چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

 
helpkade
چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم
چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

حوزه/ احساس حقارت و یا به تعبیر فارسی «احساس کهتری» از جمله عواطف و احساس هایی است که هر فرد در زندگی روزمره خود به شکلی آن را تجربه می کند و تقریباً تمامی افراد بشر بیش و کم با این احساس درگیرند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» کتاب «نقش باورهای دینی در رفع نگرانی ها» اثری از حبیب الله طاهری است که فصول چهارده گانه این کتاب در شماره های گوناگون تقدیم حضور شما فرهیختگان می گردد.

فصل نهم: عقده حقارت و راه های درمان آن

چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

مقدمه

احساس حقارت و یا به تعبیر فارسی «احساس کهتری» از جمله عواطف و احساس هایی است که هر فرد در زندگی روزمره خود به شکلی آن را تجربه می کند و تقریباً تمامی افراد بشر بیش و کم با این احساس درگیرند.

این احساس از طرفی از گران بهاترین انگیزه ای است که آدمی را برمی انگیزد تا به تکامل خویش و راه کارهای رسیدن به آن، بیندیشند، این ارزشمندی تا جایی است که مبنای حرکت و موجب گذر از کهتری به مهتری می گردد؛ مثل این که «دموستن یونانی» که در کودکی الکن و کم رو بود، به خطیبی بی بدیل و «تیمور لنگ» در نوع خود، جهان گیری کم نظیر می گردد. (296)

همین احساس از سوی دیگر می تواند در انسان های مبتلا به این حس، نقشی مخرب و ویران گر داشته باشد و باعث رفتارهای نامطلوب و غیرعادی گردد، از قبیل: خودنمایی، ریاکاری، خشونت گری، تندخویی، برتری طلبی، ماجراجویی، تخریب دیگران، و ترور شخصیت آنها با تهمت، غیبت، دروغ، استهزا و روآوردن به کامجویی های موقت از قبیل: اعتیاد به مواد الکلی و مخدر و سرانجام، بزهکاری، خودکشی و…، که همگی نشانه «حس حقارت» و خواری و ذلتِ نفسِ آن شخصِ مبتلا به این حس است.

بنابراین «احساس حقارت» هم چون سکه دو رویی است که یک طرف آن سعادت و سربلندی را در پی دارد و روی دیگر آن ضعف و عقب ماندگی او را. با این حال موفقیت و عدم موفقیت آن در چگونگی مواجهه و برخورد آدمی با این احساس است؛ لذا نمی توان اصل «احساس حقارت» را بد و نامطلوب دانست؛ زیرا ممکن است همین حس سبب موفقیت، برتری و مهتری آدمی گردد، اما اگر انسان در زندگی روزمره خود با شکست مواجه شود و خواسته های او برآورده نشود و در بروز حوادث، با حوادث ناگوار برخورد کند، آن گاه این حس حقارت به «عقده حقارت» تبدیل می شود. در این صورت تبعات و آثار نامطلوبی در جامعه از خود به جای خواهد گذشت.

بنابراین، احساس حقارت دارای بار مثبت و منفی است. مقصود ما در این جا بررسی بُعد منفی آن یعنی «عقده حقارت» است که متأسفانه در عصر حاضر غالب انسان ها با آن دست و پنجه نرم می کنند. سعی در این نوشتار نخست بیان علل و عوامل «عقده حقارت» و بعد توضیح دوران ظهور و بروز آن، و سپس اشاره به آثار و تبعات آن و در پایان تعیین و بررسی راه کارهای درمان آن در منابع اسلامی است. بنابراین مطالب اصلی مقاله عبارت است از:

1. علل و عوامل عقده حقارت؛

2. دوران ظهور و بروز احساس حقارت؛

3. آثار و تبعات عقده حقارت؛

4. راه کارهای درمان آن در منابع اسلامی.

1. علل و عوامل عقده حقارت

عقده حقارت همانند سایر موجودات این عالم مشمول نظام علی و معلولی است که برای آن می توان علل و عوامل بسیاری را برشمرد. از جمله، علل و عوامل ذیل است.

الف: سرکوب شدن حس تفوق طلبی

روان شناسان در وجود انسان از حسی به نام «حس تفوق طلبی و برتری جویی» و یا به تعبیر علامه طباطبایی(ره) «حس استخدام» (297) خبر دادند که این حس ریشه و اساس بسیاری از احساسات و کارهای هنجار و ناهنجار است. همین حس در صورت سرکوب شدن، می تواند یکی از علل و عوامل پیدایش عقده حقارت باشد؛ زیرا این حس در وجود انسان در تمام مراحل زندگی، از کودکی تا پیری وجود دارد. لکن برای ظهور و بروز آن موانع بسیاری وجود دارد. کودک در درون خانه و سپس در جامعه با صدها موانع برای ابراز این حس مواجه است و نمی تواند آن چه را که می خواهد، جامه عمل بپوشاند. این جاست که نسبت به ضعف خود آگاه می شود؛ زیرا در مبارزه با بزرگ سالان و موانع دیگر شکست می خورد و عقده حقارت به او دست می دهد.

ب: تأثیر محیط

منظور از محیط و تأثیر آن در پیدایش عقده حقارت، اعم از خانه، مدرسه و اجتماعی است که در آن زندگی می کنیم. مثلا اگر در محیط خانه، پدر و مادری همواره فرزند خود را با سایر افراد خانواده یا فرزندان همسایه و دوستان درخشان تر از او مقایسه کنند و دایم وی را در عذاب سرزنش قرار دهند که چرا همسان و هم طراز با دیگران پیش نمی رود و یا به خواسته های طبیعی وی احترام نگذاشته و با سخت گیری، تندی، خشونت و تحقیر با او برخورد نمایند و یا در مدرسه، معلم به جهت این که دانش آموزی نتوانسته از عهده تکلیفش برآید او را در جمع شاگردان و هم کلاسان مورد سرزنش و خفت قرار دهد و یا در محیط اجتماع بزرگ سالان، به جهت عدم موفقیت در کارها، مورد تحقیر و سرزنش قرار گیرد، قهراً عقده حقارت دراین افراد ظهور و بروز خواهد داشت و اینها خود را انسانی خوار و شکست خورده و حقیر در جمع دیگران می یابند و آثار این احساس در آنها ظاهر خواهد شد.

ج: معلولیت های جسمی

عقده حقارت ممکن است از یک نقص بدنی یا روانی سرچشمه گیرد. هر کودک یا نوجوان عاجز، ناقص، عقب افتاده ذهنی و یا نحیف و کند ذهن، در برابر نارسایی خود در واقع دو بار رنج می برد؛ یک بار به علت این که در محیط خود واقعاً در موقعیت کهتری قرار دارد و بار دیگر به علت این که مورد استهزا و تمسخر دوستان، هم سالان و اطرافیان قرار می گیرد.

به عقیده «آدلر» عقده حقارت در سه دسته از افراد دیده می شود که از جمله آنها مورد ذیل است: «افراد ناقص الخلقه یعنی افرادی که به ویژه از کودکی دارای نقیصه بدنی بودند و همواره این کمبود موجب شده است که خود را در میان هم سالان خویش زبون تر و ناتوان تر احساس کنند، مانند کودکی که بر اثر فلج بودن دست یا پا نتواند در جمع دیگران در بازی شرکت کند». (298)

د: صفات غیرعادی

وجود پاره ای از صفات، نشانه ها یا خصوصیات غیرعادی، در برخی افراد بدون آن که جنبه کهتری واقعی و نقصی داشته باشد، آنان را در معرض تمسخر و ریش خند دیگران قرار می دهد و گاه برای آنان نامی مضحک و مستهجن می سازند که در تمام مدت زندگی آن نام دامن گیر آنهاست نظیر پخمه، بی رگ، کرگدن، روباه، بی مخ و… این نوع برخورد با افراد، باعث ظهور و بروز عقده حقارت خواهد شد.

ه: خودفراموشی

ممکن است علت عقده حقارت، امری بیرونی نباشد، بلکه خود، علت پیدایش آن شود. لذا خودفراموشی که آن نیز معلول خدافراموشی است (299) یکی از علل پیدایش عقده حقارت است، چرا که انسانِ از خود غافل، انسانی حقیر و پست خواهد بود. براساس مکتب انبیا و دستورهای الهی دو چیز مایه خوشبختی بشر است: نخست یاد خدا و دیگری یاد روز جزا. (300) لذا توجه به مبدأ و معاد در سرلوحه برنامه های تربیتی انبیا و اولیا قرار داشته و تأثیر آن در پاک سازی فرد و اجتماع کاملاً چشم گیر است.چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

غفلت از این دو باعث سقوطِ انسان تا سرحد حیوانیت و پست تر از آن است. (301) آن گاه انسان با درک این سقوط، خفت، خواری و ذلت را به خوبی احساس می کند.

و: از دست دادن پدر و مادر و همسر

از دست دادن نعمت های بزرگ از قبیل پدر، مادر و همسر می تواند یکی از عوامل عقده حقارت و احساس کهتری باشد. مطالعه و جست وجو در روحیه خانواده های بی سرپرست و فرزندانی که از نعمت وجود پدر و مادر محرومند، روشن گر این مدعاست. فرزندان یتیم چون خود را بی حامی و یاور می بینند، حس حقارت و کهتری می نمایند.

ز: فقر و تنگدستی

چه بسا فقر و تنگدستی پدر و مادر در برآورده نساختن خواسته های مالی فرزند، باعث عقده حقارت فرزند در جمع هم سالان او که از همه نعمت ها برخوردارند، باشد و حتی برای سرپرست خانواده نیز که توان رفع نیاز مالی برای اعضای خانواده را ندارد، در برابر آنان باعث شرمندگی و در مقایسه خود با هم نوعان خود سبب عقده حقارت و خفت است.

مولا علی علیه السلام می فرماید:

«الفَقْرُ اَلْموتُ الاَکبَر؛ (302) فقرِمالی برای انسان مرگی بزرگ است».

کودکانی که در طفولیت با شرایط سخت مالی رشد کرده اند در باطن خود نوعی عقب ماندگی و ضعف احساس می کنند و این احساس در خاطره آنان تا پایان عمر باقی می ماند.

ح: احساس گناه

گناه کاری و عصیان، یکی دیگر از علل عقده حقارت است؛ چون کسی که مرتکب گناه شد و پرده احترام به قانون را دریده است، همواره در فشار و شکنجه های وجدان اخلاقی است و خویشتن را انسانی پلید، آلوده و شرمسار می بیند. لذا همواره کوشش می کند که گناهان خود را مخفی نگه داشته و حتی صحنه های شرم آور آنها را نیز فراموش کند؛ ولی وجدان اخلاقی گناه کار او را آرام نمی گذارد و با سرزنش های مداوم خود می کوشد که گناهان را در خاطر وی زنده نگه دارد و او را رنج دهد.

این شرمساری و حقارتی که در اثر گناه دامن گیر او شده، همواره او را در نظر او پست و زبون جلوه می دهد و بر شخصیت و استقلال وی ضربه وارد می سازد و گناه کار نیز می کوشد تا از راه خودسازی تصنعی، ضعف روانی خود را پوشانده و خود را فردی نیرومند، با شخصیت و صاحب احترام جلوه دهد. لکن از رفتار تملق آمیز او باطن پلیدش شناخته می شود.

دوران ظهور و بروز احساس حقارت

پس از گذشت دوران کودکی ممکن است در هر مرحله ای از مراحل زندگی، احساس حقارت ظهور و بروز داشته باشد. لکن به طور مشخص می توان انگشت روی دو مرحله و دو دوره از زندگی گذاشت که ظهور و بروز عقده حقارت و احساس کهتری، مشخص تر و بارزتر است؛ یکی دوران بلوغ و دیگری دوران پیری است.

یک: دوران بلوغ

بلوغ را می توان یکی از مهم ترین دوره های زندگی دانست که از نظر فیزیولوژیکی، فیزیکی و روانی تحولات بسیار عمیقی در فرد ایجاد می کند و باعث می شود که نظم جسمانی و روانی نوجوان به هم بخورد. نوجوان در این دوره از نظر جسمانی در حال رشد و از لحاظ عاطفی نارس و از نظر تجربه محدود و از لحاظ فرهنگِ اجتماعی، بسیار شکننده و تحت تأثیر است. بلوغ، یک دوران بی سروسامان است. به عبارت دیگر هنگامی از زندگی است که شخص غالباً دست خوشِ کشمکش های گوناگون است. از نظر بهداشت روانی، شناخت این تحولات به ویژه در آن قسمت ها که تغییرات چشم گیر در رفتار و کردار نوجوان آشکار می گردد بسیار پراهمیت و سرنوشت ساز است.(303)

جوانان نوخاسته و تازه بالغ، از دو جهت خود را ضعیف می بینند و در خویشتن احساس حقارت می کنند: یکی از خاطرات ناتوانی ایام گذشته و دیگر از تزلزل و اضطراب نسبت به آینده.

جوانی که تازه دوران کودکی را پشت سر گذاشته و به منزل شباب و جوانی قدم نهاده، تشنه قدرت و نیرومندی است؛ زیرا هنوز ضعف ایام طفولیت را از یاد نبرده است. به خاطر دارد که تا دیروز طفلی بوده و از خود استقلال و شخصیتی نداشته است و اینک که جوان و نیرومند شده از خاطره ضعف و رنج آور دوران کودکی متأثر و در خود احساس حقارت می کند و می خواهد این نقیصه هرچه زودتر جبران شود تا بتواند مستقلاً اظهار وجود نماید و توانایی خود را به دیگران بقبولاند.

آدلر(304) تشخص طلبی را واکنشی در برابر احساس حقارتِ واقعی یا خیالی یا جبران آن می داند. او می گوید: نوعی حقارت و کهتری دامن گیر همه است و آن این که، همه روزی بچه بودند و در کودک حس حقارت بر سه تجربه متقارن مبتنی است: نخست احساس ناتوانی؛ دوم احساس ضعیف تر بودن از بزرگ سالان؛ سوم احساس وابستگی به بزرگ سالان. هر کودکی می خواهد آدمِ بزرگی باشد و در راه برتری می کوشد تا بر احساس کم و کاستی خود فایق آید.(305)

برای جوانان زمان بلوغ، زمان پرواز از آشیانه هاست؛ زمانی است که می توانند تنها و آزاد به سوی انجمن ها و مجامع جوانان بگریزند. در حالی که هنوز از جدایی و تنهایی وحشت دارند، همین تفاوت بین خواسته ها و قدرت برآورد آنها سبب می شود که جوانان غالباً رفتاری زننده و ناموزون پیدا کنند.(306)

به هرحال دوران بلوغ، یکی از دوران پرتلاطم و دوران بروز احساس حقارت است.

دو: دوران پیری

کهن سالان بر اثر ناتوانی روزافزون، در خود احساس ضعف و حقارت می کنند و می کوشند از هر راهی که ممکن است، قدرتی به دست آورند و به وسیله آن، حقارت خویش را جبران نمایند. اینان به خاطر دارند که دیروز قوی و توانا بودند و اینک فرسوده و ناتوان شده اند، اعصاب پولادینشان لرزان گردیده و قوای بدنشان به سستی گرائیده است، چشمشان کم فروغ و گوششان ضعیف و اندامشان سست شده و قدرت فعالیت و تحرک را از دست داده اند.

دیروز خود حامی دیگران بودند؛ ولی امروز مانند کودکان به حمایت و دستگیری دیگران نیاز دارند. ناتوانی و عجز ایام پیری، یک ضعف تخیلی و حقارت موهوم نیست که با تجزیه و تحلیل روانی بتوان آن را برطرف نمود، بلکه یک ضعف واقعی و حقیقی است که دامن گیر کهن سالان می شود، دردی که در تمام قوای آنها اثر نامطلوب می گذارد.

خودنمایی و کتمان حقارت از راه های مختلف

جوانان و پیران هر دو از یادآوری گذشته خود احساس حقارت می کنند. با این تفاوت که گذشته جوان، ضعفِ دوران کودکی است و گذشته پیران، قوت و نیرومندی ایام جوانی است. لذا احساس حقارت پیران به مراتب شدیدتر و خطرناک تر از جوانان است.

جوانان راه فراز زندگی را می پیمایند و به سوی قدرت پیش می روند. هر روزی که بر آنان می گذرد، نیرومندتر می گردند و به تدریج نگرانی های گذشته را فراموش می کنند و عقده حقارتشان خودبه خود گشوده می شود، ولی پیران در راه نشیب زندگی قدم برمی دارند و هر روز که بر آنان می گذرد، ناتوان تر می شوند و قهراً احساس ضعفشان شدیدتر و عقده حقارتشان محکم تر می گردد. لذا در هنگام عکس العمل نشان دادن، کهن سالان نمی توانند مانند جوانان به نعره زدن و فریاد کشیدن یا تخریب و تهاجم، قدرت نمایی، اظهار وجود و جبران احساس حقارت نمایند، بلکه برای این که از گردونه کاملاً خارج نشوند و تمام ارزش و شخصیت خود را از دست ندهند، کوشش می کنند تا از راه های ممکن برای خود جایی باز کنند و با به دست آوردن قدرت یا ثروتی، خود را به حساب بیاورند و به این وسیله، حقارت خویش را بپوشانند و احیاناً برای ابراز وجود و عرضه شخصیت، دست به کارهایی خطرناک می زنند که ذیلاً به بعضی از آنها اشاره می کنیم.

الف: جمع ثروت

یکی از مجاری کسب قدرت برای تمام طبقات مردم، در همه ادوار زندگی، گردآوری ثروت و جمع مال است؛ زیرا اکثر مردم ثروتمندان را نیرومند، مهم و صاحب امتیاز تلقی می کنند و آنان را با دیده احترام و تکریم می نگرند. ثروت می تواند بسیاری از عیوب و نقایص را بپوشاند و به آدمی جمال و زیبایی اجتماعی ببخشد. لذا سال خوردگان، مناسب ترین وسیله قدرت یابی و تفوق جویی و بالاخره جبرانِ حقارت را که با مزاج ناتوانشان سازش دارد، جمع آوری ثروت می دانند. اینان می توانند از راه جمع آوری مال، کسب نیرو کنند و به این وسیله برتری خود را اثبات نموده و ضعف و حقارت خویش را بپوشانند. به همین خاطر است که آدمی وقتی پیر می شود، به طور آگاه یا ناآگاه در ثروت اندوزی حریص تر می گردد و بیش از پیش به اموال خود دل بستگی و علاقه نشان می دهد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«یهْرِمُ ابْنُ آدَمَ وتَشِبُّ مِنْهُ اثْنَتانِ اَلْحِرصُ وَالأمَلْ؛(307) فرزند آدم به پیری می رسد ولی دو صفت در وجودش جوان می گردد یکی حرص و دیگری آرزو».

در حدیث دیگری فرمودند:

«الشَّیخُ شابٌّ فی طَلَبِ الدُّنِیا؛(308) پیر سال خورده و ناتوان در دنیاطلبی جوان و تواناست».

ب: مداخله در امور دیگران

بعضی از پیرانِ فاقد ثروت، برای آن که خود را بنمایانند و اظهار وجود نمایند، به اظهارنظر در کارهای دیگران می پردازند. در محیط خانه به کودکان تندی و خشونت می کنند، به جوانان اندرز و نصیحت می گویند یا آنان را مورد توبیخ و سرزنش قرار می دهند، در کارهای میان سالان تفتیش و تفحص می کنند و بدون این که از آنان خواسته باشند اظهارنظر می کنند و تاجایی که دستشان برسد در کوچه و بازار، در کوی و برزن، مسجد و معبد در امور مردم مداخله می نمایند و نسبت به اعمال شان نظر موافق یا مخالف می دهند و گاهی در این کار آن قدر زیاده روی می کنند که همه را به ستوه می آورند.

ویل دورانت می گوید: «یکی از مسایل دقیق روان شناسی امروز این است که آیا جوانان در ارتکاب محرمات بیشتر لذت می برند یا پیران در تخطئه و نکوهش آنان؛ از نظر اخلاق، زندگی دو دوره دارد: دوره نخستین، فرو رفتن در لذات و شهوات و دوره دوم پند و نصیحت به دیگران است. در این دوره شهوات به حزم و احتیاط بدل می گردد و طوفان امیال رنگ اندرز به خود می گیرند».(309)

ج: نقل قصه های عجیب و غریب

بعضی از پیران و سال خوردگان برای اظهار وجود و جلب توجه دیگران و جبران حقارت خود گاهی قصه های عجیب و غیرواقعی را به عنوان مشاهدات ایام عمر خود نقل می کنند و گاهی خود را قهرمان وقایع مهم و پرهیجان معرفی می نمایند و گاهی روزگار گذشته و حال را با هم می سنجند و بر خوبی های گذشته افسوس می خورند و از بدی های کنونی ابراز تأسف و تأثر می کنند. آنان در این قبیل گفتار و رفتارشان یک هدف اساسی دارند و آن، این که در مقابل دیگران عرض اندام کنند، تفوق و برتری خود را نشان دهند، ضعف خویشتن را بپوشانند و از احساس حقارت درونی خود بکاهند.

د: عکس العمل های خطرناک

اگر جوانان و میان سالان نسبت به سال خوردگان سخت گیری کنند و به آنان میدان خودنمایی و عرض وجود ندهند و با تندی و خشونت برخورد نمایند، ممکن است گروهی از آنان به عزلت و انزوا بگرایند و بدون این که آسیبشان به کسی برسد، باقی مانده عمرشان را با سکوت و انزوا بگذارنند؛ ولی گروه دیگر، خصوصاً اگر بی ایمان و نادان باشند، ممکن است برای جبران حقارت خود به عکس العمل های خطرناک دست بزنند و در خانواده و اجتماع، مفاسد بزرگی به بار بیاورند. مثلاً دختران پاک دامن را رمی به بی عفتی کنند، به پسران عفیف و شریف تهمت بزنند، بین زنان و شوهران جدایی بیفکنند، فرزندان را بر ضد پدر و مادرشان بشورانند، محیط خانه را دچار بی نظمی و اختلال کنند، در اجتماع نیز جوانان را علیه بزرگ سالان تحریک نموده و بشورانند، بین مردم تفتین و افساد کنند، بذر اختلاف و ناسازگاری بیفشانند، افراد را به جان هم بیندازند و خلاصه برای آن که خود را منشأ اثر نشان دهند و توجه دیگران را به خود جلب نمایند، ممکن است مرتکب انواع گناهان و پلیدی ها شوند و زیان های غیرقابل جبرانی به بار آورند. اینجاست معنای کلام امام هادی علیه السلام به خوبی فهمیده می شود که فرمودند:

«مَن هانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ فلا تأمَن شَرَّهُ؛ کسی که خود را ناچیز و خوار می یابد و در باطن احساس ذلت و حقارت می کند، از شر او ایمنی نداشته باش».(310)

این ها و ده ها پیامدهای دیگری که ممکن است از پیر حقیر سرزند.

آثار و تبعات عقدة حقارت

زمانی که عقده حقارت در فرد شدت یافت، او برای کاهش و پیش گیری از خطرهای احتمالی آن به مکانیزم های دفاعی جبران، متوسل می شود. حال گاه جبران، واقعی و حقیقی است که موجب کاهش عقده حقارت و دست یابی به تعادل می گردد، ولی در بسیاری از موارد، جبران ها، انحرافی و کاذبند که در این صورت احساس حقارت در یک دور باطل، نه تنها کاهش نمی یابد، بلکه به صورتی ویران گر و مخرب تشدید می گردد. این همان صورتی است که پیامدهای ناگوار دارد و منظور ما در این جا اشاره به برخی از آن پیامدهای ناگوار است که ذیلاً به صورت اجمال و اختصار به آنها می پردازیم.

الف: کتمان حقارت و خودنمایی

افراد مبتلا به این حس وقتی در خود استعداد جبران صحیح آن را نمی یابند، درصدد برمی آیند که با کتمان آن و خودنمایی به شیوه های مختلف و ریاکاری، نظر اطرافیان را نسبت به خود منحرف ساخته و به خود جلب نمایند. این خودنمایی ها در افراد مختلف به صورت های گوناگون ظهور و بروز دارد. به عنوان نمونه انسان های ترسو ژست شجاعانه می گیرند و می خواهند خود را شجاع و با شهامت نشان دهند. یا جوان شکست خورده در تحصیلات عالی و یا در رسیدن به یک موقعیت اجتماعی، می خواهد خود را تحصیل کرده و موفق جلوه دهد و از هر راه ممکن خودنمایی نموده و در جامعه اظهار وجود نماید ولو با پوشیدن لباس های تجملی، آرایش های کذایی، شبهه افکنی، سنت شکنی، ادای استاد یا دانشجو یا دکتر را درآوردن، لباس های شهرت پوشیدن، ادای فوتبالیست ها یا چهره های معروف سینما را درآوردن، سفره های رنگین، کتاب خانه های کذایی، تهیه تجملات پرزرق و برق در منازل و… همه این ها برای کتمان آن حقارت درونی است و می خواهد خود را در ظاهر به گونه ای غیر از آنچه که هست نشان دهد.

ب: بدرفتاری با دیگران

افراد مبتلا به عقده حقارت برای جبران آن دست به کارهای غیرعادی و نامطلوب می زنند، در خانه با کودکان و دیگر افراد منزل بدرفتاری دارند، دشنام می دهند، با ضرب و شتم، ایجاد رعب و وحشت می نمایند و ضمناً اعمال ناپسند خود را به حساب تربیت فرزندان و انضباط خانوادگی می گذارند. هم چنین در برخورد با همسایگان، دوستان و همکاران بدرفتاری دارند و احیاناً جست وجو در کار و زندگی آنها نموده و بالاخره در هر مناسبتی می خواهند ولو با اعمال خلافشان خود را مطرح نمایند.

ج: تخریب دیگران

افراد مبتلا به این حس، وقتی نتوانند خود را مسلط و مهتر و برتر سازند درصدد استفاده از تخریب دیگران برمی آیند. به ویژه نسبت به کسانی که در دل کدورتی دارند، حساسیت بیشتری نشان می دهند. همواره در کمین رفتار و جزئیات زندگی آنان هستند و اگر کوچک ترین خطایی ببینند آن را بزرگ کرده و در برابر دیگران آنان را به باد استهزا می گیرند. برای جبران حقارت درونی خود به ترور شخصیت افراد اقدام می کنند. در این راستا از هر نوع تهمت، غیبت، استهزا، اسناد القاب بد، شایعه پراکنی و دروغ پردازی ابایی ندارند، و با ابزارهای آلوده، به تخریب و تضعیف دیگران می پردازند. چه زیبا فرمودند معصومین علیه السلام که این نوع کارها از خواری و ذلت نفس افراد است. رسول خدا فرمودند:

«لا یکذِبُ الکاذِبُ اِلاّ من مَهانَةِ نَفْسِهِ؛(311) دروغ گو هرگز دروغ نمی گوید مگر بخاطر حقارتی که در نفس خود احساس می کند».

و نیز علی علیه السلام فرمود:

«الْغَیبَتُه جُهدُ الْعاجِز(312)؛ نهایت تلاش یک فرد عاجز و حقیر غیبت کردن است».

و امام هادی علیه السلام فرمود:

«مَنْ هانَتْ عَلَیهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَنَ شَرِّهُ(313) ؛ کسی که خود را خوار و ناچیز و حقیر می یابد و در باطن احساس ذلت و حقارت می کند، از شر او در امان مباش».

د: خودباختگی و روشن فکرنمایی

افراد مبتلا به این حس گرفتار فقدان اعتماد به نفس، وابستگی شدید، عدم اتکا به خود، خودباختگی و بی هویتی می شوند. این صفات در دوران مختلف زندگی از طفولیت تا کهن سالی در هر زمان به تناسب سن و سال آنها ظهور می نماید. مثلاً در دوران کودکی به صورت جدا شدن از والدین، ترس از مدرسه، کم رویی، و در دوران جوانی به صورت انزوا و کناره گیری و در سنین جوانی و بالاتر احیاناً به صورت روآوردن به فرهنگ های بیگانه و تمدن های دیگران، ظاهر می شود. از آن جا که این فرد در جامعه خودی و فرهنگ ملی و دینی خود، خود را ناتوان و شکست خورده می بیند، مدعی می شود که چون جامعه سنتی، پاسخ گوی نیازشان نیست، به دنبال جامعه ای مدرن و فرهنگی فراتر از فرهنگ جامعه سنتی خود می باشد. در حالی که مسأله چیز دیگری است و او برای جبران حقارت خود چنین می گوید. این افراد کهتر و حقیر در هر سه نهضت: مشروطه، صنعت نفت و انقلاب اسلامی، به وضوح دیده می شوند. عده ای در هر سه مرحله بودند که تمام تلاششان در وابسته کردن کشور به بیگانه بوده و تمام حرفشان این بود که ما بدون اتکا به بیگانگان توان ادامه زندگی و پیشرفت را نداریم، و غرب زدگی چیزی جز خودباختگی در برابر غرب نیست و امام راحل مکرر به این جهت در کلمات خود اشاره داشتند و این بینش را همواره مایه بدبختی جامعه می دانستند.(314)

ه: رو آوردن به کام جویی های موقت

روآوردن به لذت ها و تجملات، موقتاً فکر مشکلات را از ذهن بشر خارج می سازد. افراد مبتلا به عقده حقارت، از سویی به علت شکست های پی درپی احساس می کنند که باید از هر راه ممکن سطح ارزشی خود را بالا ببرند و از سوی دیگر خود را برای اصلاح رفتار یا تغییر جهت اساسی در سطح بالاتر نالایق می بینند. لذا به کام جویی های موقت پناه می برند. از قبیل نوشیدن مشروبات الکلی، استعمال مواد مخدر، لذت های جنسی و بالأخره انبوهی از تفریحات و هیجان های رایج که به طور موقت باعث ارضای خواسته است که متأسفانه این نوع کام جویی ها در جامعه به راحتی در دسترس افراد قرار دارد و آثار شوم آنها نیز به وضوح مشاهده می شود؛ چون با تن دادن به این نوع جبران های کاذب، نه تنها احساس حقارت درونی جبران نمی شود، بلکه به طور طبیعی شدت پیدا کرده و نیاز به جبران را در فرد، افزایش می دهد. لذا جامعه مبتلا به چنین حالتی، رنگ سعادت و خوشبختی را نخواهد دید و دایم باید وابسته به غیر باشد به همین جهت رو آوردن به کام جویی های موقت غالباً طرح استعمار برای کشورهای زیر سلطه است.

و: خود برتربینی

انسان در اثر ابتلا به عقده حقارت دچار بیماری کبر و خودبرتربینی می شود، به مردم بی اعتنا می شود، تجاوز می کند، به عصیان و طغیان می گراید، مردم را به حساب نمی آورد، اصول اخلاقی را رعایت نمی کند و خلاصه به جای تواضع در برابر دیگران، جبار و بی پروا می شود، دست به هر عمل ناروایی می زند و خود را برتر از این می داند که از کسی بپرسد یا به نصایح یا انتقاد دیگران گوش فرا دهد. چه زیبا فرمود امام صادق علیه السلام:

«ما مِنْ رَجُل تَکبَّرَ أو تَجَبَّرَ اِلاّ لِذِلَّةِ وَجَدَها فِی نَفْسِهِ؛(315) هیچ انسانی خودبین و متجاوز نمی شود و به تکبر و جباریت و ستم گری آلوده نمی شود، مگر به خاطر ذلت و حقارتی است که در ضمیر خود احساس می کند».

جان دیویی می گوید: «میل به قدرت طلبی در افرادی شدید است که مبتلا به احساس حقارت یا عقده حقارت هستند و برای جبران و نقایص شخصی می کوشند تا دیگران را تحت تأثیر خود قرار دهند و از این راه توجه آنان را به قدرت و نیروی خود جلب نموده و به این وسیله حقارت خویش را جبران نمایند».(316)

ز: ریاست طلبی، بزه کاری، خودکشی و …

پیامدهای عقده حقارت بسیار است و ما را مجال نقل همه آنها نیست. روان شناسان، حس پوچی و نیهلیستی و در نتیجه بزه کاری، بی اعتنایی به قانون، گریز از مسئولیت، دزدی، ریاست طلبی، بی اشتهایی عصبی و بالاخره خودکشی را از جمله پیامدهای آن معرفی کرده اند. افراد مبتلا به این حس دست به هر کاری برای مطرح ساختن خود می زنند ولو آن کار به نابودی آنان ختم شود.(317)

این فصل ادامه دارد …

تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری حوزه محفوظ است. ۱۳۹۸©
بازنشر مطالب خبرگزاری حوزه در سایر خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها بدون ذکر منبع آزاد است.

احساس حقارت یعنی انسان فکر می کند در برابر دیگران کوچکتر و کم ارزش تر است


یکی از عوامل مهم بیماری های روانی و مشکلات شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خود کم بینی است.
عقده حقارت ممکن است شامل علائم زیر باشد:
۱.  افسردگی همراه با کینه توزی.
۲. احساس ناکامی.
۳. تحقیر شدن.
۴. احساس بی ارزش بودن.
احساس حقارت یعنی انسان فکر می کند در برابر دیگران کوچکتر و کم ارزش تر است و خودش را دست کم میگیرد. عقده حقارت نکته مقابل اعتماد بنفس است و این دو مفهوم با خودپنداره ارتباط دارند.
 خودپنداره یا خودانگاره تصورات و باورهایی است که ما از چگونه بودن خودمان در ذهنمان داریم . خودپنداره دیدگاه ما درباره خودمان است. این دیدگاه بسیار مهم است و بر تصور ما درباره خودمان، دیگران و دنیا تاثیر زیادی دارد. افرادی که خودپنداره منفی و بدی از خودشان دارند، احساس خوشبختی ندارند؛ از دیگران و منابع قدرت شاکی و ناراضی هستند و دوستی های واقعی و صمیمانه برقرار نمی کنند.
خودپنداره ضعیف و منفی از تلقین های دیگران و از پذیرش ارزش گذاری های غلطی که دیگران در گذشته درباره فرد انجام داده اند و یا از شکستهای مکرر شکل می گیرد. به عبارت دیگر قضاوت هایی که دیگران درباره ظاهر و توانایی های و ویژگی های شما کرده اند، خصوصا در دوران کودکی، در شما این تصور را به ایجاد کرده اند که نسبت به دیگران در موقعیت پایین تر و ضعیف تری هستید. همه ما آدم ها، این احساس را در زندگی مان بارها تجربه می کنیم حتی آدم های موفق و به ظاهر کامل، قوی، برخوردار و مسلط نیز گاهی با علت و گاه بدون علت احساس حقارت دارند که تا حدی طبیعی است. اگر احساس حقارت آزار دهنده باشد و یا در زندگی طبیعی اختلال ایجاد کند بهتر است از خدمات روانشناسی بهره مند شویم.
 

 از زاویه فرهنگ کار، محیط کار و همکاران شما هم به مسئله نگاه کنید. به طور طبیعی همۀ افرادی که شغلی را انتخاب کرده اند و وارد کاری شده اند، به شما خواهند گفت که آنها هم در روزهای اول کار بسیار محتاط بوده اند و سعی می کردند با احترام و حرف شنوی از همکاران، تصور خوبی از خود نزد آن ها ایجاد کنند و این مسئله در ابتدای کار هم طبیعی و هم سازگارانه است. حتی افرادی که الان شما به آن ها چشم می گویید، خودشان زمانی بله چشم گوی همکاران و پیشینیان خود بوده اند.

حال مشکل شما این است که این رفتار برای شما شکل تعارضی به خود گرفته است؛ یعنی کاری می کنید که خود از انجام آن راضی نیستید یا احساس می کنید که باید کاری کنید که شما را راضی تر کند اما برای انجام آن، ثبات قدم کافی ندارید. پس خود را برای ایجاد سبک رفتاری جدید و مناسب در محیط کار آماده کنید. به طورطبیعی منظور از این سبک، داشتن غرور و خشم نیست.چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

شما کافی است درباره خودتان هم همان حس احترام و ارزشمندی را داشته باشید که برای دیگران قائل هستید.  همان قدر به دیگران اهمیت دهید که به خودتان اهمیت می دهید. اهمیت قائل شدن زیادی برای دیگران را به در اولویت قرار دادن خود تغییر دهید. سعی کنید به تدریج این الگوهای رفتاری را در خود ایجاد کنید. 
راهنما و الگوی شما هم می توانند کسانی باشند که در همان محیط در کنار شما هستند. از رفتارهای آن ها الگوبرداری کنید، ولی ارزش های خود را هم دخیل کنید؛ مثلاً اگر جرئت ورزی یک همکار خود را ستایش می کنید از آن الگو بگیرید ولی اگر لحن او را دوست ندارید، آن را عوض و ملایم تر کنید. 
این تغییرات را شروع کنید و به خود و توانایی های خود ایمان داشته باشید. نگاه تبعیض آمیز به خود نداشته باشید و بدانید اگر با تعارض و از روی تعارف، چشم بگویید؛ این ها به خشم درونی تبدیل می شود و روزی سر برخواهد آورد؛ بنابراین نگذارید این ناراحتی ها روی هم جمع شود. با تغییر برخوردتان، همکاران را برای انجام شیوه مناسب و منصفانه رفتار با خودتان آماده کنید.

در مواردی که رعایت نمی کنند، گاهی بی توجه باشید و گاهی به صورت مستقیم به آن ها بازخورد دهید و حتی اعتراض کنید؛ البته همواره به آن ها به طورمشخص بگویید که دقیقا چه نوع برخوردی را برای خود مناسب و در شان خود می دانید .منظور این است که صرفاً اعتراض و گله نکنید، سعی کنید به آن ها شیوه مناسب برخورد با خودتان را هم گوشزد کنید. 
از همه این ها مهم تر، این است که کار خود را بر اساس شرح وظایف و با لحاظ کردن محدودیت های خود انجام دهید و نگذارید آن ها از شما خرده بگیرند و اگر هم گرفتند، سعی کنید ضمن پذیرش مسائل کاری، از خود دفاع کنید.

نیاز به مشاوره حضوری در این خصوص دارید ؟!

اگر در این خصوص نیاز به مشاوره حضوری دارید می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ با پزشک و روانشناس متخصص ٬ دکتر حسین موسی زاده مستقیما تماس حاصل فرمایید و با نحوه مشاوره ایشان آشنا شوید ٬ در صورت تمایل به رزرو وقت ملاقات با منشی دفتر مورد نظر واقع در تهران و یا کرج و یا با شماره ۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸ تماس حاصل فرمایید .

نیاز به ویزیت یا مشاوره در منزل دارید؟

اگر ترجیح می دهید که مشاوره در منزل شما صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ تماس حاصل فرمایید .

نیاز به مشاوره تلفنی یا مشاوره تصویری دارید ؟!

اگر ترجیح می دهید مشاوره بصورت آنلاین و تلفنی یا تصویری از طریق برنامه هایی نظیر Whatsapp , IMO , Skype و .. صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۳۵۸۹۰۸۸۱۹ تماس حاصل فرمایید

کمبود اعتماد به نفس میتواند از نظر عاطفی، جسمی، روحی و روانی مخرب بوده و عامل تضعیف افراد باشد.

اختلال اضطراب اجتماعی که به عنوان فوبیای اجتماعی نیز شناخته می شود، یکی از رایج ترین و معمول ترین اختلالات رفتاری در بین افراد است

شدت این مشکلات گاه آنقدر زیاد است که می تواند منجر به این شود که فرد مبتلا نتواند به زندگی عادی و معمول خود ادامه دهد

طول آلت در حالت کاملاً تحریک شده بین ۹٫۶–۱۶ سانتیمتر می‌باشد.

معمولا سالها طول میکشد تا زن بفهمد که واقعا به چه راهی بهتر تحریک می شود

شب ادراری مکرر در بزرگسالان می تواند امری جدی باشد که باید به آن توجه کرد

وحشت زدگی شامل ترس های ناخودآگاه و یکباره هستند که بدون علائم قبلی رخ می دهند و فرد را درگیر علائم مختلفی می کند.

دپاکین یا والپروات سدیم یک داروی ضد تشنج است

چنانچه مایل به دریافت نوبت و مشاوره روانشناسی٬ روانپزشکی و یا روان درمانی در هر یک از کلینیک های آرمیتا مشاور در تهران یا کرج می باشید ٬ جهت هماهنگی و رزرو ساعت ٬ روز و کلینیک مشاوره با شماره موبایل ۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸ هماهنگی فرمایید .


درخواست مجرب ترین وکلا طلاق توافقی


جشنواره فروش فرش با تخفیفات استثنائی

یکی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خود کم بینی است عقده حقارت به حالت سرکوفتگی و افسردگی همراه با کینه توزی که به سبب ناکامی و تحمل رنج و خفت و حقارت پدید می آید، تعریف شده است. «احساس حقارت» داشتن، همان طور که از کلمه دومش بر می آید، یعنی اینکه یک نفر حس کند در برابر دیگران کوچک است و خودش را دست کم بگیرد. البته همان طور که از کلمه اولش هم بر می آید، نشان از این دارد که این «خودکم بینی» چندان ربطی به واقعیت ندارد و بیشتر باور و حس یک آدم است نسبت به خودش.اگر در ملکوت الله پاک و منزه و بزرگ و در آیات و نشانه های او دقت کنیم، می بینیم عزت نفسی که خداوند تبارک و تعالی به ما بخشیده و ما را به وسیله آن از دیگر موجودات برتر دانسته را باید محترم بشماریم. در واقع اگر انسان نفس خود را عزت بخشد، همان نفس با عزت را نیز خواهد یافت. «عقده حقارت» دارای ماهیت فطری نبوده و اختصاص به طبقه یا قشر معینی ندارد، بلکه عارضه ای ست که علل پیدایش آن را باید در تربیت و پرورش اولیه فرد و روابط و مناسبات متقابل او با محیط در دوران کودکی تا بلوغ جست وجو کرد.مثل تبعیض، نازپروردگی، نقص عضو، عدم ارزش گذاری های خانواده برای شخص، عدم مسئولیت دادن و. … از علل دیگر می توان این گزینه ها را نام برد.1. بی احترامی به دیگرانآدم هایی که برای خودشان احترام قائل نیستند، به دیگران هم احترام نمی گذارند، آنها فکر می کنند چون خودشان، خودشان را قبول ندارند، پس نباید کس دیگری را هم قبول داشت. آنها کوچک ترین مشکل دیگران را چنان به رخ شان می کشند که آنها تحقیر شوند.2. دهن بینیهمان قدر که آدم های دارای عزت نفس بالا خودمختار هستند، برعکس، آدم های خودکم بین با کوچک ترین توصیه دیگران، یک دفعه مسیر زندگی شان را عوض می کنند. کافی است که به این آدم ها بگویی لباس شان زشت است، دیگر عمراً فراد آن لباس را تنشان ببینید. اگر دقت کنید، می بینید که احساس حقارت، یا خودش را با انتقاد ناپذیری شدید نشان می دهد یا انتقاد پذیری شدید! 3. انزواکسانی که احساس حقارت دارند، فکر می کنند دیگران هم مثل خودشان، آنها را غیرجذاب، خنگ و خسته کننده می دانند. به همین خاطر سعی می کنند تا جایی که می شود، توی چشم نباشند و با کسی دهان به دهان نشوند تا ضعف خیالی شان مشخص نشود. رقابت گریزی آدم های خود کم بین با اینکه دلشان می خواهد همیشه برنده شوند، سعی می کنند تا جایی که می توانند وارد هیچ رقابتی نشوند. آنها خودشان فکر می کنند که بازنده خواهند بود و بازندگی هم یک فاجعه دیگر است!باید خودتان دست به كار شوید، اگر بخواهم در یك كلمه راه حل به شما معرفی كنم، باید بگویم شما باید خودتان را باور كنید. در تمام شرایط باید خودتان باشید. خودِ خودتان4. انتقادناپذیرییکی از علت هایی که آدم ها انتقاد پذیر نیستند، همین است که آنها هر نوع انتقاد سازنده یا ناسازنده ای را دشمنی تلقی می کنند. خودکم بین ها دوست ندارند کسی ناتوانی های آنها را گوشزد کند.5. توهم توطئهکسانی که برای خودشان ارزشی قائل نیستند، فکر ی کنند که همیشه دشمن های فرضی ای نشسته اند در فکر دسیسه تا آنها را از هر جایی که هستند پایین بکشند. در واقع این آدم ها این جوری خودشان به عوامل بیرونی نسبت دهند تا حقارت خودشان. البته توهم توطئه در شکل شدیدش یک بیماری روانی است و باید درمان شود.بنابراین برای آن که بتوان با «عقده حقارت»، به سازشی منطقی رسید یا آن را از وجود خویش دور ساخت، لازم است درباره آن شناسایی کافی پیدا کرد. وقتی انسان در گزینش هدف های زندگی خود، اندیشه های خام و بی حاصل می پرورد یا سعی می کند با محال درآویزد و یا تنها تمایلات و منافع شخصی را وجهه ی همت و کوشش خویش قرارمی دهد، مفهوم اش این است که راه گریز خود را در شکست و نومیدی می جوید؛ تا حالا شده که خودتان برای تشویق خودتان آب طالبی بخرید، شده که نظر دیگران را درباره موقعیت تان در نظر نگیرید و شده که برای موفقیت های کوچک و بزرگ خودتان، جایزه بخرید؟ یکی از راه هایی که می تواند به شما کمک کند تا از پس احساس حقارت تان بر بیایید ، این است که راه هایی برای تشویق خود پیدا کنید. باور کنید خیلی لذت بخش است که آدم بعد از موفقیت در یک آزمون زندگی، اولین شیرینی موفقیتش را خودش بخورد و بعد آن را به دیگران تعارف کند. تا حالا مزه این شیرینی را چشیده اید؟باید خودتان دست به كار شوید، اگر بخواهم در یك كلمه راه حل به شما معرفی كنم، باید بگویم شما باید خودتان را باور كنید. در تمام شرایط باید خودتان باشید. خودِ خودتان. باید با تمام وجود، خودتان را بپذیرید. حتماً می‌پرسید چگونه می‌توانم چنین كار مهمی را انجام دهم. مكانیزم باور خود، عزت نفس است. برای اینكه خودمان را باور كنیم باید عزت نفس را در درون خودمان افزایش دهیم. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن؛ این حس از مجموعه افكار، احساسات ، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی می شود.می اندیشیم كه فردی با هوش یا كودن هستیم، احساس می كنیم كه شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم، مورد قبول و اطمینان هستیم یا خیر؟ خودرا دوست داریم یا نداریم؟ همانطور كه ملاحظه می كنید، مولفه های عزت نفس گسترده و پیچیده است. مجموعه این برداشت ها و ارزیابی ها و تجاربی كه از خویش داریم باعث می شود كه نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، یا بر عكس احساس ناخوشایند بی كفایتی داشته باشیم؛ لازم به ذكر است كه اعتماد به نفس و در یك كلام تمام ویژگی‌های مثبت فرد، برآیند عزت نفس بشمار می آید. یعنی از عزت نفس ناشی می شود.

منبع:تبیان

چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر

کتابهایی که باعث رشد فکری فرزندتان میشود

تهیه اینترنتی بلیط اتوبوسVIPبه قیمت ارزان

سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف


خرید مستقیم فرش از کارخانه


حس می کنی دچار کم شنوایی شدی؟


با چند سوال ساده شخصیتت رو بشناس!


قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران


سینما رو به خونت بیار!


بهترین راه بهبود کیفیت هوا در خانه


کامل ترین سیستم خانگی پاکیزه کننده هوا


به مقصد دلخواهت با کمترین هزینه سفر کن

باکلاسهای غیرحضوری،چطورکمک درس فرزندم باشم


مشاوره تحصیلی و انتخاب شغل


بهترین پیشنهادهای خرید برای کتاب کودک

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

وقتی که احساس حقارت، جزئی از شخصیت فرد شود ، تغییر دادن آن خیلی سخت است. اما برطرف کردن این حس برای کسانی که که گاهی احساس حقارت می کنند ، آسان  تر است. به هر حال، ما این راهکارها را جوری ردیف کرده ایم که هم به درد گروه اول بخورد و هم به درد گروه دوم. فقط یادتان باشد که این راهکارها آرام آرام در وجود آدم تاثیر می گذارند و نباید توقع داشته باشید یک شبه انجام شوند.

1- معیارتان را عوض کنید!

معیاراندازه گیری کسانی که احساس حقارت می کنند درباره ارزش خودشان درست نیست. به نظر آنها ارزش آدم به چیزهایی است که چندان دست خودش نیستند. چیزهایی مثل قد ، وزن و حتی ثروت. برای اینکه احساس حقارتتان را از بین ببرید ، اول باید در وجودتان چیزهایی را تشخیص دهید که قابل تغییر هستند. چیزهایی مثل دانش، خوش اخلاقی، شادی و خلاقیت. از این طریق مردم هم شما را به خاطر ویژگی هایی که در خودتان پرورش داده اید ، بیشتر قبول خواهند داشت.

2- برای خودتان دست بزنید!

تا حالا شده که خودتان برای تشویق خودتان آب طالبی بخرید ، شده که نظر دیگران را درباره موقعیت تان در نظر نگیرید و شده که برای موفقیت های کوچک و بزرگ خودتان، جایزه بخرید؟ یکی از راه هایی که می تواند به شما کمک کند تا از پس احساس حقارت تان بر بیایید ، این است که راه هایی برای تشویق خود پیدا کنید. باور کنید خیلی لذت بخش است که آدم بعد از موفقیت در یک آزمون زندگی، اولین شیرینی موفقیتش را خودش بخورد و بعد آن را به دیگران تعارف کند. تا حالا مزه این شیرینی را چشیده اید؟چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

3- از متخصصان کمک بگیرید!

گاهی احساس حقارت آن قدر شدید است که ما رسماً جزو مبتلایان به افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت و این جور مشکلات روان شناختی دیگر شده ایم. این جور مواقع بهتر است غرور ناشی از خودکم بینی و تصور بی فایده بودن بدون کمک دیگران را کنار بگذاریم و سراغ یک روان شناس یا مشاور خوب را از دوروبری هایمان بگیریم. فقط یادتان باشد که برای موثر بودن روان درمانی، بیشتر از هر چیز باید حوصله و انگیزه داشته باشید؛ روان شناس ها فقط به شما کمک می کنند که خودتان به خودتان کمک کنید.

خوش آمدید. به سیستم وارد شوید.

بازیابی رمز عبور

رمز عبور جدید به ایمیل شما ارسال گردید.

کاویاب – مجله آنلاین سبک زندگی – مجله آنلاین سبک زندگی

ایده‌های جالب برای تزئین سرویس بهداشتی
چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

۱۰ ادویه که باید در آشپزخانه داشته باشید

آموزش ساخت زیرقابلمه‌ای برای خانم‌های خوش سلیقه


فوت و فن‌های پخت خورش قیمه خوشمزه


آیا قهوه سبز در لاغری تاثیر دارد؟


بهترین ماسک صورت برای فصل پاییز


استارتاپ خودتان را راه‌­اندازی کنید

آیا می­‌دانستید گوگل ارث (google earth) چطور کار می­‌کند؟

چطور ترافیک وبسایت را با استفاده از شبکه­‌های اجتماعی بالا ببریم؟


چند وقت یکبار باید گوشی را ریستارت کرد؟


با جاهای دیدنی ریودوژانیرو آشنا شوید


برج نقاره‌خانه را بشناسید


بزرگترین استخرهای شنا در دنیا

یکی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خود کم بینی است. عقده حقارت به حالت افسردگی همراه با کینه‌توزی که به سبب ناکامی، تحمل رنج، خفت و حقارت پدید می‌آید، تعریف شده است. «احساس حقارت»، همان‌طور که از کلمه دومش بر می‌آید، یعنی اینکه یک نفر حس کند در برابر دیگران کوچک است و خودش را دست کم بگیرد.

پسری ۳۱ ساله‌ام. حدود دو سال است در جایی استخدام شده‌ام و طبیعی است که از لحاظ تجربه کاری و از نظر جایگاه کاری از همه همکارانم پایین‌تر باشم، اما همین موضوع باعث شده همکارانم هرچه بگویند به آنها بگویم: «چشم». ادامه این حالت من را خیلی ناراحت و افسرده کرده است و اجازه نمی‌دهد از کارم که خیلی آن را دوست دارم، لذت ببرم. لطفا راهنمایی‌ام کنید. مسئله شما بیش از این که ناشی از جایگاه واقعی شما در محیط کار باشد؛ ناشی از تصور شما از خودتان یا آن چیزی است که روان‌شناسان به آن خودپنداره می‌گویند.

خودپنداره یا خودانگاره تصوری است که ما از چگونه بودن خودمان در ذهن داریم. در واقع، خودپنداره نگرش ما درباره خودمان است. این نگرش بسیار مهم است و بر تصور ما درباره خودمان، دیگران و خانواده تاثیر به سزایی دارد. کسانی که خودپنداره منفی از خود دارند، احساس شادکامی نمی‌کنند؛ از دیگران و منابع قدرت شاکی هستند و نمی‌توانند دوستی‌های واقعی داشته باشند.

یک خودپنداره ضعیف از پذیرش ارزش‌گذاری‌های غلطی که دیگران درباره فرد انجام می‌دهند، شکل می‌گیرد. یعنی قضاوت‌هایی که دیگران درباره ظاهر و توانایی‌های شما کرده‌اند، به خصوص در دورانی که سن و سال کمی داشتید، در شما این تصور را به وجود آورده که نسبت به دیگران در موضع پایین‌تر و ضعیف‌تری قرار دارید. جالب است بدانید که همه ما آدم‌ها، این احساس را در زندگی‌مان بارها تجربه کرده‌ایم، حتی آدم‌های موفق و به ظاهر کامل، قوی، برخوردار و مسلط. بنابراین بخشی از مشکل را در خود ببینید و برای حل آن، پیشنهاد می‌کنم در صورت امکان، از نظر یک روان‌شناس یا مشاور بهره‌مند شوید.

بیایید از زاویه فرهنگ کار، محیط کار و همکاران شما هم به مسئله نگاه کنیم. به طور طبیعی همۀ افرادی که شغلی را انتخاب کرده‌اند و وارد کاری شده‌اند، به شما خواهند گفت که آنها هم در روزهای اول کار بسیار محتاط بوده‌اند و سعی می‌کردند با احترام و حرف شنوی از همکاران، تصور خوبی از خود نزد آنها ایجاد کنند و این مسئله در ابتدای کار هم طبیعی و هم سازگارانه است. حتی افرادی که الان شما به آنها چشم می‌گویید، خودشان زمانی بله چشم‌گوی همکاران و پیشینیان خود بوده‌اند.

حال مشکل شما این است که این رفتار برای شما شکل تعارضی به خود گرفته است؛ یعنی کاری می‌کنید که خود از انجام آن راضی نیستید یا احساس می‌کنید که باید کاری کنید که شما را راضی‌تر کند، اما برای انجام آن، ثبات قدم کافی ندارید. پس خود را برای ایجاد سبک رفتاری جدید و مناسب در محیط کار آماده کنید. به طورطبیعی منظور از این سبک، داشتن غرور و خشم نیست.

آدم‌هایی که برای خودشان احترام قائل نیستند، به دیگران هم احترام نمی‌گذارند، آنها فکر می‌کنند چون خودشان، خودشان را قبول ندارند، پس نباید کس دیگری را هم قبول داشت. آنها کوچک‌ترین مشکل دیگران را چنان به رخ‌شان می‌کشند که آنها تحقیر شوند.

آدم‌هایی که خود کم بینی دارند با کوچک‌ترین توصیه دیگران، یک دفعه مسیر زندگی‌شان را عوض می‌کنند. کافی است که به این آدم‌ها بگویی لباس‌شان زشت است، دیگر عمراً فردا آن لباس را تنشان ببینید.

کسانی که احساس حقارت دارند، فکر می‌کنند دیگران هم مثل خودشان، آنها را غیرجذاب، خنگ و خسته‌کننده می‌دانند. به همین دلیل سعی می‌کنند تا جایی که می‌شود، توی چشم نباشند و با کسی دهان به دهان نشوند تا ضعف خیالی‌شان مشخص نشود. رقابت‌گریزی آدم‌های خود کم بین با اینکه دلشان می‌خواهد همیشه برنده شوند، باعث می‌شود سعی کنند تا جایی که ممکن است، وارد هیچ رقابتی نشوند. آنها خودشان فکر می‌کنند که بازنده خواهند بود و بازندگی هم یک فاجعه دیگر است!

یکی از علت‌هایی که این افراد انتقادپذیر نیستند، همین است که آنها هر نوع انتقاد سازنده یا ناسازنده‌ای را دشمنی تلقی می‌کنند. خودکم‌بین‌ها دوست ندارند کسی ناتوانی‌های آنها را گوشزد کند.

کسانی که برای خودشان ارزشی قائل نیستند، فکر می‌کنند که همیشه دشمن‌هایی دارند که نشسته‌اند و در فکر دسیسه‌ای هستند تا آنها را از هر جایی که هستند پایین بکشند. البته توهم توطئه در شکل شدیدش یک بیماری روانی است و باید درمان شود.

شما کافی است درباره خودتان هم همان حس احترام و ارزشمندی را داشته باشید که برای دیگران قائل هستید. همان قدر به دیگران اهمیت دهید که به خودتان اهمیت می‌دهید. اهمیت قائل شدن زیادی برای دیگران را در اولویت قرار دادن خود تغییر دهید. سعی کنید به تدریج این الگوهای رفتاری را در خود ایجاد کنید. راهنما و الگوی شما هم می‌توانند کسانی باشند که در همان محیط در کنار شما هستند. از رفتارهای آنها الگوبرداری کنید، ولی ارزش‌های خود را هم دخیل کنید؛ مثلاً اگر جرات‌ورزی یک همکار خود را ستایش می‌کنید، از آن الگو بگیرید ولی اگر لحن او را دوست ندارید، آن را عوض و ملایم‌تر کنید.

این تغییرات را شروع کنید و به خود و توانایی‌های خود ایمان داشته باشید. نگاه تبعیض‌آمیز به خود نداشته باشید و بدانید اگر با تعارض و از روی تعارف، چشم بگویید؛ این‌ها به خشم درونی تبدیل می‌شود و روزی سر برخواهد آورد؛ بنابراین نگذارید این ناراحتی‌ها روی هم جمع شود. با تغییر برخوردتان، همکاران را برای انجام شیوه مناسب و منصفانه رفتار با خودتان آماده کنید. در مواردی که رعایت نمی‌کنند، گاهی بی‌توجه باشید و گاهی به صورت مستقیم به آن‌ها بازخورد دهید و حتی اعتراض کنید؛ البته همواره به آنها به طور مشخص بگویید که دقیقاً چه نوع برخوردی را برای خود مناسب و در شان خود می‌دانید. منظورم این است که صرفاً اعتراض و گله نکنید، سعی کنید به آنها شیوه مناسب برخورد با خودتان را هم گوشزد کنید. از همه این‌ها مهم‌تر، این است که کار خود را براساس شرح وظایف و با لحاظ کردن محدودیت‌های خود انجام دهید و نگذارید آنها از شما خرده بگیرند و اگر هم گرفتند، سعی کنید ضمن پذیرش مسائل کاری، از خود دفاع کنید.

برای آن که بتوان با «عقده حقارت»، به سازشی منطقی رسید یا آن را از وجود خویش دور ساخت، لازم است درباره آن شناسایی کافی پیدا کرد. وقتی انسان در گزینش هدف‌های زندگی خود، اندیشه‌های خام و بی‌حاصل می‌پرورد یا سعی می‌کند به محالات دست پیدا کند و یا تنها تمایلات و منافع شخصی را در تلاش و کوشش خود مد نظر قرار می‌دهد، مفهومش این است که راه گریز خود را در شکست و ناامیدی می‌جوید؛ تا حالا شده است که خودتان برای تشویق خودتان آبمیوه بخرید؟ شده که نظر دیگران را درباره موقعیت‌تان در نظر نگیرید و شده است که برای موفقیت‌های کوچک و بزرگ خودتان، جایزه بخرید؟ یکی از راه‌هایی که می‌تواند به شما کمک کند تا از پس احساس حقارت‌تان بر بیایید، این است که راه‌هایی برای تشویق خود پیدا کنید. باور کنید خیلی لذت‌بخش است که آدم بعد از موفقیت در یک آزمون زندگی، اولین شیرینی موفقیتش را خودش بخورد و بعد آن را به دیگران تعارف کند.

تا حالا مزه این شیرینی را چشیده‌اید؟ باید خودتان دست به کار شوید، اگر بخواهیم در یک کلمه، راه‌حل را به شما معرفی کنیم، باید بگوییم شما باید خودتان را باور کنید. خودِ خودتان و از خودتان بودن خجالت نکشید. باید با تمام وجود، خودتان را بپذیرید. حتماً می‌پرسید چگونه می‌توانم چنین کار مهمی را انجام دهم. مکانیزم باور خود، عزت نفس است. برای اینکه خودمان را باور کنیم باید عزت نفس را در درون‌مان افزایش دهیم. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن؛ این حس از مجموعه افکار، احساسات، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی می‌شود. می‌اندیشیم که فردی با هوش یا کودن هستیم، احساس می‌کنیم که شخصی منفور یا دوست‌داشتنی هستیم، مورد قبول و اطمینان هستیم یا خیر؟ خودمان را دوست داریم یا نداریم؟ همانطور که ملاحظه می‌کنید، مولفه‌های عزت نفس گسترده و پیچیده است. مجموعه این برداشت‌ها و ارزیابی‌ها و تجاربی که از خویش داریم، باعث می‌شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، یا بر عکس احساس ناخوشایند بی‌کفایتی داشته باشیم؛ درخور ذکر است که اعتماد به نفس و در یک کلام تمام ویژگی‌های مثبت فرد، برآیند عزت نفس به شمار می‌آید؛ یعنی از عزت نفس ناشی می‌شود.

جمع‌آوری و تنظیم: کاویاب

مطلب قبلی

طرز تهیه پیتزای مارتادلا

مطلب بعدی

منابع کلسیم و فواید آن را بیشتر بشناسید

ما به شما می‌گوییم چطور آشتی کنید

چطور با آدم حسود باید رفتار کرد؟

چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

راهکارهای موثر برای ایجاد انگیزه در زندگی

درباره‌ی بحران ۳۰ سالگی چه می‌دانید؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Save my name, email, and website in this browser for the next time I comment.

آخرین مطالب

ایده‌های جالب برای تزئین سرویس بهداشتی

۱۰ ادویه که باید در آشپزخانه داشته باشید


آیا قهوه سبز در لاغری تاثیر دارد؟


بهترین ماسک صورت برای فصل پاییز


استارتاپ خودتان را راه‌­اندازی کنید

آموزش ساخت زیرقابلمه‌ای برای خانم‌های خوش سلیقه


فوت و فن‌های پخت خورش قیمه خوشمزه

آیا می­‌دانستید گوگل ارث (google earth) چطور کار می­‌کند؟


آموزش شال و کلاه بافتنی پسرانه

والدین چطور می‌توانند به موفقیت تحصیلی فرزند خود کمک کنند؟

خوش آمدید. به سیستم وارد شوید.

بازیابی رمز عبور

رمز عبور جدید به ایمیل شما ارسال گردید.

احساس حقارت باعث می شود که انسان توانایی های بالقوه خودش را دست کم بگیرد ، اما مهم این است که این حس از کجا می آید ؟ و چطور رفعش کنیم ؟ این احساس همان طور که از کلمه دومش بر می آید ، یعنی اینکه یک نفر حس کند در برابر دیگران کوچک […]

احساس حقارت باعث می شود که انسان توانایی های بالقوه خودش را دست کم بگیرد ، اما مهم این است که این حس از کجا می آید ؟ و چطور رفعش کنیم ؟ این احساس همان طور که از کلمه دومش بر می آید ، یعنی اینکه یک نفر حس کند در برابر دیگران کوچک است و خودش را دست کم بگیرد . البته همان طور که از کلمه اولش هم برمی آید ، نشان از این دارد که این خود کم بینی چندان ربطی به واقعیت ندارد و بیشتر باور و حس یک آدم است نسبت به خودش . در این بخش می خواهیم این احساس فلج کننده و ناجور را زیر ذره بین بگذاریم. اول از همه می خواهیم ببینیم این احساس از کجا می آید، بعد ببینیم آدم هایی که در وجودشان با این احساس در گیرند ، چه نشانه هایی دارند و دست آخر هم می خواهیم راه کارهایی نیز ارائه دهیم .

بیشتر بخوانید : احساس رنج و خوشی؛ کلید انتخاب

چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

چرا بعضی ها هیچ اهمیتی به خودشان نمی دهند ؟  چرا بعضی ها فکر می کنند از همه لحاظ کم آورده اند یا بهتر بگوییم کم دارند ؟ چرا بعضی ها با دید خود جلوی آینه ابعاد وجود خویش را کوچکتر می بینند ؟ چرا نسبت به دیگران کمتر موفقند ؟ این دلیل ها احتمالا قانع کننده ترین دلیل ها برای احساس حقارت هستند .

والدین بیش از حد سختگیر با بیش از حد آسانگیر :

پدر و مادرهایی که می گذارند فرزندشان از همان اول که یاد گرفت چهار دست پا راه برود . «تجربه کند» و «خودش یاد بگیرد» ، شاید ناخود آگاه دارند خشت های اول عزت نفس را درون فرزندشان می گذارند . اما آن ها که پیش از حد سخت گیرند و حتی اگر بچه بیچاره کارش را درست انجام دهد ، برایش پشیزی ارزش قائل نیستند و همین طور آنها که نمی گذارند بچه شان دست به سیاه و سفید بزند، مبادا به لطافت پوستش بربخورد . دیگر بدتر آنها در واقع اجازه نمی دهند بچه هیچ تجربه خود مختارانه ای داشته باشد . به این شیوه های تربیت ، سبک های فرزند پروری می گویند . سبک های فرزند پروری آسان گیر و دیکتاتور مابانه ، بچه هایی بار می آورند که حقارت بالایی دارند و سبک زندگی انعطاف پذیر ، بچه هایی را پرورش می دهد که احساس عزت نفس و استقلال بالایی دارند .

۱) نظر دور و بری ها : درست است که عمده شخصیت فرد در خانواده اش شکل می گیرد اما به هر حال بچه مقدار زیادی از وقت خود را با همسالان و دوستانش می گذراند . نظر دوستان و همسالان هم می تواند روی احساس حقیر بودن شخص تاثیر بگذارد. دوستانی که توانایی های آدم را تحسین می کنند و او را به اصطلاح قبول دارند ، باعث می شوند که عزت نفس فرد افزایش پیدا کند و برعکس ، کسانی که مرتب دور و بری ها را مسخره می کنند ، به حس حقارت آدم دامن می زنند .

۲) مشکلات جسمی واقعی : بررسی حس حقارت بدون در نظر گرفتن این مورد ، بی انصافی است . بعضی ها فقط به این خاطر که به علت های ژنتیکی ، مشکل جسمی دارند از خودشان بدشان می آید ، معلولان ، چاق ها یا لاغرهای مادرزادی از این دسته اند . بیماری هایی که در طول عمر به جسم آدمی حمله می کنند مخصوصا اگر مزمن شوند ، می توانند عزت نفس انسان را خدشه دار و او را وادار کنند صبح تا شب به خودش لعنت بفرستد .

هم چنین بخوانید : اختلال شخصیت خود شیفته

وقتی علائم افرادی که احساس حقارت دارند را می خوانید ، متوجه خواهید شد کسی که به اصطلاح خودش را می گیرد ، دقیقا می خواهد احساس خود کم بینی اش را بپوشاند . خواندن این نشانه ها در شناخت حس حقارت خودتان و دیگران بیشتر به شما کمک می کنند .

۱) بی احترامی به دیگران

آدم هایی که برای خودشان احترام قائل نیستند ، به دیگران هم احترام نمی گذارند . آن ها فکر می کنند چون خودشان ، خودشان را قبول ندارند ، پس نباید کس دیگری را هم قبول داشت . آن ها کوچکترین مشکل دیگران را چنان به رخشان می کشند که آن ها تحقیر شوند .

۲) دهن بینی

همان قدر که آدم های دارای عزت نفس بالا خود مختار هستند . برعکس ، آدم های خود کم بین با کوچکترین توصیه دیگران ، یک دفعه مسیر زندگی شان را عوض می کنند . کافی است که به این آدم ها بگویی لباسشان زشت است ، دیگر عمرا آن لباس را تنشان ببینید . اگر دقت کنید ، می بینید که یا خودش را با انتقاد ناپذیری شدید نشان می دهد یا انتقاد پذیری شدید !

۳) انزوا

کسانی که حس حقارت دارند ، فکر می کنند دیگران هم مثل خودشان ، آنها را غیر جذاب ، خنگ و خسته کننده می دانند . به همین خاطر سعی می کنند تا جایی که می شود ، توی چشم نباشند و با کسی دهان به دهان نشوند تا ضعف خیالی شان مشخص نشود . آن ها با اینکه دلشان می خواهد همیشه برنده شوند سعی می کنند تا جایی که می توانند وارد هیچ رقابتی نشوند . آن ها خودشان فکر می کنند که بازنده خواهند بود و بازندگی هم یک فاجعه دیگر است .

جهت مطالعه مقاله روانشناسی راه های خوب و مناسب برای خارج شدن از استرس بر روی لینک کلیک کنید

۴) انتقادناپذیری

یکی از علت هایی که آدم ها انتقاد پذیر نیستند ، همین است که آن ها هر نوع انتقاد سازنده یا ناسازنده ای را دشمنی تلقی می کنند . خود کم بین ها دوست ندارند کسی ناتوانی های آن ها را گوشزد کند .

د) توهم توطئه

کسانی که برای خودشان ارزشی قائل نیستند ، فکر می کنند که همیشه دشمن های فرضی نشسته اند در فکر دسیسه ، تا آن ها را از هر جایی که هستند پایین بکشند . در واقع این آدم ها این مشکل خودشان را به عوامل بیرونی نسبت می دهند تا حقارت خودشان . البته توهم توطئه در شکل شدیدش یک بیماری روانی است و باید درمان شود .

وقتی که احساس حقارت جزئی از شخصیت فرد شود ، تغییر دادن آن خیلی سخت است . اما برطرف کردن این حس برای کسانی که گاهی این احساس را دارند ، آسان تر است . به هر حال ، ما این راه کارها را طوری چیده ایم که هم به درد گروه اول بخورد و هم به درد گروه دوم ، فقط یادتان باشد که این راهکار ها آرام آرام در وجود آدم تاثیر می گذارند و نباید توقع داشته باشید یک شب انجام شوند . امیدواریم مطالب بالا برای شما مفید  واقع شود

یکی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خود کم بینی است. عقده حقارت به حالت افسردگی همراه با کینه توزی که به سبب ناکامی ، تحمل رنج ، خفت و حقارت پدید می آید، تعریف شده است. «احساس حقارت» ، همان طور که از کلمه دومش بر می آید، یعنی اینکه یک نفر حس کند در برابر دیگران کوچک است و خودش را دست کم بگیرد.

پسری 31 ساله ام. حدود دو سال است در جایی استخدام شده ام و طبیعی است که از لحاظ تجربه کاری و از نظر جایگاه کاری از همه همکارانم پایین تر باشم اما همین موضوع باعث شده همکارانم هرچه بگویند به آن ها بگویم:«چشم». ادامه این حالت من را خیلی ناراحت و افسرده کرده است و اجازه نمی دهد از کارم که خیلی آن را دوست دارم، لذت ببرم. لطفا راهنمایی ام کنید. مسئله شما بیش از این که ناشی از جایگاه واقعی شما در محیط کار باشد؛ ناشی از تصور شما از خودتان یا آن چیزی است که روان شناسان به آن خودپنداره می گویند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، کسانی که برای خودشان ارزشی قائل نیستند، فکر می‌کنند که همیشه دشمن های فرضی در فکر دسیسه نشسته‌اند تا آنها را از هر جایی که هستند پایین بکشند. یکی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خود کم بینی است عقده حقارت به حالت سرکوفتگی و افسردگی همراه با کینه توزی که به سبب ناکامی و تحمل رنج و خفت و حقارت پدید می آید، تعریف شده است. «احساس حقارت» داشتن، همان طور که از کلمه دومش بر می‌آید، یعنی اینکه یک نفر حس کند در برابر دیگران کوچک است و خودش را دست کم بگیرد. البته همان‌طور که از کلمه اولش هم بر می آید، نشان از این دارد که این «خودکم بینی» چندان ربطی به واقعیت ندارد و بیشتر باور و حس یک آدم است نسبت به خودش. «عقده حقارت» دارای ماهیت فطری نبوده و اختصاص به طبقه یا قشر معینی ندارد، بلکه عارضه ای است که علل پیدایش آن را باید در تربیت و پرورش اولیه فرد و روابط و مناسبات متقابل او با محیط در دوران کودکی تا بلوغ جست وجو کرد. مثل تبعیض، نازپروردگی، عدم ارزش گذاری های خانواده برای شخص، عدم مسئولیت دادن و… از علل دیگر می توان این گزینه ها را نام برد.

بی احترامی به دیگران

آدم هایی که برای خودشان احترام قائل نیستند، به دیگران هم احترام نمی گذارند، آنها فکر می کنند چون خودشان، خودشان را قبول ندارند، پس نباید کس دیگری را هم قبول داشت. آنها کوچک ترین مشکل دیگران را چنان به رخ شان می کشند که آنها تحقیر شوند.

دهن بینی

همان قدر که آدم های دارای عزت نفس خودمختار هستند، برعکس، آدم های خودکم بین با کوچک ترین توصیه دیگران، مسیر زندگی‌شان را عوض می کنند. کافی است که به این آدم‌ها بگویی لباس شان زشت است، دیگر عمراً فردا آن لباس را تنشان ببینید. اگر دقت کنید، می بینید که احساس حقارت، یا خودش را با انتقاد ناپذیری شدید نشان می دهد یا انتقاد پذیری شدید!چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم

انزوا

کسانی که احساس حقارت دارند، فکرمی کنند دیگران هم مثل خودشان، آنها را غیرجذاب، خسته‌کننده می دانند. به همین خاطر سعی می کنند تا جایی که می‌شود، توی چشم نباشند و با کسی دهان به دهان نشوند تا ضعف خیالی شان مشخص نشود. رقابت گریزی آدم های خود کم بین با اینکه دلشان می خواهد همیشه برنده شوند، سعی می کنند تا جایی که می توانند وارد هیچ رقابتی نشوند. آنها خودشان فکر می کنند که بازنده خواهند بود و بازندگی هم یک فاجعه دیگر است!باید خودتان دست به کار شوید، اگر بخواهم در یک کلمه راه حل به شما معرفی کنم، باید بگویم شما باید خودتان را باور کنید. در تمام شرایط باید خودتان باشید. خودِ خودتان.

انتقادناپذیری

یکی از علت هایی که آدم ها انتقاد پذیر نیستند، همین است که آنها هر نوع انتقاد سازنده یا ناسازنده ای را دشمنی تلقی می کنند. خودکم بین ها دوست ندارند کسی ناتوانی های آنها را گوشزد کند. بنابراین برای آن که بتوان با «عقده حقارت»، به سازشی منطقی رسید یا آن را از وجود خویش دور ساخت، لازم است درباره آن شناسایی کافی پیدا کرد. وقتی انسان در گزینش هدف های زندگی خود، اندیشه‌های خام و بی حاصل می پرورد یا سعی می کند با محال درآویزد و یا تنها تمایلات و منافع شخصی را وجهه همت و کوشش خویش قرارمی دهد، مفهومش این است که راه گریز خود را در شکست و نومیدی می‌جوید؛ تا حالا شده که خودتان برای تشویق خودتان هدیه بخرید، شده که نظر دیگران را درباره موقعیت تان در نظر نگیرید و شده که برای موفقیت‌های کوچک و بزرگ خودتان، جایزه بخرید؟ یکی از راه هایی که می‌تواند به شما کمک کند تا از پس احساس حقارت تان بر بیایید ، این است که راه هایی برای تشویق خود پیدا کنید. باور کنید خیلی لذت بخش است که آدم بعد از موفقیت در یک آزمون زندگی، اولین شیرینی موفقیتش را خودش بخورد و بعد آن را به دیگران تعارف کند. تا حالا مزه این شیرینی را چشیده اید؟ باید خودتان دست به کار شوید، اگر بخواهم در یک کلمه راه حل به شما معرفی کنم، باید بگویم شما باید خودتان را باور کنید. در تمام شرایط باید خودتان باشید.

خودِ خودتان. باید با تمام وجود، خودتان را بپذیرید. حتما می‌پرسید چگونه می‌توانم چنین کار مهمی را انجام دهم. مکانیزم باور خود، عزت نفس است. برای اینکه خودمان را باور کنیم باید عزت نفس را در درون خودمان افزایش دهیم. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن؛ این حس از مجموعه افکار، احساسات ، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی می شود.می اندیشیم که فردی با هوش یا کودن هستیم، احساس می کنیم که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم، مورد قبول و اطمینان هستیم یا خیر؟ خودرا دوست داریم یا نداریم؟ همانطور که ملاحظه می کنید، مولفه های عزت نفس گسترده و پیچیده است. مجموعه این برداشت ها و ارزیابی ها و تجاربی که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، یا بر عکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم؛ لازم به ذکر است که اعتماد به نفس و در یک کلام تمام ویژگی‌های مثبت فرد، برآیند عزت نفس بشمار می آید. یعنی از عزت نفس ناشی می شود.

منبع: آرمان

انتهای پیام/

چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم
چگونه احساس حقارت را در خود از بین ببریم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *