این روزها ازدواج برای بسیاری از جوانان به یک دغدغه اساسی تبدیل شده است به خصوص دختر خانمها که قدرت انتخاب کمتری دارند و چارهای ندارند جز اینکه منتظر شوند تا مردی جوان آنها را انتخاب کند؛ البته در این مسیر خیلی هم ابتکار عمل از دست خانمها خارج نیست، آنها میتوانند با پیشه کردن برخی از منشها و دوری کردن از بعضی از رفتارها خواستگارهای بیشتری را به سمت خود جذب کنند. ما میخواهیم در اینجا در مورد این آداب رفتاری با شما صحبت کنیم. البته باید به دختر خانمها یادآوری کرد که اجازه ندهند نگرانی از این مسئله تمام زندگیشان را مختل کند. باید بین یک دختر خانم مجرد با مشکلات روحی و خُلقی و یک دخترخانم مجرد با روح و روان سالم حتما دومي را انتخاب کنید و مراقب سلامت روح و جسمتان باشيد. در این صورت بدون شک دیر یا زود ازدواج خوبی خواهيد داشت. فراموش نکنید کم نیستند افرادی که در سنین بالا ازدواج میکنند و ازدواج موفقی هم دارند.به دنبال فرد ایدهآل نباشیدبیشتر افراد وقت زیادی را صرف میکنند تا بتوانند «فرد ایدهآل» خود را پیدا کنند. اگر شما هم جزو این دسته هستید توصیه میکنیم از این ور و آن ور چرخیدن باز ایستید و درست با چشمانی باز پیش رویتان را نگاه کنید. مثلا به شخصی که همین حالا ارتباط نزدیکی با شما در زندگی دارد نگاه کنید. حال این فرد چه یک دوست باشد چه یک همکار یا هر کس دیگر، به کارهایی که برای دور کردن او از خودتان انجام میدهید دقیق تر شوید. انجام چنین کارهایی را متوقف کنید. اجازه دهید که در مسیری که هر دو دوست دارید بیفتید و همه چیز را در رابطه همانطور که هست قبول کنید.البته منظور ما این نیست که با هر شخصی که در حال رد شدن از مقابل تان است، طرح ازدواج بریزید اما یادتان باشد که هر چقدر که شما با دیگران درست برخورد کنید به همان اندازه نیز میتوانید به شانس خود برای پیدا کردن فرد مورد علاقه تان نزدیکتر شوید.گرفتار زنجیرهای زندگی نشویداگر کسی میخواهد به زندگی شما وارد شود به او اجازه انجام این کار را بدهید. حتی میتوانید به او خوشامد هم بگویید. اصلا مهم نیست که او چه تیپ آدمی است. از برداشت اولیه ما از آدمها ممکن است اشتباه باشد. زمان دادن به خودمان و دیگران اغلب شرایطی را فراهم میکند که بتوانیم بهترین تصمیم ممکن را بگیریم.شخصیتی منحصر به فرد داشتهباشیدبیشتر مردان به دنبال زنی خاص میگردند که تا پایان عمر کنارش بماند و با او پیر شود. زنی که اهل شکوه و شکایت نیست یا با نق نق کردن روزش را خراب نمیکند. مردها یک زن منطقی و با حساب و کتاب میخواهند که آنها را در سراسر زندگی شان حمایت کند و در موقعیتهای حساس همیشه بتوانند روی کمکش حساب کنند. از طرف دیگر زن ایدهآل آنها شباهت زیادی با همان کلیشه همسر در خانواده و اجتماع دارد. آنها اغلب زنی را ستایش میکنند که مورد ستایش خانواده و اطرافیان شان قرار میگیرد و حتی اگر خودشان هم این واقعیت را ندانند در ناخودآگاهشان آن را پرورش داده و اين مسئله را به تصمیمگیریهایشان راه میدهند.زیبایی همیشه مهم استبله؛ درست است که زیبایی و وضعیت ظاهری نخستین موضوعی نیست که اغلب مردها به آن توجه میکنند اما شک نداشتهباشید که این موضوع در انتخاب همسر آینده آنها بیتاثیر هم نیست. بیشتر مردها دوست دارند از این طریق انتخاب شان را به رخ دیگران بکشند و یک افتخار کسب کنند بنابراین میتوان گفت ظرافت و زیبایی در رفتار هم میتواند تاثیر مثبتی روی انتخاب آنها بگذارد. گرچه معیارهای زیبایی از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما همیشه با نگه داشتن حد وسط میتوان از اینکه یکی از کاندیداهای ازدواج مردان مجرد اطرافتان هستید یا خیر مطمئن شوید.
یک زن امروزی باشیدنمی توان در این مورد یک قانون بی چون و چرا صادر کرد اما اغلب مردهای امروز، به دنبال همسری میگردند که چیزی بیشتر از زنان دیگر دارد. یک مهارت خاص، دانش بالا یا شغلی که به آن افتخار کنند. مردهای امروزی زنانی را دوست دارند که در کنار تعهدات خانوادگی، امور روزمره کار و فعالیتهای اجتماعیشان را هم جدی بگیرند. این موضوع به آنها ثابت میکند آن زن قادر است زندگی خود را پیش ببرد و بیش از زنان اطرافش توانمند است. جاه طلبی هم برای مردان دلیل دوست داشتن یک زن است؛ زنی که برای رسیدن به اهدافش تلاش میکند و به سادگی عقب نشینی نمیکند.
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
وسواس را كنار بگذاریدمحافظه كاریها و وسواسهای بیمورد را كنار بگذارید، اگر خواستگارهایی دارید كه حاضر نیستید حرفهایشان را بشنوید یا اگر گاهی فامیل و دوستانتان كسی را برای ازدواج به شما معرفی میكنند اما شما اهمیتی نمیدهید، باید كمی در نگاهتان تجدید نظر كنید. شاید یكی از همین موارد بتواند همسر ایدهآلی برای شما باشد. از آشنایی نترسید و چند هفتهای با خواستگارهایتان صحبت كنید و بعد تصمیم بگیرید، مشكلات كوچك آدمها را بهانه نه گفتن نكنید. فراموش نكنید كه هر كسی با هر شخصیتی هم كه باشد، مشكلاتی دارد كه میتوان از آنها ایراد گرفت، مهم این است که به ویژگیهای برجسته او نظر کنید،شما نمیتوانید یك شخصیت بیعیب و نقص را بهعنوان همسرتان انتخاب كنید چون اصلا چنین شخصیتی وجود ندارد، اما سعی كنید فردی را انتخاب كنید كه بتوانید با مشكلاتش كنار بیایید و مدام به خاطرشان افسرده یا عصبانی نشوید.به همه بگویید توقعی نداریداز موانع مهم پيش روي ازدواج توقـعات بالا است و بسیاری از جوانان به دلیل مسائل مالی از تشکیل زندگی مشترک فراری هستند و بنابراین با كم كردن اين توقعات و بيان اين مسئله در موقعيتهاي مناسب ميتوانيد زمينه ازدواج را ايجاد كنيد. همچنين يكي از مواردي كه مي تواند مانع ازدواج باشد و آقا را از اقدام به خواستگاري منصرف كند موقعيت اقتصادي خوب خانواده خانم است يعني آقا اين جرات را ندارد كه اقدام به ازدواج كند، شما به عنوان یک خانم میتوانید سطح توقعاتتان را پایین بیاورید و با بيان كردن اين مسئله در جمع دوستان و بستگان كه انتظارات من براي ازدواج بالا نيست به همه نشان دهید که در ذهن چه دارید تا خواستگار شما شجاعت تقاضا کردن را پیدا کند.باید در درجه اول یک زن باشیدبرخی از دختران، زنبودن خود را فراموش کردهاند؛ اینکه تحصیل کنند و سرکار بروند، چیز خوبی است اما متأسفانه برخی از دختران امروز، از آنطرف بام افتادهاند! بخشی از زنبودن زنان، در ارتباط با همسر و زندگی مشترک و نقش مادری شکوفا میشود و اینکه مورد حمایت و دوستداشتهشدن همسر قرار بگیرند. دختران در ظاهر، این قضیه را کتمان میکنند. آنها با وجود زیبایی، جذابیت و موفقیتهای فراوان، همه درها برای برقراری ارتباط با خود را بستهاند، چرا که تمام زندگیشان را در کار خلاصه میکنند؛ آنها میخواهند به همه نشان دهند خودشان از پسِ خودشان برمیآیند و نیازی به ازدواج نمیبینند اما اگر در خلوت خود صادق باشند، این نیاز را درون خود احساس میکنند. فراموش نکنید مردها تمایل دارند با خانمی ازدواج کنند که در درجه اول یک زن است.هدف را باور کنیدافتخار کنید به سن بلوغ و بزرگسالی رسیدهاید و همچنین به خوبی میدانید نیازمند همسری هستید که ادامه زندگی خود را با او بگذرانید.باورکنید که جذب جنس مخالف شدن و زندگی با او یکی از طبیعیترین کارها در سرتاسر دنیاست. پس اگر برای بهدست آوردن چیزی، بیش از اندازه تلاش میکنید، بهتر است کاملا ریلکس با قضیه برخورد کنید؛ چراکه طبیعت آنچه را که لازم است، انجام میدهد و فقط کمی به کمک شما نیاز دارد.با خود مهربان باشیددختری ناامید، عصبی و پرخاشگر که طلبکار از دنیا و دیگران است، چگونه انتظار دارد که فرد مناسبی پیدا کند! دختری که هنوز با همجنس خود نمیتواند درست ارتباط برقرار کند، چگونه انتظار دارد که دیگران به او خواستگار معرفی کنند! دختران باید روی شخصیت خود و بهخصوص مهربانی با خود، کار کنند. برخی از دختران امروز بهدلیل داشتن تحصیلات و شغل، بخشی از زنانگی خود ازجمله مهربانبودن را کمرنگ کردهاند، درصورتی که یک مرد، حس محبت و مهربانی و حمایت همسر خود را میخواهد اما متأسفانه برخی دختران با تحصیل و شغل خود میخواهند که قدرت خود را به رخ فرد مقابل بکشند که در اینصورت مردان فراری میشوند!همان شخصی شوید که دوست دارید پیدا کنیددر خودتان همان صفاتی را که دوست دارید شریکتان داشته باشد، پرورش دهید و برای ارتقای آنها از هیچ تلاشی مضایقه نکنید؛ کلاس، آمادهسازی، تراپی، رشد معنوی، رژیم، ورزش و… .خود را از مرزهایی که در سرتاسر خود کشیدهاید، رها كنيد. اگر برای مدت زمان بسیار زیادی است که با آدمهاي متفاوت قرار ملاقات میگذارید، اما به نتیجه دلخواه دست پیدا نمیکنید، به خودتان مدتی فرصت بدهید تا بتوانید راحت تر با مسائل برخورد کنید. اگر جزو افرادی هستید که بیشتر وقت خود را در خانه میگذرانند، بهتر است کمی به بیرون بروید و به موقعیتهای جدید بیندیشید.نكته مهمزیاد در قید و بند قیافه افراد نباشید. اگر متوجه این موضوع باشید که قیافه خوب همیشه به معنی شخصیت خوب نیست، آن وقت مردان خوبی را دور و بر خود خواهید دید که لزوما هر کجا که میروند سرها به طرف آنها برنمیگردد.منبع:مجله زندگی ایده آل
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
برای سفارش این ست فقط کافیه کلیک کنی!
طراحی و بازسازی فضای داخلی
ماشین لباسشویی با آبکشی شرعی
مشاوره تلفنی طلاق
بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت
تور ارزان کیش با رزرواسیون بهترین هتل ها
رویایی بابحران نگران کننده روابط زناشویی
بلیط ارزان تهران به مشهد|پشتیبانی 24ساعته
دنبال بلیط ارزون هستی؟حتما اینجا سر بزن
انواع گن وفرم دهنده بدن اورجینال و باکیفیت
مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت
خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه
بازسازی پیوند عاطفی زن و شوهر
برای خرید بلیط اول اینجا سر بزن
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
هنگام آشنایی دختر و پسر و ادامه رابطه دوستی آنها دو حالت ایجاد میشود: یا مدت دوستی آنها کوتاه است و رابطه دوامی ندارد یا رابطه طولانی میشود که در این حالت طرفین بخصوص دختران بیشتر نگران آینده میشوند و درصدد تبدیل رابطه دوستی یا آشنایی به ازدواج برمیآیند. زیرا دختران علاوه بر محدودیاتهای جامعه، با عبور از یک محدوده سنی ممکن است شانس کمتری برای ازدواج پیدا کنند. پسرها هم دلایل خود را برای تن ندادن به ازدواج دارند، دلایلی چون نبود کار ثابت، شرایط اقتصادی و گاها ترس از پذیرفتن مسئولیت. ولی آیا باید از ازدواج به خاطر این دلایل دست کشید و یا با به کار بستن راهکارهایی ساده و آن را به ازدواج منجر کنیم.
راه های متعددی برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج وجود دارد. با توجه به اینکه بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است پس فرصت مناسبی برای تقویت این رابطه و تبدیل به یک رابطه متعهدانه وجود دارد، استفاده از موبایل برای تقویت رابطه و پیشبرد درست رابطه در جهت ازدواج یک مهارت است که نیاز به آموزش علمی و روانشناسی دارد و به همین منظور ما برای شما دورهای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور دوستی خود را به ازدواج تبدیل کنید و اون را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.
[/vc_column_text]
در این مقاله چند راهکار ساده برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج مطرح شده است. علی رغم اینکه این راهکارها میتواند در فرآیند تبدیل دوستی به ازدواج مفید باشند، اما نکته اینجاست که شرایط فردی و اجتماعی افراد از جنبههای گوناگون باهم فرق میکند و باید درصدد راهکارهایی متناسب با شرایط رابطه بود.
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
فهرست مطالب
در این مقاله با 10 راه تبدیل دوستی به ازدواج و تغییرات سادهای آشنا میشوید که با ایجاد آنها میتوانید عشقتان را به عشقی پایدار تبدیل کنید.
پیش از هر چیز باید بدانید که جذابیت در هر رابطهای مهم و حیاتی است. متعهد بودن به رابطه باید اولویت نخستتان باشد، اما اجازه ندهید که این تعهد به بهای بیتوجهی به خودتان تمام شود. شاید سطحینگرانه به نظرتان برسد، اما واقعیت این است که باید جذابیت خودتان را حفظ کنید تا رابطهتان دوام داشته باشد. ورزش کنید، خوب غذا بخورید، برای دیدن دوستان و خانوادهتان وقت بگذارید و کارهای مورد علاقهتان را انجام دهید تا از زندگی لذت ببرید. ذهنتان را فعال نگه دارید، از تلاش برای رسیدن به اهداف شغلی و تحصیلیتان دست برندارید، از خودتان مراقبت کنید و در کنار حفظ رابطهتان، به رشد ذهنی و عاطفیتان نیز اهمیت بدهید. اگر در بهترین حال و وضعیت ظاهریتان نباشید، معشوقتان متوجه این بدحالی و بیتوجهی میشود و آرزو میکند که ای کاش دوباره همان زن جذاب و زیبای قبلی میشدید . بنابراین خودتان را نادیده نگیرید و برای خودتان اولویت قائل شوید.
شکی نیست که در روزهای با هم بودنتان بارها با هم جرو بحث خواهید کرد، روزهای سختی را پشت سر خواهید گذاشت و اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کنندهای را در کنار هم تجربه خواهید کرد. معشوقتان شریکی فهمیده و همدل میخواهد که در روزهای سخت زندگی مشترک یار و همراهش باشد. بنابراین قبل از آن که او را زیر باد ناسزا بگیرید و بر سرش فریاد بزنید، یک نفس عمیق بکشید و خودتان را آرام کنید. اگر احساسات خود را با آرامش توضیح بدهید، فرصت و فضای لازم را برای بهبود رابطهتان خواهید داشت. اگر در موردی مقصر بودید، مسئولیت اشتباهتان را بپذیرید و بابت آن عذرخواهی کنید، به این ترتیب به او یاد میدهید که در مقابلتان به همین نحو عمل کند. در نتیجه رابطهتان محکمتر میشود و به هم نزدیکتر میشوید.
اگر میدانید که او عاشقتان است، باید به او اعتماد کنید. گاهی اوقات سخت است که بر دلواپسیها و اضطراب خود غلبه کنید و به دیگری اعتماد کنید. اگر میخواهید رابطه دوستیتان به ازدواج ختم شود و آیندهتان را با او شریک شوید، باید به محبوبتان نشان دهید که به او اعتماد دارید. به قولهایتان عمل کنید و به عهدتان وفادار بمانید تا او نیز همین طور عمل کند. اگر او خوشقول و وفادار نبود و به اعتمادتان خیانت کرد، مطمئن باشید که او مرد زندگیتان نیست.
همسرتان شما را صبحها بدون آرایش و با فراغ بال خواهد دید. بنابراین خودتان باشید. مطمئن باشید که معشوقتان دلواپسیها و بیاعتمادی به خودتان را از یک کیلومتری حس خواهد کرد و هیچ مردی نمیخواهد با زنی باشد که دائماً در شک و تردید است و مدام خودش را نقد میکند. طبیعی باشید، خودتان را دوست داشته باشید، شادیتان را نشان دهید و بگویید چقدر خوششانس بودهاید که او وارد زندگیتان شده است. شما فوقالعادهاید و اگر قبول کنید که همسرش باشید، مرد خوشبختی خواهد شد.
مسلم است که قدردانی و تشکر خود را برای لطفهای مهمی، مانند هدیه گرفتن ابراز میکنید، اما مراقب باشید که لطفهای کوچک را نادیده نگیرید. اگر عشقتان دائماً چیزهای مورد علاقهتان را برای شما میخرد، از او تشکر کنید. اگر در را برایتان باز نگه میدارد، به رویش لبخند بزنید. هر مردی در جستجوی زنی است که این مهربانیها و ژستهای عاشقانه را ببیند و قدر بداند. به او نشان دهید که بابت تمام کارهای کوچکی که برایتان انجام میدهد، سپاسگزارش هستید تا او نیز همین کار را انجام دهد.
عشقتان دارد روزهای سختی را میگذراند و به شریکی نیاز دارد که او را سر عقل بیاورد و جلوی رفتارهای غیرمنطقیاش را بگیرد. هیچ مردی در جستجوی همسری نیست که او را عصبی و مضطرب کند و اگر چنین زنی ببیند، با تمام قوا پا به فرار میگذارد. بنابراین در سختیها عاقلانه با عشق و آرامش در کنارش باشید. او متوجه این نیروی مثبت میشود و میخواهد همواره در کنارش باشید تا از او انسان بهتری بسازید.
اگر میخواهید که عشقتان به رابطهتان متعهد باشد، شما نیز باید نسبت به او متعهد و وفادار باشید. برای رابطهتان اولویت قائل شوید، البته منظورمان این نیست که تمام زندگی خود را فدای این رابطه کنید، اما لازم است که وفاداریتان را به او نشان دهید. وفاداری لازمهی زندگی زناشویی است، بنابراین اثبات وفاداری یکی از مهمترین روشها برای ختم شدن رابطه دوستی به ازدواج است، باید به همسر آیندهتان نشان دهید که ارزش آن را دارید که تا پایان عمر در کنارتان بماند. این تغییرات را پیاده کنید تا پیوندتان را به پیوندی جاودانه تبدیل کنید.
رمز این که دوست پسرتان با علم در راه بودن یک ازدواج قریبالوقوع در کنارتان احساس آرامش کند، این است که او را تشویق کنید که با خانواده و دوستان متاهل خود معاشرت کند. رفت و آمد با این زوجهای خوشبخت او را به ازدواج کردن ترغیب میکند. دوستان متاهل به عشقتان نشان میدهند که ازدواج کردن فراز و نشیبهای خاص خود را دارد، اما آن چیزی که در پایان روز بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد، وفادار بودن به یکدیگر و دلگرم بودن به هم است. این شگرد به ویژه برای مردانی موثر است که فرزند طلاق بودهاند. برخی مردانی که طلاق را در خانواده خود تجربه کردهاند، بعد از دیدن جرو بحثها و دلشکستگیهای والدین خود درباره ازدواج محتاطتر عمل میکنند. کاری که شما باید انجام دهید، این است که این تصورات منفی را با ترسیم کردن یک خانواده شاد و خوشبخت از بین ببرید. بنابراین سعی کنید که با زوجهای خوشبختی وقت بگذرانید که میتوانند الگوی مناسبی برای عشقتان باشند. به این ترتیب ذهنیت او درباره زندان تاریک زندگی زناشویی رنگ میبازد.
تردید بسیاری از آقایان برای ازدواج کردن از ترس آنها از مخارج هنگفت ازدواج و خرید حلقه نشأت میگیرد. هزینههای سرسامآور ازدواج مردان را میترساند، در اینجا باید به او نشان دهید که زن ولخرجی نیستید. اگر منتظرید که عشقتان از شما درخواست ازدواج کند و در عین حال میدانید که او نگران مخارج است، به او بفهمانید که اگر حلقه نامزدی کوچکتری را به شما بدهد که زیاد هم گران نیست، خوشحالتر خواهید شد. همچنین میتوانید یک حلقه ارزانتر و چیزهای مورد علاقهتان را به او نشان بدهید. اگر دوست پسرتان بداند که مجبور نیست برای راضی کردن شما حساب بانکیش را خالی کند، ترغیب میشود که با خرید یک حلقه با قیمت مناسب از شما درخواست ازدواج کند. به علاوه در سالهای بعدی وقتی وضع مالیتان بهتر شد، میتوانید حلقهی بهتری بخرید.
قبل از آن که رابطهتان را شروع کنید، یک زندگی اجتماعی بسیار فعال داشتید و آنقدر دوست داشتید که تعداشان از دستتان دررفته بود. اما به محض جدی شدن رابطهتان تمام برنامههایتان را کنسل کردید و قرارهای هفتگی با بهترین دوستانتان را فراموش کردید. به این ترتیب رفته رفته از یاد دوستانتان محو شدید و دیگر شما را به قرارهای خود دعوت نکردند و حالا تازه به خودتان آمدهاید و متوجه شدهاید که ماهها است خبری از آنها ندارید. الان که در انتظار ازدواج هستید، باید بیشتر با دوستانتان وقت بگذرانید. این کار یکی از مهمترین روشها برای ختم کردن دوستی به ازدواج است. بگذارید عشقتان متوجه شود که به جز این رابطه، زندگی اجتماعی دیگری نیز دارید و به این ترتیب فرصت داشته باشد که شما را در شرایط متفاوتی ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی و هست و نیست همسرشان باشند و تمام موضوعات به آنها ختم شود. بنابراین سعی کنید با دوستان وفاداری که قبل از ورود عشقتان به زندگی در روزهای سخت در کنارتان بودهاند، دوباره ارتباط برقرار کنید. اگر آنها دوستان واقعی باشند، مطمئناً شما را به خاطر دوری این مدت خواهند بخشید. یادتان نرود که آنها را به جشن عروسیتان دعوت کنید، چون به محض آن که به حلقهی دوستانتان برگردید، عشقتان نیز به فکر خریدن حلقه ازدواج خواهد افتاد.
علاقهمندی به شخصی و ایجاد رابطه عاشقانه و آشنایی یک چیز است و نتیجه بخش کردن رابطه و تبدیل آن به ازدواج چیز دیگر که البته هر دو مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است در این مقاله با پیش فرض اینکه شما با فرد ایدهآل خود در رابطه دوستی و آشنایی هستید راهکارهایی برای هدفمندی رابطه و تبدیل آن به ازدواج ارائه شد ولی همانطور که میدانید همیشه همه راهها روی همه افراد یک نتیجه نمیدهد.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
20 بازدید
19 بازدید
24 بازدید
29 بازدید
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
36 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام من النازم عشق بچگیم یعنی من ۴ سالم بود اون ۱۶ سالش بود باهم دوست بودیم بد اون منو تو بچگیم ول کردو رفت تو بچگیم منو می دید فرار میکرد اما الان که بزرگ شده منو میبینه لبخند میزنه سر تکون میده بعد میبینه من باهاش حرف نمی زنم اخماشو می ریزه بعد یه روز تو چشام نگاه کرد بعد منم تو چشماش نگاه کردم بعدش که داشتم میرفتم خونمون یه برگشتم نگاش کردم اون لبخند زد فرداش دید که من باهاش حرف نزدم بهم چشم غره رفتم بعدش برای همیشه رفت بعد از اون طرف داداشش زیراب منو برای اون میزنند اما از وقتی رفته من وابستش شدم بعد تو دستش حلقه نامزدی نداره نمی دونم عشقش از روی هوسه یا ازدواج ولی خیلی دوست دارم باهاش ازدواج کنم
سلام دختری هستم ۲۸ ساله با پسری که ۵ ماه ازم بزرگتره حدود ۱۱ ماهه در ارتباطم از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و تلفنی و تصویری زیاد باهم حرف زدیم به نظرم مرد پخته ایه ولی موضوع اینه که هیچوقت از اول رابطه از ازدواج حرف نزد و وقتایی که من حرفشو میزدم میگفت قصدش ازدواج نیست یا قولی نمیده که اگه نشد من فرصتام رو از دست بدم ولی خیلی زیاد ابراز علاقه میکنه حرفای جنسی هم اصلا نمیزنه … از رابطه قبلیش برام گفت که سه سال باهم بودن و بعد دوسال که مطمئن شده براش تکراری نمیشه بهش پیشنهاد ازدواج داده ولی یک سال بعدش دختره خیانت میکنه و این اقا رابطه رو تموم میکنه اون اوایل هم بهم میگفت وفاداری براش حرف اول رو میزنه و بشدت رو ارتباط من با مردای دیگه حساسیت نشون میده من الان حس عمیقی بهش پیدا کردم دو بار شهر ما اومده(راه ۶ ساعته است) ولی من بشدت گرایش دارم بغلش کنم و اینکارم میکنم ولی خب بعدش هم عذاب وجدان میگیرم و بهش میگم کاش همو نمیدیدیم بهم میگه نمیخوام اینکارو بکنی که بعد دیگه نخوای بیای همو ببینیم هدفم از گفتن این موضوع اینه که واقعا دوباره هیچ حرکتی نزده و فقط من بودم که دوست داشتم بهش نزدیک شم و سمتش میرفتم نمیدونم تو این رابطه امیدی به ازدواج هست یا نه بین حرفاش وقتی همو دیدیم میگفت اینکه کنار یکی دیگه ببینمت برام غیرقابل تحمله میگه چقدر خوبه که دارمت و از ندیدنم بعد از گذشت یه زمان طولانی احساس دلتنگی میکنه ک املا متوجه میشم به علایقم اهمیت میده و سعی میکنه خوشحالم کنه… یعنی مردی واقعا میتونه به ازدواج با کسی که اینقدر ادعای دوست داشتنش رو داره فکر نکنه یا ابراز علاقش بازی و دروغه
سلام دوست گرامی طرف مقابل شما آسیب جدی از رابطه قبلی خورده و تا وقتی پرونده آن رابطه را نبندد، نمیتواند که به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این دوری کردن او نیز همین مساله را تایید میکند که نمیتواند به این راحتی مجدداً اطمینان کند. شما وظیفهای ندارید که به او کمک کنید تا پرونده گذشته را ببندد چون این مساله را باید خودش دنبال کند. اما میتوانید با دریافت مشاوره این مساله را یاد بگیرید که چگونه رابطه را به سمت ازدواج هدایت کنید.
سلام خسته نباشید من با آقاپسری دوست شدم ک نزدیک ۵ماه باهمیم وایشون ۲۰سالشونه ۲ماه ازمن کوچیک تره چندروزه دوست دختر قبلی ایشون مزاحمشون میشند و خیلی اصرار دارند ک برگردند به رابطه و دوس پسرم گفت ک بایه نفر تو رابطست و دیگه نمیخواد ک مزاحمش بشه این خانم امشبم رفته دم خونشون و اصلا درو باز نکرده روشون و سریع هم موضوع رو ب من گفت که به قول خودش رو راست باشه خودش میگه من تو انتخاب کردم و من باورش دارم فقط ترسم از این خانمه ک چند روزه آرامش اعصاب منو ازم گرفته حتی دوس پسرم اکانتشم داده دست من و من حتی بهش گفتم ک اعتماد دارم بهش ولی ایشون میگن که دوس دارم خودت ببینی طرف چه پیامایی میده حتی وقتی بلاکش میکنه باز ایشون مزاحم میشن و ایشون گفتن ک میخوان بیان خاستگاریم بعد یک سال فقط یه راهنمایی کنین ک بفهمم مردی ک من عاشقشم و اعتماد دارم بهش واقعا دوسم داره ک حقیقتو میگه و مخفی کاری نمی کنه و یه راه بزارین جلوم که به دوس پسرم بگم چیکارکنه که این خانم ول کن بشه
سلام دوست گرامی قبل از هرچیزی باید اشاره کنیم که سن شما و ایشان پایین است و ممکن است بسیاری از این اتفاقات به دلیل داشتن هیجان باشد. مدیریت و مرزبندی این رابطه برعهده طرف مقابل شماست. اگر واقعاً نمیخواهند که طرف قبلی دیگر به او پیامی ندهد، این مسأله را جور دیگری هم میشود مدیریت کرد، مثلاً خطش را تغییر دهد و یا او را تهدید به شکایت کند که دیگر مزاحمتی برایش نداشته باشد. چیزی که دست شماست و میتوانید آن را کنترل کنید، چک کردن راست و دروغ حرفهای ایشان نیست، بلکه دلیل اصرار طرف قبل را باید متوجه باشید، ممکن است که طرفمقابل شما به ایشان هم قول ازدواج داده باشند که حالا دیگر آن خانم دست بردار نیست. اشاره کردید که به شما قول خواستگاری برای سال آینده را دادند، آیا ایشان شرایط مناسبی برای ازدواج در سن 20 سالگی دارند؟ باید تمامس این نکات را در نظر بگیرید و سپس برای این رابطه سرمایهگذاری بیشتری کنید.
سلام وقتتون بخیر من 23 ساله از مردی 63ساله خوشم میاد این اقا با من نسبت فامیلی دارن و 30 سال از عمرشون مادرید زندگی کردن و اصلا دنیا و اخلاقیاتشون شبیه هم سن های خودشون در ایران نیست و همین باعث جذب من شده واستایل و موسیقی و شیوه زندگی کاملا متفاوته و حوصله زیادی برای هر کاری داره و رابطه دوستانه باهم داریم و شنونده عالی هست ولی این مرد خیلی وقته تنها زندگی کرده و خودش میگه زندگی من مثل زیتون سیاه و اخرش هیچ و اوایل مهاجرتشون ازدواج کردن با یک دختر اسپانیایی که منجر به طلاق شده من از نظر احساسی نسبت بهش حس دارم و از نظر منطقی و عقل بنظرم راهی که من باید 10 سال با سختی طی کنم و به خواسته هام برسم میتونم با ازدواج با این اقا راحتر بدست بیارم و هیچ چشم داشتی به اموالشون ندارم اون چیزی که من میخوام داشتن اقامت اسپانیاست که با تحصیل در خارج از ایران میخواستم بدست بیارم و با مشکلات و سختی بیشتر .و اینکه مقاله ای در مورد اختلاف سن خوندم و نکات منفی که چک کردم خیلی در این مرد دیده نمیشد و خواستم از شما کمک بگیرم که بهشون بگم احساسمو یا بیشتر فکر کنم و مطالعه کنم ؟؟؟
سلام دوست گرامی اختلاف سنی 40 سال، برای ازدواج اصلاً مناسب نیست. هدف شما مهاجرت است و اینکه سریعتر به برنامههای زندگیتان برسید. بنابراین نیاز است که یک اولویت بندی برای اهداف آینده خودتان داشته باشید.
سلام من از تقریبا۹ ماه باهم دوستیم و ایشون اوایل خیلی اصرار میکرد ک درباره آینده باهام حرف بزنه بریم بیرون ولی هربار رفتن هیچ حرفی نمی زد و سکوت میکرد این سکوت من کلافه میکرد اویل بعد از دو ماه درباره ازدواج حرف میزد ولی ب مرور سرد شد چون خانوادش هی بهش دختر معرفی میکردن اویل دوستی ک ازم خوشش می اومد گفت من بهشون گفتم خودم انتخاب میکنم ولی الان بی توجه میکنه و سرد شده من چیکار کنم بهش علاقه دارم و دوست دارم به جای برسه نمی دونم چطور مطرح کنم و هدف رابطه مشخص بشه لطف راهنمایی کنید
سلام دوست گرامی جزییاتی از رابطه شما نمیدانیم. سن شما دونفر، نحوه آشنایی، چند مدت است که ایشان سرد شدهاند؟ علت خاصی پشت این سردی هست یا خیر؟ از کدام رفتار در شما گلایه داشتند؟ علت جذابیت ایشان برای شما و بودن در این رابطه چیست؟ این مسائل باید روشن شود تا بتوانیم راهنمای مفیدتری داشته باشیم. اما در کل باید بررسی کنید که آیا واقعاً ایشان رفتار سردی دارند یا شما به او وابسته شدهاید؟ در واقع سطح توقعات به مرور بالا میرود و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که همیشه رابطه گرم بماند و طرفمقابل تمام نیازهای ما را برآورد کند. برای راهنمایی و بررسی رابطهتان میتوانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره بگیرید و یا در دوره آموزشی جذب عشق تا ازدواج شرکت کنید.
سلام من چند مدتیه که با یه پسره وارد رابطه شده ام اما احساس میکنم که هدفش از این رابطه برقراری یک رابطه جنسی. اما بعضی از رفتار هاش این احساس منو نفی می کنه چون من 17سالمه و امسال پشت کنکوری هستم خیلی سر درسام حساس وخیلی وقت ها ازم میخواد به جای حرف زدن با اون بشینم و درس بخونم یعنی در رابطه بادرس خیلی از نصیحت هاش مثلا نصیحت های خانواده ام هست که نصیحتم میکنند. و من باخیلی از رفیق هاشم در تلگرام در ارتباطم وحرف میزنم اصلا براش مهم نیست ولی اگه باپسرهای دیگه بغیر اونا حرف بزنم خیلی عصبانی میشه. خیلی از وقتا هم منو همسرم صدا میکنه میگه که تو دیگه همسر منی ممنون میشم اگه کمکم کنید بدونم واقعا هدفش چیه؟؟!!
سلام دوست گرامی با توجه به سن شما، اولویتهایی مانند کنکور و درس خواندن برایتان مهم است. به همین دلیل داشتن یک رابطه عاطفی ممکن است شما را از اولویتیتان در این سن دور کند. اینکه طرف مقابل شما را تشویق میکند تا درس بخوانید ویژگی خوبی است اما تمام ماجرا این نیست، یعنی قرار نیست چون شما را تشویق میکند پس الان زمان مناسبی برای داشتن رابطه باشد. از طرف دیگر بکار بردن واژه همسر به معنی جدی بودن رابطه نیست! بلکه باید ایشان و شما انواع بلوغ و مهارتهای لازم برای ازدواج و همسر شدن را کسب کنید.
سلام و خسته نباشید یک سوال خدمتتون داشتم ممنون میشم پاسخ بدین… من ماه امسال روز اول دانشگاه یک خانمی را دیدم ک واقعا عاشقشون شدم و بعد سه ماه بهشون پیشنهاد دادم ولی ایشون گفت نه من نمیتونم ما باید درس بخونیم…دیگ گذشت تا بهمن ماه 98 ایشون دید ک من رو حرفم موندم اینستاو تلگرام خودشونو بهم دادن ولی ایشون میگفت ما فقط دوستیم و من الان شرایط شروع رابطه ای رو ندارم و هیچ احساسی در وجودم نیست ولی خوب من پافشاری زیادی کردم و هی پیشنهاد و خلاصه رفتار های بچه گونه تا اینکه بعد سه هفته گفت خفم کردی و با هم دعوامون شد و تلگرامش را حذف کرد و خلاصه بهش دسترسی نداشتم تا حدود ی ماه تا اینکه تلگرامشونو پیدا کردم و ی متن عذر خواهی نوشتم ایشون پاسخ دادن ک مشکلی نیست و گذشته ها گذشته خوب بعد یه هفته دوباره بهشون پیام دادم یکم سرسنگین بودن من یکم زده شدم و دیگ پیام ندادم تا اینکه خودشون بعد یه هفته پیام داد و ازم کمک خواست در مورد کلاس مجازی و از اون موقع با هم در ارتباط هستیم ولی نه من و نه ایشون نمیدونیم رابطمون چیه منم جرات نمیکنم پیشنهاد بدم بهشون میترسم دوباره این ارتباطم قطع بشه حالا من سوالم اینه من باید تا کی بهشون پیشنهاد ندم ؟ تا کی باید صبر کنم ؟
سلام دوست گرامی شیوه شما برای ارائه درخواست درست نبوده است. وقتی شما از بروز احساسات متوالی جلوگیری کردید ایشان متوجه عدم حضور شما شدند. اگر ارزش سواد و درس خواندن برای ایشان مهم است، به آن احترام بگذارید و فعلاً ارتباط را در مورد مسائل دانشگاه نگه دارید. هیجانات دوره دانشجویی را نیز درنظر بگیرید. برای بررسی این درخواست می توانید از مشاوره رادیو عشق استفاده کنید.
سلام من ۵ماهه که با پسری آشنا شدم که روز های اول من رو به خانوادش معرفی کرد و گفت قصدش ازدواج است در اوایل رابطه چون من روابط پشت هم داشتم سوگواری رابطه قبلی افتاد توی رابطه جدیدم ک بخشید من را بار دوم یک اشتباه دیگر کردم تا حد ۴بار که دیگر ب من گفت این رابطه ته ندارد ولی ب دلیل علاقه ای ک به من دارد باز هم ماند و گفت درستش میکنیم ولی شاید هم نشود من الان ک تغییر کردم باید چطور ب او ثابت کنم همانم ک میخواهد؟
سلام دوست گرامی ابتدا لازم بود شما از بحران و سوگ روابط قبلی خارج می شدید و سپس رابطه جدیدی را شروع میکردید .با اینحال ان چیزی که نشان میده شما تغییر کردید زمان و رفتار شما هست .پس بهتر هست با رفتارتان ایشان را متوجه تغییرات کنید
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید. ممنون میشم جواب سوال منو بدید. من مدتیه از معلم زبانم خوشم اومده، به نظر شما ابراز علاقه به از طرف خانم اشکالی نداره؟؟ من خیلی خجالتی ام البته سعی کردم با نگاهم برسونم ولی نمیدونم موفق شدم یا نه، ایشون کاملا بی اعتنا هستند؟
دوست عزیز سلام
اینکه شما از معلم زبانتون خوشتون اومده هیچ اشکالی نداره، ولی با توجه به چیزی که میگید، وقتی فرد مقابلتون بیاعتناست، فکر میکنید با پیشنهادتون چه جوابی میگیرید؟ یادتون باشه، شما همیشه میتونید نظر خودتون را اعلام کنید ولی قبلش حتما به این موضوع هم فکر کنید که اگه جواب رد شنیدید چی؟ اون موقع چه احساسی دارید؟ باز هم تکرار میکنم ابراز علاقه خانم به آقا هیچ اشکالی نداره، اما به شرطی که شما خودتون را برای شنیدن هر جوابی آماده کنید؛ بهخصوص در فرهنگ ایرانی که این مساله مورد پذیرش همه نیست.
سلام خدمت شما سوالی که داشتم اینه که بیشتر پسرا هدفشون از وارد رابطه عاشقانه شدن مسائل جنسیه ولی من مخالف این قضیم و اولش طوری وانمود میکنن انگار براشون مهم نیس ولی بعدا بهانه گیری میکنن و سر مسائل جنسی کات میکنم میشه راهنماییم کنین از اول چه طوری بفهمم هدفش چیه؟
سلام دوست گرامی برای اینکه متوجه بشید که در یک رابطه پسر فقط به دنبال رابطه جنسی نیست و هدفی بالاتر دارد باید به موارد زیر توجه کنید: ۱-برای مدت اشنایی زمان تعیین میکند و بلاتکلیف نیست ۲-پس از حداقل شناخت در مدت یک تا دو ماه موصوع را به خانواده اطلاع میدهد ۳-درخواست های نامشروع و جنسی از شما ندارند ۴-به شما اعلام نمیکنند که خانواده شخص دیگری را برای او در نظر گرفته اند ۵-به دنبال بهانه های بیخود مانند سربازی،پس انداز و ..نیست ۶-به شما وعده و قول های واهی نمی دهد ۷-مسئولیت پذیر هست
سلام من ب مدت یک ماه و اندی هس ک با پسری در ارتباطم اما بعد از ی مدت ب سربازی رف ومن ازش خوشم میاد اون پسر خوبیه از هر نطر برای من مناسبه میخواستم بدونم کی باید از جدی بودنش مطمئن شم
سلام دوست گرامی الان رابطه شما بسیار تازه هست اما برای شناخت و فهمین اینکه ایشان به شما راغب هستند میتوانید ببینید چقدر موارد زیر در این صدق می کند: 1–قرارهایش فقط به صرف خوش گذرانی نیست و با هدف با شما دیدار می کند 2-دوست پسر درباره افراد و مسائل خنده دار با شما صحبت می کند،و وارد فاز عمیق شناخت نمی شود 3-دوست پسر اعلام میکند که اصلا قصد ازدواج ندراد و شما هم نمیتونید تصمیم ایاشن را تغییر بدهید 4-شخصی که قصد ازدواج دارد شرایط را کنترل و مدیریت می کند و در مواقع سختی شما را همراهی میکند 5-مردی که به دنبال ازدواج هست در مواقع حساس و بحث ها،با شما منطقی رفتار میکند 6-فردی که قصد ازدواج دراد شما را با خانواده و دوستانش آشنا می کند 7-مردی که قصد ازدواج دارد، به شما احساسا امنیت و ارامش خاطر می دهد
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
هنگام آشنایی دختر و پسر و ادامه رابطه دوستی آنها دو حالت ایجاد میشود: یا مدت دوستی آنها کوتاه است و رابطه دوامی ندارد یا رابطه طولانی میشود که در این حالت طرفین بخصوص دختران بیشتر نگران آینده میشوند و درصدد تبدیل رابطه دوستی یا آشنایی به ازدواج برمیآیند. زیرا دختران علاوه بر محدودیاتهای جامعه، با عبور از یک محدوده سنی ممکن است شانس کمتری برای ازدواج پیدا کنند. پسرها هم دلایل خود را برای تن ندادن به ازدواج دارند، دلایلی چون نبود کار ثابت، شرایط اقتصادی و گاها ترس از پذیرفتن مسئولیت. ولی آیا باید از ازدواج به خاطر این دلایل دست کشید و یا با به کار بستن راهکارهایی ساده و آن را به ازدواج منجر کنیم.
راه های متعددی برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج وجود دارد. با توجه به اینکه بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است پس فرصت مناسبی برای تقویت این رابطه و تبدیل به یک رابطه متعهدانه وجود دارد، استفاده از موبایل برای تقویت رابطه و پیشبرد درست رابطه در جهت ازدواج یک مهارت است که نیاز به آموزش علمی و روانشناسی دارد و به همین منظور ما برای شما دورهای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور دوستی خود را به ازدواج تبدیل کنید و اون را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.
[/vc_column_text]
در این مقاله چند راهکار ساده برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج مطرح شده است. علی رغم اینکه این راهکارها میتواند در فرآیند تبدیل دوستی به ازدواج مفید باشند، اما نکته اینجاست که شرایط فردی و اجتماعی افراد از جنبههای گوناگون باهم فرق میکند و باید درصدد راهکارهایی متناسب با شرایط رابطه بود.
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
فهرست مطالب
در این مقاله با 10 راه تبدیل دوستی به ازدواج و تغییرات سادهای آشنا میشوید که با ایجاد آنها میتوانید عشقتان را به عشقی پایدار تبدیل کنید.
پیش از هر چیز باید بدانید که جذابیت در هر رابطهای مهم و حیاتی است. متعهد بودن به رابطه باید اولویت نخستتان باشد، اما اجازه ندهید که این تعهد به بهای بیتوجهی به خودتان تمام شود. شاید سطحینگرانه به نظرتان برسد، اما واقعیت این است که باید جذابیت خودتان را حفظ کنید تا رابطهتان دوام داشته باشد. ورزش کنید، خوب غذا بخورید، برای دیدن دوستان و خانوادهتان وقت بگذارید و کارهای مورد علاقهتان را انجام دهید تا از زندگی لذت ببرید. ذهنتان را فعال نگه دارید، از تلاش برای رسیدن به اهداف شغلی و تحصیلیتان دست برندارید، از خودتان مراقبت کنید و در کنار حفظ رابطهتان، به رشد ذهنی و عاطفیتان نیز اهمیت بدهید. اگر در بهترین حال و وضعیت ظاهریتان نباشید، معشوقتان متوجه این بدحالی و بیتوجهی میشود و آرزو میکند که ای کاش دوباره همان زن جذاب و زیبای قبلی میشدید . بنابراین خودتان را نادیده نگیرید و برای خودتان اولویت قائل شوید.
شکی نیست که در روزهای با هم بودنتان بارها با هم جرو بحث خواهید کرد، روزهای سختی را پشت سر خواهید گذاشت و اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کنندهای را در کنار هم تجربه خواهید کرد. معشوقتان شریکی فهمیده و همدل میخواهد که در روزهای سخت زندگی مشترک یار و همراهش باشد. بنابراین قبل از آن که او را زیر باد ناسزا بگیرید و بر سرش فریاد بزنید، یک نفس عمیق بکشید و خودتان را آرام کنید. اگر احساسات خود را با آرامش توضیح بدهید، فرصت و فضای لازم را برای بهبود رابطهتان خواهید داشت. اگر در موردی مقصر بودید، مسئولیت اشتباهتان را بپذیرید و بابت آن عذرخواهی کنید، به این ترتیب به او یاد میدهید که در مقابلتان به همین نحو عمل کند. در نتیجه رابطهتان محکمتر میشود و به هم نزدیکتر میشوید.
اگر میدانید که او عاشقتان است، باید به او اعتماد کنید. گاهی اوقات سخت است که بر دلواپسیها و اضطراب خود غلبه کنید و به دیگری اعتماد کنید. اگر میخواهید رابطه دوستیتان به ازدواج ختم شود و آیندهتان را با او شریک شوید، باید به محبوبتان نشان دهید که به او اعتماد دارید. به قولهایتان عمل کنید و به عهدتان وفادار بمانید تا او نیز همین طور عمل کند. اگر او خوشقول و وفادار نبود و به اعتمادتان خیانت کرد، مطمئن باشید که او مرد زندگیتان نیست.
همسرتان شما را صبحها بدون آرایش و با فراغ بال خواهد دید. بنابراین خودتان باشید. مطمئن باشید که معشوقتان دلواپسیها و بیاعتمادی به خودتان را از یک کیلومتری حس خواهد کرد و هیچ مردی نمیخواهد با زنی باشد که دائماً در شک و تردید است و مدام خودش را نقد میکند. طبیعی باشید، خودتان را دوست داشته باشید، شادیتان را نشان دهید و بگویید چقدر خوششانس بودهاید که او وارد زندگیتان شده است. شما فوقالعادهاید و اگر قبول کنید که همسرش باشید، مرد خوشبختی خواهد شد.
مسلم است که قدردانی و تشکر خود را برای لطفهای مهمی، مانند هدیه گرفتن ابراز میکنید، اما مراقب باشید که لطفهای کوچک را نادیده نگیرید. اگر عشقتان دائماً چیزهای مورد علاقهتان را برای شما میخرد، از او تشکر کنید. اگر در را برایتان باز نگه میدارد، به رویش لبخند بزنید. هر مردی در جستجوی زنی است که این مهربانیها و ژستهای عاشقانه را ببیند و قدر بداند. به او نشان دهید که بابت تمام کارهای کوچکی که برایتان انجام میدهد، سپاسگزارش هستید تا او نیز همین کار را انجام دهد.
عشقتان دارد روزهای سختی را میگذراند و به شریکی نیاز دارد که او را سر عقل بیاورد و جلوی رفتارهای غیرمنطقیاش را بگیرد. هیچ مردی در جستجوی همسری نیست که او را عصبی و مضطرب کند و اگر چنین زنی ببیند، با تمام قوا پا به فرار میگذارد. بنابراین در سختیها عاقلانه با عشق و آرامش در کنارش باشید. او متوجه این نیروی مثبت میشود و میخواهد همواره در کنارش باشید تا از او انسان بهتری بسازید.
اگر میخواهید که عشقتان به رابطهتان متعهد باشد، شما نیز باید نسبت به او متعهد و وفادار باشید. برای رابطهتان اولویت قائل شوید، البته منظورمان این نیست که تمام زندگی خود را فدای این رابطه کنید، اما لازم است که وفاداریتان را به او نشان دهید. وفاداری لازمهی زندگی زناشویی است، بنابراین اثبات وفاداری یکی از مهمترین روشها برای ختم شدن رابطه دوستی به ازدواج است، باید به همسر آیندهتان نشان دهید که ارزش آن را دارید که تا پایان عمر در کنارتان بماند. این تغییرات را پیاده کنید تا پیوندتان را به پیوندی جاودانه تبدیل کنید.
رمز این که دوست پسرتان با علم در راه بودن یک ازدواج قریبالوقوع در کنارتان احساس آرامش کند، این است که او را تشویق کنید که با خانواده و دوستان متاهل خود معاشرت کند. رفت و آمد با این زوجهای خوشبخت او را به ازدواج کردن ترغیب میکند. دوستان متاهل به عشقتان نشان میدهند که ازدواج کردن فراز و نشیبهای خاص خود را دارد، اما آن چیزی که در پایان روز بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد، وفادار بودن به یکدیگر و دلگرم بودن به هم است. این شگرد به ویژه برای مردانی موثر است که فرزند طلاق بودهاند. برخی مردانی که طلاق را در خانواده خود تجربه کردهاند، بعد از دیدن جرو بحثها و دلشکستگیهای والدین خود درباره ازدواج محتاطتر عمل میکنند. کاری که شما باید انجام دهید، این است که این تصورات منفی را با ترسیم کردن یک خانواده شاد و خوشبخت از بین ببرید. بنابراین سعی کنید که با زوجهای خوشبختی وقت بگذرانید که میتوانند الگوی مناسبی برای عشقتان باشند. به این ترتیب ذهنیت او درباره زندان تاریک زندگی زناشویی رنگ میبازد.
تردید بسیاری از آقایان برای ازدواج کردن از ترس آنها از مخارج هنگفت ازدواج و خرید حلقه نشأت میگیرد. هزینههای سرسامآور ازدواج مردان را میترساند، در اینجا باید به او نشان دهید که زن ولخرجی نیستید. اگر منتظرید که عشقتان از شما درخواست ازدواج کند و در عین حال میدانید که او نگران مخارج است، به او بفهمانید که اگر حلقه نامزدی کوچکتری را به شما بدهد که زیاد هم گران نیست، خوشحالتر خواهید شد. همچنین میتوانید یک حلقه ارزانتر و چیزهای مورد علاقهتان را به او نشان بدهید. اگر دوست پسرتان بداند که مجبور نیست برای راضی کردن شما حساب بانکیش را خالی کند، ترغیب میشود که با خرید یک حلقه با قیمت مناسب از شما درخواست ازدواج کند. به علاوه در سالهای بعدی وقتی وضع مالیتان بهتر شد، میتوانید حلقهی بهتری بخرید.
قبل از آن که رابطهتان را شروع کنید، یک زندگی اجتماعی بسیار فعال داشتید و آنقدر دوست داشتید که تعداشان از دستتان دررفته بود. اما به محض جدی شدن رابطهتان تمام برنامههایتان را کنسل کردید و قرارهای هفتگی با بهترین دوستانتان را فراموش کردید. به این ترتیب رفته رفته از یاد دوستانتان محو شدید و دیگر شما را به قرارهای خود دعوت نکردند و حالا تازه به خودتان آمدهاید و متوجه شدهاید که ماهها است خبری از آنها ندارید. الان که در انتظار ازدواج هستید، باید بیشتر با دوستانتان وقت بگذرانید. این کار یکی از مهمترین روشها برای ختم کردن دوستی به ازدواج است. بگذارید عشقتان متوجه شود که به جز این رابطه، زندگی اجتماعی دیگری نیز دارید و به این ترتیب فرصت داشته باشد که شما را در شرایط متفاوتی ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی و هست و نیست همسرشان باشند و تمام موضوعات به آنها ختم شود. بنابراین سعی کنید با دوستان وفاداری که قبل از ورود عشقتان به زندگی در روزهای سخت در کنارتان بودهاند، دوباره ارتباط برقرار کنید. اگر آنها دوستان واقعی باشند، مطمئناً شما را به خاطر دوری این مدت خواهند بخشید. یادتان نرود که آنها را به جشن عروسیتان دعوت کنید، چون به محض آن که به حلقهی دوستانتان برگردید، عشقتان نیز به فکر خریدن حلقه ازدواج خواهد افتاد.
علاقهمندی به شخصی و ایجاد رابطه عاشقانه و آشنایی یک چیز است و نتیجه بخش کردن رابطه و تبدیل آن به ازدواج چیز دیگر که البته هر دو مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است در این مقاله با پیش فرض اینکه شما با فرد ایدهآل خود در رابطه دوستی و آشنایی هستید راهکارهایی برای هدفمندی رابطه و تبدیل آن به ازدواج ارائه شد ولی همانطور که میدانید همیشه همه راهها روی همه افراد یک نتیجه نمیدهد.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
20 بازدید
19 بازدید
24 بازدید
29 بازدید
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
36 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام من النازم عشق بچگیم یعنی من ۴ سالم بود اون ۱۶ سالش بود باهم دوست بودیم بد اون منو تو بچگیم ول کردو رفت تو بچگیم منو می دید فرار میکرد اما الان که بزرگ شده منو میبینه لبخند میزنه سر تکون میده بعد میبینه من باهاش حرف نمی زنم اخماشو می ریزه بعد یه روز تو چشام نگاه کرد بعد منم تو چشماش نگاه کردم بعدش که داشتم میرفتم خونمون یه برگشتم نگاش کردم اون لبخند زد فرداش دید که من باهاش حرف نزدم بهم چشم غره رفتم بعدش برای همیشه رفت بعد از اون طرف داداشش زیراب منو برای اون میزنند اما از وقتی رفته من وابستش شدم بعد تو دستش حلقه نامزدی نداره نمی دونم عشقش از روی هوسه یا ازدواج ولی خیلی دوست دارم باهاش ازدواج کنم
سلام دختری هستم ۲۸ ساله با پسری که ۵ ماه ازم بزرگتره حدود ۱۱ ماهه در ارتباطم از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و تلفنی و تصویری زیاد باهم حرف زدیم به نظرم مرد پخته ایه ولی موضوع اینه که هیچوقت از اول رابطه از ازدواج حرف نزد و وقتایی که من حرفشو میزدم میگفت قصدش ازدواج نیست یا قولی نمیده که اگه نشد من فرصتام رو از دست بدم ولی خیلی زیاد ابراز علاقه میکنه حرفای جنسی هم اصلا نمیزنه … از رابطه قبلیش برام گفت که سه سال باهم بودن و بعد دوسال که مطمئن شده براش تکراری نمیشه بهش پیشنهاد ازدواج داده ولی یک سال بعدش دختره خیانت میکنه و این اقا رابطه رو تموم میکنه اون اوایل هم بهم میگفت وفاداری براش حرف اول رو میزنه و بشدت رو ارتباط من با مردای دیگه حساسیت نشون میده من الان حس عمیقی بهش پیدا کردم دو بار شهر ما اومده(راه ۶ ساعته است) ولی من بشدت گرایش دارم بغلش کنم و اینکارم میکنم ولی خب بعدش هم عذاب وجدان میگیرم و بهش میگم کاش همو نمیدیدیم بهم میگه نمیخوام اینکارو بکنی که بعد دیگه نخوای بیای همو ببینیم هدفم از گفتن این موضوع اینه که واقعا دوباره هیچ حرکتی نزده و فقط من بودم که دوست داشتم بهش نزدیک شم و سمتش میرفتم نمیدونم تو این رابطه امیدی به ازدواج هست یا نه بین حرفاش وقتی همو دیدیم میگفت اینکه کنار یکی دیگه ببینمت برام غیرقابل تحمله میگه چقدر خوبه که دارمت و از ندیدنم بعد از گذشت یه زمان طولانی احساس دلتنگی میکنه ک املا متوجه میشم به علایقم اهمیت میده و سعی میکنه خوشحالم کنه… یعنی مردی واقعا میتونه به ازدواج با کسی که اینقدر ادعای دوست داشتنش رو داره فکر نکنه یا ابراز علاقش بازی و دروغه
سلام دوست گرامی طرف مقابل شما آسیب جدی از رابطه قبلی خورده و تا وقتی پرونده آن رابطه را نبندد، نمیتواند که به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این دوری کردن او نیز همین مساله را تایید میکند که نمیتواند به این راحتی مجدداً اطمینان کند. شما وظیفهای ندارید که به او کمک کنید تا پرونده گذشته را ببندد چون این مساله را باید خودش دنبال کند. اما میتوانید با دریافت مشاوره این مساله را یاد بگیرید که چگونه رابطه را به سمت ازدواج هدایت کنید.
سلام خسته نباشید من با آقاپسری دوست شدم ک نزدیک ۵ماه باهمیم وایشون ۲۰سالشونه ۲ماه ازمن کوچیک تره چندروزه دوست دختر قبلی ایشون مزاحمشون میشند و خیلی اصرار دارند ک برگردند به رابطه و دوس پسرم گفت ک بایه نفر تو رابطست و دیگه نمیخواد ک مزاحمش بشه این خانم امشبم رفته دم خونشون و اصلا درو باز نکرده روشون و سریع هم موضوع رو ب من گفت که به قول خودش رو راست باشه خودش میگه من تو انتخاب کردم و من باورش دارم فقط ترسم از این خانمه ک چند روزه آرامش اعصاب منو ازم گرفته حتی دوس پسرم اکانتشم داده دست من و من حتی بهش گفتم ک اعتماد دارم بهش ولی ایشون میگن که دوس دارم خودت ببینی طرف چه پیامایی میده حتی وقتی بلاکش میکنه باز ایشون مزاحم میشن و ایشون گفتن ک میخوان بیان خاستگاریم بعد یک سال فقط یه راهنمایی کنین ک بفهمم مردی ک من عاشقشم و اعتماد دارم بهش واقعا دوسم داره ک حقیقتو میگه و مخفی کاری نمی کنه و یه راه بزارین جلوم که به دوس پسرم بگم چیکارکنه که این خانم ول کن بشه
سلام دوست گرامی قبل از هرچیزی باید اشاره کنیم که سن شما و ایشان پایین است و ممکن است بسیاری از این اتفاقات به دلیل داشتن هیجان باشد. مدیریت و مرزبندی این رابطه برعهده طرف مقابل شماست. اگر واقعاً نمیخواهند که طرف قبلی دیگر به او پیامی ندهد، این مسأله را جور دیگری هم میشود مدیریت کرد، مثلاً خطش را تغییر دهد و یا او را تهدید به شکایت کند که دیگر مزاحمتی برایش نداشته باشد. چیزی که دست شماست و میتوانید آن را کنترل کنید، چک کردن راست و دروغ حرفهای ایشان نیست، بلکه دلیل اصرار طرف قبل را باید متوجه باشید، ممکن است که طرفمقابل شما به ایشان هم قول ازدواج داده باشند که حالا دیگر آن خانم دست بردار نیست. اشاره کردید که به شما قول خواستگاری برای سال آینده را دادند، آیا ایشان شرایط مناسبی برای ازدواج در سن 20 سالگی دارند؟ باید تمامس این نکات را در نظر بگیرید و سپس برای این رابطه سرمایهگذاری بیشتری کنید.
سلام وقتتون بخیر من 23 ساله از مردی 63ساله خوشم میاد این اقا با من نسبت فامیلی دارن و 30 سال از عمرشون مادرید زندگی کردن و اصلا دنیا و اخلاقیاتشون شبیه هم سن های خودشون در ایران نیست و همین باعث جذب من شده واستایل و موسیقی و شیوه زندگی کاملا متفاوته و حوصله زیادی برای هر کاری داره و رابطه دوستانه باهم داریم و شنونده عالی هست ولی این مرد خیلی وقته تنها زندگی کرده و خودش میگه زندگی من مثل زیتون سیاه و اخرش هیچ و اوایل مهاجرتشون ازدواج کردن با یک دختر اسپانیایی که منجر به طلاق شده من از نظر احساسی نسبت بهش حس دارم و از نظر منطقی و عقل بنظرم راهی که من باید 10 سال با سختی طی کنم و به خواسته هام برسم میتونم با ازدواج با این اقا راحتر بدست بیارم و هیچ چشم داشتی به اموالشون ندارم اون چیزی که من میخوام داشتن اقامت اسپانیاست که با تحصیل در خارج از ایران میخواستم بدست بیارم و با مشکلات و سختی بیشتر .و اینکه مقاله ای در مورد اختلاف سن خوندم و نکات منفی که چک کردم خیلی در این مرد دیده نمیشد و خواستم از شما کمک بگیرم که بهشون بگم احساسمو یا بیشتر فکر کنم و مطالعه کنم ؟؟؟
سلام دوست گرامی اختلاف سنی 40 سال، برای ازدواج اصلاً مناسب نیست. هدف شما مهاجرت است و اینکه سریعتر به برنامههای زندگیتان برسید. بنابراین نیاز است که یک اولویت بندی برای اهداف آینده خودتان داشته باشید.
سلام من از تقریبا۹ ماه باهم دوستیم و ایشون اوایل خیلی اصرار میکرد ک درباره آینده باهام حرف بزنه بریم بیرون ولی هربار رفتن هیچ حرفی نمی زد و سکوت میکرد این سکوت من کلافه میکرد اویل بعد از دو ماه درباره ازدواج حرف میزد ولی ب مرور سرد شد چون خانوادش هی بهش دختر معرفی میکردن اویل دوستی ک ازم خوشش می اومد گفت من بهشون گفتم خودم انتخاب میکنم ولی الان بی توجه میکنه و سرد شده من چیکار کنم بهش علاقه دارم و دوست دارم به جای برسه نمی دونم چطور مطرح کنم و هدف رابطه مشخص بشه لطف راهنمایی کنید
سلام دوست گرامی جزییاتی از رابطه شما نمیدانیم. سن شما دونفر، نحوه آشنایی، چند مدت است که ایشان سرد شدهاند؟ علت خاصی پشت این سردی هست یا خیر؟ از کدام رفتار در شما گلایه داشتند؟ علت جذابیت ایشان برای شما و بودن در این رابطه چیست؟ این مسائل باید روشن شود تا بتوانیم راهنمای مفیدتری داشته باشیم. اما در کل باید بررسی کنید که آیا واقعاً ایشان رفتار سردی دارند یا شما به او وابسته شدهاید؟ در واقع سطح توقعات به مرور بالا میرود و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که همیشه رابطه گرم بماند و طرفمقابل تمام نیازهای ما را برآورد کند. برای راهنمایی و بررسی رابطهتان میتوانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره بگیرید و یا در دوره آموزشی جذب عشق تا ازدواج شرکت کنید.
سلام من چند مدتیه که با یه پسره وارد رابطه شده ام اما احساس میکنم که هدفش از این رابطه برقراری یک رابطه جنسی. اما بعضی از رفتار هاش این احساس منو نفی می کنه چون من 17سالمه و امسال پشت کنکوری هستم خیلی سر درسام حساس وخیلی وقت ها ازم میخواد به جای حرف زدن با اون بشینم و درس بخونم یعنی در رابطه بادرس خیلی از نصیحت هاش مثلا نصیحت های خانواده ام هست که نصیحتم میکنند. و من باخیلی از رفیق هاشم در تلگرام در ارتباطم وحرف میزنم اصلا براش مهم نیست ولی اگه باپسرهای دیگه بغیر اونا حرف بزنم خیلی عصبانی میشه. خیلی از وقتا هم منو همسرم صدا میکنه میگه که تو دیگه همسر منی ممنون میشم اگه کمکم کنید بدونم واقعا هدفش چیه؟؟!!
سلام دوست گرامی با توجه به سن شما، اولویتهایی مانند کنکور و درس خواندن برایتان مهم است. به همین دلیل داشتن یک رابطه عاطفی ممکن است شما را از اولویتیتان در این سن دور کند. اینکه طرف مقابل شما را تشویق میکند تا درس بخوانید ویژگی خوبی است اما تمام ماجرا این نیست، یعنی قرار نیست چون شما را تشویق میکند پس الان زمان مناسبی برای داشتن رابطه باشد. از طرف دیگر بکار بردن واژه همسر به معنی جدی بودن رابطه نیست! بلکه باید ایشان و شما انواع بلوغ و مهارتهای لازم برای ازدواج و همسر شدن را کسب کنید.
سلام و خسته نباشید یک سوال خدمتتون داشتم ممنون میشم پاسخ بدین… من ماه امسال روز اول دانشگاه یک خانمی را دیدم ک واقعا عاشقشون شدم و بعد سه ماه بهشون پیشنهاد دادم ولی ایشون گفت نه من نمیتونم ما باید درس بخونیم…دیگ گذشت تا بهمن ماه 98 ایشون دید ک من رو حرفم موندم اینستاو تلگرام خودشونو بهم دادن ولی ایشون میگفت ما فقط دوستیم و من الان شرایط شروع رابطه ای رو ندارم و هیچ احساسی در وجودم نیست ولی خوب من پافشاری زیادی کردم و هی پیشنهاد و خلاصه رفتار های بچه گونه تا اینکه بعد سه هفته گفت خفم کردی و با هم دعوامون شد و تلگرامش را حذف کرد و خلاصه بهش دسترسی نداشتم تا حدود ی ماه تا اینکه تلگرامشونو پیدا کردم و ی متن عذر خواهی نوشتم ایشون پاسخ دادن ک مشکلی نیست و گذشته ها گذشته خوب بعد یه هفته دوباره بهشون پیام دادم یکم سرسنگین بودن من یکم زده شدم و دیگ پیام ندادم تا اینکه خودشون بعد یه هفته پیام داد و ازم کمک خواست در مورد کلاس مجازی و از اون موقع با هم در ارتباط هستیم ولی نه من و نه ایشون نمیدونیم رابطمون چیه منم جرات نمیکنم پیشنهاد بدم بهشون میترسم دوباره این ارتباطم قطع بشه حالا من سوالم اینه من باید تا کی بهشون پیشنهاد ندم ؟ تا کی باید صبر کنم ؟
سلام دوست گرامی شیوه شما برای ارائه درخواست درست نبوده است. وقتی شما از بروز احساسات متوالی جلوگیری کردید ایشان متوجه عدم حضور شما شدند. اگر ارزش سواد و درس خواندن برای ایشان مهم است، به آن احترام بگذارید و فعلاً ارتباط را در مورد مسائل دانشگاه نگه دارید. هیجانات دوره دانشجویی را نیز درنظر بگیرید. برای بررسی این درخواست می توانید از مشاوره رادیو عشق استفاده کنید.
سلام من ۵ماهه که با پسری آشنا شدم که روز های اول من رو به خانوادش معرفی کرد و گفت قصدش ازدواج است در اوایل رابطه چون من روابط پشت هم داشتم سوگواری رابطه قبلی افتاد توی رابطه جدیدم ک بخشید من را بار دوم یک اشتباه دیگر کردم تا حد ۴بار که دیگر ب من گفت این رابطه ته ندارد ولی ب دلیل علاقه ای ک به من دارد باز هم ماند و گفت درستش میکنیم ولی شاید هم نشود من الان ک تغییر کردم باید چطور ب او ثابت کنم همانم ک میخواهد؟
سلام دوست گرامی ابتدا لازم بود شما از بحران و سوگ روابط قبلی خارج می شدید و سپس رابطه جدیدی را شروع میکردید .با اینحال ان چیزی که نشان میده شما تغییر کردید زمان و رفتار شما هست .پس بهتر هست با رفتارتان ایشان را متوجه تغییرات کنید
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید. ممنون میشم جواب سوال منو بدید. من مدتیه از معلم زبانم خوشم اومده، به نظر شما ابراز علاقه به از طرف خانم اشکالی نداره؟؟ من خیلی خجالتی ام البته سعی کردم با نگاهم برسونم ولی نمیدونم موفق شدم یا نه، ایشون کاملا بی اعتنا هستند؟
دوست عزیز سلام
اینکه شما از معلم زبانتون خوشتون اومده هیچ اشکالی نداره، ولی با توجه به چیزی که میگید، وقتی فرد مقابلتون بیاعتناست، فکر میکنید با پیشنهادتون چه جوابی میگیرید؟ یادتون باشه، شما همیشه میتونید نظر خودتون را اعلام کنید ولی قبلش حتما به این موضوع هم فکر کنید که اگه جواب رد شنیدید چی؟ اون موقع چه احساسی دارید؟ باز هم تکرار میکنم ابراز علاقه خانم به آقا هیچ اشکالی نداره، اما به شرطی که شما خودتون را برای شنیدن هر جوابی آماده کنید؛ بهخصوص در فرهنگ ایرانی که این مساله مورد پذیرش همه نیست.
سلام خدمت شما سوالی که داشتم اینه که بیشتر پسرا هدفشون از وارد رابطه عاشقانه شدن مسائل جنسیه ولی من مخالف این قضیم و اولش طوری وانمود میکنن انگار براشون مهم نیس ولی بعدا بهانه گیری میکنن و سر مسائل جنسی کات میکنم میشه راهنماییم کنین از اول چه طوری بفهمم هدفش چیه؟
سلام دوست گرامی برای اینکه متوجه بشید که در یک رابطه پسر فقط به دنبال رابطه جنسی نیست و هدفی بالاتر دارد باید به موارد زیر توجه کنید: ۱-برای مدت اشنایی زمان تعیین میکند و بلاتکلیف نیست ۲-پس از حداقل شناخت در مدت یک تا دو ماه موصوع را به خانواده اطلاع میدهد ۳-درخواست های نامشروع و جنسی از شما ندارند ۴-به شما اعلام نمیکنند که خانواده شخص دیگری را برای او در نظر گرفته اند ۵-به دنبال بهانه های بیخود مانند سربازی،پس انداز و ..نیست ۶-به شما وعده و قول های واهی نمی دهد ۷-مسئولیت پذیر هست
سلام من ب مدت یک ماه و اندی هس ک با پسری در ارتباطم اما بعد از ی مدت ب سربازی رف ومن ازش خوشم میاد اون پسر خوبیه از هر نطر برای من مناسبه میخواستم بدونم کی باید از جدی بودنش مطمئن شم
سلام دوست گرامی الان رابطه شما بسیار تازه هست اما برای شناخت و فهمین اینکه ایشان به شما راغب هستند میتوانید ببینید چقدر موارد زیر در این صدق می کند: 1–قرارهایش فقط به صرف خوش گذرانی نیست و با هدف با شما دیدار می کند 2-دوست پسر درباره افراد و مسائل خنده دار با شما صحبت می کند،و وارد فاز عمیق شناخت نمی شود 3-دوست پسر اعلام میکند که اصلا قصد ازدواج ندراد و شما هم نمیتونید تصمیم ایاشن را تغییر بدهید 4-شخصی که قصد ازدواج دارد شرایط را کنترل و مدیریت می کند و در مواقع سختی شما را همراهی میکند 5-مردی که به دنبال ازدواج هست در مواقع حساس و بحث ها،با شما منطقی رفتار میکند 6-فردی که قصد ازدواج دراد شما را با خانواده و دوستانش آشنا می کند 7-مردی که قصد ازدواج دارد، به شما احساسا امنیت و ارامش خاطر می دهد
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
هنگام آشنایی دختر و پسر و ادامه رابطه دوستی آنها دو حالت ایجاد میشود: یا مدت دوستی آنها کوتاه است و رابطه دوامی ندارد یا رابطه طولانی میشود که در این حالت طرفین بخصوص دختران بیشتر نگران آینده میشوند و درصدد تبدیل رابطه دوستی یا آشنایی به ازدواج برمیآیند. زیرا دختران علاوه بر محدودیاتهای جامعه، با عبور از یک محدوده سنی ممکن است شانس کمتری برای ازدواج پیدا کنند. پسرها هم دلایل خود را برای تن ندادن به ازدواج دارند، دلایلی چون نبود کار ثابت، شرایط اقتصادی و گاها ترس از پذیرفتن مسئولیت. ولی آیا باید از ازدواج به خاطر این دلایل دست کشید و یا با به کار بستن راهکارهایی ساده و آن را به ازدواج منجر کنیم.
راه های متعددی برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج وجود دارد. با توجه به اینکه بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است پس فرصت مناسبی برای تقویت این رابطه و تبدیل به یک رابطه متعهدانه وجود دارد، استفاده از موبایل برای تقویت رابطه و پیشبرد درست رابطه در جهت ازدواج یک مهارت است که نیاز به آموزش علمی و روانشناسی دارد و به همین منظور ما برای شما دورهای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور دوستی خود را به ازدواج تبدیل کنید و اون را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.
[/vc_column_text]
در این مقاله چند راهکار ساده برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج مطرح شده است. علی رغم اینکه این راهکارها میتواند در فرآیند تبدیل دوستی به ازدواج مفید باشند، اما نکته اینجاست که شرایط فردی و اجتماعی افراد از جنبههای گوناگون باهم فرق میکند و باید درصدد راهکارهایی متناسب با شرایط رابطه بود.
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
فهرست مطالب
در این مقاله با 10 راه تبدیل دوستی به ازدواج و تغییرات سادهای آشنا میشوید که با ایجاد آنها میتوانید عشقتان را به عشقی پایدار تبدیل کنید.
پیش از هر چیز باید بدانید که جذابیت در هر رابطهای مهم و حیاتی است. متعهد بودن به رابطه باید اولویت نخستتان باشد، اما اجازه ندهید که این تعهد به بهای بیتوجهی به خودتان تمام شود. شاید سطحینگرانه به نظرتان برسد، اما واقعیت این است که باید جذابیت خودتان را حفظ کنید تا رابطهتان دوام داشته باشد. ورزش کنید، خوب غذا بخورید، برای دیدن دوستان و خانوادهتان وقت بگذارید و کارهای مورد علاقهتان را انجام دهید تا از زندگی لذت ببرید. ذهنتان را فعال نگه دارید، از تلاش برای رسیدن به اهداف شغلی و تحصیلیتان دست برندارید، از خودتان مراقبت کنید و در کنار حفظ رابطهتان، به رشد ذهنی و عاطفیتان نیز اهمیت بدهید. اگر در بهترین حال و وضعیت ظاهریتان نباشید، معشوقتان متوجه این بدحالی و بیتوجهی میشود و آرزو میکند که ای کاش دوباره همان زن جذاب و زیبای قبلی میشدید . بنابراین خودتان را نادیده نگیرید و برای خودتان اولویت قائل شوید.
شکی نیست که در روزهای با هم بودنتان بارها با هم جرو بحث خواهید کرد، روزهای سختی را پشت سر خواهید گذاشت و اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کنندهای را در کنار هم تجربه خواهید کرد. معشوقتان شریکی فهمیده و همدل میخواهد که در روزهای سخت زندگی مشترک یار و همراهش باشد. بنابراین قبل از آن که او را زیر باد ناسزا بگیرید و بر سرش فریاد بزنید، یک نفس عمیق بکشید و خودتان را آرام کنید. اگر احساسات خود را با آرامش توضیح بدهید، فرصت و فضای لازم را برای بهبود رابطهتان خواهید داشت. اگر در موردی مقصر بودید، مسئولیت اشتباهتان را بپذیرید و بابت آن عذرخواهی کنید، به این ترتیب به او یاد میدهید که در مقابلتان به همین نحو عمل کند. در نتیجه رابطهتان محکمتر میشود و به هم نزدیکتر میشوید.
اگر میدانید که او عاشقتان است، باید به او اعتماد کنید. گاهی اوقات سخت است که بر دلواپسیها و اضطراب خود غلبه کنید و به دیگری اعتماد کنید. اگر میخواهید رابطه دوستیتان به ازدواج ختم شود و آیندهتان را با او شریک شوید، باید به محبوبتان نشان دهید که به او اعتماد دارید. به قولهایتان عمل کنید و به عهدتان وفادار بمانید تا او نیز همین طور عمل کند. اگر او خوشقول و وفادار نبود و به اعتمادتان خیانت کرد، مطمئن باشید که او مرد زندگیتان نیست.
همسرتان شما را صبحها بدون آرایش و با فراغ بال خواهد دید. بنابراین خودتان باشید. مطمئن باشید که معشوقتان دلواپسیها و بیاعتمادی به خودتان را از یک کیلومتری حس خواهد کرد و هیچ مردی نمیخواهد با زنی باشد که دائماً در شک و تردید است و مدام خودش را نقد میکند. طبیعی باشید، خودتان را دوست داشته باشید، شادیتان را نشان دهید و بگویید چقدر خوششانس بودهاید که او وارد زندگیتان شده است. شما فوقالعادهاید و اگر قبول کنید که همسرش باشید، مرد خوشبختی خواهد شد.
مسلم است که قدردانی و تشکر خود را برای لطفهای مهمی، مانند هدیه گرفتن ابراز میکنید، اما مراقب باشید که لطفهای کوچک را نادیده نگیرید. اگر عشقتان دائماً چیزهای مورد علاقهتان را برای شما میخرد، از او تشکر کنید. اگر در را برایتان باز نگه میدارد، به رویش لبخند بزنید. هر مردی در جستجوی زنی است که این مهربانیها و ژستهای عاشقانه را ببیند و قدر بداند. به او نشان دهید که بابت تمام کارهای کوچکی که برایتان انجام میدهد، سپاسگزارش هستید تا او نیز همین کار را انجام دهد.
عشقتان دارد روزهای سختی را میگذراند و به شریکی نیاز دارد که او را سر عقل بیاورد و جلوی رفتارهای غیرمنطقیاش را بگیرد. هیچ مردی در جستجوی همسری نیست که او را عصبی و مضطرب کند و اگر چنین زنی ببیند، با تمام قوا پا به فرار میگذارد. بنابراین در سختیها عاقلانه با عشق و آرامش در کنارش باشید. او متوجه این نیروی مثبت میشود و میخواهد همواره در کنارش باشید تا از او انسان بهتری بسازید.
اگر میخواهید که عشقتان به رابطهتان متعهد باشد، شما نیز باید نسبت به او متعهد و وفادار باشید. برای رابطهتان اولویت قائل شوید، البته منظورمان این نیست که تمام زندگی خود را فدای این رابطه کنید، اما لازم است که وفاداریتان را به او نشان دهید. وفاداری لازمهی زندگی زناشویی است، بنابراین اثبات وفاداری یکی از مهمترین روشها برای ختم شدن رابطه دوستی به ازدواج است، باید به همسر آیندهتان نشان دهید که ارزش آن را دارید که تا پایان عمر در کنارتان بماند. این تغییرات را پیاده کنید تا پیوندتان را به پیوندی جاودانه تبدیل کنید.
رمز این که دوست پسرتان با علم در راه بودن یک ازدواج قریبالوقوع در کنارتان احساس آرامش کند، این است که او را تشویق کنید که با خانواده و دوستان متاهل خود معاشرت کند. رفت و آمد با این زوجهای خوشبخت او را به ازدواج کردن ترغیب میکند. دوستان متاهل به عشقتان نشان میدهند که ازدواج کردن فراز و نشیبهای خاص خود را دارد، اما آن چیزی که در پایان روز بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد، وفادار بودن به یکدیگر و دلگرم بودن به هم است. این شگرد به ویژه برای مردانی موثر است که فرزند طلاق بودهاند. برخی مردانی که طلاق را در خانواده خود تجربه کردهاند، بعد از دیدن جرو بحثها و دلشکستگیهای والدین خود درباره ازدواج محتاطتر عمل میکنند. کاری که شما باید انجام دهید، این است که این تصورات منفی را با ترسیم کردن یک خانواده شاد و خوشبخت از بین ببرید. بنابراین سعی کنید که با زوجهای خوشبختی وقت بگذرانید که میتوانند الگوی مناسبی برای عشقتان باشند. به این ترتیب ذهنیت او درباره زندان تاریک زندگی زناشویی رنگ میبازد.
تردید بسیاری از آقایان برای ازدواج کردن از ترس آنها از مخارج هنگفت ازدواج و خرید حلقه نشأت میگیرد. هزینههای سرسامآور ازدواج مردان را میترساند، در اینجا باید به او نشان دهید که زن ولخرجی نیستید. اگر منتظرید که عشقتان از شما درخواست ازدواج کند و در عین حال میدانید که او نگران مخارج است، به او بفهمانید که اگر حلقه نامزدی کوچکتری را به شما بدهد که زیاد هم گران نیست، خوشحالتر خواهید شد. همچنین میتوانید یک حلقه ارزانتر و چیزهای مورد علاقهتان را به او نشان بدهید. اگر دوست پسرتان بداند که مجبور نیست برای راضی کردن شما حساب بانکیش را خالی کند، ترغیب میشود که با خرید یک حلقه با قیمت مناسب از شما درخواست ازدواج کند. به علاوه در سالهای بعدی وقتی وضع مالیتان بهتر شد، میتوانید حلقهی بهتری بخرید.
قبل از آن که رابطهتان را شروع کنید، یک زندگی اجتماعی بسیار فعال داشتید و آنقدر دوست داشتید که تعداشان از دستتان دررفته بود. اما به محض جدی شدن رابطهتان تمام برنامههایتان را کنسل کردید و قرارهای هفتگی با بهترین دوستانتان را فراموش کردید. به این ترتیب رفته رفته از یاد دوستانتان محو شدید و دیگر شما را به قرارهای خود دعوت نکردند و حالا تازه به خودتان آمدهاید و متوجه شدهاید که ماهها است خبری از آنها ندارید. الان که در انتظار ازدواج هستید، باید بیشتر با دوستانتان وقت بگذرانید. این کار یکی از مهمترین روشها برای ختم کردن دوستی به ازدواج است. بگذارید عشقتان متوجه شود که به جز این رابطه، زندگی اجتماعی دیگری نیز دارید و به این ترتیب فرصت داشته باشد که شما را در شرایط متفاوتی ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی و هست و نیست همسرشان باشند و تمام موضوعات به آنها ختم شود. بنابراین سعی کنید با دوستان وفاداری که قبل از ورود عشقتان به زندگی در روزهای سخت در کنارتان بودهاند، دوباره ارتباط برقرار کنید. اگر آنها دوستان واقعی باشند، مطمئناً شما را به خاطر دوری این مدت خواهند بخشید. یادتان نرود که آنها را به جشن عروسیتان دعوت کنید، چون به محض آن که به حلقهی دوستانتان برگردید، عشقتان نیز به فکر خریدن حلقه ازدواج خواهد افتاد.
علاقهمندی به شخصی و ایجاد رابطه عاشقانه و آشنایی یک چیز است و نتیجه بخش کردن رابطه و تبدیل آن به ازدواج چیز دیگر که البته هر دو مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است در این مقاله با پیش فرض اینکه شما با فرد ایدهآل خود در رابطه دوستی و آشنایی هستید راهکارهایی برای هدفمندی رابطه و تبدیل آن به ازدواج ارائه شد ولی همانطور که میدانید همیشه همه راهها روی همه افراد یک نتیجه نمیدهد.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
20 بازدید
19 بازدید
24 بازدید
29 بازدید
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
36 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام من النازم عشق بچگیم یعنی من ۴ سالم بود اون ۱۶ سالش بود باهم دوست بودیم بد اون منو تو بچگیم ول کردو رفت تو بچگیم منو می دید فرار میکرد اما الان که بزرگ شده منو میبینه لبخند میزنه سر تکون میده بعد میبینه من باهاش حرف نمی زنم اخماشو می ریزه بعد یه روز تو چشام نگاه کرد بعد منم تو چشماش نگاه کردم بعدش که داشتم میرفتم خونمون یه برگشتم نگاش کردم اون لبخند زد فرداش دید که من باهاش حرف نزدم بهم چشم غره رفتم بعدش برای همیشه رفت بعد از اون طرف داداشش زیراب منو برای اون میزنند اما از وقتی رفته من وابستش شدم بعد تو دستش حلقه نامزدی نداره نمی دونم عشقش از روی هوسه یا ازدواج ولی خیلی دوست دارم باهاش ازدواج کنم
سلام دختری هستم ۲۸ ساله با پسری که ۵ ماه ازم بزرگتره حدود ۱۱ ماهه در ارتباطم از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و تلفنی و تصویری زیاد باهم حرف زدیم به نظرم مرد پخته ایه ولی موضوع اینه که هیچوقت از اول رابطه از ازدواج حرف نزد و وقتایی که من حرفشو میزدم میگفت قصدش ازدواج نیست یا قولی نمیده که اگه نشد من فرصتام رو از دست بدم ولی خیلی زیاد ابراز علاقه میکنه حرفای جنسی هم اصلا نمیزنه … از رابطه قبلیش برام گفت که سه سال باهم بودن و بعد دوسال که مطمئن شده براش تکراری نمیشه بهش پیشنهاد ازدواج داده ولی یک سال بعدش دختره خیانت میکنه و این اقا رابطه رو تموم میکنه اون اوایل هم بهم میگفت وفاداری براش حرف اول رو میزنه و بشدت رو ارتباط من با مردای دیگه حساسیت نشون میده من الان حس عمیقی بهش پیدا کردم دو بار شهر ما اومده(راه ۶ ساعته است) ولی من بشدت گرایش دارم بغلش کنم و اینکارم میکنم ولی خب بعدش هم عذاب وجدان میگیرم و بهش میگم کاش همو نمیدیدیم بهم میگه نمیخوام اینکارو بکنی که بعد دیگه نخوای بیای همو ببینیم هدفم از گفتن این موضوع اینه که واقعا دوباره هیچ حرکتی نزده و فقط من بودم که دوست داشتم بهش نزدیک شم و سمتش میرفتم نمیدونم تو این رابطه امیدی به ازدواج هست یا نه بین حرفاش وقتی همو دیدیم میگفت اینکه کنار یکی دیگه ببینمت برام غیرقابل تحمله میگه چقدر خوبه که دارمت و از ندیدنم بعد از گذشت یه زمان طولانی احساس دلتنگی میکنه ک املا متوجه میشم به علایقم اهمیت میده و سعی میکنه خوشحالم کنه… یعنی مردی واقعا میتونه به ازدواج با کسی که اینقدر ادعای دوست داشتنش رو داره فکر نکنه یا ابراز علاقش بازی و دروغه
سلام دوست گرامی طرف مقابل شما آسیب جدی از رابطه قبلی خورده و تا وقتی پرونده آن رابطه را نبندد، نمیتواند که به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این دوری کردن او نیز همین مساله را تایید میکند که نمیتواند به این راحتی مجدداً اطمینان کند. شما وظیفهای ندارید که به او کمک کنید تا پرونده گذشته را ببندد چون این مساله را باید خودش دنبال کند. اما میتوانید با دریافت مشاوره این مساله را یاد بگیرید که چگونه رابطه را به سمت ازدواج هدایت کنید.
سلام خسته نباشید من با آقاپسری دوست شدم ک نزدیک ۵ماه باهمیم وایشون ۲۰سالشونه ۲ماه ازمن کوچیک تره چندروزه دوست دختر قبلی ایشون مزاحمشون میشند و خیلی اصرار دارند ک برگردند به رابطه و دوس پسرم گفت ک بایه نفر تو رابطست و دیگه نمیخواد ک مزاحمش بشه این خانم امشبم رفته دم خونشون و اصلا درو باز نکرده روشون و سریع هم موضوع رو ب من گفت که به قول خودش رو راست باشه خودش میگه من تو انتخاب کردم و من باورش دارم فقط ترسم از این خانمه ک چند روزه آرامش اعصاب منو ازم گرفته حتی دوس پسرم اکانتشم داده دست من و من حتی بهش گفتم ک اعتماد دارم بهش ولی ایشون میگن که دوس دارم خودت ببینی طرف چه پیامایی میده حتی وقتی بلاکش میکنه باز ایشون مزاحم میشن و ایشون گفتن ک میخوان بیان خاستگاریم بعد یک سال فقط یه راهنمایی کنین ک بفهمم مردی ک من عاشقشم و اعتماد دارم بهش واقعا دوسم داره ک حقیقتو میگه و مخفی کاری نمی کنه و یه راه بزارین جلوم که به دوس پسرم بگم چیکارکنه که این خانم ول کن بشه
سلام دوست گرامی قبل از هرچیزی باید اشاره کنیم که سن شما و ایشان پایین است و ممکن است بسیاری از این اتفاقات به دلیل داشتن هیجان باشد. مدیریت و مرزبندی این رابطه برعهده طرف مقابل شماست. اگر واقعاً نمیخواهند که طرف قبلی دیگر به او پیامی ندهد، این مسأله را جور دیگری هم میشود مدیریت کرد، مثلاً خطش را تغییر دهد و یا او را تهدید به شکایت کند که دیگر مزاحمتی برایش نداشته باشد. چیزی که دست شماست و میتوانید آن را کنترل کنید، چک کردن راست و دروغ حرفهای ایشان نیست، بلکه دلیل اصرار طرف قبل را باید متوجه باشید، ممکن است که طرفمقابل شما به ایشان هم قول ازدواج داده باشند که حالا دیگر آن خانم دست بردار نیست. اشاره کردید که به شما قول خواستگاری برای سال آینده را دادند، آیا ایشان شرایط مناسبی برای ازدواج در سن 20 سالگی دارند؟ باید تمامس این نکات را در نظر بگیرید و سپس برای این رابطه سرمایهگذاری بیشتری کنید.
سلام وقتتون بخیر من 23 ساله از مردی 63ساله خوشم میاد این اقا با من نسبت فامیلی دارن و 30 سال از عمرشون مادرید زندگی کردن و اصلا دنیا و اخلاقیاتشون شبیه هم سن های خودشون در ایران نیست و همین باعث جذب من شده واستایل و موسیقی و شیوه زندگی کاملا متفاوته و حوصله زیادی برای هر کاری داره و رابطه دوستانه باهم داریم و شنونده عالی هست ولی این مرد خیلی وقته تنها زندگی کرده و خودش میگه زندگی من مثل زیتون سیاه و اخرش هیچ و اوایل مهاجرتشون ازدواج کردن با یک دختر اسپانیایی که منجر به طلاق شده من از نظر احساسی نسبت بهش حس دارم و از نظر منطقی و عقل بنظرم راهی که من باید 10 سال با سختی طی کنم و به خواسته هام برسم میتونم با ازدواج با این اقا راحتر بدست بیارم و هیچ چشم داشتی به اموالشون ندارم اون چیزی که من میخوام داشتن اقامت اسپانیاست که با تحصیل در خارج از ایران میخواستم بدست بیارم و با مشکلات و سختی بیشتر .و اینکه مقاله ای در مورد اختلاف سن خوندم و نکات منفی که چک کردم خیلی در این مرد دیده نمیشد و خواستم از شما کمک بگیرم که بهشون بگم احساسمو یا بیشتر فکر کنم و مطالعه کنم ؟؟؟
سلام دوست گرامی اختلاف سنی 40 سال، برای ازدواج اصلاً مناسب نیست. هدف شما مهاجرت است و اینکه سریعتر به برنامههای زندگیتان برسید. بنابراین نیاز است که یک اولویت بندی برای اهداف آینده خودتان داشته باشید.
سلام من از تقریبا۹ ماه باهم دوستیم و ایشون اوایل خیلی اصرار میکرد ک درباره آینده باهام حرف بزنه بریم بیرون ولی هربار رفتن هیچ حرفی نمی زد و سکوت میکرد این سکوت من کلافه میکرد اویل بعد از دو ماه درباره ازدواج حرف میزد ولی ب مرور سرد شد چون خانوادش هی بهش دختر معرفی میکردن اویل دوستی ک ازم خوشش می اومد گفت من بهشون گفتم خودم انتخاب میکنم ولی الان بی توجه میکنه و سرد شده من چیکار کنم بهش علاقه دارم و دوست دارم به جای برسه نمی دونم چطور مطرح کنم و هدف رابطه مشخص بشه لطف راهنمایی کنید
سلام دوست گرامی جزییاتی از رابطه شما نمیدانیم. سن شما دونفر، نحوه آشنایی، چند مدت است که ایشان سرد شدهاند؟ علت خاصی پشت این سردی هست یا خیر؟ از کدام رفتار در شما گلایه داشتند؟ علت جذابیت ایشان برای شما و بودن در این رابطه چیست؟ این مسائل باید روشن شود تا بتوانیم راهنمای مفیدتری داشته باشیم. اما در کل باید بررسی کنید که آیا واقعاً ایشان رفتار سردی دارند یا شما به او وابسته شدهاید؟ در واقع سطح توقعات به مرور بالا میرود و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که همیشه رابطه گرم بماند و طرفمقابل تمام نیازهای ما را برآورد کند. برای راهنمایی و بررسی رابطهتان میتوانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره بگیرید و یا در دوره آموزشی جذب عشق تا ازدواج شرکت کنید.
سلام من چند مدتیه که با یه پسره وارد رابطه شده ام اما احساس میکنم که هدفش از این رابطه برقراری یک رابطه جنسی. اما بعضی از رفتار هاش این احساس منو نفی می کنه چون من 17سالمه و امسال پشت کنکوری هستم خیلی سر درسام حساس وخیلی وقت ها ازم میخواد به جای حرف زدن با اون بشینم و درس بخونم یعنی در رابطه بادرس خیلی از نصیحت هاش مثلا نصیحت های خانواده ام هست که نصیحتم میکنند. و من باخیلی از رفیق هاشم در تلگرام در ارتباطم وحرف میزنم اصلا براش مهم نیست ولی اگه باپسرهای دیگه بغیر اونا حرف بزنم خیلی عصبانی میشه. خیلی از وقتا هم منو همسرم صدا میکنه میگه که تو دیگه همسر منی ممنون میشم اگه کمکم کنید بدونم واقعا هدفش چیه؟؟!!
سلام دوست گرامی با توجه به سن شما، اولویتهایی مانند کنکور و درس خواندن برایتان مهم است. به همین دلیل داشتن یک رابطه عاطفی ممکن است شما را از اولویتیتان در این سن دور کند. اینکه طرف مقابل شما را تشویق میکند تا درس بخوانید ویژگی خوبی است اما تمام ماجرا این نیست، یعنی قرار نیست چون شما را تشویق میکند پس الان زمان مناسبی برای داشتن رابطه باشد. از طرف دیگر بکار بردن واژه همسر به معنی جدی بودن رابطه نیست! بلکه باید ایشان و شما انواع بلوغ و مهارتهای لازم برای ازدواج و همسر شدن را کسب کنید.
سلام و خسته نباشید یک سوال خدمتتون داشتم ممنون میشم پاسخ بدین… من ماه امسال روز اول دانشگاه یک خانمی را دیدم ک واقعا عاشقشون شدم و بعد سه ماه بهشون پیشنهاد دادم ولی ایشون گفت نه من نمیتونم ما باید درس بخونیم…دیگ گذشت تا بهمن ماه 98 ایشون دید ک من رو حرفم موندم اینستاو تلگرام خودشونو بهم دادن ولی ایشون میگفت ما فقط دوستیم و من الان شرایط شروع رابطه ای رو ندارم و هیچ احساسی در وجودم نیست ولی خوب من پافشاری زیادی کردم و هی پیشنهاد و خلاصه رفتار های بچه گونه تا اینکه بعد سه هفته گفت خفم کردی و با هم دعوامون شد و تلگرامش را حذف کرد و خلاصه بهش دسترسی نداشتم تا حدود ی ماه تا اینکه تلگرامشونو پیدا کردم و ی متن عذر خواهی نوشتم ایشون پاسخ دادن ک مشکلی نیست و گذشته ها گذشته خوب بعد یه هفته دوباره بهشون پیام دادم یکم سرسنگین بودن من یکم زده شدم و دیگ پیام ندادم تا اینکه خودشون بعد یه هفته پیام داد و ازم کمک خواست در مورد کلاس مجازی و از اون موقع با هم در ارتباط هستیم ولی نه من و نه ایشون نمیدونیم رابطمون چیه منم جرات نمیکنم پیشنهاد بدم بهشون میترسم دوباره این ارتباطم قطع بشه حالا من سوالم اینه من باید تا کی بهشون پیشنهاد ندم ؟ تا کی باید صبر کنم ؟
سلام دوست گرامی شیوه شما برای ارائه درخواست درست نبوده است. وقتی شما از بروز احساسات متوالی جلوگیری کردید ایشان متوجه عدم حضور شما شدند. اگر ارزش سواد و درس خواندن برای ایشان مهم است، به آن احترام بگذارید و فعلاً ارتباط را در مورد مسائل دانشگاه نگه دارید. هیجانات دوره دانشجویی را نیز درنظر بگیرید. برای بررسی این درخواست می توانید از مشاوره رادیو عشق استفاده کنید.
سلام من ۵ماهه که با پسری آشنا شدم که روز های اول من رو به خانوادش معرفی کرد و گفت قصدش ازدواج است در اوایل رابطه چون من روابط پشت هم داشتم سوگواری رابطه قبلی افتاد توی رابطه جدیدم ک بخشید من را بار دوم یک اشتباه دیگر کردم تا حد ۴بار که دیگر ب من گفت این رابطه ته ندارد ولی ب دلیل علاقه ای ک به من دارد باز هم ماند و گفت درستش میکنیم ولی شاید هم نشود من الان ک تغییر کردم باید چطور ب او ثابت کنم همانم ک میخواهد؟
سلام دوست گرامی ابتدا لازم بود شما از بحران و سوگ روابط قبلی خارج می شدید و سپس رابطه جدیدی را شروع میکردید .با اینحال ان چیزی که نشان میده شما تغییر کردید زمان و رفتار شما هست .پس بهتر هست با رفتارتان ایشان را متوجه تغییرات کنید
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید. ممنون میشم جواب سوال منو بدید. من مدتیه از معلم زبانم خوشم اومده، به نظر شما ابراز علاقه به از طرف خانم اشکالی نداره؟؟ من خیلی خجالتی ام البته سعی کردم با نگاهم برسونم ولی نمیدونم موفق شدم یا نه، ایشون کاملا بی اعتنا هستند؟
دوست عزیز سلام
اینکه شما از معلم زبانتون خوشتون اومده هیچ اشکالی نداره، ولی با توجه به چیزی که میگید، وقتی فرد مقابلتون بیاعتناست، فکر میکنید با پیشنهادتون چه جوابی میگیرید؟ یادتون باشه، شما همیشه میتونید نظر خودتون را اعلام کنید ولی قبلش حتما به این موضوع هم فکر کنید که اگه جواب رد شنیدید چی؟ اون موقع چه احساسی دارید؟ باز هم تکرار میکنم ابراز علاقه خانم به آقا هیچ اشکالی نداره، اما به شرطی که شما خودتون را برای شنیدن هر جوابی آماده کنید؛ بهخصوص در فرهنگ ایرانی که این مساله مورد پذیرش همه نیست.
سلام خدمت شما سوالی که داشتم اینه که بیشتر پسرا هدفشون از وارد رابطه عاشقانه شدن مسائل جنسیه ولی من مخالف این قضیم و اولش طوری وانمود میکنن انگار براشون مهم نیس ولی بعدا بهانه گیری میکنن و سر مسائل جنسی کات میکنم میشه راهنماییم کنین از اول چه طوری بفهمم هدفش چیه؟
سلام دوست گرامی برای اینکه متوجه بشید که در یک رابطه پسر فقط به دنبال رابطه جنسی نیست و هدفی بالاتر دارد باید به موارد زیر توجه کنید: ۱-برای مدت اشنایی زمان تعیین میکند و بلاتکلیف نیست ۲-پس از حداقل شناخت در مدت یک تا دو ماه موصوع را به خانواده اطلاع میدهد ۳-درخواست های نامشروع و جنسی از شما ندارند ۴-به شما اعلام نمیکنند که خانواده شخص دیگری را برای او در نظر گرفته اند ۵-به دنبال بهانه های بیخود مانند سربازی،پس انداز و ..نیست ۶-به شما وعده و قول های واهی نمی دهد ۷-مسئولیت پذیر هست
سلام من ب مدت یک ماه و اندی هس ک با پسری در ارتباطم اما بعد از ی مدت ب سربازی رف ومن ازش خوشم میاد اون پسر خوبیه از هر نطر برای من مناسبه میخواستم بدونم کی باید از جدی بودنش مطمئن شم
سلام دوست گرامی الان رابطه شما بسیار تازه هست اما برای شناخت و فهمین اینکه ایشان به شما راغب هستند میتوانید ببینید چقدر موارد زیر در این صدق می کند: 1–قرارهایش فقط به صرف خوش گذرانی نیست و با هدف با شما دیدار می کند 2-دوست پسر درباره افراد و مسائل خنده دار با شما صحبت می کند،و وارد فاز عمیق شناخت نمی شود 3-دوست پسر اعلام میکند که اصلا قصد ازدواج ندراد و شما هم نمیتونید تصمیم ایاشن را تغییر بدهید 4-شخصی که قصد ازدواج دارد شرایط را کنترل و مدیریت می کند و در مواقع سختی شما را همراهی میکند 5-مردی که به دنبال ازدواج هست در مواقع حساس و بحث ها،با شما منطقی رفتار میکند 6-فردی که قصد ازدواج دراد شما را با خانواده و دوستانش آشنا می کند 7-مردی که قصد ازدواج دارد، به شما احساسا امنیت و ارامش خاطر می دهد
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
هنگام آشنایی دختر و پسر و ادامه رابطه دوستی آنها دو حالت ایجاد میشود: یا مدت دوستی آنها کوتاه است و رابطه دوامی ندارد یا رابطه طولانی میشود که در این حالت طرفین بخصوص دختران بیشتر نگران آینده میشوند و درصدد تبدیل رابطه دوستی یا آشنایی به ازدواج برمیآیند. زیرا دختران علاوه بر محدودیاتهای جامعه، با عبور از یک محدوده سنی ممکن است شانس کمتری برای ازدواج پیدا کنند. پسرها هم دلایل خود را برای تن ندادن به ازدواج دارند، دلایلی چون نبود کار ثابت، شرایط اقتصادی و گاها ترس از پذیرفتن مسئولیت. ولی آیا باید از ازدواج به خاطر این دلایل دست کشید و یا با به کار بستن راهکارهایی ساده و آن را به ازدواج منجر کنیم.
راه های متعددی برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج وجود دارد. با توجه به اینکه بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است پس فرصت مناسبی برای تقویت این رابطه و تبدیل به یک رابطه متعهدانه وجود دارد، استفاده از موبایل برای تقویت رابطه و پیشبرد درست رابطه در جهت ازدواج یک مهارت است که نیاز به آموزش علمی و روانشناسی دارد و به همین منظور ما برای شما دورهای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور دوستی خود را به ازدواج تبدیل کنید و اون را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.
[/vc_column_text]
در این مقاله چند راهکار ساده برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج مطرح شده است. علی رغم اینکه این راهکارها میتواند در فرآیند تبدیل دوستی به ازدواج مفید باشند، اما نکته اینجاست که شرایط فردی و اجتماعی افراد از جنبههای گوناگون باهم فرق میکند و باید درصدد راهکارهایی متناسب با شرایط رابطه بود.
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
فهرست مطالب
در این مقاله با 10 راه تبدیل دوستی به ازدواج و تغییرات سادهای آشنا میشوید که با ایجاد آنها میتوانید عشقتان را به عشقی پایدار تبدیل کنید.
پیش از هر چیز باید بدانید که جذابیت در هر رابطهای مهم و حیاتی است. متعهد بودن به رابطه باید اولویت نخستتان باشد، اما اجازه ندهید که این تعهد به بهای بیتوجهی به خودتان تمام شود. شاید سطحینگرانه به نظرتان برسد، اما واقعیت این است که باید جذابیت خودتان را حفظ کنید تا رابطهتان دوام داشته باشد. ورزش کنید، خوب غذا بخورید، برای دیدن دوستان و خانوادهتان وقت بگذارید و کارهای مورد علاقهتان را انجام دهید تا از زندگی لذت ببرید. ذهنتان را فعال نگه دارید، از تلاش برای رسیدن به اهداف شغلی و تحصیلیتان دست برندارید، از خودتان مراقبت کنید و در کنار حفظ رابطهتان، به رشد ذهنی و عاطفیتان نیز اهمیت بدهید. اگر در بهترین حال و وضعیت ظاهریتان نباشید، معشوقتان متوجه این بدحالی و بیتوجهی میشود و آرزو میکند که ای کاش دوباره همان زن جذاب و زیبای قبلی میشدید . بنابراین خودتان را نادیده نگیرید و برای خودتان اولویت قائل شوید.
شکی نیست که در روزهای با هم بودنتان بارها با هم جرو بحث خواهید کرد، روزهای سختی را پشت سر خواهید گذاشت و اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کنندهای را در کنار هم تجربه خواهید کرد. معشوقتان شریکی فهمیده و همدل میخواهد که در روزهای سخت زندگی مشترک یار و همراهش باشد. بنابراین قبل از آن که او را زیر باد ناسزا بگیرید و بر سرش فریاد بزنید، یک نفس عمیق بکشید و خودتان را آرام کنید. اگر احساسات خود را با آرامش توضیح بدهید، فرصت و فضای لازم را برای بهبود رابطهتان خواهید داشت. اگر در موردی مقصر بودید، مسئولیت اشتباهتان را بپذیرید و بابت آن عذرخواهی کنید، به این ترتیب به او یاد میدهید که در مقابلتان به همین نحو عمل کند. در نتیجه رابطهتان محکمتر میشود و به هم نزدیکتر میشوید.
اگر میدانید که او عاشقتان است، باید به او اعتماد کنید. گاهی اوقات سخت است که بر دلواپسیها و اضطراب خود غلبه کنید و به دیگری اعتماد کنید. اگر میخواهید رابطه دوستیتان به ازدواج ختم شود و آیندهتان را با او شریک شوید، باید به محبوبتان نشان دهید که به او اعتماد دارید. به قولهایتان عمل کنید و به عهدتان وفادار بمانید تا او نیز همین طور عمل کند. اگر او خوشقول و وفادار نبود و به اعتمادتان خیانت کرد، مطمئن باشید که او مرد زندگیتان نیست.
همسرتان شما را صبحها بدون آرایش و با فراغ بال خواهد دید. بنابراین خودتان باشید. مطمئن باشید که معشوقتان دلواپسیها و بیاعتمادی به خودتان را از یک کیلومتری حس خواهد کرد و هیچ مردی نمیخواهد با زنی باشد که دائماً در شک و تردید است و مدام خودش را نقد میکند. طبیعی باشید، خودتان را دوست داشته باشید، شادیتان را نشان دهید و بگویید چقدر خوششانس بودهاید که او وارد زندگیتان شده است. شما فوقالعادهاید و اگر قبول کنید که همسرش باشید، مرد خوشبختی خواهد شد.
مسلم است که قدردانی و تشکر خود را برای لطفهای مهمی، مانند هدیه گرفتن ابراز میکنید، اما مراقب باشید که لطفهای کوچک را نادیده نگیرید. اگر عشقتان دائماً چیزهای مورد علاقهتان را برای شما میخرد، از او تشکر کنید. اگر در را برایتان باز نگه میدارد، به رویش لبخند بزنید. هر مردی در جستجوی زنی است که این مهربانیها و ژستهای عاشقانه را ببیند و قدر بداند. به او نشان دهید که بابت تمام کارهای کوچکی که برایتان انجام میدهد، سپاسگزارش هستید تا او نیز همین کار را انجام دهد.
عشقتان دارد روزهای سختی را میگذراند و به شریکی نیاز دارد که او را سر عقل بیاورد و جلوی رفتارهای غیرمنطقیاش را بگیرد. هیچ مردی در جستجوی همسری نیست که او را عصبی و مضطرب کند و اگر چنین زنی ببیند، با تمام قوا پا به فرار میگذارد. بنابراین در سختیها عاقلانه با عشق و آرامش در کنارش باشید. او متوجه این نیروی مثبت میشود و میخواهد همواره در کنارش باشید تا از او انسان بهتری بسازید.
اگر میخواهید که عشقتان به رابطهتان متعهد باشد، شما نیز باید نسبت به او متعهد و وفادار باشید. برای رابطهتان اولویت قائل شوید، البته منظورمان این نیست که تمام زندگی خود را فدای این رابطه کنید، اما لازم است که وفاداریتان را به او نشان دهید. وفاداری لازمهی زندگی زناشویی است، بنابراین اثبات وفاداری یکی از مهمترین روشها برای ختم شدن رابطه دوستی به ازدواج است، باید به همسر آیندهتان نشان دهید که ارزش آن را دارید که تا پایان عمر در کنارتان بماند. این تغییرات را پیاده کنید تا پیوندتان را به پیوندی جاودانه تبدیل کنید.
رمز این که دوست پسرتان با علم در راه بودن یک ازدواج قریبالوقوع در کنارتان احساس آرامش کند، این است که او را تشویق کنید که با خانواده و دوستان متاهل خود معاشرت کند. رفت و آمد با این زوجهای خوشبخت او را به ازدواج کردن ترغیب میکند. دوستان متاهل به عشقتان نشان میدهند که ازدواج کردن فراز و نشیبهای خاص خود را دارد، اما آن چیزی که در پایان روز بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد، وفادار بودن به یکدیگر و دلگرم بودن به هم است. این شگرد به ویژه برای مردانی موثر است که فرزند طلاق بودهاند. برخی مردانی که طلاق را در خانواده خود تجربه کردهاند، بعد از دیدن جرو بحثها و دلشکستگیهای والدین خود درباره ازدواج محتاطتر عمل میکنند. کاری که شما باید انجام دهید، این است که این تصورات منفی را با ترسیم کردن یک خانواده شاد و خوشبخت از بین ببرید. بنابراین سعی کنید که با زوجهای خوشبختی وقت بگذرانید که میتوانند الگوی مناسبی برای عشقتان باشند. به این ترتیب ذهنیت او درباره زندان تاریک زندگی زناشویی رنگ میبازد.
تردید بسیاری از آقایان برای ازدواج کردن از ترس آنها از مخارج هنگفت ازدواج و خرید حلقه نشأت میگیرد. هزینههای سرسامآور ازدواج مردان را میترساند، در اینجا باید به او نشان دهید که زن ولخرجی نیستید. اگر منتظرید که عشقتان از شما درخواست ازدواج کند و در عین حال میدانید که او نگران مخارج است، به او بفهمانید که اگر حلقه نامزدی کوچکتری را به شما بدهد که زیاد هم گران نیست، خوشحالتر خواهید شد. همچنین میتوانید یک حلقه ارزانتر و چیزهای مورد علاقهتان را به او نشان بدهید. اگر دوست پسرتان بداند که مجبور نیست برای راضی کردن شما حساب بانکیش را خالی کند، ترغیب میشود که با خرید یک حلقه با قیمت مناسب از شما درخواست ازدواج کند. به علاوه در سالهای بعدی وقتی وضع مالیتان بهتر شد، میتوانید حلقهی بهتری بخرید.
قبل از آن که رابطهتان را شروع کنید، یک زندگی اجتماعی بسیار فعال داشتید و آنقدر دوست داشتید که تعداشان از دستتان دررفته بود. اما به محض جدی شدن رابطهتان تمام برنامههایتان را کنسل کردید و قرارهای هفتگی با بهترین دوستانتان را فراموش کردید. به این ترتیب رفته رفته از یاد دوستانتان محو شدید و دیگر شما را به قرارهای خود دعوت نکردند و حالا تازه به خودتان آمدهاید و متوجه شدهاید که ماهها است خبری از آنها ندارید. الان که در انتظار ازدواج هستید، باید بیشتر با دوستانتان وقت بگذرانید. این کار یکی از مهمترین روشها برای ختم کردن دوستی به ازدواج است. بگذارید عشقتان متوجه شود که به جز این رابطه، زندگی اجتماعی دیگری نیز دارید و به این ترتیب فرصت داشته باشد که شما را در شرایط متفاوتی ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی و هست و نیست همسرشان باشند و تمام موضوعات به آنها ختم شود. بنابراین سعی کنید با دوستان وفاداری که قبل از ورود عشقتان به زندگی در روزهای سخت در کنارتان بودهاند، دوباره ارتباط برقرار کنید. اگر آنها دوستان واقعی باشند، مطمئناً شما را به خاطر دوری این مدت خواهند بخشید. یادتان نرود که آنها را به جشن عروسیتان دعوت کنید، چون به محض آن که به حلقهی دوستانتان برگردید، عشقتان نیز به فکر خریدن حلقه ازدواج خواهد افتاد.
علاقهمندی به شخصی و ایجاد رابطه عاشقانه و آشنایی یک چیز است و نتیجه بخش کردن رابطه و تبدیل آن به ازدواج چیز دیگر که البته هر دو مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است در این مقاله با پیش فرض اینکه شما با فرد ایدهآل خود در رابطه دوستی و آشنایی هستید راهکارهایی برای هدفمندی رابطه و تبدیل آن به ازدواج ارائه شد ولی همانطور که میدانید همیشه همه راهها روی همه افراد یک نتیجه نمیدهد.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
20 بازدید
19 بازدید
24 بازدید
29 بازدید
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
36 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام من النازم عشق بچگیم یعنی من ۴ سالم بود اون ۱۶ سالش بود باهم دوست بودیم بد اون منو تو بچگیم ول کردو رفت تو بچگیم منو می دید فرار میکرد اما الان که بزرگ شده منو میبینه لبخند میزنه سر تکون میده بعد میبینه من باهاش حرف نمی زنم اخماشو می ریزه بعد یه روز تو چشام نگاه کرد بعد منم تو چشماش نگاه کردم بعدش که داشتم میرفتم خونمون یه برگشتم نگاش کردم اون لبخند زد فرداش دید که من باهاش حرف نزدم بهم چشم غره رفتم بعدش برای همیشه رفت بعد از اون طرف داداشش زیراب منو برای اون میزنند اما از وقتی رفته من وابستش شدم بعد تو دستش حلقه نامزدی نداره نمی دونم عشقش از روی هوسه یا ازدواج ولی خیلی دوست دارم باهاش ازدواج کنم
سلام دختری هستم ۲۸ ساله با پسری که ۵ ماه ازم بزرگتره حدود ۱۱ ماهه در ارتباطم از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و تلفنی و تصویری زیاد باهم حرف زدیم به نظرم مرد پخته ایه ولی موضوع اینه که هیچوقت از اول رابطه از ازدواج حرف نزد و وقتایی که من حرفشو میزدم میگفت قصدش ازدواج نیست یا قولی نمیده که اگه نشد من فرصتام رو از دست بدم ولی خیلی زیاد ابراز علاقه میکنه حرفای جنسی هم اصلا نمیزنه … از رابطه قبلیش برام گفت که سه سال باهم بودن و بعد دوسال که مطمئن شده براش تکراری نمیشه بهش پیشنهاد ازدواج داده ولی یک سال بعدش دختره خیانت میکنه و این اقا رابطه رو تموم میکنه اون اوایل هم بهم میگفت وفاداری براش حرف اول رو میزنه و بشدت رو ارتباط من با مردای دیگه حساسیت نشون میده من الان حس عمیقی بهش پیدا کردم دو بار شهر ما اومده(راه ۶ ساعته است) ولی من بشدت گرایش دارم بغلش کنم و اینکارم میکنم ولی خب بعدش هم عذاب وجدان میگیرم و بهش میگم کاش همو نمیدیدیم بهم میگه نمیخوام اینکارو بکنی که بعد دیگه نخوای بیای همو ببینیم هدفم از گفتن این موضوع اینه که واقعا دوباره هیچ حرکتی نزده و فقط من بودم که دوست داشتم بهش نزدیک شم و سمتش میرفتم نمیدونم تو این رابطه امیدی به ازدواج هست یا نه بین حرفاش وقتی همو دیدیم میگفت اینکه کنار یکی دیگه ببینمت برام غیرقابل تحمله میگه چقدر خوبه که دارمت و از ندیدنم بعد از گذشت یه زمان طولانی احساس دلتنگی میکنه ک املا متوجه میشم به علایقم اهمیت میده و سعی میکنه خوشحالم کنه… یعنی مردی واقعا میتونه به ازدواج با کسی که اینقدر ادعای دوست داشتنش رو داره فکر نکنه یا ابراز علاقش بازی و دروغه
سلام دوست گرامی طرف مقابل شما آسیب جدی از رابطه قبلی خورده و تا وقتی پرونده آن رابطه را نبندد، نمیتواند که به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این دوری کردن او نیز همین مساله را تایید میکند که نمیتواند به این راحتی مجدداً اطمینان کند. شما وظیفهای ندارید که به او کمک کنید تا پرونده گذشته را ببندد چون این مساله را باید خودش دنبال کند. اما میتوانید با دریافت مشاوره این مساله را یاد بگیرید که چگونه رابطه را به سمت ازدواج هدایت کنید.
سلام خسته نباشید من با آقاپسری دوست شدم ک نزدیک ۵ماه باهمیم وایشون ۲۰سالشونه ۲ماه ازمن کوچیک تره چندروزه دوست دختر قبلی ایشون مزاحمشون میشند و خیلی اصرار دارند ک برگردند به رابطه و دوس پسرم گفت ک بایه نفر تو رابطست و دیگه نمیخواد ک مزاحمش بشه این خانم امشبم رفته دم خونشون و اصلا درو باز نکرده روشون و سریع هم موضوع رو ب من گفت که به قول خودش رو راست باشه خودش میگه من تو انتخاب کردم و من باورش دارم فقط ترسم از این خانمه ک چند روزه آرامش اعصاب منو ازم گرفته حتی دوس پسرم اکانتشم داده دست من و من حتی بهش گفتم ک اعتماد دارم بهش ولی ایشون میگن که دوس دارم خودت ببینی طرف چه پیامایی میده حتی وقتی بلاکش میکنه باز ایشون مزاحم میشن و ایشون گفتن ک میخوان بیان خاستگاریم بعد یک سال فقط یه راهنمایی کنین ک بفهمم مردی ک من عاشقشم و اعتماد دارم بهش واقعا دوسم داره ک حقیقتو میگه و مخفی کاری نمی کنه و یه راه بزارین جلوم که به دوس پسرم بگم چیکارکنه که این خانم ول کن بشه
سلام دوست گرامی قبل از هرچیزی باید اشاره کنیم که سن شما و ایشان پایین است و ممکن است بسیاری از این اتفاقات به دلیل داشتن هیجان باشد. مدیریت و مرزبندی این رابطه برعهده طرف مقابل شماست. اگر واقعاً نمیخواهند که طرف قبلی دیگر به او پیامی ندهد، این مسأله را جور دیگری هم میشود مدیریت کرد، مثلاً خطش را تغییر دهد و یا او را تهدید به شکایت کند که دیگر مزاحمتی برایش نداشته باشد. چیزی که دست شماست و میتوانید آن را کنترل کنید، چک کردن راست و دروغ حرفهای ایشان نیست، بلکه دلیل اصرار طرف قبل را باید متوجه باشید، ممکن است که طرفمقابل شما به ایشان هم قول ازدواج داده باشند که حالا دیگر آن خانم دست بردار نیست. اشاره کردید که به شما قول خواستگاری برای سال آینده را دادند، آیا ایشان شرایط مناسبی برای ازدواج در سن 20 سالگی دارند؟ باید تمامس این نکات را در نظر بگیرید و سپس برای این رابطه سرمایهگذاری بیشتری کنید.
سلام وقتتون بخیر من 23 ساله از مردی 63ساله خوشم میاد این اقا با من نسبت فامیلی دارن و 30 سال از عمرشون مادرید زندگی کردن و اصلا دنیا و اخلاقیاتشون شبیه هم سن های خودشون در ایران نیست و همین باعث جذب من شده واستایل و موسیقی و شیوه زندگی کاملا متفاوته و حوصله زیادی برای هر کاری داره و رابطه دوستانه باهم داریم و شنونده عالی هست ولی این مرد خیلی وقته تنها زندگی کرده و خودش میگه زندگی من مثل زیتون سیاه و اخرش هیچ و اوایل مهاجرتشون ازدواج کردن با یک دختر اسپانیایی که منجر به طلاق شده من از نظر احساسی نسبت بهش حس دارم و از نظر منطقی و عقل بنظرم راهی که من باید 10 سال با سختی طی کنم و به خواسته هام برسم میتونم با ازدواج با این اقا راحتر بدست بیارم و هیچ چشم داشتی به اموالشون ندارم اون چیزی که من میخوام داشتن اقامت اسپانیاست که با تحصیل در خارج از ایران میخواستم بدست بیارم و با مشکلات و سختی بیشتر .و اینکه مقاله ای در مورد اختلاف سن خوندم و نکات منفی که چک کردم خیلی در این مرد دیده نمیشد و خواستم از شما کمک بگیرم که بهشون بگم احساسمو یا بیشتر فکر کنم و مطالعه کنم ؟؟؟
سلام دوست گرامی اختلاف سنی 40 سال، برای ازدواج اصلاً مناسب نیست. هدف شما مهاجرت است و اینکه سریعتر به برنامههای زندگیتان برسید. بنابراین نیاز است که یک اولویت بندی برای اهداف آینده خودتان داشته باشید.
سلام من از تقریبا۹ ماه باهم دوستیم و ایشون اوایل خیلی اصرار میکرد ک درباره آینده باهام حرف بزنه بریم بیرون ولی هربار رفتن هیچ حرفی نمی زد و سکوت میکرد این سکوت من کلافه میکرد اویل بعد از دو ماه درباره ازدواج حرف میزد ولی ب مرور سرد شد چون خانوادش هی بهش دختر معرفی میکردن اویل دوستی ک ازم خوشش می اومد گفت من بهشون گفتم خودم انتخاب میکنم ولی الان بی توجه میکنه و سرد شده من چیکار کنم بهش علاقه دارم و دوست دارم به جای برسه نمی دونم چطور مطرح کنم و هدف رابطه مشخص بشه لطف راهنمایی کنید
سلام دوست گرامی جزییاتی از رابطه شما نمیدانیم. سن شما دونفر، نحوه آشنایی، چند مدت است که ایشان سرد شدهاند؟ علت خاصی پشت این سردی هست یا خیر؟ از کدام رفتار در شما گلایه داشتند؟ علت جذابیت ایشان برای شما و بودن در این رابطه چیست؟ این مسائل باید روشن شود تا بتوانیم راهنمای مفیدتری داشته باشیم. اما در کل باید بررسی کنید که آیا واقعاً ایشان رفتار سردی دارند یا شما به او وابسته شدهاید؟ در واقع سطح توقعات به مرور بالا میرود و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که همیشه رابطه گرم بماند و طرفمقابل تمام نیازهای ما را برآورد کند. برای راهنمایی و بررسی رابطهتان میتوانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره بگیرید و یا در دوره آموزشی جذب عشق تا ازدواج شرکت کنید.
سلام من چند مدتیه که با یه پسره وارد رابطه شده ام اما احساس میکنم که هدفش از این رابطه برقراری یک رابطه جنسی. اما بعضی از رفتار هاش این احساس منو نفی می کنه چون من 17سالمه و امسال پشت کنکوری هستم خیلی سر درسام حساس وخیلی وقت ها ازم میخواد به جای حرف زدن با اون بشینم و درس بخونم یعنی در رابطه بادرس خیلی از نصیحت هاش مثلا نصیحت های خانواده ام هست که نصیحتم میکنند. و من باخیلی از رفیق هاشم در تلگرام در ارتباطم وحرف میزنم اصلا براش مهم نیست ولی اگه باپسرهای دیگه بغیر اونا حرف بزنم خیلی عصبانی میشه. خیلی از وقتا هم منو همسرم صدا میکنه میگه که تو دیگه همسر منی ممنون میشم اگه کمکم کنید بدونم واقعا هدفش چیه؟؟!!
سلام دوست گرامی با توجه به سن شما، اولویتهایی مانند کنکور و درس خواندن برایتان مهم است. به همین دلیل داشتن یک رابطه عاطفی ممکن است شما را از اولویتیتان در این سن دور کند. اینکه طرف مقابل شما را تشویق میکند تا درس بخوانید ویژگی خوبی است اما تمام ماجرا این نیست، یعنی قرار نیست چون شما را تشویق میکند پس الان زمان مناسبی برای داشتن رابطه باشد. از طرف دیگر بکار بردن واژه همسر به معنی جدی بودن رابطه نیست! بلکه باید ایشان و شما انواع بلوغ و مهارتهای لازم برای ازدواج و همسر شدن را کسب کنید.
سلام و خسته نباشید یک سوال خدمتتون داشتم ممنون میشم پاسخ بدین… من ماه امسال روز اول دانشگاه یک خانمی را دیدم ک واقعا عاشقشون شدم و بعد سه ماه بهشون پیشنهاد دادم ولی ایشون گفت نه من نمیتونم ما باید درس بخونیم…دیگ گذشت تا بهمن ماه 98 ایشون دید ک من رو حرفم موندم اینستاو تلگرام خودشونو بهم دادن ولی ایشون میگفت ما فقط دوستیم و من الان شرایط شروع رابطه ای رو ندارم و هیچ احساسی در وجودم نیست ولی خوب من پافشاری زیادی کردم و هی پیشنهاد و خلاصه رفتار های بچه گونه تا اینکه بعد سه هفته گفت خفم کردی و با هم دعوامون شد و تلگرامش را حذف کرد و خلاصه بهش دسترسی نداشتم تا حدود ی ماه تا اینکه تلگرامشونو پیدا کردم و ی متن عذر خواهی نوشتم ایشون پاسخ دادن ک مشکلی نیست و گذشته ها گذشته خوب بعد یه هفته دوباره بهشون پیام دادم یکم سرسنگین بودن من یکم زده شدم و دیگ پیام ندادم تا اینکه خودشون بعد یه هفته پیام داد و ازم کمک خواست در مورد کلاس مجازی و از اون موقع با هم در ارتباط هستیم ولی نه من و نه ایشون نمیدونیم رابطمون چیه منم جرات نمیکنم پیشنهاد بدم بهشون میترسم دوباره این ارتباطم قطع بشه حالا من سوالم اینه من باید تا کی بهشون پیشنهاد ندم ؟ تا کی باید صبر کنم ؟
سلام دوست گرامی شیوه شما برای ارائه درخواست درست نبوده است. وقتی شما از بروز احساسات متوالی جلوگیری کردید ایشان متوجه عدم حضور شما شدند. اگر ارزش سواد و درس خواندن برای ایشان مهم است، به آن احترام بگذارید و فعلاً ارتباط را در مورد مسائل دانشگاه نگه دارید. هیجانات دوره دانشجویی را نیز درنظر بگیرید. برای بررسی این درخواست می توانید از مشاوره رادیو عشق استفاده کنید.
سلام من ۵ماهه که با پسری آشنا شدم که روز های اول من رو به خانوادش معرفی کرد و گفت قصدش ازدواج است در اوایل رابطه چون من روابط پشت هم داشتم سوگواری رابطه قبلی افتاد توی رابطه جدیدم ک بخشید من را بار دوم یک اشتباه دیگر کردم تا حد ۴بار که دیگر ب من گفت این رابطه ته ندارد ولی ب دلیل علاقه ای ک به من دارد باز هم ماند و گفت درستش میکنیم ولی شاید هم نشود من الان ک تغییر کردم باید چطور ب او ثابت کنم همانم ک میخواهد؟
سلام دوست گرامی ابتدا لازم بود شما از بحران و سوگ روابط قبلی خارج می شدید و سپس رابطه جدیدی را شروع میکردید .با اینحال ان چیزی که نشان میده شما تغییر کردید زمان و رفتار شما هست .پس بهتر هست با رفتارتان ایشان را متوجه تغییرات کنید
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید. ممنون میشم جواب سوال منو بدید. من مدتیه از معلم زبانم خوشم اومده، به نظر شما ابراز علاقه به از طرف خانم اشکالی نداره؟؟ من خیلی خجالتی ام البته سعی کردم با نگاهم برسونم ولی نمیدونم موفق شدم یا نه، ایشون کاملا بی اعتنا هستند؟
دوست عزیز سلام
اینکه شما از معلم زبانتون خوشتون اومده هیچ اشکالی نداره، ولی با توجه به چیزی که میگید، وقتی فرد مقابلتون بیاعتناست، فکر میکنید با پیشنهادتون چه جوابی میگیرید؟ یادتون باشه، شما همیشه میتونید نظر خودتون را اعلام کنید ولی قبلش حتما به این موضوع هم فکر کنید که اگه جواب رد شنیدید چی؟ اون موقع چه احساسی دارید؟ باز هم تکرار میکنم ابراز علاقه خانم به آقا هیچ اشکالی نداره، اما به شرطی که شما خودتون را برای شنیدن هر جوابی آماده کنید؛ بهخصوص در فرهنگ ایرانی که این مساله مورد پذیرش همه نیست.
سلام خدمت شما سوالی که داشتم اینه که بیشتر پسرا هدفشون از وارد رابطه عاشقانه شدن مسائل جنسیه ولی من مخالف این قضیم و اولش طوری وانمود میکنن انگار براشون مهم نیس ولی بعدا بهانه گیری میکنن و سر مسائل جنسی کات میکنم میشه راهنماییم کنین از اول چه طوری بفهمم هدفش چیه؟
سلام دوست گرامی برای اینکه متوجه بشید که در یک رابطه پسر فقط به دنبال رابطه جنسی نیست و هدفی بالاتر دارد باید به موارد زیر توجه کنید: ۱-برای مدت اشنایی زمان تعیین میکند و بلاتکلیف نیست ۲-پس از حداقل شناخت در مدت یک تا دو ماه موصوع را به خانواده اطلاع میدهد ۳-درخواست های نامشروع و جنسی از شما ندارند ۴-به شما اعلام نمیکنند که خانواده شخص دیگری را برای او در نظر گرفته اند ۵-به دنبال بهانه های بیخود مانند سربازی،پس انداز و ..نیست ۶-به شما وعده و قول های واهی نمی دهد ۷-مسئولیت پذیر هست
سلام من ب مدت یک ماه و اندی هس ک با پسری در ارتباطم اما بعد از ی مدت ب سربازی رف ومن ازش خوشم میاد اون پسر خوبیه از هر نطر برای من مناسبه میخواستم بدونم کی باید از جدی بودنش مطمئن شم
سلام دوست گرامی الان رابطه شما بسیار تازه هست اما برای شناخت و فهمین اینکه ایشان به شما راغب هستند میتوانید ببینید چقدر موارد زیر در این صدق می کند: 1–قرارهایش فقط به صرف خوش گذرانی نیست و با هدف با شما دیدار می کند 2-دوست پسر درباره افراد و مسائل خنده دار با شما صحبت می کند،و وارد فاز عمیق شناخت نمی شود 3-دوست پسر اعلام میکند که اصلا قصد ازدواج ندراد و شما هم نمیتونید تصمیم ایاشن را تغییر بدهید 4-شخصی که قصد ازدواج دارد شرایط را کنترل و مدیریت می کند و در مواقع سختی شما را همراهی میکند 5-مردی که به دنبال ازدواج هست در مواقع حساس و بحث ها،با شما منطقی رفتار میکند 6-فردی که قصد ازدواج دراد شما را با خانواده و دوستانش آشنا می کند 7-مردی که قصد ازدواج دارد، به شما احساسا امنیت و ارامش خاطر می دهد
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
مهر نوشت:
چندی قبل دختر جوانی که به دلیل ازدواج نکردن تا سن 37 سالگی با مشکلاتی رو به رو شده بود، با مطرح کردن مشکلاتش در سایت حجت الاسلام شهاب مرادی درخواست کرد او را برای حل مشکلش راهنمایی کند. جالب توجه است که این پیام 118 هزار و هفتصد و بیست و نهمین پیامی است که این صاحبنظر مورد توجه جوانان دریافت کرده است. این دختر جوان در نامه خود اعلام کرده بود، دختري 37 ساله و مجرد، داراي بالاترين مدرک تحصيلي از بهترين دانشگاه کشور ، دارای يک شغل خيلي خوب دارم و استقلال مالي در زندگي هستم .با پدرو مادر پيرم زندگي ميکنم و از نظر خانوادگي زندگي سطح متوسط رو به پاييني داريم . خانواده اي مذهبي و مقيد دارم هيچگاه در رفتار و گفتار و ظاهر به طريقي عمل نکردم که جلوه گري باشد…
از زمان دبيرستان خواستگاراني داشتم ولي به دلايل زير هنوز ازدواج نکردم:*اوايل مي گفتم مي خوام برم دانشگاه و رد مي کردم .*کمي بعد تر به دلايل بچه گانه آنها را رد مي کردم .*چند سال بعد جدي تر به مساله ازدواج فکر کردم اما خيلي از آنها از نظر معيارهاي اصلي و مهم با من همخوان نبودند .* مواردي هم بودند که خودشان ديگر پيگيري نمي کردند .*کمي که سنم بالاتر رفت تعداد خواستگارها کم شد.الان خيلي احساس تنهايي مي کنم و واقعا نياز عاطفي دارم که ازدواج کنم اما نمي توانم از معيارهايم پايين بيايم که مهمترين آنها ايمان، شخصيت، اخلاق، تطابق فرهنگي، تناسب سني و تا حدودي تحصيلي، مجرد بودن و خانواده خوب داشتن است.شما راهنمايي کنيد چه کنم. من که به عنوان يک خانم نمي توانم پا پيش بگذارم و خودم دنبال همسر بگردم حتي غرورم اجازه نمي دهد با کسي از اطرافيان مطرح کنم و مثلا بگويم مورد مناسب مي شناسند يا خير، عزت نفسم چه مي شود؟ پس چه کنم؟ همسريابي اينترنتي را هم با توجه به پيامدهاي احتمالي کار درست و معقولانه اي نمي دانم اگر چه از سر استيصال چند بار اين فکر به ذهنم رسيده… نظر شما چيه؟ در هر حال بگوييد چه کنم؟8 توصیه حجت الاسلام مرادی برای حل مشکلحجت الاسلام شهاب مرادی نیز پس از بررسی مشکلات این دختر جوان و به دلیل اینکه افراد زیادی با مشکل او رو به رو هستند هشت راهکار را برای حل این مشکل پیشنهاد کرد. وی در بخشی از این توصیهها با پیشنهاد چند دیالوگ، توصیه کاربردی خود را با سبکی ابتکاری تکمیل کرده است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
1ــ نگرانی شما در مورد تاخیر در ازدواج خردمندانه و منطقی است.
2- بی تردید ازدواج مهم است اما مسلما همه زندگی نیست! اجازه ندهید نگرانی از این مسئله تمام زندگی شما را مختل کند. بین یک دختر خانم مجرد با مشکلات روحی و خُلقی و یک دخترخانم مجرد با روح و روان سالم حتما سلامت را انتخاب کنید و مراقب سلامت روح و جسم تان باشید. کم نیستند افرادی که در سنین بالا ازدواج می کنند و ازدواج موفقی هم دارند. اگر احساس ناخوشایند و یا افکار آزاردهندی دارید و ناامیدی یا حس افسردگی که در پیام قبلی بیشتر به آن اشاره کردید مانع انجام عملکردهای شماست و آرامش شما را مختل می کند حتما به مشاوری متدین مراجعه کنید.3 – شاید یکی از علل عدم حضور خواستگار با توجه به شرایطی که شما دارید سطح بالای تحصیلات و موقعیت اجتماعی خوب شما است و نگرانی آنها از بابت بالا بودن سطح توقعات شما که دور از ذهن نیست و حتی برخی از خواستگارهای بالقوه در چنین شرایطی در قبال دختر خانمی با شرایط تحصیلی و اجتماعی شما -شاید- احساس حقارت می کنند.4 – لازم است با توجه به سن و شرایطِ امروزتان، دوباره تمامی معیارها و ملاک ها و سلیقه های خود را بازبینی کنید و با حفظ مبانی ملاک ها و معیارها و حتی برخی سلیقه ها را تعدیل و به روز کنید.مثلا بر اساس معیارهای 20 سال پیش شما خواستگار امروزتان با تفاوت سنی 4-3 سال، باید 41-40 ساله باشد و حتما مجرد. اما اولا این معیار امروز برای یک دوشیزه 37 ساله، واقع بینانه نیست! ثانیا احتمال مشکلات شخصیتی برای پسر 40 ساله مجرد به مراتب بیشتر از یک مرد 40 ساله ایست که تجربه طلاق دارد.5 – نسخه ی به روز شده معیارها و ملاک هایتان را در خلال صحبت هایتان راحت با دوستان و نزدیکان و اطرافیان در میان بگذارید،نقش آنها را به عنوان معرف نادیده نگیرید. روشن است که منظورم درد دل با بدخواهان و دشمنان نیست!6. به صورت غيرمستقيم درصحبت هایتان عدم مخالفت تان را براي ازدواج ابرازکنید. مثلا در مورد خواستگاری که -مثل دشمن فرضی- به علت بی نماز بودن او را رد کردید صحبت کنید و با دیالوگی مانند این شماره 5 را هم اجرایی کنید: «یکی دو جلسه صحبت کردم مرد محترمی بود و من مشکلی با شرایط سن و سالش نداشتم تقریبا از من 13 سال بزرگتر بود اما خب متاسفانه نمازخون نبود و اظهار بی اعتقادی کرد. من هم ردش کردم» یا «خواستگار محترمی بود با اینکه تجربه یک عقد و طلاق داشت اما با این موضوع مشکل چندانی نداشتم ولی اصل موضوع این بود که در مورد شُربِ خَمر اظهارات مناسبی نداشت و گفت نمی تونه قول بده که هیچ وقت مشروب نخوره! خب شرب خمر هم می دونی یه خطِ قرمزِ جدی است. من هم ردش کردم» دو سه تا از این اظهارات را می توانید بیان کنید و اگر مصداق ندارد به نحوی بیان کنید که اصلا دروغ و کذب نباشد این طوری: « من که با ازدواج مشکلی ندارم اما از شما می پرسم به نظرت اگر دختری توی شرایط من خواستگاری داشته باشه که خدای ناکرده مشروب خور باشه و حاضر هم نیست توبه کنه اون دختر باید قبول کنه؟ ــ اگر طرف صحبت شما با پُر روی گفت: بله قبول کنه و دلیل و توجیه اورد، شما هم محکم بگید: نه رسول خدا صریحا نهی کرده از چنین ازدواجی» و …7. مراجعه به مشاور برای پاسخ نهایی مثبت یا منفی به خواستگار را برای خودت لازم و ضروری بدان. دقت بفرمایید حتی پاسخ منفی. و خیلی به صرفه است مشاورتان ثابت باشد. مومن و از لحاظ تاهل و خانوادگی موفق و شاداب.8. از دعا و توسل غافل نیستید خوب است. از خدا بخواهید که همسری مناسب و لایق نصیب کند که لیاقت شما را داشته باشد. برای امر ازدواج توسل و نذر به امام هادی علیه السلام مجرب است. نذر ایشان کنید.
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
4545
شهر جهانی یزد، شهری تاریخی و کویری بین دشت لوت و دشت کویر است که مارکوپولو جهانگرد معروف آن را بزرگ، زیبا و پر رونق توصیف میکند. شهر تاریخی یزد در قدیم؛ به ایساتیس به معنی فرخنده و مقدس معروف بوده است.
ساخت و ساز و مسکن متأثر از قیمت مصالح ساختمانی از جمله تیرآهن و میلگرد است. اما به طور کلی قیمتها در ایران با نوسانات دلار جابجا میشود.
تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved
مهارتهای زندگی
برای خانمهای تحصیلکرده
مربی رشد فردی
دکتر آناهیتا چشمه علایی
برای باز شدن صفحات بصورت همزمان
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
کلید ctrl را پایین نگه داشته
سپس روی لینک کلیک کنید!
خانمهای مجرد عزیز! توجه! توجه!
· برای خوشبخت بودن، لازم
نیست ازدواج کنید!
· ازدواج شما را خوشبخت نمیکند،
بلکه اگر شما قبل از ازدواج شاد و خوشبخت باشید، آنگاه پس از ازدواج خوشبختی شما ادامه پیدا می کند!
· تنها هدف زندگی و وظیفه
وجودی یک خانم مجرد، ازدواج کردن نیست!
· برای رسیدن به آرزوها و
زندگی رؤیاییتان به یک عدد شوهر نیاز ندارید! شما میتوانید به همه آرزوهای خود
برسید و همه نیازهای خود را بدون شوهر برآورده کنید!
· تنها بودن، بهتر از ازدواج
بد است!
من هرگز شما را تشویق نمیکنم به هر
قیمتی و با هر مردی ازدواج کنید که فقط ازدواج کرده باشید.
من هرگز شما را تشویق نمیکنم به خاطر
ازدواج با مردی، ارزشهای خود را زیر پا بگذارید و شخصیت راستین خود را پنهان کنید
یا تغییر بدهید.
من هرگز شما را تشویق نمیکنم به هر
دوز و کلکی دست بزنید که مردی را نگه دارید. هرگز! هرگز و صد بار دیگر هرگز!
این مقدمه طولانی را داشته باشید تا
بروم سر اصل مطلب.
بعضی خانمها مطمئن هستند نمیخواهند
ازدواج کنند و هرگز ازدواج نمیکنند. آنها از شرایط خود راضی هستند و از مجرد
بودن لذت میبرند. ولی بیشتر خانمها دوست دارند ازدواج کنند. ممکن است بخواهند تا
25 سالگی ازدواج کنند یا تا 30 سالگی یا تا 35 سالگی، ولی میخواهند متأهل شوند و
تصور میکنند قطعاً در سن مورد نظرشان ازدواج خواهند کرد. اگر به سن مورد نظرشان
برسند و هنوز خبری از ازدواج نباشد، آنگاه نگران و مضطرب خواهند شد.
سایت گیس گلابتون در تاریخ دوم مرداد 1391 آغاز به کار کرد و بیش از 2000
مقاله در آن ثبت شده است، ولی وقتی خانمی برای اولین بار به این سایت وارد میشود،
روحش خبر ندارد چه مقالههای خوبی در این سایت وجود دارد. یکجورهایی بعضی مقالههای
بسیار خوب گیس گلابتون دارد خاک میخورد و کمتر کسی خبر دارد. به همین دلیل تصمیم
گرفتم چند ابرمقاله بنویسم. ابرمقاله یک مقاله بسیار طولانی است که راهنمای کامل
برای … است. سومین ابرمقاله گیس گلابتون برای خانمهای مجرد است. خانمهای مجردی
که دوست دارند ازدواج کنند.
در ابتدا از
شما دعوت میکنم در دوره آموزشی رایگان و غیرحضوری: ویژه خانمهای مجرد ثبت نام کنید. کافی است یک آدرس ایمیل معتبر داشته باشید. لازم نیست هیچ هزینهای
بپردازید. به صورت خودکار، پنج درس به صورت فایل صوتی برای شما ارسال میگردد. این
دوره آموزشی بسیار پرطرفدار است و تا این لحظه (اول دی 1397) بیش از 140 هزار
نفر در آن ثبت نام کردهاند. اگر هر نفر درسها را برای سه نفر دیگر فرستاده باشد،
یعنی بیش از نیم میلیون خانم و آقای ایرانی این درسها را شنیدهاند. من هزاران
ایمیل تشکر بابت این دوره رایگان دریافت کردهام. امیدوارم شما هم این دوره رایگان
را دوست داشته باشید و از آن استفاده کنید.
دوره آموزشی رایگان و غیرحضوری: ویژه خانمهای مجرد
سپس پیشنهاد
میکنم این سه مقاله را مطالعه کنید:
قبل ازمتاهل شدن خود را دوست بدارید!
آیا بستن بخت واقعیت دارد؟ چگونه بخت گشایی کنید؟
نقدی برفیلم: سهیلا شماره 17 / ازدواج خانمهای بالای 35 سال
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
پس از شرکت
در دوره رایگان گیس گلابتون ویژه خانمهای مجرد، به عنوان اولین قدم، کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است! را تهیه کرده و تمرینات آن را انجام بدهید. اگر
شما آماده ازدواج باشید، با انجام یک یا دو بار تمرینات کتاب ازدواج بسادگی ازدواج
خواهید کرد. شما میتوانید سؤالات خود درباره انجام تمرینات
کتاب را در لینک زیر بپرسید:
سؤالات رایج
شما در مورد کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است!
کتاب
“ازدواج مثل آب خوردن آسان است!” کتاب معروفی است و در مقاله زیر نوشتهام
چرا تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم:
چرا کتاب”ازدواج مثل آب خوردن آسان است!” را نوشتم؟
درباره این
کتاب بارها با من مصاحبه شده است، چون هیچکس باور نمیکرد یک خانم ایرانی اعتراف
کند 40 سالگی ازدواج کرده و برای ازدواج کردن به آب و آتش زده، از مراجعه به رمال
و فالگیر گرفته تا سایتهای همسریابی و روانشناس. بسیاری از افراد شجاعت و صداقت
مرا مورد تحسین قرار دادند. من آدم صادقی هستم، ولی شجاع؟ نه چندان. من یک آدم معمولی
هستم و هر روز با کلی ترس و نگرانی دست
پنجه نرم میکنم. متن زیر یکی از مصاحبههای من است:
مثل آب
خوردن شوهر خوب پیدا کنید!
اگر یکی
دوبار تمرینات کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است را انجام دادید ولی خواستگار
مناسبی یافت نشد، لطفاً این مقاله را مطالعه کنید: چگونه ملکه “هرا”
را در خود شکوفا کنید؟چون شما برای ازدواج آماده نیستید، و لازم است ذهن خود
را بخوبی برای پذیرفتن مسئولیتهای دوره متاهلی آماده کنید. آماده شدن برای ازدواج
یعنی بالا آوردن کهن الگوی هرا در وجود خود:
چگونه ملکه “هرا”را در خود شکوفا کنید؟
و اما سؤالات
رایج شما خانمهای مجرد. اولین و شایعترین سؤال این است:
از آقایی خوشم میآید. چکار کنم؟
هر روز دهها
خانم از من میپرسند: از آقایی خوشم آمده، از همکارم خوشم آمده، از همکلاسیام
خوشم آمده، از پسر همسایه خوشم آمده، چه کار کنم؟ هر خانمی که این سؤال را میپرسد
تصور میکند او تنها خانمی است که از آقایی خوشش آمده و وضعیت او کاملاً نادر و
منحصربفرد است. در حالیکه بیشتر خانمها دست کم یک بار عاشق آقایی شدهاند و نمیدانستند
چگونه توجه آقا را به خود جلب کنند.
یک قصه
بیش نیست غم عشق و زین عجب
از هر
زبان که میشنوی، نامکرر است
پاسخ شما در
این مقاله است: از آقایی خوشم میآید. چکار کنم؟
و سؤال شایع
دوم این است: از کجا خواستگار خوب پیدا کنم؟ و من در یک مقاله رایگان ارزشمند به
این سؤال مهم پاسخ دادهام:
کجا همسردلخواه خود را ملاقات خواهید کرد؟
خانمی که میخواهد ازدواج کند باید هر
روز صد آدم جدید او را ببینند. و این میسر نمیشود مگر این که شما عادات و رفتار
خود را تغییر بدهید. اگر از صبح تا شب گوشه خانه کز کردهاید، یا اگر صبح سر کار میروید
و شب به خانه برمی گردید و جمعهها پای تلویزیون و کامپیوتر مینشینید، کاری از
پیش نخواهید برد.
من نمیگویم راه بیفتید و از خیابان
شوهر صید کنید. آشنایی در خیابان راه خطرناکی است. نمیگویم در محیط مختلط بگردید.
شاید محیط شهرتان و فرهنگ شما اجازه اختلاط را نمیدهد. ولی هر روز آدمهای تازه
را ببینید. زنها بخوبی میتوانند شما را به خواستگار معرفی کنند. مجالس زنانه
بروید. کلاسهای زنانه ثبت نام کنید.
شغلی پیدا کنید، کاری پاره وقت حتی
بدون حقوق بیابید، در امور خیریه کمک کنید، به مسجد محل یا فرهنگسرای سر گوچه تان
بروید، کلاس جدیدی ثبت نام کنید، تفریح تازهای را تجربه کنید، در سمینارها و سخنرانیهای
مورد علاقه خود شرکت کنید.
از همه مهمتر این که برای استفاده
ازموقعیت های تازه، حاضر و آماده باشید. قلب خود را باز بگذارید. چند روز پیش میخواستم
سوار تاکسی شوم، از دختر خانمی که داخل ماشین نشسته بود، پرسیدم: “ببخشید
خانم، آیا این تاکسی به میدان بوستان میرود؟” دختر خانم بی آن که سرش را
برگرداند، با غیظ گفت: “از راننده بپرسید!” عجب آنکه خودش هم میدان
بوستان پیاده شد. تا مدتی فکر میکردم آیا او هم یکی از خوانندگان این وبلاگ است و
هر روز از خود میپرسد: “چرا مرد دلخواهم را نمیبینم؟” وقتی خانمی
آنقدر بسته و خشک است که برای جواب سوالی ساده به خود زحمت نمیدهد، صد البته که
هر روز موقعیتهای خود را از دست میدهد.
قلبتان را به روی همه آدمها باز کنید.
تصور نکنید قرار است فقط به مردهای مجرد خوش قیافه پولدار روی خوش نشان بدهید.
خیال نکنید وقتی از خود انرژی منفی ساطع میکنید، شوالیهای سوار بر اسب سفید برای
ربودن شما از راه میرسد.
متن کامل این مقاله را میتوانید اینجا بخوانید: کجا همسردلخواه خود را ملاقات خواهید کرد؟
بعضی خانمها
در کار و حرفهشان بسیار موفق هستند، ولی در یافتن زوج مناسب خود کاملاً ناموفق.
با استفاده از نوشتههای شما دوستان راه حل این معضل را ارائه دادهام. من با کار
کردن خانمها بشدت موافق هستم و باور ندارم مردها از زنان موفق میترسند و دوری میکنند.
برعکس معتقدم مردها عاشق زنان موفق هستند،
ولی…
از شما دعوت
میکنم دو مقاله زیر را مطالعه کنید:
فقط در کار موفقم، ولی در رابطه شکست خوردهام
آیا شما برای
همسر آیندهتان وقت دارید؟!
فرض میکنم
شما مصمم هستید ازدواج کنید. ممکن است این چند سؤال مهم ذهن شما را درگیر و آشفته
کرده باشید. بفرمایید و مطالعه کنید:
آیا میدانید جذابیت زن و مرد در ازدواج به چه عواملی بستگی دارد؟
چگونه نظریک مرد غربیه را به خود جلب کنید؟
آیا دراینترنت عکس خود را قرار بدهید؟
چگونه خوش عکس باشید؟
چگونه ازاینترنت برای آشنایی با همسر آینده استفاده کنید؟
وقتی آقاییسر صحبت را باز میکنید، چگونه رفتار کنید؟
چرا پسران بسیار جوان به خانمها پیشنهاد میدهند؟
من بین سی تا
چهل سال دارم. مرتب آقایانی ده پانزده سال کوچکتر، به من علاقه مند میشوند و
پیشنهاد میدهند؟ چرا اینطوری است و من باید چه بکنم؟
هر هفته
دست کم سه بار سوالی شبیه به این پرسش به دستم میرسد. چرا پسران خیلی جوانتر از خانمها به آنها ابراز
علاقه میکنند؟
آقایان
به خانمهای خیلی بزرگتر از خودشان پیشنهاد دوستی یا ازدواج میدهند، زیرا:
1-
ظاهر خانم بقدری جوان است که کسی سن او را تشخیص نمیدهد.
اگر
اینطور باشد، وقتی شما سن خود را بگویید، آقا فوری عقب نشینی خواهد کرد.
اگر آقا میگوید:
صورت شما اصلاً سن شما را نشان نمیدهد، ولی اصلاً جا نمیخورد و عقب نشینی نمیکند،
یکی از دلایل زیر وجود دارد:
2-
رفتار شما با هم سنهایتان خشک و سرد است، ولی با مردان
جوان راحت رفتار میکنید. پس آنها به خود اجازه میدهند باور کنند، شما به
برقراری ارتباط با آنها علاقه مند هستید.
3-
شما به هر دلیلی، براستی به مردان کم سن علاقه مند میباشید
و دوست دارید با مردان بسیار کم سالتر از خودتان رابطه برقرار کنید.
اگر دلیل
دوم در مورد شما صادق است، به رفتار خود نسبت به مردان مناسب سن خودتان توجه کنید.
با مردانی که خیلی جوان هستند، خیلی راحت برخورد نکنید. ممکن است آنها پانزده سال
از شما کوچکتر باشند، ولی بالاخره مرد هستند. حد رفتارتان را نگه دارید. برعکس
توجه کنید آیا با مردانی که سنشان برای شما مناسب است، رفتار خوبی دارید؟
به شیوه
لباس پوشیدن خود هم توجه کنید. گاهی اوقات من باید به خانمهای نزدیک به چهل سال
یادآوری کنم آنها یک دختر دانشجو نیستند و لازم است قدری خانمانه، مطابق سن و
مطابق موقعیت اجتماعی خود لباس بپوشند. بارها هم شنیدهام: من دوست دارم مثل
دانشجوها لباس بپوشم! من مجبور میشوم بگویم: “ولی شما ده بیست سال است که
دیگر دانشجو نیستید.”
اگر دلیل
سه در مورد شما صدق میکند، خب … اگر او راضی است، شما هم راضی هستید، به فرد
دیگری مربوط نیست. باربارا دی آنجلیس از همسر آخرش پانزده سال بزرگتر است. هر دو
از ازدواجشان راضی و خشنود هستند.
ولی…
ولی … جامعه ایران، جامعه سنتی است. خانوادهها به این راحتی به ازدواج شما دو
نفررضایت نخواهند داد. اگر دوست دارید با آقایی ده پانزده سال کوچکتر از خودتان
ازدواج کنید، از همان اول مطمئن شوید او قادر است با خانواده خود کنار بیاید.
وگرنه ممکن است چندین سال با یکدیگر دوست باشید ولی هر وقت اسم ازدواج را پیش
بیاورید، او خانوادهاش را بهانه کند.
در چنین
مواردی آن مرد جوان اصلاً تصمیم ندارد با شما ازدواج کند. بلکه مایل است دوستی
برای رفع نیازهای جسمی و عاطفی خود داشته باشد. آن هم دوستی که نه تنها خرجی
ندارد، بلکه پولی هم به آقا میپردازد. مراقب باشید که بازیچه دست کسی نشوید.
البته
اگر راضی هستید، فقط دوست باشید، باز هم به خود شما مربوط است. با گفتن “من
راضیام، من راضیام” به سرعت نسبت بهم محرم میشوید و منع شرعی هم نخواهید
داشت.
ولی لابد
شما نظر مرا در مورد ازدواج می دانید؟ من معتقدم روابط زن و مرد باید در حریم امن
و مطمئن ازدواج رسمی شکل بگیرد تا احساس امنیت و اطمینان بین زن و مرد برقرار شود
و رابطهای متعهدانه برقرار گردد.
خلاصه میکنم: اگر مرتب مردان بسیار کوچکتر به شما پیشنهاد میکنند و
شما از این موضوع ناراحت هستید، شاید شما مثل دختربچهها لباس میپوشید و یا شاید
با مردان جوان زیادی گرم و صمیمی رفتار میکنید.
پس
مطابقشان و سن خود لباس بپوشید. از رفتار خودمانی با مردان جوان پرهیز کنید. با
مردان مناسب سن خودتان، رفتاری گرم و دوستانه داشته باشید.
اگر دوست
دارید با مرد کوچکتر از خود دوست باشید، انتخاب با شماست. شما حق دارید مطابق میل
خودتان زندگی کنید، ولی احتمال ازدواج بسیار کم است. خود را گول نزنید.
وقتی شما
برای ازدواج آماده هستید، تلههایی سر راهتان قرار میگیرد که لازم است از آنها
حذر کنید. بعضی از این تلهها عبارتند از:
· عشقهای
یکطرفه
· مردان
دون ژوان و فریبکار
· مردان
متأهل
عشق یکطرفه داستان
تلخی است که یکی از خوانندههای آقای این سایت نوشته و قلب شما را با غم دردناک عشق
یکطرفه بدرد میآورد.
فریب مردان دون ژوآن را نخورید! داستان تلخ دیگری است به قلم یکی از شما و
حکایت اندوهناک یک فریب سیاه
درباره
رابطه با مردان متأهل زیاد سؤال میشود. به همین دلیل چندین مقاله در باب این
موضوع در سایت گیس گلابتون وجود دارد. همگی تجربههای شماست. روایتهای واقعی شما:
تجربه هیجان در رابطه ممنوعه
پاسخ شما به تجربه هیجان در رابطه ممنوعه
تجربه یکی از شما دوستان در رابطه با مرد متأهل – 1
تجربه یکی از شما دوستان در رابطه با مرد متأهل – 2
تجربه یکی از شما دوستان در رابطه با مرد متأهل – 3
وارد رابطه با مرد متأهل نشوید. هرگز سعی نکنید
آشیانه خود را روی ویرانههای زندگی زن دیگری بنا کنید. وقت خودتان را
تلف نکنید. وجدان خود را زخمی نکنید. البته بعضی اوقات شما نمیدانید مرد متأهل
است. وارد رابطه میشوید، عاشق میشوید و بعداً میفهمید او متأهل است. آن موقع
کار از کار گذشته و شما درگیر شدهاید. در حالیکه شما میتوانید مردهای متأهل را
سریع شناسایی کنید و وارد رابطه عاطفی نشوید.
چگونه مرد متأهل را شناسایی کنید؟
تقریباً
هفتهای یکبار،خانمی پیش من از مردان متاهلی شکایت میکند که خود را به جای مرد
مجرد جا زدهاند. مرد متأهل رفتار خوبی نشان داده و توانسته به سادگی دل و دین
خانم را ببرد. بعضی خانمها پس از دو هفته متوجه میشوند گول خوردهاند، بعضیها
بعد از دوماه و متاسفانه بعضیها بعد از هشت نه ماه!
مردان
متاهلی که میخواهند خود را مجرد جا بزنند، 10 ویژگی دارند. شما میتوانید آنها
را بسادگی شناسایی کنید. قبل از این که عاشق مردی شوید، خواهش میکنم از مجرد بودن
او مطمئن شوید.
ده ویژگی مردان متأهل که میخواهند خود را مجرد جا
بزنند:
1-
چند موبایل دارند و شمارهای که در اختیار شما میگذارند،
اعتباری است.
2-
آخر شبها و روزهای تعطیل نمیتوانند با شما صحبت کنند. چون
این ساعتها باید در کنار خانواده باشند.
3-
آخر شبها و روزهای تعطیل با پیامک و وایبر و لاین و تلگرام
با شما در تماس هستند، ولی تلفن شما را جواب نمیدهند.
4-
اگر در اینترنت با او آشنا شدهاید، پروفایل ایشان عکس
ندارد.
5-
آدرس محل کار و خانهاش را به شما نمیگوید.
6-
شما را به دوستانش
معرفی نمیکند.
7-
با شما جای عمومی نمیآید.
8-
میگوید از همسرش جدا شده است. وقتی متوجه میشوید در
شناسنامهاش طلاقی ثبت نشده، میگوید در حال جدا شدن است. وقتی متوجه میشوید با
همسرش در یک خانه زندگی میکند، میگوید همسرش فقط یک همخانه است و به خاطر بچهها
مجبور شده وجود همسرش را در خانه تحمل کند وگرنه حتی با همسرش حرف نمیزند.
9-
اگر در شهر دیگر زندگی میکند، فقط وقتی در شهر شماست با
شما تماس میگیرد.
10-
هدیه گران قیمتی نمیخرد ولی بخوبی میداند چطور زبان بازی
کند و به اصطلاح رگ خواب خانمها را میشناسد.
اگر
متوجه شدید با مردی متأهل آشنا شدهاید، حتماً به او بگویید که متوجه فریب او شدهاید.
لازم نیست در ملاقات حضوری به او اطلاع بدهید. میتوانید تلفنی یا با پیامک به او
خبر بدهید.
گول زبان
بازی او را نخورید. بدون داد و بیداد و فیلم هندی بازی کردن، از رابطه خارج شوید.
به او
هشدار بدهید اگر به شما پیامک بفرستد یا تلفن کند، موضوع را به همسرش اطلاع میدهید.
(حتی اگر همسر او را نمیشناسید، بلوف بزنید!) به این ترتیب او برای همیشه از
زندگیتان خارج میشود.
من به تک
همسر معتقدم. بنابراین واژه “زن دوم” برایم هضم نمیشود. اگر شما هم مثل
من هستید، درگیر مردهای متأهل نشوید. به علاوه مردهایی که براستی میخواهند همسر
دوم داشته باشند، خیلی رک و راست به شما می گویند همسر دارند، ولی مایل هستند همسر
دوم داشته باشند. مردی که میخواهد خود را مجرد جا بزند، قصد ازدواج ندارد.
یکی از مهمترین
مواردی که باعث میشود شما خواستگار نداشته باشید یا خواستگار خوبی نداشته باشید،
پرخاشگری است. مقاله مجردهای پرخاشگر به این معضل میپردازد.
من هر روز تعدادی زیاد سؤال با این
مضمون دریافت میکنم:
· چرا برای من شوهر پیدا نمیشود؟
· چرا هیچکس مرا به خواستگار
معرفی نمیکند؟
· چرا خواستگار میآید و بعد
از یکی دو جلسه غیبش می زند؟
اگر شما هم چنین سوالی را مرتب از خودتان
میپرسید، شاید این مقاله برای شما مفید باشد. البته گفتم، شاید. شاید هم این
مقاله هیچ ارتباطی به شما نداشته باشد.
من هر روز ایمیلهای زیادی دریافت میکنم.
من هر روز کامنت های زیاد میخوانم.
ما هر روز تلفنهای زیادی دریافت میکنیم.
گاهی اوقات من با خواندن یک کامنت یا
ایمیل، سوت از کلهام بلند میشود. از خودم میپرسم: چرا اینقدر بی ادب؟ مگر
پدرکشتگی داریم با هم؟ چرا اینقدر بی صبر؟ چرا ظرف یکی دو ساعت بیست بار ایمیل
فرستادید؟ مگر سایت گیس گلابتون پشتیبانی 24 ساعته و هفت روز در هفته دارد؟ یا مگر
سؤال شما اورژانسی است؟
گاهی اوقات همکاران من، پس از حرف زدن
با بعضی خانمها تا یک ساعت تپش قلب دارند. از من میپرسند: این خانمها میخواهند
ازدواج کنند؟ چه کسی حاضر است با چنین کسی
ازدواج کند؟
بعضیها با نوشتن چند خط، یا بیان چند
کلمه، بکلی از چشم آدم می افتند و شخصیت پرخاشگر و طلبکار خود را نشان میدهند.
شما فکر میکنید فقط من و همکارانم متوجه چنین چیزی میشویم؟ نه! مردم بسرعت خانمهای
پرخاشگر و بی ادب را تشخیص میدهند و تا جایی که ممکن است از آنها فاصله میگیرند.
این روزها آن قدر مردم گرفتاری دارند
که دنبال دردسر اضافی نیستند. آنها هیچوقت یک خانم پرخاشگر و بی ادب را به
خواستگار معرفی نمیکنند. همه آقایان از خانمهای پرخاشگر قلدر بیزار هستند. حق هم
دارند. اخلاق خوب یک سرمایه است. اگر خانواده ثروتمندی ندارید، اگر تحصیلات بالایی
ندارید، اگر شغل پرزرق و برق و درآمد آن چنانی ندارید، اشکال ندارد. به شما قول میدهم
میتوانید ازدواج کنید و ازدواج خوبی هم داشته باشید، ولی با اخلاق بد و تندخویی
هرگز نمیتوانید ازدواج کنید. اگر یک بدبخت گردن شکستهای هم عقلش گرد شود و چشمش
چپ شود و با یک خانم پرخاشگر ازدواج کند، به شما قول میدهم این ازدواج یک سال هم
دوام نخواهد آورد. به شما قول میدهم.
خانمهای گلم، قبل از ارسال یک کامنت
یا ایمیل، برای هر سایت یا هر شبکه اجتماعی، یک بار متن خود را بخوانید و از خود
بپرسید: آدمها با خواندن این کامنت چه فکری در مورد من میکنند؟ اگر متن کامنت یا
ایمیل شما خوشایند نیست، آن را نفرستید. فکر کنید و باز هم فکر کنید چطوری درخواست
خود را بنویسید که باشخصیت به نظر برسید. چرا نوشتن چند کلمه یا گفتن چند کلمه،
باید باعث شود آدمهای غریبه از شما منزجر شود؟ وقتی شخصی با غریبهها اینطور
رفتار میکند، معلوم است با افراد خانوادهاش چطوری است.
اگر میخواهید ازدواج کنید، زود هم
ازدواج کنید، همه جا بهترین شخصیت خود را به معرض تماشا بگذارید. چه در محل کار،
چه در خانه، چه در خیابان، چه در فضاهای مجازی. همه جا و در همه حال یک خانم محترم
باشید. کاش همه مردم ایران تمرینات خداحافظ خشم را انجام میدادند. اگر همه ما
مدیریت خشم را یاد بگیریم، زندگی خودمان و اطرافیان ما دلپذیرتر میشود. آیا
مدیریت خشم را بلد هستید؟ با انجام این آزمون رایگان میتوانید بفهمید وضعتان
چطوری است. بفرمایید و کلیک کنید:
آزمون رایگان مدیریت خشم
1- یک دست لباس خوب آماده
داشته باشید
2- جلوی آینه لبخند زدن را
تمرین کنید
3- مرخصی بگیرید و استراحت
کنید
4- ماسک صورت بگذارید،
براشینگ کنید، مانیکور و پدیکور کنید.
5- با انجام مراقبه عشق،
اضطراب خود را کنترل کنید
ممکن است بگویید الان خواستگار ندارم.
پس این پست برایم مفید نیست؟ اجازه بدهید اعلام کنم که با شما موافق نیستم. این
پست برای شما که همین الان خواستگار دارید و یا ندارید، مفید است. چرا؟
معلمین راز یک اصطلاح خیلی مهم دارند: برای دریافت آماده شو!
یعنی قبل از این که نشانهای از
برآورده شدن خواسته و آرزوی شما وجود دارد، لازم است وانمود کنید، آن آرزو برآورده
شده است. برای مثال دوست دارید به مسافرت بروید؟ چمدان خود را ببندید!
دوست داریم ماشین بخرید؟ یک جاسوییچی
زیبا تهیه کنید!
دوست دارید در محل کارمان ارتقای مقام
پیدا کنید؟ همین الان جوری لباس بپوشید که انگار مدیر شرکت هستید!
الان خواستگاری ندارید، ولی دلتان میخواهد
ازدواج کنید؟ از همین الان برای پذیرایی از خواستگار آماده شوید!
چگونه از همین الان برای پذیرایی از
خواستگار آماده شوید؟ سؤال خوبی است.
1.
یک دست لباس خوب
آماده داشته باشید
تصور کنید همین امروز خواستگار به خانه
شما زنگ می زند. آیا لباس مناسب برای پذیرایی از خواستگار دارید؟
از همین الان دو دست لباس آماده کنید.
یک دست لباس خوب برای ملاقات خواستگار در خانه و یک دست لباس مناسب برای ملاقات
خواستگار در بیرون از خانه.
دقت کنید چه رنگی به صورت شما شادابی
بیشتری میدهد. چه مدل لباس به تن شما برازندهتر است. چه شیوه آرایش برای شما
مناسبتر است. از همین الان تمرین کنید. بسیاری از اوقات خواستگار میآید و بدون
پسندیدن شما میرود، زیرا شما بخوبی به ظاهر خود رسیدگی نکردید.
در کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان
است! یک بخش مفصل به شیوه لباس پوشیدن در روز خواستگاری پرداخته شده است.
آدمها از روز اول قلب خوب و روح والای
شما را نمیبینند. فقط ظاهر شما را میبینند. بنابراین لباسی بپوشید و آرایشی
داشته باشید که هم شما را زیبا و باشخصیت نشان بدهد. مبادا با آرایشهای زننده، لباسهای
جلف، ظاهری نامناسب برای خودتان بسازید و مبادا به خاطر سادگی خیلی زیاد، زیبایی
خود را به نمایش نگذارید.
ما می گوییم: موقع خواستگاری یک نظر
حلال است! روز خواستگاری به بهانه حجاب و به خاطر سادگی ذاتیتان، از رسیدگی به
سرووضعتان غافل نشوید.
دست دست نکنید. صبر نکنید اول خواستگار
پیدا شود، بعد به فکر بیفتید چه لباسی بپوشم؟ چه آرایشی بکنم؟ آرایش بکنم یا نکنم؟
2.
جلوی آینه لبخند
زدن را تمرین کنید
از همین الان لبخند زدن و خوش اخلاق
بودن را تمرین کنید. محصول جذابیت فوری برای متاهلها، مجردها، خانمها و آقایان مفید
است. الان روی سخنم با شما خانمهای مجرد است. از حالا جذاب بودن را تمرین کنید. از
حالا خوش اخلاق بودن را تمرین کنید.
بقیه تمرینات کتاب ازدواج مثل آب خوردن
آسان است! را نیز انجام بدهید. انشاالله بزودی سرو کله یک خواستگار خوب پیدا میشود.
حالا به روز موعود نزدیک میشوید. ممکن
است خواستگار همراه خانوادهاش به خانه شما بیاید و یا ممکن است قرار شود او را
برای اولین بار در خارج از خانه ببینید، در هر صورت سه گام بعدی را انجام بدهید:
3.
روز خواستگاری،
مرخصی بگیرید و استراحت کنید
حتماً بخوبی استراحت کنید. خواب خوبی داشته
باشید. خواب کافی، پوست را شفاف و شاداب میکند.
4. ماسک صورت بگذارید، براشینگ کنید، مانیکور و پدیکور کنید!
به آرایشگاه بروید و حسابی خودتان
برسید. تاکید میکنم اگر میتوانید به آرایشگاه بروید. آرایشگرهای خوب، دستی معجزه
آسا دارند. شما را بسیار زیبا میکنند. بعلاوه قرار گرفتن در محیط آرایشگاه، شما
را سرشار از جذابیتهای کهن الگوی آفرودیته میکند. ولی اگر پول کافی ندارید که
به آرایشگاه بروید یا فرهنگ خانوادهتان
اجازه نمیدهد، در خانه به خود رسیدگی کنید. ماسک صورت بگذارید، براشینگ کنید (حتی
اگر حجاب دارید. یادتان که هست گفتم: یک نظر حلال است!) به ناخنهای دست و پایتان
رسیدگی کنید. ممکن است هیچکس ناخنهای پای شما نبیند. خودتان که میبینید. قرار
است حس خودتان خوب شود. اعتماد به نفس خودتان بالا برود. برای این که بتوانید در
آرایشگاه دوام بیاورید یا در خانه به زیباییتان رسیدگی کنید، لازم است از حالا که
خواستگار ندارید، رسیدگی به زیبایی خود را آغاز کنید.
5.
با انجام مراقبه
عشق، اضطراب خود را کنترل کنید!
این همه از زیبایی ظاهری گفتم، نوبت به
زیبایی درونی رسید. اگر بهترین لباسها را بپوشید، برازندهترین آرایشها را داشته
باشید، ولی عصبی و مضطرب باشید، بیفایده است. هیچ پرندهای
روی شاخههای لرزان یک درخت نمینشیند. اضطراب شما را زشت میکند. به همین
دلیل از همین حالا مراقبه عشق را آغاز کنید تا آرامش و عشق از همه وجود شما تراوش
کند.
همه این کارها را قبل از این که
خواستگار داشته باشید، مرتب تمرین کنید تا آماده باشید. چی گفتم؟ همه همه این
کارها را قبل از این که خواستگار داشته باشید، مرتب تمرین کنید تا آماده باشید! متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: پنج اقدام ضروری، قبل از دیدن خواستگار
و این هم
بقیه مقالههای مهم و رایگان درباره خواستگار و خواستگاری:
یک دخترباهوش در برخورد با خواستگار چه میکند؟
چرا تا یک خواستگار خوب از راه میرسد، سر و کله قبلی پیدا میشود؟
با خواستگار سیگاری چه کنم؟
تعدادی
مقاله رایگان موقعیتی برای خانمهای مجرد در سایت گیس گلابتون وجود دارد. بفرمایید
و مطالعه کنید:
خانمهای مجرد! چگونه برای سال نو آماده شوید؟
خانمهای مجرد! در جشنهای عروسی چگونه لباس بپوشید؟
خانمهای مجرد! دوستان مناسبی انتخاب کنید!
سه زوج
خوشبختی که زندگی مرا تغییر دادند، داستان من (گیس گلابتون):
من نسبت به ازدواج بدبین بودم. فکر میکردم ازدواجی رابطهای خسته کننده،
زجرآور و اجباری است. تصور می کروم ازدواج کردن، امکان رشد و پیشرفت یک خانم را از
بین میبرد و او را محدود و کوچک میکند. سه زوج بودند که مرا نسبت به ازدواج خوش
بین کردند. همزمان با آنها آشنا نشدم. آنها یکی از پس از دیگری به زندگی من وارد
شدند و مفهوم شیرین ازدواج را در ذهنم کاشتند.
اولین زوج: هر دو پزشک بودند. هر دو از پرطرفدارترین افراد
دانشگاه. تقریباً همه دختران دانشکده ما عاشق، آن آقا بودند و خانم چنان برق نگاه
و لبخند فتنه انگیزی داشت که شیطان را هم از راه بدر میبرد. وقتی فهمیدم آن دو با
هم ازدواج کردند، خوشحال شدم
خانم را دوست میداشتم و برای آقا احترام قائل بودم. چرا برای این آقا احترام
قائل بودم؟ چون او چند هفتهای سعی کرده بود، مرا جزو خیل عظیم طرفداران خود کند،
وقتی دید به او اهمیت نمیدهم، خیلی ساده و بدون آن که دلخور شود، بی خیال من شد.
پس از آن رفتاری کاملاً محترمانه با من داشت و هرگز به روی خودش نیاورد که از من
تودهنی خورده است. او را مردی با قلب بزرگ و مهربان دیدم.
من مهمان همیشگی خانه آنها بودم. خانه با سلیقه و تمیز، با غذهای خوشمزه،
صاحبان خانه شیکپوش، مجلس گرم کن. آنها
سعی کردند مرا با یکی از دوستانشان جفت و جور کنند. الحمدااله آنقدر خنگ بودم که
هیچوقت متوجه این موضوع نشدم. از مهمانی و بحثهای عرفانی و ادبی لذت میبردم. از
طرفی از تماشای احترام و عشق این زن و شوهر جوان بسیار کیف میکردم.
بقیه متاهلها از آنها متنفر بودند! دلشان نمیخواست سر به تن این دو باشد. با
دیدن این زوج خوشبخت، غم عالم به دلشان میآمد. هزار فتنه میریختند که میانه آن
دو را بهم بزنند، ولی رابطه آن دو مثل کوه استوار بود. در عوض زن و شوهرها بعد از
دیدن آن دو از عصبانیت به جان هم میافتادند و دعوا میکردند.
متاسفانه خوشبختی آن دو، چیزی کم داشت. دلشان بچه میخواست. یواشکی هزار جور
دوا و درمان میکردند و نتیجه نداشت. می گویم یواشکی، چون به من چیزی نگفتند، ولی
من میدانستم. از کجا؟ نمیدانم از کجا میدانستم. شاید پزشکان، زنان عقیم را با
یک نگاه میشناسند. شاید نگاه حسرت زدهشان را به بچههای دیگران میدیدم، شاید
تغییرات خلق و خوی ماهانه زن را میدیدم. بهرحال اگر من میدانستم آنها در آتش
حسرت بچه دار شدن میسوزند، لابد سایر پزشکان هم میدانستند. آنها بالاخره بچه
دار شدند. نمیدانم براستی صاحب فرزند شدند یا بچهای را به فرزندی قبول کردند. در
هر صورت خوشبختیشان با حضور آن کودک شیرین، تکمیل شد.
این زن و شوهر نازنین چندین ماه وقت صرف کردند تا من و یکی از دوستانشان را
جفت و جور کنند. بالاخره خانم مرا کناری کشید و پرسید: “چرا اینطوری رفتار میکنی؟
اگر از این آقا خوشت نمیآید بگو ما دست از تلاش برداریم.” من اعتراف کردم تا
آن لحظه در مورد آن آقا اصلاً فکر هم نکردهام. اصلاً توجه نکردم او ممکن است
خواستگار من باشد. خانم بسیار تعجب کرد. گفت: “تو سی و چند ساله هستی. پس کی
میخواهی به مردان به عنوان همسر آیندهات فکر کنی؟” جوابی نداشتم. چون مرتب
پیش او در مورد مجرد بودنم، شکایت میکردم، ولی متوجه نشده بودم آنها دارند بساط
ازدواج مرا میچینند.
وقتی آنها متوجه شوند من اصلاً در باغ نیستم مهمانی بازی را متوقف کردند. در
واقع آنها مدتی رابطهشان را با همه قطع کردند و پس از یک سال با یک پسر به میان
ما بازگشتند. آیا آن پسر واقعاً بچه خودشان بود؟ یا او را فرزندی قبول کرده بووند؟
نمیدانم. هرچه بود رابطه من و آنها قطع شد. هرچند هنوز که هنوز است خاطره شیرین
این زوج دوست داشتنی برایم گرامی است. انشاالله همیشه خوشبخت باشند.
دومین زوج، دنداپزشک بودند. دختر دایی پسر عمه بودند. زود ازدواج کرده و در کنار هم درس خوانده بودند.
دو تا پسر شیطان داشتند. خدا حفظشان کند. وقتی با آن دو آشنا شدم هر دو از من
کوچکتر بودند ولی حدود پانزده سال از ازدواج آنها میگذشت. رابطه آن دو سرشار از
عشق و احترام بود. جانشان به جان هم بسته بود. خانه بزرگ و راحت، پر از خوراکی
خوشمزه و مهمانی داشتند.
آنها هم سعی کردند مرا با یکی از
فامیلهایشان جوش بدهند. باز هم من نفهمیدم این همه مهمانی و رفت و آمد به خاطر
چیست. درحالیکه هر روز از غم مجرد ماندن با دوستم حرف میزدم. وقتی او از خنگی من
به جان آمد، شخصاً خواستگاری را مطرح کرد. خدایا! باز هم من متوجه آن آقا نشده
بودم. من منی کردم. دوستم فکر کرد جوابم مثبت است. همان شب آن آقا از من خواستگاری
کرد. جواب من چی بود؟ از خنده روده بر شدم و اتاق را ترک کردم! دوستم از من دلخور
شد و رابطه ما قطع شد. حیف…
من خنده نمکین او و نگاه عاشقانهاش به همسرش را بسیار دوست داشتم. یک جمله او
همیشه در گوشم تکرار میشود. او گفت: “پانزده سال از ازدواجم میگذرد ولی
هنوز خجالت میکشم جلوی شوهرم بدون آرایش ظاهر شوم. حتماً جلوی او آرایش میکنم و
لباس خوب میپوشم.” حالا فکر نکنید خیلی آرایش می کردها. نه! یک دستی توی
صورتش میبرد، ولی همیشه حواسش بود که مرتب و منظم باشد. او یکی از افرادی بود که
مرا به ازدواج امیدوار کرد.
سومین زوج بسیار جوانتر از من بودند. وقتی آنها شانزده
ساله و هجده ساله بودند که با هم آشنا شدند. مادرپسر با مادر دختر تماس گرفت و
اطلاع داد دختر و پسر با هم دوست هستند. وقتی دختر دیپلمش را گرفت، مادر پسر به او
گفت: “تو دو سال است با این دختر دوست هستی و همدگیر را دوست دارید. او
دیپلمش را گرفته و شما سربازی رفتید، دیگر وقت ازدواج است.” قابل توجه بعضی
مادران که اجازه نمیدهند هیچ دختری به پسر شاخ شمشادشان نزدیک شود! آنها ازدواج
کردند.
مدرنترین و موفقترین زوجی که میشناسم. خانم کار میکند، کار هنری و مرد در
خانه است. آشپزی و بچه داری میکند. آنها
بسیار خوش مشرب و دوست داشتنی هستند. کلاً مثل دوقلوهای بهم چسبیده هستند. من هرگز
یکی را بدون دیگری ندیدم. مدتی است از آنها هم خبری ندارم ولی می دانم همچنان خوش
هستند.
این سه زوج دوست داشتنی مرا به ازدواج امیدوار کردند. خدا حفظشان کند.
چندی پیش، خانمی برای مشاوره پیش من آمده بود و گفت هیچ زوج خوشبختی نمیشناسد.
قرار شد زوجهای خوشبخت اطرافش را شناسایی کند. دو هفته بعد او با یک فهرست پنجاه
تایی از زوجهای خوشبخت برگشت! پیشنهاد میکنم شما هم فهرستی از زوجهای خوشبخت
دور و بر خود تهیه کنید. به جای این که به طلاق و دعواهای زن و شوهری توجه کنید،
آگاهانه زوجهای خوشبخت را شناسایی کنید و از خود بپرسید: آنها چگونه رفتار میکنند
و چه ویژگیهای شخصیتی دارند که توانستهاند ازدواج خوبی را به ثمر برسانند؟ این
جستجو، شما را به معدن طلا خواهد رساند. قول میدهم.
ازدواج سفید آری یا خیر؟
تازگیها
رسم همخانه شدن در ایران هم دارد جای خود را باز میکند. خانم و آقا بدون عقد رسمی
به زیر یک سقف میروند و با هم زندگی میکنند. من به قسمت شرعی داستان کاری ندارم،
زیرا از نظر من وقتی زن و مرد هر دو به مزاوجت راضی باشند، عقد نکاح بین آنها
برقرار شده است.
البته
این فقط نظر من نیست. از نظر اسلامی هم ما راه حلی تحت عنوان صیغه داریم که نیاز
به شاهد هم ندارد. حتی لازم نیست صیغه به زبان عربی خوانده شود. کافی است من راضیام،
من راضیام را بگویید و به مدتی معین با مهری مشخص به عقد هم دربیایید. بعضی مراجع
اجازه پدر را برای دختر لازم میدانند و بعضی مراجع اجازه پدر را هم ضروری نمیدانند.
از بخش
شرعی داستان میگذریم، زیرا همانطور که گفتم برای آن راه حلی وجود دارد. من خیال
دارم به بخش اجتماعی و فردی این مسئله بپردازم.
به نظر
میرسد هرچه غربیها به کار بسته، غیرمفید دیده و دور ریختهاند، به کشورهای جهان
سوم منتقل شده است. مثل فست فودها. این روزها غربیها خواهان غذای ارگانیک هستند.
آنها روشهای پرورش گیاه در خانه را میآموزند تا مثل استیو جابز گیاهخوار شوند و
غذایشان را خود به عمل آورند. در حالیکه متاسفانه در ایران، فست فودها مثل
قارچ رشد میکنند.
این
داستان همخانه شدن هم یکی از روشهای منسوخ غربی است که متاسفانه این روزها شاهدیم
که در ایران دارد رایج میشود. در غرب به خانمها توصیه میشود اگر مردی را برای
همسری مناسب میدانند و تصمیم قطعی گرفتهاند با او ازدواج کنند، هرگز حاضر نشوند
بدون عقد رسمی با او زیر یک سقف ازدواج کنند. زیرا زن و مرد، بعد از دو سه سال
همخانگی از هم دلزده میشوند و چون تعهدی اجتماعی به یکدیگر ندارند، باید دنبال
پارتنر جدید بگردند.
آی
مجردها! خانمها و آقایان عزیز! وقتی عاشق میشوید، از شدت عشق بیخواب هستید،
دلتان میخواهد همه لحظات را در کنار معشوق خود باشید و او را فرشتهای میبینید
که از آسمان به زمین نزول کرده است. راستش را بخواهید همه اینها توهم است و به
خاطر ترشح سروتونین فراوان، دچار این توهم شدهاید. شما وقتی عاشق هستید، مثل کسی
که حشیش کشیده یا آل اس دی مصرف کرده باشد، روی ابرها هستید. ولی وقتی به وصال میرسید
و هر شب کنار یکدیگر میخوابید، ترشح این هورمون در بدن شما کم کم کاهش مییابد.
یک روز صبح بلند میشوید و میبینید دیگر قلبتان با دیدن معشوق، به تپش نمیافتد.
دیگر همه روز به یاد او نیستید. بلکه براحتی میتوانید روی کار و پروژههایتان
متمرکز بشوید و فراموش کنید دلبری دارید. یک روز از خواب بیدار میشوید و میبینید
این آدمی که اینقدر فرشته رو و فرشته خوب به نظر میآمد، آدمی است مثل بقیه آدمها.
آروغ می زند، باد در میکند، دهنش بو میدهد. موقع غذا خوردن ملچ مولوچ میکند.
هرقدر
عاشق باشید، پس از شش ماه تا یک سال، شیدایی و عاشقی تمام میشود، زیرا ترشح میزان
بالای سروتونین به پایان میرسد. اگر ازدواج کرده باشید، تلاش میکنید صمیمیت و
عشق را به خانه برگردانید. به همین دلیل در دوره زندگی مثل عسل شرکت میکنید و
اصول همسرداری را بکار میگیرید. با تعهد و رعایت اصول همسرداری، کم کم سطح هورمون
اکسی توسین در شما بالا میرود و نسبت به همسر خود همبستگی عاطفی پیدا میکنید. کم
کم یک روح در دو بدن میشوید و به یکدیگر
شبیه میشوید. شما با تعهد و رعایت اصول همسرداری، کم کم میآموزید آدمی را همه
خصوصیات خوب و بدش دوست بدارید و ستایش کنید.
اگر تعهد
اجتماعی و رسمی ازدواج را نداده باشید، هنگامی که میزان سروتونین خوب پایین میآید
و شیدایی به پایان میرسد، دلیلی برای متعهد ماندن ندارید. ناچار هستید به دنبال
تجربه دوباره هیجان عشق به دنبال یاری تازه بگردید. آمار غربیها نشان میدهد
همخانه شدن ظرف دو تا سه سال به بن بست میرسد و تمام میشود.
در دوران
دوستی، شما وقتی یکدیگر را ملاقات میکنید که وقت دارید و سرحال هستید. بنابراین
برای دیدن روی ماه معشوق لحظه شماری میکنید. به سر و وضعتان میرسید و چند ساعتی
که در کنار یکدیگر هستید، حسابی خوش میگذرانید. تصور میکنید حالا که این همه
کنار هم بودن خوب است چطور است این کنار هم بودن را دائمی کنیم؟ پس حتماً بیشتر
خوش خواهد گذشت…
اگر زن و
مردی زندگیشان را در مقابل خدا و مردم به یکدیگر پیوند بدهند و پس از آن اصول
همسرداری را به کار بگیرند، به شما قول میدهم که بیش از دوران تجرد به شما خوش
خواهد گذشت، ولی اگر بدون تعهد زیر یک سقف بروید، متاسفانه ظرف دو تا سه سال
دوباره آواره و سرگردان یافتن عشق خواهید بود. سؤال من این است که خیال دارید چند
بار این تجربه را تکرار کنید؟ دو بار؟ سه بار؟ ده بار؟ فکر میکنید تا چند سالگی
میتوانید بدون ریشه دواندن در یک خانواده واقعی، مرتب همخانههای خود را عوض
کنید؟
یکی از
وبلاگنویس ها تجربه همخانه بودنهای خود را مینوشت. در حال حاضر دست از نوشتن
برداشته است. خیال ندارم او را قضاوت کنم به همین دلیل نام وبلاگش را نمینویسم.
من همیشه دلم برای او میسوخت. دختری با این قلب مهربان، این همه عشق، همه شادی که
میتواند منبع الهام و شادی بسیاری از آدمها باشد، متاسفانه مرتب از یک همخانگی
به همخانگی بعدی میرود. الان بقدری احساس تهی بودن دارد که بکلی نوشتن را کنار
گذاشته اشت.
من به
خانمهای مجرد هشدار میدهم حاضر نشوند بدون عقد با آقایی همخانه شوند. ازدواج سفید جواب نمیدهد! گول این
حرفها را نخورید که “ببینیم اگر با هم سازش داشتیم، آن موقع ازدواج میکنیم.”
تعهد نصفه و نیمه نداریم. یا متعهد هستیم یا متعهد نیستیم. عاشق شوید و حداکثر پس
از شش ماه تا یک سال ازدواج کنید. عشق بیخبر و آهسته بر بالهای شبنم صبحگاهی
برفراز زندگی شما به پرواز درمی آید. ولی اگر بدرستی از آن مراقبت نشود، بسرعت
ناپدید میشود. از زیبایی عشق با نیروی تعهد مراقبت کنید.
از
ازدواج نترسید. ازدواج زیباست به شرطی که اصول همسرداری را بیاموزید و بکار
بگیرید.
بعضی از شما
خوانندگان عزیز سایت گیس گلابتون از همسرتان جدا شدهاید. اجازه بدهید چند کلمه
خدمت شما عرض کنم:
خانم عزیز! اگر شما سابقه طلاق دارید…
آمار طلاق
در جامعه بقدری بالا رفته است که هر کدام از ما در میان عزیزان خود دست کم یک نفر
را داریم که این واقعه دردناک را تجربه کردهاند .
طلاق بسیار
تلخ است و آثار دردناکی در روح و روان دو طرف باقی میگذارد. هم زن و هم مرد پس از
طلاق دچار صدمه میشوند. این طور نیست که فقط زنها آسیب میبینند و مردهاعین
خیالشان نیست. مردها بشدت از طلاق آسیب میبینند. من این مطلب را بخوبی میدانم
چون دارم با یکی از آنها زندگی میکنم. گاهی اوقات هردو نفرمان برای سختیهایی که
او کشیده، گریه میکنیم.
یکی از بدترین
وقایع زندگی انسان، مرگ همسر است. پس از مرگ همسر، کیفیت زندگی و سلامتی و حتی طول
عمر همسری که زنده مانده است، کاهش پیدا میکند. زیرا مرگ همسر باعث صدمه روحی
شدید میشود. آمار و بررسیهای علمی نشان میدهد که عوارض طلاق از مرگ همسر بدتر
است . یعنی اگر همسرمان بمیرد، بهتر از آن است که از ما جدا شود !
حقیقت تلخی
است .
من هرگز
ندیدم ازدواجی به خاطر خطاهای یک نفر بهم بخورد. بلکه زن و مرد هردو در مورد این
موضوع مسئول هستند. حتی اگر شما همه تلاش خود را کردهاید، ولی طرف مقابل معتاد،
هرزه یا خشن بوده، باز هم به خاطر داشته باشید که «شما» او را انتخاب کرده بودید.
پس مسئول انتخاب خود هستید. مسئولیت خود را قبول کنید.
البته بعضی
از شما میدانید که در این جدایی سهم داشتهاید، مثلاً به کارتان یا والدین خود
بیش از همسرتان بها دادهاید، یا روابطی خارج از زناشویی داشتهاید، یا محبت و
عشقی که همسرتان نیاز داشته، به او عطا نکردهاید و و و…
متاسفانه اگر
وقت کافی برای گذر از این مرحله نگذارید و هول هولکی دوباره ازدواج کنید، ممکن است
باز هم آدم نامناسبی را جذب کنید و یا رفتارهای نامناسب قبلی خود را تکرار کنید و
بزودی خود را در همانجای قبلی ببینید.
دوران پس از
طلاق بسیار دشوار است. اگر درست مدیریت نشود یا آدم برای همیشه از ازدواج و جنس
مخالف فراری میشود یا برعکس، رفتار بیبند و بارانه در پیش میگیرد. در هر دو
صورت از یک ازدواج سالم و شایسته دور میشود .
مژده آن است
که اگر دو سال پس از طلاق را درست مدیریت کنید،
ازدواج دوم شما بهتر از هر ازدواجی خواهد بود. زیرا هم در انتخاب همسر
بیشتر دقت خواهید کرد و هم در روابط زناشویی عاقلتر خواهید بود و هشیاری و انعطاف
بیشتری نشان خواهید داد . من به کسانی که ازدواج قبلیشان شکست خورده، توصیه
میکنم تمرینات پاکسازی روح و خداحافظ خشم را انجام بدهند، تا هرچه
زودتر از خشم و درد رها بشوند. البته ممکن است لازم باشد از خدمات تخصصی یک روانشناس
کمک بگیرید. برای کمک گرفتن تردید نکنید و هرچه زودتر به زندگی برگردید. مبادا
دچار سرزنش و سرخوردگی شوید و خود را ازآیندهای شاد محروم کنید .
من در مورد
افرادی که سابقه ازدواج داشتهاند، ولی در حال حاضر مجرد هستند، (دوست ندارم لفظ
مطلقه را بکار ببرم) زیاد ننوشتم، چون من مجردها را به دو دسته تقسیم نمیکنم. به
نظر من این اتفاق فقط یک تجربه آموزی است و بس. درسهای
آن را بیاموزید و غمهایش را رها کنید. بال بگشایید و زندگی را در آغوش بگیرید. فردای
روشن در انتظار کسانی است که امروز را خوب زندگی کنند. گذشتهها گذشته است، پس آن
را در خاک دفن کنید.
فرض میکنم
خواستگار مناسبی آمد و رفت و آمد کردید. حالا چندین سؤال مهم پیش میآید. بفرمایید
و مقالههای رایگان مربوطه را مطالعه کنید:
قبل از ازدواج، چه موقع پیش مشاور بروید؟
بزودی نوشته میشود
قبل از ازدواج چه موقع درباره خواستگار تحقیق
کنید؟ بزودی نوشته میشود
مهریه ومراسم بله برون چگونه برگزار شود؟
این
سؤالات زیاد به دستم میرسد:
·
آیا لازم است مهریه تعیین شود؟
·
رقم مهریه چقدر باشد؟
·
خانوادههای ما سر مهریه به توافق نرسیدند و مراسم بله برون
بهم خورد. چه کار کنم؟
متاسفانه قوانین خانواده در ایران داغان و مشکل دار است.
پیش از انقلاب، قوانین حمایت از خانواده خوبی تدوین شده بود که در ازدواج به زنان
ایرانی ، حقوقی معادل یک زن اروپایی و آمریکایی میداد. به همین دلیل پیش از
انقلاب سنت شیربها منقضی شد. مهریه و جهاز هم داشت از بین میرفت. این جمله ورد
زبانها بود: “جهاز دخترم، لیسانس اوست.” یعنی یک خانم تحصیلکرده میدانست
قرار است پس از ازدواج از تحصیلات خود برای کسب درآمد و ارتقای سطح کیفیت زندگی
مشترک استفاده کند. پس نیازی به خرید جهاز نیست. نیازی به مهریه هم ندارد، چون
قانون، حافظ حقوق اجتماعی و مالی او در زندگی زناشویی است.
متاسفانه پس از انقلاب، قانون خانواده ملغی شد. من مطمئنم
بالاخره قوانین ازدواج در ایران سر وسامان خواهد گرفت و از این وضعیت بلبشو و
آشفته خارج خواهد شد. ولی کاش حقوق دانان ما قدری عجله کنند. آیا سی و شش سال برای
تدوین قانون خانوادهای که مناسب کشوری اسلامی و قرن بیست و یکم باشد، قدری طولانی
نیست؟
بگذریم. داشتم میگفتم پس از ملغی شدن قانون خانواده در
ایران، برای حفظ حقوق زن، مهریههای سنگین رواج پیدا کرد. و بعد از این که تعدادی
زیادی آقا به خاطر مهریه راهی زندان شدند، دیگر آقایان زیر بار مهریه سنگین نمیروند.
قرار نیست فقط حقوق زنان حفظ شود. حقوق مردان هم باید حفظ شود. مگر یک آقا به جرم
ازدواج باید به زندان برود یا همه اموالش را از دست بدهد؟ به همین دلیل بلبشوی
مهریه و ازدواج در ایران بالاتر رفته است…
خواهش میکنم
از منظر خانواده عروس و داماد به موضوع نگاه کنید و یکطرفه قضاوت نکنید:
1-
خانم هنگام عقد، سندی را امضا میکند که هرگز نمیتواند آن
را فسخ کند. شاید مجبور شود رفتار ناشایست مردی نادان را تحمل کند.
2-
خانم ممکن است با پدیده چندهمسری روبرو شود.
3-
خانم در صورت طلاق گرفتن، حضانت فرزندان خود را ندارد.
4-
خانم در صورت مرگ همسر، ارث چندانی نمیبرد و ممکن است دچار
مشکلات مالی شود.
از طرفی
دیگر
1-
اگر آقا با مهریه
سنگین موافقت کند، شیشه عمرش را به دست خانم داده است. خانم ممکن است با هر
ناسازگاری مهریهاش را به اجرا بگذارد و مرد را پشت میلههای زندان بیندازد یا
ممنوع الخروجش کند و یا اموالش را از دستش بگیرد.
آمار
طلاق در ایران بالا رفته است. در شهرهای بزرگ، نیمی از ازدواجها به طلاق منجر میشوند.
یعنی ازدواج به بازی گل یا پوچ تبدیل شده است. شانس طلاق ودوام آن یکسان است…
آقایان
عزیز! لطفاً به خانواده عروس حق بدهید که در مورد مهریه تاکید داشته باشند.
خانمهای
عزیز! لطفاً به خانواده داماد حق بدهید که نخواهند زیر بار مهریه سنگین بروند.
اگر خانم
و آقا خودشان همدیگر را پسندیدهاند و با هم مراوده کردهاند، باید پیش از مراسم
رسمی خواستگاری در مورد مهریه با هم چانه بزنند و مذاکره کنند. قرار نیست خانوادهها
این کار را انجام بدهند. چون حالت بسیار ناخوشایندی پیش خواهد آمد. داماد قرار
نیست خانواده خانم را راضی کند. بلکه خانم باید خودش خانواده خودش را راضی کرده
باشد.
خانمهای
گرامی! اگر میخواهید مدرن ازدواج کنید، هرگز نباید بگویید: “در خانواده ما
رسم این است که مهریه دختر این قدر باشد. چون مهریه خواهرم، مهریه دخترخالهام این
قدر است.” تصمیم بگیرید. بالاخره شما طبق سنت عمل میکنید یا طبق شرایط قرن
بیست و یکم؟
من نمیدانم
بهتر است رقم مهریه چقدر باشد، ولی می دانم شما خانم و آقای عزیز باید با هم
مذاکره کنید و به نتیجه برسید. سپس نتیجه را به اطلاع خانواده خود برسانید. نباید
پشت سر خانوادههای خود پنهان بشوید. خانوادهها وقتی چانه زنی میکنند که خودشان
عروس و داماد را انتخاب کرده باشند. وقتی به انتخاب شما احترام میگذارند و شما را
آنقدر بالغ میدانند که میتوانید همسر آیندهتان را خودتان انتخاب کنید، هرگز
وارد بازی چانه زنی برای مهریه نمیشوند.
متن کامل این مقاله را میتوانید اینجا بخوانید: مهریه و مراسم بله برون چگونه برگزار شود؟
معرفی کتاب
و فیلم
مثل یک مرد فکر کن و مثل یک بانو عمل کن
دور از اجتماع خشمگین
فهرست 20فیلم هپی اند برای شما
در سایت گیس گلابتون بیش از 100 خبر خوش شما
ثبت شده است. بعضی دوستان تمام مراحل یافتن خواستگار و آشنایی و ازدواج خود را نوشتهاند.
درسهای بزرگی در تجربههای دوستان شما وجود دارد که امیدوارم از این درسها استفاده
کنید.
همه خبرهای خوش شما- بیش از صد خبر خوش ازدواج
قصه از کجا شروع شد؟
قصه ازدواج من از سن هفده سالگی و اومدن اولین خواستگارم شروع
شد. اون زمان اون خواستگار رو به چشم تجربه نگاه کردم چون دلم نمیخواست توی اون
سن کم ازدواج کنم. رویام این بود که برم دانشگاه، درس بخونم، یکی دو سالی سرکار
برم و بعد ازدواج کنم. اما همه این رؤیا محقق نشد. تا اونجایی محقق شد که رفتم
دانشگاه، درس خوندم، سرکار هم رفتم اما بعد از چند سال که از سرکار رفتنم گذشت،
ازدواج نکردم. بله من توی ذهنم بود که بین بیست و چهار تا بیست و شش سالگی ازدواج
میکنم. اما از اونجایی که زندگی همیشه مطابق میل و خواسته ما پیش نمیره، من در
سی و سه سالگی ازدواج کردم.
حالا میخوام روند بررسی چند سال تأخیر در ازدواجم رو براتون
شرح بدم تا اگر شما هم در این وضعیت گیر کردید، براتون چارهساز باشه.
همونطور که گفتم قصه ازدواجم از هفده سالگی و ورود اولین
خواستگار به منزل شروع شد. دوره زمونه و شرایط شهر و زندگی من طوری بود که
خواستگارها سنتی میاومدند و کسی اونها رو معرفی میکرد. گاهی بعد از معرفی ابتدا
مادر و خواهر داماد آینده میاومدن دیدن من و من تو فکر و خیالم تصویری از داماد
شرح داده شده، میکشیدم و اونو توی خیال خودم کنار خودم تصور میکردم. اون موقعها
بلد نبودم و نمیدونستم که میشه بدون اوقات تلخی با خانواده داماد برخورد کرد. خود
من خیلی وقتها غصه میخوردم که چرا اول مادر و خواهر داماد میان برای دیدن من و
نه خود شازده. در صورتی که میشد با این قضیه ملایمتر برخورد کرد و اونو سادهتر
گرفت. گاهی برای یک خواستگاری ساده از روزها قبل تدارک میدیدیم و بعد که متوجه
میشدم داماد سنخیتی با من نداره خیلی ناراحت و عصبانی میشدم.
اون موقعها نمیدونستم که نباید با پسری که بار اول برخورد میکنم
سریع جواب بدم و بگم نه و فکر کنم مرد رویاهای من هنوز از راه نرسیده، در صورتی که
به اون پسر بخت برگشته مهلت بیشتری ندادم تا خودش و شخصیتش رو نشون بده که شاید
همون آدم بعد از
چند برخورد میتونست خودشو توی دل من جا کنه. اون موقعها کسی نبود بهم یاد
بده و بگه چطوری برخورد کنم با آدمهای اطرافم که هرکدوم بشن یک خواستگار بالقوه و
نرن پشت سرم حرف بزنن که دختر فلانی رو دیدیم محل کارش چقدر بداخلاق بود. چون نسل
من، نسل دهه شصت فکر میکرد هر چقدر خودشو بگیره و بداخلاقتر باشه، پرجذبهتر و
سنگین رنگینتره.
وقتی به خودم اومدم که دیدم خواستگارهای رنگ و وارنگ رو از هر
شهر و دیار و قومیتی رد کردم و شدم یک دختر بیست و هشت ساله مجرد و این برای سن و
سال و شهر و خانواده و خلاصه همه چیز من خیلی بد بود. توی موقعیتی قرار گرفته بودم
که اکثر قریب به اتفاق دوستانم ازدواج کرده بودند و حتی بچه داشتند و من فقط عروسی
دوست و آشنا و فامیل دعوت میشدم بدون اینکه شب عروسی خودم فرا برسه. تنها کاری که
اون زمان از دستم برمیاومد این بود که نشستم پای کامپیوتر بزرگ و قدیمی خونمون و
با اینترنت دایال آپ وصل شدم به فضای مجازی که اون موقعها اینقدر هم بیکران نبود
و راجع به ازدواج و دلایل ازدواج نکردنم سرچ کردم.
چند تا فکر و خیلال به ذهنم میاومد برای ازدواج نکردنم که
همونها منجر به سرچ میشد. اول فکر میکردم پسرهایی که میان خواستگاری من
بی لیاقتاند و تا حالا کسی لیاقت من رو نداشته و گوهر وجودی من رو کشف نکرده،
خودش باید کشف میکرده من چه مروارید درون صدفی هستم. فکر بعدی این بود که
من چقدر بدشانسم که پسرهای با لیاقت منو هنوز ندیدن و بعد که خوب این فکر و خیالها
رو توی ذهنم هم زدم رسیدم به این فکر و خیال که من چقدر بد و زشت و بدشانسم و خوب
خودمو در روح و روان خودم کتک میزدم و پایین میآوردم.
خدا پدر سازنده اینترنت و فضای مجازی رو بیامرزه که باعث شد من
با وبلاگ نویسی آشنا بشم و شروع کردم به نوشتن از احساساتم به صورت ناشناس. از
خدا که پنهون نیست از شما هم پنهون نباشه که من وبلاگی زدم با این عنوان: «دختری
که دوست دارد عروس شود». باورتون بشه یا نشه من نویسنده این وبلاگ بودم که اون
روزها ناشناس از احساسم مینوشتم و چقدر دوست داشتم واقعاً عروس بشم. از اولین
وبلاگهایی که میخوندم وبلاگ «یادداشتهای یک دختر ترشیده» بود که دیگه الان همه
میدونند نویسندهاش خانم ارمغان زمان فشمی روزنامهنگاره ولی اون موقعها اون هم
ناشناس مینوشت و چون ازدواج نکردنش رو به طنز درمیآورد جذاب بود. وبلاگهای
زیادی بود که میخوندم از خاطرات یک عاقد گرفته تا خاطرات زنان متاهلی که از زندگی
خوب مشترکشون مینوشتن و من حسرت میخوردم که چرا یکی از اون زنها نیستم.
در دوران وبلاگ نویسی و وبلاگ خونی با وبلاگی آشنا شدم به نام
«گیس گلابتون». ماجرا برمیگرده به حدود سال نود. وبلاگ رو که شروع کردم به خوندن
دیدم هم از خاطرات متاهلیاش نوشته و هم توصیههایی راجع به درست ازدواج کردن و اصلاً
چرایی دیر ازدواج کردن گفته و بعد هم راه حل داده.
دیگه این وبلاگ فقط برای من یک وبلاگ نبود، فضایی بود برای فهمیدن اینکه چرا من تا
الان مجردم و چیکار کنم که مجرد نمونم. هر روز منتظر بودم مطالب وبلاگ
به روز بشه و بخونم و بکاوم و فکر کنم. اگر فکر میکنید من با خوندن همون مطالب به
سرعت ازدواج کردم، باید بگم که اصلاً اینطور نشد چون تغییر دیدگاه نسبت به مطالبی
که فکر میکردم درست هستن ولی نبودن، کار آسونی نبود. حداقل برای من نبود. برای من زمان برد تا بفهمم برای اومدن خواستگار لازم نیست خودمو
به آب و آتیش بزنم. زمان برد تا بفهمم باید یه حداقل مشخصات اولیهای به واسطهها
بدم تا هر خواستگاری رو به من معرفی نکنند. زمان برد تا بفهمم باید چند باری با
خواستگار مذکور حرف زد و همون جلسه اول آب پاکی رو نریزم رو دست طرف و بگم برو به
سلامت ما به درد هم نمیخوریم یا تو در حد و شان من نیستی و الفاظی شاید بدتر از
این در دل به خواستگار بخت برگشته بدم! همه این موارد توی کتاب «ازدواج مثل
آب خوردن آسان است» گیس گلابتون به تفصیل گفته شده و آگه همه اونها رو چندین و چند
بار بخونید تا بشه ملکه ذهنتون اون وقت میتونید در عمل هم ازشون استفاده کنید. با
یک بارخوندن نه یاد میگیرید نه تو عمل یادتون میاد که چیکار باید بکنید.
مهمتر از همه اینها زمان زیادی برد تا بفهمم همه زندگی ازدواج
نیست. زندگی
ابعادی دیگهای هم داره که آگه به اونها پر و بال بدیم و مهمتر از همه به خودمون
برسیم، خودمون، تواناییهامون و وجود نازنینمون رو باور کنیم و دوستش داشته باشیم
تا دیگران هم ما رو باور کنند و دوستمون داشته باشند. به زندگی مون رنگ و روی
دیگه بدیم. بریم سراغ کار و هنر و خودشناسی. نشینیم توی خونه بگیم کی تو این
گرونیها ازدواج میکنه. نشینیم توی خونه بگیم کی میاد منو بگیره. نشینیم توی خونه
بگیم دیگه پسرای خوب ازدواج کردن کسی نیست. نشینیم توی خونه بگیم فلان دوستمون چه
شوهری کرد برای من که دیگه پیدا نمیشه خوش به حالش. نشینیم توی خونه بگیم ولش کن
کی اصلاً دلش میخواد شوهر کنه و سرخر و آقا بالاسر بیاره. نشینیم توی خونه و بگیم
من خیلی بدم و شاید خیلی زشتم یا خیلی بدهیکلم واسه همین ازدواج نمیکنم. نشینیم
توی خونه و بگیم همه مردها خیانت کار و دروغگو و شارلاتانن و مرد خوب دیگه تو این
دوره زمونه نیست. حتی آگه سفر میرید به تنهایی، عشق و حال میکنید و خوش میگذرونید
باز هم نگید شوهر میخوام چیکار خودم دارم خوش میگذرونم.
پس چیکار کنیم؟ آگه
خیلی دوران مجردی خوبی هم دارید باز به فکر ازدواج باشید. هیچ اشکالی نداره که
مجردی خیلی خوب و عالی داشته باشید و حتی خیلی هم بینظیره که مجردیتون بهتون خوش
بگذره اما از ازدواج دور نشید و به اون بعد زندگیتون هم بپردازید.
دیگه چیکار کنیم؟ آگه
فکر میکنیم زشت و بدترکیب هستیم (فکرهای مشابهی که من داشتم در مجردیام البته در
دوران جاهلیت مجردی!) بریم دنبال خودشناسی و دوست داشتن خودمون. لازم شد از مشاور
کمک بگیریم یا کتاب بخونیم.
دیگه چیکار کنیم؟ به
خواستگارهامون حالا از هر نوعی چه سنتی و چه غیر سنتی وقت و فرصت بدیم. از
خواستگار سنتی داشتن فراری نباشیم بلکه راه و روش امروزی و بهترش رو یاد بگیریم.
همه این جزییات رو توی کتاب «ازدواج مثل آب خوردن آسان است» میتونید بخونید.
شاید شمایی که تا اینجای متن رو خوندید با خودتون بگید پس
من کی و چطوری ازدواج کردم. برای من حدوداً سه تا چهار سال طول کشید تا همه
این نکات توی ذهنم جا گرفت و برام جواب داد. من هم این وسط گاهی خسته میشدم و کم میآوردم
ولی هیچ وقت ناامید نمیشدم. نوروز سال نود و پنچ وقتی که همه به خودمون یک قولهایی
رو میدیم برای سال جدید، من به خودم قول دادم امسال به خودم بیشتر از قبل رسیدگی
کنم و ازدواج کردن رو رها کنم تا خودش پیش بیاد. منظورم این نیست که بی خیال
ازدواج کردن بشم برعکس میگفتم من کاری میکنم که امسال ازدواج کنم اما بی غم و
غصه و نگرانی بلکه با امید و توکل به خدا و دلی قرص و مطمئن از اینکه میشه من هم
ازدواج کنم. واسه همین تصمیم گرفتم تکنیک رهاسازی رو انجام بدم (لازمه
دوباره بگم این موضوع هم در کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است، موجود است). سال
نود و چهار برای یک شرکت خوب گردشگری رزومه کاری فرستاده بودم و خیلی دوست داشتم
اونجا برم کار کنم اما خبری نشده بود اما به محض اینکه نوروز نود و پنج تصمیم به
تغییر گرفتم، روز پانزده فروردین همون سال از اون شرکت زنگ زدند و گفتند فردا بیا
مصاحبه و من از بیستم فروردین نود و پنج توی اون شرکت مشغول به کار شدم. بنابراین
اولین قدم رو برای تغییر زندگیام برداشتم.
دومین کاری که کردم این بود که تفریح برای خودم داشتم و هفتهای یک بار
با دوستام یا حتی تنهایی میرفتم میگشتم. در حد رفتن به یک کافی شاپ. گاهی خودم،
خودم رو تنهایی میبردم کافه، قهوهای میخوردم و کتابی میخوندم و میاومدم خونه.
مهمتر از همه اینها مهارت رانندگیام رو تقویت کردم. من گواهینامه داشتم
اما به شدت از رانندگی میترسیدم اما همون سال نود و پنج به خودم گفتم تو دیگه یک
دختر سی و ساله هستی و میتونی از پس رانندگی اون هم به تنهایی بربیای. این شد که یک روز
با اجازه مادرم، ماشینشو رو برداشتم و بردم سر همین کار جدیدی که میرفتم. دست و
پام تا چند روز اول میلرزید و اونقدر آروم میرفتم که همه مجبور میشدن بوق بزنن و
سبقت بگیرن اما من ناامید نشدم رفتم و رفتم و حتی ماشین رو کوبوندم به در و دیوار!
ولی راننده شدم. بالاخره بر این ترسم غلبه کردم و خودم نشستم پشت فرمون. بعد از
اتمام کارم بلافاصله نمیرفتم خونه بلکه سوار ماشینم میشدم و میرفتم اتوبانهای
مختلف تهران رو میگشتم تا هم مسیرها رو یاد بگیرم و هم رانندگیام بهتر بشه. در
همین حس و حالها بودم و خوشحال بودم که دارم زندگیمو پیش میبرم ولی اصلاً و ابداً
برای ازدواج نکردن غصه نمیخوردم کهای وای باز شش ماه از سال گذشت و من ازدواج
نکردم. کاری که قبلاً انجام میدادم و تمام خوشیها رو به خودم زهر میکردم
و تمام تواناییهامو نادیده میگرفتم. اما این بار شیوهام عوض کرده بودم وگرنه من
همون آدم بودم با همون مشخصات و همون زندگی و شرایط.
تا اینکه شهریور ماه بود که یک روز کاری، پدرم زنگ زد و
گفت خواستگاری رو برات معرفی کردن که کارش شهرستانه و شرایطش اینطوریه و با سابقهای
که از من سراغ داشت و میدونست احتمال اینکه من به این مورد هم ندیده و نشناخته
بگم نه، زیاده، با ترس و لرز موضوع رو مطرح کرد و گفت من پسر رو دیدم، پسر خوب و
خوش قیافهای هم هست و خوش برخورد و مؤدب و خلاصه کلی تعریف کرد اما نظر تو شرطه و
مهمه. داشت من رو راضی میکرد که من حداقل بار اول نه نیارم. در صورتی که پدرم نمیدونست
من دیگه اون آدم سابق نیستم که ندیده و نشناخته بگم نه یا حتی ببینم بار اول و بگم
نه. این شد که قبول کردم اونها از شهرستان بیان تهران خواستگاری و همین مسئله که
اونها قبول کرده بودند بیان تهران برام ارزشمند بود. چون موارد دیگه هم داشتم که
تا میفهمیدن من تهرانم میگفتند دختره خودش بیاد ما حال نداریم تا تهران بیایم
خواستگاری و این حرفها. یک نکتهای رو بگم که ممکنه براتون سؤال پیش بیاد چرا با
وجود اینکه ما تهران بودیم خواستگار از شهرستان برای من میاومد. ما تا همین چند
سال پیش هم همون شهری که ازش خواستگار میاومد زندگی میکردیم و اونجا ما رو زیاد
میشناسن به همین علت بود که همچنان به واسطه شناختی که از من و خونوادم داشتند،
میاومدن خواستگاری. خلاصه کنم که اومدن و من اینطوری نبود که همون جلسه اول
دلباخته و شیفته خواستگار سابق و همسر فعلیام بشم.
این نکته رو به همه دخترای سرزمینم بگم که عزیزای من قرار نیست
یک دل نه صد دل عاشق و شیفته و واله خواستگارتون بشید. به خصوص اگر مثل من بالای
سی سال دارید احتمالاً قلبتون به همین راحتیها و مثل دخترهای نوجوون نمیتپه. نه
اینکه اصلاً پیش نیاد، آگه اینطوری شد که چه عالی ولی میخوام بگم اگر هم در یک
نگاه عاشقش نشدید هیچ اشکالی نداره به خواستگارتون زمان بدید. من خواستگار سابق و
همسر فعلیام رو چندین و چند بار از شهرشون کشوندم آوردم تهران تا بالاخره بله رو
دادم. با آگاهی خونودادههامون میرفتیم بیرون و با هم معاشرت میکردیم تا رفتار
همدیگه رو بشناسیم و من در همین رفت و آمدها بود که فهمیدم همسرم چه قلب پاک و بی ریایی
داره. اگر میخواستم مثل سایر خواستگارها باهاش برخورد کنم شاید در همون جلسه اول
میگفتم نه، ولی بهش زمان دادم تا اون هم خودش رو به من بشناسونه. اون چیزی که
برای من توی ازدواج مهم بود درک و فهم مشترک و برداشتش از زندگی بود نه چشم و ابرو
و بر رو و پول و زر و سیم. نمیگم اینها مهم نیست در حد معمولش خوبه اما به نظر من
نباید بشه همه معیار و میزان سنجش خواستگار. پول رو میشه دو طرف با تلاش خودشون به
دست بیارند اما شاید اخلاق و درک مشترک رو نشه به دست آورد و بعد مجبور بشید همونی
که هست و به دلخواهتون نیست رو هم بپذیرید. واضح بگم خودتون رو به پول و موقعیت
و قیافه طرف نفروشید و خودتون رو از داشتن همسر و تشکیل خانواده محروم نکنید. خانواده
همسر و پذیرش من در اون خانواده هم برام مهم بود. چون به نظر من نمیشه پسر ایرانی
رو از خانودهاش جدا کرد یا اونو حتی جدا از خانوادهاش تصور کرد. برای من حداقل
اینطور بود که دوست داشتم در سمت عروس اون خانواده پذیرفته بشم نه اینکه پسر
بپسنده و خانواده مخالف سفت و سخت باشند. منظورم این نیست که پسری و وابسته به
خانوادهاش انتخاب کنید یا پسری که تیتیش مامانی و لوس باشه و چشمش به دنبال حرف
خواهر و مادر، بلکه منظورم آینه که سنخیت خانوادگی رو هم جزو معیارهاتون قرار
بدید.
و در آخر این نکته رو اضافه کنم که عزیزای دل من، خواهرای
نازنینم ازدواج باعث میشه شما توی زندگی متمرکز بشید و ذهن و فکرتون روی یک
مدار مشخصی میگرده. یعنی چی. یعنی اینکه میدونید که باید برای این زندگی
تلاش کنید. میدونید که زندگیتون سمت و سوی مشخصی داره. نه اینکه در مجردی نداشته
باشه ولی در متاهلی اون سمت و سو واضحتر و متمرکزتره. حتی آگه در مسئلهای با
همسرتون اختلاف دارید میدونید که باید اونو به نحوی حلش کنید یا بپذیریدش یا با
مشاور صحبت کنید. خلاصه که ذهنتون روی یک مساله متمرکز میشه. حتی میتونید توی
اختلاف نظرها و دعواها سهم خودتون رو ببینید و همه تقصیرها رو به گردن طرف مقابل
نندازید.
به همین علته که میگن خود ازدواج فی نفسه باعث رشد و تعالی
انسان میشه. اگر
بخواهید در دعواها و اختلافاتتون یک طرفه حق رو به خودتون بدید مختارید ولی اون
زندگی میشه فقط محل مجادله و دعوا. حالا این مباحث دیگه برای بعد از
ازدواجه. قصد من از نوشتن قصه ازدواجم فعلاً برای قبل ازازدواجه. شاید روزی
قصه بعد از ازدواج رو هم نوشتم. اگر روزی به این ایمان و باور برسم که میتونم با نوشتنم به زنان متأهل کمک کنم. همونطور که امروز بعد
از گذشت حدود دو سال از زندگی مشترکم و وقایع طولانی دوران مجردی فکر میکنم که میتونم
به دختران مجرد کمک کنم. اگر با نوشتن این متن به دختران مجرد کمکی کردم که فبها،
ولی اگر فکر کردید این متن فقط وقت شما رو گرفته و هیچ موضوع قابل توجه و کمککنندهای
نداشته ازتون عذر میخوام و از خدا میخوام راهبر بهتری رو سر راه زندگیتون قرار
بده، همونطور که راهبر من توی این مسیر گیس گلابتون نازنین بود.
نویسنده: سمیه خانوم
سلام سلام صد تا صد سلام خدمت شما استاد و بهتر بگویم مادر مهربانم
گیسوی عزیزم من به لطف خدا و راهنماییهای شما و همت خودم همسر قند عسلم را پیدا
کردم.
و در نیمه شعبان امسال(97.2.12) عقد کردیم.
اگر خاطرتون باشد من اسم همسرم که با انجام تمرینات در ذهنم شکل گرفته بود نبات
خان گذاشته بودم،
اما حالا میفهمم او نبات خان نیست! همسرم بحمدلله قند عسل است.
گیسوی عزیزم خواست خدا و ارزش راهنماییهای شما بر کسی پوشیده نیست،
بگذارید من در مورد همت خودم بنویسم باشد که چراغ راه و امید بخش خواهران گیس گلابتونیام
باشد.
گیسوی عزیزم من در بهمن ماه 94 بصورت اتفاقی با سایت شما آشنا شدم،نگارش و گفتههای
شما آنچنان بر دلم نشسته بود که شبها تا ساعت 4 صبح سایت را مطالعه میکردم و لذت میبردم.
با مطالعاتم باسواد بودن شما بر من آشکار شد و مصمم شدم از سایت شما خرید کنم،
اولین خریدم سه اشتباه خطرناک
خانم ها بود چون با مطالعه مقالات سایت اشتباهاتم مثل برق سه فاز مرا
گرفته بود ، سپس جذابیت فوری تهیه کردم و سر و سامانی به رفتارهایم دادم، حال
برایم وقت فکر کردن به ازدواجم بود به همین دلیل سفارش کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است را دادم و در مدتی که کتاب بدستم میرسید با خودم فکر میکردم
آیا واقعاً ازدواج مثل آب خوردن آسان است؟؟آیا شعار گیس گلابتون حقیقت دارد؟؟پس
چرا دختری جذاب با موقعیت اجتماعی من ازدواج نمیکند؟؟پس همسر من کجاست؟؟ ووو
بالاخره کتاب رسید،بححححح چه کتابی! چقدر حرفهایش به دلم نشست،هر چند کم حجم بود
اما تک تک جملاتش را با دل و جان تأیید میکردم.
در تعطیلات عید95 تمرینات کتاب را آغاز کردم،در مرحله نوشتن جملات محدود کننده
ذهنم وحشت کردم خدای من!حداقل 64 مورد بود که در ذهن مرا مسموم کرده بود…اوووووووه شصصصصت و چهااااار تااااااا !!!!
خیلی هست نه ؟؟
سوزاندمشان و سبک شدم.
بدلیل متوقف شدن تمرینات در اواسط ، خواستگار جدیای پیدا نشد فقط خودم احساس میکردم
سطح انرژی و جذابیتم افزایش پیدا کرده است.
خلاصه بگویم طی دو سال من 3 بار تمرینات را انجام دادم، بار دوم اواسط تمرینات طی
ده روز من 6 خواستگار داشتم!!!!
بله از در و دیوار برای من خواستگار میریخت، ایمان پیدا کردم تمرینات معجزه
گر است!
سطح خواستگارها به سطحی که من میخواستم نزدیک شده بود اما باز هیچکدامشان آن یار
دلنواز و نبات خان من نبود.در آن زمان مطمئن شدم که اوضاع من هر گونه هست از ذهن
خودم است،دانستم اگر خواستگارهایم زیاد شده است بخاطر اینست که تعدادی از محدود کنندههای
ذهنم را از بین بردهام یا تصحیح کردهام و باز مطمئن شدم اگر نبات خان بین آنها
نیست ذهن و باورهای خودم مشکلی دارد.
شروع کردم به کنکاش خودم تا ببینم ته ذهن من چه خبر است؟به کودک درونم توجه کردم
وبه شفای او پرداختم،پاکسازی ذهن و مراقبه عشق از سایت تهیه کردم و با خودم آشتی کردم، چه شبهایی که تسبیح
در دست با ذکر من خودمو دوست دارم خوابم برد.
خداحافظ خشم را نصف و نیمه انجام دادم و تقریباً آرامشم بیشتر شد.
راستی تمرینات سپاسگزاری همراه شما انجام دادم عالی بود عااااالی!
الان هم که آن روزها بخاطرم میآید دهانم شیرین میشود.
در نهایت دوره بهترین سال زندگی را ثبت نام کردم و بهترین سال زندگیام را ساختم.
در خاطرم هست در تمرینات هفتههای اول برای شما نوشتم میخواهم بهترین سال زندگیام
را بسازم،
میخواهم شخصیتم را به شکل دلخواهم بسازم و در نهایت با مرد دلخواهم ازدواج کنم؛
تلاش کردم و همینطور هم شد.
خلاصه طی این مدت خودسازی و همراهی با شما از من یک بانوی متین و آرام و زیبا
ساخت.
در وبینار شصت دقیقه تا اعتماد بنفس شرکت کردم
و اعتماد بنفسم را بهبود بخشیدم.
وبینار پاسخ به 12 سوال مهم مجردها هم به من کمک زیادی کرد.
رسیدم به شهریور 96 در حال انجام تمرینات بهترین سال زندگی بودم،
تصمیم گرفتم دوباره تمرینات کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است انجام دهم.
مصمم و با انرژی تصمیم گرفتم برای آخرین بار تمرینات را انجام دهم.
جالب بود باورهای محدود کننده ذهن من اینبار فقط یک مورد بود!!
باورتان میشود؟ باورهای محدود کننده ذهن من از 64 مورد به یک مورد رسیده بود!
که آنهم سوزاندم و رها شدم.تمرینات را به پایان بردم
و تاریخ ازدواجم را 18 اسفند 96 مصادف با تولد حضرت فاطمه (س)مشخص کردم.
با انجام این بار تمرینات بشدت جذاب شده بودم
و دلخواه مردهای بسیار!
باز از آنجاییکه در همایش زن جذاب شرکت کرده بودم
و راهنماییهای شما را دیده بودم با نزدیک شدن هر مردی بسرعت نیت او را تشخیص میدادم
که آیا قصد ازدواج دارد یا برنامهای دیگر در سر دارد؟!
خلاصه بگویم باتمرینات این دفعه مردان بسیاری بسمت من جذب شدند که تعدادی هم از
آنها ناسالم بودند که بنده با درایت و ادب آنها را از خودم دور کردم.
گذشت و گذشت تا 1 اسفند 96 سالروز شهادت بانو فاطمه زهرا س
همینطور که داشتم به عزاداری تلویزیون نگاه میکردم به ناگاه پیامی از یکی
از آقا پرستارهای مهربان و با شخصیت بیمارستان که من ته دلم به او علاقهای نیز
داشتم،
دریافت کردم!
خدای من این پسر مهربان از من خواسته بود با من بیشتر آشنا شود و مؤکدا نوشته بود
قصد ازدواج با من دارد!!!!
بین خودمان بماند!! منکه بی علاقه به او نبودم با متانت و سنگینی و گرمی پیامهای
او را پاسخ دادم
و به این صورت ما کم کم در پروسه آشنایی قرار گرفتیم.
باز از آنجایی که سی دیهای همسرگزینی قرن 21
داشتم و گوش کرده بودم
و فهرست همسر دلخواهم را پر کرده بودم بخوبی و براحتی میتوانستم آقای پرستار را
بررسی کنم.
برای اطمینان بیشتر فایل چگونه مشاور پیش از ازدواج خود باشید تهیه کردم.
بحق عالی بود و چراغ راه ما!
از همسرم هم آزمون گرفتم گیس گلابتونم نیمرخ شخصیت هر دوی ما مثل هم بود
حتی نمرهی نیاز به قدرت !!!!
الآن اگر حرکتی قدرت طلبانه انجام میدهم خودم یا همسرم با لبخند میگوییم این
بخاطر او نمرهه که چهار هست هستاااااا.
میخواهم بگویم این فایل نه تنها برای بررسی خواستگارم برایم مناسب بود بلکه الآن
به خودمان و همدیگر شناخت بهتری داریم و پذیرفتهایم نیمرخ شخصیتمان این است و ضعف
و قدرتمان را میدانیم و حواسمان جمع است.
گیسوگلابتون نازم من اینقدر در مورد همسر دلخواهم نوشته بودم نزدیک به 150 بار و
فهرستم تکمیل بود
که ظرف دو ماه و نیم توانستم به همسرم نمره بدهم
و 85 درصد نمره آورد.
البته به دیگر خواهرانم توصیه میکنم همان 6 ماه که نظر شماست برای شناخت خواستگار
خود وقت بگذارند.
راستی به دخترکان گیس گلابتونی توصیه میکنم طبق نظر شما عمل کنند و از وارد شدن
به مکانهای جدید یا پذیرفتن مسیولیت های جدید نترسند.
بگذارید تجربه خودم را بگویم در سال قبل از طرف مدیریت بیمارستان مسئولیتی جدید بر
دوش من گذاشته شد، من ابتدا بسیار مقاومت میکردم و نمیپذیرفتم اما به اجبار
پذیرفتم و بخاطر این مسئولیت جدید من باید به بخشهای مختلف بیمارستان مراجعه میکردم
و یکی از این بخشها دیالیز بود،جایی که همسرم پرستار شاغل در آن بخش بود
و من با انجام تقریباً تمام تمرینات آموزشهای شما یک بانوی جذاب و خواستنی بودم !
و اگر همسرم با دیدن من دلش نمیرفت چیز عجیبی بود !!!!
همسرم میگوید آن زمانها تو را نگاه میکردم و میگفتم خوش بحال همسرت دختر !!!!
چه متانتی چه لبخند زیبایی چه لباس و آرایش آراستهای و و و !!!!
گیسوی نازم بهرحال به لطف خدا و آموزشهای شما
جشن عقدی باشکوه و زیبا گرفتیم
و دست من در دست یار مهربان و دلنوازم قرار گرفت.
راستی نه من انسان کاملی هستم نه همسرم
نه من ایده آل صد در صد او هستم نه او صد در صد برای من!
بدون چالش و مشکلات نیستیم؛
از ضعفهای او آگاهی دارم میدانم طبق لیستم او در کجاها نمره کامل نگرفت اما من باز
او را انتخاب کردم بدلیل اینکه اکثر نمراتش کامل بود.
او را پذیرفتم و عهد بستم برای ساختن زندگی زناشویی خوب، تلاش کنم،عهد بستم هر چه
بیشتر خودم بیاموزم و به همسرم هم یاد بدهم.
عهد بستم گامهای زندگی زناشوییام را محکم و صحیح بردارم.
بهمین دلایل در دوره آنلاین زندگی مثل عسل شرکت کردهام
و از انجام تمریناتش لذت میبرم.
گیس گلابتونم خداوند شما را حفظ کند به خودتان و آموزشهایتان خیر و برکت دهد.
من بخوبی از آموزشهای شما استفاده کردم
شما مرا بیدار و هوشیار کردید.
میخواهم بگویم هرگز دلسرد نشوید اینجا کسی هست که از آموزشهای شما بهره برده و میبرد.
اما نمیدانم چرا خیلی از دختران ایران زمین نمیخواهند بیدار و هوشیار شوند
باورتان نمیشود روزی نیست که من سایت شما را به دختر مجردی معرفی نکنم اما متأسف میشوم
وقتی میبینم استقبالشان کم است تعداد معدودی شاید نگاهی سرسری به سایت بیندازند
برایم عجیب است،
چون من خودم مطالب سایت را خورده بودم!!!
مطالب را حفظم!
حیف کمتر کسی از صحبتهایم استقبال میکند !!!
میگویند در هستی استاد همیشه هست اما شاگرد گاهی هست گاهی نیست.
در پایان ضمن تشکرقلبی از شما
از خواهرهای گلم گیس گلابتونیهای عزیز خواهش میکنم بلند شوید کمربند همت را
ببندید و خودتان به خودتان کمک کنید.
ازدواج خوب است،ازواج خوب عالی است،خیلی از نیازهای ما فقط در ازدواج تأمین میشود
.
بیدار شوید و خود را معطل فکرها یا روابط اشتباه نکنید.
با کمک گیس گلابتون ذهنتان را تصحیح کنید و به آرزوهای قشنگ خود برسید.
همگی خوشبخت باشیم انشاءالله
باشد که سلامت باشیم
باشد که در امن و امان باشیم
باشد که زندگی بر ما آسان باشد
(دعای مراقبه عشق)
نوشته نوعروس: خانم ط
پاسخ اول عروس خانوم به محبتهای شما دوستان عزیز
سلام به همگی دوستان عزیزم
من همسر نبات خان هستم
واقعیت بگویم من از صبح در جمع شما بودم و تبریکهای شما رو میخواندم و ذوق میکردم
بویژه ذوق افرادی که من در خاطرشون بودم
نمیدانستم نبات خان اینقدر مشهور شده !!😊😊😊😊
بسیار بسیار خوشحالم در جمع شما خوبان هستم
تبریکات هیچکس تابحال اندازه شما،بهم نچسبیده بود
بسیار بسیار سپاسگزارم
از ته قلبم برای ازدواج تک تک شما خواهران خوب مجردم دعا میکنم
روزهای فراز و نشیبی که داشتم باعث شده شما را بخوبی درک کنم.
راستی من مطالب و کارهایی که انجام دادم را خیلی خلاصه نوشتم وگرنه خیلی بیشتر از
اینهاست
روزهای شیرین
روزهای خیلی تلخ(که نمیخوام اینجا در موردشون صحبت کنم و کامتون رو تلخ کنم)
روزهای با انرژی
روزهای بدون انرژی
روزهای امیدوار
روزهای نا امید
روزهای با حوصله
روزهای بی حوصله
ووو
فکر نکنید شرایط من روی غلطک بوده و بخوبی پیش میرفته است
نه
من هم گاهی بشدت میبردیم
حتی میآمدم در همین سایت و نق نق میکردم
پس کو؟؟هی وایه من همسر من کجاست؟؟ووو
البته گیس گلابتون عزیزم با جوابهای منطقی و محکم وکاملشون من رو راضی میکردند.
مثلاً یکبار که بشدت نالیدم خستهام چرا جواب نمیگیرم؟گیس گلابتون جواب دادند
دختر مگر تو کار و زندگی نداری!!!!!
همین!
اگر در خانه کس است یک حرف بس است
بشدت خجالت کشیدم !!
میدونید چرا اینقدر تلاش میکردم؟؟
چون شدیداً ایمان داشتم من با ارزشم اما چرا دیگران ارزش مرا نمیدانند!!
چرا هر مرد بوالهوسی قصد ناخونک زدن به من دارد؟؟
چرا مردهای دلخواه من ،بسراغم نمیآیند؟؟
ووو
با گیس گلابتون فهمیدم من هر آنچه چه به سرم آمده و میآید از خودم است
من باید به خودم کمک میکردم،من باید بلند میشدم،من باید خودمو میساختم…
من حیفم میآمد ژنتیکم منتقل نشود
حیفم میآمد مرد لایقی نداشته باشم و برایش دلبری نکنم
دلم میسوخت برای خودم که اینقدر تنهایی بکشم
دلم میسوخت که به همه خدمت کنم بی آنکه دیده شوم
من هم مثل گیس گلابتون پرده از جلوی چشمانم کنار رفت و فهمیدم سالها کار کردهام
بدون آنکه پولی داشته باشم
سالها خدمت کردهام بی آنکه دیده شوم
سالها مهر ورزیدهام بی آنکه مهری ببینم
بی آنکه بوسیده شوم،بی آنکه کسی مرا در آغوش بگیرد…
به لطف خدا خانواده پدری خوبی دارم اما شما بخوبی میدانید منظور من چیست؟
خودتان مصمم به خودتان کمک کنید
بیاموزید بیاموزید و بیاموزید
هر چه قبل از ازدواج بیاموزید و قوی شوید باز هم کم است
آشپزی، خانه داری،مردم داری،مدیریت،روانشناسی،صبر وحوصله،برخورد با خانواده شوهر ،
خوش اخلاقی ووو
مثلاً من از آنچه در همایش زن جذاب آموختم الان هم استفاده میکنم و بسیار مفید
است…
راستی میدانید من از کجا به همایش زن جذاب آمدم؟؟
از روستایی در جنوب استان فارس!!
حداقل 1200 کیلومتر
من وقت و پولم زیادی نکرده بود مصمم به نجات خودم بودم!!
من باید خودم را میساختم
من هرگز حاضر نبودم مثل بعضی دخترکان تور دست بگیرم و در کوچه و خیابان دنبال
همسرم بگردم…
خواهرهای گلم مبادا رنج تنهایی، رنج نیاز شما را به روابط اشتباه بکشاند
روابط اشتباه با ازدواج اصلاً قابل مقایسه نیست
هر رابطه اشتباه یا افکار اشتباه ممکن است شما را سالها از ازدواج مطلوب دور کند
دلم پر از حرف است
دیدن دخترهای شایسته مجرد چشمانم را اشک آلود میکند
و دیدن اشتباهاتشان دلم را خون.
نه اینکه همه باید ازدواج کنند نه
بقولی مادر ترزا هم مجرد بود
اما وقتی میشود نعمتی را داشت چرا ما خودمان از خودمان دریغ کنیم یا خودمان باعث
شویم خیر و نعمت و لذتی به ما نرسد
هدف صحبتهایم فقط تصحیح خودمان است
نه اینکه با زور بخواهیم ازدواج کنیم .
هر چه مینویسم سیر نمیشوم
سفری دو سال و نیمه در دو مقاله نمیگنجد😉😉
اگر سوالی داشتید بپرسید آنچه مربوط به من است با کسب اجازه از استادم گیس گلابتون
،پاسخ خواهم داد
باز هم
متشکرم گیس گلابتونم
متشکرم دوستانم
براتون بهترینها رو آرزو دارم.🌹🌹💖💖
پاسخ دوم عروس خانوم به شما
با عرض سلام دوباره خدمت همه دوستان نازنینم
دوستان مهربانی که مرا مورد لطف خود قرار دادند
انشاءالله من هم بزودی برای شما جبران کنم
انشاءاللهHadis khanoom عزیز
شما سوالاتی پرسیدید:
سؤال اول: چرا پروسه جذب نبات خان دو سال طول کشید؟
حدیث خانوم عزیز خودسازی،تصحیح ذهن پروسهای زمان بر است،من فکر نمیکنم دوسال
زمان زیادی برای انجام این کار باشد،برای همه این نسخه را نمیپیچم بهتر است بگویم
برای تصحیح و ساختن از دوباره ذهن من دوسال زمان زیادی نبود،من از بس روی ساخت و
ساز خودم تمرکز کرده بودم دوسال و نیم طول کشید،چه بسا اگر این پشتکار و تمرکز
نبود و اگر در این راه انرژی نگذاشته بودم بیشتر از این زمان میبرد.
سؤال دوم شما آیا این طول کشیدن جذب مربوط بمن میشد یا نبات خان؟
این را واقعاً نمیدانم ،نخواستهام هم که بدانم،گاهی نبات خان میگوید آمادگی
نداشتم که زودتر بیایم اما من کاری به ایشون ندارم
برای من مهم اینست که من باید خودم تصحیح میشدم
باید ترسها و تردیدهایم را رها میکردم
باید به باور خوب بودن ازدواج میرسیدم
سؤال سوم: کدام محصول بعد از کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است برای من تاثیرگذار
بود؟
همهی محصولات به نوبهی خود برای من مفید بودند هر محصولی گرهی از ذهن مرا باز میکرد،
اما مفیدترین، همایش زن جذاب بود.
(توضیح گیس گلابتون: اگر در همایش زن جذاب شرکت نکردهاید،
نگران نباشید، فوق سری – از آشنایی تا سفره عقد مباحث زن جذاب را دارد)
با این همایش من با زنانگیام در صلح و آشتی قرار گرفتم
فهمیدم برای دلربایی اصلاً نیاز نیست کارهای خارق العاده کنم
متوجه شدم زن به دلیل زن بودنش بهرحال زیباست
فقط کافیست زن باشد!!!
مثلاً من قبلاً فکر میکردم اگر با ابروهای در هم تنیده
با نگاههای غصبناک و گامهای محکم و مردانه و سر بسمت بالا به حالت مغرورانه مانند
یک مدیر قوی و سرسخت راه بروم بسیاااار جذابم!!!!!
خخخخخخ
جالب اینکه توقع داشتم مردها پشت سرم غش و ضعف بروند
خب فکر من اشتباه بود مردها که برای یک مرد غش و ضعف نمیروند مگر اینکه …..
من به مرور بویژه با همایش زن جذاب متوجه شدم جذابیت زنانه و لطافت دخترانه کجا و
من کجا
همایش مطلب بسیار مفید دیگری نیز به من آموخت،من در شناسایی مردهای ناسالم بسیار
تیز و زیرک شدم،قلابهاشون رو شناختم.Animani
عزیز
صحبتهای شما را خواندم،جملهای دیدم که دلم خواست در موردش صحبت کنم
“محصولات برای من کار نکردن چون من نیاز دارم بیشتر روی وجود خودم کار
کنم”
بله Animani
عزیز
ما نیاز داریم روی وجود خودمان کار کنیم،محصولات آموزشی استاد گیس گلابتون ، ورد
یا سحر و جادو نیست ،که اگر محصولات را بخریم بخت گشایی کنند،
خیر خیییر خیییییییییر
هدف تصحیح ذهن و افکار ماست
هدف اینست که دختران تحصیلکرده شاغل از ازدواج نترسند و ازدواج را مانع رشد یا شغل
یا تحصیلات خود ندانند.
هدف اینست که ترسها و مانعهای پنهان در وجودمان را پیدا کنیم…..
ووو
البته اگر سحر و جادویی پیدا کردید که اینکار را انجام دهد مرا نیز خبر کنید!!
دوست عزیزم تصحیح شدن یا بهتر بگویم درمان شدن زمان بر است حتی گاهی درد دارد
من طی این دوسال و نیم حتی گاهی درد میکشیدم و های های گریه میکردم
گاهی به خودم التماس میکردم که دختر در قلبت را باز کن بگذار کسی بیاید و دوستت
بدارد
اجازه بده کسی را عمیقاً دوست بداری
روزها و شبهایی زیادی فکر میکردم که چرا من اینگونه شدهام چرا کودک درون من
اینقدر ترسیده و منزوی و تنهاست
مدتی متنفر شده بودم از افرادی که موجب آسیب بمن شده بودند
اما بخشیدمشان و بهشان عشق ورزیدم و تصمیم گرفتم خودم زندگیام را بسازم
تصمیم گرفتم خودم خودم را دوست بدارم و خودم به خودم ظلم نکنم
با خودم فکر کردم که اگر خودم با افکار و ذهنیت اشتباهم مانع ازدواجم شوم خودم به
خودم ظلم کردهام.
پس animani
عزیز
خودت را بشناس
چیزی که میخواهی بشناس
خودت را تصحیح کن
و با قلبت بخواه
تمام
در پایان رها کن داستان را .
این را یادم رفته بود بگویم من همهی کارها انجام دادم موانع ذهنیام را شناختم
زیبا و جذابتر شدم
ووو
و در نهایت یکی دوماه آخر داستان ازدواج را رها کردم
نه اینکه نا امید شده باشم نه
دیگر کاری نمانده بود که برای کمک به خودم انجام نداده باشم،داستان را رها کردم و
شروع کردم به وقت گذاشتن برای مسیرهای دیگری که علاقه داشتم که یهو نبات خان قشنگم
پیدایش شد.
خوشحالم که نوشتههایم را میخوانید
از همگی شما سپاسگزارم و براتون بهترینها را آرزو دارم.
امروز که داشتم
میآمدم سر کار یه مسیریو پیاده اومدم و به گذشته فک کردم. تصمیم گرفتم بنویسم فقط
برای اینکه حتی اگر یک نفر ازین تجربهها استفاده کنه من رسالتمو انجام دادم. لطفاً داستان منو بدون نام بذارید.
ممنونم.
۲۹سالم
بود زیبا جذاب و خوش هیکل بودم و همیشه مورد توجه. مدرکم مهندسی برق بود از یه
دانشگاه معتبر. با یه شغل خوب. چندین بار شکست عشقی خورده بودم. نمیدونستم چرا
هیچ کدوم از رابطه هام سرانجام نداشت. دیگه به این نتیجه رسیده بودم خدا دوستم
نداره. چقد این موضوع اعتماد به نفس یه دخترو میاره پایین. تا اینکه خیلی اتفاقی
و با اصرار و التماس زیاد یه آقا وارد رابطهای عاشقانه شدم. شرایط دلخواه منو
نداشت اینقد اصرار و التماس کرد و پیگیر شد که برای اولین بار خدا شاهده اولین بار
در تمام زندگیم رابطهای رو فقط به نیت دوستی آغاز کردم. نمیدونم چرا اینکارو
کردم شاید چون اون زمان من خیلی تنها بودم… دو ماه بعد هردو اصرار داشتیم با هم
ازدواج کنیم و…
یک ماه بعد با
خیانت دوست صمیمی من که مدت کوتاهی از دوستی و صمیمت ما میگذشت و اکثر مواقع در
برنامههای تفریحی ما همراهمون بود، اون رابطه تمام شد. اون آقا ثروتمند بود و اون
خانوم دنبال طعمههای اینچنینی. زنی از خانوادهای فقیر که ازین راه برای خودش
ثروتی به هم زده بود.. بگذریم که بعدها اون آقا متوجه اشتباه بزرگش شد ولی دیگه
خیلی دیر بود.
من داغون شدم
شکستم له شدم خودم غرورم احساسم. اون مرد عاشق پیشه و ملتمس تبدیل شد به مردی
سنگدل که منو روند.
یکسال طول کشید
تا به خودم بیام. دقت کنید رابطهای سه ماهه یکسال منو از زندگی عقب انداخت اونم
با چه حال و روزی. به معنای واقعی کلمه جهنمو تجربه کردم.
یک آن به خودم
اومدم مطالب سایت گیس گلابتون را همیشه میخوندم، ولی اینبار جدیتر سایت گیس
گلابتون را مطالعه کردم.
باورتون میشه
سایت گیس گلابتون را همون دختر خائن در زمان دوستیمون بهم معرفی کرده بود؟ چون به
شدت برای رسیدن به اهدافش و جذب مردان ثرتمند و تلکه کردنشون مطالعه میکرد.
اطلاعات زیادی درین مورد داشت و البته در روابطش بسیار بیپروا بود. عدو باعث خیر… اینو گفتم که خیلی حواستون به آدمایی
که وارد زندگیتون میکنید باشه.
خلاصه.. به خودم
اومدم. اول اینکه پذیرای هیچ رابطهای نشدم و به خودم قول دادم تا حالم خوب خوب
نشده اینکارو نکنم. کتابای شفای زندگی و نیروی درون خانم لوییز هی رو که قبلاً
خونده بودم دوباره و دوباره خوندم. باید خودمو شفا میدادم. تمرینات خویشتن دوستی
و بخشایش خودم دیگران و گذشتمو، رها کردن گذشته رو به شدت و پیگیر انجام دادم.
من از خدا کمک
خواستم نماز و قران و دعا و ختم ۴۰ روزه دعای توسل و زیارت عاشورا و….
کم کم کمک هم از جانب خدا رسید. با دوستانی عالی آشنا شدم با دو استاد خانم که یکی
استاد مسائل دینی و بسیار روشن فکرو دلسوز و دیگری روانشناسی که هر هفته کلاسهای
عالی برگزار میکنه، کمکم کردن همراهم شدن و هر روز حالم بهتر شد. من در فرکانسی
قوی و عالی قرار گرفته بودم. و همینطور چیزهای عالی جذب میکردم.
شکرگزاری راندا
برن خیلی کمک کرد اواسط تمرینات بود دقیقاً یادمه تمرینی که باید از رابطههای
شکست خورده و آدمهایی که آزارمون دادن از خوبیهایی که برامون انجام دادن سپاسگزاری
کنیم. من این تمرینو برای اون آقا و اون خانوم انجام دادم و سبک شدم.
کمتر از یک هفته
بعد ۱۰
بهمن ۹۳
من با مردی بینظیر و دوست داشتنی آشنا شدم. ولی من زخم خورده بودم ترسو و شکاک
شده بودم و حتی کمی عصبی. ولی این مرد بینظیر کمکم کرد صبوری کرد برام وقت گذاشت
روحمو نوازش کرد و خدای من چقدر مشخصاتش شبیه نوشتههای تمرینات ازدواج مثل آب
خوردن آسان هست بود! حتی مشخصات ظاهریش لباس پوشیدنش نوع خرج کردن و کادو خریدناش
موقعیت اجتماعیش شغلش وحتی رشتههای ورزشیمون یکیه. چقدر من تاکید کرده بودم
ورزشکار باشه وااااای خدایا ممنونم…… بیتردید ۹۰ درصد.
یکسال بعد از
آشناییمون در اسفند ۹۴
ازدواج کردیم. مراسم خاستگاری و.. ظرف یک هفته انجام شد خانواده من عاشق اون و
خاواده اون عاشق من شده بودن و ذرهای تأخیر و جایز نمیدونستن. من با مهریهای که
دوست داشتم مراسمی که دوست داشتم و ماه عسلی رؤیایی به خانه بخت رفتم.
هر وقت یاد گذشته
میوفتم با همه وجودم با همه همه وجودم ازون خانوم و آقا سپاسگزاری میکنم و
براشون دعای خیر میکنم اونا بااون کار لطف بسیار بزرگی به من کردن. فرصت رشد و
نزدیکی به خدا پیدا کردم. فرصت یافتن مرد واقعی زندگیمو پیدا کردم. و یه اتفاق
خیلی مهم دارم برای کنکور ارشد روانشناسی آماده میشم. آره میخام دوباره درس
بخونم. میخام روانشناس بشم. اینقد توی این مدت کتاب روانشناسی خوندم که عاشق
این رشته شدم و دلم میخاد بتونم مشاور بشم و یا به قول گیس گلابتون جونم کوچینگ
لایف و به دختران و زنان سرزمینم کمک کنم.
من الان خدارو
هزار مرتبه شکر خوشبختم آرومم و مطمئن و برای خودم هدف دارم. هر روز برای خودم
نامه مینویسم قربون صدقه خودم میرم و به خودم یادآوری میکنم چقدر ماه عالی و
دوست داشتنی هستم. هنوز گاهی وقتها کابوس گذشته رو میبینم و میدونم هنوز
ترسهایی هست که باید شفا بدم و رها کنم. و اگر گیس گلابتون جونم لطف کنه و درین
مورد مطلب بذاره خیلی خوبه. خدا جونم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.
پی نوشت ۱. آگه
رأس تاریخی که نوشتین ازدواج نکردین ناامید نشید قطعاً درونتون چیزهایی برای
رها کردن و موانع ذهنی وجود داره دوباره و دوباره تلاش کنید. بهتون قول شرف میدم
موفق میشید.
پی نوشت ۲. الان
تمرینات شکرگزاری جزئی از زندگی منه.
پی نوشت ۳. توکل
واقعی به خدا معجزه میکنه. برای خدا نامه بنویسید. عاشق اون تمرین نامه هر ماه به
خداوند هستم که گیس گلابتون جونم نوشته بود.
پی نوشت ۴. ازتون
خواهش میکنم وارد هر رابطهای نشید چشماتون باز کنید گول چرب زبونی برخی مردها
رو نخورید. بعضی وقتها رابطهای کوتاه مدت زخمهای زیادی به روح آدم میزنه که
خیلی زمان میبره تا کاملاً شفا پیدا کنه.
پی نوشت ۵. مهمترین
اصل زندگی دوست داشتن خودمونه. عاشق خودمون باشیم زندگی برامون بهشت میشه. همه ما
عالی بینظیر و دوست داشتنی هستیم چون خدا از روح خودش درما دمیده. پس ما لایق
بهترینهاییم. ما شایستهایم.
پی نوشت ۶: با
همه همه وجودم برای خوشبختی تمام زنان دنیا دعا میکنم و همینطور تو دوست خوبم.
پی نوشت ۷. گیس
گلابتون جون عاشقتم.
این نوشته یکی از دوستان مجرد شماست:
حجم توهین و خشونتی که از طرف مامانم بابت هنوز ازدواج نکردنم نصیبم میشود
گاهی از حد تحملم خارج است. به چشم والدینم صرفاً چون مجردم بازدنده ای به تمام
معنا هستم. همین امشب که از هشت صبح تا نه و نیم شب مشغول سگدو تو خیابانها بودم،
به محض ورود به خانه با خبر ازدواج دوست دوران مدرسهام تحقیر شدم.
وقتی این نوشته را خواندم، بغض گلویم
را گرفت و قلبم بدرد آمد. متاسفم یک خانم به خاطر مجرد بودن مورد تحقیر میگیرد،
ولی دو حدس دارم که با شما در میان میگذارم. عرض کردم که حدس است، وگرنه من
نویسنده این درددل را نمیشناسم.
حدس اول: مادر، زنی پرخاشگر، تحقیرگر،
انتقادگر و سرزنش کننده است. مادر همیشه این خانم را برای همه مسائل ریز و درشت حقیر
و سرزنش میکند. اگر این خانم متأهل بود، باز هم سرزنش میشد که چرا بچه ندارد.
اگر بچه داشت، سرزنش میشد چرا بچه دوم ندارد. اگر دو تا بچه داشت، سرزنش میشد که
چرا بچههایش را خوب تربیت نکرده یا چرا شوهرش پولدار نیست و … همیشه میشود بهانهای
برای سرزنش و تحقیر دیگران پیدا کنیم. جامعه به ما القا میکند، مادر موجود مقدسی
است که عاشق فرزندانش است و همیشه در حال فداکاری است و هرچه میکند و هرچه میگوید،
عالی و درجه یک است. این موضوع واقعیت ندارد. همانطور که بهشت زیر پای مادران
داناست، آتش جهنم بالای سر مادران نادان و نامهربان است. پس دوست عزیز، تحقیرهای
مادرتان را از این گوش بگیرید و از گوش دیگر در کنید. نظرات او ارزش یک دقیقه غصه
خوردن ندارد.
حدس دوم: حدس میزنم این دوست عزیز ما
خودش هم دوست دارد ازدواج کند، ولی نمیداند چگونه. به همین دلیل در برابر این
تحقیر آسیب پذیر است. اگر خانمی براستی تصمیم داشته باشد مجرد بماند، این حرفها
به کفشش هم نیست، چه رسد به تخمدان چپش! ما به متلکی حساس هستیم که زخم دلمان را
انگولک میکند. اگر حدس من درست باشد، دوست عزیز، به جای غصه خوردن و احساس حقارت
کردن، پیشنهاد میکنم محصول آموزشی فوق سری – از آشنایی تا سر سفره عقد را تهیه
کنید. تمرینات لازم را انجام بدهید و به خدا توکل کنید. انشاالله جفتی شایسته برای شما یافت خواهد شد.
محصولات گیس گلابتون ویژه خانمهای
مجرد
کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است -دانلودی
کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است -پستی
چگونه آلبوم عروسی خفن بسازید؟ – اسکرپبوک
جذابیت فوری – چگونه ظرف 30 ثانیه آدمها را جذب خود کنید؟
12 سؤال مهم – خانمهایی که پاسخ این 12 سؤال را نمیدانند، مجرد میمانند
مردهای خوب را از دست ندهید
مشاور پیش از ازدواج خود باشید
خداحافظ خشم، سلام آرامش
فوق سری – از آشنایی تا سر سفره عقد
این نظرات دوستان شما درباره فوق سری
است:
ممنونم بخاطر تهیه درس فوق سری
فایلهای مربوط ازدواج تازه تموم شد ! خیلی عالی بودند از اولش
کلی نکته بود تو هر قسمت نمیشد از هیچکدام گذشت ، اولش وسوسه شده بودم برم قسمت
آخر را گوش بدم اما دونه دونه به ترتیب رفتم جلو ، عالی بود . اون قسمتی که مربوط
به توجه به نشانهها بود کلی گریه کردم که چرا بازم نشانه هارو نادیده میگیرم
قسمت هرا عالیه ،کلی بمن انرژی داد ،اونو باید هر روز گوش بدم.
دلم میخواد با خودم تکرار کنم من یک ملکه هستم خیلی حس خوبی داره
فایلهای مربوط به مدت دوران سه ماهه آشنایی و ارتباط جنسی هم
که عالی ! چقدر این حرفا لازمه که ما دخترا بدونیم ، ای کاش سالها پیش
اینارو میدونستم!!!! از آشنایی و خواستگاری و
ندونستن و نادانی بهای سنگینی داشت
امید بخدا با کمک شما ادامه میدم زندگی را
ممنونم خانم دکتر واقعاً الان میفهمم مأموریت زندگی یعنی چی!
من و خیلیهای دیگه به کمک شما تونستیم راهمونو پیدا کنیم
در کل اگر بخواهم نظرم را بگویم راستش من چون همه مقالههای
سایت را میخوانم و همسرگزینی ۲ و تقریباً
همه محصولات همسریابی را داشتم مطالب زیادی از آن برایم تکراری بود و فکر میکردم
نکات بیشتری از زبان بدن و همایش زن جذاب را گفته باشید.
مثلاً من خودم هنوز نمیدانم آدمهای قبلی را چطور فراموش کنم.
من هنوز نمیفهمم درسهای آن دردها چه بوده. آدمی که خوب و خوش رفتار بوده من فکر میکردم
پیامهایش معنی خاصی دارد، اما بعداً فهمیدم نیت خاصی نداشته. الان به تشخیص خودم
و به عشق بی اعتمادم. دیگر باور نمیکنم هیچ رفتاری هیچ حرفی نشانه دوست داشتن
باشد.(البته تا حالا هم برایم پیش نیامده کسی دوستم داشته باشد)
حقیقتش چون حس میکنم من یک آدم کم عقل هستم و اخلاقم هم
تعریفی ندارد فکر نمیکنم به این زودیها بتوانم ازدواج کنم.
در مورد خود فایلهای صوتی هم دو نکته به نظر من رسید:
۱- تکرار چندباره مطالب در ترکهای مختلف باعث میشود فایل طولانی
شود و مشکل بتوان چند بار از اول تا آخر سی دی را گوش داد.(البته از جهتی هم بد
نبود! باعث میشد کاملاً در مغز آدم فرو برود!!)
۲- آهنگی که انتهای هر بخش پخش میشد من را اذیت میکرد. دوست
داشتم یک نفس صحبتهای شما را بشنوم! اما آهنگ یکهو بلند میشد و هر بار آهنگ میآمد
باید صدا را کم و بعد دوباره زیاد میکردم. به نظر من اگر در محصولات آینده از آهنگهای
متفاوتی استفاده کنید جالبتر میشود.
ببخشید ایمیل طولانی شد! یک بار دیگر متشکرم! من بلافاصله شروع
کردهام به تمرین، این هفته مواظبم توی حرف دیگران نپرم! آرزو میکنم یک روزی عکس عروسیام
را برایتان بفرستم :-)با سپاس کفش قرمزی
و اینکه شما در فایل تون کاملاً در مورد کسانی که پرده بکارت
شون رو به خاطر روابط قبل از دست دادند گفتید ولی در مورد کسانی که بر اثر مسائل
دیگه و سهل انگاری این اتفاق براشون افتاده نگفتید. به نظرم اومد شاید مشکل خیلیها
باشه. (توضیح گیس گلابتون: خیر! این مشکل خیلی افراد نیست. پرده بکارت بر اثر
حادثه به ندرت پاره میشود. افسانههایی که میگوید دختر اگر اسب سواری، دوچرخه
سواری و … کند ممکن است پردهاش پاره شود، افسانه است. در هر صورت اگر چنین موردی
پیش بیاید و لازم باشد توضیح بدهید، گواهی پزشک کفایت میکند)
به نظرم که محصول منحصر به فردی هست مطالبی بود که همه ما بهش
نیاز داریم ولی شاید نسبت به انجام یا عدم انجامشون ناآگاه هستیم مثل نحوهی پوشش
مون, آرایش , استفاده از رنگها , پذیرایی کردن و
…
این نکته برام خیلی جالب بود که شما بدون هیچ تعصب و قضاوت
خاصی خصوصاً نسبت به مطالب اعتقادی همه چیز رو راحت بیان میکردین و در پایان نظر
خودتون را هم میگفتید
و شاید سوالاتی که ما نمیتوانستیم از کسی بپرسیم خیلی
دلسوزانه و خواهرانه بیان کردید و این برای من خیلی زیبا و ارزشمند بود
نکاتی که مطرح شد در این فایل واضح بود و شما چند بار تکرار میکردید
که کسی اشتباه برداشت نکند
من سایت شما و این محصول رو به چند نفر از دوستام توصیه کردم
که حتماً تهیه کنند چون آنها هم مثل من میخوان که ازدواج کنند
من سنم دیگه نزدیک 40 هست و خیلی تلاش کردم که ازدواج کنم چون واقعاً
تمایل دارم شاید جاهایی امیدم کمتر شد و با گوش دادن به این فایلها مقداری از
کارهای اشتباه خودم رو پیدا کردم ممنونم خانم دکتر عزیز مطمینم با کمکهای شما و
یاری خدا حتماً موفق میشم برام دعا کنید چون واقعاً تصمیم دارم که این اتفاق رو در
زندگیم تجربه کنم با یک همسر دلخواه خودم دوست دارم زودتر وارد زندگی متاهلی بشم
من بازم از شما سپاسگزارم و براتون بهترینها رو آرزو دارم
البته قبلاً همسر گزینی یک و دو رو تهیه کرده و گوش داده بودم
یکی از سؤالات مهم برای من در مورد روابط جنسی در دوران آشنایی
بود که جوابهای ضد و نقیضی از منابع مختلف شنیده بودم که شما در این محصول کاملاً
واضح بیان کردید و برای من روشن شد
در خصوص تلههایی که در مسیر ازدواج پیش میاد مطلب خیلی جالبی
از شما شنیندم که چون برای خودم پیش آمده بود الان کاملاً متوجه علت موضوع شدم
من از محصولاتی که از شما خریداری میکنم حداقل حداقل یک
نکته جدید و جالب یاد گرفتم
خیلی برای من عزیزید
بسیار مشتاقانه تمام مطالب را ظرف حدود یک هفته گوش کردم چون
مطالب را جای دیگری نخونده بودم و کسی بهم یاد نداده بود خیلی با میل و اشتیاق گوش
کردم خانم دکتر خیلی به دلم نشست من خودم استاد دانشگاه هستم اما هرگز کسی
را ندیده بودم با این مهارت تدریس کنه متشکرم خیلی مطالب قشنگی ازتون یاد گرفتم
امیدوارم بتونم در عمل پیاده کنم خیلی دوستتون دارم
من تا فایل 4 را گوش دادم ، چون از صبح تا شب سر کارم فقط شبها
نیم ساعت وقت میکنم گوش بدم.
تا اینجایی که گوش دادم مطالب مثل همیشه عالی و بی نظیرو کامل
بود، مطالبی ضروری و مهم و حیاتی که باید در مدارس به ما آموزش میدادن، مطالبی که
باید مادرهامون به ما آموزش میدادن ، مطالبی بود که حتی توی دانشگاه هم به ما یاد
ندادن، مطالبی بودن که باید از سنین نوجوانی یاد میگرفتم تا الان که 40
سالمه با مرد ایده آلم ازدواج کرده باشم و فرزندان نازنینی داشته باشم .
من تا الان اصلاً قانون 3 جلسه ، تعریف واقعی
ازدواج سنتی و مدرن، دلیل سن طلایی ازدواج، زبان بدن هنگام صحبت کردن با اقایان و
تمام مطالب این بسته را نمی دونستم و ای کاش در سن 18 تا 20 سالگی یاد
گرفته بودم.
با صحبتهای شما تازه فهمیدم که چرا تا حالا ازدواج نکردم از
مدارس و دانشگاهها توقعی ندارم اما ای کاش مادرم بلد بود و یادم میداد،
چقدر خوب بود برای مادر و پدر شدن شرایطی میگذاشتن، کلاسهای
آموزشی میگذاشتن بعد اجازه مادر و پدرشدن میدادن
دختری هستم سرد و خجالتی که اصلاً راه دلبری و جذاب بودن را
بلد نیستم و در عوض خیلی مردانه و خشن به نظرم میام در حالی که باطنم اصلاً اینطور
نیست و بیشتر قصدم از خرید این محصول این بود که راه دلبری و جذابیت را یاد بگیرم
با توضیحاتی که روی فیلم دادین خیلی چیزها یاد گرفتم اما خیلی کم بود کاش تمام
فیلم را توضیح داده بودین قصد دارم جذابیت فوری را هم بخرم اما کاش تمام فیلم
را هم توضیح میدادین حتی کارهایی که باعث شد دیرتر ازدواج کنه. (توضیح گیس گلابتون:
من تمام مطالب همایش زن جذاب را در
این محصول گفتهام. بخش مهم فیلم که باید زبان بدن را تمرین کنید، در این محصول
توضیح دادهام. من در فوق سری دقیقاً گفتهام چگونه رابطه را خوب پیش ببرید و
چگونه یک رابطه خراب میشود. ابداً نگران نباشید. شما فقط 4 ساعت آن را گوش دادهاید. 16
ساعت باقی مانده است.)
خانم دکتر عزیز یک پیشنهاد دارم کاش یک محصول کامل و مجزا در
مورد جذابیت و راه و رسم دلبری یاد میدادین دقیقاً شبیه توضیحات روی فیلم
اما بسیار کاملتر و جامعتر. (توضیح گیس گلابتون:
جذابیت فوری دقیقاً محصولی است که شما
در نظر دارید)
اگر بخوام درباره این فواید و ارزش بالای این بستهی طلایی
کامل توضیح بدم یک مقاله طولانی میشه
.
گوش دادن به این بستهی آموزشی طلایی رابه همهی دختر خانمهای
مجرد و همه مادرهای حال و آینده شدیداً توصیه میکنم، چون این نکات طلایی را لازم
هست هر پدرو مادری بلد باشن و به فرزندانشون حتماً آموزش بدهند.
تصمیم گرفتم این محصول آموزشی طلایی را برای دختر خواهرم که 18
سالش هست به عنوان کادوی تولد سفارش بدم تا از دفتر شما مستقیماً برسه دستش یک
سورپرایز و یک کادوی تولد عااالی بشه آیا برای سنش مناسب هست یا صبر بدم بزرگتر
بشه؟؟ ( پاسخ گیس گلابتون:
به نظر من یک دختر 18 ساله باید این
آموزشها را دریافت کند)
ممنون که هستین بخاطر این بسته آموزشی طلایی متشکرم.
این جمله خیلی ساده به ما میگفت هر کاری روش و آداب خودش را
دارد، مثل زندگی کردن!
من وقتی این محصول کامل را گوش کردم یاد این جمله افتادم و با
خودم گفتم “ ازدواج هم آداب دارد” این محصول آداب ازدواج کردن را به من و
دختران سرزمینم آموزش میدهد، ساده و روان! یک، دو، سه!
جای این محصول کامل و یکپارچه توی سرزمین من خیلی خالی بود و
من از گیس گلابتون عزیزم ممنونم که تجربیات، آموزهها ومطالعاتش را به این زیبایی
در اختیار ما قرار دادند.
این محصول معماها، پرسشها و سردگمیهایی که برای هرکسی که
دوست دارد ازدواج کند وبا آن برخورد کرده یا خواهد کرد را توضیح داده. این بیست
ساعت آموزش میتواند خیلی از دختران جوان را سالها توی زندگی جلو بیندازد، و ما
میتوانیم سالهای عمرمان که با ارزشترین دارایی ما هستند برای رسیدن به
سایر آرزوهامون صرف کنیم.
گیس گلابتون عزیزم از اینکه این محصول ارزشمند را در اختیار من
و دختران سرزمینم قرار دادید سپاسگزارم.
امیدوارم قلبتان همیشه پر از عشق باشد و لبانتان همیشه خندان.
دوستتان دارم
۱. صدا و لحن صحبتتون کاملاً دلنشین و دوست داشتنیه، منظورم آینه
که نه تنها باعث خستگی نمیشه بلکه آدم رو جذب میکنه که به گوش دادن ادامه بده.
۲. کلاً مباحث خوب و مهمی رو مطرح کردین.
۳. تعریفتون راجع به سنت و مدرنیته در ازدواج خیلی به نظرم تعریف
درستی هست.
۴. فقط خانم دکتر راجع به دخترخانمهای ۳۰ سالهفرمودین که به مردی که یکبار ازدواج کرده فکر کنن …
چرا!؟! این سن برای دختری که تا ۲۴
سالگی فوق لیسانس گرفته و بعد مشغول کار حرفهای شده و در این مدت کیسهای ازدواجش
خیلی مناسب نبودن (تعریف کوتاه من: پسری سالم و توانمند که تعدادشون کم هست گویا)
… خیلی هم بالا نیست … اما خب قبول دارم که حالا باید واقعاً همسر دلخواهش رو جذب
بکنه و زندگی جدیدش رو به بهترین شکل تشکیل بده. انشالله (گیس گلابتون: من عرض کردم به این موضوع هم فکر کنید و این یک
پیشنهاد است. شما همیشه اول به نظر و عقیده خودتان وفادار باشید)
ازتون ممنونم!
راستی خانم دکتر دو تا سؤال:
۱. من که الان خارج از ایران هستم، از سایت …. استفاده کنم؟!؟
مفید هست برای من؟
(گیس
گلابتون: بله. در فوق سری هم گفتم)
۲. خیلی دوست دارم فهرست مشخصات همسر دلخواهم رو با شما درمیون
بذارم و اگر مشکلی داره اصلاح بکنم، چطور این امر امکانپذیر هست؟
(گیس
گلابتون: مشاوره اسکایپی)
در ارتباط با محصول فوق سری : اولاً خیلی جذاب و زیبا صحبت
کردید و نکات رو خیلی جزئی و ریز به ریز و مو به مو توضیح دادید. دوماً خیلی چیزها
رو یاد گرفتم و خیلی کامل و جامع بود. به خصوص یک سری نکات خیلی باارزش بود که
نمیشه اینجا لیست کنم.
این محصول شما مانند سایر محصولات مفید بود اما یک فرق بزرگ
داشت اونم اینکه خیلی بزرگتر بود در واقع یک کتاب صوتی بود. خب من الان کل فایلها
رو گوش دادم ولی آگه بخوام راجع به یک بخش مثلاً جلسه اول آشنایی، یا خواستگاری که
با معرف اومده دوباره بشنوم به کدوم فایل مراجعه کنم؟ آگه یک قسمت رو یادم رفته و مثلاً
فردا بخوام، چی کار کنم؟ چقدر خوب میشه آگه مثل یک کتاب براش فهرستی تهیه بشه. (گیس گلابتون: پیشنهاد میکنم موقع گوش دادن فوق سری، قلم و کاغذ کنار دستتان
باشد و نکات مهم را یادداشت کنید. یا بنویسید کدام بخش را میخواهید دوباره گوش
کنید) البته تهیه فهرست برای این مجموعه دشواره چون به خصوص در فایلهای 10
به بعد مطالب مختلف تکرار میشه و خیلی قابل جدا کردن موضوعی نیست. راستش یه خورده
در فایلهای 10 تا 15 تکرار شدن مطالب زیاد بود و مثلاً حتی مثالی که برای نمره
دادن به خواستگار زدید و اعدادی که گفتید(38 امتیاز) هم تکرار شد. نمیدونم خب این هم یه سبکه که شاید خیلیها خوششون بیاد و شاید
برای بعضیا هم لازم باشه که یک سری چیزا دائم تکرار شه تا بپذیرن. ولی من به شخصه
ترجیح میدادم فوق سری به شکل دیگه ای تدوین میشد و در 15 ساعت ارائه میشد و
موضوع بندی و فصل بندی مشخص داشت و اونوقت یه قسمت هاییش رو بیشتر گوش میدادم.
البته شاید من اشتباه میکنم و این سبک آموزشی مفیدتر باشه. من فقط نظر شخصیام رو
گفتم -گیس گلابتون: متشکرم. شما نظر شخصیتان را نوشتید که محترم است. من چند مورد
مهم را دو یا سه بار تکرار کردم چون میخواهم حسابی در ذهنتان بنشیند و تجربه من
نشان داده این روش مؤثر است
:محصول
فوق سری رو ماهها منتظرش بودم و گمان کنم از اولین افرادی هستم که تهیهاش کردم
,با توجه به محصولات مشابهی که در مارکت هست انتخاب من محصول شما بود به چند دلیل
.دلیل
اول اعتماد من به شخص شما بود به اصالت و درستی و شخصیت ارزنده شما
.دلیل
بعدی حس دلسوزی شما به دختران در موقعیت مشابهه شما بود
من یک دختر تحصیلکرده مهندس ارشد هستم و سالها سابقهی کار فنی
در محیط مردونه رو دارم.مادرم هم یک خانم کارمند اداری سختکوش و ساده بود که هیچ
وقت اجازه نداد و فرصتش هم نبود که وجههی زنانگی و هرا در من فعال باشه در خودش
هم کمرنگ بود .سالها تأسف خوردم که چرا کسی نیست این حرفها آموزشها و توصیهها
رو به من بکنه .سالها موقعیتهای مناسب من به شکست رسید چون من آماده و آموزش
دیده برای آمادگی و رسیدن به این مرحله نبودم.مادرم و نزدیکانم هم یا درگیر کار و
خشکی روال زندگی بودن یا اجازهی دخالت و راهنمایی در این موارد رو به خاطر سرسختی
رفتاری من نمیدادند. حیف موقعیتهای خوبم که با نا آگاهی من از بین رفت
توصیهی من به همهی دختران تحصیلکرده ی جوانی که روحیهی
دخترانه و زنانه درشون پایینه و درواقع سرسختی دارن و از زنانگی فاصله گرفتند
توصیه میکنم این محصول رو به همراه خداحافظ خشم و جذابیت فوری تهیه کنند.
.من هم قصد تهیهی این دو محصول رو
دارم وبه امید خدا طبق برنامهای که خانم دکتر طراحی کردند پیش خواهم رفت
یک توصیهی دیگه اینکه گاهی نه ما خودمون رو میبینیم و نه کسی
که مقابل ماست به ما تذکر میده و اطرافیان هم به روحیهی ما عادت کرده و شاید اصلاً
کسی نیست که به کاستیهای ما تذکر بده ,اما موقعیتهای خوبی که هدف و مناسب و حق
ماست تمام این کاستیها رو در روحیه مون و رفتار ما میبیند و به راحتی ما رو به
کسی که شایستهتر از ما نیست اما به رفتار وروحیات زنانگی آگاهتر هستش ترجیح میدن
و نقطهی غم انگیز آینه که حق با اونهاست چون مرد به اندازهی کافی مرد هست و برای
گرمای قلبش و خونه و زندگیش به یک زن با تمام وجهه زنانگی نیاز داره
بازم ممنونم از گیس گلابتون دلسوز و همراه
مطالب مهمی که تو این محصول ارزشمند یاد گرفتم
– قیافه
زیبا عادی میشه، قیافه نازیبا نازیباتر میشه پس آگه ظاهرش به دلت ننشست رد کن
– آگه خواستگارت زاقارتن، یا میان و بعد
از دو سه جلسه میرن… این یعنی «هنوز آمادگی جذب رو نداری». این یعنی ایراد از خودمه، باید
بگردم پیدا و رفعش کنم تا تبدیل بشم به یه خانم جاذب، جاذب همونی که دقیقاً میخوام.واسه همین در مورد خودم چیزهایی رو
متوجه شدم که مانع جذبم یا جذب مناسبم شده. پی بردن به این خصیصهها برام زمان برد
ولی منو به خوداگاهی و خودشناسی رسوند که در همه اهدافم نه فقط ازدواج به مقصد میرسم.ویژگیهایی رو در وجود خودم باید حذف
کنم و برخی رو باید ایجاد کنم تا در همه هدفی چه ازدواج، چه شغل و درامد، چه رشد
شخصی و .. جذب داشته باشم. خدا رو شکر که با خانم دکتر آشنا شدم هوریااااااا
– جالب اینجاست که من در مکان مناسب
دنبال مرد دلخواهم میگردم ولی فرکانسم برای ازدواج ضعیفه. اول که اصلاً جذب
نداشتم ولی با تمریناتی که انجام دادم حالا جذب دارم ولی تک و توک و با ایراد! این
یعنی هنوز باید روی خودم کار کنم. اعتماد به نفس و اشتیاقمو ببرم بالا. هرا رو
تمرین کنم تا زنانگی در وجودم تثبیت شه و تبدیل به یک خانم خانه دار، همسردار و
بانو شم تا همسر دلخواهم جذب این زندگی از پیش ساخته شه.
– ““ازدواج موفق از شما شروع میشه از شما
شروع میشه““چه جمله طلایی!! یعنی من نباید دنبال کسی باشم که تماماً اون منو
خوشبخت کنه، بلکه خودمم باید خوشبختی رو به این زندگی مشترک بیارم
– من متوجه شدم که جز دسته اول خانمها
هستم. یا جذب ندارم یا آگه دارم مناسب نیست. با توضیحات ایشون متوجه اشکال کارم
شدم و با راه حلهایی که دادند دارم روی خودم کار میکنم تا موضوع حل شه. ممنونم
گیس گلابتون
– آموزش تهیه لیست سیاه برای فراموش
کردن عشق قبلی کمک بزرگی بهم کرد. من تازه از یک رابطه احساسی نافرجام بیرون اومده
بودم و نادیده گرفتنش برام سخت بود ولی صحبتهای گیس گلابتون و تهیه اون لیست، کمک
بزرگی بهم کرد. به خودم گفتم، خوب جذبت اشتباه بوده، دوباره جذب کن و اینبار یه
مرد مناسبتر. واسه همین ویژگی دیگه ای به لیست اضافه کردم که فرد قبلی فاقد
اون بود. گرچه هنوز ته مونده هایی از احساس بهش رو دارم ولی باید کمی
دیگه به خودم فرصت بدم. در هر حال گرچه این محصول بخشیش برام تکراری بود (بیان شده
در محصولات همسرگزینی ۱,۲- …) ولی
آگه تهیه نمیکردم نمیدونستم با این موردم باید چه جوری کنار بیام و کلی مطلب
جدید دیگه هم یاد گرفتم
– با تلههای ازدواج آشنا شدم که یکیش
مردی هست که تازه از همسرش جدا شده. همیشه فکر میکردم وقتی مردی جدا شد پرونده عشق قبلیش بسته شده
ولی با صحبتهای خانم دکتر متوجه شدم زمانی پرونده بسته میشه که حداقل دو سال از
طلاق گذشته باشه، چرا؟ چون ممکنه هنوز بهش احساس داشته باشه و با عجله بیاد منو
انتخاب کنه، بعد که به حالت تعادل روحی رسید چششو باز کنه و ببینه که من اونی
نیستم که میخواسته!!! چه زنگ خطر بزرگی رو برام به صدا در آورد.
– ویدیو مربوط به فیلم قبل از طلوع رو
هنوز ندیدم چون خانم دکتر پیشنهاد کرد اول فیلمشو ببینم. میدونم که این بخش هم
نکات مهمی رو بهم یاد میده که در جهت ازدواج موفقهبا آرزوی موفقیت برای همه خانمها
مجرد در طی مراحل ۱,۲,۳
و ازدواجی شیرین و پایدارو تشکر از خانم دکتر شریف و بزرگوار
که برای درخشیدن در این بخش از زندگیمون از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند
· خانم دکتر مهربونسلام و صد سلامدلم میخواست ازتون خیلی تشکر کنم,
خیلی خیلی زیاد…
از زمانی که فوق
سری رونمایی شد دلم میخواست تهیه ش کنم , چون مطالب سایتتون رو دوست داشتم, کتاب
ازدواج رو هم همینطوربعد از اون پاکسازی روح رو گرفتم و اخیراً
هم مشاور پیش از ازدواج خود باشید, خیلی خوب بودن, خصوصاً نیمرخ شخصیتی…
اما برای فوق سری
راستش دو دل بودم چون دانشجو هستم و فکر میکردم هزینه ش برام زیاده…تا اینکه در آخرین ساعات تخفیفی که
جمعه گذاشتین بالاخره دل رو به دریا زدم و تهیه ش کردم.من در عرض یک هفته همه 20 ساعت رو گوش
دادم و تموم کردم اینقدر برام جذاب و آموزنده بود که نمیتونستم قطعش کنم!
من قبلاً حداقل
با 3 الی 4 مشاور در مورد این مسائل صحبت کرده بودم و دوست داشتم بدونم راه درست
یه ازدواج خوب چیهاما متأسفانه هیچکدوم درک کاملی نمیدادند
و یک سری کلیات رو مطرح میکردند,
اما محصول شما به
جرأت میتونم بگم خردی به من داد که هم متوجه اشتباهاتم شدم و هم اینکه کاملاً جواب
سؤالهام رو گرفتم,
واقعاً این مسائل
رو هیچ کس و هیچ جا به ما یاد نمیدن. از اعماق قلبم آرزو میکنم همه دخترها قبل
ازدواج بتونن این آموزشهای ضروری رو یاد بگیرن
دوستتون دارممنتظرِ خبرهایِ خوبِ من باشید 🙂
تمام حرفهای بالا را خلاصه میکنم:
اگر شما دوست دارید ازدواج کنید، حق
دارید ازدواج موفقی داشته باشید.
ابتدا در دوره رایگان گیس گلابتون ویژه
خانمهای مجرد ثبت نام کنید
دوم تمرینات کتاب ازدواج مثل آب خوردن
آسان است را انجام بدهید
اگر کیفیت هرا در شما بالا باشد با
انجام یک یا دو بار تمرینات کتاب براحتی ازدواج خواهید کرد، ولی پس از انجام
تمرینات کتاب خواستگار مناسبی یافت نشد، پیشنهاد میکنم فوق سری – از آشنایی تا سر
سفره عقد را تهیه کنید، با دقت 20 ساعت فایل صوتی را بشنوید و 25 دقیقه فیلم را
تماشا کنید.
خب… از کجا شروع میکنید؟
به نظر من ابتدا از دوره رایگان گیس
گلابتون ویژه خانمهای مجرد آغاز کنید. بفرمایید و روی لینک بالا کلیک کنید.
{3}
نظرات
سلام و عرض ادبخانم چشمه علایی گرامی و عزیزشدیدا مراتب سپاسگزاری خودم را اعلام می کنم ازتون بابت انرژی و وقتی که برای نوشتن این ابرمقاله و بقیه مطالب ارزشمند این وبسایت گذاشته اید.اگر کسی در کار نوشتن باشد می فهمد معنای 20 هزار کلمه نوشتن چیست و چقدر انرژی و فکر و زمان باید صرف شود تا چنین نوشته کیفی حاصل شود.از شما شدیدا سپاسگزارم که آموزش های لایف اسکیلز را با زبان ساده و قلم روان و صمیمی ترویج می دهید.خودم به شخصه بارها و بارها شما را به اساتید همکار و دوستانم معرفی می کنم و می گویم ایشان نمونه عملی و علمی تولید محتوای بومی،کاربردی و علمی در ایران هستند.شما در زندگی هزاران ایرانی تاثیر گذاشته اید و به وجود شما می بالم و آرزوی صحت و شادی و رضایت عمیق برایتان دارم.وظیفه خودم می دانم این محتوای اصیل و درجه یک را به افرادی که اطرافم هستند و می دانم از آن استفاده خواهند کرد معرفی کنم.ارادتمند.
سپاسگزارم آقای شیرمحمدی گرامی. شما لطف دارید
سلام گیس گلابتون جان.من همه این مقالات را حتی بعضا چندین بار مطالعه نموده ام و از شما بسیار سپاسگزارم چون راهنمایی های تان به بسیاری از سردرگمی ها و نگرانی های من پایان داده است. خواهشی از شما دارم. یادم هست که یکبار خانمی راجع به دختران تحصیل کرده ای که مجبورند به شهرهای دیگری برای شغلشان بروند از شما پرسیدند و شما فرمودید که احتمالا مقاله ای را در این زمینه نیز خواهید نوشت. خیلی دوست دارم در این زمینه نیز در صورت امکان ما را با نظرات و راهنمایی های خود مستفیض نمایید. چون متاسفانه تقریبا به جز تهران سایر استان ها هنوز نگاه بدی به امثال ما دارند وحتی اگر نجیب و متین هم هستیم فکر میکنند خانواده بیچاره و زاغارتی داریم که برای یک حقوق یکی دو میلیونی اجازه داده اند ما تنهایی به شهر دیگری بیاییم. ببخشید خیلی طولانی شد. ارادتمند شما.
سپاسگزارم. بله. سوال خوبی است. من هم در شهرستان ها کار کردم. همین الان هم در یک شهر کوچک زندگی می کنم. پس از 20 سال زندگی در شهرک غرب به اینجا آمده ام. با این موضوع آشنا هستم. حتما و متشکرم از پیشنهاد خوب شما.
سلام خانم دکتر عزیز امیدوارم حالتون عالی باشهدر ابرمقاله برای خانم های مجرد یک برنامه ازدواج یکساله در قالب یک جدول گذاشتید.من فوق سری رو تهیه کردم و در اوایل اون فرمودید که اگر جوابتون به یکی از اون سوالات( احساس تنهایی، استیصال، عدم بروز احساسات و…) مثبته بقیه فایل رو گوش نکنید و شش ماه اینده رو صرف خودشناسی و بهبود حالتون بکنید. و یکی دو سوال برای من مثبت بود!سوال ام اینه من برای هدف گزاری برای سال اینده و برای خودشناسی طبق اون جدول ابرمقاله پیش برم ؟؟؟ یا فقط تمرینات مدیریت خشم رو انجام بدم و بعد چندماه ادامه فوق سری رو گوش بدم؟؟
متشکرم. من شما را می شناسم و می دانم در خودشناسی کوشا هستید، ولی نمی دانم همین الان وضعیت روحی شما چگونه است. مدتی است از شما بی خبرم. پس اگر علائم افسردگی دارید، لازم است با مراجعه به روانپزشک، دارو دریافت کنید سپس طبق جدول پیش بروید و حتما بقیه فوق سری را گوش کنید. توجه کنید به خاطر شرایط ویژه کنونی (شیوع کرونا در سطح جهانی) مقداری افسردگی و اضطراب طبیعی است، ولی اگر شدت آن زندگی شما را فلج کرده، لازم است تحت درمان دارویی قرار بگیرید.
ممنون از توضیحات شمانه من افسرده نیستم بلکه از هر زمان دیگری شادترم!البته گاهی دچار غم و بی انگیزگی میشوم که به نظرم در زندگی هرکسی با توجه به چالش هایی که دارد طبیعی است.من به 2 سوال از اون 9 سوال پاسخ مثبت دادم:یکی اینکه هنوز نسبت به خواستگاران قبلی خشم دارم و سوال ( مایل نیستی راجع به احساسات با کسی صحبت کنی).خب همیشه برای من بروز احساساتم سخت بوده که این ناشی از افسردگی نیست بلکه نقطه ضعف شخصیت من است.پس با توضیحات شما من به این نتیجه رسیدم که هر چه زودتر میدیریت خشم رو شروع کنم ( طبق برنامه جدول) و همزمان فوق سری را هم گوش کنمدرسته ؟
بله. دقیقا. الان کلید حل مسئله، انجام تمرینات خداحافظ خشم است و در کنار آن فوق سری را گوش کنید و بقیه تمرینات یکساله را انجام بدهید. خوشحالم الان از هر زمان دیگر در زندگی تان شادتر هستید. خیلی خیلی خیلی خوشحالم. دوستتون دارم
آدرس: بومهن- بلوار امام
تلفن: 76258183-021
ایمیل: info@gisgolabetoon.ir
کاربران گرامی,این مقاله از سایت حذف گردیده.
مروری بر دیگر مطالب ”
طبق آخرین سرشماری ایران در سال 95، بیش از 13 میلیون 800 هزار دختر و پسر 15 تا 39 ساله در ایران وجود دارند که آمادهی ازدواج میباشند ولی هنوز مجرد هستند و نمیتوانند ازدواج کنند.
گروه خانواده؛ : ازدواج پایه و اساس رشد مطلوب جمعیت یک کشور و عامل اصلی کاهش تعرضات و جرائم فرهنگی- اجتماعی و تامین کننده امنیت و آرامش در یک جامعه است. به عبارت دیگر هر چه کیفیت و کمّیت ازدواج مطلوبتر باشد، نیل به موارد فوق امکانپذیرتر خواهد بود. در جامعه ایران نیز نگاه دینی و عرفی مردم نسبت به مقوله ازدواج، حاکی از اهمیت ویژه این موضوع برای مردم است.
امّا وضعیت تعداد ازدواج در کشور، آن طور که باید مناسب نیست و طی سالیان اخیر روندی کاهشی داشته است. همچنین تعداد ازدواجهای صورت گرفته با تعداد افرادی که آماده ازدواج هستند تناسب ندارد.
در این نوشتار سعی بر آن است که با استفاده از آمارهای رسمی موجود، وضعیت کمّی ازدواج در کشور مورد بررسی قرار گیرد.
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
الف) تعداد ازدواج در کشور، روندی کاهشی دارد
طبق آمار منتشر شده توسط دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور، تعداد ازدواج در ایران از سال 92 تا 98 به شرح ذیل است:
با توجه به آمار مندرج در جدول [1] در چند سال اخیر روند تعداد ازدواج در ایران کاهشی بوده و همانطور که در نمودار [1] نیز پیداست، نرخ رشد تعداد ازدواج در این چند سال منفی است.
با مراجعه به جدول [1] میتوان ملاحضه کرد که در سال 1398، تعداد 530225 مورد ازدواج در کشور رخ داده است که این میزان نسبت به تعداد ازدواج سال 97، با 9.6% کاهش مواجه بوده است. از سال 92 تا 98 طی یک بازه 7 ساله، تعداد ازدواجها در کشور 33% کاهش داشته است.
علیرغم افزایش جمعیت کشور در چند سال اخیر و به تبع آن افزایش افرادی که شرایط و توانایی ازدواج را دارند، به جای آنکه کشور در تعداد ازدواج یک شیب صعودی را تجربه کند، متأسفانه تعداد ازدواجها در کشور به صورت قابل تأملی کاهش پیدا کرده است.
ب) تعداد افراد مجرد و آمادهی ازدواج قابل تأمل است.
ایران در سال 1395( 2016 و اوایل 2017) حدود 80 میلیون نفر جمعیت داشته است و آخرین سرشماری کشور نیز در همین سال بوده است. طبق سرشماری سال 95 وضعیت زناشویی مردان و زنان ایرانی به ترتیب در جداول [2] و [3] آمده است:
همانگونه که از جدول [2] مشخص است جمعیت مردانی که هنوز ازدواج نکردهاند بیش از 11 میلیون و 500 هزار نفر میباشد. با احتساب آن دو گروه دیگر، یعنی افرادی که همسرشان فوت کرده است و افرادی که طلاق گرفتهاند، آمار مردان مجرد بیش از 12 میلیون و 285 هزار نفر محاسبه میشود. جمعیت افرادی که مجرد هستند از سه گروه تشکیل شده است: گروه اول افرادی میباشند که حتی یک بار هم ازدواج نکردهاند، گروه دوم کسانی هستند که همسر آنها فوت کرده است و گروه سوم اشخاصی میباشند که طلاق گرفتهاند.
مطابق با جدول [3]، بیش از 8 میلیون و 600 هزار نفر از زنان ایران هرگز ازدواج نکردهاند و با احتساب تعداد زنان بیوه و مطلقه، آمار زنان مجرد بیش از 11 میلیون 700 هزار نفر محاسبه میشود.
در این میان بیش از 8 میلیون و 400 هزار نفر از جمعیت مردانِ هرگز ازدواج نکرده در سنین 15 تا 39 سال قرار دارند. به عبارت دیگر چیزی حدود 73% از جمعیت کلّ مجردهای مرد در این بازهی سنّی قرار دارند. همچنین بیش از 5 میلیون و 400 هزار نفر از جمعیت زنان هرگز ازدواج نکرده نیز در سنین 15 تا 39 سال قرار دارند. یعنی بیش از 63% از جمعیت کل زنان مجرد در این بازه سنّی قرار دارند.
بنابراین طبق آخرین سرشماری ایران در سال 95، بیش از 13 میلیون 800 هزار دختر و پسر 15 تا 39 ساله در ایران وجود دارند که آمادهی ازدواج میباشند ولی هنوز مجرد هستند و نمیتوانند ازدواج کنند. با توجه به افزایش جمعیّت آماده ازدواجِ کنونی ایران نسبت به سال 95 و از طرفی بیشتر شدن موانع ازدواج، به احتمال فراوان جمعیت مجردها فزونی یافته است.
کاهش چشمگیر تعداد ازدواجها و افزایش بی حد و حصر تعداد مجردها لطمات سختی در حوزهی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به کشور وراد کرده است که برای حل این چالش بزرگ بایددر تمامی حوزهها اقدامی متناسب با حلِ صحیح موضوع صورت گیرد.
اولویت آن است که در دو حوزهی اجرای قانون در زمینهی ازدواج و نگرش خانوادهها و جوانها نسبت به مقوله ازدواج اقدامی عاجل صورت گیرد.
سخت گرفتن ازدواج توسط خانوادهها در تمامی مراحل آن یکی از اصلیترین موانع متأهل شدن مجردها است و تا وقتی چنین نگاهی در این مسئله حاکم باشد و اصلاح نگردد، تعداد ازدواجها افزایش نمییابد.
در حال حاضر و در حوزهی اجرای قانون نیز باید به یک قانون مهم اشاره کرد. مجلس شورای اسلامی در سال 1384 قانونی تحت عنوان قانون ” تسهیل ازدواج جوانان” تصویب کرد. قانونی که میتواند بسیاری از مشکلات ازدواج را از سر راه مجردها بردارد. تقریباً 15 سال از زمان تصویب این قانون سرنوشتساز میگذرد، بدون آنکه کوچکترین اقدامی در جهت اجرای آن صورت گرفته باشد!
نه دولتهای مختلف برای اجرای این قانون بسیار مهم و تعیین کننده اقدامی صورت دادهاند نه مجلس به صورت جدی در این ماجرا ورود کردهاست و نه حنی مردم در این چند سال از وجود چنین قانونی مطلع بودهاند که برای اجرای آن از مجلس و دولت مطالبه کنند.
با توجه به انفعال دورههای مختلف مجلس در حوزه نظارت و پیگیری اجرای این قانون از دولتها، انتظار میرود یکی از مطالبات جدی مردم و رسانهها از مجلس یازدهم پیگیری اجرای قانون تسهیل ازدواج جوانان باشد. اتفاقی که باعث برطرف شدن مشکلات بر سر راه ازدواج جوانان میشود.
* بهزاد خلیلی؛ پژوهشگر حوزه جمعیت و خانواده
انتهای پیام/
زمانی که حقیقتا به شخصی علاقه دارید ، قطعا دلتان می خواهد که با او ازدواج کنید اما چگونه باید طوری رفتار کرد که جایگاه شما از یک دوست معمولی به همسر ارتقا پیدا کند ؟
البته که دوست ندارید خودتان را برای این کار تغییر دهید و ما هم از شما این را نمی خواهیم اما نکات کوچکی وجود دارد که با رعایت آن ها می توانید رابطه را معنی دار کنید و باعث شوید که مردتان به شما تعهد بدهد .در دوران پیش از ازدواج با در جریان قرار گرفتن خانواد ه ها ،برای آشنایی و اطمینان از انتخاب درست باید چند مورد را نیز رعایت کنید که در این قسمت از نمناک به بیان آن ها می پردازیم.
1. از خودتان مراقبت کنید.
اولین و مهم ترین نکته ای که باید بدانید ، این است که جذابیت در هر رابطه ای نقش اساسی را ایفا می کند . اگرچه که تعهد شما به رابطه باید اولین اولویتتان باشد اما اجازه ندهید که هیچ چیز باعث شود تا روی تعهدتان به خود پا بگذارید. همیشه باید مراقبت از جذابیت خود را در اولویت قرار دهید.
فعال باشید ، غذای خوب بخورید ، برای ملاقات با دوستانتان زمان بگذارید و مطمئن باشید که کارهایی انجام می دهید که دوستشان دارید . مراقبت از خود به این معناست که سلامت جسم و ذهن خود را بررسی کنید و اگر خودتان را از هر جنبه در زندگی ارتقا دهید ، مطمئن باشید که همسرتان اولین نفر به این تغییرات پی می برد و او از شما یک زن جذاب ، با اعتماد بنفس و زیبا می خواهد که خودش را نادیده نمی گیرد و مراقبت از خود را در اولویت قرار می دهد.
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
2. جنجال نکنید.
قطعا با یکدیگر جر و بحث خواهید داشت و زمان های سختی در زندگی شما به وجود می آید . او در این زمان ها همسری می خواهد که درکش کند و بتواند در کنار سختی های بعد از ازدواج با او همراه باشد . قبل از هرگونه دعوایی یک نفس عمیق بکشید و احساسات خود را آرام کنید که زمانی که آرامش داشته باشید ، فضا را برای هر دویتان آرام می کنید و صمیمیت بین خود را بالا می برید و اگر مقصر شما بودید ، مسئولیت اشتباه خود را بپذیرید و عذرخواهی کنید ، با این کار به او یاد می دهید که او هم اشتباهات خود را پذیرا باشد و به شما نزدیک تر شود.
3. واقعا به او اعتماد داشته باشید.
اگر می دانید که او شما را دوست دارد، پس نیاز دارید که به او اعتماد داشته باشید .
گاهی اوقات سخت است که نا امنی ها را نادیده بگیرید و به هرکسی اعتماد کنید اما اگر می خواهید که این رابطه کارآمد باشد و آینده خود را در کنار این شخص سپری کنید ، باید به او اجازه دهید که اعتماد شما به خودش را ببیند . به قول هایتان وفا کنید، او نیز همین کار را برای شما انجام خواهد داد و اگر او متقابلا به تعهدات خود عمل نکرد و از اعتماد شما سوء استفاده کرد، پس مرد دلخواه شما نخواهد بود.
4. با او راحت باشید.
زمانی که ازدواج کنید ، او شما را صبح ها با هیچ آرایشی ، هیچ طراحی و دیزاینی مشاهده خواهد کرد . پس با خود واقعی و ظاهر بدون آرایشتان راحت باشید و سخت نگیرید که او می تواند حس نا امنی شما را بابت بی آرایش بودن صورتتان بفهمد و این که هیچ مردی مایل نیست با زنی باشد که به خودش شک دارد یا مدام از خودش و ظاهرش انتقاد می کند و مدام در حال نشان دادن این است که چقدر خوش شانس است که شما با او هستید و باور داشته باشید که شما عالی هستید.
5. محبت خود را ابراز کنید.
همه ما دوست داریم به آغوش کشیده شویم ، بوسیده شویم و توسط شریک زندگی خود مورد تحسین و تمجید قرار بگیریم . او مایل است که ظرفیت انجام کارهای رمانتیک را در شما ببیند ، مثلا زمانی که به خودش می رسد ، از ظاهر او تعریف و تمجید کنید یا به او بگویید که چقدر از ارتقای شغلی اش مفتخر هستید و توجه خود را به او ابراز کنید.
6. قدرشناس باشید.
قطعا باید بابت چیزهایی که در زندگی دارید ، قدرشناس باشید مثلا از کادوهایی که می گیری د، لحظه هایی که در کنار او سپری می کنید یا از حمایتی که او از شما دارد، سپاس گزاری کنید و هرگز تشکر کردن بابت کوچک ترین چیزها را نیز فراموش نکنید .
اگر در را برای شما باز می کند هم تشکر کنید و یا با لبخند از او تشکر کنید . او به دنبال زنی می گردد که مهربانی هایش را ببیند و قدردان آن ها باشد . به او نشان دهید که کوچک ترین کارها و تلاش او نیز برای شما قابل تقدیر و احترام است.
7. در طوفان هایش، آرام باشید.
او به عنوان یک مرد زمان های سختی را در زندگی سپری می کند و به همین دلیل به زنی نیاز دارد که صدای او را بشنود و دلایلش را بپذیرد . او کسی را نمی خواهد که اضطرابش را بیشتر کند ، پس در چنین مواقعی به او نشان دهید که همراهش هستید و می توانید آرامش را به او برگردانید .
8. وفاداری خود را نشان دهید.
اگر می خواهید که به شما متعهد باشد ، باید به او تعهد بدهید . رابطه را در اولویت قرار دهید؛ هیچ کس را جایگزین او نکنید و نشان دهید که چقدر به او و رابطه تان متعهد هستید .
به او نشان دهید که لایق بهترین ها هستید زیرا بهترین نوع خود را در رابطه نشان می دهید.
9. بدون سوال درخواست او را اجابت کنید.
زمانی که مردی از شما درخواستی را دارد ، از او نپرسید که ” چرا ” . او با این سوال شما به این فکر می کند که قصد راضی نگه داشتن یا خوشحال کردن او را ندارید یا این که فکر می کند که برای کمک کردن به او باید قانعتان کند .
10. گاهی اوقات بین خودتان فاصله ایجاد کنید.
هر مردی نیاز به زمان هایی برای تنها ماندن دارد و همه ما نیز به فضای شخص خود نیاز داریم که مردان نیز از این قاعده مستثنی نیستند ، بلکه بیشتر از ما نیاز به این تنهایی دارند اما ما نباید طوری رفتار کنیم که آن ها برای تنها ماندن از ما اصرار یا خواهش داشته باشند و به این موضوع آگاه باشید تا ببینید که او چگونه از شما قدردانی می کند.
11. هنگام مشکلات در کنار او باشید.
زمانی که مشکلی برای او پیش می آید ، بدون هیچ سوال اضافه ای در کنارش باشید و حمایت خود را به او نشان دهید.
12. از لحاظ اقتصادی مستقل باشید.
این موضوع بسیار مهم است که مردان شما را انسان نیازمند یا وابسته از لحاظ مالی ندانند . بعضی از مردان از ازدواج می ترسند و دلیل آن هم از دست دادن پول هایشان می باشد و گاهی اوقات مردان نیز به دلیل ولخرجی از خانم هایشان طلاق می گیرند.
13. جوک گفتن را یاد بگیرید ، البته جوک های بامزه و مناسب .
14. انتقاد کردن را یاد بگیرید.
بسیاری از مردان سعی می کنند که با انتقاد کردن از مسائل به شما نشان دهند که می توان از ابعاد دیگری نیز به موضوع نگاه کرد و گاهی اوقات نیز با این کار سعی دارند که راه حل هایی را به شما نشان دهند و شما نیز باید یاد بگیرید که چگونه انتقاد کنید و چگونه در برابر انتقاد او واکنش نشان دهید.
15. هرگاه که لازم بود جدی شوید.
هیچ چیز برای یک مرد منزجر کننده تر از این نیست که یک خانم هیچ موضوعی را جدی نگیرد . یک موضوع کاملا جدی ، موضوعی است که واقعا اهمیت داشته باشد و اگر باز هم توانایی جدی گرفتن این موارد مهم را ندارید ، او به این فکر می کند که خود او هم برای شما هیچ جدیتی ندارد.
16. بهانه جویی نکنید.
17. عشقتان را با کارهایتان ابراز کنید.
قطعا که تا به حال به او گفتید که دوستش دارید اما کلمات معمولا زود از خاطر می روند . او مایل است که عشق شما را در عمل نیز ببیند.
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
18. او را تشویق کنید تا هر روز موفق تر از روز قبل عمل کند.
19. برای مشکلاتش راه حل پیدا کنید.
20. از چیزهایی که برای شما می خرد ، استفاده کنید.
21. مخالفت خود را بدون نا امید کردنش نشان دهید.
قطعا تفاوت هایی بین شما و شریکتان به عنوان دو انسان متفاوت وجود خواهد داشت اما موضوع اصلی این است که چگونه این تفاوت ها را مدیریت کنیم . اگر بخواهید که با بحث و دعوا به این تفاوت ها واکنش نشان دهید ، به او نشان می دهید که از لحاظ احساسی و عاطفی به بلوغ نرسیده اید اما اگر این تفاوت ها را بدون نا امیدی یا احساس بد بیان کنید ، به او نشان می دهید که به عقایدش احترام می گذارید حتی اگر با او مخالف باشید .
22. زمانی که چیزی را نمی دانید ، از او سوال کنید.
گاهی اوقات سوالات خود را از او پنهان می کنید زیرا نگران واکنش او هستید . اگر در مورد مسائلی که در موردشان کنجکاو هستید ، از او سوال نپرسید یعنی این که فرد نگران و بدون اعتماد به نفسی هستید و رابطه شما بر اساس فرضیات و توهمات خودتان پیش خواهد رفت.
23. به او فشار نیاورید.
24. هیجانتان را بالا نگه دارید .
ازدواج کردن یک رابطه بلند مدت است و مردان برای وارد شدن به این رابطه و انتخاب همسر، نیاز دارند که این پتانسیل را در فرد مقابل ببینند ، به این صورت که مطمئن شوند این فرد می تواند او را در طولانی مدت راضی نگه دارد و رابطه در کنار او کسل کننده نخواهد بود.
25. از اشتباهات خود درس بگیرید.
26. احساسات خود را بشناسید.
27. خودتان را ارزیابی کنید.
مردان معمولا دوست ندارند که خودشان یک اشتباه را چند بار تکرار کنند و بنابراین از شما نیز همین توقع را دارند ، پس اگر موضوعی پیش آمد و آن را حل کردید ، نباید دوباره آن را پیش بکشید یا رفتار اشتباه گذشته را پیش بکشید و برای جلوگیری از این اتفاق نیز باید خودتان را ارزیابی کنید.
28. به او نشان دهید که توانایی صرف نظر کردن از برخی مسائل را نیز دارید.
29. تا جایی که می توانید برایش گوش شنوا باشید.
بارها در بخش روابط عاطفی در نمناک به این نکته ی مهم اشاره کرده ایم که شنیدن البته با رعایت کیفیت لازم اهمیت خاصی برای فرد مقابل شما خواهد داشت به خصوص اگر رابطه عاطفی بین او و شما برقرار باشد چراکه او دوست دارد که در مورد هر چیزی که در ذهنش می باشد با شما صحبت کند و شما نیز به او گوش دهید.
30. به او اجازه دهید که انتظارات شما را از رابطه بداند.
31. او را به چالش بکشید.
او کسی را می خواهد که برای بهتر شدن یا برای ایجاد هیجان در زندگی به چالشش بکشد و این کار باعث می شود که او مثل یک چسب به شما بچسبد و هیچ کس جز شما را نخواهد.
32. زمان خود را با دیگران نیز تقسیم کنید.
33. صادق باشید.
به یاد داشته باشید که صداقت باید در همه حال حفظ شود ، حتی اگر رعایت کردنش به کسی صدمه بزند . حتی دروغ های کوچک و مصلحتی نیز اعتماد او را از شما سلب می کند.
34. او را همان گونه که هست ، بپذیرید.
35. او را سورپرایز کنید.
36. در زندگی با انگیزه باشید.
37. او را به خنده وا دارید.
خندیدن بهترین دارو برای سلامتی است و یکی از ویژگی های زنان جذاب این است که اکثر مواقع شاد هستند و لبخند به لب دارند.
38. نقش خود را در رابطه بشناسید.
39. اجازه دهید که بفهمد با شما کامل می شود.
مردان معمولا از این موضوع نگران هستند که آیا می توانند حامی شما باشند یا خیر ؟ آیا شما می توانید به عنوان مرد زندگی به آن ها تکیه کنید یا خیر ؟ حتی در مورد این هم فکر می کنند که تا چه حد در شادی شما در زندگی نقش دارند و همین دلایل است که گاهی اوقات باعث می شود از شما فاصله بگیرند یا این که از ازدواج بترسند پس اگر می خواهید که او را برای ازدواج متقاعد کنید ، طوری رفتار کنید که بفهمد هرکاری که الان انجام می دهد ، دقیقا همان چیزی است که باید در آینده انجام بدهید زیرا با همین کارها می تواند شما را راضی نگه دارد . . . در نتیجه از این که بتواند شما را در آینده خوشحال نگه دارد یا خیر ترسی نخواهد داشت زیرا می بیند که توانایی انجام این کار را دارد .
همه موارد ذکر شده را می توان با مشورت گرفتن از خانواده ها برای داشتن بهترین انتخاب انجام داد.بهتر است قبل از قطعی شدن انتخاب مرد مورد علاقه خود ، معیارهای درست را بهتر بشناسید و آنها را در گرفتن مهمترین تصمیم زندگی لحاظ کنید.
سلام
دوستان خواهش میکنم با توجه به واقعیات جامعه پاسخم رو بدین .یه دختر سی ساله، قیافه معمولی، محجبه ( البته نه چادر) خانواده آبرو دار و از نظر مالی خوب و غیر شاغل در یک شهر معمولی ( نه بزرگ نه کوچیک ) که روابط اجتماعی محدودی داره و تو فامیلشونم پسر مجردی وجود نداره چقدر شانس ازدواج وجود داره؟
بیشتر بخوانید …
چگونه شانس ازدواج خود را بالا ببریم
یکی پیله کرده که چرا تا حالا ازدواج نکردی، چی بهش بگم؟
دختری 29 ساله ام که جهیزیه ندارم، به ازدواج کردن امید داشته باشم؟
یه بغض سنگینی رو گلومه که فقط خدا حالم رو میدونه و بس
دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو …
همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم
سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست
نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟
سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه
این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟
چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟
صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم
چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده
تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته
درد و دل یه دختر دهه شصتی
یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم
دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم
صفحه گفتگوی گوهران کشف نشده
مدتی هست که دلم عاشقی کردن می خواد
در 53 سالگی هنوز مجردی رو تجربه می کنم
27 ساله شدم، دلم می خواد یک مرد کنارم باشه
همفکری دخترانی که امید ازدواج ندارن
خودم به شانس اعتقادی ندارم .شما میتونید با کمی تلاش بهترین مرد رو برای خودتون انتخاب کنید و اونم شما رو . فقط باید تو جامعه باشید .تو خونه نشنید بعد بگید خواستگار ندارم. فعال باشید.خدا مهربونه.
خب بیشتر باید دید که خداوند چه تقدیری براتون رقم زده
بهحال توقع نداشته باشید که یه پسر 32 ساله خوشتیپ تحصیلکرده با وضع مالی خوب بیاد البته نه اینکه احتمالش صف باشه ولی کمه
یعنی از 20 سالگی خواستگار نداشتید؟؟ متاسفنه اون موقع ها عموما دخترها سختگیری میکنن
فقط میتونم بهت بگم توکلت به خدا باشه. منم یکی مثل خودت 29 سالمه و مجردم
متاسفانه تو جامعه ی ما به دختری که سنش بالای 25 بره و مجرد باشه دیده خوبی ندارند
من خودم خواستگار زنگ میزنه خونمون تا سنمو میپرسن میگن سنشون بهم نمیخوره حتی پسر 32 ساله!!!واقعا برام یه سواله یه پسر چجوری خودشو تو این سن ترگل ورگل میدونه اما برای یک دختر همسن خودش یا یکی دو سال کوچیکتر همه جور حرفی راحت میزنن.
همیشه هم میگن تقصیر خوده دختراست سخت میگیرن سنگ میندازن اما همیشه که همه دلایل خودخواسته نیست، دلایل ناخواسته ای هم هست که خارج از اختیار و تصمیم دختراست. مثلا من خواستگار داشتم که گفته بود 4تا برادر داره نمیخوام!!!!این واقعا دلیل موجه ایه؟؟؟یا مادر پسر بالای 35سال میاد میشینه خونمون بعد پا میشه میره بدون هیچ حرفی بعد خبرش میاد که دختره(که من باشم)خیلی پرو بودم!!چرا؟چون وقتی زنگ زدن من درو باز کردم ، باید وقتی صدام میزدن با چایی میومدم!بعد به پسرش مینازه که استاد دانشگاست!!!اینا واقعا دلیل منطقی؟؟؟
آهای آقا پسرا روی حرفم با شماست اگه واقعا قصد ازدواج دارید و میخواید سنتی ازدواج کنید به مادراتون بگید چه دختری مد نظرتون حتی جزئترین مسائل. بخدا دخترا و خونوادهاشون مضحکه نیستند. به مادراتون بگید پشت تلفن حداقل اون معیارای اصل کاریتون
بپرسن، نگید حالا بریم ببینیم چی میشه!والا آدم میخواد کفش بخره اول به همه چی در مورد رنگش،قیمتش،راحت بودنش، حتی به محل خریدش فکر میکنه.نه جایی برید که میدونید نه میشنوید نه جایی برید که میدونید نمیپسندید.
سلام ابجی من یه بسر 21 ساله هستم وبرام مهمترین ملاک در انتخاب همسر ایندم خوش اخلاق بودن خانوادهدار بودن و زیبایی برام ملاک نیست. امیدوارم همه دختر خانمای باک دامن و خانم هرجه زود تر ازدواج کنند
شما به قسمت توازدواج اعتقاد دارین من اعتقاد ندارم من به خدا اعتقاد دارم اما به قسمت نه در مورد خودم احساس میکنم هیچ وقت ازدواج نمیکنم ناراحت نیستم اصلا ولی من فکر میکنم انقد گره توزندگیم که هیچ وقت حل نمیشه وبخاطر اوناس که من ازدواج نمیکنم بیبنید ان چیز که عیان است چه حاجت به بیان است من یه دختر 28 سالم نگام که میکنی به زور به 18 میرسم خیلی هم ساده هستم هنوزم ابروام اصلاح نکردم ولی سیبیل ندارم گیر من این نیست چرا اصلاح نکردم گیرمن اینه که خب دختری که تااین حد سادهستش کی میاد سراغش تقریبا هیچ کس بعد خانواده من متعصبن ووضع مالی معمولی تقریبا رفت وامد نداریم من اگه یه خورده زندگی عرصه روبهم تنگ نمیکرد دختر خوشرویی هستم حتی الان با این همه مشکل بازم خوشروم یلی کم میشه عصبانی بشم یا باکسی قهر کنم چون قهرو مال بچه ها میدونم مگه اینکسی بخاد اذیتم کنه اما مشکل من چیز دیگه ای اینکه گره ها باز نمیشه سرکار هم نمیرم کلا دیده نمیشم تازه وقتی هم دیده میشم لباسام انقد سادس که میگم کاشکی اینجا نبودم این چه سرووضعیه که من دارم خوب یه دختر مثل من به چی امید داشته باشه خودم که امیدم صفره باورکننین خیلی ازدواج کردن برام مهم نیست اما چرا همیشه گره توزندگیم هست این منو ناراحت میکنه خب چه اشکال داشت منم مثل خیلیا زندگیم راحت بود میدونم الان میگین برای خدا کاری نداره زندگی کسی رو این ور اون ور کنه اره ولی هیچکس تاحالا ندیده زندگی کسی همینجوری ازاین ور به اون ور بشه باید یه واسطه ای باشه که گره باز بشه من دوربرم پر ادمایی میبینم راحته زندگیشون گره های زندگیشون راحت باز میشه به نظرم دختری که حالا خودم میگم مثل من خاستگار نداره به این دلیل که گره توزندگیش زیاده حقیقتش خب یه ضرب والمثل هست میگه هرکس باد بکارد طوفان درومیکند به نظرمن حق هر دختریه با هرتیپ وشمایلی با فرد مناسب حال خودش ازدواج کنه متاسفانه خانواده ها فرایند ازدواج رو سخت کردن ای کاش فرایند ازدواج هم مثل بلوغ چه میخاستیم یانه فرایند خودشو رو طی میکرد هیچ کس نبود که سنگ بندازه مه هیچ وقت گره زندگیم باز نشده هیچی ازخدا نمیخام دیگه با این که میدونم بزرگه اما نمیده حداقل به من اون چیزایی که میخامو نمیده شما بگین من چه کارکنم چه سخت انسان بودن واین همه درد داشتن به نظرمن زندگی راکدعین مرگه دقیقا همونی که برای من اتفاق افتاده یه زندگی راکد 0