به گزارش گروه “رسانههای دیگر” خبرگزاری تسنیم،در زمان انتظار ظهور امام زمان (عج) هستیم ، چه کار کنیم تا آقا از ما راضی و خشنود باشند؟ رضایت امام زمان(عج) همان رضایت خدا است؛ بنابراین اگر ما خداوند را از خود راضی و خشنود ساختیم قطعاً امام مهدی(عج) نیز از ما راضی و خشنود خواهد شد.
– یکی از وظایف ما انجام دادن اوامر الهی است که شامل عمل به واجبات و ترک محرمات می شود. یک شیعه واقعی باید مطیع امر خدا بوده و به وظایف دینی و شرعی خود عمل کند و به آن اهتمام جدی داشته باشد. در اینجا نماز جایگاه ویژهای در میان اعمال و وظایف دینی دارد. – همچنین خدمت صادقانه به مردم و در راستای رضایت خداوند؛ یعنی، تا آنجا که ممکن است انسان باید با رعایت موازین شرعی به دیگران کمک کند.
برخی دیگر از وظایف منتظرین
شیعیان در عصر غیبت وظایف دیگری دارند که به طور مختصر به برخی از آنها با استفاده از روایات اشاره میکنیم:
1. معرفت وشناخت مقام امام وامامت ولایت الف : لزوم شناخت إمام : عَنِ الْفُضَیْلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُولُ : مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیَّةٌ وَ لَا یُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى یَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَا یَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَا الْأَمْرِ أَوْ تَأَخُّرُهُ وَ مَنْ مَاتَ عَارِفاً لِإِمَامِهِ کَانَ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِه . المحاسن ، 155 عنه البحار ، ج23 ، ص77 ، ح6.فضیل گفت از حضرت ابو جعفر علیه السّلام شنیدم میفرمود : هر کس بدون امام بمیرد مرگ او چون مردن مردم جاهلیت است .هرگز عذر مردم را در شناختن امام نمىپذیرند، کسى که با شناختن امام بمیرد ، او را زیانى نخواهد رسید چه جلوتر از ظهور امام بمیرد یا بعد از آن و کسى که بمیرد ؛ در حالی که امامش را شناخته ، از دنیا برود ، مانند کسى است که با قائم عجل اللَّه فرجه در خیمه او بوده است . حضرت امام حسین علیه السّلام در میان اصحاب خود فرمود : اصحاب من ! خداوند مردم را آفرید تا او را بشناسند. وقتى شناختند او را مىپرستند وقتى او را پرستیدند از پرستش دیگران دست می کشند.چگونه دل امام زمان را به دست اوریم
مردى عرض کرد یا ابن رسول اللَّه پدر و مادرم فدایت معنى معرفت خدا چیست؟فرمود همان معرفت و شناخت اهل هر زمانى است امام زمان خود را. مرحوم شیخ صدوق رحمت الله علیه بعد از نقل این روایت میگوید: یعنی بذلک أن یعلم أهل کل زمان زمان أن الله هو الذی لا یخلیهم فی کل زمان من إمام معصوم فمن عبد ربا لم یقم لهم الحجة فإنما عبد غیر الله عز و جل ..
علل الشرایع ، ص 9 . اهل هر زمان باید بشناسند و بدانند که خدا ایشان را وانگذاشته و زمین را خالى از امام معصوم ننموده.کسى که بپرستد خدائى را که حجت براى مردم قرار نداده او خداى واقعى را نپرستیده دیگرى را پرستش نموده است.
و مرحوم علامه مجلسی نیز میگوید: لعله (علیه السلام) إنما فسر معرفة الله بمعرفة الإمام لبیان أن معرفة الله لا یحصل إلا من جهة الإمام أو لاشتراط الانتفاع بمعرفته تعالى بمعرفته علیه السلام و لما ذکره الصدوق رحمه الله أیضا وجه . شاید امام علیه السّلام که معرفت خدا را معرفت امام دانسته منظورش این است که معرفت خدا حاصل نمىشود مگر از طرف امام یا به جهت این که شرط انتفاع از معرفت خدا معرفت امام است که اگر خدا را بشناسد ولى امام شناسى نداشته باشد ، خداشناسى او برایش سودى ندارد و توضیحى که صدوق نیز داده است بىمناسبت نیست . البحار ، ج 23 ، ص83 .
ب : إمام ، مظهر اسماء حسناى خداوند : مرحوم شیخ کلینی رحمت الله علیه در کتاب شریف کافی این روایت را نقل می کند :
عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- « وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها » قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِی لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا . الکافى ، ج 1 ، ص 143.
و آن حضرت راجع به قول خداى عز و جل «خدا را نامهاى نیکوست او را بآنها بخوانید» فرمود: سوگند به خدا مائیم آن نامهاى نیکو که خدا عملى را از بندگان نپذیرد مگر آنکه با معرفت ما باشد. فقال علیعلیهالسلام: «… فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاه ». به بهشت نمیرود مگر کسى که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم. .
ج: احاطه علمى امام بر همه امور عالم : فَإِنَّا یُحِیطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِکُمْ وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِکُم.( بحار ، ج53 ، ص 175 ) ما از اخبار و اوضاع شما کاملا آگاهیم و چیزى از آن بر ما پوشیده نمیماند . مرحوم کلینی رحمت الله علیه در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود: إِنِّی لَأَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِی الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِی النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ قَالَ ثُمَّ مَکَثَ هُنَیْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِکَ کَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِکَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْء . الکافی ، ج1 ، ص 261 . به راستى من می دانم آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و میدانم آنچه در بهشت است و آنچه در دوزخ است و می دانم آنچه بود و آنچه می باشد، گوید: سپس اندکى صبر کرد و دید که این سخن بر هر که شنید گران آمد. پس فرمود: من اینها را از کتاب خدای عزوجل مى دانم، زیرا خدای عزوجل مى فرماید: در آن بیان واضح هر چیزى است.
2 – انتظار فرج دومین وظیفهای که شیعیان در عصر غیبت دارند ، انتظار فرج است : امام سجاد علیه السلام خطاب به ابو خالد کابلی میفرماید: یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ (علیه السلام) انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج . بحار الأنوار ، ج52 ، ص122 .اى ابو خالد مردم زمان او که معتقد به امامت وى هستند و منتظر ظهور او هستند ، از مردم تمام زمانها بهترند ؛ زیرا خداوند عقل و فهمى به آنها داده که غیبت در نزد آن ها حکم مشاهده را دارد ! خداوند آن ها را در آن زمان مثل کسانى میداند که با شمشیر در پیش روى پیغمبر (علیه دشمنان دین ) پیکار کردهاند ، آن ها مخلصان حقیقى و شیعیان راستگوى ما هستند که مردم را به طور آشکار و نهان به دین خدا میخوانند. و هم فرمود : انتظار فرج بزرگترین فرج است .
3 – دعا براى حضرت خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، در توقیع معروفی میفرماید : وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَج .(بحار الأنوار ، ج52 ، ص92 ، ح7 ) برای تعجیل فرج ، بسیار دعا کنید . مرحوم شیخ صدوق در کمال الدین از احمد بن اسحاق از امام عسکری علیه السلام نقل میکند که آن حضرت فرمود : وَاللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَةً لَا یَنْجُو فِیهَا مِنَ التَّهْلُکَةِ إِلَّا مَنْ یُثْبِتُهُ اللَّهُ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَوَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِه . کمال الدین ، ص 384 و بحار الأنوار ، ج52 ، ص25، ح16.به خدا قسم ( حضرت قائم عج ) چنان غیبتى مییکند که کسى از مهلکه ( بى دینى و گمراهى ) نجات نمیابد ؛ جز آنان که خداوند آن ها را در عقیده به امامتش ثابت قدم داشته ، و موفق نموده است که دعا کنند خداوند زودتر او را ظاهر گرداند . 4 – حزن اندوه در فراق حضرت عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ دَخَلْتُ أَنَا وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَلَى مَوْلَانَا أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَرَأَیْنَاهُ جَالِساً عَلَى التُّرَابِ وَ عَلَیْهِ مِسْحٌ خَیْبَرِیٌّ مُطَوَّقٌ بِلَا جَیْبٍ مُقَصَّرُ الْکُمَّیْنِ- وَ هُوَ یَبْکِی بُکَاءَ الْوَالِهِ الثَّکْلَى ذَاتَ الْکَبِدِ الْحَرَّى قَدْ نَالَ الْحُزْنُ مِنْ وَجْنَتَیْهِ وَ شَاعَ التَّغَیُّرُ فِی عَارِضَیْهِ وَ أَبْلَى الدُّمُوعُ مَحْجِرَیْهِ وَ هُوَ یَقُولُ سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی وَ أَسَرَتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یُفْنِی الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَةٍ تَرْقَى مِنْ عَیْنِی وَ أَنِینٍ یَفْتُرُ مِنْ صَدْرِی عَنْ دَوَارِجِ الرَّزَایَا وَ سَوَالِفِ الْبَلَایَا إِلَّا مُثِّلَ لِعَیْنِی عَنْ عَوَائِرِ أَعْظَمِهَا وَ أَفْظَعِهَا وَ تَرَاقِی أَشَدِّهَا وَ أَنْکَرِهَا وَ نَوَائِبَ مَخْلُوطَةٍ بِغَضَبِکَ وَ نَوَازِلَ مَعْجُونَةٍ بِسَخَطِک . کمال الدین ، ص 352 و بحار الأنوار ، ج51 ، ص219 ، ح9 . سدیر صیرفى گفت : من و مفضّل بن عمر و ابو بصیر و ابان بن تغلب به حضور امام جعفر صادق علیه السّلام شرفیاب شدیم . دیدیم حضرت روى زمین نشسته و عبائى بىیقه پوشیده ، که آستین هایش کوتاه بود و در آن حال مانند پدر فرزند مرده جگر سوخته گریه میکرد و آثار حزن از رخسار مبارکش پیدا بود. به طورى که رنگش تغییر کرده بود و در حالى که کاسه چشمش پر از اشک بود، می فرمود :اى آقاى من ! غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر بر تنم تنگ نموده و آرامش جانم را سلب کرده !اى آقاى من ! غیبت تو مصائب مرا به اندوه ابدى که یکى بعد از دیگرى از ما را میرباید ، و جمع ما را بهم میزند، کشانده است . من با شک چشم و نالههاى سینهام که از مصائب و بلاهاى گذشته دارم نمىنگرم ؛ جز این که در نظرم بزرگتر و بدتر از آنها مجسم میگردد . وقتی امام صادق علیه السلام این چنین در فراق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ، این چنین ناله میزند و اشک میریزد ، تکلیف روشن است ! 5 – عهد وپیمان : در دعای عهد که از امام صادق علیه السلام نقل شده است ، اینگونه میخوانیم : اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَدا بحار الأنوار ، ج53 ، ص 96 .خداوندا! من بامداد امروز که در آن به سر می برم و هر بامدادى تا زندهام عهد و پیمان خود را با امام خویش تجدید می کنم ، و بیعت او را به گردن می گیرم و هیچ گاه آن را از نظر دور نمی دارم و از یاد نمى برم . 6 – رعایت تقوى و مانع وصول به حضرت : مهمترین وظیفه شیعیان در عصر غیبت این است که تقوای الهی داشته باشند و اتفاقا همین کم تقوایی ما شیعیان است که این همه سال از فراق آن حضرت رنج می بریم .
پینوشت:
-المحاسن ، 155 عنه البحار ، ج23 ، ص77 ، ح6. -علل الشرایع ، ص 9 عنه البحار ، ج 5 ، ص312 ، ح1. -علل الشرایع ، ص 9 . -البحار ، ج 23 ، ص83 . -الکافى ، ج 1 ، ص 143. -بحار ، ج53 ، ص 175 . -الکافی ، ج1 ، ص 261 -بحار الأنوار ، ج52 ، ص122 -بحار الأنوار ، ج52 ، ص92 ، ح7 . -متون مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) -کمال الدین ، ص 384 و بحار الأنوار ، ج52 ، ص25، ح16. -بحار الأنوار ، ج53 ، ص 96
منبع:فرهنگ نیوز
انتهای پیام/
حجتالاسلام قرائتی مفسر قرآن کریم در برنامه امروز درسهایی از قرآن به آثار و برکات توسل به امام زمان(عج) اشاره کرد.
به گزارش مشرق، حجتالاسلام قرائتی معلم و مفسر قرآن کریم در برنامه امروز درسهایی از قرآن به موضوع آثار و برکات توسل به امام زمان(عج) پرداخت و دعا کردن را زمینهساز توجه امام دانست.
در ادامه متن بیانات حجتالاسلام قرائتی در برنامه امروز درسهایی از قرآن تقدیم میشود.
توسل به امام زمان(عج)
توسل، عین توحید است
چگونه دل امام زمان را به دست اوریم
توجه به خدا، در نماز امام زمان(عج)
توجه پیامبر و امامان به امام زمان(عج)
توصیه به دعا در ماه رمضان
دعا، زمینه توجه امام زمان(عج)
کتاب خدا و عترت پیامبر(ص)، عامل قیام جامعه
دعا عامل رشد فرد و جامعه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
چند جلسه در مورد آقا امام زمان مطالبی را گفتیم. یک نکته بگویم. هرکس در مورد پیغمبر و قرآن و خدا و امامان حرف میزند، این نمیتواند معرفی کند، فقط علم خودش را میگوید. مثل اینکه شما یک لیوان برداری و در اقیانوس بیاندازی و بگویی: این آب اقیانوس است. نمیتوانی بگویی: آب اقیانوس است، میتوانی بگویی: لیوان من اینقدر آب گرفته است. آب اقیانوس در لیوان نمیرود. بله این بهره من است. بنابراین امثال بنده که در مورد خدا، پیغمبر، قرآن، ائمه اطهار(ع) حرف میزنیم علم خودمان است. یعنی من اینقدر سواد دارم. نه یعنی امام این است که ما گفتیم.
چند شبی صحبت کردیم، چند جلسهای… من هروقت میگویم: چند شبی، باید بگویم: چند جلسهای… میدانید چرا؟ برای اینکه یکوقت تلویزیون بعد از مرگ ما، میخواهد این برنامهها را روز بگذارد. بعد میگویم: چند شبی، میگویند: شب نبود، الآن روز است. لذا باید بگویم: چند جلسهای که هم شامل روز باشد و هم شامل شب باشد. امشب به دلیل اینکه بالاخره شب جمعه برای دعا خط ویژه میروند.
ماه رمضان برای دعا خط ویژه میروند، میخواهیم در مورد امام زمان و دعا صحبت کنیم. در مفاتیح و کتابهای دیگر یک سری دعاها مخصوص امام زمان است مثل دعای ندبه، دعای عهد، دعای استغاثه، نمازی داریم به نام نماز امام زمان(ع)، بد نیست اینجا یک جمله با وهابیها بگویم. وهابیها این توسلات ما را شرک میدانند. میگویند: شما که متوجه به بنده خدا میشوید از خدا جدا میشوید، بنابراین شرک است. به جای یا حسین باید یا الله بگویید. به جای یا ابالفضل بگویید: یا الله! هرکسی غیر از خدا را صدا بزنید، شرک است. یک آیه قرآن هم دستاویز قرار میدهند. آیه این است «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدا» (جن/۱۸) یعنی با خدا احدی را صدا نزن. «لا تدعوا» یعنی صدا نزن. «مع الله» با خدا احدی را. با خدا هیچکس را صدا نزن، فقط بگو: یا الله، یا حسین و یا حسن نه، جوابش این است که آقای وهابی، تو یک آیه را فهمیدی و از این آیه غافل شدی. آیه دیگر جای دیگر میگوید: «فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَر» (شعرا/۲۱۳) گرفتید چه شد؟ با خدا احدی را نخوان، یک آیه بود. جای دیگر میگوید: با خدا احدی را به عنوان خدا نخوان. ما یا حسین که میگوییم، حسین را به عنوان خدا نمیخواهیم، حسین بنده خداست. «قتل فی سبیل خدا»!
پس اگر قرآن میگوید: احدی را صدا نزن، «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدا» جای دیگر تفسیر میکند، میگوید: احدی را به عنوان خدا صدا نزن. ما هیچ یک از اولیای خدا را خدا نمیدانیم. اینها بنده خدا هستند. حالا امتحان هوش برای جوانترها و برای بزرگترها، بعضی بزرگها هم تیزهوش هستند. فارسیاش را بگویید… یکجا میگوید: با خدا احدی را صدا نزن. آیه دیگر میگوید: با خدا احدی را به عنوان خدا صدا نزن… آفرین! این آیه قرآن در جواب آیه قرآن. حالا اسم اینها برده شد، بگویم. دیگر به ذهنم میآید. اینها واسطهها را شرک میدانند. مثلاً میگوییم: «یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله» شما نزد خدا آبرو دارید. واسطه هستید نزد خدا، نمیگوییم: یا امام رضا شفا بده. میگوییم: یا امام رضا از خدا بخواه این مریض را شفاء بدهد. اینها واسطه هستند.
دو آیه در قرآن در مورد پرنده هست. یک آیه میگوید: «ما یُمْسِکُهُنَ إِلَّا الرَّحْمنُ» (ملک/۱۹) ترجمهاش این است این پرنده را در آسمان نگه نمیدارد، «یُمسک» یعنی امساک و نگه داشتن، «ما یُمسکُهُن» این پرندهها را در آسمان نگه نمیدارد، «الا الرحمن» فقط خدا، شد؟ اما همین قرآن جای دیگر میفرماید: «یَطِیرُ بِجَناحَیْه» (انعام/۳۸) قاری: «یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ»، «یطیر» یعنی با بالش میپرد. آیهای میگوید: این پرنده را فقط خدا نگه داشته است. آیه دیگر میفرماید: این پرنده را بالهایش نگه داشته است. یعنی چه؟ یعنی خدا به واسطه بال این پرنده را نگه داشته است. پس همانجایی که میگوید: فقط خدا، واسطه را دارند.
ما جمکران میرویم. یا غیر جمکران، نماز امام زمان را هرکس خوانده که میداند. هرکس نخوانده بداند. در نماز امام زمان که توسل به ولی خدا امام زمان میشویم. میگویند: صد بار بگو: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» صد بار، یعنی آنوقتی هم که ما متوسل به مخلوق میشویم، وسط توسل به امام زمان به خدا میگوییم: «ایاک نعبد» فقط تو، «ایاک نستعین» فقط از تو کمک میخواهیم. «ایاک» یعنی فقط، «ایاک نعبد، ایاک نستعین» یعنی ما توسلمان هم عین توحید است. همان وقتی هم که متوسل میشویم میگوییم: یا امام زمان، یا حجة بن الحسن، آن منافاتی ندارد. اینها واسطه هستند. یک مثال بزنم.
اگر من گفتم: با کلید در را باز کردم، این حرف درست است. کلیدم هم نشان بدهم. اگر گفتم: من با کلید در را باز کردم، دروغ است یا راست؟ بگویید… اگر گفتم: با دستم در را باز کردم. دروغ است یا راست؟ آن هم راست است. اگر بگویم: خودم در را باز کردم، این هم راست است. اگر هم بگویم: خدا در را باز کرد، این هم درست است. چون خودم و دستم و قدرتم و عقلم و کلیدم همه از اوست. اینها منافاتی ندارد. این صحن را چه کسی ساخت؟ بگویم اراده خدا، درست است. بگویم مهندس، درست است. بگویم بنا، درست است. یعنی یک چیزی که در واسطهها هست، در را باز کردم، کلید در را باز کرد درست است. دستم در را باز کرد. انگشتهایم در را باز کرد، بازوی من در را باز کرد. خودم در را باز کردم، همه درست است. ما در مورد امام زمان دعاهای ویژهای داریم. اهلبیت ما جملاتی گفتند که خدمت شما بگویم.
پیغمبر، اینها را امروز بعد از ظهر دیدم. پیغمبر در مورد حضرت مهدی فرمود: پدرم، مادرم، فدای مهدی! هنوز مهدی به دنیا نیامده است. امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب در روایت فرمود: مادرم، پدرم، فدای مهدی! امام باقر فرمود: پدر و مادرم فدای مهدی! امام رضا فرمود: پدر و مادرم فدای مهدی! قصه چیست؟ حدیثی از امام صادق داریم «وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ» اگر من دستم به امام زمان برسد، «لَخَدَمْتُهُ أَیَّامَ حَیَاتِی» (بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۸) تمام عمر خادم میشوم. ماجرا چیست؟ در خانه امام رضا نشستید، برای شما از امام رضا بگویم. امام رضا(ع) در قنوت نماز ظهر روز جمعه میگوید: «اللهم اصلح عبدک خلیفتک بما اصلحت به انبیائک و رسلک» خدایا مشکل امام زمان را حل کن همینطور که مشکل انبیاء را حل کردی. امام رضا در قنوت نماز روز جمعه میگوید: «و اجعلنی من انصار» امام رضا را جزء یاران حضرت مهدی قرار بده. یعنی معلوم میشود ما نفهمیدیم قصه چیست که امیرالمومنین میگوید: پدرم فدایت! پیغمبر میگوید: پدر و مادرم فدایت. ماجرا چیست؟ مسأله چیست؟ البته معنای این نیست که امام زمان مهمتر از امیرالمؤمنین است. نه، پیغمبر، امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین و امامان ما، اینها که پدرانشان هستند همه مهمتر از حضرت مهدی بودند. ولی گاهی یک کاری را توسط نسل پنجم انجام میدهند. توفیقی که حضرت مهدی دارد هیچیک از ۱۲۴هزار پیغمبر نداشتند. موفقیت مهم است. چون گاهی وقتها یک چیزی را به یک کسی میدهند.
خدایا شب جمعه است، همه مردهها و زندههای ما را بیامرز. یکبار با مرحوم پدرم آمدم حرم امام رضا، پدر من خیلی گریه کرد. من هی نگاه کردم دیدم طوری گریه میکند، گفتم: آقا حالی به شما دست داد؟ چه شد؟ گفت: یک توجهی برای من شد، یک نگاه کردم به بابام، پدرم میگفت: بابام، یعنی جدم! یک نگاه به بابام کردم. یک نگاه کردم به پسرم که تو هستی. مقایسه کردم، دلم سوخت. گفتم: چه مقایسهای کردی؟ گفت: بابای من میخواست به مشهد بیاید. از کاشان، وضع مالیاش طوری نبود که حدود صد سال پیش بیاید. به تجار کاشان گفت: مشهد میروید مرا هم خبر کنید. اینها آمدند و خبر نکردند و بابای من با کم و زیادش هشتاد سال زندگی کرد، مرد و نتوانست زیارت امام رضا برود. این برای بابام، تو پسرم هستی، یک ساعت با هواپیما بلند شدی از تهران به مشهد آمدی. نگاه میکنم خدا چقدر امکانات به تو داده، و چقدر بابای من محروم شد که مرد و مشهد زیارت نکرد. حالا معنایش این نیست که من بهتر از پدربزرگم هستم. پدرم از من بهتر است و پدربزرگم، نیاکان ما به گردن ما حق دارند. ما اگر اجری و کاری هم بکنیم، ثوابش را آنها دارند. اولاد هرکاری بکند، ثوابش را به پدر و مادرش هم میدهند. ولی گاهی کسی یک کاری میکند که ممکن است استادش این کار را نکند.
امتحان هوش، کدام امامها فرمودند: اگر دستم به امام زمان برسد تا آخر عمر خادمش هستم؟ امام صادق… چند تا از ائمه ما گفتند: پدر و مادرم فدای حضرت مهدی؟ پیغمبر، امیرالمؤمنین، امام باقر، امام کاظم، امام رضا، پنج معصوم این جمله را گفتند. یکوقتی برای ابالفضل شعر میگفتند، یک شعر خیلی مرا تحت تأثیر قرار داد. شعر این است. چهار امامی که تو را دیدهاند، دست علمدار تو بوسیدهاند. چون ابالفضل که به دنیا آمد، امیرالمؤمنین دستش را بوسید. امام حسن دستش را بوسید. امام حسین دستش را بوسید. امام سجاد هم دستش را بوسید. ابالفضل امام نیست ولی چهار امام دستش را بوسیده است.
چهار امامی که تو را دیدهاند
دست علمدار تو بوسیدهاند
حالا امام زمان، پدرانشان اینطور دعا… در مورد دعا، معنای دعای اظهار علاقه است. ماه رمضان هم وقت دعاست. جالب است آیهی دعا کنار آیه روزه آمده است. در همان صفحه که میگوید: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» قاری: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» (بقره/۱۸۳) ماه رمضان، روزه بر شما واجب شد. «کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ» در ادیان دیگر هم روزه بوده است. بعد از دو سه آیه که در مورد رمضان است به دعا میرسد، میگوید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» (بقره/۱۸۶) آیه قرآن است، میگوید: اگر مردم از من سؤال کردند، یعنی آیهای که میگوید: دعا بخوانید، با آیهای که میگوید: روزه بگیرید، کنار هم در یک صفحه هست. بعضی وقتها برای دعا خط ویژه میروند. مثلاً درباره استغفار «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُون» (ذاریات/۱۸) استغفار در سحر مزه دیگر دارد. وقتهای دیگر سحرها آدم خواب است. ولی ماه رمضان که به هوای سحری بلند میشویم نماز شب هم بخوانیم. پنج تا دو رکعتی است و یک، یک رکعتی. تقریباً یازده دقیقه طول میکشد. یک نماز شب است، قیمت تعاونیاش را گفتم، بازار آزاد هم دارد. بازار آزادش این است که به چهل مؤمن دعا کنی، سیصد تا العفو بگویی. کسانی که تا حالا نخواندند راه دستشان نیست، حداقل پنج تا دو رکعتی و یک، یک رکعتی. مثل نماز صبح، یک آیه دیگر داریم وقتی تعریف افراد را میکند، میگوید: «یستغفرون…» «بالاسحار هم یستغفرون»
دعا اظهار علاقه است. حدیث هم داریم به کسی که دعا میکنی به او بگو: من دعایت کردم. آنهایی هم که به ذهنتان میآید دعا کنید، دعا کنید ولو با هم بد بودید. چون ممکن است کسی با کسی بد باشد، میگوید: نه، من به این دعا نمیکنم. یکی از علمایی که هم مجتهد بود، مجتهد پنجاه سال پیش تقریبا و هم سید بود و مجتهد بود و پدر شهید بود و خیلی من به او ارادت داشتم. ایشان استاد من بود. برای من یک خاطره نقل کرد و گفت: فلانی با فلانی قهر بود. گاهی در فامیل، دوست، همسایه، شریک، شاگرد، یکی از اینها رفت مکه و مدینه کنار قبر پیغمبر، داشت به رفقایش دعا میکرد. این رفیق که با هم دعوا داشتند یادش آمد. تا یادش آمد گفت: به تو دعا نمیکنم. حال مرا گرفتی تا زنده بودی. دوباره برای رفیقهایش دعا کرد، باز آن رفیق به ذهنش آمد. چند بار هی به ذهنش آمد و این طردش کرد. شب به خوابش آمد گفت: من و تو در دنیا با هم بد بودیم و کت کاری داشتیم. با هم مسأله داشتیم. الآن من مردم. دستم کوتاه است، تو مدینه نزد پیغمبر بودی. من هی آمدم خودم را به تو نشان دادم، چرا مرا طرد کردی؟ این استاد ما میگفت: از این معلوم میشود آدمهایی که به ذهن آدم میآیند روحشان دارد التماس میکند. سوا نکن… به فلانی دعا میکنم. به فلانی…
حتی رفیقهایت را با یک کلمه و دوستانش اضافه کن. این دعای شما میلیونی میشود. مثلاً شما میخواهید به سید حسن نصر الله دعا کنید. یک شیعه عالم در مقابل اسرائیل، استخوان در گلوی آمریکا و اسرائیل است. شما میگویید: «اللهم اغفر سید حسن نصر الله» بگو و دوستانش… تا گفتی و دوستانش دهها میلیون اضافه میشود.
در دعا اظهار علاقه هست. ما که دعا میکنیم او هم به ما دعا میکند. چون قرآن یک آیه دارد «وَ إِذا حُیِّیتُمْ» قاری: «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها»،«وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ» یعنی اگر کسی به شما سلام کرد، گفت: سلام، شما گرمتر جواب بده و بگو: سلام علیکم. اگر گفت: سلام علیکم، بگو: سلام علیکم و رحمة الله! اگر گفت: سلام علیکم و رحمة الله، بگو: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته!
یک کسی وارد اتاقی شد گفت: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته! این دید همه را گفت. گفت: سمع الله لمن حمده الله اکبر! چون دیگر تو تا آخرش را گفتی، من دیگر چیزی ندارم بگویم. یک کسی هم به پیغمبر گفت: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، حضرت فرمود: شورش را درآوردی. یک چیزی هم برای ما بگذار. ولی اگر ما به امام زمان(ع) دعا کنیم، امام زمان هم طبق این آیه که میگوید: «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها» امام زمان هم به ما دعا میکند. چون در قرآن یک آیه داریم میگوید: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُون» (بقره/۱۵۲) یادم باشید، یادتان میکنم. ما یاد امام زمان باشیم، امام زمان هم یاد ما است. اگر ما حق امام زمان و خمس را دادیم، امام زمان هم به ما میگوید: از عمرت خیر ببینی.
آیه قرآن داریم که ای پیغمبر، این کسی که میرود زکات میدهد.، زکاتش را گرفتی در حقش دعا کن. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ» (توبه/۱۰۳) «صلِّ علیهم» یعنی پیغمبر اینکه زکات داده، تو پیغمبر بر او درود بفرست. بر این آقا صلوات بفرست. (صلوات حضار) این خیلی مهم است. اگر کسی زکات داد، زکاتش را بگیر که این زکات وسیله میشود که مال و نسل و لقمهاش پاک شود، از بخل رهایی پیدا میکند. آدمی که خمس و زکات بدهد، بخل را از خودش دور کرده است. چون بخیل باشد نمیدهد. بعد میگوید: «و صلِّ علیهم» خیلی مهم است. یک چیزی میخواهم بگویم دقت کنید. در قرآن نداریم پیغمبر! اینهایی که نماز میخوانند به آنها درود بفرست، درود بفرست که به نماز آمده است. نه! نگفته: روزه گرفتند، پیغمبر به این روزهدارها درود بفرست. پیغمبر به اینها که مکه رفتند، درود بفرست. به اینهایی که جبهه رفتند، درود بفرست. هیچیک از واجبات را خدا به پیغمبر نگفته، به این مرد یا خانمی که این کار را انجام داد، درود بفرست. اما به زکات که میرسد، میگوید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً» از مردم که صدقه و زکات میگیری، «صَلِّ عَلَیْهِمْ» بر تو واجب است بر اینها درود بفرستی. این فرق بین زکات و همه عبادتها است. امام رضا فرمود: ما کار به خمس شما نداریم. امام میتواند با معجزه سنگ را هم طلا کند. نیازی به دو مثقال طلای تو ندارد. ولی میگوید: کسانی که خمس نمیدهند، ما اهلبیت در حق اینها دعا نمیکنیم. صد تومان داده، خوب بیست تومان را خمس بده. اینقدر نیازهایی هست اگر مردم خمس بدهند فقیری روی کره زمین باقی نمیماند. ما دعا کنیم او به ما دعا میکند. «وَ إِذا حُیِّیتُمْ»
خود امام به ما سفارش کرده، «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ» (بحارالانوار/ ج ۵۲/ ص ۹۲) فرمود: خیلی به ما دعا کنید. برای اینکه ظهور ما نزدیک شود. دعای بر امام زمان کار همه امامان بوده است. در خطبه غدیر هنوز امام زمان به دنیا نیامده، در خطبه غدیر خم پیامبر فرمود: «علی ان الخاتم الائمه منا القائم المهدی» (صلوات حضار) آخرین امام از ما هست، نام او قائم است و مهدی است. این مسأله مهمی است.
اصلاً جالب این است که در دین ما همه قیام است. یعنی حرکت، شور و نشاط، قرآن ما میگوید: «فِیها کُتُبٌ قَیِّمَةٌ» (بینه/۳) کتابهایی داریم که سبب قیام شماست. در مورد حج میگوید: «قِیاماً لِلنَّاس» (مائده/۹۷) قاری: «قیاماً للناس و الحج بیتک الحرام»، «قِیاماً لِلنَّاس» یعنی… حالا این «قِیاماً لِلنَّاس» آیه قرآن است. باقیاش را میترسم به جای دیگر وصله شود… «قِیاماً لِلنَّاس»
نماز را میگوید: «أَقِیمُوا الصَّلاةَ» یعنی راجع به نماز گفته، «اقیموا» اقامه، امام ما قائم، نماز ما «أَقِیمُوا الصَّلاةَ» قیامتمان، قیامت. «یَوْمَ الْقِیامَة»، «نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ» (ص/۲۶) قیامت. کتاب ما «کُتُبٌ قَیِّمَة» (بینه/۳) یعنی دین باعث حرکت است، دین باعث رکود نیست. مذهبی کسی است که اهل حرکت باشد. مذهبیهای وارفته، مذهبی قرآنی نیستند. چابک، آماده باش، عالم، دعا به امام زمان نوعی یاد امام زمان و تشکر از اوست. اصلاً اگر کسی خواسته باشد دعا کند و دعایش مستجاب شود، ما اگر بخواهیم دعای ما مستجاب شود، به طور اتوماتیک… بگذارید مثال بزنم، اگر شما رفتی لباس بشویی، دستهای خودت هم پاک میشود. ولو هدفت شستن لباس است. ولی کسی که با دست لباس میشوید، دستهای خودش هم پاک میشود، عرق بدنش هم درمیآید، غذایش هم هضم میشود، ورزش هم میکند. ایام فراغتش هم پر میشود. غرض او نماز است ولی اینها هم درونش هست. شما خواسته باشی دعایت مستجاب شود باید لقمهات پاک باشد. حدیث داریم از خودم نیست. حدیث داریم هرکس میخواهد دعایش مستجاب شود لقمهاش را حلال کند. لقمهاش پاک باشد.
هم نشینی با خوبها، اثر دارد. دوری از گناه و دوری از لقمه حرام، دوری از همنشینی با افراد بد، اینها حرکت در مسیر ظهور است. دعا رشد است. همین آیهای که ایشان خواند «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون» (بقره/۱۸۶) «یرشدون» رشد، یعنی دعا سبب رشد انسان است. اصلاً دعا ما را بالا میبرد. شما دعاهای ماه رمضان را ببین، کجا شما را میرساند؟ «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور» همه مردهها، «اللهم اشف کل مریض»، «کل اسیر، کل فقیر، کل گرسنه، کل جائع، کل تشنه، کل بی همسر»، «اللهم اکسُ کل عریان» به همه بی همسرها همسر بده. به همه بی لباسها، لباس بده. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ» (بقره/۱۸۷) همسر لباس است. «اللهم اکسُ کل عریان» خدایا همه برهنهها را بپوشان، یعنی برای همه بی همسرها، همسر، بعضی میگویند: یک دعای خصوصی به من کن! باید بگوییم: خدایا این کلمه خصوصی را از دل این پاک کن. چون حالا هم که میخواهد دعا کند، میگوید: به بچه من دعا کن. آقا یک دعا به این بکن. دیدید بعضی مداحها چه میکنند؟ بعضی مداحها میگویند: پروردگارا، کسانی که در این هیأت سینه زدند ببخش و بیامرز. حالا اگر هیأت بغلی سینه زدیم چه خاکی بر سرمان کنیم؟ چرا اینقدر روده تنگ است که هسته انار درونش گیر میکند. همینطور که در روده تنگ هسته انار گیر میکند، روح کوچک هم همینطور است. اصلاً اگر به فکر دیگران باشیم خدا بیشتر به ما میدهد.
یک آیه در قرآن داریم میگوید: کسی که وارد اتاق شد، وارد سالن شد، با چشمانش دنبال جا میگردد، فوری تکان بخورید و جا بدهید. «إِذا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ» (مجادله/۱۱) این آیه قرآن است. یعنی اگر به شما گفتند: جا بده، با چشمانش دنبال جا میگردد، تکان بخورید و جا بدهید. بعد نمیگوید: «یفسح الله لکم فی المجالس»، «تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ» تو در مجلس و در مکان تکان بخور، جایش بده. بعد نمیگوید: من هم در یک مکان جایت میدهم. میگوید: تو تکان خوردی، زندگی تو تکان میخورد. «یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ» رزقت باز میشود. اولاد، زن و بچه، دوستان، برادران، خواهران، گشایش، شما در مکان گشایش بده، خداوند در همه چیز گشایش میدهد. خیلی مهم است، این نکته لطیفی بود گفتم. میگوید: تو در مکان گشایش بده، بعد نمیگوید: «یفسح الله فی المجالس» من در همه چیز گشایش میدهم علمت را گشایش میدهم. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
یکوقت فکر نکنید اگر مثلاً دعای خصوصی شد سهم دیگران، اگر بگوییم: با دیگران، مثلاً میگوید: نه، به دیگران نگاه کنید. حتی داریم اگر به چهل مؤمن دعا کنی، دعای خودت هم مستجاب میشود. منتهی چهل تا مؤمنی که دلت برایشان بسوزد. نه اینکه خودت، خدایا من دنبال دعای چهل و یکمی هستم، منتهی تو گروگان میگیری، گفتی: به چهل مؤمن دعا کن، بعد دعایت را مستجاب میکنم. پس من این چهل تا را تند تند میگویم ولی غرض من این است. اینطور نباشد. یعنی واقعاً همه را… چون اگر غیر از این باشد معنا دارد.
مثل کسی که در یک جلسهای وارد میشود. میخواهد یک نفر را ببوسد. منتهی اگر صاف برود ببوسد میگویند: هان! چه شد مرا بوسیدی؟ این برای اینکه رد گم کند از دم این کچل را میبوسد ولی هدفش آن چهل و یکمی است. میگوید: این رقمی نباشد که هدفش… اگر آنقدر رشد کردی، «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون» اگر رشدت به اندازهای بود که مردم را هم جزء خودت دانستی، «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْض» (آلعمران/۱۹۵) من از شما هستم و شما هم از من هستی. اگر روحت به قدری بالا رفت که دیگران را هم مثل بچه خودت دیدی، خوب به ناموس مردم نگاه نکن. همینطور که دوست داری به ناموس تو نگاه نکنند. اگر دوست نداری دیگران به ناموست نگاه کنند خوب تو هم به ناموس مردم نگاه نکن. اگر دوست نداری کلاه سرت بگذارند، خودت هم سر مردم کلاه نگذار. اگر روح به اینجا رسید این دیگر بنزینی است، با یک ذره کبریت آتش میگیرد و دعا مستجاب میشود. مشکل ما مشکل درونی است. روایت داریم بسیاری از زندگی شما که تاب میخورد برای این است که در دلتان گیر دارید. «اخبث سرائرکم» خبث یعنی خبیث، سرائر، سریره، یعنی باطن، یعنی باطن شما خراب است. باطنمان خراب است. این خیلی مهم است.
سیب زمینی خریدی، زنگ بزن به همین همسایه بگو: یک وانتی آمده، جنسش خوب است و قیمتش هم نصف است. برو بگیر! نه چشمش کور شود. پسرش کانادا است برود سیب زمینی گران بخرد. به من چه؟ بابا طبقه چهارم است. سطل زباله را میخواهی از طبقه سوم ببری کنار کوچه بگذاری بیایند ببرند. همینطور که از طبقه دوم میآیی طبقه سوم میآیی میبینی همسایه هم، طبقه پایینی هم کیسه زباله دارد. من ببرم؟ مگر من نوکرش هستم؟ چشمش کور خودش ببرد. بابا تو که داری پایین میروی این دو تا کیسه را هم ببر. میروی نان بخری، بگو: یک پیرزن است نمیتواند نان بخرد، یک نان هم برای این پیرزن بخریم. مادرجان، الآن برف است، یا هوا گرم است. مشکل داری، من روزی یک نان برای شما میخرم. بعداً پولش را به من بده. بچههایش کانادا هستند، فرانسه هستند. چشمش کور! خودش بیاید بخرد. ما نمیکنیم گاهی وقتها کارمان تاب میخورد، میگوید: «احترم تحترم» تو احترام بگیر، احترام تو را میگیرند. اگر شما آدم خوبی باشی نسلت هم خیر میبیند. قرآن میگوید: حضرت موسی و خضر وارد روستایی شدند، «اسْتَطْعَما أَهْلَها» (کهف/۷۷) قاری: «اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما» موسی و خضر دو تا پیغمبر بودند، وارد روستایی شدند. گرسنه بودند، نان خواستند. از این روستا هیچکس به اینها نان نداد، ولی همینطور که میرفتند دیوار خرابهای را دیدند، خضر به موسی گفت: بیا عملگی کنیم. بیا این دیوار را بسازیم. گفت: ما دو تا پیغمبر هستیم. یک تکه نان خواستیم اینها به ما ندادند. حالا کارگری مفت کنیم؟ چه کسی گفت؟ «لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً» (کهف/۷۷) اگر هم میخواهی بنایی کنی «اجراً» مزد بگیر. مفت که نمیشود. آخرش خود موسی کنار رفت، گفت: تا تأمین اعتبار نشوم دست به کار نمیزنم. اول تأمین اعتبار، ولی خضر تنهایی بنایی کرد. گفت: حالا غرض چه بود؟ گفت: یک آدم مؤمنی یک گنجی زیر این دیوار گذاشته است. چون این مؤمن بوده است، خدا میخواهد بچههایش خیر ببینند، به پیغمبر گفت: زیر این دیوار را بنایی کن که این گنج لو نرود دیگران ببرند. تا بچه بزرگ شود و وصیت نامه را بخواند و سراغ این گنج برود. یعنی دو تا پیغمبر را به کارگری مجانی وا میدارد برای اینکه به پسرش خیر برساند. چون «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً» (کهف/۸۲) پدر این آدم صالحی بود. نترس یک نان به همسایهات بده. یک وامی به فلانی بده. یک گرهای را باز کن. معامله نکنید، او دیدن من نیامد و من هم دیدن او نمیروم. او عروسی من نیامد، من هم نمیروم. معامله نکنید. حتی کسانی که به شما بی مهری کردند، به آنها مهر ورزی کنید.
حدیث داریم امام زمان فرمود: من شما را فراموش نمی کنم. گرچه هر هفته اعمال ما را میبیند. بسیاری از وقتها امام زمان(ع) از دست ما ناراحت است. اما در عین حال امام زمان فرمود: من هر روز به شما دعا میکنم و اگر دعای من پشت سر شما نبود، دشمن شما را قورت میداد… نمونهاش همین آمریکا، آمریکا همه دنیا را قورت داده و ایران در گلویش مانده است. تمام دنیا طاغوت حکومت میکند جز ایران. همه دنیا از آمریکا میترسند، جز ایران. امام زمان فرمود: اگر دعای من پشت سر شما نبود، دشمنها شما را قورت داده بودند. چند دعا کنم.چگونه دل امام زمان را به دست اوریم
خدایا حدیث داریم اگر دستتان را بالا گرفتید و ده مرتبه یا رب گفتید، خدا میگوید: لبیک، چه میخواهی، به تو میدهم. بسم الله الرحمن الرحیم، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب! اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا به حق خود امام زمان و اجدادش و یارانش قسمت میدهیم، ما و نسل ما را تا آخر تاریخ عالی ترین درجه معرفت و محبت و مودت و اطاعت را نسبت به آقا امام زمان به ما و نسل ما تا آخر تاریخ مرحمت بفرما. سخاوتی که حق امام زمان است بدهیم، شجاعتی که برای او بازو باشیم و ما را از وفاداران و فداکاران حضرتش قرار بده. یارانش را یاری بفرما. تمام توطئهها علیه اسلام و مسلمین در سایه امام زمان خنثی و توطئهگران نااهل را نابود بفرما. هرچه به عمر ما اضافه میکنی به ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیافزا. اموات ما را بیامرز. هرکس به گردن ما حق دارد را بیامرز.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
خداوند برای هدایت انسانها، عینالانسان را که همان امام باشد خلق فرموده تا هرکس که بخواهد به انسانیت واقعی دست یابد با توجّه به امام معصوم این کار برایش ممکن گردد.
به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر گفتاری از اصغر طاهرزاده در مورد مهدویت است که در ادامه میخوانید؛
غایبِ حاضر
امام (ع) غایباند، یعنی اوّلاً؛ مقام امام، فوق عالم است. ثانیاً؛ در تمام عالم حاضراند. وقتی متوجّه باشیم مرتبة موجودی بالا است، تمام مرتبة پایین در قبضة اوست، و به مرتبة پایین محدود نیست. مثلاً خورشید در صورتی میتواند همهجا را روشنی ببخشد که بالا باشد، امّا اگر پایین بود دیگر نمیتوانست همهجا را روشن کند. حضور ملائکه در هستی بهگونهای است که آنها را کاری از کاری باز نمیدارد، مثل خورشید که روشنکردن شهر ما آن را از روشن کردن شهر دیگر باز نمیدارد. در مورد حضور و نقش امام (ع) نیز چنین است که امام (ع) را کاری از کار دیگر باز نمیدارد. مقام امام، مقام عظمایی است که همة عالم را تدبیر میکند و همهجا در قبضة اوست بدون اینکه از آن مقامِ اعلای خود خارج شوند. اصلاً اگر پایین بودند و در عرض سایر موجودات بودند که نمیتوانستند عالَم را تدبیر نمایند.
امام (ع) حاکم بر تن خود هستند
چگونه دل امام زمان را به دست اوریم
سؤالی مطرح میشود که آیا مثل سایر انسانها، تن امام حاکم بر «من» ایشان است؟ یعنی اینطور که تن ما یک محدودیتی برای ما دارد که به راحتی نمیتوانیم ارادههایمان را عملی کنیم، تن امام هم برای امام چنین است؟ و یا من ایشان بر تن خود و بر کلّ جهان حاکم است؟
شما میدانید کسی که اندکی ریاضت بکشد تا حاکم بر بدنش شود، میتواند طیّالارض کند؛ یعنی وقتی بدن انسان در قبضة «من» انسان درآید، هر جا بخواهد میتواند بدن را ایجاد کند، نه اینکه بدن را از جایی به جای دیگر حرکت دهد، زیرا بردن و حرکتدادن محتاج زمان است. شاگرد مرحوم قاضیطباطبایی میگوید: دیدم که جناب قاضی به تنها اتوبوس مسیر سامراء به نجف نرسیدند. ما حرکت کردیم و رفتیم. ولی با کمال تعجّب در نجف دیدم که مرحوم قاضی (رحمةاللهعلیه) در حرم هستند یعنی آقا با طیّالارض به نجف آمده بودند. طیّالارض که برای نوکران امام (ع) واقع میشود، در مقام امام (ع) چیزی نیست.
امام چون حاکم بر بدن خویش است، میتواند هر وقت که خواست تن خود را حاضر کند. در روایت است که وقتی حضرت (ع) ظهور میکنند، همة مردم ایشان را میشناسند؛ چراکه بین مردم بودهاند، نه اینکه فقط بین مردم اصفهان یا تهران یا جای دیگر بودهاند، بلکه همهجا حاضرند و به هر نحوه که خواستند با بدنی که اراده کنند ظاهر میشوند و به هیچجا محدود نمیشوند.
آصفبن برخیا، قصر بلقیس را که در یمن بود، در اورشلیم ایجاد میکند، چون میگوید: «اَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ اَنْ یَرْتَدَّ اِلَیْکَ طَرْفُکَ »[۱]؛ یعنی من قصر را قبل از اینکه پلک چشمتان به هم بخورد، حاضر میکنم و این نوع آوردن که کمتر از چشم به هم زدن است، دیگر حرکتدادن نیست، بلکه ایجاد کردن است [۲]. حال در نظر داشته باشید که قرآن میفرماید: این شخص یعنی جناب آصفبن برخیا مقداری از علم کتاب را در اختیار داشت «عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب» و امامصادق (ع) میفرمایند: «همة علمِ کتاب در نزد ماست »[۳]. و خداوند در قرآن به پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «خداوند و آن کسی که همة علم کتاب در نزد اوست، شهادت میدهند که تو پیغمبر هستی »[۴] که مفسرین شیعه و سنّی اذعان دارند آنکسی که در زمان پیامبر اکرم (ص) شهادت به نبوّت آن حضرت داشته و همة علم کتاب در نزد اوست، علی (ع) است؛ یعنی مقام امام در تصرّف عالم، خیلی گستردهتر از این حرفهاست، چه برای بدن خود و چه برای بقیّة عالم. عمده آن است که ما بتوانیم مقام امام (ع) را به آن شکلی که قرآن معرفی میکند بشناسیم.
قرآن، مقام امام را چنین میداند که: «وَ جَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ اَوْحَیْنا اِلَیْهِمْ فِعْلَالْخَیْرات »[۵]؛ یعنی ما آنها را امام قرار دادیم و فعل خیر به آنها وحی کردیم. پس طبق این آیه، فعل آنها، عین وحی الهی است و این مقام عجیبی است که عمل آنها عیناً وحی الهی است، نه اینکه به آنها دستوری داده باشند و آنها طبق دستور عمل کنند. این مسئلهای است جدا، ولی مقام امام چیز دیگری است، همان است که قرآن میفرماید: «اَوْحَیْنا اِلَیْهِمْ فِعْلَالْخَیْرات» یعنی «فعل خیر» را به آنها وحی میکنیم، نه اینکه دستور بدهیم فعل خیر انجام دهند، و مقام امام زمان (عج) از این نوع مقام است، چون همانطور که در تفسیر آیه ۱۲۴ سوره بقره مطرح است، ائمه شیعه که فرزندان ابراهیم (ع) هستند، همگی دارای مقام امامتی هستند که قرآن از آن سخن میگوید.
مبنا و چگونگی رؤیت امام (ع)
انسان با ریاضت کشیدن لایق رؤیت میشود. روحش بالا و بالاتر میرود و میتواند حضرت را رؤیت کند، البته این بدین معنا نیست که هرکس مدعی رؤیت حضرت شد مورد تأیید باشد و ما از نقش خیالات این افراد غافل باشیم. ولی چنانچه بهواقع رؤیت آن حضرت واقع شد این رؤیت ناگهان تبدیل به غیبت حضرت میگردد. سؤالی که مطرح میشود این است که امام در آن حالت که یکمرتبه غایب شدند کجا رفتند؟ آیا پشت سنگ و دیواری مخفی شدند؟ جواب این است که خیر! امام هیچجا مخفی نشدند، بلکه همانطور که از افق جان آن فرد ظهور کردند، از همان افق غایب شدند، حضرت از درون آن فرد طلوع کردند و آن فرد با چشم باطن حضرت را دید و با گوش باطن، صدای حضرت را شنید و از همان افق هم غایب شدند.
البته امام، هرجا اراده کنند، ظاهر میشوند. در خبر داریم که امیرالمؤمنین (ع) در یک شب در چهل جا حاضر و ظاهر بودند، البته میتوانند اگر بخواهند در یک میلیارد جا ظاهر شوند چراکه مقام امام طوری است که توجّه و ظهور در هر یک از این مکانها، مانع توجّه و ظهور در مکان دیگر نمیباشد؛ زیرا ایشان را کاری از کار دیگر باز نمیدارد و همهچیز در قبضة ایشان است. مثلاً وقتی شما به حرفهای کسی گوش میدهید، در عینحال او را میبینید و صدایش را میشنوید و به حرفهایش هم فکر میکنید؛ چون شما وجود مجرّد و فوق عالم مادّه هستید، دیدنتان مانع شنیدن و فکر کردنتان نیست. شما شنوا و بینا هستید، امّا ذات شما شنوایی و بینایی نیست، چون در عین اینکه خودتان تماماً میبینید و فکر هم میکنید، «منِ» شما در تنتان حضور «کامل» و «تمام» دارد [۶] و عرض شد مَثَل امام در هستی، مَثَل منِ شما در تنِ شماست؛ پس امام (ع) از همة موجودات در عالم حاضرتر است در عین اینکه خودش در جای خودش میباشد. و چنانچه عرض شد، وجود امام حتّی از ملائکه هم برتر و حاضرتر است.
امام عین انسانیت است
اگر در موضوع شناخت امام دقّت بفرمائید، متوجه میشویم خداوند برای هدایت انسانها، عینالانسان را که همان امام باشد خلق فرموده تا هرکس که بخواهد به انسانیت واقعی دست یابد با توجّه به امام معصوم این کار برایش ممکن گردد که البته اصل این بحث و حواشی آن را در جای دیگر باید دنبال بفرمائید .[۷] ولی مطلبی را که در مورد عینالانسان در اینجا مطرح میکنیم با مثال آب به عنوان عین تری شاید بتوان تصوّر موضوع را به ذهن نزدیک کرد. مثلاً ما برای سیراب شدن باید به عین تری رجوع کنیم و یا اگر بخواهیم چیزی را شور کنیم، باید به عین شوری یعنی نمک رجوع کنیم؛ زیرا خداوند نمک را برای شور کردن خلق کرد. برای انسان شدن هم فقط و فقط یک راه وجود دارد و آن این است که به عین انسان رجوع کنیم. امام زمان (عج) عینالانسان میباشند. من و شما به اندازهای که به امامزمانِ خود نزدیک شویم، بهرهای از انسانیت داریم.
انسانیت یک حقیقت است. چیزی که حقیقت است منشأ همه چیزهایی است که از آن حقیقت بهره دارند، یعنی هر چیزی به مطلقش برمیگردد؛ همانطورکه هر شوری به عین شوری برمیگردد. به اصطلاحِ فلسفه، انسانیت تشکیکبردار است؛ یعنی مثل نور شدّت و ضعف میپذیرد. هرچیزی که دارای شدّت و ضعف است، حقیقت دارد و ساختة ذهن ما و یا از اعتبارات بشر نیست. نمیتوان گفت که مثلاً این ستون از ستون دیگر ستونتر و یا شدیدتر است؛ یعنی نمیتوان برای ستونبودن شدّت و ضعف قائل شد، چون اینها اعتبارات بشر است و ستون حقیقتی ندارد؛ ولی در مورد وجود و علم و انسانیت، شدّت و ضعف مطرح است، پس اینها دارای حقیقت هستند، و لذا چون برای انسانیت میتوان شدّت و ضعف قائل شد، و گفت فلان آقا از رفیقش انسانتر است.
پس انسانیت دارای حقیقت است و هر چیزی که حقیقت دارد، به مطلقش برمیگردد، همانطور که میگوئیم وجود به عینالوجود برمیگردد و خداوند عینالوجود است. انسانیت انسانها هم به عینالانسان برمیگردد و امام زمان (عج) هم عینالانسان است و برای رسیدن به مقام انسانیت فقط باید به عینالانسان رجوع کرد، همانطور که همه وجودها از نظر وجودی به عینالوجود یعنی خداوند رجوع دارند و وجودشان را از حضرت حق دارند.
به همیندلیل هم در دعاهایمان میگوئیم: خدایا بر ما منت بگذار و قلب امامزمان (عج) را از ما راضی کن ![۸] خداوند برای اینکه ما آدم شویم، آدمیت مطلق را آفریده است، پس هرکس که به امام زمان (عج) نزدیکتر است، انسانتر است و هر که از او دورتر است، از انسانیت دورتر است و در واقع آدم نیست، بلکه ظاهرش، ظاهر آدم است، به همیندلیل است که در روایات داریم هر که امام ندارد، به مرگ جاهلیت مرده است، یعنی در حقیقت انسان نیست و در قیامت به صورت انسان محشور نمیشود، حال کسی که انسان نیست، هرقدر میخواهد نماز بخواند، روزه بگیرد و… ارزشی ندارد (مثل بچّهای است که از سر تقلید از بزرگترها و بدون شناخت، نماز شب میخواند.)
روایات شیعه میفرماید: در بدو ورود به برزخ اوّل از عقیده سوال میشود و بعد از اعمال. اوّل از ولایت و امام سوال میکنند بعد از نماز و روزه؛ یعنی آیا به امام زمانت نظر داشتهای یا نه؟ اگر امام زمانت را نشناسی، تو اصلاً کاری نکردهای، چون به مقصد خود که عینالانسان است نظر نداشتهای.
امامت از اصول دین است، ابتدا باید با تحقیق و تعقّل بر وجود امام، برهان داشته باشید. روایتها در واقع کمک میکنند به شناخت امام، ولی امامشناسی را باید با دلیل عقلی و کشف قلبی بهدست آورد.
امام زمان یا قلب کلّ
تا اینجا مباحث «واسطة فیض بودن»، «نحوة غیبت امام» و «عینالانسان بودن امام» را بحث کردیم. بحث بعدی راجع به حقیقت انسان است که عبارت است از قلب. میخواهیم عرض کنیم که انسان یعنی قلب، امّا نه قلب گوشتیِ واقع در قفسة سینه. انسان بهجهت جنسیت و گوشت و چشم و گوش و خیال، انسان نمیباشد؛ چراکه حیوانات همه اینها را دارند، ولی انسان نیستند. بلکه انسان یعنی قلب. قلب یعنی آن حقیقتی از شما که تمام احوالات و ارادهها و میلها و عواطف را به آن نسبت میدهید، میگوئید: خواستم ببینم و لذا چشم خود را به کار گرفتم، پس چشم تحتتأثیر آن حقیقت شما که خواست ببیند، دیدن را شروع کرد. یا میگوئید: خواستم معرفت خود را نسبت به امام زیاد کنم، لذا تعقّل و تفکّر کردم، پس مرکز ارادهها و خواستنیها یک چیزی است به نام قلب.
آنوقت خودتان ملاحظه کردهاید آنچه مطلوب غریزه و کششهای جسمی است رفتنی است، یعنی هرچه برای غریزه انجام میدهیم، نابودشدنی است و در جان انسان نمیماند، زیرا حقیقت انسان غریزه و شهوت نیست، امّا آنچه که با قلب انجام دادهایم، باقی میماند. نمازهایی که با حضور قلب خواندهاید، باقی است و آثارش همواره برکات به همراه دارد. و آنچه با نیّت قلبی انجام ندادهاید، نابود شده است، یعنی سرمایهای برای آخرت -که حقیقت انسان به صحنه میآید- نشده است. پس باید متوجّه باشید، شما غریزه و شهوت نیستید، شما قلباید و آنچه قلبی است، سرمایة حقیقی شماست.
حقیقت انسان همان بعد قلبی اوست، از طرفی چون انسان کامل حقیقت انسان و اصل انسانیت هر انسانی است، پس او قلب کل است؛ یعنی قلب حقیقی در هستی، امام زمان (عج) است. هر کس به هر اندازه که در قلب امام زمان (عج) جا دارد، حقیقت دارد و خودش است و با خیالات و غرایزش که حقیقت او نیست، به سر نمیبرد، یعنی واقعیت هر کس به اندازهای است که با قلب عالم هستی ارتباط دارد، چون هر کس به اندازهای که در قلبش حاضر است، واقعیت دارد و هر کس هم به اندازهای قلب دارد که از قلب کل بهره گرفته است؛ پس هر کس با قلب امام زمان ارتباط ندارد، با خود واقعیاش در ارتباط نیست و با خود وَهمی و خیالی به سر میبرد.
در روایت آمده است که اعمال ما روزهای دوشنبه و پنجشنبه خدمت امام زمان (عج) ارائه میگردد، یعنی اعمال ما به انسانیت کل، که ملاک ارزیابی هر انسانی است، ارائه میگردد. هر اندازه که عقاید و اعمال و اخلاق ما انسانی باشد، پذیرفته میشود و هر اندازه که حیوانی باشد، پذیرفته نمیشود، چون قلبی نبوده تا به قلب کلّ هستی وصل باشد و باقی بماند. مثل اینکه اعمال غریزی برای ما پایدار نیست، غذاخوردنهایمان مثل احوالات معنوی در قلب ما برای ما نمیماند. اینها سرّ اهلالبیت است، باید بفهمیم. اگر انسانیت بخواهیم باید اولاً؛ به امام زمان (عج) نزدیک شویم و ثانیاً؛ کارهایمان را مطابق امام زمان (عج) انجام دهیم، پس تو هر چه در قلب امام زمان (عج) هستی، هستی؛ و هر چه در قلب امام زمان (عج) نیستی، نیستی. ای کاش آدمها میآمدند و بحثهای امامشناسی را محکم کار میکردند تا ببینند چه برکاتی نصیبشان میشود، چرا ما کتاب جامعهشناسی و روانشناسی و داستان بخوانیم، ولی امامشناسی کار نکنیم.
خداوند فقط به قلب شما مینگرد
روایتی از شیعه وسنّی نقل شده: «اِنَّ اللهَ لا یَنْظُرُ اِلی صُوَرِکُم وَ لا اِلی اَعْمالِکُمْ وَ لکِنْ یَنْظُرُ اِلی قُلُوبِکُم ْ»[۹]؛ یعنی خداوند به ظاهر شما و به اعمال شما نمینگرد، بلکه به قلب شما مینگرد. از طرفی قلبِ کل، امام زمان (عج) است؛ پس هرقدر به امام شبیهتر هستید، خدا به شما نظر میکند، چون خدا فقط به امام نظر میکند و هر کس به اندازهای که از «قلب» بهره دارد، مورد نظر حضرت حق قرار میگیرد.
مولوی در دفتر پنجم در مورد همین نکته از زبان حضرت حق میگوید:
من ز صاحبدل کنم در تو نظر
نه به نقش سجده و ایثار زر
یعنی من به تو و سجده و ایثار تو نظر نمیکنم، بلکه از طریق صاحب قلبِ کل یعنی صاحبدل به تو نظر میکنم، اگر تو درآن قلبِ کل بودی، آنگاه سجدهات مورد نظر قرار میگیرد و إنشاءالله مورد قبول واقع میشود. در ادامه میگوید:
تو دل خود را چو دل پنداشتی
گفتگوی اهل دل بگذاشتی
اگر تو نظرت به قلب کل و صاحبدلِ مطلق نبود و خودت را دل گرفتی، از مسیر نظر حق به خودت، که همان دل صاحبدل است، محروم میشوی، مثل تری این لباس است که به تری مطلق وصل نباشد چیزی از تری آن نخواهد ماند.
صاحبِ دل، آینه شش رو بود
حق در او از شش جهت نازل بود
صاحبِ دل یعنی امام زمان (عج) کسی است که همة ابعاد وجودش رو به سوی خدا است و بندة محض اوست و نظر مطلق خداوند به او است.
هر که اندر شش جهت دارد مقرّ
کی کند در غیر حق یکدم نظر
هر کس که تمام ابعادش را خدا فرا بگیرد، تنها به خدا نظر دارد، پس عصمت دارد، یعنی معصوم است.چگونه دل امام زمان را به دست اوریم
گر کند ردّ، از برای او کند
ور قبول آرد، همو باشد سند
اگر صاحبدل که تمام ابعادش را خدا گرفته، یعنی امام زمان (عج) اعمال ما را قبول کند، خدا قبول کرده است و اگر ردّ کند، خدا ردّ کرده است، او سند ردّ و قبول خداوند است.
چون که او حق را بود در کلّ حال
برگزیده باشد او را ذوالجلال
خداوند امام زمان (عج) را به جهت آنکه در تمام حالات در پیش خود دارد، برگزیده است و بقیه را با معیار امام زمان (عج) سنجش میکند.
هیچ بی او حق به کس ندهد نوال
شمّهای گفتم ز اصحاب وصال
بدون مسیر وجود مبارک امام زمان (عج) پروردگار به هیچ کس هیچ بهرهای نمیدهد و آنهایی که به مقام وصال رسیدهاند، با همین قاعده رسیدهاند.
این همان مفهوم واسطة فیض است، یعنی هر چه بخواهی از خدا بگیری باید از امام زمان (عج) بگیری و چون مفهوم این حقیقت را که امام واسطة فیض است همه مردم نمیفهمند و ممکن است کجفهمی و سو تعبیر شود، تنها شمّهای گفته است. اینها از اسرار است. بدون مقدّمه نمیتوان گفت.
موهبت را بر کف دستش نهد
وز کفاش آنرا به مرحومان دهد
خداوند به هر کس که بخواهد رحمت کند، به واسطه امام زمان (عج) او را مورد رحمت قرار میدهد.
با کفاش دریای کل را اتّصال
هست بیچون و چگونه در کمال
همة مخزن غیب در دست مبارک امام (عج) است، خزینهدار عالم غیب است، چراکه بیچون و چرا، عین کمال انسانی است.
صد جوال زر بیاری ای غنی
حق بگوید دل بیار ای منحنی
هر چه میخواهی صدقه و اطعام کن، حضرت حق میبیند که آیا از دل برخورداری، دلی که به صاحب دل مطلق وصل است.
اگر دل امام زمان (عج) را به دست نیاوری و جانت به قلب هستی نظر نداشته باشد، اگر چه صدها مسجد بسازی و چراغانی کنی، سودی نمیبخشد. البته همة زحمات عزیزان إنشاءالله برای وصلشدن به دل وجود مقدّس حضرت است. اگر چه بعضی از مداحان اهلالبیت مورد تأیید نیستند، امّا همینکه صدای خوب خود را به روش صحیحی در این مسیر به کار میگیرند یک توفیق است. حضرت حق میفرمایند:
گرزتوراضی است دل، منراضیام
ور به تو مُعرِض بود، اعراضیام
یعنی اگر آن دل مطلق از تو راضی است، من هم راضیام و اگر او از تو رویگردان است، من هم رویگردانم. پس اوّلاً؛ یک دل حقیقی در عالم هست که همة دلها باید توجّهشان به او باشد. ثانیاً؛ ملاک ارزیابی هر کس نزد خدا، هماهنگی با او و جلب رضایت او را نمودن است.
ننگرم در تو در آن دل بنگرم
تحفه آن را آر، ای جان در برم
به اندازهای که به امامزمان (عج) نزدیک هستی، آدم هستی و دل داری، خدا فقط به دلِ کلّ نگاه میکند، هر دلی که عشق به پیامبر اکرم (ص) و امام (ع) دارد، به حق نزدیک است. یعنی تو وقتی عملاً چیزی در محضر حضرت حق بردهای تا بهرهای از رضایت حق نصیب خود کنی، تو را به دل امامزمان (عج) حوالت میدهند که:
با تو او چون است؟ هستممنچنان
زیر پای مادران باشد جنان
هر طور که امام زمان (عج) با تو هست، من هم که خدای تو هستم، همانطورم با تو؛ پس زیر این آسمان یک قلب کلّی هست که ملاک رضایت و غضب خدا است و هر کس باید خود را با او هماهنگ کند، همچنانکه در روایت داریم که بهشت زیر پای مادران است؛ پس اگر میخواهی به بهشت بروی، باید مادرت از تو راضی باشد. اگر میخواهی ببینی کجای بهشت هستی، ببین کجای قلب مادرت هستی، حالا همین را در مورد رضایت و عدم رضایت امام زمان (عج) قیاس کن.
مادر و بابا و اصل خلق، اوست
ای خنک آنکس که دل داند ز پوست
مادر حقیقی و پدر حقیقی که منشأ انسانیت ماست، اوست. خوشا به حال کسی که پدر و مادر حقیقیاش را از پدر و مادر پوست و بدنش میتواند تفکیک کند. آن حضرت اصلِ اصل و قلبِ قلب هر انسانی است.
توبگویی نک دل آوردم به تو
گویدت این دل نیرزد یک تِسو
اگر تو در محضر حضرت حق، دل جدای از قلب امام زمان (عج) بیاوری، یعنی دلی که به انسان کامل وصل نباشد، آورده باشی، اصلاً خداوند برایش هیچ ارزشی قائل نمیباشد.
آن دلی آور که قلب عالم است
جانِ جانِ جانِ جان آدم است
میفرماید: باید دل خود را غرق دل آن حضرت کرده باشی و در واقع با رضایت قلب حضرت آمده باشی. قلبی که قلب عالم و اصل ِ اصلِ اصل همه است.
از برای آن دلِ پر نور و بَر
هست آن سلطان دلها مُنتظَر
به جهت آن دل پربرکت و نور است که امام زمان (عج) را «مُنتظَر» نام نهادهاند؟ یعنی دلی که خداوند هم منتظِر اوست و هر کس هر دلی را نزد خداوند بیاورد، خداوند انتظار دارد بهرهای از آن دلِ سلطان دلها، یعنی دل امام منتظَر را با خود آورده باشد، از برای آنکه دل قطب عالم، فقط دل است و همه منتظِر آن دل هستند.
تو بگردی سالها در سبزهزار
آنچنان دل را نیابی ز اعتبار
به این راحتی کسی به آن نمیرسد، ریاضتها و ارادتها باید پیشه کرد.
پس دل پوسیدة پژمردهجان
بر سر تخته نهی آن سوکشان
بیا و این دل بدون ارتباط با امام زمان (عج) را که پوسیده و پژمرده است به طرف دل آن حضرت بکشان تا اعتبار گیرد و زنده شود.
گویدت اینگورخانهاستایجَری
که دل مرده به آنجا آوری
تا دل تو مرده است در واقع در قبر زندگی میکنی. اگر خواستی این دنیا برائت قبر نباشد، باید دست را از این حالت مردگی با پیوست به سلطان دلها زنده گردانی.
رو بیاور آن دلی آن شاهجوست
که امان سبزهوارِ کون از اوست
برو دلی را به دست بیاور که به دنبال امام زمان (عج) باشد، آن دلی که عالم کون و وجود به جهت وجود مقدّس او در امان و بقا و طراوت هستند، چراکه در روایت داریم: «لَوْ بَقِیَتِ الْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمامٍ لَساخَتَ »[۱۰]؛ اگر حجّت خدا نباشد، زمین فرو میریزد، چون هستی بدون قلب نمیشود، در واقع وجود آن حضرت عامل امان و حیات عالم است، پس تو هم باید به آن حضرت وصل شوی تا از وسوسهها و انحرافات امان یابی.
اوغایب نیست، ما غایبیم
تمام مشکلات ما ناشی از این است که از امام زمان (عج) دور شدهایم. نجات یک ملّت به امام زمان (عج) وابسته است. امام زمان (عج) انسان کامل است. کافی است که نظر مبارکشان بر جان ما بیفتد تا ما انسان شویم، یعنی مبادی میل ما اصلاح شود زیرا که وجود ائمه تکوینی است، غیب و شهود ندارد، بودنِ هستی به وجود آن حضرت است و هر کس به اندازه نزدیکی به نظر او بقا و واقعیت مییابد و معنیدار میشود.
امام زمان (عج) در زمان غیبت مثل خورشیدی که نورش پشت ابر است، فیض میرساند. علّت عدم بهرهبرداری از فیض آن حضرت خودمان هستیم. امام غایب نیست، ما غایبیم. ماییم که دنیایی شدهایم. اگر یک زندگی دینی را آغاز کنیم، با یک نظر امام زمان (عج) جوهر ما عوض میشود و مسّ وجودمان کیمیا میگردد. مزّه آدم شدن را اگر بچشیم، چیز دیگری برای ما مزّهدار نخواهد بود.
عمده آن است که معنی واقعیِ انسانبودن را که به نزدیکی به امام زمان (عج) است درک کنیم و بدانیم مسلّم هر کس به هر جا رسید از دریچه نظر آن حضرت رسید. خدایا به حقیقت امام زمان (عج)، قلب ما را متوجّه آن حضرت و قلب آن حضرت را از ما راضی بگردان.
ما را موفق به حیاتی بکن که نتیجهاش قرب به آن حضرت باشد.
خدایا! مقام معظم رهبری را در پناه امام زمان (عج) مؤیّد بدار.
«والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»
[۱] – سوره نمل، آیه ۴۰.
[۲] – در مورد چگونگی ایجاد قصر بالقیس در اورشلیم به بحث «حرکت جوهری» مراجعه بفرمائید.
[۳] – «اصول کافی»، ج ۱، ص ۲۵۳.
[۴] – سوره رعد، آیه ۴۲.
[۵] – سوره انبیا، آیه ۷۳.
[۶] – برای بررسی موضوع حضور کامل و تمام به نکتههای ۶و۷ کتاب «دهنکته از معرفت نفس» رجوع بفرمائید.
[۷] – رجوع شود به نوشتار «نحوه حضور حضرت حجّت در هستی» قسمت «امام یا اصلالانسان».
[۸] – «وَامْنُنْ عَلَیْنا بِرِضاهُ» قسمت آخر دعای ندبه.
[۹] – «بحارالانوار»، ج ۸۴، ص ۸۸ .
[۱۰] – «اصول کافی»، ج ۱، ص ۲۵۳.
کپی شد
All Content by Mehr News Agency is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.
تهران- الکوثر: انسان های عفیف همواره مورد توجه اولیای الهی، به ویژه وجود مقدس حضرت مهدی (عج) قرار می گیرند. زیرا آنان را خدا دوست دارد و رضایت امام زمان (عج) در کسب رضایت خداوند متعال است. پیامبر اکرم (ص) فرمود:
إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْحَیی الْحَلِیمَ الْعَفِیفَ الْمُتَعَفِّف[1]
خدا شخص با حیای خویشتن دار، پاکدامن، با مناعت را- که از مردم تقاضای کمک نمی کند- دوست دارد.
بنابراین عفت پیشه گان، بی تردید محبوب دل حضرت ولی عصر (عج) خواهند بود. ماجرای زیر شاهدی بر این مدعاست.چگونه دل امام زمان را به دست اوریم
آیة الله سید باقر مجتهد سیستانی، پدر آیة الله سید علی سیستانی، برای آن که به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را در چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر مشهد آغاز می کند. ایشان فرمود: در یکی از جمعه های آخرین، ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ی نزدیک آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید. حال عجیبی به من دست داد، از جای برخاستم و بدنبال آن نور به آن خانه رفتم، خانه ی کوچک و فقیرانه ای بود. از درون خانه نور خیره کننده ای می تابید.
در زدم. وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم وجود مقدس حضرت ولی عصر امام زمان (عج) در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارد و در آن اتاق جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید به روی آن کشیده بودند. وقتی من وارد شدم و با شوق تمام و اشک ریزان به آقا سلام کردم، حضرت به من فرمودند: چرا اینگونه دنبال من می گردی و رنج ها را متحمّل می شوی؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه کردند) تا من دنبال شما بیایم! بعد فرمودند: این بانویی است که در دوره بی حجابی (رضا خان پهلوی) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا نامحرم او را نبیند![2]
پی نوشت ها
[1] الكافى، ج 2، ص 112..
[2] گوهر صدف، دفتر تحقيقات مسجد على بن الحسين( ع)..
از صفحه دین و زندگی الکوثر فارسی دیدن کنید
از صفحه ندای نور الکوثر فارسی هم دیدن کنید
هفت فرمول برای به دست آوردن دل امام زمان(عج)
🔸 خیلیها دلشون میخواد با امام زمان علیه السلام دوست بشن و عشقشون به ایشون، بیشتر تجلی کنه…اما راهشو بلد نیستند،
♦️ برای این کار هفت تا فرمول کلیدی و میان بر پیشنهاد میشه:
⏪ هر وقت صدقه میدهید، پیش از اینکه به فکر حاجت و مشکل خودتون باشید، سلامتی و فرج آقامون امام زمان عج رو در نظر بگیرید چون خود ایشان میفرماید: گشایش کار شما در #فرج ماست.چگونه دل امام زمان را به دست اوریم
⏪ هر وقت خواستید دعا کنید،اول سلامتی و فرج آقا رو از خدا بخواهید و بعدش بقیه چیزهایی که تو ذهنتون هست رو مطرح کنید.
⏪ از هر فرصتی که در 24 ساعت براتون پیش میاد استفاده کرده و زیر لب برای سلامتی امام زمان عج صلوات بفرستید ،وقت کار، بیداری، قبل از خواب، استراحت، تو صف اتوبوس، تو مغازه، زنگ تفریح و…
بعضی از بزرگان از باب تجربه گفته اند، اگر این صلوات ها رو به مادر گرامی امام زمان عج حضرت نرجس خاتون علیه السلام هدیه کنید زودتر به مقصد میرسید.
4⃣ هر وقت و هرجا اسم مبارک امام زمان عج رو شنیدید، بلند شوید و دست رو سر بگذارید، چرا که از امام رضا علیه السلام این گونه نقل شده است.
5⃣ در محیط خانه، لای کتاب ها، محل کار و… خود چیزهایی که شما را به یاد امام زمان عج میاندازد رو قرار بدهید ، مثل تابلو، برچسب، نام زیبای حضرت، دعای فرج و….
6⃣ از همین الان رنگ زندگیتون رو به رنگ حضرت در بیاورید و هر کار میکنید اول با نیت تقرب به خدا و دوم برای خشنودی قلب مقدس امام زمان و رضایت خاطرش انجام بدهید. اگر درس میخوانید، کار میکنید، درس میدهید، خلاصه در همه عرصه های زندگی، روایت است کسی که در زندگیش به خاطر خدا، نیت خدمت به امام زمان عج رو داشته باشد و در این نیت از دنیا برود، وقتی حضرت ظهور میکند، به اذن خدا، اون شخص زنده میشود و افتخار هم رکابی و هم جواری با امام عصر علیه السلام را پیدا میکند…
7⃣ هر روز صبح که از خواب بیدار میشوید، نماز که خواندید، اولین کارتون، تجدید میثاق با آقا باشه اونم با خواندن دعای عهد
پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.
اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.
برگشت به صفحه اول
Enable debugging to get additional information about this error.
شیخ صدوق (ره) درباره ضرورت معرفت امام و آن چه که هر مسلمان باید در مورد امام خود بداند،می نویسد: «بر ما واجب است که پیامبر[اسلام] و امامان پس از او را که درود خدا برآنان باد، با نام ها و ویژگی هایشان بشناسیم. این امر، فریضه واجبی است که برما لازم آمده است و خداوند عذر هیچ کس را در مورد آن نمی پذیرد، خواه جاهل [قاصر] باشد و خواه [جاهل] مقصّر».(1)
امام باقر (علیه السلام) نیز در زمینه نقش عمل به دانسته ها در افزایش دانایی می فرماید:«هرکس به آن چه می داند، عمل کند، خداوند آن چه را نمی داند به او می آموزد»
معرفت امام زمان(ع) نیز چون برخی دیگر از معرفت ها از دو طریق حاصل می شودچگونه دل امام زمان را به دست اوریم
ازراه های پی بردن به مراتب و مقامات بلند امامان معصوم شیعه به طور کلی و امام عصر(عج) به طور خاص، مطالعه و تأمّل در کتاب ها و مقاله هایی است که در این زمینه نگاشته شده است.(3) هم چنین خواندن زیارت جامعه کبیره و تأمّل و تدبّر در اوصافی که در این زیارت برای ائمه معصومین(علیهم السلام) نقل شده، در حصول معرفت نسبت به مقام و جایگاه امام در هستی بسیار مۆثر است.(4) شاید بتوان گفت شناخت نشانه های ظهور نیز یکی از فروع شناخت امام عصر(عج) است؛ زیرا شناخت دقیق نشانه های ظهور سبب می شود انسان، فریب مدعیان دروغین مهدویت را نخورد و در دام شیّادانی که ادّعای «مهدی» بودن دارند، نیفتند.
برای ظهور منجی آخرالزمان، نشانه های حتمی و تردید ناپذیری شمرده شده است که با مشاهده آن ها به حقانیت آن منجی و این که او واقعاً همان امام منتظر؛یعنی امام مهدی (عج) است، می توان پی برد. بنابراین، بر همه منتظران لازم است که پس از شناخت کامل امام عصر(عج)،به مطالعه و شناسایی نشانه های ظهور نیز بپردازند.(5)
در آموزه های اسلامی بر تأثیر پرهیزکاری و انجام اعمال شایسته در حصول معرفت راستین و نهادینه شدن آن در وجود آدمی بسیار تأکید شده است. بر اساس این آموزه ها انسان می تواند با عمل کردن به آموخته های خود، مرزهای دانایی اش را گسترش دهد و به آن چه نمی داند دست یابد. قرآن کریم دراین زمینه می فرماید: «یاأیها الّذین آمنوا إن تتّقوا الله یجعل لکم فرقاناً؛(6) ای کسانی که ایمان آورده اید، اگرازخدا پروا دارید، برای شما [نیروی] تشخیص حق از باطل قرار می دهد». و درجایی دیگر می فرماید: «إلیه یصعد الکلم الطیّب و العمل الصّالح یرفعه؛(7) سخنان پاکیزه به سوی او بالا می رود و کارشایسته به آن رفعت می بخشد».
درروایتی که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است،دراین زمینه چنین می خوانیم: «ای ابا خالد!به خدا سوگند بنده ای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نکند تا این که خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بنده ای را پاکیزه نمی کند تا این که تسلیم محض ما شده و با ما آشتی کرده باشد. پس چون با ما از درآشتی درآمد،خدا از حساب سخت نگاهش دارد و ازهراس بزرگ روز رستاخیزایمنش سازد
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه و بیان مراد از «کلم الطیّب؛سخن های پاکیزه» چنین می نویسد: «مراد از صرف لفظ نیست، بلکه لفظ بدان جهت که معنایی طیّب (پاکیزه) دارد منظور است. پس در نتیجه مراد از این «کلم طیب» عقاید حقی می شود که انسان اعتقاد به آن را زیربنای اعمال خود قرار می دهد».(8) ایشان در ادامه، به بررسی رابطه علم و عمل و تأثیر عمل شایسته در رفعت علم پرداخته و می نویسد: «عمل از فروع و آثار آن است، آثاری که هیچ گاه از آن جدا شدنی نیست. هر چه عمل مکرر شود، اعتقاد راسخ تر، روشن تر و در تأثیرش قوی ترمی گردد».(9) امام باقر(علیه السلام) نیز در زمینه نقش عمل به دانسته ها در افزایش دانایی می فرماید: «هر کس به آن چه می داند، عمل کند، خداوند آن چه را نمی داند به او می آموزد».(10) بنابراین، کسانی که در پی امام عصر، معرفت امام عصر (عج) و راه یافتن به ولایت ایشان هستند باید افزون بر مطالعه و تحقیق و تدبّر در ویژگی های امامان معصوم (علیهم السلام)، در پیروی از این بزرگواران و دوری از مخالفت آن ها نیز بکوشند و خود را از همه آلودگی هایی که پیشوایان معصوم نمی پسندند، پیراسته سازند. در این صورت است که می توان امیدوار بود انوار معرفت این حجت های الهی در قلب ما راه یابد.
در روایتی که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است، در این زمینه چنین می خوانیم: «ای ابا خالد!به خدا سوگند بنده ای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نکند تا این که خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بنده ای را پاکیزه نمی کند تا این که تسلیم محض ما شده و با ما آشتی کرده باشد. پس چون با ما از در آشتی درآمد، خدا از حساب سخت نگاهش دارد و از هراس بزرگ روز رستاخیز ایمنش سازد».(11) ناگفته نماند که در این راه باید عنایت حضرت حق نیز مدد جوییم و- هم چنان که در دعایی که پیش از این بدان اشاره کردیم، ملاحظه شد – از درگاه الهی نیز توفیق شناخت حجّتش را درخواست کنیم تا بدین وسیله از گمراهی و سرگردانی نجات یابیم.(12)
پی نوشت:
1-محمد بن علی حسین شیخ صدوق، الهدایة [فی الاصول و الفروع]، صص 28 و 29,
2-مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم، ج 2، ص107,
3-سید محمد مهدی میرباقری، «معرفت الله، معرفت ولی خداست». موعود، سال پانزدهم، ش 70، آذر 1385؛ «معرفت امام عصر(عج): اقتراح با حضورحجج الاسلام و المسلمین محمدباقر تحریری، سید محمدمهدی میر باقری و دکترابراهیم شفیعی سروستانی»، موعود،سال دوازدهم،ش 86 و 87، فروردین و اردیبهشت 1386,
4-برخی ازشرح های زیارت جامعه کبیره که علاقه مندان را در درک مفاهیم بلند مطرح شده دراین زیارت یاری می کند، به شرح زیراست:سید حسین همدانی درود آبادی،الشموس الطالعة فی شرح الزیارة الجامعة،احمد زمردیان، مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره، عبدالعلی گویا، علی و زیارت جامعه کبیره؛عبدالله جوادی آملی،ادب فنای مقربان:شرح زیارت جامعه کبیره،تحقیق و تنظیم محمد صفایی؛ محمدباقر تحریری، جلوه های لاهوتی: شرح زیارت جامعه کبیره، 3 ج.
5-برای آشنایی با نشانه های ظهور می توان به کتاب های زیرمراجعه کرد: سیدحسین میرجهانی، نوائب الدهور فی علایم الظهور، دو جلد در چهارمجلد؛ علی کورانی، عصر ظهور، ترجمه کتاب عصر الظهور، ترجمه: عباس جلالی؛ کامل سلیمان، روزگارهایی یوم الخلاص، ترجمه: علی اکبر مهدی پور، ج2، صص 817-887؛ محمد خادمی شیرازی، نشانه های ظهور او. برای آشنایی بیشتر با منابع مطالعاتی موضوع نشانه های ظهور، ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، «آخرالزمان شناسی در آثاراسلامی» مندرج در کتاب پیشگویی ها و آخرالزمان مجموعه مقالات.
6-سوره انفال(8)، آیه 29؛ ر.ک: سوره طلاق(65)، آیه 2 و 3,
7-سوره فاطر (35)، آیه 10,
8-سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه:سید محمدباقر موسوی همدانی، ج 17، ص 29,
9-همان
10-بحارالأنوار، ج 75، ص 189، ح 44,
11-الکافی،ج 1، ص 194، ح 1,
12-معرفت امام زمان نویسنده: ابراهیم شفیعی سروستانی
فاطمه زین الدینی
بخش مهدویت تبیان
تبیان، دستیار هوشمند زندگی
پل های ارتباطی
بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12
public@tebyan.com
02181200000
دسترسی سریع
محصولات و خدمات
اشتراک در خبرنامه
کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان میباشد.0