آیا از مهارت کنترل احساسات آگاهی دارید؟ چگونه می توان مهارت کنترل احساسات را به دست آورد؟ در طول روز ممکن است احساسات متفاوتی را تجربه کنیم، گاهی در لحظه ای که اصلا انتظارش را نداریم احساساتی به سراغمان میآید که ما را خوشحال و یا غمگین میکنند. شاید متوجه این موضوع شده باشید که هیچ کنترلی بر اینکه چه احساسی داشته باشید ندارید. اما آنچه که همه ما میتوانیم بر آن کنترل داشته باشیم نحوه پاسخ به این احساسات است. بسیاری از درگیریها، دعواها، قتلها، خودکشیها ناشی از عدم آگاهی از پاسخ صحیح به این احساسات است. در این مقاله درباره مهارت کنترل احساسات صحبت خواهیم کرد. برای اطلاع از علائم خودکشی کلیک کنید.
مهارت کنترل احساسات یکی از مهارتهای مهم زندگی است که با استفاده از آن فرد میتواند به شکل موثری یک واقعه هیجانی را مدیریت کند یا به آن پاسخ دهد. انسانها به شکل ناخودآگاه از استراتژیهای تنظیم هیجان استفاده میکنند تا بر موقعیتهای دشوار غلبه کنند. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه مقاله مهارت های زندگی را مطالعه کنید.
در زندگی روزمره، افراد با احساسات مختلفی روبرو میشوند. احساسات اصلی انسانها شامل غم، خشم، ترس، شادی، تعجب، شرم، حسادت میباشد. این احساسات همیشه نیاز به تنظیم ندارند. برای مثال وقتی در یک جمع هستید که همه در حال خندیدند، شما هم میتوانید با خیال راحت بخندید و از جمع لذت ببرید.
نیازی به کنترل احساسات در این شرایط نیست. اما ممکن است شما بعد از یک روز کاری سخت در ترافیک باشید که ناگهان رفتار راننده ماشین جلویی در شما خشم زیادی ایجاد کند. در این شرایط ممکن است خشم شما باعث رفتاری شود که بعدا از آن پشیمان شوید. مهارت کنترل احساسات در اینجا بسیار اهمیت پیدا میکند.چطور بر احساسات خود غلبه کنیم
فردی که بتواند احساساتش را کنترل کند، میتواند از مهارت هایش در شرایط مناسب بهره ببرد. در نتیجه احساس فشار نخواهد کرد و مجبور به سرکوب آنها نمیشود. برای مثال اگر فرد درست تشخیص دهد که الان عصبانی است، میتواند محرک عصبانیت را شناسایی کند، سپس راجع به کاری که صحیح است، بهتر تصمیم بگیرد.
کنترل احساسات منجر به تصمیم گیریهای بهتر و در نتیجه موجب ساختن و تجربه زندگی بهتری میشود. با داشتن مهارت کنترل احساسات داشتن ارتباط صحیح با همسرو یا دیگر افراد نیز میسر میشود. برای اطلاعات بیشتر در زمینه ارتباط صحیح با همسر کلیک کنید.
افرادی که توانایی تنظیم هیجانی ندارند، به خاطر احساساتشان احساس فشار و تنش میکنند. ممکن است مجبور به انجام کارهایی شوند که آنها را از احساس بد دور کند، ولی هریک از این رفتارها ممکن است پر خطر بوده یا منجر به آسیب شوند. نداشتن مهارت کنترل احساسات میتواند در روابط اجتماعی و ارتباطات شما تأثیرات سوءی به جا بگذارد. پیشنهاد میکنیم مقاله مهارت های ارتباطی را مطالعه کنید.
فردی که کنترل بر احساساتش نداشته باشد، ممکن است فقط آنها را سرکوب کند و در نهایت به خاطر احساسات سرکوب شده، دچار اضطراب و افسردگی بشود. گاهی نداشتن مهارت کنترل احساسات باعث میشود فرد برای فرار از احساسات منفی اش به سمت راه حلهایی مثل مصرف مواد برود که در کوتاه مدت تنها اثربخش هستند.
معمولا شروع مصرف مواد به دلیل نا آگاهی از مواد اعتیاد آورو حتی داروهای اعتیاد آور رخ میدهد. برای اطلاعات بیشتر در مورد افسردگی کلیک کنید.
یادگیری مهارت کنترل احساسات و تمرین آن مثل خوردن دارو نیست که زمان مشخصی را برایش در نظر بگیرید. زندگی ما در بستری از احساسات جاری است بنابراین ما دائما درحال تجربه آنها هستیم. اگر میخواهید کنترل احساساتتان را در نظر بگیرید، دائما باید در حال تلاش باشید. انجام مراحل زیر به شما کمک میکنند در کنترل احساسات خود بهتر عمل کنید.
1_ برای کنترل احساسات، خود را تحت نظارت قرار دهید. به احساساتی که تجربه میکنید دقت کنید. به آنها اسم دهید. بین آنها تمایز قائل شوید و به هر یک اسم دهید: خشم، غم، ترس، اضطراب و…
2_ به محض اینکه یک احساس خاصی را تجربه میکنید، به دنبال علت بگردید. چه چیزی این احساس شما را برانگیخته است؟ علت برانگیخته شدن احساسات میتواند درونی، بیرونی یا ترکیبی از آنها باشد. یک فکر، حرف فرد دیگر و یا حتی یک احساس دیگر میتواند منجر به برانگیختگی احساسات شما شود. از خودتان سوال بپرسید و به دنبال علت باشید.
3_ بعد از فهمیدن پاسخ، از خود بپرسید راه حل چیست؟ گاهی اوقات شما مجبور به تغییر شیوه فکر کردن خود هستید. افکار شما مرتبط به احساساتتان هستند. گاهی اوقات یک شیوه فکر ناکارآمد یا به اصطلاح یک خطای شناختی می تواند باعث ایجاد احساسات منفی در شما بشود.
4_ در نهایت شما باید تصمیم بگیرید چگونه عمل کنید. این سختترین قسمت ماجراست. نحوه عکس العمل ما به احساسات و مدیریت آنها، یک عادت است و عادات هم با گذر زمان و تمرین تغییر میکنند.
تصور کنید یک روز سخت کاری را داشته اید که در محل کار، رئیستان از کارتان بی جهت ایرادهایی گرفته است. شما تحت فشار روانی بوده اید و با همان احوالات محل کار را ترک و به سمت منزل حرکت میکنید. در مسیر خانه در طی ترافیک رانندهای به جلوی شما میپیچد و نزدیک است که تصادف سختی بکنید. در این شرایط شدیدا احساس عصبانیت کرده و از خشم در حال منفجر شدن هستید.
مرحله اول: شما متوجه احساس عصبانیت خود شدهاید. در این مرحله باید خشم خود را بپذیرید.
مرحله دوم: میدانید چرا عصبانی هستید. چون روز سختی داشتهاید و اکنون نیز به جهت رانندگی پر خطر فردی دیگر در معرض خطر قرار گرفتهاید. ولی میدانید همه عصبانیتتان از راننده نیست (رسیدن به این مورد سخت است و در طول زمان به دست میآید. ممکن است درآن لحظه شما ندانید که خشمتان از رئیستان هم هست).
مرحله سوم: راه حل چیست؟ ممکن است فکر کنید بهتر است ادبش کنم! چند لحظه صبر کنید و اولین راهکار را بررسی کنید. عوارض دعوا کردن در خیابان چیست؟
مرحله چهارم: تصمیم گیری برای عمل. میخواهید چه کنید؟ ممکن است تصمیم بگیرید رد شوید و هیج نگویید. یا ممکن است ترجیح دهید با پلیس تماس بگیرید. یا هر راهکار منطقی دیگر.مشاوران و رواشناسان با ارائه خدمات درمانی و آموزشی، سعی در بالا بردن سطح کیفی زندگی افراد دارند.
به همین سبب برای کنترل خشم و احساسات خود و یادگیری مهارت حل مسئله توصیه میکنیم از افراد متخصص کمک بگیرید. همچنین میتوانید مقاله مهارت های حل مسئله را مطالعه کنید.
کنترل احساسات در دوران نوجوانی به دلایلی همچون بلوغ و بحرانهای هویت کمی سختتر از دیگر دورههای دیگر زندگی است. کسب اگاهی، ریشهیابی علل به وجود آمدن احساسات خاص، شناسایی و کنترل تنشهای این دوران و حمایت والدین میتواند به کنترل احساسات در نوجوانان کمک کند.
احساسات خود را بپذیرید و از احساسات منفی خود درس بگیرید. معمولا انتخاب نوع احساساتی که به شما دست میدهد در کنترل شما نیست اما درکی که از آنها دارید به خودتان بستگی دارد. با درک مناسب و مثبت احساسات میتوانید در روابط اجتماعی احساسات خود را کنترل کنید.
برای دریافت مشاوره روانشناسی در زمینه کنترل احساسات میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.
هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…
با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…
© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.
شناخت چگونگی کنترل احساسات به معنای نادیده گرفتن و سرکوب آنها نیست. باید یاد بگیریم چطور با روشی سالم با آنها مواجه شویم ؛ احساسات ،موضوعی است که ممکن است همه آماده نباشیم با آن روبرو شویم.
پس، هیچ کس ممکن است به ما نیآموخته باشد که چگونه احساساتمان را مدیریت کنیم یا چگونه با آنها برخورد کنیم با این حال، به لطف این تمرینات احساسی، با آنها مواجه خواهیم شد.
در این بخش از نمناک، پنج تمرین ساده را ارائه می کنیم که می توانید هر زمان که نیاز دارید، استفاده کنید فقط به یاد داشته باشید که تمرین، کلید موفقیت است. هرچه بیشتر تمرین کنید، نتایج بهتر خواهد بود.
قصد داریم نگاهی به 5 تمرین ساده داشته باشیم که بهترین انتخاب ما هستند اگرچه تمرینات زیادی وجود دارد، ما واقعا فکر می کنیم که این پنج راهکار را به کار ببندیم.چطور بر احساسات خود غلبه کنیم
ذهنیتتان را متوقف کنید، صبر کنید، نفس عمیق کشیده و ناظر باشید. استفاده از توجه کامل یک تمرین است که می توانیم هر روز انجام دهیم. برای حداقل 5 دقیقه، باید نشسته یا در رختخواب (هرچه راحت تر بهتر) بر تنفس خود تمرکز کنیم.
این کار به معنی پاک کردن ذهن نیست. رعایت احترام به احساسات مان و نه قضاوت آنها، دیدن آنچه آنها در حال تلاش برای گفتن به ما هستند، است. اگر ما براساس استدلال این تمرینات را انجام دهیم، قبل از پاسخ دادن به خودمان، ممکن است متوجه شویم که هر برخوردی میتواند به دیدگاه سالم تری تبدیل شود.
ممکن است احمقانه بنظر برسد اما نگه داشتن صدای هیجان بسیار مهم است. اگر شما در حال حاضر هیچ کدام از اینها را ندارید، ابتدا باید از امروز شروع کنید. نوشتن، بسیار درمان کننده است و به ما کمک می کند تا عواطفمان را عینی ببینیم و از طریق قلم و کاغذ بازتابشان را درک کنیم.
با گذشت زمان، مشاهده میکنیم که احساسات خودشان را تکرار می کنند، و سپس می توانیم بدانیم که چگونه باید رفتار کنیم. نگه داشتن یک خاطره احساسی به ما کمک خواهد کرد تا پیشرفتی را که در کنترل عواطف مان ایجاد می کنیم، ببینیم.
علاوه بر این، هر بار که احساساتی داریم که خلق و خوی مان را مختل می کند، مانند غم و اندوه، می توانیم به نوشتن خاطراتمان بپردازیم تا ببینیم چطور می توانیم با آن ها برخورد کنیم. این به ما اجازه می دهد تا احساس امنیت و کنترل بیشتری داشته باشیم.
تمرین سوم در فهرستی از تمرینات کنترل احساسات، «تغییر تمرکز افکارتان» است. قطعا می دانید زمانی که احساس می کنید دیوانه هستید، دیوانه می شوید.افکار شما شروع به بروز خشم می کند، آن را تشدید می کند.
در مواردی مانند این، باید یک کلمه کلیدی داشته باشید که ذهن شما را متوقف کند. این می تواند “به اندازه کافی فکر کردی”، “بس کن”، و یا هر کلمه ای است که برای شما کار می کند.
پس از آن، می توانیم تفکر منفی مانند خشم را تعریف کنیم و معادل مثبت آن را در کنارش بنویسیم. در مورد خشم، می توانیم شادی و یا زندگی پر محتوا را بنویسیم.این کار ممکن است در ابتدا به نظر بی فایده بیاید، اما آرامش کوچکی برای ما فراهم می کند، که بر تمام خستگی ها فائق شویم؛ امتحان کنید!
4. وقت خود را برای نگرانی محدود کنید:
به نظر عجیب می رسد، درست است؟ ما به طور معمول بیش از آنچه که واقعا نیاز داریم نگرانیم، اما اگر زمان را برای نگرانی تنظیم کنیم، به نظر می رسد برایمان مسخره است با این حال، این یک ایده احمقانه نیست.
بعضی افراد این اخلاق را با تمرین کردن کنار میگذارند تا هر روز «تمام مدت»برای فکر کردن درباره نگرانی در ذهن خود و اجازه دادن به آنها نگران نباشند.
هنگامی که زمان تعیین شده بالا می رود، آنها به آنچه که واقعا مهم هست باز می گردند و نگرانی های آنها متمرکز میشود. این نگرانی ها ممکن است ناپدید شوند، یا ممکن است برای روز بعد برای زمان نگرانی به نظر برسند.
این یک راه عالی برای جلوگیری از داشتن سر پر از نگرانی در تمام طول روز است، که کار سخت و بی نتیجه ایست با کنار گذاشتن آن افکار، می توانید نگرانی های خود را مدیریت کنید.
آخرین تمرینات ما برای کنترل احساسات کمی سرگرم کننده است و لذت خواهید برد. به زودی احساسات منفی را در افق احساس می کنید، سریع یک آینه پیدا کنید. حتی می توانید یک آینه دستی را همیشه در کنار خود داشته باشید.
باید در آینه با لبخند نگاهی بیندازید. ممکن است نخواهید لبخند بزنید، اما لبخند بزنید. برای چند دقیقه، از 2 تا 5 دقیقه بدون اینکه چشم خود را از آینه بردارید لبخند بزنید ؛
این تمرینات به شما کمک می کند که در موقعیتی قرار بگیرید، که وقتی احساس شما را مچاله می کند خود را آرام کنید. لبخند ،اندورفین آزاد می کند، حتی اگر مجبوری باشد بنابراین، شما قادر خواهید بود احساسات خود را کنترل و دیدگاه بهتری در مورد وضعیت داشته باشید.
اینها تمرینات مثبتی برای کنترل احساسات هستند، اما نباید هرگز آنها را با تلاش خود برای فراموش کردن، نادیده گرفتن یا سرکوب احساسات خود اشتباه بگیرید. تمرینات در بالا آمده به شما کمک می کند تا آرام شوید تا احساسات قریب الوقوع خود را کنترل کنید.
آنها شما را نابود نخواهند کرد، بلکه یک وضعیت آرام تر و متعادل تر ایجاد می کنند که می توانید با آنها مقابله کنید.
فرار از احساسات، سرکوب یا نادیده گرفتن احساسات راه حل درستی نیست این فقط باعث میشود احساسات دوباره بازگردند ،با این حال، تمرینات احساسی ما در شناخت خودمان بسیار موثرتر خواهد بود و همچنین در خصوص اینکه چه احساسی نیاز به کنترل بیشتر، تلاش بیشتر دارد.
شما منبع تمام احساسات خود هستید .در هر لحظه می توانید آنها را به وجود بیاورید یا تغییر دهید. پس چرا این کار را نمیکنید؟ برای اکثر ما داشتن احساس بد طبیعی است، در حالی که باید حتما دلیلی برای احساس خوب خود داشته باشیم.چطور بر احساسات خود غلبه کنیم
اما برای اینکه احساس خوبی داشته باشیم هیج دلیلی لازم نیست. کافی است تصمیم بگیرید که همین حالا احساس خوبی داشته باشید.لازم نیست منتظر کسی یا چیزی باشید!
بهترین شیوه ی برخورد با احساسات چیست؟
پاسخ های رایج و بیهوده ای وجود دارد.– می توانید احساسات خود را نادیده بگیرید البته آنها همچنان به قوت خود باقی می مانند.– می توانید در آنها زیاده روی کنید و برای خود متاسف باشید ولی هیچ بهبودی نمی یابید.– می توانید آنها را سرکوب کنید اما از جای دیگر سر در می آورند.– می توانید با گفتن این که فکر میکنی تو بد آوردی؟ من بدتر آوردم! با خود رقابت کنید.
بدیهی است که کار عاقلانه این است که از طریق برخورد موثر با موقعیت کنونی به دنبال راه حل بودن، آموختن از احساسات و استفاده از انها برای ارتقای سطح زندگی خود و آنها که می توانید در زندگی شان تاثیر بگذارید، این احساسات منفی را دگرگون کنید. این را بدانید تمام احساسات همیشه به کارتان نمی آیند. آن احساساتی را که زمانی منفی فرض می کنید، صرفا فراخوان شما به عمل محسوب می شود. مثلا احساس ناامیدی بدین معناست که فکر می کنید که همه چیز می تواند بهتر از این باشد، در حالی که نیست. این یک فراخوانی به عمل است که به شما می گوید می توانید برای بهبود اوضاع کاری انجام دهید. این احساس منفی در صورتی که به طور موثر استفاده شود، یک موهبت محسوب می شود
هنگامی که انسان با احساسات نامطلوب و ناراحت کننده خود قطع ارتباط کند، به طور خودکار آنها را در آینده «بد» می انگارد و این باعث عدم توانایی آموختن از آنها و در نتیجه عدم رشد و سلامت وی می گردد. به جای سرکوب موقت احساسات منفی، می توان برای توجه ای که شایسته آن هستند، تلاش کرد و البته نه آنگونه که باعث درگیری بیش از اندازه با آن شود.
در اینجا چند راهنمایی در مقابله با احساسات منفی برای نوآوری بیشتر در خود آمده است.
احساسات خود را بپذیرید
اجازه دهید؛ هر احساسی که درونتان وجود دارد، باشد. در هر صورت، مقاومت بی فایده است!این حس که ما نباید با روش های خاص احساس و یا در مقابله با آن مبارزه کنیم، نه تنها خسته کننده بلکه بطورکلی یک نوع هرز انرژی است. متوجه باشید، در پایان، آنچه ما احساس می کنیم؛ نتیجه انتخاب خود ماست. هیچکس نمی تواند ما را مجبور به رفتار کردن به یک روش خاص نماید. اگر می خواهید نیم ساعت خشمگین باشید، این حق شماست. احساسات خود را کنترل کنید و اجازه ندهید که آنها کنترل شما را بدست بگیرند.
احساسات خود را بیان کنید
انسان، اغلب پس از عصبانیت؛ احساس گناه، فشار و کمی هم شرم می کند. شما می توانید آرام و یا تندخو باشید. عذرخواهی در قبال احساسات شما مانند عذرخواهی برای وجود خود شماست. اگر شما آگاهانه به کسی صدمه نمی زنید، بهتر است که توانایی بیان گویای آنچه در ذهن شما می گذرد را داشته باشید. نادیده انگاشتن احساسات چرکین دنیای درونی شما باعث پایان بروز آنها در دنیای بیرونی شما می گردد.
احساسات منفی را به مثبت تبدیل کنید
شما می توانید با تغییر افکارتان احساساتتان را نیز تغییر دهید. افکار شما تاثیر مستقیم بر احساستان دارد و احساستان موجب رفتار شما می شود. بنابراین اگر می خواهید احساسات منفی تبدیل به احساسات مثبت شود باید بتوانید فکرتان را در مورد رویداد آزار دهنده تغییر دهید. برای اینکار از روش زیر استفاده نمایید.
مرحله اول : خودتان را آرام کنیدمرحله دوم : موقعیت را شناسایی کنیدمرحله سوم : حالت خود را تجزیه و تحلیل کنیدمرحله چهارم : افکار خود را شناسایی کنیدمرحله پنجم : شواهد عینی که از افکارتان پشتیبانی می کند را شناسایی کنیدمرحاه ششم : شواهد عینی که با افکار شما در تضاد هستند را شناسایی کنیدمرحله هفتم : افکار منصفانه و عادلانه را شناسایی کنیدمرحله هشتم : حالت خود در حال حاضر را کنترل کنید
احساسات خود را بنویسید
احساسات منفی خود را به عنوان عوامل آزارگر مشاهده نکنید. آنها را به عنوان یک مشکل که به منظور حرکت رو به جلو و ایجاد نرمی و انعطاف پذیری نیاز به رسیدگی دارند، ببنید. نوشتن اتفاقات و احساسات در واقع می تواند به توجیه و ایجاد یک طرح، و در صورت نیاز، برای اقدام آن کمک کند. شما اغلب، هنگامی که همه چیز برایتان سیاه و سفید به نظر می رسد، می توانید اتفاقات را با نگاهی کاملا متفاوت بنگرید.
احساسات خود را مشاهده کنید
هنگامی که احساس می کنیم هنوز هم پسمانده های احساسات منفی در ما وجود دارد، می توانیم چگونگی واکنش فیزیکی بدن خود را مشاهده کنیم. برای نمونه؛ در هنگام احساس خشم، تجربۀ پیچیدگی شور و هیجان در معده خود را نیز داریم. ما می توانیم خشم را به صورت یک رنگ موجود در درون خود تجسم کنیم. هنگامی که شروع به تنفس آرام می کنیم و تصمیم می گیریم که خشم را از این طریق از خود خارج و آن را به آرامی کنترل خود درآوریم، می توانیم مشاهده کنیم که خشم با تغییر رنگ، شروع به ناپدید شدن می کند.بهتر است که همواره زمانی برای مراقبه و تمرینات سبک بدنی و روحی و همچنین لبخند، به اندازۀ توان خود، در طول شبانه روز داشته باشید. تا اندازه ممکن در زندگی خود مثبت گرا باشید، همان چیزی که کمک و تضمین می کند تا شما در زمان حال تمرکز کنید و هرگونه احساس منفی در ذهن شما مربوط به رویدادهای گذشته را کمرنگ می کند.
تهیه و تنظیم : بخش روان شناسی تالاب
عضویت
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
ببینیم چطور میتوانیم احساسات خودمان را کنترل کنیم و به عبارت دیگر باتری انرژی احساسی خودمان را شارژ کنیم.
اولین نکته اینکه چطور تشخیص دهیم در شرایط احساسی خوبی هستیم یا نه؟
اگر مرتب احساس اضطراب میکنیم و برای کوچکترین موارد عصبانی میشویم حتی اگر این عصبانیت را نشان ندهیم، نشانگر این است که ما در شرایط احساسی خوبی نیستیم؛ به عبارت دیگر باتری انرژی احساسی ما خالی شده و باید کارهایی انجام دهیم که مجددا شارژ شود.چطور بر احساسات خود غلبه کنیم
کنترل احساسات یک مهارت بسیار مهم و سطح بالا است. حتما میدانید که احساسات مثبت یا منفی وقتی در ما مشاهده میشود بهشدت مسری است و در دیگران هم سرایت میکند؛ پس اگر دیگران، اطرافیان، افراد خانواده و… ببینند که ما در شرایط احساسی خوبی نیستیم احتمالا در مدت کوتاهی این احساسات منفی منتشر خواهد شد.
پس باید بهعنوان یک مدیر یا یک فرد موفق تلاش کنیم به هر قیمتی که شده، احساسات خودمان را کنترل کنیم؛ ولی احساسات از کجا شکل میگیرد و چه چیزی باعث میشود که در ما احساسی مثبت یا منفی بهوجود بیاید؟
تمام احساسات از تفسیر اتفاقات اطراف ما شکل میگیرد. فرض کنید که ما هنگام رانندگی با رانندهای مواجه میشویم که خیلی ناشیانه و بد جلوی ما میپیچد و ما را به خطر میاندازد و از ما دور میشود، این یک اتفاق است. اگر برای مثال میدانستیم که آن راننده سعی میکند یک بیمار در حال فوت را به بیمارستان برساند شاید در ما احساس منفی زیادی ایجاد نمیشد؛ ولی اگر میدانستیم که آن راننده عمدا میخواهد به ما ضربه بزند و این کار را کرده، شاید احساس منفی بیشتری داشتیم.
پس در واقع احساسات خیلی به اتفاقات مربوط نیست، بلکه به تفسیر ما از اتفاقات مربوط است و حتی شاید اتفاقی بد پیشرفته، ولی ما با یک تفسیر خوب از آن اتفاق میتوانیم احساسات خودمان را کنترل کنیم و در شرایط بهتری قرار بگیریم.
به سه نکته کلیدی میخواهم بپردازم که با رعایت این سه نکته میتوانیم در شرایط احساسی بهتری قرار بگیریم و باتری انرژی احساسی خودمان را شارژ کنیم.
اولین نکته این است که مسائل را از واقعیتها جدا کنیم. واقعیتها تمام مواردی هستند که ما کنترلی روی آنها نداریم، شاید یک بیماری رایج شده، شاید یک اتفاق بدی در زندگی ما افتاده که ما هیچ کنترلی در این روند نداشتیم و نداریم، این میتواند یک واقعیت باشد؛ ولی مسائل مواردی هستند که ما بر آنها کنترل داریم و میتوانیم در تغییر شرایط و تغییر اوضاع و حتی در بهبود آن موارد نقش داشته باشیم.
پس اولین قدم این است که ما واقعیتها را بپذیریم و هیچ تلاشی برای تغییر اوضاع نکنیم. همین موضوع باعث میشود که در شرایط احساسی بهتری قرار بگیریم و اضطرابمان کم شود و فقط به مسائل بپردازیم؛ یعنی مواردی که در کنترل ما است و میتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم؛ مثلا فرض کنید که یک بیماری رایج شده است این یک واقعیت است و ما کنترلی روی روند این بیماری در شهرمان، در محلمان نمیتوانیم داشته باشیم؛ ولی مسئلهای که بهوجود میآید این است که ما چطور میتوانیم خودمان را ایمنتر نگه داریم و برای این مسئله قابل حل، میتوانیم راهکارهایی پیدا کنیم و به آن بپردازیم.
دومین نکته برای شارژ باتری احساسی این است که به کارهای لذتبخش بپردازیم. بسیاری از افراد موفق تقریبا هر روز به کارهایی میپردازند که از آنها لذت میبرند، عکس این قضیه نیز صادق است و بسیاری از افراد ناموفق هیچ ارزشی برای لذت بردن از زندگیشان قائل نیستند؛ ولی نکتهای که همیشه اینجا پیش میآید این است که ما وقتی در شرایط احساسی خوبی نیستیم علاقهای به لذت برن هم نداریم؛ مثلا فرض کنید ما خیلی دوست داریم شطرنج بازی کنیم، تختهنرد بازی کنیم و… ولی اگر در شرایط احساسی خوبی نباشیم و حتی اگر دوستانمان پیشنهاد بدهند که بیایید با هم بازی کنیم به احتمال خیلی زیاد ما این پیشنهاد را رد خواهیم کرد؛ چراکه در شرایط احساسی خوبی نیستیم.
نکتهای که میخواهم تاکید کنم این است که ما با شروع یک کار لذتبخش معمولا شرایط احساسیمان هم تغییر میکند. همانطور که یک بیمار شاید از خوردن سوپ لذتی نبرد ولی اگر به اصرار خودش یا دیگران شروع به خوردن سوپ کند علاقهاش بیشتر میشود و آن را تا پایان ادامه میدهد، پس ما هم وقتی که در شرایط احساسی خوبی نیستیم باید خودمان را وادار کنیم که به کارهای لذتبخش بپردازیم. حتی اگر در ابتدا از این کار لذت نمیبریم مطمئن باشیم که انجام این کار خودش انگیزه ایجاد میکند و باعث میشود که در شرایط احساسی بهتری قرار بگیریم.
سومین نکتهای که باعث میشود شرایط احساسی ما بهتر شود و شاید خیلی از افراد به آن توجه نمیکنند «فعالیت فیزیکی کافی» است. آقای ناپلئون هیلز در یکی از قدیمیترین سخنرانیهای خودش میگوید که اگر در شرایط احساسی خوبی نیستید خودتان را در یک شرایط فیزیکی سخت قرار دهید؛ مثلا در گذشته که کشاورزی میکردند میگوید بروید در باغ بیل بزنید، دقیقا همین موضوع یعنی قرار دادن خودمان در شرایط فیزیکی سخت باعث میشود که شرایط احساسی هم بهتر شود. به خصوص اگر به تعطیلاتی نزدیک هستیم یا در شرایط تعطیل هستیم که همه ما تمایل داریم فعالیتهای فیزیکیمان کمتر شود، باید با این موضوع مبارزه کنیم و نگذاریم روزی بگذرد که فعالیت فیزیکی کافی نداشته باشیم.
پس با رعایت این نکته و انجام فعالیت فیزیکی کافی حتی در خانه میتوانیم شرایط احساسی خودمان را هم بهبود دهیم.
بنابراین اگر میخواهید شرایط احساسی خوب خودتان را حفظ کنید و باتری انرژی احساسیتان خالی نشود لطفا این سه کار را انجام دهید:
اولین نکته این بود که واقعیتها را از مسائل جدا کنید و برای واقعیتها خیلی حرص نخورید، احساس بدی نداشته باشید چون هیچ کنترلی نمیتوانید داشته باشید و انرژی خودتان را صرف حل مسائل کنید.
دومین نکته این بود که سعی کنید هر روز به انجام کارهای لذتبخش بپردازید، حتی اگر در ابتدا نمیخواهید که این کار را شروع کنید؛ ولی خودتان را وادار کنید که شروع کنید و مطمئن باشید که شرایط احساسیتان بهتر میشود.
سومین و آخرین نکته هم این بود که فعالیت فیزیکی کافی داشته باشید حتی اگر در شرایط تعطیلات و شرایط خاصی هستید که خیلی شرایط مناسبی برای انجام فعالیتهای فیزیکی نیست.
شرایط احساسی ما کاملا دست خودمان است و در بدترین شرایط هم با انجام کارهایی که خودمان تصمیم میگیریم، میتوانیم باتری انرژی احساسی خودمان را شارژ کنیم و از زندگی لذت ببریم. موفق باشید.
میانگین امتیاز 4.2 / 5. تعداد آرا: 42
سلام عالی پود
ممنون از شما???
مطالب از کتاب بسیار خوب افزایش عملکرد. ممنون استاد
سلام ممنون از شما
بسیار عالی بود استاد
با سلام و خدا قوت، سال نو مبارک، ممنون از این ویدئوی بسیار خوب
سلام
بسیار آموزنده و کلیدی متشکرم از شما استاد گرامی
سلام و عرض ادب و احترام
بسیار عالی بود ممنونم موفق و سالم باشید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
چطور بر احساسات خود غلبه کنیم
نام *
ایمیل *
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم مرا با ایمیل از دیدگاههای آتی این نوشته مطلع کنید. همچنین میتوانید بدون ارسال دیدگاه مشترک شوید.
دیجیتال مارکتینگایمیل مارکتینگبازاریابی عصبیسیستم سازیتبلیغ نویسیبازاریابی محتواافزایش عملکردچگونه کتاب بنویسیم
ایمیل شما:
به من اطلاع دهید!
نام کاربری یا آدرس ایمیل *
گذرواژه *
مرا به خاطر بسپار
ورود
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
آدرس ایمیل *
گذرواژه *
عضویت
هر انسانی برای برقراری هر ارتباطی با دیگران نیاز به هوش و فکر بالایی دارد چراکه بتواند احساسات خود را کنترل کند و به قول معروف پیروز میدان باشد. این هوش و افکار درونی که شامل درک و کنترل احساسات، شاناسایی توانایی های فردی و … می شود که در نگاه اول ساده بنظر خواهد رسید اما اگر واقع بینانه به داستان نگاه کنیم و تجربیات گذشته خود را مرور کنیم متوجه خواهیم شد که کنترل احساسات در لحظاتی که احساسات بر قلب و فکر انسان هجوم می آورد کاری سخت و نسبتا دشوار خواهد شد. تنها راه کنترل احساسات داشتن مهارت های از پیش آموخته برای غلبه کردن بر آن و تصمیم گیری با عقل می باشد. در این مقاله سعی کرده ایم راه های کنترل بر عواطف و احساسات را از نظر علوم روانشناسی برای شما دوستان جمع آوری کنیم تا در هنگام تصمیم گیری ها موفق تر عمل کنید. با ما همراه باشید.
برای اینکه بتوانیم احساساتمان را کنترل کنیم باید به گذر زمان فکر کنیم. استادان توصیه میکنند هر لحظه احساس خشم کردید فکر کنیدکه باگذشته زمان چه اتفاقی رخ خواهد داد.
احساسات باعث میشوند چشم را بروی آینده ببندید و فقط بحال فکر کنیدو فراموش میکنید که فردایی هم هست. پس وقتی به این فکر میکنید که به سمته رئیستان شیرجه بروید به خود بگویید ممکن است شغلتان را از دست بدهید. هربار از دسته کسی عصبانی شدید باخود بگویید من هر روز با او چشم تو چشم می شوم پس بهتر است خود را کنترل کنم. هر وقت از اتفاقاته حال ناراحتید بخود بگویید زمان که بگذره حل میشه. پس فقط نوک دماغ تان را نبینید و چند قدم آن طرف تر را هم در نظر بگیرید.
باید احساسات خود را بشناسیم و بفهمیم چه وقت هایی احساساتی میشویم.چطور بر احساسات خود غلبه کنیم
هروقت بشدت عصبانی شدید دلیلش را ازخود بپرسید. کنترل احساس این نیس که واقعیته خود را انکار کنید. همانگونه که هستید خود را بپذیرید اما با کنترل. مثلا بخودتان بگویید از این حس خوشم نمیاد اما حسودیم شده که رضا ماشینش رو عوض کرده.
خودتان را گول نزنید و احساستان را انکار نکنید.
حتما لازم نیست اصول کنترل احساس را در کتاب ها و مقاله های مکتوب یاد بگیریم. گاهی اوقات تجربیات یک دوست و یا افراد نزدیک می تواند در سبک فکر ما تاثیرات زیادی داشته باشد. از آنها کمک بخواهیم و بپرسیم که چگونه بر احساسات خود کنترل دارند؟ یا هنگامی که هنوز به اهداف خود نزدیک نشده اند چگونه لبخند میزنند و به آینده امیدوار هستند؟ صحبت ها و توصیه های افراد که از روی تجربه می باشد می تواند کمک بزرگی در این مسیر به ما کند.
هرگونه کپی برداری از مطالب بدون ذکر منبع غیرقانونی و غیرشرعی می باشد.
منبع: uncommonhelp.me
موفق و پیروز باشید.
0