چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

 
helpkade
چگونه بر عشق خود غلبه کنیم
چگونه بر عشق خود غلبه کنیم



علاقمند شدن به کسی که احساسی به شما ندارد تأثیر منفی زیادی بر خودباوری و اعتماد به نفس شما می گذارد. در این شرایط از خودتان ناراضی، غمگین و حتی افسرده هستید. بدیهی است که باید هر چه زودتر از این احساسات خلاص شوید. اما چطور می توان به این عشق یک طرفه غلبه و زندگی جدیدی را بدون این احساس شروع کرد؟ در ادامه به روش هایی می پردازیم که به شما کمک می کند بعد از یک شکست عاطفی رنج خود را فراموش کنید.

۱- این حقیقت را قبول کنید که آن شخص به شما نیاز ندارد

اگر زمانی تصور می کردید محبوب تان هم شما را دوست دارد اما حالا یک هفته ای است که خبری از شما نمی گیرد، به معنی این است که او هیچ علاقه ای به شما ندارد. سعی کنید از زاویه ی دیگری به عشق خود نگاه کنید. آیا به نظرتان رابطه ی عاشقانه ی شما شبیه داستان های رمانتیک قدیمی سراسر شکست و تلخی است؟ اگر بتوانید قبول کنید که محبوب تان علاقه ای به شما ندارد، در مسیر درستی قرار گرفته اید.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

بار دیگری که تصمیم داشتید به دیدن آن شخص بروید یا با او تماس بگیرید، تنها به این فکر کنید که او چه احساسی نسبت به شما دارد. وقتی به آن شخص نشان می دهید که علاقه ی خیلی زیادی به او دارید، تنها احساسی که آن شخص به شما دارد حس برتری است. آیا می خواهید برده ی ارباب تان باشید؟ هرگز نباید خودتان را تحقیر کنید.

۲- توجه خود را به چیز دیگری معطوف کنید

اگر می خواهید به عشق یک طرفه ی خود غلبه کنید این باید تبدیل به شعار شما شود: «دور از چشم و دور از ذهن». تا جایی که ممکن است از محبوب تان دور بمانید. اگر برایتان امکان پذیر است، بهترین کار رفتن به یک مسافرت طولانی به جایی است که در آن به اینترنت دسترسی نداشته باشید (از چک کردن حساب های کاربری او در همه ی شبکه های اجتماعی خودداری کنید!).

اگر شرایط به گونه ای است که نمی توانید به طور کامل جلوی مواجه شدن با آن شخص را بگیرید، تلاش کنید در آن زمان به چیز دیگری فکر کنید. حتی اگر با آن شخص در یک اتاق قرار گرفتید هم به معنای آن نیست که باید فقط به او فکر کنید. افکارتان را به چیز دیگری معطوف کنید. به رویاها و علائق شخصی تان فکر کنید، نه شادی رابطه ی عاطفی خود با آن شخص.

۳- کسی را مثل خودتان پیدا کنید

شما تنها کسی نیستید که در رابطه ی عاطفی خود دچار مشکل شده است. بسیاری از مردم رنج عشق یک طرفه را تجربه کرده و آن را پشت سر گذاشته اند. با نزدیکان تان که تجربه ی این مسأله را داشته اند درباره ی احساسات تان صحبت کنید. از آن ها بپرسید که چطور به زندگی ادامه دادند و برای خلاص شدن از این رنج چه کردند. گاهی تنها چیزی که نیاز دارید شنیدن چنین جمله ی ساده است: «خیلی خوب درکت می کنم.»

اما اشتباه رایجی وجود دارد که شخص شکست خورده شروع به لذت بردن از صحبت مداوم درباره ی شکست عاطفی خود می کند. مراقب باشید که گرفتار این اشتباه نشوید. در غیر اینصورت، دائما به محبوب تان فکر می کنید و دیگر نمی توانید او را فراموش کنید. تنها چیزی که نیاز دارید کمی صحبت دلگرم کننده است که حال تان را بهتر کند.

اگر دوست ندارید درباره ی مشکلات شخصی تان با کسی صحبت کنید، به سراغ هنر بروید. موضوع عشق یک طرفه در آثار هنری بسیار متداول است و به راحتی می توانید کتاب ها و فیلم های زیادی را پیدا کنید که به شما کمک می کنند حال بهتری داشته باشید.

۴- از خودتان مراقبت کنید

معمولا وقتی غرق افکار منفی خود هستید، از خودتان غافل می شوید. حتی اگر حالا هیچ احساسی جز رنج ندارید و نمی توانید هیچ کاری انجام دهید، مراقب ظاهر و سلامتی تان باشید. یک حمام گرم و لذت بخش کنید. یک لیوان چای گرم و خوشمزه برای خودتان درست کنید و آن را با لذت بنوشید. خرید بروید و لباس های جدید بخرید. مدل موهایتان را عوض کنید.

هرگز سراغ کشیدن سیگار یا مصرف الکل نروید (اگر سیگاری هستید بیشتر از معمول سیگار نکشید). از تصمیمات یا اقدامات عجولانه پرهیز کنید، به ویژه اگر سلامتی یا زندگی تان را به خطر می اندازند. ممکن است تصمیم بگیرید با صدمه زدن به خود کاری کنید که محبوب تان متوجه رنج شما شود اما او متوجه نخواهد شد و شما با این کار تنها به خودتان آسیب می زنید.

۵- ورزش کنید

روش های زیادی برای حفظ تعادل تعادل عاطفی وجود دارد اما مؤثرترین آن ها ورزش کردن است. این کار به شما کمک می کند از افکار منفی خود خلاص شوید. هر روز صبح بیرون بدوید یا به کلاس های تناسب اندام بروید. به باشگاه یا استخر بروید. اسب سواری یاد بگیرید. ارتباط با حیوانات احساسات مثبت زیادی به شما می بخشد.

با رقصیدن می توانید ورزش و هنر را با یکدیگر ترکیب کنید. آهنگ مورد علاقه ی خود را پخش کنید و تا جایی که توان حرکت دارید با آن برقصید. به کلاس رقص بروید و رقص تانگو یا رومبا یاد بگیرید. با این کار همزمان سرگرم و خوش اندام می شوید.

۶- این رویا را کنار بگذارید

یک ضرب المثل هندی می گوید: «اگر اسبت مرده، پیاده شو!» خودتان را در رویاهایی که هیچ امیدی به آن ها نیست غرق نکنید. هیچ چیزی ویران کننده تر از آن نیست که منتظر بمانید محبوب تان هم به شما علاقمند شود. اگر کسی توجه کافی به شما ندارد، سعی نکنید این مسأله را برای خودتان توجیه کنید. هیچ کسی آنقدر خجالتی نیست که نتواند علاقه اش را به شما نشان دهد. حقیقت آن است که او اصلا علاقه ای به شما ندارد.

اگر محبوب تان به شما علاقه نداشته باشد، می تواند هزاران بهانه پیدا کند تا اوقاتش را با شما نگذراند. کافی است خودتان را در چنین موقعیتی تصور کنید: وقتی دوست ندارید به یک مهمانی یا قرار بروید، معمولا چه می کنید؟

۷-  خشمگین نباشید

شکست های عاطفی بخشی از زندگی هستند. اگر کسی خلاف برنامه های شما عمل می کند، نباید از او و جنس مخالف تان متنفر شوید. باور داشته باشید که شما هم یک روز روی خوش زندگی را خواهید دید. برای محبوب تان آرزوی بدبختی نکنید. او مجبور نیست به خاطر شادی شما فداکاری کند.

خودتان را جای او بگذارید. آیا حاضرید تمام عمرتان با کسی زندگی کنید که فقط به او احساس ترحم می کنید؟

مطلب برای شما مفید بود؟

به مطلب امتیاز دهید

میانگین امتیازها 0 / 5. تعداد رای: 0

تاکنون رأی داده نشده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

۱۳۹۸. تمامی حقوق برای وبسایت Rooziato (روزیاتو) محفوظ
است.

از آنجا كه واكنش‌هاي معشوق بر فرد عاشق تأثير به سزايي دارد لذا بررسي اين واكنش‌ها از نظر تأثيري كه بر ديگري داريم، كاملاً با ارزش است.
يكي از چالش‌هاي بزرگ عاطفي زماني است كه مورد توجه و محبت و عشق كسي باشيم كه هيچ حس خاصي نسبت به او نداريم. معمولاً افراد وقتي در چنين شرايطي قرار مي‌گيرند واكنش‌هاي متفاوتي از خود بروز مي‌دهند. از آنجا كه واكنش‌هاي معشوق بر فرد عاشق تأثير به سزايي دارد لذا بررسي اين واكنش‌ها از نظر تأثيري كه بر ديگري داريم، كاملاً با ارزش است.
برخي از افراد در مقابل موج محبت و عشق ديگري، عقب‌نشيني مي‌كنند و دچار ترس مي‌شوند. محبت ديگري و صميميت ديگري، آنها را مي‌ترساند و فراري مي‌دهد. عشق، آنها را مي‌ترساند. عشق براي اين افراد ترسناك و مخوف ظاهر مي‌شود. اين افراد معمولاً وقتي متوجه عشق ديگري مي‌شوند از او دوري مي‌كنند، اجتناب مي‌كنند و به صورت غيركلامي به او پيام مي‌دهند كه «نزديك نشو من تو را دوست ندارم». عشق آنها را به ياد خطر مي‌اندازد، خطري كه بايد از آن اجتناب كرد و از آن دور شد. عشق و صميميت آنها را به ياد سوء استفاده، رهاشدگي، بي‌اعتمادي، آسيب و… مي‌اندازد براي همين از آن مي‌گريزند و از آن دوري مي‌كنند. بسياري از ما در كودكي كسي را دوست داشته‌ايم كه بعدها به ما آسيب زده است؛ كسي را دوست داشته‌ايم كه از ما سوء استفاده كرده است و… همه اين خاطرات در ترس از صميمت تأثير به سزايي دارند. يكي از راه حل‌هاي اصلي براي رفع اين ترس‌ها، روان درماني است. نزديك شدن به ترس‌هاي كودكي توسط درمانگر، راه را براي كاهش اين گونه از ترس‌ها باز مي‌كند.
برخي ديگر در مقابل محبت و عشق ديگري فرار نمي‌كنند و نمي‌ترسند بلكه با پذيرش برخورد مي‌كنند، آنها از اينكه معشوق واقع شده‌اند و مورد عشق ديگري هستند بدون آن كه به او احساس خاصي داشته باشند، شادمان مي‌شوند، گويا نياز آنها به دوست داشته شدن ارضا مي‌شود. اين افراد معمولاً وقتي متوجه عشق ديگري مي‌شوند اجازه مي‌دهند كه او نزديك شود تا بيشتر و بيشتر عشق او را ببينند و به خودشان و ديگران ثابت كنند كه دوست داشتني هستند. پيام غيركلامي آنها اين است: «نزديك شو و مرا دوست بدار اما از من نخواه كه با تو ازدواج كنم». در برابر اين پيام، فرد عاشق پيام «نزديك شو و مرا دوست بدار» را حمل بر تمايل فرد به ازدواج و رابطه‌ي صميمانه مي‌كند. به همين دليل پس از مدتي پاي پيش مي‌گذارد و بحث ازدواج را پيش مي‌كشد و اميد كامل دارد كه هيچ مشكلي نخواهد بود اما دربرابر خواستگاري صريح عاشق، قسمت دوم پيام معشوق تازه به گوش مي‌رسد كه بنا نشد كه سراغ اين صحبت‌ها بروي. تو فقط مرا دوست داري و اين هم مشكلي نيست اما من با تو ازدواج نمي‌كنم، اينجاست كه فرد عاشق گيج مي‌شود و نمي‌تواند اين دو پيام را از هم تفكيك كند پيام «نزديك شو» براي عاشق به اين معناست كه من هم تو را دوست دارم و پيام اين كه «از من نخواه كه با تو ازدواج كنم» كاملاً در تناقض با پيام «نزديك شو» مي‌باشد. معمولاً افراد در اين زمان احساس مي‌كنند كه بازيچه قرار گرفته‌اند و مورد سوء استفاده واقع شده‌اند. برخي از افراد پيام «از من نخواه كه با تو ازدواج كنم» را حمل بر شرايط روحي و شرايط فعلي فرد مي‌دانند و با خود مي‌گويند، اگر صبر كنم ز قوره حلوا سازم. آنها بر اين اعتقادند كه او فعلاً اين نظر را دارد اما بعداً نظرش تغيير خواهد كرد چرا كه مرا دوست دارد. شاهد اين مدعا هم پيام‌هاي غيركلامي «نزديك شو» است. پس از اين معمولاً يك رابطه‌ي دوستانه‌ي طولاني مدت برقرار مي‌شود كه يكي به فكر ازدواج است و ديگري به ازدواج فكر نمي‌كند و اگر با درخواست ازدواج هم رو به رو شود با صراحت و اطمينان مي‌گويد كه «من گفته بودم كه با تو ازدواج نخواهم كرد». روابط دوستانه‌ي طولاني مدت و بي‌سرانجام تاحدودي حاصل يك چنين ارتباطي است.
برخي ديگر در برابر ابراز غيركلامي عواطف عاشقانه،‌بي‌تفاوت نشان مي‌دهند، خود را به ناديدن مي‌زنند، گويا كه هيچ اتفاقي نيفتاده است. اين افراد نمي‌خواهند خود را درگير چنين فضاهايي بكنند. چنين افرادي واكنش‌هاي غيركلامي را ناديده مي‌گيرند، ابرازهاي غيركلامي را انكار مي‌كنند و بي‌تفاوت از كنار آن مي‌گذرند. چنين افرادي معمولاً در پس اين بي‌تفاوتي رابطه را تنظيم مي‌كنند. در صورتي كه فرد عاشق بخواهد نزديك شود به او پيام‌هاي «دور باش!» مي‌دهند و هرگاه كه دور مي‌شود به او پيام مي‌دهند كه: « حالا ناراحت نشو مي‌تواني كمي به من نزديك شوي! پسر (دختر) خوب!» اين افراد معمولاً عاشق را سر در گم مي‌كنند. عاشق وقتي به آنها نزديك مي‌شود پيام «دور باش» دريافت مي‌كند و زماني كه دور مي‌شود پيام « مي‌تواني كمي نزديك شوي» دريافت مي‌كند. عاشق در مقابل چنين فردي با ترديد بسيار مواجه مي‌شود، نمي‌داند كه پيام صريح فرد چيست؟! وقتي مي‌خواهد برود به ياد پيام‌هاي «نزديك شو» مي‌افتد و زماني كه مي‌خواهد نزديك شود و خواستگاري كند، به ياد پيام‌هاي «دور باش» مي‌افتد. بهترين راه حل براي مواجهه با چنين افرادي بيان كلامي عواطف و درخواست پاسخ صريح از آنهاست.
به هر حال ما جزو هركدام از دسته‌هاي سه گانة بالا هم كه باشيم، سؤال اساسي اين است كه اگر كسي عاشق من بود اما من عاشق او نبودم با او چگونه برخورد كنم؟! آيا از او فرار كنم؟ يا اينكه او را بپذيرم اما با او ازدواج نكنم؟ و يا اينكه بي‌تفاوت نشان دهم، بدون طرد كامل و بدون پذيرش كامل؟!
اگر براساس تئوري روابط اصلي بخواهيم عشق را توضيح دهيم، وقتي يك نفر عاشق ماست، ما براي او يادآور تصوير يكي از افراد اصلي زندگي او هستيم و او به اين دليل به ما عشق مي‌ورزد كه «كودك درون» او در آن ارتباط به نحوي ناكام شده است و اكنون مي‌خواهد كه مشابه آن رابطه را با ما كه يادآور آن فرد اصلي هستيم، شروع كند تا شايد اين بار مشكلات و مسايل قبلي تكرار نشود. اگر يك كودك در يك بازي ببازد رفتار طبيعي او چيست؟ معمولاً كودكان اصرار مي‌كنند كه يكبار ديگر بازي كنند تا شايد اين بار برنده شوند اما اگر يكبار ديگر با آنها بازي كنيد و باز ببازند چه مي‌كنند؟! معمولاً دوباره اصرار مي‌كنند كه «فقط يكبار ديگر!» و سعي مي‌كنند كه دوباره بازي كنند و اگر دوباره ببازند معمولاً بازهم با التماس مي‌خواهند كه يكبار ديگر بازي كنند. اين دور، ادامه دارد تا زماني كه برنده شوند، آنگاه آرام مي‌گيرند و بازي تمام است. همين مسأله براي كودكاني اتفاق مي‌افتد كه در رابطه با پدر، مادر، برادر و خواهر احساس باخت كرده‌اند، احساس كرده‌اند كه در اين رابطه چيزي كم بود و به همين خاطر كودك درون سعي مي‌كند دوباره بازي كند تا شايد اين بار آن كمبود نباشد و اگر بازهم كم باشد دوباره بازي را تكرار مي‌كند و دوباره و دوباره تا وقتي كه احساس كند آن رابطه به تعادل رسيده است و ديگر مسأله‌اي نيست و مسأله حل شده است. اينك كودك درون احساس مي‌كند كه بالاخره برنده شد و بازي تمام مي‌شود.
وقتي كسي عاشق ماست با عشق خود به ما اين پيام را مي‌دهد كه «من تو را سالهاست كه مي‌شناسم تو يادآور يكي از افراد اصلي در كودكي من هستي اميدوارم در رابطه با تو كه يادآور او هستي، مشكلات قبلي تكرار نشود و من به تعادل رواني برسم». و زماني كه شما هيچ حس خاصي نسبت به او كه عاشق شماست نداريد به او اين پيام را مي‌دهيد كه «من تو را نمي‌شناسم، تو يادآور هيچ يك از افراد اصلي در كودكي من نيستي، من نيازي به تو ندارم پس لطفاً تعادل رواني مرا برهم نزن» وقتي كسي را كه عاشق ماست طرد مي‌كنيم، يعني از همان اول به او گفته‌ايم كه «تو درست فكر كردي من همانند آن فرد هستم، طرد كننده، پس تلاش كن تا بازي را ببري!» و او هم تلاش خواهد كرد و بازي ادامه خواهد يافت.
اما اگر او را به طور كامل بپذيريم يعني به او اين پيام را داده‌ايم كه «چه فرد بدي بوده است اما من مثل او نخواهم بود، تو خواهي ديد كه من چقدر با او متفاوتم و چقدر از او بهترم پس بيا و پذيرش مرا درياب و آن را احساس كن و آرام گير» اما وقتي به او احساس خاصي نداريم طبيعتاً در برابر او نمي‌توانيم عواطف راستيني را از خود بروز دهيم بنابراين دروغين بودن پذيرش ما آشكار خواهد شد و آن فرد اين بار با زخم‌هايي جديد بر پيكره زخم‌هاي كهنه قديمي بازي را خواهد باخت، حتي اگر هم با او ازدواج كرده باشيم.
اما اگر طرد نكنيم و به دروغ هم نپذيريم و تلاش كنيم كه توضيح دهيم به نظر مي‌رسد بازي چندان ادامه نخواهد يافت و در آخر نيز احساس باخت نخواهد بود. همانند زماني كه كودكي اصرار به بازي دارد اما شما براي او توضيح مي‌دهيد كه نمي‌توانيد بازي كنيد و بازي هم نمي‌كنيد. درست است كه او ناكام مي‌شود اما ناكامي او از اين خواهد بود كه چرا بازي شروع نشد و او به دنبال يك نفر ديگر خواهد رفت كه با او بازي كند. «بازي نكردن» بهتر از اين است كه به دروغ بازي كنيد اما بازي نكردن هم آدابي دارد شما ممكن است بازي نكنيد اما بدون توهين، بدون طرد و بدون اينكه احساس بدي ايجاد كنيد. اما ممكن است بازي نكنيد اما بازي نكردن شما به گونه‌اي باشد كه فرد، احساس توهين كند، احساس طرد كند و با احساس بد از شما جدا شود. انسان‌ها را محترم بداريم چه وارد زندگي ما بشوند و چه نشوند. آنها را به گونه‌اي پس نزنيم كه احساس بي‌احترامي، حقارت و خواري در آنها ايجاد كنيم. كه البته اگر كسي چنين كند توهين و تحقير و طرد او بدون دليل رواني در خود او نخواهد بود. زماني كه ديگري را طرد مي‌كنيم اين پيام را مي‌دهيم كه «از من دور شويد اي همه‌ي آنهايي كه ارزش مرا ندانستيد و سال‌ها پيش مرا از خود دور كرديد».
انسان‌ها را محترم بداريم چه وارد زندگي ما بشوند و چه نشوند. رابطه با ديگران هميشه راهي است براي خودشناسي، در رابطه با انسانهاست كه مي‌توانيم در آيينه‌ي ديگران، خودمان را و زندگي خودمان را ببينيم. وقتي از كسي بدم مي‌آيد مي‌توانم در آيينه‌ي او به جستجوي آن باشم كه چه چيزي در او هست كه از آن بَدَم مي‌آيد و آنچه از آن بدم مي‌آيد مثلاً كجا مرا آزار داده است؟ اين ويژگي در چه كسي بوده است كه من از آن بدم مي‌آيد؟! در گذشته اين ويژگي را و يا مشابه اين فرد را من كجا ديده‌ام و در گذشته چه بر من رفته است كه از اين ويژگي متنفر شده‌ام؟ رابطه هميشه بابي است براي آشنايي بيشتر با روابط اصلي كه در كودكي شكل گرفته است و مبنا و پايه‌ي ساير ارتباطها و روابط انساني است. اگر من از يك فرد مستبد و خودرأي بدم مي‌آيد درست است كه استبداد و خودرأيي بد است اما در كجاي زندگي من، استبداد و خودرأيي بوده است؟ چه كسي در گذشته‌ي من مستبد و خودرأي بوده است؟! اگر پدرم مستبد و خودرأي بوده است كجا و چرا از او بدم آمده است؟ از كدام رفتار او متنفرم و… همان گونه كه به عشق و عواطف مثبت خود توجه مي‌كنيد به طرد و نفرت خود نيز توجه كنيد و سعي كنيد ريشه‌هاي آن را درك كنيد كه اين نفرت و اين طرد از يادآوري و تداعي كدامين طرد و نفرت در گذشته‌ي من مي‌آيد. طرد و نفرت را وسيله‌اي كنيد براي شناختن خود و خودشناسي. اما به اختصار اگر كسي عاشق شما بود و شما عاشق او نبوديد سعي كنيد مطابق جدول زير عمل كنيد تا هم به ديگري آسيب كمتري برسد و هم به شما.

اما در صورتي كه عاشق يك فرد آزار دهنده بود و با رفتارها و عواطف خود شما را آزار مي‌داد و وارد حريم خصوصي شما مي‌شد، بايد اين بار مراقب «خود» باشيد و از خودتان مراقبت كنيد. در اين صورت مطابق موارد زير عمل كنيد.

نویسنده: مهدی میر محمد صادقی، برگرفته از سیاووشان

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

۱۰ چیزی که باور نمی‌کنید در بدن شما وجود دارد

۸ پیشرفت موفقیت‌آمیزی که ثابت می‌کند آینده همینجاست

اگر پشه‌ها نباشند چه بر سر کره زمین می‌آید؟

برعکس چرخیدن زمین چه تاثیری بر حیات روی آن دارد؟

چه می‌شود اگر دو خورشید در منظومه شمسی وجود داشته باشد؟

چطور مثبت فکر کنیم تا آینده‌ی بهتری داشته باشیم؟

صابون، مایع دست‌شویی یا ژل ضدعفونی کننده؟ کدام یک بهتر است؟

استفاده از هوش مصنوعی برای درمان و کشف آنتی بیوتیک‌ها

چرا ماه مرداد را اَمرداد می‌نویسند؟

۱۰ چیزی که باور نمی‌کنید در بدن شما وجود دارد

۷ وسیله زنانه‌ای که در ابتدا برای مردان ساخته شده بودند

فیلم ستاره‌ای متولد شده است (A Star is Born) را ببینیم یا نه؟

چطور بدبینی را از زندگی مشترکمان حذف کنیم؟

معرفی کتاب: عشق آهنی

آموزش ویدیویی ساخت ۱۴ ایده ساده و جذاب برای هدیه دادن در روز ولنتاین

ایده‌های خوشمزه و ساده برای تهیه دسرهایی با طرح‌های رومانتیک

هرگونه انتشار و بازنشر مقالاتی که ویوین اولین انتشار دهنده‌ی آن است، آزاد بوده و با ارجاع به منبع توصیه می‌شود. درباره مطالبی که از منابع دیگر در مجله ویوین با ذکر منبع بازنشر شده‌اند، محدودیت‌های منبع اصلی معتبر خواهد بود.

شاید همه ما به قدر کافی خوش شانس نباشیم تا کسی که عاشقش هستیم ، نیز عاشق ما باشد، اما این موضوع نباید ما را مایوس کند چرا که بسیاری مواقع عدم علاقه طرف مقابل شاید بدلیل عدم شناخت کافی یا یک سوءتفاهم باشد، بنابراین می‌توان با یک راهکار درست این مسئله را حل کرد. اما برای تبدیل عشق یک طرفه به رابطه متقابل و دو طرفه باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که هر قدم اشتباه ممکن است او را از شما دورتر و دورتر کند، پس در این مسیر باید بسیار صبور بود و با افراد آگاه و با تجربه مشورت کرد.

فهرست مطالب

عشق یک طرفه حتی در بین زوج‌هایی که قصد ازدواج دارند نیز ممکن است وجود داشته باشد بدین صورت که یکی از زوجین 100% فداکاری و جانفشانی از خود نشان می‌دهد و این درحالی است که شریک مقابل به ندرت از خود علاقه‌ای نشان می‌دهد. یک معشوق ممکن است آگاهانه عشق یک طرف را رد کند یا حتی ممکن است کوچکترین علامتی نسبت به ابراز علاقه فرد مقابل خود نشان ندهد. برخی نیز با عشقی یکطرفه ازدواج را آغاز می کنند به امید این که در آینده این عشق به عشقی دوطرفه و حقیقی تبدیل می شود ولی به این گونه افراد اکیداً توصیه می شود این مسئله را در مشاوره پیش از ازدواج مطرح نمایند.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

بعد از دانستن این‌که عشق یک طرفه چه ناراحتی‌هایی را در پی دارد، حالا وقت آن است که با مروری در نشانه‌های عشق یک طرفه که در این قسمت ارائه می‌کنیم ببینید که در کجای یک زندگی عاشقانه قرار دارید. این علائم مطابق موارد زیر هستند:

کاملا واضح است که عشق یک طرفه دردآور است چراکه شما وقت و انرژی خود را برای کسی هدر می‌دهید که حتی به خودش زحمت نمی‌دهد که به شما فکر کند. اما عشق یک طرفه قرار نیست همیشه بد باشد. زمانی‌که احساس می‌کنید عشقی که بدامش افتادید ارزشش را دارد می‌توانید واقعا سعی خود را بکنید تا عشق یک طرفه شما سرانجام داشته باشد.

درد، آزردگی و غم ناشی از روابط را می‌توان به روش‌های مختلف حل و فصل کرد اما درخصوص دل شکستگی در رابطه‌ای که هرگز شکل نگرفته چه باید کرد؟ عشق یک طرفه خود را ارزیابی کنید و یک تصمیم عاقلانه و صادقانه درباره آن بگیرید. آیا قصد دارید بی خیال آن شوید یا به خواسته خود برسید؟ این مقاله کمک می کند با اجرای  استراتژی ۷گانه زیر، کاری کنید تا عشق یک طرفه شما تبدیل به یک رابطه عاشقانه دو طرفه شود.

وقتی عاشق کسی می‌شویم که همین احساس را نسبت به ما ندارد اولین کاری که می‌کنیم این است که بدنبال خطاها و عیوب خودمان می‌گردیم، اما این درست نیست. از فکر این‌که به اندازه کافی خوب نیستید خود را سرزنش نکنید و این حقیقت را بپذیرید که این تنها شرایط است که با شما سازگار نیست. همه ما همانند چیزهای مختلف ازجمله تغذیه و نوع پوشش متفاوت از یکدیگر هستیم. بنابراین اگر فردی همان احساسی را که ما نسبت به او داریم را نداشت باید درک کنیم در شرایطی هستیم که قابل کنترل نیست و آن را بپذیریم.

درمورد احساسات خود مطمئن باشید. با درون خود ارتباط برقرار کنید و ببینید که آیا واقعا می‌خواهید عشق یک طرفه را به عشق دوطرفه تبدیل کنید یا خیر. بیشتر عاشق‌های یک طرفه از دنبال کردن معشوق خود پشیمان می‌شوند چرا که بعدها متوجه می‌شوند که عشقشان واقعی نیست. بنابراین هنگامی که واقعا درمورد احساسات خود مطمئن شدید تصمیم بگیرید و به پیش بروید.

برای این‌که معشوق شما ارزش شما را درک کند باید به ارتباط با او ادامه دهید. بیش از حد ناامید نشوید بلکه به او زمان و فرصت پاسخ دادن را بدهید. با گفتگوی با معشوق خود این امکان را فراهم کنید تا درک کند که شما همواره در کنار او هستید.

 

باید با پیام‌هایتان حسی را به او منتقل کنید تا به حال کسی به او منتقل نکرده است. پیام‌‌های که با موبایلتان برای او می‌فرستید باید نشان بدهد که شما چقدر محترم، خاص، شوخ و قابل اعتماد هستید و از جذابیت و سیاست زنانه برخوردارید. از آنجایی که هر دختری این مهارت را ندارد که در پیام این ویژگی‌ها را نشان بدهد، شما با این کار برای او منحصر به فرد می‌شوید. هیچ وقت قدرت پیام‌هایتان را دست کم نگیرید امروزه همه به موبایلشان وابسته هستند و ساعات زیادی را در حال استفاده از آن هستند، اگر شما بتوانید با این دستگاه حس خوب و منحصر به فردی را به او بدهید او به جای موبایلش به حسی که شما با موبایل به او منتقل می‌کنید وابسته می‌شود. رادیو عشق در دوره جذب عشق با موبایل رموز حذب کردن فرد مورد علاقه‌تان را از طریق موبایل و پیام به در اختیارتان قرار داده است.

 

خوب نیست که اجازه بدهید عشق یک طرفه شما را کاملا از پا در بیاورد. بهتر است برای خود مرزهای مشخصی ایجاد کنید. به کسی که دوستش دارید اجازه دهید از احساسات شما آگاه شده و ارزش شما را درک کند. کاری کنید که معشوق شما باور کند که او را واقعاً دوست دارید. اگر خیلی حساسیت نشان دهید، مطمئناً شما را کاملا نادیده خواهد گرفت.

این بدین معنا نیست که بیش از حد اشتیاق نشان بدهید و برای تحت تاثیر قرار دادن او کارهای عجیب و غریب کنید. بلکه شما باید به خود اعتماد کرده و کمک کنید تا معشوق شما را بهتر درک کند. سعی نکنید عیوب خود را پنهان کنید چراکه باید اجازه دهید طرف مقابل درون و برون شما را خوب درک کند. بدین ترتیب احتمالا با شما ارتباط برقرار خواهد کرد.

برای این‌که معشوق شما احساس متقابل شما را داشته باشد باید در تمام جوانب زندگی به او احترام بگذارید و یاد بگیرید با تمام وجود او را بپذیرید. با نشان دادن عشق و علاقه مناسب، او نیز ارزش واقعی شما را درک خواهد کرد.

خیلی مهم است که همیشه و به‌ ویژه در لحظات بد در کنار معشوق خود باشید. با حمایت او در لحظات سخت زندگی و در کنار او بودن در طول لحظات خوش می‌توانید یک نقش محونشدنی در ذهن او ایجاد کنید. حامی بودن ویژگی است که معمولاً افراد در شریک بالقوه خود جستجو می‌کنند. به خاطر داشته باشید که به تنهایی نمی‌توانید عشقی یکطرفه را به موفقیت برسانید ، بلکه طرف مقابل هم باید همین تلاش را بکند. اما با این وجود، این وظیفه شماست که به معشوق خود اطمینان بدهید که رابطه بین شما دو نفر درحال نتیجه دادن است و شما واقعا او را دوست دارید.

همانطور که گفته شد برای تبدیل عشق یک طرفه به رابطه‌ای پایدار و متقابل باید تغییرات مهمی در رفتار و زندگی خود داشته باشید تغییراتی که صبر و سعه صدر شما را می‌طلبد. اینکه بتوانید احساسات خود را کنترل کنید و در شرایط خاص بهترین عکس العمل را نشان دهید، گاهی بسیار دشوار خواهد بود، بنابراین برای تبدیل رابطه یک طرفه به رابطه متقابل نیاز به دانش، مهارت و یک برنامه مدون دارید. رادیو عشق  برای رسیدن به عشقی که لیاقش را دارید، کارگاهی را برای پایه اصول و تئوری‌های روانشناسی طراحی کرده است، که قدم به قدم شما را در مسیر رسیدن به خواسته‌تان همراهی می‌کند. در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج که بصورت آنلاین برگزار می‌شود، دانش و مهارت برای جذب عشق و ساختن یک رابطه پایدار و متعهدانه را خواهید آموخت.

جهت ارتباط با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما با آغوشی باز آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

22 بازدید

49 بازدید

31 بازدید

38 بازدید

40 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

با سلام.من اسمم رضاس و ۱۶ سال دارم .من حدودا بهمن سال قبل بود که عاشق دختری شدم که همسن و همشهری من هستش .من ایشون رو توی فضای مجازی دنبال میکردم ولی خب یک آشنایی دوری با هم داریم .البته بگم که ایشون اصلا من رو نمیشناختن .من چند ماهی رو صبر کردم تا مرداد ماه امسال که حسمو بهشون گفتم و متاسفانه ایشون نیز گفتن من نمیخام وارد رابطه عاشقانه بشم .ولی متاسفانه من از این حرف ها خیلی ضربه خوردم و واقعا هیچ جوره نمیتونم ایشون رو از فکر بیرون بیارم و در تمام لحظات به یاد ایشونم و به نظرم ایشون رو خیلی دوست دارم خواستم بدونم که ایا به صلاح هست که دوباره احساسم رو به ایشون بگم یا باید ایشون رو فراموش کنم چون واقعا این چند ماهه من خیلی ضربه ها خوردم ولی باز با همه این مشکلات ایشون رو خیلی دوست دارم و فراموش کردنش بنظرم غیرممکنه ایا به صلاح هست دوباره حسمو بگم ؟لطفا کمکم کنید با تشکر

سلام دوست گرامی علاقه‌ای که شما به ایشان دارید در سن 16 سالگی، باعث شده است روند زندگی‌تان مختل شود؛ از طرفی او به شما جواب منفی داده است اما همچنان شما اصرار به ارتباط گرفتن دارید. در چنین شرایطی ابتدا باید دلیل اصرار خودتان را پیدا کنید و به جای تمرکز روی فراموش کردن او، به فکر انجام وطایف و اولویت‌های سن خودتان باشید.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

سلام وقتتون بخیر و نیکی.من ۱۹سالمه از۱۵سالگی کار میکنم ارتباط اجتماعی خیلی بالایی دارم.ضمن اینکه صدای خوبی دارم…واقعیت من تو بین افرادی که باهاشون سر و کار دارم به اقایی بر خوردم که ازم۱۷سال بزرگترن خیلی با شخصیتن وازنظر اجتماعی و مالی سطح بالایی دارن.ایشون اومدن حضوری منو دیدن و متوجه شدم ایشون تغییر جنسیت دادن.و از خانومی خوششون میاد…من تماما بهشون کمک کردم که با اون خانوم ارتباط بگیرن ضمن اینکه باهم ارتباط عاطفی هم این وسط داشتیم و ایشونم از من خوششون میومد.در اخر چند وقتی هست که اون خانوم برگشتن به رابطه و من با پای خودم دور شدم…ضمن اینکه هنوز از سمت اون اقا پیام دریافت میکنم و البته خیلی خوشم اومده ازشون و به معنای واقعی عاشقشون شدم.اون فکر میکنه من عوض شدم ولی من دور شدم چون اون به چیزی که میخواسته رسیده و دیگه نیازی نیست باشم.هنوز خیلی جاها کمکشون میکنم و از کاری که بتونم دریغ نمیکنم….ولی من واقعا دوسشون دارم و میخوام اینو بدونه….چند باری بهش گفتم ولی دیگه نمیگم چون نمیخوام مردد شه…من واقعا نمیدونم چیکار کنم…

سلام دوست گرامی به حالتی که شما در آن قرار گرفتید، تله ایثار گفته می‌شود. طرحواره‌ها مانند یک عینک روی چشم، باعث می‌شوند که به صورت مداوم تصمیمات اشتباه بگیرید و یا به کسانی کمک کنید که اصلاً نیازی به کمک ندارید. نیاز دارید که حتما از کمک مشاور و درمانگر استفاده کنید تا بیش از پیش در این تله قرار نگیرید.

سلام من 7سال با یه اقایی دوستم قصد ازدواج داشتیم ولی بدلیل اینکه من دچار پسوریازیس بودم بینمون مشکل ب وجود اومد این موضوع قبول نکرد ولی الان گفته قبول میکنه ب شرط اینکه6سال دیگ ازدواج کنیم این اقا انگار سادیسم داره واقعا سالهاس ک منو با حرفاش و رفتارش زجر میده نمیدونم واقعا چیکار کنم من خیلی عاشقشم

سلام دوست گرامی بیماری پوستی شما با دارو و مراقبت از دستگاه ایمنی بدن قابل کنترل است. اما درباره شرطی که او گذاشته است که غیر از این 7 سال، 6 سل دیگر نیز منتظر باشید؛ باید واقع‌بینانه‌تر به ماجرا نگاه کنید. البته شما سن خودتان را نگفتید؛ اما در هر صورت این انتخاب شماست که در حالت انتظار با فردی بی‌هدف بمانید یا خیر. توصیه می‌کنیم با مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره داشته باشید.

سلام من پسری ۱۹ سالم عاشق یه دختر شدم و الان ۱ سال و ۵ ماهه ک با همیم قبلا خیلی بهم عشق و علاقشو نشون میداد و راضی بود ک باهم نامزد بشیم ولی چن وقت پیش از دستم ناراحت شد و از فردای اون روز که تا الان ک حدود ۲ ماهی میشه باهام خیلی سرده و دیگ بهم ابراز علاقه نمیکنه و دیگه تمایلی به ازدواج نداره و من نمیتونم با کسی درد و دل کنم و خیلی ناراحتم و فکر و خیال نمیذاره که بدونم چه کاری انجام بدم میشه کمکم کنین؟

سلام دوست گرامی علت این سردی باید بررسی شود و اشاره کردید که از دست شما ناراحت شده بود؛ چه اتفاقی افتاد که این ناراحت به سردی رسیده است؟ و آیا شما شرایط نامزدی و ازدواج را دارید؟

سلام من یه دختر 24 سالم و عاشق کسی شدم که 10 سال ازم بزرگتره راستش اوایل فقط یه حس کمرنگ بود بهش اهمیتی ندادم اما یهو دیدم گوشیم پرشده از عکساش بک گراندم پروفایلام همش عکس اون شده هرکی ازش بد میگفت باهاش دعوا میکردم راستش همش تو رویاهام با اونم راستش اون اصلا نمیدونه که من وجود خارجی دارم گاهی وقتا نا امید میشم ولی باز به خودم میگم که خدا منو دوس داره خدا کمکم میکنه هر دختری آرزوشه که با اون باشه تا حالا عاشق نشده منم تا حالا با پسری رابطه ای نداشتم اون خیلی معروفه یه سلبریتی ولی خب من چی حتی همشهری هم نیستیم کمک میخوام فراموشش کنم یا بهش فکر کنم؟ دارم دیوونه میشم همش بهش فکر میکنم هر شب به خاطرش گریه میکنم ای کاش مال من شع😔💔

سلام دوست گرامی به اتفاقی که برای شما افتاده است، ساختن خانه روی آب گفته می‌شود؛ چون روی کسی سرمایه‌گذاری کردید و امیدوار هستید که کاملاً علاقه‌تان یکطرفه است. بهتر است به جای اتلاف وقت و امیدواری بیهوده، به رابطه در دسترس‌تری فکر کنید.

سلام من از بچگی عاشق یه نفر بودم (دختر _فامیل نزدیک هم هست) اما بعدش ک بهش گفتم گفت ت مث داداشمی و … گفتم واقعا عاشقشم و… ک در جوابم گفت گمشو . منم از اون وقت ب بعد دیگه بهش پیام ندادم اما واقعا بخدا حتی یک لحظه هم نتونستم از فکرش بیام بیرون بخدا این چندبار هم خوابش میبینم _حالا راهی هست ک اونم از من خوشش بیاد یا همین طور بسوزم

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. اگر طرف مقابل شما حسی ندارد، بهتر است خودتان را معطل نکنید؛ اما برای اینکه بتوانید بیشتر دیده شوید، اصرار بیش از اندازه برای این رابطه نداشته باشید و مشغول به کسب موفقیت و پیشرفت‌های فردی در زندگی‌تان باشید.

سلام وقتتون بخیر، من دختر۲۲ ساله هستم، دانشجو سال آخر هستم و نسبت ب پسری در دانشگاه حس خوبی دارم و دوستش دارم اما شنیده بودم دوست دختر داره و به محض شنیدن این موضوع سعی کردم جلوی احساساتم رو بگیرم و این کار رو کردم ، یه چند بار هم همو در حد رد شدن تو دانشگاه دیدیم ولی نمی‌دونم منو یادشه یا نه، در فضای مجازی با پیج فیک اونو دنبال میکنم البته قبل از اینکه دوستش داشته باشم نسبت بهش حسی پیدا کنم اومد ب پیج من درخواست داد و من قبول نکردم و آنفالو و بلاکش کردم واسه همه پسرا اینجوریم و از این بابت خیلی الان خودمو سرزنش میکنم ، ولی مدتیست متوجه شدم با کسی ک در رابطه بوده، در اینستاگرام همدیگرو آنفالو کردن … من تا حالا با هیچ پسری تو عمرم نبودم ولی این پسر رو ک دیدم احساس خوبی نسبت ب رفتار مردونش دارم البته تحقیقی درباره اش نکردم فقط در حد اسم و فامیل و رشته ایشون و اینکه عضو انجمن کانون دانشگاه هست و من از مسئولیت پذیر بودنش و دوندگی برای دانشجویان بدون هیچ ترسی ک دارند و از جون و دل مایه میذارن، عاشق این خصلتشون شدم . ولی ب خودم اجازه نمیدم ک اظهار عشق کنم به ایشون و غرور منی که دخترم له شه … از عواقب اینکه عکس العملش چیه میترسم … اینم نکته مهمیه ک فرهنگامون متفاوته ایشون لر هستند و من فارس … لطفاً از من نخواهید برم و درباره دوست داشتن بهش بگم ی راه حل دیگه پیش پام بذارید ،

سلام دوست گرامی ویژگی‌هایی که از ایشان گفتید برای شما جذاب است، اما او فعلا به سمت شما گرایشی نشان نداده است. می‌توانید اگر امکانش را دارید عضو کانون شوید و رفتارهای او را زیرنظر داشته باشید. در رابطه با تفاوت فرهنگی، اگر در خانواده شما این مساله خط قرمز است، به این رابطه ورود نکنید.

سلام ببخشید مزاحم شدم من بار قبلی هم پیام دادم ولی جوابمو ندادین. من شونزده سال دارم و حدودا از اسفند سال قبل عاشق ی دختری که همشهری من هستش شدم . من ایشون رو کلا از نزدیک یک بار دیدم ولی خب ایشون رو فضای مجازی دنبال میکردم حدود هفت ماه از حس من به ایشون گذشت و چون این مدت خیلی بهم فشار اومده بود بالاخره حسمو بهشون گفتم ولی متاسفانه اون گفت که نمیخاد وارد رابطه بشه و گفت که من فراموش کنم . ولی من متاسفانه همچنان هم نتونستم فراموش کنم و تقریبا هر دقیقه به فکر ایشونم و یجورابی باعث ایجاد تداخل در زندگیم شده . خیلی از دوستانم هم برای فراموش کردنش بهم کمک کردن ولی باز نتونستم .من ایشون رو خیلی خیلی دوست دارم و با اینکه بهم جواب منفی دادن بازم نتونستم فراموششون کنم . ازتون خواستم بهم کمک کنید که چطوری با این مسئله زندگیمو ادامه بدم . ایا باید ایشون رو فراموش کنم که فک نکنم بتونم یا باید صبر کنم و در آینده دوباره حسمو بهشون بگم لطفا کمکم کنید . مرسی از سایت خوبتون

!سلام با عرض سلام و ادب چند ماهه درگیر عشق یکطرفه هستم پسر داروخانه داره من از وقتی که دیدمش عاشقشم ولی نمیتونم بهش بگم اصلا کلا سرش پایینه اینقدر دختر مییاد به روی کسی نه می‌خنده نه چیزی اضافه میگی مؤدب هست من فکر میکنم عاشق کسی دیگه هست همه بهم میگن دختر به این زیبایی با اون پسر چی کار داری من خستم دیگه کمکم کنید

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. دلیل جذب شدن به ایشان چیست؟ به دلیل بی‌توجهی که به شما و یا دیگران دارند؟ وقتی دلیل این جذب شدن را بدانید متوجه می‌شوید که چرا نسبت به ایشان حس خوبی دارید. گفتید تصور می‌کنید که او شخص دیگری را دوست داشته باشد، اما این صرفا یک فکر است که می‌تواند درست یا غلط باشد. و نکته آخر گفتید همه می‌گویند دختر به این زیبایی با او چه کار داری؛ این حرف نشان می‌دهد که اولا همگی از این علاقه شما مطلع هستند و این کار را برای شما سخت می‌کند، دوماً نگاه دیگران چرا این است که او از شما کمتر است و یا شما از او سرتر هستید؟ این مسائل باید حتما توسط مشاور شما بررسی شود و همچنین می‌توانید برای آموختن صحیح جذب عشق، از دوره آموزشی« جذب عشق، از آشنایی تا ازدواج» رادیوعشق استفاده کنید.

چطور میشه مشاوره گرفت

برای رزرو نوبت می‌توانید با شماره تلفن 02146015870 تماس بگیرید یا به شماره 09035714068 در واتساپ یا تلگرام پیام دهید تا نوبت شما توسط همکاران ثبت شود(پشتیبانی رادیو عشق از ساعت 10 صبح تا 1 بامداد پاسخ‌گوی تماس‌ها و پیام‌های شما هستند. در خارج از این زمان هم حتما به شما پاسخ‌ داده خواهد شد، البته با کمی تاخیر). همچنین می‌توانید بصورت اینترنتی در زمان و روز دلخواه‌تان نوبت مشاوره‌تان را رزرو کنید.

سلام ببخشید مزاحم شدم من بار قبلی هم پیام دادم ولی جوابمو ندادین. من شونزده سال دارم و حدودا از اسفند سال قبل عاشق ی دختری که همشهری من هستش شدم . من ایشون رو کلا از نزدیک یک بار دیدم ولی خب ایشون رو فضای مجازی دنبال میکردم حدود هفت ماه از حس من به ایشون گذشت و چون این مدت خیلی بهم فشار اومده بود بالاخره حسمو بهشون گفتم ولی متاسفانه اون گفت که نمیخاد وارد رابطه بشه و گفت که من فراموش کنم . ولی من متاسفانه همچنان هم نتونستم فراموش کنم و تقریبا هر دقیقه به فکر ایشونم و یجورابی باعث ایجاد تداخل در زندگیم شده . خیلی از دوستانم هم برای فراموش کردنش بهم کمک کردن ولی باز نتونستم .من ایشون رو خیلی خیلی دوست دارم و با اینکه بهم جواب منفی دادن بازم نتونستم فراموششون کنم . ازتون خواستم بهم کمک کنید که چطوری با این مسئله زندگیمو ادامه بدم . ایا باید ایشون رو فراموش کنم که فک نکنم بتونم یا باید صبر کنم و در آینده دوباره حسمو بهشون بگم لطفا کمکم کنید . مرسی از سایت خوبتون

سلام وقت شما بخیر دختری هستم 32 ساله… دو سال و دو ماه پیش با پسری آشنا شدم که از نظر من گزینه ی مناسبی برای ازدواج با هم بودیم. پس از اینکه شناخت ازش کسب کردم بهش علاقمند شدم ولی از اول به من گفت که سالیان سال قبل عاشق دختر یکی از فامیلهاشون بوده که ازدواج کرده و هیچوقت عاشق من نمیشه… زمان پیش رفت تا خانواده هامون مطلع شدند و الان در شرف خواستگاری هستیم. من واقعا عاشقانه دوستش دارم و دلم می خواد زندگی خوبی را با هم بسازیم اما هر وقت که دعوامون میشه و جر و بحث می کنیم به من میگه تو عاشق نیستی، من قبلا که عاشق بودم اگر عشقم می گفت بمیر من میمردم ولی تو اینطوری نیستی… با گفتن این حرفهاش حالم خراب میشه و احساس میکنم با گذشت دو سال هنوز، دلش جای دیگه ای هست و منو دوست نداره این روزها که در شرف خواستگاری هستیم و باید بهترین روزهای زندگیم باشه واقعا روزهای بدی رو می گذرونم شبها تا صبح گریه می کنم و حال روحیم واقعا خراب شده چندین بار تصمیم گرفته ام که همه چی رو تموم کنم حس میکنم نسبت به من احساسی نداره و واقعا سرده و موندن یا رفتن من براش ارزشی نداره خواهش میکنم راهنماییم کنید متشکرم از شما

سلام دوست گرامی همانطور که اشاره کردید، پرونده گذشته برای طرف مقابل شما همچنان باز است. بهترین تصمیم این است که قبل از برگزاری مراسم و عقد، به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید. او باید بتواند از گذشته عبور کند تا زندگی مناسبی را برای شما بسازد. شما نیز به او بگویید که وقتی در مورد گذشته صحبت می‌کند، شما حال بدی پیدا می‌کنید. آموختن مهارت‌ ارتباط موثر می‌تواند برای شما بسیار کمک‌کننده باشد.

سلام ببخشید مزاحم شدم.من شونزده سالمه حدودا اسفند پارسال بود که به دختری ک همشهریمه علاقمند شدم و توی فضای مجازی ایشون رو دنبال میکردم .حدود شش ماه به ایشون علاقمند بودم و بالاخره توی مرداد ماه علاقمو بهشون گفتم و متاسفانه ایشون نه گفتن .بعد از این اتفاق هم متاسفانه علاقه من به ایشون کمتر نشد و تو این مدت حالم خیلی بد بود واقعا هرکاری هم میکنم نمیتونم ایشون رو فراموش کنم .خواستم ازتون کمک بگیرم که چیکار کنم آیا فراموش کنم یا صبرکنم یا هرچیز دیگه ایی ….مرسی

سلام و خسته نباشید من عاشق پسری شدم که دوست خانوادگی ما و از من ی سال بزرگتره من بهش گفم دوسش دار و ازش پرسیدم که حسی بهم داره و گفت من همه رو دوس دارم ما قبلا رفیق بودیم اما اون جدیدا باهام سرد شده و بهم محل نمیزاره میشه بگید چطوری میتونم اون رو ب خودم علاقه مند کنم

سلام دوست گرامی جذب عشق مسیر تخصصی دارد. به این نحو که شما اولین اشتباه را مرتکب شدید و به صورت مستقیم علاقه خود را بیان کردید. علت سردی او نیز همین مساله است. بهتر است با کمک دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» این مسیر را به شکل درستی پیش ببرید.

سلام خسته نباشید من ۱۲ سال دارم و میدونم که خیلی برای این حرف ها زوده اما من احساس میکنم پسر عموم که ۵ ماه از من کوچک تره من رو دوست داره چون خیلی مواظب من هستش من سالی دو سه بار به شهرستان میرم و اون هم تو شهرستان زندگی میکنه وقتی رفته بودیم شهرستان موقع برگشت از من پرسید که چیزی رو جا گذاشتم یا نه و من گفتم که نه اما اون باز هم رفت گشت تا ببینه واقعا چیزی جا نمونده حتی یه بار دیگه که رفته بودیم شهرستان وقتی من داشتم با گوشی فیلم نگاه میکردم به بهانه فیلم نشست بغل دستم و به صفحه گوشی نگاه کرد اما تنها چیزی که حواسش بهش نبود گوشی بود من غرق تماشای فیلم بودم که احساس کردم سرش به شونم نزدیک شد اما من کس دیگه ای رو دوست داشتم پس با بهانه آب خوردن ازش فاصله گرفتم میشه بگید چیکار کنم که متوجه بشه یه نفر دیگه رو دوست دارم و نمیتونم با اون باشم

سلام دوست گرامی می‌توانید روی رفتارخودتان کنترل داشته باشید و زمانی که به شما نزدیک می‌شود از او فاصله بگیرید. البته همانطور که اشاره کردید در سن شما این مسائل بسیار زود است.

سلام من درگیر کسی شدم که حتی بهم اهمیت نمیده اصلا با یه نفر دیگست نمیدونه که من دوستش دارم ولی اصلا معلومه از رفتاراش احساسی به من نداره فراموش کردنش خیلی سخته باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی قطعا فراموش کردن فردی که شما دوستش دارید کار سختی است. اگر به این تصمیم رسیدید که باید ایشان را فراموش کنید، از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید. پیش از آن شما می‌توانید قطب نمای «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» را مطالعه کنید.

سلام، من 12ساله عاشق ی دختری شدم، داستانی ک من تو این دوازده سال گذروندم و هنوز باهاش درگیرم شاید تو قصه ها بشه نمونش رو دید، من به این دختر خلاصه رفتم احساسمو گفتم ولی ن حضوری، چون مشکلاتی پیش اومد ک مجبور شدم از طریق مجازی این کارو بکنم، اون دختر هم جواب رد داد و گف اولش ک نمیتونم به هرکسی اعتماد کنم، طبیعیه چون شناختی از من نداره، و بیشتر پیگیر شدم و گفت ک نمیخاد وارد رابطه احساسی بشه کلا، و اصن برای اینک منو ا سر خودش وا کنه گفت که با کسی در ارتباطه… ولی من پیگیری کردم و متوجه شدم که با کسی در ارتباط نیس ولی ی رابطه ناموفق داشته و هنوز دلش پیش طرفه… من الان تو این شرایط چیکار باید بکنم؟؟ فراموش کردنش امکان پذیر نیس، 12سال داستانای عجیب داشتم من سر این عشق، خلاصه ی راهنمایی و کمکی بکنید تو این راه منو ممنون میشم ازتون🙏

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. مدت زمان زیادی را صرف این دوست داشتن کردید و با رفتاری که از طرف مقابل دیدید، ناامید شده‌اید. چون طبق پیگیری‌ای که کردید، پرونده گذشته طرف مقابل‌تان هنوز باز است. در این مسیر شما نیاز به همراهی یک مشاور دارید و می‌توانید در دوره«زندگی پیرزومندانه پس از جدایی» شرکت کنید. در این دوره شما می‌آموزید که چگونه با سوگ از دست دادن رابطه کنار بیایید و مجدداً بتوانید برای زندگی آینده خودتان به صورت صحیح برنامه‌ریزی کنید.

سلام دیروز یه راهنمایی برا مشکلم خواستم نظرم رو نگذاشتید دوباره می نویسم تو رو خدا کمکم کنید دوسش دارم نمی دونم چطور به هش ثابت کنم : سلام،قسمت اول :من پسری سی و دو ساله ام. پنج ساله تو کارگاه با دختری همکارهستم ایشون از یک پا مشکل حرکتی دارند من اوایل شرایط ازدواج نداشتم و به هیچ دختری از دید مشتری نگاه نمی کردم تا اینکه یک سال پیش متوجه شدم این دختر خواستگاری داشته که کنسل شده .من به ایشون فکر می کردم اما چون از نظر مادی من مشکل داشتم نگفتم تا اینکه دوستانم و دوستانش متوجه حس من به وی شدند و انگیزه مرا بیشتر کردند من رفته رفته خاطر خواهش شدم و بالاخره یکماه پیش ازش درخواست اشنایی کردم قسمت دوم :دختره گفت قصد ازدواج ندارد این حرف مرا خیلی شوکه کرد .چند روز بعد دوباره درخواست کردم گفت اصلا قصد ازدواج ندادم قسمت سوم:من انگیزه نداشتم تصمیم گرفتم کارم و ترک کنم اون روز بهم گفت تو جای برادر منی من تو دلم اتش می گرفتم چند روز بعد دوباره سر کار خواستنم منم مشکل مادی داشتم برگشتم اما اینبار همه فکر و ذکرم دختره بود روز عاشورای ۹۹ بالاخره نتونستم و رفتم محلشون اونجا منو دید اما نتونستم نزدیک بشم برگشتم روز بعد توجهی بهم نکرد انگار اونروز منو ندیده!دیگه بخشی که من کار می کروم نمی اومد و من بی انکه او را ببینم به خانه برمی گشتم واقعا عاشقش بودم ولی این یک عشق یک طرفه بود!؟دیگه عقلم به جایی نمی رسید تا اینکه سایت شما رو دیدم و این ماجرا رو شرح دادم .لطفا کمکم کنید شماره همراهش رو ندارم دوستاش هم نمیدن فقط خونشو بلدم ماجرا رو به خانوادم گفتم ،گفتن اگه راضیش کنی حاضریم بریم خواستگاری (به این امید که اون راضی بشو نیست و تا اون موقع یکی دیگه رو برام پیدا کنن)لطفا راهنماییم کنید من هوس باز نیستم من عاشقم

.

سلام دوست گرامی آیا در حال حاضر شرایط ازدواج برای شما فراهم شده است؟ آیا ایشان دلیل اصلی عدم موافقت خودشان را گفتند؟ طرف مقابل شما تجربه بهم خوردن خواستگاری را داشتند و این مساله ممکن است روی اعتماد ایشان اثرگذار بوده باشد. بنابراین بهتر است تصمیم قاطعانه‌ای بگیرید و از طرف خانواده برای این مساله اقدام کنید.

سلام وقت بخیر شش ساله با پسری مجازی آشنا شدم در ابتدای آشنایی هر دو مون از عدم موفقیت عاطفی در گذشته دردودل کردیم .. توافق باهم بودن بود ..البته ایشون تهران هستن و من شمال .. بعد دوسال اخلاقش عوض شد این رابطه پنهانی سرکاری تفریحی نبود خانواده ها مطلع بودن ولی ناگهانی منقلب شد و با کسانی رابطه گرفت که اولی بعد دو سال تمام حتی عقد موقت باهاش رفت اما بهم خورد بلافاصله بعد مدت کوتاهی با یکی دیگه جایگزین کرد که قبلا میشناختمش ولی منم همچنان مننظر دل نگران پابندش بودم هستم گاهی ماهی یکبار بهش پیام میدم .. هر دو مون مذهبی هستیم ایشون درظاهر یک مرد هیئتی نشان می دهد ذاتش خوبه ولی در مورد من بسیارتفکر میکنه ولی در انتخاب با دیگری بودنش راحت تصمیم میگیره او باطن با من خوبه اما ظاهر لجبازی و غرور یا بی محلی نشان می دهد .. او 30 سال و من31سال .. او دو بار رابطه ازدواج موقت داشت من فقط یک بار چه قبل و چه بعد ایشون من هرگز دوستی با نامحرم نداشتم و این در اصالت من نیست وگرنه شش سال دلباخته او دراینهمه فاصله نبودم .. خواش میکنم هر راهنمایی میکنین فقط نگین جدایی هیچ وقت اینهمه مومن نبودم ک بخاطر عشقش دائم در محراب و دعاهستم ..من چادری ام دختری آزاد نیستم .. لیسانس علوم اجتماعی دارم باتشکر

سلام دوست گرامی ارتباط شما طی این مدت کاملاً مجازی بوده است و اصلاً همدیگر را ندیده‌اید؟ به نظر می‌رسد روی این رابطه سرمایه‌گذاری زیادی انجام دادید و باور نمی‌کنید که ایشان قصد جدی برای ازدواج ندارند.. در کنار دعا و عبادت نیاز است تا تعقل هم باشد تا بتوانید تصمیمی درست بگیرید و در این مرحله حضور یک مشاور برای شما بسیار موثر است.

سلام من آرام حاتمی ۲۴ ساله از ارومیه هستم عاشق یه دختر شدم دختر پسر عمو مامانم. در حالیکه او ۱۶ سالشه و مامانم میگه عمرا نباید بهش پیشنهاد بدی عروسمون نباید بشه چون میونهخانواده هامون شکرابه، ولی دوستش دارم آخه

سلام دوست گرامی 8 سال تفاوت سنی دارید، ایشان در سن نوجوانی هستند، خانواده شما مخالف این وصلت هستند. در چنین شرایطی که موانع سر راه ازدواج شما زیاد است، باید تلاش کنید که ابتدا برای خودتان مشخص کنید که به چه علتی به ایشان علاقه پیدا کردید؟ در واقع معیارهای شما برای انتخاب او چیست؟ در ازدواج اگر خانواده‌ها مخالفت منطقی داشته باشند، شرایط برای زوج بسیار دشوار خواهد بود، چون خانواده همیشه حضور دارند و مطمئناً نمی‌توان فقط طرف یک نفر را گرفت. پس بهتر است تمرکز خود را روی دلایل انتخاب ایشان بگذارید و همچنین علت اختلافی که بین خانواده‌های‌تان وجود دارد را به صورت دقیق و منطقی بررسی کنید. اگر میانه خانواده‌ها بهتر شود، میزان امید برای این وصلت بهتر خواهد شد.

با عرض سلام و خسته نباشید ممنونم از سایت خوب تون که مطالب خیلی ریز و بدرد بخوری داخل سایت قرار میدید که مورد استفاده و امتحان و نتیجه بخش هستند

من تقریبا ۳ سالی میشه عاشق یک دختری شدم که تونستم تو برنامه های مجازی چند ماهی باهاش ارتباط برقرار کنم و تا جایی که تونستم کمکش کردم هر طوری که از دستم بر میاد تنهاش نذاشتم و اواخر بهشون گفتم که دوسش دارم، ولی در جواب بهم گفتن که من یکی دیگه رو دوست دارم و به تو مثل داداش خودم نگا میکنم و جز تو هم کسی ندارم که ازش کمک بخوام. الان با مدتی که گذشته هم اون ازم شناخت داره هم من، در حالی که پسری که ایشون دوست دارن اونم به این رو نمیده، می‌گفت میتونیم مثل خواهر برادر گاهی حرف بزنیم میخواستم بدونم آیا میشه این چنین رابطه و تبدیل کرد به عشق و اگه میشه چطوری ؟

ممنون از سایت خوبتون رادیو عشق

سلام دوست گرامی از بازخورد مثبت شما سپاسگزاریم.🌹

در مورد این رابطه، مسأله‌ای که روشن و واضح هست، این است که رابطه رشد می‌کند و نمی‌توان فردی که به او احساس عاطفی دارید، مدل یک خواهر دوست داشته باشید و این یک سوءاستفاده از شماست. در مورد اینکه آن پسر به طرف مقابل شما محلی نمی‌دهد، مسئولیتی گردن شما نیست و بهتر است ایثارگرایانه با این موضوع رفتار نکنید.

من آتوسام که گفتم ۴ ساله درگیر به رابطه با عشق یه طرفه هستم طرف از منم ۴ سال کوچیکتره و خودش میدونه هیج وقت عاشقم نشده و فقط عادت کرده ولی من انتخابش کردم بهشم گفتم ولی اون حرف ازدواج رو پیش نمیکشه من الان ۳۳ سالمه بدون اون نمی تونم و نمی تونم جدا شم اون همیشه ایراد ازم می گیره از همه چیزم و سر بسته میگه نمیخوامت ولی باز هم هست من فکر میکنم عادت کرده نظر شما چیه فقط نگید جدا شو چون به حرفه سخته ۴ سال با یکی باشی کمک کنید من زشت نیستم ولی مرتبا ایراد می گیره ازم توهین میکنه بعد بعضی وقتها میگه الکی گفتم

سلام دوست گرامی بله کنار گذاشتن این رابطه در حرف آسان است، اما در عمل بستگی به توانایی و پذیرش منطقی شما دارد. تحقیر، توهین و ایرادگیری ایشان را پذیرفته‌اید، غافل از اینکه همین مسائل شما را وابسته‌تر کرده و دائماً عزت نفس‌تان خورد می‌شود. به چه دلیل به این سطح از رابطه رضایت دادید؟ شما در تله افتادید و نیاز دارید تا از این تله رها شوید.برای مطالعه بیشتر به مقاله«طرحواره دمانی، کدام طرحواره در من برجسته‌تر است؟»مراجعه کنید. همچنین نظر ما این است که شما نیاز دارید ابتدا عزت نفس خودتان را بازسازی کنید تا با منطق بهتری به این رابطه سرشار از فاکتورهای خطر، فکر کنید.

سلام من چهار پنج سالی است عاشق دختر خاله ام شدم ما از بچگی با هم بودیم البته اون از من دو سال بزرگتره ولی من اصلا با این قضیه مشکلی ندارم و خیلی هم دربارش فکر کردم یک بار هم یه جورایی بهش به طور غیر مستقیم گفتم دوسش دارم البته یک بارم با پیامک ولی اون علاقه ای به اون صورت نشون نداد و گفت هنوز زوده و… که فک کنم تنها مشکلش با من سر همون سن وساله ولی در حد پسر خاله دختر خاله ای خیلی همو دوست داریم اگه میشه راهنمایی کنید چند سالیه شب و روز بهش فکر میکنم میگم زود برم سر کار که بتونم بهش برسم استرس کنکورم دارم به همین خاطر ممنون از رادیو عشق💙

سلام دوست گرامی سن شما باید حدود 17 یا 18 سال باشد. اشاره کردید 4 یا 5 سال است که عاشق ایشان شده‌اید. یعنی از سن 12 سالگی. این سن اوج شروع دوره بلوغ و آغاز هیجان‌های زیادی است که باعث می‌شود احساساتی را تجربه کنید که خارج از کنترل شماست. اشاره کردید 2 سال بزرگتر هستند، یعنی مقداری بلوغ عاطفی ایشان زودتر از شما شکل گرفته است و به همین دلیل می‌دانند سن شما و خودش برای رابطه عاطفی مناسب نیست. بهتر است برای جذب ایشان، اهداف مشخصی در زندگی فردی خودتان داشته باشید و انسان پرقدرتی برای ایشان به نظر برسید. مثلاً کنکور با رتبه مناسب، شغل خوب و.. می‌تواند ایشان را ترغیب به ازدواج با شما بکند. سعی کنید در حال حاضر روی مساله درس تمرکز کنید تا نتیجه آن، او را به سمت شما بکشاند.

سلام من عاشق پسر عمم شدم که اونم عاشق اون یکی دختر عمم شده. و گفته که دختر عمم بهش جواب رد داده. من اهل دوستی نیستم اما بهش ابراز علاقه کردم و اون هیچی نگفت یعنی گفت دوستم داره ولی عاشقم نیست ولی من خیلی عاشقشم و نمیخوام از دستش بدم و اون خیلی ناامیده… وقتی درباره عشقم پیشش میگم مدام حرفو عوض میکنه که حرفی نزنه. ولی اخلاقش خوب بود آخرین بار ناراحتش کردم از خودم ولی پشیمون شدم و باز بهش پیام دادم چون خیلی دلتنگش شدم ولی مث اول نیست و از کلی پیام یدونه جواب میده و من خیلی ناراحتم چیکار کنم دوست ندارم از دستش بدم میخام اونم عاشقم بشه آیا راهی هست؟ راهی هست که کاری کنم از فکر اون عشق بیرون بیاد و عاشقم بشه؟

سلام دوست گرامی ابراز علاقه شما به ایشان در صورتی که می‌دانستید دلبسته فرد دیگری هست، اقدام درستی نبوده و تا زمانی که ایشان به فرد دیگری فکر می‌کند نمی‌تواند همراه مناسبی برای شما باشد. همانطور که شما هم تا وقتی که در فکر او هستید نمی‌توانید به شخص دیگری فکر کنید. ابراز علاقه خود را قطع کنید و سعی کنید عزت نفس خودتان را بالا ببرید تا ایشان خودش برای بودن کنار شما فکر کند.

سلام من مردی 33 ساله چند روز پیش خواستگاری دختری رفتم که 36 سالش بود که هم از لحاظ تحصیلات و مالی از من بالاتر بود در برخورد اول خیلی از او خوشم اومد و عاشق او شدم و طبق سوالاتی که از هم می پرسیدیم وجه مشترک زیادی داشتیم ولی احساس میکنم زیاد مورد پسند او نبودم ، هنوز هم جواب قطعی از خانواده او نگرفتم ممنون میشوم راهنمائیم کنید .

سلام دوست گرامی تا وقتی که ایشان جواب قطعی ندادند این قضاوت‌های ذهنی شماست که شما را پیش می‌برد و نیاز دارید تا بتوانید ابتدا جواب قطعی را دریافت کنید. اما نکته جالب توجه این است که آیا درباره سن ایشان مشکلی ندارید؟ اینکه او از شما از هر نظر بالاتر است سوال است که به چه دلیل شما به او گرایش پیدا کردید؟

سلام من ۳۲سال سن دارم و همسرم ۵سال از من بزرگتر هست و ایشون قبل از من یک دوره نامزدی نا موفق داشتن که گویا همه چیز خوب بوده و بخاطر یک دروغ یا مشروب خوردن طرف مقابل بهم خورده و بعد از یکسال با کلی دو دلی با من ازدواج کرده و الان حدود یکسال از رابطه ما گذشته و حتی یکبار هم به من نگفته دوست دارم و خیلی سرد هست حتی جدیدا تو‌گوشیش دیدم که هنوز عکسش رو هم نگه داشته و من خیلی افسرده و‌ناراحت هستم از اینکه با ینفر زندگی میکنم که دوسم نداره و خوشحالی وناراحتیم اصلا براش مهم نیست و خیلی رفتارای بد دیگه حتی تو رابطه زناشویی پس خواهش میکنم به من کمک کنید ممنون از شما

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما پرونده گذشته را همچنان نبسته است و نیاز دارد تا بتواند ابتدا آن رابطه را تمام کند و سپس به رابطه با شما رسیدگی کند. باید از خودتان بپرسید دلیل اصرارتان برای اینکه با او زندگی و ازدواج کردید چه بوده است؟ آیا تابحال برای حل این مساله به مشاور زوج درمانگر مراجعه کردید؟ توصیه می‌کنیم قبل از هرگونه تصمیم به مشاور زوج‌درمانگر مراجعه کنید.

سلام وقتتون بخیر من با یکی از هکلاسیام در ارتباط بودم و رفتم ابراز احساس کردم ولی ایشون به من گفتن علاقه ای به من ندارن و مشکل از خودشه که نمیتونه دوباره اشتباه کنه چون قبلا هم یه رابطه داشته که ناموفق بوده میخوام بدونم چطور میتونم نظرش رو عوض کنم یا حداقل کاری کنم کمی به من علاقه پیدا کنه

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما به علت شکست عاطفی که داشتند، اعتماد دوباره و صمیمیت را غیرممکن تصور می‌کنند. وقتی افراد پرونده رابطه عاطفی گذشته را هنوز نبسته باشند، به سختی می‌توانند مجدداً به کسی اعتماد کنند. مسئولیت اینکه او گذشته خود را فراموش کند و یا دوباره اعتماد کند، با شما نیست، چون خودش باید این مسیر را طی کند. اما می‌توانید براساس محیط مشترکی که باهم دارید یعنی همکلاس بودن، سر صحبت را با او مجددا باز کنید. اما قبل از هر اقدامی، لازم است تا برای خودتان یک بازه زمانی مشخص کنید، مثلاً بگویید من تا 3 ماه آینده تلاش خودم را برای این رابطه انجام می‌دهم. این کار باعث می‌شود که بیش از اندازه برای کسی که به شما علاقه ندارد، زمان صرف نکنید و در عین حال تلاش خود را انجام دهید. برای دریافت مشاوره نیز می‌توانید از رادیو عشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.

با عرض ادب سلام . راستی پارسال بد جور عاشق یه دختری بودم که همه کار و شغلم اون بود. وقتی میرفتم دیدنش همیشه حاضر بود .میدونستم از من خوشش میاد اما یهویی فهمیدم دل به یه پسر داده که ازش خیلی بدم میومد. منم زد به سرم و رفتم با وجود اینکه رفتم اما واقعأ داغون شدم. اما بعداز یه سال تمام دوباره خواهانش شدم. سراغشو از دوستانم گرفتم گفتن همش تو خونه ست . اما یه سوال : امکان داره دوباره ازمن خوشش بیاد ؟ لطفاً نگین بیخیالش چون تو خیالم نیست ! تو قلبم , روحم و حتی تمام وجودمه …..

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را اشاره نکردید. یعنی شما باهم در رابطه‌ای نبودید و تصور می‌کردید که او از شما خوشش می‌آمده. بعد از این هم ایشان با یک فرد دیگر آشنا شده است، این دو مسأله باهم تداخل و تضاد دارند. بعد از یکسال مشخص نیست که ایشان هنوز هم به شما فکر می‌کنند یا خیر؟ می‌توانید در صورتی که ایشان در رابطه دیگری نیستند، شانس خودتان را امتحان کنید و به صورت مستقیم علاقه خودتان را مطرح کنید.

سلام من عاشق یه نفر شدم خیلی دوستش دارم و اصلا منو نمی شناسه حتی یه بار که دیدمش جلوش گریه کردم خیلی دوستش دارم و خیلی هم کم می بینمش آخرین باری که دیدمش یک ماه پیش بوده طوری شدم که با شنیدن یه آهنگ غمگین گریه میکنم و خیلی خسته شدم لطفا یه راه حل خوب بهم بگین ممنون میشم و اینکه من اون رو تو دلم نمیکُشم=)

سلام دوست گرامی سن خودتان را اشاره‌ای نکردید. ابتدا علت‌ جذابیت ایشان را برای خودتان توصیف کنید که به چه دلیلی تا این حد ایشان خوشتان آمده است. سپس باید مسیری را پیدا کنید تا بتوانید به ایشان نزدیک شوید و صحبت مشترکی داشته باشید. البته جزییاتی در مورد این علاقه و اینکه چطور با ایشان آشنا شدید نگفتید، به همین راهنمایی ما نیز به صورت کاملاً کلی است. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره جذب عشق می‌توانید«قط‌ب‌نمای جذب عشق تا ازدواج» را مطالعه کنید و از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۱ سالمه از ۱۷ سالگی عاشق دختری شدم که تا الان یعنی ۴ ساله بهش نرسیدم خیلی تلاش کردم یک دوره سه ساله سیگاری شدم الان ۶ ماه ترک کردم کلا داغون شدم مشکل عصبی پیدا کردم الان هم به این امید زندگی میکنم که بهش برسم از خیلی از راه ها خواستم بهش نزدیک شم اما نشد از طریق چند تا دوستش ولی بازم نشد توروخدا کمکم کنید واسه هیچ دختری سربلند نکردم تا حالا جونیمو تا الان واسش تباه کردم کمکم کنید

سلام دوست گرامی زمانی که شما عاشق شدید سن کمی داشتید و سن نوجوانی زمان مناسبی برای انتخاب همسر نیست. دلایل اینکه به او نرسیدید را اشاره نکردید که بدانیم چه موانعی سر راه شماست. اما سیگاری شدن شما به این دلیل بود که ناکام شدید و نتوانستید به خواسته خود برسید، این مساله تقصیر طرف‌مقابل نیست. برای دریافت مشاوره و بررس جزییات بیشتر رابطه لطفا از رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام.من ۲۰سالمه و از کلاس سوم راهنمایی عاشق پسرِپسرعموی بابام هستم!یکی دوبارم بهش پیام دادم که سر صحبت رو باز بکنم باهاش ولی حتی جوابم رو نداد.همش احساس میکنم از من متنفره .خسته شدم از انتظار..حتی وسط خوشبختی هم یادش میوفتم حتی موقه خاستگاریامم اگر قبولم باشه یادش میوفتم..از یادم نمیره با اینکه سال به سالم نمیبینمش!چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی مدت زمان زیادی است که درگیر این دوست داشتن شدید و گویا همه زندگی‌تان وابسته به این احساس شده است. ابتدا روی جذابیت‌های خودتان تمرکز کنید تا بتوانید حس خوبی به خودتان داشته باشید. اینکه دائما حس کنید که کسی که جواب شما را نداده است، یعنی از شما متنفر است، حس خوبی به شما نمی‌دهد. سپس برای نزدیک شدن به ایشان بهتر است که شیوه صحیح جذب عشق را آموزش ببینید. ما در رادیوعشق این آموزش را در اختیار شما قرار می‌دهیم.

سلام من ۱۸ سال دارم دو سالی هست من عاشق یه دختری شدم که واقعا بدون تردید میتونم بگم که حس قوی و برگشت ناپذیری که تا حالا رو کسی نداشتم اما افسوس که هیچ ذره ای به من علاقه نشون نداد و هر کاری که میتونستم تو این مدت کردم اوایلی که عاشقش شدم دیدم که با کس دیگه ای رابطه داره اما من میگفتم که من تو رو بیشتر از اون پسره دوست دارم ولی هیچ فایده ای نداشت با خودم تصمیم گرفتم صبر کنم تا خودش بفهمه که اون پسره عاشق واقعی نیس و کارشون به کات بکشه که همین طورم شد این مدت ۸ ماهی کشید و من تو اون دوره ذره علاقم کم نشده بود بهش که دوباره نزدیکش شدم و ابراز علاقه کردم و هر کاری که میتونستم در روز تولد و هر مناسبتی که بود کردم و میخواستم بدونه که هیچ کسی تو این دنیا اونو قدر من دوس نداره و اوایل بهتر نتیجه داد و با من نسبت به قبل مهربون شد و کادویی که براش خریده بودم رو ازم گرفت و شمارش رو که تو این یک سال نتونسته بودم بگیرم گرفتم اما بعد از اون به یکباره سرد شد و تلفن من رو مسدود میکرد و هر چه میگفتم چرا این کارو کردی میگفت شمارت تو گوشیم سیو نیس به خاطر همون رد تماس زدم ولی این حرفش ناراحتم میکرد که اون حتی سیو کردن شمارم رو عار میدونس گذشت و گفتم که میخوامش ولی اون گفت عاشق کس دیگه ای هست و گفت غیر اون نمیتونه با کس دیگه ای باشه منم تو کتم نمیرفت چون صبر کرده بودم رابطه قبلی تموم شه و خیال میکردم که بعد اون پسره به من فکر کنه نه پسر دیگه ای اما اونطور نشد و خیلی نا امید شدم اما نسبت به عشق واقعیم هیچ شکی نداشتم ولی به من گفته بود که درکش کنم و تنهاش بزارم و هی پیام ندم بهشو این حرفا و به دوست نزدیکمم گفته بود اگه من قسمت اون باشم سرنوشت هم اون میشه اون میگفت من میدونم سعید(یعنی من)با هیچ کس دیگه ای غیر من دوست نمیشه ولی منم خودم عاشقم.بعد این حرفا و فشار اطرافیان که میگفتن دیگه بیخیالش شو من مجبورا یه مدت دور شدم و کمتر دوروبرش رفتم اما دائما در حال غصه خوردن بودم که روزگار گذشت که شنیدم با کسی دوست شده که از لحاظ مالی هم خیلی از من سر تر بود اما خودم میدیدم که اون پسره اصلا علاقه واقعی نسبت بهش نداره و خیلی راحت بدستش آورده و از دست دادنش اصلا براش فرقی نداره الان یه مدت هست که با اون پسر هم به مشکل خورده تقریبا کات هستن و من هم بعد این مدت نمیدونم چیکار کنم از یه طرف فکرش از سرم نمیره از یه طرفم هیچ‌علاقه ای نداره لطفا کمکم کنید🙏🙏

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من پسری ۱۷ساله و مذهبی هستم چند وقته که دختر عموم با رفتار هایی که نشون داده من رو متوجه کرده که حسی نسبت به من داده من هم متوجه شدم و شماره اش رو گرفتم و باهم در ارتباط هستیم اون از من ۱سال بزرگتر هست ولی چون نیمه اول سال متولد شده الان پشت کنکوری هست من هر چه قدر ازش میپرسم که تو حسی به من داری میگه نه اما رفتار و گفتارش این رو نشون نمیده چون دختری هست که اصلا با پسر ها صحبت نمیکنه به جز فامیل که اونم فقط سلام و علیک هست،من بهش گفتم که به اون علاقه دارم اما اون انکار میکنه که حسی نسبت به من داره لطفا سریع پاسخ بدید من از این برزخ خارج بشم

سلام دوست گرامی اشاره نکردید چه رفتارهایی در ایشان بوده است که احساس کردید او به شما توجه و علاقه دارد؟ کنکور داشتن ایشان و اولویت‌های دیگر می‌تواند علت این باشد که نخواهد این علاقه را بپذیرد. اما نکته مهم اینجاست که سن شما برای ابراز علاقه و بودن در یک رابطه سن مناسبی نیست. سن نوجوانی اوج هیجان داشتن است که ممکن است شما هر رفتاری را در او به نشانه علاقه بدانید. بنابراین تا زمانی که به وضعیت باثباتی نرسیدید و دستاورد محکمی نداشتید، ابراز علاقه خود را دیگر مطرح نکنید.

سلام من عاشق دخترخالم شدم اون هرچیزی ک میخواد بهش میخرم بهشم گفتم ک من عاشقتم ولی میگه چون تو پسرخالمی خجالت میکشم ازت منم هرچه قد میگم خجالت نداره ک من به همه میگم تورو میخوام اگ تو اوکیو بدی دوسم داره مطمئنم چون خودش گفته ولی هرکاری میکنم میگه ن میشه کمکم کنید؟

سلام دوست گرامی اشاره‌ای به سن خودتان و طرف مقابل نکردید. دلیل جواب نه ایشان اگر فقط خجالت کشیدن است، بهتر است با یک بزرگتر صحبت کنید و به صورت جدی و با اطلاع خانواده این ارتباط را شکل دهید. اما اگر مخالفت ایشان دلیل دیگری دارد، باید آن موانع را از سر راه بردارید.

من درگیر عشقی یکطرفه شدم باید چیکارکنم اون خودش قبلا عاشق شده واسه همین نسبت به همه چیز بدبین شده امیدوار باشم یاخیر

سلام دوست گرامی جزئیاتی از این علاقه یکطرفه نگفتید. به صورت کلی وقتی شما یکطرفه برای فردی و رابطه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کنید، یعنی پذیرفته‌اید که ممکن است او هیچوقت به اندازه شما عاشق نباشد و مایل به برقراری رابطه نباشد. اشاره کردید که ایشان به دلیل شکست احتمالی قبلی، بی اعتماد است. به این نکته توجه داشته باشید که شما پرستار عاطفی او نیستید که حالش را خوب کنید و به زور اعتماد تخریب شده او را اصلاح کنید؛ ایشان باید خودش هم مایل باشد که نیاز دارد بالاخره به شخصی اعتماد کند و رابطه خوبی را تجربه کند.

سلام من عاشق شدم عاشق ی پسر ۱۷ ساله خیلی دوستش دارم ولی اصلا منو نمی شناسه ولی خب من خیلی دوستش دارم نمیدونم بهش بگم نگم:(

سلام دوست گرامی بهتر است به صورت مستقیم این علاقه را بروز ندهید. سن او هم کم است و در اوج سن نوجوانی است و ممکن است واکنش مناسبی نشان ندهد. برای آموختن مسیر صحیح جذب عشق «قطب نمای جذب عشق تا ازدواج» را مطالعه کنید.

سلام.میخواستم ک ازتون نظر بخوام و کمکم کنید..یه ماه دیگه تولد دوست پسرمه ولی تورابطمون خیلی فاصله افتاده…میخوام براش هدیه بخرم ولی نمیدونم چی بخرم ک دوس داشته باشه ..دلم میخواد بهترین هدیه ای باشه ک گرفته ..تصمیم داشتم ازش بپرسم واس تولدش چیزی ک لازم داره رو بخرم ولی دوستام میگن خودم یچیزی بخرم و سوپرایزش کنم..بنظرتون چی بخرم ک خوشحال بشه..اگه تجربه داشتین وهدیه دادین یا گرفتین ک دوس داشتین لطفا ب منم بگین😢

من ۱۷سالمه عاشق یک دختری شدم که همسن خودمه ولی چن روز کوچیک تره یه نسبت فامیلی ریز ام داریم ما توی۲شهر مختلف زندگی میکنیم تو اینستا باهم حرف میزدیم طی یه داستانی من عاشقش شدم و مدتی گذشت و ابراز علاقه کردم گفت شرمنده من یکیو دارم که همه دنیامه . ولی چت کردنمون سرجاش بود بعداز این اتفاق گفتم حالا که این عاشق یکی دیگس بهتره یکم فاصله بگیرم ازش الان فقط استوری همدیگرو میبینیم و بس چیکار کنم ک اونم عاشقم شه آیا امیدی هس؟

سلام دوست گرامی چون طرف‌مقابل به صورت مستقیم گفته است که شخص دیگری را دوست دارد، بهتر است که روی این رابطه و گفتن احساسات‌تان سرمایه‌گذاری زیادی انجام ندهید.

سلام من یه دختر ٢٩ساله هستم که با یه اقای ٣٩ساله که شهر دیگه هستن دورادور اشناییت داشتیم و من رو به ایشون برای ازدواج پیشنهاد داده بودن ولی خب بنابر مشغله کاری ایشون پیشقدم نشده بودن بعداز گذشت یکسال از اون پیشنهاد یک ماهی میشه که باایشون خودم ارتباط گرفتم و کم و بیش باهم حرف میزدیم ایشون بسیار رسمی ارتباط برقرارمیکنن و دلیلشون حفظ احترام من هست از قبل هم در پیام هاشون گفته بودن که صلاح به اینه که چون میدونن وابسته میشن بهتره اول حضوری همو ببینیم بعدا بیشتر ارتباط برقرار بشه تا یک روز که باهم مکالمه تصویری داشتیم ایشون خیلی صمیمی تر شدن و گارد رسمی بودنشون شکست ولی از بعد اون روز یکم گویا جلوی خودشون رو گرفتن که در حد ریپلای اینستا واکنش میدادن ،من از ایشون خوشم میاد و دوسدارم بیشتر ارتباط داشته باشم و هرروز باهاشون صحبت کنم که پررنگ بشم براشون ولی یک هفته ای میشه که سعی کردم یکم مراعات کنم زیاد تو فضای مجازی نباشم تا ببینم ایشون خودشون عکس العملی نشون میدن یا خیر که خب فعلا خبری نیست حالا بنا بر اینکه قرار بوده کمی از مشاغل کاریشون که کم شد بیان و ببینیم همو بنظر شما کار من درسته که خیلی دیگه پاپیچ ایشون نشم تااونموقع و هی پیام ندم بهشون؟ازطرفی هم خب انقدر همیشه ادم هایی سر راهم قرار گرفتن که سرقولشون نموندن میگم نشه اینطوری که هرکه از دیده برفت از دل برود و یادشون بره قول دادن میان خواستم نظر شمارو هم بدونم که چه کاری تو این موقعیت صلاحه باتوجه به اینکه ایشون ادم احساساتی پر مشغله و محتاط وخب اشناهستن نمیخان خیلی بیگدار به اب بزنن تاهمو ندیدیم لطفا رفتار درست در این موقعیت رو بمن بگید ممنونم🙏🏻

سلام دوست گرامی اشنایی دور یعنی از طریق اینستاگرام اشنا شدید؟ پیشقدم شدن شما برای رابطه تا وقتی ایشان قرار ملاقات جدی ای برقرار نمی کند، صحیح نیست. بله نباید پاپیچ ایشان بشوید، چراکه او موضع خود را بیان کرده است و گفته تا وقتی ملاقات حضوری نشود، رابطه برایش جدی نیست، پس زمان خود را هدر ندهید. بهتر است برای مسیر درست جذب عشق ایشان از مشاوره رادیو عشق ، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من ۳۰سالمه و عاشق دختری شدم ک کمی از لحاظ مالی نسبت ب خانواده من برتری دارن قبلا رودر رو از ایشون خواستگاری کردم و اون هم قبول کرد و بسیار از درخواستم خوشحال بود اما بعد از مدتی گفت تو پسر خوبی هستی همه چیت خوبه ولی من تاحدودی مسائل مالی هم برام مهمه من کارگر هستم و تو شرکت کارمیکنم و حقوقم درحد ۳تومنه میشه راهنمایی کنید چکار باید کنم ک بهش برسم

سلام دوست گرامی یکی از فاکتورهای مهم در مشاوره پیش از ازدواج بررسی وضعیت مالی و اجتماعی طرفین است. زمانی که در این مساله تفاوت وجود داشته باشد، باید انگیزه دوطرف از ازدواج با شخصی که از لحاظ مالی برتری دارد، بررسی شود. برای بررسی بیشتر رابطه خود با مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من دختری هستم ۲۰ساله..۵ساله با پسری حرف میزدیم(فقط با چت)یعنی اصلا نمیتونستم با پسری تلفنی حرف بزنم یا بهتر بگم صدای پسر میشنوم کلا لال میشم..خلاصه اوایل اشناییمون یه حسایی بهش داشتم ولی بهم گفت خواهر و منم سعی کردم بیخیالش بشم چون هنوز خیلی وابستش نبودم ولی نزدیک سه سالی هست ک خیلی بهش وابسته شدم خیلی دوسش دارم ..منی ک پسر دوقدمیم میدیدم پاهام میلرزید باهاش رفتم بیردن و کنارش بیخیال عالم بودم و برام مهم نبود ک کسی ببینتمون خلاصه خیلی بهم خوش گذشت و کلی حرف زد و منم فقط نگاش میکردم و میخندیدم حتی بخاطرش دلمو ب دریا زدم و برای اولین بار باهاش تلفنی حرف زدم ..ولی تازگیا باهام سرد بود، پروفشم عاشقانه گذاشته بود ازش پرسیدم ک با کسی دوست شدی گفت اره . منم ک وانمود کردم برام مهم نیست ولی.دنیا رو سرم خراب شد ولی بعدش شک کردم چون هرچی میشد بهم میگفت حتی راجب دوس دختر قبلیشم بهم میگفت من تو دلم طوفان میشد وفقط با شکلک خنده جوابشو میدادم حتی ب پروفشم شک کردم چون حتی واس بیو گرافیه تلش هم از من متن میخواست و پروفی ک گذاشته بود قبلا هم واس لجبازی گذاشته بود.. وقتی دلیل سرد بودنشو پرسیدم گفت سردم چون فک میکنم داری وابستم میشی،نمیدونست ک من سالهاست وابستش شدم..خلاصه اول انکار کردم ک بد برداشت کرده ولی بعدگفتم حالا ک خودش حرفشو اورده منم دلمو ب دریا بزنم و همچیو بهش گفتم ولی اون جوابی نداد..بعد دوهفته اشتباهی بهش زنگیدم و بعد بهش پیام دادم ک سوتفاهم نشه اونم جوابمو داد و باهم احوالپرسی کردیم و مامانم دیده بودش ک اومده محلمون دور زده واینو هم بهش گفتم خلاصه میخندیدواصن بروم نیاورد حرفامو منم حرفمونو زیاد طولش ندادم و خدافظی کردم روز بعد دیدم پروفشو برداشت خوشحال شدم ولی بازدوباره همونو گذاشت..من فک میکنم ک اینجوری میزاره ک من بیخیالش بشم ولی من میخوام باهاش بحرفم ک نظرش راجب من و حرفایی ک زدم چیه ک تکلیفم روشن شه..نمیدونم چیکار کنم ک دوباره مثل قبل باشه و اونم منو دوس داشته باشه..خیلی تو فکرشم خیلی دوسش دارم خیلی تو فکرم باهاش خیالپردازی میکنم خیلی برام سخته ک بیخیالش بشم..چیکار کنم ک بهش ثابت بشه چقد دوسش دارم..لطفا راهنماییم کنید ببخشید ک طولانی شد..ممنون😔😔

سلام و ارادت و خسته نباشید خدمت تمامی ادمین های سایت و تمام دست اندرکاران بنده پسری هستم ۲۲ ساله و وضع مالی بدی هم ندارم و ماشین و با حقوق برجی ۷ تومن هم میگذرونم و و مهندس فنی یک شرکت تولیدی هستم و موقعیت اجتماعی متوسطی هم دارم و اهل قم هستم و تقریبا بخاطر کار هفته ای دوروز تهرانم و یه یک دختر ۱۹ ساله اهل تهران علاقه مند شدم و حدود ۳ ماه هست که باهم رابطه داریم که اول رابطه خیلی بهم توجه داشت و من احساس میکردم رابطمون دو طرفست و جفتمون به یک اندازه همدیگرو دوست داریم من با تمام سخی و مشکلات کاری اقتصادی که در جامعمون هست و همه داریم تحمل میکنیم برای این دختر کم نزاشتم و هیچوقت هم داخل رابطمون غروری نداشتم و بخاطر احساس و علاقه ای که بهش دارم هیچوقت جواب رد به هیچ چیزی ندادم و فقط یک سری از محدودیت ها براش قائل بودم و بسیار جزئی ولی با وجود این همه توجه و علاقه شدید بعد از ۳ ماه رابطه طرف مقابلم حسش خیلی کم شده و حتی دو یا سه بار هم پیشنهاد قطع رابطه داده که بشدت افسردگی و ناراحتی کشیدم و شدیدا احساس میکنم رابطمون یک طرفه شده من بهش گفتم که دوست داری چجور باشم خرابم کن از نو بساز از لحاظ چهره هم خوبم و کم و کاستی ندارم و پرورش اندام هم کارمیکنم و تو اون هم مشکلی ندارم قدمم بلنده و هیچ کم و کاستی تو خودم نمیبینم اقعا و هیچوقت هم تا حالا سعی نکردم به طرفم بگم که من اینم ، من اونم…. و بسیار خاکی و خونگرم و بدون کوچکترین منتی یا چیزی تو رابطمونم ولی واقعا فکر نمیکنم بعد از این همه این تفاسیر لیاقت من بی توجهی و سرد شدن باش و دلیلش رو نمیدونم و نمیدونم که باید چیکار کنم و بسیار ناراحت و دلسرد شدم و خیلی حواستم که روحیم خراب نشه و توزندگیم دخیل نکنم ولی نمیشه و افسرده شدم ممنونم از مطالعتون و معذرت میخوام که طولانی شد و خواهشمندم که اگه میتونید در اسرع وقت راهنماییم کنید چون واقعا کلافه شدم بسیار سپاسگذارو مچکرم خداقوت.

سلام طوریکه میگین مشخصه حسابی برای این رابطه انرژی گذاشتین ولی من فکر می‌کنم یه جاهایی زیاده‌روی کردین و اونطور که لازمه احساس قدرت‌مندی به طرف مقابل‌تون ندادید. مهم‌ترین ویژگی که در مردان برای خانم‌ها جذابه قدرتمندی و اعتمادبه‌نفسشونه. اینکه هرچیزی که طرف مقابل‌تون میگه انجام بدین یا بخواین اون به خواسته خودش شما رو از خراب کنه و از نو بسازه!، به طرف مقابل‌تون القا میکنه که شما اعتماد به نفس کافی ندارید. درسته که در رابطه دونفر باید به خواسته‌ها و سلایق هم احترام بگذارند اما نباید خودشون رو کاملا تغییر بدن. به نظرم بهتره کمتر در مقابل ایشون احساس ضعف نشون بدین و به خواسته‌های خودتون هم توجه کنید. برای بررسی دقیق‌تر پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

سلام من یک پسر هستم من عاشق یکی از دختر های فامیلم شدم ولی اون رو به روم گفته که من دوست داره ما تو صفحه هامون با هم چت می کنیم اون همیشه به من جواب سرد می ده و همش از من فرار می کنه باهم چت می کنیم زود خداحافظی می کنه سه هفته پبش باهم چت کردیم گفت بهتره این رابطه تموم شه و من چند روز افسردگی گرفتم نمی دونم چیکار کنم من دوسش دارم فقط می دونم با احساسات من بازی کرده ولی من دیونش هستم چطوری عاشقش کنم؟

سلام دوست عزیز پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی و آنلاین ارتباط بگیرید تا اول شرایط‌تون بررسی بشه و بعد بتونید راهنمایی دقیقی دریافت کنید.

سلام وقت شما بخیر من دختری هستم 30 ساله که حدود یکسال و نیم پیش با پسری مودب و با شخصیت آشنا شدم که پس از مدت کوتاهی به من پیشنهاد ازدواج داد، اما درخواست کرد که شناخت بیشتری نسبت بهم داشته باشیم، من هم قبول کردم. همان اوایل از من پرسید که تا بحال عاشق شده ام یا نه؟ من با وجود خواستگاران و شرایط خوبی که داشتم عاشق نشده بودم ولی عاشق این آقا شدم و الان جدایی از این شخص برایم بسیار سخت شده… این آقا از همان اول گفت که عاشق دختری بوده که موفق نشده با او ازدواج کند و تا آخر عمرش عاشق هیچ دختری نخواهد شد، البته دختر مورد نظر ازدواج شده و هیچ رابطه ای وجود ندارد و مربوط به چند سال پیش است… من مدتها لحظه شماری می کردم که با هم ازدواج کنیم، الان خانواده من و این شخص در جریان هستند و تقریبا در شرف ازدواج هستیم و صحبتهای پایانی را داریم انجام می دهیم ولی من اصلا حس خوبی را که قبلا داشتم ندارم. این شخص مداوم به من می گوید که عاشقم نیست و فقط به من عادت کرده و دوستم دارد و بیشتر درباره مهریه کم صحبت می کند و … قبلا خواستگارانی که داشتم حاضر بودند همه کار برای آینده و خوشبختی من انجام دهند تا من با آنها ازدواج کنم، اما شخصی را که عاشقانه دوستش دارم روی مسائل مالی خیلی حساسیت دارد و نگران آینده و زندگی مشترکم هستم. البته خودش می گوید مرا خوشبخت می کند و نگرانی وجود ندارد ولی این روزها خیلی نگران آینده ام هستم و … لطفا راهنماییم کنید؟ متشکرم

سلام دوست گرامی. آنطور که از نوشته شما برداشت کردم، نامزد شما هنوز نتوانسته است سوگ ارتباط قبلی را سپری کند و این مساله هنوز برای ایشان مهم است.در این صورت بهتر است پیش از ازدواج حتما از مشاوره پیش از ازدواج بهره مند شوید سپس مقدمات ازدواج را فراهم کنید. می توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت تلفنی یا آنلاین مشاوره بگیرید.

سلام خسته نباشید.. من ۴ ساله از یکی از اقوام خیلی خوشم میاد و واقعا دیوونه وا دوستش دارم و هرچی سعی میکردم ک باهاش ارتباط برقرار کنم و دوست بشم نمیشد خیلی به هم نزدیکیم از بچگی با هم بزرگ شدیم به تازگی با کمک دوستاش فقط بهم اوکی داده ولی اصلا احساسی بهم نداره و من خیییلی ابراز احساسات میکنم بهش و هرکاری میکنم میگه فعلا نمیدونم جیزی باید ببینیم چی میشه … من دارم دیوونه میشم خیلی کلافم خیلی دوسش دارم و له له میزنم یه بار بگه دوسم داره لطفا زود پاسخ بدید…

سلام دوست گرامی. تا زمانی که در یک ارتباط ما نحوه ابراز علاقه صحیح را بلد نباشیم، دچار سردرگمی خواهیم شد. برای اینکه متوجه باشید چه راه هایی برای جذب بهتر ایشان به رابطه وجود دارد، سوالات رایج جذب عشق از آشنایی تا ازدواج را مطالعه کنید.

سلام من ۸ ساله عاشق یکی از فامیلامون هستم. وقتی که دبیرستانی بودم بعد از مدتها دیدمش و یه جورایی خیلی ازش خوشم اومد. حتی توی اون لحظه اصلادوست نداشتم نگاهم رو از روش بردارم و بعد از اون هم به دلیل مهمونی های فامیلی مرتب میدیدمش. توی مهمونی ها وقتی که هواسش بهم نبود نگاهش میکردم و تا جای امکان سعی میکردم که تماس چشمی باهاش نداشته باشم. هر وقت میدیدمش نا خاسته جلوش یه سوتی میدادم و همش دست و پام رو گم میکردم تا این که به مامانم گفتم که دیگه دوست ندارم مهمونی خانوادگی داشته باشیم و رفت آمدمون رو کمتر کنیم چون هر وقت که میدیدمش خییلی خوشحال میشدم و بعد از اون افسردگی میگرفتم. چند بار تصمیم گرفتم باهاش توی شبکه های اجتماعی صحبت کنم ولی خوب همیشه سرد پاسخ میده. و چون فامیل هستیم نمیتونم مستقیم احساساتم رو بهش بگم. خیلی دوسش دارم ولی اصلا نمیتونم بهش اعتماد کنم چون میدانم به شدت ادم دختر بازی هست و خانواده من زیاد ازش خوششون نمیاد. واقعا نمیدونم باید چی کار کنم. لطفا راهنمایی کنید.

سلام باتوجه به ویژگی‌هایی که از ایشون ذکر کردید و نظر منفی احتمالی خانواده‌تون به نظر نمیرسه ایشون فرد مناسبی براتون باشن. ضمن اینکه ایشون به پیام‌های شما سرد جواب میدن که یا میتونه به دلیل نسبت فامیلی باشه یا نشون دهنده اینه که علاقه دوطرفه نیست.

خیلی ممنونم

سلام من دو سال با یک خانمی یک رابطه کاری داشتم تو این دو سال با هم خودمونی تر شدیم نمه نمه ایشون تو این مدت تعریف از من زیاد میکردند حالا راست یا دروغ نمیدونم رابطه مون به این صورت بود که فقط تو تلگرام صحبت میکردیم دوبار همو تو شرکتی دیدیم که براش کار میکردیم اخر سری ها دیگه انقدر با هم خودمونی شده بودیم که ایشون خیلی راحت ادرس منزلشون به من دادند گفتند این ورها گذرتون افتاد قدمتون‌سر چشم تشریف بیارید وقتی بهشون علاقه ام رو گفتن هی دست پس میزدند با پا پیش میکشیدند شوخی میکردند و بعد بهم گفتن دلم میخواد یکبار قبل اینکه بهت نه بگم از نزدیک ببینمت با هم تو کافه قرار گذاشتیم و شماره اش هم در اختیارم گذاشت ایشون تو قرار خیلی هم میخندید بعد که خداحافظی کردیم شبش جواب منفی داد وقتی ازش دلیل خواستم گفت اخه من طاقت سختی واسه همین نباید هیچ وقت ازدواج کنم میترسم به یکی دل ببندم طرف پشتمو خالی کنه میترستم علاقه ات گذرا باشه حتی فردای روز عقد نظرت عوض شه بعد من باهاشون صحبت کردم ایشون متقاعد شدن که باز بیشتر فکر کنن بعد دوباره چند روز بعدش جواب منفی دادن وقتی دلیل خواستم گفت چون من خیلی پر توقعم بعد گفتم توقعاتتون چیه اولش نگفتن گفت گفتنش فایده نداره چون خودم میدونم اخرش چی میشنوم بعد گفتن خونه باید از خودت داشته باشی عروسی مفصل و برای دوران عقد مقدار مناسب طلا و هزار تا چیز دیگه بعدش گفتن دوست دارم یکبار میامدید منزلمون شاید نظرتون عوض شه فکر کنید اونی که فکر میکنید نیستم قرار شد با مادرشون صحبت کنن بعد شماره منزلشون رو با ما بدن فرداش پیام دادن مادرشون گفته نه و مخالفه تا شبش جواب پیام منو ندادن شبش پیام دادم ازت خوشم نیامده دوست داشتن که زوری نیست من بهشون گفتم پس مخالفت مادرت بهونه بود گفت نه صبح به مادرش گفت مادرش گفت نه و دروغ نگفته بعد این قضیه یکی از اشناهامون رو فرستادم با پدرشون صحبت کرد پدرش گفت ما فامیلی ازدواج میکنیم یک مدت زمان گذشت اشنامون دوباره زنگ زد با خود دختره صحبت کرد همه اش پای تلفن این خانم میخندید در دلیل نه گفتن با خنده میگفت به دلم نشسته بعد اشنامون وقتی میگفت به دلت نشسته میخندید میگفت نمیدونم بعد اشنامون بهش گفت بیا این اقا رو قانعش کن چون ایشون بدجور در عذابه ایشون در جواب گفتن این اقا داره دروغ میگه علاقه ای نداره فقط در جهت منافع خودش برای سو استفاده امد سمت من تو تمام این مدت یک عزیزم تو پیام هاش به من نگفت و خیلی سیاست داشتن این اقا بعد صحبت همینطوری بی نتیجه تموم شد و به گفته اشنامون ایشون همه اش میخندید با خنده صحبت میکرد دفعه دوم که زنگ زد اشنامون بهش خیلی خشک و سرد گفت اصلا دلم نمیخواد راجع به این موضوع صحبت کنم و اشنامون هم ناراحت شد گفت من فکر میکردم شان شما بیشتر باشه اگه دوست داشتید به این اقا زنگ‌بزن و قانعش کن به درد هم نمیخورید. به نظر شما این علاقه یک طرفه است و من واقعا به دلش نشستم؟ اگه یکطرفه است ایا امکان داره به یک علاقه دوطرفه تبدیل. ضمنا تو این مدت این خانم خالی هم کم و بیش بسته بود فکر میکنم به من گفته خونه شون ۳۰۰ متر حیاط داره که من وقتی رفتم دم خونشون دیدم یک خونه خیلی قدیمی و داغون طرف چهارراه سیروسه که ۳۰ متر هم حیاط نداره. یعنی واقعا به دلش نشستم؟

سلام. به نظر می‌رسه که این علاقه دو طرفه نیست و البته این تمام موضوع نیست. رفتارهایی که از این خانم بیان می‌کنید به نظر میرسه نوعی سردرگمی داره و اگر رابطه‌تون هم ادامه پیدا کنه باعث میشه این سردرگمی و بلاتکلیفی نذاره که رابطه امنی داشته باشید و هر زمان ممکنه باز بی‌دلیل جواب منفی بده. بهترین کار برای شما اینه که از ایشون فاصله بگیرید و دیگه چه خودتون و چه از طریق واسطه پیگیری نکنید. این فاصله گرفتن در مواردی باعث میشه که فرد مقابل هم به شک بیفته که شاید نباید این‌طور رفتار می‌کرده.

تمام موضوع نیست یعنی ممکنه موضوعات دیگه بغیر از به دل نشستن هم باشه؟مثلا همون رسم فامیلی ازدواج کردن خوانواده شون؟ من خودم هم دیگه مدتیست پیگیر نشدم. یعنی ممکنه پیگیر نشدن من باعث تغییر تحولاتی در ایشان بشود؟

سلام من دختری 19ساله هستم و عاشق یکی از فامیل های مان شده ام اما اصلا نمی توانم احساساتم و بهش بگم چون یکی از دلیلش اینه که به خاطر عشقی که واقعا بهش داشتم دروغ گفتن و اون هم از اون دروغ اطلاع داره اصلا نمی دونم چجوری بهش توضیح بدم و چجوری عشقمو بهش بگم

سلام مورد شما نیاز به بررسی بیشتر داره. لطفا با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید تا بتونید موضوع رو مفصل توضیح بدید و راهکار مناسبی دریافت کنید.

سلام من یه پسریو دوس دام حتی بش گفتم دوسش دارم اما اون منو نمخواد یه مدت به هم پیام مدادیم اما اون خیل سرد جواب میداد تا اینکه عمم و شوهرش فهمید ک شوهر عمم عموی پسره بود و من دیگه بش پیام ندادم.تا اینکه یکی از دوستام بش پیام داد گف من نمیخوامش ومن ب هیچ وجه نمیتونم اونو فراموش کنم اصلا هیچ زندگیو بدون اون نمیخوام در ضمن ما فامیلیم حالا چی کار کنم؟توروخدا رهنمایی کنید

سلام. متاسفانه خیلی وقت‌ها شرایط زندگی واقعی با خواسته‌های ما هماهنگ نیست و اینجاست که چیزی جز رسیدن به پذیرش کمک‌مون نمی‌کنه. البته که رسیدن به پذیرش اصلا ساده نیست. هم زمان‌بره و هم خیلی دردناکه. برای همین احساس شما و اینکه فکر می‌کنید زندگی رو بدون فردی که بهش علاقه دارید نمی‌خوایید قابل درکه. اما رابطه یک موضوع دوطرفه است و هر دو نفر باید با میل و اشتیاق براش داشته باشن. بهتره به جای ایشون تمرکزتون روی حال خودتون بگذارید و یه مدت روی خودتون کار کنید. پیشنهاد می‌کنم حتما با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام وقت بخیر بنده 19سالمه از 13سالگی با به اقا پسر اشنا شدم و ب اصطلاح ایشون عشق اولم شدن. من مهارتهای رابطرو بلد نبودم و هرسری که رابطه قطع شد و مجدد وصل شد همه چیو خراب کردم. اخرشم ایشون پارسال رفتن سراغ کسه دیگ. ایشون تو رابطه بامن همیشه دنبال خوشحالی و خوبی به من بودن ولی من با وجود علاقه ی شدیدم محبت کردن بلد نبودم. هیچ خواسته ی جنسی ازمن نداشتن ولی سراغ اونی ک رفتن همه جوره باهم رابطه برقرار کردن من یعد از یک سالو نیم بهش پیام دادم و استقبال گرمی ازم کرد و گفت اشتباهم این بود ک نه هیچوقت فهمیدم چقد دوسم داره و نه خودم ابراز عشق کردم من الان سه ماهه که با یکی اشنا شدم ولی نمیتونم عشق اولمو فراموشش کنم دوسدارم همه چیو باهاش از اول از صفرشروع کنم. چکارکنم؟ بنظرتون میشه رابطرو از نو بسازم؟ من واقعا دوسش دارم ولی فقط یک سال از خودم بزرگ تره و موقعیت اجتماعی خاصی نداره. بنظرتون میتونم کمکش کنم باهم رشد کنیم و پیشرفت کنیم؟ من واقعا بهش علاقه دارم دوسش دارم

سلام طبیعیه که تا وقتی ایشون در ذهن شماست نمیتونید برای رابطه دیگه ای انرژی بگذارید و حتی ممکنه فرصت‌های دیگه تون رو هم از بین ببرید. پس اول باید تکلیف این موضوع رو برای خودتون مشخص کنید. اینکه دوست دارید دوباره با ایشون شروع کنید و ادامه بدید آرزوی شماست ولی باید دید چقدر با واقعیت همخوانی دارد. باید اول ببینید خواسته شما از یک رابطه چیه؟ آیا حاضرید چند سال زمان بگذارید تا یک رابطه جدی رو بسازید و طرف مقابل‌تون هم آمادگی‌های لازم رو کسب کنه؟ باید دید اصلا ایشون تمایل به این موضوع داره و اصلا این رابطه برای شما میتونه مناسب باشه؟ آیا مهارت‌هایی که بلد نبودید رو یاد گرفتید؟ همه این مسایل باید بررسی بشه تا در نهایت بتونید تصمیم صحیحی بگیرید و اگر همچنان خواستید با ایشون وارد رابطه بشید، به شیوه درستی عمل کنید. پس پیشنهاد می‌کند برای بررسی این موارد با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

سلام پسری ۲۷ ساله هستم و مدتی هست با دختری آشنا شدم .در ابتدا فقط با هم حرفای درسی و معمولی میزدیم اما به مرور صحبت هامون زیاد شد و من بهش علاقه مند شدم.اون قبلا یه بار شکست خورده و هنوز نتونسته شخص گذشته رو فراموش کنه ….وقتی بهش ابراز علاقه کردم واکنش نشون داد و بعد از کلی صحبت کردن در آخر بهم گفت که حتی اگه اون شخص رو هم فراموش کنم به تو هیچ حسی ندارم و نخواهم داشت و فقط دوست معمولی من هستی…..به نظرتون میتونم با صبر و تحمل و امید به آینده کاری انجام بدم ؟؟؟

سلام داشتن امید در همه زندگی خیلی خوبه ولی این امید باید بر مبنای یک سری واقعیت‌ها باشه. مثلا ممکنه من امید داشته باشم تا یک سال دیگه 500 میلیون پول به دست بیارم اما باید دید این امید چقدر بر مبنای واقعیت و عملیه و اصلا من برای این امید چه کارهایی می‌کنم؟ شما هم نباید واقعیت رو نادیده بگیرید. بله می‌تونید صبر کنید شاید روزی علاقه‌ای در ایشون به وجود اومد ولی احتمالش خیلی کمه. ایشون اول باید فرد قبلی و تجربه سختی که داشته را در خودش حل کنه تا بتونه به فرد دیگه‌ای علاقه‌ سالم پیدا کنه. ضمن اینکه گفتن حتی در این صورت هم به شما علاقه‌مند نمیشن و احتمالا ایشون معیارهایی برای یک شریک عاطفی دارند که در شما وجود نداره. خوبه باهاشون صحبت کنید و ببینید علت این حرفشون چیه. شاید با تغییرات کوچکی در رفتار یا شرایط‌تون این اتفاق بیفته، البته بعد از رفع درگیری این خانم با رابطه قبلیشون. ولی اگر می‌بینید منطقا این علاقه نمیتونه ایجاد بشه بهتر خودتون رو درگیر امید واهی نکنید و البته بدونید که از این به بعد ایشون دوست معمولی شما هم نمیتونه باشه چون شما بهش احساس دارید و هرچه بیشتر با هم ارتباط داشته باشید این احساس یک طرفه شدیدتر میشه و کنار اومدن باهاش سخت‌تر

سلام من پسری۱۷سالم از ی دختر ۱۶عاشق شدم واقعا دوسش دارم 4سال همسایمان بود من خودم پسر ی کاسبم هر موقع رد می شد نفسم بالا نمی اومد ضربان قلبم بالا می رفت حتی بعضی موقع سرم درد می کرد همیشه مغازه وایمیسم تا اون ببینم بعد از مدتی پیچ اینستگرام پیدا کردی به سختی که پیج شخصی بود ولی تو بیو اینستگرام نوشته بود(alirezam♥️💍)از اون روز دارم گریه می کنم حتی سه تا پیچ مخفی باز کردم تا اکانتش باز کنه نکرد هر روز عکس شو می بینم هر کاری کردم از یادم بره نشود 😭😭😫ترو خدا کمکم کنید گفتم ترو خدا .من اونو دوست دارم اون یکی دیگو

سلام متاسفانه کنار اومدن با علاقه یک طرفه خصوصا در سنین پایین خیلی سخته و کاملا حالی که گفتید را درک می‌کنیم. در چنین شرایطی باید واقعیت را پذیرفت که ایشون حداقل در حال حاضر فرد دیگه‌ای رو دوست داره و باهاش در رابطه است و باید به این موضوع احترام بگذارید. اما یادتون نره شما هنوز 17 سالتونه و کلی راه و مسیر و فرصت پیش روتونه. پس ناامید نباشید. با صحبت کردن با مشاور راهکارهایی رو برای کنار اومدن با این علاقه یک طرفه و حرکت به سمت مسیرهای جدید یاد بگیرید.

سلام من ۱۸ سالمه شیش ساله عاشق یه نفر شدم دو بارم باهاش رفتم تو رابطه ولی هربار با بهونه های کوچیک بهم زدیم واقعا دوسش دارم ولی عشقم یه طرفس چجوری میتونم برش گردونم لطفاً راهکار بدین

سلام لطفا با سیستم مشاوره یا کارشناس دوره برگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید.

سلام من متولد ۸۱ ام و با دختری که دیوونشم فامیلیم اون متولد ۷۹ و من بعد از ۱۰ سال بهش گفتم که دوسش دارم. همه کار میکردم براش نقاشیشو کشیدم براش شعر نوشتم کادو تولد بهش گردنبند دادم فکر میکردم انداخته دور اما نگهش داشته بود همه کار کردم و وقتی بهش گفتم دوسش دارم ناراحت شد و گفت نمیتونم بهت جواب مثبت بدم.و بهش گفتم که مجبورم دیگه نبینمش تا احساساتم از بین برن ولی اون نمیخواست که منو نبینه و این من و عذاب میده که الان که نمیبینمش احساسم بهش ۱۰ برابر شده یعنی شبا از فکرش نمیتونم بخوابم بعضی وقتا فکر خودکشی به سرم میزنه لطفا کمکم کنید!!

سلام فراموش کردن و کنار اومدن با عشق یک طرفه خیلی سخت و زمان‌بره و نیاز به کمک حرفه‌ای داره. حتما یا سیستم مشاوره رادیو عشق تماس بگیرید.

سلام خوبین ببخشین یه سوالی داشتم. من چن ماه پیش یه پسریو دیدم ینی مغازه اون پسره وسیله میخریدیم ک اونجا ازش خوشم اومد و رفتارش طوری بود ک انگار اونم از من خوششون اومده بود . بعد اون همش بفکرش بودم تا اینکه بعد چن روز تو اینستا با پیجش اشنا شدم و تمام پستاشو فالو کردم اما زیاد هم مطمعن نبودم ک خودش باشه .بلاخره اومد پی ام داد و خودش بود و بهم پیشنهاد دوستی داد با هم دوس شدیم و وقتی من تمام شرایطمو ک بهش توضیح دادمک ینی من قبلا به بار نامزد کرد . این اقا ب من گفت ک باهم دوستیم اما سعی کنیم زیاد وابسته هم نشیم . این چن ماه ک گذشت من واقعا عاشق این اقا شدم اما اون همش میگفت عاشق نشو . از رفتاراش معلوم بود میدیدم انگار خیلی دوسم داشت اما عاشقم نبود من برعکس تو این مدت واقعا دیونش شدم . ک چن روز پیش گفت من خیلی دوست دارم اما عاشقت نیستم نمیتونم باهات ازدواج کنم گفت میدونم تو خیلی خوبی امامن نمیتونم . چن سال پیش ک خودش عاشق شده همش فکرو ذهنش پیش اون خانوم هس با اینکه اون خانوم ازدواج کردهحالا من موندمو یه عشق یطرفه . چن روزه باهاش ارتباطی ندارم اما واقعا دیونشم . لطفا اگه میشه در مورد عشق یک طرفه چیزی بگین حداقل دلم اروم بگیره . بدونم باید برا بدست اوردنش تلاش کنم یا اینکه نمیشه و فایده ی نداره

سلام. طوری که توضیح دادین طرف مقابل شما هنوز نتونسته رابطه قبلی رو در ذهن خودش تموم کنه و با اون درگیری داره. بنابراین چه شما چه هرکس دیگه نمیتونه علاقه کامل ایشون رو جلب کنه. از طرفی همین که اول رابطه گفتن سعی کنیم عاشق هم نشیم یه هشدار بوده. هشداری که حتما اون موقع هم متوجهش شدین ولی به دلیل اینکه جذبش شده بودین توجه نکردین. این مورد خیلی دیده میشه دو نفر با شک و تردید وارد یه رابطه میشن ولی به همدیگه میگن سعی کن عاشق من نشی. این یه درخواست غیرمنطقی و نشدنیه. مگه میشه دو نفر نسبت به هم کشش داشته باشن، وارد رابطه بشن، بهم توجه و محبت کنن ولی علاقه‌مند نشن؟؟ پس وقتی چنین درخواستی از طرف مقابل‌تون میشنوید نباید ساده از کنارش بگذرید چون یه هشداره. با این حال این اتفاق افتاده و شما توی موقعیتی قرار گرفتید که اتفاقا خیلی سخت هم هست. واقعیت اینه که شما می‌تونید همچنان در رابطه بمونید و به امید معجزه تلاش کنید ولی تا طرف مقابل‌تون ذهنش رو از رابطه قبلیش پاک نکنه و خودش نخواد نمی‌تونه اونطور که باید به شما علاقه پیدا کنه.

سلام. من 37 سالمه و از همسرم جدا شدم. الان حدود ده ماهه که با یه آقای 42 ساله مجرد دوست شدم. این آقا خیلی حواسش به من و زندگیم هست اینو کاملا حس میکنم خیلی هم به من متعهدهست و از وقتی که با من آشنا شده شخص دیگه ای ای جز من تو زندگیش نیس اما همش به من میگه که قصد ازدواج با من رو نداره و اینو مدام تکرار میکنه که عاشقش نشم، خب حالا به نظر شما اون واقعا قصدش ازدواج نیس یا….. پس اینهمه تعهد و پایبندی واسه چیه؟

سلام وقتی خود ایشون بارها و به وضوح میگن قصد ازدواج ندارن و حتی از شما میخوان که دلبسته نشید، چرا می‌خواهید طور دیگه‌ای به ماجرا نگاه کنید. هرکس که توجه و محبت به دیگران نشون میده لزوما نباید قصد ازدواج داشته باشه. خیلی خوبه که ایشون خودشون هم دارن واضح به شما میگن اما باید توجه کنید که درخواستشون از شما غیرمنطقیه. مگه میشه با کسی در رابطه بود، کلی هم توجه و محبت رد و بدل کرد اما دلبسته و علاقه‌مند نشد؟ قطعا در شما هم احساس به وجود میاد و نتیجه‌اش میشه تعارض بین عقل و احساس‌تون. دلتون میگه حتما باهام ازدواج می‌کنه ولی عقل‌تون نمیتونه صحبت‌های واضح ایشون رو ندیده بگیره. شما باید انتخاب کنید: یا به فکر ازدواج یا یه رابطه با ثبات نباشید و در کنار ایشون بمونید، ولی بدونید هر زمان ممکنه که ایشون رابطه رو تموم کنن اونم وقتی که دلبستگی‌تون بیشتر شده؛ یا اینکه با تصمیم خودتون از رابطه بیرون بیاد که خب البته که براتون سخته ولی جلوی آسیب عاطفی بیشتر رو میگیره.

سلام. من یه دختر متولد سال ۷۶ هستم. من عاشق یه پسری شده بودم که همکار بودیم..ایشون متولد ۷۱ بود. خب اون کارایی میکرد یا حرفایی و با منظور میزد که من کم کم فکر میکردم ایشونم به من علاقه‌مند هستن.. مثلاً توی هر جمعی، با هرکی صحبت میکرد، فقط چشمش به من بود با اینکه داشت با یکی دیگه صحبت میکرد ولی منو نگاه میکرد. اطرافیانش میومدن از ایشون پیش من همش تعریف میکردن. یا بعضی وقتا به طور ناگهانی سرمو بلند میکردم باهاشون چشم تو چشم میشدم، می‌دیدم که داره نگام میکنه.. بعضی وقتا میومد بی دلیل کمکم میکرد. خیلی وقتا دور و بر من میچرخید حتی بی دلیل یا با دلیل. البته یروز کلی باهام گرم بود و جوری رفتار میکرد که انگار واقعاً دوسم داره و یروز منو نادیده میگرفت. چندباری که متوجه شدن کسی به من نظر داره یا کسی بهم شماره داده یا مزاحمم شده ، با اینکه قبلش با من خیلی گرم بود، اما یدفعه با من سرد میشد و به من بی محلی میکرد، انگار من رفتم به طرف شماره دادم!!! همیشه برام سوال بود چرا با من سرد میشه، خب مگه من چیکار کردم؟ تقصیره من چیه؟ یا یبار دخترعموش که فقط هشت سالش بود و منو خیلی دوست داشت، کاملا بی مقدمه بهم گفت شما پسرعموی منو دوس داری؟ من فکر میکنم پسرعموم شمارو دوس داره!!! خب یه بچه ممکنه این حرفو از خودش دربیاره؟ و خیلی چیزای دیگه… نمیدونم حالا واقعاً دوسم داشت یا توهم خودم بوده:( من هشت ماه اونجا بودم، الان دیگه من اونجا کار نمیکنم و تقریباً ده ماهه که از اونجا در اومدم ولی هنوز تو فکرشم و از حسم کم نشده، خیلی بیقرارم و دلتنگ:( و اینکه توی این مدت ندیدمش فقط توی محرم تونستم ببینمش. توو محرم دیگه دلو زدم ب دریا و بهش پیام فرستادم و گفتم که بهش فکر میکنم و این مدت دوری هم باعث نشده فراموشش کنم..اما اون فقط نوشت متوجه شدم. همین، (البته خلاصه ی پیامارو گفتم) یعنی نه گفت منو میخواد، نه گفت نمیخواد… منم نمیخواستم بیشتر از این خودمو کوچیک کنم ادامه ندادم. بعد از اون ازش هیچ خبری نشد حتی یه پیام. نمیدونم، لطفاً کمکم کنید… به نظر شما این آقا به من علاقه ای داره؟ یا نداره؟ اینم بگم که داره درس میخونه و قبلاً تو محل کار که بین همکارا بحث پیش اومد خودش گفته بود که اول میخواد درسشو تموم کنه بعد به فکر ازدواج بیوفته. و اینکه از این شخصیت پسراییه که اهل دوستی و اینجور روابط نیس و اگه کسی و بخواد خواستگاری میکنه. لطفاً کمکم کنید توروخدا، شدیداً نیاز به کمک دارم:(((((((

سلام دوست گرامی به نظر میرسه ایشان به شدت مردد هستند و از طرفی دنبال رسیدن به یکسری کارها و تمام شدن انها را هستند با توجه به اینکه ابراز علاقه کردید و ایشان در جریان هستید اکنون صبر کنید و منتظر تلاش و واکنش ایشان باشید

عاشق یه پسر شدم .. ولی تاحالا حتی قیافه منو ندیده میدونم بهش نمیرسم ولی این عشق یک طرفه خیلی واسم شیرینه♡یبار خوابشو دیدم اومد دستمو گرفت همینطوری تو چشمام زل زده بود..طوریکه وقتی بیدار شدم‌حس کردم واقعی بود گرمای دستشو حس کردم!!! قشنگ ترین رویایی که دیدم همین بود..وقتی دلم میگیره یا از چیزی ناراحتم بهش فکر میکنم دلم خیلی آروم میشه..خوشحالم که تو دلم یکیو دارم..گاهی وقتا میگم خدایا شکرت که اوردیش تو این دنیا!!!!!

سلام دوست گرامی شما دچار عشق یکطرفه شده اید احساسی که هیج نتیجه و هدفی ندارد و تنها باعث میشود شما با افراد مناسب اشنا نشوید و همیشه در پیله تنهایی خود بمانید منطقی باشید و واقع بین و خود را اب پیله و حصار این احساس نجات دهید

آقا من ۱۸ سال دارم از یک دختره ۱۵ ساله خوشم میاد و میخواهم با او دوست بشم بعد دست و بالم باز شد با او ازدواج کنم. من چهار ساله که از او خوشم میاد وشدیدن افسرده شدم یکبار دوستام بهش گفتن که من میخواهم بااو صحبت کنم ولی نیامد و بعد از چند روز مادرش آمد گفت د۷تره من همه چیرا میاد راجع به شما به من میگه و دختره من اهله این کارا نیست دوره دختره من را خط بکشید ولی من تو مغزم نمیره نمیتونم بدونه اون زندگی کنم چیکار کنم. ریادم میرم سمتش ولی از دستم فرار میکنه واقعا خسته شدم دیگه امیدی به زندگی ندارم یکی مرا راهنمایی کنه.

سلام دوست گرامی سن شما و دختر برای ورود به رابطه عاطفی زود هست و بهتر هست صبر کنید تا هر دو در شرایط مناسب و منطقی قرار بگیرید که بتوانید به درستی به شناخت برسید

سلام ببخشید سالهاست که درگیرم آیا ممکنه ما عاشق کسی باشیم که بخواهیم همیشه لبخندیشو ببینیم و واسمون به ما رسیدن خیلی مهم نباشه مهم خوشحالیش باشه و فقط ببینیم آیا این حس عاشقانست اخه مگه ممکنه عاشق باشیم اما واسمون بیش‌تر خوشبختیش مهم باشه تا به مارسیدن یعنی حتی اگه از کس دیگه هم خوشش بیاد ما خیلی ناراحت نباشیم اخه این عشقه؟

سلام دوست گرامی درجه ای از دوست داشتن این هست که برای شما ارامش و رضایت شخص مقابل مهم هست و تلاش میکنید شخص به این ارامش برسد اما باید توجه کنید که خودتون را وقف نکنید

باسلام.دختری هستم سی وسه ساله ۱۴سال پیش عاشق یه هم دانشگاهیم شدم واقعا از روی عقل با شناخت عاشقش شدم و هستم هنوزم همه جا تو شادی ها و تو گریه ها و تو خلوتم حسش میکنم و و اونقدر برام محترم و عزیز و دست نیافتنیه و فک می کنم خدا اونو آفریده که من عاشقش بشم… جدیدا جرات کردم وجسارت کردم از علاقه ام بهش گفتم و حالا پشیمونم چرا بهش گفتم و متوجه شدم اون زمان دانشجویی هم از علاقه من خبر داشته.. از وقتی بهش علاقه مو گفتم سرد رفتار میکنه و این باعث آزارم میشه و متوجه شدم از ناحیه دختری شدیدا آسیب دیده و روحیه مناسبی نداره و این بد بودن حالش احساس میکنم روی منم تاثیر گذاشته خواهان صحبت کردن نیست و منم بهش اصرار نمی کنم.اما ناراحتم که او از زندگی لذت نمیبره و نمیتونم کمکش کنم و منو نادیده میگیره.البته یه مشکل بزرگم این که چهره ای زیبا ندارم و عادی هستم و در این مورد متاسفانه خودم در حدش نمیدونم چون اون از زیبایی خدا دادی چه از لحاظ چهره و چه رفتار و شخصیت برخورداره و حالا احساس میکنم دلیل بی اعتنایی و سرد بودنش بخاطر نبودن زیبایی صورتمه.و فک می کنم باید باز فقط با عشقش زندگی کنم و خودشو دست نیافتنی میبینم و میگم لیاقت دختر زیباروی رو داره.سوال من اینه ایا میشه این عشق و از یاد برد و دوباره عاشق شد…هرچند این همه سال نتونستم

سلام دوست گرامی اینکه شما ابراز علاقه کردید اشتباه بزرگی نیست اما ادامه دادن و ابراز مجدد اشتباه هست ایشان هنوز درگیر گذشته و رابطه قبلی هستند و باید تلاش کنند فراموش کنند تنها کمک فعلی شما این هست که ترغیبشون کنید به مشاور مراجعه کنتد و سعی کنید جوری رفتار نکنید که احساس کنند شما به ایشون وابسته هستید

سلام من عاشق دختری شدم و ازش خواستگاری کردم . ولی در جواب به من گفت که کسی دیگه ای رو دوست داره و نمیتونه به کسه دیگه به جز اون فکر کنه و ازم خواهش کرد دیگه موضوع رو مطرح نکنم . ولی من واقعا به اون دختر علاقه دارم الان نمیدونم چکار کنم . آیا اگر به ابراز عشق و علاقه ادامه بدم باعث ناراحتی اون دختر میشم یا برعکسه ؟ من خودخواهم ؟؟

دوست عزیز سلام

شما حق دارید عاشق بشید و حق دارید برای به دست آوردن کسی که دوست دارید هم تلاش کنید، اما واقعیت این هست که گاهی با وجود تمام تلاش و سعی‌ها، ممکنه فرد مقابل راضی نشه. حالا شما دو تا انتخاب دارید، یا تلاشتون رو بیشتر کنید یا نظر ایشون رو بپذیرید. البته باید در نظر داشته باشید ممکنه تلاش‌هاتون جواب نده و … .

یادتون باشه، همون‌طور که شما از بین دختران زیادی که اطرافتون هستن ایشون رو انتخاب کردید، ایشون هم می‌تونن انتخاب خودشون رو داشته باشند و جواب منفی ایشون دلیلی بر این نیست که شما آدم جذابی نیستید یا … . گاهی اوقات تو زندگی مجبوریم چیزهایی رو بپذیریم که خوشایند نیستند ولی … .

آیا اگه از طریق خانواده ها وارد بشم بهتره . به نظرم شتید منم اشتباه کردم موضوع رو مستقیم بیان کردم . شاید اگه با واسطه بیان میشد بهتر بود چون دختر ها ذاتا خجالتی هستند . خب هر دختری ممکنه چند تا خواستگار داشته باشه که این طبیعیه . با توجه به شرایط پیش اومده از راه خانواده ها وارد شدن تاثیر مثبتی داره ؟

سلام من یه پسری رو دوست دارم که دوست برادرم میشه بالا یه توضیحی هست که مثلا از گوشیتون استفاده کنید پیام برای ایشون بفرستید خب من که شمارشو ندارم الان دقیقا خودش۲۰سالشه و من کوچیک من که۱۳‌اما نمیدونم چطور که ابتدا کنم چطور بزارم که به من حسی کنه بدونه که دوستش دارم یا خودش دوستم داره لطفا کمک کنید خواهشن😔

دوست عزیز سلام

توی سنین نوجوانی، این احساس که کسی رو دوست داشته باشید پیش میاد؛ اما مساله این هست که بهتره با عجله تصمیم نگیرید و بگذارید زمان بگذره. هرچقدر سن شما بالاتر بره، قطعا هم خودتون رو بهتر می‌تونید بشناسید و هم ایشون رو. آدم‌ها معمولا تا بزرگسالی، هر سال ممکنه نظرشون عوض بشه و برای همین ممکنه چند سال دیگه شما ملاک‌هایی تو ذهنتون باشه که ایشون نداشته باشن. پس ببهتره که فعلا سعی کنید سر خودتون رو به کارهای دیگه گرم کنید تا این موضوع رو کم کم فراموش کنید؛ بعدا فرصت دارید که ببینید چه ملاک‌هایی دارید و براساسش تصمیم بگیرید کسی که دوست دارید رو چطور جذب کنید.

با سلام و عرض ادب من دختری ۱۵ ساله هستم که از طریق مجازی عاشق پسری شدم شاید باورتون نشه ولی واقعا عاشقشم با اینکه بد هیکله ولی بازم دوسش دارم یه مدت با هم رابطه داشتیم ولی باز جدا شدیم و اینم بگم اون قبلا با دختری دوست بود و عاشقش بود که دختره ازش جدا شد فهمیدم عشقم یک طرفه است حالا میخوام اونو هم عاشق خودم بکنم راه حلی دارین؟😭

دوست عزیز سلام

خیلی وقت‌ها علاقه‌مندی احساسی هست که بدون دلیل در ما ایجاد می‌شه، اما مساله این هست که چون این علاقه بدون شناخت هست، معمولا نتیجه خوبی نداره. به‌علاوه، شما قطعا با افزایش سن و بزرگ‌تر شدنتون، معیارها و ملاک‌های متفاوتی برای دوست داشتن پیدا خواهید کرد که عموما بسیار بسیار متفاوت با ملاک‌های الانتون هست. پیشنهاد می‌کنم صبر کنید تا کمی ملاک‌هاتون تثبیت بشن و بعد برای جذب کسی که دوست دارید تلاش کنید. شما الان می‌تونید با کمک روش‌های مختلف موقتا این احساس رو مدیریت کنید تا در زمان مناسبیش. به عنوان مثال می‌تونید سرتون رو به کارهای دیگه گرم کنید یا با دوستانتون بیشتر معاشرت کنید و … .

سلام من از مرد 42 ساله مجرد خوشم اومده و بهشون گفتم من 23 سالمه اما ایشون برای اختلاف سنمون نمیخواد میگه من چیزی میخوام که ممکنه بهت اسیب بزنه اما من عاشقشم اولین جنس مذکری یست که باهاش حرف میزنم و خودم میدونم که واقعا عاشقش شدم مثل حس دفعه قبلم نیست خیلی قوی تره یک لحظه هم از ذهنم خارج نمیشه میخوام برگرده چیکار کنم؟؟؟ چیکار کنم بفهمه من بچه نیستم من شیشه نیستم که بهم دست بزنه بشکنم خیلی با ملاحظه با من رفتار میکنه من میخوام مال من بشه چیکار کنم؟؟میخوام این حس رو دو طرفه کنم اما ارتباطمون به طور کامل قطع شده و من فقط ایشون رو گاهی میبینم من میخوام به ایشون پیام بدم اما نمیدونم چطوری شروع کنم چطوری کاری کنم که حداقل دوست معمولی باشیم تا همدیگه رو بشناسیم.

با سلام من چند سالی هست که عاشق دختر عمویم هستم و قصد ازدواج دارم ولی او من را دوست ندارد من حرف دلم رو بهش گفتم ولی اون جواب رد داد الان من چیکار کنم با او ادامه دهم یا او را ترک کنم

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست دلایل جواب منفی ایشان بررسی شود و سپس به ادامه یا ترک رابطه اقدام شود

من با آقایی آشنا شدم که از دوستان خیلی قدیمیمه و به طور کامل همو میشناسیم،هر دومون یه رابطه بد و شبیه بهم داشتیم،خیلی همو درک میکنیم و میفهمیم،کم کم من از ایشون خوشم اومد،ایشونم همینطور،اما ایشون به طور نامحسوس میگفتن اما من اشتباه کردم طاقت نیوردم و اول پیش قدم شدم و مستقیم حسمو به ایشون گفتم الان باید چیکار کنم حس میکنم خودمو کوچیک کردم و نباید اول پیش قدم میشدم اما الان که این کار و کردم باید چیکار کنم که فکر نکنه من غروری ندارم و درضمن دوست دارم ایشونو به خودم جذب کنم

دوست عزیز سلام

اول از همه به شما بگم که عاشق شدن و دوست داشتن کسی، هیچ اشکالی نداره و شما اشتباهی نکردید که به خاطرش احساس کوچیک شدن داشته باشید. بله، درسته؛ زمانی که پیشنهاد از سمت آقا باشه خیلی بهتره، اما به هر حال شما اینکار رو کردید و گذشته قابل تغییر نیست. به جای غصه خوردن و افسوس، به فرد مقابل نشون بدید که شما چه ویژگی‌های مثبتی دارید و … . برای اینکار می‌تونید از مقالات مختلفی که در سایت گذاشته شده استفاده کنید و غیر مستقیم به ایشون علاقتون رو نشون بدید. در عین حال، استانداردهای خودتون رو هم نشون بدید.

سلام عزیزم منم عاشق ی پسر مسجدی شدم تو کاشان و ب خواتردلایلی از اون شهر رفتیم و من از اون پسر خیلی دور شدم ولی پیجش اینستاشا دارم و همچنین شمارشا ب نظرتون بهش بگم دوسش دارم

سلام دوست گرامی میتوانید ابتدا از طریق اینستا ایشان را فالو کنید و به مرور طی ارتباط و کامنت، بیشتر اشنا بشید و شروعی برای شناخت باشد

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

شاید همه ما به قدر کافی خوش شانس نباشیم تا کسی که عاشقش هستیم ، نیز عاشق ما باشد، اما این موضوع نباید ما را مایوس کند چرا که بسیاری مواقع عدم علاقه طرف مقابل شاید بدلیل عدم شناخت کافی یا یک سوءتفاهم باشد، بنابراین می‌توان با یک راهکار درست این مسئله را حل کرد. اما برای تبدیل عشق یک طرفه به رابطه متقابل و دو طرفه باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که هر قدم اشتباه ممکن است او را از شما دورتر و دورتر کند، پس در این مسیر باید بسیار صبور بود و با افراد آگاه و با تجربه مشورت کرد.

فهرست مطالب

عشق یک طرفه حتی در بین زوج‌هایی که قصد ازدواج دارند نیز ممکن است وجود داشته باشد بدین صورت که یکی از زوجین 100% فداکاری و جانفشانی از خود نشان می‌دهد و این درحالی است که شریک مقابل به ندرت از خود علاقه‌ای نشان می‌دهد. یک معشوق ممکن است آگاهانه عشق یک طرف را رد کند یا حتی ممکن است کوچکترین علامتی نسبت به ابراز علاقه فرد مقابل خود نشان ندهد. برخی نیز با عشقی یکطرفه ازدواج را آغاز می کنند به امید این که در آینده این عشق به عشقی دوطرفه و حقیقی تبدیل می شود ولی به این گونه افراد اکیداً توصیه می شود این مسئله را در مشاوره پیش از ازدواج مطرح نمایند.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

بعد از دانستن این‌که عشق یک طرفه چه ناراحتی‌هایی را در پی دارد، حالا وقت آن است که با مروری در نشانه‌های عشق یک طرفه که در این قسمت ارائه می‌کنیم ببینید که در کجای یک زندگی عاشقانه قرار دارید. این علائم مطابق موارد زیر هستند:

کاملا واضح است که عشق یک طرفه دردآور است چراکه شما وقت و انرژی خود را برای کسی هدر می‌دهید که حتی به خودش زحمت نمی‌دهد که به شما فکر کند. اما عشق یک طرفه قرار نیست همیشه بد باشد. زمانی‌که احساس می‌کنید عشقی که بدامش افتادید ارزشش را دارد می‌توانید واقعا سعی خود را بکنید تا عشق یک طرفه شما سرانجام داشته باشد.

درد، آزردگی و غم ناشی از روابط را می‌توان به روش‌های مختلف حل و فصل کرد اما درخصوص دل شکستگی در رابطه‌ای که هرگز شکل نگرفته چه باید کرد؟ عشق یک طرفه خود را ارزیابی کنید و یک تصمیم عاقلانه و صادقانه درباره آن بگیرید. آیا قصد دارید بی خیال آن شوید یا به خواسته خود برسید؟ این مقاله کمک می کند با اجرای  استراتژی ۷گانه زیر، کاری کنید تا عشق یک طرفه شما تبدیل به یک رابطه عاشقانه دو طرفه شود.

وقتی عاشق کسی می‌شویم که همین احساس را نسبت به ما ندارد اولین کاری که می‌کنیم این است که بدنبال خطاها و عیوب خودمان می‌گردیم، اما این درست نیست. از فکر این‌که به اندازه کافی خوب نیستید خود را سرزنش نکنید و این حقیقت را بپذیرید که این تنها شرایط است که با شما سازگار نیست. همه ما همانند چیزهای مختلف ازجمله تغذیه و نوع پوشش متفاوت از یکدیگر هستیم. بنابراین اگر فردی همان احساسی را که ما نسبت به او داریم را نداشت باید درک کنیم در شرایطی هستیم که قابل کنترل نیست و آن را بپذیریم.

درمورد احساسات خود مطمئن باشید. با درون خود ارتباط برقرار کنید و ببینید که آیا واقعا می‌خواهید عشق یک طرفه را به عشق دوطرفه تبدیل کنید یا خیر. بیشتر عاشق‌های یک طرفه از دنبال کردن معشوق خود پشیمان می‌شوند چرا که بعدها متوجه می‌شوند که عشقشان واقعی نیست. بنابراین هنگامی که واقعا درمورد احساسات خود مطمئن شدید تصمیم بگیرید و به پیش بروید.

برای این‌که معشوق شما ارزش شما را درک کند باید به ارتباط با او ادامه دهید. بیش از حد ناامید نشوید بلکه به او زمان و فرصت پاسخ دادن را بدهید. با گفتگوی با معشوق خود این امکان را فراهم کنید تا درک کند که شما همواره در کنار او هستید.

 

باید با پیام‌هایتان حسی را به او منتقل کنید تا به حال کسی به او منتقل نکرده است. پیام‌‌های که با موبایلتان برای او می‌فرستید باید نشان بدهد که شما چقدر محترم، خاص، شوخ و قابل اعتماد هستید و از جذابیت و سیاست زنانه برخوردارید. از آنجایی که هر دختری این مهارت را ندارد که در پیام این ویژگی‌ها را نشان بدهد، شما با این کار برای او منحصر به فرد می‌شوید. هیچ وقت قدرت پیام‌هایتان را دست کم نگیرید امروزه همه به موبایلشان وابسته هستند و ساعات زیادی را در حال استفاده از آن هستند، اگر شما بتوانید با این دستگاه حس خوب و منحصر به فردی را به او بدهید او به جای موبایلش به حسی که شما با موبایل به او منتقل می‌کنید وابسته می‌شود. رادیو عشق در دوره جذب عشق با موبایل رموز حذب کردن فرد مورد علاقه‌تان را از طریق موبایل و پیام به در اختیارتان قرار داده است.

 

خوب نیست که اجازه بدهید عشق یک طرفه شما را کاملا از پا در بیاورد. بهتر است برای خود مرزهای مشخصی ایجاد کنید. به کسی که دوستش دارید اجازه دهید از احساسات شما آگاه شده و ارزش شما را درک کند. کاری کنید که معشوق شما باور کند که او را واقعاً دوست دارید. اگر خیلی حساسیت نشان دهید، مطمئناً شما را کاملا نادیده خواهد گرفت.

این بدین معنا نیست که بیش از حد اشتیاق نشان بدهید و برای تحت تاثیر قرار دادن او کارهای عجیب و غریب کنید. بلکه شما باید به خود اعتماد کرده و کمک کنید تا معشوق شما را بهتر درک کند. سعی نکنید عیوب خود را پنهان کنید چراکه باید اجازه دهید طرف مقابل درون و برون شما را خوب درک کند. بدین ترتیب احتمالا با شما ارتباط برقرار خواهد کرد.

برای این‌که معشوق شما احساس متقابل شما را داشته باشد باید در تمام جوانب زندگی به او احترام بگذارید و یاد بگیرید با تمام وجود او را بپذیرید. با نشان دادن عشق و علاقه مناسب، او نیز ارزش واقعی شما را درک خواهد کرد.

خیلی مهم است که همیشه و به‌ ویژه در لحظات بد در کنار معشوق خود باشید. با حمایت او در لحظات سخت زندگی و در کنار او بودن در طول لحظات خوش می‌توانید یک نقش محونشدنی در ذهن او ایجاد کنید. حامی بودن ویژگی است که معمولاً افراد در شریک بالقوه خود جستجو می‌کنند. به خاطر داشته باشید که به تنهایی نمی‌توانید عشقی یکطرفه را به موفقیت برسانید ، بلکه طرف مقابل هم باید همین تلاش را بکند. اما با این وجود، این وظیفه شماست که به معشوق خود اطمینان بدهید که رابطه بین شما دو نفر درحال نتیجه دادن است و شما واقعا او را دوست دارید.

همانطور که گفته شد برای تبدیل عشق یک طرفه به رابطه‌ای پایدار و متقابل باید تغییرات مهمی در رفتار و زندگی خود داشته باشید تغییراتی که صبر و سعه صدر شما را می‌طلبد. اینکه بتوانید احساسات خود را کنترل کنید و در شرایط خاص بهترین عکس العمل را نشان دهید، گاهی بسیار دشوار خواهد بود، بنابراین برای تبدیل رابطه یک طرفه به رابطه متقابل نیاز به دانش، مهارت و یک برنامه مدون دارید. رادیو عشق  برای رسیدن به عشقی که لیاقش را دارید، کارگاهی را برای پایه اصول و تئوری‌های روانشناسی طراحی کرده است، که قدم به قدم شما را در مسیر رسیدن به خواسته‌تان همراهی می‌کند. در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج که بصورت آنلاین برگزار می‌شود، دانش و مهارت برای جذب عشق و ساختن یک رابطه پایدار و متعهدانه را خواهید آموخت.

جهت ارتباط با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما با آغوشی باز آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

22 بازدید

49 بازدید

31 بازدید

38 بازدید

40 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

با سلام.من اسمم رضاس و ۱۶ سال دارم .من حدودا بهمن سال قبل بود که عاشق دختری شدم که همسن و همشهری من هستش .من ایشون رو توی فضای مجازی دنبال میکردم ولی خب یک آشنایی دوری با هم داریم .البته بگم که ایشون اصلا من رو نمیشناختن .من چند ماهی رو صبر کردم تا مرداد ماه امسال که حسمو بهشون گفتم و متاسفانه ایشون نیز گفتن من نمیخام وارد رابطه عاشقانه بشم .ولی متاسفانه من از این حرف ها خیلی ضربه خوردم و واقعا هیچ جوره نمیتونم ایشون رو از فکر بیرون بیارم و در تمام لحظات به یاد ایشونم و به نظرم ایشون رو خیلی دوست دارم خواستم بدونم که ایا به صلاح هست که دوباره احساسم رو به ایشون بگم یا باید ایشون رو فراموش کنم چون واقعا این چند ماهه من خیلی ضربه ها خوردم ولی باز با همه این مشکلات ایشون رو خیلی دوست دارم و فراموش کردنش بنظرم غیرممکنه ایا به صلاح هست دوباره حسمو بگم ؟لطفا کمکم کنید با تشکر

سلام دوست گرامی علاقه‌ای که شما به ایشان دارید در سن 16 سالگی، باعث شده است روند زندگی‌تان مختل شود؛ از طرفی او به شما جواب منفی داده است اما همچنان شما اصرار به ارتباط گرفتن دارید. در چنین شرایطی ابتدا باید دلیل اصرار خودتان را پیدا کنید و به جای تمرکز روی فراموش کردن او، به فکر انجام وطایف و اولویت‌های سن خودتان باشید.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

سلام وقتتون بخیر و نیکی.من ۱۹سالمه از۱۵سالگی کار میکنم ارتباط اجتماعی خیلی بالایی دارم.ضمن اینکه صدای خوبی دارم…واقعیت من تو بین افرادی که باهاشون سر و کار دارم به اقایی بر خوردم که ازم۱۷سال بزرگترن خیلی با شخصیتن وازنظر اجتماعی و مالی سطح بالایی دارن.ایشون اومدن حضوری منو دیدن و متوجه شدم ایشون تغییر جنسیت دادن.و از خانومی خوششون میاد…من تماما بهشون کمک کردم که با اون خانوم ارتباط بگیرن ضمن اینکه باهم ارتباط عاطفی هم این وسط داشتیم و ایشونم از من خوششون میومد.در اخر چند وقتی هست که اون خانوم برگشتن به رابطه و من با پای خودم دور شدم…ضمن اینکه هنوز از سمت اون اقا پیام دریافت میکنم و البته خیلی خوشم اومده ازشون و به معنای واقعی عاشقشون شدم.اون فکر میکنه من عوض شدم ولی من دور شدم چون اون به چیزی که میخواسته رسیده و دیگه نیازی نیست باشم.هنوز خیلی جاها کمکشون میکنم و از کاری که بتونم دریغ نمیکنم….ولی من واقعا دوسشون دارم و میخوام اینو بدونه….چند باری بهش گفتم ولی دیگه نمیگم چون نمیخوام مردد شه…من واقعا نمیدونم چیکار کنم…

سلام دوست گرامی به حالتی که شما در آن قرار گرفتید، تله ایثار گفته می‌شود. طرحواره‌ها مانند یک عینک روی چشم، باعث می‌شوند که به صورت مداوم تصمیمات اشتباه بگیرید و یا به کسانی کمک کنید که اصلاً نیازی به کمک ندارید. نیاز دارید که حتما از کمک مشاور و درمانگر استفاده کنید تا بیش از پیش در این تله قرار نگیرید.

سلام من 7سال با یه اقایی دوستم قصد ازدواج داشتیم ولی بدلیل اینکه من دچار پسوریازیس بودم بینمون مشکل ب وجود اومد این موضوع قبول نکرد ولی الان گفته قبول میکنه ب شرط اینکه6سال دیگ ازدواج کنیم این اقا انگار سادیسم داره واقعا سالهاس ک منو با حرفاش و رفتارش زجر میده نمیدونم واقعا چیکار کنم من خیلی عاشقشم

سلام دوست گرامی بیماری پوستی شما با دارو و مراقبت از دستگاه ایمنی بدن قابل کنترل است. اما درباره شرطی که او گذاشته است که غیر از این 7 سال، 6 سل دیگر نیز منتظر باشید؛ باید واقع‌بینانه‌تر به ماجرا نگاه کنید. البته شما سن خودتان را نگفتید؛ اما در هر صورت این انتخاب شماست که در حالت انتظار با فردی بی‌هدف بمانید یا خیر. توصیه می‌کنیم با مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره داشته باشید.

سلام من پسری ۱۹ سالم عاشق یه دختر شدم و الان ۱ سال و ۵ ماهه ک با همیم قبلا خیلی بهم عشق و علاقشو نشون میداد و راضی بود ک باهم نامزد بشیم ولی چن وقت پیش از دستم ناراحت شد و از فردای اون روز که تا الان ک حدود ۲ ماهی میشه باهام خیلی سرده و دیگ بهم ابراز علاقه نمیکنه و دیگه تمایلی به ازدواج نداره و من نمیتونم با کسی درد و دل کنم و خیلی ناراحتم و فکر و خیال نمیذاره که بدونم چه کاری انجام بدم میشه کمکم کنین؟

سلام دوست گرامی علت این سردی باید بررسی شود و اشاره کردید که از دست شما ناراحت شده بود؛ چه اتفاقی افتاد که این ناراحت به سردی رسیده است؟ و آیا شما شرایط نامزدی و ازدواج را دارید؟

سلام من یه دختر 24 سالم و عاشق کسی شدم که 10 سال ازم بزرگتره راستش اوایل فقط یه حس کمرنگ بود بهش اهمیتی ندادم اما یهو دیدم گوشیم پرشده از عکساش بک گراندم پروفایلام همش عکس اون شده هرکی ازش بد میگفت باهاش دعوا میکردم راستش همش تو رویاهام با اونم راستش اون اصلا نمیدونه که من وجود خارجی دارم گاهی وقتا نا امید میشم ولی باز به خودم میگم که خدا منو دوس داره خدا کمکم میکنه هر دختری آرزوشه که با اون باشه تا حالا عاشق نشده منم تا حالا با پسری رابطه ای نداشتم اون خیلی معروفه یه سلبریتی ولی خب من چی حتی همشهری هم نیستیم کمک میخوام فراموشش کنم یا بهش فکر کنم؟ دارم دیوونه میشم همش بهش فکر میکنم هر شب به خاطرش گریه میکنم ای کاش مال من شع😔💔

سلام دوست گرامی به اتفاقی که برای شما افتاده است، ساختن خانه روی آب گفته می‌شود؛ چون روی کسی سرمایه‌گذاری کردید و امیدوار هستید که کاملاً علاقه‌تان یکطرفه است. بهتر است به جای اتلاف وقت و امیدواری بیهوده، به رابطه در دسترس‌تری فکر کنید.

سلام من از بچگی عاشق یه نفر بودم (دختر _فامیل نزدیک هم هست) اما بعدش ک بهش گفتم گفت ت مث داداشمی و … گفتم واقعا عاشقشم و… ک در جوابم گفت گمشو . منم از اون وقت ب بعد دیگه بهش پیام ندادم اما واقعا بخدا حتی یک لحظه هم نتونستم از فکرش بیام بیرون بخدا این چندبار هم خوابش میبینم _حالا راهی هست ک اونم از من خوشش بیاد یا همین طور بسوزم

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. اگر طرف مقابل شما حسی ندارد، بهتر است خودتان را معطل نکنید؛ اما برای اینکه بتوانید بیشتر دیده شوید، اصرار بیش از اندازه برای این رابطه نداشته باشید و مشغول به کسب موفقیت و پیشرفت‌های فردی در زندگی‌تان باشید.

سلام وقتتون بخیر، من دختر۲۲ ساله هستم، دانشجو سال آخر هستم و نسبت ب پسری در دانشگاه حس خوبی دارم و دوستش دارم اما شنیده بودم دوست دختر داره و به محض شنیدن این موضوع سعی کردم جلوی احساساتم رو بگیرم و این کار رو کردم ، یه چند بار هم همو در حد رد شدن تو دانشگاه دیدیم ولی نمی‌دونم منو یادشه یا نه، در فضای مجازی با پیج فیک اونو دنبال میکنم البته قبل از اینکه دوستش داشته باشم نسبت بهش حسی پیدا کنم اومد ب پیج من درخواست داد و من قبول نکردم و آنفالو و بلاکش کردم واسه همه پسرا اینجوریم و از این بابت خیلی الان خودمو سرزنش میکنم ، ولی مدتیست متوجه شدم با کسی ک در رابطه بوده، در اینستاگرام همدیگرو آنفالو کردن … من تا حالا با هیچ پسری تو عمرم نبودم ولی این پسر رو ک دیدم احساس خوبی نسبت ب رفتار مردونش دارم البته تحقیقی درباره اش نکردم فقط در حد اسم و فامیل و رشته ایشون و اینکه عضو انجمن کانون دانشگاه هست و من از مسئولیت پذیر بودنش و دوندگی برای دانشجویان بدون هیچ ترسی ک دارند و از جون و دل مایه میذارن، عاشق این خصلتشون شدم . ولی ب خودم اجازه نمیدم ک اظهار عشق کنم به ایشون و غرور منی که دخترم له شه … از عواقب اینکه عکس العملش چیه میترسم … اینم نکته مهمیه ک فرهنگامون متفاوته ایشون لر هستند و من فارس … لطفاً از من نخواهید برم و درباره دوست داشتن بهش بگم ی راه حل دیگه پیش پام بذارید ،

سلام دوست گرامی ویژگی‌هایی که از ایشان گفتید برای شما جذاب است، اما او فعلا به سمت شما گرایشی نشان نداده است. می‌توانید اگر امکانش را دارید عضو کانون شوید و رفتارهای او را زیرنظر داشته باشید. در رابطه با تفاوت فرهنگی، اگر در خانواده شما این مساله خط قرمز است، به این رابطه ورود نکنید.

سلام ببخشید مزاحم شدم من بار قبلی هم پیام دادم ولی جوابمو ندادین. من شونزده سال دارم و حدودا از اسفند سال قبل عاشق ی دختری که همشهری من هستش شدم . من ایشون رو کلا از نزدیک یک بار دیدم ولی خب ایشون رو فضای مجازی دنبال میکردم حدود هفت ماه از حس من به ایشون گذشت و چون این مدت خیلی بهم فشار اومده بود بالاخره حسمو بهشون گفتم ولی متاسفانه اون گفت که نمیخاد وارد رابطه بشه و گفت که من فراموش کنم . ولی من متاسفانه همچنان هم نتونستم فراموش کنم و تقریبا هر دقیقه به فکر ایشونم و یجورابی باعث ایجاد تداخل در زندگیم شده . خیلی از دوستانم هم برای فراموش کردنش بهم کمک کردن ولی باز نتونستم .من ایشون رو خیلی خیلی دوست دارم و با اینکه بهم جواب منفی دادن بازم نتونستم فراموششون کنم . ازتون خواستم بهم کمک کنید که چطوری با این مسئله زندگیمو ادامه بدم . ایا باید ایشون رو فراموش کنم که فک نکنم بتونم یا باید صبر کنم و در آینده دوباره حسمو بهشون بگم لطفا کمکم کنید . مرسی از سایت خوبتون

!سلام با عرض سلام و ادب چند ماهه درگیر عشق یکطرفه هستم پسر داروخانه داره من از وقتی که دیدمش عاشقشم ولی نمیتونم بهش بگم اصلا کلا سرش پایینه اینقدر دختر مییاد به روی کسی نه می‌خنده نه چیزی اضافه میگی مؤدب هست من فکر میکنم عاشق کسی دیگه هست همه بهم میگن دختر به این زیبایی با اون پسر چی کار داری من خستم دیگه کمکم کنید

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. دلیل جذب شدن به ایشان چیست؟ به دلیل بی‌توجهی که به شما و یا دیگران دارند؟ وقتی دلیل این جذب شدن را بدانید متوجه می‌شوید که چرا نسبت به ایشان حس خوبی دارید. گفتید تصور می‌کنید که او شخص دیگری را دوست داشته باشد، اما این صرفا یک فکر است که می‌تواند درست یا غلط باشد. و نکته آخر گفتید همه می‌گویند دختر به این زیبایی با او چه کار داری؛ این حرف نشان می‌دهد که اولا همگی از این علاقه شما مطلع هستند و این کار را برای شما سخت می‌کند، دوماً نگاه دیگران چرا این است که او از شما کمتر است و یا شما از او سرتر هستید؟ این مسائل باید حتما توسط مشاور شما بررسی شود و همچنین می‌توانید برای آموختن صحیح جذب عشق، از دوره آموزشی« جذب عشق، از آشنایی تا ازدواج» رادیوعشق استفاده کنید.

چطور میشه مشاوره گرفت

برای رزرو نوبت می‌توانید با شماره تلفن 02146015870 تماس بگیرید یا به شماره 09035714068 در واتساپ یا تلگرام پیام دهید تا نوبت شما توسط همکاران ثبت شود(پشتیبانی رادیو عشق از ساعت 10 صبح تا 1 بامداد پاسخ‌گوی تماس‌ها و پیام‌های شما هستند. در خارج از این زمان هم حتما به شما پاسخ‌ داده خواهد شد، البته با کمی تاخیر). همچنین می‌توانید بصورت اینترنتی در زمان و روز دلخواه‌تان نوبت مشاوره‌تان را رزرو کنید.

سلام ببخشید مزاحم شدم من بار قبلی هم پیام دادم ولی جوابمو ندادین. من شونزده سال دارم و حدودا از اسفند سال قبل عاشق ی دختری که همشهری من هستش شدم . من ایشون رو کلا از نزدیک یک بار دیدم ولی خب ایشون رو فضای مجازی دنبال میکردم حدود هفت ماه از حس من به ایشون گذشت و چون این مدت خیلی بهم فشار اومده بود بالاخره حسمو بهشون گفتم ولی متاسفانه اون گفت که نمیخاد وارد رابطه بشه و گفت که من فراموش کنم . ولی من متاسفانه همچنان هم نتونستم فراموش کنم و تقریبا هر دقیقه به فکر ایشونم و یجورابی باعث ایجاد تداخل در زندگیم شده . خیلی از دوستانم هم برای فراموش کردنش بهم کمک کردن ولی باز نتونستم .من ایشون رو خیلی خیلی دوست دارم و با اینکه بهم جواب منفی دادن بازم نتونستم فراموششون کنم . ازتون خواستم بهم کمک کنید که چطوری با این مسئله زندگیمو ادامه بدم . ایا باید ایشون رو فراموش کنم که فک نکنم بتونم یا باید صبر کنم و در آینده دوباره حسمو بهشون بگم لطفا کمکم کنید . مرسی از سایت خوبتون

سلام وقت شما بخیر دختری هستم 32 ساله… دو سال و دو ماه پیش با پسری آشنا شدم که از نظر من گزینه ی مناسبی برای ازدواج با هم بودیم. پس از اینکه شناخت ازش کسب کردم بهش علاقمند شدم ولی از اول به من گفت که سالیان سال قبل عاشق دختر یکی از فامیلهاشون بوده که ازدواج کرده و هیچوقت عاشق من نمیشه… زمان پیش رفت تا خانواده هامون مطلع شدند و الان در شرف خواستگاری هستیم. من واقعا عاشقانه دوستش دارم و دلم می خواد زندگی خوبی را با هم بسازیم اما هر وقت که دعوامون میشه و جر و بحث می کنیم به من میگه تو عاشق نیستی، من قبلا که عاشق بودم اگر عشقم می گفت بمیر من میمردم ولی تو اینطوری نیستی… با گفتن این حرفهاش حالم خراب میشه و احساس میکنم با گذشت دو سال هنوز، دلش جای دیگه ای هست و منو دوست نداره این روزها که در شرف خواستگاری هستیم و باید بهترین روزهای زندگیم باشه واقعا روزهای بدی رو می گذرونم شبها تا صبح گریه می کنم و حال روحیم واقعا خراب شده چندین بار تصمیم گرفته ام که همه چی رو تموم کنم حس میکنم نسبت به من احساسی نداره و واقعا سرده و موندن یا رفتن من براش ارزشی نداره خواهش میکنم راهنماییم کنید متشکرم از شما

سلام دوست گرامی همانطور که اشاره کردید، پرونده گذشته برای طرف مقابل شما همچنان باز است. بهترین تصمیم این است که قبل از برگزاری مراسم و عقد، به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید. او باید بتواند از گذشته عبور کند تا زندگی مناسبی را برای شما بسازد. شما نیز به او بگویید که وقتی در مورد گذشته صحبت می‌کند، شما حال بدی پیدا می‌کنید. آموختن مهارت‌ ارتباط موثر می‌تواند برای شما بسیار کمک‌کننده باشد.

سلام ببخشید مزاحم شدم.من شونزده سالمه حدودا اسفند پارسال بود که به دختری ک همشهریمه علاقمند شدم و توی فضای مجازی ایشون رو دنبال میکردم .حدود شش ماه به ایشون علاقمند بودم و بالاخره توی مرداد ماه علاقمو بهشون گفتم و متاسفانه ایشون نه گفتن .بعد از این اتفاق هم متاسفانه علاقه من به ایشون کمتر نشد و تو این مدت حالم خیلی بد بود واقعا هرکاری هم میکنم نمیتونم ایشون رو فراموش کنم .خواستم ازتون کمک بگیرم که چیکار کنم آیا فراموش کنم یا صبرکنم یا هرچیز دیگه ایی ….مرسی

سلام و خسته نباشید من عاشق پسری شدم که دوست خانوادگی ما و از من ی سال بزرگتره من بهش گفم دوسش دار و ازش پرسیدم که حسی بهم داره و گفت من همه رو دوس دارم ما قبلا رفیق بودیم اما اون جدیدا باهام سرد شده و بهم محل نمیزاره میشه بگید چطوری میتونم اون رو ب خودم علاقه مند کنم

سلام دوست گرامی جذب عشق مسیر تخصصی دارد. به این نحو که شما اولین اشتباه را مرتکب شدید و به صورت مستقیم علاقه خود را بیان کردید. علت سردی او نیز همین مساله است. بهتر است با کمک دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» این مسیر را به شکل درستی پیش ببرید.

سلام خسته نباشید من ۱۲ سال دارم و میدونم که خیلی برای این حرف ها زوده اما من احساس میکنم پسر عموم که ۵ ماه از من کوچک تره من رو دوست داره چون خیلی مواظب من هستش من سالی دو سه بار به شهرستان میرم و اون هم تو شهرستان زندگی میکنه وقتی رفته بودیم شهرستان موقع برگشت از من پرسید که چیزی رو جا گذاشتم یا نه و من گفتم که نه اما اون باز هم رفت گشت تا ببینه واقعا چیزی جا نمونده حتی یه بار دیگه که رفته بودیم شهرستان وقتی من داشتم با گوشی فیلم نگاه میکردم به بهانه فیلم نشست بغل دستم و به صفحه گوشی نگاه کرد اما تنها چیزی که حواسش بهش نبود گوشی بود من غرق تماشای فیلم بودم که احساس کردم سرش به شونم نزدیک شد اما من کس دیگه ای رو دوست داشتم پس با بهانه آب خوردن ازش فاصله گرفتم میشه بگید چیکار کنم که متوجه بشه یه نفر دیگه رو دوست دارم و نمیتونم با اون باشم

سلام دوست گرامی می‌توانید روی رفتارخودتان کنترل داشته باشید و زمانی که به شما نزدیک می‌شود از او فاصله بگیرید. البته همانطور که اشاره کردید در سن شما این مسائل بسیار زود است.

سلام من درگیر کسی شدم که حتی بهم اهمیت نمیده اصلا با یه نفر دیگست نمیدونه که من دوستش دارم ولی اصلا معلومه از رفتاراش احساسی به من نداره فراموش کردنش خیلی سخته باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی قطعا فراموش کردن فردی که شما دوستش دارید کار سختی است. اگر به این تصمیم رسیدید که باید ایشان را فراموش کنید، از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید. پیش از آن شما می‌توانید قطب نمای «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» را مطالعه کنید.

سلام، من 12ساله عاشق ی دختری شدم، داستانی ک من تو این دوازده سال گذروندم و هنوز باهاش درگیرم شاید تو قصه ها بشه نمونش رو دید، من به این دختر خلاصه رفتم احساسمو گفتم ولی ن حضوری، چون مشکلاتی پیش اومد ک مجبور شدم از طریق مجازی این کارو بکنم، اون دختر هم جواب رد داد و گف اولش ک نمیتونم به هرکسی اعتماد کنم، طبیعیه چون شناختی از من نداره، و بیشتر پیگیر شدم و گفت ک نمیخاد وارد رابطه احساسی بشه کلا، و اصن برای اینک منو ا سر خودش وا کنه گفت که با کسی در ارتباطه… ولی من پیگیری کردم و متوجه شدم که با کسی در ارتباط نیس ولی ی رابطه ناموفق داشته و هنوز دلش پیش طرفه… من الان تو این شرایط چیکار باید بکنم؟؟ فراموش کردنش امکان پذیر نیس، 12سال داستانای عجیب داشتم من سر این عشق، خلاصه ی راهنمایی و کمکی بکنید تو این راه منو ممنون میشم ازتون🙏

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. مدت زمان زیادی را صرف این دوست داشتن کردید و با رفتاری که از طرف مقابل دیدید، ناامید شده‌اید. چون طبق پیگیری‌ای که کردید، پرونده گذشته طرف مقابل‌تان هنوز باز است. در این مسیر شما نیاز به همراهی یک مشاور دارید و می‌توانید در دوره«زندگی پیرزومندانه پس از جدایی» شرکت کنید. در این دوره شما می‌آموزید که چگونه با سوگ از دست دادن رابطه کنار بیایید و مجدداً بتوانید برای زندگی آینده خودتان به صورت صحیح برنامه‌ریزی کنید.

سلام دیروز یه راهنمایی برا مشکلم خواستم نظرم رو نگذاشتید دوباره می نویسم تو رو خدا کمکم کنید دوسش دارم نمی دونم چطور به هش ثابت کنم : سلام،قسمت اول :من پسری سی و دو ساله ام. پنج ساله تو کارگاه با دختری همکارهستم ایشون از یک پا مشکل حرکتی دارند من اوایل شرایط ازدواج نداشتم و به هیچ دختری از دید مشتری نگاه نمی کردم تا اینکه یک سال پیش متوجه شدم این دختر خواستگاری داشته که کنسل شده .من به ایشون فکر می کردم اما چون از نظر مادی من مشکل داشتم نگفتم تا اینکه دوستانم و دوستانش متوجه حس من به وی شدند و انگیزه مرا بیشتر کردند من رفته رفته خاطر خواهش شدم و بالاخره یکماه پیش ازش درخواست اشنایی کردم قسمت دوم :دختره گفت قصد ازدواج ندارد این حرف مرا خیلی شوکه کرد .چند روز بعد دوباره درخواست کردم گفت اصلا قصد ازدواج ندادم قسمت سوم:من انگیزه نداشتم تصمیم گرفتم کارم و ترک کنم اون روز بهم گفت تو جای برادر منی من تو دلم اتش می گرفتم چند روز بعد دوباره سر کار خواستنم منم مشکل مادی داشتم برگشتم اما اینبار همه فکر و ذکرم دختره بود روز عاشورای ۹۹ بالاخره نتونستم و رفتم محلشون اونجا منو دید اما نتونستم نزدیک بشم برگشتم روز بعد توجهی بهم نکرد انگار اونروز منو ندیده!دیگه بخشی که من کار می کروم نمی اومد و من بی انکه او را ببینم به خانه برمی گشتم واقعا عاشقش بودم ولی این یک عشق یک طرفه بود!؟دیگه عقلم به جایی نمی رسید تا اینکه سایت شما رو دیدم و این ماجرا رو شرح دادم .لطفا کمکم کنید شماره همراهش رو ندارم دوستاش هم نمیدن فقط خونشو بلدم ماجرا رو به خانوادم گفتم ،گفتن اگه راضیش کنی حاضریم بریم خواستگاری (به این امید که اون راضی بشو نیست و تا اون موقع یکی دیگه رو برام پیدا کنن)لطفا راهنماییم کنید من هوس باز نیستم من عاشقم

.

سلام دوست گرامی آیا در حال حاضر شرایط ازدواج برای شما فراهم شده است؟ آیا ایشان دلیل اصلی عدم موافقت خودشان را گفتند؟ طرف مقابل شما تجربه بهم خوردن خواستگاری را داشتند و این مساله ممکن است روی اعتماد ایشان اثرگذار بوده باشد. بنابراین بهتر است تصمیم قاطعانه‌ای بگیرید و از طرف خانواده برای این مساله اقدام کنید.

سلام وقت بخیر شش ساله با پسری مجازی آشنا شدم در ابتدای آشنایی هر دو مون از عدم موفقیت عاطفی در گذشته دردودل کردیم .. توافق باهم بودن بود ..البته ایشون تهران هستن و من شمال .. بعد دوسال اخلاقش عوض شد این رابطه پنهانی سرکاری تفریحی نبود خانواده ها مطلع بودن ولی ناگهانی منقلب شد و با کسانی رابطه گرفت که اولی بعد دو سال تمام حتی عقد موقت باهاش رفت اما بهم خورد بلافاصله بعد مدت کوتاهی با یکی دیگه جایگزین کرد که قبلا میشناختمش ولی منم همچنان مننظر دل نگران پابندش بودم هستم گاهی ماهی یکبار بهش پیام میدم .. هر دو مون مذهبی هستیم ایشون درظاهر یک مرد هیئتی نشان می دهد ذاتش خوبه ولی در مورد من بسیارتفکر میکنه ولی در انتخاب با دیگری بودنش راحت تصمیم میگیره او باطن با من خوبه اما ظاهر لجبازی و غرور یا بی محلی نشان می دهد .. او 30 سال و من31سال .. او دو بار رابطه ازدواج موقت داشت من فقط یک بار چه قبل و چه بعد ایشون من هرگز دوستی با نامحرم نداشتم و این در اصالت من نیست وگرنه شش سال دلباخته او دراینهمه فاصله نبودم .. خواش میکنم هر راهنمایی میکنین فقط نگین جدایی هیچ وقت اینهمه مومن نبودم ک بخاطر عشقش دائم در محراب و دعاهستم ..من چادری ام دختری آزاد نیستم .. لیسانس علوم اجتماعی دارم باتشکر

سلام دوست گرامی ارتباط شما طی این مدت کاملاً مجازی بوده است و اصلاً همدیگر را ندیده‌اید؟ به نظر می‌رسد روی این رابطه سرمایه‌گذاری زیادی انجام دادید و باور نمی‌کنید که ایشان قصد جدی برای ازدواج ندارند.. در کنار دعا و عبادت نیاز است تا تعقل هم باشد تا بتوانید تصمیمی درست بگیرید و در این مرحله حضور یک مشاور برای شما بسیار موثر است.

سلام من آرام حاتمی ۲۴ ساله از ارومیه هستم عاشق یه دختر شدم دختر پسر عمو مامانم. در حالیکه او ۱۶ سالشه و مامانم میگه عمرا نباید بهش پیشنهاد بدی عروسمون نباید بشه چون میونهخانواده هامون شکرابه، ولی دوستش دارم آخه

سلام دوست گرامی 8 سال تفاوت سنی دارید، ایشان در سن نوجوانی هستند، خانواده شما مخالف این وصلت هستند. در چنین شرایطی که موانع سر راه ازدواج شما زیاد است، باید تلاش کنید که ابتدا برای خودتان مشخص کنید که به چه علتی به ایشان علاقه پیدا کردید؟ در واقع معیارهای شما برای انتخاب او چیست؟ در ازدواج اگر خانواده‌ها مخالفت منطقی داشته باشند، شرایط برای زوج بسیار دشوار خواهد بود، چون خانواده همیشه حضور دارند و مطمئناً نمی‌توان فقط طرف یک نفر را گرفت. پس بهتر است تمرکز خود را روی دلایل انتخاب ایشان بگذارید و همچنین علت اختلافی که بین خانواده‌های‌تان وجود دارد را به صورت دقیق و منطقی بررسی کنید. اگر میانه خانواده‌ها بهتر شود، میزان امید برای این وصلت بهتر خواهد شد.

با عرض سلام و خسته نباشید ممنونم از سایت خوب تون که مطالب خیلی ریز و بدرد بخوری داخل سایت قرار میدید که مورد استفاده و امتحان و نتیجه بخش هستند

من تقریبا ۳ سالی میشه عاشق یک دختری شدم که تونستم تو برنامه های مجازی چند ماهی باهاش ارتباط برقرار کنم و تا جایی که تونستم کمکش کردم هر طوری که از دستم بر میاد تنهاش نذاشتم و اواخر بهشون گفتم که دوسش دارم، ولی در جواب بهم گفتن که من یکی دیگه رو دوست دارم و به تو مثل داداش خودم نگا میکنم و جز تو هم کسی ندارم که ازش کمک بخوام. الان با مدتی که گذشته هم اون ازم شناخت داره هم من، در حالی که پسری که ایشون دوست دارن اونم به این رو نمیده، می‌گفت میتونیم مثل خواهر برادر گاهی حرف بزنیم میخواستم بدونم آیا میشه این چنین رابطه و تبدیل کرد به عشق و اگه میشه چطوری ؟

ممنون از سایت خوبتون رادیو عشق

سلام دوست گرامی از بازخورد مثبت شما سپاسگزاریم.🌹

در مورد این رابطه، مسأله‌ای که روشن و واضح هست، این است که رابطه رشد می‌کند و نمی‌توان فردی که به او احساس عاطفی دارید، مدل یک خواهر دوست داشته باشید و این یک سوءاستفاده از شماست. در مورد اینکه آن پسر به طرف مقابل شما محلی نمی‌دهد، مسئولیتی گردن شما نیست و بهتر است ایثارگرایانه با این موضوع رفتار نکنید.

من آتوسام که گفتم ۴ ساله درگیر به رابطه با عشق یه طرفه هستم طرف از منم ۴ سال کوچیکتره و خودش میدونه هیج وقت عاشقم نشده و فقط عادت کرده ولی من انتخابش کردم بهشم گفتم ولی اون حرف ازدواج رو پیش نمیکشه من الان ۳۳ سالمه بدون اون نمی تونم و نمی تونم جدا شم اون همیشه ایراد ازم می گیره از همه چیزم و سر بسته میگه نمیخوامت ولی باز هم هست من فکر میکنم عادت کرده نظر شما چیه فقط نگید جدا شو چون به حرفه سخته ۴ سال با یکی باشی کمک کنید من زشت نیستم ولی مرتبا ایراد می گیره ازم توهین میکنه بعد بعضی وقتها میگه الکی گفتم

سلام دوست گرامی بله کنار گذاشتن این رابطه در حرف آسان است، اما در عمل بستگی به توانایی و پذیرش منطقی شما دارد. تحقیر، توهین و ایرادگیری ایشان را پذیرفته‌اید، غافل از اینکه همین مسائل شما را وابسته‌تر کرده و دائماً عزت نفس‌تان خورد می‌شود. به چه دلیل به این سطح از رابطه رضایت دادید؟ شما در تله افتادید و نیاز دارید تا از این تله رها شوید.برای مطالعه بیشتر به مقاله«طرحواره دمانی، کدام طرحواره در من برجسته‌تر است؟»مراجعه کنید. همچنین نظر ما این است که شما نیاز دارید ابتدا عزت نفس خودتان را بازسازی کنید تا با منطق بهتری به این رابطه سرشار از فاکتورهای خطر، فکر کنید.

سلام من چهار پنج سالی است عاشق دختر خاله ام شدم ما از بچگی با هم بودیم البته اون از من دو سال بزرگتره ولی من اصلا با این قضیه مشکلی ندارم و خیلی هم دربارش فکر کردم یک بار هم یه جورایی بهش به طور غیر مستقیم گفتم دوسش دارم البته یک بارم با پیامک ولی اون علاقه ای به اون صورت نشون نداد و گفت هنوز زوده و… که فک کنم تنها مشکلش با من سر همون سن وساله ولی در حد پسر خاله دختر خاله ای خیلی همو دوست داریم اگه میشه راهنمایی کنید چند سالیه شب و روز بهش فکر میکنم میگم زود برم سر کار که بتونم بهش برسم استرس کنکورم دارم به همین خاطر ممنون از رادیو عشق💙

سلام دوست گرامی سن شما باید حدود 17 یا 18 سال باشد. اشاره کردید 4 یا 5 سال است که عاشق ایشان شده‌اید. یعنی از سن 12 سالگی. این سن اوج شروع دوره بلوغ و آغاز هیجان‌های زیادی است که باعث می‌شود احساساتی را تجربه کنید که خارج از کنترل شماست. اشاره کردید 2 سال بزرگتر هستند، یعنی مقداری بلوغ عاطفی ایشان زودتر از شما شکل گرفته است و به همین دلیل می‌دانند سن شما و خودش برای رابطه عاطفی مناسب نیست. بهتر است برای جذب ایشان، اهداف مشخصی در زندگی فردی خودتان داشته باشید و انسان پرقدرتی برای ایشان به نظر برسید. مثلاً کنکور با رتبه مناسب، شغل خوب و.. می‌تواند ایشان را ترغیب به ازدواج با شما بکند. سعی کنید در حال حاضر روی مساله درس تمرکز کنید تا نتیجه آن، او را به سمت شما بکشاند.

سلام من عاشق پسر عمم شدم که اونم عاشق اون یکی دختر عمم شده. و گفته که دختر عمم بهش جواب رد داده. من اهل دوستی نیستم اما بهش ابراز علاقه کردم و اون هیچی نگفت یعنی گفت دوستم داره ولی عاشقم نیست ولی من خیلی عاشقشم و نمیخوام از دستش بدم و اون خیلی ناامیده… وقتی درباره عشقم پیشش میگم مدام حرفو عوض میکنه که حرفی نزنه. ولی اخلاقش خوب بود آخرین بار ناراحتش کردم از خودم ولی پشیمون شدم و باز بهش پیام دادم چون خیلی دلتنگش شدم ولی مث اول نیست و از کلی پیام یدونه جواب میده و من خیلی ناراحتم چیکار کنم دوست ندارم از دستش بدم میخام اونم عاشقم بشه آیا راهی هست؟ راهی هست که کاری کنم از فکر اون عشق بیرون بیاد و عاشقم بشه؟

سلام دوست گرامی ابراز علاقه شما به ایشان در صورتی که می‌دانستید دلبسته فرد دیگری هست، اقدام درستی نبوده و تا زمانی که ایشان به فرد دیگری فکر می‌کند نمی‌تواند همراه مناسبی برای شما باشد. همانطور که شما هم تا وقتی که در فکر او هستید نمی‌توانید به شخص دیگری فکر کنید. ابراز علاقه خود را قطع کنید و سعی کنید عزت نفس خودتان را بالا ببرید تا ایشان خودش برای بودن کنار شما فکر کند.

سلام من مردی 33 ساله چند روز پیش خواستگاری دختری رفتم که 36 سالش بود که هم از لحاظ تحصیلات و مالی از من بالاتر بود در برخورد اول خیلی از او خوشم اومد و عاشق او شدم و طبق سوالاتی که از هم می پرسیدیم وجه مشترک زیادی داشتیم ولی احساس میکنم زیاد مورد پسند او نبودم ، هنوز هم جواب قطعی از خانواده او نگرفتم ممنون میشوم راهنمائیم کنید .

سلام دوست گرامی تا وقتی که ایشان جواب قطعی ندادند این قضاوت‌های ذهنی شماست که شما را پیش می‌برد و نیاز دارید تا بتوانید ابتدا جواب قطعی را دریافت کنید. اما نکته جالب توجه این است که آیا درباره سن ایشان مشکلی ندارید؟ اینکه او از شما از هر نظر بالاتر است سوال است که به چه دلیل شما به او گرایش پیدا کردید؟

سلام من ۳۲سال سن دارم و همسرم ۵سال از من بزرگتر هست و ایشون قبل از من یک دوره نامزدی نا موفق داشتن که گویا همه چیز خوب بوده و بخاطر یک دروغ یا مشروب خوردن طرف مقابل بهم خورده و بعد از یکسال با کلی دو دلی با من ازدواج کرده و الان حدود یکسال از رابطه ما گذشته و حتی یکبار هم به من نگفته دوست دارم و خیلی سرد هست حتی جدیدا تو‌گوشیش دیدم که هنوز عکسش رو هم نگه داشته و من خیلی افسرده و‌ناراحت هستم از اینکه با ینفر زندگی میکنم که دوسم نداره و خوشحالی وناراحتیم اصلا براش مهم نیست و خیلی رفتارای بد دیگه حتی تو رابطه زناشویی پس خواهش میکنم به من کمک کنید ممنون از شما

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما پرونده گذشته را همچنان نبسته است و نیاز دارد تا بتواند ابتدا آن رابطه را تمام کند و سپس به رابطه با شما رسیدگی کند. باید از خودتان بپرسید دلیل اصرارتان برای اینکه با او زندگی و ازدواج کردید چه بوده است؟ آیا تابحال برای حل این مساله به مشاور زوج درمانگر مراجعه کردید؟ توصیه می‌کنیم قبل از هرگونه تصمیم به مشاور زوج‌درمانگر مراجعه کنید.

سلام وقتتون بخیر من با یکی از هکلاسیام در ارتباط بودم و رفتم ابراز احساس کردم ولی ایشون به من گفتن علاقه ای به من ندارن و مشکل از خودشه که نمیتونه دوباره اشتباه کنه چون قبلا هم یه رابطه داشته که ناموفق بوده میخوام بدونم چطور میتونم نظرش رو عوض کنم یا حداقل کاری کنم کمی به من علاقه پیدا کنه

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما به علت شکست عاطفی که داشتند، اعتماد دوباره و صمیمیت را غیرممکن تصور می‌کنند. وقتی افراد پرونده رابطه عاطفی گذشته را هنوز نبسته باشند، به سختی می‌توانند مجدداً به کسی اعتماد کنند. مسئولیت اینکه او گذشته خود را فراموش کند و یا دوباره اعتماد کند، با شما نیست، چون خودش باید این مسیر را طی کند. اما می‌توانید براساس محیط مشترکی که باهم دارید یعنی همکلاس بودن، سر صحبت را با او مجددا باز کنید. اما قبل از هر اقدامی، لازم است تا برای خودتان یک بازه زمانی مشخص کنید، مثلاً بگویید من تا 3 ماه آینده تلاش خودم را برای این رابطه انجام می‌دهم. این کار باعث می‌شود که بیش از اندازه برای کسی که به شما علاقه ندارد، زمان صرف نکنید و در عین حال تلاش خود را انجام دهید. برای دریافت مشاوره نیز می‌توانید از رادیو عشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.

با عرض ادب سلام . راستی پارسال بد جور عاشق یه دختری بودم که همه کار و شغلم اون بود. وقتی میرفتم دیدنش همیشه حاضر بود .میدونستم از من خوشش میاد اما یهویی فهمیدم دل به یه پسر داده که ازش خیلی بدم میومد. منم زد به سرم و رفتم با وجود اینکه رفتم اما واقعأ داغون شدم. اما بعداز یه سال تمام دوباره خواهانش شدم. سراغشو از دوستانم گرفتم گفتن همش تو خونه ست . اما یه سوال : امکان داره دوباره ازمن خوشش بیاد ؟ لطفاً نگین بیخیالش چون تو خیالم نیست ! تو قلبم , روحم و حتی تمام وجودمه …..

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را اشاره نکردید. یعنی شما باهم در رابطه‌ای نبودید و تصور می‌کردید که او از شما خوشش می‌آمده. بعد از این هم ایشان با یک فرد دیگر آشنا شده است، این دو مسأله باهم تداخل و تضاد دارند. بعد از یکسال مشخص نیست که ایشان هنوز هم به شما فکر می‌کنند یا خیر؟ می‌توانید در صورتی که ایشان در رابطه دیگری نیستند، شانس خودتان را امتحان کنید و به صورت مستقیم علاقه خودتان را مطرح کنید.

سلام من عاشق یه نفر شدم خیلی دوستش دارم و اصلا منو نمی شناسه حتی یه بار که دیدمش جلوش گریه کردم خیلی دوستش دارم و خیلی هم کم می بینمش آخرین باری که دیدمش یک ماه پیش بوده طوری شدم که با شنیدن یه آهنگ غمگین گریه میکنم و خیلی خسته شدم لطفا یه راه حل خوب بهم بگین ممنون میشم و اینکه من اون رو تو دلم نمیکُشم=)

سلام دوست گرامی سن خودتان را اشاره‌ای نکردید. ابتدا علت‌ جذابیت ایشان را برای خودتان توصیف کنید که به چه دلیلی تا این حد ایشان خوشتان آمده است. سپس باید مسیری را پیدا کنید تا بتوانید به ایشان نزدیک شوید و صحبت مشترکی داشته باشید. البته جزییاتی در مورد این علاقه و اینکه چطور با ایشان آشنا شدید نگفتید، به همین راهنمایی ما نیز به صورت کاملاً کلی است. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره جذب عشق می‌توانید«قط‌ب‌نمای جذب عشق تا ازدواج» را مطالعه کنید و از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۱ سالمه از ۱۷ سالگی عاشق دختری شدم که تا الان یعنی ۴ ساله بهش نرسیدم خیلی تلاش کردم یک دوره سه ساله سیگاری شدم الان ۶ ماه ترک کردم کلا داغون شدم مشکل عصبی پیدا کردم الان هم به این امید زندگی میکنم که بهش برسم از خیلی از راه ها خواستم بهش نزدیک شم اما نشد از طریق چند تا دوستش ولی بازم نشد توروخدا کمکم کنید واسه هیچ دختری سربلند نکردم تا حالا جونیمو تا الان واسش تباه کردم کمکم کنید

سلام دوست گرامی زمانی که شما عاشق شدید سن کمی داشتید و سن نوجوانی زمان مناسبی برای انتخاب همسر نیست. دلایل اینکه به او نرسیدید را اشاره نکردید که بدانیم چه موانعی سر راه شماست. اما سیگاری شدن شما به این دلیل بود که ناکام شدید و نتوانستید به خواسته خود برسید، این مساله تقصیر طرف‌مقابل نیست. برای دریافت مشاوره و بررس جزییات بیشتر رابطه لطفا از رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام.من ۲۰سالمه و از کلاس سوم راهنمایی عاشق پسرِپسرعموی بابام هستم!یکی دوبارم بهش پیام دادم که سر صحبت رو باز بکنم باهاش ولی حتی جوابم رو نداد.همش احساس میکنم از من متنفره .خسته شدم از انتظار..حتی وسط خوشبختی هم یادش میوفتم حتی موقه خاستگاریامم اگر قبولم باشه یادش میوفتم..از یادم نمیره با اینکه سال به سالم نمیبینمش!چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی مدت زمان زیادی است که درگیر این دوست داشتن شدید و گویا همه زندگی‌تان وابسته به این احساس شده است. ابتدا روی جذابیت‌های خودتان تمرکز کنید تا بتوانید حس خوبی به خودتان داشته باشید. اینکه دائما حس کنید که کسی که جواب شما را نداده است، یعنی از شما متنفر است، حس خوبی به شما نمی‌دهد. سپس برای نزدیک شدن به ایشان بهتر است که شیوه صحیح جذب عشق را آموزش ببینید. ما در رادیوعشق این آموزش را در اختیار شما قرار می‌دهیم.

سلام من ۱۸ سال دارم دو سالی هست من عاشق یه دختری شدم که واقعا بدون تردید میتونم بگم که حس قوی و برگشت ناپذیری که تا حالا رو کسی نداشتم اما افسوس که هیچ ذره ای به من علاقه نشون نداد و هر کاری که میتونستم تو این مدت کردم اوایلی که عاشقش شدم دیدم که با کس دیگه ای رابطه داره اما من میگفتم که من تو رو بیشتر از اون پسره دوست دارم ولی هیچ فایده ای نداشت با خودم تصمیم گرفتم صبر کنم تا خودش بفهمه که اون پسره عاشق واقعی نیس و کارشون به کات بکشه که همین طورم شد این مدت ۸ ماهی کشید و من تو اون دوره ذره علاقم کم نشده بود بهش که دوباره نزدیکش شدم و ابراز علاقه کردم و هر کاری که میتونستم در روز تولد و هر مناسبتی که بود کردم و میخواستم بدونه که هیچ کسی تو این دنیا اونو قدر من دوس نداره و اوایل بهتر نتیجه داد و با من نسبت به قبل مهربون شد و کادویی که براش خریده بودم رو ازم گرفت و شمارش رو که تو این یک سال نتونسته بودم بگیرم گرفتم اما بعد از اون به یکباره سرد شد و تلفن من رو مسدود میکرد و هر چه میگفتم چرا این کارو کردی میگفت شمارت تو گوشیم سیو نیس به خاطر همون رد تماس زدم ولی این حرفش ناراحتم میکرد که اون حتی سیو کردن شمارم رو عار میدونس گذشت و گفتم که میخوامش ولی اون گفت عاشق کس دیگه ای هست و گفت غیر اون نمیتونه با کس دیگه ای باشه منم تو کتم نمیرفت چون صبر کرده بودم رابطه قبلی تموم شه و خیال میکردم که بعد اون پسره به من فکر کنه نه پسر دیگه ای اما اونطور نشد و خیلی نا امید شدم اما نسبت به عشق واقعیم هیچ شکی نداشتم ولی به من گفته بود که درکش کنم و تنهاش بزارم و هی پیام ندم بهشو این حرفا و به دوست نزدیکمم گفته بود اگه من قسمت اون باشم سرنوشت هم اون میشه اون میگفت من میدونم سعید(یعنی من)با هیچ کس دیگه ای غیر من دوست نمیشه ولی منم خودم عاشقم.بعد این حرفا و فشار اطرافیان که میگفتن دیگه بیخیالش شو من مجبورا یه مدت دور شدم و کمتر دوروبرش رفتم اما دائما در حال غصه خوردن بودم که روزگار گذشت که شنیدم با کسی دوست شده که از لحاظ مالی هم خیلی از من سر تر بود اما خودم میدیدم که اون پسره اصلا علاقه واقعی نسبت بهش نداره و خیلی راحت بدستش آورده و از دست دادنش اصلا براش فرقی نداره الان یه مدت هست که با اون پسر هم به مشکل خورده تقریبا کات هستن و من هم بعد این مدت نمیدونم چیکار کنم از یه طرف فکرش از سرم نمیره از یه طرفم هیچ‌علاقه ای نداره لطفا کمکم کنید🙏🙏

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من پسری ۱۷ساله و مذهبی هستم چند وقته که دختر عموم با رفتار هایی که نشون داده من رو متوجه کرده که حسی نسبت به من داده من هم متوجه شدم و شماره اش رو گرفتم و باهم در ارتباط هستیم اون از من ۱سال بزرگتر هست ولی چون نیمه اول سال متولد شده الان پشت کنکوری هست من هر چه قدر ازش میپرسم که تو حسی به من داری میگه نه اما رفتار و گفتارش این رو نشون نمیده چون دختری هست که اصلا با پسر ها صحبت نمیکنه به جز فامیل که اونم فقط سلام و علیک هست،من بهش گفتم که به اون علاقه دارم اما اون انکار میکنه که حسی نسبت به من داره لطفا سریع پاسخ بدید من از این برزخ خارج بشم

سلام دوست گرامی اشاره نکردید چه رفتارهایی در ایشان بوده است که احساس کردید او به شما توجه و علاقه دارد؟ کنکور داشتن ایشان و اولویت‌های دیگر می‌تواند علت این باشد که نخواهد این علاقه را بپذیرد. اما نکته مهم اینجاست که سن شما برای ابراز علاقه و بودن در یک رابطه سن مناسبی نیست. سن نوجوانی اوج هیجان داشتن است که ممکن است شما هر رفتاری را در او به نشانه علاقه بدانید. بنابراین تا زمانی که به وضعیت باثباتی نرسیدید و دستاورد محکمی نداشتید، ابراز علاقه خود را دیگر مطرح نکنید.

سلام من عاشق دخترخالم شدم اون هرچیزی ک میخواد بهش میخرم بهشم گفتم ک من عاشقتم ولی میگه چون تو پسرخالمی خجالت میکشم ازت منم هرچه قد میگم خجالت نداره ک من به همه میگم تورو میخوام اگ تو اوکیو بدی دوسم داره مطمئنم چون خودش گفته ولی هرکاری میکنم میگه ن میشه کمکم کنید؟

سلام دوست گرامی اشاره‌ای به سن خودتان و طرف مقابل نکردید. دلیل جواب نه ایشان اگر فقط خجالت کشیدن است، بهتر است با یک بزرگتر صحبت کنید و به صورت جدی و با اطلاع خانواده این ارتباط را شکل دهید. اما اگر مخالفت ایشان دلیل دیگری دارد، باید آن موانع را از سر راه بردارید.

من درگیر عشقی یکطرفه شدم باید چیکارکنم اون خودش قبلا عاشق شده واسه همین نسبت به همه چیز بدبین شده امیدوار باشم یاخیر

سلام دوست گرامی جزئیاتی از این علاقه یکطرفه نگفتید. به صورت کلی وقتی شما یکطرفه برای فردی و رابطه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کنید، یعنی پذیرفته‌اید که ممکن است او هیچوقت به اندازه شما عاشق نباشد و مایل به برقراری رابطه نباشد. اشاره کردید که ایشان به دلیل شکست احتمالی قبلی، بی اعتماد است. به این نکته توجه داشته باشید که شما پرستار عاطفی او نیستید که حالش را خوب کنید و به زور اعتماد تخریب شده او را اصلاح کنید؛ ایشان باید خودش هم مایل باشد که نیاز دارد بالاخره به شخصی اعتماد کند و رابطه خوبی را تجربه کند.

سلام من عاشق شدم عاشق ی پسر ۱۷ ساله خیلی دوستش دارم ولی اصلا منو نمی شناسه ولی خب من خیلی دوستش دارم نمیدونم بهش بگم نگم:(

سلام دوست گرامی بهتر است به صورت مستقیم این علاقه را بروز ندهید. سن او هم کم است و در اوج سن نوجوانی است و ممکن است واکنش مناسبی نشان ندهد. برای آموختن مسیر صحیح جذب عشق «قطب نمای جذب عشق تا ازدواج» را مطالعه کنید.

سلام.میخواستم ک ازتون نظر بخوام و کمکم کنید..یه ماه دیگه تولد دوست پسرمه ولی تورابطمون خیلی فاصله افتاده…میخوام براش هدیه بخرم ولی نمیدونم چی بخرم ک دوس داشته باشه ..دلم میخواد بهترین هدیه ای باشه ک گرفته ..تصمیم داشتم ازش بپرسم واس تولدش چیزی ک لازم داره رو بخرم ولی دوستام میگن خودم یچیزی بخرم و سوپرایزش کنم..بنظرتون چی بخرم ک خوشحال بشه..اگه تجربه داشتین وهدیه دادین یا گرفتین ک دوس داشتین لطفا ب منم بگین😢

من ۱۷سالمه عاشق یک دختری شدم که همسن خودمه ولی چن روز کوچیک تره یه نسبت فامیلی ریز ام داریم ما توی۲شهر مختلف زندگی میکنیم تو اینستا باهم حرف میزدیم طی یه داستانی من عاشقش شدم و مدتی گذشت و ابراز علاقه کردم گفت شرمنده من یکیو دارم که همه دنیامه . ولی چت کردنمون سرجاش بود بعداز این اتفاق گفتم حالا که این عاشق یکی دیگس بهتره یکم فاصله بگیرم ازش الان فقط استوری همدیگرو میبینیم و بس چیکار کنم ک اونم عاشقم شه آیا امیدی هس؟

سلام دوست گرامی چون طرف‌مقابل به صورت مستقیم گفته است که شخص دیگری را دوست دارد، بهتر است که روی این رابطه و گفتن احساسات‌تان سرمایه‌گذاری زیادی انجام ندهید.

سلام من یه دختر ٢٩ساله هستم که با یه اقای ٣٩ساله که شهر دیگه هستن دورادور اشناییت داشتیم و من رو به ایشون برای ازدواج پیشنهاد داده بودن ولی خب بنابر مشغله کاری ایشون پیشقدم نشده بودن بعداز گذشت یکسال از اون پیشنهاد یک ماهی میشه که باایشون خودم ارتباط گرفتم و کم و بیش باهم حرف میزدیم ایشون بسیار رسمی ارتباط برقرارمیکنن و دلیلشون حفظ احترام من هست از قبل هم در پیام هاشون گفته بودن که صلاح به اینه که چون میدونن وابسته میشن بهتره اول حضوری همو ببینیم بعدا بیشتر ارتباط برقرار بشه تا یک روز که باهم مکالمه تصویری داشتیم ایشون خیلی صمیمی تر شدن و گارد رسمی بودنشون شکست ولی از بعد اون روز یکم گویا جلوی خودشون رو گرفتن که در حد ریپلای اینستا واکنش میدادن ،من از ایشون خوشم میاد و دوسدارم بیشتر ارتباط داشته باشم و هرروز باهاشون صحبت کنم که پررنگ بشم براشون ولی یک هفته ای میشه که سعی کردم یکم مراعات کنم زیاد تو فضای مجازی نباشم تا ببینم ایشون خودشون عکس العملی نشون میدن یا خیر که خب فعلا خبری نیست حالا بنا بر اینکه قرار بوده کمی از مشاغل کاریشون که کم شد بیان و ببینیم همو بنظر شما کار من درسته که خیلی دیگه پاپیچ ایشون نشم تااونموقع و هی پیام ندم بهشون؟ازطرفی هم خب انقدر همیشه ادم هایی سر راهم قرار گرفتن که سرقولشون نموندن میگم نشه اینطوری که هرکه از دیده برفت از دل برود و یادشون بره قول دادن میان خواستم نظر شمارو هم بدونم که چه کاری تو این موقعیت صلاحه باتوجه به اینکه ایشون ادم احساساتی پر مشغله و محتاط وخب اشناهستن نمیخان خیلی بیگدار به اب بزنن تاهمو ندیدیم لطفا رفتار درست در این موقعیت رو بمن بگید ممنونم🙏🏻

سلام دوست گرامی اشنایی دور یعنی از طریق اینستاگرام اشنا شدید؟ پیشقدم شدن شما برای رابطه تا وقتی ایشان قرار ملاقات جدی ای برقرار نمی کند، صحیح نیست. بله نباید پاپیچ ایشان بشوید، چراکه او موضع خود را بیان کرده است و گفته تا وقتی ملاقات حضوری نشود، رابطه برایش جدی نیست، پس زمان خود را هدر ندهید. بهتر است برای مسیر درست جذب عشق ایشان از مشاوره رادیو عشق ، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من ۳۰سالمه و عاشق دختری شدم ک کمی از لحاظ مالی نسبت ب خانواده من برتری دارن قبلا رودر رو از ایشون خواستگاری کردم و اون هم قبول کرد و بسیار از درخواستم خوشحال بود اما بعد از مدتی گفت تو پسر خوبی هستی همه چیت خوبه ولی من تاحدودی مسائل مالی هم برام مهمه من کارگر هستم و تو شرکت کارمیکنم و حقوقم درحد ۳تومنه میشه راهنمایی کنید چکار باید کنم ک بهش برسم

سلام دوست گرامی یکی از فاکتورهای مهم در مشاوره پیش از ازدواج بررسی وضعیت مالی و اجتماعی طرفین است. زمانی که در این مساله تفاوت وجود داشته باشد، باید انگیزه دوطرف از ازدواج با شخصی که از لحاظ مالی برتری دارد، بررسی شود. برای بررسی بیشتر رابطه خود با مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من دختری هستم ۲۰ساله..۵ساله با پسری حرف میزدیم(فقط با چت)یعنی اصلا نمیتونستم با پسری تلفنی حرف بزنم یا بهتر بگم صدای پسر میشنوم کلا لال میشم..خلاصه اوایل اشناییمون یه حسایی بهش داشتم ولی بهم گفت خواهر و منم سعی کردم بیخیالش بشم چون هنوز خیلی وابستش نبودم ولی نزدیک سه سالی هست ک خیلی بهش وابسته شدم خیلی دوسش دارم ..منی ک پسر دوقدمیم میدیدم پاهام میلرزید باهاش رفتم بیردن و کنارش بیخیال عالم بودم و برام مهم نبود ک کسی ببینتمون خلاصه خیلی بهم خوش گذشت و کلی حرف زد و منم فقط نگاش میکردم و میخندیدم حتی بخاطرش دلمو ب دریا زدم و برای اولین بار باهاش تلفنی حرف زدم ..ولی تازگیا باهام سرد بود، پروفشم عاشقانه گذاشته بود ازش پرسیدم ک با کسی دوست شدی گفت اره . منم ک وانمود کردم برام مهم نیست ولی.دنیا رو سرم خراب شد ولی بعدش شک کردم چون هرچی میشد بهم میگفت حتی راجب دوس دختر قبلیشم بهم میگفت من تو دلم طوفان میشد وفقط با شکلک خنده جوابشو میدادم حتی ب پروفشم شک کردم چون حتی واس بیو گرافیه تلش هم از من متن میخواست و پروفی ک گذاشته بود قبلا هم واس لجبازی گذاشته بود.. وقتی دلیل سرد بودنشو پرسیدم گفت سردم چون فک میکنم داری وابستم میشی،نمیدونست ک من سالهاست وابستش شدم..خلاصه اول انکار کردم ک بد برداشت کرده ولی بعدگفتم حالا ک خودش حرفشو اورده منم دلمو ب دریا بزنم و همچیو بهش گفتم ولی اون جوابی نداد..بعد دوهفته اشتباهی بهش زنگیدم و بعد بهش پیام دادم ک سوتفاهم نشه اونم جوابمو داد و باهم احوالپرسی کردیم و مامانم دیده بودش ک اومده محلمون دور زده واینو هم بهش گفتم خلاصه میخندیدواصن بروم نیاورد حرفامو منم حرفمونو زیاد طولش ندادم و خدافظی کردم روز بعد دیدم پروفشو برداشت خوشحال شدم ولی بازدوباره همونو گذاشت..من فک میکنم ک اینجوری میزاره ک من بیخیالش بشم ولی من میخوام باهاش بحرفم ک نظرش راجب من و حرفایی ک زدم چیه ک تکلیفم روشن شه..نمیدونم چیکار کنم ک دوباره مثل قبل باشه و اونم منو دوس داشته باشه..خیلی تو فکرشم خیلی دوسش دارم خیلی تو فکرم باهاش خیالپردازی میکنم خیلی برام سخته ک بیخیالش بشم..چیکار کنم ک بهش ثابت بشه چقد دوسش دارم..لطفا راهنماییم کنید ببخشید ک طولانی شد..ممنون😔😔

سلام و ارادت و خسته نباشید خدمت تمامی ادمین های سایت و تمام دست اندرکاران بنده پسری هستم ۲۲ ساله و وضع مالی بدی هم ندارم و ماشین و با حقوق برجی ۷ تومن هم میگذرونم و و مهندس فنی یک شرکت تولیدی هستم و موقعیت اجتماعی متوسطی هم دارم و اهل قم هستم و تقریبا بخاطر کار هفته ای دوروز تهرانم و یه یک دختر ۱۹ ساله اهل تهران علاقه مند شدم و حدود ۳ ماه هست که باهم رابطه داریم که اول رابطه خیلی بهم توجه داشت و من احساس میکردم رابطمون دو طرفست و جفتمون به یک اندازه همدیگرو دوست داریم من با تمام سخی و مشکلات کاری اقتصادی که در جامعمون هست و همه داریم تحمل میکنیم برای این دختر کم نزاشتم و هیچوقت هم داخل رابطمون غروری نداشتم و بخاطر احساس و علاقه ای که بهش دارم هیچوقت جواب رد به هیچ چیزی ندادم و فقط یک سری از محدودیت ها براش قائل بودم و بسیار جزئی ولی با وجود این همه توجه و علاقه شدید بعد از ۳ ماه رابطه طرف مقابلم حسش خیلی کم شده و حتی دو یا سه بار هم پیشنهاد قطع رابطه داده که بشدت افسردگی و ناراحتی کشیدم و شدیدا احساس میکنم رابطمون یک طرفه شده من بهش گفتم که دوست داری چجور باشم خرابم کن از نو بساز از لحاظ چهره هم خوبم و کم و کاستی ندارم و پرورش اندام هم کارمیکنم و تو اون هم مشکلی ندارم قدمم بلنده و هیچ کم و کاستی تو خودم نمیبینم اقعا و هیچوقت هم تا حالا سعی نکردم به طرفم بگم که من اینم ، من اونم…. و بسیار خاکی و خونگرم و بدون کوچکترین منتی یا چیزی تو رابطمونم ولی واقعا فکر نمیکنم بعد از این همه این تفاسیر لیاقت من بی توجهی و سرد شدن باش و دلیلش رو نمیدونم و نمیدونم که باید چیکار کنم و بسیار ناراحت و دلسرد شدم و خیلی حواستم که روحیم خراب نشه و توزندگیم دخیل نکنم ولی نمیشه و افسرده شدم ممنونم از مطالعتون و معذرت میخوام که طولانی شد و خواهشمندم که اگه میتونید در اسرع وقت راهنماییم کنید چون واقعا کلافه شدم بسیار سپاسگذارو مچکرم خداقوت.

سلام طوریکه میگین مشخصه حسابی برای این رابطه انرژی گذاشتین ولی من فکر می‌کنم یه جاهایی زیاده‌روی کردین و اونطور که لازمه احساس قدرت‌مندی به طرف مقابل‌تون ندادید. مهم‌ترین ویژگی که در مردان برای خانم‌ها جذابه قدرتمندی و اعتمادبه‌نفسشونه. اینکه هرچیزی که طرف مقابل‌تون میگه انجام بدین یا بخواین اون به خواسته خودش شما رو از خراب کنه و از نو بسازه!، به طرف مقابل‌تون القا میکنه که شما اعتماد به نفس کافی ندارید. درسته که در رابطه دونفر باید به خواسته‌ها و سلایق هم احترام بگذارند اما نباید خودشون رو کاملا تغییر بدن. به نظرم بهتره کمتر در مقابل ایشون احساس ضعف نشون بدین و به خواسته‌های خودتون هم توجه کنید. برای بررسی دقیق‌تر پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

سلام من یک پسر هستم من عاشق یکی از دختر های فامیلم شدم ولی اون رو به روم گفته که من دوست داره ما تو صفحه هامون با هم چت می کنیم اون همیشه به من جواب سرد می ده و همش از من فرار می کنه باهم چت می کنیم زود خداحافظی می کنه سه هفته پبش باهم چت کردیم گفت بهتره این رابطه تموم شه و من چند روز افسردگی گرفتم نمی دونم چیکار کنم من دوسش دارم فقط می دونم با احساسات من بازی کرده ولی من دیونش هستم چطوری عاشقش کنم؟

سلام دوست عزیز پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی و آنلاین ارتباط بگیرید تا اول شرایط‌تون بررسی بشه و بعد بتونید راهنمایی دقیقی دریافت کنید.

سلام وقت شما بخیر من دختری هستم 30 ساله که حدود یکسال و نیم پیش با پسری مودب و با شخصیت آشنا شدم که پس از مدت کوتاهی به من پیشنهاد ازدواج داد، اما درخواست کرد که شناخت بیشتری نسبت بهم داشته باشیم، من هم قبول کردم. همان اوایل از من پرسید که تا بحال عاشق شده ام یا نه؟ من با وجود خواستگاران و شرایط خوبی که داشتم عاشق نشده بودم ولی عاشق این آقا شدم و الان جدایی از این شخص برایم بسیار سخت شده… این آقا از همان اول گفت که عاشق دختری بوده که موفق نشده با او ازدواج کند و تا آخر عمرش عاشق هیچ دختری نخواهد شد، البته دختر مورد نظر ازدواج شده و هیچ رابطه ای وجود ندارد و مربوط به چند سال پیش است… من مدتها لحظه شماری می کردم که با هم ازدواج کنیم، الان خانواده من و این شخص در جریان هستند و تقریبا در شرف ازدواج هستیم و صحبتهای پایانی را داریم انجام می دهیم ولی من اصلا حس خوبی را که قبلا داشتم ندارم. این شخص مداوم به من می گوید که عاشقم نیست و فقط به من عادت کرده و دوستم دارد و بیشتر درباره مهریه کم صحبت می کند و … قبلا خواستگارانی که داشتم حاضر بودند همه کار برای آینده و خوشبختی من انجام دهند تا من با آنها ازدواج کنم، اما شخصی را که عاشقانه دوستش دارم روی مسائل مالی خیلی حساسیت دارد و نگران آینده و زندگی مشترکم هستم. البته خودش می گوید مرا خوشبخت می کند و نگرانی وجود ندارد ولی این روزها خیلی نگران آینده ام هستم و … لطفا راهنماییم کنید؟ متشکرم

سلام دوست گرامی. آنطور که از نوشته شما برداشت کردم، نامزد شما هنوز نتوانسته است سوگ ارتباط قبلی را سپری کند و این مساله هنوز برای ایشان مهم است.در این صورت بهتر است پیش از ازدواج حتما از مشاوره پیش از ازدواج بهره مند شوید سپس مقدمات ازدواج را فراهم کنید. می توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت تلفنی یا آنلاین مشاوره بگیرید.

سلام خسته نباشید.. من ۴ ساله از یکی از اقوام خیلی خوشم میاد و واقعا دیوونه وا دوستش دارم و هرچی سعی میکردم ک باهاش ارتباط برقرار کنم و دوست بشم نمیشد خیلی به هم نزدیکیم از بچگی با هم بزرگ شدیم به تازگی با کمک دوستاش فقط بهم اوکی داده ولی اصلا احساسی بهم نداره و من خیییلی ابراز احساسات میکنم بهش و هرکاری میکنم میگه فعلا نمیدونم جیزی باید ببینیم چی میشه … من دارم دیوونه میشم خیلی کلافم خیلی دوسش دارم و له له میزنم یه بار بگه دوسم داره لطفا زود پاسخ بدید…

سلام دوست گرامی. تا زمانی که در یک ارتباط ما نحوه ابراز علاقه صحیح را بلد نباشیم، دچار سردرگمی خواهیم شد. برای اینکه متوجه باشید چه راه هایی برای جذب بهتر ایشان به رابطه وجود دارد، سوالات رایج جذب عشق از آشنایی تا ازدواج را مطالعه کنید.

سلام من ۸ ساله عاشق یکی از فامیلامون هستم. وقتی که دبیرستانی بودم بعد از مدتها دیدمش و یه جورایی خیلی ازش خوشم اومد. حتی توی اون لحظه اصلادوست نداشتم نگاهم رو از روش بردارم و بعد از اون هم به دلیل مهمونی های فامیلی مرتب میدیدمش. توی مهمونی ها وقتی که هواسش بهم نبود نگاهش میکردم و تا جای امکان سعی میکردم که تماس چشمی باهاش نداشته باشم. هر وقت میدیدمش نا خاسته جلوش یه سوتی میدادم و همش دست و پام رو گم میکردم تا این که به مامانم گفتم که دیگه دوست ندارم مهمونی خانوادگی داشته باشیم و رفت آمدمون رو کمتر کنیم چون هر وقت که میدیدمش خییلی خوشحال میشدم و بعد از اون افسردگی میگرفتم. چند بار تصمیم گرفتم باهاش توی شبکه های اجتماعی صحبت کنم ولی خوب همیشه سرد پاسخ میده. و چون فامیل هستیم نمیتونم مستقیم احساساتم رو بهش بگم. خیلی دوسش دارم ولی اصلا نمیتونم بهش اعتماد کنم چون میدانم به شدت ادم دختر بازی هست و خانواده من زیاد ازش خوششون نمیاد. واقعا نمیدونم باید چی کار کنم. لطفا راهنمایی کنید.

سلام باتوجه به ویژگی‌هایی که از ایشون ذکر کردید و نظر منفی احتمالی خانواده‌تون به نظر نمیرسه ایشون فرد مناسبی براتون باشن. ضمن اینکه ایشون به پیام‌های شما سرد جواب میدن که یا میتونه به دلیل نسبت فامیلی باشه یا نشون دهنده اینه که علاقه دوطرفه نیست.

خیلی ممنونم

سلام من دو سال با یک خانمی یک رابطه کاری داشتم تو این دو سال با هم خودمونی تر شدیم نمه نمه ایشون تو این مدت تعریف از من زیاد میکردند حالا راست یا دروغ نمیدونم رابطه مون به این صورت بود که فقط تو تلگرام صحبت میکردیم دوبار همو تو شرکتی دیدیم که براش کار میکردیم اخر سری ها دیگه انقدر با هم خودمونی شده بودیم که ایشون خیلی راحت ادرس منزلشون به من دادند گفتند این ورها گذرتون افتاد قدمتون‌سر چشم تشریف بیارید وقتی بهشون علاقه ام رو گفتن هی دست پس میزدند با پا پیش میکشیدند شوخی میکردند و بعد بهم گفتن دلم میخواد یکبار قبل اینکه بهت نه بگم از نزدیک ببینمت با هم تو کافه قرار گذاشتیم و شماره اش هم در اختیارم گذاشت ایشون تو قرار خیلی هم میخندید بعد که خداحافظی کردیم شبش جواب منفی داد وقتی ازش دلیل خواستم گفت اخه من طاقت سختی واسه همین نباید هیچ وقت ازدواج کنم میترسم به یکی دل ببندم طرف پشتمو خالی کنه میترستم علاقه ات گذرا باشه حتی فردای روز عقد نظرت عوض شه بعد من باهاشون صحبت کردم ایشون متقاعد شدن که باز بیشتر فکر کنن بعد دوباره چند روز بعدش جواب منفی دادن وقتی دلیل خواستم گفت چون من خیلی پر توقعم بعد گفتم توقعاتتون چیه اولش نگفتن گفت گفتنش فایده نداره چون خودم میدونم اخرش چی میشنوم بعد گفتن خونه باید از خودت داشته باشی عروسی مفصل و برای دوران عقد مقدار مناسب طلا و هزار تا چیز دیگه بعدش گفتن دوست دارم یکبار میامدید منزلمون شاید نظرتون عوض شه فکر کنید اونی که فکر میکنید نیستم قرار شد با مادرشون صحبت کنن بعد شماره منزلشون رو با ما بدن فرداش پیام دادن مادرشون گفته نه و مخالفه تا شبش جواب پیام منو ندادن شبش پیام دادم ازت خوشم نیامده دوست داشتن که زوری نیست من بهشون گفتم پس مخالفت مادرت بهونه بود گفت نه صبح به مادرش گفت مادرش گفت نه و دروغ نگفته بعد این قضیه یکی از اشناهامون رو فرستادم با پدرشون صحبت کرد پدرش گفت ما فامیلی ازدواج میکنیم یک مدت زمان گذشت اشنامون دوباره زنگ زد با خود دختره صحبت کرد همه اش پای تلفن این خانم میخندید در دلیل نه گفتن با خنده میگفت به دلم نشسته بعد اشنامون وقتی میگفت به دلت نشسته میخندید میگفت نمیدونم بعد اشنامون بهش گفت بیا این اقا رو قانعش کن چون ایشون بدجور در عذابه ایشون در جواب گفتن این اقا داره دروغ میگه علاقه ای نداره فقط در جهت منافع خودش برای سو استفاده امد سمت من تو تمام این مدت یک عزیزم تو پیام هاش به من نگفت و خیلی سیاست داشتن این اقا بعد صحبت همینطوری بی نتیجه تموم شد و به گفته اشنامون ایشون همه اش میخندید با خنده صحبت میکرد دفعه دوم که زنگ زد اشنامون بهش خیلی خشک و سرد گفت اصلا دلم نمیخواد راجع به این موضوع صحبت کنم و اشنامون هم ناراحت شد گفت من فکر میکردم شان شما بیشتر باشه اگه دوست داشتید به این اقا زنگ‌بزن و قانعش کن به درد هم نمیخورید. به نظر شما این علاقه یک طرفه است و من واقعا به دلش نشستم؟ اگه یکطرفه است ایا امکان داره به یک علاقه دوطرفه تبدیل. ضمنا تو این مدت این خانم خالی هم کم و بیش بسته بود فکر میکنم به من گفته خونه شون ۳۰۰ متر حیاط داره که من وقتی رفتم دم خونشون دیدم یک خونه خیلی قدیمی و داغون طرف چهارراه سیروسه که ۳۰ متر هم حیاط نداره. یعنی واقعا به دلش نشستم؟

سلام. به نظر می‌رسه که این علاقه دو طرفه نیست و البته این تمام موضوع نیست. رفتارهایی که از این خانم بیان می‌کنید به نظر میرسه نوعی سردرگمی داره و اگر رابطه‌تون هم ادامه پیدا کنه باعث میشه این سردرگمی و بلاتکلیفی نذاره که رابطه امنی داشته باشید و هر زمان ممکنه باز بی‌دلیل جواب منفی بده. بهترین کار برای شما اینه که از ایشون فاصله بگیرید و دیگه چه خودتون و چه از طریق واسطه پیگیری نکنید. این فاصله گرفتن در مواردی باعث میشه که فرد مقابل هم به شک بیفته که شاید نباید این‌طور رفتار می‌کرده.

تمام موضوع نیست یعنی ممکنه موضوعات دیگه بغیر از به دل نشستن هم باشه؟مثلا همون رسم فامیلی ازدواج کردن خوانواده شون؟ من خودم هم دیگه مدتیست پیگیر نشدم. یعنی ممکنه پیگیر نشدن من باعث تغییر تحولاتی در ایشان بشود؟

سلام من دختری 19ساله هستم و عاشق یکی از فامیل های مان شده ام اما اصلا نمی توانم احساساتم و بهش بگم چون یکی از دلیلش اینه که به خاطر عشقی که واقعا بهش داشتم دروغ گفتن و اون هم از اون دروغ اطلاع داره اصلا نمی دونم چجوری بهش توضیح بدم و چجوری عشقمو بهش بگم

سلام مورد شما نیاز به بررسی بیشتر داره. لطفا با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید تا بتونید موضوع رو مفصل توضیح بدید و راهکار مناسبی دریافت کنید.

سلام من یه پسریو دوس دام حتی بش گفتم دوسش دارم اما اون منو نمخواد یه مدت به هم پیام مدادیم اما اون خیل سرد جواب میداد تا اینکه عمم و شوهرش فهمید ک شوهر عمم عموی پسره بود و من دیگه بش پیام ندادم.تا اینکه یکی از دوستام بش پیام داد گف من نمیخوامش ومن ب هیچ وجه نمیتونم اونو فراموش کنم اصلا هیچ زندگیو بدون اون نمیخوام در ضمن ما فامیلیم حالا چی کار کنم؟توروخدا رهنمایی کنید

سلام. متاسفانه خیلی وقت‌ها شرایط زندگی واقعی با خواسته‌های ما هماهنگ نیست و اینجاست که چیزی جز رسیدن به پذیرش کمک‌مون نمی‌کنه. البته که رسیدن به پذیرش اصلا ساده نیست. هم زمان‌بره و هم خیلی دردناکه. برای همین احساس شما و اینکه فکر می‌کنید زندگی رو بدون فردی که بهش علاقه دارید نمی‌خوایید قابل درکه. اما رابطه یک موضوع دوطرفه است و هر دو نفر باید با میل و اشتیاق براش داشته باشن. بهتره به جای ایشون تمرکزتون روی حال خودتون بگذارید و یه مدت روی خودتون کار کنید. پیشنهاد می‌کنم حتما با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام وقت بخیر بنده 19سالمه از 13سالگی با به اقا پسر اشنا شدم و ب اصطلاح ایشون عشق اولم شدن. من مهارتهای رابطرو بلد نبودم و هرسری که رابطه قطع شد و مجدد وصل شد همه چیو خراب کردم. اخرشم ایشون پارسال رفتن سراغ کسه دیگ. ایشون تو رابطه بامن همیشه دنبال خوشحالی و خوبی به من بودن ولی من با وجود علاقه ی شدیدم محبت کردن بلد نبودم. هیچ خواسته ی جنسی ازمن نداشتن ولی سراغ اونی ک رفتن همه جوره باهم رابطه برقرار کردن من یعد از یک سالو نیم بهش پیام دادم و استقبال گرمی ازم کرد و گفت اشتباهم این بود ک نه هیچوقت فهمیدم چقد دوسم داره و نه خودم ابراز عشق کردم من الان سه ماهه که با یکی اشنا شدم ولی نمیتونم عشق اولمو فراموشش کنم دوسدارم همه چیو باهاش از اول از صفرشروع کنم. چکارکنم؟ بنظرتون میشه رابطرو از نو بسازم؟ من واقعا دوسش دارم ولی فقط یک سال از خودم بزرگ تره و موقعیت اجتماعی خاصی نداره. بنظرتون میتونم کمکش کنم باهم رشد کنیم و پیشرفت کنیم؟ من واقعا بهش علاقه دارم دوسش دارم

سلام طبیعیه که تا وقتی ایشون در ذهن شماست نمیتونید برای رابطه دیگه ای انرژی بگذارید و حتی ممکنه فرصت‌های دیگه تون رو هم از بین ببرید. پس اول باید تکلیف این موضوع رو برای خودتون مشخص کنید. اینکه دوست دارید دوباره با ایشون شروع کنید و ادامه بدید آرزوی شماست ولی باید دید چقدر با واقعیت همخوانی دارد. باید اول ببینید خواسته شما از یک رابطه چیه؟ آیا حاضرید چند سال زمان بگذارید تا یک رابطه جدی رو بسازید و طرف مقابل‌تون هم آمادگی‌های لازم رو کسب کنه؟ باید دید اصلا ایشون تمایل به این موضوع داره و اصلا این رابطه برای شما میتونه مناسب باشه؟ آیا مهارت‌هایی که بلد نبودید رو یاد گرفتید؟ همه این مسایل باید بررسی بشه تا در نهایت بتونید تصمیم صحیحی بگیرید و اگر همچنان خواستید با ایشون وارد رابطه بشید، به شیوه درستی عمل کنید. پس پیشنهاد می‌کند برای بررسی این موارد با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

سلام پسری ۲۷ ساله هستم و مدتی هست با دختری آشنا شدم .در ابتدا فقط با هم حرفای درسی و معمولی میزدیم اما به مرور صحبت هامون زیاد شد و من بهش علاقه مند شدم.اون قبلا یه بار شکست خورده و هنوز نتونسته شخص گذشته رو فراموش کنه ….وقتی بهش ابراز علاقه کردم واکنش نشون داد و بعد از کلی صحبت کردن در آخر بهم گفت که حتی اگه اون شخص رو هم فراموش کنم به تو هیچ حسی ندارم و نخواهم داشت و فقط دوست معمولی من هستی…..به نظرتون میتونم با صبر و تحمل و امید به آینده کاری انجام بدم ؟؟؟

سلام داشتن امید در همه زندگی خیلی خوبه ولی این امید باید بر مبنای یک سری واقعیت‌ها باشه. مثلا ممکنه من امید داشته باشم تا یک سال دیگه 500 میلیون پول به دست بیارم اما باید دید این امید چقدر بر مبنای واقعیت و عملیه و اصلا من برای این امید چه کارهایی می‌کنم؟ شما هم نباید واقعیت رو نادیده بگیرید. بله می‌تونید صبر کنید شاید روزی علاقه‌ای در ایشون به وجود اومد ولی احتمالش خیلی کمه. ایشون اول باید فرد قبلی و تجربه سختی که داشته را در خودش حل کنه تا بتونه به فرد دیگه‌ای علاقه‌ سالم پیدا کنه. ضمن اینکه گفتن حتی در این صورت هم به شما علاقه‌مند نمیشن و احتمالا ایشون معیارهایی برای یک شریک عاطفی دارند که در شما وجود نداره. خوبه باهاشون صحبت کنید و ببینید علت این حرفشون چیه. شاید با تغییرات کوچکی در رفتار یا شرایط‌تون این اتفاق بیفته، البته بعد از رفع درگیری این خانم با رابطه قبلیشون. ولی اگر می‌بینید منطقا این علاقه نمیتونه ایجاد بشه بهتر خودتون رو درگیر امید واهی نکنید و البته بدونید که از این به بعد ایشون دوست معمولی شما هم نمیتونه باشه چون شما بهش احساس دارید و هرچه بیشتر با هم ارتباط داشته باشید این احساس یک طرفه شدیدتر میشه و کنار اومدن باهاش سخت‌تر

سلام من پسری۱۷سالم از ی دختر ۱۶عاشق شدم واقعا دوسش دارم 4سال همسایمان بود من خودم پسر ی کاسبم هر موقع رد می شد نفسم بالا نمی اومد ضربان قلبم بالا می رفت حتی بعضی موقع سرم درد می کرد همیشه مغازه وایمیسم تا اون ببینم بعد از مدتی پیچ اینستگرام پیدا کردی به سختی که پیج شخصی بود ولی تو بیو اینستگرام نوشته بود(alirezam♥️💍)از اون روز دارم گریه می کنم حتی سه تا پیچ مخفی باز کردم تا اکانتش باز کنه نکرد هر روز عکس شو می بینم هر کاری کردم از یادم بره نشود 😭😭😫ترو خدا کمکم کنید گفتم ترو خدا .من اونو دوست دارم اون یکی دیگو

سلام متاسفانه کنار اومدن با علاقه یک طرفه خصوصا در سنین پایین خیلی سخته و کاملا حالی که گفتید را درک می‌کنیم. در چنین شرایطی باید واقعیت را پذیرفت که ایشون حداقل در حال حاضر فرد دیگه‌ای رو دوست داره و باهاش در رابطه است و باید به این موضوع احترام بگذارید. اما یادتون نره شما هنوز 17 سالتونه و کلی راه و مسیر و فرصت پیش روتونه. پس ناامید نباشید. با صحبت کردن با مشاور راهکارهایی رو برای کنار اومدن با این علاقه یک طرفه و حرکت به سمت مسیرهای جدید یاد بگیرید.

سلام من ۱۸ سالمه شیش ساله عاشق یه نفر شدم دو بارم باهاش رفتم تو رابطه ولی هربار با بهونه های کوچیک بهم زدیم واقعا دوسش دارم ولی عشقم یه طرفس چجوری میتونم برش گردونم لطفاً راهکار بدین

سلام لطفا با سیستم مشاوره یا کارشناس دوره برگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید.

سلام من متولد ۸۱ ام و با دختری که دیوونشم فامیلیم اون متولد ۷۹ و من بعد از ۱۰ سال بهش گفتم که دوسش دارم. همه کار میکردم براش نقاشیشو کشیدم براش شعر نوشتم کادو تولد بهش گردنبند دادم فکر میکردم انداخته دور اما نگهش داشته بود همه کار کردم و وقتی بهش گفتم دوسش دارم ناراحت شد و گفت نمیتونم بهت جواب مثبت بدم.و بهش گفتم که مجبورم دیگه نبینمش تا احساساتم از بین برن ولی اون نمیخواست که منو نبینه و این من و عذاب میده که الان که نمیبینمش احساسم بهش ۱۰ برابر شده یعنی شبا از فکرش نمیتونم بخوابم بعضی وقتا فکر خودکشی به سرم میزنه لطفا کمکم کنید!!

سلام فراموش کردن و کنار اومدن با عشق یک طرفه خیلی سخت و زمان‌بره و نیاز به کمک حرفه‌ای داره. حتما یا سیستم مشاوره رادیو عشق تماس بگیرید.

سلام خوبین ببخشین یه سوالی داشتم. من چن ماه پیش یه پسریو دیدم ینی مغازه اون پسره وسیله میخریدیم ک اونجا ازش خوشم اومد و رفتارش طوری بود ک انگار اونم از من خوششون اومده بود . بعد اون همش بفکرش بودم تا اینکه بعد چن روز تو اینستا با پیجش اشنا شدم و تمام پستاشو فالو کردم اما زیاد هم مطمعن نبودم ک خودش باشه .بلاخره اومد پی ام داد و خودش بود و بهم پیشنهاد دوستی داد با هم دوس شدیم و وقتی من تمام شرایطمو ک بهش توضیح دادمک ینی من قبلا به بار نامزد کرد . این اقا ب من گفت ک باهم دوستیم اما سعی کنیم زیاد وابسته هم نشیم . این چن ماه ک گذشت من واقعا عاشق این اقا شدم اما اون همش میگفت عاشق نشو . از رفتاراش معلوم بود میدیدم انگار خیلی دوسم داشت اما عاشقم نبود من برعکس تو این مدت واقعا دیونش شدم . ک چن روز پیش گفت من خیلی دوست دارم اما عاشقت نیستم نمیتونم باهات ازدواج کنم گفت میدونم تو خیلی خوبی امامن نمیتونم . چن سال پیش ک خودش عاشق شده همش فکرو ذهنش پیش اون خانوم هس با اینکه اون خانوم ازدواج کردهحالا من موندمو یه عشق یطرفه . چن روزه باهاش ارتباطی ندارم اما واقعا دیونشم . لطفا اگه میشه در مورد عشق یک طرفه چیزی بگین حداقل دلم اروم بگیره . بدونم باید برا بدست اوردنش تلاش کنم یا اینکه نمیشه و فایده ی نداره

سلام. طوری که توضیح دادین طرف مقابل شما هنوز نتونسته رابطه قبلی رو در ذهن خودش تموم کنه و با اون درگیری داره. بنابراین چه شما چه هرکس دیگه نمیتونه علاقه کامل ایشون رو جلب کنه. از طرفی همین که اول رابطه گفتن سعی کنیم عاشق هم نشیم یه هشدار بوده. هشداری که حتما اون موقع هم متوجهش شدین ولی به دلیل اینکه جذبش شده بودین توجه نکردین. این مورد خیلی دیده میشه دو نفر با شک و تردید وارد یه رابطه میشن ولی به همدیگه میگن سعی کن عاشق من نشی. این یه درخواست غیرمنطقی و نشدنیه. مگه میشه دو نفر نسبت به هم کشش داشته باشن، وارد رابطه بشن، بهم توجه و محبت کنن ولی علاقه‌مند نشن؟؟ پس وقتی چنین درخواستی از طرف مقابل‌تون میشنوید نباید ساده از کنارش بگذرید چون یه هشداره. با این حال این اتفاق افتاده و شما توی موقعیتی قرار گرفتید که اتفاقا خیلی سخت هم هست. واقعیت اینه که شما می‌تونید همچنان در رابطه بمونید و به امید معجزه تلاش کنید ولی تا طرف مقابل‌تون ذهنش رو از رابطه قبلیش پاک نکنه و خودش نخواد نمی‌تونه اونطور که باید به شما علاقه پیدا کنه.

سلام. من 37 سالمه و از همسرم جدا شدم. الان حدود ده ماهه که با یه آقای 42 ساله مجرد دوست شدم. این آقا خیلی حواسش به من و زندگیم هست اینو کاملا حس میکنم خیلی هم به من متعهدهست و از وقتی که با من آشنا شده شخص دیگه ای ای جز من تو زندگیش نیس اما همش به من میگه که قصد ازدواج با من رو نداره و اینو مدام تکرار میکنه که عاشقش نشم، خب حالا به نظر شما اون واقعا قصدش ازدواج نیس یا….. پس اینهمه تعهد و پایبندی واسه چیه؟

سلام وقتی خود ایشون بارها و به وضوح میگن قصد ازدواج ندارن و حتی از شما میخوان که دلبسته نشید، چرا می‌خواهید طور دیگه‌ای به ماجرا نگاه کنید. هرکس که توجه و محبت به دیگران نشون میده لزوما نباید قصد ازدواج داشته باشه. خیلی خوبه که ایشون خودشون هم دارن واضح به شما میگن اما باید توجه کنید که درخواستشون از شما غیرمنطقیه. مگه میشه با کسی در رابطه بود، کلی هم توجه و محبت رد و بدل کرد اما دلبسته و علاقه‌مند نشد؟ قطعا در شما هم احساس به وجود میاد و نتیجه‌اش میشه تعارض بین عقل و احساس‌تون. دلتون میگه حتما باهام ازدواج می‌کنه ولی عقل‌تون نمیتونه صحبت‌های واضح ایشون رو ندیده بگیره. شما باید انتخاب کنید: یا به فکر ازدواج یا یه رابطه با ثبات نباشید و در کنار ایشون بمونید، ولی بدونید هر زمان ممکنه که ایشون رابطه رو تموم کنن اونم وقتی که دلبستگی‌تون بیشتر شده؛ یا اینکه با تصمیم خودتون از رابطه بیرون بیاد که خب البته که براتون سخته ولی جلوی آسیب عاطفی بیشتر رو میگیره.

سلام. من یه دختر متولد سال ۷۶ هستم. من عاشق یه پسری شده بودم که همکار بودیم..ایشون متولد ۷۱ بود. خب اون کارایی میکرد یا حرفایی و با منظور میزد که من کم کم فکر میکردم ایشونم به من علاقه‌مند هستن.. مثلاً توی هر جمعی، با هرکی صحبت میکرد، فقط چشمش به من بود با اینکه داشت با یکی دیگه صحبت میکرد ولی منو نگاه میکرد. اطرافیانش میومدن از ایشون پیش من همش تعریف میکردن. یا بعضی وقتا به طور ناگهانی سرمو بلند میکردم باهاشون چشم تو چشم میشدم، می‌دیدم که داره نگام میکنه.. بعضی وقتا میومد بی دلیل کمکم میکرد. خیلی وقتا دور و بر من میچرخید حتی بی دلیل یا با دلیل. البته یروز کلی باهام گرم بود و جوری رفتار میکرد که انگار واقعاً دوسم داره و یروز منو نادیده میگرفت. چندباری که متوجه شدن کسی به من نظر داره یا کسی بهم شماره داده یا مزاحمم شده ، با اینکه قبلش با من خیلی گرم بود، اما یدفعه با من سرد میشد و به من بی محلی میکرد، انگار من رفتم به طرف شماره دادم!!! همیشه برام سوال بود چرا با من سرد میشه، خب مگه من چیکار کردم؟ تقصیره من چیه؟ یا یبار دخترعموش که فقط هشت سالش بود و منو خیلی دوست داشت، کاملا بی مقدمه بهم گفت شما پسرعموی منو دوس داری؟ من فکر میکنم پسرعموم شمارو دوس داره!!! خب یه بچه ممکنه این حرفو از خودش دربیاره؟ و خیلی چیزای دیگه… نمیدونم حالا واقعاً دوسم داشت یا توهم خودم بوده:( من هشت ماه اونجا بودم، الان دیگه من اونجا کار نمیکنم و تقریباً ده ماهه که از اونجا در اومدم ولی هنوز تو فکرشم و از حسم کم نشده، خیلی بیقرارم و دلتنگ:( و اینکه توی این مدت ندیدمش فقط توی محرم تونستم ببینمش. توو محرم دیگه دلو زدم ب دریا و بهش پیام فرستادم و گفتم که بهش فکر میکنم و این مدت دوری هم باعث نشده فراموشش کنم..اما اون فقط نوشت متوجه شدم. همین، (البته خلاصه ی پیامارو گفتم) یعنی نه گفت منو میخواد، نه گفت نمیخواد… منم نمیخواستم بیشتر از این خودمو کوچیک کنم ادامه ندادم. بعد از اون ازش هیچ خبری نشد حتی یه پیام. نمیدونم، لطفاً کمکم کنید… به نظر شما این آقا به من علاقه ای داره؟ یا نداره؟ اینم بگم که داره درس میخونه و قبلاً تو محل کار که بین همکارا بحث پیش اومد خودش گفته بود که اول میخواد درسشو تموم کنه بعد به فکر ازدواج بیوفته. و اینکه از این شخصیت پسراییه که اهل دوستی و اینجور روابط نیس و اگه کسی و بخواد خواستگاری میکنه. لطفاً کمکم کنید توروخدا، شدیداً نیاز به کمک دارم:(((((((

سلام دوست گرامی به نظر میرسه ایشان به شدت مردد هستند و از طرفی دنبال رسیدن به یکسری کارها و تمام شدن انها را هستند با توجه به اینکه ابراز علاقه کردید و ایشان در جریان هستید اکنون صبر کنید و منتظر تلاش و واکنش ایشان باشید

عاشق یه پسر شدم .. ولی تاحالا حتی قیافه منو ندیده میدونم بهش نمیرسم ولی این عشق یک طرفه خیلی واسم شیرینه♡یبار خوابشو دیدم اومد دستمو گرفت همینطوری تو چشمام زل زده بود..طوریکه وقتی بیدار شدم‌حس کردم واقعی بود گرمای دستشو حس کردم!!! قشنگ ترین رویایی که دیدم همین بود..وقتی دلم میگیره یا از چیزی ناراحتم بهش فکر میکنم دلم خیلی آروم میشه..خوشحالم که تو دلم یکیو دارم..گاهی وقتا میگم خدایا شکرت که اوردیش تو این دنیا!!!!!

سلام دوست گرامی شما دچار عشق یکطرفه شده اید احساسی که هیج نتیجه و هدفی ندارد و تنها باعث میشود شما با افراد مناسب اشنا نشوید و همیشه در پیله تنهایی خود بمانید منطقی باشید و واقع بین و خود را اب پیله و حصار این احساس نجات دهید

آقا من ۱۸ سال دارم از یک دختره ۱۵ ساله خوشم میاد و میخواهم با او دوست بشم بعد دست و بالم باز شد با او ازدواج کنم. من چهار ساله که از او خوشم میاد وشدیدن افسرده شدم یکبار دوستام بهش گفتن که من میخواهم بااو صحبت کنم ولی نیامد و بعد از چند روز مادرش آمد گفت د۷تره من همه چیرا میاد راجع به شما به من میگه و دختره من اهله این کارا نیست دوره دختره من را خط بکشید ولی من تو مغزم نمیره نمیتونم بدونه اون زندگی کنم چیکار کنم. ریادم میرم سمتش ولی از دستم فرار میکنه واقعا خسته شدم دیگه امیدی به زندگی ندارم یکی مرا راهنمایی کنه.

سلام دوست گرامی سن شما و دختر برای ورود به رابطه عاطفی زود هست و بهتر هست صبر کنید تا هر دو در شرایط مناسب و منطقی قرار بگیرید که بتوانید به درستی به شناخت برسید

سلام ببخشید سالهاست که درگیرم آیا ممکنه ما عاشق کسی باشیم که بخواهیم همیشه لبخندیشو ببینیم و واسمون به ما رسیدن خیلی مهم نباشه مهم خوشحالیش باشه و فقط ببینیم آیا این حس عاشقانست اخه مگه ممکنه عاشق باشیم اما واسمون بیش‌تر خوشبختیش مهم باشه تا به مارسیدن یعنی حتی اگه از کس دیگه هم خوشش بیاد ما خیلی ناراحت نباشیم اخه این عشقه؟

سلام دوست گرامی درجه ای از دوست داشتن این هست که برای شما ارامش و رضایت شخص مقابل مهم هست و تلاش میکنید شخص به این ارامش برسد اما باید توجه کنید که خودتون را وقف نکنید

باسلام.دختری هستم سی وسه ساله ۱۴سال پیش عاشق یه هم دانشگاهیم شدم واقعا از روی عقل با شناخت عاشقش شدم و هستم هنوزم همه جا تو شادی ها و تو گریه ها و تو خلوتم حسش میکنم و و اونقدر برام محترم و عزیز و دست نیافتنیه و فک می کنم خدا اونو آفریده که من عاشقش بشم… جدیدا جرات کردم وجسارت کردم از علاقه ام بهش گفتم و حالا پشیمونم چرا بهش گفتم و متوجه شدم اون زمان دانشجویی هم از علاقه من خبر داشته.. از وقتی بهش علاقه مو گفتم سرد رفتار میکنه و این باعث آزارم میشه و متوجه شدم از ناحیه دختری شدیدا آسیب دیده و روحیه مناسبی نداره و این بد بودن حالش احساس میکنم روی منم تاثیر گذاشته خواهان صحبت کردن نیست و منم بهش اصرار نمی کنم.اما ناراحتم که او از زندگی لذت نمیبره و نمیتونم کمکش کنم و منو نادیده میگیره.البته یه مشکل بزرگم این که چهره ای زیبا ندارم و عادی هستم و در این مورد متاسفانه خودم در حدش نمیدونم چون اون از زیبایی خدا دادی چه از لحاظ چهره و چه رفتار و شخصیت برخورداره و حالا احساس میکنم دلیل بی اعتنایی و سرد بودنش بخاطر نبودن زیبایی صورتمه.و فک می کنم باید باز فقط با عشقش زندگی کنم و خودشو دست نیافتنی میبینم و میگم لیاقت دختر زیباروی رو داره.سوال من اینه ایا میشه این عشق و از یاد برد و دوباره عاشق شد…هرچند این همه سال نتونستم

سلام دوست گرامی اینکه شما ابراز علاقه کردید اشتباه بزرگی نیست اما ادامه دادن و ابراز مجدد اشتباه هست ایشان هنوز درگیر گذشته و رابطه قبلی هستند و باید تلاش کنند فراموش کنند تنها کمک فعلی شما این هست که ترغیبشون کنید به مشاور مراجعه کنتد و سعی کنید جوری رفتار نکنید که احساس کنند شما به ایشون وابسته هستید

سلام من عاشق دختری شدم و ازش خواستگاری کردم . ولی در جواب به من گفت که کسی دیگه ای رو دوست داره و نمیتونه به کسه دیگه به جز اون فکر کنه و ازم خواهش کرد دیگه موضوع رو مطرح نکنم . ولی من واقعا به اون دختر علاقه دارم الان نمیدونم چکار کنم . آیا اگر به ابراز عشق و علاقه ادامه بدم باعث ناراحتی اون دختر میشم یا برعکسه ؟ من خودخواهم ؟؟

دوست عزیز سلام

شما حق دارید عاشق بشید و حق دارید برای به دست آوردن کسی که دوست دارید هم تلاش کنید، اما واقعیت این هست که گاهی با وجود تمام تلاش و سعی‌ها، ممکنه فرد مقابل راضی نشه. حالا شما دو تا انتخاب دارید، یا تلاشتون رو بیشتر کنید یا نظر ایشون رو بپذیرید. البته باید در نظر داشته باشید ممکنه تلاش‌هاتون جواب نده و … .

یادتون باشه، همون‌طور که شما از بین دختران زیادی که اطرافتون هستن ایشون رو انتخاب کردید، ایشون هم می‌تونن انتخاب خودشون رو داشته باشند و جواب منفی ایشون دلیلی بر این نیست که شما آدم جذابی نیستید یا … . گاهی اوقات تو زندگی مجبوریم چیزهایی رو بپذیریم که خوشایند نیستند ولی … .

آیا اگه از طریق خانواده ها وارد بشم بهتره . به نظرم شتید منم اشتباه کردم موضوع رو مستقیم بیان کردم . شاید اگه با واسطه بیان میشد بهتر بود چون دختر ها ذاتا خجالتی هستند . خب هر دختری ممکنه چند تا خواستگار داشته باشه که این طبیعیه . با توجه به شرایط پیش اومده از راه خانواده ها وارد شدن تاثیر مثبتی داره ؟

سلام من یه پسری رو دوست دارم که دوست برادرم میشه بالا یه توضیحی هست که مثلا از گوشیتون استفاده کنید پیام برای ایشون بفرستید خب من که شمارشو ندارم الان دقیقا خودش۲۰سالشه و من کوچیک من که۱۳‌اما نمیدونم چطور که ابتدا کنم چطور بزارم که به من حسی کنه بدونه که دوستش دارم یا خودش دوستم داره لطفا کمک کنید خواهشن😔

دوست عزیز سلام

توی سنین نوجوانی، این احساس که کسی رو دوست داشته باشید پیش میاد؛ اما مساله این هست که بهتره با عجله تصمیم نگیرید و بگذارید زمان بگذره. هرچقدر سن شما بالاتر بره، قطعا هم خودتون رو بهتر می‌تونید بشناسید و هم ایشون رو. آدم‌ها معمولا تا بزرگسالی، هر سال ممکنه نظرشون عوض بشه و برای همین ممکنه چند سال دیگه شما ملاک‌هایی تو ذهنتون باشه که ایشون نداشته باشن. پس ببهتره که فعلا سعی کنید سر خودتون رو به کارهای دیگه گرم کنید تا این موضوع رو کم کم فراموش کنید؛ بعدا فرصت دارید که ببینید چه ملاک‌هایی دارید و براساسش تصمیم بگیرید کسی که دوست دارید رو چطور جذب کنید.

با سلام و عرض ادب من دختری ۱۵ ساله هستم که از طریق مجازی عاشق پسری شدم شاید باورتون نشه ولی واقعا عاشقشم با اینکه بد هیکله ولی بازم دوسش دارم یه مدت با هم رابطه داشتیم ولی باز جدا شدیم و اینم بگم اون قبلا با دختری دوست بود و عاشقش بود که دختره ازش جدا شد فهمیدم عشقم یک طرفه است حالا میخوام اونو هم عاشق خودم بکنم راه حلی دارین؟😭

دوست عزیز سلام

خیلی وقت‌ها علاقه‌مندی احساسی هست که بدون دلیل در ما ایجاد می‌شه، اما مساله این هست که چون این علاقه بدون شناخت هست، معمولا نتیجه خوبی نداره. به‌علاوه، شما قطعا با افزایش سن و بزرگ‌تر شدنتون، معیارها و ملاک‌های متفاوتی برای دوست داشتن پیدا خواهید کرد که عموما بسیار بسیار متفاوت با ملاک‌های الانتون هست. پیشنهاد می‌کنم صبر کنید تا کمی ملاک‌هاتون تثبیت بشن و بعد برای جذب کسی که دوست دارید تلاش کنید. شما الان می‌تونید با کمک روش‌های مختلف موقتا این احساس رو مدیریت کنید تا در زمان مناسبیش. به عنوان مثال می‌تونید سرتون رو به کارهای دیگه گرم کنید یا با دوستانتون بیشتر معاشرت کنید و … .

سلام من از مرد 42 ساله مجرد خوشم اومده و بهشون گفتم من 23 سالمه اما ایشون برای اختلاف سنمون نمیخواد میگه من چیزی میخوام که ممکنه بهت اسیب بزنه اما من عاشقشم اولین جنس مذکری یست که باهاش حرف میزنم و خودم میدونم که واقعا عاشقش شدم مثل حس دفعه قبلم نیست خیلی قوی تره یک لحظه هم از ذهنم خارج نمیشه میخوام برگرده چیکار کنم؟؟؟ چیکار کنم بفهمه من بچه نیستم من شیشه نیستم که بهم دست بزنه بشکنم خیلی با ملاحظه با من رفتار میکنه من میخوام مال من بشه چیکار کنم؟؟میخوام این حس رو دو طرفه کنم اما ارتباطمون به طور کامل قطع شده و من فقط ایشون رو گاهی میبینم من میخوام به ایشون پیام بدم اما نمیدونم چطوری شروع کنم چطوری کاری کنم که حداقل دوست معمولی باشیم تا همدیگه رو بشناسیم.

با سلام من چند سالی هست که عاشق دختر عمویم هستم و قصد ازدواج دارم ولی او من را دوست ندارد من حرف دلم رو بهش گفتم ولی اون جواب رد داد الان من چیکار کنم با او ادامه دهم یا او را ترک کنم

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست دلایل جواب منفی ایشان بررسی شود و سپس به ادامه یا ترک رابطه اقدام شود

من با آقایی آشنا شدم که از دوستان خیلی قدیمیمه و به طور کامل همو میشناسیم،هر دومون یه رابطه بد و شبیه بهم داشتیم،خیلی همو درک میکنیم و میفهمیم،کم کم من از ایشون خوشم اومد،ایشونم همینطور،اما ایشون به طور نامحسوس میگفتن اما من اشتباه کردم طاقت نیوردم و اول پیش قدم شدم و مستقیم حسمو به ایشون گفتم الان باید چیکار کنم حس میکنم خودمو کوچیک کردم و نباید اول پیش قدم میشدم اما الان که این کار و کردم باید چیکار کنم که فکر نکنه من غروری ندارم و درضمن دوست دارم ایشونو به خودم جذب کنم

دوست عزیز سلام

اول از همه به شما بگم که عاشق شدن و دوست داشتن کسی، هیچ اشکالی نداره و شما اشتباهی نکردید که به خاطرش احساس کوچیک شدن داشته باشید. بله، درسته؛ زمانی که پیشنهاد از سمت آقا باشه خیلی بهتره، اما به هر حال شما اینکار رو کردید و گذشته قابل تغییر نیست. به جای غصه خوردن و افسوس، به فرد مقابل نشون بدید که شما چه ویژگی‌های مثبتی دارید و … . برای اینکار می‌تونید از مقالات مختلفی که در سایت گذاشته شده استفاده کنید و غیر مستقیم به ایشون علاقتون رو نشون بدید. در عین حال، استانداردهای خودتون رو هم نشون بدید.

سلام عزیزم منم عاشق ی پسر مسجدی شدم تو کاشان و ب خواتردلایلی از اون شهر رفتیم و من از اون پسر خیلی دور شدم ولی پیجش اینستاشا دارم و همچنین شمارشا ب نظرتون بهش بگم دوسش دارم

سلام دوست گرامی میتوانید ابتدا از طریق اینستا ایشان را فالو کنید و به مرور طی ارتباط و کامنت، بیشتر اشنا بشید و شروعی برای شناخت باشد

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

شاید همه ما به قدر کافی خوش شانس نباشیم تا کسی که عاشقش هستیم ، نیز عاشق ما باشد، اما این موضوع نباید ما را مایوس کند چرا که بسیاری مواقع عدم علاقه طرف مقابل شاید بدلیل عدم شناخت کافی یا یک سوءتفاهم باشد، بنابراین می‌توان با یک راهکار درست این مسئله را حل کرد. اما برای تبدیل عشق یک طرفه به رابطه متقابل و دو طرفه باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که هر قدم اشتباه ممکن است او را از شما دورتر و دورتر کند، پس در این مسیر باید بسیار صبور بود و با افراد آگاه و با تجربه مشورت کرد.

فهرست مطالب

عشق یک طرفه حتی در بین زوج‌هایی که قصد ازدواج دارند نیز ممکن است وجود داشته باشد بدین صورت که یکی از زوجین 100% فداکاری و جانفشانی از خود نشان می‌دهد و این درحالی است که شریک مقابل به ندرت از خود علاقه‌ای نشان می‌دهد. یک معشوق ممکن است آگاهانه عشق یک طرف را رد کند یا حتی ممکن است کوچکترین علامتی نسبت به ابراز علاقه فرد مقابل خود نشان ندهد. برخی نیز با عشقی یکطرفه ازدواج را آغاز می کنند به امید این که در آینده این عشق به عشقی دوطرفه و حقیقی تبدیل می شود ولی به این گونه افراد اکیداً توصیه می شود این مسئله را در مشاوره پیش از ازدواج مطرح نمایند.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

بعد از دانستن این‌که عشق یک طرفه چه ناراحتی‌هایی را در پی دارد، حالا وقت آن است که با مروری در نشانه‌های عشق یک طرفه که در این قسمت ارائه می‌کنیم ببینید که در کجای یک زندگی عاشقانه قرار دارید. این علائم مطابق موارد زیر هستند:

کاملا واضح است که عشق یک طرفه دردآور است چراکه شما وقت و انرژی خود را برای کسی هدر می‌دهید که حتی به خودش زحمت نمی‌دهد که به شما فکر کند. اما عشق یک طرفه قرار نیست همیشه بد باشد. زمانی‌که احساس می‌کنید عشقی که بدامش افتادید ارزشش را دارد می‌توانید واقعا سعی خود را بکنید تا عشق یک طرفه شما سرانجام داشته باشد.

درد، آزردگی و غم ناشی از روابط را می‌توان به روش‌های مختلف حل و فصل کرد اما درخصوص دل شکستگی در رابطه‌ای که هرگز شکل نگرفته چه باید کرد؟ عشق یک طرفه خود را ارزیابی کنید و یک تصمیم عاقلانه و صادقانه درباره آن بگیرید. آیا قصد دارید بی خیال آن شوید یا به خواسته خود برسید؟ این مقاله کمک می کند با اجرای  استراتژی ۷گانه زیر، کاری کنید تا عشق یک طرفه شما تبدیل به یک رابطه عاشقانه دو طرفه شود.

وقتی عاشق کسی می‌شویم که همین احساس را نسبت به ما ندارد اولین کاری که می‌کنیم این است که بدنبال خطاها و عیوب خودمان می‌گردیم، اما این درست نیست. از فکر این‌که به اندازه کافی خوب نیستید خود را سرزنش نکنید و این حقیقت را بپذیرید که این تنها شرایط است که با شما سازگار نیست. همه ما همانند چیزهای مختلف ازجمله تغذیه و نوع پوشش متفاوت از یکدیگر هستیم. بنابراین اگر فردی همان احساسی را که ما نسبت به او داریم را نداشت باید درک کنیم در شرایطی هستیم که قابل کنترل نیست و آن را بپذیریم.

درمورد احساسات خود مطمئن باشید. با درون خود ارتباط برقرار کنید و ببینید که آیا واقعا می‌خواهید عشق یک طرفه را به عشق دوطرفه تبدیل کنید یا خیر. بیشتر عاشق‌های یک طرفه از دنبال کردن معشوق خود پشیمان می‌شوند چرا که بعدها متوجه می‌شوند که عشقشان واقعی نیست. بنابراین هنگامی که واقعا درمورد احساسات خود مطمئن شدید تصمیم بگیرید و به پیش بروید.

برای این‌که معشوق شما ارزش شما را درک کند باید به ارتباط با او ادامه دهید. بیش از حد ناامید نشوید بلکه به او زمان و فرصت پاسخ دادن را بدهید. با گفتگوی با معشوق خود این امکان را فراهم کنید تا درک کند که شما همواره در کنار او هستید.

 

باید با پیام‌هایتان حسی را به او منتقل کنید تا به حال کسی به او منتقل نکرده است. پیام‌‌های که با موبایلتان برای او می‌فرستید باید نشان بدهد که شما چقدر محترم، خاص، شوخ و قابل اعتماد هستید و از جذابیت و سیاست زنانه برخوردارید. از آنجایی که هر دختری این مهارت را ندارد که در پیام این ویژگی‌ها را نشان بدهد، شما با این کار برای او منحصر به فرد می‌شوید. هیچ وقت قدرت پیام‌هایتان را دست کم نگیرید امروزه همه به موبایلشان وابسته هستند و ساعات زیادی را در حال استفاده از آن هستند، اگر شما بتوانید با این دستگاه حس خوب و منحصر به فردی را به او بدهید او به جای موبایلش به حسی که شما با موبایل به او منتقل می‌کنید وابسته می‌شود. رادیو عشق در دوره جذب عشق با موبایل رموز حذب کردن فرد مورد علاقه‌تان را از طریق موبایل و پیام به در اختیارتان قرار داده است.

 

خوب نیست که اجازه بدهید عشق یک طرفه شما را کاملا از پا در بیاورد. بهتر است برای خود مرزهای مشخصی ایجاد کنید. به کسی که دوستش دارید اجازه دهید از احساسات شما آگاه شده و ارزش شما را درک کند. کاری کنید که معشوق شما باور کند که او را واقعاً دوست دارید. اگر خیلی حساسیت نشان دهید، مطمئناً شما را کاملا نادیده خواهد گرفت.

این بدین معنا نیست که بیش از حد اشتیاق نشان بدهید و برای تحت تاثیر قرار دادن او کارهای عجیب و غریب کنید. بلکه شما باید به خود اعتماد کرده و کمک کنید تا معشوق شما را بهتر درک کند. سعی نکنید عیوب خود را پنهان کنید چراکه باید اجازه دهید طرف مقابل درون و برون شما را خوب درک کند. بدین ترتیب احتمالا با شما ارتباط برقرار خواهد کرد.

برای این‌که معشوق شما احساس متقابل شما را داشته باشد باید در تمام جوانب زندگی به او احترام بگذارید و یاد بگیرید با تمام وجود او را بپذیرید. با نشان دادن عشق و علاقه مناسب، او نیز ارزش واقعی شما را درک خواهد کرد.

خیلی مهم است که همیشه و به‌ ویژه در لحظات بد در کنار معشوق خود باشید. با حمایت او در لحظات سخت زندگی و در کنار او بودن در طول لحظات خوش می‌توانید یک نقش محونشدنی در ذهن او ایجاد کنید. حامی بودن ویژگی است که معمولاً افراد در شریک بالقوه خود جستجو می‌کنند. به خاطر داشته باشید که به تنهایی نمی‌توانید عشقی یکطرفه را به موفقیت برسانید ، بلکه طرف مقابل هم باید همین تلاش را بکند. اما با این وجود، این وظیفه شماست که به معشوق خود اطمینان بدهید که رابطه بین شما دو نفر درحال نتیجه دادن است و شما واقعا او را دوست دارید.

همانطور که گفته شد برای تبدیل عشق یک طرفه به رابطه‌ای پایدار و متقابل باید تغییرات مهمی در رفتار و زندگی خود داشته باشید تغییراتی که صبر و سعه صدر شما را می‌طلبد. اینکه بتوانید احساسات خود را کنترل کنید و در شرایط خاص بهترین عکس العمل را نشان دهید، گاهی بسیار دشوار خواهد بود، بنابراین برای تبدیل رابطه یک طرفه به رابطه متقابل نیاز به دانش، مهارت و یک برنامه مدون دارید. رادیو عشق  برای رسیدن به عشقی که لیاقش را دارید، کارگاهی را برای پایه اصول و تئوری‌های روانشناسی طراحی کرده است، که قدم به قدم شما را در مسیر رسیدن به خواسته‌تان همراهی می‌کند. در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج که بصورت آنلاین برگزار می‌شود، دانش و مهارت برای جذب عشق و ساختن یک رابطه پایدار و متعهدانه را خواهید آموخت.

جهت ارتباط با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما با آغوشی باز آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

22 بازدید

49 بازدید

31 بازدید

38 بازدید

40 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

با سلام.من اسمم رضاس و ۱۶ سال دارم .من حدودا بهمن سال قبل بود که عاشق دختری شدم که همسن و همشهری من هستش .من ایشون رو توی فضای مجازی دنبال میکردم ولی خب یک آشنایی دوری با هم داریم .البته بگم که ایشون اصلا من رو نمیشناختن .من چند ماهی رو صبر کردم تا مرداد ماه امسال که حسمو بهشون گفتم و متاسفانه ایشون نیز گفتن من نمیخام وارد رابطه عاشقانه بشم .ولی متاسفانه من از این حرف ها خیلی ضربه خوردم و واقعا هیچ جوره نمیتونم ایشون رو از فکر بیرون بیارم و در تمام لحظات به یاد ایشونم و به نظرم ایشون رو خیلی دوست دارم خواستم بدونم که ایا به صلاح هست که دوباره احساسم رو به ایشون بگم یا باید ایشون رو فراموش کنم چون واقعا این چند ماهه من خیلی ضربه ها خوردم ولی باز با همه این مشکلات ایشون رو خیلی دوست دارم و فراموش کردنش بنظرم غیرممکنه ایا به صلاح هست دوباره حسمو بگم ؟لطفا کمکم کنید با تشکر

سلام دوست گرامی علاقه‌ای که شما به ایشان دارید در سن 16 سالگی، باعث شده است روند زندگی‌تان مختل شود؛ از طرفی او به شما جواب منفی داده است اما همچنان شما اصرار به ارتباط گرفتن دارید. در چنین شرایطی ابتدا باید دلیل اصرار خودتان را پیدا کنید و به جای تمرکز روی فراموش کردن او، به فکر انجام وطایف و اولویت‌های سن خودتان باشید.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

سلام وقتتون بخیر و نیکی.من ۱۹سالمه از۱۵سالگی کار میکنم ارتباط اجتماعی خیلی بالایی دارم.ضمن اینکه صدای خوبی دارم…واقعیت من تو بین افرادی که باهاشون سر و کار دارم به اقایی بر خوردم که ازم۱۷سال بزرگترن خیلی با شخصیتن وازنظر اجتماعی و مالی سطح بالایی دارن.ایشون اومدن حضوری منو دیدن و متوجه شدم ایشون تغییر جنسیت دادن.و از خانومی خوششون میاد…من تماما بهشون کمک کردم که با اون خانوم ارتباط بگیرن ضمن اینکه باهم ارتباط عاطفی هم این وسط داشتیم و ایشونم از من خوششون میومد.در اخر چند وقتی هست که اون خانوم برگشتن به رابطه و من با پای خودم دور شدم…ضمن اینکه هنوز از سمت اون اقا پیام دریافت میکنم و البته خیلی خوشم اومده ازشون و به معنای واقعی عاشقشون شدم.اون فکر میکنه من عوض شدم ولی من دور شدم چون اون به چیزی که میخواسته رسیده و دیگه نیازی نیست باشم.هنوز خیلی جاها کمکشون میکنم و از کاری که بتونم دریغ نمیکنم….ولی من واقعا دوسشون دارم و میخوام اینو بدونه….چند باری بهش گفتم ولی دیگه نمیگم چون نمیخوام مردد شه…من واقعا نمیدونم چیکار کنم…

سلام دوست گرامی به حالتی که شما در آن قرار گرفتید، تله ایثار گفته می‌شود. طرحواره‌ها مانند یک عینک روی چشم، باعث می‌شوند که به صورت مداوم تصمیمات اشتباه بگیرید و یا به کسانی کمک کنید که اصلاً نیازی به کمک ندارید. نیاز دارید که حتما از کمک مشاور و درمانگر استفاده کنید تا بیش از پیش در این تله قرار نگیرید.

سلام من 7سال با یه اقایی دوستم قصد ازدواج داشتیم ولی بدلیل اینکه من دچار پسوریازیس بودم بینمون مشکل ب وجود اومد این موضوع قبول نکرد ولی الان گفته قبول میکنه ب شرط اینکه6سال دیگ ازدواج کنیم این اقا انگار سادیسم داره واقعا سالهاس ک منو با حرفاش و رفتارش زجر میده نمیدونم واقعا چیکار کنم من خیلی عاشقشم

سلام دوست گرامی بیماری پوستی شما با دارو و مراقبت از دستگاه ایمنی بدن قابل کنترل است. اما درباره شرطی که او گذاشته است که غیر از این 7 سال، 6 سل دیگر نیز منتظر باشید؛ باید واقع‌بینانه‌تر به ماجرا نگاه کنید. البته شما سن خودتان را نگفتید؛ اما در هر صورت این انتخاب شماست که در حالت انتظار با فردی بی‌هدف بمانید یا خیر. توصیه می‌کنیم با مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره داشته باشید.

سلام من پسری ۱۹ سالم عاشق یه دختر شدم و الان ۱ سال و ۵ ماهه ک با همیم قبلا خیلی بهم عشق و علاقشو نشون میداد و راضی بود ک باهم نامزد بشیم ولی چن وقت پیش از دستم ناراحت شد و از فردای اون روز که تا الان ک حدود ۲ ماهی میشه باهام خیلی سرده و دیگ بهم ابراز علاقه نمیکنه و دیگه تمایلی به ازدواج نداره و من نمیتونم با کسی درد و دل کنم و خیلی ناراحتم و فکر و خیال نمیذاره که بدونم چه کاری انجام بدم میشه کمکم کنین؟

سلام دوست گرامی علت این سردی باید بررسی شود و اشاره کردید که از دست شما ناراحت شده بود؛ چه اتفاقی افتاد که این ناراحت به سردی رسیده است؟ و آیا شما شرایط نامزدی و ازدواج را دارید؟

سلام من یه دختر 24 سالم و عاشق کسی شدم که 10 سال ازم بزرگتره راستش اوایل فقط یه حس کمرنگ بود بهش اهمیتی ندادم اما یهو دیدم گوشیم پرشده از عکساش بک گراندم پروفایلام همش عکس اون شده هرکی ازش بد میگفت باهاش دعوا میکردم راستش همش تو رویاهام با اونم راستش اون اصلا نمیدونه که من وجود خارجی دارم گاهی وقتا نا امید میشم ولی باز به خودم میگم که خدا منو دوس داره خدا کمکم میکنه هر دختری آرزوشه که با اون باشه تا حالا عاشق نشده منم تا حالا با پسری رابطه ای نداشتم اون خیلی معروفه یه سلبریتی ولی خب من چی حتی همشهری هم نیستیم کمک میخوام فراموشش کنم یا بهش فکر کنم؟ دارم دیوونه میشم همش بهش فکر میکنم هر شب به خاطرش گریه میکنم ای کاش مال من شع😔💔

سلام دوست گرامی به اتفاقی که برای شما افتاده است، ساختن خانه روی آب گفته می‌شود؛ چون روی کسی سرمایه‌گذاری کردید و امیدوار هستید که کاملاً علاقه‌تان یکطرفه است. بهتر است به جای اتلاف وقت و امیدواری بیهوده، به رابطه در دسترس‌تری فکر کنید.

سلام من از بچگی عاشق یه نفر بودم (دختر _فامیل نزدیک هم هست) اما بعدش ک بهش گفتم گفت ت مث داداشمی و … گفتم واقعا عاشقشم و… ک در جوابم گفت گمشو . منم از اون وقت ب بعد دیگه بهش پیام ندادم اما واقعا بخدا حتی یک لحظه هم نتونستم از فکرش بیام بیرون بخدا این چندبار هم خوابش میبینم _حالا راهی هست ک اونم از من خوشش بیاد یا همین طور بسوزم

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. اگر طرف مقابل شما حسی ندارد، بهتر است خودتان را معطل نکنید؛ اما برای اینکه بتوانید بیشتر دیده شوید، اصرار بیش از اندازه برای این رابطه نداشته باشید و مشغول به کسب موفقیت و پیشرفت‌های فردی در زندگی‌تان باشید.

سلام وقتتون بخیر، من دختر۲۲ ساله هستم، دانشجو سال آخر هستم و نسبت ب پسری در دانشگاه حس خوبی دارم و دوستش دارم اما شنیده بودم دوست دختر داره و به محض شنیدن این موضوع سعی کردم جلوی احساساتم رو بگیرم و این کار رو کردم ، یه چند بار هم همو در حد رد شدن تو دانشگاه دیدیم ولی نمی‌دونم منو یادشه یا نه، در فضای مجازی با پیج فیک اونو دنبال میکنم البته قبل از اینکه دوستش داشته باشم نسبت بهش حسی پیدا کنم اومد ب پیج من درخواست داد و من قبول نکردم و آنفالو و بلاکش کردم واسه همه پسرا اینجوریم و از این بابت خیلی الان خودمو سرزنش میکنم ، ولی مدتیست متوجه شدم با کسی ک در رابطه بوده، در اینستاگرام همدیگرو آنفالو کردن … من تا حالا با هیچ پسری تو عمرم نبودم ولی این پسر رو ک دیدم احساس خوبی نسبت ب رفتار مردونش دارم البته تحقیقی درباره اش نکردم فقط در حد اسم و فامیل و رشته ایشون و اینکه عضو انجمن کانون دانشگاه هست و من از مسئولیت پذیر بودنش و دوندگی برای دانشجویان بدون هیچ ترسی ک دارند و از جون و دل مایه میذارن، عاشق این خصلتشون شدم . ولی ب خودم اجازه نمیدم ک اظهار عشق کنم به ایشون و غرور منی که دخترم له شه … از عواقب اینکه عکس العملش چیه میترسم … اینم نکته مهمیه ک فرهنگامون متفاوته ایشون لر هستند و من فارس … لطفاً از من نخواهید برم و درباره دوست داشتن بهش بگم ی راه حل دیگه پیش پام بذارید ،

سلام دوست گرامی ویژگی‌هایی که از ایشان گفتید برای شما جذاب است، اما او فعلا به سمت شما گرایشی نشان نداده است. می‌توانید اگر امکانش را دارید عضو کانون شوید و رفتارهای او را زیرنظر داشته باشید. در رابطه با تفاوت فرهنگی، اگر در خانواده شما این مساله خط قرمز است، به این رابطه ورود نکنید.

سلام ببخشید مزاحم شدم من بار قبلی هم پیام دادم ولی جوابمو ندادین. من شونزده سال دارم و حدودا از اسفند سال قبل عاشق ی دختری که همشهری من هستش شدم . من ایشون رو کلا از نزدیک یک بار دیدم ولی خب ایشون رو فضای مجازی دنبال میکردم حدود هفت ماه از حس من به ایشون گذشت و چون این مدت خیلی بهم فشار اومده بود بالاخره حسمو بهشون گفتم ولی متاسفانه اون گفت که نمیخاد وارد رابطه بشه و گفت که من فراموش کنم . ولی من متاسفانه همچنان هم نتونستم فراموش کنم و تقریبا هر دقیقه به فکر ایشونم و یجورابی باعث ایجاد تداخل در زندگیم شده . خیلی از دوستانم هم برای فراموش کردنش بهم کمک کردن ولی باز نتونستم .من ایشون رو خیلی خیلی دوست دارم و با اینکه بهم جواب منفی دادن بازم نتونستم فراموششون کنم . ازتون خواستم بهم کمک کنید که چطوری با این مسئله زندگیمو ادامه بدم . ایا باید ایشون رو فراموش کنم که فک نکنم بتونم یا باید صبر کنم و در آینده دوباره حسمو بهشون بگم لطفا کمکم کنید . مرسی از سایت خوبتون

!سلام با عرض سلام و ادب چند ماهه درگیر عشق یکطرفه هستم پسر داروخانه داره من از وقتی که دیدمش عاشقشم ولی نمیتونم بهش بگم اصلا کلا سرش پایینه اینقدر دختر مییاد به روی کسی نه می‌خنده نه چیزی اضافه میگی مؤدب هست من فکر میکنم عاشق کسی دیگه هست همه بهم میگن دختر به این زیبایی با اون پسر چی کار داری من خستم دیگه کمکم کنید

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. دلیل جذب شدن به ایشان چیست؟ به دلیل بی‌توجهی که به شما و یا دیگران دارند؟ وقتی دلیل این جذب شدن را بدانید متوجه می‌شوید که چرا نسبت به ایشان حس خوبی دارید. گفتید تصور می‌کنید که او شخص دیگری را دوست داشته باشد، اما این صرفا یک فکر است که می‌تواند درست یا غلط باشد. و نکته آخر گفتید همه می‌گویند دختر به این زیبایی با او چه کار داری؛ این حرف نشان می‌دهد که اولا همگی از این علاقه شما مطلع هستند و این کار را برای شما سخت می‌کند، دوماً نگاه دیگران چرا این است که او از شما کمتر است و یا شما از او سرتر هستید؟ این مسائل باید حتما توسط مشاور شما بررسی شود و همچنین می‌توانید برای آموختن صحیح جذب عشق، از دوره آموزشی« جذب عشق، از آشنایی تا ازدواج» رادیوعشق استفاده کنید.

چطور میشه مشاوره گرفت

برای رزرو نوبت می‌توانید با شماره تلفن 02146015870 تماس بگیرید یا به شماره 09035714068 در واتساپ یا تلگرام پیام دهید تا نوبت شما توسط همکاران ثبت شود(پشتیبانی رادیو عشق از ساعت 10 صبح تا 1 بامداد پاسخ‌گوی تماس‌ها و پیام‌های شما هستند. در خارج از این زمان هم حتما به شما پاسخ‌ داده خواهد شد، البته با کمی تاخیر). همچنین می‌توانید بصورت اینترنتی در زمان و روز دلخواه‌تان نوبت مشاوره‌تان را رزرو کنید.

سلام ببخشید مزاحم شدم من بار قبلی هم پیام دادم ولی جوابمو ندادین. من شونزده سال دارم و حدودا از اسفند سال قبل عاشق ی دختری که همشهری من هستش شدم . من ایشون رو کلا از نزدیک یک بار دیدم ولی خب ایشون رو فضای مجازی دنبال میکردم حدود هفت ماه از حس من به ایشون گذشت و چون این مدت خیلی بهم فشار اومده بود بالاخره حسمو بهشون گفتم ولی متاسفانه اون گفت که نمیخاد وارد رابطه بشه و گفت که من فراموش کنم . ولی من متاسفانه همچنان هم نتونستم فراموش کنم و تقریبا هر دقیقه به فکر ایشونم و یجورابی باعث ایجاد تداخل در زندگیم شده . خیلی از دوستانم هم برای فراموش کردنش بهم کمک کردن ولی باز نتونستم .من ایشون رو خیلی خیلی دوست دارم و با اینکه بهم جواب منفی دادن بازم نتونستم فراموششون کنم . ازتون خواستم بهم کمک کنید که چطوری با این مسئله زندگیمو ادامه بدم . ایا باید ایشون رو فراموش کنم که فک نکنم بتونم یا باید صبر کنم و در آینده دوباره حسمو بهشون بگم لطفا کمکم کنید . مرسی از سایت خوبتون

سلام وقت شما بخیر دختری هستم 32 ساله… دو سال و دو ماه پیش با پسری آشنا شدم که از نظر من گزینه ی مناسبی برای ازدواج با هم بودیم. پس از اینکه شناخت ازش کسب کردم بهش علاقمند شدم ولی از اول به من گفت که سالیان سال قبل عاشق دختر یکی از فامیلهاشون بوده که ازدواج کرده و هیچوقت عاشق من نمیشه… زمان پیش رفت تا خانواده هامون مطلع شدند و الان در شرف خواستگاری هستیم. من واقعا عاشقانه دوستش دارم و دلم می خواد زندگی خوبی را با هم بسازیم اما هر وقت که دعوامون میشه و جر و بحث می کنیم به من میگه تو عاشق نیستی، من قبلا که عاشق بودم اگر عشقم می گفت بمیر من میمردم ولی تو اینطوری نیستی… با گفتن این حرفهاش حالم خراب میشه و احساس میکنم با گذشت دو سال هنوز، دلش جای دیگه ای هست و منو دوست نداره این روزها که در شرف خواستگاری هستیم و باید بهترین روزهای زندگیم باشه واقعا روزهای بدی رو می گذرونم شبها تا صبح گریه می کنم و حال روحیم واقعا خراب شده چندین بار تصمیم گرفته ام که همه چی رو تموم کنم حس میکنم نسبت به من احساسی نداره و واقعا سرده و موندن یا رفتن من براش ارزشی نداره خواهش میکنم راهنماییم کنید متشکرم از شما

سلام دوست گرامی همانطور که اشاره کردید، پرونده گذشته برای طرف مقابل شما همچنان باز است. بهترین تصمیم این است که قبل از برگزاری مراسم و عقد، به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید. او باید بتواند از گذشته عبور کند تا زندگی مناسبی را برای شما بسازد. شما نیز به او بگویید که وقتی در مورد گذشته صحبت می‌کند، شما حال بدی پیدا می‌کنید. آموختن مهارت‌ ارتباط موثر می‌تواند برای شما بسیار کمک‌کننده باشد.

سلام ببخشید مزاحم شدم.من شونزده سالمه حدودا اسفند پارسال بود که به دختری ک همشهریمه علاقمند شدم و توی فضای مجازی ایشون رو دنبال میکردم .حدود شش ماه به ایشون علاقمند بودم و بالاخره توی مرداد ماه علاقمو بهشون گفتم و متاسفانه ایشون نه گفتن .بعد از این اتفاق هم متاسفانه علاقه من به ایشون کمتر نشد و تو این مدت حالم خیلی بد بود واقعا هرکاری هم میکنم نمیتونم ایشون رو فراموش کنم .خواستم ازتون کمک بگیرم که چیکار کنم آیا فراموش کنم یا صبرکنم یا هرچیز دیگه ایی ….مرسی

سلام و خسته نباشید من عاشق پسری شدم که دوست خانوادگی ما و از من ی سال بزرگتره من بهش گفم دوسش دار و ازش پرسیدم که حسی بهم داره و گفت من همه رو دوس دارم ما قبلا رفیق بودیم اما اون جدیدا باهام سرد شده و بهم محل نمیزاره میشه بگید چطوری میتونم اون رو ب خودم علاقه مند کنم

سلام دوست گرامی جذب عشق مسیر تخصصی دارد. به این نحو که شما اولین اشتباه را مرتکب شدید و به صورت مستقیم علاقه خود را بیان کردید. علت سردی او نیز همین مساله است. بهتر است با کمک دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» این مسیر را به شکل درستی پیش ببرید.

سلام خسته نباشید من ۱۲ سال دارم و میدونم که خیلی برای این حرف ها زوده اما من احساس میکنم پسر عموم که ۵ ماه از من کوچک تره من رو دوست داره چون خیلی مواظب من هستش من سالی دو سه بار به شهرستان میرم و اون هم تو شهرستان زندگی میکنه وقتی رفته بودیم شهرستان موقع برگشت از من پرسید که چیزی رو جا گذاشتم یا نه و من گفتم که نه اما اون باز هم رفت گشت تا ببینه واقعا چیزی جا نمونده حتی یه بار دیگه که رفته بودیم شهرستان وقتی من داشتم با گوشی فیلم نگاه میکردم به بهانه فیلم نشست بغل دستم و به صفحه گوشی نگاه کرد اما تنها چیزی که حواسش بهش نبود گوشی بود من غرق تماشای فیلم بودم که احساس کردم سرش به شونم نزدیک شد اما من کس دیگه ای رو دوست داشتم پس با بهانه آب خوردن ازش فاصله گرفتم میشه بگید چیکار کنم که متوجه بشه یه نفر دیگه رو دوست دارم و نمیتونم با اون باشم

سلام دوست گرامی می‌توانید روی رفتارخودتان کنترل داشته باشید و زمانی که به شما نزدیک می‌شود از او فاصله بگیرید. البته همانطور که اشاره کردید در سن شما این مسائل بسیار زود است.

سلام من درگیر کسی شدم که حتی بهم اهمیت نمیده اصلا با یه نفر دیگست نمیدونه که من دوستش دارم ولی اصلا معلومه از رفتاراش احساسی به من نداره فراموش کردنش خیلی سخته باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی قطعا فراموش کردن فردی که شما دوستش دارید کار سختی است. اگر به این تصمیم رسیدید که باید ایشان را فراموش کنید، از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید. پیش از آن شما می‌توانید قطب نمای «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» را مطالعه کنید.

سلام، من 12ساله عاشق ی دختری شدم، داستانی ک من تو این دوازده سال گذروندم و هنوز باهاش درگیرم شاید تو قصه ها بشه نمونش رو دید، من به این دختر خلاصه رفتم احساسمو گفتم ولی ن حضوری، چون مشکلاتی پیش اومد ک مجبور شدم از طریق مجازی این کارو بکنم، اون دختر هم جواب رد داد و گف اولش ک نمیتونم به هرکسی اعتماد کنم، طبیعیه چون شناختی از من نداره، و بیشتر پیگیر شدم و گفت ک نمیخاد وارد رابطه احساسی بشه کلا، و اصن برای اینک منو ا سر خودش وا کنه گفت که با کسی در ارتباطه… ولی من پیگیری کردم و متوجه شدم که با کسی در ارتباط نیس ولی ی رابطه ناموفق داشته و هنوز دلش پیش طرفه… من الان تو این شرایط چیکار باید بکنم؟؟ فراموش کردنش امکان پذیر نیس، 12سال داستانای عجیب داشتم من سر این عشق، خلاصه ی راهنمایی و کمکی بکنید تو این راه منو ممنون میشم ازتون🙏

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. مدت زمان زیادی را صرف این دوست داشتن کردید و با رفتاری که از طرف مقابل دیدید، ناامید شده‌اید. چون طبق پیگیری‌ای که کردید، پرونده گذشته طرف مقابل‌تان هنوز باز است. در این مسیر شما نیاز به همراهی یک مشاور دارید و می‌توانید در دوره«زندگی پیرزومندانه پس از جدایی» شرکت کنید. در این دوره شما می‌آموزید که چگونه با سوگ از دست دادن رابطه کنار بیایید و مجدداً بتوانید برای زندگی آینده خودتان به صورت صحیح برنامه‌ریزی کنید.

سلام دیروز یه راهنمایی برا مشکلم خواستم نظرم رو نگذاشتید دوباره می نویسم تو رو خدا کمکم کنید دوسش دارم نمی دونم چطور به هش ثابت کنم : سلام،قسمت اول :من پسری سی و دو ساله ام. پنج ساله تو کارگاه با دختری همکارهستم ایشون از یک پا مشکل حرکتی دارند من اوایل شرایط ازدواج نداشتم و به هیچ دختری از دید مشتری نگاه نمی کردم تا اینکه یک سال پیش متوجه شدم این دختر خواستگاری داشته که کنسل شده .من به ایشون فکر می کردم اما چون از نظر مادی من مشکل داشتم نگفتم تا اینکه دوستانم و دوستانش متوجه حس من به وی شدند و انگیزه مرا بیشتر کردند من رفته رفته خاطر خواهش شدم و بالاخره یکماه پیش ازش درخواست اشنایی کردم قسمت دوم :دختره گفت قصد ازدواج ندارد این حرف مرا خیلی شوکه کرد .چند روز بعد دوباره درخواست کردم گفت اصلا قصد ازدواج ندادم قسمت سوم:من انگیزه نداشتم تصمیم گرفتم کارم و ترک کنم اون روز بهم گفت تو جای برادر منی من تو دلم اتش می گرفتم چند روز بعد دوباره سر کار خواستنم منم مشکل مادی داشتم برگشتم اما اینبار همه فکر و ذکرم دختره بود روز عاشورای ۹۹ بالاخره نتونستم و رفتم محلشون اونجا منو دید اما نتونستم نزدیک بشم برگشتم روز بعد توجهی بهم نکرد انگار اونروز منو ندیده!دیگه بخشی که من کار می کروم نمی اومد و من بی انکه او را ببینم به خانه برمی گشتم واقعا عاشقش بودم ولی این یک عشق یک طرفه بود!؟دیگه عقلم به جایی نمی رسید تا اینکه سایت شما رو دیدم و این ماجرا رو شرح دادم .لطفا کمکم کنید شماره همراهش رو ندارم دوستاش هم نمیدن فقط خونشو بلدم ماجرا رو به خانوادم گفتم ،گفتن اگه راضیش کنی حاضریم بریم خواستگاری (به این امید که اون راضی بشو نیست و تا اون موقع یکی دیگه رو برام پیدا کنن)لطفا راهنماییم کنید من هوس باز نیستم من عاشقم

.

سلام دوست گرامی آیا در حال حاضر شرایط ازدواج برای شما فراهم شده است؟ آیا ایشان دلیل اصلی عدم موافقت خودشان را گفتند؟ طرف مقابل شما تجربه بهم خوردن خواستگاری را داشتند و این مساله ممکن است روی اعتماد ایشان اثرگذار بوده باشد. بنابراین بهتر است تصمیم قاطعانه‌ای بگیرید و از طرف خانواده برای این مساله اقدام کنید.

سلام وقت بخیر شش ساله با پسری مجازی آشنا شدم در ابتدای آشنایی هر دو مون از عدم موفقیت عاطفی در گذشته دردودل کردیم .. توافق باهم بودن بود ..البته ایشون تهران هستن و من شمال .. بعد دوسال اخلاقش عوض شد این رابطه پنهانی سرکاری تفریحی نبود خانواده ها مطلع بودن ولی ناگهانی منقلب شد و با کسانی رابطه گرفت که اولی بعد دو سال تمام حتی عقد موقت باهاش رفت اما بهم خورد بلافاصله بعد مدت کوتاهی با یکی دیگه جایگزین کرد که قبلا میشناختمش ولی منم همچنان مننظر دل نگران پابندش بودم هستم گاهی ماهی یکبار بهش پیام میدم .. هر دو مون مذهبی هستیم ایشون درظاهر یک مرد هیئتی نشان می دهد ذاتش خوبه ولی در مورد من بسیارتفکر میکنه ولی در انتخاب با دیگری بودنش راحت تصمیم میگیره او باطن با من خوبه اما ظاهر لجبازی و غرور یا بی محلی نشان می دهد .. او 30 سال و من31سال .. او دو بار رابطه ازدواج موقت داشت من فقط یک بار چه قبل و چه بعد ایشون من هرگز دوستی با نامحرم نداشتم و این در اصالت من نیست وگرنه شش سال دلباخته او دراینهمه فاصله نبودم .. خواش میکنم هر راهنمایی میکنین فقط نگین جدایی هیچ وقت اینهمه مومن نبودم ک بخاطر عشقش دائم در محراب و دعاهستم ..من چادری ام دختری آزاد نیستم .. لیسانس علوم اجتماعی دارم باتشکر

سلام دوست گرامی ارتباط شما طی این مدت کاملاً مجازی بوده است و اصلاً همدیگر را ندیده‌اید؟ به نظر می‌رسد روی این رابطه سرمایه‌گذاری زیادی انجام دادید و باور نمی‌کنید که ایشان قصد جدی برای ازدواج ندارند.. در کنار دعا و عبادت نیاز است تا تعقل هم باشد تا بتوانید تصمیمی درست بگیرید و در این مرحله حضور یک مشاور برای شما بسیار موثر است.

سلام من آرام حاتمی ۲۴ ساله از ارومیه هستم عاشق یه دختر شدم دختر پسر عمو مامانم. در حالیکه او ۱۶ سالشه و مامانم میگه عمرا نباید بهش پیشنهاد بدی عروسمون نباید بشه چون میونهخانواده هامون شکرابه، ولی دوستش دارم آخه

سلام دوست گرامی 8 سال تفاوت سنی دارید، ایشان در سن نوجوانی هستند، خانواده شما مخالف این وصلت هستند. در چنین شرایطی که موانع سر راه ازدواج شما زیاد است، باید تلاش کنید که ابتدا برای خودتان مشخص کنید که به چه علتی به ایشان علاقه پیدا کردید؟ در واقع معیارهای شما برای انتخاب او چیست؟ در ازدواج اگر خانواده‌ها مخالفت منطقی داشته باشند، شرایط برای زوج بسیار دشوار خواهد بود، چون خانواده همیشه حضور دارند و مطمئناً نمی‌توان فقط طرف یک نفر را گرفت. پس بهتر است تمرکز خود را روی دلایل انتخاب ایشان بگذارید و همچنین علت اختلافی که بین خانواده‌های‌تان وجود دارد را به صورت دقیق و منطقی بررسی کنید. اگر میانه خانواده‌ها بهتر شود، میزان امید برای این وصلت بهتر خواهد شد.

با عرض سلام و خسته نباشید ممنونم از سایت خوب تون که مطالب خیلی ریز و بدرد بخوری داخل سایت قرار میدید که مورد استفاده و امتحان و نتیجه بخش هستند

من تقریبا ۳ سالی میشه عاشق یک دختری شدم که تونستم تو برنامه های مجازی چند ماهی باهاش ارتباط برقرار کنم و تا جایی که تونستم کمکش کردم هر طوری که از دستم بر میاد تنهاش نذاشتم و اواخر بهشون گفتم که دوسش دارم، ولی در جواب بهم گفتن که من یکی دیگه رو دوست دارم و به تو مثل داداش خودم نگا میکنم و جز تو هم کسی ندارم که ازش کمک بخوام. الان با مدتی که گذشته هم اون ازم شناخت داره هم من، در حالی که پسری که ایشون دوست دارن اونم به این رو نمیده، می‌گفت میتونیم مثل خواهر برادر گاهی حرف بزنیم میخواستم بدونم آیا میشه این چنین رابطه و تبدیل کرد به عشق و اگه میشه چطوری ؟

ممنون از سایت خوبتون رادیو عشق

سلام دوست گرامی از بازخورد مثبت شما سپاسگزاریم.🌹

در مورد این رابطه، مسأله‌ای که روشن و واضح هست، این است که رابطه رشد می‌کند و نمی‌توان فردی که به او احساس عاطفی دارید، مدل یک خواهر دوست داشته باشید و این یک سوءاستفاده از شماست. در مورد اینکه آن پسر به طرف مقابل شما محلی نمی‌دهد، مسئولیتی گردن شما نیست و بهتر است ایثارگرایانه با این موضوع رفتار نکنید.

من آتوسام که گفتم ۴ ساله درگیر به رابطه با عشق یه طرفه هستم طرف از منم ۴ سال کوچیکتره و خودش میدونه هیج وقت عاشقم نشده و فقط عادت کرده ولی من انتخابش کردم بهشم گفتم ولی اون حرف ازدواج رو پیش نمیکشه من الان ۳۳ سالمه بدون اون نمی تونم و نمی تونم جدا شم اون همیشه ایراد ازم می گیره از همه چیزم و سر بسته میگه نمیخوامت ولی باز هم هست من فکر میکنم عادت کرده نظر شما چیه فقط نگید جدا شو چون به حرفه سخته ۴ سال با یکی باشی کمک کنید من زشت نیستم ولی مرتبا ایراد می گیره ازم توهین میکنه بعد بعضی وقتها میگه الکی گفتم

سلام دوست گرامی بله کنار گذاشتن این رابطه در حرف آسان است، اما در عمل بستگی به توانایی و پذیرش منطقی شما دارد. تحقیر، توهین و ایرادگیری ایشان را پذیرفته‌اید، غافل از اینکه همین مسائل شما را وابسته‌تر کرده و دائماً عزت نفس‌تان خورد می‌شود. به چه دلیل به این سطح از رابطه رضایت دادید؟ شما در تله افتادید و نیاز دارید تا از این تله رها شوید.برای مطالعه بیشتر به مقاله«طرحواره دمانی، کدام طرحواره در من برجسته‌تر است؟»مراجعه کنید. همچنین نظر ما این است که شما نیاز دارید ابتدا عزت نفس خودتان را بازسازی کنید تا با منطق بهتری به این رابطه سرشار از فاکتورهای خطر، فکر کنید.

سلام من چهار پنج سالی است عاشق دختر خاله ام شدم ما از بچگی با هم بودیم البته اون از من دو سال بزرگتره ولی من اصلا با این قضیه مشکلی ندارم و خیلی هم دربارش فکر کردم یک بار هم یه جورایی بهش به طور غیر مستقیم گفتم دوسش دارم البته یک بارم با پیامک ولی اون علاقه ای به اون صورت نشون نداد و گفت هنوز زوده و… که فک کنم تنها مشکلش با من سر همون سن وساله ولی در حد پسر خاله دختر خاله ای خیلی همو دوست داریم اگه میشه راهنمایی کنید چند سالیه شب و روز بهش فکر میکنم میگم زود برم سر کار که بتونم بهش برسم استرس کنکورم دارم به همین خاطر ممنون از رادیو عشق💙

سلام دوست گرامی سن شما باید حدود 17 یا 18 سال باشد. اشاره کردید 4 یا 5 سال است که عاشق ایشان شده‌اید. یعنی از سن 12 سالگی. این سن اوج شروع دوره بلوغ و آغاز هیجان‌های زیادی است که باعث می‌شود احساساتی را تجربه کنید که خارج از کنترل شماست. اشاره کردید 2 سال بزرگتر هستند، یعنی مقداری بلوغ عاطفی ایشان زودتر از شما شکل گرفته است و به همین دلیل می‌دانند سن شما و خودش برای رابطه عاطفی مناسب نیست. بهتر است برای جذب ایشان، اهداف مشخصی در زندگی فردی خودتان داشته باشید و انسان پرقدرتی برای ایشان به نظر برسید. مثلاً کنکور با رتبه مناسب، شغل خوب و.. می‌تواند ایشان را ترغیب به ازدواج با شما بکند. سعی کنید در حال حاضر روی مساله درس تمرکز کنید تا نتیجه آن، او را به سمت شما بکشاند.

سلام من عاشق پسر عمم شدم که اونم عاشق اون یکی دختر عمم شده. و گفته که دختر عمم بهش جواب رد داده. من اهل دوستی نیستم اما بهش ابراز علاقه کردم و اون هیچی نگفت یعنی گفت دوستم داره ولی عاشقم نیست ولی من خیلی عاشقشم و نمیخوام از دستش بدم و اون خیلی ناامیده… وقتی درباره عشقم پیشش میگم مدام حرفو عوض میکنه که حرفی نزنه. ولی اخلاقش خوب بود آخرین بار ناراحتش کردم از خودم ولی پشیمون شدم و باز بهش پیام دادم چون خیلی دلتنگش شدم ولی مث اول نیست و از کلی پیام یدونه جواب میده و من خیلی ناراحتم چیکار کنم دوست ندارم از دستش بدم میخام اونم عاشقم بشه آیا راهی هست؟ راهی هست که کاری کنم از فکر اون عشق بیرون بیاد و عاشقم بشه؟

سلام دوست گرامی ابراز علاقه شما به ایشان در صورتی که می‌دانستید دلبسته فرد دیگری هست، اقدام درستی نبوده و تا زمانی که ایشان به فرد دیگری فکر می‌کند نمی‌تواند همراه مناسبی برای شما باشد. همانطور که شما هم تا وقتی که در فکر او هستید نمی‌توانید به شخص دیگری فکر کنید. ابراز علاقه خود را قطع کنید و سعی کنید عزت نفس خودتان را بالا ببرید تا ایشان خودش برای بودن کنار شما فکر کند.

سلام من مردی 33 ساله چند روز پیش خواستگاری دختری رفتم که 36 سالش بود که هم از لحاظ تحصیلات و مالی از من بالاتر بود در برخورد اول خیلی از او خوشم اومد و عاشق او شدم و طبق سوالاتی که از هم می پرسیدیم وجه مشترک زیادی داشتیم ولی احساس میکنم زیاد مورد پسند او نبودم ، هنوز هم جواب قطعی از خانواده او نگرفتم ممنون میشوم راهنمائیم کنید .

سلام دوست گرامی تا وقتی که ایشان جواب قطعی ندادند این قضاوت‌های ذهنی شماست که شما را پیش می‌برد و نیاز دارید تا بتوانید ابتدا جواب قطعی را دریافت کنید. اما نکته جالب توجه این است که آیا درباره سن ایشان مشکلی ندارید؟ اینکه او از شما از هر نظر بالاتر است سوال است که به چه دلیل شما به او گرایش پیدا کردید؟

سلام من ۳۲سال سن دارم و همسرم ۵سال از من بزرگتر هست و ایشون قبل از من یک دوره نامزدی نا موفق داشتن که گویا همه چیز خوب بوده و بخاطر یک دروغ یا مشروب خوردن طرف مقابل بهم خورده و بعد از یکسال با کلی دو دلی با من ازدواج کرده و الان حدود یکسال از رابطه ما گذشته و حتی یکبار هم به من نگفته دوست دارم و خیلی سرد هست حتی جدیدا تو‌گوشیش دیدم که هنوز عکسش رو هم نگه داشته و من خیلی افسرده و‌ناراحت هستم از اینکه با ینفر زندگی میکنم که دوسم نداره و خوشحالی وناراحتیم اصلا براش مهم نیست و خیلی رفتارای بد دیگه حتی تو رابطه زناشویی پس خواهش میکنم به من کمک کنید ممنون از شما

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما پرونده گذشته را همچنان نبسته است و نیاز دارد تا بتواند ابتدا آن رابطه را تمام کند و سپس به رابطه با شما رسیدگی کند. باید از خودتان بپرسید دلیل اصرارتان برای اینکه با او زندگی و ازدواج کردید چه بوده است؟ آیا تابحال برای حل این مساله به مشاور زوج درمانگر مراجعه کردید؟ توصیه می‌کنیم قبل از هرگونه تصمیم به مشاور زوج‌درمانگر مراجعه کنید.

سلام وقتتون بخیر من با یکی از هکلاسیام در ارتباط بودم و رفتم ابراز احساس کردم ولی ایشون به من گفتن علاقه ای به من ندارن و مشکل از خودشه که نمیتونه دوباره اشتباه کنه چون قبلا هم یه رابطه داشته که ناموفق بوده میخوام بدونم چطور میتونم نظرش رو عوض کنم یا حداقل کاری کنم کمی به من علاقه پیدا کنه

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما به علت شکست عاطفی که داشتند، اعتماد دوباره و صمیمیت را غیرممکن تصور می‌کنند. وقتی افراد پرونده رابطه عاطفی گذشته را هنوز نبسته باشند، به سختی می‌توانند مجدداً به کسی اعتماد کنند. مسئولیت اینکه او گذشته خود را فراموش کند و یا دوباره اعتماد کند، با شما نیست، چون خودش باید این مسیر را طی کند. اما می‌توانید براساس محیط مشترکی که باهم دارید یعنی همکلاس بودن، سر صحبت را با او مجددا باز کنید. اما قبل از هر اقدامی، لازم است تا برای خودتان یک بازه زمانی مشخص کنید، مثلاً بگویید من تا 3 ماه آینده تلاش خودم را برای این رابطه انجام می‌دهم. این کار باعث می‌شود که بیش از اندازه برای کسی که به شما علاقه ندارد، زمان صرف نکنید و در عین حال تلاش خود را انجام دهید. برای دریافت مشاوره نیز می‌توانید از رادیو عشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.

با عرض ادب سلام . راستی پارسال بد جور عاشق یه دختری بودم که همه کار و شغلم اون بود. وقتی میرفتم دیدنش همیشه حاضر بود .میدونستم از من خوشش میاد اما یهویی فهمیدم دل به یه پسر داده که ازش خیلی بدم میومد. منم زد به سرم و رفتم با وجود اینکه رفتم اما واقعأ داغون شدم. اما بعداز یه سال تمام دوباره خواهانش شدم. سراغشو از دوستانم گرفتم گفتن همش تو خونه ست . اما یه سوال : امکان داره دوباره ازمن خوشش بیاد ؟ لطفاً نگین بیخیالش چون تو خیالم نیست ! تو قلبم , روحم و حتی تمام وجودمه …..

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را اشاره نکردید. یعنی شما باهم در رابطه‌ای نبودید و تصور می‌کردید که او از شما خوشش می‌آمده. بعد از این هم ایشان با یک فرد دیگر آشنا شده است، این دو مسأله باهم تداخل و تضاد دارند. بعد از یکسال مشخص نیست که ایشان هنوز هم به شما فکر می‌کنند یا خیر؟ می‌توانید در صورتی که ایشان در رابطه دیگری نیستند، شانس خودتان را امتحان کنید و به صورت مستقیم علاقه خودتان را مطرح کنید.

سلام من عاشق یه نفر شدم خیلی دوستش دارم و اصلا منو نمی شناسه حتی یه بار که دیدمش جلوش گریه کردم خیلی دوستش دارم و خیلی هم کم می بینمش آخرین باری که دیدمش یک ماه پیش بوده طوری شدم که با شنیدن یه آهنگ غمگین گریه میکنم و خیلی خسته شدم لطفا یه راه حل خوب بهم بگین ممنون میشم و اینکه من اون رو تو دلم نمیکُشم=)

سلام دوست گرامی سن خودتان را اشاره‌ای نکردید. ابتدا علت‌ جذابیت ایشان را برای خودتان توصیف کنید که به چه دلیلی تا این حد ایشان خوشتان آمده است. سپس باید مسیری را پیدا کنید تا بتوانید به ایشان نزدیک شوید و صحبت مشترکی داشته باشید. البته جزییاتی در مورد این علاقه و اینکه چطور با ایشان آشنا شدید نگفتید، به همین راهنمایی ما نیز به صورت کاملاً کلی است. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره جذب عشق می‌توانید«قط‌ب‌نمای جذب عشق تا ازدواج» را مطالعه کنید و از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۱ سالمه از ۱۷ سالگی عاشق دختری شدم که تا الان یعنی ۴ ساله بهش نرسیدم خیلی تلاش کردم یک دوره سه ساله سیگاری شدم الان ۶ ماه ترک کردم کلا داغون شدم مشکل عصبی پیدا کردم الان هم به این امید زندگی میکنم که بهش برسم از خیلی از راه ها خواستم بهش نزدیک شم اما نشد از طریق چند تا دوستش ولی بازم نشد توروخدا کمکم کنید واسه هیچ دختری سربلند نکردم تا حالا جونیمو تا الان واسش تباه کردم کمکم کنید

سلام دوست گرامی زمانی که شما عاشق شدید سن کمی داشتید و سن نوجوانی زمان مناسبی برای انتخاب همسر نیست. دلایل اینکه به او نرسیدید را اشاره نکردید که بدانیم چه موانعی سر راه شماست. اما سیگاری شدن شما به این دلیل بود که ناکام شدید و نتوانستید به خواسته خود برسید، این مساله تقصیر طرف‌مقابل نیست. برای دریافت مشاوره و بررس جزییات بیشتر رابطه لطفا از رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام.من ۲۰سالمه و از کلاس سوم راهنمایی عاشق پسرِپسرعموی بابام هستم!یکی دوبارم بهش پیام دادم که سر صحبت رو باز بکنم باهاش ولی حتی جوابم رو نداد.همش احساس میکنم از من متنفره .خسته شدم از انتظار..حتی وسط خوشبختی هم یادش میوفتم حتی موقه خاستگاریامم اگر قبولم باشه یادش میوفتم..از یادم نمیره با اینکه سال به سالم نمیبینمش!چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی مدت زمان زیادی است که درگیر این دوست داشتن شدید و گویا همه زندگی‌تان وابسته به این احساس شده است. ابتدا روی جذابیت‌های خودتان تمرکز کنید تا بتوانید حس خوبی به خودتان داشته باشید. اینکه دائما حس کنید که کسی که جواب شما را نداده است، یعنی از شما متنفر است، حس خوبی به شما نمی‌دهد. سپس برای نزدیک شدن به ایشان بهتر است که شیوه صحیح جذب عشق را آموزش ببینید. ما در رادیوعشق این آموزش را در اختیار شما قرار می‌دهیم.

سلام من ۱۸ سال دارم دو سالی هست من عاشق یه دختری شدم که واقعا بدون تردید میتونم بگم که حس قوی و برگشت ناپذیری که تا حالا رو کسی نداشتم اما افسوس که هیچ ذره ای به من علاقه نشون نداد و هر کاری که میتونستم تو این مدت کردم اوایلی که عاشقش شدم دیدم که با کس دیگه ای رابطه داره اما من میگفتم که من تو رو بیشتر از اون پسره دوست دارم ولی هیچ فایده ای نداشت با خودم تصمیم گرفتم صبر کنم تا خودش بفهمه که اون پسره عاشق واقعی نیس و کارشون به کات بکشه که همین طورم شد این مدت ۸ ماهی کشید و من تو اون دوره ذره علاقم کم نشده بود بهش که دوباره نزدیکش شدم و ابراز علاقه کردم و هر کاری که میتونستم در روز تولد و هر مناسبتی که بود کردم و میخواستم بدونه که هیچ کسی تو این دنیا اونو قدر من دوس نداره و اوایل بهتر نتیجه داد و با من نسبت به قبل مهربون شد و کادویی که براش خریده بودم رو ازم گرفت و شمارش رو که تو این یک سال نتونسته بودم بگیرم گرفتم اما بعد از اون به یکباره سرد شد و تلفن من رو مسدود میکرد و هر چه میگفتم چرا این کارو کردی میگفت شمارت تو گوشیم سیو نیس به خاطر همون رد تماس زدم ولی این حرفش ناراحتم میکرد که اون حتی سیو کردن شمارم رو عار میدونس گذشت و گفتم که میخوامش ولی اون گفت عاشق کس دیگه ای هست و گفت غیر اون نمیتونه با کس دیگه ای باشه منم تو کتم نمیرفت چون صبر کرده بودم رابطه قبلی تموم شه و خیال میکردم که بعد اون پسره به من فکر کنه نه پسر دیگه ای اما اونطور نشد و خیلی نا امید شدم اما نسبت به عشق واقعیم هیچ شکی نداشتم ولی به من گفته بود که درکش کنم و تنهاش بزارم و هی پیام ندم بهشو این حرفا و به دوست نزدیکمم گفته بود اگه من قسمت اون باشم سرنوشت هم اون میشه اون میگفت من میدونم سعید(یعنی من)با هیچ کس دیگه ای غیر من دوست نمیشه ولی منم خودم عاشقم.بعد این حرفا و فشار اطرافیان که میگفتن دیگه بیخیالش شو من مجبورا یه مدت دور شدم و کمتر دوروبرش رفتم اما دائما در حال غصه خوردن بودم که روزگار گذشت که شنیدم با کسی دوست شده که از لحاظ مالی هم خیلی از من سر تر بود اما خودم میدیدم که اون پسره اصلا علاقه واقعی نسبت بهش نداره و خیلی راحت بدستش آورده و از دست دادنش اصلا براش فرقی نداره الان یه مدت هست که با اون پسر هم به مشکل خورده تقریبا کات هستن و من هم بعد این مدت نمیدونم چیکار کنم از یه طرف فکرش از سرم نمیره از یه طرفم هیچ‌علاقه ای نداره لطفا کمکم کنید🙏🙏

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من پسری ۱۷ساله و مذهبی هستم چند وقته که دختر عموم با رفتار هایی که نشون داده من رو متوجه کرده که حسی نسبت به من داده من هم متوجه شدم و شماره اش رو گرفتم و باهم در ارتباط هستیم اون از من ۱سال بزرگتر هست ولی چون نیمه اول سال متولد شده الان پشت کنکوری هست من هر چه قدر ازش میپرسم که تو حسی به من داری میگه نه اما رفتار و گفتارش این رو نشون نمیده چون دختری هست که اصلا با پسر ها صحبت نمیکنه به جز فامیل که اونم فقط سلام و علیک هست،من بهش گفتم که به اون علاقه دارم اما اون انکار میکنه که حسی نسبت به من داره لطفا سریع پاسخ بدید من از این برزخ خارج بشم

سلام دوست گرامی اشاره نکردید چه رفتارهایی در ایشان بوده است که احساس کردید او به شما توجه و علاقه دارد؟ کنکور داشتن ایشان و اولویت‌های دیگر می‌تواند علت این باشد که نخواهد این علاقه را بپذیرد. اما نکته مهم اینجاست که سن شما برای ابراز علاقه و بودن در یک رابطه سن مناسبی نیست. سن نوجوانی اوج هیجان داشتن است که ممکن است شما هر رفتاری را در او به نشانه علاقه بدانید. بنابراین تا زمانی که به وضعیت باثباتی نرسیدید و دستاورد محکمی نداشتید، ابراز علاقه خود را دیگر مطرح نکنید.

سلام من عاشق دخترخالم شدم اون هرچیزی ک میخواد بهش میخرم بهشم گفتم ک من عاشقتم ولی میگه چون تو پسرخالمی خجالت میکشم ازت منم هرچه قد میگم خجالت نداره ک من به همه میگم تورو میخوام اگ تو اوکیو بدی دوسم داره مطمئنم چون خودش گفته ولی هرکاری میکنم میگه ن میشه کمکم کنید؟

سلام دوست گرامی اشاره‌ای به سن خودتان و طرف مقابل نکردید. دلیل جواب نه ایشان اگر فقط خجالت کشیدن است، بهتر است با یک بزرگتر صحبت کنید و به صورت جدی و با اطلاع خانواده این ارتباط را شکل دهید. اما اگر مخالفت ایشان دلیل دیگری دارد، باید آن موانع را از سر راه بردارید.

من درگیر عشقی یکطرفه شدم باید چیکارکنم اون خودش قبلا عاشق شده واسه همین نسبت به همه چیز بدبین شده امیدوار باشم یاخیر

سلام دوست گرامی جزئیاتی از این علاقه یکطرفه نگفتید. به صورت کلی وقتی شما یکطرفه برای فردی و رابطه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کنید، یعنی پذیرفته‌اید که ممکن است او هیچوقت به اندازه شما عاشق نباشد و مایل به برقراری رابطه نباشد. اشاره کردید که ایشان به دلیل شکست احتمالی قبلی، بی اعتماد است. به این نکته توجه داشته باشید که شما پرستار عاطفی او نیستید که حالش را خوب کنید و به زور اعتماد تخریب شده او را اصلاح کنید؛ ایشان باید خودش هم مایل باشد که نیاز دارد بالاخره به شخصی اعتماد کند و رابطه خوبی را تجربه کند.

سلام من عاشق شدم عاشق ی پسر ۱۷ ساله خیلی دوستش دارم ولی اصلا منو نمی شناسه ولی خب من خیلی دوستش دارم نمیدونم بهش بگم نگم:(

سلام دوست گرامی بهتر است به صورت مستقیم این علاقه را بروز ندهید. سن او هم کم است و در اوج سن نوجوانی است و ممکن است واکنش مناسبی نشان ندهد. برای آموختن مسیر صحیح جذب عشق «قطب نمای جذب عشق تا ازدواج» را مطالعه کنید.

سلام.میخواستم ک ازتون نظر بخوام و کمکم کنید..یه ماه دیگه تولد دوست پسرمه ولی تورابطمون خیلی فاصله افتاده…میخوام براش هدیه بخرم ولی نمیدونم چی بخرم ک دوس داشته باشه ..دلم میخواد بهترین هدیه ای باشه ک گرفته ..تصمیم داشتم ازش بپرسم واس تولدش چیزی ک لازم داره رو بخرم ولی دوستام میگن خودم یچیزی بخرم و سوپرایزش کنم..بنظرتون چی بخرم ک خوشحال بشه..اگه تجربه داشتین وهدیه دادین یا گرفتین ک دوس داشتین لطفا ب منم بگین😢

من ۱۷سالمه عاشق یک دختری شدم که همسن خودمه ولی چن روز کوچیک تره یه نسبت فامیلی ریز ام داریم ما توی۲شهر مختلف زندگی میکنیم تو اینستا باهم حرف میزدیم طی یه داستانی من عاشقش شدم و مدتی گذشت و ابراز علاقه کردم گفت شرمنده من یکیو دارم که همه دنیامه . ولی چت کردنمون سرجاش بود بعداز این اتفاق گفتم حالا که این عاشق یکی دیگس بهتره یکم فاصله بگیرم ازش الان فقط استوری همدیگرو میبینیم و بس چیکار کنم ک اونم عاشقم شه آیا امیدی هس؟

سلام دوست گرامی چون طرف‌مقابل به صورت مستقیم گفته است که شخص دیگری را دوست دارد، بهتر است که روی این رابطه و گفتن احساسات‌تان سرمایه‌گذاری زیادی انجام ندهید.

سلام من یه دختر ٢٩ساله هستم که با یه اقای ٣٩ساله که شهر دیگه هستن دورادور اشناییت داشتیم و من رو به ایشون برای ازدواج پیشنهاد داده بودن ولی خب بنابر مشغله کاری ایشون پیشقدم نشده بودن بعداز گذشت یکسال از اون پیشنهاد یک ماهی میشه که باایشون خودم ارتباط گرفتم و کم و بیش باهم حرف میزدیم ایشون بسیار رسمی ارتباط برقرارمیکنن و دلیلشون حفظ احترام من هست از قبل هم در پیام هاشون گفته بودن که صلاح به اینه که چون میدونن وابسته میشن بهتره اول حضوری همو ببینیم بعدا بیشتر ارتباط برقرار بشه تا یک روز که باهم مکالمه تصویری داشتیم ایشون خیلی صمیمی تر شدن و گارد رسمی بودنشون شکست ولی از بعد اون روز یکم گویا جلوی خودشون رو گرفتن که در حد ریپلای اینستا واکنش میدادن ،من از ایشون خوشم میاد و دوسدارم بیشتر ارتباط داشته باشم و هرروز باهاشون صحبت کنم که پررنگ بشم براشون ولی یک هفته ای میشه که سعی کردم یکم مراعات کنم زیاد تو فضای مجازی نباشم تا ببینم ایشون خودشون عکس العملی نشون میدن یا خیر که خب فعلا خبری نیست حالا بنا بر اینکه قرار بوده کمی از مشاغل کاریشون که کم شد بیان و ببینیم همو بنظر شما کار من درسته که خیلی دیگه پاپیچ ایشون نشم تااونموقع و هی پیام ندم بهشون؟ازطرفی هم خب انقدر همیشه ادم هایی سر راهم قرار گرفتن که سرقولشون نموندن میگم نشه اینطوری که هرکه از دیده برفت از دل برود و یادشون بره قول دادن میان خواستم نظر شمارو هم بدونم که چه کاری تو این موقعیت صلاحه باتوجه به اینکه ایشون ادم احساساتی پر مشغله و محتاط وخب اشناهستن نمیخان خیلی بیگدار به اب بزنن تاهمو ندیدیم لطفا رفتار درست در این موقعیت رو بمن بگید ممنونم🙏🏻

سلام دوست گرامی اشنایی دور یعنی از طریق اینستاگرام اشنا شدید؟ پیشقدم شدن شما برای رابطه تا وقتی ایشان قرار ملاقات جدی ای برقرار نمی کند، صحیح نیست. بله نباید پاپیچ ایشان بشوید، چراکه او موضع خود را بیان کرده است و گفته تا وقتی ملاقات حضوری نشود، رابطه برایش جدی نیست، پس زمان خود را هدر ندهید. بهتر است برای مسیر درست جذب عشق ایشان از مشاوره رادیو عشق ، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من ۳۰سالمه و عاشق دختری شدم ک کمی از لحاظ مالی نسبت ب خانواده من برتری دارن قبلا رودر رو از ایشون خواستگاری کردم و اون هم قبول کرد و بسیار از درخواستم خوشحال بود اما بعد از مدتی گفت تو پسر خوبی هستی همه چیت خوبه ولی من تاحدودی مسائل مالی هم برام مهمه من کارگر هستم و تو شرکت کارمیکنم و حقوقم درحد ۳تومنه میشه راهنمایی کنید چکار باید کنم ک بهش برسم

سلام دوست گرامی یکی از فاکتورهای مهم در مشاوره پیش از ازدواج بررسی وضعیت مالی و اجتماعی طرفین است. زمانی که در این مساله تفاوت وجود داشته باشد، باید انگیزه دوطرف از ازدواج با شخصی که از لحاظ مالی برتری دارد، بررسی شود. برای بررسی بیشتر رابطه خود با مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من دختری هستم ۲۰ساله..۵ساله با پسری حرف میزدیم(فقط با چت)یعنی اصلا نمیتونستم با پسری تلفنی حرف بزنم یا بهتر بگم صدای پسر میشنوم کلا لال میشم..خلاصه اوایل اشناییمون یه حسایی بهش داشتم ولی بهم گفت خواهر و منم سعی کردم بیخیالش بشم چون هنوز خیلی وابستش نبودم ولی نزدیک سه سالی هست ک خیلی بهش وابسته شدم خیلی دوسش دارم ..منی ک پسر دوقدمیم میدیدم پاهام میلرزید باهاش رفتم بیردن و کنارش بیخیال عالم بودم و برام مهم نبود ک کسی ببینتمون خلاصه خیلی بهم خوش گذشت و کلی حرف زد و منم فقط نگاش میکردم و میخندیدم حتی بخاطرش دلمو ب دریا زدم و برای اولین بار باهاش تلفنی حرف زدم ..ولی تازگیا باهام سرد بود، پروفشم عاشقانه گذاشته بود ازش پرسیدم ک با کسی دوست شدی گفت اره . منم ک وانمود کردم برام مهم نیست ولی.دنیا رو سرم خراب شد ولی بعدش شک کردم چون هرچی میشد بهم میگفت حتی راجب دوس دختر قبلیشم بهم میگفت من تو دلم طوفان میشد وفقط با شکلک خنده جوابشو میدادم حتی ب پروفشم شک کردم چون حتی واس بیو گرافیه تلش هم از من متن میخواست و پروفی ک گذاشته بود قبلا هم واس لجبازی گذاشته بود.. وقتی دلیل سرد بودنشو پرسیدم گفت سردم چون فک میکنم داری وابستم میشی،نمیدونست ک من سالهاست وابستش شدم..خلاصه اول انکار کردم ک بد برداشت کرده ولی بعدگفتم حالا ک خودش حرفشو اورده منم دلمو ب دریا بزنم و همچیو بهش گفتم ولی اون جوابی نداد..بعد دوهفته اشتباهی بهش زنگیدم و بعد بهش پیام دادم ک سوتفاهم نشه اونم جوابمو داد و باهم احوالپرسی کردیم و مامانم دیده بودش ک اومده محلمون دور زده واینو هم بهش گفتم خلاصه میخندیدواصن بروم نیاورد حرفامو منم حرفمونو زیاد طولش ندادم و خدافظی کردم روز بعد دیدم پروفشو برداشت خوشحال شدم ولی بازدوباره همونو گذاشت..من فک میکنم ک اینجوری میزاره ک من بیخیالش بشم ولی من میخوام باهاش بحرفم ک نظرش راجب من و حرفایی ک زدم چیه ک تکلیفم روشن شه..نمیدونم چیکار کنم ک دوباره مثل قبل باشه و اونم منو دوس داشته باشه..خیلی تو فکرشم خیلی دوسش دارم خیلی تو فکرم باهاش خیالپردازی میکنم خیلی برام سخته ک بیخیالش بشم..چیکار کنم ک بهش ثابت بشه چقد دوسش دارم..لطفا راهنماییم کنید ببخشید ک طولانی شد..ممنون😔😔

سلام و ارادت و خسته نباشید خدمت تمامی ادمین های سایت و تمام دست اندرکاران بنده پسری هستم ۲۲ ساله و وضع مالی بدی هم ندارم و ماشین و با حقوق برجی ۷ تومن هم میگذرونم و و مهندس فنی یک شرکت تولیدی هستم و موقعیت اجتماعی متوسطی هم دارم و اهل قم هستم و تقریبا بخاطر کار هفته ای دوروز تهرانم و یه یک دختر ۱۹ ساله اهل تهران علاقه مند شدم و حدود ۳ ماه هست که باهم رابطه داریم که اول رابطه خیلی بهم توجه داشت و من احساس میکردم رابطمون دو طرفست و جفتمون به یک اندازه همدیگرو دوست داریم من با تمام سخی و مشکلات کاری اقتصادی که در جامعمون هست و همه داریم تحمل میکنیم برای این دختر کم نزاشتم و هیچوقت هم داخل رابطمون غروری نداشتم و بخاطر احساس و علاقه ای که بهش دارم هیچوقت جواب رد به هیچ چیزی ندادم و فقط یک سری از محدودیت ها براش قائل بودم و بسیار جزئی ولی با وجود این همه توجه و علاقه شدید بعد از ۳ ماه رابطه طرف مقابلم حسش خیلی کم شده و حتی دو یا سه بار هم پیشنهاد قطع رابطه داده که بشدت افسردگی و ناراحتی کشیدم و شدیدا احساس میکنم رابطمون یک طرفه شده من بهش گفتم که دوست داری چجور باشم خرابم کن از نو بساز از لحاظ چهره هم خوبم و کم و کاستی ندارم و پرورش اندام هم کارمیکنم و تو اون هم مشکلی ندارم قدمم بلنده و هیچ کم و کاستی تو خودم نمیبینم اقعا و هیچوقت هم تا حالا سعی نکردم به طرفم بگم که من اینم ، من اونم…. و بسیار خاکی و خونگرم و بدون کوچکترین منتی یا چیزی تو رابطمونم ولی واقعا فکر نمیکنم بعد از این همه این تفاسیر لیاقت من بی توجهی و سرد شدن باش و دلیلش رو نمیدونم و نمیدونم که باید چیکار کنم و بسیار ناراحت و دلسرد شدم و خیلی حواستم که روحیم خراب نشه و توزندگیم دخیل نکنم ولی نمیشه و افسرده شدم ممنونم از مطالعتون و معذرت میخوام که طولانی شد و خواهشمندم که اگه میتونید در اسرع وقت راهنماییم کنید چون واقعا کلافه شدم بسیار سپاسگذارو مچکرم خداقوت.

سلام طوریکه میگین مشخصه حسابی برای این رابطه انرژی گذاشتین ولی من فکر می‌کنم یه جاهایی زیاده‌روی کردین و اونطور که لازمه احساس قدرت‌مندی به طرف مقابل‌تون ندادید. مهم‌ترین ویژگی که در مردان برای خانم‌ها جذابه قدرتمندی و اعتمادبه‌نفسشونه. اینکه هرچیزی که طرف مقابل‌تون میگه انجام بدین یا بخواین اون به خواسته خودش شما رو از خراب کنه و از نو بسازه!، به طرف مقابل‌تون القا میکنه که شما اعتماد به نفس کافی ندارید. درسته که در رابطه دونفر باید به خواسته‌ها و سلایق هم احترام بگذارند اما نباید خودشون رو کاملا تغییر بدن. به نظرم بهتره کمتر در مقابل ایشون احساس ضعف نشون بدین و به خواسته‌های خودتون هم توجه کنید. برای بررسی دقیق‌تر پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

سلام من یک پسر هستم من عاشق یکی از دختر های فامیلم شدم ولی اون رو به روم گفته که من دوست داره ما تو صفحه هامون با هم چت می کنیم اون همیشه به من جواب سرد می ده و همش از من فرار می کنه باهم چت می کنیم زود خداحافظی می کنه سه هفته پبش باهم چت کردیم گفت بهتره این رابطه تموم شه و من چند روز افسردگی گرفتم نمی دونم چیکار کنم من دوسش دارم فقط می دونم با احساسات من بازی کرده ولی من دیونش هستم چطوری عاشقش کنم؟

سلام دوست عزیز پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی و آنلاین ارتباط بگیرید تا اول شرایط‌تون بررسی بشه و بعد بتونید راهنمایی دقیقی دریافت کنید.

سلام وقت شما بخیر من دختری هستم 30 ساله که حدود یکسال و نیم پیش با پسری مودب و با شخصیت آشنا شدم که پس از مدت کوتاهی به من پیشنهاد ازدواج داد، اما درخواست کرد که شناخت بیشتری نسبت بهم داشته باشیم، من هم قبول کردم. همان اوایل از من پرسید که تا بحال عاشق شده ام یا نه؟ من با وجود خواستگاران و شرایط خوبی که داشتم عاشق نشده بودم ولی عاشق این آقا شدم و الان جدایی از این شخص برایم بسیار سخت شده… این آقا از همان اول گفت که عاشق دختری بوده که موفق نشده با او ازدواج کند و تا آخر عمرش عاشق هیچ دختری نخواهد شد، البته دختر مورد نظر ازدواج شده و هیچ رابطه ای وجود ندارد و مربوط به چند سال پیش است… من مدتها لحظه شماری می کردم که با هم ازدواج کنیم، الان خانواده من و این شخص در جریان هستند و تقریبا در شرف ازدواج هستیم و صحبتهای پایانی را داریم انجام می دهیم ولی من اصلا حس خوبی را که قبلا داشتم ندارم. این شخص مداوم به من می گوید که عاشقم نیست و فقط به من عادت کرده و دوستم دارد و بیشتر درباره مهریه کم صحبت می کند و … قبلا خواستگارانی که داشتم حاضر بودند همه کار برای آینده و خوشبختی من انجام دهند تا من با آنها ازدواج کنم، اما شخصی را که عاشقانه دوستش دارم روی مسائل مالی خیلی حساسیت دارد و نگران آینده و زندگی مشترکم هستم. البته خودش می گوید مرا خوشبخت می کند و نگرانی وجود ندارد ولی این روزها خیلی نگران آینده ام هستم و … لطفا راهنماییم کنید؟ متشکرم

سلام دوست گرامی. آنطور که از نوشته شما برداشت کردم، نامزد شما هنوز نتوانسته است سوگ ارتباط قبلی را سپری کند و این مساله هنوز برای ایشان مهم است.در این صورت بهتر است پیش از ازدواج حتما از مشاوره پیش از ازدواج بهره مند شوید سپس مقدمات ازدواج را فراهم کنید. می توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت تلفنی یا آنلاین مشاوره بگیرید.

سلام خسته نباشید.. من ۴ ساله از یکی از اقوام خیلی خوشم میاد و واقعا دیوونه وا دوستش دارم و هرچی سعی میکردم ک باهاش ارتباط برقرار کنم و دوست بشم نمیشد خیلی به هم نزدیکیم از بچگی با هم بزرگ شدیم به تازگی با کمک دوستاش فقط بهم اوکی داده ولی اصلا احساسی بهم نداره و من خیییلی ابراز احساسات میکنم بهش و هرکاری میکنم میگه فعلا نمیدونم جیزی باید ببینیم چی میشه … من دارم دیوونه میشم خیلی کلافم خیلی دوسش دارم و له له میزنم یه بار بگه دوسم داره لطفا زود پاسخ بدید…

سلام دوست گرامی. تا زمانی که در یک ارتباط ما نحوه ابراز علاقه صحیح را بلد نباشیم، دچار سردرگمی خواهیم شد. برای اینکه متوجه باشید چه راه هایی برای جذب بهتر ایشان به رابطه وجود دارد، سوالات رایج جذب عشق از آشنایی تا ازدواج را مطالعه کنید.

سلام من ۸ ساله عاشق یکی از فامیلامون هستم. وقتی که دبیرستانی بودم بعد از مدتها دیدمش و یه جورایی خیلی ازش خوشم اومد. حتی توی اون لحظه اصلادوست نداشتم نگاهم رو از روش بردارم و بعد از اون هم به دلیل مهمونی های فامیلی مرتب میدیدمش. توی مهمونی ها وقتی که هواسش بهم نبود نگاهش میکردم و تا جای امکان سعی میکردم که تماس چشمی باهاش نداشته باشم. هر وقت میدیدمش نا خاسته جلوش یه سوتی میدادم و همش دست و پام رو گم میکردم تا این که به مامانم گفتم که دیگه دوست ندارم مهمونی خانوادگی داشته باشیم و رفت آمدمون رو کمتر کنیم چون هر وقت که میدیدمش خییلی خوشحال میشدم و بعد از اون افسردگی میگرفتم. چند بار تصمیم گرفتم باهاش توی شبکه های اجتماعی صحبت کنم ولی خوب همیشه سرد پاسخ میده. و چون فامیل هستیم نمیتونم مستقیم احساساتم رو بهش بگم. خیلی دوسش دارم ولی اصلا نمیتونم بهش اعتماد کنم چون میدانم به شدت ادم دختر بازی هست و خانواده من زیاد ازش خوششون نمیاد. واقعا نمیدونم باید چی کار کنم. لطفا راهنمایی کنید.

سلام باتوجه به ویژگی‌هایی که از ایشون ذکر کردید و نظر منفی احتمالی خانواده‌تون به نظر نمیرسه ایشون فرد مناسبی براتون باشن. ضمن اینکه ایشون به پیام‌های شما سرد جواب میدن که یا میتونه به دلیل نسبت فامیلی باشه یا نشون دهنده اینه که علاقه دوطرفه نیست.

خیلی ممنونم

سلام من دو سال با یک خانمی یک رابطه کاری داشتم تو این دو سال با هم خودمونی تر شدیم نمه نمه ایشون تو این مدت تعریف از من زیاد میکردند حالا راست یا دروغ نمیدونم رابطه مون به این صورت بود که فقط تو تلگرام صحبت میکردیم دوبار همو تو شرکتی دیدیم که براش کار میکردیم اخر سری ها دیگه انقدر با هم خودمونی شده بودیم که ایشون خیلی راحت ادرس منزلشون به من دادند گفتند این ورها گذرتون افتاد قدمتون‌سر چشم تشریف بیارید وقتی بهشون علاقه ام رو گفتن هی دست پس میزدند با پا پیش میکشیدند شوخی میکردند و بعد بهم گفتن دلم میخواد یکبار قبل اینکه بهت نه بگم از نزدیک ببینمت با هم تو کافه قرار گذاشتیم و شماره اش هم در اختیارم گذاشت ایشون تو قرار خیلی هم میخندید بعد که خداحافظی کردیم شبش جواب منفی داد وقتی ازش دلیل خواستم گفت اخه من طاقت سختی واسه همین نباید هیچ وقت ازدواج کنم میترسم به یکی دل ببندم طرف پشتمو خالی کنه میترستم علاقه ات گذرا باشه حتی فردای روز عقد نظرت عوض شه بعد من باهاشون صحبت کردم ایشون متقاعد شدن که باز بیشتر فکر کنن بعد دوباره چند روز بعدش جواب منفی دادن وقتی دلیل خواستم گفت چون من خیلی پر توقعم بعد گفتم توقعاتتون چیه اولش نگفتن گفت گفتنش فایده نداره چون خودم میدونم اخرش چی میشنوم بعد گفتن خونه باید از خودت داشته باشی عروسی مفصل و برای دوران عقد مقدار مناسب طلا و هزار تا چیز دیگه بعدش گفتن دوست دارم یکبار میامدید منزلمون شاید نظرتون عوض شه فکر کنید اونی که فکر میکنید نیستم قرار شد با مادرشون صحبت کنن بعد شماره منزلشون رو با ما بدن فرداش پیام دادن مادرشون گفته نه و مخالفه تا شبش جواب پیام منو ندادن شبش پیام دادم ازت خوشم نیامده دوست داشتن که زوری نیست من بهشون گفتم پس مخالفت مادرت بهونه بود گفت نه صبح به مادرش گفت مادرش گفت نه و دروغ نگفته بعد این قضیه یکی از اشناهامون رو فرستادم با پدرشون صحبت کرد پدرش گفت ما فامیلی ازدواج میکنیم یک مدت زمان گذشت اشنامون دوباره زنگ زد با خود دختره صحبت کرد همه اش پای تلفن این خانم میخندید در دلیل نه گفتن با خنده میگفت به دلم نشسته بعد اشنامون وقتی میگفت به دلت نشسته میخندید میگفت نمیدونم بعد اشنامون بهش گفت بیا این اقا رو قانعش کن چون ایشون بدجور در عذابه ایشون در جواب گفتن این اقا داره دروغ میگه علاقه ای نداره فقط در جهت منافع خودش برای سو استفاده امد سمت من تو تمام این مدت یک عزیزم تو پیام هاش به من نگفت و خیلی سیاست داشتن این اقا بعد صحبت همینطوری بی نتیجه تموم شد و به گفته اشنامون ایشون همه اش میخندید با خنده صحبت میکرد دفعه دوم که زنگ زد اشنامون بهش خیلی خشک و سرد گفت اصلا دلم نمیخواد راجع به این موضوع صحبت کنم و اشنامون هم ناراحت شد گفت من فکر میکردم شان شما بیشتر باشه اگه دوست داشتید به این اقا زنگ‌بزن و قانعش کن به درد هم نمیخورید. به نظر شما این علاقه یک طرفه است و من واقعا به دلش نشستم؟ اگه یکطرفه است ایا امکان داره به یک علاقه دوطرفه تبدیل. ضمنا تو این مدت این خانم خالی هم کم و بیش بسته بود فکر میکنم به من گفته خونه شون ۳۰۰ متر حیاط داره که من وقتی رفتم دم خونشون دیدم یک خونه خیلی قدیمی و داغون طرف چهارراه سیروسه که ۳۰ متر هم حیاط نداره. یعنی واقعا به دلش نشستم؟

سلام. به نظر می‌رسه که این علاقه دو طرفه نیست و البته این تمام موضوع نیست. رفتارهایی که از این خانم بیان می‌کنید به نظر میرسه نوعی سردرگمی داره و اگر رابطه‌تون هم ادامه پیدا کنه باعث میشه این سردرگمی و بلاتکلیفی نذاره که رابطه امنی داشته باشید و هر زمان ممکنه باز بی‌دلیل جواب منفی بده. بهترین کار برای شما اینه که از ایشون فاصله بگیرید و دیگه چه خودتون و چه از طریق واسطه پیگیری نکنید. این فاصله گرفتن در مواردی باعث میشه که فرد مقابل هم به شک بیفته که شاید نباید این‌طور رفتار می‌کرده.

تمام موضوع نیست یعنی ممکنه موضوعات دیگه بغیر از به دل نشستن هم باشه؟مثلا همون رسم فامیلی ازدواج کردن خوانواده شون؟ من خودم هم دیگه مدتیست پیگیر نشدم. یعنی ممکنه پیگیر نشدن من باعث تغییر تحولاتی در ایشان بشود؟

سلام من دختری 19ساله هستم و عاشق یکی از فامیل های مان شده ام اما اصلا نمی توانم احساساتم و بهش بگم چون یکی از دلیلش اینه که به خاطر عشقی که واقعا بهش داشتم دروغ گفتن و اون هم از اون دروغ اطلاع داره اصلا نمی دونم چجوری بهش توضیح بدم و چجوری عشقمو بهش بگم

سلام مورد شما نیاز به بررسی بیشتر داره. لطفا با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید تا بتونید موضوع رو مفصل توضیح بدید و راهکار مناسبی دریافت کنید.

سلام من یه پسریو دوس دام حتی بش گفتم دوسش دارم اما اون منو نمخواد یه مدت به هم پیام مدادیم اما اون خیل سرد جواب میداد تا اینکه عمم و شوهرش فهمید ک شوهر عمم عموی پسره بود و من دیگه بش پیام ندادم.تا اینکه یکی از دوستام بش پیام داد گف من نمیخوامش ومن ب هیچ وجه نمیتونم اونو فراموش کنم اصلا هیچ زندگیو بدون اون نمیخوام در ضمن ما فامیلیم حالا چی کار کنم؟توروخدا رهنمایی کنید

سلام. متاسفانه خیلی وقت‌ها شرایط زندگی واقعی با خواسته‌های ما هماهنگ نیست و اینجاست که چیزی جز رسیدن به پذیرش کمک‌مون نمی‌کنه. البته که رسیدن به پذیرش اصلا ساده نیست. هم زمان‌بره و هم خیلی دردناکه. برای همین احساس شما و اینکه فکر می‌کنید زندگی رو بدون فردی که بهش علاقه دارید نمی‌خوایید قابل درکه. اما رابطه یک موضوع دوطرفه است و هر دو نفر باید با میل و اشتیاق براش داشته باشن. بهتره به جای ایشون تمرکزتون روی حال خودتون بگذارید و یه مدت روی خودتون کار کنید. پیشنهاد می‌کنم حتما با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام وقت بخیر بنده 19سالمه از 13سالگی با به اقا پسر اشنا شدم و ب اصطلاح ایشون عشق اولم شدن. من مهارتهای رابطرو بلد نبودم و هرسری که رابطه قطع شد و مجدد وصل شد همه چیو خراب کردم. اخرشم ایشون پارسال رفتن سراغ کسه دیگ. ایشون تو رابطه بامن همیشه دنبال خوشحالی و خوبی به من بودن ولی من با وجود علاقه ی شدیدم محبت کردن بلد نبودم. هیچ خواسته ی جنسی ازمن نداشتن ولی سراغ اونی ک رفتن همه جوره باهم رابطه برقرار کردن من یعد از یک سالو نیم بهش پیام دادم و استقبال گرمی ازم کرد و گفت اشتباهم این بود ک نه هیچوقت فهمیدم چقد دوسم داره و نه خودم ابراز عشق کردم من الان سه ماهه که با یکی اشنا شدم ولی نمیتونم عشق اولمو فراموشش کنم دوسدارم همه چیو باهاش از اول از صفرشروع کنم. چکارکنم؟ بنظرتون میشه رابطرو از نو بسازم؟ من واقعا دوسش دارم ولی فقط یک سال از خودم بزرگ تره و موقعیت اجتماعی خاصی نداره. بنظرتون میتونم کمکش کنم باهم رشد کنیم و پیشرفت کنیم؟ من واقعا بهش علاقه دارم دوسش دارم

سلام طبیعیه که تا وقتی ایشون در ذهن شماست نمیتونید برای رابطه دیگه ای انرژی بگذارید و حتی ممکنه فرصت‌های دیگه تون رو هم از بین ببرید. پس اول باید تکلیف این موضوع رو برای خودتون مشخص کنید. اینکه دوست دارید دوباره با ایشون شروع کنید و ادامه بدید آرزوی شماست ولی باید دید چقدر با واقعیت همخوانی دارد. باید اول ببینید خواسته شما از یک رابطه چیه؟ آیا حاضرید چند سال زمان بگذارید تا یک رابطه جدی رو بسازید و طرف مقابل‌تون هم آمادگی‌های لازم رو کسب کنه؟ باید دید اصلا ایشون تمایل به این موضوع داره و اصلا این رابطه برای شما میتونه مناسب باشه؟ آیا مهارت‌هایی که بلد نبودید رو یاد گرفتید؟ همه این مسایل باید بررسی بشه تا در نهایت بتونید تصمیم صحیحی بگیرید و اگر همچنان خواستید با ایشون وارد رابطه بشید، به شیوه درستی عمل کنید. پس پیشنهاد می‌کند برای بررسی این موارد با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

سلام پسری ۲۷ ساله هستم و مدتی هست با دختری آشنا شدم .در ابتدا فقط با هم حرفای درسی و معمولی میزدیم اما به مرور صحبت هامون زیاد شد و من بهش علاقه مند شدم.اون قبلا یه بار شکست خورده و هنوز نتونسته شخص گذشته رو فراموش کنه ….وقتی بهش ابراز علاقه کردم واکنش نشون داد و بعد از کلی صحبت کردن در آخر بهم گفت که حتی اگه اون شخص رو هم فراموش کنم به تو هیچ حسی ندارم و نخواهم داشت و فقط دوست معمولی من هستی…..به نظرتون میتونم با صبر و تحمل و امید به آینده کاری انجام بدم ؟؟؟

سلام داشتن امید در همه زندگی خیلی خوبه ولی این امید باید بر مبنای یک سری واقعیت‌ها باشه. مثلا ممکنه من امید داشته باشم تا یک سال دیگه 500 میلیون پول به دست بیارم اما باید دید این امید چقدر بر مبنای واقعیت و عملیه و اصلا من برای این امید چه کارهایی می‌کنم؟ شما هم نباید واقعیت رو نادیده بگیرید. بله می‌تونید صبر کنید شاید روزی علاقه‌ای در ایشون به وجود اومد ولی احتمالش خیلی کمه. ایشون اول باید فرد قبلی و تجربه سختی که داشته را در خودش حل کنه تا بتونه به فرد دیگه‌ای علاقه‌ سالم پیدا کنه. ضمن اینکه گفتن حتی در این صورت هم به شما علاقه‌مند نمیشن و احتمالا ایشون معیارهایی برای یک شریک عاطفی دارند که در شما وجود نداره. خوبه باهاشون صحبت کنید و ببینید علت این حرفشون چیه. شاید با تغییرات کوچکی در رفتار یا شرایط‌تون این اتفاق بیفته، البته بعد از رفع درگیری این خانم با رابطه قبلیشون. ولی اگر می‌بینید منطقا این علاقه نمیتونه ایجاد بشه بهتر خودتون رو درگیر امید واهی نکنید و البته بدونید که از این به بعد ایشون دوست معمولی شما هم نمیتونه باشه چون شما بهش احساس دارید و هرچه بیشتر با هم ارتباط داشته باشید این احساس یک طرفه شدیدتر میشه و کنار اومدن باهاش سخت‌تر

سلام من پسری۱۷سالم از ی دختر ۱۶عاشق شدم واقعا دوسش دارم 4سال همسایمان بود من خودم پسر ی کاسبم هر موقع رد می شد نفسم بالا نمی اومد ضربان قلبم بالا می رفت حتی بعضی موقع سرم درد می کرد همیشه مغازه وایمیسم تا اون ببینم بعد از مدتی پیچ اینستگرام پیدا کردی به سختی که پیج شخصی بود ولی تو بیو اینستگرام نوشته بود(alirezam♥️💍)از اون روز دارم گریه می کنم حتی سه تا پیچ مخفی باز کردم تا اکانتش باز کنه نکرد هر روز عکس شو می بینم هر کاری کردم از یادم بره نشود 😭😭😫ترو خدا کمکم کنید گفتم ترو خدا .من اونو دوست دارم اون یکی دیگو

سلام متاسفانه کنار اومدن با علاقه یک طرفه خصوصا در سنین پایین خیلی سخته و کاملا حالی که گفتید را درک می‌کنیم. در چنین شرایطی باید واقعیت را پذیرفت که ایشون حداقل در حال حاضر فرد دیگه‌ای رو دوست داره و باهاش در رابطه است و باید به این موضوع احترام بگذارید. اما یادتون نره شما هنوز 17 سالتونه و کلی راه و مسیر و فرصت پیش روتونه. پس ناامید نباشید. با صحبت کردن با مشاور راهکارهایی رو برای کنار اومدن با این علاقه یک طرفه و حرکت به سمت مسیرهای جدید یاد بگیرید.

سلام من ۱۸ سالمه شیش ساله عاشق یه نفر شدم دو بارم باهاش رفتم تو رابطه ولی هربار با بهونه های کوچیک بهم زدیم واقعا دوسش دارم ولی عشقم یه طرفس چجوری میتونم برش گردونم لطفاً راهکار بدین

سلام لطفا با سیستم مشاوره یا کارشناس دوره برگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید.

سلام من متولد ۸۱ ام و با دختری که دیوونشم فامیلیم اون متولد ۷۹ و من بعد از ۱۰ سال بهش گفتم که دوسش دارم. همه کار میکردم براش نقاشیشو کشیدم براش شعر نوشتم کادو تولد بهش گردنبند دادم فکر میکردم انداخته دور اما نگهش داشته بود همه کار کردم و وقتی بهش گفتم دوسش دارم ناراحت شد و گفت نمیتونم بهت جواب مثبت بدم.و بهش گفتم که مجبورم دیگه نبینمش تا احساساتم از بین برن ولی اون نمیخواست که منو نبینه و این من و عذاب میده که الان که نمیبینمش احساسم بهش ۱۰ برابر شده یعنی شبا از فکرش نمیتونم بخوابم بعضی وقتا فکر خودکشی به سرم میزنه لطفا کمکم کنید!!

سلام فراموش کردن و کنار اومدن با عشق یک طرفه خیلی سخت و زمان‌بره و نیاز به کمک حرفه‌ای داره. حتما یا سیستم مشاوره رادیو عشق تماس بگیرید.

سلام خوبین ببخشین یه سوالی داشتم. من چن ماه پیش یه پسریو دیدم ینی مغازه اون پسره وسیله میخریدیم ک اونجا ازش خوشم اومد و رفتارش طوری بود ک انگار اونم از من خوششون اومده بود . بعد اون همش بفکرش بودم تا اینکه بعد چن روز تو اینستا با پیجش اشنا شدم و تمام پستاشو فالو کردم اما زیاد هم مطمعن نبودم ک خودش باشه .بلاخره اومد پی ام داد و خودش بود و بهم پیشنهاد دوستی داد با هم دوس شدیم و وقتی من تمام شرایطمو ک بهش توضیح دادمک ینی من قبلا به بار نامزد کرد . این اقا ب من گفت ک باهم دوستیم اما سعی کنیم زیاد وابسته هم نشیم . این چن ماه ک گذشت من واقعا عاشق این اقا شدم اما اون همش میگفت عاشق نشو . از رفتاراش معلوم بود میدیدم انگار خیلی دوسم داشت اما عاشقم نبود من برعکس تو این مدت واقعا دیونش شدم . ک چن روز پیش گفت من خیلی دوست دارم اما عاشقت نیستم نمیتونم باهات ازدواج کنم گفت میدونم تو خیلی خوبی امامن نمیتونم . چن سال پیش ک خودش عاشق شده همش فکرو ذهنش پیش اون خانوم هس با اینکه اون خانوم ازدواج کردهحالا من موندمو یه عشق یطرفه . چن روزه باهاش ارتباطی ندارم اما واقعا دیونشم . لطفا اگه میشه در مورد عشق یک طرفه چیزی بگین حداقل دلم اروم بگیره . بدونم باید برا بدست اوردنش تلاش کنم یا اینکه نمیشه و فایده ی نداره

سلام. طوری که توضیح دادین طرف مقابل شما هنوز نتونسته رابطه قبلی رو در ذهن خودش تموم کنه و با اون درگیری داره. بنابراین چه شما چه هرکس دیگه نمیتونه علاقه کامل ایشون رو جلب کنه. از طرفی همین که اول رابطه گفتن سعی کنیم عاشق هم نشیم یه هشدار بوده. هشداری که حتما اون موقع هم متوجهش شدین ولی به دلیل اینکه جذبش شده بودین توجه نکردین. این مورد خیلی دیده میشه دو نفر با شک و تردید وارد یه رابطه میشن ولی به همدیگه میگن سعی کن عاشق من نشی. این یه درخواست غیرمنطقی و نشدنیه. مگه میشه دو نفر نسبت به هم کشش داشته باشن، وارد رابطه بشن، بهم توجه و محبت کنن ولی علاقه‌مند نشن؟؟ پس وقتی چنین درخواستی از طرف مقابل‌تون میشنوید نباید ساده از کنارش بگذرید چون یه هشداره. با این حال این اتفاق افتاده و شما توی موقعیتی قرار گرفتید که اتفاقا خیلی سخت هم هست. واقعیت اینه که شما می‌تونید همچنان در رابطه بمونید و به امید معجزه تلاش کنید ولی تا طرف مقابل‌تون ذهنش رو از رابطه قبلیش پاک نکنه و خودش نخواد نمی‌تونه اونطور که باید به شما علاقه پیدا کنه.

سلام. من 37 سالمه و از همسرم جدا شدم. الان حدود ده ماهه که با یه آقای 42 ساله مجرد دوست شدم. این آقا خیلی حواسش به من و زندگیم هست اینو کاملا حس میکنم خیلی هم به من متعهدهست و از وقتی که با من آشنا شده شخص دیگه ای ای جز من تو زندگیش نیس اما همش به من میگه که قصد ازدواج با من رو نداره و اینو مدام تکرار میکنه که عاشقش نشم، خب حالا به نظر شما اون واقعا قصدش ازدواج نیس یا….. پس اینهمه تعهد و پایبندی واسه چیه؟

سلام وقتی خود ایشون بارها و به وضوح میگن قصد ازدواج ندارن و حتی از شما میخوان که دلبسته نشید، چرا می‌خواهید طور دیگه‌ای به ماجرا نگاه کنید. هرکس که توجه و محبت به دیگران نشون میده لزوما نباید قصد ازدواج داشته باشه. خیلی خوبه که ایشون خودشون هم دارن واضح به شما میگن اما باید توجه کنید که درخواستشون از شما غیرمنطقیه. مگه میشه با کسی در رابطه بود، کلی هم توجه و محبت رد و بدل کرد اما دلبسته و علاقه‌مند نشد؟ قطعا در شما هم احساس به وجود میاد و نتیجه‌اش میشه تعارض بین عقل و احساس‌تون. دلتون میگه حتما باهام ازدواج می‌کنه ولی عقل‌تون نمیتونه صحبت‌های واضح ایشون رو ندیده بگیره. شما باید انتخاب کنید: یا به فکر ازدواج یا یه رابطه با ثبات نباشید و در کنار ایشون بمونید، ولی بدونید هر زمان ممکنه که ایشون رابطه رو تموم کنن اونم وقتی که دلبستگی‌تون بیشتر شده؛ یا اینکه با تصمیم خودتون از رابطه بیرون بیاد که خب البته که براتون سخته ولی جلوی آسیب عاطفی بیشتر رو میگیره.

سلام. من یه دختر متولد سال ۷۶ هستم. من عاشق یه پسری شده بودم که همکار بودیم..ایشون متولد ۷۱ بود. خب اون کارایی میکرد یا حرفایی و با منظور میزد که من کم کم فکر میکردم ایشونم به من علاقه‌مند هستن.. مثلاً توی هر جمعی، با هرکی صحبت میکرد، فقط چشمش به من بود با اینکه داشت با یکی دیگه صحبت میکرد ولی منو نگاه میکرد. اطرافیانش میومدن از ایشون پیش من همش تعریف میکردن. یا بعضی وقتا به طور ناگهانی سرمو بلند میکردم باهاشون چشم تو چشم میشدم، می‌دیدم که داره نگام میکنه.. بعضی وقتا میومد بی دلیل کمکم میکرد. خیلی وقتا دور و بر من میچرخید حتی بی دلیل یا با دلیل. البته یروز کلی باهام گرم بود و جوری رفتار میکرد که انگار واقعاً دوسم داره و یروز منو نادیده میگرفت. چندباری که متوجه شدن کسی به من نظر داره یا کسی بهم شماره داده یا مزاحمم شده ، با اینکه قبلش با من خیلی گرم بود، اما یدفعه با من سرد میشد و به من بی محلی میکرد، انگار من رفتم به طرف شماره دادم!!! همیشه برام سوال بود چرا با من سرد میشه، خب مگه من چیکار کردم؟ تقصیره من چیه؟ یا یبار دخترعموش که فقط هشت سالش بود و منو خیلی دوست داشت، کاملا بی مقدمه بهم گفت شما پسرعموی منو دوس داری؟ من فکر میکنم پسرعموم شمارو دوس داره!!! خب یه بچه ممکنه این حرفو از خودش دربیاره؟ و خیلی چیزای دیگه… نمیدونم حالا واقعاً دوسم داشت یا توهم خودم بوده:( من هشت ماه اونجا بودم، الان دیگه من اونجا کار نمیکنم و تقریباً ده ماهه که از اونجا در اومدم ولی هنوز تو فکرشم و از حسم کم نشده، خیلی بیقرارم و دلتنگ:( و اینکه توی این مدت ندیدمش فقط توی محرم تونستم ببینمش. توو محرم دیگه دلو زدم ب دریا و بهش پیام فرستادم و گفتم که بهش فکر میکنم و این مدت دوری هم باعث نشده فراموشش کنم..اما اون فقط نوشت متوجه شدم. همین، (البته خلاصه ی پیامارو گفتم) یعنی نه گفت منو میخواد، نه گفت نمیخواد… منم نمیخواستم بیشتر از این خودمو کوچیک کنم ادامه ندادم. بعد از اون ازش هیچ خبری نشد حتی یه پیام. نمیدونم، لطفاً کمکم کنید… به نظر شما این آقا به من علاقه ای داره؟ یا نداره؟ اینم بگم که داره درس میخونه و قبلاً تو محل کار که بین همکارا بحث پیش اومد خودش گفته بود که اول میخواد درسشو تموم کنه بعد به فکر ازدواج بیوفته. و اینکه از این شخصیت پسراییه که اهل دوستی و اینجور روابط نیس و اگه کسی و بخواد خواستگاری میکنه. لطفاً کمکم کنید توروخدا، شدیداً نیاز به کمک دارم:(((((((

سلام دوست گرامی به نظر میرسه ایشان به شدت مردد هستند و از طرفی دنبال رسیدن به یکسری کارها و تمام شدن انها را هستند با توجه به اینکه ابراز علاقه کردید و ایشان در جریان هستید اکنون صبر کنید و منتظر تلاش و واکنش ایشان باشید

عاشق یه پسر شدم .. ولی تاحالا حتی قیافه منو ندیده میدونم بهش نمیرسم ولی این عشق یک طرفه خیلی واسم شیرینه♡یبار خوابشو دیدم اومد دستمو گرفت همینطوری تو چشمام زل زده بود..طوریکه وقتی بیدار شدم‌حس کردم واقعی بود گرمای دستشو حس کردم!!! قشنگ ترین رویایی که دیدم همین بود..وقتی دلم میگیره یا از چیزی ناراحتم بهش فکر میکنم دلم خیلی آروم میشه..خوشحالم که تو دلم یکیو دارم..گاهی وقتا میگم خدایا شکرت که اوردیش تو این دنیا!!!!!

سلام دوست گرامی شما دچار عشق یکطرفه شده اید احساسی که هیج نتیجه و هدفی ندارد و تنها باعث میشود شما با افراد مناسب اشنا نشوید و همیشه در پیله تنهایی خود بمانید منطقی باشید و واقع بین و خود را اب پیله و حصار این احساس نجات دهید

آقا من ۱۸ سال دارم از یک دختره ۱۵ ساله خوشم میاد و میخواهم با او دوست بشم بعد دست و بالم باز شد با او ازدواج کنم. من چهار ساله که از او خوشم میاد وشدیدن افسرده شدم یکبار دوستام بهش گفتن که من میخواهم بااو صحبت کنم ولی نیامد و بعد از چند روز مادرش آمد گفت د۷تره من همه چیرا میاد راجع به شما به من میگه و دختره من اهله این کارا نیست دوره دختره من را خط بکشید ولی من تو مغزم نمیره نمیتونم بدونه اون زندگی کنم چیکار کنم. ریادم میرم سمتش ولی از دستم فرار میکنه واقعا خسته شدم دیگه امیدی به زندگی ندارم یکی مرا راهنمایی کنه.

سلام دوست گرامی سن شما و دختر برای ورود به رابطه عاطفی زود هست و بهتر هست صبر کنید تا هر دو در شرایط مناسب و منطقی قرار بگیرید که بتوانید به درستی به شناخت برسید

سلام ببخشید سالهاست که درگیرم آیا ممکنه ما عاشق کسی باشیم که بخواهیم همیشه لبخندیشو ببینیم و واسمون به ما رسیدن خیلی مهم نباشه مهم خوشحالیش باشه و فقط ببینیم آیا این حس عاشقانست اخه مگه ممکنه عاشق باشیم اما واسمون بیش‌تر خوشبختیش مهم باشه تا به مارسیدن یعنی حتی اگه از کس دیگه هم خوشش بیاد ما خیلی ناراحت نباشیم اخه این عشقه؟

سلام دوست گرامی درجه ای از دوست داشتن این هست که برای شما ارامش و رضایت شخص مقابل مهم هست و تلاش میکنید شخص به این ارامش برسد اما باید توجه کنید که خودتون را وقف نکنید

باسلام.دختری هستم سی وسه ساله ۱۴سال پیش عاشق یه هم دانشگاهیم شدم واقعا از روی عقل با شناخت عاشقش شدم و هستم هنوزم همه جا تو شادی ها و تو گریه ها و تو خلوتم حسش میکنم و و اونقدر برام محترم و عزیز و دست نیافتنیه و فک می کنم خدا اونو آفریده که من عاشقش بشم… جدیدا جرات کردم وجسارت کردم از علاقه ام بهش گفتم و حالا پشیمونم چرا بهش گفتم و متوجه شدم اون زمان دانشجویی هم از علاقه من خبر داشته.. از وقتی بهش علاقه مو گفتم سرد رفتار میکنه و این باعث آزارم میشه و متوجه شدم از ناحیه دختری شدیدا آسیب دیده و روحیه مناسبی نداره و این بد بودن حالش احساس میکنم روی منم تاثیر گذاشته خواهان صحبت کردن نیست و منم بهش اصرار نمی کنم.اما ناراحتم که او از زندگی لذت نمیبره و نمیتونم کمکش کنم و منو نادیده میگیره.البته یه مشکل بزرگم این که چهره ای زیبا ندارم و عادی هستم و در این مورد متاسفانه خودم در حدش نمیدونم چون اون از زیبایی خدا دادی چه از لحاظ چهره و چه رفتار و شخصیت برخورداره و حالا احساس میکنم دلیل بی اعتنایی و سرد بودنش بخاطر نبودن زیبایی صورتمه.و فک می کنم باید باز فقط با عشقش زندگی کنم و خودشو دست نیافتنی میبینم و میگم لیاقت دختر زیباروی رو داره.سوال من اینه ایا میشه این عشق و از یاد برد و دوباره عاشق شد…هرچند این همه سال نتونستم

سلام دوست گرامی اینکه شما ابراز علاقه کردید اشتباه بزرگی نیست اما ادامه دادن و ابراز مجدد اشتباه هست ایشان هنوز درگیر گذشته و رابطه قبلی هستند و باید تلاش کنند فراموش کنند تنها کمک فعلی شما این هست که ترغیبشون کنید به مشاور مراجعه کنتد و سعی کنید جوری رفتار نکنید که احساس کنند شما به ایشون وابسته هستید

سلام من عاشق دختری شدم و ازش خواستگاری کردم . ولی در جواب به من گفت که کسی دیگه ای رو دوست داره و نمیتونه به کسه دیگه به جز اون فکر کنه و ازم خواهش کرد دیگه موضوع رو مطرح نکنم . ولی من واقعا به اون دختر علاقه دارم الان نمیدونم چکار کنم . آیا اگر به ابراز عشق و علاقه ادامه بدم باعث ناراحتی اون دختر میشم یا برعکسه ؟ من خودخواهم ؟؟

دوست عزیز سلام

شما حق دارید عاشق بشید و حق دارید برای به دست آوردن کسی که دوست دارید هم تلاش کنید، اما واقعیت این هست که گاهی با وجود تمام تلاش و سعی‌ها، ممکنه فرد مقابل راضی نشه. حالا شما دو تا انتخاب دارید، یا تلاشتون رو بیشتر کنید یا نظر ایشون رو بپذیرید. البته باید در نظر داشته باشید ممکنه تلاش‌هاتون جواب نده و … .

یادتون باشه، همون‌طور که شما از بین دختران زیادی که اطرافتون هستن ایشون رو انتخاب کردید، ایشون هم می‌تونن انتخاب خودشون رو داشته باشند و جواب منفی ایشون دلیلی بر این نیست که شما آدم جذابی نیستید یا … . گاهی اوقات تو زندگی مجبوریم چیزهایی رو بپذیریم که خوشایند نیستند ولی … .

آیا اگه از طریق خانواده ها وارد بشم بهتره . به نظرم شتید منم اشتباه کردم موضوع رو مستقیم بیان کردم . شاید اگه با واسطه بیان میشد بهتر بود چون دختر ها ذاتا خجالتی هستند . خب هر دختری ممکنه چند تا خواستگار داشته باشه که این طبیعیه . با توجه به شرایط پیش اومده از راه خانواده ها وارد شدن تاثیر مثبتی داره ؟

سلام من یه پسری رو دوست دارم که دوست برادرم میشه بالا یه توضیحی هست که مثلا از گوشیتون استفاده کنید پیام برای ایشون بفرستید خب من که شمارشو ندارم الان دقیقا خودش۲۰سالشه و من کوچیک من که۱۳‌اما نمیدونم چطور که ابتدا کنم چطور بزارم که به من حسی کنه بدونه که دوستش دارم یا خودش دوستم داره لطفا کمک کنید خواهشن😔

دوست عزیز سلام

توی سنین نوجوانی، این احساس که کسی رو دوست داشته باشید پیش میاد؛ اما مساله این هست که بهتره با عجله تصمیم نگیرید و بگذارید زمان بگذره. هرچقدر سن شما بالاتر بره، قطعا هم خودتون رو بهتر می‌تونید بشناسید و هم ایشون رو. آدم‌ها معمولا تا بزرگسالی، هر سال ممکنه نظرشون عوض بشه و برای همین ممکنه چند سال دیگه شما ملاک‌هایی تو ذهنتون باشه که ایشون نداشته باشن. پس ببهتره که فعلا سعی کنید سر خودتون رو به کارهای دیگه گرم کنید تا این موضوع رو کم کم فراموش کنید؛ بعدا فرصت دارید که ببینید چه ملاک‌هایی دارید و براساسش تصمیم بگیرید کسی که دوست دارید رو چطور جذب کنید.

با سلام و عرض ادب من دختری ۱۵ ساله هستم که از طریق مجازی عاشق پسری شدم شاید باورتون نشه ولی واقعا عاشقشم با اینکه بد هیکله ولی بازم دوسش دارم یه مدت با هم رابطه داشتیم ولی باز جدا شدیم و اینم بگم اون قبلا با دختری دوست بود و عاشقش بود که دختره ازش جدا شد فهمیدم عشقم یک طرفه است حالا میخوام اونو هم عاشق خودم بکنم راه حلی دارین؟😭

دوست عزیز سلام

خیلی وقت‌ها علاقه‌مندی احساسی هست که بدون دلیل در ما ایجاد می‌شه، اما مساله این هست که چون این علاقه بدون شناخت هست، معمولا نتیجه خوبی نداره. به‌علاوه، شما قطعا با افزایش سن و بزرگ‌تر شدنتون، معیارها و ملاک‌های متفاوتی برای دوست داشتن پیدا خواهید کرد که عموما بسیار بسیار متفاوت با ملاک‌های الانتون هست. پیشنهاد می‌کنم صبر کنید تا کمی ملاک‌هاتون تثبیت بشن و بعد برای جذب کسی که دوست دارید تلاش کنید. شما الان می‌تونید با کمک روش‌های مختلف موقتا این احساس رو مدیریت کنید تا در زمان مناسبیش. به عنوان مثال می‌تونید سرتون رو به کارهای دیگه گرم کنید یا با دوستانتون بیشتر معاشرت کنید و … .

سلام من از مرد 42 ساله مجرد خوشم اومده و بهشون گفتم من 23 سالمه اما ایشون برای اختلاف سنمون نمیخواد میگه من چیزی میخوام که ممکنه بهت اسیب بزنه اما من عاشقشم اولین جنس مذکری یست که باهاش حرف میزنم و خودم میدونم که واقعا عاشقش شدم مثل حس دفعه قبلم نیست خیلی قوی تره یک لحظه هم از ذهنم خارج نمیشه میخوام برگرده چیکار کنم؟؟؟ چیکار کنم بفهمه من بچه نیستم من شیشه نیستم که بهم دست بزنه بشکنم خیلی با ملاحظه با من رفتار میکنه من میخوام مال من بشه چیکار کنم؟؟میخوام این حس رو دو طرفه کنم اما ارتباطمون به طور کامل قطع شده و من فقط ایشون رو گاهی میبینم من میخوام به ایشون پیام بدم اما نمیدونم چطوری شروع کنم چطوری کاری کنم که حداقل دوست معمولی باشیم تا همدیگه رو بشناسیم.

با سلام من چند سالی هست که عاشق دختر عمویم هستم و قصد ازدواج دارم ولی او من را دوست ندارد من حرف دلم رو بهش گفتم ولی اون جواب رد داد الان من چیکار کنم با او ادامه دهم یا او را ترک کنم

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست دلایل جواب منفی ایشان بررسی شود و سپس به ادامه یا ترک رابطه اقدام شود

من با آقایی آشنا شدم که از دوستان خیلی قدیمیمه و به طور کامل همو میشناسیم،هر دومون یه رابطه بد و شبیه بهم داشتیم،خیلی همو درک میکنیم و میفهمیم،کم کم من از ایشون خوشم اومد،ایشونم همینطور،اما ایشون به طور نامحسوس میگفتن اما من اشتباه کردم طاقت نیوردم و اول پیش قدم شدم و مستقیم حسمو به ایشون گفتم الان باید چیکار کنم حس میکنم خودمو کوچیک کردم و نباید اول پیش قدم میشدم اما الان که این کار و کردم باید چیکار کنم که فکر نکنه من غروری ندارم و درضمن دوست دارم ایشونو به خودم جذب کنم

دوست عزیز سلام

اول از همه به شما بگم که عاشق شدن و دوست داشتن کسی، هیچ اشکالی نداره و شما اشتباهی نکردید که به خاطرش احساس کوچیک شدن داشته باشید. بله، درسته؛ زمانی که پیشنهاد از سمت آقا باشه خیلی بهتره، اما به هر حال شما اینکار رو کردید و گذشته قابل تغییر نیست. به جای غصه خوردن و افسوس، به فرد مقابل نشون بدید که شما چه ویژگی‌های مثبتی دارید و … . برای اینکار می‌تونید از مقالات مختلفی که در سایت گذاشته شده استفاده کنید و غیر مستقیم به ایشون علاقتون رو نشون بدید. در عین حال، استانداردهای خودتون رو هم نشون بدید.

سلام عزیزم منم عاشق ی پسر مسجدی شدم تو کاشان و ب خواتردلایلی از اون شهر رفتیم و من از اون پسر خیلی دور شدم ولی پیجش اینستاشا دارم و همچنین شمارشا ب نظرتون بهش بگم دوسش دارم

سلام دوست گرامی میتوانید ابتدا از طریق اینستا ایشان را فالو کنید و به مرور طی ارتباط و کامنت، بیشتر اشنا بشید و شروعی برای شناخت باشد

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

شاید همه ما به قدر کافی خوش شانس نباشیم تا کسی که عاشقش هستیم ، نیز عاشق ما باشد، اما این موضوع نباید ما را مایوس کند چرا که بسیاری مواقع عدم علاقه طرف مقابل شاید بدلیل عدم شناخت کافی یا یک سوءتفاهم باشد، بنابراین می‌توان با یک راهکار درست این مسئله را حل کرد. اما برای تبدیل عشق یک طرفه به رابطه متقابل و دو طرفه باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که هر قدم اشتباه ممکن است او را از شما دورتر و دورتر کند، پس در این مسیر باید بسیار صبور بود و با افراد آگاه و با تجربه مشورت کرد.

فهرست مطالب

عشق یک طرفه حتی در بین زوج‌هایی که قصد ازدواج دارند نیز ممکن است وجود داشته باشد بدین صورت که یکی از زوجین 100% فداکاری و جانفشانی از خود نشان می‌دهد و این درحالی است که شریک مقابل به ندرت از خود علاقه‌ای نشان می‌دهد. یک معشوق ممکن است آگاهانه عشق یک طرف را رد کند یا حتی ممکن است کوچکترین علامتی نسبت به ابراز علاقه فرد مقابل خود نشان ندهد. برخی نیز با عشقی یکطرفه ازدواج را آغاز می کنند به امید این که در آینده این عشق به عشقی دوطرفه و حقیقی تبدیل می شود ولی به این گونه افراد اکیداً توصیه می شود این مسئله را در مشاوره پیش از ازدواج مطرح نمایند.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

بعد از دانستن این‌که عشق یک طرفه چه ناراحتی‌هایی را در پی دارد، حالا وقت آن است که با مروری در نشانه‌های عشق یک طرفه که در این قسمت ارائه می‌کنیم ببینید که در کجای یک زندگی عاشقانه قرار دارید. این علائم مطابق موارد زیر هستند:

کاملا واضح است که عشق یک طرفه دردآور است چراکه شما وقت و انرژی خود را برای کسی هدر می‌دهید که حتی به خودش زحمت نمی‌دهد که به شما فکر کند. اما عشق یک طرفه قرار نیست همیشه بد باشد. زمانی‌که احساس می‌کنید عشقی که بدامش افتادید ارزشش را دارد می‌توانید واقعا سعی خود را بکنید تا عشق یک طرفه شما سرانجام داشته باشد.

درد، آزردگی و غم ناشی از روابط را می‌توان به روش‌های مختلف حل و فصل کرد اما درخصوص دل شکستگی در رابطه‌ای که هرگز شکل نگرفته چه باید کرد؟ عشق یک طرفه خود را ارزیابی کنید و یک تصمیم عاقلانه و صادقانه درباره آن بگیرید. آیا قصد دارید بی خیال آن شوید یا به خواسته خود برسید؟ این مقاله کمک می کند با اجرای  استراتژی ۷گانه زیر، کاری کنید تا عشق یک طرفه شما تبدیل به یک رابطه عاشقانه دو طرفه شود.

وقتی عاشق کسی می‌شویم که همین احساس را نسبت به ما ندارد اولین کاری که می‌کنیم این است که بدنبال خطاها و عیوب خودمان می‌گردیم، اما این درست نیست. از فکر این‌که به اندازه کافی خوب نیستید خود را سرزنش نکنید و این حقیقت را بپذیرید که این تنها شرایط است که با شما سازگار نیست. همه ما همانند چیزهای مختلف ازجمله تغذیه و نوع پوشش متفاوت از یکدیگر هستیم. بنابراین اگر فردی همان احساسی را که ما نسبت به او داریم را نداشت باید درک کنیم در شرایطی هستیم که قابل کنترل نیست و آن را بپذیریم.

درمورد احساسات خود مطمئن باشید. با درون خود ارتباط برقرار کنید و ببینید که آیا واقعا می‌خواهید عشق یک طرفه را به عشق دوطرفه تبدیل کنید یا خیر. بیشتر عاشق‌های یک طرفه از دنبال کردن معشوق خود پشیمان می‌شوند چرا که بعدها متوجه می‌شوند که عشقشان واقعی نیست. بنابراین هنگامی که واقعا درمورد احساسات خود مطمئن شدید تصمیم بگیرید و به پیش بروید.

برای این‌که معشوق شما ارزش شما را درک کند باید به ارتباط با او ادامه دهید. بیش از حد ناامید نشوید بلکه به او زمان و فرصت پاسخ دادن را بدهید. با گفتگوی با معشوق خود این امکان را فراهم کنید تا درک کند که شما همواره در کنار او هستید.

 

باید با پیام‌هایتان حسی را به او منتقل کنید تا به حال کسی به او منتقل نکرده است. پیام‌‌های که با موبایلتان برای او می‌فرستید باید نشان بدهد که شما چقدر محترم، خاص، شوخ و قابل اعتماد هستید و از جذابیت و سیاست زنانه برخوردارید. از آنجایی که هر دختری این مهارت را ندارد که در پیام این ویژگی‌ها را نشان بدهد، شما با این کار برای او منحصر به فرد می‌شوید. هیچ وقت قدرت پیام‌هایتان را دست کم نگیرید امروزه همه به موبایلشان وابسته هستند و ساعات زیادی را در حال استفاده از آن هستند، اگر شما بتوانید با این دستگاه حس خوب و منحصر به فردی را به او بدهید او به جای موبایلش به حسی که شما با موبایل به او منتقل می‌کنید وابسته می‌شود. رادیو عشق در دوره جذب عشق با موبایل رموز حذب کردن فرد مورد علاقه‌تان را از طریق موبایل و پیام به در اختیارتان قرار داده است.

 

خوب نیست که اجازه بدهید عشق یک طرفه شما را کاملا از پا در بیاورد. بهتر است برای خود مرزهای مشخصی ایجاد کنید. به کسی که دوستش دارید اجازه دهید از احساسات شما آگاه شده و ارزش شما را درک کند. کاری کنید که معشوق شما باور کند که او را واقعاً دوست دارید. اگر خیلی حساسیت نشان دهید، مطمئناً شما را کاملا نادیده خواهد گرفت.

این بدین معنا نیست که بیش از حد اشتیاق نشان بدهید و برای تحت تاثیر قرار دادن او کارهای عجیب و غریب کنید. بلکه شما باید به خود اعتماد کرده و کمک کنید تا معشوق شما را بهتر درک کند. سعی نکنید عیوب خود را پنهان کنید چراکه باید اجازه دهید طرف مقابل درون و برون شما را خوب درک کند. بدین ترتیب احتمالا با شما ارتباط برقرار خواهد کرد.

برای این‌که معشوق شما احساس متقابل شما را داشته باشد باید در تمام جوانب زندگی به او احترام بگذارید و یاد بگیرید با تمام وجود او را بپذیرید. با نشان دادن عشق و علاقه مناسب، او نیز ارزش واقعی شما را درک خواهد کرد.

خیلی مهم است که همیشه و به‌ ویژه در لحظات بد در کنار معشوق خود باشید. با حمایت او در لحظات سخت زندگی و در کنار او بودن در طول لحظات خوش می‌توانید یک نقش محونشدنی در ذهن او ایجاد کنید. حامی بودن ویژگی است که معمولاً افراد در شریک بالقوه خود جستجو می‌کنند. به خاطر داشته باشید که به تنهایی نمی‌توانید عشقی یکطرفه را به موفقیت برسانید ، بلکه طرف مقابل هم باید همین تلاش را بکند. اما با این وجود، این وظیفه شماست که به معشوق خود اطمینان بدهید که رابطه بین شما دو نفر درحال نتیجه دادن است و شما واقعا او را دوست دارید.

همانطور که گفته شد برای تبدیل عشق یک طرفه به رابطه‌ای پایدار و متقابل باید تغییرات مهمی در رفتار و زندگی خود داشته باشید تغییراتی که صبر و سعه صدر شما را می‌طلبد. اینکه بتوانید احساسات خود را کنترل کنید و در شرایط خاص بهترین عکس العمل را نشان دهید، گاهی بسیار دشوار خواهد بود، بنابراین برای تبدیل رابطه یک طرفه به رابطه متقابل نیاز به دانش، مهارت و یک برنامه مدون دارید. رادیو عشق  برای رسیدن به عشقی که لیاقش را دارید، کارگاهی را برای پایه اصول و تئوری‌های روانشناسی طراحی کرده است، که قدم به قدم شما را در مسیر رسیدن به خواسته‌تان همراهی می‌کند. در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج که بصورت آنلاین برگزار می‌شود، دانش و مهارت برای جذب عشق و ساختن یک رابطه پایدار و متعهدانه را خواهید آموخت.

جهت ارتباط با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما با آغوشی باز آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

22 بازدید

49 بازدید

31 بازدید

38 بازدید

40 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

با سلام.من اسمم رضاس و ۱۶ سال دارم .من حدودا بهمن سال قبل بود که عاشق دختری شدم که همسن و همشهری من هستش .من ایشون رو توی فضای مجازی دنبال میکردم ولی خب یک آشنایی دوری با هم داریم .البته بگم که ایشون اصلا من رو نمیشناختن .من چند ماهی رو صبر کردم تا مرداد ماه امسال که حسمو بهشون گفتم و متاسفانه ایشون نیز گفتن من نمیخام وارد رابطه عاشقانه بشم .ولی متاسفانه من از این حرف ها خیلی ضربه خوردم و واقعا هیچ جوره نمیتونم ایشون رو از فکر بیرون بیارم و در تمام لحظات به یاد ایشونم و به نظرم ایشون رو خیلی دوست دارم خواستم بدونم که ایا به صلاح هست که دوباره احساسم رو به ایشون بگم یا باید ایشون رو فراموش کنم چون واقعا این چند ماهه من خیلی ضربه ها خوردم ولی باز با همه این مشکلات ایشون رو خیلی دوست دارم و فراموش کردنش بنظرم غیرممکنه ایا به صلاح هست دوباره حسمو بگم ؟لطفا کمکم کنید با تشکر

سلام دوست گرامی علاقه‌ای که شما به ایشان دارید در سن 16 سالگی، باعث شده است روند زندگی‌تان مختل شود؛ از طرفی او به شما جواب منفی داده است اما همچنان شما اصرار به ارتباط گرفتن دارید. در چنین شرایطی ابتدا باید دلیل اصرار خودتان را پیدا کنید و به جای تمرکز روی فراموش کردن او، به فکر انجام وطایف و اولویت‌های سن خودتان باشید.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

سلام وقتتون بخیر و نیکی.من ۱۹سالمه از۱۵سالگی کار میکنم ارتباط اجتماعی خیلی بالایی دارم.ضمن اینکه صدای خوبی دارم…واقعیت من تو بین افرادی که باهاشون سر و کار دارم به اقایی بر خوردم که ازم۱۷سال بزرگترن خیلی با شخصیتن وازنظر اجتماعی و مالی سطح بالایی دارن.ایشون اومدن حضوری منو دیدن و متوجه شدم ایشون تغییر جنسیت دادن.و از خانومی خوششون میاد…من تماما بهشون کمک کردم که با اون خانوم ارتباط بگیرن ضمن اینکه باهم ارتباط عاطفی هم این وسط داشتیم و ایشونم از من خوششون میومد.در اخر چند وقتی هست که اون خانوم برگشتن به رابطه و من با پای خودم دور شدم…ضمن اینکه هنوز از سمت اون اقا پیام دریافت میکنم و البته خیلی خوشم اومده ازشون و به معنای واقعی عاشقشون شدم.اون فکر میکنه من عوض شدم ولی من دور شدم چون اون به چیزی که میخواسته رسیده و دیگه نیازی نیست باشم.هنوز خیلی جاها کمکشون میکنم و از کاری که بتونم دریغ نمیکنم….ولی من واقعا دوسشون دارم و میخوام اینو بدونه….چند باری بهش گفتم ولی دیگه نمیگم چون نمیخوام مردد شه…من واقعا نمیدونم چیکار کنم…

سلام دوست گرامی به حالتی که شما در آن قرار گرفتید، تله ایثار گفته می‌شود. طرحواره‌ها مانند یک عینک روی چشم، باعث می‌شوند که به صورت مداوم تصمیمات اشتباه بگیرید و یا به کسانی کمک کنید که اصلاً نیازی به کمک ندارید. نیاز دارید که حتما از کمک مشاور و درمانگر استفاده کنید تا بیش از پیش در این تله قرار نگیرید.

سلام من 7سال با یه اقایی دوستم قصد ازدواج داشتیم ولی بدلیل اینکه من دچار پسوریازیس بودم بینمون مشکل ب وجود اومد این موضوع قبول نکرد ولی الان گفته قبول میکنه ب شرط اینکه6سال دیگ ازدواج کنیم این اقا انگار سادیسم داره واقعا سالهاس ک منو با حرفاش و رفتارش زجر میده نمیدونم واقعا چیکار کنم من خیلی عاشقشم

سلام دوست گرامی بیماری پوستی شما با دارو و مراقبت از دستگاه ایمنی بدن قابل کنترل است. اما درباره شرطی که او گذاشته است که غیر از این 7 سال، 6 سل دیگر نیز منتظر باشید؛ باید واقع‌بینانه‌تر به ماجرا نگاه کنید. البته شما سن خودتان را نگفتید؛ اما در هر صورت این انتخاب شماست که در حالت انتظار با فردی بی‌هدف بمانید یا خیر. توصیه می‌کنیم با مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره داشته باشید.

سلام من پسری ۱۹ سالم عاشق یه دختر شدم و الان ۱ سال و ۵ ماهه ک با همیم قبلا خیلی بهم عشق و علاقشو نشون میداد و راضی بود ک باهم نامزد بشیم ولی چن وقت پیش از دستم ناراحت شد و از فردای اون روز که تا الان ک حدود ۲ ماهی میشه باهام خیلی سرده و دیگ بهم ابراز علاقه نمیکنه و دیگه تمایلی به ازدواج نداره و من نمیتونم با کسی درد و دل کنم و خیلی ناراحتم و فکر و خیال نمیذاره که بدونم چه کاری انجام بدم میشه کمکم کنین؟

سلام دوست گرامی علت این سردی باید بررسی شود و اشاره کردید که از دست شما ناراحت شده بود؛ چه اتفاقی افتاد که این ناراحت به سردی رسیده است؟ و آیا شما شرایط نامزدی و ازدواج را دارید؟

سلام من یه دختر 24 سالم و عاشق کسی شدم که 10 سال ازم بزرگتره راستش اوایل فقط یه حس کمرنگ بود بهش اهمیتی ندادم اما یهو دیدم گوشیم پرشده از عکساش بک گراندم پروفایلام همش عکس اون شده هرکی ازش بد میگفت باهاش دعوا میکردم راستش همش تو رویاهام با اونم راستش اون اصلا نمیدونه که من وجود خارجی دارم گاهی وقتا نا امید میشم ولی باز به خودم میگم که خدا منو دوس داره خدا کمکم میکنه هر دختری آرزوشه که با اون باشه تا حالا عاشق نشده منم تا حالا با پسری رابطه ای نداشتم اون خیلی معروفه یه سلبریتی ولی خب من چی حتی همشهری هم نیستیم کمک میخوام فراموشش کنم یا بهش فکر کنم؟ دارم دیوونه میشم همش بهش فکر میکنم هر شب به خاطرش گریه میکنم ای کاش مال من شع😔💔

سلام دوست گرامی به اتفاقی که برای شما افتاده است، ساختن خانه روی آب گفته می‌شود؛ چون روی کسی سرمایه‌گذاری کردید و امیدوار هستید که کاملاً علاقه‌تان یکطرفه است. بهتر است به جای اتلاف وقت و امیدواری بیهوده، به رابطه در دسترس‌تری فکر کنید.

سلام من از بچگی عاشق یه نفر بودم (دختر _فامیل نزدیک هم هست) اما بعدش ک بهش گفتم گفت ت مث داداشمی و … گفتم واقعا عاشقشم و… ک در جوابم گفت گمشو . منم از اون وقت ب بعد دیگه بهش پیام ندادم اما واقعا بخدا حتی یک لحظه هم نتونستم از فکرش بیام بیرون بخدا این چندبار هم خوابش میبینم _حالا راهی هست ک اونم از من خوشش بیاد یا همین طور بسوزم

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. اگر طرف مقابل شما حسی ندارد، بهتر است خودتان را معطل نکنید؛ اما برای اینکه بتوانید بیشتر دیده شوید، اصرار بیش از اندازه برای این رابطه نداشته باشید و مشغول به کسب موفقیت و پیشرفت‌های فردی در زندگی‌تان باشید.

سلام وقتتون بخیر، من دختر۲۲ ساله هستم، دانشجو سال آخر هستم و نسبت ب پسری در دانشگاه حس خوبی دارم و دوستش دارم اما شنیده بودم دوست دختر داره و به محض شنیدن این موضوع سعی کردم جلوی احساساتم رو بگیرم و این کار رو کردم ، یه چند بار هم همو در حد رد شدن تو دانشگاه دیدیم ولی نمی‌دونم منو یادشه یا نه، در فضای مجازی با پیج فیک اونو دنبال میکنم البته قبل از اینکه دوستش داشته باشم نسبت بهش حسی پیدا کنم اومد ب پیج من درخواست داد و من قبول نکردم و آنفالو و بلاکش کردم واسه همه پسرا اینجوریم و از این بابت خیلی الان خودمو سرزنش میکنم ، ولی مدتیست متوجه شدم با کسی ک در رابطه بوده، در اینستاگرام همدیگرو آنفالو کردن … من تا حالا با هیچ پسری تو عمرم نبودم ولی این پسر رو ک دیدم احساس خوبی نسبت ب رفتار مردونش دارم البته تحقیقی درباره اش نکردم فقط در حد اسم و فامیل و رشته ایشون و اینکه عضو انجمن کانون دانشگاه هست و من از مسئولیت پذیر بودنش و دوندگی برای دانشجویان بدون هیچ ترسی ک دارند و از جون و دل مایه میذارن، عاشق این خصلتشون شدم . ولی ب خودم اجازه نمیدم ک اظهار عشق کنم به ایشون و غرور منی که دخترم له شه … از عواقب اینکه عکس العملش چیه میترسم … اینم نکته مهمیه ک فرهنگامون متفاوته ایشون لر هستند و من فارس … لطفاً از من نخواهید برم و درباره دوست داشتن بهش بگم ی راه حل دیگه پیش پام بذارید ،

سلام دوست گرامی ویژگی‌هایی که از ایشان گفتید برای شما جذاب است، اما او فعلا به سمت شما گرایشی نشان نداده است. می‌توانید اگر امکانش را دارید عضو کانون شوید و رفتارهای او را زیرنظر داشته باشید. در رابطه با تفاوت فرهنگی، اگر در خانواده شما این مساله خط قرمز است، به این رابطه ورود نکنید.

سلام ببخشید مزاحم شدم من بار قبلی هم پیام دادم ولی جوابمو ندادین. من شونزده سال دارم و حدودا از اسفند سال قبل عاشق ی دختری که همشهری من هستش شدم . من ایشون رو کلا از نزدیک یک بار دیدم ولی خب ایشون رو فضای مجازی دنبال میکردم حدود هفت ماه از حس من به ایشون گذشت و چون این مدت خیلی بهم فشار اومده بود بالاخره حسمو بهشون گفتم ولی متاسفانه اون گفت که نمیخاد وارد رابطه بشه و گفت که من فراموش کنم . ولی من متاسفانه همچنان هم نتونستم فراموش کنم و تقریبا هر دقیقه به فکر ایشونم و یجورابی باعث ایجاد تداخل در زندگیم شده . خیلی از دوستانم هم برای فراموش کردنش بهم کمک کردن ولی باز نتونستم .من ایشون رو خیلی خیلی دوست دارم و با اینکه بهم جواب منفی دادن بازم نتونستم فراموششون کنم . ازتون خواستم بهم کمک کنید که چطوری با این مسئله زندگیمو ادامه بدم . ایا باید ایشون رو فراموش کنم که فک نکنم بتونم یا باید صبر کنم و در آینده دوباره حسمو بهشون بگم لطفا کمکم کنید . مرسی از سایت خوبتون

!سلام با عرض سلام و ادب چند ماهه درگیر عشق یکطرفه هستم پسر داروخانه داره من از وقتی که دیدمش عاشقشم ولی نمیتونم بهش بگم اصلا کلا سرش پایینه اینقدر دختر مییاد به روی کسی نه می‌خنده نه چیزی اضافه میگی مؤدب هست من فکر میکنم عاشق کسی دیگه هست همه بهم میگن دختر به این زیبایی با اون پسر چی کار داری من خستم دیگه کمکم کنید

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. دلیل جذب شدن به ایشان چیست؟ به دلیل بی‌توجهی که به شما و یا دیگران دارند؟ وقتی دلیل این جذب شدن را بدانید متوجه می‌شوید که چرا نسبت به ایشان حس خوبی دارید. گفتید تصور می‌کنید که او شخص دیگری را دوست داشته باشد، اما این صرفا یک فکر است که می‌تواند درست یا غلط باشد. و نکته آخر گفتید همه می‌گویند دختر به این زیبایی با او چه کار داری؛ این حرف نشان می‌دهد که اولا همگی از این علاقه شما مطلع هستند و این کار را برای شما سخت می‌کند، دوماً نگاه دیگران چرا این است که او از شما کمتر است و یا شما از او سرتر هستید؟ این مسائل باید حتما توسط مشاور شما بررسی شود و همچنین می‌توانید برای آموختن صحیح جذب عشق، از دوره آموزشی« جذب عشق، از آشنایی تا ازدواج» رادیوعشق استفاده کنید.

چطور میشه مشاوره گرفت

برای رزرو نوبت می‌توانید با شماره تلفن 02146015870 تماس بگیرید یا به شماره 09035714068 در واتساپ یا تلگرام پیام دهید تا نوبت شما توسط همکاران ثبت شود(پشتیبانی رادیو عشق از ساعت 10 صبح تا 1 بامداد پاسخ‌گوی تماس‌ها و پیام‌های شما هستند. در خارج از این زمان هم حتما به شما پاسخ‌ داده خواهد شد، البته با کمی تاخیر). همچنین می‌توانید بصورت اینترنتی در زمان و روز دلخواه‌تان نوبت مشاوره‌تان را رزرو کنید.

سلام ببخشید مزاحم شدم من بار قبلی هم پیام دادم ولی جوابمو ندادین. من شونزده سال دارم و حدودا از اسفند سال قبل عاشق ی دختری که همشهری من هستش شدم . من ایشون رو کلا از نزدیک یک بار دیدم ولی خب ایشون رو فضای مجازی دنبال میکردم حدود هفت ماه از حس من به ایشون گذشت و چون این مدت خیلی بهم فشار اومده بود بالاخره حسمو بهشون گفتم ولی متاسفانه اون گفت که نمیخاد وارد رابطه بشه و گفت که من فراموش کنم . ولی من متاسفانه همچنان هم نتونستم فراموش کنم و تقریبا هر دقیقه به فکر ایشونم و یجورابی باعث ایجاد تداخل در زندگیم شده . خیلی از دوستانم هم برای فراموش کردنش بهم کمک کردن ولی باز نتونستم .من ایشون رو خیلی خیلی دوست دارم و با اینکه بهم جواب منفی دادن بازم نتونستم فراموششون کنم . ازتون خواستم بهم کمک کنید که چطوری با این مسئله زندگیمو ادامه بدم . ایا باید ایشون رو فراموش کنم که فک نکنم بتونم یا باید صبر کنم و در آینده دوباره حسمو بهشون بگم لطفا کمکم کنید . مرسی از سایت خوبتون

سلام وقت شما بخیر دختری هستم 32 ساله… دو سال و دو ماه پیش با پسری آشنا شدم که از نظر من گزینه ی مناسبی برای ازدواج با هم بودیم. پس از اینکه شناخت ازش کسب کردم بهش علاقمند شدم ولی از اول به من گفت که سالیان سال قبل عاشق دختر یکی از فامیلهاشون بوده که ازدواج کرده و هیچوقت عاشق من نمیشه… زمان پیش رفت تا خانواده هامون مطلع شدند و الان در شرف خواستگاری هستیم. من واقعا عاشقانه دوستش دارم و دلم می خواد زندگی خوبی را با هم بسازیم اما هر وقت که دعوامون میشه و جر و بحث می کنیم به من میگه تو عاشق نیستی، من قبلا که عاشق بودم اگر عشقم می گفت بمیر من میمردم ولی تو اینطوری نیستی… با گفتن این حرفهاش حالم خراب میشه و احساس میکنم با گذشت دو سال هنوز، دلش جای دیگه ای هست و منو دوست نداره این روزها که در شرف خواستگاری هستیم و باید بهترین روزهای زندگیم باشه واقعا روزهای بدی رو می گذرونم شبها تا صبح گریه می کنم و حال روحیم واقعا خراب شده چندین بار تصمیم گرفته ام که همه چی رو تموم کنم حس میکنم نسبت به من احساسی نداره و واقعا سرده و موندن یا رفتن من براش ارزشی نداره خواهش میکنم راهنماییم کنید متشکرم از شما

سلام دوست گرامی همانطور که اشاره کردید، پرونده گذشته برای طرف مقابل شما همچنان باز است. بهترین تصمیم این است که قبل از برگزاری مراسم و عقد، به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید. او باید بتواند از گذشته عبور کند تا زندگی مناسبی را برای شما بسازد. شما نیز به او بگویید که وقتی در مورد گذشته صحبت می‌کند، شما حال بدی پیدا می‌کنید. آموختن مهارت‌ ارتباط موثر می‌تواند برای شما بسیار کمک‌کننده باشد.

سلام ببخشید مزاحم شدم.من شونزده سالمه حدودا اسفند پارسال بود که به دختری ک همشهریمه علاقمند شدم و توی فضای مجازی ایشون رو دنبال میکردم .حدود شش ماه به ایشون علاقمند بودم و بالاخره توی مرداد ماه علاقمو بهشون گفتم و متاسفانه ایشون نه گفتن .بعد از این اتفاق هم متاسفانه علاقه من به ایشون کمتر نشد و تو این مدت حالم خیلی بد بود واقعا هرکاری هم میکنم نمیتونم ایشون رو فراموش کنم .خواستم ازتون کمک بگیرم که چیکار کنم آیا فراموش کنم یا صبرکنم یا هرچیز دیگه ایی ….مرسی

سلام و خسته نباشید من عاشق پسری شدم که دوست خانوادگی ما و از من ی سال بزرگتره من بهش گفم دوسش دار و ازش پرسیدم که حسی بهم داره و گفت من همه رو دوس دارم ما قبلا رفیق بودیم اما اون جدیدا باهام سرد شده و بهم محل نمیزاره میشه بگید چطوری میتونم اون رو ب خودم علاقه مند کنم

سلام دوست گرامی جذب عشق مسیر تخصصی دارد. به این نحو که شما اولین اشتباه را مرتکب شدید و به صورت مستقیم علاقه خود را بیان کردید. علت سردی او نیز همین مساله است. بهتر است با کمک دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» این مسیر را به شکل درستی پیش ببرید.

سلام خسته نباشید من ۱۲ سال دارم و میدونم که خیلی برای این حرف ها زوده اما من احساس میکنم پسر عموم که ۵ ماه از من کوچک تره من رو دوست داره چون خیلی مواظب من هستش من سالی دو سه بار به شهرستان میرم و اون هم تو شهرستان زندگی میکنه وقتی رفته بودیم شهرستان موقع برگشت از من پرسید که چیزی رو جا گذاشتم یا نه و من گفتم که نه اما اون باز هم رفت گشت تا ببینه واقعا چیزی جا نمونده حتی یه بار دیگه که رفته بودیم شهرستان وقتی من داشتم با گوشی فیلم نگاه میکردم به بهانه فیلم نشست بغل دستم و به صفحه گوشی نگاه کرد اما تنها چیزی که حواسش بهش نبود گوشی بود من غرق تماشای فیلم بودم که احساس کردم سرش به شونم نزدیک شد اما من کس دیگه ای رو دوست داشتم پس با بهانه آب خوردن ازش فاصله گرفتم میشه بگید چیکار کنم که متوجه بشه یه نفر دیگه رو دوست دارم و نمیتونم با اون باشم

سلام دوست گرامی می‌توانید روی رفتارخودتان کنترل داشته باشید و زمانی که به شما نزدیک می‌شود از او فاصله بگیرید. البته همانطور که اشاره کردید در سن شما این مسائل بسیار زود است.

سلام من درگیر کسی شدم که حتی بهم اهمیت نمیده اصلا با یه نفر دیگست نمیدونه که من دوستش دارم ولی اصلا معلومه از رفتاراش احساسی به من نداره فراموش کردنش خیلی سخته باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی قطعا فراموش کردن فردی که شما دوستش دارید کار سختی است. اگر به این تصمیم رسیدید که باید ایشان را فراموش کنید، از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید. پیش از آن شما می‌توانید قطب نمای «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» را مطالعه کنید.

سلام، من 12ساله عاشق ی دختری شدم، داستانی ک من تو این دوازده سال گذروندم و هنوز باهاش درگیرم شاید تو قصه ها بشه نمونش رو دید، من به این دختر خلاصه رفتم احساسمو گفتم ولی ن حضوری، چون مشکلاتی پیش اومد ک مجبور شدم از طریق مجازی این کارو بکنم، اون دختر هم جواب رد داد و گف اولش ک نمیتونم به هرکسی اعتماد کنم، طبیعیه چون شناختی از من نداره، و بیشتر پیگیر شدم و گفت ک نمیخاد وارد رابطه احساسی بشه کلا، و اصن برای اینک منو ا سر خودش وا کنه گفت که با کسی در ارتباطه… ولی من پیگیری کردم و متوجه شدم که با کسی در ارتباط نیس ولی ی رابطه ناموفق داشته و هنوز دلش پیش طرفه… من الان تو این شرایط چیکار باید بکنم؟؟ فراموش کردنش امکان پذیر نیس، 12سال داستانای عجیب داشتم من سر این عشق، خلاصه ی راهنمایی و کمکی بکنید تو این راه منو ممنون میشم ازتون🙏

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. مدت زمان زیادی را صرف این دوست داشتن کردید و با رفتاری که از طرف مقابل دیدید، ناامید شده‌اید. چون طبق پیگیری‌ای که کردید، پرونده گذشته طرف مقابل‌تان هنوز باز است. در این مسیر شما نیاز به همراهی یک مشاور دارید و می‌توانید در دوره«زندگی پیرزومندانه پس از جدایی» شرکت کنید. در این دوره شما می‌آموزید که چگونه با سوگ از دست دادن رابطه کنار بیایید و مجدداً بتوانید برای زندگی آینده خودتان به صورت صحیح برنامه‌ریزی کنید.

سلام دیروز یه راهنمایی برا مشکلم خواستم نظرم رو نگذاشتید دوباره می نویسم تو رو خدا کمکم کنید دوسش دارم نمی دونم چطور به هش ثابت کنم : سلام،قسمت اول :من پسری سی و دو ساله ام. پنج ساله تو کارگاه با دختری همکارهستم ایشون از یک پا مشکل حرکتی دارند من اوایل شرایط ازدواج نداشتم و به هیچ دختری از دید مشتری نگاه نمی کردم تا اینکه یک سال پیش متوجه شدم این دختر خواستگاری داشته که کنسل شده .من به ایشون فکر می کردم اما چون از نظر مادی من مشکل داشتم نگفتم تا اینکه دوستانم و دوستانش متوجه حس من به وی شدند و انگیزه مرا بیشتر کردند من رفته رفته خاطر خواهش شدم و بالاخره یکماه پیش ازش درخواست اشنایی کردم قسمت دوم :دختره گفت قصد ازدواج ندارد این حرف مرا خیلی شوکه کرد .چند روز بعد دوباره درخواست کردم گفت اصلا قصد ازدواج ندادم قسمت سوم:من انگیزه نداشتم تصمیم گرفتم کارم و ترک کنم اون روز بهم گفت تو جای برادر منی من تو دلم اتش می گرفتم چند روز بعد دوباره سر کار خواستنم منم مشکل مادی داشتم برگشتم اما اینبار همه فکر و ذکرم دختره بود روز عاشورای ۹۹ بالاخره نتونستم و رفتم محلشون اونجا منو دید اما نتونستم نزدیک بشم برگشتم روز بعد توجهی بهم نکرد انگار اونروز منو ندیده!دیگه بخشی که من کار می کروم نمی اومد و من بی انکه او را ببینم به خانه برمی گشتم واقعا عاشقش بودم ولی این یک عشق یک طرفه بود!؟دیگه عقلم به جایی نمی رسید تا اینکه سایت شما رو دیدم و این ماجرا رو شرح دادم .لطفا کمکم کنید شماره همراهش رو ندارم دوستاش هم نمیدن فقط خونشو بلدم ماجرا رو به خانوادم گفتم ،گفتن اگه راضیش کنی حاضریم بریم خواستگاری (به این امید که اون راضی بشو نیست و تا اون موقع یکی دیگه رو برام پیدا کنن)لطفا راهنماییم کنید من هوس باز نیستم من عاشقم

.

سلام دوست گرامی آیا در حال حاضر شرایط ازدواج برای شما فراهم شده است؟ آیا ایشان دلیل اصلی عدم موافقت خودشان را گفتند؟ طرف مقابل شما تجربه بهم خوردن خواستگاری را داشتند و این مساله ممکن است روی اعتماد ایشان اثرگذار بوده باشد. بنابراین بهتر است تصمیم قاطعانه‌ای بگیرید و از طرف خانواده برای این مساله اقدام کنید.

سلام وقت بخیر شش ساله با پسری مجازی آشنا شدم در ابتدای آشنایی هر دو مون از عدم موفقیت عاطفی در گذشته دردودل کردیم .. توافق باهم بودن بود ..البته ایشون تهران هستن و من شمال .. بعد دوسال اخلاقش عوض شد این رابطه پنهانی سرکاری تفریحی نبود خانواده ها مطلع بودن ولی ناگهانی منقلب شد و با کسانی رابطه گرفت که اولی بعد دو سال تمام حتی عقد موقت باهاش رفت اما بهم خورد بلافاصله بعد مدت کوتاهی با یکی دیگه جایگزین کرد که قبلا میشناختمش ولی منم همچنان مننظر دل نگران پابندش بودم هستم گاهی ماهی یکبار بهش پیام میدم .. هر دو مون مذهبی هستیم ایشون درظاهر یک مرد هیئتی نشان می دهد ذاتش خوبه ولی در مورد من بسیارتفکر میکنه ولی در انتخاب با دیگری بودنش راحت تصمیم میگیره او باطن با من خوبه اما ظاهر لجبازی و غرور یا بی محلی نشان می دهد .. او 30 سال و من31سال .. او دو بار رابطه ازدواج موقت داشت من فقط یک بار چه قبل و چه بعد ایشون من هرگز دوستی با نامحرم نداشتم و این در اصالت من نیست وگرنه شش سال دلباخته او دراینهمه فاصله نبودم .. خواش میکنم هر راهنمایی میکنین فقط نگین جدایی هیچ وقت اینهمه مومن نبودم ک بخاطر عشقش دائم در محراب و دعاهستم ..من چادری ام دختری آزاد نیستم .. لیسانس علوم اجتماعی دارم باتشکر

سلام دوست گرامی ارتباط شما طی این مدت کاملاً مجازی بوده است و اصلاً همدیگر را ندیده‌اید؟ به نظر می‌رسد روی این رابطه سرمایه‌گذاری زیادی انجام دادید و باور نمی‌کنید که ایشان قصد جدی برای ازدواج ندارند.. در کنار دعا و عبادت نیاز است تا تعقل هم باشد تا بتوانید تصمیمی درست بگیرید و در این مرحله حضور یک مشاور برای شما بسیار موثر است.

سلام من آرام حاتمی ۲۴ ساله از ارومیه هستم عاشق یه دختر شدم دختر پسر عمو مامانم. در حالیکه او ۱۶ سالشه و مامانم میگه عمرا نباید بهش پیشنهاد بدی عروسمون نباید بشه چون میونهخانواده هامون شکرابه، ولی دوستش دارم آخه

سلام دوست گرامی 8 سال تفاوت سنی دارید، ایشان در سن نوجوانی هستند، خانواده شما مخالف این وصلت هستند. در چنین شرایطی که موانع سر راه ازدواج شما زیاد است، باید تلاش کنید که ابتدا برای خودتان مشخص کنید که به چه علتی به ایشان علاقه پیدا کردید؟ در واقع معیارهای شما برای انتخاب او چیست؟ در ازدواج اگر خانواده‌ها مخالفت منطقی داشته باشند، شرایط برای زوج بسیار دشوار خواهد بود، چون خانواده همیشه حضور دارند و مطمئناً نمی‌توان فقط طرف یک نفر را گرفت. پس بهتر است تمرکز خود را روی دلایل انتخاب ایشان بگذارید و همچنین علت اختلافی که بین خانواده‌های‌تان وجود دارد را به صورت دقیق و منطقی بررسی کنید. اگر میانه خانواده‌ها بهتر شود، میزان امید برای این وصلت بهتر خواهد شد.

با عرض سلام و خسته نباشید ممنونم از سایت خوب تون که مطالب خیلی ریز و بدرد بخوری داخل سایت قرار میدید که مورد استفاده و امتحان و نتیجه بخش هستند

من تقریبا ۳ سالی میشه عاشق یک دختری شدم که تونستم تو برنامه های مجازی چند ماهی باهاش ارتباط برقرار کنم و تا جایی که تونستم کمکش کردم هر طوری که از دستم بر میاد تنهاش نذاشتم و اواخر بهشون گفتم که دوسش دارم، ولی در جواب بهم گفتن که من یکی دیگه رو دوست دارم و به تو مثل داداش خودم نگا میکنم و جز تو هم کسی ندارم که ازش کمک بخوام. الان با مدتی که گذشته هم اون ازم شناخت داره هم من، در حالی که پسری که ایشون دوست دارن اونم به این رو نمیده، می‌گفت میتونیم مثل خواهر برادر گاهی حرف بزنیم میخواستم بدونم آیا میشه این چنین رابطه و تبدیل کرد به عشق و اگه میشه چطوری ؟

ممنون از سایت خوبتون رادیو عشق

سلام دوست گرامی از بازخورد مثبت شما سپاسگزاریم.🌹

در مورد این رابطه، مسأله‌ای که روشن و واضح هست، این است که رابطه رشد می‌کند و نمی‌توان فردی که به او احساس عاطفی دارید، مدل یک خواهر دوست داشته باشید و این یک سوءاستفاده از شماست. در مورد اینکه آن پسر به طرف مقابل شما محلی نمی‌دهد، مسئولیتی گردن شما نیست و بهتر است ایثارگرایانه با این موضوع رفتار نکنید.

من آتوسام که گفتم ۴ ساله درگیر به رابطه با عشق یه طرفه هستم طرف از منم ۴ سال کوچیکتره و خودش میدونه هیج وقت عاشقم نشده و فقط عادت کرده ولی من انتخابش کردم بهشم گفتم ولی اون حرف ازدواج رو پیش نمیکشه من الان ۳۳ سالمه بدون اون نمی تونم و نمی تونم جدا شم اون همیشه ایراد ازم می گیره از همه چیزم و سر بسته میگه نمیخوامت ولی باز هم هست من فکر میکنم عادت کرده نظر شما چیه فقط نگید جدا شو چون به حرفه سخته ۴ سال با یکی باشی کمک کنید من زشت نیستم ولی مرتبا ایراد می گیره ازم توهین میکنه بعد بعضی وقتها میگه الکی گفتم

سلام دوست گرامی بله کنار گذاشتن این رابطه در حرف آسان است، اما در عمل بستگی به توانایی و پذیرش منطقی شما دارد. تحقیر، توهین و ایرادگیری ایشان را پذیرفته‌اید، غافل از اینکه همین مسائل شما را وابسته‌تر کرده و دائماً عزت نفس‌تان خورد می‌شود. به چه دلیل به این سطح از رابطه رضایت دادید؟ شما در تله افتادید و نیاز دارید تا از این تله رها شوید.برای مطالعه بیشتر به مقاله«طرحواره دمانی، کدام طرحواره در من برجسته‌تر است؟»مراجعه کنید. همچنین نظر ما این است که شما نیاز دارید ابتدا عزت نفس خودتان را بازسازی کنید تا با منطق بهتری به این رابطه سرشار از فاکتورهای خطر، فکر کنید.

سلام من چهار پنج سالی است عاشق دختر خاله ام شدم ما از بچگی با هم بودیم البته اون از من دو سال بزرگتره ولی من اصلا با این قضیه مشکلی ندارم و خیلی هم دربارش فکر کردم یک بار هم یه جورایی بهش به طور غیر مستقیم گفتم دوسش دارم البته یک بارم با پیامک ولی اون علاقه ای به اون صورت نشون نداد و گفت هنوز زوده و… که فک کنم تنها مشکلش با من سر همون سن وساله ولی در حد پسر خاله دختر خاله ای خیلی همو دوست داریم اگه میشه راهنمایی کنید چند سالیه شب و روز بهش فکر میکنم میگم زود برم سر کار که بتونم بهش برسم استرس کنکورم دارم به همین خاطر ممنون از رادیو عشق💙

سلام دوست گرامی سن شما باید حدود 17 یا 18 سال باشد. اشاره کردید 4 یا 5 سال است که عاشق ایشان شده‌اید. یعنی از سن 12 سالگی. این سن اوج شروع دوره بلوغ و آغاز هیجان‌های زیادی است که باعث می‌شود احساساتی را تجربه کنید که خارج از کنترل شماست. اشاره کردید 2 سال بزرگتر هستند، یعنی مقداری بلوغ عاطفی ایشان زودتر از شما شکل گرفته است و به همین دلیل می‌دانند سن شما و خودش برای رابطه عاطفی مناسب نیست. بهتر است برای جذب ایشان، اهداف مشخصی در زندگی فردی خودتان داشته باشید و انسان پرقدرتی برای ایشان به نظر برسید. مثلاً کنکور با رتبه مناسب، شغل خوب و.. می‌تواند ایشان را ترغیب به ازدواج با شما بکند. سعی کنید در حال حاضر روی مساله درس تمرکز کنید تا نتیجه آن، او را به سمت شما بکشاند.

سلام من عاشق پسر عمم شدم که اونم عاشق اون یکی دختر عمم شده. و گفته که دختر عمم بهش جواب رد داده. من اهل دوستی نیستم اما بهش ابراز علاقه کردم و اون هیچی نگفت یعنی گفت دوستم داره ولی عاشقم نیست ولی من خیلی عاشقشم و نمیخوام از دستش بدم و اون خیلی ناامیده… وقتی درباره عشقم پیشش میگم مدام حرفو عوض میکنه که حرفی نزنه. ولی اخلاقش خوب بود آخرین بار ناراحتش کردم از خودم ولی پشیمون شدم و باز بهش پیام دادم چون خیلی دلتنگش شدم ولی مث اول نیست و از کلی پیام یدونه جواب میده و من خیلی ناراحتم چیکار کنم دوست ندارم از دستش بدم میخام اونم عاشقم بشه آیا راهی هست؟ راهی هست که کاری کنم از فکر اون عشق بیرون بیاد و عاشقم بشه؟

سلام دوست گرامی ابراز علاقه شما به ایشان در صورتی که می‌دانستید دلبسته فرد دیگری هست، اقدام درستی نبوده و تا زمانی که ایشان به فرد دیگری فکر می‌کند نمی‌تواند همراه مناسبی برای شما باشد. همانطور که شما هم تا وقتی که در فکر او هستید نمی‌توانید به شخص دیگری فکر کنید. ابراز علاقه خود را قطع کنید و سعی کنید عزت نفس خودتان را بالا ببرید تا ایشان خودش برای بودن کنار شما فکر کند.

سلام من مردی 33 ساله چند روز پیش خواستگاری دختری رفتم که 36 سالش بود که هم از لحاظ تحصیلات و مالی از من بالاتر بود در برخورد اول خیلی از او خوشم اومد و عاشق او شدم و طبق سوالاتی که از هم می پرسیدیم وجه مشترک زیادی داشتیم ولی احساس میکنم زیاد مورد پسند او نبودم ، هنوز هم جواب قطعی از خانواده او نگرفتم ممنون میشوم راهنمائیم کنید .

سلام دوست گرامی تا وقتی که ایشان جواب قطعی ندادند این قضاوت‌های ذهنی شماست که شما را پیش می‌برد و نیاز دارید تا بتوانید ابتدا جواب قطعی را دریافت کنید. اما نکته جالب توجه این است که آیا درباره سن ایشان مشکلی ندارید؟ اینکه او از شما از هر نظر بالاتر است سوال است که به چه دلیل شما به او گرایش پیدا کردید؟

سلام من ۳۲سال سن دارم و همسرم ۵سال از من بزرگتر هست و ایشون قبل از من یک دوره نامزدی نا موفق داشتن که گویا همه چیز خوب بوده و بخاطر یک دروغ یا مشروب خوردن طرف مقابل بهم خورده و بعد از یکسال با کلی دو دلی با من ازدواج کرده و الان حدود یکسال از رابطه ما گذشته و حتی یکبار هم به من نگفته دوست دارم و خیلی سرد هست حتی جدیدا تو‌گوشیش دیدم که هنوز عکسش رو هم نگه داشته و من خیلی افسرده و‌ناراحت هستم از اینکه با ینفر زندگی میکنم که دوسم نداره و خوشحالی وناراحتیم اصلا براش مهم نیست و خیلی رفتارای بد دیگه حتی تو رابطه زناشویی پس خواهش میکنم به من کمک کنید ممنون از شما

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما پرونده گذشته را همچنان نبسته است و نیاز دارد تا بتواند ابتدا آن رابطه را تمام کند و سپس به رابطه با شما رسیدگی کند. باید از خودتان بپرسید دلیل اصرارتان برای اینکه با او زندگی و ازدواج کردید چه بوده است؟ آیا تابحال برای حل این مساله به مشاور زوج درمانگر مراجعه کردید؟ توصیه می‌کنیم قبل از هرگونه تصمیم به مشاور زوج‌درمانگر مراجعه کنید.

سلام وقتتون بخیر من با یکی از هکلاسیام در ارتباط بودم و رفتم ابراز احساس کردم ولی ایشون به من گفتن علاقه ای به من ندارن و مشکل از خودشه که نمیتونه دوباره اشتباه کنه چون قبلا هم یه رابطه داشته که ناموفق بوده میخوام بدونم چطور میتونم نظرش رو عوض کنم یا حداقل کاری کنم کمی به من علاقه پیدا کنه

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما به علت شکست عاطفی که داشتند، اعتماد دوباره و صمیمیت را غیرممکن تصور می‌کنند. وقتی افراد پرونده رابطه عاطفی گذشته را هنوز نبسته باشند، به سختی می‌توانند مجدداً به کسی اعتماد کنند. مسئولیت اینکه او گذشته خود را فراموش کند و یا دوباره اعتماد کند، با شما نیست، چون خودش باید این مسیر را طی کند. اما می‌توانید براساس محیط مشترکی که باهم دارید یعنی همکلاس بودن، سر صحبت را با او مجددا باز کنید. اما قبل از هر اقدامی، لازم است تا برای خودتان یک بازه زمانی مشخص کنید، مثلاً بگویید من تا 3 ماه آینده تلاش خودم را برای این رابطه انجام می‌دهم. این کار باعث می‌شود که بیش از اندازه برای کسی که به شما علاقه ندارد، زمان صرف نکنید و در عین حال تلاش خود را انجام دهید. برای دریافت مشاوره نیز می‌توانید از رادیو عشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.

با عرض ادب سلام . راستی پارسال بد جور عاشق یه دختری بودم که همه کار و شغلم اون بود. وقتی میرفتم دیدنش همیشه حاضر بود .میدونستم از من خوشش میاد اما یهویی فهمیدم دل به یه پسر داده که ازش خیلی بدم میومد. منم زد به سرم و رفتم با وجود اینکه رفتم اما واقعأ داغون شدم. اما بعداز یه سال تمام دوباره خواهانش شدم. سراغشو از دوستانم گرفتم گفتن همش تو خونه ست . اما یه سوال : امکان داره دوباره ازمن خوشش بیاد ؟ لطفاً نگین بیخیالش چون تو خیالم نیست ! تو قلبم , روحم و حتی تمام وجودمه …..

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را اشاره نکردید. یعنی شما باهم در رابطه‌ای نبودید و تصور می‌کردید که او از شما خوشش می‌آمده. بعد از این هم ایشان با یک فرد دیگر آشنا شده است، این دو مسأله باهم تداخل و تضاد دارند. بعد از یکسال مشخص نیست که ایشان هنوز هم به شما فکر می‌کنند یا خیر؟ می‌توانید در صورتی که ایشان در رابطه دیگری نیستند، شانس خودتان را امتحان کنید و به صورت مستقیم علاقه خودتان را مطرح کنید.

سلام من عاشق یه نفر شدم خیلی دوستش دارم و اصلا منو نمی شناسه حتی یه بار که دیدمش جلوش گریه کردم خیلی دوستش دارم و خیلی هم کم می بینمش آخرین باری که دیدمش یک ماه پیش بوده طوری شدم که با شنیدن یه آهنگ غمگین گریه میکنم و خیلی خسته شدم لطفا یه راه حل خوب بهم بگین ممنون میشم و اینکه من اون رو تو دلم نمیکُشم=)

سلام دوست گرامی سن خودتان را اشاره‌ای نکردید. ابتدا علت‌ جذابیت ایشان را برای خودتان توصیف کنید که به چه دلیلی تا این حد ایشان خوشتان آمده است. سپس باید مسیری را پیدا کنید تا بتوانید به ایشان نزدیک شوید و صحبت مشترکی داشته باشید. البته جزییاتی در مورد این علاقه و اینکه چطور با ایشان آشنا شدید نگفتید، به همین راهنمایی ما نیز به صورت کاملاً کلی است. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره جذب عشق می‌توانید«قط‌ب‌نمای جذب عشق تا ازدواج» را مطالعه کنید و از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۱ سالمه از ۱۷ سالگی عاشق دختری شدم که تا الان یعنی ۴ ساله بهش نرسیدم خیلی تلاش کردم یک دوره سه ساله سیگاری شدم الان ۶ ماه ترک کردم کلا داغون شدم مشکل عصبی پیدا کردم الان هم به این امید زندگی میکنم که بهش برسم از خیلی از راه ها خواستم بهش نزدیک شم اما نشد از طریق چند تا دوستش ولی بازم نشد توروخدا کمکم کنید واسه هیچ دختری سربلند نکردم تا حالا جونیمو تا الان واسش تباه کردم کمکم کنید

سلام دوست گرامی زمانی که شما عاشق شدید سن کمی داشتید و سن نوجوانی زمان مناسبی برای انتخاب همسر نیست. دلایل اینکه به او نرسیدید را اشاره نکردید که بدانیم چه موانعی سر راه شماست. اما سیگاری شدن شما به این دلیل بود که ناکام شدید و نتوانستید به خواسته خود برسید، این مساله تقصیر طرف‌مقابل نیست. برای دریافت مشاوره و بررس جزییات بیشتر رابطه لطفا از رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام.من ۲۰سالمه و از کلاس سوم راهنمایی عاشق پسرِپسرعموی بابام هستم!یکی دوبارم بهش پیام دادم که سر صحبت رو باز بکنم باهاش ولی حتی جوابم رو نداد.همش احساس میکنم از من متنفره .خسته شدم از انتظار..حتی وسط خوشبختی هم یادش میوفتم حتی موقه خاستگاریامم اگر قبولم باشه یادش میوفتم..از یادم نمیره با اینکه سال به سالم نمیبینمش!چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی مدت زمان زیادی است که درگیر این دوست داشتن شدید و گویا همه زندگی‌تان وابسته به این احساس شده است. ابتدا روی جذابیت‌های خودتان تمرکز کنید تا بتوانید حس خوبی به خودتان داشته باشید. اینکه دائما حس کنید که کسی که جواب شما را نداده است، یعنی از شما متنفر است، حس خوبی به شما نمی‌دهد. سپس برای نزدیک شدن به ایشان بهتر است که شیوه صحیح جذب عشق را آموزش ببینید. ما در رادیوعشق این آموزش را در اختیار شما قرار می‌دهیم.

سلام من ۱۸ سال دارم دو سالی هست من عاشق یه دختری شدم که واقعا بدون تردید میتونم بگم که حس قوی و برگشت ناپذیری که تا حالا رو کسی نداشتم اما افسوس که هیچ ذره ای به من علاقه نشون نداد و هر کاری که میتونستم تو این مدت کردم اوایلی که عاشقش شدم دیدم که با کس دیگه ای رابطه داره اما من میگفتم که من تو رو بیشتر از اون پسره دوست دارم ولی هیچ فایده ای نداشت با خودم تصمیم گرفتم صبر کنم تا خودش بفهمه که اون پسره عاشق واقعی نیس و کارشون به کات بکشه که همین طورم شد این مدت ۸ ماهی کشید و من تو اون دوره ذره علاقم کم نشده بود بهش که دوباره نزدیکش شدم و ابراز علاقه کردم و هر کاری که میتونستم در روز تولد و هر مناسبتی که بود کردم و میخواستم بدونه که هیچ کسی تو این دنیا اونو قدر من دوس نداره و اوایل بهتر نتیجه داد و با من نسبت به قبل مهربون شد و کادویی که براش خریده بودم رو ازم گرفت و شمارش رو که تو این یک سال نتونسته بودم بگیرم گرفتم اما بعد از اون به یکباره سرد شد و تلفن من رو مسدود میکرد و هر چه میگفتم چرا این کارو کردی میگفت شمارت تو گوشیم سیو نیس به خاطر همون رد تماس زدم ولی این حرفش ناراحتم میکرد که اون حتی سیو کردن شمارم رو عار میدونس گذشت و گفتم که میخوامش ولی اون گفت عاشق کس دیگه ای هست و گفت غیر اون نمیتونه با کس دیگه ای باشه منم تو کتم نمیرفت چون صبر کرده بودم رابطه قبلی تموم شه و خیال میکردم که بعد اون پسره به من فکر کنه نه پسر دیگه ای اما اونطور نشد و خیلی نا امید شدم اما نسبت به عشق واقعیم هیچ شکی نداشتم ولی به من گفته بود که درکش کنم و تنهاش بزارم و هی پیام ندم بهشو این حرفا و به دوست نزدیکمم گفته بود اگه من قسمت اون باشم سرنوشت هم اون میشه اون میگفت من میدونم سعید(یعنی من)با هیچ کس دیگه ای غیر من دوست نمیشه ولی منم خودم عاشقم.بعد این حرفا و فشار اطرافیان که میگفتن دیگه بیخیالش شو من مجبورا یه مدت دور شدم و کمتر دوروبرش رفتم اما دائما در حال غصه خوردن بودم که روزگار گذشت که شنیدم با کسی دوست شده که از لحاظ مالی هم خیلی از من سر تر بود اما خودم میدیدم که اون پسره اصلا علاقه واقعی نسبت بهش نداره و خیلی راحت بدستش آورده و از دست دادنش اصلا براش فرقی نداره الان یه مدت هست که با اون پسر هم به مشکل خورده تقریبا کات هستن و من هم بعد این مدت نمیدونم چیکار کنم از یه طرف فکرش از سرم نمیره از یه طرفم هیچ‌علاقه ای نداره لطفا کمکم کنید🙏🙏

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من پسری ۱۷ساله و مذهبی هستم چند وقته که دختر عموم با رفتار هایی که نشون داده من رو متوجه کرده که حسی نسبت به من داده من هم متوجه شدم و شماره اش رو گرفتم و باهم در ارتباط هستیم اون از من ۱سال بزرگتر هست ولی چون نیمه اول سال متولد شده الان پشت کنکوری هست من هر چه قدر ازش میپرسم که تو حسی به من داری میگه نه اما رفتار و گفتارش این رو نشون نمیده چون دختری هست که اصلا با پسر ها صحبت نمیکنه به جز فامیل که اونم فقط سلام و علیک هست،من بهش گفتم که به اون علاقه دارم اما اون انکار میکنه که حسی نسبت به من داره لطفا سریع پاسخ بدید من از این برزخ خارج بشم

سلام دوست گرامی اشاره نکردید چه رفتارهایی در ایشان بوده است که احساس کردید او به شما توجه و علاقه دارد؟ کنکور داشتن ایشان و اولویت‌های دیگر می‌تواند علت این باشد که نخواهد این علاقه را بپذیرد. اما نکته مهم اینجاست که سن شما برای ابراز علاقه و بودن در یک رابطه سن مناسبی نیست. سن نوجوانی اوج هیجان داشتن است که ممکن است شما هر رفتاری را در او به نشانه علاقه بدانید. بنابراین تا زمانی که به وضعیت باثباتی نرسیدید و دستاورد محکمی نداشتید، ابراز علاقه خود را دیگر مطرح نکنید.

سلام من عاشق دخترخالم شدم اون هرچیزی ک میخواد بهش میخرم بهشم گفتم ک من عاشقتم ولی میگه چون تو پسرخالمی خجالت میکشم ازت منم هرچه قد میگم خجالت نداره ک من به همه میگم تورو میخوام اگ تو اوکیو بدی دوسم داره مطمئنم چون خودش گفته ولی هرکاری میکنم میگه ن میشه کمکم کنید؟

سلام دوست گرامی اشاره‌ای به سن خودتان و طرف مقابل نکردید. دلیل جواب نه ایشان اگر فقط خجالت کشیدن است، بهتر است با یک بزرگتر صحبت کنید و به صورت جدی و با اطلاع خانواده این ارتباط را شکل دهید. اما اگر مخالفت ایشان دلیل دیگری دارد، باید آن موانع را از سر راه بردارید.

من درگیر عشقی یکطرفه شدم باید چیکارکنم اون خودش قبلا عاشق شده واسه همین نسبت به همه چیز بدبین شده امیدوار باشم یاخیر

سلام دوست گرامی جزئیاتی از این علاقه یکطرفه نگفتید. به صورت کلی وقتی شما یکطرفه برای فردی و رابطه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کنید، یعنی پذیرفته‌اید که ممکن است او هیچوقت به اندازه شما عاشق نباشد و مایل به برقراری رابطه نباشد. اشاره کردید که ایشان به دلیل شکست احتمالی قبلی، بی اعتماد است. به این نکته توجه داشته باشید که شما پرستار عاطفی او نیستید که حالش را خوب کنید و به زور اعتماد تخریب شده او را اصلاح کنید؛ ایشان باید خودش هم مایل باشد که نیاز دارد بالاخره به شخصی اعتماد کند و رابطه خوبی را تجربه کند.

سلام من عاشق شدم عاشق ی پسر ۱۷ ساله خیلی دوستش دارم ولی اصلا منو نمی شناسه ولی خب من خیلی دوستش دارم نمیدونم بهش بگم نگم:(

سلام دوست گرامی بهتر است به صورت مستقیم این علاقه را بروز ندهید. سن او هم کم است و در اوج سن نوجوانی است و ممکن است واکنش مناسبی نشان ندهد. برای آموختن مسیر صحیح جذب عشق «قطب نمای جذب عشق تا ازدواج» را مطالعه کنید.

سلام.میخواستم ک ازتون نظر بخوام و کمکم کنید..یه ماه دیگه تولد دوست پسرمه ولی تورابطمون خیلی فاصله افتاده…میخوام براش هدیه بخرم ولی نمیدونم چی بخرم ک دوس داشته باشه ..دلم میخواد بهترین هدیه ای باشه ک گرفته ..تصمیم داشتم ازش بپرسم واس تولدش چیزی ک لازم داره رو بخرم ولی دوستام میگن خودم یچیزی بخرم و سوپرایزش کنم..بنظرتون چی بخرم ک خوشحال بشه..اگه تجربه داشتین وهدیه دادین یا گرفتین ک دوس داشتین لطفا ب منم بگین😢

من ۱۷سالمه عاشق یک دختری شدم که همسن خودمه ولی چن روز کوچیک تره یه نسبت فامیلی ریز ام داریم ما توی۲شهر مختلف زندگی میکنیم تو اینستا باهم حرف میزدیم طی یه داستانی من عاشقش شدم و مدتی گذشت و ابراز علاقه کردم گفت شرمنده من یکیو دارم که همه دنیامه . ولی چت کردنمون سرجاش بود بعداز این اتفاق گفتم حالا که این عاشق یکی دیگس بهتره یکم فاصله بگیرم ازش الان فقط استوری همدیگرو میبینیم و بس چیکار کنم ک اونم عاشقم شه آیا امیدی هس؟

سلام دوست گرامی چون طرف‌مقابل به صورت مستقیم گفته است که شخص دیگری را دوست دارد، بهتر است که روی این رابطه و گفتن احساسات‌تان سرمایه‌گذاری زیادی انجام ندهید.

سلام من یه دختر ٢٩ساله هستم که با یه اقای ٣٩ساله که شهر دیگه هستن دورادور اشناییت داشتیم و من رو به ایشون برای ازدواج پیشنهاد داده بودن ولی خب بنابر مشغله کاری ایشون پیشقدم نشده بودن بعداز گذشت یکسال از اون پیشنهاد یک ماهی میشه که باایشون خودم ارتباط گرفتم و کم و بیش باهم حرف میزدیم ایشون بسیار رسمی ارتباط برقرارمیکنن و دلیلشون حفظ احترام من هست از قبل هم در پیام هاشون گفته بودن که صلاح به اینه که چون میدونن وابسته میشن بهتره اول حضوری همو ببینیم بعدا بیشتر ارتباط برقرار بشه تا یک روز که باهم مکالمه تصویری داشتیم ایشون خیلی صمیمی تر شدن و گارد رسمی بودنشون شکست ولی از بعد اون روز یکم گویا جلوی خودشون رو گرفتن که در حد ریپلای اینستا واکنش میدادن ،من از ایشون خوشم میاد و دوسدارم بیشتر ارتباط داشته باشم و هرروز باهاشون صحبت کنم که پررنگ بشم براشون ولی یک هفته ای میشه که سعی کردم یکم مراعات کنم زیاد تو فضای مجازی نباشم تا ببینم ایشون خودشون عکس العملی نشون میدن یا خیر که خب فعلا خبری نیست حالا بنا بر اینکه قرار بوده کمی از مشاغل کاریشون که کم شد بیان و ببینیم همو بنظر شما کار من درسته که خیلی دیگه پاپیچ ایشون نشم تااونموقع و هی پیام ندم بهشون؟ازطرفی هم خب انقدر همیشه ادم هایی سر راهم قرار گرفتن که سرقولشون نموندن میگم نشه اینطوری که هرکه از دیده برفت از دل برود و یادشون بره قول دادن میان خواستم نظر شمارو هم بدونم که چه کاری تو این موقعیت صلاحه باتوجه به اینکه ایشون ادم احساساتی پر مشغله و محتاط وخب اشناهستن نمیخان خیلی بیگدار به اب بزنن تاهمو ندیدیم لطفا رفتار درست در این موقعیت رو بمن بگید ممنونم🙏🏻

سلام دوست گرامی اشنایی دور یعنی از طریق اینستاگرام اشنا شدید؟ پیشقدم شدن شما برای رابطه تا وقتی ایشان قرار ملاقات جدی ای برقرار نمی کند، صحیح نیست. بله نباید پاپیچ ایشان بشوید، چراکه او موضع خود را بیان کرده است و گفته تا وقتی ملاقات حضوری نشود، رابطه برایش جدی نیست، پس زمان خود را هدر ندهید. بهتر است برای مسیر درست جذب عشق ایشان از مشاوره رادیو عشق ، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من ۳۰سالمه و عاشق دختری شدم ک کمی از لحاظ مالی نسبت ب خانواده من برتری دارن قبلا رودر رو از ایشون خواستگاری کردم و اون هم قبول کرد و بسیار از درخواستم خوشحال بود اما بعد از مدتی گفت تو پسر خوبی هستی همه چیت خوبه ولی من تاحدودی مسائل مالی هم برام مهمه من کارگر هستم و تو شرکت کارمیکنم و حقوقم درحد ۳تومنه میشه راهنمایی کنید چکار باید کنم ک بهش برسم

سلام دوست گرامی یکی از فاکتورهای مهم در مشاوره پیش از ازدواج بررسی وضعیت مالی و اجتماعی طرفین است. زمانی که در این مساله تفاوت وجود داشته باشد، باید انگیزه دوطرف از ازدواج با شخصی که از لحاظ مالی برتری دارد، بررسی شود. برای بررسی بیشتر رابطه خود با مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من دختری هستم ۲۰ساله..۵ساله با پسری حرف میزدیم(فقط با چت)یعنی اصلا نمیتونستم با پسری تلفنی حرف بزنم یا بهتر بگم صدای پسر میشنوم کلا لال میشم..خلاصه اوایل اشناییمون یه حسایی بهش داشتم ولی بهم گفت خواهر و منم سعی کردم بیخیالش بشم چون هنوز خیلی وابستش نبودم ولی نزدیک سه سالی هست ک خیلی بهش وابسته شدم خیلی دوسش دارم ..منی ک پسر دوقدمیم میدیدم پاهام میلرزید باهاش رفتم بیردن و کنارش بیخیال عالم بودم و برام مهم نبود ک کسی ببینتمون خلاصه خیلی بهم خوش گذشت و کلی حرف زد و منم فقط نگاش میکردم و میخندیدم حتی بخاطرش دلمو ب دریا زدم و برای اولین بار باهاش تلفنی حرف زدم ..ولی تازگیا باهام سرد بود، پروفشم عاشقانه گذاشته بود ازش پرسیدم ک با کسی دوست شدی گفت اره . منم ک وانمود کردم برام مهم نیست ولی.دنیا رو سرم خراب شد ولی بعدش شک کردم چون هرچی میشد بهم میگفت حتی راجب دوس دختر قبلیشم بهم میگفت من تو دلم طوفان میشد وفقط با شکلک خنده جوابشو میدادم حتی ب پروفشم شک کردم چون حتی واس بیو گرافیه تلش هم از من متن میخواست و پروفی ک گذاشته بود قبلا هم واس لجبازی گذاشته بود.. وقتی دلیل سرد بودنشو پرسیدم گفت سردم چون فک میکنم داری وابستم میشی،نمیدونست ک من سالهاست وابستش شدم..خلاصه اول انکار کردم ک بد برداشت کرده ولی بعدگفتم حالا ک خودش حرفشو اورده منم دلمو ب دریا بزنم و همچیو بهش گفتم ولی اون جوابی نداد..بعد دوهفته اشتباهی بهش زنگیدم و بعد بهش پیام دادم ک سوتفاهم نشه اونم جوابمو داد و باهم احوالپرسی کردیم و مامانم دیده بودش ک اومده محلمون دور زده واینو هم بهش گفتم خلاصه میخندیدواصن بروم نیاورد حرفامو منم حرفمونو زیاد طولش ندادم و خدافظی کردم روز بعد دیدم پروفشو برداشت خوشحال شدم ولی بازدوباره همونو گذاشت..من فک میکنم ک اینجوری میزاره ک من بیخیالش بشم ولی من میخوام باهاش بحرفم ک نظرش راجب من و حرفایی ک زدم چیه ک تکلیفم روشن شه..نمیدونم چیکار کنم ک دوباره مثل قبل باشه و اونم منو دوس داشته باشه..خیلی تو فکرشم خیلی دوسش دارم خیلی تو فکرم باهاش خیالپردازی میکنم خیلی برام سخته ک بیخیالش بشم..چیکار کنم ک بهش ثابت بشه چقد دوسش دارم..لطفا راهنماییم کنید ببخشید ک طولانی شد..ممنون😔😔

سلام و ارادت و خسته نباشید خدمت تمامی ادمین های سایت و تمام دست اندرکاران بنده پسری هستم ۲۲ ساله و وضع مالی بدی هم ندارم و ماشین و با حقوق برجی ۷ تومن هم میگذرونم و و مهندس فنی یک شرکت تولیدی هستم و موقعیت اجتماعی متوسطی هم دارم و اهل قم هستم و تقریبا بخاطر کار هفته ای دوروز تهرانم و یه یک دختر ۱۹ ساله اهل تهران علاقه مند شدم و حدود ۳ ماه هست که باهم رابطه داریم که اول رابطه خیلی بهم توجه داشت و من احساس میکردم رابطمون دو طرفست و جفتمون به یک اندازه همدیگرو دوست داریم من با تمام سخی و مشکلات کاری اقتصادی که در جامعمون هست و همه داریم تحمل میکنیم برای این دختر کم نزاشتم و هیچوقت هم داخل رابطمون غروری نداشتم و بخاطر احساس و علاقه ای که بهش دارم هیچوقت جواب رد به هیچ چیزی ندادم و فقط یک سری از محدودیت ها براش قائل بودم و بسیار جزئی ولی با وجود این همه توجه و علاقه شدید بعد از ۳ ماه رابطه طرف مقابلم حسش خیلی کم شده و حتی دو یا سه بار هم پیشنهاد قطع رابطه داده که بشدت افسردگی و ناراحتی کشیدم و شدیدا احساس میکنم رابطمون یک طرفه شده من بهش گفتم که دوست داری چجور باشم خرابم کن از نو بساز از لحاظ چهره هم خوبم و کم و کاستی ندارم و پرورش اندام هم کارمیکنم و تو اون هم مشکلی ندارم قدمم بلنده و هیچ کم و کاستی تو خودم نمیبینم اقعا و هیچوقت هم تا حالا سعی نکردم به طرفم بگم که من اینم ، من اونم…. و بسیار خاکی و خونگرم و بدون کوچکترین منتی یا چیزی تو رابطمونم ولی واقعا فکر نمیکنم بعد از این همه این تفاسیر لیاقت من بی توجهی و سرد شدن باش و دلیلش رو نمیدونم و نمیدونم که باید چیکار کنم و بسیار ناراحت و دلسرد شدم و خیلی حواستم که روحیم خراب نشه و توزندگیم دخیل نکنم ولی نمیشه و افسرده شدم ممنونم از مطالعتون و معذرت میخوام که طولانی شد و خواهشمندم که اگه میتونید در اسرع وقت راهنماییم کنید چون واقعا کلافه شدم بسیار سپاسگذارو مچکرم خداقوت.

سلام طوریکه میگین مشخصه حسابی برای این رابطه انرژی گذاشتین ولی من فکر می‌کنم یه جاهایی زیاده‌روی کردین و اونطور که لازمه احساس قدرت‌مندی به طرف مقابل‌تون ندادید. مهم‌ترین ویژگی که در مردان برای خانم‌ها جذابه قدرتمندی و اعتمادبه‌نفسشونه. اینکه هرچیزی که طرف مقابل‌تون میگه انجام بدین یا بخواین اون به خواسته خودش شما رو از خراب کنه و از نو بسازه!، به طرف مقابل‌تون القا میکنه که شما اعتماد به نفس کافی ندارید. درسته که در رابطه دونفر باید به خواسته‌ها و سلایق هم احترام بگذارند اما نباید خودشون رو کاملا تغییر بدن. به نظرم بهتره کمتر در مقابل ایشون احساس ضعف نشون بدین و به خواسته‌های خودتون هم توجه کنید. برای بررسی دقیق‌تر پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

سلام من یک پسر هستم من عاشق یکی از دختر های فامیلم شدم ولی اون رو به روم گفته که من دوست داره ما تو صفحه هامون با هم چت می کنیم اون همیشه به من جواب سرد می ده و همش از من فرار می کنه باهم چت می کنیم زود خداحافظی می کنه سه هفته پبش باهم چت کردیم گفت بهتره این رابطه تموم شه و من چند روز افسردگی گرفتم نمی دونم چیکار کنم من دوسش دارم فقط می دونم با احساسات من بازی کرده ولی من دیونش هستم چطوری عاشقش کنم؟

سلام دوست عزیز پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی و آنلاین ارتباط بگیرید تا اول شرایط‌تون بررسی بشه و بعد بتونید راهنمایی دقیقی دریافت کنید.

سلام وقت شما بخیر من دختری هستم 30 ساله که حدود یکسال و نیم پیش با پسری مودب و با شخصیت آشنا شدم که پس از مدت کوتاهی به من پیشنهاد ازدواج داد، اما درخواست کرد که شناخت بیشتری نسبت بهم داشته باشیم، من هم قبول کردم. همان اوایل از من پرسید که تا بحال عاشق شده ام یا نه؟ من با وجود خواستگاران و شرایط خوبی که داشتم عاشق نشده بودم ولی عاشق این آقا شدم و الان جدایی از این شخص برایم بسیار سخت شده… این آقا از همان اول گفت که عاشق دختری بوده که موفق نشده با او ازدواج کند و تا آخر عمرش عاشق هیچ دختری نخواهد شد، البته دختر مورد نظر ازدواج شده و هیچ رابطه ای وجود ندارد و مربوط به چند سال پیش است… من مدتها لحظه شماری می کردم که با هم ازدواج کنیم، الان خانواده من و این شخص در جریان هستند و تقریبا در شرف ازدواج هستیم و صحبتهای پایانی را داریم انجام می دهیم ولی من اصلا حس خوبی را که قبلا داشتم ندارم. این شخص مداوم به من می گوید که عاشقم نیست و فقط به من عادت کرده و دوستم دارد و بیشتر درباره مهریه کم صحبت می کند و … قبلا خواستگارانی که داشتم حاضر بودند همه کار برای آینده و خوشبختی من انجام دهند تا من با آنها ازدواج کنم، اما شخصی را که عاشقانه دوستش دارم روی مسائل مالی خیلی حساسیت دارد و نگران آینده و زندگی مشترکم هستم. البته خودش می گوید مرا خوشبخت می کند و نگرانی وجود ندارد ولی این روزها خیلی نگران آینده ام هستم و … لطفا راهنماییم کنید؟ متشکرم

سلام دوست گرامی. آنطور که از نوشته شما برداشت کردم، نامزد شما هنوز نتوانسته است سوگ ارتباط قبلی را سپری کند و این مساله هنوز برای ایشان مهم است.در این صورت بهتر است پیش از ازدواج حتما از مشاوره پیش از ازدواج بهره مند شوید سپس مقدمات ازدواج را فراهم کنید. می توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت تلفنی یا آنلاین مشاوره بگیرید.

سلام خسته نباشید.. من ۴ ساله از یکی از اقوام خیلی خوشم میاد و واقعا دیوونه وا دوستش دارم و هرچی سعی میکردم ک باهاش ارتباط برقرار کنم و دوست بشم نمیشد خیلی به هم نزدیکیم از بچگی با هم بزرگ شدیم به تازگی با کمک دوستاش فقط بهم اوکی داده ولی اصلا احساسی بهم نداره و من خیییلی ابراز احساسات میکنم بهش و هرکاری میکنم میگه فعلا نمیدونم جیزی باید ببینیم چی میشه … من دارم دیوونه میشم خیلی کلافم خیلی دوسش دارم و له له میزنم یه بار بگه دوسم داره لطفا زود پاسخ بدید…

سلام دوست گرامی. تا زمانی که در یک ارتباط ما نحوه ابراز علاقه صحیح را بلد نباشیم، دچار سردرگمی خواهیم شد. برای اینکه متوجه باشید چه راه هایی برای جذب بهتر ایشان به رابطه وجود دارد، سوالات رایج جذب عشق از آشنایی تا ازدواج را مطالعه کنید.

سلام من ۸ ساله عاشق یکی از فامیلامون هستم. وقتی که دبیرستانی بودم بعد از مدتها دیدمش و یه جورایی خیلی ازش خوشم اومد. حتی توی اون لحظه اصلادوست نداشتم نگاهم رو از روش بردارم و بعد از اون هم به دلیل مهمونی های فامیلی مرتب میدیدمش. توی مهمونی ها وقتی که هواسش بهم نبود نگاهش میکردم و تا جای امکان سعی میکردم که تماس چشمی باهاش نداشته باشم. هر وقت میدیدمش نا خاسته جلوش یه سوتی میدادم و همش دست و پام رو گم میکردم تا این که به مامانم گفتم که دیگه دوست ندارم مهمونی خانوادگی داشته باشیم و رفت آمدمون رو کمتر کنیم چون هر وقت که میدیدمش خییلی خوشحال میشدم و بعد از اون افسردگی میگرفتم. چند بار تصمیم گرفتم باهاش توی شبکه های اجتماعی صحبت کنم ولی خوب همیشه سرد پاسخ میده. و چون فامیل هستیم نمیتونم مستقیم احساساتم رو بهش بگم. خیلی دوسش دارم ولی اصلا نمیتونم بهش اعتماد کنم چون میدانم به شدت ادم دختر بازی هست و خانواده من زیاد ازش خوششون نمیاد. واقعا نمیدونم باید چی کار کنم. لطفا راهنمایی کنید.

سلام باتوجه به ویژگی‌هایی که از ایشون ذکر کردید و نظر منفی احتمالی خانواده‌تون به نظر نمیرسه ایشون فرد مناسبی براتون باشن. ضمن اینکه ایشون به پیام‌های شما سرد جواب میدن که یا میتونه به دلیل نسبت فامیلی باشه یا نشون دهنده اینه که علاقه دوطرفه نیست.

خیلی ممنونم

سلام من دو سال با یک خانمی یک رابطه کاری داشتم تو این دو سال با هم خودمونی تر شدیم نمه نمه ایشون تو این مدت تعریف از من زیاد میکردند حالا راست یا دروغ نمیدونم رابطه مون به این صورت بود که فقط تو تلگرام صحبت میکردیم دوبار همو تو شرکتی دیدیم که براش کار میکردیم اخر سری ها دیگه انقدر با هم خودمونی شده بودیم که ایشون خیلی راحت ادرس منزلشون به من دادند گفتند این ورها گذرتون افتاد قدمتون‌سر چشم تشریف بیارید وقتی بهشون علاقه ام رو گفتن هی دست پس میزدند با پا پیش میکشیدند شوخی میکردند و بعد بهم گفتن دلم میخواد یکبار قبل اینکه بهت نه بگم از نزدیک ببینمت با هم تو کافه قرار گذاشتیم و شماره اش هم در اختیارم گذاشت ایشون تو قرار خیلی هم میخندید بعد که خداحافظی کردیم شبش جواب منفی داد وقتی ازش دلیل خواستم گفت اخه من طاقت سختی واسه همین نباید هیچ وقت ازدواج کنم میترسم به یکی دل ببندم طرف پشتمو خالی کنه میترستم علاقه ات گذرا باشه حتی فردای روز عقد نظرت عوض شه بعد من باهاشون صحبت کردم ایشون متقاعد شدن که باز بیشتر فکر کنن بعد دوباره چند روز بعدش جواب منفی دادن وقتی دلیل خواستم گفت چون من خیلی پر توقعم بعد گفتم توقعاتتون چیه اولش نگفتن گفت گفتنش فایده نداره چون خودم میدونم اخرش چی میشنوم بعد گفتن خونه باید از خودت داشته باشی عروسی مفصل و برای دوران عقد مقدار مناسب طلا و هزار تا چیز دیگه بعدش گفتن دوست دارم یکبار میامدید منزلمون شاید نظرتون عوض شه فکر کنید اونی که فکر میکنید نیستم قرار شد با مادرشون صحبت کنن بعد شماره منزلشون رو با ما بدن فرداش پیام دادن مادرشون گفته نه و مخالفه تا شبش جواب پیام منو ندادن شبش پیام دادم ازت خوشم نیامده دوست داشتن که زوری نیست من بهشون گفتم پس مخالفت مادرت بهونه بود گفت نه صبح به مادرش گفت مادرش گفت نه و دروغ نگفته بعد این قضیه یکی از اشناهامون رو فرستادم با پدرشون صحبت کرد پدرش گفت ما فامیلی ازدواج میکنیم یک مدت زمان گذشت اشنامون دوباره زنگ زد با خود دختره صحبت کرد همه اش پای تلفن این خانم میخندید در دلیل نه گفتن با خنده میگفت به دلم نشسته بعد اشنامون وقتی میگفت به دلت نشسته میخندید میگفت نمیدونم بعد اشنامون بهش گفت بیا این اقا رو قانعش کن چون ایشون بدجور در عذابه ایشون در جواب گفتن این اقا داره دروغ میگه علاقه ای نداره فقط در جهت منافع خودش برای سو استفاده امد سمت من تو تمام این مدت یک عزیزم تو پیام هاش به من نگفت و خیلی سیاست داشتن این اقا بعد صحبت همینطوری بی نتیجه تموم شد و به گفته اشنامون ایشون همه اش میخندید با خنده صحبت میکرد دفعه دوم که زنگ زد اشنامون بهش خیلی خشک و سرد گفت اصلا دلم نمیخواد راجع به این موضوع صحبت کنم و اشنامون هم ناراحت شد گفت من فکر میکردم شان شما بیشتر باشه اگه دوست داشتید به این اقا زنگ‌بزن و قانعش کن به درد هم نمیخورید. به نظر شما این علاقه یک طرفه است و من واقعا به دلش نشستم؟ اگه یکطرفه است ایا امکان داره به یک علاقه دوطرفه تبدیل. ضمنا تو این مدت این خانم خالی هم کم و بیش بسته بود فکر میکنم به من گفته خونه شون ۳۰۰ متر حیاط داره که من وقتی رفتم دم خونشون دیدم یک خونه خیلی قدیمی و داغون طرف چهارراه سیروسه که ۳۰ متر هم حیاط نداره. یعنی واقعا به دلش نشستم؟

سلام. به نظر می‌رسه که این علاقه دو طرفه نیست و البته این تمام موضوع نیست. رفتارهایی که از این خانم بیان می‌کنید به نظر میرسه نوعی سردرگمی داره و اگر رابطه‌تون هم ادامه پیدا کنه باعث میشه این سردرگمی و بلاتکلیفی نذاره که رابطه امنی داشته باشید و هر زمان ممکنه باز بی‌دلیل جواب منفی بده. بهترین کار برای شما اینه که از ایشون فاصله بگیرید و دیگه چه خودتون و چه از طریق واسطه پیگیری نکنید. این فاصله گرفتن در مواردی باعث میشه که فرد مقابل هم به شک بیفته که شاید نباید این‌طور رفتار می‌کرده.

تمام موضوع نیست یعنی ممکنه موضوعات دیگه بغیر از به دل نشستن هم باشه؟مثلا همون رسم فامیلی ازدواج کردن خوانواده شون؟ من خودم هم دیگه مدتیست پیگیر نشدم. یعنی ممکنه پیگیر نشدن من باعث تغییر تحولاتی در ایشان بشود؟

سلام من دختری 19ساله هستم و عاشق یکی از فامیل های مان شده ام اما اصلا نمی توانم احساساتم و بهش بگم چون یکی از دلیلش اینه که به خاطر عشقی که واقعا بهش داشتم دروغ گفتن و اون هم از اون دروغ اطلاع داره اصلا نمی دونم چجوری بهش توضیح بدم و چجوری عشقمو بهش بگم

سلام مورد شما نیاز به بررسی بیشتر داره. لطفا با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید تا بتونید موضوع رو مفصل توضیح بدید و راهکار مناسبی دریافت کنید.

سلام من یه پسریو دوس دام حتی بش گفتم دوسش دارم اما اون منو نمخواد یه مدت به هم پیام مدادیم اما اون خیل سرد جواب میداد تا اینکه عمم و شوهرش فهمید ک شوهر عمم عموی پسره بود و من دیگه بش پیام ندادم.تا اینکه یکی از دوستام بش پیام داد گف من نمیخوامش ومن ب هیچ وجه نمیتونم اونو فراموش کنم اصلا هیچ زندگیو بدون اون نمیخوام در ضمن ما فامیلیم حالا چی کار کنم؟توروخدا رهنمایی کنید

سلام. متاسفانه خیلی وقت‌ها شرایط زندگی واقعی با خواسته‌های ما هماهنگ نیست و اینجاست که چیزی جز رسیدن به پذیرش کمک‌مون نمی‌کنه. البته که رسیدن به پذیرش اصلا ساده نیست. هم زمان‌بره و هم خیلی دردناکه. برای همین احساس شما و اینکه فکر می‌کنید زندگی رو بدون فردی که بهش علاقه دارید نمی‌خوایید قابل درکه. اما رابطه یک موضوع دوطرفه است و هر دو نفر باید با میل و اشتیاق براش داشته باشن. بهتره به جای ایشون تمرکزتون روی حال خودتون بگذارید و یه مدت روی خودتون کار کنید. پیشنهاد می‌کنم حتما با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام وقت بخیر بنده 19سالمه از 13سالگی با به اقا پسر اشنا شدم و ب اصطلاح ایشون عشق اولم شدن. من مهارتهای رابطرو بلد نبودم و هرسری که رابطه قطع شد و مجدد وصل شد همه چیو خراب کردم. اخرشم ایشون پارسال رفتن سراغ کسه دیگ. ایشون تو رابطه بامن همیشه دنبال خوشحالی و خوبی به من بودن ولی من با وجود علاقه ی شدیدم محبت کردن بلد نبودم. هیچ خواسته ی جنسی ازمن نداشتن ولی سراغ اونی ک رفتن همه جوره باهم رابطه برقرار کردن من یعد از یک سالو نیم بهش پیام دادم و استقبال گرمی ازم کرد و گفت اشتباهم این بود ک نه هیچوقت فهمیدم چقد دوسم داره و نه خودم ابراز عشق کردم من الان سه ماهه که با یکی اشنا شدم ولی نمیتونم عشق اولمو فراموشش کنم دوسدارم همه چیو باهاش از اول از صفرشروع کنم. چکارکنم؟ بنظرتون میشه رابطرو از نو بسازم؟ من واقعا دوسش دارم ولی فقط یک سال از خودم بزرگ تره و موقعیت اجتماعی خاصی نداره. بنظرتون میتونم کمکش کنم باهم رشد کنیم و پیشرفت کنیم؟ من واقعا بهش علاقه دارم دوسش دارم

سلام طبیعیه که تا وقتی ایشون در ذهن شماست نمیتونید برای رابطه دیگه ای انرژی بگذارید و حتی ممکنه فرصت‌های دیگه تون رو هم از بین ببرید. پس اول باید تکلیف این موضوع رو برای خودتون مشخص کنید. اینکه دوست دارید دوباره با ایشون شروع کنید و ادامه بدید آرزوی شماست ولی باید دید چقدر با واقعیت همخوانی دارد. باید اول ببینید خواسته شما از یک رابطه چیه؟ آیا حاضرید چند سال زمان بگذارید تا یک رابطه جدی رو بسازید و طرف مقابل‌تون هم آمادگی‌های لازم رو کسب کنه؟ باید دید اصلا ایشون تمایل به این موضوع داره و اصلا این رابطه برای شما میتونه مناسب باشه؟ آیا مهارت‌هایی که بلد نبودید رو یاد گرفتید؟ همه این مسایل باید بررسی بشه تا در نهایت بتونید تصمیم صحیحی بگیرید و اگر همچنان خواستید با ایشون وارد رابطه بشید، به شیوه درستی عمل کنید. پس پیشنهاد می‌کند برای بررسی این موارد با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

سلام پسری ۲۷ ساله هستم و مدتی هست با دختری آشنا شدم .در ابتدا فقط با هم حرفای درسی و معمولی میزدیم اما به مرور صحبت هامون زیاد شد و من بهش علاقه مند شدم.اون قبلا یه بار شکست خورده و هنوز نتونسته شخص گذشته رو فراموش کنه ….وقتی بهش ابراز علاقه کردم واکنش نشون داد و بعد از کلی صحبت کردن در آخر بهم گفت که حتی اگه اون شخص رو هم فراموش کنم به تو هیچ حسی ندارم و نخواهم داشت و فقط دوست معمولی من هستی…..به نظرتون میتونم با صبر و تحمل و امید به آینده کاری انجام بدم ؟؟؟

سلام داشتن امید در همه زندگی خیلی خوبه ولی این امید باید بر مبنای یک سری واقعیت‌ها باشه. مثلا ممکنه من امید داشته باشم تا یک سال دیگه 500 میلیون پول به دست بیارم اما باید دید این امید چقدر بر مبنای واقعیت و عملیه و اصلا من برای این امید چه کارهایی می‌کنم؟ شما هم نباید واقعیت رو نادیده بگیرید. بله می‌تونید صبر کنید شاید روزی علاقه‌ای در ایشون به وجود اومد ولی احتمالش خیلی کمه. ایشون اول باید فرد قبلی و تجربه سختی که داشته را در خودش حل کنه تا بتونه به فرد دیگه‌ای علاقه‌ سالم پیدا کنه. ضمن اینکه گفتن حتی در این صورت هم به شما علاقه‌مند نمیشن و احتمالا ایشون معیارهایی برای یک شریک عاطفی دارند که در شما وجود نداره. خوبه باهاشون صحبت کنید و ببینید علت این حرفشون چیه. شاید با تغییرات کوچکی در رفتار یا شرایط‌تون این اتفاق بیفته، البته بعد از رفع درگیری این خانم با رابطه قبلیشون. ولی اگر می‌بینید منطقا این علاقه نمیتونه ایجاد بشه بهتر خودتون رو درگیر امید واهی نکنید و البته بدونید که از این به بعد ایشون دوست معمولی شما هم نمیتونه باشه چون شما بهش احساس دارید و هرچه بیشتر با هم ارتباط داشته باشید این احساس یک طرفه شدیدتر میشه و کنار اومدن باهاش سخت‌تر

سلام من پسری۱۷سالم از ی دختر ۱۶عاشق شدم واقعا دوسش دارم 4سال همسایمان بود من خودم پسر ی کاسبم هر موقع رد می شد نفسم بالا نمی اومد ضربان قلبم بالا می رفت حتی بعضی موقع سرم درد می کرد همیشه مغازه وایمیسم تا اون ببینم بعد از مدتی پیچ اینستگرام پیدا کردی به سختی که پیج شخصی بود ولی تو بیو اینستگرام نوشته بود(alirezam♥️💍)از اون روز دارم گریه می کنم حتی سه تا پیچ مخفی باز کردم تا اکانتش باز کنه نکرد هر روز عکس شو می بینم هر کاری کردم از یادم بره نشود 😭😭😫ترو خدا کمکم کنید گفتم ترو خدا .من اونو دوست دارم اون یکی دیگو

سلام متاسفانه کنار اومدن با علاقه یک طرفه خصوصا در سنین پایین خیلی سخته و کاملا حالی که گفتید را درک می‌کنیم. در چنین شرایطی باید واقعیت را پذیرفت که ایشون حداقل در حال حاضر فرد دیگه‌ای رو دوست داره و باهاش در رابطه است و باید به این موضوع احترام بگذارید. اما یادتون نره شما هنوز 17 سالتونه و کلی راه و مسیر و فرصت پیش روتونه. پس ناامید نباشید. با صحبت کردن با مشاور راهکارهایی رو برای کنار اومدن با این علاقه یک طرفه و حرکت به سمت مسیرهای جدید یاد بگیرید.

سلام من ۱۸ سالمه شیش ساله عاشق یه نفر شدم دو بارم باهاش رفتم تو رابطه ولی هربار با بهونه های کوچیک بهم زدیم واقعا دوسش دارم ولی عشقم یه طرفس چجوری میتونم برش گردونم لطفاً راهکار بدین

سلام لطفا با سیستم مشاوره یا کارشناس دوره برگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید.

سلام من متولد ۸۱ ام و با دختری که دیوونشم فامیلیم اون متولد ۷۹ و من بعد از ۱۰ سال بهش گفتم که دوسش دارم. همه کار میکردم براش نقاشیشو کشیدم براش شعر نوشتم کادو تولد بهش گردنبند دادم فکر میکردم انداخته دور اما نگهش داشته بود همه کار کردم و وقتی بهش گفتم دوسش دارم ناراحت شد و گفت نمیتونم بهت جواب مثبت بدم.و بهش گفتم که مجبورم دیگه نبینمش تا احساساتم از بین برن ولی اون نمیخواست که منو نبینه و این من و عذاب میده که الان که نمیبینمش احساسم بهش ۱۰ برابر شده یعنی شبا از فکرش نمیتونم بخوابم بعضی وقتا فکر خودکشی به سرم میزنه لطفا کمکم کنید!!

سلام فراموش کردن و کنار اومدن با عشق یک طرفه خیلی سخت و زمان‌بره و نیاز به کمک حرفه‌ای داره. حتما یا سیستم مشاوره رادیو عشق تماس بگیرید.

سلام خوبین ببخشین یه سوالی داشتم. من چن ماه پیش یه پسریو دیدم ینی مغازه اون پسره وسیله میخریدیم ک اونجا ازش خوشم اومد و رفتارش طوری بود ک انگار اونم از من خوششون اومده بود . بعد اون همش بفکرش بودم تا اینکه بعد چن روز تو اینستا با پیجش اشنا شدم و تمام پستاشو فالو کردم اما زیاد هم مطمعن نبودم ک خودش باشه .بلاخره اومد پی ام داد و خودش بود و بهم پیشنهاد دوستی داد با هم دوس شدیم و وقتی من تمام شرایطمو ک بهش توضیح دادمک ینی من قبلا به بار نامزد کرد . این اقا ب من گفت ک باهم دوستیم اما سعی کنیم زیاد وابسته هم نشیم . این چن ماه ک گذشت من واقعا عاشق این اقا شدم اما اون همش میگفت عاشق نشو . از رفتاراش معلوم بود میدیدم انگار خیلی دوسم داشت اما عاشقم نبود من برعکس تو این مدت واقعا دیونش شدم . ک چن روز پیش گفت من خیلی دوست دارم اما عاشقت نیستم نمیتونم باهات ازدواج کنم گفت میدونم تو خیلی خوبی امامن نمیتونم . چن سال پیش ک خودش عاشق شده همش فکرو ذهنش پیش اون خانوم هس با اینکه اون خانوم ازدواج کردهحالا من موندمو یه عشق یطرفه . چن روزه باهاش ارتباطی ندارم اما واقعا دیونشم . لطفا اگه میشه در مورد عشق یک طرفه چیزی بگین حداقل دلم اروم بگیره . بدونم باید برا بدست اوردنش تلاش کنم یا اینکه نمیشه و فایده ی نداره

سلام. طوری که توضیح دادین طرف مقابل شما هنوز نتونسته رابطه قبلی رو در ذهن خودش تموم کنه و با اون درگیری داره. بنابراین چه شما چه هرکس دیگه نمیتونه علاقه کامل ایشون رو جلب کنه. از طرفی همین که اول رابطه گفتن سعی کنیم عاشق هم نشیم یه هشدار بوده. هشداری که حتما اون موقع هم متوجهش شدین ولی به دلیل اینکه جذبش شده بودین توجه نکردین. این مورد خیلی دیده میشه دو نفر با شک و تردید وارد یه رابطه میشن ولی به همدیگه میگن سعی کن عاشق من نشی. این یه درخواست غیرمنطقی و نشدنیه. مگه میشه دو نفر نسبت به هم کشش داشته باشن، وارد رابطه بشن، بهم توجه و محبت کنن ولی علاقه‌مند نشن؟؟ پس وقتی چنین درخواستی از طرف مقابل‌تون میشنوید نباید ساده از کنارش بگذرید چون یه هشداره. با این حال این اتفاق افتاده و شما توی موقعیتی قرار گرفتید که اتفاقا خیلی سخت هم هست. واقعیت اینه که شما می‌تونید همچنان در رابطه بمونید و به امید معجزه تلاش کنید ولی تا طرف مقابل‌تون ذهنش رو از رابطه قبلیش پاک نکنه و خودش نخواد نمی‌تونه اونطور که باید به شما علاقه پیدا کنه.

سلام. من 37 سالمه و از همسرم جدا شدم. الان حدود ده ماهه که با یه آقای 42 ساله مجرد دوست شدم. این آقا خیلی حواسش به من و زندگیم هست اینو کاملا حس میکنم خیلی هم به من متعهدهست و از وقتی که با من آشنا شده شخص دیگه ای ای جز من تو زندگیش نیس اما همش به من میگه که قصد ازدواج با من رو نداره و اینو مدام تکرار میکنه که عاشقش نشم، خب حالا به نظر شما اون واقعا قصدش ازدواج نیس یا….. پس اینهمه تعهد و پایبندی واسه چیه؟

سلام وقتی خود ایشون بارها و به وضوح میگن قصد ازدواج ندارن و حتی از شما میخوان که دلبسته نشید، چرا می‌خواهید طور دیگه‌ای به ماجرا نگاه کنید. هرکس که توجه و محبت به دیگران نشون میده لزوما نباید قصد ازدواج داشته باشه. خیلی خوبه که ایشون خودشون هم دارن واضح به شما میگن اما باید توجه کنید که درخواستشون از شما غیرمنطقیه. مگه میشه با کسی در رابطه بود، کلی هم توجه و محبت رد و بدل کرد اما دلبسته و علاقه‌مند نشد؟ قطعا در شما هم احساس به وجود میاد و نتیجه‌اش میشه تعارض بین عقل و احساس‌تون. دلتون میگه حتما باهام ازدواج می‌کنه ولی عقل‌تون نمیتونه صحبت‌های واضح ایشون رو ندیده بگیره. شما باید انتخاب کنید: یا به فکر ازدواج یا یه رابطه با ثبات نباشید و در کنار ایشون بمونید، ولی بدونید هر زمان ممکنه که ایشون رابطه رو تموم کنن اونم وقتی که دلبستگی‌تون بیشتر شده؛ یا اینکه با تصمیم خودتون از رابطه بیرون بیاد که خب البته که براتون سخته ولی جلوی آسیب عاطفی بیشتر رو میگیره.

سلام. من یه دختر متولد سال ۷۶ هستم. من عاشق یه پسری شده بودم که همکار بودیم..ایشون متولد ۷۱ بود. خب اون کارایی میکرد یا حرفایی و با منظور میزد که من کم کم فکر میکردم ایشونم به من علاقه‌مند هستن.. مثلاً توی هر جمعی، با هرکی صحبت میکرد، فقط چشمش به من بود با اینکه داشت با یکی دیگه صحبت میکرد ولی منو نگاه میکرد. اطرافیانش میومدن از ایشون پیش من همش تعریف میکردن. یا بعضی وقتا به طور ناگهانی سرمو بلند میکردم باهاشون چشم تو چشم میشدم، می‌دیدم که داره نگام میکنه.. بعضی وقتا میومد بی دلیل کمکم میکرد. خیلی وقتا دور و بر من میچرخید حتی بی دلیل یا با دلیل. البته یروز کلی باهام گرم بود و جوری رفتار میکرد که انگار واقعاً دوسم داره و یروز منو نادیده میگرفت. چندباری که متوجه شدن کسی به من نظر داره یا کسی بهم شماره داده یا مزاحمم شده ، با اینکه قبلش با من خیلی گرم بود، اما یدفعه با من سرد میشد و به من بی محلی میکرد، انگار من رفتم به طرف شماره دادم!!! همیشه برام سوال بود چرا با من سرد میشه، خب مگه من چیکار کردم؟ تقصیره من چیه؟ یا یبار دخترعموش که فقط هشت سالش بود و منو خیلی دوست داشت، کاملا بی مقدمه بهم گفت شما پسرعموی منو دوس داری؟ من فکر میکنم پسرعموم شمارو دوس داره!!! خب یه بچه ممکنه این حرفو از خودش دربیاره؟ و خیلی چیزای دیگه… نمیدونم حالا واقعاً دوسم داشت یا توهم خودم بوده:( من هشت ماه اونجا بودم، الان دیگه من اونجا کار نمیکنم و تقریباً ده ماهه که از اونجا در اومدم ولی هنوز تو فکرشم و از حسم کم نشده، خیلی بیقرارم و دلتنگ:( و اینکه توی این مدت ندیدمش فقط توی محرم تونستم ببینمش. توو محرم دیگه دلو زدم ب دریا و بهش پیام فرستادم و گفتم که بهش فکر میکنم و این مدت دوری هم باعث نشده فراموشش کنم..اما اون فقط نوشت متوجه شدم. همین، (البته خلاصه ی پیامارو گفتم) یعنی نه گفت منو میخواد، نه گفت نمیخواد… منم نمیخواستم بیشتر از این خودمو کوچیک کنم ادامه ندادم. بعد از اون ازش هیچ خبری نشد حتی یه پیام. نمیدونم، لطفاً کمکم کنید… به نظر شما این آقا به من علاقه ای داره؟ یا نداره؟ اینم بگم که داره درس میخونه و قبلاً تو محل کار که بین همکارا بحث پیش اومد خودش گفته بود که اول میخواد درسشو تموم کنه بعد به فکر ازدواج بیوفته. و اینکه از این شخصیت پسراییه که اهل دوستی و اینجور روابط نیس و اگه کسی و بخواد خواستگاری میکنه. لطفاً کمکم کنید توروخدا، شدیداً نیاز به کمک دارم:(((((((

سلام دوست گرامی به نظر میرسه ایشان به شدت مردد هستند و از طرفی دنبال رسیدن به یکسری کارها و تمام شدن انها را هستند با توجه به اینکه ابراز علاقه کردید و ایشان در جریان هستید اکنون صبر کنید و منتظر تلاش و واکنش ایشان باشید

عاشق یه پسر شدم .. ولی تاحالا حتی قیافه منو ندیده میدونم بهش نمیرسم ولی این عشق یک طرفه خیلی واسم شیرینه♡یبار خوابشو دیدم اومد دستمو گرفت همینطوری تو چشمام زل زده بود..طوریکه وقتی بیدار شدم‌حس کردم واقعی بود گرمای دستشو حس کردم!!! قشنگ ترین رویایی که دیدم همین بود..وقتی دلم میگیره یا از چیزی ناراحتم بهش فکر میکنم دلم خیلی آروم میشه..خوشحالم که تو دلم یکیو دارم..گاهی وقتا میگم خدایا شکرت که اوردیش تو این دنیا!!!!!

سلام دوست گرامی شما دچار عشق یکطرفه شده اید احساسی که هیج نتیجه و هدفی ندارد و تنها باعث میشود شما با افراد مناسب اشنا نشوید و همیشه در پیله تنهایی خود بمانید منطقی باشید و واقع بین و خود را اب پیله و حصار این احساس نجات دهید

آقا من ۱۸ سال دارم از یک دختره ۱۵ ساله خوشم میاد و میخواهم با او دوست بشم بعد دست و بالم باز شد با او ازدواج کنم. من چهار ساله که از او خوشم میاد وشدیدن افسرده شدم یکبار دوستام بهش گفتن که من میخواهم بااو صحبت کنم ولی نیامد و بعد از چند روز مادرش آمد گفت د۷تره من همه چیرا میاد راجع به شما به من میگه و دختره من اهله این کارا نیست دوره دختره من را خط بکشید ولی من تو مغزم نمیره نمیتونم بدونه اون زندگی کنم چیکار کنم. ریادم میرم سمتش ولی از دستم فرار میکنه واقعا خسته شدم دیگه امیدی به زندگی ندارم یکی مرا راهنمایی کنه.

سلام دوست گرامی سن شما و دختر برای ورود به رابطه عاطفی زود هست و بهتر هست صبر کنید تا هر دو در شرایط مناسب و منطقی قرار بگیرید که بتوانید به درستی به شناخت برسید

سلام ببخشید سالهاست که درگیرم آیا ممکنه ما عاشق کسی باشیم که بخواهیم همیشه لبخندیشو ببینیم و واسمون به ما رسیدن خیلی مهم نباشه مهم خوشحالیش باشه و فقط ببینیم آیا این حس عاشقانست اخه مگه ممکنه عاشق باشیم اما واسمون بیش‌تر خوشبختیش مهم باشه تا به مارسیدن یعنی حتی اگه از کس دیگه هم خوشش بیاد ما خیلی ناراحت نباشیم اخه این عشقه؟

سلام دوست گرامی درجه ای از دوست داشتن این هست که برای شما ارامش و رضایت شخص مقابل مهم هست و تلاش میکنید شخص به این ارامش برسد اما باید توجه کنید که خودتون را وقف نکنید

باسلام.دختری هستم سی وسه ساله ۱۴سال پیش عاشق یه هم دانشگاهیم شدم واقعا از روی عقل با شناخت عاشقش شدم و هستم هنوزم همه جا تو شادی ها و تو گریه ها و تو خلوتم حسش میکنم و و اونقدر برام محترم و عزیز و دست نیافتنیه و فک می کنم خدا اونو آفریده که من عاشقش بشم… جدیدا جرات کردم وجسارت کردم از علاقه ام بهش گفتم و حالا پشیمونم چرا بهش گفتم و متوجه شدم اون زمان دانشجویی هم از علاقه من خبر داشته.. از وقتی بهش علاقه مو گفتم سرد رفتار میکنه و این باعث آزارم میشه و متوجه شدم از ناحیه دختری شدیدا آسیب دیده و روحیه مناسبی نداره و این بد بودن حالش احساس میکنم روی منم تاثیر گذاشته خواهان صحبت کردن نیست و منم بهش اصرار نمی کنم.اما ناراحتم که او از زندگی لذت نمیبره و نمیتونم کمکش کنم و منو نادیده میگیره.البته یه مشکل بزرگم این که چهره ای زیبا ندارم و عادی هستم و در این مورد متاسفانه خودم در حدش نمیدونم چون اون از زیبایی خدا دادی چه از لحاظ چهره و چه رفتار و شخصیت برخورداره و حالا احساس میکنم دلیل بی اعتنایی و سرد بودنش بخاطر نبودن زیبایی صورتمه.و فک می کنم باید باز فقط با عشقش زندگی کنم و خودشو دست نیافتنی میبینم و میگم لیاقت دختر زیباروی رو داره.سوال من اینه ایا میشه این عشق و از یاد برد و دوباره عاشق شد…هرچند این همه سال نتونستم

سلام دوست گرامی اینکه شما ابراز علاقه کردید اشتباه بزرگی نیست اما ادامه دادن و ابراز مجدد اشتباه هست ایشان هنوز درگیر گذشته و رابطه قبلی هستند و باید تلاش کنند فراموش کنند تنها کمک فعلی شما این هست که ترغیبشون کنید به مشاور مراجعه کنتد و سعی کنید جوری رفتار نکنید که احساس کنند شما به ایشون وابسته هستید

سلام من عاشق دختری شدم و ازش خواستگاری کردم . ولی در جواب به من گفت که کسی دیگه ای رو دوست داره و نمیتونه به کسه دیگه به جز اون فکر کنه و ازم خواهش کرد دیگه موضوع رو مطرح نکنم . ولی من واقعا به اون دختر علاقه دارم الان نمیدونم چکار کنم . آیا اگر به ابراز عشق و علاقه ادامه بدم باعث ناراحتی اون دختر میشم یا برعکسه ؟ من خودخواهم ؟؟

دوست عزیز سلام

شما حق دارید عاشق بشید و حق دارید برای به دست آوردن کسی که دوست دارید هم تلاش کنید، اما واقعیت این هست که گاهی با وجود تمام تلاش و سعی‌ها، ممکنه فرد مقابل راضی نشه. حالا شما دو تا انتخاب دارید، یا تلاشتون رو بیشتر کنید یا نظر ایشون رو بپذیرید. البته باید در نظر داشته باشید ممکنه تلاش‌هاتون جواب نده و … .

یادتون باشه، همون‌طور که شما از بین دختران زیادی که اطرافتون هستن ایشون رو انتخاب کردید، ایشون هم می‌تونن انتخاب خودشون رو داشته باشند و جواب منفی ایشون دلیلی بر این نیست که شما آدم جذابی نیستید یا … . گاهی اوقات تو زندگی مجبوریم چیزهایی رو بپذیریم که خوشایند نیستند ولی … .

آیا اگه از طریق خانواده ها وارد بشم بهتره . به نظرم شتید منم اشتباه کردم موضوع رو مستقیم بیان کردم . شاید اگه با واسطه بیان میشد بهتر بود چون دختر ها ذاتا خجالتی هستند . خب هر دختری ممکنه چند تا خواستگار داشته باشه که این طبیعیه . با توجه به شرایط پیش اومده از راه خانواده ها وارد شدن تاثیر مثبتی داره ؟

سلام من یه پسری رو دوست دارم که دوست برادرم میشه بالا یه توضیحی هست که مثلا از گوشیتون استفاده کنید پیام برای ایشون بفرستید خب من که شمارشو ندارم الان دقیقا خودش۲۰سالشه و من کوچیک من که۱۳‌اما نمیدونم چطور که ابتدا کنم چطور بزارم که به من حسی کنه بدونه که دوستش دارم یا خودش دوستم داره لطفا کمک کنید خواهشن😔

دوست عزیز سلام

توی سنین نوجوانی، این احساس که کسی رو دوست داشته باشید پیش میاد؛ اما مساله این هست که بهتره با عجله تصمیم نگیرید و بگذارید زمان بگذره. هرچقدر سن شما بالاتر بره، قطعا هم خودتون رو بهتر می‌تونید بشناسید و هم ایشون رو. آدم‌ها معمولا تا بزرگسالی، هر سال ممکنه نظرشون عوض بشه و برای همین ممکنه چند سال دیگه شما ملاک‌هایی تو ذهنتون باشه که ایشون نداشته باشن. پس ببهتره که فعلا سعی کنید سر خودتون رو به کارهای دیگه گرم کنید تا این موضوع رو کم کم فراموش کنید؛ بعدا فرصت دارید که ببینید چه ملاک‌هایی دارید و براساسش تصمیم بگیرید کسی که دوست دارید رو چطور جذب کنید.

با سلام و عرض ادب من دختری ۱۵ ساله هستم که از طریق مجازی عاشق پسری شدم شاید باورتون نشه ولی واقعا عاشقشم با اینکه بد هیکله ولی بازم دوسش دارم یه مدت با هم رابطه داشتیم ولی باز جدا شدیم و اینم بگم اون قبلا با دختری دوست بود و عاشقش بود که دختره ازش جدا شد فهمیدم عشقم یک طرفه است حالا میخوام اونو هم عاشق خودم بکنم راه حلی دارین؟😭

دوست عزیز سلام

خیلی وقت‌ها علاقه‌مندی احساسی هست که بدون دلیل در ما ایجاد می‌شه، اما مساله این هست که چون این علاقه بدون شناخت هست، معمولا نتیجه خوبی نداره. به‌علاوه، شما قطعا با افزایش سن و بزرگ‌تر شدنتون، معیارها و ملاک‌های متفاوتی برای دوست داشتن پیدا خواهید کرد که عموما بسیار بسیار متفاوت با ملاک‌های الانتون هست. پیشنهاد می‌کنم صبر کنید تا کمی ملاک‌هاتون تثبیت بشن و بعد برای جذب کسی که دوست دارید تلاش کنید. شما الان می‌تونید با کمک روش‌های مختلف موقتا این احساس رو مدیریت کنید تا در زمان مناسبیش. به عنوان مثال می‌تونید سرتون رو به کارهای دیگه گرم کنید یا با دوستانتون بیشتر معاشرت کنید و … .

سلام من از مرد 42 ساله مجرد خوشم اومده و بهشون گفتم من 23 سالمه اما ایشون برای اختلاف سنمون نمیخواد میگه من چیزی میخوام که ممکنه بهت اسیب بزنه اما من عاشقشم اولین جنس مذکری یست که باهاش حرف میزنم و خودم میدونم که واقعا عاشقش شدم مثل حس دفعه قبلم نیست خیلی قوی تره یک لحظه هم از ذهنم خارج نمیشه میخوام برگرده چیکار کنم؟؟؟ چیکار کنم بفهمه من بچه نیستم من شیشه نیستم که بهم دست بزنه بشکنم خیلی با ملاحظه با من رفتار میکنه من میخوام مال من بشه چیکار کنم؟؟میخوام این حس رو دو طرفه کنم اما ارتباطمون به طور کامل قطع شده و من فقط ایشون رو گاهی میبینم من میخوام به ایشون پیام بدم اما نمیدونم چطوری شروع کنم چطوری کاری کنم که حداقل دوست معمولی باشیم تا همدیگه رو بشناسیم.

با سلام من چند سالی هست که عاشق دختر عمویم هستم و قصد ازدواج دارم ولی او من را دوست ندارد من حرف دلم رو بهش گفتم ولی اون جواب رد داد الان من چیکار کنم با او ادامه دهم یا او را ترک کنم

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست دلایل جواب منفی ایشان بررسی شود و سپس به ادامه یا ترک رابطه اقدام شود

من با آقایی آشنا شدم که از دوستان خیلی قدیمیمه و به طور کامل همو میشناسیم،هر دومون یه رابطه بد و شبیه بهم داشتیم،خیلی همو درک میکنیم و میفهمیم،کم کم من از ایشون خوشم اومد،ایشونم همینطور،اما ایشون به طور نامحسوس میگفتن اما من اشتباه کردم طاقت نیوردم و اول پیش قدم شدم و مستقیم حسمو به ایشون گفتم الان باید چیکار کنم حس میکنم خودمو کوچیک کردم و نباید اول پیش قدم میشدم اما الان که این کار و کردم باید چیکار کنم که فکر نکنه من غروری ندارم و درضمن دوست دارم ایشونو به خودم جذب کنم

دوست عزیز سلام

اول از همه به شما بگم که عاشق شدن و دوست داشتن کسی، هیچ اشکالی نداره و شما اشتباهی نکردید که به خاطرش احساس کوچیک شدن داشته باشید. بله، درسته؛ زمانی که پیشنهاد از سمت آقا باشه خیلی بهتره، اما به هر حال شما اینکار رو کردید و گذشته قابل تغییر نیست. به جای غصه خوردن و افسوس، به فرد مقابل نشون بدید که شما چه ویژگی‌های مثبتی دارید و … . برای اینکار می‌تونید از مقالات مختلفی که در سایت گذاشته شده استفاده کنید و غیر مستقیم به ایشون علاقتون رو نشون بدید. در عین حال، استانداردهای خودتون رو هم نشون بدید.

سلام عزیزم منم عاشق ی پسر مسجدی شدم تو کاشان و ب خواتردلایلی از اون شهر رفتیم و من از اون پسر خیلی دور شدم ولی پیجش اینستاشا دارم و همچنین شمارشا ب نظرتون بهش بگم دوسش دارم

سلام دوست گرامی میتوانید ابتدا از طریق اینستا ایشان را فالو کنید و به مرور طی ارتباط و کامنت، بیشتر اشنا بشید و شروعی برای شناخت باشد

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

عشق یک طرفه عشقی است که میل به معشوق در آن امری ذهنی است. یعنی عاشق درافکار و پیش فرضهایش باور دارد که معشوقش به او علاقه مند است و او ازاحساسات معشوقش بی اطلاع است. رنج دوست داشتن کسی که علاقه ای به شما ندارد، واقعاً مشکل است و توأم با احساس ناامیدی و افسردگی است.

بیشتر افراد در عشق یک طرفه با این امید که روزی بتوانند به هر قیمتی به وصال محبوب برسند روزگار می گذرانند؛ اما در حقیقت این امیدها خیلی سخت به واقعیت می پیوندن .در این مطلب از نمناک شما را با عشق یک طرفه و راه های مقابله با عشق یک طرفه آشنا می کنیم.

نگاه ما به طرف مقابل

نگاه ما به طرف مقابل اولین عامل به وجود آمدن عشق های یکطرفه است.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

شکست ها و تجارب تلخ

شکست ها و تجارب تلخی که در گذشته این افراد وجود داشته و سپس برای رسیدن به خواسته های خود با فرد دیگر وارد ارتباط ذهنی و فکری می شوند .

برداشت های غلط از رفتارهای طرف مقابل

گاهی افراد از رفتارهای طرف مقابل خود برداشت های غلط و اشتباهی دارند و این احساس را دارند که دیگری هم در ذهنش به او فکر می کند. در صورتی که اینگونه نیست .

محرومیت و نداشتن ارتباط

در برخی مواقع افراد به دلیل محرومیت و نداشتن ارتباط از روش جبران با فردی که برای ادامه زندگی به وجود او نیاز دارد،استفاده می کند. یعنی برای جبران محرومیت های خود در زندگی عاشق کسی می شود که او را دوست دارد.چنین طرز تفکری باعث به وجود آمدن یک عشق یک طرفه می شود.

بروز ندادن عشق و علاقه

علت دیگری که باعث به وجود آمدن یک عشق یک طرفه می شود ، عشق و علاقه ای است که دختر یا پسری به فرد مورد علاقه اش دارد، اما طرف مقابل از این موضوع خبر ندارد . معمولا افرادی که عشق و علاقه خود را بروز نمی دهند تیپ های شخصیتی گروه «ب» یعنی درونگراها هستند که به خاطر اعتماد به نفس ضعیفی که دارند، از ابزار احساس خود نسبت به دیگران با وجود عشق و علاقه پرهیز می کنند . تیپ های شخصیتی«ای» که برونگرا هستند، ممکن است به دلیل غرور و کله شقی و لجبازی عشق و علاقه خود را به طرف مقابل ابراز نکنند .

از احساساتتان آگاه باشید

از دلایل مهم در بیراهه رفتن احساسات ، آگاه نبودن ما نسبت به احساساتمان است. اگر وارد یک عشق یک طرفه شده اید و می خواهید از این موقعیت خلاص بشوید، روی احساساتتان تمرکز کنید و جنس آنها را بشناسید .

رابطه تان با آن فرد را مدیریت کنید

برای خلاص شدن از یک عشق یک طرفه از کسی که به او علاقه مندید ، دورتر باشید . اگر امکان دور شدن فیزیکی ندارید ،رابطه تان را با او کم کنید و کاملاً رسمی در برخوردهای ضروری رفتار کنید.

اوقات بیکاری تان را به صفر برسانید.

سر خودتان را با کارهایی که برایتان لذت بخش هستند گرم کنید و مرتب ورزش کنید.

اهدافتان را بازشناسایی کنید

قبل از شروع شدن این رابطه به چه کارهایی علاقمند بودید ؟ به آنها فکر کنید و آنها را به صورت هدف برای خودتاندر نظر بگیرید. اولویت بندی کنید و با زمانی مشخص دست به کار بشوید .

حقیقت را بپذیرید

اگر تصورشما این بوده که محبوب تان دوستتان دارد اما یک هفته از شما بی خبر است به این معنی است که او علاقه ای به شما ندارد. اگر واقعیت را بپذیرید و قبول کنید که محبوب تان علاقه ای به شما ندارد، مسیر درستی انتخاب کرده اید . اگر همیشه احساس خود را به طرف مقابلتان نشان دهید در او احساس برتری ایجاد می شود.

هنر و درد و دل کردن برای کنار گذاشتن عشق یک طرفه

با نزدیکان تان که در رابطه ی عاطفی خود دچار مشکل شده اند ، درباره ی احساسات تان صحبت کنید و از آنها درباره اینکه چگونه به زندگی ادامه دادند و برای خلاص شدن از این رنج چه کردند ، سوال کنید . اما اشتباه رایجی وجود دارد این است که شخص شکست خورده از صحبت مداوم درباره ی شکست عاطفی خود لذت می برد.

خودتان را دوست داشته باشید

همه افراد وقتی غرق افکار منفی خود هستند، از خود غافل می شوندواحساس رنج می کنند . شاید تصمیم بگیرید با صدمه زدن به خود کاری کنید که محبوب تان متوجه رنج شما شود اما او متوجه نخواهد شد و با این کار به خودتان آسیب می زنید.پس از همین الان به فکر سلامت خود باشید و سراغ کشیدن سیگار یا مصرف الکل نروید ، خرید بروید و لباس های جدید بخرید. مدل موهایتان را عوض کنید و…

ورزش برای حفظ تعادل عاطفی

برای حفظ تعادل عاطفی ورزش کنید و از افکار منفی خود خلاص شوید. هر روز به کلاس های ورزش و تناسب اندام بروید، اسب سواری یاد بگیرید، آهنگ مورد علاقه ی خود را پخش کنید و برقصید.

برای شکست عاطفی خشمگین نشوید

به خاطر شکست های عاطفی که در زندگی دارید از محبوبتان و جنس مخالف تان متنفر نشوید و باور کنید زندگی روی خوشش را به شما نشان می دهد پس برای محبوب تان آرزوی بدبختی نکنید زیرا او نمی تواند به خاطر شادی شما زندگیش را تباه کند.

رویا پردازی نکنید

خودتان را در رویاهایی که هیچ امیدی به آن ها نیست غرق نکنید و منتظر نمانید تا محبوب تان هم به شما علاقمند شود و علاقه نداشتن محبوبتان را برای خودتان توجیه نکنید زیرا چنانچه در بخش روابط عاطفی نمناک می خوانید حقیقت آن است که هیچ کسی آنقدر خجالتی نیست که نتواند علاقه اش را به شما نشان دهد.

حساسیت های طرف مقابل را بشناسید

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

برای ایجاد عشق دوطرفه در زندگی مشترک حساسیت های طرف مقابل را بشناسید وبه آنها احترام بگذارید در این حالت فرد سعی کند خودش را به افکار و عقاید همسرش نزدیک یا او را مجاب کند تا در نوع تفکر و نگرش یک الگوی فکری واحد را ادامه دهند.

خیلی حساس نشوید

اجازه ندهید عشق یک طرفه شما را از پا در بیاورد و برای خود مرزهای مشخصی ایجاد کنید و به کسی که دوستش دارید اجازه دهید از احساسات شما آگاه شده و ارزش شما را درک کند.

هیجانات و احساسات یکدیگر را شناسایی کنید

هیجانات و احساسات یکدیگر را شناسایی کرده و به آن جامه عمل بپوشانند.اگر همسر تان به شنیدن جمله «دوستت دارم» نیاز دارد به او بگوید. لحظات بیشتری را با هم سپری کنید و این دقایق را تبدیل به دقایق لذتبخشی کنید.

کاری کنید که معشوق شما بهترین ها را در شما ببیند

به خود اعتماد کرده و کمک کنید تا معشوق شما را بهتر درک کند اما سعی نکنید عیوب خود را پنهان کنید زیرا طرف مقابل باید درون و برون شما را خوب درک کند.

به معشوق خود احترام بگذارید و به او علاقه نشان دهید

اگر می خواهید معشوق تان احساس متقابلی به شما داشته باشد در تمام جوانب زندگی به او احترام بگذارید و با تمام وجود او را بپذیرید.

کنار کسی که دوستش دارید باشید

همیشه و در لحظات بد در کنار معشوق خود باشید و با حمایت او در لحظات سخت زندگی یک نقش محونشدنی در ذهن او ایجاد کنید.

عدم وابستگی زوجین به خانواده هایشان و عدم انتقال سبک های زندگی دوره مجردی به متاهلی، بازگو کردن نقاط مثبت زوجین به یکدیگر و داشتن گوش شنوا، وقت گذاشتن برای یکدیگر و داشتن صداقت و عدم دروغگویی و مخفی کاری و در مجموع همه اینها باعث می شود فرد عاشق به معشوقی که از او می گریزد، به راحتی نزدیک شود.

 

گاهی عشق بیش از حد و دوست داشتن می تواند آسیب جدی به رابطه و یا خود
شخص وارد کند گاهی این عشق ها جنون وار می شود و شخص نمی تواند تسلطی
بر کنترل احساسات عشقی باشد ما در این مطلب از پرشین وی قصد داریم نکاتی
پیرامون این که چگونه بر کنترل احساسات عشقی خود چیره شویم را به شما خواهیم گفت

داشتم دفتر تلفن‌‌ام را ورق می‌زدم که چشم‌ام افتاد به یک نام و تلفن خط‌خورده.
دقیق‌تر نگاه کردم….شماره یکی از همکاران‌ام بود که از پیش ما رفته بود؛ نه فقط از محل کار ما، اصلا از ایران
رفته بود تا کنار همسرش زندگی تازه‌ای را در کشوری دیگر آغاز کند.

روی شماره تلفن‌اش خط زده بودم و نوشته بودم: «یادش به خیر!» اگرچه سعی می‌کنم کلا آدم‌ احساساتی‌ای نباشم اما
دست خودم نیست و در پایان هر رابطه‌ای با دوستانم، کنترل احساسات عشقی حس غریبی به سراغ‌ام می‌آید که حتی اگر بعد از
مدت‌ها خاطره‌ای مرا به آن روزها ببرد، همه تلخی‌ها و شیرینی‌های آن رابطه دوباره در ذهن‌ام زنده می‌شود.خانم مرادی، همکار
من بود و البته دو سال بودن در کنار او، مرا وابسته کرده بود.

با خودم فکر می‌کردم وقتی آدم‌ها در روابط دوستانه‌شان اینقدر وابسته می‌شوند، وای به حال آنهایی که یک رابطه عشقی
نافرجام را تجربه می‌کنند.
امیدوارم همه ارتباط‌هایی که با آشنایی و علاقه شروع می‌شود، جاودانه شود و همه دختر و پسرهای عاشق امروز به
همسران مهربان فردا بدل شوند و رابطه‌شان هرگز ناکام نشود.

به همین موضوع فکر می‌کردم که یکی از همکاران، ایمیلی را به‌ام رساند و گفت: «این ایمیل برای صفحه «با
خوانندگان» آمده.» ایمیل «خانم یگانه» (که در ایمیل خود، خواسته بود او را به این نام بنامیم) خیلی ناراحت‌ام کرد؛
چون دیدم آرزویی که کردم، برآورده نشد و شاید خیلی‌ها وقتی این داستان را بخوانند آن را مشابه زندگی خود
بیابند.
با دکتر بدری‌سادات بهرامی، روان‌شناس مشاور خانواده درباره همین موضوع حرف زدم و او راه‌حل‌هایی ارایه داد تا امثال «یگانه»
از زندگی لذت ببرند.

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

قصه از کجاشروع شد؟
هر هفته داستان زندگی مردم را می‌خوانم تا شاید به نمونه‌ای مشابه خودم برسم و بدانم که باید چه کنم
اما شما به این قصه مهم که داستان زندگی بسیاری از دخترها و شاید برخی از پسرهای امروز است نپرداخته‌اید.
منظورم قصه دخترهایی است که به قصد ازدواج با پسری که به آنها ابراز علاقه می‌کند، آشنا می‌شوند و وقتی
حس می‌کنند رابطه عشقی آنها دوطرفه است، ناگهان می‌فهمند رودست خورده‌اند و طرف مقابل فقط قصد داشته احساسات او
را به بازی بگیرد.

تا به حال سه مورد این‌چنینی برای من اتفاق افتاده است.
اولی در دوران دبیرستان بود که حس کردم خام بودن من باعث شده که آن پسر را نشناسم.
بعد از آن در دوره دانشگاه به پسری که دو ترم از من بالاتر بود دل‌بسته شدم و به او
و حرف‌های عاشقانه‌ای که می‌زد، اعتماد کردم اما خیلی اتفاقی فهمیدم که او این رفتار را با دو دختر دیگر
هم دارد و به خاطر رابطه چندماهه‌ای که داشتیم آن‌قدر سرخورده شدم که چند واحد درسی‌ام را افتادم و مدتی
افسرده شدم.

حالا هم که ۲۶ ساله هستم و در یک شرکت کامپیوتری کار می‌کنم با یکی از همکاران‌ام که در بخش
دیگری مشغول است، دوست شده‌ام.
او می‌گوید تمایل دارد فعلا با من فقط دوست باشد و اگر شرایط ازدواج مهیا شد شاید ازدواج کنیم.
نمی‌دانم باید چه کار کنم؟ اگر به او اهمیت ندهم، شاید دیگر به چنین موقعیتی برنخورم و بعدها افسوس بخورم
اما از طرفی می‌ترسم که او نیز مثل قبلی‌ها با احساسات‌ام بازی کند و دست‌آخر هم از ازدواج طفره برود.
کاملا گیج شده‌ام و نمی‌توانم تصمیم بگیرم…

در مطب مشاور

دکتر بدری‌سادات بهرامیروان‌شناس و مشاور
یکی از نیازهای اساسی ما آدم‌ها نیاز به دوست داشته شدن و
دوست داشتن است.
اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم.
به دلیل اهمیت این نیاز، فرد تامین‌کننده آن نیاز می‌تواند در ما تاثیر فراوانی بگذارد و گویا کمندی نامریی بر
گردن ما بیندازد و ما را دنبال خود بکشاند.

بنابراین ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگی‌های عاطفی‌روانی را تجربه خواهیم کرد.
البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفی‌روانی را از گذشته داشته باشند عمیق‌تر و سریع‌تر خواهد بود.
آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیت‌هایی که دارد ما را به خود وابسته می‌کند.
اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بی‌اهمیت پس از پایان یک رابطه، همه چیز را فراموش کنید و
انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی
قرار بگیرید.

به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او می‌بینیم
که دوست‌مان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت می‌شود.
برعکس، وقتی می‌بینیم کسی دوست‌مان ندارد و یا از رابطه‌ای که با ما دارد، خارج می‌شود؛ اولین موضوعی که باعث
آسیب روانی ما می‌شود، احساس بی‌ارزشی است.

معمولا اولین فکری که به ذهن ما می‌آید این است: «مگر من چه بدی داشتم که او رهایم کرد و
رفت؟» حتی احساس حقارت در مواقعی که باورمان شود دوست‌داشتنی نیستیم، به وجود می‌آید و ما را آزار می‌دهد.
اگر بخواهم به بررسی داستان زندگی خانم یگانه بپردازم، باید بر صحبت‌های او صحه بگذارم و بگویم قضیه وابستگی‌های
عاطفی در روابط میان دختر و پسرهای امروزی بسیار دیده می‌شود.

شاید تنها راهی که بتوان با آن به این دختر و پسرها کمک کرد آن است که انواع رابطه‌ها را
برایشان تعریف کنیم و سپس در مورد مراحل مختلف رابطه عشقی توضیحاتی بدهیم که با شناسایی تغییر رفتارهای خود بتوانند
بر اوضاع مسلط شوند.
اگر با چارچوب رابطه‌های تعریف شده آشنا باشید، می‌توانید به این موضوع فکر کنید که چه‌طور رفتار کنید تا کسی
نتواند احساسات و عواطف شما را به بازی بگیرد.

وقتی کسی آنچه در درون‌اش نیست را به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است.
یعنی انتقال غلط و غیرواقعی احساسات، به نوعی بازی در میان برخی از جوان‌ها و نوجوان‌ها تبدیل شده است که
هر دو سوی یک رابطه با انتخاب آگاهانه وارد این بازی می‌شوند و هر دو طرف با قواعد بازی آشنا
هستند.

البته گاهی دختر یا پسر نقش خود را فریبکارانه بازی می‌کند و دیگری که مانند او رفتار نکرده آسیب بیشتری
در این بازی می‌بیند.در این بازی، دو طرفی که وارد یک رابطه می‌شوند، در جستجوی یک رابطه جدی و هدف‌مند
نیستند اما وانمود می‌کنند لبریز از عشق و عاطفه‌اند و احساس خوشایندی به هم دارند.
آنها به دروغ با بیان الفاظی محبت‌آمیز و کلیشه‌ای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند.

زیربنای این بازی شاید امری طبیعی و بیولوژیک باشد و به نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر ‌شود
اما آنها یکدیگر را به بازی می‌گیرند.برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین و وجود انگیزه‌های سالم و غیرفریبکارانه این
بازی حرکت به سوی رفتارهای پخته و آمادگی برای ازدواج است.
شک دارم که تا به حال، برخی الفاظی را که توسط برخی دختر و پسرهای جوان به کار برده می‌شود

نشنیده باشید: «طرف را به تور انداختم…
مخ طرف را زدم…
» اما وقتی در کنترل احساسات عشقی مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبت‌آمیزی که قاعدتا در عشق‌های واقعی رد و بدل می‌شود
از این جوان‌ها می‌پرسم، در توجیه رفتار خود می‌گویند: «اینها را می‌گم چون عادتمه؛ چون قاعده بازی همینه.
اگر من نگم، دیگری می‌گه و خلاصه من قوانین بازی را بلدم…

»پسرهایی که وارد زندگی «یگانه» شده‌اند دچار مشکلات روانی نبوده‌اند اما آنها قوانین بازی فریبکارانه را از هم‌سالان خود آموخته
و می‌دانستند چه‌طور باید رفتار کنند تا بتوانند احساسات او را به بازی بگیرند.
دو دختری که در دانشکده با آن پسر رابطه داشته‌اند نیز می‌دانستند چه‌طور باید حرکت‌های مقابل او را انجام دهند
تا رودست نخورند.

این دختر و پسرها دنبال رابطه‌های ابزاری و یا دوستی ساده و شاید هم رابطه‌ای حمایتی باشند و به هر
جهت، خواهان رابطه‌ای عاشقانه و به قصد تشکیل خانواده نیستند.
اگر شما هم مانند «یگانه» دوست دارید طوری رفتار کنید که دیگر کسی نتواند شما را به بازی بگیرد و
یا به قول خودتان کسی نتواند شما را سرکار بگذارد، بهتر است کلمات کلیشه‌ای و عاشقانه آنها که رد و
بدل کردن‌اش جزو قوانین بازی است فریب‌تان ندهد و از شنیدن آن مدهوش نشوید.
فرقی نمی‌کند دختر یا پسر باشید باید مراقب باشید ندانسته وارد بازی نشوید.پس باید رابطه‌ها را به عنوان درس اول
بشناسید.

دستورات مذهبی، اخلاقی و حتی برخی سنت‌های اجتماعی، همه و همه در طول قرن‌ها برای حفظ و حراست از تک‌تک
ما و نهاد خانواده به وجود آمده‌اند.درس دوم اینکه اگر حتی می‌دانید کسی که وارد رابطه با شما شده آدم
خوبی است و از این قماش نیست و قصدی جز ازدواج ندارد، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق
شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایط‌اش شود.

چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطف‌تان
فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج
ندانستید، کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را
برای او ایجاد کنید.سوم اینکه اگر قصد وارد شدن در یک رابطه، دوستی است و یا طرف مقابل واضح و
شفاف به شما اعلام می‌کند که قصد ازدواج ندارد، سعی کنید خوب چشم و گوش‌تان را باز کنید و مدام
بر خود کنترل داشته باشید تا بتوانید درست حرکت کنید؛ به یاد داشته‌باشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه
حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست.

مثلا اگر می‌بینید به سمت وابسته شدن در حرکت‌اید و مغز شما در حال شرطی شدن و دریافت تغذیه عاطفی
از اوست و یا آن‌قدر احساساتی هستید که با شنیدن کلمات عاشقانه از او بین زمین و آسمان معلق می‌مانید،
باید هوشیارانه عمل کنید.
گاهی موبایل‌تان را خاموش کنید و یا به او بگویید دیگر نباید از این کلمات استفاده کند، وگرنه به تماس‌هایش
پاسخ نمی‌دهید تا او بداند شما حدود رابطه دوستی را می‌شناسید و اجازه نمی‌دهید شما را بگذارند سر کار و
یا بازی‌تان بدهند.

گاهی با به کار بردن برخی جواب‌های کوتاه اما شفاف و معنادار می‌توانید به او بفهمانید بهتر است خودش باشد
و آنچه در درون واقعی‌اش هست را آشکار کند.اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویق‌اش
کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام داده‌اید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن
لذت می‌بریم.
اگر چنین رفتاری کردید نباید پس از مدتی تنها به محکوم کردن او بپردازید و بگویید شما را به بازی
گرفته بود چون شما دانسته و آگاهانه در این راه آمده‌اید و از این بازی لذت برده‌اید.

۱ یکی از این رابطه‌ها، رابطه دوستی است.
رابطه‌ای که در بین جوان‌ها کاملا تعریف شده و شناخته شده است (Just Friend).
در این رابطه، وقتی دوست شما خبر ناراحت‌کننده‌ای در موردتان می‌شنود، همدلانه به کنارتان می‌آید و تنهای‌تان نمی‌گذارد.
به شما می‌گوید دوست‌تان دارد و اگر مشکلی داشتید، می‌توانید روی کمک او حساب کنید.
در جامعه ما این دوست اغلب از جنس موافق است.
ما در این ارتباط، حتی به این دوستان هم وابسته می‌شویم و اگر مدتی خبری از هم نداشته باشیم، سراغ
یکدیگر را می‌گیریم و تمایل داریم ریتم دوستی‌مان حفظ شود.

اگر هفته‌ای یک بار یا ماهی یک بار با هم تماس تلفنی یا دیدار داشتیم وابسته آن می‌شویم.
ما حس خوبی به هم داریم و وظایف دوستی را انجام می‌دهیم.۲ رابطه دیگری داریم به نام رابطه کارکردی.
یعنی ما کاری به خود شخص نداریم، بلکه با کارکرد او در ارتباط هستیم و وابسته‌اش شده‌ایم.
دوستی یک روان‌شناس مشاور با دوستی که کارمند بانک است، اگر ما به هر دلیلی رابطه‌مان به هم بخورد تا
مدتی کلافه هستیم و خلأ او را حس می‌کنیم چون ذهن ما وابسته او شده است و آرزو می‌کنیم کاش
دوباره برگردد.

آن کارمند هر وقت مشکل داشته باشد دوست‌اش تلفنی راهنمایی‌اش می‌کند و در عوض همه کارهای بانکی دوست‌اش را انجام
می‌دهد تا مبادا وقت او در صف بانک گرفته شود.۳ رابطه دیگری که رایج است و اغلب وابستگی‌های عاطفی
را شامل می‌شود همان رابطه عشقی (Love) است.

دختر و پسری دچار وابستگی عاطفی می‌شوند که به دلیلی به یک رابطه آمده‌اند.
گاهی اوقات محیط کاری، محیط تحصیلی و یا مکان خاص باعث می‌شود دو نفر با یکدیگر در ارتباط باشند و
آغاز یک رابطه باشد.روزهای اول رابطه وقتی شما کششی نسبت به فردی در خود می‌بینید دنبال بهانه می‌گردید و به
عنوان پیش مقدمه طوری رفتار می‌کنید که ببینید آیا او هم‌چنین حسی دارد؟ با او بیشتر تماس می‌گیرید و این
بهانه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود و شما و طرف مقابل به یکدیگر نشان می‌دهید علاقه‌مندی به وجود آمده است.
حالا که دست ‌دل‌تان برای همدیگر رو شده و فهمیده‌اید شما دو نفر حس مشترکی به هم دارید، رابطه‌تان وارد
فاز عاطفی می‌شود.

در اینجاست که می‌گوییم اینها زود به زود دل‌شان برای یکدیگر تنگ می‌شود: «به محض خداحافظی کردن، دل‌ام تنگ شد
و حالا که در مسیر خانه هستم به تو اس‌ام‌اس می‌دهم یا تماس تلفنی می‌گیرم…
» در این مرحله بهترین کلمات رد و بدل ‌شود.
همه‌چیز به نظر آن دو عالی و لذت‌بخش است.
سطح نوراپی‌نفرین و دوپامین خون ما در این فاز اول رابطه بالاست و حالت کاملا سرخوشی و نشئگی داریم و
تغییر رفتار می‌دهیم.

تا دیروز خیلی جدی بودیم و حالا شوخ‌طبع می‌شویم و شعر می‌گوییم.
قبلا خیلی کم‌رو بودیم اما حالا حاضرجوابی می‌کنیم و خلاصه یک تغییر رفتار واضح خواهیم داشت.حس ما فوق‌العاده است و
به خاطر سطح هورمون‌های بدن‌مان همه‌چیز را زیبا می‌بینیم (در روان‌شناسی به نوراپی‌نفرین و دوپامین هورمون‌ عشق می‌گویند) و حتی
کارهای بد و رفتارهای دور از ادب را به خودمانی بودن و یا تعابیر زیبا برداشت می‌کنیم (این نکته را
به خاطر بسپارید).در این مرحله، بی‌اختیار به یکدیگر وابسته می‌شوید چون مدام به مغزتان این برنامه را می‌دهید که می‌خواهم
هر لحظه با تو باشم.

این برنامه‌ای که به مغز داده می‌شود، چنین حسی را تقویت می‌کند که قرار است همه زندگی‌ام با تو باشد
و می‌خواهم با تو ازدواج کنم.
این در حالی است که شما گاهی چنین قراری را نداشتید و فقط درگیر عاطفی یکدیگر شده‌اید.
مدت‌زمان بودن در این فاز عاطفی برای افراد متفاوت است.
بعضی‌ها در مدت سه هفته به این حس می‌رسند.
بعضی‌ها در مدت دو ماه و بعضی‌ هم بودن در این فاز را تا ۶ ، ۷ ماه یا بیشتر
تجربه می‌کنند و ادامه می‌دهند.

بسته به طول مدت زمانی که در این فاز وابستگی عاطفی بوده‌اید، پس از قطع ارتباط، حالات عاطفی‌روانی و هیجانی
که خواهید داشت، متفاوت خواهد بود.
اگر شما سه هفته در این فاز بوده‌اید، طبیعی است که تا سه، چهار روز پس از پایان رابطه حال‌تان
خوب نباشد.
به هر حال مغز شما مدت ۲۰ روز در این برنامه ذهنی بوده است که صبح با صدای تلفن و
پیام محبت‌آمیز آن دوست بیدار شود.

در طول روز بارها با او در ارتباط باشد و حالا چنین منبع تغذیه عاطفی ناگهان قطع شود و انگار
این گمشده، سیستم ذهنی شما را بر هم زده است و حال‌تان خوب نیست اما اگر این حالت ناخوشی بیش
از این ادامه داشته باشد و شما تا ماه‌ها حال‌تان بد باشد، طبیعی نیستید و باید حتما بررسی شوید.
یعنی ما انتظار داریم حتی اگر آدم احساسی‌عاطفی هستید، بتوانید بر اوضاع مسلط شوید و ظرف یک هفته تا ۱۰
روز خودتان را جمع و جور کنید.

مردمان / سپیده دانایی

Copyright (c) 2006-2019 persianv.com All Rights Reserved

© باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت persianv.com مجاز میباشد .

اگر به تازگي ناکامي در عشق را تجربه کرده باشيد، شدت ناراحتي و ميزان هيجانات منفي در شما بسيار شديدتر است و حتي شايد هنوز دچار شوک هستيد و پذيرفتن واقعيت برايتان مشکل است.

کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

۴ روش هنگامی که زندگی عاشقانه شما یک خیابان یک طرفه است، احتمالا در زمان غلط، عاشق شخص غلط هستید. گیر افتادن در غم و اندوه و ترحم به خود آسان است. برای بهبود زندگی خود، لازم است از ترحم به خود دست برداشته و شروع به اجرای مهارت‌های خود مراقبتی کنید. با برداشتن گام‌های […]

۴ روش

هنگامی که زندگی عاشقانه شما یک خیابان یک طرفه است، احتمالا در زمان غلط، عاشق شخص غلط هستید. گیر افتادن در غم و اندوه و ترحم به خود آسان است. برای بهبود زندگی خود، لازم است از ترحم به خود دست برداشته و شروع به اجرای مهارت‌های خود مراقبتی کنید. با برداشتن گام‌های عملی از افتادن به همان دام اجتناب نمائید تا جذب شدن خود به شخص غلط را درک نمایید.

توجه داشته باشید که زمانی که شما در اطراف او هستید، شاید برایتان مهم نباشد که چقدر مطمئن هستید که او برای شما مناسب است، اما اگر احساس بدی دارید و فکر میکنید که چیزی اشتباه است، بهتر است به حسهای خود توجه کنید، شاید واقعا اینطور باشد. هیچ داستان عاشقانه ای عالی نیست، اما اولین گام در یک رابطهی سالم، ارزیابی صادقانه میباشد .

به آنچه دوستان و خانواده‌تان فکر می‌کنند، توجه کنید. اگر متوجه شده اید که خانواده‌تان از صحبت کردن در مورد شما اجتناب می کنند، و دوستانتان از شما فاصله می‌گیرند، این نشانه ی این است که شما عاشق شخص غلط هستید. این‌ها افرادی هستند که مراقب شما و سلامتتان هستند. با آنها در مورد نگرانیهایشان صحبت کنید .

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

⦁ سعی کنید بدون دفاع از خود و یا فردی که عاشق او هستید، به حرف اطرافیان گوش دهید. این به نفع شما است که آن چه که آنها می گویند را بشنوید، بنابراین آرام باشید و هنگامی که آن‌ها با شما صحبت می کنند، گوش نمائید.

⦁ اگر فردی که دوستش دارید رفتار محترمانه ای با شما نداشته باشد، دوستان و خانواده تان متوجه خواهند شد.

سعی کنید آینده را در کنار آن شخص تجسم کنید. اگر در دیدن یک آینده واقع بینانه با آن شخص مشکل دارید، احتمالاً متوجه شده‌اید که زمان آن است که از او دور بشوید. اگر نمی‌توانید زندگی واقعی بینانه ای با او در ۵ یا ۱۰ سال آینده تصور کنید، می تواند بدین دلیل باشد که شما عاشق شخص غلط هستید.

⦁ در کنار برخی افراد بودن میتواند در لحظه بسیار سرگرم کننده باشد، اما این بدان معنا نیست که شما موظف هستید که برای همیشه با آن فرد بمانید. گاهی اوقات دادن این زمان زیاد روش غلطی برای یک تعهد بلند مدت است.

⦁ یکی دیگر از نشانه‌ها می تواند این باشد که به طور مداوم در مورد اینکه زندگی تان بدون شخص دیگر چگونه خواهد بود، خیال پردازی کنید. در این مورد، احتمالا زمان آن است که رؤیایتان را تحقق ببخشید.

علائم طرد را بشناسید. گاهی اوقات فردی که دوستش دارید، شما را دوست ندارد و این وظیفه ی شماست که این امر را قبول کنید. وقتی متوجه شوید که این فقدان علاقه بخاطر شرایط او و شرایط زندگی اش است، پذیرفتن آن راحت‌تر خواهد بود. شاید به مصرف مواد مخدر و یا الکل معتاد شده است، دچار افسردگی است، آشفته است، و یا درون گرا می باشد. شاید متوجه شده است که عاشق شما نیست و احتمالا حتی این را به شما گفته است .

⦁ اگر به طور مداوم به وعده‌های خود عمل نمی کند، نیازهایش را بیان نمیکند، و شما را تنها میگذارد تا فکر کنید که چه کار اشتباهی انجام دادهاید، اینها همگی نشانه‌های طرد شدن هستند.

⦁ در صورتی که اینطور باشد، واقعاً کاری نمیتوان در مورد آن انجام داد.

شروع به پذیرش وضعیت نمائید. اگر بر روی انتقام متمرکز شده اید، سال‌ها درد این وضعیت را با خود حمل خواهید کرد. در عوض، قبول کنید که درد، نتیجه ی اجتناب ناپذیر وضعیت فعلی شما است.

⦁ همانطور که از وضعیت دور می شوید، می‌توانید از تجربه خود درس بگیرید و به عنوان یک فرد رشد نمائید.

⦁ سعی کنید نسبت به فردی که شما را ناامید کرده است، احساس شفقت داشته باشید. اگرچه نمی توانید تصمیمات شخص دیگر را بدانید، اما می‌توانید تلاش کنید که آن‌ها را بپذیرید.

ارزش خودتان را به خود یادآوری کنید. اگر این موثر است، از تأییدیه‌های روزانه استفاده کنید یا برگه های یادآوری را در مناطقی که احتمالاً آن‌ها را می‌بینید، نصب نمائید. فقط چون عاشق شخص غلط بوده اید و یا در مورد رابطهتان ناامید شده‌اید، بدین معنی نیست که ارزش ندارید. به یاد داشته باشید که زندگی شما از یک سری تجربیات و برخوردها تشکیل شده است و نه فقط این یکی

⦁ شما دقیقاً یک فرد مناسب در زمان مناسب برای شخص دیگر هستید.

⦁ ممکن است دریابید که می‌توانید این تجربه را به عنوان یک درس در یافتن شخص مناسب برای خود استفاده کنید.

دیگر برای خود احساس تأسف نداشته باشید. هنگامی که عاشق شخص غلط هستید، احتمالا برای خودتان متأسف خواهید بود. این وضعیت غم انگیزی است و احساس ترحم به خود می‌تواند آرامش موقتی ایجاد کند. گام اول این است که تصمیم بگیرید سیاست تحمل صفر را برای ترحم به خود در زندگی تان اجرا کنید.

⦁ اگر متوجه شده اید که احساس ترحم به خود دارید، به خودتان مواردی را که بدان احساس خوب دارید را یادآوری کنید.

⦁ احتمالا به دلیل الگوهای ریشه دار تفکر، به ترحم به خود دچار شده اید. نسبت به خود عصبانی نباشید؛ وقتی این اتفاق می‌افتد، سعی کنید توجه خود را به چیزی مثبت جلب نمائید.

⦁ هنگامی که متوجه میشوید ترحم به خود راه حل مشکلتان نیست، آماده خواهید بود که چیزهای جدید را امتحان کنید. یک دفترچه قدردانی داشته باشید. وادار کردن خود برای اینکه به چیزهای خوب در زندگی توجه کنید میتواند به شما در مقابله با احساسات غم انگیز کمک نماید. بهترین اقدامات، داشتن یک دفترچهی قدردانی شامل نوشتن افراد خاصی که از آن‌ها سپاسگزارید و ثبت رویدادهای شگفت انگیز یا غیر منتظره میباشد .

⦁ بدون نگرانی در مورد اینکه کیفیت نوشتههایتان چطور باشد، در دفترچه بنویسید. می‌توانید جملات کامل بنویسید یا فقط چند کلمه، ایده‌ها، یا تصاویر را بیان نمائید.

⦁ هنگامی که احساسات منفی بر شما یورش میآورند، نوشتن لیستی از چیزهایی که بخاطر آنها سپاسگزار هستید می‌تواند به شما در جلب توجهتان به چیزهای مثبتتر کمک نماید.

⦁ می‌توانید دفترچه قدردانیتان را بخوانید تا هر زمان به خود انرژی مثبت بدهید. مهم نیست که میزان سختی شرایط زندگیتان در آن لحظه چگونه است، همیشه چیزهایی وجود دارند که میتوان با آنها خوشحال بود.

با یک فرد حرفهای صحبت کنید. یک درمانگر، مشاور، روانشناس یا هر فرد متخصص دیگر، تجربهی کمک به افراد برای مقابله با تجربیات ناخوشایند عاطفی را خواهد داشت. صحبت کردن با کسی که منفعت شخصی در این وضعیت ندارد و بدون سوگیری میتواند با شما صحبت کند، مفید خواهد بود. ترحم به خود می‌تواند به دلیل سابقه طولانی روابط بد باشد که از دوران کودکی آغاز میشود. باید این مسائل را حل کنید تا روابط خود را بهبود ببخشید. نباید تلاش کنید خودتان این کار را انجام دهید. از یک متخصص بهداشت روان کمک بخواهید تا بتواند شما را در این فرایند راهنمایی کند .

⦁ میتوانید از درمانگر بخواهید تا بررسی کند که آیا میتواند به بررسی روابط گذشتهتان کمک کند. برخی درمانگران ترجیح می‌دهند بر حال تمرکز کنند و مشکلات گذشته را واکاری ننمایند.

⦁ به یاد داشته باشید که این فرایند می‌تواند کاملاً دردناک باشد و تکمیل آن زمانبر خواهد بود.

⦁ می‌توانید به یک متخصص اعتماد کنید که اطلاعات شخصیتان را با دیگران به اشتراک نخواهد گذاشت.

⦁ ویزیت متخصص می‌تواند گران باشد، اما اغلب پوشش بیمه می‌تواند به تامین هزینه‌ها کمک کند. همچنین کلینیک‌هایی هستند که خدمات مشاوره ای را برای افراد کم درآمد به طور رایگان یا ارزان تر ارائه می‌دهند.مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا تسهیلات ویژه ای را برای افرادی که با مشکل مالی رو به هستند تدارک دیده است.

 

اگر فعلا مراجعه به متخصص به هر دلیلی برای شما امکان پذیر نیست، ما به شما این اطمینان را میدهیم که سمینارهای رایگانی که در ارامکده برگزار میشود میتوانند به شما کمک کنند تا بر شرایط فعلی و حال بد خود مسلط شوید تا بتوانید مسائل دردناکی که با ان مواجه شدهاید را به شیوهای مناسب و کارامد مدیریت کنید.

یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید. هنگامی که درگیر یک وضعیت عاشقانهی ناخوشایند هستید، ممکن است نتیجه بگیرید که هیچ کس شما را نمیخواهد. با این حال، این نتیجهی طرد و / یا داشتن روابط بد است. در عوض، از این فرصت استفاده کنید تا ویژگی‌های مثبتتان را به خود یادآوری نمائید.

⦁ تمرین عشق ورزیدن به خود، میتواند به فرایند بهبود دل شکسته کمک کند، زیرا ارزش خود و عزت نفستان را تأیید میکند.

⦁ اگر متوجه شدید که خودگویی های منفی دارید، خودتان را بررسی نمائید. آیا اینها کلماتی هستند که به یکی از عزیزانتان خواهید گفت؟ اگر نه، آنچه که به کسیکه دوستش دارید خواهید گفت را در نظر بگیرید.

با کسی که به آن اعتماد دارید، صحبت کنید. دلایل خوب زیادی برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود با شخص دیگر وجود دارد. صحبت کردن در مورد سرخوردگیتان به شما کمک خواهد کرد تا رابطهتان را از منظر جدیدی ببینید و این میتواند راهحل‌هایی که قبلاً در مورد آن فکر نکرده‌اید را بدست بدهد.

⦁ صحبت کردن با یک درمانگر قابل اعتماد، یک راه عالی برای آزاد کردن احساسات خسته کننده است و به شما کمک می‌کند تا احساس خوبی داشته باشید.

⦁ متوجه خواهید شد وقتی تجربیات خود را با یک درمانگر قابل اعتماد درمیان میگذارید و اگر احساس تنهایی می‌کنید، او با کمک حرفه ای خود به شما کمک خواهد کرد تا احساس بهتری داشته باشید و بهتر بتوانید شرایطی که در ان هستید را مدیریت کنید.

شروع به ایجاد عزت نفس کنید. عزت نفس پایین نتیجه ی ارزیابی غیرواقع بینانهی منفی از خود است. افراد دارای عزت نفس پایین به احتمال زیاد دچار شرایط عاشقانهی ناخوشایند خواهند شد. همانطور که تواناییتان برای مراقبت از خود را توسعه میدهید، به احتمال کمتری برای خودتان متاسف خواهید بود .

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم

⦁ توجه به احساسات خود می‌تواند به ایجاد عزت نفس کمک کند. وقتی به احساسات خود احترام نگذارید، مجبورید باور داشته باشید آنچه دیگران به شما میگویند را باید احساس کنید. برای اینکه بتوانید به احساسات خود توجه کنید و احساساتتان رابشناسید، گروه های خودکاوی و مربیان ارتباط درمانی میتوانند شما را در رسیدن به این اهداف یاری نمایند. فعال بشوید. حرکت دادن بدنتان یک روش عالی برای متوقف کردن احساس تاسف برای خود است. هنگامی که خود را مجبور به ورزش و پمپاژ قلبتان میکنید، احساس بهتری در مورد خودتان خواهید داشت. اندورفین‌هایی که به هنگام ورزش تولید میشوند، خلق و خویتان را بهبود خواهند بخشید . ⦁ این عبارت قدیمی را به خاطر بسپارید: ” یک عضله را حرکت بده، تفکری را تغییر بده”.

⦁ ورزش به همه چیز زندگیتان کمک میکند: خواب بهتر، بدن سالمتر و متناسبتر، و احساس تنش کمتر خواهید داشت.

مهربانی با خود را تمرین کنید. هنگامیکه متوجه میشوید گفتار درونیتان (یا خودگوییتان) تفکرات منفی را تکرار می‌کند، راهی پیدا کنید که چیزها را در زاویه جدیدی ببینید. به عنوان مثال، اگر به خودتان میگویید که «تو خیلی احمق هستی»، به خودتان یادآوری کنید که «این فقط یک اشتباه کوچک بود». اگر اشتباه بزرگی مرتکب شده اید، به خود یادآوری کنید که از آن درس خواهید گرفت. می‌توانید بگویید ” انسان جایزالخطا است. من در هر صورت خودم را دوست دارم و مجبور نیستم کامل باشم” .

⦁ درک خود هنگام مرتکب شدن اشتباه به شما کمک خواهد کرد تا هنگام رویارویی با عواطف ناخوشایند عاشقانه، بهبود پیدا کنید.

⦁ به ویژه هنگامی که عاشق شخص غلط هستید، باید مهربانی با خودتان را تمرین کنید.هدف دار زندگی کنید. این به معنای اولویت دادن به آنچه که می‌خواهید و احساس و فکر می‌کنید، می باشد. افرادی که عاشق شخص غلط می‌شوند، اغلب وقت خود را صرف تکیه بر آنچه که دیگران برای آن‌ها می‌خواهند، میکنند و نه آنچه که آن‌ها برای خودشان می‌خواهند. اگر تلاش میکنید تا با یک تجربه ناخوشایند عاشقانه مقابله کنید، تعادل خود را با توجه به خود بازگردانید .

⦁ آنچه که واقعاً باعث خوشحالیتان می‌شود را در نظر بگیرید. چه زمانی بیشتر احساس خوشایند در مورد خود دارید؟ زمان بیشتری برای انجام اینگونه کارها صرف کنید. .

⦁ هنگامیکه کارهایی انجام میدهید که احساس ناخوشایند، احمق، یا بی اهمیت بودن به شما دست می دهد، بهتر است تلاش کنید این چیزها را در زندگی خود به حداقل برسانید.

 

مسئولیت انتخاب‌های خود را بپذیرید. اگرچه این احساس خوبی بدست نمیدهد، اما تصمیم گیری به پذیرفتن مسئولیت تصمیمات خود باعث میشود یاد بگیرید و رشد کنید. پذیرفتن مسئولیت انتخابهای خود مخالف یک قربانی بودن است؛ قربانی یک نقش بی قدرت است. مسئولیت زندگی خود را قبول کردن، یک نقش قدرتمند است .

⦁ با قبول مسئولیت، در موقعیت بهتری برای درس گرفتن از انتخاب‌های خود خواهید بود.

⦁ حتی زمانی که شخص دیگری بد عمل کرده است، احتمال دارد که شما نیز در آن نقش داشته اید.

⦁ صحبت کردن با یک درمانگر، مشاور، یا دوست قابل اعتماد می‌تواند به شما کمک کند تا انتخاب‌هایتان را به شیوه ای جدید بررسی کنید.

الگوهایتان در زندگی عاشقانه را بررسی کنید. اگر در روابط احساس ناامنی دارید و یا دوست ندارید به مردم بیش از حد نزدیک شوید، احتمالا در موقعیت‌های عاشقانهی ناخوشایند متعدد بوده اید. یک دوست خوب یا یک درمانگر می‌تواند فردی عالی برای شناسایی الگوهایی باشد که باعث میشوند شما به دنبال روابط بد باشید .

⦁ سعی کنید مسائل مربوط به دلبستگی را بخوانید تا ببینید آیا قادر به شناسایی تجارب خود هستید یا نه.

⦁ دیدن رفتار خود به عنوان یک سری از الگوها (به جای شکست‌های اخلاقی) می‌تواند به شما یک منظر غیر قضاوتی بدست بدهد .احساسات خود در مورد تنها بودن را بررسی کنید. ترس از تنها بودن می‌تواند اولویت‌های شما را منحرف کرده و شما را در روابط ناخوشایند درگیر کند .

⦁ افرادی که در روابط بد درگیر هستند، همانند افرادی که از تنها بودن میترسند، احساس تنهایی میکنند.

⦁ اگر از اینکه تنها باشید میترسید، احتمالا علائم هشدار دهندهی بودن در یک رابطه بد را نادیده خواهید گرفت.

از خود محافظت کنید. مطمئن شوید که هنگام انتخاب در مورد اینکه چه کسی وارد زندگی تان شود، با بصیرت عمل میکنید. اگر متوجه شده‌اید برخی دوستانتان از ناراحتی یا بدبختی شما لذت میبرند، آن‌ها را از زندگی خود دور نگه دارید .

⦁ دوست هایی بیابید که به شما احساس محافظت دهند. دوستان واقعی هنگام خوشحالی شما خوشحال میشوند.

⦁ هنگامیکه با افرادی که عاشق شما هستند و به شما احترام میگذارند احاطه شوید، به احتمال بیشتری قادر به عشق و احترام گذاشتن به خود خواهید بود. خودتان را برای اشتباهاتی که در گذشته انجام داده اید، ببخشید. اگر با دوست داشتن کسی که شما را دوست نداشته است، اشتباه کردهاید، بدانید که انسان جایزالخطا است. سخت نگرفتن بر خود میتواند به تمرین نیاز داشته باشد، اما در نهایت یاد گرفتن بخشیدن خود شما را به یک زندگی انعطاف پذیرتر هدایت می‌کند .

⦁ اشتباهات فقط یک اشتباه هستند و فرصت‌های فراوانی برای درس گرفتن از آن‌ها وجود دارد. اشتباهات را درسهایی در نظر بگیرید که برای یادگیری بدان نیاز دارید.

⦁ بدون درد، شانس کمی برای رشد و یادگیری چیزهای جدید وجود دارد. اشتباهات، حتی اشتباهات دردناک، فقط بخشی از یادگیری هستند.

 

ترجمه از فاطمه حیدری

نکاتی که قبل ازدواج باید به آن دقت کنید : به نحوه برخورد او با دیگران دقت کنید. در طی مراحل اولیه روابطتان، فرد ممکن است با شما فوق العاده خوب رفتار کند تا بتواند شما را تحت تأثیر خود قرار دهد. اما برای ارزیابی او بسیار مهم است که به نحوه تعاملش با دیگران […]

رابطه ی امن و نا امن چیست ؟ ما در زمان تولد بشدت نیازمند هستیم و والدین نقش برآورده کردن نیازهای ما را دارند و فاصله ای که در آن به نیازهای ما پاسخ داده میشود را امنیت تعریف میکنیم. هر چه این فاصله زیادتر یا کمتر شود امنیت ما به خطر می افتد و […]

چگونه با تردید های خود در روابط عاشقانه و ازدواج خود کنار بیاییم ؟ روش اول : رابطه عاشقانه یا ازدواج شتابانه ممکن است در ابتدا جالب باشد اما متعهد شدن به سرعت عوارضی را در پی خواهد داشت . شما ممکن است در رابطه با طولانی مدت شدن رابطه خود مردد باشید . شما […]

چگونه از طرف مقابل خود عذرخواهی کنیم ؟ کاری کرده اید یا حرف بدی به او زده اید؟ می خواهید عذرخواهی کنید، طوری که صادقانه،مستقیم، ماهرانه و ایده آل باشد؟آیا می خواهید برگردد؟ اگر واقعا او را دوست دارید و نمی توانید زندگی را بدون او تصور کنید، این مقاله یک عذرخواهی خوب را به […]

تفاوت های خطرناک در انتخاب همسر تفاوتها عموما   انواع مختلفی دارند : *تفاوتهای ساختاری : تفاوتهایی که مربوط به شخص میشود مثل تفاوت در نگرش و مذهب و شغل و تحصیل و علایق …. عموما این تفاوتها در بافت فرهنگی شکل میگیرد و جزوی از شخصیت و علایق فرد است و مربوط به رابطه ای […]

پاسخ گویی به سوال ها و مشکلات در زمینه روانشناسی

برای ورود اینجا کلیک کنید

 !(function (w, d) { ‘use strict’; var ad = {zone: “brtrha1”, user: “1565432215”, width: 728, height: 90, id: ‘adro-246454’}, h = d.head || d.getElementsByTagName(‘head’)[0]; if (typeof w.adroParams != ‘object’) w.adroParams = {}; w.adroParams[ad.id] = ad; var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = 1; script.src = “//static-cdn.adro.ir/dlvr/rsdnt.js”; h.appendChild(script); })(this, document); var h = document.getElementsByTagName(“head”)[0], s = document.createElement(“script”); s.async = !0, s.defer = !0, s.type = “text/javascript”, d = new Date, s.src = “https://cdn.sanjagh.com/assets/sdk/www.bartarinha.ir/client.js?t=” + d.getFullYear().toString() + d.getMonth() + d.getDate() + d.getHours(), h.appendChild(s); var sabaVisionWebsiteID = “1c27cb39-612a-452a-954c-b3e3dd1f3d36”; var sabaVisionWebsitePage = “ALL” _atrk_opts = {atrk_acct: “i2i8r1SZw320l9”, domain: “bartarinha.ir”, dynamic: true}; (function () { var as = document.createElement(‘script’); as.type = ‘text/javascript’; as.async = true; as.src = “https://certify-js.alexametrics.com/atrk.js”; var s = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; s.parentNode.insertBefore(as, s); })();

چگونه بر عشق خود غلبه کنیم
چگونه بر عشق خود غلبه کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *