چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

 
helpkade
چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم
چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

با عرض سلام و عرض ادبدکتر جان من در دانشگاه به یک خانمی علاقه مند شدم نه از روی هوس بلکه قلبا ایشان را دوست دارم علاقه ی خود را با این خانم در میان گذاشتم جواب ایشان این بود قصد ادامه تحصیل دارم و دو باری هم که مادر بنده هم با مادر ایشان تماس گرفتن همین جواب را دادند اجازه هم ندادن حتی به خواستگاری برویم و بنده بین دو راهی قرار گرفتم که آیا دوباره پا پیش بذارم یا ایشان را فراموش کنم گرچه کار بسیار سختی هست از شما بزرگوار تمنا دارم مرا در این راه راهنمایی کنید با تشکر

پاسخ: با عرض سلام و احترام به شما برادر گرامی؛ در پاسخ به سوال شما باید گفت : با بررسی و تحقیق بیشتر و با مشورت خانواده خود ، در صورتی که احساس می کنید این دختر خانم معیارهای لازم برای همسری شما را دارد و شرایط کفویت و همتایی وجود دارد، توصیه می کنیم و بهترین راه این است که توسط خانواده و به طور رسمی به خواستگاری ایشان بروید و تلاش کنید از طریق خانواده نظر خانواده دختر و خود ایشان را نسبت به خود تغییر دهید و به صورت مستقیم اقدام نکنید. وساطت افراد خانواده، بستگان و بخصوص والدین ؛ متدوال ترین روش در فرهنگ ملی و دینی همین روش شناسایی به واسطه افراد خانواده و یا فامیل و بستگان است. افراد خانوداه اغلب به دلیل شناختی که از فرد و روحیات و عقاید و خواسته های وی دارند و همین طور شناختی که از افراد مورد نظر دارند و یا می توانند با تحقیق های مهم همه جانیه شناخت کافی پیدا کنند بهتر می توانند به تطابق داشتن و میزان هم گرایی و اشتراکات آنها آگاهی پیدا کنند. این روش ساده ترین روش عملی و سهل الحصولترین طریق کسب اطلاعات اولیه و ارتباطات بعدی و مورد نیاز است و از نظر حاصل کار نیز ثمر بخش ترین شیوه به شمار می رود.به عبارت دیگر این روش از این امتیازات برخوردار است: سهولت، سرعت کسب اطلاعات و ارتباطات، اطمینان نسبی بیشتر به صداقت و دلسوزی واسطه(که خانواده و والدین هستند) و شناخت بیشتر به روحیات، سوابق و خواسته های طرفین. علاوه بر این خالی از هر گونه تعصب و سوگیری است و بدون هیچ گونه حب و بغض شخصی انجام می گیرد. همچنین تحت تأثیر احساسات و عواطف غریزی که در ارتباطهای مستقیم به وجود می آید، نیست.برای تامین نظر دختر , می توانید توافق کنید؛ مراسم عقد و محرمیت را انجام دهید و مراسم عروسی را به بعد از فارغ تحصلی موکول کنید. ویا در موقعیت مناسب اقدام کنید. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما


|zip code ایران و تهرانDownloads-icon

وقتی دختر مورد علاقه تان را در محیط کار، دانشگاه یا یک فضای عمومی می بینید ممکن است تصمیم بگیرید نظر او را درباره خودتان بدانید و در صورت موافقت موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید. در چنین شرایطی مطرح کردن درخواست ازدواج کار سخت و مهمی است. کاری که باید به بهترین شکل انجام شود تا نتیجه مطلوب داشته باشد.چند نکته را به شما پیشنهاد می دهیم که امیدواریم در این زمینه به کارتان بیاید.قبل از پیشنهاد۱. قبل از هر چیز از خودتان بپرسید واقعا آماده ازدواج هستید؟ می دانید از ازدواج چه می خواهید؟ آیا این فرد کسی است که دوست داشته باشید برای همه عمر او را مقابل خود ببینید؟ پیش از آنکه پیشنهاد ازدواج دهید درباره اهداف خود فکر کنید و با او صحبت کنید.ببینید آیا اهداف مشترکی دارید یا صرفا چون از او خوشتان می آید و دلتا می خواهد مدت بیشتری او را ببینید، دارید به او پیشنهاد ازدواج می دهید. در واقع آیا ازدواج برای شما به معنی مجوزی برای بیشتر دیدن کسی است که دوستش دارید یا می خواهید ادامه زندگیتان، اهدافتان و سنگ بنای بقیه زندگیتان را با او بچینید؟۲. هیاهو نکنید. اگر قصد پیشنهاد ازدواج دادن به کسی را دارید، همین قدر که خانواده شما در جریان باشند کفایت می کند. همکاران و دوستان و فامیل را تا مشخص شدن نتیجه نهایی مطلع نکنید. اگر برای مطرح کردن درخواستتان نیاز به واسطه ای از دوستان خود، دوستان طرف مقابل یا همکاران مشترکتان دارید، می توانید او را در جریان بگذارید. به شرطی که از رازداری او مطمئن باشید.۳. ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن شوید. نباید فکر کنید چون او خیلی زیباست، چون خواستگاران زیادی دارد یا چون ممکن است به زودی فکر رفتن از ایران به سر او بزند، باید سریع وارد عمل شوید و او را شکار کنید. باید ارزش های شما با ارزش های همسرتان یکسان باشد. اگر در مورد فردی که می خواهید با او ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر برای شناخت او وقت بگذارید.چطور پیشنهاد را بگوییم؟۱. حتما در این مدت اطلاعات حداقلی درباره روحیات او به دست آورده اید. جدی است یا شوخ طبع؟ فانتزی فکر می کند یا خیلی رسمی؟ صحبت کردن درباره ازدواج را به فضایی که مورد علاقه او است ببرید. مثلا می توانید این کار را تلفنی انجام دهید اما چندان خوشایند نیست. صحبت درباره یک زندگی مشترک به چیزی بیشتر از گفتگوهای تلفنی نیازمند است. قرارتان را در یک محیط فرهنگی تنظیم کنید. کافی شاپ یک فرهنگسرا یا موزه محل مناسبی به نظر می رسد. اگر او را به محلی ببرید که پاتوق جوان های پرهیاهو است، مثلا کافه ای شلوغ پر از بوی دود سیگار، قطعا نتیجه مناسبی نخواهید گرفت.۲. از او نخواهید سوار ماشین شما شود تا در خیابان یا همین طور که در حال رانندگی هستید موضوع را با او در میان بگذارید. پیشنهاد ازدواج دادن و صحبت درباره آینده نیازمند فضای مناسب و مکان مناسب است.۳. در جلسه ای که برای صحبت درباره آینده نزد او می روید، هدیه و گل نبرید. این کار ممکن است حس بدی به همسر آینده شما بدهد و فکر کند به جای صحبت درباره ازدواج، قرار است درباره یک رابطه دوستی با او صحبت کنید.۴. از قبل آماده کنید که چه باید به او بگویید. پراکنده گویی نکنید و خیلی راحت با یک مقدمه کوتاه سر اصل موضوع بروید. به او بگویید چرا به فکر ازدواج با او افتاده اید و چه نقاط مثبتی در او دیده اید. خودتان را معرفی کنید و به او بگویید آمادگی دارید به سوالات او صادقانه پاسخ دهید. مراقب باشید در گفتن از محسنات خود زیاده روی نکنید وگرنه او را فراری خواهید داد.انتظار نه شنیدن را داشته باشید. ممکن است او به هر دلیلی شما را نپسندد یا فکر کند آینده مشترکی با شما نخواهد داشت. بنابراین تحمل و ظرفیت پذیرش آن را در خود ایجاد کنید و محترمانه به او حق انتخاب بدهید.بعد از پیشنهاد۱. به او فرصتی برای فکر کردن بدهید و مجبورش نکنید فورا نظرش را درباره شما اعلام کند. از او بخواهید درباره پیشنهادتان فکر کند و در صورت موافقت موضوع را با خانواده اش درمیان بگذارد و از او وقتی بگیرید تا با خانواده به منزل آن ها مراجعه کنید.۲. انتظار نه شنیدن را داشته باشید. ممکن است او به هر دلیلی شما را نپسندد یا فکر کند آینده مشترکی با شما نخواهد داشت. بنابراین تحمل و ظرفیت پذیرش آن را در خود ایجاد کنید و محترمانه به او حق انتخاب بدهید. بگویید: «پاسخ شما منطقی و محترم است ولی اگر بیشتر درباره این موضوع فکر کنید و نتیجه را به من اعلام کنید ممنون خواهم شد. چون واقعا مایلم به طور جدی درباره آینده مشترک فکر کنیم و امیدوارم بتوانیم به نقاط مشترکی برسیم.»۳. در پایان به یاد داشته باشید که زود یا دیر پیشنهاد ندهید. اگر او تازه وارد محل کار یا دانشگاه شما شده است، نمی توانید ظرف یک ماه به او پیشنهاد ازدواج بدهید. همین طور اگر ۲ ۳ سال از آشناییتان می گذرد، تقریبا زمان دیری را برای پیشنهاد دادن انتخاب کرده اید. اما اگر شرایط مساعدی دارید و مانعی برای ازدواج نمی بینید، سعی کنید زمانی میان این دو را برای پیشنهاد انتخاب کنید.منبع:جام جم آنلاین  

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج


پیشنهاد خرید آنلاین ویژه روز مادر

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم


بدون خجالت محصولات جنسی را آنلاین بخر


به تماشای کیفیتی بی حاشیه!


تو جلسه خواستگاری چی بپرسیم!؟

بادکنک آرایی واجرای مدرن ترین تم های تولد

تهیه اینترنتی بلیط اتوبوسVIPبه قیمت ارزان

پرفروش ترین پکیج‌های جنسی رو از اینجابخر


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


طراحی و بازسازی فضای داخلی


دنبال بهترین روانشناس تهران میگردی؟


بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!

سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف

هرآنچه لازم است ازقرص های سقط جنین بدانید!

بهترین مراکزآموزشی بابالاترین میزان بازدهی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

 

شاید تاکنون حداقل یکبار برایتان اتفاق افتاده باشد که از دختری خوشتان آمده و به او پیشنهاد آشنایی داده باشید ولی او بدون دلیل مشخصی به شما جواب منفی می دهد و شما فکر می کنید که او به شما علاقه ای ندارد و از خود می پرسید که چطور جواب منفی یک دختر را مثبت کنم؟ شاید هم این اتفاق چندین بار برای شما یا دوستانتان رخ داده باشد. اما بهتر است قبل از ناامید شدن متن زیر را بخوانید تا به ایراد کار خود پی ببرید.

به یاد داشته باشید که این عوامل با توجه به نوع فرهنگی که در آن زندگی می کنید می تواند متفاوت باشد.

فهرست مطالب

در بسیاری از مواقع شنیدن جواب منفی ممکن است باعث دلسردی شما شود. اما به یاد داشته باشید که همیشه جواب منفی به معنای بد بودن شما نیست. پس بدنبال راهکاری برای پیدا کردن دلیل باشید. بسته به اینکه شما در چه موقعیتی با دختر خانم آشنا شده اید و چگونه به او پیشنهاد آشنایی دادید دلایل رد شدن درخواست شما می تواند متفاوت باشد. اما بهتر است بدانید که درخواست آشنایی اصولی دارد که رعایت نکردن آنها ممکن است منجر به شنیدن جواب منفی شود. مواردی از قبیل:

ممکن است که شما در محل کار خود، دانشگاه یا در یک مهمانی به دختر خانمی علاقه مند شده باشید. و روز ها، هفته ها یا شاید ماه ها با خود کلنجار می رفتید که چگونه به این دختر ابراز علاقه کنید. اما با وجود تمام نقشه هایی که کشیدید در آخر پیشنهاد خود را به گونه ای مطرح کردید که آن دختر شوکه شده است.

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

حتما بخاطر استرسی که داشتید ترجیح می دادید تا علاقه خود را از طریق پیامک ابراز کنید و این اشتباه ترین روشی است که می تواند برای این کار وجود داشته باشد. به یاد داشته باشید که انتخاب زمان و مکان مناسب برای گفت و گو با یک دختر مخصوصا زمانیکه می خواهید به او پیشنهاد آشنایی بدهید در نوع دیدگاه او نسبت به شما بسیار تاثیر گذار است. به شما پیشنهاد می کنیم که ابتدا از طریق پیامک یا به صورت حضوری از او تقاضای قرار ملاقات کنید و بعد در خواست خود را مطرح کنید. اگر شخص مورد نظر از آشنایان شما است از شخص دیگری کمک بگیرد که مورد اعتماد شما باشد و بتواند به عنوان واسطه معرف شما شود.

قبل از حاضر شدن در محل مورد نظر داشتن یک برنامه مشخص بسیار مهم است. یکی از این موارد داشتن برنامه برای نوع لباسی است که قرار است انتخاب کنید. برای چنین ملاقات هایی باید لباسی انتخاب شود که بیش از اندازه رسمی و بیش از اندازه اسپرت و غیر رسمی نباشد. زیرا نوع پوشش شما در جلسه اول می تواند تا حد زیادی معرف شخصیت شما باشد. برخی از ویژگی های ظاهری سبب می شوند تا یک دختر در ملاقات اول مجذوب شما شود. • از یک عطر ملایم استفاده کنید • بهداشت دهان و دندان را فراموش نکنید • آدامس نجوید • شمرده شمرده صحبت کنید • تماس چشمی برقرار کنید • لبخند بزنید ولی قهقهه نزنید • به زبان بدن خود توجه کنید • آهسته و متین غذا بخورید

در روز ملاقات دست خالی به دیدن یک دختر رفتن کار اشتباهی است. دست و دلباز بودن یکی از مهم ترین عوامل برای گرفتن جواب مثبت است. قرار نیست روز اول شما یک سرویس جواهر برای دختر خانم بخرید ولی در عوض دعوت کردن او به یک رستوران یا گرفتن یک شاخه گل می تواند تاثیر زیادی بر تصمیم او برای قبول کردن درخواست شما داشته باشد. همیشه پول کافی با خود داشته باشید و از علاقه مندی دختران باخبر باشید.

بهتر است در ابتدای گفت و گو از دختر خانم سوال کنید که برای گفت گو با شما چقدر زمان دارد. در خواست زمان بیشتر او را تحت فشار گذاشته و مجبور به دادن یک پاسخ فوری می کند. اما اگر فکر می کنید زمانیکه برای صحبت های شما در نظر گرفته شده به قدری کم است که شما احساس اضطراب می کنید از او درخواست زمان بیشتری کنید ولی اگر درخواست شما را رد کرد اصرار بیش از اندازه کاری دور از ادب است.

گاهی روشن نبودن هدف از ایجاد رابطه برای دختر می تواند منجر به جواب منفی شود. به همین خاطر سعی کنید تا جایی که امکان دارد هدف خود را از درخواستی که می دهید مشخص کنید. آیا هدف شما ازدواج است یا دوستی؟ در این رابطه بدنبال رسیدن به چه چیزی هستید؟ فکر می کنید مدت زمان آشنایی شما چقدر باید طول بکشد؟

مطرح کردن درخواست بدون مقدمه چینی، نه تنها استرس شما را بیشتر می کند بلکه باعث مضطرب شدن دختر خانم هم می شود. بنابر این بهتر است صحبت خود را از زمانی شروع کنید که دختر خانم را برای بار اول دیدید. چه چیزی در او وجود داشته که شما را مجذوب خود کرده است؟ چه چیز باعث شده که به او علاقه مند شوید؟ چرا فکر می کنید که با این دختر خوشبخت می شوید ولی با دختر های دیگر نه؟ شما برای تمام این سوالات و سوالاتی شبیه به این باید پاسخ های دقیق و روشنی داشته باشید و دلیل علاقه مندی خود را برای او روشن کنید. نداشتن پاسخ روشن برای هر یک از این سوالات شما را یک قدم به جواب منفی نزدیک تر می کند.

بروز بیش از اندازه احساسات در برخورد اول بسیار دروغی و مصنوعی به نظر می رسد. یک دختر معمولا این حرف‌ها را بارها شنیده است، پس متفاوت باشید. زمانیکه از دلایل خود برای علاقه مند شدن به آن دختر حرف می زنید زیاده روی در تعریف کردن از ظاهر او قطعا به ضرر شما است. موقعیت شناس باشید. اگر دختر خانم مذهبی است تعریف زیاد از ظاهر او می تواند همان لحظه تیر خلاص را به پیشنهاد شما بزند.

بعضی از پسرها فکر می کنند که برای گرفتن جواب مثبت فقط باید صحبت کنند. اما بهتر این است که بین صحبت های خود کمی مکث کنید و اجازه فکر کردن به دختر خانم بدهید و اگر سوالی داشت شفاف به سوالات او پاسخ دهید. مراقب رفتاری های غیر کلامی خود باشید. (مثلا خیره شدن بیش از اندازه به چشم ها یا سایر اعضای بدن دختر ؛ یا برعکس زل زدن به دور دست ها می تواند برای او آزار دهنده باشد).

نداشتن آگاهی نسبت به خصوصیات رفتاری و ویژگی های شخصیتی می تواند منجر به رد شدن درخواست شما شود. گاهی عادت های بد رفتاری (مانند: ناخن جویدن، تند غذا خوردن، پرحرفی، خساست یا حتی ولخرجی زیاد و …) می توانند به صورت مستقیم بر نظر دختر نسبت به شما تاثیر گذار باشد. پس اگر به تنهایی از عهده این کار برنمی آیید از یکی از اعضای خانواده یا دوستان مورد اعتماد خود بخواهید تا عادت های بد رفتاری شما را به شما بگویند.

گاهی ممکن است دختر خانم بلافاصله بعد از اینکه پیشنهادتان را مطرح کردید به شما جواب رد بدهد. نگران نباشید! شاید دلیل این موضوع نداشتن شناخت کافی نسبت به شما است. یا گاهی از اینکه به شما جواب دقیقی بدهد بر سر دو راهی است. اگر دختر خانم هیچ شناخت قبلی نسبت به شما ندارد پس انتظار جواب فوری نداشته باشید و به او زمان بدهید. قبل از هر چیزی به خاطرداشته باشید که برای دادن پیشنهادتان زمان مناسبی را در نظر بگیرید که دختر خانم به حداقل شناختی از شما رسیده باشد تا زمانیکه به او پیشنهاد دادید پیش زمینه قبلی از شما در ذهنش وجود داشته باشد. اما زمانیکه بعد از ماه ها تلاش باز هم جواب رد گرفتید باید به دنبال عوامل ریشه ای تر باشید.

حال زمانی را در نظر بگیرید که شما تمام موارد بالا رابررسی کردید و متوجه شدید که تمام اصول را به درستی رعایت کرده اید و یا اینکه تنها ضعف اندکی در برخی از موارد داشتید که قابل برطرف کردن است. هر چه فکر می کنید علت جواب منفی او را درک نمی کنید. مشکل کجاست؟ آیا مشکل از سمت من است؟ بهتر است که یادتان باشد هنگام گرفتن جواب منفی همیشه مشکل از سمت شما نیست، شاید ملاک ها و معیار های آن شخص از انتخاب مرد ایده آلش چیز دیگری است.

پس حتما از خود او علت اصلی را جویا شوید و بخواهید که جواب قانع کننده ای برای رد پیشنهاد شما بدهد. جلسه دیگری را ترتیب دهید تا حضوری با او صحبت کنید. اجازه دهید که این بار فقط او صحبت کند و شما شنونده باشید، نکات مهم را بخاطر بسپارید. آیا مواردی که مطرح می کند را به راحتی می توانید تغییر دهید؟ یا اینکه دلیل جواب منفی او ویژگی شخصیتی با ثباتی در شما است که فقط بخاطر علاقه به آن دختر قصد تغییر دادن آن را دارید؟

اگر بعد از ماه ها تلاش و پیگیری باز هم به در بسته خوردید باید به وجود مشکلات ریشه ای در رابطه تان شک کنید. آیا از لحاظ خانوادگی با یکدیگر شباهت دارید؟ آیا از لحاظ سنی تناسب دارید؟ آیا ویژگی های شخصیتی شما شبیه به یکدیگر است؟ آیا در زندگی بدنبال اهداف و ارزش های مشترکی هستید؟ یا به عبارت بهتر آیا شما دو نفر اصلا دنیا را شبیه به هم می بینید؟ اگر ملاک شما از انتخاب این دختر تنها ظاهر، تحصیلات یا خانواده او است پس بهتر است که در دیدگاه خود تجدید نظر کنید و برای کنار آمدن با این مسئله از یک متخصص کمک بگیرید.

به دختر خانم حق انتخاب دهید و سعی نکنید با فشار آوردن به او چه به صورت مستقیم چه غیر مستقیم نظر او را تغییر دهید. در عوض ایرادات کار خود را پیدا و سعی کنید آنها را برطرف کنید.

به یاد داشته باشید که شما ارزشمند هستید و گرفتن جواب منفی لزوما به معنای بد بودن شما نیست، شما نیز تنها نیستید و این اتفاق برای هر انسانی روی این کره خاکی می تواند رخ دهد. قرار نیست ما همیشه از سوی دیگران تائید بشویم همانطور که ما نیز همیشه در روابطمان دیگران را تائید نمی کنیم. پس زمانی می توانیم انتخاب آگاهانه ای داشته باشیم که شناخت دقیق تری از خود داشته باشیم.

اگر از دختر مورد علاقه‌تان جواب رد شنیدید برای تغییر دادن نظر منفی او باید به چند نکته مهم و سرنوشت ساز توجه کنید. زمان و مکان شناس باشید، به ظاهر خود اهمیت بدهید، به دنیای دخترانه اش توجه کنید، محدودیت هایش را در نظر بگیرید، عجول و بیش از حد احساساتی نباشید، پرحرفی نکنید، هدفمند باشید و شناخت کاملی از خود داشته باشید و مهم تر از همه مصمم باشید و زود دلسرد نشوید. از او دلیل اصلی پاسخ منفی‌اش را بپرسید اگر دلیل او نکته قابل حلی بود برای برطرف کردن آن تلاش کنید اما اگر دلیل رد کردن او موضوع اساسی‌تری بود مانند متفاوت بودن هدف‌های اصلی زندگی، تفاوت فرهنگی و … به نظر او احترام بگذارید و با این مسئله کنار بیایید.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

332 بازدید

522 بازدید

553 بازدید

617 بازدید

1.16k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

سلام من ازیک دختر خانوم خوشم میاد ولی خانواده یا خودش گفتن سنش کمه فعلا نمیخوان ازدواج کنه فامیل هستن ولی باهم رفت آمد نداشتیم خواستکار دیگه هم داشتن پرستاره، خودم هم تویک شرکت خصوصی کار می کنم تمام لحظه های که دیدمش جلوی چشم هست ۶ باری که دیدمش ولی تو چند سال اتفاق افتاده باهم تا حالا حرف نزدیم باهم وضعیت مالی ام متوسطه حالا به نظر شما باید چیکار کنم ولی خیلی دوسش دارم سن خودم ۲۸ سن دختر خانوم ۲۰ سالشه

سلام دوست گرامی با توجه به اینکه شما به صورت مستقیم با این خانم صحبتی نداشتید؛ خانواده او نیز به علت سن کم مخالف هستند؛ بهتر است در حال حاضر به کسب مهارت و یا موفقیت‌های فردی مشغول باشید و اگر خودتان به او دسترسی ندارید، از طریق خانواده خود، به ایشان پیغام بدهید تا ارتباط شکل بگیرد.

سلام و عرض ادب من 31 سالمه و به همکارم که 23 سالش هست علاقه مند شدم، متاسفانه به خاطر اینکه طرف مقابل معذب نشه نتونستم حضوری بگم و پیام دادم که میخوام بیشتر با هم آشنا بشیم و اگه توافق شد ازدواج کنیم، ولی ایشون گفتن آمادگی ازدواج ندارم بدون اینکه شناختی از من داشته باشن، از فردا اون روز دیگه توی محیط کار به روی خودم نیاوردم و الان یک ماه هست که میگذره و من خیلی اذیتم که چرا اینجوری شد، ممنون میشم کمکم کنید

سلام دوست گرامی ایا در مرحله بعد از او پرسیدید که منظورش از عدم آمادگی چیست؟ ممکن است در حال حاضر تصور کنید که شما عیب و ایرادی داشتید که او شما را رد کرده است و به همین دلیل اذیت می‌شوید؛ اما عدم آمادگی ایشان ربطی به شرایط و یا ویژگی‌هاش شخصیتی شما ندارد. بهتر است اگر تصمیم دارید مجددا با او صحبتی داشته باشید، پیش از آن، دلیل اینکه از او خوشتان آمده است را مرور کنید و با مشاور مشورت داشته باشید.

درود.بنده با دختری دو سال رفاقتی صحبت میکردم در فضای مجازی اما کم کم به او علاقه مند شدم اما هرکاری می کنم نمیتوانم اورا به بیرون بکشانم اون میگه هدف من فقط رفاقت بود نه عشق و بنده کاملا دوسش دارم و هیچکاری نمیتونم بکنم اگه راه حل بدید ممنون میشم

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. او از ابتدا هدف خود را مطرح کرده است و در حال حاضر قصد تغییر این هدف را ندارد، بنابراین شما پیشنهاد خود را مجددا مطرح نکنید؛ بلکه سعی کنید که به دنبال نقطه مشترک بین خودتان و او باشید و روی صحبت را به آن سمت ببرید. برای مثال درباره کار، مهارت و…. و سپس تلاش کنید دلیل اینکه می‌خواهید از مرحله دوستی و رفاقت به عشق برسید را برای او کاملا شرح دهید؛ علت علاقه خود را بگویید و به او فرصت فکر کردن بدهید.

سلام یه سال پیش خواستگاری یه دختر فامیل رفتم ولی نه شنیدم و دلیلشم کارگر بودن خودم میدونم حالا بعد این همه مدت هنوز روزانه به این داستان فکر میکنم نمیدونم دلیلم عاشق شدنه چون هنوز دوستش دارم یا ناراحتی به خاطر نه شنیدنه خیلی رو مخم کار کردم که این داستان رو از ذهنم پاک کنم ولی نمیشه ،پیش فالگیر پیش دوستان و…بازگو کردم ولی تغییری نکرد وهنوز دارم بهش فکر میکنم

سلام دوست گرامی ممکن است دلیل نه گفتن ایشان مسائل دیگری باشد نه صرفا کارگر بودن شما. فالگیر و دوستان نمی‌توانند کمک علمی به شما بکنند. پیشنهاد می‌کنیم در دوره « زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» رادیو عشق شرکت کنید.

باسلام من ۱۶ سالمه و از بچگی دختر همسایمونو دوست داشتم . میدونم الان میگید خب هنوزم بچه ای و این حرفا ولی من خیلی این ادمو دوست دارم و انگار بهش وابسته شدم . سه ماه که شدیدا علاقه من شدم و گفتم وابستش شدم.حدود یک ماه بود که هروز ی شاخه گل بایه نامه بهش میدادم البته به صورت ناشناس.گاهی کادو می خریدم گاهی کار دستی واسش درست میکردم و خلاصه هرروز بهش ابراز علاقه می کردم.اما امروز بهش تو یه نامه نوشتم که تو ام یه نامه واسه من بنویس حس تو بگو.اونم اب پاکی و ریخت رو دستم گفت کادو هات خیلی خوشگلن ولی من اهل اینجور چیزا نیستم و تا حالا با کسی دوست نشدم.اینم گفت که منو میشناسه و من خیلی پسر خوبیم.از همون سه ماه پیش خیلی حالم خراب بود هرشب گریه میکردم کل روز بغض تو گلوم بود نه میتونستم درس بخونم نه تو باشگاه تمرین کنم . حالا حالم خیلی خرابتره.میخوام فردا حضوری باهاش صحبت کنم چون واقعا جوری شده نمی تونم بدون اون زندگی کنم!

سلام. من چند ماهی میشه که از دختر همسایه مون خوشم اومده. بعد از چند ماه تونستم اکانت اینستاگرامش رو پیدا کنم و بهش پیام بدم. البته ابراز علاقه نکردم و یه جورایی، قصدم از پیام دادن رو، معاشرت، بیان کردم. اونم گفت که وقتی، برای اینجور معاشرت ها نمیذاره و چیزهای مهتری توی زندگی پیدا کرده. منم اصراری نکردم و از شدت ناراحتی و اینکه اگه به کسی بگه، پیام هام رو پاک کردم و اونم منو بلاک کرد! اون موقع رفته بود مسافرت و حالا که برگشته، از خونه بیرون نمیاد و منم حدس می‌زنم که نمیخواد با من مواجه بشه چون قبل از پیام دادن بهش، دائم همو می‌دیدیم! حالا باید چی کار کنم؟ ضمنا من ٢٢ سالمه و اونم ١٩ سالش! قصدمم، آشنایی، دوستی و اگه شد و با هم تفاهم داشتیم و شرایطش جور شد، ازدواجه.

سلام دوست گرامی طرف مقابل‌تان اشاره کرده اهل این معاشرت و ارتباط نیست، یعنی موضع خودش را مشخص کرده است. با توجه به اینکه سن هردوی شما کم است و احتمالا شرایط ازدواج را ندارید، فعلا بهتر است قدمی برای رابطه برقرار کردن برندارید، بلکه به سمت کسب کردن موفقیت‌های بیشتری در زندگی‌تان بروید تا او نیز توجه‌اش بیشتر جلب شود. اشاره کردید از شدت ناراحتی و ترس، پیام‌های ارسالی خودتان را پاک کردید. این رفتار ناپخته، طرف مقابل را آزرده می‌کند، بنابراین پیش از برقراری رابطه دوستی و یا ازدواج، مهارت‌های صحیح ارتباطی را یاد بگیرید.

با سلام پسری هستم ۳۰ ساله منطقی و آروم شرایط ظاهریم و‌مالیم برای ازدواج‌ به گفته اطرافیان خوبه ،با معرفی یکی از آشناها به خواستگاری یه دختر خانوم مذهبی رفتیم همون جلسه اول آشنایی با هم صحبت کردیم و من هم صادقانه به همه سوالاتش جواب دادم هر کدوم از اخلاقام چه خوب و چه بد رو میگفتم ایشون تایید میکردن و میگفتن که خیلی خوبه همچین اخلاقی دارید فقط یه جا گفتم که من نماز میخونم و روزه هم میگیرم ولی زیاد مذهبی نیستم ولی خب عکس العمل بدی ندیدم بعد چند روز غیر مستقیم شنیدم که گفته بودن که بنده آدم مذهبی نیستم و برام سخته قبول کردن، حالا جدا از جواب منفی بین خونواده و تمام آشناها که من رو پسر خوبی میدونن دید منفی بهم پیدا کردن و بهم میگن به دختر چی گفتی که اینجوری جواب داده ینی یه جورای من از خواستگاری رفتن و صادقانه حرف زدنم واقعا پشیمونم حتی باعث شدم مادرم هم شدیدا ناراحت بشن

سلام دوست گرامی شما مسئول رفتار و یا طرز فکر دیگران نیستید، اینکه ایشان به چه دلیل جواب منفی دادند، صرفاً ناشی از رفتار و گفتار شما نیست. شما از خودتان تصویری به او ارائه دادید که ممکن است او این تصویر را دوست نداشته باشد. در حال حاضر ممکن است به دلیل قضاوت‌هایی که می‌شوید بهم ریخته باشید، اما اجازه دهید که آنها هر تصوری که دارند، براش خودشان باقی بماند. شما نیاز دارید که برای نحوه گفتگوی صحیح در جلسه خواستگاری، مهارت‌هایی را یاد بگیرید. برای اموختن این مهارت‌ها می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام, من به یه دختر پیشنهاد دادم باراول بود که صحبت میکردیم ولی با رعایت کامل مطالب سایت به من جواب منفی داد, دنیا رو سرم خراب شد,میشه راهنمایی کنید که چکار کنم ایشون نظرش عوض شه؟خیلی نیاز دارم که بدونم ممنون میشم جواب بدید, یک دنیا سپاسگذار

سلام دوست گرامی او به خواسته شما جواب رد داده است و باید دلایل این جواب رد بررسی شود. چندساله هستید؟ به چه نحوی به شما جواب رد دادند؟ و آیا او با شخص دیگری در ارتباط نیست؟ یا بتازگی از رابطه‌ای بیرون نیامده است؟ این مسائل باید با کمک مشاور بررسی شود تا بتوانید راه‌حل درستی برای ارائه مجدد پیشنهادتان پیدا کنید.

سلام ببخشید من یه سوال داشتم که اصلا با تیتر مطالبی که نوشتید ربطی نداره من یک دختر ۱۸ساله هستم پسری همسن من چهار ساله که منو دوست داره و الان به من پیشنهاد ازدواج داده و من اصلا هیچ حسی بهش ندارم و وقتی هم که من بهش جواب منفی دادم به من میگفت خودکشی میکنم فلان میکنم منم حسابی عذاب وجدان گرفتم موندم چیکار کنم میدونم ربطی نداره به مطالبی که گذاشتید ولی اگه میشه لطفا لطفا جواب بدید ممنون

سلام دوست گرامی در ابتدا سن او بسیار کم است و شما نیز در موقعیت ازدواج قرار ندارید. گفتید از 4 سال پیش شما را دوست داشته است، یعنی از سن 16 سالگی. آن سن اصلا زمان مناسبی برای انتخاب همسر نیست. اینکه طرف مقابل شما همچین تهدیدی کرده است، نشان می‌دهد فرد ضعیفی است که نمی‌تواند تحمل کند که کسی به او جواب منفی بدهد. نیازی نیست عذاب وجدان بگیرید، راه‌های ارتباطی خودتان را با ایشان قطع کنید تا بیشتر از این آسیب نبینید. مسئولیت سلامت او دست خودش است نه شما.

سلام مختصر و مفید خدمتتون توضیح میدم یه سالی میشه که از یه دختری خوشم اومده. دو ماه پیش از طرق اینستا رفتم پیویش ولی روم نشد بهش بگم … نگو اونم متوجه شده که من حرف دلمو نزدم. ده روز پیش بهش پیام دادم و بهش پیشنهاد ازدواج دادم. من 30 سالمه و اون22 سال.. دانشجوی کارشناسی هستش.. من سربازیمو رفتم.. خونه و ماشین و کار دارم..و میتونم ازدواج کنم.. بهش گفتم..که قصدم جدی هستش..روز اول گفت شرایطشو نداره و داره درس میخونه .. گفتم منتظر میمونم.. بعد یکی دو روز بهم گفت که پدرش بهش گفته تا درسش تموم نشده ازدواج نکنه..پدرش من و مشناسه.. منم باهاش دوستم ادم منطقی هستش. بهش گفتم منتظر میمونم تا درست تموم شه.. گفت کسی از اینده خبر نداره.. شاید ممکنه بهت جواب مثبت بدم ..دو سه بار خیلی جدی گفتم فکر کنه و جواب های ایهام دار نده.. ولی بازم جواب رد محکمی بهم نمیده. جواب مثبت هم نمیده. خیلی دوسش دارم. کلی زحمت کشیدم تا شرایط اقتصادیم جور شه. کلی گشتم تا شخص مورد علاقم پیدا شه.. ولی میگه درس میخونه.. خانواده مو می شناسه.و خانواده ی اون مارو میشناسن . در یه سطحیم. تحصیلاتمون تو یه سطحه. دیدار حضوری نداشتیم.. ازش هم نخواستم که داشته باشیم. و اینکه دختر منطقی به نظر میاد.. با توجه به تجربه ی سنیم.. حرفایی که بهش در مورد ازدواج میزدم و حرفای بچه گونه نبود اون خوشش میومد و تایید میکرد…به نظرتون چیکار کنم.. تلاشمو برای بدست اوردنش ادامه بدم یا نه؟؟ چون اگه 2 سال صبر کنم درسش تموم شه و اون موقع بهم بازم جواب منفی بده. از نظر سنی میشم 32 و زندگیم نابود میشه. دیگه نمیتونم سمت دختر برم.. ..هرچی سعی کردم و ازش خواستم جواب قطعی بده.. جواب قطعی نمیده.. سر دوراهیم.. ممنون میشم که کمکم کنین

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد به یک نکته مهم توجه نکردید. هنوز ملاقات حضوری نداشتید، یعنی شناخت شما از هم بسیار کم است. لزوماً هم‌شرایط بودن طرفین، نمی‌تواند دلیل خوبی برای ازدواج خوب باشد. بهتر است درد قدم اول ابتدا شما ایشان را از نزدیک ببینید. اینکه صبر کنید یا نکنید انتخاب شماست، اما نمی‌توان وقتی او را نمی‌شناسید و از نزدیک ندیدید، این سرمایه‌گذاری و ریسک بزرگ را داشته باشید. و توجه داشته باشید ایشان ابتدای دوره جوانی‌اش است و ممکن است هنوز آمادگی پذیرش مسئولیت سنگینی به اسم ازدواج را نداشته باشد، اما برای شما اینگونه نیست و می‌خواهید با آمادگی اقتصادی وارد مسیر ازدواج شوید.

سلام من بعد از مدت طولانی دوستی با یه دختر و صمیمیت بیش از حدی که بین ما به وجود اومده بود وقتی دیدیم که چقدر رفتار و اخلاقش خوبه دچار احساسات شدم و بهش گفتم دوستت دارم و می خوام که برای همیشه باشی اما اون قبول نکرد و گفت که مذهب من سنی هستش ولی تو شیعه هستی برای همین این رابطه اشتباهه و رفت و میگفت که اینطور احساسات درست نیست و باعث میشه که ادم تصمیم اشتباه بگیره و یه جورایی به عشق اعتقادی نداشت( بیشتر سنتی فکر می‌کرد) اما من فقط با احساسات تصمیم نگرفته بودم من اوایل دوستی هیچ حسی بهش نداشتم اصلا هم ازش خوشم نمیومد ولی بعد از مدتی وقتی اخلاق و رفتارش رو دیدم و دیدم درونش هم خیلی زیباست تصمیم گرفتم که انتخابش کنم و به مسائلی و تفاوت هایی هم که اون میگفت قبلش فکر کرده بودم حتی بیشتر از خودش و قبولش داشتم اما از اونجایی که خودم و خانوادم رو میشناسم میدونم که برای هر اعتقادی احترام قائلم و شخصی نیستم که با مسائل اعتقادی و مذهبی مشکلی داشته باشم که بعد از ازدواج بخواد مشکلی پیش بیاد و اینطور مسائل رو قبول دارم و میدونم که باهاش مشکلی ندارم اما متاسفانه اون من رو درست نشناخت و با حکم های کلی( که بقیه به مشکل بر خوردن پس ما هم به مشکل برمی‌خوریم) و پیش داوری کردن و قضاوت کردن تصمیم گرفت حتی فرصت نداد که من رو درست بشناسه و بدونه که شخصیت من طوری هستش که با اینطور مسائل کاملا منطقی برخورد میکنم و احترام کامل دارم ولی فقط می‌گفت که اشتباهه و تعصب سختی رو حرفش داشت اما الان که نزدیک به 6 ماهه که رفته و با هم ارتباط نداریم من هنوز تو فکرشم خیلی تلاش کردم که فراموش کنم و ادامه بدم اما نتونستم هر لحظه تو فکرمه هر لحظه بغض میکنم تو خوشحالی هام حس میکنم کنارمه دیگه مدتیه تو ذهنم باهاش حرف میزنم و برنامه ریزی میکنم برای آینده حسرت داشتنش برای همیشه تو دلم می‌مونه و نمیتونم آتیش دلم رو خاموش کنم… می خوام دوباره بهش پیام بدم، نه که بهش بگم برگرد چون میدونم شدنی نیست و برنمی‌گرده فقط می خوام بهش بگم که کاش فرصت میداد که منو درست بشناسه بعد تصمیم بگیره، بهش بگم که من اون ادمی که فکر میکرد نبودم، بهش بگم که ارزش عشق واقعی بیشتر از این حرفاست و برای شخص بعدی که میاد تو زندگیت اگر تو رو برای خودت میخواد با تمام تفاوت ها و عیب ها اگر با شناخت درونت تصمیم گرفته قدرش رو بدون چون ارزش این چیزا خیلی بیشتر از مسائل دیگه ایه و همیشه مسائل با ارزش تری از مذهب مثل اخلاق و رفتار و درون یه آدم مهم تره و از این به بعد وقتی کسی رو درست و کامل نشناختی تصمیم نگیر اما نمیدونم اینا رو براش بفرستم یا نه نمی‌دونم اگه بگم خوب میشه یا بد میدونم احتمال اینکه برگرده خیلی کمه اما اگه یک صدم درصد هم باعث بشه به حرفام فک کنه و برگرده چی؟ توروخدا یه راهنمایی بهم بکنید. حال دلم اصلا خوب نیست…

سلام دوست گرامی مساله تفاوت در مذهب(شیعه و سنی) از قدیمی‌ترین عوامل در ایجاد اختلاف در روابط است. چون ایشان نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند، نشان می‌دهد که در چارچوب خانوادگی‌شان این ماجرا مهم است.دلیل مخالفتش هم قابل تغییر نیست. شما هم باید واقع‌بینانه‌تر نگاه کنید. چون زندگی فقط انتخاب همسر نیست، شما باید به 5 سال اینده در زندگی مشترک هم فکر کنید که ممکن است کوچک‌ترین مسائل بین شما اختلاف ایجاد کند. انتخاب نام فرزند، شیوه برگزاری مراسم‌های مذهبی و … شاید این موضوع برای شما پذیرفته شده باشد اما برای طرف مقابل خیر. برای بهبود حالتان نیز می‌توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام و ممنون بابت مطالبتون . سوال داشتم من هیچوقت تو رابطه با دختری نبودم بخاطر روحیاتم و خوشحالم هستم. من تو کامنتای یه پست فوتبالی اینستاگرامی به یه دختری برخوردم تو کامنتا که حس خوبی پیدا کردم بهش. بهش درخواست فالو دادم قبول نکرده. حالا نمیدونم چجوری بهش دایرکت بدم جوابمو بده و بلاک نکنه چون اگه اینکارو کنه قبول دارم حرکت منطقی ای زده و من هم قصد بدی ندارم (اگه خوشمون بیاد از هم ازدواج و همچی خوب پیش بره ازدواج میکنم باهاش) ولی نمیدونم چی بگم بهش و استرس و خجالت هم دارم . پیجش به احتمال زیاد فیک نیس و خوبیش اینه علایق مشترک هم داریم تا بحث کنیم من راستش حتی واسه سلام اولش هم نمیدونم چکار کنم .

سلام دوست گرامی سن خودتان را نگفتید و علت اینکه تابحال وارد رابطه‌ای نشدید چه بوده است؟ اطلاعات شما از او بسیار اندک است و تا حدی نیست که حتی مطمئن باشید که صفحه‌اش فیک است یا خیر؟ بنابراین تصور ازدواج و این سرمایه‌‌گذاری بزرگ، در حال حاضر دور از منطق است. بهتر است که ابتدا معیارهای خودتان را برای انتخاب طرف مقابل مشخص کنید و سپس مهارت‌های ارتباطی را یاد بگیرید. برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله «فن بیان و مهارت‌های ارتباطی» مراجعه کنید.

