چگونه کند ذهن نباشیم

 
helpkade
چگونه کند ذهن نباشیم
چگونه کند ذهن نباشیم


قاعدگی دردناک زنان و دختران


مرکز تخصصی استعدادیابی و آموزش کودکان

 

 

چگونه کند ذهن نباشیم

همه ما توانایی متمركز شدن را داریم. نوشتن یك داستان، نواختن پیانو یا مجذوب یك فیلم سینمایی شدن، همگی به تمركز نیاز دارند. ولی گاهی اوقات افكار شما پراكنده است و ذهنتان از موضوعی به موضوع دیگر كشیده می شود. در چنین مواقعی است كه نیاز دارید یاد بگیرید چگونه حافظه خود را تقویت كنید.

تقویت حافظه عبارت است از یادگیری های منظم ذهنی و مرتب كردن عواملی كه یكباره به ذهن ما خطورمی كنند.

 

● پرورش ذهن آشفته

 

پرورش تمركز، یك مهارت است. پرتاب توپ بسكتبال به طرف حلقه، تایپ كردن و یا مطالعه ، نیاز به مهارت دارند. یادگیری یك مهارت نیز نیاز به تمرین و ممارست دارد. همانطور كه وقتی دارویی را مصرف می كنید ، در بدن بدون كمك شما عمل می كند و با كارهای شما تداخل پیدا نمی كند، در مورد یك موضوع هم همین طور است و نباید با ورود افكار دیگر بر هم بریزد.

عمل تمركز، به تمرین احتیاج دارد. شاید در هنگام شروع تمرینات ، ابتدا تغییرات كمی را حس كنید، ولی پس از ۴ تا۶ هفته كه از پرورش ذهن و یادگیری مهارت ها گذشت، متوجه پیشرفت های قابل توجهی خواهید شد و پس از مدت كوتاهی درمی یابید كه چه سال هایی را برای تقویت حافظه و تمركز ذهن خود هدر داده اید.

 

▪ برای شروع تمرینات ازاین تكنیك ها استفاده كنید:

حواست را جمع كن.

روش عنكبوتی.

فرصتی برای افكار مزاحم.

سعی كنید از تكنیك هایی كه مفید و مؤثر به نظر می رسند، استفاده كنید و حداقل به مدت۳ روز آنها را به طور صحیح به كار ببندید. اگر متوجه تغییرات كمی شدید، پیشنهاد می شود تمرینات خود را ادامه دهید، چون در تمركز ذهن شما مؤثر خواهد بود.همچنین می توانید در محیط اطرافتان نیز تغییراتی بدهید كه ممكن است برای شما مفید باشند.

 

▪ حواست را جمع كن

 

این شیوه ممكن است ظاهراً ساده به نظر بیاید، ولی در عین حال بسیار مؤثر است. هنگامی كه حواستان پرت می شود و ذهنتان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهید كه ” حواست را جمع كن”. این روش كم كم سبب می شود كه توجه شما به موضوع مورد نظرتان جلب شود.

برای مثال، هنگامی كه در كلاس هستید و ذهن شما را كنفرانس كلاسی، تكالیفی كه دارید، تاریخ، ساعت صرف غذا و یا هر چیز دیگری پر كرده، به خودتان بگویید:” حواست را جمع كن و به كنفرانس توجه كن”. به هر حال تا حدی كه ممكن است اجازه ندهید تمركزتان به هم بریزد. و دوباره این هشدار را پیش خودتان تكرار كنید:” حواست را جمع كن”.

هنگامی كه افكار مزاحم خود را پیدا كردید، كم كم با تكنیك ” حواست را جمع كن” به حال بر می گردید. اگر یك شخص معمولی باشید، ممكن است این عمل را صدها بار در هفته انجام دهید. ولی طی روزهای آینده مدت زمانی كه افكار خاصی درذهن شما می ماند، طولانی تر می شود، یا به عبارت دیگر تمركزتان در مورد موضوعی خاص بالا می رود. بنابر این باید صبور باشید تا شاهد پیشرفت های خود در این زمینه باشید.

 

 

▪ روش عنكبوتی

 

این روش نیز یكی دیگر از تكنیك هایی است كه پایه و اساس تمركز است و به شما كمك می كند تا تمركز داشته باشید و از حواس پرتی جلوگیری كنید.

اگر تار عنكبوتی را تحریك كنید، تار تكان می خورد و عنكبوت نسبت به جنبش تار، از خود واكنش نشان داده و می خواهد علت حركت را بیابد، ولی وقتی چندین بار این عمل را تكرار كنید، خواهید دید كه عنكبوت ، دیگر نسبت به حركت تار هیچ عكس العملی از خود نشان نمی دهد و متوجه می شود كه حشره ای به دام او نیامده است.

این روش را یاد گرفته و ذهن خود را پرورش دهید و در برابر حواس پرتی تسلیم نشوید. وقتی كسی داخل اتاق می شود یا وقتی در با صدای بلند به هم می خورد، نباید به خودتان اجازه دهید كه حواستان پرت شود. شما باید تمركزتان را برای هدفی كه در ذهن دارید، حفظ كنید.

مثلاً در یك كنفرانس كلاسی اجازه دهید كه دیگران جلوی شما حركت كنند و سرفه كنند، بدون اینكه به آنها نگاه كنید فقط بین خودتان و كنفرانس، تونل ارتباطی ویژه ای ایجاد كنید و بگذارید دیگران از این تونل خارج باشند. و یا وقتی كه با كسی صحبت می كنید، حواستان فقط به او باشد و به صورتش نگاه كنید و از حرف هایی كه می زند یادداشت بردارید. بگذارید همه چیز از ذهنتان خارج شود و به هیچ چیز جز او توجه نكنید.

 

 

▪ فرصتی برای افكار مزاحم

 

در طول روز ، زمان ویژه ای را به فكر كردن درباره مسائلی كه به ذهن شما خطور می كنند و تمركزتان را به هم می زنند اختصاص دهید. به طور مثال ساعت ۳۰/ ۴ تا ۵ بعد از ظهر زمانی است كه شما می توانید به این افكار بپردازید. هنگامی كه این افكار مزاحم در طول روز به ذهن شما خطور كرد و باعث نگرانی شما شد، به یاد آورید كه زمان ویژه ای را برای آنها در نظر گرفته اید و اجازه دهید كه از ذهن شما خارج شوند. كسانی كه از این روش استفاده كرده اند، توانسته اند ۳۵ درصد از افكار مزاحم را در طول ۴ هفته در خود كاهش دهند. این تغییر بزرگی است.

 

ـ گام های اساسی این روش عبارت اند از:

چگونه کند ذهن نباشیم

زمان ویژه ای را هر روز به این افكار اختصاص دهید.

وقتی افكار مزاحم وارد ذهن شما شدند، بدانید كه زمان خاصی را برای فكر كردن به آنها گذاشته اید.

با تكنیك” حواست را جمع كن” هم می توانید این افكار را از ذهن خارج كنید .

به خودتان اطمینان بدهید كه در زمان مخصوصی حتماً به این افكار مزاحم كه تمركز شما را بر هم می زنند، فكر خواهید كرد.

 

 

● روش های ذهنی دیگر

 

۱) چوب خط زدن برای افكار مزاحم:

كارت های كوچكی درست كنید و آنها را به ۳ قسمت مساوی تقسیم كنید . یك قسمت را به صبح، یك قسمت را به بعدازظهر و قسمت سوم را به شب اختصاص دهید. هربار كه تمركزتان به هم ریخت و حواستان پرت شد، یك خط در قسمت مخصوص به آن بكشید. برای هر روز یك كارت برای خود تهیه كنید.

وقتی به اندازه كافی ماهر شدید خواهید دید كه تعداد خط ها روز به روز كاهش می یابد و این واقعاً جالب و هیجان انگیز است.

 

۲) زمان استراحت: استراحت كوتاهی برای خودتان در نظر بگیرید.

هنگامی كه استراحت می كنید، اكسیژن بیشتری به مغزتان می رسد. بلند شوید و برای چند دقیقه در اتاق قدم بزنید. وقتی ما برای مدت طولانی می نشینیم، خون بدن ما به دلیل نیروی جاذبه، به طرف پایین ترین نقطه بدنمان، یعنی پاها كشیده می شود.

ماهیچه های ما همانند یك پمپ عمل می كنند و هنگامی كه ما راه می رویم، خون را به طور یكنواخت به سرتاسر بدن ما می رسانند. در نتیجه، اكسیژن بیشتری به مغز می رسد و باعث احساس شادابی و نشاط در بدن می شود.

 

۳) عوض كردن موضوع:

بسیاری از دانش آموزان به وسیله تغییردادن موضوع مطالعه، به تمركز شان كمك می كنند. شما هم می توانید موضوعات متفاوتی را در نظر گرفته و با عوض كردن عنوان درسهایی كه باید مطالعه نمایید، آنها را منظم كنید.

 

۴) جایزه و پاداش:

هنگامی كه كاری را به طور كامل انجام دادید، به خودتان پاداش دهید. كار شما ممكن است خیلی كوچك باشد و یا شاید یك مسئولیت بزرگ، كه شما باید آن را به پایان برسانید. پاداشی كه برای خودتان در نظر می گیرید، ممكن است قدم زدن در اطراف ساختمان، یك لیوان آب و یا خواندن یك مطلب جالب و خنده دار در روزنامه باشد.

برای پروژه های مخصوص ، مانند پروژه پایان ترم یا دوره كردن یك كتاب حجیم، پاداش و جایزه ویژه ای در نظر بگیرید كه اگر آنها را انجام دادید برای خودتان مثلاً یك پیتزای مخصو ص بخرید، به سینما بروید و یا بعد ازظهر را تلویزیون تماشا كنید. بعضی از جایزه ها می توانند خیلی بزرگ باشند. از این جوایز برای تكالیف سخت یا پروژه های طولانی استفاده كنید. وقتی كار بزرگی را انجام دادید، از پاداش های معمولی استفاده نكنید.

 

 

● افزایش فعالیت ها

 

اگر یك مطلب را سرسری بخوانید، تمركز شما به راحتی برهم می ریزد. در عوض برای هر قسمت، سرتان را تكان دهید و به دنبال پرسش بگردید. برای این مرحله باید بگویید” چگونه می توانم سطح فعالیتم را در حین مطالعه بالا ببرم؟” سپس مطالعه كنید تا جواب این پرسش را پیدا كنید. این كار ساده را انجام دهید. پرسش هایی كه برای هر قسمت طرح می كنید مركزیتی به افكار شما می دهند و باعث می شوند كه روی مطلب مورد مطالعه مسلط شوید. همچنین هنگامی كه درس می خوانید می توانید لیستی از پرسش ها را تهیه كنید و برای پیدا كردن جواب پرسش ها، به درس گوش دهید. هر از گاهی، مكان خود را تغییر دهید. در جایی كه خیلی سرد است، ننشینید. جا به جا شدن، به حركت خون در بدن كمك می كند و باعث می شود كه اكسیژن بیشتری به مغز شما برسد و شاداب و سرحال باشید.

والدین نگران بخوانند

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


طراحی و بازسازی فضای داخلی


ست حلقه نقره هدیه برای زوجین

هرآنچه ازعملهای زیبایی زنان میخواهیدبدانید


بهترین قیمت بلیط اتوبوس-خریدآنلاین

پکیجی که شما را به هدف تحصیلی‌تان میرساند


یادگیری زبان با بهترین متدهای روز دنیا


حس می کنی دچار کم شنوایی شدی؟


تست شنوایی و درمان وزوز گوش


سینما رو به خونت بیار!


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی

بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت


چیدمان کابینت آشپزخانه با محصولات آدلان

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

تمرکز کردن بر روی کارها یکی از عوامل اصلی موفقیت به شمار می رود و رعایت آن می تواند بر روی راندمان افراد تاثیر چشم گیری داشته باشد. متاسفانه عواملی که حواس ما را از کار پرت کنند بسیار هستند. حال برای اینکه قادر باشیم راندمان کاری خود را بالا نگه داریم و تمرکز را از دست ندهیم، باید از ترفند هایی استفاده کنیم که در حذف عوامل پرت کننده حواس به ما کمک می کنند.

در ادامه مطلب با دیجیاتو همراه باشید، تا ۱۰ روش بالا بردن تمرکز را با یکدیگر مرور کنیم.

۱۰. برای روزهای خود را برنامه ریزی کنید

چگونه کند ذهن نباشیم

هنگامی که هر روز صبح از خواب بلند می شوید، ذهن شما آماده است تا کار ها را با انرژی بالا و یکی پس از دیگری انجام دهد. پس بهتر است با فکر کردن به اینکه امروز باید چه کاری انجام دهید، این انرژی را هدر ندهید. تنها کافیست شب قبل از خواب لیست فعالیت هایی که می خواهید فردا انجامشان دهید را مکتوب کنید. مهم نیست این کار را چگونه انجام می دهید، از اپلیکیشن های مدیریت کار استفاده می کنید و یا بر روی یک تکه دستمال کاغذی می نویسید، فرقی نمی کند؛ مهم این است که به محض مکتوب شدن، ذهن شما برای روز بعد ساختار بندی می شود و این موضوع تمرکز شما را بالا می برد.

۹. تمام صفحه شوید

محیط مانیتور شما هرچقدر خلوت تر باشد، تمرکز کردن بر روی صفحه ای که با آن کار دارید راحت تر است. این روز ها تقریبا تمام برنامه ها از گزینه Full Screen بهره می برند. لذا توصیه می شود برای اینکه حواستان پرت گزینه های متعدد موجود در صفحه نگردد، آن ها را از دید خود پنهان کنید.

۸. بلاک کردن سایت ها و اپلیکیشن های وسوسه بر انگیز

شبکه های اجتماعی و بسیاری از سایت های موجود در اینترنت آنقدر دارای جذابیت هستند که به شکل معتاد کننده ای کاربران را به سمت خود می کشند. اگر هنگام کار کردن مدام به این فکر می کنید که عکستان چند عدد لایک خورده، بهتر است با ابزار های کنترلی، این اعتیاد را تحت کنترل در آورید. برای این منظور می توانید از افزونه هایی مانند LeechBlock (فایرفاکس) و یا StayFocusd (گوگل کروم) برای بلاک کردن سایت هایی مشخص در زمان های معین بهره ببرید، تا شاید از این طریق تمرکز بیشتری را متمرکز کار خود کنید.

۷. نوتیفیکیشن ها را ساکت کنید

نوتیفیکیشن ابزار بسیار مفیدی برای اطلاع سریع از اتفاقاتی است که در اپلیکیشن های مختلف روی می دهد. اما گاهی آنقدر تعداد برنامه ها و اعلان هایشان زیاد می شود که نه تنها تمرکز بر هم می خورد، بلکه استرس نیز به مجموعه اضافه می گردد. در همین راستا توصیه می شود که نوتیفیکیشن اپلیکیشن های غیر ضروری را خاموش کنید و یا حداقل در حین کار صدای موبایل خود را قطع کنید.

۶. زمانی که صرف کرده اید را بررسی کنید

پرت شدن حواس همیشه لزوما محدود به سایت های اینترنتی و شبکه های اجتماعی نمی شود. بعضی از فعالیت ها ‍در دل کار، دارای اهمیت کمتری در مقایسه با سایر موارد هستند اما وقت زیادی را از شما تلف می کنند. با بررسی زمان صرف شده خود، این فعالیت ها را شناسایی کنید و نگذارید موارد کم اهمیت،  باعث عدم تمرکز بر روی فعالیت های اصلی شود.

۵. از موسیقی کمک بگیرید

همیشه در محل کار یا هرجای دیگری که باشید، افرادی هستند که حواس شما را پرت می کنند. این افراد مدام در حال حرف زدن و یا سؤال پرسیدن هستند و با مقوله ای به نام سکوت آشنایی ندارند. طبیعتا به دور از ادب است که بگویید در حال کار کردن هستید و نمی خواهید صدای آن ها را بشنوید، پس بهتر است از یک جفت هدفون خوب برای رساندن این پیغام استفاده کنید. هنگامی که هدفون ها را در گوش قرار می دهید، کمتر کسی به سمت شما می آید، و البته علاوه بر این موضوع می توانید با پخش یک موسیقی بی کلام، راندمان خود را نیز بالا ببرید.

۴. عوامل حواس پرتی را مکتوب کنید

اگر نمی توانید عوامل برهم خوردن تمرکز را حذف کنید و مدام در حین کار به آن ها فکر می کنید، بهتر است حداقل ترتیبی دهید که این عوامل در زمان های مشخصی وقت شما را تلف کنند. برای این منظور، همیشه دفترچه ای را در کنار خود داشته باشید و هر زمان که به فکر سوژه ای افتادید که وقت را هدر می دهد، آن را بر روی کاغذ یاد داشت کنید. با این روش فشار از روی ذهن شما برداشته می شود و خیالتان راحت است که بعد از اتمام کار می توانید به کلیه فعالیت های بیهوده خود بپردازید.

۳. فعالیت ها را به بخش های کوچکتر تقسیم کنید

هرچقدر کاری که در پیش دارید بزرگ و دشوار باشد، احتمال اینکه در حین انجام آن حواستان پرت شود، بیشتر است. هرگاه یکی از این پروژه های گردن کلفت را در پیش داشتید، توصیه می کنیم آن را به بخش های کوچکتری تقسیم نمایید. از لحاظ روانی ذهن انسان بر روی کارهای کوچک بسیار راحت تر تمرکز می کند و شما با خورد کردن فعالیت ها به بخش های متعدد، می توانید شانس موفقیت خود را افزایش دهید.

۲. ذهن خود را برای تمرکز کردن پرورش دهید

مهم نیست چقدر تلاش کنید که عوامل حواس پرتی را حذف کنید، چرا که همچنان یک عامل اصلی باقی می ماند و آن هم ذهن خود شما است. هرچقدر هم که نوتیفیکیشن ها را خاموش کنید و یا از شبکه های اجتماعی دوری بجویید، باز هم ذهن شما به راحتی می تواند با مرور افکار مختلف، تمرکز را به هم بریزد. برای این منظور باید یاد بگیرید که چگونه ذهن خود را کنترل کنید. یکی از راه حل های پیش روی این است که هنگام شروع به کار، با ذهنی هوشیار نسبت به این مسأله جلو روید؛ بدین معنی که هرگاه متوجه شدید فکری بی ربط با پروژه به سراغتان آمده، سریع آن را متوقف کنید.

۱. خودتان را به کشتن ندهید؛ حواس پرتی بخش مهمی از سازندگی است

بله، عدم تمرکز و حواس پرتی در زمان نامناسب و در حین کار می تواند باعث پایین آمدن راندمان شود. اما این موضوع بدین معنا نیست که شما همیشه باید هوشیار باشید و با صد در صد تمرکز تمام روز را بگذرانید. بعضی مواقع لازم است به ذهن خود استراحت دهید و با رها کردن آن شرایط را برای شکوفایی خلاقیت ها فراهم کنید. تحقیقات نشان داده است که مرور صفحات مختلف اینترنت در حین کار، می تواند منجر به پیدایش ایده های جدید و راهکار های نوینی شود. پس به جای اینکه ذهن خود را در قفس تمرکز حبس نمایید، بهتر است با یک زمان بندی مشخص، آزادی و حواس پرتی لذت بخشی را بعد از انجام دادن کارها، تجربه نمایید.

برای گفتگو با کاربران، وارد حساب کاربری خود شوید.

تمامی حقوق برای وبسایت دیجیاتو محفوظ است.


Downloads-icon

همانند بدبینی، خوش‌بینی هم همۀ جهان را سیاه و سفید می‌بیند

 سواد زندگی؛ توسعه توانمندی های فردی / سیدمحمدمهدی شهیدی -در درس‌های قبلی با “عمل
بدون چشمداشت” به عنوان یکی از فنون متوقف کردن مکالمه ذهنی آشنا شدیم. دومین تکنیک را “درست راه رفتن” می‌نامیم. “درست
راه رفتن” فنی است که برای متوقف کردن “گفتگوی درونی” می توانیم از
آن استفاده کنیم.

 

در ظاهر “درست راه رفتن” چیزی جز نوع خاصی از راه رفتن
نیست، تنها با نگرش دقیق‌تر در “درست راه رفتن” می توانیم به نوعی
مراقبه دست یابیم که به کاهش و سرانجام قطع گفتگوی درونی ما می‌انجامد. چگونه کند ذهن نباشیم

                                                                                    ی ݘ  ی ی   ی ی ی Ԑ ی       ی   یی ی                                                            ی ی ی ݘ  یی.                                          Ԙ   ی ی ݘ栠

ی ی

 

www.Fekreno.org

چگونه کند ذهن نباشیم

 

 


 



 


 

ϐی ی ی
ݡ ی 捘 ی ѐ ی ی یی ی ی یی
ی ی Ԙی ی ѡ ی
ی .

ی
ی ی ی ʘ . ی ی ѡ
ی ی
ی … ی
ی
یی ی ی ی ی!
ی ی یی ی ی
ی ʘ ی
ʻ
ی .

  ی ی ی ی
یԐیی . ی
 ی Șѐیی ʘی
یی ی ی
ی ی ݘ ی
ی
ϐی ی. ی ی ی :

1. ی ی یی ی.
ی ی ی ی ҡ ی
ی ϡ ی ی . ی ی ی
یی یی ی .

ی ی ی
ی ی ی Ȑی. ی
ی یی
ی ی
ی ی
یی ی
20 30 ی ی .

ی Ԑ
ی ی ј
ی ی ی
ϡ

20 . ی ی ی ϡ ی ی ی
ی ی ی ی ی
ی.

2. ی ی ی ی ی ی ی ی
ی . یی ݘ ی
ی یϐیی
ی Ԑ . ی ݘ ی . ی
ی ʡ ی یϐیی ی
. ی ǐ
ѐی یϐیی ی ی ی ی ݘی
ی. ی ی یی ی ی
ی
ی ̡ یϐیی یϡ ی یی ی
ی ی ی ѐ یی ی ی ی

ݘی ی ی ی.

3. یی یی ی ی. ی ȡ
ѡ یی … ی ی
ϡ ی ی
ی ی ی.
ی ییی ی ی ی
ی ј ی ی یی.

4. ی ی.
ی یϡ یی ی یی ی ی ی .
ҡ ی ی یی.
ǐ ʐی یی ی ی
ϡ ی ی ی ی
ی ی ی ی
ی ј یی ی ϐی
ј .

5. ی ی.
ی ی ϡ
. ی ǁیی ی
ی . ی ی ύ ی ی ی ی ی ی
ј ی یی یی. ی یی
ی یی یϐ ϡ یی ی
ی Ӂ ی ی.

6. ی ی ϡ
یی ی. ی یی
ی ی ϐی ی ϡ ی
یی ی . ی ی ی
ی ی ݘ Ԙ ϐی
یی.
ی
ی … ی ی ی ی ی ی…
ی .
 

****


 


: ی  ” 
ی ی ”
ی : ی  – یی ی- ی
ݘ -ی 1391    


 


 


 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

چگونه کند ذهن نباشیم

         ݘ

 

 

 

 

Ґ
ی

 

 

 

 

 

ی
ݘ-ی ی ی یی


wwww.fekreno.org

 

 

 

 

 


به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تمرکز در لغت یعنی تراکم ، فشردگی مجموعه، چکیده، تمرکز در اصطلاح یعنی حفظ و نگهداری توجه و تمرکز حواس، روی موضوعی معین، بدون تمرکز حواس، یادگیری مثمر ثمر نخواهد بود. بنابر این همه افراد توانایی تمرکز دارند و تمرکز نسبی است یعنی کسی نمی تواند ادعا کند کاملا حواس پرت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد.

تمرکز در لغت یعنی تراکم ، فشردگی مجموعه، چکیده، تمرکز در اصطلاح یعنی حفظ و نگهداری توجه و تمرکز حواس، روی موضوعی معین، بدون تمرکز حواس، یادگیری مثمر ثمر نخواهد بود. بنابر این همه افراد توانایی تمرکز دارند و تمرکز نسبی است یعنی کسی نمی تواند ادعا کند کاملا حواس پرت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد. تمرکز گاهی ساده است و گاهی مشکل. تمرکز در موضوع هایی که نیاز به تفکرو تجزیه و تحلیل دارند مشکل و تمرکز در موضوع هایی که جنبه ی تفریحی و سرگرمی دارند، بسیار آسان است. تمرکز حواس: یعنی عوامل حواس پرتی را به حداقل رساندن… تمرکز هر شخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی او تغییر می کند. بیشتر افراد گمان می کنند که تمرکز یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است، در حالی که تمرکز یک امر اکتسابی است و باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هر کس با هوش عادی خود می تواند به آن دست یابد. پس برقراری تمرکز حواس به میزان کاهش عوامل حواس پرتی بستگی دارد. یعنی هر چه عوامل مزاحم و مخل تمرکز بیشتر باشند توانایی حفظ تمرکز حواس کمتر است و بر عکس. لذا حواس پرتی؛ یعنی خارج شدن از روند مطالعه یا جریان کاری و فرو رفتن در افکار و تخیلات و یا انجام کار دیگر. منشاء حواس پراگندگی: حواس پرتی یا منشاء ذهنی و درونی دارد و یا منشاء بیرونی و محیطی حواس پرتی درونی و ذهنی: عبارت است از اشکالات فکری انسان و اندیشه هایی که موانعی بر سر راه توجه دقیق به مطالعه و تمرکز حواس ایجاد می کنند. این موقع شامل مواردی از قبیل: درد، رنج، غم وغصه ، نگرانی، گرسنگی و تشنگی ، سردی و گرمی ، ترس و خشم و شادی ، سردرد و … می باشد. حواس پرتی بیرونی و محیطی: آنچه که به محیط پیرامون فرد ارتباط پیدا می کند و یا تحریکات غیر عادی که توسط حواس مختلف انسان ایجاد می شوند مانند نور شدید و نور ضعیف، صداهای ناهنجار، روشن بودن رسانه ای صوتی و تصویری و نظایر این ها ممکن است فرایند تمرکز حواس را با اشکال مواجه کنند. رهایی از حواس پرتی و ایجاد تمرکز حواس در افراد مختلف، متفاوت است و به حالت درونی، تجربه ها مکان و موقعیت آن ها بستگی دارد. برخی از افراد اظهار می دارند که من آدم کاملا حواس پرتی هستم و برخی دیگر می گویند نمی توانم تمرکز حواسم را به روی کاری حفظ کنم. در حالی که این تفکر غلط است و هیچ کس نباید خود را فردی کاملا حواس پرت یا فاقد تمرکز حواس بداند بلکه بهتر است وقتی که تمرکز حواس فردی دچار اختلال شد، بگوید در این لحظه و در محیط فعلی حواس پرتی من بیشتر و میزان تمرکزمن کمتر است. لذا حواس پرتی بیشتر علل درونی دارد و به طبیعت خود فرد، ویژگی ها، حالات روحی و روانی، و عادات فردی بستگی دارد. بی شک حواس پرتی بیرونی آسانتر از عوامل حواس پرتی درونی بر طرف می شود . پس می توان بدون توجه به عوامل محیطی مانند: سرو صدای زیاد، شلوغ بودن محیط و حتا داخل مترو، سرویس و هنگام مسافرت تمرکز حواس خود را حفظ کرد. اما نمی توان در حال گرسنگی و یا تشنگی شدید، نگرانی و ناراحتی و دگرگونی فکر و اندیشه با تمرکز مطالعه کرد و یا کار دیگری را با تمرکز انجام داد و مطالعات و یا تجربیات زیادی این موضوع را تائید کرده است که یک انسان می تواند در محل پر سرو صدا و نا آرامی با تمرکز و توجه کافی مطالعه کند. حواس در هر کاری از جمله مطالعه و درس خواندن – از ضروریات قطعی است. تمرکز حواس، حالتی ذهنی و روانی است که در آن حالت، تمام قوای حسی، روانی و فکری انسان روی موضوع خاصی متمرکز می شود و تضمین کننده امر یادگیری و انجام صحیح کارها و رهایی از خطرات احتمالی است. بیشتر افراد به دلایل عمده زیر، با عدم تمرکز فکر و حواس مواجه می شوند: 1- رسانه های اجتماعی آیا شما نیز با آشفتگی ذهنی زندگی می کنید و مشکل عدم تمرکز دارید؟ در این جا به چند عامل عدم تمرکز و راه های برطرف کردن آن اشاره می کنیم. در ابتدا به رسانه های ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی می پردازیم. در این ارتباطات ممکن است شما در یک روز بطور مثال  کار خود را چندین بار قطع کنید و بسادگی با دوستانتان از طریق این رسانه ها ارتباط بر قرار کنید و زمانی که بر سر کار خود باز می گردید مجبور باشید کمی از عقب تر ادامه دهید تا ذهنتان بتواند دوباره بر روی آن کار متمرکز شود. راه حل : اجتناب از ورود به سایت ها رسانه های اجتماعی در حالی که مشغول به کار هستید ا گر احساس می کنید باید به بررسی این شبکه ها بپردازید این کار را در زمان استراحت خود انجام دهید تا مجبور نباشید تمرکز ذهنی خود را بر هم زنید .اگر شما نمی توانید در برابر چک کردن آن ها مقاومت کنید، لپ تاپ یا گوشی خود را از دسترسی به اینترنت برای چند ساعت خارج کنید. 2- تلفن همراه شما شاید حتی مخرب تر از ایمیل، زنگ تلفن همراه شما باشد! گاه ایمیل را می توان نادیده گرفت اما معمولا صدای زنگ موبایل را خیر. شما با شنیدن صدای موبایل تان کار خود را قطع می کنید و زمانی را به صحبت کردن صرف می کنید و دوباره بر سر کار خود باز میگردید که این خود سبب بر هم خوردن تمرکز است. راه حل شماره تماس گیرنده را ببینید و اگر تماس فوری نیست، اجازه دهید آن به پست صوتی شما منتقل شود ا گرشما در حال کار بر روی یک پروژه ویژه اید، باخاموش کردن گوشی خود به طوری کلی از وسوسه جواب دادن در امان بمانید. در زمان هایی که به این کار اختصاص می دهید پیام های صوتی تان را گوش کنید و به آن پاسخ دهید. 3- ایمیل های بیش از حد چیزیکه در مورد ایمیل وجود دارد وسوسه ی این است که در صورت دریافت به سرعت به بررسی آن بپردازید و به آن پاسخ دهیم ا گر چه بسیاری از ایمیل ها مربوط به کارند، آنها هنوز هم به عنوان یک عامل ممکن است حواس شما را از کار فعلی تان پرت کنند و اگر قرار باشد شما به طور مداوم کار خود را متوقف کرده و به ایمیل ها پاسخ دهید پیشرفت زیادی در انجام کارهایتان حاصل نخواهید کرد. راه حل : به جای چک کردن ایمیل به طور مداوم، زمان های خاصی را برای این منظوراختصاص دهید. در طول بقیه روز شما می توانید برنامه چک کردن ایمیل خود را تعطیل کنید این کار به شما اجازه می دهد تا بدون قطع کردن دائم کارتان و برهم خوردن تمرکز بدون وقفه به انجام آن بپردازید. اگر در مورد کارهای خود مدام نگران باشید تمرکز داشتن برای شما سخت می شود‎ 4- افکار منفی(وسواسی) اگر شما در مورد کارهای خود مدام نگرانی داشته باشید تمرکز داشتن برای شما سخت می شود. این که شما مدام در مورد کارهایی که انجام داده اید یا می خواهید انجام دهید یا مثلا در مورد مکالمه دیروز خود با دوستتان و…افکاری در سر داشته باشید باعث تحلیل ذهنی و عدم تمرکز شما می شود، افکار آزار دهنده از هر نوع می تواند در حواس پرتی شما نیروی قدرتمندی باشد. راه حل : یکی از راه های محافظت از افکار آزار دهنده که مدام در ذهن مرور می شوند این است که آنها را بر روی کاغذ بنویسید. یک لیست از کارهای خانه، و یا کارهای دیگری که در برنامه دارید تهیه کنید. حتی کار هایی که می خواستید انجام دهید و نداده اید یا علل نا امیدی های خود و اتفاقات ناخوشایند را در یک دفترچه بنویسید. هنگامی که این افکار بر روی کاغذ می آیند، شما ممکن است بتوانید آنها را از ذهن خود خارج کنید. 5- انجام چندین کار مختلف با هم و دریک زمان: اگر شما فکر می کنید با انجام چندین کار با هم ودر یک زمان بهتر به تمام وظایف خود می رسید کمی بیشتر فکر کنید! تحقیقات نشان می دهدکه شما پس از هر تغییر کار تمرکز خود را بر کار از دست می دهید و زمان بیشتری برای انجام آن باید اختصاص دهید نتیجه نهایی این است که انجام سه پروژه به طور همزمان معمولا بیشتر از به تنهایی انجام دادنشان طول می کشد. راه حل تا جایی که امکان دارد در صورتی که در حال انجام یک کار هستید به کار دیگری نپردازید، توجه خود را به یک کارمعطوف کنید. اما می توان در کارهایی که چندان نیاز به تمرکز بالا یی ندارند به انجام دو کار به طور همزمان پرداخت مثل مرتب کردن میز کار خود در حالی که با تلفن در حال صحبت هستید. 6- کسالت بعضی از کارها در طول روز وجود دارد که انجام آن همیشه برای شما جالب تر از مابقی هستند. انجام آن کارهایی که زیاد مورد علاقه تان نیست گاه می توانند سبب تحلیل انرژی و حواس پرتی شوند. پاسخ به تلفن و اینترعت و یا حتی گردگیری میز کار در این مواقع می تواند شمار را از کسالت و گیجی در بیاورد. راه حل : با خودتان قرار بگزارید که مثلا اگر در بک زمان معین بتوانید کارتان را انجا م دهید می توانید 10 دقیقه استراحت کنید این استراحت می تواند شامل نوشیدن یک فنجان قهوه و یا قدم زنی کوتاه باشد. 7- استرس: وقتی شما احساس می کنید در سرتان افکار زیادی دارید دچار نگرانی می شوید و نمی توانید به خوبی بر وظایف فردی تان تمرکز کنید و اگر این استرس طول بکشد آسیب های بدی به بدن وارد می شود مثل شانه درد ، تپش قلب، سردرد که همه اینها بر عدم تمرکز شما اثر می گذارد . راه حل : یادگیری تکنیک های کاهش استرس مانند مدیتیشن می تواند به شما در تسلط بر افکار استرس زا کمک کند، تسلط بر آن ها باعث می شود دیگر توجه شما را به خود جلب نکنند. در یک مطالعه، محققان دریافتند که افرادی که یک دوره هشت هفته ای مراقبه انجام داده اند در آن زمان توانایی آنان برای تمرکز بر افکار شان بهبود یافته است. اگر شما می توانید یک کلاس مدیتیشن را پیدا کنید و یا به صورت آنلاین مطالعه کنید. 8- افسردگی اکثر مردم داشتن غم و اندوه را به عنوان مشخصه ای از بروز افسردگی می دانند. اما موسسه ملی بهداشت روان می گوید مشکل در داشتن تمرکز یکی ازعلائم شایع افسردگی است. اگر شما در داشتن تمرکزمشکل دارید، و نیز احساس پوچی، ناامیدی، یا بی تفاوتی می کنید شما ممکن است دچار افسردگی شده باشید. راه حل:اگر شما فکر می کنید که ممکن است افسرده شده باشید اولین قدم این است که با یک دکتر یا مشاور صحبت کنید. افسردگی قابل درمان است. بسیاری از مطالعات داروهای ضد افسردگی و انواع خاصی از صحبت درمانی را اثر بخش نشان داده اند. 9- خستگی خستگی و کم خوابی می تواند بر تمرکز شما موثر باشد. مطالعات نشان می دهد خواب بیش از حد یا کم تر می تواند تمرکز و حافظه کوتاه مدت شما را تحت تاثیر قرار دهد راه حل:اغلب بزرگسالان نیاز به 7تا9 ساعت خواب در هر شب دارند. به جای سوزاندن انرژی در شب، خواب یک اولویت است. خوابیدن به اندازه و به موقع کمک خواهد کرد شما در ساعات بیداری خود تمرکز بیشتری داشته و کار بیشتری انجام دهید. همچنین، توجه داشته باشید که در روز شما احساس هوشیاری بیشتری می کنید. 10- گرسنگی مغز نمی تواند بدون سوخت تمرکز کند، بنابراین حذف وعده های غذایی به خصوص صبحانه یک عامل نداشتن تمرکز است. تحقیقات نشان می دهد حافظه کوتاه مدت و تمرکز در زمانی که شما تغذیه ندارید کمتر است. راه حل:گرسنگی را با رساندن غذاها به مغز و داشتن یک منبع سوخت ثابت از بین ببرید.همیشه صبحانه بخورید، خوردن منابعی با  پروتئین بالا مثل پنیر وآجیل، کاهش در مصرف کربوهیدراتهای ساده (شیرینی، ماکارونی)، انتخاب کربوهیدرات های پیچیده (غلات سبوس دار) 11- ADHD (سندروم بیش فعالی) اختلال بیش فعالی با عدم توجه (ADHD) تنها یک مشکل برای کودکان نیست. بیش از نیمی از بچه ها یی که با ADHD رشد می کنند و با همین علایم بزرگ می شوند. علائم معروف این بیماری شامل توجه کم و کوتاه و مشکل عدم تمرکز بر وظایف است. راه حل:گر شما مشکل عدم تمرکز، و یا کمبود توجه دارید از یک پزشک یا مشاور در موردADHD بپرسید. راه هایی برای مدیریت شرایط، از جمله رفتار درمانی و داروهای خاص برای درمان وجود دارد. همانطور که می بینید سندروم بیش فعالی فقط یکی از دلایل اختلال تمرکز است ، بنابراین سریع به خودتان برچسب نزنید و عوامل دیگر را به خوبی بررسی کنید. 12- دارو ها متاسفانه، برخی از داروهای مورد استفاده برای درمان افسردگی می تواند در داشتن تمرکز مداخله کند و این موضوع ممکن است در مورد سایر دارو ها نیز صدق کند. راه حل:گفتگو با دکتر یا داروساز خود در مورد اینکه دارو و یا مکملی که مصرف می کنید ممکن است بر تمرکز شما موثر باشد بهترین راه حل می باشد. اگر به این نتیجه رسیدید که دارو بر تمرکز شما اثر دارد فکر نکنید چاره ای ندارید شما می توانید از پزشک خود در مورد عوض کردن نوع دارو یا مقدار مصرف آن سوال کنید. خیلی از عوارض داروها با جایگزین شدن داروی دیگر از بین می روند

منبع:افکارنیوز

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه‌ها

مطالعه شریف بیش از 10 سال است جدیدترین آموزش ها در کلاس جهانی را به شکل کاملا بومی، کاربردی با متد فانتوم در اختیار علاقه مندان قرار میدهد.

راهنمای خرید از مطالعه شریف

پرفروش ترین محصولات

چگونه کند ذهن نباشیم

تهران، درب شمالی دانشگاه صنعتی شریف،خ قاسمی، تقاطع بلوار اکبری، پلاک 30 طبقه 3

021-66064000

021-40663100

info [at] motalesharif [dot] com

ما را دنبال کنید …

به این گزاره توجه کنید:
آدم‌ها فقط از ۱۰ درصد
ظرفیت مغزشان استفاده می‌کنند.
خب، به عنوان یک عصب‌شناس می‌تونم بگم
گرچه مورگان فریمن، با اون وقاری
که ازش هنرپیشه‌ای عالی می‌سازه،
این جمله رو گفت،
این گزاره کاملا اشتباهه.


(خنده حضار)

واقعیت اینه که آدم‌ها از ۱۰۰ درصد
ظرفیت مغزشون استفاده می‌کنن.
مغز عضوی به غایت کارآمد و انرژی‌بره
که به طور کامل
مورد استفاده قرار می‌گیره
و با وجود اینکه از ظرفیت کاملش
استفاده می‌شه
از مشکل بار اضافی اطلاعات رنج می‌بره.
در محیط اطراف اطلاعات خیلی زیادی
وجود دارن که مغز می‌تونه کاملا تحلیل کنه.
پس برای حل این مشکل بار اضافی اطلاعات
سیر تکامل راه‌حلی طراحی کرده
که سیستم توجه مغز است.

توجه به ما مجال می‌ده
که منابع محاسباتی مغز رو
پیدا کنیم، انتخاب کنیم،
و به زیرمجموعه‌ای
از آنچه موجوده هدایت‌ کنیم.
می‌تونیم توجه رو رهبر مغز بدونیم.
توجه به هر سمتی بره،
باقی مغز هم به دنبالش می‌ره.
به عبارتی، توجه رییس مغز شماست.
و طی ۱۵ سال اخیر،
من مشغول مطالعه‌ سیستم
توجه در مغز انسان بوده‌ام.
در تمام پژوهش‌های ما،
یک سوال برای من خیلی جالب بوده.
اگر واقعا همینطوره که
توجه رییس مغز ماست
آیا رییس خوبیه؟
آیا واقعا ما رو خوب هدایت می‌کنه؟
و برای تعمق در این سوال بزرگ،
می‌خواستم سه چیز رو بدونم.
اول، توجه چگونه دریافت ما رو
کنترل می‌کنه؟
دوم، چرا ما رو یاری نمی‌کنه،
گاهی به ما حس گیجی
و حواس‌پرتی می‌ده؟
و سوم، آیا کاری از دست ما
برای این گیجی برمیاد؟
می‌تونیم مغزمون رو تعلیم بدیم
تا بهتر توجه کنه؟
تا توجه قوی‌تر و باثبات‌تری در کاری
که در زندگی انجام‌ می‌دیم داشته باشیم.

حالا می‌خوام یه نگاه اجمالی بندازیم
به رویکردمون به این مساله.
یک مثال بسیار تاثربرانگیز
از اینکه توجه ما چطور
به کار گرفته می‌شه.
و می‌خوام این کار رو با استفاده از
مثال کسی که به خوبی می‌شناسم انجام بدم.
او در نهایت عضوی از گروه بسیار بزرگی
از افرادی شد که ما باهاشون کار می‌کنیم،
که براشون توجه موضوع
مرگ و زندگیه.
پزشکان متخصص رو در نظر بگیرین
یا آتش‌نشان‌ها
یا سربازان یا دریانوردان ارتش.
چگونه کند ذهن نباشیم

این داستان یک فرمانده‌ی ناو دریاییه
کاپیتان جف دیویس.
و صحنه‌ای که می‌خوام بهتون نشون بدم،
همین‌طور که می‌بینید،
ربطی به دوران جنگ او نداره.
او در واقع روی پلی در فلوریدا بوده.
ولی به جای نگاه کردن
به مناظر اطرافش،
دیدن چشم‌اندازهای زیبا
و توجه به نسیم خنک اقیانوس،
او به سرعت رانندگی می‌کرد و می‌خواست
خودش رو از پل به پایین پرت کنه.
و او بعدها به من گفت که تمام انرژی‌ش
رو گذاشته برای اینکه اینکار رو انجام نده.
می‌دونین، او تازه از عراق برگشته بود.
و درحالیکه جسمش روی اون پل بود،
ذهنش، توجه‌ش،
فرسنگ‌ها دورتر بود.
رنج او رو دربرگرفته بود.
ذهنش نگران و مشغول بود
و خاطراتی دلهره‌آور داشت،
و واقعا برای آینده‌ش نگران بود.
و من خیلی خوشحالم
که او خودکشی نکرد.
چون او به عنوان یک رهبر و فرمانده
می‌دونست تنها کسی نیست
که احتمالا در رنج و عذابه؛
خیلی از همرزمانش هم احتمالا
همین‌طور بودن.

و در سال ۲۰۰۸، او در پروژه‌ای
در نوع خود بی‌نظیر با من شریک شد
که به ما مجال می‌داد چیزی رو با عنوان
آموزش آگاهی روی نیروهای در حال خدمت ارتش

آزمایش کنیم و آموزش بدیم.
اما قبل از اینکه بگم
آموزش آگاهی چیه،
یا نتایج اون پژوهش چی بود،
فکر می‌کنم مهمه عملکرد توجه
در مغز رو درک کنیم.

پس کاری که ما در آزمایشگاه می‌کنیم
اینه که بسیاری از پژوهش‌های ما در مورد
توجه شامل ضبط امواج مغزی می‌شه.
در این روال ضبط امواج مغزی،
آدم‌ها کلاه‌های بامزه‌ای به سر می‌ذارن
که یه جورایی شبیه کلاه شناست،
و داخل‌ش الکترودهایی تعبیه شده.
این الکترودها فعالیت الکترونیکی
جاری در مغز رو می‌گیرن.
و اینکارو با دقت زمانی
هزارم ثانیه‌ای انجام می‌دن.
بنابراین ما می‌تونیم این نوسان‌های کوچک
ولی قابل تشخیص رو در طول زمان ببینیم.
و با این کار، می‌تونیم کاملا دقیق
زمانبندی فعالیت مغز رو ترسیم کنیم.
حدود ۱۷۰ هزارم ثانیه
بعد از اینکه به مشارکت‌کنندگانمون در پژوهش
تصویر یک صورت روی صفحه نمایش دادیم
شاهد یک تصویر ذهنی قابل اعتماد
و قابل تشخیص در مغز بودیم.
این اتفاق درست
در قسمت پشت جمجمه افتاد،
بالای مناطقی از مغز که درگیر
فرآیند تشخیص چهره هستند.
حالا، این موضوع
چنان به موقع و قابل اعتماد،
به عنوان چهره‌شناسی مغز اتفاق افتاد،
که ما این مولفه‌ی موج مغز رو
نامگذاری کردیم.
ما بهش میگیم مولفه‌ی N170.
و از این مولفه در بسیاری
از پژوهش‌هامون استفاده می‌کنیم.
با این مولفه می‌تونیم تاثیر توجه
بر دریافت‌مون رو ببینیم.

حالا می‌خوام شما رو تا حدی
با نوع آزمایش‌هایی که ما
در آزمایشگاه انجام می‌دیم، آشنا کنم.
ما به شرکت‌کننده‌ها تصاویری
مانند این رو نشون می‌دیم.
شما باید یک چهره و یک منظره‌
که روی هم افتادن رو ببینید.
و کار ما اینه که از شرکت‌کننده‌ها می‌پرسیم
درحین اینکه به یک سری از این تصاویر
روی هم افتاده نگاه می‌کنند،
یک کاری با توجه‌شون انجام بدن.
در بعضی آزمایش‌ها، ازشون می‌خوایم
به چهره توجه کنن.
و برای اطمینان از اینکه
همین کار رو انجام می‌دن،
ازشون می‌خوایم با فشار دادن
یک دکمه، به ما بگن،
که چهره به نظرشون مرده یا زن.
در آزمایش‌های دیگه،
ازشون می‌پرسیم منظره چی بوده —
داخلی بوده یا بیرونی؟
و با این روش، توجه رو گول می‌زنیم
و مطمئن می‌شیم شرکت‌کننده‌ها واقعا
کاری که ازشون خواستیم رو انجام داده باشن.
نظریه‌های ما در مورد توجه
از این قرار بود:
اگر توجه به واقع کارش رو انجام می‌ده
و بر دریافت تاثیر می‌گذاره،
شاید کارکردش شبیه آمپلی‌فایره.
و منظورم اینه که
وقتی ما توجه رو به چهره معطوف می‌کنیم،
واضح‌تر و نمایان‌تر می‌شه
راحت‌تر دیده می‌شه.
اما وقتی توجه رو به منظره معطوف می‌کنیم،
و داریم اطلاعات منظره رو پردازش می‌کنیم
چهره دیگه به سختی قابل تشخیصه.

بنابراین کاری که ما می‌خواستیم بکنیم
این بود که مولفه‌ی چهره‌شناسی مغز،
N170، رو بررسی کنیم
و ببینیم تغییری کرده یا نه.
به عنوان عملکرد اینکه شرکت‌کننده‌ها
به کجا توجه کردن —
به منظره یا به چهره.
و به این نتایج رسیدیم.
فهمیدیم وقتی به چهره توجه کردن،
N170 بزرگ‌تر شده.
و وقتی به منظره توجه کردن، همونطور که
در قسمت قرمز می‌بینین، کوچک‌تر شده.
و اون شکافی که بین خطوط
آبی و قرمز می‌بینید
خیلی قویه.
این به ما می‌گه که توجه،
که در واقع تنها چیزیه
که تغییر کرده،
چون در هر دو مورد
تصاویر یکسانی دیده شده —
توجه دریافت رو تغییر می‌ده.
و اینکارو خیلی سریع انجام می‌ده.
در فاصله‌ی ۱۷۰ هزارم ثانیه
از دیدن یک چهره.
در پژوهش‌های تکمیلی‌مون،
می‌خواستیم ببینیم چه اتفاقی می‌افته،
چطور می‌تونیم این تاثیر رو
آشفته یا کمرنگ کنیم؟
و حدس‌مون این بود که اگر افراد رو
در محیط‌های استرس‌زا قرار بدیم،

اگر حواسشون رو با تصاویر
آزاردهنده و منفی پرت کنیم،
تصاویری از رنج و خشونت —
شبیه چیزهایی که متاسفانه
ممکنه در اخبار ببینیم —
این کار ممکنه واقعا
روی توجه اون‌ها تاثیر بگذاره.
و این در واقع چیزی بود که بهش رسیدیم.

اگر حین انجام این آزمایش
ما تصاویر استرس‌زا نمایش بدیم،
این شکاف توجه کم می‌شه،
قدرت‌ش کمرنگ می‌شه.
در پژوهش‌های دیگه‌مون،
می‌خواستیم ببینیم، باشه، عالی —
البته عالی نه، خبر بدیه که
استرس این کارو با مغز می‌کنه —
اما اگر موضوع این باشه که استرس
این تاثیر قدرتمند رو روی توجه داره،
از طریق حواس‌پرتی بیرونی،
چی می‌شه اگر ما به عامل حواس‌پرتی
بیرونی نیاز نداشته باشیم
اگه خودمون حواس‌مون رو پرت کنیم چی؟
و برای این کار،
ما در واقع باید آزمایشی رو
ابداع می‌کردیم،
که در اون خود افراد عامل
حواس‌پرتی‌شون رو ایجاد کنن.
یعنی فکر کردن به کارهای دیگه
وقتی مشغول انجام کار دیگه‌ای هستیم.
و نکته‌ی گول زدن آدم‌ها و ایجاد حواس‌پرتی
در اصل اینه که حوصله‌شون رو سر ببری.
پس امیدوارم در حال حاضر
خیلی حواس‌ها پرت نباشند.
وقتی ما حوصله‌ی افراد رو سر می‌بریم،
اون‌ها با کمال میل انواع محتوای درونی
برای مشغول کردن خودشون رو ایجاد می‌کنن.
پس ما یکی از کسل‌کننده‌ترین
آزمایش‌های دنیا رو
برای این کار انتخاب کردیم.
شرکت‌کننده‌ها فقط یک سری
چهره روی صفحه‌ی نمایش می‌دیدند،
یکی پس از دیگری.
اون‌ها هربار چهره رو می‌دیدن
دکمه رو فشار می‌دادن.
همه‌ش همین بود.
خب، یکی از حقه‌ها این بود که گاهی
یکی از چهره‌ها سر و ته بود،
و این موضوع خیلی به ندرت اتفاق می‌افتاد.
در اون آزمایش‌ها ازشون خواستیم
جواب رو نگه دارن.
خیلی زود متوجه شدیم
با موفقیت حواس خودشون رو پرت کردن
چون وقتی چهره‌ی سر و ته می‌اومد
دکمه رو فشار می‌دادن.
درصورتیکه کاملا واضح بود
چهره سر و ته شده.
ما می‌خواستیم بدونیم چه اتفاقی می‌افته
وقتی آدم‌ها حواس‌شون پرت می‌شه.
و اونچه فهمیدیم این بود،
با شباهت بسیار به استرس بیرونی،
و عامل بیرونی حواس‌پرتی در محیط،
حواس‌پرتی درونی،
حواس‌پرتی ذهن خود ما هم،
شکاف توجه رو کم می‌کنه.
قدرت توجه رو کمرنگ می‌کنه.

پس تمام این پژوهش‌ها به ما چی می‌گن؟
اون‌ها به ما می‌گن که توجه
خیلی قدرتمنده
وقتی پای تاثیرگذاری
روی دریافت ما وسط باشه.
علیرغم اینکه بسیار قدرتمنده،
شکننده و آسیب‌پذیر هم هست.
و چیزهایی از قبیل استرس
و حواس‌پرتی قدرت‌ش رو کم می‌کنه.
اما تمام این‌ها در چارچوب شرایط
بسیار کنترل‌شده‌ی آزمایشگاهی بودن.
در دنیای واقعی چطور؟
در زندگی‌های واقعی و روزمره‌ی ما چطور؟
همین الان چطور؟
حواس شما همین الان کجاست؟
برای اینکه توجه‌تون رو جلب کنیم،
می‌خوام یک پیش‌بینی در مورد توجه‌تون
طی زمان باقی‌مونده از صحبتم بکنم.
آماده‌اید؟
این پیش‌بینی منه.
شما به ۴ دقیقه از ۸ دقیقه‌ی بعدی
صحبت‌های من آگاه نخواهید بود.


(خنده حضار)

این یک چالشه،
خواهش می‌کنم توجه کنید.
حالا، چرا اینو می‌گم؟
قطعا فرض رو بر این می‌ذارم
که شما سرجاتون نشسته می‌مونین
و خب لطف می‌کنید همینطور
که حرف می‌زنم به من نگاه می‌کنین.
اما پژوهش‌های منتشر شده در این مورد
می‌گن که ما حواس‌مون رو پرت می‌کنیم
ما حدود ۵۰ درصد از وقتی که بیدار هستیم رو

به دور کردن ذهن‌مون از کاری
که در حال انجام‌ش هستیم می‌گذرونیم.
این‌ها ممکنه کوچک باشن،
سفرهای ذهنی کوچکی که می‌ریم،
افکار خصوصی‌ای که داریم.
و وقتی این حواس‌پرتی اتفاق می‌افته،
می‌تونه مشکل‌ساز بشه.
حالا امروز فکر نمی‌کنم
عواقب جدی برای شما
که امروز اینجا نشستید وجود داشته باشه.
اما فرمانده‌ای نظامی رو تصور کنین
که ۴ دقیقه از یک گزارش رو از دست بده،
یا یک قاضی که چهار دقیقه
از یک شهادت رو از دست بده.
یا یک جراح یا آتش‌نشان
که زمانی رو از دست بده.
عواقب این نمونه‌ها
می‌تونن جدی باشن.
پس می‌پرسیم چرا ما اینکارو می‌کنیم؟
چرا اینقدر حواس‌مون رو پرت می‌کنیم؟

خب، یک قسمتی از جواب اینه که
ذهن ما استاد بی‌بدیل سفر در زمانه.
و این سفر در زمان واقعا براش کار راحتیه.
اگر ذهن رو با استعاره‌ی یک دستگاه
پخش موسیقی در نظر بگیریم می‌بینیم.
می‌تونیم ذهن رو به عقب برگردونیم
تا به اتفاقاتی که افتادن فکر کنیم، درسته؟
یا می‌تونیم بریم جلو، و برای کار بعدی
برنامه‌ریزی کنیم.
و ما به کرّات در این حالت
سفر به زمان در گذشته و آینده
قرار می‌گیریم.
و اغلب ناخودآگاه این اتفاق می‌افته،
اکثر اوقات ناخودآگاه این اتفاق می‌افته،
حتی وقتی می‌خوایم که توجه کنیم.
فقط به آخرین باری که سعی داشتین
کتاب بخونین فکر کنین،
به آخر صفحه رسیدین
بدون اینکه معنی کلمات رو بدونین.
این اتفاق برای ما می‌افته.
و وقتی اتفاق می‌افته،
بدون اینکه آگاه باشیم حواس‌مون پرت می‌شه
عواقبی در کاره.
ما اشتباه می‌کنیم.
گاهی اطلاعات حیاتی رو از دست می‌دیم.
و در تصمیم‌گیری به مشکل برمی‌خوریم.
وقتی بدتر می‌شه که استرس داشته باشیم.
وقتی در لحظه‌ای باشیم که تحمل‌ش سخته.
وقتی به عقب برمی‌گردیم
به گذشته فقط فکر نمی‌کنیم
در گذشته می‌مونیم، به فکر فرو می‌ریم
دوباره زندگی‌ش می‌کنیم، پشیمون می‌شیم
از اتفاقاتی که افتادن و تموم شدن.

یا وقتی استرس داریم،
ذهن رو به جلو می‌بریم.
نه فقط برای اینکه برنامه‌ریزی مفید کنیم.
بلکه ممکنه نگران بشیم یا منفی‌بافی کنیم
برای اتفاقاتی که هنوز نیفتادن
و راستش ممکنه هیچوقت اتفاق نیفتن.
خب به اینجا که می‌رسه
ممکنه با خودتون فکر کنین، قبول،
حواس‌پرتی زیاد اتفاق می‌افته.
اغلب، ناخودآگاه پیش میاد.
و در شرایط استرس، بدتر هم می‌شه —
ما قدرتمندتر و بیشتر
حواس‌مون رو پرت می‌کنیم.

آیا برای این مساله
کاری از دست‌مون برمیاد؟
خوشحالم بگم جواب بله است.
از پژوهش‌های ما می‌شه فهمید
که برعکس یک ذهن مضطرب و پریشان
یک ذهن آگاهه.
آگاهی مرتبطه با توجه کردن
به تجربه‌ای که آگاهانه
در همین لحظه داریم.
و بدون هیچگونه عکس‌العمل احساسی
به اونچه در جریانه.
انگار باید دکمه‌ی درست
رو در حالت پخش بگذاریم
تا لحظه به لحظه‌ی
زندگی‌هامون رو تجربه کنیم.
و آگاهی فقط یک مفهوم نیست.
بیشتر شبیه تمرینه،
باید این حالت آگاهانه رو مجسم کنین
تا بتونین ازش بهره ببرین.
و بخش اعظم کاری که ما می‌کنیم،
پیشنهاد دادن برنامه‌هایی به افراده
که به شرکت‌کننده‌های ما
یک مجموعه تمرین می‌ده
که باید روزانه انجام بدن
برای اینکه لحظات آگاهانه‌ی بیشتری
در زندگی‌شون جا بدن.
و برای بسیاری از گروه‌هایی که باهاشون
کار می‌کنیم، اون‌هایی که استرس بالایی دارن
همونطور که گفتم — سربازها،
پزشکان متخصص —
برای اون‌ها، همونطور که می‌دونیم
حواس‌پرتی می‌تونه واقعا مهلک باشه.
پس برای ما مهمه مطمئن باشیم
برای بهینه‌سازی آموزش پیشنهادهایی بدیم
که با توجه به محدویت‌های زمانی
براشون به راحتی در دسترس باشه.
تا بتونن ازش بهره‌مند بشن.

و وقتی اینکارو کردیم، باید روند رو
پیگیری کنیم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افته
نه فقط در زندگی روزمره‌شون،
بلکه در شرایط حادی که ممکنه
باهاش مواجه بشن.

چرا می‌خوایم اینکارو بکنیم؟
خب، ما می‌خوایم مثلاً این تمرین رو
به دانشجوها در فصل امتحانات بدیم.
یا می‌خوایم این تمرین رو به حسابدارها
در موعد پرداخت‌های مالیاتی بدیم.
یا به سربازها و نیروی دریایی
در زمان اعزام بدیم.
چرا؟
چون این‌ها لحظاتی هستن
که توجه اون‌ها در آسیب‌پذیرترین
حالت قرار می‌گیره،
به خاطر استرس و حواس‌پرتی.
و این‌ها همچنین لحظاتی هستن
که ما می‌خوایم که توجه‌شون
در اوج خودش باشه
تا بتونن عملکرد خوبی داشته باشی.
پس کاری که ما در پژوهش‌مون می‌کنیم
اینه که ازشون می‌خوایم
یک سلسله آزمایش‌های توجه‌محور بدن.
ما میزان توجه اون‌ها رو در شروع
یک وقفه‌ی پراسترس ثبت می کنیم.
و دو ماه بعد،
دوباره اینکارو انجام می‌دیم
می‌خوایم ببینیم تفاوتی دارن یا نه.
آیا آموزش آگاهی به اون‌ها
سودی هم داره؟
آیا می‌تونیم اون‌ها رو
از خطا در توجه
که ممکنه در استرس بالا اتفاق بیفته
محافظت کنیم؟
این چیزیه که بهش رسیدیم.

طی یک وقفه‌ی پراسترس،
متاسفانه واقعیت اینه که
اگه هیچ کاری نکنیم،
توجه افت می‌کنه،
افراد در پایان این وقفه‌ی پراسترس
از همیشه بدتر می‌شن.
ولی اگر آگاهی رو بهشون آموزش بدیم،
می‌تونیم ازشون محافظت‌ کنیم.
وضعیت‌شون پایدار می‌مونه،
گرچه درست مثل گروه‌های دیگه
استرس بالا رو تجربه می‌کنن.
و چه بسا چشمگیرتر اینکه،
اگر افراد برنامه‌های آموزشی ما رو بگذرونن
طی، بذارید بگیم، هشت هفته
و بعد کاملا به انجام تمرینات روزانه‌ی
آگاهی متعهد بمونن
که بهشون یاد می‌ده
چطور در لحظه‌ی حال زندگی کنن،
خب، واقعا در طول زمان بهتر می‌شن،
حتی اگر در شرایط پراسترس باشن.
و واقعا مهمه
که این نکته‌ی آخر رو درک کنیم،
چون به ما می‌گه
تمرینات آگاهی شباهت زیادی
به تمرینات بدنی دارن:
اگر انجام‌شون ندین، فایده‌ای ندارن.
اما اگر واقعاً درگیر
تمرینات آگاهی بشین،
هرچه بیشتر تمرین کنین،
فایده‌ی بیشتری براتون داره.

حالا می‌خوام برگردم
به مورد کاپیتان جف دیویس.
همون‌طور که در شروع حرفم گفتم،
نیروهای او در اولین پروژه‌ی ما
برای ارائه‌ی تمرینات آگاهی مشارکت کردن.
و اون‌ها دقیقا همین الگو رو نشون دادن،
که بسیار دلگرم کننده بود.
ما آموزش آگاهی رو بر روی اون‌ها
درست قبل از اعزام‌شون به عراق انجام دادیم.
و بعد از برگشت
کاپیتان دیویس به ما گفت
مزایای این برنامه رو حس کرده.
او گفت که برعکس دفعه‌ی پیش
بعد از این اعزام،
اون‌ها خیلی بیشتر در لحظه حاضر بودن.
اون‌ها بینا بودن.
در مقام عکس‌العمل نبودن.
و در برخی موارد،
واقعاً دلسوزتر بودن
در ارتباط با کسانی که باهاشون
سر و کار داشتن و بین خودشون.
او گفت خیلی وقت‌ها،
او حس کرده این برنامه‌ی آموزش آگاهی
که ما بهشون ارائه دادیم
در واقع یک ابزار خیلی مهمه
که از اون‌ها در برابر
اختلال روانی پس از بحران محافظت می‌کنه
و حتی اون رو تبدیل
به رشد پس از بحران می‌کنه.
این برای ما خیلی جالب بود.

و به اینجا رسید
که من و کاپیتان دیویس —
می‌دونین، این ماجرا به ده سال
پیش برمی‌گرده، در سال ۲۰۰۸ —
ما تمام این‌ سال‌ها با هم
در ارتباط موندیم.
و خود او هم به تمرین‌های
آگاهی‌ ادامه داده
و روزانه این کار رو انجام می‌ده.
او ترفیع گرفت و سرگرد شد،
و در نهایت هم از نیروی دریایی بازنشسته شد.
او از همسرش جدا شد،
دوباره ازدواج کرد،
بچه‌دار شد، و مدرک MBA گرفت.
و طی تمام این چالش‌ها
و تغییرات و لذات زندگی‌ش،
تمرینات آگاهی‌ش رو ادامه داد.
و انگار قسمت اینطور باشه،
همین چند ماه پیش،
کاپیتان دیویس دچار یک حمله‌ی قلبی
شدید در سن ۴۶ سالگی شد.
چند هفته پیش با من تماس گرفت
و گفت، «می‌خوام یه چیزی بهت بگم
می‌دونم دکترهایی که من رو درمان کردن
قلب من رو نجات دادن
اما آگاهی زندگی‌م رو نجات داد.
حضور ذهن‌ام در اون لحظه
برای اینکه جلوی آمبولانس رو بگیرم
که من رو به بیمارستان برسونه،» —
خودش به تنهایی،
وضوح ذهنی که داشت
تا شرایط ترس و اضطراب را تشخیص دهد
ولی گرفتار آن نشود —
او گفت، «برای من، این‌ها
موهبت‌های آگاهی بودن.»
و من از اینکه شنیدم حالش خوبه
خیالم راحت شد.
اما واقعاً خوشحال شدم وقتی دیدم
او توجه‌ خودش رو تغییر داده بود
او از داشتن یک رییس خیلی بد —
سیستم توجهی که اون رو
تا پرت کردن خودش از پل پیش برد —
به داشتن یک رهبر
و راهنمای بی‌بدیل رسید،
که زندگی‌ش رو نجات داد.

پس من در واقع می‌خوام صحبت‌م رو
با دعوت کردن همه‌تون به عمل به پایان ببرم.
و حرف‌م اینه.
به توجه‌تون توجه کنید.
باشه؟
به توجه‌تون توجه کنید.
و تمرین و آموزش آگاهی رو به عنوان
ابزاری برای سلامت روزانه‌تون در نظر بگیرین
برای رام کردن ذهن پریشان خودتون
و مجال دادن به توجه‌تون برای اینکه
راهنمایی معتمد در زندگی‌تون باشه.


متشکرم.


(تشویق حضار)

TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.


© TED Conferences, LLC. All rights reserved.

به این گزاره توجه کنید:
آدم‌ها فقط از ۱۰ درصد
ظرفیت مغزشان استفاده می‌کنند.
خب، به عنوان یک عصب‌شناس می‌تونم بگم
گرچه مورگان فریمن، با اون وقاری
که ازش هنرپیشه‌ای عالی می‌سازه،
این جمله رو گفت،
این گزاره کاملا اشتباهه.


(خنده حضار)

واقعیت اینه که آدم‌ها از ۱۰۰ درصد
ظرفیت مغزشون استفاده می‌کنن.
مغز عضوی به غایت کارآمد و انرژی‌بره
که به طور کامل
مورد استفاده قرار می‌گیره
و با وجود اینکه از ظرفیت کاملش
استفاده می‌شه
از مشکل بار اضافی اطلاعات رنج می‌بره.
در محیط اطراف اطلاعات خیلی زیادی
وجود دارن که مغز می‌تونه کاملا تحلیل کنه.
پس برای حل این مشکل بار اضافی اطلاعات
سیر تکامل راه‌حلی طراحی کرده
که سیستم توجه مغز است.

توجه به ما مجال می‌ده
که منابع محاسباتی مغز رو
پیدا کنیم، انتخاب کنیم،
و به زیرمجموعه‌ای
از آنچه موجوده هدایت‌ کنیم.
می‌تونیم توجه رو رهبر مغز بدونیم.
توجه به هر سمتی بره،
باقی مغز هم به دنبالش می‌ره.
به عبارتی، توجه رییس مغز شماست.
و طی ۱۵ سال اخیر،
من مشغول مطالعه‌ سیستم
توجه در مغز انسان بوده‌ام.
در تمام پژوهش‌های ما،
یک سوال برای من خیلی جالب بوده.
اگر واقعا همینطوره که
توجه رییس مغز ماست
آیا رییس خوبیه؟
آیا واقعا ما رو خوب هدایت می‌کنه؟
و برای تعمق در این سوال بزرگ،
می‌خواستم سه چیز رو بدونم.
اول، توجه چگونه دریافت ما رو
کنترل می‌کنه؟
دوم، چرا ما رو یاری نمی‌کنه،
گاهی به ما حس گیجی
و حواس‌پرتی می‌ده؟
و سوم، آیا کاری از دست ما
برای این گیجی برمیاد؟
می‌تونیم مغزمون رو تعلیم بدیم
تا بهتر توجه کنه؟
تا توجه قوی‌تر و باثبات‌تری در کاری
که در زندگی انجام‌ می‌دیم داشته باشیم.

حالا می‌خوام یه نگاه اجمالی بندازیم
به رویکردمون به این مساله.
یک مثال بسیار تاثربرانگیز
از اینکه توجه ما چطور
به کار گرفته می‌شه.
و می‌خوام این کار رو با استفاده از
مثال کسی که به خوبی می‌شناسم انجام بدم.
او در نهایت عضوی از گروه بسیار بزرگی
از افرادی شد که ما باهاشون کار می‌کنیم،
که براشون توجه موضوع
مرگ و زندگیه.
پزشکان متخصص رو در نظر بگیرین
یا آتش‌نشان‌ها
یا سربازان یا دریانوردان ارتش.
چگونه کند ذهن نباشیم

این داستان یک فرمانده‌ی ناو دریاییه
کاپیتان جف دیویس.
و صحنه‌ای که می‌خوام بهتون نشون بدم،
همین‌طور که می‌بینید،
ربطی به دوران جنگ او نداره.
او در واقع روی پلی در فلوریدا بوده.
ولی به جای نگاه کردن
به مناظر اطرافش،
دیدن چشم‌اندازهای زیبا
و توجه به نسیم خنک اقیانوس،
او به سرعت رانندگی می‌کرد و می‌خواست
خودش رو از پل به پایین پرت کنه.
و او بعدها به من گفت که تمام انرژی‌ش
رو گذاشته برای اینکه اینکار رو انجام نده.
می‌دونین، او تازه از عراق برگشته بود.
و درحالیکه جسمش روی اون پل بود،
ذهنش، توجه‌ش،
فرسنگ‌ها دورتر بود.
رنج او رو دربرگرفته بود.
ذهنش نگران و مشغول بود
و خاطراتی دلهره‌آور داشت،
و واقعا برای آینده‌ش نگران بود.
و من خیلی خوشحالم
که او خودکشی نکرد.
چون او به عنوان یک رهبر و فرمانده
می‌دونست تنها کسی نیست
که احتمالا در رنج و عذابه؛
خیلی از همرزمانش هم احتمالا
همین‌طور بودن.

و در سال ۲۰۰۸، او در پروژه‌ای
در نوع خود بی‌نظیر با من شریک شد
که به ما مجال می‌داد چیزی رو با عنوان
آموزش آگاهی روی نیروهای در حال خدمت ارتش

آزمایش کنیم و آموزش بدیم.
اما قبل از اینکه بگم
آموزش آگاهی چیه،
یا نتایج اون پژوهش چی بود،
فکر می‌کنم مهمه عملکرد توجه
در مغز رو درک کنیم.

پس کاری که ما در آزمایشگاه می‌کنیم
اینه که بسیاری از پژوهش‌های ما در مورد
توجه شامل ضبط امواج مغزی می‌شه.
در این روال ضبط امواج مغزی،
آدم‌ها کلاه‌های بامزه‌ای به سر می‌ذارن
که یه جورایی شبیه کلاه شناست،
و داخل‌ش الکترودهایی تعبیه شده.
این الکترودها فعالیت الکترونیکی
جاری در مغز رو می‌گیرن.
و اینکارو با دقت زمانی
هزارم ثانیه‌ای انجام می‌دن.
بنابراین ما می‌تونیم این نوسان‌های کوچک
ولی قابل تشخیص رو در طول زمان ببینیم.
و با این کار، می‌تونیم کاملا دقیق
زمانبندی فعالیت مغز رو ترسیم کنیم.
حدود ۱۷۰ هزارم ثانیه
بعد از اینکه به مشارکت‌کنندگانمون در پژوهش
تصویر یک صورت روی صفحه نمایش دادیم
شاهد یک تصویر ذهنی قابل اعتماد
و قابل تشخیص در مغز بودیم.
این اتفاق درست
در قسمت پشت جمجمه افتاد،
بالای مناطقی از مغز که درگیر
فرآیند تشخیص چهره هستند.
حالا، این موضوع
چنان به موقع و قابل اعتماد،
به عنوان چهره‌شناسی مغز اتفاق افتاد،
که ما این مولفه‌ی موج مغز رو
نامگذاری کردیم.
ما بهش میگیم مولفه‌ی N170.
و از این مولفه در بسیاری
از پژوهش‌هامون استفاده می‌کنیم.
با این مولفه می‌تونیم تاثیر توجه
بر دریافت‌مون رو ببینیم.

حالا می‌خوام شما رو تا حدی
با نوع آزمایش‌هایی که ما
در آزمایشگاه انجام می‌دیم، آشنا کنم.
ما به شرکت‌کننده‌ها تصاویری
مانند این رو نشون می‌دیم.
شما باید یک چهره و یک منظره‌
که روی هم افتادن رو ببینید.
و کار ما اینه که از شرکت‌کننده‌ها می‌پرسیم
درحین اینکه به یک سری از این تصاویر
روی هم افتاده نگاه می‌کنند،
یک کاری با توجه‌شون انجام بدن.
در بعضی آزمایش‌ها، ازشون می‌خوایم
به چهره توجه کنن.
و برای اطمینان از اینکه
همین کار رو انجام می‌دن،
ازشون می‌خوایم با فشار دادن
یک دکمه، به ما بگن،
که چهره به نظرشون مرده یا زن.
در آزمایش‌های دیگه،
ازشون می‌پرسیم منظره چی بوده —
داخلی بوده یا بیرونی؟
و با این روش، توجه رو گول می‌زنیم
و مطمئن می‌شیم شرکت‌کننده‌ها واقعا
کاری که ازشون خواستیم رو انجام داده باشن.
نظریه‌های ما در مورد توجه
از این قرار بود:
اگر توجه به واقع کارش رو انجام می‌ده
و بر دریافت تاثیر می‌گذاره،
شاید کارکردش شبیه آمپلی‌فایره.
و منظورم اینه که
وقتی ما توجه رو به چهره معطوف می‌کنیم،
واضح‌تر و نمایان‌تر می‌شه
راحت‌تر دیده می‌شه.
اما وقتی توجه رو به منظره معطوف می‌کنیم،
و داریم اطلاعات منظره رو پردازش می‌کنیم
چهره دیگه به سختی قابل تشخیصه.

بنابراین کاری که ما می‌خواستیم بکنیم
این بود که مولفه‌ی چهره‌شناسی مغز،
N170، رو بررسی کنیم
و ببینیم تغییری کرده یا نه.
به عنوان عملکرد اینکه شرکت‌کننده‌ها
به کجا توجه کردن —
به منظره یا به چهره.
و به این نتایج رسیدیم.
فهمیدیم وقتی به چهره توجه کردن،
N170 بزرگ‌تر شده.
و وقتی به منظره توجه کردن، همونطور که
در قسمت قرمز می‌بینین، کوچک‌تر شده.
و اون شکافی که بین خطوط
آبی و قرمز می‌بینید
خیلی قویه.
این به ما می‌گه که توجه،
که در واقع تنها چیزیه
که تغییر کرده،
چون در هر دو مورد
تصاویر یکسانی دیده شده —
توجه دریافت رو تغییر می‌ده.
و اینکارو خیلی سریع انجام می‌ده.
در فاصله‌ی ۱۷۰ هزارم ثانیه
از دیدن یک چهره.
در پژوهش‌های تکمیلی‌مون،
می‌خواستیم ببینیم چه اتفاقی می‌افته،
چطور می‌تونیم این تاثیر رو
آشفته یا کمرنگ کنیم؟
و حدس‌مون این بود که اگر افراد رو
در محیط‌های استرس‌زا قرار بدیم،

اگر حواسشون رو با تصاویر
آزاردهنده و منفی پرت کنیم،
تصاویری از رنج و خشونت —
شبیه چیزهایی که متاسفانه
ممکنه در اخبار ببینیم —
این کار ممکنه واقعا
روی توجه اون‌ها تاثیر بگذاره.
و این در واقع چیزی بود که بهش رسیدیم.

اگر حین انجام این آزمایش
ما تصاویر استرس‌زا نمایش بدیم،
این شکاف توجه کم می‌شه،
قدرت‌ش کمرنگ می‌شه.
در پژوهش‌های دیگه‌مون،
می‌خواستیم ببینیم، باشه، عالی —
البته عالی نه، خبر بدیه که
استرس این کارو با مغز می‌کنه —
اما اگر موضوع این باشه که استرس
این تاثیر قدرتمند رو روی توجه داره،
از طریق حواس‌پرتی بیرونی،
چی می‌شه اگر ما به عامل حواس‌پرتی
بیرونی نیاز نداشته باشیم
اگه خودمون حواس‌مون رو پرت کنیم چی؟
و برای این کار،
ما در واقع باید آزمایشی رو
ابداع می‌کردیم،
که در اون خود افراد عامل
حواس‌پرتی‌شون رو ایجاد کنن.
یعنی فکر کردن به کارهای دیگه
وقتی مشغول انجام کار دیگه‌ای هستیم.
و نکته‌ی گول زدن آدم‌ها و ایجاد حواس‌پرتی
در اصل اینه که حوصله‌شون رو سر ببری.
پس امیدوارم در حال حاضر
خیلی حواس‌ها پرت نباشند.
وقتی ما حوصله‌ی افراد رو سر می‌بریم،
اون‌ها با کمال میل انواع محتوای درونی
برای مشغول کردن خودشون رو ایجاد می‌کنن.
پس ما یکی از کسل‌کننده‌ترین
آزمایش‌های دنیا رو
برای این کار انتخاب کردیم.
شرکت‌کننده‌ها فقط یک سری
چهره روی صفحه‌ی نمایش می‌دیدند،
یکی پس از دیگری.
اون‌ها هربار چهره رو می‌دیدن
دکمه رو فشار می‌دادن.
همه‌ش همین بود.
خب، یکی از حقه‌ها این بود که گاهی
یکی از چهره‌ها سر و ته بود،
و این موضوع خیلی به ندرت اتفاق می‌افتاد.
در اون آزمایش‌ها ازشون خواستیم
جواب رو نگه دارن.
خیلی زود متوجه شدیم
با موفقیت حواس خودشون رو پرت کردن
چون وقتی چهره‌ی سر و ته می‌اومد
دکمه رو فشار می‌دادن.
درصورتیکه کاملا واضح بود
چهره سر و ته شده.
ما می‌خواستیم بدونیم چه اتفاقی می‌افته
وقتی آدم‌ها حواس‌شون پرت می‌شه.
و اونچه فهمیدیم این بود،
با شباهت بسیار به استرس بیرونی،
و عامل بیرونی حواس‌پرتی در محیط،
حواس‌پرتی درونی،
حواس‌پرتی ذهن خود ما هم،
شکاف توجه رو کم می‌کنه.
قدرت توجه رو کمرنگ می‌کنه.

پس تمام این پژوهش‌ها به ما چی می‌گن؟
اون‌ها به ما می‌گن که توجه
خیلی قدرتمنده
وقتی پای تاثیرگذاری
روی دریافت ما وسط باشه.
علیرغم اینکه بسیار قدرتمنده،
شکننده و آسیب‌پذیر هم هست.
و چیزهایی از قبیل استرس
و حواس‌پرتی قدرت‌ش رو کم می‌کنه.
اما تمام این‌ها در چارچوب شرایط
بسیار کنترل‌شده‌ی آزمایشگاهی بودن.
در دنیای واقعی چطور؟
در زندگی‌های واقعی و روزمره‌ی ما چطور؟
همین الان چطور؟
حواس شما همین الان کجاست؟
برای اینکه توجه‌تون رو جلب کنیم،
می‌خوام یک پیش‌بینی در مورد توجه‌تون
طی زمان باقی‌مونده از صحبتم بکنم.
آماده‌اید؟
این پیش‌بینی منه.
شما به ۴ دقیقه از ۸ دقیقه‌ی بعدی
صحبت‌های من آگاه نخواهید بود.


(خنده حضار)

این یک چالشه،
خواهش می‌کنم توجه کنید.
حالا، چرا اینو می‌گم؟
قطعا فرض رو بر این می‌ذارم
که شما سرجاتون نشسته می‌مونین
و خب لطف می‌کنید همینطور
که حرف می‌زنم به من نگاه می‌کنین.
اما پژوهش‌های منتشر شده در این مورد
می‌گن که ما حواس‌مون رو پرت می‌کنیم
ما حدود ۵۰ درصد از وقتی که بیدار هستیم رو

به دور کردن ذهن‌مون از کاری
که در حال انجام‌ش هستیم می‌گذرونیم.
این‌ها ممکنه کوچک باشن،
سفرهای ذهنی کوچکی که می‌ریم،
افکار خصوصی‌ای که داریم.
و وقتی این حواس‌پرتی اتفاق می‌افته،
می‌تونه مشکل‌ساز بشه.
حالا امروز فکر نمی‌کنم
عواقب جدی برای شما
که امروز اینجا نشستید وجود داشته باشه.
اما فرمانده‌ای نظامی رو تصور کنین
که ۴ دقیقه از یک گزارش رو از دست بده،
یا یک قاضی که چهار دقیقه
از یک شهادت رو از دست بده.
یا یک جراح یا آتش‌نشان
که زمانی رو از دست بده.
عواقب این نمونه‌ها
می‌تونن جدی باشن.
پس می‌پرسیم چرا ما اینکارو می‌کنیم؟
چرا اینقدر حواس‌مون رو پرت می‌کنیم؟

خب، یک قسمتی از جواب اینه که
ذهن ما استاد بی‌بدیل سفر در زمانه.
و این سفر در زمان واقعا براش کار راحتیه.
اگر ذهن رو با استعاره‌ی یک دستگاه
پخش موسیقی در نظر بگیریم می‌بینیم.
می‌تونیم ذهن رو به عقب برگردونیم
تا به اتفاقاتی که افتادن فکر کنیم، درسته؟
یا می‌تونیم بریم جلو، و برای کار بعدی
برنامه‌ریزی کنیم.
و ما به کرّات در این حالت
سفر به زمان در گذشته و آینده
قرار می‌گیریم.
و اغلب ناخودآگاه این اتفاق می‌افته،
اکثر اوقات ناخودآگاه این اتفاق می‌افته،
حتی وقتی می‌خوایم که توجه کنیم.
فقط به آخرین باری که سعی داشتین
کتاب بخونین فکر کنین،
به آخر صفحه رسیدین
بدون اینکه معنی کلمات رو بدونین.
این اتفاق برای ما می‌افته.
و وقتی اتفاق می‌افته،
بدون اینکه آگاه باشیم حواس‌مون پرت می‌شه
عواقبی در کاره.
ما اشتباه می‌کنیم.
گاهی اطلاعات حیاتی رو از دست می‌دیم.
و در تصمیم‌گیری به مشکل برمی‌خوریم.
وقتی بدتر می‌شه که استرس داشته باشیم.
وقتی در لحظه‌ای باشیم که تحمل‌ش سخته.
وقتی به عقب برمی‌گردیم
به گذشته فقط فکر نمی‌کنیم
در گذشته می‌مونیم، به فکر فرو می‌ریم
دوباره زندگی‌ش می‌کنیم، پشیمون می‌شیم
از اتفاقاتی که افتادن و تموم شدن.

یا وقتی استرس داریم،
ذهن رو به جلو می‌بریم.
نه فقط برای اینکه برنامه‌ریزی مفید کنیم.
بلکه ممکنه نگران بشیم یا منفی‌بافی کنیم
برای اتفاقاتی که هنوز نیفتادن
و راستش ممکنه هیچوقت اتفاق نیفتن.
خب به اینجا که می‌رسه
ممکنه با خودتون فکر کنین، قبول،
حواس‌پرتی زیاد اتفاق می‌افته.
اغلب، ناخودآگاه پیش میاد.
و در شرایط استرس، بدتر هم می‌شه —
ما قدرتمندتر و بیشتر
حواس‌مون رو پرت می‌کنیم.

آیا برای این مساله
کاری از دست‌مون برمیاد؟
خوشحالم بگم جواب بله است.
از پژوهش‌های ما می‌شه فهمید
که برعکس یک ذهن مضطرب و پریشان
یک ذهن آگاهه.
آگاهی مرتبطه با توجه کردن
به تجربه‌ای که آگاهانه
در همین لحظه داریم.
و بدون هیچگونه عکس‌العمل احساسی
به اونچه در جریانه.
انگار باید دکمه‌ی درست
رو در حالت پخش بگذاریم
تا لحظه به لحظه‌ی
زندگی‌هامون رو تجربه کنیم.
و آگاهی فقط یک مفهوم نیست.
بیشتر شبیه تمرینه،
باید این حالت آگاهانه رو مجسم کنین
تا بتونین ازش بهره ببرین.
و بخش اعظم کاری که ما می‌کنیم،
پیشنهاد دادن برنامه‌هایی به افراده
که به شرکت‌کننده‌های ما
یک مجموعه تمرین می‌ده
که باید روزانه انجام بدن
برای اینکه لحظات آگاهانه‌ی بیشتری
در زندگی‌شون جا بدن.
و برای بسیاری از گروه‌هایی که باهاشون
کار می‌کنیم، اون‌هایی که استرس بالایی دارن
همونطور که گفتم — سربازها،
پزشکان متخصص —
برای اون‌ها، همونطور که می‌دونیم
حواس‌پرتی می‌تونه واقعا مهلک باشه.
پس برای ما مهمه مطمئن باشیم
برای بهینه‌سازی آموزش پیشنهادهایی بدیم
که با توجه به محدویت‌های زمانی
براشون به راحتی در دسترس باشه.
تا بتونن ازش بهره‌مند بشن.

و وقتی اینکارو کردیم، باید روند رو
پیگیری کنیم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افته
نه فقط در زندگی روزمره‌شون،
بلکه در شرایط حادی که ممکنه
باهاش مواجه بشن.

چرا می‌خوایم اینکارو بکنیم؟
خب، ما می‌خوایم مثلاً این تمرین رو
به دانشجوها در فصل امتحانات بدیم.
یا می‌خوایم این تمرین رو به حسابدارها
در موعد پرداخت‌های مالیاتی بدیم.
یا به سربازها و نیروی دریایی
در زمان اعزام بدیم.
چرا؟
چون این‌ها لحظاتی هستن
که توجه اون‌ها در آسیب‌پذیرترین
حالت قرار می‌گیره،
به خاطر استرس و حواس‌پرتی.
و این‌ها همچنین لحظاتی هستن
که ما می‌خوایم که توجه‌شون
در اوج خودش باشه
تا بتونن عملکرد خوبی داشته باشی.
پس کاری که ما در پژوهش‌مون می‌کنیم
اینه که ازشون می‌خوایم
یک سلسله آزمایش‌های توجه‌محور بدن.
ما میزان توجه اون‌ها رو در شروع
یک وقفه‌ی پراسترس ثبت می کنیم.
و دو ماه بعد،
دوباره اینکارو انجام می‌دیم
می‌خوایم ببینیم تفاوتی دارن یا نه.
آیا آموزش آگاهی به اون‌ها
سودی هم داره؟
آیا می‌تونیم اون‌ها رو
از خطا در توجه
که ممکنه در استرس بالا اتفاق بیفته
محافظت کنیم؟
این چیزیه که بهش رسیدیم.

طی یک وقفه‌ی پراسترس،
متاسفانه واقعیت اینه که
اگه هیچ کاری نکنیم،
توجه افت می‌کنه،
افراد در پایان این وقفه‌ی پراسترس
از همیشه بدتر می‌شن.
ولی اگر آگاهی رو بهشون آموزش بدیم،
می‌تونیم ازشون محافظت‌ کنیم.
وضعیت‌شون پایدار می‌مونه،
گرچه درست مثل گروه‌های دیگه
استرس بالا رو تجربه می‌کنن.
و چه بسا چشمگیرتر اینکه،
اگر افراد برنامه‌های آموزشی ما رو بگذرونن
طی، بذارید بگیم، هشت هفته
و بعد کاملا به انجام تمرینات روزانه‌ی
آگاهی متعهد بمونن
که بهشون یاد می‌ده
چطور در لحظه‌ی حال زندگی کنن،
خب، واقعا در طول زمان بهتر می‌شن،
حتی اگر در شرایط پراسترس باشن.
و واقعا مهمه
که این نکته‌ی آخر رو درک کنیم،
چون به ما می‌گه
تمرینات آگاهی شباهت زیادی
به تمرینات بدنی دارن:
اگر انجام‌شون ندین، فایده‌ای ندارن.
اما اگر واقعاً درگیر
تمرینات آگاهی بشین،
هرچه بیشتر تمرین کنین،
فایده‌ی بیشتری براتون داره.

حالا می‌خوام برگردم
به مورد کاپیتان جف دیویس.
همون‌طور که در شروع حرفم گفتم،
نیروهای او در اولین پروژه‌ی ما
برای ارائه‌ی تمرینات آگاهی مشارکت کردن.
و اون‌ها دقیقا همین الگو رو نشون دادن،
که بسیار دلگرم کننده بود.
ما آموزش آگاهی رو بر روی اون‌ها
درست قبل از اعزام‌شون به عراق انجام دادیم.
و بعد از برگشت
کاپیتان دیویس به ما گفت
مزایای این برنامه رو حس کرده.
او گفت که برعکس دفعه‌ی پیش
بعد از این اعزام،
اون‌ها خیلی بیشتر در لحظه حاضر بودن.
اون‌ها بینا بودن.
در مقام عکس‌العمل نبودن.
و در برخی موارد،
واقعاً دلسوزتر بودن
در ارتباط با کسانی که باهاشون
سر و کار داشتن و بین خودشون.
او گفت خیلی وقت‌ها،
او حس کرده این برنامه‌ی آموزش آگاهی
که ما بهشون ارائه دادیم
در واقع یک ابزار خیلی مهمه
که از اون‌ها در برابر
اختلال روانی پس از بحران محافظت می‌کنه
و حتی اون رو تبدیل
به رشد پس از بحران می‌کنه.
این برای ما خیلی جالب بود.

و به اینجا رسید
که من و کاپیتان دیویس —
می‌دونین، این ماجرا به ده سال
پیش برمی‌گرده، در سال ۲۰۰۸ —
ما تمام این‌ سال‌ها با هم
در ارتباط موندیم.
و خود او هم به تمرین‌های
آگاهی‌ ادامه داده
و روزانه این کار رو انجام می‌ده.
او ترفیع گرفت و سرگرد شد،
و در نهایت هم از نیروی دریایی بازنشسته شد.
او از همسرش جدا شد،
دوباره ازدواج کرد،
بچه‌دار شد، و مدرک MBA گرفت.
و طی تمام این چالش‌ها
و تغییرات و لذات زندگی‌ش،
تمرینات آگاهی‌ش رو ادامه داد.
و انگار قسمت اینطور باشه،
همین چند ماه پیش،
کاپیتان دیویس دچار یک حمله‌ی قلبی
شدید در سن ۴۶ سالگی شد.
چند هفته پیش با من تماس گرفت
و گفت، «می‌خوام یه چیزی بهت بگم
می‌دونم دکترهایی که من رو درمان کردن
قلب من رو نجات دادن
اما آگاهی زندگی‌م رو نجات داد.
حضور ذهن‌ام در اون لحظه
برای اینکه جلوی آمبولانس رو بگیرم
که من رو به بیمارستان برسونه،» —
خودش به تنهایی،
وضوح ذهنی که داشت
تا شرایط ترس و اضطراب را تشخیص دهد
ولی گرفتار آن نشود —
او گفت، «برای من، این‌ها
موهبت‌های آگاهی بودن.»
و من از اینکه شنیدم حالش خوبه
خیالم راحت شد.
اما واقعاً خوشحال شدم وقتی دیدم
او توجه‌ خودش رو تغییر داده بود
او از داشتن یک رییس خیلی بد —
سیستم توجهی که اون رو
تا پرت کردن خودش از پل پیش برد —
به داشتن یک رهبر
و راهنمای بی‌بدیل رسید،
که زندگی‌ش رو نجات داد.

پس من در واقع می‌خوام صحبت‌م رو
با دعوت کردن همه‌تون به عمل به پایان ببرم.
و حرف‌م اینه.
به توجه‌تون توجه کنید.
باشه؟
به توجه‌تون توجه کنید.
و تمرین و آموزش آگاهی رو به عنوان
ابزاری برای سلامت روزانه‌تون در نظر بگیرین
برای رام کردن ذهن پریشان خودتون
و مجال دادن به توجه‌تون برای اینکه
راهنمایی معتمد در زندگی‌تون باشه.


متشکرم.


(تشویق حضار)

TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.


© TED Conferences, LLC. All rights reserved.

چگونه کند ذهن نباشیم
چگونه کند ذهن نباشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *