چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

 
helpkade
چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد
چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

هیچ چیز بدتر از این نیست که ندانید پسر مورد علاقه‌تان شما را دوست دارد یا خیر. ممکن از تازه باهم آشنا شده باشید، اما نگران هستید که مبادا او شما را دوست نداشته باشد و بخواهد ترک‌تان کند یا ممکن است رفتارهایی از او دیده باشید که شک کرده باشید که آیا واقعا به شما علاقه دارد یا خیر. اگر چنین نگرانی‌هایی دارید، بهتر است با ما همراه باشید و از نشانه‌های عدم علاقه‌ی پسر به دختر آگاه شوید.

فهرست مطالب

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، با عشقش به گونه‌ی متفاوتی رفتار می‌کند. لحن صدایش، نشست و برخاستش، نگاهش، لبخندش و در یک کلام رفتار یک مرد در حضور عشقش متفاوت می‌شود. البته ممکن است این تفاوت‌ها جزئی باشد، اما به هر حال وجود دارد. اگر کمی فکر کنید، این تغییر منطقی به نظر می‌رسد. وقتی کسی را دوست داشته باشید، می‌خواهید او هم متقابلاً شما را دوست داشته باشد، پس سعی می‌کنید بهترین رفتار را داشته باشید. نشانه‌ی یک رابطه‌ی سالم این است که می‌توانید در حضور یارتان آرامش داشته باشید و خودتان باشید، هرچند ممکن است شرایط در شروع رابطه فرق داشته باشد. شاید در ابتدا خود واقعی‌تان نباشید و سعی کنید بهترین نسخه از خودتان را به نمایش بگذارید. بعد از آن که رابطه‌تان پایدار شد و یکدیگر را شناختید، نوبت به لذت بردن از خود اصیل و واقعی‌تان می‌رسد.

وقتی به پسر مورد علاقه‌تان پیام می‌زنید، پاسخ مودبانه و دوستانه‌ای به شما می‌دهد، اما معمولاً برای شروع مکالمه پیش‌قدم نمی‌شود و هیچ وقت اول با شما تماس نمی‌گیرد. به جواب‌های خوشایند و دلگرم کننده‌ی او اهمیت ندهید، این زبان‌بازی‌های اکثر بانوان را به اشتباه می‌اندازد. در عوض از خودتان بپرسید که او چقدر برای تماس گرفتن با شما پیش‌قدم می‌شود. اگر همیشه شما هستید که با او تماس می‌گیرید، شاید دوست‌تان نداشته باشد.

حالت دیگر این است که او از فرصت‌هایی که برای با شما بودن و صحبت کردن پیش می‌آید، استفاده نمی‌کند. برای مثال وقتی او را در مهمانی یا محل دیگری می‌بینید، به طرف‌تان نمی‌آید و سر صحبت را باز نمی‌کند. این شما هستید که همیشه به طرف او می‌روید. باز هم تاکید می‌کنیم که فقط به رفتار دوستانه‌ی او حین تعاملات‌تان توجه نکنید، چون شاید فقط می‌خواهد مودب باشد و رفتار دوستانه‌ای داشته باشد.چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کنید، این است که آیا او دائماً می‌خواهد که از گفتگو با شما فرار کند و گفتگو را به پایان برساند یا خیر. مثلاً شما به طرفش می‌روید و گفتگوی دوستانه‌ای را شروع می‌کنید، اما ناگهان او می‌گوید که باید برود و سلامی به دوستانش بکند، تشنه است و می‌خواهد برای خودش نوشیدنی بخرد یا این که می‌خواهد از سرویس استفاده کند.

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، هیچ وقت از مصاحبت با او خسته نمی‌شود و دوست دارد این گفتگو تا ابد ادامه داشته باشد، احوالپرسی با دوستان را می‌توان به بعداً موکول کرد، اگر بودن در کنارتان را دوست داشته باشد، شما را برای نوشیدن قهوه به کافی‌شاپ دعوت می‌کند، برای استفاده از سرویس کمی تحمل می‌کند و خلاصه آن که سعی می‌کند به هر قیمتی که شده گفتگو را ادامه دهد. اما اگر او بهانه‌ای برای قطع گفتگو پیدا کرد، احتمالاً علاقه‌ای به مصاحبت با شما ندارد، چون دوست‌تان ندارد.

شاید این زبان‌بازی‌ها باعث سردرگمی‌تان بشود. احتمالاً او علاقه‌ی چندانی به شما ندارد، اما خصلتش این است که با تمام دخترها گرم بگیرد. اما همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم، وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، رفتارش در حضور او تغییر می‌کند. اگر او با تمام دخترها گرم می‌گیرد، پس حرف‌های خوشایندی که به شما می‌زند، بی‎معنا است. البته اگر شیوه‌ی دلبری کردنش از شما با بقیه فرق دارد، احتمالاً احساس خاصی نسبت به شما دارد.

وقتی کسی را دوست داشته باشیم، هیچ وقت از او خسته نمی‌شویم. دوست داریم همه چیز را درباره‌ی او بدانیم. می‌خواهیم بدانیم در تک تک لحظات زندگی‌اش چکار می‌کند. دوست داریم تا ابد پای درد و دل‌هایش بنشینیم، شریک دردها و غم‌هایش شویم و با او به لحظات خجالت‌آور زندگی‌اش بخندیم. تمام این لحظات برایمان ارزشمند است و همه را به خاطر می‌سپاریم. وقتی پسری به دختری علاقه داشته باشد، این علاقه را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر او می‌خواهد همه چیز را درباره‌ی دختر مورد علاقه‌اش بداند، او را با سوال‌های مشتاقانه‌اش بمباران می‌کند و با دل و جان به تک تک کلماتش گوش می‌دهد. اگر پسر مورد علاقه‌تان دوست ندارد به حرفهایتان گوش بدهد و از شنیدن حرفهایتان به وجد نمی‌آید و هیجان‌زده نمی‌شود، این نشانه را به معنای عدم علاقه‌ی او به خودتان تعبیر کنید.

این نشانه مرتبط با نشانه‌ی بالا است. یکی از نشانه‌های علاقه داشتن یک پسر این است که او تمام حرف‌های عشقش را با جزئیات به خاطر می‌سپارد. اما فراموشی تمام حرف‌هایی که یک دختر با شور و شوق به پسر مورد علاقه‌اش زده است، علامت آشکار بی‌علاقگی است. وقتی کسی را دوست داشته باشیم، مغزمان کاملاً فعال می‌شود. با دقت توجه می‌کنیم، سراپا گوش می‌شویم و تمام جزئیات را به خاطر می‌سپاریم. مغزمان هر روز دریایی از اطلاعات را دریافت می‌کند که باید آنها را پردازش کند. هیچ راهی برای دسترسی آسان به تمام این اطلاعات وجود ندارد، پس به آنچه که برایمان مهم است، بیشتر توجه می‌کنیم و اطلاعات زائد و غیرمهم را کنار می‌گذاریم. نکته اینجا است که ما مسائلی را که برایمان اهمیت دارد، به خاطر می‌سپاریم. اگر شما تک تک جزئیات گفتگوهایتان را به یاد می‌آورید، اما او با وجود این که در اولین برخوردتان گفتگوی مفصلی درباره‌ی کارتان با هم داشته‌اید، حتی شغل‌تان یادش نمی‌ماند، به زبان بی‌زبانی دارد بی‌علاقگی‌اش را به شما نشان می‌دهد. البته شاید هم حافظه‌ی بسیار ضعیفی دارد، پس این نشانه را با توجه به وضعیتی که در آن قرار دارید  و صحت بقیه‌ی نشانه‌های این فهرست تعبیر کنید.

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، ناگهان سر و کله‌اش کنار او پیدا می‌شود. اگر پسر مورد علاقه‌تان هم شما را دوست داشته باشد، ناگهان کنارتان ظاهر می‌شود، هر جا شما باشید، او هم هست و هر کسی که دنبالش باشد، می‌داند که می‌تواند او را کنار شما پیدا کند. شاید مبهم به نظرتان برسد، اما اگر دقت کنید، می‌بینید که او همه جا کنارتان است، البته به شرطی که دوستتان داشته باشد. او سعی می‌کند که اتفاقی به شما برخورد کند یا بهانه‌ای پیدا می‌کند تا نزدیکتان باشد، مثلاً پیشنهاد می‌کند که در کاری کمک‌تان کند یا با هم به گردش بروید.

فرض کنید که با پسر دیگری قرار می‌گذارید، اما پسر مورد علاقه‌تان حتی خم به ابرو نمی‌آورد. به او می‌گویید که از نرم‌افزارها و سایت‌های دوستیابی استفاده می‌کنید و او می‌گوید: “خوش به حالت! مطمئنم بالاخره یه آدم مناسب پیدا میکنی” و واقعاً هم منظورش همین است. اگر او علاقه‌ای به شما داشته باشد، کوچکترین اشاره‌ای به صحبت کردن با یک پسر دیگر حداقل باعث می‌شود که کمی حسودی کند. وقتی با پسر مورد علاقه‌تان از رابطه‌ای که با مردان دیگر دارید، حرف می‌زنید، رفتارش به وضوح تغییر می‌کند، مثلاً عصبی می‌شود، صورتش سرخ می‌شود یا صدایش بالا می‌رود. مردان ذاتاً اهل رقابت‌اند، وقتی پسری دختری را حتی کمی دوست داشته باشد، دوست ندارد که مردان دیگری دور و بر او پرسه بزنند. اما اگر او واقعاً برایش مهم نیست و واکنشی نشان نمی‌دهد، یا واکنشش این است که حتماً رابطه‌تان را با مردان دیگر ادامه بدهید، پس شما در قلبش جایی ندارید.

“سرم خیلی شلوغه، اصلاً وقت ندارم.” بقیه‌ی نشانه‌های این فهرست درباره‌ی پسرانی صادق است که هنوز با آنها در مرحله‌ی آشنایی هستید، اما این نشانه درباره‌ی پسری است که با او وارد رابطه شده‌اید. شاید او گاهی با شما قرار بگذارد، اما این قرار را لحظه‌ی آخر کنسل می‌کند، شکایت می‌کند که وقت سر خاراندن ندارد و قرار را به وقت نامشخصی در آینده‌ی نزدیک موکول می‌کند، اما دیگر خبری از او نمی‌شود. البته گاهی اوقات واقعاً کاری پیش می‌آید و او مجبور است که قرار را به هم بزند. اما اوضاع زمانی ناراحت کننده می‌شود، که این بهانه‌ها و کنسل کردن‌ها تکرار می‌شود. وقتی او هر بار به بهانه‌ای سر قرار حاضر نمی‌شود و زمان مشخصی را هم برای قرار بعدی تعیین نمی‌کند. وقتی پسر مورد علاقه‌تان هیچ وقت برای شما وقت نمی‌گذارد، پس شما برایش اولویت ندارید. اگر چیزی برایمان اهمیت داشته باشد، حتماً برای آن وقت پیدا می‌کنیم.

اگر او درباره‌ی دخترهای دیگر یا رابطه‌های عاشقانه‌ای که دارد، به راحتی با شما حرف می‌زند، احتمالاً قلبش برای شما نمی‌تپد. با فکر این که او می‌خواهد حسادتتان را تحریک کند، خودتان را گول نزنید. دلیل این بی‌ملاحظگی او این است که دوست‌تان ندارد. اگر علاقه‌ای به شما داشت، درباره‌ی زن دیگری با شما حرف نمی‌زد و خطر به هم خوردن رابطه‌تان و ناراحت کردن شما را به جان نمی‌خرید. بهترین توضیح برای رفتار مردان معمولاً واضح‌ترین آنها است.

شاید عشق‌تان گاهی اوقات از زیبایی دختر دیگری تعریف کند، این تعریف‌های گاه و بی‌گاه مشکلی ندارد. یک پسر می‌تواند زنان دیگر را جذاب بداند و احساس تحسین خودش را هم بیان کند. اما این که پسری بی‌پروا به شما بگوید که دختر دیگری را دوست دارد و می‌خواهد با آنها قرار بگذارد، ناراحت کننده و هشداردهنده است. وقتی پسر مورد علاقه‌تان صحبت درباره‌ی دخترهای دیگر را از تحسین جذابیت ظاهری فراتر می‌برد و درباره‌ی خصوصیات روحی و عشق و علاقه‌اش به آنها حرف می‌زند، بهتر است قبول کنید که دوستتان ندارد.

او درباره‌ی احساساتش با شما حرف نمی‌زند، نه درباره‌ی احساسش به شما و نه درباره‌ی نگرانی‌ها و احساساتی که هر روز در زندگی تجربه می‌کند. او شما را به دنیای خودش راه نمی‌دهد، شما و دیگران فرقی برای او ندارید. اکثر بانوان معتقدند که این مسئله به ضعف مردان در صمیمی شدن با دیگران برمی‌گردد، درست است، ممکن است مشکل همین باشد. اما موضوع غالباً این است که او آنقدر به شما علاقه ندارد که به راحتی با شما از احساس‌های درونی خود حرف بزند. وقتی فردی را به دنیای خود راه می‌دهیم، در واقع بر روی او سرمایه‌گذاری می‌کنیم. ما او را به دنیای خودمان دعوت می‌کنیم، چون فکر می‌کنیم که او در آینده بخش مهمی از دنیایمان خواهد شد. اگر پسر مورد علاقه‌تان آینده‌ی مشترکی برای خودش و شما متصور نباشد، سعی می‌کند حتی‌الامکان شما را از خودش دور نگه دارد و فقط درباره‌ی کلیات حرف می‌زند: این که اهل کجاست، در کدام دانشگاه درس خوانده است، چطور کار پیدا کرده است و … یعنی تمام آن اطلاعاتی که به راحتی می‌توانید در صفحه‌ی صفحات اجتماعی‌اش بخوانید. سخت است که سفره‌ی دل‌تان را برای دیگری باز کنید و نقاط ضعف خود را به نمایش بگذارید. وقتی با کسی درد و دل می‌کنیم، بر روی او سرمایه‌گذاری می‌کنیم. این سرمایه‌گذاری مانند هر سرمایه‌گذاری دیگری با ریسک همراه است. اما اگر کسی را از صمیم قلب دوست داشته باشید، این ریسک ارزشش را دارد.

یکی از شعارهای اصلی ما این است که: اگر پسری دوست‌تان داشته باشد … این دوست داشتن واضح خواهد بود. این عشق آنقدر واضح خواهد بود که نیاز به رمزگشایی یا یافتن سرنخ‌های پنهانی نخواهد داشت. اگر مطمئن نیستید که آیا پسر مورد علاقه‌تان هم شما را دوست دارد یا خیر، این شک به این دلیل است که او واقعاً احساسی به شما ندارد. اگر برای اثبات عشق او به خودتان نیاز به دلیل دارید، به احتمال زیاد او دوست‌تان ندارد. اگر پسری شما را دوست داشته باشد، متوجه این عشق خواهید شد. پسری که دوستتان داشته باشد، عشقش را به معما تبدیل نمی‌کند، و شما را سردرگم نمی‌کند. او عشقش را روشن و واضح به نمایش خواهد گذاشت. اگر مجبور بودید همین الان بدون معطلی به این سوال جواب بدهید: “آیا او هم متقابلاً من را دوست دارد؟” جوابتان چه بود؟ با خودتان صادق باشید. لازم نیست پاسخ این سوال را بلند بگویید، فقط به ندای درون‌تان گوش بدهید. بی‌علاقگی او به معنای این نیست که شما مشکلی دارید یا ارزش عشق را ندارید. فقط پسری که فکر می‌کردید، می‌توانستید علاقه‌ای به او داشته باشید، دوست ندارد با شما باشد.

علاقه و دوست داشتن یک پسر امری پنهان نشدنی است و می‌توان گفت اگر پسری عاشق شما باشد قطعا از رفتارهای او مشخص است. با این حال از نشانه‌های عدم علاقه یک پسر به دختر به موارد زیر می‌توان اشاره کرد: با شما مثل بقیه رفتار میکند، آغازگر گفتگو نیست، با همه دختران ارتباطات نزدیک دارد، تمایلی به شناختن بیشتر شما ندارد، صحبت های قبلی شما را به یادنمی آورد، دور و بر شما نمی‌چرخد، ارتباط شما با دیگر پسران برایش اهمیتی ندارد، وقتی برای شما نمیگذارد، از دختران دیگر صحبت میکند و احساساتش را با شما در میان نمی‌گذارد. حال که با این علائم و نشانه ها آشنا شدید، میتوانید با کمک مشاورین ما گامی در جهت جذب فرد مورد علاقه و یا در مواردی بازگرداندن عشق قبلی خود بردارید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

72 بازدید

104 بازدید

340 بازدید

359 بازدید

297 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من دانشجو هستم و با همکلاسی پسرم چت میکنم البته هیچی بینمون نیست و از سر عادت باهاش حرف میزنم هر روز حرف میزنیم که خیلی وقتا اون پیام میده یا استوری ریپلای میکنه خیلی ازم سوال میپرسه و با دقتم گوش میده به حرفام …. یک بار پشت سرم حرف زده بود ولی … تو گروه کلاسمون هم وقتی من گروهو ترک میکنم میاد دلیلشو میپرسه و بعد هم یا ادم میکنه یا میگه تو گروه باش …. و یکم باهام شوخی میکنه اذیتم میکنه مخصوصا تو گروهمون و ….. اما اون تو گروه میگه که دختر دیگه ای رو دوس داره اوایل تو گروه اینجوری میگفت اما تو پیوی بهم میگفت بین من و اون چیزی نیس البته من بهش گیر نمیدادما یا چیزی بگم راجع به اون دختره خودش اینو میگفت ولی حالا تو پیوی هم اعلام میکنه که اونو دوس داره بعضی وقتا احساس میکنم بهش علاقه دارم سوالم اینه که چرا باهام اینجوری رفتار میکنه و اصلا به من علاقه ای داره؟ یا نه

سلام دوست گرامی تا زمانی که به صورت مستقیم ابراز علاقه نکرده‌اند، روی این صحبت‌ها و واکنش‌های ایشان، حساب عاطفی باز نکنید. به این نکته نیز توجه کنید که صحبت‌های متوالی و این عادت کردن شما به یکدیگر شما را به ایشان وابسته خواهد کرد.

سلام ممنون ازتون خسته نباشید خودش یبار گفت که دوستت دارم دوست ندارم یک چیزی بگم ناراحت شی اما هی میری رو اعصابم وقتی هم که ارتباطمو باهاش قطع میکنم هی پیام میده و معذرت خواهی و ….. و دوباره فرداش پیام میده و نمیشه قهر کنم باهاش

من پسریم که ۲۲سالمه ولی تاالان بایه دخترنبودم قدیما فکرمیکردم تاحالا دوست نداشتم نمیدونم چون میترسم نداشتم یاچون بدم میادازدخترا ولی میشه بگین اونی که از دخترا بدش میاد وتاحالا بادختری نبوده چه اثرات منفی توزندگیش خواهدداشت ؟چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

سلام دوست گرامی ارتباط انسانی نیاز اساسی همه ماست. شما در سنی نیاز خواهید داشت که همراه کسی رشد کنید و زندگی خوب و آرامی را تجربه کنید. دلیل اینکه از دخترها بدتان می‌آید، شاید تجربه‌های تلخ گذشته و یا برخورد بد از جانب شخصی باشد؛ بنابراین ابتدا بررسی کنید علت اینکه از دخترها خوشتان نمی‌آید، چیست؟ سپس معیارهای خودتان را برای انتخاب یک فرد، مشخص کنید.

بیست سالمه وعاشق پسری هسم و پسره بهمن ماهی هست و خب همه دلایل بالا که گفتینو انجام میده الا همون دلیل اصلیه که گفتین با همه راحته حرف میزنه الا من و خب نمیتونم بگم اون دلیلی که گفتین هر جا من میرم اونم هستو هم نمیتونم کامل بگم نه کاملم بگم اره حالا بگم دوسم داره با نه

دختری هستم ٢٣ساله به تازگی یکی از اقوام کسی معرفی کرده برای ازدواج ما هم تصمیم گرفتیم آشنا شویم فعلا مجازی خیلیی خوب برخورد میکند اما پیام همیشه نمی دهد نمیدانم از من خوشش اومده یانه

سلام دوست گرامی فرصت دهید تا شناخت بیشتری پیدا کنید می‌توانید در دوره« جذب عشق، از آشنایی تا ازدواج» رادیو عشق شرکت تا مهارت‌های لازم ارتباطی را یاد بگیرید.

سلام 16 سالمه و دختر هستم و یه مدتیه به یه پسری که توی همسایگیمون میشینه علاقه مند شدم ولی خودم از این تعجب می‌کنم که این علاقه یکدفعه بوجود اومد با این که 8 سالی میشه همسایه هستیم ولی نمیدونم چیشد که علاقه مند شدم بهش و این که بیشتر اوقات میبینمش اونم منو میبینه و کلا جوریه که به نسبت هر دو همو می‌شناسیم و یه جورایی زیر نظرش دارم این که کجا میره با کی میره و اینا😅میخوام بدونم دقیقا باید چیکار کنم آخه از بلاتکلیفی خوشم نمیاد و این مطالب رو هم خوندم و نشانه ای ازش ندیدم توی اینا چیکار باید بکنم….

سلام دوست گرامی بله بلاتکلیف بودن وضعیت خوبی نیست. اما از این وضعیت بدتر، حضور در رابطه عاطفی در سن پایین است. بهتر است تمرکز شما فعلا روی وظایف مربوط به سن خودتان باشد.

سلام دختری هستم با27سال سن و مجرد قبلا خیلی خواستگار و اینا داشتم متنها چون یه بار عاشق شدم و نرسیدیم به هم کلا تمایلی به ازدواج ندارم یه دو ماهی میشه تو یه درمانگاه پرستارم یه دکتر اونجا هست که نمیدونم چیطور بگم رفتاهای ضد و نقیضش توجه همو به خودش جلب میکنه مثلا یه روز میاد سلام میکنه و ….یه روز اصلا چشاش منو نمیبینه با همه شوخی سلام و حرف میزنه الان من البته منم خودم به شخصه خیلی مغروروم و هر عمل اون عکس العمل نشون میدم ولی از اینکه با بقیه خوبه واقعا حسادت میکنم و کلا فکرم درگیر این قضیه است ممنون میشم راهنمایی کنید .

سلام دوست گرامی همانطور که خودتان اشاره کردید، شکست عاطفی قبلی شما باعث شده است که تمایل‌تان به ازدواج کم شود؛ اما درباره رفتارهای ضد و نقیض این شخص، اگر به این رفتارها دلبستگی پیدا کنید، متاسفانه شکست دیگری را تجربه خواهید کرد؛ چرا که شما باید در کنار شخصی قرار بگیرید که به صورت مستقیم از علاقه و حس خودش صحبت کند، نه اینکه بیشتر ذهن شما را درگیر کند. شما می‌توانید در دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» شرکت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری 14 ساله هستم 3 سال 5ماه که با یه پسری در ارتباطم ایشون 18 سالشه میدونم سنمون کم بوده من 11 سالم بوده و ایشون 15 ولی در کل همو خیلی میخوایم من اوایل فقط برای مسخره بازی باهاش حرف میزدم هم محل بودیم ولی مهم نبود زیاد برام ولی این رابطه از اول برا ایشون جدی بوده بعد یه مدت حالا باهام حرف و زد حسشو گفت دل بستم ولی اینم بگم که ایشون تا یک سال به من دست نزد حتی دستمم نگرفت بعد یک سال حالا بغلم کرد بابام ومامانم فهمیدن خانواده ایشون هم همینطور ولی با این شرایط امدن و با مادرم صحبت کردن از مادرمم قول گرفتن که دوسال دیگه اگه دانشجوی پزشکی بود به پیشنهادش فکر کنه حتی تو حرفاش نمیگفت که الان با هم باشیم کلا درباره ازدواج حرف میزد خیلی هم کلا درباره ازدواج حرف میزنه باهام اینم بگم که من اصلا نمیتونم بیرون تنها برم یعنی هر 6 یا 7 ماه یکبار همو میبینیم اونم 20دقیقه شاید هر جوری هست تحمل میکنیم دلتنگی رو ولی یه چیزی این وسط هست که نمیدونم چرا همچین حسو میکنم من با خودم میگم اگه خودم پسر باشم هیچ وقت برای دختری که عین من شرایطش واینمیستم خدایی راستشو گفت بعد من خیلی دلم میخواست پسر باشم خیلی یعنی قبل این رابطه یه بار لاک نزده بودم همیشه موهام کوتاه بوده خیلی دلم میخواسته پسر باشم از وقتی با ایشونم کلا عوض شدم به قول خودمون قرتی شدم لاک و موهامو هر دفعه یه مدل ببندم کلا خیلی حس خوبی داره ایشون راجب رابطه کامل هم حرف زده که من با خودم گفتم خدایی بعد 4 سال دیگه طبیعیه ولی میترسم مامانم میگه نمیخوادت حتی اینم بگم که وقتی بابام فهمید گفت زنگ بزن بیاد زنگ زدم و امد قبلش بابام گفت الان که گفتی بیا بابام حرف بزن فکر میکنی بیاد گفتم معلومه انقدر ایمان داشتم بهش و حتی گفت خودش که من اصلا برا کتک خوردن امده بودم و بابات نزد ابجی و داماداشون هم تو جریان رابطه ما هستن ولی نمیدونم چرا همچین حسی دارم نمیدونم دل کندم سخته برام نمیتونم اصلا نمیتونم تمرکز کنم از بس فکر کردم راجب این مسئله تورو خدا شما کمکم کنید فقط نگید سنت کمه اون مال قبلش بود نه که الان نزدیک 4 ساله شما چی میگید دوستم داره؟

سلام دوست گرامی جواب سوالی که خودتان می‌دانید را پرسیدید! 14 سالگی زمان مناسبی برای رابطه عاطفی و ازدواج نیست. شما هنوز هویت خودتان شکل نگرفته است و این مساله تصمیم‌گیری‌های شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در جریان رابطه بودن خانواده‌ها، تنها مولفه داشتن یک ارتباط خوب نیست؛ بلکه اطرافیان شما نیز باید بدانند که در این سن هنوز هردوی شما وظایف دیگری دارید که باید روی آنها متمرکز باشید. در مورد رابطه جنسی، اگر قرار باشد شما تا چندسال صبر کنید تا رابطه به مرحله‌ قابل قبول‌تری برسد، این رابطه را نیز می‌توانید به تعویق بیاندازید.

سلام من دختری ۱۴ ساله هستم و عاشق یه پسر ۲۰ ساله ام مامانش قبلا منو از مامانم خواستگاری کرده ولی گویا اون پسر منو دوست نداره و میگه که من دختر ساکتیم که من اینو از طریق یکی از دوستام فهمید م اون پسریه که مشروب میفروشه و مشروب مبخوره و سیگار میکشه (البته گاهی وقتا)چند وقتی هست رفتارش تغییر کرده و وقتی منو میبینه بهم خیره میشه اون با داداشم دوسته داداشم و اون همسنن اگر با هم دوست نبودن بهش ابراز علاقه میکردم ولی میترسم داداشم خبردار شه من الان تو فکر اونم و ۱ ماهه که یه کلمه هم درس نخوندم چون تمرکز ندارم

سلام دوست گرامی سن شما بسیار برای ازدواج مناسب نیست؛ ویژگی‌های حدودی که از ایشان مطرح کردید، او نیز فرد مناسبی برای ابراز علاقه و ازدواج نیست. نیاز است که به وظایف سن خودتان که مطالعه درس‌ها و یادگیری مهارت‌ها است مشغول شوید و برای افزایش تمرکز از کمک مشاور بهرمند شوید.

سلام من دختری ۱۹ ساله هستم و کنکوری تجربی هستم ما خانواده مذهبی هستیم به طوری که به شدت رفتارای من و خواهر و برادرام کنترل میشه من بزرگترین فرزندم تا به حال اصلا تو قید بند دوستی و رابطه قبل از ازدواج نبودم (یک بار به خواست مادرم با خاستگارم یک مدتی صحبت کردم که برای اشنایی بود )سوالی که دارم اینه ..ما تو محله ای زندگی میکنیم که همه همدیگرومیشناسن خانواده ای هم اونجا هستن که چند تا براردن اونا هم مثل ما مذهبی هستن سادات اند درسته که من اصلا اهمیت نمیدادم اما چند باری موقع برگشت از اموزشگاه یا به طور اتفاقی وقتی با مادرم بیرون میرفتیم وقتی یکی از اینهارو میدیدیم رفتاری عجیبی داشتند که با بقیه اونطور نبودند ..مثلا یکدفعه سرشون خیلی خیلی پایین می انداختند و رفتاراشون هول میشد تقریبا همشون همینطور هستن خب منم ازشون تا حدودی خوشم اومده چون از نظر خودم واعتباری که خوبی محل دارند ناخودگاه تمایل کم پیدا کردم که میدونم کار درستی نیست …اما من خیلی سردرگمم که این واقعا درست هست یا نه اینم بگم که چند باری مادرشون که منو میدیدن لبخند میزدن و خیلی نگاه میکردن (که اینم من گذاشتم به حساب اینکه مادرای. پسر دار کلا همینطورن )اوناخواهر هم ندارند همه برادر اند من میگم شاید به عنوان یک خواهر به من نگاه میکنند اما خودم متوجه شدم که وقتی بقیه رو میبینن انقد سرشون رو پایین نمیگیرن و رفتاراشون هول نمیشه مثلا اونا وقتی منو میبینند مسیرو عوض میکنند من واقعا نمیفههم این علاقه است یا دوری …بعدشم من امسال شرایط درسم سخته اما این فکرا اصلا رها نمیکنه منو …به نظرتون به کدوم اهمیت بدم چطوری دیگه فکر نکنم و مطمن شم حسم اشتباهه …ممنون اگه جواب بدید

سلام دوست گرامی نسبت به این رفتارها، هر تصوری می‌توانید داشته باشید، ممکن است آنها منتظر باشند تا شما کنکور بدهید و بعد برای خواستگاری اقدام کنند، مساله این است که شما فعلا به رفتارهای آنها هیچ معنایی ندهید و به درس‌تان تمرکز کنید.

خیلی ممنون واقعا بین دوراهی بودم الان به نسبت خیلی بهتره شده که کل تمرکزم رو به درس جمع کنم سپاس

سلام من ۱۹ سالمه حدود یک سال و نیمه توی مجازی و از راه دور با پسری ۲۵ ساله درارتباطم هردو پشت کنکوری هستیم هر دو گذشته خوبی نداشتیم از گذشته هم باخبریم اگه درسمونو بخونیم واقعا و اون رویاییکه همیشه داشتیم ینی پزشکی بهش برسیم شاید وضعمون تغییر کنه اما تو این مدت بیشتر گریه و دعوا شک و اینا بوده پای هم وایستادیم اما احساس میکنم داریم آینده خودمونو نابود میکنی بعد یه سالو خورده ای اومد تهران تا منو ببینه برای اولین بار و من خیلی هیجان داشتمو استرس دوروز درگیر بودمو درس هم نخوندم که چجوری برم چی بپوشم چی بگم خوشحال بودم که لحظه اخر گفت نمیتونم بیشتر از یه ساعت بمونم داداشم میگه کمکمش کنم میشه فردا ببینیم همو و من خیییییییلی ناراحت شدم و یه عالم دعوا کردم یکی از اشتباهام اینه که وقتی عصبی میشم زبونم نیشدار میشه ناراحت شد گفتم دیگه حسش نیست اونم دیگه تا اخر قبول نکرد همو ببینیم من خیلی اصرار نکردم اما حرفاش اینجوری بود که نبینیم همو بهتره😔ما تا دیشبش کلی ذوقو شوق داشتیم بخدا نمیدونم چیشد اصلا امروز به نظرتون چیکار کنیم

سلام دوست گرامی اشاره کردید از گذشته هم باخبرید، در این روال گذشته چه اتفاقی افتاده است که تا این حد در زندگی حال شما اثر گذاشته است؟ شما هنوز حضوری همدیگر را ندیدید و برای آینده به صورت مشترک برنامه ریختید. این مساله متاسفانه منطقی نیست و سرمایه‌گذاری اشتباهی آن هم به مدت نزدیک به 2 سال دارید. مشکل خودتان را مطرح کردید که زمان عصبی شدن کنترل زبان خودتان را ندارید؛ نیاز به یادگیری مهارت کنترل خشم دارید و در یادگیری این مهارت، مشاور به شما کمک خواهد کرد.

سلام من ۲۷ سالمه و مدتی هست که با یه پسر ۳۱ ساله که همکار هستیم رابطه دارم …اون مبتلا به سرطان مری هستش و خیلی کم محلی میکنه هفته ای یکبار جواب پیامم رو میده هفته ای یکبار صداشو میشنوم با اینکه دیدم توی فضای مجازی همیشه فعاله اما به من میگه گرفتارم درکم کن ….راستش خسته ام کرده و یه جواریی داره خیلی به غرورم برمیخوره ….

سلام دوست گرامی متوجه منظور شما و ارتباط بین بیماری او و کم‌محلی‌اش نشدم. این دو چه ارتباطی بهم دارند؟ بیماری ایشان در چه مرحله‌ای است؟ گویا در این رابطه شما نیاز به توجه بیشتری از جانب او دارید اما این توجه را دریافت نمی‌کنید. آیا همیشه این بی‌توجهی وجود داشته است؟ یا بعد از بیماری‌شان این سردی اتفاق افتاده؟ اطلاعات کمی دادید، بنابراین راهنمایی به صورت کلی خواهد بود. در ابتدا سعی کنید علت اینکه از ایشان توجه بیشتری طلب دارید را برای خودتان مشخص کنید و سپس ببینید دقیقا انتطار شما از این رابطه چیست؟ چه زمان‌هایی بیشتر حس می‌کنید که او بی‌توجهی می‌کند؟ در صورتی که به مشاوره نیاز دارید، نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام خسته نباشیدمن دختر ۱۴ ساله ای هستم که عاشق یک پسر ۱۸ ساله شدم و رفتم بهش گفتم اون گفت من ازت خوشم نمیاد یعنی اون آدم خیلی خجالتی هست البته دخترعمه ام رفت بهش گفت الانم ناراحتم چیکار کنم به نظرتون واقعا دوسم نداره؟

سلام دوست گرامی سن شما برای ابراز علاقه پایین است و اشتباه شما ابراز علاقه به صورت مستقیم بوده است. بله او به صورت مستقیم گفته است که علاقه‌ای ندارد، بنابراین بهتر است دیگر اصراری به این رابطه نداشته باشید.

سلام تقریبا یه سال پیش من با پسری آشنا شدم اون هرروز میومد در خونمون هی منو تعقیب میکرد منم اصلا به روم نمیاوردم که می‌دیدمش اصلا نمیشد که نیاد دم در خونمون با یه بهونه یه حرفه کنایه وار بهش گفتم که نیا ولی الان چند باره همدیگرو میبینیم اصلا نمیاد پیشم، این کارش یعنی چی ؟ چرا ؟ واقعا برام جای سواله؟ منظورش چیه با این کار

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. اگر منظورتان این است که چرا او دیگر شما را تعقیب نمی‌کند یا درب منزل شما نمی‌آید، به این دلیل است که او با شما آشنا شده است و توانسته توجه شما را جلب کند؛ پس دیگر نیازی به این تعقیب و گریز نیست. اگر منظورتان این است که او سرد شده است و دیگر مثل سابق پیگیر شما نیست، دلیل این است که از سمت شما توجهی ندیده است و یا برعکس به هدف خود که آشنایی با شما بوده، رسیده است. بهتر است این مساله را به آرامی و به شیوه صحیح با طرف مقابل در میان بگذارید و از خود دلیل این کارش را بپرسید.

سلام دختری هستم ۳۳ ساله.دو سالی هست پسری که دو سال از من کوچکتر هست ابراز علاقه میکند.البته زمان زیادی برای من نمی گذارد و اغلب میگه سرم شلوغه و روزا در حد چند تا پیام و دو ماه یه بار یه دیدار دوساعته.چه کنم؟

سلام دوست گرامی تکلیف هرکسی و مسئولیت رابطه‌ با خودش است. عوامل زیادی باعث می‌شود که شخصی ابراز علاقه کند اما زمان زیادی برای رابطه نگذارد. ابتدا از خودتان بپرسید به چه علت در این رابطه و ابراز علاقه مانده‌اید؟ سپس برای اینکه بتوانید تکلیف خودتان را با او مشخص کنید، به صورت مستقیم از او بخواهید که نیاز بیشتری برای شناخت او دارید. همچنین شما باید از نظر زمانی با طرف مقابل به توافق برسید که تا چند وقت دیگر قرار است وضعیت رابطه به این شکل پیش برود. اشاره به سن کردید؛ خود بزرگ بودن شما مساله‌ای ایجاد نمی‌کند، مگر اینکه بحث و دلخوری بین شما به مساله سن ختم شود و همچنین او نتواند در برابر نظر دیگران درباره سن بزرگتر شما، مقاومت درستی داشته باشد. پیشنهاد می‌شود برای بررسی بیشتر رابطه و دریافت مشاوره از مشاوران رادیو عشق نوبت دریافت کنید.

سلام من دختر ۱۸ساله هستم به پسری که سه ساله بهش علاقه دارم ولی بهش نگفتم چند ماهی میشه که منو تو اینستا نمیشناخت، بهم پیام داد منم سر بحث هایی که کردیم اخر اصرار کرد که برم به کسی که دوسش دارم بگم من هم گفتم بهش راستی اون پسره هم مشاورم بود من بهش گفتم یکم باهم حرف زدیم که باید ببینمت و اینجور حرفا، منم راضی نمیشدم که ببینم چون واقعا خجالت میکشیدم با اصرارش رفتم دیدمش ولی هیچ حرفی نزدم باهاش چون روم نمیشد بهش گفتم که دیگه نمیام مشاوره ولی اصلا قبول نکرد و من الان میرم مشاوره تو اینستا هم هر استوری یا پستی که میزارم پیگیره ولی اصلا به روش نمیاره که احساسش چیه و از حرفا و اینکه خیلی ملایم و آروم رفتار میکنه الان من سردرگمم که حسش به من چیه ؟؟ ممنون میشم راهنمایی کنین

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد در حالتی بلاتکلیف قرار گرفتید و نمی‌دانید نسبت به ایشان چه رفتاری داشته باشید. تا زمانی که طرف مقابل شما به صورت مستقیم ابراز علاقه نکند و برای بودن با شما برنامه‌ریزی هدفمندی نداشته باشد، بهتر است شما اقدامی انجام ندهید. برای یادگیری مهارت‌های مختلفی مانند ارتباط موثر می‌توانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید. اشاره کردید ایشان مشاور شما هستند. این نکته را به خاطر داشته باشید که یک مشاور اجازه ندارد از نظر اخلاقی، نقشی غیر از نفش مراجع و مشاور با شما داشته باشد.

سلام من ۱۹ سالمه حدود ۲ ساله با پسری در ارتباطم و از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و ۳ ماه بعد اشنایی درمورد من با خونوادش حرف زد و قرار بر این بود ک امسال یا سال دیگه رابطمونو جدی کنیم ولی مشکلی که هست اینه که به دلیل تفاوت عقیده ای که داریم ایشون اصرار بیش از اندازه ای به دیدن موهام یا بغل و بوسیدن دارن که من به دلیل عقایدم اصلا نمیتونم با اینا کنار بیام و حالا ایشون میگن تا موقعی که اعتقادادتو فراموش نکنی ازدواج نمیکنیم و از طرفی رابطش با من خیلی سرد شده و هرچی توضیح دادم شرایطو قبول نکرده که اگه دوسم داری میکنی لطفا راهنماییم کنین

سلام دوست گرامی ازدواج نیاز به مقدماتی دارد که دونفر بتوانند از جنبه‌های مختلف به این نتیجه برسند که برای متاهل شدن آماده هستند. یکی از این نیازها، رشد عاطفی و شناختی است. احترام گذاشتن به عقاید شما که یکی از مولفه‌های رشد عاطفی است، در طرف مقابل شما دیده نمی‌شود. بنابراین پیش از هرگونه اقدام و تصمیم جدی، حتما با یک مشاور پیش از ازدواج مشورت کنید.

سلام من دختری 25 ساله هستم پسری 33ساله بهم ابراز علاقه کرد اوایلش می‌خواست منو بشناسه که به هم پیام می‌دادیم وقتی صحبت از مراسم خواستگاری میشه میگه فعلا شرایط خوبی نداره قبلا یه شکست عشقی عمیق داشتن که یکسال ازش می‌گذره طی صحبت‌هایی که با اطرافیانش داشتم میگفتن از زمانی که باتو آشنا شده حالش خیلی خوبه وقتی حرفم میزنه هردومون توی آینده ای که چیده هستیم ولی خیلی از اطرافیانم منو از این اقا منع می‌کنند و میگن کلاً آدمای خوبی نیستن یا من درحد این آقا نیستم خیلی بالاترم حتی میگن اگه با این آقا ازدواجم بکنم ایمانم و حتی زندگیم بر باد خواهد رفت نمیدونم کمکم کنید

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما در ابتدا باید حتماً پرونده شکست قبلی‌اش را ببندد تا بتواند روی آینده مشترک برنامه‌ریزی کند. به صورت دقیق باید بیان کنید که به چه دلیل اطرافیان شما را از ارتباط با ایشان منع می‌کنند؟ نظر خودتان درباره ایشان چیست؟ مساله شما نیاز به بررسی بیشتری دارد و باید جزییات آن را با یک مشاور در میان بگذارید. توصیه می‌کنیم پیش از هرگونه تصمیم جدی، حتماً از مشاوران رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری هجده ساله هستم من تا حالا دوست پسری نداشتم اما امسال با یک پسر که دانشجوی دندانپزشکی بود مشاوره گرفتم که بهم برنامه میداد اوایل خیلی رفتار عادی داشت و فقط در حد مشاوره بود ولی یک شب با من شروع کرد به چت کردن و راجب مقاله ای که نوشته بود و می‌خواست بره آلمان برای ارائه دادنش با من صحبت کرد و توی اون صحبت ها به من گفت که تو خیلی ارزشمند هستی و من با همه دانش آموزام اینطور صحبت نمی‌کنم دو سه هفته خیلی رفتارش بامن عوض شد و خیلی زود جواب پیامامو میداد و شبا تا بهش پیام میدادم سریع آن میشد تا جوابمو بده و بهم شب بخیر می‌گفت ولی بعد از چند هفته باز مثل سابق شد و وقتی بهش گفتم گفت که من خیلی سرم شلوغه و نمیتونم جوابتو سریع بدم ولی وقتی یه بار خواستم مشاورمون باهاش قطع کنم کلی پیام داد که من که کم کاری نکردم و تو فقط به خاطر دیر جواب دادن میخوای بری اینا منم باز مشاورمون ادامه دادم ولی بعد از اون دیگه خیلی سرد شد و می‌گفت حرف غیر درسی نزنی چون حواست پرت میشه منم دیگه ادامه ندادم و فقط درسی بود البته بعضی وقتا باهاش شوخی میکردم ولی خیلی سرد جواب میداد مثلاً فقط یک کلمه می‌نوشت جلوشم یه استیکر می‌داشت همین ولی دوباره به بار بهم گفت برام مهم هستی الان مشاورمون تموم شده و وقتی بهش گفتم میتونیم در ارتباط باشیم گفت با دانش آموزای پارسالم درارتباطم توهم پیام بدی جوابتو میدم ولی من میترسم چون من خیلی دوسش دارم میترسم اگه الکی الکی حرف بزنم وابسته تر هم بشم به نظر شما ازش بپرسم که بهم علاقه داره یا نه یا اینکه کار زشتی که یه دختر به پسر ابراز علاقه کنه؟چون واقعا دوست دارم تکلیفمو بدونم و اگه بهم حسی نداره دیگه بهش فکر نکنم آخه می‌خوام درس بخونم امسال هم به خاطر فکر کردن به اون نتونستم درس بخونم میشه لطفاً راهنمایی کنید منو که اون منو دوست داره یا نه؟و اینکه توی واتساپ با هم حرف می‌زنیم و اونو ندیدم و فقط عکس پروفایلشو دیدم ممنون میشم سریع پاسخم بدید چون حالم خیلی بده😥

سلام دوست گرامی وقتی معلم یا مشاور شما، نقش دیگری هم برعهده بگیرد و خارج از مرز با شما در ارتباط باشد، نتیجه‌اش این وابستگی و علاقه است. با وجود اینکه حتی ایشان را از نزدیک ندیدید. درباره ابراز علاقه بهتر است کمی منطقی‌تر عمل کنید و رفتارهای او را برای خود تفسیر و معنای عاشقانه ندهید. شما قربانی این شرایط نیستید که بخاظر علاقه به ایشان نتوانستید درس بخوانید. در حال حاضر وظیفه و نقش شما درس خواندن است. پس ابتدا برای خودتان اهداف آینده را بازنویسی کنید و تلاش کنید در جهت همان اهداف حرکت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری ۲۸ ساله هستم که حدود یک ماه هست با آقای ۳۳ ساله از طریق اینستاگرام آشنا شدم و همون روز از واتس اپ پیام میدادن . این آقا نزدیک یک ماه هست که هر روز به من پیام سلام و احوال پرسی و اینکه چه کارایی انجام میدم رو میده و هیچ حرف محبت امیزی نمیزنه . در حواب این سوال من که این سلام و احوال پرسی ها چه نتیجه ای خواهد داشت گفتن که مگه قراره چه نتیجه ای بده . منم جواب دادم اگه هیچ دیدن و شنیدن و محبت کردنی نباشه پس دیگه حزف نمیزنم . هر بار که آنفالوشون کردم و با اصرار ایشون برگشتم و بعد از کلی بحث ایشون تصمیم گرفتن با من برای اوین بار تلفتی صحبت کنن که بخاطر یه سو تفاهم ،من بی ادبانه با ایشون صخبت کردم و بعد دوباره آنفالوش کردم و از ایشون اصرار بر برگشت . بعد برگشت دوباره همون آشو همون کاسه . وقتی میگم چرا دعوت نمیکنی بیرون . میفرماین که ماشینشون تصادف کرده و صافکاره و من نمیدونم یه صافکار چقدر طول میکشه . تو یک ماه هیچ وقت بیرون دعوت نکردن اما هررروز سلام و احوال پرسی داریم از طریق پیام رسان و از مسایل جنسی هم حرفی نزدن . ایشون به شدت درونگرا هم هستن بر اساس اون جیزی که خودشون گفتن

سلام وقتتون بخیر من حدودا یه سال پیش با یه پسری وارد رابطه شدم و بهش پیشنهاد دوستی دادم اونم قبول کرد. اوایل خیلی رابطمون خوب بود مشکلی نداشتم اما بعد یه مدت باهام سرد رفتار میکرد اما از رفتاراش نشون میداد که دوسم داره ولی بهش اعتماد نداشتم و خودم رابطه رو خراب کردم اونم اصلا براش اهمیت نداشت و از هم جدا شدیم اون با یکی دیگه وارد رابطه شده ولی هنوز وقتی منو میبینه بهم نگاه میکنه. اما بازم حس میکنم دوسم داره من واقعا نمیدونم چطوری باید از ذهنم پاک کنم این قضیه رو لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان و مدت زمانی که از قطع رابطه می‌گذرد، اشاره نکردید. شما به ایشان پیشنهاد دوستی دادید و این ریسک بزرگی بود، چون ایشان برای شما هزینه و تلاشی نکرده بود که بخواهد با از دست دادن رابطه بهم بریزد. شما ابتدا باید تمام شدن این رابطه را بپذیرید تا به این باور برسید که او دیگر نیست. در این مسیر سخت، مشاوران ما در رادیو عشق همراه شما خواهند بود. برای کسب اطلاعات بیشتر به «نکات طلایی زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» مراجعه کنید.

لطفا به پیام من هم جواب بدین . ممنون

سلام وقت بخیر من حدود یکسال هست با یک پسری آشنا شدم که 33 سال سن دارند و با هم هم سن هستیم من اوایل برام همش نقش ازدواج پر رنگ بود و بعد از دو الی سه جلسه بهش گفتم که تصمیمت چیه از رابطمون گفت یه دوستی،من قبلا 13 سال با کسی ارتباط داشتم و به جایی نرسیده دیگه نمیخوام وارد رابطه عمیقی بشم از طرفی خیلی واضح حرفش رو زد ولی آدم کاری و اهل دوست و مهمانی و ورزش و کلا اجتماعی هست ولی منو به خاطر اینکه از مهمونی و مشروب و… استفاده نمیکنم با خودش نمیبره یعنی بهم گفته ولی چون قبول نکردم از یه ساعتی از شب بیشتر بیرون نباشم دیگه بهم نمیگه خیلی چیزارو الان البته ما رابطمون بعد 2 ماه از رابطمون بهم خورد به دلیل یه شک من و من کات کردم و بعد 4 ماه دوباره همدیگرو دیدیم و ادامه دادیم البته رابطمون جوری بود که هر 2 ماه یکبار میدیدیم همو و وقتی میگفتم چرا میگفت سرم شلوغه چون مغازه دار هست و بهانه میاورد خب بحث کرونا هم بود بعد از این هم ما دقیقا صحبت کردن هم زیاد صحبت نمیکنیم با هم در روز شاید یکبار اونم بیشتر وقتها دو یا سه روز شاید خبر نگیریم از هم و شاید من بعضی موقعها پیام بدم ولی اگر دو روز پیام و زنگ نزنم روز سوم خودش زنگ میزنه،نمیدونم واقعا من دوستش دارم چند هفته پیش بازم شکایت حال رابطمون رو کردم گفت من هنوز رو همون حرفم هستم من رابطه عمیق نمیخوام گفتم پس دوست داشتن چیه گفت به نظر من دوست داشتن وجود داره که ما همدیگرو میبینیم و وقت میذاریم برای هم نمیدونم یه جوری سرد هست انگار من تو زمین و هوا هستم البته من خودم هم دختر بازیگوش و شیطونی نیستم که دلبری کنم اگر اون هیچی نگه منم نمیگم یعنی ما حرفامون در حد حال و احوالپرسه و وقتی گفتم منو بیشتر بشناس میگه این تو زمان مشخث میشه وگرنه من چی بپرسم ازت…آیا واقعا باید خیلی صبور بود تو رابطه و فرصت داد و یا نه وقتی اینجوری میگن دیگه ادامه نداد

سلام دوست گرامی شما از طرفی یک رابطه شکست خورده 13 ساله داشته‌اید و از طرفی این فرد جدید هم تکلیفش را روشن کرده است و حرفی از ازدواج نزده است. پس باید تصمیم بگیرید به امید اینکه او تصمیمش عوض شود و به ازدواج فکر کند (با وجود تمام تفاوت‌هایی که مابین شما وجود دارد) با او در رابطه نمانید. چون سن شما سن منتظر ماندن در یک رابطه طولانی مدت نیست. اما قبل از هر گونه تصمیم جدی، حتما از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری ۲۸ ساله هستم که حدود یک ماه هست با آقای ۳۳ ساله از طریق اینستاگرام آشنا شدم و همون روز از واتس اپ پیام میدادن . این آقا نزدیک یک ماه هست که هر روز به من پیام سلام و احوال پرسی و اینکه چه کارایی انجام میدم رو میده و هیچ حرف محبت امیزی نمیزنه . در حواب این سوال من که این سلام و احوال پرسی ها چه نتیجه ای خواهد داشت گفتن که مگه قراره چه نتیجه ای بده . منم جواب دادم اگه هیچ دیدن و شنیدن و محبت کردنی نباشه پس دیگه حزف نمیزنم . هر بار که آنفالوشون کردم و با اصرار ایشون برگشتم و بعد از کلی بحث ایشون تصمیم گرفتن با من برای اوین بار تلفتی صحبت کنن که بخاطر یه سو تفاهم ،من بی ادبانه با ایشون صخبت کردم و بعد دوباره آنفالوش کردم و از ایشون اصرار بر برگشت . بعد برگشت دوباره همون آشو همون کاسه . وقتی میگم چرا دعوت نمیکنی بیرون . میفرماین که ماشینشون تصادف کرده و صافکاره و من نمیدونم یه صافکار چقدر طول میکشه . تو یک ماه هیچ وقت بیرون دعوت نکردن اما هررروز سلام و احوال پرسی داریم از طریق پیام رسان و از مسایل جنسی هم حرفی نزدن . ایشون به شدت درونگرا هم هستن بر اساس اون جیزی که خودشون گفتن .

سلام وقت بخیر من نزدیک به یک سال ک احساس میکنم از یکی از فامیل های دور ک فقط سالی یکی دوبار می‌بینیمشون خیلی خیلی خوشم میاد البته اینم بگم ک سن جفتمون خیلی کمه 14 سالمونه ولی خوب سن سال یک عدده اون قبلا هی از طریق بچه ها برای من پیام میفرستاد ک دوستت دارم من محلش نمی‌دادم ولی بعد یک مدت احساس میکنم ک وقتی هست خیلی حالم خوبه ولی حالا اون میگه ک دختر داییم رو دوست دارم و هیچ توجهی به من نمیکنه و از اون روز ک اون این حرف زد من احساس میکنم که کلا هیچ پسری دوسم نداره و از این موضوع ناراحتم خانوادم پدر مادرم از همه نظر به من اهمیت میدن هیچ کمبودی ندارم ولی همش دوست دارم یک پسر من دوست داشته باشه ولی از موقعی که اون این کار کرد کلا اعتماد به نفسم خیلی کم شده با این که هیچ کمبودی ندارم ولی نمیدونم چرا پدرم میگه چون ک تو به پسرا اهمیت نمیدی دوست ندارن و باید خدارو شکر کنی ک هیچ پسری دوست نداره چون پسرا فقط دنبال خدمات هستن و حتما دختر دایی اون یک خدماتی بهش میده که اون آنقدر دوسش داره این نشونه حیای توست و ما بهت افتخار می‌کنیم حالا حرف من این اون که هیچ خدماتی به نمیده پس چرا من انقدر دوسش دارم و به خاطر اون اعتماد به نفسم کم شده و فک میکنم کلا هیچ پسری دیگه دوسم نداره حالا باید چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی

همانطور که خودتان هم اشاره کردید سن هردوی شما پایین است، شاید بد نباشد که بدانید در این سن نیاز اساسی یک نوجوان، نیاز به توجه دیدن از طرف جنس مخالف است. پس این نیاز که دوست دارید یک پسر به شما توجه کند، کاملاً طبیعی است. اما درباره نظر و حرف ایشان، شما با ارزش هستید، فقط چون از طرف او طرد شدید، این حال بد را دارید. حرف پدر شما تا حدی درست است، و کسی که در رابطه خدماتی بدهد معمولاً باعث جلب توجه طرف مقابل می‌شود، اما در نهایت ارزشمندی و عزت نفس بالایی را تجربه نمی‌کند. این موضوع که شما با پدر و مادر رابطه خوبی دارید و از طرف آنها هیچ کمبودی را احساس نمی‌کنید، بسیار جای شکر دارد، اما این کمبود نداشتن از طرفی شما را متوقع می‌کند که هیچ کسی به شما نه نگوید و باید به هرچیزی که می‌خواهید برسید. پس این ناکامی و حرف ایشان را که گفتند دختر دایی‌اش را دوست دارند، نباید در شما این کمبود را بوجود بیاورد که دیگر هیچ پسری شما را دوست نخواهد داشت. شما نیاز دارید عزت نفس خود را تقویت کنید. برای مطالعه بیشتر به «قطب‌نمای عزت نفس رادیو عشق» مراجعه کنید.

سلام . من یه پسری رو دوست دارم و اینو ۴ سال پیش بهش گفتم اونم اول یکم‌شوکه شد و بعدش به بهونه های مختلف گفت ما ب درد هم‌نمیخوریم بعد چند ساعت چت کردن قبول کردم و خداحافظی کردیم و با خودم‌کنار اومدم و دیگ سمتش نرفتم تا این ک بعد یکی دو ماه برگشت و بهم گفت که بهم علاقه داره و ما یه چند روزی با هم بودیم و دوباره اون بهونه هارو اورد و کات کردیم اما دوباره بعد ۶، ۷ ماه برگشت گفت ک دلش واسم‌تنگ شده خلاصه این اتفاق دوباره افتاد و اونم‌کات کرد تا این که بار اخر اومد و من‌قبول نکروم و گفت نه ب خدا این سری اون سری نیست و ما باهم تا یه ماه میمونیم و اگه نتونستیم بعد کات میکنیم خلاصه یه ماه گذشت اما اون نرفت تا این ک این سری مدت طولانی تری باهم بودیم یهنی تقریبا ۴ ماه که بعدش اومد گفت بیا باهم کات کنیم منم خیلی عصبی شدم و بهم‌گفت که دو تا دوست معمولی باشیم و اما من ردش کردم تو این ۴ ماهی ک باهم بودیم خانوادم فهمیدن و به مدت دو هفته گوشیم و ازم‌گرفتن و من فقط یواشکی تونستم به یکی از دوستام بگم که بهش خبر بده چی شده خلاصه بعد دو هفته که انلاین شدم دیدم کلی بهم پیام داده با این ک میدونست من آفم و معلوم‌نیست کِی برگردم باهام‌کات نکرد هرشب بهم پیام داده بود و تو پیاماش گفته بود ک دلش واسم‌تنگ شده اما واقعا نمیدونم چرا کات کرد چرا همش میومد جلو بعد کات میکرد تا مدتی که باهم بودیم‌میگفت خیلی دوست دارم و همش ابراز علاقه میکرد اما هر دفعه به محض این ک کات میکردیم‌میگفت ک دوسم نداره و نمیتونه الانم یک ساله ک باهم کات کردیم چند ماه پیش خبرش بهم رسید ک با یه دختر رل زده ک اصلا دختر خوبی نیست و همش تو پارتیه این دختره هم دوست دختر رفیقش بوده منم‌دوماه پیش تو اینستا فالوش کردم بعدش سزیع اومد دایرکت و بهم‌گفت به به چه عجب یادی از ما کردی و اینا ، منم خیلی محبت امیز حرف زدم و بهش گفتم‌ک نمیتونم‌بدون اون زندگی کنم. اونم‌بهم‌گفت ک رل داره و رلش دوست داره ولی میدونم علکی میگه چون یه سری علکی وانمود میکرد ک دختر خالشو دوست داره واقعا دلیل این‌کاراشو نمیدونم الانم به شدت حالم بده و با این‌ک باهاش حرف نمیزنم و دیگ هم‌تو اینستام ندارمش اما دارم دیوونه میشم‌ الان با اون دختره ۶ ماهه ک هست اما با من‌فقط یه بار ۴ ماه بود خواهش میکنم راهنماییم‌کنید من خیلی حالم بده😔

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام ،من سه ساله به شدت عاشقه یکی از همکلاسیام شدم و بهش گفتم و بعد از یک سال تقریبا همه میدونن دیگ چون خیلی زجر کشیدم براش. اما اون اقا میگه مصلحت از نظر من اینه که باهم نباشیم و وقتی ازش میپرسم واقعا منو دوست داری یا نه جوابی نمیده و همیشه میگه نپرس این سوالو. تا دو سه شب پیش که بهش گفتم نمیخوام از روی دلسوزی جوابمو بدی. ولی بعدش بهم گفت از روی دلسوزی نیست و در حد یه پیام معمولیه بعدشم که خیلی ناراحت شدم دیگه نه پیام دادم نه زنگ زدم بهش اما اون واقعا براش مهم نیست نباشم تا پیام ندم پیام نمیده . تو این سه سال هرکاری براش کردم که بتونم به خودم علاقمندش کنم اما نشد دوستام میگن برای توجه زیادیه که بهش کردم خودشو گرفته . ممنون میشم کمکم کنین ببینم واقعا باید ادامه بدم به تلاش کردن یا واقعا منو درحد یه اشنا میبینه و خودمو بیشتر از این تحقیر نکنم

سلام دوست گرامی علاقه زیاد شما به ایشان باعث شده است که هرپیام و صحبتی از ایشان را به نشان یک علاقمندی یا تمایل به ارتباط ببینید. در صورتی که ایشان به صورت مستقیم و غیرمستقیم اعلام کرده است که حداقل فعلاً به فکر رابطه نیست. شما جذابیت‌های خود را برای طرف مقابل از دست داده‌اید و دائماً جلوی چشم او هستید. برای کسب اطلاعات بیشتر نکات طلایی جذب عشق از آشنایی تا ازدواج رادیو عشق را مطالعه کنید تا از این طریق بتوانید ایشان را به خودتان جذب کنید

سلام . من الان متوجه شدم که پسری یک سال و نیم منو تعقیب میکنه و همه اطلاعاتی از من داره اما جالب اینجاست ک نمیخواست من متوجه بشم و این مسئله باعث شده ذهنم درگیر شه. لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی اگر منظورتان از تعقیب، زیرنظر داشتن شماست، گاهی برخی از آقایان تمایل دارند قبل از پیشنهاد برای آشنایی و ازدواج، برای مدتی دختر مورد علاقه‌شان را زیرنظر داشته باشند. اگر ایشان را می‌شناسید و میدانید از روی علاقه این تعقیب را انجام می‌دهند، بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم علاقه خود را ابراز نکرده‌اند، شما حرکتی انجام ندهید. حسادت ایشان را تحریک نکنید و عمداً با کسی وارد رابطه نشوید. اگر از تعقیب ایشان ترسیده‌اید، حتماً با یکی از افراد خانواده این مسأله را مطرح کنید تا تنها نباشید و از شما محافظت بشود.

سلام من میخواستم بگم یه پسر دایی دارم که اتفاقی به هم پیام دادیم بعد من عاشقش شدم اونو نمیدونم ولی من هر وقت میبینمش انگار دنیارو به من دادن اما اون هر وقت میبینه منو حواسش به منه یا یه بار یک دقیقه چشمون تو چشم هم بود ایا پسره عاشقمه یا نه

سلام دوست گرامی سن خودتان و او را اشاره نکردید. اگر در سن نوجوانی هستید دلیل این جرقه عاطفی، سن شماست که با نگاه او نیز سرمایه گذاری عاطفی می‌کنید. اما اگر سن شما بالاتر است، بهتر است که برای نحوه صحیح جذب عشق ایشان، راه‌حل‌هایی مانند صحبت درباره علاقه‌مندی‌ها، پرسیدن اهداف آینده و برنامه‌ریزی‌ها باشد. برای راهنمایی بیشتر نیز می‌توانید از مشاوران متخصص رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

از مطلبی که درج کردین بسیار نفع بردم انشالله همیشه موفق و درخشان باشید پاسخ خیلی از ابهاماتم رو مو به مو در متن شما پیدا کردم .و تموم جواب هایی که نیاز داشتم بشنوم رو یافتم با تشکر فراوان دوستان عزیز🌹🌹🌹🌹🌹🙏🏻🙏🏻🙏🏻

سلام دوست گرامی از نظرمساعد و مثبت شما سپاسگزاریم. برقرار باشید.

سلام من حدودیکسالی هست بایه آقایی آشناشدم وقصدمون هم ازدواج هست ولی ازاین روابط خانواده من خبری ندارن ولی خانواده ایشون خبردارندیروزایشون به من گفتن که خانوادشون بهشون گفتن که شمااسم روی این دخترگذاشتی وخوبیت نداره که پاپس بکشی من یخورده تعجب کردم ازاین حرفشون وحرفی نتونستم بهشون بزنم دراین موردولی هروقت که باهم بیرون قراره کافیشاپ میزاشتیم خانوادش زنگ میزدن وحتی بامن هم حال واحوال تلفنی میکردن….یه مدت قراربودکه خودش وخانوادش بیان که قرارخاستگاری بزان که من ازشون بابت جابجایی خانموازشون محلت خواستم واین آقاهم قبول کردن ولی یه روزایشون به من گفتن که خانوادم میگن که مگرمابرای خانشون میخوایم بریم خاستگاری مابرای دخترشون میخوایم بریم یه مدت من ازشون خواهش کردم که یه مدت صبرکنن تامشکل ماحل بشه قبول کردن تواون مدت هم برای دخترخودشون خاستگارآمده بودوبعدازاون دخترشونونامزدکردن تواین مدت هم مشکل خانه ماهم حل شدوایشون هم ازمن پرسیدن مشکل خانه ماحل شدکه قرارخاستگاری روخانوادم بزارن ؟بهشون گفتم که مشکل حل شده ولی تواین مدت قراربودکه بیان باخانواده من صحبت کنن که باتوجه به شروع این بیماری کرونایجورایی نشدوماتواین چندوقت هم باهم دیداری نداشتیم فقط ازطریق تلفن وواتس آپ باهم درارتباط بودیم ایشون یه چندباری ازمن پرسیدن که کی میتوننن به خاستگاری من بیان که بهشون گفتم من فعلاهیچی نمیدونم واگرخاستشون برای خاستگاری هست باخانواده من صحبت کنن وقراربزارن یباربهم گفتن که به خانوادشون گفتن وخانوادشون گفتن که بعدازبیماری کرونااقدام کنن برای خاستگاری چون دلشون نمیخوادکه کسی بیماربشه من هم چیزی نگفتم وگزاشتم به عهده خودشون تواین مدت هم باایشون ازطریق واتس آپ درارتباط بودم یک مدت هم من یکسری مشکلی داشتم که اعصابم به شدت خراب بودومدام به خودم بدوبیراه میگفتم ایشون هم ازمشکل من خبرداشتن ومدام به من میگفتن که این مشکل چیزی نیست وحل میشه وبه خودتونم بدوبیراه نگیدمن روی شماحساس هستم وکسی هم حق نداره به شمابدوبیراه بگه حتی خودت یه مدت من آرام بودم تامن دوباره بهم ریختم ودوباره به خودم بدوبیراه گفتم ایشون هم تادیدن که من به خودم بدوبیراه میگم عصبانی شدن وبهم گفتن که حالاکه دوباره به خودت بی احترامی کردی بلاکت میکنم که دوباره جلوی من به خودت بی احترامی نکنی بعدازاون شب هم منوبلاک کردن وهم شماره منوتولیست ردتماسی هاگزاشتن یه مدت من پیامی نزاشتم براشون تادیدم که ازطریق پیام رسان ایتامن هنوزبلاک نشدم فقط ازاین طریق یه پیام عذرخواهی گزاشتم وچندبیت شعروبعددیگه هیچ پیامی براشون نزاشتم ولی الان نزدیک به سه هفته هست که واتس آپ من هنوزبلاک هست ولی من هنوزسردرگم هستم که منتظرایشون باشم یاخیرچوقبلاهم ابرازعلاقه ایشون به من خیلی بودوگفتن که من برای همسرآیندم احترام خواسی قاعل هستم وروی چشم هام میزارمشون بعدازاینم نمیزارم آبی تودلشون تکون بخوره وهمونجورکه توخانه پدرشون آرامش دارن درخانه من هم همان آرامش رودارن

سلام دوست گرامی اگر طرف مقابل شما از اینکه شما به خودتان احترام نمی‌گذارید ناراحت شده‌اند، بهتر است ابتدا روی عزت‌نفس خودتان کار کنید و مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباط بهتر و موثرتر داشته باشید. اشاره نکردید که واکنش طرف مقابل در برابر پیام شما چه بوده است؟ آیا خانواده ایشان در این مدت تلاش مجددی برای خواستگاری کرده‌اند؟ برای اینکه بتوانید به شیوه صحیح رابطه خود را بررسی کنید و او را بازگردانید، از دوره بازگرداندن عشق رادیوعشق استفاده کنید.

سلام من ٢٧ سالمه و ب همکارم علاقه دارم حس زنانگی خودم میگه ک دوسم داره اطرافیان هم همین رو حدس میزنن اخه خیلی از من حمایت میکنه خیلی بامن احساس راحتی میکنه همیشه تشویقم میکنه میگه تو خیلی قوی هستی ولی هر دفعه ک مطمئن شدم دوسم داره ی حرفی زد یا ی حرکتی زد ک بهم ثابت کرد دوسم نداره خیلی وقتا میاد از دخترایی ک قبلن ازشون خوشش میومده حرف میزنه یا مثلن میاد میپرسه چرا ازدواج نمیکنی ?و سریع بعد از این سوالش میگه من دنبال کسی هسم ک درکم کنه دیروز ازم کمک میخاست گفتم چی شده مگه میگفت ک دوتا از همکارای خانم بهش پیشنهاد دوستی دادن و اینم هرکاری میکنه دس از سرش برنمیدارن از من خواس ک برم بهشون بگم نامزد کرده تا اونا دس از سرش بردارن تا حالا بیشتر از ده بار ک بهم گفته خیلی دوست دارم ولی میگه مث خواهرم ولی من خیلی دوسش دارم اگ دوسم نداره چرا انقد بهم نزدیک میشه و ازارم میده اگرم دوسم داره چرا بهم نمیگه من باید چ کنم

سلام دوست گرامی حتما شرایط سختی دارید و سردرگم شده‌اید. یکی از اتفاقاتی که باعث می‌شود وارد بازی دیگران شوید و او بتواند دائما شما را آزار بدهد، این است که مرز خودتان را مشخص نکرده‌اید و او به خودش این اجازه را می‌دهد که با شما اینگونه رفتار کند و شما را سردرگم نگه دارد. بنابراین ابتدا باید مشخص کنید علت اینکه به ایشان علاقه دارید چیست؟ چه ویژگی‌هایی در ایشان برای شما جذاب است؟ بهتر است اگر دلیل مناسبی برای علاقه خود دارید، برای جذب عشق صحیح آموزش ببینید تا تکلیف خودتان را در رابطه مشخص کنید.

ممنونم از راهنماییتون و کمکتون من از قوی بودنش از اعتمادبنفس بالاش از دانا بودنش از همه اینا خوشم میاد واسه همین قد کوتاش به چشمم میاد یا بعضی از اخلاقای بدش

سلام من یه پسر توی فامیلها دارم که تقریا ۳و۴ ساله حس میکنم از من خوشش میاد ولی فقط حس میکنم چون وقتی منو میبینه میخنده و چشمانش برق میزنه واز درسام ازم سوال میپرسه وهنگام صبحت مستقیم تا آخر صحبتم به چشام نگاه میکنه به نظرتون حسم درسته تو رو خدا راهنمایی کنید ذهنم درگیره و خودش هم هیچ چی نمیگه وحتی توی اینستا هم منو فالو نکرده

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را ننوشتید. این نشانه هایی که نوشتید، به معنی توجه کردن به شماست نه علاقمندی. بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم علاقه خود را ابراز نکرده است، حساب ویژه ای روی ایشان باز نکنید.

سلام وقتتون بخیر من 16سالگی با پسرعمم دوست شدم و ایشون یه سال از من بزرگ ترند از همون بچگی علاقه ایی خاصی بهشون داشتم و بعد از یه سال حرف زدنمون موضوعو به خانوادش گفت ولی عمم یه چن ماهی گیر میداد و میگفت آبروم پیش داداشم میره تا اینکه پسرش یکم سرد شد و ما جدا شدیم تو این چهار سالی ک گذشت ایشون بامن حرف میزدند و یک دوباری هم پیشنهاد دادن اما خیلی دلخوری ها پیش اومد مثلا تو این چهارسال ب دو تا دختر که هر دوتاشونو میشناسم پیشنهاد داد و باهاشون حرف زد اما رابطه ایی شروع نکردن ولی من اجازه ندادم کسی بیاد تو زندگیم الان دوهفته ایی پیشنهاد دادن و باهم در ارتباطیم اما من یه سری شرایط گذاشتم ک باید پدرمم در جریان باشه اخه ی پسری هستش که دم دمی مزاجه و ادم نمیتونه زیاد ب حرفاش باور کنه و دلش گرم بشه.خیلی دوست داره زودتر وارد زندگی زناشویی بشن اما من میترسم ک انتخابم اشتباه باشه چون فک میکنم فقط دوسم داره بلکه حسش مثه من نیس حتی نمیتونم ب کسی دیگه ایی فک کنم تو جمع هیچکسو به غیر پسرعمم نمیبینم روم نمیشه بگم که باهم یه دوره مشاوره بگذرونیم چون خیلی مغروره و از این موردهایی ک گفتین تماس نمیگیرن با من ولی وقتی منو میبینن تو جمع حتی برا خودمون دوتایی چایی میاره و اصلا مهم نیس براشون ولی بعضی وختا خیلی رو اعصابه میگه فلانی چی گفت یا خیلی حرف مردم براش مهمه ولی من چون انتخابش کردم برام مهم نیس کسی چیزی بگه از خانواده ی پدریم و (در “کلام” هم یکم “کمتر محبت”میکنه)و از خانواده ی مادری من خوشش نمیاد و اینکه ایشون شهرستان هستن ما خیلی کم همو میبینیم و وضع مالیشون خوب نیس تو دوران سربازیش به من زنگ میزدن ولی تو پیجش تا حالا چیزی نذاشته برام و یه بارم تولد یه دختریو تبریک گفتن ولی تا حالا چیزی از من برا دوستاش نگفته فقط به خانواده گفته میترسم ک دوباره جدا بشیم و نمیدونم چیکار کنم ک اون بیشتر جذبم بشه و هفته قبل در مورد ازدواج با خانوادش حرف زدن نمیخوام تو 21سالگی انتخاب اشتباهی بکنم و شرایط پسرعمم ی جوریه که فعلا نمیتونه خرج عروسی و وسایل اینا بده لطفا کمکم کنید که از چه راهی میتونم بفهمم ک حسشون بهم واقعیه و از سر اینکه قبلا تو گذشته هم بودیم نمیخوام محکوم باشیم تو اینده هم هستیم و چنین فکری رو بکنه امشب هم بحثمون شد گفت ما بدرد هم نمیخوریم ولی بعد از چن تا پی ام دیگه گفت من تورو میخوام و پاتم هستم نمیدونم به کدومش باور کنم و بهشم گفتم قول و قرار و تعهد برا من هیچ ارزشی نداره تو باید منو از دل بخوای ن با این حرفا و ایشون گفت من تورو از خودم میدونم و دیگه ادامه ندادیم ولی هرلحظه فک میکنم ک بازم شکست میخورم و جدا میشیم از یه طرفم همش دعا میکنم اگه باهاش خوشبخت نمیشم روز به روز دورتر بشه ببخشید حرفام طولانی شد ممنون میشم کمکم کنید انتخابم درسته یا نه؟

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام وقت بخیر من حدودا یه سالی میشه که از یه پسره که فروشنده است خوشم میاد اما مطمئن نیستم که اونم از من خوشش میاد یا نه یعنی یه جوریه وقتی میریم مغازشون به من زل میزنه و همیشه یه لبخندم داره و نمیزاره بقیه مارو راهنمایی کنن همش خودش میپره وسط😂 اون روز به پاهاش دقت کردم رو به من بود که زبان بدن مردانه میگن🤷🏻‍♀️ ولی تو مجازی منو دنبال نمیکنه به نظرتون با این نشانه هایی که گفتم از من خوشش میاد؟ یا من اشتباه متوجه شدم؟ لطفا جواب بدین🙏🏻

سلام دوست گرامی روی این رفتارهای غیرمستقیم بهتر است حساب عاطفی باز نکنید. ممکن است بخاطر شغلش و فروش بیشتر محصولات به شما توجه بیشتری نشان بده. در مورد پیام بعدی‌تان که نوشته بودید دوستش را فالو کردید و او عصبانی شد و ارتباطش را با دوستش قطع کرد هم نمی توان با قاطعیت گفت بخاطر شما بوده است. پس تا زمانی که خودشان به صورت مستقیم به شما ابراز علاقه نکردند، حساب ویژه ای روی ایشان باز نکنید.

سلام وقتتون بخیر من چند وقتی هست با یکی از همکلاسیام باهم توی فضای مجازی در ارتباط هستیم و تقریبا در حد یک دوست معمولی رفتار میکنم با ایشون و همینطور ایشون با من و خب از اونجایی که خودم به شخصه آدمی نیستم که در یک نگاه عاشق بشم و در طولانی مدت به این خانوم علاقه مند شدم و در حال حاضر نمیدونم چکار کنم چون این خانم یک سال نیم از من بزرگتر هست ولی خوب به ایشون علاقه شدید پیدا کردم و نمیدونم چطوری بهش بفهمونم عاقه خودمو… ممنون میشم راهنمایی کامل کنید

سلام، من خیلی خجالتی ام تو دانشگاه یه پسری رو دوس دارم ک اونم یکم خجالتیه. منم از قصد یکم تابلو نگاش میکردم ک بفهمه حسی دارم و کم کم اونم رفتارا و نگاهاش عوض شد،، اینستاشو پیدا کردم بصورت ناشناس پیام دادم بدبرخورد کرد باهام ولی بعد با پیج اصلیم ک گفتم کی ام یهو عوض شد و معذرت خواهی کرد کلی هم تحویلم گرفت،،بعد شماره اینا دادیم تو واتساپ،، بهش گفتم چندتا اهنگ بفرس برام،، فرستاد همش عاشقانه بود ک دختر زیبا مراببوس یا یکیش میگفت دوتنها دوسرگردان دوبیکس بیا تاحال یکدیگر بدانیم از این حرفا،، منم خودمو زدم ب اونراه. هروقتم صداش میکردم مینوشت جانم. ولی بعدش کم کم سرد شد خیلی هم سرد شد،، هیچوقتم پیشقدم نمیشه برا پیام دادن،، اوایل دو سه بار خودش پیام داد بعدش اصلآ. منم مجبور شدم بهش گفتم اون اهنگایی ک فرستادیو از یه زاویه دیگه گوش دادم همشون یجوری اناا،، اونم چیز خاصی نگفت خودشو زد ب اونراه،، بعد منم اهنگ فرستادم براش ک میگفت من تورو دوس خواهم داشت و اینا،، بازم عکس العمل خاصی نشون نداد😐 منم یماه بهش پیام ندادم اینم یکی دوبار استوری غمگین گذاشت ک پنجره ام ب تهی باز شد من ویران شدم و درد بیزاری معشوق و اینا،، بعدش برا تولدش تبریک نوشتم کلی شاد شد قلب و اینا فرستاد،، درکل بدنیس رفتارش مشکل اینه ک پیشقدم نمیشه هیچوقت برا پیام دادن و هیچ پیشنهادی هم نمیده، من چیکار کنم. منو دوس نداره یا داره؟

سلام دوست گرامی شیوه جذب عشق شما تا حدی اشتباه بوده است.زمانی که ایشان به سمت شما مایل بود و قبل از این سرد شدن، شما برایش جذابیت هایی داشتید که سمت شما کشیده شد، اما به دلیل عدم مهارت در نگهداری این رابطه، جذابیت های شما کاسته شده و باید آن را برگردانید. ما در دوره جذب عشق، شیوه صحیح برای جذب کردن آنکه دوستش را دارید را آماده کرده ایم و می توانید از طریق دریافت مشاوره از آن بهره مند شوید.

سلام وقت بخیر من ی آقایی رو دوست دارم و ایشون اطلاع داره البته در این حین با شخص دیگه ای ۲۰ روز نامزد کردم وبهم زدم / الان این آقایی ک دوستش دارم بلاکم کرده ولی هر جا منو ببینه نگاهم میکنه تابلو/ منظورم رخ ب رخ هست یعنی جوری نگاه میکنه ک من متوجه میشم کاملا و در نگاه بیشتر به چشمام توجه داره / قبل نامزدی تماس گرفت اما ب علت شرایط نتونستم جواب بدم /میخوام بدونم حسی داره ب من یا نه? و اینکه ایشون مغازه داره وقتی دیدمش با نوک انگشت شست گردنشو خارید میخوام بدونم در زبان شناسی بدن این معنای خاصی داره/ با تشکر فراوان از پاسخگوییتون

سلام دوست گرامی اطلاعات اندکی برای این مساله گفته اید. تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم با شما صحبت نکرده اند و پیشنهاد خواستگاری را مطرح نکرده اند، نمی توان به قطعیت نظر داد. دلیل اتمام نامزدی شما باید مشخص شود و همچنین در حین نامزدی از این شخص جدید خوشتان آمده نیز مساله مهمی است. پس لطفاً برای بررسی بیشتر از مشاوره رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من ۲۲سال سن دارم ۲۰سالم بود طلاق گرفتم بعدها طلاقم با مردی آشنا شدم که ۳۷سال سن داره این آقا به گفته ی خودش با من قصد ازدواج داره وضعیت مالی خانواده من خوب نیست ولی این آقا وضعیت خانوادش از ما خیلی بهتره این آقا اصلا ازدواج نکرده پسره واسه خودش کارو بار داره ولی سنتی هستن من رابطه ی عاطفی جنسی دارم با این آقا ودارم یعنی مثل زن وفادار با این آقا هستم نه با دختری در ارتباطم نه بیرون در میام اصلا اجازه نمیده مادر و خواهر این آقا اومدن خواستگاری من منو ببینن پدرش نیومد مادرش به من میگه پسر من هیچی ندارم نمی‌دونم طوری حرف زد انگار میلی نداره که پسرش با من باشه من اینجوری حس کردم نمی‌دونم مادرم به من میگه پسره به درد خانواده ما نمیخوره قلب مشکین خیلی ریختو پاش دارن یعنی قرتی هستن مادرش به من میگه اگه اومدی قسمت شد به فامیلای ما نگی ازدواج کرده بودی چون فامیلای ما میگن پسرشون زن نگرفت آخر رفت بیوه گرفت اینجوری گفت مامانم واقعیتش میلی زیاد ندارن به اینکه من به این مرد برم این آقا هم رابطه اش با من طوری که نه منو می‌بره بیرون نه میزاره برم بیرون نه میزاره کار کنم فقط میگه بمون خونه منو تهدید می‌کنه میگه بیخیال من بشی یا به یکی دیگه بخوای بری هم تورو میکشم هم اون طرفو هم خودمو امروز نشستم تو اینیستا یه ست طلا دیدم گفتم بهش بگم میخره ولی برگشت به من گفت تا عقد نکنیم از من چیزی نخواه من تا حالا هیچی نخواستم از اون ست خوشم اومد گفتم به من این حرفو زد نمی‌دونم چیکار کنم فقط میگم اگه واسش ارزش داشتم واسم می‌گرفت توروخدا بهم کمک کنید بگید من چیکار کنم تو وضعیت روحی خوبی هم نیستم 😔😔😔نمی‌دونم این آقا چی میخواد از من باید چیکار کنم با این رابطه؟؟؟؟؟؟

سلام دوست گرامی در شرایط سختی هستید و درک می کنیم که وضعیت روحی خوبی نداشته باشید. طبق صحبت شما طرف مقابل رفتارهای مناسبی ندارد و حتی پیش از ازدواج شما به نوعی دجار تعارض های عمده ای شده اید. اینکه در ارتباط نمی توانید خودتان باشید و استقلال شما نادیده گرفته می شود، مساله پررنگی است. به شما پیشنهاد می شود حتما پیش از اقدام جدی برای ازدواج مشاوره دریافت کنید چراکه نقطه خطرهای رابطه شما بالاست.

سلام من چهار سال که یک پسر را دوست دارم ولی به من پیشنهاد نداده وقتی از جلوی مغازش رد می شم بامن می خنده وحتی منو به تمام دوستاشم نشون داده و دو تا از دوستاش وقتی منو می بینن می خندن نمی دونم واسه چی ؟ دو ماه پیش یه پیج اینستا درست کردم و پستاشو با یکی از کامنتاشو لایک کردم و اونم منو فالو کرد ومنم فالوشو قبول کردم اولش نفهمید منم ولی بعدش که پست های عاشقانه وعکس خودمو گذاشتم فهمید منم وپستامو لایک میکرد وحتی ستوری می گذاشت که به من ربط داشت وبعد مدتی دوستم گفت که از پیجم حذفش کنم ببینم چه واکنشی نشان می ده ومن اینکار را کردم و اون یه ستوری گذاشت که نوشته بود{نادیده گرفتن کسی که دوسش داری سختره یا شکتن قلب کسی که عاشقته کدوم ؟چرا؟} وحتی وقتی دوستاشو فالو می کنم فکر کنم بلدشون کرده که منو از پیجشون حذف می کنن وآنفالوم می کنن وحتی یه بار یکی از دوستاشو فالو کردم واونم منو فالو کرد وبعد دو روز او ن دوستش منو از پیجش حذف کرد وآنفالوم کرد وحتی یه بارم که از جلوی مغازش رد می شدم که دو تا پسر درپشت من حرکت می کردن که اون یه جوری به اونا می کرد انگار که بدش می اومد که اونا از پشتم می یان ویه چیز اون می دونه من خیلی دوستش دارم دو سال پیش دوستام بهش گفتن که من دوستش دارم واونم گفته بود که من این دختر را دوست ندارم تو را خدا جوابمو بدین مادر ندارم و هیچکی هم جواب درستی به من نمی دهد نمی دونم واسه چی؟ به نظر شما منو دوست داره؟ اگر دوستم داره واسه چی به من پیشنهاد نمی ده؟ واگر دوستم نداره چرا اینکار را انجام می دهد؟ به نظر شما اینکه فهمیده من دوسش دارم کار اشتباهیه؟وچرا دوستاشو بلد می کنه که اینجوری رفتار کنن؟ واگر دوستم نداره چرا حساسیت نشان می ده؟ واون ستوری که گذاشته بود به نظر شما چه منظوری داشته ؟ از اینکه به خاطر خواندن این همه مطلب اذیت کننده از شما خیلی متشکرم که وقت گرانبهای خود را برای من گذاشتید واقعا بی مادری را فقط دخترایی مثل من می فهمن

سلام دوست عزیز وجود این رفتارهای متناقض طبیعیه ولی نباید اینقدر طول بکشه. اگر ایشون علاقه واقعی نسبت به شما داشتن خیلی زودتر پیشقدم میشد. به نظر میرسه نظر ایشون هم نسبت به شما جلب شده ولی در حدی نیست که بخواد برای شروع رابطه قدم برداره. ضمن اینکه برخی از رفتارهای اشتباه شما هم می‌تونه روی این موضوع و مردد شدن ایشون اثر گذاشته باشه. مثل آنفالو کردنش یا فالو کردن دوستانش. بهتره دیگه دوستاش رو فالو نکنید و فقط یکبار دیگه خودش رو فالو کنید. ضمن اینکه دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج هم می‌تونه کمک‌تون کنه.

از جواب شما رادیو عشق عزیز خیلی ممنونم واقعا نمی دونم چی بگم شاید نظر شما واقعا درست باشه ولی اینقدر دوستش دارم که نمی دونم چی کار کنم واقعا اگر دوباره فالوش کنم کار خوبیه ! به نظر شما کار اشتباهیه که اون فهمیده من دوستش دارم ؟ واگر واقعا نظرش جلب شده چی کار کنم این جلبش بیشتر بشه ؟ خواهش می کنم یک راهنمایی خیلی خوبم بکنید گاهی وقتا یک نفر را آنقدر دوست داری که با تمام بدی هاش دوست نداری از زندگیت بندازیش بیرون

ببخشید منظور شما از اینکه نباید اینقدر طول بکشه چیه؟

هدف ایشون این طور ک میگن و با مادرم تماس گرفتن ازدواج. ولی همچین رفتار های عجیبی هم دارن 😊

سلام

سلام من ازیک پسری تودانشگاه خوشم اومد حدود یکسال صبر کردم ولی طاقت نیاوردم ودلو به دریا زدم و بهش گفتم اونم وقتی داشتم این حرفو بهش میزدم تو چشام زل زده بود ومیخندید وحرفو خیلی کش داد و اخرش گف من خودم کسیو دارم ولی بعداز اون ماجرا بهم خیره میشد ونگام میکرد درصورتی که بعد این قضیه خم شده بود تانگام کنه یاوقتایی که من نمیدیدمش اون منا نگاه میکرد یا قشنگ بهم خیره میشد یبار بهش سلام کردم اونم گف خوبید ولی من هول کردم و رفتم بعدش رفتم ازش معذرت خواهی کنم ولی نتونستم به زبون بیارم اونم خیلی صبر کرد ولی دید من حرفی نمیزنم رفت منم بعدش رفتم تومجازی از دلش در بیارم ولی اون خیلی بد برخورد کرد وبهم گف اگه بخای بازم این کارو بکنی به آموزش میگم وبلاکم کرد ولی قضیه اینجا تموم نشد و همش طرفم میومد و جاهایی که من وایساده بودم میومد رد میشد و همش جاهایی که من هسم از عمد میومد اونجا تااینکه ترم تموم شد ومن تصمیم گرفتم که دیگه کاریش نداشته باشم وتواولین روز ترم جدید که اومدتوکلاس اصلا نگاهش نکردم اونم یخورده نشست و گذاشت رفت وبعدفهمیدم اصلا کلاسش اونجا نبوده واین طورشدکه اصلا کاری به کارش نداشتم تااینکه توکلاس گف عشق یعنی ترشح هورمون وبعدازتموم شدن کلاس اومد پشت سرم یک روزم که امتحان داشتیم اومد کنارم بشینه نیمه اومد بشینه ولی نشنست ولی یک پسره دیگه اومد کنارم نشست بعد اومد برگه هارو بده منم که از کارش ناراحت شدم اصلا نگاهش نکردم اونم بالا سرم وایساده بود ونگام میکرد وبه همه گف برگه رو بده بغلی ولی به من نگفت وخودش برگه را داد به پسره دیروزم داشت به بورد نگاه میکرد منم بهش نگاه میکردم اومد بره دید من اونجام یک نگاهی کردو بازم وایساد بوردو ببینه درصورتی که میخاس بره دید من اونجام انگار بازم وایساد وازطرف اومد رفت ولی یکساعت بعدش که داشتیم ازکنار هم رد میشدیم دیگه اصلا نگام نکرد وچشاشو داده بود پایین..نمیدونم باید چیکار کنم ازیک طرف بلاکم میکنه وازطرف دیگه این رفتار و میکنه مگه نه اینکه باید کلا ازم دور باشه پس چرا اینطور میکنه خیلی فکرم درگیر کرده و نمیتونم از فکرش بیام بیرون لطفا بگید چاره چیه وحسش نسبت بهم چیه اصلا حسی داره یان ممنون میشم.

سلام دوست عزیز شما کاری که لازم دونستید رو انجام دادید و مستقیما از علاقه‌تون به ایشون گفتید. ایشون هم گفته با کسی دیگه در رابطه است. اینجا دیگه شما باید تلاش کنید با این موضوع کنار بیایید و برید دنبال زندگی خودتون و موقعیت‌های بهتری که عشق و علاقه دوطرفه توش وجود داشته باشه. اما شما خودتون رو درگیر رفتارهای ایشون کردید. انگار با اینکه به شما علاقه‌ای نداره ولی همچنان باید احساسات و تصمیمات شما رو کنترل کنه. درباره اینکه ایشون چرا این‌طور رفتار می‌کنه دو مسئله وجود داره: یا شما دارید رفتارهاش رو بیش از اندازه تفسیر می‌کنید که البته وقتی به فردی علاقه‌مند باشی این موضوع تا حدی طبیعیه، یا این اینکه ایشون تکلیفش با خودش مشخص نیست. نه قبول کرده با شما باشه و نه عادی و طبیعی رفتار می‌کنه. به هرحال تصمیم گیرنده اصلی الان شمایید. مطمئن باشید اگر این علاقه دوطرفه باشه ایشون از شیوه‌های بهتری استفاده می‌کنند و حتما مستقیم‌تر عمل می‌کنند. می‌دونم فراموش کردن و گذشتن از فردی که دوستش دارید کار راحتی نیست ولی اول شما باید تصمیم‌تون رو بگیرید و بعد هم با گرفتن کمک حرفه‌ای کم‌کم فراموشش کنید و مشغول زندگی خودتون بشید.

سلام خسته نباشید ببخشید من الان 18 سالمه با یه آقای 19 ساله آشنا شدم و الان تقریبا یک ساله ک میشناسمش. ولی توی دوست داشتنش شک دارم. همیشه همیشه برخلاف میل من با من حرف نمیزنه. مثلا دو روز میاد کلی میاد باهام حرف میزنه ولی بعدش 5 روز میره تا دوباره همین طور ادامه داره. البته در کنار این ها چند باری با خانواده اش صحبت کرده راجب من. و من خودم شاهد این قضیه هستم. فقط نمیدونم چرا حس میکنم دوسم نداره و انگاری من نفر دوم زندگیشم. این نشونه ها برای پسرا طبیعیه؟؟ علتش چیه ؟؟

سلام در پیام شما مشخص نیست که آیا شما با هم در رابطه عاطفی هستید یا فقط با همدیگر یه آشنایی و دوستی معمولی دارید. اگر در رابطه هستید، اینکه 5 روز از هم بی‌خبر باشید جای بررسی داره و ممکنه نرمال نباشه. اما اگر فقط دوست هستید، شرایط متفاوته. درواقع هردوتون باید تعریف یکسانی از رابطه‌ای که بینتون هست داشته باشید تا بتونید درخواست‌ها و نارضایتی‌هاتون رو راحت بیان کنید. درصورت نیاز به راهنمایی‌های بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام وقتتون بخیر. با پسری از دوران دانشگاه در ارتباطم. نمیشه بهش گفت رابطه فقط در حد یه دوست معمولی. این نشانه هایی که گفتین رو اغلب داره اینکه همیشه پیش قدم میشه برای صحبت. میخواد بشناستم. خیلی با هم تفاهم عقیدنی داریم و اینو خودشم گفته که چقدر ارامش داره ازین بابت. حتی بقیه بچه ها از زبونش شنیدن که گفته دوست دارم همسر ایندم فلان خصوصیتو داشته باشه و از بین دخترای دور و برش فقط منم که این خصوصیتو دارم. اینکه درد دل میکنه از علایق و اهداف خودش میگه. قولش ب بقیه رو شاید یادش بره اما تاحالا نشده به من قولی بده و یادش بره.خیلی بهم احترام میزاره. شده برا من هدیه بیاره برا بقیه نه.جزییات ظاهریمم از بره. همیشه هم سعی میکنه ارتباطمونو مخفی کنه از بقیه….اما حس خودم گاهی بهم میگه دوسم داره و گاهی میگه نه چون اون هیچ وقت از احساسش به خودم چیزی نگفت یا حرفی از ازدواج باهام نزد. منم از خودم دورش کردم چون حدود یکسال وقت داشت اگه چیزی هست بگه. اما اون کم و بیش بازم پیام میداد تا اینکه بعد 2 سال بازم ارتباط گرفتیم و اصلا رفتارمو که باعث شد از خودم دورش کنم به روم نیاورد. الان از بعد ارتباطمون درس و کارشو داره سریع سر و سامون میده. اما بازم مشکلی هست. اینه که با گروهای مختلطی دوسته و باهاشون میگرده از همون دوران دانشگاه و دخترهایی توی اون گروه هستن که اصلا موجه نیستن و خیلی با خودش فرق دارن ….البته اونا فقط براش دوستای معمولین و قرار و بیرون رفتنی هم اگه هست بازه از سمت اوناست . البته منم دختری هستم اصلا زمین تا اسمون با اون دخترا فرق دارم و با هیچ پسری صمیمی نمیشم اینو همه میدونن.بعد همه این بچه های اکیپ جوری رفتار میکردن انگار واقعا چیزی بین ماست انگار یچیزایی میدونستن که من خبر ندارم. و میدونم که ارتباطی از نوع دوست دختر دوست پسری نداره با اونا کلا خوشش نمیاد. یکسال الان از ارتباط مجددمون میگذره. خبر از خودش و اینکه چیکار میکنه و درمورد اینده شغلی و درسیش میده.. اما هنوز شرایط کاریش اوکی نشده یسالی طول میکشه حدودا. اما توی این مدت هم متاسفانه حرف جدی از اینده بینمون نبوده همچنین ارتباطش با اون گروه همچنان سر جای خودش هست. یبارم پست عاشقانه که مخاطبش مشخص نبود اخیرا توی اینستاگرامش گذاشت. حالا ازتون راهنمایی میخوام بنظرتون من باید الان چیکار کنم اصلا امیدی بهش هست یا باید فراموشش کنم؟

سلام با توجه به نشانه‌هایی که می‌گید احتمال اینکه به شما علاقه داشته وجود داره و البته باید بیشتر بررسی بشه. اما چند نکته وجود داره: اول اینکه ایشون کلا شکل ارتباطاتش به گونه‌ایه که دوستان جنس مخالف زیادی داره و رابطه با شما رو هم در همون سطح نگه داشته. بنابراین خیلی مهمه که بررسی بشه که آیا شما هم صرفا یک دوست مثل سایرین هستین(حالا کمی صمیمی‌تر) یا اینکه واقعا علاقه‌ای وجود داره. دوما حتی اگر علاقه هم وجود داشته باشه، مشخصا هنوز در اون حدی جدی نشده که بخواد به شما ابراز علاقه کنه و شکل رابطه‌تون رو تغییر بده، حتی بعد از اینکه یک مدتی باهاش رابطه‌تون رو کمرنگ کردین. در حال حاضر شما به ایشون علاقه دارید و به اون به چشم یک شریک عاطفی نگاه می‌کنید، درحالیکه ایشون حداقل در رفتارشون اینطور نشون میدن که شما صرفا یک دوستین. در این شرایط ادامه رابطه برای شما عذاب آوره و در عین حال نمیذاره به افراد و موقعیت‌های دیگه هم به طور جدی فکر کنید چون همش این امید رو دارید که درسش تموم شه، کارش درست بشه و … و بالاخره بیاد جلو. درواقع شما توی بلاتکلیفی گیر کردین. بهترین کار فاصله گرفتن از ایشونه و البته به شکل ضمنی و غیرمستقیم بهشون نشون بدید که علت فاصله گرفتن‌تون چیه (برای این موضوع با سیستم مشاوره صحبت کنید تا بتونن مفصلا راهنماییتون کنن). یادتون باشه رابطه دوستانه طولانی مدت خیلی وقتا باعث میشه طرف مقابل نتونه به چشم یک شریک عاطفی به شما نگاه کنه.

سلام تمام این مواردی که علائم دوست داشتن بود رو من دارم مو به مو درست بود من خاستگاری دختری رفتم به طور سنتی . ۶ ماه با هم همکلام شدیم اون من و دوست داشت ولی من نتونستم دوسش داشته باشم و موارد رو که ذکر کردین رو تماما بودن و جذابیتی برام نداشت .بلاخره تصمیم گرفتم رابطه رو تموم کنم و بگم که مال هم نیستیم ولی نمیدونم کار درستی کردم یا نه بعضی وقتا دلم تنگ میشه واسه بعضی کارهاش بعضی وقتا هم با خودم میگم خوب شد تموم شد اونی نیست که معیار منه .ولی احساس پشیمانی و دو دلی دارم و میدونم اگه دوباره ایجاد بشه این رابطه باز کار به سرانجام نمیکشه .معیارهای خوبی برای ازدواج داشت خانواده دار تحصیل کرده سالم خوش برخورد ولی حرکات و رفتارش در شوهر داری و ارتباط با جنس مخالف برام جذابیت نداشت . نمیدونم چه کنم پریشون هستم و استرس دارم .تو طول این مدت جدایی وقتی خواستگار براش میاد احساس میکنم بازنده من بودم نمیدونم .

سلام تمام کردن رابطه وقتی به این نتیجه می‌رسید که به درد هم نمی‌خورید کار کاملا درستیه. با اینحال این شک و دودلی‌ها یا حتی دلتنگی‌ها طبیعیه چون به هرحال شما یک مدت با هم در رابطه بودید و زمان میبره تا احساساتون هم با منطقون همسو بشه و بتونید از این ماجرا عبور کنید. البته لازمه که در این دوران به خودتون کمک کنید. مثلا اینکه رابطه‌تون رو به طور کامل با اون فرد قطع کنید و تا حد ممکن در جریان اتفاقات زندگیش از جمله اینکه براش خاستگار اومده قرار نگیرید. این رو هم بدونید رابطه و ازدواج مسابقه نیست که یکی برنده و یکی بازنده باشد. شما منطقا متوجه شدید این فرد کسی نیست که برای ازدواج می‌خواهید و رابطه‌تون رو قطع کردید؛ این یعنی کار درست. پس دیگه دنبال این نباشید چه کسی برنده و چه کسی بازنده آن رابطه است. شما باید برنده زندگی شخصی خودتون باشین.

سلام من دختری هستم 19 ساله حدود 8 ماه هست که با یک اقایی 31 ساله اشنا شدم و گفتگو میکنم و با هم هم رشته هستیم اما محل کارمون متفاوته اشنایی شبکه مجازی بوده و ایشون خیلی درخواست کردن که میخوام ببینمت اما من اوایل خیلی نه میگفتم و میگفتم که تا زمانی که شناخت کاملی ازتون پیدا نکنم اجازه ملاقات حضوری نخواهم داد بالاخره عید ی جایی قرار گذاشتیم و همدیگر رو دیدیم ایشون و خانوادشون کلا در زمینه کاریشون از من مشاوره میگیرن(زمینه معاملات تجاری) من کلا زیاد فاز نمیدم و رابطه رو در حد همکار بودن نگه میدارم و ایشون هم هیچ علاقه ای از خودشون نشون نمیدن(کلمات عاطفی) گاها ی پیام میدن که میخوام درمورد اینده با شما صحبت کنم ولی وسط مکالمه درگیر کارشون میشن و کلا میرن و من مجبورم ساعت ها منتظر ایشون باشم اما چند روز دیگه پیام میدن دنبال خونه میگردن شدیدا و از من کمک میخوان که بهشون کمک کنم-سعی دارن که علاوه بر شغل فعلیشون ی شغل دیگه هم پیدا کنن- چند روز پیش هم از طریق رفیقشون بهم ی پیام داده بودن که من رو امتحان کنن و ببینن که دختری هستم که به همه مردا فاز بده یا نه و منم کلا رفیقشون رو بلاک کردم و بهشون جواب ندادم(اول نمیدونستم کهه رفیقشون هستن اما چند روز بعد از بلاک کردن دیدم که محل کار ایشون هم با اقایی که میگم یکی هست و همکار هم هستن) در ضمن متولد بهمن هم هستن تنها چیزی که منو در این رابطه اذیت میکنه بی توجهی ایشون هست گوگل دیدم که خصوصیت مردان بهمن کلا همینجوریه و خیلی سرد مزاج هستن و در روابط پیش قدم نمیشن هرگز چیکار کنم که بدونم ایشون اصلا بهم علاقه ای دارن یا نه؟ چون واقعا اذیتم میکنه که برای کسی وقت بذارم و طرف مقابل ارزشی برای من قابل نباشه ممنون میشم راهنمایی کنید

دوست عزیز با سلام ابتدا کاملا منطقی باشید و این را در نظر بگیرید که شاید ایشان به عنوان همکار با شما صحبت می کنند و قصد و منطور خاصی ندارند. از طرفی با توجه به مشغله و گرفتاری های ایشان میتونستید غیر مستقیم از طریق دوستی اطلاعات کسب کنید که ایا از شروع صحبت با شما قصد و منظوری دارند یا خیر؟ که به نظر میرسه حتی با فعالیت های زیادشان اگر قصد اقدام جدی داشتند تا الان مطرح کرده بودند.اجازه بدید زمان بگذره.و شاید هم ایشان مردد هستند.اگر با شما تماس گرفتند سعی کنید خودتان باشید و مدیریت ارتباط را به دست بگیرید تا از بلاتکلیفی رها شوید . منطقی باشید و درجواب صحبت های ایشان خودتان باشید و اجازه بدهید با شناخت خود واقعی شما ایشان به صحبت کردن ترغیب شود. اگر بصورت پیام در ارتباط بودید در سایت رادیو عشق مبحث جذب از طریق پیام خیلی می تواند به شما کمک کند

سلام.من یه دختر19ساله که حدود9ماه بایه پسر27ساله ارتباط دارم.ولی مشکلمون اینه ک ایشون شهرشون تهرانه ومن شهرستان.توی این9ماه خیلی تلاش کردم ک وادارش کنم بیادشهرمون ولی گفت توالان درس داری ووقتی کنکورتو دادی من حتمامیام.منم فقط ایشونو درحد2تاعکس تواین چندماه دیدم.بنظرتون این کاراش واقعادلیل درسه یا شایداصلاعکسی ک نشون داده خودش نبوده.لطفاراهنمایی کنیدکه چطوری مطمئن بشم واقعاچیزایی ک ازش دیدم خودشه😔

سلام دوست گرامی به نظر میرسه اشنایی شما بصورت غیر حقیقی و در فضای مجازی شکل گرفته این جور روابط کلا اشتباه هست مخصوصا اگر امکان حضور و دیدار واقعی نداشته باشد شما الان تنها نگران این هستید که تفاوت در چهره و عکس باشد در صورتی که مشکلات بسیار زیادی وجود دارد مانند متاهل بودن ایشان انچه مهم هست در ارتباط غیر حضوری باید در مدت یکماه ملاقات حضوری شکل بگیرد و جریان و روند به شکل عادی پیش برود اگر به هر دلیلی از رابطه مجازی خارج نمی شوند بهتر هست شما منطقی باشید و رابطه را تمام کنید

سلام سه ساله بایک پسری رابطه دوستی برقرارکردم واسه اولین بار.. این آقا برعکس من دوست دخترایه زیادی داشت و شیطون بود (به اصطلاح خودش) و اوایل رابطه به من گفت که رابطه مارو به مادرت نگو که خبردارنشه منم نمیگم چون رابطمون معمولیه..منم زیادجدیش نگرفتم و همینطوری باهاش موندم اما نمیذاشتم که بهم دست درازی کنه و حدومرزارو رد کنه…که بعدچندماه گفت تودختر خوبی هستی ولی من نمیتونم باهات باشم چون نمیذاری بهت دست بزنم منم گفتم‌پس این رابطه تمومه..خلاصه کات کردیم و بعدچندوقت اومدگفت من بخاطرتوپسرخوبی میشم و میخوام توروبه مادرم معرفی کنم خلاصه بعدمعرفی مادرامون و اینکه فهمیدیم مادرامون ازقبل دوست بودن باهم(به طوراتفاقی) الان بعداز ۳سال میفهمم که داره زیرآبی میره اماهربارکه دستش رومیشه طفره میره بهونه میاره که من فقط عاشق توعم من میخوام باتوازدواج کنمو این حرفا و من چون واقعادوستش دارم نمیتونم تصمیم بگیرم ازش جدابشم ازطرفی دیگه هم من الان بهش اعتمادندارم و نمیتونمم اعتمادکنم میخوام ازشمابپرسم‌که آیا ادامه این رابطه کاردرستیه؟

سلام دوست گرامی رابطه ای که هر یک از طرفین به هر دلیلی تعهد و وفاداری نداشته باشند و با گفتن اینکه اینا شیطنت هست و تو عشق منی و… فقط ازبرای رفتارهایی اشتباه خود دلیل و بهانه می آورند از روابط کاملا مخرب و اشتباه هست.یکی از اصول اصلی در یک رابطه مشترک تعهد و وفاداری طرفین هست . پس بهتر است در اولین فرصت با ایشان صحبت جدی داشته باشید و در صورت ادامه رفتارها ایشان،رابطه را تمام کنید

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

هیچ چیز بدتر از این نیست که ندانید پسر مورد علاقه‌تان شما را دوست دارد یا خیر. ممکن از تازه باهم آشنا شده باشید، اما نگران هستید که مبادا او شما را دوست نداشته باشد و بخواهد ترک‌تان کند یا ممکن است رفتارهایی از او دیده باشید که شک کرده باشید که آیا واقعا به شما علاقه دارد یا خیر. اگر چنین نگرانی‌هایی دارید، بهتر است با ما همراه باشید و از نشانه‌های عدم علاقه‌ی پسر به دختر آگاه شوید.

فهرست مطالب

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، با عشقش به گونه‌ی متفاوتی رفتار می‌کند. لحن صدایش، نشست و برخاستش، نگاهش، لبخندش و در یک کلام رفتار یک مرد در حضور عشقش متفاوت می‌شود. البته ممکن است این تفاوت‌ها جزئی باشد، اما به هر حال وجود دارد. اگر کمی فکر کنید، این تغییر منطقی به نظر می‌رسد. وقتی کسی را دوست داشته باشید، می‌خواهید او هم متقابلاً شما را دوست داشته باشد، پس سعی می‌کنید بهترین رفتار را داشته باشید. نشانه‌ی یک رابطه‌ی سالم این است که می‌توانید در حضور یارتان آرامش داشته باشید و خودتان باشید، هرچند ممکن است شرایط در شروع رابطه فرق داشته باشد. شاید در ابتدا خود واقعی‌تان نباشید و سعی کنید بهترین نسخه از خودتان را به نمایش بگذارید. بعد از آن که رابطه‌تان پایدار شد و یکدیگر را شناختید، نوبت به لذت بردن از خود اصیل و واقعی‌تان می‌رسد.

وقتی به پسر مورد علاقه‌تان پیام می‌زنید، پاسخ مودبانه و دوستانه‌ای به شما می‌دهد، اما معمولاً برای شروع مکالمه پیش‌قدم نمی‌شود و هیچ وقت اول با شما تماس نمی‌گیرد. به جواب‌های خوشایند و دلگرم کننده‌ی او اهمیت ندهید، این زبان‌بازی‌های اکثر بانوان را به اشتباه می‌اندازد. در عوض از خودتان بپرسید که او چقدر برای تماس گرفتن با شما پیش‌قدم می‌شود. اگر همیشه شما هستید که با او تماس می‌گیرید، شاید دوست‌تان نداشته باشد.

حالت دیگر این است که او از فرصت‌هایی که برای با شما بودن و صحبت کردن پیش می‌آید، استفاده نمی‌کند. برای مثال وقتی او را در مهمانی یا محل دیگری می‌بینید، به طرف‌تان نمی‌آید و سر صحبت را باز نمی‌کند. این شما هستید که همیشه به طرف او می‌روید. باز هم تاکید می‌کنیم که فقط به رفتار دوستانه‌ی او حین تعاملات‌تان توجه نکنید، چون شاید فقط می‌خواهد مودب باشد و رفتار دوستانه‌ای داشته باشد.چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کنید، این است که آیا او دائماً می‌خواهد که از گفتگو با شما فرار کند و گفتگو را به پایان برساند یا خیر. مثلاً شما به طرفش می‌روید و گفتگوی دوستانه‌ای را شروع می‌کنید، اما ناگهان او می‌گوید که باید برود و سلامی به دوستانش بکند، تشنه است و می‌خواهد برای خودش نوشیدنی بخرد یا این که می‌خواهد از سرویس استفاده کند.

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، هیچ وقت از مصاحبت با او خسته نمی‌شود و دوست دارد این گفتگو تا ابد ادامه داشته باشد، احوالپرسی با دوستان را می‌توان به بعداً موکول کرد، اگر بودن در کنارتان را دوست داشته باشد، شما را برای نوشیدن قهوه به کافی‌شاپ دعوت می‌کند، برای استفاده از سرویس کمی تحمل می‌کند و خلاصه آن که سعی می‌کند به هر قیمتی که شده گفتگو را ادامه دهد. اما اگر او بهانه‌ای برای قطع گفتگو پیدا کرد، احتمالاً علاقه‌ای به مصاحبت با شما ندارد، چون دوست‌تان ندارد.

شاید این زبان‌بازی‌ها باعث سردرگمی‌تان بشود. احتمالاً او علاقه‌ی چندانی به شما ندارد، اما خصلتش این است که با تمام دخترها گرم بگیرد. اما همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم، وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، رفتارش در حضور او تغییر می‌کند. اگر او با تمام دخترها گرم می‌گیرد، پس حرف‌های خوشایندی که به شما می‌زند، بی‎معنا است. البته اگر شیوه‌ی دلبری کردنش از شما با بقیه فرق دارد، احتمالاً احساس خاصی نسبت به شما دارد.

وقتی کسی را دوست داشته باشیم، هیچ وقت از او خسته نمی‌شویم. دوست داریم همه چیز را درباره‌ی او بدانیم. می‌خواهیم بدانیم در تک تک لحظات زندگی‌اش چکار می‌کند. دوست داریم تا ابد پای درد و دل‌هایش بنشینیم، شریک دردها و غم‌هایش شویم و با او به لحظات خجالت‌آور زندگی‌اش بخندیم. تمام این لحظات برایمان ارزشمند است و همه را به خاطر می‌سپاریم. وقتی پسری به دختری علاقه داشته باشد، این علاقه را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر او می‌خواهد همه چیز را درباره‌ی دختر مورد علاقه‌اش بداند، او را با سوال‌های مشتاقانه‌اش بمباران می‌کند و با دل و جان به تک تک کلماتش گوش می‌دهد. اگر پسر مورد علاقه‌تان دوست ندارد به حرفهایتان گوش بدهد و از شنیدن حرفهایتان به وجد نمی‌آید و هیجان‌زده نمی‌شود، این نشانه را به معنای عدم علاقه‌ی او به خودتان تعبیر کنید.

این نشانه مرتبط با نشانه‌ی بالا است. یکی از نشانه‌های علاقه داشتن یک پسر این است که او تمام حرف‌های عشقش را با جزئیات به خاطر می‌سپارد. اما فراموشی تمام حرف‌هایی که یک دختر با شور و شوق به پسر مورد علاقه‌اش زده است، علامت آشکار بی‌علاقگی است. وقتی کسی را دوست داشته باشیم، مغزمان کاملاً فعال می‌شود. با دقت توجه می‌کنیم، سراپا گوش می‌شویم و تمام جزئیات را به خاطر می‌سپاریم. مغزمان هر روز دریایی از اطلاعات را دریافت می‌کند که باید آنها را پردازش کند. هیچ راهی برای دسترسی آسان به تمام این اطلاعات وجود ندارد، پس به آنچه که برایمان مهم است، بیشتر توجه می‌کنیم و اطلاعات زائد و غیرمهم را کنار می‌گذاریم. نکته اینجا است که ما مسائلی را که برایمان اهمیت دارد، به خاطر می‌سپاریم. اگر شما تک تک جزئیات گفتگوهایتان را به یاد می‌آورید، اما او با وجود این که در اولین برخوردتان گفتگوی مفصلی درباره‌ی کارتان با هم داشته‌اید، حتی شغل‌تان یادش نمی‌ماند، به زبان بی‌زبانی دارد بی‌علاقگی‌اش را به شما نشان می‌دهد. البته شاید هم حافظه‌ی بسیار ضعیفی دارد، پس این نشانه را با توجه به وضعیتی که در آن قرار دارید  و صحت بقیه‌ی نشانه‌های این فهرست تعبیر کنید.

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، ناگهان سر و کله‌اش کنار او پیدا می‌شود. اگر پسر مورد علاقه‌تان هم شما را دوست داشته باشد، ناگهان کنارتان ظاهر می‌شود، هر جا شما باشید، او هم هست و هر کسی که دنبالش باشد، می‌داند که می‌تواند او را کنار شما پیدا کند. شاید مبهم به نظرتان برسد، اما اگر دقت کنید، می‌بینید که او همه جا کنارتان است، البته به شرطی که دوستتان داشته باشد. او سعی می‌کند که اتفاقی به شما برخورد کند یا بهانه‌ای پیدا می‌کند تا نزدیکتان باشد، مثلاً پیشنهاد می‌کند که در کاری کمک‌تان کند یا با هم به گردش بروید.

فرض کنید که با پسر دیگری قرار می‌گذارید، اما پسر مورد علاقه‌تان حتی خم به ابرو نمی‌آورد. به او می‌گویید که از نرم‌افزارها و سایت‌های دوستیابی استفاده می‌کنید و او می‌گوید: “خوش به حالت! مطمئنم بالاخره یه آدم مناسب پیدا میکنی” و واقعاً هم منظورش همین است. اگر او علاقه‌ای به شما داشته باشد، کوچکترین اشاره‌ای به صحبت کردن با یک پسر دیگر حداقل باعث می‌شود که کمی حسودی کند. وقتی با پسر مورد علاقه‌تان از رابطه‌ای که با مردان دیگر دارید، حرف می‌زنید، رفتارش به وضوح تغییر می‌کند، مثلاً عصبی می‌شود، صورتش سرخ می‌شود یا صدایش بالا می‌رود. مردان ذاتاً اهل رقابت‌اند، وقتی پسری دختری را حتی کمی دوست داشته باشد، دوست ندارد که مردان دیگری دور و بر او پرسه بزنند. اما اگر او واقعاً برایش مهم نیست و واکنشی نشان نمی‌دهد، یا واکنشش این است که حتماً رابطه‌تان را با مردان دیگر ادامه بدهید، پس شما در قلبش جایی ندارید.

“سرم خیلی شلوغه، اصلاً وقت ندارم.” بقیه‌ی نشانه‌های این فهرست درباره‌ی پسرانی صادق است که هنوز با آنها در مرحله‌ی آشنایی هستید، اما این نشانه درباره‌ی پسری است که با او وارد رابطه شده‌اید. شاید او گاهی با شما قرار بگذارد، اما این قرار را لحظه‌ی آخر کنسل می‌کند، شکایت می‌کند که وقت سر خاراندن ندارد و قرار را به وقت نامشخصی در آینده‌ی نزدیک موکول می‌کند، اما دیگر خبری از او نمی‌شود. البته گاهی اوقات واقعاً کاری پیش می‌آید و او مجبور است که قرار را به هم بزند. اما اوضاع زمانی ناراحت کننده می‌شود، که این بهانه‌ها و کنسل کردن‌ها تکرار می‌شود. وقتی او هر بار به بهانه‌ای سر قرار حاضر نمی‌شود و زمان مشخصی را هم برای قرار بعدی تعیین نمی‌کند. وقتی پسر مورد علاقه‌تان هیچ وقت برای شما وقت نمی‌گذارد، پس شما برایش اولویت ندارید. اگر چیزی برایمان اهمیت داشته باشد، حتماً برای آن وقت پیدا می‌کنیم.

اگر او درباره‌ی دخترهای دیگر یا رابطه‌های عاشقانه‌ای که دارد، به راحتی با شما حرف می‌زند، احتمالاً قلبش برای شما نمی‌تپد. با فکر این که او می‌خواهد حسادتتان را تحریک کند، خودتان را گول نزنید. دلیل این بی‌ملاحظگی او این است که دوست‌تان ندارد. اگر علاقه‌ای به شما داشت، درباره‌ی زن دیگری با شما حرف نمی‌زد و خطر به هم خوردن رابطه‌تان و ناراحت کردن شما را به جان نمی‌خرید. بهترین توضیح برای رفتار مردان معمولاً واضح‌ترین آنها است.

شاید عشق‌تان گاهی اوقات از زیبایی دختر دیگری تعریف کند، این تعریف‌های گاه و بی‌گاه مشکلی ندارد. یک پسر می‌تواند زنان دیگر را جذاب بداند و احساس تحسین خودش را هم بیان کند. اما این که پسری بی‌پروا به شما بگوید که دختر دیگری را دوست دارد و می‌خواهد با آنها قرار بگذارد، ناراحت کننده و هشداردهنده است. وقتی پسر مورد علاقه‌تان صحبت درباره‌ی دخترهای دیگر را از تحسین جذابیت ظاهری فراتر می‌برد و درباره‌ی خصوصیات روحی و عشق و علاقه‌اش به آنها حرف می‌زند، بهتر است قبول کنید که دوستتان ندارد.

او درباره‌ی احساساتش با شما حرف نمی‌زند، نه درباره‌ی احساسش به شما و نه درباره‌ی نگرانی‌ها و احساساتی که هر روز در زندگی تجربه می‌کند. او شما را به دنیای خودش راه نمی‌دهد، شما و دیگران فرقی برای او ندارید. اکثر بانوان معتقدند که این مسئله به ضعف مردان در صمیمی شدن با دیگران برمی‌گردد، درست است، ممکن است مشکل همین باشد. اما موضوع غالباً این است که او آنقدر به شما علاقه ندارد که به راحتی با شما از احساس‌های درونی خود حرف بزند. وقتی فردی را به دنیای خود راه می‌دهیم، در واقع بر روی او سرمایه‌گذاری می‌کنیم. ما او را به دنیای خودمان دعوت می‌کنیم، چون فکر می‌کنیم که او در آینده بخش مهمی از دنیایمان خواهد شد. اگر پسر مورد علاقه‌تان آینده‌ی مشترکی برای خودش و شما متصور نباشد، سعی می‌کند حتی‌الامکان شما را از خودش دور نگه دارد و فقط درباره‌ی کلیات حرف می‌زند: این که اهل کجاست، در کدام دانشگاه درس خوانده است، چطور کار پیدا کرده است و … یعنی تمام آن اطلاعاتی که به راحتی می‌توانید در صفحه‌ی صفحات اجتماعی‌اش بخوانید. سخت است که سفره‌ی دل‌تان را برای دیگری باز کنید و نقاط ضعف خود را به نمایش بگذارید. وقتی با کسی درد و دل می‌کنیم، بر روی او سرمایه‌گذاری می‌کنیم. این سرمایه‌گذاری مانند هر سرمایه‌گذاری دیگری با ریسک همراه است. اما اگر کسی را از صمیم قلب دوست داشته باشید، این ریسک ارزشش را دارد.

یکی از شعارهای اصلی ما این است که: اگر پسری دوست‌تان داشته باشد … این دوست داشتن واضح خواهد بود. این عشق آنقدر واضح خواهد بود که نیاز به رمزگشایی یا یافتن سرنخ‌های پنهانی نخواهد داشت. اگر مطمئن نیستید که آیا پسر مورد علاقه‌تان هم شما را دوست دارد یا خیر، این شک به این دلیل است که او واقعاً احساسی به شما ندارد. اگر برای اثبات عشق او به خودتان نیاز به دلیل دارید، به احتمال زیاد او دوست‌تان ندارد. اگر پسری شما را دوست داشته باشد، متوجه این عشق خواهید شد. پسری که دوستتان داشته باشد، عشقش را به معما تبدیل نمی‌کند، و شما را سردرگم نمی‌کند. او عشقش را روشن و واضح به نمایش خواهد گذاشت. اگر مجبور بودید همین الان بدون معطلی به این سوال جواب بدهید: “آیا او هم متقابلاً من را دوست دارد؟” جوابتان چه بود؟ با خودتان صادق باشید. لازم نیست پاسخ این سوال را بلند بگویید، فقط به ندای درون‌تان گوش بدهید. بی‌علاقگی او به معنای این نیست که شما مشکلی دارید یا ارزش عشق را ندارید. فقط پسری که فکر می‌کردید، می‌توانستید علاقه‌ای به او داشته باشید، دوست ندارد با شما باشد.

علاقه و دوست داشتن یک پسر امری پنهان نشدنی است و می‌توان گفت اگر پسری عاشق شما باشد قطعا از رفتارهای او مشخص است. با این حال از نشانه‌های عدم علاقه یک پسر به دختر به موارد زیر می‌توان اشاره کرد: با شما مثل بقیه رفتار میکند، آغازگر گفتگو نیست، با همه دختران ارتباطات نزدیک دارد، تمایلی به شناختن بیشتر شما ندارد، صحبت های قبلی شما را به یادنمی آورد، دور و بر شما نمی‌چرخد، ارتباط شما با دیگر پسران برایش اهمیتی ندارد، وقتی برای شما نمیگذارد، از دختران دیگر صحبت میکند و احساساتش را با شما در میان نمی‌گذارد. حال که با این علائم و نشانه ها آشنا شدید، میتوانید با کمک مشاورین ما گامی در جهت جذب فرد مورد علاقه و یا در مواردی بازگرداندن عشق قبلی خود بردارید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

72 بازدید

104 بازدید

340 بازدید

359 بازدید

297 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من دانشجو هستم و با همکلاسی پسرم چت میکنم البته هیچی بینمون نیست و از سر عادت باهاش حرف میزنم هر روز حرف میزنیم که خیلی وقتا اون پیام میده یا استوری ریپلای میکنه خیلی ازم سوال میپرسه و با دقتم گوش میده به حرفام …. یک بار پشت سرم حرف زده بود ولی … تو گروه کلاسمون هم وقتی من گروهو ترک میکنم میاد دلیلشو میپرسه و بعد هم یا ادم میکنه یا میگه تو گروه باش …. و یکم باهام شوخی میکنه اذیتم میکنه مخصوصا تو گروهمون و ….. اما اون تو گروه میگه که دختر دیگه ای رو دوس داره اوایل تو گروه اینجوری میگفت اما تو پیوی بهم میگفت بین من و اون چیزی نیس البته من بهش گیر نمیدادما یا چیزی بگم راجع به اون دختره خودش اینو میگفت ولی حالا تو پیوی هم اعلام میکنه که اونو دوس داره بعضی وقتا احساس میکنم بهش علاقه دارم سوالم اینه که چرا باهام اینجوری رفتار میکنه و اصلا به من علاقه ای داره؟ یا نه

سلام دوست گرامی تا زمانی که به صورت مستقیم ابراز علاقه نکرده‌اند، روی این صحبت‌ها و واکنش‌های ایشان، حساب عاطفی باز نکنید. به این نکته نیز توجه کنید که صحبت‌های متوالی و این عادت کردن شما به یکدیگر شما را به ایشان وابسته خواهد کرد.

سلام ممنون ازتون خسته نباشید خودش یبار گفت که دوستت دارم دوست ندارم یک چیزی بگم ناراحت شی اما هی میری رو اعصابم وقتی هم که ارتباطمو باهاش قطع میکنم هی پیام میده و معذرت خواهی و ….. و دوباره فرداش پیام میده و نمیشه قهر کنم باهاش

من پسریم که ۲۲سالمه ولی تاالان بایه دخترنبودم قدیما فکرمیکردم تاحالا دوست نداشتم نمیدونم چون میترسم نداشتم یاچون بدم میادازدخترا ولی میشه بگین اونی که از دخترا بدش میاد وتاحالا بادختری نبوده چه اثرات منفی توزندگیش خواهدداشت ؟چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

سلام دوست گرامی ارتباط انسانی نیاز اساسی همه ماست. شما در سنی نیاز خواهید داشت که همراه کسی رشد کنید و زندگی خوب و آرامی را تجربه کنید. دلیل اینکه از دخترها بدتان می‌آید، شاید تجربه‌های تلخ گذشته و یا برخورد بد از جانب شخصی باشد؛ بنابراین ابتدا بررسی کنید علت اینکه از دخترها خوشتان نمی‌آید، چیست؟ سپس معیارهای خودتان را برای انتخاب یک فرد، مشخص کنید.

بیست سالمه وعاشق پسری هسم و پسره بهمن ماهی هست و خب همه دلایل بالا که گفتینو انجام میده الا همون دلیل اصلیه که گفتین با همه راحته حرف میزنه الا من و خب نمیتونم بگم اون دلیلی که گفتین هر جا من میرم اونم هستو هم نمیتونم کامل بگم نه کاملم بگم اره حالا بگم دوسم داره با نه

دختری هستم ٢٣ساله به تازگی یکی از اقوام کسی معرفی کرده برای ازدواج ما هم تصمیم گرفتیم آشنا شویم فعلا مجازی خیلیی خوب برخورد میکند اما پیام همیشه نمی دهد نمیدانم از من خوشش اومده یانه

سلام دوست گرامی فرصت دهید تا شناخت بیشتری پیدا کنید می‌توانید در دوره« جذب عشق، از آشنایی تا ازدواج» رادیو عشق شرکت تا مهارت‌های لازم ارتباطی را یاد بگیرید.

سلام 16 سالمه و دختر هستم و یه مدتیه به یه پسری که توی همسایگیمون میشینه علاقه مند شدم ولی خودم از این تعجب می‌کنم که این علاقه یکدفعه بوجود اومد با این که 8 سالی میشه همسایه هستیم ولی نمیدونم چیشد که علاقه مند شدم بهش و این که بیشتر اوقات میبینمش اونم منو میبینه و کلا جوریه که به نسبت هر دو همو می‌شناسیم و یه جورایی زیر نظرش دارم این که کجا میره با کی میره و اینا😅میخوام بدونم دقیقا باید چیکار کنم آخه از بلاتکلیفی خوشم نمیاد و این مطالب رو هم خوندم و نشانه ای ازش ندیدم توی اینا چیکار باید بکنم….

سلام دوست گرامی بله بلاتکلیف بودن وضعیت خوبی نیست. اما از این وضعیت بدتر، حضور در رابطه عاطفی در سن پایین است. بهتر است تمرکز شما فعلا روی وظایف مربوط به سن خودتان باشد.

سلام دختری هستم با27سال سن و مجرد قبلا خیلی خواستگار و اینا داشتم متنها چون یه بار عاشق شدم و نرسیدیم به هم کلا تمایلی به ازدواج ندارم یه دو ماهی میشه تو یه درمانگاه پرستارم یه دکتر اونجا هست که نمیدونم چیطور بگم رفتاهای ضد و نقیضش توجه همو به خودش جلب میکنه مثلا یه روز میاد سلام میکنه و ….یه روز اصلا چشاش منو نمیبینه با همه شوخی سلام و حرف میزنه الان من البته منم خودم به شخصه خیلی مغروروم و هر عمل اون عکس العمل نشون میدم ولی از اینکه با بقیه خوبه واقعا حسادت میکنم و کلا فکرم درگیر این قضیه است ممنون میشم راهنمایی کنید .

سلام دوست گرامی همانطور که خودتان اشاره کردید، شکست عاطفی قبلی شما باعث شده است که تمایل‌تان به ازدواج کم شود؛ اما درباره رفتارهای ضد و نقیض این شخص، اگر به این رفتارها دلبستگی پیدا کنید، متاسفانه شکست دیگری را تجربه خواهید کرد؛ چرا که شما باید در کنار شخصی قرار بگیرید که به صورت مستقیم از علاقه و حس خودش صحبت کند، نه اینکه بیشتر ذهن شما را درگیر کند. شما می‌توانید در دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» شرکت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری 14 ساله هستم 3 سال 5ماه که با یه پسری در ارتباطم ایشون 18 سالشه میدونم سنمون کم بوده من 11 سالم بوده و ایشون 15 ولی در کل همو خیلی میخوایم من اوایل فقط برای مسخره بازی باهاش حرف میزدم هم محل بودیم ولی مهم نبود زیاد برام ولی این رابطه از اول برا ایشون جدی بوده بعد یه مدت حالا باهام حرف و زد حسشو گفت دل بستم ولی اینم بگم که ایشون تا یک سال به من دست نزد حتی دستمم نگرفت بعد یک سال حالا بغلم کرد بابام ومامانم فهمیدن خانواده ایشون هم همینطور ولی با این شرایط امدن و با مادرم صحبت کردن از مادرمم قول گرفتن که دوسال دیگه اگه دانشجوی پزشکی بود به پیشنهادش فکر کنه حتی تو حرفاش نمیگفت که الان با هم باشیم کلا درباره ازدواج حرف میزد خیلی هم کلا درباره ازدواج حرف میزنه باهام اینم بگم که من اصلا نمیتونم بیرون تنها برم یعنی هر 6 یا 7 ماه یکبار همو میبینیم اونم 20دقیقه شاید هر جوری هست تحمل میکنیم دلتنگی رو ولی یه چیزی این وسط هست که نمیدونم چرا همچین حسو میکنم من با خودم میگم اگه خودم پسر باشم هیچ وقت برای دختری که عین من شرایطش واینمیستم خدایی راستشو گفت بعد من خیلی دلم میخواست پسر باشم خیلی یعنی قبل این رابطه یه بار لاک نزده بودم همیشه موهام کوتاه بوده خیلی دلم میخواسته پسر باشم از وقتی با ایشونم کلا عوض شدم به قول خودمون قرتی شدم لاک و موهامو هر دفعه یه مدل ببندم کلا خیلی حس خوبی داره ایشون راجب رابطه کامل هم حرف زده که من با خودم گفتم خدایی بعد 4 سال دیگه طبیعیه ولی میترسم مامانم میگه نمیخوادت حتی اینم بگم که وقتی بابام فهمید گفت زنگ بزن بیاد زنگ زدم و امد قبلش بابام گفت الان که گفتی بیا بابام حرف بزن فکر میکنی بیاد گفتم معلومه انقدر ایمان داشتم بهش و حتی گفت خودش که من اصلا برا کتک خوردن امده بودم و بابات نزد ابجی و داماداشون هم تو جریان رابطه ما هستن ولی نمیدونم چرا همچین حسی دارم نمیدونم دل کندم سخته برام نمیتونم اصلا نمیتونم تمرکز کنم از بس فکر کردم راجب این مسئله تورو خدا شما کمکم کنید فقط نگید سنت کمه اون مال قبلش بود نه که الان نزدیک 4 ساله شما چی میگید دوستم داره؟

سلام دوست گرامی جواب سوالی که خودتان می‌دانید را پرسیدید! 14 سالگی زمان مناسبی برای رابطه عاطفی و ازدواج نیست. شما هنوز هویت خودتان شکل نگرفته است و این مساله تصمیم‌گیری‌های شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در جریان رابطه بودن خانواده‌ها، تنها مولفه داشتن یک ارتباط خوب نیست؛ بلکه اطرافیان شما نیز باید بدانند که در این سن هنوز هردوی شما وظایف دیگری دارید که باید روی آنها متمرکز باشید. در مورد رابطه جنسی، اگر قرار باشد شما تا چندسال صبر کنید تا رابطه به مرحله‌ قابل قبول‌تری برسد، این رابطه را نیز می‌توانید به تعویق بیاندازید.

سلام من دختری ۱۴ ساله هستم و عاشق یه پسر ۲۰ ساله ام مامانش قبلا منو از مامانم خواستگاری کرده ولی گویا اون پسر منو دوست نداره و میگه که من دختر ساکتیم که من اینو از طریق یکی از دوستام فهمید م اون پسریه که مشروب میفروشه و مشروب مبخوره و سیگار میکشه (البته گاهی وقتا)چند وقتی هست رفتارش تغییر کرده و وقتی منو میبینه بهم خیره میشه اون با داداشم دوسته داداشم و اون همسنن اگر با هم دوست نبودن بهش ابراز علاقه میکردم ولی میترسم داداشم خبردار شه من الان تو فکر اونم و ۱ ماهه که یه کلمه هم درس نخوندم چون تمرکز ندارم

سلام دوست گرامی سن شما بسیار برای ازدواج مناسب نیست؛ ویژگی‌های حدودی که از ایشان مطرح کردید، او نیز فرد مناسبی برای ابراز علاقه و ازدواج نیست. نیاز است که به وظایف سن خودتان که مطالعه درس‌ها و یادگیری مهارت‌ها است مشغول شوید و برای افزایش تمرکز از کمک مشاور بهرمند شوید.

سلام من دختری ۱۹ ساله هستم و کنکوری تجربی هستم ما خانواده مذهبی هستیم به طوری که به شدت رفتارای من و خواهر و برادرام کنترل میشه من بزرگترین فرزندم تا به حال اصلا تو قید بند دوستی و رابطه قبل از ازدواج نبودم (یک بار به خواست مادرم با خاستگارم یک مدتی صحبت کردم که برای اشنایی بود )سوالی که دارم اینه ..ما تو محله ای زندگی میکنیم که همه همدیگرومیشناسن خانواده ای هم اونجا هستن که چند تا براردن اونا هم مثل ما مذهبی هستن سادات اند درسته که من اصلا اهمیت نمیدادم اما چند باری موقع برگشت از اموزشگاه یا به طور اتفاقی وقتی با مادرم بیرون میرفتیم وقتی یکی از اینهارو میدیدیم رفتاری عجیبی داشتند که با بقیه اونطور نبودند ..مثلا یکدفعه سرشون خیلی خیلی پایین می انداختند و رفتاراشون هول میشد تقریبا همشون همینطور هستن خب منم ازشون تا حدودی خوشم اومده چون از نظر خودم واعتباری که خوبی محل دارند ناخودگاه تمایل کم پیدا کردم که میدونم کار درستی نیست …اما من خیلی سردرگمم که این واقعا درست هست یا نه اینم بگم که چند باری مادرشون که منو میدیدن لبخند میزدن و خیلی نگاه میکردن (که اینم من گذاشتم به حساب اینکه مادرای. پسر دار کلا همینطورن )اوناخواهر هم ندارند همه برادر اند من میگم شاید به عنوان یک خواهر به من نگاه میکنند اما خودم متوجه شدم که وقتی بقیه رو میبینن انقد سرشون رو پایین نمیگیرن و رفتاراشون هول نمیشه مثلا اونا وقتی منو میبینند مسیرو عوض میکنند من واقعا نمیفههم این علاقه است یا دوری …بعدشم من امسال شرایط درسم سخته اما این فکرا اصلا رها نمیکنه منو …به نظرتون به کدوم اهمیت بدم چطوری دیگه فکر نکنم و مطمن شم حسم اشتباهه …ممنون اگه جواب بدید

سلام دوست گرامی نسبت به این رفتارها، هر تصوری می‌توانید داشته باشید، ممکن است آنها منتظر باشند تا شما کنکور بدهید و بعد برای خواستگاری اقدام کنند، مساله این است که شما فعلا به رفتارهای آنها هیچ معنایی ندهید و به درس‌تان تمرکز کنید.

خیلی ممنون واقعا بین دوراهی بودم الان به نسبت خیلی بهتره شده که کل تمرکزم رو به درس جمع کنم سپاس

سلام من ۱۹ سالمه حدود یک سال و نیمه توی مجازی و از راه دور با پسری ۲۵ ساله درارتباطم هردو پشت کنکوری هستیم هر دو گذشته خوبی نداشتیم از گذشته هم باخبریم اگه درسمونو بخونیم واقعا و اون رویاییکه همیشه داشتیم ینی پزشکی بهش برسیم شاید وضعمون تغییر کنه اما تو این مدت بیشتر گریه و دعوا شک و اینا بوده پای هم وایستادیم اما احساس میکنم داریم آینده خودمونو نابود میکنی بعد یه سالو خورده ای اومد تهران تا منو ببینه برای اولین بار و من خیلی هیجان داشتمو استرس دوروز درگیر بودمو درس هم نخوندم که چجوری برم چی بپوشم چی بگم خوشحال بودم که لحظه اخر گفت نمیتونم بیشتر از یه ساعت بمونم داداشم میگه کمکمش کنم میشه فردا ببینیم همو و من خیییییییلی ناراحت شدم و یه عالم دعوا کردم یکی از اشتباهام اینه که وقتی عصبی میشم زبونم نیشدار میشه ناراحت شد گفتم دیگه حسش نیست اونم دیگه تا اخر قبول نکرد همو ببینیم من خیلی اصرار نکردم اما حرفاش اینجوری بود که نبینیم همو بهتره😔ما تا دیشبش کلی ذوقو شوق داشتیم بخدا نمیدونم چیشد اصلا امروز به نظرتون چیکار کنیم

سلام دوست گرامی اشاره کردید از گذشته هم باخبرید، در این روال گذشته چه اتفاقی افتاده است که تا این حد در زندگی حال شما اثر گذاشته است؟ شما هنوز حضوری همدیگر را ندیدید و برای آینده به صورت مشترک برنامه ریختید. این مساله متاسفانه منطقی نیست و سرمایه‌گذاری اشتباهی آن هم به مدت نزدیک به 2 سال دارید. مشکل خودتان را مطرح کردید که زمان عصبی شدن کنترل زبان خودتان را ندارید؛ نیاز به یادگیری مهارت کنترل خشم دارید و در یادگیری این مهارت، مشاور به شما کمک خواهد کرد.

سلام من ۲۷ سالمه و مدتی هست که با یه پسر ۳۱ ساله که همکار هستیم رابطه دارم …اون مبتلا به سرطان مری هستش و خیلی کم محلی میکنه هفته ای یکبار جواب پیامم رو میده هفته ای یکبار صداشو میشنوم با اینکه دیدم توی فضای مجازی همیشه فعاله اما به من میگه گرفتارم درکم کن ….راستش خسته ام کرده و یه جواریی داره خیلی به غرورم برمیخوره ….

سلام دوست گرامی متوجه منظور شما و ارتباط بین بیماری او و کم‌محلی‌اش نشدم. این دو چه ارتباطی بهم دارند؟ بیماری ایشان در چه مرحله‌ای است؟ گویا در این رابطه شما نیاز به توجه بیشتری از جانب او دارید اما این توجه را دریافت نمی‌کنید. آیا همیشه این بی‌توجهی وجود داشته است؟ یا بعد از بیماری‌شان این سردی اتفاق افتاده؟ اطلاعات کمی دادید، بنابراین راهنمایی به صورت کلی خواهد بود. در ابتدا سعی کنید علت اینکه از ایشان توجه بیشتری طلب دارید را برای خودتان مشخص کنید و سپس ببینید دقیقا انتطار شما از این رابطه چیست؟ چه زمان‌هایی بیشتر حس می‌کنید که او بی‌توجهی می‌کند؟ در صورتی که به مشاوره نیاز دارید، نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام خسته نباشیدمن دختر ۱۴ ساله ای هستم که عاشق یک پسر ۱۸ ساله شدم و رفتم بهش گفتم اون گفت من ازت خوشم نمیاد یعنی اون آدم خیلی خجالتی هست البته دخترعمه ام رفت بهش گفت الانم ناراحتم چیکار کنم به نظرتون واقعا دوسم نداره؟

سلام دوست گرامی سن شما برای ابراز علاقه پایین است و اشتباه شما ابراز علاقه به صورت مستقیم بوده است. بله او به صورت مستقیم گفته است که علاقه‌ای ندارد، بنابراین بهتر است دیگر اصراری به این رابطه نداشته باشید.

سلام تقریبا یه سال پیش من با پسری آشنا شدم اون هرروز میومد در خونمون هی منو تعقیب میکرد منم اصلا به روم نمیاوردم که می‌دیدمش اصلا نمیشد که نیاد دم در خونمون با یه بهونه یه حرفه کنایه وار بهش گفتم که نیا ولی الان چند باره همدیگرو میبینیم اصلا نمیاد پیشم، این کارش یعنی چی ؟ چرا ؟ واقعا برام جای سواله؟ منظورش چیه با این کار

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. اگر منظورتان این است که چرا او دیگر شما را تعقیب نمی‌کند یا درب منزل شما نمی‌آید، به این دلیل است که او با شما آشنا شده است و توانسته توجه شما را جلب کند؛ پس دیگر نیازی به این تعقیب و گریز نیست. اگر منظورتان این است که او سرد شده است و دیگر مثل سابق پیگیر شما نیست، دلیل این است که از سمت شما توجهی ندیده است و یا برعکس به هدف خود که آشنایی با شما بوده، رسیده است. بهتر است این مساله را به آرامی و به شیوه صحیح با طرف مقابل در میان بگذارید و از خود دلیل این کارش را بپرسید.

سلام دختری هستم ۳۳ ساله.دو سالی هست پسری که دو سال از من کوچکتر هست ابراز علاقه میکند.البته زمان زیادی برای من نمی گذارد و اغلب میگه سرم شلوغه و روزا در حد چند تا پیام و دو ماه یه بار یه دیدار دوساعته.چه کنم؟

سلام دوست گرامی تکلیف هرکسی و مسئولیت رابطه‌ با خودش است. عوامل زیادی باعث می‌شود که شخصی ابراز علاقه کند اما زمان زیادی برای رابطه نگذارد. ابتدا از خودتان بپرسید به چه علت در این رابطه و ابراز علاقه مانده‌اید؟ سپس برای اینکه بتوانید تکلیف خودتان را با او مشخص کنید، به صورت مستقیم از او بخواهید که نیاز بیشتری برای شناخت او دارید. همچنین شما باید از نظر زمانی با طرف مقابل به توافق برسید که تا چند وقت دیگر قرار است وضعیت رابطه به این شکل پیش برود. اشاره به سن کردید؛ خود بزرگ بودن شما مساله‌ای ایجاد نمی‌کند، مگر اینکه بحث و دلخوری بین شما به مساله سن ختم شود و همچنین او نتواند در برابر نظر دیگران درباره سن بزرگتر شما، مقاومت درستی داشته باشد. پیشنهاد می‌شود برای بررسی بیشتر رابطه و دریافت مشاوره از مشاوران رادیو عشق نوبت دریافت کنید.

سلام من دختر ۱۸ساله هستم به پسری که سه ساله بهش علاقه دارم ولی بهش نگفتم چند ماهی میشه که منو تو اینستا نمیشناخت، بهم پیام داد منم سر بحث هایی که کردیم اخر اصرار کرد که برم به کسی که دوسش دارم بگم من هم گفتم بهش راستی اون پسره هم مشاورم بود من بهش گفتم یکم باهم حرف زدیم که باید ببینمت و اینجور حرفا، منم راضی نمیشدم که ببینم چون واقعا خجالت میکشیدم با اصرارش رفتم دیدمش ولی هیچ حرفی نزدم باهاش چون روم نمیشد بهش گفتم که دیگه نمیام مشاوره ولی اصلا قبول نکرد و من الان میرم مشاوره تو اینستا هم هر استوری یا پستی که میزارم پیگیره ولی اصلا به روش نمیاره که احساسش چیه و از حرفا و اینکه خیلی ملایم و آروم رفتار میکنه الان من سردرگمم که حسش به من چیه ؟؟ ممنون میشم راهنمایی کنین

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد در حالتی بلاتکلیف قرار گرفتید و نمی‌دانید نسبت به ایشان چه رفتاری داشته باشید. تا زمانی که طرف مقابل شما به صورت مستقیم ابراز علاقه نکند و برای بودن با شما برنامه‌ریزی هدفمندی نداشته باشد، بهتر است شما اقدامی انجام ندهید. برای یادگیری مهارت‌های مختلفی مانند ارتباط موثر می‌توانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید. اشاره کردید ایشان مشاور شما هستند. این نکته را به خاطر داشته باشید که یک مشاور اجازه ندارد از نظر اخلاقی، نقشی غیر از نفش مراجع و مشاور با شما داشته باشد.

سلام من ۱۹ سالمه حدود ۲ ساله با پسری در ارتباطم و از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و ۳ ماه بعد اشنایی درمورد من با خونوادش حرف زد و قرار بر این بود ک امسال یا سال دیگه رابطمونو جدی کنیم ولی مشکلی که هست اینه که به دلیل تفاوت عقیده ای که داریم ایشون اصرار بیش از اندازه ای به دیدن موهام یا بغل و بوسیدن دارن که من به دلیل عقایدم اصلا نمیتونم با اینا کنار بیام و حالا ایشون میگن تا موقعی که اعتقادادتو فراموش نکنی ازدواج نمیکنیم و از طرفی رابطش با من خیلی سرد شده و هرچی توضیح دادم شرایطو قبول نکرده که اگه دوسم داری میکنی لطفا راهنماییم کنین

سلام دوست گرامی ازدواج نیاز به مقدماتی دارد که دونفر بتوانند از جنبه‌های مختلف به این نتیجه برسند که برای متاهل شدن آماده هستند. یکی از این نیازها، رشد عاطفی و شناختی است. احترام گذاشتن به عقاید شما که یکی از مولفه‌های رشد عاطفی است، در طرف مقابل شما دیده نمی‌شود. بنابراین پیش از هرگونه اقدام و تصمیم جدی، حتما با یک مشاور پیش از ازدواج مشورت کنید.

سلام من دختری 25 ساله هستم پسری 33ساله بهم ابراز علاقه کرد اوایلش می‌خواست منو بشناسه که به هم پیام می‌دادیم وقتی صحبت از مراسم خواستگاری میشه میگه فعلا شرایط خوبی نداره قبلا یه شکست عشقی عمیق داشتن که یکسال ازش می‌گذره طی صحبت‌هایی که با اطرافیانش داشتم میگفتن از زمانی که باتو آشنا شده حالش خیلی خوبه وقتی حرفم میزنه هردومون توی آینده ای که چیده هستیم ولی خیلی از اطرافیانم منو از این اقا منع می‌کنند و میگن کلاً آدمای خوبی نیستن یا من درحد این آقا نیستم خیلی بالاترم حتی میگن اگه با این آقا ازدواجم بکنم ایمانم و حتی زندگیم بر باد خواهد رفت نمیدونم کمکم کنید

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما در ابتدا باید حتماً پرونده شکست قبلی‌اش را ببندد تا بتواند روی آینده مشترک برنامه‌ریزی کند. به صورت دقیق باید بیان کنید که به چه دلیل اطرافیان شما را از ارتباط با ایشان منع می‌کنند؟ نظر خودتان درباره ایشان چیست؟ مساله شما نیاز به بررسی بیشتری دارد و باید جزییات آن را با یک مشاور در میان بگذارید. توصیه می‌کنیم پیش از هرگونه تصمیم جدی، حتماً از مشاوران رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری هجده ساله هستم من تا حالا دوست پسری نداشتم اما امسال با یک پسر که دانشجوی دندانپزشکی بود مشاوره گرفتم که بهم برنامه میداد اوایل خیلی رفتار عادی داشت و فقط در حد مشاوره بود ولی یک شب با من شروع کرد به چت کردن و راجب مقاله ای که نوشته بود و می‌خواست بره آلمان برای ارائه دادنش با من صحبت کرد و توی اون صحبت ها به من گفت که تو خیلی ارزشمند هستی و من با همه دانش آموزام اینطور صحبت نمی‌کنم دو سه هفته خیلی رفتارش بامن عوض شد و خیلی زود جواب پیامامو میداد و شبا تا بهش پیام میدادم سریع آن میشد تا جوابمو بده و بهم شب بخیر می‌گفت ولی بعد از چند هفته باز مثل سابق شد و وقتی بهش گفتم گفت که من خیلی سرم شلوغه و نمیتونم جوابتو سریع بدم ولی وقتی یه بار خواستم مشاورمون باهاش قطع کنم کلی پیام داد که من که کم کاری نکردم و تو فقط به خاطر دیر جواب دادن میخوای بری اینا منم باز مشاورمون ادامه دادم ولی بعد از اون دیگه خیلی سرد شد و می‌گفت حرف غیر درسی نزنی چون حواست پرت میشه منم دیگه ادامه ندادم و فقط درسی بود البته بعضی وقتا باهاش شوخی میکردم ولی خیلی سرد جواب میداد مثلاً فقط یک کلمه می‌نوشت جلوشم یه استیکر می‌داشت همین ولی دوباره به بار بهم گفت برام مهم هستی الان مشاورمون تموم شده و وقتی بهش گفتم میتونیم در ارتباط باشیم گفت با دانش آموزای پارسالم درارتباطم توهم پیام بدی جوابتو میدم ولی من میترسم چون من خیلی دوسش دارم میترسم اگه الکی الکی حرف بزنم وابسته تر هم بشم به نظر شما ازش بپرسم که بهم علاقه داره یا نه یا اینکه کار زشتی که یه دختر به پسر ابراز علاقه کنه؟چون واقعا دوست دارم تکلیفمو بدونم و اگه بهم حسی نداره دیگه بهش فکر نکنم آخه می‌خوام درس بخونم امسال هم به خاطر فکر کردن به اون نتونستم درس بخونم میشه لطفاً راهنمایی کنید منو که اون منو دوست داره یا نه؟و اینکه توی واتساپ با هم حرف می‌زنیم و اونو ندیدم و فقط عکس پروفایلشو دیدم ممنون میشم سریع پاسخم بدید چون حالم خیلی بده😥

سلام دوست گرامی وقتی معلم یا مشاور شما، نقش دیگری هم برعهده بگیرد و خارج از مرز با شما در ارتباط باشد، نتیجه‌اش این وابستگی و علاقه است. با وجود اینکه حتی ایشان را از نزدیک ندیدید. درباره ابراز علاقه بهتر است کمی منطقی‌تر عمل کنید و رفتارهای او را برای خود تفسیر و معنای عاشقانه ندهید. شما قربانی این شرایط نیستید که بخاظر علاقه به ایشان نتوانستید درس بخوانید. در حال حاضر وظیفه و نقش شما درس خواندن است. پس ابتدا برای خودتان اهداف آینده را بازنویسی کنید و تلاش کنید در جهت همان اهداف حرکت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری ۲۸ ساله هستم که حدود یک ماه هست با آقای ۳۳ ساله از طریق اینستاگرام آشنا شدم و همون روز از واتس اپ پیام میدادن . این آقا نزدیک یک ماه هست که هر روز به من پیام سلام و احوال پرسی و اینکه چه کارایی انجام میدم رو میده و هیچ حرف محبت امیزی نمیزنه . در حواب این سوال من که این سلام و احوال پرسی ها چه نتیجه ای خواهد داشت گفتن که مگه قراره چه نتیجه ای بده . منم جواب دادم اگه هیچ دیدن و شنیدن و محبت کردنی نباشه پس دیگه حزف نمیزنم . هر بار که آنفالوشون کردم و با اصرار ایشون برگشتم و بعد از کلی بحث ایشون تصمیم گرفتن با من برای اوین بار تلفتی صحبت کنن که بخاطر یه سو تفاهم ،من بی ادبانه با ایشون صخبت کردم و بعد دوباره آنفالوش کردم و از ایشون اصرار بر برگشت . بعد برگشت دوباره همون آشو همون کاسه . وقتی میگم چرا دعوت نمیکنی بیرون . میفرماین که ماشینشون تصادف کرده و صافکاره و من نمیدونم یه صافکار چقدر طول میکشه . تو یک ماه هیچ وقت بیرون دعوت نکردن اما هررروز سلام و احوال پرسی داریم از طریق پیام رسان و از مسایل جنسی هم حرفی نزدن . ایشون به شدت درونگرا هم هستن بر اساس اون جیزی که خودشون گفتن

سلام وقتتون بخیر من حدودا یه سال پیش با یه پسری وارد رابطه شدم و بهش پیشنهاد دوستی دادم اونم قبول کرد. اوایل خیلی رابطمون خوب بود مشکلی نداشتم اما بعد یه مدت باهام سرد رفتار میکرد اما از رفتاراش نشون میداد که دوسم داره ولی بهش اعتماد نداشتم و خودم رابطه رو خراب کردم اونم اصلا براش اهمیت نداشت و از هم جدا شدیم اون با یکی دیگه وارد رابطه شده ولی هنوز وقتی منو میبینه بهم نگاه میکنه. اما بازم حس میکنم دوسم داره من واقعا نمیدونم چطوری باید از ذهنم پاک کنم این قضیه رو لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان و مدت زمانی که از قطع رابطه می‌گذرد، اشاره نکردید. شما به ایشان پیشنهاد دوستی دادید و این ریسک بزرگی بود، چون ایشان برای شما هزینه و تلاشی نکرده بود که بخواهد با از دست دادن رابطه بهم بریزد. شما ابتدا باید تمام شدن این رابطه را بپذیرید تا به این باور برسید که او دیگر نیست. در این مسیر سخت، مشاوران ما در رادیو عشق همراه شما خواهند بود. برای کسب اطلاعات بیشتر به «نکات طلایی زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» مراجعه کنید.

لطفا به پیام من هم جواب بدین . ممنون

سلام وقت بخیر من حدود یکسال هست با یک پسری آشنا شدم که 33 سال سن دارند و با هم هم سن هستیم من اوایل برام همش نقش ازدواج پر رنگ بود و بعد از دو الی سه جلسه بهش گفتم که تصمیمت چیه از رابطمون گفت یه دوستی،من قبلا 13 سال با کسی ارتباط داشتم و به جایی نرسیده دیگه نمیخوام وارد رابطه عمیقی بشم از طرفی خیلی واضح حرفش رو زد ولی آدم کاری و اهل دوست و مهمانی و ورزش و کلا اجتماعی هست ولی منو به خاطر اینکه از مهمونی و مشروب و… استفاده نمیکنم با خودش نمیبره یعنی بهم گفته ولی چون قبول نکردم از یه ساعتی از شب بیشتر بیرون نباشم دیگه بهم نمیگه خیلی چیزارو الان البته ما رابطمون بعد 2 ماه از رابطمون بهم خورد به دلیل یه شک من و من کات کردم و بعد 4 ماه دوباره همدیگرو دیدیم و ادامه دادیم البته رابطمون جوری بود که هر 2 ماه یکبار میدیدیم همو و وقتی میگفتم چرا میگفت سرم شلوغه چون مغازه دار هست و بهانه میاورد خب بحث کرونا هم بود بعد از این هم ما دقیقا صحبت کردن هم زیاد صحبت نمیکنیم با هم در روز شاید یکبار اونم بیشتر وقتها دو یا سه روز شاید خبر نگیریم از هم و شاید من بعضی موقعها پیام بدم ولی اگر دو روز پیام و زنگ نزنم روز سوم خودش زنگ میزنه،نمیدونم واقعا من دوستش دارم چند هفته پیش بازم شکایت حال رابطمون رو کردم گفت من هنوز رو همون حرفم هستم من رابطه عمیق نمیخوام گفتم پس دوست داشتن چیه گفت به نظر من دوست داشتن وجود داره که ما همدیگرو میبینیم و وقت میذاریم برای هم نمیدونم یه جوری سرد هست انگار من تو زمین و هوا هستم البته من خودم هم دختر بازیگوش و شیطونی نیستم که دلبری کنم اگر اون هیچی نگه منم نمیگم یعنی ما حرفامون در حد حال و احوالپرسه و وقتی گفتم منو بیشتر بشناس میگه این تو زمان مشخث میشه وگرنه من چی بپرسم ازت…آیا واقعا باید خیلی صبور بود تو رابطه و فرصت داد و یا نه وقتی اینجوری میگن دیگه ادامه نداد

سلام دوست گرامی شما از طرفی یک رابطه شکست خورده 13 ساله داشته‌اید و از طرفی این فرد جدید هم تکلیفش را روشن کرده است و حرفی از ازدواج نزده است. پس باید تصمیم بگیرید به امید اینکه او تصمیمش عوض شود و به ازدواج فکر کند (با وجود تمام تفاوت‌هایی که مابین شما وجود دارد) با او در رابطه نمانید. چون سن شما سن منتظر ماندن در یک رابطه طولانی مدت نیست. اما قبل از هر گونه تصمیم جدی، حتما از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری ۲۸ ساله هستم که حدود یک ماه هست با آقای ۳۳ ساله از طریق اینستاگرام آشنا شدم و همون روز از واتس اپ پیام میدادن . این آقا نزدیک یک ماه هست که هر روز به من پیام سلام و احوال پرسی و اینکه چه کارایی انجام میدم رو میده و هیچ حرف محبت امیزی نمیزنه . در حواب این سوال من که این سلام و احوال پرسی ها چه نتیجه ای خواهد داشت گفتن که مگه قراره چه نتیجه ای بده . منم جواب دادم اگه هیچ دیدن و شنیدن و محبت کردنی نباشه پس دیگه حزف نمیزنم . هر بار که آنفالوشون کردم و با اصرار ایشون برگشتم و بعد از کلی بحث ایشون تصمیم گرفتن با من برای اوین بار تلفتی صحبت کنن که بخاطر یه سو تفاهم ،من بی ادبانه با ایشون صخبت کردم و بعد دوباره آنفالوش کردم و از ایشون اصرار بر برگشت . بعد برگشت دوباره همون آشو همون کاسه . وقتی میگم چرا دعوت نمیکنی بیرون . میفرماین که ماشینشون تصادف کرده و صافکاره و من نمیدونم یه صافکار چقدر طول میکشه . تو یک ماه هیچ وقت بیرون دعوت نکردن اما هررروز سلام و احوال پرسی داریم از طریق پیام رسان و از مسایل جنسی هم حرفی نزدن . ایشون به شدت درونگرا هم هستن بر اساس اون جیزی که خودشون گفتن .

سلام وقت بخیر من نزدیک به یک سال ک احساس میکنم از یکی از فامیل های دور ک فقط سالی یکی دوبار می‌بینیمشون خیلی خیلی خوشم میاد البته اینم بگم ک سن جفتمون خیلی کمه 14 سالمونه ولی خوب سن سال یک عدده اون قبلا هی از طریق بچه ها برای من پیام میفرستاد ک دوستت دارم من محلش نمی‌دادم ولی بعد یک مدت احساس میکنم ک وقتی هست خیلی حالم خوبه ولی حالا اون میگه ک دختر داییم رو دوست دارم و هیچ توجهی به من نمیکنه و از اون روز ک اون این حرف زد من احساس میکنم که کلا هیچ پسری دوسم نداره و از این موضوع ناراحتم خانوادم پدر مادرم از همه نظر به من اهمیت میدن هیچ کمبودی ندارم ولی همش دوست دارم یک پسر من دوست داشته باشه ولی از موقعی که اون این کار کرد کلا اعتماد به نفسم خیلی کم شده با این که هیچ کمبودی ندارم ولی نمیدونم چرا پدرم میگه چون ک تو به پسرا اهمیت نمیدی دوست ندارن و باید خدارو شکر کنی ک هیچ پسری دوست نداره چون پسرا فقط دنبال خدمات هستن و حتما دختر دایی اون یک خدماتی بهش میده که اون آنقدر دوسش داره این نشونه حیای توست و ما بهت افتخار می‌کنیم حالا حرف من این اون که هیچ خدماتی به نمیده پس چرا من انقدر دوسش دارم و به خاطر اون اعتماد به نفسم کم شده و فک میکنم کلا هیچ پسری دیگه دوسم نداره حالا باید چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی

همانطور که خودتان هم اشاره کردید سن هردوی شما پایین است، شاید بد نباشد که بدانید در این سن نیاز اساسی یک نوجوان، نیاز به توجه دیدن از طرف جنس مخالف است. پس این نیاز که دوست دارید یک پسر به شما توجه کند، کاملاً طبیعی است. اما درباره نظر و حرف ایشان، شما با ارزش هستید، فقط چون از طرف او طرد شدید، این حال بد را دارید. حرف پدر شما تا حدی درست است، و کسی که در رابطه خدماتی بدهد معمولاً باعث جلب توجه طرف مقابل می‌شود، اما در نهایت ارزشمندی و عزت نفس بالایی را تجربه نمی‌کند. این موضوع که شما با پدر و مادر رابطه خوبی دارید و از طرف آنها هیچ کمبودی را احساس نمی‌کنید، بسیار جای شکر دارد، اما این کمبود نداشتن از طرفی شما را متوقع می‌کند که هیچ کسی به شما نه نگوید و باید به هرچیزی که می‌خواهید برسید. پس این ناکامی و حرف ایشان را که گفتند دختر دایی‌اش را دوست دارند، نباید در شما این کمبود را بوجود بیاورد که دیگر هیچ پسری شما را دوست نخواهد داشت. شما نیاز دارید عزت نفس خود را تقویت کنید. برای مطالعه بیشتر به «قطب‌نمای عزت نفس رادیو عشق» مراجعه کنید.

سلام . من یه پسری رو دوست دارم و اینو ۴ سال پیش بهش گفتم اونم اول یکم‌شوکه شد و بعدش به بهونه های مختلف گفت ما ب درد هم‌نمیخوریم بعد چند ساعت چت کردن قبول کردم و خداحافظی کردیم و با خودم‌کنار اومدم و دیگ سمتش نرفتم تا این ک بعد یکی دو ماه برگشت و بهم گفت که بهم علاقه داره و ما یه چند روزی با هم بودیم و دوباره اون بهونه هارو اورد و کات کردیم اما دوباره بعد ۶، ۷ ماه برگشت گفت ک دلش واسم‌تنگ شده خلاصه این اتفاق دوباره افتاد و اونم‌کات کرد تا این که بار اخر اومد و من‌قبول نکروم و گفت نه ب خدا این سری اون سری نیست و ما باهم تا یه ماه میمونیم و اگه نتونستیم بعد کات میکنیم خلاصه یه ماه گذشت اما اون نرفت تا این ک این سری مدت طولانی تری باهم بودیم یهنی تقریبا ۴ ماه که بعدش اومد گفت بیا باهم کات کنیم منم خیلی عصبی شدم و بهم‌گفت که دو تا دوست معمولی باشیم و اما من ردش کردم تو این ۴ ماهی ک باهم بودیم خانوادم فهمیدن و به مدت دو هفته گوشیم و ازم‌گرفتن و من فقط یواشکی تونستم به یکی از دوستام بگم که بهش خبر بده چی شده خلاصه بعد دو هفته که انلاین شدم دیدم کلی بهم پیام داده با این ک میدونست من آفم و معلوم‌نیست کِی برگردم باهام‌کات نکرد هرشب بهم پیام داده بود و تو پیاماش گفته بود ک دلش واسم‌تنگ شده اما واقعا نمیدونم چرا کات کرد چرا همش میومد جلو بعد کات میکرد تا مدتی که باهم بودیم‌میگفت خیلی دوست دارم و همش ابراز علاقه میکرد اما هر دفعه به محض این ک کات میکردیم‌میگفت ک دوسم نداره و نمیتونه الانم یک ساله ک باهم کات کردیم چند ماه پیش خبرش بهم رسید ک با یه دختر رل زده ک اصلا دختر خوبی نیست و همش تو پارتیه این دختره هم دوست دختر رفیقش بوده منم‌دوماه پیش تو اینستا فالوش کردم بعدش سزیع اومد دایرکت و بهم‌گفت به به چه عجب یادی از ما کردی و اینا ، منم خیلی محبت امیز حرف زدم و بهش گفتم‌ک نمیتونم‌بدون اون زندگی کنم. اونم‌بهم‌گفت ک رل داره و رلش دوست داره ولی میدونم علکی میگه چون یه سری علکی وانمود میکرد ک دختر خالشو دوست داره واقعا دلیل این‌کاراشو نمیدونم الانم به شدت حالم بده و با این‌ک باهاش حرف نمیزنم و دیگ هم‌تو اینستام ندارمش اما دارم دیوونه میشم‌ الان با اون دختره ۶ ماهه ک هست اما با من‌فقط یه بار ۴ ماه بود خواهش میکنم راهنماییم‌کنید من خیلی حالم بده😔

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام ،من سه ساله به شدت عاشقه یکی از همکلاسیام شدم و بهش گفتم و بعد از یک سال تقریبا همه میدونن دیگ چون خیلی زجر کشیدم براش. اما اون اقا میگه مصلحت از نظر من اینه که باهم نباشیم و وقتی ازش میپرسم واقعا منو دوست داری یا نه جوابی نمیده و همیشه میگه نپرس این سوالو. تا دو سه شب پیش که بهش گفتم نمیخوام از روی دلسوزی جوابمو بدی. ولی بعدش بهم گفت از روی دلسوزی نیست و در حد یه پیام معمولیه بعدشم که خیلی ناراحت شدم دیگه نه پیام دادم نه زنگ زدم بهش اما اون واقعا براش مهم نیست نباشم تا پیام ندم پیام نمیده . تو این سه سال هرکاری براش کردم که بتونم به خودم علاقمندش کنم اما نشد دوستام میگن برای توجه زیادیه که بهش کردم خودشو گرفته . ممنون میشم کمکم کنین ببینم واقعا باید ادامه بدم به تلاش کردن یا واقعا منو درحد یه اشنا میبینه و خودمو بیشتر از این تحقیر نکنم

سلام دوست گرامی علاقه زیاد شما به ایشان باعث شده است که هرپیام و صحبتی از ایشان را به نشان یک علاقمندی یا تمایل به ارتباط ببینید. در صورتی که ایشان به صورت مستقیم و غیرمستقیم اعلام کرده است که حداقل فعلاً به فکر رابطه نیست. شما جذابیت‌های خود را برای طرف مقابل از دست داده‌اید و دائماً جلوی چشم او هستید. برای کسب اطلاعات بیشتر نکات طلایی جذب عشق از آشنایی تا ازدواج رادیو عشق را مطالعه کنید تا از این طریق بتوانید ایشان را به خودتان جذب کنید

سلام . من الان متوجه شدم که پسری یک سال و نیم منو تعقیب میکنه و همه اطلاعاتی از من داره اما جالب اینجاست ک نمیخواست من متوجه بشم و این مسئله باعث شده ذهنم درگیر شه. لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی اگر منظورتان از تعقیب، زیرنظر داشتن شماست، گاهی برخی از آقایان تمایل دارند قبل از پیشنهاد برای آشنایی و ازدواج، برای مدتی دختر مورد علاقه‌شان را زیرنظر داشته باشند. اگر ایشان را می‌شناسید و میدانید از روی علاقه این تعقیب را انجام می‌دهند، بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم علاقه خود را ابراز نکرده‌اند، شما حرکتی انجام ندهید. حسادت ایشان را تحریک نکنید و عمداً با کسی وارد رابطه نشوید. اگر از تعقیب ایشان ترسیده‌اید، حتماً با یکی از افراد خانواده این مسأله را مطرح کنید تا تنها نباشید و از شما محافظت بشود.

سلام من میخواستم بگم یه پسر دایی دارم که اتفاقی به هم پیام دادیم بعد من عاشقش شدم اونو نمیدونم ولی من هر وقت میبینمش انگار دنیارو به من دادن اما اون هر وقت میبینه منو حواسش به منه یا یه بار یک دقیقه چشمون تو چشم هم بود ایا پسره عاشقمه یا نه

سلام دوست گرامی سن خودتان و او را اشاره نکردید. اگر در سن نوجوانی هستید دلیل این جرقه عاطفی، سن شماست که با نگاه او نیز سرمایه گذاری عاطفی می‌کنید. اما اگر سن شما بالاتر است، بهتر است که برای نحوه صحیح جذب عشق ایشان، راه‌حل‌هایی مانند صحبت درباره علاقه‌مندی‌ها، پرسیدن اهداف آینده و برنامه‌ریزی‌ها باشد. برای راهنمایی بیشتر نیز می‌توانید از مشاوران متخصص رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

از مطلبی که درج کردین بسیار نفع بردم انشالله همیشه موفق و درخشان باشید پاسخ خیلی از ابهاماتم رو مو به مو در متن شما پیدا کردم .و تموم جواب هایی که نیاز داشتم بشنوم رو یافتم با تشکر فراوان دوستان عزیز🌹🌹🌹🌹🌹🙏🏻🙏🏻🙏🏻

سلام دوست گرامی از نظرمساعد و مثبت شما سپاسگزاریم. برقرار باشید.

سلام من حدودیکسالی هست بایه آقایی آشناشدم وقصدمون هم ازدواج هست ولی ازاین روابط خانواده من خبری ندارن ولی خانواده ایشون خبردارندیروزایشون به من گفتن که خانوادشون بهشون گفتن که شمااسم روی این دخترگذاشتی وخوبیت نداره که پاپس بکشی من یخورده تعجب کردم ازاین حرفشون وحرفی نتونستم بهشون بزنم دراین موردولی هروقت که باهم بیرون قراره کافیشاپ میزاشتیم خانوادش زنگ میزدن وحتی بامن هم حال واحوال تلفنی میکردن….یه مدت قراربودکه خودش وخانوادش بیان که قرارخاستگاری بزان که من ازشون بابت جابجایی خانموازشون محلت خواستم واین آقاهم قبول کردن ولی یه روزایشون به من گفتن که خانوادم میگن که مگرمابرای خانشون میخوایم بریم خاستگاری مابرای دخترشون میخوایم بریم یه مدت من ازشون خواهش کردم که یه مدت صبرکنن تامشکل ماحل بشه قبول کردن تواون مدت هم برای دخترخودشون خاستگارآمده بودوبعدازاون دخترشونونامزدکردن تواین مدت هم مشکل خانه ماهم حل شدوایشون هم ازمن پرسیدن مشکل خانه ماحل شدکه قرارخاستگاری روخانوادم بزارن ؟بهشون گفتم که مشکل حل شده ولی تواین مدت قراربودکه بیان باخانواده من صحبت کنن که باتوجه به شروع این بیماری کرونایجورایی نشدوماتواین چندوقت هم باهم دیداری نداشتیم فقط ازطریق تلفن وواتس آپ باهم درارتباط بودیم ایشون یه چندباری ازمن پرسیدن که کی میتوننن به خاستگاری من بیان که بهشون گفتم من فعلاهیچی نمیدونم واگرخاستشون برای خاستگاری هست باخانواده من صحبت کنن وقراربزارن یباربهم گفتن که به خانوادشون گفتن وخانوادشون گفتن که بعدازبیماری کرونااقدام کنن برای خاستگاری چون دلشون نمیخوادکه کسی بیماربشه من هم چیزی نگفتم وگزاشتم به عهده خودشون تواین مدت هم باایشون ازطریق واتس آپ درارتباط بودم یک مدت هم من یکسری مشکلی داشتم که اعصابم به شدت خراب بودومدام به خودم بدوبیراه میگفتم ایشون هم ازمشکل من خبرداشتن ومدام به من میگفتن که این مشکل چیزی نیست وحل میشه وبه خودتونم بدوبیراه نگیدمن روی شماحساس هستم وکسی هم حق نداره به شمابدوبیراه بگه حتی خودت یه مدت من آرام بودم تامن دوباره بهم ریختم ودوباره به خودم بدوبیراه گفتم ایشون هم تادیدن که من به خودم بدوبیراه میگم عصبانی شدن وبهم گفتن که حالاکه دوباره به خودت بی احترامی کردی بلاکت میکنم که دوباره جلوی من به خودت بی احترامی نکنی بعدازاون شب هم منوبلاک کردن وهم شماره منوتولیست ردتماسی هاگزاشتن یه مدت من پیامی نزاشتم براشون تادیدم که ازطریق پیام رسان ایتامن هنوزبلاک نشدم فقط ازاین طریق یه پیام عذرخواهی گزاشتم وچندبیت شعروبعددیگه هیچ پیامی براشون نزاشتم ولی الان نزدیک به سه هفته هست که واتس آپ من هنوزبلاک هست ولی من هنوزسردرگم هستم که منتظرایشون باشم یاخیرچوقبلاهم ابرازعلاقه ایشون به من خیلی بودوگفتن که من برای همسرآیندم احترام خواسی قاعل هستم وروی چشم هام میزارمشون بعدازاینم نمیزارم آبی تودلشون تکون بخوره وهمونجورکه توخانه پدرشون آرامش دارن درخانه من هم همان آرامش رودارن

سلام دوست گرامی اگر طرف مقابل شما از اینکه شما به خودتان احترام نمی‌گذارید ناراحت شده‌اند، بهتر است ابتدا روی عزت‌نفس خودتان کار کنید و مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباط بهتر و موثرتر داشته باشید. اشاره نکردید که واکنش طرف مقابل در برابر پیام شما چه بوده است؟ آیا خانواده ایشان در این مدت تلاش مجددی برای خواستگاری کرده‌اند؟ برای اینکه بتوانید به شیوه صحیح رابطه خود را بررسی کنید و او را بازگردانید، از دوره بازگرداندن عشق رادیوعشق استفاده کنید.

سلام من ٢٧ سالمه و ب همکارم علاقه دارم حس زنانگی خودم میگه ک دوسم داره اطرافیان هم همین رو حدس میزنن اخه خیلی از من حمایت میکنه خیلی بامن احساس راحتی میکنه همیشه تشویقم میکنه میگه تو خیلی قوی هستی ولی هر دفعه ک مطمئن شدم دوسم داره ی حرفی زد یا ی حرکتی زد ک بهم ثابت کرد دوسم نداره خیلی وقتا میاد از دخترایی ک قبلن ازشون خوشش میومده حرف میزنه یا مثلن میاد میپرسه چرا ازدواج نمیکنی ?و سریع بعد از این سوالش میگه من دنبال کسی هسم ک درکم کنه دیروز ازم کمک میخاست گفتم چی شده مگه میگفت ک دوتا از همکارای خانم بهش پیشنهاد دوستی دادن و اینم هرکاری میکنه دس از سرش برنمیدارن از من خواس ک برم بهشون بگم نامزد کرده تا اونا دس از سرش بردارن تا حالا بیشتر از ده بار ک بهم گفته خیلی دوست دارم ولی میگه مث خواهرم ولی من خیلی دوسش دارم اگ دوسم نداره چرا انقد بهم نزدیک میشه و ازارم میده اگرم دوسم داره چرا بهم نمیگه من باید چ کنم

سلام دوست گرامی حتما شرایط سختی دارید و سردرگم شده‌اید. یکی از اتفاقاتی که باعث می‌شود وارد بازی دیگران شوید و او بتواند دائما شما را آزار بدهد، این است که مرز خودتان را مشخص نکرده‌اید و او به خودش این اجازه را می‌دهد که با شما اینگونه رفتار کند و شما را سردرگم نگه دارد. بنابراین ابتدا باید مشخص کنید علت اینکه به ایشان علاقه دارید چیست؟ چه ویژگی‌هایی در ایشان برای شما جذاب است؟ بهتر است اگر دلیل مناسبی برای علاقه خود دارید، برای جذب عشق صحیح آموزش ببینید تا تکلیف خودتان را در رابطه مشخص کنید.

ممنونم از راهنماییتون و کمکتون من از قوی بودنش از اعتمادبنفس بالاش از دانا بودنش از همه اینا خوشم میاد واسه همین قد کوتاش به چشمم میاد یا بعضی از اخلاقای بدش

سلام من یه پسر توی فامیلها دارم که تقریا ۳و۴ ساله حس میکنم از من خوشش میاد ولی فقط حس میکنم چون وقتی منو میبینه میخنده و چشمانش برق میزنه واز درسام ازم سوال میپرسه وهنگام صبحت مستقیم تا آخر صحبتم به چشام نگاه میکنه به نظرتون حسم درسته تو رو خدا راهنمایی کنید ذهنم درگیره و خودش هم هیچ چی نمیگه وحتی توی اینستا هم منو فالو نکرده

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را ننوشتید. این نشانه هایی که نوشتید، به معنی توجه کردن به شماست نه علاقمندی. بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم علاقه خود را ابراز نکرده است، حساب ویژه ای روی ایشان باز نکنید.

سلام وقتتون بخیر من 16سالگی با پسرعمم دوست شدم و ایشون یه سال از من بزرگ ترند از همون بچگی علاقه ایی خاصی بهشون داشتم و بعد از یه سال حرف زدنمون موضوعو به خانوادش گفت ولی عمم یه چن ماهی گیر میداد و میگفت آبروم پیش داداشم میره تا اینکه پسرش یکم سرد شد و ما جدا شدیم تو این چهار سالی ک گذشت ایشون بامن حرف میزدند و یک دوباری هم پیشنهاد دادن اما خیلی دلخوری ها پیش اومد مثلا تو این چهارسال ب دو تا دختر که هر دوتاشونو میشناسم پیشنهاد داد و باهاشون حرف زد اما رابطه ایی شروع نکردن ولی من اجازه ندادم کسی بیاد تو زندگیم الان دوهفته ایی پیشنهاد دادن و باهم در ارتباطیم اما من یه سری شرایط گذاشتم ک باید پدرمم در جریان باشه اخه ی پسری هستش که دم دمی مزاجه و ادم نمیتونه زیاد ب حرفاش باور کنه و دلش گرم بشه.خیلی دوست داره زودتر وارد زندگی زناشویی بشن اما من میترسم ک انتخابم اشتباه باشه چون فک میکنم فقط دوسم داره بلکه حسش مثه من نیس حتی نمیتونم ب کسی دیگه ایی فک کنم تو جمع هیچکسو به غیر پسرعمم نمیبینم روم نمیشه بگم که باهم یه دوره مشاوره بگذرونیم چون خیلی مغروره و از این موردهایی ک گفتین تماس نمیگیرن با من ولی وقتی منو میبینن تو جمع حتی برا خودمون دوتایی چایی میاره و اصلا مهم نیس براشون ولی بعضی وختا خیلی رو اعصابه میگه فلانی چی گفت یا خیلی حرف مردم براش مهمه ولی من چون انتخابش کردم برام مهم نیس کسی چیزی بگه از خانواده ی پدریم و (در “کلام” هم یکم “کمتر محبت”میکنه)و از خانواده ی مادری من خوشش نمیاد و اینکه ایشون شهرستان هستن ما خیلی کم همو میبینیم و وضع مالیشون خوب نیس تو دوران سربازیش به من زنگ میزدن ولی تو پیجش تا حالا چیزی نذاشته برام و یه بارم تولد یه دختریو تبریک گفتن ولی تا حالا چیزی از من برا دوستاش نگفته فقط به خانواده گفته میترسم ک دوباره جدا بشیم و نمیدونم چیکار کنم ک اون بیشتر جذبم بشه و هفته قبل در مورد ازدواج با خانوادش حرف زدن نمیخوام تو 21سالگی انتخاب اشتباهی بکنم و شرایط پسرعمم ی جوریه که فعلا نمیتونه خرج عروسی و وسایل اینا بده لطفا کمکم کنید که از چه راهی میتونم بفهمم ک حسشون بهم واقعیه و از سر اینکه قبلا تو گذشته هم بودیم نمیخوام محکوم باشیم تو اینده هم هستیم و چنین فکری رو بکنه امشب هم بحثمون شد گفت ما بدرد هم نمیخوریم ولی بعد از چن تا پی ام دیگه گفت من تورو میخوام و پاتم هستم نمیدونم به کدومش باور کنم و بهشم گفتم قول و قرار و تعهد برا من هیچ ارزشی نداره تو باید منو از دل بخوای ن با این حرفا و ایشون گفت من تورو از خودم میدونم و دیگه ادامه ندادیم ولی هرلحظه فک میکنم ک بازم شکست میخورم و جدا میشیم از یه طرفم همش دعا میکنم اگه باهاش خوشبخت نمیشم روز به روز دورتر بشه ببخشید حرفام طولانی شد ممنون میشم کمکم کنید انتخابم درسته یا نه؟

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام وقت بخیر من حدودا یه سالی میشه که از یه پسره که فروشنده است خوشم میاد اما مطمئن نیستم که اونم از من خوشش میاد یا نه یعنی یه جوریه وقتی میریم مغازشون به من زل میزنه و همیشه یه لبخندم داره و نمیزاره بقیه مارو راهنمایی کنن همش خودش میپره وسط😂 اون روز به پاهاش دقت کردم رو به من بود که زبان بدن مردانه میگن🤷🏻‍♀️ ولی تو مجازی منو دنبال نمیکنه به نظرتون با این نشانه هایی که گفتم از من خوشش میاد؟ یا من اشتباه متوجه شدم؟ لطفا جواب بدین🙏🏻

سلام دوست گرامی روی این رفتارهای غیرمستقیم بهتر است حساب عاطفی باز نکنید. ممکن است بخاطر شغلش و فروش بیشتر محصولات به شما توجه بیشتری نشان بده. در مورد پیام بعدی‌تان که نوشته بودید دوستش را فالو کردید و او عصبانی شد و ارتباطش را با دوستش قطع کرد هم نمی توان با قاطعیت گفت بخاطر شما بوده است. پس تا زمانی که خودشان به صورت مستقیم به شما ابراز علاقه نکردند، حساب ویژه ای روی ایشان باز نکنید.

سلام وقتتون بخیر من چند وقتی هست با یکی از همکلاسیام باهم توی فضای مجازی در ارتباط هستیم و تقریبا در حد یک دوست معمولی رفتار میکنم با ایشون و همینطور ایشون با من و خب از اونجایی که خودم به شخصه آدمی نیستم که در یک نگاه عاشق بشم و در طولانی مدت به این خانوم علاقه مند شدم و در حال حاضر نمیدونم چکار کنم چون این خانم یک سال نیم از من بزرگتر هست ولی خوب به ایشون علاقه شدید پیدا کردم و نمیدونم چطوری بهش بفهمونم عاقه خودمو… ممنون میشم راهنمایی کامل کنید

سلام، من خیلی خجالتی ام تو دانشگاه یه پسری رو دوس دارم ک اونم یکم خجالتیه. منم از قصد یکم تابلو نگاش میکردم ک بفهمه حسی دارم و کم کم اونم رفتارا و نگاهاش عوض شد،، اینستاشو پیدا کردم بصورت ناشناس پیام دادم بدبرخورد کرد باهام ولی بعد با پیج اصلیم ک گفتم کی ام یهو عوض شد و معذرت خواهی کرد کلی هم تحویلم گرفت،،بعد شماره اینا دادیم تو واتساپ،، بهش گفتم چندتا اهنگ بفرس برام،، فرستاد همش عاشقانه بود ک دختر زیبا مراببوس یا یکیش میگفت دوتنها دوسرگردان دوبیکس بیا تاحال یکدیگر بدانیم از این حرفا،، منم خودمو زدم ب اونراه. هروقتم صداش میکردم مینوشت جانم. ولی بعدش کم کم سرد شد خیلی هم سرد شد،، هیچوقتم پیشقدم نمیشه برا پیام دادن،، اوایل دو سه بار خودش پیام داد بعدش اصلآ. منم مجبور شدم بهش گفتم اون اهنگایی ک فرستادیو از یه زاویه دیگه گوش دادم همشون یجوری اناا،، اونم چیز خاصی نگفت خودشو زد ب اونراه،، بعد منم اهنگ فرستادم براش ک میگفت من تورو دوس خواهم داشت و اینا،، بازم عکس العمل خاصی نشون نداد😐 منم یماه بهش پیام ندادم اینم یکی دوبار استوری غمگین گذاشت ک پنجره ام ب تهی باز شد من ویران شدم و درد بیزاری معشوق و اینا،، بعدش برا تولدش تبریک نوشتم کلی شاد شد قلب و اینا فرستاد،، درکل بدنیس رفتارش مشکل اینه ک پیشقدم نمیشه هیچوقت برا پیام دادن و هیچ پیشنهادی هم نمیده، من چیکار کنم. منو دوس نداره یا داره؟

سلام دوست گرامی شیوه جذب عشق شما تا حدی اشتباه بوده است.زمانی که ایشان به سمت شما مایل بود و قبل از این سرد شدن، شما برایش جذابیت هایی داشتید که سمت شما کشیده شد، اما به دلیل عدم مهارت در نگهداری این رابطه، جذابیت های شما کاسته شده و باید آن را برگردانید. ما در دوره جذب عشق، شیوه صحیح برای جذب کردن آنکه دوستش را دارید را آماده کرده ایم و می توانید از طریق دریافت مشاوره از آن بهره مند شوید.

سلام وقت بخیر من ی آقایی رو دوست دارم و ایشون اطلاع داره البته در این حین با شخص دیگه ای ۲۰ روز نامزد کردم وبهم زدم / الان این آقایی ک دوستش دارم بلاکم کرده ولی هر جا منو ببینه نگاهم میکنه تابلو/ منظورم رخ ب رخ هست یعنی جوری نگاه میکنه ک من متوجه میشم کاملا و در نگاه بیشتر به چشمام توجه داره / قبل نامزدی تماس گرفت اما ب علت شرایط نتونستم جواب بدم /میخوام بدونم حسی داره ب من یا نه? و اینکه ایشون مغازه داره وقتی دیدمش با نوک انگشت شست گردنشو خارید میخوام بدونم در زبان شناسی بدن این معنای خاصی داره/ با تشکر فراوان از پاسخگوییتون

سلام دوست گرامی اطلاعات اندکی برای این مساله گفته اید. تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم با شما صحبت نکرده اند و پیشنهاد خواستگاری را مطرح نکرده اند، نمی توان به قطعیت نظر داد. دلیل اتمام نامزدی شما باید مشخص شود و همچنین در حین نامزدی از این شخص جدید خوشتان آمده نیز مساله مهمی است. پس لطفاً برای بررسی بیشتر از مشاوره رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من ۲۲سال سن دارم ۲۰سالم بود طلاق گرفتم بعدها طلاقم با مردی آشنا شدم که ۳۷سال سن داره این آقا به گفته ی خودش با من قصد ازدواج داره وضعیت مالی خانواده من خوب نیست ولی این آقا وضعیت خانوادش از ما خیلی بهتره این آقا اصلا ازدواج نکرده پسره واسه خودش کارو بار داره ولی سنتی هستن من رابطه ی عاطفی جنسی دارم با این آقا ودارم یعنی مثل زن وفادار با این آقا هستم نه با دختری در ارتباطم نه بیرون در میام اصلا اجازه نمیده مادر و خواهر این آقا اومدن خواستگاری من منو ببینن پدرش نیومد مادرش به من میگه پسر من هیچی ندارم نمی‌دونم طوری حرف زد انگار میلی نداره که پسرش با من باشه من اینجوری حس کردم نمی‌دونم مادرم به من میگه پسره به درد خانواده ما نمیخوره قلب مشکین خیلی ریختو پاش دارن یعنی قرتی هستن مادرش به من میگه اگه اومدی قسمت شد به فامیلای ما نگی ازدواج کرده بودی چون فامیلای ما میگن پسرشون زن نگرفت آخر رفت بیوه گرفت اینجوری گفت مامانم واقعیتش میلی زیاد ندارن به اینکه من به این مرد برم این آقا هم رابطه اش با من طوری که نه منو می‌بره بیرون نه میزاره برم بیرون نه میزاره کار کنم فقط میگه بمون خونه منو تهدید می‌کنه میگه بیخیال من بشی یا به یکی دیگه بخوای بری هم تورو میکشم هم اون طرفو هم خودمو امروز نشستم تو اینیستا یه ست طلا دیدم گفتم بهش بگم میخره ولی برگشت به من گفت تا عقد نکنیم از من چیزی نخواه من تا حالا هیچی نخواستم از اون ست خوشم اومد گفتم به من این حرفو زد نمی‌دونم چیکار کنم فقط میگم اگه واسش ارزش داشتم واسم می‌گرفت توروخدا بهم کمک کنید بگید من چیکار کنم تو وضعیت روحی خوبی هم نیستم 😔😔😔نمی‌دونم این آقا چی میخواد از من باید چیکار کنم با این رابطه؟؟؟؟؟؟

سلام دوست گرامی در شرایط سختی هستید و درک می کنیم که وضعیت روحی خوبی نداشته باشید. طبق صحبت شما طرف مقابل رفتارهای مناسبی ندارد و حتی پیش از ازدواج شما به نوعی دجار تعارض های عمده ای شده اید. اینکه در ارتباط نمی توانید خودتان باشید و استقلال شما نادیده گرفته می شود، مساله پررنگی است. به شما پیشنهاد می شود حتما پیش از اقدام جدی برای ازدواج مشاوره دریافت کنید چراکه نقطه خطرهای رابطه شما بالاست.

سلام من چهار سال که یک پسر را دوست دارم ولی به من پیشنهاد نداده وقتی از جلوی مغازش رد می شم بامن می خنده وحتی منو به تمام دوستاشم نشون داده و دو تا از دوستاش وقتی منو می بینن می خندن نمی دونم واسه چی ؟ دو ماه پیش یه پیج اینستا درست کردم و پستاشو با یکی از کامنتاشو لایک کردم و اونم منو فالو کرد ومنم فالوشو قبول کردم اولش نفهمید منم ولی بعدش که پست های عاشقانه وعکس خودمو گذاشتم فهمید منم وپستامو لایک میکرد وحتی ستوری می گذاشت که به من ربط داشت وبعد مدتی دوستم گفت که از پیجم حذفش کنم ببینم چه واکنشی نشان می ده ومن اینکار را کردم و اون یه ستوری گذاشت که نوشته بود{نادیده گرفتن کسی که دوسش داری سختره یا شکتن قلب کسی که عاشقته کدوم ؟چرا؟} وحتی وقتی دوستاشو فالو می کنم فکر کنم بلدشون کرده که منو از پیجشون حذف می کنن وآنفالوم می کنن وحتی یه بار یکی از دوستاشو فالو کردم واونم منو فالو کرد وبعد دو روز او ن دوستش منو از پیجش حذف کرد وآنفالوم کرد وحتی یه بارم که از جلوی مغازش رد می شدم که دو تا پسر درپشت من حرکت می کردن که اون یه جوری به اونا می کرد انگار که بدش می اومد که اونا از پشتم می یان ویه چیز اون می دونه من خیلی دوستش دارم دو سال پیش دوستام بهش گفتن که من دوستش دارم واونم گفته بود که من این دختر را دوست ندارم تو را خدا جوابمو بدین مادر ندارم و هیچکی هم جواب درستی به من نمی دهد نمی دونم واسه چی؟ به نظر شما منو دوست داره؟ اگر دوستم داره واسه چی به من پیشنهاد نمی ده؟ واگر دوستم نداره چرا اینکار را انجام می دهد؟ به نظر شما اینکه فهمیده من دوسش دارم کار اشتباهیه؟وچرا دوستاشو بلد می کنه که اینجوری رفتار کنن؟ واگر دوستم نداره چرا حساسیت نشان می ده؟ واون ستوری که گذاشته بود به نظر شما چه منظوری داشته ؟ از اینکه به خاطر خواندن این همه مطلب اذیت کننده از شما خیلی متشکرم که وقت گرانبهای خود را برای من گذاشتید واقعا بی مادری را فقط دخترایی مثل من می فهمن

سلام دوست عزیز وجود این رفتارهای متناقض طبیعیه ولی نباید اینقدر طول بکشه. اگر ایشون علاقه واقعی نسبت به شما داشتن خیلی زودتر پیشقدم میشد. به نظر میرسه نظر ایشون هم نسبت به شما جلب شده ولی در حدی نیست که بخواد برای شروع رابطه قدم برداره. ضمن اینکه برخی از رفتارهای اشتباه شما هم می‌تونه روی این موضوع و مردد شدن ایشون اثر گذاشته باشه. مثل آنفالو کردنش یا فالو کردن دوستانش. بهتره دیگه دوستاش رو فالو نکنید و فقط یکبار دیگه خودش رو فالو کنید. ضمن اینکه دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج هم می‌تونه کمک‌تون کنه.

از جواب شما رادیو عشق عزیز خیلی ممنونم واقعا نمی دونم چی بگم شاید نظر شما واقعا درست باشه ولی اینقدر دوستش دارم که نمی دونم چی کار کنم واقعا اگر دوباره فالوش کنم کار خوبیه ! به نظر شما کار اشتباهیه که اون فهمیده من دوستش دارم ؟ واگر واقعا نظرش جلب شده چی کار کنم این جلبش بیشتر بشه ؟ خواهش می کنم یک راهنمایی خیلی خوبم بکنید گاهی وقتا یک نفر را آنقدر دوست داری که با تمام بدی هاش دوست نداری از زندگیت بندازیش بیرون

ببخشید منظور شما از اینکه نباید اینقدر طول بکشه چیه؟

هدف ایشون این طور ک میگن و با مادرم تماس گرفتن ازدواج. ولی همچین رفتار های عجیبی هم دارن 😊

سلام

سلام من ازیک پسری تودانشگاه خوشم اومد حدود یکسال صبر کردم ولی طاقت نیاوردم ودلو به دریا زدم و بهش گفتم اونم وقتی داشتم این حرفو بهش میزدم تو چشام زل زده بود ومیخندید وحرفو خیلی کش داد و اخرش گف من خودم کسیو دارم ولی بعداز اون ماجرا بهم خیره میشد ونگام میکرد درصورتی که بعد این قضیه خم شده بود تانگام کنه یاوقتایی که من نمیدیدمش اون منا نگاه میکرد یا قشنگ بهم خیره میشد یبار بهش سلام کردم اونم گف خوبید ولی من هول کردم و رفتم بعدش رفتم ازش معذرت خواهی کنم ولی نتونستم به زبون بیارم اونم خیلی صبر کرد ولی دید من حرفی نمیزنم رفت منم بعدش رفتم تومجازی از دلش در بیارم ولی اون خیلی بد برخورد کرد وبهم گف اگه بخای بازم این کارو بکنی به آموزش میگم وبلاکم کرد ولی قضیه اینجا تموم نشد و همش طرفم میومد و جاهایی که من وایساده بودم میومد رد میشد و همش جاهایی که من هسم از عمد میومد اونجا تااینکه ترم تموم شد ومن تصمیم گرفتم که دیگه کاریش نداشته باشم وتواولین روز ترم جدید که اومدتوکلاس اصلا نگاهش نکردم اونم یخورده نشست و گذاشت رفت وبعدفهمیدم اصلا کلاسش اونجا نبوده واین طورشدکه اصلا کاری به کارش نداشتم تااینکه توکلاس گف عشق یعنی ترشح هورمون وبعدازتموم شدن کلاس اومد پشت سرم یک روزم که امتحان داشتیم اومد کنارم بشینه نیمه اومد بشینه ولی نشنست ولی یک پسره دیگه اومد کنارم نشست بعد اومد برگه هارو بده منم که از کارش ناراحت شدم اصلا نگاهش نکردم اونم بالا سرم وایساده بود ونگام میکرد وبه همه گف برگه رو بده بغلی ولی به من نگفت وخودش برگه را داد به پسره دیروزم داشت به بورد نگاه میکرد منم بهش نگاه میکردم اومد بره دید من اونجام یک نگاهی کردو بازم وایساد بوردو ببینه درصورتی که میخاس بره دید من اونجام انگار بازم وایساد وازطرف اومد رفت ولی یکساعت بعدش که داشتیم ازکنار هم رد میشدیم دیگه اصلا نگام نکرد وچشاشو داده بود پایین..نمیدونم باید چیکار کنم ازیک طرف بلاکم میکنه وازطرف دیگه این رفتار و میکنه مگه نه اینکه باید کلا ازم دور باشه پس چرا اینطور میکنه خیلی فکرم درگیر کرده و نمیتونم از فکرش بیام بیرون لطفا بگید چاره چیه وحسش نسبت بهم چیه اصلا حسی داره یان ممنون میشم.

سلام دوست عزیز شما کاری که لازم دونستید رو انجام دادید و مستقیما از علاقه‌تون به ایشون گفتید. ایشون هم گفته با کسی دیگه در رابطه است. اینجا دیگه شما باید تلاش کنید با این موضوع کنار بیایید و برید دنبال زندگی خودتون و موقعیت‌های بهتری که عشق و علاقه دوطرفه توش وجود داشته باشه. اما شما خودتون رو درگیر رفتارهای ایشون کردید. انگار با اینکه به شما علاقه‌ای نداره ولی همچنان باید احساسات و تصمیمات شما رو کنترل کنه. درباره اینکه ایشون چرا این‌طور رفتار می‌کنه دو مسئله وجود داره: یا شما دارید رفتارهاش رو بیش از اندازه تفسیر می‌کنید که البته وقتی به فردی علاقه‌مند باشی این موضوع تا حدی طبیعیه، یا این اینکه ایشون تکلیفش با خودش مشخص نیست. نه قبول کرده با شما باشه و نه عادی و طبیعی رفتار می‌کنه. به هرحال تصمیم گیرنده اصلی الان شمایید. مطمئن باشید اگر این علاقه دوطرفه باشه ایشون از شیوه‌های بهتری استفاده می‌کنند و حتما مستقیم‌تر عمل می‌کنند. می‌دونم فراموش کردن و گذشتن از فردی که دوستش دارید کار راحتی نیست ولی اول شما باید تصمیم‌تون رو بگیرید و بعد هم با گرفتن کمک حرفه‌ای کم‌کم فراموشش کنید و مشغول زندگی خودتون بشید.

سلام خسته نباشید ببخشید من الان 18 سالمه با یه آقای 19 ساله آشنا شدم و الان تقریبا یک ساله ک میشناسمش. ولی توی دوست داشتنش شک دارم. همیشه همیشه برخلاف میل من با من حرف نمیزنه. مثلا دو روز میاد کلی میاد باهام حرف میزنه ولی بعدش 5 روز میره تا دوباره همین طور ادامه داره. البته در کنار این ها چند باری با خانواده اش صحبت کرده راجب من. و من خودم شاهد این قضیه هستم. فقط نمیدونم چرا حس میکنم دوسم نداره و انگاری من نفر دوم زندگیشم. این نشونه ها برای پسرا طبیعیه؟؟ علتش چیه ؟؟

سلام در پیام شما مشخص نیست که آیا شما با هم در رابطه عاطفی هستید یا فقط با همدیگر یه آشنایی و دوستی معمولی دارید. اگر در رابطه هستید، اینکه 5 روز از هم بی‌خبر باشید جای بررسی داره و ممکنه نرمال نباشه. اما اگر فقط دوست هستید، شرایط متفاوته. درواقع هردوتون باید تعریف یکسانی از رابطه‌ای که بینتون هست داشته باشید تا بتونید درخواست‌ها و نارضایتی‌هاتون رو راحت بیان کنید. درصورت نیاز به راهنمایی‌های بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام وقتتون بخیر. با پسری از دوران دانشگاه در ارتباطم. نمیشه بهش گفت رابطه فقط در حد یه دوست معمولی. این نشانه هایی که گفتین رو اغلب داره اینکه همیشه پیش قدم میشه برای صحبت. میخواد بشناستم. خیلی با هم تفاهم عقیدنی داریم و اینو خودشم گفته که چقدر ارامش داره ازین بابت. حتی بقیه بچه ها از زبونش شنیدن که گفته دوست دارم همسر ایندم فلان خصوصیتو داشته باشه و از بین دخترای دور و برش فقط منم که این خصوصیتو دارم. اینکه درد دل میکنه از علایق و اهداف خودش میگه. قولش ب بقیه رو شاید یادش بره اما تاحالا نشده به من قولی بده و یادش بره.خیلی بهم احترام میزاره. شده برا من هدیه بیاره برا بقیه نه.جزییات ظاهریمم از بره. همیشه هم سعی میکنه ارتباطمونو مخفی کنه از بقیه….اما حس خودم گاهی بهم میگه دوسم داره و گاهی میگه نه چون اون هیچ وقت از احساسش به خودم چیزی نگفت یا حرفی از ازدواج باهام نزد. منم از خودم دورش کردم چون حدود یکسال وقت داشت اگه چیزی هست بگه. اما اون کم و بیش بازم پیام میداد تا اینکه بعد 2 سال بازم ارتباط گرفتیم و اصلا رفتارمو که باعث شد از خودم دورش کنم به روم نیاورد. الان از بعد ارتباطمون درس و کارشو داره سریع سر و سامون میده. اما بازم مشکلی هست. اینه که با گروهای مختلطی دوسته و باهاشون میگرده از همون دوران دانشگاه و دخترهایی توی اون گروه هستن که اصلا موجه نیستن و خیلی با خودش فرق دارن ….البته اونا فقط براش دوستای معمولین و قرار و بیرون رفتنی هم اگه هست بازه از سمت اوناست . البته منم دختری هستم اصلا زمین تا اسمون با اون دخترا فرق دارم و با هیچ پسری صمیمی نمیشم اینو همه میدونن.بعد همه این بچه های اکیپ جوری رفتار میکردن انگار واقعا چیزی بین ماست انگار یچیزایی میدونستن که من خبر ندارم. و میدونم که ارتباطی از نوع دوست دختر دوست پسری نداره با اونا کلا خوشش نمیاد. یکسال الان از ارتباط مجددمون میگذره. خبر از خودش و اینکه چیکار میکنه و درمورد اینده شغلی و درسیش میده.. اما هنوز شرایط کاریش اوکی نشده یسالی طول میکشه حدودا. اما توی این مدت هم متاسفانه حرف جدی از اینده بینمون نبوده همچنین ارتباطش با اون گروه همچنان سر جای خودش هست. یبارم پست عاشقانه که مخاطبش مشخص نبود اخیرا توی اینستاگرامش گذاشت. حالا ازتون راهنمایی میخوام بنظرتون من باید الان چیکار کنم اصلا امیدی بهش هست یا باید فراموشش کنم؟

سلام با توجه به نشانه‌هایی که می‌گید احتمال اینکه به شما علاقه داشته وجود داره و البته باید بیشتر بررسی بشه. اما چند نکته وجود داره: اول اینکه ایشون کلا شکل ارتباطاتش به گونه‌ایه که دوستان جنس مخالف زیادی داره و رابطه با شما رو هم در همون سطح نگه داشته. بنابراین خیلی مهمه که بررسی بشه که آیا شما هم صرفا یک دوست مثل سایرین هستین(حالا کمی صمیمی‌تر) یا اینکه واقعا علاقه‌ای وجود داره. دوما حتی اگر علاقه هم وجود داشته باشه، مشخصا هنوز در اون حدی جدی نشده که بخواد به شما ابراز علاقه کنه و شکل رابطه‌تون رو تغییر بده، حتی بعد از اینکه یک مدتی باهاش رابطه‌تون رو کمرنگ کردین. در حال حاضر شما به ایشون علاقه دارید و به اون به چشم یک شریک عاطفی نگاه می‌کنید، درحالیکه ایشون حداقل در رفتارشون اینطور نشون میدن که شما صرفا یک دوستین. در این شرایط ادامه رابطه برای شما عذاب آوره و در عین حال نمیذاره به افراد و موقعیت‌های دیگه هم به طور جدی فکر کنید چون همش این امید رو دارید که درسش تموم شه، کارش درست بشه و … و بالاخره بیاد جلو. درواقع شما توی بلاتکلیفی گیر کردین. بهترین کار فاصله گرفتن از ایشونه و البته به شکل ضمنی و غیرمستقیم بهشون نشون بدید که علت فاصله گرفتن‌تون چیه (برای این موضوع با سیستم مشاوره صحبت کنید تا بتونن مفصلا راهنماییتون کنن). یادتون باشه رابطه دوستانه طولانی مدت خیلی وقتا باعث میشه طرف مقابل نتونه به چشم یک شریک عاطفی به شما نگاه کنه.

سلام تمام این مواردی که علائم دوست داشتن بود رو من دارم مو به مو درست بود من خاستگاری دختری رفتم به طور سنتی . ۶ ماه با هم همکلام شدیم اون من و دوست داشت ولی من نتونستم دوسش داشته باشم و موارد رو که ذکر کردین رو تماما بودن و جذابیتی برام نداشت .بلاخره تصمیم گرفتم رابطه رو تموم کنم و بگم که مال هم نیستیم ولی نمیدونم کار درستی کردم یا نه بعضی وقتا دلم تنگ میشه واسه بعضی کارهاش بعضی وقتا هم با خودم میگم خوب شد تموم شد اونی نیست که معیار منه .ولی احساس پشیمانی و دو دلی دارم و میدونم اگه دوباره ایجاد بشه این رابطه باز کار به سرانجام نمیکشه .معیارهای خوبی برای ازدواج داشت خانواده دار تحصیل کرده سالم خوش برخورد ولی حرکات و رفتارش در شوهر داری و ارتباط با جنس مخالف برام جذابیت نداشت . نمیدونم چه کنم پریشون هستم و استرس دارم .تو طول این مدت جدایی وقتی خواستگار براش میاد احساس میکنم بازنده من بودم نمیدونم .

سلام تمام کردن رابطه وقتی به این نتیجه می‌رسید که به درد هم نمی‌خورید کار کاملا درستیه. با اینحال این شک و دودلی‌ها یا حتی دلتنگی‌ها طبیعیه چون به هرحال شما یک مدت با هم در رابطه بودید و زمان میبره تا احساساتون هم با منطقون همسو بشه و بتونید از این ماجرا عبور کنید. البته لازمه که در این دوران به خودتون کمک کنید. مثلا اینکه رابطه‌تون رو به طور کامل با اون فرد قطع کنید و تا حد ممکن در جریان اتفاقات زندگیش از جمله اینکه براش خاستگار اومده قرار نگیرید. این رو هم بدونید رابطه و ازدواج مسابقه نیست که یکی برنده و یکی بازنده باشد. شما منطقا متوجه شدید این فرد کسی نیست که برای ازدواج می‌خواهید و رابطه‌تون رو قطع کردید؛ این یعنی کار درست. پس دیگه دنبال این نباشید چه کسی برنده و چه کسی بازنده آن رابطه است. شما باید برنده زندگی شخصی خودتون باشین.

سلام من دختری هستم 19 ساله حدود 8 ماه هست که با یک اقایی 31 ساله اشنا شدم و گفتگو میکنم و با هم هم رشته هستیم اما محل کارمون متفاوته اشنایی شبکه مجازی بوده و ایشون خیلی درخواست کردن که میخوام ببینمت اما من اوایل خیلی نه میگفتم و میگفتم که تا زمانی که شناخت کاملی ازتون پیدا نکنم اجازه ملاقات حضوری نخواهم داد بالاخره عید ی جایی قرار گذاشتیم و همدیگر رو دیدیم ایشون و خانوادشون کلا در زمینه کاریشون از من مشاوره میگیرن(زمینه معاملات تجاری) من کلا زیاد فاز نمیدم و رابطه رو در حد همکار بودن نگه میدارم و ایشون هم هیچ علاقه ای از خودشون نشون نمیدن(کلمات عاطفی) گاها ی پیام میدن که میخوام درمورد اینده با شما صحبت کنم ولی وسط مکالمه درگیر کارشون میشن و کلا میرن و من مجبورم ساعت ها منتظر ایشون باشم اما چند روز دیگه پیام میدن دنبال خونه میگردن شدیدا و از من کمک میخوان که بهشون کمک کنم-سعی دارن که علاوه بر شغل فعلیشون ی شغل دیگه هم پیدا کنن- چند روز پیش هم از طریق رفیقشون بهم ی پیام داده بودن که من رو امتحان کنن و ببینن که دختری هستم که به همه مردا فاز بده یا نه و منم کلا رفیقشون رو بلاک کردم و بهشون جواب ندادم(اول نمیدونستم کهه رفیقشون هستن اما چند روز بعد از بلاک کردن دیدم که محل کار ایشون هم با اقایی که میگم یکی هست و همکار هم هستن) در ضمن متولد بهمن هم هستن تنها چیزی که منو در این رابطه اذیت میکنه بی توجهی ایشون هست گوگل دیدم که خصوصیت مردان بهمن کلا همینجوریه و خیلی سرد مزاج هستن و در روابط پیش قدم نمیشن هرگز چیکار کنم که بدونم ایشون اصلا بهم علاقه ای دارن یا نه؟ چون واقعا اذیتم میکنه که برای کسی وقت بذارم و طرف مقابل ارزشی برای من قابل نباشه ممنون میشم راهنمایی کنید

دوست عزیز با سلام ابتدا کاملا منطقی باشید و این را در نظر بگیرید که شاید ایشان به عنوان همکار با شما صحبت می کنند و قصد و منطور خاصی ندارند. از طرفی با توجه به مشغله و گرفتاری های ایشان میتونستید غیر مستقیم از طریق دوستی اطلاعات کسب کنید که ایا از شروع صحبت با شما قصد و منظوری دارند یا خیر؟ که به نظر میرسه حتی با فعالیت های زیادشان اگر قصد اقدام جدی داشتند تا الان مطرح کرده بودند.اجازه بدید زمان بگذره.و شاید هم ایشان مردد هستند.اگر با شما تماس گرفتند سعی کنید خودتان باشید و مدیریت ارتباط را به دست بگیرید تا از بلاتکلیفی رها شوید . منطقی باشید و درجواب صحبت های ایشان خودتان باشید و اجازه بدهید با شناخت خود واقعی شما ایشان به صحبت کردن ترغیب شود. اگر بصورت پیام در ارتباط بودید در سایت رادیو عشق مبحث جذب از طریق پیام خیلی می تواند به شما کمک کند

سلام.من یه دختر19ساله که حدود9ماه بایه پسر27ساله ارتباط دارم.ولی مشکلمون اینه ک ایشون شهرشون تهرانه ومن شهرستان.توی این9ماه خیلی تلاش کردم ک وادارش کنم بیادشهرمون ولی گفت توالان درس داری ووقتی کنکورتو دادی من حتمامیام.منم فقط ایشونو درحد2تاعکس تواین چندماه دیدم.بنظرتون این کاراش واقعادلیل درسه یا شایداصلاعکسی ک نشون داده خودش نبوده.لطفاراهنمایی کنیدکه چطوری مطمئن بشم واقعاچیزایی ک ازش دیدم خودشه😔

سلام دوست گرامی به نظر میرسه اشنایی شما بصورت غیر حقیقی و در فضای مجازی شکل گرفته این جور روابط کلا اشتباه هست مخصوصا اگر امکان حضور و دیدار واقعی نداشته باشد شما الان تنها نگران این هستید که تفاوت در چهره و عکس باشد در صورتی که مشکلات بسیار زیادی وجود دارد مانند متاهل بودن ایشان انچه مهم هست در ارتباط غیر حضوری باید در مدت یکماه ملاقات حضوری شکل بگیرد و جریان و روند به شکل عادی پیش برود اگر به هر دلیلی از رابطه مجازی خارج نمی شوند بهتر هست شما منطقی باشید و رابطه را تمام کنید

سلام سه ساله بایک پسری رابطه دوستی برقرارکردم واسه اولین بار.. این آقا برعکس من دوست دخترایه زیادی داشت و شیطون بود (به اصطلاح خودش) و اوایل رابطه به من گفت که رابطه مارو به مادرت نگو که خبردارنشه منم نمیگم چون رابطمون معمولیه..منم زیادجدیش نگرفتم و همینطوری باهاش موندم اما نمیذاشتم که بهم دست درازی کنه و حدومرزارو رد کنه…که بعدچندماه گفت تودختر خوبی هستی ولی من نمیتونم باهات باشم چون نمیذاری بهت دست بزنم منم گفتم‌پس این رابطه تمومه..خلاصه کات کردیم و بعدچندوقت اومدگفت من بخاطرتوپسرخوبی میشم و میخوام توروبه مادرم معرفی کنم خلاصه بعدمعرفی مادرامون و اینکه فهمیدیم مادرامون ازقبل دوست بودن باهم(به طوراتفاقی) الان بعداز ۳سال میفهمم که داره زیرآبی میره اماهربارکه دستش رومیشه طفره میره بهونه میاره که من فقط عاشق توعم من میخوام باتوازدواج کنمو این حرفا و من چون واقعادوستش دارم نمیتونم تصمیم بگیرم ازش جدابشم ازطرفی دیگه هم من الان بهش اعتمادندارم و نمیتونمم اعتمادکنم میخوام ازشمابپرسم‌که آیا ادامه این رابطه کاردرستیه؟

سلام دوست گرامی رابطه ای که هر یک از طرفین به هر دلیلی تعهد و وفاداری نداشته باشند و با گفتن اینکه اینا شیطنت هست و تو عشق منی و… فقط ازبرای رفتارهایی اشتباه خود دلیل و بهانه می آورند از روابط کاملا مخرب و اشتباه هست.یکی از اصول اصلی در یک رابطه مشترک تعهد و وفاداری طرفین هست . پس بهتر است در اولین فرصت با ایشان صحبت جدی داشته باشید و در صورت ادامه رفتارها ایشان،رابطه را تمام کنید

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

هیچ چیز بدتر از این نیست که ندانید پسر مورد علاقه‌تان شما را دوست دارد یا خیر. ممکن از تازه باهم آشنا شده باشید، اما نگران هستید که مبادا او شما را دوست نداشته باشد و بخواهد ترک‌تان کند یا ممکن است رفتارهایی از او دیده باشید که شک کرده باشید که آیا واقعا به شما علاقه دارد یا خیر. اگر چنین نگرانی‌هایی دارید، بهتر است با ما همراه باشید و از نشانه‌های عدم علاقه‌ی پسر به دختر آگاه شوید.

فهرست مطالب

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، با عشقش به گونه‌ی متفاوتی رفتار می‌کند. لحن صدایش، نشست و برخاستش، نگاهش، لبخندش و در یک کلام رفتار یک مرد در حضور عشقش متفاوت می‌شود. البته ممکن است این تفاوت‌ها جزئی باشد، اما به هر حال وجود دارد. اگر کمی فکر کنید، این تغییر منطقی به نظر می‌رسد. وقتی کسی را دوست داشته باشید، می‌خواهید او هم متقابلاً شما را دوست داشته باشد، پس سعی می‌کنید بهترین رفتار را داشته باشید. نشانه‌ی یک رابطه‌ی سالم این است که می‌توانید در حضور یارتان آرامش داشته باشید و خودتان باشید، هرچند ممکن است شرایط در شروع رابطه فرق داشته باشد. شاید در ابتدا خود واقعی‌تان نباشید و سعی کنید بهترین نسخه از خودتان را به نمایش بگذارید. بعد از آن که رابطه‌تان پایدار شد و یکدیگر را شناختید، نوبت به لذت بردن از خود اصیل و واقعی‌تان می‌رسد.

وقتی به پسر مورد علاقه‌تان پیام می‌زنید، پاسخ مودبانه و دوستانه‌ای به شما می‌دهد، اما معمولاً برای شروع مکالمه پیش‌قدم نمی‌شود و هیچ وقت اول با شما تماس نمی‌گیرد. به جواب‌های خوشایند و دلگرم کننده‌ی او اهمیت ندهید، این زبان‌بازی‌های اکثر بانوان را به اشتباه می‌اندازد. در عوض از خودتان بپرسید که او چقدر برای تماس گرفتن با شما پیش‌قدم می‌شود. اگر همیشه شما هستید که با او تماس می‌گیرید، شاید دوست‌تان نداشته باشد.

حالت دیگر این است که او از فرصت‌هایی که برای با شما بودن و صحبت کردن پیش می‌آید، استفاده نمی‌کند. برای مثال وقتی او را در مهمانی یا محل دیگری می‌بینید، به طرف‌تان نمی‌آید و سر صحبت را باز نمی‌کند. این شما هستید که همیشه به طرف او می‌روید. باز هم تاکید می‌کنیم که فقط به رفتار دوستانه‌ی او حین تعاملات‌تان توجه نکنید، چون شاید فقط می‌خواهد مودب باشد و رفتار دوستانه‌ای داشته باشد.چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کنید، این است که آیا او دائماً می‌خواهد که از گفتگو با شما فرار کند و گفتگو را به پایان برساند یا خیر. مثلاً شما به طرفش می‌روید و گفتگوی دوستانه‌ای را شروع می‌کنید، اما ناگهان او می‌گوید که باید برود و سلامی به دوستانش بکند، تشنه است و می‌خواهد برای خودش نوشیدنی بخرد یا این که می‌خواهد از سرویس استفاده کند.

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، هیچ وقت از مصاحبت با او خسته نمی‌شود و دوست دارد این گفتگو تا ابد ادامه داشته باشد، احوالپرسی با دوستان را می‌توان به بعداً موکول کرد، اگر بودن در کنارتان را دوست داشته باشد، شما را برای نوشیدن قهوه به کافی‌شاپ دعوت می‌کند، برای استفاده از سرویس کمی تحمل می‌کند و خلاصه آن که سعی می‌کند به هر قیمتی که شده گفتگو را ادامه دهد. اما اگر او بهانه‌ای برای قطع گفتگو پیدا کرد، احتمالاً علاقه‌ای به مصاحبت با شما ندارد، چون دوست‌تان ندارد.

شاید این زبان‌بازی‌ها باعث سردرگمی‌تان بشود. احتمالاً او علاقه‌ی چندانی به شما ندارد، اما خصلتش این است که با تمام دخترها گرم بگیرد. اما همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم، وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، رفتارش در حضور او تغییر می‌کند. اگر او با تمام دخترها گرم می‌گیرد، پس حرف‌های خوشایندی که به شما می‌زند، بی‎معنا است. البته اگر شیوه‌ی دلبری کردنش از شما با بقیه فرق دارد، احتمالاً احساس خاصی نسبت به شما دارد.

وقتی کسی را دوست داشته باشیم، هیچ وقت از او خسته نمی‌شویم. دوست داریم همه چیز را درباره‌ی او بدانیم. می‌خواهیم بدانیم در تک تک لحظات زندگی‌اش چکار می‌کند. دوست داریم تا ابد پای درد و دل‌هایش بنشینیم، شریک دردها و غم‌هایش شویم و با او به لحظات خجالت‌آور زندگی‌اش بخندیم. تمام این لحظات برایمان ارزشمند است و همه را به خاطر می‌سپاریم. وقتی پسری به دختری علاقه داشته باشد، این علاقه را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر او می‌خواهد همه چیز را درباره‌ی دختر مورد علاقه‌اش بداند، او را با سوال‌های مشتاقانه‌اش بمباران می‌کند و با دل و جان به تک تک کلماتش گوش می‌دهد. اگر پسر مورد علاقه‌تان دوست ندارد به حرفهایتان گوش بدهد و از شنیدن حرفهایتان به وجد نمی‌آید و هیجان‌زده نمی‌شود، این نشانه را به معنای عدم علاقه‌ی او به خودتان تعبیر کنید.

این نشانه مرتبط با نشانه‌ی بالا است. یکی از نشانه‌های علاقه داشتن یک پسر این است که او تمام حرف‌های عشقش را با جزئیات به خاطر می‌سپارد. اما فراموشی تمام حرف‌هایی که یک دختر با شور و شوق به پسر مورد علاقه‌اش زده است، علامت آشکار بی‌علاقگی است. وقتی کسی را دوست داشته باشیم، مغزمان کاملاً فعال می‌شود. با دقت توجه می‌کنیم، سراپا گوش می‌شویم و تمام جزئیات را به خاطر می‌سپاریم. مغزمان هر روز دریایی از اطلاعات را دریافت می‌کند که باید آنها را پردازش کند. هیچ راهی برای دسترسی آسان به تمام این اطلاعات وجود ندارد، پس به آنچه که برایمان مهم است، بیشتر توجه می‌کنیم و اطلاعات زائد و غیرمهم را کنار می‌گذاریم. نکته اینجا است که ما مسائلی را که برایمان اهمیت دارد، به خاطر می‌سپاریم. اگر شما تک تک جزئیات گفتگوهایتان را به یاد می‌آورید، اما او با وجود این که در اولین برخوردتان گفتگوی مفصلی درباره‌ی کارتان با هم داشته‌اید، حتی شغل‌تان یادش نمی‌ماند، به زبان بی‌زبانی دارد بی‌علاقگی‌اش را به شما نشان می‌دهد. البته شاید هم حافظه‌ی بسیار ضعیفی دارد، پس این نشانه را با توجه به وضعیتی که در آن قرار دارید  و صحت بقیه‌ی نشانه‌های این فهرست تعبیر کنید.

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، ناگهان سر و کله‌اش کنار او پیدا می‌شود. اگر پسر مورد علاقه‌تان هم شما را دوست داشته باشد، ناگهان کنارتان ظاهر می‌شود، هر جا شما باشید، او هم هست و هر کسی که دنبالش باشد، می‌داند که می‌تواند او را کنار شما پیدا کند. شاید مبهم به نظرتان برسد، اما اگر دقت کنید، می‌بینید که او همه جا کنارتان است، البته به شرطی که دوستتان داشته باشد. او سعی می‌کند که اتفاقی به شما برخورد کند یا بهانه‌ای پیدا می‌کند تا نزدیکتان باشد، مثلاً پیشنهاد می‌کند که در کاری کمک‌تان کند یا با هم به گردش بروید.

فرض کنید که با پسر دیگری قرار می‌گذارید، اما پسر مورد علاقه‌تان حتی خم به ابرو نمی‌آورد. به او می‌گویید که از نرم‌افزارها و سایت‌های دوستیابی استفاده می‌کنید و او می‌گوید: “خوش به حالت! مطمئنم بالاخره یه آدم مناسب پیدا میکنی” و واقعاً هم منظورش همین است. اگر او علاقه‌ای به شما داشته باشد، کوچکترین اشاره‌ای به صحبت کردن با یک پسر دیگر حداقل باعث می‌شود که کمی حسودی کند. وقتی با پسر مورد علاقه‌تان از رابطه‌ای که با مردان دیگر دارید، حرف می‌زنید، رفتارش به وضوح تغییر می‌کند، مثلاً عصبی می‌شود، صورتش سرخ می‌شود یا صدایش بالا می‌رود. مردان ذاتاً اهل رقابت‌اند، وقتی پسری دختری را حتی کمی دوست داشته باشد، دوست ندارد که مردان دیگری دور و بر او پرسه بزنند. اما اگر او واقعاً برایش مهم نیست و واکنشی نشان نمی‌دهد، یا واکنشش این است که حتماً رابطه‌تان را با مردان دیگر ادامه بدهید، پس شما در قلبش جایی ندارید.

“سرم خیلی شلوغه، اصلاً وقت ندارم.” بقیه‌ی نشانه‌های این فهرست درباره‌ی پسرانی صادق است که هنوز با آنها در مرحله‌ی آشنایی هستید، اما این نشانه درباره‌ی پسری است که با او وارد رابطه شده‌اید. شاید او گاهی با شما قرار بگذارد، اما این قرار را لحظه‌ی آخر کنسل می‌کند، شکایت می‌کند که وقت سر خاراندن ندارد و قرار را به وقت نامشخصی در آینده‌ی نزدیک موکول می‌کند، اما دیگر خبری از او نمی‌شود. البته گاهی اوقات واقعاً کاری پیش می‌آید و او مجبور است که قرار را به هم بزند. اما اوضاع زمانی ناراحت کننده می‌شود، که این بهانه‌ها و کنسل کردن‌ها تکرار می‌شود. وقتی او هر بار به بهانه‌ای سر قرار حاضر نمی‌شود و زمان مشخصی را هم برای قرار بعدی تعیین نمی‌کند. وقتی پسر مورد علاقه‌تان هیچ وقت برای شما وقت نمی‌گذارد، پس شما برایش اولویت ندارید. اگر چیزی برایمان اهمیت داشته باشد، حتماً برای آن وقت پیدا می‌کنیم.

اگر او درباره‌ی دخترهای دیگر یا رابطه‌های عاشقانه‌ای که دارد، به راحتی با شما حرف می‌زند، احتمالاً قلبش برای شما نمی‌تپد. با فکر این که او می‌خواهد حسادتتان را تحریک کند، خودتان را گول نزنید. دلیل این بی‌ملاحظگی او این است که دوست‌تان ندارد. اگر علاقه‌ای به شما داشت، درباره‌ی زن دیگری با شما حرف نمی‌زد و خطر به هم خوردن رابطه‌تان و ناراحت کردن شما را به جان نمی‌خرید. بهترین توضیح برای رفتار مردان معمولاً واضح‌ترین آنها است.

شاید عشق‌تان گاهی اوقات از زیبایی دختر دیگری تعریف کند، این تعریف‌های گاه و بی‌گاه مشکلی ندارد. یک پسر می‌تواند زنان دیگر را جذاب بداند و احساس تحسین خودش را هم بیان کند. اما این که پسری بی‌پروا به شما بگوید که دختر دیگری را دوست دارد و می‌خواهد با آنها قرار بگذارد، ناراحت کننده و هشداردهنده است. وقتی پسر مورد علاقه‌تان صحبت درباره‌ی دخترهای دیگر را از تحسین جذابیت ظاهری فراتر می‌برد و درباره‌ی خصوصیات روحی و عشق و علاقه‌اش به آنها حرف می‌زند، بهتر است قبول کنید که دوستتان ندارد.

او درباره‌ی احساساتش با شما حرف نمی‌زند، نه درباره‌ی احساسش به شما و نه درباره‌ی نگرانی‌ها و احساساتی که هر روز در زندگی تجربه می‌کند. او شما را به دنیای خودش راه نمی‌دهد، شما و دیگران فرقی برای او ندارید. اکثر بانوان معتقدند که این مسئله به ضعف مردان در صمیمی شدن با دیگران برمی‌گردد، درست است، ممکن است مشکل همین باشد. اما موضوع غالباً این است که او آنقدر به شما علاقه ندارد که به راحتی با شما از احساس‌های درونی خود حرف بزند. وقتی فردی را به دنیای خود راه می‌دهیم، در واقع بر روی او سرمایه‌گذاری می‌کنیم. ما او را به دنیای خودمان دعوت می‌کنیم، چون فکر می‌کنیم که او در آینده بخش مهمی از دنیایمان خواهد شد. اگر پسر مورد علاقه‌تان آینده‌ی مشترکی برای خودش و شما متصور نباشد، سعی می‌کند حتی‌الامکان شما را از خودش دور نگه دارد و فقط درباره‌ی کلیات حرف می‌زند: این که اهل کجاست، در کدام دانشگاه درس خوانده است، چطور کار پیدا کرده است و … یعنی تمام آن اطلاعاتی که به راحتی می‌توانید در صفحه‌ی صفحات اجتماعی‌اش بخوانید. سخت است که سفره‌ی دل‌تان را برای دیگری باز کنید و نقاط ضعف خود را به نمایش بگذارید. وقتی با کسی درد و دل می‌کنیم، بر روی او سرمایه‌گذاری می‌کنیم. این سرمایه‌گذاری مانند هر سرمایه‌گذاری دیگری با ریسک همراه است. اما اگر کسی را از صمیم قلب دوست داشته باشید، این ریسک ارزشش را دارد.

یکی از شعارهای اصلی ما این است که: اگر پسری دوست‌تان داشته باشد … این دوست داشتن واضح خواهد بود. این عشق آنقدر واضح خواهد بود که نیاز به رمزگشایی یا یافتن سرنخ‌های پنهانی نخواهد داشت. اگر مطمئن نیستید که آیا پسر مورد علاقه‌تان هم شما را دوست دارد یا خیر، این شک به این دلیل است که او واقعاً احساسی به شما ندارد. اگر برای اثبات عشق او به خودتان نیاز به دلیل دارید، به احتمال زیاد او دوست‌تان ندارد. اگر پسری شما را دوست داشته باشد، متوجه این عشق خواهید شد. پسری که دوستتان داشته باشد، عشقش را به معما تبدیل نمی‌کند، و شما را سردرگم نمی‌کند. او عشقش را روشن و واضح به نمایش خواهد گذاشت. اگر مجبور بودید همین الان بدون معطلی به این سوال جواب بدهید: “آیا او هم متقابلاً من را دوست دارد؟” جوابتان چه بود؟ با خودتان صادق باشید. لازم نیست پاسخ این سوال را بلند بگویید، فقط به ندای درون‌تان گوش بدهید. بی‌علاقگی او به معنای این نیست که شما مشکلی دارید یا ارزش عشق را ندارید. فقط پسری که فکر می‌کردید، می‌توانستید علاقه‌ای به او داشته باشید، دوست ندارد با شما باشد.

علاقه و دوست داشتن یک پسر امری پنهان نشدنی است و می‌توان گفت اگر پسری عاشق شما باشد قطعا از رفتارهای او مشخص است. با این حال از نشانه‌های عدم علاقه یک پسر به دختر به موارد زیر می‌توان اشاره کرد: با شما مثل بقیه رفتار میکند، آغازگر گفتگو نیست، با همه دختران ارتباطات نزدیک دارد، تمایلی به شناختن بیشتر شما ندارد، صحبت های قبلی شما را به یادنمی آورد، دور و بر شما نمی‌چرخد، ارتباط شما با دیگر پسران برایش اهمیتی ندارد، وقتی برای شما نمیگذارد، از دختران دیگر صحبت میکند و احساساتش را با شما در میان نمی‌گذارد. حال که با این علائم و نشانه ها آشنا شدید، میتوانید با کمک مشاورین ما گامی در جهت جذب فرد مورد علاقه و یا در مواردی بازگرداندن عشق قبلی خود بردارید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

72 بازدید

104 بازدید

340 بازدید

359 بازدید

297 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من دانشجو هستم و با همکلاسی پسرم چت میکنم البته هیچی بینمون نیست و از سر عادت باهاش حرف میزنم هر روز حرف میزنیم که خیلی وقتا اون پیام میده یا استوری ریپلای میکنه خیلی ازم سوال میپرسه و با دقتم گوش میده به حرفام …. یک بار پشت سرم حرف زده بود ولی … تو گروه کلاسمون هم وقتی من گروهو ترک میکنم میاد دلیلشو میپرسه و بعد هم یا ادم میکنه یا میگه تو گروه باش …. و یکم باهام شوخی میکنه اذیتم میکنه مخصوصا تو گروهمون و ….. اما اون تو گروه میگه که دختر دیگه ای رو دوس داره اوایل تو گروه اینجوری میگفت اما تو پیوی بهم میگفت بین من و اون چیزی نیس البته من بهش گیر نمیدادما یا چیزی بگم راجع به اون دختره خودش اینو میگفت ولی حالا تو پیوی هم اعلام میکنه که اونو دوس داره بعضی وقتا احساس میکنم بهش علاقه دارم سوالم اینه که چرا باهام اینجوری رفتار میکنه و اصلا به من علاقه ای داره؟ یا نه

سلام دوست گرامی تا زمانی که به صورت مستقیم ابراز علاقه نکرده‌اند، روی این صحبت‌ها و واکنش‌های ایشان، حساب عاطفی باز نکنید. به این نکته نیز توجه کنید که صحبت‌های متوالی و این عادت کردن شما به یکدیگر شما را به ایشان وابسته خواهد کرد.

سلام ممنون ازتون خسته نباشید خودش یبار گفت که دوستت دارم دوست ندارم یک چیزی بگم ناراحت شی اما هی میری رو اعصابم وقتی هم که ارتباطمو باهاش قطع میکنم هی پیام میده و معذرت خواهی و ….. و دوباره فرداش پیام میده و نمیشه قهر کنم باهاش

من پسریم که ۲۲سالمه ولی تاالان بایه دخترنبودم قدیما فکرمیکردم تاحالا دوست نداشتم نمیدونم چون میترسم نداشتم یاچون بدم میادازدخترا ولی میشه بگین اونی که از دخترا بدش میاد وتاحالا بادختری نبوده چه اثرات منفی توزندگیش خواهدداشت ؟چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

سلام دوست گرامی ارتباط انسانی نیاز اساسی همه ماست. شما در سنی نیاز خواهید داشت که همراه کسی رشد کنید و زندگی خوب و آرامی را تجربه کنید. دلیل اینکه از دخترها بدتان می‌آید، شاید تجربه‌های تلخ گذشته و یا برخورد بد از جانب شخصی باشد؛ بنابراین ابتدا بررسی کنید علت اینکه از دخترها خوشتان نمی‌آید، چیست؟ سپس معیارهای خودتان را برای انتخاب یک فرد، مشخص کنید.

بیست سالمه وعاشق پسری هسم و پسره بهمن ماهی هست و خب همه دلایل بالا که گفتینو انجام میده الا همون دلیل اصلیه که گفتین با همه راحته حرف میزنه الا من و خب نمیتونم بگم اون دلیلی که گفتین هر جا من میرم اونم هستو هم نمیتونم کامل بگم نه کاملم بگم اره حالا بگم دوسم داره با نه

دختری هستم ٢٣ساله به تازگی یکی از اقوام کسی معرفی کرده برای ازدواج ما هم تصمیم گرفتیم آشنا شویم فعلا مجازی خیلیی خوب برخورد میکند اما پیام همیشه نمی دهد نمیدانم از من خوشش اومده یانه

سلام دوست گرامی فرصت دهید تا شناخت بیشتری پیدا کنید می‌توانید در دوره« جذب عشق، از آشنایی تا ازدواج» رادیو عشق شرکت تا مهارت‌های لازم ارتباطی را یاد بگیرید.

سلام 16 سالمه و دختر هستم و یه مدتیه به یه پسری که توی همسایگیمون میشینه علاقه مند شدم ولی خودم از این تعجب می‌کنم که این علاقه یکدفعه بوجود اومد با این که 8 سالی میشه همسایه هستیم ولی نمیدونم چیشد که علاقه مند شدم بهش و این که بیشتر اوقات میبینمش اونم منو میبینه و کلا جوریه که به نسبت هر دو همو می‌شناسیم و یه جورایی زیر نظرش دارم این که کجا میره با کی میره و اینا😅میخوام بدونم دقیقا باید چیکار کنم آخه از بلاتکلیفی خوشم نمیاد و این مطالب رو هم خوندم و نشانه ای ازش ندیدم توی اینا چیکار باید بکنم….

سلام دوست گرامی بله بلاتکلیف بودن وضعیت خوبی نیست. اما از این وضعیت بدتر، حضور در رابطه عاطفی در سن پایین است. بهتر است تمرکز شما فعلا روی وظایف مربوط به سن خودتان باشد.

سلام دختری هستم با27سال سن و مجرد قبلا خیلی خواستگار و اینا داشتم متنها چون یه بار عاشق شدم و نرسیدیم به هم کلا تمایلی به ازدواج ندارم یه دو ماهی میشه تو یه درمانگاه پرستارم یه دکتر اونجا هست که نمیدونم چیطور بگم رفتاهای ضد و نقیضش توجه همو به خودش جلب میکنه مثلا یه روز میاد سلام میکنه و ….یه روز اصلا چشاش منو نمیبینه با همه شوخی سلام و حرف میزنه الان من البته منم خودم به شخصه خیلی مغروروم و هر عمل اون عکس العمل نشون میدم ولی از اینکه با بقیه خوبه واقعا حسادت میکنم و کلا فکرم درگیر این قضیه است ممنون میشم راهنمایی کنید .

سلام دوست گرامی همانطور که خودتان اشاره کردید، شکست عاطفی قبلی شما باعث شده است که تمایل‌تان به ازدواج کم شود؛ اما درباره رفتارهای ضد و نقیض این شخص، اگر به این رفتارها دلبستگی پیدا کنید، متاسفانه شکست دیگری را تجربه خواهید کرد؛ چرا که شما باید در کنار شخصی قرار بگیرید که به صورت مستقیم از علاقه و حس خودش صحبت کند، نه اینکه بیشتر ذهن شما را درگیر کند. شما می‌توانید در دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» شرکت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری 14 ساله هستم 3 سال 5ماه که با یه پسری در ارتباطم ایشون 18 سالشه میدونم سنمون کم بوده من 11 سالم بوده و ایشون 15 ولی در کل همو خیلی میخوایم من اوایل فقط برای مسخره بازی باهاش حرف میزدم هم محل بودیم ولی مهم نبود زیاد برام ولی این رابطه از اول برا ایشون جدی بوده بعد یه مدت حالا باهام حرف و زد حسشو گفت دل بستم ولی اینم بگم که ایشون تا یک سال به من دست نزد حتی دستمم نگرفت بعد یک سال حالا بغلم کرد بابام ومامانم فهمیدن خانواده ایشون هم همینطور ولی با این شرایط امدن و با مادرم صحبت کردن از مادرمم قول گرفتن که دوسال دیگه اگه دانشجوی پزشکی بود به پیشنهادش فکر کنه حتی تو حرفاش نمیگفت که الان با هم باشیم کلا درباره ازدواج حرف میزد خیلی هم کلا درباره ازدواج حرف میزنه باهام اینم بگم که من اصلا نمیتونم بیرون تنها برم یعنی هر 6 یا 7 ماه یکبار همو میبینیم اونم 20دقیقه شاید هر جوری هست تحمل میکنیم دلتنگی رو ولی یه چیزی این وسط هست که نمیدونم چرا همچین حسو میکنم من با خودم میگم اگه خودم پسر باشم هیچ وقت برای دختری که عین من شرایطش واینمیستم خدایی راستشو گفت بعد من خیلی دلم میخواست پسر باشم خیلی یعنی قبل این رابطه یه بار لاک نزده بودم همیشه موهام کوتاه بوده خیلی دلم میخواسته پسر باشم از وقتی با ایشونم کلا عوض شدم به قول خودمون قرتی شدم لاک و موهامو هر دفعه یه مدل ببندم کلا خیلی حس خوبی داره ایشون راجب رابطه کامل هم حرف زده که من با خودم گفتم خدایی بعد 4 سال دیگه طبیعیه ولی میترسم مامانم میگه نمیخوادت حتی اینم بگم که وقتی بابام فهمید گفت زنگ بزن بیاد زنگ زدم و امد قبلش بابام گفت الان که گفتی بیا بابام حرف بزن فکر میکنی بیاد گفتم معلومه انقدر ایمان داشتم بهش و حتی گفت خودش که من اصلا برا کتک خوردن امده بودم و بابات نزد ابجی و داماداشون هم تو جریان رابطه ما هستن ولی نمیدونم چرا همچین حسی دارم نمیدونم دل کندم سخته برام نمیتونم اصلا نمیتونم تمرکز کنم از بس فکر کردم راجب این مسئله تورو خدا شما کمکم کنید فقط نگید سنت کمه اون مال قبلش بود نه که الان نزدیک 4 ساله شما چی میگید دوستم داره؟

سلام دوست گرامی جواب سوالی که خودتان می‌دانید را پرسیدید! 14 سالگی زمان مناسبی برای رابطه عاطفی و ازدواج نیست. شما هنوز هویت خودتان شکل نگرفته است و این مساله تصمیم‌گیری‌های شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در جریان رابطه بودن خانواده‌ها، تنها مولفه داشتن یک ارتباط خوب نیست؛ بلکه اطرافیان شما نیز باید بدانند که در این سن هنوز هردوی شما وظایف دیگری دارید که باید روی آنها متمرکز باشید. در مورد رابطه جنسی، اگر قرار باشد شما تا چندسال صبر کنید تا رابطه به مرحله‌ قابل قبول‌تری برسد، این رابطه را نیز می‌توانید به تعویق بیاندازید.

سلام من دختری ۱۴ ساله هستم و عاشق یه پسر ۲۰ ساله ام مامانش قبلا منو از مامانم خواستگاری کرده ولی گویا اون پسر منو دوست نداره و میگه که من دختر ساکتیم که من اینو از طریق یکی از دوستام فهمید م اون پسریه که مشروب میفروشه و مشروب مبخوره و سیگار میکشه (البته گاهی وقتا)چند وقتی هست رفتارش تغییر کرده و وقتی منو میبینه بهم خیره میشه اون با داداشم دوسته داداشم و اون همسنن اگر با هم دوست نبودن بهش ابراز علاقه میکردم ولی میترسم داداشم خبردار شه من الان تو فکر اونم و ۱ ماهه که یه کلمه هم درس نخوندم چون تمرکز ندارم

سلام دوست گرامی سن شما بسیار برای ازدواج مناسب نیست؛ ویژگی‌های حدودی که از ایشان مطرح کردید، او نیز فرد مناسبی برای ابراز علاقه و ازدواج نیست. نیاز است که به وظایف سن خودتان که مطالعه درس‌ها و یادگیری مهارت‌ها است مشغول شوید و برای افزایش تمرکز از کمک مشاور بهرمند شوید.

سلام من دختری ۱۹ ساله هستم و کنکوری تجربی هستم ما خانواده مذهبی هستیم به طوری که به شدت رفتارای من و خواهر و برادرام کنترل میشه من بزرگترین فرزندم تا به حال اصلا تو قید بند دوستی و رابطه قبل از ازدواج نبودم (یک بار به خواست مادرم با خاستگارم یک مدتی صحبت کردم که برای اشنایی بود )سوالی که دارم اینه ..ما تو محله ای زندگی میکنیم که همه همدیگرومیشناسن خانواده ای هم اونجا هستن که چند تا براردن اونا هم مثل ما مذهبی هستن سادات اند درسته که من اصلا اهمیت نمیدادم اما چند باری موقع برگشت از اموزشگاه یا به طور اتفاقی وقتی با مادرم بیرون میرفتیم وقتی یکی از اینهارو میدیدیم رفتاری عجیبی داشتند که با بقیه اونطور نبودند ..مثلا یکدفعه سرشون خیلی خیلی پایین می انداختند و رفتاراشون هول میشد تقریبا همشون همینطور هستن خب منم ازشون تا حدودی خوشم اومده چون از نظر خودم واعتباری که خوبی محل دارند ناخودگاه تمایل کم پیدا کردم که میدونم کار درستی نیست …اما من خیلی سردرگمم که این واقعا درست هست یا نه اینم بگم که چند باری مادرشون که منو میدیدن لبخند میزدن و خیلی نگاه میکردن (که اینم من گذاشتم به حساب اینکه مادرای. پسر دار کلا همینطورن )اوناخواهر هم ندارند همه برادر اند من میگم شاید به عنوان یک خواهر به من نگاه میکنند اما خودم متوجه شدم که وقتی بقیه رو میبینن انقد سرشون رو پایین نمیگیرن و رفتاراشون هول نمیشه مثلا اونا وقتی منو میبینند مسیرو عوض میکنند من واقعا نمیفههم این علاقه است یا دوری …بعدشم من امسال شرایط درسم سخته اما این فکرا اصلا رها نمیکنه منو …به نظرتون به کدوم اهمیت بدم چطوری دیگه فکر نکنم و مطمن شم حسم اشتباهه …ممنون اگه جواب بدید

سلام دوست گرامی نسبت به این رفتارها، هر تصوری می‌توانید داشته باشید، ممکن است آنها منتظر باشند تا شما کنکور بدهید و بعد برای خواستگاری اقدام کنند، مساله این است که شما فعلا به رفتارهای آنها هیچ معنایی ندهید و به درس‌تان تمرکز کنید.

خیلی ممنون واقعا بین دوراهی بودم الان به نسبت خیلی بهتره شده که کل تمرکزم رو به درس جمع کنم سپاس

سلام من ۱۹ سالمه حدود یک سال و نیمه توی مجازی و از راه دور با پسری ۲۵ ساله درارتباطم هردو پشت کنکوری هستیم هر دو گذشته خوبی نداشتیم از گذشته هم باخبریم اگه درسمونو بخونیم واقعا و اون رویاییکه همیشه داشتیم ینی پزشکی بهش برسیم شاید وضعمون تغییر کنه اما تو این مدت بیشتر گریه و دعوا شک و اینا بوده پای هم وایستادیم اما احساس میکنم داریم آینده خودمونو نابود میکنی بعد یه سالو خورده ای اومد تهران تا منو ببینه برای اولین بار و من خیلی هیجان داشتمو استرس دوروز درگیر بودمو درس هم نخوندم که چجوری برم چی بپوشم چی بگم خوشحال بودم که لحظه اخر گفت نمیتونم بیشتر از یه ساعت بمونم داداشم میگه کمکمش کنم میشه فردا ببینیم همو و من خیییییییلی ناراحت شدم و یه عالم دعوا کردم یکی از اشتباهام اینه که وقتی عصبی میشم زبونم نیشدار میشه ناراحت شد گفتم دیگه حسش نیست اونم دیگه تا اخر قبول نکرد همو ببینیم من خیلی اصرار نکردم اما حرفاش اینجوری بود که نبینیم همو بهتره😔ما تا دیشبش کلی ذوقو شوق داشتیم بخدا نمیدونم چیشد اصلا امروز به نظرتون چیکار کنیم

سلام دوست گرامی اشاره کردید از گذشته هم باخبرید، در این روال گذشته چه اتفاقی افتاده است که تا این حد در زندگی حال شما اثر گذاشته است؟ شما هنوز حضوری همدیگر را ندیدید و برای آینده به صورت مشترک برنامه ریختید. این مساله متاسفانه منطقی نیست و سرمایه‌گذاری اشتباهی آن هم به مدت نزدیک به 2 سال دارید. مشکل خودتان را مطرح کردید که زمان عصبی شدن کنترل زبان خودتان را ندارید؛ نیاز به یادگیری مهارت کنترل خشم دارید و در یادگیری این مهارت، مشاور به شما کمک خواهد کرد.

سلام من ۲۷ سالمه و مدتی هست که با یه پسر ۳۱ ساله که همکار هستیم رابطه دارم …اون مبتلا به سرطان مری هستش و خیلی کم محلی میکنه هفته ای یکبار جواب پیامم رو میده هفته ای یکبار صداشو میشنوم با اینکه دیدم توی فضای مجازی همیشه فعاله اما به من میگه گرفتارم درکم کن ….راستش خسته ام کرده و یه جواریی داره خیلی به غرورم برمیخوره ….

سلام دوست گرامی متوجه منظور شما و ارتباط بین بیماری او و کم‌محلی‌اش نشدم. این دو چه ارتباطی بهم دارند؟ بیماری ایشان در چه مرحله‌ای است؟ گویا در این رابطه شما نیاز به توجه بیشتری از جانب او دارید اما این توجه را دریافت نمی‌کنید. آیا همیشه این بی‌توجهی وجود داشته است؟ یا بعد از بیماری‌شان این سردی اتفاق افتاده؟ اطلاعات کمی دادید، بنابراین راهنمایی به صورت کلی خواهد بود. در ابتدا سعی کنید علت اینکه از ایشان توجه بیشتری طلب دارید را برای خودتان مشخص کنید و سپس ببینید دقیقا انتطار شما از این رابطه چیست؟ چه زمان‌هایی بیشتر حس می‌کنید که او بی‌توجهی می‌کند؟ در صورتی که به مشاوره نیاز دارید، نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام خسته نباشیدمن دختر ۱۴ ساله ای هستم که عاشق یک پسر ۱۸ ساله شدم و رفتم بهش گفتم اون گفت من ازت خوشم نمیاد یعنی اون آدم خیلی خجالتی هست البته دخترعمه ام رفت بهش گفت الانم ناراحتم چیکار کنم به نظرتون واقعا دوسم نداره؟

سلام دوست گرامی سن شما برای ابراز علاقه پایین است و اشتباه شما ابراز علاقه به صورت مستقیم بوده است. بله او به صورت مستقیم گفته است که علاقه‌ای ندارد، بنابراین بهتر است دیگر اصراری به این رابطه نداشته باشید.

سلام تقریبا یه سال پیش من با پسری آشنا شدم اون هرروز میومد در خونمون هی منو تعقیب میکرد منم اصلا به روم نمیاوردم که می‌دیدمش اصلا نمیشد که نیاد دم در خونمون با یه بهونه یه حرفه کنایه وار بهش گفتم که نیا ولی الان چند باره همدیگرو میبینیم اصلا نمیاد پیشم، این کارش یعنی چی ؟ چرا ؟ واقعا برام جای سواله؟ منظورش چیه با این کار

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. اگر منظورتان این است که چرا او دیگر شما را تعقیب نمی‌کند یا درب منزل شما نمی‌آید، به این دلیل است که او با شما آشنا شده است و توانسته توجه شما را جلب کند؛ پس دیگر نیازی به این تعقیب و گریز نیست. اگر منظورتان این است که او سرد شده است و دیگر مثل سابق پیگیر شما نیست، دلیل این است که از سمت شما توجهی ندیده است و یا برعکس به هدف خود که آشنایی با شما بوده، رسیده است. بهتر است این مساله را به آرامی و به شیوه صحیح با طرف مقابل در میان بگذارید و از خود دلیل این کارش را بپرسید.

سلام دختری هستم ۳۳ ساله.دو سالی هست پسری که دو سال از من کوچکتر هست ابراز علاقه میکند.البته زمان زیادی برای من نمی گذارد و اغلب میگه سرم شلوغه و روزا در حد چند تا پیام و دو ماه یه بار یه دیدار دوساعته.چه کنم؟

سلام دوست گرامی تکلیف هرکسی و مسئولیت رابطه‌ با خودش است. عوامل زیادی باعث می‌شود که شخصی ابراز علاقه کند اما زمان زیادی برای رابطه نگذارد. ابتدا از خودتان بپرسید به چه علت در این رابطه و ابراز علاقه مانده‌اید؟ سپس برای اینکه بتوانید تکلیف خودتان را با او مشخص کنید، به صورت مستقیم از او بخواهید که نیاز بیشتری برای شناخت او دارید. همچنین شما باید از نظر زمانی با طرف مقابل به توافق برسید که تا چند وقت دیگر قرار است وضعیت رابطه به این شکل پیش برود. اشاره به سن کردید؛ خود بزرگ بودن شما مساله‌ای ایجاد نمی‌کند، مگر اینکه بحث و دلخوری بین شما به مساله سن ختم شود و همچنین او نتواند در برابر نظر دیگران درباره سن بزرگتر شما، مقاومت درستی داشته باشد. پیشنهاد می‌شود برای بررسی بیشتر رابطه و دریافت مشاوره از مشاوران رادیو عشق نوبت دریافت کنید.

سلام من دختر ۱۸ساله هستم به پسری که سه ساله بهش علاقه دارم ولی بهش نگفتم چند ماهی میشه که منو تو اینستا نمیشناخت، بهم پیام داد منم سر بحث هایی که کردیم اخر اصرار کرد که برم به کسی که دوسش دارم بگم من هم گفتم بهش راستی اون پسره هم مشاورم بود من بهش گفتم یکم باهم حرف زدیم که باید ببینمت و اینجور حرفا، منم راضی نمیشدم که ببینم چون واقعا خجالت میکشیدم با اصرارش رفتم دیدمش ولی هیچ حرفی نزدم باهاش چون روم نمیشد بهش گفتم که دیگه نمیام مشاوره ولی اصلا قبول نکرد و من الان میرم مشاوره تو اینستا هم هر استوری یا پستی که میزارم پیگیره ولی اصلا به روش نمیاره که احساسش چیه و از حرفا و اینکه خیلی ملایم و آروم رفتار میکنه الان من سردرگمم که حسش به من چیه ؟؟ ممنون میشم راهنمایی کنین

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد در حالتی بلاتکلیف قرار گرفتید و نمی‌دانید نسبت به ایشان چه رفتاری داشته باشید. تا زمانی که طرف مقابل شما به صورت مستقیم ابراز علاقه نکند و برای بودن با شما برنامه‌ریزی هدفمندی نداشته باشد، بهتر است شما اقدامی انجام ندهید. برای یادگیری مهارت‌های مختلفی مانند ارتباط موثر می‌توانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید. اشاره کردید ایشان مشاور شما هستند. این نکته را به خاطر داشته باشید که یک مشاور اجازه ندارد از نظر اخلاقی، نقشی غیر از نفش مراجع و مشاور با شما داشته باشد.

سلام من ۱۹ سالمه حدود ۲ ساله با پسری در ارتباطم و از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و ۳ ماه بعد اشنایی درمورد من با خونوادش حرف زد و قرار بر این بود ک امسال یا سال دیگه رابطمونو جدی کنیم ولی مشکلی که هست اینه که به دلیل تفاوت عقیده ای که داریم ایشون اصرار بیش از اندازه ای به دیدن موهام یا بغل و بوسیدن دارن که من به دلیل عقایدم اصلا نمیتونم با اینا کنار بیام و حالا ایشون میگن تا موقعی که اعتقادادتو فراموش نکنی ازدواج نمیکنیم و از طرفی رابطش با من خیلی سرد شده و هرچی توضیح دادم شرایطو قبول نکرده که اگه دوسم داری میکنی لطفا راهنماییم کنین

سلام دوست گرامی ازدواج نیاز به مقدماتی دارد که دونفر بتوانند از جنبه‌های مختلف به این نتیجه برسند که برای متاهل شدن آماده هستند. یکی از این نیازها، رشد عاطفی و شناختی است. احترام گذاشتن به عقاید شما که یکی از مولفه‌های رشد عاطفی است، در طرف مقابل شما دیده نمی‌شود. بنابراین پیش از هرگونه اقدام و تصمیم جدی، حتما با یک مشاور پیش از ازدواج مشورت کنید.

سلام من دختری 25 ساله هستم پسری 33ساله بهم ابراز علاقه کرد اوایلش می‌خواست منو بشناسه که به هم پیام می‌دادیم وقتی صحبت از مراسم خواستگاری میشه میگه فعلا شرایط خوبی نداره قبلا یه شکست عشقی عمیق داشتن که یکسال ازش می‌گذره طی صحبت‌هایی که با اطرافیانش داشتم میگفتن از زمانی که باتو آشنا شده حالش خیلی خوبه وقتی حرفم میزنه هردومون توی آینده ای که چیده هستیم ولی خیلی از اطرافیانم منو از این اقا منع می‌کنند و میگن کلاً آدمای خوبی نیستن یا من درحد این آقا نیستم خیلی بالاترم حتی میگن اگه با این آقا ازدواجم بکنم ایمانم و حتی زندگیم بر باد خواهد رفت نمیدونم کمکم کنید

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما در ابتدا باید حتماً پرونده شکست قبلی‌اش را ببندد تا بتواند روی آینده مشترک برنامه‌ریزی کند. به صورت دقیق باید بیان کنید که به چه دلیل اطرافیان شما را از ارتباط با ایشان منع می‌کنند؟ نظر خودتان درباره ایشان چیست؟ مساله شما نیاز به بررسی بیشتری دارد و باید جزییات آن را با یک مشاور در میان بگذارید. توصیه می‌کنیم پیش از هرگونه تصمیم جدی، حتماً از مشاوران رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری هجده ساله هستم من تا حالا دوست پسری نداشتم اما امسال با یک پسر که دانشجوی دندانپزشکی بود مشاوره گرفتم که بهم برنامه میداد اوایل خیلی رفتار عادی داشت و فقط در حد مشاوره بود ولی یک شب با من شروع کرد به چت کردن و راجب مقاله ای که نوشته بود و می‌خواست بره آلمان برای ارائه دادنش با من صحبت کرد و توی اون صحبت ها به من گفت که تو خیلی ارزشمند هستی و من با همه دانش آموزام اینطور صحبت نمی‌کنم دو سه هفته خیلی رفتارش بامن عوض شد و خیلی زود جواب پیامامو میداد و شبا تا بهش پیام میدادم سریع آن میشد تا جوابمو بده و بهم شب بخیر می‌گفت ولی بعد از چند هفته باز مثل سابق شد و وقتی بهش گفتم گفت که من خیلی سرم شلوغه و نمیتونم جوابتو سریع بدم ولی وقتی یه بار خواستم مشاورمون باهاش قطع کنم کلی پیام داد که من که کم کاری نکردم و تو فقط به خاطر دیر جواب دادن میخوای بری اینا منم باز مشاورمون ادامه دادم ولی بعد از اون دیگه خیلی سرد شد و می‌گفت حرف غیر درسی نزنی چون حواست پرت میشه منم دیگه ادامه ندادم و فقط درسی بود البته بعضی وقتا باهاش شوخی میکردم ولی خیلی سرد جواب میداد مثلاً فقط یک کلمه می‌نوشت جلوشم یه استیکر می‌داشت همین ولی دوباره به بار بهم گفت برام مهم هستی الان مشاورمون تموم شده و وقتی بهش گفتم میتونیم در ارتباط باشیم گفت با دانش آموزای پارسالم درارتباطم توهم پیام بدی جوابتو میدم ولی من میترسم چون من خیلی دوسش دارم میترسم اگه الکی الکی حرف بزنم وابسته تر هم بشم به نظر شما ازش بپرسم که بهم علاقه داره یا نه یا اینکه کار زشتی که یه دختر به پسر ابراز علاقه کنه؟چون واقعا دوست دارم تکلیفمو بدونم و اگه بهم حسی نداره دیگه بهش فکر نکنم آخه می‌خوام درس بخونم امسال هم به خاطر فکر کردن به اون نتونستم درس بخونم میشه لطفاً راهنمایی کنید منو که اون منو دوست داره یا نه؟و اینکه توی واتساپ با هم حرف می‌زنیم و اونو ندیدم و فقط عکس پروفایلشو دیدم ممنون میشم سریع پاسخم بدید چون حالم خیلی بده😥

سلام دوست گرامی وقتی معلم یا مشاور شما، نقش دیگری هم برعهده بگیرد و خارج از مرز با شما در ارتباط باشد، نتیجه‌اش این وابستگی و علاقه است. با وجود اینکه حتی ایشان را از نزدیک ندیدید. درباره ابراز علاقه بهتر است کمی منطقی‌تر عمل کنید و رفتارهای او را برای خود تفسیر و معنای عاشقانه ندهید. شما قربانی این شرایط نیستید که بخاظر علاقه به ایشان نتوانستید درس بخوانید. در حال حاضر وظیفه و نقش شما درس خواندن است. پس ابتدا برای خودتان اهداف آینده را بازنویسی کنید و تلاش کنید در جهت همان اهداف حرکت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری ۲۸ ساله هستم که حدود یک ماه هست با آقای ۳۳ ساله از طریق اینستاگرام آشنا شدم و همون روز از واتس اپ پیام میدادن . این آقا نزدیک یک ماه هست که هر روز به من پیام سلام و احوال پرسی و اینکه چه کارایی انجام میدم رو میده و هیچ حرف محبت امیزی نمیزنه . در حواب این سوال من که این سلام و احوال پرسی ها چه نتیجه ای خواهد داشت گفتن که مگه قراره چه نتیجه ای بده . منم جواب دادم اگه هیچ دیدن و شنیدن و محبت کردنی نباشه پس دیگه حزف نمیزنم . هر بار که آنفالوشون کردم و با اصرار ایشون برگشتم و بعد از کلی بحث ایشون تصمیم گرفتن با من برای اوین بار تلفتی صحبت کنن که بخاطر یه سو تفاهم ،من بی ادبانه با ایشون صخبت کردم و بعد دوباره آنفالوش کردم و از ایشون اصرار بر برگشت . بعد برگشت دوباره همون آشو همون کاسه . وقتی میگم چرا دعوت نمیکنی بیرون . میفرماین که ماشینشون تصادف کرده و صافکاره و من نمیدونم یه صافکار چقدر طول میکشه . تو یک ماه هیچ وقت بیرون دعوت نکردن اما هررروز سلام و احوال پرسی داریم از طریق پیام رسان و از مسایل جنسی هم حرفی نزدن . ایشون به شدت درونگرا هم هستن بر اساس اون جیزی که خودشون گفتن

سلام وقتتون بخیر من حدودا یه سال پیش با یه پسری وارد رابطه شدم و بهش پیشنهاد دوستی دادم اونم قبول کرد. اوایل خیلی رابطمون خوب بود مشکلی نداشتم اما بعد یه مدت باهام سرد رفتار میکرد اما از رفتاراش نشون میداد که دوسم داره ولی بهش اعتماد نداشتم و خودم رابطه رو خراب کردم اونم اصلا براش اهمیت نداشت و از هم جدا شدیم اون با یکی دیگه وارد رابطه شده ولی هنوز وقتی منو میبینه بهم نگاه میکنه. اما بازم حس میکنم دوسم داره من واقعا نمیدونم چطوری باید از ذهنم پاک کنم این قضیه رو لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان و مدت زمانی که از قطع رابطه می‌گذرد، اشاره نکردید. شما به ایشان پیشنهاد دوستی دادید و این ریسک بزرگی بود، چون ایشان برای شما هزینه و تلاشی نکرده بود که بخواهد با از دست دادن رابطه بهم بریزد. شما ابتدا باید تمام شدن این رابطه را بپذیرید تا به این باور برسید که او دیگر نیست. در این مسیر سخت، مشاوران ما در رادیو عشق همراه شما خواهند بود. برای کسب اطلاعات بیشتر به «نکات طلایی زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» مراجعه کنید.

لطفا به پیام من هم جواب بدین . ممنون

سلام وقت بخیر من حدود یکسال هست با یک پسری آشنا شدم که 33 سال سن دارند و با هم هم سن هستیم من اوایل برام همش نقش ازدواج پر رنگ بود و بعد از دو الی سه جلسه بهش گفتم که تصمیمت چیه از رابطمون گفت یه دوستی،من قبلا 13 سال با کسی ارتباط داشتم و به جایی نرسیده دیگه نمیخوام وارد رابطه عمیقی بشم از طرفی خیلی واضح حرفش رو زد ولی آدم کاری و اهل دوست و مهمانی و ورزش و کلا اجتماعی هست ولی منو به خاطر اینکه از مهمونی و مشروب و… استفاده نمیکنم با خودش نمیبره یعنی بهم گفته ولی چون قبول نکردم از یه ساعتی از شب بیشتر بیرون نباشم دیگه بهم نمیگه خیلی چیزارو الان البته ما رابطمون بعد 2 ماه از رابطمون بهم خورد به دلیل یه شک من و من کات کردم و بعد 4 ماه دوباره همدیگرو دیدیم و ادامه دادیم البته رابطمون جوری بود که هر 2 ماه یکبار میدیدیم همو و وقتی میگفتم چرا میگفت سرم شلوغه چون مغازه دار هست و بهانه میاورد خب بحث کرونا هم بود بعد از این هم ما دقیقا صحبت کردن هم زیاد صحبت نمیکنیم با هم در روز شاید یکبار اونم بیشتر وقتها دو یا سه روز شاید خبر نگیریم از هم و شاید من بعضی موقعها پیام بدم ولی اگر دو روز پیام و زنگ نزنم روز سوم خودش زنگ میزنه،نمیدونم واقعا من دوستش دارم چند هفته پیش بازم شکایت حال رابطمون رو کردم گفت من هنوز رو همون حرفم هستم من رابطه عمیق نمیخوام گفتم پس دوست داشتن چیه گفت به نظر من دوست داشتن وجود داره که ما همدیگرو میبینیم و وقت میذاریم برای هم نمیدونم یه جوری سرد هست انگار من تو زمین و هوا هستم البته من خودم هم دختر بازیگوش و شیطونی نیستم که دلبری کنم اگر اون هیچی نگه منم نمیگم یعنی ما حرفامون در حد حال و احوالپرسه و وقتی گفتم منو بیشتر بشناس میگه این تو زمان مشخث میشه وگرنه من چی بپرسم ازت…آیا واقعا باید خیلی صبور بود تو رابطه و فرصت داد و یا نه وقتی اینجوری میگن دیگه ادامه نداد

سلام دوست گرامی شما از طرفی یک رابطه شکست خورده 13 ساله داشته‌اید و از طرفی این فرد جدید هم تکلیفش را روشن کرده است و حرفی از ازدواج نزده است. پس باید تصمیم بگیرید به امید اینکه او تصمیمش عوض شود و به ازدواج فکر کند (با وجود تمام تفاوت‌هایی که مابین شما وجود دارد) با او در رابطه نمانید. چون سن شما سن منتظر ماندن در یک رابطه طولانی مدت نیست. اما قبل از هر گونه تصمیم جدی، حتما از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری ۲۸ ساله هستم که حدود یک ماه هست با آقای ۳۳ ساله از طریق اینستاگرام آشنا شدم و همون روز از واتس اپ پیام میدادن . این آقا نزدیک یک ماه هست که هر روز به من پیام سلام و احوال پرسی و اینکه چه کارایی انجام میدم رو میده و هیچ حرف محبت امیزی نمیزنه . در حواب این سوال من که این سلام و احوال پرسی ها چه نتیجه ای خواهد داشت گفتن که مگه قراره چه نتیجه ای بده . منم جواب دادم اگه هیچ دیدن و شنیدن و محبت کردنی نباشه پس دیگه حزف نمیزنم . هر بار که آنفالوشون کردم و با اصرار ایشون برگشتم و بعد از کلی بحث ایشون تصمیم گرفتن با من برای اوین بار تلفتی صحبت کنن که بخاطر یه سو تفاهم ،من بی ادبانه با ایشون صخبت کردم و بعد دوباره آنفالوش کردم و از ایشون اصرار بر برگشت . بعد برگشت دوباره همون آشو همون کاسه . وقتی میگم چرا دعوت نمیکنی بیرون . میفرماین که ماشینشون تصادف کرده و صافکاره و من نمیدونم یه صافکار چقدر طول میکشه . تو یک ماه هیچ وقت بیرون دعوت نکردن اما هررروز سلام و احوال پرسی داریم از طریق پیام رسان و از مسایل جنسی هم حرفی نزدن . ایشون به شدت درونگرا هم هستن بر اساس اون جیزی که خودشون گفتن .

سلام وقت بخیر من نزدیک به یک سال ک احساس میکنم از یکی از فامیل های دور ک فقط سالی یکی دوبار می‌بینیمشون خیلی خیلی خوشم میاد البته اینم بگم ک سن جفتمون خیلی کمه 14 سالمونه ولی خوب سن سال یک عدده اون قبلا هی از طریق بچه ها برای من پیام میفرستاد ک دوستت دارم من محلش نمی‌دادم ولی بعد یک مدت احساس میکنم ک وقتی هست خیلی حالم خوبه ولی حالا اون میگه ک دختر داییم رو دوست دارم و هیچ توجهی به من نمیکنه و از اون روز ک اون این حرف زد من احساس میکنم که کلا هیچ پسری دوسم نداره و از این موضوع ناراحتم خانوادم پدر مادرم از همه نظر به من اهمیت میدن هیچ کمبودی ندارم ولی همش دوست دارم یک پسر من دوست داشته باشه ولی از موقعی که اون این کار کرد کلا اعتماد به نفسم خیلی کم شده با این که هیچ کمبودی ندارم ولی نمیدونم چرا پدرم میگه چون ک تو به پسرا اهمیت نمیدی دوست ندارن و باید خدارو شکر کنی ک هیچ پسری دوست نداره چون پسرا فقط دنبال خدمات هستن و حتما دختر دایی اون یک خدماتی بهش میده که اون آنقدر دوسش داره این نشونه حیای توست و ما بهت افتخار می‌کنیم حالا حرف من این اون که هیچ خدماتی به نمیده پس چرا من انقدر دوسش دارم و به خاطر اون اعتماد به نفسم کم شده و فک میکنم کلا هیچ پسری دیگه دوسم نداره حالا باید چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی

همانطور که خودتان هم اشاره کردید سن هردوی شما پایین است، شاید بد نباشد که بدانید در این سن نیاز اساسی یک نوجوان، نیاز به توجه دیدن از طرف جنس مخالف است. پس این نیاز که دوست دارید یک پسر به شما توجه کند، کاملاً طبیعی است. اما درباره نظر و حرف ایشان، شما با ارزش هستید، فقط چون از طرف او طرد شدید، این حال بد را دارید. حرف پدر شما تا حدی درست است، و کسی که در رابطه خدماتی بدهد معمولاً باعث جلب توجه طرف مقابل می‌شود، اما در نهایت ارزشمندی و عزت نفس بالایی را تجربه نمی‌کند. این موضوع که شما با پدر و مادر رابطه خوبی دارید و از طرف آنها هیچ کمبودی را احساس نمی‌کنید، بسیار جای شکر دارد، اما این کمبود نداشتن از طرفی شما را متوقع می‌کند که هیچ کسی به شما نه نگوید و باید به هرچیزی که می‌خواهید برسید. پس این ناکامی و حرف ایشان را که گفتند دختر دایی‌اش را دوست دارند، نباید در شما این کمبود را بوجود بیاورد که دیگر هیچ پسری شما را دوست نخواهد داشت. شما نیاز دارید عزت نفس خود را تقویت کنید. برای مطالعه بیشتر به «قطب‌نمای عزت نفس رادیو عشق» مراجعه کنید.

سلام . من یه پسری رو دوست دارم و اینو ۴ سال پیش بهش گفتم اونم اول یکم‌شوکه شد و بعدش به بهونه های مختلف گفت ما ب درد هم‌نمیخوریم بعد چند ساعت چت کردن قبول کردم و خداحافظی کردیم و با خودم‌کنار اومدم و دیگ سمتش نرفتم تا این ک بعد یکی دو ماه برگشت و بهم گفت که بهم علاقه داره و ما یه چند روزی با هم بودیم و دوباره اون بهونه هارو اورد و کات کردیم اما دوباره بعد ۶، ۷ ماه برگشت گفت ک دلش واسم‌تنگ شده خلاصه این اتفاق دوباره افتاد و اونم‌کات کرد تا این که بار اخر اومد و من‌قبول نکروم و گفت نه ب خدا این سری اون سری نیست و ما باهم تا یه ماه میمونیم و اگه نتونستیم بعد کات میکنیم خلاصه یه ماه گذشت اما اون نرفت تا این ک این سری مدت طولانی تری باهم بودیم یهنی تقریبا ۴ ماه که بعدش اومد گفت بیا باهم کات کنیم منم خیلی عصبی شدم و بهم‌گفت که دو تا دوست معمولی باشیم و اما من ردش کردم تو این ۴ ماهی ک باهم بودیم خانوادم فهمیدن و به مدت دو هفته گوشیم و ازم‌گرفتن و من فقط یواشکی تونستم به یکی از دوستام بگم که بهش خبر بده چی شده خلاصه بعد دو هفته که انلاین شدم دیدم کلی بهم پیام داده با این ک میدونست من آفم و معلوم‌نیست کِی برگردم باهام‌کات نکرد هرشب بهم پیام داده بود و تو پیاماش گفته بود ک دلش واسم‌تنگ شده اما واقعا نمیدونم چرا کات کرد چرا همش میومد جلو بعد کات میکرد تا مدتی که باهم بودیم‌میگفت خیلی دوست دارم و همش ابراز علاقه میکرد اما هر دفعه به محض این ک کات میکردیم‌میگفت ک دوسم نداره و نمیتونه الانم یک ساله ک باهم کات کردیم چند ماه پیش خبرش بهم رسید ک با یه دختر رل زده ک اصلا دختر خوبی نیست و همش تو پارتیه این دختره هم دوست دختر رفیقش بوده منم‌دوماه پیش تو اینستا فالوش کردم بعدش سزیع اومد دایرکت و بهم‌گفت به به چه عجب یادی از ما کردی و اینا ، منم خیلی محبت امیز حرف زدم و بهش گفتم‌ک نمیتونم‌بدون اون زندگی کنم. اونم‌بهم‌گفت ک رل داره و رلش دوست داره ولی میدونم علکی میگه چون یه سری علکی وانمود میکرد ک دختر خالشو دوست داره واقعا دلیل این‌کاراشو نمیدونم الانم به شدت حالم بده و با این‌ک باهاش حرف نمیزنم و دیگ هم‌تو اینستام ندارمش اما دارم دیوونه میشم‌ الان با اون دختره ۶ ماهه ک هست اما با من‌فقط یه بار ۴ ماه بود خواهش میکنم راهنماییم‌کنید من خیلی حالم بده😔

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام ،من سه ساله به شدت عاشقه یکی از همکلاسیام شدم و بهش گفتم و بعد از یک سال تقریبا همه میدونن دیگ چون خیلی زجر کشیدم براش. اما اون اقا میگه مصلحت از نظر من اینه که باهم نباشیم و وقتی ازش میپرسم واقعا منو دوست داری یا نه جوابی نمیده و همیشه میگه نپرس این سوالو. تا دو سه شب پیش که بهش گفتم نمیخوام از روی دلسوزی جوابمو بدی. ولی بعدش بهم گفت از روی دلسوزی نیست و در حد یه پیام معمولیه بعدشم که خیلی ناراحت شدم دیگه نه پیام دادم نه زنگ زدم بهش اما اون واقعا براش مهم نیست نباشم تا پیام ندم پیام نمیده . تو این سه سال هرکاری براش کردم که بتونم به خودم علاقمندش کنم اما نشد دوستام میگن برای توجه زیادیه که بهش کردم خودشو گرفته . ممنون میشم کمکم کنین ببینم واقعا باید ادامه بدم به تلاش کردن یا واقعا منو درحد یه اشنا میبینه و خودمو بیشتر از این تحقیر نکنم

سلام دوست گرامی علاقه زیاد شما به ایشان باعث شده است که هرپیام و صحبتی از ایشان را به نشان یک علاقمندی یا تمایل به ارتباط ببینید. در صورتی که ایشان به صورت مستقیم و غیرمستقیم اعلام کرده است که حداقل فعلاً به فکر رابطه نیست. شما جذابیت‌های خود را برای طرف مقابل از دست داده‌اید و دائماً جلوی چشم او هستید. برای کسب اطلاعات بیشتر نکات طلایی جذب عشق از آشنایی تا ازدواج رادیو عشق را مطالعه کنید تا از این طریق بتوانید ایشان را به خودتان جذب کنید

سلام . من الان متوجه شدم که پسری یک سال و نیم منو تعقیب میکنه و همه اطلاعاتی از من داره اما جالب اینجاست ک نمیخواست من متوجه بشم و این مسئله باعث شده ذهنم درگیر شه. لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی اگر منظورتان از تعقیب، زیرنظر داشتن شماست، گاهی برخی از آقایان تمایل دارند قبل از پیشنهاد برای آشنایی و ازدواج، برای مدتی دختر مورد علاقه‌شان را زیرنظر داشته باشند. اگر ایشان را می‌شناسید و میدانید از روی علاقه این تعقیب را انجام می‌دهند، بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم علاقه خود را ابراز نکرده‌اند، شما حرکتی انجام ندهید. حسادت ایشان را تحریک نکنید و عمداً با کسی وارد رابطه نشوید. اگر از تعقیب ایشان ترسیده‌اید، حتماً با یکی از افراد خانواده این مسأله را مطرح کنید تا تنها نباشید و از شما محافظت بشود.

سلام من میخواستم بگم یه پسر دایی دارم که اتفاقی به هم پیام دادیم بعد من عاشقش شدم اونو نمیدونم ولی من هر وقت میبینمش انگار دنیارو به من دادن اما اون هر وقت میبینه منو حواسش به منه یا یه بار یک دقیقه چشمون تو چشم هم بود ایا پسره عاشقمه یا نه

سلام دوست گرامی سن خودتان و او را اشاره نکردید. اگر در سن نوجوانی هستید دلیل این جرقه عاطفی، سن شماست که با نگاه او نیز سرمایه گذاری عاطفی می‌کنید. اما اگر سن شما بالاتر است، بهتر است که برای نحوه صحیح جذب عشق ایشان، راه‌حل‌هایی مانند صحبت درباره علاقه‌مندی‌ها، پرسیدن اهداف آینده و برنامه‌ریزی‌ها باشد. برای راهنمایی بیشتر نیز می‌توانید از مشاوران متخصص رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

از مطلبی که درج کردین بسیار نفع بردم انشالله همیشه موفق و درخشان باشید پاسخ خیلی از ابهاماتم رو مو به مو در متن شما پیدا کردم .و تموم جواب هایی که نیاز داشتم بشنوم رو یافتم با تشکر فراوان دوستان عزیز🌹🌹🌹🌹🌹🙏🏻🙏🏻🙏🏻

سلام دوست گرامی از نظرمساعد و مثبت شما سپاسگزاریم. برقرار باشید.

سلام من حدودیکسالی هست بایه آقایی آشناشدم وقصدمون هم ازدواج هست ولی ازاین روابط خانواده من خبری ندارن ولی خانواده ایشون خبردارندیروزایشون به من گفتن که خانوادشون بهشون گفتن که شمااسم روی این دخترگذاشتی وخوبیت نداره که پاپس بکشی من یخورده تعجب کردم ازاین حرفشون وحرفی نتونستم بهشون بزنم دراین موردولی هروقت که باهم بیرون قراره کافیشاپ میزاشتیم خانوادش زنگ میزدن وحتی بامن هم حال واحوال تلفنی میکردن….یه مدت قراربودکه خودش وخانوادش بیان که قرارخاستگاری بزان که من ازشون بابت جابجایی خانموازشون محلت خواستم واین آقاهم قبول کردن ولی یه روزایشون به من گفتن که خانوادم میگن که مگرمابرای خانشون میخوایم بریم خاستگاری مابرای دخترشون میخوایم بریم یه مدت من ازشون خواهش کردم که یه مدت صبرکنن تامشکل ماحل بشه قبول کردن تواون مدت هم برای دخترخودشون خاستگارآمده بودوبعدازاون دخترشونونامزدکردن تواین مدت هم مشکل خانه ماهم حل شدوایشون هم ازمن پرسیدن مشکل خانه ماحل شدکه قرارخاستگاری روخانوادم بزارن ؟بهشون گفتم که مشکل حل شده ولی تواین مدت قراربودکه بیان باخانواده من صحبت کنن که باتوجه به شروع این بیماری کرونایجورایی نشدوماتواین چندوقت هم باهم دیداری نداشتیم فقط ازطریق تلفن وواتس آپ باهم درارتباط بودیم ایشون یه چندباری ازمن پرسیدن که کی میتوننن به خاستگاری من بیان که بهشون گفتم من فعلاهیچی نمیدونم واگرخاستشون برای خاستگاری هست باخانواده من صحبت کنن وقراربزارن یباربهم گفتن که به خانوادشون گفتن وخانوادشون گفتن که بعدازبیماری کرونااقدام کنن برای خاستگاری چون دلشون نمیخوادکه کسی بیماربشه من هم چیزی نگفتم وگزاشتم به عهده خودشون تواین مدت هم باایشون ازطریق واتس آپ درارتباط بودم یک مدت هم من یکسری مشکلی داشتم که اعصابم به شدت خراب بودومدام به خودم بدوبیراه میگفتم ایشون هم ازمشکل من خبرداشتن ومدام به من میگفتن که این مشکل چیزی نیست وحل میشه وبه خودتونم بدوبیراه نگیدمن روی شماحساس هستم وکسی هم حق نداره به شمابدوبیراه بگه حتی خودت یه مدت من آرام بودم تامن دوباره بهم ریختم ودوباره به خودم بدوبیراه گفتم ایشون هم تادیدن که من به خودم بدوبیراه میگم عصبانی شدن وبهم گفتن که حالاکه دوباره به خودت بی احترامی کردی بلاکت میکنم که دوباره جلوی من به خودت بی احترامی نکنی بعدازاون شب هم منوبلاک کردن وهم شماره منوتولیست ردتماسی هاگزاشتن یه مدت من پیامی نزاشتم براشون تادیدم که ازطریق پیام رسان ایتامن هنوزبلاک نشدم فقط ازاین طریق یه پیام عذرخواهی گزاشتم وچندبیت شعروبعددیگه هیچ پیامی براشون نزاشتم ولی الان نزدیک به سه هفته هست که واتس آپ من هنوزبلاک هست ولی من هنوزسردرگم هستم که منتظرایشون باشم یاخیرچوقبلاهم ابرازعلاقه ایشون به من خیلی بودوگفتن که من برای همسرآیندم احترام خواسی قاعل هستم وروی چشم هام میزارمشون بعدازاینم نمیزارم آبی تودلشون تکون بخوره وهمونجورکه توخانه پدرشون آرامش دارن درخانه من هم همان آرامش رودارن

سلام دوست گرامی اگر طرف مقابل شما از اینکه شما به خودتان احترام نمی‌گذارید ناراحت شده‌اند، بهتر است ابتدا روی عزت‌نفس خودتان کار کنید و مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباط بهتر و موثرتر داشته باشید. اشاره نکردید که واکنش طرف مقابل در برابر پیام شما چه بوده است؟ آیا خانواده ایشان در این مدت تلاش مجددی برای خواستگاری کرده‌اند؟ برای اینکه بتوانید به شیوه صحیح رابطه خود را بررسی کنید و او را بازگردانید، از دوره بازگرداندن عشق رادیوعشق استفاده کنید.

سلام من ٢٧ سالمه و ب همکارم علاقه دارم حس زنانگی خودم میگه ک دوسم داره اطرافیان هم همین رو حدس میزنن اخه خیلی از من حمایت میکنه خیلی بامن احساس راحتی میکنه همیشه تشویقم میکنه میگه تو خیلی قوی هستی ولی هر دفعه ک مطمئن شدم دوسم داره ی حرفی زد یا ی حرکتی زد ک بهم ثابت کرد دوسم نداره خیلی وقتا میاد از دخترایی ک قبلن ازشون خوشش میومده حرف میزنه یا مثلن میاد میپرسه چرا ازدواج نمیکنی ?و سریع بعد از این سوالش میگه من دنبال کسی هسم ک درکم کنه دیروز ازم کمک میخاست گفتم چی شده مگه میگفت ک دوتا از همکارای خانم بهش پیشنهاد دوستی دادن و اینم هرکاری میکنه دس از سرش برنمیدارن از من خواس ک برم بهشون بگم نامزد کرده تا اونا دس از سرش بردارن تا حالا بیشتر از ده بار ک بهم گفته خیلی دوست دارم ولی میگه مث خواهرم ولی من خیلی دوسش دارم اگ دوسم نداره چرا انقد بهم نزدیک میشه و ازارم میده اگرم دوسم داره چرا بهم نمیگه من باید چ کنم

سلام دوست گرامی حتما شرایط سختی دارید و سردرگم شده‌اید. یکی از اتفاقاتی که باعث می‌شود وارد بازی دیگران شوید و او بتواند دائما شما را آزار بدهد، این است که مرز خودتان را مشخص نکرده‌اید و او به خودش این اجازه را می‌دهد که با شما اینگونه رفتار کند و شما را سردرگم نگه دارد. بنابراین ابتدا باید مشخص کنید علت اینکه به ایشان علاقه دارید چیست؟ چه ویژگی‌هایی در ایشان برای شما جذاب است؟ بهتر است اگر دلیل مناسبی برای علاقه خود دارید، برای جذب عشق صحیح آموزش ببینید تا تکلیف خودتان را در رابطه مشخص کنید.

ممنونم از راهنماییتون و کمکتون من از قوی بودنش از اعتمادبنفس بالاش از دانا بودنش از همه اینا خوشم میاد واسه همین قد کوتاش به چشمم میاد یا بعضی از اخلاقای بدش

سلام من یه پسر توی فامیلها دارم که تقریا ۳و۴ ساله حس میکنم از من خوشش میاد ولی فقط حس میکنم چون وقتی منو میبینه میخنده و چشمانش برق میزنه واز درسام ازم سوال میپرسه وهنگام صبحت مستقیم تا آخر صحبتم به چشام نگاه میکنه به نظرتون حسم درسته تو رو خدا راهنمایی کنید ذهنم درگیره و خودش هم هیچ چی نمیگه وحتی توی اینستا هم منو فالو نکرده

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را ننوشتید. این نشانه هایی که نوشتید، به معنی توجه کردن به شماست نه علاقمندی. بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم علاقه خود را ابراز نکرده است، حساب ویژه ای روی ایشان باز نکنید.

سلام وقتتون بخیر من 16سالگی با پسرعمم دوست شدم و ایشون یه سال از من بزرگ ترند از همون بچگی علاقه ایی خاصی بهشون داشتم و بعد از یه سال حرف زدنمون موضوعو به خانوادش گفت ولی عمم یه چن ماهی گیر میداد و میگفت آبروم پیش داداشم میره تا اینکه پسرش یکم سرد شد و ما جدا شدیم تو این چهار سالی ک گذشت ایشون بامن حرف میزدند و یک دوباری هم پیشنهاد دادن اما خیلی دلخوری ها پیش اومد مثلا تو این چهارسال ب دو تا دختر که هر دوتاشونو میشناسم پیشنهاد داد و باهاشون حرف زد اما رابطه ایی شروع نکردن ولی من اجازه ندادم کسی بیاد تو زندگیم الان دوهفته ایی پیشنهاد دادن و باهم در ارتباطیم اما من یه سری شرایط گذاشتم ک باید پدرمم در جریان باشه اخه ی پسری هستش که دم دمی مزاجه و ادم نمیتونه زیاد ب حرفاش باور کنه و دلش گرم بشه.خیلی دوست داره زودتر وارد زندگی زناشویی بشن اما من میترسم ک انتخابم اشتباه باشه چون فک میکنم فقط دوسم داره بلکه حسش مثه من نیس حتی نمیتونم ب کسی دیگه ایی فک کنم تو جمع هیچکسو به غیر پسرعمم نمیبینم روم نمیشه بگم که باهم یه دوره مشاوره بگذرونیم چون خیلی مغروره و از این موردهایی ک گفتین تماس نمیگیرن با من ولی وقتی منو میبینن تو جمع حتی برا خودمون دوتایی چایی میاره و اصلا مهم نیس براشون ولی بعضی وختا خیلی رو اعصابه میگه فلانی چی گفت یا خیلی حرف مردم براش مهمه ولی من چون انتخابش کردم برام مهم نیس کسی چیزی بگه از خانواده ی پدریم و (در “کلام” هم یکم “کمتر محبت”میکنه)و از خانواده ی مادری من خوشش نمیاد و اینکه ایشون شهرستان هستن ما خیلی کم همو میبینیم و وضع مالیشون خوب نیس تو دوران سربازیش به من زنگ میزدن ولی تو پیجش تا حالا چیزی نذاشته برام و یه بارم تولد یه دختریو تبریک گفتن ولی تا حالا چیزی از من برا دوستاش نگفته فقط به خانواده گفته میترسم ک دوباره جدا بشیم و نمیدونم چیکار کنم ک اون بیشتر جذبم بشه و هفته قبل در مورد ازدواج با خانوادش حرف زدن نمیخوام تو 21سالگی انتخاب اشتباهی بکنم و شرایط پسرعمم ی جوریه که فعلا نمیتونه خرج عروسی و وسایل اینا بده لطفا کمکم کنید که از چه راهی میتونم بفهمم ک حسشون بهم واقعیه و از سر اینکه قبلا تو گذشته هم بودیم نمیخوام محکوم باشیم تو اینده هم هستیم و چنین فکری رو بکنه امشب هم بحثمون شد گفت ما بدرد هم نمیخوریم ولی بعد از چن تا پی ام دیگه گفت من تورو میخوام و پاتم هستم نمیدونم به کدومش باور کنم و بهشم گفتم قول و قرار و تعهد برا من هیچ ارزشی نداره تو باید منو از دل بخوای ن با این حرفا و ایشون گفت من تورو از خودم میدونم و دیگه ادامه ندادیم ولی هرلحظه فک میکنم ک بازم شکست میخورم و جدا میشیم از یه طرفم همش دعا میکنم اگه باهاش خوشبخت نمیشم روز به روز دورتر بشه ببخشید حرفام طولانی شد ممنون میشم کمکم کنید انتخابم درسته یا نه؟

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام وقت بخیر من حدودا یه سالی میشه که از یه پسره که فروشنده است خوشم میاد اما مطمئن نیستم که اونم از من خوشش میاد یا نه یعنی یه جوریه وقتی میریم مغازشون به من زل میزنه و همیشه یه لبخندم داره و نمیزاره بقیه مارو راهنمایی کنن همش خودش میپره وسط😂 اون روز به پاهاش دقت کردم رو به من بود که زبان بدن مردانه میگن🤷🏻‍♀️ ولی تو مجازی منو دنبال نمیکنه به نظرتون با این نشانه هایی که گفتم از من خوشش میاد؟ یا من اشتباه متوجه شدم؟ لطفا جواب بدین🙏🏻

سلام دوست گرامی روی این رفتارهای غیرمستقیم بهتر است حساب عاطفی باز نکنید. ممکن است بخاطر شغلش و فروش بیشتر محصولات به شما توجه بیشتری نشان بده. در مورد پیام بعدی‌تان که نوشته بودید دوستش را فالو کردید و او عصبانی شد و ارتباطش را با دوستش قطع کرد هم نمی توان با قاطعیت گفت بخاطر شما بوده است. پس تا زمانی که خودشان به صورت مستقیم به شما ابراز علاقه نکردند، حساب ویژه ای روی ایشان باز نکنید.

سلام وقتتون بخیر من چند وقتی هست با یکی از همکلاسیام باهم توی فضای مجازی در ارتباط هستیم و تقریبا در حد یک دوست معمولی رفتار میکنم با ایشون و همینطور ایشون با من و خب از اونجایی که خودم به شخصه آدمی نیستم که در یک نگاه عاشق بشم و در طولانی مدت به این خانوم علاقه مند شدم و در حال حاضر نمیدونم چکار کنم چون این خانم یک سال نیم از من بزرگتر هست ولی خوب به ایشون علاقه شدید پیدا کردم و نمیدونم چطوری بهش بفهمونم عاقه خودمو… ممنون میشم راهنمایی کامل کنید

سلام، من خیلی خجالتی ام تو دانشگاه یه پسری رو دوس دارم ک اونم یکم خجالتیه. منم از قصد یکم تابلو نگاش میکردم ک بفهمه حسی دارم و کم کم اونم رفتارا و نگاهاش عوض شد،، اینستاشو پیدا کردم بصورت ناشناس پیام دادم بدبرخورد کرد باهام ولی بعد با پیج اصلیم ک گفتم کی ام یهو عوض شد و معذرت خواهی کرد کلی هم تحویلم گرفت،،بعد شماره اینا دادیم تو واتساپ،، بهش گفتم چندتا اهنگ بفرس برام،، فرستاد همش عاشقانه بود ک دختر زیبا مراببوس یا یکیش میگفت دوتنها دوسرگردان دوبیکس بیا تاحال یکدیگر بدانیم از این حرفا،، منم خودمو زدم ب اونراه. هروقتم صداش میکردم مینوشت جانم. ولی بعدش کم کم سرد شد خیلی هم سرد شد،، هیچوقتم پیشقدم نمیشه برا پیام دادن،، اوایل دو سه بار خودش پیام داد بعدش اصلآ. منم مجبور شدم بهش گفتم اون اهنگایی ک فرستادیو از یه زاویه دیگه گوش دادم همشون یجوری اناا،، اونم چیز خاصی نگفت خودشو زد ب اونراه،، بعد منم اهنگ فرستادم براش ک میگفت من تورو دوس خواهم داشت و اینا،، بازم عکس العمل خاصی نشون نداد😐 منم یماه بهش پیام ندادم اینم یکی دوبار استوری غمگین گذاشت ک پنجره ام ب تهی باز شد من ویران شدم و درد بیزاری معشوق و اینا،، بعدش برا تولدش تبریک نوشتم کلی شاد شد قلب و اینا فرستاد،، درکل بدنیس رفتارش مشکل اینه ک پیشقدم نمیشه هیچوقت برا پیام دادن و هیچ پیشنهادی هم نمیده، من چیکار کنم. منو دوس نداره یا داره؟

سلام دوست گرامی شیوه جذب عشق شما تا حدی اشتباه بوده است.زمانی که ایشان به سمت شما مایل بود و قبل از این سرد شدن، شما برایش جذابیت هایی داشتید که سمت شما کشیده شد، اما به دلیل عدم مهارت در نگهداری این رابطه، جذابیت های شما کاسته شده و باید آن را برگردانید. ما در دوره جذب عشق، شیوه صحیح برای جذب کردن آنکه دوستش را دارید را آماده کرده ایم و می توانید از طریق دریافت مشاوره از آن بهره مند شوید.

سلام وقت بخیر من ی آقایی رو دوست دارم و ایشون اطلاع داره البته در این حین با شخص دیگه ای ۲۰ روز نامزد کردم وبهم زدم / الان این آقایی ک دوستش دارم بلاکم کرده ولی هر جا منو ببینه نگاهم میکنه تابلو/ منظورم رخ ب رخ هست یعنی جوری نگاه میکنه ک من متوجه میشم کاملا و در نگاه بیشتر به چشمام توجه داره / قبل نامزدی تماس گرفت اما ب علت شرایط نتونستم جواب بدم /میخوام بدونم حسی داره ب من یا نه? و اینکه ایشون مغازه داره وقتی دیدمش با نوک انگشت شست گردنشو خارید میخوام بدونم در زبان شناسی بدن این معنای خاصی داره/ با تشکر فراوان از پاسخگوییتون

سلام دوست گرامی اطلاعات اندکی برای این مساله گفته اید. تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم با شما صحبت نکرده اند و پیشنهاد خواستگاری را مطرح نکرده اند، نمی توان به قطعیت نظر داد. دلیل اتمام نامزدی شما باید مشخص شود و همچنین در حین نامزدی از این شخص جدید خوشتان آمده نیز مساله مهمی است. پس لطفاً برای بررسی بیشتر از مشاوره رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من ۲۲سال سن دارم ۲۰سالم بود طلاق گرفتم بعدها طلاقم با مردی آشنا شدم که ۳۷سال سن داره این آقا به گفته ی خودش با من قصد ازدواج داره وضعیت مالی خانواده من خوب نیست ولی این آقا وضعیت خانوادش از ما خیلی بهتره این آقا اصلا ازدواج نکرده پسره واسه خودش کارو بار داره ولی سنتی هستن من رابطه ی عاطفی جنسی دارم با این آقا ودارم یعنی مثل زن وفادار با این آقا هستم نه با دختری در ارتباطم نه بیرون در میام اصلا اجازه نمیده مادر و خواهر این آقا اومدن خواستگاری من منو ببینن پدرش نیومد مادرش به من میگه پسر من هیچی ندارم نمی‌دونم طوری حرف زد انگار میلی نداره که پسرش با من باشه من اینجوری حس کردم نمی‌دونم مادرم به من میگه پسره به درد خانواده ما نمیخوره قلب مشکین خیلی ریختو پاش دارن یعنی قرتی هستن مادرش به من میگه اگه اومدی قسمت شد به فامیلای ما نگی ازدواج کرده بودی چون فامیلای ما میگن پسرشون زن نگرفت آخر رفت بیوه گرفت اینجوری گفت مامانم واقعیتش میلی زیاد ندارن به اینکه من به این مرد برم این آقا هم رابطه اش با من طوری که نه منو می‌بره بیرون نه میزاره برم بیرون نه میزاره کار کنم فقط میگه بمون خونه منو تهدید می‌کنه میگه بیخیال من بشی یا به یکی دیگه بخوای بری هم تورو میکشم هم اون طرفو هم خودمو امروز نشستم تو اینیستا یه ست طلا دیدم گفتم بهش بگم میخره ولی برگشت به من گفت تا عقد نکنیم از من چیزی نخواه من تا حالا هیچی نخواستم از اون ست خوشم اومد گفتم به من این حرفو زد نمی‌دونم چیکار کنم فقط میگم اگه واسش ارزش داشتم واسم می‌گرفت توروخدا بهم کمک کنید بگید من چیکار کنم تو وضعیت روحی خوبی هم نیستم 😔😔😔نمی‌دونم این آقا چی میخواد از من باید چیکار کنم با این رابطه؟؟؟؟؟؟

سلام دوست گرامی در شرایط سختی هستید و درک می کنیم که وضعیت روحی خوبی نداشته باشید. طبق صحبت شما طرف مقابل رفتارهای مناسبی ندارد و حتی پیش از ازدواج شما به نوعی دجار تعارض های عمده ای شده اید. اینکه در ارتباط نمی توانید خودتان باشید و استقلال شما نادیده گرفته می شود، مساله پررنگی است. به شما پیشنهاد می شود حتما پیش از اقدام جدی برای ازدواج مشاوره دریافت کنید چراکه نقطه خطرهای رابطه شما بالاست.

سلام من چهار سال که یک پسر را دوست دارم ولی به من پیشنهاد نداده وقتی از جلوی مغازش رد می شم بامن می خنده وحتی منو به تمام دوستاشم نشون داده و دو تا از دوستاش وقتی منو می بینن می خندن نمی دونم واسه چی ؟ دو ماه پیش یه پیج اینستا درست کردم و پستاشو با یکی از کامنتاشو لایک کردم و اونم منو فالو کرد ومنم فالوشو قبول کردم اولش نفهمید منم ولی بعدش که پست های عاشقانه وعکس خودمو گذاشتم فهمید منم وپستامو لایک میکرد وحتی ستوری می گذاشت که به من ربط داشت وبعد مدتی دوستم گفت که از پیجم حذفش کنم ببینم چه واکنشی نشان می ده ومن اینکار را کردم و اون یه ستوری گذاشت که نوشته بود{نادیده گرفتن کسی که دوسش داری سختره یا شکتن قلب کسی که عاشقته کدوم ؟چرا؟} وحتی وقتی دوستاشو فالو می کنم فکر کنم بلدشون کرده که منو از پیجشون حذف می کنن وآنفالوم می کنن وحتی یه بار یکی از دوستاشو فالو کردم واونم منو فالو کرد وبعد دو روز او ن دوستش منو از پیجش حذف کرد وآنفالوم کرد وحتی یه بارم که از جلوی مغازش رد می شدم که دو تا پسر درپشت من حرکت می کردن که اون یه جوری به اونا می کرد انگار که بدش می اومد که اونا از پشتم می یان ویه چیز اون می دونه من خیلی دوستش دارم دو سال پیش دوستام بهش گفتن که من دوستش دارم واونم گفته بود که من این دختر را دوست ندارم تو را خدا جوابمو بدین مادر ندارم و هیچکی هم جواب درستی به من نمی دهد نمی دونم واسه چی؟ به نظر شما منو دوست داره؟ اگر دوستم داره واسه چی به من پیشنهاد نمی ده؟ واگر دوستم نداره چرا اینکار را انجام می دهد؟ به نظر شما اینکه فهمیده من دوسش دارم کار اشتباهیه؟وچرا دوستاشو بلد می کنه که اینجوری رفتار کنن؟ واگر دوستم نداره چرا حساسیت نشان می ده؟ واون ستوری که گذاشته بود به نظر شما چه منظوری داشته ؟ از اینکه به خاطر خواندن این همه مطلب اذیت کننده از شما خیلی متشکرم که وقت گرانبهای خود را برای من گذاشتید واقعا بی مادری را فقط دخترایی مثل من می فهمن

سلام دوست عزیز وجود این رفتارهای متناقض طبیعیه ولی نباید اینقدر طول بکشه. اگر ایشون علاقه واقعی نسبت به شما داشتن خیلی زودتر پیشقدم میشد. به نظر میرسه نظر ایشون هم نسبت به شما جلب شده ولی در حدی نیست که بخواد برای شروع رابطه قدم برداره. ضمن اینکه برخی از رفتارهای اشتباه شما هم می‌تونه روی این موضوع و مردد شدن ایشون اثر گذاشته باشه. مثل آنفالو کردنش یا فالو کردن دوستانش. بهتره دیگه دوستاش رو فالو نکنید و فقط یکبار دیگه خودش رو فالو کنید. ضمن اینکه دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج هم می‌تونه کمک‌تون کنه.

از جواب شما رادیو عشق عزیز خیلی ممنونم واقعا نمی دونم چی بگم شاید نظر شما واقعا درست باشه ولی اینقدر دوستش دارم که نمی دونم چی کار کنم واقعا اگر دوباره فالوش کنم کار خوبیه ! به نظر شما کار اشتباهیه که اون فهمیده من دوستش دارم ؟ واگر واقعا نظرش جلب شده چی کار کنم این جلبش بیشتر بشه ؟ خواهش می کنم یک راهنمایی خیلی خوبم بکنید گاهی وقتا یک نفر را آنقدر دوست داری که با تمام بدی هاش دوست نداری از زندگیت بندازیش بیرون

ببخشید منظور شما از اینکه نباید اینقدر طول بکشه چیه؟

هدف ایشون این طور ک میگن و با مادرم تماس گرفتن ازدواج. ولی همچین رفتار های عجیبی هم دارن 😊

سلام

سلام من ازیک پسری تودانشگاه خوشم اومد حدود یکسال صبر کردم ولی طاقت نیاوردم ودلو به دریا زدم و بهش گفتم اونم وقتی داشتم این حرفو بهش میزدم تو چشام زل زده بود ومیخندید وحرفو خیلی کش داد و اخرش گف من خودم کسیو دارم ولی بعداز اون ماجرا بهم خیره میشد ونگام میکرد درصورتی که بعد این قضیه خم شده بود تانگام کنه یاوقتایی که من نمیدیدمش اون منا نگاه میکرد یا قشنگ بهم خیره میشد یبار بهش سلام کردم اونم گف خوبید ولی من هول کردم و رفتم بعدش رفتم ازش معذرت خواهی کنم ولی نتونستم به زبون بیارم اونم خیلی صبر کرد ولی دید من حرفی نمیزنم رفت منم بعدش رفتم تومجازی از دلش در بیارم ولی اون خیلی بد برخورد کرد وبهم گف اگه بخای بازم این کارو بکنی به آموزش میگم وبلاکم کرد ولی قضیه اینجا تموم نشد و همش طرفم میومد و جاهایی که من وایساده بودم میومد رد میشد و همش جاهایی که من هسم از عمد میومد اونجا تااینکه ترم تموم شد ومن تصمیم گرفتم که دیگه کاریش نداشته باشم وتواولین روز ترم جدید که اومدتوکلاس اصلا نگاهش نکردم اونم یخورده نشست و گذاشت رفت وبعدفهمیدم اصلا کلاسش اونجا نبوده واین طورشدکه اصلا کاری به کارش نداشتم تااینکه توکلاس گف عشق یعنی ترشح هورمون وبعدازتموم شدن کلاس اومد پشت سرم یک روزم که امتحان داشتیم اومد کنارم بشینه نیمه اومد بشینه ولی نشنست ولی یک پسره دیگه اومد کنارم نشست بعد اومد برگه هارو بده منم که از کارش ناراحت شدم اصلا نگاهش نکردم اونم بالا سرم وایساده بود ونگام میکرد وبه همه گف برگه رو بده بغلی ولی به من نگفت وخودش برگه را داد به پسره دیروزم داشت به بورد نگاه میکرد منم بهش نگاه میکردم اومد بره دید من اونجام یک نگاهی کردو بازم وایساد بوردو ببینه درصورتی که میخاس بره دید من اونجام انگار بازم وایساد وازطرف اومد رفت ولی یکساعت بعدش که داشتیم ازکنار هم رد میشدیم دیگه اصلا نگام نکرد وچشاشو داده بود پایین..نمیدونم باید چیکار کنم ازیک طرف بلاکم میکنه وازطرف دیگه این رفتار و میکنه مگه نه اینکه باید کلا ازم دور باشه پس چرا اینطور میکنه خیلی فکرم درگیر کرده و نمیتونم از فکرش بیام بیرون لطفا بگید چاره چیه وحسش نسبت بهم چیه اصلا حسی داره یان ممنون میشم.

سلام دوست عزیز شما کاری که لازم دونستید رو انجام دادید و مستقیما از علاقه‌تون به ایشون گفتید. ایشون هم گفته با کسی دیگه در رابطه است. اینجا دیگه شما باید تلاش کنید با این موضوع کنار بیایید و برید دنبال زندگی خودتون و موقعیت‌های بهتری که عشق و علاقه دوطرفه توش وجود داشته باشه. اما شما خودتون رو درگیر رفتارهای ایشون کردید. انگار با اینکه به شما علاقه‌ای نداره ولی همچنان باید احساسات و تصمیمات شما رو کنترل کنه. درباره اینکه ایشون چرا این‌طور رفتار می‌کنه دو مسئله وجود داره: یا شما دارید رفتارهاش رو بیش از اندازه تفسیر می‌کنید که البته وقتی به فردی علاقه‌مند باشی این موضوع تا حدی طبیعیه، یا این اینکه ایشون تکلیفش با خودش مشخص نیست. نه قبول کرده با شما باشه و نه عادی و طبیعی رفتار می‌کنه. به هرحال تصمیم گیرنده اصلی الان شمایید. مطمئن باشید اگر این علاقه دوطرفه باشه ایشون از شیوه‌های بهتری استفاده می‌کنند و حتما مستقیم‌تر عمل می‌کنند. می‌دونم فراموش کردن و گذشتن از فردی که دوستش دارید کار راحتی نیست ولی اول شما باید تصمیم‌تون رو بگیرید و بعد هم با گرفتن کمک حرفه‌ای کم‌کم فراموشش کنید و مشغول زندگی خودتون بشید.

سلام خسته نباشید ببخشید من الان 18 سالمه با یه آقای 19 ساله آشنا شدم و الان تقریبا یک ساله ک میشناسمش. ولی توی دوست داشتنش شک دارم. همیشه همیشه برخلاف میل من با من حرف نمیزنه. مثلا دو روز میاد کلی میاد باهام حرف میزنه ولی بعدش 5 روز میره تا دوباره همین طور ادامه داره. البته در کنار این ها چند باری با خانواده اش صحبت کرده راجب من. و من خودم شاهد این قضیه هستم. فقط نمیدونم چرا حس میکنم دوسم نداره و انگاری من نفر دوم زندگیشم. این نشونه ها برای پسرا طبیعیه؟؟ علتش چیه ؟؟

سلام در پیام شما مشخص نیست که آیا شما با هم در رابطه عاطفی هستید یا فقط با همدیگر یه آشنایی و دوستی معمولی دارید. اگر در رابطه هستید، اینکه 5 روز از هم بی‌خبر باشید جای بررسی داره و ممکنه نرمال نباشه. اما اگر فقط دوست هستید، شرایط متفاوته. درواقع هردوتون باید تعریف یکسانی از رابطه‌ای که بینتون هست داشته باشید تا بتونید درخواست‌ها و نارضایتی‌هاتون رو راحت بیان کنید. درصورت نیاز به راهنمایی‌های بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام وقتتون بخیر. با پسری از دوران دانشگاه در ارتباطم. نمیشه بهش گفت رابطه فقط در حد یه دوست معمولی. این نشانه هایی که گفتین رو اغلب داره اینکه همیشه پیش قدم میشه برای صحبت. میخواد بشناستم. خیلی با هم تفاهم عقیدنی داریم و اینو خودشم گفته که چقدر ارامش داره ازین بابت. حتی بقیه بچه ها از زبونش شنیدن که گفته دوست دارم همسر ایندم فلان خصوصیتو داشته باشه و از بین دخترای دور و برش فقط منم که این خصوصیتو دارم. اینکه درد دل میکنه از علایق و اهداف خودش میگه. قولش ب بقیه رو شاید یادش بره اما تاحالا نشده به من قولی بده و یادش بره.خیلی بهم احترام میزاره. شده برا من هدیه بیاره برا بقیه نه.جزییات ظاهریمم از بره. همیشه هم سعی میکنه ارتباطمونو مخفی کنه از بقیه….اما حس خودم گاهی بهم میگه دوسم داره و گاهی میگه نه چون اون هیچ وقت از احساسش به خودم چیزی نگفت یا حرفی از ازدواج باهام نزد. منم از خودم دورش کردم چون حدود یکسال وقت داشت اگه چیزی هست بگه. اما اون کم و بیش بازم پیام میداد تا اینکه بعد 2 سال بازم ارتباط گرفتیم و اصلا رفتارمو که باعث شد از خودم دورش کنم به روم نیاورد. الان از بعد ارتباطمون درس و کارشو داره سریع سر و سامون میده. اما بازم مشکلی هست. اینه که با گروهای مختلطی دوسته و باهاشون میگرده از همون دوران دانشگاه و دخترهایی توی اون گروه هستن که اصلا موجه نیستن و خیلی با خودش فرق دارن ….البته اونا فقط براش دوستای معمولین و قرار و بیرون رفتنی هم اگه هست بازه از سمت اوناست . البته منم دختری هستم اصلا زمین تا اسمون با اون دخترا فرق دارم و با هیچ پسری صمیمی نمیشم اینو همه میدونن.بعد همه این بچه های اکیپ جوری رفتار میکردن انگار واقعا چیزی بین ماست انگار یچیزایی میدونستن که من خبر ندارم. و میدونم که ارتباطی از نوع دوست دختر دوست پسری نداره با اونا کلا خوشش نمیاد. یکسال الان از ارتباط مجددمون میگذره. خبر از خودش و اینکه چیکار میکنه و درمورد اینده شغلی و درسیش میده.. اما هنوز شرایط کاریش اوکی نشده یسالی طول میکشه حدودا. اما توی این مدت هم متاسفانه حرف جدی از اینده بینمون نبوده همچنین ارتباطش با اون گروه همچنان سر جای خودش هست. یبارم پست عاشقانه که مخاطبش مشخص نبود اخیرا توی اینستاگرامش گذاشت. حالا ازتون راهنمایی میخوام بنظرتون من باید الان چیکار کنم اصلا امیدی بهش هست یا باید فراموشش کنم؟

سلام با توجه به نشانه‌هایی که می‌گید احتمال اینکه به شما علاقه داشته وجود داره و البته باید بیشتر بررسی بشه. اما چند نکته وجود داره: اول اینکه ایشون کلا شکل ارتباطاتش به گونه‌ایه که دوستان جنس مخالف زیادی داره و رابطه با شما رو هم در همون سطح نگه داشته. بنابراین خیلی مهمه که بررسی بشه که آیا شما هم صرفا یک دوست مثل سایرین هستین(حالا کمی صمیمی‌تر) یا اینکه واقعا علاقه‌ای وجود داره. دوما حتی اگر علاقه هم وجود داشته باشه، مشخصا هنوز در اون حدی جدی نشده که بخواد به شما ابراز علاقه کنه و شکل رابطه‌تون رو تغییر بده، حتی بعد از اینکه یک مدتی باهاش رابطه‌تون رو کمرنگ کردین. در حال حاضر شما به ایشون علاقه دارید و به اون به چشم یک شریک عاطفی نگاه می‌کنید، درحالیکه ایشون حداقل در رفتارشون اینطور نشون میدن که شما صرفا یک دوستین. در این شرایط ادامه رابطه برای شما عذاب آوره و در عین حال نمیذاره به افراد و موقعیت‌های دیگه هم به طور جدی فکر کنید چون همش این امید رو دارید که درسش تموم شه، کارش درست بشه و … و بالاخره بیاد جلو. درواقع شما توی بلاتکلیفی گیر کردین. بهترین کار فاصله گرفتن از ایشونه و البته به شکل ضمنی و غیرمستقیم بهشون نشون بدید که علت فاصله گرفتن‌تون چیه (برای این موضوع با سیستم مشاوره صحبت کنید تا بتونن مفصلا راهنماییتون کنن). یادتون باشه رابطه دوستانه طولانی مدت خیلی وقتا باعث میشه طرف مقابل نتونه به چشم یک شریک عاطفی به شما نگاه کنه.

سلام تمام این مواردی که علائم دوست داشتن بود رو من دارم مو به مو درست بود من خاستگاری دختری رفتم به طور سنتی . ۶ ماه با هم همکلام شدیم اون من و دوست داشت ولی من نتونستم دوسش داشته باشم و موارد رو که ذکر کردین رو تماما بودن و جذابیتی برام نداشت .بلاخره تصمیم گرفتم رابطه رو تموم کنم و بگم که مال هم نیستیم ولی نمیدونم کار درستی کردم یا نه بعضی وقتا دلم تنگ میشه واسه بعضی کارهاش بعضی وقتا هم با خودم میگم خوب شد تموم شد اونی نیست که معیار منه .ولی احساس پشیمانی و دو دلی دارم و میدونم اگه دوباره ایجاد بشه این رابطه باز کار به سرانجام نمیکشه .معیارهای خوبی برای ازدواج داشت خانواده دار تحصیل کرده سالم خوش برخورد ولی حرکات و رفتارش در شوهر داری و ارتباط با جنس مخالف برام جذابیت نداشت . نمیدونم چه کنم پریشون هستم و استرس دارم .تو طول این مدت جدایی وقتی خواستگار براش میاد احساس میکنم بازنده من بودم نمیدونم .

سلام تمام کردن رابطه وقتی به این نتیجه می‌رسید که به درد هم نمی‌خورید کار کاملا درستیه. با اینحال این شک و دودلی‌ها یا حتی دلتنگی‌ها طبیعیه چون به هرحال شما یک مدت با هم در رابطه بودید و زمان میبره تا احساساتون هم با منطقون همسو بشه و بتونید از این ماجرا عبور کنید. البته لازمه که در این دوران به خودتون کمک کنید. مثلا اینکه رابطه‌تون رو به طور کامل با اون فرد قطع کنید و تا حد ممکن در جریان اتفاقات زندگیش از جمله اینکه براش خاستگار اومده قرار نگیرید. این رو هم بدونید رابطه و ازدواج مسابقه نیست که یکی برنده و یکی بازنده باشد. شما منطقا متوجه شدید این فرد کسی نیست که برای ازدواج می‌خواهید و رابطه‌تون رو قطع کردید؛ این یعنی کار درست. پس دیگه دنبال این نباشید چه کسی برنده و چه کسی بازنده آن رابطه است. شما باید برنده زندگی شخصی خودتون باشین.

سلام من دختری هستم 19 ساله حدود 8 ماه هست که با یک اقایی 31 ساله اشنا شدم و گفتگو میکنم و با هم هم رشته هستیم اما محل کارمون متفاوته اشنایی شبکه مجازی بوده و ایشون خیلی درخواست کردن که میخوام ببینمت اما من اوایل خیلی نه میگفتم و میگفتم که تا زمانی که شناخت کاملی ازتون پیدا نکنم اجازه ملاقات حضوری نخواهم داد بالاخره عید ی جایی قرار گذاشتیم و همدیگر رو دیدیم ایشون و خانوادشون کلا در زمینه کاریشون از من مشاوره میگیرن(زمینه معاملات تجاری) من کلا زیاد فاز نمیدم و رابطه رو در حد همکار بودن نگه میدارم و ایشون هم هیچ علاقه ای از خودشون نشون نمیدن(کلمات عاطفی) گاها ی پیام میدن که میخوام درمورد اینده با شما صحبت کنم ولی وسط مکالمه درگیر کارشون میشن و کلا میرن و من مجبورم ساعت ها منتظر ایشون باشم اما چند روز دیگه پیام میدن دنبال خونه میگردن شدیدا و از من کمک میخوان که بهشون کمک کنم-سعی دارن که علاوه بر شغل فعلیشون ی شغل دیگه هم پیدا کنن- چند روز پیش هم از طریق رفیقشون بهم ی پیام داده بودن که من رو امتحان کنن و ببینن که دختری هستم که به همه مردا فاز بده یا نه و منم کلا رفیقشون رو بلاک کردم و بهشون جواب ندادم(اول نمیدونستم کهه رفیقشون هستن اما چند روز بعد از بلاک کردن دیدم که محل کار ایشون هم با اقایی که میگم یکی هست و همکار هم هستن) در ضمن متولد بهمن هم هستن تنها چیزی که منو در این رابطه اذیت میکنه بی توجهی ایشون هست گوگل دیدم که خصوصیت مردان بهمن کلا همینجوریه و خیلی سرد مزاج هستن و در روابط پیش قدم نمیشن هرگز چیکار کنم که بدونم ایشون اصلا بهم علاقه ای دارن یا نه؟ چون واقعا اذیتم میکنه که برای کسی وقت بذارم و طرف مقابل ارزشی برای من قابل نباشه ممنون میشم راهنمایی کنید

دوست عزیز با سلام ابتدا کاملا منطقی باشید و این را در نظر بگیرید که شاید ایشان به عنوان همکار با شما صحبت می کنند و قصد و منطور خاصی ندارند. از طرفی با توجه به مشغله و گرفتاری های ایشان میتونستید غیر مستقیم از طریق دوستی اطلاعات کسب کنید که ایا از شروع صحبت با شما قصد و منظوری دارند یا خیر؟ که به نظر میرسه حتی با فعالیت های زیادشان اگر قصد اقدام جدی داشتند تا الان مطرح کرده بودند.اجازه بدید زمان بگذره.و شاید هم ایشان مردد هستند.اگر با شما تماس گرفتند سعی کنید خودتان باشید و مدیریت ارتباط را به دست بگیرید تا از بلاتکلیفی رها شوید . منطقی باشید و درجواب صحبت های ایشان خودتان باشید و اجازه بدهید با شناخت خود واقعی شما ایشان به صحبت کردن ترغیب شود. اگر بصورت پیام در ارتباط بودید در سایت رادیو عشق مبحث جذب از طریق پیام خیلی می تواند به شما کمک کند

سلام.من یه دختر19ساله که حدود9ماه بایه پسر27ساله ارتباط دارم.ولی مشکلمون اینه ک ایشون شهرشون تهرانه ومن شهرستان.توی این9ماه خیلی تلاش کردم ک وادارش کنم بیادشهرمون ولی گفت توالان درس داری ووقتی کنکورتو دادی من حتمامیام.منم فقط ایشونو درحد2تاعکس تواین چندماه دیدم.بنظرتون این کاراش واقعادلیل درسه یا شایداصلاعکسی ک نشون داده خودش نبوده.لطفاراهنمایی کنیدکه چطوری مطمئن بشم واقعاچیزایی ک ازش دیدم خودشه😔

سلام دوست گرامی به نظر میرسه اشنایی شما بصورت غیر حقیقی و در فضای مجازی شکل گرفته این جور روابط کلا اشتباه هست مخصوصا اگر امکان حضور و دیدار واقعی نداشته باشد شما الان تنها نگران این هستید که تفاوت در چهره و عکس باشد در صورتی که مشکلات بسیار زیادی وجود دارد مانند متاهل بودن ایشان انچه مهم هست در ارتباط غیر حضوری باید در مدت یکماه ملاقات حضوری شکل بگیرد و جریان و روند به شکل عادی پیش برود اگر به هر دلیلی از رابطه مجازی خارج نمی شوند بهتر هست شما منطقی باشید و رابطه را تمام کنید

سلام سه ساله بایک پسری رابطه دوستی برقرارکردم واسه اولین بار.. این آقا برعکس من دوست دخترایه زیادی داشت و شیطون بود (به اصطلاح خودش) و اوایل رابطه به من گفت که رابطه مارو به مادرت نگو که خبردارنشه منم نمیگم چون رابطمون معمولیه..منم زیادجدیش نگرفتم و همینطوری باهاش موندم اما نمیذاشتم که بهم دست درازی کنه و حدومرزارو رد کنه…که بعدچندماه گفت تودختر خوبی هستی ولی من نمیتونم باهات باشم چون نمیذاری بهت دست بزنم منم گفتم‌پس این رابطه تمومه..خلاصه کات کردیم و بعدچندوقت اومدگفت من بخاطرتوپسرخوبی میشم و میخوام توروبه مادرم معرفی کنم خلاصه بعدمعرفی مادرامون و اینکه فهمیدیم مادرامون ازقبل دوست بودن باهم(به طوراتفاقی) الان بعداز ۳سال میفهمم که داره زیرآبی میره اماهربارکه دستش رومیشه طفره میره بهونه میاره که من فقط عاشق توعم من میخوام باتوازدواج کنمو این حرفا و من چون واقعادوستش دارم نمیتونم تصمیم بگیرم ازش جدابشم ازطرفی دیگه هم من الان بهش اعتمادندارم و نمیتونمم اعتمادکنم میخوام ازشمابپرسم‌که آیا ادامه این رابطه کاردرستیه؟

سلام دوست گرامی رابطه ای که هر یک از طرفین به هر دلیلی تعهد و وفاداری نداشته باشند و با گفتن اینکه اینا شیطنت هست و تو عشق منی و… فقط ازبرای رفتارهایی اشتباه خود دلیل و بهانه می آورند از روابط کاملا مخرب و اشتباه هست.یکی از اصول اصلی در یک رابطه مشترک تعهد و وفاداری طرفین هست . پس بهتر است در اولین فرصت با ایشان صحبت جدی داشته باشید و در صورت ادامه رفتارها ایشان،رابطه را تمام کنید

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

هیچ چیز بدتر از این نیست که ندانید پسر مورد علاقه‌تان شما را دوست دارد یا خیر. ممکن از تازه باهم آشنا شده باشید، اما نگران هستید که مبادا او شما را دوست نداشته باشد و بخواهد ترک‌تان کند یا ممکن است رفتارهایی از او دیده باشید که شک کرده باشید که آیا واقعا به شما علاقه دارد یا خیر. اگر چنین نگرانی‌هایی دارید، بهتر است با ما همراه باشید و از نشانه‌های عدم علاقه‌ی پسر به دختر آگاه شوید.

فهرست مطالب

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، با عشقش به گونه‌ی متفاوتی رفتار می‌کند. لحن صدایش، نشست و برخاستش، نگاهش، لبخندش و در یک کلام رفتار یک مرد در حضور عشقش متفاوت می‌شود. البته ممکن است این تفاوت‌ها جزئی باشد، اما به هر حال وجود دارد. اگر کمی فکر کنید، این تغییر منطقی به نظر می‌رسد. وقتی کسی را دوست داشته باشید، می‌خواهید او هم متقابلاً شما را دوست داشته باشد، پس سعی می‌کنید بهترین رفتار را داشته باشید. نشانه‌ی یک رابطه‌ی سالم این است که می‌توانید در حضور یارتان آرامش داشته باشید و خودتان باشید، هرچند ممکن است شرایط در شروع رابطه فرق داشته باشد. شاید در ابتدا خود واقعی‌تان نباشید و سعی کنید بهترین نسخه از خودتان را به نمایش بگذارید. بعد از آن که رابطه‌تان پایدار شد و یکدیگر را شناختید، نوبت به لذت بردن از خود اصیل و واقعی‌تان می‌رسد.

وقتی به پسر مورد علاقه‌تان پیام می‌زنید، پاسخ مودبانه و دوستانه‌ای به شما می‌دهد، اما معمولاً برای شروع مکالمه پیش‌قدم نمی‌شود و هیچ وقت اول با شما تماس نمی‌گیرد. به جواب‌های خوشایند و دلگرم کننده‌ی او اهمیت ندهید، این زبان‌بازی‌های اکثر بانوان را به اشتباه می‌اندازد. در عوض از خودتان بپرسید که او چقدر برای تماس گرفتن با شما پیش‌قدم می‌شود. اگر همیشه شما هستید که با او تماس می‌گیرید، شاید دوست‌تان نداشته باشد.

حالت دیگر این است که او از فرصت‌هایی که برای با شما بودن و صحبت کردن پیش می‌آید، استفاده نمی‌کند. برای مثال وقتی او را در مهمانی یا محل دیگری می‌بینید، به طرف‌تان نمی‌آید و سر صحبت را باز نمی‌کند. این شما هستید که همیشه به طرف او می‌روید. باز هم تاکید می‌کنیم که فقط به رفتار دوستانه‌ی او حین تعاملات‌تان توجه نکنید، چون شاید فقط می‌خواهد مودب باشد و رفتار دوستانه‌ای داشته باشد.چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کنید، این است که آیا او دائماً می‌خواهد که از گفتگو با شما فرار کند و گفتگو را به پایان برساند یا خیر. مثلاً شما به طرفش می‌روید و گفتگوی دوستانه‌ای را شروع می‌کنید، اما ناگهان او می‌گوید که باید برود و سلامی به دوستانش بکند، تشنه است و می‌خواهد برای خودش نوشیدنی بخرد یا این که می‌خواهد از سرویس استفاده کند.

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، هیچ وقت از مصاحبت با او خسته نمی‌شود و دوست دارد این گفتگو تا ابد ادامه داشته باشد، احوالپرسی با دوستان را می‌توان به بعداً موکول کرد، اگر بودن در کنارتان را دوست داشته باشد، شما را برای نوشیدن قهوه به کافی‌شاپ دعوت می‌کند، برای استفاده از سرویس کمی تحمل می‌کند و خلاصه آن که سعی می‌کند به هر قیمتی که شده گفتگو را ادامه دهد. اما اگر او بهانه‌ای برای قطع گفتگو پیدا کرد، احتمالاً علاقه‌ای به مصاحبت با شما ندارد، چون دوست‌تان ندارد.

شاید این زبان‌بازی‌ها باعث سردرگمی‌تان بشود. احتمالاً او علاقه‌ی چندانی به شما ندارد، اما خصلتش این است که با تمام دخترها گرم بگیرد. اما همان‌طور که قبلاً اشاره کردیم، وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، رفتارش در حضور او تغییر می‌کند. اگر او با تمام دخترها گرم می‌گیرد، پس حرف‌های خوشایندی که به شما می‌زند، بی‎معنا است. البته اگر شیوه‌ی دلبری کردنش از شما با بقیه فرق دارد، احتمالاً احساس خاصی نسبت به شما دارد.

وقتی کسی را دوست داشته باشیم، هیچ وقت از او خسته نمی‌شویم. دوست داریم همه چیز را درباره‌ی او بدانیم. می‌خواهیم بدانیم در تک تک لحظات زندگی‌اش چکار می‌کند. دوست داریم تا ابد پای درد و دل‌هایش بنشینیم، شریک دردها و غم‌هایش شویم و با او به لحظات خجالت‌آور زندگی‌اش بخندیم. تمام این لحظات برایمان ارزشمند است و همه را به خاطر می‌سپاریم. وقتی پسری به دختری علاقه داشته باشد، این علاقه را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر او می‌خواهد همه چیز را درباره‌ی دختر مورد علاقه‌اش بداند، او را با سوال‌های مشتاقانه‌اش بمباران می‌کند و با دل و جان به تک تک کلماتش گوش می‌دهد. اگر پسر مورد علاقه‌تان دوست ندارد به حرفهایتان گوش بدهد و از شنیدن حرفهایتان به وجد نمی‌آید و هیجان‌زده نمی‌شود، این نشانه را به معنای عدم علاقه‌ی او به خودتان تعبیر کنید.

این نشانه مرتبط با نشانه‌ی بالا است. یکی از نشانه‌های علاقه داشتن یک پسر این است که او تمام حرف‌های عشقش را با جزئیات به خاطر می‌سپارد. اما فراموشی تمام حرف‌هایی که یک دختر با شور و شوق به پسر مورد علاقه‌اش زده است، علامت آشکار بی‌علاقگی است. وقتی کسی را دوست داشته باشیم، مغزمان کاملاً فعال می‌شود. با دقت توجه می‌کنیم، سراپا گوش می‌شویم و تمام جزئیات را به خاطر می‌سپاریم. مغزمان هر روز دریایی از اطلاعات را دریافت می‌کند که باید آنها را پردازش کند. هیچ راهی برای دسترسی آسان به تمام این اطلاعات وجود ندارد، پس به آنچه که برایمان مهم است، بیشتر توجه می‌کنیم و اطلاعات زائد و غیرمهم را کنار می‌گذاریم. نکته اینجا است که ما مسائلی را که برایمان اهمیت دارد، به خاطر می‌سپاریم. اگر شما تک تک جزئیات گفتگوهایتان را به یاد می‌آورید، اما او با وجود این که در اولین برخوردتان گفتگوی مفصلی درباره‌ی کارتان با هم داشته‌اید، حتی شغل‌تان یادش نمی‌ماند، به زبان بی‌زبانی دارد بی‌علاقگی‌اش را به شما نشان می‌دهد. البته شاید هم حافظه‌ی بسیار ضعیفی دارد، پس این نشانه را با توجه به وضعیتی که در آن قرار دارید  و صحت بقیه‌ی نشانه‌های این فهرست تعبیر کنید.

وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، ناگهان سر و کله‌اش کنار او پیدا می‌شود. اگر پسر مورد علاقه‌تان هم شما را دوست داشته باشد، ناگهان کنارتان ظاهر می‌شود، هر جا شما باشید، او هم هست و هر کسی که دنبالش باشد، می‌داند که می‌تواند او را کنار شما پیدا کند. شاید مبهم به نظرتان برسد، اما اگر دقت کنید، می‌بینید که او همه جا کنارتان است، البته به شرطی که دوستتان داشته باشد. او سعی می‌کند که اتفاقی به شما برخورد کند یا بهانه‌ای پیدا می‌کند تا نزدیکتان باشد، مثلاً پیشنهاد می‌کند که در کاری کمک‌تان کند یا با هم به گردش بروید.

فرض کنید که با پسر دیگری قرار می‌گذارید، اما پسر مورد علاقه‌تان حتی خم به ابرو نمی‌آورد. به او می‌گویید که از نرم‌افزارها و سایت‌های دوستیابی استفاده می‌کنید و او می‌گوید: “خوش به حالت! مطمئنم بالاخره یه آدم مناسب پیدا میکنی” و واقعاً هم منظورش همین است. اگر او علاقه‌ای به شما داشته باشد، کوچکترین اشاره‌ای به صحبت کردن با یک پسر دیگر حداقل باعث می‌شود که کمی حسودی کند. وقتی با پسر مورد علاقه‌تان از رابطه‌ای که با مردان دیگر دارید، حرف می‌زنید، رفتارش به وضوح تغییر می‌کند، مثلاً عصبی می‌شود، صورتش سرخ می‌شود یا صدایش بالا می‌رود. مردان ذاتاً اهل رقابت‌اند، وقتی پسری دختری را حتی کمی دوست داشته باشد، دوست ندارد که مردان دیگری دور و بر او پرسه بزنند. اما اگر او واقعاً برایش مهم نیست و واکنشی نشان نمی‌دهد، یا واکنشش این است که حتماً رابطه‌تان را با مردان دیگر ادامه بدهید، پس شما در قلبش جایی ندارید.

“سرم خیلی شلوغه، اصلاً وقت ندارم.” بقیه‌ی نشانه‌های این فهرست درباره‌ی پسرانی صادق است که هنوز با آنها در مرحله‌ی آشنایی هستید، اما این نشانه درباره‌ی پسری است که با او وارد رابطه شده‌اید. شاید او گاهی با شما قرار بگذارد، اما این قرار را لحظه‌ی آخر کنسل می‌کند، شکایت می‌کند که وقت سر خاراندن ندارد و قرار را به وقت نامشخصی در آینده‌ی نزدیک موکول می‌کند، اما دیگر خبری از او نمی‌شود. البته گاهی اوقات واقعاً کاری پیش می‌آید و او مجبور است که قرار را به هم بزند. اما اوضاع زمانی ناراحت کننده می‌شود، که این بهانه‌ها و کنسل کردن‌ها تکرار می‌شود. وقتی او هر بار به بهانه‌ای سر قرار حاضر نمی‌شود و زمان مشخصی را هم برای قرار بعدی تعیین نمی‌کند. وقتی پسر مورد علاقه‌تان هیچ وقت برای شما وقت نمی‌گذارد، پس شما برایش اولویت ندارید. اگر چیزی برایمان اهمیت داشته باشد، حتماً برای آن وقت پیدا می‌کنیم.

اگر او درباره‌ی دخترهای دیگر یا رابطه‌های عاشقانه‌ای که دارد، به راحتی با شما حرف می‌زند، احتمالاً قلبش برای شما نمی‌تپد. با فکر این که او می‌خواهد حسادتتان را تحریک کند، خودتان را گول نزنید. دلیل این بی‌ملاحظگی او این است که دوست‌تان ندارد. اگر علاقه‌ای به شما داشت، درباره‌ی زن دیگری با شما حرف نمی‌زد و خطر به هم خوردن رابطه‌تان و ناراحت کردن شما را به جان نمی‌خرید. بهترین توضیح برای رفتار مردان معمولاً واضح‌ترین آنها است.

شاید عشق‌تان گاهی اوقات از زیبایی دختر دیگری تعریف کند، این تعریف‌های گاه و بی‌گاه مشکلی ندارد. یک پسر می‌تواند زنان دیگر را جذاب بداند و احساس تحسین خودش را هم بیان کند. اما این که پسری بی‌پروا به شما بگوید که دختر دیگری را دوست دارد و می‌خواهد با آنها قرار بگذارد، ناراحت کننده و هشداردهنده است. وقتی پسر مورد علاقه‌تان صحبت درباره‌ی دخترهای دیگر را از تحسین جذابیت ظاهری فراتر می‌برد و درباره‌ی خصوصیات روحی و عشق و علاقه‌اش به آنها حرف می‌زند، بهتر است قبول کنید که دوستتان ندارد.

او درباره‌ی احساساتش با شما حرف نمی‌زند، نه درباره‌ی احساسش به شما و نه درباره‌ی نگرانی‌ها و احساساتی که هر روز در زندگی تجربه می‌کند. او شما را به دنیای خودش راه نمی‌دهد، شما و دیگران فرقی برای او ندارید. اکثر بانوان معتقدند که این مسئله به ضعف مردان در صمیمی شدن با دیگران برمی‌گردد، درست است، ممکن است مشکل همین باشد. اما موضوع غالباً این است که او آنقدر به شما علاقه ندارد که به راحتی با شما از احساس‌های درونی خود حرف بزند. وقتی فردی را به دنیای خود راه می‌دهیم، در واقع بر روی او سرمایه‌گذاری می‌کنیم. ما او را به دنیای خودمان دعوت می‌کنیم، چون فکر می‌کنیم که او در آینده بخش مهمی از دنیایمان خواهد شد. اگر پسر مورد علاقه‌تان آینده‌ی مشترکی برای خودش و شما متصور نباشد، سعی می‌کند حتی‌الامکان شما را از خودش دور نگه دارد و فقط درباره‌ی کلیات حرف می‌زند: این که اهل کجاست، در کدام دانشگاه درس خوانده است، چطور کار پیدا کرده است و … یعنی تمام آن اطلاعاتی که به راحتی می‌توانید در صفحه‌ی صفحات اجتماعی‌اش بخوانید. سخت است که سفره‌ی دل‌تان را برای دیگری باز کنید و نقاط ضعف خود را به نمایش بگذارید. وقتی با کسی درد و دل می‌کنیم، بر روی او سرمایه‌گذاری می‌کنیم. این سرمایه‌گذاری مانند هر سرمایه‌گذاری دیگری با ریسک همراه است. اما اگر کسی را از صمیم قلب دوست داشته باشید، این ریسک ارزشش را دارد.

یکی از شعارهای اصلی ما این است که: اگر پسری دوست‌تان داشته باشد … این دوست داشتن واضح خواهد بود. این عشق آنقدر واضح خواهد بود که نیاز به رمزگشایی یا یافتن سرنخ‌های پنهانی نخواهد داشت. اگر مطمئن نیستید که آیا پسر مورد علاقه‌تان هم شما را دوست دارد یا خیر، این شک به این دلیل است که او واقعاً احساسی به شما ندارد. اگر برای اثبات عشق او به خودتان نیاز به دلیل دارید، به احتمال زیاد او دوست‌تان ندارد. اگر پسری شما را دوست داشته باشد، متوجه این عشق خواهید شد. پسری که دوستتان داشته باشد، عشقش را به معما تبدیل نمی‌کند، و شما را سردرگم نمی‌کند. او عشقش را روشن و واضح به نمایش خواهد گذاشت. اگر مجبور بودید همین الان بدون معطلی به این سوال جواب بدهید: “آیا او هم متقابلاً من را دوست دارد؟” جوابتان چه بود؟ با خودتان صادق باشید. لازم نیست پاسخ این سوال را بلند بگویید، فقط به ندای درون‌تان گوش بدهید. بی‌علاقگی او به معنای این نیست که شما مشکلی دارید یا ارزش عشق را ندارید. فقط پسری که فکر می‌کردید، می‌توانستید علاقه‌ای به او داشته باشید، دوست ندارد با شما باشد.

علاقه و دوست داشتن یک پسر امری پنهان نشدنی است و می‌توان گفت اگر پسری عاشق شما باشد قطعا از رفتارهای او مشخص است. با این حال از نشانه‌های عدم علاقه یک پسر به دختر به موارد زیر می‌توان اشاره کرد: با شما مثل بقیه رفتار میکند، آغازگر گفتگو نیست، با همه دختران ارتباطات نزدیک دارد، تمایلی به شناختن بیشتر شما ندارد، صحبت های قبلی شما را به یادنمی آورد، دور و بر شما نمی‌چرخد، ارتباط شما با دیگر پسران برایش اهمیتی ندارد، وقتی برای شما نمیگذارد، از دختران دیگر صحبت میکند و احساساتش را با شما در میان نمی‌گذارد. حال که با این علائم و نشانه ها آشنا شدید، میتوانید با کمک مشاورین ما گامی در جهت جذب فرد مورد علاقه و یا در مواردی بازگرداندن عشق قبلی خود بردارید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

72 بازدید

104 بازدید

340 بازدید

359 بازدید

297 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من دانشجو هستم و با همکلاسی پسرم چت میکنم البته هیچی بینمون نیست و از سر عادت باهاش حرف میزنم هر روز حرف میزنیم که خیلی وقتا اون پیام میده یا استوری ریپلای میکنه خیلی ازم سوال میپرسه و با دقتم گوش میده به حرفام …. یک بار پشت سرم حرف زده بود ولی … تو گروه کلاسمون هم وقتی من گروهو ترک میکنم میاد دلیلشو میپرسه و بعد هم یا ادم میکنه یا میگه تو گروه باش …. و یکم باهام شوخی میکنه اذیتم میکنه مخصوصا تو گروهمون و ….. اما اون تو گروه میگه که دختر دیگه ای رو دوس داره اوایل تو گروه اینجوری میگفت اما تو پیوی بهم میگفت بین من و اون چیزی نیس البته من بهش گیر نمیدادما یا چیزی بگم راجع به اون دختره خودش اینو میگفت ولی حالا تو پیوی هم اعلام میکنه که اونو دوس داره بعضی وقتا احساس میکنم بهش علاقه دارم سوالم اینه که چرا باهام اینجوری رفتار میکنه و اصلا به من علاقه ای داره؟ یا نه

سلام دوست گرامی تا زمانی که به صورت مستقیم ابراز علاقه نکرده‌اند، روی این صحبت‌ها و واکنش‌های ایشان، حساب عاطفی باز نکنید. به این نکته نیز توجه کنید که صحبت‌های متوالی و این عادت کردن شما به یکدیگر شما را به ایشان وابسته خواهد کرد.

سلام ممنون ازتون خسته نباشید خودش یبار گفت که دوستت دارم دوست ندارم یک چیزی بگم ناراحت شی اما هی میری رو اعصابم وقتی هم که ارتباطمو باهاش قطع میکنم هی پیام میده و معذرت خواهی و ….. و دوباره فرداش پیام میده و نمیشه قهر کنم باهاش

من پسریم که ۲۲سالمه ولی تاالان بایه دخترنبودم قدیما فکرمیکردم تاحالا دوست نداشتم نمیدونم چون میترسم نداشتم یاچون بدم میادازدخترا ولی میشه بگین اونی که از دخترا بدش میاد وتاحالا بادختری نبوده چه اثرات منفی توزندگیش خواهدداشت ؟چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

سلام دوست گرامی ارتباط انسانی نیاز اساسی همه ماست. شما در سنی نیاز خواهید داشت که همراه کسی رشد کنید و زندگی خوب و آرامی را تجربه کنید. دلیل اینکه از دخترها بدتان می‌آید، شاید تجربه‌های تلخ گذشته و یا برخورد بد از جانب شخصی باشد؛ بنابراین ابتدا بررسی کنید علت اینکه از دخترها خوشتان نمی‌آید، چیست؟ سپس معیارهای خودتان را برای انتخاب یک فرد، مشخص کنید.

بیست سالمه وعاشق پسری هسم و پسره بهمن ماهی هست و خب همه دلایل بالا که گفتینو انجام میده الا همون دلیل اصلیه که گفتین با همه راحته حرف میزنه الا من و خب نمیتونم بگم اون دلیلی که گفتین هر جا من میرم اونم هستو هم نمیتونم کامل بگم نه کاملم بگم اره حالا بگم دوسم داره با نه

دختری هستم ٢٣ساله به تازگی یکی از اقوام کسی معرفی کرده برای ازدواج ما هم تصمیم گرفتیم آشنا شویم فعلا مجازی خیلیی خوب برخورد میکند اما پیام همیشه نمی دهد نمیدانم از من خوشش اومده یانه

سلام دوست گرامی فرصت دهید تا شناخت بیشتری پیدا کنید می‌توانید در دوره« جذب عشق، از آشنایی تا ازدواج» رادیو عشق شرکت تا مهارت‌های لازم ارتباطی را یاد بگیرید.

سلام 16 سالمه و دختر هستم و یه مدتیه به یه پسری که توی همسایگیمون میشینه علاقه مند شدم ولی خودم از این تعجب می‌کنم که این علاقه یکدفعه بوجود اومد با این که 8 سالی میشه همسایه هستیم ولی نمیدونم چیشد که علاقه مند شدم بهش و این که بیشتر اوقات میبینمش اونم منو میبینه و کلا جوریه که به نسبت هر دو همو می‌شناسیم و یه جورایی زیر نظرش دارم این که کجا میره با کی میره و اینا😅میخوام بدونم دقیقا باید چیکار کنم آخه از بلاتکلیفی خوشم نمیاد و این مطالب رو هم خوندم و نشانه ای ازش ندیدم توی اینا چیکار باید بکنم….

سلام دوست گرامی بله بلاتکلیف بودن وضعیت خوبی نیست. اما از این وضعیت بدتر، حضور در رابطه عاطفی در سن پایین است. بهتر است تمرکز شما فعلا روی وظایف مربوط به سن خودتان باشد.

سلام دختری هستم با27سال سن و مجرد قبلا خیلی خواستگار و اینا داشتم متنها چون یه بار عاشق شدم و نرسیدیم به هم کلا تمایلی به ازدواج ندارم یه دو ماهی میشه تو یه درمانگاه پرستارم یه دکتر اونجا هست که نمیدونم چیطور بگم رفتاهای ضد و نقیضش توجه همو به خودش جلب میکنه مثلا یه روز میاد سلام میکنه و ….یه روز اصلا چشاش منو نمیبینه با همه شوخی سلام و حرف میزنه الان من البته منم خودم به شخصه خیلی مغروروم و هر عمل اون عکس العمل نشون میدم ولی از اینکه با بقیه خوبه واقعا حسادت میکنم و کلا فکرم درگیر این قضیه است ممنون میشم راهنمایی کنید .

سلام دوست گرامی همانطور که خودتان اشاره کردید، شکست عاطفی قبلی شما باعث شده است که تمایل‌تان به ازدواج کم شود؛ اما درباره رفتارهای ضد و نقیض این شخص، اگر به این رفتارها دلبستگی پیدا کنید، متاسفانه شکست دیگری را تجربه خواهید کرد؛ چرا که شما باید در کنار شخصی قرار بگیرید که به صورت مستقیم از علاقه و حس خودش صحبت کند، نه اینکه بیشتر ذهن شما را درگیر کند. شما می‌توانید در دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» شرکت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری 14 ساله هستم 3 سال 5ماه که با یه پسری در ارتباطم ایشون 18 سالشه میدونم سنمون کم بوده من 11 سالم بوده و ایشون 15 ولی در کل همو خیلی میخوایم من اوایل فقط برای مسخره بازی باهاش حرف میزدم هم محل بودیم ولی مهم نبود زیاد برام ولی این رابطه از اول برا ایشون جدی بوده بعد یه مدت حالا باهام حرف و زد حسشو گفت دل بستم ولی اینم بگم که ایشون تا یک سال به من دست نزد حتی دستمم نگرفت بعد یک سال حالا بغلم کرد بابام ومامانم فهمیدن خانواده ایشون هم همینطور ولی با این شرایط امدن و با مادرم صحبت کردن از مادرمم قول گرفتن که دوسال دیگه اگه دانشجوی پزشکی بود به پیشنهادش فکر کنه حتی تو حرفاش نمیگفت که الان با هم باشیم کلا درباره ازدواج حرف میزد خیلی هم کلا درباره ازدواج حرف میزنه باهام اینم بگم که من اصلا نمیتونم بیرون تنها برم یعنی هر 6 یا 7 ماه یکبار همو میبینیم اونم 20دقیقه شاید هر جوری هست تحمل میکنیم دلتنگی رو ولی یه چیزی این وسط هست که نمیدونم چرا همچین حسو میکنم من با خودم میگم اگه خودم پسر باشم هیچ وقت برای دختری که عین من شرایطش واینمیستم خدایی راستشو گفت بعد من خیلی دلم میخواست پسر باشم خیلی یعنی قبل این رابطه یه بار لاک نزده بودم همیشه موهام کوتاه بوده خیلی دلم میخواسته پسر باشم از وقتی با ایشونم کلا عوض شدم به قول خودمون قرتی شدم لاک و موهامو هر دفعه یه مدل ببندم کلا خیلی حس خوبی داره ایشون راجب رابطه کامل هم حرف زده که من با خودم گفتم خدایی بعد 4 سال دیگه طبیعیه ولی میترسم مامانم میگه نمیخوادت حتی اینم بگم که وقتی بابام فهمید گفت زنگ بزن بیاد زنگ زدم و امد قبلش بابام گفت الان که گفتی بیا بابام حرف بزن فکر میکنی بیاد گفتم معلومه انقدر ایمان داشتم بهش و حتی گفت خودش که من اصلا برا کتک خوردن امده بودم و بابات نزد ابجی و داماداشون هم تو جریان رابطه ما هستن ولی نمیدونم چرا همچین حسی دارم نمیدونم دل کندم سخته برام نمیتونم اصلا نمیتونم تمرکز کنم از بس فکر کردم راجب این مسئله تورو خدا شما کمکم کنید فقط نگید سنت کمه اون مال قبلش بود نه که الان نزدیک 4 ساله شما چی میگید دوستم داره؟

سلام دوست گرامی جواب سوالی که خودتان می‌دانید را پرسیدید! 14 سالگی زمان مناسبی برای رابطه عاطفی و ازدواج نیست. شما هنوز هویت خودتان شکل نگرفته است و این مساله تصمیم‌گیری‌های شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در جریان رابطه بودن خانواده‌ها، تنها مولفه داشتن یک ارتباط خوب نیست؛ بلکه اطرافیان شما نیز باید بدانند که در این سن هنوز هردوی شما وظایف دیگری دارید که باید روی آنها متمرکز باشید. در مورد رابطه جنسی، اگر قرار باشد شما تا چندسال صبر کنید تا رابطه به مرحله‌ قابل قبول‌تری برسد، این رابطه را نیز می‌توانید به تعویق بیاندازید.

سلام من دختری ۱۴ ساله هستم و عاشق یه پسر ۲۰ ساله ام مامانش قبلا منو از مامانم خواستگاری کرده ولی گویا اون پسر منو دوست نداره و میگه که من دختر ساکتیم که من اینو از طریق یکی از دوستام فهمید م اون پسریه که مشروب میفروشه و مشروب مبخوره و سیگار میکشه (البته گاهی وقتا)چند وقتی هست رفتارش تغییر کرده و وقتی منو میبینه بهم خیره میشه اون با داداشم دوسته داداشم و اون همسنن اگر با هم دوست نبودن بهش ابراز علاقه میکردم ولی میترسم داداشم خبردار شه من الان تو فکر اونم و ۱ ماهه که یه کلمه هم درس نخوندم چون تمرکز ندارم

سلام دوست گرامی سن شما بسیار برای ازدواج مناسب نیست؛ ویژگی‌های حدودی که از ایشان مطرح کردید، او نیز فرد مناسبی برای ابراز علاقه و ازدواج نیست. نیاز است که به وظایف سن خودتان که مطالعه درس‌ها و یادگیری مهارت‌ها است مشغول شوید و برای افزایش تمرکز از کمک مشاور بهرمند شوید.

سلام من دختری ۱۹ ساله هستم و کنکوری تجربی هستم ما خانواده مذهبی هستیم به طوری که به شدت رفتارای من و خواهر و برادرام کنترل میشه من بزرگترین فرزندم تا به حال اصلا تو قید بند دوستی و رابطه قبل از ازدواج نبودم (یک بار به خواست مادرم با خاستگارم یک مدتی صحبت کردم که برای اشنایی بود )سوالی که دارم اینه ..ما تو محله ای زندگی میکنیم که همه همدیگرومیشناسن خانواده ای هم اونجا هستن که چند تا براردن اونا هم مثل ما مذهبی هستن سادات اند درسته که من اصلا اهمیت نمیدادم اما چند باری موقع برگشت از اموزشگاه یا به طور اتفاقی وقتی با مادرم بیرون میرفتیم وقتی یکی از اینهارو میدیدیم رفتاری عجیبی داشتند که با بقیه اونطور نبودند ..مثلا یکدفعه سرشون خیلی خیلی پایین می انداختند و رفتاراشون هول میشد تقریبا همشون همینطور هستن خب منم ازشون تا حدودی خوشم اومده چون از نظر خودم واعتباری که خوبی محل دارند ناخودگاه تمایل کم پیدا کردم که میدونم کار درستی نیست …اما من خیلی سردرگمم که این واقعا درست هست یا نه اینم بگم که چند باری مادرشون که منو میدیدن لبخند میزدن و خیلی نگاه میکردن (که اینم من گذاشتم به حساب اینکه مادرای. پسر دار کلا همینطورن )اوناخواهر هم ندارند همه برادر اند من میگم شاید به عنوان یک خواهر به من نگاه میکنند اما خودم متوجه شدم که وقتی بقیه رو میبینن انقد سرشون رو پایین نمیگیرن و رفتاراشون هول نمیشه مثلا اونا وقتی منو میبینند مسیرو عوض میکنند من واقعا نمیفههم این علاقه است یا دوری …بعدشم من امسال شرایط درسم سخته اما این فکرا اصلا رها نمیکنه منو …به نظرتون به کدوم اهمیت بدم چطوری دیگه فکر نکنم و مطمن شم حسم اشتباهه …ممنون اگه جواب بدید

سلام دوست گرامی نسبت به این رفتارها، هر تصوری می‌توانید داشته باشید، ممکن است آنها منتظر باشند تا شما کنکور بدهید و بعد برای خواستگاری اقدام کنند، مساله این است که شما فعلا به رفتارهای آنها هیچ معنایی ندهید و به درس‌تان تمرکز کنید.

خیلی ممنون واقعا بین دوراهی بودم الان به نسبت خیلی بهتره شده که کل تمرکزم رو به درس جمع کنم سپاس

سلام من ۱۹ سالمه حدود یک سال و نیمه توی مجازی و از راه دور با پسری ۲۵ ساله درارتباطم هردو پشت کنکوری هستیم هر دو گذشته خوبی نداشتیم از گذشته هم باخبریم اگه درسمونو بخونیم واقعا و اون رویاییکه همیشه داشتیم ینی پزشکی بهش برسیم شاید وضعمون تغییر کنه اما تو این مدت بیشتر گریه و دعوا شک و اینا بوده پای هم وایستادیم اما احساس میکنم داریم آینده خودمونو نابود میکنی بعد یه سالو خورده ای اومد تهران تا منو ببینه برای اولین بار و من خیلی هیجان داشتمو استرس دوروز درگیر بودمو درس هم نخوندم که چجوری برم چی بپوشم چی بگم خوشحال بودم که لحظه اخر گفت نمیتونم بیشتر از یه ساعت بمونم داداشم میگه کمکمش کنم میشه فردا ببینیم همو و من خیییییییلی ناراحت شدم و یه عالم دعوا کردم یکی از اشتباهام اینه که وقتی عصبی میشم زبونم نیشدار میشه ناراحت شد گفتم دیگه حسش نیست اونم دیگه تا اخر قبول نکرد همو ببینیم من خیلی اصرار نکردم اما حرفاش اینجوری بود که نبینیم همو بهتره😔ما تا دیشبش کلی ذوقو شوق داشتیم بخدا نمیدونم چیشد اصلا امروز به نظرتون چیکار کنیم

سلام دوست گرامی اشاره کردید از گذشته هم باخبرید، در این روال گذشته چه اتفاقی افتاده است که تا این حد در زندگی حال شما اثر گذاشته است؟ شما هنوز حضوری همدیگر را ندیدید و برای آینده به صورت مشترک برنامه ریختید. این مساله متاسفانه منطقی نیست و سرمایه‌گذاری اشتباهی آن هم به مدت نزدیک به 2 سال دارید. مشکل خودتان را مطرح کردید که زمان عصبی شدن کنترل زبان خودتان را ندارید؛ نیاز به یادگیری مهارت کنترل خشم دارید و در یادگیری این مهارت، مشاور به شما کمک خواهد کرد.

سلام من ۲۷ سالمه و مدتی هست که با یه پسر ۳۱ ساله که همکار هستیم رابطه دارم …اون مبتلا به سرطان مری هستش و خیلی کم محلی میکنه هفته ای یکبار جواب پیامم رو میده هفته ای یکبار صداشو میشنوم با اینکه دیدم توی فضای مجازی همیشه فعاله اما به من میگه گرفتارم درکم کن ….راستش خسته ام کرده و یه جواریی داره خیلی به غرورم برمیخوره ….

سلام دوست گرامی متوجه منظور شما و ارتباط بین بیماری او و کم‌محلی‌اش نشدم. این دو چه ارتباطی بهم دارند؟ بیماری ایشان در چه مرحله‌ای است؟ گویا در این رابطه شما نیاز به توجه بیشتری از جانب او دارید اما این توجه را دریافت نمی‌کنید. آیا همیشه این بی‌توجهی وجود داشته است؟ یا بعد از بیماری‌شان این سردی اتفاق افتاده؟ اطلاعات کمی دادید، بنابراین راهنمایی به صورت کلی خواهد بود. در ابتدا سعی کنید علت اینکه از ایشان توجه بیشتری طلب دارید را برای خودتان مشخص کنید و سپس ببینید دقیقا انتطار شما از این رابطه چیست؟ چه زمان‌هایی بیشتر حس می‌کنید که او بی‌توجهی می‌کند؟ در صورتی که به مشاوره نیاز دارید، نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام خسته نباشیدمن دختر ۱۴ ساله ای هستم که عاشق یک پسر ۱۸ ساله شدم و رفتم بهش گفتم اون گفت من ازت خوشم نمیاد یعنی اون آدم خیلی خجالتی هست البته دخترعمه ام رفت بهش گفت الانم ناراحتم چیکار کنم به نظرتون واقعا دوسم نداره؟

سلام دوست گرامی سن شما برای ابراز علاقه پایین است و اشتباه شما ابراز علاقه به صورت مستقیم بوده است. بله او به صورت مستقیم گفته است که علاقه‌ای ندارد، بنابراین بهتر است دیگر اصراری به این رابطه نداشته باشید.

سلام تقریبا یه سال پیش من با پسری آشنا شدم اون هرروز میومد در خونمون هی منو تعقیب میکرد منم اصلا به روم نمیاوردم که می‌دیدمش اصلا نمیشد که نیاد دم در خونمون با یه بهونه یه حرفه کنایه وار بهش گفتم که نیا ولی الان چند باره همدیگرو میبینیم اصلا نمیاد پیشم، این کارش یعنی چی ؟ چرا ؟ واقعا برام جای سواله؟ منظورش چیه با این کار

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. اگر منظورتان این است که چرا او دیگر شما را تعقیب نمی‌کند یا درب منزل شما نمی‌آید، به این دلیل است که او با شما آشنا شده است و توانسته توجه شما را جلب کند؛ پس دیگر نیازی به این تعقیب و گریز نیست. اگر منظورتان این است که او سرد شده است و دیگر مثل سابق پیگیر شما نیست، دلیل این است که از سمت شما توجهی ندیده است و یا برعکس به هدف خود که آشنایی با شما بوده، رسیده است. بهتر است این مساله را به آرامی و به شیوه صحیح با طرف مقابل در میان بگذارید و از خود دلیل این کارش را بپرسید.

سلام دختری هستم ۳۳ ساله.دو سالی هست پسری که دو سال از من کوچکتر هست ابراز علاقه میکند.البته زمان زیادی برای من نمی گذارد و اغلب میگه سرم شلوغه و روزا در حد چند تا پیام و دو ماه یه بار یه دیدار دوساعته.چه کنم؟

سلام دوست گرامی تکلیف هرکسی و مسئولیت رابطه‌ با خودش است. عوامل زیادی باعث می‌شود که شخصی ابراز علاقه کند اما زمان زیادی برای رابطه نگذارد. ابتدا از خودتان بپرسید به چه علت در این رابطه و ابراز علاقه مانده‌اید؟ سپس برای اینکه بتوانید تکلیف خودتان را با او مشخص کنید، به صورت مستقیم از او بخواهید که نیاز بیشتری برای شناخت او دارید. همچنین شما باید از نظر زمانی با طرف مقابل به توافق برسید که تا چند وقت دیگر قرار است وضعیت رابطه به این شکل پیش برود. اشاره به سن کردید؛ خود بزرگ بودن شما مساله‌ای ایجاد نمی‌کند، مگر اینکه بحث و دلخوری بین شما به مساله سن ختم شود و همچنین او نتواند در برابر نظر دیگران درباره سن بزرگتر شما، مقاومت درستی داشته باشد. پیشنهاد می‌شود برای بررسی بیشتر رابطه و دریافت مشاوره از مشاوران رادیو عشق نوبت دریافت کنید.

سلام من دختر ۱۸ساله هستم به پسری که سه ساله بهش علاقه دارم ولی بهش نگفتم چند ماهی میشه که منو تو اینستا نمیشناخت، بهم پیام داد منم سر بحث هایی که کردیم اخر اصرار کرد که برم به کسی که دوسش دارم بگم من هم گفتم بهش راستی اون پسره هم مشاورم بود من بهش گفتم یکم باهم حرف زدیم که باید ببینمت و اینجور حرفا، منم راضی نمیشدم که ببینم چون واقعا خجالت میکشیدم با اصرارش رفتم دیدمش ولی هیچ حرفی نزدم باهاش چون روم نمیشد بهش گفتم که دیگه نمیام مشاوره ولی اصلا قبول نکرد و من الان میرم مشاوره تو اینستا هم هر استوری یا پستی که میزارم پیگیره ولی اصلا به روش نمیاره که احساسش چیه و از حرفا و اینکه خیلی ملایم و آروم رفتار میکنه الان من سردرگمم که حسش به من چیه ؟؟ ممنون میشم راهنمایی کنین

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد در حالتی بلاتکلیف قرار گرفتید و نمی‌دانید نسبت به ایشان چه رفتاری داشته باشید. تا زمانی که طرف مقابل شما به صورت مستقیم ابراز علاقه نکند و برای بودن با شما برنامه‌ریزی هدفمندی نداشته باشد، بهتر است شما اقدامی انجام ندهید. برای یادگیری مهارت‌های مختلفی مانند ارتباط موثر می‌توانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید. اشاره کردید ایشان مشاور شما هستند. این نکته را به خاطر داشته باشید که یک مشاور اجازه ندارد از نظر اخلاقی، نقشی غیر از نفش مراجع و مشاور با شما داشته باشد.

سلام من ۱۹ سالمه حدود ۲ ساله با پسری در ارتباطم و از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و ۳ ماه بعد اشنایی درمورد من با خونوادش حرف زد و قرار بر این بود ک امسال یا سال دیگه رابطمونو جدی کنیم ولی مشکلی که هست اینه که به دلیل تفاوت عقیده ای که داریم ایشون اصرار بیش از اندازه ای به دیدن موهام یا بغل و بوسیدن دارن که من به دلیل عقایدم اصلا نمیتونم با اینا کنار بیام و حالا ایشون میگن تا موقعی که اعتقادادتو فراموش نکنی ازدواج نمیکنیم و از طرفی رابطش با من خیلی سرد شده و هرچی توضیح دادم شرایطو قبول نکرده که اگه دوسم داری میکنی لطفا راهنماییم کنین

سلام دوست گرامی ازدواج نیاز به مقدماتی دارد که دونفر بتوانند از جنبه‌های مختلف به این نتیجه برسند که برای متاهل شدن آماده هستند. یکی از این نیازها، رشد عاطفی و شناختی است. احترام گذاشتن به عقاید شما که یکی از مولفه‌های رشد عاطفی است، در طرف مقابل شما دیده نمی‌شود. بنابراین پیش از هرگونه اقدام و تصمیم جدی، حتما با یک مشاور پیش از ازدواج مشورت کنید.

سلام من دختری 25 ساله هستم پسری 33ساله بهم ابراز علاقه کرد اوایلش می‌خواست منو بشناسه که به هم پیام می‌دادیم وقتی صحبت از مراسم خواستگاری میشه میگه فعلا شرایط خوبی نداره قبلا یه شکست عشقی عمیق داشتن که یکسال ازش می‌گذره طی صحبت‌هایی که با اطرافیانش داشتم میگفتن از زمانی که باتو آشنا شده حالش خیلی خوبه وقتی حرفم میزنه هردومون توی آینده ای که چیده هستیم ولی خیلی از اطرافیانم منو از این اقا منع می‌کنند و میگن کلاً آدمای خوبی نیستن یا من درحد این آقا نیستم خیلی بالاترم حتی میگن اگه با این آقا ازدواجم بکنم ایمانم و حتی زندگیم بر باد خواهد رفت نمیدونم کمکم کنید

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما در ابتدا باید حتماً پرونده شکست قبلی‌اش را ببندد تا بتواند روی آینده مشترک برنامه‌ریزی کند. به صورت دقیق باید بیان کنید که به چه دلیل اطرافیان شما را از ارتباط با ایشان منع می‌کنند؟ نظر خودتان درباره ایشان چیست؟ مساله شما نیاز به بررسی بیشتری دارد و باید جزییات آن را با یک مشاور در میان بگذارید. توصیه می‌کنیم پیش از هرگونه تصمیم جدی، حتماً از مشاوران رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری هجده ساله هستم من تا حالا دوست پسری نداشتم اما امسال با یک پسر که دانشجوی دندانپزشکی بود مشاوره گرفتم که بهم برنامه میداد اوایل خیلی رفتار عادی داشت و فقط در حد مشاوره بود ولی یک شب با من شروع کرد به چت کردن و راجب مقاله ای که نوشته بود و می‌خواست بره آلمان برای ارائه دادنش با من صحبت کرد و توی اون صحبت ها به من گفت که تو خیلی ارزشمند هستی و من با همه دانش آموزام اینطور صحبت نمی‌کنم دو سه هفته خیلی رفتارش بامن عوض شد و خیلی زود جواب پیامامو میداد و شبا تا بهش پیام میدادم سریع آن میشد تا جوابمو بده و بهم شب بخیر می‌گفت ولی بعد از چند هفته باز مثل سابق شد و وقتی بهش گفتم گفت که من خیلی سرم شلوغه و نمیتونم جوابتو سریع بدم ولی وقتی یه بار خواستم مشاورمون باهاش قطع کنم کلی پیام داد که من که کم کاری نکردم و تو فقط به خاطر دیر جواب دادن میخوای بری اینا منم باز مشاورمون ادامه دادم ولی بعد از اون دیگه خیلی سرد شد و می‌گفت حرف غیر درسی نزنی چون حواست پرت میشه منم دیگه ادامه ندادم و فقط درسی بود البته بعضی وقتا باهاش شوخی میکردم ولی خیلی سرد جواب میداد مثلاً فقط یک کلمه می‌نوشت جلوشم یه استیکر می‌داشت همین ولی دوباره به بار بهم گفت برام مهم هستی الان مشاورمون تموم شده و وقتی بهش گفتم میتونیم در ارتباط باشیم گفت با دانش آموزای پارسالم درارتباطم توهم پیام بدی جوابتو میدم ولی من میترسم چون من خیلی دوسش دارم میترسم اگه الکی الکی حرف بزنم وابسته تر هم بشم به نظر شما ازش بپرسم که بهم علاقه داره یا نه یا اینکه کار زشتی که یه دختر به پسر ابراز علاقه کنه؟چون واقعا دوست دارم تکلیفمو بدونم و اگه بهم حسی نداره دیگه بهش فکر نکنم آخه می‌خوام درس بخونم امسال هم به خاطر فکر کردن به اون نتونستم درس بخونم میشه لطفاً راهنمایی کنید منو که اون منو دوست داره یا نه؟و اینکه توی واتساپ با هم حرف می‌زنیم و اونو ندیدم و فقط عکس پروفایلشو دیدم ممنون میشم سریع پاسخم بدید چون حالم خیلی بده😥

سلام دوست گرامی وقتی معلم یا مشاور شما، نقش دیگری هم برعهده بگیرد و خارج از مرز با شما در ارتباط باشد، نتیجه‌اش این وابستگی و علاقه است. با وجود اینکه حتی ایشان را از نزدیک ندیدید. درباره ابراز علاقه بهتر است کمی منطقی‌تر عمل کنید و رفتارهای او را برای خود تفسیر و معنای عاشقانه ندهید. شما قربانی این شرایط نیستید که بخاظر علاقه به ایشان نتوانستید درس بخوانید. در حال حاضر وظیفه و نقش شما درس خواندن است. پس ابتدا برای خودتان اهداف آینده را بازنویسی کنید و تلاش کنید در جهت همان اهداف حرکت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری ۲۸ ساله هستم که حدود یک ماه هست با آقای ۳۳ ساله از طریق اینستاگرام آشنا شدم و همون روز از واتس اپ پیام میدادن . این آقا نزدیک یک ماه هست که هر روز به من پیام سلام و احوال پرسی و اینکه چه کارایی انجام میدم رو میده و هیچ حرف محبت امیزی نمیزنه . در حواب این سوال من که این سلام و احوال پرسی ها چه نتیجه ای خواهد داشت گفتن که مگه قراره چه نتیجه ای بده . منم جواب دادم اگه هیچ دیدن و شنیدن و محبت کردنی نباشه پس دیگه حزف نمیزنم . هر بار که آنفالوشون کردم و با اصرار ایشون برگشتم و بعد از کلی بحث ایشون تصمیم گرفتن با من برای اوین بار تلفتی صحبت کنن که بخاطر یه سو تفاهم ،من بی ادبانه با ایشون صخبت کردم و بعد دوباره آنفالوش کردم و از ایشون اصرار بر برگشت . بعد برگشت دوباره همون آشو همون کاسه . وقتی میگم چرا دعوت نمیکنی بیرون . میفرماین که ماشینشون تصادف کرده و صافکاره و من نمیدونم یه صافکار چقدر طول میکشه . تو یک ماه هیچ وقت بیرون دعوت نکردن اما هررروز سلام و احوال پرسی داریم از طریق پیام رسان و از مسایل جنسی هم حرفی نزدن . ایشون به شدت درونگرا هم هستن بر اساس اون جیزی که خودشون گفتن

سلام وقتتون بخیر من حدودا یه سال پیش با یه پسری وارد رابطه شدم و بهش پیشنهاد دوستی دادم اونم قبول کرد. اوایل خیلی رابطمون خوب بود مشکلی نداشتم اما بعد یه مدت باهام سرد رفتار میکرد اما از رفتاراش نشون میداد که دوسم داره ولی بهش اعتماد نداشتم و خودم رابطه رو خراب کردم اونم اصلا براش اهمیت نداشت و از هم جدا شدیم اون با یکی دیگه وارد رابطه شده ولی هنوز وقتی منو میبینه بهم نگاه میکنه. اما بازم حس میکنم دوسم داره من واقعا نمیدونم چطوری باید از ذهنم پاک کنم این قضیه رو لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان و مدت زمانی که از قطع رابطه می‌گذرد، اشاره نکردید. شما به ایشان پیشنهاد دوستی دادید و این ریسک بزرگی بود، چون ایشان برای شما هزینه و تلاشی نکرده بود که بخواهد با از دست دادن رابطه بهم بریزد. شما ابتدا باید تمام شدن این رابطه را بپذیرید تا به این باور برسید که او دیگر نیست. در این مسیر سخت، مشاوران ما در رادیو عشق همراه شما خواهند بود. برای کسب اطلاعات بیشتر به «نکات طلایی زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» مراجعه کنید.

لطفا به پیام من هم جواب بدین . ممنون

سلام وقت بخیر من حدود یکسال هست با یک پسری آشنا شدم که 33 سال سن دارند و با هم هم سن هستیم من اوایل برام همش نقش ازدواج پر رنگ بود و بعد از دو الی سه جلسه بهش گفتم که تصمیمت چیه از رابطمون گفت یه دوستی،من قبلا 13 سال با کسی ارتباط داشتم و به جایی نرسیده دیگه نمیخوام وارد رابطه عمیقی بشم از طرفی خیلی واضح حرفش رو زد ولی آدم کاری و اهل دوست و مهمانی و ورزش و کلا اجتماعی هست ولی منو به خاطر اینکه از مهمونی و مشروب و… استفاده نمیکنم با خودش نمیبره یعنی بهم گفته ولی چون قبول نکردم از یه ساعتی از شب بیشتر بیرون نباشم دیگه بهم نمیگه خیلی چیزارو الان البته ما رابطمون بعد 2 ماه از رابطمون بهم خورد به دلیل یه شک من و من کات کردم و بعد 4 ماه دوباره همدیگرو دیدیم و ادامه دادیم البته رابطمون جوری بود که هر 2 ماه یکبار میدیدیم همو و وقتی میگفتم چرا میگفت سرم شلوغه چون مغازه دار هست و بهانه میاورد خب بحث کرونا هم بود بعد از این هم ما دقیقا صحبت کردن هم زیاد صحبت نمیکنیم با هم در روز شاید یکبار اونم بیشتر وقتها دو یا سه روز شاید خبر نگیریم از هم و شاید من بعضی موقعها پیام بدم ولی اگر دو روز پیام و زنگ نزنم روز سوم خودش زنگ میزنه،نمیدونم واقعا من دوستش دارم چند هفته پیش بازم شکایت حال رابطمون رو کردم گفت من هنوز رو همون حرفم هستم من رابطه عمیق نمیخوام گفتم پس دوست داشتن چیه گفت به نظر من دوست داشتن وجود داره که ما همدیگرو میبینیم و وقت میذاریم برای هم نمیدونم یه جوری سرد هست انگار من تو زمین و هوا هستم البته من خودم هم دختر بازیگوش و شیطونی نیستم که دلبری کنم اگر اون هیچی نگه منم نمیگم یعنی ما حرفامون در حد حال و احوالپرسه و وقتی گفتم منو بیشتر بشناس میگه این تو زمان مشخث میشه وگرنه من چی بپرسم ازت…آیا واقعا باید خیلی صبور بود تو رابطه و فرصت داد و یا نه وقتی اینجوری میگن دیگه ادامه نداد

سلام دوست گرامی شما از طرفی یک رابطه شکست خورده 13 ساله داشته‌اید و از طرفی این فرد جدید هم تکلیفش را روشن کرده است و حرفی از ازدواج نزده است. پس باید تصمیم بگیرید به امید اینکه او تصمیمش عوض شود و به ازدواج فکر کند (با وجود تمام تفاوت‌هایی که مابین شما وجود دارد) با او در رابطه نمانید. چون سن شما سن منتظر ماندن در یک رابطه طولانی مدت نیست. اما قبل از هر گونه تصمیم جدی، حتما از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من دختری ۲۸ ساله هستم که حدود یک ماه هست با آقای ۳۳ ساله از طریق اینستاگرام آشنا شدم و همون روز از واتس اپ پیام میدادن . این آقا نزدیک یک ماه هست که هر روز به من پیام سلام و احوال پرسی و اینکه چه کارایی انجام میدم رو میده و هیچ حرف محبت امیزی نمیزنه . در حواب این سوال من که این سلام و احوال پرسی ها چه نتیجه ای خواهد داشت گفتن که مگه قراره چه نتیجه ای بده . منم جواب دادم اگه هیچ دیدن و شنیدن و محبت کردنی نباشه پس دیگه حزف نمیزنم . هر بار که آنفالوشون کردم و با اصرار ایشون برگشتم و بعد از کلی بحث ایشون تصمیم گرفتن با من برای اوین بار تلفتی صحبت کنن که بخاطر یه سو تفاهم ،من بی ادبانه با ایشون صخبت کردم و بعد دوباره آنفالوش کردم و از ایشون اصرار بر برگشت . بعد برگشت دوباره همون آشو همون کاسه . وقتی میگم چرا دعوت نمیکنی بیرون . میفرماین که ماشینشون تصادف کرده و صافکاره و من نمیدونم یه صافکار چقدر طول میکشه . تو یک ماه هیچ وقت بیرون دعوت نکردن اما هررروز سلام و احوال پرسی داریم از طریق پیام رسان و از مسایل جنسی هم حرفی نزدن . ایشون به شدت درونگرا هم هستن بر اساس اون جیزی که خودشون گفتن .

سلام وقت بخیر من نزدیک به یک سال ک احساس میکنم از یکی از فامیل های دور ک فقط سالی یکی دوبار می‌بینیمشون خیلی خیلی خوشم میاد البته اینم بگم ک سن جفتمون خیلی کمه 14 سالمونه ولی خوب سن سال یک عدده اون قبلا هی از طریق بچه ها برای من پیام میفرستاد ک دوستت دارم من محلش نمی‌دادم ولی بعد یک مدت احساس میکنم ک وقتی هست خیلی حالم خوبه ولی حالا اون میگه ک دختر داییم رو دوست دارم و هیچ توجهی به من نمیکنه و از اون روز ک اون این حرف زد من احساس میکنم که کلا هیچ پسری دوسم نداره و از این موضوع ناراحتم خانوادم پدر مادرم از همه نظر به من اهمیت میدن هیچ کمبودی ندارم ولی همش دوست دارم یک پسر من دوست داشته باشه ولی از موقعی که اون این کار کرد کلا اعتماد به نفسم خیلی کم شده با این که هیچ کمبودی ندارم ولی نمیدونم چرا پدرم میگه چون ک تو به پسرا اهمیت نمیدی دوست ندارن و باید خدارو شکر کنی ک هیچ پسری دوست نداره چون پسرا فقط دنبال خدمات هستن و حتما دختر دایی اون یک خدماتی بهش میده که اون آنقدر دوسش داره این نشونه حیای توست و ما بهت افتخار می‌کنیم حالا حرف من این اون که هیچ خدماتی به نمیده پس چرا من انقدر دوسش دارم و به خاطر اون اعتماد به نفسم کم شده و فک میکنم کلا هیچ پسری دیگه دوسم نداره حالا باید چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی

همانطور که خودتان هم اشاره کردید سن هردوی شما پایین است، شاید بد نباشد که بدانید در این سن نیاز اساسی یک نوجوان، نیاز به توجه دیدن از طرف جنس مخالف است. پس این نیاز که دوست دارید یک پسر به شما توجه کند، کاملاً طبیعی است. اما درباره نظر و حرف ایشان، شما با ارزش هستید، فقط چون از طرف او طرد شدید، این حال بد را دارید. حرف پدر شما تا حدی درست است، و کسی که در رابطه خدماتی بدهد معمولاً باعث جلب توجه طرف مقابل می‌شود، اما در نهایت ارزشمندی و عزت نفس بالایی را تجربه نمی‌کند. این موضوع که شما با پدر و مادر رابطه خوبی دارید و از طرف آنها هیچ کمبودی را احساس نمی‌کنید، بسیار جای شکر دارد، اما این کمبود نداشتن از طرفی شما را متوقع می‌کند که هیچ کسی به شما نه نگوید و باید به هرچیزی که می‌خواهید برسید. پس این ناکامی و حرف ایشان را که گفتند دختر دایی‌اش را دوست دارند، نباید در شما این کمبود را بوجود بیاورد که دیگر هیچ پسری شما را دوست نخواهد داشت. شما نیاز دارید عزت نفس خود را تقویت کنید. برای مطالعه بیشتر به «قطب‌نمای عزت نفس رادیو عشق» مراجعه کنید.

سلام . من یه پسری رو دوست دارم و اینو ۴ سال پیش بهش گفتم اونم اول یکم‌شوکه شد و بعدش به بهونه های مختلف گفت ما ب درد هم‌نمیخوریم بعد چند ساعت چت کردن قبول کردم و خداحافظی کردیم و با خودم‌کنار اومدم و دیگ سمتش نرفتم تا این ک بعد یکی دو ماه برگشت و بهم گفت که بهم علاقه داره و ما یه چند روزی با هم بودیم و دوباره اون بهونه هارو اورد و کات کردیم اما دوباره بعد ۶، ۷ ماه برگشت گفت ک دلش واسم‌تنگ شده خلاصه این اتفاق دوباره افتاد و اونم‌کات کرد تا این که بار اخر اومد و من‌قبول نکروم و گفت نه ب خدا این سری اون سری نیست و ما باهم تا یه ماه میمونیم و اگه نتونستیم بعد کات میکنیم خلاصه یه ماه گذشت اما اون نرفت تا این ک این سری مدت طولانی تری باهم بودیم یهنی تقریبا ۴ ماه که بعدش اومد گفت بیا باهم کات کنیم منم خیلی عصبی شدم و بهم‌گفت که دو تا دوست معمولی باشیم و اما من ردش کردم تو این ۴ ماهی ک باهم بودیم خانوادم فهمیدن و به مدت دو هفته گوشیم و ازم‌گرفتن و من فقط یواشکی تونستم به یکی از دوستام بگم که بهش خبر بده چی شده خلاصه بعد دو هفته که انلاین شدم دیدم کلی بهم پیام داده با این ک میدونست من آفم و معلوم‌نیست کِی برگردم باهام‌کات نکرد هرشب بهم پیام داده بود و تو پیاماش گفته بود ک دلش واسم‌تنگ شده اما واقعا نمیدونم چرا کات کرد چرا همش میومد جلو بعد کات میکرد تا مدتی که باهم بودیم‌میگفت خیلی دوست دارم و همش ابراز علاقه میکرد اما هر دفعه به محض این ک کات میکردیم‌میگفت ک دوسم نداره و نمیتونه الانم یک ساله ک باهم کات کردیم چند ماه پیش خبرش بهم رسید ک با یه دختر رل زده ک اصلا دختر خوبی نیست و همش تو پارتیه این دختره هم دوست دختر رفیقش بوده منم‌دوماه پیش تو اینستا فالوش کردم بعدش سزیع اومد دایرکت و بهم‌گفت به به چه عجب یادی از ما کردی و اینا ، منم خیلی محبت امیز حرف زدم و بهش گفتم‌ک نمیتونم‌بدون اون زندگی کنم. اونم‌بهم‌گفت ک رل داره و رلش دوست داره ولی میدونم علکی میگه چون یه سری علکی وانمود میکرد ک دختر خالشو دوست داره واقعا دلیل این‌کاراشو نمیدونم الانم به شدت حالم بده و با این‌ک باهاش حرف نمیزنم و دیگ هم‌تو اینستام ندارمش اما دارم دیوونه میشم‌ الان با اون دختره ۶ ماهه ک هست اما با من‌فقط یه بار ۴ ماه بود خواهش میکنم راهنماییم‌کنید من خیلی حالم بده😔

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام ،من سه ساله به شدت عاشقه یکی از همکلاسیام شدم و بهش گفتم و بعد از یک سال تقریبا همه میدونن دیگ چون خیلی زجر کشیدم براش. اما اون اقا میگه مصلحت از نظر من اینه که باهم نباشیم و وقتی ازش میپرسم واقعا منو دوست داری یا نه جوابی نمیده و همیشه میگه نپرس این سوالو. تا دو سه شب پیش که بهش گفتم نمیخوام از روی دلسوزی جوابمو بدی. ولی بعدش بهم گفت از روی دلسوزی نیست و در حد یه پیام معمولیه بعدشم که خیلی ناراحت شدم دیگه نه پیام دادم نه زنگ زدم بهش اما اون واقعا براش مهم نیست نباشم تا پیام ندم پیام نمیده . تو این سه سال هرکاری براش کردم که بتونم به خودم علاقمندش کنم اما نشد دوستام میگن برای توجه زیادیه که بهش کردم خودشو گرفته . ممنون میشم کمکم کنین ببینم واقعا باید ادامه بدم به تلاش کردن یا واقعا منو درحد یه اشنا میبینه و خودمو بیشتر از این تحقیر نکنم

سلام دوست گرامی علاقه زیاد شما به ایشان باعث شده است که هرپیام و صحبتی از ایشان را به نشان یک علاقمندی یا تمایل به ارتباط ببینید. در صورتی که ایشان به صورت مستقیم و غیرمستقیم اعلام کرده است که حداقل فعلاً به فکر رابطه نیست. شما جذابیت‌های خود را برای طرف مقابل از دست داده‌اید و دائماً جلوی چشم او هستید. برای کسب اطلاعات بیشتر نکات طلایی جذب عشق از آشنایی تا ازدواج رادیو عشق را مطالعه کنید تا از این طریق بتوانید ایشان را به خودتان جذب کنید

سلام . من الان متوجه شدم که پسری یک سال و نیم منو تعقیب میکنه و همه اطلاعاتی از من داره اما جالب اینجاست ک نمیخواست من متوجه بشم و این مسئله باعث شده ذهنم درگیر شه. لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی اگر منظورتان از تعقیب، زیرنظر داشتن شماست، گاهی برخی از آقایان تمایل دارند قبل از پیشنهاد برای آشنایی و ازدواج، برای مدتی دختر مورد علاقه‌شان را زیرنظر داشته باشند. اگر ایشان را می‌شناسید و میدانید از روی علاقه این تعقیب را انجام می‌دهند، بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم علاقه خود را ابراز نکرده‌اند، شما حرکتی انجام ندهید. حسادت ایشان را تحریک نکنید و عمداً با کسی وارد رابطه نشوید. اگر از تعقیب ایشان ترسیده‌اید، حتماً با یکی از افراد خانواده این مسأله را مطرح کنید تا تنها نباشید و از شما محافظت بشود.

سلام من میخواستم بگم یه پسر دایی دارم که اتفاقی به هم پیام دادیم بعد من عاشقش شدم اونو نمیدونم ولی من هر وقت میبینمش انگار دنیارو به من دادن اما اون هر وقت میبینه منو حواسش به منه یا یه بار یک دقیقه چشمون تو چشم هم بود ایا پسره عاشقمه یا نه

سلام دوست گرامی سن خودتان و او را اشاره نکردید. اگر در سن نوجوانی هستید دلیل این جرقه عاطفی، سن شماست که با نگاه او نیز سرمایه گذاری عاطفی می‌کنید. اما اگر سن شما بالاتر است، بهتر است که برای نحوه صحیح جذب عشق ایشان، راه‌حل‌هایی مانند صحبت درباره علاقه‌مندی‌ها، پرسیدن اهداف آینده و برنامه‌ریزی‌ها باشد. برای راهنمایی بیشتر نیز می‌توانید از مشاوران متخصص رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.

از مطلبی که درج کردین بسیار نفع بردم انشالله همیشه موفق و درخشان باشید پاسخ خیلی از ابهاماتم رو مو به مو در متن شما پیدا کردم .و تموم جواب هایی که نیاز داشتم بشنوم رو یافتم با تشکر فراوان دوستان عزیز🌹🌹🌹🌹🌹🙏🏻🙏🏻🙏🏻

سلام دوست گرامی از نظرمساعد و مثبت شما سپاسگزاریم. برقرار باشید.

سلام من حدودیکسالی هست بایه آقایی آشناشدم وقصدمون هم ازدواج هست ولی ازاین روابط خانواده من خبری ندارن ولی خانواده ایشون خبردارندیروزایشون به من گفتن که خانوادشون بهشون گفتن که شمااسم روی این دخترگذاشتی وخوبیت نداره که پاپس بکشی من یخورده تعجب کردم ازاین حرفشون وحرفی نتونستم بهشون بزنم دراین موردولی هروقت که باهم بیرون قراره کافیشاپ میزاشتیم خانوادش زنگ میزدن وحتی بامن هم حال واحوال تلفنی میکردن….یه مدت قراربودکه خودش وخانوادش بیان که قرارخاستگاری بزان که من ازشون بابت جابجایی خانموازشون محلت خواستم واین آقاهم قبول کردن ولی یه روزایشون به من گفتن که خانوادم میگن که مگرمابرای خانشون میخوایم بریم خاستگاری مابرای دخترشون میخوایم بریم یه مدت من ازشون خواهش کردم که یه مدت صبرکنن تامشکل ماحل بشه قبول کردن تواون مدت هم برای دخترخودشون خاستگارآمده بودوبعدازاون دخترشونونامزدکردن تواین مدت هم مشکل خانه ماهم حل شدوایشون هم ازمن پرسیدن مشکل خانه ماحل شدکه قرارخاستگاری روخانوادم بزارن ؟بهشون گفتم که مشکل حل شده ولی تواین مدت قراربودکه بیان باخانواده من صحبت کنن که باتوجه به شروع این بیماری کرونایجورایی نشدوماتواین چندوقت هم باهم دیداری نداشتیم فقط ازطریق تلفن وواتس آپ باهم درارتباط بودیم ایشون یه چندباری ازمن پرسیدن که کی میتوننن به خاستگاری من بیان که بهشون گفتم من فعلاهیچی نمیدونم واگرخاستشون برای خاستگاری هست باخانواده من صحبت کنن وقراربزارن یباربهم گفتن که به خانوادشون گفتن وخانوادشون گفتن که بعدازبیماری کرونااقدام کنن برای خاستگاری چون دلشون نمیخوادکه کسی بیماربشه من هم چیزی نگفتم وگزاشتم به عهده خودشون تواین مدت هم باایشون ازطریق واتس آپ درارتباط بودم یک مدت هم من یکسری مشکلی داشتم که اعصابم به شدت خراب بودومدام به خودم بدوبیراه میگفتم ایشون هم ازمشکل من خبرداشتن ومدام به من میگفتن که این مشکل چیزی نیست وحل میشه وبه خودتونم بدوبیراه نگیدمن روی شماحساس هستم وکسی هم حق نداره به شمابدوبیراه بگه حتی خودت یه مدت من آرام بودم تامن دوباره بهم ریختم ودوباره به خودم بدوبیراه گفتم ایشون هم تادیدن که من به خودم بدوبیراه میگم عصبانی شدن وبهم گفتن که حالاکه دوباره به خودت بی احترامی کردی بلاکت میکنم که دوباره جلوی من به خودت بی احترامی نکنی بعدازاون شب هم منوبلاک کردن وهم شماره منوتولیست ردتماسی هاگزاشتن یه مدت من پیامی نزاشتم براشون تادیدم که ازطریق پیام رسان ایتامن هنوزبلاک نشدم فقط ازاین طریق یه پیام عذرخواهی گزاشتم وچندبیت شعروبعددیگه هیچ پیامی براشون نزاشتم ولی الان نزدیک به سه هفته هست که واتس آپ من هنوزبلاک هست ولی من هنوزسردرگم هستم که منتظرایشون باشم یاخیرچوقبلاهم ابرازعلاقه ایشون به من خیلی بودوگفتن که من برای همسرآیندم احترام خواسی قاعل هستم وروی چشم هام میزارمشون بعدازاینم نمیزارم آبی تودلشون تکون بخوره وهمونجورکه توخانه پدرشون آرامش دارن درخانه من هم همان آرامش رودارن

سلام دوست گرامی اگر طرف مقابل شما از اینکه شما به خودتان احترام نمی‌گذارید ناراحت شده‌اند، بهتر است ابتدا روی عزت‌نفس خودتان کار کنید و مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباط بهتر و موثرتر داشته باشید. اشاره نکردید که واکنش طرف مقابل در برابر پیام شما چه بوده است؟ آیا خانواده ایشان در این مدت تلاش مجددی برای خواستگاری کرده‌اند؟ برای اینکه بتوانید به شیوه صحیح رابطه خود را بررسی کنید و او را بازگردانید، از دوره بازگرداندن عشق رادیوعشق استفاده کنید.

سلام من ٢٧ سالمه و ب همکارم علاقه دارم حس زنانگی خودم میگه ک دوسم داره اطرافیان هم همین رو حدس میزنن اخه خیلی از من حمایت میکنه خیلی بامن احساس راحتی میکنه همیشه تشویقم میکنه میگه تو خیلی قوی هستی ولی هر دفعه ک مطمئن شدم دوسم داره ی حرفی زد یا ی حرکتی زد ک بهم ثابت کرد دوسم نداره خیلی وقتا میاد از دخترایی ک قبلن ازشون خوشش میومده حرف میزنه یا مثلن میاد میپرسه چرا ازدواج نمیکنی ?و سریع بعد از این سوالش میگه من دنبال کسی هسم ک درکم کنه دیروز ازم کمک میخاست گفتم چی شده مگه میگفت ک دوتا از همکارای خانم بهش پیشنهاد دوستی دادن و اینم هرکاری میکنه دس از سرش برنمیدارن از من خواس ک برم بهشون بگم نامزد کرده تا اونا دس از سرش بردارن تا حالا بیشتر از ده بار ک بهم گفته خیلی دوست دارم ولی میگه مث خواهرم ولی من خیلی دوسش دارم اگ دوسم نداره چرا انقد بهم نزدیک میشه و ازارم میده اگرم دوسم داره چرا بهم نمیگه من باید چ کنم

سلام دوست گرامی حتما شرایط سختی دارید و سردرگم شده‌اید. یکی از اتفاقاتی که باعث می‌شود وارد بازی دیگران شوید و او بتواند دائما شما را آزار بدهد، این است که مرز خودتان را مشخص نکرده‌اید و او به خودش این اجازه را می‌دهد که با شما اینگونه رفتار کند و شما را سردرگم نگه دارد. بنابراین ابتدا باید مشخص کنید علت اینکه به ایشان علاقه دارید چیست؟ چه ویژگی‌هایی در ایشان برای شما جذاب است؟ بهتر است اگر دلیل مناسبی برای علاقه خود دارید، برای جذب عشق صحیح آموزش ببینید تا تکلیف خودتان را در رابطه مشخص کنید.

ممنونم از راهنماییتون و کمکتون من از قوی بودنش از اعتمادبنفس بالاش از دانا بودنش از همه اینا خوشم میاد واسه همین قد کوتاش به چشمم میاد یا بعضی از اخلاقای بدش

سلام من یه پسر توی فامیلها دارم که تقریا ۳و۴ ساله حس میکنم از من خوشش میاد ولی فقط حس میکنم چون وقتی منو میبینه میخنده و چشمانش برق میزنه واز درسام ازم سوال میپرسه وهنگام صبحت مستقیم تا آخر صحبتم به چشام نگاه میکنه به نظرتون حسم درسته تو رو خدا راهنمایی کنید ذهنم درگیره و خودش هم هیچ چی نمیگه وحتی توی اینستا هم منو فالو نکرده

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را ننوشتید. این نشانه هایی که نوشتید، به معنی توجه کردن به شماست نه علاقمندی. بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم علاقه خود را ابراز نکرده است، حساب ویژه ای روی ایشان باز نکنید.

سلام وقتتون بخیر من 16سالگی با پسرعمم دوست شدم و ایشون یه سال از من بزرگ ترند از همون بچگی علاقه ایی خاصی بهشون داشتم و بعد از یه سال حرف زدنمون موضوعو به خانوادش گفت ولی عمم یه چن ماهی گیر میداد و میگفت آبروم پیش داداشم میره تا اینکه پسرش یکم سرد شد و ما جدا شدیم تو این چهار سالی ک گذشت ایشون بامن حرف میزدند و یک دوباری هم پیشنهاد دادن اما خیلی دلخوری ها پیش اومد مثلا تو این چهارسال ب دو تا دختر که هر دوتاشونو میشناسم پیشنهاد داد و باهاشون حرف زد اما رابطه ایی شروع نکردن ولی من اجازه ندادم کسی بیاد تو زندگیم الان دوهفته ایی پیشنهاد دادن و باهم در ارتباطیم اما من یه سری شرایط گذاشتم ک باید پدرمم در جریان باشه اخه ی پسری هستش که دم دمی مزاجه و ادم نمیتونه زیاد ب حرفاش باور کنه و دلش گرم بشه.خیلی دوست داره زودتر وارد زندگی زناشویی بشن اما من میترسم ک انتخابم اشتباه باشه چون فک میکنم فقط دوسم داره بلکه حسش مثه من نیس حتی نمیتونم ب کسی دیگه ایی فک کنم تو جمع هیچکسو به غیر پسرعمم نمیبینم روم نمیشه بگم که باهم یه دوره مشاوره بگذرونیم چون خیلی مغروره و از این موردهایی ک گفتین تماس نمیگیرن با من ولی وقتی منو میبینن تو جمع حتی برا خودمون دوتایی چایی میاره و اصلا مهم نیس براشون ولی بعضی وختا خیلی رو اعصابه میگه فلانی چی گفت یا خیلی حرف مردم براش مهمه ولی من چون انتخابش کردم برام مهم نیس کسی چیزی بگه از خانواده ی پدریم و (در “کلام” هم یکم “کمتر محبت”میکنه)و از خانواده ی مادری من خوشش نمیاد و اینکه ایشون شهرستان هستن ما خیلی کم همو میبینیم و وضع مالیشون خوب نیس تو دوران سربازیش به من زنگ میزدن ولی تو پیجش تا حالا چیزی نذاشته برام و یه بارم تولد یه دختریو تبریک گفتن ولی تا حالا چیزی از من برا دوستاش نگفته فقط به خانواده گفته میترسم ک دوباره جدا بشیم و نمیدونم چیکار کنم ک اون بیشتر جذبم بشه و هفته قبل در مورد ازدواج با خانوادش حرف زدن نمیخوام تو 21سالگی انتخاب اشتباهی بکنم و شرایط پسرعمم ی جوریه که فعلا نمیتونه خرج عروسی و وسایل اینا بده لطفا کمکم کنید که از چه راهی میتونم بفهمم ک حسشون بهم واقعیه و از سر اینکه قبلا تو گذشته هم بودیم نمیخوام محکوم باشیم تو اینده هم هستیم و چنین فکری رو بکنه امشب هم بحثمون شد گفت ما بدرد هم نمیخوریم ولی بعد از چن تا پی ام دیگه گفت من تورو میخوام و پاتم هستم نمیدونم به کدومش باور کنم و بهشم گفتم قول و قرار و تعهد برا من هیچ ارزشی نداره تو باید منو از دل بخوای ن با این حرفا و ایشون گفت من تورو از خودم میدونم و دیگه ادامه ندادیم ولی هرلحظه فک میکنم ک بازم شکست میخورم و جدا میشیم از یه طرفم همش دعا میکنم اگه باهاش خوشبخت نمیشم روز به روز دورتر بشه ببخشید حرفام طولانی شد ممنون میشم کمکم کنید انتخابم درسته یا نه؟

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام وقت بخیر من حدودا یه سالی میشه که از یه پسره که فروشنده است خوشم میاد اما مطمئن نیستم که اونم از من خوشش میاد یا نه یعنی یه جوریه وقتی میریم مغازشون به من زل میزنه و همیشه یه لبخندم داره و نمیزاره بقیه مارو راهنمایی کنن همش خودش میپره وسط😂 اون روز به پاهاش دقت کردم رو به من بود که زبان بدن مردانه میگن🤷🏻‍♀️ ولی تو مجازی منو دنبال نمیکنه به نظرتون با این نشانه هایی که گفتم از من خوشش میاد؟ یا من اشتباه متوجه شدم؟ لطفا جواب بدین🙏🏻

سلام دوست گرامی روی این رفتارهای غیرمستقیم بهتر است حساب عاطفی باز نکنید. ممکن است بخاطر شغلش و فروش بیشتر محصولات به شما توجه بیشتری نشان بده. در مورد پیام بعدی‌تان که نوشته بودید دوستش را فالو کردید و او عصبانی شد و ارتباطش را با دوستش قطع کرد هم نمی توان با قاطعیت گفت بخاطر شما بوده است. پس تا زمانی که خودشان به صورت مستقیم به شما ابراز علاقه نکردند، حساب ویژه ای روی ایشان باز نکنید.

سلام وقتتون بخیر من چند وقتی هست با یکی از همکلاسیام باهم توی فضای مجازی در ارتباط هستیم و تقریبا در حد یک دوست معمولی رفتار میکنم با ایشون و همینطور ایشون با من و خب از اونجایی که خودم به شخصه آدمی نیستم که در یک نگاه عاشق بشم و در طولانی مدت به این خانوم علاقه مند شدم و در حال حاضر نمیدونم چکار کنم چون این خانم یک سال نیم از من بزرگتر هست ولی خوب به ایشون علاقه شدید پیدا کردم و نمیدونم چطوری بهش بفهمونم عاقه خودمو… ممنون میشم راهنمایی کامل کنید

سلام، من خیلی خجالتی ام تو دانشگاه یه پسری رو دوس دارم ک اونم یکم خجالتیه. منم از قصد یکم تابلو نگاش میکردم ک بفهمه حسی دارم و کم کم اونم رفتارا و نگاهاش عوض شد،، اینستاشو پیدا کردم بصورت ناشناس پیام دادم بدبرخورد کرد باهام ولی بعد با پیج اصلیم ک گفتم کی ام یهو عوض شد و معذرت خواهی کرد کلی هم تحویلم گرفت،،بعد شماره اینا دادیم تو واتساپ،، بهش گفتم چندتا اهنگ بفرس برام،، فرستاد همش عاشقانه بود ک دختر زیبا مراببوس یا یکیش میگفت دوتنها دوسرگردان دوبیکس بیا تاحال یکدیگر بدانیم از این حرفا،، منم خودمو زدم ب اونراه. هروقتم صداش میکردم مینوشت جانم. ولی بعدش کم کم سرد شد خیلی هم سرد شد،، هیچوقتم پیشقدم نمیشه برا پیام دادن،، اوایل دو سه بار خودش پیام داد بعدش اصلآ. منم مجبور شدم بهش گفتم اون اهنگایی ک فرستادیو از یه زاویه دیگه گوش دادم همشون یجوری اناا،، اونم چیز خاصی نگفت خودشو زد ب اونراه،، بعد منم اهنگ فرستادم براش ک میگفت من تورو دوس خواهم داشت و اینا،، بازم عکس العمل خاصی نشون نداد😐 منم یماه بهش پیام ندادم اینم یکی دوبار استوری غمگین گذاشت ک پنجره ام ب تهی باز شد من ویران شدم و درد بیزاری معشوق و اینا،، بعدش برا تولدش تبریک نوشتم کلی شاد شد قلب و اینا فرستاد،، درکل بدنیس رفتارش مشکل اینه ک پیشقدم نمیشه هیچوقت برا پیام دادن و هیچ پیشنهادی هم نمیده، من چیکار کنم. منو دوس نداره یا داره؟

سلام دوست گرامی شیوه جذب عشق شما تا حدی اشتباه بوده است.زمانی که ایشان به سمت شما مایل بود و قبل از این سرد شدن، شما برایش جذابیت هایی داشتید که سمت شما کشیده شد، اما به دلیل عدم مهارت در نگهداری این رابطه، جذابیت های شما کاسته شده و باید آن را برگردانید. ما در دوره جذب عشق، شیوه صحیح برای جذب کردن آنکه دوستش را دارید را آماده کرده ایم و می توانید از طریق دریافت مشاوره از آن بهره مند شوید.

سلام وقت بخیر من ی آقایی رو دوست دارم و ایشون اطلاع داره البته در این حین با شخص دیگه ای ۲۰ روز نامزد کردم وبهم زدم / الان این آقایی ک دوستش دارم بلاکم کرده ولی هر جا منو ببینه نگاهم میکنه تابلو/ منظورم رخ ب رخ هست یعنی جوری نگاه میکنه ک من متوجه میشم کاملا و در نگاه بیشتر به چشمام توجه داره / قبل نامزدی تماس گرفت اما ب علت شرایط نتونستم جواب بدم /میخوام بدونم حسی داره ب من یا نه? و اینکه ایشون مغازه داره وقتی دیدمش با نوک انگشت شست گردنشو خارید میخوام بدونم در زبان شناسی بدن این معنای خاصی داره/ با تشکر فراوان از پاسخگوییتون

سلام دوست گرامی اطلاعات اندکی برای این مساله گفته اید. تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم با شما صحبت نکرده اند و پیشنهاد خواستگاری را مطرح نکرده اند، نمی توان به قطعیت نظر داد. دلیل اتمام نامزدی شما باید مشخص شود و همچنین در حین نامزدی از این شخص جدید خوشتان آمده نیز مساله مهمی است. پس لطفاً برای بررسی بیشتر از مشاوره رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من ۲۲سال سن دارم ۲۰سالم بود طلاق گرفتم بعدها طلاقم با مردی آشنا شدم که ۳۷سال سن داره این آقا به گفته ی خودش با من قصد ازدواج داره وضعیت مالی خانواده من خوب نیست ولی این آقا وضعیت خانوادش از ما خیلی بهتره این آقا اصلا ازدواج نکرده پسره واسه خودش کارو بار داره ولی سنتی هستن من رابطه ی عاطفی جنسی دارم با این آقا ودارم یعنی مثل زن وفادار با این آقا هستم نه با دختری در ارتباطم نه بیرون در میام اصلا اجازه نمیده مادر و خواهر این آقا اومدن خواستگاری من منو ببینن پدرش نیومد مادرش به من میگه پسر من هیچی ندارم نمی‌دونم طوری حرف زد انگار میلی نداره که پسرش با من باشه من اینجوری حس کردم نمی‌دونم مادرم به من میگه پسره به درد خانواده ما نمیخوره قلب مشکین خیلی ریختو پاش دارن یعنی قرتی هستن مادرش به من میگه اگه اومدی قسمت شد به فامیلای ما نگی ازدواج کرده بودی چون فامیلای ما میگن پسرشون زن نگرفت آخر رفت بیوه گرفت اینجوری گفت مامانم واقعیتش میلی زیاد ندارن به اینکه من به این مرد برم این آقا هم رابطه اش با من طوری که نه منو می‌بره بیرون نه میزاره برم بیرون نه میزاره کار کنم فقط میگه بمون خونه منو تهدید می‌کنه میگه بیخیال من بشی یا به یکی دیگه بخوای بری هم تورو میکشم هم اون طرفو هم خودمو امروز نشستم تو اینیستا یه ست طلا دیدم گفتم بهش بگم میخره ولی برگشت به من گفت تا عقد نکنیم از من چیزی نخواه من تا حالا هیچی نخواستم از اون ست خوشم اومد گفتم به من این حرفو زد نمی‌دونم چیکار کنم فقط میگم اگه واسش ارزش داشتم واسم می‌گرفت توروخدا بهم کمک کنید بگید من چیکار کنم تو وضعیت روحی خوبی هم نیستم 😔😔😔نمی‌دونم این آقا چی میخواد از من باید چیکار کنم با این رابطه؟؟؟؟؟؟

سلام دوست گرامی در شرایط سختی هستید و درک می کنیم که وضعیت روحی خوبی نداشته باشید. طبق صحبت شما طرف مقابل رفتارهای مناسبی ندارد و حتی پیش از ازدواج شما به نوعی دجار تعارض های عمده ای شده اید. اینکه در ارتباط نمی توانید خودتان باشید و استقلال شما نادیده گرفته می شود، مساله پررنگی است. به شما پیشنهاد می شود حتما پیش از اقدام جدی برای ازدواج مشاوره دریافت کنید چراکه نقطه خطرهای رابطه شما بالاست.

سلام من چهار سال که یک پسر را دوست دارم ولی به من پیشنهاد نداده وقتی از جلوی مغازش رد می شم بامن می خنده وحتی منو به تمام دوستاشم نشون داده و دو تا از دوستاش وقتی منو می بینن می خندن نمی دونم واسه چی ؟ دو ماه پیش یه پیج اینستا درست کردم و پستاشو با یکی از کامنتاشو لایک کردم و اونم منو فالو کرد ومنم فالوشو قبول کردم اولش نفهمید منم ولی بعدش که پست های عاشقانه وعکس خودمو گذاشتم فهمید منم وپستامو لایک میکرد وحتی ستوری می گذاشت که به من ربط داشت وبعد مدتی دوستم گفت که از پیجم حذفش کنم ببینم چه واکنشی نشان می ده ومن اینکار را کردم و اون یه ستوری گذاشت که نوشته بود{نادیده گرفتن کسی که دوسش داری سختره یا شکتن قلب کسی که عاشقته کدوم ؟چرا؟} وحتی وقتی دوستاشو فالو می کنم فکر کنم بلدشون کرده که منو از پیجشون حذف می کنن وآنفالوم می کنن وحتی یه بار یکی از دوستاشو فالو کردم واونم منو فالو کرد وبعد دو روز او ن دوستش منو از پیجش حذف کرد وآنفالوم کرد وحتی یه بارم که از جلوی مغازش رد می شدم که دو تا پسر درپشت من حرکت می کردن که اون یه جوری به اونا می کرد انگار که بدش می اومد که اونا از پشتم می یان ویه چیز اون می دونه من خیلی دوستش دارم دو سال پیش دوستام بهش گفتن که من دوستش دارم واونم گفته بود که من این دختر را دوست ندارم تو را خدا جوابمو بدین مادر ندارم و هیچکی هم جواب درستی به من نمی دهد نمی دونم واسه چی؟ به نظر شما منو دوست داره؟ اگر دوستم داره واسه چی به من پیشنهاد نمی ده؟ واگر دوستم نداره چرا اینکار را انجام می دهد؟ به نظر شما اینکه فهمیده من دوسش دارم کار اشتباهیه؟وچرا دوستاشو بلد می کنه که اینجوری رفتار کنن؟ واگر دوستم نداره چرا حساسیت نشان می ده؟ واون ستوری که گذاشته بود به نظر شما چه منظوری داشته ؟ از اینکه به خاطر خواندن این همه مطلب اذیت کننده از شما خیلی متشکرم که وقت گرانبهای خود را برای من گذاشتید واقعا بی مادری را فقط دخترایی مثل من می فهمن

سلام دوست عزیز وجود این رفتارهای متناقض طبیعیه ولی نباید اینقدر طول بکشه. اگر ایشون علاقه واقعی نسبت به شما داشتن خیلی زودتر پیشقدم میشد. به نظر میرسه نظر ایشون هم نسبت به شما جلب شده ولی در حدی نیست که بخواد برای شروع رابطه قدم برداره. ضمن اینکه برخی از رفتارهای اشتباه شما هم می‌تونه روی این موضوع و مردد شدن ایشون اثر گذاشته باشه. مثل آنفالو کردنش یا فالو کردن دوستانش. بهتره دیگه دوستاش رو فالو نکنید و فقط یکبار دیگه خودش رو فالو کنید. ضمن اینکه دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج هم می‌تونه کمک‌تون کنه.

از جواب شما رادیو عشق عزیز خیلی ممنونم واقعا نمی دونم چی بگم شاید نظر شما واقعا درست باشه ولی اینقدر دوستش دارم که نمی دونم چی کار کنم واقعا اگر دوباره فالوش کنم کار خوبیه ! به نظر شما کار اشتباهیه که اون فهمیده من دوستش دارم ؟ واگر واقعا نظرش جلب شده چی کار کنم این جلبش بیشتر بشه ؟ خواهش می کنم یک راهنمایی خیلی خوبم بکنید گاهی وقتا یک نفر را آنقدر دوست داری که با تمام بدی هاش دوست نداری از زندگیت بندازیش بیرون

ببخشید منظور شما از اینکه نباید اینقدر طول بکشه چیه؟

هدف ایشون این طور ک میگن و با مادرم تماس گرفتن ازدواج. ولی همچین رفتار های عجیبی هم دارن 😊

سلام

سلام من ازیک پسری تودانشگاه خوشم اومد حدود یکسال صبر کردم ولی طاقت نیاوردم ودلو به دریا زدم و بهش گفتم اونم وقتی داشتم این حرفو بهش میزدم تو چشام زل زده بود ومیخندید وحرفو خیلی کش داد و اخرش گف من خودم کسیو دارم ولی بعداز اون ماجرا بهم خیره میشد ونگام میکرد درصورتی که بعد این قضیه خم شده بود تانگام کنه یاوقتایی که من نمیدیدمش اون منا نگاه میکرد یا قشنگ بهم خیره میشد یبار بهش سلام کردم اونم گف خوبید ولی من هول کردم و رفتم بعدش رفتم ازش معذرت خواهی کنم ولی نتونستم به زبون بیارم اونم خیلی صبر کرد ولی دید من حرفی نمیزنم رفت منم بعدش رفتم تومجازی از دلش در بیارم ولی اون خیلی بد برخورد کرد وبهم گف اگه بخای بازم این کارو بکنی به آموزش میگم وبلاکم کرد ولی قضیه اینجا تموم نشد و همش طرفم میومد و جاهایی که من وایساده بودم میومد رد میشد و همش جاهایی که من هسم از عمد میومد اونجا تااینکه ترم تموم شد ومن تصمیم گرفتم که دیگه کاریش نداشته باشم وتواولین روز ترم جدید که اومدتوکلاس اصلا نگاهش نکردم اونم یخورده نشست و گذاشت رفت وبعدفهمیدم اصلا کلاسش اونجا نبوده واین طورشدکه اصلا کاری به کارش نداشتم تااینکه توکلاس گف عشق یعنی ترشح هورمون وبعدازتموم شدن کلاس اومد پشت سرم یک روزم که امتحان داشتیم اومد کنارم بشینه نیمه اومد بشینه ولی نشنست ولی یک پسره دیگه اومد کنارم نشست بعد اومد برگه هارو بده منم که از کارش ناراحت شدم اصلا نگاهش نکردم اونم بالا سرم وایساده بود ونگام میکرد وبه همه گف برگه رو بده بغلی ولی به من نگفت وخودش برگه را داد به پسره دیروزم داشت به بورد نگاه میکرد منم بهش نگاه میکردم اومد بره دید من اونجام یک نگاهی کردو بازم وایساد بوردو ببینه درصورتی که میخاس بره دید من اونجام انگار بازم وایساد وازطرف اومد رفت ولی یکساعت بعدش که داشتیم ازکنار هم رد میشدیم دیگه اصلا نگام نکرد وچشاشو داده بود پایین..نمیدونم باید چیکار کنم ازیک طرف بلاکم میکنه وازطرف دیگه این رفتار و میکنه مگه نه اینکه باید کلا ازم دور باشه پس چرا اینطور میکنه خیلی فکرم درگیر کرده و نمیتونم از فکرش بیام بیرون لطفا بگید چاره چیه وحسش نسبت بهم چیه اصلا حسی داره یان ممنون میشم.

سلام دوست عزیز شما کاری که لازم دونستید رو انجام دادید و مستقیما از علاقه‌تون به ایشون گفتید. ایشون هم گفته با کسی دیگه در رابطه است. اینجا دیگه شما باید تلاش کنید با این موضوع کنار بیایید و برید دنبال زندگی خودتون و موقعیت‌های بهتری که عشق و علاقه دوطرفه توش وجود داشته باشه. اما شما خودتون رو درگیر رفتارهای ایشون کردید. انگار با اینکه به شما علاقه‌ای نداره ولی همچنان باید احساسات و تصمیمات شما رو کنترل کنه. درباره اینکه ایشون چرا این‌طور رفتار می‌کنه دو مسئله وجود داره: یا شما دارید رفتارهاش رو بیش از اندازه تفسیر می‌کنید که البته وقتی به فردی علاقه‌مند باشی این موضوع تا حدی طبیعیه، یا این اینکه ایشون تکلیفش با خودش مشخص نیست. نه قبول کرده با شما باشه و نه عادی و طبیعی رفتار می‌کنه. به هرحال تصمیم گیرنده اصلی الان شمایید. مطمئن باشید اگر این علاقه دوطرفه باشه ایشون از شیوه‌های بهتری استفاده می‌کنند و حتما مستقیم‌تر عمل می‌کنند. می‌دونم فراموش کردن و گذشتن از فردی که دوستش دارید کار راحتی نیست ولی اول شما باید تصمیم‌تون رو بگیرید و بعد هم با گرفتن کمک حرفه‌ای کم‌کم فراموشش کنید و مشغول زندگی خودتون بشید.

سلام خسته نباشید ببخشید من الان 18 سالمه با یه آقای 19 ساله آشنا شدم و الان تقریبا یک ساله ک میشناسمش. ولی توی دوست داشتنش شک دارم. همیشه همیشه برخلاف میل من با من حرف نمیزنه. مثلا دو روز میاد کلی میاد باهام حرف میزنه ولی بعدش 5 روز میره تا دوباره همین طور ادامه داره. البته در کنار این ها چند باری با خانواده اش صحبت کرده راجب من. و من خودم شاهد این قضیه هستم. فقط نمیدونم چرا حس میکنم دوسم نداره و انگاری من نفر دوم زندگیشم. این نشونه ها برای پسرا طبیعیه؟؟ علتش چیه ؟؟

سلام در پیام شما مشخص نیست که آیا شما با هم در رابطه عاطفی هستید یا فقط با همدیگر یه آشنایی و دوستی معمولی دارید. اگر در رابطه هستید، اینکه 5 روز از هم بی‌خبر باشید جای بررسی داره و ممکنه نرمال نباشه. اما اگر فقط دوست هستید، شرایط متفاوته. درواقع هردوتون باید تعریف یکسانی از رابطه‌ای که بینتون هست داشته باشید تا بتونید درخواست‌ها و نارضایتی‌هاتون رو راحت بیان کنید. درصورت نیاز به راهنمایی‌های بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام وقتتون بخیر. با پسری از دوران دانشگاه در ارتباطم. نمیشه بهش گفت رابطه فقط در حد یه دوست معمولی. این نشانه هایی که گفتین رو اغلب داره اینکه همیشه پیش قدم میشه برای صحبت. میخواد بشناستم. خیلی با هم تفاهم عقیدنی داریم و اینو خودشم گفته که چقدر ارامش داره ازین بابت. حتی بقیه بچه ها از زبونش شنیدن که گفته دوست دارم همسر ایندم فلان خصوصیتو داشته باشه و از بین دخترای دور و برش فقط منم که این خصوصیتو دارم. اینکه درد دل میکنه از علایق و اهداف خودش میگه. قولش ب بقیه رو شاید یادش بره اما تاحالا نشده به من قولی بده و یادش بره.خیلی بهم احترام میزاره. شده برا من هدیه بیاره برا بقیه نه.جزییات ظاهریمم از بره. همیشه هم سعی میکنه ارتباطمونو مخفی کنه از بقیه….اما حس خودم گاهی بهم میگه دوسم داره و گاهی میگه نه چون اون هیچ وقت از احساسش به خودم چیزی نگفت یا حرفی از ازدواج باهام نزد. منم از خودم دورش کردم چون حدود یکسال وقت داشت اگه چیزی هست بگه. اما اون کم و بیش بازم پیام میداد تا اینکه بعد 2 سال بازم ارتباط گرفتیم و اصلا رفتارمو که باعث شد از خودم دورش کنم به روم نیاورد. الان از بعد ارتباطمون درس و کارشو داره سریع سر و سامون میده. اما بازم مشکلی هست. اینه که با گروهای مختلطی دوسته و باهاشون میگرده از همون دوران دانشگاه و دخترهایی توی اون گروه هستن که اصلا موجه نیستن و خیلی با خودش فرق دارن ….البته اونا فقط براش دوستای معمولین و قرار و بیرون رفتنی هم اگه هست بازه از سمت اوناست . البته منم دختری هستم اصلا زمین تا اسمون با اون دخترا فرق دارم و با هیچ پسری صمیمی نمیشم اینو همه میدونن.بعد همه این بچه های اکیپ جوری رفتار میکردن انگار واقعا چیزی بین ماست انگار یچیزایی میدونستن که من خبر ندارم. و میدونم که ارتباطی از نوع دوست دختر دوست پسری نداره با اونا کلا خوشش نمیاد. یکسال الان از ارتباط مجددمون میگذره. خبر از خودش و اینکه چیکار میکنه و درمورد اینده شغلی و درسیش میده.. اما هنوز شرایط کاریش اوکی نشده یسالی طول میکشه حدودا. اما توی این مدت هم متاسفانه حرف جدی از اینده بینمون نبوده همچنین ارتباطش با اون گروه همچنان سر جای خودش هست. یبارم پست عاشقانه که مخاطبش مشخص نبود اخیرا توی اینستاگرامش گذاشت. حالا ازتون راهنمایی میخوام بنظرتون من باید الان چیکار کنم اصلا امیدی بهش هست یا باید فراموشش کنم؟

سلام با توجه به نشانه‌هایی که می‌گید احتمال اینکه به شما علاقه داشته وجود داره و البته باید بیشتر بررسی بشه. اما چند نکته وجود داره: اول اینکه ایشون کلا شکل ارتباطاتش به گونه‌ایه که دوستان جنس مخالف زیادی داره و رابطه با شما رو هم در همون سطح نگه داشته. بنابراین خیلی مهمه که بررسی بشه که آیا شما هم صرفا یک دوست مثل سایرین هستین(حالا کمی صمیمی‌تر) یا اینکه واقعا علاقه‌ای وجود داره. دوما حتی اگر علاقه هم وجود داشته باشه، مشخصا هنوز در اون حدی جدی نشده که بخواد به شما ابراز علاقه کنه و شکل رابطه‌تون رو تغییر بده، حتی بعد از اینکه یک مدتی باهاش رابطه‌تون رو کمرنگ کردین. در حال حاضر شما به ایشون علاقه دارید و به اون به چشم یک شریک عاطفی نگاه می‌کنید، درحالیکه ایشون حداقل در رفتارشون اینطور نشون میدن که شما صرفا یک دوستین. در این شرایط ادامه رابطه برای شما عذاب آوره و در عین حال نمیذاره به افراد و موقعیت‌های دیگه هم به طور جدی فکر کنید چون همش این امید رو دارید که درسش تموم شه، کارش درست بشه و … و بالاخره بیاد جلو. درواقع شما توی بلاتکلیفی گیر کردین. بهترین کار فاصله گرفتن از ایشونه و البته به شکل ضمنی و غیرمستقیم بهشون نشون بدید که علت فاصله گرفتن‌تون چیه (برای این موضوع با سیستم مشاوره صحبت کنید تا بتونن مفصلا راهنماییتون کنن). یادتون باشه رابطه دوستانه طولانی مدت خیلی وقتا باعث میشه طرف مقابل نتونه به چشم یک شریک عاطفی به شما نگاه کنه.

سلام تمام این مواردی که علائم دوست داشتن بود رو من دارم مو به مو درست بود من خاستگاری دختری رفتم به طور سنتی . ۶ ماه با هم همکلام شدیم اون من و دوست داشت ولی من نتونستم دوسش داشته باشم و موارد رو که ذکر کردین رو تماما بودن و جذابیتی برام نداشت .بلاخره تصمیم گرفتم رابطه رو تموم کنم و بگم که مال هم نیستیم ولی نمیدونم کار درستی کردم یا نه بعضی وقتا دلم تنگ میشه واسه بعضی کارهاش بعضی وقتا هم با خودم میگم خوب شد تموم شد اونی نیست که معیار منه .ولی احساس پشیمانی و دو دلی دارم و میدونم اگه دوباره ایجاد بشه این رابطه باز کار به سرانجام نمیکشه .معیارهای خوبی برای ازدواج داشت خانواده دار تحصیل کرده سالم خوش برخورد ولی حرکات و رفتارش در شوهر داری و ارتباط با جنس مخالف برام جذابیت نداشت . نمیدونم چه کنم پریشون هستم و استرس دارم .تو طول این مدت جدایی وقتی خواستگار براش میاد احساس میکنم بازنده من بودم نمیدونم .

سلام تمام کردن رابطه وقتی به این نتیجه می‌رسید که به درد هم نمی‌خورید کار کاملا درستیه. با اینحال این شک و دودلی‌ها یا حتی دلتنگی‌ها طبیعیه چون به هرحال شما یک مدت با هم در رابطه بودید و زمان میبره تا احساساتون هم با منطقون همسو بشه و بتونید از این ماجرا عبور کنید. البته لازمه که در این دوران به خودتون کمک کنید. مثلا اینکه رابطه‌تون رو به طور کامل با اون فرد قطع کنید و تا حد ممکن در جریان اتفاقات زندگیش از جمله اینکه براش خاستگار اومده قرار نگیرید. این رو هم بدونید رابطه و ازدواج مسابقه نیست که یکی برنده و یکی بازنده باشد. شما منطقا متوجه شدید این فرد کسی نیست که برای ازدواج می‌خواهید و رابطه‌تون رو قطع کردید؛ این یعنی کار درست. پس دیگه دنبال این نباشید چه کسی برنده و چه کسی بازنده آن رابطه است. شما باید برنده زندگی شخصی خودتون باشین.

سلام من دختری هستم 19 ساله حدود 8 ماه هست که با یک اقایی 31 ساله اشنا شدم و گفتگو میکنم و با هم هم رشته هستیم اما محل کارمون متفاوته اشنایی شبکه مجازی بوده و ایشون خیلی درخواست کردن که میخوام ببینمت اما من اوایل خیلی نه میگفتم و میگفتم که تا زمانی که شناخت کاملی ازتون پیدا نکنم اجازه ملاقات حضوری نخواهم داد بالاخره عید ی جایی قرار گذاشتیم و همدیگر رو دیدیم ایشون و خانوادشون کلا در زمینه کاریشون از من مشاوره میگیرن(زمینه معاملات تجاری) من کلا زیاد فاز نمیدم و رابطه رو در حد همکار بودن نگه میدارم و ایشون هم هیچ علاقه ای از خودشون نشون نمیدن(کلمات عاطفی) گاها ی پیام میدن که میخوام درمورد اینده با شما صحبت کنم ولی وسط مکالمه درگیر کارشون میشن و کلا میرن و من مجبورم ساعت ها منتظر ایشون باشم اما چند روز دیگه پیام میدن دنبال خونه میگردن شدیدا و از من کمک میخوان که بهشون کمک کنم-سعی دارن که علاوه بر شغل فعلیشون ی شغل دیگه هم پیدا کنن- چند روز پیش هم از طریق رفیقشون بهم ی پیام داده بودن که من رو امتحان کنن و ببینن که دختری هستم که به همه مردا فاز بده یا نه و منم کلا رفیقشون رو بلاک کردم و بهشون جواب ندادم(اول نمیدونستم کهه رفیقشون هستن اما چند روز بعد از بلاک کردن دیدم که محل کار ایشون هم با اقایی که میگم یکی هست و همکار هم هستن) در ضمن متولد بهمن هم هستن تنها چیزی که منو در این رابطه اذیت میکنه بی توجهی ایشون هست گوگل دیدم که خصوصیت مردان بهمن کلا همینجوریه و خیلی سرد مزاج هستن و در روابط پیش قدم نمیشن هرگز چیکار کنم که بدونم ایشون اصلا بهم علاقه ای دارن یا نه؟ چون واقعا اذیتم میکنه که برای کسی وقت بذارم و طرف مقابل ارزشی برای من قابل نباشه ممنون میشم راهنمایی کنید

دوست عزیز با سلام ابتدا کاملا منطقی باشید و این را در نظر بگیرید که شاید ایشان به عنوان همکار با شما صحبت می کنند و قصد و منطور خاصی ندارند. از طرفی با توجه به مشغله و گرفتاری های ایشان میتونستید غیر مستقیم از طریق دوستی اطلاعات کسب کنید که ایا از شروع صحبت با شما قصد و منظوری دارند یا خیر؟ که به نظر میرسه حتی با فعالیت های زیادشان اگر قصد اقدام جدی داشتند تا الان مطرح کرده بودند.اجازه بدید زمان بگذره.و شاید هم ایشان مردد هستند.اگر با شما تماس گرفتند سعی کنید خودتان باشید و مدیریت ارتباط را به دست بگیرید تا از بلاتکلیفی رها شوید . منطقی باشید و درجواب صحبت های ایشان خودتان باشید و اجازه بدهید با شناخت خود واقعی شما ایشان به صحبت کردن ترغیب شود. اگر بصورت پیام در ارتباط بودید در سایت رادیو عشق مبحث جذب از طریق پیام خیلی می تواند به شما کمک کند

سلام.من یه دختر19ساله که حدود9ماه بایه پسر27ساله ارتباط دارم.ولی مشکلمون اینه ک ایشون شهرشون تهرانه ومن شهرستان.توی این9ماه خیلی تلاش کردم ک وادارش کنم بیادشهرمون ولی گفت توالان درس داری ووقتی کنکورتو دادی من حتمامیام.منم فقط ایشونو درحد2تاعکس تواین چندماه دیدم.بنظرتون این کاراش واقعادلیل درسه یا شایداصلاعکسی ک نشون داده خودش نبوده.لطفاراهنمایی کنیدکه چطوری مطمئن بشم واقعاچیزایی ک ازش دیدم خودشه😔

سلام دوست گرامی به نظر میرسه اشنایی شما بصورت غیر حقیقی و در فضای مجازی شکل گرفته این جور روابط کلا اشتباه هست مخصوصا اگر امکان حضور و دیدار واقعی نداشته باشد شما الان تنها نگران این هستید که تفاوت در چهره و عکس باشد در صورتی که مشکلات بسیار زیادی وجود دارد مانند متاهل بودن ایشان انچه مهم هست در ارتباط غیر حضوری باید در مدت یکماه ملاقات حضوری شکل بگیرد و جریان و روند به شکل عادی پیش برود اگر به هر دلیلی از رابطه مجازی خارج نمی شوند بهتر هست شما منطقی باشید و رابطه را تمام کنید

سلام سه ساله بایک پسری رابطه دوستی برقرارکردم واسه اولین بار.. این آقا برعکس من دوست دخترایه زیادی داشت و شیطون بود (به اصطلاح خودش) و اوایل رابطه به من گفت که رابطه مارو به مادرت نگو که خبردارنشه منم نمیگم چون رابطمون معمولیه..منم زیادجدیش نگرفتم و همینطوری باهاش موندم اما نمیذاشتم که بهم دست درازی کنه و حدومرزارو رد کنه…که بعدچندماه گفت تودختر خوبی هستی ولی من نمیتونم باهات باشم چون نمیذاری بهت دست بزنم منم گفتم‌پس این رابطه تمومه..خلاصه کات کردیم و بعدچندوقت اومدگفت من بخاطرتوپسرخوبی میشم و میخوام توروبه مادرم معرفی کنم خلاصه بعدمعرفی مادرامون و اینکه فهمیدیم مادرامون ازقبل دوست بودن باهم(به طوراتفاقی) الان بعداز ۳سال میفهمم که داره زیرآبی میره اماهربارکه دستش رومیشه طفره میره بهونه میاره که من فقط عاشق توعم من میخوام باتوازدواج کنمو این حرفا و من چون واقعادوستش دارم نمیتونم تصمیم بگیرم ازش جدابشم ازطرفی دیگه هم من الان بهش اعتمادندارم و نمیتونمم اعتمادکنم میخوام ازشمابپرسم‌که آیا ادامه این رابطه کاردرستیه؟

سلام دوست گرامی رابطه ای که هر یک از طرفین به هر دلیلی تعهد و وفاداری نداشته باشند و با گفتن اینکه اینا شیطنت هست و تو عشق منی و… فقط ازبرای رفتارهایی اشتباه خود دلیل و بهانه می آورند از روابط کاملا مخرب و اشتباه هست.یکی از اصول اصلی در یک رابطه مشترک تعهد و وفاداری طرفین هست . پس بهتر است در اولین فرصت با ایشان صحبت جدی داشته باشید و در صورت ادامه رفتارها ایشان،رابطه را تمام کنید

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

شناخت نشانه‌های علاقه‌مندی یک دختر به یک پسر و تشخیص این که آیا دختری از شما خوشش می‌آید یا نه مهم است. زیرا گاهی شما از دختری خوشتان آمده اما نمی‌دانید آیا این علاقه دو طرف هست یا خیر. طبیعتا اگر بتوانید از علاقه دختر مورد نظرتان اطمینان پیدا کنید با خیال آسوده‌تری می‌توانید برای آشنایی بیشتر و پیشنهاد ازدواج یا دوستی پیش قدم شوید. اما مسئله این است که پی بردن به این که آیا دختری به شما علاقه‌مند شده یا نه معمولا آسان نیست. زیرا برخلاف پسرها که معمولا علاقه خود را به طور مستقیم بیان می‌کنند، روش ابراز تمایل و علاقه دخترها غالبا غیرمستقیم است. “رادیو عشق” در این مقاله بیان می‌کند چه در فضای مجازی و چه در ملاقات حضوری، از کجا می‌توان فهمید دختری از شما خوشش آمده یا خیر و نشانه‌های علاقه‌مندی دختر به پسر چیست.

نشانه‌های ظاهری، رفتاری و کلامی که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود، از نظر علم روانشناسی ثابت شده هستند. برخی از این نشانه‌ها آگاهانه‌اند، یعنی دختر می‌خواهد نشان دهد تمایل دارد با شما ارتباط عاطفی برقرار نماید. ولی اکثر آن‌ها به صورت ناخودآگاه از یک دختر عاشق سر می‌زنند. لازم است توجه داشته باشید که وجود تنها یکی از نشانه‌های زیر برای پی بردن به علاقه‌مندی دختر به شما کافی نیست. اما اگر چندین مورد از نشانه‌ها و رفتارهای زیر مکررا از جانب او نسبت به شما سر بزند، می‌توانید امیدوار باشید که آن دختر واقعا از شما خوشش آمده و به شما علاقه‌مند شده است.

فهرست مطالب

شاید شنیده باشید که چشم‌ها دریچه‌ای به قلب انسان هستند و هیچ وقت دروغ نمی‌گویند. از نظر علم روانشناسی نیز می‌توان گفت این جمله صحت دارد، چراکه احساس افراد عاشق به صورت ناخوداگاه در حالت چشمان و طرز نگاه آن‌ها تاثیر می‌گذارد. دخترها هنگام صحبت و تماس چشمی با معشوقشان مردمک چشم بازتری پیدا می‌کنند، چشم‌هایشان برق می‌زند و هیجان در نگاهشان مشخص است.چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

این نشانه فقط در مورد شرایطی کاربرد دارد که دختر مورد نظر با شما همکلاسی باشد، همکارتان باشد یا به هر حال با هم در یک فعالیت مشترک داشته باشید. در این شرایط سعی کنید بفهمید آن دختر زمانی که می‌داند شما آن دور و بر هستید حواسش به شما هست و به نحوی دنبال شما می‌گردد یا نه. مثلا اگر آن دختر وارد اتاقی می‌شود که می‌داند شما قرار است ان‌جا باشید، کاملا حواس خود را جمع کنید. اگر از شما خوشش بیاید، احتمالا بلافاصله در زمان ورود به دنبالتان خواهد گشت و چشم‌هایش همینطور دور تا دور اتاق می‌چرخند تا بالاخره شما را پیدا کنند. هنگامی که نگاهش با نگاه شما تلاقی کرد ممکن است یکی از این دو کار را انجام دهد: یا این که لبخند بزند و کاملا با خوشرویی برخورد کند و نشان دهد از دیدن شما خوشحال شده، یا این که از شما روی برگرداند و با بی‌اعتنایی طوری وانمود کند که به دنبال شما نمی‌گشته. در هر دو صورت، اگر آن دختر هر بار که وارد اتاق می‌شود، با نگاه خود به دنبال شما بگردد، نشانه ان است که به شما علاقه‌مند شده و می‌خواهد از حضور شما با خبر شود.

خب، دختر مورد نظر ممکن است مرتبا به شما نگاه کند، اما هنگامی که شما هم به او نگاه ‌کنید، احتمالا نگاه خود را از شما می‌دزدد. این یک حالت کاملا عصبی است. او خجالت‌ می‌کشد(زیرا شما را دوست دارد) و نمی‌خواهد شما بدانید که شما را نگاه می‌کرده. اگر  آن دختر از تماس چشمی طولانی اجتناب کند، به خصوص اگر اول او به شما نگاه کرده باشد، این نشانه بسیار خوبی است که به شما علاقه‌مند است. سعی کنید با او تماس چشمی برقرار کنید تا ببینید چه واکنشی نشان می‌دهد. هنگامی که نگاهتان با هم تلاقی کرد، اگر نگاه خود را از شما برنگرداند، احتمالا به شما لبخند خواهد زد.

نشانه دیگری که به خاطر آن مدیون علم هستید این است که وقتی یک دختر شما را دوست داشته باشد، احتمالا وقتی شما دور و برش هستید سرخ و سفید می‌شود. سرخ و سفید شدن واکنشی است که به طور ناخودآگاه توسط سیستم عصبی بدن کنترل می‌شود. هنگام بروز احساسات قوی‌ای مانند خشم، شادی یا میل جنسی، سیستم عصبی برانگیخته شده و باعث می‌شود خون به عضلات صورت بدود. بنابراین، اگر زنی اغلب کنار شما سرخ و سفید می‌شود، احتمالا به لحاظ جسمی مجذوب شما شده است. از آن‌جا که این واکنش طبیعی است، و چیزی نیست که آن شخص بتواند ان را کنترل کند، یکی از راه‌های نسبتا مطمئن برای فهمیدن این است که او شما را دوست دارد یا نه.

البته، ممکن است دختران به شما لبخند بزنند بدون آن که منظور خاصی از آن لبخند داشته باشند، اما این که دختر مورد علاقه شما هر بار نگاه شما را با لبخند پاسخ بدهد قطعا نشانه خوبی است. یک دختر وقتی لبخند می‌زند که احساس راحتی کنند یا بخواهد خود را برای شما دست‌یافتنی نشان دهد. او می‌داند که لبخند یک راه مطمئن و درعین حال لطیف و زیرکانه برای جلب توجه شماست.  یک لبخند گذرا ممکن است هیچ معنایی نداشته باشد، اما اگر نه بار از ده بار که به او نگاه می‌کنید لبخند بزند، احتمالا به شما چراغ سبز نشان می‌دهد تا به او نزدیک شوید و سر صحبت را باز کنید. هرچه باشد، اگر آن دختر به شما علاقه‌مند نبود، احتمالا  آن قدر به شما نگاه نمی‌کرد چه برسد به این که لبخند بزند.

اگر دختری شما را دوست داشته باشد، به هر جهت، مطمئن باشید که رفتار او در زمان حضور شما نسبت به زمانی که شما حضور ندارید متفاوت است. این‌ها ممکن است تغییراتی خیلی ساده باشند، مثل اینکه بیشتر حواسش به ظاهرش باشد، یا این که مرتبا موها یا آرایش خود را چک کند. یا این که ممکن است در حضور شما فوق العاده عصبی شود و دست و پای خود را گم کند و شاید کمتر در کلاس حرف بزند.

آگاهی از این نشانه خیلی مهم است. برای این‌که بتوانید از احساسات یک دختر نسبت به خود با خبر شوید، باید یاد بگیرید که زبان بدن او را بخوانید. زنان به این معروفند که احساسات و افکار خود را کاملا با رفتار خود نشان می‌دهند . اگر یک دختر از شما خوشش نیاید و نخواهد دور و برش باشید، اغلب کاری می‌کند که خشک و بد برخورد به نظر برسد. مثلا گاهی اوقات خود را با تلفن همراهش مشغول نشان می‌دهد، از شما فاصله می‌گیرد، از تماس چشمی با شما اجتناب می‌کند یا دیگر علائم زبان بدن را به کار می‌برد که نشان می‌دهد می‌خواهد شما را از خود فراری دهد.

اما اگر دختری از شما خوشش بیاید، کاملا برعکس رفتار خواهد کرد. به عنوان مثال، اگر به سمت شما بچرخد طوری می‌نشیند که بازوهایش از هم باز باشند، بدنش را در حالتی که روبروی شما باشد قرار می‌دهد، چانه‌اش را به سمت بالا کشیده، موهایش را از چهره‌اش کنار می‌زند، یا وقتی شما اطراف او هستید راحت و ارام به نظر می‌رسد. این‌ها معمولا علائمی هستند که نشان می‌دهند او با نزدیک شدن شما به خودش مشکلی ندارد و راحت است. اگرچه ممکن است این‌ها به طور قطع نشانه این نباشند که او از شما خوشش امده، اما حداقل نشان می‌دهند که به گفتگو با شما علاقه دارد، که قطعا می‌تواند فرصت خوبی به شما دهد تا بتوانید نشانه‌های دیگری را که ممکن است حاکی از علاقه‌مندی او به شما باشند جستجو کنید.

افراد خود را می‌آرایند و فرم بدنی‌ای به خود می‌گیرند که جذاب‌تر به نظر برسند. یک دختر، برای این کار معمولا ستون فقرات و بدن خود را صاف می‌کند تا قفسه سینه‌اش بهتر به نظر برسد ، موها و روسری خود را مرتب می‌کند و یا بدن خود را در حالتی قرار می‌دهد تا توجه شما را جلب کند. این مساله تقریبا در میان همه گونه‌های جانوری امری طبیعی است و انسان‌ها نیز از آن مستثنا نیستند. این اعمال ممکن است خودآگاه یا ناخودآگاه باشند، به این معنی که دختر ممکن است حتی بدون این که خودش متوجه باشد، هنگامی که شما اطراف او هستید فرم بدنی خود را اصلاح کند. از جمله دیگر کارهایی که در این دسته قرار می‌گیرند می‌تواند این باشد که وقتی شما در اتاق هستید دختر از جای خود بلند شود و بایستد، یا به پهلو بچرخد تا اندام خود را بهتر نشان دهد و یا چانه خود را بالا بگیرد تا خودش را با اعتماد به نفس نشان دهد. در هر صورت، اگر این گونه رفتارها ازیک دختر در حضور شما سربزند، به این دلیل است که او قصد جلب توجه شما را دارد.

دختران در هر حال کمی مضطربند، درست است. اما این اضطراب و بی‌قراری شاید نشان دهنده این باشد که یک دختر در حضور شما عصبی و دست‌پاچه می‌شود، که به نوبه خود می‌تواند نشانه علاقه‌مندی او به شما باشد. به کارهای کوچکی که ممکن است از او در حضور شما سر بزند دقت کنید، به ویژه هنگامی که با او صحبت می‌کنید. مثلا ممکن است زمان صحبت با شما با موها، تلفن همراه، کلیدها و یا جواهرات خود بازی کند. در تمامی این حالات، نگرانی عصبی معمولا نشانه این است که او به شما علاقه دارد و شاید حاکی از آن باشد که او منتظر است تا شما تا قدمی بردارید.

دختران به حسود بودن معروفند  و حسادت نشانه بسیار معنی‌داری از علاقه‌مندی یک دختر به شماست. اگر دیدید یک دختر به این که با دختران دیگر صحبت کنید حسادت می‌کند، احتمالا به این خاطر است که خیلی شما را دوست دارد. ممکن است به طور واضح نگوید که حسودی کرده، اما سوالات زیادی در مورد آن دختر بپرسد، مثل اینکه از کجا او را می‌شناسید یا اینکه آیا مدت زیادی است او را می‌شناسید، یا ممکن است درباره علاقه شما به آن دختر و یا این که او دوست دختر شماست شوخی‌ کند. همه این‌ها فقط تلاشی است برای این که بفهمد ایا شما او را دوست دارید یا نه. البته، گاهی ممکن است حسادت نوعی زنگ خطر باشد، به ویژه اگر او بخواهد شما را کنترل کند. اما کمی حسادت بازیگوشانه در مورد صحبت کردن شما با دختران دیگر، فقط برای این است که احساس واقعی خود را به شما نشان ‌دهد، به این معنی که او شما را فقط برای خودش می‌خواهد.

البته، اگر دوستان آن دختر را نشناسید ، یا دوستان او خیلی راز نگه‌ دار باشند، این نکته کمک زیادی به شما نخواهد کرد. اما به هر حال خوب است آن را هم ذکر کنیم. دختران اهل پرحرفی و شایعه درست کردنند ، اگر او چیزی درباره شما به دوستانش گفته باشد، احتمالا از طریق شایعات به گوش شما هم خواهد رسید. اگر از این طرف و آن طرف به گوشتان برسد که او با دوستانش درباره شما صحبت کرده، کاملا واضح است که او به شما علاقه‌مند شده. دوستان او بیشتر راجع به چیزهای بدی که او گفته به شما خواهند گفت تا چیزهای خوب ، بنابراین اگر دیدید آن‌ها سعی می‌کنند رازدار باشند ، احتمالا او درباره علاقه‌ شدیدی که به شما دارد با دوستانش صحبت کرده است. اما علی رغم آنچه گفته شد، ممکن است این که یک دختر با دوستانش درباره شما  صحبت کرده باشد، می‌تواند تنها به این معنی باشد که شما به نحوی برای او مطرح هستید، یا به این معنا باشد که او شدیدا شما را دوست دارد.

دختران گروهی حرکت می‌کنند، عاشق حرف زدن و شایعاتند و معمولا به حلقه دوستان نزدیک خود می‌چسبند. اگر دختری مکالمه با دوستانش را ول کند تا با شما صحبت کند، حتی اگر این صحبت صرفا یک سلام و احوال‌پرسی عجولانه باشد، شاید آن دختر به کنار شما بودن بیشتر علاقه‌مند باشد تا  دوستانش. این بدان معنی است که او به شما متوجه می‌کند یا اینکه انقدر برایش جذاب هستید که دوستانش را برای مکالمه با شما ترک کند. اگر دختری برای صحبت با شما از دوستانش دور شود و فاصله بگیرد، می‌توانید مطمئن باشید که از شما خوشش امده و شک نکنید که بعدا همه چیز را راجع به شما را به دوستانش خواهد گفت.

مثل آنچه که قبلا راجع به دوستان و حرف زدن با آن‌ها گفتیم، دختران تلفنشان را از خود جدا نمی‌کنند. پس اگر در حضور شما زیاد از آن استفاده نکند، احتمالا دلیلی وجود دارد. اگر دیدید که دختر تلفن خود را هنگامی که شما با او صحبت می‌کنید کنار می‌‌گذارد، به تماس‌ها یا پیامک‌ها تا زمانی که شما نزدیکش هستید جواب نمی‌دهد یا سعی می‌کند مکالمات و پیامک‌ها را به سرعت پاسخ دهد، احتمالا به این دلیل است که بیشتر علاقه‌مند است به صحبت‌های شما گوش دهد تا کسانی که با تلفنش تماس می‌گیرند. گاهی اوقات ممکن است پاسخ دادن به یک تماس یا پیام فوری و ضروروی باشد، اما همین که شما را نادیده نمی‌گیرد تا مدام به دوستانش پیام بدهد، نشانه خوبی است که او به صحبت‌های شما گوش می‌دهد.

اگر او هنگامی که شما صحبت می‌کنید، به خصوص به جوک‌های بی‌مزه شما می‌خندد، بدون شک، از شما خوشش می‌اید. می‌توانید به خاطر این ادعا علم را سرزنش کنید، اما دختران زمانی که با یک پسر احساس آرامش و راحتی کنند یا به او علاقه‌ داشته باشند بیشتر می‌خندند. البته، این بدان معنی نیست که او در تمام مکالمه دو نفره با شما لزوما بخندد. همیشه فضایی برای مکالمات جدی‌تر و صریحتر نیز وجود دارد. اما این که او اغلب بخندد و یا سعی کند نکات بامزه‌ای در صحبت‌های شما پیدا به این خاطر است که می‌خواهد دلیلی پیدا کند تا با همدیگر بخندید. شما همیشه می‌توانید چند جک بی‌مزه در استین داشته باشید، اگر او به شما علاقه‌مند باشد، هرچقدر هم که ان جک‌ها بی‌مزه باشند باز به ان‌ها خواهد خندید.

اگر متوجه شوید که شما را زیر نظر دارد ، حتی برای مدتی کوتاه ، به این دلیل است که به شما علاقه‌مند شده است. ممکن است سعی کند بیشتر در مورد شما بداند، یا ممکن است کنجکاو باشد که ایا به سمت او نگاه می‌کنید یا نه. معمولا، اگر دختری از شما خوشش امده باشد، به طور طبیعی می‌خواهد بداند آیا شما نیزبه او علاقه دارید یا نه، به همین دلیل است که اغلب شما را زیر نظر می‌گیرد. این زیرنظر گرفتن‌ها اغلب نگاه‌های زیرچشمی بسیار کوتاه هستند، و اگر در این حین مچش را بگیرید ممکن است لبخند بزند یا نگاهش را بلافاصله از شما بردارد. در هر صورت، اگر او کم و بیش شما را زیر نظر داشته باشد، به این دلیل است که به آنچه شما انجام می‌دهید و احتمالا آنچه احساس می‌کنید علاقه‌مند است.

در واقع، این یک نشانه بسیار بزرگ و یکی از ساده‌ترین راه‌هاییست که بفهمید یک دختر از شما خوشش امده یا نه. اگر او به نحوی به شما ‌بفهماند یا اشاره کند که مجرد است به این دلیل است که می‌خواهد شما به او پیشنهاد دوستی بدهید. هیچ دلیل دیگری برای افشای این مساله وجود ندارد، علاوه بر این با ذکر این مساله به شما می‌فهماند که او قصد برقرار کردن یک رابطه را دارد. ممکن است مستقیما نگوید: “هی، من تنها هستم و می‌خواهم با شما قرار بگزارم “، اما به نحوی ایده خود را پیشنهاد می‌دهد. مثلا ممکن است چیزهایی درباره رابطه یا همسر قبلی خود بگوید که به این معنی است که اکنون کسی در زندگی او نیست. در هر صورت، اگر او به نحوی اشاره کند که امادگی شروع ارتباط را دارد، احتمالا می‌خواهد شما از او بخواهید تا با هم قرار بگزارید.

رسانه‌های اجتماعی یک راه عالی برای شناخت بیشتر اشخاص است، به ویژه اگر بیش از حد نگران یا خجالتی باشید که با کسی در زندگی واقعی صحبت کنید. اگر دختری فعالیت‌های شما را در فضای مجازی دنبال کند قطعا نوعی علاقه وجود دارد. مثلا ممکن است سعی کند بفهمد شما با کسی در رابطه هستید یا نه، یا علایق شما را بررسی کند،  به عکس‌های پروفایلتان نگاهی بیندازد یا شاید فقط بخواهد “استاتوس‌”هایتان را بخواند تا بیشتر در موردتان بداند. گاهی ممکن است یک دختر شما را در رسانه های اجتماعی “ادد”  کند، زیرا می‌خواهد به شما فرصتی بدهد تا سر صحبت را با او باز کنید. اگر او عکس‌های شما را “لایک” می‌کند، یا در مورد “استاتوس”های شما نظر می‌دهد، یا در اینترنت با شما ارتباط برقرار می‌کند، ممکن است بخواهد از شما دعوت کند تا با او در زندگی واقعی ارتباط برقرار کنید.

خیالتان تخت باشد که یک دختر تقریبا همیشه تلفنش را همراه خود دارد. اگر شما به او پیام بدهید اما او به ندرت پاسخی به شما بدهد، بهتر است از فکر او بیرون بیایید. اما اگر فورا پاسخ داده و گفتگو را ادامه دهد، قطعا از شما خوشش آمده. همچنین می‌توانید از محتوای پیام های او نیز نتیجه‌گیری‌هایی داشته باشید. اگر او به شماعلاقه داشته باشد، نمی‌گزارد که گفتگو قطع شود، بلکه ممکن است از شما سوالاتی بپرسد یا درباره خودش صحبت کند. اگر بی‌مقدمه و ناگهانی برایتان پیام بفرستد، احتمالا آماده است تا به او پیشنهاد دوستی بدهید. البته یادتان باشد که او هم حتما مشغله زندگی روزمره را دارد، بنابراین فقط به این دلیل که او همیشه پاسخ شما را نمی‌دهد تصور نکنید به شما علاقه‌ای ندارد. کافیست بعدا دوباره امتحان کنید و ببینید چه واکنشی نشان می‌دهد.

نگاه دختری که عاشق شده او را لو می‌دهد، چشمانش هنگام صحبت با شما برق می‌زنند، هنگام ورود، نگاه او به سمت شما جلب شده و هنگام تماس چشمی، نگاهش را از شما می‌دزدد.

دختری که از شما خوشش آمده به شما لبخند می‌زند، زبان بدن او تمایل و علاقه‌اش را نشان می‌دهد، در حضور شما رفتار متفاوتی دارد، می‌خواهد در نظرتان آراسته و جذاب باشد، کمی مضطرب و بی‌قرار به نظر می‌رسد و در حضور شما سرخ و سفید می‌شود. او به ارتباط شما با دختران دیگر حسادت کرده، احتمالا با دوستانش درمورد شما صحبت و در صورت لزوم از جمع دوستانش برای صحبت با شما فاصله می‌گیرد.

دختری که به شما علاقه‌مند است هنگام صحبت و مکالمه، به شوخی‌های شما زیاد می‌خندد، در موردتان کنجکاو است و حتما در میان کلامش اشاره می‌کند که مجرد است و ازدواج نکرده است.

دختری که از پسری خوشش آمده در فضای مجازی فعالیت‌ها و علایق او را دنبال کرده و وقتی از پسر پیامی دریافت ‌کند بلافاصله به او پاسخ می‌دهد.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

12 بازدید

18 بازدید

27 بازدید

37 بازدید

64 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من دختری ۱۹ ساله هستم یه پسر که همسن خودم هست رو دوست دارم میخواستم بدونم اونم دوستم داره یا نه راستش اولین روزا که دیدمش بهش اهمیت نمیدادم متوجه نگاهای زیادش شدم نمیدونم چیشد که منم علاقه پیدا کردم چنتا نشانه های بالارو داشت زیاد نگاه میکنه تماس چشمی برقرار کرد حتی ولی من نگاهمو دزدیدم منو ک چند روز پیش دید دستپاچه شد لبخند میزنه گاهی و میخنده کلا اخمو نیس و از کجا بفهمم دوسم داره و چجوری بهش بگم که منم دوسش دارم

سلام رادیو جون من بیشتر از دو سال که به دختر عمه ام علاقه پیدا کردم ولی تا جای ممکن سعی کردم نفهمه چند تا نشانه ازش دیدم فکر میکنم اونم به علاقه داره مثلا اون میدونه من عاشق دندانپزشکی ام برای همین وقتی بابام از پرسید میخوای چی بخونی زود گفت دندانپزشکی ولی بعدا که از پرسیدم چه رشته ای میخوای برداری گفت نمیدونم شاید انسانی ممکنه نتونم تجربی قبول شم یه بار پیش عمه ام نشسته بودم گفتم اگه پنج کیلو اضافه بشم میوفتم تو خط اضافه وزن بعد یهویی با هیجان گفت نههه بهت نمیاد بعد بهتون بگم که بعضی وقتا میترسه یا خجالت میکشه با من ارتباط برقرار کنه ولی بعضی وقت ها خیلی پیش من راحت میشه اینم بگم از چیز هایی که من گاهی میگم بهشون علاقه دارم اونم یه زمان دیگه ازشون خوشش میاد مثلا من از اسم مهسا برای دختر خوشم میاد یا از گرگ خیلی خوشم میاد اونم بعدا میگه من از اسم مهسا خوشم میاد یا عاشق گرگم و از این حرفا بگم که من ۱۹ سال اون ۱۶ سال داره میشه راهنمایی کنین که باید چیکار کنم بع نظرتون علاقمو بهش نشون بدم یا نه من خیلی درگیر این دختر شدم هر چی هم فکر میکنم عیبی ازش در نمیارم بابام هم قبول داره که دختر خوبیه خیلی طولانی شد واقعا ببخشین

سلام دوست گرامی علائمی که شما به آن اشاره کردید، لزوما به دلیل وجود علاقه نیست، بلکه چون هردوی شما در سن هویت یابی هستید، هر آنچه که دیگری دوست دارد شما را علاقمند خواهد کرد. بنابراین تلاش کنید ابتدا به کسب موفقیت و دستاوردهای سن خودتان مشغول باشید تا بتوانید در زمان و سن مناسب‌تری این علاقه را مطرح کنید.

سلام سایتتون بسیار عالی بود

راستش من در حال حاضر هجده ساله هستم وعاشق یه دختر همسن خودم هستم واما این عاشقی از کلاس اول دبستان آغاز شد ما در دبستان درکلاس خودمان شش پسر ویک‌دختر بودیم این دختر باهرکسی گرم نمی‌گرفت جز من وتمام شش سالی که در دبستان بودیم بامن خیلی خوب و متمایز از بقیه رفتار میکرد بهش شدیداً عادت کرده بودم وعاشقش بودم وتمامی رفتار هایی که شما در این مقاله نوشته بودین رو در برخورد با من داشت تا اینکه دبستان تمام شد ومن وارد راهنمایی شدم من در راهنمایی از یکی از دوستانم که خواهرش با اون دختر همکلاسی بود شنیدم که پیش دوستاش از من تعریف می‌کرده ومن هم هر روز علاقم بهش شدید تر میشد وهمش تو فکر اون بودم ما از یک روستا هستیم و همسن اما خونه ی اونا یه طرف روستا هست وخونه ی ما یه طرف دیگه و طوری نیست که رفت و آمد داشته باشیم برای همین کم میبینمش در همون دوران راهنمایی چن باری بعد امتحانات به مدرسه دبستانم رفتم گفتم شاید اونم بیاد اونجا وببینمش و اونم هربار میومد وباهم حرف می‌زدیم البته در مورد موضوع های درسی (کلا بهونه بودن اصل مطلب فقط این بود یجوری باهم حرف بزنیم و هربارهم تو روستا میدیدمش مثلا عید ها همون رفتار قبلیش وهمین رفتار هایی که شما گفتین رو داشت من که واقعا شدید عاشقشم واحساس میکنم اونم دوسم داره وبا خوندن این مقاله حتی مطمئن ترهم شدم ناگفته نماند که هرروز بیشتر بهش فکر میکنم واحساس میکنم بیشتر از قبل دوسش دارم میخاستم بپرسم به نظر شما این عشق شدید و طولانی واقعی هست یا اثرات دوران نوجوانی و جوانی هست؟ ببخشید که طولانی شد ممنون میشم جواب بدین

سلام دوست گرامی از بازخورد مثبت شما درباره سایت سپاسگزاریم. در رابطه با این احساسی که شما سالهاست دارید، اثرات دوره کودکی و نوجوانی غیرقابل انکار است، اما می‌توانید برای اینکه مطئمن شوید، بعد از اینکه شرایط رابطه عاطفی و ازدواج برایتان فراهم شد، به او از علاقه خودتان بگویید.

بسیار ممنون بابت پاسخگویی

سلام وقت به خیر من دخترم و ۱۵ سالم هست تا الان با چند تا پسر رابطه داشتم و هر جا هم میرم ازم میپرسن با پسر عموت نامزد کردین در صورتی که من اصلا از این چیزا خبر ندارم چند روز قبل یکی از دوستام بهم پیام داده و میگه مبارک باشه بهش گفتم واسه چی میگه مگه عقد نکردین بعد من این حرف رو جدی نمیگرفتم و الان هم یه کم جدی نمی گیرم به دلیل اینکه من دوتا پسر عمو دارم و سال گذشته هم می گفتن با اون نامزد کردم و بازم در صورتی که من خبر نداشتم پسر عموم هیچ وقت خونمون نمیومد و الان خیلی زیاد میاد و دنبال یه کاری میگرده تا بیاد خونه ی ما و وقتی منو میبینه خیلی لبخند میزنه پدر و مادر من هم دارن از هم جدا میشن و من خیلی آرزو ها دارم که باید بهش برسم الان من نمیدونم پسر عموم منو دوست داره یا ن یا فقط میخواد قبل از جدا شدن بابا مامانم منو بگیره که نگن بچه طلاق من به همه حس پیدا میکنم البته به هر کسی که پولدار باشه و بعد از چند مدت سر یه خطایی که من اون رو دوس نداشته باشم خیلی ازش دیگه بدم میگیره من به حدی پول دوس دارم که ۴ ماه پیش با یه پسر ۳۲ ساله میخاستم ازدواج کنم و باز هم پسر هموم که الان حرفش بود که گفتم میاد خونمون اونو به هم زد الان من فقط دوس دارم بدونم بدم دنبال ارزوهام و یا ازدواج کنم و خیلی دوست دارم بدونم که اون عاشقم هست یا ن

اگه جواب بدید ممنون میشم

سلام دوست گرامی به دلیل مشکلات خانوادگی و طلاق والدین، گرایش به ازدواج و ارتباط با هرکسی را دارید و این مساله نشان می‌دهد که خطرات متفاوتی در کمین شماست. برای سن شما ازدواج بسیار زود است و آرزوهای شما در قالب ازدواج به ثمر نمی‌نشیند. به وظایف سن خودتان برسید و تلاش کنید تا مساله طلاق والدین را تا این حد برای خودتان بزرگ نکنید. آنها درست است که دیگر وظیفه زن و شوهری ندارند، اما از پدر و مادر بودن استعفا ندادند!

سلام من 6 ماه پیش تو فضای مجازی عاشق یک دختر شدم که مال یک شهر دیگه بود آشنا شدم ولی قبلاً تو شهر ماه زندگی می‌کردن و به یک دلایلی به یک شهر دیگه رفتن من 1 ماه بعد بهش گفتم عاشقتم ولی محل نمی‌داد که بعدا فهمید پیگیرم بهم گفت تو از چیه من خوشت آمده بهش گفتم تو عاشق منی گفت بحث عاشقی رو ولش ولی ازت خوشم میاد بعدا بهش گفتم من قصدم باهات ازدواجه بهم گفت تو اگه منو ببینی ازم خواست نیاد چی گفتم من عاشقتم این حرفا چیه باهم خیلی خوب بودیم 1 هفته شد که من برام مشکلی پیش آمد نتونستم آنلاین بشم بعدن شب ساعت11 آنلاین شدم دیدم آنلاینه بهش گفتم سلام اونم جواب داد گفت سلام بعدا رفتش تا 2 ماه ازش خبری نبود خیلی نگرانش بودم دلم براش تنگ شده بود که یک روز آنلاین شد و گفت سلام 3ساعت آنلاین بود اما من نبودم بعدا رفت تا الان که هنوز آنلاین نشده و خیلی دلم براش تنگ شده بهش گفتم بهم شما تو بده که راه ارتباطمون فقط فضای مجازی نباشه بهم گفت زوده شماره بدم آیا منو دوست داره من نمیتونم جز اون به دختری دیگه ای فکر کنم برام فراموش کردنش خیلی سخته من فکر میکنم شاید کاری داشته باشه نمونه آنلاین بشه من 1 ماه پیش فهمیدم یک پسر دیگه هم عاشقش بوده به اون پسره گفته من 18 سالمه ولی به من گفت 16 سالشه من رفتم با پسره صحبت کردم بهم گفت نمی‌دونستم تو انقدر عاشقشی تو اینستاگرام تو تلگرام همه جا دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم خیلی نگرانشم الان منتظرم تا بیاد که رابطمون رو محکم تر کنم میشه راهنمایی کنین منو باید چکار کنم آیا منو دوست داره آیا میشه رابطمون رو ادامه بدیم ق صدم باهاش ازدواجه بهش گفتم من میخوام بهترین زندگی رو باهم داشته باشیم و خوشبختت کنم لطفاً راهنمایی کنین ممنون

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید و به نظر می‌رسد در سن نوجوانی قرار دارید. قصد شما ازدواج است؛ اما با کسی که حتی او را ندیدید؛ عاشق کسی شدید که حتی ارتباط در فضای واقعی با او ندارید .. این مساله نشان می‌دهد هنوز در رابطه با عشق و ازدواج آگاهی لازم را ندارید.

سلام خدمت سایت خوبتون . خواستم بگم من وقتی به پسری علاقه پیدا میکنم بهش زل میزنم و وقتی منو یهویی میبینه سریع نگاهمو یه جای دیگه میدزدم……. میخوام بگم که چجوری میتونم با نگاهم پسری رو جذب کنم؟ ناگفته نماند 16 سال دارم…..

سلام دوست گرامی اقدامی که شما انجام می‌دهید در واقع استفاده از زبان بدن برای جذب است. 16 سالگی؛ زمان مناسبی برای جذب عشق نیست. چون در این سن هنوز شما هویت خودتان را نشناختید و هیجانات مربوط به این سن باعث می‌شود که به صورت منطقی نتوانید شخص مناسبی را پیدا کنید.

سلام عشقی ک فقط بانگاه بیاد با یه نگاهم میره عشق باید از ته قلبت باشه هرچند دیگه عشقای الان با اینستا تلگرامی شده کسی ب دل ادما کار ندار فقط پول خونه ماشین قیافه همین پس خودتو با یه نگاه دروغی قول نزن پسری یا دختری این زمونه عشق واقعی ندارنو نمیخوان فقط واس دو سه روز عشقو حالشون کنن بعد ادم میشه دستماله غیر استفاده انقدرم راحت میندازن دور

سلام خسته نباشید من پسری تقریبا ۲۰ساله هستم پارسال من با یه دختری حدود۱۹ ساله از طریق فضای مجازی اشنا شدم باهم ارتباط داشتیم از رابطه ی ما یه ماهی گذشته بود که بعدش هرچی پی ام میدادم جواب نمیداد دقیقا اخرین باری که باهم حرف زده بودیم از اون به بعد انلاین نشده بود تماسم که میگرفتم میگفت که خاموشه این مسئله گذشت تا امسال مرداد ماه که دیدم انلاین شده وفک کرده بود بعد این یه سالی که گذشت ولش میکنم وقتی فهمیده بود که من هنوز به فکرشم خیلی خوش حال شده بود از اون روز هروز علاقش نسبت به من بیشتر شدو تا اینکه بعد از دوماه بهم گفت که بهم وابسته شده و خیلی دوسم داره منم که از پارسال که علاقه بهش داشتم خیلی خوش حال شدم ماحتی به هم دیگه قول ازدواج دادیم و اونا شهر دیگه ای زندگی میکنن شرایط جوری بوده یه فقط یه بار دیدمش الانم یه مدتیه که دیر جوابمو میده ولی اصلا یه ذره از ابراز علاقش نسبت بهم کم نشده حتی من یه بار امتحان کردم دوروز انلاین نشدمو گوشیمو خاموش کردم که ببینم واسش مهمم یانه بعد از دوروز که گوشیمو روشن کردم دیدم شباتا ساعت ۵ صب بهم پیام میداده و میمونده که شاید بیام اون حتی واسش خواستگار اومده بوده که خونوادش راضی بودن ولی ایشون به خاطر من جواب منفی داده بود حالا از شما میخوام که راهنماییم کنید آیا واقعا منو دوست داره یا فقط واسه سرگرمی باهام حرف میزنه

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. ارتباط شما کافی نبوده و برای سنجش میزان علاقه‌اش، خاموش کردن گوشی یک کار کودکانه است. برای اینکه بتوانید این مساله را متوجه بشوید باید قصد خودتان را از این رابطه مشخص کنید و سپس مقدمات اطلاع به خانواده و ازدواج را فراهم کنید.

سلام من یک دختر عمو دارم ک احساس میکنم بمن علاقه داره و ۴مورد از فرمایش های شما رو داره اون به شوخی های من میخنده البته چه بامزه چه بی مزه البته من در جمع این شوخیارو مطرح میکنم و تابحال تلاش نکردم ک باهاش روبرو بشم و قرار هم بزارم ولی از ته دل بشوخیا بی مزه من میخنده طوری که منم خندم میگیره و البته مادر یک دانشگاه و یک کلاس هستیم و دوم نشانه ول کردن دوستان یک،بار دریک همایش که تموم شده بود اومد و به بهانه درس از من سوال پرسید و ولی هی کشش میداد طوری که اگر من تمومش نمیکردم یه ساعت یا بیشتر طولش میدادو نشانه سوم اگه قرار باشه بریم خونشون جوری لباس یا تیپ میزنه که انگار اومده عروسی و همش روبه روی من میشینه. و نشانه چهارم در اینستاگرام تمام عکس های منو لایک میکنه و کامنت های محبت امیز میزاره البته نه،زیاد مثلا موفق باشی یا … تا الان که فکر کنم عاشقم شده ایا درسته؟خیلی ممنون.

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. نشانه‌هایی که گفتید، ممکن است تمایل او را برای ارتباط نشان دهد؛ اما برای اینکه مطمئن شوید، شما نیز به او توجه نشان دهید که واکنشش را بررسی کنید.

من۲۲واون۲۰

سلام همانطور که گفتید دیروز یک پست گذاشتم و باز هم کامنت گذاشت و من گفتم خیلی ممنون بابت محبتت ولی امروز صبح دیدم نوشته قربونت برم میشه بگید چطور واکنش نشون بدم

سلام خسته نباشید من شونزده و نیم سالمه دختر خالم که پونزده ساله شو رو دوست دارم . خودم میدونم سنم کمه و شاید به خاطر سنم باشه ولی من یکی دو ساله احساس میکنم خیلی دوسش دارم من نه رل دارم و نه دوست دارم رل داشته باشم و با هیچ دختری حرف نمیزنم ولی دختر خالم رو خیلی دوس دارم و نظر خودم اینه بزرگ شدم برم خواستگاری چون هم دوسش دارم و هم خیلی خوب خوش اخلاق و با حیاست و با خانواده هست من احساس میکنم اونم دوسم داره چون از رفتاراش تابلوعه نظر شما چیه که این دوست داشتن به خاطر سنم هست یا نه کلا دوسش دارم و این رفتار هاش که داره همینایی که بالا اشاره کردید . نشون میده که من رو دوست داره یا نه ولی اینو بگم خیلی عاقله

سلام دوست گرامی بله بخش زیادی از این علاقه مربوط به دوره سنی شماست. برای مدیریت بهتر این احساس، بهتر است هم به خودتان و هم به او فرصت دهید تا ابتدا تکالیف مربوط به سن خودتان که درس خواندن و یادگیری مهارت‌های مختلف است را انجام دهید سپس به فکر ارتباط و ازدواج باشید.

سلام.من عاشق دختری شدم که حدود 2سال باهم دوست بودیم و قصد ازدواج با ایشونو داشتم دختره من رو به مادرش معرفی کرد و مادر دختره گفت اگه قصد ازدواج با دخترمو داری به خوانوادت بگو اینطور نمیشه. هرموقع من دختر ومادرش رو جایی میرسوندم میتونستم دخترو ببینم. دختره با مادر وخواهرش زندگی میکنه و پدرش یک زنه دیگه گرفته ولی مادر دختره رو طلاق نداده باهم تویه خونه زندگی میکنن ولی هیچ خرج یا رفت امدی به انها نمیکنه و مادر دختره خرج زندگییشو باکار پرستاری کودک درمییورد. دختره خیلی ساده و یکم دور از شهر بودن و من هر جمعه مادر دخترره رو به زور راضی میکردم که ببینمش خیلی وابستش شدم . ولی خانوادم جواب رد داده بودن بهم هر موقع دختره یا مادرش بهم میگفتن به خانوادت گفتی من میپیچوندم. خلاصه یه روز تلفنی یه جوری به دختره گفتم که خانوادم قبول نکردن. دختره گفت صبر میکنم خدا بزرگه بعد از مدتی دلم اروم نبود خیلی به دختره گفتم چیزی ازم قایم کردی تا بهم گفت که به زور باپسر عموش عقد کرده اون گفت که به زورعقدشون دادن، پدرش باکتک اون رو وادار کرده ودختره 16 سالش بود و نتونسته کاری کنه ولی موقعی که بهم گفت از همون لحظه به بعد فقد گریه میکرد من هم دلداریش میدادم من به روم نمی اوردم که چه حال بدی داشتم به زور باهاش حرف میزدم تا بعد مدتی منو دید وقتی منو دید من خیلی افتاده بودم لاغر وزیر چشمام گود شده بود و حرکاتم عادی نبودند مثل دیونه ها شده بودم. بهم گفت من نمیتونم بدون تو زندگی کنم من بهش گفتم نمیتونی خراب کنی طلاق بگیری خلاصه بعد 1سال دعوا و اشفتگی و ناراحتی مادرش رو کتک زدن خیلی اوضاع بدی بود که فکرشو نمیکردیم طلاق صورت بگیره باکمک خدا طلاق توافقی صورت گرفت ولی من تواین مدت از سره همین مشکل 2ما بیمارستان خواب بودم ولی الان همچی تموم شده و خانواده هم راضی شدن انشالله وصلت به سلامتی بگذره . فقط من هر موقع یاده اون موقع میفتم خیلی افسرده و افکار بدی میان سراغم .میشه راهنمایین بفرمایین .التماس دعا

سلام دوست گرامی طبیعتاً روزهای تلخی را گذراندید و یادآوری آن روزها شما را آزار می‌دهد. اما برای اینکه بتوانید وقتی یاد آن روزها می‌افتید، حالتان بد نشود، حتماً زیر نظر مشاوره پیش از ازدواج و همچنین روانشناس بالین باشید تا مسائل گذشته، زندگی حالتان را خراب نکند. شما باید تمرکزتان روی زندگی حال حاضر و ازدواج با او باشد. طرف مقابلتان نیز سختی زیادی تحمل کرده است و باید همراه شما برای دریافت مشاوره اقدام کند.

سلام من 26 ساله هستم، عاشق دختری با اختلاف سن نسبتا زیاد (دختر کوچکتر) شدم آیا منطقی هست؟ علاقه او هم به من به اینصورته که در مجالس کاملا روبروی من موقعیتش رو حفظ می‌کنه، حتی وقتی من جامو تغییر میدم بعد از مدتی کاملا روبروی من قرار میگیره بسیار مضطرب میشه باهاش صحبت میکنم، نسبت فامیلی هم داریم. سعی میکنه در حضور دیگران وانمود کنه که حسی نداره و البته به شوخی هام نمیخنده وقتی در حضور من کاری انجام میده کاملا دست پاچه میشه آیا علایم منفی هستند یا مثبت یا مشخص کننده نیستند؟ اختلاف سنی یازده سال هست! ممنون

سلام دوست گرامی غیرطبیعی نیست که از شخصی خوشتان آمده است. با توجه به اینکه طرف مقابل‌تان در سن نوجوانی قرار دارد، روی این علاقه و حرکات نمی‌توانید حساب ویژه‌ای باز کنید. ابتدا مشخص کنید که مساله سن برای شما تا چه میزان دارای اهمیت است؟ معیارهای‌تان برای انتخاب همسر چیست؟ تا چه میزان روی خودتان شناخت دارید؟

بنظرم این کارو نکن

سلام پسری 15 ساله هستم جدیدا عاشق یک دختری شدم که6 سالگی تا حالا باهاش بودم ولی الان عاشقش شدم خیلی هم دوسش دارم اون فقط 1 سال از من کوچیک تر به نظرتون احساسم داره اشتباه راهنماییم می کنه آخه 10 سال هم رو میشناسیم الان باید عاشقش شم ولی چی کار کنم خیلی دوسش دارم

سلام دوست گرامی سن شما و او برای عاشقی کردن پایین است. فرصت دهید تا وقتی شرایط مناسب شد مجددا احساسات خود را بررسی کنید و اگر همچنان به او علاقه داشتید، اقدام کنید.

سلام خسته نباشید من یک پسر 17ساله هستم و هیچ حسی نسبت به جنس مخالف ندارم و یجورای حتی با دخترای اقوامم خیلی صحبت نمیکنم ولی دوروبرم اصلا اینطور نیست جدیدا عموم یک دوست پیدا کرده و دخترش حدودا 14 سالشه و از روز اولی که اومد تو خانوادمون و منو دید فهمیدم که یجور عجیب نگام میکنه ولی برام مهم نبود از طرز صحبتش رفتارش سوالاش درموردم از دخترای اقواممون نگاه کردنش کاملا ضایع بود حتی اوایل شماره منو برای دوستش میخواست و اینکه چند روز بعدش اومد به خودم جلو دختر عموم و اینا گفت که با رلم کات کردم و سینگلم و از این حرفا و تا اینکه چند روز پیش به دختر عموم گفته بود عاشقمه و حتی پیش دختر عموم گریه کرده بود ولی وقتی که قضیه رو دختر عموم برام تعریف کرد خندیدم و گفتم حس بچگونست الان تکلیف چیه باهاش صحبت کنم یا همینطوری نادیده بگیرمش؟ ممنون منتظر پاسختون هستم… ا

سلام دوست گرامی نوجوانان هیجانات مختلفی را در این سنین تجربه می‌کنند. نیازهای سن شما مشخص است که یکی از این نیازها گرایش داشتن به جنس مخالف است. اشاره کردیدکه هیچگونه حسی به جنس مخالف ندارید، ممکن است این بی حسی به دلیل باوری باشد که در ذهن شما شکل گرفته است که فعلاً زمان مناسبی برای برقراری رابطه نیست. در مورد دختر خانمی که به سمت شما گرایش پیدا کرده است، او هم در ابتدای سن نوجوانی است و این سن برای انتخاب شریک عاطفی زمان مناسبی نیست. شما باید ابتدا معیارهای خودتان را برای انتخاب شخص مقابل‌تان مشخص کنید و اگر این زمان و سن را مناسب نمی‌دانید بهتر است به سمت کسی حرکت نکنید.

درود پسری 25 ساله هستم که علاقمند به خانومی 20 ساله شدم، از آشناهای دور هستن ارتباط و رفت و آمد بسیار کمی داریم گاها شاید عید به عید دیداری داشته باشیم، صحبت هایی شده بود در گذشته مبنی بر ازدواج در اینده بدلیل سن کم در اون زمان خیلی جدی گرفته نشد از سمت من چون احتمال میدادم که این علاقه ممکن تغییر کنه یا فقط یه علاقه بچگانه هست در گذشته بسیار به بنده علاقمند بودن از قبولی من در دانشگاه تا حدودی بدلیل وجود دخترای زیادی که وجود داشت ناراحت شدن، اما بدلیل یسری مسائل جدایی چندساله ای اتفاق افتاد که حدود 5 سال طول کشید و ارتباطی نداشتیم تابازم تا حدودی اما نه مثل قبل ارتباط گرفته شد ایشون وقتی با پدرشون صحبت می‌کردم روشون رو به سمت من میکردن با لبخند من البته نگاهم رو از پدرشون برنداشتم و به صحبت ادامه دادم سری بعدی که به منزل ایشون رفتیم حین پارک ماشین ایشون رو دیدم پشت پنجره که خیلی سریع هم رفتن، اما وقتی وارد منزل شدیم فقط یه سلام و رفتن بعدش هم یه خداحافظی ساده و همین. سر موضوعی شماره بنده رو لازم داشتن که دریافت کردن و تو این مدت متوجه شدم که استوری های من رو چک میکنن از طریق واتس آپ اما بعد از مدتی که گذشت حدود 2 یا 3 ماه دیگه این اتفاق نیفتاد و احساس میکنم که شماره بنده رو پاک کردن طوریکه متوجه شدن انگار که من میدونم و مطلع هستم که دارن منو چک میکنن، من احساس میکنم به نوعی دارن از من دوری میکنن اما من هرگز برخوردی نداشتم که حتی بخوام ناراحتشون کنم یا مشکلی پیش بیاد بین ما،،،، میخاستم بدونم اینها نشانه این هست که میخوان به من بفهمونن که اونا مال گذشته بوده و من برم دنبال زندگیم؟؟!!! یا معنای دیگه ای داره؟؟؟؟ این همه فرار کردن از من حس خوبی بهم نمیده واقعا از طرفی اصلا فرصتی پیش نمیاد که بتونم صحبتی باهاش داشته باشم که تکلیف خودم رو بدونم

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد براساس رفتارهای خاصی از سمت ایشان دیدید، مسیر خودتان و هدف را گم کرده باشید. تکلیف شما دست شخص دیگری نیست و خودتان باید برای این شخص تصمیم بگیرید. شما باید اول مشخص کنید که آیا می‌خواهید رابطه جدی با او داشته باشید یا خیر؟ سپس رفتارهای او را می‌توانید تحلیل کنید.

در صورتی که قصد رابطه جدی با ایشان را داشته باشم باید چطور عمل کنم و از چه طریق؟

سلام من 5ساله عاشق یه دخترم و خونه و ماشین و همچی دارم ولی نمی دونم چطور به اون دختره بگم و دختره3سال از من بزرگتره چطور بحث رو باز کنم و چی بگم همسایه ما هم هست

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان اشاره نکردید. به چه دلیل در این 5 سال به او چیزی نگفتید؟ آیا در رفتار ایشان نشانه‌ای از علاقمندی به خودتان می‎‌بنید؟ شرایط و معیارهای شما برای انتخاب ایشان چیست؟ اشاره به بزرگتر بودن سن ایشان کردید. درست است که تناسب سنی در ازدواج مهم است، اما خود سن اثر خاصی در رفتار سن و مرد و رابطه‌شان نمی‌گذارد. بلکه نوع رفتار و نگاهی که به این مساله دارید مهم است. اگر دعواها و بحث‌های شما به مساله سن ختم شود و یا شما توان رویارویی با اطرافیان که درباره سن همسر شما نظر می‌دهند را نداشته باشید، بهتر است ازپیشنهاد دادن به او صرف نظر کنید. برای بررسی بیشتر و دریافت راهنمایی، می‌توانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام پسری 18 ساله هستم مادرم از این سن برام دختری رو درنظر گرفته وظاهراخانواده اون دختر خانم و خودشون بنده رو ازدور ملاقات کردن و راجب من همه اطلاعاتی دارند

ظاهرا اونا هم از من خوششون اومده

همه برای خودشون بریدن و دوختن ولی من نمیخوام تن به ازدواج اجباری بدم

میخوام با دختری ازدواج کنم که عاشقش باشم نه اینکه به زور و یا انتخاب مادر ازدواج کنم

در ثانی من هنوز آینده ای مبهم در زمینه مالی دارم

لطف میکنید راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی سن شما برای ازدواج بسیار پایین است. اگ ردر فرهنگ شما این نوع ازدواج وجود دارد، بهتر است با یک بزرگتر یا واسطه امین که روی خانواده شما اثر دارند، صحبت کنید تا خانواده را متقاعد کند.اگر هنوز سربازی نرفتید، برای آن اقدام کنید و یا به صورت مستقیم به خانواده بگویید که در حال حاضر آمادگی ازدواج را ندارید. برای دریافت مشاوره می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

با عرض سلام و خسته نباشید به شما ک تلاش در برقرار کردن رابطه های پایدار دارین . من تو سن ۱۴سالگی عاشق یک دختر ۱۱ساله شدم ک نمیشه اسمشو گذاشت عاشق چون درکی از عشق نداشتم تو اون سن شاید علاقه بود و تو اون دوران در یکی از بازی های پرسش وپاسخ تونستم از ایشون بشنوم ه دوسم دارن. بعد یه مدت به دلیل کم شدن ارتباط بین خانواده دیگه ندیدمشون ،بعد از ۴سال با هزار زحمت پیداشون کردم و شبیه قبل نبودن وگفتن ک اونا همش حس بچگونه بود واز نفهمی ولی دوست دارم رفیق تصمیمم باشی و من قبول نکردم و گفتم ک نمیتونم باهات مثل یه دوست برخورد کنم چون هدفم چیز دیگه ای است بعد از چند ماه ک اصرار کرد وقتی صداش میکردم رفیق ناراحت میشد و میگقت دوست ندارم رفیقم باشی بعد یه سال بهم گفت دوسم داره و میخواد باهام زندگی کنه ومن باید براش صبر کنم و اونم برا من صبر کنه ولی بعد اون کارایی ک باهام کرد و حقم داشت بعد اون مدت من یه خورده سرد شدم و حالا نمیدونم واقعا دوسم داره یا نه من سرگرمیشم یا واقعا نیتش ازدواجه اگه لطف کنین کمک ام کنین ممنون میشم ازتون

سلام دوست گرامی در واقع در حال حاضر شما 18 سال دارید. طرف مقابل شما چندساله هستند؟ بسیاری از رفتارهایی که از خودتان و ایشان مطرح کردید، مربوط به شرایط سنی است. خواسته و تمایل شما اگر ازدواج است اگر در این مساله مصمم هستید بهتر است از مسیر درست وارد شوید. این مساله که او چگونه تصور می‌کند و چه تصمیمی دارد را باید به صورت مستقیم از او بپرسید که آیا قصد ادامه دادن این رابطه را به صورت جدی دارد یا خیر.

من یکی رو دوست دارم فامیله 2 سال ازم بزرگتره ولی انگار همسنیم باهام خیلی گرم بود ولی بعد یه مدت سرد شد فهمیدم یه پسره هست که دوسش داره خیلی سخت بود تقریبا یه 7 ماهی شد که داشتم زجر میکشیدم خیلی سخت بود ولی خب به هر حال گذشت دیگه بعدا فهمیدم که اون پسره رو ول کرده حالا به هر دلیلی بعد اونوقت باهام خیلی گرم شده بود از من میپرسید از خودم از درس و شغلی که میخوام توش کار کنم تو اینده باهام خوب شده بود حرف میزد شوخی میکرد این آخرین بار یهو چشامون افتاد به هم روبروم وایساده بود لبخند زدو یه 20 ثانیه تقریبا نگاه کردو لبخند زد بی دلیل منم همون جوری لبخند زدم فقط نمیدونم چی شد بعدش یه جوری کمتر نگام میکرد و یه کمی هم کم محلی نمیدونم من 17 سالمه یعنی اون منو دوست داره؟

سلام دوست گرامی شما در سن نوجوانی قرار دارید و به علت هیجانات خاص این دوره سنی، به هر رفتاری از سمت ایشان که به او علاقمند هستید، واکنش مثبت دارید و به آن رفتارها معنی خاصی می‌دهید. درباره اینکه او رابطه‌اش را تمام کرده است و سپس مجدد به سمت شما برگشته است، نمیتوان بدون بررسی دقیق وضعیت ایشان، تشخیص داد که به شما علاقمند هستند یا خیر. بهترین اقدام شما این ایست که دستاوردهای خودتان را با توجه به سنی که در آن هستید بالا ببرید تا ایشان متوجه تغییرات مثبت شما و هدفمند بودن‌تان شوند.

سلام خدمت شما وقت تون بخیر پسری ۲۴ ساله هستم. چند سال است به دختر خاله ام که ۲۳ سالش است علاقه دارم و دوستش دارم .در شبکه های اجتماعی با هم صحبت می‌کنیم پیام های عاشقانه که برایش می‌فرستم، می‌خواند اما جواب نمی‌دهد. با هم صمیمی هستیم. در پیام‌های عاشقانه واکنش منفی و مثبت ندارد. با حرف زدن رو در رو هم بعد از چهار پنج ثانیه، چشمش را پایین می‌اندازد. لطفا راهنمایی کنید. مرا دوست دارد یا خیر چندین خواستگار را هم رد کردند. به پسر خاله دیگرم هم جواب رد دادند من هم فعلاً بخاطر شرایط محصلی و اقتصادی نمیتوانم خواستگاری کنم می‌خواهم بدانم دوستم دارد یا نه ممنونم روز خوبی داشته باشید منتظر جوابتون هستم.

سلام دوست گرامی مطئمناً ایشان تا وقتی به صورت مستقیم با او حرف نزنید و صرفاً علاقه خود را با پیام به ایشان ارسال می‌کنید، واکنشی نشان نمی‌دهند. از طرفی چون شرایط ازدواج را ندارید، یا باید با خانواده خودتان در این مورد صحبت کنید یا نظر خودش را راجع به خودتان بدانید. اینکه او چه واکنشی به ابراز علاقه مستقیم شما می‌دهد، مساله مهمی است و مشخص می‌کند آیا به شما علاقه دارد یاخیر. حال با فرض مثبت بودن علاقه ایشان به خودتان، باید ببینید که شرایط بودن در یک رابطه عاطفی و برنامه‌ریزی برای آینده را دارید یا خیر. چقدر زمان نیاز دارید تا این شرایط را برای خودتان فراهم کنید؟

سلام من سینا هستم 19 تمام و چهره خوبی دارم با موهای بور و قهوه ای و پوست سفید. همسایه ای داریم که دوتا خواهرن یکی از خواهرها 3 سال بزرگتر و دیگری 1 سال بزرگتر. من به خواهر کوچکتر علاقه بسیار دارم و البته تعریف از خود نباشه چون هر دو خانواده از جایگاه فرهنگی و شخصیتی بالایی برخورداریم نمی تونم بهش بگم که من علاقه دارم بهت و دوستت دارم. دلهره دارم که مشکلی پیش بیاد و درضمن خیلی کم و شانسی پیش میاد من ببینمش و اگه خیلی شانس داشته باشم تنها ببینمش . من ازش خوشم میاد و خیلی جاها استرس داشتم که نکنه اون که 1 سال بزرگتره ازدواج کنه و خیلی جاها می خواستم خودمو آروم کنم ولی نشده و غم در دلم رخنه می‌کرده که نکنه بره و با کسه دیگه باشه و ازدواج کنه خیلی جاها که مهمون دارن همش گوش میدم که نکنه خاستگار باشه و فک کنم تا حالا که نبوده . من تکلیف دانشگاهمم مشخص نیست هفته بعد کنکور دارم. نمی‌دونم چه کار کنم. اهل دوست دختر اینا هستم ولی تاحالا یک نفر داشتم و بیش تر ازدواج رو دوست دارم ولی خونه ندارم متاسفانه که اگه داشتم الان خواستگاریش می رفتم . کمکم کنین که برای حل مشکلم چه کار کنم عزیزان دل. سپاس گزارم از دکتر سایت .

سلام دوست گرامی سن شما برای بودن در یک رابطه عاطفی بصورت جدی و صحبت درباره ازدواج بسیار زود است. بخصوص اینکه وضعیت تحصیلی، شعلی و … مشخص نیست. بهتر است شما با به دست آوردن دستاوردهای مثبت نظر ایشان را جلب کنید. سن بالاتر ایشان زمانی مشکل ساز می‌شود که دعواها و بحث‌های شما در آینده هیمشه حول محور سن باشد.” تو بچه‌ای، تو سنت بالاست و..” و اینکه شما نتوانید در برابر صحبت و نظر دیگران درباره سن ایشان دفاعی داشته باشید.

سلام خدمت شما. من یه سوال داشتم میخواستم شما راهنمایی کنید. من تو دانشگاه با یه دختری آشنا شدم(طرف حدود 22 یا 23 سالشه) که به ایشون علاقه مند شدم ولی تا الان جلو نرفتم چون از علاقه ایشون مطمئن نیستم. اولین باری که ایشون رو دیدم یه مانتو ساده و با یه تیپ ساده اومده بود ولی بعد از اون حتی یه بار دیگه هم ندیدم که با اون تیپ و مانتو بیان و همیشه یه لباس بهتر و یه ارایش ملایم میکردن. به بهونه های مختلف وقتی با هم صحبت می کردیم به من خیره میشد و حتی وقتی من هم نگاهش میکردم بازم نگاه شو بر نمیداشت( البته با اکثر بچه ها موقع حرف زدن خیره میشه یهشون )و وقتایی که من تو کلاس بودم یه سره با موهاش ور میرفت و اونا رو درست میکرد یا بلند میشد میرفت بیرون و بعد چند دقیقه میومد. اولا باهام سر سنگین بود ولی با بقیه پسرها شوخی میکرد و حتی شوخی دستی ولی بعد با منم روش باز شد به طوری که روم اسم میذاشت و حتی یه بار در مورد تیپ مورد علاقه ام برای خانوما پرسید. وسطای دانشگاه من یه هفته به دلایلی نتونستم برم دانشگاه و تو اون مدت مثل اینکه ایشون زیاد سرکلاس سرحال نبودن و موقعی که من بعد یه هفته برگشتم سر کلاس، اولش که اومد سر کلاس خیلی بی حوصله و بی اعصاب به نظر میومد ولی بعدش خیلی خوشحال و شاد شد. میخواستم شما نظر بدید منظورش چیه از علاقس یا همینجوری مثل یه همکلاسی برخورد میکنه

سلام دوست گرامی می‌تواند این نشانه‌هایی که گفتید نشان‌دهنده علاقه ایشان به شما باشد، اما باید ابتدا از خود بپرسید آیا خودتان نیز به ایشان علاقه دارید یا خیر؟ اگر این علاقه از سمت شما هم وجود دارد، بهتر است بصورت واضح و روشن علاقه خود را بیان کنید. اما اگر رفتارهای ایشان با بقیه همکلاسی‌های پسر همینگونه است، بهتر است کمی منطقی تر به این ماجرا نگاه کنید و معنایی به این نشانه‌ها که تعریف کردید، ندهید.

سلام.من یه دختر 22 ساله هستم.وقتی 17 سالم بود یه پسری ک همسن خودم بود بهم پیشنهاد دوستی داد ولی من توجهی بهش نکردم تا اینکه دو سه سال بعد متوجه شدم که ایشون هنوز سر علاقه و پیشنهادش هست و چند ماهی باهم در ارتباط بودیم. خیلی مهربون بود و احساسات بی اندازه ای نسبت به من نشون میداد که برام قابل درک نبود و من فکر میکردم یا دروغه یا بخاطر سنش هست. میگفت قصدش ازدواجه و باید شش هفت سال براش صبر کنم چون دانشجو بود و شرایط ازدواج نداشت و من میگفتم ک با این شرایط دو سه سال میشه ادامه داد و صبر کرد.تا نهایتا برای دو سه سال راضی شد و حتی یه کارایی هم برای درامد زایی کرد ک نتیجه نداد.ت و این مدت که با هم بودیم بدون دلیل واضح با بهونه رابطه رو تموم میکرد و بعد یکی دو هفته با کلی التماس میومد ک دوباره شروع کنیم و بدون من نمیتونه. بهونه های خیلی بچگانه ای میاورد برای کاراش و منم کاری نمیتونستم قبول بکنم. ولی دو تا دلیلی که اواخر برام اورد یکیش این بود ک میگفت یهو ازت سرد میشم و یکیش هم این بود ک میگفت به خاطر قول ازدواجی ک بهت دادم و هر تلاشی که کردم دیدم نمیتونم از پسش بربیام ولت کردم. الان حدود یه ساله که هی پیام میده. یه بار میگه دوست دارم. یه بار میگه حسی بهت ندارم. یه بار میگه یه ماه رل زدم و نتونستم باهاش ادامه بدم و جای تورو پر کنم. یه بار میگه بیا باهم باشیم به تهش فکر نکنیم و یه بارم میگه برام صبر کن موقعیتم بهتر شه بیام خواستگاری. منم دیگه بهش اعتماد ندارم.اصلن نمیدونم دیگه حس واقعیش چیه بهم.احساس میکنم طرز فکرش خیلی عوض شده.شاید به خاطر محیط دانشگاه باشه. اوایل حتی نمیتونست با من دست بده ولی الان وقتی از رابطه دوباره حرف میزنه منظورش یه رابطه ی بی حد و مرزه. اینم بگم که موقیتش جوریه که اگه بخواد میتونه با هرکسی هر رابطه ای داشته باشه ولی نداره. خودشم میگه من فقط به تو همچین حسی دارم و این حرفا. لطفا بهم بگین برای چی داره اینکارارو میکنه و واقعا بهم علاقه داره یا هدفش یه چیز دیگه است؟

سلام دوست گرامی به سن طرف مقابل‌تان اشاره نکردید. مسأله‌ای که روشن است این است که ایشان تکلیفش با خودش مشخص نیست. برطرف کردن بلاتکلیفی‌اش کار شما نیست. مطمئناً ایشان هم بصورت منطقی می‌دانند که از پس وعده و وعید مربوط به رابطه و ازدواج برنمی‌آیند. دقیقا نتیجه این رفتارهای ضد و نقیض از طرف ایشان،ایجاد بی‌اعتمادی در شماست. بنظر نمی‌رسد که این رابطه بتواند برای شما تگیه‌گاه امنی در آینده باشد.

سلام من علی هستم و ۱۳ سالمه ی چند وقتی هست که به یک دختر توجه میکنم میبینم بیشتر کار های بالا رو انجام میده فکر میکنم ایشون منو دوست داره ولی من اصلا به ایشون علاقه ای ندارم لطفا کمکم کنید چجوری بهش بگم انقدر دور و برم نیاد اون خانم هم ۱۱ سالشون هست

سلام دوست گرامی 11 سالگی سن مناسبی برای ابراز علاقه نیست نیاز شما به ارتباط با جنس مخالف قابل درک است، اما زمان مناسبی برای این کار نیست. بهتر است که شما با کسب موفقیت‌های بیشتر توجه او را به خود جلب کنید.

سلام به رادیو عشق. سولی‌داشتم ازتون، اینکه من دو ماهی هست که با دختری رابطه احساسی ‌دارم ما تا به حال همو ندیدیم ولی‌ از طریق ارتباط ویدئویی و تلفنی خیلی ‌در ارتباطیم من موقعی وارد زندگیش شدم که داشت رابطشو با یک نفر تموم میکرد و در واقع اذیت میشد. من خیلی‌کمکش کردم و اون هم از طرف دست کشید،به گفته خودش متنفر بود از اون شخص چون خیانت کرده بود،و اینکه توی پیج اینستاگرامش تقربیا هشتاد درصد مخاطبانش پسر هستن و از همون شهر خودش،من هرچی‌اصرار کردم که اون هارو ریموو کن نکرد،تا به حال هم استوری عاشقانه نذاشته و توی بیو هم چیزی نزده و من مطمئنم که پسرای زیادی سمتش هستن. یک بار که با دعوا بهش گفتم گفت تو خودتم نمیزاری اما وقتی‌من اون کارهارو کردم بازهم اون انجام نداد،مطلب دیگه هم اینه که بهش میگم اگه دوسم داری باید تلاش کنی ‌نرم میگه برام مهم نیست کی ‌بمونه پیشم تو هم میخوای‌ بری برو ولی ‌تو قلبم نگهت میدارم.چون زیاد اذیت شدم قبلا که خیلی حساس بودم. ایا به نظر شما همچین چیزی‌ ممکنه که یک نفرو دوست داشته باشه ولی ‌تلاشی واسه راضی نگه داشتن نکنه و جلوی رفتنشم نگیره؟ و اینکه آیا ادعای دوست داشنتنش واقعیه یا برای از بین بردن حس ‌بد رابطه قبلشه؟ البته اینم بگم از نظر ابراز علاقه و مهربانی خیلی‌با من خوبه اکثرا مرسی از شما و سایت خوبتون.

سلام دوست گرامی زمانی که شما با ایشان وارد رابطه شدید، او سوگوار خیانتی بود که از رابطه سابقش داشت و این زمان بدترین موقع برای شروع رابطه است. چون او هنوز پرونده گذشته را نبسته است و به شما دلبستگی ندارد. در واقع ایشان ضربه خوردند و باید ابتدا بازسازی شوند و بعد بتوانند با شما رابطه خود را ادامه دهند.

سلام من یه دختری رو دوست دارم ، من 13 سالمه و اون 11 سالشه ، از اقواممون میشه ، من یه بار فقط دیدمش اونم تو عروسی عاشقش شدم ، دختر عمم باهاش دوسته و اسم و روز تولدش رو میدونم ، تو عروسی داشتم تعریف میکردم داشت نگام میکرد وقتی که تو چشاش چند ثانیه نگاه کردم لبخند زد بعد منم لبخند زدم و روم رو کردم یه طرف دیگه ، من هرشب به اون فکر میکنم و نمیدونم چطوری بهش بگم که دوست دارم لطفا کمک کنید و جواب بدید ممنون از سایت خوبتون

سلام دوست گرامی سن هردوی شما برای انتخاب شریک عاطفی پایین است. این هیجان به دلیل ورود شما به دوره نوجوانی است.

با عرض سلام من مدت ۲ سال میشه که عاشق یه دختری شدم و اون تمام ویژه گی های رو که شما در سایتتون بیان کردید دارد. که من ۱۸ سال سن دارم و اون ۱۷ سالشه اون دختر از اقواممون هستش و بیشتر همدیگه رو نمیبینیم مثلا تو عید یا توی مراسم ها میبینمش و خواهر بزرگش که ۱۸ سالش هستش اون به من علاقه داره خیلی زیاد و مادرش از من خیلی خیلی خوشش میاد که حتا یه روز گفت که دختری بزرگش که به من علاقه داره میده بهم خوب من یجورایی فهمونمدش که من دختری کوچکیشو رو دوست دارم خوب مادرشم خوشحال شد . یه روز توی یه محفل من به خواهرم گفتم که براش بگه من دوسش دارم وقتی بهش گفت اون توی جواب گفت نه بین مون این حرفها نیس اون مثل داداشمه خوب باز من باز هم به خواهرم گفتم بازم بگه که من جدی استم باز بار دوم خندید و چیزی نگفت . من نمیدونم جواب منفی اون بخاطر خواهر بزرگشه که منو دوست داره یا برای خواهرم نگفت . اگه منو دوست نداره چرا همش بهم نگاه میکنه و خنده میکنه همه جا که من باشم اونم هستش حتا یه بار دست های منو هم لمس کرد. اون تو شبکه های اجتماعی هم سروکار نداره میشه برام کمک کنید ممنون میشم.

سلام دوست گرامی دلیل جواب منفی ایشان برای بار اول می‌تواند دلایل متعددی باشد. این موضوع را در نظر داشته باشید که سن ایشان و شما دوره اوج تغییرات احساسی و عاطفی است و ممکن است دائما نظرات تغییر کند. برای جدی فکر کردن به مساله رابطه و یا ازدواج کمی زود است که روی آن متمرکز شوید اما با توجه به علاقه مادرش به شما بهتر است سعی کنید از علائق دخترکوچک بیشتر مطلع باشید، تعداد ملاقات‌ها را بیشتر کنید و با یکی از اعضای خانواده که با او صمیمی‌تر هستید این علاقه را درمیان بگذارید. اینکه چرا به شما نگاه می‌کند و یا لبخند می‌زند دلیل دقیقی برای وجود علاقه نیست، بلکه نشانه‌هایی از علاقمندی در او دیده می‌شود اما ممکن است بخاطر حرف خودش که شما مانند برادر می‌داند این حرف را زده باشد.

سلام مرسی از پاسخگویی و سایت خوبتون من قبلا هم مشاوره گرفتم از شما

خب من از سن 13 سالگی عاشق دختر عمم که 10 سالش شد شدم ولی همون موقع بهش گفتم که دوسش دارم اونم رفت به چند نفری گفت ولی بعد از اون رابطه ما خیلی بهتر شد اما اما وقتی همو میبینیم من و اون جوری رفتار میکنیم که انگار همو نمیشناسیم ولی اینو بگم که من بعد 2 شال واسش کادو گرفتم که امسال که من 17 سالمه بهم گفت که کادو رو نمیخوام میخوان بندازم دور منم گفتم بنداز دور بعد کلی حرف دیگه گذشت نگه داشت و بعد ازم در خواست کادو تولد کرد ولی من واسش نخریدم داخل شبکه اجتماعی با اسم یه دختر اومد پیوی من که بعد یک روز حرف زدن که میگفت میخوام باهات دوست شم اما من میگفتم دوست نمیشم فهمیدم که خودشه و خودشم گفت که اونه بعد کلی حرف یه گروه خانوادگی با یکی از دختر عمه های دیگم و پسر عموم و اون زدیم که دور هم خیلی هم خوش گذشت ولی بعد خراب شدن گروه دیگ با هم حرفی نزدیم و قبلش نمیدونم چی شد اما بهم گفت که اصلا وضعیت واتساپ برام نزن نه اینکه واسش شر بشه ها نه نمیدونم چی شد فک کنم از دستم ناراحت شده بود. بعد من 2 روزه وصعیت هامو براش میزنم اما نگاه نمیکنه آنلاین هم میشه اما نگاه نمیکنه یه عروسی هم بود چند روز پیش اونجا به هم نگا میکرد منم بهش نگا میکردم ولی نه زیاد وقتی که زیاد نگاش میکردم یا غیب میشد کلا میرفت نمیدونم چرا آیا واقعا اونم منو دوس داره یا نه؟

من از عشق خودم مطمئنم

لطفا راهنمایی کنید با سپاس

ادمین چرا جواب منو نمیدی؟

سلام من یه مدته از یه دختر خوشم میاد بیشتر با هم رابطه چشمی برقرار می کنیم وقتی بهش نگاه می کنم اونم منو نگاه می کنه . شمارمو بهش دادم ولی جواب نداد فک کنم بخواد اینه که سیم کارت نداره ولی ولی وقتی همدیگه رو می بینیم من کمتر بهش نگا می کنم ولی اون همش منو نگا می کنه و بعضی وقتا می خنده. به نظرتون اونم بهم علاقه داره. من۱۶سالمه اونم ۱۵سالشه

سلام دوست گرامی در سن 15و 16 سالگی که اوج سن بلوغ است، هیجاناتی که تجربه می‌کنیم باعث می‌شود که بخواهیم هر چیزی که برایمان خوشایند هست را تجربه کنیم. گرایش به جنس مخالف نیز از جمله این خوشایندی هاست. اما توجه داشته باشید که در این نوع ارتباط و در این سن، هویت مستقلی هنوز شکل نگرفته است و نمی توان روی این رابطه حساب ویژه ای باز کرد. نشانه‌هایی که گفتید ناشی از توجه ایشان به شماست اما اینکه به چه دلیلی شماره شما را قبول نکرده است یا تماس نگرفته علت هایی مختلفی می‌تواند داشته باشد. مثلاً ترس از خانواده، داشتن رابطه دیگر، داشتن هدف‌های دیگری مانند درس و…

ممنون از شما و سایت خوبتون

وقت بخیر واقعا سایت خوبی دارید از پاسخ گویی به موقتون خیلی ممنون هستم راستش من حدودا دوماهی هست با یک خانم در ارتباطم ایشون همکلاسیمه و در واقع شروع کننده ارتباط ایشون بودن و ما تو ابن مدت خیلی باهم صحبت داشتیم البته بیشتر به بهانه استوری های همدیگه این صحبتا انجام میشه اما بعد از مدتی فهمیدیم که بنده از ایشون حدودا ۱سال کوچکترم بیشتر رفتارهایی مثل رفتارهایی مثل پدر مادر ها پیدا کرد نمونه مثالش اینه هرموقع که من درباره ازدواج خودم(منظورم مقوله کلی ازدواجه)صحبت میکنم خیلی اصرار به کم سن بودن من دارن میگن هنوز زوده برای تو اینم بگم هیچکدوم در حال حاضر هیچ ابراز علاقه ای به هم نکردیم فعلا در حد یک دوستی معمولی و میخوام بدون دلیل مدل رفتار این خانم میتونه نشانه علاقه داشتنش به من باشه

سلام خدمت شما آقا یه دختری توی فامیل های نزدیک ما هست که همیشه منو زیر نظر داره از طرفی هرجا میشینیم میاد کنار ما میشینه دوست داره راجب رشته تحصیلیش با من صحبت کنه و من چیزی از برق چشم و اینا ندیدم ازش . من تئاتر کار میکنم و خودمو یه آدمی نشون میدم که بهش هیچ حسی ندارم … ولی دقتی کنارم میشینه همش به گوشیم زل میزنه و جلوی من هی خودشو طوری بیان میکنه که زشته و اینا و اعتماد به نفس نداره…

درضمن از من ۲ سال بزرگتره و این چیزیه که من حس میکنم به من علاقه ای نداره ولی به محض اینکه بفهمم به من علاقه داره حتما بهش درخواست دوستی میدم.‌. از طرفی میترسم علاقه ای به من نداشته باشه بنظر شما چیکار کنم؟؟

سلام دوست گرامی اشاره نکردید سن خودتان و طرف مقابل چندسال است تا بتوانیم رفتارهای ایشان را کمی بهتر تحلیل کنیم. ممکن است رفتار ایشان که گاهی به شما توجه دارند و به گوشی شما زل می‌زنند، صرفاً از روی کنجکاوی و یا همان اعتماد به نفس پایین ایشان باشد، نه علاقه. مساله ای که مبهم است این است که هدف شما برای رابطه با رفتاری که در برابر ایشان نشان می‌دهید متفاوت است. از طرفی منتظر هستید ایشان ابراز علاقه مستقیم کنند و خیالتان بابت علاقه او راحت باشد تا بخواهید به او درخواست آشنایی دهید، از طرفی جوری رفتار می‌کنید که انگار حسی به او ندارید! پس ابتدا باید درخواست قلبی و عقلانی خود را بسنجید و ببینید کدام تصمیم در اولویت شماست و سپس برای این ارتباط تصمیم جدی بگیرید

سلام دانشجو هستم روزهای اول عاشق هم کلاسیم شدم بعد از یه مدت بهش گفتم گفت نمیشه من اهل دوستی و اینا نیستم در ضمن از دو شهر مختلفیم یه بار دیگه هم گفتم همین جوابو داد ترم سه که اومدیم دانشگاه اول دستش حلقه بود بعد از یه مدت تو پروفایلش از همسرش حرف میزد ولی بعد از این که من دیدم پروفایلش رو برداشت و حلقه رو هم نمیذاره سوالم از شما اینه بنظر شما آیا واقعا ازدواج کرده یا نه من چیکار کنم هنوز بعد از 2.5سال بهش فکر میکنم و دوستش دارم

سلام دوست گرامی اطلاعاتی که از ایشان دارید مختصر است و حتی نمی‌دانید ایشان ازدواج کرده یا خیر. بهتر است در ابتدا از یک همکلاسی دیگر بخواهید که به شما کمک کند و از او بپرسد تا مطمئن شوید ازدواج کرده است یا خیر. در ضمن برداشتن تصویر پروفایل به این معنی نیست که ایشان دیگر متاهل نیست، ممکن است تصاویر خود را مخفی کرده باشد یا نخواهد در مورد ازدواج و یا همسرش تصویری را به اشتراک بگذارد. از طرف دیگر ایشان اشاره کرده بود که اهل دوستی نیست، پس حتی اگر ازدواج نکرده باشد، شما باید آمادگی و مقدمات ازدواج را برای خود فراهم کرده باشید.

ادمین جان جواب پست منو بده ممنون

سلام خسته نباشید و ممنون بابت مطالب مفیدتتون بنده 19 سالمه و یه مدتی میشه که یجورایی با یک دختر که فامیل دور خودمونم هست در فضای مجازی در ارتباطم این رو هم بگم که ما حظوری هم رو دیدیم اما فقط یکبار باهم حرف زدیم که خیلی کوتاه هم بوده چون واقعا شرایطشو نداریم. در فضای مجازی که حدود دوهفته میشه باهم در ارتباطیم من هر حرف بامزه ای که میزنم به حرفم میخنده و خودش هم حرف های بامزه میزنه تا من بخندم.بعد در مورد یه موردی حرف میزدیم که او حرف در مورد اون مورد نظر هایی زیادی میداد و هی تلاش میکرد که دوباره حرف بامزه بزنیم.چند باری برام استیکر قلب چشمی فرستاده ولی نمیدم منظورش چی بود چون ازم تشکر کرد و اونهارو فرستاد.اما من گفتم که به هنر علاقه دارم ولی اون گفت من اصلا با هنر مچ نیستم و حتی نمیتونم یه خرس بچه گانه بکشم.ما دوتامون کنکوری هستیم او چند باری بهم گفته که ایشالا پزشکی قبول شی.الان واقعا نمیدونم چیکار کنم اون خیلی زیبا و بادرکه.هر وقت هم بهش پیام بدم در اسرع وقت وبا خوش رویی جوابمو میده کمکم کنید خواهشا که این رابطه رو ادامه بدم با نه.اگه اون قبولش کنه من از خدامه.اینو هم بگم که شش ماه ازخودم بزرگتره

سلام دوست گرامی هردوی شما در سن حساسی هستید و در هرحال تلاش برای ساختن آینده شخصی خودتان. بنابراین شروع رابطه در این مقطع حساس ممکن است به ضرر شما تمام شود و به درستی نتوانید این شرایط را مدیریت کنید. چون هنوز رابطه عاطفی شکل نگرفته است، شما دونفر تعارضی را باهم تجربه نمی کنید؛ اما پس از شکل گیری رابطه ممکن است همان علاقه شما به هنر و عدم علاقه ایشان منجر به تعارض شود، بنابراین ابتدا به وضعیت تحصیلی خود رسیدگی کنید و سپس به سایر مسائل.

سلام خدمت همه دوستان. راستش ما از یکی خوشمون اومده و نمیدونم واقعا اونم خوشش میاد یا ن. خیلی نگاه میکنه و هر موقع رد میشه تقریبا نگاه میکنه و خیلی ضایع میبینم که من داره نگاه میکنه یه روز هم به مدت چن ثانیه فقط وایساده بودیم به من نگاه میکردیم نفهمیدم چی شد که وقتی فهمیدم سریع چشمام بستم اما خوب نمیدونم واقعا حس داره یان و یه چن باری هم دیدم هر جا نشستم اونم میاد همون جا. از یه طرفی هم تاحالا دیدم چن باری نشستیم دور هم دیدم دوستام به من تیکه میندازن اونم سریع میگ اره واقعا (یعنی اینکه دنبال اینه که لج منو دربیاره و ضایع کنه منو)از یه طرفی هم تا حالا پا پیش نزاشته و .. حالا خواستم از شما بپرسم که آیا واقعا منو دوست داره یا ن لطفا دوستان هرکی میتونه کمک کنه

سلام دوست گرامی با نگاه کردن صرفا نمی توان پی به علاقه کسی برد. ممکن است ایشان صرفا در مورد شما کنجکاو باشد. اشاره کردید ایشان پاپیش نمیگذارند! این توقع شما کمی غیرواقع بینانه است و باید منطقی تر باشید. اگر شما به ایشان علاقمند هستید با درنظر گرفتن شرایط به او بگویید. اما پیش از آن ببینید آیا بخاطر توجه او به سمتش جذب شده اید یا اینکه شما هم به او حسی دارید؟

دلیل پا پیش نذاشتن من به ۲ دلیل میتونه باشه یکی اینکه من کنکوری هستم و یکی اینکه اون زیاد با پسر ها میره و میاد و من از این موضوع خیلی ناراحتم.اما خوب خیلی دوست دارم باهاش در ارتباط باشم و این دو راهی بدی هست.اما واقعا دوست دارم بدونم اونم حس داره یا ن هنوز از این هم مطمئن نشدم. یعنی فکر میکنم داشته باشه اما میخوام که شما هم تایید کنید تا اطمینان پیدا کنم. چیز زیادی ازش ندارم تا بهتون بگم چون ارتباطی خاصی با هم نداریم و فقط نگاه کردناش یادمه. میدونم که خیلی نگاه میکنه حتی روی نیمکت پارک نشسته بود میدیدم که خیلی ضایع با گوشه چشم نگاه میکنه یا وقتی از کنارم رد میشه بعد از چن متر برمیگرده و نگاه میکنه تنها چیزی که غیر از نگاه کردن میتونم بگم همون وقتی بود که دوستم گفت تو ارزشی نداری و اونم با تمسخر خندید و گفت آره واقعا حالا نمیدونم کدوم قبول کنم.

ادمین جواب من چی شد،؟

سلام خسته نباشید من الان ۱۷ سالمه و دختر مورد علاقم ۱۵ سالش. پارسال اون بهم کم و بیش نشون میداد که بهم علاقه داره و من اون زمان اینجا هم از شما پرسیدم که نشونش چیه و گفتید شاید منتظره که من یه علاقه ای بهش نشون بدم تا مطمئن بشه که عاشقشم ولی من اینکارو نکردم چون هنوز مطمئن نبودم که حسی که بهش دارم واقعیه یا نه ولی الان مطمئن شدم. مشکل اینجاست که اون رفتارش مث قبل نیست و باهام نسبت به اون زمان سرد تر شده یکم. نمیدونم شاید ازم ناامید شده یا… خواستم بدونم احتمالش هست که اگه علاقمو بهش نشون بدم اون رفتارش مث قبل میشع و بهم علاقه مند میشه یا نه؟

سلام دوست گرامی هر دوی شما در سن نوجوانی هستید و در این سن علاقه ها پایدار نیست و به مرور سرد می شود زیرا فرد برای آینده نامعلوم خود هدف گزینی می کند و علاقه اش براساس هیجان است. اینکه شما از علاقه خود مطمئن هستید باید نشانه هایی داشته باشد. این نشانه ها را به کمک مشاور بررسی کنید و سپس درست ترین تصممی را بگیرید.

خب اگه سن نوجوانی و این چیزا رو در نظر نگیریم. امکانش هست که یه دختر دوباره به کسی که ازش ناامید شده علاقه پیدا کنه؟

سلام خسته نباشید. من ۱۷ سالمه و دختر مودد علاقم ۱۵. راستش پارسال اون دختر باهام خوب بود و ازتون سوال کردم درمورد کارهاش و گفتید شاید منتظره که من یه علاقه ای نشون بدم تا مطمئن بشه که عاشقشم ولی اینکارو نکردم چون هنوز از حسم بهش مطمئن نبودم ولی الان مطمئن شدم و میخوام علاقه مو بهش نشون بدم. مشکل اینجاست که اون رفتارش مث قبل نیست. نمیدونم شاید ازم ناامید شده یا … خواستم بدونم اگه علاقه مو بهش نشون بدم احتمالش هست که دوباره بهم علاقه مند بشه؟

پاسخ داده شد

سلام ایا دختر از پسر بزرگتر باشد مشکلی برای دوستی و ازدواج پیش می اید

سلام دوست گرامی مسأله سن یکی از فاکتورهایی است که در مشاوره پیش از ازدواج بررسی می شود. زمانی که دختر از پسر بزرگ تر باشد به چند نکته مهم باید توجه کرد: اگر دعواها و بحث های بعدی این زوج بر سر مسأله سن باشد، اگر نتوانند در برابر حرف های دیگرانراجع به بزرگتر بودن دختر، مقاومت کنند و روی رابطه آنها تاثیر بگذارد؛ رابطه به مشکل بر میخورد. بنابراین بلوغ عاطفی و اجتماعی هر دو نفر باید در حد قابل قبولی باشد تا بتوانند این چالش را مدیریت کنند.

سلام خسته نباشید من ب مدیرم ک ٧سال از من بزرگتر علاقمند شدم ولی نمیدونم ک اونم ب من علاقه داره یانه از طرفی رفتاراش جوریه که همه توی محل کار فک میکنن ما باهمیم . ولی از طرفی با رفتارا و شوخیاش ب من میفهمونه ک واسش مهم نیستم مثلن تا پسر مجرد میاد توی شرکت ب من میگه اینم کیس خوبی میتونه واست باشه ها…یا میاد از اینکه از کدوم دختر توی شرکت خوشش میاد حرف میزنه . از طرفی هم خیلی ب من نزدیک میشه جوری ک وقتی بامن حرف میزنه دستشو میزار روی دستم و یا ب من میگه تو رو خیلی دوس دارم تو مث خواهرمی چجوری بفهمم ک دوسم داره یا واقعا در حد خواهر یا ی دوست دوسم داره میخام بیشتر از این اذیت نشم خیلی اذیتم از این وضعیتی ک توش گیر کردم

سلام دوست گرامی ارتباط با فردی که در محیط کار مشترک باشید، موقعیت اجتماعی بالاتری از شما داشته باشد ممکن است برای هر دوی شما خطر داشته باشد.همانطور که اشاره کردید ایشان شما را در وضعیت مبهم قرار داده است، یعنی در عین استفاده بردن از حضور شما، نمی خواهد مسئولیت رابطه را بپذیرد. پس بهتر است به شیوه درستی برای جذب ایشان تلاش کنید و یا به صورت کلی از ارتباط با ایشان صرف نظر کنید. هنوز بین شما رابطه عاطفی ای شکل نگرفته است. برای بررسی بیشتر رابطه تان می توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

توی مجموعه هر پسری بیاد سمت سریع میره از پرسوجو میکنه ببینه درمورد چی و چرا اومده سمتم و…من نمیدونم از چ طریقی بایدجذبش کنم

سلام دوست گرامی شما می توانید با دریافت مشاوره درباره جذب عشق، شیوه صحیح و علمی این جذب را یاد بگیرید.

سلام چندوقتی است از دختر خانمی خوشم میاد ک سه سال از خودم کوچیکتره بهش گفتم ک دوستت دارم،هرچی میگم ی فرصت بهم بده تا آشنا بشیم هرچی میگم یکم منو بشناس ولی قبول نمیکنه ماباهم فامیل هستیم مادر پدرش بشدت منو دوس دارن و وقتی فهمیدن من ب دخترشون علاقه پیدا کردم یکم تحت فشارش گذاشتن اونم قبول کرد باهام حرف بزنه ولی بعدش بهم گفت فقط ب اسرار مامان قبول کردم باهات حرف بزنم همش میگه من کنکور دارم نمیخوام وارد رابطه بشم همش هی میگه اصلا حالا حالاها نمیخوام وارد رابطه بشم بهش میگم خب بعد کنکورت میام میگه ن کلا رابطه نمیخوام تو چت های فضای مجازی همش میگیم میخندیم شوخی و مسخره بازی باهم ولی در حقیقت حرفاش اینه ک تو پسر خوب و باشخصیتی هستی ولی من قصد ازدواج ندارم حالا حالاها میگم باشه چندسال دیگه خوبه میگه ن کلا نمیخوام امیدوارت کنم تو فضای مجازی هم استوری و پستامو دنبال میکنه لایک میکنه از منم خییلی جلو مادرش و خواهرش گفته خبر دارم لطفاااااااا کمکم کنید راهنمایی کنید خییییلی دوسش دارم

سلام دوست گرامی اولویت بندی ایشان برای زندگی با شما متفاوت است. او به صورت هدفمندی می خواهد ابتدا درسش را بخواند و سپس وارد رابطه شود. بهتر است با شیوه صحیح برای جذب ایشان تلاش کنید و به یاد داشته باشید نمی توان هیچ کسی را به زور به بودن در رابطه واداشت. شما می توانید برای آموزش شیوه صحیح این جذب، از مشاوران رادیو عشق، مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام وقت بخیر سوالم این بود= چرادوست دخترمن رابطمونو ازهمه مخفی میکنه حتی از نزدیک ترین دوستاش هم وقتی کسی ازش سوال میکنه دوس پسر داری میگه نه ندارم ازهمشونن متنفرم از پسرا وقتی میپرسم هم میگه بخاطر صلاح رابطمون که کمتر اسیب ببینه علت اصلیش اینه یا واقعا یه چیز دیگه است

سلام دوست گرامی علل زیادی وجود دارد که یک فرد بخواهد رابطه اش را از دیگران مخفی نگه دارد. یا به طرف مقابل اطمینان کافی را ندارد؛ یا نسبت به اطرافیان خودش اعتماد ندارد؛ یا خیانت دیده است و به این زود نمی خواهد اطمینان مجدد کند؛ یا نمی خواهد مسئولیت رابطه را بپذیرد. در هر صورت چه به این دلیل چه به هر دلیل دیگری باید رابطه کاملاً بررسی شود که چه مانعی وجود دارد که او نمی خواهد از رابطه شما کسی باخبر شود. پس شما می توانید برای این بررسی بیشتر از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام وقتتون بخیر من با همکلاسی دانشگام چند وقتی هست توی فضای مجازی در ارتباطیم و تقریبا صمیمی شدیم میخواستم بدونم چطوری باید بهش پیشنهاد بدم یعنی پیشنهاد دوستی رو چطوری بهش بدم؟؟؟ از طرفی فامیل دور هم هستیم یخورده برام سخته وقعا ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی ابتدا باید دلایل علاقه خود و تبدیل کردن رابطه ساده دوستی به رابطه عاطفی را برای خود مشخص کنید. ببینید انگیزه شما از این مساله چیست؟ تا چه میزان از زندگی و علائق ایشان آگاهی دارید؟ هرچقدر اطلاعات شما از ایشان بیشتر باشد بهتر است. بدانید ششخص دیگری در زندگی اش هست یا خیر؟ سپس رابطه را از حالت مجازی به صورت دیدار حضوری تبدیل کنید تا با او مراوده بیشتری داشته باشید. برای برررسی بیشتر نیز می توانید از مشاوران رادیو عشق مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

اخه شمارشو ندارم .

سلام و تشکر بابت سایت خوبتون . خواهش میکنم جوابمو بدی من امیرم 18سالمه و عاشق خواهر زن عموم شدم و اون ۶ماه از من بزرگتره اصلا واسم مهم نیست من همه جوره میخوامش اصا بش اعتیاد دارم یه روز که عکسشو نبینم حالم بد میشه . راستش مشکلم اینه ما شاید تو سال ۱بار شانسی یا فوقش دوبار همو ببینیم من نمیدونم باید چیکار کنم شبا تا به اون فک نکنم خوابم نمیبره و از این میترسم که نکنه ازدواج کنه . ببینید من واقا دوسش دارم لطفا نگید سن هیجاناتی چون ازش گذشتم خواهشا جوابمو بدید دارم میمیرم.

سلام می‌تونید توی شبکه‌های اجتماعی و باهاشون یک ارتباط دوستانه پیدا کنید و اگر متوجه تمایل ایشون شدید با هم بیشتر آشنا بشید. اگر هم فکر می‌کنید ممکنه به زودی شرایط ازدواج براتون فراهم بشه می‌تونید از خانواده‌تون هم کمک بخواهید.

آقای رادیو عشق این دختر قبلنا هم هی منو نی‌گاه میکرد ولی من یک سال اهمیت خاصی ندادم و دنبالش نرفتم ولی جدیدا دوباره این کارو میکنه قبلنا هم شدیداً بهش علاقه داشتم و اونم وقتی نیگاش میکردم چشماشو می‌دزدید ولی چون یکم گزشته دچار تردید شدم یعنی اینکه نوز باید منتظر نشانه های دیگری بمونم

سلام من چند وقته دختری که بهش علاقه دارم داره پنجره مارو هی مداوم دید میزنه در ضمن بعضی وقتا حدود چند ثانیه با آرامش (که از چشاش میفهمم)لبخند میزنه و پنجره مارو نگاه می‌کنه یعنی چی؟؟ دوسم داره؟؟ لطفاً جواب بدید

سلام دوست عزیز این نشانه‌ای که می‌فرمایید اصلا در حدی نیست که بخواهیم ازش نتیجه‌گیری داشته باشیم.

آقای رادیو عشق این دختر قبلنا هم هی منو نی‌گاه میکرد ولی من یک سال اهمیت خاصی ندادم و دنبالش نرفتم ولی جدیدا دوباره این کارو میکنه قبلنا هم شدیداً بهش علاقه داشتم و اونم وقتی نیگاش میکردم چشماشو می‌دزدید ولی چون یکم گزشته دچار تردید شدم یعنی اینکه نوز باید منتظر نشانه های دیگری بمونم

سلام خدمت ادمین محترم رادیو عشق. من 16 سالمه و 3 سال پیش عاشق دختر دختر خاله ی مامانم شدم. وقتی دیدمش ضربان قلبم بالا می رفت و باوور داشتم که عشقم از هوس نیست. در کل 4 بار دیدمش. وقتی رد می شدم میدیدم که داره نگام میکنه و وقتی که منم می خواستم نگاش کنم چشماشو میدزدید انگار نگاهم نکرده. خودم هم همیشه بهش فکر میکنم و انگیزه ام واسه زندگی بیشتر میشه. همیشه قبل از خواب به او فکر میکنم. میخام بدونم آیا امکان داره که به او برسم؟ در ضمن دختره یک سال از من کوچیک تره و هر 3 سال یکبار از خارج به ایران بر میگردن. ممنون.

سلام این احساساتی که می‌فرمایید در این سن طبیعی و البته خیلی شدید هستن، هرچه که سنتون بالاتر بره احساسات‌تون پخته‌تر و منطقی‌تر میشن و در عین‌حال شرایط‌تون هم برای شروع یک رابطه عاطفی فراهم‌تر میشه. اما در حال حاضر به نظر زوده برای قضاوت کردن در این مورد

سلام ، چند وقتی هست که در مترو دختری را میبینم، در واقع تازه باهاش آشنا شدم به من زیاد نگاه میکنه ، یک بار وقتی بهش نگاه میکردم و در اون لحظه من رو دید خندید و روش رو برگردوند . آیا اینا نشانه ای از علاقه قلبی به منه یا فقط برای یک دوستی ساده این کارارو میکرد؟

سلام به هیچ وجه از روی این نشانه‌ها نمیشه قضاوت کرد که علاقه ایشون چقدر جدیه. ضمن اینکه علاقه واقعی با شناخت به وجود میاد و چند بار دیدن همدیگر در مترو نمیتونه شناخت و علاقه جدی ایجاد کنه. می‌تونید با صحبت با ایشون ازشون بخواهید یک مدت آشنا بشید و بعد متوجه بشید که آیا برای هم مناسب هستید و علاقه‌تون جدیه یا نه

سلام ببخشید حتما باید حضوری باشه؟

سلام دوستان من خیلی وقته با یک دختر آشنا شدم. اون همسایه ی مادر بزرگمه وماهم اونجا باهم آشنا شدیم.ما روابطمون خیلی باهم خوب بودوخیلی از هم خوشمون میومد ودوست های خیلی خوبی برای هم بودیم درحدی من بااون از دوست های مدرسم هم صمیمی تر بودم والبته اون هم همینطور. چون که خونه ی مادر بزرگم توی ی مجتمع مسکونی بود همیشه کلی پسرو دختر ریخته بود اما بازم با این وجود من اون بیشتر بیشتر اوقات باهم بودیم واون علائم بالارو هم داشت. ولی وقتی که اون اتفاق افتاد بیشتر از اون چیزی که فکرشرو بکنید شکه شدم. یهو دیدم جواب پیام هامو نمیده وچند روز بعدش هم من رو کلا بلاک کرد به نظر شما چرا اون کارو کرد؟ وقتی که ما هیچ مشکلی نداشتیم وهمه چیز هم خوب بود وهیچ اتفاقی نیفتاده بود؟ چه اتفاقی افتاده وباید چه کار کنم؟؟؟؟ درضمن از اون موقع هم اصلا همدیگرو ندیدیم. لطفا بهم بگید

سلام بدون بررسی شرابط نمیشه گفت چرا رفتار ایشون تغییر کرده، چون هر اتفاقی ممکنه افاده باشه. بهتره صبر کنید تا وقتی حضوری دیدینش در این باره باهاش صحبت کنید و از خودش بشنوید. برای دریافت راهنمایی بیشتر می‌تونید با سیستم مشاوره تلفنی و آنلاین صحبت کنید.

سلام من امیدهستم ۱۷ سالمه عاشق یه دختر۱۵ ساله شدم که همسایه ما است من قبلا توجهی بهش نداشتم ولی این چن هفته ای که خیلی دوستش دارم چن روز پیش هم که از جلو خونش رد میشدیم اون هم بهم نگاه کرد وهمین تور من بعد یه چن روز دوباره من که با همراه یکی از دوست هام از اون جا رد میشدم اون هم بهم نگه کرد تا وقتی که رد شدم برگشتم دیدم هنوز چشمش بهمه ایا به نظرتون اونم منو دوس داره واگر دوس داره با او رابطه ایجاد کنم

سلام دوست گرامی. نگاه کردن حتی به صورت متوالی می تواند علت های مختلفی داشته باشد و تنها دلیل آن، عاشق شدن یا دوست داشتن نیست. ممکن است در سن نوجوانی که هستید، هیجان های مختلفی بر شما غلیه کند و برقراری ارنباط بر پایه این هیجان ها شما را ا زمسیر درست خارج کند. بهتر است برای بررسی بیشتر از رادیوعشق نوبت مشاوره تلفنی یا آنلاین بگیرید

سلام خشته نباشید من 20 سالمه با یه دختر مجازی 18 ساله آشنا شدم بعد فاصله ما خیلی از هم دوره ولی من خیلی دوسش دارم اونم به ظاهر میگه دوست دارم نمیدونم راست میگه یا دروغ بعد اینکه ما 6 ماهه با هم ارتباط داریم و میگه مشکلات خانوادگی داره و خیلی دور به دور میاد بهم پیام بده چطور باید بفهمم بهم علاقه داره هنوز تو شکم میشه لطفا راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی. ارتباط مجازی که یکی از شیوه های جدید ارتباط برای آشنایی است، باید بیشتر مورد دقت طرفین باشد. ممکن است چهره و حرف هایی که طرفین می زنند حقیقت نداشته باشد چراکه یک هویت مجازی برای خودشان ایجاد کرده اند.برای بررسی بیشتر ارتباط خود پیشنهاد میشود از مشاوره تلفنی یا آنلاین استفاده کنید.

با سلام من ۲۱ سالمه عاشق یک دختری شدم که تو دانشگاه آشنا شدیم الان یه ۶ ماهی هست در ارتباط هستیم بعد از ماه ۳ بهش پیشنهاد دادم گفتش که بیشتر آشنا شیم بعد بعد از ۲ ماه گفت میتونم دوست بهتری باشم و الانم همچنان در ارنباط هستیم الان باید چیکار کنم دوباره بهش درخواست بدم؟

سلام دوست گرامی. اگر ایشون به شما گفتن فقط دوست بهتری می تونن باشن، احتمالاً قصد جدی ای ندارن برای ارتباط. با این پیش فرض بهتره اول هدفتون رو از ارتباط مشخص کنید و بعد برای علاقمند کردن ایشون از ویژگی هایی که ایشون ازتون تعریف می کنن و خوششون میاد بیشتر انجام بدید.برای راهنمایی بیشتر از مشاوره رادیو عشق نوبت بگیرید.

سلام خسته نباشید یک سوال دارم من دوختررا دوستم دارم دوختر هم منو خیلی دوست داره من بوس میکنم بغل میکنم موهایشو نوازش میدم آما رو ندارم درخواست جنسی کنم لطفن کمکم کنید خواهش میکنم منتظر جواب شما هستم تشکر از همکاری تان البته اولین سوالم هست

سلام دوست گرامی. اگر منظورتان درحواست روابط جنسی در دوران دوستی است، بهتر است این مساله را انجام ندهید که هیجان آن باعث نشود تا شما و شریک عاطفی تان ایرادات رابطه را نبینید.. سوالتان کلی است و بهتر است برای راهنمایی بیشتر از مشاوره رادیو عشق استفاده کنید.

سلام من یه پسر خاله دارم ایشون دانشجوی پزشکی هستن و تقریبا ۱ سال پیش عاشق یه دختری تو دانشگاهشون شد اما دختره نامزد کرد و پسر خالمو رد کرد خلاصه ایشون ناراحتی روحی پیدا کرده بود تا جایی که خاله هام افتاده بودن تو فکرش با این مشاور اون مشاور بخاطرش صحبت میکردن اما ایشون مشکلات خانوادگی با پدرشون هم داشتن خلاصه چن مدت بعد از طریق واسطه با یه دختری اشنا شدن و به خانواده گفتن که دختره رو میخواد اما خانواده راضی نبودن و سعی میکردن ایشون رو متقاعد کنن که بیان تو فامیل همسر انتخاب کنن و الان چن روز هستش که نمیدونم از دختره چی دید که گفت دیگه دختره رو نمیخواد و کلا خوشش ازش نمیاد و از اولم دوسش نداشت و الان یکی از خاله هام رفته به ایشون گفته که دختر خالت که من باشم دختر پاکیه بهش فک کن و حتی گفته که دختر خالت دوست داره و فلان درصورتی که اصلا اینطور نیست و من اصلا حس دوست داشتنم به ایشون حس عشق و عاشقی نیست و واقعا من همیشع ایشون رو به عنوان برادرم دوست داشتم الان نمیدونم چیکار کنم غرورم رو له کردن پیش پسر و خیلی از این بابت ناراحتم ..درصورتی که اصلا اون حسی که خالم به ایشون گفته رو ندارم اصن نمیدونم چیکار کنم میترسم بهش حس پیدا کنم چونکه ایشون قبلا عاشق شدن و یه جورایی عشق اول دارن نمیدونم چیکار کنم لطفا منو راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی. اگر به پسرخاله تان علاقه ندارید به صورت واضح این مساله را بگویید. اگر مردد هستید که بخاطر اینکه ایشان قبلا کسی دیگر را دوست داشته و نمی توانید آن را بپذیرید ، بهتر است مشاوره دریافت کنید.

سلام من یه پسر 18 سالم و عاشق یه دختر که دو سال از خودم کوچک تره شدم سال پیش بهش گفتم ولی اتفاقی افتاد و مادرش فهمید به هم تذکر دادن چون مادرمو میشناسه بعد از مدتی دیگه دوباره اتفاقی افتاد. . تمام این نشونه ها رو داشت تا قبل از اینکه بهش بگم ولی بعد اینکه اولین بار بهش گفتم هنوز هم این نشونه ها رو داشت ولی بعد از اتفاق دومم که به خواهرش لوم داد دیگه مثل قبل نشد. آیا دوستم داشته ؟؟ الان منو میخواد؟؟ یک پیج اینستا پیدا کردم که فکر کنم مال اونه پست هایی میگذاشت که فکر کنم در مورد من بوده وقتی دوباره بهش گفتم یه پست گذاشت و گفته تنهایی رو دوست دارم. .. یعنی میترسه؟؟ اخه همه اون نشونه ها رو داشته بود.. لطفا جواب

سلام دوست گرامی. ابهام در مورد این دوست داشتن زیاد هست. چه مواردی باعث شده شما به ایشون علاقمند باشید؟ چون سوالی که مطرح کردید، کامل نیست، برای تکمیل و دریافت مشاوره از مشاوره تلفنی رادیو عشق استفاده کنید.

سلام وقتتون بخیر بنده چند ماه پیش به پیشنهاد آشنایان به خانواده دختری که قبلاً ندیده بودمش پیشنهاد خواستگاری دادیم، در ابتدا جواب منفی دادن و علت رو درس خواندن برای کنکور گفتن، ایشون دو ساله پشت کنکور هستن و برای پزشکی و پرستاری میخونن، من هم دیگه به ایشون فکر نکردم و دنبال کسی دیگه می‌گشتم که در اینستا منو فالو کردن و بعد از اینکه بهشون پیام دادم، در ابتدا گفتن که اتفاقی فالو کردن و سپس گفتن برای این فالو کردم تا بفهمم کی هستی و چرا ازم خواستگاری کردی، بهم گفتن که تا کنکور پیام نده و بعد اون راجبع ش فکر میکنم، ایشون خواستگارای دیگه هم دارن و با یکیشون که به گفتهی خودشون قبلا مشاورشون بوده در ارتباط هستند و گاهی صحبت میکنن، لطف میکنید نظرتونو بگین

سلام دوست گرامی. به نظر می رسد طرف مقابل شما هنوز سردرگم است. نمی شود همزمان هم به کنکور، هم یک خواستگار دیگر و هم به شما فکر کنند و انتظار رابطه با کیفیت عالی را داشته باشید. برای بررسی بیشتر جزییات رابطه حتما نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام چند ماه پیش به پیشنهاد آشنایان به خانواده دختری که ندیده بودمش پیشنهاد خواستگاری دادیم، ایشون جواب منفی دادن، دلیلشون هم مطالعه برای کنکور بود که دو سال پشت کنکور بودن و گفتن در صورت خواستگاری لطمه زیادی به درسم میرسه، من هم بنا رو بر جواب منفی گذاشتم و دیگه پیگیر نشدم و موضوع رو فراموش کردم ولی بعد یکی دو هفته ایشون منو تو اینستا فالو کردن و بعدش بهشون پیام دادم اولش میگفتن که اشتباهی و اتفاقی فالو کردم ولی بعدش گفتن که، خواستم بدونم کی هستین و چرا خواستگاری کردین، بعدش گفتن اگه میخواین بعد کنکور بیاید خواستگاری و تا اون موقع بهم پیام ندین. ایشون خواستگارای دیگه هم دارن، و با یکیشون که میگن مشاورم هستن گاهی صحبت میکنن، میتونین راهنمایی کنین چکار کنم.

سلام اگر شما هم ایشون و خانواده‌شون رو پسندیدین و فکر می‌کنید فرد مناسبی هستن، می‌تونید صبر کنید و بعد از کنکور که ذهن ایشون بازتر شد، یکبار دیگه این موضوع رو مطرح کنید و شناخت بیشتری ازشون به دست بیارید.

با سلام و خسته نباشید..بنده پسر هستم و 21 سالمه…ترم 5 دانشگام..ترم یک که من اصن اهل عشق عاشقی نبودم عاشق یک دختری شدم..از توی کلاس ..جالبش اینجا بود تمام بچه های کلاس میگفتن این از تو خوشش میاد …چون زیاد باهام صحبت میکرد و… ابعد از یک مدت که همه چی بهتر شد..فهمیدم که این خانم بخاطر پسر عموش که دوسش داشته و بهش خیانت کرده دیگ از پسرا متنفره و فقط به منو به اسم دوست صمیمی نگاه میکنه…من چکار باید بکنم؟

سلام مطمئنا اتفاقی که تو گذشته ایشون افتاده ضربه بدی بهش زده و الان در شرایط شروع یه رابطه جدید نیست چون هنوز اون خشم و نفرت تو وجودشه. بهتره شما به عنوان یک دوست راهنماییش کنید که برای حل این موضوع در درونش کمک تخصصی بگیره و برای شروع رابطه بهش اصرار نکنید چون حتی اگر وارد رابطه با شما بشه این تنفری که از تجربه قبلی تو وجودش مونده به رابطه‌تون آسیب میزنه.

سلام من 18 سالمه. تازه وازد دانشگاه شدم حقیقتن بخاطر ترس از روبرو شدن با دخترا ترم اول رو مرخصی گرفتم. در کل تا بحال نزدیک هیچکس نشدم . چون به شدت میترسم که نه بشنوم و بهم بی محلی بشه. نه ا ینکه از کسی خوشم نیومده باشه . ولی تا حالا از هرکس خوشم اومده سمتش نرفتم. اگه ممکنه راهنماییم کنید.

سلام دوست عزیز. با توجه به شدت این ترس‌ها در شما، که باعث میشه بخواهید یک ترم مرخصی بگیرید، لازمه حتما با یک متخصص مشورت کنید تا شرایط‌تون دقیق‌تر بررسی بشه. بنابراین لطفا با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

سلام من با یکی از همسایهام را دیدم و خیلی عاشقه یک دختر شدم همیشه از حواسم بهش بود به خندهاش به حرف زدنش ولی اصلا متوجه من نمی شد . من به دوست پسر های محلیم گفتم من اون دختر رو دوسش دارم و نمیدونم چیشد که دوست های او فهمیدن که من دوسش دارم منم کوشم شنیده بو که درباره من حرف میزنن که من دوسش دارم من خجالتی بودم نمی تونستم نزدیکش شوم تمام این حرف های که نوشتید برای من اتفاق افتاده و بهداز چند ماهی دیدم خبری از اون نیست شنیدم که رفته خب الان 4 ساله که میخوام ببینمش تو این چند سال حال من رو داغون کرده مشه کفت که دیس لاوی شدم در محرم میخوام اون رو تعقیب کنم و بهش بگم که تو این چهار سال چه بلاهای به سر من افتاده و بهش بگم دوسش دارم نه {{{عاشقشم خیلی زیاد }}} این کار رو بکنم صلاح یا نه خواهش میکنم زود جواب بدین

سلام اگر بهشن دسترسی دارید حتما حرف دلتون رو به شیوه صحیح بهش بزنید. برای راهنمایی بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

سلام من تو دانشگاه از یه خانومی خوشم اومد بعد اینکه چند دفعه با هم چشم تو چشم شدیم تصمیم گرفتم باهاش صحبت کنم.اولین بار ک رفتم سمتش کلا بهم بی محلی کرد و جوابمو نداد.فرداییش ک اومد سره کلاس اول منو نگاه کرد.اینقد بهم زل میزد ک دوباره رفتم سراغش. چند دقیقه داخل حیاط دانشگاه قدم زدیم تا بهش گفتم ازت خوشم اومده.اول بهم گف من ازت بزرگترم با اینکه نمیدونست من چند سالمه،منم گفتم نمیخوام بخاطره یه سال بیخیالت بشم اونم گفت اخه من خودم دوس پسر دارم. خلاصه منم تصمیم گرفتم بیخیال شم ک دیدم باز تو کلاس بهم زل میزنه حتی موقع هایی ک حواسم نبود.یکی دو هفته بعد ک بهش گفتم چرا از همون اول نگفتی دوس پسر دارم ک گف حواسم نبود :/ چند هفته گذشت باز بهم زل میزد تا چند روز قبل ک صداش کردم عین اولین بار بی محلی کرد و جوابمو نداد من واقعا دیگ موندم چی کنم البته دختره خیلی سر سنگینی هم هست اگه واقعا دوس پسر داره دیگ دلیل این همه زل زدنو گاهی اوقات لبخند زدن چی میتونه باشه تا ب حال ب کسی اینطوری جذب نشده بودم این نگاهاش واقعا اذیتم میکنه ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام متاسفانه خیلی افراد در مواجهه با مسائل و روابط عاطفی نمی‌دونن چطور باید عمل کنند، به همین خاطر رفتارهاشون نامتناقض میشه. به نظر می‌رسه طرف مقابل شما هم در چنین شرایطی قرار داره. احتمالا ایشون بعد از اینکه متوجه علاقه شما شده، توجهش نسبت بهتون جلب شده ولی در عین حال موانعی هم برای ایجاد رابطه داره که یکی از اونها می‌تونه موضوع بودنش در یک رابطه دیگه باشه. با این‌حال شما خواسته‌تون رو واضح مطرح کردید و هربار از طرف ایشون به بهانه‌ای بدون جواب گذاشته شده. بهتره یک مدت توجهی به رفتاهای متناقض ایشون نداشته باشید و حرفش رو مبنی براینکه نمی‌تونه با شما وارد رابطه بشه بپذیرید. البته متوجهم به خاطر علاقه‌ای دارید براتون سخته، اما درگیر شدن با این رفتارهای متناقض در طولانی‌مدت این موضوع رو براتون سخت‌تر می‌کنه.

سلام مجدد میشه بگید چرا وقتی بهش گفتم دوستش دارم به پسر عموم گفته بود و وقتی بهش هدیه دادم اونو دستش نکرد و چرا داخل بازی بهم گفت اون روز چی بهم گفتی در حالی که اگه میگفتم همه میفهمیدن

سلام من 17 سالمه و کسی که دوستش دارم 14 سالشه کسی که دوستش دارم دختر عممه من 3 سال پیش در مراسم یکی از بستگان بهش گفتم که دوستش دارم ولی اون هیچی نگفت و رفتی 10 روز مراسم طول کشید در طول این 10 روز یع جا مینشستیم و حرف میزدیم و شاد بودیم بعد چند ماه که عید شد دباره همو دیدیم یه دست بند رو دستم بود خیلی خوشش اومد ازش اسرار کرد که بهش بدمش ولی ندادم بعد رفت تا تابستون بعد دباره همو دیدیم منو اون و یه پسر عمو دارم 2 سال از خودم کوچیک تره و با اون یکی دختر عمم که 6 ماه از من کوچیک تره رفتیم کوه اون خیلی بهم نزدیک میشد خلاصه رفتیم تا سال دیگه که عید شد دباره با اون و اون یکی دختر عمم و پسر عمون نشستیم بازی کردیم جرعت یا حقیقت اون ازمن پرسید چند سال پیش داخل اون مراسم چی بهم گفتی منم دیگه بازی نکردم بعد اخر شب همه خواب بودن بهم گفتم یادته اون سال داخل مراسم منم گفتم حالا که چی یعنی چی اینو میگی بعد اون گفت هیچی و بعد روز شد و . .. یه دست بند واسش خریدم واسه تولدش بهش دادمش ولی اون دستش نمی کنه بهش گفتم چرا دستت نمیکنس گفتم داخل کیفمه فقط همین بعد رفتن تا وقتی که تابستون شد و دباره دیدمش داخل یکی ار مراسم ها با دوستاش اومد کنارم وقتی دوستاش رفتن اون نرفت کنارم نشست و… داخل هر عروسی که میشه وقتی میرم همین طور نگام میکنه بعد یکم میخنده ممنون میشم بگید که دباره برم بهش بگم که دوستش دارم یا نه اخه خیلی دوستش دارم راستی 3 سال پیش که بهش گفتم رفته بود به پسر عموم که 2 سال از من کوچیک تره گفت نمی دونم اول موقع بخواطر کوچیک بودن این کارو کرده یا بخواطر اینکه اونو دوست داره لطفا راهنمایی کنید ممنون

سلام با رفتارهایی که از ایشون ذکر کردید به نظر می‌رسه این علاقه دوطرفه است ولی هم شما هم ایشون طوری رفتار می‌کنید که همدیگه رو به شک می‌اندازید. یعنی گاهی نشون می‌دید که همو دست دارید ولی گاهی نسبت به هم بی‌توجهی می‌کنید. اگر از علاقه خودتون مطمئنید بهتره مستقیم‌تر رفتار کنید و ایشون رو دچار شک نکنید.

ممنونم از شما که راهنمایی کردید به حرفتون گوش میکنم و هر چه سریع تر ایشون رو متوجه میکنم ممنونم

ممنونم از شما که راهنمایی کردید _ ولی میشه بگید چرا وقتی بهش گفتم به پسر عموم گفته بود و وقتی بهش هدیه دادم اونو به دستش نبست

درود بر ادمین رادیو عشق 16 سال دارم و عاشق دختری 15 ساله شدم من حدودا 3 بار عاشق شده ام که دوتای اولی بی معنی بوده اما عشق سومی بسیار برام دلنشینه حدودا8 ماه است که اورا میشناسم فامیل دور هستیم .همه ملاک های بالا رو در اون حس کردم حتی ب یکی از دوستانش درمورد من صحبت کرده و میداند ک من فکر های در سر دارم .ب شدت عاشقش شده ام .اما نمیدانم از چ طریقی بهش پیشنهاد دوستی بدم.به نظرتون ایا یک رابط پیدا کنم که به او بگوید

سلام با توجه به اینکه ایشون با شما نسبت فامیلی دارن، بهتره با احتیاط بیشتر و غیرمستقیم‌تر عمل کنید. مثلا در شبکه‌های اجتماعی باهاش ارتباط معمولی برقرار کنید تا کم‌کم از علاقه ایشون هم مطمئن بشید. درصورت نیاز به راهنمایی بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

با سلام واحترام،بنده دو ماهی هستش یه دختر رو که تو داروخانه کار میکنه زیر نظر دارم،بهش علاقمند شدم از نوع نگاهشون احساس میکنم ایشون هم بهم علاقه دارن،چندبار هم ازشون خرید کردم.بعد ازیه مدت تو اینستگرام به طور اتفاقی پیجشون رو فالو کردم وبراشون پیغام گذاشتم وبهشون عرض وادب کردم در همین حد.بعد چند روز ایشون پیغام رو دیدن ولی جواب ندادن.حتی فالو بک هم نکردن بنده رو.هرزگاهی استوری میزاشتن (عکس یا مطلب)بنده پاسخی براشون مینوشتم وچون کارعکاسی میکنم براشون عکس هم میفرستادم.ایشون هم سریع لایک میکردن یا پاسخ کوتاه می دادن.بعد چند روز استوریشون رو برای من هاید کردن وبستن.بعداین قضایا بیرون از دور زیر نظرشون داشتم متوجه میشدم بهم خیره میشه وتوجه میکنه.موقعی که من بهشون نگاه میکردم نگاهشون رو میدزدیدن و سرشون رو پایین مینداختن و لبخند میزدن،البته هرزگاهی هم سنگین برخورد میکردن چه موقع خرید و چه از دور.پیغامی براشون میفرستادم لایک میکردن.با همه این تفاسیر چون قصد من دوستی وازدواج هستش یه ذره گیج شدم ایشون بهم علاقه داره یا نه ،امتحانم میکنه یا نه؟و در کل تقریبا پسر خوشتیب و خوش قیافه ای هم هستم.ممنون میشم از شما که بنده رو راهنمایی کنید سپاسگزارم.

سلام همون‌طور که گفتین رفتارهایی از ایشون دیدید که گیج‌کننده است. اینکه ایشون شما رو در اینستاگرام فالو نکردن و استوریاشون رو هاید کردن نشونه‌ی مهمیه و به احتمال زیاد به این معنیه که نمی‌خوان رابطه‌ای با شما داشته باشن. اما برداشت شما از رفتارای ایشون اینه که توجه ایشون هم به شما جلب شده. برای اینکه مطمئن بشید که برداشت‌تون درسته یا نه و با توجه به اینکه قصد خودتون برای دوستی و احتمالا ازدواج روشنه، بهتره بیشتر از این خودتون رو سردرگم نکنید و حرف‌تون رو مستقیم بزنید. در صورت نیاز به راهنمایی بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام وقت بخیر من از دختری که بیشتر اوقات در مسیرم میدیدمش خوشم اومده بود و هفته پیش بهش پیشنهاد دادم با اینکه اول قبول نکرد ولی شماره ام رو دادم و گفتم که بیشتر فکر کنه حالا دل تو دلم نیست که کی رابطه رو شروع یا شایدم اصلا … ممنون میشم بگید که دخترا چقدر طول میکشه تا به این قضیه فکر کنند

سلام قانونی وجود نداره که دخترا چقدر طول می‌کشه به یک پیشنهاد جواب بدن! چیزی که مشخصه ایشون پیشنهاد شما رو قبول نکردن.

سلام خدمت شما .من به طور تصادفی با سایت رادیو عشق اشناشدم .اولا خیلی ممنونم بابت سایت خوبتون .خواستم یه راهنمایی ومشاوره ازتون بگیرم.من ۱۹سالمه و دانشجوی دبیری ریاضی دانشگاه فرهنگیان.من از یکی از دختران اقواممون خوشم اومده .ایشون پنج ماه از من بزرگه .تو تابستون که بهشون گفتم گفت من خوشم از یکی دیگه اومده ولی اون نشده و حالام واقعا نمیتونم با کسی باشم .حالتو درک میکنم چون خودمم هم عاشقم .منم گفتم باشه .سه روز بعد باز امد پی ویم و گفت باش .ما رابطمه مون کاملا سالمه .ایشون ده روز با من بود یهو میگفت محمد خیلی زوده این چیزا یه بار میگفت من نمیتونم توروخوشبخت کنم ،یه بار لیاقتت ندارم و از این حرفا .دو روز بعدشم برمیگشت .از اول مهر یکم بهتر شد تا اینکه بخاطر یه سو تفاهم باز بهم زد وخودش بعد از بیست روز برگشت وگفت میخوام ببینمت.یا از اون ور میره برای من کادو میخره . حالا سوال من اینه ایشون ولی از اون طرف هم هفته ای یکی دوبار بهم پی ام میده و میگه رل بازیو دوس ندارم.بنظرتون هنوز دلش هست پیش پسرعمه اش و منو به عنوان یه زاپاس گذاشته ؟یا واقعا منو از ته دل میخواد یا صرفا یه دوس داشتن سطحی ؟ خیلی خسته شدم از این دوگانه بازیش. و ایا تو این سن شروع کردن اینگونه روابط مشکل نداره ایا تا سن ازدواج این دوست داشتن از بین نمیره

سلام طوری که مشخصه ایشون هنوز نتونستن با موضوع قبلی کنار بیان. البته این به معنی نیست که شما رو زاپاس نگه داشتن. ممکنه ایشون از نظر منطقی پذیرفته باشه اون عشق یک طرفه است و باید فراموشش کنه و تصمیم گرفته با شما در رابطه باشه ولی از نظر احساسی هنوز نتونسته کاملا با موضوع کنار بیاد و به همین خاطر رفتارهای دوگانه داره. البته اینا فقط احتماله و باتوجه به گفته‌های شماست. اگر بخواهیم دقیق صحبت کنیم حتما باید حرف‌های ایشون رو هم بشنویم. اما باید بدونید اگر این‌طور باشه، نمی‌تونه در رابطه با شما انرژی لازم را بگذاره. در مورد سوال دومتون چیزی که از سن مهم‌تره، دانش و مهارت در زمینه رابطه است. شما اگر بتونید رابطه‌تون خوب مدیریت کنید و براش انرژی بگذارید، گذر زمان نه تنها کمرنگش نمی‌کنه که اتفاقا تقویتش هم می‌کنه.

سلام من یه پسر ۱۷ ساله هستم و به دختر همسایمون که ۱۶ سالشه علاقه دارم و اون هم خیلی از نشانه هایی که توی سایتتون گفتید رو داره ولی تا حالا چند دفه گفته ما مثل خواهر و برادریم ، توی فضای مجازی باهاش چت میکنم و یبار بهم گفت برادر و من گفتم بهم نگو برادر ترجیح میدم دوست باشیم و بعد در جواب گفت بین یه دوست خوب و برادر چه فرقیه و بعد یکم بحث گفت چی صدات کنم و گفتم اسممو بگو ، اسممو خیلی قشنگ میگی و اون در جواب گفت : اع؟ ؛ خلاصه خیلی از علائم مطلبتون رو داره و از دختری که یزمانی دوستش داشتم قبلا خیلی سوال میکرد ولی الان کمتر ؛ معمولا جواب پیامامو هر وقت که انلاینه سریع میده و با اینکه چند دفه گفته بلاکت میکنم ولی بلاک نکرده و همیشه جوابمو داده ؛ در واقعیت هم که گفتم نشانه هایی که گفتید رو داره و معمولا از من پشتیبانی میکنه توی بحثا و با اینکه باباش مخالفه ولی در نبود باباش باهام والیبال بازی میکنه و گاهی غیر مستقیم بهم‌ گفته میخواد بره کوهنوردی و منم باهاشون برم ؛ روی بد دهنی کردن من حساسه (فقط من) و هر وقت حرف بد میزنم باهام قهر میکنه ولی زود اشتی میکنه ؛ توی خداحفظی ها هم معمولا چشمش به منه و میگه رسول خداحافظ ؛ معمولا خوراکی هاشو باهام تقسیم میکنه و ازم خوراکی میگیره و چرخمو بدون اجازه برمیداره و حتی گاهی خیلی راحت میره توی حیاط خونمون ؛ هر وقت بهش میگم بیا والیبال ؛ بدون معطلی میاد و با بیشتر حرفام میخنده و نظرشو توی تمام کارایی که میکنم بهم میگه و هرجا من بیرون باشم اونم سعی میکنه بیاد بیرون و توی فضای مجازی باهام زیاد شوخی میکنه و حرفایی میزنه که بحث ادامه دار باشه ؛ ولی بازم با وجود اینکه بهم چند بار گفته ما مثل خواهر و برادریم ؛ توی تشخیص احساسش موندم ؛ میشه بهم کمک کنید ممنون میشم

سلام این نشونه‌ها میتونه به این معنی باشه که فردی به شما علاقه‌منده ولی صددرصدی نیست. چون آدما با هم فرق دارن. ممکنه ایشون به خاطر صمیمیتش با شما و چون واقعا شما رو مثل یک دوست صمیمی میبینه این طور رفتارهایی رو نشون میده. شاید هم به شما علاقه داشته باشه ولی شما نتونستید علاقه‌تون رو بهش نشون بدید. با این حال با این اطلاعات نمیشه نظر دقیق داد. درصورت نیاز با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام خسته نباشید من یه دخترخاله ای دارم که تقریبا 7 ماه از من کوچکتره میخواستم بدونم که سلام و احوال پرسی کردن با لبخند و خوشحالی هم میتونه از نشانه های علاقه مندی دختر باشه یا نه؟ آخه هر دفعه که من بهش سلام کردم تو جمع فامیلی اون به من با لبخند و خوشحالی جواب سلام داده و احوال پرسی کرده.

سلام چنین نشانه‌ای، اگر اصلا بشه نشانه حسابش کرد، خیلی جزئیه و اصلا نمیشه به عنوان علاقه در نظر گرفتش

سلام یه دختری هست روبی خونه ما هستش یبار منو دید هر روز میومد خونه مارو نگاه میکرد از بالکونشون گوشی دستش بود میخندید بلند بلند منم نگاه میکرد بعد گوشی رو کنار میزاشتم فقط خونه ما رو نگاه میکرد بهش اشاره میدادم باهام میخندید یه روز از کنارش رد شدم با دست سلام دادم اونم منو صدا کرد گفت بیا رفتم گفت چرا دنبالم میکنی چرا هر جا میرم تو رو میبینم منم هنگ کرده بودم همین جوری از زبونم پرید گفتم باشه دنبالت نمی کنم و رفتم اون هنوز داشت حرف میزد ولی وقتی این حرف ها رو میزد نگاش خاص بود انگاه می خواست یه چیزی بهش بگم الان که بهش فکر می کنم یه سوپر مارکت کنار خونمونه هر وقت میرم اونجا میاد اونجا نمی دونم چیکار کنم الان منو می خواد یا نه چطور پیشنهاد دوستی بهش بدم راهنمای کنید

سلام خب مشخصا رفتارای ایشون گیج کننده است که البته معمولا افراد وقتی از کسی خوششون میاد، خصوصا توی سنین پایین، از این رفتارای متناقض زیاد نشون میدن. بنابراین مشخصه که ایشون نظرش نسبت به شما جلب شده و احتمالا از شما خوشش میاد. اما مهم‌تر از اینکه بفهمید ایشون از شما خوشش میاد یا نه، اینه که نظر شما چیه؟ آیا شما هم واقعا از ایشون خوشتون میاد یا به خاطر دیدن این رفتارا فکر می‌کنید حتما باید یه کاری کنید؟ اما درباره اینکه چطور پیشنهاد دوستی بدین میتونین از مقالات سایت استفاده کنید و اگر راهنمایی بیشتر با توجه به شرایط خودتون نیاز داشتید، از سیستم مشاوره کمک بگیرید.

سلام من هر روز که سوار اتوبوس میشم تا به محل کارم برم یک آقایی هستن که همیشه صندلی روبه رو میشنن، کنار پنجره . چند وقتیه که دقت کردم، متوجه شدم هر وقت حواسم نیست به من خیره شدن. هم نگاهشون میکنم سرشونو پایین میندازن. اتفاقا هر دوتامون توی یک ایستگاه پیاده میشیم. ایشون با اینکه به در خروجی جلوی اتوبوس نزدیکترن بازم به در وسط اتوبوس برای پیاده شدن مراجعه میکنن حتی اگه اتوبوس شلوغ باشه و وقتی پیاده شدیم سرعت راه رفتنشون رو کم میکنن تا من ازشون جلو بزنم. آیا اینا نشونه اینه که ایشون مجذوب من شدن یا من اشتباه میکنم؟

سلام با این نشانه‌های انقدر جزئی و مبهم به هیچ وجه نمیشه یه نتیجه‌گیری کلی کرد که ایشون مجذوب شما شدن. هرچند بالاخره احتمالش هست از شما خوششون بیاد. ولی به هرحال تا زمانی که مستقیما علاقه شو ابراز نکرده بهتره اصلا روی اون حساب نکنید و در ذهنتون بزرگش نکنین.

سلام من از یکی خانومی خوشم میومد کم پیش میاد از کسی خوشم بیاد تقریبا یه 2 سالی حرکاتشو برسی میکردم موارد زیادی بود که نشون میداد از من بدش نمیاد مثلا 1.با من زیاد چشم تو چشم میشد و هر بار یه لبخند دلنشینی میزد 2. چند بار متوجه شدم با دوستاش راجب من حرف میزنه 3. و اگه متوجه میشد من فلان روز فلان ساعت کلاس دارم از هفته های بعد تو اون ساعت بیشتر سرو کلش پیدا میشد 4. یا حتی یادمه اوایل ارایش نمی کرد یه روز یه اتفاقی افتاد که دیدم با لبخند داره منو نگاه میکنه تا اون روز ندیده بودم بخنده از فرداش ارایش میکرد البته من اون زمان زیاد حسی بهش نداشتم و تقریبا یه سال بعد بود که کم کم ازش خوشم اومد 5. یه بار تو تو پارکینگ وقتی داشتم سوار ماشینم میشدم از کنارم رد شد با ماشینش من یه 3-4 بعد حرکت کردم مسیرمون تا یه جایی مشترک بود وسط مسیر دیدم داره اون گوشه اهسته حرکت میکنه من که از کنارش رد شدم خودشو به من رسوند و یه مسر چند کیلومترد پشت سر من اومد و هر بار تو اینه نگاه کردم داشت با لبخند منو نگاه میکرد یه روز دلو زدم به دریا رفتم با کلی ترسو لرز بهش پیشنهاد دادم البته از اون جایی که یهویی شد من از نظر ظاهریم زیاد شرایط خوبی نداشتم اون روز ( لباسام خوب نبودن صورتمم اصلاح نکرده بودم حتی موهام شونه نبود ) اون یه لحظه خشکش زد بعد گفت ببخشید نه منم با یه اهان مرسی رفتم که رفتم ادمی بود که وقتی حرف میزد صداش خیلی اهسته بود ولی جدیدا وقتی منو میبینه یه جوری میخنده تا 50 متر همه شیشه ها میلرزه حتی عکسای پروفایلش هم بعد از این که به من نه گفت تا یه مدت همش با قیافه غمگین بود جدیدا تو عکساش لبخند میزنه ولی معلومه لبخند الکی حالا یه کیس جور شده از همه نظر بهتر ( قد قیافه هیکل و همچی خلاصه ) ولی من هرجور حساب میکنم هنوز دوسش دارم بنظرتون تکلیف چی ؟؟؟؟ همین کیس جدیدو اکی کنم یا ….. ؟؟؟؟ البته اگه تصمیم به فراموش کردن بگیرم زیاد کار سختی نیست برام و از طرفی ادمیم که نمیخواد دوباره پیشنهاد بده که باعث بشه فکر کنه سیریشم ( غرورم نمیزاره ) با تشکر

سلام دوست گرامی بهتر هست ابتدا تکلیف خودتان را با فرد قبلی مشخص کنید مثلا دوباره غیر مستقیم پیشنهاد بدید و با توجه به جوابشون، تصمیم بگیرید

سلام. پسری ۱۷ ساله هستم.از لحاظ ظاهری خوب و اخلاقی منطقی. در درسهایم موفق بوده ام و برای کنکور هم امیدوارم.بتازگی یکی از دختر های آشنا (نه فامیل) ب صورت مستقیم بمن اعلام کرد که دوستم دارد و روش نشده تا بحال رو در رو موضوع را بیان کند.ایشان یک سال از من کوچک ترن و من انتظار چنین نگاهی ازش رو نداشتم.خانوادگی هم ارتباط داریم.بمن گفت که عاشقم شده و منتظر حرکتی از سمت من هست.من خیلی نمیخوام درگیر چنین موضوعاتی تا قبل کنکور شوم اما مشتاق و کنجکاوم که یه رابطه حداقلی رو باهاش شروع کنم.بنظر شما این قصد بدون انتظار رابطه بلند مدت در آینده منطقی است از طرف من یا بکل موضوع مناسبی نیست؟

سلام دوست گرامی الان سال مهمی برای شماست بهتر هست از ایشان بخواهید صبر کنند و شما بعد از ورود به دانشگاه در این موضوع تصمیم بگیرید و صحبت کنید

سلام من ی دختر ۱۷ساله هستم ک عاشق پسر عمه ام هستم و برای اینکه اونم متوجه دوس داشتنم نسبت ب خودش بشه تموم این علائمو نشون میدادم ولی اون انگار نمیفهمید تا اینکه کارت عروسیش اومد و فک کنم فقط شب عروسیش بود ک وقتی داشتم با حسرت نگاشون میکردم ی چیزایی رو حس کرد ولی من هنوزم دوسش دارم میشه بگین چطور میشع بعد ۳سال زندگیه مشترکشون فراموشش کنم؟

سلام دوست گرامی الان یاداوری و درگیر احساس قبلی با وحود تاهل ایشان اشتباه محض هست بهتر هست برای خود سرگرمی داشته باشید و افکارتان را مدیریت کنید تا کمتر به ایشان فکر کنید

سلام من حدود 2سال عاشق یکی از اعضای فامیل شدم و واقعا عشق واقعی هستش ن جنسی یا چیز دیگه چون شاید تو هر دفعه دیدار کمتر از دوبار شاید نگاش کنم بخاطر خجالت و کم رویی راستش اصلا که امکان ازدواج یا برقراری رابطه نیستش چون هم فامیلیم و هم راستش اختلاف سنی داریم و ایشون خیلی از من بزرگتر هستن منم سنم زیاد نیست و 17 ساله هستم ولی خب میدونم الان خیلیا میگن این عشق الکی و دوران جوانی و ایناس ولی من واقعا عاشقش شدم و تو این 2 سال هرکاری کردم فراموشش کنم نمیتونم من باید چکار کنم سعی کنم فراموشش کنم یا ابراز علاقه کنم من قصد هیچ کاری ندارم واقعا فقط 2ساله همش تو فکرشم و نمیدونم ایشون هم حسی بمن داره یا ن ولی قطعا ن چون فاصله سنی داریم ولی خیلی خشک با من رفتار نمیکنه و شوخی میکنه و از برخورد دست و اندام خیلی فاصله نمیگیره و اینا ولی میدونم که نمیشه فقط میخواستم بدونم میتونم فراموشش کنم؟

دوست عزیز سلام

دوست داشتن در سنین نوجوانی طبیعیه، اما بهتره ببینید که آیا این عشق سرانجام خوبی داره یا نه؟ در مورد سوالتون در مورد فراموشی باید بگم که بله، می‌تونید فراموششون کنید و باتوجه به توضیحاتتون بهتر هم هست که اینکار رو انجام بدید چون قطعا آسیب می‌بینید. برای اینکار با روان‌شناسان رادیو عشق در تماس باشید. به‌علاوه، این دو مقاله رو هم بخونید:فراموش کردن عشق یک طرفهچطور کسی که برایم مناسب نیست را فراموش کنم؟

با سلام و خسته نباشید خدمت همه اساتید رادیو عشق. من در حال حاضر 15 سال دارم و حدودا دو هفته ای هست که از دختری از فامیلمون خوشم اومده. چطور بگم تا حالا این حس رو تجربه نکرده بودم. شاید خنده دار باشه ولی واقعا از ته دلم عاشقش شدم دختره از من 2سال بزرگتره. تا حالا 4بار بیشتر ندیدمش که در هر 4بار تو چشام زل زد و نگام کرد و من هم یواشکی نگاش می کردم. چندین بار بهش زل زدم و نگاهامون تو هم دوخته شد ولی نگاهش رو ننداخت با یکی از اقوام هم مشورت کردم ولی گفتن باید بزرگ بشی ببینیم چی میشه. البته جریان دوختن نگاه رو بهش نگفتم. تو رو خدا یه راه حل برام بفرستید چون واقعا عاشقش شدم.

دوست عزیز سلام

این احساسات، در سنین نوجوانی تا حدودی طبیعیه ولی از خودتون بپرسید که علاقتون ممکنه به کجا کشیده بشه؟ چون هم سن شما کمه و هم ایشون، قطعا الان برای داشتن هر رابطه‌ای زوده. پس پیشنهاد می‌کنم سرتون رو گرم کارهای دیگه کنید تا این ماجرا رو فراموش کنید. یکی از بهترین کارها این هست که ورزش کنید. ورزش کردن بهتون کمک می‌کنه که بتونید افکارتون رو روی مساله‌ای غیر از چیزی که گفتید متمرکز کنید. مقاله زیر رو در سایت رادیو عشق بخونید. بهتون کمک می‌کنه که بتونید این احساس رو فراموش کنید:چطور کسی که برایم مناسب نیست را فراموش کنم؟

ورزش؟هه با ورزش انتظار دارید فراموشش کنیم؟؟ خودمم ورزشکار ام

سلام دوست گرامی خیر انتظار نمی رود با ورزش کردن شما به صورت کامل شکست عاطفی تان را فراموش کنید. زمانی که شما دچار شکست عاطفی می شوید جسم و روان نیاز به بازسازی دارد، یکی از راه های کمک کننده انجام ورزش است. و در کنار آن باید از مشاوره برای برگشت به زندگی استفاده کنید.

سلام و خسته نباشید خدمت مشاور عزیز

بنده 23 سال دارم در حال حاضر دانشجوی ارشد برقم و از دوران طفولیت و مقطع ابتدایی و تا الان به دلیل تحصیل در هنرستان فنی دانشکده فنی که همه اینا پر از کسایی بودن که از جنس بنده بودن قادر به برقراری و ارتباط و شروع یک رابطه با کسی نشدم و جالب تر از این چیزی هست که شاید خنده دار باشد ولی هر دختری رو میبینم دلبسته اش میشم و از این بدتر چون من احساساتی هستم مطمئنم اگر با یه دختر خانمی دوس بشم اگر یه روزی نتونیم با هم ادامه بدیم به هر دلیلی دچار ناراحتی و برانگیختگی میشم چیزی که مشخصه من حداقل دو تا 3 سال نیاز عاطفی دارم به کسی که کنارم باشه و لحظاتم رو باهاش به اشتراک بگذرام حالا سوال بنده اینم چه کار کنم که خیلی وابسته نشم چون به تازگی با یه دختر خانمی آشنا شدم اما دیروز به خاطر یه سوتفاهم اونم داخل یه پیامرسان حس کردم دوس نداره با من ادامه بده و بلاکم کرده اما اینطور نبود و اشتباه کردم ولی تو همون چند ساعت انقدر بهم ریختم که کلا قافیه رو باخته بودم برای بالابردن ظرفیت و عدم وابستگی بیشتر چه کاری باید انجام بدم ؟

دوست عزیز سلام

عاشق شدن و دلبستگی عاطفی در بین انسان‌ها بسیار طبیعیه، اما زمانی که از حد بگذره و تداخل در زندگی ما ایجاد کنه از نظر روان‌شناختی مشکل محسوب می‌شه. البته منظور از مشکل، این نیست که مساله غیرقابل حلیه، اما به هر حال باید بررسی بشه. برای اینکه در رابطه با دیگران، به خصوص این خانم نه خودتون آسیب ببینید و نه ایشون، حتما به روان‌شناس مراجعه کنید تا این موضوع رو بررسی کنند. یکی از محتمل‌ترین دلایلی که ممکنه وجود داشته باشه، مساله وسواس هست که البته بدون بررسی کامل توسط روان‌شناس بالینی متخصص، اصلا نمی‌شه قضاوت کرد.

باسلام من تو شرکت کار میکنم ۲ سال با یه خانم همکارم خوب اوایل برام جدی نبود ولی بهم نگاه میکردیم شوخی هم میکردیم احساس میکردم ازم خوشش میاد رفتم باهاش حرف زدم ازش پرسیدم کسی تو زندگیت هست یا نه که گفت نه و همین سوالو اون ازم پرسید ولی وقتی نزدیک به دوساعت تلفنی حرف زدیم بهش پیشنهاد دادم گفت نه بعدش اومد بهم سفارش یه کار شخصی داد که بابت اون بازم من کلی باهاش حرف زدم خیلی باهاش راحتم همه جوره شوخی میکنیم بهم میگه خیلی خوش تیپی نگاهم میکنه و لبخند میزنه ولی تا میگم بیا دوست بشیم میگه نه نمیدونم بخاطر اینکه همکاریم میترسه یا چیزه دیگه ای میشه لطفا راهنمایی کنین چیکار کنم در ضمن حسادت هم میکنه

دوست عزیز سلام

متوجه منظورتون از حسادت می‌کنه نشدم؛ اما خب از اون بگذریم. در موضوعی که مطرح کردید، یک مساله خیلی مهم مطرحه و اون این هست که: چرا این سوال رو شما خودتون از ایشون نمی‌پرسید؟؟؟ شما خیلی راحت می‌تونید ازشون بخواید که چند دقیقه‌ای با شما صحبت کنند. در گفت و گویی که دارید به ایشون بگید که شما اولا احساس خوبی به ایشون دارید و به این دلایل (دلایلتون رو بگید)، مایلید ایشون رو بیشتر بشناسید و … . به علاوه در برخورد و نگاهشون هم این صمیمت رو می‌بینید و به همین دلیل دوست دارید دلیل جواب منفیشون رو بشنوید. البته یادتون باشه، زمانی که ما کسی رو دوست داریم، ترجیح می‌دیم رفتارهاش رو اونطوری که دلمون می‌خواد تفسیر کنیم، بنابراین تفسیر نوع نگاه یا هدفشون از گفتن جملاتی که گفتید شاید یک صمیمت ساده باشه و لزوما علاقه نباشه.

من 18سالمه و یک مرد 30معلم من هستن و حلقه دستشونه و درباره خانومشون ک صحبت میکنن سوتی میدن ب نظر میرسه دروغ میگن و به من زیاد خیره میشن و گاهی شدید سرخ میشن و جلوی تخته جوری وای میسن ک منو از نیم رخ ببینن و سوالام رو ک میپرسم دست پاچه هس میخواستم بدونم ایشون منو دوست دارن؟

سلام دوست گرامی حتی در صورت تمایل، فرق سنی ۱۲سال و اینکه تلاس میکنند خودشون را متاهل نشان بدهند مشکلات علاقه ایشان هست. بهتر هست قبل از اینکه ایشان صحبتی کنند شما امید و علاقه ای به ایشان نشان تدهید

سلام خسته نباشید. دیروز بیرون کنار مغازه ایستاده بودم ی دختر اومد رو ب روم ایستاد خیلی نگاه میکرد حتی شد یکی دو دیقیقه از هم دیگه چشم بر نداشتیم لبخند میزد ولی من خیلی خجالتیم با30سال سن تا ب حال نشده تو خیابون ب کسی درخواست اشنایی بدم خیلی از این اتفاقا واسم افتاده ولی هیچوقت من پا پیش نزاشتم دیروز دیگه دل زدم ب دریا رفتم بهش درخواست اشنایی دادم ولی اون قبول نکرد حتی قبلش الکی اومد کنارم ازم چنتا ادرس پرسید بعد که جواب منفی داد رفتم داخل پارک نشستم باز دنبالم راه افتاد اومد رو ب روم ایستاد ولی من دیگه بیخیالش شدم امروز صبحم رفتم مغازه دیدم اومد از کنار مغازه رد شد داخل رو نگاه کرد لبخند زد میخواستم بدونم این کارها یعنی چی خودم گیج شدم اگه نمیخواد چرا ادا درمیاره اگه میخواد چرا جواب منفی داد از دیروز تا حالا دار دیونه میشم اخه منکه انقدر خجالتی بودم دیروز رفتم جلو ولی چرا قبول نکرد تو همون چند ثانیه که خواستم باهاش صحبت کنم قلبم از جا کنده شد از استرس خجالت ترس نمیدونم چیکار کنم ممنون میشم کمک کنید فقط خواهش میکنم یه چیزی بگید مثل همه جوابهای کامنتهای دیگه نگید برید باهاش صحبت کنید من فقط میخوام بدونم این کارهای که این خاوم انجام میده یعنی چی عذر میخوام زیاد تایپ کردم

سلام دوست گرامی به نظر میرسه با نوعی سیاست ایشون دارند پیش میرند و به قول معروف با دست پس میزنند با پا پیش میکشند و در این حالت ایشون میخوان شما برای آشنایی باهاشون تلاش کنید و خودی نشون بدید و حق انتخاب رو به ایشون بدید خب حالا چند تا حالت وجود داره اگه شخصی هستید که میتونید خوب، جذاب و حتی فان صحبت کنید با چند بار صحبت کردن باهاشون وارد رابطه خواهید شد حدس دوم اگر از نظر مالی تامین هستید و ایشون خیلی شخص جذاب و زیبا و مناسبی هستن احتمالا میخوان با پیگیری و تلاش شما به اصطلاح کجدار و مریض دوست شن و شما و برای ایشان هزینه کنید. حالت بعد این هست که پیشنهاد آقایون براشون ینوع تفریح هست و معمولا این کار رو انجام میدن حالا فهمیدن این که سیاستشون چی هست و تصمیم شما چی هست با خودتونه

سلام خسته نباشید ببخشید من دختری هست خیلی دوسش دارم قبلا با هم بودیم اما به دلایلی جدا شدیم و کفت تا ٢٣ سالکی نمیتونم باهات باشم به دلیل درس و خانواده ‘ یه سری نشانه داره مثلا وقتی منو میبینه استرس میکیره از قیافش معلومه و خودشو کیج میکنه که انکار مثلا منو ندیده و حالت عصبی داره و یه بار روبرو هم قرار کرفتیم خندید اما کمی ولی فهمیدم بعدا زیاد خندیده خب انکار نمیخواد کسی بدونه که اون عاشقه جون مغروره تقریبا . حالا میخوام از روی این نشانه ها بدونم ایا دوسم داره یا نه اها یه جیز انکار وقتی منو میبینه ناراحت به نظر میرسه ممنون مشیم جواب بدین

سلام دوست گرامی نشانه های مطرح شده شاید با علاقه همراه باشد اما دلیل نیست. منطقی باشید و واقع بین.اگر در رفتار ایشان تضاد میبینید بهتر هست منطقی صحبت کنید و مسئله شفاف شود

سلام،من پسری 16 ساله هستم،،،ببینین یخورده صحبتم طولانیه……. توی فامیل ما دختری هستش که به شدت عاشقشم….اونم دوسال از من کوچیکتره…خوب ببینین من خیلی کم اونو میبینم ولیییی بیشتر نشونه هایی که تو این پست گفتین رو داره….من از کچا مطمئن بشم که اونم منو دوس داره؟؟؟چطوری بهش بگم؟؟میترسم….ریسک داره،حس میکنم نمیشه بهش بگم الان….اخه اگه به مامان و باباش بگه چی؟؟؟لطفا کمکم کنین

دوست عزیز سلام

احساس دوست داشتن یک دختر، در سن شما طبیعیه؛ اما قبل از اینکه بخواید اقدامی کنید، یکبار به این سوالات خوب فکر کنید: شما 16 سال دارید و ایشون 14. قصدتون از اینکه احساستون رو به ایشون بگید چیه؟ بهتره که با یک فرد امین و بزرگسال در خانواده صحبت کنید و احساستون رو به ایشون بگید تا راهنماییتون کنند؛ مثلا پدر و مادر، عمو، دایی، خاله، عمه یا هر کسی که شما با ایشون احساس راحتی دارید. اینکه شما از ایشون خوشتون میاد هیچ اشکالی نداره، اما به عواقبش فکر کنید؛ فرض کنید شما احساستون رو مطرح کردید، بعدش چی میشه؟ آیا سن شما و ایشون برای رابطه عاطفی مناسبه؟ پیشنهاد می‌کنم سرتون رو با کارهای دیگه مثل ورزش کردن گرم کنید تا کمی از احساستون کاهش پیدا کنه و منطقی ‌تر بتونید به این مساله نگاه کنید و تصمیم بگیرید.

سلام خسته نباشید من 12 سالمه و دختر عمم که ۱۴ سالشه رو خیییلی دوست دارم وقتی تو جمع نشستین همش بهم نگاه میکنه و وقتی که من بهش نگاه می کنم سریع روشو برمیگردونه بعضی اوقات هم لبخند میزنه وقتی که من و اون با هم تو اتاق تنهاییم با هم زیاد حرف میزنیم و اون هم خیلی خندونه هم وقتی شوخی میکنم خیلی می خنده بعضی اوقات سعی میکنه موهاشو مرتب کنه و مثل من بشینه می حواستم بدومم آیا این دوست داشت دو طرفس؟

ممنون

دوست عزیز سلام

این مسائلی که مطرح کردید در روابط خانوادگی طبیعیه و معنیش دوست داشتن نیست؛ به همین دلیل بهتره که در این مورد با یک بزرگتر صحبت کنید و این مساله‌ای که مطرح کردید رو در میون بگذارید.

سلام من عاشق دختری هستم که قبلا با هم بودیم یعنی رل و جدا شدیم کفت تا ٢٩ سالکی نمیتونم باهات باشم میخوام بدونم هنوز منو دوست داره و یه سری علایم دارم : وقتی منو میبینه استرس میکیره و خودشو کیج میکنه و بعضی وقت منو میبینه میخنده و انکار نمیخواد نشون بده که عاشقه و دیروز توی خواب دیدم مو بوس کرد و کفت دوست دارم ممنون میشم جواب بدین

دوست عزیز سلام

قطعا با این علائمی که گفتید نمی‌شه تشخیص داد ایشون به شما علاقه دارند یا خیر. بهترین کار این هست که مستقیما از خودشون بپرسید.

سلام.بنده با یکی از دخترهای فامیل از بچه گی باهم بزرگ شدیم.قبلا توی تلگرام باهم راحت چت میکردیم.چند روز پیش رفتیم خواستگاریش.پدرش اول سکوت میکرد و چندبار پرسیدیم گفت الان کوچیک هستین هردو تون.[من ۱۹.دختر۱۶] باشه بزرگتر بشین.امروز که دوباره پیام دادم دختره پیامم رو سریع خوند ولی جواب نداد؟!

نمیدونم دلیلش خجالت بعداز خواستگاری که کردم بوده یانه ؟ لطفا جواب بدین

دوست عزیز سلام

اینکه چرا ایشون بعد از خوندن پیامتون جواب ندادن، دلایل مختلفی می‌تونه داشته باشه که شاید یکیش همین مساله‌ای هست که فرمودید. به هر حال بهتره که برای ادامه ارتباطتون در فضای مجازی، مساله فرهنگی خانواده رو در نظر بگیرید و زیر نظرشون ارتباط رو ادامه بدید که مشکلی پیش نیاد.

دختری هست که صندوقدار یک فروشگاه هست ،و من وزیتور پخش ،ایشان برای من مشتری پیدا میکند و سراسیمگی در رفتارشون پیداست، وقت ورودم نگاهش مرا دنبال میکند وقت نوشتن فاکتور هم به من زول زده من بهش علاقه دارم چطور میتونم بهش إبراز علاقه کنم؟ متشکرم از شما

سلام دوست گرامی بهترین کار صحبت کردن هست اگر بصورت مستقیم نمیتوانید با ایشان صحبت کنید از شخص دیگری بخواهید که با ایشان صحبت کرده و علاقه را اعلام کنند

سلام، وقتتون بخیر، بنده پسری 32 ساله هستم که در کلاس زبان با همکلاسی 30 ساله خودم ارتباط بسیار نزدیکی دارم به نحوی که همیشه کلاس ها را با هم تنظیم میکنیم که پیش هم باشیم و حتی در کنار هم مینشینیم و حتی در بعضی از اوقات بعد از کلاس با هم برای بستنی یا قهوه و … بیرون میریم. از لحاظ فکری خیلی به هم نزدیکیم و … . متاسفانه چند روز پیش وقتی که گوشی ایشون دست بنده بود و داده بودن تا یکسری عکس نگاه کنم پیامی برای ایشون اومد که بنده ناخواسته در بالای گوشی دیدم. یک آقایی که جزء بستگانشان نبود که ایشون را با عزیزم خطاب کردند و بعد از اینکه گوشیو دادم داشتند یواشکی باهاش چت میکردند و بعد از چند بار تحقیق بدون اینکه ایشون خودشون متوجه بشن، فهمیدم که با شخص دیگه ای رابطه دارند. اما همچنان ارتباط ما بسیار خوبه و من هنوز چیزیو به روی ایشون نیاوردم. میخاستم ازتون بپرسم که از کجا بفهمم که رابطشون با اون شخص چه نوع رابطه ای است؟ من چه باید بکنم؟ آیا باید رابطه ام را تمام شده بدانم و پا روی دلم بذارم؟ ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمائید، پیشاپیش از لطفتون ممنونم

سلام دوست گرامی بهتر هست از طریق کی دیگر از دوستانتان اقدام کنید و با بازکردن مسئله ایشان را متوجه کنید که علاقه ای ندارید و سوتفاهم ایجاد شده را رفع کنید

سلام مجدد خدمت مدیر وب سایت شما در قبال سولی که ازتون پرسیدم گفتید که باید علاقه تون رو مطرح کنید. بنده پسر خجالتی هستم و نمیتونم این کارو بکنم ولی اگه اون سر صحبتو باز کنه میتونم اینکارو بکنم . راهی داره که اون برای ابراز علاقه پیشقدم بشه یا نه؟اگه اره من باید چیکار کنم؟

با سلام خدمت مدیر وب سایت من به دختر داییم علاقه دارم و وقتی میبینمش سعی میکنم باهاش تماس چشمی داشته باشم اونم یا باهام تماس چشمی داره یا وقتی نگاش میکنم سرشو پایین میندازه درضمن وقتی تو جمع نشستیم هی نگام میکنه و وقتی نگاش میکنم سرشو پایین میندازه ‌. صحبتم طولانی شد ولی به عنوان اخرین مطلب لازم میدونم بگم که وقتی اون جایی هست که منم اونجام سعی میکنه خودشو با اعتماد به نفس جلوه بده و چانشو رو به بالا میگیره ایا اون به من علاقه داره یا نه؟توروخدا راهنماییم کنید مرسی ممنون

سلام دوست گرامی شابد ایشان به شما علاقه ای پیدا کردند اما بهتر هست منطقی باشید و اگر شما هم به ایشان علاقه ای دارید مطرح کنید تا با شناخت درست میزان علاقه ها واقعی شود

سلام.من پسری مجردی هستم.. یکی از فامیلامون که دختره، مدت هاست (سال هاست) که وقتی منو میبینه می خندد (زیر لبی) و وقتی که من اونجام کار های غیر معمول انجام میدهد بعضی وقت ها.. . وقتی که منو میبینه خجالت میکشه و سرشو میندازه پایین.و رد میشه. چیزی هم نمیگه…اصلا با من هم حرف نمیزنه و فقط سرشو میندازه پایین .مگر اینکه من چیزی بگم اونم میگه.خواستم بدونم اون واقعا عاشق من شده یا ممکنه از روی خجالت باشه (چون ارتباط زیادی نداریم). یا ممکنه من برای او یه جور خنده دار یا دلقک باشم!؟ نظزتون رو میگید ممنون❤🌷

سلام دوست گرامی شابد ایشان به شما علاقه ای پیدا کردند اما بهتر هست منطقی باشید و اگر شما هم به ایشان علاقه ای دارید مطرح کنید تا با شناخت درست میزان علاقه ها واقعی شود

سلام خسته نباشین میخاستم بدونم میتونین در باره این موضوع بهم کمک کنین راستش من تقریبا 3 ساله ک ب یک پسر علاقه دارم اما خیلی کم در سال پیش میاد ک ببینمش همه این علائم در سایتتون رو ک خوندم فهمیدم که دارم خیلب اتفاقات بین ما افتاده اما هیچ وقت فرصت نشد با هم صحبت کنیم چون جمع خانوادگی بود من از رفتارش احساس میکنم بهم احساسی داره اما مطمئن نیستم و میخام بدونم که آیا میتونم اعتماد کنم یا نه یا باید چه کار کنم تا بهم علاقه مند بشن خیلی ممنون از سایت خوبتون

سلام دوست گرامی می توانید از طریق شبکه های اجتماعی گفتگو رو با موضوعی شروع کرده و سپس بحث را گسترش دهید اما چیزی که مهم هست این هست که ابراز علاقه از سمت شما نباشد

سلام ببخشید من پسری مجرد هستم. یکی از فامیلامون که دختره ، یه جا همو دیدم خونه یکی فامیلامون. جمع شده بودیم اونجا چون مراسم داشتیم… خیلی به من نگاه میکرد، من یواشکی زیر چشمی یه نگاهی می انداختم که ببینم هنکز داره بم نگاه میکنه یا نه دیدم هنوز داره نگاه میکنه..گفتم شاید به من نگاه نمیکنه شاید به جایی خیره شده..به خاطر همین یکم جام رو عوض کردم دیدم اره داره به من نگاه میکنه… وقتی هم که منو میبینه میخنده( زیر لبی) بعضی وقتا نظرتون چیه؟ به نظرتون واقعا منو دوست داره!؟ یا شاید اشتباهی یا چیز دیگه ای ؟ ممنون

سلام دوست گرامی شابد ایشان به شما علاقه ای پیدا کردند اما بهتر هست منطقی باشید و اگر شما هم به ایشان علاقه ای دارید مطرح کنید تا با شناخت درست میزان علاقه ها واقعی شود

سلام خدمت مدیر وب سایت رادیوی عشق حقیقتش این هست که من دو سال هست که عاشق یه دختر خانوم زیبا شده ام اون ها مغازه لبنیاتی دارن من یه چند دفعه که به مغازشون رفتم دفعه اول حواسش نشد به جای ماست بهم دوغ داد گفتم شاید اشتباه کرده و همه اشتباه می کنند اما سه چهار دفعه دیگه هم همین اتفاق افتاد به نظرم ایشون حواسش پرت من شده و حس میکنم که به من علاقه داره. چون کسانی که عاشق اند یه کمی حواسشون به کسی که عاشقش هست پرت میشه آیا من درست گفتم و میشه بیشتر من رو راهنمایی کنید؟

سلام دوست گرامی منطق و ذهنیت شما در مورد اشتباه ایشان کمی عجیب هست که اینفدر حواسشان پرت شده باشد.بهتر هست منطقی باشید و خیال پردازی نکنید

باسلام من پسری ۱۷ ساله هستم و دختر مورد علاقه ام ۱۵ سالشه جریان ما از ۲ سال پیش شروع شد که با ماشین اون ها رفتیم شهرستان و چون تو یه ماشین جا نمی شدیم من و خواهرم رفتیم تو ماشین اونها که وسطای سفر من خوابیده بودم و اینم بگم که زمستون بود و هوا سرد بود احساس کردم دستام گرم شد اول فک کردم خیاله اما دیدم نه یکی دستمو گرفته بلند شدم دیدم که سریع رفت اونور و خودشو زد به اون راه منم به حیال اینکه اشتباه کردم گرفتم بازم خوابیدم که دیدم پتویی که رو خودش بود رو انداخت رو من وخواهرشو که بینمون بود برداشت گذاشت کنار پنجره خودش اومد چسبید به من منم خودمو زدم به خواب تاکه تو شهرستان به بهانه بازی با آبجی من میومد خونه مادر بزرگم که بلاخره بعد دوروز دیدم تو قسمت پیام های گوشیش نوشته من دوست دارم منم که ازش خوشم اومده بود نوشتم منم که دیدم خیلی خوشحال شد و از اونوقت هر روز میومد و دست تو دست هم صبح رو شب می کردیم بعدش ما اومدیم تهران اوناهم کع بخاطر شغل پدرش که نظامیه خونشون ارومیه بود رفتن خونشون تا امسال که انتغالی گرفتن و اومدن تهران داشتم با تلفن صحبت می کردم که یکی از مشتری های مغازه بود دختر هم بود برگشت گفت باشه دستت درد نکنه قربونت خدافظ دیدم که این اینور قرمز شده برگشت گفت کی بود ؟؟ گفتم مشتری گفت غلط کرده به تو میگه قربونت و فلان که بعد از ۵ دقیقه منت کشی اشتی کرد برگشت گفت دست خودم نیست از بغلت که رد میشم عطرت دییونم میکنه هر وقت میشنوم قراره ببینمت دییونه میشم خیلی دوست دارم البته اینم بگما از این دختراس که با هیشکی خوب نیس و دوست داره یه جورایی اذیتم کنه مثلا برمیگرده میگه فلان بازی رو با پسر حالم بازی کردم یا فلان کارو با پسر فلانی کردیم یا گوشی رو میگیره دستش هی الکی رمزشو میزنه نگاه میکنه میزاره زمین یا همچین کارایی اینم بگم که گوشیش خط نداره و هر ۱۵ روز میبینمش تقریبا دارم دییونه میشم می خواستم بدونم با تمام این تفاسیر این دوست داشتنش واقعیه یا یه جورایی هوس دوران نوجونیه

راستی ببخشید انقدر طولانی شد

سلام نمیشه با این اطلاعات هیچ نظر قطعی داد که در حال حاضر دوست داشتن ایشون واقعی هست یا نه. ولی به هرحال هیجانات دوران نوجوانی درش تاثیر داره چون هردوتون نوجوانید. احساسات دوران نوجوانی میتونه خیلی هم واقعی و شدید باشه ولی احتمال پایدار بودنش خیلی کمتر از احساسات دوران جوانیه. به هرحال بیش از این نمیشه نظری داد و نیاز به بررسی بیشتر وجود داره

منم دچار این ماجرا شدم . ولی اون دیگه منو دوست نداره و منو محل نمی زاره . من رل های زیادی دارم ولی این یکی فرق می کنه. ولی دیروز گفت سلام خوبی عزیزم من بهش پیام ندادم بعد فت بیا آشتی. بازم بهش محل نزاشتم . بعد از چند روز منو دید و گریه کرد من بغلش کردمو بوسش کردم کمی آروم شد و بعد از اون وقت می خاد منو هر روز ببینه و منو هر روز بغل کنه . من که حالا موندم بهش بگم دوست من باش یا نه. بعد اون بقیه رل هارو چی کار کنم . لطفا نظری بهم بگید

سلام. بهتره با هم واضح در این باره صحبت کنید و نوع رابطه‌تون رو مشخص کنید. اگر دیگه علاقه‌ای بینتون وجود نداره بهتره رابطه‌تون رو کامل قطع کنید، چون اینطور راحت‌تر می‌تونید فراموش کنید. برای اینکه یک رابطه رابطه خوب و آرامش‌بخشی باشه باید براش زمان و انر›ی گذاشت، بنابراین عملا امکان نداره آدم با چند نفر در رابطه باشه و احساس رضایت واقعی داشته باشه.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد ؟ این سوالی است که برای همه ما حداقل یک بار در  زندگی مطرح میشود به این صورت که افرادی از جمله اقوام ، دوستان ، هم کلاسی ها وهمکران به ما توجه ویژه ای نشان میدهند و می میخواهیم بدانیم این شخص به ما علاقمند است و دنبال نشان دادن دوست داشتن و عشق خود است یا نه این تنها روش معمول و همیشگی او در برخورد با اطرافیان است و شامل همه آدم ها میشود

یا حتی گاهی دوست داریم نظر یک خانم یا آقا را در مورد خودمان بدانیم چون خودمان به او علاقمند شده ایم . برای تشخیص همه این ها وقتی خودمان جرات سوال پرسیدن به صورت مستقیم را نداریم تنها راه توجه به نشانه هایی در در رفتار و صحبت کردن اوست . زبان بدن زبانی جهانی است که خیلی چیز ها را بدون این که بخواهیم لو میدهد.

 این نوشته به شما کمک میکند جواب این ۷ سوال و سوالاتی شبیه این را بفهمید :

دانستن این موضوع که فردی به شما علاقه دارد یا خیر کار سخت و مشکلی است. اگر می ترسید که از آن شخص بپرسید، در اینجا راه هایی وجود دارد که شما از روی یک سری از نشانه ها می توانید متوجه این موضوع شوید.چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

۹۳ درصد از ارتباطات، ارتباطات غیرکلامی هستند. این موضوع به تن صدا، حالت چهره و بدن و در نهایت کلمات خلاصه می شود. مردان و وزنان هرکدام یک سری حالت های بدنی را از خودشان نشان می دهند، با این حال اگر شخصی را دوست داشته باشند، به صورت ناخوداگاه یک سری نشانه و سیگنال های خاص از خود بروز می دهند.

چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد 

زنان قادرند که بالای ۵۰ سیگنال را از طریق زبان بدن خود نشان دهند.

با اینکه نمی توان تمامی این سیگنال ها را تشخیص داد و درک کرد با این حال چند ویژگی و خصوصیت وجود دارد که می توانید آن ها را درک کنید. بارزترین شاخص هایی که شما در یک قرار ملاقات یا مکالمه می توانید به آن ها پی ببرید عبارتند از:

چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد و ما را دوست دارد 

مردان از نظر زبان بدن برد و محدوده ی کمتری دارند.

یکی از نشانه ها این است که شانه هایش را عقب می برد و سینه اش را جلو می دهد.  نشانه ی دیگر این است که آن شخص انگشت هایش را  درست مثل یک کاوبوی (گاو چران) داخل حلقه ی کمربندش می کند.

چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد یا خیر

تماس چشمی یک نشانه زبان بدن جهانی است

که می تواند ارتباط گسترده ای را برقرار کند. مرد و زن هر کدام زمانی که از فردی خوششان می آید با او تماس چشمی برقرار می کنند. برای مدت زمان طولانی به او خیره نشوید یا ممکن است جنبه عرفانی این کار را خراب کنید. بهترین راه بروز دادن این است که زمانی که او به شما نگاه می کند برای چند لحظه به او خیره شوید و ناگهان نگاهتان را از او بردارید.

چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد یا فقط میخواهد با ما صحبت کند

این موضوع الگوی رایجی است که اتفاق می افتد.

افراد اغلب فکر می کنند که تنها دوست یکدیگر هستند،  در حالی که یکی از آن ها احساسات شدیدتری نسبت به دیگری دارد.

چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد و عاشق ما شده یا نه 

در اینجا یک سری نشانه آمده که نشان دهنده ی این است که طرف مقابلتان عاشق شما شده است:

چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد برای ازدواج 

این موضوع ممکن است برای هر نوعی از کششی به وجود آید اما در دوستی ها بیشتر است. ممکن است مرتباً عکس العمل شما را در مقابل چیزهای مختلف بسنجد. برای مثال، در زمان تعریف جک به شما نگاه می کند که آیا می خندید یا خیر.

چگونه متوجه علاقه یک دختر یا پسر نسبت به خودمان شویم

اگر احساس کردید که او را دوست دارید، این موضوع عالیه و باید به آن ها بگویید. از سوی دیگر، اگر فقط می خواهید با او دوست باشید، باید کاملا مواظب باشید.

چگونه بفهمیم یک پسر به ما علاقمند است یا نه

چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش آمده یا نه 

این افراد به صورت عمدی خجالتی نیستند.

آن ها اعتماد به نفس کافی ندارند. نباید به خاطر این موضوع آن ها را رد کنید یا نادیده بگیرید. افراد خجالتی ممکن است با نشانه های زیر علاقه ی خودشان به شما را نشان دهند:

چگونه متوجه شویم کسی از ما خوشش آمده یا نه 

فردی که شما را دوست دارد ممکن است کارهایی انجام دهد که نظر شما را به آن کار جلب کند. اگر زمانی که نزدیک آن ها هستید باز هم با صدای بلند با شما صحبت می کنند، یا زمانی که کنار آن ها هستید و با صدای بلند می خندند.چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد با استفاده از زبان بدن

بعضی از افراد علاقه شان را به شما نشان نمی دهند به این دلیل که آن ها از رد شدن و شکست می ترسند.

چگونه بفهمیم کسی از ما خوشش آمده

حتی اگر این اشخاص نخواهند که برایتان شفاف باشند، با این حال یک سری کارها انجام می دهند که نشان دهنده ی دوست داشتنشان است. به نشانه های زیر توجه کنید:

چگونه بفهمیم کسی ما را دوست دارد یا نه

بعضی از افراد بازی «انجام آن کاری که شما دوست دارید» را مطرح نمی کنند و مستقیم مشت می زنند. بعضی از افراد به هیچ وجه خجالت نمی کشند. این فرد ممکن است بازیکنی باشد که فقط در گفتن آن چیزی خوب است که شما دوست دارید بشنوید.

چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد ؟

چه بخواهید که آن ها شما را دوست داشته باشند یا نه، باید با احترام این موضوع را کنترل کنید. هیچ کس یک آدم احمق و نادان را دوست ندارد. در اینجا نشانه هایی است که نشان دهنده ی دوست داشتن و علاقه ی شماست:

چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد یا نه 

اگر کسی را دوست دارید هیچ وقت منتظر نمانید.

منتظر ماندن برای دیگری که از شما درخواست دوستی کند زیاده روی است. از فرصتی که برای زندگی کردن دارید استفاده کنید. آن ها را برای نماشای فیلم یا نوشیدن قهوه دعوت کنید.

منبع : wikihow

مطالب مرتبط :

در انتخاب همسر و برخورد با خواستگار وسواس و سخت گیرم + راه حل

دختر خانوم ها از چه مرد هایی و پسرایی خوششون میاد + علت

دلیل نگاه کردن مردان به زنان | چرا آقایان به خانم ها نگاه میکنند ؟

چکار کنم پیش خانواده شوهرم عزیز شوم ؟ + راه های محبوبیت نزد اقوام همسر

استخاره برای ازدواج | استخاره قبل از ازدواج درست است یا غلط ؟

صحبت کردن با دختر | آموزش چگونه صحبت کردن با دختران را یاد بگیرید

 

با سلام من مدتی از کسی خوشم اومده اونم فهمیده ولی ی مشکل دارم ایشون وقتی تنهاییم نگاه میکند و میخواهد باید جلو شماره بدهد ولی وقتی بقیه هستن انگار منو نمیشناسد لطفا راهنمایی کنید میخوام بدونم منو میخواهد یا نه ایشون راننده سرویس من هستن

سلام با یک مشاور خبره مشورت کنید.

سلام من یه وقتی دختری رو دوست داشت بهش نگاه میکردم اونم نگام میکرد بدش نمیومد باهام آشنا شه دیروز شمارمو دم درشون انداخت اونم اونو برداشت امروز دیدمش توی فروشگاه مو نگاه کرد بهش چشمک زدم بعد از اینکه رفت نمیدونم دوباره برگشت تو راه بودم باهاش روبرو شدم منو که دید راهشو کج کرد نمیدونم به نظرتون زیاده روی کردم یا اون منو دوست نداره لطفا راهنمایی کنید.

یکم بیشتر از زیاده روی

سلام خسته نباشید چند وقته پیش تو ماشین بودم که یه دخترو از یک ماشین دیگه دیدم بعد از چند که از جلوش رد شدم زل زد تو چشام منم نگاهش کردم بعد کلمو انداختم پایین همانطور که خودتون گفتید اشتباه کردم یعنی باید لبخندی چیزی میزدم یا نه؟

بهرحال کسی از راه تلپاتی متوجه علاقه شما نمیشه : )

خوب باید چیکار میکردم دقیقا میشه یه توضیح بدین چون از این موقعیت ها برام پیش میاد نمیدونم باید چیکار کنم؟

۱- با یه نگاه عاشق نشید ! ۲- اگر واقعا عاشق شدید مودبانه به طرفتون احساستون رو بگید . نظرم غیر تخصصیه البته ما کارشناس نیستیم !

من از یکی از فامیلای پسرمون خوشم اومده راستشو بخواین از خودم ۲سال کوچیکه اما من خیلی دوسش دارم وقتی فرصتی هست که بیاد و کنار من بشینه خجالت میکشه و میره اون ور تر میشینه وقتی من نگاش میکنم اونم به من نگاه می‌کنه اما خیلی خجالتیه حتی جواب سلام هرکسیو هم به زور میده اما خیلی میخواد تو لحظه هام منو یاری کنه لطفاً کمک کنین

دوست عزیز ما مشاور نیستیم … با یک بزرگتر یا یک مشاور صحبت کنید.

سلام من از یکی از پسرای فامیلمون خیلی خوشم اومده خیلی همو نمیبینیم چی بشه سالی چار پنج بار مثلا ولی خب وقتی میبینمش موقع سلام و خدافظی زل میزنه به چشام با خنده نمیدونم اونم دوسم داره یا نه حالا من ایدی اینستاشو پیدا کردم پیجش پرایوته به نظرتون فالوش کنم و ریکوئست بدم یا نه ؟! اگر نظرتون نه پس چ کار کنم بنظرتون

من۱۸سالمه و تو یه شرکتی کار میکنم که محصولات تعاونی دارند یه پسر که حدود ۲۵سنشه واسمون مواد لازمو میاره من تازه سرکار میرم اون پسر تو چشام نگاه میکنه زیاد جوک میگه و کاری میکنه که ادم بخنده و از خاطرات سربازیش و…غیره میگه وقتی از کنارش رد میشم اگه پشتش به منه سعی میکنه جوری وایسه که منو ببینه و..وخیلی مغرورانه رفتارمیکنه منم فک کنم کم کم ازش خوشم میاد… البته زیاد بهش محل نمیدم ولی جوک هاش(گیر دادناش به بقیه که خانومای پیرین خنده داره) میخندم ولی زود خودمو جمع میکنم حالا موندم دوسم داره یا نداره ؟! فک کنم از من خوشش بیاد و داره با رفتارش کم کم مخ منو میزنه نمیدونم چیکا

سلام خسته نباشید ممنون از سایت خوبتون ببینید من جواب هایی که شما آقا سعید به کاربران دادید رو خوندم و تقریبا سعی کردید اونا رو راهنمایی کنید پس اگه میشه منم راهنمایی کنید البته اگه میتونید ببینید من یه دختر مذهبی هستم که از یه آقا پسری تو فامیلامون خوشم اومده و تقریبا شرایطمون بهم میخوره البته اینم بگم که ما اصلا اصلا باهم ارتباطی نداریم اما منظورم از شرایط موقعیت خانوادگی و چون فامیلیم برخی خصوصیاتمون من متوجه شدم که این آقا پسرم از من خوشش میاد چون شنید که مامانش به چند نفر گفته من این دختر رو میخوام برا پسرم بگیرم و پسرمم جوابش مثبته اما تو این ماجرا فقط یه مشکل هست اونم اینه که این آقا پسر اصلا برای به دست آوردن من کاری انجام نمیده و اصلا نشون نمیده منو دوس داره یعنی اگه از زبون مامانش نمیشنیدم متوجه نمیشدم ولی تنها کاری که این آقاپسر کرده اینه که بعضی اوقات نگام میکنه و میره یه جای دور که هیچکس متوجه نشه (از نظر خودش البته:)) و یه دل سیر نگام میکنه منم متوجه میشم اما خودمو میزنم به اون راه ولی همیشه دنبال یه خلوته که کسی متوجه نشه و نگام کنه و اینکه خیلی مغروره و یه حسایی بهم میگه بخاطر همین برای به دست آوردنم جز نگاه کردن کار دیگه ای انجام نمیده ولی خب اینم خوب نیس به نظر شما منطقیه؟ سوالم اینه به نظر شما دلیل این کارا چیه؟ چرا به مامانش جواب مثبت داده اما تو رفتاراش زیاد نشون نمیده؟

ممنون که ما رو لایق مشورت میدونید ولی حقیقتا بهتره با یک مشاور صحبت کنید تا صحیح و منطقی راهنماییتون کنه . در مورد رفتار این آقا هم ممکنه دلایل مختلفی وجود داشته باشه ، مثلا این که هنوز مردد هستن ، یا دارن کیس های مختلفی را با هم بررسی میکنن یا خجالتی هستن یا چون خودشون موقعیت مناسبی ندارن نمیتونن محبتشون رو ابراز کنند.

سلام ممنون از سایت خوبتون.من دختری ۱۶ساله هستم که در یکی ازدبیرستان های دخترانه درس میخوانم .حدود دوسال است که به ناظم مدرسه ام که خانم هم هستند وابستگی شدیدی پیداکرده ام که این وضعیت بسیار برایم رنج اور است.وقتی اورا میبینم دچار اظطراب شده ووقت زیادی را به او فکر میکنم ودر درسهایم تمرکز کافی ندارم نمیدانم چه کنم حال خوبی ندارم از هرکس کمک خواسته ام حرف هایم را انگونه باور نکرده ومرا ازاین کار نهی میکنند ومیگویند سعی کن به او فکر نکنی.واقعا چگونه؟حالم اصلا خوب نیست در جاهای مختلف روش های زیادی برای کاهش وابستگی به معلمم خوانده ام اما باز هم فایده نداشته.اما خواهش میکنم شما کمکم کنید.

همانطور که به بقیه دوستان میگیم … حتما با یه متخصص مشورت کنید. اما در کل به نظرم در سن شما طبیعیه زمان همه چیز رو درست میکنه … خیالتون راحت : )

سلام من یه پسر خاله دارم که همش بهم نگاه میکنه ولی همینکه من بهش نگاه میکنم چشماشو میدزده بعد همش نظر منو می پرسه (مو هام خوب شده لباسم بهم میاد یا یه بار بهش گفتم سیبیل خیلی بهت میاد از اون موقع تا حالا سیبیلشو همون جوری میزنه )یه بار پاهاشو رو رو پاهام گذاشته بود مامانم عصبانیت اش رو رومن خالی کرد از اون به بعد دیگه به هم دست نمی زنه. پسرا بهم تیکه انداختن با اونا دعوا کرد همش از اینجور رفتارهای جور با جور من نمیدونم چطوری باهاش رفتار کنم دیگه دارم دیوونه میشم لطفا کمکم کنید

سلام من با پسر خالم از بچگی با هم بودیم خالم هم من رو به عنوان عروسش می دونست. من هم ۱۴ سالمه و اون هم همسن منه. همین چند وقت پیش بهم گفت دوستم داره دستمو گرفتو کلی حرف درباره ی دوست داشتنش زد بعد چند روز بعدش با هم تو اتاق تنها بودیم حواسم بهش نبود گونمو یهو بوسید بعد چند دیقه منو بغل کرد گفت میشه توام بغلم کنی منم بغلش کردم. بعد هی بهم نزدیک می شد دستمو می گرفتو همین کارا. ولی چند روز بعدش تو جمع خانواده اصلا بهم توجه نکرد و هی با دخترای دیگه صحبت می کرد. منم ناراحت شدم و باهاش سرد شدم. حالا چیکار کنم بهش پا بدم یا سرد باهاش باشم ؟ به نظرتون واقعا عشقه یا هوس ؟

سلام لطفا اگه میشه کمکم کنین من کنکوری هستم و امسال کلاس کنکور میرم اساتید هم مدرک خاصی ندارن دانشجو پزشکی هستن کم سن و سال فقط سه چهار سال ازمون بزرگ ترن تقریبا همشون منو خیلی نگاه میکنن ولی دلیلشو نمیدونم خیلی برام سوال که نگاهشون دلیل خاصی داره که من نمیدونم اصلا سرکلاساشون نمیتونم تمرکز کنم فقط نگاهشون میکنم ولی یکیشون خیلی خیلی منو نگاه میکنه تقریبا هر چند ثانیه ی بار تا من حواسم نیس سریع بر میگرده نگاه میکنه بعد که من نگاش میکنم نگاشو بر میگردونه الان سه ماه میگذره هر جلسه همینجوری کسی میتونه بگه دلیل نگاه کردنش چیع؟

سلام خواهش میکنم جواب منو بدین من ۱۶ سالمه و حدود یک ساله که از پسر همسایمون خوشم میاد ولی اون یه وقتایی یه سری حرکاتا نشون میده که ادم تعجب میکنه برای مثال دیروز منو تو بازار دیده و با دوستش فرار کردن نمیدونم این یعنی از من بدش میاد یا خجالتیه؟اخه همش فرار میکنه خخخخخخ

سلام‌من دخترم و از یع دختر تو مدرسمون خوشم اومدع چجوری بفهمم ک دوستم دارع یا نع ؟

سلام دوسال پیش بایه پسربه مدت دوهفته دوست بودیم به خاطررفتارغیراخلاقیش هردوباهم خداحافظی کردیم دراین دوسال اون دائم به من نگاه میکردتاچنووقت پیش تمایل به حرف زدن داشت تاخودش پیام دادسوالاتی درباره دلم براش تنگ شده یادوستش دارم پرسید ؟من بایدچکارمیکردم ؟؟

سلام من حدود دوسال عاشق دختر دایی بابام شدم اما جرات گفتنشو ندارم و فقط هفته ای یه بار همو میبینیم واون یه بار باهم خیلی شوخی میکنیم و مشینیم کنار هم اما ازش میپرسم چه کسیو دوس داری طبیعی میکنه و جواب سر بالا میده میگه تو نمیشناسی نمیدونم عاشقمه یا نه و بهش بگم یانه؟

من کلاس زبان میرم ۱۶ سالمه معلم زبانمان رفتم جلسه اول بهم چشمک زد منم بهش چشم غره رفتم دو جلسه بعد هی هرچی می گفتم لجم میزاشت من یه جلسه باهاش حرف نزدم بعد کلاس خودش معذرت خواهی کرد اون ترم تموم شد امروز دوباره دیدمش بهم لبخند زد رفت چههه کنممم

من از یع دختر خوشم میاد دو دفعه هم بهش پیشنهاد دادم ولی قبول نکرده ولی همیشه با دوستاش سعی میکنه که از جلوی من رد بشن یا تیکه بندازن میشه کمک کنید

سلام پسری هست توو فامیل که مدام دنبال اذیت کردن منه ولی بعد که گیرم میندازه خودش یجوری با یه حرفی یا یه چیزی نجاتم میده از بی جوابی :/ و اینکه خیلی وقتا نگاشو حس میکنم ولی ب محض اینکه نگاش میکنم چشاشو سریع حرکت میده به سمت دیگ ، تماس فیزیکی ام چندباری خواسته برقرار کنه مثلا قرار دادن انگشتاش رو انگشتم مثلا اتفاقی و .. علاقه منده؟؟؟!

مرسی عالی بود

نظر لطف شماست. خوشحالیم که مفید بوده.

سلام.من ۱۴سالمه از دختر پسرعموی بابام که اونم ۱۴سالشه خوشم اومده و اونم رفتارای بالا رو داره.ولی میترسم بهش بگم که دوسش دارم. میترسم بهم بگه ازت خوشم نمیاد. من این علاقم رو به چندتا از دوستام وپسرعموم گفتم و اون گفت با یکی دوسته. اما نمیدونم راست میگه یا نه چون اون اصلا گوشی نداره. یکی دیگه از دوستام هم میگه یکی بهش گیر میده. اما میدونم دروغ میگن. حالا به نظرتونبهش بگم دوسش دارم یا نه؟

۱۴ سال !!!

سلام من عاشق یکی از پسرهای فامیل شدم که همسنیم من ۱۴ سالمه و اونم ۱۴ سالشه و نمیدونم منو دوست داره یانه ولی هروقت که همو میبینیم میخنده و دستش رو توی موهاش میکنه و سرشو اونوری میکنه و ما توی واتساپ باهم درارتباط هستیم من یه بار بهش گفتم دوستش دارم و اونم گفت منم همینطور ولی بعدش گفت که دروغ گفتم من هم برا اینکه ضایع نشم گفتم چالش بود . من میترسم اگه بهش بگم منو دوست نداشته باشه واینکه از طرفی مطمئنم مادرش از من تنفر داره من الان چیکار کنم لطقا راهنمایی کنید

سلام خاهشا کمکم کنید من ۱۵ سالمه و دقیقا از کلاس سوم ینی ۶.۷ سال پیش عاشق یکی پسرای فامیل شدم ولی خب اون خیلی مذهبی و سربه زیره البته ک تو جایی ک زندگی میکنیم اینحوری نیس ک بشه باهم خرف بزنیم خب همش نگام میکنه ولی تو جشاش هیچ حس عاشقانه ای نیس یا مثلا سال گذشته تو عروسی دیدمش وقتی صورتش اونور بود نگاش میکردم بعد اونم متوجه میشد نگام میکرد ینی دوسم داره؟

چرا ازش سوال نمیکنید ؟

من عاشق یه دختر شدم که از من چند ماه کوچک تر هست بعد با خانواده اش رفته بودیم بیرون بعد زیاد با من حرف نمی زد ولی زیاد نگام میکردم یه بار چش تو چش شدیم خندید این نشونه عشق است

آقا کمکم کنید تر خدا جوابم رو بدید من عاشق یه دختر هستم که یه چند ماه از من کوچیک تره بعد با خانوادش رفته بودیم بیرون باهام اصلا حرف نمی زد ولی زیاد نگام مکیرد من نگاش کردم چش تو چش شدیم خندید این نشانه عشقه یا نه

نه.. منم دخترم از این اتفاقا زیاد افتاده واسم ولی عشق نبوده

همینطوره ، هیچ قاعده قطعی تو روابط انسانی وجود نداره .

سلام من چند سال است ک با یکی از دوستانم هستم که خیلی صمیمی هستیم با پسر عمه اش هم بازی میکردم چند ماه از من بزرکتر است خیلی مومن و پاک هست و از اینکه به دختر ها نزدیکی نکرده مطمئن هستم بخاطر پاک بودنش بهش علاقه پیدا کرده بودم و به دوستم گفتم چند روز هست ک با دوستم و پسر عمه اش چت میکنم چند شب پیش اومد پیوی من و گفت یکی را دوست دارم اما نمیتونم بهش بگم من هم او را راهنمایی کردم و بعد پرسیدم اون را برای رل میخوای یا ازدواج گفت ازدواج خیلی دختر پاکدامنیه میترسم ولم کنه من هم گفتم نترس بهش بگو بعد چند دقیقه دیدم نوشت دوست دارم تا چند دقیقه تو شُک بودم ک دیدم کلی پیام داده گفت حالت خوبه منم گفتم اره جواب رو خواست بهش گفتم من هم همین حس رو دارم بعد هم شب بخیر گفتم اما بعد از آن دیگر در این باره حرفی نزد اما چت میکنیم آیا این از پاکی او هست یا دیگه دوسم نداره؟؟

جوابتون رو کجا مشاهده کنم ایمیل میدین؟

لطفا میشه جوابتون رو ب ایمیلم ارسال کنید؟

دوست عزیزم پیامتون رو خوندیم ولی همانطور که به سایرین هم عرض کردیم ما تخصصی در زمینه مشاوره نداریم و این صلاحیت رو که در مورد موضوعاتی که به زندگی شما مربوط است شما را راهنمایی کنیم نداریم .اگر این موضوع برای شما جدی ست حتما با یک بزرگتر با تجربه یا یک مشاور خبره صحبت کنید.

خیلی ممنون امروز هم گفت من خواستگارت هستم من اون رو خیلی دوست دارم به بزرگترهامم نمیتونم بگم تا فهمید ک خواستگار دارم پیام داد میترسم منم گفتم چرا گفت از دستت میدم منم بزار لیست خواستگارات لطفا کمکم کنید پسره مومن و پاکیه کلا خانوادتن پاک هستن و اهل دختر بازی نیستن بهم گفت ک اولین باره ک به دختر علاقه پیدا کردم لطفا اگه میشه شما راهنماییم کنید بنظرتون خواستگار هامو رد کنم؟

قبلا هم عرض کردم دوست عزیز ، ما مشاور یا متخصص نیستیم بهترین کار در این گونه مواقع مشورت با یک بزرگتر یا مشاور است . شاید به نظرتون بیاد شما به اندازه کافی عاقل هستید و نیاز به مشاوره ندارید . اما بهترین و عاقلانه ترین کار اینه که برید پیش مشاور .

دیدگاه

تصویر امنیتی *

بهینه سازی : دلبرانه

اللــهم صــل علــی محــمد و آل محــمد و عجل فرجهــم کلیه حقوق برای این سایت محفوظ است و کپی برداری فقط باذکر منبع با لینک مربوطه بلامانع است Copyright delbaraneh.com © 2019- Allrights Reserved.

به گزارش بهداشت نیوز:  مسلما هیچ کسی نمی توان فردی دیگر را برای آغاز دوستی یا ماندن در یک رابطه احساسی فریب دهد. دروغ و دوروئی صفت هایی هستند که خیلی سریع خود را نمایان می کنند و موجب می شوند تا طرف مقابل رفتن را بر ماندن ترجیح دهد.

اما از کجا می توان فهمید که کسی که قرار است به تازگی رابطه ای را با او آغاز کنیم واقعا به ما علاقه مند است؟ بدون شک، نشانه هایی برای تعیین این مساله وجود دارد. به طور مثال، اگر کارهایش از روی بی‌میلی باشد، یا وقتی در کنار هم هستید، سرد و بی تفاوت رفتار می کند، شک نداشته باشید که مشکلی این وسط وجود دارد و باید به آن رسیدگی کنید.

در این راستا، ما در ادامه این مطلب، نشانه های عمومی و واضح رابطه هایی که یکی از دو طرف تمایلی به ادامه آن را ندارد را توضیح داده ایم تا اگر در چنین رابطه ای هستید، هر چه سریع تر به آن پایان بخشیده و پرونده اش را برای همیشه ببندید. تمامی این نشانه ها را دکتر روانشناسی موسوم به «ماری پری» که بنیانگذار و مشاور ارشد موسسه «لاو رایت» است بیان داشته است.

برای آگاهی از این که آیا فردی که انتخاب کرده اید، همان حس مشابه شما را دارد یا خیر در ادامه با ما همراه باشید.

بی پاسخ گذاشتن پیام ها، تماس ها و ابراز احساسات چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

پرواضح است که در شروع یک رابطه جدید، اگر طرف مقابلتان چندین ساعت یا حتی چند روز پیام یا تماس شما را پاسخ نداد، یعنی علاقه ای به این کار ندارد. در واقع باید گفت یعنی از شما خوشش نیامده و برایش مهم نیستید.

البته لازم است اشاره کنیم که این روزها مردم به دلیل مشغله های زیاد کار و زندگی ممکن است گاهی با تاخیر مسئولیت های زندگی شخصی خود را انجام دهند. اما همچنان می توانند چند دقیقه از وقتشان را برای اشخاص و کارهایی خالی کنند که حائز اهمیت است.

بنابراین، ادامه دادن چنین رابطه ای بی فایده خواهد بود و در نهایت به شکست و جدایی منجر می شود.


قرار دادن شما در اولویت های آخر زندگی 

وقتی طرف مقابل شما تماشای مسابقه فوتبال، تلفن و چت کردن با دوستان یا … را به شما ترجیح می دهد و این کار را تکرار می کند، یعنی شما اولویت آخر زندگی او بشمار می روید. دکتر پری در این رابطه می گوید: «وقتی یک نفر دوست ندارد با شما وارد مکالمه شود و به دنبال راهی برای فرار یا عدم پاسخ‌گویی است، یعنی از شما خوشش نمی آید.»


از شما فاصله می گیرد

وقتی با او قرار می گذارید و دقیقه نود آن را کنسل می کند، مطمئن باشید که پیشنهادهای بهتری داشته یا حوصله بیرون آمدن با شما را ندارد. وقتی شما برای کسی اهمیت داشته باشید، او هرگز اجازه نخواهد داد که احساس تنهایی کنید یا حتی این سوال در ذهنتان شکل بگیرد که آیا مرا دوست دارد یا خیر!

بنابراین، بهتر است زمان خود را برای فردی خرج کنید که برایتان ارزش و اعتبار قائل است و از رابطه ای که طرف مقابل همیشه حس بد می دهد، بیرون بیایید


 


روزیاتو

برچسب‌ها:اگر پسری این 16رفتار را دارد حتما عاشق شماست!/از کجا …, چگونه بفهمیم پسری دوستمان دارد – وان هو, چگونه بفهمیم کسی به ما علاقه دارد ؟ ( ۴ روش ساده ) – دلبرانه, نشانه‌ بی‌علاقگی پسر به دختر (چطور بفهمم پسری ازم خوشش …, نشانه های عدم علاقه مرد به زن | 10 نشانه مهم از سوی پسری که شما …



ممکن است در جمع دوستان متوجه شوید که فرد خاصی به خوبی به حرف هایتان گوش داده و به جوک هایتان می خندد، اما آیا این ها دلیل می شوند که تصور کنیم او حتما از ما خوشش می آید؟

بدون شک، چینن مواردی نمی توانند برای تشخیص علاقه خاص یک فرد نسبت به خود کافی باشند زیرا بسیاری از انسان ها برای اینکه معاشر و هم صحبت خوبی محسوب شوند، با مهربانی و توجه زیاد با دوستان معمولی خود رفتار می کنند.

بنابراین این سوال پیش می آید که از کجا می توانیم بفهمیم کسی علاقه خاص و خارج از معمول به ما دارد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، دعوت می کنیم ادامه این مطلب را مطالعه کنید.

«جیمز پریس» که به «آموزگار قرار گذاشتن» نیز معروف است و همچنین الکساندر زیف، بنیانگذار اپلیکیشن Ciao Dating، اعلام داشته اند که ۵ نشانه کلی برای تشخیص علاقه عاطفی یک فرد به دیگری وجود دارد که شما می توانید با مشاهده تمامی آنها در طرف مقابل، متوجه عشقش به خود بشوید. چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

همه انسان ها یک دیوار نامرئی ویژه ای اطراف خود کشیده اند که نقش محافظ را برایشان ایفا می کند. وقتی کسی به شما علاقه مند شده باشد، همه تلاش خود را به کار می گیرد تا این دیوار را در هم شکسته و خودش را به شما نزدیک نماید.

این کار می تواند با کارهای ساده ای همانند قرار دادن دست روی دست شما، نشستن در کنارتان یا نزدیک کردن صندلی به صندلی تان نمود پیدا کند. اگر شما هم ا زحرکات وی استقبال کنید، خیلی سریع یک رابطه عاطفی بین دو نفر شکل خواهد گرفت.

وقتی هنگام صحبت با فرد موردنظر متوجه شدید که با سرعت زیاد پلک می زند، باید بدانید که وی واقعا از شما خوشش آمده. دلیل این کنش این است که نگاه های طولانی که با هیجان همراه هستند موجب خشک شدن چشم و در نتیجه پلک زدن های زیاد می شود.

همچنین ممکن است این افراد خیلی بی قرار به نظر برسند و یک لحظه در جای خود آرام نگیرند. قرمز شدن صورت و کج شدن به سمت شما هنگامی که در حال صحبت هستید از نشانه های افرادی است که به شما علاقه دارند. آنها عموما برای انجام این فعالیت های خود عذرخواهی هم می کنند.

مردها وقتی به زنی علاقه مند می شوند سعی می کنند تا هر چه بیشتر در مورد خود و کارهایشان با وی حرف بزنند. به این خاطر که مردها شرایط جلب توجه کردن و تحت تاثیر قرار دادن زنان را دارند و سعی می کنند به هر طریقی که شده بهترین های خود را ارائه دهند. البته منظور این نیست که این افراد شنونده های بدی هستند، بلکه تنها هدفشان از زیاد حرف زدن این است که توجه زن موردعلاقه خود را جلب کنند.

هر دو جنس مرد و زن گاهی از اذیت کردن طرف مقابل خود به عنوان سلاحی برای دلبری استفاده می کنند. پسرها و دخترها از همان سنین ابتدایی با دنبال هم کردن، کشیدن موی یکدیگر و جیغ و دعوا با یکدیگر ارتباط برقرار می کرده اند. این مساله همچنان در بزرگسالی آنها هم ادامه دارد. به این صورت که یا همدیگر را سوژه کرده و مورد تمسخر قرار می دهند یا دلیلی برای آزار هم پیدا می کنند.

این یکی از بارزترین نشانه های علاقه بین مرد و زن به شمار می رود.

وقتی کسی کوچک ترین تغییراتی را در چهره، مدل مو، رنگ مو، لباس یا به طور کلی در ظاهر شما متوجه شد و آن را به زبان آورد، شک نکنید که به شما علاقه مند شده. انسان ها وقتی از کسی خوششان بیاید به ریزترین جزئیات مربوط به وی هم حساس شده و توجه می کنند. از همین موضوع هم برای آغاز نمودن مکالمه بهره می گیرند.

متاسفانه برخی از افراد وقتی به شخصی علاقه مند می شوند، سعی می کنند رفتای از خود نشان دهند که دقیقا برعکس این مساله را نشان می دهد. هرگز به درستی پاسخ پیام هایتان را نمی دهند یا طوری رفتار خواهند کرد که تصور نکنید برای خودتان کسی هستید یا ویژگی های خاصی دارید. به این خاطر که اعتقاد دارند نباید خودشان را خیلی مشتاق نشان دهند.

این افراد عموما دوست دارند خود را دور از دسترس نشان داده و طوری رفتار کنند که گویا گزینه های دیگری در ذهن دارند. از این رفتارهای به ظاهر خودپسندانه و سرشار از غرور نباید هراس داشته باشید زیرا در همان چند روز اول رابطه از بین خواهند رفت.

مطلب برای شما مفید بود؟

به مطلب امتیاز دهید

میانگین امتیازها 3.5 / 5. تعداد رای: 53

تاکنون رأی داده نشده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

هوووف امان از دست این پسرایی که هنوز به بلوغ فکری و چه جنسی نرسیدن و حتی تو ذهن شما حضور دارن عزیزدل خاانوم گل فکر درس و ایندت باش نه اینکه چن بار فالوت کرد و اینا اصلا به پسرایی تو این سن فکرم نکن چه برسه کاراشو تجزیه کنی به فکر خودت باش الان بعد ها موقعیت های بهتری هستن که نیاز با این تجزیه و تحلیل کردنای شما دارن
زندگیه خودته به من مربوط نیس فقط گفتم که گند نزنی تو زندگیت و بعد پشیمون شی شاید تاثییر داشت?
موفق باشی عزیزم???

مث خودمی حم فکریم دممون گرم خخخخ

شاید باورش سخت باشه ولی من به عشق و علاقه اصلا اعتقاد ندارم ، چون این حسو به هر کی دادم …………………..کلا در کل از این جور چیزا چیزی در نمیاد*****

جدیدا چند تا مورد پیش اومده از دختر هایی که نمیشناسم خوشم اومده و حس کردم اونام از من خوششون اومده!با اینکه اعتماد به نفسم بالا نیست همچیم حسی داشتم و آماری که میدادن… ولی بخاطر ناتوانیم تو شروع کردن بحث و دوستی بجاش خیلی خشک و مغرور ولی با احترام برخورد کردم و دیگه خسته شدم از این داستانا…بزرگترین ترسم چون همین واکنش منفیه طرفه و واسه همین همینجوری دارم مورد های خوبم رو از دست میدم…دختر هام هیچ وقت غرورشون اجازه نمیده جز آمار دادن کاره دیگه ای کنن… کسی میتونه راهنماییم کنه؟?

جمله اشتباهه واسه پاسخ دادن واضح بگو

سلام لطفا جوابمو بدید??
بقران خدا خیرت میده?❤
دیروز باغ یکی از فامیلمون رفتیم بعد رفیق اون صاحب خونه ک ما توش بودیم با خونوادشون اومدن من ۱۷ سالمه و دختری باهاشون هم بود ک همسن من بود بعد من تو همین نگاه اول دلم اونو خواست بعد من رفتم حیاط کمی زمان طول نکشید اونم اومد و زود رفت بعد وقتی ک رفتم داخل اونم بعدش اومد ؛ من نشسته بودم و اونم نشست و وقت نهار شد منم رفتم کنار باباش نشستم اونم دقیق اومد کنار باباش نشست وقتی کنارم بود زود گوشی خودشو برمیداشت و نگاش میکرد و اگ میرفتم زود گوشیشو خاموش میکرد من نمیتونستم هیچ کاری کنم چون پر از فامیل و این چیزا بود وقتی ک میرفتم از پنجره منو نگاه میکرد و وقتی دیگ مهمونی تموم شد یکی از فامیلی ک خیلی با من راحت و حرف میزدو اجبار داشت ک با ماشین اونا بیاد نمیدونم ولی خیلی چیزا حس کردم الان سوال من اینه
اون بهم علاقه مند شده؟؟
دوس داره بهش بگم یا با هم رابطه برقرار کنیم؟؟
لطفا چون بخدا دارم دیوونه و دیوونش میشم?♥

سلام ببخشید من متاهلم و مدتیه حس میکنم یکی از پسرای فامیل شوهرم ازمن خوشش میاد چطور بفهمم که نسبت بهم احساسی داره یانه البته نه درموردم دچار اشتبا بشید من زن پاکیم فقط میخوام بدونم حسم اشتبا کرده یا نه

سلام
ادم متاهل همیشه به فکر شوهرش میشه یا احساسش همیشه پیشه شوهرش میشه نه بفکر فکو فامیل که احساس فکر هایه بی معنی شوید و در اینده دچار مشکل بیایید

میشه گفت که طرف ازتون خوشش میاد،ولی یادتون باشه که فقط خوشش میاد، نمیشه گفت که عاشق شده**

باید دید رفتارش با شما چطوره همینجوری که نمیشه تشخیص داد

والا ما دخترا واقعا میترسیم به پسری دل ببندیم نه حرفاشون واقعیه نه کاراشون فقط قصدشون سو استفاده اس و کار دیگه ای جز گول زدن ما بدبختا ندارن این دخترای امروزی که من بهشون میگم هرزه از همون اولش هرزه نبودن ?
اونا فقط عاشق یه هوس باز شدن که چون با خواسته های اون پسره موافقت نکردن پسره ولشون کرده و اینا هم هرزه شدن که عشق رفته اشون رو باز به دست بیارن ??
اینا رو از روی تجربه نمیگم فقط پای درد دلشون نشستم و همه اشون همینو گفتن…. ما دخترا رو اذیت نکنین تورو خدا احساساتمون رو به بازی نگیرید?
ما دخترا جز یه عشق واقعی مگه چی از شما پسرا میخوایم؟؟
خواهش میکنم مارو اذیت نکنین ما دخترا خیلی ساده ایم گولمون نزنید… ??
کاش شما هم دختر بودید حال مارو میفهمیدید که یه عشق الکی و یه سواستفاده از ما یعنی چی؟ ماهارو گول نزنید… ???

قربونواون کلامت ابجی گل گفتی ای گل گفتی مثل یک بلبل گفتب

من یه پسری از فامیل هامون رومیشناسم تقریبا فامیل نزدیک هستیم یعنی باباش میشه پسرعموی مامانم خیلی نگاهم میکنه کلاس پنجم بودم دیدم همینجوری بهم نگاه میکرد داشتم با دختردایی ایم وپسرخاله ام بازی میکردیم زل میزدتوچشام من که اون موقع بچه بودم چیزی ازاین حالات سردرنمی آوردم بزرگتر شدم بیشتر فکر کردم که ممکنه بهم علاقه داشته باشه یامن توجه اش رو جلب کردم پارسال که رفتیم هیئت اونجا دیدمش روم روکردم اونور داشتم بادخترعموم وخواهرم صحبت میکردم میخندیدم سرم روبرگردوندم دیدم اون هم داره میخنده ونگاهم میکنه رفتم برم یه جابشینم اون حداقل یکم دورترازمن نشست نگاهم میکرد سه سال ازم بزرگترها من ۱۴سالمه اون ۱۷سالشه ازنظرمن تفاوت سنی بین من اون زیاده به نظرتون توجه اتش روجلب کرده یانه

قربونواون کلامت ابجی گل گفتی ای گل گفتی مثل یک بلبل گفتبچگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد

ببخشید من یه دختردایی دارم خیلی خوشگله سعی میکنه خودشو بالا بکشه وخیلی هم لوس هس هزارتا پسر عاشقشن همشون رو هم دوست داره انگار میخواد باهاشون بازی کنه یا فقط واسه دوست داشتن خیلی دوس دارم بهش بگم این کار خوبی نیست ولی حیف که ازم یکسال بزرگتره ولی گوش نمیده اون بیشتر از همه ی پسرا به یه پسری علاقه داره خیلی من که کنارش نشستم داشت باگوشیم بهش پیام میداد منم فهمیدم بهم گفت که خیلی بهش علاقه داره من دخترعمه اش هستم نگرانشم میترسم بزرگ که بشه دختردایی با این کاراش به خودش لطمه بزنه وآبروش بره با این کاراش بدبختا رو بدجوری نابود میکنه وهم خودش رو به بدبختی میزنه به نظرتون با این کاراش چه بلایی سرش میاد اون مثه خواهرمه خیلی دوسش دارم و نمیخوام بزرگ شد اینجوری بشه به نظر شما چی میشه

من پسرپسرعمومامانم خیلی زیاد نگاهم میکنه ازبچگی همیشه همینطوربوده ۱۱ساله که بودم متوجه رفتاراش نشدم چرانگاهم میکنه زیاد چراوقتی منومیبینه خوشحال به نظرمیرسه ویه خنده رولباش داره من پیش دخترعمه ام داشتم صحبت میکردم اون موقع ماه محرم بود داخل هیئت توی یه خیابون راستش من یه دختری هستم محجبه
دیدم اون یه جا نشسته داره نگاهم میکنه وبعد سرش روپایین انداخت من متوجه شدم خجالت کشیدم سرم روپایین انداختم گفتم زشته نگاهش کنم بعدازاینکه مراسم تموم شدداشتم بادخترعمه ام صحبت میکردم اون رفته بود یه نفس راحت کشیدم بعد دیدم داره میره سمت دایی ایم منم سریع روم روبرگردوندم دخترعمه ام بدو بدو رسید داد زد سارینا تاگفت سارینا برگشت تامنو ببینه دیدم دخترعمه ام باهاش صحبت کردم یه چیزی بهم گفت خنده ام گرفته بود برگشتم دیدم پسره یه خنده آرومی داره نگاهم میکنه
همه میان بعدازمراسم واسه سلام وعلیک میرسم به دایی هام وسلام میکنم به پسره که رسیدم روم نشد اون تندسلام دادمنم جوابشو دادم یه جا نشستم اون هم اومد نه خیلی نزدیک من نشست نه خیلی دور سرش روهم ایوری کردتامنو ببینه برادرکوچیکه که فک کنم کلاس ۶هست میاد داخل گوشش پسره یه چیزی میگه بعد میزنه سرپشتش میگه برو پسرکوچیکه قصدش این بود که آجیم ودخترعمه ام روسرشون خاک بریزه من اونجا نشسته بودم زینب وفاطیما دورم اومدن سارینا تروخدا نجاتمون بده این پسره کوچیکه شره یاخدا سنگ برداشت زد سرزینب پسری که بهتون میگفتم داشت نگاهم میکرد من که آروم نشسته بودم فک کنم پسره میخواست خنده ی منودربیاره من که آروم نشسته بودم یه بارهم خونه خاله ام اومده بود من داشتم رد میشدم بهش خوردم سلام کردم اونم جواب داد با بابام کارداشتم داشتم راه میرفتم پشت پسره پسره یه جوری راه میرفت که انگارمیخواد خودنمایی کنه من توجه بهش نداشتم رفت داخل اتاق باپسرخاله ام سرتخت طوری دراز کشید که منوراحت ببینه من متوجه شدم خواهرکوچکه ام متوجه نگاههای پسره شد رفت ایوری تامنونبینه خواهرم ۸سالشه بهم گفت ساری مگه من بزارم پسره نگاهت کنه گفتم ایوری رفتی سمتم چیکار کرد گفت اخم کرد ترسیدم گفتم چرااین کارو کردی اگه میزدت من سکته میکردم ازداخل اتاق شتلق صدادراومد میخواستم برم ببینم چی شده گفتم نه خجالت بکش سارینا چیزی شون نمیشه بچه ها واسه همین مونده ام چه کنم دیدم پسره اومده بیرون باداداش کوچیکم بازی میکنه منم همونجا وایساده بودم داشتم نگاهشون میکردم متوجه شده ام حین بازی باداداشم یه نیم نگاه داره بهم میکنه یه بارهم زن دایی ایم روضه گذاشته بود دنبال مامانش تادم در اومده بود من متوجه اش نشده بودم وایساده بودم اونجا به صحبتهای مامان وزن داییم گوش میدادم اینو ازخواهرم شنیده ام گفت تو اونجا بودی اون نگاهت میکرد من ورهارفتیم گفتم قدبازی کنیم گفت باشه گفت قدامون رهی میبردیم بالاتانبینت پسره داشت کله اش میگرفت ایوری تانگاهت کنه ازسریه میز رفت بالا داشت نگاهت میکرد یه پیرزنی میاد میگه پسربه این بزرگی چرا توروضه بعد دیوونه شده بود عصبی بود که رفت توآسانسور من که ازکارای خواهرم داشتم ازخنده میمیردم
ممکنه عاشقم باشه زودترجوابم روبدید خیلی این واسم مهمه

سارینا خانم معلومه دوستون داره از نظر من عاشقتونه از این کاراشم معلومه
شما چن سالتونه و ایشون چن سالشونه؟

سلام
یعنی شمامطمئنیدکه منودوست داشته باشه
راستش الان ۱۵سالمه اون۱۷سالشه

سلام ترم اول دانشگاه بودم داخل کلاس بودیم پنج تاپسر بودیم بقیه همه دختر بودن دختر همکلاسی ما خودکارش افتاد زمین پشت سر ما بود خودکارش افتاد زمین بهش دادم بعد گفت مرسی یه حس عجیب تو دلم افتاد نمیدونم عشق بود یا نه تو کلاس دیگه دوباره دیدمش نمیدونم عشق بود یا نه خدایا اگه عشق بود بهم میرسندیمون فقط از خدا کمک میخوام

دوستان لطفا به من کمک کنید از یکی از فامیل های دوستم خوشم اومده خیلی . جرعت ندارم برم باهاش باشم چون رابطه ی دوستم با من خراب میشه ولی در عین حال خیلی دوستش دارم نمیدونم چکار کنم ۱ دقیقه نیست که بهش فکر نکنم

به نظرم باید به دوستتون اطلاع بدین ، چون که یه حسه طبیعیه هر کسی میتونه رو یک فرد داشته باشه ، رابطه ی شما و دوستتون هم باید انقدری ضعیف باشه که سره این موضوع بهم بریزه**

دوستان لطفا به من کمک کنید از یکی از فامیل های دوستم خوشم اومده خیلی . جرعت ندارم برم باهاش باشم چون رابطه ی دوستم با من خراب میشه ولی در عین حال خیلی دوستش دارم نمیدونم چکار کنم ۱ دقیقه نیست که بهش فکر نکنم راستی دوستم پسر است .

سلام من یه دخترم یه روز با دوستان رفتم بیرون بعد اول یه پسر یهو اومد جلوم بهم پیشنهاد ازدواج داد من تعجب کردم وبهش بی توجهی کردم بعد دنبالم اومد همش پشت سرم میگفت من این و دختره رو میخوام و فلان و اینا…..تا دم در خونمون اومد روز بعد دوباره دیدمش از اون موقع به بعد همش بهش فک میکنم دلم میخواد همش ببینمش اونم همش بهم نگاه میکنه و همه جا دنبالم میاد اگه پسری بیاد جلوم و بهم شماره بده میاد دستم و میگیره و به پسره میگه دیگه نزدیک دوست دختر من نشو به نظرتون دوسم داره؟

سلام من یه دخترم یه روز با دوستان رفتم بیرون بعد اول یه پسر یهو اومد جلوم بهم پیشنهاد ازدواج داد من تعجب کردم وبهش بی توجهی کردم بعد دنبالم اومد همش پشت سرم میگفت من این و دختره رو میخوام و فلان و اینا…..تا دم در خونمون اومد روز بعد دوباره دیدمش از اون موقع به بعد همش بهش فک میکنم دلم میخواد همش ببینمش اونم همش بهم نگاه میکنه و همه جا دنبالم میاد اگه پسری بیاد جلوم و بهم شماره بده میاد دستم و میگیره و به پسره میگه دیگه نزدیک دوست دختر من نشو به نظرتون دوسم داره؟ لطفا جواب بدید

شما چند سالتونه؟؟؟که میاد پیشنهاد ازدواج میده؟؟؟

خوب معلومه که دوستت داره چراایقدرخودتومیزنی نفهمی این که خیلی تابلویه؟،،،،،

سلام من یه نفر هست که رفتار گنگی داره نمیشه متوجه شد که واقعا ایا حسی داره یا نه من فقط خوشم میاد ازش اما اون رو حتی نمیشه فهمید حرکاتش رفتاراش هیچ کدوم قابل تشخیص نیس ما توی جمع دوستانمون که هستیم یکی تا الان دوتا از دوستامون که پسر هستن به من ابراز علاقه کردن و هر بار اون دلیل اورد که نه بابا اینجور نیس در صورتی به اون ربطی نداشت و کاری میکنه که اتفاقی نیوفته و این در حالی هس که خودش بی تفاوت رفتار میکنه و منم همینجورم دقیقا توی جمع جوری برخورد میکنم که انگار توجهی ندارم بهش و عادیه و میدونین خیلی سخته نفهمی چی میگذره و چه اتفاقی داره میوقته اگه کسی در جریان هس اگه کسی تجربه داره لطفا کمک کنه مرسی از همگی

فک نکنم علاقه ای بهت داشته باشه وقتی خودشومیزنه نفهمی
ولش کن به جایی نمیرسی

سلام
من دخترم و ۱۶ سالمه عاشق پسری شدم که یه سال از من بزرگتره البته اینو بگم بچه محلمونه و باباش سوپر مارکت داره باباش منو می شناسه و خیلی دوسم داره
چند روز پیش پیج اینستاگرام سجاد رو پیدا کردم رفتم تو دایرکتش بهش گفتم عاشقتم و اونم پیگیر من شد و شمارش رو داد و گفت بیا واتساپ چت کنیم چت کردیم و اون گفت که قبلا فقط یه دوست دختر داشته و باهاش کات کرده البته دوست دختر ش رفیق فاب منه و من و دوست دخترش باهم بیرون می ریم
ولی به نتیجه ای نرسیدیم و اون پسره منو دوست نداره خب چی کار کنم دوسم نداره
من خیلی هدف دارم و اولین هدفم اینه که پزشک شم و دومین هدفم به دست آوردن سجاد
خیلی خیلی دوسش دارم ولی چه کنم منو نمی خواد . و من براش هر دقیقه اهنگ می فرستم ولی انگار نه انگار
عشق یک طرفه نتیجه ای نداره

سلام
من عاشق پسری هستم که من رو جای خواهرش میدونه
اوایل برای منم جای برادر مجازیم بود ولی الان نه
الان عآاااااااااشقشم نمیدونم چرا ولی نمیدونم اون منو دوست داره یا نه
یکی از دوستام فقط میدونه که میگه از رفتاراش معلومه دوست داره
ممنون میشم راهنمایی بفرماید

۱۳۹۸. تمامی حقوق برای وبسایت Rooziato (روزیاتو) محفوظ
است.

چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد
چگونه بفهمیم یک پسر از ما خوشش نمیاد
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *