چگونه ذهنی شاد داشته باشیم

چگونه ذهن خود را آرام کنیم؟ روشهای زیادی برای آرام سازی ذهن وجود دارد که در این مقاله سعی میکنیم به آنها بپردازیم:

به گزارش آلامتو به نقل از سایت مردمان؛ آیا معمولاً احساس راحتی و آرامش می‌کنید؟ آیا هر روز سرشار از لذت هستید، طوریکه انگار هیچ مشکل یا درد احساسی ندارید؟ اگر اینطور است، مستقیماً به سراغ قسمت نظرات بروید و رمز کارتان را با ما در میان بگذارید.

اگر هنوز مشغول خواندن هستید، پس جزء اکثریت مردم هستید که برای رسیدن به زندگی بهتر، آرام‌تر و لذت‌بخش‌تر تلاش می‌کنند. بااینحال به نظر چالشی غیرممکن می‌آید و در آخر بخاطر شکست در این راستا خودمان را از نظر ذهنی تنبیه می‌کنیم و به این نتیجه می‌رسیم که، «اصلاً من برای با آرامش زندگی کردن آفریده نشده‌ام.»

هدف ما در این مقاله این است که تکنیکی ساده برای وارد کردن آرامش، لذت و نظم بیشتر به زندگی‌تان معرفی کنیم.چگونه ذهنی شاد داشته باشیم

اگر به مشکلاتمان نگاه کنید می‌بینید که بیشتر این مشکلات ریشه در ذهن ما دارند. فرض ابتدایی همه آنها یکسان است: یک اتفاق خارجی روی می‌دهد، ما انتخاب می‌کنیم که فقط یک طرف جریان را ببینیم و بعد طوری آن را تفسیر کنیم که دچار تعارضات ذهنی شویم که نتیجه آن نوعی رنج احساسی است.

بااینکه گفتن «مشکلاتت را رها کن» آسان است، همه ما می‌دانیم که عمل به آن، به این سادگی‌ها هم نیست. همه ما سالها در جذب مشکلات و تعارضات شرطی‌سازی کرده‌ایم. به همین دلیل فقط گفتن «دیگر به مشکلاتت فکر نکن» چندان تاثیری روی ما نخواهد داشت. ما به ابزارهایی نیاز داریم که ریشه‌ای با مشکل برخورد کند.

اجازه بدهید چیزی را امتحان کنیم. یک دقیقه (یا ۵ دقیقه) چشم‌هایتان را ببندید و طی این مدت تصمیم بگیرید که سکوت و سکون کنید و نگذارید با افکارتان از این سکوت بیرون بیایید (حالا دست از خواندن بردارید و این کار را بکنید).

خوب، حالا چه اتفاقی افتاد؟ احتمالاً متوجه شدید که لحظه‌ای که ساکت شدید، افکار دیگر به سراغتان نیامدند–منظور افکار نامربوط است. این افکار نوعی مایه پرت کردن حواس است و ما را از سکوت درونی‌مان دور می‌کند.

این فقط آزمایشی بود که در آن آگاهانه ذهنمان را مشاهده کرده و سعی کردیم ساکن بمانیم اما نتوانستیم. وضعیت فضای درونی‌تان را وقتی روزتان را می‌گذرانید و از افکار آلوده‌کننده غافلید، تجسم کنید.

درنتیجه، فضای درونی ما با اطلاعات بی‌فایده، افکاری که برای سلامتی‌مان مفید نیستند، به هم خواهد ریخت. ازآنجاکه فضای درونی‌مان به هم ریخته است، وضوح و روشنی درونی‌مان و خرد ذاتی‌مان دور و تار می‌شود. و در نتیجه تماسمان با بخشی از خود درونی‌مان که مقدس، منطقی، آرام و جاودان است را از دست می‌دهیم.

حواس‌پرتی‌هایی که فوری و مهم می‌دانستیم، مثل تماشای تلویزیون، به‌روز کردن صفحه فیسبوکمان، چک کردن ایمیلمان، غیبت کردن پشت تلفن، ریختن موزیک‌های جدید روی گوشی‌تان و از این قبیل، همگی شما را عقب می‌برند.

همه آنها توجه شما را عقب کشیده و حواس شما را از مسائلی که واقعاً برایتان اهمیت دارند–چیزهایی که خوشبختی و شادی بادوام به زندگی‌ خودتان و دیگرانی که قرار است بشناسید، می‌آورند– پرت می‌کند.

چه آن را تشخیص دهید و چه ندهید، اطلاعاتی که خودتان را در معرض آن قرار می‌دهید، فضای درونی شما را تا حدی پر می‌کند و بر احساسات و خواسته‌هایتان اثر می‌گذارد.

و اگر دقت نکنیم، ممکن است خیلی راحت زمانی که وقت باارزشمان را صرف چیزهای بی‌ارزش می‌کنیم، زندگی‌مان را از دست دهیم و بعد با خود فکر کنیم که زندگی‌ام چه شد؟ چرا احساس بی‌ثباتی می‌کنم و اینقدر زود آسیب می‌بینم؟ چرا احساس خوشبختی و موفقیت نمی‌کنم؟ و بعد با همین فکرها از دنیا می‌رویم.

اگر هنوز اینجا هستید. نفس می‌کشید و اینجا را می‌خوانید، امروز نعمتی از سوی خداوند برای شماست که بیدار شوید! بیدار شوید و کنترل سرنوشتتان را به دست گیرید، و با چیزهایی که بر آن تمرکز می‌کنید و اجازه می‌دهید وارد زندگیتان شوند شروع کنید.

یک راه برای پاکسازی به‌هم ریختگی فضای درونی‌مان حفاظ گذاشتن برای حیاط ذهنمان است؛ اینکه از چیزهایی که وارد ذهنمان می‌شود آگاه باشیم، با کلمات، افکار و توجه‌مان شروع کنیم.

ممکن است از این آگاه نباشیم اما انرژی زیادی را صرف غیبت کردن، بدگویی درمورد دیگران، قضاوت کردن مردم، پیدا کردن اشتباهات آنها و غرق شدن در افکار منفی مثل حسادت، گناه یا ترس و بهانه آوردن برای پوشاندن احساس واقعی‌مان می‌کنیم.

شاید همه اینها به نظرتان کمی اغراق‌آمیز بیاید اما اگر واقعاً مراقب خودمان، افکار و کلماتمان باشیم، متوجه خواهیم شد که هر روز در نقطه‌ای، حتی ناآگاهانه، خیلی از این احساسات را داریم.

خیلی‌وقت‌ها این تخطی بسیار ظریف است مثل یک قضاوت منفی درمورد گارسن یک رستوران یا خسته‌شدن از یک مشتری تلفنی و بدگویی درمورد او و یا گفتن یک دروغ کوچک برای بهانه آوردن به جای نه گفتن.

این نیست که با داشتن این احساسات یا گفتن این کلمات به آدم‌های بدی تبدیل می‌شویم. یعنی این چیزها زباله هایی بی‌فایده هستند که فضای درونی ما را اشغال می‌کنند و به درد سلامت درونی‌مان نمی‌خورند.

اینجا هر کدام از این موارد را با جزییات بیشتر بررسی می‌کنیم

قسمت اول: چیزی که واقعاً منظورتان است را بگویید.

آیا برای جلوگیری از برخورد کامل با یک موقعیت ناراحت‌کننده می‌فهمید که مشغول بهانه‌آوردن هستید؟

بعنوان مثال، دوستتان از شما می‌خواهد که در یک مهمانی شرکت کنید. واقعاً دوست ندارید به آنجا بروید اما بهانه می‌آورید که، «نمی‌توانم جور کنم بیام» یا «خیلی سرم شلوغه»، تا بتوانید به آرامی از چیزی یا کسی یا فعالیتی جلوگیری کنید.

نمونه دیگر می‌تواند این باشد که کسی از شما می‌خواهد کاری برای او انجام دهید که شما خیلی به آن راغب نیستید، اما احساس گناه می‌کنید و نمی‌توانید به او نه بگویید، به همین دلیل از برخورد با آن فرد جلوگیری می‌کنید (تلفن‌ها یا ایمیل‌های او را جواب نمی‌دهید) یا بهانه‌ای می تراشید که حقیقت ندارد.

دلیلش این نیست که نمی‌توانید کاری انجام دهید. واقعیت این است که تصمیم گرفته‌اید آن کار را انجام ندهید اما عمل بهانه آوردن یا اجتناب از آن، جنبشی در فضای درونیتان آغاز می‌کند که برای حفظ آن نیاز به انرژی دارید. به جای سکون و آرامش حالا خود را مشغول فکر کردن به این «دروغ» می‌کنید.

وقتی می‌خواهید چیزی بگویید، تصمیمی آگاهانه بگیرید که حقیقت محض یا آنچه واقعاً منظورتان است را بگویید. حقیقت محض لازم نیست خشن یا ناراحت‌کننده باشد، می‌توانید این کار را با مهربانی اما قاطعانه انجام دهید. وقتی چیزی که می‌گویید حرف خودتان باشد، هیچکس نمی‌تواند آن را رد کند، حتی اگر آنچه می‌شنوند را دوست نداشته باشند؛ چون حقیقت را گفته‌اید و دقیقاً به آن اعتقاد داشته‌اید.

قسمت دوم: به چیزی که می‌گویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.

گاهی‌اوقات برای رد کردن مسئولیت از سرمان یا از سر عادت چیزی می‌گوییم که واقعاً به آن اعتقاد نداریم. بعنوان مثال، به والدین یا نزدیکانمان پشت تلفن می‌گوییم «دوستت دارم»، نه به این دلیل که واقعاً منظورمان این است، بلکه از سر عادت. این کلمات به طور خودکار از دهانمان خارج می‌شوند، طوریکه معنای واقعی خود را از دست می‌دهند.

در مثالی دیگر می‌گوییم، «زود بهت زنگ می‌زنم»، یا «فردا بهت زنگ می‌زنم». یا به دوستی پیشنهاد کمک می‌دهیم اما چندان تمایلی برای انجام حرفمان نداریم و فقط به این دلیل به زبانش می‌آوریم که ساده بوده و باعث خوشحال شدن فرد مقابل می‌شود.

ممکن است تصور کنیم که این نظرات عادی بی‌ضرر هستند اما در عمق درونمان می‌دانیم که درست نیستند. اینها شروع دروغهای کوچک ما هستند و به مرور زمان به افکار گناه‌آلود تبدیل می‌شوند که حواس شما را از از این لحظه پرت می‌کنند.

به خودتان متعهد شوید که به هر چه که به زبان می‌آورید واقعاً اعتقاد داشته باشید و وعده توخالی که قدرت یا قصد انجام آن را ندارید به کسی ندهید.

چه قبول کنیم یا نه، بیشتر ما نوعی غیبت کردن را دوست داریم. همچنین خیلی سریع اشکالات دیگران را پیدا می‌کنیم و با دوستانمان درمورد آن حرف می‌زنیم. یا بیچارگی کسی را می‌فهمیم و دوست داریم به دیگران هم اطلاع دهیم.

مطمئناً نمونه‌های زیادی از این را در زندگی خودتان داشته‌اید اما برای برای نمونه به یک مورد اشاره می‌کنیم: نسیم دچار مشکل احساسی شد و امروز در محل کار سر یکی از همکاران داد می‌زند و ما به محض اینکه به خانه می‌آییم موضوع را فوراً به همسرمان می‌گوییم.

نمونه دیگر اینکه علی از کار خود اخراج شده است و وقتی درمورد آن می‌شنویم چون از او خوشمان نمی‌آید حتی درموردش جوک هم درست می‌کنیم.

در دو هر نمونه، نمی‌توانیم همان چیز را برای همه بازگو کنیم، مخصوصاً خود نسیم یا علی. و اگر واقعاً فضای درونیمان را موقع و بعد از گفتن این کلمات مشاهده می‌کردیم، ته دلمان احساس خوشحالی زیادی نمی‌کردیم.

وقتی آگاهانه چنین گفتگویی را مشاهده می‌کنیم، یاد می‌گیریم که هیچ کاری برای غذا دادن به روحمان انجام نداده‌ایم، همه کاری که کردیم ایجاد انرژی منفی و تعارض درونی بوده است که فضای درونی ما را آلوده کرده است.

به خودتان متعهد شوید که هیچ چیزی را به کسی نگویید مگراینکه بتوانید آن را به همه دنیا اعلام کنید. برای پراکنده نکردن انرژی منفی به خودتان متعهد شوید.

بیشتر ما منتقد خودمان هستیم. چون چیزهایی که به خودمان، در حریم شخصی ذهنمان می‌گوییم را نمی‌توانیم به دنیا اعلام کنیم، باور داریم که تنها کسانی هستیم که از این گفتگو‌های شخصی منفی، اعتمادبه‌نفس کم و اضطراب آسیب می‌بینیم.چگونه ذهنی شاد داشته باشیم

وقتی چیزی خوب پیش نمی‌رود، اولین کسی که مقصر می‌دانیم خودمان هستیم و اشتباهاتمان را نقد می‌کنیم.

همه ما با خودمان حرف می‌زنیم اما زمانی مشکل ایجاد می‌شود که به این گفتگو با خود ایمان می‌آوریم، طوریکه باورهای اشتباهی درباره خودمان در ما شکل می‌گیرد. این باورهای اشتباه برای روحمان و سلامت آینده‌مان حیاتی می‌شود مگراینکه برای فراموش کردن این باورها کاری بکنیم.

دفعه بعدی که این صدا را در سرتان شنیدید که «من احمقم» یا «من به اندازه کافی خوب نیستم» یا «من موفق نیستم» یا هر فکر منفی دیگری، بفهمید که این خودتان نیستید. می‌توانید با صدای بلند بگویید، «این من نیست. این درست نیست!» و این فکر را در سرتان پرورش دهید،

«از امروز به بعد، من انتخاب می‌کنم که فراموشت کنم، چون دیگر در خدمت من نیستی. تو واقعی نیستی و از امروز به بعد از دست تو آزاد می‌شوم.»

فرض اصلی در قانون سوم برای پاکسازی درون این است که هر فکری را که نمی‌توانید با صدای بلند برای بقیه (هر کسی) عنوان کنید، اصلاً به درون سرتان راه ندهید. فضای درونیتان را تمیز نگه دارید.

بعضی‌ها اینقدر با خودشان حرف می‌زنند که به صورت حرف‌های پوچ از دهانشان بیرون می‌زند.

به آدمهایی که در اتوبوس حرف می‌زنند یا دوست دارند در محل‌کار با حرف زدن، خودشان را سرگرم کنند، نگاه کنید. اگر تعداد حرف‌های به دردبخور و واقعاً جالب آنها را بشمارید، تعدادشان بسیار کم خواهد بود.

اینها نه تنها موجب حواس‌پرتی اطرافیانشان می‌شود، مقدار بسیار زیادی انرژی برای حرف زدن از آن فرد می‌گیرد. آخرین باری که به مدت طولانی درمورد مسئله‌ای حرف زدید و خستگی که بعد از آن داشتید را به خاطر آورید. علاوه‌براین، هرچه چیزهایی که می‌گوییم بی‌فایده‌تر باشند، چیزهای بی‌فایده‌تری هم به ذهنمان برمی‌گردانیم.

اما نگران نشوید، راه‌هایی برای خاموش کردن آن وجود دارد.

بعضی‌ها روزه سکوت را امتحان می‌کنند، روزهایی که در آن نه حرف می‌زنند، نه چیزی می‌خوانند و نه از کامپیوتر استفاده می‌کنند. و در پایان آن روز، حس آرامش و انرژی بی‌اندازه‌ای می‌کنند.

مراقب چیزهایی که می‌گویید باشید و فقط چیزهایی بگویید که موارد زیر درمورد آن صدق کند:

آیا چیزی که می‌گویم…

این مقاله از ۴ قانون ساده تشکیل شده است. اجرای این قوانین ممکن است در ابتدا برایتان دشوار باشد اما اگر آن را ۳ روز به طور منظم انجام دهید، بسیار ساده‌تر خواهد شد. آن را به ۷ روز گسترش دهید و بعد به ۲۱ روز.

بعد از مدتی ببینید چطور دنیای بیرونتان تغییر می‌کند، چون دنیای درونیتان تغییر کرده است.

یک نکته دیگر: اجازه دهید قلبتان هدایتتان کند. به آن اعتماد کنید و به صدایش گوش دهید.

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

شما شاد بودن را در چه چیزهایی معنا می‌کنید؟ به نظر شما انسان شاد چه کسی است؟ در این مقاله قصد داریم همه چیز را درباره شادی و انسان شاد به شما توضیح دهیم.

شادی چیست؟ انسان شاد کیست؟ چه چیزهایی افراد را شاد می‌کنند؟ این سوال کمی عجیب به نظر می‌رسد، اما تعریف شادی و انسان شاد از نظر هرشخص متفاوت است. هر فرد می‌تواند تعاریف مختلفی از شادی داشته باشد. شادی و خوشبختی نقش بسیار مهمی در زندگی ما دارند و می‌توانند تأثیر بسزایی در نحوه زندگی انسان داشته باشند. در حقیقت انسان‌های شاد و خوشبخت، بهترین امکانات را ندارند؛ اما می‌توانند از هر چیزی بهترین بهره را ببرند. پس تعریف شادی و خوشبختی به شیوه تفکر و سبک زندگی ما باز می‌گردد. انسان شاد بر داشته‌هایش تمرکز می‌کند و انسان ناراحت و ناراضی همیشه به دنبال نداشته‌هایش می‌گردد و از موهبت‌های زندگی‌اش لذت نمی‌برد.

برخی روان‌شناسان، انسان شاد را از لحاظ شخصیتی، فردی تعریف می‌کنند که تمایل بیشتری به برون‌گرا بودن دارد، از معاشرت با دیگران لذت می‌برد، از زندگی اجتماعی انرژی می‌گیرد و در جمع دوستان بودن را به تنها ماندن در خانه و مطالعه ترجیح می‌دهد. انسان شاد در عین اینکه بسیار برون‌گرا است و کمتر عصبی می‌شود، اما ممکن است دغدغه‌ها و نگرانی‌های خودش را داشته باشد. شاد بودن یک انتخاب است. همه چیز به نوع نگرش و سبک زندگی شما بستگی دارد. ما در ادامه این مقاله اطلاعات بیشتری درباره شادی و انسان شاد در اختیار شما قرار می‌دهیم. با ما همراه باشید.

آنچه در این مقاله می‌خوانید:

 

چگونه ذهنی شاد داشته باشیم

واژه شادی (Happiness) در زمینه حالات روحی یا عاطفی از جمله احساسات مثبت یا دلپذیر اعم از قناعت تا احساس لذت شدید به کار می‌رود. از واژه شادی همچنین در زمینه ابراز رضایت از زندگی، بهزیستی ذهنی، یودیمونیا (Eudaimonia) یا خوش‌روانی، شکوفایی و عزت نفس نیز استفاده می‌شود. از دهه 1960، تحقیقات گسترده‌ای درباه شادی و انسان شاد در طیف گسترده‌ای از رشته‌های علمی از جمله پیری‌شناسی، روان‌شناسی اجتماعی، روان‌شناسی مثبت، تحقیقات بالینی و پزشکی انجام شده است.

از کلمه شادی اغلب در رابطه با دو عامل استفاده می‌شود:

برخی از کاربردها می‌توانند هر دو عامل را شامل شوند. بهزیستی ذهنی شامل معیارهای تجربه فعلی (احساسات و خلق و خو) و رضایت از زندگی است. به عنوان مثال، سونیا لیوبومیرسکی شادی را «تجربه لذت، رضایت و تفکر مثبت نسبت به زندگی» توصیف کرده است و باور دارد که داشتن حس خوب به زندگی، موجب شادی می‌شود و انسان شاد نیز خوشبخت است و انرژی مثبت کائنات را به سو‌ی خود جذب می‌کند.

فلسفه شادی اغلب همراه با مسائل اخلاقی مورد بررسی قرار می‌گیرد. در واقع داشتن حس رضایت و شادی، نوعی طرز تفکر و حتی سبک زندگی محسوب می‌شود. انسان شاد کسی است که از زندگی خود لذت می‌برد و سعی می‌کند این احساس شادی و رضایتمندی را به دیگران نیز منتقل کند. برخی افراد شاد بودن را با مادیات می‌سنجند؛ یعنی بر این باورند که داشتن احساس شادی فقط مربوط به رفاه اقتصادی است. در حالی که شادی واقعی یک حس معنوی و درونی است که مهم‌ترین علت آن «صلح درون» است.

انسان شاد همیشه مثبت فکر می‌کند و از هر آنچه که در زندگی دارد، لذت می‌برد. پس شادی و شاد بودن به خودتان بستگی دارد. شما تصمیم می‌گیرید که شاد باشید و از زندگی و هر آنچه که دارید لذت ببرید. با داشتن انرژی مثبت و رضایت‌مندی و از همه مهم‌تر شکرگذاری، می‌توانید به تمام آرزوها و خواسته‌های خود دست پیدا کنید. پس کلید رسیدن به خوشبختی، شاد بودن و مثبت‌اندیشی است.

 

احساس شادی و خوشبختی می‌تواند برای بسیاری از افراد در موضوعات و مسائل مختلفی تعریف شود. از نظر برخی افراد، شادی در داشتن یک اتومبیل لوکس تعریف می‌شود؛ در حالی که شادی برای فردی دیگر ممکن است در تولد و در آغوش گرفتن فرزندش باشد. در حالی که تعریف احساس شادی از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما بسیاری از عوامل و راهکارها می‌توانند در داشتن یک زندگی شاد نقش بسزایی داشته باشند. انسان شاد می‌تواند شادی را به دیگران نیز منتقل کند. ایجاد حس خوب و شادی در افراد دیگر، حال کلی و درونی شما را نیز بهتر می‌کند. در این قسمت چندین راهکار مفید را برای داشتن زندگی شاد به شما آموزش می‌دهیم.

 

داشتن یک زندگی بی‌دغدغه و خالی از مشکل، امری غیرممکن است؛ اما نوع نگرش و واکنش شما به چالش‌های موجود در زندگی باعث ایجاد تفاوت می‌شود. تفکر مثبت به معنای چگونگی برخورد با مشکلات با چشم‌اندازی مثبت است. این بدان معنا نیست که شما از تجارب ناخوشایند دوری کنید یا سعی کنید آن‌ها را نادیده بگیرید، بلکه به معنای آن است که در بدترین شرایط و موقعیت‌ها نیز سعی کنید جوانب مثبت آن را در نظر بگیرید.

مثبت‌اندیشی یعنی به خود یادآوری کنید که وقایع منفی موقتی هستند و فرصت‌هایی را برای یادگیری و رشد در اختیار شما قرار می‌دهند. به جای آن که بر جنبه‌های منفی یک اتفاق ناخوشایند تمرکز کنید، سعی کنید به دنبال راه‌هایی برای درس گرفتن از آن اتفاق باشید.

یکی از شیوه‌های تمرین مثبت‌اندیشی توجه به گفتگوی درونی‌تان است. به جای آنکه با خود بگویید «من نمی‌توانم این کار را انجام دهم و حتما در آن شکست می‌خورم»، با خود بگویید «من شجاعانه در حال تجربه و یادگیری موضوع جدیدی هستم و نتیجه آن نیز از کنترل من خارج است».

 

قدردانی و سپاس‌گذاری، می‌تواند تأثیرات عمیق و مثبتی در زندگی شما داشته باشد. خود را به گفتن کلمه «سپاسگذارم» عادت دهید. سپاس‌گذاری به شما احساس خوبی می‌دهد و بر سلامت جسمی و روانی‌تان تأثیر می‌گذارد و عزت نفس شما را نیز تقویت می‌کند. هرگاه احساس کردید افکار منفی به سراغتان آمدند، سعی کنید به آن‌ها توجه نکنید و سپس افکار و شرایط مثبتی را که به خاطر آن‌ها همیشه شکرگذار بوده‌‌اید را جایگزین افکار منفی کنید. در ابتدا ممکن است تعجب کنید که چقدر سریع روحیه شما تغییر پیدا کرده و افکار مثبت جایگزین افکار منفی شده‌اند.

 

واقعیت این است که بدن شما همیشه در لحظه اکنون است، اما ذهن شما می‌تواند در گذشته، حال یا آینده باشد. اگر احساس می‌کنید که از خودتان یا اطرافیانتان فاصله گرفته‌اید، سعی کنید افکار و توجه خود را به زمان حال هدایت کنید و از حواس چندگانه خود برای بازگرداندن روح و فکرتان به لحظه کنونی استفاده کنید. نفس عمیق بکشید و سعی کنید انرژی مثبت را وارد بدن خود کنید. وقتی افکار منفی به سراغتان می‌آیند، سعی کنید بدون قضاوت به آن‌ها اقرار کنید. به عنوان مثال، با خود بگویید «من به روز پر مشغله و سختی که پیش رو دارم فکر می‌کنم». نیازی نیست افکار خود را تجزیه و تحلیل کنید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که افکار خود را تصدیق کنید.

 

در حالی که شما نمی‌توانید مهلت پرداخت صورت‌حساب‌ها و یا مهلت انجام تکالیف مدرسه را کنترل کرده و یا به تعویق بیندازید، اما می‌توانید یاد بگیرید که با یک روش سالم، واکنش خود را نسبت به عوامل استرس‌زا به طور روزانه مدیریت کنید. شاید متوجه نشوید، اما در طی روز با مسائل گوناگونی برخورد می‌کنید که ممکن است حس استرس را در شما برانگیزند. برخی افراد برای مقابله با استرس خود سیگار می‌کشند، برخی غذا می‌خورند، برخی تلویزیون تماشا می‌کنند و برخی افراد نیز با رایانه خود بازی می‌کنند.

اگرچه انجام این کارها نه تنها توصیه نمی‌شوند، بلکه از لحاظ روحی نیز به شما کمک چندانی نمی‌کنند و تنها استرس شما را به طور موقت رفع می‌کند. شما باید سعی کنید عامل ایجاد استرستان را شناسایی کرده و آن‌ها را مهار کنید. شما می‌توانید کارهایی را انجام دهید که به آرامش ذهن و بدن شما کمک می‌کنند. مثلا می‌توانید از یوگا و انواع مختلف مراقبه‌ها استفاده کنید تا ذهن شما آرامش پیدا کند.

 

شاید در گذشته اتفاقی افتاده است که از آن پشیمان هستید و یا به این فکر می‌کنید که می‌توانستید طور دیگری عمل کنید. اجازه ندهید ذهنتان درگیر اتفاقات گذشته شود. فکر کردن به گذشته و افسوس خوردن باعث ایجاد حس استرس و افسردگی در شما می‌شود. در عوض از موقعیت کنونی خود استفاده کنید تا مشکلات آینده را حل کنید و به این فکر کنید که چگونه می‌توانید نسبت به مشکلات پیش رو واکنش صحیح و متفاوتی نشان دهید و با آرامش خاطر، بهترین راه‌ حل را انتخاب کنید. شما نمی‌توانید گذشته خود را تغییر دهید، اما آینده در دستان شماست و می‌توانید آن را به بهترین شکل رقم بزنید. پس گذشته را رها کرده و به استقبال آینده بروید.

 

هم‌نشینان و افرادی که بیشترین ارتباط را با آن‌ها دارید، یکی از مهم‌ترین عوامل مؤثر در خوشبختی و شادی شما هستند. شاید در محل کار یا مدرسه مجبور باشید با کسانی معاشرت کنید که آن‌ها را دوست ندارید، اما اجازه ندهید این افراد در زندگی شما تاثیر بگذارند. داشتن دوستان خوب به شما حس شادی و نشاط می‌دهد و باعث بهبود روحیه‌تان می‌شود. داشتن دوستان خوب و مثبت‌اندیش در زندگی، بخش عمده‌ای از سلامت و شادی روحی شما را تشکیل می‌دهد. اجازه ندهید نگرش منفی افراد دیگر بر شادی و خوشبختی شما تأثیر بگذارد.

 

ممکن است در زندگیتان افرادی وجود داشته باشند که در گذشته عمیقا شما را ناراحت و آزرده خاطر کرده باشند. اما به یاد داشته باشید که یادآوری خاطرات تلخ گذشته به شخص دیگری آسیب نمی‌رساند، بلکه فقط روح خودتان را آزار می‌دهد. بخشیدن، روح شما را جلا می‌دهد و باعث می‌شود بتوانید شادتر زندگی کنید. بخشیدن تنها بخاطر شخص شما یا دیگران نیست، بلکه شما می‌بخشید زیرا می‌دانید که بخشش در نهایت می‌تواند بهترین واکنش و پاسخ به افکار منفی و تجربیات تلخ گذشته باشد.

بخشش به معنای توجیه رفتار یک شخص نیست، بلکه به معنای رهایی از حس‌‌های بد و منفی و در نهایت احساس آرامش خود شماست. شما می‌توانید بدون گفتگو با شخصی که از او ناراحت هستید، او را در قلب خود ببخشید و بگذارید خاطرات تلخ گذشته در ذهنتان تمام شوند.

 

کارهایی انجام دهید که باعث شادی روحتان می‌شود و برایتان لذت‌بخش هستند. انجام کارهای لذت‌بخش در مقابله با استرس به شما کمک می‌کنند و می‌توانند احساس شادی واقعی را در شما به وجود آورند. به پیکنیک بروید، با دوستان خود وقت بگذرانید، پیاده‌روی کنید، ورزش کنید و به دنبال علایق خود بروید و کارهایی که فکر می‌کنید حس خوبی در شما به وجود می‌آورند را انجام دهید. سعی کنید از زندگی خود لذت ببرید و چیزهای جدید بیاموزید.

 

مراقبه می‌تواند تاثیرات مثبتی در زندگی روزمره شما ایجاد کند. انجام مراقبه استرستان را کاهش می‌دهد و انرژی‌های منفی را از شما دور می‌کند. در حالی که به طور سنتی مراقبه به عنوان آرام نشستن و خالی کردن ذهن تصور می‌شود، اما می‌تواند اشکال مختلفی از قبیل دویدن، پیاده‌روی، نقاشی و غیره داشته باشد. برخی افراد بر بعضی کلمات مانند «بخشش» تمرکز می‌کنند و از این طریق سعی می‌کنند ذهن خود را آرام کنند. برخی دیگر مراقبه‌های تنفسی انجام می‌دهند و بر دم و بازدم خود متمرکز می‌شوند. مراقبه‌های نشستنی نیز اغلب با راحت نشستن، بستن چشم‌ها و آرام کردن بدن و نفس کشیدن انجام می‌شود.

چگونه ذهنی شاد داشته باشیم

 

زندگی خود را با افکار مثبت پر کنید. به آهنگ‌های مورد علاقه خود گوش دهید، برقصید، بخندید، به گردش بروید، با دوستان خود وقت بگذرانید و هرکاری که شما را شاد می‌کند انجام دهید. انسان شاد کسی است که حتی از چیزهای کوچک در زندگی لذت ببرد و به جهان اطراف خود نیز انرژی مثبت بدهد. خوشحالی و شاد بودن شما فقط به خودتان بستگی دارد؛ یعنی این شما هستید که انتخاب می‌کنید شاد یا غمگین باشید. بنابراین همه چیز به نوع نگرش شما مربوط می‌شود. پس سعی کنید شادی را انتخاب کنید و این احساس مثبت را به دیگران نیز انتقال دهید.

ما در این مقاله ویژگی‌‌های انسان شاد را به شما معرفی کردیم و چندین راهکار ساده را برای داشتن انرژی مثبت و شاد بودن به شما آموزش دادیم. انسان شاد کسی است که شادی را انتخاب می‌کند و با افرادی که دارای انرژی مثبت هستند معاشرت می‌کند که این کار یکی از اصلی‌ترین فاکتورهای شادی و خوشحالی در زندگی است. زندگی در زمان حال، فراموش کردن گذشته و بخشیدن کسانی که شما را ناراحت کرده‌اند، ویژگی‌های بارز یک انسان شاد و خوشبخت است.

پس برای شاد بودن باید نگرش و باورهای خود را تغییر دهید. به خاطر داشته باشید که شاد بودن یک انتخاب است و تنها کسی که می‌تواند شادی واقعی را به زندگی‌تان هدیه کند، خود شما هستید. پس از همین لحظه سعی کنید با استفاده از راهکارهایی که در این مقاله به شما توضیح دادیم، شاد بودن را تمرین کنید و زندگی خود را متحول سازید.

آیا افکار منفی مزاحمتان هستند.
می خواهید بدانید چگونه می توان شرایط ناخوشایند را به شرایط مثبت تبدیل کرد. بهینگی در این مطلب راهکارهایی را به شما معرفی می کند تا با تصویر سازی ذهنی و مثبت اندیشی ، شرایط مطلوبی را برای خود مهیا کنید.

رژیم جسمانی، نقش بسزایی در میزان سلامت و انرژی شما دارد. با خوردن خوراکی های متنوع تازه، سالم و با کیفیت و اجتناب از خوراکی های مضر، انرژی بیشتری خواهید داشت. مقاومت عمومی بدنتان در برابر بیماری ها افزایش می یابد. بهتر می خوابید و احساس سلامتی و شادمانی بیشتر می کنید.

رژیم ذهنی، تعیین کننده شخصیت منش و تقریبا تمام اتفاقات زندگی تان است. اگر ذهن را با دیدگاه ها، اطلاعات، کتاب ها، گفتگوها، برنامه های شنیداری و اندیشه های مثبت تغذیه کنید. شخص مثبت تر و موثر تری را پرورش خواهید داد. تاثیر گذاری و استدلال شما بهبود می یابد و اعتماد به نفس و خود باوری بالاتری خواهید داشت.

یکی از بزرگترین موفقیت ها در روانشناسی قرن بیستم، این کشف است که شما می توانید عملکرد خود را با تغییر تصویر ذهنی تان تغییر دهید. در حقیقت، همه پیشرفت ها در زندگی شما، با پیشرفت و بهبود لحظه به لحظه طرز نگاهتان به خود و طرز فکرتان نسبت به خود آغاز می شود. اگر قبل از هر اتفاقی و موقعیتی چند دقیقه را به ساختن یک تصویر ذهنی واضح از عملکرد عالی خود اختصاص دهید. همیشه می توانید عملکرد بهتری را نسبت به زمانی که این کار را انجام نمی دهید. مشاهده کنید.

تناسب ذهنی همانند تناسب اندام است. با آموزش و تمرین می توانید خود باوری و نگرش ذهنی مثبت بسیار بالایی را در خود پرورش دهید. این که شخصی مثبت اندیشی شوید هفت کلید وجود دارد.چگونه ذهنی شاد داشته باشیم

با خودتان مثبت صحبت کنید و گفتگو های درونی خود را کنترل کنید. از عبارات تاکیدی مثبت، اول شخص و در زمان حال مانند “من خودم را دوست دارم “، “من می توانم “، ” من احساس فوق العاده خوبی دارم ” و … استفاده کنید.
ما معتقدیم که ۹۵ درصد احساسات شما با گفتگوی درونی خودتان در طول روز شکل می گیرد. واقعیت تلخ این است که عمدا و آگاهانه با خودتان مثبت و سازنده صحبت نکنید.
ذهن شما مثل یک باغچه است. اگر در آن گل نکارید و از آن مراقبت نکنید. علف های هرز بدون هیچ تلاشی در آن رشد می کنند.

تصدیق مثبت و اظهارات مثبت کوتاه هستند که در مجموعه ای از اعتقادات نا خودآگاه بطور هدفمند قرار دارند. آنها معمولا برای به چالش کشیدن، تضعیف و جایگزین کردن باورهای منفی با افکار مثبت پرور ساخته شده اند. باورهای منفی که در طول سال ها در داخل سر شما از طریق تجربه و تعامل با انسان تشکیل شده است. خود بزرگترین مانع در راه سفر شما به سمت موفقیت هستند. این افکار منفی قادر به متوقف کردن شما از تلاش و دستیابی به چیزهای جدید و دستاورد های بیشتر هستند.

شاید قدرتمند ترین توانایی شما، توانایی تجسم و دیدن اهدافتان است. به طوری که انگار همین الان به تحقق رسیده اند.
تصویری هیجان انگیز و واضح از اهداف و زندگی ایده آل تان بسازید و بارها و بارها آن را در ذهن مرور کنید. تمام پیشرفت های شما در زندگی، با بهبود بخشیدن به تصویر های ذهنی شروع می شوند. هر چه خود را در درون تان ببینید. در دنیای خارج همان خواهید بود.

بسیاری از افراد، اهداف مبهم دارند. آنها به صورت مبهم می خواهند که ثروتمند شوند یا به جای خوبی سفر کنند. در این باره خیلی فکر نکردند مانند کسی که به فروشگاهی می رود تا یک چیز مبهم بخرد. هیچ اتفاقی نمی افتد. شما باید هدف مشخصی داشته باشید. من می خواهم به سوپر مارکت بروم تا یک شامپو و مسواک بخرم. هدف شما نیز مانند این است.

انتخاب درست کسانی که با آنها زندگی می کنید. کار می کنید و تعامل دارید. بیشتر از هر عامل دیگری بر احساسات و موفقیت شما تاثیر می گذارد. همین امروز تصمیم بگیرید که با افراد برنده، مثبت، شاد، خوش بین و کسانی که در زندگی اهداف بزرگ دارند معاشرت کنید. به هر قیمتی از افراد منفی دوری کنید. این افراد، سرچشمه اصلی بیشتر ناراحتی های زندگی هستند. مصمم شوید که از هم اکنون دیگر افراد منفی و اضطراب آور را به زندگیتان راه ندهید.

سلامتی شما دقیقا به همان مقداری است که مواد غذایی سالم بخورید و به خودتان برسید. همین طور سلامت ذهنی و روانی شما به همان اندازه ای است که ذهن خود را به جای شیرینی های ذهنی با پروتئین های ذهنی تغذیه کنید. کتاب ها، مجلات و مقالات آموزنده، الهام بخش و انگیزه دهنده بخوانید. ذهن را با اطلاعات و ایده هایی که موجب تعالی و شادمانی می شوند و شما را نسبت به خود و آرزوهایتان مطمئن می سازند، تغذیه کنید.

تقریبا در جامعه ما همه با منابع محدود و گاهی هم بدون سرمایه، دست به کار می شوند. تقریبا تمام درآمد افراد، ابتدا با فروش خدمات شخصی حاصل می شود. تمام افرادی که امروزه در اوج هستند. زمانی در پایین ترین جایگاه بوده اند و بارها و بارها شکست خورده اند و به جایگاه های پایین تر نزول کرده اند.
معجزه آموزش و پیشرفت شخصی درازمدت این است که شما را از فرش به عرش از فقر به ثروث و از شکست به موفقیت و استقلال مالی می رساند.

از سلامت جسمانی خود حداکثر مراقبت را بکنید. همین امروز تصمیم بگیرید که تا سن ۸۰، ۹۰ یا حتی ۱۰۰سالگی زندگی کنید و حتی در آن سن هم شاد و پر تحرک باشید. غذاهای خوب، سالم و مغذی بخورید، کم و متعادل بخورید. یک رژیم غذایی عالی، تاثیری مثبت و فوری بر احساسات و تفکرات شما خواهد داشت.
یکی از عوامل زمینه احساسات منفی، عادت های مضر سلامتی خستگی، نرمش نکردن و کار و تلاش بی رویه است. در زندگی به دنبال تعادل باشید.

یکی از تکنیک های بسیار قوی است که با به کار گیری آن می توانید شخص مثبت تر و بهتری را تضمین کنید. انتظارات شما، پیش گویی های شما از آینده خودتان است. یعنی آنچه شما با اطمینان منتظرش هستید. به احتمال زیاد به دست خواهد آمد.
از آنجا که خودتان انتظارات را انتخاب می کنید. همیشه بهترین ها را بخواهید و انتظار موفقیت داشته باشید. هنگام ملاقات با افراد جدید، انتظار محبوبیت داشته باشید. انتظار دست یابی به اهداف عالی و خلق زندگی شگفت انگیز برای خودتان داشته باشید. وقتی پیوسته در انتظار اتفاقات خوب باشید، به ندرت ناامید می شوید.

ببخشید، برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید

تمام حقوق برای وبسایت بهینگی محفوظ و استفاده از مطالب تنها با ذکر منبع بلامانع است.© 1397

نام کاربری یا ایمیل

رمز

مرا به خاطر بسپار

0