من چنتا تا دلیل داره اینکه تا به حال وارد رابطه نشدم . اول اینکه آدم خجالتی بودم و درون گرا هم هستم و از طرفی سن زیادی هم ندارم 17 سالمه ولی دنبال رابطه پوچ و بیخود و بی هدف نیستم و حرفتون کاملا درسته که بگید سرمایه گذاری برای ازدواج خیلی غیر منطقیه منم میدونم فعلن هدفم ارتباط هستش تا یه مدت بگذره و ببینم نظرم راجع بهش چیه و اون هم آیا منو دوست خواهد داشت یا خیر و فعلن وارد یه رابطه ساده شدن هدفمه تا ببینم در آینده چی پیش میاد

و در آخر بگم که به احتمال بالا پیج اصل باشه چون اطلاعاتی از خودش گذاشته بیو پیجش و عکس خودش پروفایلشه و صفحشو خصوصی کرده و فالوور های زیادی هم قبول نمیکنه و در ضمن هم سن خودم هستش تا اونجا که فهمیدم

سلام چند وقت قبل دختری رو به عنوان کیس ازدواج از طریق خانواده بهم معرفی کردن و با توجه به اینکه شهر محل کارمون از هم فاصله داشت با اطلاع خانواده ها قرار بر این شد که برای شروع از طریق تماس تلفنی با هم ارتباط داشته باشیم . توی چند سال گذشته تمام مواردی که به عنوان کیس ازدواج بهم معرفی شده بودن ظاهر شرایطشون (چهره و شرایط شغلی و خانواده و…) رو که میفهمیدم نظرم منفی میشد خیلی سخت موردی پیدا میکردم که با اولویتای من نزدیک باشه ولی این مورد شرایطش مناسب بود و واقعا تصمیمم جدی بود بار اولی که تماس گرفتیم از صحبت باهاش راضی بودم و احساس کردم اونم از شرایط من بدش نیومد حد فاصل مکالمه اول و دوممون من جدی تر شدم و یکمم احساساتی شدم نسبت بهش به خاطر همین یکم توی مکالمه دوممون تاثیر گذاشت نتونستم اونجوری که باید صحبت کنم بعد از مکالمه دوم از طریق پیام با هم ارتباط داشتیم وصحبتایی که کردیم خوب بود و فک میکنم تاثیر گذاشتم روش والبته روی یه موضوعی هم زیاد موافق نبودم باهاش ولی خوب در کل صحبتای خوبی بود من احساس میکردم که به نقاط مشترکی رسیدیم شب بعد در عین ناباوری نظرش منفی شد و دلیل توجیهیش هم این بود که دنیای متفاوتی از هم داریم و نقاط مشترکی نداریم و البته از من هم خواست که اگر نکته مشترکی میبینم بهش بگم که من هم تعدادی از مواردی که از نظر خودم مشترک بودیم بهش گفتم ولی باز نظرش منفی بود (یکی از مواردی که خودش میگفت باعث شده نظرش منفی بشه همون موضوعی بود که با هم به توافق نرسیدیم که البته از نظر من زیاد موضوع مهمی هم نبود ) من خیلی ناراحت شدم چون موردی بود که واقعا میخواستمش، حداقل توی این چند جلسه ای که اشنا شدیم من نظرم بهش مثبت بود لطفا راهنماییم کنید ایا مجددا بهش پیام بدم یا فراموشش کنم؟؟ اگر قرار باشه بهش پیام بدم چی بهش بگم؟؟

سلام دوست گرامی برداشت شما با برداشت ایشان درباره یک موضوع مشترک، متفاوت بوده. تا اینجا مشکلی ایجاد نمی‌شود و متفاوت بودن نظرات، طبیعت انسان است. اما مساله اینجاست که از دید او این تفاوت بسیار پررنگ بوده ولی از نظر شما آن موضوع مهم نبوده است. معیارهای انسان‌ها برای ازدواج متفاوت است، ممکن است همان موضوعی که برای شما مهم نبوده برای ایشان یک خط قرمز بوده است. بنابراین باید اطلاعات بیشتری از دیالوگ‌های‌تان و موضوعاتی که باعث شده است ایشان جوابش منفی باشد، به مشاور خود بدهید. نکات مهم‌تر این است که چند مدت از اخرین مکالمه شما گذشته است؟ وقتی جواب منفی دادند، شما به صورت فردی چه تلاشی برای برگشتن ایشان انجام دادید؟

کمتر از یکماه بعد از اون اقدامی نکردم هنوز به خودم میگم اگه قرار باشه دوباره تلاش کنم احتمالش زیاده دوباره نظرش منفی باشه باید دنبال یه راه حل منطقی تری باشم

منظورم اینه که اگه قرار باشه دوباره به همون شیوه جلو برم باز نظرش منفی میشه باید یه فکر منطقی بکنم اگه راهنمایی کنید ممنون میشم

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من 4 سال پیش وقتی 18 سالم بود از دختر یکی از اقوام خوشم اومد قصد بدی هم نداشتم واقعا عاشقش بودم. شماره شو با بدبختی پیدا کردم عکسای پروفایلشو تو تلگرام نگاه می کردم و نمیدونم چه طوری ولی فهمید عکساشو نگاه میکنم منم چون میدونستم فهمیده یه پروفایل عاشقانه گذاشتم اونم هر چی از تو دهنش در میومد بهم گفت و از اون به بعد دیدش نسبت به من عوض شد و وقتی منو میبینه برخورد بدی با من داره چه طور میتونم نظرشو عوض کنم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی بنظر می‌رسد ایشان آمادگی ورود به رابطه با شما را ندارند و یا از اینکه پنهانی عکس‌هایش را می‌بیند، حس ناخوشایند داشتند. بهتر است به صورت مستقیم از علاقه خود صحبت کنید تا بتوانید تصویر جدید و با قدرت‌تری نسبت به قبل به او نشان دهید. اگر در حرف‌های تندی که به شما زده بود، ردپایی از نخواستن شما هم به چشم می‌خورد، حتماً برای شروع ارتباط مجدد، مشاوره دریافت کنید.

سلام من حدود ۶ ماه پیش از طریق اینستاگرام با دختر خانمی آشنا شدم که هم شغل و هم‌رشته بودیم در این مدت با هم ارتباط واتس اپی در حیطه شغلی و مسائل اجتماعی داشتیم و بیشتر من سوالاتی راجع به خانواده ایشان پرسیدم و متوجه شدم خواهرزاده یکی از آشنایان دور ماست.من ۲۶ و ایشان ۲۴ سال داریم. طی این مدت بخاطر فرهنگ شهرستان فقط یک بار با آژانس درب منزلشون رفتم و کتابی از ایشان به امانت گرفتم. طی این مدت به ایشان علاقه مند شدم و در واتس اپ به ایشان اعلام کردم ؛ پس از یک روز سکوت دوباره پیام دادم برای گرفتن پاسخ که ایشون گفت من نمی دونم چه کار اشتباهی انجام دادم که شما این پیام رو بهم دادین و ازم خواستن دیگه پیام ندم. بنظرتون جا داره مدتی بعد من دوباره از همین طریق و یا از طریق خانواده درخواستم رو مطرح کنم یا اصرار بیش از مزاحمت برای ایشون هست؟

سلام دوست گرامی احتمالا طرف مقابل شما آمادگی شنیدن این صحبت را نداشته است. بعد از مدتی طی یک پیام عذرخواهی به ایشان، به او اعلام کنید که قصد شما جدی است و اگر اجازه بدهند برای آشنایی بیشتر و یا از طریق خانواده اقدام خواهید کرد.

سلام- من 34 سال سن دارم. 13 سال پیش خاطر خواه دختری شدم که 9 سال از خودم کوچکتر است. هر دو خانواده مذهبی هستیم و ما قم و ایشان تهران سکونت دارند.من دانشجوی دکتری و ایشان لیسانسه هستند.چند بار از ایشون خواستگاری کردم و خانواده ایشان جواب رد( دختر خانم را از من پنهان و دور نگه می دارند و حتی اجازه نمی دهند من با ایشون صحبتی داشته باشم و نظرشون را در خصوص خودم بدانم) دادند.البته من تو این 13 سال هیچ موقع ایشان را ندیده ام و صحبتهایی که شده بین من و خانواده ایشان بوده. تو این مدت چند بار من خواسته ام ایشان را فراموش کنم و یک سری اتفاقاتی افتاده که دوباره اون وضعیت برگشته. حتی چند بار هم قرار شده ما برویم برای خواستگاری موارد دیگرد و باز هم اتفاقات نگذاشته وصلتی انجام پذیرد(موارد زیادی مورد برای من در خصوص ازدواج از طرف خانواده و دوستانم پیشنهاد شده که من بدون اینکه بدونم کی هستند جوابی ندادم). از طرفی مادر ایشان که دختر عمه من هستند با علم به اینکه من از دختر ایشان خواستگاری کرده ام ولی باز هم در مناسبت های خاص به من پیام می دهند.این در صورتی است که من چند بار به ایشان گفته ام که اگر نظرتون منفی است دیگر به من پیام ندهید. البته من پیش یک روانشناس هم رفته ام ولی فایده هم نداشته. به غیر از این اقدامات زیادی انجام داده ام تا مسیر زندگی از این وضعیت خارج بشه ولی فایده نداشته. الان نزدیک 4 ماه است که یک سری اتفاقات و خواب ها برایم پیش امده که علاقه من به ایشون را بیشتر از قبل کرده و احساس می کنم که نمی توانم این احساس را کنار بگذارم. و احساس می کنم ایشان اخرین گزینه من برای ازدواج هستند و می ترسم که بقیه عمر تنها باشم.(وقتی من از بیرون به خودم نگاه می کنم می بینم چقدر باید ادم ضعیفی باشم که خودم را پیش اینها کوچک می کنم و…) دو درخواست از شما داشتم اول بگوئید که من مشکل روانی دارم یا خیر؟ دوم چطور می توانم از این وضعیت خارج بشوم .ممنون و تشکر از زحمات شما.

سلام دوست گرامی دلیل مخالفت خانواده دختر خانم را اشاره نکردید. باید علت مخالفت بررسی شود که اگر مانع جدی است و قابل حل نیست، شما دیگر به دنبال ایشان نروید. اشاره کردید 13 سال است ایشان را ندیده اید، این مساله خیلی مهم است که دلیل علاقه خود را بررسی کنید. به چه علت این سالها به ایشان علاقمند مانده اید؟ ارسال پیام از طرف مادر این دخترخانم، به معنی ابراز تمایل برای ازدواج با دخترشان نیست و می تواند صرفا به دلیل تبریک اعیاد و مناسبت ها باشد.. اقدامات شما برای بهبود حالتان چه چیزهایی بوده است که اشاره کردید فایده ای نداشته است؟ این وابستگی روانی شما به ایشان باید بررسی شود تا بدانیم به چه علت نتوانسته اید تا به حال از این ارتباط شکل نگرفته خارج شوید؟ در موردسوال آخرتان مبنی برمشکل روانی، به این سرعت و با چند جمله نمی توان این برچسب اختلال را نسبت داد. بنابراین پیشنهاد می شود حتما با مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام من حدود 2 سال با یک پسری دوست بودم در طول این مدت چند نفر خواستگار خوب داشتم که از دست دادم الان فهمیدم که این پسر قصدش ازدواج نبوده داغون شدم چیکار کنم؟؟؟

سلام دوست گرامی برای اتفاقی که افتاده است متاسفیم. دوره شکست عاطفی دوره سخت و سنگین است که بهتر است با کمک مشاور این دوره سخت را بگذرانید. شما انتخاب کرده بودید که با او در رابطه باشید و هر انتخابی تبعاتی دارد. فکر کردن به گذشته مثل این است که دائما از پنچر بودن ماشینتان گله داشته باشید اما به دنبال مقصر این پنچری بگردید! شما بالاخره باید این پنچری را بگیرید! پس لطفاً پیش از سخت تر شدن دوره سوگ تان و طولانی نشدنش، با مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من مدتی بود که با یه دختر آشنا شدم و یه رابطه خیلییی صمیمی دوستانه داشتیم در حدی که انگار از اول عمر میشناختیم همو و خیلی با هم راحت بودیم اما بعد از پنج ماه دوستی من دچار احساسات شدم اولش سعی کردم که این احساسات رو از بین ببرم اما دیدم که واقعا نمیشه و عمیق تر از اون چیزیه که فکرش رو میکنم برا همین بهش گفتم اما اون رد کرد و گفت که بخاطر تفاوت های مذهبی نمی تونیم با هم کنار بیایم(اون سنی هستش من شیعه) اما من زیاد مسائل مذهبی برام مهم نیستش نه که برام ارزش نداشته باشه برام ارزش داره و بهش احترام میزارم و خودم رو میشناسم که تو این مسائل به مشکل بر نمی خورم برا همین بعد از یه مدت دوباره ازش خواستم ولی اون فقط از روی منطق و عقل (بدون در نظر گرفتن و باور داشتن به احساست و این جور چیزا) رد کرد الان هم هر کاری میکنم نمیتونم فراموش کنم به قدری این احساس عمیق بوده و هست که نمیتونم ازش بگذرم و در عین حال هم کاری از دستم بر نمیاد… واقعاً نمیدونم چیکار کنم چطور میتونم نظرش رو عوض کنم

سلام دوست گرامی بله ارتباط هیچوقت در یک مرحله باقی نمی ماند و به سمت بالاتر حرکت می کند پس دلیل علاقمندی شما به ایشان طبیعی است. اما در مورد اختلاف فرقه مذهبی، این مساله اگر هم توسط دختر و هم پس و هم خانواده های آنان پذیرفته شده باشد، مشکل خاصی بوجود نمی آید. این پذیرش شامل: اگر در مراسم های مختلف مذهبی با هم شرکت می کنید، واکنش شما و ایشان به این مراسم ها چیست؟ اسم بچه در آینده چه خواهد بود؟ در نوع برگزاری آداب و رسوم مشکلی باهم ندارید؟ باید با جزییات بیشتری فارغ از علاقه به این مساله توجه داشته باشید. برای بررسی بیشتر می توانید از مشاوران رادیو عشق، مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

با سلام با دختری آشنا شدم ازش درخواست دوستی کردم گفت نه گفتم چرا گفت خوشم نمیاد ولی بعد هر پیامی دادم جوابش داد به نظرم الکی میگه حالا من چه کار کنم؟

سلام دوست گرامی ممکن است این نه گفتن ایشان، به دلیل کم بودن جذابیت های شما باشد. پس بهتر است با استفاده از مشاوره، جذابیت های خود را بالا ببرید.

سلام تورو خدا هر چه زودتر جوابتو بدین دارم دیونه میشم.نزدیک به سه ماهه که از یه دختر که تازه باهاش فامیل شدیم خوشم اومده و واقعا دوسش دارم.ولی چندین بار از طریق واسطه بهش درخواست دوستی دادم ولی جواب رد داده.دختره آدمی که تا به حال به کسی پا نداده.ترو خدا هر چه زود تر جواب بدین دارم دیونه میشم

سلام دوست گرامی اگر طرف مقابل شما شخصی است که اهل دوستی نیست، بهتر است با بررسی جوانب موضوع، با خانواده خود این مساله را مطرح کنید. البته توضیحات شما بسیار اندک است و نیاز است در جلسه مشاوره دلایل جذب شما به ایشان و شرایط شما بررسی شود. برای این منظور می توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره آنلاین و یا تلنفی دریافت کنید.

باسلام من چطور میتونم از چع راهی دلیل واقعی منفی بودن جواب خاستگاری رد بفهمم ؟

سلام دوست عزیز سوالتون گنگه و نیاز به توضیحات بیشتری وجود داره

سلام وقتتون بخیر من مدتی بود ک برای برادرم تصمیم داشتم که یعنی از دوستانم رو معرفی کنم ،خلاصه وقتی با دوستم صحبت کردم و ایشون مشکلی نداشتن حتی عکس برادرم رو هم دیدن و مشکلی نبود و قرار شد ازتزدیک با مادرها قرار بگذاریم ولی نمیدونم چی شد یکدفعه از من پرسیدن که فلانی چه رابطه خانوادگی باشما داره و بعدش به دوساعت نکشید ک تماس گرفتن و با بهونه اوردن کلا قضیه رو کنسل کردن بنظرتون تو این شرایط من باید چیکار کنم تا علت واقعی رو متوجه بشم؟؟؟

سلام بهتره یه کم بگذارید زمان بگذره و بعد با دوست‌تون راجع به این موضوع صحبت کنید تا ابهامات براتون برطرف بشه. می‌تونید نسبت به شکی هم که درباره اون فامیل‌تون براشون پیش اومده سوال کنید. بهتره اصرار زیادی به ایشون نداشته باشین

سلام، من مدتی بود که با یه دختر بخاطر پروژه های درسی آشنا شده بودم و در اوایل که فقط رابطه مون در حد دوستی بود ولی بعد از چهار ماه این رابطه به قدری صمیمی شد که باعث به وجود آمدن یه احساس عاطفی در من بود اولش که سعی کردم این احساس رو از بین ببرم ولی وقتی دیدم نمیشه بهش گفتم ولی اون رد کرد دلیلش هم تفاوت فرهنگی و این چیزا بود ولی واقعا از لحاظ ویژگی های رفتاری خیلی شبیه هم هستیم ولی خب در هر صورت میگفت که نمیشه و نمیتونه اما گفت که اگه قول بدی که دیگه احساسی به وجود نیاد و این حس رو فراموش کنی میتونیم باز هم همون رابطه دوستی رو حفظ کنیم من الان واقعا نمی‌دونم چیکار کنم بنظر شما میشه رابطه دوستی رو ادامه داد که شاید بعدا نظرش عوض شد؟ یا اینکه همین رابطه دوستی رو هم نباید ادامه داد

سلام دوست گرامی. داشتن رابطه عاطفی و تجربه حسی عمیق تر از دوستی، هیچوقت به مرحله قبل برنمی گردد. رابطه قابلیت رشد دارد، نه قابلیت برگشتن به مرحله ساده دوستی. برای دریافت مشاوره بیشتر می توانید از رادیو عشق نوبت بگیرید.

سلام من دانشجوی ترم ٧ مترجمی انگلیسی هستم و از یک دختر خانمی خوشم اومده از ترم ۴ به دلم نشستن با دوستشون صحبت کردم گفتن بهشون میگم ولی گفتن بعید میدونم جواب مثبت بدن چون اهل دوستی نیستن آخه ایشون هم چادری هستن و من تیپم غربیه یه جورایی عجیبه اما بازم من قبول ندارم به این چیزا نیست دوستشون به من گفتن که جوابشون منفی بود خیلی ناراحت شدم واقعأ هم من ازدواج رو دوس دارم ولی شرایطم یکمی اوکی نیست کاش جواب مثبت میدادن ایشون فکر کردن من منظورم از این دوستی های ساده بوده دختر های این تیپی هم واقعأ سخته آدم بخواد جواب بگیره ازشون به نظرتون چه کار کنم؟ دوس دارم شرایطم رو بهتر کنم و بهشون ترم آخر حرفم رو بگم موندم چه کار کنم

سلام آدما باورها و طرز فکرهای متفاوتی دارن و این این طرز فکر روی رفتارهاشون اثر می‌ذاره، اگر ایشون هم دیدگاه مناسبی نسبت به دوستی ندارن پس طبیعیه که پیشنهاد شما رو نپذیرن. هرچند شما دنبال دوستی ساده نیستید و دنبال یک رابطه هدف دارید، اما چون الان شرایط ازدواج رو ندارید، پس شاید یک مدت نسبتا طولانی مجبور بشید که دوست باقی بمونید و ایشون نمیتونه این موضوع رو بپذیره. نکته مهم‌تر اینه که حتی اگر شما وارد رابطه بشید و بخواهید به ازدواج فکر کنید، تفاوت‌هایی که در طرز پوشش و احتمالا باورهای مذهبی دارید، میتونه مشکلات بیشتری براتون ایجاد کنه. حتی اگر شما این موضوعات رو خیلی مهم ندونید، اونا اثر خودشون رو روی رابطه و زندگی می‌ذارن و حتی میبینید در مورد شما قبل از شکل‌گیری رابطه اثر گذاشتن. پس شاید باید منطقی‌تر به ماجرا نگاه کنید و انتخاب متناسب‌تری با ویژگی‌های خودتون داشته باشید. البته که به خاطر علاقه‌ای که در شما به وجود اومده حتما چندوقت بهتون سخت میگذره تا بتونید با موضوع کنار بیایید. البته خیلی خوبه که تو این مدت روی شرایط‌تون کار کنید و اگر بعد از بهتر شدن شرایط‌تون بازهم نظرتون همین بود، خوبه که یک بارهم خودتون مستقیما باهاشون صحبت کنید.

مرسی از پاسخ شما در اینستاگرام تصادفی باهاشون صحبت کردم متأسفانه گفتن انگار ترم ١ با یه آقا پسر که همکلاسی شون هستن در یه دوستی بودن به مدت ١ سال یعنی تا آخر ترم ٢ و گفتن ما دوتا تفاوتمون به خدا خیلییه و اون دوستی من با شکست مواجه شد و به همین خاطر میترسم اگر صحبت کنم دوباره اون اتفاق بیفته بهشون گفتم آخه ربطی به اون مسأله نداره خانم فلانی اگر هم طرف واقعأ پسری بود که شما رو دوست داشت با شما ازدواج میکرد پس فکر کردن به همچین پسری جالب نیست و گفتم شما که من رو نمیشناسید یه فرصت به من بدید ملاقات داشته باشیم با شما صحبت کنم به خدا قصدم مزاحمت نیست همه پسرا مثل هم نیستن این دختر خانم تو فکر اون آقا پسره منم خیلی بدشانسم دست رو هر دختری میزارم شکست عاطفی داشته ولی بازم خیلی مشتاقم باهاشون صحبت کنم پرسیدم ازشون مگه دوسش ندارین خوب دوباره برین سمتش گفت دیگه به عقب نمیرم گفتم خب خانم فلانی اجازه بدید من باهاتون صحبت کنم همه پسرا مثل هم نیستن گفتن من اهل دوستی نیستم و قصد ازدواج هم ندارم بهشون گفتم به خدا نیتم مثبته دیدتون رو باز کنید بعد دیدم پیامم رو فقط سین کردن انگار رفتن تو فکر بعد یه بار دیگه که بهشون پیام دادم صحبت کردیم گفتن بهتره که پیام ندیم گفتم این یه پیامه فقط چیز خاصی نیست من نه درخواست دادم و نه شماره از شما خواسم گفتن من با همه کس بیرون نمیرم و میگفتن به خدا با همدیگه خیلی تفاوت داریم گفتم دوس داشتن به پوشش نیست این دختر خانم احتمالأ ترسیدن از دوستی قبلی که با اون آقا پسر داشتن و به همین خاطر دو دل هستن دوباره دوست بشن چون خودشونم همین رو بهم گفتن ولی من بهشون گفتم از شما خوشم اومده گفتن چرا من؟ این همه آدم! گفتم دل دیگه بلأخره ولی ازشون خوشم میاد کاش میشد اعتمادشون رو به دست اورد منم واقعأ پسر هوس بازی نیستم ازشون خوشم اومده

سلام وقت بخیر من به دختر مورد علاقم پیشنهاد ازدواج دادم ولی چون محله کارش یه جوریه که نمیتونم حضوری بگم یا دعوتش کنم تلفنی گفتم و اونم گفت نه من خیلی دوسش دارم چیکار کنم نظرشو عوض کنه و باهام باشه؟

سلام دوست گرامی میتوانید طی درخواست مکتوب و از طریق پیام علت جواب منفی ایشان را متوجه شوید. در صورتی که میتوانید از طریق خانواده اقدام کنید بهتر هست

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

شاید تاکنون حداقل یکبار برایتان اتفاق افتاده باشد که از دختری خوشتان آمده و به او پیشنهاد آشنایی داده باشید ولی او بدون دلیل مشخصی به شما جواب منفی می دهد و شما فکر می کنید که او به شما علاقه ای ندارد و از خود می پرسید که چطور جواب منفی یک دختر را مثبت کنم؟ شاید هم این اتفاق چندین بار برای شما یا دوستانتان رخ داده باشد. اما بهتر است قبل از ناامید شدن متن زیر را بخوانید تا به ایراد کار خود پی ببرید.

به یاد داشته باشید که این عوامل با توجه به نوع فرهنگی که در آن زندگی می کنید می تواند متفاوت باشد.

فهرست مطالب

در بسیاری از مواقع شنیدن جواب منفی ممکن است باعث دلسردی شما شود. اما به یاد داشته باشید که همیشه جواب منفی به معنای بد بودن شما نیست. پس بدنبال راهکاری برای پیدا کردن دلیل باشید. بسته به اینکه شما در چه موقعیتی با دختر خانم آشنا شده اید و چگونه به او پیشنهاد آشنایی دادید دلایل رد شدن درخواست شما می تواند متفاوت باشد. اما بهتر است بدانید که درخواست آشنایی اصولی دارد که رعایت نکردن آنها ممکن است منجر به شنیدن جواب منفی شود. مواردی از قبیل:

ممکن است که شما در محل کار خود، دانشگاه یا در یک مهمانی به دختر خانمی علاقه مند شده باشید. و روز ها، هفته ها یا شاید ماه ها با خود کلنجار می رفتید که چگونه به این دختر ابراز علاقه کنید. اما با وجود تمام نقشه هایی که کشیدید در آخر پیشنهاد خود را به گونه ای مطرح کردید که آن دختر شوکه شده است.

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

حتما بخاطر استرسی که داشتید ترجیح می دادید تا علاقه خود را از طریق پیامک ابراز کنید و این اشتباه ترین روشی است که می تواند برای این کار وجود داشته باشد. به یاد داشته باشید که انتخاب زمان و مکان مناسب برای گفت و گو با یک دختر مخصوصا زمانیکه می خواهید به او پیشنهاد آشنایی بدهید در نوع دیدگاه او نسبت به شما بسیار تاثیر گذار است. به شما پیشنهاد می کنیم که ابتدا از طریق پیامک یا به صورت حضوری از او تقاضای قرار ملاقات کنید و بعد در خواست خود را مطرح کنید. اگر شخص مورد نظر از آشنایان شما است از شخص دیگری کمک بگیرد که مورد اعتماد شما باشد و بتواند به عنوان واسطه معرف شما شود.

قبل از حاضر شدن در محل مورد نظر داشتن یک برنامه مشخص بسیار مهم است. یکی از این موارد داشتن برنامه برای نوع لباسی است که قرار است انتخاب کنید. برای چنین ملاقات هایی باید لباسی انتخاب شود که بیش از اندازه رسمی و بیش از اندازه اسپرت و غیر رسمی نباشد. زیرا نوع پوشش شما در جلسه اول می تواند تا حد زیادی معرف شخصیت شما باشد. برخی از ویژگی های ظاهری سبب می شوند تا یک دختر در ملاقات اول مجذوب شما شود. • از یک عطر ملایم استفاده کنید • بهداشت دهان و دندان را فراموش نکنید • آدامس نجوید • شمرده شمرده صحبت کنید • تماس چشمی برقرار کنید • لبخند بزنید ولی قهقهه نزنید • به زبان بدن خود توجه کنید • آهسته و متین غذا بخورید

در روز ملاقات دست خالی به دیدن یک دختر رفتن کار اشتباهی است. دست و دلباز بودن یکی از مهم ترین عوامل برای گرفتن جواب مثبت است. قرار نیست روز اول شما یک سرویس جواهر برای دختر خانم بخرید ولی در عوض دعوت کردن او به یک رستوران یا گرفتن یک شاخه گل می تواند تاثیر زیادی بر تصمیم او برای قبول کردن درخواست شما داشته باشد. همیشه پول کافی با خود داشته باشید و از علاقه مندی دختران باخبر باشید.

بهتر است در ابتدای گفت و گو از دختر خانم سوال کنید که برای گفت گو با شما چقدر زمان دارد. در خواست زمان بیشتر او را تحت فشار گذاشته و مجبور به دادن یک پاسخ فوری می کند. اما اگر فکر می کنید زمانیکه برای صحبت های شما در نظر گرفته شده به قدری کم است که شما احساس اضطراب می کنید از او درخواست زمان بیشتری کنید ولی اگر درخواست شما را رد کرد اصرار بیش از اندازه کاری دور از ادب است.

گاهی روشن نبودن هدف از ایجاد رابطه برای دختر می تواند منجر به جواب منفی شود. به همین خاطر سعی کنید تا جایی که امکان دارد هدف خود را از درخواستی که می دهید مشخص کنید. آیا هدف شما ازدواج است یا دوستی؟ در این رابطه بدنبال رسیدن به چه چیزی هستید؟ فکر می کنید مدت زمان آشنایی شما چقدر باید طول بکشد؟

مطرح کردن درخواست بدون مقدمه چینی، نه تنها استرس شما را بیشتر می کند بلکه باعث مضطرب شدن دختر خانم هم می شود. بنابر این بهتر است صحبت خود را از زمانی شروع کنید که دختر خانم را برای بار اول دیدید. چه چیزی در او وجود داشته که شما را مجذوب خود کرده است؟ چه چیز باعث شده که به او علاقه مند شوید؟ چرا فکر می کنید که با این دختر خوشبخت می شوید ولی با دختر های دیگر نه؟ شما برای تمام این سوالات و سوالاتی شبیه به این باید پاسخ های دقیق و روشنی داشته باشید و دلیل علاقه مندی خود را برای او روشن کنید. نداشتن پاسخ روشن برای هر یک از این سوالات شما را یک قدم به جواب منفی نزدیک تر می کند.

بروز بیش از اندازه احساسات در برخورد اول بسیار دروغی و مصنوعی به نظر می رسد. یک دختر معمولا این حرف‌ها را بارها شنیده است، پس متفاوت باشید. زمانیکه از دلایل خود برای علاقه مند شدن به آن دختر حرف می زنید زیاده روی در تعریف کردن از ظاهر او قطعا به ضرر شما است. موقعیت شناس باشید. اگر دختر خانم مذهبی است تعریف زیاد از ظاهر او می تواند همان لحظه تیر خلاص را به پیشنهاد شما بزند.

بعضی از پسرها فکر می کنند که برای گرفتن جواب مثبت فقط باید صحبت کنند. اما بهتر این است که بین صحبت های خود کمی مکث کنید و اجازه فکر کردن به دختر خانم بدهید و اگر سوالی داشت شفاف به سوالات او پاسخ دهید. مراقب رفتاری های غیر کلامی خود باشید. (مثلا خیره شدن بیش از اندازه به چشم ها یا سایر اعضای بدن دختر ؛ یا برعکس زل زدن به دور دست ها می تواند برای او آزار دهنده باشد).

نداشتن آگاهی نسبت به خصوصیات رفتاری و ویژگی های شخصیتی می تواند منجر به رد شدن درخواست شما شود. گاهی عادت های بد رفتاری (مانند: ناخن جویدن، تند غذا خوردن، پرحرفی، خساست یا حتی ولخرجی زیاد و …) می توانند به صورت مستقیم بر نظر دختر نسبت به شما تاثیر گذار باشد. پس اگر به تنهایی از عهده این کار برنمی آیید از یکی از اعضای خانواده یا دوستان مورد اعتماد خود بخواهید تا عادت های بد رفتاری شما را به شما بگویند.

گاهی ممکن است دختر خانم بلافاصله بعد از اینکه پیشنهادتان را مطرح کردید به شما جواب رد بدهد. نگران نباشید! شاید دلیل این موضوع نداشتن شناخت کافی نسبت به شما است. یا گاهی از اینکه به شما جواب دقیقی بدهد بر سر دو راهی است. اگر دختر خانم هیچ شناخت قبلی نسبت به شما ندارد پس انتظار جواب فوری نداشته باشید و به او زمان بدهید. قبل از هر چیزی به خاطرداشته باشید که برای دادن پیشنهادتان زمان مناسبی را در نظر بگیرید که دختر خانم به حداقل شناختی از شما رسیده باشد تا زمانیکه به او پیشنهاد دادید پیش زمینه قبلی از شما در ذهنش وجود داشته باشد. اما زمانیکه بعد از ماه ها تلاش باز هم جواب رد گرفتید باید به دنبال عوامل ریشه ای تر باشید.

حال زمانی را در نظر بگیرید که شما تمام موارد بالا رابررسی کردید و متوجه شدید که تمام اصول را به درستی رعایت کرده اید و یا اینکه تنها ضعف اندکی در برخی از موارد داشتید که قابل برطرف کردن است. هر چه فکر می کنید علت جواب منفی او را درک نمی کنید. مشکل کجاست؟ آیا مشکل از سمت من است؟ بهتر است که یادتان باشد هنگام گرفتن جواب منفی همیشه مشکل از سمت شما نیست، شاید ملاک ها و معیار های آن شخص از انتخاب مرد ایده آلش چیز دیگری است.

پس حتما از خود او علت اصلی را جویا شوید و بخواهید که جواب قانع کننده ای برای رد پیشنهاد شما بدهد. جلسه دیگری را ترتیب دهید تا حضوری با او صحبت کنید. اجازه دهید که این بار فقط او صحبت کند و شما شنونده باشید، نکات مهم را بخاطر بسپارید. آیا مواردی که مطرح می کند را به راحتی می توانید تغییر دهید؟ یا اینکه دلیل جواب منفی او ویژگی شخصیتی با ثباتی در شما است که فقط بخاطر علاقه به آن دختر قصد تغییر دادن آن را دارید؟

اگر بعد از ماه ها تلاش و پیگیری باز هم به در بسته خوردید باید به وجود مشکلات ریشه ای در رابطه تان شک کنید. آیا از لحاظ خانوادگی با یکدیگر شباهت دارید؟ آیا از لحاظ سنی تناسب دارید؟ آیا ویژگی های شخصیتی شما شبیه به یکدیگر است؟ آیا در زندگی بدنبال اهداف و ارزش های مشترکی هستید؟ یا به عبارت بهتر آیا شما دو نفر اصلا دنیا را شبیه به هم می بینید؟ اگر ملاک شما از انتخاب این دختر تنها ظاهر، تحصیلات یا خانواده او است پس بهتر است که در دیدگاه خود تجدید نظر کنید و برای کنار آمدن با این مسئله از یک متخصص کمک بگیرید.

به دختر خانم حق انتخاب دهید و سعی نکنید با فشار آوردن به او چه به صورت مستقیم چه غیر مستقیم نظر او را تغییر دهید. در عوض ایرادات کار خود را پیدا و سعی کنید آنها را برطرف کنید.

به یاد داشته باشید که شما ارزشمند هستید و گرفتن جواب منفی لزوما به معنای بد بودن شما نیست، شما نیز تنها نیستید و این اتفاق برای هر انسانی روی این کره خاکی می تواند رخ دهد. قرار نیست ما همیشه از سوی دیگران تائید بشویم همانطور که ما نیز همیشه در روابطمان دیگران را تائید نمی کنیم. پس زمانی می توانیم انتخاب آگاهانه ای داشته باشیم که شناخت دقیق تری از خود داشته باشیم.

اگر از دختر مورد علاقه‌تان جواب رد شنیدید برای تغییر دادن نظر منفی او باید به چند نکته مهم و سرنوشت ساز توجه کنید. زمان و مکان شناس باشید، به ظاهر خود اهمیت بدهید، به دنیای دخترانه اش توجه کنید، محدودیت هایش را در نظر بگیرید، عجول و بیش از حد احساساتی نباشید، پرحرفی نکنید، هدفمند باشید و شناخت کاملی از خود داشته باشید و مهم تر از همه مصمم باشید و زود دلسرد نشوید. از او دلیل اصلی پاسخ منفی‌اش را بپرسید اگر دلیل او نکته قابل حلی بود برای برطرف کردن آن تلاش کنید اما اگر دلیل رد کردن او موضوع اساسی‌تری بود مانند متفاوت بودن هدف‌های اصلی زندگی، تفاوت فرهنگی و … به نظر او احترام بگذارید و با این مسئله کنار بیایید.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

332 بازدید

522 بازدید

553 بازدید

617 بازدید

1.16k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

سلام من ازیک دختر خانوم خوشم میاد ولی خانواده یا خودش گفتن سنش کمه فعلا نمیخوان ازدواج کنه فامیل هستن ولی باهم رفت آمد نداشتیم خواستکار دیگه هم داشتن پرستاره، خودم هم تویک شرکت خصوصی کار می کنم تمام لحظه های که دیدمش جلوی چشم هست ۶ باری که دیدمش ولی تو چند سال اتفاق افتاده باهم تا حالا حرف نزدیم باهم وضعیت مالی ام متوسطه حالا به نظر شما باید چیکار کنم ولی خیلی دوسش دارم سن خودم ۲۸ سن دختر خانوم ۲۰ سالشه

سلام دوست گرامی با توجه به اینکه شما به صورت مستقیم با این خانم صحبتی نداشتید؛ خانواده او نیز به علت سن کم مخالف هستند؛ بهتر است در حال حاضر به کسب مهارت و یا موفقیت‌های فردی مشغول باشید و اگر خودتان به او دسترسی ندارید، از طریق خانواده خود، به ایشان پیغام بدهید تا ارتباط شکل بگیرد.

سلام و عرض ادب من 31 سالمه و به همکارم که 23 سالش هست علاقه مند شدم، متاسفانه به خاطر اینکه طرف مقابل معذب نشه نتونستم حضوری بگم و پیام دادم که میخوام بیشتر با هم آشنا بشیم و اگه توافق شد ازدواج کنیم، ولی ایشون گفتن آمادگی ازدواج ندارم بدون اینکه شناختی از من داشته باشن، از فردا اون روز دیگه توی محیط کار به روی خودم نیاوردم و الان یک ماه هست که میگذره و من خیلی اذیتم که چرا اینجوری شد، ممنون میشم کمکم کنید

سلام دوست گرامی ایا در مرحله بعد از او پرسیدید که منظورش از عدم آمادگی چیست؟ ممکن است در حال حاضر تصور کنید که شما عیب و ایرادی داشتید که او شما را رد کرده است و به همین دلیل اذیت می‌شوید؛ اما عدم آمادگی ایشان ربطی به شرایط و یا ویژگی‌هاش شخصیتی شما ندارد. بهتر است اگر تصمیم دارید مجددا با او صحبتی داشته باشید، پیش از آن، دلیل اینکه از او خوشتان آمده است را مرور کنید و با مشاور مشورت داشته باشید.

درود.بنده با دختری دو سال رفاقتی صحبت میکردم در فضای مجازی اما کم کم به او علاقه مند شدم اما هرکاری می کنم نمیتوانم اورا به بیرون بکشانم اون میگه هدف من فقط رفاقت بود نه عشق و بنده کاملا دوسش دارم و هیچکاری نمیتونم بکنم اگه راه حل بدید ممنون میشم

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. او از ابتدا هدف خود را مطرح کرده است و در حال حاضر قصد تغییر این هدف را ندارد، بنابراین شما پیشنهاد خود را مجددا مطرح نکنید؛ بلکه سعی کنید که به دنبال نقطه مشترک بین خودتان و او باشید و روی صحبت را به آن سمت ببرید. برای مثال درباره کار، مهارت و…. و سپس تلاش کنید دلیل اینکه می‌خواهید از مرحله دوستی و رفاقت به عشق برسید را برای او کاملا شرح دهید؛ علت علاقه خود را بگویید و به او فرصت فکر کردن بدهید.

سلام یه سال پیش خواستگاری یه دختر فامیل رفتم ولی نه شنیدم و دلیلشم کارگر بودن خودم میدونم حالا بعد این همه مدت هنوز روزانه به این داستان فکر میکنم نمیدونم دلیلم عاشق شدنه چون هنوز دوستش دارم یا ناراحتی به خاطر نه شنیدنه خیلی رو مخم کار کردم که این داستان رو از ذهنم پاک کنم ولی نمیشه ،پیش فالگیر پیش دوستان و…بازگو کردم ولی تغییری نکرد وهنوز دارم بهش فکر میکنم

سلام دوست گرامی ممکن است دلیل نه گفتن ایشان مسائل دیگری باشد نه صرفا کارگر بودن شما. فالگیر و دوستان نمی‌توانند کمک علمی به شما بکنند. پیشنهاد می‌کنیم در دوره « زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» رادیو عشق شرکت کنید.

باسلام من ۱۶ سالمه و از بچگی دختر همسایمونو دوست داشتم . میدونم الان میگید خب هنوزم بچه ای و این حرفا ولی من خیلی این ادمو دوست دارم و انگار بهش وابسته شدم . سه ماه که شدیدا علاقه من شدم و گفتم وابستش شدم.حدود یک ماه بود که هروز ی شاخه گل بایه نامه بهش میدادم البته به صورت ناشناس.گاهی کادو می خریدم گاهی کار دستی واسش درست میکردم و خلاصه هرروز بهش ابراز علاقه می کردم.اما امروز بهش تو یه نامه نوشتم که تو ام یه نامه واسه من بنویس حس تو بگو.اونم اب پاکی و ریخت رو دستم گفت کادو هات خیلی خوشگلن ولی من اهل اینجور چیزا نیستم و تا حالا با کسی دوست نشدم.اینم گفت که منو میشناسه و من خیلی پسر خوبیم.از همون سه ماه پیش خیلی حالم خراب بود هرشب گریه میکردم کل روز بغض تو گلوم بود نه میتونستم درس بخونم نه تو باشگاه تمرین کنم . حالا حالم خیلی خرابتره.میخوام فردا حضوری باهاش صحبت کنم چون واقعا جوری شده نمی تونم بدون اون زندگی کنم!

سلام. من چند ماهی میشه که از دختر همسایه مون خوشم اومده. بعد از چند ماه تونستم اکانت اینستاگرامش رو پیدا کنم و بهش پیام بدم. البته ابراز علاقه نکردم و یه جورایی، قصدم از پیام دادن رو، معاشرت، بیان کردم. اونم گفت که وقتی، برای اینجور معاشرت ها نمیذاره و چیزهای مهتری توی زندگی پیدا کرده. منم اصراری نکردم و از شدت ناراحتی و اینکه اگه به کسی بگه، پیام هام رو پاک کردم و اونم منو بلاک کرد! اون موقع رفته بود مسافرت و حالا که برگشته، از خونه بیرون نمیاد و منم حدس می‌زنم که نمیخواد با من مواجه بشه چون قبل از پیام دادن بهش، دائم همو می‌دیدیم! حالا باید چی کار کنم؟ ضمنا من ٢٢ سالمه و اونم ١٩ سالش! قصدمم، آشنایی، دوستی و اگه شد و با هم تفاهم داشتیم و شرایطش جور شد، ازدواجه.

سلام دوست گرامی طرف مقابل‌تان اشاره کرده اهل این معاشرت و ارتباط نیست، یعنی موضع خودش را مشخص کرده است. با توجه به اینکه سن هردوی شما کم است و احتمالا شرایط ازدواج را ندارید، فعلا بهتر است قدمی برای رابطه برقرار کردن برندارید، بلکه به سمت کسب کردن موفقیت‌های بیشتری در زندگی‌تان بروید تا او نیز توجه‌اش بیشتر جلب شود. اشاره کردید از شدت ناراحتی و ترس، پیام‌های ارسالی خودتان را پاک کردید. این رفتار ناپخته، طرف مقابل را آزرده می‌کند، بنابراین پیش از برقراری رابطه دوستی و یا ازدواج، مهارت‌های صحیح ارتباطی را یاد بگیرید.

با سلام پسری هستم ۳۰ ساله منطقی و آروم شرایط ظاهریم و‌مالیم برای ازدواج‌ به گفته اطرافیان خوبه ،با معرفی یکی از آشناها به خواستگاری یه دختر خانوم مذهبی رفتیم همون جلسه اول آشنایی با هم صحبت کردیم و من هم صادقانه به همه سوالاتش جواب دادم هر کدوم از اخلاقام چه خوب و چه بد رو میگفتم ایشون تایید میکردن و میگفتن که خیلی خوبه همچین اخلاقی دارید فقط یه جا گفتم که من نماز میخونم و روزه هم میگیرم ولی زیاد مذهبی نیستم ولی خب عکس العمل بدی ندیدم بعد چند روز غیر مستقیم شنیدم که گفته بودن که بنده آدم مذهبی نیستم و برام سخته قبول کردن، حالا جدا از جواب منفی بین خونواده و تمام آشناها که من رو پسر خوبی میدونن دید منفی بهم پیدا کردن و بهم میگن به دختر چی گفتی که اینجوری جواب داده ینی یه جورای من از خواستگاری رفتن و صادقانه حرف زدنم واقعا پشیمونم حتی باعث شدم مادرم هم شدیدا ناراحت بشن

سلام دوست گرامی شما مسئول رفتار و یا طرز فکر دیگران نیستید، اینکه ایشان به چه دلیل جواب منفی دادند، صرفاً ناشی از رفتار و گفتار شما نیست. شما از خودتان تصویری به او ارائه دادید که ممکن است او این تصویر را دوست نداشته باشد. در حال حاضر ممکن است به دلیل قضاوت‌هایی که می‌شوید بهم ریخته باشید، اما اجازه دهید که آنها هر تصوری که دارند، براش خودشان باقی بماند. شما نیاز دارید که برای نحوه گفتگوی صحیح در جلسه خواستگاری، مهارت‌هایی را یاد بگیرید. برای اموختن این مهارت‌ها می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام, من به یه دختر پیشنهاد دادم باراول بود که صحبت میکردیم ولی با رعایت کامل مطالب سایت به من جواب منفی داد, دنیا رو سرم خراب شد,میشه راهنمایی کنید که چکار کنم ایشون نظرش عوض شه؟خیلی نیاز دارم که بدونم ممنون میشم جواب بدید, یک دنیا سپاسگذار

سلام دوست گرامی او به خواسته شما جواب رد داده است و باید دلایل این جواب رد بررسی شود. چندساله هستید؟ به چه نحوی به شما جواب رد دادند؟ و آیا او با شخص دیگری در ارتباط نیست؟ یا بتازگی از رابطه‌ای بیرون نیامده است؟ این مسائل باید با کمک مشاور بررسی شود تا بتوانید راه‌حل درستی برای ارائه مجدد پیشنهادتان پیدا کنید.

سلام ببخشید من یه سوال داشتم که اصلا با تیتر مطالبی که نوشتید ربطی نداره من یک دختر ۱۸ساله هستم پسری همسن من چهار ساله که منو دوست داره و الان به من پیشنهاد ازدواج داده و من اصلا هیچ حسی بهش ندارم و وقتی هم که من بهش جواب منفی دادم به من میگفت خودکشی میکنم فلان میکنم منم حسابی عذاب وجدان گرفتم موندم چیکار کنم میدونم ربطی نداره به مطالبی که گذاشتید ولی اگه میشه لطفا لطفا جواب بدید ممنون

سلام دوست گرامی در ابتدا سن او بسیار کم است و شما نیز در موقعیت ازدواج قرار ندارید. گفتید از 4 سال پیش شما را دوست داشته است، یعنی از سن 16 سالگی. آن سن اصلا زمان مناسبی برای انتخاب همسر نیست. اینکه طرف مقابل شما همچین تهدیدی کرده است، نشان می‌دهد فرد ضعیفی است که نمی‌تواند تحمل کند که کسی به او جواب منفی بدهد. نیازی نیست عذاب وجدان بگیرید، راه‌های ارتباطی خودتان را با ایشان قطع کنید تا بیشتر از این آسیب نبینید. مسئولیت سلامت او دست خودش است نه شما.

سلام مختصر و مفید خدمتتون توضیح میدم یه سالی میشه که از یه دختری خوشم اومده. دو ماه پیش از طرق اینستا رفتم پیویش ولی روم نشد بهش بگم … نگو اونم متوجه شده که من حرف دلمو نزدم. ده روز پیش بهش پیام دادم و بهش پیشنهاد ازدواج دادم. من 30 سالمه و اون22 سال.. دانشجوی کارشناسی هستش.. من سربازیمو رفتم.. خونه و ماشین و کار دارم..و میتونم ازدواج کنم.. بهش گفتم..که قصدم جدی هستش..روز اول گفت شرایطشو نداره و داره درس میخونه .. گفتم منتظر میمونم.. بعد یکی دو روز بهم گفت که پدرش بهش گفته تا درسش تموم نشده ازدواج نکنه..پدرش من و مشناسه.. منم باهاش دوستم ادم منطقی هستش. بهش گفتم منتظر میمونم تا درست تموم شه.. گفت کسی از اینده خبر نداره.. شاید ممکنه بهت جواب مثبت بدم ..دو سه بار خیلی جدی گفتم فکر کنه و جواب های ایهام دار نده.. ولی بازم جواب رد محکمی بهم نمیده. جواب مثبت هم نمیده. خیلی دوسش دارم. کلی زحمت کشیدم تا شرایط اقتصادیم جور شه. کلی گشتم تا شخص مورد علاقم پیدا شه.. ولی میگه درس میخونه.. خانواده مو می شناسه.و خانواده ی اون مارو میشناسن . در یه سطحیم. تحصیلاتمون تو یه سطحه. دیدار حضوری نداشتیم.. ازش هم نخواستم که داشته باشیم. و اینکه دختر منطقی به نظر میاد.. با توجه به تجربه ی سنیم.. حرفایی که بهش در مورد ازدواج میزدم و حرفای بچه گونه نبود اون خوشش میومد و تایید میکرد…به نظرتون چیکار کنم.. تلاشمو برای بدست اوردنش ادامه بدم یا نه؟؟ چون اگه 2 سال صبر کنم درسش تموم شه و اون موقع بهم بازم جواب منفی بده. از نظر سنی میشم 32 و زندگیم نابود میشه. دیگه نمیتونم سمت دختر برم.. ..هرچی سعی کردم و ازش خواستم جواب قطعی بده.. جواب قطعی نمیده.. سر دوراهیم.. ممنون میشم که کمکم کنین

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد به یک نکته مهم توجه نکردید. هنوز ملاقات حضوری نداشتید، یعنی شناخت شما از هم بسیار کم است. لزوماً هم‌شرایط بودن طرفین، نمی‌تواند دلیل خوبی برای ازدواج خوب باشد. بهتر است درد قدم اول ابتدا شما ایشان را از نزدیک ببینید. اینکه صبر کنید یا نکنید انتخاب شماست، اما نمی‌توان وقتی او را نمی‌شناسید و از نزدیک ندیدید، این سرمایه‌گذاری و ریسک بزرگ را داشته باشید. و توجه داشته باشید ایشان ابتدای دوره جوانی‌اش است و ممکن است هنوز آمادگی پذیرش مسئولیت سنگینی به اسم ازدواج را نداشته باشد، اما برای شما اینگونه نیست و می‌خواهید با آمادگی اقتصادی وارد مسیر ازدواج شوید.

سلام من بعد از مدت طولانی دوستی با یه دختر و صمیمیت بیش از حدی که بین ما به وجود اومده بود وقتی دیدیم که چقدر رفتار و اخلاقش خوبه دچار احساسات شدم و بهش گفتم دوستت دارم و می خوام که برای همیشه باشی اما اون قبول نکرد و گفت که مذهب من سنی هستش ولی تو شیعه هستی برای همین این رابطه اشتباهه و رفت و میگفت که اینطور احساسات درست نیست و باعث میشه که ادم تصمیم اشتباه بگیره و یه جورایی به عشق اعتقادی نداشت( بیشتر سنتی فکر می‌کرد) اما من فقط با احساسات تصمیم نگرفته بودم من اوایل دوستی هیچ حسی بهش نداشتم اصلا هم ازش خوشم نمیومد ولی بعد از مدتی وقتی اخلاق و رفتارش رو دیدم و دیدم درونش هم خیلی زیباست تصمیم گرفتم که انتخابش کنم و به مسائلی و تفاوت هایی هم که اون میگفت قبلش فکر کرده بودم حتی بیشتر از خودش و قبولش داشتم اما از اونجایی که خودم و خانوادم رو میشناسم میدونم که برای هر اعتقادی احترام قائلم و شخصی نیستم که با مسائل اعتقادی و مذهبی مشکلی داشته باشم که بعد از ازدواج بخواد مشکلی پیش بیاد و اینطور مسائل رو قبول دارم و میدونم که باهاش مشکلی ندارم اما متاسفانه اون من رو درست نشناخت و با حکم های کلی( که بقیه به مشکل بر خوردن پس ما هم به مشکل برمی‌خوریم) و پیش داوری کردن و قضاوت کردن تصمیم گرفت حتی فرصت نداد که من رو درست بشناسه و بدونه که شخصیت من طوری هستش که با اینطور مسائل کاملا منطقی برخورد میکنم و احترام کامل دارم ولی فقط می‌گفت که اشتباهه و تعصب سختی رو حرفش داشت اما الان که نزدیک به 6 ماهه که رفته و با هم ارتباط نداریم من هنوز تو فکرشم خیلی تلاش کردم که فراموش کنم و ادامه بدم اما نتونستم هر لحظه تو فکرمه هر لحظه بغض میکنم تو خوشحالی هام حس میکنم کنارمه دیگه مدتیه تو ذهنم باهاش حرف میزنم و برنامه ریزی میکنم برای آینده حسرت داشتنش برای همیشه تو دلم می‌مونه و نمیتونم آتیش دلم رو خاموش کنم… می خوام دوباره بهش پیام بدم، نه که بهش بگم برگرد چون میدونم شدنی نیست و برنمی‌گرده فقط می خوام بهش بگم که کاش فرصت میداد که منو درست بشناسه بعد تصمیم بگیره، بهش بگم که من اون ادمی که فکر میکرد نبودم، بهش بگم که ارزش عشق واقعی بیشتر از این حرفاست و برای شخص بعدی که میاد تو زندگیت اگر تو رو برای خودت میخواد با تمام تفاوت ها و عیب ها اگر با شناخت درونت تصمیم گرفته قدرش رو بدون چون ارزش این چیزا خیلی بیشتر از مسائل دیگه ایه و همیشه مسائل با ارزش تری از مذهب مثل اخلاق و رفتار و درون یه آدم مهم تره و از این به بعد وقتی کسی رو درست و کامل نشناختی تصمیم نگیر اما نمیدونم اینا رو براش بفرستم یا نه نمی‌دونم اگه بگم خوب میشه یا بد میدونم احتمال اینکه برگرده خیلی کمه اما اگه یک صدم درصد هم باعث بشه به حرفام فک کنه و برگرده چی؟ توروخدا یه راهنمایی بهم بکنید. حال دلم اصلا خوب نیست…

سلام دوست گرامی مساله تفاوت در مذهب(شیعه و سنی) از قدیمی‌ترین عوامل در ایجاد اختلاف در روابط است. چون ایشان نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند، نشان می‌دهد که در چارچوب خانوادگی‌شان این ماجرا مهم است.دلیل مخالفتش هم قابل تغییر نیست. شما هم باید واقع‌بینانه‌تر نگاه کنید. چون زندگی فقط انتخاب همسر نیست، شما باید به 5 سال اینده در زندگی مشترک هم فکر کنید که ممکن است کوچک‌ترین مسائل بین شما اختلاف ایجاد کند. انتخاب نام فرزند، شیوه برگزاری مراسم‌های مذهبی و … شاید این موضوع برای شما پذیرفته شده باشد اما برای طرف مقابل خیر. برای بهبود حالتان نیز می‌توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام و ممنون بابت مطالبتون . سوال داشتم من هیچوقت تو رابطه با دختری نبودم بخاطر روحیاتم و خوشحالم هستم. من تو کامنتای یه پست فوتبالی اینستاگرامی به یه دختری برخوردم تو کامنتا که حس خوبی پیدا کردم بهش. بهش درخواست فالو دادم قبول نکرده. حالا نمیدونم چجوری بهش دایرکت بدم جوابمو بده و بلاک نکنه چون اگه اینکارو کنه قبول دارم حرکت منطقی ای زده و من هم قصد بدی ندارم (اگه خوشمون بیاد از هم ازدواج و همچی خوب پیش بره ازدواج میکنم باهاش) ولی نمیدونم چی بگم بهش و استرس و خجالت هم دارم . پیجش به احتمال زیاد فیک نیس و خوبیش اینه علایق مشترک هم داریم تا بحث کنیم من راستش حتی واسه سلام اولش هم نمیدونم چکار کنم .

سلام دوست گرامی سن خودتان را نگفتید و علت اینکه تابحال وارد رابطه‌ای نشدید چه بوده است؟ اطلاعات شما از او بسیار اندک است و تا حدی نیست که حتی مطمئن باشید که صفحه‌اش فیک است یا خیر؟ بنابراین تصور ازدواج و این سرمایه‌‌گذاری بزرگ، در حال حاضر دور از منطق است. بهتر است که ابتدا معیارهای خودتان را برای انتخاب طرف مقابل مشخص کنید و سپس مهارت‌های ارتباطی را یاد بگیرید. برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله «فن بیان و مهارت‌های ارتباطی» مراجعه کنید.

من چنتا تا دلیل داره اینکه تا به حال وارد رابطه نشدم . اول اینکه آدم خجالتی بودم و درون گرا هم هستم و از طرفی سن زیادی هم ندارم 17 سالمه ولی دنبال رابطه پوچ و بیخود و بی هدف نیستم و حرفتون کاملا درسته که بگید سرمایه گذاری برای ازدواج خیلی غیر منطقیه منم میدونم فعلن هدفم ارتباط هستش تا یه مدت بگذره و ببینم نظرم راجع بهش چیه و اون هم آیا منو دوست خواهد داشت یا خیر و فعلن وارد یه رابطه ساده شدن هدفمه تا ببینم در آینده چی پیش میاد

و در آخر بگم که به احتمال بالا پیج اصل باشه چون اطلاعاتی از خودش گذاشته بیو پیجش و عکس خودش پروفایلشه و صفحشو خصوصی کرده و فالوور های زیادی هم قبول نمیکنه و در ضمن هم سن خودم هستش تا اونجا که فهمیدم

سلام چند وقت قبل دختری رو به عنوان کیس ازدواج از طریق خانواده بهم معرفی کردن و با توجه به اینکه شهر محل کارمون از هم فاصله داشت با اطلاع خانواده ها قرار بر این شد که برای شروع از طریق تماس تلفنی با هم ارتباط داشته باشیم . توی چند سال گذشته تمام مواردی که به عنوان کیس ازدواج بهم معرفی شده بودن ظاهر شرایطشون (چهره و شرایط شغلی و خانواده و…) رو که میفهمیدم نظرم منفی میشد خیلی سخت موردی پیدا میکردم که با اولویتای من نزدیک باشه ولی این مورد شرایطش مناسب بود و واقعا تصمیمم جدی بود بار اولی که تماس گرفتیم از صحبت باهاش راضی بودم و احساس کردم اونم از شرایط من بدش نیومد حد فاصل مکالمه اول و دوممون من جدی تر شدم و یکمم احساساتی شدم نسبت بهش به خاطر همین یکم توی مکالمه دوممون تاثیر گذاشت نتونستم اونجوری که باید صحبت کنم بعد از مکالمه دوم از طریق پیام با هم ارتباط داشتیم وصحبتایی که کردیم خوب بود و فک میکنم تاثیر گذاشتم روش والبته روی یه موضوعی هم زیاد موافق نبودم باهاش ولی خوب در کل صحبتای خوبی بود من احساس میکردم که به نقاط مشترکی رسیدیم شب بعد در عین ناباوری نظرش منفی شد و دلیل توجیهیش هم این بود که دنیای متفاوتی از هم داریم و نقاط مشترکی نداریم و البته از من هم خواست که اگر نکته مشترکی میبینم بهش بگم که من هم تعدادی از مواردی که از نظر خودم مشترک بودیم بهش گفتم ولی باز نظرش منفی بود (یکی از مواردی که خودش میگفت باعث شده نظرش منفی بشه همون موضوعی بود که با هم به توافق نرسیدیم که البته از نظر من زیاد موضوع مهمی هم نبود ) من خیلی ناراحت شدم چون موردی بود که واقعا میخواستمش، حداقل توی این چند جلسه ای که اشنا شدیم من نظرم بهش مثبت بود لطفا راهنماییم کنید ایا مجددا بهش پیام بدم یا فراموشش کنم؟؟ اگر قرار باشه بهش پیام بدم چی بهش بگم؟؟

سلام دوست گرامی برداشت شما با برداشت ایشان درباره یک موضوع مشترک، متفاوت بوده. تا اینجا مشکلی ایجاد نمی‌شود و متفاوت بودن نظرات، طبیعت انسان است. اما مساله اینجاست که از دید او این تفاوت بسیار پررنگ بوده ولی از نظر شما آن موضوع مهم نبوده است. معیارهای انسان‌ها برای ازدواج متفاوت است، ممکن است همان موضوعی که برای شما مهم نبوده برای ایشان یک خط قرمز بوده است. بنابراین باید اطلاعات بیشتری از دیالوگ‌های‌تان و موضوعاتی که باعث شده است ایشان جوابش منفی باشد، به مشاور خود بدهید. نکات مهم‌تر این است که چند مدت از اخرین مکالمه شما گذشته است؟ وقتی جواب منفی دادند، شما به صورت فردی چه تلاشی برای برگشتن ایشان انجام دادید؟

کمتر از یکماه بعد از اون اقدامی نکردم هنوز به خودم میگم اگه قرار باشه دوباره تلاش کنم احتمالش زیاده دوباره نظرش منفی باشه باید دنبال یه راه حل منطقی تری باشم

منظورم اینه که اگه قرار باشه دوباره به همون شیوه جلو برم باز نظرش منفی میشه باید یه فکر منطقی بکنم اگه راهنمایی کنید ممنون میشم

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من 4 سال پیش وقتی 18 سالم بود از دختر یکی از اقوام خوشم اومد قصد بدی هم نداشتم واقعا عاشقش بودم. شماره شو با بدبختی پیدا کردم عکسای پروفایلشو تو تلگرام نگاه می کردم و نمیدونم چه طوری ولی فهمید عکساشو نگاه میکنم منم چون میدونستم فهمیده یه پروفایل عاشقانه گذاشتم اونم هر چی از تو دهنش در میومد بهم گفت و از اون به بعد دیدش نسبت به من عوض شد و وقتی منو میبینه برخورد بدی با من داره چه طور میتونم نظرشو عوض کنم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی بنظر می‌رسد ایشان آمادگی ورود به رابطه با شما را ندارند و یا از اینکه پنهانی عکس‌هایش را می‌بیند، حس ناخوشایند داشتند. بهتر است به صورت مستقیم از علاقه خود صحبت کنید تا بتوانید تصویر جدید و با قدرت‌تری نسبت به قبل به او نشان دهید. اگر در حرف‌های تندی که به شما زده بود، ردپایی از نخواستن شما هم به چشم می‌خورد، حتماً برای شروع ارتباط مجدد، مشاوره دریافت کنید.

سلام من حدود ۶ ماه پیش از طریق اینستاگرام با دختر خانمی آشنا شدم که هم شغل و هم‌رشته بودیم در این مدت با هم ارتباط واتس اپی در حیطه شغلی و مسائل اجتماعی داشتیم و بیشتر من سوالاتی راجع به خانواده ایشان پرسیدم و متوجه شدم خواهرزاده یکی از آشنایان دور ماست.من ۲۶ و ایشان ۲۴ سال داریم. طی این مدت بخاطر فرهنگ شهرستان فقط یک بار با آژانس درب منزلشون رفتم و کتابی از ایشان به امانت گرفتم. طی این مدت به ایشان علاقه مند شدم و در واتس اپ به ایشان اعلام کردم ؛ پس از یک روز سکوت دوباره پیام دادم برای گرفتن پاسخ که ایشون گفت من نمی دونم چه کار اشتباهی انجام دادم که شما این پیام رو بهم دادین و ازم خواستن دیگه پیام ندم. بنظرتون جا داره مدتی بعد من دوباره از همین طریق و یا از طریق خانواده درخواستم رو مطرح کنم یا اصرار بیش از مزاحمت برای ایشون هست؟

سلام دوست گرامی احتمالا طرف مقابل شما آمادگی شنیدن این صحبت را نداشته است. بعد از مدتی طی یک پیام عذرخواهی به ایشان، به او اعلام کنید که قصد شما جدی است و اگر اجازه بدهند برای آشنایی بیشتر و یا از طریق خانواده اقدام خواهید کرد.

سلام- من 34 سال سن دارم. 13 سال پیش خاطر خواه دختری شدم که 9 سال از خودم کوچکتر است. هر دو خانواده مذهبی هستیم و ما قم و ایشان تهران سکونت دارند.من دانشجوی دکتری و ایشان لیسانسه هستند.چند بار از ایشون خواستگاری کردم و خانواده ایشان جواب رد( دختر خانم را از من پنهان و دور نگه می دارند و حتی اجازه نمی دهند من با ایشون صحبتی داشته باشم و نظرشون را در خصوص خودم بدانم) دادند.البته من تو این 13 سال هیچ موقع ایشان را ندیده ام و صحبتهایی که شده بین من و خانواده ایشان بوده. تو این مدت چند بار من خواسته ام ایشان را فراموش کنم و یک سری اتفاقاتی افتاده که دوباره اون وضعیت برگشته. حتی چند بار هم قرار شده ما برویم برای خواستگاری موارد دیگرد و باز هم اتفاقات نگذاشته وصلتی انجام پذیرد(موارد زیادی مورد برای من در خصوص ازدواج از طرف خانواده و دوستانم پیشنهاد شده که من بدون اینکه بدونم کی هستند جوابی ندادم). از طرفی مادر ایشان که دختر عمه من هستند با علم به اینکه من از دختر ایشان خواستگاری کرده ام ولی باز هم در مناسبت های خاص به من پیام می دهند.این در صورتی است که من چند بار به ایشان گفته ام که اگر نظرتون منفی است دیگر به من پیام ندهید. البته من پیش یک روانشناس هم رفته ام ولی فایده هم نداشته. به غیر از این اقدامات زیادی انجام داده ام تا مسیر زندگی از این وضعیت خارج بشه ولی فایده نداشته. الان نزدیک 4 ماه است که یک سری اتفاقات و خواب ها برایم پیش امده که علاقه من به ایشون را بیشتر از قبل کرده و احساس می کنم که نمی توانم این احساس را کنار بگذارم. و احساس می کنم ایشان اخرین گزینه من برای ازدواج هستند و می ترسم که بقیه عمر تنها باشم.(وقتی من از بیرون به خودم نگاه می کنم می بینم چقدر باید ادم ضعیفی باشم که خودم را پیش اینها کوچک می کنم و…) دو درخواست از شما داشتم اول بگوئید که من مشکل روانی دارم یا خیر؟ دوم چطور می توانم از این وضعیت خارج بشوم .ممنون و تشکر از زحمات شما.

سلام دوست گرامی دلیل مخالفت خانواده دختر خانم را اشاره نکردید. باید علت مخالفت بررسی شود که اگر مانع جدی است و قابل حل نیست، شما دیگر به دنبال ایشان نروید. اشاره کردید 13 سال است ایشان را ندیده اید، این مساله خیلی مهم است که دلیل علاقه خود را بررسی کنید. به چه علت این سالها به ایشان علاقمند مانده اید؟ ارسال پیام از طرف مادر این دخترخانم، به معنی ابراز تمایل برای ازدواج با دخترشان نیست و می تواند صرفا به دلیل تبریک اعیاد و مناسبت ها باشد.. اقدامات شما برای بهبود حالتان چه چیزهایی بوده است که اشاره کردید فایده ای نداشته است؟ این وابستگی روانی شما به ایشان باید بررسی شود تا بدانیم به چه علت نتوانسته اید تا به حال از این ارتباط شکل نگرفته خارج شوید؟ در موردسوال آخرتان مبنی برمشکل روانی، به این سرعت و با چند جمله نمی توان این برچسب اختلال را نسبت داد. بنابراین پیشنهاد می شود حتما با مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام من حدود 2 سال با یک پسری دوست بودم در طول این مدت چند نفر خواستگار خوب داشتم که از دست دادم الان فهمیدم که این پسر قصدش ازدواج نبوده داغون شدم چیکار کنم؟؟؟

سلام دوست گرامی برای اتفاقی که افتاده است متاسفیم. دوره شکست عاطفی دوره سخت و سنگین است که بهتر است با کمک مشاور این دوره سخت را بگذرانید. شما انتخاب کرده بودید که با او در رابطه باشید و هر انتخابی تبعاتی دارد. فکر کردن به گذشته مثل این است که دائما از پنچر بودن ماشینتان گله داشته باشید اما به دنبال مقصر این پنچری بگردید! شما بالاخره باید این پنچری را بگیرید! پس لطفاً پیش از سخت تر شدن دوره سوگ تان و طولانی نشدنش، با مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من مدتی بود که با یه دختر آشنا شدم و یه رابطه خیلییی صمیمی دوستانه داشتیم در حدی که انگار از اول عمر میشناختیم همو و خیلی با هم راحت بودیم اما بعد از پنج ماه دوستی من دچار احساسات شدم اولش سعی کردم که این احساسات رو از بین ببرم اما دیدم که واقعا نمیشه و عمیق تر از اون چیزیه که فکرش رو میکنم برا همین بهش گفتم اما اون رد کرد و گفت که بخاطر تفاوت های مذهبی نمی تونیم با هم کنار بیایم(اون سنی هستش من شیعه) اما من زیاد مسائل مذهبی برام مهم نیستش نه که برام ارزش نداشته باشه برام ارزش داره و بهش احترام میزارم و خودم رو میشناسم که تو این مسائل به مشکل بر نمی خورم برا همین بعد از یه مدت دوباره ازش خواستم ولی اون فقط از روی منطق و عقل (بدون در نظر گرفتن و باور داشتن به احساست و این جور چیزا) رد کرد الان هم هر کاری میکنم نمیتونم فراموش کنم به قدری این احساس عمیق بوده و هست که نمیتونم ازش بگذرم و در عین حال هم کاری از دستم بر نمیاد… واقعاً نمیدونم چیکار کنم چطور میتونم نظرش رو عوض کنم

سلام دوست گرامی بله ارتباط هیچوقت در یک مرحله باقی نمی ماند و به سمت بالاتر حرکت می کند پس دلیل علاقمندی شما به ایشان طبیعی است. اما در مورد اختلاف فرقه مذهبی، این مساله اگر هم توسط دختر و هم پس و هم خانواده های آنان پذیرفته شده باشد، مشکل خاصی بوجود نمی آید. این پذیرش شامل: اگر در مراسم های مختلف مذهبی با هم شرکت می کنید، واکنش شما و ایشان به این مراسم ها چیست؟ اسم بچه در آینده چه خواهد بود؟ در نوع برگزاری آداب و رسوم مشکلی باهم ندارید؟ باید با جزییات بیشتری فارغ از علاقه به این مساله توجه داشته باشید. برای بررسی بیشتر می توانید از مشاوران رادیو عشق، مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

با سلام با دختری آشنا شدم ازش درخواست دوستی کردم گفت نه گفتم چرا گفت خوشم نمیاد ولی بعد هر پیامی دادم جوابش داد به نظرم الکی میگه حالا من چه کار کنم؟

سلام دوست گرامی ممکن است این نه گفتن ایشان، به دلیل کم بودن جذابیت های شما باشد. پس بهتر است با استفاده از مشاوره، جذابیت های خود را بالا ببرید.

سلام تورو خدا هر چه زودتر جوابتو بدین دارم دیونه میشم.نزدیک به سه ماهه که از یه دختر که تازه باهاش فامیل شدیم خوشم اومده و واقعا دوسش دارم.ولی چندین بار از طریق واسطه بهش درخواست دوستی دادم ولی جواب رد داده.دختره آدمی که تا به حال به کسی پا نداده.ترو خدا هر چه زود تر جواب بدین دارم دیونه میشم

سلام دوست گرامی اگر طرف مقابل شما شخصی است که اهل دوستی نیست، بهتر است با بررسی جوانب موضوع، با خانواده خود این مساله را مطرح کنید. البته توضیحات شما بسیار اندک است و نیاز است در جلسه مشاوره دلایل جذب شما به ایشان و شرایط شما بررسی شود. برای این منظور می توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره آنلاین و یا تلنفی دریافت کنید.

باسلام من چطور میتونم از چع راهی دلیل واقعی منفی بودن جواب خاستگاری رد بفهمم ؟

سلام دوست عزیز سوالتون گنگه و نیاز به توضیحات بیشتری وجود داره

سلام وقتتون بخیر من مدتی بود ک برای برادرم تصمیم داشتم که یعنی از دوستانم رو معرفی کنم ،خلاصه وقتی با دوستم صحبت کردم و ایشون مشکلی نداشتن حتی عکس برادرم رو هم دیدن و مشکلی نبود و قرار شد ازتزدیک با مادرها قرار بگذاریم ولی نمیدونم چی شد یکدفعه از من پرسیدن که فلانی چه رابطه خانوادگی باشما داره و بعدش به دوساعت نکشید ک تماس گرفتن و با بهونه اوردن کلا قضیه رو کنسل کردن بنظرتون تو این شرایط من باید چیکار کنم تا علت واقعی رو متوجه بشم؟؟؟

سلام بهتره یه کم بگذارید زمان بگذره و بعد با دوست‌تون راجع به این موضوع صحبت کنید تا ابهامات براتون برطرف بشه. می‌تونید نسبت به شکی هم که درباره اون فامیل‌تون براشون پیش اومده سوال کنید. بهتره اصرار زیادی به ایشون نداشته باشین

سلام، من مدتی بود که با یه دختر بخاطر پروژه های درسی آشنا شده بودم و در اوایل که فقط رابطه مون در حد دوستی بود ولی بعد از چهار ماه این رابطه به قدری صمیمی شد که باعث به وجود آمدن یه احساس عاطفی در من بود اولش که سعی کردم این احساس رو از بین ببرم ولی وقتی دیدم نمیشه بهش گفتم ولی اون رد کرد دلیلش هم تفاوت فرهنگی و این چیزا بود ولی واقعا از لحاظ ویژگی های رفتاری خیلی شبیه هم هستیم ولی خب در هر صورت میگفت که نمیشه و نمیتونه اما گفت که اگه قول بدی که دیگه احساسی به وجود نیاد و این حس رو فراموش کنی میتونیم باز هم همون رابطه دوستی رو حفظ کنیم من الان واقعا نمی‌دونم چیکار کنم بنظر شما میشه رابطه دوستی رو ادامه داد که شاید بعدا نظرش عوض شد؟ یا اینکه همین رابطه دوستی رو هم نباید ادامه داد

سلام دوست گرامی. داشتن رابطه عاطفی و تجربه حسی عمیق تر از دوستی، هیچوقت به مرحله قبل برنمی گردد. رابطه قابلیت رشد دارد، نه قابلیت برگشتن به مرحله ساده دوستی. برای دریافت مشاوره بیشتر می توانید از رادیو عشق نوبت بگیرید.

سلام من دانشجوی ترم ٧ مترجمی انگلیسی هستم و از یک دختر خانمی خوشم اومده از ترم ۴ به دلم نشستن با دوستشون صحبت کردم گفتن بهشون میگم ولی گفتن بعید میدونم جواب مثبت بدن چون اهل دوستی نیستن آخه ایشون هم چادری هستن و من تیپم غربیه یه جورایی عجیبه اما بازم من قبول ندارم به این چیزا نیست دوستشون به من گفتن که جوابشون منفی بود خیلی ناراحت شدم واقعأ هم من ازدواج رو دوس دارم ولی شرایطم یکمی اوکی نیست کاش جواب مثبت میدادن ایشون فکر کردن من منظورم از این دوستی های ساده بوده دختر های این تیپی هم واقعأ سخته آدم بخواد جواب بگیره ازشون به نظرتون چه کار کنم؟ دوس دارم شرایطم رو بهتر کنم و بهشون ترم آخر حرفم رو بگم موندم چه کار کنم

سلام آدما باورها و طرز فکرهای متفاوتی دارن و این این طرز فکر روی رفتارهاشون اثر می‌ذاره، اگر ایشون هم دیدگاه مناسبی نسبت به دوستی ندارن پس طبیعیه که پیشنهاد شما رو نپذیرن. هرچند شما دنبال دوستی ساده نیستید و دنبال یک رابطه هدف دارید، اما چون الان شرایط ازدواج رو ندارید، پس شاید یک مدت نسبتا طولانی مجبور بشید که دوست باقی بمونید و ایشون نمیتونه این موضوع رو بپذیره. نکته مهم‌تر اینه که حتی اگر شما وارد رابطه بشید و بخواهید به ازدواج فکر کنید، تفاوت‌هایی که در طرز پوشش و احتمالا باورهای مذهبی دارید، میتونه مشکلات بیشتری براتون ایجاد کنه. حتی اگر شما این موضوعات رو خیلی مهم ندونید، اونا اثر خودشون رو روی رابطه و زندگی می‌ذارن و حتی میبینید در مورد شما قبل از شکل‌گیری رابطه اثر گذاشتن. پس شاید باید منطقی‌تر به ماجرا نگاه کنید و انتخاب متناسب‌تری با ویژگی‌های خودتون داشته باشید. البته که به خاطر علاقه‌ای که در شما به وجود اومده حتما چندوقت بهتون سخت میگذره تا بتونید با موضوع کنار بیایید. البته خیلی خوبه که تو این مدت روی شرایط‌تون کار کنید و اگر بعد از بهتر شدن شرایط‌تون بازهم نظرتون همین بود، خوبه که یک بارهم خودتون مستقیما باهاشون صحبت کنید.

مرسی از پاسخ شما در اینستاگرام تصادفی باهاشون صحبت کردم متأسفانه گفتن انگار ترم ١ با یه آقا پسر که همکلاسی شون هستن در یه دوستی بودن به مدت ١ سال یعنی تا آخر ترم ٢ و گفتن ما دوتا تفاوتمون به خدا خیلییه و اون دوستی من با شکست مواجه شد و به همین خاطر میترسم اگر صحبت کنم دوباره اون اتفاق بیفته بهشون گفتم آخه ربطی به اون مسأله نداره خانم فلانی اگر هم طرف واقعأ پسری بود که شما رو دوست داشت با شما ازدواج میکرد پس فکر کردن به همچین پسری جالب نیست و گفتم شما که من رو نمیشناسید یه فرصت به من بدید ملاقات داشته باشیم با شما صحبت کنم به خدا قصدم مزاحمت نیست همه پسرا مثل هم نیستن این دختر خانم تو فکر اون آقا پسره منم خیلی بدشانسم دست رو هر دختری میزارم شکست عاطفی داشته ولی بازم خیلی مشتاقم باهاشون صحبت کنم پرسیدم ازشون مگه دوسش ندارین خوب دوباره برین سمتش گفت دیگه به عقب نمیرم گفتم خب خانم فلانی اجازه بدید من باهاتون صحبت کنم همه پسرا مثل هم نیستن گفتن من اهل دوستی نیستم و قصد ازدواج هم ندارم بهشون گفتم به خدا نیتم مثبته دیدتون رو باز کنید بعد دیدم پیامم رو فقط سین کردن انگار رفتن تو فکر بعد یه بار دیگه که بهشون پیام دادم صحبت کردیم گفتن بهتره که پیام ندیم گفتم این یه پیامه فقط چیز خاصی نیست من نه درخواست دادم و نه شماره از شما خواسم گفتن من با همه کس بیرون نمیرم و میگفتن به خدا با همدیگه خیلی تفاوت داریم گفتم دوس داشتن به پوشش نیست این دختر خانم احتمالأ ترسیدن از دوستی قبلی که با اون آقا پسر داشتن و به همین خاطر دو دل هستن دوباره دوست بشن چون خودشونم همین رو بهم گفتن ولی من بهشون گفتم از شما خوشم اومده گفتن چرا من؟ این همه آدم! گفتم دل دیگه بلأخره ولی ازشون خوشم میاد کاش میشد اعتمادشون رو به دست اورد منم واقعأ پسر هوس بازی نیستم ازشون خوشم اومده

سلام وقت بخیر من به دختر مورد علاقم پیشنهاد ازدواج دادم ولی چون محله کارش یه جوریه که نمیتونم حضوری بگم یا دعوتش کنم تلفنی گفتم و اونم گفت نه من خیلی دوسش دارم چیکار کنم نظرشو عوض کنه و باهام باشه؟

سلام دوست گرامی میتوانید طی درخواست مکتوب و از طریق پیام علت جواب منفی ایشان را متوجه شوید. در صورتی که میتوانید از طریق خانواده اقدام کنید بهتر هست

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

شاید تاکنون حداقل یکبار برایتان اتفاق افتاده باشد که از دختری خوشتان آمده و به او پیشنهاد آشنایی داده باشید ولی او بدون دلیل مشخصی به شما جواب منفی می دهد و شما فکر می کنید که او به شما علاقه ای ندارد و از خود می پرسید که چطور جواب منفی یک دختر را مثبت کنم؟ شاید هم این اتفاق چندین بار برای شما یا دوستانتان رخ داده باشد. اما بهتر است قبل از ناامید شدن متن زیر را بخوانید تا به ایراد کار خود پی ببرید.

به یاد داشته باشید که این عوامل با توجه به نوع فرهنگی که در آن زندگی می کنید می تواند متفاوت باشد.

فهرست مطالب

در بسیاری از مواقع شنیدن جواب منفی ممکن است باعث دلسردی شما شود. اما به یاد داشته باشید که همیشه جواب منفی به معنای بد بودن شما نیست. پس بدنبال راهکاری برای پیدا کردن دلیل باشید. بسته به اینکه شما در چه موقعیتی با دختر خانم آشنا شده اید و چگونه به او پیشنهاد آشنایی دادید دلایل رد شدن درخواست شما می تواند متفاوت باشد. اما بهتر است بدانید که درخواست آشنایی اصولی دارد که رعایت نکردن آنها ممکن است منجر به شنیدن جواب منفی شود. مواردی از قبیل:

ممکن است که شما در محل کار خود، دانشگاه یا در یک مهمانی به دختر خانمی علاقه مند شده باشید. و روز ها، هفته ها یا شاید ماه ها با خود کلنجار می رفتید که چگونه به این دختر ابراز علاقه کنید. اما با وجود تمام نقشه هایی که کشیدید در آخر پیشنهاد خود را به گونه ای مطرح کردید که آن دختر شوکه شده است.

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

حتما بخاطر استرسی که داشتید ترجیح می دادید تا علاقه خود را از طریق پیامک ابراز کنید و این اشتباه ترین روشی است که می تواند برای این کار وجود داشته باشد. به یاد داشته باشید که انتخاب زمان و مکان مناسب برای گفت و گو با یک دختر مخصوصا زمانیکه می خواهید به او پیشنهاد آشنایی بدهید در نوع دیدگاه او نسبت به شما بسیار تاثیر گذار است. به شما پیشنهاد می کنیم که ابتدا از طریق پیامک یا به صورت حضوری از او تقاضای قرار ملاقات کنید و بعد در خواست خود را مطرح کنید. اگر شخص مورد نظر از آشنایان شما است از شخص دیگری کمک بگیرد که مورد اعتماد شما باشد و بتواند به عنوان واسطه معرف شما شود.

قبل از حاضر شدن در محل مورد نظر داشتن یک برنامه مشخص بسیار مهم است. یکی از این موارد داشتن برنامه برای نوع لباسی است که قرار است انتخاب کنید. برای چنین ملاقات هایی باید لباسی انتخاب شود که بیش از اندازه رسمی و بیش از اندازه اسپرت و غیر رسمی نباشد. زیرا نوع پوشش شما در جلسه اول می تواند تا حد زیادی معرف شخصیت شما باشد. برخی از ویژگی های ظاهری سبب می شوند تا یک دختر در ملاقات اول مجذوب شما شود. • از یک عطر ملایم استفاده کنید • بهداشت دهان و دندان را فراموش نکنید • آدامس نجوید • شمرده شمرده صحبت کنید • تماس چشمی برقرار کنید • لبخند بزنید ولی قهقهه نزنید • به زبان بدن خود توجه کنید • آهسته و متین غذا بخورید

در روز ملاقات دست خالی به دیدن یک دختر رفتن کار اشتباهی است. دست و دلباز بودن یکی از مهم ترین عوامل برای گرفتن جواب مثبت است. قرار نیست روز اول شما یک سرویس جواهر برای دختر خانم بخرید ولی در عوض دعوت کردن او به یک رستوران یا گرفتن یک شاخه گل می تواند تاثیر زیادی بر تصمیم او برای قبول کردن درخواست شما داشته باشد. همیشه پول کافی با خود داشته باشید و از علاقه مندی دختران باخبر باشید.

بهتر است در ابتدای گفت و گو از دختر خانم سوال کنید که برای گفت گو با شما چقدر زمان دارد. در خواست زمان بیشتر او را تحت فشار گذاشته و مجبور به دادن یک پاسخ فوری می کند. اما اگر فکر می کنید زمانیکه برای صحبت های شما در نظر گرفته شده به قدری کم است که شما احساس اضطراب می کنید از او درخواست زمان بیشتری کنید ولی اگر درخواست شما را رد کرد اصرار بیش از اندازه کاری دور از ادب است.

گاهی روشن نبودن هدف از ایجاد رابطه برای دختر می تواند منجر به جواب منفی شود. به همین خاطر سعی کنید تا جایی که امکان دارد هدف خود را از درخواستی که می دهید مشخص کنید. آیا هدف شما ازدواج است یا دوستی؟ در این رابطه بدنبال رسیدن به چه چیزی هستید؟ فکر می کنید مدت زمان آشنایی شما چقدر باید طول بکشد؟

مطرح کردن درخواست بدون مقدمه چینی، نه تنها استرس شما را بیشتر می کند بلکه باعث مضطرب شدن دختر خانم هم می شود. بنابر این بهتر است صحبت خود را از زمانی شروع کنید که دختر خانم را برای بار اول دیدید. چه چیزی در او وجود داشته که شما را مجذوب خود کرده است؟ چه چیز باعث شده که به او علاقه مند شوید؟ چرا فکر می کنید که با این دختر خوشبخت می شوید ولی با دختر های دیگر نه؟ شما برای تمام این سوالات و سوالاتی شبیه به این باید پاسخ های دقیق و روشنی داشته باشید و دلیل علاقه مندی خود را برای او روشن کنید. نداشتن پاسخ روشن برای هر یک از این سوالات شما را یک قدم به جواب منفی نزدیک تر می کند.

بروز بیش از اندازه احساسات در برخورد اول بسیار دروغی و مصنوعی به نظر می رسد. یک دختر معمولا این حرف‌ها را بارها شنیده است، پس متفاوت باشید. زمانیکه از دلایل خود برای علاقه مند شدن به آن دختر حرف می زنید زیاده روی در تعریف کردن از ظاهر او قطعا به ضرر شما است. موقعیت شناس باشید. اگر دختر خانم مذهبی است تعریف زیاد از ظاهر او می تواند همان لحظه تیر خلاص را به پیشنهاد شما بزند.

بعضی از پسرها فکر می کنند که برای گرفتن جواب مثبت فقط باید صحبت کنند. اما بهتر این است که بین صحبت های خود کمی مکث کنید و اجازه فکر کردن به دختر خانم بدهید و اگر سوالی داشت شفاف به سوالات او پاسخ دهید. مراقب رفتاری های غیر کلامی خود باشید. (مثلا خیره شدن بیش از اندازه به چشم ها یا سایر اعضای بدن دختر ؛ یا برعکس زل زدن به دور دست ها می تواند برای او آزار دهنده باشد).

نداشتن آگاهی نسبت به خصوصیات رفتاری و ویژگی های شخصیتی می تواند منجر به رد شدن درخواست شما شود. گاهی عادت های بد رفتاری (مانند: ناخن جویدن، تند غذا خوردن، پرحرفی، خساست یا حتی ولخرجی زیاد و …) می توانند به صورت مستقیم بر نظر دختر نسبت به شما تاثیر گذار باشد. پس اگر به تنهایی از عهده این کار برنمی آیید از یکی از اعضای خانواده یا دوستان مورد اعتماد خود بخواهید تا عادت های بد رفتاری شما را به شما بگویند.

گاهی ممکن است دختر خانم بلافاصله بعد از اینکه پیشنهادتان را مطرح کردید به شما جواب رد بدهد. نگران نباشید! شاید دلیل این موضوع نداشتن شناخت کافی نسبت به شما است. یا گاهی از اینکه به شما جواب دقیقی بدهد بر سر دو راهی است. اگر دختر خانم هیچ شناخت قبلی نسبت به شما ندارد پس انتظار جواب فوری نداشته باشید و به او زمان بدهید. قبل از هر چیزی به خاطرداشته باشید که برای دادن پیشنهادتان زمان مناسبی را در نظر بگیرید که دختر خانم به حداقل شناختی از شما رسیده باشد تا زمانیکه به او پیشنهاد دادید پیش زمینه قبلی از شما در ذهنش وجود داشته باشد. اما زمانیکه بعد از ماه ها تلاش باز هم جواب رد گرفتید باید به دنبال عوامل ریشه ای تر باشید.

حال زمانی را در نظر بگیرید که شما تمام موارد بالا رابررسی کردید و متوجه شدید که تمام اصول را به درستی رعایت کرده اید و یا اینکه تنها ضعف اندکی در برخی از موارد داشتید که قابل برطرف کردن است. هر چه فکر می کنید علت جواب منفی او را درک نمی کنید. مشکل کجاست؟ آیا مشکل از سمت من است؟ بهتر است که یادتان باشد هنگام گرفتن جواب منفی همیشه مشکل از سمت شما نیست، شاید ملاک ها و معیار های آن شخص از انتخاب مرد ایده آلش چیز دیگری است.

پس حتما از خود او علت اصلی را جویا شوید و بخواهید که جواب قانع کننده ای برای رد پیشنهاد شما بدهد. جلسه دیگری را ترتیب دهید تا حضوری با او صحبت کنید. اجازه دهید که این بار فقط او صحبت کند و شما شنونده باشید، نکات مهم را بخاطر بسپارید. آیا مواردی که مطرح می کند را به راحتی می توانید تغییر دهید؟ یا اینکه دلیل جواب منفی او ویژگی شخصیتی با ثباتی در شما است که فقط بخاطر علاقه به آن دختر قصد تغییر دادن آن را دارید؟

اگر بعد از ماه ها تلاش و پیگیری باز هم به در بسته خوردید باید به وجود مشکلات ریشه ای در رابطه تان شک کنید. آیا از لحاظ خانوادگی با یکدیگر شباهت دارید؟ آیا از لحاظ سنی تناسب دارید؟ آیا ویژگی های شخصیتی شما شبیه به یکدیگر است؟ آیا در زندگی بدنبال اهداف و ارزش های مشترکی هستید؟ یا به عبارت بهتر آیا شما دو نفر اصلا دنیا را شبیه به هم می بینید؟ اگر ملاک شما از انتخاب این دختر تنها ظاهر، تحصیلات یا خانواده او است پس بهتر است که در دیدگاه خود تجدید نظر کنید و برای کنار آمدن با این مسئله از یک متخصص کمک بگیرید.

به دختر خانم حق انتخاب دهید و سعی نکنید با فشار آوردن به او چه به صورت مستقیم چه غیر مستقیم نظر او را تغییر دهید. در عوض ایرادات کار خود را پیدا و سعی کنید آنها را برطرف کنید.

به یاد داشته باشید که شما ارزشمند هستید و گرفتن جواب منفی لزوما به معنای بد بودن شما نیست، شما نیز تنها نیستید و این اتفاق برای هر انسانی روی این کره خاکی می تواند رخ دهد. قرار نیست ما همیشه از سوی دیگران تائید بشویم همانطور که ما نیز همیشه در روابطمان دیگران را تائید نمی کنیم. پس زمانی می توانیم انتخاب آگاهانه ای داشته باشیم که شناخت دقیق تری از خود داشته باشیم.

اگر از دختر مورد علاقه‌تان جواب رد شنیدید برای تغییر دادن نظر منفی او باید به چند نکته مهم و سرنوشت ساز توجه کنید. زمان و مکان شناس باشید، به ظاهر خود اهمیت بدهید، به دنیای دخترانه اش توجه کنید، محدودیت هایش را در نظر بگیرید، عجول و بیش از حد احساساتی نباشید، پرحرفی نکنید، هدفمند باشید و شناخت کاملی از خود داشته باشید و مهم تر از همه مصمم باشید و زود دلسرد نشوید. از او دلیل اصلی پاسخ منفی‌اش را بپرسید اگر دلیل او نکته قابل حلی بود برای برطرف کردن آن تلاش کنید اما اگر دلیل رد کردن او موضوع اساسی‌تری بود مانند متفاوت بودن هدف‌های اصلی زندگی، تفاوت فرهنگی و … به نظر او احترام بگذارید و با این مسئله کنار بیایید.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

332 بازدید

522 بازدید

553 بازدید

617 بازدید

1.16k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

سلام من ازیک دختر خانوم خوشم میاد ولی خانواده یا خودش گفتن سنش کمه فعلا نمیخوان ازدواج کنه فامیل هستن ولی باهم رفت آمد نداشتیم خواستکار دیگه هم داشتن پرستاره، خودم هم تویک شرکت خصوصی کار می کنم تمام لحظه های که دیدمش جلوی چشم هست ۶ باری که دیدمش ولی تو چند سال اتفاق افتاده باهم تا حالا حرف نزدیم باهم وضعیت مالی ام متوسطه حالا به نظر شما باید چیکار کنم ولی خیلی دوسش دارم سن خودم ۲۸ سن دختر خانوم ۲۰ سالشه

سلام دوست گرامی با توجه به اینکه شما به صورت مستقیم با این خانم صحبتی نداشتید؛ خانواده او نیز به علت سن کم مخالف هستند؛ بهتر است در حال حاضر به کسب مهارت و یا موفقیت‌های فردی مشغول باشید و اگر خودتان به او دسترسی ندارید، از طریق خانواده خود، به ایشان پیغام بدهید تا ارتباط شکل بگیرد.

سلام و عرض ادب من 31 سالمه و به همکارم که 23 سالش هست علاقه مند شدم، متاسفانه به خاطر اینکه طرف مقابل معذب نشه نتونستم حضوری بگم و پیام دادم که میخوام بیشتر با هم آشنا بشیم و اگه توافق شد ازدواج کنیم، ولی ایشون گفتن آمادگی ازدواج ندارم بدون اینکه شناختی از من داشته باشن، از فردا اون روز دیگه توی محیط کار به روی خودم نیاوردم و الان یک ماه هست که میگذره و من خیلی اذیتم که چرا اینجوری شد، ممنون میشم کمکم کنید

سلام دوست گرامی ایا در مرحله بعد از او پرسیدید که منظورش از عدم آمادگی چیست؟ ممکن است در حال حاضر تصور کنید که شما عیب و ایرادی داشتید که او شما را رد کرده است و به همین دلیل اذیت می‌شوید؛ اما عدم آمادگی ایشان ربطی به شرایط و یا ویژگی‌هاش شخصیتی شما ندارد. بهتر است اگر تصمیم دارید مجددا با او صحبتی داشته باشید، پیش از آن، دلیل اینکه از او خوشتان آمده است را مرور کنید و با مشاور مشورت داشته باشید.

درود.بنده با دختری دو سال رفاقتی صحبت میکردم در فضای مجازی اما کم کم به او علاقه مند شدم اما هرکاری می کنم نمیتوانم اورا به بیرون بکشانم اون میگه هدف من فقط رفاقت بود نه عشق و بنده کاملا دوسش دارم و هیچکاری نمیتونم بکنم اگه راه حل بدید ممنون میشم

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. او از ابتدا هدف خود را مطرح کرده است و در حال حاضر قصد تغییر این هدف را ندارد، بنابراین شما پیشنهاد خود را مجددا مطرح نکنید؛ بلکه سعی کنید که به دنبال نقطه مشترک بین خودتان و او باشید و روی صحبت را به آن سمت ببرید. برای مثال درباره کار، مهارت و…. و سپس تلاش کنید دلیل اینکه می‌خواهید از مرحله دوستی و رفاقت به عشق برسید را برای او کاملا شرح دهید؛ علت علاقه خود را بگویید و به او فرصت فکر کردن بدهید.

سلام یه سال پیش خواستگاری یه دختر فامیل رفتم ولی نه شنیدم و دلیلشم کارگر بودن خودم میدونم حالا بعد این همه مدت هنوز روزانه به این داستان فکر میکنم نمیدونم دلیلم عاشق شدنه چون هنوز دوستش دارم یا ناراحتی به خاطر نه شنیدنه خیلی رو مخم کار کردم که این داستان رو از ذهنم پاک کنم ولی نمیشه ،پیش فالگیر پیش دوستان و…بازگو کردم ولی تغییری نکرد وهنوز دارم بهش فکر میکنم

سلام دوست گرامی ممکن است دلیل نه گفتن ایشان مسائل دیگری باشد نه صرفا کارگر بودن شما. فالگیر و دوستان نمی‌توانند کمک علمی به شما بکنند. پیشنهاد می‌کنیم در دوره « زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» رادیو عشق شرکت کنید.

باسلام من ۱۶ سالمه و از بچگی دختر همسایمونو دوست داشتم . میدونم الان میگید خب هنوزم بچه ای و این حرفا ولی من خیلی این ادمو دوست دارم و انگار بهش وابسته شدم . سه ماه که شدیدا علاقه من شدم و گفتم وابستش شدم.حدود یک ماه بود که هروز ی شاخه گل بایه نامه بهش میدادم البته به صورت ناشناس.گاهی کادو می خریدم گاهی کار دستی واسش درست میکردم و خلاصه هرروز بهش ابراز علاقه می کردم.اما امروز بهش تو یه نامه نوشتم که تو ام یه نامه واسه من بنویس حس تو بگو.اونم اب پاکی و ریخت رو دستم گفت کادو هات خیلی خوشگلن ولی من اهل اینجور چیزا نیستم و تا حالا با کسی دوست نشدم.اینم گفت که منو میشناسه و من خیلی پسر خوبیم.از همون سه ماه پیش خیلی حالم خراب بود هرشب گریه میکردم کل روز بغض تو گلوم بود نه میتونستم درس بخونم نه تو باشگاه تمرین کنم . حالا حالم خیلی خرابتره.میخوام فردا حضوری باهاش صحبت کنم چون واقعا جوری شده نمی تونم بدون اون زندگی کنم!

سلام. من چند ماهی میشه که از دختر همسایه مون خوشم اومده. بعد از چند ماه تونستم اکانت اینستاگرامش رو پیدا کنم و بهش پیام بدم. البته ابراز علاقه نکردم و یه جورایی، قصدم از پیام دادن رو، معاشرت، بیان کردم. اونم گفت که وقتی، برای اینجور معاشرت ها نمیذاره و چیزهای مهتری توی زندگی پیدا کرده. منم اصراری نکردم و از شدت ناراحتی و اینکه اگه به کسی بگه، پیام هام رو پاک کردم و اونم منو بلاک کرد! اون موقع رفته بود مسافرت و حالا که برگشته، از خونه بیرون نمیاد و منم حدس می‌زنم که نمیخواد با من مواجه بشه چون قبل از پیام دادن بهش، دائم همو می‌دیدیم! حالا باید چی کار کنم؟ ضمنا من ٢٢ سالمه و اونم ١٩ سالش! قصدمم، آشنایی، دوستی و اگه شد و با هم تفاهم داشتیم و شرایطش جور شد، ازدواجه.

سلام دوست گرامی طرف مقابل‌تان اشاره کرده اهل این معاشرت و ارتباط نیست، یعنی موضع خودش را مشخص کرده است. با توجه به اینکه سن هردوی شما کم است و احتمالا شرایط ازدواج را ندارید، فعلا بهتر است قدمی برای رابطه برقرار کردن برندارید، بلکه به سمت کسب کردن موفقیت‌های بیشتری در زندگی‌تان بروید تا او نیز توجه‌اش بیشتر جلب شود. اشاره کردید از شدت ناراحتی و ترس، پیام‌های ارسالی خودتان را پاک کردید. این رفتار ناپخته، طرف مقابل را آزرده می‌کند، بنابراین پیش از برقراری رابطه دوستی و یا ازدواج، مهارت‌های صحیح ارتباطی را یاد بگیرید.

با سلام پسری هستم ۳۰ ساله منطقی و آروم شرایط ظاهریم و‌مالیم برای ازدواج‌ به گفته اطرافیان خوبه ،با معرفی یکی از آشناها به خواستگاری یه دختر خانوم مذهبی رفتیم همون جلسه اول آشنایی با هم صحبت کردیم و من هم صادقانه به همه سوالاتش جواب دادم هر کدوم از اخلاقام چه خوب و چه بد رو میگفتم ایشون تایید میکردن و میگفتن که خیلی خوبه همچین اخلاقی دارید فقط یه جا گفتم که من نماز میخونم و روزه هم میگیرم ولی زیاد مذهبی نیستم ولی خب عکس العمل بدی ندیدم بعد چند روز غیر مستقیم شنیدم که گفته بودن که بنده آدم مذهبی نیستم و برام سخته قبول کردن، حالا جدا از جواب منفی بین خونواده و تمام آشناها که من رو پسر خوبی میدونن دید منفی بهم پیدا کردن و بهم میگن به دختر چی گفتی که اینجوری جواب داده ینی یه جورای من از خواستگاری رفتن و صادقانه حرف زدنم واقعا پشیمونم حتی باعث شدم مادرم هم شدیدا ناراحت بشن

سلام دوست گرامی شما مسئول رفتار و یا طرز فکر دیگران نیستید، اینکه ایشان به چه دلیل جواب منفی دادند، صرفاً ناشی از رفتار و گفتار شما نیست. شما از خودتان تصویری به او ارائه دادید که ممکن است او این تصویر را دوست نداشته باشد. در حال حاضر ممکن است به دلیل قضاوت‌هایی که می‌شوید بهم ریخته باشید، اما اجازه دهید که آنها هر تصوری که دارند، براش خودشان باقی بماند. شما نیاز دارید که برای نحوه گفتگوی صحیح در جلسه خواستگاری، مهارت‌هایی را یاد بگیرید. برای اموختن این مهارت‌ها می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام, من به یه دختر پیشنهاد دادم باراول بود که صحبت میکردیم ولی با رعایت کامل مطالب سایت به من جواب منفی داد, دنیا رو سرم خراب شد,میشه راهنمایی کنید که چکار کنم ایشون نظرش عوض شه؟خیلی نیاز دارم که بدونم ممنون میشم جواب بدید, یک دنیا سپاسگذار

سلام دوست گرامی او به خواسته شما جواب رد داده است و باید دلایل این جواب رد بررسی شود. چندساله هستید؟ به چه نحوی به شما جواب رد دادند؟ و آیا او با شخص دیگری در ارتباط نیست؟ یا بتازگی از رابطه‌ای بیرون نیامده است؟ این مسائل باید با کمک مشاور بررسی شود تا بتوانید راه‌حل درستی برای ارائه مجدد پیشنهادتان پیدا کنید.

سلام ببخشید من یه سوال داشتم که اصلا با تیتر مطالبی که نوشتید ربطی نداره من یک دختر ۱۸ساله هستم پسری همسن من چهار ساله که منو دوست داره و الان به من پیشنهاد ازدواج داده و من اصلا هیچ حسی بهش ندارم و وقتی هم که من بهش جواب منفی دادم به من میگفت خودکشی میکنم فلان میکنم منم حسابی عذاب وجدان گرفتم موندم چیکار کنم میدونم ربطی نداره به مطالبی که گذاشتید ولی اگه میشه لطفا لطفا جواب بدید ممنون

سلام دوست گرامی در ابتدا سن او بسیار کم است و شما نیز در موقعیت ازدواج قرار ندارید. گفتید از 4 سال پیش شما را دوست داشته است، یعنی از سن 16 سالگی. آن سن اصلا زمان مناسبی برای انتخاب همسر نیست. اینکه طرف مقابل شما همچین تهدیدی کرده است، نشان می‌دهد فرد ضعیفی است که نمی‌تواند تحمل کند که کسی به او جواب منفی بدهد. نیازی نیست عذاب وجدان بگیرید، راه‌های ارتباطی خودتان را با ایشان قطع کنید تا بیشتر از این آسیب نبینید. مسئولیت سلامت او دست خودش است نه شما.

سلام مختصر و مفید خدمتتون توضیح میدم یه سالی میشه که از یه دختری خوشم اومده. دو ماه پیش از طرق اینستا رفتم پیویش ولی روم نشد بهش بگم … نگو اونم متوجه شده که من حرف دلمو نزدم. ده روز پیش بهش پیام دادم و بهش پیشنهاد ازدواج دادم. من 30 سالمه و اون22 سال.. دانشجوی کارشناسی هستش.. من سربازیمو رفتم.. خونه و ماشین و کار دارم..و میتونم ازدواج کنم.. بهش گفتم..که قصدم جدی هستش..روز اول گفت شرایطشو نداره و داره درس میخونه .. گفتم منتظر میمونم.. بعد یکی دو روز بهم گفت که پدرش بهش گفته تا درسش تموم نشده ازدواج نکنه..پدرش من و مشناسه.. منم باهاش دوستم ادم منطقی هستش. بهش گفتم منتظر میمونم تا درست تموم شه.. گفت کسی از اینده خبر نداره.. شاید ممکنه بهت جواب مثبت بدم ..دو سه بار خیلی جدی گفتم فکر کنه و جواب های ایهام دار نده.. ولی بازم جواب رد محکمی بهم نمیده. جواب مثبت هم نمیده. خیلی دوسش دارم. کلی زحمت کشیدم تا شرایط اقتصادیم جور شه. کلی گشتم تا شخص مورد علاقم پیدا شه.. ولی میگه درس میخونه.. خانواده مو می شناسه.و خانواده ی اون مارو میشناسن . در یه سطحیم. تحصیلاتمون تو یه سطحه. دیدار حضوری نداشتیم.. ازش هم نخواستم که داشته باشیم. و اینکه دختر منطقی به نظر میاد.. با توجه به تجربه ی سنیم.. حرفایی که بهش در مورد ازدواج میزدم و حرفای بچه گونه نبود اون خوشش میومد و تایید میکرد…به نظرتون چیکار کنم.. تلاشمو برای بدست اوردنش ادامه بدم یا نه؟؟ چون اگه 2 سال صبر کنم درسش تموم شه و اون موقع بهم بازم جواب منفی بده. از نظر سنی میشم 32 و زندگیم نابود میشه. دیگه نمیتونم سمت دختر برم.. ..هرچی سعی کردم و ازش خواستم جواب قطعی بده.. جواب قطعی نمیده.. سر دوراهیم.. ممنون میشم که کمکم کنین

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد به یک نکته مهم توجه نکردید. هنوز ملاقات حضوری نداشتید، یعنی شناخت شما از هم بسیار کم است. لزوماً هم‌شرایط بودن طرفین، نمی‌تواند دلیل خوبی برای ازدواج خوب باشد. بهتر است درد قدم اول ابتدا شما ایشان را از نزدیک ببینید. اینکه صبر کنید یا نکنید انتخاب شماست، اما نمی‌توان وقتی او را نمی‌شناسید و از نزدیک ندیدید، این سرمایه‌گذاری و ریسک بزرگ را داشته باشید. و توجه داشته باشید ایشان ابتدای دوره جوانی‌اش است و ممکن است هنوز آمادگی پذیرش مسئولیت سنگینی به اسم ازدواج را نداشته باشد، اما برای شما اینگونه نیست و می‌خواهید با آمادگی اقتصادی وارد مسیر ازدواج شوید.

سلام من بعد از مدت طولانی دوستی با یه دختر و صمیمیت بیش از حدی که بین ما به وجود اومده بود وقتی دیدیم که چقدر رفتار و اخلاقش خوبه دچار احساسات شدم و بهش گفتم دوستت دارم و می خوام که برای همیشه باشی اما اون قبول نکرد و گفت که مذهب من سنی هستش ولی تو شیعه هستی برای همین این رابطه اشتباهه و رفت و میگفت که اینطور احساسات درست نیست و باعث میشه که ادم تصمیم اشتباه بگیره و یه جورایی به عشق اعتقادی نداشت( بیشتر سنتی فکر می‌کرد) اما من فقط با احساسات تصمیم نگرفته بودم من اوایل دوستی هیچ حسی بهش نداشتم اصلا هم ازش خوشم نمیومد ولی بعد از مدتی وقتی اخلاق و رفتارش رو دیدم و دیدم درونش هم خیلی زیباست تصمیم گرفتم که انتخابش کنم و به مسائلی و تفاوت هایی هم که اون میگفت قبلش فکر کرده بودم حتی بیشتر از خودش و قبولش داشتم اما از اونجایی که خودم و خانوادم رو میشناسم میدونم که برای هر اعتقادی احترام قائلم و شخصی نیستم که با مسائل اعتقادی و مذهبی مشکلی داشته باشم که بعد از ازدواج بخواد مشکلی پیش بیاد و اینطور مسائل رو قبول دارم و میدونم که باهاش مشکلی ندارم اما متاسفانه اون من رو درست نشناخت و با حکم های کلی( که بقیه به مشکل بر خوردن پس ما هم به مشکل برمی‌خوریم) و پیش داوری کردن و قضاوت کردن تصمیم گرفت حتی فرصت نداد که من رو درست بشناسه و بدونه که شخصیت من طوری هستش که با اینطور مسائل کاملا منطقی برخورد میکنم و احترام کامل دارم ولی فقط می‌گفت که اشتباهه و تعصب سختی رو حرفش داشت اما الان که نزدیک به 6 ماهه که رفته و با هم ارتباط نداریم من هنوز تو فکرشم خیلی تلاش کردم که فراموش کنم و ادامه بدم اما نتونستم هر لحظه تو فکرمه هر لحظه بغض میکنم تو خوشحالی هام حس میکنم کنارمه دیگه مدتیه تو ذهنم باهاش حرف میزنم و برنامه ریزی میکنم برای آینده حسرت داشتنش برای همیشه تو دلم می‌مونه و نمیتونم آتیش دلم رو خاموش کنم… می خوام دوباره بهش پیام بدم، نه که بهش بگم برگرد چون میدونم شدنی نیست و برنمی‌گرده فقط می خوام بهش بگم که کاش فرصت میداد که منو درست بشناسه بعد تصمیم بگیره، بهش بگم که من اون ادمی که فکر میکرد نبودم، بهش بگم که ارزش عشق واقعی بیشتر از این حرفاست و برای شخص بعدی که میاد تو زندگیت اگر تو رو برای خودت میخواد با تمام تفاوت ها و عیب ها اگر با شناخت درونت تصمیم گرفته قدرش رو بدون چون ارزش این چیزا خیلی بیشتر از مسائل دیگه ایه و همیشه مسائل با ارزش تری از مذهب مثل اخلاق و رفتار و درون یه آدم مهم تره و از این به بعد وقتی کسی رو درست و کامل نشناختی تصمیم نگیر اما نمیدونم اینا رو براش بفرستم یا نه نمی‌دونم اگه بگم خوب میشه یا بد میدونم احتمال اینکه برگرده خیلی کمه اما اگه یک صدم درصد هم باعث بشه به حرفام فک کنه و برگرده چی؟ توروخدا یه راهنمایی بهم بکنید. حال دلم اصلا خوب نیست…

سلام دوست گرامی مساله تفاوت در مذهب(شیعه و سنی) از قدیمی‌ترین عوامل در ایجاد اختلاف در روابط است. چون ایشان نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند، نشان می‌دهد که در چارچوب خانوادگی‌شان این ماجرا مهم است.دلیل مخالفتش هم قابل تغییر نیست. شما هم باید واقع‌بینانه‌تر نگاه کنید. چون زندگی فقط انتخاب همسر نیست، شما باید به 5 سال اینده در زندگی مشترک هم فکر کنید که ممکن است کوچک‌ترین مسائل بین شما اختلاف ایجاد کند. انتخاب نام فرزند، شیوه برگزاری مراسم‌های مذهبی و … شاید این موضوع برای شما پذیرفته شده باشد اما برای طرف مقابل خیر. برای بهبود حالتان نیز می‌توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام و ممنون بابت مطالبتون . سوال داشتم من هیچوقت تو رابطه با دختری نبودم بخاطر روحیاتم و خوشحالم هستم. من تو کامنتای یه پست فوتبالی اینستاگرامی به یه دختری برخوردم تو کامنتا که حس خوبی پیدا کردم بهش. بهش درخواست فالو دادم قبول نکرده. حالا نمیدونم چجوری بهش دایرکت بدم جوابمو بده و بلاک نکنه چون اگه اینکارو کنه قبول دارم حرکت منطقی ای زده و من هم قصد بدی ندارم (اگه خوشمون بیاد از هم ازدواج و همچی خوب پیش بره ازدواج میکنم باهاش) ولی نمیدونم چی بگم بهش و استرس و خجالت هم دارم . پیجش به احتمال زیاد فیک نیس و خوبیش اینه علایق مشترک هم داریم تا بحث کنیم من راستش حتی واسه سلام اولش هم نمیدونم چکار کنم .

سلام دوست گرامی سن خودتان را نگفتید و علت اینکه تابحال وارد رابطه‌ای نشدید چه بوده است؟ اطلاعات شما از او بسیار اندک است و تا حدی نیست که حتی مطمئن باشید که صفحه‌اش فیک است یا خیر؟ بنابراین تصور ازدواج و این سرمایه‌‌گذاری بزرگ، در حال حاضر دور از منطق است. بهتر است که ابتدا معیارهای خودتان را برای انتخاب طرف مقابل مشخص کنید و سپس مهارت‌های ارتباطی را یاد بگیرید. برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله «فن بیان و مهارت‌های ارتباطی» مراجعه کنید.

من چنتا تا دلیل داره اینکه تا به حال وارد رابطه نشدم . اول اینکه آدم خجالتی بودم و درون گرا هم هستم و از طرفی سن زیادی هم ندارم 17 سالمه ولی دنبال رابطه پوچ و بیخود و بی هدف نیستم و حرفتون کاملا درسته که بگید سرمایه گذاری برای ازدواج خیلی غیر منطقیه منم میدونم فعلن هدفم ارتباط هستش تا یه مدت بگذره و ببینم نظرم راجع بهش چیه و اون هم آیا منو دوست خواهد داشت یا خیر و فعلن وارد یه رابطه ساده شدن هدفمه تا ببینم در آینده چی پیش میاد

و در آخر بگم که به احتمال بالا پیج اصل باشه چون اطلاعاتی از خودش گذاشته بیو پیجش و عکس خودش پروفایلشه و صفحشو خصوصی کرده و فالوور های زیادی هم قبول نمیکنه و در ضمن هم سن خودم هستش تا اونجا که فهمیدم

سلام چند وقت قبل دختری رو به عنوان کیس ازدواج از طریق خانواده بهم معرفی کردن و با توجه به اینکه شهر محل کارمون از هم فاصله داشت با اطلاع خانواده ها قرار بر این شد که برای شروع از طریق تماس تلفنی با هم ارتباط داشته باشیم . توی چند سال گذشته تمام مواردی که به عنوان کیس ازدواج بهم معرفی شده بودن ظاهر شرایطشون (چهره و شرایط شغلی و خانواده و…) رو که میفهمیدم نظرم منفی میشد خیلی سخت موردی پیدا میکردم که با اولویتای من نزدیک باشه ولی این مورد شرایطش مناسب بود و واقعا تصمیمم جدی بود بار اولی که تماس گرفتیم از صحبت باهاش راضی بودم و احساس کردم اونم از شرایط من بدش نیومد حد فاصل مکالمه اول و دوممون من جدی تر شدم و یکمم احساساتی شدم نسبت بهش به خاطر همین یکم توی مکالمه دوممون تاثیر گذاشت نتونستم اونجوری که باید صحبت کنم بعد از مکالمه دوم از طریق پیام با هم ارتباط داشتیم وصحبتایی که کردیم خوب بود و فک میکنم تاثیر گذاشتم روش والبته روی یه موضوعی هم زیاد موافق نبودم باهاش ولی خوب در کل صحبتای خوبی بود من احساس میکردم که به نقاط مشترکی رسیدیم شب بعد در عین ناباوری نظرش منفی شد و دلیل توجیهیش هم این بود که دنیای متفاوتی از هم داریم و نقاط مشترکی نداریم و البته از من هم خواست که اگر نکته مشترکی میبینم بهش بگم که من هم تعدادی از مواردی که از نظر خودم مشترک بودیم بهش گفتم ولی باز نظرش منفی بود (یکی از مواردی که خودش میگفت باعث شده نظرش منفی بشه همون موضوعی بود که با هم به توافق نرسیدیم که البته از نظر من زیاد موضوع مهمی هم نبود ) من خیلی ناراحت شدم چون موردی بود که واقعا میخواستمش، حداقل توی این چند جلسه ای که اشنا شدیم من نظرم بهش مثبت بود لطفا راهنماییم کنید ایا مجددا بهش پیام بدم یا فراموشش کنم؟؟ اگر قرار باشه بهش پیام بدم چی بهش بگم؟؟

سلام دوست گرامی برداشت شما با برداشت ایشان درباره یک موضوع مشترک، متفاوت بوده. تا اینجا مشکلی ایجاد نمی‌شود و متفاوت بودن نظرات، طبیعت انسان است. اما مساله اینجاست که از دید او این تفاوت بسیار پررنگ بوده ولی از نظر شما آن موضوع مهم نبوده است. معیارهای انسان‌ها برای ازدواج متفاوت است، ممکن است همان موضوعی که برای شما مهم نبوده برای ایشان یک خط قرمز بوده است. بنابراین باید اطلاعات بیشتری از دیالوگ‌های‌تان و موضوعاتی که باعث شده است ایشان جوابش منفی باشد، به مشاور خود بدهید. نکات مهم‌تر این است که چند مدت از اخرین مکالمه شما گذشته است؟ وقتی جواب منفی دادند، شما به صورت فردی چه تلاشی برای برگشتن ایشان انجام دادید؟

کمتر از یکماه بعد از اون اقدامی نکردم هنوز به خودم میگم اگه قرار باشه دوباره تلاش کنم احتمالش زیاده دوباره نظرش منفی باشه باید دنبال یه راه حل منطقی تری باشم

منظورم اینه که اگه قرار باشه دوباره به همون شیوه جلو برم باز نظرش منفی میشه باید یه فکر منطقی بکنم اگه راهنمایی کنید ممنون میشم

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من 4 سال پیش وقتی 18 سالم بود از دختر یکی از اقوام خوشم اومد قصد بدی هم نداشتم واقعا عاشقش بودم. شماره شو با بدبختی پیدا کردم عکسای پروفایلشو تو تلگرام نگاه می کردم و نمیدونم چه طوری ولی فهمید عکساشو نگاه میکنم منم چون میدونستم فهمیده یه پروفایل عاشقانه گذاشتم اونم هر چی از تو دهنش در میومد بهم گفت و از اون به بعد دیدش نسبت به من عوض شد و وقتی منو میبینه برخورد بدی با من داره چه طور میتونم نظرشو عوض کنم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی بنظر می‌رسد ایشان آمادگی ورود به رابطه با شما را ندارند و یا از اینکه پنهانی عکس‌هایش را می‌بیند، حس ناخوشایند داشتند. بهتر است به صورت مستقیم از علاقه خود صحبت کنید تا بتوانید تصویر جدید و با قدرت‌تری نسبت به قبل به او نشان دهید. اگر در حرف‌های تندی که به شما زده بود، ردپایی از نخواستن شما هم به چشم می‌خورد، حتماً برای شروع ارتباط مجدد، مشاوره دریافت کنید.

سلام من حدود ۶ ماه پیش از طریق اینستاگرام با دختر خانمی آشنا شدم که هم شغل و هم‌رشته بودیم در این مدت با هم ارتباط واتس اپی در حیطه شغلی و مسائل اجتماعی داشتیم و بیشتر من سوالاتی راجع به خانواده ایشان پرسیدم و متوجه شدم خواهرزاده یکی از آشنایان دور ماست.من ۲۶ و ایشان ۲۴ سال داریم. طی این مدت بخاطر فرهنگ شهرستان فقط یک بار با آژانس درب منزلشون رفتم و کتابی از ایشان به امانت گرفتم. طی این مدت به ایشان علاقه مند شدم و در واتس اپ به ایشان اعلام کردم ؛ پس از یک روز سکوت دوباره پیام دادم برای گرفتن پاسخ که ایشون گفت من نمی دونم چه کار اشتباهی انجام دادم که شما این پیام رو بهم دادین و ازم خواستن دیگه پیام ندم. بنظرتون جا داره مدتی بعد من دوباره از همین طریق و یا از طریق خانواده درخواستم رو مطرح کنم یا اصرار بیش از مزاحمت برای ایشون هست؟

سلام دوست گرامی احتمالا طرف مقابل شما آمادگی شنیدن این صحبت را نداشته است. بعد از مدتی طی یک پیام عذرخواهی به ایشان، به او اعلام کنید که قصد شما جدی است و اگر اجازه بدهند برای آشنایی بیشتر و یا از طریق خانواده اقدام خواهید کرد.

سلام- من 34 سال سن دارم. 13 سال پیش خاطر خواه دختری شدم که 9 سال از خودم کوچکتر است. هر دو خانواده مذهبی هستیم و ما قم و ایشان تهران سکونت دارند.من دانشجوی دکتری و ایشان لیسانسه هستند.چند بار از ایشون خواستگاری کردم و خانواده ایشان جواب رد( دختر خانم را از من پنهان و دور نگه می دارند و حتی اجازه نمی دهند من با ایشون صحبتی داشته باشم و نظرشون را در خصوص خودم بدانم) دادند.البته من تو این 13 سال هیچ موقع ایشان را ندیده ام و صحبتهایی که شده بین من و خانواده ایشان بوده. تو این مدت چند بار من خواسته ام ایشان را فراموش کنم و یک سری اتفاقاتی افتاده که دوباره اون وضعیت برگشته. حتی چند بار هم قرار شده ما برویم برای خواستگاری موارد دیگرد و باز هم اتفاقات نگذاشته وصلتی انجام پذیرد(موارد زیادی مورد برای من در خصوص ازدواج از طرف خانواده و دوستانم پیشنهاد شده که من بدون اینکه بدونم کی هستند جوابی ندادم). از طرفی مادر ایشان که دختر عمه من هستند با علم به اینکه من از دختر ایشان خواستگاری کرده ام ولی باز هم در مناسبت های خاص به من پیام می دهند.این در صورتی است که من چند بار به ایشان گفته ام که اگر نظرتون منفی است دیگر به من پیام ندهید. البته من پیش یک روانشناس هم رفته ام ولی فایده هم نداشته. به غیر از این اقدامات زیادی انجام داده ام تا مسیر زندگی از این وضعیت خارج بشه ولی فایده نداشته. الان نزدیک 4 ماه است که یک سری اتفاقات و خواب ها برایم پیش امده که علاقه من به ایشون را بیشتر از قبل کرده و احساس می کنم که نمی توانم این احساس را کنار بگذارم. و احساس می کنم ایشان اخرین گزینه من برای ازدواج هستند و می ترسم که بقیه عمر تنها باشم.(وقتی من از بیرون به خودم نگاه می کنم می بینم چقدر باید ادم ضعیفی باشم که خودم را پیش اینها کوچک می کنم و…) دو درخواست از شما داشتم اول بگوئید که من مشکل روانی دارم یا خیر؟ دوم چطور می توانم از این وضعیت خارج بشوم .ممنون و تشکر از زحمات شما.

سلام دوست گرامی دلیل مخالفت خانواده دختر خانم را اشاره نکردید. باید علت مخالفت بررسی شود که اگر مانع جدی است و قابل حل نیست، شما دیگر به دنبال ایشان نروید. اشاره کردید 13 سال است ایشان را ندیده اید، این مساله خیلی مهم است که دلیل علاقه خود را بررسی کنید. به چه علت این سالها به ایشان علاقمند مانده اید؟ ارسال پیام از طرف مادر این دخترخانم، به معنی ابراز تمایل برای ازدواج با دخترشان نیست و می تواند صرفا به دلیل تبریک اعیاد و مناسبت ها باشد.. اقدامات شما برای بهبود حالتان چه چیزهایی بوده است که اشاره کردید فایده ای نداشته است؟ این وابستگی روانی شما به ایشان باید بررسی شود تا بدانیم به چه علت نتوانسته اید تا به حال از این ارتباط شکل نگرفته خارج شوید؟ در موردسوال آخرتان مبنی برمشکل روانی، به این سرعت و با چند جمله نمی توان این برچسب اختلال را نسبت داد. بنابراین پیشنهاد می شود حتما با مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام من حدود 2 سال با یک پسری دوست بودم در طول این مدت چند نفر خواستگار خوب داشتم که از دست دادم الان فهمیدم که این پسر قصدش ازدواج نبوده داغون شدم چیکار کنم؟؟؟

سلام دوست گرامی برای اتفاقی که افتاده است متاسفیم. دوره شکست عاطفی دوره سخت و سنگین است که بهتر است با کمک مشاور این دوره سخت را بگذرانید. شما انتخاب کرده بودید که با او در رابطه باشید و هر انتخابی تبعاتی دارد. فکر کردن به گذشته مثل این است که دائما از پنچر بودن ماشینتان گله داشته باشید اما به دنبال مقصر این پنچری بگردید! شما بالاخره باید این پنچری را بگیرید! پس لطفاً پیش از سخت تر شدن دوره سوگ تان و طولانی نشدنش، با مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من مدتی بود که با یه دختر آشنا شدم و یه رابطه خیلییی صمیمی دوستانه داشتیم در حدی که انگار از اول عمر میشناختیم همو و خیلی با هم راحت بودیم اما بعد از پنج ماه دوستی من دچار احساسات شدم اولش سعی کردم که این احساسات رو از بین ببرم اما دیدم که واقعا نمیشه و عمیق تر از اون چیزیه که فکرش رو میکنم برا همین بهش گفتم اما اون رد کرد و گفت که بخاطر تفاوت های مذهبی نمی تونیم با هم کنار بیایم(اون سنی هستش من شیعه) اما من زیاد مسائل مذهبی برام مهم نیستش نه که برام ارزش نداشته باشه برام ارزش داره و بهش احترام میزارم و خودم رو میشناسم که تو این مسائل به مشکل بر نمی خورم برا همین بعد از یه مدت دوباره ازش خواستم ولی اون فقط از روی منطق و عقل (بدون در نظر گرفتن و باور داشتن به احساست و این جور چیزا) رد کرد الان هم هر کاری میکنم نمیتونم فراموش کنم به قدری این احساس عمیق بوده و هست که نمیتونم ازش بگذرم و در عین حال هم کاری از دستم بر نمیاد… واقعاً نمیدونم چیکار کنم چطور میتونم نظرش رو عوض کنم

سلام دوست گرامی بله ارتباط هیچوقت در یک مرحله باقی نمی ماند و به سمت بالاتر حرکت می کند پس دلیل علاقمندی شما به ایشان طبیعی است. اما در مورد اختلاف فرقه مذهبی، این مساله اگر هم توسط دختر و هم پس و هم خانواده های آنان پذیرفته شده باشد، مشکل خاصی بوجود نمی آید. این پذیرش شامل: اگر در مراسم های مختلف مذهبی با هم شرکت می کنید، واکنش شما و ایشان به این مراسم ها چیست؟ اسم بچه در آینده چه خواهد بود؟ در نوع برگزاری آداب و رسوم مشکلی باهم ندارید؟ باید با جزییات بیشتری فارغ از علاقه به این مساله توجه داشته باشید. برای بررسی بیشتر می توانید از مشاوران رادیو عشق، مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

با سلام با دختری آشنا شدم ازش درخواست دوستی کردم گفت نه گفتم چرا گفت خوشم نمیاد ولی بعد هر پیامی دادم جوابش داد به نظرم الکی میگه حالا من چه کار کنم؟

سلام دوست گرامی ممکن است این نه گفتن ایشان، به دلیل کم بودن جذابیت های شما باشد. پس بهتر است با استفاده از مشاوره، جذابیت های خود را بالا ببرید.

سلام تورو خدا هر چه زودتر جوابتو بدین دارم دیونه میشم.نزدیک به سه ماهه که از یه دختر که تازه باهاش فامیل شدیم خوشم اومده و واقعا دوسش دارم.ولی چندین بار از طریق واسطه بهش درخواست دوستی دادم ولی جواب رد داده.دختره آدمی که تا به حال به کسی پا نداده.ترو خدا هر چه زود تر جواب بدین دارم دیونه میشم

سلام دوست گرامی اگر طرف مقابل شما شخصی است که اهل دوستی نیست، بهتر است با بررسی جوانب موضوع، با خانواده خود این مساله را مطرح کنید. البته توضیحات شما بسیار اندک است و نیاز است در جلسه مشاوره دلایل جذب شما به ایشان و شرایط شما بررسی شود. برای این منظور می توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره آنلاین و یا تلنفی دریافت کنید.

باسلام من چطور میتونم از چع راهی دلیل واقعی منفی بودن جواب خاستگاری رد بفهمم ؟

سلام دوست عزیز سوالتون گنگه و نیاز به توضیحات بیشتری وجود داره

سلام وقتتون بخیر من مدتی بود ک برای برادرم تصمیم داشتم که یعنی از دوستانم رو معرفی کنم ،خلاصه وقتی با دوستم صحبت کردم و ایشون مشکلی نداشتن حتی عکس برادرم رو هم دیدن و مشکلی نبود و قرار شد ازتزدیک با مادرها قرار بگذاریم ولی نمیدونم چی شد یکدفعه از من پرسیدن که فلانی چه رابطه خانوادگی باشما داره و بعدش به دوساعت نکشید ک تماس گرفتن و با بهونه اوردن کلا قضیه رو کنسل کردن بنظرتون تو این شرایط من باید چیکار کنم تا علت واقعی رو متوجه بشم؟؟؟

سلام بهتره یه کم بگذارید زمان بگذره و بعد با دوست‌تون راجع به این موضوع صحبت کنید تا ابهامات براتون برطرف بشه. می‌تونید نسبت به شکی هم که درباره اون فامیل‌تون براشون پیش اومده سوال کنید. بهتره اصرار زیادی به ایشون نداشته باشین

سلام، من مدتی بود که با یه دختر بخاطر پروژه های درسی آشنا شده بودم و در اوایل که فقط رابطه مون در حد دوستی بود ولی بعد از چهار ماه این رابطه به قدری صمیمی شد که باعث به وجود آمدن یه احساس عاطفی در من بود اولش که سعی کردم این احساس رو از بین ببرم ولی وقتی دیدم نمیشه بهش گفتم ولی اون رد کرد دلیلش هم تفاوت فرهنگی و این چیزا بود ولی واقعا از لحاظ ویژگی های رفتاری خیلی شبیه هم هستیم ولی خب در هر صورت میگفت که نمیشه و نمیتونه اما گفت که اگه قول بدی که دیگه احساسی به وجود نیاد و این حس رو فراموش کنی میتونیم باز هم همون رابطه دوستی رو حفظ کنیم من الان واقعا نمی‌دونم چیکار کنم بنظر شما میشه رابطه دوستی رو ادامه داد که شاید بعدا نظرش عوض شد؟ یا اینکه همین رابطه دوستی رو هم نباید ادامه داد

سلام دوست گرامی. داشتن رابطه عاطفی و تجربه حسی عمیق تر از دوستی، هیچوقت به مرحله قبل برنمی گردد. رابطه قابلیت رشد دارد، نه قابلیت برگشتن به مرحله ساده دوستی. برای دریافت مشاوره بیشتر می توانید از رادیو عشق نوبت بگیرید.

سلام من دانشجوی ترم ٧ مترجمی انگلیسی هستم و از یک دختر خانمی خوشم اومده از ترم ۴ به دلم نشستن با دوستشون صحبت کردم گفتن بهشون میگم ولی گفتن بعید میدونم جواب مثبت بدن چون اهل دوستی نیستن آخه ایشون هم چادری هستن و من تیپم غربیه یه جورایی عجیبه اما بازم من قبول ندارم به این چیزا نیست دوستشون به من گفتن که جوابشون منفی بود خیلی ناراحت شدم واقعأ هم من ازدواج رو دوس دارم ولی شرایطم یکمی اوکی نیست کاش جواب مثبت میدادن ایشون فکر کردن من منظورم از این دوستی های ساده بوده دختر های این تیپی هم واقعأ سخته آدم بخواد جواب بگیره ازشون به نظرتون چه کار کنم؟ دوس دارم شرایطم رو بهتر کنم و بهشون ترم آخر حرفم رو بگم موندم چه کار کنم

سلام آدما باورها و طرز فکرهای متفاوتی دارن و این این طرز فکر روی رفتارهاشون اثر می‌ذاره، اگر ایشون هم دیدگاه مناسبی نسبت به دوستی ندارن پس طبیعیه که پیشنهاد شما رو نپذیرن. هرچند شما دنبال دوستی ساده نیستید و دنبال یک رابطه هدف دارید، اما چون الان شرایط ازدواج رو ندارید، پس شاید یک مدت نسبتا طولانی مجبور بشید که دوست باقی بمونید و ایشون نمیتونه این موضوع رو بپذیره. نکته مهم‌تر اینه که حتی اگر شما وارد رابطه بشید و بخواهید به ازدواج فکر کنید، تفاوت‌هایی که در طرز پوشش و احتمالا باورهای مذهبی دارید، میتونه مشکلات بیشتری براتون ایجاد کنه. حتی اگر شما این موضوعات رو خیلی مهم ندونید، اونا اثر خودشون رو روی رابطه و زندگی می‌ذارن و حتی میبینید در مورد شما قبل از شکل‌گیری رابطه اثر گذاشتن. پس شاید باید منطقی‌تر به ماجرا نگاه کنید و انتخاب متناسب‌تری با ویژگی‌های خودتون داشته باشید. البته که به خاطر علاقه‌ای که در شما به وجود اومده حتما چندوقت بهتون سخت میگذره تا بتونید با موضوع کنار بیایید. البته خیلی خوبه که تو این مدت روی شرایط‌تون کار کنید و اگر بعد از بهتر شدن شرایط‌تون بازهم نظرتون همین بود، خوبه که یک بارهم خودتون مستقیما باهاشون صحبت کنید.

مرسی از پاسخ شما در اینستاگرام تصادفی باهاشون صحبت کردم متأسفانه گفتن انگار ترم ١ با یه آقا پسر که همکلاسی شون هستن در یه دوستی بودن به مدت ١ سال یعنی تا آخر ترم ٢ و گفتن ما دوتا تفاوتمون به خدا خیلییه و اون دوستی من با شکست مواجه شد و به همین خاطر میترسم اگر صحبت کنم دوباره اون اتفاق بیفته بهشون گفتم آخه ربطی به اون مسأله نداره خانم فلانی اگر هم طرف واقعأ پسری بود که شما رو دوست داشت با شما ازدواج میکرد پس فکر کردن به همچین پسری جالب نیست و گفتم شما که من رو نمیشناسید یه فرصت به من بدید ملاقات داشته باشیم با شما صحبت کنم به خدا قصدم مزاحمت نیست همه پسرا مثل هم نیستن این دختر خانم تو فکر اون آقا پسره منم خیلی بدشانسم دست رو هر دختری میزارم شکست عاطفی داشته ولی بازم خیلی مشتاقم باهاشون صحبت کنم پرسیدم ازشون مگه دوسش ندارین خوب دوباره برین سمتش گفت دیگه به عقب نمیرم گفتم خب خانم فلانی اجازه بدید من باهاتون صحبت کنم همه پسرا مثل هم نیستن گفتن من اهل دوستی نیستم و قصد ازدواج هم ندارم بهشون گفتم به خدا نیتم مثبته دیدتون رو باز کنید بعد دیدم پیامم رو فقط سین کردن انگار رفتن تو فکر بعد یه بار دیگه که بهشون پیام دادم صحبت کردیم گفتن بهتره که پیام ندیم گفتم این یه پیامه فقط چیز خاصی نیست من نه درخواست دادم و نه شماره از شما خواسم گفتن من با همه کس بیرون نمیرم و میگفتن به خدا با همدیگه خیلی تفاوت داریم گفتم دوس داشتن به پوشش نیست این دختر خانم احتمالأ ترسیدن از دوستی قبلی که با اون آقا پسر داشتن و به همین خاطر دو دل هستن دوباره دوست بشن چون خودشونم همین رو بهم گفتن ولی من بهشون گفتم از شما خوشم اومده گفتن چرا من؟ این همه آدم! گفتم دل دیگه بلأخره ولی ازشون خوشم میاد کاش میشد اعتمادشون رو به دست اورد منم واقعأ پسر هوس بازی نیستم ازشون خوشم اومده

سلام وقت بخیر من به دختر مورد علاقم پیشنهاد ازدواج دادم ولی چون محله کارش یه جوریه که نمیتونم حضوری بگم یا دعوتش کنم تلفنی گفتم و اونم گفت نه من خیلی دوسش دارم چیکار کنم نظرشو عوض کنه و باهام باشه؟

سلام دوست گرامی میتوانید طی درخواست مکتوب و از طریق پیام علت جواب منفی ایشان را متوجه شوید. در صورتی که میتوانید از طریق خانواده اقدام کنید بهتر هست

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

شاید تاکنون حداقل یکبار برایتان اتفاق افتاده باشد که از دختری خوشتان آمده و به او پیشنهاد آشنایی داده باشید ولی او بدون دلیل مشخصی به شما جواب منفی می دهد و شما فکر می کنید که او به شما علاقه ای ندارد و از خود می پرسید که چطور جواب منفی یک دختر را مثبت کنم؟ شاید هم این اتفاق چندین بار برای شما یا دوستانتان رخ داده باشد. اما بهتر است قبل از ناامید شدن متن زیر را بخوانید تا به ایراد کار خود پی ببرید.

به یاد داشته باشید که این عوامل با توجه به نوع فرهنگی که در آن زندگی می کنید می تواند متفاوت باشد.

فهرست مطالب

در بسیاری از مواقع شنیدن جواب منفی ممکن است باعث دلسردی شما شود. اما به یاد داشته باشید که همیشه جواب منفی به معنای بد بودن شما نیست. پس بدنبال راهکاری برای پیدا کردن دلیل باشید. بسته به اینکه شما در چه موقعیتی با دختر خانم آشنا شده اید و چگونه به او پیشنهاد آشنایی دادید دلایل رد شدن درخواست شما می تواند متفاوت باشد. اما بهتر است بدانید که درخواست آشنایی اصولی دارد که رعایت نکردن آنها ممکن است منجر به شنیدن جواب منفی شود. مواردی از قبیل:

ممکن است که شما در محل کار خود، دانشگاه یا در یک مهمانی به دختر خانمی علاقه مند شده باشید. و روز ها، هفته ها یا شاید ماه ها با خود کلنجار می رفتید که چگونه به این دختر ابراز علاقه کنید. اما با وجود تمام نقشه هایی که کشیدید در آخر پیشنهاد خود را به گونه ای مطرح کردید که آن دختر شوکه شده است.

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

حتما بخاطر استرسی که داشتید ترجیح می دادید تا علاقه خود را از طریق پیامک ابراز کنید و این اشتباه ترین روشی است که می تواند برای این کار وجود داشته باشد. به یاد داشته باشید که انتخاب زمان و مکان مناسب برای گفت و گو با یک دختر مخصوصا زمانیکه می خواهید به او پیشنهاد آشنایی بدهید در نوع دیدگاه او نسبت به شما بسیار تاثیر گذار است. به شما پیشنهاد می کنیم که ابتدا از طریق پیامک یا به صورت حضوری از او تقاضای قرار ملاقات کنید و بعد در خواست خود را مطرح کنید. اگر شخص مورد نظر از آشنایان شما است از شخص دیگری کمک بگیرد که مورد اعتماد شما باشد و بتواند به عنوان واسطه معرف شما شود.

قبل از حاضر شدن در محل مورد نظر داشتن یک برنامه مشخص بسیار مهم است. یکی از این موارد داشتن برنامه برای نوع لباسی است که قرار است انتخاب کنید. برای چنین ملاقات هایی باید لباسی انتخاب شود که بیش از اندازه رسمی و بیش از اندازه اسپرت و غیر رسمی نباشد. زیرا نوع پوشش شما در جلسه اول می تواند تا حد زیادی معرف شخصیت شما باشد. برخی از ویژگی های ظاهری سبب می شوند تا یک دختر در ملاقات اول مجذوب شما شود. • از یک عطر ملایم استفاده کنید • بهداشت دهان و دندان را فراموش نکنید • آدامس نجوید • شمرده شمرده صحبت کنید • تماس چشمی برقرار کنید • لبخند بزنید ولی قهقهه نزنید • به زبان بدن خود توجه کنید • آهسته و متین غذا بخورید

در روز ملاقات دست خالی به دیدن یک دختر رفتن کار اشتباهی است. دست و دلباز بودن یکی از مهم ترین عوامل برای گرفتن جواب مثبت است. قرار نیست روز اول شما یک سرویس جواهر برای دختر خانم بخرید ولی در عوض دعوت کردن او به یک رستوران یا گرفتن یک شاخه گل می تواند تاثیر زیادی بر تصمیم او برای قبول کردن درخواست شما داشته باشد. همیشه پول کافی با خود داشته باشید و از علاقه مندی دختران باخبر باشید.

بهتر است در ابتدای گفت و گو از دختر خانم سوال کنید که برای گفت گو با شما چقدر زمان دارد. در خواست زمان بیشتر او را تحت فشار گذاشته و مجبور به دادن یک پاسخ فوری می کند. اما اگر فکر می کنید زمانیکه برای صحبت های شما در نظر گرفته شده به قدری کم است که شما احساس اضطراب می کنید از او درخواست زمان بیشتری کنید ولی اگر درخواست شما را رد کرد اصرار بیش از اندازه کاری دور از ادب است.

گاهی روشن نبودن هدف از ایجاد رابطه برای دختر می تواند منجر به جواب منفی شود. به همین خاطر سعی کنید تا جایی که امکان دارد هدف خود را از درخواستی که می دهید مشخص کنید. آیا هدف شما ازدواج است یا دوستی؟ در این رابطه بدنبال رسیدن به چه چیزی هستید؟ فکر می کنید مدت زمان آشنایی شما چقدر باید طول بکشد؟

مطرح کردن درخواست بدون مقدمه چینی، نه تنها استرس شما را بیشتر می کند بلکه باعث مضطرب شدن دختر خانم هم می شود. بنابر این بهتر است صحبت خود را از زمانی شروع کنید که دختر خانم را برای بار اول دیدید. چه چیزی در او وجود داشته که شما را مجذوب خود کرده است؟ چه چیز باعث شده که به او علاقه مند شوید؟ چرا فکر می کنید که با این دختر خوشبخت می شوید ولی با دختر های دیگر نه؟ شما برای تمام این سوالات و سوالاتی شبیه به این باید پاسخ های دقیق و روشنی داشته باشید و دلیل علاقه مندی خود را برای او روشن کنید. نداشتن پاسخ روشن برای هر یک از این سوالات شما را یک قدم به جواب منفی نزدیک تر می کند.

بروز بیش از اندازه احساسات در برخورد اول بسیار دروغی و مصنوعی به نظر می رسد. یک دختر معمولا این حرف‌ها را بارها شنیده است، پس متفاوت باشید. زمانیکه از دلایل خود برای علاقه مند شدن به آن دختر حرف می زنید زیاده روی در تعریف کردن از ظاهر او قطعا به ضرر شما است. موقعیت شناس باشید. اگر دختر خانم مذهبی است تعریف زیاد از ظاهر او می تواند همان لحظه تیر خلاص را به پیشنهاد شما بزند.

بعضی از پسرها فکر می کنند که برای گرفتن جواب مثبت فقط باید صحبت کنند. اما بهتر این است که بین صحبت های خود کمی مکث کنید و اجازه فکر کردن به دختر خانم بدهید و اگر سوالی داشت شفاف به سوالات او پاسخ دهید. مراقب رفتاری های غیر کلامی خود باشید. (مثلا خیره شدن بیش از اندازه به چشم ها یا سایر اعضای بدن دختر ؛ یا برعکس زل زدن به دور دست ها می تواند برای او آزار دهنده باشد).

نداشتن آگاهی نسبت به خصوصیات رفتاری و ویژگی های شخصیتی می تواند منجر به رد شدن درخواست شما شود. گاهی عادت های بد رفتاری (مانند: ناخن جویدن، تند غذا خوردن، پرحرفی، خساست یا حتی ولخرجی زیاد و …) می توانند به صورت مستقیم بر نظر دختر نسبت به شما تاثیر گذار باشد. پس اگر به تنهایی از عهده این کار برنمی آیید از یکی از اعضای خانواده یا دوستان مورد اعتماد خود بخواهید تا عادت های بد رفتاری شما را به شما بگویند.

گاهی ممکن است دختر خانم بلافاصله بعد از اینکه پیشنهادتان را مطرح کردید به شما جواب رد بدهد. نگران نباشید! شاید دلیل این موضوع نداشتن شناخت کافی نسبت به شما است. یا گاهی از اینکه به شما جواب دقیقی بدهد بر سر دو راهی است. اگر دختر خانم هیچ شناخت قبلی نسبت به شما ندارد پس انتظار جواب فوری نداشته باشید و به او زمان بدهید. قبل از هر چیزی به خاطرداشته باشید که برای دادن پیشنهادتان زمان مناسبی را در نظر بگیرید که دختر خانم به حداقل شناختی از شما رسیده باشد تا زمانیکه به او پیشنهاد دادید پیش زمینه قبلی از شما در ذهنش وجود داشته باشد. اما زمانیکه بعد از ماه ها تلاش باز هم جواب رد گرفتید باید به دنبال عوامل ریشه ای تر باشید.

حال زمانی را در نظر بگیرید که شما تمام موارد بالا رابررسی کردید و متوجه شدید که تمام اصول را به درستی رعایت کرده اید و یا اینکه تنها ضعف اندکی در برخی از موارد داشتید که قابل برطرف کردن است. هر چه فکر می کنید علت جواب منفی او را درک نمی کنید. مشکل کجاست؟ آیا مشکل از سمت من است؟ بهتر است که یادتان باشد هنگام گرفتن جواب منفی همیشه مشکل از سمت شما نیست، شاید ملاک ها و معیار های آن شخص از انتخاب مرد ایده آلش چیز دیگری است.

پس حتما از خود او علت اصلی را جویا شوید و بخواهید که جواب قانع کننده ای برای رد پیشنهاد شما بدهد. جلسه دیگری را ترتیب دهید تا حضوری با او صحبت کنید. اجازه دهید که این بار فقط او صحبت کند و شما شنونده باشید، نکات مهم را بخاطر بسپارید. آیا مواردی که مطرح می کند را به راحتی می توانید تغییر دهید؟ یا اینکه دلیل جواب منفی او ویژگی شخصیتی با ثباتی در شما است که فقط بخاطر علاقه به آن دختر قصد تغییر دادن آن را دارید؟

اگر بعد از ماه ها تلاش و پیگیری باز هم به در بسته خوردید باید به وجود مشکلات ریشه ای در رابطه تان شک کنید. آیا از لحاظ خانوادگی با یکدیگر شباهت دارید؟ آیا از لحاظ سنی تناسب دارید؟ آیا ویژگی های شخصیتی شما شبیه به یکدیگر است؟ آیا در زندگی بدنبال اهداف و ارزش های مشترکی هستید؟ یا به عبارت بهتر آیا شما دو نفر اصلا دنیا را شبیه به هم می بینید؟ اگر ملاک شما از انتخاب این دختر تنها ظاهر، تحصیلات یا خانواده او است پس بهتر است که در دیدگاه خود تجدید نظر کنید و برای کنار آمدن با این مسئله از یک متخصص کمک بگیرید.

به دختر خانم حق انتخاب دهید و سعی نکنید با فشار آوردن به او چه به صورت مستقیم چه غیر مستقیم نظر او را تغییر دهید. در عوض ایرادات کار خود را پیدا و سعی کنید آنها را برطرف کنید.

به یاد داشته باشید که شما ارزشمند هستید و گرفتن جواب منفی لزوما به معنای بد بودن شما نیست، شما نیز تنها نیستید و این اتفاق برای هر انسانی روی این کره خاکی می تواند رخ دهد. قرار نیست ما همیشه از سوی دیگران تائید بشویم همانطور که ما نیز همیشه در روابطمان دیگران را تائید نمی کنیم. پس زمانی می توانیم انتخاب آگاهانه ای داشته باشیم که شناخت دقیق تری از خود داشته باشیم.

اگر از دختر مورد علاقه‌تان جواب رد شنیدید برای تغییر دادن نظر منفی او باید به چند نکته مهم و سرنوشت ساز توجه کنید. زمان و مکان شناس باشید، به ظاهر خود اهمیت بدهید، به دنیای دخترانه اش توجه کنید، محدودیت هایش را در نظر بگیرید، عجول و بیش از حد احساساتی نباشید، پرحرفی نکنید، هدفمند باشید و شناخت کاملی از خود داشته باشید و مهم تر از همه مصمم باشید و زود دلسرد نشوید. از او دلیل اصلی پاسخ منفی‌اش را بپرسید اگر دلیل او نکته قابل حلی بود برای برطرف کردن آن تلاش کنید اما اگر دلیل رد کردن او موضوع اساسی‌تری بود مانند متفاوت بودن هدف‌های اصلی زندگی، تفاوت فرهنگی و … به نظر او احترام بگذارید و با این مسئله کنار بیایید.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

332 بازدید

522 بازدید

553 بازدید

617 بازدید

1.16k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

سلام من ازیک دختر خانوم خوشم میاد ولی خانواده یا خودش گفتن سنش کمه فعلا نمیخوان ازدواج کنه فامیل هستن ولی باهم رفت آمد نداشتیم خواستکار دیگه هم داشتن پرستاره، خودم هم تویک شرکت خصوصی کار می کنم تمام لحظه های که دیدمش جلوی چشم هست ۶ باری که دیدمش ولی تو چند سال اتفاق افتاده باهم تا حالا حرف نزدیم باهم وضعیت مالی ام متوسطه حالا به نظر شما باید چیکار کنم ولی خیلی دوسش دارم سن خودم ۲۸ سن دختر خانوم ۲۰ سالشه

سلام دوست گرامی با توجه به اینکه شما به صورت مستقیم با این خانم صحبتی نداشتید؛ خانواده او نیز به علت سن کم مخالف هستند؛ بهتر است در حال حاضر به کسب مهارت و یا موفقیت‌های فردی مشغول باشید و اگر خودتان به او دسترسی ندارید، از طریق خانواده خود، به ایشان پیغام بدهید تا ارتباط شکل بگیرد.

سلام و عرض ادب من 31 سالمه و به همکارم که 23 سالش هست علاقه مند شدم، متاسفانه به خاطر اینکه طرف مقابل معذب نشه نتونستم حضوری بگم و پیام دادم که میخوام بیشتر با هم آشنا بشیم و اگه توافق شد ازدواج کنیم، ولی ایشون گفتن آمادگی ازدواج ندارم بدون اینکه شناختی از من داشته باشن، از فردا اون روز دیگه توی محیط کار به روی خودم نیاوردم و الان یک ماه هست که میگذره و من خیلی اذیتم که چرا اینجوری شد، ممنون میشم کمکم کنید

سلام دوست گرامی ایا در مرحله بعد از او پرسیدید که منظورش از عدم آمادگی چیست؟ ممکن است در حال حاضر تصور کنید که شما عیب و ایرادی داشتید که او شما را رد کرده است و به همین دلیل اذیت می‌شوید؛ اما عدم آمادگی ایشان ربطی به شرایط و یا ویژگی‌هاش شخصیتی شما ندارد. بهتر است اگر تصمیم دارید مجددا با او صحبتی داشته باشید، پیش از آن، دلیل اینکه از او خوشتان آمده است را مرور کنید و با مشاور مشورت داشته باشید.

درود.بنده با دختری دو سال رفاقتی صحبت میکردم در فضای مجازی اما کم کم به او علاقه مند شدم اما هرکاری می کنم نمیتوانم اورا به بیرون بکشانم اون میگه هدف من فقط رفاقت بود نه عشق و بنده کاملا دوسش دارم و هیچکاری نمیتونم بکنم اگه راه حل بدید ممنون میشم

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید. او از ابتدا هدف خود را مطرح کرده است و در حال حاضر قصد تغییر این هدف را ندارد، بنابراین شما پیشنهاد خود را مجددا مطرح نکنید؛ بلکه سعی کنید که به دنبال نقطه مشترک بین خودتان و او باشید و روی صحبت را به آن سمت ببرید. برای مثال درباره کار، مهارت و…. و سپس تلاش کنید دلیل اینکه می‌خواهید از مرحله دوستی و رفاقت به عشق برسید را برای او کاملا شرح دهید؛ علت علاقه خود را بگویید و به او فرصت فکر کردن بدهید.

سلام یه سال پیش خواستگاری یه دختر فامیل رفتم ولی نه شنیدم و دلیلشم کارگر بودن خودم میدونم حالا بعد این همه مدت هنوز روزانه به این داستان فکر میکنم نمیدونم دلیلم عاشق شدنه چون هنوز دوستش دارم یا ناراحتی به خاطر نه شنیدنه خیلی رو مخم کار کردم که این داستان رو از ذهنم پاک کنم ولی نمیشه ،پیش فالگیر پیش دوستان و…بازگو کردم ولی تغییری نکرد وهنوز دارم بهش فکر میکنم

سلام دوست گرامی ممکن است دلیل نه گفتن ایشان مسائل دیگری باشد نه صرفا کارگر بودن شما. فالگیر و دوستان نمی‌توانند کمک علمی به شما بکنند. پیشنهاد می‌کنیم در دوره « زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» رادیو عشق شرکت کنید.

باسلام من ۱۶ سالمه و از بچگی دختر همسایمونو دوست داشتم . میدونم الان میگید خب هنوزم بچه ای و این حرفا ولی من خیلی این ادمو دوست دارم و انگار بهش وابسته شدم . سه ماه که شدیدا علاقه من شدم و گفتم وابستش شدم.حدود یک ماه بود که هروز ی شاخه گل بایه نامه بهش میدادم البته به صورت ناشناس.گاهی کادو می خریدم گاهی کار دستی واسش درست میکردم و خلاصه هرروز بهش ابراز علاقه می کردم.اما امروز بهش تو یه نامه نوشتم که تو ام یه نامه واسه من بنویس حس تو بگو.اونم اب پاکی و ریخت رو دستم گفت کادو هات خیلی خوشگلن ولی من اهل اینجور چیزا نیستم و تا حالا با کسی دوست نشدم.اینم گفت که منو میشناسه و من خیلی پسر خوبیم.از همون سه ماه پیش خیلی حالم خراب بود هرشب گریه میکردم کل روز بغض تو گلوم بود نه میتونستم درس بخونم نه تو باشگاه تمرین کنم . حالا حالم خیلی خرابتره.میخوام فردا حضوری باهاش صحبت کنم چون واقعا جوری شده نمی تونم بدون اون زندگی کنم!

سلام. من چند ماهی میشه که از دختر همسایه مون خوشم اومده. بعد از چند ماه تونستم اکانت اینستاگرامش رو پیدا کنم و بهش پیام بدم. البته ابراز علاقه نکردم و یه جورایی، قصدم از پیام دادن رو، معاشرت، بیان کردم. اونم گفت که وقتی، برای اینجور معاشرت ها نمیذاره و چیزهای مهتری توی زندگی پیدا کرده. منم اصراری نکردم و از شدت ناراحتی و اینکه اگه به کسی بگه، پیام هام رو پاک کردم و اونم منو بلاک کرد! اون موقع رفته بود مسافرت و حالا که برگشته، از خونه بیرون نمیاد و منم حدس می‌زنم که نمیخواد با من مواجه بشه چون قبل از پیام دادن بهش، دائم همو می‌دیدیم! حالا باید چی کار کنم؟ ضمنا من ٢٢ سالمه و اونم ١٩ سالش! قصدمم، آشنایی، دوستی و اگه شد و با هم تفاهم داشتیم و شرایطش جور شد، ازدواجه.

سلام دوست گرامی طرف مقابل‌تان اشاره کرده اهل این معاشرت و ارتباط نیست، یعنی موضع خودش را مشخص کرده است. با توجه به اینکه سن هردوی شما کم است و احتمالا شرایط ازدواج را ندارید، فعلا بهتر است قدمی برای رابطه برقرار کردن برندارید، بلکه به سمت کسب کردن موفقیت‌های بیشتری در زندگی‌تان بروید تا او نیز توجه‌اش بیشتر جلب شود. اشاره کردید از شدت ناراحتی و ترس، پیام‌های ارسالی خودتان را پاک کردید. این رفتار ناپخته، طرف مقابل را آزرده می‌کند، بنابراین پیش از برقراری رابطه دوستی و یا ازدواج، مهارت‌های صحیح ارتباطی را یاد بگیرید.

با سلام پسری هستم ۳۰ ساله منطقی و آروم شرایط ظاهریم و‌مالیم برای ازدواج‌ به گفته اطرافیان خوبه ،با معرفی یکی از آشناها به خواستگاری یه دختر خانوم مذهبی رفتیم همون جلسه اول آشنایی با هم صحبت کردیم و من هم صادقانه به همه سوالاتش جواب دادم هر کدوم از اخلاقام چه خوب و چه بد رو میگفتم ایشون تایید میکردن و میگفتن که خیلی خوبه همچین اخلاقی دارید فقط یه جا گفتم که من نماز میخونم و روزه هم میگیرم ولی زیاد مذهبی نیستم ولی خب عکس العمل بدی ندیدم بعد چند روز غیر مستقیم شنیدم که گفته بودن که بنده آدم مذهبی نیستم و برام سخته قبول کردن، حالا جدا از جواب منفی بین خونواده و تمام آشناها که من رو پسر خوبی میدونن دید منفی بهم پیدا کردن و بهم میگن به دختر چی گفتی که اینجوری جواب داده ینی یه جورای من از خواستگاری رفتن و صادقانه حرف زدنم واقعا پشیمونم حتی باعث شدم مادرم هم شدیدا ناراحت بشن

سلام دوست گرامی شما مسئول رفتار و یا طرز فکر دیگران نیستید، اینکه ایشان به چه دلیل جواب منفی دادند، صرفاً ناشی از رفتار و گفتار شما نیست. شما از خودتان تصویری به او ارائه دادید که ممکن است او این تصویر را دوست نداشته باشد. در حال حاضر ممکن است به دلیل قضاوت‌هایی که می‌شوید بهم ریخته باشید، اما اجازه دهید که آنها هر تصوری که دارند، براش خودشان باقی بماند. شما نیاز دارید که برای نحوه گفتگوی صحیح در جلسه خواستگاری، مهارت‌هایی را یاد بگیرید. برای اموختن این مهارت‌ها می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام, من به یه دختر پیشنهاد دادم باراول بود که صحبت میکردیم ولی با رعایت کامل مطالب سایت به من جواب منفی داد, دنیا رو سرم خراب شد,میشه راهنمایی کنید که چکار کنم ایشون نظرش عوض شه؟خیلی نیاز دارم که بدونم ممنون میشم جواب بدید, یک دنیا سپاسگذار

سلام دوست گرامی او به خواسته شما جواب رد داده است و باید دلایل این جواب رد بررسی شود. چندساله هستید؟ به چه نحوی به شما جواب رد دادند؟ و آیا او با شخص دیگری در ارتباط نیست؟ یا بتازگی از رابطه‌ای بیرون نیامده است؟ این مسائل باید با کمک مشاور بررسی شود تا بتوانید راه‌حل درستی برای ارائه مجدد پیشنهادتان پیدا کنید.

سلام ببخشید من یه سوال داشتم که اصلا با تیتر مطالبی که نوشتید ربطی نداره من یک دختر ۱۸ساله هستم پسری همسن من چهار ساله که منو دوست داره و الان به من پیشنهاد ازدواج داده و من اصلا هیچ حسی بهش ندارم و وقتی هم که من بهش جواب منفی دادم به من میگفت خودکشی میکنم فلان میکنم منم حسابی عذاب وجدان گرفتم موندم چیکار کنم میدونم ربطی نداره به مطالبی که گذاشتید ولی اگه میشه لطفا لطفا جواب بدید ممنون

سلام دوست گرامی در ابتدا سن او بسیار کم است و شما نیز در موقعیت ازدواج قرار ندارید. گفتید از 4 سال پیش شما را دوست داشته است، یعنی از سن 16 سالگی. آن سن اصلا زمان مناسبی برای انتخاب همسر نیست. اینکه طرف مقابل شما همچین تهدیدی کرده است، نشان می‌دهد فرد ضعیفی است که نمی‌تواند تحمل کند که کسی به او جواب منفی بدهد. نیازی نیست عذاب وجدان بگیرید، راه‌های ارتباطی خودتان را با ایشان قطع کنید تا بیشتر از این آسیب نبینید. مسئولیت سلامت او دست خودش است نه شما.

سلام مختصر و مفید خدمتتون توضیح میدم یه سالی میشه که از یه دختری خوشم اومده. دو ماه پیش از طرق اینستا رفتم پیویش ولی روم نشد بهش بگم … نگو اونم متوجه شده که من حرف دلمو نزدم. ده روز پیش بهش پیام دادم و بهش پیشنهاد ازدواج دادم. من 30 سالمه و اون22 سال.. دانشجوی کارشناسی هستش.. من سربازیمو رفتم.. خونه و ماشین و کار دارم..و میتونم ازدواج کنم.. بهش گفتم..که قصدم جدی هستش..روز اول گفت شرایطشو نداره و داره درس میخونه .. گفتم منتظر میمونم.. بعد یکی دو روز بهم گفت که پدرش بهش گفته تا درسش تموم نشده ازدواج نکنه..پدرش من و مشناسه.. منم باهاش دوستم ادم منطقی هستش. بهش گفتم منتظر میمونم تا درست تموم شه.. گفت کسی از اینده خبر نداره.. شاید ممکنه بهت جواب مثبت بدم ..دو سه بار خیلی جدی گفتم فکر کنه و جواب های ایهام دار نده.. ولی بازم جواب رد محکمی بهم نمیده. جواب مثبت هم نمیده. خیلی دوسش دارم. کلی زحمت کشیدم تا شرایط اقتصادیم جور شه. کلی گشتم تا شخص مورد علاقم پیدا شه.. ولی میگه درس میخونه.. خانواده مو می شناسه.و خانواده ی اون مارو میشناسن . در یه سطحیم. تحصیلاتمون تو یه سطحه. دیدار حضوری نداشتیم.. ازش هم نخواستم که داشته باشیم. و اینکه دختر منطقی به نظر میاد.. با توجه به تجربه ی سنیم.. حرفایی که بهش در مورد ازدواج میزدم و حرفای بچه گونه نبود اون خوشش میومد و تایید میکرد…به نظرتون چیکار کنم.. تلاشمو برای بدست اوردنش ادامه بدم یا نه؟؟ چون اگه 2 سال صبر کنم درسش تموم شه و اون موقع بهم بازم جواب منفی بده. از نظر سنی میشم 32 و زندگیم نابود میشه. دیگه نمیتونم سمت دختر برم.. ..هرچی سعی کردم و ازش خواستم جواب قطعی بده.. جواب قطعی نمیده.. سر دوراهیم.. ممنون میشم که کمکم کنین

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد به یک نکته مهم توجه نکردید. هنوز ملاقات حضوری نداشتید، یعنی شناخت شما از هم بسیار کم است. لزوماً هم‌شرایط بودن طرفین، نمی‌تواند دلیل خوبی برای ازدواج خوب باشد. بهتر است درد قدم اول ابتدا شما ایشان را از نزدیک ببینید. اینکه صبر کنید یا نکنید انتخاب شماست، اما نمی‌توان وقتی او را نمی‌شناسید و از نزدیک ندیدید، این سرمایه‌گذاری و ریسک بزرگ را داشته باشید. و توجه داشته باشید ایشان ابتدای دوره جوانی‌اش است و ممکن است هنوز آمادگی پذیرش مسئولیت سنگینی به اسم ازدواج را نداشته باشد، اما برای شما اینگونه نیست و می‌خواهید با آمادگی اقتصادی وارد مسیر ازدواج شوید.

سلام من بعد از مدت طولانی دوستی با یه دختر و صمیمیت بیش از حدی که بین ما به وجود اومده بود وقتی دیدیم که چقدر رفتار و اخلاقش خوبه دچار احساسات شدم و بهش گفتم دوستت دارم و می خوام که برای همیشه باشی اما اون قبول نکرد و گفت که مذهب من سنی هستش ولی تو شیعه هستی برای همین این رابطه اشتباهه و رفت و میگفت که اینطور احساسات درست نیست و باعث میشه که ادم تصمیم اشتباه بگیره و یه جورایی به عشق اعتقادی نداشت( بیشتر سنتی فکر می‌کرد) اما من فقط با احساسات تصمیم نگرفته بودم من اوایل دوستی هیچ حسی بهش نداشتم اصلا هم ازش خوشم نمیومد ولی بعد از مدتی وقتی اخلاق و رفتارش رو دیدم و دیدم درونش هم خیلی زیباست تصمیم گرفتم که انتخابش کنم و به مسائلی و تفاوت هایی هم که اون میگفت قبلش فکر کرده بودم حتی بیشتر از خودش و قبولش داشتم اما از اونجایی که خودم و خانوادم رو میشناسم میدونم که برای هر اعتقادی احترام قائلم و شخصی نیستم که با مسائل اعتقادی و مذهبی مشکلی داشته باشم که بعد از ازدواج بخواد مشکلی پیش بیاد و اینطور مسائل رو قبول دارم و میدونم که باهاش مشکلی ندارم اما متاسفانه اون من رو درست نشناخت و با حکم های کلی( که بقیه به مشکل بر خوردن پس ما هم به مشکل برمی‌خوریم) و پیش داوری کردن و قضاوت کردن تصمیم گرفت حتی فرصت نداد که من رو درست بشناسه و بدونه که شخصیت من طوری هستش که با اینطور مسائل کاملا منطقی برخورد میکنم و احترام کامل دارم ولی فقط می‌گفت که اشتباهه و تعصب سختی رو حرفش داشت اما الان که نزدیک به 6 ماهه که رفته و با هم ارتباط نداریم من هنوز تو فکرشم خیلی تلاش کردم که فراموش کنم و ادامه بدم اما نتونستم هر لحظه تو فکرمه هر لحظه بغض میکنم تو خوشحالی هام حس میکنم کنارمه دیگه مدتیه تو ذهنم باهاش حرف میزنم و برنامه ریزی میکنم برای آینده حسرت داشتنش برای همیشه تو دلم می‌مونه و نمیتونم آتیش دلم رو خاموش کنم… می خوام دوباره بهش پیام بدم، نه که بهش بگم برگرد چون میدونم شدنی نیست و برنمی‌گرده فقط می خوام بهش بگم که کاش فرصت میداد که منو درست بشناسه بعد تصمیم بگیره، بهش بگم که من اون ادمی که فکر میکرد نبودم، بهش بگم که ارزش عشق واقعی بیشتر از این حرفاست و برای شخص بعدی که میاد تو زندگیت اگر تو رو برای خودت میخواد با تمام تفاوت ها و عیب ها اگر با شناخت درونت تصمیم گرفته قدرش رو بدون چون ارزش این چیزا خیلی بیشتر از مسائل دیگه ایه و همیشه مسائل با ارزش تری از مذهب مثل اخلاق و رفتار و درون یه آدم مهم تره و از این به بعد وقتی کسی رو درست و کامل نشناختی تصمیم نگیر اما نمیدونم اینا رو براش بفرستم یا نه نمی‌دونم اگه بگم خوب میشه یا بد میدونم احتمال اینکه برگرده خیلی کمه اما اگه یک صدم درصد هم باعث بشه به حرفام فک کنه و برگرده چی؟ توروخدا یه راهنمایی بهم بکنید. حال دلم اصلا خوب نیست…

سلام دوست گرامی مساله تفاوت در مذهب(شیعه و سنی) از قدیمی‌ترین عوامل در ایجاد اختلاف در روابط است. چون ایشان نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند، نشان می‌دهد که در چارچوب خانوادگی‌شان این ماجرا مهم است.دلیل مخالفتش هم قابل تغییر نیست. شما هم باید واقع‌بینانه‌تر نگاه کنید. چون زندگی فقط انتخاب همسر نیست، شما باید به 5 سال اینده در زندگی مشترک هم فکر کنید که ممکن است کوچک‌ترین مسائل بین شما اختلاف ایجاد کند. انتخاب نام فرزند، شیوه برگزاری مراسم‌های مذهبی و … شاید این موضوع برای شما پذیرفته شده باشد اما برای طرف مقابل خیر. برای بهبود حالتان نیز می‌توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام و ممنون بابت مطالبتون . سوال داشتم من هیچوقت تو رابطه با دختری نبودم بخاطر روحیاتم و خوشحالم هستم. من تو کامنتای یه پست فوتبالی اینستاگرامی به یه دختری برخوردم تو کامنتا که حس خوبی پیدا کردم بهش. بهش درخواست فالو دادم قبول نکرده. حالا نمیدونم چجوری بهش دایرکت بدم جوابمو بده و بلاک نکنه چون اگه اینکارو کنه قبول دارم حرکت منطقی ای زده و من هم قصد بدی ندارم (اگه خوشمون بیاد از هم ازدواج و همچی خوب پیش بره ازدواج میکنم باهاش) ولی نمیدونم چی بگم بهش و استرس و خجالت هم دارم . پیجش به احتمال زیاد فیک نیس و خوبیش اینه علایق مشترک هم داریم تا بحث کنیم من راستش حتی واسه سلام اولش هم نمیدونم چکار کنم .

سلام دوست گرامی سن خودتان را نگفتید و علت اینکه تابحال وارد رابطه‌ای نشدید چه بوده است؟ اطلاعات شما از او بسیار اندک است و تا حدی نیست که حتی مطمئن باشید که صفحه‌اش فیک است یا خیر؟ بنابراین تصور ازدواج و این سرمایه‌‌گذاری بزرگ، در حال حاضر دور از منطق است. بهتر است که ابتدا معیارهای خودتان را برای انتخاب طرف مقابل مشخص کنید و سپس مهارت‌های ارتباطی را یاد بگیرید. برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله «فن بیان و مهارت‌های ارتباطی» مراجعه کنید.

من چنتا تا دلیل داره اینکه تا به حال وارد رابطه نشدم . اول اینکه آدم خجالتی بودم و درون گرا هم هستم و از طرفی سن زیادی هم ندارم 17 سالمه ولی دنبال رابطه پوچ و بیخود و بی هدف نیستم و حرفتون کاملا درسته که بگید سرمایه گذاری برای ازدواج خیلی غیر منطقیه منم میدونم فعلن هدفم ارتباط هستش تا یه مدت بگذره و ببینم نظرم راجع بهش چیه و اون هم آیا منو دوست خواهد داشت یا خیر و فعلن وارد یه رابطه ساده شدن هدفمه تا ببینم در آینده چی پیش میاد

و در آخر بگم که به احتمال بالا پیج اصل باشه چون اطلاعاتی از خودش گذاشته بیو پیجش و عکس خودش پروفایلشه و صفحشو خصوصی کرده و فالوور های زیادی هم قبول نمیکنه و در ضمن هم سن خودم هستش تا اونجا که فهمیدم

سلام چند وقت قبل دختری رو به عنوان کیس ازدواج از طریق خانواده بهم معرفی کردن و با توجه به اینکه شهر محل کارمون از هم فاصله داشت با اطلاع خانواده ها قرار بر این شد که برای شروع از طریق تماس تلفنی با هم ارتباط داشته باشیم . توی چند سال گذشته تمام مواردی که به عنوان کیس ازدواج بهم معرفی شده بودن ظاهر شرایطشون (چهره و شرایط شغلی و خانواده و…) رو که میفهمیدم نظرم منفی میشد خیلی سخت موردی پیدا میکردم که با اولویتای من نزدیک باشه ولی این مورد شرایطش مناسب بود و واقعا تصمیمم جدی بود بار اولی که تماس گرفتیم از صحبت باهاش راضی بودم و احساس کردم اونم از شرایط من بدش نیومد حد فاصل مکالمه اول و دوممون من جدی تر شدم و یکمم احساساتی شدم نسبت بهش به خاطر همین یکم توی مکالمه دوممون تاثیر گذاشت نتونستم اونجوری که باید صحبت کنم بعد از مکالمه دوم از طریق پیام با هم ارتباط داشتیم وصحبتایی که کردیم خوب بود و فک میکنم تاثیر گذاشتم روش والبته روی یه موضوعی هم زیاد موافق نبودم باهاش ولی خوب در کل صحبتای خوبی بود من احساس میکردم که به نقاط مشترکی رسیدیم شب بعد در عین ناباوری نظرش منفی شد و دلیل توجیهیش هم این بود که دنیای متفاوتی از هم داریم و نقاط مشترکی نداریم و البته از من هم خواست که اگر نکته مشترکی میبینم بهش بگم که من هم تعدادی از مواردی که از نظر خودم مشترک بودیم بهش گفتم ولی باز نظرش منفی بود (یکی از مواردی که خودش میگفت باعث شده نظرش منفی بشه همون موضوعی بود که با هم به توافق نرسیدیم که البته از نظر من زیاد موضوع مهمی هم نبود ) من خیلی ناراحت شدم چون موردی بود که واقعا میخواستمش، حداقل توی این چند جلسه ای که اشنا شدیم من نظرم بهش مثبت بود لطفا راهنماییم کنید ایا مجددا بهش پیام بدم یا فراموشش کنم؟؟ اگر قرار باشه بهش پیام بدم چی بهش بگم؟؟

سلام دوست گرامی برداشت شما با برداشت ایشان درباره یک موضوع مشترک، متفاوت بوده. تا اینجا مشکلی ایجاد نمی‌شود و متفاوت بودن نظرات، طبیعت انسان است. اما مساله اینجاست که از دید او این تفاوت بسیار پررنگ بوده ولی از نظر شما آن موضوع مهم نبوده است. معیارهای انسان‌ها برای ازدواج متفاوت است، ممکن است همان موضوعی که برای شما مهم نبوده برای ایشان یک خط قرمز بوده است. بنابراین باید اطلاعات بیشتری از دیالوگ‌های‌تان و موضوعاتی که باعث شده است ایشان جوابش منفی باشد، به مشاور خود بدهید. نکات مهم‌تر این است که چند مدت از اخرین مکالمه شما گذشته است؟ وقتی جواب منفی دادند، شما به صورت فردی چه تلاشی برای برگشتن ایشان انجام دادید؟

کمتر از یکماه بعد از اون اقدامی نکردم هنوز به خودم میگم اگه قرار باشه دوباره تلاش کنم احتمالش زیاده دوباره نظرش منفی باشه باید دنبال یه راه حل منطقی تری باشم

منظورم اینه که اگه قرار باشه دوباره به همون شیوه جلو برم باز نظرش منفی میشه باید یه فکر منطقی بکنم اگه راهنمایی کنید ممنون میشم

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من 4 سال پیش وقتی 18 سالم بود از دختر یکی از اقوام خوشم اومد قصد بدی هم نداشتم واقعا عاشقش بودم. شماره شو با بدبختی پیدا کردم عکسای پروفایلشو تو تلگرام نگاه می کردم و نمیدونم چه طوری ولی فهمید عکساشو نگاه میکنم منم چون میدونستم فهمیده یه پروفایل عاشقانه گذاشتم اونم هر چی از تو دهنش در میومد بهم گفت و از اون به بعد دیدش نسبت به من عوض شد و وقتی منو میبینه برخورد بدی با من داره چه طور میتونم نظرشو عوض کنم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی بنظر می‌رسد ایشان آمادگی ورود به رابطه با شما را ندارند و یا از اینکه پنهانی عکس‌هایش را می‌بیند، حس ناخوشایند داشتند. بهتر است به صورت مستقیم از علاقه خود صحبت کنید تا بتوانید تصویر جدید و با قدرت‌تری نسبت به قبل به او نشان دهید. اگر در حرف‌های تندی که به شما زده بود، ردپایی از نخواستن شما هم به چشم می‌خورد، حتماً برای شروع ارتباط مجدد، مشاوره دریافت کنید.

سلام من حدود ۶ ماه پیش از طریق اینستاگرام با دختر خانمی آشنا شدم که هم شغل و هم‌رشته بودیم در این مدت با هم ارتباط واتس اپی در حیطه شغلی و مسائل اجتماعی داشتیم و بیشتر من سوالاتی راجع به خانواده ایشان پرسیدم و متوجه شدم خواهرزاده یکی از آشنایان دور ماست.من ۲۶ و ایشان ۲۴ سال داریم. طی این مدت بخاطر فرهنگ شهرستان فقط یک بار با آژانس درب منزلشون رفتم و کتابی از ایشان به امانت گرفتم. طی این مدت به ایشان علاقه مند شدم و در واتس اپ به ایشان اعلام کردم ؛ پس از یک روز سکوت دوباره پیام دادم برای گرفتن پاسخ که ایشون گفت من نمی دونم چه کار اشتباهی انجام دادم که شما این پیام رو بهم دادین و ازم خواستن دیگه پیام ندم. بنظرتون جا داره مدتی بعد من دوباره از همین طریق و یا از طریق خانواده درخواستم رو مطرح کنم یا اصرار بیش از مزاحمت برای ایشون هست؟

سلام دوست گرامی احتمالا طرف مقابل شما آمادگی شنیدن این صحبت را نداشته است. بعد از مدتی طی یک پیام عذرخواهی به ایشان، به او اعلام کنید که قصد شما جدی است و اگر اجازه بدهند برای آشنایی بیشتر و یا از طریق خانواده اقدام خواهید کرد.

سلام- من 34 سال سن دارم. 13 سال پیش خاطر خواه دختری شدم که 9 سال از خودم کوچکتر است. هر دو خانواده مذهبی هستیم و ما قم و ایشان تهران سکونت دارند.من دانشجوی دکتری و ایشان لیسانسه هستند.چند بار از ایشون خواستگاری کردم و خانواده ایشان جواب رد( دختر خانم را از من پنهان و دور نگه می دارند و حتی اجازه نمی دهند من با ایشون صحبتی داشته باشم و نظرشون را در خصوص خودم بدانم) دادند.البته من تو این 13 سال هیچ موقع ایشان را ندیده ام و صحبتهایی که شده بین من و خانواده ایشان بوده. تو این مدت چند بار من خواسته ام ایشان را فراموش کنم و یک سری اتفاقاتی افتاده که دوباره اون وضعیت برگشته. حتی چند بار هم قرار شده ما برویم برای خواستگاری موارد دیگرد و باز هم اتفاقات نگذاشته وصلتی انجام پذیرد(موارد زیادی مورد برای من در خصوص ازدواج از طرف خانواده و دوستانم پیشنهاد شده که من بدون اینکه بدونم کی هستند جوابی ندادم). از طرفی مادر ایشان که دختر عمه من هستند با علم به اینکه من از دختر ایشان خواستگاری کرده ام ولی باز هم در مناسبت های خاص به من پیام می دهند.این در صورتی است که من چند بار به ایشان گفته ام که اگر نظرتون منفی است دیگر به من پیام ندهید. البته من پیش یک روانشناس هم رفته ام ولی فایده هم نداشته. به غیر از این اقدامات زیادی انجام داده ام تا مسیر زندگی از این وضعیت خارج بشه ولی فایده نداشته. الان نزدیک 4 ماه است که یک سری اتفاقات و خواب ها برایم پیش امده که علاقه من به ایشون را بیشتر از قبل کرده و احساس می کنم که نمی توانم این احساس را کنار بگذارم. و احساس می کنم ایشان اخرین گزینه من برای ازدواج هستند و می ترسم که بقیه عمر تنها باشم.(وقتی من از بیرون به خودم نگاه می کنم می بینم چقدر باید ادم ضعیفی باشم که خودم را پیش اینها کوچک می کنم و…) دو درخواست از شما داشتم اول بگوئید که من مشکل روانی دارم یا خیر؟ دوم چطور می توانم از این وضعیت خارج بشوم .ممنون و تشکر از زحمات شما.

سلام دوست گرامی دلیل مخالفت خانواده دختر خانم را اشاره نکردید. باید علت مخالفت بررسی شود که اگر مانع جدی است و قابل حل نیست، شما دیگر به دنبال ایشان نروید. اشاره کردید 13 سال است ایشان را ندیده اید، این مساله خیلی مهم است که دلیل علاقه خود را بررسی کنید. به چه علت این سالها به ایشان علاقمند مانده اید؟ ارسال پیام از طرف مادر این دخترخانم، به معنی ابراز تمایل برای ازدواج با دخترشان نیست و می تواند صرفا به دلیل تبریک اعیاد و مناسبت ها باشد.. اقدامات شما برای بهبود حالتان چه چیزهایی بوده است که اشاره کردید فایده ای نداشته است؟ این وابستگی روانی شما به ایشان باید بررسی شود تا بدانیم به چه علت نتوانسته اید تا به حال از این ارتباط شکل نگرفته خارج شوید؟ در موردسوال آخرتان مبنی برمشکل روانی، به این سرعت و با چند جمله نمی توان این برچسب اختلال را نسبت داد. بنابراین پیشنهاد می شود حتما با مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام من حدود 2 سال با یک پسری دوست بودم در طول این مدت چند نفر خواستگار خوب داشتم که از دست دادم الان فهمیدم که این پسر قصدش ازدواج نبوده داغون شدم چیکار کنم؟؟؟

سلام دوست گرامی برای اتفاقی که افتاده است متاسفیم. دوره شکست عاطفی دوره سخت و سنگین است که بهتر است با کمک مشاور این دوره سخت را بگذرانید. شما انتخاب کرده بودید که با او در رابطه باشید و هر انتخابی تبعاتی دارد. فکر کردن به گذشته مثل این است که دائما از پنچر بودن ماشینتان گله داشته باشید اما به دنبال مقصر این پنچری بگردید! شما بالاخره باید این پنچری را بگیرید! پس لطفاً پیش از سخت تر شدن دوره سوگ تان و طولانی نشدنش، با مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من مدتی بود که با یه دختر آشنا شدم و یه رابطه خیلییی صمیمی دوستانه داشتیم در حدی که انگار از اول عمر میشناختیم همو و خیلی با هم راحت بودیم اما بعد از پنج ماه دوستی من دچار احساسات شدم اولش سعی کردم که این احساسات رو از بین ببرم اما دیدم که واقعا نمیشه و عمیق تر از اون چیزیه که فکرش رو میکنم برا همین بهش گفتم اما اون رد کرد و گفت که بخاطر تفاوت های مذهبی نمی تونیم با هم کنار بیایم(اون سنی هستش من شیعه) اما من زیاد مسائل مذهبی برام مهم نیستش نه که برام ارزش نداشته باشه برام ارزش داره و بهش احترام میزارم و خودم رو میشناسم که تو این مسائل به مشکل بر نمی خورم برا همین بعد از یه مدت دوباره ازش خواستم ولی اون فقط از روی منطق و عقل (بدون در نظر گرفتن و باور داشتن به احساست و این جور چیزا) رد کرد الان هم هر کاری میکنم نمیتونم فراموش کنم به قدری این احساس عمیق بوده و هست که نمیتونم ازش بگذرم و در عین حال هم کاری از دستم بر نمیاد… واقعاً نمیدونم چیکار کنم چطور میتونم نظرش رو عوض کنم

سلام دوست گرامی بله ارتباط هیچوقت در یک مرحله باقی نمی ماند و به سمت بالاتر حرکت می کند پس دلیل علاقمندی شما به ایشان طبیعی است. اما در مورد اختلاف فرقه مذهبی، این مساله اگر هم توسط دختر و هم پس و هم خانواده های آنان پذیرفته شده باشد، مشکل خاصی بوجود نمی آید. این پذیرش شامل: اگر در مراسم های مختلف مذهبی با هم شرکت می کنید، واکنش شما و ایشان به این مراسم ها چیست؟ اسم بچه در آینده چه خواهد بود؟ در نوع برگزاری آداب و رسوم مشکلی باهم ندارید؟ باید با جزییات بیشتری فارغ از علاقه به این مساله توجه داشته باشید. برای بررسی بیشتر می توانید از مشاوران رادیو عشق، مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

با سلام با دختری آشنا شدم ازش درخواست دوستی کردم گفت نه گفتم چرا گفت خوشم نمیاد ولی بعد هر پیامی دادم جوابش داد به نظرم الکی میگه حالا من چه کار کنم؟

سلام دوست گرامی ممکن است این نه گفتن ایشان، به دلیل کم بودن جذابیت های شما باشد. پس بهتر است با استفاده از مشاوره، جذابیت های خود را بالا ببرید.

سلام تورو خدا هر چه زودتر جوابتو بدین دارم دیونه میشم.نزدیک به سه ماهه که از یه دختر که تازه باهاش فامیل شدیم خوشم اومده و واقعا دوسش دارم.ولی چندین بار از طریق واسطه بهش درخواست دوستی دادم ولی جواب رد داده.دختره آدمی که تا به حال به کسی پا نداده.ترو خدا هر چه زود تر جواب بدین دارم دیونه میشم

سلام دوست گرامی اگر طرف مقابل شما شخصی است که اهل دوستی نیست، بهتر است با بررسی جوانب موضوع، با خانواده خود این مساله را مطرح کنید. البته توضیحات شما بسیار اندک است و نیاز است در جلسه مشاوره دلایل جذب شما به ایشان و شرایط شما بررسی شود. برای این منظور می توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره آنلاین و یا تلنفی دریافت کنید.

باسلام من چطور میتونم از چع راهی دلیل واقعی منفی بودن جواب خاستگاری رد بفهمم ؟

سلام دوست عزیز سوالتون گنگه و نیاز به توضیحات بیشتری وجود داره

سلام وقتتون بخیر من مدتی بود ک برای برادرم تصمیم داشتم که یعنی از دوستانم رو معرفی کنم ،خلاصه وقتی با دوستم صحبت کردم و ایشون مشکلی نداشتن حتی عکس برادرم رو هم دیدن و مشکلی نبود و قرار شد ازتزدیک با مادرها قرار بگذاریم ولی نمیدونم چی شد یکدفعه از من پرسیدن که فلانی چه رابطه خانوادگی باشما داره و بعدش به دوساعت نکشید ک تماس گرفتن و با بهونه اوردن کلا قضیه رو کنسل کردن بنظرتون تو این شرایط من باید چیکار کنم تا علت واقعی رو متوجه بشم؟؟؟

سلام بهتره یه کم بگذارید زمان بگذره و بعد با دوست‌تون راجع به این موضوع صحبت کنید تا ابهامات براتون برطرف بشه. می‌تونید نسبت به شکی هم که درباره اون فامیل‌تون براشون پیش اومده سوال کنید. بهتره اصرار زیادی به ایشون نداشته باشین

سلام، من مدتی بود که با یه دختر بخاطر پروژه های درسی آشنا شده بودم و در اوایل که فقط رابطه مون در حد دوستی بود ولی بعد از چهار ماه این رابطه به قدری صمیمی شد که باعث به وجود آمدن یه احساس عاطفی در من بود اولش که سعی کردم این احساس رو از بین ببرم ولی وقتی دیدم نمیشه بهش گفتم ولی اون رد کرد دلیلش هم تفاوت فرهنگی و این چیزا بود ولی واقعا از لحاظ ویژگی های رفتاری خیلی شبیه هم هستیم ولی خب در هر صورت میگفت که نمیشه و نمیتونه اما گفت که اگه قول بدی که دیگه احساسی به وجود نیاد و این حس رو فراموش کنی میتونیم باز هم همون رابطه دوستی رو حفظ کنیم من الان واقعا نمی‌دونم چیکار کنم بنظر شما میشه رابطه دوستی رو ادامه داد که شاید بعدا نظرش عوض شد؟ یا اینکه همین رابطه دوستی رو هم نباید ادامه داد

سلام دوست گرامی. داشتن رابطه عاطفی و تجربه حسی عمیق تر از دوستی، هیچوقت به مرحله قبل برنمی گردد. رابطه قابلیت رشد دارد، نه قابلیت برگشتن به مرحله ساده دوستی. برای دریافت مشاوره بیشتر می توانید از رادیو عشق نوبت بگیرید.

سلام من دانشجوی ترم ٧ مترجمی انگلیسی هستم و از یک دختر خانمی خوشم اومده از ترم ۴ به دلم نشستن با دوستشون صحبت کردم گفتن بهشون میگم ولی گفتن بعید میدونم جواب مثبت بدن چون اهل دوستی نیستن آخه ایشون هم چادری هستن و من تیپم غربیه یه جورایی عجیبه اما بازم من قبول ندارم به این چیزا نیست دوستشون به من گفتن که جوابشون منفی بود خیلی ناراحت شدم واقعأ هم من ازدواج رو دوس دارم ولی شرایطم یکمی اوکی نیست کاش جواب مثبت میدادن ایشون فکر کردن من منظورم از این دوستی های ساده بوده دختر های این تیپی هم واقعأ سخته آدم بخواد جواب بگیره ازشون به نظرتون چه کار کنم؟ دوس دارم شرایطم رو بهتر کنم و بهشون ترم آخر حرفم رو بگم موندم چه کار کنم

سلام آدما باورها و طرز فکرهای متفاوتی دارن و این این طرز فکر روی رفتارهاشون اثر می‌ذاره، اگر ایشون هم دیدگاه مناسبی نسبت به دوستی ندارن پس طبیعیه که پیشنهاد شما رو نپذیرن. هرچند شما دنبال دوستی ساده نیستید و دنبال یک رابطه هدف دارید، اما چون الان شرایط ازدواج رو ندارید، پس شاید یک مدت نسبتا طولانی مجبور بشید که دوست باقی بمونید و ایشون نمیتونه این موضوع رو بپذیره. نکته مهم‌تر اینه که حتی اگر شما وارد رابطه بشید و بخواهید به ازدواج فکر کنید، تفاوت‌هایی که در طرز پوشش و احتمالا باورهای مذهبی دارید، میتونه مشکلات بیشتری براتون ایجاد کنه. حتی اگر شما این موضوعات رو خیلی مهم ندونید، اونا اثر خودشون رو روی رابطه و زندگی می‌ذارن و حتی میبینید در مورد شما قبل از شکل‌گیری رابطه اثر گذاشتن. پس شاید باید منطقی‌تر به ماجرا نگاه کنید و انتخاب متناسب‌تری با ویژگی‌های خودتون داشته باشید. البته که به خاطر علاقه‌ای که در شما به وجود اومده حتما چندوقت بهتون سخت میگذره تا بتونید با موضوع کنار بیایید. البته خیلی خوبه که تو این مدت روی شرایط‌تون کار کنید و اگر بعد از بهتر شدن شرایط‌تون بازهم نظرتون همین بود، خوبه که یک بارهم خودتون مستقیما باهاشون صحبت کنید.

مرسی از پاسخ شما در اینستاگرام تصادفی باهاشون صحبت کردم متأسفانه گفتن انگار ترم ١ با یه آقا پسر که همکلاسی شون هستن در یه دوستی بودن به مدت ١ سال یعنی تا آخر ترم ٢ و گفتن ما دوتا تفاوتمون به خدا خیلییه و اون دوستی من با شکست مواجه شد و به همین خاطر میترسم اگر صحبت کنم دوباره اون اتفاق بیفته بهشون گفتم آخه ربطی به اون مسأله نداره خانم فلانی اگر هم طرف واقعأ پسری بود که شما رو دوست داشت با شما ازدواج میکرد پس فکر کردن به همچین پسری جالب نیست و گفتم شما که من رو نمیشناسید یه فرصت به من بدید ملاقات داشته باشیم با شما صحبت کنم به خدا قصدم مزاحمت نیست همه پسرا مثل هم نیستن این دختر خانم تو فکر اون آقا پسره منم خیلی بدشانسم دست رو هر دختری میزارم شکست عاطفی داشته ولی بازم خیلی مشتاقم باهاشون صحبت کنم پرسیدم ازشون مگه دوسش ندارین خوب دوباره برین سمتش گفت دیگه به عقب نمیرم گفتم خب خانم فلانی اجازه بدید من باهاتون صحبت کنم همه پسرا مثل هم نیستن گفتن من اهل دوستی نیستم و قصد ازدواج هم ندارم بهشون گفتم به خدا نیتم مثبته دیدتون رو باز کنید بعد دیدم پیامم رو فقط سین کردن انگار رفتن تو فکر بعد یه بار دیگه که بهشون پیام دادم صحبت کردیم گفتن بهتره که پیام ندیم گفتم این یه پیامه فقط چیز خاصی نیست من نه درخواست دادم و نه شماره از شما خواسم گفتن من با همه کس بیرون نمیرم و میگفتن به خدا با همدیگه خیلی تفاوت داریم گفتم دوس داشتن به پوشش نیست این دختر خانم احتمالأ ترسیدن از دوستی قبلی که با اون آقا پسر داشتن و به همین خاطر دو دل هستن دوباره دوست بشن چون خودشونم همین رو بهم گفتن ولی من بهشون گفتم از شما خوشم اومده گفتن چرا من؟ این همه آدم! گفتم دل دیگه بلأخره ولی ازشون خوشم میاد کاش میشد اعتمادشون رو به دست اورد منم واقعأ پسر هوس بازی نیستم ازشون خوشم اومده

سلام وقت بخیر من به دختر مورد علاقم پیشنهاد ازدواج دادم ولی چون محله کارش یه جوریه که نمیتونم حضوری بگم یا دعوتش کنم تلفنی گفتم و اونم گفت نه من خیلی دوسش دارم چیکار کنم نظرشو عوض کنه و باهام باشه؟

سلام دوست گرامی میتوانید طی درخواست مکتوب و از طریق پیام علت جواب منفی ایشان را متوجه شوید. در صورتی که میتوانید از طریق خانواده اقدام کنید بهتر هست

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

رابطه عاطفی شما با شریک عاطفیتان فوق العاده است و شما کاملا آماده هستید که رابطه را به سطح بالاتری ارتقا دهید. در آینده نزدیک دوست پسرتان را در نقش شوهرتان تصور می‌کنید و تقریبا هر روز درمورد اینکه او شما را از خانواده‌تان رسما خواستگاری می‌کند، با هم در یک خانه زندگی می‌کنید و فرزندانی خواهید داشت، خیال‌پردازی می‌کنید. اما واقعیت این است که با وجود اینکه اطمینان دارید این پسر شما را دوست دارد، او برای ازدواج هیچ اقدام جدی نمی‌کند. رابطه شما در حالت بلاتکیف باقی مانده است. در این شرایط احتمالا به دنبال راهی برای ترغیب کردن، تشویق کردن و حتی وادار کردن پسر به ازدواج خواهید بود. اما چطور می‌توان مردی که از ازدواج طفره می‌رود و بهانه‌های زیادی برای عدم خواستگاری می‌آورد را برای ازدواج کردن متقاعد کرد؟ برای پاسخ به این سوال در این مقاله با ما همراه باشید.

فهرست مطالب

قبل از اینکه درمورد راه‌های تشویق مرد برای ازدواج صحبت کنیم، شاید بهتر باشد از خودتان این سوال را بپرسید که چرا او تاکنون برای ازدواج پیش قدم نشده و درخواست ازدواج را مطرح نکرده است؟ علت این موضوع ممکن است در هر رابطه‌ای دلایل متفاوتی داشته باشد. پس بهتر است در این مورد خوب فکر کنید.

آیا هدف و دیدگاه مشترکی برای آینده رابطه دارید؟ شما چه نقشی در زندگی دوست پسرتان دارید؟ آیا او به چشم همراه همیشگی زندگیش یه شما نگاه می‌کند یا صرفا برای وقت گذرانی در این رابطه مانده است؟

زیرا اگرچه ممکن است شما از ابتدا، به هدف و قصد شناخت برای ازدواج وارد رابطه دوستی شده باشید، اما برای طرف مقابلتان رابطه تا این حد جدی نباشد و بیشتر نقش یک زنگ تفریح و زمانی برای خوشگذرانی را برای او داشته باشد. در این صورت انتظار نداشته باشید که به راحتی آشنایی به ازدواج ختم شود.

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

اما اگر متوجه شده‌اید او به آینده رابطه به طور جدی فکر می‌کند و شما را به عنوان همسر آینده‌اش می‌بیند، اما با این حال هنوز درخواست ازدواج را مطرح نکرده است، شاید بهتر باشد از دغدغه اصلی او برای اینکه پاپیش نمی‌گذارد با خبر شوید. مثلا شاید فکر می‌کند زمان بیشتری برای شناخت نیاز باشد، یا نتوانسته باشید اعتماد او را کاملا جلب کنید و یا ممکن است به دلایل خانوادگی یا مالی و فراهم نبودن شرایط ازدواج پاپیش نگذارد.

در هر حال اطلاع از علت طولانی شدن رابطه مهم است و با آگاهی از آن راحت‌تر می‌توانید نگرانی‌های او را کاهش داده و به ازدواج تشویقش کنید. اما موضوع مهم‌تر این است که نگذارید به دلایل غیرموجه رابطه‌تان بلاتکلیف بماند و بهتر است در این مورد اقدامی بکنید.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که خودتان دست به کار شوید، برای این که بتوانید به نتیجه دلخواه خود برسید، با ما همراه باشید تا با توصیه‌های مفیدی آشنا شوید که مرد شما را به ازدواج ترغیب و تشویق می‌کند. با پیاده کردن این شگردهای روانشناختی می‌توانید دوست پسرتان را به ازدواج مجاب کنید و در نهایت او را متقاعد کنید که با خواستگاری از شما رابطه‌تان را پایدار و ابدی کند. این همان رویایی است که سال‌ها برای به واقعیت پیوستن آن منتظر مانده‌اید، درست است؟ پس دیگر نباید حتی یک ثانیه را هدر بدهید. این توصیه‌ها را به کار ببندید تا مرد رویاهایتان را مال خودتان کنید، حلقه ازدواج در انگشتتان بیاندازید و برنامه‌ریزی برای یک جشن عروسی باشکوه را شروع کنید.

اگر فقط بنشینید و منتظر بمانید تا دوست پسرتان از شما خواستگاری کند، مطمئن باشید که تا صد سال دیگر هم مجرد خواهید ماند. در واقع این انتظار خاموش و منفعلانه دوران دوستی‌تان را طولانی‌تر می‌کند. اگر واقعاً می‌خواهید که دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، باید تکانی به رابطه‌تان بدهید. نگذارید که دوست پسرتان به این رابطه‌ی بی‌تعهد عادت کند و دوستی با شما برایش عادی شود. توصیه‌ی ما این است که کاری کنید او همیشه در حال حدس زدن درباره افکار و احساساتتان باشد و در آرزوی دانستن فکری باشد که در سر دارید و مشتاقانه بخواهد بداند که روزتان را چطور گذرانده‌اید. برای مثال آخر هفته با دوست‌هایتان قرار بگذارید، اما تا شب پنجشنبه هیچ چیزی به او نگویید. به این ترتیب او متوجه اهمیت حضورتان می‌شود و قدرتان را می‌داند. البته مرز باریکی بین متقاعد کردن به ازدواج و ایجاد ناامنی در رابطه وجود دارد، بنابراین هنگام پیاده کردن این توصیه مراقب باشید که زیاده‌روی نکنید.

اگر وقتی صحبت از ازدواج به میان می‌آید، دوست پسرتان طفره می‌رود و برای خواستگاری دست دست می‌کند، این طفره رفتن به این معنا نیست که جایی در آینده‌اش ندارید. این دست دست کردن به معنای آن است که او نیاز دارد تا از صمیم قلب حس کند که نمی‌تواند بدون شما زندگی کند. برای این که دوست پسرتان را مطمئن کنید که نه فقط شما را می‌خواهد، بلکه به شما نیاز دارد، باید او را به خودتان وابسته کنید. باید به صدای رسای او، بهترین دوستش، همبازی تنیس آخر هفته‌اش و بهترین قنادی تبدیل شوید که خوشمزه‌ترین شیرینی مورد علاقه‌اش را می‌پزد. زمانی که با هم هستید، تمام نگرانی‌هایش باید در لحظه از ذهنش پاک شود. عشقتان باید بداند که در مدتی که کنار شما است، مشکلی برایش به وجود نمی‌آید و می‌تواند ساعاتی را به شادی و خوشی بگذراند. به این ترتیب او برای ساختن خاطرات بیشتر با شما ترغیب می‌شود. در عین حال اگر می‌خواهید، حضورتان برایش حیاتی شود، باید درک کنید که او نیاز دارد تا هر از گاه از شما فاصله بگیرد. شاید نامزدتان بخواهد در تنهایی‌اش کتاب بخواند یا با دوستانش بیرون برود، در هر حال اگر به او فرصت نفس کشیدن بدهید، به خاطر اعتمادی که به او دارید، سپاسگزارتان خواهد شد. به این ترتیب مرد رویاهایتان به تدریج متوجه می‌شود که زندگی در کنار شما به معنای محروم شدن از آزادی نیست و مشتاقانه گام بعدی را برای پیوستن به شما برمی‌دارد.

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که خودتان را در این رابطه کاملاً گم کرده‌اید؟ شاید سال‌ها است که خودتان را وقف مرد دلخواهتان و تامین خواسته‌های او کرده‌اید. از انجام دادن تمام کارهایی که موجب شادی‌تان می‌شد، دست کشیده‌اید، چون تمام فکر و ذکرتان شاد کردن او بوده است. شاید فکر کنید که توجه کردن به یک نفر و تامین نیازهایش راهی برای ربودن قلبش است، اما باید بدانید که ضرر این ازخود گذشتگی بی‌وقفه بیشتر از سودش است. اگر می‌خواهید دوست پسرتان به ازدواج راضی شود، باید کاری کنید که متوجه ارزش شما بشود، درک کند که شما نیز اهداف و رویاهای خاص خود را دارید و زندگی‌تان در او خلاصه نمی‌شود. واقعاً فکر می‌کنید یک مرد حاضر می‌شود با زنی ازدواج کند که هفت روز هفته 24 ساعته در خدمتش است. شاید این حاضر به خدمت بودن در وهله‌ی نخست جذاب به نظر برسد، اما مطمئن باشید که مردها دیر یا زود از این وضعیت خسته می‌شوند. از همین امروز برنامه‌هایی را برای خودتان در نظر بگیرید که او محور اصلی‌اش نباشد. تفریحات قدیمی خود را دوباره شروع کنید. اگر چند بار در هفته کاری را انجام دهید که خوشحالتان می‌کند، این شادی و استقلال جذابیت شما را در نظر مرد رویاهایتان چندبرابر می‌کند و برای ازدواج کردن با شما ترغیب می‌شود.

یکی از راه‌های تشویق کردن دوست پسرتان به ازدواج این است که او را وادار کنید تا با دوستان متاهل و اعضاء خانواده‌تان بیشتر معاشرت کند. وقتی دوست پسر فراری از ازدواج‌تان با همسرانی رفت و آمد می‌کند که تا پایان عمر به هم متعهد شده‌اند، به تدریج در ذهن خود شروع به رویاپردازی درباره زندگی زناشویی با شما می‌کند. دوستان متاهل‌تان به او نشان می‌دهند که زندگی زناشویی فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد، اما در نهایت متعهد ماندن به یکدیگر از همه چیز مهم‌تر است.

این توصیه به ویژه برای مردانی مفید است که فرزند طلاق هستند. برخی مردانی که والدینشان از هم جدا شده‌اند، به دلیل تجربه‌ی تلخی که از فروپاشی خانواده‌شان دارند، محتاطانه‌تر درباره ازدواج برخورد می‌کنند. کار شما این است که تصویرهای ناخوشایند گذشته را با تصاویری از زندگی همسران شاد و خوشبخت جایگزین کنید. بنابراین کاری کنید که با دوستان متاهل و خوشبختی رفت و آمد داشته باشید که می‌توانند الگوی مناسبی برای عشقتان باشند. به این ترتیب تصورات منفی او از ازدواج درهم می‌شکند و برای ازدواج کردن با شما مشتاق می‌شود.

اگر فکر می‌کنید که رابطه‌تان در مسیر درست حرکت نمی‌کند، باید تغییر بزرگی را در زندگی‌تان شروع کنید تا شوکی به رابطه‌تان وارد شود. هر از گاه به این موضوع اشاره کنید که دوست دارید برای تحصیل یا پیدا کردن فرصت‌های جدید شغلی به شهر دیگری نقل مکان کنید.

البته اشاره‌ی زودگذر به این موضوع کافی نیست، باید کاری کنید که او باور کند که شما واقعاً در حال برنامه‌ریزی برای جابجایی هستید. جستجوهایتان را شروع کنید و برای مرد محبوبتان توضیح دهید که کار جدید در یک شهر دیگر چطور باعث پیشرفت‌ شغلی‌تان می‌شود. حتی اگر واقعاً برای مهاجرت برنامه نداشته باشید، فکر جدا شدن از شما او را ترغیب می‌کند که سراسیمه از شما خواستگاری کند تا پایبندتان کند.

نیازی نیست عشقتان را زهره ترک کنید، فقط اندکی او را بترسانید تا متوجه شد که نمی‌توانید تا ابد به همین شکل کنار او بمانید. دوستتان می‌داند که عاشقانه دوستش دارید و از صمیم قلب به شما اعتماد دارد، اما باید بداند که تنها مرد روی کره زمین نیست و شما انتخاب‌های دیگری هم دارید. برای این که اندکی او را از کوره به در ببرید، به خواستگارانی که در حال حاضر دارید، اشاره کنید. به این ترتیب او متوجه می‌شود که نه تنها شما می‌توانید جذب مردان دیگر شوید، بلکه شما نیز برای مردان دیگر جذابیت دارید. وقتی ترس از دست دادن شما در دلش جوانه بزند، مطمئن باشید که تمام طلافروشی‌های شهر را زیر و رو می‌کند تا حلقه‌ی زیبایی را برای خواستگاری از شما پیدا کند.

قبول داریم که انجام دادن این توصیه بسیار دشوار است. وقتی کسی را دوست داشته باشید، از صمیم قلب می‌خواهید که لحظه لحظه‌ی عمرتان را کنار او باشید. اما واقعیت این است که اگر همیشه کنار او باشید، او به حضورتان عادت می‌کند و اقدامی برای ازدواج انجام نمی‌دهد. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج راضی کنید، اندکی عقب‌نشینی کنید و از عشق‌تان دورتر شوید تا او ناخودآگاه خودش را به شما نزدیک‌تر کند. زمانی که هم از نظر جسمی و هم عاطفی از دوست پسرتان فاصله بگیرید، هوشمندانه تمام چیزهایی را که او به آنها عادت کرده و مسلم فرض می‌کند، از او می‌گیرید. برای مثال اگر دیگر در پیام‌های صبحگاهی‌تان از شکلک بوسه استفاده نکنید، او متوجه می‌شود و شگفت‌زده از خودش می‌پرسد که چرا دیگر بوسه برایش نمی‌فرستید. دوری جسمی و عاطفی باعث می‌شود که بخواهد لحظات دلنشین گذشته را دوباره زنده کند. او به زودی متوجه می‌شود که اگر می‌خواهد جسم، روح و ذهن شما را کاملاً مال خود کند، چاره‌ای ندارد جز آن که رسماً از شما خواستگاری کند!

اگر می‌خواهید دوست پسرتان به طور جدی درباره رابطه‌تان فکر کند و او را به ازدواج ترغیب کنید، بدون هماهنگی با او یک خرید بزرگ انجام دهید. برای مثال بدون اطلاع دادن به او برای خودتان یک موبایل جدید بخرید. این خرید غیرمترقبه باید چیزی باشد که او به هیچ وجه انتظارش را از شما نداشته باشد. فقط مراقب باشید که توانایی خرید آن وسیله را داشته باشید، قرار نیست که خودتان را برای شنیدن پیشنهاد خواستگاری ورشکسته کنید. زمانی که او متوجه شود، چیزی را بدون هماهنگی با او خریده‌اید، این استقلال بی‌سابقه او را متعجب می‌کند و او را به فکر می‌اندازد که مبادا واقعاً به او نیاز نداشته باشید و بودن یا نبودن او تاثیری در زندگی‌تان نداشته باشد. اگر مرد محبوبتان از شما پرسید که چرا قبل از چنین خرید مهمی با او مشورت نکرده‌اید، راحت جواب بدهید که: “خب تو که شوهرم نیستی.” شاید این جواب او را عصبانی کند، اما در نهایت باعث می‌شود که به فکر ازدواج کردن بیفتد.

قبل از آن که رابطه‌تان شروع شود، زندگی اجتماعی بسیار فعالی داشتید و حتی نمی‌توانستید تعداد دوستانتان را بشمارید. اما به محض آن که رابطه‌ی شما و دوست پسرتان جدی شد، قرارهای دوستانه را کنسل کردید و در دورهمی‌های هفتگی با دوستان صمیمی‌تان حاضر نشدید. در نهایت دوستانتان هم دیگر شما را دعوت نکردند و الان که به خودتان آمده‌اید، متوجه می‌شوید که مدت‌ها است خبری از دوستانتان نشنیده‌اید. وقت‌گذرانی با دوستان یکی از موثرترین و ضروری‌ترین توصیه‌ها برای وادار کردن دوست پسرتان به ازدواج است. به او بفهمانید که زندگی اجتماعی خاص خود را بیرون از این رابطه دارید، این استقلال و موقعیت اجتماعی باعث می‌شود که او جنبه‌ی جدیدی از شخصیت شما را ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی دوست دخترشان باشند و همه چیز به آنها ختم شود. بنابراین همین امروز فهرست مخاطبین گوشی‌تان را نگاه کنید و با دوستان وفاداری تماس بگیرید که مدت‌ها قبل از ورود این مرد به زندگی‌تان یار غارتان بوده‌اند. اگر آنها دوستان واقعی باشند، شما را به خاطر بی‌توجهی و غیبت طولانی‌تان خواهند بخشید. فقط حواستان باشد که آنها را به مراسم ازدواجتان دعوت کنید، چون مطمئناً بعد از آن که رفت و آمد با دوستانتان را شروع کردید، مردتان نیز برنامه‌ریزی برای ازدواج را شروع خواهد کرد.

بسیاری از مردان برای خواستگاری کردن و ازدواج مرددند، چون از هزینه‌های عروسی و شروع زندگی مشترک می‌ترسند. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج تشویق کنید، و می‌دانید که عشقتان از هزینه‌های سرسام‌آور زندگی مشترک واهمه دارد، به او بفهمانید که برگزاری یک مراسم ساده عروسی نیز رضایتتان را جلب خواهد کرد. چنانچه نامزدتان بداند که مجبور نیست حساب بانکی‌اش را برای راضی کردن شما خالی کند، متمایل می‌شود که درخواست ازدواج بدهد. به علاوه همواره می‌توانید زندگی مشترکتان را در سال‌های آتی و وقتی هر دو موقعیت مالی بهتری پیدا کردید، ارتقاء بدهید.

واقعاً می‌گوییم، بدون او به یک سفر بروید، هر جایی که دلتان می‌خواهد. چمدانتان را ببندید و از جلوی چشمان او دور شوید. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را مجاب کنید تا از شما خواستگاری کند، با این سفر مجردی می‌توانید توجهش را جلب کنید. چند نفر از دوستانتان را خبر کنید و با آنها به یک سفر بروید یا می‌توانید به تنهایی به سفر بروید. حین سفر او را بی‌خبر نگذارید، اما مکالمات تلفنی‌تان را در حد کوتاه و دوستانه نگه دارید. سرتان گرم سفر است و به سفر آمده‌اید تا مدتی تنها باشید، پس بیشتر از سه دقیقه نمی‌توانید با او حرف بزنید. مطمئن باشید که این سفر مجردی بی‌سابقه او را شوکه خواهد کرد. اگر بعد از گذشت چند هفته تا چند ماه از سفرتان یک خواستگاری عاشقانه شنیدید، از تعجب خشکتان نزند.

از آنجایی که همیشه درباره‌ی عروسی حرف می‌زنید، می‌داند که می‌خواهید با او ازدواج کنید. شما در مورد مراسم عقد دوستتان با هیجان صحبت می‌کنید، با حالتی رویایی درباره زیبایی دسته گل رز سفید حرف می‌زنید و او با کلافگی شاهد است که چطور تمام پروفایل‌های مرتبط با عروسی را در اینستاگرام دنبال می‌کنید. چرا کار را یکسره نمی‌کنید و یک برچسب به پیشانی‌تان نمی‌چسبانید که “با من ازدواج کن، چرا از من خواستگاری نمی‌کنی؟” اگر می‌خواهید دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، دیگر هیچ حرفی راجع به عروسی نزنید. تمام این حرف‌های بی‌پایان درباره عروسی جز این که عشقتان را کلافه و مضطرب کند، هیچ فایده دیگری ندارد. خونسرد برخورد کنید. قبلاً به مرد رویاهایتان فهمانده‌اید که می‌خواهید تا پایان عمرتان در کنار او زندگی کنید، لازم نیست تمام جزئیات عروسی رویایی‌تان را تا بعد از خواستگاری رسمی برای او توصیف کنید.

اگر مدت‌ها از شروع رابطه‌تان می‌گذرد و به نظر نمی‌رسد که عشقتان قصد خواستگاری داشته باشد، زمان آن رسیده که برای او مهلت تعیین کنید. قرار نیست به او اولتیماتوم بدهید، صرفاً می‌خواهید به او بفهمانید که برای زندگی‌تان برنامه دارید و او یا می‌تواند برای محقق ساختن این برنامه‌ها به شما بپیوندد یا این که می‌تواند برنامه دیگری را پیشنهاد کند. اگر مدتی است که با هم دوست هستید و آمادگی لازم را برای ازدواج دارید، به دوست پسرتان بگویید که می‌خواهید ظرف X ماه آینده، نامزد کنید. تحت این شرایط دو حالت پیش می‌آید: یا دوست پسرتان می‌گوید که قصد دارد به زودی از شما خواستگاری کند یا این که درخواست مهلت بیشتری می‌کند تا به کارهایش سر و سامان بدهد. از مرد محبوبتان بپرسید که چقدر وقت لازم دارد و اگر وقتی که می‌خواست، معقول بود با این برنامه‌ریزی جدید موافقت کنید. چنانچه دوست پسرتان مطمئن نبود که می‌خواهد با شما ازدواج کند، نوبت شما است که تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید با مردی بمانید که هنوز درباره ازدواج دودل است یا خیر.

آخرین توصیه ما به شما این است که با صداقت با دوست پسرتان درباره تمایل قلبی‌تان برای ازدواج صحبت کنید. ازدواج برای برخی مردان چندان موضوع مهمی نیست و پیمان ازدواج به نظرشان فقط یک قرارداد است. اما اگر شما در حال مطالعه‌ی این مقاله هستید، به احتمال زیاد ازدواج برایتان مهم است. احتمالاً ازدواج برایتان نشانه‌ی نهایی تعهد است و موجب می‌شود که از ایمنی و پایداری رابطه‌تان مطمئن‌تر شوید، شاید هم می‌خواهید دلگرم باشید که تا پایان عمرتان در کنار مردی خواهید بود که فکر زندگی بدون او برایتان غیرقابل تحمل است. دلایل خود برای ازدواج را با مردی که دوستش دارید، در میان بگذارید. حتی اگر عشقتان تمایلی به ازدواج ندارد، همین که بداند شما چقدر مشتاق شروع زندگی زناشویی هستید، کافی است که او را به ازدواج ترغیب کند. چنانچه او بداند که می‌خواهد تا پایان عمر در کنار شما بداند، راضی می‌شود که برای شاد کردن شما با پیمان ازدواج موافقت کند.

برای اینکه پسری را ترغیب به مطرح کردن درخواست ازدواج کنید، ابتدا لازم است دلایل به تاخیر افتادن ازدواج و دغدغه‌های او با خبر شوید و در صورت امکان کاری کنید نگرانی‌هایش کاهش پیدا کند.

اگر می‌خواهید رابطه عاطفی‌تان به ازدواج بیانجامد نباید بگذارید که رابطه بی‌تعهد برای او عادی شود. کاری کنید وابسته شما شود و نتواند زندگی را بدون شما تصور کند. ضمن اینکه لازم است شما زیاد به او وابسته نباشید، به خودتان بیشتر توجه داشته باشید و زمانی را برای کارهای شخصی و وقت گذرانی با دوستان دختران در نظر بگیرید و همیشه در دسترس نباشید.

برای ترغیب او به ازدواج، علائم و نشانه‌هایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید، با زوج‌های متاهل بیشتر در ارتباط باشید و بگذارید بداند شما گزینه‌های ازدواج دیگری نیز دارید،

اگر دغدغه او به خاطر شرایط مالی ازدواج است شاید بهتر باشد توقعات مالیتان را کمتر کنید  و در این مورد به او اطمینان خاطر دهید. برای وادار کردن او برای درخواست ازدواج شما می‌توانید دیدگاهتان درمورد ازدواج را شفاف بیان کنید و یک بازه زمانی مشخص برای رساندن دوستی به ازدواج مشخص کنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

10 بازدید

16 بازدید

25 بازدید

36 بازدید

63 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من یه دختر ۲۶سالم و ۵ماهی هست که با پسری ۲۴ساله دوست شدم از هر لحاظ باهم خوبیم و میتونم بگم میشه نیمه گمشدم و هیچ مشکلی از نظر مالی کاری خونه نداره ولی شغلش فعلا تو یه شهره دیگس ماه سوم بهم گفت که میخواد باهام ازدواج کنه و انتخابش رو کرده نه خودش و نه خانوادش مشکلی با اختلاف سنیمون نداره الان ۲هفته مونده که انتقالیش حل بشه به شهرمون چند باری ازش درباره ازدواج گفتم فقط خندیده و چیزی اصلا نمیگه و بروز نمیده اینم بگم ایشون نظامی هستن

سلام دوست گرامی اختلاف سن به خودی خود مشکل ایجاد نمی‌کند. زمانی اختلاف سن مساله مهمی می‌شود، که دعواها و بحث‌های دونفر به این سن ختم شود و سن را عامل این بحث‌ها بدانند. همچنین وقتی پسر نتواند در برابر طعنه‌های دیگران درباره این موضوع، جواب قانع کننده‌ای بدهد. اما درباره اینکه او فعلا موضوع ازدواج را پیش نمی‌کشد، حتماً به صورت مستقیم وضعیت را جویا شوید و بلاتکلیف نباشید.

سلام من دوسالی هست با یک اقایی اشنا شدم خیلی همو میخوایم خیلی بارها شد جدا شدیم ولی نتونستیم همو فراموش کنیم ایشون ۲۵ سالشه من ۱۹ سالمه خانواده من میدونن با ایشون بودم این اقا مادرشون یک دختر چادری میخوان و کلا از مانتویی ها این مادرشون متنفرن و این اقا جرات نکرده به مادرشون بگه من عاشق دختر مانتویی شدم چون فحش میبندن به مانتویی ها و این شد که باعث شد ما از هم جدا شدیم به سختی الان من واقعا دوسشون دارم شب روزم شده گریه تورو خدا بگین چیکار کنم خیلی یک دندست

سلام دوست گرامی اینطور که شما از موضع مادر او صحبت می‌کنید؛ مشخص است که کاملاً روی اعتقادات خودشان مصر هستند و این مساله تفاوت خانواده شما و ایشان را نشان می‌دهد. در آینده به دلیل این موضع‌گیری احتمال وجود مشکل بسیار زیاد خواهد بود؛ بنابراین بهتر است که اصراری روی بازگشت به این رابطه نداشته باشید. در ضمن شما نمی‌توانید همان چیزی شوید که آنها می‌خواهند، چون شما هویت مستقل خود را دارید.

سلام با پسری یک سال در رابطه هستم و به همدیگه هم خیلی علاقه داریم و انتخاب اول و آخر همدیگه هستیم.اون مادرش رو در جریان گذاشته اما برای خواستگاری نمیاد چون فعلا بیکاره و خودش و مادرش میگن باید بده سرکار و بعد خواستگاری کنه از طرفی مادر من خیلی سخت گیره و مخالف رابطه هست و خواستگارای زیادی دارم که مجبورم به بهانه مختلف رد کنم باید چکار کنم؟پسری که دوسم داره میگه باید برم سرکار و با سربلندی بیام خواستگاری و مادرم این رو قبول نداره

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. قطعاً داشتن شغل اولویت بالاتری برای ایشان است. بهتر است یک بازه زمانی مشخص کنید و از او بخواهید طی آن مدت شغلی برای خودش پیدا کند تا بتواند به خواستگاری شما بیاید.

سلام من 11سال ازدواج کردم اوایل ازدواج شوهرمو دوست داشتم تا اینکه بهم خیانت کرد بعد اون ازش متنفر شدم الانم تقریبا هیچ حسی بهش ندارم و ارزوی هر شب و روزم اینه که ازش جدا بشم میشه کمکم کنین که من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی خیانت اتفاق بسیار تلخی است که ضربه سنگینی به افراد وارد می‌کند. برای آسیبی که دیدید متاسفیم. اشاره کردید از او متنفر شدید و می‌خواهید از او جدا شوید، این طبیعی‌ترین واکنش پس از خیانت دیدن است. اما نکته مهمی را فراموش نکنید که برای اینکه آسیب کمتری ببینید، بهتر است علت این خیانت دیدگی را به کمک مشاور کشف کنید. خیانت یک فرآیند است نه یک اتفاق ناگهانی. اگر فرزند دارید نیز فرآیند این جدایی و یا ماندن در زندگی متفاوت خواهد بود. شما می‌توانید ابتدا با مشاوران متخصص رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید و سپس برای این زندگی تصمیم مشخصی با کمترین آسیب بگیرید.

سلام ۲۵سالمه با کسی ک همو دوست داریم ۲۷سالشه چهارسالی میشه که همو میشناسیم پنج شیش ماه اول قصدمون دوست معمولی بود ک بعد شش ماه ابراز علاقه کردن و قرار شد بیان همو ببینیم خونواده من به دلایلی مخالفت کردن خونواده من ک پسره سنش کمه و…. ولی ما نتونستیم جدا شیم هنوزم باهمیم قصدش ازدواج بود ولی از دو سال پیش میگه شرایط مالیم جور نیس به ازذواج فکر نکن و اینکه همش میخواد همو ببینیم. و اینکه وابسته هست دوسم داره و معمولا به حرف خونوادشه الان واقعا بلاتکلیفم، نمیدونم چکار کنم ،ایا قصدش بازم ازدواجه یا نه

سلام دوست گرامی 4 سال مدت زمان طولانی است برای شناخت و هدف‌چینی برای ارتباط. خانواده شما مخالف بودند و طرف مقابل نیز دیگر شرایط ازدواج را ندارد و به شما نیز این مساله را عنوان کرده است که شرایطش را ندارد؛ اما سوالی که شما مطرح کردید که آیا قصد ازدواج دارد یا خیر، کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسد. بهتر است تکلیف این رابطه را با صحبت منطقی با طرف مقابل روشن کنید و برای برنامه‌ریزی صحیح در این مسیر به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.

سلام من حدود چهارسال پیش عاشق یه نفر شدم که فامیلمم هست خودم ۱۹ سالمه و اون ۲۷ سالشه اولین بار من بهش پیام ندادم و اون خودش اومد بهم پیام داد ولی من باهاش دوست نشدم با اینکه خیلی هم دوستش داشتم خلاصه بعد مدت ها بهش پیام دادم و باهم یواش یواش دوست شدیم اون انگار یجورایی میفهمید که دوستش دارم اما بعد گذشت چنروز مامانم فهمید و به خانوادش گفت و گوشی منم ازم گرفت من خیلی ناراحت شدم اونم منو بلاک کرد و همه فامیلا فهمیدن که باهم بودیم کلی پشتمون حرف زدن خلاصه بعد از چنوقت بازهم باهم شروع کردیم به حرف زدن بعضی اوقات از حدش میگذشت و حرف از رابطه میزد،کاری کردکه من اعتراف کنم دوستش دارم ولی خودش همش تاکید داشت که بدردم نمیخوره بعد اون خیلی باهم دعوامون شد و اون تو دعوامون همش میگفت دوستم نداره و بهم میگفت برو و منو بلاک میکرد بارها بار ها دعوامون شد و بعضی موقع ها دو ماه سه ماه از هم خبر نداشتیم اما من بازم دست بردار نبودم همش با پیجای فیک بهش پیام میدادم و هر دفعه اون میفهمید که منم تا اینکه پارسال باز هم باهم دوست شدیم چون من باعث شده بودم که ابرومون بره باهام سرد شده بود وقتی بازم باهام دوست شدیم بهم گفت این اخرین فرصتیه که بهت میدم منم قبول کردم و بهش قول دادم که دیگه هیچ اتفاقی نمیوفته با مرور زمان باهم رفتیم بیرون و باهم خیلی صمیمی شدیم یجورایی که احساس میکردم اونم دوستم داره بعد چنوقت جوری شد که به سرمون زد و باهم رابطه برقرار کردیم خودمم تمایل به این کار داشتم و قبول کردم اما الان تکلیفش با خودش مشخص نیست دوستم داره اینو میدونم اما با دخترای دیگه هم حرف میرنه به من میگه تو با همه فرق داری کاری به اونا نداشته باش منم چون خیلی دوستش دارم با این موضوع کنار اومدم اما میدونم منو دوس داره اما عاشقم نیست و همش بهم میگه تو از من خیلی سر تری من بدرد زندگی تو نمیخورم میگه دوس ندارم تورو وابسته کنم پسری نیست که بخواد بهم دروغ بگه و سرمو کلاه بزاره منم اصلا دوست ندارم از دستش بدم چون واقعا دوسش دارم هر دقیقه جلو چشممه میبینمش نمیخوام مال بقیه بشه میخوام مال من بشه میخوام به دستش بیارم اما نمیدونم واقعا چکار کنم حتی فال هم گرفتم تو فالمون ازدواج نبود فالگیر بهم گفت که بهش نمیرسم اما من دیگه نمیدونم‌ چکار کنم تورو خدا راهنماییم کنین جچدری بدستش بیارم خیلی ازتون ممنونم❤

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. برای دریافت راهنمایی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۴۰ سالمه جدا شدم و یک بچه ۱۲ ساله دارم که با خودمه و با ازدواج مجدد من مشکلی نداره. با آقایی که تا حالا ازدواج نداشتند آشنا شدم که ایشون ۴۸ سالشونه. آدمی هستند به شدت سخت تصمیم می گیرن برای هر موردی. این رابطه یک سال مداوم بود که بعد از اصرار بنده به ازدواج و مخالفت ایشان به دلیل ترس از واکنش اطرافیانشون، من از رابطه اومدم بیرون. اما ایشون نتوانستند منو فراموش کنند و بارها پیام دادند که حداقل دو دوست باقی بمونیم در حد اخوالپرسی که من ازت خبر داشته باشم. من خیلی سرد در حد رفع و رجوع جوابشونو می دم. بارها توضیح دادم بهشون که در سنی نیستی که بخوای به حرف برادر و خواهر توجه کنید عمر می گذره و باید تصمیم بگیری. اما ایشون همچنان ناتوان از تصمیم گیری. ۳ سال از این آشنایی می گذره و می دونم سال‌ها هم بگذره ایشون توان ریسک این تصمیمم نداره و جز من هم با کسی رابطه نخواهد داشت. اینو خیلی خیلی مطمینم. به گفته خودشون هم تنها فرد جدی زندگی شون بودم. من منتظر ایشون نیستم و اگه موقعیت های خوب دیگه ای باشه حتما ازدواج می کنم یعنی وابسته ایشون نیستم در این حال که فرد مقبولی هستند برایم. می خوام بدونم راهی داره ایشونو مجاب کرد برای اقدام به خواستگاری. ما مشکل مالی نداریم هیچ کدام. هر کدام به تنهایی مستقل و راحت هستیم از این بابت. با تشکر از شما

سلام دوست گرامی سخت‌گیری ایشان در ازدواجی که تابحال در این سن، انجام ندادند نیز مشهود است. در رابطه عاطفی امکان ندارد که دونفر بتوانند پس از قطع رابطه صرفاً دوست باقی بمانند و این یک فرار از مسئولیت است که طرف مقابل شما نتوانسته است تصمیم درستی بگیرد و قاطعانه پای تصمیمش بایستد. اشاره کردید شما اصرار به ازدواج دارید، دلیل این اصرار چه بوده است؟ چون شرایط شما با هم یکسان نیست و ترس ایشان از مخالفت‌های اطرافیان نیز طبیعی است. تصمیم‌گیری نیز یک مهارت بسیار مهم است که باید پیش از ازدواج کسب شود، خود ازدواج معجره‌ای برای یادگیری این مهارت نیست. بهتر است شما مرز خودتان را با ایشان مشخص کنید تا ایشان تمایل پیدا کنند تا به عنوان یک کیس جدی به شما فکر کنند. برای دریافت راهنمایی بیشتر نیز میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۴سالمه و دوست پسرم ۲۱ سالشه، ما رابطه مون خیلی عاشقانه و خوبه بحث ازدواجم همیشه بود بینمون تا جایی که همین تازگیا خانواده ها رو در جریان گذاشتیم و اول یه قرار با مادرم گذاشت و بعدم منو مامانم و اونو مامانش مشکلیم نداشتیم باهم. تا اینکه چند روز پیش گفت پشیمون شده هم نمیخواد ازدواج کنه،هم فاصله سنیمون توی فامیلشون ممکنه باعث حرف و حدیث بشه،در حالیکه اصلا مشخص نیس که من بزرگترم.الان هم تصمیم گرفتیم دوست بمونیم باهم چون خیلی دوسش دارم و نمیتونم کنار بزارمش. حالا میخوام ببینم راهی هست که دوباره کاری کنم متمایل شه به ازدواج؟ خودش میگه تو بهترین گزینه برای ازدواجی و تورو نگیرم مجرد میمونم اونم دوسم داره ولی نمیخواد ازدواج کنه و مسئولیت زندگی رو به عهده بگیره ،میشه بگین چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی اختلاف سن در ازدواج در صورتی که خانم بزرگتر باشد، زمانی مشکل ساز می‌شود که آقا نتواند در برابر حرف‌های اطرافیان و فامیل مقاومت کند و به آنها اجازه دخالت بدهد و همچنین سن طرف مقابل شما برای ازدواج بسیار پایین است. اگر تمامی اختلاف شما در اینده به سن ختم شود، این زندگی دوامی نخواهد داشت. اشتباه دیگر شما این بوده که جدایی عاطفی‌تان را انکار کردید و رابطه دوستی‌تان را ادامه دادید. چون روابط عاطفی هیچوقت تبدلی به رابطه دوستی نخواهند شد. روابط رشد می‌کنند و مرحله به مرحله به سمت بالاتری می‌روند نه برعکس. بنابراین بهتر است رابطه خودتان را با ایشان قطع کنید. سن کم او، اختلاف سنی، عدم آمادگی برای ازدواج و… تمامی این نکات می‌تواند رابطه شما را تحت الشعاع خود قرار دهند.

سلام من پنج سال با پسری رفیق هستم ولی اون همیشه یه حرفی میزنه مثلا دستم خالیه منتڟر داداشمم… چند روز پیش حرف ازدواج پیش اومد گفت قسمت دادم گفتم چرا نمیای گفت درامدم کمه میترسم نسازی الان گفته کار داداگاهی داره گفت اون مشکلم حل بشه فردا میام میترسم دروغ گفته باشه میشه راهنماییم کنین من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان اشاره نکردید. 5 سال زمان کمی نیست و مطمئناً در طی این مدت سرمایه‌گذاری زیادی در مورد آینده با ایشان داشتید. ازدواج نیاز به آمادگی‌های روانی، جسمانی، مالی و … داردو به نظر می‌رشد طرف مقابل شما این آمادگی‌ها را ندارد. بنابراین بهتر است در رابطه با این ارتباط بیشتر و عمیق‌تر تامل کنید. برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۱۹سالم و نزدیک به ۱سال ونیم باپسری دوستم وبه گفته خودش به دلایل مالی نمیتونه بیادجلو واگه پول داشته باش یه خونه بگیره کار تموم اوایل دوستیمون میگفت اهل ازدواج نیست و ۲۳سالش ومیگه زود من نمیدونم باید چیکارکنم

سلام دوست گرامی سن یکی از ملاک‌هایی است که باید پیش از ازدواج در زوجین بررسی شود تا اگر هنوز آمادگی پذیرش زندگی مشترک را ندارند، به آنها این تذکر داده شود. با این مقدار اطلاعات که اشاره کردید، نمی‌توان نظر قطعی داد اما آنچه که واضح است عدم آمادگی طرف‌مقابل برای ازدواج است. تهیه خانه در این شرایط اقتصادی و بدون حمایت والدین به این زودی اتفاق نمی‌افتد. آنچه تحت کنترل شماست این است که هدف خودتان را در رابطه مشخص کنید که خودتان چه می‌خواهید و چندوقت می‌توانید به او و رابطه زمان بدهید؟

سلام خسته نباشید من دختری 20 ساله هستم ک مدت 7 ماهه با عاقایی 30 ساله به صورت مجازی اشنا شدم و چن وقت به صورت تلفنی چت در ارتباط بودیم تحصیل کرده و وضع مالی بسیار مناسب ایشون مادرشون فوت کرده و پدرشون دوباره ازدواج کرده ایشون اوایل چن باری راجب ازدواج حرف زده بودن و اینکه اشنا شیم و ازدواج کنیم دیروزم اولین قرارمون بود اما چند وقتیه راجب ازدواج حرف نمیزنن و منم ک راجب ازدواج میگم تقریبا میگه راجبش حرف نزنم بعد قرارم بهش گفتم میخام ازدواج کنم گفت باشه خدافز ولی بازم بعدش زنگ زد ک میخامت دوس دارم مال من بمونی اما از ازدواج چیزی نمیگه میترسم خاستگارامو بخاطرش رد کنم بعد یه مدت ولم کنه و دیگه نتونم ازدواج کنم اینم بگم ک به شدت به ایشون علاقه دارم و ایشونم به من

سلام دوست گرامی نکته اولی که جلب توجه می‌کند فاصله سنی 10 ساله شما دونفر است که باید بیشتر بررسی شود. هر فردی در ارتباط موظف است و باید هدف خودش را مشخص کند. اگر ایشان هیچ حرفی از ازدواج نمی‌زند، باید دلیل آن را بدانید. یعنی آیا به زمان بیشتری نیاز دارد و یا هدف دیگری از این ارتباط درنظر دارد؟ وقتی شما به ایشان گفتید می‌خواهید ازدواج کنید به راحتی از شما خداحافظی کردند و این انتخاب با شماست که بخواهید روی این فرد سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشید یا خیر.

سلام عاشق یه پسر هستم و به مدت دوسال هست ک باهم آشنا شدیم.اول رابطه ی خیلی عادی بود ولی بعدش به یه عشق واقعی تبدیل شد و شش ماه اول بود که ازم خواستگاری کرد ولی پدر و مادرم راضی نبودند این اتفاق چند بار افتاد ولی به دلیل اینکه این پسر با یه کار احمقانه باعث شد ک اعتماد پدر و مادرم به طور کامل نسبت به اون از بین برود و از اون روز به بعد پسر هیچ اقدامی نکرد و هرچی هم بهش میگویم فقط جواب او به من این است که صبر داشته باش و منم از این صبر خسته شدم ولی واقعا دوسش دارم و نمیتونم ازش دست بکشم و می‌ترسم با تموم کردن رابطه او مال دیگری شود لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را اشاره نکردید و اینکه ایشان چه اقدامی انجام داد که خانواده شما دیگر به او اعتماد ندارد؟ اشاره کردیدد قبل از آن اتفاق نیز پدر و مادر شما راضی به ازدواج نبودند، پس بهتر است دلایل مخالفت خانواده را کاملا بررسی کنید و سپس برای صبر کردن یا نکردن در این رابطه تصمیم بگیرید. برای بررسی بیشتر نیز می‌توانید از رادیوعشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام وقت بخیردختری هستم 26 ساله بایه آقایی آشناشدم که دوسال ازخودم بزرگترهستن ایشون روانشناس هستن خواستم اگرمیشه راجب مزایاومعایب این شغل برام یک نفرتوضیحی بده من وایشون حدودیکسالی میشه که همدیگه رودوست داریم وتنهارابطه آشنایی منوایشون روفقط خانوادشون درجریان هستن وخانواده من خبرندارن هنوزمن واین آقاتوی یک مکان مذهبی آشناشدیم وقصدمون هم ازدواج هست طی شرایطی که پیش آمدنشدکه خانواده هاباهم آشنابشن واین مشکل بیشترازسمت من بودکه یک مقدارمشکل مالی توخانوادم بودویه بلاتکلیفی توخانواده من وجودداشت که من این مشکل وبلاتکلیفی روباایشون درمیان گزاشتم وازشون فرصت خواستم که یک مدت صبرکنن وبعدباخانواده من صحبت کنن تواین مدت ایشون هم قبول کردن تواین مدتی که من ازایشون فرصت خواسته بودم ایشون ازمن خواسته هایی داشتن که بیشترمنوببینن وبامن آشنابشن البته یک مدت من خواسته ایشون روردمیکردم چون یک مقدارمیترسیدم واطمینانی اول نداشتم که بعدهاچه اتفاقی رخ میده یک مدت باهم بیرون میرفتیم کافی شاپ وپارک و…ومن روزبه روزازایشون خوشم میومدتااین که یکبارمنو بوسیدومن ترسیدم وهمش فکرمیکردم منوازروی حوس بوسیده ولی خودش این اطمینان روبه من دادکه این ازروی علاقش بوده ونه چیزه دیگه چون اون خودش اعتقادداشت که خودش هم خواهرداره وباآبروی من بازی نمیکنه وقصدبوسیدنش هم فقط ازروی علاقه هست یه مدت که گذشت این بوسیدن های ایشون پیشرفت کردتبدیل شدبه لمس کردن بدنم هربارهم توجیحش این بودکه ازروی علاقه ودوست داشتن این کاررومیکنه منم ازاین کارهاش خیلی میترسیدم سعی میکردم بیشتربهانه بیارم براش تاکمترمنولمس کنه نمیتونستمم ازش جدابشم اون موقع پای عشق وعلاقه خودمم درمیان بودکه بهش علاقه مند شده بودم تااین که یک روزکه برای گردش باهم رفته بودیم ایشون منوباخودش به جایی بردکه خیلی خلوت بودوگهگداری نگهبان به اونجاسرمیزدوانجاشروع کردبه کارهای خودش ادامه دادن که ازنظرخودش ازروی عشق وعلاقه هست بعدازمدتی من احساس ترسموبراش بیان کردم که منوبه اونجامیبری من میترسم والتماسش کردم که منوبه اونجانبره ولی ایشون مخالفت کردنوگفتن که من تورواونجامیبرموتوهم ازهیچی نترس من خودم پشتت هستم ونمیزارم هیچ اتفاقی بیوفته باراخرکه باهم بیرون رفتیم بازهمان کارخودش روکردولی بازم به منن میگفت که ازروی عشق وعلاقش هست ولی هیچوقت به این فکرنمیکردکه منم ازاین کارش عزیت میشم همیشه هم ازخدامیخواستم که چی میشه یه مدت منولمس نکنه تابعدازازدواج ولی نمیدونم شایدخدابه حرفم گوش کرده بود که روزآخرکه باهم بودیم دوباره منوبه همانجابردولی اون بارنتونست کاری کنه چون نگهبان سررسیدوبرای این که من به دست اون نگهبان نیوفتم خودش منوفراری داد یه چنددقیقه ای من برای خودم توخیابان چرخ میزدم که به من زنگ زدکه کجاهستم که بیاددنبالم منوبرسونه خانه اون روزبعدازدعوایی که کرده بودمنوسریع رساندخانه من هم انقدرترسیده بودم که تایک ماه کلاازخانه بیرون نمیرفتم وحتی جواب تلفن هاشم نمیدادم یجورایی ازکاراش هم دلخوربودم وهم میترسیدم پاموتوکوچه وخیابان بزارم تااین که یک روزبه من پیام دادکه باخانوادش سرمن وقهرکردن من بحثش شده وازخانه قهرکرده منم چون دلم نمی خواست مشکلی ازطرف من برای جدایی اون ازخانوادباشه جواب پیامش رودادم وعلت این که پاسخگوی تلفن هاشم نبودبهش گفتم که من احساس گناه میکنم ازلمس شدن وازاون شب به بعدهیچ خواب وخوراکی نداشتم ولی دلایل من برای اون هیچ فایده ای نداشت وجوابش هم این بودکه هرکاری کردم ازروی عشقوعلاقم کردم واین که خیلی ازدخترپسرهاتواین جامعه ماتواین پارک هاازاین کارهاانجام میدن واین که شماسطح تفکراتت قدیمیه سعی کن بروزش کنی ودوباره این که یه قراری بزاریم دوباره باهم بریم بیرون ودیگه قول میده دیگه این عشق وعلاقه روبرای بعدازازدواج بزاره اونطوری که من دوست داشتم باشه ولی این مدت اصلاهرکاری کردیم نشدباهم بیرون بریم تواون مدتی هم که من باهاشون قهربودم مشکل خانواده من حل شدوایشونم ازاین موضوع باخبرشدن وبه خانوادشون اعلام کردن ولی باوجوداین بیماری کروناکه بوجودآمده این مدت حتی نتونستیم باهم بیرون بریم چون نه ازسمت من مقدوربودنه ازسمت ایشون این مدت هم من وایشون ازطریق فزای مجازی وتلفن درارتباط بودیم ومنتظریم این بیماری تمام بشه وتکلیف هردوی مامشخص بشه تواین مدت منوایشون بیشترباهم دردودل میکردیمومن بیشترحرف های دلموبراش میزدم تااین که یک روزبه من گفت که من خاله زنک هستم واینجورحرف های من خوشش نمیادویه دوروزحتی جواب تلفن های منونمیدادچنباربراش پیام دادم وازش عضرخواهی کردم تادوباره جواب من رودادومن به ایشون گفتم که من دیگه غلط بکنم که حرف های خاله زنک برای شمابزنم که به من گفت که روی من خیلی حساس هست ومن حق ندارم به خودم بدوبیراه بگم یه مدت گزشت ومن اعصابم خوردبودسراین شرایط ومن سعی کردم کمترپیامی بدم وبحثی پیش نیادکه بی احترامی صورت بگیره تواین مدت غرغرکردناش شروع شدکه چرانمیتونه منوببینه وهمش تقصیرمنه من خودموازاون دریق میکنم دوباره به مدت یک هفته ای من هرچی پیام میدادم زنگ میزدمجوابمونمیدادتابعدازیک هفته جوابمودادوبهم گفت که چون توخاله زنک هستی وخودتوازمن دریق میکنی وافکارت قدیمی هست من تنبیهت کردمجوابتونمی دادم منم یخورده دلخوربودم ازرفتارش بجای این که به ایشون بگم به خودم گفتم وایشون منوبلاک کردن به عنوان تنبیه چون به خودم احانت کردم وازقرارمعلوم هم این مدت قراره برای من خاستگاربیادولی این موضوع روبه ایشون گفتم که درجواب به من گفتن لطفاردشون کنیدومن تکلیف خاستگاری روروشن میکنم الان هم جواب من روهم نمیدن شخصی که این همه دلتنگ من میشدونگران بودکه روزی بهش پیام نمیدادم ویاجواب نمیدادم ویه دلخوری که دارم این هست که من این مدت حالم خوب نبودواحتیاج به کمک داشتم وهرچی به ایشون زنگ زدم جواب من روهم ندادن تواوج بیماری واین برای من یخورده شک برانگیز شده که قبلاکه مریض میشدم 100باربهم زنگ میزدیاپیام میدادبرای جویاشدن حالم الانم واقعانمیدونم چکارکنم چون واقعادوسش دارم وحتی نمیدونم چه تصمیمی بگیرم که درست باشه وچه رفتاری بکنم؟ حتی یبارازش پرسیدم چرااین کاربامن میکنه گفت من فقط باتوبی رحمم؟اصلامعنی این رفتاررونمیفهمم

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام و خسته نباشید. دختری هستم ۳۹ ساله. ۹ سال پیش با پسری آشنا شدم و علیرغم اینکه به گفته خودش اهل ازدواج نبود پس از دو سال در حالیکه به شدت عاشقم بود از من خواستگاری کرد تا مبادا با قبول خواستگار جدی دیگر مرا از دست بدهد. بعد از آن انگار دوباره ترس از ازدواج مانع پیشرفت قصیه شد و من به شدت تحت فشار خانواده به او فشار اوردم تا اقدامی کند او هم نمیتوانست تصمیم بگیرد و مرتب بحثمان میشد. نهایتا من باشون قطع رابطه کردم و دو سال همدیگر را ندیدیم. ولی نتوانستم فراموشش کنم و دوباره وارد رابطه شدیم. ولی دیگر هیچ وقت مثل قبل با من رفتار نکرد و به شدت احساس میکنم علاقه اش به من کم شده. تا اکنون بارها قهر و اشتی کردیم ولی من نمیدانم چگونه میشود رابطه مان دوباره مثل قبل عاشقانه شود و دوباره به ازدواج فکر کند. در اینهمه سال هرگز دیگر راجع به ازدواج صحبت نکردیم. من کاملا بلاتکلیف هستم. نمیدانم در این شرایط درست است که حرف دلم را به او بزنم و بگویم که چقدر دوست دارم با او زندگی کنم یا نه. ممنون از وقتی که میگذارید و پاسحی که میدهید.

سلام دوست گرامی بلانکلیف شما به این علت است که روی تصمیمی که گرفتید پایبند و متعهد نبوده اید. تکلیف شما دست خودتان است نه او. رابطه ای که بارها به قهر و بحث می رسد و حتی قطع می شود نیاز به بررسی بیشتر دارد که چه مشکلی بین شما وجود دارد که باعث میشود اینگونه رابطه به سرانجامی نرسد. برای ازدواج هم هیچ وقت با زور و پافشاری نمی توان به نتیجه درست رسید. به زمانی که برای این رابطه گذاشته اید، دقت کنید. زمان به عقب برنمی گردد. برای بررسی بیشتر رابطه تان لطفا از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

با سلام . من با یک پسر دوست شدم اول دوستی مون منو برای ازدواج نمیخواست ولی الان که 4سال خورده ایی باهم هستیم تصمیم گرفته برای ازدواج میگه برای ازدواج میخوامت و منو به خونوادش معرفی کرده منم دوس پسرم به خونوادم معرفی کردم میگه فعلا دست بالم تنگه و یکم کار دارم کارام انجام بدم میام حالا نمیدونم راست میگه یا دروغ . چند باری هم گفتم خاستگار دارم میگه من خوشبختی تو میخوام میگه اگه یکی هست که شرایط زندگیش خوبه وزمالیش مالیش خوبه مخصوصا عشق به تو داشته باش که نتونه یک لحظه مثل من ناراحتی تو نبینه ازدواج کن . میگه من بمیرم تو رو ناراحت نبینم میگه اگه شرایط خودم رو به راه بشه خودم از خدام هست که بیام خواستگاری میگه ولی چه میشه کرد باید بسوزیم بسازیم. تورو خدا راهنمایی کنید منو میخوام بدونم قصدش واقعا با این حرفاش خواستگاری هست یا نه .

سلام دوست گرامی مسائل مالی پیش از ازدواج یکی از دلایلی است که باعث میشود پسرها از ازدواج صرف نظر کنند و یا برای انجام آن دچار اضطراب شوند. اما این تنها دلیل نیست. آیا طی مدت 4 سال آشنایی ایشان مقدمات رسیدن به منابع مالی و افزایش سرمایه خود انجام داده اند؟ شما باید تصمیم قاطعانه ای بگیرید. اما پیش از آن حتماً از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین بهره مند شوید.

سلام، من دختر 23ساله هستم، از 16سالگی تا 21سالگیم دختر فوق العاده شیطونی بودم و جوری ک همه ی شهر منو با این خصوصیت میشناختن با تموم دختر و پسرا در ارتباط بودم و دوستای زیادی داشتم، تا اینکه یهو تصمیم گرفتم همه رو کنار بذارم، به جرات 1سال تموم من باهیچ کس جز خانواده و فامیل در ارتباط نبودم و جواب هیچ کسو نمیدادم، تا اینکه تو اینستا پسر همسایمون بهم پیشنهاد قرار ملاقات داد، انگار بار اولم بود ک با کسی قرار میذاشتم! اینقدر مضطرب بودم! اون با هدف ازدواج ازم درخواست دوستی کرد منم ازش خوشم اومد و خلاصه 10بهمن 98 باهم دوست شدیم،با ینکه دورا دور منو میشناخت ولی واسش گفتم ک من 1سال باهیچکس نبودم حتی دختر و الان نمیخوام الکی وارد رابطه بشم و اون بهم اطمینان داد ک هدفش ازدواج، 4روز پیش بهش گفتم یا بیا خاستگاریم یا اینکه این رابطه رو تموم کنیم چون من دارم وابستت میشم، گفت من قصد ازدواج ندارم و هاشا کرد حرفی ک زده بود! گفت ولی میخوام تا اخر عمرم باهات باشم و از ایران ببرمت! منم گفتم من خانواده دارم تو جوب ک بزرگ نشدم نمیتونم بدون اجازه خانوادم بیام گفت میام باهاشون حرف میزنم! من گفتم خانوادم قبول نمیکنن، پس بیا تموم کنیم هی اصرار کرد ب موندنم ولی من بلاکش کردم:/ و تو اینستا کارایی کردم(مثل فالو کردن پسرا و عکس و دابسمش گذاشتن ابراز علاقه ب یه آقای سلبریتی)ک دوست نداره اونم همین کارو کرد:/ من بلاکش کردم ولی با پیج فیک همدیگرو میبینیم! ولی من خیلی بهش فکر میکنم میدونم اونم منو خیلی دوست داره، ب نظرتون باید چیکار کنم؟! الان تو این وضعیت کرونا همش باید خونه باشم و با کسی در ارتباط نباشم و از کارم بیکار شدم کاری جز فکر کردن بهش نمیتونم انجام بدم دارم دیوونه میشم! تازه من این همه تنها بودم یهو ک وارد ی رابطه شدم وابستگی و احساس عجیبی واسم پیش اومده، من قبلنا نمیتونستم نیم ساعت تنهایی تحمل کنم واسه همین دوست و رفیق زیاد داشتم ولی 1ساااال تنهایی تحمل کردم الان نمیدونم چیکار کردم با خودم حسابی گیج شدم باید چیکار کنم😞

سلام دوست گرامی تغییر رفتار و تصمیم های ناگهانی در شما باید بررسی شود که به چه علت ناگهان تصمیم گرفتید 1 سال با هیچکسی ارتباط برقرار نکنید. در مورد رابطه عاطفی طرف مقابل واضح و شفاف موضع خود را درباره آینده بیان کرده است. شیوه چک کردن های شما و یا رفتارهایی که حسادت او را برانگیزد اصلا رفتار صحیحی نیست. قبل از هرگونه تصمیم جدی با مشاوره خود در رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من یک دختر۱۹ سالم و حدود ۱۰ ماهه با یک پسر ۳۲ساله دوس شدم و هم دیگرو دوست داریم و خیلی داره کار و تلاش میکنه روزای اول میگفت من ی دادگاه دارم باید اون حل بشه بعد پا پیش میزارم ولی بعد چند ماه خونوادم از موضوع دوستی مون باخبر شدن و من گفتم زودتر ازدواج کنیم اونم هر بار میگفت ۱ماه دیگه میام خواستگاری اما هر بار ی مشکلی پیش میومد براش (یک مشکل دادگاهی داره)حالام هرچی میگم اگه دادگاهتو کنار من حل کنی چی میشه میگه نمیخوام بعدا تو فامیل بگن شوهرت دادگاه داره و از این حرفا بهش میگم خب بیا نشون شیم لااقل میگ باشه بعدا حرف میزنیم حتی چن وقته دارم بهش میگم خواستگار دارم و ممکنه مامانم عروسم کنه میگه دستم بسته س ولی حدودا ی ماه پیش بهم گفت با مامانم راجبت حرف زدم و اونم گفته بعد دادگات همین باشه حالا راست و دروغش رو نمیدونم اینم بگم که قبل دوستیمون ، روزای اول آشناییمون تو هر جمعی ک بودیم میگف من ازدواج نمیکنم اما الان خیلی وقته این حرفو نمیزنه حتی گفت ب مامانم ک گفتم تورو میخوام مامانم گفته تو که همش از ازدواج فراری بودی چیشده میخوای ازدواج کنی الان واقعا گیر کردم خسته شدم از اینجوری زندگی کردن اما راضی نمیشه ب ازدواج چیکارکنم؟؟؟

سلام بهتره ازشون بخواهید برای وقتی که شرایطش برای ازدواج فراهم میشه یه زمانی تعیین کنه. و تا اون زمان دیگه شما درخواست مستقیم و فشاری برای ازدواج نداشته باشین و روی جنبه‌های مثبت رابطه‌تون کار کنید. بعد از این زمان اگر اقدام جدی نکردن باید سطح رابطه رو کمی کاهش بدین. دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج میتونه بهتون کمک کنه.

سلام،دختری هستم ۲۰ ساله همیشه دوس داشتم تو سن کم ازدواج کنم خانوادمم بهم میگن با یکی باش که بعدها به ازدواج ختم بشه,۴ ساله با پسری دوستم قرار اولمون حرف از ازدواج و تعهد زد که اگه باهاش باشم روزای خوبی داریم. ولی من ترس داشتم اوایل دوستیمون همش دعوا بود چندماه کات میکردیم باز برمیگشت سمتم..خلاصه طی چندسال اخیر که رابطمون جدی شد هر چند ماه یه بار بهم میگه وابستم نشو من یه روزی میرم من اخلاقم خوب نیست نمیتونیم زیر یه سقف بریم از جهتی ام پدرشو تو سن کم از دست داده و ضربه روحی بدی خورده بهم میگفن برو با یکی که بابا داشته باشه ازدواج کن. خانوادشونم سطح متوسط مذهبی عشق مامانشم هست طی یه اتفاق بدی متاسفانه مادرشون منو دیدن بهم ریختن.. مادرش بهش گفته بود ولم کنه ولی اینکارو نکرد.میدونم دوستم داره چیکار کنم دلش راضی به ازدواج بشه؟

سلام موضوعی که مطرح کردین خیلی مهمه و باید جدی گرفته بشه. ایشون بارها تاکید کرده که قصد ازدواج نداره و از شما می‌خواد وابسته نشین. باید این صحبت‌ها رو جدی بگیرید. ضمن اینکه الان مخالفت مادرش هم مطرح شده. پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام من یک مدت کوتاه با همکارم رابطه داشتم قبل از شروع رابطه دوستش داشتم وقتی بهم رسیدیم رفتاراش عجیب بود مرتب میگفت من لیاقتت ندارم ۱ بار به بهونه مشکلاتش ۱ هفته از من فاصله گرفت و دوباره برگشت و بعد از ۲ روز دوباره به خاطر این که من از دستش عصبانی بودم گفتم به تو چ دوباره رفت میگفت دوستم داره ولی خب مرتب میدیدم با بقیه دخترا تو محیط کار صحبت میکنه میگفت تو حساسی این اصلا جدی نیست .خیلی سردرگمم نمیدونم واقعا عاشقم بوده یا دروغ گفته برمیگرده دوباره یا نه

سلام مهم نیست که اون واقعا دوستتون داشته یا نه چون در هر صورت رابطه برای شما راضی‌کننده نبوده و هروقت می‌خواسته می‌رفته و دوباره برمی‌گشته. بنابراین بهتره به جای خواسته‌ها و علایق ایشون، به خواسته خودتون توجه کنید. شما از یه رابطه چی می‌خواهید؟ آیا چنین رابطه‌ای براتون راضی کننده است؟ کنترل زندگی‌تون رو دست خودتون بگیرید.

با سلام من حدود ۶سال و نیمه با یه آقای مطلقه به نیت ازدواج دوست شدیم ومنو به خونوادش معرفی کرده ولی هیچ تلاشی برای اومدن خواستگاری نکرده و هربار که ازش میخوام بهونه بچش و شرایط اقتصادی رو میاره سوالم اینه که چکار تشویق و ترغیبش کنم که بیاد خواستگاریم چون واقعا خسته شدم از بلاتکلیفی

با سلام دختری ۴۵ ساله هستم که بیش از یکسال و نیم است که با مردی جهت ازدواج آشنا شدم و یکبار هم بدون حضور خانواده اش به خواستگاری ام آمد و متاسفانه خانواده اش مخالف این ازدواج هستند ولی خودش مصر است و می گوید به من فرصت بده. تا کی به او فرصت بدهم؟ لازم به ذکر است که بنده هیچ سابقه ازدواجی نداشته ام، تحصیلاتم دکتراست و استاد دانشگاه هستم و چهره زیبایی هم دارم و طرف مقابلم فوق لیسانس است و یکبار ازدواج کرده و جدا شده و دو فرزند دارد که مستقل هستند. چهره اش هم خیلی معمولی است. لطفا مرا راهنمایی بفرمائید. سپاسگزارم

سلام دوست گرامی خواستکار شما می بایست در این سن دارای استقلال تصمیم گیری یاشند اما اینکه بعد از یکبار ازدواج و داشتن فرزند هنوز هم توان مدیریت خانواده را ندارند مشکل ار وابستگی ایشان هست. نهاینا به ایشان یک ماه زمان بدهید و در صدرت عدم تغییر نظر خانواده ادامه ندهید

سلام دختری هستم ۲۷ ساله ،۶ ماهه با پسری در ارتباط هستم که از همان اول قصد هر دومون ازدواج بود ،قرار بود بعد از اتمام سربازی به خواستگاری بیاید و الان که کمتر از یکماه به اتمام سربازیش باقی مونده چند روزی سرد شده و دیر جوابم رو میده و دلیلش رو که خواستم گفت تو با رفتارات باعث سردی من شدی و من چون دیدم رفتارش تغییر کرده باهاش کات کردم و شمارش رو حذف کردم بعد از یک روز پیام داد که کسی اومده تو زندگیت و من جواب دادم نه ولی تو پشتمو خالی کرد و اون گفت که طرز فکرت اینطوره و من هم گفتم نه رفتارت اینو نشون میده و دیگه پیامی نداد و من هم ندادم، هر دومون شماره ی همدیگرو حذف کردیم ، الان ۵ روزه که با هم ارتباطی نداریم ،میخوام بدونم آیا اون برمیگرده؟ و اینکه من چه کاری باید بکنم ،چون میخواستم بترسه از رفتنم و این ماه که تموم شد حتما خواستگاری بیاد اینکارو کردم

سلام دوست گرامی شاید بهتر بود برای اقدام ایشان جهت خواستگاری، با سیاست و منطق بیشتری رفتار میکردید اینکه بخاطر اینکه بیان خواستگاری، رابطه را کات کردید کمی غیر منطقی هست بهرحال باید منتظر باشید تا ایشون مجدد به شما پیام بدن و انوقت برای ادامه رابطه تصمیم بگیرید

سلام.من دختری۲۵ساله هستم.بااقایی حدود۲ساله ارتباط دارم وایشون بهمراه خانوادش۴باربرای خاستگاری اومدن.ماتهران ایشون متولدوبزرگ شده ایلام هستن.برای کاربه تهران اومدن.حدود۵ساله.مادرمن بسیارسختگیری میکنن که تورومیبرن شهرخودشون.واجازه وصلت رونمیدن.این آقاهم گفتن حداقل تا۱۰سال دیگه نمیرم ولی تعهدنمیدم اگرتهران کاروپول باشه برای چی برم؟مادراین آقاهم اطمینان میدن که پسرشون جایی نمیرن.نمیدونم چیکارکنم حساسیت های مادرم من روهم حساس کرده ازطرفی من تک فرزندم.به این اقاازهمه لحاظ اطمینان دارم

دوست عزیز سلام

هم احساس شما قابل درکه و هم نگرانی‌های مادرتون. همیشه در این موارد بهترین راهکار مراجعه به روان‌شناس متخصص و آموزش دیده در حوزه مشاوره پیش از ازدواج هست. روان‌شناس بعد از بررسی کامل، به شما کمک می‌کنند که اگر این ازدواج براتون مناسب هست، چطور خانوادتون رو راضی کنید و در صورت امکان و نیاز، از مادرتون دعوت می‌کنند در جلسه حضور داشته باشند و مساله رو اینطوری حل و فصل کنند.

سلام. مرسی از سایت خوبتون. راستش واقعا به کمکتون احتیاج دارم، من با کسی در ارتباطم که واقعا بهم علاقه داریم و همدیگه رو دوس داریم، ایشون قرار بود با پدرشون صحبت کنن که همه چیز رسمی پیش بره، اما از طرفی هی این موضوعو به عقب میندازن و منم اگر اعتراضی کنم میگن تو منو درک نمیکنی من هنوز شرایطش پیش نیومده که با پدرم صحبت کنم. از طرفی منم خواستگارای خودمو دارم و به تازگی یه خواستگار برام اومده که از هر نظری ایده آله،نمیدونم باید به امید کسی بشینم که دوستش دارم و یا صرفا با منطق پیش برم و به احساساتم توجهی نداشته باشم و خواستگارمو انتخاب کنم.

خانم نوبخت, [06.08.19 10:36] [In reply to خانم نوبخت] دوست عزیز سلام

اول از همه اینکه شما می‌تونید به فرد مقابلتون چنین جملاتی رو با زبان خودتون بگید: “من متوجه هستم که تو بهتر می‌دونی چه زمانی برای مطرح کردن این موضوع با خانواده مناسبه، اما این رابطه بلاتکلیف من رو اذیت می‌کنه. با توجه به شناختت از وضعیتی که داری، به من بگو که من تا چه زمانی باید صبر کنم”. سعی کنید در گفتن این حرف‌ها آرامش خودتون رو تا اونجایی که می‌تونید حفظ کنید. اجازه بدید که به حرف شما فکر کنه و بهتون جواب بده. اما در مورد موضوع خواستگار دوم؛ این انتخاب با شماست که چه کاری در این زمان بهتره. شما می‌تونید با منطقتون جلو برید و این خواستگار رو انتخاب کنید یا به خاطر علاقه و احساسی که دارید، منتظر جواب فرد قبلی باشید. اما یادتون باشه، ازدواج موفق، ازدواجی هست که هر دوی این موارد با هم باشه.

سلام و وقت بخیر دختری 25 ساله هستم. حدود 5 ماهه که به‌صورت مجازی با یک آقای 30 ساله از شهر دیگه آشنا شدم، کم کم رابطه مون جدی شد. اوایل قرار بود بیان همو ببینیم اما نشد، آقای بسیار مقید و مذهبی هستن. قصدشون هم از رابطه جدی و ازدواج هست. شناخت خوبی هم از هم داریم توی این مدت. ایشون از من برای خانواده شون گفتن . اما الان من واقعا موندم چجوری مسئله ی رابطه ی مجازی، و خواستگاری ایشون رو به خانواده م بگم. چون میدونم دید جالبی نسبت به این قضیه ندارن ممنون میشم منو راهنمایی کنین. مرسی

سلام دوست گرامی بهرحال باید خانواده شما در جریان روند اشنایی شما باشند و چه بهتر که صادقانه این موضوع مطرح شود اما اگر احیانا جبهه گبری های بی مورد وجود دارد با خواستگارتان هماهنگ کنید و نحوه اشنایی را به نوع دیگری غیر از مجازی اعلام کنید

سلام با تشکر از مطالب خوب و اموزنده ای که در سایت قرار دادید. من ۲۱ ساله هستم و مدتی هست که با فردی اشنا شدم حدود ۲ ماه . ایشون 30ساله هستن فرد بسیار تلاش گر متعهد به کار هستن و حدود ۱۲ساعت در روز کار انجام میدن.و ما خیلی کم باهم در ارتباط هستیم به خاطر شرایط کاریشون.اما ایشون خیلی به من علاقه پیدا کردن اینجوری خودشون میگن ولی رفتارشون چیز دیگه ای رو نشون میده و من فک میکنم بخاطر مشغله ی کاری دارن اینجوری هستن. اما خب واقعا قصدشون از رابطه رو نمیدونم . راجب اینده و اینکه چه قد دلشون میخواد من کنارشون باشم صحبت میکنن و یکبار هم ازم پرسید که اگه ما خیلی عاشق هم بشیم من حاضر میشم باهاش ازدواج کنم یا نه. یکم احساسی برخورد میکنن و من به شک میوفتم که حرفاشون راسته یا دروغ !!!! من هم تا حدودی به ایشون علاقه دارم اما نه اونقدری که اون میگه.چون واقعا ما زمان زیادی در روز باهم ارتباط نداریم. اما خب بیشتر ایده عال هایی که من از همسر ایندم دارم ایشون دارن و به ازدواج باهاشون فک میکنم ولی خب نمیدونم قصدشون چیه و چی میخوان از رابطه با من . میخواستم اگه میشه منو راهنمایی کنید و نظرتون رو راجب یه همچین رابطه ایی بدین.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که خیلی واقع بینانه رابطه و ایشان را بررسی کنید و سپس از قاطعانه ایشان بخواهید که هدفشان از ارتباط و بودن با شما رو مشخص کنند.بگید بهرحال باید رابطه هدف داشته باشه و این هدف در یک بازه زمانی انجام شود.اگر به هردلیلی از جمله مشغله کاری و…از پاسخ دادن به این دو سوال طفره رفتند بهتر هست خودتان را بیشتر درگیر این رابطه نکنید

سلام ماالان یه ساله باهم درارتبادیم از اولم گفته میخوامت به خانوادشم معرفیم کرده.ولی راهمون دوره.حالا مه من حالیم میشه داداشم ناراضیه مامانمم میترسه که منو برداری بری.باخانوادش دعواش شده بلند شده میگه من میخوام برم قطر دیگه هم برنمیگردم.دیروز دعوای بدی داشتیم سر همین خوتستن من.من میگفتم چرا اینکارارو میکنی مگه من تاحالا به حرفات گوش ندادم.بااین همه له کردن عغرور من من چیکارش کنم؟

سلام وقت بخیر من دختری ۲۶ ساله هستم که ۵۰روزه از یه رابطه ۷ماهه خارج شدم به خواست خودم چون فهمیدم یه دروغگوی متاهل بوده خیلی اذیت شدم تا الان کمی حالم بهتره.چند روز بعد تموم شدن رابطم دو مورد خاستگار خیلی خوب برام پیش اومد خاستگار دومی همه جوره خوب و موجه هستن و یه بار خاستگاری انجام شده و مرحله بعدی رو هفته آینده میان.اما من امروز از یه آقای شاعر خاستگاری کردم چون یه کم روشون شناخت داشتم عاشقش نیستم ولی مورد علاقم هستن ایشونم در کمال ادب و احترام و دعای خیر گفتن از اینکه بهم محبت دارید و احساستونو بیان کردید ممنون ولی فعلا قصدی ندارم برای ازدواج حتی دوباره مطرحش کردم که فقط دعام کردن.حالا منطق و احساس درست چیه؟اینکه بذارم همون خاستگاری روند خودشو طی کنه یا صبر کنم برای اون آقای شاعر؟یکی رو من میخوام یکی دیگم منو میخواد البته این خواستن در حد عاشقی نیس چون همه چیز سنتی پیش میره و من هیچ احساس خاصی ندارم چون فقط یه بار دیدمش و ظاهرا خوب و موجه بودن.عاقلانه اقدام کنم یا بااحساسم؟اما خب میترسم خاستگارای بعدی وجود نداشته باشن یا اصلا دیگه باب میل من کسی نیاد.الان هفته دیگه مرحله دوم خاستگاریه

سلام دوست گرامی ابتدا ایده ال های خودتان و هدفتون از ازدواج رو بنویسید تا متوجه بشید دقیقا دنبال چه چیزی و چه کسی هستید؟ سپس ویژگی های شناختی این دو نفر رو بنویسید و با لیست خودتان مقایسه کنید.ببینید کدام یک به ایده ال های شما نزدیکتر هستند. اینکه یک نفر فقط گفته که فعلا قصدی ندارد اصلا دلیلی برای ماندن شما در یک رابطه یکطرفه نیست بهتر هست منطقی باشید و بیشتر روی شخصی که پیگیر هست وقت بگذارید

با سلام و خسته نباشید. ۴ سال با دوست پسرمم دوستم جوری که با خنده هم میخندیم و با گریه گریه میکنیم ولی خانواده من که فعلا به کنار، خانواده اون که اول باید راضی بشن که جلو بیان برای خواستگاری یه بار میگن اره و یه بار میگن نه ، خسته شدم از طعنه اطرافیانم که دیگه کی میخوای ازدواج کنی و از این حرفا . خانوادش به خاطر اینکه بره از فامیل خودشون زن بگیره یف بار میگن اره یه بار میگن نه کلافه ام دیگه.لطفا راهنماییم کنید که باید چکار کنم

سلام دوست گرامی پارتنر شما در تردید و شک بسر میبرد و لازم هست شما قاطعانه از ایشان بخواهید که تکلیف رابطه ۴ساله را مشخص کنند بهرحال هرگونه نیاژ به شناخت و اشنایی در این مدت حاصل شده است و با توجه به اینکه مطرح کرده اید که تفاهم دارید پس دلیلی برای اینهمه تاخیر وجود ندارد برای اقدام توسط خانواده هم باید ایشان بتوانند با رفتار درست و طرح موضوع،خانواده را مجاب به خواستگاری کنند و اینکه ایشان دلیل عدم اقدام را اصرار خانواده برای ازدواج با شخص خاصی میدانند کاملا غیر منطقی هست شما با ایشان صحبت کنید و طی مدت زمان مشخص ایشان باید رسمی اقدام کنند در غیر اینصورت بهتر است منطقی باشید و در ادامه رابطه تجدید نظر کنید

با سلام و خسته نباشید. دوست پسرم نزدیک دو ساله دوستیم. اون ٣٠ سالشه و من ٢٢سالمه اوایل از ازدواج زیاد میگفت اما الان دیگه نه!البته بگم از دوست داشتنش مطمئنم و همه جوره خودشو ثابت کرده و فقط برای رابطه جنسی نمونده اما دلم میخواد بدونم چرا دیگه چیزی از ازدواج نمیگه یا اقدام نمیکنه.لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که جایگاه خودتان را در این زابطه مشخص کنید شاید ابتدای اشنایی ایشان قصد ازدواج داشته اما اکنون با توجه یه شناخت ها دچارتردید شده است پس شما مدیریت رابطه را بدست بگیرید و با مشحص شدن بازه زمانی از ایشان بخواهید نکلیف رابطه را مشحص کنند. با ایشان صحبت کنید و از دغدغه هایی که شاید مانع خواستکاری هست اطلاعات بگیرید ودر برطرف کردن‌شان کمک کنید گذشت زمان طولانی و بیشتر از 2 سال برای خواستگاری ، مشکلات بسیاری را در یک رابطه ایجاد می‌کند و ازسویی شرایط و افراد مناسب را شما ازدست میدهید از دوستان مشترکتان کمک بخواهید تا به شما کمک کنند و اطلاعاتی در مورد قصد و هدف ایشان جمع اوری کنند اگر دوستتان دارند و با وجود دوست داشتن شما در تصمیم گیری مردد هستند و دغدغه و مشکل خاصی ندارند منتظر شدن برای ایشان ریسک بزرگی است.

سلام من دختری ۲۴ ساله ام با پسری همسن خودم ۲ سال و خورده ای دوست هستیم و خانواده پسر و خانواده خودم هم در جریانند ولی خانواده خودم دوست دارند زودتر ازدواج کنیم ولی پسر و خانواده اش هی وقت میخرند و عقب می اندازند به دلایل مختلف از جمله مالی که بنده میگم من و خانواده ام شرایطو اسون گرفتیم براشون ولی با این حال قدمی بر نداشتند و من خیلی ایشونو دوست دارم ایشونم همینطور ولی نمیدونم چرا جلو نمیان دلیل منطقی یا وقت مشخصی نمیارند من خواستگاری دارم که خانوادمم مصمم اند قبول کنم من نمیدونم چیکار کنم کاش یکم کمکم کنید

سلام دوست گرامی بهتر است ابتدا خودتان برای طرف مقابل یک وقتی را تعیین کنید تا ایشان متوجه جدی بودن شما باشند. سپس اگر خودشان مجددا پشت گوش انداختند، از طریق خانواده به او پیام دهید که تا مثلاً یک ماه آینده فرصت دارند که برای خواستگاری پیشقدم شوند. در حال حاضر، شرایط مالی خانواده‌ها را نگران کرده است، اما این موضوع نباید باعث شود تا شما فرصت‌های دیگرتان را از دست بدهید.

من یه دختر ٢١ ساله هستم عاشق یه آقایی شدم که ١٢ سال از خودم بزرگتره عضو یه گروه موسیقیه و من ایشونو تو تلویزیون دیدم و از شخصیتش خوشم اومد بعد از اون من پیج ایشونو پیدا کردم و بهشون دایرکت دادم بهشون گفتم که بهشون علاقه دارم و ازشون خواستم که بیشتر با هم آشنا بشیم که در جواب گفتند که شرایطشو ندارم و ازم خواستند که بهشون مسیج ندم ولی من نتونستم جلوی خودمو بگیرم و همش به ایشون پیام میدادم حتی شمارشم پیدا کردم و پیام میدادم زنگ میزدم اصرار میکردم خواهش میکردم که قبول کنه حتی به دوستاشم پیام میدادم که اونا باهاش صحبت کنند بعضی موقع ها هم میترسوندمش که کار دست خودم میدم و عکسای الکی میدادم .محل کارش رفتم که رو در باهاش صحبت کنم همه ی اینکارا رو کردم که شاید قبول کنه دیگه اصلا نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم و ایشون رفت به جرم مزاحمت از من شکایت کرد ولی به خدا قصد من مزاحمت نبود الان نمیدونم باید چیکار کنم من واقعا دوسش دارم و نمیخوام فراموشش کنم نمیخوام جز اون یه نفر دیگه بیاد تو زندگیم و من کلا یه آدمی ام که وقتی یه مشکلی واسم پیش میاد دیگه هیچ کاری نمیکنم مثلا دیگه درس نمیخونم دیگه بیرون نمیرم حتی اگه کلاسی برم دیگه اون کلاسو نمیرم و خودمو حبس میکنم تو اتاق و الان همش فکرم اینه که یه مدت بهش فکر نکنم مثلا وقتی ٣٠ سالم شد دوباره برم سراغش ولی میترسم که حتی بعدا هم قبول نکنه یا اینکه دیگه اصلا نتونم ببینمش حتی این فکرم کردم که برم پیش مشاور و از مشاور بخوام که با اون آقا هم حرف بزنه ولی اصلا نمیدونم که مشاوره قبول میکنه این موضوع را که حرف بزنه با اون آقا یا نه خلاصه اینکه واقعا نمیدونم باید جیکار کنم از کی باید کمک بگیرم چجوری زندگیمو متوقف نکنم و به کارام ادامه بدم😞 ممنون میشم راهنماییم کنید🙏🙏🙏

دوست گرامی سلام اشنایی و علاقمندی یکطرفه آن هم به این صورت مشکلات و دردسرهای بسیاری را به دنبال دارد. دختر و پسرهای بسیاری به دلایل شخصیتی به فردی دل بسته می شوند که این دلبستگی فقط به دلیل ظاهر و رفتارهای ظاهری طرف مقابل به وجود می آید و بدون هیچ شناختی از خانواده و شخصیت طرف مقابل است. با توجه به اینکه شما زندگی و کار ودرس خود را فدای این علاقه کرده اید می توان متوجه اشتباه بودن ای احساس شد .در واقع احساس دوست داشتنی که نتواند باعث پیشرفت شما شود و بحایش از شما فردی منزوی و گوشه گیر بسازد چگونه یک احساس مثبت و خوب می تواند باشد؟ با توجه به اینکه شما در مورد احساستان با ایشان صحبت کرده اید و ایشان خیلی صادقاه اعلام کردند که شرایط ندارند متوجه یکطرفه بودن این احساس باید شده باشید و از طرفی اصرار،تهدید و مزاحمت های شما فقط باعث دور شدن ایشان می شود و نتیجه مثبتی به دنبال ندارد. به شما توصیه میکنم مراقب احساس تان باشید. خیلی اوقات یک احساس در ابتدا هیجان انگیز و رمانتیک است اما زندگی تان را به هم خواهد ریخت. فراموش نکنید مقابل هر خطایی را اگر از ابتدا بگیرید بسیار آسان تر است. 1-سعی کنید از این احساس یکطرفه خارج بشید ۲- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند. ۳- لحظاتی که به یاد ایشان هستید سعی کنید محیط و فکر خود را تغییر بدهید و در شرایط جدیدی قرار بکیرید 4- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید. 5-هدفمند به مطالعه درس و ادامه تحصیل بپردازید و اجازه دهید با گذر زمان،شخصی که احساساتی شبیه خودتان دارد وارد زندگیتان شود

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

رهروان ولایت ـ یکی از مشکلات پسران در ازدواج سنتی، روبرو شدن با جواب منفی دخترها است. این جواب‌ها، همیشه به خاطر شرایط پسر و خصوصیات آن‌ها نیست؛ بلکه گاهی دختر می‌گوید قصد ازدواج ندارم! در این نوشتار قصد داریم این مسئله را بررسی کنیم و ببنیم آیا راهکاری برای راضی کردن چنین افرادی وجود دارد یا خیر؟

خواستگاری مکرر

هیچ فرد عاقلی یک مورد خوب برای ازدواج را به راحتی از دست نمی‌دهد. لذا وقتی به خواستگاری فردی می‌روید که شرایط ایده‌آلی دارید و می‌دانید جواب منفی  او به خاطر نداشتن تناسب‌های لازم با شما نیست، بهتر است زود پاپس نکشید و چندین بار دیگر به خواستگاری او بروید. شاید بگویید این کار غرور من و خانواده ام را می‌شکند. در پاسخ باید عرض کنم اولا اگر بخواهید اینگونه فکر کنید، این مسئله در مورد اصل خواستگاری هم هست؛ یعنی شما باید بگویید اگر من به خواستگاری دختری بروم، غرورم می‌شکند. پس او باید به خواستگاری من بیاید! خیر اینگونه نیست؛ چون همیشه پسر طالب و دختر مطلوب است و تلاش پسر برای به دست آوردن گوهر، شکستن غرورش نیست ثانیا بر فرض قبول کنیم که این کار برای خانواده سختی‌هایی را به همراه دارد باز هم به خاطر ارزش نتیجه‌ای که به دست می‌آید، خالی از فایده نیست.

درخواست‌اشنایی بیشتر

گاهی دختر بدون اینکه شما را بشناسد جواب رد می‌دهد؛ چون در نگاه اول مسائل دیگری مثل درس و … را مهمتر از ازدواج می‌داند ولی ممکن است با شناختن شما و دانستن موقعیت شما نظرش در این باره عوض شود. لذا سعی کنید از خانواده طرف اجازه چند جلسه خواستگاری و‌اشنایی بیشتر بگیرید.

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

فرستادن واسطه

گاهی خواستگاری‌های مکرر هم طرف را قانع نمی‌کند. در این صورت می‌توانید فردی را که مورد اعتماد طرف و خانواده آنهاست پیدا کنید و او را واسطه این امر خیر قرار دهید. اصرار شما و فرستادن واسطه به راضی شدن ایشان کمک خواهد کرد. در مواردی اگر بتوانید از طریق خواهر یا مادر خود یکی از دوستان ایشان را که روی تفکراتش نفوذ دارد پیدا کنید، به راضی کردن ایشان کمک خواهد کرد.

فاصله‌انداختن و خواستگاری مجدد

اگر بعد از اصرار اولیه و فرستان واسطه باز هم با جواب منفی روبرو شدید بهتر است مدتی متواری شوید. اصطلاحاً گفته می‌شود مدتی به طرف فرصت فکر کردن بدهید و بعد از مدتی دوباره برای خواستگاری از ایشان اقدام کنید. البته این به معنای تعطیل کردن روند ازدواج در این مدت نیست؛ بلکه شما می‌توانید در این مدت دنبال موردهای دیگری هم باشید. اما اگر تا آن موقع هنوز نمیه گمشده خود را پیدا نکرده بودید، دوباره خواستگاری از افرادی که مدت پیش از آنها جواب منفی گرفته بودید را امتحان کنید. تجربه نشان می‌دهد احتمال گرفتن جواب مثبت در این شرایط کم نیست!

تک‌روی نکنید

گاهی افراد فکر می‌کنند اگر در این شرایط خودشان اقدام کنند و سعی کنند دختر را قانع کنند زودتر به نتیجه می‌رسند در حالی که این روش از جهات مختلفی مطلوب نیست. اول اینکه رابطه با نامحرم باید همراه با احتیاط باشد و ورود از این طریق ممکن است موجب لغرش شود. دوم اینکه در صورتی که طرف مذهبی باشد با این کار نه تنها راضی نمی‌شود بلکه ممکن است شما را یک فرد بی چشم و رو دانسته و در رد کردن شما مصمم‌تر شود. سوم اینکه نظر خودش به تنهایی برای ازدواج کافی نیست و خانواده‌ها هم باید نسبت به این ازدواج راضی باشند. لذا ممکن است شما دختر را راضی کنید ولی خانواده‌اش مخالفت کنند. چهارم اینکه خواستگاری مقدمه شناخت است. بنابراین اگر شما از طریق رابطه وارد شوی و بعد از مدتی نسبت به ایشان وابستگی پیدا کنی، این وابستگی مسئله شناخت را مختل می‌کند و احتمال خطا در تصمیم گیری را افزایش می‌دهد.

از خدا طلب خیر کنید

گاهی اوقات دلیل جور نشدن کاری این است که صلاح شما در آن کار نیست و با تمام تلاشی که می‌کنید به آن نمی‌رسید. بنابراین همیشه از خداوند طلب خیر کنید و با گفتن ذکر «أَستَخیرُ بِالله وَ العافیة» بهترین‌ها را از خدا طلب کنید.

وابسته نشوید

ممکن است با تمام تلاش‌هایی که می‌کنید نظر دختر تغییر نکند. لذا سعی کنید به او وابسته نشوید تا در صورت فراهم نشدن شرایط ازدواج، بتوانید به راحتی او را فراموش کنید و به دنبال مورد دیگری باشید.

تاپیک های مرتبط در انجمن:

راهی که برگزیده ام به کجا ختم میشود؟

قصد ازدواج ندارد…

 

اطلاعات بیشتر در مورد فرمت‌های متنی

زمانی که حقیقتا به شخصی علاقه دارید ، قطعا دلتان می خواهد که با او ازدواج کنید اما چگونه باید طوری رفتار کرد که جایگاه شما از یک دوست معمولی به همسر ارتقا پیدا کند ؟

البته که دوست ندارید خودتان را برای این کار تغییر دهید و ما هم از شما این را نمی خواهیم اما نکات کوچکی وجود دارد که با رعایت آن ها می توانید رابطه را معنی دار کنید و باعث شوید که مردتان به شما تعهد بدهد .در دوران پیش از ازدواج با در جریان قرار گرفتن خانواد ه ها ،برای آشنایی و اطمینان از انتخاب درست باید چند مورد را نیز رعایت کنید که در این قسمت از نمناک به بیان آن ها می پردازیم.

1. از خودتان مراقبت کنید.

اولین و مهم ترین نکته ای که باید بدانید ، این است که جذابیت در هر رابطه ای نقش اساسی را ایفا می کند . اگرچه که تعهد شما به رابطه باید اولین اولویتتان باشد اما اجازه ندهید که هیچ چیز باعث شود تا روی تعهدتان به خود پا بگذارید. همیشه باید مراقبت از جذابیت خود را در اولویت قرار دهید.

فعال باشید ، غذای خوب بخورید ، برای ملاقات با دوستانتان زمان بگذارید و مطمئن باشید که کارهایی انجام می دهید که دوستشان دارید . مراقبت از خود به این معناست که سلامت جسم و ذهن خود را بررسی کنید و اگر خودتان را از هر جنبه در زندگی ارتقا دهید ، مطمئن باشید که همسرتان اولین نفر به این تغییرات پی می برد و او از شما یک زن جذاب ، با اعتماد بنفس و زیبا می خواهد که خودش را نادیده نمی گیرد و مراقبت از خود را در اولویت قرار می دهد.

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

2. جنجال نکنید.

قطعا با یکدیگر جر و بحث خواهید داشت و زمان های سختی در زندگی شما به وجود می آید . او در این زمان ها همسری می خواهد که درکش کند و بتواند در کنار سختی های بعد از ازدواج با او همراه باشد . قبل از هرگونه دعوایی یک نفس عمیق بکشید و احساسات خود را آرام کنید که زمانی که آرامش داشته باشید ، فضا را برای هر دویتان آرام می کنید و صمیمیت بین خود را بالا می برید و اگر مقصر شما بودید ، مسئولیت اشتباه خود را بپذیرید و عذرخواهی کنید ، با این کار به او یاد می دهید که او هم اشتباهات خود را پذیرا باشد و به شما نزدیک تر شود.

3. واقعا به او اعتماد داشته باشید.

اگر می دانید که او شما را دوست دارد، پس نیاز دارید که به او اعتماد داشته باشید .

گاهی اوقات سخت است که نا امنی ها را نادیده بگیرید و به هرکسی اعتماد کنید اما اگر می خواهید که این رابطه کارآمد باشد و آینده خود را در کنار این شخص سپری کنید ، باید به او اجازه دهید که اعتماد شما به خودش را ببیند . به قول هایتان وفا کنید، او نیز همین کار را برای شما انجام خواهد داد و اگر او متقابلا به تعهدات خود عمل نکرد و از اعتماد شما سوء استفاده کرد، پس مرد دلخواه شما نخواهد بود.

4. با او راحت باشید.

زمانی که ازدواج کنید ، او شما را صبح ها با هیچ آرایشی ، هیچ طراحی و دیزاینی مشاهده خواهد کرد . پس با خود واقعی و ظاهر بدون آرایشتان راحت باشید و سخت نگیرید که او می تواند حس نا امنی شما را بابت بی آرایش بودن صورتتان بفهمد و این که هیچ مردی مایل نیست با زنی باشد که به خودش شک دارد یا مدام از خودش و ظاهرش انتقاد می کند و مدام در حال نشان دادن این است که چقدر خوش شانس است که شما با او هستید و باور داشته باشید که شما عالی هستید.

5. محبت خود را ابراز کنید.

همه ما دوست داریم به آغوش کشیده شویم ، بوسیده شویم و توسط شریک زندگی خود مورد تحسین و تمجید قرار بگیریم . او مایل است که ظرفیت انجام کارهای رمانتیک را در شما ببیند ، مثلا زمانی که به خودش می رسد ، از ظاهر او تعریف و تمجید کنید یا به او بگویید که چقدر از ارتقای شغلی اش مفتخر هستید و توجه خود را به او ابراز کنید.

6. قدرشناس باشید.

قطعا باید بابت چیزهایی که در زندگی دارید ، قدرشناس باشید مثلا از کادوهایی که می گیری د، لحظه هایی که در کنار او سپری می کنید یا از حمایتی که او از شما دارد، سپاس گزاری کنید و هرگز تشکر کردن بابت کوچک ترین چیزها را نیز فراموش نکنید .

اگر در را برای شما باز می کند هم تشکر کنید و یا با لبخند از او تشکر کنید . او به دنبال زنی می گردد که مهربانی هایش را ببیند و قدردان آن ها باشد . به او نشان دهید که کوچک ترین کارها و تلاش او نیز برای شما قابل تقدیر و احترام است.

7. در طوفان هایش، آرام باشید.

او به عنوان یک مرد زمان های سختی را در زندگی سپری می کند و به همین دلیل به زنی نیاز دارد که صدای او را بشنود و دلایلش را بپذیرد . او کسی را نمی خواهد که اضطرابش را بیشتر کند ، پس در چنین مواقعی به او نشان دهید که همراهش هستید و می توانید آرامش را به او برگردانید .

8. وفاداری خود را نشان دهید.

اگر می خواهید که به شما متعهد باشد ، باید به او تعهد بدهید . رابطه را در اولویت قرار دهید؛ هیچ کس را جایگزین او نکنید و نشان دهید که چقدر به او و رابطه تان متعهد هستید .

به او نشان دهید که لایق بهترین ها هستید زیرا بهترین نوع خود را در رابطه نشان می دهید.

9. بدون سوال درخواست او را اجابت کنید.

زمانی که مردی از شما درخواستی را دارد ، از او نپرسید که ” چرا ” . او با این سوال شما به این فکر می کند که قصد راضی نگه داشتن یا خوشحال کردن او را ندارید یا این که فکر می کند که برای کمک کردن به او باید قانعتان کند .

10. گاهی اوقات بین خودتان فاصله ایجاد کنید.

هر مردی نیاز به زمان هایی برای تنها ماندن دارد و همه ما نیز به فضای شخص خود نیاز داریم که مردان نیز از این قاعده مستثنی نیستند ، بلکه بیشتر از ما نیاز به این تنهایی دارند اما ما نباید طوری رفتار کنیم که آن ها برای تنها ماندن از ما اصرار یا خواهش داشته باشند و به این موضوع آگاه باشید تا ببینید که او چگونه از شما قدردانی می کند.

11. هنگام مشکلات در کنار او باشید.

زمانی که مشکلی برای او پیش می آید ، بدون هیچ سوال اضافه ای در کنارش باشید و حمایت خود را به او نشان دهید.

12. از لحاظ اقتصادی مستقل باشید.

این موضوع بسیار مهم است که مردان شما را انسان نیازمند یا وابسته از لحاظ مالی ندانند . بعضی از مردان از ازدواج می ترسند و دلیل آن هم از دست دادن پول هایشان می باشد و گاهی اوقات مردان نیز به دلیل ولخرجی از خانم هایشان طلاق می گیرند.

13. جوک گفتن را یاد بگیرید ، البته جوک های بامزه و مناسب .

14. انتقاد کردن را یاد بگیرید.

بسیاری از مردان سعی می کنند که با انتقاد کردن از مسائل به شما نشان دهند که می توان از ابعاد دیگری نیز به موضوع نگاه کرد و گاهی اوقات نیز با این کار سعی دارند که راه حل هایی را به شما نشان دهند و شما نیز باید یاد بگیرید که چگونه انتقاد کنید و چگونه در برابر انتقاد او واکنش نشان دهید.

15. هرگاه که لازم بود جدی شوید.

هیچ چیز برای یک مرد منزجر کننده تر از این نیست که یک خانم هیچ موضوعی را جدی نگیرد . یک موضوع کاملا جدی ، موضوعی است که واقعا اهمیت داشته باشد و اگر باز هم توانایی جدی گرفتن این موارد مهم را ندارید ، او به این فکر می کند که خود او هم برای شما هیچ جدیتی ندارد.

16. بهانه جویی نکنید.

17. عشقتان را با کارهایتان ابراز کنید.

قطعا که تا به حال به او گفتید که دوستش دارید اما کلمات معمولا زود از خاطر می روند . او مایل است که عشق شما را در عمل نیز ببیند.

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

18. او را تشویق کنید تا هر روز موفق تر از روز قبل عمل کند.

19. برای مشکلاتش راه حل پیدا کنید.

20. از چیزهایی که برای شما می خرد ، استفاده کنید.

21. مخالفت خود را بدون نا امید کردنش نشان دهید.

قطعا تفاوت هایی بین شما و شریکتان به عنوان دو انسان متفاوت وجود خواهد داشت اما موضوع اصلی این است که چگونه این تفاوت ها را مدیریت کنیم . اگر بخواهید که با بحث و دعوا به این تفاوت ها واکنش نشان دهید ، به او نشان می دهید که از لحاظ احساسی و عاطفی به بلوغ نرسیده اید اما اگر این تفاوت ها را بدون نا امیدی یا احساس بد بیان کنید ، به او نشان می دهید که به عقایدش احترام می گذارید حتی اگر با او مخالف باشید .

22. زمانی که چیزی را نمی دانید ، از او سوال کنید.

گاهی اوقات سوالات خود را از او پنهان می کنید زیرا نگران واکنش او هستید . اگر در مورد مسائلی که در موردشان کنجکاو هستید ، از او سوال نپرسید یعنی این که فرد نگران و بدون اعتماد به نفسی هستید و رابطه شما بر اساس فرضیات و توهمات خودتان پیش خواهد رفت.

23. به او فشار نیاورید.

24. هیجانتان را بالا نگه دارید .

ازدواج کردن یک رابطه بلند مدت است و مردان برای وارد شدن به این رابطه و انتخاب همسر، نیاز دارند که این پتانسیل را در فرد مقابل ببینند ، به این صورت که مطمئن شوند این فرد می تواند او را در طولانی مدت راضی نگه دارد و رابطه در کنار او کسل کننده نخواهد بود.

25. از اشتباهات خود درس بگیرید.

26. احساسات خود را بشناسید.

27. خودتان را ارزیابی کنید.

مردان معمولا دوست ندارند که خودشان یک اشتباه را چند بار تکرار کنند و بنابراین از شما نیز همین توقع را دارند ، پس اگر موضوعی پیش آمد و آن را حل کردید ، نباید دوباره آن را پیش بکشید یا رفتار اشتباه گذشته را پیش بکشید و برای جلوگیری از این اتفاق نیز باید خودتان را ارزیابی کنید.

28. به او نشان دهید که توانایی صرف نظر کردن از برخی مسائل را نیز دارید.

29. تا جایی که می توانید برایش گوش شنوا باشید.

بارها در بخش روابط عاطفی در نمناک به این نکته ی مهم اشاره کرده ایم که شنیدن البته با رعایت کیفیت لازم اهمیت خاصی برای فرد مقابل شما خواهد داشت به خصوص اگر رابطه عاطفی بین او و شما برقرار باشد چراکه او دوست دارد که در مورد هر چیزی که در ذهنش می باشد با شما صحبت کند و شما نیز به او گوش دهید.

30. به او اجازه دهید که انتظارات شما را از رابطه بداند.

31. او را به چالش بکشید.

او کسی را می خواهد که برای بهتر شدن یا برای ایجاد هیجان در زندگی به چالشش بکشد و این کار باعث می شود که او مثل یک چسب به شما بچسبد و هیچ کس جز شما را نخواهد.

32. زمان خود را با دیگران نیز تقسیم کنید.

33. صادق باشید.

به یاد داشته باشید که صداقت باید در همه حال حفظ شود ، حتی اگر رعایت کردنش به کسی صدمه بزند . حتی دروغ های کوچک و مصلحتی نیز اعتماد او را از شما سلب می کند.

34. او را همان گونه که هست ، بپذیرید.

35. او را سورپرایز کنید.

36. در زندگی با انگیزه باشید.

37. او را به خنده وا دارید.

خندیدن بهترین دارو برای سلامتی است و یکی از ویژگی های زنان جذاب این است که اکثر مواقع شاد هستند و لبخند به لب دارند.

38. نقش خود را در رابطه بشناسید.

39. اجازه دهید که بفهمد با شما کامل می شود.

مردان معمولا از این موضوع نگران هستند که آیا می توانند حامی شما باشند یا خیر ؟ آیا شما می توانید به عنوان مرد زندگی به آن ها تکیه کنید یا خیر ؟ حتی در مورد این هم فکر می کنند که تا چه حد در شادی شما در زندگی نقش دارند و همین دلایل است که گاهی اوقات باعث می شود از شما فاصله بگیرند یا این که از ازدواج بترسند پس اگر می خواهید که او را برای ازدواج متقاعد کنید ، طوری رفتار کنید که بفهمد هرکاری که الان انجام می دهد ، دقیقا همان چیزی است که باید در آینده انجام بدهید زیرا با همین کارها می تواند شما را راضی نگه دارد . . . در نتیجه از این که بتواند شما را در آینده خوشحال نگه دارد یا خیر ترسی نخواهد داشت زیرا می بیند که توانایی انجام این کار را دارد .

همه موارد ذکر شده را می توان با مشورت گرفتن از خانواده ها برای داشتن بهترین انتخاب انجام داد.بهتر است قبل از قطعی شدن انتخاب مرد مورد علاقه خود ، معیارهای درست را بهتر بشناسید و آنها را در گرفتن مهمترین تصمیم زندگی لحاظ کنید.

ایسنا به نقل از مجله سپیده دانایی نوشت:

یک مشاور گفت: این روزها ممکن است برای بسیاری از جوانان پیش بیاید که فردی را برای ازدواج بپسندند و مناسب ببینند، اما خانواده‌ها با انتخاب‌شان مخالفت کنند. این موضوع چند دلیل دارد؛ از جمله اینکه والدین همیشه تصور می‌کنند که خودشان می‌توانند انتخاب بهتری برای فرزندانشان داشته باشند.

دکتر آناهیتا خدابخش کولایی افزود: گاهی اوقات بدون این که طرف مقابل را ببینند چنین طرز فکری دارند. این موضوع در بین خانواده های ایرانی زیاد دیده می شود و در فرهنگ ما ریشه دارد.

وی در ادامه گفت: پدر و مادرها تصور می‌کنند فرزندشان به بلوغ فکری و عقلانیت کافی نرسیده است تا بتواند شخص مناسبی را برای ازدواج انتخاب کند.

این مشاور با بیان اینکه خانواده‌ها مخالفت خود با ازدواج فرزندانشان را به شکل‌های مختلف نشان می‌دهند،اظهارکرد: برخی از خانواده‌ها از همان وهله نخست نسبت به انتخاب فرزندشان و حتی حرف زدن در این زمینه واکنش نشان می‌دهند. برخی دیگر در ابتدا مخالفت‌شان را نشان نمی‌دهند، اما پس از دیدن دختر یا پسر با قصد و نیت طوری حرکت می‌کنند که مخالفت‌شان را اعلام کنند. بعضی وقت‌ها خانواده‌ها افرادی را در بین خانواده یا فامیل برای فرزندشان پسندیده‌اند و به همین دلیل با انتخاب او مخالفت می‌کنند.

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم

خدابخش کولایی اضافه کرد: واکنش دیگر والدین این است که حرفی می‌زنند که جوان را بر سر دوراهی قرار می دهد. به طور مثال می گویند:«خودت انتخاب کردی. میل خودت است.ما نظری نداریم.» بدین ترتیب به طور ضمنی به او می‌گویند که «ما با این قضیه مخالف هستیم و اگر اتفاقی افتاد به ما ربطی ندارد.» در نتیجه جوان در بن بست قرار می‌گیرد و نمی‌داند به کدام سمت برود.

جوان‌ها برای کاهش مخالفت‌ها چه کار کنند؟

وی با اشاره به راهکار‌هایی برای حل مسئله مخالفت والدین گفت: اگر جوانان می‌دانند امکان صحبت با والدینشان وجود دارد، با آنها مشورت کنند. با لجبازی و قهر کاری پیش نمی‌رود. بهتر است درباره شخص مورد نظرشان به والدین اطلاعاتی دهند و آنان را تشویق کنند که فرد را ببینند. دیده‌ها با شنیده‌ها متفاوت است. ممکن است از فردی یک تصور کلی وجود داشته باشد اما زمانی که او را می‌بینند شرایط متفاوت می‌شود.

واسطه انتخاب کنید

این مشاور در ادامه اظهار کرد:‌ در صورتی که فرزندان می‌دانند بزرگتری در فامیل وجود دارد که به والدین نزدیک است و پدر و مادر به نظراتش اهمیت می‌دهند، می‌توانند از نظر مشورتی او کمک بگیرید. در غیر این صورت توصیه می‌شود نزد مشاور بروند.

دلایل منطقی را بپذیرید

وی تصریح کرد:‌ بعضی وقت‌ها خانواده‌ها به عمد با انتخاب فرزندشان مخالفت نمی‌کنند و نظرشان منطقی است. اگر والدین ایراداتی می‌بینند شرایطی را به وجود آورند که جوان خودش این موضوع را حس کند. واقعیت این است که آدم ها از افراد غریبه بیشتر حرف شنوی دارند. مهم است که خانواده بدون غرض ورزی مخالفت شان را ابراز کنند. ابتدا فرد مورد نظر را بشناسند سپس با دلایل منطقی مخالفت‌شان را اعلام کنند.

بدون رضایت خانواده ازدواج نکنید

خدابخش کولایی توصیه کرد: در خانواده‌های ایرانی ازدواج بدون رضایت خانواده انجام نشود و حداقل یک رضایت نسبی وجود داشته باشد. با وجود حرکت جامعه ایرانی به سمت مدرنیزه شدن، ذات پنهان خانواده‌ها هنوز گسترده است و دختر یا پسری که بدون رضایت والدیم همسر وارد خانواده‌ای می شوند، متاسفانه از نظر آن خانواده مطرود هستند. عروس‌ها زیر نگاه تند و تیز مادر شوهر و خواهر شوهر قرار دارند و ممکن است نگاه تحقیر آمیزی به داماد شود.

وی اضافه کرد: جوانان باید بدانند خانواده ایرانی غربی نیست. هر چند در جوامع غربی هم رضایت والدین اهمیت دارد، به دلیل روحیه فردگرایی خیلی در مسائل یکدیگر دخالت نمی‌کنند. در ایران خانواده‌ها گسترده هستند و در واقع فرد با یک ایل و تبار ازدواج می‌کند بنابراین اگر بخواهد بدون نظر والدین همسری داشته باشد مشکلاتی برایش ایجاد می‌شود.

از پیله زناشویی پیشگیری کنید

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی گفت: وقتی زوج‌ها بدون رضایت والدین وارد زندگی مشترک می شوند مشکلی برای شان پیش می آید که به آن «پیله زناشویی» می‌گویند. در این حالت زوجین از هیچ حمایتی برخوردار نیستند و اگر مشکلات اقتصادی و عاطفی برایشان پیش بیاید یا در زمینه نگهداری فرزندان دچار مشکل شوند، نمی‌توانند به فکر کمک خانواده‌ها باشند. زن و شوهر باید همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی را خودشان حل کنند.

وی اضافه کرد: این افراد در سنین میانسالی به شدت از نظر جسمی، روحی و ظاهری شکسته می‌شوند و تنش‌های زندگی‌شان افزایش می‌یابد. ممکن است در دعواها و اختلافات به هم بگویند من به خاطر تو از خانواده‌ام گذشتم. به دلیل این که افراد به مرور زمان حمایت ها را از دست می دهند آستانه تحمل‌شان پایین می آید و ممکن است این تنش‌ها منجربه جدایی شود.

رفتار والدین چگونه باشد

این مشاور تاکید کرد: والدین باید به فرزندانشان اعتماد داشته باشند و در ابتدا با نظر او مخالفت نکنند البته می‌توانند نظر مشورتی هم بدهند. بهتر است ابتدا فرد مورد نظر را ببینند و بعد درباره او صحبت کنند. بسیاری از انتقادات برخی از خانواده‌ها در این باره پیش زمینه‌هایی دارند اما وقتی از نزدیک با فرد روبرو می‌شوند، نظرشان تغییر می‌کند.

خدابخش کولایی در پایان مطلب خود توصیه کرد: خانواده‌ها با هم در ارتباط باشند و فرد را بهتر بشناسند. اگر هم اشکالاتی می‌بینند آن را به شکل مستقیم ابراز نکنند. می‌توانند نظرشان را به صورت پیشنهاد مطرح کنند اما بهترین پیشنهاد این است که نزد مشاور خانواده بروند به این دلیل که فرزندان همیشه فکر می‌کنند مخالفت‌ها به عمد صورت می‌گیرد. وقتی واسطه‌ای وجود داشته باشد تنش‌ها کمتر می‌شود. مشاور قرار نیست طرف کسی را بگیرد بلکه از منطق حمایت می‌کند.

۴۷۴۷

شهر جهانی یزد، شهری تاریخی و کویری ‌بین دشت لوت و دشت کویر است که مارکوپولو جهانگرد معروف آن را بزرگ، زیبا و پر رونق توصیف می‌کند. شهر تاریخی یزد در قدیم؛ به ایساتیس به معنی فرخنده و مقدس معروف بوده است.

بیشتر ما دانش آموزان ایرانی در زندگی‌مان مرحله‌ی کنکوری شدن را تجربه می‌کنیم. مرحله‌ای زیبا و البته پر چالش که طی کردن آن مرد کهن می‌خواهد و تلاش و همت‌. در مسیر کنکوری بودن البته همه‌ی ما یک اسم خیلی آشنا را بارها و بارها شنیده‌ایم، یک ناشر خیلی متفاوت، خیلی هیجان انگیز و خیلی سبز.

تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved

چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم
چگونه دختری را راضی به ازدواج کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *