چطور غرور خود را بشکنیم

 
helpkade
چطور غرور خود را بشکنیم
چطور غرور خود را بشکنیم

این مقاله را به صورت مستقل هم می توان مطالعه کرد. موضوع آن در مورد غلبه بر غرور است و آخرین مقاله از سری مقالات در مورد غرور است.اما توصیه من این است که سعی کنید دو مقاله قبلی را هم که در مورد این موضوع هست بخوانید.

در مقاله اول ما بیشتر در مورد این صحبت کردیم که غرور واقعا چیست و نشانه هایی که نشان می دهد یک آدم مغرور است، چیست. و در نهایت گفتیم که غرور از کجا آمده و چرا ما درگیر آن هستیم.این مقاله را که عنوانش هست ” غرور چیست؟“  را می توانید با کلیک روی آن مطالعه کنید. اما در قمست دوم سری مقالات غرور که عنوانش بود ” غرور با ما چه می کند؟“ در مورد اثرات بسیار مخرب غرور بر زندگی ما و تفاوت آن با عزت نفس صحبت شد. برای مطالعه این مقاله روی  عنوانش کلیک کنید. و نهایتا برای غلبه بر غرور و آموختن راه کارهای رهایی از آن، این مقاله را می توانید مطالعه کنید.

اما حالا نوبت به این می رسد که ما با این غرور چه کنیم و چطوری آن را برطرف کنیم.در واقع چه راه هایی برای برطرف کردن آن وجود دارد. غرور مانند یوغی است که بر گردن ما افتاده و به هر سمت که اراده کند ما را می کشاند. غلبه بر غرور آرامش و قدرت انتخاب صحیح را به شما بر می گرداند. با غلبه بر غرور ، شما انتخاب های تان در زندگی دیگر بر اساس غرور نیست. بلکه از روی آگاهی و روشن بینی است. و این همان ویژگی ای است که می تواند هر انسانی را در زندگی به سعادت و هر آنچه که می خواهد برساند. اما برویم سر بحث اینکه چطور این غرور را در خود ضعیف کنیم و اختیار زندگی و تصمیمات مان را  به دست بگیریم.

 

برای غلبه بر غرور بهترین راه حل این است که گام به گام و با آرامش و صیر پیش برویم. وقتی ذهن با یک راه حل پیچیده و گسترده روبرو شود، ناخودآگاه از آن طفره می رود. پس گام به گام حرکت کردن قطعا ما را بیشتر و سریعتر به نتیجه مطلوب هدایت می کند. چنانچه شما هم به حصول نتیجه دلخواه علاقه مند هستید توصیه من این است که این مراحل را یکی یکی جلو رفته و انجام دهید. مرافب باشید که گام ها را جابجا انجام ندهید و از هیچ گامی با بی تفاوتی عبور نکنید. چرا که این کار، شما را از آنچه که به دنبالش هستید دور می کند.

چطور غرور خود را بشکنیم

بارها و بارها در مقالات مختلف به این موضوع اشاره کرده ام که اولین گام در هر تغییری، پذیرش ایراد و مشکل، و بعد از آن پذیرش نیاز به تغییر است.ما تا نپذیریم که ایراد داریم، تا نپذیریم که غرور داریم، هر تلاشی در جهت رفع آن قطعا بی نتیچه است. البته مسلما تا نپذیریم تلاشی هم نخواهیم کرد.پس در گام اول گوشه ای دنج و آرام بشینیم و با خودمان فکر کنیم که غرور تا به حال با ما چه کرده است. چطور در موقعیت های متفاوت به ما ضربه زده. چگونه ما را در چنگال خود اسیر کرده و حق انتخاب های ما را محدود کرده است.

به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که با همسر یا دوست خوبش، به مشکل برخورده است. خودش هم می داند که تا اندازه ای مقصر است. اما غرورش اجازه نمی دهد که این قصور را بپذیرد. و دائما سعی می کند با یک مقاومت بیجا، مسئله پیش آمده را کش دهد. درحالی که با پذیرش تقصیر خود و صحبت بدون جانب داری با همسر یا آن دوست، خیلی راحت می تواند مسئله را حل کند. اما ترجیح می دهد غرورش حفظ شود. یعنی از چیزی محافظت می کند که دارد از آن ضربه می خورد. کاکتوس پر تیغی را بغل کرده که هر روز تیغ های بیشتر در وجودش فرو می کند. گام پذیرش، گام فوق العاده مهم و بزرگیست. گاهی فقط با برداشتن این گام، مسیر زیادی را پیموده ایم. کاش تاثیر این گام را دست کم نگیریم. انسان های بسیاری را می شناسم که به خاطر عدم پذیرش، ضربه های مهلک و خرد کننده ای خورده اند.  قسمت جالبش اینجاست که همچنان حاضر به پذیرش نیستند. و همچنان در حال پس دادن تاوانِ این لجباری و غرور بیجایشان هستند.برای جلوگیری از صدمات و غلبه بر غرور لازم است که بپیذریم غرور داریم.

تنها زمانی می توانیم بپذیریم که بشینیم و با خود فکر کنیم که تا به الآن چه نتایجی در زنگی گرفته ایم. با این مدل فکری و رفتاری که تا به حال داشته ایم، چه چیزهایی بدست آورده ایم. و از آن مهمتر، چه چیزهایی از دست داده ایم. چقدر از خودمان رضایت داریم. دیگران در مورد ما چه فکر می کنند. آیا اطرافیان ما واقعا از ما در حدی که حقشان باشد، رضایت دارند. مردی که همسر و فرزندانش از دست غرور بی جایش در عذاب اند نمی تواند لذت واقعی دوست داشته شدن از سمت آنها را درک کند.نمی داند که آنها به جای عشق در دلشان دلخوری شدید، ریشه می دواند.باید با خودمان رو راست باشیم که  اگر غلبه بر غرور کنیم، زندگی ما دستخوش چه تغییراتی می شود. این همان فکر کردنی است که معمولا بالای ۹۰ درصد آدمها تا آخر عمرشان به آن هیچ اهمیتی نمی دهند. میمرند و در خاک می روند بدون آنکه معنای واقعی زندگی را فهمیده باشند. ، سرنوشت آنها مرگ در جهالت و نادانی است.

خیلی ها بعد از پذیرش، ناگهان دچار خود ملامت گری می شوند. که چرا تا به الان انقدر مغرور بودی. چرا با خودت و دیگران چنین و چنان کردی. چرا در این مدت نفهمیدی که دچار این مشکل هستی. و گفتگو های درونی سرزنشگر بسیاری که بیشتر مخرب اند تا اینکه سبب انگیزه ای شوند برای حرکت.اگر می خواهیم در مسیر تغییر و رهایی از غرور ،نتیجه بگیریم، باید دست از قضاوت خود برداریم.هدف ما از پذیرش رشد بوده نه سرزنش. یادمان باشد که همین ملامت کردن خودش مانعی می شود برای حرکت کردن. پذیرش داشتن باید باشد تا تغییر در شما حاصل شود. تا رشد اتفاق بیفتد. مراقب باشیم درگیر قضاوت اشتباه از خود نشویم و چنان در آن غرق نشویم، که اصل موضوع که غلبه بر غرور بود را فراموش کنیم.

ما با پذیرش و حرکت برای تغییر، کاری را انجام می دهیم که هر انسان سالمی برای تغییر انجام می دهد.یک انسان سالم به جای سرزنش کردن، مچ خودش را هنگامی که دارد بیراهه می رود، می گیرد. درگیر بازی های ذهنی کمتر می شود. و به محض این درگیری، به خودش آگاه می شود.او با انصاف درونی زندگی می کند. از خودش فرار نمی کند. دائما باورهای خودش را مورد بررسی قرار می دهد اما نه به قصد سرزنش خود. بلکه برای پیدا کردن مسیری بهتر برای پیشرفت.همین که متوجه شده ایم باید تغییر کنیم و اصلاح شویم، کافیست.شما می خواهید اصلاح شوید، خود را دچار احساس گناه و آزار خود نکنید. که اگر دچار آنها شوید، از فرآیند تغییر خارج شده اید.شناخت خود، به معنای مجازات و تنبیه خود نیست.قرار است خود را بشناسیم تا بفهمیم که چه اتفاقی در درون ما می افتد که دست به رفتاری غیر متعارف می زنیم.

هدف از این گام روبرو شدن با خود واقعی است. اگر خاطرتان باشد، در مقالات قبلی راجع به غرور، در مورد وجود دو خود در وجودمان اشاره کردیم. که عبارت بودند از خود آرمانی و خود واقعی. گفتیم که خود آرمانی، شخصیتی است که ما با تصورات مان از خودمان ساخته ایم. این شخصیت، واقعی نیست و ما همیشه دوست داشتیم که شبیه به آن باشیم. اما خود واقعی ما چیز دیگریست. همان کسی است که ما بدون هر گونه اغراق، آن هستیم. همان کسی که در درون ما وجود دارد و ما معمولا آن را از دیگران پنهان می کنیم. حتی گاهی هم حاضر به پذیرش آن نیستیم. و فکر می کنیم که ما همان خودآرمانی هستیم.

در این گام یک کاغذ بیاورید. سعی کنید با خود واقعی تان روبرو شوید.در این کاغذ موارد زیر را یادداشت کنید :

تا آنجا که می توانید بدون اغراق و هرگونه بزرگ نمایی بنویسید. یادتان باشد که هیچکس جز شما قرار نیست این نوشته را بخواند.با خودتان رو راست باشید.ویژگی های اخلاقی خودتان را بنویسید.منفی و مثبت. بعد از اینکه نوشتید بیایید آنها را بررسی کنید. از خودتان بپرسید آیا واقعا من این ویژگی را دارم؟ آیا می توانم بدون اینکه بترسم ویژگی های مثبت خود را پیش همه اطرافیانم که مرا می شناسند بازگو کنم؟ آیا کسی در اطرافم هست که در مورد ویژگی های مثبتم با من هم عقیده باشد یا اینکه فقط خودم چنین فکر می کنم؟

تا می توانید در این نوشته سعی کنید با خود واقعی تان روبرو شوید. هر اندازه که در نوشتن ویژگی های خود صداقت بیشتری داشته باشید، بیشتر به نتیجه نزدیک می شوید.شاید روبرو شدن با خودواقعی کمی دردناک و حتی ترسناک باشد اما به شما قول می دهم که ارزشش را دارد.

تا به حال که دز زندگی تان مغرور بوده اید، چه نتایجی کسب کرده اید. مثلا بنویسید که به خاطر پافشاری روی غرورم سبب شدم که همسرم از دست من شدیدا دلخور شود.یا اینکه با پا فشاری روی غرورم به جای پول قرض کردن از پدرم، درآمدم را افزایش دهم. گرچه من مطمئنم نتایج منفی بسیار بیشتر از نتایج مثبت خواهد بود. زیرا که دستاوردهای مثبتِ غرور، متعلق به غرور نیست. بلکه نشان از عزت نفس شماست.

بعضی پذیرفتن اشتباه برای شان سخت است. بعضی حاضر به پذیرش ایرادی در نوغ گفتار و رفتارشان نیستند. بعضی کلا انتقاد پذیر نیستند. بعضی در مقایل یادگرفتن و آموزش دیدن مقاومت دارند. بعضی خود را از بقیه سرتر و بالاتر می دانند. بعضی نه شنیدن برای شان خیلی سخت است. بعضی درخواست کردن برای شان مثل جان کندن است. بعضی کمک خواستن را کوچک شدن می دانند. باید زمینه هایی که در آنها غرور بیشتری را دارید را حتما پیدا کنید. وقت بگذارید و آنها را پیدا کنید. یک بار برای همیشه شاخ این غول را بشکنید. غولی که سالها خودمان با دست خودمان به او غذا داده ایم و هر روز از قبل بزرگترش کرده ایم.

در این گام باید فرض کنید که هیچ غروری ندارید. حال فکر می کنید اگر غرور نداشتید نتایج زندگی تان چه تغییری می کرد. به عنوان مثال اگر غرور نداشتم و از دوستم که در کارش موفق شده بود می پرسیدم که چه کار کرده که به اینجا رسیده، شاید الان وضعیت دیگری داشتم. اگر غرور را کنار می گذاشتم از دوستم معذرت خواهی می کردم دیگر او را از دست نمی دادم. اگر غرور نداشتم، اشتباهم  را می پذیرفتم و همسرم الان از من دور و دلخور نبود. اگر غرور نداشتم و به جای ادعا کردن به دنبال بادگیری بودم، قطعا الان در وضعیت بسیار متفاوتی قرار داشتم.

هدف از انجام این کار رسیدن به دو نتیجه است :

۱.برای دادن انگیزه بیشتر به شما برای رهایی از غرور.

۲.دیدن انتهای مسیر رهایی از غرور، به صورت واضح. در واقع بدانید که به کجا قرار است برسید. و شما و شرایط زندگی تان بدون غرور چه شکلی می شود.

 

در این گام شما باید سعی کنید دیدگاه تان را نسبت به اتفاقاتی که برای تان می افتد تغییر دهید. و همچنین پیش فرض های ذهنی تا را عوض کنید. مثلا وقتی با دوستی قهر کرده اید و بیشتر هم شما مقصر بوده اید، زمانی که بخواهید بروید عذرخواهی کنید، پیش فرض های ذهنی تان شروع به فعالیت می کنند. دائما در ذهن شما می گذرد که اگر رفتم معذرت خواهی کردم و قبول نکرد، کوجک می شوم. اگر تحویلم نگرفت، خرد می شوم. اگر حاضر به آشتی نشد و فردا به همه گفت که من منت کشی کردم آبرویم می رود.

دقت کنید…اینها همه حرف های غرور شماست. غرور دارد تلاش می کند تا خود آرمانی را حفظ کند. شما باید با تغییر زاویه دید این قدرت را از غرور بگیرید. در پیش فرض های ذهنیِ شما ( باورهای شما) عذرخواهی کردن نشانه ضعف است. نشانه حقارت است. در حالیکه در واقع عذرخواهی کردن نشان از قدرت است. پذیرفتن اشتباه نشان از بزرگی شخصیت است.مراقب باشیم که اسیر پیش فرض های اشتباه نشویم.فقط یک تغییر زاویه دید، می تواند همه چیز را تغییر دهد. تا می توانید یک مسئله را از زوایای متفاوت ببینید.این به شما کمک می کند تا نگاه کردن از زوایای متفاوت را یاد یگیرید.برای غلبه بر غرور باید این مدل نگاه را در خود نهادینه کنید.

 

به کاغذی که نوشته بودید برگردید. در کدام گزینه ها غرور بیشتری داشتید. یکی از این زمینه ها را انتخاب کنید.یادتان باشد که فعلا فقط یکی از آنها را انتخاب کنید. ترجیجا آن زمینه ای را انتخاب کنید که رفتار بدون غرور در آن برای تان راحت تر باشد. زمینه های مشکل را فعلا انتخاب نکنید. حال تصمیم بگیریم که در آن زمینه رفتار بدون غرور را تمرین کنید. یعنی بروید توی دل ترس. سعی کنید با استفاده از تغییر زاویه دید و تصورِ خود واقعی بدون غرور، آن رفتار را انجام دهید. می دانم سخت است اما راهش همین است. یک بار برای همیشه شاخ غرور را بشکنید.بعد از زمینه اول سراع زمینه های بعدی بروید.این مسیر را تا آنجا ادامه دهید که خیالتان راحت شود که دیگر شما بر غرور احاطه دارید نه غرور بر شما.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

مرا با ایمیل از پاسخ به نظرم مطلع کن.

واقعا عالی بود .چقدر عالی همه چیز رو توضیح دادید .خیلی استفاده کردم .بسیار سپاسگزارم

سلام به سرکار خانم زهرای بزرگوار
خیلی خوشحالیم که این مطلب مورد توجه و پسند شما قرار گرفته

درود بر شما
خدا خیرتون بده.

سلام خدمت جناب آقای شاهین عزیز
خوشحالم این مطلب مورد توجه تون قرار گرفته

سلام. مطلب بسیار عالی و مفیدی بود. خیلی به من کمک کرد. الان که مشکلم رو فهمیدم خدارو شکر خیلی آروم ترم. موفق و پیروز باشید

سلام خدمت سرکار خانم مریم بزرگوار
خوشحالم این مطلب براتون مفید بوده

چطور غرور خود را بشکنیم

سلام
اول اینکه بابت مقاله خیلی مفیدتون سپاسگزارم
دوم در مورد غرور در دین اسلام خیلی نکوهیده شده و فروتنی و عزت نفس خیلی ستایش شده ولی از طرفی بزرگانی مثل حضرت محمد (ص) یا امام علی(ع) یا ابن یمین میگن در برابر فرد فروتن فروتن باش و در برابر فرد مغرور مغرور باش یا به او بی اعتنا باش ابن یمین میگوید ک این رفتار با افراد مغرور جزء ادب است و همه ی اینها به این خاطر است تا طرف مغرور به ذلت و خواری کشیده بشه شاید ک اینگونه واقعیت و نتیجه ی غرورشو ببینه و دست از این غرور برداره ولی شما گفتین ک کسی ک در برابر افراد مغرور مغرور رفتار میکنه برای اینه ک احساس کمبود ارزش خودش رو جبران کنه من کمی گیج شدم و نمیدونم خط قرمز اینجا کجاست شما میتونید من رو راهنمایی کنید؟؟

سلام به شما دوست عزیز
منظور بنده در مورد مطلبی نوشتم این بوده که ما نباید اجازه بدیم که فرد مغرور برای ما تعیین کند که چه کاری یا چه رفتاری انجام بدیم.
بلکه باید خود ما آگاهانه انتخاب کنیم که چه رفتاری انجام دهیم.
اینکه ما با فرد مغرور مثل خودش باید برخورد کنیم درست نیست، بلکه فکر می کنم منظور حدیث اینه که حتما لازم نیست با فرد مغرور فروتنانه برخورد کنیم چون شاید لازمه بدونه که آدمها اگر در برابرش فروتن هستند، به خاطر ضعف شان نیست بلکه انتخاب خودشان است.
البته اگر فردی در برابر فردی مغرور، دوست داشته باشد رفتاری مغرورانه در پیش بگیرد تا او را تحت تاثیر قرار دهد، این به خودی خود ایرادی ندارد. منتها مهم این است که این رفتار باید آگاهانه باشد. یعنی حواسم باشد که چرا مغرورانه دارم رفتار می کنم و دقیقا چه هدفی دارم. نه اینکه ناخودآگاه با فروتن، فروتنانه رفتار کنم و با مغرور، مغرورانه. چون گاهی ممکنه با فرد مغرور اگر فروتنانه رفتار کنید، تحت تاثیر فررتنی قرار بگیرد و خجالت زده شود.
در نهایت اینکه در مواجهه با هر فردی چه رفتاری باید داشته باشیم، هیچوقت یک نسخه کامل و از پیش تعیین شده ای وجود ندارد.
بلکه با توجه به شناختی که از خودمان داریم، با توجه به شناختی که از فرد داریم و با توجه به شرایط حاکم بر رابطه و زمان و مکان و موقعیت رابطه باید تصمیم بگیریم که چه رفتاری مفید است. که البته حتی با رعایت تمام این موارد بازهم ممکن است نتیجه نگیریم. و این مسئله کاملا طبیعی است.
وظیفه ما این است که احتمال نتیجه گیری را تا جای ممکن بالا ببریم و مسئولیت کامل رفتارمان را به عهده بگیریم. گاهی نتیجه از دست ما خارجه و به واکنش طرف مقابل هم بستگی داره.

بایت وقتی که برای پاسخ دادن به سوال من گذاشتین سپاسگزارم و پاسختون خیلی به من کمک کرد ،با سپاس

خواهش می کنم
خوشحالم که براتون مفید بوده
در خدمتتون هستم

سلام استاد خسته نباشید خاستم بپرسم تست هوش معتبر سراغ دارین معرفی کنین من در ارتباط اجتماعی دچار مشگل هستم میخام بفهمم کدام قسمت از مغزم مشگل داره راهنمایی میکردین خیلی ممنون میشدم باز ببخشید شرمنده مزاحمتون شدم

سلام به سرکار خانم یکتای بزرگوار
هیچ قسمتی از مغز شما اشکالی نداره
مشکلی نداره اگر بخواین تست هوش بزنین
بهتون معرفی می کنم
اما مشکل شما اینجا نیست
بلکه شما فقط نیاز به آموزش و تمرین دارید. با آموزش و تمرین در ارتباط اجتماعی قوی میشین.
فعلا من در مورد مهارت های اجتماعی فایل یا مقاله خاصی ندارم
اما در گوگل سرچ کنید : چگونه مهارت های اجتماعی ام را بالا ببرم
کلی مقاله و مطلب می تونید در این مورد پیدا کنید

ممنون میشم معرفی کنید? اما این مهارت اجتماعی که میفرماید به چندین سایت سری زدم و کلی هم مطالعه کردم ولی متاسفانه کارایی نداشته ینی نمیگمامطالبش به درد نخور بوده و…اون چیزایی رو یاد میده که خودمم بلدم

دقیقا چه مهارتی مد نظر شماست؟

ازشخصیت کاکتوس بودن دربیاره..

جالبه
شخصیت کاکتوس دقیقا چه خصوصیاتی داره؟

? درسته زیادی جالبه ??

خوشحالم که این مطلب مورد توجه تون قرار گرفته

سلام ممنون ازمطالب خوبتون .تست غرورهم دارید؟

خوشحالم مطالب ما موردتوجه تون قرار گرفته
فعلا خیر
اما ممنون از پیشنهادتون
حتما این مورد رو پیگیری می کنم اگر چنین تستی باشه در سایت قرارش می دیم

???

سلام روزتون بخیر
خیلی از اطرافیانم بهم میگن مغروری ولی خودم اینجوری فکر نمیکنم(شاید درگیر خود آرمانیم باشم…)ولی دوستای صمیمیم که منو بهتر میشناسن این حسو نسبت به من ندارن و میگن قبل از آشنایی باهات فکر میکردیم مغروری ولی اصلا اینطوری نیستی…
بعضی از رفتارام هم شاید به خاطر کمبود اعتماد به نفسم باشه(اینکه دوست ندارم خیلی تو جمع باشم چون احساس کمبود میکنم نسبت به بقیه.. نمیتونم احساساتمو راحت بیان کنم…حرف نزنم که کم نیارم چون اطلاعاتم کمتر از بقیه ست…استعدادی ندارم که ازش بگم و…)
کم کم دارم قبول میکنم که از غرور باشه…نمی‌دونم واقعا

سلام به شما سرکار خانم پریای بزرگوار
این غرور به علت حمایت از عزت نفس کم شما به وجود آمده و در بسیاری از افراد وجود داره فقط شکلش متفاوته
یکی مثل شما سعی می کنه با کمتر حرف زدن و کمتر در جمع حاضر شدن از عزت نفس کمش دفاع کنه و دیگری ممکنه با زیاد حرف زدن و دائم توی جمع بودن اینکار رو انجام بده
اما اونچه که مسلمه هر دو نشان از خودکم بینی داره
پیشنهاد می کنم سری مقالات ما رو در مورد خودکم بینی مطالعه کنید. روی عبارت زیر کلیک کنید تا به اولین مقاله ما هدایت بشید :خودکم بینی چیست؟

سلام تشکر از مقاله خوب و مفیدتون. پایدار باشید

سلام به جناب علی آقای عزیز
خوشحالم که این مطلب مورد توجه تون قرار گرفته

سلام‌…ممنونم که جوابمو دادین??ینی این مشکلات بیشترش بخاطر وسواس فکریه؟یه مشکل دیگه هم دارم مثلا اگه یکی بهم بگی افسرده ای فاز افسرده ها رو برمیدارم یکی بگه مغروری فاز مغرورا رو بر میدارم همش استرس میگیرم مغرورم چیکار کنم افسردم چیکار کنم …اینا هم برای وسواس فکریه؟فک کنم عزت نفس پایینم با وسواس فکری که کلا تو خونواده ما ارثیه باعث شده اینجوری بشم….

سلام مجدد خدمت سرکار خانم نازنین بزرگوار
ممکنه وسواس فکری داشته باشید اما یکی از مشکلات شما بر می گرده به قبل از وسواس فکری
اینکه حرف و نظر بقیه رو بدون دلیل موجه می پذیرید و درگیرش میشید
نظر بقیه فقط نظر شخصی اوناست ولی معلوم نیست که چقدر منطبق بر واقعیت و برپایه استدلال باشه
تازه بعد از بررسی اگر متوجه شدید درسنه، اینکه خیلی خوبه. متوجه میشید ایرادی داشتید که خودتون بهش آگاه نبودید و الان آگاه شدید.
پیشنهاد می کنم دوره رایگان عزت نفس و اعتماد به نفس مارو شرکت کنید. چون این دروه خیلی میتونه بهتون کمک کنه هم در رشد عزت نفس و هم تغییر نگرش و افزایش آگاهی شما.برای شرکت در این دوره روی عبارت زیر کلیک کنید :دوره رایگان اعتماد به نفس و عزت نفس

سلام ممنون از مقاله ی خوبتون
با آدمهای مغرور و لجباز چه برخوردی بکنیم؟ من خودم کمی مغرورم ولی نسبت به مغرورها صدپله بدتر میشم

سلام خدمت سرکار خانم سپیده بزرگوار
خوشحالم که مقاله مورد توجه تون قرار گرفته
وقتی که احساس ارزشمندی ما درونی نباشه، وقتی ارزشمندی رو فقط از بیرون از خودمون دریافت کنیم، پس رفتار افراد مغرور به شدت باعث میشه که ما احساس کم ارزشی کنیم. برای مقابله با این احساس کم ارزشی سعی می کنیم به آدمای مغرور بی اعتنایی کنیم یا در مقابل شون مغرورتر باشیم ، تا این احساس کم ارزشی خودمونو جبران کنیم. در واقع با این رفتار می خوایم از عزت نفس مون دفاع کنیم. البته این رفتار خیلی عجیب نیست یا مختص به شما نیست، بسیاری از ما همینطور هستیم.
اما فرد با عزت نفس رفتار خودشو بر اساس رفتار بقیه تنظیم نمی کنه و سعی می کنه آنچه که فکر می کنه مناسبه رو از خودش بروز بده. البته گاهی هم ممکنه فرد باعرت نفس تشخیص بده که با فرد مغرور با بی اعتنایی رفتار کنه. اما هدفش اینجا رفع کم ارزشی خودش نیست، بلکه اهداف دیگه ای رو دنبال می کنه.
در کل بدونید همه آدم های مغرور، خودشیفته و متکبر قطعا از درون کمبودی رو احساس می کنند که سعی می کنند با این رفتار این کمبود رو جبران کنند. الان که شما آگاه شدید به این موضوع، دیگه علت رفتارهای توام با غرور رو بیشتر درک می کنید.
اینکه چه برخوردی با آدم های مغرور بکنید خیلی بستگی به نقش اون آدم در زندگی شما و شرایط رابطه شما با اون فرد داره. رفتار با یک پدر مغرور با رفتار با یک همکار مغرور و حتی با یک رئیس مغرور متفاوته.
فقط چیزی که مهمه نباید بازیچه فرد مغرور باشید. یعنی صرف اینکه چون یک نفر مغروره کاری رو انجام بدید که فقط حال اونو بگیرید. تمام جوانب رو در نظر بگیرید و رفتاری که مناسب با شرایط شماست رو انجام بدید. رفتار مناسب هم رفتاریه که اولا مطابق با معیارهای شما باشه، دوما هزینه و پیامد های مثبت و منفی اون رفتار رو بررسی کرده باشید و از روی آگاهی انتخابش کرده باشید نه فقط از روی احساسات.

من اعتماد به نفسم پایینه بخاطر دندونام نه میتونم بخندم نه با کسی راحت حرف بزنم غیر اونم همش استرس دارم که اگه اینارو بکنم مسخرم میکنن اگه اونکارو بکنم مسخرم میکنن…نمیدونم چیکار کنم میگن لجبازی ولی واقعا برا لجبازیم نیس من برا دندونام با کسی نمیتونم راحت باشم …میترسم با بچه ای بازی کنم بعد دست بزاره روی شخصیتم و ناراحت بشم…خیلی حساس و زود رنجم…انقد بهم گفتن ساکتی با این خوش نمیگذره و این حرفا که از همه متنفرم خودمم دوس ندارم اصن حالو حوصله ندارم وسواس شدید دارم و حتی نمیتونم بفهمم مغرورم یا نه…همش میترسم حرفی بزنم که بعدش ضایع بشم

من پیشنهاد می کنم که حتما برای درمان وسواس فکری تون اقدام کنید
اما قبلش می تونید در دوره رایگان عزت نفس و اعتماد به نفس ما شرکت کنید
این دوره به افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس تون خیلی کمک می کنه اما شاید به درمان وسواس فکری تون خیلی کمک نکنه ولی بی تاثیر نیست. شما این دوره رو برای افزایش عزت نفس شرکت کنید نه برای درمان وسواس.
برای شرکت در این دوره رایگان و غیر حضوری روی عبارت زیر کلیک کنید :دوره رایگان و غیرحضوری عزت نفس و اعتماد به نفس

سلام…من وسواس فکری شدید دارم اصن نمستونم بفهمم غرور دارم یا نه☹خسته شدم اصن راهی نیس که کمکم کنه من کدومشو حل کنم وسواس افرسدگی یا غرورو اصن خودمو دوس ندارم و به شدت حساسم بعضی نشونه های غرورم دارم انقد بهم گفتن تو خیلی ارومی که تا یکی بهم میگه ارومی ازش متنفر میشم خیلی حساسم خسته شدم سرم داره منفجر میشه

سلام به سرکار خانم نازنین بزرگوار
برای درمان واسواس فکری پیشنهاد می کنم حتما به روان درمانگر مراجعه کنید
با درمان و کنترل واسواس فکری تون احتمالا بسیاری از مشکلاتی که فرمودید حل میشه
درمان حضوری بیشترین تاثیر رو داره

سلام.ممنونم بابت مقاله ی خیلی خوبتون.اگر میشه کتابی هم تو این زمینه معرفی کنید.

سلام جناب آقای وزیری عزیز
ممنون از شما و خوشحالم که این مقاله مورد توجه تون قرار گرفته
متاسفانه کتابهای زیادی در مورد غرور نوشته نشده
اما یک کتاب هست به اسم غلبه بر غرور عصبی نوشته دکتر پیمان آزاد که خود من برای نوشتن این مقاله از این کتاب کمک گرفتم

عالی عالی عالی

ممنون از شما جناب عموحسام عزیز

سلام خدا قوت واقعا عالی بود ممنون از شما

سلام به شما جناب دوست عزیز
ممنون از لطف و محبت شما

سلام به شما دوست عزیز
ممنون از لطف شما

واقعا هرسه تا مقاله عالی بودن…خداخیرتون بده کمک بزرگی ب بنده کردین خیلی درگیر این مسئله بودم از غرور خودم دارم ب مرز دیوونگی میرسم ولی با این متن مطمئنم ب نتیجه میرسم تشکر…

سلام به شما سرکار خانم بدرانی بزرگوار
ممنون از لطف و محبت شما
خوشحالم که این مقاله براتون مفید بوده و تونسته انقدر راهگش باشه
تبریک میگم به شما که پیگیرانه به دنبال راه حل این مشکل بودید

سلام
ممنونم بابت این مقاله مفید و عالی
بسیار استفاده کردم

سلام به شما سرکار خانم موسوی
خوشحالم که مقالات سایت مورد توجه تون قرار گرفته

متشکرم بابت این اطلاعات عالی

سپاس از لطف و توجه شما

تمام مقالات رو خوندم عالی بود.بینهایت سپاس

سلام به شما
ممنونم از محبت و لطف بی کران شما

واقعا عالی بود دمت گرم?

موفق باشی…

ممنونم از زحمات شما بابت این مقاله

سپاس از لطف شما

سلام،خسته نباشید
واقعاً متن عالی بود
خلاصه و دقیق

سلام به شما
خوشحالم که مقاله مورد توجه تون قرار گرفته

ممنون از مقاله ای که به اشتراک گذاشتید.خیلی استفاده کردم،مشکل بزرگ من همین غرور که با من رشد کرده،امیدوارم برکتش تو زندگیتون جاری بشه.آمین

سلام به شما جناب آقای تاران عزیز
سپاس فراوان از شما و خیلی خوشحالم که این مقاله براتون مفید بوده

با تشکر فراوان از مقاله و راه کار های بسیار مفید.

سپاس از لطف قراوان شما

مقاله خوبی بودامامشکل من اینه که باافرادمغرورتوزندگیم چه کنم

سلام به شما
بسیار سوال خوبی پرسدید
حتما در این مورد یک فایل آموزشی تولید خواهم کرد

سلام ممنونم از متن زیباتون ولی من توجیه نشدم

ممنون میشم بفرمائید که از چه نظر توجبه نشدید

سلام، بیان مسئله، تأثیرش تو روزگارمون، ارائه راه حل کاربردی و منطقی.
ممنونم، خدا همیشه ازتون راضی باشه

سپاسگزارم از حسن توجه و دقت شما
و خوشحالم که مقاله رو انقدر مفید دیدید
جالبه بدونید این مقاله جز پربازدیدترین مقالات سایت ماست

ممنون مقاله شما.قطعا کمک می کنه.
لطفا به این مقاله ها ادامه بدید و در دسترس قرار بدید

خواهش می کنم جناب بهبهانیان عزیز
حتما به این مسیر ادامه خواهیم داد و از شما ممنونم که با نظرات ارزشمند خودتون باعث قوت قلب ما می شید

بخشید یه سوال یه مدتیه که من خیلی دارم سعی میکنم غرورمو بزارم کنار ولی این هیچ وقت از نظر دوستام به چشم نمیاد و همیشه میگن تو هیج وقت نمیخوای تعییر کنی و بااینکه من بهشون میگم که زمان میبره و چیزی نیست که من بخوام دوساعت دیگا درست بشم ولی شاید اون زمان قبول بکنن ولی به محض یک نوع رفتار عادی از من ادن رفتار رو به منظور غرور برمیدارن و کلی باهام بحث و دعوا میکنن به نظرتون من چی کارکن‌م

سلام به شما سرکارخانم اکبری بزرگوار
در مورد تغییر شما درست می گید. تغییر یک پروسه زمان بر هست و حتی اگر بعد از دو ساعت هم اتفاق بفیته اما ماندگار نیست.
میشه یکی دو نمونه از رفتارهایی که دوستان تون به خاطر اونا به شما میگن مغرور برامون بنویسید

چقدر خوب بود… صمیمانه و از ته دل ممنونم ازتون

خوشحالم که این مقاله مورد توجه تون قرار گرفته
و ممنونم که نظر ارزشمندتونو برای ما فرستادید

Kheili Mamnonam matne ravan o karbordi va tasirgozari bod. ba anjame in marahel tonestam kheili az moshkelatam ro rishe yabi konam va dar masire hal kardaneshon pa pish bezaram, piroz bashid.

خوشحالم که این مقاله مورد توجه تون قرار گرفته
و واقعا تبریک میگم که قدم در مسیر تغییر برداشتین و راه کارهارو اجرا می کنید

بسیار مفید و تاثیر گذار. تشکر از شما

ممنونم از شما
خوشحالم مورد توجه تون قرار گرفته

درود بر شما خیلی خوب و عالی مسئله غرور توضیح و راهکارهای عملی رو هم ارائه دادید . موفقیت تون روز افزون

سپاسگزارم از شما سرکار خانم ستاری بزرگوار
خوشحالم که این مقاله که یکی از مقالات مورد علاقه خود بنده هم هست مورد توجه تون قرار گرفته

سلام به نظر بنده بسیار عالی بود

سلام به شما دوست بزرگوار
سپاسگزارم از شما

خیلی کمکم کرد مقاله تون حتی نمی دونستم اسم کارایی که می کنم غروره ممنون واقعا

خداروشکر که براتون مفید بوده
حق با شماست
بسیاری از افراد مغرورن اما خودشون اینجوری فکر نمی کنن

سلام.فقط میتونم بگم ممنون ممنون ممنون عالی بود.

سپاسگزارم از شما
لطف دارین
خوشحالم که این مقاله مورد توجه تون قرار گرفته

هدانا – سيري در معارف هدايت بخش اهل البيت عليهم السلام

اول كسي كه با غرور و خود بيني ، سقوط كرد شيطان بود.غرور شيطان مانع اطاعت او از فرمان خدا شد و همين باعث رانده شدنش از درگاه الاهي شد. اگر اين خودبيني در شيطان نبود در همان جايگاه ملكوتي باقي مي‌ماند و البته باز هم پيشرفت مي‌كرد.در حديثي از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) مي خوانيم: «سكر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سكر الخمور!; مستي غفلت و غرور از مستي شراب طولاني تر است ».(غررالحكم)همين مستي غرور باعث مي‌شود كه فرد مغرور اصلا متوجه سقوط خود و دور شدنش از كمالات نباشد. وقتي در نشانه‌هاي خودبيني و علائم آن توجه مي‌شود، ميبينيم همه آنها فرد خودبين را در معرض سقوط قرار داده است، سقوطي كه ممكن است هرگز بازگشتي نداشته باشد.بي اعتنايي به مردم، بي توجهي به حلال و حرام الهي، رعايت نكردن ادب با بزرگان و ترك محبت با دوستان و بستگان، بي رحمي نسبت به زيردستان، ذكر سخنان ناموزون و دور از ادب، سر دادن خنده و قهقهه بلند، دويدن در حرف ديگران، نگاه هاي تحقيرآميز به صالحان و پاكان و عالمان و همچنين راه رفتن به صورت غير متعارف، پا را به زمين كوبيدن، شانه هها را تكان دادن، نگاه هاي غير متعارف به زمين و آسمان نمودن و حتي گاهي كارهاي ديوانگان را انجام دادن اينها همه از نشانه هاي غرور است.البته علائم غرور منحصر در اين موارد نيست و ممكن است در اشكال ديگري بروز كند. اما براي مبارزه و درمان آن به اين مطالب توجه كنيد:از آنجا كه غرور غالبا ناشي از جهل و عدم شناخت خويشتن و قدر و منزلت انسان در پيشگاه خداست نخستين گام درمان اين بيماري اخلاقي شناخت خويشتن و معرفت پروردگار و نيز شناخت لياقت ها و شايستگي ها در انسانهاي ديگر است.اگر انسان به گذشته خويش برگردد كه طفلي بود از هر نظر عاجز و ناتوان و به آينده خويش بنگرد كه پير و ناتوان و از كار افتاده مي شود و اگر چند روزي قدرت، مال، ثروت، جواني و زيبايي دارد، همه آنها در معرض انواع آفات است و طبق ضرب المثل معروف «به مالت نناز كه به شبي از بين مي رود و به جمالت نناز كه به تبي از بين مي رود!» همه اينها آسيب پذير است.و نيز اگر به تاريخ پيشينيان بنگرد و سرعت زوال قدرت ها و از ميان رفتن اموال و نابودي امكانات با خبر شود هرگز مست غرور نخواهد شد.چگونه انسان به عملش مغرور شود و حال آنكه ممكن است با ضربه اي كه به مغز او تصادفا وارد شود نه تنها همه علومش را فراموش كند حتي نام خود را نيز فراموش كند؟!چگونه به اموالش مغرور گردد در حالي كه با يك نوسان بازار و پيش آمدن يك حادثه مهم اجتماعي، سياسي و يا نظامي نه تنها همه ثروت خود را از دست دهد بلكه بدهي زيادي به بار آورد؟!چگونه به قدرتش بنازد در حالي كه ممكن است فردا آن را از دست دهد و پشت ميله هاي زندان باشد!به هر حال آنچه انسان را از مركب غرور پايين مي كشد و به مستي غرور پايان مي دهد شناخت خويشتن و اوضاع جهان و بي اعتباري و شدت دگرگوني احوال آن است.قرآن مجيد به مغروران خطاب مي كند و با اين سخن بيدارگر به آنها هشدار مي دهد، مي فرمايد: «اولم يسيروا في الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم كانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اكثر مما عمروها و جائتهم رسلهم بالبينات فما كان الله ليظلمهم و لكن كانوا انفسهم يظلمون; آيا در زمين گردش نكردند تا ببينند عاقبت كساني كه قبل از آنها بودند چگونه بود؟ آنها نيرومندتر از اينان بودند و زمين را(براي زراعت و آبادي) بيش از اينان دگرگون ساختند و آباد كردند عمران نمودند و پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغشان آمدند(اما آنها انكار كردند و كيفر خود را ديدند) خداوند هرگز به آنها ستم نكرد، آنها به خودشان ستم مي كردند».( روم،9)شبيه همين معني در سوره غافر آيه 21 و 82 نيز آمده است.اگر انسان درست به جسم و روح و امكانات خود توجه كند كه چقدر آسيب پذيرند و چگونه حوادث كوچك مي توانند زندگي او را بر هم زنند، هرگز مست و مغرور نمي شود، اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: «مسكين بن آدم مكتوم الاجل، مكنون العلل، محفوظ العمل، تؤلمه البقة و تقتله الشرقة و تنتنه العرقة; بيچاره آدميزاد! سرآمد زندگيش نامعلوم، علل بيماريش ناپيدا و اعمالش ثبت و ضبط مي شود، پشه اي او را مي آزارد و گلوگير شدن آب يا غذايي او را مي كشد و عرق مختصري او را متعفن و بدبو مي سازد»! (كلمات قصار، حكمت 419.)در حالات «اياز» وزير معروف مقتدر سلطان محمود غزنوي نقل كرده اند كه همه روز در اطاق مخصوصي مي رفت و در را مي بست و بعد از لحظاتي بيرون مي آمد، بينندگان تعجب كردند كه در اين اطاق چه سري نهفته است كه همه روز «اياز» به آن سركشي مي كند، بعد از تحقيق معلوم شد لباس دوران چوپانيش را در آنجا گذارده و همه روز به آنجا مي رود و به آن نگاه مي كند و مي گويد: اياز تو چوپان بودي! اكنون كه خداوند تو را به مقام وزارت رسانده مغرور مباش، از اين بترس كه فردا مقامت را از دست بدهي و از گذشته نيز ناتوان تر شوي »!اگر انسان متوجه باشد كه هر چه دارد از خدا است و از خود چيزي ندارد و هميشه شاكر نعمت‌هاي خدا باشد، ديگر خودش را نخواهد ديد و خودش را صاحب نعمت نمي‌بيند بلكه امانت داري براي نعمت است كه هر لحظه به وسيله‌ي آنها امتحان مي‌شود.[1]

 آثار و پیامدهاى فردى و اجتماعى غروراز منظر آیت الله مکارم شیرازی [2] 

از آنجا که غرور غالباً ناشى از جهل و عدم شناخت خویشتن و قدر و منزلت انسان در پیشگاه خداست نخستین گام درمان این بیمارى اخلاقى شناخت خویشتن و معرفت پروردگار و نیز شناخت لیاقت ها و شایستگى ها در انسانهاى دیگر است.

چطور غرور خود را بشکنیم

اگر انسان به گذشته خویش برگردد که طفلى بود از هر نظر عاجز و ناتوان و به آینده خویش بنگرد که پیر و ناتوان و از کار افتاده مى شود و اگر چند روزى قدرت، مال، ثروت، جوانى و زیبایى دارد، همه آنها در معرض انواع آفات است و طبق ضرب المثل معروف «به مالت نناز که به شبى از بین مى رود و به جمالت نناز که به تبى از بین مى رود!» همه اینها آسیب پذیر است.

و نیز اگر به تاریخ پیشینیان بنگرد و سرعت زوال قدرت ها و از میان رفتن اموال و نابودى امکانات با خبر شود هرگز مست غرور نخواهد شد.

چگونه انسان به علمش مغرور شود و حال آنکه ممکن است با ضربه اى که به مغز او تصادفاً وارد شود نه تنها همه علومش را فراموش کند حتّى نام خود را نیز فراموش کند؟!

چگونه به اموالش مغرور گردد در حالى که با یک نوسان بازار و پیش آمدن یک حادثه مهم اجتماعى، سیاسى و یا نظامى نه تنها همه ثروت خود را از دست دهد بلکه بدهى زیادى به بار آورد؟!

چگونه به قدرتش بنازد در حالى که ممکن است فردا آن را از دست دهد و پشت میله هاى زندان باشد!

به هر حال آنچه انسان را از مرکب غرور پایین مى کشد و به مستى غرور پایان مى دهد شناخت خویشتن و اوضاع جهان و بى اعتبارى و شدّت دگرگونى احوال آن است.

آفرینش نشانه خدا در کلام امام علی علیه السلام


چرا خود را سرزنش می کنیم


فشار دادن لباس و فرش نجس


آيا خواب وضو را باطل مي كند

قرآن مجید به مغروران خطاب مى کند و با این سخن بیدارگر به آنها هشدار مى دهد، مى فرماید: «اَوَلَمْ یَسِیرُوا فِى الاَْرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَانُوا اَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ اَ ثَارُوا الاَْرْضَ وَ عَمَرُوهَا اَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَ جَائَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لَکِنْ کَانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ; آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنها بودند چگونه بود؟ آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را(براى زراعت و آبادى) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند و عمران نمودند و پیامبرانشان با دلایل روشن به سراغشان آمدند(امّا آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند) خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، آنها به خودشان ستم مى کردند».(1)

شبیه همین معنى در سوره غافر آیه 21 و 82 نیز آمده است.

اگر انسان درست به جسم و روح و امکانات خود توجّه کند که چقدر آسیب پذیرند و چگونه حوادث کوچک مى توانند زندگى او را بر هم زنند، هرگز مست و مغرور نمى شود، امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: «مِسْکِینُ بْنُ آدَمَ مَکْتُومُ الاَْجَلِ، مَکْنُونُ الْعِلَلِ، مَحْفُوظُ الْعَمَلِ، تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ; بیچاره آدمیزاد! سرآمد زندگیش نامعلوم، علل بیماریش ناپیدا و اعمالش ثبت و ضبط مى شود، پشه اى او را مى آزارد و گلوگیر شدن آب یا غذایى او را مى کشد و عرق مختصرى او را متعفّن و بدبو مى سازد»!(2)

در حالات «ایاز» وزیر معروف و مقتدر سلطان محمود غزنوى نقل کرده اند که همه روز در اطاق مخصوصى مى رفت و در را مى بست و بعد از لحظاتى بیرون مى آمد، بینندگان تعجّب کردند که در این اطاق چه سرّى نهفته است که همه روز «ایاز» به آن سرکشى مى کند، بعد از تحقیق معلوم شد لباس دوران چوپانیش را در آنجا گذارده و همه روز به آنجا مى رود و به آن نگاه مى کند و مى گوید: «ایاز تو چوپان بودى! اکنون که خداوند تو را به مقام وزارت رسانده مغرور مباش، از این بترس که فردا مقامت را از دست بدهى و از گذشته نیز ناتوان تر شوى»!

اگر همه قدرتمندان چنین اسباب عبرتى در اختیار داشته باشند هرگز مغرور نخواهند شد، ولى متأسّفانه هر کس «ایاز» نمى شود.

 

1- روم، 9.

2- نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 419.

ــــــــــــــــــــــــ

[1]-اخلاق و عرفان؛ پرسمان

[2]-اخلاق در قرآن جلد 2، حضرت آیت الله مکارم شیرازی

– مدرس حوزه (فلسفه و کلام اسلامی) و بنیانگذار سایت هدانا؛
– تحصیل در محضر جمعی از مراجع عظام تقلید؛
– مشاور خانواده و مدرس مهارت های زندگی اسلامی

– هدانا برآیند فعالیتی گروهی با نظارت دقیق، برای معرفی مطالب خوب دینی به شماست، امیدواریم این توفیق را داشته باشیم به عنوان یک منبع به روز و قابل اعتماد دسترسی به معارف اهل البیت(علیهم السلام) را برای شما مخاطبان عزیز و گرامی در حوزه های مختلف معرفتی ساده و کاربردی تر کنیم.

مطلب قبلی:

پیام تسلیت مراجع عظام تقلید درباره حادثه تلخ و مصیبت‌بار زلزله غرب کشور

مطلب بعدی:

آیا خطبه 228 نهج البلاغه در مدح عمر است

اسماء الحسنی

انقلاب فاطمی در کلام امام خمینی

حدیث اخلاص در کلام حضرت زهرا سلام الله علیها

عمل به گناه کوچک تر برای فرار از گناه بزرگ تر

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

آدرس ایمیل شما به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

چطور غرور خود را بشکنیم

ویژه روز:

دستورالعملی برای رفع کینه و حسادت از حضرت آیت الله بهجت


قمر در عقرب سال ۱۴۰۰


چرایی دفن شبانه حضرت زهرا س

 

دریافت بهترین اخبار ومقالات هدانا


اسماء الحسنی

مشاوره خانواده و سبک زندگی:

اسرار زندگی مجردی مان را به نامزدمان بگوییم یا نه؟


ترس از ازدواج بخاطر رابطه در گذشته

هشدار استاد رحیم پور ازغدی نسبت به اجرای مخفیانه 2030 در برخی از مدارس کشور!


خانواده خوشبخت در اسلام


از کجا بفهمم همسرم دوستم داره یا عاشقمه


با نامزد بداخلاق چکار کنم

توصیه برای مطالعه شما:

چرا امامان معصوم (ع) در دعاها از خدا طلب استغفار می کردند


خواستگاری از دختر در ایام پس از فوت اقوام


حکم «صدقه دادن» برای سلامتی امام زمان(عج)؟


مجازات قانونی ازدواج سفید چیست


زيارت نواب اربعه


آیا حجاب مختص به زنان مومن است

مطالب تصادفی احکام:

عدم توانایی در پرداخت کفاره نزدیکی در حیض و نفاس


رابطه بدحجابی با آزار جنسی زنان


ساخت مسجد بر روی حسینیه 


حکم ادرار و مدفوع لاک پشت


استفتائات ارث آیت الله مکارم شیرازی


تراشیدن ریش به اندازه ای که صورت سفید شود

| فارسی | العربیة | اردو | English |

| تمامی حقوق شرعاً و قانوناً برای تیم هدانا محفوظ می باشد و نقل مطالب با ذكر منبع سبب امتنان است. © کپی رایت – هدانا HADANA.IR |

دانلود اپلیکیشن هدانا

مشاوره خانواده

کانال ایتا

کانال سروش

برای مبارزه عملی با تکبر می‌توان اقدامات زیر را پیشنهاد داد:

 

     1.2.6.1. رعایت ادب در رفتار و گفتار

اگر انسان در رعایت ادب در شئون زندگی خود بکوشد، می‌تواند کبر را از درون خویش بزداید. مصداق کاربردیِ این امر، سلام کردن است. در روایت آمده است: «مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَى مَنْ لَقِیتَ»[1] یکی از راه‌های شکستن گردن تکبر آن است که انسان به هرکس رسید سلام کند. ادب، کبر را در وجود انسان کمرنگ می‌کند و به از بین رفتن آن یاری می‌رساند.

از خدا جوییم توفیق ادب              بی‌ادب محروم گشت از لطف رب[2]

چطور غرور خود را بشکنیم

 

2.2.6.1. کاهش سطح توقع

راهکار دوم برای شکستن بت تکبر در وجود انسان کاهش سطح توقع از دیگران است. زیرا توقعات این پیش‌شرط ذهنی را در انسان ایجاد می‌کند که دیگران باید به او احترام گذارند و یا خدمت کنند و چنین اندیشه‌هایی زمینه‌ساز گرفتاری انسان در دام تکبر است.

 

3.2.6.1. ترک جدال و خصومت‌های کلامی

در حدیث آمده است: «وَ اتْرُکِ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کُنْتَ مُحِقّاً»[3]. «مِراء»، همان بگومگوها و چانه‌زنی‌های نابخردانه است که فراوان بین انسان‌ها رخ می‌دهد و همان طور که خود از کبر بر می‌آید، موجب گسترش دامنة آن نیز می‌شود. بر این اساس، هر چند حق با انسان باشد باید از بگومگو اجتناب کند.

 

4.2.6.1. فرهنگ نقدپذیری

این مورد در عمل از همة موارد پیش گفته مشکل‌تر است و مفهوم آن این است که انسان نظر مخالف خود را بپذیرد و تحمل کند. وجود تکبر در وجود انسان همان مانع اصلی در این پذیرش است و جایی که «من» گام در میان می‌نهد جایی برای انتقادپذیری باقی نمی‌ماند. اما اگر سعی کنیم نقدشنو باشیم و دیدگاه‌های مخالف را تاب بیاوریم، به سوی ریشه‌کن کردن تکبر در وجود خود گام بر خواهیم داشت.

 

برگرفته از کتاب نفس اثر دکتر محمد علی انصاری

[1] محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص646.

[2] مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول، ص8، بیت78.

[3]محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص144.

سلام
خيلي ممنون بابت اين پست
بسيار استفاده كردم
پايدار باشيد

ممنون

انسان ها تیپ های شخصیتی متفاوتی دارند. شخصیت خودشیفته، شخصیتی است که خود را بالاتر از دیگران و ستودنی می داند و خود را محور محیط پیرامون و دنیا می پندارد.

غرور به معنی فریفتن ، بیهوده امیدوار کردن کسی را ، و احساس کاذب برتری داشتن و به معنای تکبر ، خودبینی و گستاخی می آید . غرور و خودخواهی بیماری کشنده ای است که انسان و دنیای اطرافش را به نیستی و تباهی می کشاند. همانطور که در تاریخ خوانده ایم یا شنیده ایم افراد جاه طلب ، مغرور و خودخواه مثل چنگیز، اسکنر ، هیتلر ، استالین ، موسیلینی و……..عواطف و احساسات مردم را در نظر نگرفته و افراد بی گناه بیماری را به خاطر همین غرور سرکش و خودخواهی شان به خاک و خون و ورطه نیستی کشانده اند و تا ابد چهره ای منفور از خودشان به جای گذاشته اند. افراد مغرور و خودخواه طعم عشق ورزیدن را نچشیده اند و کسانی که عشق درونشان نباشد مسلمأ از کینه و نفرت لبریزند ، این افراد با بدبینی به دیگر افراد دنیا نظر دارند و همه را در مقابل خود دشمن می دانند ، افراد مغرور حاضرند زندگی و آسایش را از دیگران سلب کنند تا خودشان در آسایش و راحتی زندگی کنند ، افراد مغرور برای خودشان ارزش بالائی قائل هستند و دیگران را پست و کمتر از خودشان می دانند.

غرور یک بیماری روانی است که می تواند در سراسر روح انسان ریشه دوانده و تا سرحد مرگ آن را پیش برد ، که در مراحل ابتدایی شکل گیری می توان با آموزه های دینی و اخلاقی ، رعایت هنجار و تربیت سالم آن را از بین برد ، درمان غرور با تواضع و فروتنی امکان پذیر است یعنی اینکه همواره خود رانه از دیگران کمترپندارد ونه از آنچه هست و مستحقش هست بیشتر بداند.

غرور انسان را از رسیدن به اهداف عالی و انسانی باز می دارد، زیرا غرور اجازه مشورت خواهی و کمک از دیگران را از اوسلب می نماید ، فرد اگر به مبداء هستی اعتماد و اطمینان داشته باشد می داند هرآنچه در زندگی بدست آورده است ، خداوند به او عطاء نموده ، پس غرور برای چه؟ ( شغل ،مقام ، شهرت ، مال و ثروت ، همسر و فرزند و حتی عشق و محبت ، دوست داشتن ، زیبایی ، عقل و دانش ) همه وهمه هدیه هایی از جانب خداوند و به صورت عاریت نزد ماست و هر موقع اراده نماید می تواند آنها را از ما بگیرد ، پس وقتیکه مالک چیزی نیستیم ، فخر فروشی و غرور نسبت به چیزهای عاریه ای ، بیهوده و عبث است .

چطور غرور خود را بشکنیم

انسان ها تیپ های شخصیتی متفاوتی دارند. شخصیت خودشیفته، شخصیتی است که خود را بالاتر از دیگران و ستودنی می داند و خود را محور محیط پیرامون و دنیا می پندارد. شخصیت خودشیفته نماد بارز انسان خودخواه است، چنین افرادی از دوران کودکی چنان بار آمده اند که گویی همه چیز باید حول محور آن ها بچرخد و اگر غیر از این باشد، اتفاق ناخوشایندی افتاده است. چنین افرادی ممکن است از سوی نزدیکان و خانواده با همین خصوصیات پذیرفته شوند اما در تعاملات اجتماعی قطعا با مشکلات زیادی روبه رو می شوند که چون قدرت پذیرش آن را ندارند و از آن تحت عنوان بی عدالتی یاد می کنند.

در واقع فرد خودشیفته همه خوبی ها را برای خودش می خواهد و با بدی ها نیز تا زمانی که به ضررش نباشد کنار می آید. اما زمانی که جایگاه وی به هر دلیلی به خطر بیفتد، دنیای ذهنی وی همان ویژگی ها و خصلت ها را طور دیگری تعبیر می کند. از سوی دیگر دوست داشتن خود بخشی از توان و ظرفیت روانی همه انسان هاست که بدون آن نمی توانند ادامه حیات دهند.

تعاملات انسان در زندگی پیچیده امروزی باعث شده است که نحوه نگرش به خود متحول شود، زندگی مدرن، عناصر و ابزارهایی را به انسان تحمیل کرده است که مستقیم و غیر مستقیم روابط خود را با دیگران تحت تأثیر قرار می دهد؛ در این فرآیند انسان برای حفظ منافع خود، دفع خطر، رفع احساس تهدید و ایجاد پناهگاه امن، گویی راه دیگری جز فربه کردن حس خودخواهی پیدا نکرده است. به عبارت دیگر فرد برای پیگیری اهداف و اغراض خود به خودخواهی دامن می زند.

نکته این جاست که مرز خود دوستی با خودخواهی از چگونگی تعاملات اجتماعی فرد مشخص می شود.

عملکرد فرد خودخواه باعث ایجاد ترس، تهدید یا آزار یا پایمال شدن حقوق دیگران می شود و باید مانع از رشد آن شد.

در مقابل عملکرد فردی که خود را دوست دارد باعث رشد و شکوفایی روانی، اجتماعی و فردی می شود بدون این که مانعی سر راه دیگران ایجاد کند و این ویژگی پذیرفته شده است.

در ادامه مطلب به چند راهکار که در غلبه بر خودخواهی تاثیر دارد، اشاره می کنیم.
۱ – بپذیرید که خودخواه هستید زیرا اگر این اولین قدم را طی نکنید برای روبه روشدن با آن به آمادگی کامل نرسیده اید. این گام بسیار دشوار است و صداقت زیادی می طلبد. لازم است چند روز به رفتار و حرکات خود بیندیشید و رفتارهای خودخواهانه را تشخیص دهید.

۲ – بپذیرید که بعضی خصوصیات شما ناپسند است. همه ما از ناراحتی و رنج کشیدن دوری می کنیم، البته می توان همچنان خودخواهانه زندگی کرد اما برای رشد و تکامل باید سختی کشید.

۳ – یاد بگیرید که تا نبخشید نمی توانید خودخواهی را از خود دور کنید. بخشنده باشید و بدون داشتن توقع، نیکی کنید. ممکن است احساس کنید مورد ظلم واقع شده اید اما باید بدانید انسان فطرتا بخشنده است و هر قدر انسان ببخشد، عملکرد او به انسانیت نزدیک تر می شود. بنابراین در لحظات حساس و دشوار زندگی، تصمیمات درست بگیرید.

۴ – در برابر خودخواهی دیگران صبور باشید. ممکن است در راه مبارزه با خودخواهی تنها باشید و اطرافیان همچنان خودخواهانه به زندگی ادامه دهند. با آن ها صبور باشید و از رفتارهای آنان، عمق زشتی خودخواهی را دریابید.


طراحی و بازسازی فضای داخلی


درخواست مجرب ترین وکلا طلاق توافقی

غرور به حالت و احساسی گفته می‌شود که در آن شخص برای خود ارزشِ زیادی قائل است

 

غرور به حالت و احساسی گفته می‌شود که در آن شخص برای خود ارزشِ بسیار زیادی قائل است و در برابرِ تواضع و نیستی بکار می‌رود. درموارد حاد غرور، شخص از همه کس و همه چیز خود را بالاتر می‌داند. همچنین شخص می‌تواند نسبت به کسی یا گروهی یا ملتی یا چیزی خاص، احساس غرور کند. غرور در مسیحیت به‌عنوانِ یکی از گناهان هفتگانه شمرده می‌شود. خودبزرگ‌بینی و دیگر کوچک‌جلوه‌دهی نیز جزوِ غرور یا بر اثرِ آن است.

چطور غرور خود را بشکنیم

  

تعریف روانشناسی غرور 

غرور همان هوای نفس است و فرد خود را نسبت به دیگران بزرگ تر می داند. باید بدانید که غرور با عزت نفس متفاوت است. منشأغرور می تواند عواملی مانند جهالت که فرد گمان می کند که عملش درست است،وسوسه شیطان،پیروی از هوای نفس و شهوت دانست.

 

ریشه اصلی غرور

وقتی فاصله زیاد بین خود واقعی و خود ایده آل حاصل می شود، فرد به دلیل توانایی ، مشکلات شخصیتی و روانی نمی تواند به خود ایده آل برسد و از طرف دیگر نتواند خود واقعی را بپذیرد،تلاش می کند تا با غرور خود را به خود ایده آل ، نسبت دهد که این به معنای غرور منفی است. اما غرور مثبت در افرادی به وجود می آید که به آنچه دارند واقف هستند و ریشه تمام داشته های خود را محصول تجربه،فرهنگ و تلاش خود می دانند. برای درمان غرور منفی روانکاو بیمار را به زمان بچگی بر می گرداند و سعی می کند بیان کند که کسانی که در آن زمان فرد را تحقیر می کردند ، افراد بزرگی نبودند . با این روش فرد تصور جدیدی از خود به دست می آورد و گذشته را فراموش می کند.

 

نشانه های آدم های مغرور :

۱.انسان های مغرور در برابر افرادی که از خودشان قوی تر، آگاه تر، ثروتمند تر و زیباتر می دانند،حالت تدافعی می گیرند.

آنها نمی خواهند بپذیرند که از خودشان بهتر وجود دارد.

 

۲.افراد مغرور معمولا انعطاف ناپذیرند.

سعی دارند با پایبندی به عقایدشان هر چند اشتباه توجه دیگران را به خود جلب کنند.

 

۳.مغرورها در برابر زور بیشتر ظاهری متواضع می گیرند ،چون توان مقابله مستقیم را ندارند.

اما به ضعیف ها حمله می کنند و می خواند قدرت شان را به نمایش بگذارند.قیافه جدی به خود می گیرند در حالی که از درون احساس حقارت می کنند.آنها از مقام، جایگاه، عنوان و مظلوم نمایی و بیمار نمایی استفاده می کنند تا غرور خود را حفظ کنند یا به دیگران ضربه بزنند.

 

۴.این مدل افراد بسیار احساس تنهایی می کنند.

گرچه ادعا زیاد دارند اما بیشتر به دنبال پر کردن تنهایی شان هستند.

 

۵.آنها درظاهر خودشان را خیلی قبول دارند اما در درون اصلا خودشان را قبول ندارند.

بر خلاف ادعایشان بسیار آسیب پذیر و زودرنج هستند.همچنین تمایل زیادی به اثبات کردن خود و خودنمایی دارند.

 

۶.آدم های مغرور دائما از مکانیسم و رفتارهای دفاعی استفاده می کنند.

آنها تحمل باختن و بازنده شدن را ندارند.می خواهند غرور خود را تحت هر شرایطی حفظ کنند.گرچه در حضور دیگران به هر ریسمانی چنگ می زنند تا به بقیه ثابت کنند که کم نیاورده اند اما در تنهایی احساس یاس و ناتوانی می کنند.

 

۷.افراد مغرور همواره از همه متوقع و طلبکارند.

مدام در قهر و آشتی به سر می برند.اگر مطابق میلش رفتار نکنید، از شما ناراحت می شود.باید همیشه مواظب رفتار و گفتارتان باشید.همیشه باید رعایت آنها را بکنید.

 

همه این مدل رفتارها و تفکرات، نشان از غرور در ما دارند.هر چقدر سعی کنیم انکار کنیم که غرور نداریم، احتمال اینکه مغرور باشیم بیشتر است.مگر اینکه هیچکدام از نشانه های غرور را نداشته باشیم. که آن هم خیلی بعید است.با توجه به نشانه هایی که گفته شد و همیچین نشانه های مشابه که قبلا آنها را در خودتان یا دیگران دیده اید، آیا به نظرتان شما غرور دارید؟

 

البته یادمان باشد که اینکه خودمان را دوست داشته باشیم، اینکه برای خود احترام زیادی قائل باشیم معنایش مغرور بودن نیست.مگر اینکه این دو ویژگی را فقط و فقط نسبت به خودمان داشته باشیم.

  

غرور، شمشیری دولبه است؛ اگر به اندازه کافی غرور نداشته باشید به سختی می‌توانید به موفقیت دست پیدا کنید، اگر هم زیادی مغرور باشید، دیگران تصور خواهند کرد شما یک خودشیفته‌اید. آیا زمانهایی نیز وجود دارد که غرور چیز خوبی باشد؟

 

چطور غرور خود را بشکنیم

غرور همان هوای نفس است و فرد خود را نسبت به دیگران بزرگ تر می داند

 

چند دلیل برای لذت بردن از جنبه‌ی مثبت غرور

 

به استانداردهای بالاتری پایبند خواهید شد 

آنهایی که در کارشان به غرور و افتخار دست پیدا می‌کنند معمولا نتایج باکیفیت‌تر و ایده‌آل‌تری کسب می‌کنند.

 

می‌توانید منفی‌ها را کنار بزنید 

وقتی چیزی آنگونه که می‌خواهید پیش نمی‌رود به کمی غرور نیاز دارید تا دست از تلاش برندارید. غرور بجا به شما امید و انعطاف پذیری می‌دهد.

 

نشان می‌دهد مراقب و متوجه کارتان هستید 

اگر نسبت به کاری که انجام می‌دهید غرور نداشته باشید، احتمالا مراقب و متوجه آن نیستید.

 

انگیزه‌ی رهبری و مدیریت به شما می‌‌دهد 

وقتی واقعا به کاری توجه می‌کنید و اهمیت می‌دهید قادرید برایش بجنگید. اگر پروژه یا سازمانی به خطر بیفتد، فرد مغرور می‌تواند رهبر خوبی برای محافظت و کنترل امور باشد.

 

آدمهای مغرور حامی خوبی برای خانواده‌اند 

وقتی نسبت به خانواده‌ی خود احساس غرور و افتخار دارید می‌توانید برای آنها بجنگید. سعی می‌کنید بهترین زندگی را برای‌شان فراهم کنید و اجازه نمی‌دهید در موقعیت‌های دشوار قرار بگیرند.

 

چگونه از غرور به نفع‌تان استفاده کنید؟ 

تا زمانی که غرور مثبت خود را تغذیه کنید و حس خودخواهی و تکبرتان را تحت کنترل بگیرید، غرورتان از صفات برجسته‌تان خواهد بود. یادتان باشد، غرور مثبت یعنی تعیین استانداردهای باکیفیت و دست بالا، زندگی کردن طبق آنها و نیفتادن در دام خودشیفتگی.

 

با آدمهای درست نشست و برخاست ‌کنید 

راههای زیادی برای پرورش غرور بجا و پرهیز از خودداری وجود دارد. دوروبرتان را با آدمهای درست پُر کنید؛ افرادی که بتوانند به شما کمک کنند در مسیر سالم پیش بروید. می‌گویند شما مجموعی از پنج نفری هستید که بیشترین اوقات خود را با آنها سپری می‌کنید. آدمهای درست کسانی هستند که تشویق و حمایت‌تان می‌کنند اما در عین حال با شما روراست‌اند. اگر وقت‌تان را با آنهایی بگذرانید که بیخود و بیجا از شما تعریف و تمجید می‌کنند خیلی زود دچار تکبر می‌شوید و ضرر خواهید کرد. اما اگر دوروبرتان افرادی باشند که به موقع و به جا تشویق و ستایش‌تان می‌کنند، به حس خوبی از خودتان دست پیدا خواهید کرد و رابطه‌ی سالمی با خودتان خواهید داشت.

 

متواضع باشید 

ما می‌توانیم همزمان هم مغرور باشیم و هم متواضع. این که کاری را درست و خوب انجام داده‌اید دلیل نمی‌شود دنبال تعریف و تمجید دیگران باشید و ستایش آنها را جستجو کنید. شما کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهید و انتظار کسب اعتبار از بیرون را نکشید.

  

چیزهای تازه را امتحان کنید 

وقتی تجربه‌ی جدیدی را امتحان می‌کنید به خودتان این اجازه را می‌‌دهید که در چیزی بهترین نباشید. مثلا یاد گرفتن یک مهارت جدید، شما را از محدوده‌ی امن و راحت‌تان بیرون می‌کشد و به شما حس مبتدی و تازه کار بودن را یادآوری می‌کند و وقتی در آن مهارت به تبحر رسیدید، بابت دست پیدا کردن به یک توانمندی جدید، احساس غرور خواهید کرد.

 

کاری را که دوست دارید انجام دهید 

ما آدمها وقتی که نسبت به کارمان احساس نارضایتی می‌کنیم، نیاز داریم از بیرون اعتبار و حمایت بیشتری دریافت کنیم. مثلا اگر از کارتان متنفر باشید، حس خودخواهی‌تان بروز کرده و مایلید از خودتان در برابر احساسات منفی محافظت کنید. کار همیشه هم قرار نیست باب میل و ساده باشد، اما شما باید بتوانید بدون مدام جستجو کردن تحسین و پاداش، رضایت‌ و جنبه‌های مثبتی در آن پیدا کنید.

 

برای خود اندیشی وقت بگذارید 

کمی از مشغله‌ها فاصله بگیرید؛ به این فکر کنید چه کسی هستید، چه چیزی برای‌تان ارزش دارد و چه احساسی نسبت به زندگی دارید. این تمرین باید در زندگی‌تان جاری باشد. برای بررسی خودتان وقت صرف کنید تا ببینید سطح غرورتان در حال رسیدن به خودخواهی است یا نه.

 

با بررسی احساسات‌تان می‌توانید پیش از انکه غرور زیادتان به شما آسیب وارد کند، خود را نجات دهید. برای چنین زمانهایی نیز از پیش برنامه داشته باشید تا کنترل امور را دست‌تان بگیرید. اگر در تشخیص شرایط خودتان ناتوان بودید از یک دوست قابل اعتماد کمک بخواهید تا شما را درست راهنمایی کند. آنهایی که نزدیک‌ترین روابط را با ما دارند، راحت‌تر می‌توانند اشتباهات ما را ببینند و گوشزد کنند.

 

به دیگران هم کمک کنید 

از توانمندی‌های‌تان برای کمک به دیگران استفاده کنید. این کار می‌تواند تحت حمایت گرفتن یکی از زیردستان‌تان باشد یا خدمتی رایگان به کسی که نیازمند است. کمک به دیگران، اصالت‌تان را تقویت می‌کند و به زندگی‌تان معنا می‌دهد. حتی اگر وقت زیادی ندارید باز هم می‌توانید راههایی پیدا کنید که دنیا را برای خود و دیگران جای بهتری کنید.

 

باور داشتن توانایی‌ها و حس غرور بابت کاری که انجام داده‌اید نه تنها مشکلی ندارد بلکه بسیار هو خوب است، اما یادتان باشد در هر شرایط و مرحله‌ای که هستید ریشه‌های‌تان را فراموش نکنید و فروتن باشید. این چیزی است که دیگران را شیفته‌ی شما خواهد کرد.

  

 غرور، چیزی فراتر از آن چیزی است که چشمهای‌مان می‌بینند و می‌توانیم راههایی پیدا کنیم که غرور به نفع‌مان تمام شود.

 

گردآوری : بخش روانشناسی بیتوته

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


پاکسازی و رفع آلودگی هوای خانه


واسه همه چی جا هست!


تردید و دو دلی قبل از ازدواج


سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی

بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت


درمان اختلالات روحی بدون دارو و عارضه

طرح فروش اقساط(بدون پیش پرداخت)لوازم خانگی


کلکسیون فرشهای مدرن و کلاسیک برای خرید

باکلاسهای غیرحضوری،چطورکمک درس فرزندم باشم


بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!


آموزش مکالمه محور زبان به صورت آنلاین


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


طرح های 3بعدی کاغذ دیواری برای خرید

کاملترین درگاه رزرو تورهای داخلی و خارجی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021



منیت، خودبینی و عجب نشانه جهل انسان است، پس اگر انسان از جهل خود بیرون آید، جایی برای عجب هم نخواهد بود. انسان گناهکار بدیهی است که نباید تصور خود بینی را هم به خود راه دهد، و انسان به ظاهر بی گناه هم باید بداند که در صورت خود بینی همین صفت او بزرگ ترین گناه است، بلکه به قدری این صفت نکوهیده است که گاه خداوند ابتلا به گناه را برای مؤمن سزاوارتر می داند تا شاید از این خصلت رهایی یابد.

منیت، خودبینی و عجب نشانه جهل انسان است، پس اگر انسان از جهل خود بیرون آید جایی برای عجب هم نخواهد بود. انسان جاهل خودبین در عین این که خود را عالم می داند، دارای ابعاد گسترده ای از جهل است، با این حال وقتی به اعمال خوب خود نگاه می کند و آنها را با اعمال انسان های دیگر و افراد مبتلا به گناه و … مقایسه می کند، از خود راضی شده و زبان به مذمت دیگران می گشاید. حال آن که این عجب وی در وقاحت و زشتی کمتر از گناهان مردم نیست.


 


عجب می تواند سه مرتبه داشته باشد:

چطور غرور خود را بشکنیم


 

اول. این که فرد اعمال بد خود را به غلط خوب دیده و به آن می بالد و اعمال دیگران را بنابر تصور خود، زشت می بیند، حال آن که اگر معرفت داشته باشد، به زشتی اعمال خود پی خواهد برد. این درجه از عجب که بسیار هم شایع است، بدترین درجه عجب و نهایت جهل و شقاوت است.


 

دوم. این که فرد به اعمال خوب خود نگاه کرده و خود را از بابت آنها ستایش می کند و دیگران را تحقیر یا مذمت می کند. چنین شخصی غافل از این است که صرفاً شرایط و توفیق و امتحان الاهی باعث شده است که وی به برخی از صفات پسندیده مزین شود و هر آن ممکن است این صفات از او سلب شده و در بدترین حالت ها رها شود. نمونه های بسیاری از این واقعه را می توان در زندگی افراد خودبین مشاهده کرد.


 

سوم. مرحله سوم که مربوط به سالکان است، این است که فرد صفات بدی نداشته و صفات خوب خود را هم همگی از خدا می داند، اما از هستی خود نگذشته و برای خود ذات و وجود مستقلی قائل است، حال آن که نمی داند که کل هستی او عدمی است که آینه وجود گشته و همه صفات او از خدا است و ذات او هم در حد خود هیچ و فانی، بلکه کمتر از هیچ است.


 

بنابراین می بینیم که انسانِ اهل معرفت به قدری از عظمت خدا و خلقت خدا و نیستی خود و ناچیز بودن خود آگاه است که هرگز بهانه و انگیزه ای برای خودبینی نمی یابد؛ چرا که انسان گناهکار بدیهی است که نباید تصور خودبینی را هم به خود راه دهد و انسان به ظاهر بی گناه هم باید بداند که در صورت خودبینی همین صفت او بزرگ ترین گناه است، بلکه به قدری این صفت نکوهیده است که گاه خداوند ابتلا به گناه را برای مؤمن سزاوارتر می داند تا شاید از این خصلت دست بردارد.


 

در مصباح الشریعه از قول امام صادق (ع) در مورد صفت عجب چنین می خوانیم:


 

“شگفتا و شگفتا از کسی که دچار عجب می شود حال آنکه نمی داند عاقبتش چگونه خواهد بود. کسی که دچار خود پسندی شود از راه درست منحرف شده و ادعای چیزی را کرده است که از آن او نیست و هرکس ادعایی در مورد چیزی داشته باشد که حق او نیست دروغگو و شیاد است هرچند این دروغش مخفی بماند یا مدت زمان درازی از آن بگذرد. اولین کاری که با فرد خودبین می شود این است که آنچه باعث خود پسندی او شده بود از او گرفته می شود تا بداند که عاجز و حقیر است و خود بر این عجر خود شهادت دهد تا حجت بر او به طور کامل تری اقامه شود همچنان که با شیطان چنین معامله ای شد. عجب گیاهی است که دانه آن کفر است و زمین آن نفاق و آب آن سرکشی و شاخه های آن جهل و برگ های آن گمراهی و میوه آن لعنت و دوزخ ابدی است. هرکس عجب را اختیار کرد بذر کفر را افشانده و کشتزار نفاق را کاشته ، پس به ناچار باید منتظر ثمره آن باشد”.[1]


 

در این جا به برخی روایات دیگر نیز اشاره می کنیم که بهترین موعظه ها برای رفع عجب از انسان است:


 

1. “عَنِ النَّبِیِّ (ص) أَنَّهُ قَالَ لَوْ لَمْ تُذْنِبُوا لَخَشـِیتُ عَلَیْکُمْ مَا هُوَ أَکْبَرُ مِنْ ذَلِکَ الْعُجْب؛ [2] اگر گناه نکنید برای شما از چیزی بزرگتر از گناه می ترسم و آن عجب است .


 

2. “عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَلِمَ أَنَّ الذَّنْبَ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْعُجْبِ وَلَوْ لَا ذَلِکَ مَا ابْتُلِیَ مُؤْمِنٌ بِذَنْبٍ أَبَدا”؛[3] خدای تعالی می دانست که گناه از عجب و خود پسندی برای مؤمن بهتر است و اگر چنین نبود هرگز مؤمنی را به گناه مبتلا نمی کرد .


 

3. “عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَنْدَمُ عَلَیْهِ وَیَعْمَلُ الْعَمَلَ فَیَسُرُّهُ ذَلِکَ فَیَتَرَاخَی عَنْ حَالِهِ تِلْکَ فَلَأَنْ یَکُونَ عَلَی حَالِهِ تِلْکَ خَیْرٌ لَهُ مِمَّا دَخَلَ فِیه”؛[4] گاهی انسان گناه می کند و پشـیمان می شـود، سپس عملی نیک انجام می دهد و خوشـحال می شـود، به علت همین سرور و شـادمانی از حالی که قبل از عمل نیک داشـت تنزّل می کند، پس اگر بر آن حال گناه باقی می ماند برایش بهتر بود.


 

4. “عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ أَتَی عَالِمٌ عَابِداً فَقَالَ لَهُ کَیْفَ صَلَاتُکَ فَقَالَ مِثْلِی یُسْأَلُ عَنْ صَلَاتِهِ وَأَنَا أَعْبُدُ اللَّهَ مُنْذُ کَذَا وَکَذَا قَالَ فَکَیْفَ بُکَاؤُکَ قَالَ أَبْکِی حَتَّی تَجْرِیَ دُمُوعِی فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ فَإِنَّ ضَحِکَکَ وَأَنْتَ خَائِفٌ أَفْضَلُ مِنْ بُکَائِکَ وَأَنْتَ مُدِلٌّ إِنَّ الْمُدِلَّ لَا یَصْعَدُ مِنْ عَمَلِهِ شَیْءٌ”؛[5] عالمی نزد عابدی آمده از او پرسید: نمازت چگونه است؟ عابد گفت: آیا از چون منی درباره نمازش سؤال می کنی در حالی که از فلان وقت خدا را عبادت می کنم. پرسید: گریه ات چگونه است؟ جواب داد: می گریم تا اشکم جاری می شـود. عالم گفت: اگر در حال ترس از خدا می خندیدی از این گریه در حال خود شیفتگی بهتر بود؛ زیرا چیزی از عمل شخصی که به خود می نازد بالا نمی رود .


 

5. “عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا (ع) قَالَ دَخَلَ رَجُلَانِ الْمَسْجِدَ أَحَدُهُمَا عَابِدٌ وَالْآخَرُ فَاسِقٌ فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَالْفَاسِقُ صِدِّیقٌ وَالْعَابِدُ فَاسِقٌ وَذَلِکَ أَنَّهُ یَدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلًّا بِعِبَادَتِهِ یُدِلُّ بِهَا فَتَکُونُ فِکْرَتُهُ فِی ذَلِکَ وَتَکُونُ فِکْرَةُ الْفَاسِقِ فِی التَّنَدُّمِ عَلَی فِسْقِهِ وَیَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ”؛[6] دو نفر وارد مسجد شدند در حالی که یکی عابد بود و دیگری فاسق سپس از مسجد خارج شدند در حالی که فاسق به مرتبه صدیقین رسیده بود و عابد فاسق گشته بود زیرا عابد در حالی داخل مسجد شـد که به فکر عبادتش بود و به آن می نازید ولی فکر فاسق در پشیمانی از کرده خود بود و از گناهان خود استغفار می کرد .


 

6. “عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بَیْنَمَا مُوسَی (ع) جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ إِبْلِیسُ وَعَلَیْهِ بُرْنُسٌ ذُو أَلْوَانٍ فَلَمَّا دَنَا مِنْ مُوسَی (ع) خَلَعَ الْبُرْنُسَ وَقَامَ إِلَی مُوسَی فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَی مَنْ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا إِبْلِیسُ قَالَ أَنْتَ فَلَا قَرَّبَ اللَّهُ دَارَکَ قَالَ إِنِّی إِنَّمَا جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَیْکَ لِمَکَانِکَ مِنَ اللَّهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ مُوسَی فَمَا هَذَا الْبُرْنُسُ قَالَ بِهِ أَخْتَطِفُ قُلُوبَ بَنِی آدَمَ فَقَالَ مُوسَی فَأَخْبِرْنِی بِالذَّنْبِ الَّذِی إِذَا أَذْنَبَهُ ابْنُ آدَمَ اسْتَحْوَذْتَ عَلَیْهِ قَالَ إِذَا أَعْجَبَتْهُ نَفْسُهُ وَاسْتَکْثَرَ عَمَلَهُ وَصَغُرَ فِی عَیْنِهِ ذَنْبُهُ”؛[7] حضرت موسی (ع) نشسته بود که ابلیس با شنلی رنگارنگ نزد او آمد وقتی نزدیک موسی رسید شنل را برداشت و سلام کرد. موسی (ع) فرمود: کیستی؟ گفت: ابلیس. فرمود: خدا تو را به کسی نزدیک نکند. ابلیس گفت: به خاطر منزلتی که نزد خدا داری برای عرض سلام آمده ام. پرسید این شنل چیست؟ گفت: بوسیله آن قلوب مردم را می ربایم. پرسید: چه گناهی است که اگر انسان آن را انجام دهد تو بر او مسلّط و مستولی می شوی. ابلیس گفت: هنگامی که دچار عجب و خود پسندی شود و عباداتش در نظرش زیاد جلوه کند و گناهانش در نظرش کوچک شود .


 

7. “قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِدَاوُدَ (ع) یَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِینَ وَأَنْذِرِ الصِّدِّیقِینَ قَالَ کَیْفَ أُبَشِّرُ الْمُذْنِبِینَ وَأُنْذِرُ الصِّدِّیقِینَ قَالَ یَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِینَ أَنِّی أَقْبَلُ التَّوْبَةَ وَأَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ وَأَنْذِرِ الصِّدِّیقِینَ أَلَّا یُعْجَبُوا بِأَعْمَالِهِمْ فَإِنَّهُ لَیْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَکَ”؛[8] خدای تعالی به داود (ع) فرمود: ای داود گناهکاران را مژده بده و صدّیقین را بترسان. داود عرض کرد: چگونه گناهکاران را بشارت دهم و صدیقین را بترسانم؟! فرمود: گناهکاران را بشارت ده چرا که من توبه را می پذیرم و از گناهان می گذرم و صدیقین را بیم ده تا از اعمالشان دچار عجب نشوند؛ بدرستی که هر بنده ای را اگر برای حساب نگاه دارم هلاک خواهد شد.


 

[1]«قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام الْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ مِمَّنْ یُعْجَبُ بِعَمَلِهِ وَلَا یَدْرِی بِمَا یُخْتَمُ لَهُ فَمَنْ أُعْجِبَ بِنَفْسِهِ وَفِعْلِهِ فَقَدْ ضَلَّ عَنْ مَنْهَجِ الرُّشْدِ وَادَّعَی مَا لَیْسَ لَهُ وَالْمُدَّعِی مِنْ غَیْرِ حَقٍّ کَاذِبٌ وَإِنْ خَفِیَ دَعْوَاهُ وَطَالَ دَهْرُهُ وَإِنَّ أَوَّلَ مَا یُفْعَلُ بِالْمُعْجَبِ نَزْعُ مَا أُعْجِبَ بِهِ لِیَعْلَمَ أَنَّهُ عَاجِزٌ حَقِیرٌ وَیَشْهَدَ عَلَی نَفْسِهِ لِیَکُونَ الْحُجَّةُ عَلَیْهِ أَوْکَدَ کَمَا فُعِلَ بِإِبْلِیسَ وَالْعُجْبُ نَبَاتٌ حَبُّهَا الْکُفْرُ وَأَرْضُهَا النِّفَاقُ وَمَاؤُهَا الْبَغْیُ وَأَغْصَانُهَا الْجَهْلُ وَوَرَقُهَا الضَّلَالَةُ وَثَمَرُهَا اللَّعْنَةُ وَالْخُلُودُ فِی النَّارِ فَمَنِ اخْتَارَ الْعُجْبَ فَقَدْ بَذَرَ الْکُفْرَ وَزَرَعَ النِّفَاقَ وَلَا بُدَّ لَهُ مِنْ أَنْ یُثْمِر»، مصباح الشریعة، ص 81، ‌موسسة الاعلمی للمطبوعات.

[2] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 69، ص 329، موسسه الوفاء، ‌بیروت، 1409ق.

[3] کلینی، الکافی، ج2، ص 313، دار الکتب الاسلامیة، تهران.


[4] همان، ج 2، ص 31.


[5] همان، ج 2، ص 313.


[6]همان، ج 2،‌ص 314. 

چطور غرور خود را بشکنیم


[7] همان.


[8] همان.


 

آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید

ما 7354 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.

چطور غرور خود را بشکنیم
چطور غرور خود را بشکنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *