ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی “قلب” عبارت است از inversion, permutation, counterfeit, base.
عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی “قلب” هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل انگلیسی آنها، برای شما آورده شده است:
English
inversion, permutation, counterfeit, base
قلب چگونه کار میکند به انگلیسی
counterfeit , distortion
heart, , courage, centre , cardio-
systole
beat , heartbeat
moral support
inverse
bull’s-eye
coiner of base money, counterfeiter, forger
distort , invert , transpose
– نکته مهمی که در ترجمه فارسی به انگلیسی “قلب” باید به آن نیز توجه نمائید این است که این ترجمه در چه متن و یا محیطی قرار است استفاده شود. مثلاً آیا عبارت فارسی “قلب” یک عبارت و اصطلاح فارسی عامیانه است و یا رسمی و یا تخصصی است. این موضوع در انتخاب معادل انگلیسی “قلب” نقش تعیین کننده ای دارد.
– زمانی که قرار است متن فارسی را به انگلیسی ترجمه کنید، حتما لازم نیست همیشه عین ترجمه فارسی “قلب” به انگلیسی منعکس شود.
زیرا یک متن مخصوصاً متن تخصصی می تواند به صور مختلف ترجمه شود. مثلا
1- ترجمه تحت الفظی عبارت فارسی. مثلاً اینکه تک تک کلمات عبارت “قلب” را به انگلیسی تبدیل کنیم که به این کار ترجمه تحت الفظی عبارت “قلب” می گویند.
2- و ترجمه محتوایی عبارت “قلب” به انگلیسی که از نظر محتوی هیچ فرقی با متن اصلی ندارد و مفهوم را به دقت و به درستی ترجمه می کند و تازه در نوشته های تخصصی بیشتر کاربرد دارد.
– در فارسی بدلیل عدم اعراب گذاری روی حروف در کلمات ممکن است در نوشته یکی باشند ولی در تلفظ و معنی یکسان نباشد. مثلاً “پر” در یک نوشته می تواند به معنی ” پَر پرنده ” باشد و یا ” پُر “. (حتی همین عبارت “قلب” نیز ممکن است جور دیگری تلفظ شود که معنای متفاوتی داشته باشد.)
پس در انتخاب معادل انگلیسی “قلب” دقت کنید که در متن مبدا و اصلی معنی واژه ها به چه صورت است تا در ترجمه انگلیسی آن دچار اشتباه نشوید.
– ترجمه فارسی به انگلیسی در متون تخصصی ظرافت خاصی را می طلبد:
مثلاً “پیش پرداخت” را می توان به صورت “prepayment” و همچنین “advnace payment” ترجمه نمود. در نوشته های انگلیسی ترجمه دوم شایع و رساست.
جستجو در متون تخصصی خارجی موضوع را روشن می کند و مفهوم نگارش ما را در ذهن خواننده انگلیسی زبان بهتر منتقل می کند. در خصوص ترجمه انگلیسی کلمه یا اصطلاح “قلب” هم آیا این موضوع صدق می کند؟
پس بهترین راه در ترجمه کردن معنی از فارسی به انگلیسی خصوصاً در مباحث تخصصی، چک کردن معنای دقیق انگلیسی به انگلیسی کلمات خصوصاً در دیکشنری تخصصی آن موضوع می باشد.
بطور کلی زمانیکه می خواهید متن یا عبارتی را از فارسی به انگلیسی ترجمه و معنی کنید نکات ذیل را حتماً مدنظر خود قرار دهید.
– معنی متناسب با متن را پیدا کنید:
همانطور که می دانید اکثر کلمات انگلیسی، دارای معانی متعددی هستند. گاهی، این معانی با هم در تناقضند. مثلا کلمهٔ oath که هر دو معنی “قسم” و “فحش” را میدهد.
در برخی موارد نیز، معانی یک کلمه تاحدی به هم نزدیک است که انتخاب معنی درست و متناسب با متن، برای مترجم سخت و پیچیده میشود.
این مهارت با تمرین ترجمه، به آسانی حاصل میشود. به عبارت دیگر، انتخاب معنی درست و مقتضی متن، در ترجمههای بعدی آسانتر خواهد بود. آیا این موضوع در خصوص ترجمه انگلیسی inversion, permutation, counterfeit, base برای عبارت فارسی “قلب” صدق می کند؟
– انگلیسی مدرن صرف فعل ندارد و بیشتر به واسطه استفاده از فعل های کمکی و تغییر ساختار جمله عبارات و معانی پیچیده را می رساند.
گذشته از اختلافات کوچک در تلفظ، نکات کوچک گرامری و انتخاب واژه های تا حدی متفاوت زبان انگلیسی در مناطق مختلف جهان به یک شکل صحبت می شود و انگلیسی زبان های جهان به سادگی میتوانند از طریق این زبان با هم ارتباط برقرار کنند.
– انگلیسی جنسیت ندارد:
در زبان انگلیسی اسامی جنسیت ندارند. برخلاف نزدیکترین زبان ها به این زبان یعنی آلمانی و فرانسه که هر دو دارای جنسیت برای اسامی هستند در انگلیسی چنین قاعده ای نداریم. جنسیت اسامی تنها محدود به زبان های آلمانی و فرانسه نیست.
بخش بزرگی از زبان ها مانند تمام زبان های شرق اروپا (روسی و بیشتر زبان های اسلوایی)، زبان عربی و زبان های نزدیک به آن، زبان اسپانیایی و زبان های نزدیک به آن دارای جنسیت برای اسامی هستند.
پس در ترجمه فارسی به انگلیسی “قلب” از این منظر کار شما بسیار ساده می شود.
قلب چگونه کار میکند به انگلیسی
– در زبان انگلیسی افعال صرف نمی شوند:
در زبان انگلیسی افعال تقریبا صرف نمی شوند. این موضوع هم برخلاف بخش بزرگی از زبان ها از جمله آلمانی، فرانسه، روسی، عربی، اسپانیایی و حتی فارسی است.
صرف نشدن فعل ها، استفاده از آنها را در جمله بسیار ساده می کند؛ که این موضوع در ترجمه انگلیسی “قلب” سبب می شود کار شما ساده گردد.
– تلفظ انگلیسی:
تلفظ در زبان انگلیسی یکی از اولین نکاتی است که توجه شما را جلب می کند. بر خلاف فارسی در انگلیسی کلمات الزاما به آن صورتی که گفته می شوند نوشته نمی شوند و این سبب اشتباهاتی خصوصا برای زبان آموزان مبتدی می شود.
به این نوع از کلمات با تلفظ یکسان و املای متفاوت در زبان انگلیسی، Similar Words گفته می شود.
در واقع انگلیسی ساختار یکپارچه ای برای تلفظ واژه ها ندارد. به همین دلیل باید تلفظ واژه ها را به صورت جداگانه حفظ کنید. این موضوع در طول یادگیری لیست واژه های ضروری زبان انگلیسی بسیار با اهمیت است.
– زمان ها:
بیشتر زمان ها یا tenses در زبان انگلیسی تقریبا فاقد معادل و ترجمه فارسی هستند. یعنی مثلا زمان حال ساده را نمی تواند با با هیچ یک از زمان ها در فارسی معادل کرد.
این موضوع برای زمان هایی مثل زمان حال کامل به مراتب بیشتر به چشم می آید. یادگیری معنای دقیق این زمان ها از طریق تمرین ممکن خواهد بود.
– افعال عبارتی:
افعال عبارتی یا phrasal verbs که اصطلاحاً به آن ها افعال دوکلمه ای نیز گفته می شود، افعالی هستند که از ترکیب حرف اضافه با یک فعل ساخته می شوند و معنایی کاملا متفاوت نسبت به فعل اصلی دارند. این افعال در فارسی معادل ندارند و در ابتدا برای فارسی زبان ها گیج کننده به نظر می رسند. لیست مهمترین افعال عبارتی (دوکلمه ای) Phrasal Verbs زبان انگلیسی را می توانید در EnglishVocabulary.ir مشاهده نمائید.
– ریشه کلمات، پسوندها و پیشوندهای زبان انگلیسی
معمولاً دانستن ریشه کلمات انگلیسی، دانستن لیست پسوندهای انگلیسی و لیست پیشوندهای انگلیسی کمک بزرگی به یادگیری زبان انگلیسی می کند و به طور فزاینده ای سبب افزایش دامنه واژگان زبان انگلیسی در فرد می شود.
– انواع ضمایر:
در زبان انگلیسی برای حالت فاعلی، مفعولی و ملکی ضمایر شخصی متفاوتی داریم که معادل فارسی ندارند. البته یادگیری این ضمایر معمولا خیلی سخت نیست و با کمی تمرین می توانید به آنها مسلط شوید.
– برخی کلمات معادل فارسی ندارند:
معادل، ترجمه و معنی مناسب فارسی برای برخی از کلمات انگلیسی گاهاً وجود ندارد یا هنوز برای آن کلمه ای ساخته نشده است. سعی نکنید آنها را حتماً ترجمه کنید. به عنوان مثال چنانچه متنی مربوط به علم کامپیوتر را ترجمه میکنید، حتما می دانید که واژهٔ “windows” نیازی به معادل فارسی ندارد.
در واقع بیان معادل فارسی “پنجرهها” برای این کلمه در این متن، اشتباه است. این نکته را میتوانید با کسب آشنایی از واژگان هر حوزه علمی رعایت کنید.
– آیا می توان به این راحتی یک متن تخصصی فارسی (مثل مقاله فارسی، پایان نامه فارسی، کتاب تخصصی فارسی و …) را به متن انگلیسی تبدیل کرد؟
آیا با دانش زبانی دست و پا شکسته می توان دل به دریای متون تخصصی زد؟ بله، تبدیل متن انگلیسی به فارسی راحت تر است، اما اگر قرار است متن، ترجمه فارسی به انگلیسی شود، آنجاست که توان علمی، میزان آشنایی به زبان انگلیسی و دقت نظر مترجم اهمیت زیادی پیدا می کند.
– حروف تعریف:
در زبان فارسی ما برای حالت معرفه حرف تعریف نداریم. در حالی که در انگلیسی حرف تعریف the نشان دهنده معرفه بودن یک اسم است. این تفاوت باعث ناآگاهی بسیاری از فارسی زبانان از نحوه استفاده از حرف تعریف the در زبان انگلیسی می شود.
استفاده نابه جا این حرف تعریف در بین زبان آموزان و مترجمین مبتدی بسیار رایج است. با گذشت زمان به استفاده درست از حرف تعریف عادت می کنید.
– حروف اضافه:
ساختار استفاده از حروف اضافه در فارسی و انگلیسی تا حد زیادی متفاوت است. در واقع حروف اضافه بین این دو زبان قابل معادل سازی نیستند.
گاهی در یک جمله فارسی از حرف اضافه استفاده می کنیم در حالی که در معادل انگلیسی همین جمله هیچ حرف اضافه ای وجود ندارد (برعکس این موضوع هم زیاد اتفاق می افتد.).
– همواره سعی کنید در مکالمه و یا ترجمه فارسی به انگلیسی، از ساختار و کلماتی استفاده نمائید که خود افراد انگلیسی زبان (نیتیو) آن ساختار و کلمات را بکار می برند.
طبیعی است که برای این هدف لازم است شخص ترجمه کننده آنقدر متن انگلیسی خوانده باشد و نسبت به کالوکیشن ها و همایندهای زبان انگلیسی آشنا باشد تا بتواند به مانند انگلیسی زبان های نیتیو، مفهوم را منتقل کند.
مجدداً تاکید میکنیم که صرفاً با ابتکار و خلاقیت های شخصی، بدون تسلط به کالوکیشن های زبان انگلیسی به هیچ وجه این امر میسر نخواهد بود.
– امروزه با پیشرفت دانش و تکنولوژی، استفاده از ترجمه ماشینی فارسی به انگلیسی “قلب” نظیر ترجمه عبارت و متن با گوگل ترنسلیت Google Translate توسط عده ای، زیاد به چشم میخورد.
همچنین بروز و ظهور نرم افزارهای ترجمه انگلیسی “قلب” و اخیراً نیز اپلیکیشن های اندروید و اپلیکیشن های ios برای ترجمه فارسی به انگلیسی عبارت “قلب” بوجود آمده اند.
شاید بتوان برای استفاده روزمره در محاوره های انگلیسی و یا در زمان آموزش از این ابزارها استفاده نمود و به آن ها بسنده کرد، ولی در ترجمه هایی که قرار است در محیط ها رسمی نظیر جلسات کاری، پرزنت و ارائه در سمینارها و نمایشگاه ها، بستن قراردادهای تجاری، ترجمه و سابمیت مقالات علمی و تخصصی در مجلات و نشریات خارجی، ترجمه کتاب های تخصصی و پایان نامه ها و … ارائه شود، به هیچ عنوان استفاده صرف از این ابزارهای نوین برای ترجمه انگلیسی “قلب” پیشنهاد نمی شود.
قلب (به فارسی: گِش یا دل)[۱][۲] نوعی عضو عضلانی در انسانها و دیگر حیوانات است که خون را از طریق رگ خونی در دستگاه گردش خون به گردش درمیآورد.[۳] خون اکسیژن و مواد غذایی لازم را برایِ بدن مهیا میسازد و همچنین به از بین رفتن موادِّ زائد ناشی از متابولیسم (سوخت و ساز بدن) کمک میکند.
قلبِ (دل) انسان به میانگین در هنگام استراحت حدود ۷۰ بار در دقیقه میتپد. دل انسان بینِ دو شُش در بدن جا دارد و به گونهای قرار گرفتهاست که سر آن به سوی چپ و پایین کج است. هر تپش قلب حدودِ هشت دهم ثانیه زمان میخواهد که این زمان شامل ۰٫۱ ثانیه انقباض دهلیزها، ۰٫۳ ثانیه انقباض بطنها و ۰٫۴ ثانیه استراحت قلب میباشد. بافت قلب نیز همچون دیگر بافتهای بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیهٔ قلب برعهدهٔ عروقِ کرونری (تاجی) است.[۴]
قلب در فضای میانی میانسینه در سینه قرار دارد.[۵]
قلب در لغت به معنی دگرگونی است قلب از لحاظ علمی اندامی است که در مرکز قفسهٔ سینه (متمایل به سمت چپ) واقع شدهاست و وزن آن حدود ۳۰۰گرم است و خون را پمپاژ میکند نام این عضو به علت اینکه باعث دگرگونی خون و تبدیل خون کثیف به خون تمیز میشود قلب نامگذاری شدهاست در دگرگون کردن خون، قلب مانند یک تلمبه عمل میکند. در پارسی سره این بخش دل نام دارد.
در انسانها، پستانداران دیگر و پرندگان قلب به چهار حفره تقسیم میشود: دهلیز چپ و راست که بالا و بطن چپ و راست که در قسمت پایین قرار گرفتهاست.[۶][۷] معمولاً دهلیز و بطنِ راست را به نام قلب راستی و همتایان چپی آنها را به نام قلب چپی میشناسَند.[۸] اما در مواردی دیگر، قلب ماهیها دو محفظه، یک بطن و یک دهلیز دارد، در حالی که قلبِ خزندگان سه محفظه دارَد.[۷] در یک قلب سالم به خاطر وجود دریچههای قلبی، خون از یک سمت وارد قلب میشود که این مسئله از جریان برعکس جلوگیری میکند.[۵] قلب در یک کیسه محافظتی قرار گرفته که پیراشامه (پریکارد) نام دارد و همچنین شامل مایع است. دیوارهٔ قلب از چهار لایه چسبیده به هم تشکیل میشود که به ترتیب از بیرون، شاملِ: پیراشامه (پریکارد) برون شامهٔ قلب (اِپی کارد)، ماهیچه قلب (میوکارد) و درونشامه قلب (آندوکارد).[۹]
این عضوِ مخروطی شکل بهصورتِ کیسهایی عضلانی تقریباً در وسطِ فضای قفسه سینه(مدیاستینوم میانی) کمی متمایل به جلو و طرفِ چپ قراردارد و میان ریهٔ چپ و راست و متمایل به ریهٔ چپ است و همین موجب شدهاست تا شکل و قرارگیری ریهها با هم متفاوت باشد. از آنجا که قلب اندامِ بسیار حساسی و حیاتی است توسط قفسهٔ سینه (توراکس) محافظت میشود. ابعادِ قلب در یک فرد بزرگسال حدودِ ۶x9x۱۲ سانتیمتر و جرم آن در آقایان، حدودِ ۳۰۰ و در خانمها، حدودِ ۲۵۰ گرم، یعنی حدود ۰٫۴ درصد جرم کل بدن است.[۱۰]
دو حفره پایین قلب بطن نامیده میشوند. قلب دارای یک بطن چپ و بک بطن راست است. در میانه قلب بین دو بطن دیواره ضخیم عضلانی وجود دارد که به آن “سپتوم”میگویند. کار سپتوم جدا کردن طرف راست قلب از طرف چپ قلب است
قلب چگونه کار میکند به انگلیسی
بطنها دو حفرهٔ تحتانی قلب هستند که توسط دیوارهای قطور و محکم ماهیچهای از یکدیگر جدا شدهاند. اندازهٔ بطنها از دهلیزها بزرگتر است؛ و وظیفهٔ بطن چپ تلمبه کردن خون به داخل قلب و بطن راست خارج از قلب است.
۱. دهلیز راست ۲. دهلیز چپ ۳. بزرگ سیاهرگ زبَرین ۴. آئورت ۵. سرخرگ ششی ۶. سیاهرگ ششی ۷. دریچه میترال (دو لتی) ۸. دریچه آئورتی ۹. بطن چپ ۱۰. بطن راست ۱۱. بزرگسیاهرگ زیرین ۱۲. دریچه سهلتی ۱۳. دریچه ششی
هر تحتانی بطن دارای دو دریچهاست که یکی از آنها موجب ورود خون از طریق دهلیزها به بطن؛ و دیگری موجب خروج خون از بطن به خارج از قلب و اندامهای دیگر میشود.
بطن راست خون را از طریق دریچهٔ سهلختی از دهلیز راست دریافت میکند؛ و سپس آن را از طریق دریچهٔ ششی به سرخرگ ششی و به سوی ششها میفرستد. بطن چپ خون اکسیژنه را از طریق دریچهٔ میترال (دولختی) از دهلیز چپ دریافت کرده و آن را از طریق دریچهٔ آئورتی به آئورت و به این ترتیب به سراسر بافتهای بدن میفرستد.
دیوارهٔ بطنها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است
دیوارهٔ بطنها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است، چرا که فشار خونی که به دهلیزها میریزد یا از آنها خارج میشوند بسیار کمتر از فشار خون است از از بطنها به داخل سرخرگها (آئورت و سرخرگ ششی) تلمبه میشود؛ بنابراین، قطر و استحکام دیوارهٔ بطنها مقاومت آنها را در برابر این فشار ممکن میسازد.
محلِّ قلب در پشتِ استخوانِ جناغ سینه و حدفاصلِ غضروفهایِ دندههای سوم تا ششم در سمتِ چپِ قفسهٔ سینه است. یک دیوارهٔ عضلانی قلب را به دو نیمهٔ راست و چپ تقسیم میکند. نیمهٔ راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمهٔ چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمهٔ راست و چپ نیز مجدداً بهوسیلهٔ یک تیغهٔ عضلانی افقی نازکتر به دو حفرهٔ فرعی تقسیم میشوند. حفرههای بالایی که کوچکتر و نازکتر هستند دهلیز نامدارند و دریافتکنندهٔ خون اَند. حفرههای پایینی که بزرگتر و ضخیم ترند بطنهای قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضای بدن پمپ میکنند. پس، قلب متشکل از چهار حفرهاست: دو حفرهٔ کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ) و دو حفرهٔ بزرگ در پایین (بطنهای راست و چپ).
دو نوع گردش خون در بدن انجام میشود: گردش خون کوچک یا ریوی که خونِ CO2دار (دیاکسید کربن) از بطن راست قلب به ریهها میرود. در آنجا تصفیه میشود و خون O2دار (اکسیژن) به دهلیز چپ قلب بازمیگردد و خون از دهلیز چپ قلب با گذر از دریچهٔ میترال (دولختی) که میان دهلیز و بطن چپ قراردارد، واردِ بطنِ چپ میشود و به این ترتیب با انقباضِ بطن چپ خون از بطن چپ خارج میشود و گردش خون بزرگ یا آئورتی آغاز میشود و این خون، ابتدا از طریق سرخرگِ آئورت و به ترتیب به دیگرِ عروق، در سراسرِ بدن جریان مییابدو سلولهایِ بدن را تغذیه میکند و سپس خون CO2دار را به دهلیز راست بازمیگردد و خون از دهلیز راست با عبور از دریچهٔ تریکاسپید (سه لختی) که میان دهلیز و بطن راست قرار دارد، واردِ بطن راست میشود. به این ترتیب، گردش خون در سراسرِ بدن انجام میشود و همهٔ سلولهایِ بدن تغذیه میشود.
دهلیزها حفراتی با فشار کم و گنجایش بالا هستند که وظیفهٔ اصلی آنها ذخیرهٔ خون در هنگامِ انقباضِ عضلهٔ بطنی (سیستول) است. انقباض دهلیزها مقداری خون اضافی را به داخل بطنها میراند، امّا حدود ۷۰درصدِ پُرشدن بطنها بهصورت غیرفعال در هنگامِ استراحت بطنی (دیاستول) انجام میشود. دهلیزها بهوسیلهٔ یک دیوارهٔ بین دهلیزی نازک از هم جداشدهاند. بطنها حفراتی با فشار بالاتر هستند که وظیفهٔ پمپاژ خون به ریه و تمام بافتهای محیطی را بهعهده دارند. چون فشار ایجادشده در بطن چپ بسیار بالاتر از فشارِ بطن راست است، لذا میوکارد بطن چپ به نسبت میوکارد بطن راست بسیار ضخیمتر است. بطنها بهوسیلهٔ یک دیوارهٔ بین بطنی از هم جدا میشوند. این دیواره در قسمتِ بالا به صورتِ بافت هَمبند و در قسمتِ میانی و پایین بهصورت یک دیوارهٔ عضلانی است.
دهلیزها و بطنها با دریچههای دهلیزی – بطنیاز هم جدا میشود. این دریچهها از جریانِ معکوسِ خون از بطنها به داخلِ دهلیزها در جریان سیستول جلوگیری میکنند. قسمت بطنی این دریچهها بهوسیلهٔ طنابهای وتری به نام عضلات پاپیلری به بطن خود وصل میشوند. هنگامی که دیوارههای بطن منقبض شده، عضلاتِ پاپیلری نیز منقبض میشود، اما برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، کمکی به بستهشدن دریچهها نمیکنند، بلکه لتهای دریچه را به سوی داخل بطنها میکشند تا از برآمده شدن بیش از حد آنها در جریان انقباض بطن به داخل دهلیزها جلوگیری کنند.
دریچههای نیمه هلالی بطنها را از مجاری شریانی جدا میکند و شاملِ دریچهٔ آئورت (بین بطن چپ و شریان آئورت) و دریچه پولمونر (بین بطن راست و شریان ریوی (پولمنری)) هستند. دریچههای نیمه هلالی به طنابهای وتری وصل نیستند و فشار زیاد در شریانها، در پایان سیستول موجبِ بستهشدن بسیار سریع و محکم آنها میشود، درحالیکه دریچههای دهلیزی-بطنی بسیار نرم بسته میشوند.
قلب توسط پردهٔ دو لایه و نازک پریکارد از بقیهٔ احشای داخل سینه مجزا میشود. لایهٔ احشایی پریکارد موسوم به اپی کارد از لایهٔ جداری آن بهوسیلهٔ فضای پریکاردی جدا میشود. کیسهٔ پریکارد، بهطورِ طبیعی، محتوی ۵ تا ۳۰ میلیمتر مایع شفافی است که قلب را لغزنده میکند و به آن امکان میدهد تا با حداقّلِ اصطکاک منقبض شود[۱۱]
قلب از سه نوع عمده عضلهٔ قلبی تشکیل شدهاست:
سیستمِ هدایتیِ قلب در واقع ایمپالس الکتریکی را تولید و هدایت میکند. این فیبرها به دلیل محتویِ کم فیبریلهای انقباضی تنها بهطور ضعیف منقبض میشود. انواع دهلیزی و بطنی عضلهٔ قلبی به همان روش عضلهٔ اسکلتی منقبض میشود به استثنایِ این که مدتِّ انقباض بسیار طولانیتر است.
اصول طب داخلی هاریسون ۲۰۰۸
قلب خون را از طریق سیستمِ گردشِ خون پمپاژ میکند. خونی که دارای اکسیژن اندکی باشد، از طریق گردش خون سیستمیک و بالایی و ورید اجوف تحتانی ورید اجوف واردِ دهلیزِ راست میشود و بعد به بطن راست میرود. از اینجا به گردش خون ریوی جریان مییابد، از طریق ریهها اکسیژن دریافت میکند و دیاکسید کربن را پَس میدهد. خون دارایِ اکسیژن بعد از آن واردِ دهلیز چپ میشود و از آنجا به بطن چپ میرود و از طریق آئورت به گردشِ خونِ سیستمیک انتقال مییابد که در این روند اکسیژنِ آن مصرف میشود و به صورت دیاکسید کربن با سوخت و ساز همراه میگردد.[۴]
معمولاً با هر تپش قلب، بطن راست همان قدر خون را واردِ ریهها میکند که بطن چپ خون را به سراسر بدن میفرستد. سیاهرگها خون را به قلب منتقل مینمایند، در حالی که سرخرگها، خون را از قلب خارج میسازند. سیاهرگها معمولاً فشار کم تری در مقایسه با سرخرگها دارند.[۴] قلب هنگام استراحت با ضربان حدود ۷۲ بار در دقیقه میتپد.[۴]فعالیت این تعداد را افزایش میدهد، با افزایش تعداد ضربان قلب زمان دیاستول بیشتر از زمان سیستول کم میشود و در طولانی مدت میزان استراحت قلب را کمتر مینماید و این مسئله برای سلامت قلب خوب است.[۴]
قلب یک عضو چهار حفرهای عضلانی میباشد که ۱ درصد سلولهایش خاصیت خود تحریکی دارند و دارای سیستم هدایت خودکاراست. این عضو دارای سلولهای ماهیچه قلبی (کاردیومیوسیتهای) تخصص یافته و فیبرهای هدایتی هست که انقباض ریتمیک را شروع میکنند.[۱۲] قلب در ۲۱–۲۲ روزگی در جنین انسان شروع به تپش میکند و نمو قلب ۵۰ روز طول میکشد.[۱۳]
در روز هشتم جنینی در موش (معادل هفته سوم در انسان)، قلب از یک لوله اولیه قلبی تشکیل شدهاست. این لوله توخالی شامل دو لایه میباشد: کاردیومیوسیتها در خارج و سلولهای اندوتلیال در داخل.
بین این دو لایه، ژله قلبی وجود دارد. در این مرحله هنوز اعصاب خودکار (اتونومیک) قلبی نمو پیدا نکردهاست و خون در سرتاسر جنین به وسیلهٔ امواج انقباضی پیش برنده (پریستالتیک)، پمپ میشود. این حرکات پریستالتیک از قسمت دم قلبی شروع میشود. با ادامه نمو، لوله قلبی طویلتر شده و یک لوپ به سمت راست تشکیل میدهد. سلولهای اندوکاردیال به سلولهای مزانشیمی تبدیل شده و بین دو لایه مهاجرت میکنند و ژله قلبی را میپوشانند. برای تشکیل لایه سوم قلبی، لوله قلب توسط لایه اپی کاردیومی پوشیده میشود. سلولهای اولیه اپی کاردیومی در روز نهم جنینی در موش (تقریباً هفته چهارم در انسان)، درون ارگان پیش اپی کاردیومی (یک دسته سلول شبیه گل کلم در قاعده لوله قلبی) یافت میشوند. این سلولها به سمت لوله قلب مهاجرت کرده و قلب را میپوشانند. در روز دوازدهم جنینی در موش، پوشش اپی کاردیال کامل میشود. در این زمان، مهاجرت سلولهای ستیغ عصبی (نورال کرست سلها) در نمو عصبدهی قلبی نقش دارد.[۱۲] نورال کرست سلها گروهی از سلولهای مهاجر هستند که در همه مهره داران یافت میشود و قادر به تبدیل به انواعِ بافت از جمله عضله صاف، سلولهای عصبی (نورونها) و سلولهای گلیا و غیره اَند. کنده شدنِ نورال کرست سلها و مهاجرت آنها از لوله عصبی (نورال تیوب) به کمک تغییرات در چسبندگی سلولها رخ میدهد که شاملِ کاهش مقدارمولکول چسبندگی سلول نورونی (NCAM) و N- کادهرین میباشد.[۱۴]
در طولِ نمو قلبی، حرکات پریستالتیک به وسیلهٔ انقباض هماهنگ، توسط گره سینوسی- دهلیزی جایگزین میشود.[۱۲]
مراحلِ نموِ اعصابِ قلب به این ترتیب است:
لازم است ذکر شود که عصب دهی پاراسمپاتیک قبل از سمپاتیک انجام میشود.[۱۳]
Bone morphogenetic proteins (BMPs) که توسط سلولهای اپی کاردیومی ترشح میشوند، سبب تمایز سلولهای عصبی به سمپاتیک و پاراسمپاتیک میشوند.
فاکتور نوروتروفیک مشتق از رده سلولی گلیال (GDNF), نورتورین(NRTN) و آرتمین (artemin) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک (NTFs) برای تمایز نورونهای پاراسمپاتیک قلبی میباشند.[۱۵] نورونهای پاراسمپاتیک وقتی به قلب میرسند تشکیل عقده (گانگلیا) را میدهند و از اینجا سلولهای عصبی پس عقده ای (پس گانگلیونی) منشأ میگیرند و این در حالیست که سلولهای عصبی پس گانگلیونی سمپاتیکی از تنه سمپاتیکی در خارج از قلب منشأ میگیرند.[۱۲]
فاکتور رشد عصبی (NGF)، نوروتروفین- ۳ (neurotrophin-3) و نوروتروفین- ۴و۵ (neurotrophin-4/5) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک هستند که عصبدهی سمپاتیک را تنظیم میکنند و سبب افزایش تراکم عصبدهی آن میشوند. اندوتلین – ۱ که از اندوتلیوم وریدی ترشح میشود نیز سبب افزایش بیان فاکتور رشد عصبی(NGF) میشود. این در حالیست که فاکتور سمافورین- ۳(semaphorin 3) تراکم عصبدهی آن را کاهش میدهد. به این ترتیب گرادیان عصبدهی سمپاتیک از اپی کاردیوم به اندوکاردیوم شکل میگیرد.[۱۶]
بدین ترتیب اعصاب اتونومیک قلبی، ضربان قلب را تنظیم میکنند. تحت شرایط پاتولوژیک، تراکم فیبرهای عصبی، تغییر یافته و منجر به فعالیت زیاد (عصبدهی زیاد) یا خیلی کم (عصبدهی کم) در قلب میشود.[۱۲]
تحریک نامنظم قلبی در بیماری فیبریلاسیون دهلیزی(atrial fibrilation)، سبب تحریک اندوتلین- ۱ شده و بیان فاکتور رشد عصبی را بالا میبرد؛ که این عمل، سبب افزایش عصبدهی سمپاتیک میشود.[۱۶]
بیماریهای قلب و عروقی (CVD) معمولترین عامل مرگ در جهان در سال ۲۰۰۸ بودند که باعث ۳۰ درصد از موارد مرگ شدند.[۱۷][۱۸] از این میزان بیش از سه چهارم به خاطر بیماری شریانهای کرونری و سکته بودهاست.[۱۷] عوامل خطر شامل مواردی همچون: سیگار کشیدن، اضافه وزن داشتن، عدم فعالیتهای ورزشی کافی، کلسترول بالا، فشار خون بالا، نوعی دیابت که به شکلی ضعیف کنترل شده و موارد دیگر میشود.[۱۹] تشخیص بیماری قلبی عروقی اغلب با شنیدن به صدای قلب با گوشی پزشکی، ECG یا با فراصوت صورت میگیرد.[۵] بیماریهای مرتبط با قلب اصولاً با متخصصین قلب درمان میشود، هرچند که بسیاری از متخصصین پزشکی دیگر نیز ممکن است در حل این مسئله کمک کنند.[۱۸]
متخصّصان اعتقاد دارند بیماریِ سرطان صرف نظر از این که فرد مبتلا اقدام به درمان دارویی کرده باشد یا خیر، میتواند به عضلات قلب آسیب برساند. شیمی درمانی بهطور بالقوه موجب مسمومیت قلب میشود و بیماران سرطانی را در برابرِ اختلالات قلبی از جمله ایستِ قلبی یا ایسکمی میوکارد آسیبپذیر میکند ضمن اینکه رشدِ خودِ تومور نیز میتواند موجبِ آسیبِ بافتِ قلب شود.[۲۰]
21 قلب (بطن و دهلیز ) قلب چگونه کار میکند .parcham.asia
اسکلت قلبی cardiac skeleton
همه می دانند که قلب یک عضو حیاتی است و هیچ کس بدون آن قادر به زندگی نیست. با این حال، وقتی به سراغ آن می روید، متوجه می شوید که قلب فقط یک پمپ است؛ یک عضو مهم و پیچیده، اما همچنان فقط یک پمپ.
همانند دیگر پمپ ها، قلب هم ممکن است نیازمند تامیر باشد و به نواقصی بر بخورد. به همین دلیل، لازم است که حداقل اطلاعات لازم را در مورد یکی از مهم ترین اعضای بدن خود بدانیم تا شاید بدین وسیله قادر باشیم از خطر بیماری های قلبی بکاهیم.
در ایالات متحده آمریکا، امراض قلبی در مرگ و میر پیشتاز هستند. هر روز، 2 هزار آمریکایی به این دلیل از بین می روند که اگر شفاف تر نگاه کنیم، می شود هر 44 ثانیه یک بار. خبر خوب این است که مرگ و میر به دلیل مشکلات قلبی، هر سال نسبت به سال پیش کاهش یافته و مردم کمتری را به کام مرگ می کشد. با این حال، هنوز هم بیماری های قلبی، علت درجه یک مرگ آمریکایی ها هستند، حتی پیش از اینکه پای شان به بیمارستان برسد و درمان شوند.
در فرهنگ، ادبیات، روانشناسی، منطق، فلسفه و هر دانش عرفانی، قلب جایگاهی ویژه دارد و به عنوان نماد حقیقی عشق از آن یاد می شود. اما چرا؟ چرا جایگاه یک پمپ خون تا این حد نزد انسان بالا است؟ در این مطلب متوجه نکات بسیاری در ارتباط با آن خواهید شد.
قلب چگونه کار میکند به انگلیسی
قلب یک حفره توخالی و ماهیچه ای مخروطی است که میان شش ها و پشت جناغ سینه قرار گرفته است. دو-سوم قلب در نیمه چپ و یک-سوم آن در نیمه راست بدن قرار گرفته است. قسمت تحتانی این مخروط به سوی پایین و در نیمه راست بدن قرار گرفته.
وزن قلب انسان بالغ در زنان حدود ۲۵۰ گرم و در مردان ۳۰۰ گرم است و این یعنی وزن قلب انسان کمتر از ۰.۵ درصد کل توده بدن را به خود اختصاص می دهد. علاوه بر این، قلب 12 سانتی متر طول و 8 الی 9 سانتی متر عرض دارد و ضخامت آن در حدود 6 سانتی متر است.
این عضو از سه لایه با نام های اندوکاردیوم (لایه نرم داخلی)، میوکاردیوم (بخش ضخیم و ماهیچه ای) و پریکاردیوم (پرده ای نازک که میوکاردیوم را فراگرفته) تشکیل شده است.
قلب به 4 بخش تقسیم می شود:
هر یک از این حفره ها، یک مجرای خروجی یک طرفه دارند که مانع بازگشت دوباره خون می شوند. زمانی که هر حفره به کار می افتد، مجرای انتهایی آن نیز باز می شود و وقتی حفره به حالت ثبات در می آید، آن مجرا نیز بسته می شود تا خون باز نگردد. دریچه ها عبارت اند از:
وقتی عضلات قلب منقبض می شوند (به این فرآیند سیستول می گویند)، پمپاژ خون دو مرحله ای آغاز می شود. در مرحله اول، دهلیزهای راست و چپ همزمان با یکدیگر منقبض شده و خون را وارد بطن های راست و چپ می کنند.
سپس، بطن ها همزمان با یکدیگر شروع به کار می کنند تا خون را از قلب خارج کنند. سپس عضلات قلب برای لحظاتی استراحت می کنند (به این فرآیند دیاستول می گویند) تا آماده تپش بعدی شوند.
بخش راست و چپ قلب، عملکردهای متفاوتی دارند. سمت راست، خون با غلظت کم اکسیژن را دریافت کرده و آن را به شش ها می فرستد تا غنی از اکسیژن شوند و دی اکسید کربن را رها کنند. اما بخش چپ، خون غنی از اکسیژن را از شش دریافت می کند و به سراسر بدن می فرستد تا سلول های بدن تغذیه شوند.
ضربان قلب در سنین مختلف، کاملا متفاوت است. به طور کلی بر اساس این جدول می توان به نتیجه ای کلی در مورد فعالیت قلب داشت:
خون از طریق دو رگ اصلی وارد بخش راست قلب می شود: ورید اجوف فوقانی (SVC) و ورید اجوف تحتانی (IVC).
SVC خون را از نیمه بالایی بدن انسان جمع آوری کرده در حالی که IVC از نیمه پایینی خون را به قلب می برد. خون سپس از SVC و IVC خارج شده تا وارد دهلیز راست شود.
وقتی که دهلیز راست (3) منقبض می شود، خون از طریق دریچه سه لختی (4) رد شده و وارد بطن راست (5) می شود. وقتی بطن راست منقبض شد، خون از درون دریچه ریوی (6) رد شده و به شریان ریوی (7) ریخته شده تا به شش ها رسیده و اکسیژن دریافت کند.
خون سپس از شش توسط وریدهای ریوی (8) به قلب یا به طور دقیق تر به دهلیز چپ (9) باز می گردد. وقتی این دهلیز به کار می افتد، خون از طریق دریچه میترال (10) به بطن چپ (11) می رود. بطن چپ، به سبب پمپاژ خون به درون درچه آئورتی (12) و آئورت (13) از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
آئورت، شاهرگ اصلی بدن است که تمامی خون اکسیژن دار را دریافت کرده و به سراسر بدن پخش می کند. به همین دلیل، بطن چپ از ماهیچه های قدرتمندتری برخوردار بوده تا بتواند از پس وظیفه مهمی که دارد برآید و خون را کاملا از قلب، برخلاف فشارهای پیرامونی خارج کند.
مسیر رسیدن خون به شش ها را یکبار دیگر مرور می کنیم:
و سپس خون از شش این مسیر را طی می کند و به قلب می رسد:
تا به حال از خود پرسیده اید که چه چیزی سبب به کار افتادن ماهیچه های قلب می شود؟ چطور این اتفاق در هر ثانیه و به طور خودکار تمام روز و تمام عمر رخ می دهد؟ آن هم بدون لحظه ای توقف.
پاسخ را باید در میان سلول هایی جسنجو کرد که قابلیت تولید امواج الکتریکی دارند. سلول های ایجاد کننده ضربان قلب، سرتاسر قلب را پوشانده اند و با آزاد کردن مقدار خاصی انرژی الکتریکی، عضلات قلب را به کار می اندازند. برای رسیدن به 72 تپش در دقیقه، این سلول ها زیر یک ثانیه باید قادر با آزادسازی الکتریسیته باشند.
ضربان ساز طبیعی قلب را گره سینوسی می نامند که در دهلیز راست واقع شده و رشته ای به آن متصل است که این جریان را به دیگر نواحی قلب نیز می برد.
الکتریسیته از گره سینوسی (1) خارج شده و در طول دهلیز راست و چپ می گذرد و سبب انقباض هر دو با یکدیگر می شود. این اتفاق طی 0.04 ثانیه رخ می دهد. حالا یک وقفه طبیعی پدید می آید که به دهلیز اجازه انقباض و به بطن ها فرصت پر شدن از خون را می دهد. موج الکتریسیته سپس به گره دهلیزی (2) و باندل هیس (3) می رسد تا در نقطه ای به دو شاخه تقسیم شود (4). پس از دو شاخه شدن، الیاف پورکنژ در سرتاسر بطن های راست و چپ پخش می شوند و سپس انقباض آن می گردند.
هر یک از بافت های الکتریکی موجود در قلب، این قابلیت را دارند که یک ضربان ساز باشند، با این حال، گره سینوسی سریع تر از دیگر بافت ها می تواند این کار را انجام دهد، بنابراین کنترل شرایط را در دست دارد. اگر گره سینوسی از کار افتد، دیگر بخش ها مسئولیت را به عهده می گیرند، اما در این شرایط، قلب به خوبی گذشته کار نمی کند.
اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک نیز در مواردی کنترل قلب و میزان تپش را بر عهده می گیرند. اعصاب سمپاتیک سبب افزایش ضربان قلب می شوند اما موقعی که اعصاب پاراسمپاتیک به کار می افتد، عکس آن رخ می دهد.
تمام این سیستم، امواج الکتریکی پدید می آورد که قابل اندازه گیری هستند و در گرافی به نام الکتروکاردیوگرام (EKG) قابل نمایش است. در تصویر زیر یک EKG را مشاهده می کنید:
هر یک از این بخش ها در نوار قلب نامی دارد:
پزشکان به وسیله نوار قلب می توانند تشخیص دهند که فرد در کدام ناحیه از قلب خود دچار مشکل است و در صورت لزوم فعالیت های لازم را انجام دهند.
عروق کرونر، همان رگ هایی هستند که باید با خوردن غذای سالم و کم چرب سالم و کاملا باز نگه داریم. در صورتی که این عروق مسدود شوند، نتیجه ای بهتر از حمله قلبی نخواهد داشت.
قلب، درست همانند دیگر ارگان ها، به خون برای تغذیه شدن نیازمند است. اکسیژن و دیگر مواد مغذی باید با سلول های قلب برسند تا بتواند به فعالیت صحیح خود ادامه دهد. برخلاف آنچه که احتمالا تصور می کنید، ماهیچه ها اکسیژن و مواد مغذی را از خونی که درونش پمپاژ می شود دریافت نمی کنند، بلکه خود دارای رگ های خاصی است که دورتادور قلب را پوشش داده اند. تقریبا 4 الی 5 درصد کل خونی که از قلب خارج می شود، وارد عروق کرونر می شود تا قلب را تغذیه کنند.
دو کرونر اصلی چپ و راست از آئورت بر می آیند که کرونر اصلی چپ، خود به دو بخش تقصیم شده تا خون را به تمامی بخش ها برساند.
گرفتگی این عروق و مسدود شدن آن ها، منجر به تغذیه نادرست قلب خواهد شد و اگر قلب به خوبی کار نکند، سلامت نیز به خطر می افتد. بنابراین بسیاری از حملات قلبی، در نتیجه خون رسانی نادرست است.
قلب در هر تپش، 70 میلی لیتر خون را پمپاژ می کند و همانطور که پیش تر اشاره شد، در هر دقیقه، انسان عادی 72 تپش خواهد داشت. بنابراین یک انسان سالم در هر دقیقه 5 لیتر، در هر روز 7200 لیتر، در هر سال 2 میلیون و 600 هزار لیتر و طی هفتاد سال عمر، بیش از 184 میلیون لیتر خون پمپاژ می کند. آمار خیره کننده ای برای یک پمپ 300 گرمی هستند.
قلب چگونه کار میکند به انگلیسی
برای گفتگو با کاربران، وارد حساب کاربری خود شوید.
تمامی حقوق برای وبسایت دیجیاتو محفوظ است.
هر کسی که در ترجمه متون پزشکی برای اولین بار با واژگان پزشکی (مثلا در حوزه قلب یا ارتوپدی و موارد دیگر …) مواجه میشود، خواه دانشجو باشد یا خیر، احتمالاً با مشکلات زیادی در درک آنها مواجه خواهد شد. بر اساس تجربهای که بهعنوان معلم زبان انگلیسی تخصصی دانشجویان پرستاری داشتهام، متوجه شدهام که آنها معمولاً سعی میکنند معنای اصطلاحی پزشکی را به صورت کلی درک کنند، زیرا نمیدانند که میتوان این کلمات را به چند بخش تقسیم کرد، و اینکه یادگیری این بخشها به صورت جداگانه بسیار آسانتر است.
با این حال، دانشجوها با بهکارگیری این روش اغلب مشکلاتی را برای خودشان ایجاد میکنند، زیرا وقتی با اصطلاحات دستور زبان از قبیل پسوند، پیشوند و ریشهها مواجه میشوند غالباً حسی از ترس آنها را فرا میگیرد. اما اگر واقعا میخواهند این جنبه از مطالعات پزشکی را درک کنند باید بر این «چالش» فایق آیند.
هدف اصلی مقالۀ فعلی این است که نشان دهد این مشکلات آن چنان که دانشجوها فکر میکنند بزرگ نیستند. اولین کار توضیح نحوۀ تشخیص ریشهها، پیشوندها و پسوندهاست، و سپس باید چگونگی ترکیب این موارد و شکلگیری اصطلاحات پزشکی را نشان داد. برای درک کامل این روش مثالهایی به زبانهای فارسی و انگلیسی ارائه خواهند شد. هدف آسان کردن درک و ترجمه اصطلاحات پزشکی انگلیسی است.
اکثر اصطلاحات پزشکی که در حال حاضر به کار میروند از منابع مختلفی سرچشمه میگیرند، و اصلیترین آنها کلمات لاتین و یونانی هستند. این اصطلاحات اغلب از اِپونیم (نامبخش) نیز مشتق میشوند؛ اپونیم در واقع نام پزشک یا جراحیست که روش، عمل و یا بیماری را کشف کرده است. گاهی از نامهای شخصیتهای اساطیری نیز استفاده میشود. این منابع بهعنوان پسوند، پیشوند و ریشۀ کلمات به کار میروند. برای شناخت و ترجمه اصطلاحات پزشکی به فارسی بهتر است با این موارد آشنایی پیدا کنیم.
قلب چگونه کار میکند به انگلیسی
البته، لازم است پیش از هر اقدامی توضیح داد که پسوند، پیشوند و ریشه دقیقا به چه چیزهایی گفته میشود. مهمترین بخش یک کلمه ریشۀ آن است، که معنی بنیادین کلمه را در بر میگیرد. یکی از کلمات رایج در زبان فارسی کلمۀ غیرطبیعی است که ریشۀ آن کلمۀ طبیعی است. به همین ترتیب کلمۀ player در انگلیسی از کلمۀ play مشتق شده است.
پیشوند بخشی از کلمه است که پیش از شروع آن کلمه قرار میگیرد و معنی آن را تغییر میدهد. بنابراین a- در کلمۀ anormal پیشوند بوده و به معنی «por encima de» (بالا) است، در نتیجه anormal یعنی «por encima de lo normal» (بالای نرمال). در کلمۀ replay، re- پیشوند بوده و معنی آن «تکرار» است، کلمۀ replay یعنی «بازی مجدد.»
بخشی از کلمه که در انتهای آن قرار میگیرد و معنی آن را نیز تغییر میدهد پسوند نامیده میشود. به عنوان مثال، normalidad دارای پسوند -idad به معنی «condición o calidad» (شرط یا کیفیت) و normalidad به معنی «condición o calidad de normal» (شرط یا کیفیت نرمال) است. در انگلیسی، کلمۀ player از play و -er تشکیل شده است که -er پسوندی به معنای «شغل» است. بنابراین player یعنی «کسی که بازی میکند.»
حالا که معنی ریشه، پسوند و پیشوند را در کاربرد متداولشان درک کردیم، باید این دانش را در واژگان پزشکی به کار بریم. برای مثال، کلمۀ hypertension را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: در این اصطلاح، tension ریشۀ کلمه (wr) و hyper- پیشوند (p) است. بنابراین میتوان نوشت:
(P) (wr) hyper- / tensión
کلمۀ gastritis مثال دیگریست که در آن gastr- ریشۀ کلمه (wr) و -itis پسوند (s) آن است. بنابراین میتوان نوشت:
(wr) (s) gastr- / -itis
اصطلاحات پزشکی دیگری نیز وجود دارند که از بیش از یک ریشه، و بیش از یک پسوند یا بیش از یک پیشوند تشکیل شدهاند. در اینصورت، معنی این دسته از اصطلاحات پزشکی دشوارتر خواهد بود. برای مثال به اصطلاح otorhynolaryngology توجه کنید:
wr cv s cv wr cv s ot-/-o /rhyn-/-o / laryng- / -o /-logy
همانطور که مشاهده میشود، این کلمه از سه ریشۀ کلمه (wr)، سه حرف صدادار ترکیبی (cv) و پسوند (s) تشکیل شده است. از حروف صدادار ترکیبی (که معمولا حرف o است) برای تسهیل تلفظ استفاده میشود. این حرف بین دو ریشۀ کلمه، یا هنگامیکه پسوند با حرفی بیصدا شروع میشود، میان ریشۀ کلمه و پسوند قرار میگیرد.
با این حال، برای درک اصطلاحات پزشکی نه تنها باید آنها را به بخشهای جداگانه تقسیم کرد، بلکه باید از معنای هر کدام از این بخشها اطلاع داشت. بنابراین، کلمۀ hypertension از پیشوند (p) hyper- به معنی «بالا» یا «بیش از اندازه» و ریشۀ کلمۀ (wr) tension به معنی «فشار خون» تشکیل شده است. بنابراین، معنی کلی hypertension یعنی «فشار خون بالا (بیش از اندازه)» است.
به همین ترتیب، مثالهای قبلی را میتوان به صورت زیر نوشت:
برای درک راحتتر معنی واژگان و اصطلاحات رشته پزشکی باید منشا آنها را بدانیم، زیرا گاهی ممکن است با ریشهها، پسوندها و پیشوندهایی مواجه شویم که هم در یونانی و هم در لاتین بهکار میروند. مثلاً در مورد اصطلاحاتی که به بخش یکسانی از بدن مربوط هستند.
ممکن است حروف اضافهای پیدا شود که در هر دو زبان یونانی و لاتین وجود داشته باشند.
بسیاری از صفاتی که از یونانی یا لاتین مشتق میشوند معنای مشابهی دارند.
حال که چنین اطلاعاتی داریم، نه تنها میتوانیم همۀ اصطلاحات پزشکی در بیمارستان را با استفاده از روش ذکرشده درک کنیم، بلکه قادر به ساخت آنها نیز هستیم. این کار را میتوان با توجه به تعاریف و بخشْ کلمات انجام داد. میتوانیم از جدول زیر استفاده کنیم.
برای مثال، هنگامیکه میخواهیم کلمهای بسازیم که معنی «التهاب کبد» داشته باشد، باید با استفاده از این جدول بخشْ کلمههایی را که معنای «کبد» و پسوند یا پیشوند «التهاب» را میدهند پیدا کنیم، و در صورت نیاز، از حرف صدادار ترکیبی استفاده کنیم. بنابراین، کلمه به این صورت خواهد بود: hepat-/-itis، از کلمات hepat– به معنی «کبد» و پسوند –itis به معنی «التهاب».
یا یک مثال دیگر، «مربوط به درون ورید» که مطابق ترکیب زیر intravenous خواهد بود:
p wr s intra /ven / ous
اکثر اپونیمها از نام خانودگی پزشکانی مشتق شدهاند که چیزی را در حیطۀ پزشکی در بیمارستان کشف یا ایجاد کردهاند. گاهی از نامهای مسیحی، و گاهی نیز از نام فرد بیماری استفاده میشود که ابتلایش به اختلالی منجر به نوشتن نخستین شرح از آن اختلال بوده است.
با این حال، باید درنظر داشت که ممکن است اپونیمها بین کشورها یا نواحی مختلف متفاوت باشند. مشکل دیگر این است که تعداد اپونیمها روز به روز افزایش مییابد و همگام ساختن خود با این تغییرات بسیار دشوار است.
برخی از شناختهشدهترین مثالهای مربوط به اپونیمها در جدول زیر ذکر شده است:
ای. آلزایمر (روانپزشک و متخصص اعصاب آلمانی)
دی. اچ. آندرسن (متخصص اطفال و آسیبشناس آمریکایی)
اسطورهها یکی دیگر از منابع اصطلاحات پزشکی هستند. در این رابطه شخصیتهای زیادی وجود دارند که اکثر آنها از نام خدایان اقتباس شده و در واژگان پزشکی به کار رفتهاند.
چند مثال در جدول زیر ذکر شده است:
این بخش فقط برای تشخیص موثر بودن روش مذکور ارائه شده است. ابتدا، به پرسشها پاسخ دهید و سپس پاسخها را با کلید ارائهشده در انتهای مقاله مقایسه کنید.
الف) ریشه 1) بخشی از کلمه که در ابتدا میآید
ب) پیشوند 2) معنی کلمه را تغییر میدهد
پ) پسوند 3) بخشی از کلمه که در انتها میآید
4) معنی اصلی کلمه را در خود دارد
الف) S ب) WR پ) CV ت) P
قلب چگونه کار میکند به انگلیسی
الف) rhin/o 1) دهان
ب) dermat/o 2) سر
پ) ot/o 3) پوست
ت) stomat/o 4) بینی
ث) cephal/o 5) مقعد
ج) cost/o 6) گوش
چ) ear 7) دنده
الف) costochondritis
ب) tracheostomy
پ) pseudohypoparathyroidism
الف) encephaloma 1) مطالعۀ روان یا رفتار
ب) stomatitis 2) درد معده
پ) psychology 3) تومور مغز
ت) gastrodynia 4) التهاب دهان
ب-wr cv s trache / o / stomy
پ-wr cv wr cv p wr s pseud / o / hyp / o / para /thyroid /ism
منابع
نویسنده: مرسدس انریکه د سالامانکا؛ دانشگاه کاستیلا لا مانکا
برای ترجمه متون پزشکی لازم است با نحوه ساخت و شناخت اصطلاحات پزشکی آشنا شویم. برای انجام ترجمه دو راه داریم: یا اینکه به سراغ مترجمهای آنلاین و رایگان متون برویم که در این صورت معمولاً برای متون تخصصی نتیجه نامطلوب است. راه بهتر استفاده از سایتهای حرفهای ترجمه است. پیشنهاد میکنیم در این مورد حتما به سایت شبکه مترجمین ایران که با جمعی از مترجمان حرفهای رشته پزشکی همکاری دارد، مراجعه و سفارش خود را ثبت کنید تا از قیمتها و زمان تحویل مطلع شوید.
با سلام ضمن تشکر از مطلبی که فراهم کرده اید: خواهشمند است درباره اصطلاحات بیماریهای قلبی هم توضیح بدین
کاربر گرامی سعی می کنیم مطلب مستقلی در اینباره ارائه کنیم.
باسلام میخواهم معنی کلمه وبیماری رو بدونمobstructiveچیست
سلام.میشه کتابی معرفی کنید که اصطلاحات پزشکی رو تجزیه کنه.مثل همین کاری که شما داخل سایت انجام دادین.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
دیدگاه
نام
ایمیل
وب سایت
How to Understand Medical Language
0