چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

 
helpkade
چگونه شکست عشقی را درمان کنیم
چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

درمان شکست عشقی از چه راهی امکان پذیر است؟ عشق یکی از عمیق‌ترین احساسات بشری است که می‌تواند مجموعه‌ای از احساسات و هیجانات قوی دیگر را برای فرد به همراه داشته باشد. هرچقدر این احساس عمیق‌تر شود شکست خوردن در آن نیز منجر به رنج شدیدتری خواهد شد. در این شرایط اگر فکری به حال خود نکنید ممکن است مشکلات روحی و عاطفی بسیاری سراغ شما بیایند و غم از دست دادن رابطه برای شما منجر به افسردگی و اضطراب مزمن شود. برای اینکه بتوانید از پس این مرحله دشوار (شکست عشقی) از زندگی خود بربیایید نیاز به کمک و درمان دارید. برای آگاهی از روش‌های درمان شکست عشقی تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.

چرا بعضی ها بی‌تفاوت به زندگی‌شان ادامه می‌دهند و بعضی ها تا پای مرگ هم جلو می روند؟ شما دوست دارید پس از یک شکست عشقی جزء کدام دسته باشید؟ درست است که شما همین چند ماه یا چند سال پیش عاشق شده اید اما ذهنیت شما از عاطفه، محبت و دلبستگی سال ها قبل شکل گرفته است؛ یعنی از اولین باری که مادر تان شما را در آغوش گرفت. کسانی که مادرشان را از دست داده‌اند، شکست های عشقی وحشتناک تری را تجربه می کنند.

البته منظور ما در اینجا از دست دادن فیزیکی نیست. کسانی که به هر دلیلی، داشتن رابطه عاطفی و مادرانه با مادر خود را از دست می‌دهند، همیشه به دنبال یک مادر جایگزین میگردند. تصور کنید که دومین مادرتان هم به شما بی رحمی کند. معلوم است که شما این دنیا را جای وحشتناکی خواهید دید؛ جایی که به وجود آمده تا شما چیزهایی را از دست بدهید.

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

البته عکس این قضیه نیز صادق است. کسانی که دائما مورد توجه والدین خود بوده اند و وابستگی زیادی به آن ها دارند نیز سخت می‌توانند «نه» را قبول کنند بنابراین با توجه به شرایطی که شما در آن تربیت شده اید می توانید عکس العمل های متفاوتی از خود بروز دهید. البته این ها همه ماجرا نیستند بلکه عوامل فردی و محیطی گوناگونی در این امر تاثیر گذار هستند که تعیین نقش هریک از آن ها به ارزیابی دقیق یک روان درمانگر نیاز دارد. 

برای آشنایی با  اختلال شخصیت وابسته کلیک کنید. 

 

جواب این سوال هم می تواند مثبت باشد و هم منفی. در بسیاری از افراد روند کنار آمدن با شکست عشقی به طور طبیعی تا 6 ماه طول می کشد و پس از این مدت، آن ها به پذیرش این مسئله می رسند و می توانند عملکرد عادی زندگی خود را از سر بگیرند. اما در برخی دیگر غم و اندوه رابطه از دست رفته هم چنان باقی می ماند و هرچه می گذرد  فرد بیشتر در خاطرات خود غرق می شود. در این شرایط افسردگی به شکست عشقی اضافه می شود و اوضاع را پیچیده تر خواهد کرد. به همین خاطر بهتر است از همان ابتدا که با شکست عشقی مواجه شدید با یک درمانگر در ارتباط باشید تا بتوانید اوضاع روانی خود را تحت کنترل بگیرید. 

برای آگاهی از  اختلال افسردگی و علائم افسردگی در خود یا اطرافیانتان کلیک کنید. 

 

گاهی اوقات رابطه عاطفی با اتفاق های ناخوشایندی به پایان می رسد. اتفاقاتی نظیر خیانت و دروغگویی علاوه بر احساس شکست، خشم و نفرت زیادی را به همراه می آورد. در این شرایط اگر می خواهید دچار آسیب های دراز مدت روحی نشوید باید به یک سری از خصایل دست پیدا کنید. بدون داشتن این خصوصیات درمان شکست عشقی برایتان دشوار خواهد بود. مهم ترین نکته ای که باید بدانید و به کار ببندید توانایی بخشش است. شما باید توانایی بخشیدن را داشته باشید.

این بخشش تنها کلماتی که بر زبان جاری می شوند و یا از ذهن می گذرند نیست. این یک فرآیند عمیق عاطفی ست. باید بتوانید با تمام وجود شریک عاطفی پیشین خود را ببخشید. بخشش یک نکته بسیار کلیدی در درمان شکست عشقی است، اما چرا این امر تا به این اندازه اهمیت دارد؟ زیرا که با این بخشش قبل از هر چیز خود را به آرامش رسانده اید. ممکن است بگویید آخر چگونه؟ هرگز امکان ندارد بتوانم او را ببخشم، پاسخ ما به شما این ست که بدون بخشش شکست عشقی هرگز به آرامش نخواهید رسید.

همچنین قرار نیست شما همیشه یک بازنده باشید، بلکه باید به خود فرصت دوباره ای برای شروع رابطه ای جدید بدهید. پس حتما از کمک های متخصصان روانشناسی برای شروع دوباره استفاده کنید. جهت آمادگی برای شروع رابطه بعد از شکست عشقی کلیک کنید.

 

برای درمان شکست عشقی باید از چهار مرحله روانشناختی عبور کنیم بدون عبور از این مراحل هرگز به درمان حقیقی یک شکست عشقی نمی‌رسیم. این مراحل عبارتند از شوک، انکار، باز آفرینی و استقلال عاطفی. روزی بدون هیچ مقدمه قبلی شریک عاطفی شما به نزدتان می‌آید و اعلام می‌کند قصد دارد شما را ترک کند، درست است که این اواخر اوضاع رابطه‌تان زیاد خوب پیش نمی‌رفت اما هرگز تصور نمی‌کردید چنین اتفاقی بیفتد در این شرایط ابتدا دچار شوک می‌شوید.

مرحله دوم شکست عشقی انکار است در این زمان هر دو طرف رابطه چه آن کس که رابطه را ترک می‌کند و چه آن کس که طرد می‌شود سعی دارند حقیقت را کتمان کنند، آنان همچنان با یکدیگر تماس می‌گیرند و نمی‌خواهند بپذیرند که رابطه برای همیشه به پایان رسیده است.

پس از آن نوبت به مرحله باز آفرینی می‌رسد. شما از کسی که مدت‌ها دوستش داشتید جدا می‌شوید، اکنون در یافتن معنی و مفهوم زندگی دچار مشکل هستید، برنامه‌ای برای انجام ندارید، روزی در کلاس موسیقی ثبت نام می‌کنید و روزی دیگر به باشگاه ورزشی می‌روید. همه این کارها برای این است که در آخر بتوانید بدون رابطه نیز به معنایی برای وجود خویش دست پیدا کنید. اگر بتوانید این مرحله از شکست عشقی را با موفقیت پشت سر بگذارید؛ وارد مرحله استقلال عاطفی می‌شوید. برای اطلاع از زمان و مراحل شکست عشقی کلیک کنید.

 

طی کردن مراحل شکست عشقی زمان‌بر است و ممکن است چالش های زیادی را برای شما به وجود آورد. به همین خاطر لازم است که همواره با یک روان شناس در ارتباط باشید تا خودتان را بهتر محک بزنید و ببینید چقدر در جهت مثبت قدم برداشته اید. هم چنین در طی این جلسات درمانگر با بررسی تعارضات و مشکلات شخصیتی شما به درمان آن‌ها کمک خواهد کرد که در آینده و روابط بعدی زندگی خود احتمال دچار شدن به شکست عشقی را تا حد زیادی کاهش دهید. برای کسب آگاهی درباره روش های فراموش کردن عشق از دست رفته کلیک کنید.

 

برای دریافت مشاوره در زمینه شکست عشقی و درمان شکست عشقی می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید. 

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

شکست عشقی از مسائل ناگواری است که ممکن است برای هر زن و مردی رخ دهد. عشق یک طرفه، شتاب زدگی قبل از وارد شدن به روابط عاشقانه، فرار از تنهایی و غیره همگی از عوامل شکست عشقی می باشد که ممکن است قبل یا بعد از ازدواج دختر و پسر اتفاق بیفتد.

فراگیر شدن این مسئله در شبکه های اجتماعی با مشاهده انواع عکس نوشته غمگین در پروفایل افراد کاملا محسوس است. این افراد سعی می کنند با استفاده از پست ها و عکس نوشته عاشقانه غمگین یا تیکه دار اندوه خود را کاهش داده یا به طور غیرمستقیم پیام خاصی را به طرف مقابل انتقال دهند.

اگر چه آثار شکست عشقی در زندگی افراد مختلف، متفاوت است اما اکثر آن ها حس می کنند دنیا به پایان رسیده، دست از علایق خود می کشند، نسبت به کار یا تحصیل بی تفاوت می شوند، از دوستان و خانواده گوشه گیری و خود را در افسردگی غرق می کنند.

آیا شما هم از جمله افرادی هستید که اخیرا به رابطه عاطفی خود پایان داده یا عشق تان شما را ترک کرده است؟ بدون شک دوران سختی را می گذرانید اما با گذشت زمان و کمی تلاش، می توانید بر غم و اندوه غلبه کرده و از زندگی لذت ببرید.

اولین چیزی که بعد از جدایی، افراد به آن تاکید می‌کنند، «فراموش کردن» است. اما واقعیت این است که در روان ما چیزی به عنوان فراموش کردن وجود ندارد. در واقع ناخودآگاه ما، مسئولیت افکار و خاطراتی که به گمان خودمان فراموش‌شان می‌کنیم را برعهده می‌گیرد و آنها را در خود نگه می‌دارد. پس اگر می‌خواهید دوری از او شما را آزار ندهد، به «فراموش کردن» رو نیاورید. چرا که تلاش برای از بین بردن موضوعات به‌ خصوص موضوعات ناراحت کننده تنها به انکار و سرکوبی منجر می‌شود و می‌تواند تا پایان عمر ما را آزار دهد.

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

نکاتی که کمک می کند تا با کمترین آسیبی این دوره را پشت سر بگذارید:

قبل از اینکه ژست انسانی قوی را به خود بگیرید و ادعا کنید که نمی‌گذارید احساسات بر شما غلبه کنند، فراموش نکنید که هر چه بیشتر احساسات خود را انکار کنید، کمتر از آن‌ها رها می‌شوید. راه سالم‌تر، عاقلانه‌تر و مسئولانه‌تر این است که در مورد احساساتِ همواره درحال تغییرتان صداقت داشته باشید (ابراز احساسات). یکی از راه‌های کنار آمدن با شکست عشقی این است که دل‌شکستگی خود را بپذیرید و فراموش نکنید که گریه کردن به درمان قلب شکسته و فراموش کردن شکست عشقی کمک می‌کند.

اگر سوگواری شما برای این از دست دادن بیش از اندازه طول کشیده است، باید به دنبال دلیل این اتفاق در خودتان بگردید. آن فرد چه ویژگی‌هایی داشت که نمی‌توانید از او بگذرید و در آن رابطه چه چیز‌هایی را به دست می‌آوردید که نمی‌توانید از آنها بگذرید؟ در هر رابطه‌ای احتمال از دست رفتن هم هست. اما اگر شما یک نفر را نمی‌توانید فراموش کنید و خاطراتش را رها کنید باید برای خودتان به دنبال دلیل این اتفاق بگردید. احتمالا در این رابطه نیازی از شما ارضا می‌شده و تا به دنبال راهی تازه برای پاسخ‌گویی به آن نیاز نگردید، نمی‌توانید برای زندگی‌تان قدم تازه‌ای بردارید.

حتما بخوانید : علائم افسردگی – ۱۰ نشانه که نباید از کنار آنها ساده گذشت

بعد از شناختن نیازهایی که در آن رابطه ارضا میشديد، باید به دنبال راهی دیگر برای برطرف کردن آن نیازها بگردید. اگر آن نیازها واقعی بوده است، باید در جای دیگری راهی برای پاسخ گفتن به آنها را جست‌وجو کنید و اگر کاذب بوده است، باید در خودتان دلیل این نیازهای غیرمنطقی و تغيير را جست‌و‌جو کنید. 

گاهی در کنار آمدن با شکست عشقی خود خوب پیش رفته‌اید، برای مدتی دیگر به آن فکر نکرده‌اید و در مورد شور و عشق گذشته‌تان احساس غم و اندوه ندارید، ولی نگاهی سریع به حساب کاربری طرف مقابل در رسانه‌های اجتماعی شما را ماه‌ها به عقب برمیگرداند. با دیدن حساب او فورا احساس ناراحتی می‌کنید یا به خودتان می‌گویید که او شادتر از شماست یا توانسته فرد دیگری را پیدا کند. اگر چه این ممکن است درست باشد، ولی نباید به چیزهایی که در رسانه‌های اجتماعی می‌بینید اعتماد کنید؛ به‌علاوه، این مسئله نباید برای شما اهمیتی داشته باشد. شما تنها زمانی واقعا به رابطه‌ی قبلی‌تان پایان می‌دهید و شکست عشقی خود را فراموش می‌کنید که تمام ارتبا‌ط‌هایتان با او را در تمام جنبه‌ها، ازجمله رسانه‌های دیجیتالی قطع کنید.

رسانه‌های اجتماعی نادیده‌ گرفتن رابطه‌ی عاشقانه‌ی قبلی را بسیار دشوار کرده‌اند. بنابراین اولین چیزی که تی اونی کولمن (روان‌درمانگر و مربی روابط) توصیه می‌کند، حذف کردن طرف مقابل از فهرست دوستان و تماس‌ها، دست‌کم تا زمانی است که او را فراموش کرده‌ یا پذیرفته‌اید که صفحه‌ی او را بررسی نکنید. «به‌علاوه، باید مراقب صفحات یا پست‌های دوستان مشترک‌تان نیز باشید، چون ممکن است که در این صفحه‌ها تصاویری از شریک سابق‌تان را ببینید، از خبرهای مربوط به او مطلع شوید یا از رابطه‌ی عاشقانه‌ی جدید او باخبر شوید.»

حتما بخوانید: نقش دارو در جلوگیری از افسردگی و استرس پس از سانحه

گاهی به این دلیل نمی‌توانید همسر قبلی‌تان را فراموش کنید که او هنوز هم بهترین دوست شماست یا هنوز هم همیشه در فکرش هستید. شما نباید همچنان با او وقت بگذرانید و دوست باشید. مثلا وقتی برنامه‌ی مورد علاقه‌اش در تلویزیون پخش می‌شود، برایش پیامک نفرستید. راحت‌ترین و سالم‌ترین راه برای فراموش کردن یک فرد این است که مرزهای مشخصی را با او ایجاد کنید. گرچه درست است “هر که از دیده برود لزوما از دل نمی‌رود”، ایجاد فاصله‌ای آگاهانه و تعمدی میان شما، بدون شک فرایند کنار آمدن با شکست عشقی و فراموش کردن طرف مقابل را ساده‌تر می‌کند.

برای اینکه به‌ سرعت کسی را فراموش کنید، تمام چیزهایی که او را به‌ یاد شما می‌اندازد، دور بریزید. مجله‌ها و مسواک او را که هنوز در گوشه‌وکنار خانه‌تان مانده دور بریزید. از او نخواهید که وسایل‌تان را به شما برگرداند. از تشویق کردن تیم او دست‌ بردارید. لباس‌ها و وسایل او را در خانه نگه ندارید. گریه کنید و بدون وجود هر چیزی که شما را به‌ یاد گذشته می‌اندازد، دوباره از نو شروع کنید. هر چیزی مانند هدیه‌ها و یادگاری‌های کوچک و ارزان‌قیمت، کارت‌پستال‌ها یا نامه‌ها و حتی لباس‌هایی که زمانی به او تعلق داشته‌اند، باید دور ریخته شوند. کولمن می‌گوید: «همه‌ی اینها یادگاری‌هایی هستند که احساساتی شدید و خاطراتی را در ذهن‌تان ایجاد می‌کنند که منتهی‌ به عقده‌های روحی می‌شوند.»

اگر میپرسید که چطور می‌توانید شکست عشقی خود را فراموش کنید، یکی از مهم‌ترین گام‌هایی که باید بردارید، پذیرش تصمیمِ گرفته‌ شده است. فرقی نمی‌کند که شما جدایی را انتخاب کرده‌اید یا او، در هر صورت نباید تصمیمی را که گرفته شده، تجزیه‌وتحلیل و ارزیابی کنید. دیگر لحظه‌به‌لحظه‌ی رابطه‌تان را ارزیابی و نقد نکنید و فکرتان را به کارهایی که می‌توانستید یا باید انجام می‌دادید، مشغول نکنید. دیگر به‌ دنبال دلیل و توضیح نباشید و یاد بگیرید که قطعیت جدایی خود را بپذیرید.

هیچ چیزی مانند ورزش کردن ذهن تان را از مشکلات دور نمی کند. (حتی اگر هر قدمی که می دوید بگویید “من از ورزش متنفرم, من از ورزش متنفرم.”) هر موقع بعد از ظهر که از سر کار به خانه بر گشتید برای پیاده روی یا ورزش بیرون بروید. یا قبل از اینکه صبح ها به سر کار بروید باشگاه بروید. اگر باشگاه بروید, بدنتان خوش فرم تر می شود, و شانس اینکه با فرد جدیدی آشنا بشوید بالاتر می رود (البته وقتیکه کاملا دوباره آمادگی اش را داشتید)!کیسه بوکس باشگاه را به‌یاد می‌آورید؟ بهتر است از آن استفاده کنید. این که روزها روی تخت بخوابید، فقط باعث می‌شود که از خودتان نفرت داشته باشید. اجازه ندهید که این جدایی، سستی و تنبلی شما را توجیه کند. با انجام فعالیت‌های فیزیکی، افکار ناخوشایند را دور بریزید. برای نمونه، به گروه فعالی بپیوندید، در تیم ورزشی عضو شوید یا در پارک نزدیک خانه‌تان بسکتبال بازی کنید. حتی پیاده روی هم برای جسم و روح‌تان خوب است. وقتی فکرتان درگیر و قلب‌تان خسته است، کمی هوای تازه می‌تواند اثر زیادی داشته باشد.

حالا که مجرد هستید، از زمان و آزادی بیشتری که این موقعیت برای‌تان ایجاد کرده، استفاده کنید. از زمانی که با نامزدتان بوده‌اید، چه چیزهایی را از دست داده‌اید؟ با دوستان‌تان بیرون بروید، در کلاسی شرکت کنید، وقت بیشتری را با خانواده‌تان بگذرانید و از انجام کارهایی که قبلا نمی‌توانستید انجام بدهید، لذت ببرید. یکی از راه‌حل‌های تأثیرگذار فراموش کردن شکست عشقی این است که شادی و خوشبختی را در حوزه‌های دیگری جست‌وجو کنید. به فصل جدید زندگی‌تان به چشم شروع تازه‌ای نگاه کنید. نظم و ترتیبی به زندگی‌تان بدهید. خودتان را رها کنید. به رؤیاها، اولویت‌ها و مواردی که همیشه آرزوی انجام‌شان را داشته‌اید فکر کنید و آنها را دنبال کنید.

به این دلیل که با شریک زندگی سابق تان زیاد وقت صرف می کردید, ممکن است علاقمندی تان به حاشیه رفته باشد. می توانید شب ها در رختخواب بجای صحبت هایی که با شریک زندگی سابق تان داشتید کتاب خواندن را جایگزین کنید. از این فرصت برای کشف علاقه مندی هایتان و تبدیل شدن به کسی که قبلا بودید استفاده کنید.

البته ممکن است که این مورد، ناخوشایند و بی‌رحمانه به‌نظر برسد، ولی اگر می‌خواهید فقط یکی از روش‌های فهرست‌ شده در اینجا را انجام بدهید، آن یک روش حتما همین مورد باشد. وقتی خاطرات در سرتان می‌چرخند، همه‌چیز گیج‌کننده می‌شود. وقتی احساساتی می‌شوید و به رابطه‌ی قدیمی‌تان حالتی رؤیایی و آرمان‌گرایانه می‌دهید، بسیاری از خاطرات مهم را نادیده می‌گیرید. ولی اگر فهرستی از حقایق را بنویسید، شامل چیزهایی که گفته است یا رفتارهایی که با شما داشته است، به جایی می‌رسید که با خودتان فکر کنید، چرا در مورد کسی که چنین رفتارهای وحشتناکی با من داشته این‌طور رمانتیک فکر می‌کنم؟

صرفنظر از اینکه در رابطه تان چه اتفاقی افتاده است, هیچ کینه ای در دلتان نگه ندارید. همه ما اشتباه می کنیم, و وقتیکه شدت این احساسات خیلی زیاد است, افراد صدمه می بینند. نفرتی نسبت به طرف مقابل در دلتان نگه ندارید و از بدی های شریک سابق زندگی تان با دیگران صحبت نکنید. دیگر هیچ موقع اجازه ندهید شریک سابق زندگی تان بروی شما اینچنین تاثیر داشته باشد. اجازه بدهید تا این احساسات منفی از بین بروند و در عوض فرصت عشق در آینده و شادی را در آغوش بگیرید.

مجسم کردن رابطه‌ی مرده‌ی خود، تاکتیکی برای فراموش کردن شکست عشقی است. تمرین‌های تجسم یا حتی آویزان کردن تصاویر به برانگیختن تلنگری ذهنی که موجب ایجاد انگیزه برای تغییر می‌شود، کمک کند. می‌توانید تابوتی را مجسم کنید که درون قبری گذاشته می‌شود و به خودتان بگویید که رابطه‌ی قدیمی‌تان داخل آن تابوت قرار دارد. یا تصویر نعش‌کش یا اسکلت را در دفتر کار یا کنار تخت‌خواب‌تان آویزان کنید. قراردادن این نمادها در اطراف‌تان باعث ایجاد انگیزه برای تغییر می‌شود.

با برقراری ارتباط با دوستان و برگشتن به جمع‌های اجتماعی‌تان راحت‌تر می‌توانید رابطه‌ی قدیمی‌تان را فراموش کنید. دوباره با دوستان‌تان تماس بگیرید و برنامه‌هایی با آنها بریزید؛ حتی اگر تمایلی ندارید که با آنها جایی بروید. با انجام این کار فرصتی پیدا می‌کنید که دوباره با دوستان صمیمی‌تان وقت بگذرانید، کمی شاد باشید و احساس کنید که طبیعی و عادی‌تر شده‌اید. وقتی احساس خیلی بدی دارید، دوستان‌تان می‌توانند حمایتگر شما باشند. همچنین می‌توانید هر چقدر که می‌خواهید درمورد جزئیات رابطه و جدایی‌تان با آنها صحبت کنید و از بازخوردها و نظرات آنها استفاده کنید. براون می‌گوید: «از دوستان‌تان بخواهید شما را تشویق کنند که بر زخم‌هایتان غلبه کنید و برای شروع دوباره زندگی گام‌هایی بردارید.»

دقیقا به همان سادگی که خودتان را بواسطه یک رابطه شکست خورده از دست دادید, خیلی راحت است که ارتباط تان را با دوستانتان هم از دست بدهید. زن و شوهر بودن یعنی اینکه زمان زیادی را با هم سپری می کنید, و هر چقدر با شریک زندگی لذت بیشتری ببرید ممکن است زمان کمتری را با دوستانتان سپری کنید. مجرد بودن هم به این معناست که می توانید اوقات بیشتری را با دوستانتان سپری کنید. از این فرصت پیش آمده برای بدگویی از شریک زندگی سابق تان استفاده نکنید, یا حتی از زمان رابطه و یا جدایی تان هم حرفی نزنید. از این زمان برای تعامل سازنده و لذت بردن استفاده بکنید.

وقتی احساس خیلی بدی دارید، یکی از بهترین کارهایی که می‌توانید انجام بدهید این است که برای بهبود سلامتی روحی و جسمی خود تلاش کنید. رژیم‌ غذایی سالم و جدیدی را شروع کنید تا احساس بهتری در مورد سلامتی‌تان داشته باشید. در کلاس‌های جدیدی در دانشگاه‌تان شرکت کنید تا بتوانید افراد جدیدی را ملاقات کنید و افق دیدتان را گسترده‌تر کنید. به سفر بروید. کارهایی را انجام بدهید که باعث می‌شود احساس بهتری نسبت‌ به خودتان پیدا کنید. فعال بودن، روش بسیار خوبی برای سرعت بخشیدن به ایجاد و تقویت عزت نفس و نیز افزایش اعتماد به نفس دوباره است. با داشتن چشم‌اندازی جدید، ادامه‌ی حرکت بسیار آسان‌تر می‌شود.

چیز عجیبی نیست که ماهیت فردی تان را در یک رابطه از دست بدهید, وقتیکه بجای “من” باید “ما” باشید. این نوع فروپاشی یعنی اینکه باید زمان کافی بدهید تا خودتان را مجددا پیدا کنید. شوی تلویزیونی مورد علاقه تان را نگاه کنید, غذای مورد علاقه تان که شریک زندگی سابق تان بدش می آمد درست کنید. این نوع وقت گذراندن بهترین فرصت است که خود قبلی تان را کم کم یادتان بیاید, با در کنار شریک زندگی سابق تان بودن چه شخصیتی داشتید, می خواهید در آینده چه کسی بشوید. حالا دیگر مجرد هستید و دارید یک رابطه شکست خورده را پشت سر می گذارید؛ این تمام چیزی است که در مورد شما وجود دارد!

به قول معروف: «وقتی دری بسته می‌شود، در دیگری باز می‌شود.» معمولا این گفته‌های کلیشه‌ای کمک زیادی به درمان قلبی مجروح نمی‌کنند، ولی این یکی می‌تواند مفید باشد. حتی اگر فرد عزیزی را از دست‌ داده‌اید، شاید فرد دیگری که حتی ممکن است بیشتر از او برای شما مناسب باشد، درست در اطراف‌تان باشد. درست است، شاید فرد سابق زندگی شما فوق‌العاده بوده است، ولی شاید کسی که در آینده وارد زندگی‌تان خواهد شد، حتی از او هم عالی‌تر باشد. به‌ جای اینکه در مورد گذشته‌تان افسوس بخورید، وقت زیادی را برای رؤیاپردازی در مورد آنچه پیش رویتان قرار دارد، صرف کنید. گذشتن و فراموش کردن رابطه‌ای قدیمی، آسان نیست.

فراموش کردن گذشته به این معنی است که باید قلب‌تان را به روی فرد تازه‌ای باز کنید. باید در هر لحظه‌ای، انتظار پیدا کردن عشقی جدید را داشته باشید. به جلو پیش رفتن و پیش‌بینی کردن آینده باعث می‌شود که نگاه به گذشته و افسوس خوردن را کنار بگذارید. رابطه‌ی عاشقانه می‌تواند در هر جایی و هر زمانی ظاهر شود. وظیفه‌ی شما این است که وقتی با آن مواجه می‌شوید، خوشحال و آماده باشید، نه اینکه همچنان در گذشته‌تان گیر کرده باشید.

می‌دانم که این مورد نسبتا ساده به‌ نظر می‌رسد، ولی توجه به آن بسیار مهم است. دکتر گری براون، متخصص روابط عاطفی می‌گوید: «بهترین راه برای فراموش کردن این است که تمام راه‌های تماس، از جمله ملاقات‌های شخصی را حذف کنید.» یعنی به فکر مشاجره و درگیری در کافی‌شاپ یا باشگاه ورزشی محل زندگی‌تان نباشید. اگر هنوز هم در مکان‌هایی او را ملاقات می‌کنید، شاید لازم باشد که برنامه‌هایتان را تغییر بدهید.

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

تصور کنید که وقتی از غصه خوردن برای از دست دادن همسر سابق‌تان دست بردارید، زندگی‌تان چقدر خوب خواهد شد. دکتر گری براون می‌گوید: «هرچه جزئیات بیشتری را مجسم کنید، احتمال اینکه به رؤیای جدیدتان جان ببخشید نیز بیشتر خواهد بود.» اگر برایتان مفید است، جایی را به تابلوی آرزوهایتان اختصاص دهید، یعنی مثلا روی قسمتی از یک دیوار، عکس‌ها و نوشته‌هایی قرار دهید که رویاها و آرزوهای‌ شما را توصیف می‌کنند.

این یکی بسیار مهم است. قانون تماس نگرفتن را شروع کنید و تا زمانی‌که از غصه خوردن دست‌ برداشته‌اید و به جایی رسیده‌اید که پذیرفته‌اید همه‌ چیز تمام شده است، آن را ادامه بدهید. کولمن می‌گوید: «تا زمانی‌که پیش خود استدلال می‌کنید که احتمال کمی وجود دارد که همسر سابق‌تان هنوز هم نسبت‌ به شما احساسی داشته باشد، نگران این باشد که چه کار می‌کنید یا بخواهد بداند که در زندگی‌تان چه می‌گذرد، نمی‌توانید چرخه‌ی دل‌مشغولی و همیشه فکر کردن به او را قطع کنید.»

آمیکا گربر، متخصص روابط بلندمدت، برای وبسایت TruthFinder توضیح می‌دهد: وقتی با جدایی سختی روبه‌رو هستید، حس می‌کنید جایی که در آن زندگی می‌کنید، یادآوری همیشگی و ثابتی از رابطه‌ای است که از دست‌ داده‌اید. «گاهی بهترین راه برای رهایی از عادتی آزاردهنده (ترک عادت بد) این است که چیزی به‌شدت متفاوت را امتحان کنید. به سفری که همیشه آرزویش را داشته‌اید بروید. برای همراهی با خود بهترین دوستان‌تان را دعوت کنید یا بهتر از آن، به‌ تنهایی سفر کنید. هیچ چیزی آزادتر و رهاتر از سفر کردن به‌ تنهایی نیست و باعث می‌شود به‌ یاد بیاورید که مجرد بودن چه حس خوبی دارد.»

گربر می‌گوید اگر با شریک سابق‌تان در یک جا زندگی می‌کردید، هر چیزی در خانه‌تان شما را به‌ یاد او می‌اندازد و فراموش کردن او سخت است. «اگر مدت قرارداد اجاره‌تان تقریبا تمام شده است، به فکر نقل‌مکان به محله‌ی جدیدی در شهرتان باشید تا شروع تازه‌ای داشته باشید. یا دست‌کم بعضی از اسباب و لوازم خانه را جابه‌جا و دیوارها را رنگ کنید.»

صحبت کردن با فردی متخصص می‌تواند کمک زیادی به شما بکند. براون می‌گوید، اگر ماه‌ها گذشته است و شما هنوز هم به او فکر می‌کنید تا جایی که نمی‌توانید به‌ خوبی در اجتماع، خانه، محل کار و احتمالا دانشگاه عمل کنید، شاید وقت آن رسیده است که به فردی متخصص مراجعه کنید. کمک گرفتن از متخصصان هیچ اشکالی ندارد. تنها چیزی که اهمیت دارد این است که از فکر کردن و وابستگی به شریک سابق‌تان دست‌ بردارید.

گرچه ممکن است فکر کنید که دنیا به پایان رسیده و هرگز نمی‌توانید شریک سابق‌تان را فراموش کنید، ولی اشتباه می‌کنید. گربر توصیه می‌کند که فهرستی از کارهایی را که دوست دارید و آرام‌تان می‌کند تهیه کنید و آنها را انجام بدهید. او می‌گوید: «بیشتر مردم چند بار ازدواج می‌کنند، روابط فراوانی را تجربه می‌کنند و بارها عاشق می‌شوند. پایان رابطه عاطفی شما به این معنی نیست که دنیا هم به‌پایان رسیده است.

این واقعیت را فراموش نکنید که ما قرار است در جریان زندگی‌مان خیلی افراد را از دست بدهیم. انسان از زمانی که به دنیا می‌آید تا زمانی که از دنیا می‌رود، قرار است بسیاری از نزدیکانش را از دست بدهد و روند طبیعی زندگی است. اما اگر این روند، شما را بیش از اندازه عذاب می‌دهد، باید از خود بپرسید «چرا من نمی‌توانم این از دست دادن را فراموش کنم و از سوگواری بیرون بیایم؟» طبیعی است که شما تا مدتی برای این فقدان ناراحت و پریشان باشید اما سوگواری طولانی مدت، آرام آرام تبدیل به افسردگی می‌شود و همه زندگی شما را در بر می‌گیرد.

این نکته از همه نکات مهم تر است. شاید رابطه تان به پایان رسیده باشد, اما بخاطر این امر بازنده محسوب نمی شوید. هر کسی داستانی برای روابط شکست خورده اش دارد, و همه این مرحله را پشت سر گذاشته اند. فقط به یاد داشته باشید که شما یک فرد منحصر بفرد و شگفت انگیز هستید. یک رابطه نمی تواند خدشه ای به این امر وارد کند, انسان های زیادی بیرون هستند که دلشان می خواهد با فردی مثل شما ارتباط برقرار کنند. برای این فرصت پیش آمده هیجان زده داشته باشید!

منبع: پارسینه | چطور

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی

جامعه سلامت پایگاهی از مطالب مفید است که با نگاه به نیاز مخاطبین تولید و یا از منابع معتبر گردآوری شده‌اند. جامعه سلامت با هدف ارتقا دانش عمومی و با تمرکز بر مواردی که به سلامت جسم و روح افراد مرتبط است می‌کوشد تا به سهم خود و به عنوان یک رسانه در مسیر ارتقا جامعه حرکت نماید. افزایش آگاهی، راهنمایی و سنجش چرخه‌ایست که با کمک شما مخاطبین تکمیل خواهد شد.

توجه: مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست.

توجه: استفاده از مطالب سایت به هر شکل و در هر فرمتی مجاز نمی باشد و شامل پیگرد قانونی خواهد شد.

ضمن تقدیر از همراهی شما مخاطب گرامی، خواهشمند است تمامی سوالات خود را در سایت و در بخش نظرات مطالب مطرح فرمایید. لطفا از راه‌های ارتباطی ذیل تنها برای مباحث بازرگانی استفاده نمایید.

شما می‌توانید برای درج هر نوع آگهی تبلیغاتی از جمله تبلیغات بنری، رپورتاژ آگهی و یا ثبت دفاتر مشاوره در سایت از طریق راه‌های زیر با ما در ارتباط باشید.

تلفن تبلیغات (لطفا تنها در واتس‌اپ پیام ارسال بفرمایید): ۰۹۳۳۲۰۱۰۰۶۱

حس عشق و دوست داشتن از جمله زیباترین احساسات انسانی است که هر شخصی نیازمند این احساس است و هر فردی در زندگی خود به‌نوعی درگیر این حس را در عمر خود تجربه کرده است؛ ولی موردی‌که این مسئله را تلخ و ناخوشایند می‌کند، «شکست عشقی» است. تا جایی‌که تجربه نشان داده است هیچ فردی که تجربه عشقی داشته، بدون شکست عشقی نبوده است، به عبارت دیگر اکثر قریب به‌اتفاق افرادی‌که عشق را تجربه کرده‌اند، شکست عشقی را نیز تجربه کرده‌اند. اگر به دنبال مشاوره شکست عشقی هستید، این مطلب را تا پایان بخوانید.

شاید این تعدد شکست‌های عشقی باعث شود که شما بگویید: خب اگه اینطوریه، اصلا من نمیرم سمت عشق و عاشقی. مگه عقلم رو از دست دادم که برم دنبال این چیزا تا بعدش حسابی توی دردسر شکست عشقی و افسردگی بعدش بیفتم.

بله، توصیه می‌کنم که نفس آرامی بکشید و ادامه متن را مطالعه بفرمایید. درد ناشی از شکست عشقی واقعا سخت و آسیب‌رسان می‌باشد. حتی می‌تواند مدت زیادی فکر شما را درگیر کند و تمرکزتان را از شما برباید. ولی این دلیل نمی‌شود که عشق را از خود دریغ کنید. انرژی‌ای که شما از عشق می‌گیرید، مولد اعمال بسیار بزرگی است که می‌تواند شما را در مسیر پیشرفت یاری کند. پس در عین حالی‌که باید مراقب صدمات ناشی از شکست عشقی باشیم، نباید از انرژی و شور ناشی از عشق بی‌بهره بمانیم.

همانطور که گفته شد در اکثر مواقع، به‌دنبال دوست‌داشتن و عاشق شدن، درگیر شکست عشقی می‌شویم؛ به‌همین خاطر، به بررسی این مشکل و مشاوره شکست عشقی می‌پردازیم که درصورت دچار شدن به آن، چگونه از آن شرایط رها شویم:

هر فردی که در زندگی خود دچار شکست عشقی می‌گردد، مانند فرد تصادفی‌ای است که اولین پیامد آن سردرگمی و بلاتکلیفی است که برای مدتی فرد را در سلطه خود نگه می‌دارد. شخصی که دچار این اتفاق تلخ می‌شود، برای مدتی که از فردی به فرد دیگر متفاوت و متغیر می‌باشد، نمی‌تواند تصمیمات خوبی بگیرد و بهره‌وری شخصی‌اش هم در کارها شدیدا کاهش می‌یابد. کلید رهایی از این وضعیت، کنترل افکار و احساسات و جهت دادن به آنهاست. بنابراین بعد از هر رخداد بدی، ازجمله شکست در یک رابطه عاشقانه، باید سریع بر اوضاع مسلط شد و شرایط، احساسات و افکار را تحت کنترل خود داشت و این مورد میسر نمی‌شود مگراینکه واقعیت را قبول کنیم و اقدامات جدید خود را نسبت به شرایط جدید تنظیم کنیم.

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

شاید تا به‌حال اصلا به این مورد فکر نکرده بودید و به ذهن‌تان هم خطور نکرده بود که در شرایط سخت عاطفی هم می‌توان یک سیستم حمایتی داشت که دراین مورد یک سیستم حمایت عاطفی است. افراد مسن‌تر مانند برادر، خواهر، دوستان و یا والدین شما که دراین زمینه تجربیاتی دارند، به راحتی وضعیت روحی شما را درک می‌کنند و می‌توانند به شما در این مورد کمک کنند. مشکلی که احتمالا با این روش خواهید داشت این است که از دیگران خجالت بکشید یا آن‌طور که باید با آنها راحت نباشید که حرف‌های دل‌تان را به آن‌ها بگویید. اما باید بدانید که اول باید با این حقیقت کنار آمد که در حال حاضر شما دچار این مشکل هستید و بعد از آن به‌دنبال راه‌حلی باشید. در مرحله آخر اگر نمی‌توانید موضوع را با خانواده و دوستان خود در میان بگذارید می‌توانید از یک مشاور یا روان‌شناس با تجربه کمک بگیرید و مطمئن باشید صحبت‌ها و رازهای شما را با هیچ‌کس در میان نمیگذارد و شما را قضاوت نمی‌کند.

در اینصورت، اصولا نباید مشکلی با بیان مشکل خود با این افراد داشته باشید، چرا که با درمیان گذاشتن مسئله با افراد اطراف خود درحال حل این مشکل هستید و این موردی است که به آن نیاز دارید.

شاید وقتی می‌شنوید که یکی از دوستان‌تان در ماجرای عشقش شکست خورده است، ناراحت و عصبانی شوید، اما گاهی اوقات هم پیش می‌آید که به این نتیجه می‌رسید که این اتفاق به نفع دوست‌تان بوده است و چه بهتر که این اتفاق افتاد. اما مسلما دوست‌تان نظر متفاوتی از نظر شما دارد و حسابی ناراحت است، ولی در هر شرایطی حتما دو جنبه وجود دارد: جنبه مثبت و جنبه منفی.

بعد از رسیدن به این دیدگاه که حتی در مسئله شکست عشقی هم هر دو جنبه وجود دارد، باید بررسی کنید که این جدایی برایتان مثبت است یا منفی. در اکثر موارد جنبه مثبت قوی‌تر است و فرد به‌این نتیجه می‌رسد که شاید از اول انتخاب درستی نداشته است و با این اتفاق، در آینده می‌تواند با فکری بازتر، انتخاب بهتری داشته باشد.

اکثر افراد عاشق پیشه‌ای که دچار شکست عشقی می‌شوند، خود را در اتاق حبس می‌کنند، غذا نمی‌خورند، با دیگران صحبت نمی‌کنند، به ظاهر خود رسیدگی نمی‌کنند و … . اما موردی که باید از آن مطمئن بود، این است که این کارها هیچ کمکی به فرد نخواهند کرد؛ بلکه بیشتر شرایط را برایش سخت‌تر می‌کنند.

توصیه‌ای که به این افراد می‌شود این است که: اتاق، خانه و خلوت خود را ترک کنند و بیرون بیایند و خود را کمی سرگرم کنند تا احساس بهتری پیدا کنند. در توجیه این توصیه باید گفت که از اصول روان‌شناسی و بیولوژی انسانی است که الگوی موجود را مختل کنیم تا بتوانیم، الگوی جدیدی را جایگزین کنیم. در این مورد هم به همین روال پیش می‌رویم. با سرگرم کردن خود با موارد دیگر، این شانس را بدست می‌آوریم که افکار جدیدی را جایگزین افکار غمگین شکست عشقی‌مان کنیم.

در شرایط بد روحی، همانطور که گفته شد، تغذیه و خواب فرد مختل می‌شود و طبیعتا فرد از لحاظ جسمی و روحی ضعیف می‌شود. برای بیرون رفتن از این شرایط باید دقیقا همین زمینه‌ها راتقویت کرد. یعنی این‌که با رسیدگی به تغذیه خود و داشتن خورد و خوراکی مناسب، جسم خود را تقویت کند. بعد از تقویت وضعیت جسمی، نوبت می‌رسد به تقویت روح. عبادت، دعا کردن، خندیدن و هم صحبت شدن با دوستان می‌تواند وضعیت روحی ما را بهبود ببخشد. با بهبود بخشیدن وضعیت روحی، جسمی و معنوی خود می‌توانید با فکری آرام‌تر، تصمیمات بهتری را بگیرید تا در مسیر زندگی یاری‌تان کند.

اجتماعی بودن و هم‌نشینی با دیگران یکی از بهترین روش‌های درمان اکثر مشکلات، از جمله در مباحث مشاوره شکست عشقی است. وقتی شما خود را در جمع قرار می‌دهید، این شانس را پیدا می‌کنید که با هم‌نشینی با دوستان قدیمی یا افرادی‌که به‌تازگی به جمع دوستان شما اضافه شده‌اند، احساس خوبی را در شما بوجود می‌آورد.

مطمئنا بعداز تجربه تلخ شکست عشقی، به خود می‌گویید که دیگر سمت عشق و عاشقی نخواهید رفت. اما این را هم می‌دانید که این حس و حال منفی شما بخاطر زخمی است که از طرف مقابل‌تان خورده‌اید و این زخم هنوز هم تازه است. از طرف دیگر این را هم می‌دانید که اگر از یک نفر برخورد بدی دیده‌اید، دلیلی نمی‌شود که دیگر با دیگران هم معاشرت نکنید.

مشاوره شکست عشقی توصیه می‌کند، بهترین کار این است که با استفاده از تجربه خود و با بررسی شرایط جدید، بهترین فرد را برای داشتن یک رابطه خوب انتخاب کنید و کم کم رابطه خود را استحکام ببخشید و یادتان باشد که زمان حقیقت پشت رفتارهای افراد را مشخص می‌کند؛ پس در رابطه جدید خود با هوشیاری و آرامش کارها را پیش ببرید.

فول فکر امکان استفاده از مشاوره روانشناسی بصورت آنلاین و با استفاده از روانشناسان باتجربه فراهم کرده. شما می توانید از طریق گفتگوی متنی و صوتی با مشاوران ارتباط برقرار نمایید.

نويسندگان فول‌فکر، جمعي از مشاوران روانشناسي مي باشند. شما مي توانيد با ورود بصورت ناشناس مشاوره آنلاين بگيريد.

سلام من ۴ ساله که ازدواج کردم و دو تا فرزند دارم. شوهرم توی همون ماه اول عقدمون به دوستی ۵ ساله با دختری اعتراف کرد ولی گفت که ۳ ساله که تنهاست و چون دوری از اون براش عذاب آور بوده باهاش به هم زده ولی دلش میخواسته که با اون ازدواج کنه من با شنیدن این موضوع خیییلی ناراحت شدم و توقع شنیدن این حرف ها رو نداشتم و با مشاور اجتماعی صحبت کردم و اون برای همسرم حق زندگی قائل شد و گفت تو باید بهش مهلت بدی ولی ای کاش همون موقع جدا میشدم چون بعد از اون مدام‌ یادش رو میکرد و نگرانش بود تا اینکه سه ماه پیش متوجه ارتباط گرمش با همون دختر شدم در خالی که اون هم ازدواج کرده و بچه داره.به نظرتون چکار کنم؟؟با اینکه بعد از اینکه من ناراحت شدم باهاش خداحافظی کرده ولی حس خوبی نسبت به شوهرم ندارم و از اینکه من براش کافی نبودم و اون جای دوست دختر سابقش رو توی زندگیش خالی حس کرده و دوباره سمتش رفته عذابم میده.تو رو خدا کمکم کنید خییلی حالم بده فقط واسه خاطر بچه هام دارم ادامه میدم

باسلام و خسته نباشید دختر 26 ساله ای هستم با ی پسر 25 ساله ک تقریبا هم سطح بودم برا ازدواج صحبت میکردیم 6 ماه از رابطمون گذشته بود ک ایشون متوجه رابطه قبلی من با ی پسر ک قبل از اون بود شدن در حالی ک من رابطه قبلی رو کاملا فراموش کرده بودم و هیچ حسی ب اون پسر نداشتم و ب ایشون خیلی علاقه داشتم تا جایی ک خانوادم مخالف این رابطه بودن من تونستم تاحدزیادی خونوادمو راضی کنم تو این 6 ماه هم چندین موقعیت خوب برا ازدواج داشتم ولی بخاطر ایشون من رد کردم تصمیم ایشون هم براازدواج کامالا قطعی بود من ذره حس نمیکردم احتمالا ب هم نرسیم ولی ایشون درکمال ناباوری ب خاطر اون پسر قبلی ک دوستش بود منو ترک کرد ومن هرچقد اصرار و گریه و زاری کردم نتیجه نداد و منو با دنیای از غم تنهام گذاشت و جلوی خانوادم خردم کرد الان تقریبا ی ماه از جدای کامل ما گذشته ولی هنوز نتونستم اونو فراموش کنم هروق یادم میوفته گریم میگیره خاطراتش هنوز جلوی چشامه با اینکه میدونم امکان نداره برگرده ب خودم امیدمیدم هرروز دعا میکنم برگرده وتا اخرعمرم بااون باشم.من ی دختر درونگرا هستم ولی این شکست عشقی بااینکه ضربه بسیار شدیدی ب من زدو دائم غصه میخوردم حتی سرکار گریه میکردم مشغولیتم باعث نمیشد اونو فراموش کنم بااین حالاجازه ندادم کسی از حال بدم تاامروز باخبربشه بجز خوداون پسره!خیلی از ایندم میترسم نمیدونم قراره چ بلای سرم بیاد

سلام دوست عزيز دنيا ارزش اينو نداره که انقدر به خاطرش عذاب بکشی…همش به خودت تلقين کن که خيلی زندگيت خوبه و رو رواله و خوشحال باش…آهنگايه شاد گوش بده به بچه هات محبت کن و ببرتشون بيرون يا باشگاه برو به يه مهارتی برس…اگه حالت خوب نشد برو مشاوره خانواده و ازش بخواه که چی کار کنی که شوهرت به زن و زندگيش وابسته شه…آرزوی خوشبخشتی برات دارم دوست عزيز…

چرگه جیان

شوهر کنی عاشق شوهرت میشی مث دختر عمه من اونم تا چند ماه اول زندگیش باهمسرش خیلی به طرف فکر میکرد ولی به مرور زمان عاشق شوهرش شدو فراموشش کرد

درکت میکنم ،اول اینکه تو مقصر نیستی واین حقو نداری که بخاطر اشتباهات دیگران خودتو ناراحت کنی واینکه من میگم که منتظر ماندن تا اینکه شاید طرف عوض بشه یک توهم هست، واین تویی که باید تصمیم درست رو بگیری وعوض بشی

به تازگی با دختری که واقعا عاشقش بودم مجبور شدیم به خاطر ناهماهنگی جنسی ، جدا بشم … بعد از ۳۳ سال زندگی مجردی ، اولین بار بود که یک نفر رو دوست داشتم . الان نمی‌دونم با این تنهایی و خلأ چکار کنم

خیانت نکرده جنایت کرده.خاک تو سر همه ی مردا

خواهر همه ی مردا چراااا؟

ی بلانسبتی بگیر خب من ب تو چیکار دارم مثلا؟

سلام من بعد از طلاقم با مردی آشنا شدم ک درحالی ک من افسردگی ودوگانگی روحی داشتم بهم کمک کرد والان 5 سال که بهترین لحظات زندگیم رو باهاش گذروندم .در ضمن آ” آقا خانم داشت ولی من خیلی احتیاط میکردم .ک به تازگی متوجه شدم که با خانم شوهرداری رابطه برقرار کرده تاحدی که ژیامهای ک بینشون ردوبدل شد رو خوندم و ازنظر روحی بهم ریختم .و درصورتی ک این آقا کتمان میکنه ولی هنوز هم رابطه داره نمیدونم ازش جدا بشم یا ن .من این توان رو در خودم نمیبینم ک جدابشم .چون هیچ حسی نسبت به مرد دیگه ای ندارم خواهش میکنم کمکم کنین

من اگه جای شما بودم و مطمعن میشدم رابطشون جدیه جدا میشدم چون به اینکارش بهت توهین بزرگی کردهو براش کمی

سلام من عاشق یه پسری بودم 6ماه باهم در ارتباط بودیم هم پسره منو دوست داشت هم خودم اونو دوستش داشتم تا روزی که اومد خواستگاریم خانواده ام به خاطر اینکه پسره هنوزسربازی نرفته بود وهر دوی ما کوچیک بودیم خانواده ام جواب رد دادن وخانواده پسره دست بردارنبودن بابام به خانواده پسره گفت پسرت که سربازیش تموم شد اگه ستاره هاشون باهم جفت بودبه هم میرسند تا سربازیش تموم شد ما باهم یه چند ماهی باهم نامزاد بودیم که یه روزی گوشیش زنگ خوردکه دیدم شماره یکی از فامیل هامه که بعد از چند هفته از یکی از دوستام که دوست اون فامیلمون بود گفت نامزادت با فلانی درارتباط است منم نامزادیم به هم زدم ولی بعضی ازوقتا دلتنگش میشم چه کاری انجام بدم که برگردیم پیش هم

سلام من دختری ۲۱ساله ام ک حدود ۷ماه با پسری ک ۲۲سالشه بودیم من قبلا با کسی بودم ولی هیچوقت کسی رو دوست نداشتم تااینک عاشق ایشون شدم براش هرکاری ک میتونستم کردم ولی با اینک بی نهایت عاشق من بود دیگ حتی نگاهم نمیکنه میگ تو چیزی نیستی ک میخوام من فقط التماس کردم ک بمونه اونم میموند ولی بار آخر بمن گفت نرو امتحان بده اگ منو میخوای باید بجای امتحان دادن بریم بیرون من قبول نکردم از اون موقع حتی جواب تلفنمو نمیده تورو خدا کمکم کنید من واقعا عاشقشم همش منتظرشم هفته دیگ ام تولدمه حتی بهم گفت تولدت بهت پیامم نمیدم چ برسه ببینمت من خورد شدم پیش همه بخاطرش ولی اون خوشحاله ک من نیستم واقعا درویش داره عذابم میده

از همین اول اینطور داره خیانت میکنه وای به چندسال بعد شانس اوردید زود فهمیدید از فکرش بیایید بیرون مورد نامناسبیه

وقتی ارزشت رو ندونسته و در عين حال که باهات نامزد بوده با کس ديگه ايی ارتباط عاطفی داشته چرا ميخوای برش گردونی؟؟خودت با اين کارت احساس حقارت نميکنی؟؟ ارزش خودت رو بدون و اعتماد بنفس داشته باش هر دختری به هر پسری فقط يه بار ميتونه فرصت بده

سلام من سه سال بود كه از هيچكس خوشم نيومده بود و الان عاشق شدم…ولي موانعي هست! من ميدونم عشق طرف مقابلم به من پاكه ولي چون رابطمون نشدني بود براي اينكه همو فراموش كنيم از هم جدا شديم و هيچوقت رابطه نداشتيم…چون اون دوستِ برادرم بود! برادرم به شدت رو من حساسه و من بهش قول دادم با پسري نباشم اما چند وقت پيش بهش گفتم كه عاشق يه پسري شدم و اون گفت اگه تحت نظر من باشه اشكالي نداره…ولي الان من و كسي كه عاشقش هستم از هم جداييم و من يه دخترم!به عنوان دختر غرورم رو بشكنم و بهش پيام بدم كه ممكنه رابطمون شدني باشه؟

منم مشکل تورو دارم ولی من که پی ام نمیدم بیکارم اخرشم برنگرده غرورم بشکنه

به نظرم به یک نفر واسطه بگید که درمورد شما با ایشون صحبت کنه یه بزرگتر

سلام من دختری هفده ساله هستم و چند ساله که عاشق هم محليمون و دوست برادرم هستم و شمارش رو هم از گوشی برادرم گرفتم اما نميدونم بهش ابراز کنم احساسمو يا نه…آخه از يه طرف ميترسم به برادرم بگه از طرفی ميترسم در موردم اشتباه فکر کنه واقعا نميدونم چيکار کنم خيلی دارم اذيت ميشم لطفا راهنماييم کنيد چيکار کنم

بهش پيام دادم و احساسمو بهش ابراز کردم اول بهم خنديد اما بعدش که فهميد ناراحت شدم عذاب وجدان گرفت و گفت ببخشيد شرمنده من به دردت نميخورم…خيلی احساس حقارت ميکنم

بهش پيام دادمو بهش گفتم اول بهم خنديد بعد که متوجه شد ناراحت شدم عذاب وجدان گرفت و گفت ببخشيد شرمنده که بد حرف زدم من بدردت نميخورم….خيلی احساس حقارت ميکنم

به نظرم شما نباید این کارو میکردید حتی اگه واقعا عاشقش بودید نباید غرورتون رو بشکونید چون اول اون باید به شما بگه اما اگه بهتون نگه قطعا یه عشق یک طرفه ست و شما از این عاشقیتون آسیب میبینید

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

منم عاشق هم کلاسیم شدم ولی غرورم این اجازرو بهم نمیده که بهش پی بدم قبلا باهم ی دوست اجتماعی بودیم ولی بعد از اینکه متوجه شدم دارم کم کم بهش وابسته میشم بهش گفتم که دیگ نمیخوام حتی بهم پی بدی الان پشیمون شدم

سلام من عاشق شدم عاشق ی پسری دوسال بزرگتر از خودم و در دانشگاه … دو سال باهم در ارتباط بودیم امشب خواستگاری اومد اما مادرپدرم میگن فرهنگشون ب ما نمیخوره پدره ن کت و شلورار پوشیده بود و مادره سر تا پا مشکی بود مادرم مسگه مخالفم هرجور خودت میدونی اگه میتونی بسازی برو بسم الله … حالا دارم میمیرم من دیوووووونه اون اقا پسرم اما بدون رضایت قلبی خانوادمم ازدواج نمیتونم بکنم

با سلام و خسته نباشید خدمت شما من حدود یک سال میشه ازدواج کردم و خدا رو شکر با همسرم رابطه ی خوبی دارم ایشان هم ب من محبت میکنن و خلاصه ازشون راضیم اما فقط تنها چیزی که وجود داره اینه که من از دروغ خیلی بدم میاد و خودم با همسرم صداقت دارم و دوس دارم که ایشونم باهام همین باشه حقیقتش چند وقت پیش یکی بهشون زنگ میزنه و ایشون بهش میگه که اشتباه گرفتی و تموم میشه اما دوباره بعد از چند وقت متوجه شدم که ایشان با اون فرد ناشناس تماس تلفنی و کلا ارتباط دارن بهش گفتم که این کیه گفت یکی از دوستاشه ولی من بر حسب اتفاق فهمیدم که یه پسره هستش که نمیدون کیه و فقط از همسرم ناراحتم که چرا صداقت نداره و چرا بهم نگفته بعد از اون به طور پنهانی رفتم توی حریم شخصیشون رو نگاه کردم دیدم که ایشون با افراد پسر زیادی چت میکنه و من اصلا این کار رو دوست ندارم باید چی کار کنم به نظر شما آیا من اشتباه کردم به حریم شخصیشون وارد شدم حالا با توجه به این شرایط تکلیفم چیه و البته این رو هم مطمئنم که اگه بهش بگم قضیه چیه قبول نمیکنه و انکار میکنه و یا اگه بفهمه وارد حریم شخصیش شدم بهم بی اعتماد میشه خانواده مم از این قضیه اطلاع ندارن دوس ندارم که این مساله رو بدونن چون که میترسم برای این دختر حرف درست بشه حالا چی کار کنم

حریم شخصی چیه مرد تو بدناتون رو شریکین و اون حریم شخصی داره و با پسرای زیادی چت میکنه عجببب بزن دهنشو پرخون کن بی غیرتی هم مد شده فردا پس فردا درو هم به روشون باز میکنه

دوست عزیز هر انسانی اصلاح پذیره شما ابتدا باید بفهمید چه چیزی موجب شده که همسرتون این کار رو بکنه و بعد اون خلا رو پر کنید برای مثال اگر شما تیپ امروزی ندارید و روحیه همسرتون چنین چیزی رو طلب میکنه این کار رو بکنید بعد از پر شدن خلا به شکلی پسندیده و طوری که همسرتون شرمنده شما بشه موضوع رو بیان کنید، بهتره از یک مشاور کمک بگیرید بعد از اون به همسرتون نشون بدید که از این موضوع ناراحتیت اگر همسرتون اصلاح نشد از راه مستقیم و با حرف و جلسات مشاوره وارد عمل بشید و اگر این هم جواب نداد طلاق بهترین راه است

یعنی عاشقی بی معنی ترین واژهای هست که شنیدم همش حرف مفته باور کنین عشق کیلو چنده 10 سالم بایکی باشی خیلی راحت می تونی فراموشش کنی اگه عشق وجود داشت خدا یه بار توقران در موردش صحبت می کرد اینایی که میان از شکست عشقی میگن خودشون خیلی ضعیفن بابا برید حالتون رو بکنید ولی اصراف نکنید دوستان

من موافقم

چرت نگو

حرفت خیلی قشنگ بود در صورتی که با عمل همراه باشه.اونقدر با حرص این حرفو زدی که تابلو کردی حرف دلت نیست.شمایی که میگی عشق کیلویی چنده یعنی مهم نیست.از کجا میدونی که عشق قشنگ نیست.پس تجربه کردی شکست خوردی الان از عشق و عاشقی متنفر شدی

سلام بعضیا فک میکنن شکست رو فقط دخترا میخورن اما متاسفانه پسرا به روشون نمیارن به نظر من بی معنی تر از کلمه عشق پیدا نمیشه مث یه مرض هستش ادم وقتی بگیره دیگ خوب شدن معنی نمیده من خودم عاشق ی دختر شدم ۴ سال باهاش بودم به جرعت میتونم بگم کسایی که واقعا عاشقن میل جنسی به طرفشون فقط وقتی میشه که ازدواج کنن و من هم حتی دستم رو به دستش نمیزدم چون واقعا عاشقش بودم ولی اون دختر خانم تنهام گزاش وقتی که دبیرستان بودم اسمشو تو کتاب فیزیکم دید و میدونس که چقد عاشقشم اما ازدواج کرد ارزوم واسش اینه همیشه خوشبخت باشه همیشه خوشحال باشه فقط اگ منم ببخشمش خدا نمیبخشتش به تلخی پیک هایی که واسش زدم و سر لج مزه نخوردم امید وارم سلامت باشه زندگی من از اون به بعد فقط مشروبو سیگار اروم میکنه زندگیم رو نابود کرد امید وارم هیچکسی عاشق نشه چون تهش یه نابودی یه چش پر از اشک یه دل پر از بغض یه دهنی که هیچ وقت دیگ نمیخنده و اگرم بخنده دروغکیه

سلام بعضیا فک میکنن شکست رو فقط دخترا میخورن اما متاسفانه پسرا به روشون نمیارن به نظر من بی معنی تر از کلمه عشق پیدا نمیشه مث یه مرض هستش ادم وقتی بگیره دیگ خوب شدن معنی نمیده من خودم عاشق ی دختر شدم ۴ سال باهاش بودم به جرعت میتونم بگم کسایی که واقعا عاشقن میل جنسی به طرفشون فقط وقتی میشه که ازدواج کنن و من هم حتی دستم رو به دستش نمیزدم چون واقعا عاشقش بودم ولی اون دختر خانم تنهام گزاش وقتی که دبیرستان بودم اسمشو تو کتاب فیزیکم دید و میدونس که چقد عاشقشم اما ازدواج کرد ارزوم واسش اینه همیشه خوشبخت باشه همیشه خوشحال باشه فقط اگ منم ببخشمش خدا نمیبخشتش به تلخی پیک هایی که واسش زدم و سر لج مزه نخوردم امید وارم سلامت باشه زندگی من از اون به بعد فقط مشروبو سیگار اروم میکنه زندگیم رو نابود کرد امید وارم هیچکسی عاشق نشه چون تهش یه نابودی یه چش پر از اشک یه دل پر از بغض یه دهنی که هیچ وقت دیگ نمیخنده و اگرم بخنده دروغکیه .

من یکی رو ک خیلی دوستش دارم و واقعی میخوامش اصلا منو دوست نداره در صورتی که حتی اگه بگه جونتم بده میدم 🙂

ولی چند وقت پیش تو واتساپ شمارشو گیر اوردمو از اون ب بعد اِبراز علاقه های من شروع شد و حتی بهش خیلی گفتم که دوستش دارمو پیشنهاد رِل زدن هم داده بودم اولا باهام خوب نبود ولی یکم که گذشت باهام خوب شد ولی این آخرا دوباره بد شد و حتی بلاکم هم کرده البته دوتامونم سِن زیادی نداریم ولی همسنیم الان من باید چیکار کنم من با این سن کمم تو ۱۴ سالگی چیکارش کنم ی چند بارم سعی کردم که فراموشش کنم ولی نشد و هی هرروز بیشتر به آهنگای دیس لاو رو میبرم

دوسال با دختری هم دیگرو خیلی دوس داشتیم خیلی خیلی همیشه من جدا می شدم او قبول نمی کرد همیشه حرفای زشت می زدم نمی رفت ولی اخر بار بهش حرف بد زدم پدرشم دید تلگرتمو این چیزارو نداره محدوده تو روستاست الان می گه نمی خوامت یه بار دیگه هم گفت برگشت ولی الان می گه برا همیشه تمومش کردم بعد یه ماه امروز اس دادم همونو میگه که نمی خوامت به نظرتون چکار کنم از ۲۰اس جواب یک اس می ده ولی خیلی منو دوس داش من خیلی التماس کردم الان می گه نمی خوامت قبل التماسم می گفت دوست دارم ولی بیخیالت می شم

دقیقا من همینجوری شدم دقیقا دقیقا

حال الان من

عشق درد خیلی بدیه

من نامزدم خیلی دوسش دارم .ولی وقتی یاد عشق قبلیت میرفتی غم عالم میگیردت. عشق ی بیماری بده کا از سرطان بد تره تو وجودت ریشه میزنه و با شکست نابودت میکنه .ی دختره ۱۹ ساله .۵ سال همو دوس داشتیم ولی نزاشتن بهم برسیم.هیچ وقت نمی گذرم.از کسایی ک نزاشتن.دلم میره برا فقط ی لحظه دیدنش .فقط همین.

بمیرم واست آبجی ینی خیلی خیلییییییی خسته وقتی بهش فک میکنی حس میکنی نفست الانکه به ایسته هیچ کاری هم از دستت بر نمیاد ولی باید خودتو قانع کنی نمیشه بهش برسم و زندگی ادامه داره واقعا من بعد چهار سال فهمیدیم به مرور زمان همه چی حل میشه عزیز دلم به زندگیت ادامه بده به خودت بگو من نامزدمو خیلی دوس دارم اونایی ک نامردی میکنن رو نمیشه دوس داشت قدر شوهر تو بدون گلم

دیوانه ودلبسته اقیال خودت باش،سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش،

سلام من ی دختر 15ساله ای هستم ک شکست عشقی خوردم میدونم میگید ک کوچیکی ولی عشق سنو سال حالیش نمیشه منو پسر داییم خیلی عاشق هم بودیم ولی اون نامردی کردوقلبمو شکوند الانم یکی از فامیل هام منو خیلی دوست داره ولی من بهش دودلم چون نمیتونم پسر دایمو فراموش کنم هرکاری ک میکنم نمیتونم اخه مگه میشه ادم عشقشو فراموش کنه عشق خیلی چیز بدیه خیلی از هر دردی بدتر

سلام من سال اخر ارشدم بود ک پسره ترم بالاییم ک اونم همشهریم بود بهم ابراز علاقه کرد فبلش با هم توو چند تا دوره و کلاس بودیم تا خدودی هم رو میشناختیم و چندتا خواستگار قبلیم ک دوست مشترک بودن ازین اقا پرس و جو میکردن من اما چون ی سال ازم کوچکتر بود خیلی رو ندادم تا اینکه ی روز بالاخره حرف دلشو زد گفت ک چقد دوسم داره و عاشقمه و گفت ی سال بیشتر ک میخوام بهت بگم ولی چون خواستگارات خیلی بهتر ازمن بودن من حرفی نزدم ولی دیگه طاقتم تموم شده میخوام ک باهات ازدواج کنم خلاصه من ک شوکه شده بودم و انتطارسو نداشتم بعد ۶ ماه کم کم راه اومدم همو شناختیم اونا ی خانواده بودن ک معمولی و اهل تسنن ما ی خانواده شناخته شده بودیم تو شهر و شیعه همین شد بلای جونمون خودشم موقعیت مالی خوبی دلشت انصافا اخلاق خوبی هم دلشت شاد پرانرژی مهربون و درک خوبی از رفتار خانوما دواشت خیلی زیاد می فهمید با ابنکه خواهر نداشت برا خودمون دوتا مذهب مهم نبود پدر من فوت شده مامانم ب شدت مخالفت کرد ۳ ماه طول کشید گ راصی بشه من شماره خونه رو بدم بعش ک مادرش زنگ بزنه در کمال ناباوری وقتی مامانش زنگ زد مامانم گفت نه ی ماه گذاشت واقعا مصیبت بود بعد رفتیم پیش مشاور ازمون خواست ک ی نفرو واسطه کنیم خاله من با مامامم حرف زد نتونست راصیش کنه ی مشاور دیگه رفتیم اون ب مامانم زنگ زد اونم نتونست خلاصه انقد من گفتم و خاله م گفت و خود پسر زنگ زد ک ی سالی طول کشید ک مامانم راصی شد ک بیان خواستگاری بالاخره اومدن اونشب چقدرررررر عالی بود بعد دوسال اولین شبی بود ک راحت خوابیدیم تو مراسم خواستگاریم خواهر و برادرم نیومدن و چقد سکوت بود اونشب مامانم خیلی بداخلاقی کرد ب سختی حتی نگاهشون میکرد حالا نوبت تلافی بود خانواده اونا گفتن نه داداشش اومد با مامان و باباش حرف زد گفتن دخترع شیعه س و بابا نداره ما راصی نیستیم خلاصه پسر فقط ۳ ماه مقاومت کرد اوت ۳ ماه همش دعوا و قهر بود تا اینکه رفت خیلی برام سخته ی ماه میگدره من داغون شدم از خانوادهم بدم میا خواهرم ک نفوذ زیادی رو مادرم داره دلیل اصلی این بدبختی من بود من اون پسر و دوس داشتم باهاش اروم بودم خوب بودم ولی همه چی ب فنا رفت و من الان ب هیچکدوم از خواستگارام حسی ندارم….

خواهر گلم توی داستان عشق شما یک چیز متوازن نیست شما بعد از بعد از 2 سال عاشقی با وجود مخالفت خواهر و برادرتون راضی به ازدواج بودین اما همسر شما با اینکه مرده بخاطر مخالف خواهر و برادرش بعد سه ماه ترکتون کرد! من یه مردم و بهتون اطمینان میدم اگر اون اقا واقعا مرد زندگی شما بود هرگز شما رو رها نمیکرد و مثل شما اونقدر پافشاری میکرد تا خانوادش قبول کنن یا اینکه به نظر خواهرو برادرش اهمیت نمیداد حتی اگه با وجود همه این ها باز هم موفق نمیشد! اگه مرد زندگی شما بود بدون رضایت پدر و مادرش با شما ازدواج میکرد یقین داشته باشید که خداوند از حال بندگانش اگاه است و صلاح انها را بهتر میداند

سلام ممنون که جواب منو دادید راست میگید شما. من زیادی دوسش داشتم پدر و مادرش مخالف بودن نه خواهر و برادرش شما مردا چرا اینکارو میکنید وقتی یکی اینطور پاتون میمونه میذارید و میرید

همه مردارو باهم مقایسه نکن ..همین بلا دقیقن سر من اومد دختری ک عاشقش بودم ولم کرد خیلی راحت گفت ازت سرد شدم دوستم دارم ولی نمیتونم رفت حتی ج پیامم نمیداد

خلاصه الان من هیچ بحثی درباره مذهب ندارم ولی وقتی برا ما مهم نبود خانواده هامون میتونستن کمک کنن ما مشکل مالی و کاری نداشتیم خواهرای گلم پسرا کم طاقتن من یکسال با خانواده م جنگیدم ک مامانمو راصی کنم (خواهرم بهم گفت من سالی ی بار خونتون میام برادرم ک کلا قهر کرد باهام) ولی من موندم و مامانمو راصی کردم ولی اون ۳ماه نشده رفت عشق وجود نداره اینو مطمئنم ولی دوس داشتن هست دخترا یا دوس ندارن یا تمام قلبشونو میدن اون احساسات منو زنده کرد و توو بلاتکلیفی ولم کرد چندبار بهش پیام دادم ک بیا درستش میکنیم باهم گفت ولم کن و برو ب همین راحتی مرسی ک ب حرفام گوش دادید خیلی بهش نیاز داشتم

من با زنی در ارتباط هستم که ادعا می‌کند 2 سال است نزاشته شوهرش باهاش رابطه داشته باشه آیا ممکنه

سلام به همه داشتم کامنتا رو میخوندم یه چیزی منو بهم ریخت فقط اومدم بگم که به هرکسی همونقدی اهمیت بدین که بهتون اهمیت میده همونقدی دوسش داشته باشین که دوستون داره تا وقتی باهاش باشین که اون باهاتونه اول از همه خودتون واسه خودتون ارزش قائل باشین تا طرفتون یاد بگیره سخته ولی شدنیه امیدوارم همونی بشه که میخواین

سلام دختری22ساله هستم که دوساله عاشق پسری شدم که اوایل میگفت که منومیخادولی این حرفش دروغ بودوبعدمدتی منوترک کردالان دوساله که ازون موضوع میگذره امامن حتی یک ثانیه هم نشده ک توذهنم نباشه حالت روحیم داغونه وحتی گاهی وقتاقلبم دردمیگیره هیچ چیزی نمیتونه خوشحالم کنه وبشدت همیشه اندوهگین هستم حتی گاهی وقتایه جوری بغض میکنم ک احساس خفگی میکنم.من ندامش امانه به نبودش میتونم عادت کنم ونه میتونم فراموشش کنم یطوری دوسش دارم ک ازوقتی ک اون نیس دوس ندارم نفس بکشم تموم زندگی من اونه بخدادارم ذره ذره نابودمیشم توروخداکمکم کنیدکه چیکارکنم

برای این درد فقط یک درمان هست جایگزین کردن عشق قبلی با خدا یا یه ادم حسابی که من خدا رو توصیه میکنم به خودش توکل کن و تکیه گاهت مهربانی خاصش باشه لیاقت تو بیشتر از اون پسره… به یه مشاور سر بزن و از تکنیکای پرش افکار استفاده کن سعی کن زندگیت رو شاد کنی

خدا لعنت کنه پسرای هرزه ای رو که با احساسات لطیف دخترا بازی میکنن

سلام دختری هستم ۲۰ساله یک سالیه با یه پسری. اشنا شدم خیلی دوسش دارم اونم دوسم داره ولی خونوادش در حد خونواده من نیستن. به نظرتون این چیزاا مهمه؟؟..به خاطرش هر کاری میکنم ولی اگه خونوادم مخالفت کنن من چیکار باید بکنم؟؟..

خواهر گلم توی داستان عشق شما یک چیز متوازن نیست شما بعد از بعد از 2 سال عاشقی با وجود مخالفت خواهر و برادرتون راضی به ازدواج بودین اما همسر شما با اینکه مرده بخاطر مخالف خواهر و برادرش بعد سه ماه ترکتون کرد! من یه مردم و بهتون اطمینان میدم اگر اون اقا واقعا مرد زندگی شما بود هرگز شما رو رها نمیکرد و مثل شما اونقدر پافشاری میکرد تا خانوادش قبول کنن یا اینکه به نظر خواهرو برادرش اهمیت نمیداد حتی اگه با وجود همه این ها باز هم موفق نمیشد! اگه مرد زندگی شما بود بدون رضایت پدر و مادرش با شما ازدواج میکرد یقین داشته باشید که خداوند از حال بندگانش اگاه است و صلاح انها را بهتر میداند

باسلام. بعد سالها مجددا پارسال با خانمی توی مجازی آشنا شدم. کم کم به هم عادت کردیم و قرار ملاقات گذاشتیم. شهر من 60 کیلومتر با شهر ایشون فاصله داره. من 36 سال و ایشونم 32 سال. با مرور زمان خودم هر روز بیشتر عاشقش میشدم. هر دو یکبار شکست خورده بودیم. بالاخره طوری شد که بدون هم در مجازی خصوصا یک ساعت بیشتر نمیتونستیم از هم بی خبر باشیم. به ایشون گفتم با یکی بیاد و از نزدیک زندگیمم ببینن. رفتم دنبالشون و با خواهر بزرگشون اومدیم و از نزدیک زندگیمم نشون دادم. بعد آن سال نو شد و یه روز قرار گداشتیم دوتایی هم چرخی بزنیم و هم تصمیم و وقت عروسی بذاریم. اون روز که پانزدهم فروردین بود ناخودآگاه بینمون رابطه ی جنسی بوجود اومد و با اینکه خودم دوس داشتم بمیرم ولی ایشون رو دلداری دادم و گفتم من نامرد نیستم و همین امشب عقدت میکنم. گذاشتمش دم خونشون و با ناراحتی منتظر موندم بلکه اوکی کنه عقدش کنم و از این احساس بد بیرون بیام که خبری نشد و خودم زنگ زدم و گفتن دیگه با من کاری نداشته باش. اونقد دنبالش دویدم و سعی کردم برشگردونم که متاسفانه هر بار بیشتر غرورم شکست و له شدم. او اون موقع تا حالا همین کار رو کردم به امید اینکه هم این احساس عذاب از من دور شه هم ایشون رو وارد زندگیم کنم که همش از کار و زندگی عقب افتادم هیچ یه جورایی سبک شدم که متنفرم از خودم. خواهشا بگین من چجوری بتونم از این رابطه ی بی معنی خلاص شم راهی نمونده امتحان نکنم ولی عقلم مغلوب دلم می‌شود هربار دیگه بریدم و تلافی بار سنگین دلم رو روی ماشین خالی میکنم و هر بار خدا نجاتم می‌دهد. نظر شما هم اگر ممکنه امتحان میکنم بلکه خلاص شم. باتشکر

همه عشقو تجربه میکنن اما حس مزخرفیه البته عشق قبل ازدواج واقعا مزخرفه

سلام خسته نباشی من 20 سالمه تازه خدمتتو تموم کردم و باعث بانی خدمت رفتن من برمیگگرده به یه دختری از توی محلمون.من قبل خدمتت حدود چند ماهی باهاش دوس بودم خیلی هم دوسش دارم ولی خب به خاطر یه سری مشکلاتی دختره مجبور شد با یه پسری ازدواج کنه که خودش میگه هیچی علاقه ای به اون پسره نداره الن هم داره ازش داره طلاق میگیره و حالا خبرمو گرفته میگه بیا با هم دوس بشیم نمیدونم چیکار کنم و اینم در نظر بگیرین متاسفانه این دختره یکم هوس بازه با پسرای زیادی دوس بوده و با اینکه همه اینارو میدونم ولی بازم خیلییی دوسش دارم و بخاطر همین زندگی بدون اون برام بی معنیه لطفا راهنمایی کنید

بهتر راهکار اینه ک با خودت رو صادق باشی چون فک میکنم این چیزی ک تو وجود حس میکنی نسبت ب اون عشق نباش اگرهم باشه بابتش ضربه بدتری میخوری چون دختر مناسبی رو انتخاب نکردی

سلام من پسری 20 ساله هستم تازه خدمتتم تموم شده و باعث بانی خدمت رفتن من یه دختری بود که خیلیی عاشقش بودم که بخاطر یه داستاتی مجبور شد با یه پسره ازدواج کنه و منم مجبور شدم برم خدمت و چند ماه پیش همون دختره بهت زنگ زده میگه ازدواج من به اجبار خونوادم بود و من تا الن هیچ علاقه و رابطه ای به اون پسره ندارم و حالا هم دارم طلاق میگیرم و یه موضوع دیگه هست که باید بگم. که این دختره خیلیی هوس بازه و با پسرای زیادی رفیق بوده ولی بازم با اینحال نمیتونم فراموشش کنم و نمیتونم ابراز احساساتش رو نصبت به خودم باور کنم لطفا راهنمایی کنید

سلام من نزدیک یک ساله ک با یه دختر بودم اون عاشقم شدوحسشو بهم گفت منم کم کم عاشقش شدم خیلی همو دوس داشتیم ولی یکهفته ای احساس میکردم ک یطوری شده پاپیچش شدم بالاخره گفت من دوست دارم و عاشقت هستم ولی هیچ حسی به تو حتی خونوادمم ندارم نمیدونم چم شده ولی بهتره جدا بشیم ..این حرفش ک اصن انتظار نداشتم ازش داره داغونم میکنه از طرفیم میگم اگ التماسش کنم و بزور بیاد باز میتونه بره ..چیکار کنم ؟؟

سلام من دختری 14ساله هستم که با ی پسر تقریبا24سالش میشه از طریق واتساپارتباط دارم اون میگه دوسم داره ولی من اصلا بهش اعتماد ندارم چون هنوزم با دوس دختراشه بهش میگم نرو باهاشون میگه دوستشون دارم شش ساله باهمیم قبلا هر روز بهم پی ام میداد وای الان فقط وقتی استوری غمگین میزارم بهم پی ام میده من بخاطر عشق قبلیم دیگه نمیتونم ب هیچکس اعتماد کنم میترسم خیلی میترسم کمکم کنید چجوری میتونم بفهمم که اون واقعا دوسم داره یا نه بخدا از زندگی بیزارم همه فکرم نشده اون نمیدونم واقعا عاشقمه یا داره دروغ میگه تورو خدا کمکم کنید تا بفهمم واقعا دوسم داره یا نه

این پسر از دوست دختردارش جدا نشده و میگه که دو سشون دارم تو نباید بهش اعتماد کنی و این حسی که اون نسبت به تو داره الکیه

سلام من احسانم ۱۸سالمه مثل همیشه داشتم برای خودم بازیه کلش رویال میکردم و یک دفعه یه دختر بنام اذین وارد کردم سد و شد ابجیم و خیلی گرم شدیم بعد شد عشقم بعد ا ۲روز بهم گفت من باید بزور ازدواج کنم کلت کردیم ۲هفته بعد دوباره رل زدیم گفت تا ازدواج کنم باهم باشیم و بعد از وقتی که شمارو گرفته بودم قبل از اینکه عشقم شه گفت من بهارم ۱۶نبریز برام مهم نبود فرداییش رل زدیم بعد هم گات کردیم گفتم که بعد رل زدیم ۱هفته گذشت با یکی از دوستام صمیمی بود و از صبح تا شی تصویری حرف میزدن دوستم هم از رلش جدا شده بود فهمیدم دوستم که بهترین دوستم بود به عشقم علاقه داره و داره به سمتش میره و روز تولدم فهمیدم اینا باهمن هستن برام خیلی سخت بود و چند باری خواستم خودکشی کنم و ولی داداشم جلومو می گرفت ۲هفته گذشتو هنوزم افسرده بودم و گریه و دوباره زدن دست با تیغو خط انداختن یه روز اومد پیویم و منو از هرجا فکر کنین بلاک کرده بود ا وات اپ از بلاکی درم اورد و گفت از زندگیم برو بیرون چرا به مادرم گفتی من با علیمو اینا و گفتم دوست داشتم گفتم اسلن میخواستم از اول برو باهاش الان ۱سال ا این موزو میگذره و من هنوزم عاشقسمو عکساشو می بینم و چتامون رو نگاه می کنم تروخدا یکی بهم راه حل نشون بده

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

شما می توانید بصورت آنلاین با روانشناسان فول فکر گفت و گو کنید

CopyRight &copy 2018, Fullfekr. All Rights Reserved For Fullfekr

شکست عشقی یکی از رخدادهای ناگواری است که در زندگی بیش‌تر ما پیش آمده است. با پایان یک رابطه و جدایی فرد روزهای سختی را سپری می‌کند و احساس ناامیدی و شکست او را رها نمی‌کند. بروز این احساسات و حالت‌های افسردگی طبیعی است و ممکن است چند ماه هم دنباله داشته باشد اما اگر فرد نتواند خودش را با شرایط تازه سازگار کند و از حالت ناامیدی و افسردگی بیرون بیاید دچار اختلالات روان‌شناختی به ویژه افسردگی می‌شود. من در این نوشته چند راهکار برای برون‌رفت از شرایط شکست عشقی پیشنهاد خواهم کرد.

شکست عشقی بر روی رفتار و فرآیندهای روانی ما تاثیر منفی می‌گذارد پس برای برون‌رفت از این مشکل نیاز به راهکارهای شناختی و رفتاری داریم. به یاد بسپاریم دگرگونی و بهبود از خودمان آغاز می‌شود پس بدون تلاش نمی‌توانیم به زندگی طبیعی بازگردیم.

هنگامی که شکست عشقی و جدایی را تجربه می‌کنیم باید بپذیریم که رابطه به پایان رسیده و بازگشت غیر منطقی است. رها کردن، سخت‌ترین گامی است که برای پایان دادن به احساس شکست عشقی باید برداشته شود. هر آن‌چه که شما را به یاد او می‌اندازد دور بیاندازید. پیام‌ها، عکس‌ها و شماره تلفن او را پاک کنید و تمام دسترسی‌ها را به فرد محدود کنید. قرار نیست که رابطهٔ دوستانه پس از شکست عشقی با فرد مقابل حفظ شود. از سوی دیگر به دنبال گرفتن انتقام یا کارهای تلافی جویانه نباشید. به او پیام ندهید و اگر با شما تماس گرفت به او پاسخ ندهید.

هنگامی که دچار شکست عشقی می‌شویم احساس فقدان و از دست‌دادن در ما پدید می‌آید. این احساس تا اندازه‌ای همانند حسی است که در هنگام مرگ عزیزان در ما دیده می‌شود. ما کسی را برای همیشه از دست داده‌ایم پس نیاز است برای برون‌رفت از شرایط سوگواری کنیم. این سوگواری رفتاری نابه‌جا و ناهنجار نیست. گریه کردن روند سوگواری را آسان می‌کند. پیش‌تر پرسیده شده بود که گریه کردن خوب است یا بد؟ در پاسخ باید بگوییم گریه کردن فشارهای روانی را کاهش می‌دهد و یک کاتارسیس روانی سودمند است. اما به یاد بسپارید اگر گریه کردن از نظر شدت و بازهٔ زمانی، بلند مدت باشد نه تنها سودمند نیست بلکه زیان‌بار خواهد بود و فرد را دچار اختلال افسردگی یا دیگر اختلالات روانی می‌کند.

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

هنگامی که در رابطه هستیم بسیاری از جنبه‌های رابطه را در نظر نمی‌گیریم. ما بیش‌تر بر روی ویژگی‌های مثبت تمرکز می‌کنیم و از مشکلات و چالش‌های رابطه چشم‌پوشی می‌کنیم تا جایی که نابسامانی در رابطه پدید می‌آید. معمولاً در پدید آمدن مشکلات و جدایی هر دو طرف رابطه مقصر هستند. با نگاه و ارزیابی گذشته، اشتباهات خود و طرف مقابل را شناسایی کنید. ما باید توانایی مسئولیت‌پذیری را در خود پرورش دهیم. با پذیرش اشتباهاتمان به تجارب عاطفی ما افزوده می‌شود. این تجارب عاطفی ما را در برون‌رفت از شرایط کنونی یاری می‌کند و از سوی دیگر به ما کمک می‌کند که در روابط آینده پویاتر و بهتر رفتار کنیم.

فکر کردن به این موارد خوب است اما نباید تبدیل به نشخوار ذهنی شود. نشخوار ذهنی به زبان ساده یعنی:‌ «اندیشیدن بیهوده و  بیش از اندازه به رخدادهای ناگوار گذشته و نگرانی از بروز آن‌ها در آینده». از افکار پوچ دست بردارید زیرا این افکار آیندهٔ شما را به نابودی می‌کشاند و زمینه‌ساز بروز اختلال اضطراب می‌شود.

همان‌گونه که گفته شد گریه کردن خوب است اما این جمله به این معنی نیست که گریه کردن از شادمانی بهتر است. گریستن و خندیدن دو واکنش هیجانی انسان به رخدادها هستند که هر کدام در جای خود سودمندند. پس از گذار از مرحلهٔ سوگواری نیاز است که شاد زیستن را تجربه کنید. فرصت زندگی شاد و آرام را به خودتان بدهید. کارهایی که برایتان لذت‌بخش است را انجام دهید. یکی از عواملی که آغاز روند شاد زیستن را به تأخیر می‌اندازد حساسیت نسبت به نگاه و باور دیگران است. برخی از مردم بر این باورند که: «من اگر یک هفته پس از جدایی، احساس شادمانی خود را به دست آورم و به اندوه و غم پایان بدهم از دید دیگران فردی غیر طبیعی و ناهنجار شناخته می‌شوم». این نگرش نادرست را رها کنید. دیگران در جایگاه شما نیستند و نمی‌توانند اندوهی را که پشت سر گذاشته‌اید به درستی درک کنند. سوگواری برای دریافت بازخورد مثبت از سوی دیگران زمینه‌ساز بروز اختلالات اضطرابی در فرد می‌شود. پس برای خودتان زندگی کنید و به باورهای نادرست دیگران توجه نکنید. افسوس گذشته را نخورید و در زمان حال زندگی کنید.

موسیقی خوراک ذهن و روح انسان است. موسیقی که می‌شنویم نه تنها روی روان بلکه روی رفتارهای ما نیز اثرگذار است. گوش دادن به آهنگ‌های شاد یکی از کارهایی است که در بهبود حال فرد پس از شکست عشقی موثر است. گوش دادن به آهنگ‌های غمگین روی ناهشیار ذهن اثر منفی می‌گذارد. محتوای آهنگ‌های غمگین، مکانیزم‌های دفاعی فرد را فعال و تقویت می‌کند که پیامد آن بروز افسردگی در فرد خواهد بود.

خانواده و دوستان صمیمی کسانی هستند که ما به آن‌ها دلبستگی متقابل داریم. حمایت عاطفی دوستان و خانواده در این شرایط از فردی که دچار شکست عشقی شده بسیار سودمند است. این حمایت عاطفی باید به دور از هر گونه قضاوت و پیشداوری نسبت به فرد باشد. وقت گذراندن با خانواده و دوستان صمیمی احساس تنهایی را کاهش می‌دهد. پس بیش‌تر با خانواده وقت بگذرانید و به دیدار دوستانتان بروید.

برای پایان دادن به بحران شکست عشقی از تختخواب بیرون بیایید و تمام روز را در خانه نمانید. سفر کردن برای بهبود روحیه بسیار خوب است. با سفر کردن می‌توانید از شرایط محیطی که برایتان اندوه‌بار است فاصله بگیرید. این فاصله گرفتن از شرایط محیطی در بهبود روحیهٔ فرد و کاهش اندوه بسیار سودمند است. اگر آمادگی سفر کردن را ندارید به جاهای تازه بروید. به کافی‌شاپ‌هایی که تاکنون نرفته‌اید بروید و قهوه بنوشید. شاید سال‌هاست شهربازی نرفته‌اید و نیاز به هیجان داشته باشید. یا نیاز به کوهنوردی و طبیعت‌گردی داشته باشید.

بیش‌تر مردم پس از شکست عشقی به دو گونه نسبت به شبکه‌های اجتماعی رفتار می‌کنند. گروهی بر این باورند که بهتر است از شبکه‌های اجتماعی فاصله بگیرند و برخی دیگر خود را غرق کار با شبکه‌های اجتماعی می‌کنند. به شما پیشنهاد می‌کنم با بروز شکست عشقی از کار کردن با شبکه‌های اجتماعی خودداری نکنید. از سوی دیگر نباید تمام وقت خود را در شبکه‌های اجتماعی تلف کنید. بهترین کار این است که فردی که با او در ارتباط بودید را در شبکه‌های اجتماعی مسدود کنید و رفتاری طبیعی داشته باشید. نیاز نیست که پیاپی جمله‌های اندوه‌بار را توییت کنید و عکس‌هایی با محتوای خیانت و بی‌اعتمادی به عشق را در اینستاگرام منتشر کنید. نقش افراد خوشحال و بی‌خیال را هم بازی نکنید. پیشنهاد می‌کنم خودتان باشید و از افراط و تفریط دست بردارید.

اکنون زمان آن رسیده که بیش‌تر برای خودتان وقت بگذارید. خودتان را بهتر بشناسید. کاستی‌ها و توانمندی‌هایتان را بیابید. هر انسانی دارای کاستی‌ها و توانمندی‌هایی است. ما با بهره‌گیری از توانمندی‌ها می‌توانیم اثرات منفی کاستی‌ها و نقاط ضعف را به طور چشمگیری کاهش دهیم. در این مرحله باید خودمان را همان‌گونه که هستیم بپذیریم نه آن‌گونه که دیگران انتظار دارند باشیم. تا زمانی که نتوانیم خودمان را بشناسیم اشتباهات کماکان تکرار خواهند شد و نمی‌توانیم دست به جبران گذشته بزنیم.

هنگامی که افراد شکست عشقی را تجربه می‌کنند بی‌انگیزه می‌شوند و اهداف زندگیشان را فراموش می‌کنند. زندگی بدون هدف، پوچ و بی‌معنا خواهد بود. نیازها و اهداف خود را پیدا کنید و برای دستیابی به اهداف و برطرف کردن نیازها تلاش کنید. برای خودتان اهداف کوچک و بزرگ تعریف کنید. این هدف می‌تواند تناسب اندام، یادگیری زبان انگلیسی، ازدواج موفق یا هر چیز دیگری باشد. داشتن هدف به تنهایی کافی نیست باید برای دستیابی به این اهداف تلاش کنید.

نمی‌توانیم انکار کنیم که پس از تجربهٔ شکست عشقی دیگر کسی را دوست نخواهیم داشت. نباید فرصت دوست داشتن و دوست داشته شدن را از خودمان بگیریم. نمی‌توانیم دیگران را برای گناهی که دیگری مدت‌ها پیش در برابر ما انجام داده محاکمه کنیم. برای نمونه کسانی را می‌بینیم که پس از تجربهٔ دردناک خیانت می‌گویند: «همهٔ آدم‌ها خیانتکارند». بهتر است این کلیشه‌های پوچ را رها کنید و به خودتان و دیگران فرصت دوباره بدهید. اما برای آغاز یک رابطهٔ تازه شتاب‌زده رفتار نکنید. نباید به گونه‌ای رفتار کنید که انگار می‌خواهید جای خالی و خلاء عاطفی را که به خاطر شکست عشقی تجربه می‌کنید پر کنید. هم‌چنین نباید هدفتان از ایجاد رابطه، برانگیختن حسادت یا انتقام باشد. اگر می‌خواهید فردی که در گذشته همراهتان بوده را ناراحت کنید راه نادرستی را انتخاب کرده‌اید. آماده نبودن برای آغاز رابطهٔ تازه نه تنها سودمند نیست بلکه زیان‌بار است و شکست عاطفی دیگری را در پی خواهد داشت. پیش از آغاز رابطهٔ تازه باید خواسته‌های خود را از یک فرد در رابطه بشناسید. ببینید فرد ایده‌آل از نظر شما چه ویژگی‌هایی دارد و خودتان را نیز برای این ویژگی‌های ایده‌آل آماده کنید. عشق یک چیز دو طرفه است پس اگر دنبال ایجاد رابطه با یک فرد موفق و خوشبخت هستید باید خودتان نیز یک فرد موفق و خوشبخت باشید. هنگامی که آمادگی لازم را برای آغاز رابطه در خود پیدا کردید می‌توانید به ایجاد رابطه با فردی تازه فکر کنید. اما باز هم تاکید می‌کنم که نباید شتاب‌زده رفتار کرد.

در برخی شرایط ممکن است نتوانید خودتان مسیر زندگیتان را دگرگون کنید یا شرایط را بهبود ببخشید. در این وضعیت بهترین راه کمک گرفتن از کوچ است. کوچینگ مهارتی است که به شما در این زمینه‌ها کمک می‌کند. کوچینگ (Coaching) فرآیندی است که در آن کوچ(Coach) ، مربی یا راهنما به فرد کمک می‌کند تا با بهره‌گیری از توانمندی‌هایش در زندگی فردی، خانوادگی، شغلی، اجتماعی و … کارکرد بهتری داشته باشد. اگر به کوچ نیازمندید می‌توانید از خدمات کوچینگ ما در این زمینه بهره بگیرید.

راهکارهایی که تا این‌جا گفته شد در شرایطی سودمند است که بتوانید روند زندگی خود را تغییر دهید. اما اگر احساس می‌کنید توان حل مشکل و برون‌رفت از دورهٔ شکست و ناامیدی را ندارید؛ پیشنهاد می‌کنم که پیش روان‌شناس بروید. مشاوره گرفتن از روان‌شناس بهترین روش برای پیدا کردن راهکار مناسب است. روان‌شناس بدون قضاوت و پیش‌داوری و با تحلیل و ارزیابی زوایای گوناگون مشکل، شما را در برون‌رفت از شرایط کنونی راهنمایی می‌کند. از سوی دیگر اگر مشکل به اندازه‌ای شدید باشد که زمینه‌های گوناگون زندگی (فردی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی) را دچار نابسامانی کرده باشد نیازمند روان‌درمانی هستید. فرآیند روان‌درمانی بدون همکاری با روان‌شناس انجام نخواهد شد. روان‌شناسان ما در گروه آقای روان‌شناس آمادهٔ مشاورهٔ آنلاین و حضوری با شما هستند با ما گفت‌و‌گو کنید.

سلام ضمن تشکر از مطالب خوبتون ما رشته ای بنام روان کاوی در ایران نداریم . اگر منظورتون رویکرد روان‌درمانی پویشی هست بهتره این عنوان رو‌برای خودتون تعریف کنید .

نخست این‌که نوشتن این دیدگاه روی این نوشته نامربوط به نظر میاد. موضوع این نوشته روانکاوی نیست. و من در جایی از سایت از روان‌شناسی به عنوان رشته یاد نکردم، که شما میگین ما در ایران رشته روانکاوی نداریم. منظور از این ما کیه؟ روانکاوی یکی از رویکردهای روان‌شناسیه که زیگموند فروید اون رو بنیان‌گذاری کرد. بله نیازه روانکاوی رو تعریف کنیم. در این‌جا گفتم که روانکاوی چیست. نکتهٔ مهم در این‌جا اینه که روانکاوی لزوما به معنی کار درمانی نیست و باید بدونید که روانکاوی با روان‌درمانی پویشی متفاوته. روان‌درمانی پویشی (Psychodynamic Psychotherapy) یکی از شیوه‌های روان‌درمانی است که بر اساس رویکرد روانکاوی عمل می‌کنه پس روانکاوی به عنوان کل، و روان‌درمانی پویشی به عنوان بخشی از این کل در نظر گرفته میشه. پیش از اظهار فضل بهتره کمی میزان دانش خودمونو بالا ببریم. سپاس‌گزارم

دیدگاه

نام

ایمیل

نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.


 


 


 


 

کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید

© Copyright Mr Psychologist

یکی از مواردی که افراد بسیاری را به خود مشغول کرده است پدیده شکست عشقی می باشد . در این مطلب می خواهیم به مسئله درمان شکست عشقی اشاره کنیم و راه های درمان شکست عشقی را ارائه دهیم . برای این منظور ابتدا در مورد پدیده شکست عشقی توضیحاتی می دهیم و سپس راه های درمان شکست عشقی را بررسی می کنیم .

وقتی دو نفر علاقه شدید قلبی نسبت به یکدیگر دارند ( در اصطلاح عاشق هم هستند ) و اتفاقات و حوادث روزگار مانع وصال آن ها به یکدیگر می شود ، در اصطلاح می گوییم شکست عشقی رخ داده است . شکست عشقی می تواند یک طرفه و دو طرفه باشد . در شکست عشقی یک طرفه یک نفر از طرفین رابطه به دیگر علاقه داشته باشد اما طرف دیگر هیچ علاقه به او نداشته باشد و تمایلی برای وصال نداشته باشد . در شکست عشقی دو طرفه طرفین رابطه به یکدیگر علاقه شدید دارند و هر دوی آن ها تمایل به وصال دارند اما عامل یا عوامل خارجی نظیر خانواده مانع وصال آن ها به یکدیگر می شود .

اکنون که شکست عشقی و انواع آن را بررسی کردیم کمی در مورد مشکلات و معضلاتی که شکست عشقی می تواند به وجود بیاورد و راه درمان شکست عشقی بحث می کنیم . بدین منظور توجه شما را به ادامه مطلب جلب می کنم .

 

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

فردی که دچار شکست عشقی شده است با فردی که آسیب جسمی دیده است تفاوت دارد . فردی که دچار آسیب جسمانی شده است به کمک یک پزشک متخصص و مصرف داروهای تجویز شده می تواند به بهبودی دست یابد و در بعضی موارد حتی نیاز به پزشک هم نیست و سیستم دفاعی بدن خود به ترمیم بافت های آسیب دیده می پردازد . در شکست عشقی روح انسان آسیب می بیند . ممکن است بعضی از افراد به دلیل لمس نکردن پدیده ای به نام روح درکی از آسیب روحی نداشته باشند و یا حتی به وجود چنین آسیب هایی اعتقاد نداشته باشند . اما باور درست این است که آسیب روحی نیز همچون آسیب جسمی وجود دارد و نیاز به درمان دارد و چه بسا آسیب روحی بسیار دردناک تر از آسیب جسمی باشد .

حال که توضیحاتی در مورد آسیب روحی دادیم ، می توان گفت یکی از مشکلات شکست عشقی آسیب روحی فرد می باشد .

یکی دیگر از مشکلات شکست عشقی در معرض خطر قرار گرفتن جایگاه اجتماعی فرد شکست خورده می باشد . به این صورت که دیگر نمی تواند نقش خود در جایگاه خواهر یا برادر بودن ، پسر یا دختر بودن و حتی مسئولیت های محوله به وی را به درستی ایفا کند .

معضل دیگر این مسئله می تواند از دست رفتن تعادل فکری و عقلانی شخص شکست خورده باشد . به گونه ای که شخص شکست خورده دست به خودکشی بزند و یا برای دیگران ایجاد مزاحمت کند و آرامش خاطر آن ها را برهم بزند .

همان طور که مشاهده کردید شکست عشقی یک مسئله مهم می باشد که نیاز به بحث و بررسی و ارائه راهکار های درست و منطقی برای کنترل و درمان آن دارد . بدین منظور به سراغ یک سری راه حل برای درمان شکست عشقی می رویم تا بلکه به کمک آن بتوانیم این آسیب روحی را مهار کنیم . توجه شما را به ادامه مطلب جلب می کنم .

شکست عشقی مسئله ای نیست که به سادگی با آن کنار آمد پس اگر دیدید که نمی توانید با آن کنار بیایید پیش خود فکر نکنید که دنیا به آخر رسیده است . سعی کنید به زندگی روزمره خود بپردازید و این مسئله را به زمان بسپارید . زمان می تواند حلال مشکل شما باشد . پس یکی از راه های درمان شکست عشقی می تواند صبر کردن و مشغول کردن خود به مسائل روزمره باشد .

با دوستان و یا خانواده خود به مسافرت و گردش بروید و فکرتان را به تفریح کردن مشغول کنید . سعی کنید به تفریحات مورد علاقه خود مشغول شوید تا حواستان کمتر به سمت شکست عشقی شما کشیده شود . بنابراین مشغول کردن خود به تفریح مورد علاقه می تواند یکی از راه های درمان شکست عشقی محسوب شود .

بعضی وقتا برای همه ما پیش امده که وقتی در شبکه های اجتماعی سرگرم دیدن عکس و فیلم دوستان خود هستیم ناگهان اتفاقی عکس یا پست یا صفحه کسی که قبلا با او رابطه داشتیم را ببینیم و همین باعث ناراحتی و اندوه و تاسف شود .

پیشنهاد روانشناس های برجسته دنیا این است که هنگامی که شکست عشقی میخوریم برای مدتی هم که شده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دوری کنیم تا وقتی که بتوانید با این اندوه بزرک کنار بیایید، به دوستی با دوستان مشترکتان پایان دهید چون ممکن است عکس یا ویدیوئی در مورد مخاطب تان به اشتراک بگزارند و ناراحتی شمارا تشدید کند پس نتیجه میگیریم اگر میخاهیم رابطه گزشته مان را فراموش کنیم باید تمامی راه های ارتباطی در شبکه های اجتماعی و شماره تماس و راه های دیگری که وجود دارند را حذف کنید.

یکی دیگر از راه های که میتوان به سرعت کسی را فراموش کرد اینست که تمامی کادو ها ، عکس ها، ویدیو ها و تمام یادگاری های که مربوط به ان شخص است را از بین ببرید و دور بریزید. واقعیت را بپذیرید و سعی کنید هیچ وقت به نقد اتفاق های گزشته نپردازید و مدام بخود نگویید که باید فلان کارا میکردم یا فلان حرف را میزدم و دست از تجزیه و تحلیل کردن بردارید.

تنها راهی که میتوانید ذهن خودرا از فکرکردن به گزشته خلاص کنید اینست که فعالیت های روزانه و مداوم داشته باشید.

به پیاده روی بروید ، صبح ها زود از خواب بیدار شوید و  ساعتهایی را به دویدن بپردازید به باشگاه های ورزشی بروید و سعی کنید خودتان را از لحاظ بدنی و فیزیکی ارتقاء دهید و نگزارید سستی و تنبلی به شما قلبه کند. پس فعالیت های روزانه تان را بیشتر کنید و ورزش کردن را ترک نکنید

تنهایی انسان را به سمت فکر و خیال می برد و از آن جایی که شما دچار شکست عشقی شده اید ممکن است حواس شما را به این سمت سوق دهد . بنابراین سعی کنید در جمع باشید و دائما به بحث و گفت و گو پیرامون موضوعات مختلف بپردازید تا حواس شما کمتر به این مسئله کشیده شود . بنابراین بودن در جمع و شرکت در گفت و گو و بحث آن ها می تواند حواس شما را نسبت به مسئله شکست عشقی پرت کند و یک راه حل خوب برای درمان شکست عشقی به حساب بیاید .

جواب این سوال هم میتواند مثبت باشد هم میتواند منفی باشد . نتایج تحقیق ها نشان داده که بعضی افراد با گزشت حدود 6 یا 7 ماه به بعد فرد میتواند مسئله را بپزیرد و نیز به زندگی عادی خود برگردد این افراد به راحی میتوانند بدون انکه افرده شوند ز این اندوه رهایی یابند .

دسته دیگری از افراد نیز هستند که با گزشت زمان دچار حال بدی میشوند ینی هر چه زمان میگزرد بیشتر غرق در فکر و خیال و خاطره های خود میشوند و  باعث افسرده شدن فرد میشود و نیز افسردگی را هم به شکست عشقی خود اضافه میکند. باید شکست عشقی را جدی بگیرید و بلافاصله به بک روانشناس مراجعه کنید ومشکل خود را با او در میان بگزارید تا به حال روحی خود سامان دهید.

رابطه های احساسی و عاطفی معمولا با دروغ و خیانت تمام میشوند که همین نفرت و خشم را به همراه دارد برای اینکه دچار اسیب های جبران ناپزیری نشوید باید با یک سری از  خصلت ها اشنا شوید.

شما باید قدرت بخشیدن را داشته باشید و از ان در بهبود بخشیدن به حال روحی خود استفاده کنید . باید سعی کنید شریک زندگی گزشته تان را ببخشید شاید بگویید این غیر ممکن است اما زمانی به ارامش میرسید که بتواند شریک عاطفی تان را ببخشید این تنها راهی است که میتوانید به ارامش حقیقی برسید

در بالا به چند مورد راهکار برای درمان پدیده شکست عشقی اشاره کردیم . حال این سوال پیش می آید که آیا عمل کردن به راهکارهای بالا می تواند باعث درمان شکست عشقی شود یا خیر ؟

در پاسخ به این سوال باید گفت همان طور که آسیب های جسمی برای بهبود نیاز به نظر پزشک و متخصص خود را داراست ، آسیب های روحی نیز راهنمایی ها و توصیه های متخصص خود را می طلبد تا درمان به درستی صورت پذیرد . پس می توان گفت برای گرفتن یک نتیجه مطلوب و مطمئن در درمان شکست عشقی لازم است تا در مورد آن با یک روانشناس متخصص و باتجربه مشورت کنیم و از توصیه های او استفاده کنیم .

بدین منظور در زیر به شما یک کلینیک روان شناسی را معرفی خواهیم کرد که به کمک مشاوران و متخصصان باتجربه آماده همکاری با شما می باشد .

کلینیک روان شناسی روان آرام با بهره گیری از بهترین مشاوران آماده ارائه انواع مشاوره به شما عزیزان می باشد . شما می توانید مسائل و مشکلات خود را در این کلینیک با مشاوران ما در میان بگذارید و از توصیه ها و راهنمایی های آن ها در جهت کاهش و یا رفع مشکلات خود استفاده کنید .

 

 

 

از کلینیک روانشناسی روان آرام

کلینیک روان آرام با دارا بودن جمعی از مشاوران خبره، اساتید دانشگاه و درمانگران مفتخر است در خدمت شما عزیزان باشد. لازم به ذکر است که کلیه خدمات این مجموعه توسط متخصصان دوره دیده در زمینه های مختلف روانشناسی عرضه میگردد.

تهران، میدان ونک خیابان ملاصدرا، خیابان شیرازی شمالی نبش کوچه شهریار پلاک 181، طبقه 3، واحد 16

ravanaramvanak@gmail.com

© تمامی حقوق این وب سایت متعلق به روان آرام
کلینیک می باشد
طراحی و سئو توسط لومین


پاسخگوی شما 9 صبح الی 12 شب

مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت


طعم موردعلاقه کیکت رو انتخاب کن

تمام کردن رابطه عاطفی کار ساده ای نیست‎

 

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

فرقی نمی کند که شما رابطه عاطفی را بهم زده اید یا طرف مقابل تان شما را طرد کرده است، در هر صورت مواردی است که باید پس از اتمام رابطه از انجام دادن آنها خودداری کنید. جدا شدن از فردی که روزی شریک زندگی تان بوده کار ساده ای نیست اما با رعایت مواردی، می توانید راحت تر این دوران سخت را سپری کنید.

 

از او شانس دوباره نخواهید 

تمام کردن رابطه عاطفی کار ساده ای نیست، شما شریک زندگی تان را از دست داده اید و طبیعی است که بسیار ناراحت و عصبی باشید یا که بخواهید برای نگهداری رابطه تان پافشاری کنید اما در این شرایط بهتر است که خودتان را کنترل کنید. قبل از هر درخواستی از او به این فکر کنید که آیا آنچه شما را ناراحت کرده از دست دادن یک شریک زندگی  است یا خود آن فرد؟ این دو تفاوت زیادی با هم دارند. اگر شما تنها از ترس تنها شدن است که نمی خواهید از او جدا شوید، بهتر است کمی عمیق تر فکر کنید. مطمئنا شما تنها نخواهید ماند و طرف مقابل تان هم تنها نیمه گمشده زندگی تان نبوده است، پس حالا که رابطه تان به اینجا کشیده، بهتر است که از او شانس دوباره ای نخواهید.

 

به او زنگ نزنید 

این که بخواهید جلوی خودتان را بگیرید و به کسی که دوستش دارید زنگ نزنید، کار بسیار دشواری است. شما ماهها و حتی سالها با او در تماس بودید و حال باید دور زنگ زدن یا پیغام دادن به او را خط بکشید. اما اگر بتوانید تا 30 روز این کار را انجام ندهید، نصف بیشتر راه را رفته اید. پس از آن خواهید دید که 30 روز تبدیل به 40 روز و 50 روز می شود و  شما حالتان بهتر شده و در نهایت توانسته اید که بدون او زندگی کنید. 

  

زاویه دید خود را تغییر دهید 

اگر شما فردی باشید که طرد شده اید، احتمال این که دچار افسردگی شوید و مدام خودتان را سرزنش کنید، زیاد است. در این شرایط بهتر است که زاویه دید خود را تغییر دهید. به عنوان مثال فکر کنید که این شما بوده اید که او را نخواسته اید، یا این که با جدا شدن از او فرصت های بهتری برایتان فراهم خواهد شد. اگر بتوانید ذهن تان را کنترل کنید، احساس قدرت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهید کرد.

 

با اولین فردی که پس از او ملاقات کردید، قرار نگذارید 

پس از جدایی، به احتمال خیلی زیاد دوست دارید که حسادت طرف مقابل تان را برانگیزید یا که به گونه ای از او انتقام بگیرید. این کار بسیار ساده است اما دست نگه دارید. پس از یک شکست دردناک، شما باید برای مدتی تنها باشید در غیر این صورت ممکن است که از سر لجبازی یا عصبانیت اشتباه دوباره ای مرتکب شوید و بیشتر در باتلاق غم فرو روید. بنابراین به خودتان زمان دهید تا کمی از عصبانیت تان بکاهد، سپس می توانید منطقی یک تصمیم درست برای آغاز رابطه ای سالم بگیرید.

  

سر خودتان را بیش از حد شلوغ نکنید 

بعضی افراد برای این که بتوانند شکست عشقی خود را فراموش کنند، سر خود را با چیزهای مختلف مانند میهمانی رفتن… گرم می کنند. با این کار شما در واقع خودتان را گول می زنید، شادی ناشی از این رفتارها نیز موقتی و سطحی است. بهترین راه این است که به خودتان زمان دهید، برای رابطه از دست رفته تان سوگواری و به خوبی اتفاقاتی که گذشته را تجزیه و تحلیل کنید. در غیر این صورت این اتفاق چون لکه ای سیاه همیشه قلب تان را خواهد فشرد.

 

از درد گریزان نباشید 

هیچکس درد و رنج را دوست ندارد و طبیعی است که شما نیز از آن فراری باشید اما با پنهان کردن دردهایتان هیچوقت زخم تان التیام نخواهد یافت. دردهایتان بالاخره روزی سر باز می زنند. بنابراین گریه کنید، فریاد بکشید، دردودل کنید تا هر چه در دل تان مانده خالی شود.

  

پشت سر او حرف نزنید 

درست است که شما از دست فردی که روزی دوستش داشتید عصبانی هستید اما کار اشتباهی است اگر پیش دیگران از او بد بگویید. با این کار نه به او، بلکه به خودتان نیز آسیب می رسانید. این رفتار بیشتر شما را در باتلاق فرو می برد، در صورتی که اگر سکوت کنید، ارزش بیشتری نزد دیگران خواهید داشت. 

 

در خانه نمانید 

اگر چه حوصله بیرون رفتن از خانه را ندارید، اما نباید خودتان را در خانه حبس کنید. اگر زیاد در خانه بمانید، احتمال این که هر 1 دقیقه یک بار گوشی تان را به انتظار پیغامی از او نگاه کنید، زیاد است. به همین دلیل در کنار تنها ماندن و فکر کردن هایتان، هر روز برای خود برنامه ای مفرح بچینید و کاری را انجام دهید که به شما حس خوبی را منتقل می کند. با این کار رفته رفته عادت فکر کردن به او را ترک خواهید کرد.

  

یادتان نرود چه کسی هستید 

در دوران پس از جدایی، به دنبال فعالیت هایی باشید که به شما ثابت کند آدم مستقلی هستید و بدون داشتن شریک هم می توانید از پس کارهایتان برآیید یا از زندگی تان نهایت لذت را ببرید. به عنوان مثال به کلاس های متفرقه، زبان، شنا، آشپزی و…، بروید و مهارتی بیاموزید. با این کار نه تنها اعتماد به نفس تان بالاتر خواهد رفت بلکه دوستان جدیدی نیز پیدا خواهید کرد که بر روحیه تان بی تاثیر نخواهند بود.

 

خاطرات او را از خود دور کنید 

اگر عکس هایی دارید که روزهای خوش گذشته را به یادتان می آورد، آنها را پاک کنید یا اگر نگاه کردن به عروسکی که او خریده شما را آزار می دهد، او را از خود دور کنید. در کل شما باید هر آنچه یادآور اوست را تا مدتی از جلوی چشم هایتان دور نگه دارید. حال زمان شروعی دوباره است پس به خودتان کمک کنید تا هیچ چیز مانع شما نشود.

  

به رابطه های قبلی تان باز نگردید 

شما به دو دلیل شاید وسوسه شوید که به رابطه های قبلی تان باز گردید. 1. انتقام از طرف مقابل 2. تنها نماندن. اما اینها دلایل خوبی برای این کار نیستند. اگر شما می توانستید با افرادی که از زندگی تان دور کرده اید ارتباط برقرار کنید، دیگر چرا آنها را از زندگی تان حذف کردید؟ بنابراین بهتر است به هیچ عنوان در این شرایط سراغ دوستان قدیمی تان نروید.

 

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

از شکست تان درس بگیرید 

رابطه شما تمام شده و ممکن است زمانی که به آن فکر می کنید حس پشیمانی به سراغ تان آید اما بدانید که هیچ اتفاقی بی دلیل نیست. به جای پشیمان بودن بهتر است که از رابطه گذشته تان درس بگیرید. با خودتان بگویید «چگونه می توانم آدم بهتری در رابطه بعدی ام باشم؟» یا «کدام اشتباهات را نباید تکرار کنم؟»… اگر کمی مثبت اندیش تر باشید، از جنبه های مثبت تجربه ای که داشته اید درس خواهید گرفت.

 

منبع: برترینها

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر

رفع دغدغه های فکری که زندگیتون رومختل کرده


بازسازی پیوند عاطفی زن و شوهر

بلیط ارزان تهران به مشهد|پشتیبانی 24ساعته


راهنمای انتخاب و خرید محصولات زناشویی


سوالات پیش از ازدواج به تفکیک جلسه


برای سفارش این ست فقط کافیه کلیک کنی!

درانتخاب همسرآینده‌تان دچارتردید شده‌اید؟

شرکت در آزمون معتبر روانشناسی پیشرفته نئو

اینجا یکی از هتلهای کیشه! همین حالارزروکن

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


دنبال بهترین روانشناس تهران میگردی؟


اسباب بازی فکری و آموزشی به تفکیک سنین


درمان اختلالات روحی بدون دارو و عارضه


راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021


طعم موردعلاقه کیکت رو انتخاب کن


تا60%تخفیف پرطرفدارترین محصولات جنسی

در زمان شکست عشقی فرزندمان با او همراه و در ارتباط باشیم

 

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

دوره نوجوانی یکی از مهمترین دوران زندگی هر انسانی است، دوران کشف و بازسازی هویت خود و جنس مقابل. نوجوان با تجربه بلوغ یا در آستانه ی آن بتدریج علاقه مند می شود تا ویژگی ها، شباهت ها و تفاوت های جنس مقابل خود را از زاویه ای دیگر کشف و با خود مقایسه کند. این جستجو و تعاملِ طبیعی بسیاری از اوقات به روابطی منجر می شود که متناسب با حال و هوای این دوران سرشار از شوریدگی و هیجان است، اما کوتاه و فاقد استحکام لازم.

شکست عشقیروابط دوران نوجوانی صرفا تمرینی برای دوران بزرگسالی ست و به دلیل فقدان یک پایه ی شناختی صحیح و محکم معمولا دوام نمی آورد؛ البته بابت این ویژگی باید سپاسگزار باشیم، اما در مواجهه با نوجوانی که این شوریدگی را تجربه می کند، چه باید بکنیم؟

آیا باید به او بگوییم که این روابط مهم یا واقعی نیست و بعدا پشیمان می شود یا … ؟! اگر رابطه ای که نوجوان برقرار کرده، چه یکسویه و چه دوطرفه؛ ابعاد عاطفی پیدا کرد و در ادامه قطع شد؛ ما بعنوان والدین چه موضعی باید داشته باشیم، ابتدا راهکارهای این موضوع را بررسی می کنیم و سپس به پیش نیازها می پردازیم:

به رسمیت شناختن احساساتاینکه این رابطه از نظر شما چقدر سطحی ست، دلیل نمی شود که برای فرزندتان نیز همینطور باشد. سعی کنید احساسات خودتان را از ماجرا جدا کنید. شما ممکن است عصبانی، دستپاچه یا نگران آسیب دیدن فرزندتان باشید؛ یا اینکه کل ماجرا برایتان بی اهمیت باشد؛ به این معنا که فکر می کنید این یک شکست عاطفی  آنقدرها جدی و مهم نیست. اما یادتان باشد که شما با احساسات او طرف هستید و این عواطف واقعی و مهم هستند. 

همدلی و پذیرش احساسات الزاماً تایید رابطه یا رفتارش نیست. در چنین شرایطی به او بگویید: “من هم اگر جای تو بودم، همین قدر ناراحت و آزرده می شدم.” و یا اینکه ” من هرچقدر هم سعی کنم نمی توانم درک کنم که تو چقدر ناراحتی.” 

سرزنش نکنیدسعی نکنید از موقعیت پیش آمده به نفع مواضع خودتان استفاده کنید. بخصوص از گفتن جملاتی مانند “می دانستم عاقبت همین میشود”، “به تو گفته بودم” یا “مثل روز برایم روشن بود ” و … پرهیز کنید. حتی در چنین شرایطی طرف مقابل را هم زیر سوال نبرید. به نوجوان و خودتان فرصت بدهید که این دوران بگذرد؛ بعدا هر دو حرف های بیشتری برای گفتن خواهید داشت.

سین جیم نکنیدخودتان را به جای فرزندتان گذاشته و سعی کنید دوره ی نوجوانی تان را به خاطر بیاورید. از خودتان بپرسید اگر من جای او بودم چه احساسی داشتم و دلم می خواست چه رفتاری با من بشود. در شرایط فعلی قطعا او به حمایت شما نیاز دارد، اما در عین حال باید طوری رفتار کنید که او شما را بپذیرد و به خلوتش راه بدهد، نه اینکه شما به زور وارد خلوت او بشوید. به او بگویید: “اگر دوست داشتی با من حرف بزنی، من کنارت هستم.” اگر با شما صحبت کرد، فقط گوش بدهید و همدلی کنید (نصیحت، سرزنش یا آموزش را بگذارید برای بعد!) و اگر می خواست تنها باشد، این فرصت را به او بدهید، اما نادیده اش نگیرید؛ نوجوان ممکن است در چنین شرایطی تصمیم نامعقولی بگیرد.

 

تجربه شکست عشقی برای یک نوجوان همانقدر واقعی ست که برای یک بزرگسال

 

تاب بیاورید!گفتیم که این تجربه برای یک نوجوان همانقدر واقعی ست که برای یک بزرگسال، بنابراین نوجوان ها نیز در مواجهه با شکست یک پروسه ی چهار مرحله ای را طی میکنند؛ انکار، خشم، غم و سرانجام پذیرش. به او کمک کنید تا این مراحل را به سلامت طی کند. نوجوان درهر مرحله ای ممکن است رفتارهای متفاوتی داشته باشد. شما و اطرافیان به عنوان حلقه ی حمایتی فرزندتان باید این احساسات و هیجانات را تاب بیاورید؛ چه خشم  و عصبانیت باشد و چه غم و اندوه فراوان. 

برنامه ریزی کنید!وقتی کمی تب و تاب فرزندتان فرو نشست، سعی کنید با یک برنامه ریزی درست به او کمک کنید تا تمرکزش را از روی موضوع بردارد و دوباره به زندگی عادیش برگردد. در مورد برنامه هایی که قصد ترتیب دادنش را دارید، حتما با او مشورت کنید؛ اگر مایل است حال و هوایش را عوض کند ولی در عین حال خلوت خودش را هم داشته باشد، حمایتش کنید. در نهایت اگر دوره ی سوگواری برای رابطه ی از دست رفته طولانی شد، با یک مشاور صحبت کنید. البته یادتان باشد پذیرش ماجرا با فراموش کردن آن یکی نیست. بخصوص خروج کامل از یک تجربه ی عاطفی با توجه به سابقه ی آن معمولا شش ماه طول میکشد. اما این به معنای اینکه نوجوان بعد از یک ماه هنوز در مراحل قبلی مانده باشد، نیست.

پیش از واقعهبا خواندن این مطلب احتمالا متوجه شده اید که برای یک حمایت موفقیت آمیز باید از قبل آماده بود. درواقع یکی از مهمترین عواملی که امکان کنترل و حمایت از فرزندمان را در چنین شرایطی فراهم میکند؛ وجود ارتباط و همراهی با اوست که در طول زمان و بتدریج میسر می شود. برای برقراری این رابطه و حمایت در برابر چنین تجربه هایی چه اقداماتی می توانیم انجام دهیم:

گفتگو کنیداگر می خواهیم نفوذ مثبتی روی فرزندانمان داشته باشیم، لازم است ابتدا یک رابطه ی مثبت، صمیمانه و پویا با آنها برقرار کنیم. تا آنجا که می توانید با فرزندتان در تماس و گفتگو باشید. در این گفتگوها همیشه از موضع برتر وارد بحث نشوید. نگویید: “تو نمی فهمی!” بگویید: “شاید من اشتباه می کنم، کمک کن که متوجه بشوم.” اگر جایی به این نتیجه رسیدید که در اشتباه هستید، بپذیرید و اگر در مورد موضوعی تردید داشتید، فرصت بخواهید تا بیشتر فکر کنید. این سبک گفتگو به برقراری و تداوم یک رابطه ی پویا و مثبت بین شما و فرزندتان کمک می کند.

آگاهی بدهیدهرگز احتمال اینکه نوجوان شما درگیر یک رابطه ی عاطفی بشود را نادیده نگیرید. پیش از اینکه چنین اتفاقی بیفتد، درباره ش با او صحبت کنید. به او بگویید که اگر چنین تجربه ای داشت، کاملا طبیعی است و می تواند روی کمک شما حساب کند. اما در عین حال درباره ی خطرات این رابطه یا ملزوماتش هم او را آگاه کنید. 

مرز بگذاریدمعمولا رابطه ی نوجوان با نوجوان بیشتر یک تجربه محسوب می شود و تا زمانی که در چهارچوب خانواده و اخلاق می گنجد، مشکل خاصی به وجود نمی آورد. اما وقتی نوجوانی اعم از دختر یا پسر با فردی بزرگتر از خودش ارتباط برقرار می کند، بیشتر باید نگران این رابطه باشیم. بخصوص وقتی این رابطه در معرض دید خانواده نباشد یا از گفتگوی صرف خارج شده و ابعاد جدی تری پیدا کرده باشد. در چنین شرایطی و حتی قبل از آن در مرحله ی آگاهی بخشی باید این مرزها را برای نوجوان تعیین و روشن کنید.

احترام بگذاریدیکی از مهمترین عواملی که نوجوان را از آسیب های چنین روابطی دور نگه می دارد؛ علاوه بر رابطه ی خوب والدین با نوجوان،عزت نفس  بالای خود او است. برای اینکه فرزندتان از عزت نفس بالایی برخوردار باشد، به او احترام بگذارید و آموزش بدهید که چطور می تواند در روابطش با دیگران، برای آنها مرز تعیین کند و اجازه ندهد مورد آسیب و بی احترامی قرار بگیرد. عزت نفس درونی یکی از مهمترین عواملی است که فرزند شما را حتی در غیاب شما در امان نگاه می دارد. ضمن اینکه ارزشهای لازم را در چارچوب یک گفتگوی منطقی و مستدل به آنها منتقل کنیم. این ارزش ها تا حد زیادی مرزهای برقراری یک رابطه ی سالم و موجه را برای نوجوان مشخص می کند.

 

منبع: تبیان

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


عذاب اعتياد |از درمان تا سم زدایی


راهنمای انتخاب و خرید محصولات زناشویی

طرح فروش اقساط(بدون پیش پرداخت)لوازم خانگی


تردید و دو دلی قبل از ازدواج


سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی

کاملترین درگاه رزرو تورهای داخلی و خارجی


راه رهایی از اعتیاد|بازگشت به زندگی


سفارش کیک های تازه و خوشمزه خونگی


حس می کنی دچار کم شنوایی شدی؟

کدام آموزشگاه برای یادگیری زبان بهتر است؟


جلوگیری از ورود هوای آلوده به خانه!


با هواپیما هم میشه ارزون سفر کرد!

کتابهایی که باعث رشد فکری فرزندتان میشود

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

1) دور زدن ممنوع: ایستادن بعد از شكستن بسیار سخت است ولی این دقیقا كاری است كه باید انجام دهید و با تمام درد و رنجی كه دارید به زندگی ادامه دهید. هیچ راه میانبری وجود ندارد كه قسمتی از مانع را در خود نداشته باشد، پس دنبال راه فرار از شكستتان نباشید. اگر بخواهیم مسایلی كه از درون ما را تكه‌تكه می‌كنند دور بزنیم در مسیری دایره‌وار گرفتار خواهیم شد كه راه به جایی نمی‌برد. با تمام درد و غمی كه داریم باید از وسط راه پر مانع و تیغ بگذریم. یك واقعیت ساده وجود دارد؛ برای گذر كردن باید ناراحتی و سختی كشید. در این صورت بعد از گذشتن از این مسیر به فردی قوی‌تر تبدیل خواهیم شد و سختی‌هایی كه كشیده‌ایم ما را آبدیده خواهند كرد.

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم

2) جدا شوید و از آزادی‌تان لذت ببرید: همه می‌خواهند از غم قلبی جدا شوند، اما چگونه؟ تلاش برای پر كردن خلاء درون خود بدون وارد شدن عجولانه به یك رابطه دیگر یا بیهوده تلاش كردن یك طرفه برای برگرداندن عشق از دست رفته، ‌تنها راه است. وابستگی باعث درد و رنج می‌شود و بهترین راه برای رسیدن به آرامش و شادی، رهایی از وابستگی‌هاست. یكی از افكاری كه با آن می‌توانید خود را از غم و اندوه نجات دهید این است كه با خود تكرار كنید: من برای شاد بودن به هیچ‌كس و هیچ‌چیز نیاز ندارم. بعد از یك شكست قلبی خیلی سخت است اعتماد‌كردن به اینكه می‌توان بدون آن شخص زندگی كرد و راه را ادامه داد و شاد بود ولی زندگی بارها به ما ثابت كرده كه ما می‌توانیم! باید خلاقانه و با قدرتی كه داریم خلاءهایمان را پر كنیم.

3) نقاط قوت خود را بنویسید: یكی از تكنیك‌‌های خارج‌شدن از احساس شكست، لیست‌كردن نقاط قوت است. اینكه با سختی‌ها كنار آمده‌اید و هنوز ایستادگی می‌كنید، اینكه با وجود افسردگی شدید و افكار منفی تا حد خودكشی كه گاهی ذهنتان را پر می‌كند هنوز زنده هستید از نقاط قوت شماست. اینكه حتی باوجود درد و رنج لب به سیگار نزده‌اید، به دیگران ضربه نزده‌اید، به سمت دروغ و دغل نرفته‌اید از قدرت شماست. پس این موارد را بنویسید و به خودتان گوشزد كنید.

4) خرس سفید: اگر تلاش می‌كنید به خاطراتتان فكر نكنید و می‌خواهید دور خود حصار بكشید تا مانع ورود آنها شوید و با خودتان مدام تكرار می‌كنید: نباید به او فكر كنم، نباید درباره او خیالبافی كنم، نباید لحظه‌های با هم بودنمان را به یاد بیاورم مطمئن باشید اوضاع را بد و بدتر خواهید كرد. در یك مطالعه مشهور و روان‌شناسی كه در سال 1980 صورت گرفت از افراد خواسته شد در مورد همه‌چیز فكر كنند ولی حق ندارند درباره خرس سفید فكر كنند. حدس می‌زنید همه آنها درباره چه چیزی فكر كردند؟ خرس سفید! پس نجنگید و نه خود را به سمت خاطرات هل بدهید و نه به زور بخواهید یك شبه یا یك ماهه همه‌چیز را فراموش كنید.

5) كمك كنید: احساساتتان را جمع‌آوری، بسته‌بندی و سعی كنید برای استفاده از آنها راهی پیدا كنید، اما بهترین راه، كمك كردن به یك شخص دیگر است، به‌خصوص اگر آن شخص دچار دردی شبیه شما باشد. این كار شما را از دردها و رنج‌هایتان دور خواهد كرد و برای لحظاتی خود را فراموش خواهید كرد و این یعنی معجزه! حتی می‌توانید جذب بنگاه‌های خیریه شوید به‌خصوص جاهایی كه از بچه‌ها حمایت می‌كنند.

6) خنده و گریه: همان‌طور كه خنده در خیلی از مراحل بهبودبخش است، گریه هم می‌تواند شفادهنده باشد. آیا فكر می‌كنید بعد از یك گریه خوب، اتفاقی حالتان بهتر می‌شود؟ نخیر، كلی دلایل فیزیولوژیك وجود دارد كه قدرت شفابخش بودن اشك را ثابت می‌كند. برخی از آنها توسط ویلیام فری، كسی كه برای 15 سال رییس تیم تحقیقاتی مطالعه روی اشك بوده، به ثبت رسیده است. در میان یافته‌های آنها به اشك‌های عاطفی [در مقابل اشك‌هایی كه برای جراحت‌های فیزیكی ریخته می‌شود] اشاره می‌شود كه با خود مواد سمی خاصی را دفع می‌كنند و استرس غم و اندوه را كاهش می‌دهند پس جلوی اشك خود را نگیرید.

7) لیست خوب‌ها و بدها: باید مشخص كنید كدام فعالیت‌ها حال شما را خوب می‌كنند و كدامشان باعث طغیان احساسات بد می‌شوند و برای اینكه دقیقا بفهمید باید آنها را امتحان كنید و بعد در لیست فعالیت‌هایی كه باید انجام دهید یا فعالیت‌هایی كه نباید انجام دهید، قرار دهید ولی كارهایی مثل چك كردن صفحه شخصی در اینترنت، سایت و دیدن روابط جدید یا كارهایی كه قرار است انجام دهید قطعا جزو فعالیت‌هایی نیست كه شما را خوشحال كند. پس از همین لحظه و بدون آنكه تجربه كنید آن را در لیست كارهای ممنوعه قرار دهید و اما در لیست خوب‌ها احتمالا می‌توانید حذف كردن تمام پیامك‌ها، ایمیل‌ها و پیام‌های صوتی او را قرار دهید. فروختن هدیه‌های گران‌قیمتی كه او برایتان خریده است مثل جواهرات را هم در لیستتان بگنجانید. پولش را صرف یك سفر عالی كنید!

8) ورزش كنید:

9) دنیای جدیدی بسازید: دوستان مشترك و فعالیت‌های مشترك نمی‌گذارد به طول كامل از او جدا شوید پس دنیایی از دوستان جدید و فعالیت‌های جدید برای خود بسازید.

10) امید داشته باشید: می‌گویند: «حسی قوی‌تر از ترس وجود دارد و آن بخشش است.» اما برای اینكه بتوان بخشید باید از گذشته گذر كرد و برای گذر كردن از گذشته، باید امید داشت به روزهای بهتری كه در راه است و به وجود داشتن جاها و موقعیت‌های بهتر. امید به اینكه این درد و پوچ بودن كه در میان فعالیت‌هایتان گردنتان را می‌گیرد، همیشه با شما نخواهد ماند. امید، یعنی ایمان داشتن به اینكه روزی غم‌هایتان بخار می‌شوند و تا همیشه لبخندهایتان زوركی و بی‌رنگ نخواهد بود.

برگرفته از سلامت

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

چگونه شکست عشقی را درمان کنیم
چگونه شکست عشقی را درمان کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *