالب به احساسم و اصلا دلم نمیخواد انتخاب اشتباه داشته باشم، ممنون میشم جوابمو بدید

اقای دکتر…
تمام موارد رو به تفصیل توضیح دادید به جز مورد ۶
میشه بیشتر توضیح بدید که نشونه های این مورد چیه چجوری باید باهاش مقابله کرد و چکار کرد که این موضوع رو جنبه های دیگه زندگی تاثیر نذاره.

پس به چه دلیلی باید ازدواج کرد؟؟؟

سلام دکتر شیری عزیز

اگر خواستگار فرد از هر نظر مناسب شخص باشد اما به هیچ وجه به دل طرف ننشیند چه باید کرد ؟

ادامه ندهید ، هر دو بدبخت میشوید

مثل من که رفتار و شخصیت شوهرم اصلا به دلم نشست ولی باهاش ازدواج کردم و خودم رو بدبخت کردم

من با کسی رابطه داشتم که خیلی دوستش داشتم اما بهش شک داشتم که مبادا با کس دیگه ای هم ارتباط داشته باشه خلاصه همین شک باعث شد من باکسی دیگه ازدواج کنم اما اون خانم دست بر قضا الان همکار بنده است وبا کسی دیگه ازدواج کرده اما همان محل کار بایکی دیگه از همکارا رابطه داره
نه اینکه اینم شک باشه بلکه افتضاح کارشون در اومد همه الان میدونن میخوام اینو بگم فقط دوست داشتن شرط ازدواج نیست من خوشحالم عاقلانه تصمیم گرفتم الان دوبچه دارم واحساس آرامش میکنم

خیلی درست گفتید دکتر…
ولی من با خودم یه جورایی فکر میکنم هر چی بیشتر میخونم راجع به ازدواج درست و این چیزا،سخت تر میشه برام..
همینجوریش داره ۳۳ سالم میشه،کلی سخت گیر بودم تو دلبستن به پسرا،این موارد و چیزای دیگه رو هم که به لیستم اضافه میکنم دیگه واویلاااا 😁 به هر کِیسی میخوریم بالاخره یه جورایی تو یکی از این موارد میگنجه 🙁
چرا برای بعضیا اینقدر راحت اتفاق میفته و پیش میره ولی برای بعضی مثل ما اینقدر پیچیده میشه؟!!!

چیزی توی زندگی پدر و مادرم دیدم باعث میشه حتی نخوام به ازدواج فکر کنم. با اینکه زنی هستم که از سروسامان دادن به خانه و مدیریت و … خوشم میاد. حالم از پدرم و مادرم بهم میخوره تا جایی که دلم میخواد بمیرن ایشالا زودتر زودتر.

یکی از. مواردی که فرمودید خستگی از روابط موقت بود. که این نوع ازدواج خانه خراب کن هست
ممنون از راهنماییاتون🙏

من یکی از دوستام چهار سال با یک مرد که مشکل بسیار شدید روحی(اسکیزوفرنی) داشت.زندگی میکرد.با اینکه دختره خودش مزشک بود متوجه مشکل روحی همسرش نمیشد.
تا اینکه یکبار متوجه نسخه ای از پزشک روان پزشک میشه که قوی ترین داروهای ضد رووان پربشی رو میخورد.
!!!به نظرم تشخیص روح سالم نامزد نیاز به تایید یک روانومزشک خبره داره.

ممنونیم از سایت خوب استاد.
ممنونیم که بسیار واقع گرایانه صحبت میکنید.

ممنونیم به خاطر حرفهای خوبتون

سلام و وقت بخیر
مطالب بسیار عالی و کاربردی هستند.
سوالی دارم از خدمتتان، آیا ازدواج با فردی که ۳ سال کوچکتر است، اشتباه است؟

فی نفسه مشکلی نداره اگر پسر بچه طور نباشه ( زیر ۲۸-۲۷) باز بسته به فرهنگ منطقه فرق داره

سلام آقای دکتر
مطالبتون مثل همیشه عالی
آقای دکتر بیست و دو سالمه و از حیث روابط عاطفی بی تجربه اون هم به عنوان یه پارتنر واسه جنس مخالف
چی کار کنم که ازدواج موفقی داشته باشم و باید چی داشته باشم چگونه رفتار کنم که همسرم یا شریک عاطفی من از این که منو انتخاب کرده پشیمون نشه یا خدایی نکرده بهم خیانت کنه؟؟

سلام عذر میخام در پیج تلگرام تصویری بالای لینک این مقاله گذاشته بودین که زیر اون این جمله بود«اگر با این نباشم پس با کی باشم»این سوال جای بحث داره بالاخره دختریکه داره سنش میره بالا و میخاد ازدواج کنه و بچه دار بشه نمیتونه همش صبر کنه که شاید بهتر ازین پیدا بشه.یه ضرب المثلی یزدی ها دارن«هر چی بیشتر سنگ شور کنی،ضرد ته دیگ نصیبت میشه»،در تاییدکامنت یکی از بزرگواران؛ بالاخره تو هرکدوم یه دلیلی از این دلایل گفته شده رو پیدا میکنی پس بهتره ازدواج نکنی…

سلام اگه شخصی«پسر» به اجبار خانواده و به دلیل اخرین فرزند مجرد بودن و سن ، تن به ازدواج با دختری که خونواده اش پیشنهاد داده بده و درضمن اون پسر هنوز عشق سابقش رو فراموش نکرده باشه،چه عقوبتی در انتظارشه؟

سلام
ازدواج با مواردی که طرف مقابل طلاق گرفتند پیشنهاد میشه ؟
در مباحثتون موردی ندیدم

سلام آقای دکتر روزتون بخیر. امیدوارم هرجا هستید موفق و سلامت باشید درکنار خانوادتون. شما واقعا مطالب خوبی میگذارید و ما استفاده میکنیم‌‌. خواستم خواهش کنم یه مطلب برای آقایون بذارید تا یکم درمورد شرایط روحی خانمها درسیکل ماهانه اطلاعات داشته باشن. چون توی ایران همیشه این مسائل رو از آقایون پنهان میکردن چون زشت بود کسی چیزی بفهمه و وقتی که وارد رابطه میشن یا ازدواج میکنن اطلاعات پایینی دارند. و خیلی شنیده شده که میگن خودتونو لوس میکنین یا مگه چیه حالا دلت درد میکنه قرص خوردی آروم شدی دیگه.
و هیچ درکی از حالات روحی و جسمی ما ندارن و این خیلی مشکل ساز میشه

من دختری هستم ۳۵ ساله . در اول ۳۴ سالگی کارم رو از دست دادم وبا عالمه ضرر مالی و مجبور شدم از صفر شرو کنم همزمان مجبور به مهاجرت به تهران شدیم . هر پسری به من میرسه واسش عجیبه دختری باسن , ظاهر و طرز فکر من تازه اول راهه . میخام.ازدواج کنم و زندگی سالمی داشته باشم ولی هر کس میاد سمتم به خاطر ظاهرم میخاد رابطه نزدیک داشته باشه برای همین تو هیچ رابطه ای نمیرم . تو هیچ مهمانی شرکت نمیکنم و تقریبا هیچ دوستی ندارم . متاسفانه چون تازه مهاجرت کردیم اینجا با کسی رفت و امد نداریم .پس من چه جوری کیس مناسب پیدا کنم برای ازدواج ؟ من دختر بی دست و پایی نیستم که با هر کس از راه میرسه بتونم ازدواج کنم منم ملاک و معیار و علاقمندیهایی دارم . لطفا کمکم کنید.

با درود
برای سوالات شخصی خودتان لطفا به سایت porsesh24.com مراجعه کنید

سلام دکتر شیری عزیز
به تازگی با سایت و اطلاعات آموزشی شما در اینستاگرام و تلگرام آشنا شده ام و خیلی ممنون بابت خدماتتون.
سوالی داشتم اگر برایم مورد آشنایی مدرن با پسری پیش نیاد و خواستگار از روش سنتی داشته باشم، با وجود اینکه مخالف ازدواج سنتی و عقد فوری هستم چیکار باید بکنم به نظر شخصی خودم ترجیح میدهم حتی در صورت خواستگاری تا مدت ۲ ماه فرصت آشنایی دو طرف و حتی خانواده ها رو تجربه کنم بعد با خیال راحت و انتخاب درست و بدون حسرت بعد انتخاب اشتباه به عقد و ازدواج فکر کنم. اما هنوز نمی دانم چطور پدر را در این زمینه متقاعد کنم چون احتمالا فاصله خواستگاری تا عقد را کاری اشتباه و عیب تلقی کنند. نظر شما چیست؟ آیا طرز فکر بنده درست است یا خیر؟

سلام من بعد از ۹ ماه آشنایی دو ماهه که نامزد کردم پسر خوبی هست و مشکلی نداره اما من همش تردید دارم و شبا همش گریه میکنم که نکنه اشتباه کردم احساس میکنم اون احساسی رو که باید بهش ندارم لطفا راهنمایی کنید من چکار کنم؟؟

به نظر میاد تنها دلیل درست برای ازدواج فرزند اوری باشه و بقیه دلیل ها رد شده است، خب پس اگه به فرزند دار شدن هم خیلی علاقه نداریم باید قید ازدواجو کلا بزنیم

سلام ممنون لطفا برعکسشو هم بگین ازدواج یخثه چه دلالیلی درسد است؟!!

درست است،من همه رو قبول دارم چون برای خودم همچین اتفاقی افتاد،البته برای من گزینه ی ۳ بود، یه نامزدیه بهم خورده و بعد رفتم و با یکی دیگه ازدواج کردم که هیچ علاقه ای از طرف من نبود وقتی هم میخواستم راه رفته رو برگردم خیلی دیر شده بود چون عقد کرده بودیم،همیشه به خودم میگم ای کاش هیچوقت اینکار و نمیکردم حتی اگر اون دختر قبلی که واقعأ عاشقش بودم تو زندگیم نبود،حاضر بودم تمام عمر مجرد باشم و با خاطراتش سر کنم ،در هر صورت اگر کسی این وضع و داشت،اشتباه من و مرتکب نشه، حداقل بزاره یه مدتی سپری بشه که بتونه خودش و پیدا کنه بعد

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

دیدگاه

در حالی که ازدواج دغدغه نزدیک به ۱۱ میلیون جوانان ایرانی محسوب می شود اما همین دغدغه بسیاری از زوج ها را از کرده خود پشیمان کرده است.

زهرا داستانی: این بار حرف از تجرد و دلایل ازدواج نیست.
این بار می‌خواهیم از موضوع دیگری حرف بزنیم. از موضوعی که شاید مخاطبانش دختران و
پسران مجرد نباشند اما بارها و بارها زمانی که حرف از ازدواج به میان آمده جملاتی
را از کسانی شنیده‌اند که خود زندگی متاهلی را تجربه کرده‌اند. این بار روی سخن ما
به سوی ۱۱ میلیون و ۲۴۰ هزار نفر مجردی که ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار نفر آن را مردان و
۵ میلیون و ۶۷۰  هزار نفر آن را زنان تشکیل
می‌دهند، نیست. این بار مخاطبان ما هزار و ۸۹۵ زوجی است که در هر شبانه روز در
ایران پای سفره عقد می‌نشینند و به زندگی مشترک زیر یک سقف پاسخ مثبت می‌دهند. مردان
و زنانی که برای رسیدن به این مرحله شیرین زندگی از هفت‌خوان سخت ازدواج گرچه تن
خسته ولی به سلامتی گذشته‌اند و توانسته‌اند رویای خود را به حقیقت بدل کنند.

نگاهی به ازدواج‌ در سال ۹۵ از دید آمار و
ارقام

آخرین آمارهای ثبت شده در سازمان ثبت احوال کشور در دی ماه
سال جاری نشان می‌دهد که 53 هزار و 313 ازدواج در طول این ماه در کشور به ثبت
رسیده است. براساس این آمار استان تهران با ثبت ۸ هزار و 426 ازدواج رتبه اول
ازدواج‌ها و استان سمنان با ثبت ۴۱۶ ازدواج کمترین آمار را به خود اختصاص داده‌
است. پس از تهران اما خراسان رضوی، خوزستان و فارس از جمله استان‌هایی بوده‌اند که
بیشترین آمار ازدواج را به ثبت رسانده‌اند. اما از آنجایی که سال ۹۵ همچنان ادامه
دارد آمار دقیق و جامعی از کل ازدواج‌ها در کشور ارائه نشده است. با این حال می‌توان
از جمع کل ازدواج‌ها از ابتدای سال تا دی ماه فهمید که ۵۸۸ هزار و ۹۸۶ ازدواج در
طول ۱۰ ماه در ایران به ثبت رسیده است که مرداد ما با ثبت 9۲هزار و 704 ازدواج
بیشترین آمار ثبت شده را به خود اختصاص داده است.

چگونه قید ازدواج را بزنیم

براساس آمار سازمان ثبت احوال در سال ۹۴ اما در کل کشور 685
هزار و 352 ازدواج به ثبت رسیده که از این تعداد 562 هزار و 671 ازدواج در شهرها و
122هزار و 681 ازدواج در روستاها به ثبت رسیده است. تهران همچنان در این سال با
ثبت 86 هزار و 883 بالاترین آمار و استان سمنان با ثبت 4هزار و 705 ازدواج پایین‌ترین
آمار را به خود اختصاص داده‌اند.

ناراضی یا پشیمان اما طلاق نه!

فکر نوشتن این گزارش از آنجا آغاز شد که خبرآنلاین با موجی
از اظهارنظرهای کاربران در رابطه با علل و عوامل افزایش تجرد جوانان مواجه شد که حکایت
از یک واقعیت تلخ داشت. واقعیتی که تنها مختص به فضای مجازی نبود. واقعیتی که شاید
به چالش کشیدن آن بتواند پرده از ماجرای طلاق در ایران بردارد یا شاید به کاهش آن
کمک کند. واقعیتی به نام «رضایت در عین نارضایتی».

ناراضایتی از ویژگی‌های انسان است حتی اگر در اوج باشد.
نارضایتی از زندگی مشترک موضوع مختص به زوج‌های در آستانه طلاق و جدایی نیست، حتی
مختص به مرد و زن. این‌ روزها بسیاری از زوج‌هایی ایرانی که زندگی آرام یا نیمه‌
آرامی دارند در عین حال که علاقه‌ای به جدایی از همسر خود را ندارند اما از زندگی
زناشویی خود ناراضیند و به افراد مجرد توصیه می‌کنند که اشتباه آنان را تکرار
نکنند. شاید دلیل این امر بار سنگین مسئولیت زندگی مشترک باشد یا شاید آزاد زیستن
در دوران مجردی. با این حال اما این ناراضایتی که شاید پشیمانی از ازدواج را در پی
داشته باشد می‌تواند ساحل آرام زندگی مشترک را متلاطم و پریشان کند.

نظر متاهلان درباره ازدواج

آنچه خواهید خواند بخشی از نظراتی است که کاربران خبرآنلاین
درباره ازدواج در گزارش‌های مختلف بیان کرده‌اند. نظراتی که حکایت از توصیه آنها
به مجردانی دارد که ازدواج دغدغه اصلی آنها به حساب می‌آید.

کوروش یکی از کاربرانی است که گرچه طنز را دست مایه سخن خود
قرار داده اما خلاصه کلامش این است که ازدواج پشیمانی به همراه دارد. او می‌گوید: «بچه
ها قدر مجردی رو بدونید ازدواج نکنید پشیمون می‌شید بدبخت می‌شید بیچاره می‌شید آخرش
می‌شید مث من. نوکر همتونم ازدواج نکنیدددددد.»  

کاربر دیگری به نام آرش در تایید حرف کوروش نوشته است: «اشتباه‌ترین
اتفاق در زندگی ازدواجههههه، فقط زندگی به سبک اروپایی‌ها و امریکایی‌ها خوبه»

البته مخالفت با زندگی مشترک واکنش بسیاری از کاربران را به
همراه داشته است. کاربری به نام علی در موافقت با ازدواج خطاب به کوروش نوشته است:
«آقا کوروش باید بگم که لکه دار کردی نام کوروش بزرگ رو با این پیام بی ارزشی که
برای مجردها فرستادی واقعا متاسفم برات.چطور میتونی یه همچین نسخه ای برای جوونها
بپیچی؟عزیزم تو خودت شکست خوردی و تو زندگیت درست انتخاب نکردی دلیل نمیشه که همه
جوونها مثل تو اشتباه انتخاب کنن. من هم این دوران مجردی و همه سوالهایی که جوونها
تو سرشونه رو گذروندم و از مجردیم هم واقعا لذت بردم و بسیار تردید داشتم برای
ازدواج ولی با کمک خدای بزرگ و پشتکار بسیار زیاد خودم همسر ایده آلم رو پیدا کردم
و بعد از شیش سال هر روز که میگذره خدا رو برای این انتخاب شکر میکنم.این هم بهتون
بگم که فرق خوشبختی مجردی در مقابل خوشبختی زندگی مشترک مثل فرق بازی فیفا و
فوتبال واقعی میمونه درسته که زندگی مجردی راحتتره ولی زندگی واقعی یه چیزدیگس»

مشکلات اقتصادی علت پیشیمانی است؟!

با این حال اما آن طور که از نظرات کاربران می‌توان نتیجه
گرفت مشکلات اقتصادی بیشترین عاملی است که متاهلان به ویژه مردان را از ازدواج
پشیمان کرده است.

کاربری به اسم روین در واکنش به دفاع علی با بیانی طنز
نوشته است: «داداشم یزار یکی دو سال از ازدواجت بگذره، اونوقت بهت میگم همراه یعنی
چی؟ بهترین کار رو کردی همینجور پر قدرت به راهت ادامه بده. یکی دو سال دیگه بیا اینجا
کامنت بزار بگو چقدر زندگی داره بهت حال میده ….»

کاربری به اسم علی در پاسخ به کسانی که از زندگی مشترک دفاع
کرده‌اند، نوشته است: سلام دوستان چه بخواییم چه نخواییم شرایط فعلی ما همینه
اکثرا مشکل اقتصادی داریم ولی وقتی ازدواج کنیم وضعیتمون از اینی که هست بدتر نمیشه.
توکل به خدا داشته باشیم که خودش گفته در ازدواج از فقر نترسید. من دوماهه عقد
کردم خداروشکر داره خوب پیش میره البته همراهم خیلی مهمه خیلی یعنی ی دختری باشه
که بفهمه و درکش بالا باشه اینم برمیگرده به سن و سال طرف اگر سن بین 26 تا 30
داشته باشه منطقی تره. ما مگه چندبار بدنیا میاییم. اونایی که میترسین از مشکلات
مالی ازدواج ، یک یاعلی بگید و ازدواج کنید خدا هواتونو داره از اونایی که ازدواج
کردن بپرسید.»

کاربر به نام محمد شایگان تمام قد از زندگی مجردی دفاع کرده
و نوشته است: «آقا زن نگیرید. من گرفتم اینقدر زندگی فشار اورده اینقدر بی پولی
فشار اورده هر نوع مریضی که بگی گرفتم، از زخم معده گرفته تا قلب و عروق، پولم
ندارم برم دکتر، 27 سال بیشتر ندارم ولی آنچنان ضعف اعصاب دارم که حد ونصاب نداره.
نگیر آقا نگیر، منم غلط کردم گرفتم.»

پس رفت به جای پیشرفت بعد از ازدواج

وضعیت اقتصادی، افزایش بار مالی، قسط و قرض‌ و کاهش درآمد
از جمله دلایلی است که مردان متاهل را از ازدواج پشمیان کرده است.

کاربری نوشته است: «من ده سال پیش ازدواج کردم و زود هم پشیمون
شدم قبل از ازدواج درآمد خوب بنز صفر احترام داشتم چند نفری هم دورم نون می خوردند
بعد از ازدواج زود پشیمون شدم به خاطر بچم تحمل کردم لطمه نخوره الان کار درستی
ندارم ماشین و پولامو زنم گرفت چیزی تو دستم نمونده الان دیگه تحملشو ندارم خونمو
میفروشم مهرشو بدم طلاقش بدم همشون مثل همند چیزایی که یه عمر و خونه باباش نمیدید
یه شبه صاحب شد چه حرفهایی میزد الان همه زندگیم شده مالش و … نکنید جوونا زیر
بار مهر سنگین نرین شرط کنید اموالتون مال مرده پشتوانه مرده اگه اومد قبول کرد میخواد
زندگی کنه خودتو میخواد اگه نه که میخواد بکنه ازت و سواری بگیره و پشیمون میشی.»

کاربر دیگری به اسم حسین نوشته است: «ای کسانی که تصمیم دارید
ازدواج کنید یا در شرف ازدواج هستید، بدانید و آگاه باشید، تمام عمرتان را صرف قسط
و بدبختی خواهید کرد. جامعه امروز ما جامعه ای نیست که دیگه بشه توش “عاشق
واقعی” پیدا کرد. همه چی تصنعی و ریا. یه سلامی هم بکنم به مسئولین که واقعا
جامعه خوبی ساختند. داریم به نقطه ای میرسیم که دخترها و پسرها دارن از هم متنفر میشند.»

امیر که از سخنانش پیداس یکی از کسانی است که زندگی مشترک
خود را دوست دارد اما از بار و فشار مالی شکایت کرده و نوشته است: «پيشنهاد من به
جوانان به عنوان كسي كه هشت سال است ازدواج کرده اين است كه پول بسيار مهم است
بايد يك طرف قضيه پول داشته باشه با اينكه بسيار با همسرم تفاهم دارم ولي وقتي نه
جرات بچه دار شدن دارم نه آينده روشني مي بينم كم كم دارم به اين نتيجه مي رسم كه
يك جاي كار اشتباه كردم با ماهي سه چهار ميليون تومان به جايي نمي رسم پس كي بايد
از زندگي لذت ببرم…شايد خيليها بگويند همين كه زير يك سقف بدون تنش زندگي مي كني
خوشبختي ولي در جواب مي گويم خوب است ولي كافي نيست در يك كلام حداقل يك خانه و
ماشين داشته باشيد بعد ازدواج كنيد بخدا دارم زير چرخ زندگي له مي شوم با فكر
ازدواج كنيد نه با عشق»

رضایت از زندگی به شرط انتخاب درست

می‌گویند نمی‌شود عشق را سر سفره گذاشت و با آن شکم را سیر
کرد. پول و نان نیاز است که آرامش روان نیز در زندگی حاکم باشد. مخصوصا وقتی که
پای زندگی فرد دیگری در میان باشد و بعد هم فرزندان پا به دنیا دو نفره زن و شوهر
بگذارند. زندگی مشترک مسئولیت بیشتری را به زن و مرد تحمیل می‌کند و همین بار زیاد
می‌تواند آنها را از زندگی پشیمان کند اما چطور می‌توان زندگی رضایتمندی را تجربه
کرد؟ برخی از کاربران انتخاب همسر را مهمترین عامل می‌دانند.

علی نوشته است: «من پنج سال پیش ازدواج کردم. همه صراحتا
بهم می‌گفتن حماقت می‌کنی. ولی خداییش به معیارهام و انتخابم و روش زندگیم مطمئن
بودم. حالا پنج سال می گذره، از هر لحاظ فکر می‌کنم کیفیت زندگی و روح و روانم خیلی
بهتر از رفیقای مجردم. ازدواج که می‌کنی مشکلات زیادتر می شه ولی آدم خیلی قوی تر
می شه. البته همو طور که گفتم باید تو زندگی معیارها و روش درستی انتخاب کنی.»

کاربر دیگری به نام رضا نوشته است: «سال 90 ازدواج کردم هیچی
بجز چند دفترچه قسط نداشتم. خیلی مواقع قسط ها عقب می افتاد و از اطرافیان قرض می
کردم. ماشین نداشتیم. پول تاکسی هم نداشتیم با اتوبوس همه جا می رفتیم. یه جایی تو
پایین شهر شیراز خونه اجاره کردیم خدا رو شکر آروم آروم کارم رونق گرفت و دو سال پیش
فسطام تموم شد. سه ماه پیش که پراید کارکرده نسبتا تمیز خریدم. با همسرم الان
احساس خیلی خوبی داریم خدا رو شکر می‌کنم.»

با این تفاسیر اما به راستی دلیل اصلی نارضایتی و پیشیمانی زوج‌ها
در عین علاقه به زندگی مشترک چه می‌تواند باشد؟ آیا دلایل اقتصادی و فشارهای مالی
تنها دلیل مردان برای پشیمانی از ازدواج است؟ زنان چه دلایلی برای نارضایتی دارند؟ 

۴۷۲۳۵

تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved

مهر نوشت:

چندی قبل دختر جوانی که به دلیل ازدواج نکردن تا سن 37 سالگی با مشکلاتی رو به رو شده بود، با مطرح کردن مشکلاتش در سایت حجت الاسلام شهاب مرادی درخواست کرد او را برای حل مشکلش راهنمایی کند. جالب توجه است که این پیام 118 هزار و هفتصد و بیست و نهمین پیامی است که این صاحبنظر مورد توجه جوانان دریافت کرده است. این دختر جوان در نامه خود اعلام کرده بود، دختري 37 ساله و مجرد، داراي بالاترين مدرک تحصيلي از بهترين دانشگاه کشور ، دارای يک شغل خيلي خوب دارم و استقلال مالي در زندگي هستم .با پدرو مادر پيرم زندگي ميکنم و از نظر خانوادگي زندگي سطح متوسط رو به پاييني داريم . خانواده اي مذهبي و مقيد دارم هيچگاه در رفتار و گفتار و ظاهر به طريقي عمل نکردم که جلوه گري باشد… 

از زمان دبيرستان خواستگاراني داشتم ولي به دلايل زير هنوز ازدواج نکردم:*اوايل مي گفتم مي خوام برم دانشگاه و رد مي کردم .*کمي بعد تر به دلايل بچه گانه آنها را رد مي کردم .*چند سال بعد جدي تر به مساله ازدواج فکر کردم اما خيلي از آنها از نظر معيارهاي اصلي و مهم با من همخوان نبودند .* مواردي هم بودند که خودشان ديگر پيگيري نمي کردند .*کمي که سنم بالاتر رفت تعداد خواستگارها کم شد.الان خيلي احساس تنهايي مي کنم و واقعا نياز عاطفي دارم که ازدواج کنم اما نمي توانم از معيارهايم پايين بيايم که مهمترين آنها ايمان، شخصيت، اخلاق، تطابق فرهنگي، تناسب سني و تا حدودي تحصيلي، مجرد بودن و خانواده خوب داشتن است.شما راهنمايي کنيد چه کنم. من که به عنوان يک خانم نمي توانم پا پيش بگذارم و خودم دنبال همسر بگردم حتي غرورم اجازه نمي دهد با کسي از اطرافيان مطرح کنم و مثلا بگويم مورد مناسب مي شناسند يا خير، عزت نفسم چه مي شود؟ پس چه کنم؟ همسريابي اينترنتي را هم با توجه به پيامدهاي احتمالي کار درست و معقولانه اي نمي دانم اگر چه از سر استيصال چند بار اين فکر به ذهنم رسيده… نظر شما چيه؟ در هر حال بگوييد چه کنم؟8 توصیه حجت الاسلام مرادی برای حل مشکلحجت الاسلام شهاب مرادی نیز پس از بررسی مشکلات این دختر جوان و به دلیل اینکه افراد زیادی با مشکل او رو به رو هستند هشت راهکار را برای حل این مشکل پیشنهاد کرد. وی در بخشی از این توصیه‌ها با پیشنهاد چند دیالوگ، توصیه کاربردی خود را با سبکی ابتکاری تکمیل کرده است که خواندن آن خالی از لطف نیست.

1ــ نگرانی شما در مورد تاخیر در ازدواج خردمندانه و منطقی است. 

2- بی تردید ازدواج مهم است اما مسلما همه زندگی نیست! اجازه ندهید نگرانی از این مسئله تمام زندگی شما را مختل کند. بین یک دختر خانم مجرد با مشکلات روحی و خُلقی و یک دخترخانم مجرد با روح و روان سالم حتما سلامت را انتخاب کنید و مراقب سلامت روح و جسم تان باشید. کم نیستند افرادی که در سنین بالا ازدواج می کنند و ازدواج موفقی هم دارند. اگر احساس ناخوشایند و یا افکار آزاردهندی دارید و ناامیدی یا حس افسردگی که در پیام قبلی بیشتر به آن اشاره کردید مانع انجام عملکردهای شماست و آرامش شما را مختل می کند حتما به مشاوری متدین مراجعه کنید.3 – شاید یکی از علل عدم حضور خواستگار با توجه به شرایطی که شما دارید سطح بالای تحصیلات و موقعیت اجتماعی خوب شما است و نگرانی آنها از بابت بالا بودن سطح توقعات شما که دور از ذهن نیست و حتی برخی از خواستگارهای بالقوه در چنین شرایطی در قبال دختر خانمی با شرایط تحصیلی و اجتماعی شما -شاید- احساس حقارت می کنند.4 – لازم است با توجه به سن و شرایطِ امروزتان، دوباره تمامی معیارها و ملاک ها و سلیقه های خود را بازبینی کنید و با حفظ مبانی ملاک ها و معیارها و حتی برخی سلیقه ها را تعدیل و به روز کنید.مثلا بر اساس معیارهای 20 سال پیش شما خواستگار امروزتان با تفاوت سنی 4-3 سال، باید 41-40 ساله باشد و حتما مجرد. اما اولا این معیار امروز برای یک دوشیزه 37 ساله، واقع بینانه نیست! ثانیا احتمال مشکلات شخصیتی برای پسر 40 ساله مجرد به مراتب بیشتر از یک مرد 40 ساله ایست که تجربه طلاق دارد.5 – نسخه ی به روز شده معیارها و ملاک هایتان را در خلال صحبت هایتان راحت با دوستان و نزدیکان و اطرافیان در میان بگذارید،نقش آنها را به عنوان معرف نادیده نگیرید. روشن است که منظورم درد دل با بدخواهان و دشمنان نیست!6. به صورت غيرمستقيم درصحبت هایتان عدم مخالفت تان را براي ازدواج ابرازکنید. مثلا در مورد خواستگاری که -مثل دشمن فرضی- به علت بی نماز بودن او را رد کردید صحبت کنید و با دیالوگی مانند این شماره 5 را هم اجرایی کنید: «یکی دو جلسه صحبت کردم مرد محترمی بود و من مشکلی با شرایط سن و سالش نداشتم تقریبا از من 13 سال بزرگتر بود اما خب متاسفانه نمازخون نبود و اظهار بی اعتقادی کرد. من هم ردش کردم» یا «خواستگار محترمی بود با اینکه تجربه یک عقد و طلاق داشت اما با این موضوع مشکل چندانی نداشتم ولی اصل موضوع این بود که در مورد شُربِ خَمر اظهارات مناسبی نداشت و گفت نمی تونه قول بده که هیچ وقت مشروب نخوره! خب شرب خمر هم می دونی یه خطِ قرمزِ جدی است. من هم ردش کردم» دو سه تا از این اظهارات را می توانید بیان کنید و اگر مصداق ندارد به نحوی بیان کنید که اصلا دروغ و کذب نباشد این طوری: « من که با ازدواج مشکلی ندارم اما از شما می پرسم به نظرت اگر دختری توی شرایط من خواستگاری داشته باشه که خدای ناکرده مشروب خور باشه و حاضر هم نیست توبه کنه اون دختر باید قبول کنه؟ ــ اگر طرف صحبت شما با پُر روی گفت: بله قبول کنه و دلیل و توجیه اورد، شما هم محکم بگید: نه رسول خدا صریحا نهی کرده از چنین ازدواجی» و …7. مراجعه به مشاور برای پاسخ نهایی مثبت یا منفی به خواستگار را برای خودت لازم و ضروری بدان. دقت بفرمایید حتی پاسخ منفی. و خیلی به صرفه است مشاورتان ثابت باشد. مومن و از لحاظ تاهل و خانوادگی موفق و شاداب.8. از دعا و توسل غافل نیستید خوب است. از خدا بخواهید که همسری مناسب و لایق نصیب کند که لیاقت شما را داشته باشد. برای امر ازدواج توسل و نذر به امام هادی علیه السلام مجرب است. نذر ایشان کنید. چگونه قید ازدواج را بزنیم

4545

شهر جهانی یزد، شهری تاریخی و کویری ‌بین دشت لوت و دشت کویر است که مارکوپولو جهانگرد معروف آن را بزرگ، زیبا و پر رونق توصیف می‌کند. شهر تاریخی یزد در قدیم؛ به ایساتیس به معنی فرخنده و مقدس معروف بوده است.

ساخت و ساز و مسکن متأثر از قیمت مصالح ساختمانی از جمله تیرآهن و میلگرد است. اما به طور کلی قیمت‌ها در ایران با نوسانات دلار جابجا می‌شود.

تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved

تکلیف‌تان را روشن کنید

چگونه قید ازدواج را بزنیم

اگر می‌خواهید فرد مورد نظرتان را به ازدواج ترغیب کنید، قبل از هرچیز باید بدانید که چه نسبتی با او دارید. آیا او به شما توجه دارد؟ آیا روابط تان از فاز رسمیت همکاری و آشنایی و همکلاسی بودن فراتر رفته اما هنوز به مرحله ای که پیشنهاد بدهد نرسیده؟ آیا حرفی از ازدواج میان شما رد و بدل شده یا برنامه‌ای در این مورد ریخته‌اید؟

باید از خود بپرسید که آیا او آمادگی شروع زندگی مشترک را دارد؟ برای دانستن اینکه آیا او هم علاقه‌ای به ازدواج با شما دارد یا خیر، می‌توانید از کسی که به او نزدیک است کمک بگیرید. دوست صمیمی او یا دوست مشترک‌تان می‌تواند نقش واسطه را ایفا کند. اما یادتان نرود که این واسطه باید بی‌طرف باشد و نسبت به ازدواج شما هم نظری مثبت داشته باشد. پرسش و صحبت در مورد ازدواج یا سۆال کردن در این مورد که آیا برای آینده تصمیمی داری یا نه، از مسئولیت‌های این واسطه است. برایش توضیح دهید که در این گفت‌وگو، نباید اشاره مستقیمی به  شما داشته باشد.

نیمه رسمی باشید

اگر سراغتان آمد و خواست بیشتر با شما آشنا شود، باید از همان آغاز هدف رابطه را مشخص کنید و برای مطلع کردن خانواده ها برنامه و نقشه داشته باشید. روشن بودن تکلیف هر دوی شما، بسیاری از مشاجراتی که ممکن است در این دوران میان شما فاصله بیندازد را از میان می‌برد و از آنجا که هر دوی شما برای هدفی مشترک انرژی صرف کرده و تلاش می‌کنید، مانع از دلسردی و تردیدتان می‌شود.

از یاد نبرید فشار آوردن و انتظار عجله از طرف مقابل، داشتن جایگاه شما را در چشم او پایین می‌آورد. اگر مردی که به او علاقه‌مند شده‌اید، سعی کرد به شما نزدیک شود و در عین حال از شما مهلتی برای رسیدن به اهدافش خواست و قرار بر این شد که بعد از تحقق برنامه‌هایش به خواستگاری‌تان بیاید، چاره‌ای جز انتظار ندارید. اما این انتظار را در چهارچوبی خانوادگی تا حدودی رسمیت بدهید. در این حد که خانواده ها از حضور فردی به عنوان خواستگار آینده شما مطلع باشند و دورا دور او را بشناسند.

در این مدت بهتر است میزان تلاش او برای تحقق وعده‌هایش را زیر ذره‌بین بگذارید. اگر بعد از این مدت هم بهانه‌تراشی و دلایلی را مطرح کرد که از نظر شما و اطرافیان‌تان قابل‌قبول و منطقی نبودند، بدانید که شما در حال ازدست دادن فرصت خود برای ازدواج هستید و بیهوده به این ارتباط دل بسته‌اید. اما اگر توضیحات او قانع‌کننده به نظر رسید و موضوعات مهمی مانند به اتمام نرسیدن تحصیل یا رفتن به خدمت سربازی یا عدم آمادگی اولیه مالی را مطرح کرد، باتوجه به شرایط سنی شما و مقدار زمانی که لازم دارد، تصمیم بگیرید.

شما خواستگاری نکنید

بهتر است به صورت نا محسوس خواسته‌تان را بیان کنید. پیشنهاد مستقیم ازدواج از طرف یک خانم در کشور ما چندان مرسوم نیست و آغازگر مشکلات دیگری در رابطه می شود، اما یک پیشنهاد غیرمستقیم، می‌تواند شما را چند قدمی جلوتر ببرد و تکلیف‌تان را تا اندازه‌ای روشن‌تر کند. اگر شما به یک مرد به صورت مستقیم پیشنهاد ازدواج دهید، معمولا حالات دفاعی به خود می‌گیرد و عقب‌نشینی می‌کند، بنابراین بهتر است زمینه را مهیا کنید و کمی به انتظار بنشینید. برای شروع می‌توانید به ایده‌هایی که در زمینه ازدواج دارید اشاره کنید یا از اینکه ارتباط هدفدار را می‌پسندید صحبت کرده و به عکس‌العمل‌های او خوب توجه کنید. اگر مردی که حرف‌های شما را می‌شنود، صحبت را عوض کرد یا نشان داد که کاملا عکس شما فکر می‌کند، بهتر است وقت خود را تلف نکنید!

رابطه را بی‌دلیل کش ندهید

زمان ازدواج دختر و پسر متفاوت است و بسیاری از دختران با عبور از یک محدوده سنی شانس کمتری برای ازدواج با کسی که سن و شرایط مناسب را داشته باشد پیدا می‌کنند. گذشت زمان طولانی و بیشتر از 1تا 2سال به انتظار خواستگاری رسمی او نشستن، مشکلات بسیاری را در یک رابطه ایجاد می‌کند. بعد از چنین زمانی، احتمال اینکه طرف مقابل شما پشیمان شود یا انتظار خانواده ها سر بیاید و رابطه به تنش کشیده شود زیاد است. اگر با هم قرار ازدواج گذاشته‌اید، می‌توانید بعد از گذشتن مدتی از او بخواهید در جلسات مشاوره پیش از ازدواج شرکت کند.

این مرد فریبتان می دهد!

واژه‌هایی را که به زبان می‌آورد زیر ذره‌بین بگذارید. کسی که می‌گوید «من اهل ازدواج نیستم اما چون تو را دوست دارم حاضرم برای همیشه با تو بمانم!» فرد مسئولیت‌پذیری نیست و هدفی جز وقت گذرانی از رابطه با شما ندارد. خیلی سریع و مقتدرانه این رابطه را قطع کنید و به زندگی خود برگردید. موردهای ازدواج را به خاطر چنین مردی از دست ندهید.

کسی که توان پذیرفتن مسئولیت را ندارد، حتی اگر با اصرار شما به خانه مشترک وارد شود، نمی‌تواند زمینه یک زندگی موفق و آرام را فراهم کند. پس گمان نکنید که همه ماجرا به نشستن پای سفره عقد ختم می شود. زندگی با یک فرد بی‌مسئولیت، از انتظار برای به‌دست آوردن او هم زجرآورتر است.

به جای نادیده گرفتن نشانه‌ها و امید بستن  بی‌دلیل سنگ‌های‌تان را با او وا بکنید. اگر او از دادن جواب صریح به شما طفره می‌رود، بیشتر مراقب باشید! شاید پای یک بازی در میان است و این فرد تنها می‌خواهد زمان بیشتری را در کنار شما صرف کند. برخی از آقایان نه حاضر به پذیرفتن مسئولیت ازدواج هستند و نه حاضرند از طرف مقابل جدا شوند.

در گوشی با دخترخانم ها

وقتی می خواهید مردی را به سمت خود جذب کنید چند نکنه مهم را باید به یاد داشته باشید:

تمایل نشان دادن به کسی با آویزان او شدن فرق دارد. در عشقتان درماندگی نشان ندهید. مردان از زنان وابسته و شخصیت های آویزان به شدت می ترسند و احساس خفگی می کنند و خیلی زود از رابطه استعفا می دهند.

طوری رفتار کنید که همه زیر و بم زندگی تان، شخصیتتان و درونیات شما کف دست او نباشد. او باید بداند شما قله های فتح نشده زیادی در شخصیتتان دارید و بهتر است همه صمیمت ها را با او تجربه نکنید تا بداند نیاز دارد شما را بیشتر بشناسد و برای این کار، باید بیشتر و جدی تر به شما نزدیک شود و این تنها از راه ازدواج ممکن است. انگیزه کشف و تصاحب همیشه یک مرد را در مدار یک زن قرار می دهد.

فرآوری: فاطمه ایمانی

بخش کلوب ازدواج تبیان

برگرفته از: سیب سبز، سایت دکتر شیری

مطالب مرتبط:

کدام خواستگاری‌ها را جدی بگیریم؟

چگونه قید ازدواج را بزنیم

4 ویژگی دختران پرخواستگار

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

چگونه قید ازدواج را بزنیم
چگونه قید ازدواج را بزنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *