اگر به تازگي ناکامي در عشق را تجربه کرده باشيد، شدت ناراحتي و ميزان هيجانات منفي در شما بسيار شديدتر است و حتي شايد هنوز دچار شوک هستيد و پذيرفتن واقعيت برايتان مشکل است.
کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
شکست عشقی از مسائل ناگواری است که ممکن است برای هر زن و مردی رخ دهد. عشق یک طرفه، شتاب زدگی قبل از وارد شدن به روابط عاشقانه، فرار از تنهایی و غیره همگی از عوامل شکست عشقی می باشد که ممکن است قبل یا بعد از ازدواج دختر و پسر اتفاق بیفتد.
فراگیر شدن این مسئله در شبکه های اجتماعی با مشاهده انواع عکس نوشته غمگین در پروفایل افراد کاملا محسوس است. این افراد سعی می کنند با استفاده از پست ها و عکس نوشته عاشقانه غمگین یا تیکه دار اندوه خود را کاهش داده یا به طور غیرمستقیم پیام خاصی را به طرف مقابل انتقال دهند.
اگر چه آثار شکست عشقی در زندگی افراد مختلف، متفاوت است اما اکثر آن ها حس می کنند دنیا به پایان رسیده، دست از علایق خود می کشند، نسبت به کار یا تحصیل بی تفاوت می شوند، از دوستان و خانواده گوشه گیری و خود را در افسردگی غرق می کنند.
آیا شما هم از جمله افرادی هستید که اخیرا به رابطه عاطفی خود پایان داده یا عشق تان شما را ترک کرده است؟ بدون شک دوران سختی را می گذرانید اما با گذشت زمان و کمی تلاش، می توانید بر غم و اندوه غلبه کرده و از زندگی لذت ببرید.
اولین چیزی که بعد از جدایی، افراد به آن تاکید میکنند، «فراموش کردن» است. اما واقعیت این است که در روان ما چیزی به عنوان فراموش کردن وجود ندارد. در واقع ناخودآگاه ما، مسئولیت افکار و خاطراتی که به گمان خودمان فراموششان میکنیم را برعهده میگیرد و آنها را در خود نگه میدارد. پس اگر میخواهید دوری از او شما را آزار ندهد، به «فراموش کردن» رو نیاورید. چرا که تلاش برای از بین بردن موضوعات به خصوص موضوعات ناراحت کننده تنها به انکار و سرکوبی منجر میشود و میتواند تا پایان عمر ما را آزار دهد.چگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
نکاتی که کمک می کند تا با کمترین آسیبی این دوره را پشت سر بگذارید:
قبل از اینکه ژست انسانی قوی را به خود بگیرید و ادعا کنید که نمیگذارید احساسات بر شما غلبه کنند، فراموش نکنید که هر چه بیشتر احساسات خود را انکار کنید، کمتر از آنها رها میشوید. راه سالمتر، عاقلانهتر و مسئولانهتر این است که در مورد احساساتِ همواره درحال تغییرتان صداقت داشته باشید (ابراز احساسات). یکی از راههای کنار آمدن با شکست عشقی این است که دلشکستگی خود را بپذیرید و فراموش نکنید که گریه کردن به درمان قلب شکسته و فراموش کردن شکست عشقی کمک میکند.
اگر سوگواری شما برای این از دست دادن بیش از اندازه طول کشیده است، باید به دنبال دلیل این اتفاق در خودتان بگردید. آن فرد چه ویژگیهایی داشت که نمیتوانید از او بگذرید و در آن رابطه چه چیزهایی را به دست میآوردید که نمیتوانید از آنها بگذرید؟ در هر رابطهای احتمال از دست رفتن هم هست. اما اگر شما یک نفر را نمیتوانید فراموش کنید و خاطراتش را رها کنید باید برای خودتان به دنبال دلیل این اتفاق بگردید. احتمالا در این رابطه نیازی از شما ارضا میشده و تا به دنبال راهی تازه برای پاسخگویی به آن نیاز نگردید، نمیتوانید برای زندگیتان قدم تازهای بردارید.
حتما بخوانید : علائم افسردگی – ۱۰ نشانه که نباید از کنار آنها ساده گذشت
بعد از شناختن نیازهایی که در آن رابطه ارضا میشديد، باید به دنبال راهی دیگر برای برطرف کردن آن نیازها بگردید. اگر آن نیازها واقعی بوده است، باید در جای دیگری راهی برای پاسخ گفتن به آنها را جستوجو کنید و اگر کاذب بوده است، باید در خودتان دلیل این نیازهای غیرمنطقی و تغيير را جستوجو کنید.
گاهی در کنار آمدن با شکست عشقی خود خوب پیش رفتهاید، برای مدتی دیگر به آن فکر نکردهاید و در مورد شور و عشق گذشتهتان احساس غم و اندوه ندارید، ولی نگاهی سریع به حساب کاربری طرف مقابل در رسانههای اجتماعی شما را ماهها به عقب برمیگرداند. با دیدن حساب او فورا احساس ناراحتی میکنید یا به خودتان میگویید که او شادتر از شماست یا توانسته فرد دیگری را پیدا کند. اگر چه این ممکن است درست باشد، ولی نباید به چیزهایی که در رسانههای اجتماعی میبینید اعتماد کنید؛ بهعلاوه، این مسئله نباید برای شما اهمیتی داشته باشد. شما تنها زمانی واقعا به رابطهی قبلیتان پایان میدهید و شکست عشقی خود را فراموش میکنید که تمام ارتباطهایتان با او را در تمام جنبهها، ازجمله رسانههای دیجیتالی قطع کنید.
رسانههای اجتماعی نادیده گرفتن رابطهی عاشقانهی قبلی را بسیار دشوار کردهاند. بنابراین اولین چیزی که تی اونی کولمن (رواندرمانگر و مربی روابط) توصیه میکند، حذف کردن طرف مقابل از فهرست دوستان و تماسها، دستکم تا زمانی است که او را فراموش کرده یا پذیرفتهاید که صفحهی او را بررسی نکنید. «بهعلاوه، باید مراقب صفحات یا پستهای دوستان مشترکتان نیز باشید، چون ممکن است که در این صفحهها تصاویری از شریک سابقتان را ببینید، از خبرهای مربوط به او مطلع شوید یا از رابطهی عاشقانهی جدید او باخبر شوید.»
حتما بخوانید: نقش دارو در جلوگیری از افسردگی و استرس پس از سانحه
گاهی به این دلیل نمیتوانید همسر قبلیتان را فراموش کنید که او هنوز هم بهترین دوست شماست یا هنوز هم همیشه در فکرش هستید. شما نباید همچنان با او وقت بگذرانید و دوست باشید. مثلا وقتی برنامهی مورد علاقهاش در تلویزیون پخش میشود، برایش پیامک نفرستید. راحتترین و سالمترین راه برای فراموش کردن یک فرد این است که مرزهای مشخصی را با او ایجاد کنید. گرچه درست است “هر که از دیده برود لزوما از دل نمیرود”، ایجاد فاصلهای آگاهانه و تعمدی میان شما، بدون شک فرایند کنار آمدن با شکست عشقی و فراموش کردن طرف مقابل را سادهتر میکند.
برای اینکه به سرعت کسی را فراموش کنید، تمام چیزهایی که او را به یاد شما میاندازد، دور بریزید. مجلهها و مسواک او را که هنوز در گوشهوکنار خانهتان مانده دور بریزید. از او نخواهید که وسایلتان را به شما برگرداند. از تشویق کردن تیم او دست بردارید. لباسها و وسایل او را در خانه نگه ندارید. گریه کنید و بدون وجود هر چیزی که شما را به یاد گذشته میاندازد، دوباره از نو شروع کنید. هر چیزی مانند هدیهها و یادگاریهای کوچک و ارزانقیمت، کارتپستالها یا نامهها و حتی لباسهایی که زمانی به او تعلق داشتهاند، باید دور ریخته شوند. کولمن میگوید: «همهی اینها یادگاریهایی هستند که احساساتی شدید و خاطراتی را در ذهنتان ایجاد میکنند که منتهی به عقدههای روحی میشوند.»
اگر میپرسید که چطور میتوانید شکست عشقی خود را فراموش کنید، یکی از مهمترین گامهایی که باید بردارید، پذیرش تصمیمِ گرفته شده است. فرقی نمیکند که شما جدایی را انتخاب کردهاید یا او، در هر صورت نباید تصمیمی را که گرفته شده، تجزیهوتحلیل و ارزیابی کنید. دیگر لحظهبهلحظهی رابطهتان را ارزیابی و نقد نکنید و فکرتان را به کارهایی که میتوانستید یا باید انجام میدادید، مشغول نکنید. دیگر به دنبال دلیل و توضیح نباشید و یاد بگیرید که قطعیت جدایی خود را بپذیرید.
هیچ چیزی مانند ورزش کردن ذهن تان را از مشکلات دور نمی کند. (حتی اگر هر قدمی که می دوید بگویید “من از ورزش متنفرم, من از ورزش متنفرم.”) هر موقع بعد از ظهر که از سر کار به خانه بر گشتید برای پیاده روی یا ورزش بیرون بروید. یا قبل از اینکه صبح ها به سر کار بروید باشگاه بروید. اگر باشگاه بروید, بدنتان خوش فرم تر می شود, و شانس اینکه با فرد جدیدی آشنا بشوید بالاتر می رود (البته وقتیکه کاملا دوباره آمادگی اش را داشتید)!کیسه بوکس باشگاه را بهیاد میآورید؟ بهتر است از آن استفاده کنید. این که روزها روی تخت بخوابید، فقط باعث میشود که از خودتان نفرت داشته باشید. اجازه ندهید که این جدایی، سستی و تنبلی شما را توجیه کند. با انجام فعالیتهای فیزیکی، افکار ناخوشایند را دور بریزید. برای نمونه، به گروه فعالی بپیوندید، در تیم ورزشی عضو شوید یا در پارک نزدیک خانهتان بسکتبال بازی کنید. حتی پیاده روی هم برای جسم و روحتان خوب است. وقتی فکرتان درگیر و قلبتان خسته است، کمی هوای تازه میتواند اثر زیادی داشته باشد.
حالا که مجرد هستید، از زمان و آزادی بیشتری که این موقعیت برایتان ایجاد کرده، استفاده کنید. از زمانی که با نامزدتان بودهاید، چه چیزهایی را از دست دادهاید؟ با دوستانتان بیرون بروید، در کلاسی شرکت کنید، وقت بیشتری را با خانوادهتان بگذرانید و از انجام کارهایی که قبلا نمیتوانستید انجام بدهید، لذت ببرید. یکی از راهحلهای تأثیرگذار فراموش کردن شکست عشقی این است که شادی و خوشبختی را در حوزههای دیگری جستوجو کنید. به فصل جدید زندگیتان به چشم شروع تازهای نگاه کنید. نظم و ترتیبی به زندگیتان بدهید. خودتان را رها کنید. به رؤیاها، اولویتها و مواردی که همیشه آرزوی انجامشان را داشتهاید فکر کنید و آنها را دنبال کنید.
به این دلیل که با شریک زندگی سابق تان زیاد وقت صرف می کردید, ممکن است علاقمندی تان به حاشیه رفته باشد. می توانید شب ها در رختخواب بجای صحبت هایی که با شریک زندگی سابق تان داشتید کتاب خواندن را جایگزین کنید. از این فرصت برای کشف علاقه مندی هایتان و تبدیل شدن به کسی که قبلا بودید استفاده کنید.
البته ممکن است که این مورد، ناخوشایند و بیرحمانه بهنظر برسد، ولی اگر میخواهید فقط یکی از روشهای فهرست شده در اینجا را انجام بدهید، آن یک روش حتما همین مورد باشد. وقتی خاطرات در سرتان میچرخند، همهچیز گیجکننده میشود. وقتی احساساتی میشوید و به رابطهی قدیمیتان حالتی رؤیایی و آرمانگرایانه میدهید، بسیاری از خاطرات مهم را نادیده میگیرید. ولی اگر فهرستی از حقایق را بنویسید، شامل چیزهایی که گفته است یا رفتارهایی که با شما داشته است، به جایی میرسید که با خودتان فکر کنید، چرا در مورد کسی که چنین رفتارهای وحشتناکی با من داشته اینطور رمانتیک فکر میکنم؟
صرفنظر از اینکه در رابطه تان چه اتفاقی افتاده است, هیچ کینه ای در دلتان نگه ندارید. همه ما اشتباه می کنیم, و وقتیکه شدت این احساسات خیلی زیاد است, افراد صدمه می بینند. نفرتی نسبت به طرف مقابل در دلتان نگه ندارید و از بدی های شریک سابق زندگی تان با دیگران صحبت نکنید. دیگر هیچ موقع اجازه ندهید شریک سابق زندگی تان بروی شما اینچنین تاثیر داشته باشد. اجازه بدهید تا این احساسات منفی از بین بروند و در عوض فرصت عشق در آینده و شادی را در آغوش بگیرید.
مجسم کردن رابطهی مردهی خود، تاکتیکی برای فراموش کردن شکست عشقی است. تمرینهای تجسم یا حتی آویزان کردن تصاویر به برانگیختن تلنگری ذهنی که موجب ایجاد انگیزه برای تغییر میشود، کمک کند. میتوانید تابوتی را مجسم کنید که درون قبری گذاشته میشود و به خودتان بگویید که رابطهی قدیمیتان داخل آن تابوت قرار دارد. یا تصویر نعشکش یا اسکلت را در دفتر کار یا کنار تختخوابتان آویزان کنید. قراردادن این نمادها در اطرافتان باعث ایجاد انگیزه برای تغییر میشود.
با برقراری ارتباط با دوستان و برگشتن به جمعهای اجتماعیتان راحتتر میتوانید رابطهی قدیمیتان را فراموش کنید. دوباره با دوستانتان تماس بگیرید و برنامههایی با آنها بریزید؛ حتی اگر تمایلی ندارید که با آنها جایی بروید. با انجام این کار فرصتی پیدا میکنید که دوباره با دوستان صمیمیتان وقت بگذرانید، کمی شاد باشید و احساس کنید که طبیعی و عادیتر شدهاید. وقتی احساس خیلی بدی دارید، دوستانتان میتوانند حمایتگر شما باشند. همچنین میتوانید هر چقدر که میخواهید درمورد جزئیات رابطه و جداییتان با آنها صحبت کنید و از بازخوردها و نظرات آنها استفاده کنید. براون میگوید: «از دوستانتان بخواهید شما را تشویق کنند که بر زخمهایتان غلبه کنید و برای شروع دوباره زندگی گامهایی بردارید.»
دقیقا به همان سادگی که خودتان را بواسطه یک رابطه شکست خورده از دست دادید, خیلی راحت است که ارتباط تان را با دوستانتان هم از دست بدهید. زن و شوهر بودن یعنی اینکه زمان زیادی را با هم سپری می کنید, و هر چقدر با شریک زندگی لذت بیشتری ببرید ممکن است زمان کمتری را با دوستانتان سپری کنید. مجرد بودن هم به این معناست که می توانید اوقات بیشتری را با دوستانتان سپری کنید. از این فرصت پیش آمده برای بدگویی از شریک زندگی سابق تان استفاده نکنید, یا حتی از زمان رابطه و یا جدایی تان هم حرفی نزنید. از این زمان برای تعامل سازنده و لذت بردن استفاده بکنید.
وقتی احساس خیلی بدی دارید، یکی از بهترین کارهایی که میتوانید انجام بدهید این است که برای بهبود سلامتی روحی و جسمی خود تلاش کنید. رژیم غذایی سالم و جدیدی را شروع کنید تا احساس بهتری در مورد سلامتیتان داشته باشید. در کلاسهای جدیدی در دانشگاهتان شرکت کنید تا بتوانید افراد جدیدی را ملاقات کنید و افق دیدتان را گستردهتر کنید. به سفر بروید. کارهایی را انجام بدهید که باعث میشود احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید. فعال بودن، روش بسیار خوبی برای سرعت بخشیدن به ایجاد و تقویت عزت نفس و نیز افزایش اعتماد به نفس دوباره است. با داشتن چشماندازی جدید، ادامهی حرکت بسیار آسانتر میشود.
چیز عجیبی نیست که ماهیت فردی تان را در یک رابطه از دست بدهید, وقتیکه بجای “من” باید “ما” باشید. این نوع فروپاشی یعنی اینکه باید زمان کافی بدهید تا خودتان را مجددا پیدا کنید. شوی تلویزیونی مورد علاقه تان را نگاه کنید, غذای مورد علاقه تان که شریک زندگی سابق تان بدش می آمد درست کنید. این نوع وقت گذراندن بهترین فرصت است که خود قبلی تان را کم کم یادتان بیاید, با در کنار شریک زندگی سابق تان بودن چه شخصیتی داشتید, می خواهید در آینده چه کسی بشوید. حالا دیگر مجرد هستید و دارید یک رابطه شکست خورده را پشت سر می گذارید؛ این تمام چیزی است که در مورد شما وجود دارد!
به قول معروف: «وقتی دری بسته میشود، در دیگری باز میشود.» معمولا این گفتههای کلیشهای کمک زیادی به درمان قلبی مجروح نمیکنند، ولی این یکی میتواند مفید باشد. حتی اگر فرد عزیزی را از دست دادهاید، شاید فرد دیگری که حتی ممکن است بیشتر از او برای شما مناسب باشد، درست در اطرافتان باشد. درست است، شاید فرد سابق زندگی شما فوقالعاده بوده است، ولی شاید کسی که در آینده وارد زندگیتان خواهد شد، حتی از او هم عالیتر باشد. به جای اینکه در مورد گذشتهتان افسوس بخورید، وقت زیادی را برای رؤیاپردازی در مورد آنچه پیش رویتان قرار دارد، صرف کنید. گذشتن و فراموش کردن رابطهای قدیمی، آسان نیست.
فراموش کردن گذشته به این معنی است که باید قلبتان را به روی فرد تازهای باز کنید. باید در هر لحظهای، انتظار پیدا کردن عشقی جدید را داشته باشید. به جلو پیش رفتن و پیشبینی کردن آینده باعث میشود که نگاه به گذشته و افسوس خوردن را کنار بگذارید. رابطهی عاشقانه میتواند در هر جایی و هر زمانی ظاهر شود. وظیفهی شما این است که وقتی با آن مواجه میشوید، خوشحال و آماده باشید، نه اینکه همچنان در گذشتهتان گیر کرده باشید.
میدانم که این مورد نسبتا ساده به نظر میرسد، ولی توجه به آن بسیار مهم است. دکتر گری براون، متخصص روابط عاطفی میگوید: «بهترین راه برای فراموش کردن این است که تمام راههای تماس، از جمله ملاقاتهای شخصی را حذف کنید.» یعنی به فکر مشاجره و درگیری در کافیشاپ یا باشگاه ورزشی محل زندگیتان نباشید. اگر هنوز هم در مکانهایی او را ملاقات میکنید، شاید لازم باشد که برنامههایتان را تغییر بدهید.چگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
تصور کنید که وقتی از غصه خوردن برای از دست دادن همسر سابقتان دست بردارید، زندگیتان چقدر خوب خواهد شد. دکتر گری براون میگوید: «هرچه جزئیات بیشتری را مجسم کنید، احتمال اینکه به رؤیای جدیدتان جان ببخشید نیز بیشتر خواهد بود.» اگر برایتان مفید است، جایی را به تابلوی آرزوهایتان اختصاص دهید، یعنی مثلا روی قسمتی از یک دیوار، عکسها و نوشتههایی قرار دهید که رویاها و آرزوهای شما را توصیف میکنند.
این یکی بسیار مهم است. قانون تماس نگرفتن را شروع کنید و تا زمانیکه از غصه خوردن دست برداشتهاید و به جایی رسیدهاید که پذیرفتهاید همه چیز تمام شده است، آن را ادامه بدهید. کولمن میگوید: «تا زمانیکه پیش خود استدلال میکنید که احتمال کمی وجود دارد که همسر سابقتان هنوز هم نسبت به شما احساسی داشته باشد، نگران این باشد که چه کار میکنید یا بخواهد بداند که در زندگیتان چه میگذرد، نمیتوانید چرخهی دلمشغولی و همیشه فکر کردن به او را قطع کنید.»
آمیکا گربر، متخصص روابط بلندمدت، برای وبسایت TruthFinder توضیح میدهد: وقتی با جدایی سختی روبهرو هستید، حس میکنید جایی که در آن زندگی میکنید، یادآوری همیشگی و ثابتی از رابطهای است که از دست دادهاید. «گاهی بهترین راه برای رهایی از عادتی آزاردهنده (ترک عادت بد) این است که چیزی بهشدت متفاوت را امتحان کنید. به سفری که همیشه آرزویش را داشتهاید بروید. برای همراهی با خود بهترین دوستانتان را دعوت کنید یا بهتر از آن، به تنهایی سفر کنید. هیچ چیزی آزادتر و رهاتر از سفر کردن به تنهایی نیست و باعث میشود به یاد بیاورید که مجرد بودن چه حس خوبی دارد.»
گربر میگوید اگر با شریک سابقتان در یک جا زندگی میکردید، هر چیزی در خانهتان شما را به یاد او میاندازد و فراموش کردن او سخت است. «اگر مدت قرارداد اجارهتان تقریبا تمام شده است، به فکر نقلمکان به محلهی جدیدی در شهرتان باشید تا شروع تازهای داشته باشید. یا دستکم بعضی از اسباب و لوازم خانه را جابهجا و دیوارها را رنگ کنید.»
صحبت کردن با فردی متخصص میتواند کمک زیادی به شما بکند. براون میگوید، اگر ماهها گذشته است و شما هنوز هم به او فکر میکنید تا جایی که نمیتوانید به خوبی در اجتماع، خانه، محل کار و احتمالا دانشگاه عمل کنید، شاید وقت آن رسیده است که به فردی متخصص مراجعه کنید. کمک گرفتن از متخصصان هیچ اشکالی ندارد. تنها چیزی که اهمیت دارد این است که از فکر کردن و وابستگی به شریک سابقتان دست بردارید.
گرچه ممکن است فکر کنید که دنیا به پایان رسیده و هرگز نمیتوانید شریک سابقتان را فراموش کنید، ولی اشتباه میکنید. گربر توصیه میکند که فهرستی از کارهایی را که دوست دارید و آرامتان میکند تهیه کنید و آنها را انجام بدهید. او میگوید: «بیشتر مردم چند بار ازدواج میکنند، روابط فراوانی را تجربه میکنند و بارها عاشق میشوند. پایان رابطه عاطفی شما به این معنی نیست که دنیا هم بهپایان رسیده است.
این واقعیت را فراموش نکنید که ما قرار است در جریان زندگیمان خیلی افراد را از دست بدهیم. انسان از زمانی که به دنیا میآید تا زمانی که از دنیا میرود، قرار است بسیاری از نزدیکانش را از دست بدهد و روند طبیعی زندگی است. اما اگر این روند، شما را بیش از اندازه عذاب میدهد، باید از خود بپرسید «چرا من نمیتوانم این از دست دادن را فراموش کنم و از سوگواری بیرون بیایم؟» طبیعی است که شما تا مدتی برای این فقدان ناراحت و پریشان باشید اما سوگواری طولانی مدت، آرام آرام تبدیل به افسردگی میشود و همه زندگی شما را در بر میگیرد.
این نکته از همه نکات مهم تر است. شاید رابطه تان به پایان رسیده باشد, اما بخاطر این امر بازنده محسوب نمی شوید. هر کسی داستانی برای روابط شکست خورده اش دارد, و همه این مرحله را پشت سر گذاشته اند. فقط به یاد داشته باشید که شما یک فرد منحصر بفرد و شگفت انگیز هستید. یک رابطه نمی تواند خدشه ای به این امر وارد کند, انسان های زیادی بیرون هستند که دلشان می خواهد با فردی مثل شما ارتباط برقرار کنند. برای این فرصت پیش آمده هیجان زده داشته باشید!
منبع: پارسینه | چطور
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
جامعه سلامت پایگاهی از مطالب مفید است که با نگاه به نیاز مخاطبین تولید و یا از منابع معتبر گردآوری شدهاند. جامعه سلامت با هدف ارتقا دانش عمومی و با تمرکز بر مواردی که به سلامت جسم و روح افراد مرتبط است میکوشد تا به سهم خود و به عنوان یک رسانه در مسیر ارتقا جامعه حرکت نماید. افزایش آگاهی، راهنمایی و سنجش چرخهایست که با کمک شما مخاطبین تکمیل خواهد شد.
توجه: مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست.
توجه: استفاده از مطالب سایت به هر شکل و در هر فرمتی مجاز نمی باشد و شامل پیگرد قانونی خواهد شد.
ضمن تقدیر از همراهی شما مخاطب گرامی، خواهشمند است تمامی سوالات خود را در سایت و در بخش نظرات مطالب مطرح فرمایید. لطفا از راههای ارتباطی ذیل تنها برای مباحث بازرگانی استفاده نمایید.
شما میتوانید برای درج هر نوع آگهی تبلیغاتی از جمله تبلیغات بنری، رپورتاژ آگهی و یا ثبت دفاتر مشاوره در سایت از طریق راههای زیر با ما در ارتباط باشید.
تلفن تبلیغات (لطفا تنها در واتساپ پیام ارسال بفرمایید): ۰۹۳۳۲۰۱۰۰۶۱
درمان شکست عشقی از چه راهی امکان پذیر است؟ عشق یکی از عمیقترین احساسات بشری است که میتواند مجموعهای از احساسات و هیجانات قوی دیگر را برای فرد به همراه داشته باشد. هرچقدر این احساس عمیقتر شود شکست خوردن در آن نیز منجر به رنج شدیدتری خواهد شد. در این شرایط اگر فکری به حال خود نکنید ممکن است مشکلات روحی و عاطفی بسیاری سراغ شما بیایند و غم از دست دادن رابطه برای شما منجر به افسردگی و اضطراب مزمن شود. برای اینکه بتوانید از پس این مرحله دشوار (شکست عشقی) از زندگی خود بربیایید نیاز به کمک و درمان دارید. برای آگاهی از روشهای درمان شکست عشقی تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
چرا بعضی ها بیتفاوت به زندگیشان ادامه میدهند و بعضی ها تا پای مرگ هم جلو می روند؟ شما دوست دارید پس از یک شکست عشقی جزء کدام دسته باشید؟ درست است که شما همین چند ماه یا چند سال پیش عاشق شده اید اما ذهنیت شما از عاطفه، محبت و دلبستگی سال ها قبل شکل گرفته است؛ یعنی از اولین باری که مادر تان شما را در آغوش گرفت. کسانی که مادرشان را از دست دادهاند، شکست های عشقی وحشتناک تری را تجربه می کنند.
البته منظور ما در اینجا از دست دادن فیزیکی نیست. کسانی که به هر دلیلی، داشتن رابطه عاطفی و مادرانه با مادر خود را از دست میدهند، همیشه به دنبال یک مادر جایگزین میگردند. تصور کنید که دومین مادرتان هم به شما بی رحمی کند. معلوم است که شما این دنیا را جای وحشتناکی خواهید دید؛ جایی که به وجود آمده تا شما چیزهایی را از دست بدهید.چگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
البته عکس این قضیه نیز صادق است. کسانی که دائما مورد توجه والدین خود بوده اند و وابستگی زیادی به آن ها دارند نیز سخت میتوانند «نه» را قبول کنند بنابراین با توجه به شرایطی که شما در آن تربیت شده اید می توانید عکس العمل های متفاوتی از خود بروز دهید. البته این ها همه ماجرا نیستند بلکه عوامل فردی و محیطی گوناگونی در این امر تاثیر گذار هستند که تعیین نقش هریک از آن ها به ارزیابی دقیق یک روان درمانگر نیاز دارد.
برای آشنایی با اختلال شخصیت وابسته کلیک کنید.
جواب این سوال هم می تواند مثبت باشد و هم منفی. در بسیاری از افراد روند کنار آمدن با شکست عشقی به طور طبیعی تا 6 ماه طول می کشد و پس از این مدت، آن ها به پذیرش این مسئله می رسند و می توانند عملکرد عادی زندگی خود را از سر بگیرند. اما در برخی دیگر غم و اندوه رابطه از دست رفته هم چنان باقی می ماند و هرچه می گذرد فرد بیشتر در خاطرات خود غرق می شود. در این شرایط افسردگی به شکست عشقی اضافه می شود و اوضاع را پیچیده تر خواهد کرد. به همین خاطر بهتر است از همان ابتدا که با شکست عشقی مواجه شدید با یک درمانگر در ارتباط باشید تا بتوانید اوضاع روانی خود را تحت کنترل بگیرید.
برای آگاهی از اختلال افسردگی و علائم افسردگی در خود یا اطرافیانتان کلیک کنید.
گاهی اوقات رابطه عاطفی با اتفاق های ناخوشایندی به پایان می رسد. اتفاقاتی نظیر خیانت و دروغگویی علاوه بر احساس شکست، خشم و نفرت زیادی را به همراه می آورد. در این شرایط اگر می خواهید دچار آسیب های دراز مدت روحی نشوید باید به یک سری از خصایل دست پیدا کنید. بدون داشتن این خصوصیات درمان شکست عشقی برایتان دشوار خواهد بود. مهم ترین نکته ای که باید بدانید و به کار ببندید توانایی بخشش است. شما باید توانایی بخشیدن را داشته باشید.
این بخشش تنها کلماتی که بر زبان جاری می شوند و یا از ذهن می گذرند نیست. این یک فرآیند عمیق عاطفی ست. باید بتوانید با تمام وجود شریک عاطفی پیشین خود را ببخشید. بخشش یک نکته بسیار کلیدی در درمان شکست عشقی است، اما چرا این امر تا به این اندازه اهمیت دارد؟ زیرا که با این بخشش قبل از هر چیز خود را به آرامش رسانده اید. ممکن است بگویید آخر چگونه؟ هرگز امکان ندارد بتوانم او را ببخشم، پاسخ ما به شما این ست که بدون بخشش شکست عشقی هرگز به آرامش نخواهید رسید.
همچنین قرار نیست شما همیشه یک بازنده باشید، بلکه باید به خود فرصت دوباره ای برای شروع رابطه ای جدید بدهید. پس حتما از کمک های متخصصان روانشناسی برای شروع دوباره استفاده کنید. جهت آمادگی برای شروع رابطه بعد از شکست عشقی کلیک کنید.
برای درمان شکست عشقی باید از چهار مرحله روانشناختی عبور کنیم بدون عبور از این مراحل هرگز به درمان حقیقی یک شکست عشقی نمیرسیم. این مراحل عبارتند از شوک، انکار، باز آفرینی و استقلال عاطفی. روزی بدون هیچ مقدمه قبلی شریک عاطفی شما به نزدتان میآید و اعلام میکند قصد دارد شما را ترک کند، درست است که این اواخر اوضاع رابطهتان زیاد خوب پیش نمیرفت اما هرگز تصور نمیکردید چنین اتفاقی بیفتد در این شرایط ابتدا دچار شوک میشوید.
مرحله دوم شکست عشقی انکار است در این زمان هر دو طرف رابطه چه آن کس که رابطه را ترک میکند و چه آن کس که طرد میشود سعی دارند حقیقت را کتمان کنند، آنان همچنان با یکدیگر تماس میگیرند و نمیخواهند بپذیرند که رابطه برای همیشه به پایان رسیده است.
پس از آن نوبت به مرحله باز آفرینی میرسد. شما از کسی که مدتها دوستش داشتید جدا میشوید، اکنون در یافتن معنی و مفهوم زندگی دچار مشکل هستید، برنامهای برای انجام ندارید، روزی در کلاس موسیقی ثبت نام میکنید و روزی دیگر به باشگاه ورزشی میروید. همه این کارها برای این است که در آخر بتوانید بدون رابطه نیز به معنایی برای وجود خویش دست پیدا کنید. اگر بتوانید این مرحله از شکست عشقی را با موفقیت پشت سر بگذارید؛ وارد مرحله استقلال عاطفی میشوید. برای اطلاع از زمان و مراحل شکست عشقی کلیک کنید.
طی کردن مراحل شکست عشقی زمانبر است و ممکن است چالش های زیادی را برای شما به وجود آورد. به همین خاطر لازم است که همواره با یک روان شناس در ارتباط باشید تا خودتان را بهتر محک بزنید و ببینید چقدر در جهت مثبت قدم برداشته اید. هم چنین در طی این جلسات درمانگر با بررسی تعارضات و مشکلات شخصیتی شما به درمان آنها کمک خواهد کرد که در آینده و روابط بعدی زندگی خود احتمال دچار شدن به شکست عشقی را تا حد زیادی کاهش دهید. برای کسب آگاهی درباره روش های فراموش کردن عشق از دست رفته کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه شکست عشقی و درمان شکست عشقی می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.
هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…
با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…
© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.
در شرایط سخت و بحرانی باید خودتان را پیدا کنید و با نگاه به آینده از موقعیت سخت فعلی رها شوید، شکست عشقی یکی از شرایط سختی است که میتواند زندگی شما را نابود سازد پس سعی کنید هرچه سریعتر راهی برای فراموش کردن آن بیابید.
اینکه فکر کنیم پایان هر ارتباطی به معنای بروز احساسات شدید و خشن است کاملا طرز فکر نادرستی است. راحت ترین روش برای غلبه کردن بر شکست عشقی از طریق فرآیندی زمانبر ایجاد می شود و برای رسیدن به چنین شرایطی باید کمی تلاش کنید.
پایان دادن به یک رابطه عاشقانه کار اسانی نیست. هیچ وقت نمی توانیم احساسی که نسبت به یک فرد داریم را یک شبه فراموش کنیم و او را برای همیشه از زندگی خود پاک نماییم.
همانند هر موقعیت دشواری که در زندگی رخ می دهد، پایان دادن به یک رابطه نیازمند پذیرش شرایط موجود و دست و پنجه نرم کردن با آن است. در این مقاله سعی می کنیم روش هایی را بیان کنیم که به شما کمک می کند رابطه قدیمی خود را کنار بگذارید و برای یک رابطه جدید و سالم خود را آماده کنید.چگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
ناراحتی و غمگین بودن بخش طبیعی این فرایند است اما سرزنش کردن خودتان برای اتفاقاتی که روی داده چیزی را عوض نمی کند. خود را از تجزیه و تحلیل های سنگین رها کنید و به فکر آینده باشید.
بعد از پایان دادن به یک رابطه بیشتر زنان خود را تجزیه و تحلیل می کنند و در نهایت به این نتیجه می رسند که خودشان مقصر چنین شرایطی هستند و حتما راهی را اشتباه رفته اند. بله ممکن است در این شرایط شما هم مقصر باشید و کاری را نادرست انجام داده باشید.
ممکن است قبلا مشکلی ایجاد کرده باشید اما به خاطر داشته باشید که هیچ کس کامل و بی عیب و نقص نیست و هر کس عیب های خاص خود را دارد.
شما نیز از این قاعده مستثنی نیستید. تجزیه و تحلیلی که به نقد شدید خودتان منجر شود راه به جایی نخواهد برد. به جای اینکار، سعی کنید بر روی مسائل و اتفاقات خوب زندگی تمرکز کنید. دوستان خوب، شغل جذاب، سرگرمی های خوب و سازنده و خانواده خوبی که در کنارتان دارید.
زمانی که احساس کردید نیاز به تجزیه و تحلیل خودتان دارید کار را متوقف کنید و به این فکر کنید که شما در زندگی خودتان رویدادهای خوبی داشته اید و برای همه این رویدادها و اتفاقات خوب خدا را شکرگزار باشید. در این شرایط لازم نیست احساسات خود را انکار کنید بلکه از این احساسات برای رشد و پرورش خود استفاده نمایید.
چگونه شکست عشقی را از یاد ببریم؟
ممکن است به این فکر کنید که پایان دادن به چنین رابطه عاشقانه ای، بزرگ ترین اشتباهی است که در زندگی تان مرتکب شده اید. احساس می کنید اگر چنین کاری انجام نمی دادید قطعا چنین زجر و ناراحتی را متحمل نمی شدید. به خاطر داشته باشید که چنین طرز فکری، طرز فکر خلاقانه و پرباری نیست و نمی تواند مزیتی برایتان داشته باشد.
به جای داشتن چنین طرز فکرهایی به خودتان یادآوری کنید که انسان هستید و ممکن است هر اشتباهی را در زندگی خود مرتکب شوید. شما نیز همانند هر انسان دیگری احتمال اشتباه کردن دارید. به خودتان توضیح دهید که باید از اشتباهات موجود درس بگیرید و از طریق این یادگیری زندگی جذاب و زیبایی برای خود بسازید.
اگر می خواهید در اینده دوباره عاشق شوید باید خودتان و اشتباهاتی که مرتکب شده اید را ببخشید.
برای رسیدن به چنین شرایطی به زمان نیاز دارید پس اگر نتوانستید در عرض یکی دو روز خودتان را به خاطر اتفاقات رخ داده ببخشید، نباید زیاد نگران شوید و خودتان را سرزنش کنید. به خودتان زمان بدهید. خودتان را دوست داشته باشید. تنها در این شرایط است که می توانید برای یک عشق جدید آماده شوید.
زمانی که به گذشته بر می گردید و می بینید برای یک رابطه ناسالم دو سال زمان گذاشته اید ناراحت می شوید و با خودتان می گویید این رابطه چیزی جز اتلاف زمان نبوده است.
اما سوال اینجاست که آیا چنین طرز فکری می تواند درست باشد؟ در آن دو سالی که با فرد مورد نظر رابطه داشتید قطعا لحظات زیبایی را در کنار هم رقم زده اید. قطعا چیزهای جدیدی در مورد خودتان کشف کرده اید و در مورد سایر افراد و دنیای اطرافتان اطلاعات بیشتری کسب نموده اید.
حتما از لحظات سخت و دشوار زندگی به عنوان یک فرد کامل تر و بهتر بیرون آمده اید. می توانید بگویید همه این ها اتلاف زمان بوده است؟ سعی کنید دیدگاه خود را عوض کنید و با دیدگاه مثبت به رویدادهای زندگی نگاه کنید. به خاطر داشته باشید که هیچ اتلاف زمانی رخ نداده است.
ممکن است در هر حال حاضر ندانید که در کل این بازه زمانی چه درس هایی یاد گرفته اید اما با گذشت زمان متوجه این موضوع خواهید شد.
فراموش کردن شکست عشقی
روانشناسان بر این باورند که تقریبا 20 درصد افراد از ناراحتی و غمگین بودن پیچیده رنج می برند. این یک احساس مداوم و پایدار است که فرد ممکن است با آن دست و پنجه نرم کند.
مشکل اینجاست که این مورد یک رخداد بیولوژیکی است و دوست داشتن یک مرد ممکن است به خاطر ترکیبات شیمیایی رخ دهد که در مغز تولید می شود. این موضوع منجر به اتفاقات متعددی در زندگی می شود. در این شرایط ما تنها چیزی را از رابطه به خاطر می آوریم که خودمان ایجاد کرده ایم. ما رابطه خود را همانند یک رابطه ایده آل می بینیم.
واقعیت ممکن است کمی متفاوت از چنین طرز فکری باشد. نه شما کامل هستید و نه رابطه تان کامل بوده است. لحظات خوب را به خاطر داشته باشید و به لحظات بد هم فکر کنید. مهم نیست درک این واقعیت چقدر برایتان دشوار باشد.
افرادی هستند که نمی توانند تنها باشند و به همین خاطر از رابطه ای به رابطه دیگر می روند. اینگونه افراد زمانی که از یک رابطه جدا می شوند بلافاصله به سراغ رابطه دیگری می روند. نیازی به توضیح نیست که این رفتار می تواند یک رفتار خطرناک باشد.
در چنین شرایطی تنها اتفاقی که روی می دهد دور شدن شما از خودتان است. دانستن و پذیرفتن خودتان یکی از پیش نیازهای ضروری برای داشتن یک رابطه خوب، سالم و سازنده است.
به همین خاطر توصیه می شود بعد از قطع کردن رابطه خود با فردی که دوستش داشتید، به خودتان زمان کافی اختصاص دهید و با خود ارتباط برقرار نمایید.
زمانی که اینکار را انجام می دهید برای رابطه سالمی که می تواند دوام بیشتری داشته باشد آماده خواهید شد.
یکی از جنبه های اندوه جدایی، قدرت تغییر زندگی ِ از دست رفته است.
چند سال پس از طوفان کاترینا، اولیور بلانک، هنرمند، طراح و موسیقیدان، در نیواورلئان زندگی می کرد. در محله بی واتر، جایی که هنوز بقایایی از ویرانی طوفان باقی مانده بود، بلانک به خاطر می آورد که در کنار یک دیوار قدم زده و نوشته ای را بر روی دیوار دیده است. بر روی دیوار با خطی زیبا نوشته شده بود “به کسی که رفته است، چه می گویی؟” او این جمله را در دفترچه اش یادداشت کرد.
در سال 2014 بلانک به همراه Sarah Urist Green یک پروژه هنری تعاملی را ایجاد کرد. با یادآوری عباراتی که او روی دیوار دید، یک ایده به ذهنش خطور کرد. اینکه مردم تماس بگیرند و به این سوال جواب بدهند. “به کسی که رفته چه می خواهید بگویید؟”
بلانک انتظار دریافت صدها پیام را داشت اما از سراسر جهان هزاران پیام دریافت کرد. با شنیدن پیام های عاطفی مخاطبان، بلانک برای به اشتراک گذاشتن داستان های بیشترشان احساس مسئولیت کرد.
در ماه می، او پروژه هنری را به یک پادکست (یک تکنولوژی جدید مانند برنامه ای راديويی) تبدیل کرد، “کسی که رفته” و حتی برای همراهی هر قسمت موسیقی را ساخته بود.
در حالی که تماس گیرندگان پیام های احساسی در مورد انواع مختلف از دست دادن را بیان می کردند، غم اغلب آن ها را در حین مبارزه با نحوه خداحافظی با یک عشق گم شده فرا گرفته بود.
یکی از پیام ها به این صورت بود: “تو کسی بودی که دیگر رفته… مرد بی عیب و نقص من… و یک نفر باید بقیه عمرش را صرف نگاه کردن به چهره زیبای تو کند و این یک نفر من نخواهم بود.”
رفتن به واسطه یک جدایی و تمام شدن رابطه، می تواند دردناک باشد.
همانند آسیب های دیگر، مانند مرگ یکی از عزیزان، جدایی و تمام شدن رابطه می تواند موجب اندوه شدید و ماندگار شود.
اما چگونه ما برای این زیان ها سوگواری می کنیم، به خصوص زمانی که فرد ممکن است هنوز در رسانه های اجتماعی حضور داشته باشد یا با دوستان یا همکاران خود ارتباط داشته باشد؟
قبل از هر قسمت از پادکست، بلانک به این سوالات وجودی می پردازد. در قسمت دوم، او در مورد معنای وداع صحبت می کند و می گوید: ” تنها چیزی که تا به همیشه داریم خاطرات زمان با هم بودنمان است.” سپس اندوهش را با به اشتراک گذاری در مورد کسی که خیلی دوستش داشته و حالا رفته است، بازتاب می دهد.
سایت Healthline با بلانک نشستی داشت و از او سوال کرد که چگونه پادکست به روند اندوه تماس گیرندگان کمک می کند.چگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
همانند مرگ، ما می توانیم ماه ها، حتی سال ها، غم و اندوه آن جدایی را با خود به دوش بکشیم.
در قسمت سوم پادکست شریک احساسی من از من جدا شده است. کار روی پادکست ، تجربه آنچه را که من در حال انجام آن بودم را افزایش داد. من از دست دادنی عمیق را احساس کردم. آنچه به من کمک کرد ، شنیدن پیام هایی بود که تماس گیرندگان فرستاده بودند. این به من یادآوری کرد که دیگران چیزی شبیه به آن را تجربه کرده اند.
وقتی مردم درباره یک جدایی حرف می زنند، اغلب از همان زبان حرف زدن هنگام مرگ یک فرد، استفاده می کنند. من فکر می کنم این به این دلیل است که ما طیف نسبتا محدودی از کلمات را برای ارتباط در زمان از دست دادن فردی داریم. اما این پادکست ها نشان می دهد که حتی اگر افراد در هنگام جدایی عمیقا ناراحت باشد و احساس شکست کرده باشند، زنده مانده اند.
پیام یکی دیگر از مخاطبان به این صورت بود: هر شب تو در خواب من هستی و این جاییست که هرگز نمی خواهم بیدار شوم.
اغلب با جدایی و هنگامی که کسی می میرد، ما به دنبال بستن آن هستیم، چرا که با سوگ ناراحت هستیم. به این ترتیب از دست دادن ها شبیه همدیگرند.
ما در حال از دست دادن کسی هستیم که جای مهمی در زندگی ما داشته است. ما دیگر صبح ها که بلند شویم چهره آن شخص را در کنارمان نمی بینیم. ما دیگر نمی توانیم با او در لحظاتی از یک روز شلوغ صحبت کنیم.
سالگرد یک مفهوم جدید را به خود می گیرد و ممکن است دیگر هرگز به مکان هایی که قبلا با او رفته اید، نروید. اما با جدایی، رنج و عذاب می تواند به شکلی خاص بزرگ شود، چون شما می دانید که آن شخص هنوز یک جایی آن بیرون است. و می توانیم بر روی این موضوع متمرکز شویم که عشق از دست رفته ما چگونه اکنون بدون ما زندگی می کند.
یکی دیگر از مخاطبان گفته بود: “تو اولین و تنها کسی هستی که باهات رابطه عاشقانه داشتم، و می ترسم دیگر هرگز چنین احساسی را تجربه نکنم. مهم نیست چقدر سعی می کنم، من نمی توانم تو را از یاد ببرم”
یک متخصص درمانگر یک بار به من توصیه کرد که رسانه های اجتماعی فردی که از او جدا شده ام را چک نکنم.
حتی زمانی که یک رابطه پایان می یابد، چه یک دوستی دور باشد و چه یک مشارکت نزدیک، جای پای دیجیتالی باقی می ماند. دورادور او را در دنیای مجازی دنبال می کنیم. با این حال، تنها یک نگاه مختصر از زندگی آن ها را می بینیم. از آن نگاه اجمالی ما فانتزی های ذهنمی مان را می بافیم و باور داریم که روایات ما درست هستند.
پیام یکی دیگر از مخاطبان به این صورت بوده است: “یک سال است که رفته ای و من نمی توانم خودم را با کسی دیگر ببینم. من معتقدم که عشق یه بار در طول زندگی اتفاق می افتد و وقتی که تمام شود، به معنای واقعی تمام شده است. می خواهم از تو متنفر باشم که این کار را با من انجام داده ای، اما نمی توانم.”
“کسی که رفته” می تواند نوعی تخلیه هیجانی برای گویندگان و شنوندگان باشد. هنگامی که افراد با این شماره تماس می گیرند، اغلب یک نوع اشتراک گذاری رایگان و مستقیم است. کسانی که تماس می گیرند تمایل دارند خطاب به کسی که رفته صحبت کنند. یک مکالمه خام، صادق و احساساتی ! من معتقدم که احساس رهایی و تسکین پس از پایان تماس به افراد دست می دهد.
مردم به من می گویند که با هر قسمت پادکست اشک می ریزند. برخی دیگر آثار هنری و شعر را به عنوان یک واکنش تولید می کنند.
خيلي سخت فراموش كردن عشقت
شکست عشقی بسیاردردناکه… ولی اگر خودآدم به معنای واقعی سعی درفراموش کردن طرف داشته باشه،میشه در دراز مدت تغییراتی رو مشاهده کرد….. فقط یه توصیه…!!! به هیچ وجه بعداز شکست عشقی بلافاصله وارد رابطه ی جدیدی نشوید…. این ارتباط میتونه برای شما و شخص تازه وارد بسیارخطرناک باشه!!!!! بهتره به خودتون زمان کافی بدید و از رفتارهای گذشته درس بگیرید….. با ناراحتی و غم هم کناربیایید …چون حالت غمگین جزو موارد طبیعی این موضوع است…
اخه با این حرفا ما شکست عشقی فراموش میکنیم؟ما طاقت نداریم حرف بزنیم انقدر تشنه یه دلخوشی ایم بعد با این حرفا باید این شکسته عشقیو فراموش کنی نه اقا سعیم کنی نمیشه
ببخشید من چند ماه قبل شکست عشقی خوردم والان اصلا نمیتونم این شکست رو تحمل کنم نمیتونم به خودم امیدوارباشم پیش چشم همه خودمو شاد نشون میدو ولی اصلا شاد نیستم میشه کمکم کنید؟؟؟؟؟؟؟؟/
فقط اشک بریز
سلام عزیز دلم هیچ راهی واسه فراموش کردن عشق وجود نداره منو تو نمیتوانیم عشقمون فراموش کنیم چون هنوز دوسش داریم
من برات دعا میکنم که فقط خدا بهمون صبر بده تو هم قول بده برام دعا کنی.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
برای خرید و دانلود کتاب چگونه بر شکست عشقی غلبه نمائیم؟ نوشته فاروق رادون و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
کتاب چگونه میتوانیم در کوتاهترین زمان بر شکست عشقی غلبه کنیم نوشته فاروق رادون با ترجمه اکبر منتظرنیا و رعنا محمدپور منتشر شده است. در این کتاب پیرامون راهکارهای غلبه بر شکست عاطفی و عشقی پرداخته شده است. تمام راهکارهای پیشنهاد شده در این کتاب، از آموزههای روانکاوی بهره گرفته شده است.
در زندگی عاطفی اکثر افراد موقعیتهایی پیش میآید که در مسائل احساسی بسیار آسیب میبینند. در آسیب شکست در عشق فرد مشکلات بسیاری را تجربه میکند، مشکلاتی مانند اندوه فراوان و سوگواری برای زمان از دست رفته. کتاب چگونه می توانیم در کوتاهترین زمان بر شکست عشقی غلبه کنیم به شما کمک میکند از ایران دوران با کمترین آسیب و بیشترین مقاومت عبور کنید و بتوانید احساسات آسیبدیده خود را ترمیم کنند.
این کتاب را به تمام افرادی که یک بار شکست عشقی خوردهاند و میدانند بهزودی باز هم این حس را تجربه میکنند پیشنهاد میکنیم
این کتاب میخواد به شما بگه یکی از دلایلی که انسان از جدایی از معشوقش داره اینه که فکر میکنه فقط همین یک شخص در این دنیای بزرگ براش آفریده شده یا فکر میکنه عشقشون خیلی خاص و یکتا بوده.چگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
به نظرم کتاب مفیدی بود چون راهکارهایی که در آن ارائه شده جنبه کاربردی دارند و با کمی تمرین و ممارست میتوان در عبور از بحران عاطفی از آنها کمک گرفت
خیلی خوبه
برا اولین بار چنین متنی رو مطالعه میکردم
به همه توصیه میکنم بخونن
نکات جالبی طرح کرده
موضوعاتش خوب پرداخته شده
عالی بود و خیلی کمک کرد… اگر مبتلا شدید توصیه میکنم.
عالی بود
طاقچه سایت و اپلیکیشن دانلود کتاب الکترونیکی و دانلود کتاب صوتی است. در طاقچه هزاران کتاب، مجله، روزنامه و کتاب گویا را میتوانید دانلود کنید و با موبایل، تبلت و رایانه آنها را بخوانید. در طاقچه کتابهای روانشناسی ، رمان و داستان ، کتابهای تاریخی ، کتاب فلسفی و هزاران کتاب رایگان برای دانلود وجود دارد.
شرمساری، ناراحتی و تنهایی احساساتی هستند که بسیاری از افراد آنها را بعد از جدایی یا یک شکست عشقی دردناک تجربه میکنند. شکست عشقی یکی از سختترین و ناراحت کننده ترین رخدادهایی است که در طول زندگی مان با آن روبرو می شویم. بسیاری در حق خودشان بی انصافی می کنند و این شکست را به عنوان نشانه هایی از ضعف یا درماندگی خودشان تلقی میکنند. بنابراین عجیب نیست که براساس مطالعات انجام شده، خطر ابتلا به افسردگی بعد از شکست عشقی افزایش می یابد. در این مقاله دلایل افسردگی بعد از شکست عشقی بررسی شده است و راهکارهایی برای کنترل و غلبه بر آن ارائه شده است.
فهرست مطالب
“تا کی مجرد و غمگین میمونم؟ اگه تا ابد طول بکشه، چی؟ اگه دیگه هیچ کس من رو نخواد، چی کار کنم؟ اصلاً میتونم کسی رو پیدا کنم که همان قدر که من اون رو دوست دارم، اون هم من رو دوست داشته باشه؟” یکی از عامل های اصلی که باعث افسردگی و احساسات ناخوشایند بعد از جدایی میشود، نگرانی درباره ی آینده است. اما این درد هیچ ارتباطی با عشق سابقتان یا “عشقی” که فکر می کنید، برای او داشته اید، ندارد ـ این درد از نگرانی های شخصی خودتان نشأت می گیرد. اگر بعد از جدایی فرد دیگری را پیدا کنید … نگرانی هایتان را درباره ی آینده فراموش خواهید کرد و این درد طاقت فرسا از بین خواهد رفت. چنین نگرانی هایی را باید از عشقی که فکر می کنید برای او داشته اید، جدا کنید.
افراد در روابط عاشقانه گاهی اوقات از رابطه شان به عنوان روشی برای فرار کردن از احساسات منفی و مشکلات شخصی و پنهان کردن آنها استفاده می کنند. این مشکلات میتواند مسائل خانوادگی، مشکلات مالی یا درگیری های شغلی و مربوط به زندگی اجتماعی باشد. در چنین شرایطی بعد از جدایی احساس بسیار بدی پیدا خواهید کرد، چون امکان فرار از واقعیت را از دست داده اید. این عامل نیز ارتباطی به عشق سابقتان یا احساستان نسبت به او ندارد. احتمالاً ناراحتی خود از زندگی را به جدایی ربط می دهید، چون سرزنش کردن عاملی، مانند شکست عشقی که شکی در دردناک بودن آن نیست، راحت تر از آن است که تایید کنید تمام این مدت، مشکلی در زندگی تان وجود داشته است.
وقتی عشقتان شما را رها می کند، طبیعی است که غرروتان اندکی آسیب ببیند؛ و وقتی غرورتان لگدمال می شود، این احساس را به درد معنا خواهید کرد. اگر یاد بگیرید که با خود این مشکل کنار بیایید، میتوانید این علت خاص افسردگی را کنترل کنید. در هر حال غرور جریحه دار شده به معنای دلشکستگی نیست. بخشی از دردی که حس میکنید، درد غرور زخم خورده تان است، نه درد قلب شکسته تان.چگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
“من چه مشکلی دارم؟ کمبودی دارم؟ به اندازه کافی باهوش یا جذاب نیستم؟ کجا اشتباه کردم؟ چه کاری باید میکردم و نکردم؟” وقتی عشقتان شما را رها می کند، طبیعی است که فکر کنید مشکلی دارید. اما این علت افسردگی نیز ارتباطی با عشق یا طرف مقابلتان ندارد و در واقع از تصوری که از خودتان دارید، سرچشمه می گیرد. این ناراحتی در مشکلات مربوط به عزت نفس و اعتماد به نفس ریشه دارد، این مشکلات را باید به طور جداگانه حل کنید تا درد و ناراحتی تان بعد از شکست عشقی کمتر شود.
وقتی درگیر یک رابطه ی عاشقانه هستید، به برنامه های خاصی عادت می کنید که دو نفری با هم انجام می دهید؛ مثلاً با هم سفر می روید، سالگردها را جشن میگیرید، در ساعات خاصی از روز با هم تماس می گیرید و … . هر گونه تغییر در این برنامه ی معمول یا به هم خوردن آنها باعث گوشه گیری و افسردگی می شود. این مورد آخرین دلیل افسردگی بعد از جدایی است که فی نفسه ارتباطی با عشق سابقتان ندارد. این احساس صرف نظر از فردی که با او رابطه داشته اید و میزان عشقتان نسبت به او بروز می یابد و نباید آن را با احساس عشق اشتباه بگیرید. اینطور فکر کنید که این احساس را بعد از شکست خوردن در هر رابطه ای تجربه خواهید کرد. در واقع این بار به هم خوردن نظم برنامه هایتان است، که ناراحتتان کرده است، نه از دست دادن فردی که با او رابطه داشتید. دردی که بعد از جدایی احساس می کنید، فقط به عشق مربوط نمی شود، بلکه برآیندی از هیجانات و احساسات مختلفی است که در تجارب و افکار شخصیتان ریشه دارد. دانستن دلیل افسردگی بعد از جدایی به شما قدرت می دهد، چون به این ترتیب می توانید احساساتتان را کنترل کنید و جداگانه به آنها بپردازید. برای این که بتوانید عشق سابقتان را به سرعت فراموش کنید، باید باورهای اشتباه درباره ی عشق را که موسیقی و فیلم های عاشقانه در گوشمان خوانده اند، از خودتان دور کنید. باید علت واقعی درد و ناراحتیتان بعد از شکست عشقی را جایگزین این باورهای اشتباه کنید.
خویشتن نگری اولین کاری است که باید برای غلبه بر افسردگی بعد از جدایی انجام دهید. قلم و کاغذ بردارید و عناصری از زندگی شخصیتان را بنویسید که وقتی در رابطه بودید، آنها را به فراموشی سپرده بودید و فدای اولویت های دیگر کرده بودید. آیا دیگر با دوستان و خانواده تان رفت و آمد نمی کردید؟ اهداف شغلی تان را نادیده گرفته بودید؟ سرگرمی های مورد علاقه تان را کنار گذاشته بودید؟ فکر کنید که چه عناصری را می توانید دوباره وارد زندگی تان کنید تا برنامه ی روزانه تان با کارهایی پر شود که از انجام دادن آن ها لذت می برید.
درست است که وسوسه ی در خانه ماندن و از جهان بریدن بسیار قوی است. اما باید از ناحیه ی امنتان بیرون بیایید و چالشه ای جدید و هیجانان گیزی را برای خودتان خلق کنید که همه چیز را تغییر بدهد. به این ترتیب احساس بهتری دربارهی خودتان پیدا میکنید و به علاوه انرژی مثبت جدیدتان مانند شمعی که پروانه ها را به سمت خودش می کشاند، دیگران را به سمتتان جذب خواهد کرد.
وقتی ورزش می کنید، تغییرات مثبتی را در خودتان می بینید که باعث می شود اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید. ضمناً ورزش کردن موجب ترشح اندورفین ها و سروتونین می شود که افزایش انرژی و بهبود خلق و خو را به دنبال دارد. اگر حوصله ی باشگاه رفتن ندارید، راه های مختلفی، مانند یوگا، صخره نوردی یا موجسواری را امتحان کنید. رقص نیز میتواند انتخاب فوق العاده ای باشد. گاهی اوقات فقط کافی است که ورزش مورد علاقه تان را که از آن لذت می برید، پیدا کنید تا ورزش کردن دیگر برایتان سخت نباشد. هر ورزشی که انتخاب کنید، از همان لحظه ای که با انجام دادن آن، مراقبت از بدنتان را شروع کنید، افسردگی از شما دور خواهد شد.
تاثیر هوای تازه را دستکم نگیرید. ما موجوداتی اجتماعی هستیم و برای احساس کردن عقل و تعادل در زندگیمان به تعامل با دیگران نیاز داریم. مهم نیست که وقتی دچار افسردگی بعد از جدایی می شوید، گوشه گیری چقدر وسوسه برانگیز است، باید خودتان را مجبور کنید که از خانه بیرون بروید و با دیگران معاشرت کنید.
اگر بعد از گذشت دو ماه هیچ بهبودی در حالتان حاصل نشد و مانند هفته ی اول افسرده و ناراحت بودید، یا اگر خلق و خویتان کیفیت کارتان را تحت الشعاع قرار داده بود یا مراقبت کردن از خود و خانواده تان را سخت کرده بود، باید بدانید که این مشکلات نشانه ی ابتلا به افسردگی بالینی است. در این حالت باید به روانشناس، مشاور خانواده یا ازدواج یا روانپزشک مراجعه کنید، تا متخصصین تشخیص بدهند که آیا به اختلال رفتاری مبتلا شده اید یا خیر و درمان مناسب و یا قرص های ضدافسردگی را در صورت لزوم تجویز کنند. صحبت کردن با روانپزشک یا مشاور، فرایند التیام بعد از جدایی را شتاب می بخشد. افسردگی یک بیماری جدی است که با مصرف داروهای مختلف قابل درمان است، اما بهترین راهکار درمان افسردگی، بهره گیری از یک درمان ترکیبی شامل داروهای مناسب و نوعی درمان گروهی یا فردی است که به شما کمک میکند تا احساساتتان را مدیریت کنید. رفتاردرمانی شناختی و درمان میان فردی روش هایی هستند که سودمندی آنها برای درمان افسردگی اثبات شده است؛ بقیه نیز می توانند رواندرمانی معمول را امتحان کنند. بخشی از رفتاردرمانی شناختی مربوط به تغییر دادن روشهای تفکر منفی درباره ی عشق سابق و تکرار نکردن مداوم مشکلات و اشتباهاتی است که در رابطه رخ داده است. برخی مشاورین تکنیک های تن آرامی یا دیگر ابزار تعدیل رفتار را برای غلبه بر علائم افسردگی و ناراحتی پیشنهاد میدهند.
از آنجایی که داروهای گیاهی ممکن است با داروهای دیگری مانند ضدافسردگی ها تداخل ایجاد کنند، حتماً قبل از مصرف آنها با پزشک مشورت کنید. نکته: هرگز ضدافسردگی های گیاهی را همراه با داروهای ضدافسردگی شیمیایی مصرف نکنید، این ترکیب میتواند بسیار خطرناک باشد. درست است که فرورفتن در خود و دل بریدن از جهان وسوسه برانگیز است، اما نباید به خودتان اجازه بدهید که در حالت بی حالی و بی تفاوتی مغز غرق شوید. این سستی و رخوت اعتماد به نفس و عزت نفستان را تحلیل می برد و شما را در گرداب احساسات ناخوشایند گرفتار می کند. برای خودتان برنامه بریزید و طبق برنامه به دیدن دوستانتان بروید یا ورزش کنید تا وقتتان پر شود و در مدتی که زخم قلبتان التیام مییابد، فکرتان مشغول باشد.
همانطور که گفته شد باید ذهنیتی را برای خودتان ایجاد کنید که به شما ثابت کند بدون عشق سابقتان هم میتوانید شاد و خوشبخت باشید. رفاه و خوشی شما هرگز نباید وابسته به فرد دیگری باشد، چون به این ترتیب در برابر افسردگی، به ویژه افسردگی بعد از جدایی آسیب پذیر خواهید شد. اگر اکنون برای بهبود خودتان زمان و انرژی بگذارید و مشکلات ریشه ای بنیادی را که باعث شده آسیب پذیر و افسرده بشوید، حل کنید، می توانید همه چیز را تغییر بدهید. به این ترتیب می توانید برای برگرداندن عشق قدیمی تان، خودتان را در موقعیت بسیار بهتری قرار دهید. میتوانید وضعیت متعادلی را ایجاد کنید و کنترل بیشتری بر موقعیت داشته باشید. بعد از بازیابی و ارتقاء اعتماد به نفستان می توانید مانند روزهای نخست آشنایی از عشق قدیمی تان دلبری کنید. وقتی او ببیند که چقدر تغییر کرده اید، چه درس هایی از این شکست عشقی گرفته اید و چه اعتماد به نفس بالایی پیدا کرده اید، او مانند پروانه ای که به سمت شمع کشیده شود، جذب شما خواهد شد. شاید احساس کنید که امیدی به نجات رابطه تان نیست و در این موقعیت کاری از دستتان برنمی آید، اما فراموش نکنید که بیشتر از آنچه فکر می کنید، اوضاع تحت کنترلتان است. میتوانید بدون عشق سابقتان شاد و خوشبخت باشید و اگر این ذهنیت را در خودتان ایجاد کنید، شرایط بازی به نفع شما عوض خواهد شد. قابل درک است که عشق سابقتان برای شما بسیار مهم بوده و اکنون که او را از دست داده اید، احساس بدبختی می کنید، اما نباید او را به عنوان علت افسردگی خود ببینید. این نگرش گمراه کننده است و برگرداندن عشق سابقتان را بسیار سخت تر می کند. هر کسی مسئول اعمال، خوشبختی، رفاه و تکامل خودش است. هر چه زمان و انرژی بیشتری را به مراقبت از خودتان اختصاص بدهید، شادتر خواهید شد و برای اطرافیانتان جذابیت بیشتری پیدا خواهید کرد. اگر شما به نحو محسوسی رشد کرده باشید و به نسخه ی جدید و بهتری از خود قبلیتان که او پیش از جدایی می شناخت، تبدیل شده باشید، تمایلش برای شروع مجدد رابطه بسیار بیشتر خواهد شد.
گاهی اوقات جدایی همان عاملی است که در رابطه تان به آن نیاز دارید تا با برگشتن نزد یکدیگر، پیوند بین شما و عشقتان قوی تر از پیش شود. البته دوران بعد از شکست عشقی سخت است و ممکن است در این مدت به کمک نیاز داشته باشید. رادیو عشق کارگاه آنلاینی را برای شما آماده کرده است تا بتوانید از هر کجای دنیا و بدون نیاز به حضور در کلاس یا پرداخت هزینه های سنگین، به این کارگاه دسترسی داشته باشید. با ثبت نام در این کارگاه میتوانید از آسانترین و در عین حال اصولی ترین روش ها برای برگرداندن عشقتان مطلع شوید. به خاطر بسپارید که پیش از هر کاری باید خودتان را به چالش بکشید؛ نه فقط به این دلیل که می خواهید عشقتان را برگردانید، بلکه به این دلیل که می خواهید بر روی بهبود خودتان کار کنید. باید کلیدها و رازهای طرز فکر مردان را بشناسید.
کاملا طبیعی است شما این احساسات را تجربه کنید. اما تنها شما میتوانید ذهنتان را به کنترل خود در آورید و به آن فرمان دهید. بهترین راه این است که خودتان را مشغول کنید بیش از اندازه تنها نمانید و اجازه ندهید افکار مخرب به شما بگوید که با رفتن یک نفر زندگی شما به پایان رسیده است! تمرینات فیزیکی و ورزش را شروع کنید و به خودتان نوید دهید که این جدایی آخر کار نیست و فقط با خارج شدن از این حال و هواست که میتوانید درست تصمیم بگیرید و یا حتی او را برگردانید.تمرینات ورزشی را ادامه دهید و به جای پناه بردن و عادت های مخرب ناراحتی خود را با دویدن و ورزش خالی کنید، و نتیجه مثبت آنها را بعد از زمان کوتاهی بر جسم و روح خود تجربه کنید. با خودتان پیمان ببندید در هیچ شرایطی روتین زندگی تان را از دست ندهید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
52 بازدید
100 بازدید
128 بازدید
366 بازدید
385 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام من 34 ساله ام و عشقم 25 سال.. بعد 7 سال رابطه عاشقانه که هر روزش مثل روز اول بود رابطه ما مرد. سال اخر رابطه ما سرد شده بود بدلیل کار و دانشگاه و اینکه خانه مان از هم دور بود تا جاییکه ما که هرروز همو میدیدیم شد ده روز یکبار.دیدار اخرمان یک دعوای بد لفظی بین مان شد و رفت…برای همیشه بدون خداحافظی بدون هیچ کلمه ای.. فقط مادرش یک کامنت دو خطی داد که برو دنبال زندگیت… ما تمام زندگی مان را چیده بودیم برنامه ازدواج و همه چیز.. و جدایی مان بسیار دردناک بود. دو هفته بعد سیم کارتش را سوزاند و از همه شبکه های اجتماعی اش حذف شدم…منی را که حتی یک روز نمیتوانست تحمل کند نبیند… الان یکسال و یک ماه میگذره از رفتنش و همچنان مثل روز اول سردرگم و غمگینم … هر شب خوابش را میبینم خواب های غمگین. بعد بیدار میشوم در تاریکی اطاق و حالم بسیار بدتر میشود هر لحظه در فکرمه. متاسفانه خودم را بسیار مقصر میدانم احساس گناه می کنم چون حس میکنم سال اخرمان کنارش نبودم در حالیکه بمن نیاز داشت و اینکه در کل این 7 سال پدر و مادرم حتی یکبار این دختر را نه دیدند و نه خواستند ببیننداهمیتی برایشان نداشت منم کوچکترین تماسی با خانواده اش نگفته بودم تا حداقل این رابطه را جلوتر ببرم و اطمینان حاصل کنه از ازدواجمان مادرم را بسیار بسیار مقصر میدانم و روز و شبم اندوه است.بعد 14 ماه هم وقتی شب ها راه میروم و بهش فکر میکنم ناخوداگاه چشمانم پر اشک میشود. با هیچ دختری حتی نمیتوانم حرف بزنم شب ها قلبم و معده ام از ناراحتی درد میگیرد اینکه این دختر با همه وجود عاشقم بود و پام ایستاد ولی من و خانواده ام ناخواسته این حس را بهش دادیم که بی ارزش است و باعث شد برود به شدت عذابم میدهد.گویا از درون مرده ام. ایا درمانی برای من هست؟چطور میتوانم ازین حالت جهنمی خلاص شوم
سلام دوست گرامی جدایی تلخی داشتید و مدت زمان زیادی در این رابطه بودید. مدت زمانی که برای سوگواری از دست دادن این رابطه سپری کردهاید، یعنی 1 سال و 1 ماه؛ زمان طولانی است. برای درمان این سوگواری، نیاز است به روانشناس بالینی مراجعه کنید.
سلام چکار کنیم مردها ولمون نکنن آیا اینکه میگن نذارید بفهمن دوستشون داری وگرنه ولت میکنن درستهچگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
سلام دوست گرامی چون سوال شما خیلی کلی است، به مواردی کلی که باعث جذب مردها میشود میپردازیم: مردها جذب یک دختر باعزت نفس بالا میشوند. ضعیف بودن یک فرد برای مرد جذاب نیست. مورد دیگر این است که هر شخصی جذابیت هایی دارد که باید با توجه به آنها، این جذابیت ها را افزایش دهد. اما در مورد اینکه نباید آنها بفهمند که شما دوستشان دارید، این قاعده علمی نیست، بلکه باید از مهارت هایی برخوردار باشید که بتوانید علایق خود را شیوه ای عملی به آنها نشان دهید. برای بررسی بیشتر می توانید در دوره جذب عشق رادیو عشق شرکت کنید و از مشاوره تلفنی یا آنلاین بهره مند شوید.
سلام یه هفته است کسی که دوسش دارم ولم کرده و زیر فشار خیلی بدی قرار دارم بخوام با کس دیگ ای باشم گزینه خوبیه برای بهتر شدن حالم یا نه؟ و اینکه چیکار کنم که دیگه کسیو از دست ندم و حتما بهش برسم؟ همیشه هم فکر خودکشی رو دارم اما دلم نمیاد مامانم عذاب بکشه
دوست عزیز سلام
احساس غم و ناراحتی بعد از جدایی عاطفی طبیعیه، اما برخی علائم هشداردهنده داره که بسیار خطرناکند. یکی از اون علائم، همین افکار خودکشیه. این افکار، حتی اگه در حد همین هم باشه، خطرناکند و حتما حتما حتما باید با روانشناس متخصص در ارتباط باشید. البته خیلی خوبه که برای رادیو عشق پیام دادید و خیلی خوبه که چیزی هست که تو زندگیتون (مادر)، مانع اینکار میشه، اما به هر حال اصلا این مساله رو نادیده نگیرید. حتما در مورد فکرهاتون با یک فرد نزدیک صحبت کنید، مادر، خواهر، برادر یا … . کسی که نزدیک به شما باشه و حواسش بهتون باشه. اگه قرص یا دارویی در منزل دارید، از خانواده بخواید که از دسترستون دور نگه داره. به هر حال این مساله رو جدی بگیرید.
در مورد سوال اصلیتون باید بگم، خیر. به هیچوجه توصیه نمیشه که شما رابطه جدیدی رو شروع کنید. اگه سایر پاسخ به سوالات رو بخونید، متوجه میشید که تقریبا هیچوقت به این صراحت با هیچ موضوعی مخالفت نشده، ولی این موضوع خیلی مهمه. چون شما وقتی در این حالت با کسی رابطه داشته باشید، نه تنها به خودتون بلکه به اون فرد هم آسیب میزنید؛ چطوری؟
1. فرض کنید با یک نفر وارد رابطه میشید که اون آدم به شما علاقهمند میشه، اما شما به خاطر اینکه هنوز رابطه قبلیتون رو فراموش نکردید، قطعا نمیتونید با ایشون وارد رابطه درست بشید و اینطوری به فرد مقابل و احساسش ضربه میزنید. 2. وارد رابطه جدید شدن، مصرف قرصهای ضدافسردگی و سعی در فراموش کردن رابطه قبلی همه آسیب زاست، چون ممکنه مثل مسکن مدتی حالتون رو خوب کنه، اما در حقیقت غم از دست دادن رابطه حل نمیشه براتون. پس، بار دیگه با شدت و قدرت بیشتری برمیگرده سمتتون.
شما باید سوگواری رابطه از دست رفته رو بکنید و بعد کمی برای خودتون زندگی کنید. ورزش، تفریحات با دوستان و … . بعد از مدتی که حالتون بهتر شد، اونوقت اگه مورد مناسبی دیدید، میتونید وارد رابطه بشید.
سلام ،وقتتون بخیر، ممنون میشم جواب بدین چون واقعا درمونده شدم از فکر کردن…. من ۲۴ سالمه و مدت ۶ ماه هست که با یه آقای ۳۰ ساله رابطه دارم. اومده خواستگاری ولی ایشون قبلا دوتا شکست عاطفی داشتن و بخاطر شرایط کاریش تحت فشار و استرس هست… مدام میگه که از درون ناراحته و دیگه چیزی اونقدرها خوشحالش نمیکنه… . گاهی که عصبی یا خیلی ناراحته میگه که حتی من رو هم زیاد دوس نداره و شوق و ذوقی واسه ی دیدنم نداره و به عشق اعتباری نیست و عشق و عاشقی کشکه… ولی خب رفتارهایی هم داره که حس میکنم قلبا دوستم داره !..شخصیت خودم آدم پرشوق و ذوق و شادیه! نمیدونم چیکار کنم!
دوست عزیز سلام
بله، ممکنه ایشون شما رو قلبا هم دوست داشته باشن، اما خودتون یکبار دیگه پیامهایی که ارسال کردید رو بخونید. اگه دوستتون به شما میگفت با همچین آقایی در ارتباطه، بهش چه راهنماییای میکردید؟ ایشون به طور واضحی از نظر روانی آمادگی یک ارتباط سالم رو ندارن و هم در رفتار و هم گفتارشون (با توجه به توضیحات شما) این رو نشون میدن. پس بگذارید بهتون بگم که چه اتفاقی قراره بیافته اگه رابطتون ادامه پیدا کنه و منجر به ازدواج بشه: یک روز شما از خواب پا میشید و فکر میکنید دیگه دختر سر زنده و شاد گذشته نیستید، دیگه متوجه میشید خسته شدید از اینکه دائم تو شک هستید که طرف مقابل دوستتون داره یا نه، دائم متوجه میشید که شما هستید که دارید برای این رابطه میجنگید و … . این احساسات شوخی بردار نیستند، درسته که قابل مدیریتن، اما به شرطی که تحت نظر روانشناس متخصص باشن. به عبارت دیگه، خود به خود از بین نمیرن. پس خودتون تصمیم بگیرید میخواید این رابطه رو ادامه بدید یا نه؟
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
شکست عشقی(ضربه عشقی) بیشک تجربه دردآوری است. رابطه عاطفی که به جدایی و شکست منجر میشود میتواند مجموعهای از احساسات منفی مانند غم، اضطراب و خشم را برای فرد ایجاد کند. کنار آمدن و پذیرفتن شکست عشقی برای دختران و پسران ساده نیست. جدایی عاطفی و فراموش کردن معشوق ممکن است تا مدتها برای فرد قابل پذیرش نباشد. اما برای درمان افسردگی، ناراحتی پس از جدایی عاطفی و سرعت بخشیدن به مراحل کنار آمدن با غم شکست عشقی، راهکارهایی نیز وجود دارد. به کمک این روشها و مشاوره با یک روانشناس با تجربه میتوان پس از شکست عشقی نیز امیدواری و زندگی سالم را تجربه کرد.
فهرست مطالب
شکست عشقی می تواند به صورت های مختلفی برای افراد ایجاد شود. در ادامه به انواع آن اشاره می کنیم.
یکی از سخت ترین ضربه های روحی که می تواند در یک رابطه به افراد وارد شود زمانی است که یکی از طرفین رابطه بدون هیچ حرفی ناپدید می شود. یک روز صبح که با او تماس می گیرید متوجه می شوید که تلفن همراهش خاموش شده و هرچه پیام می دهید برایش ارسال نمی شود. روزها و هفته ها می گذرد و شما همچنان منتظرید که از او خبری شود. اما حقیقت تلخ این است که او متاسفانه به تنهایی برای این رابطه تصمیم گرفته و خودش را کنار کشیده. قطعا درک کردن حس و حال شما در این شرایط بسیار سخت است ولی ما سعی می کنیم شما را درک کرده و راهکارهایی در جهت کنار امدن با این موضوع ارائه کنیم.
گاهی نیز متوجه می شوید عشقتان چند روزی است که مدام به بهانه های مختلف جواب تماس ها و پیام های شما را یکی در میان می دهد و دیگر مثل سابق برای شما وقت نمی گذارد. با وجود اینکه شما بسیار به او ابراز علاقه می کنید ولی او خیلی واکنش مثبتی نشان نمی دهد و احساس می کنید نسبت به شما سرد شده است. بعد از گذشت چند وقت با آوردن بهانه ای مثل اوضاع بهم ریخته خانوادگی اش از شما می خواهد که چند روزی با هم کمتر در تماس باشید ولی در حقیقت این کار مقدمه است برای سردتر شدن و پایان ارتباط شما. در این نوع از شکست عشقی شما هنوز در شوک این هستید که چطور کسی که تا دیروز عاشق شما بود اینگونه شما را رها کرده است و احتمالا مدت ها تحت تاثیر این شوک بزرگ زندگی خود را کاملا تعطیل می کنید.چگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
یکی دیگر از انواع شکست عشقی زمانی است که شما ارتباط چند ماهه یا چندساله خود را با دعوا و درگیری به اتمام می رسانید. که اهداف شما می تواند از این کار متفاوت باشد. برخی فقط برای تست کردن میزان وفاداری و عشق طرف مقابلشان بحثی را راه می اندازند و می خواهند ببیند که عشقشان برای ماندن آنها در رابطه چقدر تلاش می کند. بعضی دیگر نیز بدنبال بهانه برای تمام کردن رابطه یا گرفتن انتقام از طرف مقابل هستند و تصمیم می گیرند با دعوا و مشاجره به هدف خود برسند. به همین دلیل اغلب اوقات یک طرف رابطه قربانی تصمیم خودخواهانه طرف دیگر می شود.
افراد بعد از تجربه ضربه عشقی علائم روحی نسبتا شدیدی را تجربه می کنند که البته این علائم با توجه به مدت زمان ارتباط و دوام رابطه می تواند متفاوت باشد. مسلما شخصی که بعد از چند سال رابطه از عشقش جدا میشود بیشتر از کسی که فقط چند هفته با طرف مقابلش ارتباط داشته، آسیب می بیند. علائم روحی بعد از شکست عشقی بسیار شبیه آن چیزی است که افراد در اختلالات افسردگی و اضطرابی تجربه میکنند؛ البته با درجات مختلف. در کنار این علائم روحی علائم جسمانی نیز در این افراد دیده می شود که در ادامه آنها را نام می بریم.
هر آنچه که شما را به یاد عشق سابقتان میاندازد، مانند عکس، پاتوقهای همیشگیتان، افکار نامنظم و … باعث شروع فعالیت در نورونهای “پاداش” قرار گرفته داخل هستهی دمی و ناحیه تگمنتوم شکمی مغز میشود. دانشمندان از تعدادی از افرادی که در رنج و درد شکست عشقی فرو رفته بودند و به هیچ چیزی به جز عشق جدیدشان نمیتوانستند، فکر کنند، خواستند که به عکسهای عشق از دست رفتهشان نگاه کنند و در این بین مغز آنها را با استفاده از دستگاه fMRI بررسی کردند؛ مشخص شد که دو ناحیهی هستهی دمی و ناحیه تگمنتوم شکمی در زمان نگاه کردن به عکسها فعال میشود. به علاوه این دو ناحیه از مغز به کوکائین و نیکوتین نیز واکنش نشان میدهند. برانگیختن نورونهای پاداش موجب آزاد شدن مکرر مقادیر زیادی از انتقال دهندهی عصبی دوپامین میشود. به علاوه دوپامین با فعال کردن مدارهای داخل مغز، موجب افزایش ولع و ایجاد میلی غیرقابل مقاومت میشود. این احساس ولع انگیزه به وجود میآورد و شما را ترغیب میکند تا به امید دریافت مقدار بیشتری از آنچه به آن نیاز دارید، مرتکب رفتارهای دیگر بشوید.
زمانی که عشقتان شما را ترک میکند، احتمالاً درد این شکست و رها شدن را احساس خواهید کرد. قلب و قفسه سینهتان درد میگیرد، معده و دستگاه گوارشتان به هم میریزد و همان احساس ناخوشایندی که هنگام شنیدن اخبار وحشتناک حس میکنید، در وجودتان جریان پیدا میکند. نتایج دو مطالعهی انجام شده بر روی افرادی که در درد و رنج شکست عشقی فرو رفته بودند، حاکی از آن است که به جز ناحیههای پاداش، ناحیههای دیگری نیز داخل مغز فعال میشود که ناراحتی و واکنش به درد جسمی را کنترل میکنند. به بیان دقیقتر، آن بخشهایی از مغز که احساس درد را از جهان خارج جمعآوری میکنند، حین بررسیهای انجام شده آرام بودند، اما سیستمهای مرتبط با آنها، یعنی سیستمهایی که چگونگی واکنش بدن را به درد کنترل میکنند، به شدت در حال فعالیت بودند تا وقوع رخدادی ناخوشایند را به بدن اطلاع بدهند. به علاوه از آنجایی که مغز بدن را کنترل میکند، فعال شدن این سیستمها اثرات مختلفی را به دنبال دارد: برای مثال هورمونهای استرس ترشح میشود که به نوبهی خود بر قلب، دستگاه گوارش و حتی سیستم ایمنی بدن اثر میگذارد. استرس در موارد شدید موجب ضعیف و متورم شدن قلب میشود و ابتلا به عارضهای به نام “سندرم قلب شکسته” یا کاردیومیوپاتی را دامن میزند که حتی گاهی منجر به مرگ میشود. البته این قبیل واکنشهای استرسی شدید و وخیم خوشبختانه نادر هستند.
تمام آزمایشها و مطالعاتی که بعد از شکست عشقی با استفاده از دستگاه fMRI انجام شدهاند، فعالیت مغز را در این دوران ناراحتی بررسی کردهاند. علم نیز مانند شما هنوز هیچ ایدهای ندارد که در مغز یک عاشق شکست خورده چه میگذرد. منطق حکم میکند که باید سازو کاری وجود داشته باشد که بتواند ارتباطات داخل گذرگاههای اتصال مغز را به آهستگی ضعیف کند و از بین ببرد. وقتی قلبتان میشکند، هیچ دلیلی ندارد که نتواند کارهایی را انجام بدهید که مغزتان را به سیمکشی مجدد خودش ترغیب کند. در واقع شواهد موجود حاکی از آن است که مغز بلافاصله بعد از شکست عشقی به سختی تلاش میکند تا شما را وادار به پشت سر گذاشتن این دوران سخت و برگشت به زندگی عادی کند. نظر دانشمندان به طور خلاصه این است که مغز سعی میکند تا ترکیب احساسات و هیجانات مختلف را تعدیل کند، از انجام دادن حداقل تعدادی از کارهای دیوانهواری که احساس میکنید، مجبور به انجام دادن آنها هستید، جلوگیری کند و به شما کمک کند تا دوباره به زندگیتان سرو سامان بدهید.
«رابطمون هنوز تموم نشده، زنگ میزنه بازم بهم». این گفتوگوی با خود، اولین مرحله شکست عشقی است. فرد در این مرحله هنوز باورش نشده که رابطه تمام شده است و هنوز به دنبال روزنه امیدی برای بازگشت به رابطه است.
بعد از مدتی فرد میفهمد که بازگشتی در رابطه وجود ندارد، به همین دلیل سعی میکند برای این رابطه تمام شده مقصر پیدا کند و مقصر اصلی، معمولا فرد مقابل است. شاید این جملات برای شما آشنا باشد: «ازش متنفرم» یا «دیگه حتی نمیخوام ببینمش».
در این مرحله، فرد خاطراتش را مرور میکند و خودش را به خاطر تمام کارهایش ملامت میکند. مثلا: «اگه فلان کار را انجام نمیدادم، رابطمون تموم نمیشد». در این مرحله سعی کنید از کمک یک دوست یا یک روانشناس متخصص استفاده کنید چون ممکن است دلتان بخواهد که به رابطه برگردید و این بدترین زمان برای اجرای این تصمیم است.
شاید اکثر افراد مرحله افسردگی را بیشتر به یاد داشته باشند زیرا معمولا طولانیترین مرحله سوگ است. برای بیرون آمدن از این استیج به خودتان زمان دهید ولی اگر بیش از ۲ الی ۳ ماه طول کشید، حتما با یک روانشناس مشورت کنید. افراد معمولا در این مرحله تصمیم میگیرند که دیگر هیچ رابطه عاشقانهای را تجربه نکنند و به همین دلیل ماندن در این مرحله، بسیار آسیبزاست.
اگر تمام مراحل بالا با موفقیت انجام شود، شما وارد مرحله بهبودی میشوید. در این مرحله، فرد به گونه پختهتری به تجربه گذشتهاش نگاه میکند و با دیدی روشن برای جبران کاستیهای قبل، زندگی خود را از نو شروع میکند. «گذشتهها گذشته، بهتره که من او را فراموش کنم و زندگی جدیدی برای خودم شروع کنم.»
همانطور که گفته شد مواجه شدن با شکست عشقی درست مانند سوگ مرگ عزیزان دارای مراحل مختلفی است. گذشتن از این مراحل زمان میطلبد. طول دوره سوگ عاطفی، باتوجه به شرایط رابطه و روحیات فرد میتواند متفاوت باشد. طبق مطالعات انجام شده هرچه مدت زمان رابطه عاطفی طولانیتر باشد، مدت زمان سوگواری و غم نیز طولانیتر خواهد بود. همچنین کنار آمدن با شکست عشقی حداقل در مراحل اول برای دختران دشوارتر از پسران است. پس لازم است با توجه به شناختی که از شرایط و روحیات خود دارید فرصت کافی برای گذر از این مرحله را به خود بدهید.
خود خوری کردن در این شرایط میتواند آسیبهای روحی و جسمی زیادی برای شخص داشته باشد. درد عاطفی پس از شکست عشقی غالباً باعث افزایش ترشح هورمون کورتیزول در بدن میشود، ترشح این هورمون، سیستم دفاعی بدن را ضعیف میکند. نخستین گام برای حل این مشکل این است که آگاه باشید که طبیعی است اگر پس از شکست عشقی در برابر هر مسئلهی کوچکی به هم میریزید. به این نکته فکر کنید که حساس شدن شما احتمالاً از واکنش بدن به جدایی نشأت میگیرد و قرار نیست که تا پایان عمر ناراحت و عصبی باشید. هرگز سعی نکنید غم و ناراحتی خود را انکار کنید. گریه کردن در هنگام ناراحتی و نوشتن افکار و احساسات، به تخلیه احساسات منفی و کنار آمدن با موضوع کمک میکند. همچنین درد دل کردن با یک دوست یا آشنای صمیمی یا در میان گذاشتن موضوع با مشاور میتواند اندوه شما را کاهش دهد.
اگر خودتان را به خاطر به پایان رسیدن رابطهتان سرزنش کنید، پشت سر گذاشتن این درد و رنج برایتان سختتر میشود و اصطلاحاً دچار یک “سوگواری عمیق و پیچیده” میشوید. طبیعی است که از خودتان بپرسید که کجای راه را اشتباه رفتهاید و چه خطایی از شما سر زده است، اما غرق شدن در افکار منفی، تلاشهایتان را برای ترمیم قلب شکستهتان به باد میدهد.
مهم نیست دلیل جدایی شما چه بوده باشد و چه کسی رابطه را تمام کرده است. مطمئنا در طول رابطه عاطفی یا در هنگام جدایی متوجه نقاط منفی یا اشتباهاتی از طرف مقابل شدهاید. برای اینکه راحتتر بتوانید با موضوع کنار بیایید. بجای مرور مکرر خاطرات خوش که کاری بجز نمک پاشیدن به زخمتان نمیکند، نقاط منفی رابطه و طرف مقابل را مرور کنید. لیاقت شما ماندن در رابطه عاطفی سالم و با آرامش با کسی است که قدر شما را میداند و برای بودن با شما و سلامت رابطه تلاش میکند.
مهمترین مرحله برای کنار آمدن با شکست عشقی این است که تمام شدن رابطه را بپذیرید. البته این کار برای شما سخت خواهد بود به خصوص اگر طرف مقابل دلیل موجهی برای تمام کردن رابطه نیاورده باشد. اما برای ادامه مسیر و گذشتن از این غم جدایی مطمئنا پذیرش مسئله لازم است.
اگر نامزدتان بدون توضیح قابل قبولی و با بیان جملاتی مانند “مشکل از من است، من لیاقتت را ندارم” شما را ترک کرده است، به او التماس نکنید که دلیل این جدایی را برایتان توضیح بدهد. برای خودتان دلیل بتراشید، و ترجیحاً توضیحی بیابید که عزت نفس و اعتماد به نفستان را خدشهدار نکند، مثلاً به خودتان بگویید که نامزدتان از مسئولیت فرار میکرده است.
شاید حذف کردن دوست سابقتان از فهرست دوستهایتان یا آنفالو کردن او در شبکههای اجتماعی به نظرتان بچگانه بیاید، اما در این دوران ناراحت کننده باید به خودتان فکر کنید و تمام راههایی را که ممکن است دوباره با او تماس پیدا کنید و نمک روی زخمتان پاشیده شود، مسدود کنید. تمام این پلهای مجازی را خراب کنید، مطمئن باشید که محدود شدن دسترسی به نامزد سابقتان حالتان را بهتر خواهد کرد.
در هر رابطهای یادگاریهایی بین دو نفر وجود خواهد داشت. اگر میخواهید به فرایند پذیرش شکست عشقی سرعت دهید و با آن کنار بیایید لازم است تمامی چیزهایی که امکان دارد شما را به یاد معشوقتان بیندازد را برای همیشه دور بریزید. این یک توصیه جدی است. یادگاریها شامل تمامی هدیهها، نوشتهها، پیامها، آهنگهای مشترک و … میشوند. حتی اگر چیزی وجود دارد که به صورت غیرمستقیم و ناخودآگاه شما را به یاد معشوق میاندازد، سعی کنید از آن دوری کنید. اگر هدیه یا یادگاری با ارزش است، در صورت لزوم میتوانید آن را به طرف مقابل پس دهید یا این که به فرد نیازمندی اهدا کنید.
پس از شکست عشقی احتمال دارد که در قلب شما احساس تنفر جایگزین عشق شود. به خصوص اگر عشق و محبت زیادی نسبت به طرف مقابل داشتهاید و او شما را رها کرده است و یا با دروغ و خیانت پاسخ محبتهای شما را داده باشد. در این شرایط اجازه ندهید خشم و نفرت تبدیل به افکار و رفتار انتقام جویانه در شما شود. نباید اجازه دهید اتفاقات ناگوار از شما کسی بسازد که نیستید. سعی کنید کارهای مثبت انجام دهید و بر روی افکار مثبت تمرکز داشته باشید.
سفر رفتن میتواند به بازیابی روحیه شما و پذیرش شرایط جدید کمک زیادی بکند. یک سفر کوتاه به ویژه سفر به طبیعت، میتواند شما را از شر افکار منفی راحت کند و آرامش لازم را برای شما به ارمغان آورد.
باشگاه بروید، در پارک پیادهروی کنید یا برای یک گردش و قدم زدن کوتاه از خانه بیرون بزنید. فعالیت بدنی میزان سروتونین را در مغز افزایش میدهد؛ سروتونین مانند یک ضدافسردگی طبیعی عمل میکند و روحیهتان را بهبود میدهد. به علاوه ورزش کردن باعث میشود که انرژی بیشتری داشته باشید و احساس بهتری درباره خودتان پیدا کنید. بنابراین با دوست صمیمیتان به باشگاه بروید یا در یک کلاس تناسب اندام ثبت نام کنید. مهم نیست که چه ورزشی انجام میدهید، فقط باید قلبتان را به تپش بیاندازید. ۵ دقیقه ورزش متوسط تاثیری باورنکردنی بر روحیه غمگین و افسردهتان خواهد شد.
سعی کنید وقت بیشتری را با دوستان و خانوده بگذرانید. ارتباط نزدیک و تعامل با افراد صمیمی دیگری بجز معشوقتان، میتواند جایگزینی برای برطرف شدن نیازهای عاطفی شما باشد.
غلیان شدید احساسات منفی بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، میتواند موجب شود که افراد به سمت رفتارهای ناسالم گرایش پیدا کنند. سعی کنید سلامت جسم و روح خود را در اولویت قرار دهید. به هیچ وجه برای مواجهه با احساسات منفی، نوشیدنیهای الکلی، قرصهای آرامبخش (بدون تجویز پزشک) و مواد مخدر مصرف نکنید. این رفتارها علاوه بر اینکه کمکی به وضعیت روحی شما نمیکند، میتواند اعتیاد ایجاد کرده و همچنین سلامت شما را با خطر جدی روبرو نماید.
رنگ و مدل مویتان را عوض کنید تا کاملاً از این رو به آن رو شوید. کمد لباسهایتان را خانه تکانی کنید و لباسهایی را که دیگر نمیپوشید، به دیگران ببخشید. برای خودتان لباسهای جدید و جذاب بخرید. یک ظاهر جدید و فربینده اعتماد به نفسی را که شایسته آن هستید، در شما ایجاد میکند.
یکی از راه هایی که می تواند حواس شما را از فکر کردن به گذشته پرت کند رسیدگی به کارهای خانه و محل کار است. یک روز را صرف مرتب کردن کمد لباس هایتان بکنید، روز دیگر وسایل قدیم که دیگر به آنها احتیاج ندارید جمع آوری کنید، و یک روز را هم صرف تمیز کردن اتاق یا میز کارتان کنید. این کارها همچنین می توانند وسیله ای برای تخلیه انرژی های درونی شما باشند.
به گفته متخصصان حوزه روانشناسی، وارد شدن به یک رابطه عاطفی جدید بلافاصله پس از شکست عشقی، درست نیست. اگرچه برقراری یک رابطه عاطفی جدید میتواند نیاز روحی و عاطفی شما را تامین کند و کمک کند فرد قبلی را زودتر فراموش کنید، اما تجربه ثابت کرده است معمولا در این شرایط رابطه سالمی صورت نمیگیرد. پس بهتر است تا زمانی که شرایط روحی شما به وضعیت عادی بازنگشته و کاملا با موضوع کنار نیامدهاید وارد رابطه جدیدی نشوید.
با وجود اینکه تمام علائم و احساسات منفی که در این دوران تجربه میکنید طبیعی هستند، ولی هم ما و هم شما میدانیم که چقدر تحمل این احساسات منفی و کنارآمدن با جدایی سخت است و نمیتوان دست روی دست گذاشت تا خودش برطرف شود. لازم است خودتان هم کارهایی برای تسریع این فرآیند و بهتر شدن حالتان انجام دهید. راهکارهای مناسب و مفیدی تا اینجا ارائه شد، با اینحال حتما متوجه شدهاید که با توجه به حس و حالتان چقدر انجام این راهکارها در عمل سخت یا حتی غیرممکن است. علت آن این است که شما نیاز به اطلاعات بیشتری درباره جدایی دارید. شما باید در هر زمان بتوانید تشخیص دهید که در کدام مرحله از فرآیند ضربه عشقی هستید تا بتوانید راهکاری متناسب با آن را به کار ببرید. مثلا وقتی در مرحله خشم هستید، بیشترین چیزی که میخواهید خالی کردن عصبانیتتان سر طرف مقابل است نه تفریح و گردش برای بهبود حالتان! اینجاست که اطلاعات آموزشی دقیق و حضور یک مشاور روانشناس آگاه درکنارتان ضروریست تا بر اساس شرایط فعلیتان بهترین راهکارهای ممکن را به کار ببرید تا هرچه سریعتر و با آسیب کمتر، این روزهای سخت را پشت سر بگذارید.دوره زندگی پیروزمندانه پس از جدایی این اطلاعات و همراهی را در اختیار شما قرار میدهد. در این دوره شما به طور کامل با مراحل جدایی آشنا میشوید و یاد میگیرید چطور با هر مرحله به بهترین شکل کنار بیایید تا جایی که به پذیرش و بهبودی برسید. ضمن اینکه یاد میگیرید چطور عزت نفس آسیب دیدهتان را ترمیم کنید، رابطه قبلیتان را به درستی بررسی کنید، سهم خودتان در مشکلات رابطه را ببینید و بپذیرید و در نهایت برای ورود به یک رابطه سالم آماده شوید. در تمام این مراحل یک مشاور روانشناس اختصاصی در کنار شما است، حرکتتان را بررسی میکند، راهنماییهای لازم را به شما ارائه میدهد و در واقع سنگ صبور شما در مسیر جدایی میشود، سنگ صبوری آگاه که در زمینه درمان جدایی تخصص دارد.
هر جدایی عاطفی با دورهای از سوگ و ناراحتی همراه خواهد بود. برای کنار آمدن با شکست عشقی، لازم است برای پذیرش موضوع به خود زمان دهید. شکست عشقی باید به مرور مراحل سوگش را سپری کند. داشتن علائمی مانند بی انگیزگی، فقدان انرژی، اضطراب، بی حوصلگی، حالت تهوع و استفراغ، تپش قلب و … علائم روحی و جسمانی رایج بعد از شکست عشقی هستند. شما می توانید با تخلیه احساسات منفی به روش سالم، دور ریختن یادگاریها، ورزش کردن، ارتباط با دوستان و خانواده، سفر و ارتباط با طبیعت، تهیه لیستی از اهداف، کمک گرفتن از یک مشاور متخصص و توجه به ظاهر به روند پذیرش و سلامت روحی خود سرعت ببخشید. نباید اجازه دهید شکست عاطفی هویت شما را تغییر دهد. رفتارهای مخرب سلامتی، افکار انتقام جویانه و جایگزین کردن فرد دیگر برای رابطه عاطفی و یا سرزش کردن خود راه مناسبی برای مقابله با شکست عشقی نیست.چگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
شما نباید دنبال فراموش کردن باشید چون هیچوقت اتفاق نمیافتد مگر این که حافظهتان را پاک کنید! به جای فراموشی باید یاد بگیرید با جدایی کنار بیایید و از آن گذر کنید.
دلتنگی طبیعیترین احساس بعد از جدایی است ولی فراموش نکنید که شما الان در اوج دلتنگی هستید، ولی با گذر زمان، کمک گرفتن از یک متخصص، کسب مهارتهای علمی و بالا بردن سطح شناخت فردیتان حتما میتوانید بحران جدایی را پشت سر بگذارید.
درسته که خیلی سخته بعد از جدایی همدیگر را همیشه ببینید، ولی دست نگه دارید! ترک تحصیل پاک کردن صورت مسئله است و آیندهتان را به خطر میاندازد. شما باید یاد بگیرید که با جدایی کنار بیایید و در خودتان حلش کنید وگرنه هرکجا بروید حال بد همراهتان میآید.
عصبانیت از رفتن کسی که دوستش داشتید، طبیعی است اما انتقام گرفتن نه، چون حتما به خودتان هم آسیب میزند. شما باید یاد بگیرید چطور حال خودتان را خوب بکنید، عصبانیتتان را تخلیه کنید و طوری رفتار کنید که خودتان بیشتر از این آسیب نبینید.
وقتی همیشه او را در فضای مجازی چک کنید، نمیتوانید رفتنش را باور کنید و او را در ذهن خودتان زنده نگه میدارید و خب معلوم است که دلتنگتر میشوید و اصطلاحا نمک روی زخم خودتان میپاشید. باید یاد بگیرید وسوسه چک کردنش را کنترل کنید.
شما باید با فرآیند جدایی آشنا بشوید. آنوقت متوجه میشوید که خاطرات به راحتی دست از سرتان برنمیدارند، مگر اینکه یاد بگیرید چطور با جدایی کنار بیایید.
بهتر است فعلا دست نگه دارید و اول رابطه قبلی را برای خودتان حل و فصل و تمام کنید. تا وقتی رابطه قبلی برایتان زنده است اگر وارد رابطه با بهترین فرد روی کره زمین هم بشوید، خرابش میکنید!
{
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “FAQPage”,
“mainEntity”: [{
“@type”: “Question”,
“name”: “از هم جدا شدیم، چکار کنم که بتوانم فراموشش کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “شما نباید دنبال فراموش کردن باشید چون هیچوقت اتفاق نمیافتد مگر این که حافظهتان را پاک کنید! به جای فراموشی باید یاد بگیرید با جدایی کنار بیایید و از آن گذر کنید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “دلم براش تنگ شده نمیتوانم تحمل کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “دلتنگی طبیعیترین احساس بعد از جدایی است ولی فراموش نکنید که شما الان در اوج دلتنگی هستید، ولی با گذر زمان، کمک گرفتن از یک متخصص، کسب مهارتهای علمی و بالا بردن سطح شناخت فردیتان حتما میتوانید بحران جدایی را پشت سر بگذارید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “با همکلاسیم کات کردم و میخوام ترک تحصیل کنم…”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “درسته که خیلی سخته بعد از جدایی همدیگر را همیشه ببینید، ولی دست نگه دارید! ترک تحصیل پاک کردن صورت مسئله است و آیندهتان را به خطر میاندازد. شما باید یاد بگیرید که با جدایی کنار بیایید و در خودتان حلش کنید وگرنه هرکجا بروید حال بد همراهتان میآید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “با رفتنش خیلی بهم ضربه زد چطور ازش انتقام بگیرم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “عصبانیت از رفتن کسی که دوستش داشتید، طبیعی است اما انتقام گرفتن نه، چون حتما به خودتان هم آسیب میزند. شما باید یاد بگیرید چطور حال خودتان را خوب بکنید، عصبانیتتان را تخلیه کنید و طوری رفتار کنید که خودتان بیشتر از این آسیب نبینید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “وقتی میبینم توی تلگرام و اینستاگرام آنلاین است بیشتر دلتنگ میشوم. چکار کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “وقتی همیشه او را در فضای مجازی چک کنید، نمیتوانید رفتنش را باور کنید و او را در ذهن خودتان زنده نگه میدارید و خب معلوم است که دلتنگتر میشوید و اصطلاحا نمک روی زخم خودتان میپاشید. باید یاد بگیرید وسوسه چک کردنش را کنترل کنید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “چکار کنم خاطراتش دست از سرم بردارد؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “شما باید با فرآیند جدایی آشنا بشوید. آنوقت متوجه میشوید که خاطرات به راحتی دست از سرتان برنمیدارند، مگر اینکه یاد بگیرید چطور با جدایی کنار بیایید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “هنوز در فکر رابطه قبلی هستم ولی یک پیشنهاد آشنایی خیلی خوب دارم. چه کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “بهتر است فعلا دست نگه دارید و اول رابطه قبلی را برای خودتان حل و فصل و تمام کنید. تا وقتی رابطه قبلی برایتان زنده است اگر وارد رابطه با بهترین فرد روی کره زمین هم بشوید، خرابش میکنید!”
}
}]
}
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
52 بازدید
100 بازدید
128 بازدید
366 بازدید
385 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام بنده ۲۷سالمه هشت ماه پیش به خواستگاری دختر ۱۹ساله رفتم که ابتدا جوابشون منفی بود بعد مدتی دخترخانم شماره منو از خواهرم گرفت تا مدتی باهم پیامکی در ارتباط بودیم تا اینکه بهم علاقهمند شدیم دوسه باری همدیگرو دیدیم،خیلی همدیگرو دوست داشتیم من چند بار اقدام کردم با خانواده صحبت کنم ولی میگفت صبر کن خانوادممشگل دارن مشگلشون این بود که مادرش میخواد جدا بشه و داییش همه کاره اونم مخالفه،الان میگه تمومش کنیم یعنی چند بار قبلا گفت تموم کنیم ولی من گفتم ن و شرط میذاشت منم شرطاشو انجام میدادم ولی این دفه دیگه نمیخوام بهش پیام بدم که برگرده خودش چندوقت پیش پیام داد که میخوام حالتو بپرسم ،من باید چیکار کنم؟ولش کنم یا باز برم سراغش؟ دلم نمیخواد پیامش بدم میترسم بعد مدتی دلم براش تنگ بشه،
سلام دوست گرامی طرف مقابل شما در شرایط مناسبی از نظر خانوادگی و روحی نیست و احتمالاً نمیتواند درست تصمیم بگیرد. دلتنگی شما که طبیعی است اما او در شرایطی نیست که بتواند در رابطه حضور داشته باشد. بهتر است مدتی او را رها کنید تا شرایطش کمی بهتر شود. برای بررسی بیشتر میتوانید به مشاور مراجعه کنید.
سلام. من تازه وارد 19 سالگی شدم حدود 2 سال و 5 ماه هست که با پسری همسن آشنا شدم رابطه ما همیشه خوب بوده و علاقمون نسبت به هم زیاد حتی تو آخرین لحظاتی که از هم جدا شیم ولی باتوجه به اختلاف تو لباس پوشیدن.،برای تغییر من ایشون خیلی زحمت کشیدن با اینکه آخرش اوکی شدیم اما اشتباهات و بحث های من ایشون رو اذیت می کرد هر بار فرصت دوباره میخواستم و باز خراب میکردم مثلا بهم میگفت باید قبل ساعت 12 بخوابی و اگه نمیخوابیدم از دستم عصبانی میشد و من اشتباهاتم رو آنقدر تکرار کردم که ایشون تصمیم گرفتن برن و کات کنن و گفتن هر شخص یک اندازه تحمل و صبر داره ولی چند روز بعدش با توجه به اینکه که مادرشون با خانوادم مشکل دارن و راضی نیستن با من ازدواج کنه هر چقدر که ما بیشتر باهم باشیم جدا شدن سخته و ممکنه من موقعیت های خوبم رو از دست بدم و بهم گفتن اگه یه روزی منو بخشیدن و خانوادش راضی شدن و قصد ازدواج داشت برمیگرده. من با این جمله خیلی آروم شدم بنظرتون امید واهی دارم؟! بهم گفتن این بار دارن با منطقشون جلو میرن و نمیخواد آینده هردومون خراب شه و عذاب وجدان دارن تا همین جاش اومدن وقتی میدونستن احتمالش زیاده ک بهم نرسیم و بهم گفتن احتمال اینکه برگردن یک درصده
سلام دوست گرامی از 17 سالگی با او در ارتباط بودید و به نظر میرسد نقش ایشان بیشتر یک مربی و یا پدر بوده است تا شریک عاطفی. او سعی در تغییر دادن شما داشته است و حتی به ساعت خوابیدن و لباس پوشیدن شما نیز واکنش داشته؛ از خود پرسیدهاید که به چه دلیل خواستار بودن در این رابطه هستید؟
سلام من 34 ساله ام و عشقم 25 سال.. پس از هفت سال رابطه عاشقانه که هر روزش گویا مثل روز اول بود رابطه ما مرد. یک سال اخر رابطه ما کمی سرد شده بود بدلیل کار من و خودش و دانشگاه و اینکه خانه مان از هم دور بود تا جاییکه ما که هرروز همو میدیدیم شد ده روز یکبار.دیدار اخرمان یک دعوای بد لفظی بین مان شد و رفت…برای همیشه بدون خداحافظی بدون هیچ کلمه ای.. فقط مادرش یک کامنت دو خطی داد که برو دنبال زندگیت.همین.. ما تمام زندگی مان را چیده بودیم برنامه ازدواج همه چیز.. و جدایی مان بسیار دردناک بود. دو هفته بعد سیم کارتش را سوزاند و از همه شبکه های اجتماعی اش حذف شدم…منی را که حتی یک روز نمیتوانست تحمل کند نبیند… الان یکسال و یک ماه میگذره از رفتنش و همچنان مثل روز اول سردرگم و غمگینم … هر شب خوابش را میبینم خواب های غمگین مانند اینکه در نوری دارد میرود یا اینکه من زانو زده ام و دستش را بر شانه ام گذاشته و من می گریم.بعد بیدار میشوم در تاریکی اطاق و حالم بسیار بدتر میشود. هر لحظه در فکرم است حتی بعد این همه ماه.متاسفانه خودم را بسیار مقصر میدانم احساس گناه می کنم چون حس میکنم سال اخرمان در کنارش نبودم و بسیار تنها شده بود در حالیکه بسیار بمن نیاز داشت بخصوص که دچار بیماری پنیک اتک شده بود و اینکه در کل این هفت سال پدر و مادرم حتی یکبار این دختر را ندیدند و نه خواستند ببینند و برایشان مهم بود و منم کوچکترین تماسی با خانواده اش نگفته بودم تا حداقل این رابطه را جلوتر ببرم و اطمینان حاصل کنه از ازدواجمان… مادرم را بسیار بسیار مقصر میدانم و روز و شبم اندوه است.بعد 14 ماه هم وقتی شب ها که راه میروم و بهش فکر میکنم ناخوداگاه چشمانم پر اشک میشود. بخصوص دیدار تلخ اخرمان که بدون حرفی وقتی مرا دید راهش را گرفت و رفت و کوچک تر و کوچک تر شد تا جایی که محو شد در حالی که ایستاده نگاهش میکردم و میدیدم چگونه برای بار اخر کسی را میبینم که همه وجودم بود و دارد برای همیشه میرود از زندگیم… با هیچ دختری حتی نمیتوانم حرف بزنم شب ها قلبم و معده ام از ناراحتی درد میگیرد اینکه این دختر با همه وجود عاشقم بود و پام ایستاد ولی من و خانواده ام ناخواسته این حس را بهش دادیم که بی ارزش است و باعث شد برود به شدت عذابم میدهد. من از درون مرده ام بخصوص که در اوج افسردگی این دختر وارد زندگیم شد و به من رنگ و نور داد و برگشتن دوباره به تاریکی اینبار غیر قابل تحمل است…
سلام ما یکسال و نیم بود ک باهم دوست بودیم و جفتمون هم میدونستیم ک ته این رابطه جداییه و میدونستم ک اگه ازش جدا بشم ب نفعمه .پریروز باهم کلی صحبت کردیم خیلی خوب و حتی بگم بهتراز ی روز عادی و دیروز دیکه ن جواب تلفنمو داد و ن جواب پیامامو. نمیتونم با نبودنش کنار بیام
سلام دوست گرامی شما یک رابطه عاطفی را پس از 1ونیم سال قطع کردید. حالتهایی مثل دلتنگی، غم، حسرت و یا رفتارهایی مانند چک کردن و اشک ریختن و .. کاملاً طبیعی است. چون هنوز شما به این باور نرسیدید که این رابطه تمام شده است. در واقع هنوز مراحل سوگواری شما شروع نشده است. برای اینکه بتوانید با این تصمیم کنار بیایید نیاز به همراهی و آموزش دارید. پیشنهاد میکنیم به صفحه «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» رادیو عشق مراجعه کنید و آن را مطالعه کنید. در صورت نیاز از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید من چند ماه با پسری در ارتباط بودم ک میگفت خیلی دوسم داره حتی میگفت خیانت هم کنی نمیرم این اواخر متوجه سرد شدنش شدم ولی زیاد اهمیت ندادم و گفتم حتما مشکلی براش پیش اومده تا اینکه چند روز پیش گفت میخواد تمومش کنیم و من اصلا نمیتونستم باور کنم چون به بودنش اعتماد داشتم چون خیلی با حرفاش باعث شد من خیلی بهش اعتماد کنم و این تموم شدن رابطه برای من خیلی سنگینه دلایلی میاورد که قابل اصلاح بود و میشد درستش کرد ولی نمیخواست و دلایلش شاید تا حدی درست بود ولی نموند که درستش کنیم حتی قبلا بش گفتم اگه رفتار یا حرفای من باعث میشه ناراحت شی بگو تا درستش کنم و گفت نه مشکلی ندارم من فکر میکنم فرد قبلی زندگیش برگشته چون دلایلش منطقی نبود و پیچوند و رفت فکر میکردم واقعا نمیره و دوستم داره حتی کلی برنامه برای آیندمون ریخته بودیم حالا دارم شبا و روزای سختی رو میگذرونم که کنار بیام با این قضیه و میدونم خوب میشم با گذر زمان ولی انگار بدتر میشم میشه راهنمایی کنید چیکارکنم بیشتر از حرفاش ناراحتم و نمیتونم هضمشون کنم ک چرا این کاروکرد
سلام دوست گرامی به هر دلیلی او این رابطه را تمام کرده است، شما نیازی به موشکافی این ماجرا ندارید. برای اینکه حالتان بدتر نشود، بهتر است در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید. این دوره برای افرادی که جدا شدهاند و درگیر افکار منفی و احساسات ناخوشایندی مانند بیقراری، ناامیدی، غم، خشم، ترس، تنهایی و … هستند و فراموش کردن رابطه و طرف مقابلشان برایشان بسیار سخت است و یا افرادی که مدتهاست رابطهشان تمام شدهاست اما هنوز ذهنشان مدام درگیر رابطه تمام شده است، در زندان رابطه محصور شدهاند و فکر میکنند نمیتوانند رابطه و فرد مقابلشان را فراموش کنند، کاملا مناسب است.
سلام وقتتون بخیر من ۱۷سالمه و دو سال قبل عاشق یک پسری شدم که باهم رفت آمد خانوادگی داشتیم و واقعا مثل یک خانواده بودیم. خواهرزاده اون بهترین دوست من هست منم یک روز به دوستم گفتم عاشق داییش شدم بعد اون ب هخانوادش گفته بود و خانواده اونا همه فهمیدن ک من عاشق پسرشون شدم اوناهم به خانوادم گفتن ولی ما چون مذهب مون فرق داشت خانوادم قبول نکردن اون پسر خیلی خوبیه تنها مشکلش اینکه زیاد با رفیقاش میگرده بعد این اتفاقات من فهمیدم که خیلی دوسم داره ولی چون خانوادم قبول نکردن اونم بعد این اتفاقات شبا دیر میومد خونه مشروب میخورد خانوادش هرچی میگفتن گوش نمیکرد دوستم بهم گفت ک من باید بهش پیام بدم و بگم که این کارا رو نکنه ولی من و اون پسره برا اینکه نمیخواستیم آبروی خانواده هامون نره باهم دوست نشدیم ولی چون مجبور بودم یک روز بهش پیام دادم گفتم که دیگه اون کاراشو بس کنه و اونم قبول کرد خانوادمم فهمیدن که من بهش پیام دادم خیلی ازم ناراحت شدن خانواده اونا هم از رفتار خانوادم ناراحت شدن و یکم رابطه خانوادگی مون خراب شد اون پسره هم خیلی ناراحت شد بخاطرم خیلی گریه کرد و منم مجبور شدم بگم که دوستم شماره شو بهم داده ولی دوستم ناراحت شد که من اینو گفتم ب عد یه مدت دوستم بهم پیام داد و گفت که داییش عاشق یه دختر دیگه شده میخواد باهاش ازدواج کنه منم باور کردم و شب اول ک فهمیدم اونقدر ناراحت شدم که رگ دستمو زدم ولی کسی نفهمید الان ۷ ماهه که ندیدمش خبری ازش ندارم در حالی که مث بقیه رابطه ها باهم خاطرات مشترک خاصی نداشتیم ولی من هنوزم نتونستم فراموشش کنم. خیلی حالم بده بیشتر وقتا ب یادشم وگریه میکنم
سلام دوست گرامی در سن 17 سالگی انتخاب شریک زندگی معنایی ندارد چون در اوج دوره نوجوانی هستید. اتفاقات تلخی بوده است و شما پیش از اینکه این مساله جدی شود، روی این فرد سرمایهگذاری عاطفی زیادی کردید. چون سابقه خودکشی را اشاره کردید، حتما نیاز است که وضعیت شما را یک روانشناس بررسی دقیق کند. لطفا برای بهبود حال خود از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام و وقتتون بخیر ممنون از مطالب عالی و کاربردیتون من 18 سالمه و چند وقتی بود از یه دختری خوشم اومده بود حدود چند ماه ، از طریق موسیقی با هم آشنا شده بودیم و حضوری تو مراسما همو میدیدیم و تو فضای مجازی دنبالش میکردم ، بعد یه مدت باهاش حرف زدم و وارد رابطه شدیم ، خیلی عمیق دوسش داشتم و به طور جدی میخواستمش و با مامانش هم صحبت کرده بودم و گفت که مشکلی نداره و حواستون باشه و این حرفا ، رفتار های بچگانه و افکار بچگانه ای داشت ، بعضی چیزا رو درک نمیکرد که تو اون سن دیگه باید درک میکرد ! خیلی بهش اعتماد داشتم و واقعا توجه و علاقه زیادی خرجش کردم ، بعد چهار ماه اکانتشو گرفتم یهویی و دیدم که با پسرای دیگه هم صحبت میکنه خیلی صمیمی !!! ولی نه به عنوان عشق و عاشقی ، با این اوصاف بازم موندم و بعد کلی عذرخواهی گفتش که دیگه تکرار نمیکنم و اشتباه کردم و این حرفا ، رابطمونم بعضی وقتا دعوا زیاد داشت اونم بخاطر اینکه بعضی چیزای ساده رو هم نمیدونست و خانوادش کم کاری کرده بودن و یا به عنوان روشنفکری ایده های غلطی بهش القا کرده بودن … و بعضی وقتا دعوامون شدت میگرفت و سر تکرار اشتباهای دیگش حرفمون میشد و وقتی من دیگه خیلی عصبانی میشدم بعد چند بار منطقی توضیح دادن شاید فشی چیزیم میدادم که میدونم مقصرم اما بعدش میگفتم معذرت میخوام بابتش ، با همه داستانایی که داشت باهاش ساختم ، با وجود اذیت کردناش و انجام دادن کارای تکراری ، تا جایی که بهم دروغ می گفت و دلیلشو میپرسیدم گفت حوصله جروبحث نداشتم ، منم بعضی وقتا گیر زیاد دادم و سخت گرفتم قبول دارم اما درون حد نبود که انقد شلوغ کنه و آزادی زیادی میخواست ، بعد یسال و خرده ای بعد یه دعوای جدی کم کم سرد شد و بعد یه ماه عذاب دادنم گفتم چته هی میگفت هیچی تا اینکه بالاخره گفت من این رابطه رو نمیخوام و وقتی پرسیدم یه مشت دلیل چرت تحویلم داد !!! گفت اره نمیتونم تو رابطه باشمو نمیتونم به یه نفر متعهد باشمو دلم میخواد آزاد باشمو هرکار دلم میخواد انجام بدمو این حرفا ، هرچی تلاش کردم و حرف زدم ، گفتم راه میام تو عم راه بیا چارچوبامونو از اول میسازیم ، بیا تعمیرش کنیم نه تعویض ، گفت نمیتونمو اینا و اخرم توم شد رابطمون … منم دم کنکورم هست و نابود کرد زندگیمو ، همش تو فضای مجازی میبینم چیا گذاشته عصابم خرد میشه و چند بار بعد اتمام ازش پرسیدم چرا اینکارو کردی و اینا گفت نمیدونمو نمیشدو یروز میگی چقد احمق بودمو ، همه رابطه ها که ازدواج نداره و ازین حرفا … اخه مدلامونم بهم میخورد زیاد دو تا پایه ورزشکار اهل موسیقی ، فقط افکارش در سطح افکار من نبود … چیکار کنم که راحت کنار بیام ؟
سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید من چهار ساله که از یه رابطه خیلی خیلی خوب که سه سال باهم داشتیم, به دلیل خیانت (که اطرافیان و دوستاش باعث شدن ) بیرون اومدم ولی هنوز مثل همون روز اول بهش که فکر میکنم حالم بد میشه و به همون شدت میریزم به هم خودم احساس میکنم چون همیشه سعی کردم بهش فک نکنم یا از چیزایی که منو یادش میندازه دورری کنم این قضیه فقط سرکوب شده ولی حل نشده چون هنوز ناخوداگاه با یه یادآوری بعد چهار سال حالم مثل روز اول میشه, میخواستم بپرسم برای حل شدن این مسئله من باید چکار کنم ؟ اینکه الان با گذشت زمان کافی باید چی کاری انجام بدم ؟
سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید برای اتفاقی که برایتان افتاده است متاسفیم. خیانت دیدگی میتواند علائم استرس بالایی را در شما به وجود بیاورد که حتی با گذشت زمان شاید دردش کمتر شود اما همچنان بهم ریختگی وجود داشته باشد. علاوه بر مسأله سرکوب کردن که خودتان به درستی به آن اشاره کردید، حل نکردن موضوع خیانت برای خودتان و دوری و فرار از ماجرا، انکار را در شما تقویت میکند. انکار کردن اولین مرحله پس از یک سانحه یا اتفاق تلخ است. بنابراین شما باید به کمک درمانگر، این سوگ را پشت سر بگذارید و با این درد موجهه شوید. به تنهایی این مسیر بسیار دشوار است اما مشاور و درمانگر به شما کمک میکند تا بتوانید کمکم با این حقیقت روبرو شوید و به زندگی جدید خود برسید. در رادیو عشق، دوره آموزشی با عنوان زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» وجود دارد که میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر به «قطبنمای زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» مراجعه کنید و سپس از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام . من بعد از 1 سال متوجه شدم دوست پسرم بهم خیانت کرده . بعد پیش همه دوستاش طوری وانمود کرده بوده که من خیانت کردم . این خیانت حتی تا پای رابطه ی جنسی با طرف هم بوده.وقتی به گوش من رسید حتی یدونه پیام نداد ک بگه اینطور نیست یا شایعه س یا هرچیزی . با پیام ندادنش و توجیه نکردن من شک منو به 100% یقین تبدیل کرد ک این اقا ب من خیانت کرده. من تماااااام برنامه های مجازی ک ایشون توش فعالیت داشتن رو بلاک و دیلیت کردم . الان 2 روز میگذره من اصصصلا ایشون رو دیگه دوست ندارم ولی لرزش شدیییییید و مشکل گوارشی شدید و استرس شدییید پیدا کردم .همش با خودم میگم چرا بهم تموم این مدت دروغ گفت چون بعد ازون بهم ثابت شد رابطه ی جنسی رو با چند نفر در زمان ارتباط با من داشته.و خودشو مظلوم میگرفت .میشه راهنماییم کنین چطور آروم شم؟ که این حالات از بین بره؟
سلام دوست گرامی بخاطر این اتفاقات تلخی که برای شما افتاده است متاسفیم حالاتی که تجربه میکنید طبیعی است، چون شما از طریق بد وجسمتان مشغول تجربه کردن یک درد شدید هستید. خشم زیادی دید و برای تخلیه آن و تجربه حال خوب، نیاز دارید تا حتما با مشاور صحبت کنید.
سلام.من 28 سالمه و به مدت سه سال با آقایی دوست بودم که رابطه عاطفی خیلی خوبی با هم داشتیم و از چند ماه اول از من خواستگاری کرد و منم موافق بودم چون صداقت و علاقه ایشون نسبت به من ثابت شده بود. هشت ماه از رابطمون نگذشته بود که خواستگاری علنی شد و من با خانواده ام در میان گذاشتم اما خانواده من به خاطر اختلاف مذهبی و اینکه با هم دوست بودیم به شدت مخالفت کردند حتی با این وجود این آقا با خانواده به خواستگاری اومد اما خانواده من متاسفانه زیاد بهشون اهمیت ندادن و رفتارشان باعث دلخوری خانواده طرف شد و با اینکه جواب منفی دادن بهشون خانواده ام علی رغم تلاشها خیلی زیاد من برای جذب رضایتشون باز ما مدتی دیگر صبر کردیم که شاید نرم بشن و دوباره خواستگاری کنه. اما بعدش خونواده ایشون مخالفت رو شروع کردند و پدرش حاضر نشد دیگه بیاد خواستگاری. ما هم به ناچار از هم جدا شدیم. اینکه ما خیلی خیلی با هم جفت و جور بودیم و همه جوره با هم خوب بودیم و فکر میکنم به معنی واقعی عاشق هم بودیم. این جدایی برام خیلی خیلی سخته، بخصوص اینکه الان خانواده ام رو مقصر از دست دادن عشقم میدانم و اصلا نمیتونم باهاشون رابطه خوبی داشته باشم. این باعث شده علاوه بر شکست عشقی عمیقا احساس تنهایی کنم و در همین حین بود که یکی از پسرهای دور فامیل به قصد ازدواج به من پیشنهاد آشنایی داد و منم قبول کردم اما به دو هفته نکشید آشناییمون به طرز عجیبی که خودمم نمیدونم چطور ازم دلسرد شد و بدون هیچ حرفی با کم کردن رابطه اش به مرور طی چند روز تمام کردیم که این هم خیلی تاثیر منفی روی روحیه ام گذاشت. از اینکه اینقدر زود وارد رابطه شدم پشیمونم. اما طرف خیلی شرایط خوبی داشت الان که مقاله شما رو خوندم متوجه شدم نباید وارد رابطه میشدم آیا راهی برای برگرداندنشون هست؟
سلام دوست گرامی درباره مخالفت خانواده شما نیاز به اطلاعات بیشتری است که بدانیم این مخالفت آنها منطقی است یا غیرمنطقی؟ اگر از نظر مذهبی بسیار باهم مخالف باشید این دلیل منطقی است و واقعبینانهتر به این ماجرا نگاه کنید. بخصوص که حالا خانواده ایشان نیز مخالف هستند. اشنایی شما با شخص جدید کاملاً تصمیم اشتباهی بوده است و وقتی هنوز پرونده قبل باز بوده، شروع این ارتباط جدید کار عاقلانهای نبوده است. اینکه چطور او شما را ترک کرده است هم واضح و روشن است که او متوجه میشود که شما تمام و کمال در رابطه حضور ندارد.
سلام ممنونم از مطالب خوبتون من ۲۱ سالمه و بعد ۵ سال از ازدواجمون یهو متوجه شدم شوهرم اون کسی که فکر میکردم نیست انگار بعد این چند سال چشمم روی حقیقت زندگیم روشن شد اون راحت رابطه نامشروع داشت و منو فقط برای سختی ها و بی پولی هاش میخواست دوستم نداشت 😔 من هیچ وقت نمیخواستم رابطم به جدایی بکشه خیلی تلاش کردم به طلاق نرسیم ولی بعد اینکه متوجه شدم و بهش گفتم انگار دنبال بهونه بود و راحت ازم جدا شد حال روحیم خیلی بده شاید همه چی تو دوماه طول کشید و تموم شد اون راحت منو رها کرد ولی خاطرات مشترکمون دست از سرم برنمیداره هنوز تو انکارم باورم نمیشه چطور باورم بشه که زندگی تموم شده
سلام دوست گرامی برای اتفاقات تلخی که برای شما افتاده متاسفیم. شما نیاز دارید که حتما در کنار خودتان یک مشاور داشته باشید تا با اتفاقاتی که برایتان افتاد، کنار بیایید. گذر از مراحل سوگ نیاز به تخصص و درمان دارد. میتوانید با شرکت در دوره آموزشی«زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» به هدفی که دارید برسید و زندگی خوب و سالمی داشته باشید.
سلام با دختری اشنا شدم که ملاک رابطه خودشو با من منوط به برخورد من نسبت به دوستان صمیمی اش میکنه یعنی اینکه برای اولین بار هم که با دوستاش رفتم بیرون هیچ رفتاری نکردم که بخاد باعث رنجش دوستانش بشه ولی اون از نحوه رفتارم راضی نبود خیلی براش مهم بنظر میرسه این موضوع بهش گفتم که من کاری نکردم که دوستات ناراحت بشن ولی اون گفت اون صمیمتی که من انتظار داشتم رو ندیدم از شما نسبت به جمع ایا این درسته که یک رابطه رو بر اساس این دیدگاه بزاره ؟ دوستی اون با دوستاش در حد زیادی هست از لحاظ زمانی و اینکه همیشه با اونا خوش بوده و یجوری من احساس میکنم وابستگی به اونا داره و من این استدلال رو نمیتونم در خودم بقوبلانم . البته دوستاش منو میشناسن و خانواده منو و همیچنین از دور خب من با اونا هیچ وقت همکلام نبودم راهکارچیه
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. اینکه شما آن میزان صمیمت را نداشتید، مکن است علت زیادی داشته باشد: شما درونگرا هستید و بعد از اینکه شخصی را بشناسید میتاونید با او صمیمیتر شوید. طرف مقابل شما انتظارات خود را واضح و روشن نگفته است. مهم بودن این دوستان برای طرف مقابل شما ممکن است در آینده روی رابطه شما اثرگذار باشد. بنابراین نیاز دارید تا دقیقا از او بپرسید چه رفتاری را از طرف شما مدنظر دارد؟ اگر انتظار معقولی بود آن را برآورده کنید،اما اگر بیش از اندازه روی این دوستان تاکید دارند، باید رابطهتان مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد.
سلام ممنون از سایت خوبتون🧡 من حدودا ۸ هفته به صورت مجازی با هم دانشگاهیم در ارتباط بودم که میدونم زمان زیادی نیست اما چون تاحالا با کسی تو رابطه نبودم و اصولا تو این جریانها نیستم رابطرو فقط برای ازدواج میدونم . از طرفی ادم کمال گرایی هستم و ازونجاییکه فقط ۱۹ سالمه این موضوع همش توی ذهنمه که ممکنه فرد بهتری بیاد تو زندگیم در نتیجه بخاطر همین و همچنین مسائل دینی پیشنهادای رابطه از طرف اقایان را رد میکنم. الانم رابطرو بخاطر چندین و چندین دلیل خودم تمومش کردم که اکثر دلایل بخاطر همون کمال گراییمه بقیشونم ترس از اینکه اونقدر وابسته بشم و به ازدواج ختم نشه و دچار افسردگی و تبعات بعدیش بشم. اما خب اینم میدونم این روزا دیگه نمیشه انتظار خواستگاریای سنتیو داشته باشم و منتظر بمونم تا فرد دلخواهمو پیدا کنم! ممنون میشم پاسخ بدید اولا چطور با این مشکل کنار بیام و ارتباط برقرار کنم با اقایان دوما چطور وسوسه نشم تا در فضای مجازی چکشون نکنم اون اقارو و رابطرو تموم شده بدونم ، چون من خودم بدون دلیل قانع کننده درحالیکه ایشون میگفتن دوسم دارن رابطرو تموم کردم و ایشون گفتن اگر اینجوری خوشحال ترم قبول میکنن.
سلام دوست گرامی ابتدا باید مشخص کنید برای انتخاب طرف مقابل چه ایده آل هایی دارید؟ از طرف مقابل چه انتظاراتی دارید و دلیل چک کردن ایشان چیست؟ دوره جذب عشق رادیو عشق به شما کمک می کند. می توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.
سلام، من ۲۰ سالمه تاحالا با هر پسری که دوست بودم با بهونه های مختلفی دلمو شکستن و رفتن.اینا یکم سخت و برام گذشت الانم با آقایی دوستم که قسط جدی ازدواج باهامو نداره به گفته خودش هربار یه حرفی یه بهونه ای بهم میگه. موندم چیکار کنم ولش کنم یا نه. من از تنهایی بدم میاد اون بره خیلی تنها میشم.
سلام اگر دنبال یک رابطه جدی و آیندهدار هستید بهتره هرچه زودتر این رابطه رو تمام کنید چون طرف مقابلتون خیلی واضح میگه که قصد ازدواج کردن نداره. تمام کردن رابطه و تنهایی سخته ولی خیلی بهتر از بودن در یک رابطه آسیبظ زا یا نامناسبه. وقتی فقط از ترس تنهایی بخواین وارد رابطه بشین، نمیتونین انتخاب درستی داشته باشین و به خواستهها و معیارهاتون توجه کنید، بنابراین در هر رابطه سرخورده میشین. بهتون پیشنهاد میکنم حتما با سیستم مشاوره تلفنی و آنلاین صحبت کنید، تا هم در زمینه تصمیمگیری برای این رابطه کمکتون کنن و هم با بررسی دقیقتر رابطهتون متوجه بشین چرا همیشه درگیر انتخابهای اشتباه میشین.
سلام ، من ۲۹ سالمه ،حدودا ۴ سال پیش از طریق تلگرام باهم اشنا شدیم ،چنباری همدیگرو دیدیم و واقعا همو دوس داشتیم ، ایشون دو سال و نیم از من کوچیکترن ولی منو متقاعد کردن سن مهم نیس تا اینک با خانوادش مطرح کرد و مادرش تمام تلاششو کرد ک این ازدواج صورت نگیره ، ولی گف کوتاه نمیاد و تلاش میکنه ،۴ ماه پیش درمورد ازدواج من با یکی دیگه شوخی کرد و من دو روز جوابشو ندادم اونم گف حالا ک این شرایط سخت هست دیگه نمیشه ،،،من اونروز خیلی مخالفت نکردم چون فک کردم خودش اروم میشه میاد ،دو هفته بعد خودم پیام دادم گف پیام نداده دعوا کردم ، باز دوهفته بعدش پیام دادم گریه و خواهش فایده نداشت گف بی حس شده گفت پیام نده خوشال باشم من کلا کشیدم کنار ،یک ماه بعدش خودش پیام داد و احوالپرسی منم یاداوری کردم با پیام ندادن من خوشال بودی گفت غلط کردم من بعد از تو رنگ خوشحالیو ندیدم بیخیال خودم خواستم ،منم گفتم اره خودت خواستی ،باز ی ماه بعدش اشتباهی پیش اومد و بخاطرش پیام دادم اونم خیلی خوشحال شد ، گیف و استیکرای گل و قلب ،گفتم رفتارت تناقض داره گفت درسته نمیتونم باهات باشم ولی هنوزم همونقدر دوست دارم منم فقط گفتم اها مرسب بابت گلات ، الان ی ماهه به همدیگه پیام میدیم میخندیم سر به سر هم میزاریم حتی یبار وسط چت گفت درسته میخندم ولی اصلا خوشحال نیستم گفتم چرا ،پرسید باید برا چ چیزی خوشحال باشم منم گفتم همه چی دست خودته،،، بحثو عوض کردم تا دیشب ک داشتیم حرف میزدیم نتش قط شد و صب دیدم دلیت اکانت زده اس دادم گف رمزامنیتشو فراموش کرده براهمین بوده دوباره اکانت ساخته ،،، البته این رمزو یک سال بیشتره ک فراموش کرده بود ،،، منم گفتم اها فک کردم مشکلی پیش اومده ،ولی تلگرام دیگ نه اون حرفی زد ن من ، پروفایلشو تغیر داده و بیوی غمگینم نذاشته ،ناگفته نماند این خطو بخاطر شغلش ک نمیتونست از خط اصلیش استفاده کنه برا من دو سال پیش خرید ک بتونیم در ارتباط باشیم …ممنون میشم راهنمایی کنید الان باید چیکار کنم چطور دوباره رابطمون مث قبل بشه و دوباره جذبم بشه ،،، دوره جذب با موبایل برا من خوبه یا مشاوره گرفتن؟
سلام من یه سوالی ازتون داشتم اکثر مشاور ها از جمله شما میفرمایید که خانمها باید مستقل باشن و اقایون از خانمهای مستقل بیشتر خوششون میاد از طرفی میگین که کمک خواستن باعث میشه طرف مقابل رو جذب کنید و حس قوی بودن به اون شخص بدین دقیقا تا چه حد استقلال لازمه و چه مواردی رو باید در نظر بگیریم که هم طرف به استقلال شخصیمون پی ببره هم در جذب افراد موفق باشیم ممنون میشم توضیح بفرمایید؟
دوست عزیز سلام سوال خوبی پرسیدین و دقیقا همینطوره که میگین. نکته مهم موضوع در رعایت توازن و تعادله. متاسفانه اکثر افراد فقط یکی از این راهها رو میچسبن و یا از این طرف بوم میفتن یا از اونور! مستقل بودن یه ویژگی فردیه و هم برای آقایان و هم برای خانمها لازمه. اما خیلی وقتها خانمها اصرار دارن استقلالشون رو توی چشم شریک عاطفی یا همسرشون فرو کنن! و مدام این پیام رو بهش بدن که من به تو نیازی ندارم. این همون رفتار اشتباهه چون دو نفر در رابطه به هم نیاز دارند و ابراز این نیازها در حد معمول حس خوبی به طرف مقابلشون میده. این موضوع بهویژه برای آقایون مهمه چون وقتی بدونن طرف مقابلشون بهشون تکیه میکنه احساس کفایت میکنند و عزت نفسشون افزایش پیدا میکنه و اثر مثبتش میاد توی رابطه. اما این تکیه کردن هم حدی داره. این حس که طرف مقابلت برای هرکاری وابسته بهت باشه اصلا حس خوبی نیست. مردا تو این شرایط احساس ترس و خفگی میکنن و سعی میکنن فاصله بگیرن. از طرفی کمکم طرف مقابلشون رو ادم ضعیفی میدونن و دیگه جذابیتش براشون کم میشه. بنابراین هردوی این راهکارها در حد تعادل برای سلامت رابطه لازمه
سلام مدت ۶ ماه با یه اقایی آشنا شدم همه چیز خوب پیش میرفت و تمام مدت بمن ابراز عشق و علاقه میکرد. ما از هم دوریم اما تو این ۶ ماهه دوبار به دیدنم اومده و اخرین بار ۱۲ مرداد بود بعد از رفتنش متوجه کمی سردی در رفتارش شدم وقتی علت رو پرسیدم انکار کرد. تا اینکه چند شب آخر تمام مدت انلاین بود من بهش پیام میدادم اما جواب نمیداد یا میخوند و جواب نمیداد نهایتا بعد یکساعت یا دوساعت جواب میداد اونم در حد یک کلمه، منم یه شب که از این رفتارش ناراحت شدم فقط گفتم معلوم هست شبا چکار میکنی که جواب منو نمیدی؟ همین حرفمو بهونه کرد و دیگه جوابمو نداد بعد دوشب بهش پیام دادم امشب تولدم بود اونم گفت خب به من چه . گفت از اولم بودن منو تو باهم اشتباه بوده و تو اونی نبودی که من میخواستم دستتو گرفتم بهت هیچ حسی نداشتم. از اونجایی که اصلا من باورم نمیشد چون هیچ مشکلی بین ما وجود نداشت و حتی دعوا هم نکرده بودیم چند شب بعد دوباره بهش پیام دادم که من هنوزم دوست دارم حتی ازش خواستم که منو ترک نکنه گفتم حداقل دلیل رفتنتو توضیح بده اما فایده نداشت و فقط گفت ما بدرد هم نمیخوریم چند روز دیگه هم صبر کن منو فراموش میکنی. حالا تقریبا بیشتر از یک هفته از تموم شدن رابطه میگذره و من هنوز نتونستم باهاش کنار بیام مدوام گریه میکنم. نمیدونم باید چکار کنم احتیاج به کمک دارم
دوست عزیز سلام
قطعا در جدایی عاطفی، این احساسات در شما طبیعیه. همونطور که دیدید، روش پیام دادن و درخواست کردن جواب نمیده، به خصوص در این مرحله. بهتون پیشنهاد میکنم کمی به خودتون مهلت بدید؛ اگه خواستید برشون گردونید، درست و اصولی برشون گردونید. طوری که اینبار اگه برگردند، با عشق و علاقه باشه. یا اگه قرار هست فراموششون کنید، با کمک روانشناس متخصص این دوره فوق العاده سخت رو، بهتر پشت سر بگذارید. شما میتونید با شرکت در دوره “بازگرداندن عشق و ازدواج”، تصمیم بگیرید یا برشون گردونید یا فراموششون کنید. در هر دو صورت تیم متخصص ما در کنارتون خواهند بود.
سه سال پیش بدون اینکه آقایی رو ببینم کارهای برنامه نویسیشو انجام میدادم –پیام استخدام دورکاری را توی سایشون خوندم-، و همه پیامامون و تسویه حساب کاراش با ایمیل و یه شماره حساب انجام میشد. به خاطر کارایی که براش انجام میدادم مجبور بود کارشم توضیح بده که من بهتر متوجه بشم. این آقای 28 ساله دانشجوی دکتری و از اساتید دانشگاه و مدیر یک شرکت در شهرستانی دور بودند. خیلی محترم برخورد میکردند. یه وقتایی در مورد من و تحصیلاتم و … سؤالاتی ساده میپرسید، من هم تا حدی جواب میدادم، یه روز یک کاری بهم سپرد بهش گفتم که این روزا نمیتونم و برای دفاع پایان نامه کارشناسی ارشدم باید برم تهران. بعد از چند روز بهم پیام میده که شما رو دیدم. تمام مشخصات ریز و درشت اون روز من و دانشگاهمو گفت. میگفت از روزای اول آشنا شدن با شما که کارا رو با حساسیت تحویل میدادید نسبت به شما برداشت مثبتی داشتم، یواش یواش با اینکه ندیدمتون از شما خوشم اومد. اولین باره که چنین چیزی تجربه میکنم، خیلی دوست داشتم که ببینمون که بالاخره دیدم. خودمو به تهران رسوندم که شما رو ببینم ولی جلو نیومدم چون میترسیدم ازم ناراحت بشید و برید. میگفت دوست دارم با هم آشنا بشیم، خواهش میکرد، شماره تلفنش رو داد که باهاش تماس بگیرم. دائم میگفت قصدم خیره. من گفتم که این کار رو صلاح نمیدونم. قسمم میداد تمام مشخصاتشو داد گفت که کی هست و چه کاره هست و … . میگفت که همش به من فکر میکنه. پیج اینستاگرامشو و … چک کردم تک تک اعضای خانواده اش و دوستاشو شناختم. ایشون یه آقای خیلی محترم، دانشجوی دکتری، پرتلاش، از نخبگان دانشگاهی، خیلی صاف و سالم و با خانواده ای محترم و مذهبی –پدر مردی روحانی-. اوایل که بهم پیام کاری میداد بعدش میگفت که منتظر تماستون هستم خواهش میکنم. ولی به هیچ وجه شرایطم برای ازدواج فراهم نبود، به خاطر مشکلات مالی خانواده و برای حفظ آبروی خانواده مجبور بودم که بخشی از درآمد خانواده رو به دست بیارم به خاطر همین نمیخواستم حالا حالاها ازدواج کنم و نمیخواستم کسی از این ماجرا خبر داشته باشه. میگفت اگه بخوام میتونم پیدات کنم اما دوست دارم شما به میل خودتون بیایید، منِ احمق همش محترمانه بهش میگفتم که صلاح نیست –ولی جواب رد هم نمیدادم-. دیگه توی ایمیل اصرار نمیکرد و فقط پست های مرتبط توی صفحات اجتماعی میگذاشت. وقتی که در مورد این آقا تحقیق کردم و دیدم تمام ویژگی های مثبت رو داره. همین باعث شد من هم بهش علاقمند بشم، دائم عکسهای پروفایل تلگرام و اینستاگرام خودش و خانوادهشو چک میکردم. همیشه شعرهایی با محتوای اینکه دلم بیقراره و منتظرتم و … میگذاشت که کاملاً مرتبط به حال همون زمان و حرفهای بینمون بود. تمام این عکس های شخصی خودشو و خانواده شو –حتی فامیلاشو- نوشته هاشو و … سیو میکردم و دائم اونا رو مرور میکردم. همین باعث شد بیشتر عاشقش بشم. تا اینکه دو ماه بعد از آخرین پیام ایمیل و زمان تحویل سال جدید -98- این نوشته رو توی پروفایلش گذاشت. عاقبت باید گفت با لبی شاد و دلی غرقه به خون که خداحافظ تو . . . گر چه تلخ است، ولی باید این جام محبت بشکست، گرچه تلخ است، ولی باید این رشته الفت بگسست، باید از کوی تو رفت، دانم از داغ دلم بی خبری، و ندانی که کدام جام شکست، که کدام رشته گسست. امسال اوضاع خانواده ما سروسامان گرفت، دوست داشتم یه بار دیگه بهم پیام بده، یه بار دیگه ازم بخواد که بیام. دائم خوابشو میدیدم، خیلی منتظرش بودم تا اینکه چند شب پیش فهمیدم که ایشون جدیداً با همکار دانشگاهشون ازدواج کرده. میدونم من مقصرم، اون نمیدونست که دل من هم باهاشه، من به خاطر اوضاع نابسامان مالی خانواده منتظر بودم که همه چی درست بشه بعد به درخواستش جواب بدم. کاش من این دفعه بهش پیام میدادم که این اتفاق نمی افتاد. هیچ تمرکزی روی کارم ندارم، خواب و خوراک ندارم. فقط دارم خودمو سرزنش میکنم. هیچ اثری ازش نه جا نذاشتم. تمام عکسا و حتی ایمیلاشو پاک کردم که شاید فراموشش کنم، اما نمیتونم تحمل کنم، هنوز اَشکهام خشک نشده، تو رو خداااااااااا بگید که چه کار کنم، تازه استخدام یه شرکتی شدم که تا یک ماه دیگه باید یه پروژه سنگینشو انجام بدم. ولی اصلاً نمیتونم. کاش هیچ وقت باهاش آشنا نمیشدم.
سلام دوست گرامی شما با تعلل و دلایلی که واقعا خاص نیست ایشان را مدت ها مردد گذاشتید .اگر صادقانه شرایط را برای ایشان توضیح میدادید ممکن بود الان وضعیت فرق کند.بهرحال اتفاقی هست که پیش امده و ایشان ازدواج کردن.منطقی باشید و دور از هیجانات این دوران را بگذرانید تا به ثبات و ارامش برسید
سلام تشکر میکنم بابت سایت زیباتون. نزدیک به دوهفتست که با یکی تو رابطم که از قبل میشناختم. این اقا قبلا با یه خانوم که بچه هم داشت رابطه داشت که خیانت دیدبه گفته خودشون یه ماهه که تموم شده و بیشتر وقتا استوریای دپ میذاره. دیشب یه استوری گذاشت که تنهام دوس دارم عزیز دل یکی باشم من خیلی ناراحت شدم که منو ندیده گرفتی گفت اصلا این ماجرا نیست. من خودم اعصاب ندارم که فردای اون روز خیلی سرد برخورد کرد به نظرتون چیکارکنم هدفش اون حرف و کار چی بود؟ چی پیشنهاد میکنید؟ من خیلی دوسش دارم . ببخشید طولانی شد. خیلی به کمکتون احتیاج دارم نظرتون چیه اگه برم حضوری حرف بزنم که بگم هرموقع خواستی تموم کنی یا با قبلی باشی بهم بگو منطقی تموم کنیم ولی سرد برخورد نکن؟؟؟؟
دوست عزیز سلام
به طور خیلی واضحی ایشون نتونستند از نظر روانی، از رابطه قبلی بیرون بیان؛ بنابراین این هیجانات و احساسات در ایشون رو ممکنه باز هم شما ببینید. ایشون حتما باید با روانشناس متخصص در ارتباط باشند تا بتونید این ماجرا رو فراموش کنند، اما از اونجایی که این یک تصمیم شخصی برای ایشون هست، خیلی شما کاری نمیتونید در این زمینه بکنید. کاری که شما میتونید انجام بدید اینه که یک پیام بهشون بدید (اگه حضوری باشه البته خیلی خیلی بهتره) و در اون پیام چیزی مشابه این جملات رو بگید: “من متوجه هستم که تو هنوز نتونستی رابطه قبلی رو فراموش کنی و این غم همچنان باهات هست، اما من هم حق دارم در رابطه سالمی باشم که در اون عشق و احترام دریافت کنم. منتهی به نظر میرسه با توجه به شرایطی که هستی، این مساله برات مهیا نباشه.” حالا اگه این رابطه براتون خیلی مهمه، میتونید انتخاب کنید که براشون صبر میکنید یا نه (به نظرتون خیلی ارزش منتظر بودن نداره این رابطه). یادتون باشه، هر تصمیمی که بگیرید، عواقبی داره. موندن در رابطه یا ترکش، باید ببینید عواقب کدوم روش براتون آسیب کمتری به بار میاره.
اما در مورد جمله آخر، اینکه بهش بگید تموم کن یا سرد برخورد نکن، یه ایراد بزرگی داره و اون اینه که شخصیت شما به عنوان یک انسان صاحب رای و اراده نادیده گرفته میشه. شما هم نیازهایی در رابطه دارید که حق دارید در موردشون صحبت کنید. پس، بهتره خودتون مرز احترام رو تو رابطه مشخص کنید، مثل جملاتی که در بالا گفته شد.
سلام .. 21 سالمه، تو یه رابطه ای بودم که بهم خیانت شد و ضربه ی شدیدی خوردم و تا پای خودکشی هم رفتم؛ الان بعد از سه ماه یکی از آشناها که خیلی پسر خوبیه و همیشه میخواستم با همچین آدمی باشم بهم درخواست داده و البته قصدش ازدواجه و خواهرشم که دوست منه خبر داره از این جریان ، همه خانواده ش و خودش رو تعریف میکنن و صداقتش بهم ثابت شده و یک ماهه که اشنا شدیم،ولی مشکلم اینه که انگار دیگه حسم مرده .. بهم ابراز علاقه میکنه و من هیچی نمیگم انگار دیگه احساساتی نمیشم .. بهش گفتم ما که آشنا شدیم ولی اگه من با شما یه مدت حرف بزنم و به دلایلی قسمت نشه ازدواج کنیم اونوقت اونی که ضربه میخوره منم و نمیخوام وابسته بشم هر وقت شغلی پیدا کردی و قضیه جدی شد اونموقه من میتونم بیشتر در مورد خودمون حرف بزنم ،از وقتی این حرفارو زدم ناراحت شده و میگه پس منو نمیخوای … نمیدونم چیکار کنم ، از یه طرف نمیخوام از دستش بدم از یه طرفم ترس و اینکه فعلا حسی ندارم بهش نمیتونم ادامه بدم 🙂
دوست عزیز سلام
سه ماه بعد از جدایی عاطفی هنوز زمان زودیه برای اینکه رابطه جدیدی رو آغاز کنید، به خصوص زمانی که شما چنین هیجاناتی رو تجربه کردید. به همین دلیل که شما نمیتونید به ایشون علاقهای نشون بدید یا … . بهترین کار در این زمان این هست که به جای اینکه موضوع رو به سمت چیزهای دیگه پرت کنید، خیلی شفاف برای ایشون توضیح بدید که یک مدت برای فکر کردن نیاز دارید تا بتونید چند مساله رو خودتون حل کنید. اگه ایشون پذیرفتند که هیچ و اگه نپذیرفتند حداقل نه شما آسیبی میبینید نه به ایشون آسیبی وارد میکنید. در این مدت هم حتما از یک روانشناس حرفهای کمک بگیرید تا روند بهبودی و فراموش کردن اون دوران سریعتر طی بشه.
سلام خسته نباشید با اقایی ۲ سال و نیم رابطه دارم که به شدت به ایشان علاقه دارم حال بعد از گذشت ۲سالو نیم به من گفتن که به فرد قبلی زندگی خود علاقه مند بودند و به گفته خودشان الان هیچ علاقه ای ندارند اما ایشان دور خود یک حصار تنهایی کشیدند که به گفته خودشان این حصار ناشی از شکست قبلی بوده و گاها به من حتی اجازه ورودی به این حریم تنهاییو نمیدن!من الان به دلیل اینکه بعد از مدتی خیلی طولانی فهمیدم به اون شخص علاقه داشتن دائم احساس بددلی میکنم و و افکار مختلف به سراغ من میاد میخواستم ترکشون کنم چون واقعا طاقت این موضوع رو نداشتم اما مانع من شدن و از طرفی خودم با تمام وجود عاشقشم و احساس شکست بزرگی میکنم و همش فکر میکنم نکنه عاشقم نیست و یا حتی زمانی که با من وارد رابطه شده به اون شخص فکر میکرده یا هنوز میکنه درصورخی که خودش میگه همه اینا اشتباهه باید چیکار کنم که روحم از این شکست و هزاران افکار تو ذهنم رها بشه و بتونم رابطمونو در ارامش بسازمو مطمئن باشم به اون فرد هیچ حسی نداره
سلام دوست گرامی بهرحال هر کسی در زندگی خود گذشته و یا تجربه ای دارد و نمی شود با اطلاع از این رابطه ،برای این شخص همیشه مردد باشید.وقتی خود ایشان در رفتار و گفتار نشان می دهند که برای ایشان گذشته تمام شده پس خودتان را اذیت نکنید
سلام بنده همون شخص هستم منتها این بار رابطه به سه سالو سه ماه رسید و من به ایشون اعتماد کردم اما متاسفانه چند روز قبل بحث ازدواجو و مشخص کردن هدف رابطه که پیش اومد ایشون گفتن ازدواج نمیکنن و هنوز عاشق عشق سابقشونن و من موندم و یک دنیا سوال بی جواب!در صورتی که ایشون همش به من ابراز عشق میکردن و ما تو کل شهر باهم خاطره داریم و من نمیتونم هضم کنم چطور ادمی که اونقد ادعای عاشقی میکرد و من داشتم اعتماد میکردم این شکلی منو شکست!و همیشه آیندشو با من میدید لطفا کمکم کنین
سلام من تقریبا دوسال پیش با ی اقایی وارد رابطه شدم به واسطهی تلگرام و گروهی ک درست شده بود و ایشون از اشناهای یکی از دوستام بودن بعد ۳ ماه متوجه شدم خیلی اخلاقامون بهم میخوره کاملا درک میکردیم هم دیگرو شاید هیچ وقت با هیچ کسی ب اون خوبی رابطه نداشتم. حتی یه زمان کوتاهی ک با خانوادم مشکل داشتم کاملا درکم میکرد ولی چندتا نکته تو این رابطه بود که متفاوتش میکرد اول اینکه به من گفته بود رشت دانشگاه میره و خانوادش تهران هستن و اینکه ما بیشتر از طریق تلگرام ارتباط داشتیم حتی تلفنی هم بهم زنگ نمیزد دیگه اینکه ما اولین قرارمون بعد از ۵ ماه رابطه بود ک اومد تهران خلاصه همه چیز خوب بود ک کم کم ب مشکل برخوردیم دقیقا یادم نمیاد از کی ولی بعد از ۹ ماه ک من تمام صداقت و عشق خالصانمو بهش نشون دادم بی تفاوت شد جوری ک برای سالگرد دوستیمون ی قدمم برنداشت و فقط اومد تهران ک منو ببینه و منم برا اینکه یاد جفتمون بمونه ی جشن کوچیک گرفتم اون روز گفت بردارش تهرانه ولی هرچی اصرار کردم ک بگه بیاد گفت نمیتونه و کار داره از این قضیه ۳ ماه گذشت ک بی تفاوتی و رفتار بدش شدت گرفت و یهو بحثمون شد و کات کردیم بعد ی مدت استوری منو تو اینستا ریپلای کرد و دوباره باهم حرف زدیم لازم داشتم دلیل این رفتارشو بدونم ک اروم بشم چون عمیقا هم دوسش داشتم هم وابستش بودم که دیگه گفت همه چیزو دروغ گفته بود همون رشت زندگی میکردن و خیلی از مسائل و من تو اون لحظه فقط ب این فکر میکردم ک اون تایمی ک میومد تهران شبا کجا میموند. بخاطر علاقه قلبیم و اینکه بخوام فرصت بدم دوباره اون رابطه خوب شروع بشه بخشیدمش قول داد همه چیزو درست میکنه اما نشد… حرف درمورد رابطه جنسی بیشتر شدش و بالاخره ب من پیشنهاد داد و منم گفتم ک نمیتونم ولی خب دیگه بعد از بخشیدنش عملا هیچ رابطه ای نبود یه علاقه فقط از سمت من بود و کلی بی توجهی به ابراز علاقم باز سر چیزای بیخودی بحث میکردیم حرف زدنامون کمتر شده بود من دچار این شک شده بودم نکنه همه حرفای الانشم دروغه نتونستم طاقت بیارم خودم کات کردم ولی وقتی اومد تهران نتونستم نبینمش باهاش قرار گذاشتم خواسته هامو گفتم تقریبا قبول کرد ولی فایده نداشت تا اینکه ب سربازی رفتنش رسید و رفت بعد از آموزشیش جای دوری افتاد و تقریبا ۳ ماه ازش بیخبر بودم ک زنگ زد ازش خواستم بازم باهام تماس بگیره ولی دیگه نگرفت تمام مدتی ک نبود و میدونستم عملنا هیچ رابطه ای نیست برای مناسبتا پیام میفرستادم براش اما وقتی اومد انلاین شد و پیام هامو نخوند قلبم شکست اون رفته بود ولی من هر روز داشتم با احساسی ک قبلا داشتم خودمو عذاب میدادم همش خودمو مقصر میدونم حتی الانم با گذشت ۸ ماه از نبودش باز ی وقتا اذیت میشم سعی کردم با کسی تو رابطه جدید برم ولی نشد هیچ جوره جذب کسی نشدم من مدت سوگ رو گذروندم اما تموم نمیشه من همه عکسامونو پاک کردم ولی بازم برام تموم نشده چون هنوز تو ذهنمه اون روزای خوب با وجود اینکه کنار هم نبودیم میدونم بهش فادت کرده بودم میدونم اون رابطه اشتباه بود و اشتباه رفتم اشتباه ادامه دادم اشتباه احساس به خرج دادم ولی اتفاق افتاد من اینقد درگیر بودم ی مدتی و هنوز ی وقتا درگیرش میشم دیگه نمیتونم توجه کسی رو ب خودم جلب کنم هیچ پیشنهادی ندارم چون خودم از رابطه و علاقه ها فاصله گرفتم گفتم میرم سرکار سرگرم میشم ولی بازم طی ۳ ماه دو بار براش اشک ریختم برای حس خودم ب ادم اشتباه چیکار کنم فراموشم بشه راحت بشم حتی نمیتونم چتامونو پاک کنم میترسم بیاد بپره بهم همیشه از دعوا کردناش میترسیدم من از فریاد از لحن تند میترسم من الان ۲۳ سالمه اون ۲۵
سلام دوست گرامی رابطه ای که با دروغ همراه باشد ایحاد حس اطمینان و اعتماد را خیلی سخت می کنه و مخصوصا اگر در مورد مسائل اصلی رابطه باشد ایشان در بلاتکلیف بودن و مردد بودنشان شما را اولویت زندگی محسوب نکردند و برای همین در رفت و امد بودن. الان که رابطه چندبار از سر گرفته شده و به نقطه مشترکی نرسیده بهتر هست منطقی باشید و اجازه بدهید زمان به شما برای فراموشی ایشان و رابطه کمک کند.دنبال راهی برای شروع مجدد هم نباشید که رابطه ای کاملا اشتباه هست
سلام. من وارد یک رابطه شدم که طرفم یک طورایی همکارم هم هست و آخر هفته ها به شهر ما به خاطر کاری که با هم شروع کردیم میات . محل کار و زندگیش شهرستان دیگه ای. اوایل آشنایی همه چیز خوب بود ولی به دلیل اینکه اون کم پیام میداد رابطمون خیلی محدود شد من چندبار گله کردم و اون اظهار کرد که خیلی دوستم داره و اصلا نمیخوات از دستم بده ولی مشغله کاریش زیاده. طوری که من دیگه پیامی ندادم و پیام های خیلی خلاصه شد در حد صبح بخیر عزیزم و دریافت همین جواب از جانب من. البته پیام های کاری رد و بدل میشه. ولی از رابطمون هیچ خبری نیست . وقتی هم میات هیچ حرفی از جانب اون زده نمیشه و من هم مطرح نمیکنم. من خیلی دوست دارم به این رابطه برگردم ولی نمیدونم چطور. و اصلا نمیخوام از جانب من باشه. بنظرتون راه حل چیه؟؟؟
سلام دوست گرامی یکسری افراد خیلی در قید و بند پیام دادن نیستند و نمیشود خرده گرفت و یا بعنوان مشکلی ازش نام برد.اما باید دید که شما جز اولویت های ایشان هستید یا خیر؟فقط اینکه بگند به شما علاقه دارند و همین کافی نیست.باید برای رابطه وقت گذاشت و به طرف مقابل این حس رو داد که مهم هست .پس با ایشون صحبت کنید و تکلیف رابطه و خودتان را مشخص کنید
سلام خسته نباشید من بایک آقایی دوست بودم به مدت ١٠ ماه؛ ایشون خیلی به من علاقه دارند ولی بنابه دلایلی مجبور شدیم که رابطه احساسی رو تموم کنیم. الان نزدیک ۴روز میشه ولی از اونجایی که ماباهم همکار هستیم مجبور هستیم که برای امور کاری با هم در تماس باشیم. به نظرتون میشه مدیریت کرد این رابطه رو ؟ راهکاری برای مدیریتش میتونید پیشنهاد بدید؟ باتوجه به اینکه اکثر پیج ها برای برگشتن به رابطه از قطع رابطه کامل با طرفمون خبر میدند آیا باوجود این شرایط دیگه رابطه احساسی ما از بین میره؟ البته اولویت برام رابطه کاریه چطور میتونم حفظش کنم؟
دوست عزیز سلام قطعا مدیریت روابط بعد از به هم خوردن رابطه کار دشواریه و در مورد شما این قضیه سختتر هم هست چون فرد مقابل همکارتونه. البته به این معنی نیست که نشدنی باشه، اما به هر حال دشوارتره. پیشنهاد میکنم، قبل از هر چیزی برای خودتون مشخص کنید که چرا این رابطه رو تموم کردید. سعی کنید همه چیز رو یادداشت کنید. اما چرا میخوام اینکار رو انجام بدید، چون این ارتباطات مکرر ممکنه باعث بشه که شما احساس دلتنگی کنید و یادتون بره که چرا رابطتون رو تموم کردید، اینطوری ممکنه بدون اینکه چیزی حل شده باشه، دلتون بخواد که پیش هم برگردید. پس اولین گام اینه که خیلی دقیق مشخص کنید که چرا این رابطه تموم شده. سپس سعی کنید که ارتباطات رودرروی خودتون رو تا حد امکان کاهش بدید. اگه براتون ممکن هست، بیشتر سعی کنید از فضای مجازی برای این مساله استفاده کنید و از این طریق با هم در ارتباط باشید. به علاوه شما ممکنه در این دوران، احساسات مختلفی مثل خشم یا غم را تجربه کنید. بهترین کار این هست که در این موارد با فرد دیگهای مثل دوست یا روانشناس متخصص صحبت کنید. از احساساتتون بگید، از اینکه از دیدن آدمی که دوست دارید چه حسهایی بهتون دست میده و … . صحبت کردن باعث میشه که شدت این احساسات کمتر بشه و شما وقتی این فرد رو میبینید، کمتر دچار احساس غم یا ناراحتی بشید. همچنین نوشتن هم راه بسیار خوبی برای مدیریت این احساسات هست. شما میتونید یه دفترچه کوچیک توی کیفتون داشته باشید، هر موقع که احساس کردید احساسات منفی شدیدی تجربه میکنید، توی این دفتر بنویسید که چه احساسی دارید، چرا این احساس ایجاد شده و … . این روش، یکی از بهترین راهکارهای مدیریت احساسات هست که شما با کمکش میتونید با سرعت بیشتری روی خودتون مسلط بشید. در نهایت اینکه، بدترین کار در روابط اینه که قبل از حل شدن مشکلات، دوباره سعی کنید به رابطه با هم برگردید. سعی کنید به خودتون زمان بدید و روی مسائلی که باعث شده رابطه به هم بخوره، تمرکز کنید. اگه بعد از مدتی احساس کردید که مسائل قابل حل هستند، برای برگشتن به رابطه میتونید اقدام کنید.
سلام خسته نباشید. من پسری ۲۵ساله هستم که اوایل امسال با یه دختر ۲۱ ساله آشنا شدم و بهش پیشنهاد دوستی دادم و گفتم که بیشتر باهم آشنا بشیم. ایشونم قبول کردش. توی این مدت باهم خیلی خوب بودیم و همه چی روال بودش تا اینکه ایشون سر یه بحث کوچیک یهو گفتن که ما بدرد همنمیخوریم. انگار که دنبال بهونه بودن.حتی اجازه نداد که من حرف بزنم باهاش و دلیلشو بدونم.کلا کبریت زد زیر همه چی. به نظرتون دلیلش چی میتونه باشه؟؟ من هنوز توی شوکم
دوست عزیز سلام
گاهی پیش میاد که حتی وقتی همه چیز خوبه، یه دفعه با یه دعوای کوچیک همه چیز به هم بخوره و این احساس شما که میگید تو شوک هستید تا حدود زیادی طبیعیه. اما علت چی میتونه باشه؟ ببینید عوامل مختلفی ممکنه باعث اینکار شده باشه. یکیش همین موردی که خودتون گفتید؛ ممکنه ایشون به هر دلیلی، نتونسته باشن با این رابطه کنار بیان و شاید حتی ناخودآگاه، دنبال بهانهای برای تموم کردنش بودن. گاهی هم ممکنه، فرد تو شرایط روحی خوبی نباشه، مثلا دوران سندرم پیش از قاعدگی در خانمها، گاها چنین بحثهایی رو پیش میاره. یا ممکن هست که در خانواده یا محل تحصیل یا … دچار مشکلی شده باشن که ایشون رو تحریکپذیر کرده باشه و باعث شده باشه که نتونن این شرایط رو خوب مدیریت کنن.
به هر حال همه اینها حدس و گمانه و بهترین راه برای بیرون اومدن از این شوک و مشخص شدن تکلیفتون اینه که با ایشون صحبت کنید. بهتره که رو در رو باشه، ولی اگه نشد، تلفنی گزینه مناسبتریه تا پیغام از طریق فضای مجازی. باهاشون در مورد سردرگمیتون صحبت کنید و بهشون بگید که دوست دارید بدونید چی باعث شده که رابطهای که تا اینجا خوب پیش رفته، دچار مشکل بشه. سعی کنید با آرامش به حرفهاشون گوش بدید و بعد ببینید که آیا میشه دو نفری این مشکل رو برطرف کرد یا نه. البته یادتون باشه که بهشون فرصت بدید و بزارید برای گفت و گو با شما آماده باشن. درسته که شما دلتون میخواد زودتر مساله مشخص بشه، اما تا ایشون آماده نباشن، گفت و گوی اجباری یا به اصرار، هیچ کمکی بهتون نمیکنه.
سلام من به مدت ۲سال و نیم با پسری در ارتباط خیلی نزدیک بودم و رابطمون خوب بود و قصد ازدواج داشتیم،هم ایشون هم من با خانواده ها مطرح کرده بودیم و حتی ایشون منو بردن تو یه مراسمی به مادرش و بقیه فامیلاشون نشون دادن و معرفی کردن. ما مشکل خیلی خاصی نداشتیم البته جفتمون عادتای بدی داشتیم تو رابطه مثلا من زیاد گیر میدادم یا زود عصبی میشدم و اون مخفی کاری میکرد و گاهی با دخترای دیگه چت میکرد تا اینکه یه روز سر یه موضوع بحثمون شد و با اینکه حل شد ولی ایشون از اون روز به بعد شروع به سرد شدن کرد و زیاد حرف نمیزد و من هرچی ازش میپرسیدم مشکلش چیه میگفت هیچی حوصله ندارم.تو اون مدت هر روز من بهش پیام میدادم ولی اون سردتر میشد ولی حرفی از تموم شدن رابطه نمیزد تا اینکه من تصمیم گرفتم بهش پیام ندم تا خودش بیاد حرف بزنه،از اون روز ۱ماه و نیم گذشته و ایشون هیچ حرفی تا الان نزدن و حتی تو دانشگاه ک منو میبینه انگار فرار میکنه تو این مدت مادرش به من پیام میده و میگه صبر کن درست میشه. ممنون میشم راهنماییم کنید که دلیل این رفتار چیه و بنظرتون امیدی به برگشتش هست؟
سلام دوست گرامی بهترین کار در این شرایط این هست که با ایشان صخبت کنید و دلایل رفتاری ایشان را پیگیر شوید.شاید مشکلاتی غیر از رابطه وحود دارد که شما از ان خبر ندارید از طریق مادرشان هم پیگیر بشید و اگر مشکلی هست سعی در همراهی جهت حل ان باشید مشاوره دونفره هم میتواند کمکتان کند
سلام. من تازه با سایت شما اشنا شدم و چققققدر دیر اشنا شدم. جواب کلی از سوالهای من تو این سایته. ولی باز جای شکرش باقیه که با شما اشنا شدم. واقعیت من یه ترس تو وجودم هست. اونم ترس از رابطه است. من یکبار با اقایی حدود چندماه در ارتباط بودم. و با توجه به شناختی که از خودم دارم، میدونم که اینقدر درگیر اون رابطه میشم که توش حل میشم. و بعد تموم شدنش تازه میفهمم چقد از خود بیخود شده بودم بخاطر دوستداشتنه. بعد از اون رابطه هر اقایی که به سمتم میاد برای اشنایی رو زیاد توجه نمیکنم بهش و پس میزنمش. تو محیط دانشگاه افراد زیادی تلاش برای نزدیک شدن بهم داشتن ولی من میترسم از ارتباط. حس میکنم واقعا و خالصانه منو نمیخوان. حس میکنم اگه باهاشون ارتباط بگیرم و به سرانجام نرسه بدنام میشم تو دانشگاه و انگشت نما میشم که این دختر با خیلیا بوده. واقعا نحوه ارتباط گرفتن با اقایون و اشنا شدن باهاشونو بلد نیستم. ۲۲ سالمه. و اینکه افرادی که به سمتم میان و ازشون خوشم نمیادو بلد نیستم قاطع رد کنم و حس میکنم دلشون میشکنه و مجبورم هی براشون بهونه بیارم که تصمیم ب ازدواج ندارم. بعد اونام هی پیگیرم هستن و برام عذاب اوره خیلی از افراد هستن که منو میشناسن و از طریق دایرکت اینستا سعی در اشنایی دارن ولی من خوشم نمیاد کسی که نمیشناسم بیاد دایرکت و میزنم بلاکشون میکنم. از نظر شما راه اشنایی از دایرکت اینستا درسته وقتی هیچ راه ارتباطی نیست. یا باید بیان رو در رو خواستشونو مطرح کنن؟
دوست عزیز سلام
شما سه تا موضوع مطرح کردید که میخوام به طور خلاصه بهشون بپردازم: اولین مساله، ترس از رابطه هست. یادتون باشه، شما هیچوقت و با هیچ روشی، نمیتونید آیندتون رو به طور قطعی پیشبینی کنید؛ اما میتونید با توجه به نشونههایی که وجود داره، بهترین تصمیم رو بگیرید. اول از همه بهتون توصیه میکنم که قبل از هر چیزی خودتون رو خوب بشناسید. نقاط ضعف و قوت خودتون رو تو رابطه پیدا کنید. مثلا شما اینجا خیلی خوب نوشتید که توی رابطه حل میشید و درگیرش میشید. خب این خیلی خوبه که انقدر روی ویژگیهای خودتون حساسید. مثل همین مورد، موارد دیگهای که به نظرتون ممکنه مشکلساز بشه رو یادداشت کنید و قبل از شروع رابطه، سعی کنید اونها رو بر طرف کنید.
البته یادتون باشه، همه آدمها تو زندگیشون تصمیماتی میگیرن که ممکنه بعدا پشیمون بشن. البته قطعا هیچ کس بد خودش رو نمیخواد و با توجه به تمام شرایطش تو اون زمان، یه تصمیمی رو گرفته که فکر میکرده، بهترین تصمیمه. پس، هیچوقت خودتون رو بهخاطر تصمیماتی که گرفتید سرزنش نکنید و به جاش، مثل موردی که گفتید، سعی کنید ازش درس بگیرید برای تصمیمات بعدیتون.
دومین موردی که گفتید در مورد جواب رد دادن بود، شما میتونید خیلی قاطع ولی مودبانه، جواب منفی خودتون رو به کسانی که فکر میکنید براتون مناسب نیستند بدید. درسته که دوست ندارید دل کسی رو بشکونید، اما همین مساله روی لحنتون و انتخاب جملاتتون تاثیر میزاره و فرد مقابل تو ذهن خودش فکر میکنه که پس هنوز امیدی هست. از کلمه فعلا قصد ارتباط ندارم و اینها هم استفاده نکنید، چون باز هم فرد مقابلتون فکر میکنه، پس حتما یه زمانی ممکنه دلتون بخواد وارد ارتباط شید. و اما مورد سوم که بسیار هم در موردش پست و مقاله گذاشتیم. ارتباط و آشنایی از راه دایرکت و فضای مجازی بسیار ریسکی هست، آیا حاضرید ریسک چنین ارتباطی رو قبول کنید؟
سلام من دختری25ساله هستم ک حدود یک سال و نیم بااقای تقریبا همسن خودم در ارتباطم.فقط تو این مدت سه دفعه همو دیدیم.ولی هرروز حرف میزدیم.حالا من بدلایل زیاد رابطه رو تمام کردم چون میدونم بااین اقا خوشبخت نمیشم.راهنمایی کنید چکار کنم ک دیگه بهش فکر نکنم و جوابش ندم و وسوسه نشم بهش تماس بگیرم؟؟؟
دوست عزیز، سلام
یه موضوعی هست که در پستهامونم بهش اشاره کردیم، اما میخوام اینجا یه ذره بیشتر راجع بهش صحبت کنم و اونم اینه که چرا فراموش کردن کسی که دوست داریم انقدر سخته؟! بیاین از واژه عشق شروع کنیم. خیلی وقتها عاشق شدنای ما به خاطر یه سری فعل و انفعالات شیمیایی تو مغزمونه. خانم هلن فیشر، متخصص عشق یه تحقیق انجام داد و مغز جوونای عاشق را بررسی کرد. نتایج بررسیش نشون داد که توی مغز عشاق (به خصوص اوایلش) یه مادهای به اسم «دوپامین» ترشح میشه. اما این دوپامین چیه؟ شاید تا حالا اسم کوکایین به گوشتون خورده باشه؛ یه ماده بسیار اعتیاد آور که به مصرف کنندههاش حال خیلی خوبی میده (البته اوایلش فقط!). اما چرا حال خوب میده و شادیآوره، چون دوپامین رو توی مغز ما بالا میبره. حالا فکر کنید ما به طور طبیعی با عاشق شدنمون این ماده را بالا میبریم (البته خوب نه در حد کوکایین). همین پژوهشها به ما نشون میدن که چون مغز ما به این ماده اعتیاد پیدا کرده، سخته از کسی که دوستش داریم دور بشیم و دقیقا همونطوری که شما هم اشاره کردید گاهی وسوسه میشیم که بهش زنگ بزنیم یا یه بار دیگه ببینیمش و … . خب حالا باید چی کار کرد؟ راه حلش سادست ولی اجراش یکم سخته. چون مکانیسم اعتیاد و عاشق شدن تا حدودی شبیه به همن، درمان و رهایی ازشون هم تا حدودی شبیه به همن. یعنی چی؟ یعنی باید مقاومت داشته باشید و خودتون را سرگرم کارهای دیگه کنید تا اثر این ماده براتون کم بشه. تحقیقات مختلف زمانی بین 6 ماه تا یکسال را برای کاهش دوپامین عنوان میکنن. چطوری به خودمون کمک کنیم که مقاومتمون بیشتر شه؟ راهکارهای خیلی زیادی وجود داره. مثلا: 1. دلایلتون برای اتمام رابطه را یه جا بنویسید و هر موقع که وسوسه شدید زنگ بزنید، به خودتون یادآوری کنید که اونها را بخونید. 2. یا از یه دوست کمک بگیرید که تا چند وقت حواسش به شما باشه و باهاتون در ارتباط باشه که اینکار را انجام ندید. 3. به علاوه، ورزش کردن هم خودش خیلی کمک کنندست چون مثل عاشقی، سیستم پاداش و لذت مغزتون را دستکاری میکنه. اینطوری کمتر نبود عشقتون، به چشم میاد. 4. در نهایت اینکه، بهترین کار این هست که خودتون را سرگرم کارهای مختلف کنید! مثلا اگر دانشجو هستید حواستون را به پروژههای دانشگاه بدید یا ….
سلام من 18 سالمه و دچار شکست توی رابطه عاطفیم شدم شرح ماجرا به این صورته که مدتی از همدیگه دور بودیم بدلیل شرایطی که پیش اومده بود کمتر صحبت میکردیم و کمتر ارتباط داشتیم حدودن یک ساعت در روز و اونم بدون ابراز علاقه ای یا چیزی من از این وضع راضی نبودم میدونسم داره یچیزایی تغییر میکنه که خب اون خانوم تکذیب میکرد که اینطوری نیس به همین دلیل منم کم کم کناره گرفتم و چیزی نگفتم یجورایی سرد رفتار کردم تا اینکه بعد از حدود 20 روز ایشون گفتن که بهتره رابطه رو تموم کنیم و حسشون دیگه از بین رفته و علاقه ای ندارن سرد شدن که خب من تو این مدت خیلی تلاش کردم واسه برگردوندش(هرچند که میدونم حرکت اشتباهی بوده) هم اینکه خودم میخواستم باهاش حرف بزنم و رفتم که ببینمش هم اینکه واسطه هایی فرستادم که باهاش صحبت کنن که تنها دستاوردش دور شدن بیشتر ایشون بود و مدام تکرار میکنن که دیگه دوسش ندارم و دیگه بهش علاقه ندارم و نمیخوام به این رابطه برگردم و اینکه از همه چی خسته شدم. هم من هم ایشون اولین تجربه جدی ای بود که داشتیم و رابطمون پر از عشق و محبت بود اما.. الان که این کامنتو مینویسم نزدیک سه هفتس که جدا شدیم و تحملش برای من خیلی خیلی سخته ممنون میشم کمکم کنین
سلام دوست گرامی توجه کنید که یک رابطه ،ارتباطی دو نفره هست و باید هر دو نفر مشتاق و راغب باشند اینکه یک نفر به هر دلیلی مایل به ادامه رابطه نباشند اصرار برای برگشت به رابطه اشتباه هست .شما تلاش خودتان را برای برگشت ایشان انجام داده اید و موثر نبوده .پس بهتر هست منطقی باشید و اجازه بدید دوران بحران و فراموشی ایشان سپری بشه و اصراری به بازگشت نداشته باشید.
سلام.من یه دختر۲۵ ساله هستم حدود دو یا تقریبا سه سال پیش با پسری تو دانشگاه اشنا شدم اولین رابطه بایه پسر رو من توعمرم داشتم تجربه میکردم اوایل در حد سلام و احوال پرسی بود این رابطه حتی سال اول میشد که یک ماه دوماه هم ازهم خبرنداشتیم یعنی خیلی ساده بود اما به مرور زمان رابطه ما گرم شد من ایشون رو ازهمه لحاظ دوست دارم من درمورد ایشون حتی به خانوادمم گفتم دقیقا پسری هست که من دوست دارم چون نه اهل گول زدن دختر هست نه اهل دروغ ایشون حتی اون قدر پاک هستن که هرگز وهیچ وقت پیشنهاد بدی به من ندادن اهل نمازو روزه و مردونگی هستن که ارزو همیشگی من بود که طرفم این جور باشه به قول ایشون من هم دختر رویایی ایشونم اما از اول رابطه بهم گفت نمیتونه قول ازدواج بهم بده چون میترسه عمل نکنه ومن نابودبشم همیشه سعی میکردبامن مدارا رفتار کنه اما بارفتاراش منو دیوونه خودش کرد من هم همیشه میگفتم من هرچقدر بشه تحمل میکنم شرایطت جور بشه اما اون حرفی نمیزد ولی خواستگارامم که رد میکردم اون ناراحت میشد اما خوشحالم میشد فقط ناراحت این بود که نکنه نتونه بیاد سراغ من خیلی دوستش دارم به خدا… ایشون الان سربازن یه مدت اوایل سربازی خیلی خوب بودن بامن الان حدود دوماه میشه که بامن سرد شدن روزای اول سرد شدن رابطه وقتی دلیل سردشدنش رو پرسیدم اول هیچی نمیگفت اما بعدگفت باخودش مشکل داره باخودش درگیره میگفت جوری شده که هرچهار روز یه بار باید برای ترمیم اعصابش یه امپول بزنه وقتی میپرسیدم خب چی شده حرف نمیزد فقط میگفت امید هست خوب بشم میگفت من به تنهایی نیازدارم بایدخودمو بسازم ازم میخواست اروم باشم الان تنهام گذاشته دارم دیوونه میشم من ایشون رو واقعا صمیمانه دوست دارم بعدازدوماه دوروز پیش بامن تماس گرفت وچن کلمه صحبت کردو بعدم رفت وقتی یادم به حرفاشون برای وقتی که رابطه ما خوب بود میفته نابود میشم حتی میگفت من واون باید پا به پای هم باعث پیشرفت هم بشیم حالا ایشون منو ترک کردن دلیلشو واقعا نمیدونم نمیخوامم فکرمنفی کنم که شاید کیس دیگه ای داره چون دوستش دارم ودارم سعی میکنم فکرمو مثبت کنم که اون برگرده تورو خدا کمکم کنید من ایشون رو با جون ودل دوست دارم کم کم کارم داره به جنون میکشه دلم میخواد بکشونمش سمت خودم اونم برای ازدواج نه رابطه الکی وبه درد نخور خواهش میکنم راهنماییم کنید چون دیگه طاقت ندارم
سلام دوست گرامی به نظر میرسه پارتنر شما نیاز به زمان و کمی ارامش خاطر دارند بهرحال دوران سربازی، سخت هست و باید شرایط ایشان کاملا درک شود از طرفی چون میگید ایشون گفتن دچار مشکلات اعصاب شده اند و دارو مصرف میکنند احتمالا تحت فشار ذهنی وفکری زیاد هستند که لازم هست شما در ابتدا ۱-به ایشان زمان بدهید ۲-ارام باشید ۳-ارامش را به ایشان انتقال بدهید ۴-پیگیر روند درمان باشید ۵-همراهی و همیاری خودتون رو ثابت کنید ۶-در سایت رادیو عشق، مبحث جذب عشق رو دریافت کنید و در ارسال پیام ها از ان استفاده کنید
با سلام ووقت بخیر من حدود ۵ ماه پیش با یک پسری در اینستا آشنا شدم سه ماه اول بیرون نمیرفتیم دو ماه که بیرون میریم من راحع به قصدشم پرسیدم گفت قصدم جدیه ولی باید بیشتر آشنا شیم خودم حس کردم داره بهونه جور میکنه زیادم باهم حرف نمیزنیم شبا در طول روزم فقط صبح بخیر در حد ۵ دقیقه خیلی در طول روز کم حرف میزنیم ممنون میشم راهنمایی کنید
سلام دوست گرامی چقدر با ایشان اشنایی دارید؟ از صحت صحبتها و اهدافشون مطمین هستید؟ به نظر میرسد کلا رابطه شما اشتباه می باشد و دلیلی برای ادامه وجود ندارد چون اگر ایاشن تصمیم جدی برای رابطه داشتند وقت و انرژی بیشتری میگذاشتند تا به شناخت برسید. بهتر است ابتدا با ایشان صحبت کنید و وضعیت رابطه ر شرح بدهید و در صورتی که بازهم به جای کمک،بهانه داشتند رابطه رو قطع کنید
سلام.من مدتی با یک آقا پسری مجرد که 4 سال از خودم بزرگتر بود آشنا شدم. رابطممون به قصد ازدواج بود، چندین بار یهو غیب میشدن و دوباره میومدن تا اینکه روز زن بهم گفت که من به خاطر مادرم میخوام با یکی از دخترهای اقوام ازدواج کنم. گفت ده ساله دارن میگن، یکسری مشکلات پیش اومد بود ولی الان حل شده و میخوام با اون ازدواج کنم.من نمیدونم چجوری فراموشش کنم. چون هنوز امید به بازگشتش دارم.میخوام اگه قسمتم نیست به طور کلی فراموشش کنم.ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی رابطه شما رابطه ای بی هدف و اشتباه هست و ایشان فقط به دلیل تنهایی به سمت شما امدن و اکنون که مشکلات رابطه قبلی حل شده،شما را تنها گذاشتند پس بهتر است این رابطه را تمام کنید و مطمئنا باشید این رابطه هیچ خیری برای شما ندارد. برای فراموش کردن باید در ابتدا خودتان بخواهید که ایشان و خاطرات را فراموش کنید و قبول کنید که رابط تمام شده است 1-ارتباطات مجازی و تلفنی را کاملا قطع کنید 2-به خودتان زمان بدهید تا به مرور شرایط روحی خود را بازسازی کنید 3-سرگرمی و فعالیتی جدید را شروع کنید 4-تمام آنچه یاداور ایشان هست را از خود دور کنید. 5-قبول کنید انسانهای دیگری هم وجود دارند که می توانند در زندگی شما حضور داشته باشند. 6-از رفتارهایی که در رابطه داشته اید درس بگیرید 7-از کارهایی که شما را یاد او میاندازد دوری کنید توصیه می کنم حتما مقاله راههای فراموش کردن دوست پسر به کمک تکنیک های روانشناسی را در سایت مطالعه کنید
سلام من با یه اقایی دوست بودم و چون من قبلا ازدواج کرده بودم جدا شدم خانوادش قبول نکردن .ما خیلی همو دوست داریم به اجبار خانوادش مجبور شد با یکی نامزد کنه ولی رابطشو با من قطع نکرده و میگه من از این خانوم جدا میشم که شرایطمون مثل هم بشه و اونوقت خانوادم مخالفت نمیکنن.کمکم کنید لطفا واقعا نمیدونم چیکار کنم
سلام دوست خوبم رابطه شما یکبار تمام شده و اکنون پس از گذشت چند سال قصد دارید دوباره ان را شروع کنید پس باید مجدد مورد بررسی قرار بگیرد و تمام جوانب رابطه سنجیده شود و با دیدی باز و منطقی در مورد شروع ان و یا عدم شروع ان تصمیم گرفت. اما بهتر است قبل از اینکه رابطه به شدت قبل ادامه پیدا مشکلات رابطه قبلی بررسی بشه، راهکارها رو بسنجید، هدف هر دور از رابطه مشخص بشه، بازه مورد نظر برای تصمیم و اقدام جدی تمام اینها نیاز به صحبت مشترک با ایشان داره. بدون رودروایسی باهاشون صحبت کنید در مورد ۴سالی که نبودن ببینید در رابطه ای جدی بودن یا نه؟ دلایل قطع رابطه رو بسنحید دلیل برگشت مجدد و.. اینها باید همه درست و با دیدی باز به نتیجه برسید اگر از این سوال ها حواب قانع کننده و منطقی داشتید با رعایت موارد اهداف مشترک، ایجاد بازه زمانی، حل مشکلات قبلی میتونید رابطه را اغاز کنید
سلام.من از طریق یکی از دوستان با یک نفر آشنا شدم به قصد ازدواج،همدیگه رو دیدیم،صحبت کردیم،تصمیم گرفتیم با هم بمونیم ،حس هم بینمون به وجود اومده بود ولی من جدی نگرفتم قضیه رو،خیلی بی منطق رفتار کردم باهاش،گیرهای الکی دادم،حرفای غیر منطقی زدم تا اینکه زده شد از من.اوایل منو دوست داشت،بعد از حدود دو ماه گفت که نمیتونه باهام ارتباط برقرار کنه و جذابیتی براش ندارم و گفت که تموم کنیم.بعد از اینکه خواست تموم کنیم من تازه فهمیدم که چقدر بهش علاقه دارم و از دست دادنش برام سخته.الان حدود سه هفته میشه که تموم شده .لطفا راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی من متوجه منظور شما در مورد بی منطق رفتار کردن نشدم و اینکه چه رفتارهایی انجام دادید؟ اما اکنون با توجه به پشیمانی شما از رفتارها وصحبت ها و تمایل به بازگشت به رابطه ،پیشنهاد می کنم با ایشان در این زمینه با صداقت صحبت کنید و موضوع را روشن کنید و از ایشان بخواهید که فرصت مجددی برای شناخت به همدیگر داده شود در سایت رادیو عشق مبحثی با عنوان تکنیک های جذب وجود دارد پیشنهاد میکنم این نکات را گوش داده و در ارسال پیام برای برگشت ایشان استفاده کنید . و از طرفی از دوستی که سبب این اشنایی شده است بخواهید با ایشان صحبت کنند و بطور غیر مستقیم به ایشان اعلام کنند که شما در رفتارتان تجدید نظر کرده اید و اکنون زمان مناسبی برای شروع رابطه مجدد هست
با عرض سلام و خسته نباشید
چند ساله تو رابطه عاطفی بودم که دو روزه تموم شده و شدید داغون شدم، طرف مقابلم براش مهم نیست چه بلائی سرم میاد که البته حق میدم بهش، اون مسئول حال من نیست، من الان واقعا به یه راهکار نیاز دارم تا با واقعیت کنار بیام و بتونم فراموشش کنم.ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی برای فراموش کردن شخصی که در ارتباط بوده اید باید در ابتدا خودتان بخواهید که ایشان و خاطرات را فراموش کنید و قبول کنید که رابط تمام شده است 1-ارتباطات مجازی و تلفنی را کاملا قطع کنید 2-به خودتان زمان بدهید تا به مرور شرایط روحی خود را بازسازی کنید 3-سرگرمی و فعالیتی جدید را شروع کنید 4-تمام آنچه یاداور ایشان هست را از خود دور کنید. 5-قبول کنید انسانهای دیگری هم وجود دارند که می توانند در زندگی شما حضور داشته باشند. 6-از رفتارهایی که در رابطه داشته اید درس بگیرید 7-از کارهایی که شما را یاد او میاندازد دوری کنید توصیه می کنم حتما مقاله راههای فراموش کردن دوست پسر به کمک تکنیک های روانشناسی را در سایت مطالعه کنید
مدتی بخاطر فشارهای به شدت زیاد خانوادگی و کاری تسلط روی خودم رو از دست دادم. خشم زیاد و مشغله های زیاا فکری مجال تحلیل درست موقعیت نداد و این ناراحتی در بحث با شریک عاطفیم بروز پیدا کرد. به جایی رسید که خیلی زود جدایی رو مطرح کرد. 3 ماه دوری کردم و هر هفته زیر نظر مشاور بودم. حالا که مشاور و همه میگن بهترم نمیتونه باور کنه. خاطرات تلخ هم اجازه نمیده بهش چکار کنم. میدونم اونم دوسم داره هرچندکمرنگ شده
دوست گرامی کنترل خشم و مدیریت هیجانات بسیاز مهم می باشدو نمیشود مشکلات بر هر رابطه و برنامه ای اثر بگذا د اکنون که با مشاوره توانستبد مدیریت خشم را یاد بگیرید و از نظر مشاور و اطرافبان شرایط بهتری دارید ابندا مدتی به ذهنتان استراخت بدبد و حوانب مثبت رابطه قبلی را در صورت وجود بررسی کنید و با اطمینان و یاداوری خوبی ها مجدد رابطه را اغاز کنید
باسلام و عرض تشکر از همکلامی شما.استاد عزیز بنده21 ساله هستم و نزدیک2 است با شخصی که 1سال از خودم بزرگتر هست آشنا شده و درارتباط نزدیکی هستیم.در حالیکه بنده هدفی غیر از رسمی کردن این رابطه و ازدواج ندارم.ولی با اینکه علاقه ایشون برای بنده ثابت شده و شخصی هست که به جهت مشکلات قبلی فقط ب پیشرفت تحصیلی و مالی فکر میکنه و حتی وعده ای برای آینده به من نمیده و الان من با شرایط فعلی حالت بلاتکلیفی دارم و نمیدونم باید باین رابطه خوب و بی مشکل چیکار کنم؟و انگیزه قوی برای تموم کردن این ارتباط ندارم.لطفا من رو در این مورد راهنمایی کنید سردرگمم ممنون
سلام دوست گرامی شما در مورد هدف ایشان از رابطه صحبت نکردبد و اینکه ایشان بعد از دو سال هنوز در مورد هدف رابطه و ازدواج صحبت نکردن نگران کننده هست شما چه اطمینانی دارید که تا کی مسکلات ایشان حل میشود؟ بعد از حل مشکلات بازهم ایا پیشنهاد جدی می دهند؟ ایا این رابطه با دو هدف مختلف پیش نمیرود؟ زمانی شما بخاطر این رابطه اگه یکطرفه باشد و موقعیت های خوبی را از دست داده باشید خودتان را سرزنش نمیکنید؟ بهترین کار، صحبت قاطع با ایشان برای تعیین تکلیف رابطه هست هر چند رابطه خوب و بدون مشکل باشد وقتب بی هدف پبش بره خودش یک رابطه تخریب کننده هست
سلام و عرض ادب من تقریبا سه ماه هست که رابطه ام تموم شد،پارتنر من بخاطر تعدیل از کار و شرایط اقتصادی مجبور شد از تهران به مشهد و پیش خانواده شون بره،و از من خواست جدا بشیم و یه مدت هر کودوم به زندگی خودمون برسیم و صبر کنیم و ببینیم چی رقم میخوره. من ده روز پیش به ایشون مسیج زدم و ایشون هم خیلی خوب و عالی جواب من رو دادن,هفته بعد مجدد پی ام زدم ولی برخلاف سری گذشته کوتاه و معمولی جواب من رو دادن. من واقعا نمیدونم برای داشتن و برگشت ایشون چه قدمی باید بردارم چون توی این مدت سعی کردم برای فراموشی به دیدن خواستگارهام برم ولی اصلا نتونستم و جواب منفی دادم،من میدونم پارتنر من هم هنوز در فکر من هست ولی تردید و دوری مانع از بودنشون از راه دور میشه. ممنون از وقتی که میزارین و پرسش من رو پاسخ میدین❤
سلام دوست گرامی شما در مورد کیفیت رابطه و مدت ان صحبت نکردید و اینکه ایا این رابطه، مفید و دو طرفه بوده یا نه؟ و این مدت دوری بر روی رابطه دو نفرتان اثر داشته یانه؟ اصلا این رابطه برای ازدواج بوده یا نه؟ در دفغه دوم تماس علت ناراحتی ایشان را متوجه نشدبد؟ پیگیر نشدید؟ ممکن هست گرفتاری های کاری روی رفتار ایشان اثر داشته و موقت بوده بهترین کار در شرایط فعلی، تماس و جویای شرایطشون بودن هست و پس از مدتی رابطه رو مدیریت کنید و در مورد خواستگارهایتان صحبت کنید و ببینید ایشان در زمینه ازدواج اصلا قصدی دارن یا نه؟ و در صورت تردید بهتر است به بقیه افراد و خواستگارهایتان توجه کنید
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
شیعه نیوز: هیچ راه سریع و آسانی برای غلبه بر شکست عشقی وجود ندارد. به یاد داشته باشید که این کار زمانبر و سخت خواهد بود. اما تا ابد طول نخواهد کشید. از این رو، در این مقاله قصد داریم به راهکارهایی برای غلبه بر شکست عشقی اشاره کنیم.
برای غلبه بر شکست عشقی چهکار کنیم؟غلبه و فراموشی شکست عشقی فقط نیاز به زمان دارد. هرچند با انجام برخی کارها میتوانید به روند بهبود خود کمک کنید. در ادامه به ۱۳ راهکار برای غلبه بر شکست عشقی اشاره خواهیم کرد.
۱. تمام راههای ارتباطی خود را با طرف مقابل قطع کنیداین قانون را جدی بگیرید. از همسر یا عشق سابق خود فاصله گرفته و با او تماس نگیرید. او را در شبکههای اجتماعی دنبال نکنید. تا زمانی که هنوز آسیب پذیر هستید، احتمال برگشت به رابطهای که مناسب شما نبوده، زیاد است. به علاوه، ادامه ارتباط بعد از جدایی میتواند آسیب و اضطراب بیشتری به شما وارد کند.۲. اجازه دهید احساساتتان بیرون بریزندگریه کنید. جیغ بکشید. فریاد بزنید. راهی پیدا کنید تا غم و غصه و دردهای خود را تسکین دهید. این مرحله را نادیده نگیرید، در غیر این صورت، درد و اندوه در وجودتان باقی خواهد ماند. طبیعی است که احساس غم، عصبانیت، درماندگی و ناامیدی کنید. این احساسات را بپذیرید و تلاش کنید که از شر آنها خلاص شوید. برای مثال به آهنگهای غمگین گوش دهید. تحقیقات نشان دادهاند که گوش کردن به آهنگهای غمگین در حقیقت میتوانند ما را خوشحالتر کند.
۳. جدایی خود را بپذیریداین موضوع زمان خواهد برد. به این موضوع فکر نکنید که برای پیشگیری از این اتفاق چه کارهایی میتوانستید انجام دهید. به دنبال دلیل و توضیح نباشید. پس از جدایی، فقط به این موضوع فکر کنید که چطور فصل جدیدی از زندگی خود را شروع کنید.چگونه بر شکست عشقی غلبه کنیم
۴. خودتان را پیدا کنیداین موضوع سخت و زمانبر خواهد بود، اما ارزشش را دارد. سعی کنید تکههایی از خود را که در این رابطه از دست دادهاید، دوباره پیدا کنید. برای اینکه بفهمید چه میخواهید، پرسشهای زیر را از خود بپرسید.اگر «عشق به خود» اولویت اصلی زندگی من است، آیا کارهایی که اکنون انجام میدهم را باز هم انجام خواهم داد؟. زندگی من قبل از این رابطه چطور بوده است؟. چه اهدافی دارم و چطور باید شروع کنم؟. مهمترین چیزی که باید بهبود ببخشم، چیست؟
۵. تفریح کنید و خوش بگذرانیدزمانی که آمادگی لازم را به دست آوردید، با دوستانتان بیرون رفته و از زندگی خود لذت ببرید. کارهایی را انجام دهید که شما را خوشحال و خندان میکنند. بهتر است مطلب «۳۰ مهارت ساده و لازم برای شاد بودن در زندگی» را بخوانید.
۶. از این مرحله به تنهایی عبور نکنیداحساسات خود را با دوستان و اعضای خانوادهتان در میان بگذارید. گوشه گیری و انزوا تنها باعث افزایش استرس و کاهش تمرکزتان خواهند شد. در صورت نیاز حتما به یک مشاور و متخصص مراجعه کنید. از دریافت کمک نهراسید و خجالت نکشید. اگر حرف زدن برایتان مشکل است، آنها را بنویسید. ۷. از خودتان به درستی مراقبت کنید ضروری است که پس از جدایی و شکست عشقی، به نیازهای خود توجه کنید. استرس و ناراحتی میتوانند شما را از لحاظ روحی و جسمی آسیب پذیر کنند. به گونهای با خود رفتار کنید که انگار آنفولانزا گرفتهاید. استراحت کافی داشته باشید؛ خوب غذا بخورید و شرایط استرسزا را به حداقل برسانید. برای تسکین درد و اندوه خود بهیچوجه به الکل، مواد مخدر یا پرخوری و کمخوری روی نیاورید. ۸. تشکر و قدردانی را جایگزین نفرت و عصبانیت خود کنید مهم نیست چه کسی مقصر است، کینه و نفرت را در دل خود نگه ندارید. همه اشتباه میکنند. اجازه دهید احساسات منفی از وجودتان رخت بربسته و در عوض بابت تجربه و درسهایی که آموختهاید، سپاسگزار باشید. به علاوه، مراقبه و مدیتیشن روشی خوب برای حفظ انرژیتان است.
۹. ورزش کنیدهیچ چیز نمیتواند همچون ورزش، ذهن شما را از مشکلات رها کند. هر روز پیاده روی کنید؛ به باشگاه بروید؛ شنا کنید. ۱۰. شما فوق العادهاید و لیاقت عشق واقعی را داریداین را همیشه به خاطر داشته باشید که شما فردی جذاب و دوست داشتنی هستید. شاید رابطهتان به پایان رسیده، اما بدین معنا نیست که بازندهاید. افراد زیادی آن بیرون منتظر شما هستند. فرصتهایتان را از دست ندهید. حتما بخوانید: بهترین رفتار بعد دعوا با همسر از نظر روانشناسان
۱۱. کاری متفاوت انجام دهیدگاهی اوقات بهترین راه برای خارج شدن از یک وضعیت ناخوشایند این است که چیزی متفاوت را امتحان کنید. برای مثال به تعطیلاتی هیجان انگیز بروید؛ یک زبان جدید یاد بگیرید یا وسایل و فضای خانه را تغییر دهید.۱۲. کتابهای خودیاری را بخوانیدآگاهی از این موضوع که دیگران نیز چنین تجربیات مشابهی داشته و آنها را با موفقیت پشت سر گذاشتهاند، به شما حس بهتری داده و کمتر احساس تنهایی خواهید کرد.
۱۳. خود-دلسوزی را تمرین کنیدبا خودتان با عشق و احترام رفتار کرده و خود را قضاوت نکنید. به این موضوع فکر کنید که اگر دوست نزدیکتان دچار چنین مشکلی شود به او چه خواهید گفت؟ چطور عشق و محبت خود را به او نشان خواهید داد؟ همان کارها را برای خود انجام دهید.کلام آخرجدایی و طلاق میتوانند یکی از استرسزاترین و احساسیترین تجربیات زندگی باشند. زمانی که یک رابطه شکست میخورد، ناامیدی، استرس و اندوه عمیقی را تجربه خواهیم کرد. سعی کنید خود را بابت اشتباهاتتان سرزنش نکنید، بلکه از آنها درس گرفته تا در آینده، انتخاب و رفتار بهتری داشته باشید. به خاطر داشته باشید که درمان قلب شکسته زمان خواهد برد. اما با کمک برخی راه کارها میتوانید از سلامت جسم و روح خود محافظت کنید.آیا شما هم شکست عشقی را تجربه کردهاید؟ برای بهبود شرایط خود چهکار کردید؟ لطفا نظرات و پرسشهای خود را درباره این مقاله با ما و دیگر مخاطبان «شیعه نیوز» به اشتراک بگذارید. پیشنهاد میکنیم مطلب روابط زناشویی چرا خراب و سرد می شود را نیز در سایت شیعه نیوز بخوانید.0