اغلب مردم به دنبال این هستند که دیگران را تغییر دهند اما نمیدانند که چگونه این کار را انجام دهند. اغلب در این فکر هستند که اگر اطرافیان شان تغییر کنند زندگی آنها نیز بهتر شده و رها میشوند. اغلب به دنبال راههایی هستند که بتوانند از طریق آن اطرافیان خود را تغییر دهند تا آرامش بیشتری بگیرند. بسیاری از مردم فکر میکنند که اگر دیگران تغییر کنند تمام مشکلات حل خواهد شد. آیا شما هم به این مساله فکر میکنید؟ خیلی وقتها ما فکر میکنیم که اگر دیگری رفتارش را اصلاح کند، اگر دیگری کمی بهتر رفتار کند، اگر دیگری تغییر کند همه چیز درست میشود.
اغلب مردم به دنبال این هستند که دیگران را تغییر دهند اما نمیدانند که چگونه این کار را انجام دهند. اغلب در این فکر هستند که اگر اطرافیان شان تغییر کنند زندگی آنها نیز بهتر شده و رها میشوند. اغلب به دنبال راههایی هستند که بتوانند از طریق آن اطرافیان خود را تغییر دهند تا آرامش بیشتری بگیرند. بسیاری از مردم فکر میکنند که اگر دیگران تغییر کنند تمام مشکلات حل خواهد شد. آیا شما هم به این مساله فکر میکنید؟ خیلی وقتها ما فکر میکنیم که اگر دیگری رفتارش را اصلاح کند، اگر دیگری کمی بهتر رفتار کند، اگر دیگری تغییر کند همه چیز درست میشود. منکر این قضیه نیستیم که اگر دیگران تغییر کنند اوضاع بهتر میشود، اما در اینباره دو مساله مطرح است:
۱- آیا میتوانیم دیگران را تغییر دهیم؟
۲- چه تضمینی وجود دارد که اگر دیگران تغییر کنند حال ما خوب شود؟
بسیاری از ما سالهای زندگی خود را صرف کنترل و تغییر دادن دیگران میکنیم. بسیاری از ما بارها به برخی از اطرافیان مان التماس میکنیم که تغییر کنند، حتی خیلی وقتها آنها را تنبیه و مجازات میکنیم. بسیاری از ما سالها انواع و اقسام ترفندها را بهکار میگیریم تا اطرافیان مان را تغییر دهیم، دعوا میکنیم، عاجز میشویم، التماس میکنیم، باج میدهیم، مجازات میکنیم و دهها بازی روانی دیگر را با آنها راه میاندازیم به امید اینکه روزی مغلوب ما شوند و تغییر کنند. پس از سالها تلاش ناگهان به خود میآییم و با یک فرد عصبانی، خسته، رنجیده و افسرده مواجه میشویم. بعضی از ما به وسواس، کامل گرایی، خود برتربینی و… دچار میشویم و برخی نیز مهرطلب میشویم. در هر صورت آخر این جاده خستگی، خشم، رنجش، فرسودگی و افسردگی است.
چگونه شخصیت دیگران را تغییر دهیم
به سوال اول باز میگردیم: آیا ما میتوانیم دیگران را تغییر دهیم؟
این سوال را از خود بپرسید. چند نفر را در زندگی تان توانستهاید تغییر دهید؟ آیا دیگران هر زمان که شما بخواهید تغییر میکنند؟ آیا دیگران به خاطر شما تغییر میکنند؟ پاسخ «خیر!» است. انسانها هر زمان که خودشان بخواهند تغییر میکنند. حتی بزرگترین معلمان معنوی هم نمیتوانند کسی که خودش نمیخواهد تغییر کند را تغییر دهند. تلاش ما برای تغییر دیگران فقط خود ما را خسته و فرسوده میکند. اگر این رویا را در سر دارید که «بالاخره میتوانم او را تغییر دهم»، سخت در اشتباه هستید. حتی اگر فردی به خاطر شما تغییر کند، تغییر او کوتاه مدت خواهد بود زیرا واقعیت و حقیقت این است که انسانها تنها زمانی تغییر میکنند که خودشان بخواهند و آماده باشند.
و سوال دوم: چه تضمینی وجود دارد که اگر دیگران تغییر کنند حال ما خوب شود؟
غالبا مردم فکر میکنند که اگر دیگران تغییر کنند یا شرایط عوض شود حال آنها خوب میشود، اما در واقعیت میبینیم که بسیاری از مردم حتی با وجود تغییر شرایط هم حال شان خوب نشده است! بسیاری از افراد پس از تغییر شرایط یا تغییر فرد مورد نظر باز هم ناراحت، رنجیده و خشمگین هستند. بنابراین، این یک خیال است که فکر میکنیم رهایی ما در تغییر خارج از ما است. تغییر خود، به ما ثابت میکند که حتی اگر شرایط مثل قبل هم باشد باز هم حال ما خوب است. یعنی زمانی که تغییر میکنیم به نقطهای میرسیم که ممکن است همه چیز مثل قبل باشد، اما حال ما خوب است. بنابراین، نجات ما در نجات خود است و نه در تغییر خارج از خود.
اگر ما نمیتوانیم دیگران را تغییر دهیم، پس چه کسی را میتوانیم تغییر دهیم؟
ما فقط قادر هستیم که خودمان را تغییر دهیم. مردم همانی هستند که خود میخواهند باشند، دنیا هم همانی هست که قوانین جاری اش حکم میکند که باشد. هیچ چیزی با اجبار ما تغییر نمیکند. زمانی که ما تغییر میکنیم، به تدریج میبینیم که خیلی مسائل اطراف مان نیز شروع به تغییر میکنند. روابط ما عوض میشود، انسانهای اطراف ما تغییر میکنند، شرایط و اتفاقات زندگی ما عوض میشود و… بنابراین، اگر به دنبال راه حلی برای تغییر دیگران هستید بدانید که خود را برای ناکامی و رنجشی بزرگ آماده میکنید. هیچ راهی برای تغییر دیگران وجود ندارد، تنها راه این است که خود شما تغییر کنید تا دیگران نیز تحت تاثیر تغییر شما میل به تغییر را پیدا کنند. اما همیشه افرادی هستند که نمیخواهند تغییر کنند و شما کاری نمیتوانید انجام دهید جز اینکه یا آنها را بپذیرید یا از آنها فاصله بگیرید. در جنگ با مردم، ما مغلوب هستیم و آنکه در نهایت باید تغییر کند، خود ما هستیم! بنابراین، در جواب این سوال که «چگونه میتوانیم دیگران را تغییر دهیم؟» باید بگوییم که: ما هرگز نمیتوانیم دیگران را تغییر دهیم مگر اینکه آنها خودشان بخواهند که تغییر کنند. ما فقط قادر هستیم که
خود را تغییر دهیم.
گروه نشریات دنیای اقتصاد
درباره ما
کليه حقوق اين سايت متعلق به روزنامه دنيای اقتصاد بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است
خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی
مرکز تخصصی استعدادیابی و آموزش کودکان
ما میتوانیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم
چگونه شخصیت دیگران را تغییر دهیم
کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کردهاند که میتوانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم…
احتمالا شنیدهاید که میگویند شخصیت ما از اوایل کودکی شکل میگیرد و بعد از آن دیگر قابل تغییر نیست. اما مثل همیشه کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کردهاند که اینطور هم نیست و خوشبختانه میتوانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم. اما اصلا شخصیت چیست؟ شخصیت، الگوهای کلی برای فکر کردن، احساس کردن و رفتارهاست که هر کس را به شخصی منحصربهفرد تبدیل میکند. وقتی میگوییم کسی «شخصیت خوبی» دارد، منظورمان این است که بودن در کنار او دوست داشتنی، جالب و دلپذیر است. همهی ما میخواهیم برای بقیه جذاب باشیم، پس باید علاوه بر ظاهر به فکر شخصیتمان هم باشیم. در واقع قسمت زیادی از موفقیت و خوشحالی ما به ارتباط ما با دیگران وابسته است و شخصیت ما تعیین میکند که آدمها را به خودمان جذب کنیم یا فراری دهیم. پس یک کاغذ و قلم بردارید و شروع کنید. بخش اول: شناسایی صفات1. بنشینید و یک لیست از صفتهای مثبتتان تهیه کنید. سعی کنید آنها را به ترتیبی شمارهگذاری کنید که مطمئنید بیشتر از همه این صفات را دارید. مثلا شنوندهی خوبی بودن، دوستانه و راحت بودن، درونگرا بودن، متفکر و هوشمند بودن. 2. یک لیست از صفات منفیتان تهیه کنید. اینها همان چیزهایی هستند که بقیه به آنها عکسالعمل نشان میدهند، یا چیزهایی که فکر میکنید سر راه شما قرار دارند، مثلا خجالتی بودن، عصبی بودن، یا پرحرف بودن. فقط یادتان باشد که صفات مثبت و منفی در موقعیتهای مختلف متفاوت هستند. مثلا دوستانه یا پرحرف بودن از نظر من ممکن است مثبت باشد ولی به شدت روی اعصاب شما باشد. تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواستههای خود شما باشند. مطمئنا درست کردن این لیست از لیست صفات مثبت سختتر است. پس عجله نکنید و سر فرصت ویژگیهای رفتاریتان را وقتی که تنها هستید یا وقتی که با دیگران هستید در نظر بیاورید و چیزهایی را که فکر میکنید بد هستند، لیست کنید. 3. دور چیزهایی که اصلا یا حداقل فعلا نمیخواهید تغییر دهید خط بکشید. همه چیز را که نمیخواهید یا نمیتوانید با هم تغییر دهید، پس فعلا آنهایی را که اولویت کمتری دارند بیخیال شوید.4. کنار چیزهایی که میخواهید تغییر دهید یا بهتر کنید ستاره بگذارید. مثلا ممکن است شخص باهوشی باشید، اما بخواهید باهوشتر شوید، پس کنار باهوش ستاره یا قلب بگذارید.5. موارد ستارهدار را اولویتبندی کنید. بهتر است که تغییرات را آرام آرام انجام دهید، مثلا هر بار یکی از موارد را انتخاب کنید و به خودتان قول بدهید با تکرار و تمرین روی همان یک مورد کار کنید.
تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواستههای خود شما باشند
بخش دوم: تغییر رفتارها1. صفتی را که میخواهید تغییر دهید، انتخاب کنید. مثلا فرض کنید که خجالتی هستید و اول از همه میخواهید کمتر خجالتی باشید.2. لیستی از رفتارهایی تهیه کنید که نشاندهندهی خجالتی بودن شما هستند. مثلا خیلی زود از مهمانیها پا میشوید، سر صحبت را با کسی باز نمیکنید، نظر نمیدهید، از آدمهای جدید دوری میکنید یا برای هیچ کاری داوطلب نمیشوید.3. رفتارهایی متضاد با لیست قبلی انتخاب کنید و پیش بگیرید. مثلا برای یک نقش جدید سرِ کارتان داوطلب شوید یا به مهمانیهای بیشتری بروید. 4. از کسی که تحسین میکنید و این ویژگی شخصیتی را دارد، الگوبرداری کنید. بهتر است که این کار را برای یک ویژگی انجام دهید، نه برای همهی ویژگیها. یعنی یک نفر را برای همهی ویژگیهای شخصیتی انتخاب نکنید، چون قرار است منحصربهفرد باشید نه اینکه خودتان را به شکل یک نفر دیگر دربیاورید. هر چند همیشه میتوانید از آدمهایی که شخصیت خوبی دارند، چیزهای خوب یاد بگیرید.5. مدام به خودتان یادآوری کنید که رفتارهای جدید را ادامه دهید. برای خودتان یک شعار جدید اختراع کنید، مثلا «اجتماعی خواهم شد». روی موبایلتان هم یادآورهایی بگذارید که بیشتر با مردم ارتباط برقرار کنید. بخش سوم: خودتان را بهتر کنید1. مثبت فکر کنید و مثبت رفتار کنید. رفتار منفی اطمینان و تعهد شما به بهتر شدن را کم میکند.2. چیزهای جدید یاد بگیرید. به یک سازمان، کلاس، کلوپ، تیم یا گروه جدید بپیوندید. اگر همان کارهای قبلی را بکنید، احتمال اینکه به رفتارهای قبلی هم برگردید زیاد است. اما چون آدمهای جدید از شما انتظار هیچ رفتار خاصی ندارند، احتمال اینکه در عادت کردن به یک رفتار جدید موفق باشید بیشتر میشود.3. به خودتان سخت نگیرید. شخصیت آدم یک شبه عوض نمیشود. به خودتان کُلی وقت و فضا بدهید تا یک رفتار را به بخشی از شخصیتتان تبدیل کنید. 4. تظاهر کنید. احتمالا شنیدهاید که به هر چیزی خیلی تظاهر کنید به واقعیت بدل میشود. در واقع یک ضربالمثل انگلیسی هست که میگوید “!Fake it till make it” یعنی آنقدر تظاهر کنید تا بالاخره آن رفتار واقعی شود. بعضی وقتها که ادای کسی را در میآورید که با شما تفاوت زیادی دارد، دوستان، موقعیتها و موفقیتهای جدیدی هم به وجود خواهند آمد. اما یادتان باشد ویژگیای که به داشتنش تظاهر میکنید با اهدافتان همراستا باشد، جوری نشود که آخرش عادت بدِ ادا درآوردن را هم به عادات بدتان اضافه کرده باشید. این کار به خیلی از افراد کمک میکند. اگر شخصی با ویژگی مثبتی که میخواهید نمیشناسید، فیلمی تماشا کنید که چنین شخصیتی داشته باشد. بعد از مدتی که ادای خجالتی نبودن یا آرام بودن را دربیاورید، کاملا برایتان طبیعی میشود.5. بعد از یک ماه دوباره بنشینید و ببینید چقدر موفق بودهاید. وقتی که حس کردید در یکی از ویژگیها استاد شدهاید، ویژگی دیگری انتخاب کنید و از نو شروع کنید. مثلا اگر چند دوست جدید پیدا کردهاید و حالا دیگر سرِ کار نظراتتان را ابراز میکنید، تبریک میگوییم، شما موفق بودهاید. وقت را از دست ندهید، این بار یک ویژگی منفیِ بزرگتر را انتخاب کنید و دست به کار شوید.
منبع: چطور/برترینها
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
این آزمون شخصیت شما را مشخص می کند
رویایی بابحران نگران کننده روابط زناشویی
زبان انگلیسی رو کاربردی یادبگیر!
موفقیت شما در کدام رشته تحصیلی است؟
اینجا یکی از هتلهای کیشه! همین حالارزروکن
خرید ماست ساز پونته
کاملترین درگاه رزرو تورهای داخلی و خارجی
طراحی و بازسازی فضای داخلی
مشاوره روانشناسی به صورت ویدیو کال
مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت
قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران
قبل ازخرید،فرش مورد نظرت رو تو دکورتست کن
جلوگیری از ورود هوای آلوده به خانه!
بااین بسته آموزشی آموزگار کودک خود باشید
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
در این مقاله به موضوع تغییر فرد مقابل می پردازیم.
بسیاری از افراد تمایل دارند فرد مقابل خود را تغییر داده و تواناییِ هم سو کردن دیگران با خود را داشته باشند.
نکته ی مهمی که در موضوع تغییر فرد مقابل وجود دارد این است که چنین کاری یک مقوله ی درونی است نه بیرونی.
یعنی ما نمی توانیم با حرف، زور یا اجبار، دیگران را تغییر دهیم.
هر گونه رفتاری که با هدف تغییر فرد مقابل صورت گیرد، مقاومت او را در پی خواهد داشت.چگونه شخصیت دیگران را تغییر دهیم
حتی ممکن است تلاش ما برای تغییر دیگران باعث تشدید رفتاری که قصد تغییرش را داریم در آن ها شود.
.
اگر خواهان تغییر رفتارهای دیگران هستیم باید ابتدا طرز فکر خود را تغییر دهیم.
مسئله این است که دلیل ناراحتی و رنج ما از رفتارهای دیگران، ذهنیات و افکاری است که وقتی در معرض آن رفتارها قرار می گیریم در ما ایجاد می شود.
درواقع طرز فکر ما این است:
رفتار فرد مقابل اشتباه است و باید تغییر کند.
سوالی که وجود دارد اینکه:
از کجا معلوم که طرز فکر ما درست باشد؟
اگر هدف ما از تغییر فرد مقابل کاهش رنج و عذابی است که از رفتارهای او می بریم، تنها کافی است طرز فکر خود را تغییر دهیم.
عامل ناراحتی ما این است که فکر می کنیم رفتار دیگری اشتباه است، پس اگر بتوانیم فکرمان را تغییر داده و این طور فکر کنیم که آن رفتار صحیح است، دیگر ناراحت نخواهیم شد.
.
.
این طرز فکر که رفتارهای فرد مقابل درست است و نیازی به تغییر ندارد، از دو جهت درست است:
.
۱- اگر بتوانیم این طور فکر کنیم، دیگر ناراحت نخواهیم شد و آرامش بیشتری را تجربه خواهیم کرد.
۲- هر کس هر طور دلش بخواهد رفتار می کند و ما کنترلی بر رفتارهای دیگران نداریم.
بر اساس این واقعیت، چون رفتارهای فرد مقابل طبق خواسته ی خودش است، بنابراین درست است.
.
کافی است برای درک بهتر مورد دوم، خود را به جای دیگران بگذاریم:
آیا ما می پسندیم که دیگران بر رفتارهای ما کنترل داشته و بتوانند آن ها را تغییر دهند؟
مسلما این مسئله برای همه ناخوشایند است.
پس اینکه ما نمی توانیم رفتار دیگران را تغییر دهیم کاملا عادلانه است، چون آن ها نیز نمی توانند با ما چنین کاری کنند.
اما نکته ی بسیار جالب دیگری که وجود دارد اینکه:
در حالیکه بسیاری از ما نمی توانیم طرز فکر خود را که تنها چیزی است که کنترل صد در صد آن دست ماست تغییر دهیم و این طور فکر کنیم که “رفتار دیگران کاملا درست است”، چطور می توانیم رفتار دیگران را تغییر دهیم؟
واقعیت این است که ساده ترین کار ممکن تغییر افکار خودمان است.
اگر نتوانیم این کار ساده را انجام دهیم قطعا قادر به تغییر فرد مقابل هم نخواهیم بود.
برای تغییر فرد مقابل ابتدا باید قبول کنیم که تنها راه آن تغییر طرز فکر خودمان است.
اما سوالی که ممکن است ایجاد شود اینکه:
تغییر تفکر ما در مورد رفتارهای فرد مقابل چه تاثیری بر عملکرد او خواهد داشت؟
.
.
مسئله این است که به احتمال بسیار زیاد آن دسته از رفتارهای دیگران که ما خواهان تغییرشان هستیم، در ارتباط با تمام افراد بروز نمی کند.
به عنوان مثال حتما از خیلی از افراد شنیده اید که می گویند:
“همسرمان در برخورد با دیگران خیلی خوب رفتار می کند و اهل شوخی و خنده است، ولی در خانه و در ارتباط با ما رفتار مناسبی ندارد”
و یا مثال های بسیار زیاد دیگری که می توان در موارد زیر به آن ها اشاره کرد:چگونه شخصیت دیگران را تغییر دهیم
درواقع این ماییم که با یکسری از رفتارهای خود باعث بروز رفتارهای نامناسب دیگران می شویم.
نکته این است که رفتارهای هر فردی حاصل افکاری است که دارد،
بنابراین اگر ما بتوانیم طرز فکر خود را تغییر دهیم، رفتارهایمان تغییر کرده و در نتیجه:
رفتارهای فرد مقابل هم در ارتباط با ما تغییر خواهد کرد.
.
فرمول تغییر فرد مقابل نکته ای است که در بالا به آن اشاره کردیم. یعنی:
تغییر افکارمان، باعث تغییر رفتارهای ما می شود.
در این حالت چون فرد مقابل رفتارهای متفاوتی نسبت به گذشته از ما می بیند، بنابراین دیگر مثل قبل با ما رفتار نخواهد کرد و رفتارهایش متناسب با رفتارهای جدید ما تغییر می کند.
اما علاوه بر این، در مورد تمایل به تغییر فرد مقابل ذکر چند نکته نیز خالی از لطف نیست:
.
.
.
اگر اطرافیانمان را به درستی و از میان افراد ارزشمند انتخاب کنیم، نه تنها تمایلی به تغییر رفتارهایشان نخواهیم داشت، بلکه از ارتباط با آن ها لذت برده و حتی در صورت دوری طولانی مدت از آن ها دلمان برای ویژگی های اخلاقی شان تنگ هم خواهد شد.
.
.
اگر ما از نظر شخصیتی، فردی قوی و ارزشمند باشیم، به جای ناراحت شدن از رفتارهای اشتباه و نسنجیده ی دیگران، خود را در جایگاه معلمی خواهیم دید که دلیل رفتارهای غلط فرد مقابل را که در مقایسه با خودش مثل یک کودک است به خوبی درک می کند.
با این نوع نگاه، به جای ناراحتی از فرد مقابل، دلمان برایش می سوزد و اگر هم قرار باشد در جهت رشد و تغییرش اقدامی انجام دهیم، این کار را با صبر و مهربانی انجام خواهیم داد.
.
اصلاح و بهبودِ ارتباط بین دو نفر، مسئله ایست که اگر فقط یکی از آن ها وظیفه ی ارتباطی اش را به درستی انجام دهد میسر خواهد شد.
به عنوان مثال در رابطه ی بین معلم و کودک، حتما نمونه هایی را دیده اید که در آن ها، کودک وظیفه ی ارتباطی خود را به درستی انجام نمی داده، ولی از آنجایی که معلم (البته نه هر معلمی، بلکه معلمی آگاه و دلسوز) به خوبی می دانسته که باید به چه شکل عمل کند و رابطه را پیش ببرد، به مرور زمان، رفتار کودک هم به درستی تغییر کرده و اصلاح شده است. تا جایی که این نوع روابط در اغلب اوقات تبدیل به تجاربی لذت بخش برای هر دو طرف شده و حتی بعضا تا سال های سال نیز ادامه یافته است.
بنابراین نباید این طور فکر کنیم که تغییر افکار و رفتارهای ما به صورت یک طرفه موثر نیست و فایده ای ندارد.
.
.
اگر کمی نگرش و آستانهی تحمل خود را ارتقاء دهیم، شاید به این نتیجه برسیم که طرف مقابل واقعا هیچ مشکلی ندارد.
درواقع در مقایسه با مشکلاتی که در جهان وجود دارد، رفتارهای دیگران هر چقدر هم که بد باشد، عذاب آور و ناراحت کننده نیست.
بنابراین ارزشی ندارد که به خاطرشان، خود، فرد مقابل و اطرافیانمان را ناراحت کنیم.
منظور از اطرافیان، افرادی است که ممکن است شاهد دعوا و مشاجره ی ما باشند.
مثل فرزندان که متاسفانه در برخی خانواده ها شاهد دعوا و جروبحث والدینشان هستند.
این نوع نگرش، در درجهی اول خودمان را رشد داده و باعث خواهد شد تا در سطحی بالاتر قرار گرفته و با مسائلی که واقعا بزرگ و مهم است، سروکار داشته باشیم.
یکی از اصلیترین دلایل بزرگی و موفقیت انسانهای مهم جهان و تاریخ (از کارآفرینان بزرگ گرفته تا رئیس جمهور کشورها، نویسندهها، دانشمندان، فیلسوفها و غیره) این است که به مسائل بزرگ پرداخته و خود را درگیر مشکلات کوچک و ناچیز نکرده اند.
بنابراین اگر میخواهیم تبدیل به فردی بزرگ و تاثیرگذار شویم،
باید سعی مان بر این باشد که مسائلمان متفاوت و بزرگ تر از مشکلات انسان های عادی باشد.
.
در این مقاله به موضوع تغییر فرد مقابل پرداختیم.
.
چرا می خواهید این فرصت را از دست بدهید؟
اگر تا به حال در دوره رایگان “چگونه ارتباطات موثرتری را تجربه کنیم؟” شرکت نکرده اید، پیشنهاد می کنیم تنها در عرض ۵ ثانیه فرم زیر را پر کرده و بلافاصله اولین درس این دوره ی رایگان را به همراه کتاب الکترونیکی “مقدمه ای بر کاریزما” دریافت کنید:
ممنون مفید بود
ممنون از نظر شما
احسنت. بسیار مفید و کاربردی بود. منتظر مقالات آتی شما هستم.
ممنون از حسن توجه و پیگیری شما دوست عزیز.
استاد محمدی ممنون از مطالب خوبتون
این جمله رو دوست دارم آستانهی تحمل خود را ارتقاء دهیم
سلام
خیلی ممنون آقای مرادی عزیز و خوشحالم که این نوشته مورد علاقهتون قرار گرفت.
استاد گرامی. از مطلب مفیدتون سپاسگزارم.
ممنون از حسن توجه شما دوست عزیز.
اگر از شخصیت فعلی خود راضی نیستید و میخواهید آنرا تغییر دهید شاید بهتر باشد که در ادامه این مقاله با آلامتو همراه شوید.
آیا واقعا این امکان وجود دارد که شخصیت خود را تغییر دهیم یا الگوهای اصلی شخصیت ما در طول عمر ثابت خواهند ماند؟ در حالی که کتاب ها و وب سایت هایی هستند که دنبال کردن برنامه هایی را برای تغییر عادات و رفتارهای ما پیشنهاد می کنند، اما این باور پایدار وجود دارد که شخصیت اساسی ما در برابر تغییر مقاوم است.
زیگموند فروید روانکاو اتریشی، معتقد است که شخصیت تا حد زیادی در سن 5 سالگی شکل می گیرد. حتی بسیاری از روانشناسان مدرن نیز، ثابت و پایدار بودن شخصیت کلی فرد در تمام طول زندگی را تایید می کنند.
اما اگر می خواهید شخصیت خود را تغییر دهید چه کاری باید انجام دهید؟ آیا برخورد صحیح و سخت کوشی می تواند به تغییر شخصیت واقعی منجر شود یا اینکه چسبیدن به صفات نامطلوب ما را از رسیدن به اهداف خود باز می دارد؟چگونه شخصیت دیگران را تغییر دهیم
تمایل به تغییر شخصیت موضوع غیر معمولی نیست. ممکن است افراد خجالتی آرزو کنند که “کاش می توانستم کمی در جمع صحبت کنم”. یا افراد تند خو ممکن است با خود بگویند که “کاش می توانستم در وضعیت های حساس از لحاظ احساسی کمی خونسردی ام را حفظ کنم. “
ممکن است در بسیاری از نقاط زندگی متوجه شوید که جنبه های خاصی از شخصیت شما وجود دارد که همیشه تمایل به تغییر آن دارید. حتی ممکن است اهدافی را تعیین کرده و بر روی مقابله با این صفات بالقوه مشکل ساز کار کنید.
به عنوان مثال، معمول است که هر فرد هنگام شروع سال جدید بر روی تغییر قسمت های شخصیت مثل تبدیل شدن به فردی بخشنده، مهربان، صبور، یا اجتماعی تمرکز داشته باشد.
به طور کلی، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که ایجاد تغییرات واقعی و پایدار برای صفات گسترده می تواند بسیار دشوار باشد. بنابراین اگر از جنبه های خاصی از شخصیت خود ناراضی هستید، آیا واقعا راهی وجود دارد که شما بتوانید برای تغییر آن انجام دهید؟
برخی از متخصصان، از جمله روانشناس کارول دوک، معتقدند که تغییر الگوهای رفتاری، عادات و اعتقادات نهفته در زیر صفات گسترده (به عنوان مثال، درونگرایی و یا سازگاری) کلید اصلی تغییر شخصیت هستند.
برای اینکه ببینیم آیا می توان شخصیت را تغییر داد یا نه، در ابتدا باید بفهمیم که دقیقا چه چیزی شخصیت یک فرد را شکل می دهد. آیا شخصیت به واسطه ژنتیک (طبیعت) ما یا با تربیت، تجربیات و محیط ما شکل می گیرد؟
در گذشته، نظریه پردازان و فلاسفه غالباً رویکردی یکسان داشتند و از اهمیت طبیعت یا تربیت حمایت می کردند، اما امروزه بیشتر متفکران معتقدند که ترکیبی از این دو نیرو است که در نهایت شخصیت ما را شکل می دهد. نه تنها این، بلکه تعامل مداوم بین ژنتیک و محیط می تواند به شکل دهی شخصیت کمک کند.
به عنوان مثال، شما ممکن است از نظر ژنتیکی مستعد دوستانه بودن و کنار آمدن باشید، اما کار کردن در یک محیط پر فشار می تواند باعث شود که شما نسبت به آنچه ممکن است در یک شرایط متفاوت قرار بگیرید، شخصیت متفاوتی داشته باشید.
دوک داستانی از پسران دوقلوی یکسان که پس از تولد از هم جدا شده اند نقل می کند. به عنوان دو فرد بزرگسالان، این دو مرد با زنانی با همین شرایط ازدواج کردند، مشاهده شد که این افراد سرگرمی های مشابهی دارند، و سطوح مشابهی از ویژگی های خاصی داشتند که براساس ارزیابی های شخصیت اندازه گیری شد.
این موارد نمونه هایی هستند که پایه و اساس این ایده را فراهم می کند که شخصیت ما تا حد زیادی از کنترل ما خارج هستند. این دو مطالعه به این موضوع اشاره دارد که شخصیت ما به جای اینکه توسط محیط و تجربه های منحصر به فرد ما شکل بگیرند، بیشتر تحت تاثیر ژنتیک ما شکل می گیرد.
ژنتیک قطعا اهمیت بسیار زیادی در شکل گیری شخصیت دارد، اما مطالعات دیگر نشان می دهند که تربیت و حتی فرهنگ ما با طرح ژنتیکی ما برای شکل دادن شخصیت ما تعامل دارد.
اما دوک اظهار داشت که تغییر شخصیت هنوز هم امکان پذیر است. شاید صفات اصلی در طول زندگی پایدار و غیر قابل تغییر باشد، اما دوک معتقد است که خصوصیاتی که در زیرمجموعه صفات اصلی قرار می گیرند قابل تغییر است. به اعتقاد او، این خصوصیات “میانی” می تواند تغییر کند.
بنابراین حال این سوال پیش می آید که دقیقاً این خصوصیاتی که عنوان “میانی” می گیرند چه هستند؟
دوک پیشنهاد می کند که باورها و سیستم های اعتقادی نقش مهمی در شکل گیری شخصیت زیر سطح صفات گسترده بازی می کنند. در حالی که تغییر برخی جنبه های شخصیت شما ممکن است چالش برانگیز باشد، می توانید به طور واقع بینانه با تغییر برخی از باورهای زیربنایی که به شکل و کنترل نحوه بیان شخصیت شما کمک میکنند، مقابله کنید.
نظریه پردازان دیگر نیز بیان کرده اند که عواملی مانند اهداف و استراتژی های مقابله نقش اصلی در تعیین شخصیت ایفا می کنند. برای مثال، در حالی که ممکن است شما بیشتر تیپ شخصیتی A داشته باشید، می توانید مهارت های مقابله ای جدید و تکنیک های مدیریت استرس که به شما کمک می کنند فرد آرام تری شوید، را یاد بگیرید.
دوک در یک مقاله در سال ۲۰۰۸ اینگونه توضیح داد : “عقاید مردم شامل نمایش ذهنی آن ها از طبیعت و عملکرد خود، روابط و دنیای آنهاست. انسان ها از کودکی این باورها و نمایش آن ها را توسعه می دهند و بسیاری از نظریه پردازان برجسته شخصیت معتقدند که این باورها بخش بنیادی شخصیت هستند.”
چرا تمرکز بر روی اعتقادات؟ با اینکه تغییر باورها و اعتقادات لزوما آسان نیست، اما می تواند نقطه شروع خوبی را ارایه دهد. باورهای ما خیلی از جهات زندگی ما را شکل می دهند، از این که چگونه خودمان و دیگران را می بینیم، چگونه در زندگی روزمره عمل می کنیم، چگونه با چالش های زندگی برخورد می کنیم و چگونه با افراد دیگر ارتباط برقرار می کنیم، تمامی این ها تحث تاثیر باورهای ما است.
اگر بتوانیم تغییرات واقعی را در باورهای خود ایجاد کنیم، این چیزی است که ممکن است تاثیر زیادی بر رفتارها و احتمالا در برخی جنبه های شخصیت ما داشته باشد.
به عنوان مثال، اعتقادات مربوط به خود از جمله ویژگی ها یا خصوصیات شخصی ثابت یا انعطاف پذیر را در نظر بگیرید. اگر فکر می کنید که فهم شما در سطح ثابتی قرار دارد، پس برای عمیق تر کردن تفکر خود قدم بردارید. اگر این ویژگی ها را قابل تغییر در نظر بگیرید، به احتمال زیاد تلاش بیشتری خواهید کرد تا خود را به چالش بکشید و ذهن خود را وسعت دهید.
بدیهی است که اعتقادات مربوط به خود در هر فرد، نقش اساسی در نحوه عملکرد افراد دارد، اما محققان دریافتند که افراد می توانند باورهای خود را تغییر دهند تا رویکردی منعطف تر نسبت به ویژگی های خود داشته باشند.
تحقیقات دوک نشان داده است که چگونه ستایش بچه ها می تواند بر باورهای آن ها نسبت به خودشان تأثیر بگذارد. بچه هایی که به خاطر هوش شان مورد تحسین و ستایش قرار می گیرند، تمایل دارند باورهای تئوری ثابتی را در مورد ویژگی های شخصی خود حفظ کنند. این کودکان به هوش خود به عنوان یک ویژگی تغییر ناپذیر نگاه می کنند؛ از سوی دیگر، کودکانی که به خاطر تلاش هایشان، تحسین می شوند، به طور معمول هوش شان را انعطاف پذیر تلقی می کنند. دوک یافته است که این کودکان در مواجهه با مشکل پافشاری می کنند و اشتیاق بیشتری برای یادگیری دارند.
با این تفاسیر یک سوال مطرح می شود که “برای تغییر شخصیت خود واقعاً چه کاری می توانیم انجام دهیم؟”
تغییر از یک فرد درون گرا به فردی برون گرا ممکن است شدیدا دشوار (یا حتی غیرممکن) باشد، اما متخصصان بر این باورند که راه هایی وجود دارد که شما می توانید با استفاده از آن تغییرات واقعی و پایدار در جنبه های شخصیت خود ایجاد کنید.
درست است که تغییر شخصیت کار راحتی نیست و تغییر برخی ویژگی های گسترده ممکن است هرگز به طور کامل امکان پذیر نباشد. اما محققان بر این باورند که کارهایی وجود دارند که می توانید انجام دهید تا قسمت های خاصی از شخصیت خود، جنبه هایی که در زیر سطح آن ویژگی های گسترده وجود دارند را تغییر دهید. روشی که شما عمل می کنید، فکر می کنید و در زندگی روزمره خود اعمال می کند، می تواند موجب تغییرات واقعی شود.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
آیا شخصیت قابل تغییر است؟ این پرسش نه تنها ذهن مردم بلکه روانشناسان را هم درگیر کرده است. برخی بر این باورند که شخصیت قابل تغییر است. گروهی دیگر بر این باورند که شخصیت انسان ثابت و پایدار است و نمیتوانیم آن را تغییر دهیم. تمایل به تغییر شخصیت، خواستهای طبیعی است. ممکن است افراد خجالتی آرزو کنند که بتوانند راحت با دیگران گفتوگو کنند. یا شخصی که زود خشمگین میشود آرزو داشته باشد که بتواند خونسردی خود را در شرایط خاص حفظ کند. ممکن است متوجه شوید که در برخی از زمینههای زندگی، جنبههای خاصی از شخصیتتان را دوست ندارید، و میخواهید تغییرش دهید. گاهی برای تغییر این موارد ناخوشایند تلاشهایی هم انجام میشود. برای نمونه تلاشهایی که یک فرد خجالتی برای بهبود روابط میانفردی میکند نمونهای از تلاش برای تغییر شخصیت است. به طور کلی، بیشتر مردم بر این باورند که ایجاد تغییرات واقعی و پایدار در صفات گسترده میتواند بسیار دشوار باشد. اما به راستی میتوانیم شخصیت را تغییر دهیم یا نه؟
پیش از آنکه به این پرسش پاسخ دهیم باید ببینیم شخصیت انسان چیست. «شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگیهای فرد است، که شامل الگوهای نسبتاً ثابت فکری، عاطفی و رفتاری او است. این الگوها نسبتاً انعطافپذیر هستند و کمک میکنند پیشبینی از رفتار فرد در شرایط گوناگون داشته باشیم» شخصیت ویژگیهای همیشگی است که مشخص میکند فرد به رویدادها و تجربههای زندگی چگونه واکنش نشان میدهد. دیگران در کنش و تعامل با ما، فرد را با این ویژگیها شناسایی میکنند و نسبت به ما در موقعیتها و شرایط گوناگون واکنش نشان میدهند. با وجود اینکه انسانها دارای ویژگیهای شخصیتی همانند هستند، شخصیت هر انسانی بیهمتاست.
برای درک اینکه آیا میتوان شخصیت را تغییر
داد، باید بفهمیم که شخصیت چگونه شکل میگیرد. در شکلگیری شخصیت عوامل گوناگونی
نقش دارند. پیوند میان این عوامل شخصیت افراد را به گونهای که هستند پدید میآورد.
این عوامل شامل موارد زیر هستند:
زیگموند فروید پدر روانکاوی بر این باور بود که سنگ بنای شخصیت در سن ۵ سالگی گذاشته میشود و شخصیت افراد در طول زندگی الگویی نسبت پایدار دارد که تغییر در آن کاری بسیار دشوار است. روانشناسان مدرن نیز بر این باورند که شخصیت در طول زندگی نسبتاً ثابت و پایدار است. در عوامل موثر در شکلگیری شخصیت به ژنتیک و وراثت اشاره کردم. برخی از ویژگیهای شخصیت مواردی هستند که ما از والدین به ارث میبریم. برای نمونه افرادی که دچار اسکیزوفرنی هستند به احتمال زیاد والدینی مبتلا به طیف اسکیزوفرنی داشتهاند. در نتیجه در برخی از شرایط الگوها ثبات دارند. البته ارتباط میان ژنتیک و محیط میتواند تغییرات گوناگونی را در شخصیت افراد به همراه داشته باشد. برای نمونه، ممکن است که فرد از نظر ژنتیکی، شخصیتی اجتماعی و سازگار با شرایط باشد. ولی کار کردن در یک محیط استرسزا میتواند این موارد را تغییر دهد. همانگونه که در تعریف شخصیت گفتم، الگوها، قابل پیشبینی هستند. این به این معنی است که ما انتظار داریم فرد در شرایط گوناگون رفتاری خاص انجام دهد. این به معنی همان ثباتی است که در شخصیت افراد وجود دارد.چگونه شخصیت دیگران را تغییر دهیم
با وجود ثباتی که در شخصیت وجود دارد باید بگوییم که این پایداری نسبی است. با وجود اینکه در عوامل ژنتیکی نقشی نداریم. اما میتوانیم سبک زندگی را تغییر دهیم یا عوامل محیطی را تا حدی کنترل کنیم. همانگونه که گفته شد، ارتباط عوامل تشکیلدهندهٔ شخصیت با یکدیگر، هویت و شخصیت ما را پدید میآورد. پس تغییر در هر یک از این بخشها میتواند روی ساختار شخصیت ما اثر مثبت یا منفی بگذارد. فردی را فرض کنیم که ده سال اعتیاد داشته است. اما ناگهان تصمیم میگیرد اعتیادش را کنار بگذارد. او عادتها و رفتارهای ناهنجار را کنار میگذارد. از موقعیتهای وسوسه برانگیز دوری میکند و دوستان ناسالمش را کنار میگذارد. در نتیجه میتواند اعتیاد را برای همیشه کنار بگذارد. اگر شخصیت همیشه ثبات داشت نمیتوانستیم هیچ اختلال روانی را درمان کنیم. در نتیجه افرادی که افسرده بودند یا از اضطراب رنج میبردند هرگز درمان نمیشدند. یا کسانی که دچار اختلالات شخصیت بودند درمان نمیشدند. چون در درمان اختلالات روانی روی تغییر رفتارهای ناکارآمد و باورهای نادرست تمرکز ویژه داریم.
عوامل گوناگونی از تغییر در شخصیت جلوگیری میکنند. بیایید شخصیت را مانند یک قالب شیرینیپزی فرض کنیم. شکل این قالب بر پایهٔ عوامل ژنتیکی، محیطی، رفتارهای والدین، فرزندپروری، تجارب زندگی، فرزندپروری و … ساخته شده است. ما در این قالب جای گرفتهایم و تغییر شکل ما کاری آسان نخواهد بود. از دیدگاه روانکاوی افراد در برابر تغییرات بنیادین شخصیت و رفتار مقاومت میکنند. این مقاومت به این دلیل بروز پیدا میکند که فرد با تغییر شرایط دچار اضطراب و پریشانی میشود. پس در برخی از شرایط افراد با کمک مکانیزمهای دفاعی تلاش میکنند تا شرایط را به گونهای که هست حفظ کنند؛ به این امید که بتوانند اضطراب را کاهش دهند.
الگوهای ثابت فکری و رفتاری باعث پدید آمدن طرحواره در فرد میشود. منظور از طرحواره (Schema) باورهای بنیادین و الگوهای فکری است که پیرامون یک موضوع در ذهن فرد شکل گرفتهاند و زمینهساز بروز رفتارهای خاصی میشوند. طرحوارهها میتوانند کنترل افکار، هیجانات و رفتارهای فرد را در دست بگیرند. در نتیجه شکلگیری طرحواره، تغییر در شخصیت دشوارتر خواهد شد.
در مورد اینکه آیا مردم واقعاً میتوانند ویژگیهای شخصیتی خود را تغییر دهند، شواهد کمی بحث برانگیز است. بسیاری از افراد تلاش میکنند که شخصیتشان را تغییر دهند؛ چه به کمک روانشناس و چه با کوچینگ و برنامههای انگیزشی. اما هنوز در مورد اینکه این روشها در دراز مدت چه اثری دارند اختلاف نظر وجود دارد. یافتههای پژوهشی روانشناسان در دانشگاه ایلینویز نشان میدهد که بیشتر مردم از شخصیت خود ناراضی هستند و آرزو میکنند در جهت مثبت تغییر کنند. با توجه به این اختلاف نظرها، ناتان هادسون (Nathan Hudson) و آر. کریس فرلی (R. Chris Fraley) از دانشگاه ایلینویز در Urbana-Champaign پژوهشی انجام دادند تا ببینند آیا افراد میتوانند جنبههای قابل اندازهگیری شخصیت خود را تغییر دهند. این پژوهش در مجلهٔ شخصیت و روانشناسی اجتماعی (Journal of Personality and Social Psychology) به چاپ رسید است.این پژوهش شامل دو آزمایش با استفاده از بزرگسالان استخدام شده از یک کلاس روانشناسی مقدماتی بود.
در آزمایش اول ، با ۱۳۵ شرکت کننده در دو گروه آزمایش و
کنترل انجام شد. به آزمودنیها گفته شد که آنها بخشی از مطالعهٔ شخصیت هستند که
شش هفته طول خواهد کشید. در
آغاز پژوهش از شرکتکنندگان آزمون شخصیتی کوتاه گرفته شد. این آزمون به منظور
بررسی۵ بُعد اصلی شخصیت آنها، یعنیبرونگرایی، سازگاری، روانرنجوری،
وظیفه شناسی و استقبال از تجربههای تازه انجام گرفت. پس از انجام این آزمون، از هر
شرکتکننده پرسیده شد که تمایل دارد روی کدام بعد شخصیت در ۱۶ هفتهٔ آینده تغییر
ایجاد کنند.
با توجه به گزینهٔ انتخابی، چالشهای
هفتگی برای هر شرکتکننده تعیین شد. هدف گروه پژوهشگران از چالشها این بود که
آزمودنیها را از حاشیهٔ امن ابعاد شخصیتیشان (که پذیرفتند تغییر کند) بیرون
بیاورند. برای نمونه، چالش کسی که میخواست بیشتر برونگرا شود، این بود که خودش
را به فردی تازه معرفی کند و با او دوست شود. یا فردی که به دنبال افزایش ثبات
عاطفی و کاهش روانرنجوری بود خواسته شد تا حداقل یک ساعت از زمانش را صرف کاری
کند که دوست دارد انجام دهد. این آزمون به طور هفتگی تکرار میشد
و چالشهای تازه و سختتری برای افراد تعیین میشد. همچنین از آزمودنیها خواسته
میشد که احساسشان را در مورد چالشها و انجام آن بنویسند. همچنین از آزمودنیها
خواسته میشد که هدفشان را یادآوری کنند. پژوهشگران میخواستند میزان توانایی افراد
در تغییر شخصیت را به کمک چالشها تخمین بزنند.
در آزمایش دوم هادسون و رابرتز با تعداد مشابهی از شرکت کنندگان، اولین آزمایش خود را تکرار کردند. اما روی تغییرات در رفتارهای روازنه تمرکز کردند. رفتارهایی که با ویژگیهای شخصیتی که شرکتکنندگان میخواستند تغییر کند مرتبط بود. همچنین از اقدامات جامعتری برای ارزیابی روند تغییر شخصیت انجام گرفت.
یافتههای نهایی این پژوهش شگفتانگیز بود. شرکتکنندگانی که قصد تغییر در برونگرایی، وظیفهشناسی، سازگاری و روانرنجوری را داشتند در ۱۵ هفته به تغییراتی چشمگیر رسیده بودند. خصلت «استقبال از تجربههای تازه» تنها بُعد شخصیتی بود که نتیجهٔ مثبتی در نتیجهٔ چالشها به همراه نداشت. آزمودنیهایی که قصد تغییر این جنبه از شخصیت را داشتند، نسبت به وضعیت گذشته پسرفت کرده بودند. همچنین مشخص شد سختی چالشها عامل اصلی تغییر در شخصیت نبوده است. بلکه عامل اصلی انجام موفقیتآمیز چالشها بدون در نظر گرفتن میزان سختی بوده است. یافتههای هر دو پژوهش، بیانگر این است که: «تغییر فعالانهٔ رفتارها زمینهساز تغییرات مثبت در ویژگیهای شخصیتی افراد میشود بر پایهٔ این پژوهش، تغییر فعالانۀ رفتارها یک راهکار مناسب برای تغییر خودخواستهٔ شخصیت است. اما باید توجه داشت که صرف برنامهریزی و آرزوی تغییر کافی نیست بلکه افراد باید برای رسیدن به این تغییرات تلاش کنند».
در این نوشته روشن شد که شخصیت همان اندازه که پایدار است قابل تغییر هم هست. میتوانیم برای تغییر عادتها و رفتارهای ناکارآمد تلاش کنیم. از شما درخواست میکنم که اگر تجربهای در زمینهٔ تغییر رفتارها و عادتها دارید در بخش دیدگاههای این نوشته بنویسید. تجربهٔ شما میتواند به دیگران کمک کند.
مقاله ی خوبی بود.متشکرم از سایت خوبتان
درود
دکتر عزیز…بنظرم قویترین انگیزه انسانی عشق ومرگه..ک میتونه انسان و بدون اجبار و دارو تغییر بده.و ب بعد روحانی ن از نظر مذهب نزدیک کنه…معجزه عجیبی در تغییر محیط و شغل هم وجود داره..این تجربه شخصی حقیر بود..امیدوارم مفیدواقع بشه..
یکی از عوامل شکل گیری شخصیت انسان صورت های فلکی نیست؟؟!
نه
من پسر جون ۱۹ ساله ای هستم که از بچه گی تنها بزرگ شده و از اجتماع دور بوده و کسی نبوده تا باهاش حرف بزنه ساختار فکریمم بعداز غم از دست دادن یکی از عزیزانم تو ۱۸ سالگی رخ داد و کینه و نفرتی که از بچه گی باهامه منو به یه موجود جامعه ستیز گوشه گیر بدخلق خود کم بین افسرده تنها کم حرف بدبین بی خلاق و… کلا حالم از خودم بهم میخوره میخوام خودمو بکشم ولی نمیدونم کجا چطوری ((یکمم میترسم نه از درد بلکه از بعدش) نمیدونم چیکار کنم کسی تا حالا بالاسرم نبوده راهنماییم کنه کمکم کنه شخصیتمو بسازم به هرکی حتی سوپری محلمون دوستای قدیمیم برادرناتنیم حتتتتی روانشناس روانداختم ولی من فقط میخوام خودمو دنیارو نابود کنم نمیدونم شاید به این حرفام بخندین شماهاهم مسخرم کنید ولی از ته دلم میخوام این دنیا نابود شه . خیلی سعی کردم شخصیتمو تغییر بدم اوایل خیلی خوب پیش میرفت تا اینکه به جایی رسیدم که از خودم پرسیدم چرا باید شخصیتمو تغییر بدم درحالی که من از همچی متنفرم اونجا کارم نیمه تموم موند و شخصیتیرو که داشتم میساختم تخریب شد و من برگشتم سرجای اولم یکمم عقب تر که این باعث شد از تغییردوباره زده شم هرچند فهمیدم داشتم اشتباه میکردمو من باید راهمو ادامه میدادمو شخصیترو کامل میکردم الا موندم چیکار کنم خودمو خلاص کنم این زندگیه کوفتیو ادامه بهدم که میدونم نمیشه تغییر کنم که نمیدونم دیگه تغییر چیه چرا از کجا شروع کنم الا دیگه خودمو نمیشناسم دنیارو از پشت چشمی میبینم که بدو تاریکه دیگه فکرم کار نمیکنه احساسا میکنم مغزم از کار اوفتاده هرچی سخنان انگیزشی میبینم تاثیری نداره هرچی هم که یاد میگیرم زود فراموش میکنم دیگه نمیخوام یه روزی زن بگیرم و بچه دار بشم و پدر خوبی براش بشم اینا دیگه برام مهم نیس یه جورایی بیخیال همه چی شدم نمیدونم بگم کمکم کنید یا نه چون خیلی وقت پیش خواستمو کسی نگامم نکردو با هام مثله یه ادم بی ارزش بدرد نخور برخورد کردن دیگه برام مهم نیس اجتماعی بشم یا نه دیگه برام مهم نیس یه روزی ثروت مند بشم و یه ادم دوسداشتنی بشم که این بیشتر منو مطرب میکنه ایمان به خودمو ازدست دادم عقاید محدود کننده ای پیدا کردم که منو به خودشون زنجیر کردن منو تسخیر کردن تنها راهمم شده مصرم مواد تا ذهنم باز بشه بتونم فک بکنم تا شاید یه راه خلی برای خودم پیدا کنم . ولی هرچی فک میکنم نمیتونم راه درستی پیدا کنم از زندگی از خودم حتی دیگه از خدا هم نا ایمد دارم میشم افسردگی داره جونمو میخوره تروخدا اگه میتونید بگین من باید از کجا شروع کنم چیکار کنم نه پولو نه اشتیاقی برای دانشگاه دارم نه برنامه ای برای زندگی الا تنها تصمیم اینه که برم سربازی سره پست نگهبانی خودمو خلاص کنم فقط میتونم برا اخرین بار بگم کمک&دارم دیونهو افسرده میشم نمیتونم با کسی ارتباط برقرار کنم نمیتونم فکرمو کار بندازم جز با گل و شیشه راهنماییم کنید شاید منم تونستم مثله اونایی که یه روزی از ته بد بختی به خوشبختی برسم میدونم کسی نیس ولی بازم میگم کمک harypater2426@gmail.com قول میدم هرچی که بگین گوش کنمو انجام بدم فقط یه راهی بگین تا به زندگی اشتیاق داشته باشمو از این نا امیدیو سکوت بی توجهی خود محدود کنی خلاص شم هروز دارم بیشتر تو این مرداب فرو میرم دارم میرم سمته خلاف بدون اینکه از زندانو جرم بترسم عقلم کار نمیکنه چون کسی نبوده که بهم نشون بده چطوری ازش استفاده کنم تاحالام نمیخواستم از این راه برگردم تا اینکه چشم به یه بچه کوچیک تو خیابون افتاد که بغل پدرش تو ماشین بود اونجا یکم بخودم اومدمو بعد از مدت ها یه ارزویی به دلم راه پیدا کرد !کمکم کنید ;X عقدهو کینه داره خفم میکنه کمکم کنید چیکارکنم مشکل کجاس چطوری بتونم یه روزی یه پدر خوب برای بچه هام و یه همسر فداکارو مسئولیت پذیرو همدم با همسر و یه دوست خوب برای دوستام باشم در نا امیدی بسی امید هس میدونم هس میدونم بلاخره یکی پیدا میشه دسته منو بگیره و منم از این حسرت بیرون بیام متن خیلی تولانی شد سرتون به درد اومد هرچند میدونم کسی سرشو بخاطر یه جونه بی کسه تنهای نا امید بی سرپرست بزرگ شده به درد نمیاره ولی ته دلم روشنه
برای حل این مشکلات باید پیش روانشناس برین و کمک حرفهای بگیرین. میتونید به صورت آنلاین هم اقدام کنید
کتاب شفای کودک درون رو بخونید و کارهایی رو که گفته انجام بدین
دیدگاه
نام
ایمیل
نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.
کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید
© Copyright Mr Psychologist
اگر می خواهید دوست شما سریعتر به پیامهایتان جواب دهد یا دوست دارید دیگر با دهان باز چیزی نجود، میدانید تغییر دادن رفتار یک نفر کار سختی است. این کار غیرممکن نیست اما باید بدانید تنها رفتارهای خاصی هستند که شما میتوانید در افراد دیگر تغییر دهید. در نهایت شما میتوانید تنها در خودتان تغییراتی ایجاد کنید تا امیدوار باشید تأثیر مثبتی روی اطرافیان داشته باشد.
رفتاری که میخواهید تغییر دهید را برای خود برجسته کنید. اگر تنها میخواهید بگویید “کمتر انسانی آزاردهنده باش” یا “بیشتر به من پیام بده” به نتیجهای که میخواهید میرسید. رفتاری که میخواهید تغییر دهید را نوشته و ببینید چگونه میخواهید آن را عوض کنید.
در نهایت شما نمی توانید فرد را مجبور به کاری کنید. شما تنها می توانید چیزهایی در خودتان را تغییر دهید. این ایده مربوط به هردو شماست، شما و فردی که قصد تغییر دادنش را دارید. ببینید آیا آن فرد می خواهد عوض شود و به توانایی خود برای تغییر باور دارد. از او مستقیماً نپرسید. به جای آن سعی کنید بفهمید آیا احتمال اینکه او بخواهد عوض شود وجود دارد.
شاید او نمیداند این رفتارش شما را ناراحت میکند. زمانی که آرام هستید، وقت کافی برای صحبتی طولانی دارید و در مورد چیزی که میخواهید بگویید فکر کردهاید وقتی برای صحبت با او بگذارید. صدای خود را بالا نبرده یا فریاد نزنید.چگونه شخصیت دیگران را تغییر دهیم
شما میتوانید چیزهای خاصی را در مورد خودتان تغییر دهید. وقتی میخواهید فرد دیگری را عوض کنید میتوانید چیزی در خودتان را تغییر دهید تا انگیزه ای به او بدهید که خودش را تغییر دهد.
گاهی با وجود تلاشهای زیاد شما آن فرد تغییری نخواهد کرد. باید بدانید اگر فرد تغییرات دلخواه شما را نمیخواهد نمیتوانید او را مجبور به آن کنید. شما میتوانید در تلاش برای تغییر فرد چیزی بگویید اما شما یک عامل تغییر هستید، نه خود آن. اهمیت ندارد چند بار به دوستتان گفته اید بند کفشش را ببندد، او اگر نخواهد این کار را نخواهد کرد.
احتمال اینکه فرد مقابل شاید هیچ وقت عوض نشود را در نظر بگیرید. زیرا این احتمال وجود دارد. زندگی با این رفتار برای شما چطور خواهد بود؟ آیا ممکن است بتوانید رفتار خود را عوض کرده و خود را با او تطبیق دهید؟ آیا راههای دیگری هستند که روی آن کار کنید؟ از خودتان بپرسید میتوانید آن فرد را همان طور که هست بپذیرید. اگر نمی توانید این رفتار را قبول کنید باید این رابطه را به پایان برسانید.
حتی اگر آن فرد بداند شما رفتارش را دوست ندارید، شاید تنفر شما از آن رفتار برای اینکه او بخواهد عوض شود کافی نباشد. در تلاش برای تغییر ذهنیت او برای عوض کردن رفتارش، سعی کنید در مورد این عادت به او اطلاعاتی دهید که با آن تعریف رفتارش به نظر نامطلوب دیده شده و از دیدگاه او ارزش تغییر کردن داشته باشد.
شاید این فرد حتی نداند این کار اشتباه را می کند و به همین علت پذیرای تغییر آن باشد. برای مثال شاید وقتی دوستتان با دهان باز چیزی می خورد می خواهید دیوانه شوید، اما اگر او برای همهی عمرش این کار را کرده است متوجه کارش نیست. به او به آرامی یادآور شوید که چه کار نادرستی میکند و چگونه میتواند این عادت را کنار بگذارد. مؤدب باشید.
در شروع فرایند تغییر در فرد، بازخورد مثبت بهتر است زیرا او را تشویق میکند تا برای رسیدن به هدف بیشتر با شما همکاری کند. همچنین روابط شما با هم را بهبود خواهد بخشید.
اگر فردی که در تلاش برای تغییر او هستید کاری می کند که از او می خواستید ( یا رفتاری که دوست نداشتید را کنار گذاشته است ) به او جایزه دهید. اگر همسرتان برای یک هفته سیگار نکشید او را به جایی ببرید که دوستش دارد، مانند بازی گلف. وقتی فرد کار درستی انجام می دهد به جای اجبار منفی از نیروی تشویقی استفاده کنید.
سادهتر کردن کارهای خوب
تغییر رفتار به معنای از بین بردن وسوسه ها نیست. اگر دوستتان میخواهد وزن کم کند او را از بستنی خامه ای عصر جمعه محروم نکنید. اگر در تلاش هستید تا همسرتان در زمان مشخص به محل قرار رسیده و بدقول نباشد به او زمان کافی بدهید تا بتواند خود را از محل کار به آنجا برساند.
تأثیر این تکنیک به رفتاری بستگی دارد که سعی در تغییرش دارید. برای کاری مانند ترک سیگار، کاهش وزن، یا رهایی از اعتیاد، این گروه پشتیبان میتوانند به فرد کمک کنند انگیزهی خود را حفظ کرده و برای رسیدن به هدف خود در اجتماع شرکت داشته باشد.
منبع: https://www.wikihow.com/Change-Someone-Else%27s-Behavior
بعدی
قبلی
بسیاری از افراد از شخصیت فعلی خود راضی نبوده و به دنبال راهی برای تغییر خود هستند، اگر شما هم از جمله این افراد هستید، پس تا پایان این مقاله همراه ما باشید تا یاد بگیریم که چگونه شخصیت خود را تغییر دهیم.
در ابتدا باید به این سوال مهم پاسخ دهیم که آیا امکان تغییر شخصیت وجود دارد؟ یا الگوهایی که در طی سالیان طولانی شکل گرفته اند تغییر نخواهند کرد؟ زیگموند فروید اتریشی بر این عقیده است که شخصیت انسان در 5 سالگی شکل می گیرد و امکان تغییر دادن آن بسیار سخت و دشوار است.
البته لازم به ذکر است که بسیار از روانکاوهای مدرن هم این اعتقاد را دارند و می گویند که احتمال تغییر شخصیت کسی بسیار کم است. اما آیا واقعا امکان تغییر شخصیت وجود دارد؟ یا باید به عادت های قدیمی و گاها زشت خود بچسبیم و آن ها را ترک نکنیم؟
این موضوع که افراد مختلفی بخواهند قسمتی از اخلاق و شخصیت خود را تغییر دهند، مسئله ای کاملا عادی است. در بسیاری از مواقع شاهد این هستیم که با شروع سال جدید افراد لیستی از اخلاق های خود تهیه می کنند و البته اخلاق ایده آل خود را هم در لیست می نویسند.
به عنوان مثال شخصی که خجالتی است، به دنبال تغییری خواهد بود که بتواند به آسودگی در جمع صحبت کند، یا شخصی که به سرعت عصبانی می شود، در تلاش برای حفظ خونسردی خود است، اما چگونه شخصیت خود را تغییر دهیم؟چگونه شخصیت دیگران را تغییر دهیم
کارول دوک از جمله روانشناس هایی است که اعتقاد دارد هر کسی می تواند شخصیت دلخواه خود را داشته باشد، اما رسیدن به آن بسیار سخت خواهد بود. او معتقد است برای تغییر شخصیت نباید فقط به طور سطحی اخلاقی خاص را در نظر گرفت. به عنوان مثال اگر شخصی می خواهد خجالتی بودن خود را ترک کند باید علت این اخلاق را بشناسد و سپس برای تغییر آن تلاش کند، اساسا زمینه بسیاری از اخلاق ها با درونگرا یا سازگاری بودن افراد ارتباط دارد.
یکی از اولین قدم هایی که بدانیم چگونه شخصیت خود را تغییر دهیم این است که به این موضوع پی ببریم که اخلاق به چه طریقی شکل می گیرد. آیا عامل ژنتیکی در اخلاق نقش دارند، یا با توجه به تجربه و تربیت حاصل می شود؟ فلاسفه غالبا بر این عقیده هستند که طبیعت و تجربه تاثیر به سزایی در شکل گیری اخلاق دارد.
اما نکته مهمی که دانشمندان حاضر به آن اعتقاد دارند این است که محیط و ژنتیک هر دو بر روی شخصیت و اخلاق شخص اثر می گذارد. به عنوان مثال ممکن است ژنتیک شما به صورتی باشد که رفتارتان با دیگران دوستانه باشد، در حالی که محیط شما را به آدمی با رفتار غیر دوستانه تبدیل کند.
دوک برای اثبات عقیده خود داستانی را بیان می کند، در این داستان دو برادر دو قلو در کودکی از یکدیگر جدا می شوند و هر یک در محیط های کاملا متفاوتی رشد می کنند، برای ازدواج آن دو خواهرانی را انتخاب می کنند که شرایطی مشابه دارند، علاقه مندی و دیگر پارامترهایی که به شخصیت و اخلاق بستگی دارد در این دو برادر دو قلو تقریبا مشابه بود. دوک با بیان این داستان عقیده دارد که محیط تاثیر به سزایی بر شخصیت ندارد، پس چگونه شخصیت خود را تغییر دهیم؟
اگر چه از نقش ژنتیک در تعیین شخصیت نمی توان غافل شد، اما مطالعات جدیدی نشان می دهد که فرهنگ و تربیت هم نقش بسیار مهمی در شخصیت یک نفر دارد. البته لازم به ذکر است که دوک عقیده دارد شخص در صورت تمایل می تواند بعضی از صفات میانی خود را تغییر دهد. حال این سوال پیش می آید که صفات میانی چه چیزهایی هستند؟
دوک بر این عقیده است که باورها و اعتقادات هر کسی تاثیر فوق العاده ای بر روی شخصیت او دارد. اگر چه گاهی تغییر بعضی از اخلاق ها غیر قابل باور به نظر می آیند، اما با نگاهی ریز بینانه و یافتن علت اصلی آن می توان اخلاق مورد نظر را تغییر دارد. اگر چه کار گفته شده به این آسانی هم نخواهد بود، اما انجام دادن آن کاملا ممکن است، البته با کمی چالش همراه خواهد بود.
عده دیگری از دانشمندان فعال در این زمینه عقیده دارند، اگر چه ژنتیک، عوامل محیطی و… بر روی شخصیت شما تاثیر می گذارد، اما اهداف زندگی و همچنین استراتژی هایی که دنبال می کنید هم تاثیرات فوق العاده ای بر روی شخصیت شما دارد. به عنوان مثال شما شخصیتی زود رنج دارید، اما هدفی را دنبال می کنید که برای رسیدن به آن باید زود رنجی خود را کنار بگذارید، همین امر سبب می شود که به مرور زمان تغییر کنید.
دوک در سال 2008 مقاله ای منتشر کرد، در این مقاله توضیح داد که نمایش ذهنی هر کسی، طبیعت، عملکرد شخص و روابطش عواملی هستند که عقاید مردم را تشکیل می دهند. هر شخصی از کودکی تا به سنی که به فکر تغییر در شخصیت خود می افتد با این عوامل زندگی کرده است و تحت تاثیر آن ها قرار دارد، این عوامل شخصیت او را می سازد، پس یک گام به پاسخ سوال چگونه شخصیت خود را تغییر دهیم نزدیک تر شدیم.
یکی از مراحل ابتدایی برای آن که بدانیم چگونه شخصیت خود را تغییر دهیم این است که باورها و اعتقادات خود را به خوبی بشناسیم. باور و اعتقاد هر کسی به زندگیش مسیر می دهد، این که در رابطه با خود چه فکر می کنیم یا عملکرد ما برای مقابله با مسائل مختلف زندگی چگونه است از مهم ترین عواملی به حساب می آید که به عقیده و باور هر کسی بستگی دارد. تغییرات در باورها منجر به تغییر در شخصیت ما می شود، زیرا باور و شخصیت با یکدیگر ارتباطی تنگاتنگ دارند.
به عنوان مثال اگر شما از جمله افرادی هستید که باورهای سطحی دارد پس بهتر است که برای روبه رو شدن با مسائل پیچیده تر و بالابردن سطح اعتقادات قدم بردارید، اگر در این راه با چالش هایی روبه رو شدید برای رفع آن تلاش کنید و در نهایت مطمئن باشید که تجربه ای جدید و البته مثبت در زندگی کسب کرده اید.
کاملا واضح و مشخص است که اعتقادات هر کسی نقشی مهم و اساسی در نحوه عملکرد او دارد، اما با تغییر اعتقادات می توان گامی بلند در تغییر اخلاق برداشت، پس یکی از راه هایی که بدانیم چگونه شخصیت خود را تغییر دهیم این است که باورها و اعتقادات خود را عوض کنیم.
دوک در طی تحقیقات خود به موضوع بسیار مهمی پی برد، او اعتقاد دارد که تشویق و تحسین کودکان نقش بسیار مهمی در شکل گیری شخصیت آن ها دارد. دوک بر این عقیده است، کودکانی که برای هوش سرشار خود مورد تشویق قرار گرفته اند در زندگی همواره با این اعتماد به نفس که هوش بالایی دارند با مشکلات روبه رو می شوند و آن هایی که برای سخت کوشی خود تشویق می شده اند در مقابل با چالش ها بر این عقیده اند که به هر شکلی باید آن چالش را از سر بگذرانند.
اگر شخصیتی درونگرا دارید و قصد دارید آن را به برونگرا تبدیل کنید، باید توجه داشته باشید که کاری سخت و طاقت فرسا پیش رو خواهید داشت، البته توجه کنید که این کار ممکن است. راه کارهایی که در ادامه ذکر می کنیم به شما کمک می کند که بدانید چگونه شخصیت خود را تغییر دهیم.
عادت ها الگوهای رفتاری هستند که درون هر شخصی نهادینه شده اند، توجه داشته باشید که تغییر عادت یعنی ترک عادتی قدیمی و جایگزینی یک عادت جدید است و این کار به سختی و در طول زمان انجام خواهد شد. شما با تغییر الگوهای رفتاری می توانید شخصیت خود را هم تغییر دهید.
در مطالب بالا به این موضوع اشاره کردیم که باورها و اعتقادات چه تاثیری بر روی رفتار دارند، اما نکته مهمی که باید به آن توجه ویژه داشته باشید این است که تغییر در شخصیت خود را باور کنید و مطمئن باشید اگر باور داشته باشید که تغییر سخت است و اتفاق نمی افتد، پس هرگز تغییری را مشاهده نخواهید کرد.
دوک عقیده دارد که استعدادهای خود را نباید تشویق کنید، بلکه عملکرد خود را باید مورد تشویق قرار دهید. به عنوان مثال از تشویق خود با این جملات که من شخصی باهوش هستم خودداری کنید و در عوض جمله من شخصی سخت کوش هستم را با آن جایگزین کنید. اطمینان داشته باشید که همین تغییر جملات می تواند کمک بسیار بزرگی برای این باشد که بدانیم چگونه شخصیت خود را تغییر دهیم.
کریستوفر پترسون یک روانشناس است. او در طی فعالیت خود به این نتیجه مهم رسیده بود که شخصی درونگرا است و این موضوع می تواند تاثیرات منفی بر روی کارش داشته باشد. پس فورا دست به کار شد، در کلاس های ویژه بازیگری ثبت نام کرد و تصمیم گرفت سخنرانی برای افرادی زیاد را شروع کند. بعد از مدتی پترسون به آسانی در جمع سخنرانی می کرد، اما او عقیده داشت که هنوز هم شخصی درونگرا می باشد، اما یاد گرفته است که در مواقع لزوم از دیگر مهارت های خود هم استفاده کند.
در نهایت با توجه به مطالب بالا می توان به این نتیجه رسید که اگر چه تغییر دادن شخصیت کاری ساده و آسان نیست که در مدت زمان کوتاهی بتوانید به آن دست پیدا کنید، اما در صورتی که برای این تغییر مصمم باشید با رعایت نکات گفته شده در بالا می توانید قسمتی از شخصیت خود را تغییر دهید و به چیزی که می خواهید نزدیک تر شوید. لازم به ذکر است که این فرآیند زمان بر است و نمی توان در مدت کوتاهی به طور کامل به آن دست پیدا کرد.
اشتراک گذاری
امتیاز شما ؟ ستاره ها از راست به چپ
من که کامل تغییر کردم می خواستم کم حرف و بی روح و سرد باشم وحالا هستم
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
نام
ایمیل
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
دیدگاه
توجه : قیمت ها به صورت لحظه ای نمی باشد و روزانه به روز می گردد
گرم 18 عیار 1,033,500 462
توجه : قیمت ها به صورت لحظه ای نمی باشد و روزانه به روز می گردد
اونس طلا 1856.5 0.9
جهت نمایش نرخ ها در ساعت لاگین کنید
چگونه شخصیت دیگران را تغییر دهیم
شخصیت همه افراد از جمله ما و شما همگی همه آن چیزی که هستیم را شکل می دهد. شخصیتمان علاقه هایمان، کارمان و دیگر بخش های زندگی مان را تعیین می کند. اما گاهش پیش می آید که بخواهیم بخشی از شخصیت خودمان یا دیگران را تغییر دهیم.
شخصیت کلی افراد را به سختی می توان تغییر داد چرا که دسترسی به آن کار ساده ای نمی باشد. بخش اعظم شخصیت افراد از چشم دیگران پنهان بوده و دسترسی به آن تقریبا غیر ممکن است.
به طور کلی چیز هایی که می توانند تا حد زیادی بر روی شخصیت یک فرد تاثیر بگذارند اضطراب، ترس های شدید، اختلال استرس پس از سانحه، دو قطبی و افسردگی می باشد.
البته موارد دیگری نیز وجود دارند که می تواندد باعث تغییر در شخصیت افراد شوند اما به طور عمده عوامل بالا بزرگ ترین تاثیر را می گذارند.
شخصیت شما و دیگرانی که با آنها دوستید یا زندگی می کنید به تدریج می تواند دستخوش تغییر شده و تغییرات خاصی در آن به وجود بیاید.
اما این موضوع را نمی توان چندان ارادی دانست بلکه بر اثر واکنش ها، ارتباطات و دیگر مسائل پیچیده روانی می باشد و خودآکاه نمی باشد.
سایر خبر های مفید در 3 روز گذشته
تمامی حقوق برای موسسه فرهنگی فن آوران زرّین قلم محفوظ است.0