چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

 
helpkade
چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم
چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

 

پژوهش ها نشان می دهد، که با ثبات ترین ازدواج ها آن است که زن وشوهر بیش ترین شباهت ها را با هم داشته باشند. بعضی از روانشناسان شباهت های بین زوجین را در حکم سپرده بانکی مشترک تلقی کرده و اشاره می کنند. اگر میزان سپرده بانکی شما کم تر باشد در مقابل بحران اقتصادی و اجتماعی بهتر می توانید مقاومت و احساس امنیت کنید. در غیر این صورت دچار مشکل می شوند. این تشبیه نشان می دهد هر چه قدر میزان تشابه بین زوجین بیشتر باشد کمتر دچار بحران می شوند.

 

چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

تشابه در ازدواج

 

چه تشابه هایی لازم است؟

– هوش: اگر هوش زن وشوهر به یک اندازه باشد رابطه زناشویی آنان با گرفتاری کم تری روبرو می شود.

 

– ارزش ها: لازم است که زن و شوهر به بسیاری از ارزش ها وحدت نظر داشته باشند. مثلا: مهم است زن و شوهر از نظر معنوی و یا درک اقتصادی اختلاف نظر زیادی نداشته باشند.

 

– علائق: اگر زن وشوهر در بسیاری از زمینه ها علائق مشترک داشته باشند زندگی به کامشان شیرین خواهد شد.

 

با این حال زن و مرد ذاتا با همدیگر تفاوت هایی دارند که شناخت این تفاوت ها می تواند باعث شود طوری رفتار کنند که با هم به اختلاف نخورند. تفاوت های میان زن و مرد تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوتها ریشه در عوامل فیزیولوژیكی و زیستی و بعضی نشأت گرفته از عوامل اجتماعی و فرهنگی و باید در ازدواج و زندگی مشترك به آن توجه كرد.

ازجمله:

 

1- دیدگاه زنان و مردان نسبت به مسائل جنسی كاملاٌ متفاوت است: این تفاوت ریشه نسبی دارد. رابطه جنسی در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده ولی در مردها بیشتر جنبه فیزیولوژیكی دارد.

 

2- برای مردان استقلال اهمیت بسیاری دارد: آنها می خواهند در مورد مسائل مالی معملات و سایر موارد مشابه مستقل باشند. و مخالفت همه و عدم توجه وی به این نكته می تواند مشكلات و موانعی را در زندگی مشترك ایجاد كند زیرا مرد تصور می كند كه به استقلالش لطمه خورده است.

 

3- زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند: چنانچه حس كند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته به شدت آزرده شده و واكنش های شدید عاطفی نشان می دهد.

 

4- مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است: با مراجعه به فرهنگ های مختلف در جوامع گوناگون خواهیم دید كه مردها به عنوان قدرت اول خانواده شناخته شده است. البته، این مسئله را باید جدا از تبعیض جنسی میان زن ومرد به حساب آورد. در خانواده ها كه زن بدون نظر خواهی و مشورت همسرش درباره ی مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ می كند با این كه قدرت اول خانواده است، مشكلات زیادی مشاهده می شود. البته این كه مردها قدرت اول خانواده باشد به این معنا نیست كه مرد همانند یك دیكتاتور عمل كند بلكه منظور نقش مدیریتی است.

 

5- صحبت كردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است: زنان با دور هم جمع شدن و حرف زدن بسیاری از نگرانی ها و اضطرابها و ناراحتی های خود را تخلیه می كنند و تمایل به ارتباطات اجتماعی در زنان بیشتر از مردان است. چنانچه درك و آگاهی زن ومرد به این خصوصیات ضعیف باشد، مطمئاٌ آنها را دچار سوء تفاهم های جدی در زندگی مشترك می كند.

 

6- نگاه مردان به مسائل كلی تر است : مردها معمولاٌوارد جزئیات و نكات ظریف نمی شوند در حالی كه زنها به عمق مسائل و اجزای ریز در ارتباطات توجه زیادی دارند و این خصوصیت زن و مرد باعث می شود، كه زن تصور كند كه مرد درباره بسیاری از مسائل بی دقت است و مرد نیز تصور كند كه همسرش فردی حساس و ریز بین است.

 

7- زن ها عاطفی تر از مردها هستند: تفاوت عمده بین زن ومرد عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است كه زنها از مردها دارند. مثلاٌ زنی كه همواره تاریخ دقیق روز ازدواج، تاریخ تولد و مانند آن را به یاد دارد وقتی با شوهری روبرو می شود كه نسبت به این مسائل بی اعتنا است نخستین احساسش این است همسرش نسبت به او بی علاقه است و ادامه چنین تفكرات منفی در مدت زمان اندك موجب سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترك می شود. لذا آگاهی از این نكات ضمن آنكه از ناراحتی های بسیار زیادی جلوگیری می كند. احساس توانایی و مهارت زندگی مشترك را در شخص رشد می دهد.

 

با تفاوت ها چه کنیم؟

چیزی که تحمل تفاوت ها را ساده تر می کند، همدلی است. یعنی پذیرفتن این که تنها زاویه دید شما مهم نیست و باید گاهی دنیا را از چشم همسر خود ببینید. همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به معنی توانایی درك و فهم احساسات دیگران است، به طوری كه فرد بتواند خود را به جای دیگران بگذارد. از دید او به موضوع نگاه كند و احساسات او را درك كند. همدلی به معنی تایید   رفتارهای فرد مقابل نیست بلكه فقط به این معنی است كه او و شرایط او را درك می كنیم.

 

همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی با افراد كمك می كند گاهی افراد به اشتباه تصور می كنند تفاهم به این معنی است كه با فرد مقابل كاملاٌ هم فكر و هم عقیده باشیم در حالی كه چنین تصوری از پایه اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی توان دو نفر را یافت كه شبیه هم باشند اختلاف در دیدگاه ها، علائق ها، آرزوها، سلیقه ها، امری طبیعی و عادی است.

حرف زدن همسران

 

اصول مهارت همدلی

 

1- به صحبت های دیگران خوب گوش كنید.

چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

2- با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.

3- به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.

4- خود را به جای طرف مقابل بگذارید.

5- در همدلی با طرف مقابل از جمله های قاطع استفاده نكنید.

  

اثرات همدلی

1) عامل پیشگیری بسیاری از رفتارهای ناخوشایند می شود.

2) در طرفین احساس خوشایند و مثبت به وجود می آورد.

3) فرد را از احساس تنهایی نجات می دهد.

4) موجب اخذ تصمیم های صحیح تر می شود.

5) از بسیاری تعارضات و سوء تفاهم ها جلوگیری می کند.

6) همدلی به جا و مناسب موجب تعدیل و اصلاح شناخت، احساس و رفتار می شود.

7) در تحکیم روابط همسران می تواند نقش مهمی داشته باشد.

8) احساس آرامش و قوه ی ادارک فرد را افزایش می دهد.

9) موجب افزایش اعتماد به نفس می شود.

10) زمینه شناخت بهتر و بیشتر از دیگران را فراهم می آورد.

11) روابط خانوادگی و اجتماعی را بهبود می بخشد.

12) امنیت روانی و آسایش خاطر را تقویت می نماید.

13) میل به شرکت در فعالیت های گروهی را افزایش می دهد.

14) بیان احساسات خود و درک احساسات دیگران را آسان تر می کند.

منبع: خراسان، گفتگوی دینی

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج


کاندوم متناسب با نیازت رو اینجا پیداکن


ارسال محرمانه محصولات جنسی

انواع گن وفرم دهنده بدن اورجینال و باکیفیت


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


مشاوره تلفنی طلاق

ساخت و تعمیر دندانهای مصنوعی با قیمت مناسب

پرفروش ترین پکیج‌های جنسی رو از اینجابخر


درخواست وکیل طلاق و مشاوره تلفنی رایگان


درمان گیاهی فشار خون بالا در بارداری


بهترین قیمت بلیط اتوبوس-خریدآنلاین


به تماشای کیفیتی بی حاشیه!


انواع جراحی زیبایی سینه


سینما رو به خونت بیار!

تهیه اینترنتی بلیط اتوبوسVIPبه قیمت ارزان

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

همان‌طور که می‌دانید هیچ کس بی‌عیب و نقص نیست، اما افرادی هستند که می‌توانند همسر ایده‌آلی برای شما باشند. این روزها هزاران راه برای یافتن همسر مناسب وجود دارد؛ اما پیش از هر کار باید بدانید که می‌خواهید همسر ایده‌آلتان چه خصوصیاتی داشته باشد و چه ویژگی‌هایی را در شریک آینده‌ی زندگی خود دوست ندارید. انیشتین گفته است که دیوانگی است، اگر انتظار داشته باشید از انجام دادن یکسان یک کار مشخص، نتیجه‌ی متفاوتی بگیرید؛ شاید شما هم همیشه یک کار را در روابطتان انجام می‌دهید و به همین دلیل نمی‌توانید با فرد مناسب آشنا شوید و ازدواج کنید.

سعی ما این است که تمام مراحل یک ازدواج موفق را از انتخاب همسر مناسب تا نحوه عملکرد درست بعد از ازدواج عنوان کنیم. برای رسیدن به یک ازدواج موفق دانستن هرکدام از این مراحل به یک اندازه حائز اهمیت و ضروری است.

فهرست مطالب

بهترین همسر برای یک ازدواج موفق فردی خون‌گرم و با روحیه‌ی همکاری بالا است که از نظر عاطفی نیز ثبات داشته باشد. اگر می‌خواهید ازدواجی پایدار و پربار داشته باشید که رضایت هر دو نفرتان را جلب کند، باید ابتدا ویژگی‌های شخصیتی را که منجر به رسیدن به چنین نتیجه‌ای می‌شود، مشخص کنید. خطرناک، مهیج و غیرقابل پیش‌بینی بودن شاید هیجان‌انگیز باشد، اما احساساتتان را به مرور زمان تحلیل می‌برد و سرو کله زدن مداوم با چنین خصوصیاتی از نظر روانی خسته کننده است. شما همسری می‌خواهید که پیمانه‌ی احساساتتان را لبریز از عشق کند، نه آن که تمام نیرویتان را از شما بگیرد.

گوش شنوا داشتن همسر آینده‌تان و این که بتوانید مسائل مهم را با او در میان بگذارید، احتمالاً مهم‌تر از زیبایی، ثروت و قدرت است. اگر نتوانید با همسرتان درد و دل کنید و او را نیز ترغیب کنید که سفره‌ی دلش را برایتان باز کند، رابطه‌ی شما رابطه‌ی موفقی نخواهد بود. درست است که دعوا نمک زندگی است و ممکن است هر از گاه با هم جرو بحث کنید، اما باید در نهایت احساساتتان را صادقانه با هم در میان بگذارید و به وضوح به هم بگویید که چه خواسته‌ای از زندگی دارید. به این ترتیب در زندگی مشترک غافلگیر نخواهید شد.چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

حتماً شما برای انتخاب همسر آینده‌تان معیارهای خاصی دارید، تحت هیچ شرایطی این معیارها را نادیده نگیرید. شاید فردی که با او آشنا شده‌اید، از هر نظر دیگر قابل قبول باشد، اما معیارهایتان را نداشته باشد؛ در این شرایط از یاد نبرید که این خصوصیات برایتان اهمیت بالایی دارند و نبود آنها احتمالا مشکلاتی را در آینده ایجاد خواهد کرد. هر چقدر هم که ازدواجتان از جهات دیگر ایده‌آل باشد، به دلیل اختلاف‌هایی که از ابتدا به آنها توجه نکرده‌اید، بارها و بارها درگیر بحث و اختلاف نظر خواهید شد. مطمئن باشید افراد بسیاری در دنیا هستند که همین مشخصات مطلوب را بدون ویژگی‌های ناخوشایند و نقض کننده‌ی معیارهایتان دارند، بنابراین تا زمانی که همسر ایده‌آل‌تان را پیدا نکرده‌اید، از جستجو دست نکشید.

باطری دو قطب مثبت و منفی دارد، اگر هر دو قطب باطری مثبت یا منفی بود، مسلماً باطری کار نمی‌کرد. مثبت و منفی مکمل یکدیگراند و همین متضاد بودن باطری را قدرتمند می‌کند. این نکته درباره‌ی رابطه‌ها نیز صادق است. نقاط قوت شما باید مکمل نقاط ضعف همسرتان باشد و بالعکس، به این ترتیب پیوندی قوی و رابطه‌ای پربار و موفق ایجاد می‌شود.

چند ماهی است که با هم آشنا شده‌اید و همه چیز فوق‌العاده به نظر می‌آید. اما قبل از آن که تصمیم سرنوشت‌سازی برای آینده‌تان بگیرید، لازم است که برای شناختن یکدیگر وقت بگذارید. رابطه‌ی خوب و موفق مانند ترشی می‌ماند که هر چه زمان بگذرد، خوشمزه‌تر و جاافتاده‌تر می‌شود؛ اما رابطه‌ی بد مانند شیری می‌ماند که بعد از مدتی فاسد می‌شود. پس قبل از آن که پیوندتان را جاودانه کنید، همه‌ی جوانب را به خوبی سبک و سنگین کنید.

 

حتی اگر کاملاً برای ازدواج آماده باشید و بتوانید خودتان را تا پایان عمر در کنار هم مجسم کنید، طبیعی است که بعضی روزها از خواب بیدار شوید و فکر کنید: “وای خدای من، یعنی الان باید تا آخر عمر به این زندگی ادامه بدم؟” البته همه می‌دانند که ازدواج تعهد بزرگی است. درست است که ازدواج کردن گام مهمی برای رسیدن به خوشبختی است، اما وقتی سال‌ها بعد متوجه می‌شوید که هنوز ده‌ها سال زندگی مشترک را پیش رو دارید، نفستان از مهم بودن تعهدی که برای زندگی مادام‌العمر در کنار یک نفر داده‌اید، بند می‌آید.

حتماً از بزرگترها شنیده‌اید که: “ما دخترمون رو از دست نمیدیم، تازه صاحب یه داماد هم میشیم.” عکس این موضوع نیز درست است: شما به عنوان یک فرد تازه‌وارد به خانواده، تمام تعهدات، استرس‌ها و البته مزایای خانوادۀ  جدیدتان را به ارث می‌برید. ممکن است در دوران نامزدی به خوبی با خانواده‌ی عشقتان کنار بیایید، اما احتمال دارد آنها بعد از ازدواج کردن کاملاً رنگ عوض کنند و زندگی را برایتان جهنم کنند؛ چرا که بعد از ازدواج شما دیگر از همسرتان جدایی‌ناپذیر می‌شوید و آنها شما را عضوی از خودشان حساب می‌کنند. این اختلاف‌های خانوادگی موجب غم و غصه‌های فراوانی در زندگی والدین و اجدادمان شده است، مگر آن که خوش‌شانس باشید، همسرتان شما را درک کند و در صورت لزوم بین شما و خانواده‌اش میانجی‌گری کند. اما همه خوش‌شانس نیستند. چه بسیار همسرانی که به دلیل مشکلات خانواده‌هایشان در آستانه‎‌ی طلاق قرار می‌گیرند، حال آن که در زندگی دو نفره‌ی خودشان اختلاف عمده‌ای ندارند. بنابراین هر دو طرف قبل از ازدواج کردن باید خانواده‌ی دیگری را در بدترین شرایط تصور کند و ببیند که چطور می‌توانند این مشکلات را قبل از فاجعه‌آفرین شدن در نطفه خفه کنند. البته ناگفته نماند که ایجاد پیوندی عمیق با خانواده‌ی همسرتان و تبدیل شدن به دختر/ پسر/ خواهر/ برادری که آنها همواره آرزویش را داشته‌اند، یکی دیگر از مزایای شگفت‌انگیز ازدواج است.

مردم فکر می‌کنند که بهترین آزمون برای این که متوجه شوند آیا می‌توانند تا پایان عمر در کنار یک نفر زندگی کنند یا خیر، این است که ببینند آیا می‌توانند با بزرگترین عیب‌ها یا بدترین حالت فرد مورد نظر کنار بیایند یا خیر. این آزمون روش مناسبی است، چون هر چه سن بالاتر می‌رود، انسان‌ها بیشتر به خود واقعی‌شان تبدیل می‌شوند و خواسته‌ها، نقاط قوت و عیب‌هایشان با وضوح بیشتری نمایان می‌شود. اگر همسرتان الان قدری بداخلاق باشد، احتمالاً هر چه پیرتر بشود، ایرادگیرتر و لجوج‌تر خواهد شد. بالعکس خصوصیاتی که آنها را در همسرتان دوست دارید، کمک می‌کند که در سخت‌ترین شرایط هم وفادارانه در کنار همسرتان باقی بمانید. در عین حال باید به موضوعات و خصوصیات کوچک و پیش پا افتاده هم توجه کنید، چون همین موضوعات جزئی در روزهای بی‌پایان زندگی مشترک اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. نادیده گرفتن عادت‌های آزاردهنده‌ای مانند جویدن ناخن یا گذاشتن لیوان پر از آب در جاهای نامناسب بسیار آسان‌تر می‌شود، اگر همسرتان محاسن مهمی داشته باشد، مثلاً بتواند شما را بخنداند یا کاری کند که در کنارش احساس خوبی داشته باشید. عاشق، کور است و معمولاً متوجه جزئیات کوچکی نمی‌شود که چند ماه بعد از ازدواج می‌تواند او را تا مرز جنون پیش ببرد. از طرف دیگر حرکت‌های کوچکی مانند عشق، احترام و مهربانی‌ مداوم است که ازدواج را پابرجا نگه می‌دارد. حرکت‌های عاشقانه‌ای مانند گل خریدن یا قرارهای ناگهانی فوق‌العاده‌اند، اما قابل مقایسه با کارهایی مانند باز کردن راه فاضلاب یا حمام کردن بچه نیستند.

قدیمی‌ها درست گفته‌اند که با ازدواج کردن نمی‌توانید کسی را عوض کنید، بنابراین مراقب باشید که در دام نیفتید و با انگیزه‌ی تغییر دادن عشقتان با او ازدواج نکنید؛ از طرفی احتمالاً خودتان هم دوست ندارید که کسی بخواهد شما را تغییر بدهد. بااین حال واقعیت این است که شما احتمالاً باید به میل خودتان تغییر کنید و خودتان را با شرایط وفق بدهید تا بتوانید انرژیتان را حفظ کنید و شعله‌ی عشقتان را روشن نگه دارید. دو درس مهم را باید برای داشتن ازدواج موفق یاد بگیرید؛ اول این که باید یاد بگیرید چطور به روش موثرتری بحث کنید تا به نتیجه برسید؛ دوم این که روش‌های جدیدی را برای ارتباط برقرار کردن یاد بگیرید، روش‌هایی که ممکن است، با روحیه‌ی شما سازگاری نداشته باشد، اما برای همسرتان قابل فهم‌تر باشد. انسان‌ها “زبان‌ عشق” یا روش‌های متفاوتی برای ابراز و دریافت عشق دارند. ممکن است مدت‌ها طول بکشد تا متوجه معنای سکوت همسرتان بشوید، بفهمید که کینه و نفرت قاتل رابطه‌ی عاشقانه است و یاد بگیرید که چطور خودتان را با فراز و نشیب‌های زندگی مشترک وفق بدهید. تمام افرادی که قصد دارند با هم ازدواج کنند، باید حداقل یک سختی را قبل از بستن پیمان ازدواج در کنار هم تجربه کنند، تا واکنش همسر آینده‌شان را در مواجهه با مشکلات بسنجند.

شاید با خودتان فکر کنید که بعد از سرو سامان گرفتن می‌توانید به آرامش برسید و تا آخر عمر در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی کنید، اما تصورتان کاملاً اشتباه است. سال‌ها از پی یکدیگر می‌آیند و می‌روند و اگر مراقب نباشید، ازدواج برایتان به راحتی به موضوعی عادی تبدیل می‌شود که آن را نادیده خواهید گرفت. تعطیلات دونفره و سنت‌های دیگر از جمله مسائلی هستند که ازدواج را متحول می‌سازند و همسران را وادار می‌کنند تا دوباره به هم روی بیاورند و پیوند بین خودشان را محکم‌تر و صمیمانه‌تر کنند. اما “عاشق بودن” برای موفقیت و ماندگاری ازدواج کافی نیست. حتی بعد از ده‌ها سال زندگی مشترک هم ممکن است به تدریج متوجه خصوصیات جدیدی در همسرتان بشوید که کاملاً برایتان تازگی داشته باشد یا این که ممکن است همسرتان ناگهان تغییر کند یا نیازها و اولویت‌های متفاوتی پیدا کند. “راستشو بگو، واقعاً دلت میخواد تو این سن غواصی یاد بگیری؟” یا “چطور تا حالا بهم نگفته بودی که زیتون دوست نداری؟” ازدواج مانند یک بازی است و باید یاد بگیرید که چطور با یکدیگر کنار بیایید و پا به پای هم پیش بروید. یک ازدواج موفق زیباترین بازی دنیا را رقم می‌زند.

به خاطر بسپارید که گوش دادن با شنیدن تفاوت دارد. گوش دادن قلب و روحتان را هم درگیر می‌کند. قلبتان را به روی همسرتان باز کنید، سخنانش را با گوش جان بشنوید، وقتی حرف می‌زند، به او نگاه کنید، حرفهایش را به زبان خودتان تکرار کنید و به او قوت قلب بدهید. گوش دادن رمز موفقیت در ازدواج و به طور کلی هر رابطه‌ای است.

تمام همسران باید درباره‌ی بعضی مسائل با هم اختلاف نظر داشته باشند. همسران عاشق و موفق به دیدگاه متفاوت شریک زندگیشان احترام می‌گذارند و حتی شوخ‌طبعیشان را هنگام بحث کردن حفظ می‌کنند. این نکته را از یاد نبرید که از بین دو دیدگاه مخالف، لزوماً یک دیدگاه غلط و دیگری درست نیست.

به روش فیزیکی ابراز عشق همسرتان دقت کنید، ممکن است شوهرتان عشقش را با شستن ماشینتان یا بردن بچه‌ها به مدرسه نشان بدهد؛ عشق زنتان هم می‌تواند در تهیه‌ی وسایل بهداشتی و اتو کردن لباس‌هایتان متبلور شود. برخی نیز با نوشتن نامه‌های محبت‌آمیز و به کار بردن واژگان عاشقانه مهر و محبتشان را نشان می‌دهند. زبان عشق همسرتان را کشف کنید تا همواره بدانید که چطور باید با او صحبت کنید. همسران متاسفانه توجه چندانی به زبان عشق شریک زندگیشان نمی‌کنند. فهمیدن زبان عشق همسرتان رمز خوشبختی در زندگی مشترک است.

وقتی سعی می‌کنید همسرتان را مجبور یا متقاعد کنید، فقط روی نقاط ضعف یا مشکلات او متمرکز می‌شوید. نگرشتان را به سرعت تغییر بدهید و روی ویژگی‌های مثبتش تمرکز کنید.

هرگز نباید در زندگی مشترک به جایی برسید که وجود همسرتان را بدیهی فرض کنید. قول بدهید که همسرتان را تا پایان عمر خوشبخت و شاد نگه دارید؛ از حدس زدن درباره‌ی خواسته‌های او خودداری کنید و هر زمان که توانستید او را با لطف‌های کوچک و عاشقانه خوشحال کنید.

قرارهای شبانه‌ی دونفره کافی است تا پیوند میان همسران را قوی‌تر کند و عشقشان را در گذر سال‌ها حفظ کند. وقتی با همسرتان قرار می‌گذارید، باید گوشی‌هایتان را خاموش کنید و آنها را کنار بگذارید تا هیچ چیز حواستان را پرت نکند. لازم نیست کار خاصی انجام بدهید، می‌توانید کنار یکدیگر در خانه بنشینید و فیلم ببینید یا با هم به کوه بروید. برنامه‌ی قرارتان را با کمک و هم‌فکری یکدیگر هر چند وقت یک‌بار عوض کنید و از برنامه‌های جدید و مهیج در زندگیتان استقبال کنید.

رابطه جنسی برای سلامت زندگی زناشویی بسیار مهم است. مشاوران به همسران توصیه می‌کنند که به طور مرتب با هم رابطه داشته باشند و حتی وقتی حوصله‌ی چندانی برای نزدیکی ندارند، باز هم رابطه برقرار کنند. توصیۀ‌ ما به همسران این است که رابطه‌شان را با حرف زدن درباره‌ی خواسته‌های خود جالب و هیجان‌انگیز بکنند و با تزئین کردن اتاق خواب جذابیت بیشتری به رابطه‌شان بدهند.

“یک تعریف در روز، وکیل طلاق را از شما دور نگه می‌دارد.” اگر محاسن همسرتان را هر روز به او یادآوری کنید و از او تعریف کنید، کمک بسیار موثری به صمیمی‌تر شدن رابطه‌تان کرده‌اید. مثبت‌اندیش باشید، قدر همسرتان را بدانید و لطف‌هایش را نادیده نگیرید. وقتی شرایط سخت شد و ویژگی‌های نه چندان مثبت او شروع به خودنمایی کردند، به جای این که روی نقاط ضعف عشقتان متمرکز شوید، سعی کنید جو را عوض کنید و به جای انگشت گذاشتن روی عیب‌های شریک زندگیتان، نقاط قوتش را پررنگ کنید.

روانشناسان می‌گویند که در پس هر احساس و هیجان “سختی” یک احساس نرم وجود دارد. وقتی عصبانی می‌شویم، این احساس خشم معمولاً پوششی برای احساس دیگری مانند ناراحتی، ناامیدی یا حسادت است. ما غالباً از خشم برای پوشاندن حساسیت‌ها و نقاط ضعفمان استفاده می‌کنیم. اگر سعی کنید که احساسات نرم یا آسیب‌پذیر نهفته در پس نمایش سخت خشم همسرتان را پیدا کنید، چون به این ترتیب راهی را برای همدلی با احساسات واقعی همسرتان می‌یابید، می‌توانید ارتباط خودتان را با او حفظ کنید.

همسران غالباً در شرایطی قرار می‌گیرند که کنترل خودشان را از دست می‌دهند، خود را تسلیم حسادت می‌کنند، خود را ضعیف و حقیر می‌شمارند یا فراموش می‌کنند که همسرشان هم باید زندگی مستقل خودش را داشته باشد و سعی می‌کنند که او را کنترل کنند. این کنترل‌گر بودن اکثر اوقات غیرعمدی است و ندانسته به دلیل بیشتر شدن توقعات به مرور زمان رخ می‌دهد. برقراری ارتباط موثر، داشتن زندگی مستقل و تفریحات سالم به همسران کمک می‌کند تا در مسیر درست حرکت کنند و رابطه‌ی مناسبی با همسرشان داشته باشند. اگر احساس می‌کنید که همسرتان شما را کنترل می‌کند یا شما همسرتان را کنترل می‌کنید، سعی کنید شرایط را تغییر بدهید یا از مشاور خانواده وقت بگیرید.

به منظور داشتن یک ازدواج موفق سعی کنید اشتباهات گذشته را تکرار نکنید چون همان نتیجه همیشگی را می‌گیرید. به دنبال همسری بگردیدکه ویژگی‌های شخصیتی مطلوبی دارد، نه ظاهر ایده‌آل. کسی را انتخاب کنید که حرفی برای گفتن با او دارید. اگر ویژگی یا مسئله‌ای در طرف کاندیدای مورد علاقه شما هست که عامل بر هم زننده تعالی زندگی شماست در انتخاب خود تردید کنید. همسری را انتخاب کنید که بتوانند شما را بخنداند و خوشحال کند. در انتخاب عجله نکنید. شما تنها با یک نفر ازدواج نمی‌کنید، بلکه خانواده و دوستان او نیز جز خانواده او محسوب می‌شوند. پایداری و دوام ازدواج چیزی از پیش تعیین‌شده و قابل پیش‌بینی نیست. ازدواج موفق یک پروسه دایمی است و این یک رابطه دو طرفه است. متکی به نفس بودن باعث می‌شود شما فردی خوشحال‌تر باشید و این خوشحالی در تعیین سرنوشت ازدواجتان بسیار موثر است. شنونده‌ خوبی باشید. گوش سپردن را تمرین کنید عدم تفاهم را بپذیرید. از تمجید کردن دست برندارید که انجام مداوم آن شما را از طلاق و جدایی دور نگه می‌دارد. توقع کامل بودن یک رابطه را نداشته باشید؛ شما فقط با تلاشتان می‌توانید ازدواجتان را به سوی کمال سوق دهید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

86 بازدید

2.18k بازدید

2.35k بازدید

3.36k بازدید

چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

3.14k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

در ازدواج های موفق اعتماد ، علاقه ، احترام و درک دو طرفه بین زوج وجود دارد و زوجین برای مستحکم کردن روابطشان تلاش می کنند و برای رسیدن به اهداف مشترک متعهد هستند.

روابط موفق نیاز به تلاش بسیار و سازش هر دو طرف دارد. روان شناسان با بررسی ازدواج های موفق، شاخص هایی را برای این نوع ازدواج ها مشخص کردند. در این بخش از نمناک به بیان چند شاخص در ازدواج موفق و سالم می پردازیم .

برخی از عواملی که در یک ازدواج سالم و مستحکم نقش دارند، ثابت هستند وشما نمی توانید آنها را تغییر دهید اما برخی دیگر را می توانید تغییر دهید و با کار کردن بر روی آنها رابطه تان را بهبود بخشید. این عوامل که در ازدواج موفق نقش ویژه ای ایفا می کنند عبارتند از :

بیان تعارض ها و اختلافات:

یکی از عواملی که موجب طلاق زوجین می شود ، پرهیز از بیان اختلافات و تعارض ها است. اگر زوج بخواهند روابط مستحکمی برقرار کنند باید بتوانند بر اختلافات غلبه نمایند.چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

مهارت های حل مساله :

با مهارت حل مسئله و پیدا کردن راه حل مشکلتان با همسرمی توانید سیک زندگی مشترک پایدار را تجربه کنید . مهارت حل مسأله به شما زمان مناسب برای دعوا کردن، تسلیم شدن، دادن و بخشیدن را آموزش می دهد .

بهبود روابط جنسی

یک زوج موفق قبل از ازدواج درباره روابط جنسی صحبت می کنند و در زندگی مشترک برای تداوم زندگی خود روابط جنسی خود را بهبود می بخشند زیرا کم و کاستی های احتمالی در این زمینه، بر ارتباط طرفین اثر میگذارد.

حفظ حریم ها

در یک زندگی مشترک موفق زوجین می دانند که همسرشان نزدیکترین فرد زندگی شان است بنابراین به حریم شخصی دو نفره شان احترام می گذارند و از حریم خصوصی خود و همسرشان محافظت می کنند.

توافق در مسائل مختلف زندگی :

زوجینی زندگیشان مستحکم و پایدار است که ارزش های مشترک با هم دارند و در مسائل مختلف زندگی به توافق رسیده اند.

اهداف مشترک:

زن و مرد در زندگی برای پرورش دادن رابطه شان، حفظ جریان آرام امور خانه و کار کردن برای رسیدن به اهداف مشترک متعهد هستند. اینکه تنها یکی از دو همسر بار این مسئولیت ها را به دوش بکشد، باعث ایجاد نارضایتی می شود.

سازگاری با تغییرات:

افراد و روابط در گذر زمان تغییر می کنند زیرا ممکن است انتظارات افراد از رابطه دوجانبه تغییر کند. پس از تغییرات نترسید و برای داشتن یک زندگی مشترک ایده آل درباره تغییرات صحبت کرده و راه هایی بیابید تا بتوانید با تغییرات سازگار شوید .

شیوه صحیح برقراری ارتباط :

زوج های موفق با هم صحبت می کنند و با دقت به صحبت های هم گوش می دهند. آنها می دانند که عوامل بیرونی موجب حواس پرتی و اثر بر روی عواطف فرد و مانع ارتباط درست می شوند بنابراین راه هایی می یابند تا زمان آمادگی خودشان و همسرشان ، بتوانند بر این عوامل غلبه کنند.

پرهیز ار انتظارات غیرواقعی از همسر:

در ابتدای آشنایی افراد بیشتر خوبی ها را نشان می دهند و تلاش شان را می کنند تا عیوبشان را بپوشانند اما با گذشت زمان، خود “واقعی” شخص بروز پیدا می کند. با گذشت زمان روابط بین دو فرد تکامل می یابد ، اما انتظارات غیرواقعی از همسر یا از رابطه با او، در فرد استرس ایجاد می کند.

شناخت همسر و توجه به جزییات زندگی او:

افرادی که ازدواجشان پایدار و مستحکم است ، شناخت خوبی از همسرشان دارندو از گذشته او با خبرند و از علایق و بیزاری های او ، امیدها و نگرنی هایش آگاهی دارند .

نشان دادن واکنش های مثبت :

در یک زندگی موفق زوجین واکنش های مثبت بیشتری از خود نشان می دهند و واکنش های منفی آنها حداقل است . اگر همسر نیاز به کمک یا توجه شما داشته باشد ، دادن پاسخ مثبت به خواسته او رابطه شما را مستحکم تر می کند.

اعتماد به یکدیگر:

در یک زندگی موفق زوجین ، برای برقراری روابط صادقانه ، به وعده ها و قولهایشان عمل می کنند و اعتماد هم را به دست می آورند .

تقویت رابطه با همسر :

برای تقویت رابطه با همسر، زوجین موفق ، به انجام کارهای لذت بخش می پردازند و یا به انجام کارهایی می پردازند کهد رابطه سالم تر و قوی تری دارند.

1. در زندگی مشترک خوب زوجین هرگز به موفقیت یکدیگر حسادت نمی کنند بلکه از موفقیت های همدیگر خوشحال شده و یکدیگر را از ته دل تحسین می کنند.

2. زوجین در زندگی مشترک موفق ، به کار یکدیگر علاقه مند هستند و به یکدیگر احترام می گذارند.

3. در زندگی مشترک ایده آل ، زوجین با مشورت با یکدیگر یک تصمیم عالی می گیرند .

4. در زندگی مشترک خود ایده آل های مشخص دارند .

5. در میان آنها هر روز عشق و محبت و دوستی افزایش می یابد .

6. زوج های موفق ، کارهای مشترک و علایق مشترک بیشتری با هم دارند.

7. در زندگی مشترک موفق ، زن و مرد از با هم بودن لذت می برند.

8. زن و شوهر در زندگی مشترک موفق می توانند به یکدیگر به راحتی اعتماد کنند و راستگو و موقعیت شناس می باشند.چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

9. در زندگی موفق زن و مرد به یکدیگر وابسته هستند .

10. زوجین موفق ، زندگی سالم را انتخاب می کنند ، در ورزش و فعالیت های سالم فیزیکی شرکت می کنند ، خواب کافی دارند و خوب غذا می خورند .

11. در زندگی مشترک موفق ، زوجین هیچ گاه طعنه و کنایه نمی زنند و شکایت نمی کنند.

12. زوجین می دانند اگر روابطشان رو به رشد باشد ، اعتماد به نفسشان بیشتر می شود.

13. یک زوج موفق در دوران نامزدی سعی می کنند به شناخت کامل از هم برسند.

14. زوج موفق همیشه رو به آینده در حرکتند و دائما به اشتباهات گذشته نمی پردازند.

15. در زندگی مشترک یه زوج موفق همیشه مشکلات و مسائلی که برایشان پیش می آید را بررسی می کنند.

16. آنها از روی دلسوزی با هم ازدواج نمی کنند .

17. خانواده یکدیگر را پذیرفته اند حتی اگر آنها اشکالاتی دارند.

18. در دوران نامزدی درباره مسائل مختلف جنسی صحبت می کنند.

19. زوجین موفق بسیار شوخ طبعند و از شوخی غیرمخرب استفاده می کنند.

20. یک زوج موفق خصوصیات اخلاقی که برای همسرشان آزاردهنده است را شناسایی و در صدد تغییر آنهاست .

21. زوجین موفق قدرت بخشیدن دارند .

22. زوجین موفق از هم صحبتی با هم لذت می برند حتی اگر اختلاف نظر در مورد موضوعی با هم دارند.

23. عشق این زوجین به تدریج به وجود می آید و عجله ای نیست که خیلی زود از بین برود.

24. زوجین موفق برای برآوردن نیازهای همدیگر در تلاش هستند .

25. زوج موفق فقط دوست ندارند در رابطه دریافت کننده محبت باشند بلکه دهنده نیز هستند.

26. زوجین موفق می توانند با هر وضعیت مالی زندگی کنند.

27. در یک زندگی موفق زن و مرد از نقاط ضعف خود آگاه هستند و تلاش می کنند خود را تغییر دهند.

28. زوجهای موفق در زندگی مشترک نقش بازی نمی کنند و ادای دیگران را در نمی آورند.

29. دریک زندگی مشترک ایده آل زوجین به یکدیگر در انجام کارها کمک می کنند مثلا آقا به خانم در کارهای خانه کمک می کند و نمی گذارد خانم به تنهایی این کار کسل کننده را انجام دهد .

30. در یک زندگی مشترک خوب زوجین آرزوهای واقع بینانه دارند و اهدافشان مشترک است.

31. زن و مرد در این زندگی مسئول تصمیمات و رفتارهای خود هستند.

32. در یک زندگی مشترک اگر لازم باشد که زن یا مرد برای رسیدن به اهدافش ، ادامه تحصیل دهد ، همسرش او را حمایت می کند.

33. هیچ زندگی بدون مشکل نیست در یک زندگی مشترک سالم زن ومرد با یکدیگر سعی می کنند مشکلات خود را حل کنند.

34. یک زوج موفق هنگام انتقاد از یکدیگر هوشمندانه عمل می کنند .

35. یک زوج موفق سعی می کنند همیشه بیشتر از انتقاد ، یکدیگر را تحسین کنند.

 

هشدار: فقط کسانی روی لینک زیر کلیک کنند که می خواهند زندگی شان را تغییر دهند!

ازدواج مهم ترین و بهترین وسخت ترین تصمیم کل زندگی هر شخص هست.فقط با یک ازدواج موفق ما می تونیم سرنوشت جدیدتر و بهتری رو برای خودمون بسازیم و با یک ازدواج اشتباه کل سال های آیندمون رو تباه کنیم.حالا این همه آمار طلاق و جدایی که بصورت رسمی داره اعلام میشه رو بزاریم کنار،حداقل نصف بیشتر زوج هایی که به مشاور مراجع میکنن و فعلا دارن با هم زندگی میکنن دچار طلاق عاطفی هستن ،واین یعنی فاجعه.فاجعه از چه نظر از این نظر که دارن زندگیشون رو با فکر منفی و استرس و غم وغصه وناراحتی و شکایت هدر میدن!

نمیتونن یک خانواده شکوفا و موفق باشن و بچه های موفق وسالمی رو تربیت کنند.  وقتی که فردی سالم نباشد تصمیم درستی نگیره خانواده ی اشتباهی رو تشکیل بده و خانواده یک خانواده ی موفق و سالم و سلامت از هر نظر نباشد مشخصه که جامعه هم دچار آسیب میشه!ریشه ی همه ی اصلاحات از فرد و خانواده ی فرد شروع میشه مسلما وقتی ازدواج ها اشتباه باشن جامعه به سمت رشد منفی و اتفاقات منفی سوق داده میشود.

 

چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

همه ی ما میدونیم که ازدواج خیلی خیلی مهمه! بیشتر روی صحبتم با اون دختر وپسر ی هست که تا همدیگه رو میبینن و در یک نگاه عاشق هم میشن و خیلی زود تصمیم به ازدواج میگیرن!!!!ازدواج موفق یک سری پارامتر های مهم داره و اصلا نباید بخاطر دیدگاه های اشتباه دیگران از جمله :بخاطر اینکه پدرم میگه وقت ازدواجته،مردم چی میگن،همه پیگیر ازدواجت هستن،من مشکلاتم با ازدواج حل میشه،دختر یا پسری که طرف مقابل تنهاشون گذاشته و با این نیت که چون منو تنها گذاشته باید حالشو بگیرم از اون بهتر ازدواج کنم و از اون خوشگل تر،ا زدواج به خاطر مسائل مالی،و خونه ی پدرم راحت نیستم و… همه ی اینها بهانه های اشتباه ازدواج هستن که از چاله در میاییم و توی چاه میوفتیم!

مگه غیر از اینه که برای هر کاری باید آموزش ببینیم ؟ شما الان هر جا که مراجعه کنید برای استخدام ازت میپرسن چه مدرکی داری؟مثلا به یک کارگاه خیاطی یا جوشکاری مراجعه کنید اگر تخصص نداشته باشین باید دوره بگذرونی، مدرک بگیری بعد استخدام بشی!در واقع شما برای انجام ساده ترین کارها نیاز به مدرک و تخصص دارین چه برسد به کارهای بزرگ تر… . ولی وقتی که که بزرگترین تصمیم و اتفاق و انتخاب همه ی افراد ازدواج هست آیا کلاسی هم داریم که بگه ازدواج درست چطوریه؟ یا همین که دوتا جمله از مادر بشنویم دو جمله از اطرافیان یا دوستان،خواندن دوتا مجله عاشقانه یا عضویت در کانال های غیر معتبر علمی عضو بشیم کافیه؟واس اینکه تصمیم ازدواج رو به درستی بگیریم؟

اگر اینطور بود الان خیلی از شرایط بد به وجود نیومده بود!وقتی که برای هر کار ساده ای لازمه دوره های مربوط به اون رو بگذرونیم و مدرک بگیریم تازه بعد از همه ی اینها این مدرک ثابت میکنه که ما شایسگی وتوانایی لازم برای انجام آن کار داریم ،چرا برای انجام ازدواج موفق چنین دوره ها و مدرک هایی نداریم؟آیا واقعا دو واحد تنظیم خانواده در دانشگاه کافیه؟آن هم فقط برای افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند باید یک سری دوره ها و کلاس های واقعا حرفه ای و آموزشی روانشناسی منطبق با عرف و شرعمون وجود داشته باشه که دختر وپسر ،و زن وشوهر آموزش ببینن!

صرف اینکه میگن دختر خوبیه پسر خوبیه،خانواده خوبی داره،شغل خوبی داره،خونه و ماشین داره،سنمون بهم میخوره،قیافش خوبه،عاشقش شدم،این ها دلیل و معیار ازدواج نیست یکم باهوش باشین یکم بخودتون بهاء بدین تا بتونید درست تصمیم بگیرید.

طبیعتا همه ی این معیار ها رو علاوه بر اینکه شخص مقابل باید داشته باشه خودم هم داشته باشم نه اینکه من همه چیم عالیه فقط باید دنبال این باشم که طرف مقابل همه ی این ویژگی های خوب رو داشته باشه!قبل از اینکه بخوای یک همسر خوب پیدا کنی باید فردی بشی که لایق یک همسر خوب باشی!!!!

 

در معیار ها،هم ترازی فرهنگی ،اقتصادی ،سواد و تحصیلات دانشگاهی باید هم سو یا برابر باشه !مثلا اگر یک نفر دیپلم داشته باشد و طرف مقابل فوق لیسانس ،ممکنه بعدا سر همین موضوع ساده به مشکل بخورن…از مهمترین نکته ها، باورها هستند .ذهن ما که نشات گرفته از باورهای ماست ،زندگی مارو می سازه!وقتی شخصی همه ی باورهای درست رو داشته باشه ،قطعا همه ی معیار های درست رو هم میتونه داشته !وکسی که باور های درستی نداشته باشه حتی بعد از یک معاشرت کوتاه متوجه میشین که باور های معیوب ذهنی داره.. فقط لازمه کمی باهوش باشین و بتونین غیر مستقیم ازش بپرسین ،رفتارش رو با اطرافیانش در نظر بگیرین.

 

 

 

 

آشنایی خیلی مهمه و اینو یادتون باشه که هر مدلی که الان هست ،رفتار با اطرافیان،خرج کردن،خساست،رفتار و منش،ابراز احساسات،باورهاش،ایمانش،احساس مسئولیت پذیری،پشتوانه و اراده ی انجام کارها،چقد به خودش اهمیت میده و …اینجوری در نظر بگیرید که بعد از ازدواج تا سی درصد بیشتر میشود .شما با این معیار طرف مقابلتان را بسنجید !اگر در همه ی موارد بالا یک نمره ی قبولی بالای 70 گرفت و خودتون هم نمره ی قبولی بالای 0 گرفتین می توانید راجع به بقیه مسائل مثل محل زندگی ،اختلاف سنی و … با هم توافق برسین!در هر صورت در گام اول نمره ی قبولی بالای 70 مهم است.

 

نکته بعدی که باید در نظر داشته باشید ،باید به الهام درونی و حس قلبیتون دقت کنید ،قراره 60-70سال با این فرد زندگی کنید و جوونیتون رو بزارید ،60 -70 سال قراره این فرد رو هر روز ببینین،آیا قیافش ،تیپش،اخلاقش رو مییتونی تحمل کنی؟اون حس خوبی که میخوای رو بهت میده؟آیا اگ مشکلی براش پیش بیاد و یک بازه ی زمانی بد اخلاقی کنه و لجبازی بیاره میتونی تحملش کنی؟عشقت اونقد هست که بتونی زندگی رو بسازی حتی اگر او بنای ناسازگاری داشته باشه؟هر چند دچار ناملایمت های زندگی بشه؟اگر جواب این سوال ها بله هست پس بسم الله…

یک مساله مهم دیگر که در ازدواج های این دوره خیلی مشکل ساز شده و گاها باعث تعداد کثیری از طلاق هایست که هر روزه ما شاهد اتفاق افتادنش هستیم ،بحث مزاج شناسی قبل از ازدواج هستاینکه یک فرد سرد باشد یک فرد گرم ،بر فرض اینکه در همه ی موارد دیگر با هم هم تراز هستن،با هم ازدواج می کنند.بعد از ازدواج مثلا آقا گرم هست و خانم سرد یا بر عکس!چون اطلاعاتی از مزاج شناسی ندارند تغذیه شون هم غلطه ،آقا بنا بر ذات و طبیعت و مزاج خودش دنبال رابطه هست خانم هم بنا بر ذات و طبیعت و مزاجش هیچ میلی به رابطه ی جنسی ندارد…مثلا مزاج شب سرده ،غذاهایی که میخورن هم سرده ،خانم صبح تا شب تو ی خونه نشسته افکار منفی و استرس های معمولی روزانه ،غذا هم ماست و دوغ و برنج و …باز هم سردی هی تشدید میشود.اینجاست که آقایی که با عشق و علاقه با شما ازدواج کرده هم دنبال بهانه هست وقتی ریشه ی مشکل رو نمی شناسین بنای لجبازی گذاشته میشه …آقا هی دنبال بهانه میگرده و این طوری فاصله ایجاد میشه!مثلا آقا میگه گرمه پنجره باز باشه خانم میگه سرده پنجره بسته باشه!!!سر همین مشکلات ساده قهر میکنن،دعوا میکنن،کتک کاری میکنن،دوتا فوش هم میدن که قبح رابطشون هم شکسته میشه و زندگیشون به سمت طلاق عاطفی پیش میره…با توجه به این مسائل باید بدانیم که خیلی مهمه قبل از ازدواج حتما آموزش ببینیم و مشاوره داشته باشیم تا نکات مهم رو یاد بگیریم و بررسی کنیم!اول عقلانی تصمیم بگیریم و بعد احساسی،اگر این دو پیش و پس بشن یعنی اول احساس رو در نظر بگیریم بعد عقل،احتمال زیاد ازدواج ما کیفیت خوبی نمیتونه داشته باشه!

هیچوقت توی مشکلات اولیه به فکر جدایی نیوفتید همیشه به فکر ساختنش باشید ،خراب کردن کار راحت تریه ولی جدایی راه حل آخره!مطمئن باشید که هرچیزی و هر شخصی قابل تغییر هست بشرطی که از در درست وارد بشید!اول خوتون تغییر کنید بعد هم الگو بشید برای همسرتون یا نامردتون تا ایشون هم تغییر کنه.

اگر در زمان مناسب شروع کنیم به آموزش دیدن و ریشه ی مشکلات رو پیدا کنیم قبل از اینکه دیر بشه!!اگر جفتتون اراده ی ساختن زندگی رو داشته باشید میتونید زندگیتون رو از منفی صد به مثبت صد برسونید کافیه شیر تسلیم رو ببندین و شیر تغییر رو باز کنید!!!!!

 

نویسنده مقاله :مشاور سایت – خانم سبا یعقوبی

برای ورود به حساب کاربری لطفا شماره موبایل یا ایمیل خود را وارد نمایید.پس از وارد
کردن
شماره
موبایل کدی برای شما ارسال شده و شما با آن کد میتوانید وارد حساب کاربریتان شوید.

برای عضویت در کمتر از 30 ثانیه مشخصات را در فرم زیر پر کنید و دکمه عضویت را کلیک
کنید

برای دانلود قانونی کتاب چگونه ازدواج موفقی داشته باشیم؟ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان دانلود کنید.

برای دانلود قانونی کتاب چگونه ازدواج موفقی داشته باشیم؟ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان دانلود کنید.

کتاب چگونه ازدواج موفقی داشته باشیم؟ نوشته محمد جانبلاغی، نکاتی که لازم است قبل از ازدواج مدنظر داشته باشید را به شما یادآور می‌شود و راهنمایی‌های خوبی برای یک ازدواج خوب ارائه می‌دهد.

آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که هدف من از ازدواج چیست؟ یا با چه کسی ازدواج کنم؟ آیا معیارهای خود را مشخص کرده‌اید؟ چرا باید ازدواج کنیم؟ چگونه می‌توان ازدواج موفقی داشت؟ اکثر مردم زندگی عادی دارند ولی در زندگی آن‌ها عشق وجود ندارد. ازدواج یک انتخاب است، اجبار نیست.

چگونه همسر آینده‌مان را بشناسیم؟ چه شرایطی برای همسرمان در نظر بگیریم؟ در چه سنی باید ازدواج کرد؟ چه شرایطی باید داشته باشیم تا ازدواج کنیم؟ و هزاران سؤال از این دست را جوانان در ذهن خود مرور می‌کنند و به دنبال جواب هستند. در کتاب چگونه ازدواج موفقی داشته باشیم؟ سعی شده که به این سؤال‌های مهم و همچنین سؤالاتی که مختص عموم هست از منظر روانشناسی پاسخ داده شود.چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

در مورد ازدواج باید بدانید که: ازدواج فقط برای ارضای تمایلات آنی نیست، بلکه زندگی آینده شما و فرد مقابلتان و فرزندانتان بر پایه این پیوند شکل می‌گیرد. یکی از مهم‌ترین عوامل اختلالات روحی و روانی در کودکان، از هم‌گسیختگی روابط درون خانواده و یا اختلافات شدید خانوادگی است. ازدواج موفق به عوامل مختلفی بستگی دارد که بسیاری از آن‌ها را باید در دوران قبل از ازدواج بررسی کرد. عوامل دیگری نیز در موفقیت یک زندگی زناشویی تأثیرگذارند که آن‌ها را بعد از ازدواج می‌توان شناخت.

رشد عاطفی و فکری، مهم‌ترین دلیل و عامل موفقیت در ازدواج و زندگی زناشویی است. با این حال میزان رشد عاطفی و فکری به سن وابسته نیست، بلکه سن عاطفی، اجتماعی، جسمانی و روانی از موارد مهم بلوغ است.

رشد اجتماعی ارتباط تنگاتنگی با رشد عاطفی و فکری دارد، چرا که فردی که از منظر اجتماعی دارای رشد بوده، روابط اجتماعی را بهتر درک می‌کند. چنین شخصی به خوبی می‌داند که چگونه با دیگران، خانواده و همکارانش سازگاری داشته باشد. او انتظارات جامعه از خود را درک می‌کند و تا مقدار زیادی می‌تواند خود را با این انتظارات مطابقت دهد. همچنین این فرد برای پذیرش مسئولیت آماده است و از محدودیت‌های خود آگاه است.

با محمد جانبلاغی بیشتر آشنا شویم:

محمد جانبلاغی متخصص رشته روان‌شناسی بالینی کودک و نوجوان است. او بیشتر از 5 سال سابقه و تجربه فعالیت در حوزه ارائه خدمات تخصصی و حرفه‌ای روان‌شناسی و مشاوره برای درمان اختلالات افسردگی، اضطرابی و وسواس را دارد.

همچنین در زمینه مشکلات کودکان و نوجوانان به طور تخصصی و آکادمیک در حوزه‌های درمانی چون بیش‌فعالی، اختلالات یادگیری، اوتیسم و مشکلات رفتاری مثل پرخاشگری، جویدن ناخن، شب‌ادراری، ترس و… مشغول فعالیت است. ارائه مشاوره و برگزاری دوره‌ها و سمینارهای روان‌شناسی برای عموم، مؤسسات و مراکز دولتی و خصوصی از فعالیت‌های دیگر اوست.

در بخشی از کتاب چگونه ازدواج موفقی داشته باشیم؟ می‌خوانیم:

علی‌رغم اهمیت شایان توجه ازدواج به عنوان مهم‌ترین رویداد زندگی که فرد در آن حق انتخاب دارد، بعضی اوقات این انتخاب آگاهانه نبوده و نتیجه این عدم‌ آگاهی روند فزاینده طلاق است، که اثر آن بر زوج‌ها و کودکان غیرقابل انکار است.

پس، ازدواج یک اتفاق فردی نیست، بلکه یک پدیده اقتصادی، اجتماعی و حکومتی نیز برای دولت‌ها است و بحث رشد و تحول کودکان که آینده‌سازان فردا هستند صاحب ‌نظران را واداشته که با دیدگاهی علمی به مشاوره قبل از ازدواج، به عنوان یک فرایند پیشگیرانه بسیار بااهمیت نگریسته و با انجام‌ آزمون‌های مناسب برای زوج‌های جوان، مصاحبه‌های فردی و تفسیر نتایج، افق دید آن‌ها را نسبت به زندگی آینده گسترش دهند.

هدف ازدواج، تأمین سلامت روان افراد و پیشگیری از نابهنجاری‌های اخلاقی و فردی است، بنابراین، باید به عواملی که در موفقیت ازدواج و تداوم آن مؤثرند و از طرف مشاور مورد بررسی قرار می‌گیرند، اشاره ‌شود. اکثر منابع، هدف مشاوره قبل از ازدواج را کمک به فرد جهت انتخاب همسر مناسب ذکر کرده‌اند. این امر زمانی میسر است که افراد قبل از انتخاب به مشاور مراجعه نمایند. بعد از هدایت توجه و تفکر زوجین به سوی شناخت هدف، نکته‌ای کلیدی و بسیار مهم دیگر در فرآیند مشاوره، معطوف نمودن توجه آن‌ها به شناخت منش و شخصیت یکدیگر است. اکثر پسرها و دخترها در ابتدا جذب کسانی می‌شوند که یک ویژگی شاخص دارند؛ مثلاً‌ توانایی در خنداندن دیگران، نرمی و لطافت، علاقه به ورزش خاص یا مهارت در سخنوری. این ویژگی‌ها می‌تواند لذت‌بخش باشد اما تعیین‌کننده نیست. دختران و پسران جوان باید بدانند که منش و رفتار یک شخص است که تعیین می‌کند آن فرد چگونه با خودش، با همسرش و در نهایت با فرزندانش رفتار خواهد کرد.

پیشگفتار
چرا ازدواج میکنیم؟
ازدواج و معیارهای انتخاب همسر
آیا همه انسانها باید ازدواج کنند؟
پول و ازدواج
ضرورت مشاوره قبل از ازدواج
چگونه ازدواج موفقی داشته باشیم؟
تعهداتتان در ازدواج چیست؟
چگونه پیشنهاد ازدواج دهیم؟
چگونه تشخیص میدهیم فردی برای ازدواج مناسب است؟
30 مورد از ویژگیهای شخصی خود را لیست کنید
30 مورد از ویژگیهایی که دوست دارید همسر آینده شما داشته باشد
در مرحله بعد باید تشخیص دهید با فرد موردنظر تفاهم دارید یا خیر؟
24 نشانه خانواده خوشبخت
انواع خانواده
چرا ازدواج‌ها شکست می‌خورند؟
مراحل ازدواج
سی باور غلط در ازدواج
فرایند نخستین مصاحبه در ازدواج
تعیین هدف و ایجاد تغییرات مطلوب
راه‌هایی برای این که همسر موفقی باشیم
معیارهای انتخاب همسر
محبت به همسر
عشق، اساس ازدواج نیست!
عمده‌ترین مشکلات زوج‌های جوان بعد از ازدواج
به دیگران اجازه دخالت در زندگی شخصی را ندهید
مشکلات زنان در شروع زندگی
واکنش‌های دفاعی زن و شوهر
وقتی همسرتان دچار افسردگی می‌شود
تأثیر اطرافیان در بیمار افسرده
یادمان رفت که عاشق بودیم
چقدر به همدیگر محبت کنیم؟
زوج‌های خوشبخت

برای دانلود کتاب چگونه ازدواج موفقی داشته باشیم؟ و دسترسی قانونی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

ارسال کتابراه به دوستان از طریق پیامک یا ایمیل

اشتراک در تلگرام

اشتراک در توییتر

اشتراک در فیسبوک

اشتراک در واتس آپ

اشتراک در لینکداین

اشتراک در گوگل پلاس

کتابراه مرجع قانونی دانلود کتاب الکترونیکی و دانلود کتاب صوتی است که امکان دسترسی به هزاران کتاب، رمان، مجله و کتاب صوتی و همچنین خرید کتاب الکترونیک از طریق موبایل تبلت و رایانه برای شما فراهم می‌کند. شما با استفاده از کتابراه همیشه و همه جا به کتاب‌ها و کتابخانه خود دسترسی دارید و می‌توانید به سادگی از هر فرصتی برای مطالعه استفاده کنید. در کتابراه برای همه سلیقه‌ها از داستان، رمان و شعر تا روانشناسی، تاریخی، علمی، موفقیت و… کتاب‌هایی پیدا می شود. همچنین در کتابراه هزاران کتاب رایگان نیز قابل دانلود است. اپلیکیشن کتابخوان کتابراه برای اندروید، IOS و ویندوز در دسترس است.


EPUBDownloads-icon

پروفسور تری اربوچ، روانشناس و نویسنده از ۵ گام ساده برای بهبود کیفیت ازدواج از خوب به عالی می گوید: “حفظ رابطه شاد و پایدار، کارسختی نیست.” با توجه به تحقیقات او، تغییرات سازگار، کوچک و ساده در ایجاد یک ازدواج موفق نقش مهمی دارند. در این مطلب، پنج مرحله کتاب فوق العاده معروف او برای ازدواج شاد و سالم را که گلچین کرده ایم، به شما معرفی می کنیم. این راهنمایی ها برای کسی که در رابطه است، ارزشمند است.

بسیاری از مردم بر این باورند که تضاد داشتن، ضعف است. اربوچ می گوید: چنین باوری واقعا نا امید کننده است. نا امیدی زمانی شکل می گیرد که انتظارات یک شریک برآورده نشود.

زوج های شاد انتظارات واقع گرایانه دارند، هم در مورد روابط کلی و هم در مورد رابطه آن ها به طور خاص. به عنوان مثال، در کتاب خود، ۱۰ مورد از افسانه های رایج میان زوج ها را کشف کرد. یک افسانه این است که زوج های سالم هیچ گاه درگیری ندارند. در حقیقت، به گفته اربوچ، اگر شما درگیری نداشته باشید، در مورد مسائل مهم در رابطه خود صحبت نمی کنید.

نکته عملی: شما و همسرتان به طور جداگانه در مورد انتظاراتی که از هم دارید، بنویسید (به عنوان مثال، می خواهید همسرتان چگونه با شما رفتار کند). این فعالیت ساده اجازه می دهد تا زوج ها بدانند برای شریکشان چه چیزی مهم است. اگر شریکتان از انتظارات شما آگاه نباشد، چگونه می تواند آن ها را برآورده کند؟چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

در مطالعه ی اربوچ تایید عاطفی، کلید خوشبختی ازدواج برای زوج ها بود. تأیید عاطفی به شریکتان اجازه می دهد که بداند خاص و با ارزش است.

زوج ها تأیید عاطفی را از طریق کلمات و اعمال نشان می دهند. به سادگی گفتن “من عاشق تو هستم ” یا “بهترین دوست من هستی “. رفتار های مثبت می تواند شامل درست کردن قهوه در اول صبح یا فرستادن ایمیل عاشقانه برای همسرتان باشد. بر خلاف باور عمومی، مردان نیاز به تأیید عاطفی بیشتر نسبت به زنان دارند، چرا که زنان “می توانند آن را از دیگران هم دریافت کنند.”

نکته عملی: تأیید یک روز می تواند زن و شوهر را خوشحال نگه دارد. اربوچ پیشنهاد می کند که هر روز چیزی که شریکتان را تایید می کند بگویید و یا کاری که او را تایید می کند انجام دهید.

اغلب زوج ها می گویند که ارتباط برقرار می کنند؛ اما این ارتباط عموما همان چیزی است که اربوچ آن را “حفظ خانواده ” می نامد که شامل گفتگو در مورد پرداخت صورتحساب، خرید مواد غذایی، کمک به بچه ها در تکالیف و یا دیدار خانواده ها می شود. در عوض، ارتباط معنادار به معنی “شناخت دنیای شریک زندگی است “.

مطمئن نیستید چه چیزی بپرسید؟ اربوچ این موضوعات را پیشنهاد می دهد: “امسال به چه چیزی بیش از همه افتخار کردید؟” “اگر برنده لاتاری شدید، می خواهید به کجا سفر کنید و چرا؟” یا “پنج مورد علاقه تان چیست؟”

نکته عملی: قوانین ۱۰ دقیقه ای را تمرین کنید. هر روز با شریک زندگی خود برای حداقل ۱۰ دقیقه درباره موضوع دیگری به جز سه موضوع کار، خانواده و یا رابطه تان صحبت کنید. این کار را می توانید با تلفن، ایمیل یا به صورت حضوری انجام دهید. هدف این است که شریک زندگی خود را بشناسید.

اربوچ می گوید: هر رابطه ای به عادت تبدیل می شود. اجرای تغییر می تواند کمک کند و راه های زیادی برای انجام این کار وجود دارد. او می گوید یک راه برای اجرای تغییر، افزودن چیزی جدید است. “ایده اصلی این است که رابطه خود را مثل زمانی که اولین بار یکدیگر را ملاقات کردید، تقلید کنید.”

نکته عملی: برای کاهش خستگی و تازه نگه داشتن همه چیز، روال خود را تغییر دهید. به عنوان مثال، به جای رفتن به رستوران همیشگی، یک رستوران جدید در شهر پیدا کنید یا تعطیلات را در جایی جدید سپری کنید. یکی دیگر از استراتژی ها این است که “فعالیتی که باعث افزایش آدرنالین یا هیجان شود، انجام دهید. آدرنالین تولید شده توسط این فعالیت می تواند به شریک و یا رابطه شما منتقل شود. ” مثلا با هم ورزش کنید، ترن هوایی سوار شوید یا فیلم ترسناک ببینید.

همانطور که اربوچ می گوید، چهار گام اول بر افزودن یا تقویت مثبت در رابطه تان تمرکز دارند. این مرحله بر “حفظ هزینه های کم ” متمرکز است. یک زوج خوشحال دارای یک نسبت ۵ به ۱ هستند؛ به عبارت دیگر، آنها پنج احساس مثبت یا تجربه برای هر احساس یا تجربه منفی دارند. نیاز نیست در روابط خود ماشین حساب داشته باشید؛ اما مهم است که “به طور منظم ” روابط خود را بررسی کنید و “هزینه ها و منافع ” را در نظر بگیرید.

تحقیقات اربوچ همچنین نشان می دهد که شش رفتار پر هزینه وجود دارد: مبارزه ثابت، فقدان ارتباط، کارهای خانه، حسادت، حفظ اسرار و کنار نیامدن با خانواده شریک.

نکته عملی: رابطه تان را با ایجاد یک لیست از مزایا و معایب مرسوم حسابرسی کنید. یک تکه کاغذ بردارید. در سمت چپ، تمام احساسات و رفتارهای مثبت مرتبط با شریک و رابطه خود و در سمت راست، تمام احساسات و رفتارهای منفی مرتبط با شریک زندگی و رابطه خود را بنویسید. “باز هم ” مطمئن شوید که سمت چپ طولانی تر و سمت راست کوتاه تر باشد “. از همسرتان هم بخواهید این کار را انجام دهد.

به یاد داشته باشید، زمان و موقعیت مناسب برای صحبت کردن بسیار مهم است (مثلا زمانی بد است که به دیدار خانواده ها رفته اید، همسرتان از محل کار به خانه باز می گردد یا در هنگام شب).

حتما بخوانید: ۲۶ نکته مهم برای جذب مردان توسط همسر (رابطه های پایدار و طولانی)

اربوچ همچنین می گوید که “دیوانه وار به تخت خواب بروید “. زوج ها هرگز نباید عصبانی به تخت خواب بروند. “ادامه در شب ماندن چیزها را بدتر می کند.” هنگامی که شما عصبانی و خسته هستید مهارت حل مشکلاتتان کاهش می یابد پس بهتر است موافقت کنید که مثلا فردا صبح در موردش صحبت کنید. به طور کلی، اربوچ دریافت که زوج های خوشحال بر روی نکات مثبت روابطشان تمرکز می کنند. او می گوید: به همین دلیل مهم است که آنچه را که به خوبی پیش می رود تقویت کنیم. این کار توانایی زوج ها برای مقابله با مسائل منفی در رابطه شان را افزایش می دهد.

تحقیقات نشان داده است، نزدیک به نصف مردانی که به همسرانشان خیانت میکنند، به دلیل نارضایتی احساسی است و نه سکس. وقتی مردها از جانب همسرانشان احساس ستایش و وابستگی نکنند، آنها خواستار ارتباط با هر زن جذاب دیگری میشوند که از راه شهوت انگیزی به هدفشان میرسند. پس به همسرتان اهمیت دهید و با او رابطه ی احساسی قوی ایجاد کنید.

برای انجام کارها در زندگی محاسبات نکنید-مثلا دفعه ی قبل من خانه را تمیز کردم اینبار نوبت توست یا اوایل ازدواج بخاطر شغل تو جابجا شدیم، الان باید بخاطر شغل من جابجا شویم و …- اینها کارهای بچه گانه است که چیزی جز از بین رفتن اعتماد و ارتباط با همسرتان برایتان ندارد. باید محاسبات را برای کارهای مثبتی که همسرتان انجام میدهد نگه دارید و بخاطر آنها از او تشکر کنید.

بعد از گذشت سالها و تولد فرزندانتان، به راحتی میتوانید اجازه دهید که ظاهرتان از بین برود. به اولین باری که همسرتان را دیدید فکر کنید، بدون شک ظاهر آراسته ای داشتید. پس به ظاهرتان در خانه اهمیت دهید و سعی کنید همیشه زیبا و خوش پوش باشید نه اینکه فقط وقتی مهمان دارید یا به مهمانی می روید. سعی کنید تیپ و ظاهر متنوعی استفاده کنید.

ازدواج شما باید مهم ترین و اولین رابطه ی شما باشد اما لازم نیست که فقط همین باشد. اگر چه شما عاشق بیرون رفتن با همسر و فرزندانتان هستید اما میتوانید به تفریح های دخترانه یا پسرانه مجردی با دوستانتان هم بروید. بیرون رفتن همراه دوستانتان هم میتواند مهم باشد. وقتی راز ازدواج ۱۴ ساله ی موفق Barbra Streisand و James Brolin را پرسیدند، آنها جواب دادند زمان های جداگانه! مقداری فاصله هم نیاز است. این میتواند رمانتیک باشد چون مکالمه های عاشقانه پشت تلفن، رمانتیک تر هستند.

چیزهای زیادی است که شما هیچگاه نباید به همسرتان بگویید، مثلا فکر نمیکنی که همسایه ی جدیدمان خیلی جذاب است؟ این سوالی ست که باید فکر کنید شما میخواهید جوابش را هم بدانید. یا این ایده ی خوبی نیست که جمله تان را با این آغاز کنید: همیشه مشکل تو این بوده که…. . هیچکس نمیخواهد این جمله را از همسرش بشنود! به گفتن این دو در جملاتتان دقت کنید: تو همیشه…. یا تو هیچوقت…. ، هیچکدام از این دو صحیح نیستند. استفاده از این جملات، باعث درگیری و دعوا میشود.یک لحظه صبر کنید و با خودتان فکر کنید واقعا منظورتان چیست، و از کلمات دیگری استفاده کنید.

در زندگی مسائل بزرگ و کوچکی وجود دارد، چیزهای بزرگ- مثلا اعتیاد، قمار،خیانت و…- که باعث طلاق میشوند، اما اکثر ما این مشکلات را نداریم.خیلی از مامشکلات کوچک و تکراری داریم که میتوان به راحتی از آن چشم پوشی کرد. بسیاری از مشکلات از مسائل کوچک شروع میشوند و این مشکلات کوچک برای ما حل نشده باقی میمانند. برای داشتن یک ازدواج موفق این مسائل را به شیوه ی صحیح و ساده حل کنید.

گاهی اوقات بهترین راه برای حل کردن یک مشکل این است که از آن دور شوید و به طور جدی آن را رها کنید. به هر چیز کوچکی اهمیت ندهید. بدانید که هر بی احترامی، از پیش تعیین شده نیست. تا آنجا که میتوانید گذشت را تمرین کنید. بیشتر ببخشید و فراموش کنید. به دلایلی فکر کنید که باعث شده با همسرتان ازدواج کنید، روی این عوامل تمرکز کنید. سکوت موفقیت آمیز، سکوتی ست که واقعا اجازه دهید این مشکل حل شود نه اینکه سکوت کنید و افکار بد در ذهنتان باشد که این خود باعث ایجاد ناراحتی در شما میشود.

همه ی ما تمایل داریم با کسانی که بیشتر دوستشان داریم مهربانی کنیم، شاید بخاطر اینکه میدانیم آنها هم مارا دوست دارند. اگر ما روز بدی داشته باشیم، به خانه میرویم و آن را سر همسرمان خالی میکنیم. یک راه بهتر این است که هرروز این سوال را از خودتان بپرسید: امروز میتوانم چه کاری کنم که همسرم خوشحال شود؟ بهتر است به کسی که دوستش دارید روی خوشی نشان دهید. در ازدواج های شاد، مردم معمولا به دنبال تلاش برای خوشحال کردن یکدیگر هستند. مثلا رفتن تعطیلات به جایی که دوستش دارید یا فیلم دیدن با هم و …-

صمیمت فقط برای اتاق خواب نیست. قدم زدن بیرون خانه در شب میتواند یک ایده ی خوب باشد. در زندگی چیزها به مرور زمان تغییر میکنند اما از اشتیاق و سرگرمی آنها کم نمیشود. صمیمیت از راههای مختلفی بدست می آید مثلا گفتن و خندیدن، باهم بیرون رفتن و وقت گذراندن و…

در زندگی زناشویی گاهی اوقات شما وارد فازهایی میشوید که گاهی بخوبی عمل میکنید و گاهی خیر. این یک تفکر غیرواقعی است که فکر کنید همیشه در رابطه تان، احساس خوشحالی و خوشبختی میکنید.

ارتباطتان را حفظ کنید، با هم با احترام رفتار کنید و درمواقع سختی هرگز به طلاق تهدید نکنید. هدف این است که از مواقع سختی عبور کنید. ازدواجتان را با تمامیت آن قضاوت کنید نه با یک دوره ی کوتاه سختی که در زندگی اتفاق می افتد.

انسان ها رشد میکنند و تغییر میکنند، شرایط تغییر میکند و در نهایت وقتی انسان ها انعطاف پذیر باشند و راههایی برای سازگاری با شرایط جدید پیدا کنند، ازدواج با دوام میشود. نیاز به رابطه ای با دوام بالای ۲۰ سال، باعث خستگی و یکنواختی میشود پس شرایط را تغییر دهید.چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

اگر برروی رشد شخصی تان تمرکز کنید، به عنوان یک انسان بیشتر کامل میشوید و به عنوان یک همسر شاد و جذاب میشوید. همچنین برای برآورده شدن احساس و اهدافتان فشار کمتری به همسر و رابطه تان وارد میکنید.

زوج ها باید بتوانند احساساتشان را باهم در میان بگذارند. در مورد مسائل سخت با هم صحبت کنند و به هم متعهد بمانند. تا می توانید با همدیگر صحبت کنید. اگر خسته هستید و بعد از کار وارد منزل می شود سعی کنید خستگی را نشان ندهید و با یکدیگر صحبت کنید.

نیازهای همسرتان را برآورده سازید و نیازهایتان را از او تقاضا کنید. سر موضوعات کوچک مشاجره نکنید و سعی کنید تا جایی که ممکن است در مشاجرات کوتاه بیایید.

تحقیقات نشان داده اند زوج هایی که به طور مرتب زمان ها و خبرهای خوب را جشن میگیرند، احساس صمیمیت، اعتماد و تعهد بیشتری نسبت به هم دارند. این فقط کافی نیست که همسرتان بداند شما به دستاوردهای او افتخار میکنید، بلکه باید این را به او نشان دهید. سروصدا و خوشحالی برای چیزهای کوچک و خوبی که هرروز اتفاق می افتد، میتواند سلامت ازدواج شما را بهبود بخشد.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

اصن فقط شطرنج😐😂…

سلام. در زنجان آموزشگاه سرآمد بطور تخصصی به آموزش سر فصلهای…

از شرکت زعفران زرتاب بخصوص مهندس نورمحمدی بابت آموزش و ارسال…

با سلام من در کانادا زندگی میکنم خط مینوسم چه شکسته وچه نستع…

سلام من یه بازیکنه تکنیکی و بازی ساز و شوت زن هستم ولی یه بد…

موندم چرا کسی کامنت نذاشته.واقعا مطلب خلاصه و مفید و کاربردی…

مرکز کاشت مو

مرکز کاشت ابرو

جراحی سینه و شکم

جراحی لیفت صورت و گردن

جراحی لیپوساکشن

جراحی بینی

درباره ما

فروشگاه اینترنتی لوتوس با حدود ۱۰ سال سابقه فعالیت های اینترنتی و ۸ سال سابقه در بستر فروشگاههای اینترنتی دارای سابقه درخشان در این زمینه میباشد. ما دارای نماد اعتماد الکترونیکی و تاییدیه رسانه های دیجیتال می باشیم.

هنرفردی    سالم زیبا 

تهران-خیابان انقلاب

تماس 09191210008

تلفن ثابت 28426929-021      ایمیل maxer.ir@gmail.com

تبلیغات    تماس با ما 

خانه > ازدواج > مهم‌ ترین ملاک های ازدواج موفق + دیدگاه دکتر فرهنگ هلاکویی

این روزها انتخاب همسر یکی از دغدغه های بزرگ و اساسی و از طرفی مهمترین تصمیم دختران و پسران جوان شده است، و هنگامی که انتخاب همسر به درستی انجام می شود برای صد سال آینده زندگی زناشویی با آسودگی خیال بیشتری آماده می شویم؛ همچنین برای نسل ها و آیندگان بعد از خود نیز مشکلات کمتری به ارث می گذاریم.

 

  برای یک ازدواج موفق باید ملاک های انتخاب همسر را بدرستی بشناسیم و اسیر عشق و احساسات نشویم.

 

چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

در زیر ملاک های انتخاب همسر از دیدگاه دکتر هلاکویی را برای شما بازگو می کنیم امیدواریم که مفید واقع شود.

 

در سن ( اختلاف سن حداکثر 5 تا 7 سال )

در زیبایی

 

عیب ها را 10 تا 20 درصد بیشتر در نظر بگیرید.

 

“خوش بخت کسی است که مردم او را بدتر از آن چه هست بدانند. بدبخت کسی است که مردم اورا بهتر از آن که هست بدانند.

 

“دنبال ازدواج نا برابر نروید که دورانش به سر آمده است.

 

 از نظر جامعه شناسی ازدواج و خانواده یک نهاد « Institution» است.

 

واقعیت مساله این است که در حالی که نهاد به حساب می آید، روابط داخلی در آن بر اساس « Organization» و سازمان بوده.

 

مفهوم آن این است که مساله برتری یا مساله رهبری، فرماندهی و فرمانبرداری بوده.

 

مساله بالا و پایین بوده. به همین جهت است، که ما در طول تاریخ در حالی که به یک اعتبار نهاد خانواده داشتیم، از نظر من سازمان خانواده داشتیم و در آن کاملا سیستم سلسله مراتب وجود داشته.  کاملا طبقه بندی شده بوده بر اساس سن و جنس و بقیه جنبه ها و به همین دلیل است که ما در دنیای امروز دنبال ازدواج برابر هستیم.

 

معنی ازدواج برابر این هست که نسبتا همه چیزتون باید با هم برابر باشد.

 

از سنتان گرفته که بین بیست تا چهل سالگی بیشتر از پنج یا هفت سال فاصله را اصلا توصیه نمی کنم تا حتی زیباییتون.

 

بیخودی نروید دنبال یک زن بسیار زیبا، وقتی که خودتون زشتید مثل بنده.

 

اشکال کارتون در این است که بعد از سه چهار ماه می گویند که هرچه سیب سرخ است مال دست چلاغ است. 

 

به همسرتون توجه می شود و او گرفتاری هایی پیدا می کند شما حرص می خورید و بدبختی پیدا می کنید.

 

در هیچ زمینه ای دنبال آدم متفاوت در این مورد نروید. 

 

ازدواج، ازدواج برابر است امروز دوتا بال برابر یک پرنده است یا دوتا پرنده هستند که بتوانند بال در بال هم در آسمان ها پرواز کنند.

 

دنبال ازدواج نابرابر نروید که از پا در می آیید. یعنی اینجا اصلا جایش نیست.  تمام شده دورانش.

 

چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

سیستم بر اساس نابرابری کار نمی کند.

 

مانند دو چرخ اتوموبیلی که اگر برابر نباشد، گرفتاریست و یادتان باشد که بیخودی فکر نکنید مانند گذشتگان که در ازدواج آدم باید کم بدهد و زیاد بخرد. در گذشته ها سن را کم می کردند و اوضاع رو عوض می کردند تا بتوانند کسی را به دست بیاورند.

 

فرض این بود که بعد از اینکه ازدواج کردند دیگر تمام شده، قسمت بوده و همین.

 

اما، متاسفانه در دنیای امروز پشت ازدواج نوشته شده بعد از فروش پس گرفته می شود؛ حتی اگر کاملا مصرف شده باشد.

 

حتی، من پیشنهادم این است که عیب و اشکالاتتان را ده بیست درصد هم بیشتر نشان دهید که دیگر راحت باشید، همین است.

 

یادتان باشد آدم خوشبخت کسی است که مردم او را بدتر از چیزی می دانند که هست.

 

آدم بدبخت و گرفتار کسی است که مردم او را بهتر از چیزی می دانند که هست.

 

بنابراین، اینقدر کوشش نکنید که بگید من از این بهترم. بعدا می خواهید چه خاکی تو سرتون (ببخشید) بکنید.

   

  به دنبال شباهت ها و تناسب ها یا همگن بودن ها بروید.

 

در اصول کلی و اساسی باید شبیه و مانند باشید. در گذشته ازدواج را اقتران میگفتند.

 

یعنی قرین و قرینه. نزدیک شبیه و مانند.

 

یک دفعه کار عجیب و غریب نکنید. یک مرتبه نروید یک کسی را درست عکس خودتون انتخاب کنید و فکر کنید که حالا ترکیب ما درست شد.

 

ترکیبتون درست شده ولی یک حرف دیگری راجع به این ترکیب می زنند.

 

و به همین جهت است که مواظب تناسب ها باشید. از زمینه های مختلف و جنبه های مختلف.   

 

در ارتباط با زیبایی و ظاهر، مطمئن باشید کسی را که می خواهید با او ازدواج کنید “physically you are attractive”  اصلا هم گوش به حرف بزرگسالان ندهید که قیافه عادی می شود.

 

راست میگویند قیافه زیبا بعد از یک مدتی عادی می شود تا حدی.

 

اما قیافه زشت هیچ وقت عادی نمی شود.

 

بنابراین، فریب یک چنین بازی ای را نخورید.

 

زشتی از نظر شماست اگر یک کسی را از نظر فیزیکی بهش جذب نیستید، کشش ندارید زور بیخودی نزنید دعا نخوانید مواد استفاده نکنید. که انشالله بعدا میشه.

 

نه، اوضاع در این موارد معمولا بدتر میشه که بهتر نمیشه. بنابراین مطمئن باشید که در ظاهر این آدم را می پذیرید.   

 

  درست است که شما دونفر ازدواج می کنید، اما هم ریشه در خانواده دارید هم بسیاریتون ساقه و شاخه و برگ در خانواده دارید.

 

نگاه کنید که ترکیب خانواده ها به هم بخورد.

 

برخی از خانواده ها به هم نمی خورند با وجودی که میتوانند ایرانی باشند، و با وجودی که می توانند در بسیاری از زمینه ها مانند هم باشند.

 

مهم این است که این دو خانواده در یک اصولی شباهت هایی با هم دارند.  

 

 لایه و طبقه اجتماعی یا  Social Status، آن پایگاه اجتماعی است که معمولا به ثروت شما، مقام شما و به درآمد شما و ترکیب آنها مرتبط است.

 

این مساله مهم است.

 

مطالعات در آامریکا نشان می دهد که یکی از چهار عامل ازدواج و طلاق مساله لایه و طبقه اجتماعی است که قرار است در آن دونفر شبیه و مانند باشند. 

 

  برخی از اوقات شما با یک کسی بیرون می روید.

 

شما آدم مهربونی هستید مردم را خوب می دونید. آدم صاف و صادقی هستید.

 

او یک آدمی است که معتقد است دنیا یک دزد بازار است. یک فریب و دروغ بزرگ است. شما کارتان تمام است.

 

اصلا دنبال این بحث ها نروید که حالا کی میخواد راجع به مسایل فلسفی بحث کنه.  نه. مسائل فلسفی آخر کار شما را از پا در می آورد.

 

نگاهی که به دنیا می کنید شبیه و مانند باشد.

 

مردم را، طبیعت را، ارتباط با آن را، حیوان را، گیاه را، غذا را، به نوعی در دیدگاه فلسفی خودش، در نگاه خودش و جهان بینی خودش در آن، بینش خودش، مانند شما باشد.

 

این تفاوتها بعدا میتواند کار دستتان دهد و احساس بدی را برایتان به وجود بیاورد که با دشمن و مخالفتان .

 

مخصوصا بسیاری از ما که زمینه های ایدئولوزیک داریم و قصد من از ایدئولوژیک، یک مجموعه از باورهایی است که معمولا از یک سیستمی می آید که در آن پر از تضاد و تناقض و راست و دروغ با هم است.

 

ولی ما همه را می بلعیم برای اینکه چاره ای جز این نداریم و فرصت انتخاب و تقسیم را نداریم بعدا آنجا گرفتارتان می کند.

 

نظام باورها و اعتقادات بر می گردد به مسایل مذهبی و ترکیب این دو به نظر من مساله مذهب و فرهنگ را مطرح می کند.

 

درست است که آدم ها با مذاهب و فرهنگ های مختلف می توانند ازدواج کنند و بنده هم نه می گویم نمی توانند و نه حرفم این است که بد و غلط است.

 

ولی روزی که شما با کسی که خارج از مذهب و فرهنگتون باشد، ازدواج می کنید؛ خودتان را به زحمت و خطر بسیار انداخته اید.

 

یعنی درست مانند کسی می مانید که به مجرد اینکه سوار اتوموبیل می شوید سرعت اتوموبیل شما شصت-هشتاد مایل است، احتمال دارد در برخی مواقع کمتر باشد، اما اینکه جریمه بگیرید و تصادف های سنگین بکنید فراوان است. 

 

به همین جهت است که من فکر می کنم در حالی که این مسایل جنبه استثنای خودش را دارد؛ ولی اصولا وقتی که به آمار و ارقام نگاه می کنید و به روابط علت و معلولی نگاه می کنید که بالاتر از مفهوم آماری است؛ شما کاملا می توانید ببینید که روزی که آمدید با کسی ازدواج کردید که مذهب و فرهنگش با شما متفاوت است، اشکالات و گرفتاری های بسیار دارید.

 

مگر اینکه شما نخواهید با آن آدم واقعا در بیامیزید.

 

چون بنده این نکته را عرض کنم که شما به نظر من می توانید پنج جور ازدواج کنید.

 

یکی اینکه فقط ده بیست درصدتون با آن آدم شریک است، یکی چهل درصد/ یکی شصت درصد / و یکی هشتاد درصد و یکی صد درصد.

 

ازدواج سالمی که پایدار می ماند این ازدواج است ولی اگر شما آمدید با کسانی که تفاوتهای زیاد دارند ازدواج  کردید شما در حقیقت قبول کردید که در این زمینه ها چهل درصد ما کاری به کار هم نداریم و اینجاست که یک خطر جدی در این خلا و فضا وجود دارد که همیشه می تواند به وجود بیاید.

 

به همین جهت است که بنده یک توصیه ای دارم که، کاری را که نمی خواهید تمام کنید/ نمی توانید تمام کنید / نباید تمام کنید/ را اصلا شروع نکنید!

 

بنابراین، روزی که شما فرضتان بر این است که تفاوت مذهبی برای من با این ویژگی های مذهبیم می تواند مساله بیاورد/ خانواده من را خوشحال نمی کند / درگیری به وجود می آورد/ حمایت آنها را ندارم/ مخالفتشان را خواهد داشت/ وقتی با کسی آشنا می شوید که مذهبش متفاوت است، نزدیک نشوید.

 

چون اگر نزدیک شوید، برخی از اوقات دقیقا به خاطر اشکالاتی که با خانواده و فرهنگ یا مذهبتان دارید، به سمت آن آدم کشیده می شوید و در آغاز گرچه این ارتباط شما با آن آدم است، ولی بعدا چاقوی گرفتار کننده شما با او خواهد بود.

 

مخصوصا در فرهنگ ها و مذاهبی که با هم در حال تضاد هستند و تناقض یا به عنوان فرهنگ متقابل می شناسیم.

 

یا مذاهبی که با هم در طول تاریخ یا هم اکنون در جنگند. شما وقتی که تلویزیون را روشن می کنید و اخبار می آید، مساله خواهید داشت.

 

در حالی که در یک خانه نشسته اید و همدیگر را دوست دارید.

 

زیرا حوادث و اتفاقات، کاملا می تواند زندگی شما را به هم بزند.

 

در حالی که اصلا موضوع آن طرف دنیا ای بسا به شما ارتباطی پیدا نمی کرد، اگر مذهب و فرهنگتون متفاوت نبود.

 

بنابراین مهم است که مواظب این تفاوت ها باشیم.

 

شما باید مطمئن باشید که با او می خواهید به یک جا بروید و نه تنها وحدت در هدف ها است، بلکه وحدت در راه است. 

 

یعنی شما هر دو می خواهید به ساندیگو بروید و هر دو احتمالا می خواهید از طریق هواپیما بروید.

 

اگر قرار باشد حتی هدفتان مشترک باشد، اما راهتان جدا باشد، سخت می توانید گیر و گرفتار باشید. 

 

  موردی که بسیار مهم است مساله احتیاجات است!

 

چه فیزیکی چه روانی و چه اجتماعی ولی طریقه ی ارضا آنها مهمتر است. 

 

یعنی شما باید مطئن باشید که توان این را دارید که نیازهای یکدیگر را به بهترین صورت ممکن برآورده کنید، و همینطور که عرض کردم این عامل بعدا نشان می دهد که در زندگی زناشویی نقش بسیار مهمی دارد.

 

اگرچه در وقت آشنایی و ازدواج اهمیت کمتری دارد، عملا در وقت زندگی زناشویی، زن و شوهری که بتوانند نیازهای فیزیکی، روانی، اجتماعی همدیگر را حل کنند و جوابگو باشند احتمالا امکان دوام و بقای بیشتری دارند.

 

 بسیاری از ما اصلا گفتگو بلد نیستیم و چون نمی خواهم وارد بحث ایشان بشوم همینقدر اشاره می کنم که مساله Communication اصل و اساس رابطه یا Relationship  است.

 

یعنی رابطه یا Relationship با مفهوم ارتباط یا Communication در حقیقت کامل می شود.

 

و بسیاری ازمردم هستند که در این زمینه مشکل دارند.

 

هم باید مسایل را حل کرد، هم باید شما مطمئن باشید که می توانید با یک آدم ارتباط برقرار کنید.

 

بنده توصیه ام همیشه به دوستان این هست که اگر با یک کسی چندین ده جلسه دارید می روید بیرون و از صبح ساعت هشت می توانید بروید بیرون و تا شب ساعت دوازده همچنان حرف برای گفتن و شنیدن دارید و وقتی احتمالا به خانه می رسید، تلفن را بر می دارید و همچنان با هم حرف می زنید کار ارتباط شما درست است حتی اگر پرت و پلا می گویید ولی اگر شما کسی هستید که می نشینید با هم صحبت کنید که خوب حال تو چطوره؟

 

تو چطوری خوبی؟خوب چه خبر؟ راستی دیدی امروز هم در خاور میانه بمب گذاشتن؟

 

آره بعد حالا راجع به بمب می گید. تو نظرت راجع به سناتور گری چیه. خوب خدایا موضوع دیگه چی؟

 

دیگه مساله الان چه هست. حالا نظرت راجع به فرماندار کالیفرنیا چیه؟ اگر یک همچین بد بخت و بیچاره ای هستید ول کنید قربونتون برم. اینجا جای شما نیست.

 

شما دوتا دنبال موضوع برای حرف زدن می گردید.

 

بدون Communication اوضاع خراب است.  برخی از اوقات هم Communication حرصتون را در می آورد.

 

یعنی آن آدم جوری حرف می زند که شما می خواهید خفه اش کنید. نکنید. ولش کنید بره دنبال کارش. او به درد شما و شما هم به درد او نمی خورید.  

 

بین رهبر و رهرو حداکثر 30 واحد تفاوت در هوش وجود دارد. در ازدواج حداکثر 15 واحد تفاوت سطح دانش شما.

 

دانش را به مفهوم کلی اش میگیرم یعنی علم هنر و فلسفه Knowledge؛ به معنی عام کلمه هم می گیرم نه به معنی Science اش.

 

در ارتباط با هوش، مطالعات نشان می دهد که مساله رهبری بیشتر از سی واحد نمی تواند فاصله بین هوش رهبر و پیروانش باشد.

 

وگرنه گرفتاری پیدا می شود. در ازدواج پانزده درصد است.

 

بنابراین، اگر شما خیلی باهوشید که هستید چون اینجا تشریف دارید و او خیلی بیهوش است که نیامده اینجا به درد هم نمی خورید.

 

بنابراین، بهره های هوش اگر می بینید حرص می خورید که این خیلی خره!

 

کاری به کارش نداشته باشید. حالا پول دارد قصه دیگری است و مواظب باشید.

 

 بعد هم مساله عقل است. می دانید باور بنده این است که شصت درصد مردم دنیا عقل ندارند. به همین جهت است که ایرانی ها باهوشهای کم عقل اند.

 

به همین جهت که مساله عقل مطرح است مطمئن باشید که، آن آدم حداقل از آن چیزی که Rational Mind and Thinking  / یک سیستم Reasoning استدلال در گفتگوهایش هست وگرنه گرفتار خواهید شد و شما راه خودتان می روید و او راه خودش رو و هیچ وقت هم نمیدانید چگونه می توانید مسایل خودتون را طرح کنید و حل کنید.

 

 مسائل مالی را جدی بگیرید.

 

نگاه مشابه به پول. پول، نه تنها پولتون بلکه پول در آوردنتون و خرج کردنتون.

 

بگذارید راحتتون کنم بنده باورم این هست که، دو عاملی که هم اکنون در جهان زندگی های زناشویی را بر هم می زند یکی دخالت اطرافیان است و دیگری پول. اصلا هم حرف های عجیب و غریب ایرانی را نزنید که پول خوشبختی نمی آورد .

 

بنده همیشه عرض کردم پول خوشبختی نمی آورد، علم هم خوشبختی نمی آورد.

 

نصف دانشمندان بدبختند.

 

پول خوشبختی نمی آورد، قدرت هم خوشبختی نمی آورد. نود درصد بزرگان سیاست بدبختند.

 

بنابراین بازی در نیاورید. پول هنوز از هر عاملی بیشتر خوشبختی می آورد.

 

قبولش کنید.

 

مطالعات نشان می دهد هر که پول بیشتری دارد، خوشبخت تر است.

 

پول به هر که می دهید اوضاعش بهتر می شود.

 

با پول می شود بدبختی ها را فروخت. با پول همه کارهای خوب را بهتر می شود انجام داد.

 

خیلی پول فایده دارد. به علاوه شما اگر نظرتان این است، پولهایتون را به من بدهید.

 

شما خوش بخت باشید. بگذارید من بدبخت باشم.

 

بنابراین بازی در نیاورید و مسایل مالی را جدی بگیرید.

 

همینقدر که تو مرا دوست داشته باشی من می توانم زیر همین آسمان هم با تو زندگی کنم و … قربونتون برم من حالا یکی را پیدا کنید اینجوری باشه یه خانه اکی هم داشته باشد.

 

این را به این دلیل عرض می کنم که بنده فراوان از این پرت و پلا ها در کار روان درمانی شنیده ام، و می دانم که کار نمی کند و بعد هم کاملا می شود آشکار و پنهان دید.

 

چون پنهان است که چگونه آدم ها زندگی را بر هم می زنند به خاطر پول.

 

مساله پول مساله مهمی است دست کم نگیریدش. بعد هم یادتان باشد همه از صبح که بلند می شوند (بهتون بر نخورد) دنبال پول می روند. و بعد هم همه جا هم دارند از شما پول می گیرند.

 

معلمتان پول میگیرد. بنزین پول میگیرد. پزشکتان پول میگیرد… اما تنها مساله این نیست که پول دارد یا ندارد و شما پول دارید یا ندارید. مساله این است که نگاه تان به پول یکی باشد.

 

خرج کردنتان یکی باشد. وگرنه دمار از روزگار هم در می آورید.

 

بسیاری از خانواده ها هستند، که من وقتی بهشون میگم شما مشکل اقتصادی دارید قصدم این نیست که مشکل مالی دارید. نه پول دارند.

 

در خصوص نگه داشتنش خرج کردنش با هم دعوا دارند، تا آنجا می تواند مساله باشد که جان همدیگر را بالا می آورند.

 

شما می دانید یکی از چیزهایی به نظر من تنفر در خانم ها به وجود می آورد این است. یک درصد بالایی از ما مردم از اینکه نیازمند باشیم بسیار رنج می بریم و احساس بد میکنیم.

 

اولویت بندی در زندگی مشابه داشته باشید !

 

شما با کسی که می خواهید ازدواج کنید، مطمئن باشید که جدول ترجیهاتش مانند شماست.

 

مطالعاتی انجام دادند روی مردمان موفق و ناموفق در آمریکا و گفتند پنجاه چیز مهمتان را بنویسید. دیدند آدم های موفق و نا موفق، چهل و پنج تاشون مانند هم است.

 

اما تفاوتش این بود که در آدم های موفق، تحصیل، کار کردن، ورزش، روابط، تفریح، جز ده تای اولشان بود.

 

برای آدم های نا موفق این جز سی و پنج و چهل و چهل و دو بود و چون آدم ها روزی پانزده کار بیشتر انجام نمی دهند.

 

گروه اول هر روز کتابش را خوانده، هر روز کارش را کرده، گروه دوم پانزده سال است یک کتاب نخوانده، پانزده سال هم هست کار نکرده، اما باورش این است که انسان باید کتاب بخواند، کار بکند و ورزش بکند. برای اینکه جدول ترجیهات مهم است!

 

معلوم است شما با هر کس حرف بزنید، باهاش موافقید.

 

مهم این است که روز اول کار اولش است یا کار دومش . First thing First 

 

اگر با هم متفاوتید گرفتاریست . شما بگویید که تو اهل ورزشی؟ بله. ولی کجاست ورزش در زندگی تو.

 

هرروز است. هر وقت انشالله بیکار شدی است وقتی رفتیم سفر است یعد از اینکه بچه ها بزرگ شدن رفتن است.

 

خوب اینها مطالبش با هم متفاوت است. بنابراین جدول اولویت ها و ترجیهات بسیار اهمیت دارد.  

 

“عشق بدترین راست ها را بازگو می کند” اگر در زندگیتون نمی توانید راست بگویید و راست بشنوید کارتون تمام است!

 

عشق بدترین راست ها را می گیرد، هضم میکند، جذب میکند و دفع میکند! یادتان باشد ما به دو دلیل اصلی دروغ می گوییم.

 

یکی اینکه آسیب کودکی خوردیم و به این نتیجه رسیدیم هر وقت از ما چیزی می پرسند باید فکر کنیم که چه باید بگوییم نه اینکه چه هست و دوم اینکه وحشت از تنبیه است یعنی علتش ترس است.

 

هر کسی که بترسد می تواند دروغ بگوید.

 

و بنابراین، اگر شکل راستگویی دارید و فکر می کنید باید پنهان کنید و سیاست داشته باشید تو زندگیتون از پا در می آیید.

 

در نتیجه، مواظب مساله راست گویی باشید.

 

 خیلی از اوقات شما در خانواده هایی هستید که کاملا متفاوت عمل می کنید. یکی تصمیم می گیرد و بعد به شما اعلام می کند.

 

یکی اصلا جرات تصمیم گرفتن ندارد. یکی با شما مشورت می کند برای تصمیم گرفتن.

 

شما تصمیم می گیرید پنهانی عملی می کنید و اصلا می گویید کی بود کی بود من نبودم.

 

نمی دونم چی شد. نمی دونم کی خریده آورده کی برده؟

 

مواظب باشید که اگر در اینجا با هم متفاوتید می توانید گرفتاری پیدا کنید. اگر مانند هم به یک صورت و مسیر حرکت نمی کنید و تصمیم نمی گیرید.  

 

در حالی که کلیاتش مهم است اما جزییاتش را نخواهید بدانید. مبادا بنشینید حالا قصه های قبلی ات را بگو!

 

چون هر کدام از این ها شما را گیر می اندازد و گرفتار می کند!

 

بنابراین، مطلبی که اهمیت دارد این هست که در حالی که از گذشته باخبریم و به نوعی گذشته می تواند آیینه ی آینده باشد در زمینه هایی اما درگیر جزییات نشوید و ضمنا بدانید بیشتر مردم دنیا کاری را که در گذشته کرده اند، اگر تغییر نکنند می توانند تکرار کنند.  

 

در خصوص اینکه چند تا فرزند می خواهید. چه زمانی میخواهید چگونه می خواهید تربیت کنید و اصول تربیتی کجاست. یکیتون بلافاصله میخواهید بچه دار بشود.

 

یکی پنج سال دیگر میخواهد. یکی یک بچه می خواهد. یکی شش تا بچه می خواهد.

 

یکی دلش می خواهد که بچه ها با دیسیپلین ایرانی در امریکا بزرگ بشوند، یکی دیگه می خواهد بچه اش را یک جور دیگر بزرگ کند.

 

مطمئن باشید که توافق هایی در جهت کلی موضوع کودکانتان دارید.

 

کار ، تحصیل و به نوعی محل زندگی.

 

بعضی ها تون دلتون می خواهید در امریکا باشید.

 

یکی دلش می خواهد برود ایران.

 

یکی می خواهد کار بکند ولی طرف مقابل دنبال کار کردن نیست.

 

شما دلتان می خواهد همسرتان حتما کار بکند.

 

همسرانی هستند که دلشان می خواهد زنشان اصلا کار نکند.  مطمئن باشید در اینگونه موارد که موضع های مهمی است ، صد در صد با هم توافق دارید و نسبتا این توافق را می توانید نگه دارید.  

 

یعنی مطمئن شوید که آن آدم در ارتباطش با عزیزانش، یا عزیزان شما، دوستانش و دوستان شما، یا دوستان مشترکتان، نگاهی ثابت و واحد دارد.

 

در غیر این صورت شما می توانید مساله و مشکل پیدا کنید و کوتاه کنم صحبت را، از آنجایی که باور من این است که این شناخت و آگاهی کمتر از شش ماه اصلا دست نمی دهد و تا با یک آدم اقلا پانصد ساعت  Face to Face 

 

چهره به چهره، که فقط یک سومش می تواند از طریق تلفن باشد که اتفاقا آن هم لازم است، روبرو نشوید به همه اینها نمی توانید دسترسی پیدا کنید.

 

بنده با کسی که قبل از شش ماه تصمیم به ازدواج می گیرد و کسی که قبل از پانصد ساعت عدد می دهم برای اینکه می خواهید این عدد را نه اینکه درست است اینها غلط مفید است به جای درست بی فایده.

 

پانصد ساعت وقت احتیاج است تا من و شما به این نتایج برسیم.

 

بنابراین، بین شش ماه تا هجده ماه باید تکلیف این کارها روشن بشود و اگر هم مشکلات و مسایلی هست باید حل کرد و اگر شک و تردیدی هم دارید بهتر است که از دیگران کمک بگیرید و یادتان باشد در اینگونه موارد برخی از اوقات دو ساعت یا چهار ساعت کار روان درمانی و یک تجزیه و تحلیلی که آیا واقعا مسایل و مشکلاتی دارید یا ندارید و این مسایل و مشکلات می توانند مساله باشند یا نباشند از نظر یک متخصص می تواند به یکباره چراغ سبز یا  قرمزی را برای شما روشن کند که خاطرتان آسوده باشد.

 

اما، با شک و تردید و دو دلی این کار را نکنید و یادتان باشد اگر شب عروسی تان  هم متوجه شدید که اشتباه کردید، یک تاکسی بگیرید و بروید.

 

مبادا بمانید.

 

علتش هم این است که بسیاری از شما همینقدر که با یک مرد و زنی رفتید بیرون و در یک رستورانی شما را دیدند، خیلی هاتون فکر می کنید که دیگر اسمتون روی هم خورده و دیگر چاره ای نیست و آبروی فامیل محترمتان می رود.

 

قربونتون برم اگر دیدید اشتبار شده برگردید! علتش هم این است که اگر در آغاز متوجه اشتباهتان شدید و ادامه دادید آنوقت با بچه و گرفتاری های دیگر می توانید از پا در بیایید. 

 

بنابراین، در زندگی اصلا گوش به این حرف ندهید که با گذشت زمان اوضاع درست می شود.

 

اوضاع باید درست بشود و شما آن را همچنان درست نگه دارید.

 

اوضاع درست نمی شود اگر از آغاز اشکالاتی دارد.

 

بنابراین، مطمئن باشید که آمادگی را برای ازدواج دارید و یادتان باشد که برای انسان سالم به نظر می رسد که همچنان داشتن زندگی زناشویی و ازدواج احتمالا بهترین است.

 

 

موارد فوق در فاصله زمانی حداقل 500 ساعت در 6 تا 18 ماه و فقط یک سوم آن می تواند تلفنی باشد. 

 

 با شک و دودلی ازدواج نکنید. 

 

اگر شب عروسی هم متوجه اشتباه شدید برگردید. 

 

بعضی مواقع با 2 تا 4 ساعت روان درمانی می توان چراغ سبز یا قرمزی را مشخص کند که خیلی کمک میکند.

 

 

برای یک ازدواج موفق باید ملاک های انتخاب همسر را به درستی بشناسیم و اسیر احساسات و عشق نشویم.

نخستین ملاک برابری در سن و زیبایی است. سعی کنید هیچ گاه دنبال ازدواج نا برابر نروید. همیشه ویژگی های منفی تان را بیست درصد بیشتر از آنچه هست نشان دهید و ویژگی های خوب تان را بیست درصد کمتر از آنچه که هست.

ملاک دوم شباهت ها و تناسب هاست. در اصول کلی و اساسی باید شبیه و مانند همدیگر باشید.

ملاک سوم این است که باید برای هم جذاب باشید. چرا که ظاهر طرف مقابل هیچ گاه عادی نخواهد شد.

ملاک چهارم شباهت خانواده هاست. خانواده ها باید با هم، هم کفو باشند.

ملاک پنجم باید پایگاه اجتماعی شبیه هم داشته باشید. پایگاه اجتماعی معمولا به ثروت شما، درآمد شما و ترکیب اینها مربوط می شود.

ملاک ششم این است که باید جهان بینی تان شبیه همدیگر باشد. تفاوت در دیدگاه های فلسفی را جدی تلقی کنید و به سادگی از کنارش نگذرید.

ملاک هفتم باید باورها و اعتقادات مشابهی داشته باشید. از نظر مذهبی و فرهنگی هم کفو باشید.

ملاک هشتم در هدف و مسیر وحدت داشته باشید. برای رسیدن به یک هدف و از یک مسیر مشخص و واحد گام بردارید.

ملاک نهم توانایی ارضای نیازهای جسمی و روانی همدیگر را داشته باشید.

ملاک دهم به راحتی می توانید با همدیگر صحبت کنید و به دنبال  موضوع خاصی نمی گردید.

ملاک یازدهم دانش نزدیکی دارید. بهره ی هوشی طرف مقابل را بسنجید و سعی کنید نهایت اختلاف هوشی تان 15 واحد باشد. چرا که بیشتر از این مشکل ساز خواهد شد.

ملاک دوازدهم اینکه عاقل باشید و در مورد مسائل مختلف استدلال کنید.

ملاک سیزدهم درباره ی نحوه ی به دست آوردن پول و نحوه ی خرج کردن آن وحدت نظر داشته باشید.

ملاک چهاردهم اولویت هایتان در زندگی مشابه باشد. مطمئن باشید که جدول ترجیحاتش مثل شماست.

ملاک پانزدهم راستگویی وصداقت داشه باشید.

ملاک شانزدهم درفرایند تصمیم گیری شباهت داشته باشید؛ اینکه در خانواده چه کسی تصمیم می گیرد و چطور تصمیم می گیرد.

ملاک هفدهم گذشته ی همدیگر را بدانید. منظور این است که از گذشته همدیگر، تا حدی که حس می کنید در آینده مشترک تان تاثیر می گذارد، اطلاع داشته باشید. نه اینکه روابط گذشته تان را هویدا کنید.

ملاک هجدهم درباره ی فرزندان تان اتحاد نظر داشته باشید. اینکه چه تعداد فرزند می خواهید در چه زمانی و نحوه ی تربیت آنها به چه شکل خواهد بود.

ملاک نوزدهم درباره ی محل زندگی اتفاق نظر داشته باشید.

ملاک بیستم درباره ی نحوه ی ارتباط با خانواده و دوستان به توافق برسید.

 

تا چه حد با ملاک های انتخاب همسر آشنایی دارید؟ آیا برای انتخاب همسرتان در این زمینه تحقیق کرده اید؟

سلام خیلی تشکر از اینکه اقای دکتر رک و بی پرده و قاطع بیان میکنن خیلی سپاسگزارم و به قول خودشان برای طی مسیر میانبر، بعد از پسند کلی و ظاهری (در مورد طرف مقابل و خانواده) رفتن به پیش روانشناس و دادن آزمون پنج عاملی قبل از ازدواج خیلی موثر است.

سلام با عرض ادب استاد گرانقدر من. دختر 33 ساله ام شرایط خودم خیلی خوبه با شخصی آشنا شدم ک از مسیولین بزرگ کشوره او میخاد ک. مهریه برای عقد نذاره با ازدواج سنتی مخالفه منم مشکلی ندارم ولی نگران این شدم ک مبادا بعدها فکر کند خودمو رایگان در اختیار ش گذاشتم خودش ک میگه خیلی متعهده و نمبخاد مانند ازدواج های غلط ک بسرعت شکست میخورن ازدواج کنه میخاد زندگی کنه….. خیلی هم جدیه… من خانواده ی ساده و بی آلایشی دارم… او میگه نمبخاد دخالت ها باشه و مستقیم میریم سر خونه زندگیمون چقد این تفکر احتمال موفقیت داره؟ممنون میشم اگر راهنمایی بفرمایید

میخواد حرف، حرف خودش باشد یعنی دیکتاتوری… پس نظر تو چی میشه؟؟؟

سلام مهریه باید حتما باشه . نه بخاطر قیمت گذاشتن روی آدم بلکه بخاطر اینکه اگه خدایی نکرده کار به جدایی کشید زن بتونه یه پشتوانه داشته باشه . بدون مهریه ازدواج نکنید بهتره

با سلام عزیزم اگه هم کفو نیستین خب احتمال مشکل در آینده هست پس بنابراین مهریه قرار بدین و ایشون چطور از طرف پدر و خانوادتون سر خود مهریه رو حذف کرده ؟؟؟یکم بو دار هست خیلی دقت کنین

من پیشنهادم اینه که اگر میگه ازدواج غیر سنتی شما موافقت کنید اما بگید طبق ازدواج غیر سنتی منم به عنوان دختر باید حق طلاق رو داشته باشم اگر موافقت کنه واقعا تفکر غیر سنتی بودن رو داره وگرنه میخواد امتیاز بگیره

سلام، خسته نباشید، خانواده من هم پدری هم مادری خیلی شک دارن ینی منو میبینن میگن این دختره میخواد گولت بزنه و این دختره خرابه و این دختری ک تو معلوم نیس از کجا پیدا کردی معلوم نیس چیه خانوادش چی هستن دختری ک تو پیدا کنی هرزه هست و اینا گشنه هستن عقد کردی فرداش مهر میزارن اجرا و خیلی چیزای دیگه ک واقعا بهم بر میخوره ولی چیزی نمیگم (بعضی وقتا هم میگم ولی چی بگم بهشون با این طرز فکرشون) خودمم موندم ی ساله این چیزا میکنن تو سرم چیکار کنم

سلام من به یک نفر رو تقربیا دوست دارم اونم خیلی منو دوست داره بیشتر خصوصیات بالا رو داره به غیر از چندتا مثل تحصیلات تحصیلات پایینی داره ولی خودم تحصیلاتم بالاس شغل خوبی داره و پول خوبی در میاره از نظر قیافه من از اون سر ترم حالا واسه ازدواج میشه راهنماییم کنید ممنون

معیارهای انتخاب همسر مناسب از دیدگاه روانشناسی

همه ما به‌عنوان موجودات اجتماعی، میل ذاتی و عمیقی به پیدا کردن یک فرد مناسب برای ازدواج داریم تا مابقی زندگی‌مان را با او سپری کنیم. همان‌طور که می‌دانید فیلم‌ها و زنجیره‌های تلویزیونی به‌طور یکسان این پدیده را به شکل خیالی و آرمانی نمایش می‌دهند. اما ما در مورد انتخاب همسر مناسب و یا شریک زندگی ایده آل واقعاً چه چیزی می‌دانیم؟ امروزه روانشناسی رمز و رازی که بسیاری از قلب‌ها و ذهن‌ها را در سراسر دنیا برای فهم اینکه واقعاً چه چیزی عامل تفاهم دو نفر در یک رابطه می‌شود را آشکار کرده است.

سلام ممنون از گفته هاتون من برای ازدواج مشکل خاصی ندارم ولی همیشه تا موضوع جدی میشه خیلی میترسم و دوست دارم کناره گیری کنم الان هم یه خواستگار نسبتا خوب دارم اما خیلی دودل هستم میشه راهنماییم کنید

خیلی خوب بود به جز سه مورد!

– اختلاف سن میتونه از 2 تا 7سال باشه نه 5تا 7 سال اینطوری خیلی دایره انتخاب محدوده.

– فک نمیکنم بهره هوشی اینقدر اهمیت داشته باشه چون هوش میتونه اکتسابی هم باشه یه تفر ریاضیش خوبه اون یکی هنرش مکملن

– گذشته به نظرم میگفتن لازم نیست دونستنن گذشته ریز باشه مثلا اگه فرد قبلا یه عشقو تجربه کرده لزومی نداره طرف بدونه کی بودی کی بود چه طور بوده!

اختلاف سنی که ایشون گفتن حتما ایده ال خودشونه. و اگرنه خیلی ها هستن که کمتر از این دایره یا بیشتر از این هستن و هیچ مشکلی هم ندارن .به نظرم اگه دو نفر همدیگه رو درک کنن و قادر به ارضا نیازهای جسمی و روحی و روانی هم باشن کافیه .البته در بازه که ایشون میگن فقط احتمال این اتفاق بیشتره اما به معنی غیر ممکن بودن در بازه های دیگه نیست.و اتفاقا خیلی زیاد هم هست.

خوب بود به جز سه مورد

-سن از دوسال تا 7 سال 5تا 7 سال خیلی دایره انتخابو محدود میکنه

-بهره هوشی زیاد مهم نیس چون توان هوشی متفاوته یکی آی کیو داره یکی ای کیو یکی ریاضیش خوبه یکی هنرش همه توان هوشی دارن فقط فرق دارن و این فرق مکمل هم میتونه باشه

– گذشته فرد زیاد مهم نیست مخصوصا اگه تحربه عشقی آتشین باشه

درمورد اختلاف سن کلمه حداکثر رو ندید درمورد بهتره هوشی iq عمومی رو گفتن نه استعداد هارو شاید فرد در گدشتع اشتباهی کرده که پیامد هاش میتونه آینده رو هم تحت تاثیر قرار بده.حالا چه تجربه عشق چه چیزای دیگه

خانواده خیلی خیلی مهمه . من و شوهرم خانواده خوبی نداریم.

خانواده من عاشق فرزند پسر هستند و از دختر متنفرند . مادرم همیشه به من میگه زمانی که تورا باردار بودم میخواستم تو را سقط کنم . مادرم میگه اصلا دختر دوست ندارد. مادرم خیلی به من ظلم کرده است . نگذاشت من لباس عروس بپوشم . نگذاشت آرایشگاه بروم . جهاز دست دوم بهم داد. ولی برای برادرم بهترین جشن را گرفتند و زن برادرم بهترین آرایشگاه رفت . و به برادرم خانه بزرگ دادند . از بچه گی مادرم بین من و برادرم فرق میگذاشت. الان افسردگی شدید دارم.

خانواده شوهرم خیلی توی خانوادشون طلاق زیاده . مادرشوهرم چهار تا عروس طلاق داده است. دو برادرشوهر معتاد داشتم . کل فامیلشون با هم قهرند. فامیلشون به خاطر ارتکاب جرم توی زندان هستند. آدم های بددهنی هستند. با هم دعوا میکنند . کلا خانواده شوهرم نرمال نیستند.

الان هم خانواده خودم به خاطر تبعیض بین فرزند پسر و دختر و هم خانواده شوهرم به خاطر بی بندو باری . باعث شده افسردگی شدیدی داشته باشم. خیلی خستم . همیشه گریه میکنم . خیلی احتیاج به مشاوره دارم . ولی فکر نکنم حالم خوب بشه . چون چیزی را نمیشه تغییر داد.

ببینید دوست عزیز، مشاور قرار نیست زندگی ما رو تغییر بده، ما میریم مشاوره که یاد بگیریم در کنار تمام مشکلات و کم و کاستی ها چطور زندگی نرمالی داشته باشیم و چطور رفتار کنیم که کمترین آسیب روحی رو به خودمون و اطرافیان مون وارد کنیم. به نظرم در رفتن به مشاور هیچ تردیدی نداشته باشید. مشاور خوبی رو در شهر خودتون پیدا کنید و حتما همراه همسرتون جلسات رو پیگیری کنید. براتون آرزوی آرامش می کنیم.

سلام . درسته چیزی رو نمیشه تغییر داد . ولی خودت و میتونی تغییر بدی . میتونی زندگی بهتری داشته باشی . خودت و سرگرم کنی ورزش کنی کتاب بخونی کار کنی. تو مسئول اعمال دیگران نیستی و قرار نیست ایندتو بخاطر کارها بقیه تباه کنی.

سلام . ممنون بابت مطلب خیلی خوبتون من با آقایی آشنا شدم که همه این شرایط و داره اما من 8 سال بزرگترم و این خیلی برام مهمه الان با هم خیلی خوبیم عاشق همیم اما من واقعا از این قضیه می ترسم می تونیم با هم ساعتها در مورد هر موضوعی حرف بزنیم سطح خانواده و تحصیل و ثروت مون یکیه هر دو از لحاظ قد و هیکل به هم میایم و مورد پسند همدیگه ایم اما مشکل سن خیلی برام بغرنج شده لطفا راهنماییم بفرمایید پزشک زنان بهم گفته یائسگیت و تا 55 سالگی می تونی به تاخیر بندازی . و یه پزشکی تو موسسه رویان که دوستمه گفت تا دو دهه دیگه دیگه زنا یائسه نمیشن و با عملای زیبایی می تونی خودت و جوون نگه داری و حتی به جای اینکه حامله بشی از رحم اجاره ای برای دنیا اوردن بچه هات استفاده کنی اینجوری شکسته نمیشی . ولی با این اوصاف نمی دونم کار درستیه یا نه

سلام

دوست عزیز نمیشه به خاطر اختلاف سنی ویژگی های مثبت طرف مقابل رو نادیده گرفت، همون طور که نمیشه از اختلاف سنی چشم پوشی کرد. در کنار پذیرش عمومی، عرف و هر چیز دیگه ای، این خود شما هستین که باید با این قضیه کنار بیایین و با هم به تفاهم برسین. با مشاوره ی حضوری حتما توانایی و قدرت تحلیل بهتر یپیدا خواهید کرد. براتون آرزوی خوشبختی و آرامش داریم.

از الان استرس پیری گرفتی یکم که بگذره که چهارتا متلک بشنوی و یکمم شوهرت سردتر بشه کلا افسرده و بدون اعتماد بنفس میشی خودت این وسط داغون میشی بازم میل با خودتا اما فکر نکنم عاقبت خوبی داشته باشه

اختلاف سنی که ایشون گفتن حتما ایده ال خودشونه. و اگرنه خیلی ها هستن که کمتر از این دایره یا بیشتر از این هستن و هیچ مشکلی هم ندارن .به نظرم اگه دو نفر همدیگه رو درک کنن و قادر به ارضا نیازهای جسمی و روحی و روانی هم باشن کافیه .البته در بازه که ایشون میگن فقط احتمال این اتفاق بیشتره اما به معنی غیر ممکن بودن در بازه های دیگه نیست.و اتفاقا خیلی زیاد هم هست.علاوه بر اینها دوستی داشتم که کیسش شبیه شما بود درسته غیر متعارف بود ولی ازدواج کردن و الان زندگی خوبی دارن

وقت بخیر ممنون از صحبت خوبتون و اطلاعاتی ک دراختیارماگذاشتین. من 3ماهه ک نامزدکردیم قبل ازاونم حدود 4ماه اشنایی زیرنظرخونواده داشتیم. این اقاچنان اشتیاقی برای دیدن من نداره ترجیح میده هفته ای نهایت دوبار هموببینیم و توجیح کارشون اینه ک ماعقدنکردیم و این باعث میشه من کمتربیام بخاطراحترام ب بزرگترا. ابرازعلاقه باتلفن و پیاموداره و هروقتم میادگل یاهدیه ای برام میاره ولی من خیلی ازاین موضوع ناراحتم. میترسم ک عقد کنیم همینطورباشه. لطفامیشه کمکم کنین

ممنونم از محبتت

مریم عزیز اگر شما محرم هستین و توی این مدت هفته ای دو بار همدیگه رو ملاقات می کنید به نظرم خیلی هم نباید سخت بگیرین. اگر نحوه ی رفتار نامزدت در ملاقات حضوری گرم و صمیمی هست و میتونه کاملا بهت ابراز محبت کنه و سیرابت کنه، جای نگرانی نیست. اما اگر توی اظهار محبت هم کم میذاره و تو خلا عاطفی ات پر نمیشه به نظر میرسه که نیاز های عاطفی شما متفاوته با هم. بهتره یک بار به طور کاملا جدی در این زمینه باهاش صحبت کنی و بگی که توقع تو از یک رابطه ی گرم و صمیمانه چیه. اگر درک کرد و بهت حق داد و توی رفتارش تغییری حس کردی که هیچ ولی اگر تاکید کرد که رفتارش درسته و چیزی کم نمی ذاره به نظرم بهتره با یک مشاور در خصوص نیازهای عاطفی تون صحبت کنید البته توی همین دوران نامزدی نه بعد از عقد.

همه مواردی که عرض کردین را قبول دارم. ولی در مورد بعضی مسائل باید بیشتر دقت شود. برای مثال فهمیدن گذشته. از نظر من فهمیدن گذشته شامل زندگی خصوص طرف نباید باشد. چون ذات انسان طمع کار بوده و کاشف تمام جزئیات میشود. من خیلی از افراد را دیدم که از همین جزئیات شروع کرده و در نهایت به کلیات رسیده و باعث جدایی شده است. و یک مورد دیگر هم باید هر دو طرف در یک مسیر قرار بگیرند. منظور از مسیر یعنی اهداف مشترک داشته باشند. من خیلی مقالتونو دوست داشتم. واقعا عالی بود. خیلی ممنون از پستتان

سلام ممنون از اطلاعات خوبتون سوالی داشتم اونم اینه که آیا ازدواج با دختری که 5 سال باهاش دوست بودی و از همه ی جزئیات گذشته تو خبر داره میتونه درست باشه ؟ بنده بیشتر از 5 ساله با دختری دوستم و چیزهایی رو که نباید میگفتم درمورد گذشته خودم بهش گفتم و میدونه و من هم از اون میدونم اون میدونه قبلا با کسی ارتباط داشتم و من میدونم با کسی ارتباطی نداشته و کمی هم رو ها به هم باز شده ولی میگه فقط خودت برام مهمی و بگم کمی هم از نظر خانواده و سطح زندگی باهم متفاوت هستیم .ویژگی خوبی که داره اینه که تو تمام شرایط سخت همراهم بوده و تنهام نذاشته .ایا این میتونه یک ویژگی خوب بحساب بیاد برای ازدواج ؟

سلام در روابط دوستی معمولا یک سری مسائل خصوصی عنوان میشه که گاهی ممکنه در آینده مشکل ساز بشه، اما این یک امر نسبیه نمیشه به همه روابط و همه آدمها تعمیم داد. اگر به طور جدی میخوایید که برای ازدواج با این فرد اقدام کنید، تمام شرایط رو یک جا در نظر بگیرید.، خانواده ها، مسائل مالی، ویژگی های فردی و غیره. با یک مشاور هم حتما صحبت کنید. اگر این فرد در طی 5 سال خودش رو به شما اثبات کرده، میشه روی ازدواج و یک زندگی نرمال جدی تر فکر کرد.

سلام ممنون از مطالب بسیار مفیدتون من با یه آقایی حدود یکسال هست که آشنا شدیم خیلی همدیگه را دوست داریم ولی من از ازدواج با ایشون میترسم چون بعضی موارد هست که فکر میکنم مشکل ساز باشه اول اینکه من از لحاظ مالی استقلال کامل دارم و همیشه در رفاه بود ولی ایشون خیلی مشکل مالی داره و همینطور سطع مالی خانواده هامون خیلی متفاوت و مشکل دیگه اینکه سطح تحصیلات ایشون خیلی از من پایینتره البته آدم باهوشیه و کم و بیش مطالعه هم داره بقیه موارد هیچ مشکلی نیست لطفا کمکم کنید چه کنم

سلام دوست عزیز اول باید این نکته برای شما روشن بشه که ازدواج ایده‌آل که در اون همه چیز طبق خواسته شما جلو بره وجود نداره. در اغلب روابط آدم‌ها یک سری نقص‌ها، کم و کاستی ها دارن. این شما هستین که باید تشخیص بدین که با وجود این اختلاف‌های مطرح شده آیا ویژگی های مثبت این آدم در حدی هست که بشه باهاش یک زندگی نرمال رو ساخت یا خیر؟ بی شک شما هم یک سری ویژگی دارین که ممکنه مورد پسند این آقا نباشه. تفاهم یعنی همین که با وجود اختلاف ها بتونیم یک رابطه سازگار رو داشته باشیم. حتما به یک مشاور مراجعه کنید. در طی چند جلسه مشاوره که با حضور این آقا تشکیل میشه میتونید روشن تر به آینده این رابطه فکر کنید و تصمیم بگیرید.

سلام جالب بود ممنونم. من بعد از کلی دنگ و فنگ و مشاوره های مختلف واشنایی کامل باطرفم وحتی کشش روحی روانی که بهم داریم تو اون مواردی که گفته شد به جز یکیشون کاملا تطبیق دارم با طرفم .به جز ظاهر .که اونم همیشه معمولی میاد به نظرم . لطفا کمک کنین؟؟؟

دوست عزیز، گمون نمیکنم هیچ مشاوری در هیچ کجای دنیا درباره ظاهر موجه یا نا موجه فرد مورد نظر شما بتونه راهنمایی تون بکنه. این یک مورد شخصیه. خودتون باید ببینید میتونید یک عمر با حال خوب در کنار این فرد زندگی کنید یا نه. آیا در لحظه های عاشقانه، لحظه های تلخ، لحظه های شادی و …. میتونید به عنوان یک فرد ایده آل نگاهش بکنید و از حضورش لذت ببرید یا خیر. آیا اون رو مقایسه نخواهید کرد؟ آیا به این فکر نخواهید افتاد که کاش همسر زیباتری داشتم؟ زمانی که با صداقت به این سوالها جواب دادین میتونید انتخاب درست تری داشته باشین.

واقعیت اینه که من از لحاظ شخصیتی ادم ایدهال گرا هستم وکمی شخصیت وسواسی دارم . حال اینکه مشاورا اغلب میگن این حساسیتت برمیگرده به شخصیت وسواسیت . از طرفیم شنیدم میگن هرچقدرم همسرت زیبا باشه باز بهش عادت میکنی و دنبال مورد زیباتری و خواه ناخواه مقایسه خواهی کرد .نظرتون راجع به اینها چی هست؟

منم دقیقا الان شرایط شما رو دارم وقتی داشتم نظر شما رو میخوندم انگار که خودم گفته باشم . منم الان دقیقا در همین شرایط قرار گرفتم به راهنمایی جامع احتیاج دارم چون خودم نمیتونم نتیجه بگیرم

حدودا 10 ساله ی خواستگاردارم، البته فقط سالی ی بار ی زنگی میزنن میگیم نه میرن، پسره خوبیه ولی من از هر لحاظ ازش سرم، سه تا انگشت نداره و قدش کوتاهه، ولی پولداره و شغلش بد نیست نه پولدار آنچنانی، در شرف 28 سالگی ام خواستگار زیاد دارم ولی هیچکدام خوب نبودن فقط شغلشان خوب بوده از لحاظ ظاهر و فرهنگ به هم نمی امدیم مادرم ميگه باهاش صحبت کن شاید نظرت عوض شد اما من اصلا نميتونم آخه هیچ شباهتی به ملاکهای من نداره، ملاکهام بسیار منطقی هستن و اصلا رویا پردازانه نیستن، مامانم ميگه شاید هیچ وقت هم کفوت پیدا نشه، با همین ازدواج کن که دوستت داره، اما من ناراحت میشم چرا باید زن پایین تر خودم بشم درسته آدم خوبیه و مشکل مالی نداره ولی نقص جسمانی داره، قد کوتاه هست، خانواده بی فرهنگی داره، نميدونم چکار کنم؟

شما یک فرد بیست و هشت ساله ی عاقل و تحصیل کرده هستین. در دوره ای زندگی می کنید که سن ازدواج بالا رفته. پس 28 سالگی نباید باعث ترس شما بشه. نباید از ترس اینکه شاید دیگه شوهر گیرم نیاد به یک ازدواجی تن بدین که دلخواه تون نیست. اینکه یک نفر نقص جسمانی داشته باشه قطعا حقی رو ازش ضایع نمی کنه در امر ازدواج. اما خب هر کس سلیقه ای داره و ملاک هایی برای ازدواج. قرار نیست شما با این طرز تفکر که از ایشون سر تر هستین مجبور به چنین وصلتی بشین. در ثانی به نظر نمیرسه این آقا هم چندان خواستگار مصری باشن. چون توی ده سال فقط به زنگ زدن و نه شنیدن اکتفا کردن. با تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس حتما می تونید نتیجه بهتری بگیرین. خب اگر هم کفو شما پیدا نشد اتفاق خاصی هم نمیوفته، چون ازدواج تنها راه ممکن نیست.

سلام به نظرم شما راجع به مسائلی که نمیدونید اصلا نظر ندید 28 سال نه تنها خوب نیست بلکه خیلی هم دیره شما اگه تو این سن ازدواج کنید احتمالا سن 31 سالگی میتونید بچه دار بشید اونم اگه بشید انواع بیماری ها که هیچ باعث میشه که توان بزرگ کردن بچه رو نداشته باشید تقریبا به احتمال خیلی زیاد یک بچه پیش فعال خواهید داشت دخترا تاسن 30 به حماقت اینکه یهترینند میمونند و بعد اون با یک فرد نسبتا ایده آل ازدواج میکنند و چون فکر میکنند اون اسب سفید نیست طلاق میگیرن دلیل دیگه اش هم اینه که زن یا شوهر به دلیل سن بالا قادر به فرزندآوری نیستند خیلی چیزهارو نگفتم

قدش چقدره ؟ لطفا بگو

من به شما اصول جذب و توجه رو اموزش میدم: اولین اصلی که دختر ها رو جذب شما میکنه نادیده گرفتن اون ها توسط شماست.هر چی جلو بری عقب میره هرچی عقب بیای جلو میاد. دوم تیپ و قیافه ی شماست که دختر ها معمولا به رنگ های شاد علاقه ی بیشتری دارند.ران ها و عضلات سینه هرچی کلفت تر باشند بیشتر جذبتون میشند سوم وضع مالی شماست که مهمه برای خانم ها 4رم: اخلاق شماست که باید مناسب و درست باشه با صدای بلند و عصبی حرف بزنید زنتون رو فراری دادید. 5 خوانواده ی شماست که با پول با پول باشند بهتره 6 این که دختر ها جنون خود نمایی دارند طبق اصول روان شناسی یه نگاه ساده به اون ها دل شما رو در قلب اون ها باز میکنه 7 هدیه و گفتن عاشقتم و جمله های احساسی چون بیشتر خانم ها احساسی هستند 8 قدم زدن با هم 9 دیگه زیادیتون میشه شرمنده الته پوزش میخوام ازدواج سخت هست وباید مسعولیت پذیر باشید رابطه ای جنسی ازاد شما رو دچار تصادف میکنه و حتما به بیماری مبتلا میشید.اگر ماشینی تند رود حتما روزی تصادف میکند یا فردا یا امروز ازدواج ازدواج ازدواج

سلام بسیار سپاسگزارم از متن خوبتون و چه حیف که من الان بعد از 13 ماه نامزدی دارم این متن رو میخونم. چون در رابطه م احساس خطر میکنم و حس رضایت کافی ندارم مشغول جستجو برای یافتن علتش و راهکار مناسبش میگردم. من و نامزدم از لحاظ فرهنگی و قومیتی و محل زندگی خانواده ها با هم تفاوت زیادی داریم. همسرم به خاطر من در شهر محل سکونتم مشغول به کار شده است. اخلاق خوبی داره،منو خیلی دوست داره، اما از لحاظ تفکر و نوع نگاهمون به پول و کار و تلاش با هم متفاوتیم.من دوست دارم زندگی مرفهی داشته باشم و مرد من تلاشگر باشه اهل کار باشه اما ایشون به حقوقی که هر دو سه ماه یه بار اداره شون بهشون میده بسنده کرده و میگه اوضاع درست میشه..این تنبلیش در کار و عدم تلاشش منو می رنجونه . خیلی مصر هست ک عقد کنیم اما من همچنان میترسم.چون بخاطر رسیدن به من خیلی تلاش کرد الان حس میکنم از لحاظ اخلاقی کار درستی نیست ازش جدا شم و عذاب وجدان میگیرم هرچند که منم دوستش دارم اما به عنوان یک دوست خوب نه به عنوان همسر ایده ال. نمیدونم باید باهاش کنار بیام یا جدا شم. بعضی ها میگن شاید اصلا اون فردی که مد نظرته پیدا نشه.مشاوره هم رفتم اما متاسفانه مفید نبوده. لطفا راهنمایی کنید. ممنون

سلام نامزد من حدود ۹ سال ازم کوچیکتره همچیش مناسبه ولی بیش از اندازه شکاک و منفی بافه مثلن میگه فلانی این حرفو زد به منظور زد بهم تیکه انداخت تو چرا از من دفاع نکردی درصورتی که من میدونم اون بنده خدا حرف بی منظور زده یا اینکه همیشه تو ارتباطم با زنها و دخترای فامیل ازم توضیح میخواد درصورتی که همه فامیل منو به پاک نظری میشناسن همیشه ام حد و حدود و شرعیات و رعایت میکنم اخیرن واسه نگاه کردنم توضیح می خواد ازم توخیابون داریم رد میشیم میگه تو چرا اون دختره رو نگاه کردی درصورتی که من خیلی رعایت میکنم جلوش از ترسم همش سرم تو زمینه ،یبار از دهنم پرید بهش گفتم این شکو بزار کنار ببین زن برادرمو با اینکه کار برادرم با خانوماس اصن بهش شک نداره الان رفته رو مخش که تو منو با زن داداشت مقایسه میکنی اونو تو ناخودآگاهت دوست داری آرزوت یه زنی مثل اون بوده ،نصیحتش کردم بحث کردم قهر کردم فایده نداره میگه باشه چشم اشتباه کردم ببخشید ولی باز بعد چند روز همون حرفا رو تکرار میکنه حقیقتن از آیندم میترسم با این افکارش نتنها زندگی منو نابود کنه بلکه زندگی داداشمو و خانوادمونو نابود کنه علی رغم اینکه دوسش دارم ولی میخوام بزارمش کنار منتها بدلیل مشکلات زیادی که تو زندگیش داره میترسم باعث بشم که به طور کلی زندگیش نابود شه.

تمومش کن تا ازدواج نکردید . این رابطه به درد نمیخوره

تموم کردن یک نامزدی راحت تر از تموم کردن یک رابطه ازدواجه. صدماتش هم کمتره جبرانش هم راحت تر. اگر فکر می کنی تمام تلاشت رو کردی و نتونستی مشکل رو حل کنی به طور جدی به جدایی فکر کن. اما اگر فکر میکنی هنوز امیدی برای بهبود هست بمون و بجنگ تا شرایط بهتر بشه. اما تمام این ها در صورتیه که نامزدت همراه باشه و گرنه تو دچار یک رابطه فرسایشی خواهی شد به نبودن اون آدم به طور جدی تا حالا فکر کردی؟ بعد از این که فکر کردی چه حسی داشتی؟ به نبودنش در این جهان چطور؟؟ خراب کردن همیشه راحته هم ساختن سخت و صد البته شیرین. تلاش کن نامزدت رو با خودت همراه کنی تا هر دو برای بهبود وضعیت تلاش کنید.

خوب من با توجه معیار های بالا اهداف خود را از ازدواج نوشتم حالا چطوری مکمل خودم را پیدا کنم

سلام ممنون از راهنمایی های خوبتون. من چهار ساله که ازدواج کردم و دوران عقدیم ولی بعد از دوسال متوجه خیانت همسرم شدم اول تلفن های مشکوک بعد،معموریت های الکی بعد خونه مجردی ک گرفته بود حتی ظبط مکالمه هاش رو هم گوش دادم هر باز اظهار پشیمونی میکرد ولی ب قولش عمل نمیکرد. الان تقریبا یک سال و نیمه ک جداییم ولی ن بصورت قانونی یکمم بخاطر این ک خیلی سختی،کشیدم ازشون بابت مهریه و نفقه و اینا شکایت کردم ولی الان با این اوضاع و گرونی کاری نمیشه کرد. تصمیم ب توافقی دارم چون تو این چند،سال خیلی اذیت شدم و این ک همسرم پسرخاله مادرم میشه.مادرم قبلا موافق نبود ب طلاق ولی الان نظرش باهام یکیه ولی پدرم میگه نه فقط بخاطر این ک از طلاق میترسن. نظر شما چیه با همسرم فاصله سنی نداریم و متولد۷۴

در نهایت شما هستید که باید تعیین کنید این رابطه ارزش جنگیدن داره یا خیر. آیا پشیمونی نامزدتون واقعی هست یا خیر. آیا بعد از اظهار پشیمانی دوباره عمل خیانت خودش رو تکرار کرده یا نه. به کسی که چندین بار اعتماد انسان رو خدشه دار کرده نباید اعتماد کرد. جدایی در دوران عقد خیلی بهتر از جدایی بعد از عروسی و بچه دار شدنه. طلاق نباید تابو باشه برامون. آرامش و امنیت روانی شما مهمتره یا به هر قیمتی مطلقه نشدن؟

سلام اقای دکتر دختر پزشک دارم که ی پرستار ه خیلی میخوادش وتو بیمارستان ساپورتش میکنه خیلی براش وقت میذاره ظاهرا هم کیس بدی نیست اما هم شهری ما نیست واز خودشم کمتره یعنی پزشک نیست دخترم میگه اخلاق ورفتارش خوبه اما من نه شناخت دارم وفرهنگ اون شهرشون را نمی پسندم والان ی خواستگار دیگه داره فوق لیسانس برق هم شهری خودم وپدر ومادر فرهنگی مثل خودمون اما شغلش ثابت نیست واز لحاظ مالی خوبند اشنایی کمی دارم بدنیستند ولی شغلش برام مهمه که فعلا چند جا مشغوله ونمیدونم هم ورزشکاره هم تو مترو کار میکنن هم تو بازار فعاله میترسم برا شخصیت وپرستیژ اجتماعی دخترم لطمه زننده باشه.جکار کنم ممنون میشم راهنمایی فرمایین چطور بفههمم میتونه درکش کنه ومسولیت پذیر باشه وبفهمه ی پزشک دیگه کاملا اذیت شده باید درهمه حال وهمه جا کنارش ومونسش باشه..وحمایتگرخوب باشه که بتونه بهش تکیه کنه ایا چون این اقا پزشک نیست اصلا صلاحه ؟

با سلام وخسته نباشید من یک خانم مطلقه هستم ویک پسر ۴ ساله دارم یک مدت ۶ماه است که بایک مرد از کشور همسایه اسنا شدم ایشان اهل کشور کره هستن و ادم سر شناسی هم هستند ومن یک نفر معمولی از خانواده سطح متوسط هستم پدر ومادر من از هم چندین سال هست که جدا از هم زندگی می کنند ومن بچه طلاق هستم وبعد کلی صحبت تلفنی در این ۶ماه دیدگاه مشابهی من با این اقا دارم یعنی ایشان اولین مردی هستند که شبآهت اخلاقی متناسبی با من دارن ومذهب ایشان هم مسیحی هستند ومن مسلمان در مورد حجاب محل زندگی تربیت فرزند شغل ایشان شغل من و…صحبت کردیم ونقطه مشترک هم داریم وحالا این اقا بعد دوران سربازیش قصد داره با خانوادش به خواستگاری من بیاد ودر مورد فرزندم حضانت فرزندم رو همسر سابقم به عهده گرفته واین اقا صداقت در کلام هم داره من خودم اساسا ادم صادقی هستم واز گذشته هم با خبریم حالا از شما عزیزان می خواهم تا من رو راهنمایی کنید متشکرم منتظر جواب شما هم هستم

سلام در چه خصوصی راهنمایی کنیم شما رو؟

سلام منظور از این که ویژگی های بد رو ۲۰درصد بیشتر از انچه که هست نشان دهیم،چیست؟؟مثلا در جلسه خواستگاری بگویم من سیگار کشیدم در حالی که فقط ی بار اتفاق افتاده

به نظرم اگر این قضیه را کامل گذاشتید کنار و دیگه سمتش نمیرید نگید

سلام .من یه دختر ۲۰ ساله هستم که الان هفت ماهیه با ی اقایی اشنا شدیم برای ازدواج . این هم کفو بودنه هست ولی چون زمان زیادی طول ک‌شیده داریم بهونه گیری میکنیم و هی نه و اره میاد تو کار ب خاطر تایم زیادی ک برده.. والا جفتمون معلم و از یه رده اجتماعی هستیم و برتری حس نمیشه بینمون ..فقط برابری .. ولی الان از بس تایم برده و هیچ کاری نکردیم داریم سرد میشیم باهم .ولی خیلیم همو دوست داریم ..باید چیکار کنیم ؟؟؟؟ تو رو خدا ی کمکی بکنید .

سلام.من ۲۰سالمه و الان حدودا ۵ تا خواستگار همزمان دارم ولی یکی از اونها مصر تر از بقیه هس و از لحاظ مالی هم شرایط خوبی داره از نظر قیافه،خانواده و خلاصه همه چیزش خوبه فقط قدش کوتاه هست نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنین ممنون…

من جای شما باشم ازدواج نمیکردم با آدمی که از لحاظ ظاهری باهاش احساس راحتی نمی کردم

در ضمن من چون توی خونوادمون چه مادری و چه پدری کسی زودتر از ۲۲سالگی ازدواج نکرده یکم میترسم از حرف و قضاوت دیگران

سلام ممنون از مطالب مفیدتون بنده یه سوالی داشتم من نزدیک به یکسال با آقایی ارتباط دارم و اولا شاید ماهی یکبار حرف میزدیم چون فقط در حد دوست بودیم ولی من به ایشون ابراز علاقه کردم و ایشون فرمود که حدس میزده و گفتن که آمدگی ازدواج رو ندارن چون شرایط مالیشون اصلا خوب نیست و بقول خودشون ادمی هستن که اگه ببینن از ده تا نیاز من فقط دو تا رو بتونن مهیا کنن نمیتونن این رو تحمل کنن راستش من مشکلی ندارم و فقط برام ارامش مهمه ولی ایشون نمیخواد رو زندگی من ریسک کنه و در اون زمان رفتن ولی حال من خیلی بد شد چون دلیلی پیدا نمیکردم ک ایشون رو فقط بخاطر پول کنار بزنم و حال من رو فهمیدن و برگشتن از سر اجبار هم نبوده بقول خودشون یا میرن یا میمونن ولی من نمیدونم باید چیکار کنم و اینکه نمیتونم پاسخ سوالاشون رو جوری بدم که قانع کننده باشه سخته من خودم خیلی از مسائل رو مانند تشریفات عروسی برام مهم نیست ولی ایشون براشون مهمه بحث اینجاست که ما به این توافق رسیدیم که صبر کنیم تا وضعشون بهتر بشه ولی سوالمون اینجاست ما نمیخوایم بهم جوری وابسته بشیم که اگه یک درصد احتمال جدایی بود کسی از ما ضربه بخوره در واقع ما نگران همیم میخواستم بدونم ما باید چیکار کنیم جوری که توی این رابطه طولانی مدت که هفت سال ممکنه طول بکشه منطقی رفتار کنیم و عشق و عاشقی نباشه چیکار کنیم که این رابطه یک رابطه منطقی باشه اگه قرار بهم برسیم منطقی و اگه ممکن باشه بهم نرسیم منطقی بدون هم بودن رو تحمل کنیم و این در آیندمون لطمه ای وارد نکنه؟

سلام با توجه به توضیحاتی که دادی و بر اساس تجربه‌های قبلی، باید بگم راهی نیست. نمیشه کج دار و مریز رفتار کرد. شما عاشق هم هستین به گفتۀ خودتون، نمیتونین هم در رابطه باشین و هم ابراز علاقه نکنین و وابسته نشین. برای این مشکل یه راه حل منطقی دیگه ای پیدا کنین. یا مطمئن بشین که به درد هم میخورین و عقد کنین و منتظر بمونید یا مطمئن بشین ک هبه درد هم نمیخورین. پا در هوا که نمیشه. اومدیم و هفت سال منتظرشون بودین و در نهایت نشد. مبعد از هفت سال موقعیت ازدواج شما با الان قابل مقایسه است؟

سلام آقای دکتر من 17 سالمه و کسی رو که دوست دارم 25 سالشه ولی خانواده من به علت اینکه اون فرد وضع مالی خوبی نداره راضی به ازدواج ما نمیشن من نمیدونم باید چجوری اون هارو راضی کنم میشه یک کمک به من کنید تا تصمیم بگیرم

یلدای عزیز این مقابله به نقل از دکتر هولاکویی نوشته شده. امکان ارتباط مستقیم با ایشون از طریق سایت وجود نداره در صورت تمایل به مشاوره با ادمین های دیگر سایت، کامنت بذارین.

سلام با ی پسری دوست شدم اولین روز به من گفت قصدم ازدواجه و من قبول کردم بعد ده ماه دوستی دو روز پیش خواهر و مادرش اومدن برا معارفه از همه چی زندگیشون گفتن وضع مالی فرهنگی همه چی ولی چون معرف ما درست و حسابی نبودن خانوادم خیلی سخت میگیرن پدرم هنوز در جریان نیس چون کلا مخالفه نه تنها با این آقا پسر بلکه کلا با خواستگار در حال حاضر موافق نیست…مادر گذاشت به مدت سه چهار ماه تحت نظر خودش در ارتباط باشیم ولی دلش راضی نیس…چرا؟؟چون خانواده پسره مستاجر هستن اونا تو یکی از واحدای برادر مادرش میشینن برادر مادر پولی ازشون نخواسته ولی اینا خودشون خواستن ک ی مبلغی به عنوان اجاره بدن دوم اینکه با کار پسره مخالفه نماینده فروش کوکاکولاست..سوم میگه اول زندگی باید مستاجر باشی در حالی ک نمی دونه این آقا پسر از اول رو پای خودش ایستاده و ی مبلغی پس انداز داره برای شروع زندگی از اول این اقا پسر به من گفت ک چه خانوادم پولدار باشن چه متوسط من هیچ وقت کمک قبول نمی کنم ازشون من روی پای خودم ایستادم ولی به عنوان خانواده پشتم هستن و حمایت می کنن این اقا قراره با مادر من تلفنی صحبت کنه و شرایطشو بگه این اقا پسر از هر لحاظی کامله از لحاظ ترس و نگرانی به خانوادم حق میدم ولی دلیل مخالفت مادرم بی منطقه من نمی دونم چجوری بعد حرف زدن این اقا پسر با مادرم ازش دفاع کنم….ولی قصد خودم اینه که بعد از راضی کردن پدرم و دوران نامزدی پیش مشاور بریم تا در آینده هیچ کدوم از انتخاب هم پشیمون نشیم

باسلام دختری۲۸ ساله هستم،پزشک که حدودا ۹ ماه پیش با آقایی ۳۳ساله که کارمند شرکت نفت هستن آشنا شدم و ۲ ماهه نامزد کردم از همون اوایل خانواده ام از نظر ظاهر ایشون مورد پسندشون نبود،بحث خود شیفتگی نیست اما من ظاهر و چهره خوبی دارم در صورتیکه نامزدم ظاهرش معمولی بود به نظرم،اما الان هم به شدت حساس شدم و در حال مقایسه ایشون هستم،چون مجداا خانوادم این موضوع رو پیش کشیدن که تو باهوش تر از طرف مقابلت هستی به شدت مردد شدم،ادمی که برام معمولی بود از نظر ظاهر،الان شده یک ساعت در نظرم معمولی و مناسبه ،یکساعت میگم نه

سلام

اینکه شما همچنان در این سن و با این تحصیلات، تحت تاثیر گفته‌های خانواده‌تون هستین، نشانۀ به ثبات نرسیدن شماست. البته گفته‌های دیگران و مخصوصا خانواده مهمه، اما به چند شرط، اول اینکه قبل از رسمی شدن یک رابطه نظرشون رو بگن و تحمیل نکنن نظرشون رو. دوم اینکه حرف شون منطقی باشه. بعد از نامزدی دلسرد کردن دو نفر از هم واقعا انسانی نیست. به نظر می‌رسه که شما دچار تردید جدی در خصوص رابطه تون شدین. شما حتما ویژگی های مثبتی در نامزدتون دیدن که باهاش به توافق رسیدین. پیشنهاد میکنم یه مدت از هم دور باشین. یه جوری که اصلا تماسی با هم نداشته باشین. تو این مدت بشینین و به کم و کیف رابطه فکر کنید. اگر بعد این دوره هنوز ویژگی های مثبتش براتون پر رنگ تر از ظاهر معمولی اش بود. میتونین ادامه بدین. قیافه مهمه و تغییر نخواهد کرد. اما اصل یک رابهط هم نیست. حتما به طور حضوری به یک مشاور مراجعه کنید.

با سلام من دختری29 ساله هستم که فارغ التحصیل ارشد رشته پرستاری و با استخدام رسمی در بیمارستان مشغول فعالیت هستم.خواستگاری دارم که از نظر سنی و اعتقادی و ظاهر و خانواده وسطح تحصیلات در یک سطح هستیم ولی ایشان به صورت شرکتی در همان بیمارستانی که من استخدام هستم مشغول کار هستند و ماهی 2 میلیون درآمد دارند. و منزلی هم از خودشان ندارند. ایا چنین خواستگار با این شرایط قابل قبول هست؟ ایا خواسته معقولیه که خانواده من از پدر ایشان در خواست کنه که با وجود استطاعت مالی که خانواده پسر دارند، منزلی به نام پسرشان خریداری کنند. چون با وجود حقوق پایین خیلی مشکله که منزل هم از خودشان ندارند.

سلام، من ٢٧ سالمه با پسري كه ٢٩ سالشه ٢ سال هست كه دوستيم، ايشون از اول كه وارد رابطه دوستي شديم قصد ازدواج داشت و هنوز هم داره و ميگه خيلي دوسم داره ولي من مدت هاست كه اينو توو رفتارش نميبينم،٦ ماهه اول رابطه انگار رو ابرا زندگي ميكردم همه چيز همونجور پيش ميرفت كه انتظار داشتم، اما كم كم عصبانيت هاي ايشون شروع شد، بد دهني هاي مكرر موقع رانندگي، يا حتي جوري تحملش رو توو ترافيك از دست ميداد و فحاشي ميكرد كه من ناخودآگاه در خودم فرو ميرفتم.. كم كم اين بد دهني ها تو بحث ها و دعواهامون هم ديده شد و به جايي رسيد كه من حتي براي اضهار نظر و يا مخالفت بايد دنبال بهترين كلمات ميگشتم كه ايشون يه موقع پرخاش نكنن با اين تفاسير باز هم با عصبانيت و دادو بيداد ايشون همراه ميشد و اغلب دچار سوء تفاهم بودن! هروقت كه قرار بود ٢تايي با هم وقت بگذرونيم يكي از دوستاش كه به شدت با هم صميمي بودن هميشه با ما بود، و زماني كه من مخالفت ميكردم و ميگفتم نميخوام ايشون باشه دعوا ميكرد و داد ميزد و اصلاً ديگه نظر منو نميپرسيد خودش با اين آقا قرار ميذاشت! كم كم به اين نتيجه رسيدم كه با من بهش خوش نميگذره و شوخي و خنده با اين آقا رو به وقت گذروني با من ترجيح ميده و فقط براي همين با من قرار ميزاره كه من نگم چرا به ديدنم نمياي( يه جورايي ميخواد منو راضي نگه داره!) مدتي پيش هم متوجه خيانت هاي مكررشون شدم كه بعد از مدتي جداييه من با گريه و زاري و ابراز پشيموني خواست كه همه چي رو جبران كنه، از فحاشي و پرخاشگري و بي توجهي به من ( به خاطر وقت گذروندن زياد با دوستاش)گرفته تا خيانت به من، من هم بخشيدمش ، اما هربار كه با خودم فكر ميكنم احساس ميكنم هنوز فراموش نكردم و انگار بخشيدنم فقط لفظي بوده و هنوز اعتمادي بهش ندارم با اين كه مثلاً اعتمادم رو جلب كرده اما نه اونجوري كه من انتظار داشتم، حالا كه مدتي گذشته، دوباره فحاشي ها و بددهني ها و بحث و دعوا درست كردن ها شروع شده و من هرروز دارم بيشتر و بيشتر فاصله ميگرم، هنوز هم دائما با دوستاش وقت ميگذرونه و اگر حتي هفته ها هم منو نبينه حتي ١ ساعت هم برام وقت خالي نميكنه.. و وقتي هم اعتراض ميكنم دائماً ميگه بسه و به حرفام گوش نميده! به نظرم دوست داشتن به حرف نيست به عمله و من ديگه مدتهاست اين دوست داشتن و در ظاهر نميبينم ، از نظر همه دوستانمون پسر خوب و موجهيه اما من كه با ايشون توو رابطه ام اصلا همچين چيزي رو نميبينم! در ضمن ايشون پدر و مادرِ به شدت عصبي و پرخاشگري دارن و ميدونم كه پدرشون هم با فحاشي مشكلي نداره! و مادر و پدرشون هرروز دعوا دارن و مادرشون بعد از ٣٠ سال زندگي مشترك هنوز روزها از خونه قهر ميكنه و ميره خونه مادرش! و وظيفه ايشونه به عنوان فرزند ارشد كه پدر و مادرو از هم جدا كنه، كلاً خانواده پرتنش و پر بحثي هستند كه اين مسئله هم توو دوستيمون تاثير گذاشته! تو فكر جدايي براي هميشه هستم نظر شما چيه، لطفاً اگر ممكنه راهنماييم كنين، ممنونم.

اینا که خیلی زیاده حتی یک مورد هم نبوده دوتاشو داشته باشه

من ۲ ساله ک با ی اقایی درارتباطم ک جفتمون خانواادها درجریانن و واقا همو از ته دل دوست داریم وضع مالی متوسطی داره بای خونه داره و غریبه هستن و بخاطر شناختی ک نیست پدرم میگه ن من از فامیلای خودمونم ی خواستگار دارم ک خیلی وضع مالی خوبی دارن و بخاطر شناختی ک وجوددارد پدرومادرم همش اصرار دارن ک ب اون فک کنم بااینک منچن بار دیدمشون ظاهروفقط دیدم ک زرهی ب دلم نمیشینه میخواستم ببینم راه درست چیه چیکاربایدکنم من ا چ راهی چ جوری خانوادمو قانع کنم

سلام من با دختری دوماهه اشنا شدم از طریق یکی از اقوام وزیر نظر خانواده ها در رفتو امدیم بعضی وقتا سه روز بعضی وقتام چهار روز یا بیشتر در هفته.خیلی بهم علاقه پیدا کردیم و همدیگه رو دوست داریم من شرایط مالیم رو از همون اول حتی قبل خواستگاری اعلام کرده بودم به همون کسی که ما رو معرفی کرد من ماشین دارم خونه دارم درامد هم دارم و همه رو از روز اول بیان کردم انها از لحاظ مالی خیلی قوی هستن و ما همیشه مشکل مالی بینمونه اون بیش از این حرفها پول میخواد چون تجمل گرا هستن و هی انتظار پول بیشتر دارد ولی میگه بدون منم نمیتونه وبه شدت من الان گیر کردم چکار کنم اخه من که از همون اول شرایطمو گفتم .در ضمن خیلی حسوده و مقایسه هم میکنه دائما که اون اینطوریه این زرنگه اون فکر اقتصادی داری و هی مقایسه و هی هم میگخ من عاشقتم نمیدونم چکار کنم

من ی دخترم ک ۲۶دارم و پسرعمه بنده ۲۵ ک یکسال از من کوچیکترن؟تحصیلات من کارشناسی ولی ایشون دیپلم ،بقیه ملاکامون بهم میخوره ایا این دو مورد مشکل پیش میاره؟

سلام .. مطالب خوبی بود .. خب همه رو نمیشه در یک شخص دید .. اما ی سوال دارم اگر راهنمایی کنید ممنون میشم خیلی نیاز دارم .. من با اقای در رابطه دارم که ی دوره اشنایی قبل ازدواج با اطلاع خانواده هست البته .. ما حدود سه سال تفاوت سنی داریم .. از ویژگی های این اقا فقط حمایت خوبی ک داره رو میتونم بگم چ حمایت از خودم از خونوادم حمایت عاطفی هس با وجودش احساس امنیت دارم اما تفاوت هایی هم هس از نظر عقیدتی مذهبی باهم مشکل داریم .. علایق و سلیقه های متفاوتی داریم .. توی بیشتر موارد باهم تفاهم نداریم یعنی ما نمیتونیم حتی ی فیلم رو با انتخاب مشترک تماشا کنیم کنار هم .. ایا با این وجود امیدی هس ب ازدواج موفق ؟؟

من همین که خنده های خواستگارمو دیدم قبولش کردم۰ بهم گفت هر چه سریعتر عقد کنیم۰ من هیچ وقت نتونستم تصمیم درستی بگیرم و از دلم خبر ندارم۰ وادارم کرد زود عقد کردیم۰ دو ماه از عقدمون گذشته و من نمیدونم چرا هنوز نمیدونم دوسش دارم یا نه۰ اون خیلی بهم ابراز محبت میکنه و من دلسردم۰ مشکل خاصی هم با هم نداریم و در یک سطح هستیم۰ من دلم برای دوران مجردی تنگ شده و دوست دارم تنها باشم ۰ دلم برای روستا و پدرو مادر پیرم تنگ شده و از تهران متنفرم۰

سلام و خسته نباشید . بیشتر از دو سال میشه با یه خانمی آشنا شدم و از همون اول قصدم با ایشون ازدواج بود.ایشون شش ماه زمان خواستن برای آشنایی .بعد از این مدت ایشون هی این پا و اون پا میکردن.تا اینکه بعد دو سال بهم گفتن قدمون بهم نمیخوره.تو با کفش قدت ۱۷۳ و هم قد من میشی و من قدم ۱۷۶ و از این داستانها.

سلام دکتر من دختر خیلی شجاعی هستم و اصولاً اخلاق مدیریتی دارم و اکثر پسرانی که خواستگارم هستند اوشکولن و هیچ درک و فهمی ندارند و نمی‌توانند تصمیم بگیرند من به هیچ مردی دیگه حس مردانگی و تکیه گاهی ندارم ، مشکل از منه؟یا از این پسرایی که اینقدر لطیف و بی عرضه شدند؟آیا باید ویژگی های خودمو تغییر بدم؟دختران مدیر و شجاع جذابند برای پسرا؟

چند سالته

من از موقع ورود به دانشگاه به دختر عمویم خیلی علاقه مند شدم و میدانستم که حتما او هم مرا دوست دارد و در آینده ازدواج خواهیم کرد ولی حالا بعد از حدود 8 سال که دانشگاه و سربازی تموم شد موضوع رو بهش گفتم و او هم گفت ازدواج فامیلی صلاح نیست. مگر با آزمایشات ژنتیکی ژن های معیوب مشخص نمیشن و بهمون نمیگن که این ازدواج به صلاحه یا نه؟ نمیتونم ایشون رو از فکرم بیرون کنم تا حدی که چند روزی که این جواب رو ازش شنیدم مریض شدم کلا. نمیدونم اگه این ازدواج سر نگیره من چطوری به فکر کس دیگه ای باشم و اصلا چطور و از کجا میشه مثل اون دختری مسلمون و پاک و با وقار پیدا کنم؟ فکر کنم باید قید ازدواج رو بزنم!!!

سلام و خسته نباشید. من 35 سال و شاغل هستم. ده ساله که میخوام با برادر همکارم ازدواج کنم. اما مادرم تحت هیچ شرایطی رضایت نمیده و دلیل منطقی هم نداره. میگه چون من مادرم و حق مادری دارم و تو از اول خودت بریدی دوختی قبول نمیکنم و شذوع به سر و صدا میکنه. الان ده سال گذشته و ما همه تلاشمون رو برای رضایت خانوادم کردیم حتی اجازه خواستگاری رو هم نمیده. ادم های غریبه و اشنا رو واسطه کردیم صحبت کردند اما مادرم با همه قطع ارتباط کردن. خانواده ایشون و خودش هم با ودرم صحبت کردن. مادرم الان یک سال با من صحبت نمی کنه و حای نگاهم نمیکنه و میگه باعث همه مشکلات و بدبختی های زندگی من تویی. من به طرف مقابلم اعتماد دارم و نمیتونم بگم صد در صد اما هفتاد هشتاد درصد نسبت به ایشون شناخت دارم. اگر ایشون بیشتر معیارهای بالا رو داشته باشن اما مادرم من رو همراهی نکن و من ازدواج کنم تصمیم اشتباهی گرفتم؟

سلام آقای دکتر من ۲۹ سالمه و همسرم ۳۴ سال ما ۸ سال تمام هست که ازدوج کردیم و یه پسر ۶ ساله داریم من حدود ۲ سالی هست که فکر جدایی میکنم ولی اول بخاطر اینکه یه موقع کارم اشتباه نباشد و یکی هم بخاطر آینده پسرم و دیگری بخاطر اینکه همیشه منو تهدیدمیکنه که توبرو بچه که مال تونیست مجبور به تحمل شدم. به هردری زدم یه زندگی خوبی داشته باشیم چرا باید زندگی کنیم به تلخی برای همون مشاوره زیاد رفتم و اونم بردم تو مشاوره حرفای خوب میزنه ولی چیزی تو زندگیش تغییر نمیکنه نهایت یکی دو روز دوباره به روال قبلیش برمیگرده بعد هم میگه اشکال از تو هست واقعا ازش میترسم چون هم دست بزن داره وقتی عصلی میشه و یه کارای عجیبی میکنه مثلا چند وقته پیش به بهونه اینکه تو گفتی من تورو دوس ندارم از گردنم گرفت جلو بچه از وحشت میخواستم از خونه فرار کنم فرداش هم دیدم هرچی لباسو کفش دارم باچاقو پاره کرده گفتم چرا اینجوری کردی گفت خوشم اومده شانس آوردی خودتو نکشتم اصلا حرف نمیزنه باهام انگاری لال هست هروقت نیازشو رفع کنی خوبی اگه نه فقط نه میشنوی به نیازهای منم هیچ توجهی نداره لطفا یه راهنمایی کنید جدایی برام خوبه چه کنم ازش میترسم یروز یه اتفاق بدی بیافته.

سلام من ۳ ماه هست که با پسری به صورت سنتی جهت ازدواج آشنا شدم که فقط سه بار حضوری صحبت کردم از نظر فرهنگی مالی اجتماعی به هم نزدیک هستیم اما از همون اول با دیدنش حس خوبی نداشتم. صحبت کردنش عذابم میداد بعد از هر بار احساس تنفر ازش رو داشتم. یه جلسه با مشاور صحبت کردم گفتند جواب نه بگم اما با اصرار خانواده یه بار دیگه صحبت کردم با ایشون بابت رفتارش عذرخواهی کرد اما من بازم حس خوبی نداشتم. به نظرتون باید چیکار کنم

با عرض سلام . مطالبی که فرمودید بسیار جالب و از نظر بنده کاملا صحیح میباشند. بنده خودم یک بار تجربه ی ناموفق داشته ام. و زمانی که اشتباهات خودم را با عناوین لیست شما مقایسه کردم بیش از 70 درصد مواردی که شما اشاره کرده بودید که انجام ندهید ، یا مواظب باشید که اتفاق نیفتد را انجام داده بودم و همین هم باعث شد سخت سرم به سنگ بخورد. کاش قبل از تجربه کردن عشق ناموفق ابتدا کمی مطالعه داشته باشیم. با سپاس و آرزوی موفقیت روزافزون برای شما.

سلام خیلی عالی بود من یه خانوم مطلقه هستم که الان نزدیک به ۱ ساله بایه اقایی که ازدواج نکرده تاحالا دوستم خانواده من هم مطلع هستن ایشون تنها زندگی میکنه تقریبا ۱۰ سالی میشه خیلی خیلی رفتارای خوبی داره بعضی اوقات باهمسر سابقم مقایسه میکنم میبینم چه رفتار خوبی داره که من در گذشته اصلا تجربه نکردم این اقا اومده خاستگاری ولی من ترس دوباره شکست دارم میترسم که اینم بهم خیانت کنه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم خیلی حساس شدم و اینکه این اقا ۱ سالو ۳ ماه از من کوچکتر هستن

بادرود من دختری 30ساله هستم که مدت 1ساله با پسری اشنا شدم و در این یکسال هیچ خرجی برام نکرده . در این حد خرج کرده که شامی منو برده بیرون اونم نه خیلی اما نه برای هیج مناسبتی برام هدیه گرفته حتی تولدم و نه هیچ چیزی که ازش خواستم برام تهیه کرده .البته میدونم داره خونه میسازه و خیلی دستش خالیه اما هیچ خرجی نمیکنه حتی خودم هم بهش گفتم باز هم نکرد و ناراحت شد که بهش گفتم از نظر من ادم خسیس هست .بهم پیشنهاد ازدوا ج داده و من خیلی روی این موضوع شک دارم. من خیلی مستقل هستم و درامد خوبی هم دارم و به اون نیاط مالی ندارم اما برام مهم بود که برام ی کارهایی انجام بده از این جهت که مطوعن بشم خسیس نیست . کلا طفره میره از خرج کردن. حالا من میخوام راجب رابطم تصمیم بگیرم که اگر خسیس بهش جواب منفی بدم. برای خانوادش خرج میکنه و میگه وقتی برای کسی حاضره خرج کنه که جزیی از خانوادش باشه . راهنماییم کنین لطفا جه کنم ؟

با سلام من دختری 29 ساله هستم که 10 سال نامزدم ازم خواستگاری کرد تا خانواده و خودم راضی به ازدواج باهاش شدم چون میگفتن اعتیاد داره الان 3سال از عقدمون میگذره و ما فقط همون 3 ماه اول رابطه عاشقانه با هم داشتیم بعد متوجح شدم که هر چی میگفتن راست بوده و من چنان غرق حرفهای این آقا شده بودم که میگفتم چون عاشقه این همه صبر کرده پس خیلی مهمه که دوسم داشته باشه و منم دارم ولی روز به روز اوضاع بدتر شد چون الان دوشیزه نیستم میخام ازش جدا بشم ولی فقط به همین خاطر نمی تونم با وجود اینکه میدونم پس فردا نمی تونم مادر یه بچه ای با این چنین پدری باشم میخام تموم کنم ولی فقط نمی دونم جواب خانوادمو و اگه قرار با شه در آینده دوباره ازدواج کنم باید چی بگم به طرفم در صورتی که دوشیزه نیستم آیا قبول میکنه اصلا نمی تونم در این مورد صحبتی بکنم چی بگم؟ به خدا تو این زندگی لعنتی گیر کردم نمیدونم باید چیکا ر کنم میشه راهنماییم کنید ممنون میشم

سلام مرسي از نكات خوبي كه ارائه كريد من با آقايي از حدود ٢سال قبل آشنا شدم كاملا اتفاقي اين آشنايي رخ داد ،در واقع اوايل اصلن واسم مهم نبود فقط ميخاستم فقط بگذرونم همين ،چونكه قبلن تجربه آشنايي با پسري رو داشتم كه خيلي عوضي بود و ميخاستم تلافيه كارايي كه سر اون نتونسته بودم در بيارم سر اين بنده خدا در بيارم?،اما خب انقدر اين آدم اخلاقي خوب بود و انقدر محبت ميكرد و زباني و عملي منو دوست داشت كه كم كم ،ازش خوشم اومد .اما از همون اول اختلاف قدمون به چشمم ميومد اما خب سعي ميكردم انكار كنم ،با اينكه از نظر تحصيلات شرايط خوبي دارم ،چون يك پزشكم و درآمد خوبي دارم ،اما خانواده مذهبي دارم با عقايد خاص خودشون و هميشه تو يه محدوديت مسخره از طرفشون بودم و هستم ،بعد از اينكه با اين آدم آشنا شدم با اينكه موقعيت اجتماعيه خاصي نداشت و درآمدش از من پايين تر بود و جذابيت ظاهريش برام كم بود و ميدونستم با قبول كردنش بايد شهر محل زندگيمو به انتخاب اون بزارم ،ولي يجورايي راضي شده بودم و تلاش كردم تا خانواده ام رو متقاعد كنم كه بزارن ازدواج كنم تا هم يه موقع تنها نمونم و مجرد نباشم هم از گير دادن هايه خانواده راحت بشم اما نميدونم واقعا كار درستي ميكنم يا نه ؟ميخام راهنماييم كنيد با تشكر

با عرض سلام و خسته نباشید بنده پسری هستم ۲۳ ساله با قد ۱۸۰ با دختری با سن ۱۹ و قد ۱۶۰ نامزدی کردم و الان بعد دو ماه نسبت به قد طرف مثابلم حساس شدم و اینکه همین حساسیت خیلی روم تاثیر گذاشته و اینکه نمیدونم باید ادامه بدم یا قیدشو بزنم خیلی دوست دارم همسرم هم قد و قواره خودم باشه.تو رو خدا راهنماییم کنید نمیدونم چیکار کنم دلمم نمیاد دلشو بشکنم هر موقعه به ازدواج و زندگی و باهم بودن فکر میکنم خیلی عذابم میده میگم نکنه تو زندگی رو مخم باشه و عذاب بکشم راهنماییم کنید

سلام سپاس از توضیحات خوبتون از ۲۰ موردی که فرمودین منو نامزدم فقط درمورد برابری سن اختلاف داریم، اختلاف سنیمون ۱۰ساله ولی از نظر خانواده موقعیت اجتماعی اهداف جذابیت ها علایق اعتقادات و… کاملا باهم تفاهم داریم و درمورد تمام این مسائل باهم صحبت کردیم و به توافق رسیدیم آیا بخاطر اختلاف سنی باید این رابطه رو تمام کنیم؟! یا میشه ادامه داد

سلام سپاس از توضیحات خوبتون از ۲۰ موردی که فرمودین منو نامزدم فقط درمورد برابری سن اختلاف داریم، اختلاف سنیمون ۱۲ ساله ولی از نظر خانواده موقعیت اجتماعی اهداف جذابیت ها علایق اعتقادات و… کاملا باهم تفاهم داریم و درمورد تمام این مسائل باهم صحبت کردیم و به توافق رسیدیم آیا بخاطر اختلاف سنی باید این رابطه رو تمام کنیم؟! یا میشه ادامه داد

سلام،ممنون بابت توضیحات کامل،خیلی کمک میکنه ب تصمیم گیری…من ۲۲سالمه و دانشجوی زبان هستم،و سه ساله که با آقا پسری دوست معمولی هستم و تویک دانشگاهیم، که تازگیا بهم پیشنهاد ازدواج داده، ب نسبت صحبتهای شما ما شباهت های زیادی داریم مثل شغلمون،توانایی ها و علممون که تقریبا تو یک سطح هستیم و علاقه ب ورزش و اینکه تو این چندوقت من ندیدم ک با کس دیگه ای رابطه داشته باشه و یا حتی دخانیات مصرف کنه اما یکسری مشکلات هست اونم اینکه هم سنیم و اینکه هنوز سربازیشو تموم نکرده ،من خاستگار خیلی دارم ک وضع مالی خوبی دارن ولی شناختی ندارم ازشون،تنها شرط پدرمم اینکه خونه داشته باشه و بیمه باشه…اما ایشون بیمه نیست واینکه خونه هم که پدرش میده…و اینکه از رفتارش معلومه ک خیلیم دوستم داره و واقعا درکم میکنه و توی همه چیز من تو اولویت هستم….بعد اینکه الان شرایط نداره ک بخواد رسمیش کنه،بنظر شما من باید چیکار کنم،صبر کنم تا شرایطش اوکی بشه یا نه…چون مطمعن نیستم خانوادم قبولش میکنن یا نه،ب نظر شما تا شرایطش خوب بشه من باهاش صحبت کنم یا قطع رابطه کنم ک بیشتر وابسته نشه؟؟!!…..میشه راهنماییم کنید

سلام، بنده ی خواستگار دارم که از لحاظ قیافه به هم نماییم روستایی هستن اما شاغل و با شخصیت چند مدته میان و ميرن، چند مدت پبش پیامهایی توهین آمیز از طرف ناشناسی داشتم، که گمان کردم به علت نه گفتن بوده، الان مجدد بعد دوسال اومده و خواستگاری کرده؟ خواستگار مناسبی دارم، ولی شغلشون آزاده نميدونم چیکار کنم؟

سلام ممنونم از مطالب کاربردی که ارائه کردید. من با دختری آشنا شدم که تقریبا از بیست مورد بالا حدودا هجده تاشو باهم تفاهم داریم و از همه لحاظ مالی کاری خانوادگی زیبایی به هم میایم و هم دیگه رو هم خیلی دوست داریم فقط یه موضوعی که هست این خانم قبلا یک بار نامزد داشته وهفت ماه هم عقد بودن با هم جدای از اینکه چرا طلاق گرفته (چون میدونم همه چیو) گاهی گذشتش یادم میاد و در واقع مسائل جنسی که احتمالا داشته البته من هم که تا حالا ازدواج نکردم هم روابطی داشتم اما خب کسی نمیدونه به خودشم نگفتم. از همه نظر مورد پسند من هست همه نظر فقط اینکه گاهی این فکر اذیتم میکنه و دودل میشم ضمنا ازدواجش اجباری بوده و هیچ علاقه ای نداشته به طرفش و خیلی زود هم جدا شده الان موندم چیکار کنم لطفا شما استاد بزرگوار و دوستان راهنمایی کنید.

سلام بنده تمام مطالب و کامنتا رو خوندم،مطالب خوب و مفیدی بود در مورد رابطمون بگم، به دختر خانمی که 1سال از خودم کوچتره علاقه مند شدم خودم28 اون27 خیلی همو دوس داریم،مدرک دوتانون لیسانس و هردو شاغل،تو چندتا مورد اختلاف داریم، 1.ما روستا زندگی میکنیم اونا شهر 2.عاشق تجملات هستن ولی من اولویت نگر 3.خانواده ها با هم نمیخونن به لحاظ اداب و رسوم عروسی 4.رابطه نامحسوسی با نامزد سابق دارن ولی انکار میکنه در صورتی ک من کاملا مطمئنم ضمن اینکه منو حین رابطه با اون انتخاب کرد 5.ایشون به لحاظ زیبایی از من خیلی بهترن 6.پوشش اون مورد قبول بنده نیست جالبه که در مورد تمام موارد فوق صحبت کردیم و قبول کرده که هر چی من بخوام از طرفی یه دختریه کاملا فهمیده و دنیا دیده،از تفاوتها بهش گفتم جواب داد خودم تفاوتها رو میبینم کور ک نیستم. ولی با تمام اینا من ته دلم خالیه ک نکنه یه جایی تو زندگی مثلا بعد دو سه سال کم بیاره و خسته بشه نتونه ادامه بده،همچنین دوبار خواستگاری رفتم که پدرشون بنابه دلایل مادی گرایانه مخالفه به توافق رسیدیم ک صبر کنیم تا یکم اوضاع بهتر بشه دوباره سعی کنیم به هم برسیم بنظر شما اولا ازدواج ما می تونه موفق باشه یا نه؟دوما با این اوصافی ک عرض کردم صبر کردن میتونه نتیجه بخش باشه یا نه؟ لطفا راهنماییم کنید ممنون

شما خودتون رابطه جنسی داشتید؟ بعد از اینکه طرف مقابلتون تو ازدواج رابطه جنسی داشته که رسمی هم بوده . توی از دواج بوده و هیچ چیز بدی نبوده . اما شما در حالت عادی رابطه داشتید ! بعد از رابطه جنسی شخص مقابل ناراحت می شید ؟ فک نمی کنید که خیلی بی رحمانه دارید طرف مقابلتونو قضاوت می کنید؟ اون اگه رابطه داشته در چارچوب ازداوج بوده ! و شما هم همین رابطه رو داشتید بعد برای اون که تو چار چوب ازدواج بوده اشکال داشته؟ برای شما نه ؟

سلام استاد ممنون از راهنمایی های که در اختیار ما گذاشتید ولی راستش را بخواهید من اصلا با این حرف ها گیج وگیج تر شدم مانده ام چی غلط است وچی درست واقعا میگم موندم بعضی از آدم ها چطور با یک ازدواج عاشقانه وبعضی ها چطور با یک ازدواج عاقلانه میرن جلو شاید هم آدم های بی باکی هستند شاید من یک آدم ترسو هستم راستش من یک دختر بیست ویک ساله هستم که خواستگار هم زیاد دارم ولی بین این خواستگار ها ماندم بعضی هاشون یه خصلت هایی دارند وبعضی هاشون یه خصلتی ندارند می دانید کلا هر کدومشون یه خوبی هایی دارند یه بدی هایی به قول خودم هر کدومشون یه پاشون میلنگه ، راستش خانواده خودم هم یه جورایی تو ازدواج هاشون شکست خوردن،از پدر ومادرم گرفته که تا الانم مشکل دارند و خواهر وبرادم که در ازدواج اولشون به شکست بر خوردن و خلاصه من موندم و یه طرف بد بینی به آدم ها وازدواج ویه طرف خواستگار هایی که به نظر خودم مناسب من نیستند واز یک طرف دیگر مدام مادرم میگه روز با روز سنت بالا میرود و زودتر ازدواج کن خواهش میکنم من رادر این زمینه راهنمایی کنید” خواهشمند هستم “

اول اینکه یه کاغذ بردار از ته دلت و ذهنت فک کن که معیارات برای ازدواج چیا هستن ! پول ! زیبایی ! اخلاق ! یا هر چیزه دیگه ! عشق ! محبت ! حمایت ! و… یا هر چیزی که فک می کنی معیارت هست بنویس . می تونی یه درصدی هم جلوشون بزاری . بعد تمام اشخاصی که ذهنت رو مشغول کردن اونارو هم بنویس . ویژگی های خوب و بد شون رو . بعدش با معیار های خودت مقایسه کن . در جواب مادر گرامی تون که می گن زود زود ازداوج کن شاید دلیل شکست های ازدواح در خانواده همین زود ازدواج کردنهاست . اصلا ازدواج یه امری هست که خود فرد باید به این نتیجه برسه که وقت مسولیت قبول کردن و تعهد و عشق هست .. ازدواج بچه بازی یا یه چیزی نیست که بشه گفت دلم الان می خوادش . فردا نه .. باید بهش برسیم که الان می خوایم یکی باشه به هر دلیلی . تنهایی . عشق یا هر چیزه دیگه که در هر فردی متفاوت هستش . اگر فکر می کنید یا به نتیجه نرسیدید صبر کنید برای سن شما زود هم هست . تحت هیچ شرایطی با حرف دیگران یا به زور ازدواج نکنید ببنید که خودتون چی می خواید از زندگی از طرف مقابل و اگه واقعا کسی رو نمی خواید بعد از مدت زمانی که برای شناخت هم دیگه انتخاب کردید خیلی روک راست بهش بگید نه. به قول گفتنی یه تلخی با پایان بهتر از یه تلخی بی پایانه.

سلام من دختری۲۸ ساله هستم سه سال است با آقایی آشنا شدم و همدیگر را خیلی دوست داریم اون برا اثبات دوست داشتنش هرکاری کرده و خودمان با هم هدف و هم فکریم اما از لحاظ خانوادگی و مذهبی بودن خانواده و فرهنگی باهم متفاوتیم یکی خانواده خیلی مذهبی و شهری و فرهنگ دیگه! یکی خانواده غیر مذهبی و روستایی و فرهنگ دیگه! ۹ سال باهم اختلاف داریم‌ چه کنم

صبور باشید و برای رسیدن به هم تلاش کنید و ایمان داشته باشید . اداب و رسوم ازدواج هر دو شهر و روستا را رعایت کنید حتما . عشق تفاوت فرهنگی نمیشناسه و مشکلات رو حل میکنه

سلام . خسته نباشید.سوالی داشتم میخواستم راهنماییم کنید: بنده چند مدتی هست از یه دختر خانمی خوشم اومده در بیشتر موارد توصیه شده اشتراک داریم فقط تنها موردی که اختلاف داریم مسئله اشتغال ایشونه. خودم شاغلم و مایلم که ایشون هم اشتغال داشته باشن تا از لحاظ مالی مشکلی برامون پیش نیاد و زندگی موفق‌تری داشته باشیم ولی ایشون مایل نیستن شاغل باشند و میگن که با درآمد من مشکلی ندارن و میشه زندگی رو چرخوند ولی من نظرم اینکه ایشون هم کار کنند تا زندگی روبه جلو داشته باشیم.و این مسئله برام خیلی مهمه ولی تو بقیه موارد اتفاق نظر داریم و ایشون خیلی خوبن. میشه راهنماییم کنید که چه میشه کرد یا ایشون متقاعد بشه یا اگر نه بعدها این مسئله تو زندگی تاثیرگذار هست؟باتشکر.

خوب شخص مقابل شما دوست نداره کار کنه . اگر فقط همین یه مورد هست ! که با هم اختلاف دارید ! . شما چرا اسرار می کنید ایشون هم پای شما کار کنه؟ خود شما دوست دارید . در یک موضوع که از اون زیاد خوشتون نمی یاد تحت فشارتون بزارن که اون کارو حتما باید انجام بدید ؟ قطعا نه! شما می خواید زندگی رو به جلو داشته باشید خوب تلاش خودتونو بیشتر کنید ! در ضمن اگه درامد نسبتا خوبی هم دارید . نیاز نیست که خودتونو برای در امد مالی بیشتر تلاش کنید ! کمی از زندگی با همان چیزایی که دارید لذت ببرید . امید وارم همیشه در زندگی تون به اهدافتون برسید و ارامش داشته باشید که مهم ترین اصل ارامش و سلامتی هست . کار زیاد خوب نیست بی کار بودنم خوب نیست . موفق باشید .

سلام و عرض ادب بنده در رابطه ای قرار دارم که بخاطر توقعات طرف مقابلم سوال برام ایجاد شده سوالم اینه که ارتباط دختر و پسر تا قبل از اینکه بخوان همدیگه رو انتخاب کنن تا چه اندازه اشکال نداره؟

خب بستگی به چیزای هست که طرف مقابل شما از شما می خواد . اگر فکر می کنید نامقول هستش قبول نکنید . ارتباط دختر پسر برای اینکه حرف بزنن بهتره که یه شخص از خانواده خبر دار باشه . مادر بهترین گزینه هست . وی ای برادر و خواهر بزرگ تر اما مادر بهترین گزینه هست . حالا به هر نحوه ی خودتون شروع کردید و افراد خانواده در اطلاع نیستن . در جاهای تفریحی که رفتا امد هست قرار ملاقات بزارید . و خودتون برگردید به خونه تا طرف رو نشناختید اعتماد نکنید چه دختر . چه پسر. 6 ماه تا 1 سال می تونید از اهداف و طرز فکر هم دیگه اطلاع پیدا کنید ( البته اگه شخص مقابل شما فیلم بازی نکنه ) کمی در مورد زبان بدن اطلاعت جمع کنید و موقع مکالمه یا رفتار ادما مخصوصا شخص مقابلتون توجه کنید . ( زبان بدن تو ارتباط خیلی کمک کننده هست ) امید وارم که همییشه شاد باشید و سلامت. در ضمن یادتون باشه دوست داشتن همیشه باید دو طرفه باشه اگه در خواست نا مقولی داره شما هم یه چند تا خواسته داشته باشید که اجابتش سخته براش ولی می تونه .. ببنید انجام میده یا نه!! الکی برای کسی خودتونو به اب اتیش نزنید که بعدش بفهمید یه طرفه بوده و اسیب ببنید . هر یه گامی که طرف مقابل برداشت شما هم 1 گام بردارید نه بیشتر . اگه عقب نشینی کرد شما هم عقب نشینی کنید. موفق باشید .

سلام و خسته نباشید دختری 23 ساله هستم خواستگار دارم که یکیشون خیلی پیله شده یکم مذهبی هستن و دوس داره چادر سرم کنم البته من مشکلی ندارم و گاهی اوقات هم برای تنوع سرم میکنم ولی میترسم بعد توی زندگی محدود بشم و حرف، حرفه خودش باشه قدرت تصمیم گیری ندارم لطفا راهنمایی کنید ممنونم

خوب شما برای تنوع سرتون می کنید شاید اون دوست داره همیشگی باشه . بیشتر با هم اشنا شید ببنید به هم می خورید یا نه ! از افکارش با خبر شدی . جلوش موزیک پخش کنید ببین رفتارش چطوریه ! یا کارای که دوست دارید رو انجام بدید . ببنید رفتارش با شما چطوریه ! البته ازدواج کمی محدودیت ها همراه با خودش میاره نسبت به افراد فرق می کنه ! مثلا یکی خودش دوست اجتماعی زیادی داره مشکلی هم نداره که همسرش اینطوری باشه . یا خودش اینستا داره وی کلی عکس اونجا داره و مشکلی هم نداره با همسرش و بر عکس اش هم هست . بهترین راه برای شما به نظر من شناخت بیشتر خود شخص . و خانواده اش هست . برای ازدواج هم عجله نکنید . همیشه با عقل . اطمینان گام به گام جلو برید . یهویی با کله نپرید تو… بعد ببنید که اون چیزی که فک می کردید نیست . موفق باشید و پیروز . عاقلانه تصمیم بگیرید .فکر کنید . بیشتر بشناسید . تصمیم بگیرید . اگه می بینید زود هست و شخص مورد نظر شما نیست . نترسید از اینکه ممکنه کسی نیاد . ادم ها و فرصت ها مثل اتوبوس می مونن میان در زندگی ما و میرن . اصل زندگی کردن ما انسان ها اینکه تمام کارهای که می کنیم برای اینه که به ارامش برسیم .. اگه قرار ارامش ذهنی و روحی , سلامتی جسمی به خطر بیوفته دیگه اون کار هر چیزی که می خواد باشه ارزش نداره حتی اگه ازدواح باشه . شاید باشید و سلامت .

سلام میزان و ارزش دوست داشتن خودت رو بسنج . پیله شدن معیار یک انتخواب درست نیست اگه با چادر مشکلی نداری ترس هم به دلت راه نده چون باعث محدودیتت میشه . اگر هم مشکل داری نترس مطرح کن . معیار های ازدواجت رو بررسی کن . عشق واقعی تمام ترس ها و مشکلات رو از میان بر میداره . مذهب محدودیت نمیاره . شناخت خیلی مهمه و همیشه صبور باش

سلام امیدوارم حالتون عالی باشه من میخواستم بپرسم که اگر خانوم دو سال از اقا بزرگتر باشه مشکلی به وجود میاره؟ اصن اینکه خانوم بزرگ تر باشه مشکلی داره؟!

ممنون میشم کمک کنید

سلام من قسد ازدواج بایک دختر که تمام ویژگی هایی که گفتید رو داره کاملا تفاهم داریم خوشگله اونهم منو دوست داره و به شدت به هم میخوریم اما من یک حسی بهم میگه که ممکنه بهش خیانت کنم خودم خیلی دوستش دارم اما این حس باعث میشه که هی دست پس بکشم و سعی کنم خودمو از فکرش بکشم بیرون اما باز هرچی نگا میکنم تمام چیزایی که لازمه رو داره و با اینکه خیلی هم دوسش دارم به این خاطر که ممکنه بهش بعد ازدواج خیانت کنم همش دو دلی میکنم و …. این مشکل خیلی داره اذیتم میکنه لطفا کمکم کنید.

سلام خیانت نکن خب! این دیگه راهنمایی خواستن داره؟

سلام دوستان . من پسری هستم 29 ساله . توی زندگیم تا الان سعی کردم سالم زندگی کنم. البته نه اینکه بی اطلاع باشم یا مدرن نباشم نه . اما یه چارچوبی برای خودم داشتم همیشه . در اصل می خواستم ببینم شما اگر در حال فعلی من بودید چطوری تصمیم می گرفتید . بنده چند کیس خود توی زندگیم هست که می دونم دوسم دارن . با همشون هم بیرون رفتم حالا چه اکیپ بوده یا 2تای . اما در حد دوست اجتماعی و رفت امد ها مونم همیشگی نبوده . اما می دونم که این نفر نسبت به ر فتارشون . حرکاتشون و حرفاشون . از من خوشون میاد . حالا یه تعداد شون بیشتر پی گیر بودن اما من زیاد بهشون توجه نکردم . نه که بگم خوشم نیموده یا خودمو گرفتم نه . بخاطر شرایط مالی و خانوادگی که دارم سعی کردم به کسی نزدیک نشم که دل بدم دل بگیرم و بعدش مانع های زیادی باشه جلومون بهم نرسیم . و یه جورای دل شکستنی اتفاق بیوفته و… اما الان بعد چند سال که می گذره حس کردم که می خوام یکی باشه با تمام مشکلاتی که دارم و هست . اما نمی دونم به کدومشون پشنهاد بدم . از اینکه قبول می کنن مطمن هستم . ولی از اینکه با شرایطم کنار میان یا نه . نمی دونم . و اینکه کدومشو ن می تونن بهتر صبر کنن تا اوضاع بهتر شه و خودشون و خانوادشون با شرایطم کنار میان. و بعد از خواندن مطالب این سایت می دونم که مدت زمانی طول می کشه برای شناخت . اما خوب نمی دونم از این چند نفر به کدوم پیشنهاد بدم !!!! که بعد وقتی می خوایم برای شناختن ارزشش رو داشته باشه و کمترین اشتباه رو داشته باشه ! اگه شما جای من بودید چیکار می کردید ؟ از اینجور ادما نیستم که بخوام تو یک زمان با چند نفر باشم تست کنم ! می خوام با یه نفر شروغ کنم! و ممکنه فقط 1 انتخاب داشته باشید ! شما بودید چیکا می کردید فک کنید 5 یا 6 نفر هستن. هر کدومشونم به شما جواب + می دن . همشونم ویژگی های خوبو بدی دارن مثل هر ادم دیگه ای ! اگر کسی می تونه بهم کمک کنه یا نظری داره بگه ممنون می شم دوستان . مچکرم . پیروزو سر بلند باشید .

سلام من دختر۲۱ساله هستم ویکسالی هست یه پسری اومده توزندگیم که نیتشم از اولش ازدواج بود ولی رابطه دوستانه با پدرم داره من اولش راضی نبودم ونزدیک سه ماهه که گفتم باشه و با خانوادش درجریان گذاشته وبخاطر یکسری کم شانسیایی که اورد مادر من ناراضی شد و از خانواده خودشم مادرش میگه دختر غریبه نه ولی پدرش حرفی نداره .والانم قرارشده که خانوادش بیان خونه ما و باهم اشنا بشیم ولی گفتم بخاطر کاراش و یه سری بدقولیاش نظر خانواده من برگشته ؛ولی خودش میگه هیچجوره کوتاه نمیاد .ومن الان واقعا بین دوراهی هستم .ودرضمن نظر دیگران خیلی زود روم تاثیر میزاره.و ازوقتی این جریان پیش اومده اصلا آرامش ندارم حتی تو خواب.ممنون میشم راه راحلی بگین یا کمکم کنید.

سلام من دختر۲۱ساله هستم ویکسالی هست یه پسری اومده توزندگیم که نیتشم از اولش ازدواج بود ولی رابطه دوستانه با پدرم داره من اولش راضی نبودم ونزدیک سه ماهه که گفتم باشه و با خانوادش درجریان گذاشته وبخاطر یکسری کم شانسیایی که اورد مادر من ناراضی شد و از خانواده خودشم مادرش میگه دختر غریبه نه ولی پدرش حرفی نداره .والانم قرارشده که خانوادش بیان خونه ما و باهم اشنا بشیم ولی گفتم بخاطر کاراش و یه سری بدقولیاش نظر خانواده من برگشته ؛ولی خودش میگه هیچجوره کوتاه نمیاد .ومن الان واقعا بین دوراهی هستم .ودرضمن نظر دیگران خیلی زود روم تاثیر میزاره.و ازوقتی این جریان پیش اومده اصلا آرامش ندارم حتی تو خواب.ممنون میشم راه راحلی بگین یا کمکم کنید.ولی وضع مالی خوبی نداره چون هرچی کار کرده خرج کرده فکر زن گرفتن نبوده

اولین کار اینکه خودتو انقدر درگیر مسائل جزئی نکنی . دومین کار اینکه حواست رو منحر ف کنی و یه مدتی به چیزی فکر نکنی . و هیچ وقت فکر نکن که اولین نفری که میاد خواستگاری اخرین نفر هستش . ادم های زیاد هستن وارد زندگی ادم میشن و از ندگی ادم میرن بیرون . سعی که یه مدتی به کار های که علاقه داری رو انچام بدی خودتو سرگرم کنی . بهت پیشنهاد میدم ورزش های مثل . یوگا. مدیتیشن . پیلاتس . توی خونه انجام بدی حرکتاشو می تونی از اینترنت بگیری . اولین گام مهم همیشه برای انتخاب ارامش هستش . دومین کاری که باید کنی به خودت تلقین کنی که حرف های دیگران روت تاثیر نذاره اینجوری هر کسی هر چی گفت باید به همون سمت مایل شی . به خودت بگو که قوی هستی . اعتماد به نفس داری . به خودت بگو خودت باید فکر کنی که چی تصمیم بگیری نه دیگران برات تصمیم بگیرن به خودت بگو حرفهای خودم و کارهای خودم بیشتر از بقیه برام اهمیت داره . . . و هر چیزی که می دونی خودت بهش اضافه کن و روزانه تکرار کن . تاثیر داره خیلی هم تاثیر داره . قدرت تصمیم گیری تو بالا ببر . کتاب بخون . کتاب های روان شناسی رو بخون . کتاب های روابط اجتماعی رو بخون . و تو هر کاری و هر چیزی سعی کن اول اروم باشی که بتونی بهتر تصمیم بگیری . سن 21 سال تازه اول راهی . از زندگیت لذت ببر ما تو این دنیا مهمونیم . از این مهمونیم به طور + و بهینه استفاده کن و لذت ببر . بخند.. هر کاری دوست داری انجام بده البته از نوع + 😀 امید وارم کمکی کرده باشم . گزینه اول . گزینه اخر نیست یادت باشه . اگر زمان می خوای برا تصمیم گرفتن به خودت زمان بده . در ضمن این نکته هم یادت باشه که تو باید با اون شخص زندگی کنی . نه مادرت . نه مادرش و نه پدرانتون . اگه پسری مسولیت پذیری رو یاد نگرفته زیاد نمیشه بهش اعتما کرد ! رکن اصلی ازدواج موفق مسولیت پذیری 2 طرف و تفاهم به معنی درک تفاوتها و مشکلات هم دیگه اونم مشکلات باید کم تر از حسن های خوب باشه . یعنی اخلاق و حسن های یه شخص باید خیلی بیشتر از بدی هاش باید باشه . اگر دوران نامزدی . . روان شناسان اعتقاد دارن که اگر دوران نامزدی . دوستی قبل از ازدواج خیلی خیلی خوب بود و همه چی روال بود .. میشه بعد از ازدواج که همه چی تکراری میشه زندگی متوسطی رو دو طرف تجربه کنن . ولی اگر دوران دوستی یا نامزدی بد بود اصلا توقع اینرو نداشته باشید که بعد از ازدواج معجزه شه . موفق پاینده باشید امید وارم تونسته باشم کمکی کرده باشم .

سلام خودت رو دوست داشته باش وبه خودت و خواسته هات احترام بزار . فقط به خودت فکرکن به انتخوابت و به دوست داشنت یقین پیدا کن . چه افراد از تو و انتخوابت حمایت و تعریف کنند چه انتقاد و بد گویی تو به خودت نگیر . اگر به دنبال ارامش هستی هیچ چیز رو به خودت نگیر تصورات غلط نکن .کاری که میدونی درسته رو انجام بده و برای خواستت تلاش کن دلایل بد قولی ها و کارهای طرفت رو از خودش بپرس و بسنج . نگران مسایل مادی و مالی نباش . اگر در خانه ای خوشبختی و عشق و دوست داشتن وجود داشته باشه مسائل مالی قطعا حل میشه

سلام من حدود ۶ ماه هست که با کسی در محل کارم آشنا شدم که به شدت به من علاقه مند هست و من هم دوستش دارم باهم شباهت هایی داریم از نظر شخصیتیو رفتاری همدیگ رو خیلی خوب میتونیم آروم کنیم و در مورد مسائلی که پیش میاد با هم صحبت میکنیم و در آخر تصمیم درست رو میگیریم درواقع همفکری و مشورت میکنیم باهم .شرایط شغلی و استقلال مالی و شخصیتی من رو کاملا درک میکنه و همراه من هست و به علایق من کاملا احترام میزاره اما ما یه مقدار باهم تفاوت فرهنگی داریم ایشون از یک خانواده شریف و ساده و ترک زبان هستن و ما فارس زبان هستیم پدرم با ازدواج ما موافق هست اما برادرهام به شدت مخالفن و میگه ما از نظر خانوادگی متفاوتیم و گاهی ام به خانواده اشون توهین میکنه و به من اصرار میکنن که تو با انتخابت بعدا پشیمون میشی و ته دل من رو خالی میکنن نمیدونم چی کار کنم از یه طرف میترسم شخص مورد علاقم رو از دست بدم و از طرفی میترسم حرف برادرام درست باشه مشاوره ام رفتیم و نظر مشاوره به ما مثبت بوده لطفا کمکم کنید چه طور با این تردید و دل نگرانی کنار بیام و بتونم تصمیم درست رو بگیرم؟؟

سلام تنها کسانی به اهداف و خواستشون میرسن که به اون ایمان داشته باشن . ایمان نگرانی رو از بین میبره . اگر واقعا انتخواب درستی کردی از علاقه ات دست نکش . برای رسیدن بهش تلاش کن . عشق و علاقه و تلاش تو باعث میشه باور برادرات عوض بشه . ترس نشونه نداشتن اطمینان به انتخوابه . از برادرات دلیل مخالفتشون رو بپرس و بسنج . دلایل مادی و ظاهری قابل حل هستند . البته که قدرت عشق همه ی مشکلات را حل میکنه

سلام من خواستگارزیاد داشتم الانم دارم ولی خانوادم به یکی قول داده بودن بدون اینکه من اونو دیده باشم دو سالی هست میاد خ ،عید با خانوادم قراره ازدواج میزارن منم گفتم باید ببینمش خلاصه اون تلفن زد با تلفن حرف زد وچندباری هم اس میداد تا اینکه اومد و دیدیم نظر خانوادم عوض شدگفتن نه ولی من چون تلفنی باش حرف زده بودم گفتم قبولش دارم تا اینکه خانواده جواب منفی دادن و منم مدتی از این ماجرا چون با ابروی مردم بازی کردن وجدانم ناراحت شد دوبا ه خانوادم گفتن با این ناراحتی من هی بزار بیاد منم خودم پیش دستی کردم و به‌ پسره اس دادم الانم سه ماهی اس میدیدم و دوسشم دارم ولی میترسم ازدواج کنم

سلام. خوب بود استفاده کردم…ولی چقدر درباره ی ایرانیها بدی شنیده !!!تحقیق درکنار علم لازمه.

سلام چند وقت پیش آقایی اومدن خونه ما که برای یه کار اداری بود بعد مادرم اومدن داخل اتاق و گفتن که آقاهه میگه دختران به من میدی و به من گفت بیا بیرون بعد آقاهه خودش عین اینو بهم گفت میای پیش من زندگی کنی البته این آقا خودشون نظامی هستن و آدم مومن و انقلابی ولی گفتن من از مذهبی خشک خوشم نمیاد پسرشون رو ندیدم ولی تقریبا 25/26سالشونه و استخدام هستن و دکترا دارن منم تازه ترم سومم و 19سالمه نمیدونم چی کار کنم حالا فعلا که در حد حرفه تا احتمالا دعوتمون کنن خونشون که پسر دختر هم دیگه رو ببینیم. چی کار کنم ب نظرتون منم خودم یه آدم مذهبی هستم ولی نه افراطی و خشک به نظرم الان زوده برای عقد و ازدواجم چی کار کنم؟؟؟از یکی از اقواممون که پسره پیشش کار می‌کنه میگه آدم با شخصیته حالا نمیدونم اصلا جدین یا؟؟؟؟

من هفته ديگه ميخوام نامزد كنم همسرم ميگه مهريه كمتر باشه تو اين شرايط اما خانواده من فقط در صورتي كه حق طلاق به من بده قبول ميكنن،چجوري اين موضوع مطرح كنم كه بپذيره؟

این که میگید حتما اختلاف سنی باید بین ۵ تا ۷ سال باشه اصلا نمیتونه قانون کلی باشه خیلی ها کمتر یا بیشتر از اینن ولی زندگی خوبی دارن.چه اشکالی اگه دو تفر کاملا با هم اکی باشن حتی اختلاف سنیشون ده سال باشه.به نظرم این نگاه خیلی بسته است و اصلا نمیشه انقدر کلی حرف زد.

سلام من یه خاستگار دارم ۱۶سال اختلاف سنی داریم خودمم هجده سال دارم و همدیگرو دوست داریم و اینکه فامیل هستیم میشه راجب ازدواجمون یکم کمکم کنید

سلام من ۲۱ سالمه دانشجوی کارشناسی ام ، یه آقایی هستش که ۱۴ سال ازم بزرگتر هستن و مدرک ارشد دارن و استخدام شرکت دولتی یعنی از لحاظ مالی مشکلی ندارن. ولی اینکه من اصلا نمیتونم باهاشون گرم بگیرم نمیدونم چرا و اصلا به دلم نمیشینه البته پسر بدی نیست از لحاظ ظاهر و خانواده هم خوبن میشه کمک کنین

سلام وقتتون بخیر صحبت های آقای دکتر خیلی عالی بودند. با تشکر از ادمین. راستش من دختری 21 ساله هستم دانشجوی تغذیه هستم . تا این سن دو سه مورد خاستگار جدی داشتم که یک مورد پسری بود که مدتی رابطه داشتیم و به من علاقه داشت اما خب با توجه به معیارهایی که از نظر فرهنگی و… مطالعه کردم تفاوت داشتیم و یکی از مشکلات ایشون این بود که اعتیاد به مصرف الکل داشتند در حدی که برای ترک به کمپ مراجعه کرده بودند. الان 4 ماه از اون ماجرا می گذره و من هنوز درگیر اون آقا هستم. مادرشون اومدن خاستگاری و مشتاقانه رفتار کردند خانواده ی من مخالفت کردند و البته من خودم خیلی دو دل بودم نسبت به اینکه الان ازدواج کنم یا نه . من به شدت نگران این هستم که سنم بالا بره و ازدواج نکرده باشم به شدت از این موضوع می ترسم چون خیلی تا به حال خاستگار نداشتم واقعا نگرانم در حدی که گاها باعث اختلال توی زندگیم شده. با اینکه کار و ادامه تحصیل برام اهمیت داره اما منافاتی در این ها با ازدواج نمی بینم و به موازاتش دوس دارم ازدواج هم بکنم. چی کار کنم یکم از این افکار رها بشم. هر کدوم از دوستانم که ازدواج می کنند غم عجیبی من رو فرا می گیره

من نظراتو که خوندم واقعنننن شکه شدم..احیانا کسی راجب عشق چیزی میدونه؟؟؟ وقتی شخصیت و وجود یه آدم براتون جذاب و دوست داشتنی باشه قد و قواره چه اهمیتی داره؟؟؟ یا حتی سن و سال؟؟ خیلی برام عجیبه که خیلیا به خاطر اختلاف قد میخوان از کسی که ادعا میکنن دوسش دارن جدا شن..واقعن احماقنس??

سلام من۲۰سالمه خانواده ام مذهبی هستن و خواستگاری منزل ما امدن که ایشونم هم خودشون وهم خانوادشون مذهبین تفاوت سنی ما ده سال هست ولی نه ایشون مشکلی با این قضیه دارن نه ما چون همه معتقدن من بیشتر از سنم میدونم بخاطر مطالعه ی زیادم واینا ولی مشکل اینجاست که مادر ایشون زنگ زدن و به مادر من گفتن که با یه جلسه اشنایی نمیشه دو نفر همو شناخت وبه دو الی سه جلسه وبیشتر نیاز هست مادرایشون گفتن که چون پسرشون نظامیه سرش شلوغه و ممکنه طول بکشه تا جلسه ی دوم شکل بگیره الان یک هفته داره از جلسه ی اول میگذره و هیچ تماسی از مادرشون نشده مبنی بر اینکه جلسه ی دوم شکل بگیره و خانواده ی من وخودم حس میکنم مادرشون با این حرف ما رو پیچوندن میشه راهنماییم کنید این طول کشیدن طبیعیه یانه؟

معیارهای ازدواج بسیار مهم هستند مرسی از مطلب خوبتون

سلام من با پسری که 9 سال ازم بزرگ تره چند ماهه که رابطه دارم و از خیلی جهات تفاهم داریم تنها مشکل بزرگ ما اینه که بعد ز ازدواج تا چند سال نمیتونیم کنار هم زندگی کنیم چون محل کارمون متفاوته بنظرتون باید چیکار کنم؟!

سلام حدود سه ماه پیش از طریق معرف با آقایی آشنا شدم که برام جذاب بود و ازش خوشم اومد قصدمون هم ازدواج بود توی برخورد اول خیلی عالی پیش رفتیم و بعد از اون به خاطر مسافت بین شهر ها تلفنی صحبت کردیم ، ایشون به من گفت تنها دغدغه ش دوری من از خونوادمه ، اما برای من دوری اونقدر ها مهم نبود چون ما در رفت و آمد هستیم و بهشون گفتم ، ساعات کاری زیادی داشتن و بیشتر شبانه روز بیرون بودن به علاوه مسیر خونه تا سرکار هم از جنوب تهران تا شمال بود ، خواسته من این بود که یا ساعت کاری رو کم کنن یا نزدیک محل کارشون خونه بخرن یا اجاره کنن تا بیشتر کنار هم باشیم ، میدونستم از عهده خونه خریدن یا رهن کردن برمیان چون دو تا خونه داشتن ، بعد از گفتن خواستم تلفنتشون کم تر شد و دیگه خبری از ایشون نشد، تصمیم گرفتم با خانواده به تهران برم و یک بار دیگه حضوری هم دیگرو ببینیم تو ی تلفناشون مرتب می‌پرسیدن نمیاید تهران ؟! بهشون از چند روز قبل هم اطلاع دادم ، اما انگار به اجبار یه روز اونم اخر وقت برا من وقت گذاشتن تا با هم حرف بزنیم ، با این که میدونستن من اومدم تهران تا بیشتر با هم صحبت کنیم ولی دیگه زمانشون رو برای من نذاشتن، تا اینکه دو روز بعد تماس گرفتن و گفتم من از عهده این خواسته به حق شما برنمیام و بهتره شما نیاید تهران و دختر نمیشه از خونواده جدا کرد و … با اینکه من تهران بزرگ شدم و چند سالیه اومدیم شهرستان و با تهران مشکلی نداشتم ، ایشون به جای هردومون تصمیم گرفتن ! الان سه ماه میگذره چند تا خواستگار داشتم ولی هیچ کدوم به دلم نشستن همش با ایشون مقایسه میکنم با این که ایراد هایی داشتن ولی نمی‌دونم چرا از فکر ش بیرون نمیام ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام خسته نباشید من و پسر عموم عاشق هم بودیم و بعد از دوسال بهم رسیدیم دوران نامزدیمون دوسال طول کشید و چون نامزدم خیلی بد اخلاق بود از هم جدا شدیم الان ۹ماهه که از هم جدا شدیم ولی هنوز هم دیگه رو دوست داریم و میخواستیم دوباره برگردیم،این وسط بین دو خانواده درگیری پیش اومده و هردو خانواده مخالفت میکنن مادر و خواهر نامزدم خیلی دخالت میکنن و با وجود اصرار های نامزدم اصلا اجازه نمیدن که دوباره آشتی کنیم و مادرش میگه که من باید برم ازش عذر خواهی کنم خانواده منم اجازه نمیدن که من این کار رو بکنم چون واقعا خانواده عموم آدمای نرمالی نیستن و بعدا برا مشکل پیش میاد آخه یکبار جمع شدیم که آشتی کنیم مادرش اعصابش خورد شد و گفت من تو رو نمیخوام نامزدم این وسط کم اورد و رفت ولی الان که فهمیده خواستگار دارم برگشته خیلی حالش بده میگه صبر داشته باش منطقی بخوام فکر کنم نباید برگردم ولی واقعا پسر عموم رو دوست دارم نمیتونم بهش فکر نکنم الان پسر داییم اومده خواستگاریم با وجود مخالفت شدید من خانواده داییم کوتاه نیومدن و چون پسر داییم از همه لحاظ پسر خوبیه فقط قدش کوتاه هست خانوادم اصرار دارن قبول کنم ،منم چون دیگه ناامید شدم که به پسر عموم نمیرسم گفتم من هیچ حسی به پسر داییم ندارم و دوستش ندارم حالا خودتون هر تصمیمی میخواید بگیرید اونام جواب مثبت دادن الان خیلی پشیمونم همش بیاد نامزدم گریه میکنم همش آرزو میکنم به نامزد سابقم برسم نمیدونم چیکار باید بکنم دلم برا پسر داییم میسوزه اون بیچاره چه گناهی داره که باید با کسی زندگی کنه که دوسش نداره میشه راهنماییم کنید؟؟

آقای دکتر نگفتن که اختلاف سنی باید 5 تا 7 سال باشه….ایشون گفتن که حداکثر اختلاف سنی 5 تا 7 سال باشه….یعنی شما میتونین با هر کسی که همسن شماست یا مثلا 7 سال از شما بررگتر یا کوچکتره ازدواج کنین و این اختلاف بیشتر از 7 نباشه

من یه دختر بیستو چهار ساله ام با پسری اشنا شدم ک دو سال از خودم بزرگترن و فامیل هستند بی نهایت پسر مهربان و از نظر اخلاقی بجز دو مورد ک میدونم قبلا اعتیاد داشتند اما میگن الان ترک کردن و جز این اخلاق اینکه یکم روی پدر من وکاراشون حساسن چون فک میکنن پدر من ادم با سیاستیه و حتی ی مرتبه سعی کردن پدرمو جلوی من تخریب کنند .بااین وجود از نظرات دیگه خ با هم مچ بودیم .خواستگاری ک کردن خونوادم ب خاطر خونوادشون ک اونا هم یسری اخلاقای حرف ببر بیار بودن داشتن و یکم بی احترامی میکردن و شتاختی ک داشتن جواب خونوادم منفی بود میخوام بدونم این تصمیم درسته؟من حقیقتش خودم ب این پسر خ علاقه داشتم و از نظر روحی خ به هم نزدیک بودیم و همش حس میکنم دیگه نمیتونم کسیو انقد ب خودم نزدیک و شبیه پیدا کنم

سلام ممنون بابت اطلاعات مفیدتون من یه خواستگاری دارم که میشه گفت از هر نظر خوب و متناسب هم با خودم وهم با خانودم هستش و تنها مشکلی که وجود داره فاصله سنی هست که ۱۱ ساله من خودم ۲۴ سال دارم. نمیدونم این واقعا میتونه مشکل ساز باشه در اینده یا نه؟! تنها موردی که موندم در تصمیم گیری همین سن هست بقیه موارد اوکی هست و اینکه قیافشم سن خودش رو نشون میده ممنون میشم راهنماییم کنین

با سلام، من برای درسم اومدم اینجا برا تحقیق، و حقیقتا آنچنان غرق این مطالب شدم که فقط از حرف به حرفش لذت بردم، واقعا دونه دونه نکات مهمی بود و من خیلی خوشحالم که این گنجینه رو دیدم، خیلی خیلی ممنون ازتون

من ۲ ساله ک با ی اقایی درارتباطم ک جفتمون خانواادها درجریانن و واقا همو از ته دل دوست داریم وضع مالی متوسطی داره بای خونه داره و غریبه هستن و بخاطر شناختی ک نیست پدرم میگه ن من از فامیلای خودمونم ی خواستگار دارم ک خیلی وضع مالی خوبی دارن و بخاطر شناختی ک وجوددارد پدرومادرم همش اصرار دارن ک ب اون فک کنم بااینک منچن بار دیدمشون ظاهروفقط دیدم ک زرهی ب دلم نمیشینه میخواستم ببینم راه درست چیه چیکاربایدکنم من ا چ راهی چ جوری خانوادمو قانع کنم

سلام. بنده 30 ساله هستم خواستگاری 37 ساله دارم که از هر نظر به هم میایم به جز ظاهر. ظاهر ایشون درحد ایجاد کشش و دوست داشتن به دل من نمی شینه حتی گاهی اذیتم می کنه نحوه خندیدنش. باید چیکار کنم؟

تمامی فعالیتهای این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است | 1396 © AROOS.CO


https://www.aroos.co/wp-content/uploads/2017/06/aroos-co-eshgh-ya-ezdevaj-mixdown.mp3Downloads-icon

ازدواج موفق چیست و چگونه حاصل می شود.برای پاسخ به این سوال مهم که میتواند عامل اصلی خوشبختی ما در آینده باشد این مطلب را در دلبرانه بخوانید.

ازدواج برای همه است. این موهبتی ارزنده از جانب پروردگار است. ازدواج هدیه ای برای پایان دوران تجرد شماست.. اگر شما از نسل آدم و حوا هستند، خدا فرد ویژه ای را برای اغلب شما خلق کرده است ! سوال این است که آیا شما برای حضور آن فرد خاص آماده هستید و اینکه اصولا انتخاب این فرد را در زندگی تان چقدر جدی گرفته اید؟

نکته بسیار مهم اینکه ارتباطات موجود میان دو جنس مذکر و مونث در جامعه امروز، نمی تواند مقدمه ای برای شروع یک زندگی موفق باشد. در ابتدا به این نکته اشاره شد چرا که جوانان بسیاری هستند که در آستانه ازدواج، تصورشان این است که حتما باید آشنایی قبلی وجود داشته باشد.زیرا ما نمی دانیم چطور یک ازدواج موفق به شکست می انجامد و چطور می توان یک ازدواج موفق داشت.چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

شعار ازدواج آسان، شعاری است که اغلب ما آنرا شنیده ایم. از مردم عادی گرفته تا رسانه های دیداری و شنیداری. اما به راستی ازدواج مقوله ای هست که بتوان آنرا آسان گرفت یا اینکه اصولا این شعار به گونه ناقصی منتقل شده است؟ انچه به جرات می توان گفت این است که ازدواج  نیاز به آموزش دارد زیرا ما چیزی از مهارت های قبل از ازدواج نمی دانیم. در حالی که در طول زندگی، ما باید با توسعه و افزایش مهارت هایی که لازمه ازدواج موفق هستند، حمایت شویم. . ازدواج چیزی فراتر از دوستیابی است اما اکثر ما اغلب آن را با دوستیابی مقایسه می کنیم.آنها را مقایسه نکنید…

ازدواج سخت تر است ،

خیلی خیلی سختتر…

اما زمانی که موفق شوید در این انتخاب مهم و سخت، بسیار شاد می شوید . مزایای ازدواجی موفق می تواند شامل همسر شاد ، همسر خوشحال ، اعتماد، احترام ، ثبات، حمایت ، عشق بی قید و شرط ، رابطه جنسی عاری از گناه ،همدم زندگی طولانی و موارد متعدد دیگر باشد.از همه مهمتر اینکه هر اقدامی در زندگی می کنید فردی پشت شماست..

برای ازدواج ما ۱۰ مهارت های عملی به شما ارائه می دهیم

که به منظور موفقیت در ازدواج مورد نیاز است.

ساختن، رشد دادن ، قرض گرفتن آنها را ازدست ندهید. شما باید هرکاری برای بدست آوردن این مهارت ها قبل از ازدواج انجام دهید.اگر شما در حال حاضر ازدواج کرده ، باید برخی از این مهارت ها را توسعه دهید.

شماره ۱: مهارت های حل مساله

مهارت حل مشکل ، مهم ترین مهارت در این فهرست است اول به آن اشاره می کنیم زیرا اگر این مهارت را نداشته باشید مهارت های دیگر به کارتان نمی آید. با مهارت حل مسئله مشکلی نخواهید داشت ، ۲ سال اول ازدواج، سالهای سختی است. در طول دو سال اول ازدواج شما و همسرتان رویکرد های خودتان را برای حل مشکلات دارید . شما برای پیدا کردن راه حل مشکلتان با همسر فقط نصف زمان را فرصت دارید . مهارت حل مسأله به شما زمان مناسب برای دعوا کردن، تسلیم شدن، دادن و بخشیدن را آموزش می دهد .

– برای هر فرد متاهل، احتمالا همسرش باید در اولویت باشد.البته پس از خدا ، او را قبل از بچه ها و یا کار خود و یا مامان ، بابا ، دوستان و یا ایکس باکس ، پلی استیشن یا هر چیز دیگری که شما می توانید فکرش را کنید قرار دهید.

این مهم است که هر یک از همسران نه تنها برای امروز خود، بلکه برای فردا و همسرشان برنامه ریزی داشته باشند.

برنامه ریزی مالی ، صرفه جویی ، مسئولیت رسیدگی به کسب و کار ، سبک زندگی سال نیاز به یک شریک دارد.

در طول زندگی، شما مجبور نیستید ببخشید اما می توانید انتخاب کنید که فراموش کنید. به منظور موفقیت در ازدواج ، نه تنها شما باید قادر به بخشیدن اتفاقات گذشته باشید ، بلکه باید قادر به بخشیدن در همان لحظه باشید ! کار اشتباه خود و همسرتان را بپذیرید و عذر خواهی کنید و پذیرای عذر خواهی باشید. بپذیرید که نه شما کاملید نه او.زمانی که شما نتوانید ببخشید رابطه شما متوقف میشود. شما نمی توانید کاری را انجام دهید بدون بخشش. اگر نتوانید ببخشید تنها می مانید.

ما همدیگر را هر روز می بینیم، پس می توانیم به راحتی برای هم یکنواخت شویم . گهگاه، در ایام هفته خودتان را به چالش بکشید و سرگرم کنید حتی برای چند دقیقه به پیاده روی بروید ، فوتبال بازی کنید، بازی های متفاوت جنسیتی داشته باشید و  ۶به همسرتان در هنگام بازی نگاه کنید.از مشارکت همدیگر لذت ببرید.

یاد بگیرید بر روی ویژگی های مثبت همسر خود تمرکز کنید. برخی از صفات در او وجود دارد که شما به آنها عشق می ورزید. برخی از ویژگی ها ممکن است در او باشد که شما از آنها نفرت دارید، اما خوبی ها بیشتر از بدی هاست .بنابراین تمرکز بر روی چیزهایی که شما دو نفر با هم به ارمغان آورید یک کار لذت بخش است. مهارت تمرکز داشتن یعنی دیدن نیمه پر لیوان.

شما این باور را دارید که ازدواجتان هرگز شکست نخواهد خورد. شما باید اعتماد به نفس داشته باشید که همسرتان شما را همانقدر که شما او را دوست دارید دوست دارد . گاهی اوقات آنها ممکن است آن را نشان ندهند ، بنابراین شما باید به آن اعتقاد داشته باشید ، اعتماد به نفستان باید فراتر از احساس شک باشد و مطمین باشید او در حال احقاق قول های اولیه است .فراموش نکنید که اعتماد مانند ماله، تمام دست انداز های زندگی را برای همسر هموار می کند.

در برخی از مراحل زندگی ما فکر می کنیم همسرمان را می شناسیم اما او تغییر کرده است. او همان زن ۲۸ ساله نیست. او همان مردی که ۷ سال پیش بود، نیست. این دلیلی برای گرفتن طلاق نیست. شما همیشه باید مایل به دوباره یادگیری همسر خود باشید. هر چیز دیگری در زندگی تغییر و تکامل می یابد، چرا همسرتان تغییر نکند ؟ اگر شما مایل به دوباره یادگیری همسرتان نیستید نباید ازدواج می کردید.

در اینجا منظور خودتان نیستید منظور ادراکتان از محیط اطراف و جهان است که بعد از ازدواج تغییر میکند. ادراک این است که من باور دارم مرد خوشبختی در ازدواجم هستم . برای من مهم این است که دید خوبی از زندگی به همسرم بدهم . برای من مهم این است که همسرم باعث شود دید مثبتی بدست آورم. البته منظور این نیست که به صورت غیر واقعی خودتان را خوشحال نشان دهید. . در ارتباط بین زن و شوهر، نوع ادراک یا تفکر هر یک، بر رفتار و درک متقابل تأثیرگذار است. درک درست از نیازهای خودتان و همسرتان و انتقال آن به یکدیگر یکی از مهارت های مهم در ازدواج موفق است.

زمانی که شروع به مبارزه می کنید باید مبارزه ای عادلانه داشته باشید.مبارزه با هدفتان. مبارزه تان نباید طولانی شود و ساعت ها به طول بی انجامد زیرا همسرتان را آزرده می کند. به همسرتان اطمینان دهید که کاری که انجام می دهید با عث خوشحالی اوست.مبارزه با اهداف شما را از رکود خارج می کند و باعث افزایش امید به زندگی مشترک می شود. اگر در رسیدن به اهدافتان دچار اشتباه شدید دوباره انجام دهید.موفق می شوید.

ازدواج موفق چیست ؟

این سوال شایع جوانان در سن ازدواج را تا حد زیادی درگیر کرده و متاسفانه افزایش آمار طلاق در جامعه، تا حد زیادی موجب بروز نوعی احساس ترس و بی اعتمادی در میان جوانان شده است. این درحالی است که رشد بی اعتمادی در نگاه جوانان نسبت به ازدواج، تبعات خوبی به دنبال ندارد و تداوم این وضعیت میتواند تهدیدی جدی برای آینده جامعه و جوانان، تلقی شود. بنابراین لازم است همواره نسبت به ارایه راهکارهایی برای دستیابی به ازدواجی موفق، تلاش کرد. هرچند تنها ارایه این راهکارها کافی نیست و لازم است جوانان در آستانه ازدواج و بعد از آن، همواره به این مسایل فکر کنند.

آنچه مسلم است اینکه در جامعه امروز، اطلاعات و سطح آگاهی های فردی، نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده و همین امر هم می تواند به عنوان عاملی در جهت افزایش حساسیت افراد در انتخاب شریک زندگی شان باشد. فلذا باید اینطور گفت که کسب معلومات و آگاهی درباره ازدواج بسیار خوب است به این شرط که نگاهی واقع بین و بدون ترس و گریز را در انسان ایجاد کند.در ادامه این مطلب به بیان راهکار برای داشتن ازدواجی موفق اشاره می شود که اگر تاملی دقیق نسبت به آنها داشته باشید نتایج مثبتی به دنبال خواهد داشت.

 یک اصل کلی که خداوند در سوره روم به آن اشاره کرده، این است که

«و از نشانه های او این است که برای شما از خودتان زوج هایی آفرید

تا بدان ها آرام گیرید و میانشان دوستی و مهربانی نهاد.

همانا در این ها نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند.»

(سوره روم آیه ۲۱)

اگر شما هنوز ازدواج نکرده اید ، این لیست را ارزیابی کنید.

آیا شما برای ازدواج آماده هستید؟

تمایز عاطفی از خانواده ای که در آن رشد کرده اند، نه در حد قهر یا جدایی، بلکه تا حدی که هویت فرد از هویت والدین و خواهران و برادران اش متمایز باشد. این یعنی شناخت و پذیرش تفاوتها در طرف مقابل و دستیابی به این نگاه که همسر من فردی مستقل با عواطف و احساساتی مستقل است.

همدلی مبتنی بر صمیمیت و همانندی و در عین حال تعیین حد و مرزهایی در حمایت از استقلال هر یک از زوجین. این نکته بسیار مهم است، اینکه به شخصیت و خواسته های طرف مقابل احترام بگذاریم و آن بخش هایی که وجه مثبت شان بیشتر است، را حمایت کنیم که این اقدام در افزایش میزان محبت طرفین بسیار موثر است. هرچند مهمتر از این موضوع، بحث شناخت مرزها و علایق طرفین است.

فراهم کردن زمینه های لازم برای بهبود روابط جنسی و زناشویی غنی و مطلوب در زندگی مشترک و حفاظت و مراقبت از این رابطه در برابر مزاحمت هاو مداخلات محل کار و دغدغه های احتمالی در خانواده. به راستی این موضوع به حدی اهمیت دارد که لازم است قبل از ازدواج درباره آن، به شناختن ابعاد مختلف آن پرداخته شود که اغلب این اتفاق نمی افتد و کم و کاستی های احتمالی در این زمینه، بر ارتباط طرفین اثر میگذارد.

 

چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم

حفظ حریم رابطه میان زوجین به این معنا که طرفین همواره به این نکته توجه داشته باشند که همسرشان نزدیکترین فرد زندگی شان است پس لازم است به حریم شخصی دو نفره شان احترام گذارند و در طی زندگی مشترکشان، همواره به موضوع محافظت از حریم خصوصی خود و همسرشان توجه داشته باشند.

نکته بسیار مهمی که دختر و پسر باید به آن فکر کنند اینکه زندگی بالا و پایین های زیادی دارد  و این امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است و لازم است که خود را برای رویارویی با چنین مسایلی آماده کنند. برای فردی که وارد زندگی مشترک می شود لازم است که بپذیرد ورود به زندگی مشترک یعنی دست کشیدن از نازپرورده گی، حساسیت های گاه و بیگاه و در برابر اینها، نگاهی عاقلانه و واقع بین داشتن.

ازدواج باید برای طرفین مقوله ای برای رسیدن به آرامش بیشتر باشد، باید به پایگاه امنیت شبیه باشد که زوجین در این پایگاه، بتوانند احساسات خود را بروز دهند. برای دختران و پسران لازم است که قبل از ازدواج به طور جدی به این موضوع فکر کنند. مسلما هر اقدام مهمی در زندگی، باید با انگیزه و هدف مهمی صورت گیرد. بنابراین لازم است تا هر جوانی هدف خود از ازدواج را بشناسد و آنرا به درستی پیدا کند. مسلما آرامش گرفتن زوجین از یکدیگر، از اهداف اصلی ازدواج است، چنانچه آیات قرآن به صراحت به این موضوع اشاره کرده اند و زن و مرد را مایه آرامش و تکامل هم خوانده است.

حفظ روحیه نشاط و شادی از جانب زوجین امری ضروری در زندگی مشترک است و باید بر عواملی که خستگی روحی ایجاد می کنند، غلبه کنند.

 

در یک زندگی مشترک موفق، زوجین این توانایی را دارند که به پرورش و تغذیه روحی یکدیگر بپردازند و همواره زمینه ساز آرامش یکدیگر باشند. این بدان معناست که نسبت به ارضای نیازهای طرف مقابل و ابراز تشویق ها و حمایت های مداوم، تلاش کنند.

شاید این مورد در نگاه عده ای از افراد چندان مهم نباشد اما تحقیقات نشان داده اند که حفظ و تمدید احساسات عاشقانه مربوط به ابتدای ازدواج، را باید به نوعی زنده نگه داشت. در بسیاری از موارد یادآوری این خاطرات تاثیر بسیار مثبتی بر رغبت و احساس زوجین در زندگی مشترک دارد. به طور کلی ابراز احساسات به هر نوعی، باید همیشه در زندگی مشترک وجود داشته باشد چرا که چاشنی بسیار دلپذیر برای روابط همسران خواهد بود.

مطالب مرتبط

اخلاق و روحیات خواستگار با دیدن انگشتان

اشتباهات دختران در ملاقات اول با پسران

نکات مهمی که قبل از ازدواج با مردان مطلقه باید بدانیم

مطلب خوبی بود. به عنوان یک روانشناس در حوزه مشاوره ازدواج پسندیدم

نظر لطف شماست

دیدگاه

تصویر امنیتی *

بهینه سازی : دلبرانه

اللــهم صــل علــی محــمد و آل محــمد و عجل فرجهــم کلیه حقوق برای این سایت محفوظ است و کپی برداری فقط باذکر منبع با لینک مربوطه بلامانع است Copyright delbaraneh.com © 2019- Allrights Reserved.

چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم
چگونه ازدواج خوبی داشته باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *