تعریف روانشناسی به انگلیسی

 
helpkade
تعریف روانشناسی به انگلیسی
تعریف روانشناسی به انگلیسی

ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “روانشناسی” عبارت است از psychology.

عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی “روانشناسی” هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل انگلیسی آنها، برای شما آورده شده است:

    English

    psychology

تعریف روانشناسی به انگلیسی

    subliminal

    subliminal

    stream of consciousness

   

   

   

   

   

   

 

– نکته مهمی که در ترجمه فارسی به انگلیسی “روانشناسی”  باید به آن نیز توجه نمائید این است که این ترجمه در چه متن و یا محیطی قرار است استفاده شود. مثلاً آیا عبارت فارسی “روانشناسی” یک عبارت و اصطلاح فارسی عامیانه است و یا رسمی و یا تخصصی است. این موضوع در انتخاب معادل انگلیسی “روانشناسی” نقش تعیین کننده ای دارد.

 

– زمانی که قرار است متن فارسی را به انگلیسی ترجمه کنید، حتما لازم نیست همیشه عین ترجمه فارسی “روانشناسی” به انگلیسی منعکس شود.

زیرا یک متن مخصوصاً متن تخصصی می تواند به صور مختلف ترجمه شود. مثلا

1- ترجمه تحت الفظی عبارت فارسی. مثلاً اینکه تک تک کلمات عبارت “روانشناسی” را به انگلیسی تبدیل کنیم که به این کار ترجمه تحت الفظی عبارت “روانشناسی” می گویند.

2- و ترجمه محتوایی عبارت “روانشناسی” به انگلیسی که از نظر محتوی هیچ فرقی با متن اصلی ندارد و مفهوم را به دقت و به درستی ترجمه می کند و تازه در نوشته های تخصصی بیشتر کاربرد دارد.

 

– در فارسی بدلیل عدم اعراب گذاری روی حروف در کلمات ممکن است در نوشته یکی باشند ولی در تلفظ و معنی یکسان نباشد. مثلاً “پر” در یک نوشته می تواند به معنی ” پَر پرنده ” باشد و یا ” پُر “. (حتی همین عبارت “روانشناسی” نیز ممکن است جور دیگری تلفظ شود که معنای متفاوتی داشته باشد.)
پس در انتخاب معادل انگلیسی “روانشناسی” دقت کنید که در متن مبدا و اصلی معنی واژه ها به چه صورت است تا در ترجمه انگلیسی آن دچار اشتباه نشوید.

 

– ترجمه فارسی به انگلیسی در متون تخصصی ظرافت خاصی را می طلبد:
مثلاً “پیش پرداخت” را می توان به صورت “prepayment” و همچنین “advnace payment” ترجمه نمود. در نوشته های انگلیسی ترجمه دوم شایع و رساست.

جستجو در متون تخصصی خارجی موضوع را روشن می کند و مفهوم نگارش ما را در ذهن خواننده انگلیسی زبان بهتر منتقل می کند. در خصوص ترجمه انگلیسی کلمه یا اصطلاح “روانشناسی” هم آیا این موضوع صدق می کند؟

پس بهترین راه در ترجمه کردن معنی از فارسی به انگلیسی خصوصاً در مباحث تخصصی، چک کردن معنای دقیق انگلیسی به انگلیسی کلمات خصوصاً در دیکشنری تخصصی آن موضوع می باشد.

 

بطور کلی زمانیکه می خواهید متن یا عبارتی را از فارسی به انگلیسی ترجمه و معنی کنید نکات ذیل را حتماً مدنظر خود قرار دهید.

– معنی متناسب با متن را پیدا کنید:

همانطور که می دانید اکثر کلمات انگلیسی، دارای معانی متعددی هستند. گاهی، این معانی با هم در تناقضند. مثلا کلمهٔ oath که هر دو معنی “قسم” و “فحش” را میدهد.
در برخی موارد نیز، معانی یک کلمه تاحدی به هم نزدیک است که انتخاب معنی درست و متناسب با متن، برای مترجم سخت و پیچیده می‌شود.

این مهارت با تمرین ترجمه، به آسانی حاصل می‌شود. به عبارت دیگر، انتخاب معنی درست و مقتضی متن، در ترجمه‌های بعدی آسانتر خواهد بود. آیا این موضوع در خصوص ترجمه انگلیسی psychology برای عبارت فارسی “روانشناسی” صدق می کند؟

 

– انگلیسی مدرن صرف فعل ندارد و بیشتر به واسطه استفاده از فعل های کمکی و تغییر ساختار جمله عبارات و معانی پیچیده را می رساند.

گذشته از اختلافات کوچک در تلفظ، نکات کوچک گرامری و انتخاب واژه های تا حدی متفاوت زبان انگلیسی در مناطق مختلف جهان به یک شکل صحبت می شود و انگلیسی زبان های جهان به سادگی میتوانند از طریق این زبان با هم ارتباط برقرار کنند.

 

– انگلیسی جنسیت ندارد:

در زبان انگلیسی اسامی جنسیت ندارند. برخلاف نزدیکترین زبان ها به این زبان یعنی آلمانی و فرانسه که هر دو دارای جنسیت برای اسامی هستند در انگلیسی چنین قاعده ای نداریم. جنسیت اسامی تنها محدود به زبان های آلمانی و فرانسه نیست.

بخش بزرگی از زبان ها مانند تمام زبان های شرق اروپا (روسی و بیشتر زبان های اسلوایی)، زبان عربی و زبان های نزدیک به آن، زبان اسپانیایی و زبان های نزدیک به آن دارای جنسیت برای اسامی هستند.

پس در ترجمه فارسی به انگلیسی “روانشناسی” از این منظر کار شما بسیار ساده می شود.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

 

– در زبان انگلیسی افعال صرف نمی شوند:

در زبان انگلیسی افعال تقریبا صرف نمی شوند. این موضوع هم برخلاف بخش بزرگی از زبان ها از جمله آلمانی، فرانسه، روسی، عربی، اسپانیایی و حتی فارسی است.

صرف نشدن فعل ها، استفاده از آنها را در جمله بسیار ساده می کند؛ که این موضوع در ترجمه انگلیسی “روانشناسی” سبب می شود کار شما ساده گردد.

 

– تلفظ انگلیسی:

تلفظ در زبان انگلیسی یکی از اولین نکاتی است که توجه شما را جلب می کند. بر خلاف فارسی در انگلیسی کلمات الزاما به آن صورتی که گفته می شوند نوشته نمی شوند و این سبب اشتباهاتی خصوصا برای زبان آموزان مبتدی می شود.

به این نوع از کلمات با تلفظ یکسان و املای متفاوت در زبان انگلیسی، Similar Words گفته می شود.

در واقع انگلیسی ساختار یکپارچه ای برای تلفظ واژه ها ندارد. به همین دلیل باید تلفظ واژه ها را به صورت جداگانه حفظ کنید. این موضوع در طول یادگیری لیست واژه های ضروری زبان انگلیسی بسیار با اهمیت است.

 

– زمان ها:

بیشتر زمان ها یا tenses در زبان انگلیسی تقریبا فاقد معادل و ترجمه فارسی هستند. یعنی مثلا زمان حال ساده را نمی تواند با با هیچ یک از زمان ها در فارسی معادل کرد.

این موضوع برای زمان هایی مثل زمان حال کامل به مراتب بیشتر به چشم می آید. یادگیری معنای دقیق این زمان ها از طریق تمرین ممکن خواهد بود.

 

– افعال عبارتی:

افعال عبارتی یا phrasal verbs که اصطلاحاً به آن ها افعال دوکلمه ای نیز گفته می شود، افعالی هستند که از ترکیب حرف اضافه با یک فعل ساخته می شوند و معنایی کاملا متفاوت نسبت به فعل اصلی دارند. این افعال در فارسی معادل ندارند و در ابتدا برای فارسی زبان ها گیج کننده به نظر می رسند. لیست مهمترین افعال عبارتی (دوکلمه ای) Phrasal Verbs زبان انگلیسی را می توانید در EnglishVocabulary.ir مشاهده نمائید.

 

– ریشه کلمات، پسوندها و پیشوندهای زبان انگلیسی

معمولاً دانستن ریشه کلمات انگلیسی، دانستن لیست پسوندهای انگلیسی و لیست پیشوندهای انگلیسی کمک بزرگی به یادگیری زبان انگلیسی می کند و به طور فزاینده ای سبب افزایش دامنه واژگان زبان انگلیسی در فرد می شود.

 

– انواع ضمایر:

در زبان انگلیسی برای حالت فاعلی، مفعولی و ملکی ضمایر شخصی متفاوتی داریم که معادل فارسی ندارند. البته یادگیری این ضمایر معمولا خیلی سخت نیست و با کمی تمرین می توانید به آنها مسلط شوید.

 

– برخی کلمات معادل فارسی ندارند:

معادل، ترجمه و معنی مناسب فارسی برای برخی از کلمات انگلیسی گاهاً وجود ندارد یا هنوز برای آن کلمه ای ساخته نشده است. سعی نکنید آن‌ها را حتماً ترجمه کنید. به عنوان مثال چنانچه متنی مربوط به علم کامپیوتر را ترجمه می‌کنید، حتما می دانید که واژهٔ “windows” نیازی به معادل فارسی ندارد.

در واقع بیان معادل فارسی “پنجره‌ها” برای این کلمه در این متن، اشتباه است. این نکته را می‌توانید با کسب آشنایی از واژگان هر حوزه علمی رعایت کنید.

 

– آیا می توان به این راحتی یک متن تخصصی فارسی (مثل مقاله فارسی، پایان نامه فارسی، کتاب تخصصی فارسی و …) را به متن انگلیسی تبدیل کرد؟

آیا با دانش زبانی دست و پا شکسته می توان دل به دریای متون تخصصی زد؟ بله، تبدیل متن انگلیسی به فارسی راحت تر است، اما اگر قرار است متن، ترجمه فارسی به انگلیسی شود، آنجاست که توان علمی، میزان آشنایی به زبان انگلیسی و دقت نظر مترجم اهمیت زیادی پیدا می کند.

 

– حروف تعریف:

در زبان فارسی ما برای حالت معرفه حرف تعریف نداریم. در حالی که در انگلیسی حرف تعریف the نشان دهنده معرفه بودن یک اسم است. این تفاوت باعث ناآگاهی بسیاری از فارسی زبانان از نحوه استفاده از حرف تعریف the در زبان انگلیسی می شود.

استفاده نابه جا این حرف تعریف در بین زبان آموزان و مترجمین مبتدی بسیار رایج است. با گذشت زمان به استفاده درست از حرف تعریف عادت می کنید.

 

– حروف اضافه:

ساختار استفاده از حروف اضافه در فارسی و انگلیسی تا حد زیادی متفاوت است. در واقع حروف اضافه بین این دو زبان قابل معادل سازی نیستند.

گاهی در یک جمله فارسی از حرف اضافه استفاده می کنیم در حالی که در معادل انگلیسی همین جمله هیچ حرف اضافه ای وجود ندارد (برعکس این موضوع هم زیاد اتفاق می افتد.).

 

– همواره سعی کنید در مکالمه و یا ترجمه فارسی به انگلیسی، از ساختار و کلماتی استفاده نمائید که خود افراد انگلیسی زبان (نیتیو) آن ساختار و کلمات را بکار می برند.

طبیعی است که برای این هدف لازم است شخص ترجمه کننده آنقدر متن انگلیسی خوانده باشد و نسبت به کالوکیشن ها و همایندهای زبان انگلیسی آشنا باشد تا بتواند به مانند انگلیسی زبان های نیتیو، مفهوم را منتقل کند.

مجدداً تاکید میکنیم که صرفاً با ابتکار و خلاقیت های شخصی، بدون تسلط به کالوکیشن های زبان انگلیسی به هیچ وجه این امر میسر نخواهد بود.

 

– امروزه با پیشرفت دانش و تکنولوژی، استفاده از ترجمه ماشینی فارسی به انگلیسی “روانشناسی” نظیر ترجمه عبارت و متن با گوگل ترنسلیت Google Translate توسط عده ای، زیاد به چشم میخورد.

همچنین بروز و ظهور نرم افزارهای ترجمه انگلیسی “روانشناسی” و اخیراً نیز اپلیکیشن های اندروید و اپلیکیشن های ios برای ترجمه فارسی به انگلیسی عبارت “روانشناسی” بوجود آمده اند.

شاید بتوان برای استفاده روزمره در محاوره های انگلیسی و یا در زمان آموزش از این ابزارها استفاده نمود و به آن ها بسنده کرد، ولی در ترجمه هایی که قرار است در محیط ها رسمی نظیر جلسات کاری، پرزنت و ارائه در سمینارها و نمایشگاه ها، بستن قراردادهای تجاری، ترجمه و سابمیت مقالات علمی و تخصصی در مجلات و نشریات خارجی، ترجمه کتاب های تخصصی و پایان نامه ها و … ارائه شود، به هیچ عنوان استفاده صرف از این ابزارهای نوین برای ترجمه انگلیسی “روانشناسی” پیشنهاد نمی شود.

روان‌شناسی یا سایکولوژی (به انگلیسی: Psychology) علمی است که با استفاده از روش علمی به پژوهش و مطالعهٔ روان (ذهن)، فرایند ذهنی و رفتار در موجودات زنده می‌پردازد.[۱] به عبارت دیگر، روان‌شناسی به مباحث رفتار و فرایندهای روانی می‌پردازد. منظور از «رفتار»، کلیهٔ حرکات، اعمال و رفتار قابل مشاهدهٔ مستقیم و غیرمستقیم است؛ و منظور از «فرایندهای روانی»، مباحثی همانند احساس، ادراک، اندیشه (تفکر)، هوش، شخصیت، هیجان و انگیزش، حافظه و… است.[۲]

آغاز پژوهش‌های روان‌شناختی به‌شکل علمی و آکادمیک، به اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم بازمی‌گردد؛ می‌توان گفت اکتشافات و تحقیقات قابل توجه در روان‌شناسی، تنها از حدود ۱۵۰ سال پیش شروع شده‌است، و این درحالی است که علوم تجربی دیگر از تاریخچه‌ای بلندتر و پربارتر برخوردارند. البته مباحث مربوط به ذهن و روان قرن‌هاست که ذهن متفکران را به خود مشغول کرده و آثار مکتوب آن از دانشمندان یونان باستان و متفکرانی چون سقراط، افلاطون و ارسطو نیز در دست است، اما این شاخه از علم تا پیش از روان‌شناسی جدید، به‌صورت مدون و آکادمیک مورد مطالعه قرار نگرفته بود.[۳]

واژهٔ
Psychology
با
آوایش انگلیسی: /saɪˈkɑlədʒi/ ( بشنوید)
مستقیماً از عبارت یونانی
Ψυχολογία
وام گرفته شده؛ این عبارت از دو واژهٔ
ψυχή
و
λόγος
تشکیل می‌شود؛ که با کمی اغماض، آن را می‌توان به صورت «مطالعهٔ روح»
(به انگلیسی: Study of Soul)
برگرداند.[۴]

جالب توجه است که واژهٔ Psyche
(به یونانی: ψυχή)
در زبان یونانی مطلقاً «روح»
(به انگلیسی: Soul)
معنا می‌دهد، و مفهوم «ذهن» یا «عقل»
(به انگلیسی: Mind)
را در بر نمی‌گیرد[۵]
، اما بر اساس اشتباه رایج، در انگلیسی، واژهٔ یونانیِ Psyche تقریباً معادل Mind گرفته می‌شود[۶]

«روان» در اکثر منابع، معادل واژهٔ عربی «روح» گرفته شده‌است[۷]؛
لذا همانند معادل انگلیسی‌اش، واژه روان‌شناسی در زبان فارسی نیز واژه‌ای ناقص برای تعریف این علم است.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

از آنجا که جزء «شناس» در «روان‌شناسی»، صفت فاعلی است، این واژه الزاماً جدا و با فاصلهٔ مجازی نوشته می‌شود.[۸]
از سوی دیگر «شناس» در بسیاری از منبع‌ها، پسوند صفت ساز در نظر گرفته شده که به واژه پیشین خود می‌پیوندد.

روان‌شناسی طی تاریخچهٔ کوتاه خود به گونه‌های متفاوتی تعریف شده‌است. اولین دسته از روان‌شناسان حوزه کار خود را مطالعه فعالیت ذهنی می‌دانستند. با توسعه رفتارگرایی در آغاز قرن حاضر و تأکید آن بر مطالعه انحصاری پدیده‌های قابل اندازه‌گیری عینی، روان‌شناسی به عنوان بررسی رفتار تعریف شد.

این تعریف معمولاً هم شامل مطالعه رفتار حیوان‌ها بود و هم رفتار آدمیان، با این فرض‌ها که:

از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ در بسیاری از کتاب‌ها درسی روان‌شناسی همین تعریف ارائه می‌شد. اما با توسعه روان‌شناسی پدیدارشناختی و روان‌شناسی‌شناختی بار دیگر به تعریف قبلی رسیده‌ایم و در حال حاضر در تعاریف روان‌شناسی هم به رفتار اشاره می‌شود و هم به فرایندهای ذهنی.
از نظر ما روان‌شناسی را می‌توانیم چنین تعریف کنیم: مطالعه علمی رفتار و فرایندهای روانی. این تعریف هم توجه روان‌شناسی را به مطالعه عینی رفتار قابل مشاهده نمایان می‌سازد و هم به فهم و درک فرایندهای ذهنی که مستقیماً قابل مشاهده نیست و بر اساس داده‌های رفتاری و عصب-زیست‌شناختی قابل استنباط است، عنایت دارد.[۹]

می‌توان گفت پیشینه روان‌شناسی از تمام نظام‌های علمی موجود قدمت بیشتری دارد. ریشه‌های آن را می‌توان تا سده چهارم و پنجم پیش از میلاد با دانشمندانی چون افلاطون و ارسطو دنبال نمود؛ ولی به قول هرمن ابینگهوس، قرن ۱۹، ”روان‌شناسی پیشینه‌ای دراز اما تاریخچه‌ای کوتاه دارد (شولتز و شولتز، ۱۳۷۲، ص ۱۸).
یک فیلسوف تحصیل کرده آلمانی بنام رادولف گوسلنیوس ابداع‌کننده اصطلاح «روانشناسی» است (۱۹۵۰). تا حدود اواخر سده نوزدهم، روان‌شناسی به عنوان شاخه‌ای از علم فلسفه شناخته می‌شد؛ و همچنین به عنوان یک کیش در برخی فرهنگ‌ها در نظر گرفته می‌شد که شامل تهاجم افکار و نابودی یگانگی درونی می‌گردید.

ساختارگرایی اشاره به «تئوری آگاهی» دارد که توسط ویلهلم وونت مطرح شد. در سال ۱۸۷۹ شخصی بنام ویلهلم وونت (که به پدر روان‌شناسی آزمایشی نیز معروف است) اقدام به تأسیس یک آزمایشگاه در دانشگاه شهر لایپزیک آلمان نمود که تمرکز اصلی آن بر مطالعات روان‌شناسی قرار داشت. ویلهلم وونت خودش یک ساختارگرا نبود اما از شاگردان وی و فردی بنام ادوارد بردفورد تیچنر که یکی از نخستین روان‌شناسان آمریکا شد، از فعالان رویکرد ساختارگرا در برابر رویکرد کارکردگرایی بود. مطالعات ویلهلم وونت بر شکست ساختار جز به جز فرایندهای ذهنی متمرکز بود.

در مجموع رویکرد کارکردگرایی در مقابل رویکرد ساختارگرایی شکل گرفت. این رویکرد به شدت تحت تأثیر کار و مطالعات فیلسوف، دانشمند و روان‌شناس آمریکایی بنام ویلیام جیمز استوار بود. وی باور داشت که علم روان‌شناسی می‌بایست ارزش کاربردی داشته باشد و دریابد که ذهن چطور می‌تواند به منفعت فرد عمل کند. در سال ۱۸۹۰ ویلیام جیمز درکتاب خود با نام «اصول روان‌شناسی» به بسیاری از پرسش‌های مطرح شده در باب بنیادهای روان‌شناسی که تا سال‌ها بعد توسط روان‌شناسان مطرح می‌شدند، پاسخ داد. از دیگر محققان مکتب کارکردگرایی می‌توان به جان دیویی و هاروی کار اشاره کرد.
همچنین می‌بایست به دانشمند آلمانی بنام هرمان ابینگ هاوس اشاره کرد. فردی که پیشرو انجام آزمایش‌هایی دربارهٔ حافظه بود. وی در این مطالعات که در دانشگاه برلین انجام می‌گرفت، مدل روش تحقیق کمی دربارهٔ یادگیری و فراموشی را ارائه کرد. در همین زمان دانشمند روسی با نام ایوان پاولف (شخصی که مبتکر فرایند یادگیری شرطی شدن کلاسیک است) نیز آزمایش‌ها خود را بر روی سگ‌ها انجام می‌داد که بعدها به عنوان مفهوم شرطی شدن کلاسیک از آن یاد شد.
اما در سال‌های ابتدایی دهه ۱۹۵۰ میلادی تمامی تکنیک‌های بکار گرفته شده و توسعه یافته شده توسط ویلهلم وونت، ویلیام جیمز، جان دیویی، هرمان ابینگ هاوس و بقیه این دسته از دانشمندان- تخت عنوان روان‌شناسی آزمایشی- که به شدت به دسته‌های اطلاعات ذهنی و پردازش آن‌ها مربوط می‌شدند، شاخه‌ای از مباحث مربوط به روان‌شناسی شناختی شده بودند.

به عنوان بخشی از عکس‌العمل نسبت به طبیعت فردی و درون نگر روان‌شناسی و وابستگی انحصاری آن به جمع‌آوری مجدد تجارب مبهم و دوردست کودکی، مکتب رفتارگرایی به منزله روش راهنمائی تئوری روان‌شناسی معروف گردید. روان‌شناسانی همچون جان بی. واتسون، ادوارد لی سرندایک و بی.اف. اسکینر به عنوان پیشتازان این مکتب بودند. رفتارگرایان اعتقاد داشتند که روان‌شناسی باید تبدیل به علم رفتارشناسی گردد و نه ذهن. آن‌ها این نظر را که وضعیت‌های درون ذهنی مانند اعتقادات، تمایلات یا اهداف را می‌توان به صورت علمی مورد تحقیق قرار داد را رد نمودند. در سال (۱۹۱۳) واتسون در نوشتاری با نام «روان‌شناسی از دیدگاه رفتارگرا» اظهار داشت که روان‌شناسی رشته‌ای کاملاً تجربی از علوم طبیعی است، اشکال درون‌گرایی از اجزای لازم این روش‌ها محسوب نمی‌گردند، و اینکه رفتارگرایان مرزی بین انسان و حیوان صفتی قائل نیستند.

رفتارگرایی در تمامی سال‌های آغازین سده بیستم به عنوان مدل غالب روان‌شناسی مطرح بود. دلیل عمده این سرآمد بودن خلق و کاربرد موفق (نه حداقل از آنچه به نام تبلیغ) تئوری‌های شرطی شدن به عنوان مدل‌های علمی رفتار انسان بود. به‌هرحال، کم‌کم مشخص شد که علی‌رغم آنکه رفتارگرایی اکتشافات مهمی صورت داده بود ولی به عنوان یک تئوری راهنمای رفتار انسان نا کارآمد به‌نظر می‌رسید. بازبینی کتاب”رفتار کلامی اثر اسکینر توسط نوام چامسکی (با هدف توضیح فرایند اکتساب زبان در یک چهار چوب رفتارگرایی) به‌عنوان یکی از عوامل اصلی ختم‌کننده دوران رفتارگرایی به‌شمار می‌آید.

چامسکی اثبات نمود که زبان را نمی‌توان به‌صورت انحصاری از طریق شرطی شدن آموخت؛ زیرا مردم قادرند جملاتی بی‌همتا در ساختار و معنا را بیان کنند که بتنهایی از طریق تجارب روزمره زندگی قابل تولید نیستند. این مباحث مؤید آنست که فرایندهای درونی ذهن که رفتارگرایان آن‌ها را تحت عنوان توهم رد می‌کردند، واقعاً وجود دارند. به همین شکل، کار آلبرت بندورا نشان داد که کودکان قادرند یادگیری از طریق مشاهدات اجتماعی را بدون تغییر در رفتار علنی بیاموزند و بنابراین بیشتر بروی بازنمایی‌های درونی حساب باز نمایند.

‘روان‌شناسی بشر دوستانه’ در سال ۱۹۵۰ به‌وجود آمد و به‌عنوان عکس‌العملی نسبت به مثبت‌گرایی و تحقیقات علمی ذهن بکار خود ادامه داد. تأکید این روان‌شناسی بر نظریه پدیدار شناختی تجارب انسانی بوده و در جستجوی فهم ابناء بشر و رفتار آن‌ها از طریق انجام تحقیقات کیفی برآمد. ریشه‌های تفکرات بشر دوستانه در اگزستانسیالیست‌ها و فلسفه پدیدار شناختی بوده و بسیاری از روان‌شناسان بشری روش علمی را کاملاً رد نموده و اعتقاد داشتند که سعی در تبدیل تجارب انسان به واحدهای اندازه‌گیری باعث تخلیه کلیه معانی و ارتباطات او به‌عنوان موجودی زنده خواهد گشت.

برخی دیگر از تئوریسین‌های این مکتب فکری عبارتند از آبراهام مازلو مبتکر سلسله نیازهای انسانی، کارل راجرز مبتکر درمان مشتری مداری و فیتز پرلز مبتکر و بسط دهنده درمان گشتالت.

ظهور فناوری رایانه‌ای نیز به پیشرفت استعاره عملکرد ذهنی به پردازش اطلاعات کمک نمود. این فناوری به‌همراه تحقیقات علمی در زمینه مطالعه ذهن و همچنین اعتقاد به وضعیت داخلی ذهن به پیدایش روان‌شناسی شناختی به‌عنوان مدل برجسته ذهن کمک نمود.

ارتباطات بین مغز و عملکرد دستگاه عصبی نیز متداول گردید. دلیل این رایج شدن قسمتی به آزمایش‌های افرادی مانند چارلز شرینگتون و دونالد هب و قسمتی به مطالعات دانشمندان در خصوص جراحت مغزی (همچنین بخش روان‌شناسی شناخت‌گرا را ببینید) برمی‌گشت. با توسعه فناوری‌های اندازه‌گیری عملکرد مغز، روان‌شناسی اعصاب و علوم مربوط به اعصاب بخش‌های فعال در روان‌شناسی امروزی گردیدند.

با درگیری علوم دیگر (از جمله فلسفه، دانش رایانه و علوم مربوط به اعصاب) جهت شناخت و فهم ذهن، چتری از علوم شناختی به‌عنوان ابزار تمرکز تلاش‌ها در مسیری سازنده تشکیل گردید.

به‌هرحال، بسیاری از روان‌شناسان از آنچه به‌عنوان مدل‌های «مکانیکی» ذهن انسان و طبیعت او مطرح بود، دلخوشی نداشتند. حلقه کامل افراد این دست، می‌توان به روان‌شناسی تبدیل شخصیت و روان‌شناسی تحلیلی کارل یونگ اشاره نمود که در طلب برگشت روان‌شناسی به ریشه‌های روحانی خود بودند. دیگران مانند سرگئی موسکویکی و گرهارد داوین اعتقاد داشتند که رفتار و فکر در ذات خود الزاماً با هم تعامل داشته و در جستجوی قالب‌گذاری روان‌شناسی در قالب وسیعتر مطالعات علوم اجتماعی بودند که این علوم نیز در ارتباط مستقیم با مفهوم اجتماعی تجربه و رفتار هستند.

اخیراً مشکلات سلامت روان بیشتر شده یا اینکه بشر بیشتر به آن توجه کرده‌است.

رسیدن به آرامش و اطمینان و دوری از افسردگی و اضطراب از اساسی‌ترین نیازهای سرشتین آدمی و از دیرباز جزو مسائل اساسی بشر بوده‌است. همین مسئله موجب شده تا در ادیان و آیین‌های کهن بشری، ضمن تشریح علل آرامش روحی و روانی، راهکارهایی برای پاسخ به این نیاز اساسی بشر ارائه شود.
از طرف دیگر، بهداشت و سلامت روانی یکی از نیازهای اجتماعی نیز هست؛ چراکه عملکرد مطلوب جامعه مستلزم برخورداری از افرادی است که از نظر سلامت و بهداشت روانی در وضعیت مطلوبی قرار داشته باشند.

درمان شناختی-رفتاری یا CBT) Cognitive Behavior Therapy) از شهرتی فزاینده برخوردار شده و به عنوان یک روش درمانی مؤثر و بادوام برای درمان بسیاری از اختلالات شناخته شده‌است.
درمان شناختی رفتاری یا رفتاری-شناختی هدفش کمک به کسانی است که با مشکلاتی مواجه شده‌اند. بعد شناختی اشاره به فکر دارد. بعد رفتار شامل هر کاری است که انجام می‌دهید. درمان شناختی رفتاری بر این بعد متکی است که هر طور فکر کنید احساس کرده و رفتار می‌کنید. پس اگر سالم فکر کنید زندگی شادمانی خواهید داشت.

روان‌شناسی تشریح‌کننده تلاش‌های توصیف‌کننده هوشیاری، رفتار و تأثیرات متقابل اجتماعی می‌باشد. منظور ابتدائی روان‌شناسی تجربی توضیح تجربه و رفتار انسان به همان صورتی که رخ می‌دهد بود. در حدود بیست سال گذشته روان‌شناسی به بررسی ارتباط هوشیاری و مغز یا دستگاه عصبی پرداخت. هنوز مشخص نیست این‌ها به چه صورت‌هایی با هم در ارتباط هستند: آیا هوشیاری تعیین‌کننده وضعیت مغز است یا وضعیت مغز تعیین‌کننده هوشیاریست یا اینکه هر دو این‌ها روش‌های خاص خود را دارند؟ احتمالاً برای فهم این ارتباطات می‌باید ابتدا با تعاریف «هوشیاری» و «وضعیت مغز» آشنا گردید – یا اینکه آیا هوشیاری نوعی «وهم و خیال» پیچیده‌است که هیچ ارتباطی با فرایندهای عصبی ندارد؟ فهم عملکرد مغز نیز به‌صورتی فزاینده در تئوری و تمرین روان‌شناسی خصوصاً در بخش‌هایی مانند هوش مصنوعی، روان‌شناسی شناخت اعصاب و علوم شناخت‌گرای اعصاب داخل شده‌است.

بحث اکثر مکاتب فکری بر سر استفاده از یک مدل خاص به‌عنوان تئوری راهنما بود که از طریق آن بتوان کلیه، یا اکثریت رفتارهای انسانی را توضیح داد. محبوبیت این مکاتب در طول زمان کم و زیاد می‌شده‌است. ممکن است برخی از روان‌شناسان تصور کنند که پیرو مکتب خاصی بوده و مابقی را رد نموده‌اند، اگرچه اکثر افراد هر کدام از این مکاتب را روشی برای فهم ذهن و نه لزوماً تئوری‌های انحصاری متقابل در نظر می‌گیرند.

زمینه روان‌شناسی بسیار گسترده و شامل روش‌های متفاوت مطالعه فرایندهای ذهنی و رفتاری می‌گردد. در زیر حوزه‌های اصلی بررسی و تحقیق روان‌شناسی به آگاهی می‌رسند. فهرست کامل و جامع عناوین زیر مجموعه و حوزه‌های علم روان‌شناسی را می‌توانید در فهرست سر فصل‌های روان‌شناسی و فهرست رشته‌های علمی روان‌شناسی پیدا و ملاحظه نمائید.

روان‌شناسی یک دانش یا علم خالص نیست بلکه رشته علمی بین رشته‌ای از ترکیب دانش فلسفه و فیزیولوژی بدن
انسان با تأکید بر فیزیولوژی و عملکرد مغز است از آنجاییکه در غرب تربیت یک متخصص روانپزشکی یا متخصص
مغز و اعصاب یا نورولوژیست پرهزینه بوده‌است و در همه روستاها یا شهرهای کوچک دور افتاده نمی‌توانستند از
خدمات این افراد استفاده نمایند ابتدا آلمانی‌ها و بعد سایر کشورها رشته‌های پیرا پزشکی چون روانشناسی دستیار روانپزشک، مامایی دستیار متخصص زنان و زایمان و بینایی سنج دستیار متخصص چشم پزشکی را تربیت
نمودند به جای ۶ سال پزشکی و ۴ سال تخصص پزشکی با یک صرفه جویی ۶ سال با یک دوره کارشناسی چهارساله نیروی مورد نیاز در بخش درمان را تأمین نمودند[نیازمند منبع]

تحقیقات روان‌شناسی بر طبق استانداردهای روش علمی انجام و هم شامل کیفی کردارشناسی و هم وجوه آمار کمی گردیده تا به تولید و ارزیابی توضیحی فرضیات در ارتباط با پدیده‌های روان‌شناسی بپردازد. در جایی که تحقیقات اخلاقی و حالت توسعه در یک دامنه فرضی تحقیق مجاز انجام گردد، پژوهش از طریق پروتکل‌های آزمایشیدنبال می‌شوند. تمایل روان‌شناسی به التقاطی بودن باعث اقتباس دانش علمی از دیگر رشته‌ها برای کمک به توضیح و درک پدیده‌های روان‌شناسی گردید.

تحقیقات کمی روان‌شناسی باعث ایجاد طیفی وسیع از روش‌های مشاهده‌ای شامل تحقیقات عمل، کردارشناسی، قوم نگاری، توضیحات آماری، ساختاری شده و بدون ساختار مصاحبه‌ها و مشاهدات شرکت‌کنندگان گردید که منظور آن گردآوری اطلاعات غنی بدون غرض حاصل از آزمایش‌های سنتی بود. ادامه تحقیقات عام روان‌شناسی انسانی با تحقیق در روش‌های قوم نگار، تاریخی و تاریخ‌نگار ادامه یافت.

تست جنبه‌های مختلف عملکرد روان‌شناسی زمینه‌ای فوق‌العاده از روان‌شناسی معاصر است. روان سنجی و روش‌های آماری غالب شامل انواع معروف تست‌های استاندارد شده و همچنین آن‌هایی که به‌طور اتفاقی به مقتضی وضعیت و آزمایش شکل گرفته‌اند، می‌باشند.

تمرکز روان‌شناسان آکادمیک احتمالاً به‌طور خالص بروی تحقیق و تئوری روان‌شناسی با هدف فهم بیشتر روان‌شناسانه در زمینه‌ای مشخص قرار دارد، این در حالی‌ست که دیگر روان‌شناسان بروی روان‌شناسی کاربردی کار کرده تا چنین دانشی را برای سود آوری سریع و عملی گسترش دهند. به‌هرحال، این دیدگاه‌ها به‌طور متقابل انحصاری نبوده و بیشتر روان‌شناسان هم درگیر تحقیقات و هم در بکار بردن روان‌شناسی در مقاطع خاص کار خود مشغول بوده‌اند. در میان بسیاری از انواع رشته‌های روان‌شناسی، هدف روان‌شناسی بالینی توسعه کاربرد دانش روان‌شناسان و تجارب پژوهش‌ها و روش‌های آزمایش‌ها که آن‌ها به ساخت و بکار بستن ادامه دادند و همچنین بکارگیری موضوعات روان‌شناسی انفرادی یا استفاده از روان‌شناسی جهت کمک به دیگران می‌باشد.

زمانیکه زمینه رغبت نیاز به آموزش خاص و دانش تخصصی خصوصاً در زمینه‌های کاربردی دارد، تداعیات روان‌شناسی به‌طور عادی به ایجاد سازمانی حاکم جهت مدیریت نیازهای آموزشی می‌پردازد. به همین شکل، نیازمندی‌ها احتمالاً در درجات دانشگاهی روان‌شناسی قرار دارند، طوری‌که دانش آموزان بتوانند به کسب علم کافی در زمینه‌های مختلف اقدام نمایند. در کل، زمینه‌های روان‌شناسی عملی که در آن روان‌شناسان درمان را به دیگران توصیه می‌کنند، همچنین نیاز به اعطای پروانه از سازمان‌های منظم دولتی به روان‌شناسان نیز احساس می‌شود.

تحقیقات روان‌شناسی آزمایشی در داخل لابراتوار و تحت شرایط کنترل شده انجام می‌پذیرند. تلاش این متد تحقیقات تکیه انحصاری بر کاربرد روش‌های علمی بر ابناء بشر برای فهم رفتار می‌باشد. نمونه‌های چنین معیارهای سنجش رفتاری شامل زمان عکس‌العمل و انواع معیاری‌های روان سنجی می‌گردد. آزمایش‌ها جهت آزمودن یک فرضیه خاص انجام می‌پذیرند.

به‌عنوان یک مثال روان‌شناسی آزمایشی، ممکن است ادراک مردم را در زمینه تن‌های صدا بسنجد. خصوصاً، ممکن است سؤال زیر پرسیده شود: آیا برای مردم آسان‌تر نیست که بین یک جفت تن صدا تفاوت قائل شده و آن را از دیگر اصوات بر مبنای تکرار آن‌ها تشخیص دهند؟ برای پاسخ به این سؤال امکان عدم اثبات این فرضیه که کلیه اصوات صرفنظر از فرکانس آنها، به‌طور یکسان قابل تشخیص هستند وجود دارد (همچنین بخش تست فرضیه برای توضیح اینکه چرا شخص به‌جای اثبات فرضیه به عدم اثبات آن می‌پردازد، را ببینید) جهت تست این فرضیه می‌باید یک شرکت‌کننده در یک اتاق نشانده شده و به یک سری اصوات گوش دهد. چنانچه شرکت‌کننده بخواهد نسبت به یک صوت عکس‌العمل نشان دهد (مثلاً از طریق فشار دادن یک دکمه)،

در صورتی‌که فکر کنند که تن آواها شامل دو صدای متفاوت بوده و یک عکس‌العمل دیگر اگر فکر کنند که همان صدا را شنیده‌اند. نسبت پاسخ‌های صحیح به‌عنوان معیار سنجش اینکه آیا کلیه تنهای آواها به‌صورت یکسان قابل تشخیص بوده یا خیر، بکار می‌رود. نتیجه این آزمایش بخصوص نشانگر بهتر تفاوت اصوات خاص بر پایه درگاه شنیداری انسان می‌باشد.

یک مطالعه همبستگی از آمارها جهت تعیین اینکه اگر یک متغیر به‌همراه متغیر دیگر مجدداً رخ می‌دهد یا خیر، استفاده می‌نماید. به‌عنوان مثال، ممکن است یک شخص علاقه داشته باشد که بداند آیا سیگار کشیدن با احتمال ابتلاء به سرطان ریه در ارتباط هست یا خیر. یک راه ساده پاسخ گفتن به این سؤال آنست که گروهی از افراد سیگاری را در نظر گرفته و نسبت آن‌هایی را که در یک مدت زمان مشخص به سرطان ریه مبتلا گشته‌اند را برآورد نمائیم. در این مورد خاص، ممکن است نتیجه حاصله حاکی از همبستگی بالای این دو عامل با یک‌دیگر باشد. (قبلاً ثابت شده‌است که توتون اثرات زیانباری بر ریه انسان وارد می‌سازد). به‌هرحال، تنها بر پایه همین رابطه همبستگی، نمی‌توان به‌طور قاطع قضاوت نمود که کشیدن سیگار «علت» ابتلاء به سرطان ریه‌است. فقط می‌توان گفت آن‌هایی که مستعد سرطان هستند بیشتر آن‌هایی هستند که سیگار نیز می‌کشند. جایگزین سوم آنست که یک متغیر دیگر باعث ایجاد هر دو وضعیت گردد. با مثال روشن نمودن این واقعیت که همبستگی بر علیت دلالت ندارد این مورد را به یکی از اصلی‌ترین محدودیت‌های مطالعات همبستگی تبدیل می‌نماید.

مطالعات طولی نوعی روش تحقیق است که به مشاهده یک گروه در یک دوره زمانی مشخص می‌پردازد. به‌عنوان مثال، ممکن است شخصی در نظر داشته باشد که پدیده اختلال در یک زبان مشخص (اس.ال. آی) را از طریق مشاهده یک گروه از افراد تحت شرایطی خاص و در یک دوره زمانی مورد مطالعه قرار دهد. مزیت این روش آن است که می‌توان چگونگی تأثیرگذاری یک وضعیت در افراد را طی مدت زمان طولانی مورد نظر قرار داد؛ ولی در هر صورت، از آنجا که نمی‌توان تفاوت‌های فردی اعضاء گروه را کنترل نمود، نتیجه‌گیری دربارهٔ کل گروه مشکل خواهد بود.

موضوع روان‌شناسی اعصاب هم بررسی افراد سالم و هم افراد بیمار که به‌طور عام از جراحت مغزی یا بیماری‌های ذهنی رنج می‌برند، می‌باشد.

موضوع بررسی رشته‌های روان‌شناسی اعصاب شناخت‌گرا و پزشکی اعصاب و روان شناخت‌گرا بیماری‌های عصبی یا ذهنی از طریق تلاش در استنتاج تئوری‌های عملکرد عادی ذهن و مغز می‌باشد. فعالیت این رشته به‌طور عادی شامل مشاهده تفاوت‌های موجود در زمینه‌های توانائی باقی‌مانده (که بنام «عملکرد عدم همکاری» شناخته می‌شود) است که می‌تواند پاسخی به این سؤال باشد که آیا توانائی‌ها از عملکردهای جزئی تری تشکیل شده یا توسط یک مکانیسم شناخت‌گرای واحد کنترل می‌گردند.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

در کل، تکنیک‌های آزمایش‌هایی اغلب مورد استفاده قرار می‌گیرند که بر مطالعات روان‌شناسی اعصاب افراد سالم نیز صدق می‌کنند. این تکنیک‌ها شامل آزمایش‌های رفتاری، اسکن مغز یا تصویرسازی اعصاب از منظر عملکرد – برای بررسی فعالیت مغز در حین انجام عملی خاص، و تکنیک‌هایی مانند شبیه‌سازی مغناطیسی انتقال جمجمه، که به‌صورتی مطمئن به تغییر عملکرد بخش‌های کوچک مغز جهت بررسی اهمیت آن‌ها در عملیات ذهنی می‌پردازد. تکنیک‌های آزمایش در روانشناسی اعصاب می‌تواند شامل آزمون‌هایی نیز باشد که به این هدف تهیه و تدوین شده‌اند.

شیبه‌سازی رایانه‌ای

ابزاری است که اغلب در روان‌شناسی شناخت‌گرا جهت شبیه‌سازی رفتاری خاص با استفاده از یک رایانه بکار می‌رود. این مدل مزیت‌های زیادی دارد. نظر به اینکه رایانه‌های مدرن از سرعتی فوق‌العاده بالا برخوردار هستند، بسیاری از فرایندهای شبیه‌سازی را می‌توان در مدت اندک اجرا نمود که این خود توان آماری ما را به مقدار بسیار زیاد افزایش خواهد داد. همچنین با استفاده از مدل‌سازی، روان‌شناسان قادر به تجسم فرضیات در خصوص سازمان عملکردی وقایع ذهنی می‌گردند که این امر به‌صورت مستقیم در انسان قابل رویت نیست.

انواع متعددی از مدلسازی در مطالعه رفتار مورد استفاده قرار می‌گیرد. پیوندگرایی از شبکه‌های عصبی جهت شبیه‌سازی مغز بهره می‌جوید. روش دیگر مدل‌سازی سمبلیک است که اشیاء ذهنی مختلف را با استفاده از متغیرها و قوانین به نمایش درمی‌آورد. انواع دیگر مدلسازی عبارتند از سیستم‌های پویا و اتفاقی.

اگرچه جریان روان‌شناسی مدرن به‌طور گسترده در مسیر تلاش‌های علمی قرار دارد، ولیکن این مسیر سابقه مناقشات تاریخی دارد. زمینه برخی از انتقادات روان‌شناسی بر پایه اخلاقیات و فلسفه استوار گردیده‌است. برخی معتقدند روان‌شناسان با در مرکز قرار دادن ذهن انسان در آزمایش‌ها و مطالعات آماری، به‌شکل دهی ماهیت آن‌ها پرداخته‌اند؛ زیرا این روش‌ها با انسان بمانند اشیاء بیجان و چیزهایی که با آزمایش مورد بررسی قرار گرفته برخورد می‌کنند. گاهی اوقات روان‌شناسی به‌عنوان ابزار از بین بردن خصایص انسانی، بی‌توجهی یا بی‌ارزش کردن هر آنچه برای ابناء بشر لازم است، تلقی می‌گردد.[نیازمند منبع]

یک انتقاد مشترک از روان‌شناسی به نامتعادل بودن آن به‌عنوان یک علم بر می‌گردد. نظر به اینکه تکیه بعضی از زمینه‌های روان‌شناسی بر روش‌های تحقیقات «ضعیف» از قبیل زمینه‌یابی و پرسشنامه قرار دارد، برخی گفته‌اند که این زمینه‌های روان‌شناسی به‌اندازه‌ای که خود روان‌شناسی ادعا می‌کند علمی نیستند. روش‌هایی از قبیل درون‌گرایی و تحلیل متخصص، که توسط برخی روان‌شناسان مورد بهره‌برداری قرار دارند، به‌صورت باز با مسئله ذهنیت برخورد نموده و بر پایه مشاهده قرار دارند. در اینجا سؤال مطروحه آنست که آیا بایست روان‌شناسی را به‌عنوان علم طبقه‌بندی نمود یا خیر زیرا عواملی مانند عینیت، اعتبار، جامدیت به‌عنوان معیارهای کلیدی وجوب تجربه و علم به‌شمار می‌آیند. از این جهت برخی شاخه‌های روان‌شناسی دارای این معیارها نیستند. از سوی دیگر، استفاده گسترده‌تر از کنترل‌های آماری و طراحی‌های تحقیقات که به‌صورت فزاینده‌ای پیچیده می‌گردند، تحلیل‌ها، روش‌های آماری و همچنین عدم استفاده از روش‌های مشکل دارتر مانند درون‌گرایی، حداقل در بخش‌های روان‌شناسی دانشگاه‌ها، باعث کاهش سطح انتقاد نسبت به آنچه درگذشته بود گردیده‌است.[نیازمند منبع]

برخی سؤال می‌کنند که آیا ذهن تابع تحقیقات کمی علمی‌خواهد شد؛ و برخی منتقدین نیز به طرح تنوع زیاد تئوری‌های روان‌شناسی که مخالف سر سخت نحوه کارکرد ذهن هستند، پرداختند. انتقاد وارده شده دیگر بر روان‌شناسی مدرن بی اعتنایی آن به روحانیت و خود روح است.[نیازمند منبع]

همچنین انتقاداتی از سوی پژوهندگان تجربی روان‌شناسی در خصوص شکاف میان تحقیق و تمرینات بالینی در روان‌شناسی طرح گردیده‌است. یک روند جدید شامل رشد درمان‌های غیر علمی مانند برنامه‌ریزی زبانشناختی عصبی، تولد مجدد و درمان آغازین می‌گردد که توسط برخی سازمان‌های روان درمانی توسعه می‌یابند. سازمان‌هایی از قبیل مرکز بررسی علمی تمرینات سلامت ذهن برای افزایش سطح آگاهی و تحقیق در خصوص این رشته به‌وجود آمده‌اند.[نیازمند منبع]

اصلی‌ترین تفاوت این است که روانشناسان برای درمان بیشتر از تکنیک‌های روان درمانی کمک می‌گیرند و اجازه تجویز دارو ندارند. در مقابل، روانپزشک می‌تواند از درمان‌های پزشکی و دارویی و همچنین روان درمانی کمک بگیرد. روانشناسی و روانپزشکی دو تخصص مکمل هستند و روانشناسان و روانپزشکان در قالب یک تیم با هم همکاری می‌کنند. از نظر تحصیلات، روانپزشک در واقع ابتدا در رشته پزشکی عمومی تحصیل می‌کند و سپس دوره تخصص خود را در رشته روانپزشکی طی می‌کند و بنابراین یک پزشک محسوب می‌شود. اما روانشناسان دوره‌های چهار ساله کارشناسی، دوساله کارشناسی ارشد و چهار ساله دکتری تخصصی را می‌گذرانند و به صورت تخصصی بر روی ارزیابی و درمان‌های غیردارویی متمرکز هستند.

روانشناسی ریاضی رویکردی برای تحقیقات روانشناختی است که مبتنی بر مدل‌سازی ریاضی فرایندهای ادراکی، تفکری، شناختی و حرکتی و برپایی قوانینی قانون مانند است که ویژگی‌های محرک کمی را با رفتار کمی تعیین می‌کند. رویکرد ریاضی با هدف استخراج فرضیه‌های دقیق تر مورد استفاده قرار می‌گیرد و در نتیجه اعتبارسنجی تجربی سخت‌تر به دست می‌آید. رفتار کمی که معمولاً توسط کارکرد اجرایی تشکیل می‌شود.

کاربرد ریاضیات در روانشناسی می‌تواند حداقل به قرن هفدهم بازگردد، هنگامی که دانشمندان مانند کپلر و گالیله در حال بررسی قوانین فرایند ذهنی بودند.[۱] در آن زمان، روانشناسی حتی به عنوان یک موضوع مستقل از علم شناخته نشده بود. کاربردهای ریاضیات در روانشناسی تقریباً به دو بخش تقسیم می‌شود: یکی مدل‌سازی ریاضی تئوریهای روانشناختی و پدیده‌های تجربی که منجر به روانشناسی ریاضی می‌شود، دیگری رویکرد آماری شیوه‌های سنجش کمی در روانشناسی که منجر به روان سنجی می‌شود[۲][۳]

در روانشناسی ریاضی پنج حوزه اصلی تحقیق وجود دارد: یادگیری و حافظه، ادراک و روانشناسی ، انتخاب و تصمیم‌گیری، زبان و تفکر و اندازه‌گیری و مقیاس بندی.[۴][۵]

از آنجا که کمیت رفتار در این تلاش اساسی است، نظریه اندازه‌گیری یک موضوع اصلی در روانشناسی ریاضی است؛ بنابراین، روانشناسی ریاضی ارتباط نزدیکی با روان سنجی دارد. با این حال، در جایی که روان سنجی به تفاوت‌های فردی (یا ساختار جمعیت) در اکثر متغیرهای ایستایی مربوط می‌شود، روانشناسی ریاضی بر مدل‌های فرایندی فرایندهای ادراکی، شناختی و حرکتی تمرکز دارد که از «فرد عادی» استنباط می‌شود. علاوه بر این، در جایی که روان سنجی ساختار وابستگی تصادفی بین متغیرهایی را که در جمعیت مشاهده شده‌است، مورد بررسی قرار می‌دهد، روانشناسی ریاضی تقریباً منحصراً بر الگوسازی داده‌های به دست آمده از پارادایم‌های آزمایشی متمرکز است و بنابراین حتی بیشتر با روانشناسی تجربی، روانشناسی شناختی و روانشناسی مرتبط است. نظریه علوم روانشناسی محاسباتی و اقتصادسنجی و نظریه روانشناسی ریاضی اغلب از بهینه آماری به عنوان یک اصل راهنما استفاده می‌کند، با فرض اینکه مغز انسان برای حل مشکلات به روش بهینه تکامل یافته‌است.

روانشناسان ریاضی در بسیاری از زمینه‌های روانشناسی به ویژه در روانشناسی، احساس و ادراک، حل مسئله، تصمیم‌گیری، یادگیری، حافظه و زبان فعال هستند، که به صورت کلی به عنوان روانشناسی شناختی و تجزیه و تحلیل کمی رفتار شناخته می‌شوند. همچنین در روانشناسی بالینی، روانشناسی اجتماعی و روانشناسی موسیقی هم کاربرد دارند.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

مجلات مرکزی ژورنال روانشناسی ریاضی و مجله انگلیسی روانشناسی ریاضی و آماری هستند. سه کنفرانس سالانه در این زمینه وجود دارد، نشست سالانه انجمن روانشناسی ریاضی در ایالات متحده، نشست سالانه گروه روانشناسی ریاضی اروپا در اروپا و کنفرانس روانشناسی ریاضی استرالیا.

روان‌شناسی بالینی شاخه‌ای از روان‌شناسی است که به درک، پیش‌بینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگی‌های شناختی، هیجانی، زیست‌شناختی، روان‌شناختی، اجتماعی و رفتاری کمک می‌کند و در گستره وسیعی از جمعیت‌های در جستجوی درمان کاربرد دارد. (رزنیک، ۱۹۹۱).
نقش‌های شش‌گانه آن عبارت است از: ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و نظارت بر کار روان‌درمانگرها، پژوهش و مدیریت. غالب کارهای روانشناس بالینی در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است (دادستان و منصور، ۱۳۶۶).

بیشترین شمار روان‌شناسان در این رشته کار می‌کنند، یعنی رشته‌ای که سر و کارش با کاربرد اصول روان شناختی در امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری است. مثلاً بیماری روانی، بزهکاری نوجوانان، رفتار جرم‌آفرین، اعتیاد دارویی، عقب‌ماندگی ذهنی، کشمکش‌های زناشویی و خانوادگی، و سایر مشکلات خفیف سازگاری.

روان‌شناسی بالینی می‌تواند در بیمارستان‌های روانی، دادگاه‌های کودکان یا سازمان‌های نظارت بر بزهکاران، درمانگاه‌های بهداشت روانی، مدارس، نهادهای ویژه با روان‌پزشکی، ارتباط نزدیک داشته باشد.[۱]

چهار مرحله تاریخی برجسته برای روانشناسی بالینی در جهان وجود دارد:

بعد از کسب مدرک دانشگاهی روانشناسان بالینی در مراکزی همچون دانشگاه‌ها، بیمارستان‌ها و مراکز مشابه مشغول به کار می‌شوند. معمولاً روانشناس بالینی در درمان اختلال یا بیماری روانی خاصی تبحر دارد و در آن زمینه مشغول به فعالیت می‌شود. از پیش نیازهای رشته روانشناسی بالینی می‌توان به خلاقیت و ابتکار، حس دگر دوستی و علاقه به مطالعه و تحقیق را نام برد.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

مصاحبه از تمام روش‌های متعددی که به منظور ارزیابی شخصیت افراد استفاده برده می‌شود، اهمیت بیش تری دارد؛ زیرا به وسیلهٔ آن می‌توان به مطالبی دست یافت که از هیچ روش دیگری به دست نمی‌آید؛ و از آنجا که در مصاحبه به هیچ نوع وسیلهٔ خاصی نیاز نیست، از این‌رو این روش همیشه و به آسانی در دسترس روان شناسان است. آنچه در مصاحبه به دست می‌آید، هنگامی اهمیت می‌یابد که تفسیر شود. در تفسیر می‌توان متوجه اشتباهات قابل ملاحظهٔ مصا حبه‌کننده شد. البته در این مرحله ممکن است روان شناسان به علل گوناگونی مانند تعصبات شخصی، تئوری‌های نادرست و گرایش‌های مختلف عاطفی، در تعبیر نتایج مصاحبه، راه اشتباه را بپیماید. روان‌شناس نه تنها به مطالبی که مصاحبه‌شونده بیان می‌کند نیاز دارد، بلکه نحوهٔ ادای مطالب و واکنش‌های عاطفی که مصاحبه‌شونده از خود نشان می‌دهد و نیز رابطهٔ عاطفی و فکری که مصاحبه‌کننده با مصاحبه‌شونده دارد، مهم است و مورد مطالعه قرار می‌گیرد. توصیه می‌شود که از کتاب اوتمر جهت تکمیل اطلاعات خود استفاده کنید.

در ایران از اوایل دهه ۱۳۵۰ اولین دوره کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی در بیمارستان روزبه گشایش یافت (شاملو ۱۳۷۰، ص ۲۳). از سال ۱۳۶۵ و به دنبال تعطیلی دوره فوق انستیتو روانپزشکی تهران عهده‌دار آن شد و در ۱۳۸۰ انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران در آن دایرشد. آقای دکتر نورمحمد بخشانی اولین دانشجوی دکتری روانشناسی بالینی ایران در ۱۳۸۱ از انستیتو دانش‌آموخته شد (احمدرضامحمدپور، ۱۳۸۳، خبرنامه انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران ص، ۱۲- ) ایشان در حال حاضر با رتبه پروفسوری( استاد تمامی) در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان اشتغال دارند و سردبیر مجله بین المللی رفتارهای پرخطر و اعتیاد( International Journal of High Risk Behaviors and Addiction ) می باشد.

روانشناسی شناختی (به انگلیسی:cognitive psychology) علمی ست که به مطالعه ی فرایند های پردازش اطلاعات در ذهن از قبیل توجه، ادراک، حافظه، زبان، حل مسئله، خلاقیت و استدلال می پردازد.

روانشناسی شناختی همانند دیدگاه روانکاوی متوجه فرایندهای درونی است. اما در این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال، نیازها، و انگیزش تأکید شود بر اینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب و تفسیر می‌کند و آن‌ها را در حل مشکلات به کار می‌گیرند تأکید می‌شود. بر خلاف روانکاوی تکیه گاه شناختی نه بر انگیزش‌ها و احساسات و تعارضات نهفته بلکه بر فرایندهای ذهنی است که از آن‌ها آگاهیم یا به راحتی می‌توانیم از آن‌ها مطلع شویم. این رویکرد در تقابل با نظریه‌های یادگیری قرار می‌گیرد که محیط بیرونی را علت اساسی رفتار به‌شمار می‌آورند. اصولاً دیدگاه شناختی به افکار و شیوه‌های حل مسئله کنونی توجه دارد تا تاریخچه شخصی. در این دیدگاه روابط بین هیجان‌ها انگیزش‌ها و فرایندهای شناختی و در نتیجه همپوشی میان دیدگاه شناختی و دیگر رویکردها نیز آشکار می‌شود.[۱]

روانشناسی شناختی زادهٔ روانشناسی گشتالت است که در دههٔ ۱۹۲۰ مطرح شد. وجه مشخصهٔ دیدگاهِ شناختی، توجه نسبتاً اندک به رابطهٔ محرک –پاسخ و فعالیت‌های عصبی می‌باشد. توجه اصلیِ این رویکرد، به موضوعاتی نظیر ادراک، حل مسئله از طریقِ شهود، تصمیم‌گیری و فهم است. در تمامِ این فرایندها شناخت از اهمیت مرکزی برخوردار است. شناخت یک مفهومِ کلی است که تمامیِ اشکالِ آگاهی را در بر می‌گیرد و شاملِ ادراک، تفکر، تصور، استدلال، و قضاوت و غیره می‌باشد. انقلابِ شناختی شاملِ تمامِ دیدگاه‌هایی می‌شود که به این مباحث اهمیتِ زیادی می‌دهند.[۲]

موضوعاتی از این قبیل که انسان چگونه و با چه ساختاری به درک، تشخیص و حل مسئله می‌پردازد و این که ذهن چگونه اطلاعات دریافتی از حواس (مانند بینایی یا شنوایی) را درک می‌کند یا اینکه حافظه انسان چگونه عمل می‌کند و چه ساختاری دارد؛ از عمده مسائل قابل توجه دانشمندان این رشته می‌باشد. محققین روان‌شناسی شناختی به ذهن همچون دستگاه پردازشگر اطلاعات می‌نگرند و رویکرد آنان به مطالعه مغز و ذهن برپایه تشابه عملکرد مغز با رایانه است. روان‌شناسی شناختی از دو جنبه با مکاتب روان‌شناسی قبلی تفاوت اساسی دارد:

از زیر مجموعه‌های روان‌شناسی شناختی می‌توان رشته‌های نوروسایکولوژی، روان‌شناسی بالینی، روان‌شناسی تربیتی، روان‌شناسی قانونی، روان‌شناسی سازمانی و صنعتی با گرایش‌های شناختی را نام برد.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

حل مسئله عبارت است از پردازش شناختی برای تبدیل موقعیت مفروض به موقعیت مطلوب در حالی که شخص حل‌کننده برای حل آن به‌طور آماده روش واضحی ندارد. حل مسئله تفکر و رفتاری است جهت رسیدن به هدفی که به آسانی در دسترس نیست. این تعریف شامل چهار ایده اساسی است.

چرخه حل مسئله
چرخه حل مسئله شامل ۱- تشخیص مسئله ۲- تعریف مسئله ۳- تنظیم راهبرد حل مسئله ۴- سازماندهی اطلاعات دربارهٔ مسئله ۵- تخصیص منابع ۶- نظارت و ارزیابی است.
انواع مسئله

مسائل خوب ساختار مسیرهای روشن و واضحی برای راه حل دارند. این گونه مسائل را خوب تعریف شده می‌نامند. نمونه چنین مسائلی این است که چگونه مساحت متوازی الاضلاع را محاسبه می‌کنید. مسائل بد ساختار فاقد مسیرهای روشن برای رسیدن به راه حل هستند به این مسائل بد تعریف شده هم می‌گویند. نمونه چنین مسائلی این است که وقتی هیچ‌کدام از دو طناب آنقدر بلند نیست که بتوان با در دست گرفتن یکی از آن‌ها به دیگری رسید چگونه این دو طناب آویزان را به هم گره می‌زنید؟

از راهبردهای حل مسئله می‌توان به این موارد اشاره کرد:

روش‌های اکتشافی شامل چهار روش است: ۱- تحلیل وسیله هدف؛ ۲- کار به سمت جلو؛ ۳- کار به سمت عقب؛ ۴- تولید و آزمون

توضیح

شاید آنچه به عنوان تروی از ان یاد می‌شود همین باشد.

احتمال دارد رایانه‌ها از راهبردهای الگوریتمی حل مسئله استفاده کنند. انسان‌ها به نظر می‌رسند بیشتر از روش‌های اکتشافی غیررسمی استفاده می‌کنند در حل مسائل بد ساختار انتخاب باز نمایی مناسب برای مسئله به شدت بر آسانی دستیابی به راه حل درست تأثیر می‌گذارد.

موانع حل مسئله را می‌توان اینگونه سیاهه کرد:

روانشناسی رشد یا روان‌شناسی تحولی که در سال‌های گذشته با عنوان روان‌شناسی ژنتیک شناخته می‌شد؛ شاخه‌ای از علم روان‌شناسی است که به توصیف و تبیین تغییرات در طول زندگی فرد می‌پردازد و از رشته‌های مختلف زیست‌شناسی، جامعه‌شناسی، تعلیم و تربیت و پزشکی کمک می‌گیرد. اگر چه روان‌شناسی رشد به تمام مراحل زندگی انسان از تولد تا مرگ می‌پردازد، اما بر کودکی و نوجوانی تأکید دارد.

روان‌شناسان رشد در پی آن هستند تا چگونگی رشد انسان را در طول زمان تعیین کنند، برای تحقق این هدف روان‌شناسان رشد، رفتار افراد را در سنین مختلف به دقت مورد مشاهده قرار می‌دهند. از سوی دیگر روان‌شناسان رشد به تبیین رشد می‌پردازند که در آن دو الگوی عمومی و اختصاصی را مد نظر دارند. سومین هدف روان‌شناسی رشد این است که حاصل مطالعات توصیفی و تبیینی خود را در مورد رشد در جهت مثبت رشد انسان به کار بگیرد و رشد انسان‌ها را به حداکثر برساند. این جنبه کاربردی رشد خصوصاً به کودکان و نوجوانانی که به دلایلی دچار نارسایی در رشد شده‌اند، می‌پردازد.

رشد جریانی است که به صورت مراحل پیوسته ظاهر می‌شود. هر مرحله به صورت طرح و سازمان متفاوتی از تکرار جریان‌های مرحلهٔ قبل است. الگوهای قبلی را می‌توان مقدمه‌ای دانست که به عنوان جزئی از سطح رشد بعدی در می‌آیند.

روان‌شناسی رشد، علمی است که جریان تحولات و تغییرات (کمی و کیفی) جسمی، ذهنی، عاطفی، و عملکرد فرد را در طول عمر از لحظه تولد (از لحظه انعقاد نطفه) تا هنگام مرگ مطالعه می‌کند.

۱. رشد جریانی مرحله‌ای و پیوسته‌است: رشد پیوسته‌است ونه ناپیوسته. مراحلی که برای رشد اشاره می‌شود جدا از هم نیستند بلکه مانند یک خطی از یک نقطه شروع و بدون تمایز ادامه می‌یابد.
تقسیم بندی دوره‌های مختلف زندگی بر اساس نوع دیدگاه و زمینه‌های مطالعاتی در رشد صورت می‌گیرد. به طور مثال پیاژه رشد (تحول شناختی) انسان را در چهار مرحله و تا پایان ۱۶ سالگی، اریکسون رشد روانی – اجتماعی انسان را از تولد تا پایان عمر و در ۸ مرحله مطرح می‌کند.
به طور کلی و باتوجه به ویژگیهای مشترک و تکالیف یکسان انسان در دوره‌های مختلف سنی می‌توان رشد انسان را در ۹ مرحله یا دوره مطرح کرد: (سنینی که برای هر کدام از مراحل اشاره می‌شود صرفاً تقریبی است)

تعریف روانشناسی به انگلیسی

۲. رشد دارای الگوهای قابل پیش بینی است. (الف- قانون سری – پایی ب- قانون مرکزی- پیرامونی)
بر اساس قانون سری – پایی رشد انسان ابتدا از سر شروع و در نهایت در پا خاتمه می‌یابد. کودک تازه متولد یافته ابتدا در سر رشد می‌کند و بعد از رشد گردن می‌تواند سر خود را نگهدارد. وبعد از رشد عضلات شانه، شکم و کمر است که می‌تواند بخزد و بنشیند. آنگاه که رشد کافی در عضلات پا را کسب کرد قادر به ایستادن و سپس راه رفتن می‌شود.

۳. تفاوتهای فردی در رشد: تنوع زیادی از نظر رشدی درمیان افراد وجود دارد. این اصل به مفهوم تفاوتهای فردی در میان انسان‌ها اشاره می‌کند. همچنانکه می‌دانیم ویژگیهای ژنتیکی هر انسان منحصر به فرد می‌باشد لذا هر فرد با توجه به همان ویژگیها و تاثیر محیط می‌تواند شکل واحدی در رشد داشته باشد با اینحال برای راحتی در تحقیقات و ارائه الگو به یک سطح در رشد اشاره می‌شود که ما باید در تعمیم دهی دچار خطا نشویم، و این نکته را در نطر بگیریم همیشه یک فرد دارای ویژگیهای مخصوص به خود می‌باشد اگر چه در خیلی از ویژگیها با گروه خود مشترک باشد.
۱) نباید انتظار داشت تمام کودکان همسن، شیوه رفتار معینی داشته باشند.
۲) تفاوتهای فردی، اعتبار و مسئولیت ویژه‌ای برای هر فرد ایجاد می‌کند و به او وجود مستقل می‌بخشد.
۳) برای تربیت کودکان نمی‌توان از روش‌های مشابه استفاده کرد.

۴. رشد دارای ابعاد مختلف و فرایندی پیچیده است.
۱) رشد جسمی و حرکتی
۲) رشد روانی (شناختی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی)

۵. دوره‌های حساس در رشد: تغییرات محیط بیشترین تاثیر کمی را زمانی بر ویژگی دارند که درحال سریعترین تغییر خود باشد و کم‌ترین تاثیر در ویژگی در زمان کمتر تغییر آن است. این اصل به مفهوم وجود دوره‌های حساس در زندگی اشاره دارد، مانند رشد قد در زیر یک سال و وجود امکانات محیطی از جمله تغذیه مناسب می‌تواند در افزایش آن تاثیر داشته باشد.

۶. هرگونه وقفه‌ای که در تداوم رشد به‌وجود آید معمولاً به عوامل محیطی مربوط است:
رشد معمولاً با همان سرعتی که شروع شده پیش می‌رود. کودکانی که زود به حرف می‌آیند و یا زود به راه می‌افتند معمولاً و احتمالاً در مقابل با کودکانی که دیر به حرف می‌آیند و یا دیر به راه می‌افتند در بزرگسالی باهوش ترند.

۷. وراثت و محیط هردو در رشد تاثیر دارند: تحقیقات روانشناسان رشد نشان داده‌است که وراثت (آمادگیهای ارثی که از طریق ژن به فرزندان انتقال می‌یابد) و محیط (فراهم بودن امکانات لازم جهت افزایش توانمندیهای کودک) می‌تواند در وضعیت آینده کودک تاثیر داشته باشد.

عوامل محیطی را می‌توان به این شکل تقسیم کرد:

عوامل محیطی قبل از تولد در رشد فرد تاثیر مهمی دارد که ما به مهمترین آنها اشاره می‌کنیم.

۱. سن مادر: به طور کلی زنانی که از مراقبتهای بهداشتی، پزشکی و تغذیه مناسب برخوردار باشند، می‌توانند در هر سنی نوزادان سالمی به دنیا آورند و خود نیز سالم بمانند. اما به اعتقاد بسیاری از متخصصان بهترین زمان برای حاملگی سنین بین ۲۰ تا ۳۵ سالگی است. سنین پایینتر از ۲۰ سالگی بدلیل وزن کم و عدم رشد کافی احتمال مشکلات حاملگی، از قبیل کم خونی و مسمومیت حاملگی بیشتر است. این موضوع و خطرات ناشی از نارس بودن نوزاد، کم وزنی در سنین بالاتر از ۳۵ سالگی علی‌الخصوص بالای ۴۰ سالگی بروز اختلالات کروموزومی به ویژه سندرم داون بیشتر است.

۲. تغذیه: زنان حامله باید رژیم غذایی مناسب داشته باشند تا بتوانند هم سالم بمانند و هم فرزندانی سالم به دنیا آورند.

۳. داروها: اغلب داروها دارای تاثیرات منفی بر سلامت جنین هستند. داروهایی نظیر الکل، نیکوتین، هورمون‌ها، بعضی از پادتن‌ها، هروئین، متادون همگی در جنین تاثیرات مخربی می‌گذارد. بسیاری از نوزادانی که مادران شان در دوران حاملگی داروهای فوق را مصرف می‌کردند، علائمی از اختلالات رفتاری از خود نشان دادند.

۴. بیماری‌ها و اختلالات مادر: بیماریهای ویروسی نظیر سرخجه، آبله مرغان در دوران اولیه بارداری بسیار خطرناک است؛ و یکی از سخت‌ترین بیماریهای ویروسی در سه‌ماهه اولیه بارداری سرخجه است که ممکن است منجر به ناهنجاریهای قلبی، ناشنوایی، نابینایی و یا عقب ماندگی ذهنی نوزاد شود. اختلالات و بیماری‌های دیگر نظیر ایدز، سیفلیس، مسمومیت حاملگی نیز موجب اختلالاتی در نوزاد خواهد شد.

۵. عامل ارهاش: اگر مردی با ارهاش مثبت با زنی با ارهاش منفی ازدواج کند، چنانچه فرزندشان ارهاش مثبت داشته باشد ممکن است خون مادر در مقابل ارهاش مثبت پادتن تشکیل دهد. در بارداری بعدی این پادتن‌ها ممکن است به ارهاش مثبت خون جنین حمله کند. این تخریب ممکن است مختصر و یا گاهی باعث فلج مغزی، ناشنوایی و یا عقب ماندگی ذهنی شود. خوشبختانه این مشکل قابل کنترل است و می‌توان بعد از تولد نوزاد و با آزمایش خون آن (نمونه بند ناف) چنانچه مادری ارهاش منفی و فرزند ارهاش مثبت دارد، با تزریق آمپول روگام از تولید پادتن خون مادر جلوگیری شود.

۶. اضطراب مادر: اگر چه بین سیستم عصبی مادر و جنین هیچ ارتباطی وجود ندارد، اما حالات عاطفی مادر مانند، نفرت، ترس و اضطراب در سیستم عصبی مادر تاثیر گذاشته باعث آزادسازی بعضی از مواد شیمیایی (مانند اپی نفرین و استیل کولین) و وارد شدن آن به جریان خون می‌شود و همچنین تحت این شرایط بعضی از غدد فعال شده و مقادیر زیادی هورمون را به خون وارد می‌کنند. این تغییرات از طریق جفت به جنین منتقل می‌شود و باعث تاثیرات منفی بر جنین خواهد شد.

۱. محیط فرهنگی و اجتماعی: در هر جامعه ای سنت‌ها، باورها نگرشها و به‌طور کلی فرهنگ خاصی حاکم است. در آن فرهنگ برای اینکه فرد به عنوان عضو جامعه پذیرفته شود، خانواده و سایر اعضای جامعه تلاش می‌کنند در پرورش وی ارزشها و باورهای جامعه را لحاظ کنند و بر اساس فرهنگ حاکم بر جامعهٔ خود به تربیت فرزندان بپردازند. به‌طور مثال در بعضی از جوامع توجه به فردیت باعث تربیت افراد مستقل می‌شود و یا در بعضی دیگر از فرهنگ‌ها روح همکاری و جمع گرایی به عنوان یک اصل پذیرفته شده و رفتارهای متناسب با آن مورد توجه و تشویق قرار می‌گیرد. به نظر بسیاری از روان شناسان، فرهنگ و جامعه باعث نوعی نگرش در آموزش و پرورش شده، باعث ایجاد تبعیض در رشد شناختی کودکان و نوجوانان می‌شود. به عنوان نمونه انتظار پیشرفت در ریاضیات و مهندسی برای پسران و شغل‌های متناسب با آن و انتخاب اسباب بازی‌های متناسب با جنسیت باعث نوعی نگرش سوگرانه شده و بالطبع در رشد توانمندی‌های آنها تاثیر مستقیم می‌گذارد.

۲. محیط اقتصادی: کودکی که متولد می‌شود با توجه به وضع اقتصادی والدین از امکانات و محرک‌هایی برخوردار است. روشن است چنانچه وضعیت اقتصادی خانواده و جامعه در سطح بالایی باشد کودک و نوجوان از حداکثر امکانات محیطی، چه در محیط خانواده و چه در مدرسه برخوردار خواهد بود. این افراد به لحاظ فضای زندگی، وسایل بازی و محرک‌های مناسب جهت پرورش قوای حسی از تحریکات مناسبی برخوردار هستند.

۳. محیط خانوادگی: نوع ارتباط والدین با همدیگر و همچنین چگونگی تعامل آنها با فرزندان می‌تواند در چگونگی شکل گیری شخصیت تاثیر بسزایی داشته باشد. یکی از بحث‌های مهم در روان‌شناسی رشد کودک و نوجوان، نحوه ارتباط والدین است. به طوری که در اکثر نظریه‌های رشد کودک و نوجوان، به اهمیت رفتار والدین توجه شده‌است. رفتار والدین با فرزندان چه خشن و چه محبت آمیز، چه منع کننده باشد و چه او را آزاد بگذارند غالباً مطابق الگوی فرهنگی خاص که در آن جامعه قرار دارد انجام می‌گیرد. عواملی متعددی در محیط خانوادگی می‌تواند در رشد کودک و نوجوان تاثیر بسزایی داشته باشد که اهم آن عبارتند از:

عوامل اشاره شده در رشد کودک و نوجوان بسیار با اهمیت می‌باشد. خانواده‌ای که از لحاظ اقتصادی در سطح مطلوبی باشد، والدینی که از تحصیلات بالایی برخوردار باشند، نگاه مسئولیت پذیر در والدین، پذیرش بدون قید و شرط بدون توجه به ناتوانیهای فرزند و… محیط مطلوبی را برای رشد همه‌جانبه کودک و نوجوان ایجاد می‌کند.
در زمینه ارتباط صحیح والدین و کودک کتابهای بسیار مفیدی نوشته شده که غالباً ترجمه می باشد. اما یکی از کتابهای بسیار مفید در این زمینه کتاب « نگران بچه؛ روش های روانشناختی رفتار با کودک » نوشته دکتر احمد اسماعیل زاده برزی است.

4- همسالان

۵- مدرسه

یادگیری کودکان اغلب از طریق تقلید کردن از رفتار بزرگسالان صورت می گیرد و آنان ابتدا یادگیری را با تقلید شروع می کنند.در این دوره ی سنی، سرعت بسیار زیادی در رشد زبان کودکان وجود دارد.

کودکان در این دوره ی سنی ، روزانه حدود 50 کلمه جدید یادمی گیرند و کلمات بسیار زیادی را می فهمند.

درواقع فهم آنان در پایان 3 سالگی، بیشتر از صحبت کردنشان است. کودکان ممکن است در 3 سالگی، صحبت کنند ولی مطمئنا تعداد کلماتی که یادگرفته اند بیشتر از آنی است که بیان می کنند.

آنان در 3 سالگی بیش از 1200 کلمه به کار می گیرند و با آن کلمات صحبت می کنند.در 5 سالگی آنان بین 5000 تا 6000 کلمه بکار می گیرند.در طی این دوره، جملات کودکان به مرور پیچیده تر می شود و در جمله به تدریج کلمات بیشتری به کار می برند. در صحبت کردن نیز نسبت به قبل که دو یا سه کلمه را به کار می گرفتند، لغات بیشتری را به کار می گیرند و به طور متوسط بیش از چند لغت بکار می گیرند، آنان اکثرا با صدای بلند با خودشان صحبت می کنند و کلماتی را که شنیده اند به کار می گیرند و در عین حال تلاش می کنند تا رفتار خودشان را کنترل نمایند.

در این سن کودکان بسیار سؤال می پرسند و هدف آنان از این پرسش ها یا ارضای کنجکاوی است و یا اینکه به دلیل به دست آوردن توجه بزرگسالان است.

در این سن آنان رابطه های ساده مفاهیم، مهارت ها و کارهای روزمره و… را می فهمند و به خاطر می سپارند و اکثرا به تقلید از بزرگسالان؛ خودشان آن کارها را انجام می دهند.

آنان در این سن، مفهوم های خاص مثل: بالا و پایین، رو و زیر، این طرف و آن طرف و… را می فهمند و درک می کنند و در صحبت های روزمره از آن ها به فراخور موضوع استفاده می کنند. مفاهیم زمانی، مثل: امروز، دیروز و فردا ، مفاهیم مکانی مانند: خانه و بیرون از خانه و مغازه ها و پارک را درک می کنند و این توانایی را دارند تا اشیاء را طبقه بندی کنند ، مثل: غذاها، حیوانات و گل ها.

آیا با تعریف روان‌شناسی آشنا هستید؟ می‌دانید روان‌شناسی چیست؟ چرا در انجام کارها تنبلی می‌کنیم؟ چرا با این‌که می‌دانیم سیگار کشیدن و خوردن خوراکی‌های چرب ما را بیمار می‌کند، از آن‌ها پرهیز نمی‌کنیم؟ چرا فریاد می‌کشیم و زود خشمگین می‌شویم؟ چرا گاهی اندوهگین هستیم ولی نمی‌دانیم چه چیزی ما را اندوهگین کرده است؟ پرسش‌های بسیاری از این دست، همیشه روان‌شناسان را به سوی خود می‌کشاند. روان‌شناسی دانشی است که با زندگی ما پیوند تنگاتنگی دارد. در این نوشته توضیح خواهم داد که روان‌شناسی چیست و چه کاربردی دارد؟

واژهٔ روان‌شناسی (Psychology) از دو بخش روان+شناسی (Psy+Chology) ساخته شده است که یک واژهٔ یونانی (ψυχολογία) است. خوب است بدانید که واژهٔ Psyche (ψυχή) در زبان یونانی به چم و معنی روح (Soul) است و به چم روان و ذهن نیست. اما این واژه را به نادرستی در انگلیسی برابر با  Mind (ذهن/ روان) گرفته‌اند. در پارسی نیز به پیروی از انگلیسی روان‌شناسی می‌گوییم. از دیدگاه نوشتاری، روان‌شناسی باید جدا از هم و با نیم‌میانجی (نیم‌فاصله) نوشته شود و نوشتن آن به گونهٔ «روانشناسی» نادرست است.

نماد روان‌شناسی نیز نخستین کاراکتر از واژهٔ یونانی روان‌شناسی است که در بالا گفته شد. این کاراکتر بیست و سومین حرف در نویسهٔ (الفبای) یونانی است. که «سای» خوانده می‌شود.

روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی می‌پردازد. این‌جملهٔ کوتاه تعریف روان‌شناسی به طور جامع را دربرمی‌گیرد.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

این جمله چند بخش برجسته دارد. که برای ما روشن می‌کند ماهیت روان‌شناسی چیست: ۱- روان‌شناسی دانش است. ۲- روان‌شناسی به بررسی رفتار می‌پردازد.  ۳- روان‌شناسی به بررسی فرآیندهای روانی می‌پردازد.

همان‌گونه که از تعریف روان‌شناسی آموختیم، روان‌شناسی دانش است. پس همانند دیگر شاخه‌های دانش، از پایه‌های دانشیک (اصول علمی) پیروی می‌کند. این دانش به بررسی رفتار که دیدنی (عینی) است و فرآیندهای روانی که انگاره‌ای (ذهنی) است می‌پردازد. رفتار همه‌ی واکنش‌هایی است که از جانداران سر می‌زند. رفتار آشکار است و در برابر آن فرآیندهای روانی، پنهان و انگاره‌ای (ذهنی) است.

هر دانشی دارای آماج و اهدافی است که دانشمند برای دستیابی به آن تلاش می‌کند. اهداف بنیادین روان‌شناسی چنین است:

۱- توصیف

۲-تبیین

۳-پیش‌بینی

۴-کنترل رفتار

نخستین هدف روان‌شناسی توصیف سادهٔ رفتار و فرآیندهای روانی است. با توصیف رفتار و فرآیندهای روانی ما بهتر می‌توانیم بگوییم که آیا رفتاری بهنجار یا ناهنجار است. روان‌شناسان برای توصیف، روش‌های گوناگونی را به کار می‌برند. برای نمونه می‌توان از روش‌های مشاهدهٔ طبیعی، مطالعهٔ موردی، هم‌بستگی، زمینه‌یابی و گزارش‌های درمانجو نام برد. روان‌شناسان دیدگاه‌ها و نظریه‌ها را بر پایهٔ جمله‌های توصیفی و مفاهیم بیان می‌کنند که بر فرضیه‌هایی استوار است. پس به کمک توصیف ما به «چیستی» رفتار و فرآیندهای روانی پی می‌بریم. به کمک توصیف ما به پاسخ برخی از پرسش‌هایمان می‌رسیم برای نمونه: خودکشی چیست؟ پرخاشگری چیست؟ و …

روان‌شناسان پس از توصیف به دنبال تبیین هستند. ما به کمک توصیف به چیستی رفتار و فرآیندهای روانی پی می‌بریم ولی برای پی بردن به «چرایی» به تبیین نیازمندیم. به کمک توصیف ما می‌توانیم دربارهٔ خودکشی، پرخاشگری و … آگاهی به دست آوریم که چه هستند. ولی برای این‌که دربارهٔ چرایی بروز آن‌ها آگاه شویم به تبیین نیازمندیم.

سومین هدف روان‌شناسی این است که دربارهٔ رفتار و فرآیندهای روانی پیش‌بینی کنیم ما می‌خواهیم پیش‌بینی کنیم که مردم در زمینه‌های گوناگون چگونه رفتار می‌کنند یا می‌اندیشند. برای نمونه: برخی از مردم بر این باورند که پرخاشگری و یا تماشای رفتار پرخاشگرانه (بازی‌های بوکس، کشتی کج و …) احساس پرخاشگری را کاهش می‌دهد. ولی پژوهش‌های روان‌شناختی دیدگاه ناهمسو (مخالف) این را نشان داده‌اند بر پایهٔ همین پژوهش‌ها می‌توان پیش‌بینی کرد، کودکی که در ۹ سالگی به تماشای خشونت میل دارد در سن ۱۸ سالگی رفتارهای پرخاشگرانهٔ بیش‌تری نسبت به دیگر هم‌سالانش انجام می‌دهد.

والاترین هدف روان‌شناسی کنترل است. به کمک کنترل ما می‌توانیم از رفتارهای ناهنجار جلوگیری کنیم یا به تقویت رفتارهای بهنجار بپردازیم.

پس می‌توان گفت روان‌شناسان به دنبال پاسخ‌گویی به پرسش‌های زیر هستند:

۱- چیستی (ماهیت) یک رفتار چیست؟ (توصیف)

۲- چرا این رفتار بروز می‌کند؟ (تبیین)

۳- چه هنگامی این رفتار بروز می‌کند و یا خواهد کرد؟ (پیش‌بینی)

۴- این رفتار چه اثری روی زندگی آدمی می‌گذارد و چگونه از بروز اثرات منفی در زندگی جلوگیری کنیم؟ (کنترل)

خاستگاه روان‌شناسی نوین را می‌توان تا سده‌های چهارم و پنجم پیش از زایش مسیح در یونان پیگیری کرد. فیلسوفانی چون سقراط و افلاطون پرسش‌های گوناگونی دربارهٔ زندگی روانی آدمی کرده‌اند. هم‌چنین رگه‌هایی از این دانش در ایران، چین، هند و مصر نیز بوده است. آن‌چه روشن است این است که رویکردهایی مانند شناختی، رفتاری و زیست‌شناختی در روان‌شناسی، از اندیشه‌های فیلسوفانی مانند افلاطون، سقراط، بقراط و … سرچشمه گرفته است. پس جای شگفتی نیست که دانش روان‌شناسی با دانش مادر (که همان فلسفه است) پیوندی ناگسستنی دارد.

بیش‌تر روان‌شناسان (نه همه) بر این باورند که زایش روان‌شناسی دانشیک (روان‌شناسی علمی) در سال ۱۸۷۹ رخ داد. سالی که ویلهلم وونت نخستین آزمایشگاه روان‌شناسی را در شهر لایپزیک آلمان برپا کرد. ویلهلم وونت را پدر روان‌شناسی آزمایشگاهی می‌نامند. دربارهٔ پیشینهٔ روان‌شناسی در آینده سخن خواهیم گفت هم‌چنین شما را با روان‌شناسان سرشناس آشنا خواهیم کرد.

روان‌شناسی دارای رویکردهای گوناگونی است برای نمونه: رویکرد روانکاوی، رفتارگرایی، روان‌شناسی شناختی، رفتاردرمانی شناختی (درمان شناختی رفتاری – CBT)، روان‌شناسی انسان‌گرایانه، گشتالت، روان‌شناسی مثبت‌نگر و … که در آینده دربارهٔ هر کدام سخن خواهیم گفت تا با هر رویکرد آشنا شوید.

روان‌شناسی شاخه‌های بسیار گوناگونی دارد. هم‌اکنون انجمن روان‌شناسی آمریکا (APA) دارای بیش از ۵۰ شاخه است. شمار فراوان این شاخه‌های برای این است که روان‌شناسی دانشی کاربردی است که همهٔ زمینه‌های زندگیمان را دربرمی‌گیرد. برای نمونه: روان‌شناسی عمومی، روان‌شناسی بالینی، روان‌شناسی راهنمایی و مشاوره، روان‌شناسی رشد، روان‌شناسی تربیتی، روان‌شناسی آزمایشگاهی (روان‌شناسی تجربی)، فرا روان‌شناسی، روان‌شناسی اجتماعی، روان‌شناسی شخصیت، روان‌شناسی سیاسی، روان‌شناسی کودکان استثنایی، روان‌شناسی مثبت‌نگر، روان‌شناسی جنایی و …

من در این نوشته تلاش کردم به زبانی ساده تعریف روان‌شناسی را بیان کنم. اکنون شما می‌توانید در پاسخ به پرسش روان‌شناسی چیست ، پاسخی مناسب به دیگران بدهید.

سلام میشه یه مقاله ای،یا یک منبعی یا هر چیزی که اطلاعات کافی در مورد زیر بهم بده معرفی کنین؟خیلی ممنون میشم اگه به ایمیلم بفرستین،با تشکر

روح و روان انسان و ارتباط آن با روانشناسی

درود. ارتباط روان انسان با روان‌شناسی مانند ارتباط آب با خیس بودنه. چیزی که شما دنبالش هستین کلیه. اگر عنوان دقیق‌تری دارید می‌تونید توی سایت ایران داک دنبالش بگردین

درود برشما

براووووو عالی

سلام میشه اطلاعاتی درباره ی روش تحقیق در روانشناسی تربیتی به تیمیلم بفرستین و همین طور اطلاعاتی در باره ی پداگوژی

خیلی جالب بود

خیلی ممنون از اطلاعاتی که دادید. بسیار کاربردی و قابل فهم بودن. اگر میشه لطفا بگید، به عنوان کسب که تازه با علم روان شناسی دارم آشنا میشم، از کجا باید شروع کنم؟ برای شروع چه کتابهایی و می تونم بخونم؟ بازه ممنون.

نخستین کتابی که پیشنهاد می‌کنم بخونید: زمینهٔ روان‌شناسی اتکینسون و هیلگارد

دیدگاه

نام

ایمیل

نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

 

 

 

 

کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید

© Copyright Mr Psychologist

آیا با تعریف روان‌شناسی آشنا هستید؟ می‌دانید روان‌شناسی چیست؟ چرا در انجام کارها تنبلی می‌کنیم؟ چرا با این‌که می‌دانیم سیگار کشیدن و خوردن خوراکی‌های چرب ما را بیمار می‌کند، از آن‌ها پرهیز نمی‌کنیم؟ چرا فریاد می‌کشیم و زود خشمگین می‌شویم؟ چرا گاهی اندوهگین هستیم ولی نمی‌دانیم چه چیزی ما را اندوهگین کرده است؟ پرسش‌های بسیاری از این دست، همیشه روان‌شناسان را به سوی خود می‌کشاند. روان‌شناسی دانشی است که با زندگی ما پیوند تنگاتنگی دارد. در این نوشته توضیح خواهم داد که روان‌شناسی چیست و چه کاربردی دارد؟

واژهٔ روان‌شناسی (Psychology) از دو بخش روان+شناسی (Psy+Chology) ساخته شده است که یک واژهٔ یونانی (ψυχολογία) است. خوب است بدانید که واژهٔ Psyche (ψυχή) در زبان یونانی به چم و معنی روح (Soul) است و به چم روان و ذهن نیست. اما این واژه را به نادرستی در انگلیسی برابر با  Mind (ذهن/ روان) گرفته‌اند. در پارسی نیز به پیروی از انگلیسی روان‌شناسی می‌گوییم. از دیدگاه نوشتاری، روان‌شناسی باید جدا از هم و با نیم‌میانجی (نیم‌فاصله) نوشته شود و نوشتن آن به گونهٔ «روانشناسی» نادرست است.

نماد روان‌شناسی نیز نخستین کاراکتر از واژهٔ یونانی روان‌شناسی است که در بالا گفته شد. این کاراکتر بیست و سومین حرف در نویسهٔ (الفبای) یونانی است. که «سای» خوانده می‌شود.

روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی می‌پردازد. این‌جملهٔ کوتاه تعریف روان‌شناسی به طور جامع را دربرمی‌گیرد.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

این جمله چند بخش برجسته دارد. که برای ما روشن می‌کند ماهیت روان‌شناسی چیست: ۱- روان‌شناسی دانش است. ۲- روان‌شناسی به بررسی رفتار می‌پردازد.  ۳- روان‌شناسی به بررسی فرآیندهای روانی می‌پردازد.

همان‌گونه که از تعریف روان‌شناسی آموختیم، روان‌شناسی دانش است. پس همانند دیگر شاخه‌های دانش، از پایه‌های دانشیک (اصول علمی) پیروی می‌کند. این دانش به بررسی رفتار که دیدنی (عینی) است و فرآیندهای روانی که انگاره‌ای (ذهنی) است می‌پردازد. رفتار همه‌ی واکنش‌هایی است که از جانداران سر می‌زند. رفتار آشکار است و در برابر آن فرآیندهای روانی، پنهان و انگاره‌ای (ذهنی) است.

هر دانشی دارای آماج و اهدافی است که دانشمند برای دستیابی به آن تلاش می‌کند. اهداف بنیادین روان‌شناسی چنین است:

۱- توصیف

۲-تبیین

۳-پیش‌بینی

۴-کنترل رفتار

نخستین هدف روان‌شناسی توصیف سادهٔ رفتار و فرآیندهای روانی است. با توصیف رفتار و فرآیندهای روانی ما بهتر می‌توانیم بگوییم که آیا رفتاری بهنجار یا ناهنجار است. روان‌شناسان برای توصیف، روش‌های گوناگونی را به کار می‌برند. برای نمونه می‌توان از روش‌های مشاهدهٔ طبیعی، مطالعهٔ موردی، هم‌بستگی، زمینه‌یابی و گزارش‌های درمانجو نام برد. روان‌شناسان دیدگاه‌ها و نظریه‌ها را بر پایهٔ جمله‌های توصیفی و مفاهیم بیان می‌کنند که بر فرضیه‌هایی استوار است. پس به کمک توصیف ما به «چیستی» رفتار و فرآیندهای روانی پی می‌بریم. به کمک توصیف ما به پاسخ برخی از پرسش‌هایمان می‌رسیم برای نمونه: خودکشی چیست؟ پرخاشگری چیست؟ و …

روان‌شناسان پس از توصیف به دنبال تبیین هستند. ما به کمک توصیف به چیستی رفتار و فرآیندهای روانی پی می‌بریم ولی برای پی بردن به «چرایی» به تبیین نیازمندیم. به کمک توصیف ما می‌توانیم دربارهٔ خودکشی، پرخاشگری و … آگاهی به دست آوریم که چه هستند. ولی برای این‌که دربارهٔ چرایی بروز آن‌ها آگاه شویم به تبیین نیازمندیم.

سومین هدف روان‌شناسی این است که دربارهٔ رفتار و فرآیندهای روانی پیش‌بینی کنیم ما می‌خواهیم پیش‌بینی کنیم که مردم در زمینه‌های گوناگون چگونه رفتار می‌کنند یا می‌اندیشند. برای نمونه: برخی از مردم بر این باورند که پرخاشگری و یا تماشای رفتار پرخاشگرانه (بازی‌های بوکس، کشتی کج و …) احساس پرخاشگری را کاهش می‌دهد. ولی پژوهش‌های روان‌شناختی دیدگاه ناهمسو (مخالف) این را نشان داده‌اند بر پایهٔ همین پژوهش‌ها می‌توان پیش‌بینی کرد، کودکی که در ۹ سالگی به تماشای خشونت میل دارد در سن ۱۸ سالگی رفتارهای پرخاشگرانهٔ بیش‌تری نسبت به دیگر هم‌سالانش انجام می‌دهد.

والاترین هدف روان‌شناسی کنترل است. به کمک کنترل ما می‌توانیم از رفتارهای ناهنجار جلوگیری کنیم یا به تقویت رفتارهای بهنجار بپردازیم.

پس می‌توان گفت روان‌شناسان به دنبال پاسخ‌گویی به پرسش‌های زیر هستند:

۱- چیستی (ماهیت) یک رفتار چیست؟ (توصیف)

۲- چرا این رفتار بروز می‌کند؟ (تبیین)

۳- چه هنگامی این رفتار بروز می‌کند و یا خواهد کرد؟ (پیش‌بینی)

۴- این رفتار چه اثری روی زندگی آدمی می‌گذارد و چگونه از بروز اثرات منفی در زندگی جلوگیری کنیم؟ (کنترل)

خاستگاه روان‌شناسی نوین را می‌توان تا سده‌های چهارم و پنجم پیش از زایش مسیح در یونان پیگیری کرد. فیلسوفانی چون سقراط و افلاطون پرسش‌های گوناگونی دربارهٔ زندگی روانی آدمی کرده‌اند. هم‌چنین رگه‌هایی از این دانش در ایران، چین، هند و مصر نیز بوده است. آن‌چه روشن است این است که رویکردهایی مانند شناختی، رفتاری و زیست‌شناختی در روان‌شناسی، از اندیشه‌های فیلسوفانی مانند افلاطون، سقراط، بقراط و … سرچشمه گرفته است. پس جای شگفتی نیست که دانش روان‌شناسی با دانش مادر (که همان فلسفه است) پیوندی ناگسستنی دارد.

بیش‌تر روان‌شناسان (نه همه) بر این باورند که زایش روان‌شناسی دانشیک (روان‌شناسی علمی) در سال ۱۸۷۹ رخ داد. سالی که ویلهلم وونت نخستین آزمایشگاه روان‌شناسی را در شهر لایپزیک آلمان برپا کرد. ویلهلم وونت را پدر روان‌شناسی آزمایشگاهی می‌نامند. دربارهٔ پیشینهٔ روان‌شناسی در آینده سخن خواهیم گفت هم‌چنین شما را با روان‌شناسان سرشناس آشنا خواهیم کرد.

روان‌شناسی دارای رویکردهای گوناگونی است برای نمونه: رویکرد روانکاوی، رفتارگرایی، روان‌شناسی شناختی، رفتاردرمانی شناختی (درمان شناختی رفتاری – CBT)، روان‌شناسی انسان‌گرایانه، گشتالت، روان‌شناسی مثبت‌نگر و … که در آینده دربارهٔ هر کدام سخن خواهیم گفت تا با هر رویکرد آشنا شوید.

روان‌شناسی شاخه‌های بسیار گوناگونی دارد. هم‌اکنون انجمن روان‌شناسی آمریکا (APA) دارای بیش از ۵۰ شاخه است. شمار فراوان این شاخه‌های برای این است که روان‌شناسی دانشی کاربردی است که همهٔ زمینه‌های زندگیمان را دربرمی‌گیرد. برای نمونه: روان‌شناسی عمومی، روان‌شناسی بالینی، روان‌شناسی راهنمایی و مشاوره، روان‌شناسی رشد، روان‌شناسی تربیتی، روان‌شناسی آزمایشگاهی (روان‌شناسی تجربی)، فرا روان‌شناسی، روان‌شناسی اجتماعی، روان‌شناسی شخصیت، روان‌شناسی سیاسی، روان‌شناسی کودکان استثنایی، روان‌شناسی مثبت‌نگر، روان‌شناسی جنایی و …

من در این نوشته تلاش کردم به زبانی ساده تعریف روان‌شناسی را بیان کنم. اکنون شما می‌توانید در پاسخ به پرسش روان‌شناسی چیست ، پاسخی مناسب به دیگران بدهید.

سلام میشه یه مقاله ای،یا یک منبعی یا هر چیزی که اطلاعات کافی در مورد زیر بهم بده معرفی کنین؟خیلی ممنون میشم اگه به ایمیلم بفرستین،با تشکر

روح و روان انسان و ارتباط آن با روانشناسی

درود. ارتباط روان انسان با روان‌شناسی مانند ارتباط آب با خیس بودنه. چیزی که شما دنبالش هستین کلیه. اگر عنوان دقیق‌تری دارید می‌تونید توی سایت ایران داک دنبالش بگردین

درود برشما

براووووو عالی

سلام میشه اطلاعاتی درباره ی روش تحقیق در روانشناسی تربیتی به تیمیلم بفرستین و همین طور اطلاعاتی در باره ی پداگوژی

خیلی جالب بود

خیلی ممنون از اطلاعاتی که دادید. بسیار کاربردی و قابل فهم بودن. اگر میشه لطفا بگید، به عنوان کسب که تازه با علم روان شناسی دارم آشنا میشم، از کجا باید شروع کنم؟ برای شروع چه کتابهایی و می تونم بخونم؟ بازه ممنون.

نخستین کتابی که پیشنهاد می‌کنم بخونید: زمینهٔ روان‌شناسی اتکینسون و هیلگارد

دیدگاه

نام

ایمیل

نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

 

 

 

 

کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید

© Copyright Mr Psychologist

آیا با تعریف روان‌شناسی آشنا هستید؟ می‌دانید روان‌شناسی چیست؟ چرا در انجام کارها تنبلی می‌کنیم؟ چرا با این‌که می‌دانیم سیگار کشیدن و خوردن خوراکی‌های چرب ما را بیمار می‌کند، از آن‌ها پرهیز نمی‌کنیم؟ چرا فریاد می‌کشیم و زود خشمگین می‌شویم؟ چرا گاهی اندوهگین هستیم ولی نمی‌دانیم چه چیزی ما را اندوهگین کرده است؟ پرسش‌های بسیاری از این دست، همیشه روان‌شناسان را به سوی خود می‌کشاند. روان‌شناسی دانشی است که با زندگی ما پیوند تنگاتنگی دارد. در این نوشته توضیح خواهم داد که روان‌شناسی چیست و چه کاربردی دارد؟

واژهٔ روان‌شناسی (Psychology) از دو بخش روان+شناسی (Psy+Chology) ساخته شده است که یک واژهٔ یونانی (ψυχολογία) است. خوب است بدانید که واژهٔ Psyche (ψυχή) در زبان یونانی به چم و معنی روح (Soul) است و به چم روان و ذهن نیست. اما این واژه را به نادرستی در انگلیسی برابر با  Mind (ذهن/ روان) گرفته‌اند. در پارسی نیز به پیروی از انگلیسی روان‌شناسی می‌گوییم. از دیدگاه نوشتاری، روان‌شناسی باید جدا از هم و با نیم‌میانجی (نیم‌فاصله) نوشته شود و نوشتن آن به گونهٔ «روانشناسی» نادرست است.

نماد روان‌شناسی نیز نخستین کاراکتر از واژهٔ یونانی روان‌شناسی است که در بالا گفته شد. این کاراکتر بیست و سومین حرف در نویسهٔ (الفبای) یونانی است. که «سای» خوانده می‌شود.

روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی می‌پردازد. این‌جملهٔ کوتاه تعریف روان‌شناسی به طور جامع را دربرمی‌گیرد.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

این جمله چند بخش برجسته دارد. که برای ما روشن می‌کند ماهیت روان‌شناسی چیست: ۱- روان‌شناسی دانش است. ۲- روان‌شناسی به بررسی رفتار می‌پردازد.  ۳- روان‌شناسی به بررسی فرآیندهای روانی می‌پردازد.

همان‌گونه که از تعریف روان‌شناسی آموختیم، روان‌شناسی دانش است. پس همانند دیگر شاخه‌های دانش، از پایه‌های دانشیک (اصول علمی) پیروی می‌کند. این دانش به بررسی رفتار که دیدنی (عینی) است و فرآیندهای روانی که انگاره‌ای (ذهنی) است می‌پردازد. رفتار همه‌ی واکنش‌هایی است که از جانداران سر می‌زند. رفتار آشکار است و در برابر آن فرآیندهای روانی، پنهان و انگاره‌ای (ذهنی) است.

هر دانشی دارای آماج و اهدافی است که دانشمند برای دستیابی به آن تلاش می‌کند. اهداف بنیادین روان‌شناسی چنین است:

۱- توصیف

۲-تبیین

۳-پیش‌بینی

۴-کنترل رفتار

نخستین هدف روان‌شناسی توصیف سادهٔ رفتار و فرآیندهای روانی است. با توصیف رفتار و فرآیندهای روانی ما بهتر می‌توانیم بگوییم که آیا رفتاری بهنجار یا ناهنجار است. روان‌شناسان برای توصیف، روش‌های گوناگونی را به کار می‌برند. برای نمونه می‌توان از روش‌های مشاهدهٔ طبیعی، مطالعهٔ موردی، هم‌بستگی، زمینه‌یابی و گزارش‌های درمانجو نام برد. روان‌شناسان دیدگاه‌ها و نظریه‌ها را بر پایهٔ جمله‌های توصیفی و مفاهیم بیان می‌کنند که بر فرضیه‌هایی استوار است. پس به کمک توصیف ما به «چیستی» رفتار و فرآیندهای روانی پی می‌بریم. به کمک توصیف ما به پاسخ برخی از پرسش‌هایمان می‌رسیم برای نمونه: خودکشی چیست؟ پرخاشگری چیست؟ و …

روان‌شناسان پس از توصیف به دنبال تبیین هستند. ما به کمک توصیف به چیستی رفتار و فرآیندهای روانی پی می‌بریم ولی برای پی بردن به «چرایی» به تبیین نیازمندیم. به کمک توصیف ما می‌توانیم دربارهٔ خودکشی، پرخاشگری و … آگاهی به دست آوریم که چه هستند. ولی برای این‌که دربارهٔ چرایی بروز آن‌ها آگاه شویم به تبیین نیازمندیم.

سومین هدف روان‌شناسی این است که دربارهٔ رفتار و فرآیندهای روانی پیش‌بینی کنیم ما می‌خواهیم پیش‌بینی کنیم که مردم در زمینه‌های گوناگون چگونه رفتار می‌کنند یا می‌اندیشند. برای نمونه: برخی از مردم بر این باورند که پرخاشگری و یا تماشای رفتار پرخاشگرانه (بازی‌های بوکس، کشتی کج و …) احساس پرخاشگری را کاهش می‌دهد. ولی پژوهش‌های روان‌شناختی دیدگاه ناهمسو (مخالف) این را نشان داده‌اند بر پایهٔ همین پژوهش‌ها می‌توان پیش‌بینی کرد، کودکی که در ۹ سالگی به تماشای خشونت میل دارد در سن ۱۸ سالگی رفتارهای پرخاشگرانهٔ بیش‌تری نسبت به دیگر هم‌سالانش انجام می‌دهد.

والاترین هدف روان‌شناسی کنترل است. به کمک کنترل ما می‌توانیم از رفتارهای ناهنجار جلوگیری کنیم یا به تقویت رفتارهای بهنجار بپردازیم.

پس می‌توان گفت روان‌شناسان به دنبال پاسخ‌گویی به پرسش‌های زیر هستند:

۱- چیستی (ماهیت) یک رفتار چیست؟ (توصیف)

۲- چرا این رفتار بروز می‌کند؟ (تبیین)

۳- چه هنگامی این رفتار بروز می‌کند و یا خواهد کرد؟ (پیش‌بینی)

۴- این رفتار چه اثری روی زندگی آدمی می‌گذارد و چگونه از بروز اثرات منفی در زندگی جلوگیری کنیم؟ (کنترل)

خاستگاه روان‌شناسی نوین را می‌توان تا سده‌های چهارم و پنجم پیش از زایش مسیح در یونان پیگیری کرد. فیلسوفانی چون سقراط و افلاطون پرسش‌های گوناگونی دربارهٔ زندگی روانی آدمی کرده‌اند. هم‌چنین رگه‌هایی از این دانش در ایران، چین، هند و مصر نیز بوده است. آن‌چه روشن است این است که رویکردهایی مانند شناختی، رفتاری و زیست‌شناختی در روان‌شناسی، از اندیشه‌های فیلسوفانی مانند افلاطون، سقراط، بقراط و … سرچشمه گرفته است. پس جای شگفتی نیست که دانش روان‌شناسی با دانش مادر (که همان فلسفه است) پیوندی ناگسستنی دارد.

بیش‌تر روان‌شناسان (نه همه) بر این باورند که زایش روان‌شناسی دانشیک (روان‌شناسی علمی) در سال ۱۸۷۹ رخ داد. سالی که ویلهلم وونت نخستین آزمایشگاه روان‌شناسی را در شهر لایپزیک آلمان برپا کرد. ویلهلم وونت را پدر روان‌شناسی آزمایشگاهی می‌نامند. دربارهٔ پیشینهٔ روان‌شناسی در آینده سخن خواهیم گفت هم‌چنین شما را با روان‌شناسان سرشناس آشنا خواهیم کرد.

روان‌شناسی دارای رویکردهای گوناگونی است برای نمونه: رویکرد روانکاوی، رفتارگرایی، روان‌شناسی شناختی، رفتاردرمانی شناختی (درمان شناختی رفتاری – CBT)، روان‌شناسی انسان‌گرایانه، گشتالت، روان‌شناسی مثبت‌نگر و … که در آینده دربارهٔ هر کدام سخن خواهیم گفت تا با هر رویکرد آشنا شوید.

روان‌شناسی شاخه‌های بسیار گوناگونی دارد. هم‌اکنون انجمن روان‌شناسی آمریکا (APA) دارای بیش از ۵۰ شاخه است. شمار فراوان این شاخه‌های برای این است که روان‌شناسی دانشی کاربردی است که همهٔ زمینه‌های زندگیمان را دربرمی‌گیرد. برای نمونه: روان‌شناسی عمومی، روان‌شناسی بالینی، روان‌شناسی راهنمایی و مشاوره، روان‌شناسی رشد، روان‌شناسی تربیتی، روان‌شناسی آزمایشگاهی (روان‌شناسی تجربی)، فرا روان‌شناسی، روان‌شناسی اجتماعی، روان‌شناسی شخصیت، روان‌شناسی سیاسی، روان‌شناسی کودکان استثنایی، روان‌شناسی مثبت‌نگر، روان‌شناسی جنایی و …

من در این نوشته تلاش کردم به زبانی ساده تعریف روان‌شناسی را بیان کنم. اکنون شما می‌توانید در پاسخ به پرسش روان‌شناسی چیست ، پاسخی مناسب به دیگران بدهید.

سلام میشه یه مقاله ای،یا یک منبعی یا هر چیزی که اطلاعات کافی در مورد زیر بهم بده معرفی کنین؟خیلی ممنون میشم اگه به ایمیلم بفرستین،با تشکر

روح و روان انسان و ارتباط آن با روانشناسی

درود. ارتباط روان انسان با روان‌شناسی مانند ارتباط آب با خیس بودنه. چیزی که شما دنبالش هستین کلیه. اگر عنوان دقیق‌تری دارید می‌تونید توی سایت ایران داک دنبالش بگردین

درود برشما

براووووو عالی

سلام میشه اطلاعاتی درباره ی روش تحقیق در روانشناسی تربیتی به تیمیلم بفرستین و همین طور اطلاعاتی در باره ی پداگوژی

خیلی جالب بود

خیلی ممنون از اطلاعاتی که دادید. بسیار کاربردی و قابل فهم بودن. اگر میشه لطفا بگید، به عنوان کسب که تازه با علم روان شناسی دارم آشنا میشم، از کجا باید شروع کنم؟ برای شروع چه کتابهایی و می تونم بخونم؟ بازه ممنون.

نخستین کتابی که پیشنهاد می‌کنم بخونید: زمینهٔ روان‌شناسی اتکینسون و هیلگارد

دیدگاه

نام

ایمیل

نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.

تعریف روانشناسی به انگلیسی

 

 

 

 

کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید

© Copyright Mr Psychologist

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است.
استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

barsadictionary@gmail.com

Telegram:

@Barsadic

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است.
استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

barsadictionary@gmail.com

Telegram:

@Barsadic

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

“);
WinPrint.document.close();
WinPrint.focus();

setTimeout(function () {
WinPrint.print();
}, 500);

return false;
});
});

function initContactForm(contactEmailFieldValue, formTitle)
{
eds2_2(‘#dnn_ctr400_ViewEasyDNNNewsMain_ctl00_hfContactFormID’).val(contactEmailFieldValue);
eds2_2(‘#dnn_ctr400_ViewEasyDNNNewsMain_ctl00_pnlContactInputForm’).css(‘display’,’block’);
eds2_2(‘#dnn_ctr400_ViewEasyDNNNewsMain_ctl00_pnlContactFormMessageSent’).css(‘display’,’none’);
eds2_2(‘#dnn_ctr400_ViewEasyDNNNewsMain_ctl00_lblContactFormTitle’).html(formTitle);
}

eds2_2(function ($) {
if (typeof edn_fluidvids != ‘undefined’)
edn_fluidvids.init({
selector: [‘.edn_fluidVideo iframe’],
players: [‘www.youtube.com’, ‘player.vimeo.com’]
});

});
/*]]>*/

عاطفی 

 

بلند پرواز 

 

تعریف روانشناسی به انگلیسی

اضطراب 

 

تشویش – بیم 

 

انگیختگی 

 

قاطع 

 

توجه 

 

سبک توجه 

 

نگرش 

 

اثر تماشاگر 

Audience Effect

خشم 

 

خود محور، مستبد 

 

دستگاه اعصاب خودکار 

 

نظریه انحراف توجه – تعارض بارون 

Baron’s Distraction – Conflict Theory

رفتاری 

 

بازخورد زیستی 

 

زبان اشاره 

 

ملال 

 

پالایش 

همکنشی 

 

تعریف روانشناسی به انگلیسی

اثر همکنشی 

 

شناخت 

 

تمرین شناختی – عاطفی تعدیل استرس 

Cognitive – Affective Stress Management Training

نظریه ناهماهنگی شناختی 

 

نظریه برچسب زنی شناختی 

 

هویت جمعی 

 

پرسشنامه اضطراب حالتی رقابتی 

 

اضطراب رقابتی صفتی 

 

رقابت جویی 

 

سردرگمی 

 

میان فرهنگی 

 

هنجارهای فرهنگی 

 

خیالبافی 

 

سبک آزادمنشانه 

 

انگیزه زدایی – بی انگیزه ای 

 

افسردگی 

 

ابعاد شخصیت 

 

جابجایی 

 

دغدغه استرس، منفی 

 

سلطه گر 

 

سبک توجه برتر 

 

سایق 

 

خود 

 

کردارشناس 

 

استرس مثبت 

 

بعد برونگرایی – درون گرایی 

 

خستگی 

 

تشکل، شکل گیری 

 

ناکامی 

 

هدف مدار 

 

هدف گزینی 

 

همبستگی گروهی 

 

هنجارهای گروه 

 

ساختار گروه 

 

سلسله مراتب نیازها 

 

امتیاز میزبانی 

 

خشونت خصمانه 

 

 

تکانه ای بودن 

 

خشونت ابزاری 

 

رویکرد تعاملی 

 

نشانه های بی ربط 

 

آسان گیر، بی خیالی 

 

درماندگی آموخته 

 

منبع کنترل 

 

تسلط 

 

متغییر میانجی 

 

مراقبه، مدی تیشن 

 

تمرین ذهنی 

 

مرور ذهنی 

 

سرمشق گیری 

 

خلق 

 

واکنش انگیزشی 

 

بازسازی حرکتی 

 

مدل چند بعدی رهبری 

 

یادگیری مشاهده ای 

 

مقیاس های افتراق معنایی اوسگود 

 

هدف های دستاوردی 

 

نتیجه گرا 

 

بیش انگیختگی 

 

تمرین زدگی 

 

گرانبار (در توجه) 

 

ادراک 

 

هدف های عملکردی 

 

نمای شخصیت – رخساره شخصیت 

 

ویژگی شخصیت 

 

 

فشار 

 

عوامل اولیه جامعه پذیر 

 

مسئله مدار 

 

نمای وضعیت خلقی – رخساره وضعیت خلق 

 

آرام سازی عضلانی تدریجی 

 

گرم کردن روانی، تهییج 

 

خشونت واکنشی 

 

تقویت 

 

رابطه مدار 

 

آرمیده 

 

پایایی 

 

رفتار مقتضی 

Required Behavior

یادداری 

 

 

خودپنداره – خودانگاره 

 

خودباوری – اعتماد به نفس 

 

خویشتن داری 

 

خودمختاری 

 

خودبسندگی 

 

عزت نفس 

 

پیش گویی خودکامبخش 

 

خود شکوفایی 

 

پرسشنامه خود سنجی 

 

گفتگوی درئنی 

 

خود ارزشمندی 

 

دیگران 

 

عامل موقعیتی 

 

تسهیلات اجتماعی 

 

نظریه هویت اجتماعی 

 

نظریه یادگیری اجتماعی 

 

کم کاری اجتماعی 

 

جامعه پذیری، اجتماعی شدن 

 

عامل جامعه پذیری 

 

آیا شما یک روانشناس هستید و یا از اصطلاحات روانشناسی چیزی سراغ دارید که در فهرست ما نیست؟ لطفا از طریق فرم ارسال نظر زیر آن کلماتی که می دانید را برای ما ارسال نمایید

self

The Self

با S بزرگ و کوچک

روانشناس نیستم

شخصیت شناسی

Flow

غرقگی

این تو لیست نبود

تعریف روانشناسی به انگلیسی
تعریف روانشناسی به انگلیسی
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *