چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

 
helpkade
چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم
چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

یکی از مشکلات رایج بعد از طلاق یا بهم خوردن نامزدی، مشکل در تصمیم گیری برای ازدواج دوم و نداشتن اعتماد به نفس برای انتخاب درست همسر و ترس از شکست دوباره در ازدواج دوم است.

بسیاری از افراد بعد از شکست در انتخاب اولشان بیشتر به دنبال بیان عیب و ایرادهای نامزد یا همسر سابق شان هستند و به نقش و سهم خود و کم و کاستی هایی که در انتخاب همسر و زندگی مشترک داشته اند توجه چندانی نمی کنند. به اصطلاح بیشتر نقش قربانی و کسی که مظلوم واقع شده را ایفا می کنند و همین موضوع باعث می شود، دوباره در انتخاب همسر دچار اشتباه شوند.

زمانی که طلاق رخ می دهد بعد از اتمام عده، یک زن به لحاظ شرعی می تواند ازدواج کند اما از لحاظ روانشناسی شرط این است که قبل از طلاق رسمی و قانونی، مدت ها زن و مرد در جدایی عاطفی به سر برده باشند.

اما زمانی که طلاق ناگهانی پیش می آید و فرد به لحاظ روانی همچنان درگیر این مسئله باشد از لحاظ روانشناسی بین 6 ماه تا یک سال نیاز دارد که وارد فاز جدیدی آشنایی نشود. این موضوع را نمی توان به همه بسط داد بلکه مورد به مورد و فرد به فرد فرق دارد و نمی توان نسخه واحدی برای همه پیچید.

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

چنانچه در بخش خانواده پلاس نمناک پیش ا این هم اشاره شد ، داشتن ازدواج موفق بعد از طلاق، کاملاً امکان پذیر است البته به شرطی که قبل از آن حاضر بشوید به اندازه برداشتن ده گام، خودتان را تغییر بدهید:

گام اول:

از بحران خارج بشوید. بعد از طلاق، یک دوره بحرانی پیش می آید که باعث می شود شما احساسات مختلف و گاهی متناقض را تجربه کنید. به جز این شما برای خروج از بحران بعد از طلاق، باید چهار مرحله روانی یعنی انکار، خشم، چانه زنی و افسردگی را پشت سر بگذارید تا بتوانید دوباره به آرامش و پذیرش برسید.

برای پشت سر گذاشتن این احساسات و این مراحل، زمان حرف اول را می زند. بنابراین توصیه اکید من به شما این است که دست کم تا یک سال بعد از طلاق به خودتان فرصت بدهید.

گام دوم:

بدانید چرا ازدواج قبلی تان به طلاق کشید. غرض از این سوال مهم این نیست که شما خودتان و یا همسر سابقتان را قضاوت کنید و به دنبال مقصر بگردید بلکه هدف از آن این است که شما با دلایل واقعی به هم خوردن زندگی قبلی تان روبرو بشوید و بتوانید به چیزهایی که شما نداشتید و همینطور چیزهایی که همسر سابقتان نداشت برسید.

گام سوم:

وقتی به پاسخ واقعی این سوال که «چرا ازدواج قبلی من به طلاق منجر شد؟» رسیدید و توانستید سهم خودتان را از شکست ازدواج قبلی تان بردارید، می توانید از موقعیت کسی که قربانی همسر سابقش بوده بیرون بیایید.

گام چهارم:

در این مرحله لازم است برای رفع این ضعف ها اقدام کنید. برای این کاربهتر است از یک شخص دیگر که متخصص و آگاه باشد کمک بگیرید.

گام پنجم:

درشرایط پر فشار بعد از طلاق ، احتمالاً ازدواج مجدد مدتی حال شما را بهتر می کند اما بعید است که این آرامش مدت زیادی دوام داشته باشد. پس لطفاً قبل از ازدواج مجدد، از خودتان بپرسید که چرا می خواهید ازدواج کنید؟

گام ششم:

تکلیفتان را با زندگی قبلی روشن کنید. اگر از ازدواج قبلی فرزندی دارید که با همسر سابقتان زندگی می کند و یا مقرر شده که مهریه همسر قبلی تان را بپردازید، بهتر است مدتی صبر کنید تا در زمینه این تغییرات و تعهدات جدید به ثباتی نسبی برسید و بعد دوباره ازدواج کنید.

گام هفتم:

فقط با این نیت ازدواج قبلی تان را مرور کنید که از آن درس بگیرید و در پارکینگ گذشته پارک نکنید.

گام هشتم:

حالا که قصد ازدواج مجدد دارید، مهم است که خودتان را همینطور که هستید پذیرفته باشید. اگر این پذیرش به دست نیامده باشد، پنهان کاری ها سر بیرون می آورند، پنهان کردن فرزند از ازدواج قبلی، گفتگو با همسر سابق در مورد بچه ها، پرداخت مهریه به او و غیره. کاملاً روشن است که با این وضع زندگی مجدد هم دوام زیادی نخواهد آورد.

گام نهم:

کسی را برای ازدواج انتخاب کنید که شرایط شما را بپذیرد و ارزش ها، اهداف و خصوصیاتش به شما نزدیک باشد.

گام دهم:

مقایسه کردن گزینه های ازدواج مجدد با همسر قبلی، نشانه این است که شما هنوز به خودآگاهی کافی و لازم برای ازدواج مجدد نرسیده ایدو رابطه شما با زندگی قبلی هنوز کامل قطع نشده است.

اگر می خواهید دوباره با همسر قبلی تان رابطه را شروع کنید ابتدا باید ظرفیت های روحی خودتان را بالاببرید و یادبگیرید زندگی مستقل خود تان را شکل بدهید. هیچ تلاشی برای طرد کردن او یا جذب او به خودتان انجام ندهید.

بازگشت به زندگی با همسر سابق امری کاملا ممکن است و تنها در موارد معدودی که پس از تلاش های لازم و بررسی های حرفه ای و کارشناسانه لازم، مشخص می شود دو نفر واقعا برای زندگی مشترک با یکدیگر مناسب نیستند و از ابتدا انتخاب نادرستی انجام داده اند، بهتر است افراد، به زندگی مشترکشان بازنگردند.

کسب دو ویژگی برای برپا کردن خیمه زندگی مشترک بسیار مهم است:کسانی که توانستند استقلال خود را دوباره به دست بیاورند، در دوره پس از جدایی به نقش خود در رابطه با همسر سابق شان اندیشیدند و سهم تقصیر و مشکلات خود را پیدا کردند و دانستند همه عوامل و تقصیرها مربوط به همسرشان نبوده است بلکه خود آنان نیز سهم قابل تأملی در این ماجرا داشته اند و در ازدواج دوباره با همسر سابق مشکلات رفتاری خود را حل کردند.

موفقیت ازدواج ربطی به جنسیت ندارد. در واقع زن یا مرد بودن پارامتر تعیین کننده در موفق بودن یک ازدواج نیست. در ازدواج های مجدد موفق، آنهایی درست عمل کرده اند که صبوری به خرج داده اند، دارای آرامش بوده و مسیر آشنایی را به خوبی طی کرده اند. هرقدر افراد هیجانی و سرعتی تصمیم بگیرند، میزان ریسک ازدواج مجدد ناموفق بالاتر می رود.

معمولا فرزندان اگر در سنین حساس کودکی یا نوجوانی باشند نسبت به ازدواج پدر یا مادرشان واکنش منفی نشان می دهند، اما نحوه رفتار فرزند در مقابل ناپدری یا نامادری بستگی زیادی به برخورد طرف مقابل دارد.

اگرفرد به معنای واقعی همسرش را دوست داشته باشد به طور عادی فرزندان او را که حاصل ازدواج و زندگی گذشته اش هستند نیز دوست خواهد داشت و در بعضی موارد فرد با مشاهده بی مهری های بی دلیل همسرش نسبت به فرزندش احساسی ناخوشایند نسبت به شریک زندگی خویش در ازدواج دوم پیدا می کند.

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

کودکانی که پدر و مادرشان به علت جدایی اقدام به ازدواج مجدد می کنند، شرایط سخت تری را می گذرانند. زیرا کمتر حاضر به پذیرش عضو جدید خانواده می شوند.بهتر است در این مورد تصمیم را به عهده خود کودک بگذاریم و به او زمان بدهیم تا بتواند با این مسئله کنار بیاید.

1. اگر همسرش فوت شده باشد، در صورت اقدام خیلی سریع برای تشکیل مجدد خانواده، به بی مهری و عدم علاقه به همسر قبلی خود متهم می شود.

2. اگر همسرش طلاق گرفته باشد و خیلی زود برای ازدواج دوم اقدام کند، ممکن است شائبه حضور فرد جدید از قبل از جدایی در زندگی آن مرد پررنگ شود و اطرافیان گمان کنند علت جدایی آن مرد، ازدواج با همسر فعلی اش بوده است.

3. در صورت داشتن فرزند، باید فرزندش نیز با این عمل موافق بوده و شخص بعدی را به عنوان نامادری بپذیرد.

4. یکی دیگر از مسائلی که مردان طلاق گرفته با آن روبه رو هستند، پرداخت مهریه است. گاهی تا سال ها بعد از طلاق، پرداخت مهریه و یا نفقه اولادی که با مادرشان زندگی می کنند، مشکلات اقتصادی را برای مرد ایجاد می کند.

1. در صورت فوت همسر، حتی اگر مدتی هم از آن گذشته باشد، زنی که مجدد قصد ازدواج دارد به بی مهری نسبت به همسر اولش محکوم می شود.

2. خانواده همسر فوت شده ممکن است پذیرش مناسبی نداشته باشند و با نگهداری نوه هایشان توسط یک ناپدری مخالفت کنند.

3. گاهی پذیرش فرزندان در حالیکه خاطره خوش پدر را به همراه دارند، بسیار سخت است.

4.در صورت جدایی از همسر، ازدواج دوم ممکن است حمل بر بوالهوسی و تنوع طلبی گردد؛ مخصوصاً اگر فرزندی داشته باشد.

5.قانون نانوشته فرهنگی وجود دارد که زنی که فرزند دارد تا آخر عمر همان مهر مادری برایش کفایت می کند.

6.برخورد همسر اول زن اصولاً نامناسب است. در بسیاری موارد نگهداری و حضانت فرزند در صورتیکه زن ازدواج کند از او گرفته می شود. مخصوصاً اگر فرزندشان دختر باشد، ممکن است مرد به بهانه عدم اطمینان از ناپدری، از شب ماندن دخترش نزد مادر خود جلوگیری کند.

1- پذیرفتن گذشته

بی توجهی به غم و غصه های همسرتان هیچ چیز را تغییر نخواهد داد. اگر به احساسات او بی توجهی کنید، شاید غم از دست دادن همسر اولش تا ابد همراهش باقی بماند. بهتر است به او اجازه دهید تا با شما صحبت کند و بگوید که در کجای سفر غم انگیز خود قرار دارد.

2- قبول کردن حضور 3 قلب در زندگی

در زندگی با مردی که همسر خود را از دست داده، باید بدانید که دوست داشتن او نسبت به همسر مرحومش جای خود را دارد و این امر به نوبه خود قابل احترام است و ربطی به رابطه دو نفره شما ندارد.

3- بی توجهی به اشیا و مایملک مرحومه هرگز

اجازه ندهید بی توجهی به اشیا و مایملک مرحومه شما را در مسیر نادرست قرار دهد. اگر احساس می کنید که همسرتان شما را به اندازه خانم مرحومش دوست نمی دارد، بنابراین باید سعی کنید که وسایل شخصی همسر اول از قبیل قاب عکس و … را از درون خانه جمع آوری نمایید.به منظور حل این مشکل ابتدا باید با همسر خود مشورت کنید و سعی کنید تا مشکلات خود را با گفتگو حل نمایید و به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و از طریق بحث متقابل، بر سر نگه داشتن وسایل شخصی همسر مرحومه به نتیجه برسید.

4-  همدلی با اعضای داغ دیده فامیل

شاید در ابتدا اعضای خانواده، شما را در میان خود نپذیرفته باشند. باید به آنها حق بدهید چرا که از دست دادن یک عزیز شرایط سختی را به اطرافیان تحمیل می کند. به همین دلیل باید به آنها زمان بدهید تا بتوانند شما را همانگونه که هستید بپذیرند و به تدریج جایگاه خود را در خانه همسرتان تثبیت کنید.

5- زندگی در گذشته ممنوع

در گذشته زندگی نکنید و اجازه ندهید افکار منفی گذشته به ناامنی های شما دامن بزنند . شوهرتان به این دلیل با شما ازدواج نکرده که شما نسخه دوم همسر مرحومش بوده اید. او به خوبی می داند که شما منحصر بفرد هستید و همین عامل نیز باعث شده که به شما علاقمند شود و پیشنهاد ازدواجش را با شما در میان بگذارد. او اصلاً به این قضیه که شما تا چه حد به همسر مرحومش شباهت دارید و یا تفاوت دارید فکر نمی کند.

6- مهربانی با خاطرات غم برانگیز

شما هر چقدر که به همسرتان عشق بدهید، باز هم این مسئله باعث نمی شود که او مرگ همسر اولش را فراموش کند. هیچ گاه نباید تصور کنید که سالگرد وفات همسر اول، روز تولد، سالگرد ازدواج و … بدون غم و اندوه خواهد بود.

در این مواقع باید به او بگویید که از ارزش این تاریخ ها آگاه هستید و تمایل دارید که او احساساتش را با شما در میان بگذارد. حتی می توانید پیشنهاد کنید که اگر او بخواهد می توانید تا مقبره همسرش او را همراهی کنید.

7- تعیین حد و مرز با ملایمت و همکاری متقابل

ازدواج با مردی که همسر خود را از دست داده نباید تماماً حول محور همسر مرحوم او بچرخد. در این میان احساسات شما نیز مهم هستند، شما استحقاق این را دارید که مورد احترام قرار بگیرید.

8- مطالعه و تحقیق برای رفتار بهتر

مطالعه و تحقیق کنید تا مطالبی در مورد مراحل مختلف غم و اندوه و پی آمدهای آنها بدست آورید . تا زمانیکه شما بخواهید با همسر خود ازدواج رسمی کنید، به طور حتم بخش وسیعی از غم و اندوه او به پایان رسیده است. البته باید توجه داشت که بخشی از غم و ندوه در وجود افراد باقی می ماند که با کمی صبر و حوصله و همچنین به مرور زمان از بین می رود.

9- نترسیدن از کمک گرفتن از دیگران 

بسیاری از این افرادی که شما با آنها احساس راحتی می کنید و حرف دلتان را به آنها می زنید کسانی هستند که احساسات مشابه شما دارند و در دنیا احساس تنهایی می کنند. به این طریق هم شما می توانید همصحبت خوبی برای او باشید و هم او می تواند با همفکری و همدلی شما را در مسیر درست قرار دهد.

10- زندگی در لحظه و ارزش نهادن به آینده 

باهمسر خود خاطره های جدید خلق کنید که منحصر به خودتان باشند و هیچ ارتباطی به زندگی گذشته و همسر مرحومش نداشته باشند.برنامه سفر به جاهای دیدنی را بریزید و به مناطقی بروید که هیچ یک از شما قبلاً از آنجا دیدن نکرده باشد.  

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، احتمالاً شما هم به کسانی در اطرافتان برخورده اید که بعد از طلاق، در برابر هر مورد جدیدی که برای ازدواج مجدد پیش می آید با ترس و تردید برخورد می کنند. مَطلَع این ترس ها و تردیدها هم یک کلمه است: «نکند!»؛ «نکند دوباره کارم به طلاق بکشد؟»، «نکند کسی نباشد که من می خواهم؟»، «نکند دوباره اشتباه کنم؟» و… البته اوایل طلاق، شنیدن این «نکند» ها از فردی که یک بار تجربه ازدواج ناموفق داشته است عجیب نیست اما به دست آوردن آگاهی بیشتر نسبت به خود و ازدواج در گذر زمان می تواند نقش موثری در کاهش این ترس ها و تردیدها داشته باشد.

ده گام برای داشتن یک ازدواج موفق بعد از طلاق

داشتن ازدواج موفق بعد از طلاق، کاملاً امکان پذیر است البته به شرطی که قبل از آن حاضر بشوید به اندازه برداشتن ده گام، خودتان را تغییر بدهید: گام اول: از بحران خارج بشوید. بعد از طلاق، یک دوره بحرانی پیش می آید که باعث می شود شما احساسات مختلف و گاهی متناقض را تجربه کنید. به جز این شما برای خروج از بحران بعد از طلاق، باید چهار مرحله روانی یعنی انکار، خشم، چانه زنی وافسردگی را پشت سر بگذارید تا بتوانید دوباره به آرامش و پذیرش برسید. برای پشت سر گذاشتن این احساسات و این مراحل، زمان حرف اول را می زند. بنابراین توصیه اکید من به شما این است که دست کم تا یک سال بعد از طلاق به خودتان فرصت بدهید. البته نمی شود برای همه یک نسخه واحد پیچید ولی بهترین راه این است که اول از تلاطم های ازدواج قبلی بیرون بیایید، بعد به سراغ ازدواج مجدد بروید. بعد از طلاق، فشارهای زیادی به شما وارد می شود؛ چه از طرف خودتان و چه از طرف اطرافیانتان. برای اینکه ازدواج مجدد شما با موفقیت بیشتری همراه باشد لازم است از استفاده از ازدواج به عنوان یک مسکن فوری پرهیز کنید. در این شرایط پر فشار، احتمالاً ازدواج مجدد مدتی حال شما را بهتر می کند اما بعید است که این آرامش مدت زیادی دوام داشته باشد

گام دوم :بدانید چرا ازدواج قبلی تان به طلاق کشید.شاید با خودتان بگویید که فکر کردن به پاسخ این سوال باعث می شود که یک جورهایی دچار خود سرزنشگری و یا دیگر سرزنش گری بشوید. غرض از این سوال مهم این نیست که شما خودتان و یا همسر سابقتان را قضاوت کنید و به دنبال مقصر بگردید بلکه هدف از آن این است که شما با دلایل واقعی به هم خوردن زندگی قبلی تان روبرو بشوید و بتوانید به چیزهایی که شما نداشتید و همینطور چیزهایی که همسر سابقتان نداشت برسید. گام سوم: از صندلی قربانی بلند بشوید. وقتی به پاسخ واقعی این سوال که «چرا ازدواج قبلی من به طلاق منجر شد؟» رسیدید و توانستید سهم خودتان را از شکست ازدواج قبلی تان بردارید، می توانید از موقعیت کسی که قربانی همسر سابقش بوده بیرون بیایید. قربانی فرض نکردن خود، در افزایش دادن احتمال موفقیت ازدواج بعدی شما تأثیر زیادی دارد چرا که تا وقتی که شما خودتان را قربانی دیگران تصور می کنید اشتباهاتتان را هم تکرار خواهید کرد. گام چهارم: برای رفع نقاط ضعفتان اقدام کنید. تا این مرحله شما دلایل طلاق تان را شناخته اید و فهمیده اید که چه ضعف هایی از جانب شما به وقوع طلاق کمک کرد. در این مرحله لازم است برای رفع این ضعف ها اقدام کنید. برای این کاربهتر است از یک شخص دیگر که متخصص و آگاه باشد کمک بگیرید. گام پنجم: بدانید چرا می خواهید ازدواج کنید. بعد از طلاق، فشارهای زیادی به شما وارد می شود؛ چه از طرف خودتان و چه از طرف اطرافیانتان. برای اینکه ازدواج مجدد شما با موفقیت بیشتری همراه باشد لازم است از استفاده از ازدواج به عنوان یک مسکن فوری پرهیز کنید. در این شرایط پر فشار، احتمالاً ازدواج مجدد مدتی حال شما را بهتر می کند اما بعید است که این آرامش مدت زیادی دوام داشته باشد. پس لطفاً قبل از ازدواج مجدد، از خودتان بپرسید که چرا می خواهید ازدواج کنید؟ گام ششم: تکلیفتان را با زندگی قبلی روشن کنید. اگر هنوز حالتان بد است یعنی هنوز یک چیزی هست که شما را به گذشته تان وصل می کند. آن چیز را بشناسید و سعی کنید آن را برطرف کنید. اگر از ازدواج قبلی فرزندی دارید که با همسر سابقتان زندگی می کند و یا مقرر شده که مهریه همسر قبلی تان را بپردازید، بهتر است مدتی صبر کنید تا در زمینه این تغییرات و تعهدات جدید به ثباتی نسبی برسید و بعد دوباره ازدواج کنید. گام هفتم: در پارکینگ گذشته پارک نکنید. وقتی به سراغ فکر کردن به زندگی گذشته تان می روید، سعی کنید هدفمندی تان را حفظ کنید. اگر بی هدف در گذشته پرسه بزنید، ممکن است در آن گم بشوید. پس فقط با این نیت ازدواج قبلی تان را مرور کنید که از آن درس بگیرید. گام هشتم: شرایط تان را بپذیرید. حالا که قصد ازدواج مجدد دارید، مهم است که خودتان را همینطور که هستید پذیرفته باشید. برای مثال اگر مادر یک فرزند هستید، اگر باید هر ماه بخشی از درآمدتان را به عنوان مهریه به همسر سابق تان بدهید، یا اگر به عنوان یک والد لازم است به خاطر مسائل فرزندتان با همسر سابقتان گفتگویی داشته باشید باید خودتان را با  همین شرایط با فردی که برای ازدواج مجدد در نظر گرفته اید مطرح کنید. اگر این پذیرش به دست نیامده باشد، پنهان کاری ها سر بیرون می آورند، پنهان کردن فرزند از ازدواج قبلی، گفتگو با همسر سابق در مورد بچه ها، پرداخت مهریه به او و غیره. کاملاً روشن است که با این وضع زندگی مجدد هم دوام زیادی نخواهد آورد. گام نهم: فرد مناسب خودتان را پیدا کنید. کسی را برای ازدواج انتخاب کنید که شرایط شما را بپذیرد و ارزش ها، اهداف و خصوصیاتش به شما نزدیک باشد. گام دهم: از مقایسه بیرون آمده باشید. مقایسه کردن گزینه های ازدواج مجدد با همسر قبلی، نشانه این است که شما هنوز به خودآگاهی کافی و لازم برای ازدواج مجدد نرسیده اید و شاید هم به دام نوعی وسواس گرفتار شده اید. یک معنی آن هم می تواند این باشد که رابطه شما با زندگی قبلی هنوز کامل قطع نشده است. پس لازم است قبل از ازدواج مجدد از مقایسه دست برداشته باشید.

منبع: تبیان

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

انتهای پیام/

ازدواج مجدد زنان و مردان مطلقه، مسلما تفاوت چشمگیری با ازدواج اول آن ها دارد و با چالش های جدیدی روبرو خواهد بود. به خصوص اگر یکی از دو نفر از ازدواج قبلی فرزندی هم داشته باشد. علاوه بر این زن و شوهری که یکبار در گذشته تجربه تلخ شکست در زندگی مشترک و طلاق را داشته اند،به ازدواج نگاه متفاوتی دارند. اما آیا ازدواج دوم بعد از طلاق، میتواند خوشبختی و آرامش را برای زوج به ارمغان بیاورد؟ ازدواج مجدد با چه مشکلات و چالش هایی روبروست؟ و برای موفقیت و عدم شکست در ازدواج دوم چه باید کرد؟برای رسیدن به پاسخ این سوالات در ادامه نوشتار با ما همراه باشید.

فهرست مطالب

ازدواج دوم معمولا با چالش های زیر روبرو خواهد بود:

“اوه، ازدواج دوم تان است.” این جمله نشان دهنده‌ی واکنش مردم است وقتی می‌فهمند شما زنِ دوم مردی هستید؛ اینکه گویی تصمیم به ازدواج مجدد تنها راه موجود برای تسلی شکست در ازدواج اول بوده است. به دلایلی، مردم، زنِ دوم را کمتر قبول می‌کنند.

درصد طلاق در ازدواج دوم، بسته به علت آن، نسبتا بالا است. آمار موجود نشان می‌دهد که ۵۰ درصد از ازدواج‌های اول و ۶۷ درصد از ازدواج‌های دوم منجر به طلاق می‌شوند. چرا طلاق در ازدواج دوم بیشتر است؟ عوامل مختلفی باعث بالاتر بودن طلاق در ازدواج دوم می‌شوند اما یکی از عوامل موثر، این است که از آنجا که شخص یک بار طلاق گرفته، می‌داند که در ازدواج دوم نیز می‌تواند این کار را انجام دهد و طلاق خیلی هم برایش وحشناک نیست. این بدان معنی نیست که ازدواج دوم حتما به طلاق می‌انجامد، بلکه فقط به این معنی است که احتمال طلاق در ازدواج دوم بیشتر از ازدواج اول است.

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

اگر فردی که اکنون ازدواج دومش است، و قبلا یک بار ازدواج کرده، بچه نداشته باشد، این احتمال وجود دارد که طرفین هرگز مجبور نشوند با همسر سابق خود صحبت کنند. اما این بدان معنی نیست که آنها آسیبی ندیده‌اند. روابط بین انسان‌ها سخت و پیچیده است و اگر مشکلی در روابط پیش آید، ما آسیب می‌بینیم. زندگی این است. همچنین یاد خواهیم گرفت که اگر نخواهیم دوباره آسیب ببینیم، باید دیواری دور خود بکشیم یا از روش‌هایی دیگر برای هماهنگی با شرایط استفاده کنیم. این نوع بار سفر را بستن برای ازدواج دوم دردناک خواهد بود.

پدر و مادر بودن خود به اندازه کافی سخت است؛ ناپدری و نامادری بودن از آن هم سخت‌تر است. برخی از فرزندان به راحتی پدر و مادر جدید را نمی‌پذیرند و بنابراین القا ارزش‌ها یا اعمال قوانین مشکل خواهد شد. همین موضوع باعث می‌شود زندگی در خانه روز به روز با چالش‌هایی رو‌به‌رو شود. حتی اگر کودکان نیز کمابیش پدر یا مادر جدید را بپذیرند، به احتمال زیاد همسر سابق با شخصی جدید در زندگی کودکش کنار نخواهد آمد. حتی در خانواده‌های گسترده نیز افرادی همچون پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، خاله‌ها و عمه‌ها، عموها و دایی‌ها وغیره نیز هرگز شما را یک “پدر یا مادرِ” واقعیِ کودکِ شخصی دیگر نخواهند دانست.

بسیاری از ازدواج‌های اول با دو جوان شروع می‌شود‌ که واقعیات زندگی آنها را محدود نکرده است. آنها می‌توانند هرچیزی بخواهند را به دست آورند. آنها رویاهای بسیاری دارند. هر چیز امکان‌پذیری از نظر آنها موجود و در دسترس است. اما با گذشت سال‌ها، و پس از ورود آنها به دهه سی یا چهل زندگی، افراد بالغ شده و متوجه می‌شوند که زندگی به هر حال می‌گذرد، مهم نیست که شما برای آن برنامه‌ریزی کرده باشید یا نه. ازدواج دوم این چنین است. ازدواج دوم مانند این است که نسخه‌ی بالغِ افراد مجددا ازدواج کنند. اکنون سن تان کمی افزایش یافته و با واقعیات ناملایم زندگی آشنا شده‌اید. بنابراین در ازدواج‌های دوم سردرگمی کمتری وجود داشته و زندگی روزانه در آن جدی‌تر خواهد بود.

زوج متاهلی که با هم می‌مانند می توانند مقدار زیادی از بدهی را حساب کنند؛ اما ازدواجی که به پایان می‌رسد چطور؟ پایان ازدواج مشکل را حتی بیشتر نیز می‌سازد. دارایی‌ها تقسیم می‌شود، تعهد هریک از طرفین در قبال بدهی‌ها، به علاوه پرداخت حقوق وکیل، و غیره نیز وجود دارد. طلاق یک پیشنهاد گران قیمت است. پس از آن تشکیل یک زندگی مجردی سخت است. همه این آشفتگی‌های مالی می‌تواند به یک ازدواج دومِ دارای مشکل مالی تبدیل شود.

همانطور که ذکر شد ازدواج مجدد معمولا با چالش های جدیدی در حوزه اجتماعی، خانوادگی، عاطفی و حتی مالی روبرو خواهد بود، اما مسلما این چالش ها دلیلی بر این نیست که ازدواج دوم محکوم به شکست باشد. با مشاوره قبل از ازدواج مجدد و درپیش گرفتن راهکارهای زیر در زندگی مشترک میتوانید آینده روشن و موفقی در ازدواج دوم رقم بزنید:

فراموش کردن گذشته به هر دو طرف پیشنهاد می‌شود. شما باید هرآنچه در ازدواج اول یا روابط قبلی اتفاق افتاده را فراموش کنید. و نباید برای آنچه در زندگی و ازدواج قبلی همسرتان اتفاق افتاده نگران باشید.

چگونه؟ گاهی باید در مورد آن با همسرتان، یا با یک دوست، صحبت کنید. اما هدفتان از صحبت، طرح مجدد مسائل قبل و شکایت کردن نباشد. با هدفِ فراموش کردن، در مورد آن صحبت کنید.

ممکن است بخواهید در یک مجله مطلبی در مورد آن بنویسید یا شعری بگویید. این روشی مناسب برای کنترل احساسات است و هیچ کس نیز آنها را نخواهد دید. اگر نگران چشم‌های کنجکاو  و خوانده شدن مطالب تان هستید، آنها را بسوزانید. روش دیگر این است که در کامپیوتر در مورد آن بنویسید، اما برای آن رمز بگذارید یا پس از اتمام نوشتن، آنها را پاک کنید.

یکی از بهترین روش‌ها برای فراموش کردن، بخشش است. خودتان را ببخشید. همسرتان را ببخشید. همسر قبلی‌تان را ببخشید. این اتفاقی مربوط به گذشته بوده و هر نوع ناراحتی از آن به زمان حالتان آسیب خواهد رساند. بخشش به این معنی نیست که همه چیز را تایید و با آن موافقت کنید، بلکه به این معنی است که اجازه ندهید آن موضوع، در آینده شما را کنترل ‌کند. بنابراین، دیروز را فراموش کنید تا بتوانید فردایی بهتر بسازید.

پس از خدا، همسرتان را از تمام افراد زندگیتان، حتی از فرزندانتان، مهم‌تر بدانید. برخی افراد با این توصیه مشکل دارند، و فکر می‌کنند درست نیست همسر دوم را از فرزندان مهم‌تر دانست اما این بهترین روش است که بتوانید هم برای فرزندان و هم برای ازدواج تان ثبات بلند مدت ایجاد کنید. وقتی آنها ببینند که ازدواج موفقیت آمیز است، خیالشان راحت خواهد بود که مجبور نیستند دوباره طلاق را تجربه کرده و دنیایشان دچار ناراحتی شود. آنها اخیرا به اندازه کافی ناراحتی کشیده‌اند!

چگونه می‌توانید همسرتان را اولین شخص زندگیتان قرار دهید؟ با همیشه سوال پرسیدن از او درمورد برنامه‌هایی که برای یکی از شما مهم هستند. با اطمینان از این که در هفته برای آن برنامه‌ها وقت دارید. با این که به هیچ کس دیگر (از جمله فرزندان) اجازه ندهید به آنها بی احترامی کنند، و به طور کلی، با اولویت دادن به آنها در زندگی‌تان.

قرار دادن دیگران-  فرزندان، همسران قبلی، خانواده‌ی همسر، یا دوستان- در اولویت بعدی نسبت به همسرتان، به او این پیام را می‌رساند که آنها مهم نیستند و همیشه در اولویت “دوم” خواهند بود. “زن یا شوهر دوم” بودن به معنی دوم بودن از نظر اهمیت نیست، و اگر چنین پیغامی را منتقل کند، باعث ایجاد احساسات منفی بسیاری خواهد شد. بنابراین، قرار دادن همسرتان در اولویت اول برای موفقیت در ازدواج دوم اهمیت بسیاری دارد.

دادنِ اولویت اول به همسر به معنی قرار دادن کودکان در اولویت آخر نیست. نیازهای کودکان از بیشترین اهمیت برخوردار است، و در خانواده نیازهای همه اعضا باید در نظر گرفته شود. اما والدین اصلی نباید بخاطر احساس گناهِ خودشان، به کودکان اجازه دهند که از عنوان ازدواج دوم سوء استفاده کرده و چیزهایی را تقاضا کنند که به عنوان کودک برای آنها مناسب نیست

یک قانون بسیار عالی این است که همان اندازه آزادی عمل که در ازدواج اول به کودکان می‌د‌هید، در ازدواج دوم نیز همان‌طور عمل کنید. سعی نکنید احساس گناهِ ناشی از طلاقتان را با دادن آزادی عمل نابجا به کودکان جبران کنید.

به یاد داشته باشید که همه چیز یک شبه عالی نمی‌شود. آمارها نشان می‌دهند که هفت سال طول می‌کشد تا یک خانواده‌ی دارای نامادری یا ناپدری بتوانند کاملا با یکدیگر سازگار شوند. بنابراین، انتظار نداشته باشید که همه چیز در عرض یک ماه یا حتی یک سال به خوبی و خوشی حل شود

در هر ازدواج جدیدی باید مسائل مختلفی را حل و فصل کرد که برخی از آنها عبارتند از: مسائل مالی، امور روزمره خانه، ایجاد عشق و علاقه، استقلال فردی. در ازدواج دوم، همسر قبلی، مسائل حقوقی و آسیب‌های ناشی از طلاق نیز اضافه می‌شود. سازگاری با این موارد به زمان نیاز دارد، و این بسیار خوب است! این مسائل همه با هم برطرف نمی‌شوند اما اگر دارید نحوه‌ی رویارویی و سازگاری با آنها را یاد می‌گیرید، خوشحال باشید. در برخورد با خود و همسرتان صبور باشید

تا جایی که می‌توانید نیازهای یکدیگر را برآورده کنید. این کار با وجود تعهدات مختلفی که دارید (بچه‌ها، شغل خارج از خانه، کار خانه، خانواده و موارد دیگر)، همیشه آسان و امکان‌پذیر نیست، اما باید در اولویت قرار داشته باشد.

نیازهای همسرتان چیست؟ باید بتوانید نیازهای او را کشف کرده و در اکثر موارد آنها را برآورده کنید. اگر بخواهید به طور عمیق در مورد این موضوع مطالعه کنید، مطالب مختلفی در مورد آن نوشته شده است یا می‌توانید از همسرتان بپرسید: چه چیزی برای تو مهم است؟ از من می‌خواهی چه کاری برایت انجام دهم؟

مردها به احترام و روابط جنسی نیاز دارند. خانم‌ها به عشق و محبت نیاز دارند. دیگر نیازها نیز برای هر فرد متفاوت است اما نکته مهم این است که برای برآوردن آن نیازها وقت بگذارید، و همسرتان را بی ارزش تصور نکنید.

با وجود بچه‌های خودتان و بچه‌های همسرتان و تلاش برای هماهنگی و سازگاری با یک زندگی جدید، اغلب پیدا کردنِ فرصتی برای صحبت و گذراندن وقت با همسر کار سختی است اما به این کار نیاز دارید. زوجین به طور ایده‌آل باید یک بار در هفته با یکدیگر بیرون بروند، اما گاهی نمی‌توانید این کار را انجام دهید. بنابراین، در میان ساعت‌های پر از مشغله، چند دقیقه وقت برای بودن با یکدیگر پیدا کنید. این کار به بهبود ازدواج دوم و با یکدیگر ماندن کمک می‌کند.

ازدواج دوم برای هیچ‌کس ایده‌آل نیست. هیچ دختری در رویاهایش دوست ندارد همسرِ دومِ کسی باشد. خیر، ما اغلب در رویاهایمان می‌بینیم که عاشق مردی حیرت انگیز می‌شویم، سپس با او ازدواج کرده و بچه‌دار می‌شویم. همسر دوم، بچه‌ی یک نفر دیگر، و طلاق هرگز در رویاهای ما وجود ندارند.

این گفته برای این ‌نیست که افسرده شوید، بلکه واقعیت است. این حالت ایده‌آل نیست ولی خوب است. این واقعیت است و اگر ما ایده آل‌هایی که داشتیم را رها کنیم، می‌تواند خوب هم باشد. گاهی اوقات، اگر رویاها مانع قبول واقعیت شوند، انسان را به اسارت خواهند گرفت.

ممکن است شما رویاهایی در مورد چیز دیگری داشته باشید، اما خدا برای شما این‌طور خواسته است. و اکنون باید قطعات شکسته را در کنار هم قرار داده و ببینید از آنها چه چیزی به دست می‌آید. ممکن است یک قطعه موزائیک هنری را دیده باشید. این قطعه از کنار هم چیده شدن صدها قطعه‌ که زمانی یک کل را تشکیل داده بودند، تشکیل شده  است. اکنون، اگر هنرمند می‌خواست کاشی‌ها، یا گلدان‌هایی که زمانی تشکیل دهنده‌ی یک کل بودند را نگه دارد، هرگز نمی‌توانست بر قطعات موزائیک هنری که در مقابل او تشکیل شده ، تمرکز کند. بنابراین، زندگی با ازدواج دوم نیز چیزی شبیه این است. ما باید ایده آل‌ها را رها کرده، و واقعیت را بپذیریم.

حداقل یک مرتبه در روز “دوستت دارم” را بگویید. ترجیحا این جمله را بیشتر نیز بگویید. در بیان این جمله چیزی نهفته است که به هردو طرف یادآوری می‌کند علی‌رغم چالش‌ها و پیچیدگی‌های موجود، یکدیگر را دوست دارند. هروقت از خانه بیرون می‌روید، می‌خوابید، و بارها در طول روز این جمله را بگویید. این کار به موفقیت بیشتر در ازدواج کمک می‌کند زیرا نوعی تقویتِ دائمیِ تعهدات شما نسبت به یکدیگر است.

اینکه کاری داشته باشید که با یکدیگر انجام دهید، زندگی مشترک را آسان‌تر می‌کند. شما باید در زندگی، علاوه بر خرید از سوپرمارکت، بودن در تخت‌خواب و قبوض پرداختی، کارهای مشترک دیگری داشته باشید که با یکدیگر انجام دهید. شاید این کار باید پروژه‌ای باشد که با هم انجام دهید، یا یک بازی کامپیوتری که با یکدیگر بازی کنید. تا جایی که کارهایی دارید که کششی در شما نسبت به یکدیر ایجاد می‌کند.

ازدواج‌های دوم بر اساس جدایی بنا شده‌اند (بچه‌هایی که به یکی از زوجین تعلق دارند، ناپدری یا نامادری، مسائل مالی مجزا و موارد دیگر). بنابراین، چیزهایی که دو طرف را به یکدیگر نزدیک می‌کنند از اهمیت بسیاری برخوردار هستند.

نکته بعد این است که با همسر قبلیِ طرفِ مقابل تان متفاوت باشید، اما در حقیقت اینطور نیست. هم انجام کارها با یکدیگر، و هم انجام کارها به تنهایی از اهمیت بسیاری برخوردارند.

چرا انجام کارها به تنهایی تا این حد اهمیت دارد؟ زیرا ما برای تضادهای اجتناب‌ناپذیر و مشکلاتی که به وجود می‌آیند به یک راه خروج نیاز داریم. این موضوع بسیار حیاتی و مهم است. شما باید در زندگی، چیزهایی جدای از همسر بودن داشته باشید که در آن فقط “خودتان” باشید. این چیز ممکن است دویدن، داشتن دوستان مجزا، یک بازی کامپیوتری، یا بافتنی کردن باشد، فقط هویت خودتان را حفظ کنید. این موضوعی مهم و بخشی از روابط سالم است.

“خودتان” بودن به شما کمک می‌کند که بتوانید از پس مشکلات برآیید زیرا متوجه خواهید شد که فرد با ارزشی هستید، صرف نظر از اینکه در ازدواجتان چه اتفاقی در حال رخ دادن است. این چیزها، قبل از اینکه شما همسر کسی شوید، هویتتان را به شما یادآوری خواهند کرد. و این برای با هم ماندن در ازدواج دوم بسیار اهمیت دارد.

دوستان جدید پیدا کنید، دوستانی که با همسران قبلی آشنایی نداشته و همچین از قبل شما یا همسر جدیدتان را نشناسند. دوستانی که ازدواج دومتان را با ازدواج اولتان مقایسه نکنند، یا به نحوی رفتار نکنند که گویی اسرار زندگی شما و همسر اولتان را می‌دانند. با عضویت در گروه‌های اجتماعی جدید، همسایه‌های جدید یا تنها ملاقات با افراد در زندگی روزمره و برقراری ارتباط با آنها می‌توانید دوستان جدید پیدا کنید.

ما پیشنهاد نمی‌کنیم که دوستان قدیمی را رها کنید. دوستان قدیم به متمرکز ماندن و حفظ دیدگاه تان کمک می‌کنند، اما معمولا دوستان قدیم، دوستِ یکی از همسران بوده‌اند و بنابراین دوستِ مشترک نیستند. دوستان جدید، مدت یکسانی است که هر دو شما را می‌شناسند و این باعث می‌شود به یک اندازه با شما و همسرتان دوست باشند.

دیدگاه جامعه نسبت به ازدواج همسر دوم در ازدواج مجدد، احتمال بیشتر طلاق در ازدواج دوم، تاثیرگزاری خاطرات ازدواج اول بر ازدواج دوم از جمله چالش هایی است که افراد در ازدواج مجدد بعد از طلاق با آن مواجه هستند. همچنین نامادری یا ناپدری بودن برای بچه ها، هیجان کمتر رابطه و گاهی مشکلات از جمله دیگر مسائلی است که معولا ازدواج دوم به همراه دارد.

برای اینکه در ازدواج دوم موفق باشید و شکست را تجربه نکنید، سعی کنید تا حد امکان از گذشته را رها کنید و مسائل ازدواج اول را به آن وارد نکنید. همسرتان را در اولویت اول نسبت به همه چیز قرار دهید.به بچه ها آزادی عمل معقول بدهید و در مسائل تربیتی آن ها مانند یک خانواده معمولی در ازدواج اول برخورد کنید.  انتظارات همسرتان را بشناسید و به آن توجه کنید و برای ارتباط موثر با یکدیگر وقت بگذارید. برای تحکیم رابطه برای مشارکت و همکاری در برخی فعالیت ها برنامه ریزی کنید.

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

90 بازدید

2.18k بازدید

2.36k بازدید

3.37k بازدید

3.15k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

عالی بود مرسی

سلام و خسته نباشید. من یک بار ازدواج کردم و جدا شدم بعد از چند ماه با یه آقایی که تهران هستن آشنا شدم و رابطمون عالیه, و من خیلی دوست دارم باهاش ازدواج کنم ولی متاسفانه ایشون فعلا شرایطو ندارن و از علاقشون مطمئن هستم. باید چکار کنم لطفا راهنمایی کنین.میخوام ایشون راغب بشه به ازدواج با من

دوست عزیز با سلام ابتدا رابطه رو پیش خودتون تحلیل کنید. شرایط رو بسنجید و با منطق و دید باز نسبت به جذب ایشان قدام کنید خیالبافی نکنید و واقعیت را در نظر بگیرید. دلایل به تاخیر افتادن ازواج و دغدغه‌های ایشان با خبر شوید و در صورت امکان کاری کنید نگرانی‌هایش کاهش پیدا کند علائم و نشانه‌هایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید. در صحبت هایتان از اهداف و برنامه های مشترک اینده صحبت کنید. در سایت مقالات خوبی برای ترغیب ایشان به ازدواج وجود دارد از این مقالات استفاده کنید به ایشان زمان کافی بدهید. ابراز علاقه و احساسات به جا و مناسبی داشته باشید. همراهشان باشید و شرایط ایشان رو درک کنید و دوره تکنیک های جذب عشق، می تواند به شما جهت ابراز احساسات و علاقه و جذب ایشان کمک بسزایی داشته باشد.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

Facebook

Twitter

مشاوره با وکلا: 09103501470

اینستاگرام

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم


تماس با ما

ازدواج مجدد بعد از طلاق و راههای آن در قوانین خانواده پیشبینی شده که ما در اینجا با توضیحات مفصل قوانین مربوط به آن سعی در روشن شدن ذهن شما و ارائه اطلاعات هر چه بهتر داریم و در راستای این هدف و بهبود بخشیدن به اطلاعات حقوقی عموم شهروندان

“گروه وکلای آرتین” بر آن است تا مقالات به روز که براساس قوانین جدید میباشد را قرار دهد که در کنار مشاوره تخصصی وکلای ما بهترین نتیجه حاصل شود.

 

اغلب هر دختر و پسری در زمان آشنایی و ازدواج، در ذهن خود شریک اول و آخر زندگی خود را انتخاب می کنند و با این تصور زندگی مشترک را آغاز می کنند که با لباس سپید وارد شده و با کفن سفید از آن خارج شوند. اما گاه در زندگی مسائلی پیش می آید که ادامه زندگی با فرد مقابل را غیر ممکن می سازد. در این صورت زوجین یا اقدام به جدایی نموده و قدم در راه ازدواج مجدد می گذارند یا در مواردی، ازدواج دوم مرد اتفاق می افتد.

بنابراین بهتر است قبل از اقدام به ازدواج دوم، در مورد قانون ازدواج مجدد و قانون ازدواج دوم و رازهای موفقیت در ازدواج دوم بیشتر بدانیم.

بسیاری از افراد مطلقه، تمایل به تشکیل دوباره زندگی مشترک و ازدواج مجدد دارند. آنها همواره ترسی ناشی از شکست قبلی همراه علاقه شخصی خود به ازدواج دارند.

شرایط ازدواج مجدد برای زنان مطلقه یا زنانی که شوهر آن فوت کرده است، تنها شامل این است که زن ۳ ماه عده پس از جدایی نگاه دارد و به محض دیدن عده سوم می تواند به عقد مرد دیگری درآید. همچنین برای مردان در مورد ازدواج با زن مطلقه، آن ها باید صبر کنند تا عده زن گذشته و سپس او را عقد کنند.

یکی از مهمترین چالش های ازدواج مجدد مردان بعد از طلاق، عدم تمایل آنها به ازدواج است. در واقع مردان بعد از طلاق، شانس کمتری برای ازدواج مجدد نسبت به زنان دارند و این مسأله میتواند دلایل اخلاقی, روانی و فرهنگی زیادی داشته باشد.

از نظر اسلام، در صورتی که مردی ضرورت را حس کند و بتواند تعادل بین زوجین را حس کند، اجازه دارد تا ۴ همسر اختیار کند. در حالت کلی ازدواج مجدد بدون اجازه همسر مانعی ندارد مگر آنکه زن، در شروط ضمن عقد خود عنوان کرده باشد که مرد بدون اجازه وی همسر دیگری نگیرد.

بنابر ماده ۱۶ قانون حمایت از خانواده مصوب مصوب سال ۱۳۵۳که به قانون جدید ازدواج مجدد معروف است، شرایط گرفتن زن دوم شامل موارد زیر است:

همسر اول رضایت داشته باشد؛
همسر اول توانایی عمل به وظایف زناشویی خود را نداشته باشد؛
همسر اول از شوهر خود تمکین نکند؛
همسر اول دچار بیماری های صعب العلاج یا جنون باشد؛
زن اول مجرم یا معتاد باشد؛
زن توانایی باروری نداشته باشد؛
زن به هر نوعی زندگی را ترک کند یا مفقوالاثر شود.
همانطور که در موارد فوق در مورد شرایط ازدواج مجدد برای مرد مشاهده نمودید، در موارد خاص به مرد اجازه ازدواج دوم داده شده است تا چند همسری وسیله ای برای هوسرانی قرار نگیرد.

همانطور که می دانیم عدم ثبت ازدواج از سوی مرد جرم محسوب می شود و دادگاه می تواند برای فرد مجرم، حکم قضایی صادر کند. این در حالیست که ثبت ازدواج مجدد تنها با اجازه دادگاه جایز است.

بنابر این مرد برای ثبت ازدواج دوم باید اقدام به تنظیم دادخواست ازدواج دوم نماید. وی در دادخواست ازدواج دوم باید دلایل خود را برای ازدواج مجدد ذکر کند در صورت قانونی بودن دلایل، به مرد اجازه ازدواج مجدد داده خواهد شد. یک نسخه از این دادخواست قبل از صدور مجوز برای همسر اول ارسال می شود تا وی نیز دفاعیات خود را در دادگاه ارائه دهد. پس از اثبات دلالیل مرد و با بررسی وضعیت مالی مرد از سوی دادگاه و تشخیص دادگاه مبنی بر توانایی مرد بر اجرای عدالت بین زوجین، مرد می تواند اقدام به چند همسری کند.

ازدواج مجدد با همسر سابق یعد از طلاق، در صورتی که تعداد طلاق کمتر از ۳ عدد باشد، از لحاظ قانونی منعی ندارد و تنها زوجین زیر نظر مشاور باید آثار روحی و روانی و احتمالات شکست و موفقیت این ازدواج را بررسی نمایند.

 

متاسفانه امکان درج دیدگاه در حال حاضر وجود ندارد.

آدرس: کرج. سه راه گوهردشت. نبش بلال 7. برج نور هشتم. طبقه 5. واحد 8

تلفن ثابت: 02634252137

کانال تلگرام: vakilkaraj@

مشاوره حقوقی: 09103501470

اینستاگرام

لینکداین


طراحی سایت: طراحی سایت در کرج

وکالت در ویکیپدیا

کانال آپارات: aparat.com

کانال mp4.ir :mp4

کانال نماشا: namasha.com

کانال تماشا: tamasha.com

 

«با لباس سفید می‌روی و با کفن برمی‌گردی» از آن ضرب‌المثل‌هایی است که این روزها از نظر بعضی‌ها بدجوری منسوخ شده است.

به گزارش ایسنا، «همشهری» در ادامه نوشت: هر چند اینگونه نسخه‌های کلی همیشه مشکل داشته‌اند، اما در مورد همین یک قلم می‌شود گفت که توصیه زندگی‌کردن و تحمل‌کردن در هر شرایطی تا همین چند وقت پیش از آن توصیه‌هایی بود که کسی بالای حرفش حرف نمی‌زد. خیلی‌ها با تکرار زیرلبی همین ضرب‌المثل، زندگی‌هایی را که به آن متعلق نبودند تحمل کرده‌اند و خیلی‌ها برای شنیدن نصیحت، اصلا صدای اعتراضشان بلند نشده. اما حالا روزگاری است که از دوست و آشنا و در و همسایه و غریبه و حتی شاید فامیل خبرهایی می‌شنوی از جدایی، حالا چه یواشکی و در گوشی و چه عیان و آشکار، از جدایی رسمی و قانونی بگیر تا به‌هم خوردن ده‌ها و شاید هم صدها  نامزدی که برخلاف نامزدی‌های گذشته، آنقدر مراسم و مناسک پرتجمل دارند که دیگر دست کمی از جدایی یک زوج چندساله ندارند.

حالا چه بخواهیم و چه نخواهیم با تعدادی جوان مواجهیم که در کارنامه‌شان ردی از یک جدایی هست؛ جوان‌هایی که امروز در این جامعه هستند و می‌خواهند دوباره شروع کنند. این شروع دوباره هم به مقتضای سن و تجربه‌های کم‌شان دست کمی از تجربه اول ندارد. اما آیا واقعا ازدواج دوم  یا شروع رابطه جدی دوم برای کسی که یک‌بار داغ جدایی را تحمل کرده هیچ فرقی با کسی که این بار را نکشیده ندارد؟ همشهری راهکارهایی را بررسی کرده است که با توجه به آن می‌توان زندگی مشترک دوباره‌ای را تجربه کرد.

بسیاری از کارشناسان، همان اول، آب پاکی را روی دست کسانی ریخته‌اند که فکر می‌کنند تنها با نادیده گرفتن تجربه تلخ قبلی‌شان می‌توانند شروع زندگی دوباره و محکمی داشته باشند. آنها به‌شدت معتقدند که برای خلاص‌شدن از ماجرای قبلی و پرشدن از نیرویی نو برای ماجرای جدید، نیاز به مهارت هست؛ مهارت‌هایی که خوشبختانه کسب‌کردنشان تنها به کمی زمان نیاز دارد و البته همت. ازدواج دوم ترسناک است. ازدواج دوم که سهل است، وقتی یک نامزدی شش‌ماهه به‌هم می‌خورد، هیچ‌کدام از طرفین تا مدت‌ها نمی‌توانند نگاه خوش‌بینانه‌ای به دوباره فکرکردن به ازدواج داشته باشند.

همه مراحل به‌نظر سخت و غم‌انگیز به‌نظر می‌آید؛ از مرحله به چشم آمدن و حتی جلب‌توجه‌کردن که برای یک پسر و دختر مجرد کاملاً طبیعی است، گرفته تا مراحل پیشرفته‌تر آشنایی و بررسی طرف مقابل و قرار خواستگاری و دوباره نامزدی. حالا به این مراحل رفتن زیر یک سقف و تحمل مشقات زندگی و هزار چیز دیگر را که فقط طلاق‌گرفته‌ها آن را می‌فهمند، اضافه کنید؛ کسانی که یا اصلا نمی‌خواهند دوباره آن تجربه‌ها را از سر بگذرانند، یا دوباره همانطور خام‌دستانه سررشته اوضاع را به‌دست می‌گیرند. زن و مرد بودن هم در این یک مورد هیچ فرقی ندارد، چون وقتی وارد دنیاهای هرکدام از این دو جنس می‌شوی و تازه وقتی پای درددل‌های صریح و بی‌رودربایستی‌شان می‌نشینی متوجه می‌شوی که وجود ترس و واهمه و خستگی برای هر دوی‌شان یکسان است، گرچه برای بهبود هر کدامشان روش درمانی خاصی نیاز است؛ روش‌هایی که از شناخت خود شروع می‌شود و در میانه‌اش به کمک‌گرفتن از دیگران می‌رسد و در انتها منجر به سلامت می‌شود؛ درست مثل استخوانی که شکسته و حالا جوش خورده و مانند سابق شده.

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

این فصل را با من بخوان

اینطور که اصحاب فن می‌گویند داغ جدایی برای قلب درست مثل داغ قلم‌شدن برای استخوان است؛ همانقدر ترسناک، همانقدر خطرناک. به‌خاطر همین هم است که عقلانی‌ترین و نخستین توصیه این است که استخوان را درمان کنیم؛ یعنی پیش از اینکه رؤیای دوباره دویدن و راه رفتن و حتی تاتی‌تاتی کردن را در سر بپرورانیم باید به این فکر کنیم که یک جوری این استخوان جوش بخورد. برای رسیدن به آرزوی راه رفتن دوباره هم لازم است استخوانمان را جوری جوش بدهیم که بعدها از نظر ظاهری و باطنی برایمان دردسر درست نکند؛ یعنی به شیوه مناسب و با طی کردن زمان مناسب.

روند التیام یا همان جوش‌خوردن استخوان شکسته نخستین روند و برای هر دو جنس ضروری و یکسان است؛ روندی که طی آن می‌شود اصلا به آینده فکر نکرد (خیلی‌ها هستند که بعد از جدایی بارها به جان خودشان قسم می‌خورند که دیگر عاشق نشوند)، فقط باید به خوب‌شدن فکر کرد و البته قبل از آن باید پذیرفت که در مسیر زندگی خسرانی به‌وجود آمده که باید آن را جبران کرد. در ابتدای راه جبرانی، مصدوم به ۳چیز نیاز مبرم و جدی دارد؛ اول حمایت‌شدن، دوم تخلیه رنج و سوم زمان؛ ۳ عاملی که نمی‌شود هیچ‌کدامشان را دور زد. نمی‌شود بدون حامی این راه را رفت همانطور که نمی‌شود بدون دکتر استخوان را جا انداخت. نمی‌شود که با حمل رنج جدایی به سوی خوب‌شدن رفت، همانطور که نمی‌شود بدون دادزدن درد شکستگی را تحمل کرد و نترکید و درنهایت نمی‌شود به‌سرعت مایکروویوی خوب شد، همانطور که نمی‌شود از خیر گچ‌گرفتن استخوان گذشت. به‌هر حال روند التیام برای همه زخم‌خوردگان تقدیر با این شروع دل‌انگیز همراه است و بعد از آن است که نوبت به کارهای جدی‌تر می‌رسد؛ کارهایی که هر کدامشان در نوع خود یک نوع تمرین خودسازی‌ هستند و اگر بخواهیم تیتروار به آنها اشاره کنیم می‌شود از گذراندن طبیعی حس‌های التیام‌بخش نام برد؛ احساس‌هایی مانند خشم، غم، ترس و حتی تأسف که همه‌شان به‌شدت به تخلیه احساسی کمک می‌کنند و می‌شود به جرأت گفت کسی که بعد از جدایی هرکدام از این حس‌ها را تجربه نکند، بی‌شک در روند التیامش یک حلقه مفقوده دارد.

غیر از حس‌ها و روش استفاده بهینه از آنها در ادامه روند التیام، نوبت به رهاشدن از آن پایان بد و حتی بخشش می‌رسد. تعجب نکنید. می‌خواهید شروع دوباره موفقی داشته باشید؟ چه خانم باشید و چه آقا، باید بتوانید بعد از طی‌کردن روند التیام، بگویید گذشته‌ها گذشته و بدون کینه از آدم‌هایی که در گذشته‌تان بوده‌اند راه آینده را در پیش بگیرید؛ کار سختی که اگر انجام نشود مصداق بارزش می‌شود ضرب‌المثل «همه را با یک چوب‌زدن»، وقتی مرد یا زن نامهربان زندگی گذشته‌تان نمی‌گذارند که کسان دیگر را آنطور که واقعا وجود دارند ببینید.

بخت فقط بخت اوله؟

لااقل در جامعه ما اینطوری است. اینطوری که به‌نظر می‌آید شروع دوباره به هزار و یک دلیل برای زنان سخت‌تر از مردان است. اما مهارت‌ها می‌گویند زنان در هر شرایطی که باشند (مطلقه تنها یا مادرهای مطلقه) می‌توانند درست مثل مردها روند التیام را با موفقیت طی کنند و به‌خودسازی برسند و بعد آماده شروع هر نوع رابطه‌ای باشند. کار که به اینجا می‌رسد تازه متوجه می‌شویم شکننده‌بودن زن‌ها و حرف مردم و چینی بندزده و اینها همه توهم است و حاصل افکار آدم‌های ترسویی که نمی‌خواهند زحمت برگشتن به زندگی سالم را به‌خودشان بدهند، چون برخلاف این تصورها در جامعه امروزی چیزی که ضامن بقای رابطه‌ها می‌شود، با وجود همه شایعه‌ها و جنجال‌ها، سلامت روحی است؛ سلامتی که می‌شود با کسب مهارت‌ها گواهینامه‌اش را در اختیار داشت و البته به آن افتخار کرد.

درباره آقایان اشتباه نکنید

مردها گاهی بدجوری متهم می‌شوند؛ متهم به اینکه تمام شدن یک زندگی یا رابطه احساسی برایشان پشیزی اهمیت نداشته. اما چرا این باور عمومی شده؟ چرا مردها را عموما بی‌احساس و البته آسیب‌ناپذیر می‌دانیم و فکر می‌کنیم موجودات بدجنسی هستند که تازه بعد از جدایی احساس خوشایندی دارند؟ شاید یکی از دلایل این تهمت! قدیمی استفاده اکثر آقایان از راه‌حل نامناسبی باشد که متأسفانه به‌عنوان نخستین راه‌حل به فکر خیلی‌هایشان خطور می‌کند؛ راه‌حلی به اسم ارتباط جدید.  واقعیت این است که مردها هم مثل زنان اما باتوجه به شرایط و خصوصیاتشان جدایی را همراه با درد و رنج تحمل می‌کنند. اما برخلاف زن‌ها و البته برای فرار از زیر بار جدایی فکر می‌کنند باید سریعا رابطه جدیدی را شروع کنند. در عوض یک عالمه راه هست که مردها هم می‌توانند از آنها استفاده کنند و بعد از طی‌کردن روند التیام به کمک آنها خودشان را برای یک زندگی جدید و بی‌دردسر آماده کنند؛ زندگی‌ای که شاید خیلی زود دست ندهد و به ثمر ننشیند، اما اگر بیاید، خوش می‌آید و یک‌تنه می‌تواند به جای همه مهارت‌ها طعم شیرینی خوشبختی را به صاحبش بچشاند.

انتهای پیام

ازدواج مجدد پس از فوت همسر و یا جدایی از همسر یکی از کارهایی است که باید انجام شود اما به زمان مناسب نیاز دارد. حداقل زمان مورد نیاز پس از جدایی از همسر و انجام ازدواج مجدد یک سال است.

بعد از طلاق یا فوت همسر، فرد قطعا به مدت زمانی برای بهبود روانی نیاز دارد که بهترین زمان آن ۱سال است؛ بنابراین بعد از جدایی از همسر فرد چه به واسطه طلاق و چه به واسطه فوت، چه فرزند داشته باشد و چه نداشته باشد هیچ وقت توصیه نمی کنیم که در فاصله زمانی کمتر از یک سال ازدواج مجدد داشته باشد چون این یک سال باید صرف بازیابی فرد از دردها، غم ها و آسیب های روانی شود و همه این موارد مانع از شکل گیری سریع یک رابطه تازه خواهد شد.

همه ازدواج های دوم اگر با بررسی های لازم انجام شده باشد به اندازه ازدواج اول شانس موفقیت دارند. بسیاری از کسانی که تجربه زندگی مشترک را دارند، قدر زندگی را بهتر می دانند. افراد معمولا پس از طلاق در حد و اندازه هایی نسبت به مشکلات خود در زندگی گذشته شان آگاهی پیدا می کنند که البته کافی نیست.

معمولا فرزندان اگر در سنین حساس کودکی یا نوجوانی باشند نسبت به ازدواج پدر یا مادرشان واکنش منفی نشان می دهند، اما نحوه رفتار فرزند در مقابل ناپدری یا نامادری بستگی زیادی به برخورد طرف مقابل دارد.

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

نکته بسیار مهم در این زمینه خودجوشی و طبیعی بودن عواطف و احساسات است. تجربه نشان داده است فرد اگر به معنای واقعی همسرش را دوست داشته باشد به طور عادی فرزندان او را که حاصل ازدواج و زندگی گذشته اش هستند نیز دوست خواهد داشت.

چنانچه فرد ملاحظه کند فرزندش نیز مورد علاقه و احترام همسرش است، چنین امری روی نگرش و علاقه مندی او نسبت به همسر دوم اثر مثبت و سازنده ای دارد.حتی در بعضی موارد فرد با مشاهده بی مهری های بی دلیل همسرش نسبت به فرزندش احساسی ناخوشایند نسبت به شریک زندگی خویش در ازدواج دوم پیدا می کند.

اشتباه دیگر افراد در این مورد مجبور کردن فرزند به ویژه در سنین کم به گفتن «مامان» یا «بابا» به شخص تازه وارد در خانواده است. گاهی در برخی خانواده ها می بینیم که کودک را به گفتن بابا یا مامان مجبور می کنند. در حالی که کودک اگر خودش نخواهد طرف مقابل را مادر یا پدر خطاب کند، این اجبار اثر سوء خواهد داشت.

موفقیت ازدواج ربطی به جنسیت ندارد. در واقع زن یا مرد بودن پارامتر تعیین‌کننده در موفق بودن یک ازدواج نیست. در ازدواج‌های مجدد موفق، آنهایی درست عمل کرده‌اند که صبوری به خرج داده‌اند، دارای آرامش بوده و مسیر آشنایی را به خوبی طی کرده‌اند. هرقدر افراد هیجانی و سرعتی تصمیم بگیرند، میزان ریسک ازدواج مجدد ناموفق بالاتر می‌رود.

زمانی که طلاق رخ می‌دهد بعد از اتمام عده، یک زن به لحاظ شرعی می‌تواند ازدواج کند اما از لحاظ روانشناسی شرط این است که قبل از طلاق رسمی ‌و قانونی، مدت‌ها زن و مرد در جدایی عاطفی به سر برده باشند. اما زمانی که طلاق ناگهانی پیش می‌آید و فرد به لحاظ روانی همچنان درگیر این مسئله باشد از لحاظ روانشناسی بین ۶ ماه تا یک سال نیاز دارد که وارد فاز جدیدی آشنایی نشود. این موضوع را نمی‌توان به همه بسط داد بلکه مورد به مورد و فرد به فرد فرق دارد و نمی‌توان نسخه واحدی برای همه پیچید.

اما همانطور که اشاره شد، در جامعه ما ازدواج مجدد مردان پذیرفته شده تر بوده و مشکلات کمتری به همراه دارد، زیرا هم به جهت عدم منع قانونی و هم بدان جهت که عرف جامعه و باورهای عموم، ادامه زندگی مجردی، برای مرد بیوه یا طلاق گرفته را سخت و طاقت فرسا می داند، بخصوص اگر دارای فرزندانی نیز باشد، حتی مردانی که سن و سالی از آنها گذشته نیز اگر برای ازدواج اقدام کنند، به علت آنکه افکار عمومی گمان می کند یک مرد نیاز دارد تا زنی به زندگیش سر و سامان دهد، باز هم ازدواج مجددش پذیرفته شده است.

با توجه به اینکه فوت یا جدایی هر کدام شرایط خاصی را برای یک زن ایجاد می کند، ابتدا به مشکلات زنی می پردازیم که همسرش فوت شده است:

اگر زن از همسرش جدا شده باشد نیز با مشکلات خاص خود روبه رو می شود:

اما چیزی که هر دو گروه زنان با آن روبه رو هستند، نگاه منفی جامعه است؛ حتی اگر بیان نشود. فرهنگ ما به زنی که پا روی نیازهایش بگذارد و تنها به مادری فکر کند، نمره مثبت تری می دهد تا زنی که تصمیم بگیرد شرعاً و قانوناً به این تنهایی خاتمه دهد.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نام

ایمیل

وبسایت


ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.


طلاق گرفتن شاید پایان دادن به یک رابطه دو نفره باشد اما پایان زندگی نیست خیلی از زوج ها پس از جدایی
حس ناخوشایندی دارند و خودشان را تا مدتی در انزوا می کشانند خیلی از افراد یعد از طلاق به بازسازی خود
می پردازند و زندگی جدیدی را شروع خواهند کرد ازدواج بعد از طلاق حق هر فردی است ما در این مطلب قصد
داریم نکاتی پیرامون ازدواج بعد از طلاق را برایتان به اشتراک خواهیم گذاشت

امروزه، مهم‌ترین دلیل شخصی طلاق‌ به جز مسائل اقتصادی و اجتماعی، که زندگی‌ را به بن‌بست می‌رساند، انتخاب ناآگاهانه و
سریع در امر ازدواج است.
این افراد با دنیایی امید و آرزو اما بدون تفکر و تعقل- حتی تفکری یک‌ماهه- برای شروع یک زندگی تصمیم
می‌گیرند.
بعد از آن هم کارناوال‌های رنگ‌ووارنگ و پرزرق‌وبرقی به اسم عروسی راه می‌اندازند و درست از فردای روز عروسی دیگر
نمی‌دانند چه باید کنند.
بنابراین خیلی زود به بن‌بست می‌رسند و خیلی زود هم جدا می‌شوند.

حالا این آدم‌ها وقتی به ازدواج دوم فکر می‌کنند اصلاً افق روشنی از زندگی مشترک در ذهن‌شان نیست و نمی‌‌دانند
کجای مسیر را اشتباه پیموده‌اند و همین نداشتن آگاهی از زندگی قبل سبب می‌شود هر زندگی را با دیده‌ی ترس
و ابهام بنگرند.این ترس واقعی است
نکند دوباره به جایی برسم که نتوانم زندگی را ادامه دهم؟ این سؤال خیلی سؤال ترسناکی است و البته سؤالی
است که هر طلاق گرفته‌ای از خودش می‌پرسد و اگر جواب قاطع و مطمئنی برای سؤالش نداشته باشد، این ابهام
باعث به وجود آمدن ترسی بزرگ می‌شود که از دور هم قابل مشاهده است

به این ترتیب این مسئله هرگز
نمی‌تواند ظاهری باشد و حتماً طلاق‌گرفته‌‌هایی که به ازدواج مجدد فکر می‌کنند دچار این ترس می‌شوند.
این ترس به چند دلیل در بین خانم‌ها در حال افزایش است؛ مثل ترس از طلاق که همیشه بین خانم‌ها
بیشتر بوده دلیلش هم واضح است.

در جامعه‌ی ما یک خانم همیشه مجبور بوده است به خاطر جدایی‌اش توضیح بیشتری بدهد.
بیشتر مورد پرس‌وجو و تفتیش قرار می‌گیرد.

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

حالا بعد از طلاق که تحمل تبعاتش کار سختی است، وقتی کار به ازدواج مجدد می‌رسد باز این خانم‌ها هستند
که مجبورند در آستانه‌ی ازدواج دوم توضیحات بیشتری در مورد زندگی ناموفق گذشته‌شان بدهند.
البته این ترس به‌وفور در میان آقایان طلاق گرفته هم دیده می‌شود.
اما فراوانی آن در بین خانم‌ها زیادتر است و می‌شود پیش‌بینی کرد ترس خانم‌ها روز به روز هم بیشتر می‌شود.

حالا دیگر دچار وسواس شده‌ای
تا وقتی آدم‌ها خودشان را خوب نشناسند و ندانند زندگی گذشته‌شان چرا به جدایی رسید، حق دارند بترسند.
اما شناخت به‌راحتی و سرعت باعث می‌شود آدم‌ها طرف مقابل‌شان را صحیح‌تر انتخاب کنند و خودشان هم در زندگی شیوه‌ی
سالمی برای ادامه‌ی این ارتباط انتخاب کنند.

اما اگر بعد از این‌که زن یا مرد طلاق‌گرفته‌ فهمید چه اشتباهاتی داشته است و متوجه شد طرف مقابلش چه
چیزهایی نداشته که زندگی‌شان به اینجا رسیده است دیگر نباید از ازدواج مجدد ترسی در دلش باشد.
از اینجا به بعد اگر ترسی وجود داشت دیگر اسمش ترس نیست، وسواس است.

خیلی از آدم‌ها در این شرایط دچار وسواس می‌شوند.میگنا دات آی آر.کسانی که از ترس تکرار تجربه‌ی قبلی به دام
کمال‌گرایی می‌افتند و اصلاً یادشان می‌رود خودشان هم انسان هستند و البته انسان‌های کاملی نیستند، به‌شدت سعی می‌کنند از اشتباه
دوری کنند.

البته دوری از اشتباه و آگاهی نسبت به انتخاب‌های اساسی خیلی مهم است.
اما نه به این شکل که رنگ‌وبوی وسواس‌گونه به خودش بگیرد.
وسواسی که اثراتش در طلاق‌گرفته‌‌ها بیشتر از ترس به چشم می‌خورد.

روزشمار نداشته باشید

زمان مورد نیاز یک فرد برای آماده شدن و شروع یک زندگی دیگر هم از مسائلی است که سبب می‌شود
شدت خطرپذیری و در نهایت ترس از ازدواج مجدد کاهش پیدا کند.
البته در نظر گرفتن یک زمان استاندارد و توصیه‌ی آن به همه‌ی طلاق‌گرفته‌‌ها برای ازدواج دوم کار اشتباهی است.
نمی‌‌توان گفت یک سال بعد از جدایی یا پنج سال بعد از آن باید به فکر ازدواج مجدد افتاد.

به نظر من هر آدمی در این مرحله با روش خودش با این بحران کنار می‌آید.
هر کسی خودش بهتر می‌فهمد آیا از نظر روحی برای شروع یک زندگی آماده است یا نه.
ممکن است کسی شش ماه بعد از جدایی بتواند زندگی دیگری را شروع کند، همچنین امکان دارد کسی تا سه
سال بعد هم این آمادگی را نداشته باشد.

بنابراین در نظر گرفتن یک استاندارد زمانی برای همه‌ی آدم‌ها بسیار اشتباه است.
اما این واقعیت وجود دارد که خیلی زود یا خیلی دیر اقدام کردن برای زندگی دوم کار اشتباهی است.
خیلی زود تصمیم گرفتن برای ازدواج مجدد می‌تواند تصمیم فرد را تحت تأثیر زندگی سابقش قرار دهد و خیلی دیر
تصمیم گرفتن هم نشانه‌ی وسواس است.
بنابراین باید زمان معقولی با توجه به شرایط و روحیه‌ی فرد مورد نظر انتخاب شود و بعد از آن مرحله،
تصمیم‌گیری برای انتخاب آدم مناسب شروع می‌شود

۱) مدتی سوگواری کنید: بهتر است در نخستین روزهای بعد از طلاق به اندازه کافی به خود فرصت دهید تا در
برابر این اتفاق سوگواری کنید و حتی تا جایی که می‌توانید گریه کنید. درد انگیزه‌ای است برای یادآوری این نکته که ما به درمان نیاز داریم.

۲) احساسات خود را شناسایی کنید: در چنین مواقعی تفکیک احساس‌ها از یکدیگر و شناسایی احساس
واقعی بسیار مهم است. دفترچه‌ای تهیه و احساسات روزانه خود را با یادآوری خاطرات زندگی مشترک
از ازدواج تا طلاق در آن یادداشت کنید و حس‌های مثبت و منفی خود را نسبت به همسر سابقتان با
دلایل آن بنویسید. بعضی افراد نمی‌توانند احساسات خود را شناسایی کنند.

از این رو در تغییر و سازگاری
دچار مشکل می‌شوند. باید بیاموزید «هر رنجی را که بتوان احساس کرد، می‌توان التیام بخشید». در ‌‌نهایت
متوجه می‌شوید که یادآوری خاطرات و درگیری با احساساتی نظیر احساس گناه، پشیمانی، سرزنش،
نفرت و انتقام جویی و… پس از متارکه مشکلی را حل نمی‌کند بلکه تنها باعث حزن و اندوه بیشتر می‌شود
و طرفین را نسبت به آینده و فرصت‌های بعدی بدبین می‌کند.

۳) پرهیز از تنهایی: صحبت کردن با دوستان نزدیک و خانواده، قرار گرفتن در جمع آن‌ها و بیان احساسات،
برای افراد سوگوار نوعی درمان تلقی می‌شود. شما در این گفت‌و‌گو‌ها می‌توانید خودتان را بازیابی کنید.
به علاوه حضور در جمع باعث فراموشی نسبی لحظات سخت و طاقت فرسا می‌شود.

بسیاری از افراد
در این مرحله به منظور رفع تنهایی و پر کردن خلاء عاطفی به سمت جنس مخالف گرایش پیدا می‌کنند
که اشتباه محض است. دست نگه دارید تا در شماره‌های آینده و در معرفی گام‌های ۵ و ۶ و ۷ از مراحل
بازسازی، نحوه ایجاد یک ارتباط سالم را به شما آموزش دهیم.

۴) مراقبت از سلامت جسمانی: اغلب مشکلات جسمانی ناشی از غم و اندوه با تغذیه مناسب،
ورزش و استراحت کافی از بین می‌رود. ورزش به فرد اعتماد به نفس می‌دهد و سیستم ایمنی
بدن را قوی می‌کند؛ در عین حال شما با ورزش می‌توانید بدن خود را برای دریافت بهتر موادغذایی
آماده و به این ترتیب کم اشتهایی خود را جبران کنید، همچنین به خاطر خستگی ناشی از ورزش شب‌ها خواب طولانی‌تر و عمیق تری خواهید داشت.

۵) به تعویق انداختن تصمیم گیری‌های مهم: غم و اندوه می‌تواند در قضاوت فرد تاثیر بگذارد. بنابراین بهتر است تصمیم گیری‌های مهم به تعویق انداخته شود.

۶) فعالیت (اصل ادامه زندگی): اینکه انسان باید فعال بماند مربوط به یک زمان و مکان نیست و فعالیت، یک اصل مهم برای ادامه زندگی است. بی‌تحرکی، وقفه بیش از اندازه در تعطیل کردن فعالیت‌های روزانه و سستی کردن به تنهایی عامل افسردگی است. ازموضع ضعف به سوی مواضع قدرت پیش بروید تا زندگی خود را بازسازی کنید.

۷) مراجعه به مشاور و روان‌شناس: همچنین یاری گرفتن از روان‌شناسان و مشاوران خانواده در مرحله سوگواری و فقدان بسیار کمک کننده خواهد بود

منبع: مجله سپیده دانایی / روزنامه خراسان

Copyright (c) 2006-2019 persianv.com All Rights Reserved

© باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت persianv.com مجاز میباشد .

بازگشت به زندگی با همسر سابق امری کاملا ممکن است‎

 

“من و همسرم بعد از شش سال زندگی مشترک از هم جدا شدیم ولی بعد از یک ماه رابطه تلفنی را با هم شروع کردیم و هردو پشیمان هستیم و میخواهیم برگردیم، ولی چند تا مشکل پیش رویمان است. مشکل اصلی مخالفت خانواده هایمان است و در درجه بعد حرف مردم و ترس از آبرو. الان دلمان پیش هم است و از اینکه طلاق گرفته ایم خیلی پشیمانیم ولی نمی دانیم چه کنیم و مستاصل و ناامید شده ایم.”

 

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

کم نیستند کسانی که بعد از طلاق متوجه میشوند که اشتباه بزرگی کرده اند، از طرفی با سختی های زندگی پس از طلاق مواجه میشوند و از طرف دیگر درمیابند که دلیلی که به خاطر آن جدا شده اند، آنقدرها هم بزرگ و آزار دهنده نبود. و خلاصه احساس پشیمانی به سراغشان می آید و دوست دارند که برگردند، اما برگشت به این آسانی ها نیست و اما و اگرهای زیادی با خود دارد.گاهی هم دیگر دیر شده است، یکی از زوجین تمایلی به برگشت ندارد یا قصد ازدواج با فرد دیگری را دارد.

 

چه باید کرد؟

کسانی میتوانند ازدواج موفقی پس از طلاق داشته باشند که در دوره پس از جدایی به نقش خود در رابطه با همسر سابق شان اندیشیدند و سهم تقصیر و مشکلات خود را پیدا کردند و دانستند همه عوامل و تقصیرها مربوط به همسرشان نبوده است بلکه خود آنان نیز سهم قابل تأملی در این ماجرا داشته اند و در ازدواج دوباره با همسر سابق مشکلات رفتاری خود را حل کردند.

 

مهم‌ترین کاری که باید کنید ادامه زندگی خودتان است. به خاطر این فرد نباید از تلاش‌هایی که برای ساختن دوباره زندگی‌تان کرده‌اید دست بکشید. صرف نظر از اینکه می‌خواهید دوباره با این فرد رابطه را شروع کنید (یا با هر کس دیگری) ابتدا باید ظرفیت‌های روحی خودتان را بالاببرید و یادبگیرید زندگی مستقل خود‌تان را شکل بدهید. هیچ تلاشی برای طرد کردن او یا جذب او به خودتان انجام ندهید. پیش از شروع هر رابطه‌ای ابتدا باید کمی زندگی مستقل و شخصی خودتان را داشته باشید؛ به کارهایی بپردازید که همیشه دوست داشتید انجامش بدهید، به سفر بروید، کار کنید تا درآمدی داشته باشید، یک زبان تازه یاد بگیرید، اگر لازم است درس بخوانید، ورزش کنید و از زندگی‌تان لذت ببرید. همه این کارها برای این است که ظرفیت روحی خودتان را برای یک تصمیم درست بیشتر کنید. برای برگشتن به رابطه (یا شروع هیچ رابطه‌ تازه‌ای) عجله نکنید. چون این کار عملاً راه تصمیم‌گیری درست و عاقلانه را می‌بندد. بسیاری از روابط گذشته فقط به این دلیل دوباره از سر گرفته می‌شوند که فرد نتوانسته از نظر عاطفی خود را مستقل احساس کند یا به خاطر نیاز مالی یا ترس از آینده این کار را کرده است. اینکه شما زندگی مستقل خودتان را ادامه بدهید از این نظر بسیار ارزشمند و مؤثر است. زمانی که حال بهتری دارید، وضعیت مالی خوبی پیدا کرده‌اید و توانسته‌اید به کار و فعالیت مورد علاقه‌تان بپردازید بهتر تصمیم می‌گیرید. اگر از نظر عاطفی و مالی قوی باشید احتمال شروع دوباره رابطه‌ای که پرمسأله بوده است بسیار کمتر خواهد بود.

 

زوج ها پس از جدایی خیلی سریع به ازدواج مجدد روی نیاورند و به خود فرصت بدهند‎

 

زندگی گذشته شما با وجود تنش‌ها و هزینه‌های دردناکی که برایتان داشته است یک تجربه عالی است برای اینکه اکنون درست تصمیم بگیرید. پس از عبور از آن دوران شما می‌توانید مشکلات رابطه را بهتر بررسی کنید و مسیر آینده را بر مبنای آن مشخص کنید. حالا این فرصت برایتان وجود دارد که یک رابطه متعادل را با هشیاری و آگاهی بیشتری شروع کنید.

 

اگر فوراً به درخواست او جواب بدهید یا واکنش نشان بدهید و زندگی‌ای که برای خودتان ساخته‌اید را متوقف کنید احتمال اینکه دوباره همان اشتباه را تکرار کنید بسیار زیاد است. صرف نظر از اینکه او چقدر برای بازگشت شما تلاش می‌کند در این موقعیت لازم است کمی بی‌توجه باشید و آن را فرصتی برای ارزیابی او در نظر بگیرید. برای شروع یک رابطه دوباره باید مطمئن باشید که مشکلاتی که عامل جدایی‌تان بوده‌اند حل شده‌اند. هر کسی باید اشتباه خودش را پذیرفته باشد. این رابطه باید صرف نظر از نیازهای شدید عاطفی یا مالی و ضعف روحی یکی از دو نفر از سر گرفته شود وگرنه هیچ بعید نیست که شما همان راه رفته را برگردید و اشتباه‌تان را دوباره تکرار کنید.

 

رمز موفقیت ازدواج پس از طلاق

اگر می‌خواهید دوباره با همسر قبلی تان رابطه را شروع کنید (یا با هر کس دیگری) ابتدا باید ظرفیت‌های روحی خودتان را بالاببرید و یادبگیرید زندگی مستقل خود‌تان را شکل بدهید. هیچ تلاشی برای طرد کردن او یا جذب او به خودتان انجام ندهید. پیش از شروع هر رابطه‌ای ابتدا باید کمی زندگی مستقل و شخصی خودتان را داشته باشید؛

 

بازگشت به زندگی با همسر سابق امری کاملا ممکن است و تنها در موارد معدودی که پس از تلاش های لازم و بررسی های حرفه ای و کارشناسانه لازم، مشخص می شود دو نفر واقعا برای زندگی مشترک با یکدیگر مناسب نیستند و از ابتدا انتخاب نادرستی انجام داده اند، بهتر است افراد، به زندگی مشترکشان بازنگردند.کسب دو ویژگی برای برپا کردن خیمه زندگی مشترک بسیار مهم است: کسانی که توانستند استقلال خود را دوباره به دست بیاورند، در دوره پس از جدایی به نقش خود در رابطه با همسر سابق شان اندیشیدند و سهم تقصیر و مشکلات خود را پیدا کردند و دانستند همه عوامل و تقصیرها مربوط به همسرشان نبوده است بلکه خود آنان نیز سهم قابل تأملی در این ماجرا داشته اند و در ازدواج دوباره با همسر سابق مشکلات رفتاری خود را حل کردند. 

 

نکته قابل تامل دیگر این است که زوج ها پس از جدایی خیلی سریع به ازدواج مجدد روی نیاورند و به خود فرصت بررسی و ارزیابی بدهند. در عین حال ترک مقایسه های مردود همسر سابق با دیگران ضروری است.

 

ما برخلاف زوج هایی که گمان می کنند و اصرار دارند که به درد هم نمی خورند و باید جدا بشوند، معتقدیم که آن ها می توانند کنار هم زندگی کنند فقط راه درست را بلد نیستند، پس آن ها را به آموختن راه درست زندگی کردن و مهارت های مورد نیاز دعوت می کنیم.

 

منبع: تبیان

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج


اقساط 36 ماه بدون پیش پرداخت لوازم خانگی


بدون خجالت محصولات جنسی را آنلاین بخر

رویایی بابحران نگران کننده روابط زناشویی


به همسرت اعتماد نداری؟


طلاق توافقی و هرآنچه لازم است بدانید


رسیدن به اوج لذت جنسی با این محصولات

بلیط کیش را دربهترین فصل سفر به آن خریدکن

درمان سریع وقطعی بواسیر بدون درد و خونریزی


راهنمای انتخاب و خرید محصولات زناشویی

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

هتل و بلیط مقصد موردنظرت رو آنلاین رزرو کن


بهترین قیمت رزرو هتل برای نوروز1400


راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش


درخواست مجرب ترین وکلا طلاق توافقی


به تماشای کیفیتی بی حاشیه!

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

جستجو در سایت

دوران بعد از طلاق، دوران حساس و پرخطري است. اگر زن و مرد و اطرافيان‌شان در اين مدت رفتار مناسبي نداشته باشند، آسيب‌ها و خطرهاي طلاق چند برابر مي‌شود.

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم

آدم‌ها بعد از طلاق چه احساسي دارند؟ ناراحتي و غصه يا آرامش و راحتي؟

بلافاصله بعد از جدايي، براي بيشتر افراد، يک دوره‌ي تضاد، دوگانگي عاطفي و تغييرات خلقي شديد پيدا مي‌شود. تضاد از اين جهت که فردِ طلاق‌گرفته، ترديد دارد کاري که انجام داده درست بوده و اين‌که آيا مي‌توانسته کار بهتري انجام دهد يا نه. دوگانگي عاطفي هم به اين ترتيب است که فرد در عين حال که از همسر سابق خوشش نمي‌آيد، همزمان نسبت به او احساس مثبتي هم دارد؛ چون ممکن است بعضي از جنبه‌هاي وجود او را که در گذشته دوست داشته، هنوز هم دوست داشته باشد. تغييرات خلقي شديد هم به اين صورت است که گاهي اوقات، فرد احساس تاسف مي‌کند؛ چون فکر مي‌کند مي‌توانسته بهتر رفتار کند، يا احساس شرم در او به وجود مي‌آيد؛ به اين دليل که در يکي از نهادهاي مهم اجتماعي که ازدواج و تشکيل خانواده است، شکست خورده است. افسردگي هم در اين دوران خيلي شايع است؛ چون فرد نمي‌داند چه وضعيتي در انتظار اوست. به طور کلي در دوره‌ي پس از طلاق، خشم و تاسف و عشق و نفرت در هم مي‌آميزند. البته ممکن است بعضي اوقات، فرد احساس راحتي کند؛ چون فکر مي‌کند ديگر فشارها تمام شده؛ اما ترس از آينده‌ي نامعلوم، اين احساس راحتي موقت را از بين مي‌برد. در اين دوران، افراد با يادآوري‌هاي مکرر گذشته و بررسي رابطه‌ي ازهم‌گسيخته‌ي خودشان، دچار اختلال تمرکز مي‌شوند و نمي‌توانند به هيچ‌چيزي به طور طبيعي فکر کنند. آنها به طور کلي با عواطف رنج‌آور و منفي روبه‌رو هستند ـ چه کساني که خودشان مايل به جدايي بوده‌اند (مثل طلاق توافقي) و چه کساني که مايل نبوده‌اند.

و چه چيزهايي اين احساسات منفي را تشديد مي‌کند؟مسايل اجتماعي، عرفي و قانوني؛ مثلا موضوعات مالي که اغلب بعد از طلاق نيز زن و مرد را به هم مربوط مي‌کند و باعث ايجاد تنش مي‌شود. اين موضوع به‌خصوص در کشور ما، به‌دليل وجود مهريه خيلي متداول است؛ چون مهريه‌ در ابتداي ازدواج با اين فرض تعيين مي‌شود که قرار نيست هيچ‌وقت پرداخت شود، اما موقع طلاق معلوم مي‌شود که قضيه جدي است. به همين دليل، بعضي‌ خانم‌ها براي گرفتن مهريه‌شان از راه قانوني وارد مي‌شوند و مثلا همسرشان را به زندان مي‌اندازند و خلاصه کشمکش‌هايي ايجاد مي‌شود که به مشکلات جدايي اضافه مي‌کند، يا مثلا موضوع نگهداري از فرزندان- اگر فرزندي وجود داشته باشد- معمولا دردسرساز است. از طرف ديگر، افراد بعد از جدايي مجبور مي‌شوند براي طلاق‌شان داستان اختراع کنند تا هم خودشان و هم اطرافيانشان را قانع کنند. اما همان‌طور که مي‌دانيد، چيزي به نام سازوکارهاي دفاعي رواني وجود دارد که وقتي انسان احساس مي‌کند تماميت شخصيتي‌اش تهديد شده، فعال مي‌شود. يکي از اين‌ها فرافکني است. در فرافکني، فرد براي غلبه بر احساسات منفي نسبت به خودش، به گريز از واقعيت پناه مي‌برد و مسايل خودش را به ديگران و محيط اطراف نسبت مي‌دهد؛ مثلا در شرايطي که خودش با رفتار نامناسب موجب جدايي شده، فکر و عنوان مي‌کند که اين طرف مقابل بوده که با رفتارهاي بد سبب طلاق شده است.

اقوام و آشنايان

اين گروه شامل همه‌ي کساني مي‌شود که به نظر زن و مردي که از هم جدا شده‌اند، حق دارند از طلاق آنها و دلايلش اطلاع داشته باشند. اين يکي از استرس‌هاي بزرگ زن و مرد است که خبر طلاق را چه‌طور به اطرافيانشان بدهند؛ و معمولا هر کدام، داستاني براي طلاق‌شان مي‌بافند و بارها آن را براي ديگران تکرار مي‌کنند. براي جلوگيري از تکرار مکررات، بهتر است زن و مرد هر کدام جداگانه بنشينند و منصفانه دلايل جدايي‌شان را ارزيابي کنند؛ و در يک جمع‌بندي کلي از نکات مثبت و منفي‌اش، آن را به صورت يک نامه‌ي کوتاه محترمانه درآورند و براي همه‌ي دوستان و آشناياني که مايلند درباره طلاقشان به آنها توضيح دهند، ارسال کنند يا به صورت ايميل بفرستند. جالب است بدانيد که در بعضي از جوامع، مرسوم است که خبر طلاق هم مثل خبر ازدواج به آگاهي عموم رسانده مي‌شود؛ مثلا زن‌وشوهرها در روزنامه‌هاي محلي و در صفحه‌ي آگهي‌هاي ازدواج و طلاق، خبر جدايي‌شان را به اطلاع دوستان و آشنايان مي‌رسانند. اما بعضي از آشنايان هستند که شايد دوست نداشته باشيد از طلاق ‌شما باخبر شوند. بعضي‌ها، به‌خصوص بعضي خانم‌ها، موضوع جدايي‌شان را پنهان مي‌کنند يا دروغ مي‌گويند؛ که اين اصلا مطلوب نيست.  البته اين نکته را هم در نظر بگيريم که کساني که در زندگي فرد نقشي ندارند، ضرورتي ندارد درباره‌ي طلاق او چيزي بدانند و فرد مي‌تواند راجع به اين موضوع با آنها هيچ صحبتي نکند.با همکارانبهتر است رابطه‌تان با همکاران را به حوزه‌ي کاري محدود کنيد و وارد حوزه شخصي يکديگر نشويد تا مجبور نباشيد درباره‌ي يک مساله شخصي‌، مثل طلاق، به همکارانتان توضيح دهيد. اما اگر روابط شما با يک يا چند نفر از همکارانتان، صميمانه‌تر از اين حرف‌هاست، بر حسب ميزان صميميت روابطتان، مي‌توانيد از توصيه‌هايي که در بخش «دوستان، اقوام و آشنايان» يا «خانواده‌ي درجه يک» گفته شد، استفاده کنيد. با خانواده‌ي همسر سابقحتي اگر فرد با خانواده همسر سابق‌اش رابطه خوبي داشته باشد، خواه‌ناخواه ادامه‌ي اين روابط بعد از طلاق سخت مي‌شود و در بسياري از موارد بريده خواهد شد. بنابراين توصيه نمي‌کنيم که اصراري به ادامه اين روابط داشته باشيد، چون ممکن است باعث تنش گاه‌وبي‌گاه شود.با فرزندانفرزندان در قضيه طلاق والدين گاهي حتي بيشتر از خود زن و مرد آسيب مي‌بينند. آنها اين آمادگي را دارند که هر بحران و مشکلي را به خودشان نسبت بدهند- مهم نيست سن‌شان زياد يا کم باشد؛ چون هر کسي هميشه در قبال پدر و مادرش کودک است. پس پدر و مادر بعد از طلاق وظيفه دارند طوري برخورد کنند که بچه‌ها خودشان را در طلاق آنها مقصر ندانند؛ مثلا از گفتن جمله‌هايي از اين قبيل که «اگر به خاطر تو نبود، خيلي زودتر جدا مي‌شدم،» بپرهيزند يا از بدگويي و تحقير يکديگر در مقابل بچه‌ها خودداري کنند. بلکه برعکس، زحمات ديگري را به بچه‌ها گوشزد کنند و به آنها بگويند که بعضي‌وقت‌ها، دو نفر که آدم‌هاي سالم و مثبتي هم هستند، ممکن است در روابط‌شان با هم مشکل پيدا کنند. اين به معني ناهنجار بودن يا بد بودن يکي از آنها نيست. از طرف ديگر، بهتر است پدر و مادر، حرف‌هايي را که قرار است به بچه‌ها بگويند با هم هماهنگ کنند؛ چون اگر هر کدام يک داستان متفاوت بگويد، از نظر بچه، معني‌اش اين است که هيچ‌کدام درست نمي‌گويند. خانوادهتنها کاري که بايد انجام بدهند، حمايت عاطفي کامل از فرزندي است که به تازگي طلاق گرفته است. آنها بايد صرف‌نظر از احساسي که نسبت به اين جدايي دارند- تاييد يا مخالفت- از فرزندشان حمايت کنند؛ چون او در شرايط دشواري است و ممکن است دچار اختلالات رفتاري و رواني شود.ما به خانواده‌هاي کساني که طلاق مي‌گيرند، مي‌گوييم اين درست شبيه اين است که شما مي‌بينيد فرزندتان رگ دستش را بريده و خودکشي کرده است. در اين شرايط، ما نمي‌رويم بالاي سر فرد که بگوييم چه کار زشتي کرده‌اي و ديگر دوستت ندارم؛ او را سرزنش و نکوهش نمي‌کنيم، بلکه اول از همه زخمش را ترميم مي‌کنيم و به مراقبت و پرستاري و حمايتش مي‌پردازيم و بعد به چيزهاي ديگر فکر مي‌کنيم. پس به جاي موضع‌گيري عاطفي و هيجاني شديد که اتفاقا در خانواده‌هاي ايراني بسيار شايع است، بايد به شکل منطقي از فرد حمايت کرد.دوستان و آشناياناگر دوستي که طلاق گرفته، خودش خبر طلاق را به دوستان و آشنايان داده باشد، آنها بايد همدردي و حمايت عاطفي‌شان را نشان بدهند ولي اگر خود فرد چيزي نگفته باشد، هر حرفي در اين باره ممکن است به عنوان فضولي و دخالت بي‌جا تلقي شود و فرد را معذب و ناراحت کند.ازدواج مجدد با همسر سابقاگر زن و مرد خيلي زود پشيمان بشوند و بخواهند دوباره به زندگي مشترک برگردند، نتيجه‌اي که از اين تصميم مي‌گيريم، اين است که تصميم‌شان براي طلاق، منطقي نبوده است. از آنجا که در جامعه‌ي ما، طلاق هم مثل ازدواج ممکن است در اثر دخالت اطرافيان اتفاق بيفتد، اين احتمال وجود دارد که پس از مدتي که طرفين چشم‌انداز منطقي‌تر و دقيق‌تري نسبت به ماجرا پيدا کردند، دوباره تصميم به ازدواج با يکديگر بگيرند، که در اين صورت اقدام مثبتي است.

منبع: سلامتیران گرداوری شده از پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

 



بخش مشاوره و پرسش و پاسخ

شناسه کاربری 

رمز عبور             


  

عضویت در سایت


دسته بندی مطالب

مطالب روابط جنسی و زناشویی

مطالب دوران قبل از ازدواج

مطالب پزشکی و سلامت

مطالب تربیت فرزندان

مطالب احکام شرعی

مطالب روانشناسی

مطالب اجتماعی

مطالب صوتی

ویدئو

خدمات عمومی


 

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم


 افراد آنلاین :


14459


بازدید امروز:


29823


بازدید دیروز:


232738759


آمار کل:

مشاوره
ازدواج و مشاوره زناشویی تنظیم خانواده ،کلیه حقوق مادی و
معنوی مروبط به مطالب اختصاصی ثبت شده و ترجمه شده در این
سایت برای پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده محفوظ است.

چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم
چگونه بعد از طلاق دوباره ازدواج کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *