روانشناسی جوان و نوجوان

 
helpkade
روانشناسی جوان و نوجوان
روانشناسی جوان و نوجوان

پایان دوران کودکی، آغاز دوره جدیدی است که هر انسانی باید آن را سپری کند. به اعتقاد کارشناسان و روان شناسان، این دوره که
موسوم به دوران نوجوانی است، حادترین، حساس ترین و بحرانی ترین دوران زندگی هر انسانی است که لاجرم باید از این گردباد
شدید عبور کند. این گردباد چنان همه وجود نوجوان را دست خوش تغییر می کند که او را دچار بحران هویت، تحیر و سرگشتگی
می کند. چنین فردی با ورود به این مرحله هرگز آرام ندارد، همواره در حال جنب وجوش و التهاب است. بر موجی سوار است که هر
لحظه انتظار رسیدن به ساحل نجات را دارد. بی قرار است و به هر سو می زند تا خود را به ساحل برساند.

در واقع، نوجوان همان کودک 10 یا 11 ساله دیروزی و آرامی است که بی چون و چرا، دستورات و اوامر بزرگ تر از خود را در خانه
می پذیرفت. اما با ورود به این دوره و تنها به فاصله مدت زمان کوتاهی، به یک باره تغییر مشی داد، و برخلاف انتظار به همه کس و
همه چیز نه می گوید، نه تنها همان کودک سر به راه دیروز نیست، بلکه کاملا فردی ماجراجو و پرخاشگر است. چهره او به ناگاه
عوض می شود، لحن گفتارش تغییر می کند، رنگ پوست و لهجه، رفتار و مشی او به گونه ای دیگر می شود و این همان چیزی است
که والدین را شدیدا نگران کرده و موجبات تشویق خاطر آنان را فراهم می آورد.

بنابراین، آشنایی با مسائل و مشکلات نوجوانان و جوانان و بیش از هرچیز آشنایی با شیوه برخورد با آنان، ابتدایی ترین و
ضروری ترین نیاز و ابزار برای کسانی است که به نحوی با نوجوانان برخورد می کنند. زیرا هرگونه ناآشنایی و غفلت از این گونه
مسائل بیش از بیش موجبات تشدید مشکلات آنان را فراهم می آورد. اما بیش از هر چیز توجه به چند نکته ضروری است:

1. اصولا فصل نوجوانی و جوانی، فصل معماوار، پیچیده و کوران دگرگون شونده و دگرگون ساز و تغییر و تحول است. در این مرحله،
گویا آدمی (کودک) می میرد و انسان دیگر (نوجوان و جوان) زنده می شود. اساسا، نوجوان، کودک دیروز و یا کودک بزرگ شده
امروز و جوان نیز همان نوجوان دیروزی نیست، بلکه انسانی از نوع دیگر است. لذاست، که در برخورد با چنین انسانی، باید شیوه
برخورد نیز نسبت به، مقطع کودکی و… تغییر یابد.

2. سر معماوارگی و ابهام و پیچیدگی دوره نوجوانی و جوانی تنوع و گونه گونی مؤلفه های شناسا و ناشناسا، شناخته شده و
ناشناخته ای است که هویت نوجوان و جوان را شکل می دهد. هویت نوجوان و جوان امروزی، تحت تاثیر بسیاری از عوامل شناخته
و ناشناخته درونی و بیرونی از جمله محیط، جامعه، خانواده، وراثت، ملیت، نژاد، طبقه اجتماعی ،زیست بوم، فرهنگ ملی و محلی و
جهانی، میزان و تحصیلات، نوع تخصص، شغل، نوع گرایش سیاسی و… است. از این رو، در شناخت هویت و مقتضیات و مسائل و
مشکلات یک نوجوان و جوان و پاسخ بدان و اساسا در برخورد با آنان باید شیوه ای متفاوت برگزید. یعنی نوع برخورد با یک کودک،
نوجوان و جوان باید ماهیتا متفاوت باشد و نمی توان در هر سه مقطع به یک شیوه با آنان برخورد کرد، در واقع برخورد با هر مقطع
روان شناسی خاص خود را می طلبد. روانشناسی جوان و نوجوان

3. برای شناخت نسل نو و تنظیم روابط و مناسبات سازنده با نوجوان و جوان، باید از چهار بعد و در چهار گرایش مقتضیات و
مختصات یک نوجوان و جوان مطالعه شود: از بعد زیست شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی و مردم شناختی. درواقع، برای
برخورد شایسته با یک نوجوان و جوان، باید جوان از لحاظ زیستی، روانی، اجتماعی و مردم شناختی مورد مطالعه دقیق و
موشکافانه قرار گیرد.

برای مثال، از لحاظ روان شناختی، برای برخورد مناسب و سازنده با یک نوجوان و جوان، باید مربی و کسی که با وی برخورد
می کند، سه اصل مهم جلب اعتماد، فاصله زدایی و ذهنیت شناسی را وجه همت خویش قرار دهد و آن را به عنوان اصلی ترین و
کارآمدترین ابزار مناسبات میان خود و جوان و نوجوان در نظر بگیرد.

الف. اعتمادسازی و جلب اعتماد از ابتدایی ترین ابزار یک مربی و یک مبلغ و یک پدر و مادر فهیم و فرهیخته ای است که برای درک
فرزند نوجوان و جوان خویش به کار می گیرند. در واقع، جلب اعتماد، پذیرش و مقبولیت فرد توسط مخاطب است. جوان و نوجوان
باید ما را بپذیرند و تا زمانی که ما را به دیده قبول ننگرند و احساس نکنند که ما آن ها را درک می کنیم، چیزی از ما نمی پذیرند.

ب. فاصله زدایی و تفاوت زدایی، از دیگر مکانیسم های روان شناختی برخورد با نوجوانان و جوانان است. فاصله زدایی به معنی زدودن
و کاستن فاصله ها و احساس همدلی و هم احساس شدن با مخاطب و القای قرابت و شباهت خود با مخاطب است. در حقیقت با این
کار، جوان و نوجوان احساس می کند نه تنها بین او، طرف مقابل هیچ فاصله و شکاف طبقاتی وجود ندارد که رابطه ای کاملا
صمیمی و همدلانه وجود دارد.

ج. ذهنیت شناسی مخاطب نیز از دیگر مکانیسم های روان شناختی برخورد با کودکان و نوجوانان است. ذهنیت شناسی به این
معناست که بدانیم مخاطب چگونه می اندیشد، به چه می اندیشد و مشکل اصلی او چیست و درباره ما چگونه می اندیشد.
ذهنیت شناسی، در واقع داشتن هنر مخاطب شناسی است و این که در ذهن مخاطب نوجوان و جوان چه می گذرد.

1. ساختار این متن از سخنرانی جناب حجة الاسلام علی اکبر رشاد، در نشریه مسجد 52، ص 20، مهر و ابان 79 اخذ شده، سپس
بازنویسی و بازآفرینی شده است.

پایان دوران کودکی، آغاز دوره جدیدی است که هر انسانی باید آن را سپری کند. به اعتقاد کارشناسان و روان شناسان، این دوره که @@N@@موسوم به دوران نوجوانی است، حادترین، حساس ترین و بحرانی ترین دوران زندگی هر انسانی است که لاجرم باید از این گردباد @@N@@شدید عبور کند. این گردباد چنان همه وجود نوجوان را دست خوش تغییر می کند که او را دچار بحران هویت، تحیر و سرگشتگی @@N@@می کند. چنین فردی با ورود به این مرحله هرگز آرام ندارد، همواره در حال جنب وجوش و التهاب است. بر موجی سوار است که هر @@N@@لحظه انتظار رسیدن به ساحل نجات را دارد. بی قرار است و به هر سو می زند تا خود را به ساحل برساند.

در واقع، نوجوان همان کودک 10 یا 11 ساله دیروزی و آرامی است که بی چون و چرا، دستورات و اوامر بزرگ تر از خود را در خانه @@N@@می پذیرفت. اما با ورود به این دوره و تنها به فاصله مدت زمان کوتاهی، به یک باره تغییر مشی داد، و برخلاف انتظار به همه کس و @@N@@همه چیز نه می گوید، نه تنها همان کودک سر به راه دیروز نیست، بلکه کاملا فردی ماجراجو و پرخاشگر است. چهره او به ناگاه @@N@@عوض می شود، لحن گفتارش تغییر می کند، رنگ پوست و لهجه، رفتار و مشی او به گونه ای دیگر می شود و این همان چیزی است @@N@@که والدین را شدیدا نگران کرده و موجبات تشویق خاطر آنان را فراهم می آورد.

بنابراین، آشنایی با مسائل و مشکلات نوجوانان و جوانان و بیش از هرچیز آشنایی با شیوه برخورد با آنان، ابتدایی ترین و @@N@@ضروری ترین نیاز و ابزار برای کسانی است که به نحوی با نوجوانان برخورد می کنند. زیرا هرگونه ناآشنایی و غفلت از این گونه @@N@@مسائل بیش از بیش موجبات تشدید مشکلات آنان را فراهم می آورد. اما بیش از هر چیز توجه به چند نکته ضروری است:

1. اصولا فصل نوجوانی و جوانی، فصل معماوار، پیچیده و کوران دگرگون شونده و دگرگون ساز و تغییر و تحول است. در این مرحله،@@N@@ گویا آدمی (کودک) می میرد و انسان دیگر (نوجوان و جوان) زنده می شود. اساسا، نوجوان، کودک دیروز و یا کودک بزرگ شده @@N@@امروز و جوان نیز همان نوجوان دیروزی نیست، بلکه انسانی از نوع دیگر است. لذاست، که در برخورد با چنین انسانی، باید شیوه @@N@@برخورد نیز نسبت به، مقطع کودکی و… تغییر یابد.

2. سر معماوارگی و ابهام و پیچیدگی دوره نوجوانی و جوانی تنوع و گونه گونی مؤلفه های شناسا و ناشناسا، شناخته شده و @@N@@ناشناخته ای است که هویت نوجوان و جوان را شکل می دهد. هویت نوجوان و جوان امروزی، تحت تاثیر بسیاری از عوامل شناخته @@N@@و ناشناخته درونی و بیرونی از جمله محیط، جامعه، خانواده، وراثت، ملیت، نژاد، طبقه اجتماعی ،زیست بوم، فرهنگ ملی و محلی و @@N@@جهانی، میزان و تحصیلات، نوع تخصص، شغل، نوع گرایش سیاسی و… است. از این رو، در شناخت هویت و مقتضیات و مسائل و @@N@@مشکلات یک نوجوان و جوان و پاسخ بدان و اساسا در برخورد با آنان باید شیوه ای متفاوت برگزید. یعنی نوع برخورد با یک کودک، @@N@@نوجوان و جوان باید ماهیتا متفاوت باشد و نمی توان در هر سه مقطع به یک شیوه با آنان برخورد کرد، در واقع برخورد با هر مقطع @@N@@روان شناسی خاص خود را می طلبد.

3. برای شناخت نسل نو و تنظیم روابط و مناسبات سازنده با نوجوان و جوان، باید از چهار بعد و در چهار گرایش مقتضیات و @@N@@مختصات یک نوجوان و جوان مطالعه شود: از بعد زیست شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی و مردم شناختی. درواقع، برای @@N@@برخورد شایسته با یک نوجوان و جوان، باید جوان از لحاظ زیستی، روانی، اجتماعی و مردم شناختی مورد مطالعه دقیق و @@N@@موشکافانه قرار گیرد.

برای مثال، از لحاظ روان شناختی، برای برخورد مناسب و سازنده با یک نوجوان و جوان، باید مربی و کسی که با وی برخورد @@N@@می کند، سه اصل مهم جلب اعتماد، فاصله زدایی و ذهنیت شناسی را وجه همت خویش قرار دهد و آن را به عنوان اصلی ترین و @@N@@کارآمدترین ابزار مناسبات میان خود و جوان و نوجوان در نظر بگیرد.

الف. اعتمادسازی و جلب اعتماد از ابتدایی ترین ابزار یک مربی و یک مبلغ و یک پدر و مادر فهیم و فرهیخته ای است که برای درک @@N@@فرزند نوجوان و جوان خویش به کار می گیرند. در واقع، جلب اعتماد، پذیرش و مقبولیت فرد توسط مخاطب است. جوان و نوجوان @@N@@باید ما را بپذیرند و تا زمانی که ما را به دیده قبول ننگرند و احساس نکنند که ما آن ها را درک می کنیم، چیزی از ما نمی پذیرند.

ب. فاصله زدایی و تفاوت زدایی، از دیگر مکانیسم های روان شناختی برخورد با نوجوانان و جوانان است. فاصله زدایی به معنی زدودن @@N@@و کاستن فاصله ها و احساس همدلی و هم احساس شدن با مخاطب و القای قرابت و شباهت خود با مخاطب است. در حقیقت با این @@N@@کار، جوان و نوجوان احساس می کند نه تنها بین او، طرف مقابل هیچ فاصله و شکاف طبقاتی وجود ندارد که رابطه ای کاملا @@N@@صمیمی و همدلانه وجود دارد.

ج. ذهنیت شناسی مخاطب نیز از دیگر مکانیسم های روان شناختی برخورد با کودکان و نوجوانان است. ذهنیت شناسی به این @@N@@معناست که بدانیم مخاطب چگونه می اندیشد، به چه می اندیشد و مشکل اصلی او چیست و درباره ما چگونه می اندیشد. @@N@@ذهنیت شناسی، در واقع داشتن هنر مخاطب شناسی است و این که در ذهن مخاطب نوجوان و جوان چه می گذرد.

1. ساختار این متن از سخنرانی جناب حجة الاسلام علی اکبر رشاد، در نشریه مسجد 52، ص 20، مهر و ابان 79 اخذ شده، سپس @@N@@بازنویسی و بازآفرینی شده است.

این مجله مخصوص کودک و نوجوان می باشد.

پیام زن
ویژه مسائل زنان و خانواده

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
محمد جعفری گیلانی
سید ضیاء مرتضوی

3

7733305
7738743
7733305
payam-zan_man@aalulbayt.org

قم، صندوق پستی 371…

پرسمان
فرهنگی، اجتماعی، دانشجویی

مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
سید محمدرضا فقیهی
محمد باقر پور امینی
1380
3

7747240
7735473
7743816
info@porseman.net
www.porseman.n…

مبلغان
فرهنگی – تبلیغی
حوزه

1385/6/1
3
mbl

تلفن تماس جهت رزرو یا کسب اطلاعات بیشتر : شعبه سعادت آباد ۲۲۳۵۴۲۸۲ – ۰۲۱ | شعبه قیطریه ۲۲۶۸۹۵۵۸ – ۰۲۱ | شعبه شریعتی ۸۸۴۲۲۴۹۵ – ۰۲۱

لحظه ای فرارسیده که معلوم نیست فرزند شما هنوز بچه است یا نه؟ ممکن است فکر کنید بچه ای که از اولین لحظات زندگی تا نزدیک دوره بزرگسالی  تربیت کرده اید، برای مستقل شدن آماده است و دیگر به کمک شما نیاز ندارد، درصورتی که این فکر واقعا اشتباه است.

ازنظر جسمی، فرزند شما تقریبا بالغ شده است. پسرها بعد از دخترها به سن بلوغ می رسند و بدنشان عضلانی  و پرمو می شود، ولی مشکلات  مربوط به بلوغ برای هردو جنس بسیار زیاد است.

از نظر احساسی، فرزند شما مستقل تر است ولی این بدان معنا نیست که دیگر به کمک شما نیازی ندارد. این استقلال ممکن است منجر به تعارض، مخصوصا درون خانواده  شود و سختی این کار در این  است که  مرز باریکی بین کاری که شما به عنوان حمایت از او انجام می دهید و برداشت او از این حمایت که فکر می کند درحال کنترل او هستید، وجود دارد. آنها روابط جدی تر، و گاهی رمانتیک و حس شدید هویت جنسی دارند. این موضوع می تواند باعث تعارضارت اضافی شود اگر نحوه نگرش آنها به خودشان با تعبیری که شما از هویت  وشخصیت او دارید مطابقت نداشته باشد.

تکامل احساسات آنها منجر به نگرانی های بیشتری درباره مزایای بزرگسالی  می شود مثل اینکه آنها چطور می توانند از خودشان محافظت کنند، قرار است کجا زندگی کنند یا می خواهند با زندگیشان چه کنند. اگر می خواهند به دانشکده بروند، ممکن است نگرانی هایی در باره اولین تجربه  زندگی دور از خانه و یا مقابله با محیط آموزشی متفاوت  داشته باشند. آنها فهم  قوی تری از هویت دارند که ممکن است روی تجربیاتش بیشتر منعکس شود  شاید توسط  درد دل کردن در دفتر خاطرات.روانشناسی جوان و نوجوان

ممکن است علاقه بیش تری  به خانواده و آداب و رسوم  فرهنگی نشان دهند که موجب تایید نقش مهمی است که در خانواده  به عهده دارند. احتمالا به گروه همسالان نسبت به  خانواده توجه بیشتری دارند و روی رابطه ها  تمرکز بیشتری دارند مخصوصا زمانی که گروه های اجتماعی بسط داده می شود و بنابراین آنها زندگی اجتماعی خودشان را می خواهند. انها نگرانی های بیشتری درباره دیگران دارند و می بینید که برخی از سوالاتشان پیرامون موضوعاتی که با دوستانشان دارند حل می شود.

از نظر شناختی، فرزند شما برای درک جهان اطرافش  گام های بزرگتری برمی دارد در صورتی که  قبلا تلاش او  برای شناختن  با ترس و نگرانی همراه بود. آنها ایده های بهتری درباره اهدافشان دارند و برای رسیدن به آنها بلند پروازند. مهارت های برنامه ریزی بهبود یافته ، آینده نگری و  درک عمیق تراز نتایج بالقوه همگی برای یک زندگی مستقل مخصوصا زمانی که  روی آینده و آینده نزدیک متمرکز می شوند، حیاتی است. ممکن است کمی خودمحور باشد و علی رغم داشتن ویژگی عقل و اخلاق، معتقد باشند نقطه نظرات خود شان صحیح است با اینکه می دانند دیگران نظر خاص  خودشان را دارند. مهارت های تحصیلی آنها، حافظه، مهارت های سازماندهی، مدیریت زمان، و توانایی  حل مساله نظری در آنها در سطحی است که می توانند از عهده تحصیلات عالی و قرارگرفتن در محیطی که   همان چارچوب های  قبلی و مسیری که قبلا طی می کرد را ندارد (محیط قبلی) برآید. اکنون زمانی است که رفتار خطر پذیری در او به چشم می خورد (اگر تا به حال اینطور نبوده است)، مخصوصا  در مورد نوشیدنی ها، مصرف مواد مخدر، و فعالیت های جسمی و جنسی.

راه هایی وجود دارد تا به فرزندتان کمک کنید به سرعت به بزرگسالی برسد. اگر آنها را تشویق کنید که  نه تنها در باره نگرانی ها بلکه درباره آرمان ها و آرزوهایشان  با شما صحبت کنند و بیشتر از اینکه قاضی باشید از او حمایت کنید، به او اجازه می دهید بفهمد  درکنارش هستید. می توانید به صورت عملی به او کمک کنید  مثلا در مورد اقتصاد خانواده و قرض دادن به او آموزش دهید و یا اینکه یاد دهید چطور آشپزی کند یا لباس بشوید (اگرتا به حال این کارها را انجام نداده اید). آنها با تغییرات عمده ای رو به رو می شوند، شاید کار جدیدی شروع کند، به دانشکده برود و یا تغییر مکان دهد که این کارها موجب خدشه وارد شدن به اعتماد به نفسشان  شود بنابراین تشویق و واکنش مثبت به این تغییرات کمک می کند اعتماد به نفس و خود باوری آنها حفظ شود.

ممکن است به این کار اقرار نکنند ولی همچنان به رفتار شما نگاه می کند و الگو می گیرد. یاد گرفتن اینکه مثل یک بزرگسال رفتارکند که مسولیت پذیری دارد و با نتایج کارهایش رو به رو می شود کمی زمان می برد. وقتی در مسائل مربوط به بزرگسالی غرق  و سراسیمه می شود شما هستید که می توانید بیشتراز هر چیزی  برای او پناهگاهی امن  و مطمئن از نظر احساسی  فراهم کنید .

فرزندتان را در گذر از مسیرزندگی  برای رسیدن به بزرگسالی تماشا کرده اید و سال هایی که صرف سخت کارکردن برای رشد و تربیت او کردید، ثمرداده است. شما یک انسان  بزرگسال سازگار و ماهر از نظر اجتماعی دارید که باعث افتخارشماست. در حالیکه طبیعت رابطه شما تغییر کرده است واز رابطه کودک-بزرگسال به رابطه بزرگسال-بزرگسال  تبدیل شده است آنها هنور هم در سال های آینده به شما نیاز دارند. تفاوت در این است که آنها اکنون انتخاب خواهند کرد که به سمت شما بیایند.

منبع:مشاورکو

برچسب‌ها روان شناسی رشد, روان شناسی رشد نوجوان, روانشناسی نوجوان, مشاوره نوجوان

اشاره

الف . رعایت نکات شکلی و صوری

ب . رعایت اصول تکوینی و باطنی

ج . شیوه‏ها و اصول رفتاری

د . اصول حاکم بر طرز گفتار

امروزه نیاز به مشاوره کودک و نوجوان بسیار احساس می شود. متاسفانه در دنیای امروزی با آسیب هایی که شبکه های اجتماعی به زندگی افراد مختلف به خصوص قشر کودک و نوجوان وارد می کند، وجود یک مشاور برای بهتر کردن الگوی زندگی کودک و نوجوان نه تنها خوب بلکه الزامی است. روانشناسی نوجوانان توسط یک مشاور خوب در زمانی که آنها به مشکلی برخورده اند، بسیار واجب است! اگر نمی توانید با روانشناس مناسب ارتباط بگیرید، به شما پیشنهاد می کنیم که یک سایت روانشناسی کودک و نوجوان پیدا نموده و در مورد روانشناسی در نوجوانان تحقیق نمایید. در این مقاله می خواهیم در مورد روانشناسی نوجوانان بیشتر صحبت کنیم. با ما همراه باشید.

 

 

ممکن است با خود مثل بسیاری از افراد که هنوز در مورد این موضوع به آگاهی کافی نرسیده اند، بگویید که تنها افرادی که مشکلات روانی حاد دارند به روانشناس مراجعه می کنند و یا اگر بخواهیم به زبان عامیانه تر صحبت کنیم، خواهید گفت که فقط دیوانه ها به روانشناس و مشاور مراجعه می کنند که امروزه این مسئله با اینکه خیلی کمرنگ شده، ممکن است در عده ای (مانند خودتان که امیدوارم جزو این دسته نباشید) هنوز این باور و دیدگاه وجود داشته باشد که می خواهیم در مورد آن بیشتر برایتان بگوییم.

در واقع وجود یک روانشناس برای هر فردی در زندگی اش الزامی است  و حتی خود روانشناسان هم گاهی برای مشاوره به سراغ روانشناس دیگری می روند. قطعا برخی مشکلات در زندگی وجود دارند که راه حل آنها به واسطه ی راهنمایی های یک مشاور خیلی بهتر پیدا خواهد شد که به همین دلیل بهتر است به سراغ مشاور برویم.روانشناسی جوان و نوجوان

این موضوع در قشر نوجوان بسیار دیده می شود و از آنجا که قرار است فرد تازه وارد اجتماع بشود و هویت خود را پیدا کند، ممکن است دچار بحران های روحی و روانی شود که در اینجا نیاز به مشاوره کودک و نوجوان و روانشناسی نوجوانان حس می شود و باید نوجوان به یک مشاور مراجعه کند تا این بحران ها را پشت سر بگذارد.

روانشناسی در نوجوانان می تواند تاثیر به سزایی بگذارد و آینده ی روشنی را برای آنها به وجود بیاورد. متاسفانه هنوز این آگاهی در کشور ما به خوبی جا نیفتاده است که همان اندازه که والدین برای افزایش مهارت و  توانایی های نوجوان هزینه میکنند، به همین شکل باید برای مشکلات روحی او هم هزینه نمایند تا وی بتواند به سلامت دوران نوجوانی را بگذارند.

 

ممکن است در اوایل دوران نوجوان برای فرد نوجوان مشکلاتی پیش بیاید که وی از گفتن آن مشکلات به والدین خجالت بکشد و یا به هر دلیل دیگری آنها را بیان نکند که در اینجا اگر یک مشاور روانشناسی در نوجوانان وجود داشته باشد، می تواند حرف های او را گوش کند و به راحتی به همراه خود نوجوان برای مشکلات چاره بیندیشد که مبادا فرد نوجوان به واسطه ی همین چالش ها و مشکلات، به مسیر نادرست برود و نتواند مسیر درست را بیابد.

 

 

روانشناسی نوجوانان اهمیت فوق العاده ای در بر دارد. پیش از این در مورد نیاز این قشر از جامعه به مشاوره کودک و نوجوان صحبت کردیم و هم اکنون می خواهیم در مورد اهمیت آن حرف بزنیم.

در واقع دوران نوجوانی اوایل بلوغ افراد است و در دوران بلوغ، افسردگی، استرس و اضطراب همگی به سراغ نوجوان هجوم خواهند برد. اگر او مهارت مقابله با آنها را نداشته باشد، راحت شکست می خورد و افسردگی و نگرانی بر او غلبه خواهند کرد و طولی نخواهد کشید که او دیگر هدفی برای زندگی کردن نخواهد داشت.

اما به واسطه ی مشاور روانشناسی نوجوانان می توان از این اتفاق ناخوشایند تا حد خیلی زیادی جلوگیری کرد و مانع بروز آن اتفاق شد.

توجه کنید که تنها جلسات مشاوره کودک و نوجوان و روانشناسی نوجوانان نیست که می تواند به فرد کمک کند! حتی اگر والدین برخی از رفتارها و واکنش های روانشناسی درست را بیاموزند، می توانند در موقع بروز اتفاقات ناخواسته مختلف درباره نوجوان، آنها را به کار ببندند.

 

در ادامه سعی می کنیم اهمیت روانشناسی نوجوانان در زمینه های مختلف زندگی را مورد بررسی قرار دهیم. با ما همراه باشید.

 

در این بازه سنی نوجوان هویت اصلی خود را پیدا می کند و نقش خود را در جامعه مورد بررسی قرار می دهد. متاسفانه عده ی کثیری از نوجوانان در این مقطع دچار بحران های روحی شدیدی می شوند و یا اینکه به درستی هویت خود را در جامعه نمی پذیرند.

بارزترین نمونه این مسئله را می توانیم این بدانیم که فرد با جنسیت مذکر زمانی که در جامعه حضور پیدا می کند، احساس می کند نمی تواند نقش یک مرد را به خوبی بازی کند و به همین جهت با هویت خویش با مشکل رو به رو خواهد شد و یا اینکه شخصی با هویت جنسی زنانه تحت فشار هایی که در خانواده قرار گرفته است، احساس می کند که به جنسیتی که در آن قرار دارد تعلقی نداشته و با هویت خود سر ناسازگاری خواهد داشت.

در این زمان و با بروز چنین مشکلاتی، نیاز به یک مشاوره کودک و نوجوان بسیار الزامی است و اگر این مشکلات پیگیری نشوند، ممکن است مشکلاتی حادتر برای نوجوان به وجود بیاید. توجه کنید که گاهاً حتی نوجوان در ظاهر بسیار شاد و خرم به نظر می رسد! اما از درون مسئله ای وجود دارد که او را آزار می دهد که والدین باید از آن مطلع شوند و در زمان مناسب به روانشناس مراجعه کنند.

 

 

 

در این بازه زمانی، نوجوانان به فکر استقلال فردی می افتند که باید خود خرجی شان را در آورند و یا اینکه باید به صورت مستقل جدای از خانواده زندگی کنند. در این مقطع نوجوان برای اینکه به این خواسته خود برسد، با انتخاب های اشتباهی رو به رو می شود که نیاز به یک مشاور روانشناسی نوجوانان جهت هدایت او به مسیر درست احساس خواهد شد.

بسیاری از نوجوانان را میتوانیم مشاهده کنیم که آرزوی رفتن به خارج از کشور را دارند و با این آرزو دائما در حال تصویرسازی ذهنی هستند که این تصویر سازی بسیار هم خوب است، اما زمانی تبدیل به معضل می شود که فراتر از واقعیت ها تصویر سازی انجام شود و این کار جای خود را به خیال پردازی بدهد و نوجوان به دلیل بی تجربگی و یا نداشتن راهنما، بخواهد که بر تصمیم اشتباه خود پافشاری کند که اگر سریعا به او کمک نشود، ممکن است مشکلات حادتر و بدتری برای او پیش بیاید.

 

در این زمان نوجوانان تازه با معنای مسائل جنسی و جنسیتی آشنا می شوند و ممکن است به واسطه ی عدم آگاهی و … کارهایی انجام دهند که آن ها را از مسیر درست زندگی باز دارد. در اینجا نیاز به مشاور روانشناسی در نوجوانان حس می شود که این مشاور به نوجوان کمک کند که این حس را بپذیرد و آن را مانند سایر حواس خود مدیریت کند و درست و به موقع از آن استفاده نماید.

 

به دلیل شور و انگیزه ای که نوجوانان به واسطه ی این حس به دست می آورند، ممکن است قدم در مسیر اشتباهی گذاشته و یا اشتباهات جبران ناپذیری را برای خود رقم بزنند که مشاور در اینجا وظیفه دارد که این شور و انگیزه نوجوان را به حد معقول خود برساند و او را با این حس آشنا کرده و قدم به قدم همراه او باشد.

 

 

در این مقطع تازه نوجوانان وارد دنیای انتخاب رشته و … می شوند و قطعا نیاز به یک مشاوره کودک و نوجوان و یا یک مشاوره تحصیلی دارند که آنها را راهنمایی کنند که به چه رشته ای وارد شوند و چطور انتخاب رشته کنند یا درس بخوانند. مشاور در اینجا وظیفه اش این است که علایق نوجوان را بررسی کند و با توجه به علایق وی در انتخاب رشته و سایز حوزه های تحصیلی او را کمک کند.

استفاده از تجربه های یک مشاور روانشناسی نوجوانان کارکشته و با تجربه به نوجوان بسیار کمک می کند که رشته ای که واقعا در آن مهارت دارد را انتخاب کند و به تحصیل در آن بپردازد تا مبادا در آینده به واسطه ی انتخاب اشتباهی که داشته، خود و خانواده اش را سرزنش کند و انگیزه اش به تحصیل را از دست بدهد.

 

روانشناسی جوان و نوجوان

 

برنامه ریزی و نظم دادن به زندگی یکی از اصول زندگی افراد موفق است که نوجوان باید از همان ابتدا که وارد جامعه می شود با آن آشنا شده و سعی کند آن را در زندگی خود به وجود آورد تا در نهایت بتواند یک زندگی شاد و مفرح برای خودش به وجود آورد.

اغلب نوجوانان در این بازه سنی به دلیل شور و شوق جوانی خود، به سراغ نظم و برنامه ریزی نخواهند رفت که نتیجه ی این کار را در آینده خواهند دید که مشاور روانشناسی نوجوانان در اینجا موظف است که نوجوان را راهنمایی کند و برای او یک برنامه ی منظم و فوق العاده بچیند تا نوجوان دچار روزمرگی نشود و بتواند از پس تمامی کارهایش بر بیاید.

 

 

اینترنت و فضای مجازی امروزه به یک معضل بزرگ برای نوجوانان تبدیل شده است و اگر آنها نتوانند این این فضا را مدیریت کنند، طولی نخواهد کشید که دامن گیر ضررها و اتفاقات منفی که در پی آن است خواهند شد و دیگر نمی توانند از باتلاقی که در آن فرو رفته اند، جلوگیری کنند!

ممکن است با خود بگویید که چنین توصیفی هم از فضای مجازی در حوزه روانشناسی نوجوانان درست نیست و نباید این مسئله را خیلی بزرگ کرد که کاملا بر عکس این اتفاق است و می توانید روزانه مشاهده کنید که چه چالش های خطرناک و جبران ناپذیری در فضای مجازی به راه می افتد که اغلب کسانی که این چالش ها را انجام می دهند، نوجوانان هستند.

 

رفتن به مشاوره کودک و نوجوان و روانشناسی نوجوانان برای افرادی که می خواهند در کنار استفاده از فضای مجازی و اینترنت، آرامش داشته باشند و این تکنولوژی ها خدشه ای به زندگی آنها وارد نکند، الزامی و نیاز است.

البته که در فضای مجازی و اینترنت نکات مثبت زیادی هم وجود دارد! به عنوان مثال وجود یک سایت روانشناسی کودک و نوجوان به شما بسیار کمک می کند که بتوانید زندگی فرزندتان را با کیفیت بیشتری شکوه ببخشید که این اتفاق از طریق همین اینترنت و فضای مجازی می افتد که در ابتدا وجود یک مشاور روانشناسی در نوجوانان الزامی است که نحوه استفاده صحیح را آموزش دهد.

 

 

از آنجا که در این سن نوجوانان تازه هویت خود را پیدا می کنند و در آستانه بلوغ و ظهور واکنش های جنسی بدنشان هستند، ممکن است به سوی روابط عاطفی کشیده شوند که این اتفاق در زمان خود، خوب و مثبت است! اما اگر در زمان اشتباهی انجام بشود، زمینه بروز اتفاقات ناخواسته در زندگی نوجوان بیشتر و بیشتر خواهد شد.

در مورد این مسئله می توانید در یک سایت روانشناسی کودک و نوجوان اطلاعات بیشتری به دست بیاورید! اما همین موضوع را باید با یک روانشناس که در زمینه مشاوره کودک و نوجوان و روانشناسی نوجوانان فعالیت می کند هم در میان بگذارید تا او بتواند به شیوه ی بهتری راهکار و دستورالعمل برای این موضوع بدهد.

 

انسان موجودی عاطفی و سرشار از احساسات است و این طبیعی است که برای رفع نیازهای عاطفی خود به سراغ شریک عاطفی و همسر باشد! اما این اتفاق باید در زمان و موقع مناسب انجام شود و اگر در زمان نادرستی صورت بپذیرد، صدماتی ناگوار به شخص وارد خواهد شد که نه تنها نیازهای عاطفی اش برطرف نمی شوند، بلکه او دیگر مانند قبل نخواهد بود و مشکلات بیشتری هم برای به بار خواهند آمد.

در این مقاله ما در مورد روانشناسی نوجوانان صحبت کردیم. از این دست مقالات در یک سایت روانشناسی کودک و نوجوان به وفور یافت می شود! اما توجه کنید که هدف فقط خواندن مقالات نیست و شما باید از این مقاله ها درس و عبرتی که در پشت آن نهفته است را بیاموزید.

وجود یک روانشناس در حوزه مشاوره کودک و نوجوان یا وجود یک سایت روانشناسی کودک و نوجوان و استفاده از اطلاعات آنها، گرچه می تواند به شما در این زمینه راهنمایی داشته باشد، اما شخص اصلی که باید قدمی برای پیشرفت بردارد خود شما و یا فرزندتان هستید.

همواره راهنمایی های مشاور و روانشناس در حوزه روانشناسی نوجوانان را جدی بگیرید و در پی عمل کردن به حرف های وی باشید تا بتوانید یک زندگی منظم و سرشار از لذت و آرامش را برای فرزندتان به ارمغان بیاورید. وجود چالش ها در زندگی هر انسانی طبیعی است؛ اما اینکه چطور از پس این چالش ها بر بیایم و چطور بر آنها غلبه کنیم مهم است که به واسطه ی راهنمایی های یک روانشناس کارکشته و با مهارت این اتفاق امکان پذیر خواهد بود.

 

مشاهده متخصصین کودک و نوجوان

مشاهده خدمات مشاوره کودک و نوجوان

سلام من ی دختر ۱۸ساله هستم و الان کلاس یازدهمم مشکلم از اینجا شروع شد ک تابستون یه اتفاق خیلی بد و وحشتناکی را فامیل برای من درست کردند بطوری که دیگه اصلا نتونستم از تایم تابستون استفاده کنم و درس بخونم خیلی مشکل بزرگی بود ولی میگن هر مشکل یه تجربس با این مسئله کنار اومدم ولی من واقعا بطور خیلی بدی خنثی هستم نه چیزی خوشحالم می‌کنه و نه چیزی ناراحت چند جلسه ایی هم تو تابستون پیش روانشناس بالینی رفتم ولی همین ک دیگ هدف و انگیزه ندارم و هیچ حسی نسبت به چیزی ندارم از همه بدتره دیگه اصلا تلاش نمیکنم و درس نمیخونم و کنکور خیلی ب من نزدیکه و حتی درسای دهمم هم اوکی نیسم نمیدونم باید چکار کنم مشاور تحصیلی گرفتم اونم همیشه از دستم حرص میخوره تو اون اتفاق بد من مامانم خیلی حالش بد شد چند جلسه پیش دکتر اعصاب و روان رفت گریه میکرد ولی من حتی یبارم گریه نکردم بعدم حتی موضوع را خیلی ملایم به بابام گفتم اونم خیلی داغون شد ولی من فقط انگار خنثی شدم خیلیم می‌خوابم و تایمم از دست می‌ره حتی یه مدت به شدت هرچی می‌خوردم انگار بازم گرسنم بود این حالت بهم دست داده بود من خیلیم درون گرا هستم شلوغم هستم ولی چیزی به همکلاسی هام نمیگم ک بخوام حرف از زندگیم بزنم به هرکیم تا حالا حرف زدم یه ضربه بهم زده دیگ ب کسی اعتماد ندارم از خودم خسته و ناامید شدم هیچ دوستی از اول زندگیم تا الان نداشتم که تا آخر باهام باشه هیشکی باهام دوست نمیشه همه تو کلاس باهام بدن در صورتی که همیشه نسبت به سال های قبل آروم ترم ولی همیشه میخوان مسخرم کنن بهم متلک بندازن من از کلاس اول تا نهمم شاگرد اول کلاس و مدرسه بودم خیلی از بچه ها بهم حسودی میکردند از دهمم که افت تحصیلی داشتم بخاطر همین مسائل و موضوعات ولی واقعا دیگ کلافه شدم احساس میکنم از تنهایی دارم میمیرم بعضی اوقات از تلنگر های همکلاسی هام میخواد گریم بگیره نمیدونم واقعا دیگ باید چکار کنم طبعمم بلغمیه و سرد شاید ربطی ب این مسئله داشته باشه امیدوارم بتونید کمکم کنید

${description}

برای تماس با ما با شماره های زیر تماس بگیرید

021-44025086

021-88857143



در ادامه چند توصیه کاربردی دیگر برای رفتار با جوان که کمتر شنیده شده است، ارائه خواهد شد.وجود حساسیت های پیشگیرانه والدین درباره فرزندان یکی از مشکلات دیرینه رابطه والدین و فرزندان است و چنین دیالوگ هایی بین فرزندان و والدین شان بارها و بارها شنیده می شود. پدر و مادرها از سویی معتقدند که به عنوان والدین موظف به کنترل فرزندشان هستند و از سوی دیگر نوجوانان و جوانان هم معتقدند که این کار با کسب استقلال و شکل گیری هویت مردانه و زنانه آن ها منافات دارد. حال سوال این جاست که کدام درست می گویند؟ارتباط موثر والدین با جواننکات بسیاری در نحوه برخورد با فرزندان در سن جوانی مطرح شده است که در تمامی آن ها می توان به چند نکته مشترک رسید: احترام متقابل و دادن مسئولیت به جوان، اجازه تصمیم گیری و پذیرش تبعات آن. با این حال در ادامه چند توصیه کاربردی دیگر برای رفتار با جوان که کمتر شنیده شده است، ارائه خواهد شد.1 – به شخصیت جوان احترام بگذاریدوالدین گرامی باید بدانند که هر قدر به فرزندان شان سخت بگیرند و به عبارتی بخواهند، راه را از چاه به آن ها نشان دهند بدون احترام گذاشتن به شخصیت آن ها نه تنها هیچ نتیجه ای نخواهند گرفت بلکه باعث پیامدهای ناگوار دیگری نیز خواهند شد. بعضی از والدین از این شکایت می کنند که فرزندان شان با آن ها غیر محترمانه برخورد می کنند که اگر دقت کنند، فرزندان آن ها سال ها در حال تماشا و ضبط چنین رفتارهایی در منزل بوده اند، رفتار والدین با یکدیگر یا با دیگر اعضای خانواده یا فامیل یکی از دلایل رفتارهای اشتباه جوانان با خانواده شان است. البته ناگفته نماند ریشه تمام بد اخلاقی فرزندان، تنها و به طور کامل در رفتار عینی و آشفته والدین نیست؛ برای مثال وجود تبعیض سهوی و ناآگاهانه بین فرزندان به دلایل مختلف موجب خشم فرزند می شود و حتی رابطه بین فرزندان را نیز به هم می زند در صورتی که از نظر والدین هیچ خطایی در نحوه برخورد با فرزندشان مرتکب نشده اند ولی در واقع این گونه نیست.2 – به جوان تان مسئولیت بسپاریدهر قدر هم به جوانان احترام بگذارید و محبت بی دریغ ارزانی شان کنید ولی به آن ها مسئولیت هایی در حد توان شان نسپارید، نه تنها موفقیت آن ها را در آینده تضمین نمی کنید بلکه موجب پر توقع شدن و به زبان ساده، لوس شدن آن ها می شوید. متاسفانه بعضی والدین به دلایل مختلف از جمله تعجیل در انجام امور، احساس تجربه داشتن و بی تجربه بودن جوانان، ترس از خطای جوان و هدر رفتن وقت و سرمایه در حوزه های تحصیل، شغل و ازدواج بارها به جای فرزندان شان تصمیم می گیرند. والدین باید توجه داشته باشند، بیشتر جوانان به طور غریزی از این چالش ها استقبال می کنند و به شدت دوست دارند، توان و هوش حل مسئله خود را بیازمایند.3 – ارتباط دستوری به شکست می انجامدیکی از تدابیری که در راستای بهبود ارتباط با جوانان به خانواده ها توصیه می شود، تغییر چارچوب روابط در دوره جوانی در قیاس با دوره قبل از جوانی(نوجوانی و کودکی) است. در دوره کودکی، خانواده ها با کودکان رابطه ای برقرار می کنند که مشتمل بر امر و نهی هاست و در برگیرنده دستورات مشخصی از انضباط و رعایت موازین اخلاقی است. لازمه برقراری این نوع رابطه، آن است که خانواده ها در موضع بالا و حاکمیت و کودک در موقعیت فردی که دستورات مشخصی را دریافت می کند، قرار بگیرد و به عبارت دیگر رابطه والدین و کودک رابطه ای است عمودی یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال می شود. چنین چارچوبی از دوران بلوغ به هم می ریزد و رابطه موجود باید به رابطه مطلوب که رابطه ای افقی است، تغییر کند. در چنین وضعیتی، والدین به جای این که از موضع بالا به پایین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی با نوجوان خویش قرار می دهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطه ای است بر اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت نوجوان که مطلوب ترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب می شود.4 – ارتباط موثر جوان با والدینگاهی والدین پر از مهر و محبت که عمری برای رشد و پیشرفت فرزندان شان عاشقانه تلاش داشته و دارند، نمی دانند به چه زبانی به شما بفهمانند که بعضی کارهای تان اشتباه است. والدین که قصدی جز ایفای نقش والد بودن ندارند، در نهایت در برابر اشتباهات شما به این جمله بسنده می کنند: «ان شاء ا… خودت یک روزی پدر(یا مادر) می شوی و می فهمی که قصد ما چیست»5 – هدف خیر پدر و مادرتان را بپذیریدمطمئن باشید هیچ فردی در این دنیا به اندازه والدین تان نگران شما نیست ولی گاهی این نگرانی سهواً و از روی بی اطلاعی، افراطی و کنترل گرانه می شود و ظاهر خوبی ندارد . پس هرگز به والدین خود حرف هایی نزنید مبنی بر این که شما مرا دوست ندارید و برای شما اهمیتی ندارم و یا این که شما قصد آزار و شکنجه مرا دارید زیرا باعث دل شکستگی آن ها می شوید.6 – در کنار والدین تان باشید نه مقابل شانبنابراین تلاش کنید به جای این که در مقابل شان قرار بگیرید در کنارشان باشید و در برابر رفتارهای کنترل گرانه شان به قصد و انگیزه شان اشاره کنید که جز خیر نیست ولی به نحوه ابراز آن ناخرسندید و اگر می خواهید تاثیر گذار باشید، نحوه گفتار زبانی شما بهتر است نشانه های احترام و تمایل به انجام کارهای درست را با خود داشته باشد تا مقاومت. این نکته را فراموش نکنید.بازهم انتخاب با شماست…جوان باهوش و زیرک با قدری خویشتن داری در مقابل والدین ، محیط خانوادگی پر از مهر، احترام، پیشرفت و گاهی بحث و نقد را به جای محیطی پر از قهر، خشم و جر و بحث های بی حاصل یا احترام از روی ترس و نیاز فراهم می کند. با این حال، بازهم انتخاب با شماست که چگونه رفتار کنید…!منبع :khorasannews.com

والدین نگران بخوانند

روانشناسی جوان و نوجوان

همین حالا وکیل بگیر

کودکتان از درس فراریست؟

ازبهترین متخصص‌ها آنلاین نوبت بگیر

مشتری هاتو چند برابر کن!

هوشمند سرمایه گذاری کنید

بهبود سطح زندگی و میزان رضایتمندی

از برنامه ریزی تا رتبه برتر کنکور

ثبت نام در تالار گفتگو روانشناسی

سوالات پزشکیتو آنلاین بپرس

تبادل پرسش و پاسخ های روانشناسی

بایادگیری مهارت ارتباط موثرزندگیتومتحول کن

دریافت پاسخ پزشکی در کمترین زمان

بااین نوشابه از پوکی استخوان پیشگیری کنید!

مشاوره آنلاین پزشکی بدون صرف زمان انتظار

خرید بهترین مدل های اورجینال هدفون، هدست، هندزفری

فرصت استثنایی خرید لوازم دیجیتال با تخفیف های واقعی

انواع لباس زیر زنانه تا %75 تخفیف

کفش اسپرت و صندل تابستانه زنانه

تخفیف باورنکردنی انواع کالا در حراج بزرگ امروز!!

جدیدترین گوش های موجود در بازار – امکان مشیایسه و خرید

Makan Inc.‎| All Rights Reserved – © 2013 – 2020



 

 

برای این که پسرتان احساس نکند به خاطر جنسش هیچ محدودیتی ندارد، قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاقش بچسبانید و حتماً ساعات ورود و خروج را طبق مقررات خانواده درج کنیدروانشناسی جوان و نوجوان

 

شاید بتوان یکی از مهم‌ترین مسوولیت‌ها و وظایفی را که والدین در مقابل نوجوانان خود دارند وظیفه تربیتی آن‌ها به شمار آورد؛ وظیفه‌ای که اگر خوب و درست از عهده آن برآیند، نتیجه‌اش آینده‌ای درخشان و مطمئن برای فرزندان است.

 

حالا اگر می‌خواهید به عنوان والدینی دلسوز و مسئول، آینده جسمی و روانی پسران خود را تأمین کنید، رعایت این نکات را فراموش نکنید:

 

1 – پدر و مادر قبل از هر دوست ناباب یا جامعه ناسالمی می‌توانند رفتارهای پرخطر را به فرزندان شان بیاموزند. نتیجه تازه‌ترین تحقیقات روی بیش از 2000 نوجوان که به مصرف سیگار و مواد مخدر و … اعتیاد داشتند، نشان داده که 40 تا 60 درصد از این نوجوانان، برای اولین بار نحوه استعمال مواد دخانی را در خانه و توسط والدین خود آموخته‌اند؛ بنابراین اولین گام در دور نگه داشتن فرزندان از مواد مخدر، استعمال‌نکردن آن‌ها توسط والدین و به ویژه در منزل است.

 

2 – شما نمی‌توانید از نوجوانتان توقع داشته باشید که مدام در محیط‌های آلوده و در مجاورت افراد معتاد قرار داشته باشد و هیچ تمایل یا حس کنجکاوی نسبت به مصرف مخدرها از خود نشان ندهد؛ بنابراین از رفت و آمد با دوستان یا اقوامی که اقدام به مصرف مخدرها جلوی اعضای خانواده می‌کنند، خودداری کنید.

 

3 – با پرهیز از رذایل اخلاقی مانند دروغگویی، خشم و عصبانیت بی‌موقع یا ناسزا گفتن، الگوی رفتاری مناسبی برای نوجوانتان باشید.

 

4 – بسیاری از پدران دوست دارند آینده‌ای را که برای خود متصور بوده‌اند و به آن نرسیده‌اند برای پسرانشان ترسیم کنند، اما خیلی از افسارگسیختگی‌ها و فاصله‌های بین والد و فرزند از همین جا شروع می‌شود. شما به عنوان یک پدر خوب، فقط وظیفه شناساندن راه‌های صحیح و غلط به فرزندتان و مشورت کردن با او در مورد علاقه‌مندی‌هایش را دارید و بهتر است انتخاب نهایی را به عهده فرزندتان بگذارید.

 

5 – بسیاری از پسران از گوش دادن به نصیحت‌ها و توصیه‌های همیشگی گله‌مندند و فکر می‌کنند که نصیحت بیش از حد یعنی عدم اعتماد خانواده و کوچک شمردن آن‌ها. شما می‌توانید با خریدن انواع کتاب‌ها یا فیلم‌های آموزنده، فرزند خود را نسبت به مسائل و مشکلات موجود در جامعه به طور غیرمستقیم آگاه کنید.

 

6 – پسران در سنین نوجوانی علاقه خاصی به استقلال، جدا شدن از خانواده و پیوستن به گروه هم‌سالان دارند و نگرانی بسیاری از والدین، از ناشناخته بودن دوستان فرزندشان نزد آن‌هاست.

شما برای اینکه هم فرزندتان را خوشحال کنید و هم با دوستان جدیدش بیشتر آشنا شوید، می‌توانید هر چند وقت یک بار، یک مهمانی دوستانه ترتیب دهید و دوستان فرزندتان را هم با خانواده‌هایشان به صرف یک عصرانه ساده دعوت کنید. شما می‌توانید برای تسلط بیشتر به روابط فرزندتان هم، ماهی یک بار، یک برنامه کوهنوردی با دوستان فرزندتان و خانواده آن‌ها بچینید.

 

7 – از تحقیر، توهین یا مقایسه‌کردن پسرتان با دیگران به شدت پرهیز کنید؛ چون انجام این اعمال موجب پرخاشگر و زورگو شدن آن‌ها در آینده می‌شود و این گونه فرزندان تحقیر شده بعد از رسیدن به استقلال سعی می‌کنند با توسل به زور وجود و قدرتشان را به دیگران اثبات کنند.

 

8 – پسران، پدران آینده‌اند و باید مسوولیت‌پذیر بار بیایند؛ بنابراین انجام برخی از کارهای خانه را حتی اگر خیلی کم و پیش پا افتاده باشند به عهده پسرتان بگذارید؛ کارهایی مانند خرید نان یا گذاشتن کیسه زباله بیرون از منزل.

 

9 – پسران در سنین نوجوانی علاقه زیادی به دیده و پذیرفته شدن از طرف جامعه دارند؛ بنابراین برای این کار اقدام به عوض کردن ظاهر و نوع پوشش خود می‌کنند. در مواجهه با این گونه مسائل، شما نباید با پرخاشگری و توهین فرزندتان را از تغییر ظاهرش منع کنید، بلکه باید با زبانی خوش و دلیل و منطق مناسب، او را تشویق به پذیرفته شدن از راه‌های دیگری غیر از تغییر ظاهر غیر متعارف کنید. از او بخواهید که رشته هنری یا ورزش مورد علاقه‌اش را به صورت حرفه‌ای ادامه دهد و موفقیت‌ها و قهرمانی‌های پیاپی‌اش سبب غرور و افتخار خودش و شما باشد.

 

 

10 – آزادی مفرط ، بیشتر مخرب است نه موثر. شما با آزاد گذاشتن فرزند پسرتان در هر زمینه‌ای و برآورده کردن همه نیازهای او، فردی متکبر و خودخواه از او می‌سازید و موجب می‌شوید که او فکر کند در همه مکان‌ها و زمان‌ها، هر کاری که دلش بخواهد می‌تواند انجام دهد، اما وقتی طی زندگی با مسائلی غیر از آنچه باب میل اوست روبرو شود، یأس و ناامیدی سراسر وجودش را فرا می‌گیرد و عاقبت این نوجوانان چیزی نمی‌شود جز احساس پوچی و…

 

11 – پسرها عمدتا عهده‌دار چرخاندن چرخ مالی و اقتصادی زندگی در آینده هستند؛ بنابراین بهتر است پدران، آن‌ها را با مسائل و مشکلات مالی و حساب و کتاب و نحوه صحیح پول خرج کردن آشنا کنند و از نوجوانی پس انداز کردن و صرفه‌جویی را به آن‌ها یاد دهند.

 

12 – این یک باور غلط است که دخترها بیشتر از پسرها به محبت نیاز دارند. پسرها هم به اندازه دخترها به محبت و حمایت عاطفی خانواده‌شان احتیاج دارند؛ پس وظیفه یک پدر یا مادر مهربان که به فکر سلامت روان فرزندش است، رعایت تعادل و عشق ورزی به همه فرزندان است.

 

13 – معمولاً پسرها با پدرانشان راحت‌ترند و بهتر می‌توانند مشکلاتشان را با آن‌ها در میان بگذارند؛ بنابراین به عنوان یک پدر مسوول، روزی یک ساعت از وقتتان را به پسرتان اختصاص دهید و او را در راه حل مشکلاتش یاری کنید. فقط حواستان باشد که خشونت و پرخاش، جایی در راهنمایی‌هایتان نداشته باشد تا فرزندتان از مشورت کردن با شما پشیمان نشود و مشکلاتش را خارج از خانه و به روش‌های نادرست حل نکند.

 

14 – پسر بچه‌ها علاقه شدیدی به بازی‌های خشن کامپیوتری دارند. برای جلوگیری از ناراحتی‌های جسمی و روحی فرزندتان، از تنها و آزاد گذاشتن او برای ساعت‌ها بازی با کامپیوتر خودداری کنید.

 

روانشناسی جوان و نوجوان

15 – بد نیست که حساب دخل و خرج فرزندتان را داشته باشید و دورادور بدانید که او پول‌هایش را چه طور خرج می‌کند. شاید باور نکنید اما خرید سیگار می‌تواند به سادگی خریدن یک بسته آدامس یا پفک باشد!

 

16 – به پسرتان بیاموزید که زورگویی و قلدری راه معقول و پسندیده‌ای برای رسیدن به خواسته‌ها نیست؛ بنابراین بهتر است برای حل مشکلاتش راه‌های منطقی و آرام را پیش گیرد تا محبوبیتش پیش اطرافیان بیشتر شود.

 

17 – پسرها به خاطر موقعیت خانوادگی خاصی که در آینده دارند و باید مسوول و مدیر یک زندگی شوند، نیاز زیادی به اعتماد به نفس بالا دارند. شما می‌توانید با سپردن کارهای مهم به پسرتان و گفتن این جمله که «من می‌دانم تو به بهترین شکل ممکن این کار را انجام می‌دهی» اعتماد به ‌نفس فرزندتان را بالا ببرید و حس مفید بودن را به او القا کنید.

 

18 – با مسوولان و مشاوران مدرسه او در تماس باشید تا بتوانید از تغییرات احتمالی روانی یا تحصیلی فرزندتان خبردار باشید.

 

19 – برای این که پسرتان احساس نکند به خاطر جنسش هیچ محدودیتی ندارد، قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاقش بچسبانید و حتماً ساعات ورود و خروج را طبق مقررات خانواده درج کنید و اگر دیدید که او از حدش تجاوز کرد، بنا به روحیاتش، تنبیه یا تشویقی برایش در نظر بگیرید تا بهتر شرایط خانواده را بپذیرد.

 

20 – جوری رفتار نکنید که فرزندتان احساس کند برای هر کاری باید نظر شما را رعایت کند و حق انتخاب در هیچ زمینه‌ای را ندارد، این رفتار او را سرخورده می‌کند. انتخاب رنگ اتاق، لباس یا نوع تغذیه را به عهده خودش بگذارید.

 

21 – هیچ گاه در برابر دختر یا فرزند کوچک‌ترتان به پسرتان نگویید که تو بزرگی یا پسری و این رفتارها از تو بعید است. عادلانه قضاوت کنید و به فرزندانتان بیاموزید که به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را هم رعایت کنند. 

منبع : parsine.com

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر

بدون مراجعه حضوری ویزیت شو!

همین حالا وکیل بگیر

فریم های خاص عینک برای انواع فرم صورت

کودکتان از درس فراریست؟

شرکت در آزمون معتبر روانشناسی پیشرفته نئو

هوشمند سرمایه گذاری کنید

تبادل پرسش و پاسخ های روانشناسی

کاهش قیمت تورهای شاد و لوکس تابستان

دریافت پاسخ پزشکی در کمترین زمان

دسترسی به پزشک متخصص درهر زمان ومکان

ثبت نام در تالار گفتگو روانشناسی

شارژ دلاری اکانت اپل آیدی

حل مشکلات زناشویی/دریافت نوبت مشاوره

درمان افسردگی یک بار برای همیشه

انواع کنسول بازی|خرید XBox و PS4 با گارانتی

مدلهای جدید شومیز اسپرت و مجلسی

جدیدترین گوش های موجود در بازار – امکان مشیایسه و خرید

مشخصات، قیمت و خرید انواع محصولات دیجیتال

تا 60% تخفیف پوشاک و اکسسوری ویژه امروز

بهترین برندهای کامپیوتر و تجهیزات جانبی

Makan Inc.‎| All Rights Reserved – © 2013 – 2020

صرف مشروبات الکلی در سنین جوانی ناشایست و زیان آور است اعتیاد به الکل در بسیاری از کشورهای جهان گسترش زیادی دارد و در حال حاضر بعنوان آفت بزرگ اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد.این آفت با استعمال زیاد مشروبات الکلی به وجود می آید که تأثیر مهلکی روی سلامتی، زندگی، کار، میزان تمدن و فرهنگ و رفاه اجتماعی بجای میگذارد. تحت تأثیر الکل، اصول اخلاقی و انسانی بدست فراموشی سپرده میشود و سبب اصطکاک ها و برخوردهائی در خانواده ها و اجتماع میگردد و بتدریج اختلالات عصبی و غیره توسعه و افزایش می یابد. پس از استعمال مقدار کمی الکل مرحلۀ ابتدائی مستی یعنی – احساس شادی، نیرومندی، مساعدت بدن، افزایش اعتماد به نفس، با عدم جلو گیری از گفتار بیهوده و ضعف تشخیص، ظاهر میشود.ولی اولین گیلاس مشروب در دست کودک قبل از هر چیز به سبب کنجکاوی و نمونۀ تقلید از بزرگترها و برای خود ستائی غیر عاقلانه در مقابل همسالان خویش است. کودکانی که به عنوان تجربه مقدار کمی مشروب خورده اند حالت لاقیدی و خوشی به آنها دست میدهد و بدین ترتیب کم کم آنها را بسوی بدبختی سوق میدهد و به تدریج شوقی بیمار گونه نسبت به الکل در آنها بوجود می آید بطوریکه بعدها معالجات امروزه مؤثر واقع نخواهد شد.

عشق جوانیشاید هیچ پدر مادری را نتوان یافت که به هنگام تشکیل احساسات فرزند خود در جوانی مضطرب و ناراحت نباشد. «بسیاری از پدر و مادران میگویند: فکرش را بکنید هنوز دهانش بوی شیر میدهد، ولی میگوید: «دوست دارم» آخر او در این مورد چه میداند؟ بلی، هنوز زود است که به این فکرها بیفتد، هنوز زود است که بدرد سر بیفتد، رنج و عذاب بکشد».برای درک بهتر این موضوع نامه ای را که از جوانی دریافت کردیم می خوانیم: او در نامۀ خود جداً نسبت به نظریۀ عشق اعتراض کرده و نوشته بود که: عشق حماقت، چرند و مزخرف است و اصلاً برای او عشقی وجود ندارد و غیره… و اینک پس از دو سال نامه ای از او بدست ما رسیده است و چنین نوشته:«… بخاطر دارید که چگونه دربارۀ عشق با شما گفتگو کردم؟ نه، آن «عشق» وجود ندارد؟ برای اینکه عشق تماماً در روح است…اکنون هیچ خجالت نمی کشم به شما چیز دیگری بگویم: اعتراف میکنم، من اشتباه میکردم. من آن موقع هنوز نمی دانستم که چقدر کور و کر هستم. من در خانوادۀ خشنی بزرگ شده ام، جائیکه ابداً در آن نه مهربانی و نه دلسوزی وجود نداشت. میان پدر و مادرم همیشه نوعی سردی و جدائی احساس میشد… من هیچ کس را دوست نداشتم،چنانکه، لابد … من بطور اتفاقی و غیره منتظره برای خودم به «کاتیا» برخوردم… من نمی خواهم از او تعریف کنم، به هر حال من نخواهم توانست … شاید او دختری معمولی است، ولی برای من بهتر از او وجود ندارد. میدانید او … ظریف، دلسوز، دقیق و مهربان است.فکرنکنید؛ دوستی ما پاکترین و زیبا ترین دوستی هاست و من نمی دانم غیر از کاتیا هیچ وقت و هیچ کس بدرد من نخواهد خورد. من اطمینان کامل دارم که فقط او را دوست خواهم داشت و در تمام زندگیم دوست خواهم داشت … من عوض شده ام. شما مرا اگر چه که کم می شناسید، من آن موقع شجاعت بیجا نشان میدادم و با لباس چروک خورده ام، با یقۀ کثیفم میخواستم نفرت خود را نسبت به مسئلۀ مورد بحث یعنی عشق اظهار نمایم. (بخاطر دارید؟) هنگامیکه نمونه های عشق های زیبای اتفاق افتاده آورده میشود، من بلندتر از همه میخندیدم. اگ الان به من بر میخوردید گمان نمی کنم مرا می شناختید. من دیگر بهنگام بر خورد با دختران با بی مبالاتی روی زمین تف نمی کنم و خطاب به آنها کلمات رکیک و تند و زننده یا متلک نمی گویم. گوئی من در روی زمین راه نمیروم … من خوشبختم، میفهمید؟ متأسفانه صورت من طوری شده که فقط برای کاتیا نفرت انگیز نیست و چرا قیافۀ من اینطوری شده است خودم هم نمیدانم و باور نمیکنم …»

خصوصیات روانی جوانان دورۀ دبیرستانیسرانجام زیباترین دورۀ زندگی فرزندان شما یعنی دورۀ جوانی فرا میرسد. آنها از ناهمواری های جسمی و انگ درازی و بی تناسبی دورۀ نوجوانی گذشته و مبدل به آدمهائی خوش انهدام، نیرومند، با ظاهری کاملاً درشت میشوند. مسلم است که این تغییرات یک مرتبه و به شدت روی نمیدهد. شما میدانید که دخترتان یک مرتبه، هیکل زنانه و خوش تراش و پسرتان نیز قیافۀ مردانه و نیرومند پیدا نکرده اند و چیز دیگری نیز میدانید و آن ورود مهمان عجیب یعنی جوانی بخانۀ شماست. حق با شماست، هنوز مواظبت های شما و هیجانات و اضطرابات شما پایان نیافته اند … و راست میگوئید که: «کودکان کوچولو غم های کوچولو و کودکان بزرگ غمهای بزرگ دارند».و.آ. سوخوملینسکی راست میگوید که اولین تربیت، یعنی انسان بودن، و اگر کودک انسان واقعی شود صد برابر مهم تر و بهتر است که مکانیسین، باغبان، معلم و مهندس و غیره شود. (یا بقول ما ایرانی ها آن چیزی که از بچه مهم تر است تربیت اوست).

عوارض تربیت نادرست جنسیبرای درک بهتر این موضوع به یک داستان کوتاه مینگریم:« دیما» که پسری 14 ساله بود و همیشه در درس نمرات عالی میگرفت، ناگهان شدیداً روش خود را در تحصیل عوض کرد. او هر نوع قضیه برایش مشکل شده است و نیز اثبات هر نوع قضیه برایش مشکل بود. بررسیهای مفصل، تغییراتی را که در زندگی او روی داده بود نشان میدهد که دیما یکسال تمام بوده که روابط نزدیک با دختری داشته که از لحاظ  سنی از او بزرگتر بوده و در نزدیکی خانۀ آنها زندگی میکرده و همین احساس جنسی پیش رس اثر منفی در روی حافظۀ او گذاشته است.

دختران و پسراندر دختران نوجوان که کمی از پسران همسال خود زودتر بالغ شده اند پرورش فروتنی و تواضع و لیاقت و سختگیری عمیق نسبت به خود و نسبت به دوستان پسر خیلی مهم است. با در نظر گرفتن ظرافت زنانگی آنها که زود تکوین یافته میخواهند بموقع توسعۀ میل شدید را باز دارند اما نه بقدریکه از توجه به ظاهر بوسیله زینت آلات غافل بمانند. باید مواظب باشید که دختر شما چطور لباس می پوشد و چگونه صحبت می کند، چطور مینشیند، چطور با دوستانش مراوده دارد. آیا خیلی ساده دوستی می کند و سپس، دوستی خود را قطع میکند و یا خیلی با دقت و احتیاط رفتار میکند، بطوریکه درس و مشق را فراموش میکند و خود را می آراید بامید اینکه «او» را ملاقات کند و توی کوچه میدود.در این سن، هنگامیکه اولین نشانه های «بلوغ» ظاهر میشود و قاعدگی آغاز میگردد مهم است که دختر را آمادۀ رعایت بهداشت خویشتن نمود و برای او باید توضیح داد: همانگونه که به آراستگی خود اهمیت میدهد به همان صورت به پاکیزگی جسم و نظم و ترتیب نیز اهمیت بدهد.اما پسرها چطور؟ با آنها باید چه کرد؟ بویژه در تربیت آنها به چه چیزهایی باید توجه نمود؟ با تربیت نسل جوان،  موظفیم هم در پسرها و هم در دخترها پاکی اخلاق و عفت و لیاقت و شایستگی را پرورش داده از آنها مراقبت به عمل آوریم تا آنها را به سلامتی فرحبخش و زندگی شرافتمندانه آماده سازیم.چرا تنها از دختر انتظار پاکی و عفت دارند؟پسر نوجوان هم احتیاج به عفت و پاکی و نزاکت و ادب در رابطه با دختران دارد. و با در نظر گرفتن خصوصیات جنس که طبیعت بوسیله قدرت، تحمل، شجاعت و مردانگی از هم متمایز ساخته باید این خصوصیات را در کارهای خوب و مفید که در آن احترام به جنس مخالف ایجاب میکند از قبیل مادر بزرگ، مادر، خواهر، دوست و نامزد و غیره ظاهر سازد.و الا نیروی نوجوانان در شیطنت، بستوه آوردن مادر بزرگ و در رفتاری که مادرش را دلتنگ  کند و اعمال نادرست و اهانت به دختران ظاهر خواهد شد.« م. ای. کالینین می گوید: کار تربیتی یکی از مشکل ترین کارها است، براتی اینکه بستگی تامی به رفتار نیرومند مربی و معلم دارد. اگر مربی فرضاً علیه مشروبات الکلی داد سخن دهد ولی  خودش بخورد کلام مؤثر نخواهد شد. اگر وی آنها را به دیسیپلین دعوت کند ولی خود آنرا نقض نماید مسلم است که چنین دعوتی کمتر مؤثر خواهد افتاد و بقول معروف «رطب خورده منع رطب چون کند». پدر در خانواده تنها در این مورد تأثیر مردانه و مخصوصی روی پسر میگذارد اگر پدر نزدیک به پسر باشد همیشه مواظب او بوده و علاوه بر این در کارهای خانه نیز شرکت خواهد نمود.ن. ک. کروپسکایا اهمیت زیادی به کار دسته جمعی کودکان دختر و پسر با هم قائل است. وی خاطر نشان می سازد که در خانه نباید کار به دو قسمت «زنانه» و «مردانه» تقسیم شود؛ کودکان بتساوی می توانند به کارهای خانه مشغول گردند.

روانشناسی جوان و نوجوان

پدران و مادران باید روش تربیت را بیاموزندقبلاً گفتیم که پر ارزش ترین چیز برای کودکان نصایح بموقع و مؤدبانه و یادآوری لازم و توضیحات پدران و مادران دربارۀ مسائل روابط  متقابل دختر و پسر است. ولی نباید چنین پنداشت که نوجوانان به فراگیری و گوش دادن پند و اندرز حتی با نزاکت ترین نصایح راغب نیستند. نوجوانان بر عکس سعی میکنند اندرزهای بزرگترها را گوش ندهند و هرچه بیشتر از عقاید همسالان خود پیروی کنند.برای درک بهتر نقش والدین در تربیت فرزندان داستانی نقل میکنیم: مادری تعریف میکرد که پسر پانزده ساله اش هیچ راهی برای تربیت او باقی نگذاشته بود. او هرگز در خانه به مادرش کمک نمی کرده و خیلی خشن بوده است. او مادرش را با بی پروائی «ننه» میخوانده و دخترها را هم بدون هیچ گونه احترامی «دختر» صدا میکرده است. روزی مادرش پولی به او میدهد تا به سینما برود و میگوید: «برو پسر جان میگویند این فیلم خیلی جالب است…». این فیلم درست همان چیزی بود که برای متقاعد کردن این نوجوان لازم بود تا متانت و ظرافت و ادب نسبت به دختران و زنان را بطور زنده نشان دهد و در او مؤثر واقع شود. تأثیر فیلم در این نوجوان فوق العاده و کاری بود. به محض برگشتن از سینما سراسیمه دم در ایستاد و گوئی به گونۀ دیگری به مادرش نگاه میکرد.مادرش در این لحظه مشغول پاک کردن کف اتاق بود و تا مادرش را دید لبخند زد… اینجا بود که حادثۀ عجیبی اتفاق افتاد… بلی خیلی عجیب… پسرک دستش را جلو برد، گوئی به مادرش تعظیم میکرد و با آرامی و احتیاط گفت: «ماما جون … بده، بده من تمیز کنم».اشک شوق از چشمان مادر سرازیر شد. بلی این فیلم بود که باعث شد تا نوجوان در رفتار خود تجدیدنظر کند و تحولی در عادات زشت و مخصوص او ایجاد گردد.نمونۀ دیگر لیودا دختری بی بند بار است و در عین حال در مقابل جنس مخالف عکس العمل متقابل آنی از قبیل حرص به نزدیکی  و عمل غیر مجاز از خود نشان میداد. وی پس از تماشای بالۀ «افسانۀ عشق» که از پاکی عشق بیحد دختر و پسری یعنی لیلی و مجنون حکایت میکند با دستهای لرزان در دفترچۀ خاطراتش نوشت: «چقدر جای خوشبختی است که چنان آدمهائی در روی زمین زندگی میکنند. زیرا من میخواستم که کسی هم متعلق به من باشد چنانکه او متعلق به لیلی است…» .اما احترام به زن را لازم است به نوجوانان پسر آموخت، همزمان با آن احترام به مرد را نیز الزاماً باید به دختران نوجوان یاد داد.در بعضی از خانواده ها در این باره هرگز سخنی نمی گویند و در آنها نظام «مادر شاهی » وجود دارد یعنی نظریۀ زن حاکم بر امور است.میتوان متأسفانه در این  گونه خانواده ها رفتار نامناسبی را نسبت به مرد (پدر) خانواده مشاهده نمود. ونیز گاهی اتفاق می افتد که زن هوسباز و تربیت کافی نیافته سعی می کند به هر طریقی که شده شوهرش را در نظر کودکان حقیر جلوه دهد. او خواستهای او را نسبت به کودکان لغو میکند و جنبه های ضعیف او را به تمسخر میگیرد و غیره. در نتیجه در دختر رفتار غیره محترمانه نسبت به جنس مرد پیدا میشود. چنانکه «کلاوا» که دختر چهارده ساله ای است می گفت: «همۀ مردها احمق اند آیا ارزش این را دارد که آدم به آنها توجه کند؟».به فرزند نوجوانتان در مقابل احترام به جنس مخالفش افتخار کنید و بطور تحسین آمیزی از رفتار او نسبت به دوستش به خود ببالید. شما خواهید دید، چگونه چشمان مملو از غرورش خواهد درخشید و چگونه او به این افتخار شما پر و بال خواهد گشود و چگونه بیش از پیش مواظب رفتار و کردار خود خواهد بود.

مگر دوست ایده آل پیدا میشود؟!آ.س. ماکارنکو بتدریج و با پند و اندرز بر جوانان پیروز شد و بدین گونه استدلال میکرد: اگر انسان بیست عیب داشته باشد باید سعی کند تا ده تای آنها را اصلاح کند. تا فقط ده تای دیگر باقی بماند. و سپس متوجه از بین بردن ده تای دیگر شود.دوست واقعی صمیمی ترین و یکرنگ ترین آدمهاست. وقتی احتیاج به کمک نیست، با سخنان خوشایند دوست خود را شاد می سازد و چنانچه لازم باشد عملاً هم کمک می کند.

آیا باید از دوست انتظاراتی داشت؟آری باید از دوستی و دوست انتظاراتی داشت. اساسی ترین آنها: اعتماد، نجات، راستی و ادب در روابط میان دختران و پسران و سعی کوشش در دفاع از دوست و کمک به او در هر موردی، توانائی گوشزد کردن اشتباهات و عدم شایستگی ها و متقاعد کردن وی در صورت لزوم و تغییر دادن رفتار زشت و برطرف کردن خشونت و گستاخی و بی بند و باری و غیره است … سختگیری نسبت به دوست و همراه با آن احترام به شخصیت او است،احتمال نمیرود تقاضای بی اساسی باشد. آنها می توانند چیزهای زیادی از دوست بخواهند ولی توجه به امکانات او و شرایط اجرای توقعات خود نمی کنند.

روانشناسی نوجوانانچه تغییراتی در تکامل روانی نوجوانان روی میدهد؟ نوجوانان بر خلاف کودکان خردسال دبستانی، دیگر مواد درسی را سرسری نمی گیرند بلکه بصورتی منظم دروس خود را تجزیه و تحلیل می کنند و حافظۀ آنها بوسیلۀ مفاهیم جدیدی غنی تر میشود و معنائی بخود میگیرد،مستعد میشود، تا دیده ها و شنیدن ها را مجدداً بطور ساده تقلید نکند آنها را فهمیده و تفسیر کرده و نتیجه گیری کند.احساسات نوجوانان: احساسات نوجوانان متفاوت است. آنها گاهی شاداب، خوشحال، سرزنده و گاهی پژمرده، اندوهگین و ساکت آن دو گاهی دربارۀ شجاعت و دلاوری قهرمانان می اندیشند و گاهی به خود اطمینانی ندارند و دربارۀ همه چیز شکاک اند.

تربیت نوجواناناین مرحله از زندگی را بر حسب اتفاق یا بیهوده مرحلۀ مشکل زندگی یا سن انتقادی نام ننهاده اند بلکه این سن دال بر عبور از سن کودکی به سن جوانی است. ن.ک کروپسکایا می نویسد: «نوجوان دیگر، بچه نیست. او علاقۀ شدیدی به اطرافیان خود دارد و فعالیت خیلی زیادی از خود نشان میدهد، شوق فراوانی بکارهای جسمی و فکری دارد».و می بینید که فعالیت نوجوانان، دیگر آنطور نیست که قبلاً بود، اکنون همانقدر که خود کار و فعالیت او را بسوی خود می کشد بهمان میزان نیز هدف و نتیجۀ این فعالیت آنها را جلب میکند. دیگر بسادگی و با رغبت کاغذ پاره ها را جمع نمی کند یا کتابها را منظم نمی کند بلکه سعی میکند آنها را بهتر و جالبتر سازد… او دیگر دوست ندارد بطور معمولی بخواند بلکه جالبترین آنها را برای خواندن انتخاب میکند. فصل جدید بلوغ شروع شده و به سه دوره زیر تقسیم میشود:در دورۀ اوّل (11- 12 سالگی) فعالیت غدد مخ شدت مییابد مخصوصاً قسمت پیشین و غدد تیروئید رشد میکند.در دورۀ دوّم (12- 14 سالگی) غدد جنسی شروع به تشکیل شدن می کنند. در این سن رشد قد کودک سریعتر میشود.و اما ن.ک.کروپسکایا  دربارۀ نوجوانان چنین می نویسد: «این سن شکاک ترین، بحرانی ترین و ناپایدارترین سنین است. در این سن خصوصاً نوجوانان از اثرات بد می ترسند، مخصوصاً گوشه گیرند و اغلب خواندن کتاب را بیشتر از مصاحبت اشخاص بزرگ حتی آنهائیکه خیلی به او نزدیک اند ترجیح میدهند».دورۀ سوم که بطور کلی در 14-15 سالگی پایان می پذیرد آغاز بلوغ جنسی را نشان می دهد. در این زمان جریان استخوانی شدن اسکلت پایان می پذیرد و بی تناسبی و ناموزونی بدن با رشد استخوانهای دست و پا و بدن از بین میرود و عضلات بدن رشد کرده و توسعه می یابد و استعداد به کار افزوده میشود.

استمناء یا جلقتحریک مکانیکی آلت تناسلی با ظهور احساس شهوانی را استمناء یا جلق گویند که بهنگام بلوغ جنسی در پسر بچه ها همراه با ترشحات تخمی است. به موازات استمناء جسمانی، استمنای روانی نیز وجود دارد. اولاً مشروط است به تحریکات پی در پی آلت تناسلی در پسرها و قسمت خارجی آلت تناسلی در دختر بچه ها، ثانیاً مشروط به امیال عشقی و شهوانی است. ولی بیشتر به استمنای مرکب برخورد میشود. بدین معنی که در کودکان تحریک آلت تناسلی گاهی هم زمان با تصورات خصوصیات جنسی است.یکی از عوامل مستعد کننده بروز استمنای کودکان را باید در بیماریهای مختلف جلدی نیز دانست که همراه با خارش پدید میآید و تورم در قسمت آلت تناسلی (مخصوصاً تورم اطراف و غشاء مخاطی مهبل)است. تحریک آلت تناسلی بسته به جریان خارج از اندازۀ خون در نزدیک لگن خاطره است و عوامل دیگری نیز بیاری آن می شتابند از قبیل خوردن غذای زیاد در شب و استعمال فراوان مایعات، غذاهای پر ادویه و تند (و یا هر چیز که خاصیت گرمی بخش دارد مثل خرما) و نیز لباس تنگ محرک.

تربیت جنسی کودکان دبستانیپدرها و مادرها با مساعدت به رشد احساس دوستی و همچنین احترام عمیق و علاقه نسبت به پدر و مادر و معلم و بزرگترها، خصوصیات جدید احترام به دخترها را بوجود آورده به آنها تلقین نمایند تا عادت کنند که به دختران احترام  گذاشته و از آنها دفاع نمایند که بعدها این عادت به دوستی و عشق نسبت به مادر وزن را تقویت میکند.اما نباید فراموش کرد که برخی از انواع تقلیدهای کودکان بلاشرط، دارای خصوصیت مادرزادی است. و اما والدین و آموزگاران باید بدانند که این مشکلات در سنین 10- 12 کودکان را متأثر می سازد. آغاز فعالیت هورمونی غدد تناسلی در پسر بچه ها با ظهور خود بخود نعوظ مخصوصاً صبح ها و شب ها همراه است. در دختر بچه ها غدد شیری (پستانها) تحت تأثیر هورمونهای تناسلی زنانه در سن 9- 11 سال شروع به رشد می کنند و اولین مو در زهار و در زیر بغل می روید. کودکان در این سن بر خلاف دورۀ کودکستان تا اندازۀ زیادی اعمال و رفتار و کردار مخصوص بخود دارند که مربوط به آغاز بیداری تمایلات جنسی است و ابتدا کاملاً از نظر پنهان است.

کودکان را با وظایف خانگی آشنا سازیدبنا به عقیدۀ آ.س. ماکارنکو، کودکان باید استعداد آشنائی خرید بجا را داشته باشند و امور خانوادگی را بموقع بیاموزند؛ و نیز میگوید که از 7الی 8 سالگی   باید به کودک مسائل جدیدتری از قبیل آب دادن به گلها، تنظیم کتابها، غذا دادن به حیوانات خانگی و مواظبت از برادر یا خواهر کوچکتر را ارائه داد. ولی موضوع خرج پول مهم تر است. وی پدران و مادران را به آزادی کمتر کودکان در مخارج شخصی و خانوادگی توصیه میکند و میگوید: برای آزمایش در هر ماه یک یا چند بار مبلغ معینی پول کودک بدهند و او را به خرید اجناس خانه و لوازم مشخص خود او وادارند. درین موقع می توان رفتار بچه و چگونگی خرج آن پولها و خصوصیات اخلاقی و غیره را مشاهده نمود.

روابط  پسر بچه ها و دختر بچه هاپدران و مادران باید توجه خاصی به روابط پسران و دختران دورۀ دبستانی داشته باشند. دختران از لحاظ جسمانی سریع تر از پسران رشد می کنند و قبل از پسرها میل به آمیزش دوستانه از خود نشان میدهند و علاقه به بازیهای مشترک و میل به شیک پوشی و آراسته بودن پیدا می کند.اما دختران؛ لازم است که بگوییم  دختران خیلی زودتر از پسران مسائل دوستی را می فهمند … لباسهایشان اغلب در نتیجۀ لاقیدی پاره میشود و نوع شیطنت در نزد هر بچه ای تقریباً مخصوص خود آن بچه است.

خصوصیات روانی کودکان دبستانیچون در مقابل ما کودک دبستانی قرار دارد ما فقط به خصوصیات کلی که اغلب کودکان دارند پرداختیم. و اکنون وضع خصوصیات روحی و شخصیت کودکان را مورد بررسی قرار میدهیم زیرا میخواهیم تغییراتی که در نتیجۀ گذر از یک مرحله سنی به مرحلۀ دیگر پیش آمده است به فهم.شاگرد خردسال مدرسۀ تا پایش را از کودکستان بیرون می کشید و قدم به دبستان میگذارد خیلی تغییر می کند. بسته به تحصیل منظم، جریان روحی کودک بطور عمده پیچیده میشود. حالا قادر است سرسری اشیاء را تماشا نکرده و بدانها خوشحالی نکند بلکه میخواهد جداً خصوصیات آنها را جستجو کرده و مشاهده نماید و نتایج شایسته و منطقی از آن بگیرد مثلاً «در این تابلو سربازی را می بینیم که کودکی را نجات می دهد.او قهرمان است قهرمانان همیشه چنین می کنند. یا: «کولیا و ساشا با هم دوست اند. آنها درسهایشان را با هم میخوانند، با هم به گردش میروند و دو دوست باید همیشه به یکدیگر کمک کنند» (سونیا. م) معلوم میشود قوۀ مدر که کودکان تغییر یافته و افکارشان نیز عوض شده و خصوصیات تجزیه و تحلیل منطقی در آنها ظاهر گردیده و مقداری تعمیم نیز آشکار شده است.سخن آ. س . ماکارنکو را بیاد بیاورید که میگوید: «سعی کنید و جدی باشید و تصمیم قاطع بگیرید که انسان های مردانه ای بار بیاورید زیرا در این صورت هرگز احتیاجی به صحبت های نجات بخش نخواهد بود».

بهداشت جنسی در دورۀ کودکستاندر جریان تربیت جنسی رل برتر را پدر و مادر بر عهده دارند.حقیقت مسلم آنستکه اساس خصوصیات اخلاقی و عادات شخصی در پنج سال اول  زندگی تکوین مییابد. در سالهای بعد جریان تربیت اغلب مربوط به تربیت نیست بلکه مربوط به تربیت مجدد است.مسئله مهم تربیت از جمله تربیت جنسی بیشتر توسط خصوصیات آناتومی و فیزیکی و روحی ارگانیزم کودک در دوره های سنین مختلف تعیین میشوند.

رسوم (درست)خانوادگی (و اجتماعی)یکی از رسوم درست قرن گذشته  از شعرا و نقاشان و روشن  فکران بودند که دوست داشتند زمان را با صرف استکان چایی بگذرانند. آنها شعر میخواندند و دربارۀ هنر، ادبیات، موزیک صحبت میکردند و سرگرمیهای خود سخن میگفتند… آنها هرگز اندوهی بخود راه نمیدادند و هرگز شراب و سایر مشروبات الکلی را به عنوان وسیلۀ محرک نمی نوشیدند.یکی از بهترین رسومی که دارای اهمیت زیادی برای تربیت صحیح کودکان است مذاکرۀ افراد خانواده دربارۀ مهمانی یا گردش روز گذشته است.اینست آنچه که آ.س ماکارنکو دربارۀ چنان آداب و رسومی نوشته است:«شب ساعات استراحت برای همۀ افراد خانواده است. پس باید تمام خانواده خوشحال و سرحال باشند.زیرا شب هنگام، تنها زمانی است که تمام افراد خانواده یا هم روبرو میشوند. تنها وقتی است که هر کدام می تواند   آنچه که در روز برایش اتفاق افتاده است تعریف کند و بنابراین باید در خانه وضع دوستانه و صمیمانه ای بوجود آورد و باید توانست که دربارۀ خود چیزی تعریف نمود. آنگاه کودکان تمایل پیدا می کنند که با پدر و مادرشان دربارۀ عدم موفقیت های خود و در چیزهایی که مقصر بوده اند گفتگو کنند. پدر و مادر نباید درین لحظه کودکان را توبیخ و سرزنش کنند و این کار را به بعد واگذار کنند. باید با تمام نیرو و ساعات شادی و استراحت رسمی خانواده را حفظ کنند».

نفوذ و اعتبار پدر و مادرآ. س ماکارنکو خاطر نشان می سازد که: «تربیت جنسی صحیح نیز مانند هر یک از خصوصیات انسانی در صورتی به موفقیت نزدیک میشود درک اساس خانواده بر پایۀ صحیحی استوار بوده و کودک زیر نظر پدر و مادری دلسوز بزرگ شده باشد. و نیز مینویسد: نفوذ واقعی پدر و مادر وقتی مؤثر واقع میشود که کودکان شخصیت و اعتبار پدر و مادر را در اجتماع ببینند. و اضافه میکند که کودکان باید بدانند که شما، فردی اجتماعی هستید و بخود و موفقیت های خود و به خدمات خود در مقابل اجتماع ارزش قائل بوده و افتخار میکنید. فقط در این مورد است که غرور و افتخار سالم خواهد بود. زیرا واقعیت اجتماعی شما را کودکان درک میکنند، آنها به لباس شیک و اتومبیل شما و تفنگ شکاریتان افتخار نمی کنند این امر با تجربیات تربیتی در بسیاری از خانواده های امروزی مورد تأیید است.دانستن دنیای روحی کودکان و خصوصیات فردی آنها به پدر و مادر کمک می کند تا ادب و نزاکت را در ارزیابی رفتار کودکان و در ارزیابی شخصیت دوستان و رابطه ای که میان دوستان بر قرار میکنند مراعات کنند.

چند کلمه دربارۀ آداب معاشرتبگذارید دقیق تر به اطراف نگاه کنیم و سعی کنیم موشکافتر باشیم و هر چیزی را که با رفتار جوانان بستگی دارد بصورت انتقادی ارزشیابی کنیم.از این رو داخل واگون مترو میشویم. به  آدمهائی که نشسته یا سرپا ایستادند نگاه میکنیم؛ ناگهان چشمانمان به مسافران جوان می افتد. اینجا دختری در حدود 16 ساله نشسته است، خیلی خوش سیما و ملیح و خیلی شیک است. دامنی کوتاه پوشیده و کیف مدرسه ای در دست دارد. ظاهراً دانشجو بنظر میرسد و یا دختر دبیرستانی که محصل کلاسهای بالا است. چرا نگاه ما درست متوجه او میشود؟ زیرا پز و حرکات او نا زیباست: پاهایش از هم جداست؛ زانوها و رانهایش کاملاً لخت است و با کیف دستی روی آنها را پوشانده است. فوراً این سوال به ذهن آدم خطور میکند که: مگر کسی به این دختر یاد نداده است که باید درست و مناسب بنشیند تا احترام اطرافیان را به خود جلب کند؟ بزرگترها پیوسته جوانان را پند و اندرز میدهند تا آنها را با زیبائی واقعی هر چیز آشنا سازند یعنی آنها را با رفتار روزانه در اجتماع آشنائی دهند.  اغلب دختران و پسران آزادانه بدون کوچکترین شرمی لطیفه های زشتی میگویند، در آنها عبارات وقیحانه ای بکار میبرند و کنایات دو پهلو از لحظات زندگی خصوصی… را بازگو میکنند. و اطرافیان در پاسخ کلمات رکیک بصدای بلند میخندند. آنچه ظاهراً مفهوم خاصی دارد اینست که جوانان  متوجه لذت بردن از روابط و مسائل جنسی هستند.در اینجا لازم است که به کنار دریا برویم زیرا در اینجا بهتر از هر جای دیگر رفتار مردم بصورت آشکار مشاهده میشود. بسیاری از دختران و پسران رفتار عجیبی دارند … دختری در حدود شانزده ساله جلو آفتاب دراز کشیده و باصتلاح حمام آفتاب می گیرد ولی مطلب به اینجا ختم نمی شود. حالت دراز کشیدن او سبب حیرت برخی و عصبانیت و خشم عده ای دیگر و باعث هوس نزدیکی و سر صحبت باز کردن دستۀ سوم میشود…دخترک را که در آفتاب خود را برنزه میکند بررسی کنیم، در آن نزدیکی جوانی نشسته و در حالیکه با چشمانش باو اشاره میکند، شروع به پرتاب سنگریزه میکند و سنگریزه ها روی پاها و روی شکم دخترک می افتد. بمحض اینکه دخترک دستمال را از چهره خود بر میدارد فوراً صورت یکی از مهاجمین را که بالای سرش ایستاده میبیند. پسرک شروع به صحبت میکند و لبخند نازیبائی  میزند و بصورت پژمرده ای کلمات را کش میدهد و میگوید: «با هم آشنا بشیم؟ اسم من والر است. دوستان من آنجا هستند اسم تو چیه؟»دخترک هیچ خجالت نمی کشد و چشمانش را پایین نمی اندازد. نه لحن کلام و نه نگاه آشکار و بیشرمانه والر تازه پیدا شده ذو نه کلمه «تو» او را ناراحت نمی کند.آنها از پلاژ دوتائی بیرون میروند و شب را تا دیر وقت گردش می کنند. پس از مراجعت به خانه، والر پر مدعا می فهمد که به ناخوشی وحشتناکی مبتلا شده و پشیمانی او دیگر دردش را علاج نخواهد کرد. بدین ترتیب آشنائی سریع و بی مطالعه او را به ناخوشی سختی دچار کرد و مدتها باید ناامیدی و عذاب روحی را تحمل کند. اگر از دوران کودکی احساسات کمروئی و شرم و خودداری در او پرورش می یافت می توانست در اولین ملاقات به رفتار و حرکات بی پردۀ دختر پی ببرد و بدرستی رفتار جلف و حالات بی بند و بار و نامناسب او را ارزشیابی کند.

«بهترین چیز در عالم پاپا و ماماست»اکنون بیائید با هم به طپش قلب دو کودک گوش دهیم، به ضربان قلب دو دوست، دو هم کلاسی که کمی دورتر از ساختمان مدرسه ایستاده اند. یکی از آن دو منظم، سر زنده، با انرژی، فوق العاده دلسوز،سربزیر و دارای قیافه ای آرام است و دیگری- چرکین، رنگ پریده، لاغر…است.چه شده؟چرا قلب این دو کودک، هم سن بصورت هم – آهنگ نمی زنند و از خوشحالی شادی نمی کنند و به استقبال روزهای جالب و تازۀ آینده نمی روند؟خوب توجه کنید:«کولیا که شاد و خوشحال است با این سخنان، دوست خود را آرام می کند: ساشا ناراحت نشو؛ میدانی که تو بیهوده با کلودیا فدورونا خشونت کردی. باید بروی و عذر خواهی کنی، والا تو…گوئی یکدفعه چیزی به ذهنش رسید، گفت: میدانی ،بیا بریم به خانۀ ما»او لحظه ای توقف میکند، گوئی چیزی را به یاد می آورد ولی بعد خیلی با حرارت و با اطمینان و خوشحالی اضافه میکند: «حتماً در خانۀ ما به تو کمک می کنند: آنها میدانند چکار کنند،تو نترس». هنگام ادای این کلمات کاملاً مغرور بود و باز ادامه داد: «تو هنوز نمیدانی من بهترین پاپا و مامای دنیا را دارم».«ساشا با خود اندیشید بهترین پاپا و مامای دنیا؟ بهترین پدر و مادر، حتماً مانند پدر و مادر من نیستند». او مثل اینکه خواب می بیند وضع خانۀ خود را بیاد آورد و صدای دوست خود را شنید که میگفت: «بلی تو نترس، باید اعتراف کنی. والسلام».«اعتراف؟ ساشا ترسید وبا خود اندیشید: اعتراف چیه، اعتراف… او چه میداند که این اعتراف برای من چه معنی دارد؟مگر او می تواند تصور کند که بعد چه به سر من خواهد آمد؟بلی اگر او پدر مرا میدید…!» تن کودک لرزید و تکان خورد. مگر او دیشب اینطوری نگفت که:«یه بار دیگه بخوای گردنتو میشکونم» ولی کولیا از کجا میداند که: برای پدر من هیچ اهمیت ندارد که بوعدۀ خود وفا کند.آخر او که با مادر چنین رفتار میکند. در این حال پسر بچه راهرو تاریک، پله های سرد و اشکهای مادر را بیاد آورد. پدری که اغلب مشروب میخورد و مرتب آنها را از خانه بیرون میراند. آیا کولیا می تواند اینها را بفهمد؟ پدر او بهترین پدر دنیاست در صورتی که پدر من هیچ اینطور نیست.کولیای متحیر بکلی خود را باخت و با خود گفت: «این چه جور آدمی است. چرا ناراحت میشود؟میخواهند به او کمک بکنند ولی او…»بلی، اگر در قلب کودک شادی باشد اندوه دیگران برای او مجهول است، او مشکل آنها را درک نمی کند و بنظرش ساده میآید. به هر حال او ساشا را به منزل برد.آخر چرا این دو کودک قلبشان جدا از هم است چرا آنها محیط زندگیشان را متفاوت درک می کنند؟ ما آنها را دنبال میکنیم تا راز مکتوم را بگشائیم. ابتدا در آپارتمانی را که کولیا در آن اقامت دارد باز می کنیم، اطاقی بزرگ است، مبلهای ارزان قیمت در اطاق چیده شده و نسخه های چاپی نقاشیها روی دیوار دیده میشود. دو میز تحریر در اطاق قرار دارد.کولیا آنها را با غرور خاصی نشان داده میگوید: «این مال من و آن یکی هم مال پاپاست. او نیز در مدرسۀ شبانه درس میخواند و دیر تر بمنزل میرسد» لکه ای روی فرش چوبی دیده میشود «کولیا آن را نشان داده میگوید: کار من است، دیشب مرکب ریختم، سائیدم ولی پاک نشد. باید با چاقو بتراشم».ساشا با کنجکاوی پرسید:خیلی فحشت دادند؟-    فحش دادند؟ برای چی؟ نه. من خودم به خودم ناسزا گفتم چون من مسئول آن بودم و مجبور شدم که مشغول پاک کردن آن شوم و پدرم فقط توضیح داد که چطور باید لکه را از بین ببرم.«ساشا با تعجب پرسید: فقط همین، فحش ندادند…» او بیاد آورد که در مدرسه هم دوستانش همیشه سعی می کنند مواظب باشند که چیزی را کثیف نکنند و او را از لحاظ تمیزی نمونه و سرمشق قرار میدهند.پس از آن، دو دوست مدل هواپیمائی را که کولیا ساخته بود تماشا میکردند که مادرش از سر کار برگشت. ساشا زن جوان و شادابی را که خیلی شبیه به کولیا بود، دید.او بمحض اینکه آنها را دید گفت: «مهمان داری؟ با خوشرویی به ساشا خوش آمد گفت و دستش را به سوی ساشا دراز کرد و گفت: خیلی خوشحال شدم، خوب بنشین، خجالت نکش تا چند دقیقۀ دیگر شام حاضر میشود!..»ساشا مدتی که آنجا بود هیچ ناراحت نشد که تمام عصر را در خانه مانده است. او با گربه بازی میکرد و به داد و اطوار آن میخندید. او حتی واقعۀ ناگواری را که در مدرسه اتفاق افتاده بود را فراموش کرده بود…آنچه که به نظر ساشا مهم میآمد مادر کولیا بود. او بطور کلی بنظر وی زن عجیبی بود. با کولیا خوب بود، خیلی خوب ناگهان شنید که کولیا رو بمادرش کرده گفت: «ماما. بما بگوئید که…آخر در مدرسه… کولیا در این حال نگاهی به ساشا انداخت دید که ساشا از اینکه موضوع برایش غیر منتظره بوده در جای خود خشکش زده است و اضافه کرد: یکی از بچه ها خانم  معلم را صدا کرد و دیگری … و نیز؟..مادر کولیا با تعجب و هراسان چشمانش را به پسرش دوخت و گفت: «این یک نفر کی بود؟…» کولیا ساکت شد. ساشا ناگهان به آرامی گفت: «این من بودم ماریا پتروونا» ماریاپتروونا (مادر کولیا) مثل اینکه اصلاً پسر خودش است گفت: «ولی تو چطور، پسر جان» «تو چطور… تو تز؟..»«کوهی از اندوه بر قلب ساشا فرود آمد و با خود گفت او هنوز چیزی دربارۀ من نمی داند. نمیداند که من- لاغرترین بچه ها هستم و همه مرا تحقیر می کنند،مخصوصاً دخترها مرا عصبانی می کنند… و اگر او بداند بهیچ وجه اجازه نخواهد داد که کولیا با من دوستی کند… و پدر و مادرم را نیز نمی شناسد…»مکالمه قطع شد. همه ساکت نشستند.ناگهان صدای زنگ در بگوش رسید و متعاقب آن پدر کولیا داخل شد.در حالیکه دستهای یخ کردۀ خود را بهم میمالید، پیش آمد و گفت: «چرا ساکت نشسته اید؟» و بمحض اینکه ساشا را دید گفت: «این کیه، کاندیدای جدید کیهان نوردی؟ خیلی خوب با هم آشنا بشیم…»پدر کولیا ناگهان دل ساشا را برد. او همه اش در جنب و جوش بود، با آنها بازی میکرد، چیزهای شنیدنی برای بچه ها تعریف میکرد.ساشا هنگامی که به خانۀ خودشان میرفت دید که پدر کولیا پیشبند زنانه بسته و با شادی از روی میز بشقابها را جمع میکند و چیزی به زنش میگوید. ساشا در حالیکه آه می کشید با خود گفت: «بلی فهمیدم که پدر و مادر خوب چگونه اند. درست است آنها همین طوراند».در حالیکه از اطاق خارج می شد بدون اینکه خودش ملتفت شود برای اولین باردر زندگیش رو به آنها کرد و گفت: «برای همه چیز از شما متشکرم…» و در راهرو پچ پچ کنان به دوستش میگفت:«میدانی، من دربارۀ این لکه فکر کردم ممکن است فردا با هم پاک کنیم ها؟» در لحن کلامش امید اینکه باز هم او را باین جا دعوت کند وجود داشت.این کودک که محروم از خوشبختی واقعی خانوادگی بود در صدد یافتن خوشبختی در اجتماع مردمی دیگر بود و از اینجاست که در روابط اجتماعی، اغلب تجدید بنای بسیاری از خصوصیات رفتار انسان آغاز میشود.پس از آنکه در آپارتمان کولیا بسته شد، ساشا تنها ماند، تنها با افکار خود، تنها با غم ها و اضطرابهای خود و سپس اندیشید که: باید بخانه بروم. چطور از من استقبال خواهند کرد؟… وبا نمره ایکه امروز در مدرسه گرفتم و در دفتر مشقم منعکس است چه باید کرد؟ فکر نجات بخشی بخاطرش خطور کرد- ممکن است این صفحه را بکنم- نه، می فهمند. پدر دوباره کتکم میزند!..» ساشا نیز در همان محله ایکه کولیا ساکن بود زندگی میکرد و بزودی به در آپارتمان خودشان رسید.از لای در صدای ناموزون آوازی بگوش میرسید، و صدای بهم خوردن استکان ها شنیده میشد.ساشا با خشم، ناسزائی گفت و کلمۀ «باز هم!» را بر زبان راند. آنگاه آرام در حالیکه سعی میکرد توجه آنها را بخود جلب نکند وارد اطاق شد. اطاق خفه و پر از دود بود و بوی شراب به مشام میرسید … همه چیز را مهی از دود فرا گرفته بود … کسانیکه پشت میز نشسته بودند بنظر کاملاً مست میرسیدند. آنها میخواستند آواز بخوانند ولی بجای آواز در واقع صداهای مقطع و گرفته در میآورند… دیگران هم نشسته و همدیگر را در آغوش میکشیدند. حالا دیگر ساشا میدانست که چرا عمو پیتا خاله نادیا را بغل کرده یا زیر بغل وی را میگرفت یا دست به دور گردنش می انداخت یا چرا در زیر میز دست روی پای او میگذاشت…و پدر و مادرش هم در حالیکه شراب، رنگ رخسارشان را سرخ کرده بود عبوس و گرفته می نشستند…آنها توجه زیادی به آمدن ساشا نکردند. تنها پدرش در حالت مستی ناسزا گویان فریاد زد:«این توئی، مزخرف!دفتر مشقت را ببینم!»قلب کودک سرد شد و سرش بدوران افتاد، نه از دود اطاق بلکه از هیجان. او در حالیکه خود را باخته بود به تته پته افتاد و گفت: «مشق ندارم…برای امتحان گرفته اند…». «خوب نگاه کن، اگر تنبلی کنی گوشا تو از بیخ میکنم…»آن لحظۀ تربیتی خوشبختانه برای ساشا به خیر گذشت.ساشا در حالتی میان خواب و بیداری گفتگوهای مهمانان را می شنید که در پشت سر کسی بدگوئی میکنند و یک را نیز مسخره میکنند و به یکی دیگر غبطه میخورند و حسادت میورزند.ولی بعد وقتی مهمانان رفتند، ساشا فحش مستانۀ پدر و هق هق گریۀ آشنای مادر را شنید. او فوراً از روی کاناپه برخاست و بسوی رختخواب پدر و مادر خود دوید. در حالیکه با عصبانیت مشت هایش را گره کرده، در پشت پدر قوی هیکل خود فریاد زد: «نمی توانی مادر را اذیت کنی،! بدمست! بدمست!» و با حالتی اشک آلود تکرار کرد: همه چیز تمام شد. پدر بدون اینکه به حالت آشفته و خستۀ او وقعی بگذارد، با یک حرکت او را بدور انداخت و دوباره قلب ساشا پر از خشم و عداوت و سردی شد.آیا او از زخمی که دست بیرحمانۀ پدر بر قلب وی وارد آورده صرفنظر خواهد کرد؟ شماچه فکر میکنید؟ آیا خواهد توانست به شادی مانند قلب انسان دیگری شاد و خوشبخت باشد؟ساشا در خواب خود را پیروز دید… در خواب دید که او در قلۀ کوهی ایستاده و با تمام نیرویش فریاد میزند: «من هم بهترین پدر و مادر را دارم. باور نمیکنید؟».ما دو خانواده را ملاقات کردیم و با دو پسر بچۀ آنها و با وضع آنها آشنا شدیم. طبیعی است که این دو کودک قابل مقایسه نیستند، مخالف هم اند. بقدری اختلاف دارند که احتیاج به تجزیه و تحلیل ندارد.پدر و مادر کولیا هنگامیکه 16 و 17 ساله بودند در مؤسسه ای که کار میکردند آشنا شدند این دو اکثر اوقات بی کاری را با هم میگذراندند. یعنی با همدیگر یه سینما و موزه و این مکان ها می رفتند؛ تا اینکه عاشق یکدیگر شدند. و آنها از نزدیکی قبل از زمان موعد دوری کردند و به همدیگر احترام میگذاشتند.ماریاپتروونا آن روزها را بیاد میآورد و میگوید: «من به نیکولای (پدر کولیا) افتخار میکنم، او هیچ وقت لیاقت و شایستگی مرا کوچک نپنداشته و توهین نکرده است و هرگز بهانه ای بدست نمیداد تا از دستش عصبانی بشوم، همیشه متواضع و محجوب بود».اما خانواده ساشا چگونه تشکیل شده؟ آنها در کارخانه ای کار می کنند و در مجمع دوستی آنها احترام رعایت نمیشود. پدر ساشا خشن و بی انضباط است و اغلب مشروب میخورد. با مادر ساشا در یک شب نشینی دوستانش آشنا شد و در همان شب با وی رابطۀ نزدیکی بر قرار کرد و ازدواج رسمی آنها  دو سال بعد از تولد پسرشان اتفاق افتاد. از همان روزهای اول زندگی مشترکشان پاول شروع به کتک زدن زنش کرد. پیوسته او را از خانه میراند و او را متهم میکرد با ازدواج با او زندگیش را به هدر داده است.مادر ساشا زنی بی اراده و سبک مغز است و صمیمانه اعتراف میکند که شوهرش را دوست ندارد و از او متنفر است، ولی تصور میکند که فعلاً این زندگی بدین صورت لازم است تا بچه بزرگ شده و او را به پدرش بدهد و در غیر این صورت بدتر میشود. بمحض اینکه ساشا توانست محیط خود را بشناسد رفتار مستانۀ پدرش را مشاهده کرد و از او فحش های رکیک شنید. در نتیجه از پدرش شدیداً متنفر شد. او اغلب در خواب میگریست و از خواب می پرید و فریاد میزد: «نکن، نه، من از تو می ترسم…».ساشا از پدر و مادرش تمام آن چیزهایی که او را تهییج میکرد پنهان مینمود.در مدرسه او با بچه ها، مخصوصاً با دخترها خشونت میکرد و حرکات زشتی از خود نشان میداد و عبارات عامیانۀ بی نزاکت ادا میکرد. در سر یکی از درسها خانم آموزگار از او چند کارت پستال و نقاشی و تصاویر لخت زن و مرد گرفت. بعد به علت این رفتارش در دفترچۀ وی نمرۀ دو داد، خانم معلم برای مجازات شدیدتر وی بدنبال پدرش فرستاد. درین جا ساشا وحشت زده شده نتوانست خود داری کند و فحش داد.



 

نقش خانواده در تربیت اجتماعی

و جنسی کودکان

پدران و مادران
و مربیان و آموزگاران اولیه مسئولیت مهمی را در قبال تشکیل تصورات صحیح و کسب
عادات بجا بگردن دارند. مهم ترین آن مسئولیت ها مربوط به مسئله فراهم ساختن محیط
سالم و روابط صحیح در خانواده است.

زمینۀ اخلاقی تربیت جنسیموازین اخلاقی مجموعه معیارهای پذیرفته شدۀ مردم در اجتماع است. (رفتاری که هنوز به صورت قانون در نیامده است ). روابط اخلاقی ریشه های تاریخی معین و محکمی دارد. این روابط با نظام اجتماعی و اقتصادی اجتماع به صورت مستحکمی مربوط است و به این جهت در طبقات سنی جداگانه تفاوت دارد. بنابراین نسل نوجوان حق ندارد کور کورانه رویۀ جوانان کشورهائی که همه جوانب زندگیشان بستگی به نفع شخصی و سکس دارد تقلید کنند.ضمناً هر دورۀ اجتماعی و اقتصادی یعنی اجتماع اولیه و بردگی و فئودالی و بورژوازی و کاپتالیستی و سوسالیستی، اخلاق و آداب و رسوم مخصوص بخود دارند. آداب و رسوم اجتماعات اولیه در زمینۀ روابط جنسی (مثلاً ازدواج دسته جمعی) نشان دهندۀ سطح اقتصادی کم رشد آنهاست.در دورۀ بردگی زنان، زن تقریباً بهمان صورت برده و مجری فرامین و دستورات شوهر خود مانند سایر بردگان بود. و در عین حال مرد خود را از آزادی خواهشهای نفسانی محروم نمیکرد. در دورۀ فئودالیسم، مالک فئودال، حاکم بر زن و مال و عشق دهقانان مملوک خویش بود. وجود «قانون شب اول» در آن زمان پدیدۀ معمولی بود. مجله آمریکایی «پلین تروس» با استناد به آمار مدیران «خادمان امراض مسری» می نویسد: «امراض مقاربتی در آمریکای جنوبی و دنیای غرب از کنترل پزشکان خارج شده است». وضع دختران و پسران جوانی که به رابطه جنسی فقط به صورت تمتع زود گذر نگاه کنند بهتر از آن نخواهد بود.یو. لیپس «در منشاء اشیاء» (ای. ل. 1954ص259) چند قبیله از قبایل آفریقائی و آمریکای جنوبی را توصیف کرده می نویسد: هم اکنون در آنجا زنان از برهنگی خجالت نمی کشند اما «…اگر آنها را به هنگام غذا خوردن ببینند و یا بدون تکه ای پارچه که بر سرشان می اندازند تماشا کنند بی اندازه خجالت می کشند» بدین ترتیب موازین اخلاقی وعقاید و آداب و رسوم مربوط به نظام اجتماعی جوامع مختلف است که انگیزه های احساس انسانی و رفتار جنسی آنها را تعیین می کنند.و اما وقتی پدر و مادری بدون صمیمیت و دوستی و عشق زندگی می کنند مشکل است بتوانند با اصول اخلاقی به تربیت کودکان بپردازند و مشکل اساسی در این است که تربیت کودکان و مواظبت از آنها به عهدۀ خانواده و پدر و مادر و خواهران و برادران بزرگتر است. تأثیر مساعد خانواده در تشکیل اعتقادات اجتماعی، خصوصیات و شخصیت کودک و نیز تربیت جنسی بر عهدۀ پدران و مادران است که ارادۀ خود را ظاهر ساخته و استعداد خلاقه کودکان را بیدار کنند و آنها را علیه توهمات و پدیده های مختلف و انزواجوئی آماده نمایند؛ مشکلات تربیت کودکان فوق العاده زیاد است. در شوروی (روسیۀ کنونی ) در حدود 80میلیون نفر کودک کمتر از 16 ساله وجود دارد و بهترین وسیلۀ تربیت آنها،دلبستگی متقابل جوانان دختر و پسر و محیط اخلاقی سالم خانواده و عشق و احترام متقابل همسران (پدرارن و مادران)و علاقۀ آنها به کودکان و تربیت آنها و عشق متقابل کودکان نسبت به پدر و مادر و نیز به خواهران و برادران است. بنابراین برای فراهم آوردن محیطی پاک و درک انسانیت باید احساس دوستی و عشق به کار و هم نوع و مدرسه و میهن آموخته شود.

روانشناسی

و

تربیت جنسی

کودکان و نوجوانان

تألیف:

روانشناسی جوان و نوجوان

و.د.کوچکتف،و.م. لاپیک

(روانشناسان بزرگ شوروی)

ترجمه: محمّد- تقی زادهتربیت
جنسی نوجوانان مسئله پر اهمیتی است. زیرا دنیای روحی جوانان روز به روز
همراه با رشد علمی و اقتصادی و موفقیت های فرهنگی دنیای امروز غنی تر
میشود.احساسات
شهوانی ممکن است در سنین خیلی کم، بسته به بلوغ جنسی و رشد شدت آن ظهور
کند و اشکال ظهور آن اغلب متنوع است. بنابراین تربیت جنسی یکی از مشکل ترین
مسائل تربیتی مطرح میشود. یعنی اصل مسئله، تربیت کودکان برای آینده و
متفکر ساختن  آنها و تلطیف احساسات عمیق انسانی است که بر پایۀ تربیت جنسی
قرار دارد.«آ.
س. ماکارنکو» می گوید که قدرت تسلط بر احساس خود، بر تصورات خود، بر
آرزوهای خود از مهم ترین قدرت هائی است که اهمیت اجتماعی دارد و هنوز
ارزیابی کافی در این مورد به عمل نیامده است.میل
جنسی انسان در طی رشد اجتماعی شخص، به عنوان اساس بیولوژی، به هیچ وجه با
احساس عشق انسانی قابل مقایسه نیست. زیرا آن یکی بیشتر مربوط به طبقات
اجتماعی و تابع دانش و فرهنگ است.«آ.
م. گورکی میگوید: فرهنگ فشاری است بر غریزۀ حیوانی انسان که توسط عقل به
وجود آمده است» ف. شیللر نیز گفتۀ مشابهی دارد که میگوید: «عقل روشن، احساس
اخلاقی را بهتر می سازد و همیشه باید راهنمای دل باشد» در حقیقت انسان
خوشخوی و متمدن واقعاً زیباست. در او همۀ آن چیزهائی که از طبیعت و از تمدن
و فرهنگ به انسان رسیده به  صورتی موزون رو هم آهنگ در میآیند.عادت
بدو نادرست جنسی و رفتار غیر اخلاقی و سعی در مصرف الکل و اطفاء شهوت
پیاپی نه تنها ضعف هدفهای اجتماعی و فرهنگی را به هنگام تربیت نشان می دهد،
بلکه خصوصیات بیولوژی را به صورت تمایلات جنسی که در این دوره افزایش
مییابد معین می سازد.بنابراین
حل ثمر بخش مسائل تربیت جنسی، زمانی امکان دارد که بموازات علل اجتماعی،
عوامل بیولوژیک هم مورد بررسی قرار گیرد مثلاً ای . ای مچینکوف علت اصلی
بیولوژیکی گسترش استمناء را در میان جوانان ناسازگاری طبیعت می داند. در
دورۀ هیپرسکسی (تمایل شدید به اطفاء شهوت) جوانی هنگامی که  تمایل جنسی
بشدت توسعه مییابد و هنوز قادر به ایستادگی در برابر تمایلات باطنی نیست
راه استفاده از تنهائی (نام دیگر استمناء است) را بر می گزینند.اگر
جوانی مدت مدیدی تحریکات جنسی شدیدی را تحمل کند ولی از اطفاءِ شهوت
جلوگیری کند ممکن است مابین جریانات تحریکات جنسی و جلوگیری اجباری از
اطفاء آن «لطمۀ روحی» وارد شود.خشونت
و تند خویی، عصبانیت، بی حوصلگی،لج بازی بیهوده را باید جزو اولین نشانه
های اختلالات عصبی بشمار آورد که بدنبال آن می تواند عادت نادرست جنسی و در
برخی موارد رفتار خلاف اخلاق ظهور کند.در
جریان تربیت جنسی باید به خردسالان اساس اطلاعات بهداشت جنسی و عمومی را
یاد داد و از نتایج اخلاقی و فیزیکی اطفاء بیش از موعد تمایلات جنسی و
امکان ابتلا به امراض مقاربتی و تأمین مجموعه تدابیر لازم و ایجاد موانع
اعتیاد نسبت به استعمال الکل، سیگار، استمناء و سایر گرایش های جنسی آگاه
ساخت؛ و نیز والدین باید به کودکانشان توضیح دهند که علاقه مندی و خاطر
خواهی هنوز نشانۀ دوست داشتن نیست. عشق مستلزم گذشت زمان است ولی علاقه و
دلبستگی و حتی محبت و چنین موضوعهایی که در آنها عوامل اتفاقی برتری دارند
کم دوام است. حکیمان گفته اند: جدائی عشاق مانند شعله در مقابل باد است که
زود خاموش می شود و سخت شعله می گیرد.مداخلۀ
ناشیانۀ معلم در جهان تأثیر جنسی دانش آموزان، می تواند نتیجۀ نامطلوبی
بجای گذارد. مثلاً گفتگوی معلم، مربی، پزشک دربارۀ پاتولوژی عادات جنسی با
گروه پسر بچه ها یا دختر بچه ها   این خطر را بدنبال دارد که بسیاری از
کودکان با شنیدن چنین مکالماتی چون اولین بار آنها را می شنوند میخواهند
آنچه که شنیده اند به بوتۀ آزمایش نهند. به این جهت باید خصوصیت خیالی
کودکان را قبلاً در نظر بگیرند و تأثیر پذیری و قابل انعطاف بودن زیاده از
حد آنان را پیش بینی کنند.

مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه

مشاوره تلفنی خانواده، ازدواج، روانشناسی و عشق

برای دسترسی آسانتر به مطالب سایت به کانال تلگرام روانشناسی آویژه بپیوندید (کلیک کنید).

پسر جوان و دنیایی ازابهامات ورازهای جدید همراه با سوالهایی که در ذهن او نقش میبندد . پسر جوان وخانواده  ، پسر جوان و جامعه  ، پسر جوان و سن بلوغ ،  پسر جوان و مدرسه ،  پسر جوان و خطرهایی که بر سر راه اوست .  پس از دوران شیرین و پر از کنجکاوی و در عین حال سادگی پسر شما به مرحله نوجوانی میرسد . آرام آرام پشت لبهایش سیاه میشود ،  قد میکشد ،  صدایش رگ می اندازد  همه با حلاوت به او نگاه میکنند و بعضی اوقات پچ پچ مکنند به رفتارش دقت کنید به حرفهایتان کمتر توجه میکند بیشتر دوست دارد تنها باشد میخواهد بزرگ شدنش را همه درک کنند  از دنیای شما جدا میشود برخی بداخلاقتر و برخی دیگر اجتماعی تر میشوند شما ممکن است دنیای اورا درک کنید  ، ممکن است اورا با نوجوانی خود مقایسه کنید .

متاسفانه برخی خانواده ها در این سن با نوجوان خود رفتار متعصبانه دارند  میخواهند اورا تحت نظارت  و کنترل خود قرار دهند بقدری احساس خطر وفوبیا ی نوجوانی آنها را آزار میدهد که نا خواسته به فرزند خود آسیب روحی میرسانند یادمان باشد او حالا احساس بزرگی میکند ممکن است امرو نهی کردن شما باعث آزردگی خاطرش شود بخصوص در جمع و با تغییر در دنیای جدید دنیای اینترنت ومجازی بپذیریم که  از او عقبتر هستیم  اگر او این مورد را به رخ ما کشید عصبانی نشویم  او در ارگانیسم بدنش با تغییراتی مواجه میشود که کنجکاویش را بر می انگیزد هنگام تنهایی اش نا بهنگام وارد خلوت او نشویم  به دلیل تغییرات هورمونی عصبیست اورا درک کنیم نمیخواهد کنترل شود با او با منطق و آرامش صحبت کنیم غیر مستقیم اورا با خطراتی که ممکن است بر سر راهش باشد  آشنا کنیم .روانشناسی جوان و نوجوان

زندگی پسر جوان تحت الشعاع نوجوانی اوست و حتی کودکی اش در دوران نوجوانی حتما با مرکز مشاوره خانواده در ارتباط باشیم زندگی پسر جوان به مراتب حساس تر از کودکی اوست همانطور که در کودکی به دقت مراقب بودیم تا جسمش آسیب نبیند اکنون نیز مراقب او باشیم  مشاوره خانواده میتواند به ما کمک کند  یادمان باشد در این دوره هم افراط وهم تفریط بر زندگی پسر جوان ما اثر گذار خواهد بود در این مرحله یعنی جوانی و نوجوانی پدر و مادر موظف هستند اورا با دوران بلوغ آشنا کنند البته این آشنا نمودن دقت و حساسیت خاصی را میطلبد  ممکن است ما بدون اینکه متوجه باشیم برای نهی کردن او از برخی موارد حالت آموزش و تشویق داشته باشیم مشاوره جوان به ما می آموزد چه مطالبی را عنوان کنیم و چه مطالبی را عنوان نکنیم و مطالبی که قرار است بگوییم چگونه بیان کنیم

زندگی پسر جوان ما بستگی به نوع تربیت ما دارد و نوع تربیت ما بسته به آگاهی ماست لازم است در برخی موارد همزادپنداری نموده وهمراه او وارد دنیایش شویم به دور از تعصب و افراط و  تفریط . درک کنیم در زمانی که ما زندگی میکردیم با زمان زندگی او در جوانی متفاوت است دنیای خودمان را با او مقایسه نکنیم اکنون جامعه برخی چیزها را میپذیرد که شاید در زمان ما یک تابو بود وغیر قابل پذیرش . بپذیریم که او اکنون غرور دارد و دیگر کودک نیست غرورش را نشکنیم یادمان باشد با کوچک کردن فرزندمان ما بزرگ نمیشویم بلکه ممکن است خاطره ای در ذهنش باقی بماند که تا آخر عمردیگر نتوانیم جبران کنیم  ویا برعکس برخی دیگر از والدین بی اندازه جوانشان را بزرگ میکنند و او را توخالی وپوشالی بار می آورند در این حالت نیز به جوان خود آسیب میرسانند .

پسر جوان دانشجو اکنون وارد جامعه و حتی مرحله جدیدی از زندگی شده است بعد از دوران دبیرستان وارد محیط دانشگاه شده که باید برای آینده خود تصمیم های مهمی بگیرد محیطی که در آن شخصیت اجتماعی و جنسی اش شکل میگیرد محیط مختلط است و او هر روز ممکن است با دختری برخورد کند که دلش را بلرزاند از طرفی هیچ تجربه ای در برخورد با دختران نداشته است  پسر جوان دانشجو در این محیط شخصیت سیاسی ،  اجتماعی و اقتصادیش شکل میگیرد  اوباید کوله بار شخصیتی خود را پر کند از تجربه های جدید و رنگی و در عین حال مراقب باشد .  تا کنون پدر و مادر لحظه به لحظه همراهش بوده اند  اکنون افق های پیش رویش او را میخوانند اما در تنهایی . پدر و مادر هرچقدر با سواد و اجتماعی باشند ممکن است در رشته او اطلاعاتی نداشته باشند .

پسر جوان دانشجو نیاز به همراه دارد همراهانی که یاریش کنند در عین حال دام نیندازند و از او سو استفاده نکنند  پدر ومادر موظف است غیر مستقیم و آگاهانه پسرش را با مسایل اطرافش آشنا کند  آگاهی دادن به فرزند باید بگونه ای باشد که او احساس کوچکی نکند  دانشجوی جوان ما اگر از نظر فکری وابسته بار آید در آینده نمیتواند مستقل عمل کند در حین آموزش های رفتاری و اجتماعی باید به او اعتماد به نفس بدهیم .

حرفهایمان را با این جملات همراه کنیم :  تو دیگه بزرگ شدی یا تو بهتر میدونی که ..  در اینصورت جوان ما ضمن اینکه اعتماد به نفس پیدا میکند در عین حال حرفهای مارا بهتر میپذیرد جوانان از نصیحت شنیدن بدشان می آید چون احساس میکنند هنوز تحت مراقبت هستند اگر از دوستانش میخواهیم انتقاد کنیم با سر سختی و تعصب برخورد نکنیم  هنگام انتقاد میتوانیم بگوییم فلانی پسر خوبیست ولی خوب … بعد انتقاد کنیم .

ازدواج پسر جوان اگر از روی عشق  ، شناخت و آگاهی باشد که چه بهتر .  اگر پسر جوان ما موقعیت اقتصادی مناسبی داشته باشد بهتر است اورا برای ازدواج همراهی کنیم  اما اگر از روی احساسات و بدون تفکر انجام میشود بهتر است صبوری پیشه کنیم و بدون سرسختی از او زمان بخریم  با جملاتی مانند خیلی خوبه که تو همسرت رو انتخاب کردی … اما اجازه بده درست تموم بشه … یا اجازه بده از نظر مادی قدری جلو بیوفتیم … و یا بهتره یه مدت بگذره تا عشقتون به تثبیت برسه . ازدواج پسر جوان ما باید با همراهی ما باشد تا ازدواج موفقی شود حتی اگر کاملا با او و ازدواجش مخالف هستیم در رفتارمان انعطاف نشان دهیم این انعطاف به موفقیت فرزندمان کمک میکند  یادمان باشد همیشه هم حق با ما نیست و گاهی جوانان مشکلات خودشان را بهتر حل میکنند پس مراقب باشیم .

بعضی اوقات جوانان کیس مناسب خود را پیدا میکنند با درایت و آینده نگری و در نظر داشتن هم گونه بودن و موارد اقتصادی .  در اینگونه موارد بهتر است خانواده اورا همراهی کنند .  در جامعه ما سن ازدواج بالا رفته است  اما ممکن است جوان ما به ازدواج نیاز  داشته باشد همراهی ما از استرس و نگرانی اومیکاهد  . ازدواج با دختری که قانع است  وشرایط پسر را بخوبی درک میکند . و یا دخترانی که حاضرند چند سال نامزد بمانند تا در موقعیت مناسب عروسی کنند  دخترانی که شاغل هستند و میتوانند کمک خرج خانواده باشند و …

مشاوره پسر جوان برای رفتارهای سن بلوغ  ورود به جامعه بسیار لازم است .  مشاوره پسر جوان برای همراهی با جنس مخالف و یا ازدواج  . پسر جوان ما ممکن است نتواند با پدر و مادر خود راحت صحبت کند  یک مشاور خوب میتواند به او اطمینان دهد که قضاوت نمیشود و بدون حجب و حیا به مشورت بپردازد .  یک جوان برای موارد اجتماعی خود نیاز به مشورت وهمراهی دارد اینکه تا چه حد میتواند به توانایی هایش متکی باشد  نیازهایش تا چه حد توسط خود او برطرف میشوند؟  آیا برای بر طرف کردن نیازهایش باید از شخص یا اشخاص دیگر کمک بخواهد ؟  تا چه حد میتواند خانواده را در مسائل خصوصیش دخالت دهد ؟ حد ورود افراد جامعه به زندگیش چقدر است ؟ و خیلی مسائل دیگر که نیاز به مشاوره و راهنمایی دارد .

تربیت پدر و مادر و راهنمایی آنها برای کمک گرفتن از مشاور بسیار راهگشاست . دیده شده افرادی مشورت گرفتن را کوچک شمردن خود میدانند .  سوال من اینست مشورت کنیم و راه درست را انتخاب کنیم بزرگ میشویم یا بر عکس . همیشه کسانی از کلمه کاش بیشتر استفاده میکنند که از راهنمایی دیگران کمتر استفاده کرده اند . به امید پیروزی جوانان ما در مراحل مختلف زندگی .

لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .

در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه مشاوره جوانان به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد .

منبع:  Teenage Boys

نویسنده: زهره حبیبی نوده

براي مشاوره در زمينه روانشناسی پسر جوان و خصویات این دوره

از مشاورين مشاوره خانواده و روانشناسي آويژه
از سراسر کشور

با 09353000102 تماس بگيريد

همه روزه از ساعت ? صبح تا ?? شب 

حتي ايام تعطيل

من با جوانی آشنا شدم در چت که میگه مسلمانانی دارم عاطفی دارم چگونه بااین پسر رفتار کنم من درسته تو فضای مجازی باهاش آشنا شدم ولی خیلی نگرانشم

با سلام
این جوان چند سالشه و نگرانی شما از چه بابت هست؟

با سلام، جوانی ۲۰ ساله که به پدرو مادرش احترام نمیگذارد و وقیحانه صحبت میکند و شب ها دیر به خانه می آید و چند باری هم به خاطر این موضوع توسط پدرش تنبیه بدنی شده است ولی تاثیری نداشته و بر وقاحت شخص افزوده…
متاسفانه دوستانش مشروبات الکلی و عرق هم به او میدهند…

با این جوان چگونه باید برخورد کرد؟

با سلام
فرزند شما در سن حساسی است. در این دوره بد ترین کار تنبیه بدنی می باشد. از این کتر خودداری کنید زیرا باعث ایجاد حس کینه میشود. لطفا سعی شود فردی که در خانه رابطه بهتری با فرزند شما دارد با او ارتباط برقرار کند. ایجاد پیوند صمیمی با او باعث میشود حس احترامی بین خانواده و او شکل گیرد.

با سلام پسری دارم هجده ساله حدود چهار ماهه بادختری اشنا شده و بیشتر وقتش رو با ایشون درحال چت کردنه ودیگه اونقدر که باید برا کنکور درس نمی خونه واین مسئله شدیدا من نگران کرده واقعا نمی دونم چیکار کنم لطفاراهنماییم کنید ممنون

با سلام
در این دوران نوجوانان بیشتر در پی کشف تجربیات جدید هستند و میخواهند استقلال خود را به دست بگیرند در نتیجه
۱٫ سعی کنید آنها را سرزنش نکنید
۲٫ فرزند خود را نصیحت نکنید
۳٫ با او دوستانه صحبت کنید
۴٫ سعی کنید به او بگویید که مطلع هستید
۵٫ طوری رفتار نکنید که او را کنترل میکنید
۶٫ به او برای درس خواندن انگیزه بدهید
۷٫ برای او یک مشاوره تحصیلی فراهم کنید

با سلام پسری دارم هجده ساله حدود چهار ماهه بادختری اشنا شده و بیشتر وقتش رو با ایشون درحال چت کردنه ودیگه اونقدر که باید برا کنکور درس نمی خونه واین مسئله شدیدا من نگران کرده واقعا نمی دونم چیکار کنم لطفاراهنماییم کنید ممنون

با سلام
در این دوران نوجوانان بیشتر در پی کشف تجربیات جدید هستند و میخواهند استقلال خود را به دست بگیرند در نتیجه
1. سعی کنید آنها را سرزنش نکنید
2. فرزند خود را نصیحت نکنید
3. با او دوستانه صحبت کنید
4. سعی کنید به او بگویید که مطلع هستید
5. طوری رفتار نکنید که او را کنترل میکنید
6. به او برای درس خواندن انگیزه بدهید
7. برای او یک مشاوره تحصیلی فراهم کنید

باسلام گفته های شما صحیح ب جااست من هم پسریی دارم ک ۲۰ ساله است اصلا مدتیه حرف شنویی نداردبیشتردوستدارددرجمع رفیقان ودورهمی ها باشد ومن میترسم چون پسره مهربان وساده من خصوصیات اخلاقی بدیی هم داردک دیگران روی ان تاثیرمیگدارن او عاقل وباهوش ولی هیچ تصمیمی برای اینده خودش نمیخوادبگیره نه خدمت میره نه کار نه ادامه تخصیل وگفته های من رو درک نمیکنه حتی عنوان میکنه منودرک نمیکنید درصورتیکه همچی دراختیارش هست فکرکنم اشتباه من وپدرش هم فراهم کردن احتیاحاتش بوده،ممنون میشم راهنماییم کنید من واقعا کم اوردم

باسلام
مادر عزیز اولا دوره سنی پسر شما جوانی است و نه نوجوان قطعا این دوره مسئولیت پذیری بیشتری می بایست فرد از خود نشان دهد. گذشته از وضعیت نا به سامان جامعه حتما باید بررسی کنید چرا این جوان شما چشم خود را به آینده خود بسته است. در کا پیشنهاد ما به شما ایتن است که او را نصیحت نکنید و لی سعی کنید غیر مستقیم حرکت و مسیر او را به سمت صواب و صحیح ختم کنید به او نگویید با چه کسی رفت آمد کن ولی سعی کنی او با دوستان بهتری معاشرت کند

باسلام گفته های شما صحیح ب جااست من هم پسریی دارم ک ۲۰ ساله است اصلا مدتیه حرف شنویی نداردبیشتردوستدارددرجمع رفیقان ودورهمی ها باشد ومن میترسم چون پسره مهربان وساده من خصوصیات اخلاقی بدیی هم داردک دیگران روی ان تاثیرمیگدارن او عاقل وباهوش ولی هیچ تصمیمی برای اینده خودش نمیخوادبگیره نه خدمت میره نه کار نه ادامه تخصیل وگفته های من رو درک نمیکنه حتی عنوان میکنه منودرک نمیکنید درصورتیکه همچی دراختیارش هست فکرکنم اشتباه من وپدرش هم فراهم کردن احتیاحاتش بوده،ممنون میشم راهنماییم کنید من واقعا کم اوردم

باسلام
مادر عزیز اولا دوره سنی پسر شما جوانی است و نه نوجوان قطعا این دوره مسئولیت پذیری بیشتری می بایست فرد از خود نشان دهد. گذشته از وضعیت نا به سامان جامعه حتما باید بررسی کنید چرا این جوان شما چشم خود را به آینده خود بسته است. در کا پیشنهاد ما به شما ایتن است که او را نصیحت نکنید و لی سعی کنید غیر مستقیم حرکت و مسیر او را به سمت صواب و صحیح ختم کنید به او نگویید با چه کسی رفت آمد کن ولی سعی کنی او با دوستان بهتری معاشرت کند

باسلام گفته های شما صحیح ب جااست من هم پسریی دارم ک ۲۰ ساله است اصلا مدتیه حرف شنویی نداردبیشتردوستدارددرجمع رفیقان ودورهمی ها باشد ومن میترسم چون پسره مهربان وساده من خصوصیات اخلاقی بدیی هم داردک دیگران روی ان تاثیرمیگدارن او عاقل وباهوش ولی هیچ تصمیمی برای اینده خودش نمیخوادبگیره نه خدمت میره نه کار نه ادامه تخصیل وگفته های من رو درک نمیکنه حتی عنوان میکنه منودرک نمیکنید درصورتیکه همچی دراختیارش هست فکرکنم اشتباه من وپدرش هم فراهم کردن احتیاحاتش بوده،ممنون میشم راهنماییم کنید من واقعا کم اوردم

باسلام
مادر عزیز اولا دوره سنی پسر شما جوانی است و نه نوجوان قطعا این دوره مسئولیت پذیری بیشتری می بایست فرد از خود نشان دهد. گذشته از وضعیت نا به سامان جامعه حتما باید بررسی کنید چرا این جوان شما چشم خود را به آینده خود بسته است. در کا پیشنهاد ما به شما ایتن است که او را نصیحت نکنید و لی سعی کنید غیر مستقیم حرکت و مسیر او را به سمت صواب و صحیح ختم کنید به او نگویید با چه کسی رفت آمد کن ولی سعی کنی او با دوستان بهتری معاشرت کند

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

روانشناسی جوان و نوجوان

نام

ایمیل

وب‌ سایت


avijeee@ 


info@avije.org  

براي تماس با مشاور کليک کنيد!

مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه در راستای گسترش خدمات مشاوره دسترسی تمامی هم وطنان به خدمات مشاوره و همچنین بهبود خدمات مشاوره تلفنی، اقدام به ارائه خدمات مشاوره تلفنی خانواده، مشاوره تلفنی کودک، مشاوره تلفنی ازدواج، مشاوره تلفنی روانشناسی کرده است. به لطف خداوند متعال مرکز مشاوره تلفنی آویژه در نظر دارد با گسترش کار خود در زمینه مشاوره تلفنی و در راستای آسان تر و ارزان تر شدن خدمات مشاوره، با گسترش خدمات مشاوره تلفنی خود، در حوزه مشاوره حضوری و مشاوره آنلاین با هم میهنان گرامی، وارد شود. در حال حاضر در مرکز مشاوره تلفنی آویژه، شما می توانید از مشاوران زبده در حوزه های مختلف مشاوره تلفنی خانواده، مشاوره تلفنی کودک، مشاوره تلفنی ازدواج، مشاوره تلفنی روانشناسی بهره مند شوید.ان شاءالله شما کاربران گرامی از خدمات مشاوره تلفنی آویژه کمال رضایت و استفاده را داشته باشید.

برای مشاوره تلفنی کودک، تربیت کودک، اختلالات کودک، روانشناسی کودک و … می توانید از خدمات مرکز مشاوره کودک آویژه بهره مند شوید.

برای مشاوره تلفنی ازدواج، مشاوره ازدواج دانشجویی، مشاوره ازدواج فامیلی، مشاوره ازدواج اسلامی ایرانی، مشاوره ازدواج موفق، مشاوره در زمینه خواستگاری، مشاوره ، معیار های ازدواج و … با مرکز مشاوره ازدواج آویژه در تماس باشید.

برای مشاوره تلفنی خانواده، مشاوره نوجوان، مشاوره جوانان، مشاوره ازدواج، مشاوره زناشویی و زندگی مشترک، مشاوره زنان و خانواده، مشاوره خیانت، مشاوره طلاق، مشاوره مرگ عزیزان و … با مشاوران خانواده مرکز مشاوره در تماس باشید.

برای مشاوره تلفنی روانشناسی، مشاوره اختلالات شخصیت، مشاوره اختلالات یادگیری، مشاوره افسردگی، مشاوره اعتیاد، مشاوره ترس و فوبیا، مشاوره اختلالات خواب و … با مرکز مشاوره آویژه در تماس باشید.

برای مشاوره در زمینه عشق، عشق به همسر، عشق حقیقی و واقعی، عشق مجازی و دروغی، ابراز عشق، عشق به خانواده، عشق به و … با مرکز مشاوره آویژه در تماس باشید.

برای مشاوره در زمینه مهارت های زندگی، اعتماد به نفس و … با مرکز مشاوره آویژه در تماس باشید.


تهران – تهران —-

021-91022688 (سراسری) – مشاوره تلفنی

به زودی – تماس فقط برای تعیین وقت مشاوره حضوری

درباره ما

تماس با ما

آرشیو

به گزارش روابط عمومی شرکت عملیات غیر صنعتی و
خدمات صنایع پتروشیمی، سمینار روانشناسی خانواده با رویکرد حل مسائل جوانان و
نوجوانان توسط دکتر فردوسی، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران در
دو محل شهرک بعثت و ناحیه صنعتی ماهشهر برگزار شد.

بنابر این گزارش، این سمینار در فرهنگسرای
باقرالعلوم(ع) برای خانواده های ساکن شهرک بعثت، و سالن آمفی تئاتر میلاد نور در مجموعه
218 دستگاه برای خانواده های کارکنان ساکن در ماهشهر در دو روز متوالی اجرا گردید.روانشناسی جوان و نوجوان

 سخنران این سمینار که یکی از اساتید برجسته حوزه
روانشناسی خانواده و نویسنده کتب متعدد در این زمینه است، در این سمینار که به همت
شرکت عملیات غیر صنعتی برنامه ریزی شده بود، در خصوص مسائل مبتلا به نوجوانان و
جوانان در خانواده سخن گفت.

دکتر سیما فردوسی معتقد است که اگر خانواده ها
سعی کنند با توجه به شرایط رشد فرزند و رده ی سنی کودکان زیر 12 سال، ساختار رفتاری
خود در محیط خانواده را مناسب تنظیم کنند، در دوران نوجوانی و بعد در دوران جوانی
مشکلات کمتری خواهند داشت.

علل مشکلات نوجوانان

وی در ادامه افزود: دوره نوجوانی از سن 12
سالگی تا 19 سالگی است و والدین نوجوان بایستی با مسائل آنها آشنا باشند. شما باید
بدانید که یک نوجوان با چه مسائلی روبروست؛ او فکر می کند که خیلی بزرگ شده است و
می تواند راساٌ همه کار انجام دهد؛ از تذکر پدر و مادر ناراحت می شود، در مقابل
تکرار و تاکید بر جملات موضع می گیرد، کمی بداخلاق است، از همراهی با خانواده
سرباز می زند و تمام این ویژگیها و رفتارها، تفاوت نوجوان امروز شما با کودک دیروز
است.

نوجوان شما به جمع های دیگر گرایش پیدا می کند
و از جمع دوستان اثرپذیر می شود و معیارهای جدیدی از دوستان خود می پذیرد که علت
آن هم آنست که می خواهد در جمع دوستان خود مقبولیت داشته باشد.

در این شرایط که نوجوان شما در شرایط خاصی است
نباید او را با کودکی و نوجوانی خود مقایسه و تفاوتهای خود و فرزند نوجوانشان را
ابراز کنند. سخن گفتن از تفاوت و مقایسه بین نسلها نوجوان را خوشحال نمی کند، لذا
به سمت کسانی کشیده خواهد شد که با او مشابهت داشته باشند.

 

 

اضطراب بحران نوجوانی

یک انسان در دوران های مختلف زندگی دچار
اضطراب می شود و اضطراب هر دوره نامی دارد و همچنین راهکارهایی برای کاهش آن وجود
دارد. اضطراب جدایی نوعی از اضطراب است که از 6 ماهگی در کودکان بوجود می آید و با
جدایی کودک از مادر بروز پیدا می کند در صورتی که اضطراب نوجوانی به نام «اضطراب
بحران نوجوانی» است.

علت ایجاد اضطراب بحران نوجوانی فکر کردن
نوجوان به آینده است. در این فرایند، نوجوان به آینده ی خود فکر می کند و وصول به
تمام خواسته های خود را در گرو صبر کردن و گذشت زمان می یابد؛ در حالی که او اکنون
در شرایطی است که بی صبری یکی از ویژگیهای اوست و برای او مشکل است، لذا دچار
اضطراب می شود.

یکی از وظایف والدین در این شرایط، بالا بردن
اعتماد به نفس نوجوان است. اعتماد به نفس نوجوان با میزان رضایتمندی آنها از
خودشان، ارتباط مستقیم دارد؛ یعنی هر چه از عملکرد و نتایج کارهای خود، ظاهر خود و
ارتباطات خانوادگی و اجتماعی خود رضایت داشته باشند، اعتماد به نفس بیشتری خواهند
داشت.

 خانواده
برای بالا بردن اعتماد به نفس نوجوان خود باید در جریان تمامی جزئیات مربوط به
نوجوان خود قرار بگیرند؛ با این کار می توانند به او کمک کنند تا عدم موفقیت در
زمینه ای باعث کاهش اعتماد به نفس او نشود.

به نوجوانانی که بداخلاق و کج خلق می شوند
نباید مرتب تذکر داد. یکی از راهکارهای برخورد با این حالت پرخاشگرانه، انجام
آزمایشات تشخیصی است. بسیاری از بیماریهایی مانند کم خونی، مشکلات تیروئید،
تغییرات هورمونی و تغییر در آنزیمهای کبدی باعث بروز رفتارهای نامتعارف در
نوجوانان است. کم خونی باعث کم حوصلگی و بدخلقی نوجوان می شود.

علم روانشناسی، علم رفتار شناسی است. اگر
رفتاری از انسان حادث شود، هم علت روحی دارد و هم علت جسمی؛ لذا مشاهده ی رفتار به
مثابه ابزار شماست. شما رفتارها را می بینید، آزمایش های پزشکی انجام می دهید و در
مرحله ی بعد به ابعاد روانی فرزند خود می پردازید و مشکلات او را به دقت بررسی می
کنید.

 

 

علم روانشناسی در مورد نوجوانان چه می گوید؟

نوجوانان را ترغیب و تشویق کنید که شبها زود
بخوابند. به آنها توصیه کنید وارد فضاهای مجازی نشوند، چرا که تحقیقات نشان داده
است که استفاده ی بیش از حد نوجوانان از این ابزارآلات الکترونیک و فضاهای مجازی به
مغز آنها صدمه وارد و آنها را از زندگی واقعی دور می کند.

روانشناسی جوان و نوجوان

کم دقتی و کم توجهی از نتایج عملکرد نادرست
مغز است. چرا نوجوانان باید تنهایی خود را با این فضاهای مجازی پر کنند؟ چرا نباید
اعتماد به نفس کافی داشته باشند تا به کارهای دیگر بپردازند؟ یک نوجوان بایستی در
کارهای خود پشتکار و بر آنها برنامه ریزی و مدیریت داشته باشد. اگر شما کار نیمه
تمامی دارید، آنرا تمام کنید تا نوجوانتان از شما پشتکار را بیاموزد. کارهای نیمه
تمام در زندگی انسان را رنجور و افسرده و احساس خود کفایتی را از آنها می گیرد.

عدم پذیرش مسئولیت و ابراز ناتوانی در انجام
کارهایی که بایستی یک نوجوان و جوان در سنی خاص انجام دهد، ناشی از کمبود
خودکفایتی است. سپردن مسئولیت به فرزندان، دادن فرصت برای انجام کار، نظارت بر کار
آنها و عدم ایراد گیری از ایشان راهکاریست که والدین می توانند با آن احساس
خودکفایتی را در جوان و نوجوان خود افزایش دهند.

خود مقبولیتی موضوع دیگری است که در روانشناسی
مهم است و اشاره دارد به پذیرش خود با وجود ضعفها و قوتها؛ برای افزایش حس خود
مقبولیتی بایستی روی نقات ضعف و قوت خود کار کرد و قوت ها را پررنگ و ضعفها را
کمرنگ کرد.

دکتر سیما فروسی با بیان نکاتی در ضرورت خود
سازی، خودشناسی و خودآگاهی و اهمیت احترام در ارتباط اعضای خانواده، به ذکر 2 شرط
لازم برای پذیرش توصیه های والدین توسط نوجوانان و جوانان پرداخت و در این مورد
گفت: توصیه ها و صحبتها با فرزندان بایستی برای پذیرش آنها 2 شرط را داشته باشند؛
یکی اینکه پدر و مادر هر دو، مطالب را به فرزندان گوشزد کنند در این خصوص با هم
هماهنگ باشند و هر دوی آنها یک حرف را بزنند؛ و نکته ی بعدی آنست که گفتگوها در
عین جدیت بایستی در فضای مهربانی و عطوفت انجام شود.

وی با یادآوری الگو برداری فرزندان از والدین،
خاطر نشان کرد: ورود والدین به فضاهای مجازی فعلی است که نوجوانان از آن
الگوبرداری خواهند کرد و زمانی که علت آن را جویا می شوید، عمدتا خواهند گفت که
«حوصله ام سر رفته است».

استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران در ادامه با
اشاره به نتایج تحقیقات علمی در خصوص علت بی حوصلگی افراد گفت: افراد خانواده ای
که در آن روابط خانوادگی به سردی گراییده بی حوصله خواهند شد و لذا برای بهبود این
وضعیت دست به دامان فضاهای مجازی می شوند تا با دوستان قدیمی و یا دوستان جدید خود
روابط عاطفی برقرار کنند.

اعضای یک خانواده خصوصا همسران بایستی از
کوچکترین فرصتها برای افزایش کیفیت رابطه عاطفی استفاده کنند وگرنه در گیر و دار
این زندگی ماشینی به رباتهای بی عاطفه ای تبدیل خواهند شد که درگیر زندگی روتین و
تکراری هستند.

نوجوانان نیاز دارند در خانواده با والدین خود
گفتگو کنند. هر چه می توانید در خانه جلسات خانوادگی تشکیل دهید؛ گفتگو کنید، حرف
بزنید و از درون یکدیگر آگاه باشید. برای زندگی خود برنامه ریزی کنید و از
نوجوانان خود هم نظر بخواهید. شنونده خوبی باشید تا بتوانید هدایت کنید.

نوجوانان خواستار هیجان هستند و آن را به
اشتباه در فضاهای مجازی جستجو می کنند؛ برای ایجاد هیجان در خانواده می توان
کارهایی کرد: برای نوجوانتان برنامه های ورزشی، هنری، تفریحات سالم مبسوط بریزید. یک
تفریح سالم تفریحی است که در فضای طبیعی باشد.

بسیاری از نوجوانان به میهمانی های خانوادگی
علاقه ای ندارند ولی به طبیعت علاقمندند؛ طبیعت به انسان درس می دهد و می توانید
از آن انرژی بگیرید.

 

 

ازدواج…

دکترفردوسی در خصوص ازدواج جوانان و مسائل
مبتلا به آن گفت: هیچوقت مسئولیت ازدواج و انتخاب همسر مناسب را تنها به جوانان
خود تحمیل نکنید؛ خانواده در این زمینه مسئولیت دارد. یکی از دلایل افزایش سن
ازدواج کم شدن ارتباطات خانواده با اطرافیان است. خانواده ها برای برون رفت از
بالا رفتن سن ازدواج جوانان خود بایستی هر چه می توانند ارتباطات خود را گسترش
دهند و نباید درها را به روی خود ببندند.

 

 

اشتغال…

کار و آینده شغلی جوانان هم یکی از مسائل
آنهاست که باید برای آن چاره اندیشی کرد. جوانانی که درس می خوانند و تحصیلات
دانشگاهی دارند نباید منتظر بمانند شغلی مرتبط با رشته تحصیلی خود پیدا کنند؛ بلکه
در آغاز کار بر اساس مهارتهای خود شغل پیدا کنند تا آرام آرام شغل مورد نظر خود را
بدست آورند.

توقع کسب درآمد زیاد از شغل در ابتدای راه
توقع مناسبی نیست؛ جوان باید ابتدا جوهره ی کار کردن را در خود ایجاد کند تا
بتواند به مرور زمان به خواسته های خود دست یابد. رابطه ی بین شغل جوان و تلاش پدر
ثابت شده است؛ لذا پدران باید ضمن تلاش در زندگی به فکر شغل برای جوانان خود
باشند.

وی در ادامه به بیان مولفه های شادکامی
پرداخت. این مولفه ها به لحاظ اهمیت، پیش از این در جشن مزدوجین سال 92 که توسط
شرکت عملیات غیر صنعتی برای زوجهای جوان شرکتهای پتروشیمی برگزار کرده بود، مطرح
شده بودند. برای مطالعه ی آن می توانید اینجا کلیک کنید.

در پایان این سمینارها، دکتر فردوسی پاسخگوی
سوالات و مسائل حاضرین بود.

سایت اطلاع رسانی روابط عمومی

شرکت ملی صنایع پتروشیمی

روانشناسی جوان و نوجوان
روانشناسی جوان و نوجوان
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *