فوت مادر به علت جایگاهی که این فرشته زمینی در خانواده دارد، میتواند رنجی متفاوت از فوت پدر را برای فرزندان و اعضای خانواده به همراه داشته باشد. شاید برای هیچکس فردی عزیزتر و نزدیک تر از مادر وجود نداشته باشد. کسی که از اولین لحظههای تشکیل نطفه تا تولد و تا دم مرگ فرزندش را فراموش نمیکند و حتی با وجود بزرگترین درگیریها و مشکلات نیز، نمیتواند رنج فرزندش را تحمل کند. در این مقاله، درباره جایگاه مادر در خانواده و تاثیری که روی هر یک از اعضای خانواده میگذارد بحث میکنیم و همچنین چند راهکار برای پذیرش فوت مادر را نیز برای شما بیان خواهیم کرد. اگر سوگواری برای مادر زمان زیادی طول بکشد بهتر است به دنبال روشهای درمان افسردگی باشید.
اهمیت مادر در خانواده مسئلهای واضح و غیر قابل انکار است. مادر به عنوان کسی که اصلیترین نقش را در تربیت و بالندگی فرزندان دارد، معمولا رابطه عمیقتری با آنها بر قرار کرده و فقدان مادر نیز ضربه روحی محکمتری برای بازمانده ها به همراه خواهد داشت. مادر، علاوه بر حمایت روحی و روانی، فرزندان را برای زندگی اجتماعی و پذیرش مسئولیتها نیز آماده کرده و نکاتی که شاید پدر نسبت به آنها سهلگیرتر رفتار میکند را به فرزندان گوشزد میکند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه نقش مادر در تربیت فرزندان کلیک کنید.چگونه با مرگ مادرم کنار بیام
فوت مادر، به عنوان اصلی ترین حامی عاطفی خانه و خانواده، میتواند اثرات روانی پررنگی بر فرزندان بگذارد، مخصوصا زمانی که فرزندان هنوز در سنین پایین بوده یا ازدواج نکرده اند. برخی از پیامد های فوت مادر بر دیگر اعضای خانواده به شرح زیر است
فرزند یا فرزندان دختر مرحومه، به نوعی همدرد و شریک عاطفی همیشگی خود را از دست دادند و طبیعتا فشار روانی زیادی را متحمل خواهند شد. مخصوصا دخترانی که خواهر کنار خود ندارند احساس تنهایی و بیپناهی کرده و نمیدانند غم های خود را روی دامن چه کسی سرازیر کنند.
رابطه پسر و مادر، رابطه ای شاید عمیقتر از دختر و مادر است. مادر اولین معشوق ابدی پسران است و معمولا پسران احترام و عشق بیشتری را از مادر، به عنوان مراقب و حامی خود دریافت کرده و به همان میزان نیز به مادر برمیگرداند. به همین دلیل ممکن است پس از فوت مادر در ارتباط خود با همسر یا جنس مخالف، به دلیل مقایسه زیاد آنها با مادر آسیب ببیند.
در صورتی که مادر پیش از پدرخانواده فوت کند، معمولا پدر احساس مسئولیت بیشتری نسبت به خانواده پیدا میکند که میتواند برای او پر فشار باشد. اگر پدرمخصوصأ در سنین میانسالی همسرش را از دست بدهد تمام تلاش خود را میکند که نقش مادر را برای فرزندان داشته باشند و فرزندان حتی الامکان جای خالی مادر را حس نکنند. البته در صورتی که پدر سن بالایی داشته باشد، معمولا غم ناتوانی نیز به غم از دست دادن همسرش اضافه خواهد شد، بنابراین لازم است که فرزندان بتوانند هوای پدر خود را بعد از فوت مادرشان داشته باشند و اورا تنها نگذارند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه فوت پدر کلیک کنید.
واکنشهایی که افراد به از دست دادن مادر نشان میدهند، به سلامت روانی آنها بستگی دارد. مدیریت بحران، مدیریت احساسات، پذیرش واقعیت، مهارت سازگاری و همچنین نحوه حضور و رفتار اطرافیان برخی از مسائلی است که در کنار آمدن با فوت مادر موثر است. راهکارهای کنار آمدن با این مسئله شامل موارد زیر است.
برخی از افراد پس از فوت مادرشان، چنان شوکه میشوند که تا مدتها حتی اشک نمیریزند و یا سعی میکنند آندرا انکار کنند. تمام هیجانات نیاز به تخلیه دارند و هیجانات غم انگیز ناشی از فوت مادر نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اگر این اتفاق نیفتد و احساسات سرکوب شود، پیامد های منفی برای فرزندان به همراه خواهد داشت.
زمانی که یکی از افراد خانواده فوت میشود، لازم است که بازماندهها به یکدیگر نزدیک شوند تا بتوانند بار روانی جای خالی عزیز از دست رفته را بر دوش بکشند. البته به طور طبیعی بعد از فوت مادر، احساسات به اندازه ای شدید میشود که بازماندهها را به همدیگر نزدیک میکند.
پذیرش مرگ مادر هرچه زودتر اتفاق بیفتد بهتر است. دیدن پیکر مادر، حضور بر سر مزار و زندگی با جای خالی و یادگاری های او، به شما کمک میکند تا این فقدان را پذیرفته و هرچند غم انگیز، بتوانید زندگی خود را ادامه دهید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه جایگاه مادر در خانواده کلیک کنید.
افرادی که بعد از دست دادن مادرشان اعتصاب غذا کرده و فکر میکنند با مراقبت از خودشان قرار است به مادر خود بی احترامی کنند، نه تنها به بدن و روان خود، بلکه به سلامت روان دیگر اعضای خانواده آسیب میزنند، مخصوصا مادرانی که فرزند کوچک و شیرخوار دارند و با از دست دادن عزیزشان، به خود و فرزندشان آسیب میرسانند.
برای دریافت مشاوره در زمینه فوت مادر و راههای کنار آمدن با آن می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.
سلام من ۹ سال پیش مادرمو از دست دادم. الان یه دختر۲۷ سالم. اما هنوزم وقتی به مادرم فک میکنم و حرفا و کارایی که نسبت به مادرم گفتم و انجام دادم یادم میاد. خودمو میزنم و به خودم فحش میدم و حالم از خودم بهم میخوره. و اصلا باورم نمیشه که اون مرده. گاهیام از مادرم عصبانی میشم. احساس میکنم بی لیاقتترین آدم کره زمینم احساس میکنم باید تا ابد زجر بکشم. حق خوشبختیو ندارم. اما در واقع دوس دارم زندگی کنم موفق بشم. اما توی هیچکاریم موفق نمیشم همه چیزو نصفه ول میکنم. همه موقعیتای زندگیمو خیلی راحت از دست میدم. میخوام بدونم این عدم موفقیت من و این حس که من آدم بیلیاقتیام به مرگ مادرم مربوط میشه؟ صحبت با روانشناس میتونه به من کمک کنه؟ راهی نیس که خودم بتونم با این موضوع کنار بیام و برای همیشه تموم بشه. خسته شدم
سلام شما وارد مقاله فوت مادر شدید و از همون اول از مادرتون درباره نبودش و احساس گناهتون نسبت به ایشون گفتید. کاملا مشخصه که مساله ای حل نشده در ارتباط با مادرتون ذهن شما رو درگیر کرده که نمی تونید گذشته رو فراموش کنید و به مسیرتون ادامه بدید. با توجه به مسائلی که گفتید بله عدم موفقیت و شکست های پیاپی شما می تونه به طور مستقیم به مرگ مادرتون مرتبط باشه . گفتگو با یک روانشناس و بررسی موضوع می تونه از سنگینی این بار بکاهه، پس اجازه بدید تا یک نفر به شما کمک کنه. مشاوره روانشناسی به شما این امکان رو میده که بدون نگرانی از فاش شدن موضوعی مسائلتون رو بیان کنید. با شماره های درج شده تماس گرفته ومشاوره تلفنی و یا مشاوره حضوری جهت درخواست کنید.
هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…
با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…
© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.
مرگ مادرم را هنوز باور نکرده ام
۱۳۹۱/۱۱/۰۵
–
۵۲۹۲۳ بازدید
نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
تنش زا ترین رخداد زندگی هر فردی از دست رفتن عزیزان، می باشد که بسیار جانگداز است و سبب می شود که بازماندگان افسرده و غمگین شوند .تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر با بازماندگان همراه است و در حقیقت می توان گفت با مرگ عزیزشانزندگی نباتی را تجربه می کنند.
واکنش ها به سوگ به سلامت روانی افراد، شیوه برخورد اطرافیان سوگ دیده و میزان صمیمیت فرد متوفی و مصیبت دیده بستگی دارد . بخواهیم یا نخواهیم، مرگ به هر حال از راه می رسد و ما یا نزدیکانمان را با خود می برد. اما چه باید کرد تا سنگینی غم آن کاهش یابد؟ در این قسمت از نمناک درباره نحوه آرام شدن بعد از مرگ عزیزان راهکارهایی را ارائه کرده ایم .
انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان
اولین مرحله سوگواری انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان است به صورتی که اگر این ضایعه ناگهانی باشد، فرد گمان می کند در خواب است و واقعه را باور نمی کند و انکار هم می کند. چگونه با مرگ مادرم کنار بیام
خشم برای فوت نزدیکان
در این مرحله فرد با خود فکر می کند چرا این اتفاق برای او افتاده است و برای همین دچار خشم و رنج می شود و واقعه را یک بی عدالتی می داند و بابت این موضوع عصبانی و شاکی است.
معامله با خدا برای بازگرداندن عزیز از دست رفته
فرد به دلیل علاقه به فرد متوفی از خدا می خواهد تا تمام دارایی های او را بگیرد و دوباره او را به زندگی برگرداند.
احساس گناه و عذاب وجدان فرد سوگوار
قضاوت و سرزنش ناشی از کار هایی که برای فرد فوت شده انجام می داد سبب می شد که فرد سوگوار دچار عذاب وجدان و گناه شود.
افسردگی فرد عزادار
در این مرحله فرد گوشه گیری می کند و احساس غم دارد و انتظار دارد تا دیگران سوگ او را دریابند و اجازه دهند تا او مراحل سوگواری خود را سپری کند.
احساس تنهایی
خلا ناشی از دست دادن عزیز سبب احساس تنهایی فردمی شود . این احساس در بین افرادی که همسر خود را از دست داده اند، شدیدتر است.
پذیرش مرگ
پذیرش مرگ از سوی بازماندگان زمانبر بوده و چنین انتظاری از سوی اطرافیان غیرواقع بینانه است.در این مرحله می پذیرد که چاره ای جز ادامه زندگی بدون عزیز از دست رفته نداردهر چند پذیرش واقعه شادی را به زندگی او باز نمی گرداند.
پایان اندوه سوگ
هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی تر باشد، مرحله بهبود طولانی تر می شود و گاهی ممکن است چند سال یا یک سال طول بکشد.
امید و بازگشت به زندگی
با گذشت زمان یادآوری خاطرات او را کمتر اذیت می کند.
زمان حلال مشکلات است
درست است بعد از فوت یکی از عزیزانتان لحظه ای از فکر او غافل نمی شوید و یاد او از دل شما بیرون نمی رود اما باید بدانید زمان حلال مشکل شماست و درد و رنج این مصیبت با گذشت زمان از بین نمی رود بلکه کمرنگ تر می شود به طوری که می توانید با آن کنار آیید و به زندگی عادی خود باز گردید.
عزاداری کنید
هنگام از دست دادن عزیزان خود به سوگ می نشینیم و غصه می خوریم و برای پذیرش این فقدان به شیون و مویه می پردازیم . گریه و شیون ، انجام مراسم مذهبی به احترام مرده یا گردآمدن دوستان و افراد خانواده برای شریک شدن در مصیبت تحمل مرگ عزیزان را آسان تر می کند.
مرگ را بپذیرید
پذیرش این مسئله است که اوج حزن و تنهایی افراد داغ دیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد.مرگ و نیستی، جزئی از زندگی است و به ما یادآوری می کند که حیات چقدر گران بهاست.
بازگشت به زندگی عادی به این معنی نیست که آن عزیز فراموش شده است. الگو گرفتن از افرادی که چنین مصیبت هایی دیده اند نیز می تواند کمک زیادی به خانواده داغ دیده کند.
برای تامین سلامت روانی باید با مرگ عزیزان خود کنار بیایید. در هنگام از دست دادن عزیزان خود غمگین شدن و اندوه طبیعی است اما مواقعی که دچار اندوه شده اید سعی کنید احساساتتان را بر زبان آورید و از احساسات خود، دیگران را باخبر سازید و خود را تسلیم اندوه کنید و به دنبال افراد دلسوز که بتوانند احساسات شما را درباره فقدان عزیزتان درک کنند ، باشید .
در کل برای چیره شدن به غم و اندوه برون ریزی احساسات، به شما کمک می کند . صحبت کردن با بازماندگان درباره عزیز از دست رفته و بیان نکاتی از زندگی او می تواند به آنان کمک کند. این کار باعث کاهش سنگینی غم و اندوه درونی افراد رنج دیده خواهد شد.
احساسات خود را بیرون بریزید
غصه خوردن، نمود بیرونی مصیبتی است که بر فرد وارد شده است. ممکن است از نظر جسمی، عاطفی و تن نکردشناسی (فیزیولوژی) اندوه بیان شود که بیان این احساسات بسیار اهمیت دارد ؛ مثلا گریستن، نمایش جسمانی و افسردگی، تجلی روانی است.
مرگ مسئله ای است که نمی توان آن را نادیده گرفت و یا انکار کرد. رهایی از درد و رنج به صورت یکباره از غم، امکان ناپذیر است. اگر احساسات نهان بیان نشود منجر به ایجاد بیماری های جسمی یا روانی می گردد.
اغلب افراد، نشانه های جسمی توأم با غم واندوه مانند درد معده، بی اشتهایی، به هم خوردگی روده، اختلال خواب و کم توانی،را ظاهر می سازند. «عزاداری»، در میان همه فشارهای روانی زندگی، دستگاه دفاع طبیعی بدن را تحت تاثیر قرار می دهد.
افراد در برابر جان باختن عزیزان خود واکنش های عاطفی فراوانی مانند حمله های اضطرابی، خستگی و پریشان دلی بی اندازه و اندیشه خودکشی،تجربه می کنند.چگونه با مرگ مادرم کنار بیام
دیدن پیکر متوفی
دیدن پیکر متوفی از لحاظ روانی کمک شایانی به پذیرفتن مساله مرگ نزدیکان می کند. مشاهده و وداع با پیکر فرد از دست رفته بازمانده را آرام تر می کند.
حضور بر سر مزار
حضور فرد سوگوار به همراه اطرافیان بر سر مزار فرد متوفی و سوگواری برای از دست دادن او ه به پذیرفتن و کاهش فشار ناشی از مرگ عزیزان کمک می کند.
یادآوری مصیبت های ائمه اطهار
شنیدن روضه ائمه اطهار (ع) و مصیبت هایی که بر آنها گذشته و گریه کردن بر مصائب آنان و نیز مقایسه اندوه و ماتم از دست دادن فرد متوفی با اندوه از دست رفتن خاندان عصمت و طهارت (ع) سبب آرامش فرد سوگوار می شود.
از پس فقدانی عظیم برآمدن
مرگ ناگهانی و تصادفی عزیزان ما در حالی که وابستگی عاطفی زیادی با فرد فوت شده داشته باشیم بسیار جانسوز است. ناگهانی یا تصادفی بودن اتفاق و ارتباط وی با مرده در واکنش های فرد اثر می گذارد.
مرگ کودک
والدینی که فرزند خود را از دست می دهند در برابر این مصیبت بزرگ احساس شدید بی عدالتی دارند و یکباره تمام استعدادها و رویاهای فرد را به باد می دهد. ممکن است والدین در برابر مرگ فرزند خود احساس مسئولیت کنند و این نگرش نامعقول بی اهمیت باشد و همچنین احساس از دست دادن بخش بسیار مهمی از هویت خود را داشته باشند.
مرگ همسر
مرگ همسر آسیب زا و تکان دهنده است و علاوه بر وارد نمودن آسیب روحی شدید، اگر همسر، منبع اصلی کسب درآمد خانواده باشد سبب بحران مالی در خانواده نیز می گردد. مرگ همسر سبب می شود زن و شوهر باقی مانده، به تنهایی از فرزندان به مراقبت بپردازد و به سر کارش نیز بازگردد.
افراد کهنسال با فوت همسرشان، به علت از دست دادن عمری سرشار از تجربه های مشترک آسیب پذیر می شوند احساسات مربوط به «تنهایی» آنها نمایان می گردد.
ضایعه ناشی از خودکشی
یکی از سخت ترین مرگ و میرهایی که باید آن را تحمل نمود خودکشی است. این گونه مرگ ها سبب می شود که فرد بازمانده احساس گناه، خشم و شرمندگی کند و خود را مسئول مرگ بداند.
یکی از مراجعانم در طول هفت ماه گذشته دائما به روز مادر فکر می کند و از این روز به شدت هراس دارد. او مادرش را اوایل سال در اثر یک حمله قلبی از دست داد و از آن زمان احساس غم و سوگواری او را رها نمی کند. «می دانم که نمی توانم روز مادر را نادیده بگیرم. من خودم یک مادرم و می دانم آن روز دخترم شور و شوق زیادی خواهد داشت. اما من چطور با نبود مادرم در این روز کنار بیایم؟ از همین الان حتی شنیدن مناسبت روز مادر حالم را منقلب می کند» این بیمار در حس اندوه غم فقدان مادر در روز مادر تنها نیست. این روز برای بسیاری از افرادی که مادر خود را از دست داده اند بسیار سخت و تلخ می گذرد.
یکی از دیگر مراجعانم این طور ادامه می دهد که «مادرم در اوایل دهه سی عمر من درگذشت. او پس از مرگ پدرم تنها کسی بود که از خانواده ام برایم باقی مانده بود. از آن بدتر اینکه من بچه ای هم نداشتم. خواهرم دو تا بچه دارد که روز مادر را در کنار آنها سپری می کند یا برای مادر شوهرش جشن می گیرد. اما من هیچ کس را ندارم. امسال روز مادر را می خواهم کنار خواهرم باشم. اما این باعث می شود حس تنهایی من در روز مادر بیشتر شود. می دانم که خودم این روز را بزرگ کرده ام و آن هم روزی است مثل هر روز دیگری که بدون مادرم می گذرد، اما نمی توانم جلوی این حس را بگیرم.
مراجع دیگری می گوید «مادرم 8 سال پیش فوت شد و روز مرگش با روز مادر مصادف بود. غم مادر در روز مادر باعث شده که این روز برایم از همیشه تلخ تر شود.»
احتمالا رابطه شما با مادرتان عمیق ترین رابطه در زندگیتان بوده است. احساس عمیق اندوهی که مرگ او در شما ایجاد کرده طبیعی است و نباید از آن بترسید. بسیاری از افراد از نشان دادن عمق اندوه خود به دیگران می ترسند و فکر می کنند در این صورت تا ابد در دام آن گیر خواهند کرد. از اندوه خود فرار نکنید. سوگواری شما برای مادرتان نشان دهنده علاقه شماست.
احساسات خود را با یکی از نزدیکانتان مانند همسر، دوستان و خانواده در میان بگذارید. خواهر و برادرهای شما بهتر این درد را درک می کنند.چگونه با مرگ مادرم کنار بیام
از چیزهایی که دل شما را آتش می زند دور بمانید. از رفتن به مغازه ها و راه رفتن بین ردیف کارت های تبریک روز مادر، گشت زدن در اینستاگرام و فیس بوک و دیدن عکس های شاد خانوادگی و رفتن به رستوران در اوج دورهمی های روز مادر خودداری کنید.
اگر فکر می کنید دیدن عکس ها، اتاق، لباس ها و هر چیز دیگری که مادرتان را به خاطر شما می آورد، برای شما دردآور است، در این روز از این کارها صرف نظر کنید. روز مادر باید روز شادی باشد، حتی اگر مادرتان در کنار شما نیست.
روز خود را با رفتن زیر پتو و دوری از دنیا به خاطر غم فقدان مادر در روز مادر سپری نکنید. این کار باعث می شود روز بی انتها به نظر برسد. برای روز مادر برنامه ریزی به خصوصی داشته باشید.
خود را غرق همدلی و پذیرش کنید. اگر تصمیم دارید در این روز تنها باشید، سعی کنید به جای نشستن جلوی تلویزیون و خوردن مقدار زیادی هله هوله از روی استرس و غم، از خود مراقبت کنید. روح و بدن خود را با مواد غذایی سالم تغذیه کنید و کمی ورزش کنید. کمی به موسیقی آرامش بخش و ملایم گوش کنید. آلبوم هایی را ورق بزنید و فیلم هایی را ببینید که خاطرات خوبی را به یاد شما می آورند.
نکته اینجاست که در این روز کارهایی را انجام دهید که حس خوبی به شما می دهند. شاید بهتر باشد به پیاده روی بروید یا اگر می خواهید تنها نباشید روز را با یک دوست بگذرانید.
این کار می تواند به شکل های مختلفی انجام شود. اگر از تمکن مالی برخوردار هستید، شاید بتوانید به نام او سازمان خیریه ای احداث کنید. اگر تا این حد بودجه مالی ندارید، می توانید کارهایی مانند اهدا شیرخشک به شیرخوارگاه ها، هدیه دادن برای جهیزیه یک دختر بی بضاعت یا حتی نصب یک آبسردکن در معابر را به نام مادر خود انجام دهید.
برای فراموش کردن غم فقدان مادر در روز مادر از دنیای خود بیرون بزنید و کاری برای کسی انجام دهید که نیازمند است. این کار هم روح مادرتان را شاد می کند و هم به شما حس خوبی می دهد.
به یکی از مراجعانم پیشنهاد دادم در این روز به مادرانی سر بزند که فرزندی ندارند و چشم انتظار تبریکی هستند. او با شیرینی و چند گل سر و مقداری رز راهی خانه سالمندان شد و تمام روز در حال شانه کردن موی مادران پیر و زیبا کردن موهای آنها با گل های رز بود.
دیگری خاله ای داشت که فرزندی نداشت. او به یاد مادرش این روز را در کنار خاله تنهایش سپری کرد. به اطراف خود که نگاهی بیاندازید ایده های خوبی برای مواجهه با غم فقدان مادر در روز مادر به ذهنتان می رسد.
روز مادر برای گرامیداشت خوبی ها و فداکاری های مادر برگزار می شود. فرقی نمی کند مادرتان در کنار شماست یا نه. در این روز به یاد او باشید و از خاطرات خوبتان یاد کنید. اگر حال روحی شما مساعد است، سری به مزار مادرتان بزنید و ساعتی را در کنار او سپری کنید.
در حالی که نبود مادر در روزهای خاصی مانند تولدها، سالگردها یا مناسب ها ناراحت کننده است، اما راه های زیادی وجود دارد که این روز را برای خود و خانواده شادی آفرین سازید و خانواده را به یاد عزیزی دوست داشتنی گرد هم جمع کنید تا همه از این روز لذت ببرند. فراموشی غم فقدان مادر در روز مادر و از دست دادن عزیزان برای همه آسان نیست. اگر در کنار آمدن با مرگ عزیزان خود دچار مشکل شده اید و نمی توانید فقدان آنها را تحمل کنید، مشاوران ما آماده کمک به شما هستند.
سلام کمکم کنین.بی نهایت مادرم رو دوس دارم وعاشقشم ولی درعین ناباوری مادرم مریضی سختی گرفته که دکترا جوابش کردن،حالا روزوشبم گریه میکنم حتی بعضی وقتا به خودکشی فک میکنم نمیتونم با نبودنش کناربیام.چکارکنم؟
سلام دوست عزیز. اتفاق ناراحت کننده ای هست و امیدوارم بتونین با این مسئله کنار بیاید. به این نکته توجه کرده اید که الان مادران کنارتان است؟ از زمان حال استفاده کنید و بهترین زمان ها را در کنار مادرتان سپری کنید. با او خاطرات خوشی را بسازید و اکنون در کنار مادرتان باشید و به روزگار بعد از مادرتان فکر نکنید. در کنار نکاتی که گفته شد بهتر است به یک مشاور سوگ مراجعه کنید تا شما را بهتر راهنمایی کند.
نام، ایمیل و وبسایت من را برای کامنت بعدی ای که می گذارم ذخیره کن.
«سیمیاروم» ارائهدهنده مشاوره روانشناسی آنلاین در زمینههای مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، زوج درمانی، مشاوره زناشویی، مشاوره فردی و مشاوره کودک و نوجوان است. در هرکجای دنیا که زندگی میکنید میتوانید از حرفهایترین روانشناسهای فارسیزبان ما کمک بگیرید. حالِ خوب را با ما تجربه کنید.
کليه حقوق اين وب سایت متعلق به سیمیاروم می باشد.
سلامت نیوز: اندوه از دست دادن در بزرگسالی بسیار سخت است. حساسیت افراد بزرگسال در مواجهه با مرگ عزیزان به ویژه والدین بسیار بالاست.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات، از دست دادن والدین برای ما یک تهدید است، اندوهی که میتواند بیپایان باشد. چرا؟ شاید برای اینکه انتظار داریم والدینمان جاودان باقی بمانند.مرگ والدین میتواند باعث افزایش میزان آسیبپذیری شود. زمانی که والد میمیرد مفهوم از دست دادن معنای متفاوتی پیدا میکند و بسیار گسترده میشود. مرگ والدین به معنای از دست دادن خود او، خانه و راه ارتباط با گذشته است.
احساسات آزاردهنده دیگری نیز وجود دارند؛ مثل نیاز عمیقا عاطفی به فردی که همواره برای پیشرفت، موفقیت یا ناکامیهایتان ارزش قائل بود.نوع رابطهای که با والدینتان داشتهاید در میزان اندوه و غمی که پس از مرگ آنها احساس میکنید اهمیت دارد. هر انسانی منحصر به فرد است و رابطهای که با والد خود ساخته بسیار متفاوت با دیگران است. به همین دلیل است که به نظر میرسد دیگران در همراهی و دلداری پس از این حادثه اغلب بد عمل میکنند. مساله مهم این است که شما به هیچ وجه نمیتوانید واقعیت را تغییر بدهید. این اتفاق مثل خیلی از اتفاقات دیگر فرصتی برای جبران، تغییر و بهبود باقی نمیگذارد. کسی که مرده است دیگر به رابطه باز نمیگردد، نمیتوان زمان را به عقب بازگرداند، اشتباهی را جبران کرد، رابطه را بهبود داد، بهتر زندگی کرد، بیشتر لذت برد و جلوی مرگ را گرفت. تنها کاری که میشود انجام داد کنار آمدن با این حقیقت دشوار و تحمل احساسات پیچیدهای است که دچارش هستید.چطور اندوه را تحمل کنید؟
غم شما متفاوت و منحصر به فرد استاولین راه برای کنار آمدن با مرگ والد این است که بفهمید اندوه شما منحصر به فرد است. همه آدمها شبیه هم دچار اندوه ناشی از مرگ نمیشوند هرچند که ظاهرا شبیه هم رفتار میکنند. تجربه شما در این مرحله ربط مستقیمی به نوع رابطه با والدتان دارد. صرف نظر از فرهنگ، مذهب، باورهای ذهنی و سیستمهای حمایتیای که در اختیار دارید میزان وابستگی، تجربههای مشترک با والد، حساسیتهای فردی و روحیات و خلقیات شما در این مساله اهمیت دارند. تحمل مرگ والد ممکن است برای شما بسیار دشوارتر از خواهر، برادر یا دوستان و اطرافیانتان باشد. تعجب نکنید که چرا دیگران شبیه شما نیستند و یا چرا شما مثل آنها عمل نمیکنید.به دلیل همین تفاوتها نوع عزاداری شما برای والدینتان منحصر به فرد است. خودتان را با کسی مقایسه نکنید حتی لازم نیست تلاش کنید تا با دیگران هماهنگ شوید.
احساسات متفاوت را بپذیریدارتباط والد با فرزند یکی از عمیقترین رابطههای عاطفی است. زمانی که مادر یا پدر میمیرد طناب رابطه قطع میشود به همین دلیل شما در مواجهه با این حادثه احساسات متفاوت بسیار شدیدی را تجربه میکنید.ترس، وحشت، خشم، بیحسی، سردرگمی و اضطراب تنها بخشی از این احساسات هستند. خیلی وقتها این احساسات زنجیرهوار حرکت میکنند و در یک دوره کوتاه باعث از پا افتادن میشوند.چگونه با مرگ مادرم کنار بیام
عزاداری کنیداندوه، ناشی از احساس عمیق از دست دادن، تهیشدن و غم است.عزاداری راهی برای بیان این احساسات است. ممکن است رسوم رایج عزاداری برایتان کافی نباشد و با پوشیدن لباس سیاه و مراسم ختم آنطور که دچار اندوه هستید عزاداری آرامتان نکند. در این صورت لازم است راه خودتان را پیدا کنید. ممکن است عزاداری با گریستن در خلوت، خواندن دعا، خیرات یا یادآوری خاطرات و یا حتی سکوت بهتر انجام شود. کاری که مناسب حال خودتان است انجام بدهید. حتی اگر برخی از آنها با آنچه عرف به شما پیشنهاد میدهد متفاوت باشند. عزاداری بخشی از روند شفاست پس به هیچ وجه مانع آن نشوید.
درد خود را بشناسیداگر با اندوه خود روبه رو نشوید زخمهایتان هرگز التیام پیدا نمیکنند. دردهایتان را بپذیرید و آن را به عنوان بخشی از روند گذر از اندوه در نظر بگیرید.
حمایت دیگران را بپذیریداینکه بخواهید تنها باشید خوب است اما در انزوا ماندن راه سالمی برای کنار آمدن با اندوه نیست. یک دوست، یکی از اعضای خانواده، یک مشاور یا همکار میتواند در روند بهبود وضعیت شما بسیار موثر باشد. اجازه بدهید کسی که دوستتان دارد یا یکی از کسانی که با او ارتباط نزدیکی دارید در اندوه با شما همراهی کند. در لحظات سختی که احساسات اندوه فروکش نمیکند حضور یک همراه بسیار موثر است. آنها ممکن است تجربه شما را نداشته باشند، یا شبیه شما عمل نکنند اما بدون شک میتوانند شنونده و حامی خوبی برایتان باشند.
موقع اندوه تصمیمهای جدی نگیریداندوه سد بزرگی در تصمیمگیریهای هوشمندانه و درست است. اگر امکان دارد در چنین موقعیتی تصمیمهای مهم نگیرید. تغییر شغل، جابهجایی یا تغییرات مهم در وضعیت اقتصادی مسائلی هستند که به خودی خود تاثیر جدی بر زندگیتان میگذارند. بهتر است صبر کنید تا کمی التیام پیدا کنید. اما اگر لازم است تصمیم مهمی بگیرید از یک فرد آگاه، کسی که دوستتان دارد و میتواند بهتر عمل کند کمک بخواهید.
مراقب خودتان باشیداندوه همه انرژی شما را صرف میکند. تمایل به زندگی و پیروی از عادتهای روزمره در این شرایط به سختی ممکن است.برای مبارزه با این مشکلات تلاش کنید به اندازه کافی بخوابید، غذای خوب بخورید، ورزش کنید و تفریح را از زندگیتان حذف نکنید. شاید لازم باشد برای بررسیهای پزشکی نیز اقدام کنید تا مطمئن شوید اندوه سلامتیتان را تحت تاثیر قرار نداده است. پرداختن به زندگی روزمره حتما کار سختی است اما بهترین راه برای بهبود وضعیت است. اگر زندگی عادی خود را پیش نگیرید بازهم در شرایط به وجود آمده تغییری ایجاد نمیشود و والد شما در کنارتان نخواهد بود پس بهتر است مقاومت کنید.
اهمیت زمان را نادیده نگیریدزمان معجزهگر است. احساسات شدید بالاخره در طی زمان فروکش میکنند، تب و تاب اولیه کم میشود و دردها به مرور کمتر میشود. با این حال این درد همیشه با شما باقی خواهد ماند؛ جایی از فکر و قلبتان همیشه درد خواهد کرد و این حقیقت زندگی شماست.
همیشه ترس از دست دادن عزیزانم رو دارم
میترسم که شاهد مرگ عزیزانم باشم
فکر می کنید نوع مرگتون ممکنه چطور باشه؟
چگونه با مرگ مادرم کنار بیام
دوست دارم زودتر از مادرم بمیرم تا مرگ اون و نبینم
گاهی اوقات در اوج خوشی به فکر مرگ می افتم
بعد از فوت یکی از همسایه ها ، نگرانم که مرگ منم نزدیک باشه
به خاطر فوت دوستم روحیه خوبی ندارم
با بیماری یا فوت عزیزان تون چطوری کنار میاید ؟
آیا برای مردن آماده اید ؟
… مادرم چنان با چشمان نگران نگاهم کرد … (اشکمونو در آورد)
بهتون تسلیت میگم.خدا بهتون صبر بده.
خیلی سخته … خدا خودش گفته که یاد او آرام بخش دلهاست …
مادرتون سختی زیاد کشیده حالا که پر کشیده مطمئن باشید که وقت راحتیشه …
عدالت خدا میتونه این باشه … و ما چه میدانیم.
آرزوی صبر و آرامش و خوشبختی و عاقبت بخیری برای شما و آمرزش مادر گرامی.
سوال کننده ی عزیز سلام
عزیز دل منم یه دخترم که چندسالیه بابامو از دست دادم. حالا هم این روزها دارم جلوی چشم خودم پرپر شدن مادرمو میبینم. اما احساس میکنم که سختیای روزگار آدمو میسازه. باید صبور بود که از حرفهات میدونم صبوری و خیلی دختر گلی هستی. منم حالا دارم خیلی درد میکشم این روزا زندگانی خیلی سختی رو دارم میگذرونم خیلی سخت اما همش توکلم به خداست. احساس میکنم مرگ پدرم و مریضی مادرم خیلی دل گنده م کرده. وقتی بچه بودم خیلی ترسو بودم الان دیگه دلمو قوی کردم میدونم شما و دختر پرتقال هم مث من خودتونو صبور کردین. اصلا از حرفاتون اینو فهمیدم. بالاخره دنیاست و دنیا تهش همینه. بهت قول میدم مادرت با آرامش تو آرامش ابدی خواهد داشت. همینطور که هستی و حرفات نشون می ده ادامه بده پرانرژی. دست حق به همراهت. زندگی هنوز جریان داره. راستی برای مادر منم دعا کن. دعا کن که زودی خوب بشه. مادرم خیلی داره زجر میکشه. خدایا به امید تو
خداروشکر که مادرتون خوب شده
سوال کننده گرامی خداوند مادرشما رو هم رحمت کنه انشاءالله . می دونم که خودت به اندازه کافی دختر صبور و فهمیده ای هستی از حرفات معلومه.
خانم دختر پرتقال شما هم همینطور عزیز دل
سلام عزیز دلم سوال کننده ی مهربون
من بازم بهت سر زدم که بگم از این خوشحالم که تو انقدر دختر صبور و با درکی هستی از حرفهات معلومه که فلسفه ی دنیا رو درک کردی و همین مهمه. منم همش توکلم به خداست بهرحال همه ی ما راضی هستیم به رضای خدا.
از ابراز همدردیت سپاس داداش گلم
ایشاالله خیر دنیا و آخرت ببینی و عزیزانت و تو به خوشی و سلامتی همیشه در کنار هم زندگی کنین. یا حق
سلام خانما و آقایون عزیز
عزیزانم شماها نه اولین و نه آخرین کسانی هستید که عزیزانشون رو از دست دادن . انقدر ناراحت نشید الکی. بابا جان دنیاست دیگه . یکی می میره یکی متولد می شه. عیبی نداره. میگذره. پناه بر خدا. فقط خداست که می مونه. کل من علیها فان
سلام عزیزم
روح مادر محترمتون شاد
همیشه شاد باش و غصه هم نخور عزیزم. مامانت ببینه دخترش غصه میخوره ناراحت میشه. پس قول بده شاد و خوشحال باشی و به زندگیت با نهایت حوصله و آرامش ادامه بدی. مرگ همینه گلم. شتریه که در خونه همه میخوابه. نوبت به نوبت. ماها هم ممکنه دیر یا زود عزیزانمون رو از دست بدیم. هر کسی هم به علتی.
اصلا خودتو ناراحت نکنی. فلسفه ی این دنیا شاد بودن و با اقتدار ادامه دادنه. عزیزانی که از دست رفتن فقط از ما دور شدن و دیگه نمی بینیمشون اما همچنان زنده هستن و روحشون زنده ست. مرگ پایان زندگی نیست و کیمیا خانم عزیز اینو از همه ی ما هم بهتر میدونه.
چگونه با مرگ مادرم کنار بیام
امیدوارم شادیهای زیادی توی زندگیتون بیاد و روح مادر عزیزتون هم همیشه شاد باشه گلم.
برای دل نگران عزیز هم دعای خیر کردم. ایشاالله که خداوند به مادر کمک میکنه. شماها هم روحیه خودتونو نباید ببازید و بهش روحیه بدید.
نمیتونم اسم تک تکتون رو بیارم بچه ها ولی روح مامانای از دست رفته ی همگی شما شاد باشه ایشاالله. غصه نخورین همینه زندگی. منتها تا زنده اید شاد باشید و با اقتدار ادامه بدید. کم نیارید.
من مامانمو یک ماه پیش تو تصادف از دست دادم یک ساعت قبل حادثه بهش زنگ زدم گفت تو راهم دارم میام توجاده پشت فرمون خوابش برد تنها بود .عزیز دلمو به همین راحتی از دست دادم تازه30سالم شده خیلی بهش وابسته بودم دارم دیوونه میشم جوون بود نمیدونم چه جوری تحمل کنم داغ مادر جوون خیلی سخته کاشکی میرفتم دنبالش.خدایاااااااااا
سلام من هم تقریبا یک ماه مادر عزیز تر از جانم را از دست دادن .مجبورم جلوی خواهرانم که کوچکتر از خودم هستم از گریه خودداری کنم .خیلی منتظرم که مامانم بخوابم بیاد .خیلی دلم برای تنگ شده .اشک امانم رابریده بخصوص شبها قبل از خواب .
برام دعا کنید خواب عزیزم را ببینم .
هرجا یک مادر می بینم دلم پر از غم میشه .
سلام من هم تقریبا یک ماه مادر عزیز تر از جانم را از دست دادن .مجبورم جلوی خواهرانم که کوچکتر از خودم هستم از گریه خودداری کنم .خیلی منتظرم که مامانم بخوابم بیاد .خیلی دلم برای تنگ شده .اشک امانم رابریده بخصوص شبها قبل از خواب .
برام دعا کنید خواب عزیزم را ببینم .
هرجا یک مادر می بینم دلم پر از غم میشه .
من سه روزه مادرمو از دست دادم.مادرم جوون بود.مادرم از مرگنیترسید.جنازه ی مادرمو بغل کردم.الهی براش بمیرم.بوی مادرنو حس میکنم.موهاش کاملا سیاه بود.خیلی زجر کشیده بود.فقط به من میگفت میترسم بمیرم تو شیون کنی.از نا افتادم.اشتیاقی به زندگی ندارم.عزیزان کمکم کنین.
سلام خانم قربانی ، خدا مادرتون رو رحمت کنه ، خدا صبرتون بده ، خیلی سخته ، به خودتون زمان بدین ، طول می کشه ، به هر حال مادر و پدر کسانی هستن که هیچ جایگزینی ندارند ، بهترین کار طلب آمورزش و مغفرت برای مادرتونه. به خودتون زمان بدین.
سلام خانم قربانی.تسلیت میگم عزیزم😔😔غم آخرت باشه.خدا صبرت بده.غم از دست دادن پدر و مادر خیلی سنگین😔😔منم تجربشو دارم.همین یادآوری رنجهایی که کشیدن آدمو نابود میکنه.نمیدونم چی بگم فقط امیدوارم زودتر باهاش کنار بیای و خودتو اذیت نکنی.عزیزم مادرت با دیدن آرامش تو به آرامش میرسه.اشکات فقط باعث رنج و ناراحتیش میشه .باهاش حرف بزن،دردل کن،براش طلب آمرزش کن دعا و قرآن و نماز والدین…اینجوری هم خودت هم مادرت آروم میشید😔
زندگی هم روزای خوش داره هم روزای سخت و غم انگیز باید سعی کنیم باهاش کنار بیایم و قبولش کنیم.
بازم تسلیت میگم.امیدوارم مادرت با صالحین محشور بشه و آرامش داشته باشه.
من مادرم یک سال است فوت کرده مادرم رو از همه بیشتر دوست داشتم وقتی فوت کرد تا مدتی گیج بودم باور نداشتم حتی مراسم ختم نگرفتم دیدم دارم دیوانه میشم با خودم فکر کردم ادامه این وضع منو از بین میبره و چیزی عوض نمیشه خودم رو سر گرم کردم که کمتر فکر وخیال کنم چنان مشغول کردم که موقع خواب بدون فکر سریع بخوابم یک سال گذشته ولی با خواندن فوت مادرتان الان اشک از چشمام جاری شده من لحظه آخر عمر مادرم فقط میبوسیدمش و بو میکردمش الان دیگه کاری از دستم بر نمیاد روح تمام مادرها شاد باشد تنها میوه بهشتی است که خدا یک بار به ما داده است
سلام من ۳۱ روزه ک مامانم رفته اونم واس من خیلی دعا میکرد برای کوچکترین کارم میگفت خیر ببینی من نمیتونم هیچ راهنمایی کنم بهتوندچکندخودم از همه بدترم من فقط ۱۷ سالمه و بعد مادرم بقدی مریض شدم ک همش داغونه حالم اطرافیانمم درک منو ندارن از نظر من اگه بمیرم و برم پیشش خیلی خوب میشه چون الان هیچ امیدی ندارم و ب شدت افسردگی گرفتم
سلام من هم باشما همدردم..من 6 ماهه مادرمو از دست دادم 6 ماه که هنوز مثل روز اول گریه میکنم مامانم بر اثر قصور پزشکی فوت کرد تمام اون لحظه هایی که مامانم تو بیمارستان بود لحظه ی قبل ورود به اتاق عمل وقتی داشت با چشمای پر حرف اشکیش نگام میکرد ولی هنوز لباش میخندید جلو چشمامه و دیوونم میکنه شاید اگر مادر من براثر مرگ طبیعی میرفت تحملش راحننر بود ولی مرگی که براثر سهل انگاری دکتر باشه خیلی سخته متاسفانه من برعکس شما نتونستم هنوز کنار بیام و بارها ناشکری کردم و به زمین و زمان بد گفتم و متاسفانه الان دچار افسردگی شدم و تحت درمانم داغ مادر سرد شدنی نیست
نداشتن مادر خیلی سخته انقدری که تو اوج جوونی پیر میشی کمرت می شکنه انقدر که وقتی مریض میشی درد مریضی یادت میره غم بی مادری تو دلت میشینه غم بی کسی غم یتیمی .یک ساله مادرم مریم عزیزم و از دست دادم مادرم ٤٩سالش بود بهش که فکر میکنم به اون روز اخری خیلی خورد میشم اشکام میاد ولی نگید خوب میشه هیچ چی خوب نمیشه ما افسرده نیستیم که بریم دکتر ما بی کسیم که کسی و نداریم که حرفامون و باهاش بزنیم خواهشن دلداری ندید فقط این و میدونم که وظیفمون چندین برابر شده باید براشون دعا کنیم قران بخونیم خیرات بدیم دست مادر من از این دنیا نباید کرتاه باشه چون مادرم متعلق به این دنیا نبود همه اونایی که مادر ندارید یادتون باشه
فرشته ها جاشون پیش خداست …..
وقتی مادرم مرد خدا اغوشش و برام باز کرد ولی نمیدونست غم از دست دادن مادر خیلی سخته خیلی ولی همیشه یاد حضرت زینب میکنم که هیچ کس و نداشت یکم اروم میشم خدا عاقبت مارو بخیر کنه ی روزی وجود داره که تو اون روز مادرامون و میبینیم پس خوب باشیم خوب زندگی کنیم که شرمندشون نشیم اون روز خیلی نزدیکه……..
نداشتن مادر خیلی سخته انقدری که تو اوج جوونی پیر میشی کمرت می شکنه انقدر که وقتی مریض میشی درد مریضی یادت میره غم بی مادری تو دلت میشینه غم بی کسی غم یتیمی .یک ساله مادرم مریم عزیزم و از دست دادم مادرم ٤٩سالش بود بهش که فکر میکنم به اون روز اخری خیلی خورد میشم اشکام میاد ولی نگید خوب میشه هیچ چی خوب نمیشه ما افسرده نیستیم که بریم دکتر ما بی کسیم که کسی و نداریم که حرفامون و باهاش بزنیم خواهشن دلداری ندید فقط این و میدونم که وظیفمون چندین برابر شده باید براشون دعا کنیم قران بخونیم خیرات بدیم دست مادر من از این دنیا نباید کرتاه باشه چون مادرم متعلق به این دنیا نبود همه اونایی که مادر ندارید یادتون باشه
فرشته ها جاشون پیش خداست …..
وقتی مادرم مرد خدا اغوشش و برام باز کرد ولی نمیدونست غم از دست دادن مادر خیلی سخته خیلی ولی همیشه یاد حضرت زینب میکنم که هیچ کس و نداشت یکم اروم میشم خدا عاقبت مارو بخیر کنه ی روزی وجود داره که تو اون روز مادرامون و میبینیم پس خوب باشیم خوب زندگی کنیم که شرمندشون نشیم اون روز خیلی نزدیکه……..
سلام
من یه دختر سیزده ساله ام که یکساله مادرمو در اثر بیماری سرطان از دست دادم…بهت تسلیت میگم…غم بزرگیه و هیچ متنی قابل وصف این افسوس
سلام
من یه دختر سیزده ساله ام که یکساله مادرمو در اثر بیماری سرطان از دست دادم…بهت تسلیت میگم…غم بزرگیه و هیچ متنی قابل وصف این افسوس
سلام منم مادرم رو ۹آذر ۹۸ از دست دادم، مادرم مهربان، دلسوز، جوان، ۵۵سالش بود.احساس کمبود محبت خیلی شدیدی دارم هیچکس نمیتونه جای مادر رو برام پر کنه خیلی سخته بخصوص برای من و خواهر و برادرام که مجردیم.از مرگ مادرم آتیش گرفتم چون ناگهانی بود براثر ایست قلبی!! اصلا فکرشم نمیکردم که یه روزی مادر عزیزم رو و تنها کسی که نگران آینده بچه هاش بود و غم خوار و دلسوزمون بود رو از دست بدم.تقریبا سه ماهه که یه چشمم خونِ یه چشم ام اشک.سه ماهه به شدت افسردگی گرفتم.احساس حسادت شدیدی پیدا کردم نسبت به کسایی که مادرشون زندست و کنارشونه.واقعا مرگ مادرم داره پیرم میکنه، خیلی دلتنگ مادرمم.هرروز عکسش رو نگاه میکنم و تا صبح گریه میکنم.میگم آخه چرا خدا چرا من؟ چرا باید مادر منو ازم بگیری؟ منی که بشدت به مادرم احتیاج داشتم؟ منی که ۱۱سال پیش خواهرمم ازم گرفتی.دو نفر از عزیزترین افراد خانواده ام رو گرفتی!!! دیگه انصاف نبود مادرم رو که سنی نداشت ازم بگیری😭😭😭😭بخدا فقط کسی که مادر از دست داده میفهمه چی میگم….
سحر خانوم و بقیه ای که عزیز از دست دادین
خدا بهتون صبر بده
از خودش بخواین بهتون صبر و قدرتی بده که بتونین تحمل کنین
مطالب پر بازدید
سوگواری و از دست دادن نزدیکان یکی از مسائل بسیار ناراحت کننده ای است که برای بسیاری از افراد رخ داده. غم از دست دادن بستگان موضوعی است که فرد را تا حد زیادی افسرده و ناراحت می کند. در این مطلب قصد داریم در رابطه با راهکار های از بین بردن این گونه افسردگی توضیحاتی دهیم.
چگونه با مرگ مادرم کنار بیام
بیشتر مراجعان روانشناسان، كسانی هستند كه از سوی پزشكان معرفی می شوند و به طور كلی ناراحتی این افراد با عنوان سایكو سوماتیك (ناراحتی های جسمانی با منشأ روانی) گفته می شود. در میان این افراد كسانی هستند كه به علت دردهای شدید و مكرر قلبی، افت فشار خون، تنگی نفس، كاهش اشتها، بیخوابی و سردرد به پزشك مراجعه كرده اند. وقتی پزشك تاریخچه شروع درد و مشكل را بررسی می كند به زمان از دست دادن یكی از عزیزان فرد می رسد و او را به روانشناس معرفی می كند.
آسیب شناسی فقدان و سوگ یك عزیز و چگونگی برخورد با آن مسأله ای جدی است كه شناخت راههای مقابله با آن از مشكلات و عوارض بعدی ناشی از آن می كاهد.
اندوهگین بودن مرحله سختی از زندگی هر فرد است بویژه اینكه این غم بر اثر از دست دادن نزدیكان و دوستانی باشد كه برای ما خیلی عزیز هستند و گاهی این واقعه آنچنان تكان دهنده است كه فرد را دچار افسردگی می كند. افسردگی سوگ می تواند از چند روز تا چند ماه (۲ماه و یا بیشتر) ادامه پیدا كند. فرد سوگوار اغلب سست و بی حال است. علایق خود را از دست می دهد. كم كم منزوی می شود. به جمع، نور و سر و صدا حساس می شود. صبر و تحملش كم می شود. گاه عصبی و پرخاشگر و گاه دچار بهت و حیرت می شود تا اینكه غم و اندوه او را از پا می اندازد و دردهای جسمانی به سراغش می آیند (البته این امر در مورد همه افراد یكسان نیست و همه واكنش یكسانی نسبت به این مسأله از خود نشان نمی دهند.) غرق شدن در غم واندوه فقدان هر عزیزی، امری طبیعی و شاید نشانه ای از سلامت روان باشد، اما اگر كسی بر اثر فقدان عزیزی شادمانی كند این مسأله نگران كننده است و نشانه هایی از روان پریشی را گوشزد می كند. گریه كردن و بیان اندوه و نشان دادن ناراحتی رفتاری سالم و طبیعی است كه در روزهای اول وقوع بسیار لازم و ضروری است و از شدت آسیب وارده می كاهد. دیدن عكس ها، یادآوری خاطرات و شرح چگونگی فوت فرد متوفی اگرچه داغ بازماندگان را تازه تر می كند خود نوعی برون ریزی عاطفی و در واقع روان درمانی تدریجی است.
هرگز نمیرد آنكه دلش زنده شد به عشق
موضوع مرگ اگرچه واقعیت است، اما پذیرفتن آن دردناك است. خواه در مورد پدربزرگی كه در سن نودسالگی و بر اثر مرگ طبیعی زندگی را وداع گفته باشد و خواه در مورد بستگان و یا دوستانی كه در یك سانحه جان خود را از دست داده باشند.اگرچه مرگ كسی كه بر اثر یك بیماری سخت كه مدت زیادی رنج كشیده دور از انتظار نیست، اما پذیرش آن شاید برای اطرافیانش سخت تر از انواع دیگر باشد. مرگ نزدیكان حتی اگر غیرمنتظره هم نباشد، باعث جراحات روحی می شود كه كنار آمدن با آن نیاز به گذشت زمان و درك بازماندگان از مسأله مرگ و زندگی دارد كه تاكنون شاهد نمونه های مختلفی از آن بوده ایم، اما نمونه زیر شاید جالب ترین وسالم ترین نوع كنار آمدن با مرگ عزیزی به نام مادر باشد!خانم پنجاه ساله ای را می شناسم كه مادرش فرشته ای زمینی بود. این زن هفتاد و پنج ساله آنقدر مهربان و با گذشت بود و به همه محبت می كرد كه مرگ او غیرقابل پیش بینی و باور بود. او درباره مرگ مادرش می گفت: «من هیچ گاه نمی توانستم حتی فكرش را هم بكنم كه روزی مادرم را از دست خواهم داد. اما وقتی كه مادر به رحمت خدا رفت، آنچنان افسرده شدم كه تا مدتها دچار بیماریهای ناشی از عوارض سوگ (درد و تپش قلب، تنگی نفس و…) بودم. درد و ناراحتی وقت و بی وقت به سراغم می آمد بویژه قلب درد كه امانم را بریده بود و خانواده ام را نگران می كرد و در اغلب موارد، درمان شامل تزریق چند آمپول آرام بخش و تعدادی قرص خواب آور بود. خودم می دانستم كه چه مشكلی دارم. شاید ناخودآگاه نیاز به توجه و محبت مادرم كه حالا آن را از دست داده بودم در قالب بیماری خود را نشان می داد و نگرانی اطرافیان این حس را كه هستند دیگرانی هم كه مرا دوست دارند و همچون مادرم نگران سلامت من هستند باعث تسكین من می شد، اما دست خودم نبود. كم كم از گرفتن دارو و درمان امتناع كردم. روزی به یاد گفته های یكی از استادانم افتادم كه روانشناس بود كه گفته بود: «اگر با خاطرات زیبای عزیز از دست رفته زندگی كنید و رنج و سختی های او را بویژه در سالهای آخر عمر، فراموش كنید، با سوگ او بهتر كنار می آیید.» به سراغ روانشناس رفتم. مشاوره تأثیر زیادی داشت. اگرچه پذیرش شرایط آسان نبود، كم كم با آن كنار آمدم. با این احساس كه مادرم همیشه در كنار من است! ژن های مادرم هنوز هم در وجود من است. ژن های مادرم در وجود فرزندانم و نوه هایم و آیندگان نسل من است، آرامش خود را باز یافتم و باور كردم كه مادرم از من دور شده اما نمرده! زیرا كه مادرم عاشق بود. عاشق فرزندانش و همیشه می گفت: من فدایی بچه هایم هستم!
مادرم جوانی اش را، سلامتش را و همه هستی اش را فدای ما كرده بود و به ما عشق آموخته بود كه یكدیگر و دیگران را دوست بداریم. این عشق تا ابد ماندنی است زیرا كه مادرم زنده است! و حالا با این احساس وباور به جدایی مادر، تن در داده ام. هر وقت دلم برایش تنگ می شود، كمی گریه می كنم . برایش دعا می كنم و خاطرات زیبای دوران كودكی ام و سراسر زندگی با مادرم را مرور می كنم. در جمع دوستان و فامیل، از مادرم می گویم. آنها نیز با تأیید گفته های من در این گفت وگو شركت می كنند. صحبت كردن درباره مادرم به من احساس خوبی می دهد و مرا آرام می كند.به راستی، چقدر زیبا از مادری سخن می گویدكه حالا دیگر در كنارش نیست. حرفهایش به دل می نشیند و باعث آرامش شنونده می شود. حال فرض كنیم كه این خانم اگر همچنان خود را در محاصره غم زندانی می كرد، چه پیش می آمد؟
شاید بگویید اینها بهانه ها ودلایل شخصی او برای برخورد با فاجعه مرگ مادرش بوده درست است! اما من فكر می كنم كه هر كسی بتواند بهانه ها ودلایل كاملاً شخصی برای رویارویی با این موضوع را پیدا كند و این كار اگرچه سخت است، ولی شدنی است.
چگونه مرگ عزیزی را برای كودكان توضیح دهیم؟
این پرسش نیاز به بحث گسترده ای دارد كه در این مقاله نمی گنجد، (و شاید در مقاله ای مستقل درباره آن گفت وگو كنیم) اما بهترین نوع برخورد از آن «لوئیز هی (۱)» در بیان مرگ مادر است كه می گوید: «مادرم در سال،۱۹۸۵ در كمال آرامش، این سیاره را ترك كرد. من دوستش دارم و دلم برایش تنگ می شود.»
توضیحاتی همچون؛ پدربزرگ (مادربزرگ) پیش خدا رفته!
او به سفر رفته و او به خانه اش در سیاره دیگری برگشته؛ همان جایی كه از آنجا آمده بود! شاید برای كودكان توضیحی كلی و مبهم باشد، اما مهارت گوینده در خیالپردازیهای لطیف وعاطفی كودكان می تواند نقشی اساسی داشته باشد.
روشهای غلبه بر غم در افسردگی
پذیرش مرگ عزیزان به عنوان یك واقعیت می تواند احساس بهتری به ما بدهد. اینكه مرگ، مرحله ای از تحول و تكامل زندگی بشر است و اینكه عزیز از دست رفته، از بین نرفته و نابود نشده بلكه زندگی و مأموریت او در این جهان خاكی به پایان رسیده! و… می تواند نمونه های خوبی برای این منظور باشد. پذیرش و احساس خوبی كه این خانم نسبت به مرگ مادرش پیدا كرده بود سبب شده بود كه همیشه خاطرات خوب و مشتركش را با مادرش، مرور كند. درباره او صحبت می كند و با گریه كردن ودعا كردن برای او به آرامش مطلوبی می رسد.گریه كردن و برون ریزی عاطفی در روزها و هفته های اول بسیار مفید و مؤثر است. عده ای از روانشناسان گریه را برای ترمیم غم و ناله را برای تسكین آن، مفید می دانند.هرگز با غم تنها نمانید!! یكی از راههای مؤثر در این زمینه تقسیم غم با دیگران است. بار غم را به تنهایی به دوش نكشید و غم را در درونتان زندانی نكنید. غم را بیان كنید و اجازه بدهید دیگران نیز با شما همدردی كنند. مراسم ترحیم بهترین فرصت برای دوستان و بستگان است تابه غم و اندوه یكدیگر توجه كرده و از هم حمایت كنند. مجالس تذكر از روشهای سنتی خوبی است كه علاوه بر جنبه مذهبی، جنبه حمایتی و درمانی برای بازماندگان دارد و با تكرار و در نهایت پایان این مجالس، غم و اندوه نیز كم كم كاهش پیدا می كند.گفت وگو و بیان احساسات از شدت غم می كاهد. اگرچه مشكل است، اما هر قدر كه بتوانند درباره فرد متوفی صحبت كنند و احساسات خود را بروز دهند، بیشتر تسكین می یابند. فردی كه درباره غم خود صحبت می كند، در واقع آن را از درون به بیرون می كشد و سبك می شود، اما همه اینها باید روال عادی خودش را داشته باشد و حالت افراطی به خود نگیرد.در صورت شدت تألمات روحی؛ روان درمانی و درمان پزشكی توصیه می شود. افسردگی سوگ نباید بیش از دوماه طول بكشد و به همان شدت روزهای اول باشد. از این رو مشاوره و در صوت نیاز، درمان دارویی از آسیب های احتمالی بعدی می كاهد.بازگشت به وضعیت عادی؛ دوره های فامیلی، فعالیت های هنری، شركت و حضور در انجمن های خیریه، سفرهای زیارتی و تفریحی و گردشی در طبیعت برای بازگشت به وضعیت عادی و سازگاری با شرایط به وجود آمده، بسیار یاری دهنده است.
مطالب مرتبط
هماهنگی جهت تبلیغات: 02123051172
مجری انحصاری نیتیو، سنجاق
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به مجله پزشکی دکتر سلام است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است
ممکن است درنگاه اول تصور اینکه بعد از مرگِ یکی از عزیزانتان به زندگی عادی بازگردید، غیرممکن به نظرآید و شاید احساس ناامیدی شدیدی را تجربه کنید. هرچند به محض اینکه شروع به رسیدگی به احساساتتان کرده و به دنبال کمک باشید، خواهید دید که چقدر اوضاع آرامتر شده و بازگشت آسان تری خواهید داشت. درحالی که نمیتوانید عزیزی را که از دست دادهاید بازگردانید و یا برای همیشه او را فراموش کنید، این را به یاد داشته باشید که با انجام کارهایی میتوانید با درد خود کنار آمده و به زندگی ادامه داده و آن را دوباره پرمعنی و ارزشمند ببینید.
شاید فکرکنید که اگر احساساتتان را سرکوب کنید و یا تظاهر کنید که وجود ندارند، میتوانید خیلی سریع به زندگی عادی خود بازگردید. هرچند ممکن است این کار از نظر سطحی درست باشد، اما اگر تمام احساساتتان را در درون خود مخفی کنید، نمیتوانید به راحتی به جلو پیش روید. به جای اینکار، آرام باشید، زمانی را برای خود درنظر بگیرید و به خود اجازه دهید که گریه کنید، عصبانی شوید، احساساتی شده و در کل سعی کنید به احساساتتان نزدیکتر شوید.
پس از اینکه احساسات خود را بروز دادید، مهم است که قبول کنید که؛ «بله شما غمگین هستید». برطرف شدن غم زمانبر است و این احتمال وجود دارد که چیزهایی که قبلاً خوشحالتان میکردند، حال بیاثر باشند. احتمالاً ترجیح میدهید به جای بیرون رفتن با دوستانتان درخانه بمانید، و یا برنامه تلویزیونی مورد علاقهتان نمیتواند حتی لبخندی روی صورتتان بیاورد. قبول کنید که درحال گذراندن دوره دردناکی هستید و سعی کنید آرام پیش بروید اما این را بدانید که حالتان بهتر خواهد شد.
هرچند گذراندن زمانی در تنهایی میتواند در هضم اتفاق رخ داده به شما کمک کند، درست نیست که برای همیشه در این وضعیت بمانید. اگر قصد دارید با غم از دست دادن عزیزی کنار بیایید، بهتر است «شانهای برای گریه کردن» سراغ داشته باشید؛ با دوستان، اعضای خانواده و یا حتی افرادی که در فضای مجازی میشناسید صحبت کنید و به آنها بگویید که چه چیزی رخ داده و شما را اذیت میکند و در این شرایط به کمک آنها احتیاج دارید.
بعضی افراد کسانی که درحال مقابله با غم و اندوه هستند را به عنوان افرادی قوی و شایستهی تحسین میدانند که دیگران را با خونسری و آرامششان تحت تأثیر قرار میدهند. بله درست است که بعضی از افراد اینگونه رفتار میکنند اما اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که معمولاً این رفتار را بیشتر در تلویزیون و سینما دیدهاید. خود را مجبور نکنید که طوری رفتار کنید که «انگار همه چیز درست است» و شما مشکلی با مسئله پیش آمده ندارید.چگونه با مرگ مادرم کنار بیام
هرچند نیازی نیست که در میان مردم شروع به گریستن کنید، این حس را نیز نباید به اطرافیان القا کنید که شما بسیار قوی، صبور و شکستناپذیر هستید.
شاید حس کنید که بعد از دوهفته باید به روال عادی زندگی خود بازگردید، چراکه دوستتان نیز که مشکلی مشابه با شما داشت در همین مدت خالش خوب شد؛ باید هرگونه «تفکر زمانبندی» را از سرخود بیرون کنید. خود را مجبور نکنید که تا زمان مشخصی باید حالتان خوب شود، چراکه اینکار تنها باعث سرخوردگی نسبت به ادامه مسیر و ناامیدی از خودتان میشود.
زمانی که احساس نیاز کردید، دوستان و اعضای خانواده میتوانند حمایتی که لازم دارید را برایتان فراهم کنند. چه درکنار خانوادهتان در حال تماشای فیلمی باشید وچه با دوستتان راجع به احساس غمی که دارید صحبت کنید، برقراری ارتباط مؤثر با عزیزانتان میتواند به بازگشت شما به مسیر عادی زندگی کمک کند.
نمیتوانید برای همیشه در ذهنتان پنهان شوید، درغیراینصورت دیگر نخواهید توانست از روابطتان لذت ببرید.
شرکت کردن در جلساتی که در آن افراد با تجربیات مشابه شما شرکت میکنند، حس تنهاییتان را کمتر کرده و به پیداکردن راههای متفاوت کنارآمدن با مشکلتان نیز کمک میکند. همچنین میتواند سبب ایجاد روابط جدید و درنتیجه کمتر شدن احساس تنهایی شود. درواقع این عضویت باعث میشود که هرچندوقت یکبار جایی برای رفتن داشته باشید و درنتیجه به بازگشت به روند اولیه و سالم زندگی کمک میکند و این احساس را به دنبال دارد که «تیم حمایتی خوبی درکنارم دارم».
میتوانید با شرکت در مراسمهای مذهبی و یا صرفاً نمازخواندن و راز و نیاز با خدا، به آرامش برسید.
هرچند همه افراد نیاز به درمان روانی ندارند، اما نباید لزوماً آن را از لیست خود خارج کنید. اگر احساس کردید که به تنهایی و یا حتی درکنار دوستان و خانوادهتان نمیتوانید با نبود عزیزتان کنار بیایید، شاید بهترین کار مراجعه به یک متخصص است که بتواند راجع به احساساتتان با شما صحبت کرده و آنها را برای شما روشن ساخته و راه حلی برای مشکلتان ارائه کند.
فکرنکنید که با مراجعه به مشاور و یا روانشناس، ضعف را قبول کردهاید. درواقع برعکس، این قدرت شما را نشان میدهد که به دنبال کمک بیشتر برای بهبود حالتان هستید و به خود اهمیت میدهید.
شاید فکرکنید که نگهداری از گربه و یا سگ در زمانی که احساس غم و ناراحتی میکنید کار احمقانهای باشد، اما جالب است بدانید که اینکار به بهبود حال و هوای شما کمک خواهد کرد. وجود حیوان خانگی باعث میشود برای درد و دل کردن کسی را داشته باشید که او هم نیازمند توجه و مراقب شماست و وجود این رابطه دوطرفه باعث ایجاد انگیزه در شما میشود. مسلماً یک بچه گربه نمیتواند جای پدر و یا مادر از دست رفته شما را پر کند، اما میتواند انگیزهای برای ادامه دادن باشد.
در گروههای حامی حیوانات به دنبال حیوان مدنظرتان باشید؛ آوردن و مراقبت از موجودی که واقعاً نیازمند عشق و توجه شماست، خود تأثیر مثبت مضاعفی دارد.
متأسفانه همه نمیتوانند حال شما را خوب کنند و هستند کسانی که سهواً حال شما را بدتر میکنند. ممکن است افراد چیزهایی بگویند که منظوری نداشته و فکر کنند گفتن اینگونه حرفها حال شما را بهتر خواهد کرد؛ درحالی که درنهایت باعث شوند که احساس بدتری داشته باشید. سعی کنید به آنها بگویید که چه چیزی میتواند حال شما را بهتر کند و حتی حمایت آنها را در مسیری که باب میل شماست هدایت کنید و یا اگر رفتارشان خیلی شما را اذیت میکند، سعی کنید زمان کمتری را با آنها بگذرانید.
همانطور که کم کم به معاشرت با اطرافیان و «بازگشت» به زندگی عادی میپردازید، خودرا مجبور نکنید درحالی که از درون ناراحت هستید، با دیگران خوش برخورد و خیلی دوستانه رفتار کنید. هرچند که نباید تمام شدت نارحتی و غم خود را به اطرافیان نشان دهید، غم و وجود آن را نیز نباید پنهان کنید.
ممکن است مرگ عزیزتان باعث شود فکرکنید که باید از کارتان استعفا بدهید، خانهتان را بفروشید و یا خیلی زود نقل مکان کنید؛ اما باید قبل از اتخاذ چنین تصمیمهای بزرگی خیلی خوب فکرکنید. مسلماً دلتان نمیخواهد که تصمیمی بگیرید بعداً علاوهبر دست و پنجه نرم کردن با غم و اندوهتان، با احساس پشیمانی از آن تصمیم نیز درگیر شوید. میتوانید به جای تصمیمگیری سریع، چندماه به خود مهلت دهید تا با ذهن خالی به آن فکر و با دوستان خود مشورت کرده و مطمئن شوید که بهترین تصمیم را اتخاذ کردهاید.
هرچند ممکن است داشتن خواب کافی (۸ ساعت) و یا خوردن سبزیجات و میوهجات کافی آخرین چیزی باشد که به آن فکر کنید، اما اگر میخواهید به روند طبیعی زندگی بازگردید باید به خوبی از خودتان مراقبت کنید. حفظ سلامت میتواند باعث ایجاد احساس قدرت (چه از لحاظ ذهنی و چه بدنی) شده و شما را برای مقابله با مشکلاتی که زندگی بر سر راهتان میگذارد آمادهتر کند.
برای حفظ سلامتتان میتوانید موارد زیر را درنظر بگیرید:
همانطور که حس میکنید بهتر شدهاید، کم کم از «منطقه امن» خود بیرون آمده و با دیگران ارتباط بگیرید. به جای آنکه با دوستتان به تماشای تلویزیون بنشینید، با چندنفر از دوستانتان به رستوران و یا یک مهمانی کوچک بروید. هرچند نیاز نیست که قبل از اینکه آماده باشید، خودتان را مجبور به بیرون رفتن کنید، اما به محض اینکه احساس کردید که «حال بیرون رفتن را دارید» بهتر است که اینکار را انجام دهید.
وقتی حس کردید که نیروی گذشتهتان را بدست آوردهاید، میتوانید به انجام کارهایی که علاقه داشتید و حالتان را خوب میکرد بپردازید. شاید ابتدا حوصله انجام کارهایی مانند نقاشی آبرنگ، یوگا و یا گیتار زدن را نداشته باشید، اما کم کم دلتان برای انجام اینکارها تنگ شده و به سمتشان خواهید رفت.
هر هفته حداقل چند ساعت را برای انجام کارهایی که دوستشان دارید اختصاص داده و به خود اجازه دهید که در آنها غرق شوید.
اگرچه نمیتوانید برای همیشه تمرکز ذهنتان را از غمتان دور کنید، وقف خودتان در انجام کاری که به آن علاقه دارید نسبت به فعالیتی مثل تماشای تلویزون، که ذهنتان را درگیر نمیکند، میتواند سرعت بهبود و «بازگشت» شما را افزایش دهد. البته انجام هرکدام از این کارها جای خودش را دارد و اگر حوصله انجام هرکدام را ندارید، به خود فرصت داده و سخت نگیرید.
اگر حس میکنید که چیزی ندارید که به آن خیلی اهمیت دهید، میتوانید به دنبال پیدا کردن فعالیتی جدید باشید که خود را وقف آن کنید.
اینکه قصد دارید به روال عادی زندگی خود بازگردید، یه این معنی نیست که عزیزی که از دست دادید را برای همیشه فراموش کنید. شما همچنان میتوانید راجع به خاطراتی که با او داشتید با دوستان و آشنایان صحبت کنید، برسر مزارش بروید، به عکسهای و چیزهایی که شما را با یاد او میاندازند نگاه کنید و یا به قدم زدن و فکرکردن به او بپردازید. اینکارها به شما در کنارآمدن با نبود آن فرد کمک کرده و همچنین یاد او را در ذهنتان زنده نگه میدارد.
اگر درحال حاضر فکرکردن به او برایتان سخت است، بهتر است تا زمانی که بهتر نشدید اینکار را انجام ندهید.
این قدم شاید سختترین قدم باشد، اما مطمئن باشید که از پس آن برمیآیید. اینکار به معنی این نیست که برای حس دوباره خوشحالی و خوشبختی، به دنبال «سرپوش» باشید و یا عزیزتان را کاملاً فراموش کنید. درواقع، به محض اینکه در راه درمان قرار گرفتید میتوانید ازهرچیزی لذت ببرید؛ از یک غروب زیبا گرفته تا شبی طولانی که با دوست خود گذراندهاید. ممکن است درحال حاضر احساس کنید که اینکار غیرممکن است، اما مطمئن باشید که پس از مدتی میتوانید اینکارها را انجام دهید.
اگر به چیزهای کوچک اهمیت دهید (از نوازش یک نوزاد تا خوردن غذای خوشمزه خانگی)، نه تنها دوباره به روند عادی زندگی خود باز میگردید؛ بلکه آن را به بهترین شکل ممکن تبدیل کردهاید.
صبور باشید و به خودتان زمان بدهید. ممکن است درابتدا و برای مدت نسبتاً طولانی مسائل کسل کننده، تاریک و ناامیدکننده به نظر آیند. اما تا زمانی که شما سعی بر بهتر شدن حالتان و مراقبت از خود دارید، میتوانید دوباره شادی را تجربه کنید.
مترجم: امیررضا اشرفی
سلام پدرم را ۴ ساله و مادرم را حدود ۲ ماهه از دست دادم. دانشجوی زبان و ادبیات فارسب مقطع دکتری هستم ۲۷ ساله. عقاید مذهبی هم دارم و شعر هم در این زمینه گاهی به قلمم جاری میشه. حدود ۱۰ سال پدر و مادر مریضم را تر و خشک کردم الحمدلله. ۴ برادر دارم. همه ازدواج کرده اند و من تنها ماندم. وضع مادی بگی نگی الحمدلله بدک نیس میچرخه خدا رو شکر. ورزش میکنم بدنسازی هر روز. هیئتی هم هستم. با تمام این تفاسیر احساس افسردگی و ترس شدید از دنیای پس از مرگ دارم… به خانه برادرانمم میرم اغلب به صرف شام. خودم هم آشپزیم تعریف از خود نباشه خوبه… به نظرتون برای من چی خوبه تا ازین وضع تری و افسردگی در بیام؟
سلام دوست عزیز میتوانید از یک روان شناس برای مشاوره کمک بگیرید در مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا متخصصانی حضور دارند که به صورت رایگان تلفنی یا حضوری میتوانند به شما کمک کنند ۸۸۳۵۷۳۱۱ ۸۸۳۵۸۱۱۵
چگونه با مرگ مادرم کنار بیام
سلام پدربزرگم رو چند ماه پیش از دست دادم و تا قبل از اون تجربه فوت یک فرد نزدیک رو نداشتم… باهم رابطه ی چندان نزدیکی نداشتیم اما پدرم که خیلی وابسته بود حالا نمیتونه با این قضیه کنار بیاد و روز به روز داره ضعیف تر میشه-چه روحی و چه جسمی- واقعا دیدن پدرم در این شرایط دردناکه و گاهی فکر میکنم شاید زندگی ما از همون روز اول اینقدر ملال آور و پر از غصه بود(درحالیکه ما در کنار هم لحظات خوش کم نداشتیم اما مدام فکر میکنم از روز ازل اوضاع همینقدر قمر در عقرب بوده)… پدر من آدم درونگراییه و میخواد همیشه قوی جلوه کنه و توی خودش میریزه الان هم که مصادف شده با کرونا و قرنطینه و خونه نشینی همه چی داره دامن میزنه به احساسات بد میون اعضای خانوادمون و مادر من هم بشدت احساس ناراحتی میکنه جوری که چندباری با پدرم جر و بحث داشتن و من هربار سعی میکنم جلوی این اتفاقاتو بگیرم و به خونه آرامش بدم انگار کمتر به نتیجه میرسم واقعا نمیدونم چرا اینا رو اینجا نوشتم شاید فقط میخواستم این حرفا رو به یکی گفته باشم……..
من خرگوشم رو بطور دردناکی دیروز از دست دادم و وقتی به مطلب سرگرمی با حیوان خانگی رسیدم بیشتر ناراحت شدم …. 😢
پدر پزرگم و تازه از دست دادم..از بعد اون یهو نسبت ب همچی بی تفاوت شدم .. هیچ وقت اینجوری نبودم..خسته شدم از این وضعم میترسم ادامه پیدا کنه
سلام من مادرم نزدیک یکسال بخاطر سرطان از دست دادم جمع نمیتونم تحمل کنم از آدمها عصبانی هستم ظاهرا دارم فعالیت معمولی انجام میدم اما خیلی نا امیدم
سلام من چهارم فروردین دخترم از دست دادم خودم ۴۵ سالم اس و دخترم ۲۰ سال و یک ماهش بود خیلی درد بدیه نمیشه گفت درد غم فراق همه چیزش متفاوته من پدر و مادر و همسر و برادرمم رو از دست دادم ولی این غصه خیلی متفاوته ولی وقتی فکر میکنم مثل من زیادن مادرایی که حتی چند جوون از دست دادن وقتی فکر میکنم اون قطعا جای بهتری هست و داره زندگی میکنه شاداب تر و زنده تر وقتی فکر میکنم منم قرار نیست اینجا بمونم و هیچ کس قرار نیست بمونه حتی دخترمم رفته جایی که باید میرفته حالا زمانی دیر تر اگه میرفت بچه هاش و نوه هاش غصه دار میشدن اینکه تصمیم و خواست خدا بوده خدایی که آگاه مطلقه با این حرفا کمی گاهی خودم خودم رو آروم میکنم
سلام ۳۳ سالمه تازه پدرمو ازدست دادم پدرم سرحال بود یه دفه مریض شد وفوت شد داغونم ناراحتم هیچ کاری نتونستم براش انجام بدم تو وضعیت کرونا همه جا بسته بود همه راهها بسته بودن دکترای متخصص خیییلی کم بودن سیروز کبدی گرفته بود یه دفه کلیه هاش رواز کار انداخت وایست قبی کرد ما ۷ تا خواهریم ویه برادر همه داغونیم هیچکدوم نتونستیم به روال عادی زندگیمون برگردیم آخه اون خیلی خوب بود ومهربون چه کنم ؟هیچ چیزی دیگه خوشحالم نمیکنه حتی نسبت به شوهرم بچم هم بی انگیزه شدم میگم زندگی چه ارزشی داره
سلام من دقیقا یک سال هستش پدرم را از دست دادم این یک سال فقط سعی کردم عکساشو نبینم حتی وقتی حرفی ازش به میان میاد موضوع رو عوض کنم ولی روزی نیست بش فکر نکنم و حتی روزی چند بار یادم میفته انگار تا حالا جدی نگرفتم و تازه دارم به عمق فاجعه پی میبرم که اره بابام فوت کرده . دو ماهیه دلشوره و اضطراب و گیجی و سوت در گوشام داره شدید اذیتم میکنه . چیکار کنم
سلام پسری دارم که ۲۷ ماه پیش نامزدش فوت کرد، الان بعد از گذشت این مدت، انگیزه و امیدواری قبلی رو نداره. پیش روانشناس هم بردم ولی تاثیری نداشت. تصمیم گرفته تا آخر همر ازدواج نکنه. برای بازگشت انگیزه و امید به زندگیش چکاری می تونم بکنم؟
سلام مطالبتان خیلی خوب بود ولی یکی از اشنا های من مادرش رو از دست داده و من چطوری میتونم حال اون رو بهتر کنم اگه درباره این هم راه کار بدید ممنون میشم
مادرم رو طه هفتس به طور خیلی ناگهانی از دست دادم نمیتونم باور کنم دیگ نیس حس میکنم دارم دیوانه میشم. خودم رو سرگرم کار میکنم اما بازم احساس بی قراری دارم.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اوقات فراغت و رفتارهای اجتماعی : اوقات فراغت، مناسب ترین و مطلوب ترین موقعیت برای اندیشه و تفکر خلاق و تبلور رفتارهای مطلوب و خوشایند فردی و اجتماعی است. بدون تردید، هدایت فکری و حمایت مستمر و موثر کودکان، نوجوانان و جوانان در اوقات فراغت، به ویژه در تعطیلات نسبتا طولانی تابستان، نه تنها آسیب […]
کودکان و پیوندهای عاطفی : برای همه ی انسان ها در گستره ی حیات به خصوص برای کودکان پیش دبستانی، پیوندها و ارتباطات عاطفی از اساسی ترین نیازهاست. در واقع رشد مطلوب ذهنی، شناختی و اجتماعی کودکان به طور قابل توجهی در گرو تامین بایسته و شایسته نیازهای عاطفی و دلبستگی امن آنها به والدین […]
تمرین تکنیکهای مایندفولنس: هنگام غذا خوردن، مایندفول باشید. این روش به شما حتی کمک می کند تا وزن خود را کم کنید به این طریق که سرعت غذا خوردن شما کاهش می یابد و شما واقعا از غذا خوردن لذت می برید. شما حتی می توانید مایند فول غذا خوردن را با یک تکه کوچک […]
پاسخ گویی به سوال ها و مشکلات در زمینه روانشناسی
برای ورود اینجا کلیک کنید
0