بسیاری از ما دوست داریم که با امامان معصوم مانند امام حسین(ع) در قیامت حاضر شویم. برای این منظور باید در زندگی دنیوی مراقب اعمال خود باشیم. ما نمی توانیم نبی یا امام شویم اما می توانیم یکی از صدیقین، شهدا و صالحین باشیم، شهدا نه به معنای شهید در راه خدا، این شهدا یعنی شاهدان.
با فرا رسیدن ایام مذهبی همچون ماه محرم و صفر که شامل حوادثی هستند که ریشه در دین مبین اسلام دارند سؤالات فراوانی به ذهن عموم شیعیان و دوستداران ساحت مقدس اهل بیت(ع) خطور می کند که در این بخش از نمناک به آنها پاسخ داده شده است.
در قیامت بر اساس سخنان پیشوایان دینی، انسان با محبوب خویش محشور می شود. به عبارتی هر فردی در دنیا، فرد یا گروهی را پیشوا و الگوی خود قرار دهد، در آخرت نیز به همراه او محشور خواهد شد.
پیامبر اکرم(ص) در این زمینه می فرمایند:
چگونه عاشق امام حسین شویم
«هر کسی با شخصی که به او علاقه مند است محشور می شود، پس کسی که بنده ای را در راه خدا دوست بدارد، خدا را دوست داشته است، و خدا را دوست نمی دارد مگر آن کسی که خدا او را دوست داشته باشد» ( مصباح الشریعة، ص 194).
قرآن کریم درباره پیامبر و امامان معصوم(ع) می فرماید:شما هر عملی که می خواهید انجام دهید، فکر نکنید که این عملتان تمام می شود بلکه این عمل شما را خداوند، رسول اکرم(ص) و مؤمنان می بینند.
در رساله های علما آمده است که عزاداری امام حسین (ع) یکی از بهترین راه های تقرب به خدا است؛ قبول شدن این عزاداری ها، ذخیره بزرگی برای ما در آخرت است. اطاعت و بندگی خداوند متعال موجب محشور شدن با انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین می شود و آنها در آخرت دوستان انسان می شوند. بنابراین اگر گناه و معصیتی انجام دهیم موجب دور شدن از این بزرگان خواهیم شد.
هر کسی با شخصی که به او علاقه مند است محشور می شود، پس کسی که بنده ای را در راه خدا دوست بدارد، خدا را دوست داشته است، و خدا را دوست نمی دارد مگر آن کسی که خدا او را دوست داشته باشد. (مصباح الشریعة، ص 194)
پیامبر اکرم(ص) همچنین فرمودند:
هر شخص، مردمی را به سبب کردارشان دوست بدارد، روز قیامت، در جمع آنان گرد خواهد آمد و مانند آنان محاسبه خواهد شد؛ اگرچه کردارش چون کردار آنان نباشد. (تاریخ بغداد، ج 5، ص 405)
امام علی(ع) فرمود:
هرکه ما را دوست بدارد، در روز قیامت، همراه ما خواهد بود، و اگر شخصی سنگی را دوست بدارد، خداوند، او را با آن، گِرد خواهد آورد. (الأمالی، ص 209)
با توجه به روایات؛ می توان گفت دلیل و حکمت همنشینی و همراهی با دوستان در آخرت، به جهت انتخاب راه و صفات نیک یا بد انسانی و اخلاقی می باشد؛ یعنی هر انسانی از نظر خطّ و ربط اجتماعی و خُلق وخو و صفات انسانی و اخلاقی؛ در روز رستاخیز با کسانی خواهد بود که در دنیا به آنها پیوند محبّت و همراهی در طریق زندگی داشته است. (اخلاق در قرآن، ج 1، ص 378)
سوره مبارکه «فجر» به عنوان سوره امام حسین(ع) مشهور است (تفسیر نمونه، مکارم شیرازی،ج 26، ص 439).
امام صادق(ع) می فرماید:
سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانید که سوره حسین(ع) است. هر کس آن را بخواند با حسین بن علی(ع) در قیامت، در درجه اول او در بهشت خواهد بود. ( ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 123)
از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده اند که:«اقرءوا سورة الفجر فی فرائضکم و نوافلکم، فإنها سورة الحسین بن علی ” “ سوره ی فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید، زیرا این سوره، سوره حسین بن علی (ع) است. ” یکی از حاضران (ابو اسامه) پس از بیان امام صادق (علیه السلام) عرض کرد:چگونه این سوره، سوره امام حسین (علیه السلام) شده است؟
مگر این بخش از آیه و کلام خداوند را نشنیده َاید که می فرماید:“ یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ” این آیه درباره حسین بن علی علیهماالسّلام است؛ چرا که آن بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا راضی بود و خدا نیز از او راضی بود، و یاران آن بزرگوار از خاندان محمد (ص) از خداوند راضی بودند و خداوند نیز از آن ها راضی بود، و این سوره فقط درباره حسین بن علی و شیعیان او و شیعیان آل محمد (ص) می باشد. (البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص:658)
در این آیات، نفس آرام و مطمئنّه مورد خطاب قرار گرفته است، خداوند او را به سوی خود می خواند و داخل بندگان خاص خود می کند و سپس او را به بهشت جاودانگی دعوت می کند. (سوره الفجر، آیات27 – 30 )
مسلّماً مصداق روشن «نفس مطمئنّه» وجود مبارک امام حسین (ع) است و شاید به همین دلیل این سوره را سوره امام حسین (ع) نامیده اند.
در قرآن کریم یکی از افتخارات و امتیازات برای کسانی که مطیع فرمان خدا و پیامبر(ص) باشند، همنشینی با کسانی است که خداوند، نعمت خود را بر آنها تمام کرده است:و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، [در روز رستاخیز،] همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیق های خوبی هستند! (سوره نسا؛ آیه 69)
دهه اول محرم، دهه عزاداری برای امام حسین(ع) است و این زمان را ائمه اطهار (ع) مشخص نموده اند و خود نیز در همین زمان عزاداری کرده اند.
امام رضا(ع) می فرمود:
چون ماه محرم داخل می شد پدر مرا کسی خندان نمی دید و اندوه و حزن پیوسته بر او غالب می شد تا روز دهم. چون روز عاشورا می رسید آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می فرمود امروز، روزی است که امام حسین(ع) به شهادت رسیده است. (مفاتیح الجنان)
مکان قتلگاه ممکن است که نسبتا واقعی باشد اما مورخان درباره آن اختلاف نظر دارند. برخی مکان فعلی خیمه گاه را درست و واقعی می دانند و برخی دیگر آن را صرفا نمادی از مکان اصلی می دانند. سایر مقامات نیز نمادی از واقعیت گمشده درتاریخ هستند که صرف نسبتی که با واقعیت دارند مورد احترام می باشند.
یکی از صحیح ترین مقاتلی که اکنون در دست ما است کتاب «نفس المهموم» تألیف شیخ عباس قمی(ره) و با ترجمه آیت الله شعرانی است.
همه عکس های منسوب، فقط منسوب هستند و هیچ گونه اطمینانی به صحت آن ها وجود ندارد.
ایلام – ایرنا – چقدر از عزاداران سید و سالار شهیدان تاكنون در ماه محرم و با شركت محافل عزاداری امام حسین(ع) با ابعاد قیام این امام مظلوم آشنا شده یا از آن درس گرفته و در مسیر رسیدن به سعادت زندگی فردی و اجتماعی از آن بهره برده اند؟
ارومیه- ایرنا- سرپرست فرمانداری ارومیه گفت: رایزنی دیپلماتیک برای…
تهران- ایرنا- سالگرد حادثه مرگبار ساختمان پلاسکو با سقوط دلخراش چترباز…
تبریز – ایرنا – «کارگران ساختمانی» یا «کارگران فصلی» از جمله اقشار…
بندرعباس- ایرنا- معاون توسعه مدیریت و منابع استانداری هرمزگان با اشاره…
چگونه عاشق امام حسین شویم
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): “عاشق” شدن با “شناختن” خیلی فرق دارد.
اگر چه تفکر، اساس و مقدمهی هر شناخت و سپس هر گرایشی میباشد، اما دقت کنیم، کسی با فکر کردن، “عاشق” نمیشود.
الف – “تفکر” کار ذهن است و سبب شناخت علمی و عقلی میگردد، اما “فهم” و بالتبع گرایش، محبت و عشق، کار قلب (دل) میباشد و دل نیز، با “توجه” روی میآورد، محبت و علاقه پیدا کرده و عاشق میشود.
ب – اگر کسی درباره نظام آفرینش مطالعه و تفکر نماید، حتماً شناخت بیشتری به دست میآورد، اما هیچ دلیل نمیشود که “عاشق” نظام آفرینش نیز بشود، بسیاری از این نظام حاکم بر آفرینش که راه فراری از آن ندارند و یا برخی از نظمهای آن (مثل مرگ) متنفر هم هستند.
اگر خانمی به آقایان و ویژگیهای آنان فکر کند و یا آقایی به ویژگیهای بانوان فکر کند و هر کدام صدها کتاب در این موضوع بخوانند، شناختشان از یک دیگر افزون میگردد، اما این شناخت هیچ دلیل و علتی برای عاشق شدن آنها نمیگردد. چه بسا فکر، مطالعه و شناخت راجع به شخص یا موضوعی، سبب تنفر نیز بگردد.چگونه عاشق امام حسین شویم
ب – ابلیس رجیم، خداوند متعال و عالم ملکوت را میشناخت و خوب هم میشناخت، هم چنین بلعم باعور مستجاب الدعوة بود و سامری گوسالهساز، خودش از عرفای امت حضرت موسی علیه السلام بود؛ علمای یهود که تورات داشتند، به خوبی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و حقانیت ایشان را میشناختند، خداوند متعال فرمود: حتی بیشتر از پسران (فرزندان)شان؛ اما انکار و تکذیب و عناد کردند، چرا که دلشان، محبوبهای دیگری داشت:
« الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ » (البقرة، 146)
ترجمه: آنان که کتاب آسمانی به ایشان دادهایم، بخوبی او [= پیامبر] را میشناسند، همانگونه که فرزندان خود را میشناسند؛ فقط کسانی که سرمایه وجود خود را از دست دادهاند، ایمان نمیآورند.
پ – حق و تجلی حق، قابل نفی نمیباشد، اما قابل انکار و تکذیب هست. در این اصل، فرقی ندارد که موضوع «خدا» باشد، یا اهل عصمت علیهم السلام، یا قرآن کریم، یا اسلام، یا هر ادعای حقی، یا هر موضع حقی و یا هر عملکرد حق و جناح محقی؛ پس اغلب منکران و معاندان، “حق” را میشناسند، خوب هم میشناسند، اما دلشان محبوبهای دیگری دارد.
عشق:
عشق و محبت، اکتسابی نیست که انسان با تفکر، مطالعه یا … آن را به دست آورد؛ بلکه اهداف، تعلقات، انگیزهها، آمال و آروزها، سبب پیدایش “محبتی” در قلب و جان آدمی میگردد، اگر چه محبت و عشق به فانی باشد؛ سپس همان “محبت” و عشق، سبب حرکت انسان به سوی محبوب میگردد و اعمال را جهت و شکل میدهد. اگر توجه و محبت به دنیا و متاعش بود، حرکت به سوی وصال آن میشود، چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «حُبّ الدّنیا رأسُ کُلّ خَطیئَة – محبت به دنیا، ریشه و اصل هر خطایی (گناهی) میباشد»؛ و اگر این توجه و محبت به خداوند متعال بود، سبب تبعیت از فرستادگان و راهنمایان او، برای قرب، وصال و لقای او میگردد.
در قرآن کریم، آیات استدلالی بسیاری وجود دارد و هم چنین بسیار به تعقل، تفکر و فراگیری علم تأکید شده است، اما آنجا که میخواهد دستور حرکت دهد، میفرماید: بگو اگر خدا را دوست دارید بیاید؛ چرا که انسان به سوی «محبوب» میرود، نه الزاماً به سوی «معروف = شناخته شده».
« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ » (آلعمران، 31)
ترجمه: بگو: «اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»
ما چه کارهایم که چه کنیم؟!
ما چه کارهایم که چه کنیم؟! مگر همین مقدار که خدا و اهل عصمت علیهم السلام، معاد، قرآن و اسلام را دوست داریم، از شناخت ماست؟! ما کجا خدا را میشناسیم؟ ما کجا امیرالمؤمنین، سیدة النساء فاطمة الزهراء، امام حسن، امام حسین و سایر امامان و حضرت مهدی علیهم السلام را میشناسیم که اینقدر آنها را دوست داریم؟!
***- هم “عاشق” خداست، هم “معشوق” خداست و هم “عشق” مال خداست. قلب (جان) هم مال خداست، قلب “ّبیت الله و حرم الله” است؛ لذا نفرمود کتاب بخوانید، کسب علم کنید، اینگونه فکر کنید تا عاشق من و عاشق محبین و محبوبین من شوید، بلکه فرمود: شما خانهی مرا از لوث وجود بتها تمیز کنید، آنها را از خانهی من بیرون کنید، تا عشق حقیقی به من و عشاق من، وارد آن شود. این عشق را خودم به شما دادهام، نیازی نیست که پیاش بدوید، فقط پردههایی که خودتان انداختید را بردارید تا ظهور و نور افشانی نماید؛ و البته که برای هدایت شما در برداشتن حجابها، محبوبم “حبیبالله” را فرستادهام، پس او را تبعیت کنید. « قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ …»؛ إن شاء الله.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
●- چگونه فکرکنیم تا بتوانیم عاشق ائمه معصومین علیهم السلام شویم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7804.html
نام و نام خانوادگی
ایمیل
نظر
کد امنیتی
ولایت ، امامت، غدیر
کربلا ، محرم ، عزاداری
غیبت ، قیام ، انتظار
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به «پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات – ایکس شبهه – x-shobhe» می باشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
مجموعه سوالات اعتقادی – بخش پانزدهم…
مجموعه سوالات قرآنی – بخش پانزدهم
مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
همه اصحاب عاشورا آمده بودند که ثابت کنند برای آنها هیچ کس جز خدا، اِله نیست. آنها هدفی غیر از خدا نداشتند. روز عاشورا تفسیر «لا اله الا الله» است. این یعنی امام حسین (علیه السلام) به عشق خداوند تبارک و تعالی این حرکت را انجام داد.
اگر بخواهیم یک تحلیل درستی از واقعه عاشورا داشته باشیم، همانطور که بسیاری از بزرگان دین فرمودند: عاشورا تفسیر یک جمله است. آن هم ذکر «لا اله الا الله» است. یعنی برای انسان معشوقی و دلبری جز کمال مطلق، هستی مطلق، زیبایی مطلق، علم مطلق، مهربانی مطلق، «الله» وجود ندارد. این سنگ بنای حرکت و بعثت همه انبیا است. همه انبیاء آمدند تا به انسان بگویند که تو از روح خدا دمیده شدهای. تو یک موجود زمینی نیستی. تو فقط یک زن یا مرد نیستی. زنانگی و مردانگی ات و جنبههای زمینی برای همین زمین است که به تو داده شده است. تو یک سابقه قبل از زمین و قبل از عالم ماده داری و یک حقیقت جاودانه از روح خدا هستی. آنچه که شایسته و سزاوار توست، فقط یک موجود است و آن خداوند تبارک و تعالی است. تو الهی غیر از الله نداری. دلبر و معشوق و آرمان و هدفی برای تو وجود ندارد، جز کمال مطلق. آرمانهای دیگری که در زمین به دنبال آنها هستی. مثل خانواده، ریاست، مقام، ثروت، علم، مسائل دیگر، اینها مربوط به زمین و جنبههای غیرانسانی تو است.
خاندان امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا آمدند تا در این عشقبازی، بسیار بسیار قدرتمند باشند. از آن بچه ۶ ماهه تا پیر 80 سالهشان همه عشقباز، دلداده و صاحبدل بودند.
صاحبدلی کار هر کسی نیست. انسان باید از قلبش مراقبت کند که جز الله به عنوان معشوق اصلی اش که مرکز و منشأ شادی، آرامش، قدرت و حرکت است، کسی غیر از او در دلش نیاید. چگونه عاشق امام حسین شویم
کسانی که در عاشورا بودند، همه صاحبدل بودند. دل برایشان بسیار محترم بود. این درک که انسان جز الله، معشوق و دلداری ندارد و هر چیز غیر از آن دل بدهد باخته و ضرر و خسران کرده، خیلی مهم است. این، بعدها برایش مایه غم و غصه و حسرت میشود. این همان فهم اصلی است که هر انسانی باید آن را پیدا کند. یعنی باید انسان به این باور و بینش برسد که کم کم در طول مسیر عمرش، بتواند این مالکیت را به دست بیاورد.
بنابراین، در عاشورا آن چیزی که بیش از هر چیز دیگری ظهور دارد، عشق به الله است. همه اصحاب عاشورا آمده بودند که ثابت کنند و نشان بدهند که برای آنها هیچ کس جز خدا، اِله نیست. آنها هدفی غیر از خدا ندارند. این یک عشق است که در عاشورا ظهور میکند.
گاهی انسان دنبال گمشدهای میگردد تا بداند که اساساً ماجرای اهمیت محرم و صفر و اربعین از کجا ناشی میشود؟ این عظمتی که تمام عالم را گرفته، حتی غیرمسلمانان را توانسته تسخیر کند، از کجا آمده که ماندگار شده است؟ چطور یهودیان، مسیحیان، صابئی ها، بوداییها، عاشق امام حسین (علیه السلام) هستند و برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری میکنند و برای اربعینش آن مسیر را طی میکنند؟
امام حسین (علیه السلام) عشق انسانی را به ظهور گذاشت تا همه عاشق او شدند. این هم قاعده است. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا[1]= قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد» او همه چیزش را در راه خدا داد. خدا همه دنیا را عاشق او کرد. عشقهای دیگری هم در عاشورا ظهور داشت.
حرکت امام حسین (علیه السلام)، فرهنگ عشق به انسانیت است
دومین عشقی که در عاشورا ظهور داشت و ما باید از آن درس بزرگی بگیریم، عشق به انسانیت است. امام حسین (علیه السلام) درست است برای خدا میآید، اما وقتی میخواهد هدفش را بیان کند، میگوید که من آمدم مردم را نجات بدهم. من آمدم مردم را هدایت بکنم. «أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ= مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم»، این عشق به مردم، عشق جاودانه، عشق ابدی، عشق پاک، عشق حقیقی به مردم فوقالعاده مهم است. خاندان امام حسین (علیه السلام) که از مدینه راه میافتند و آن همه مصیبت میکشند در بین راه تا کربلا و از کربلا آن همه مصائب بیسابقه کمرشکن، که این مصیبت در تاریخ بینظیر است، ولی آنها آن را تحمل میکنند، آمدند که محصول کارشان نجات و هدایت انسانها باشد. اگر مجالس امام حسین (علیه السلام) نبود، دینی باقی نمیماند که بخواهد هدایتی برقرار بشود. از این رو، این عشق ابدی به انسانها را عشق بیمنت، عشق بیشکایت را ما باید برای هدایت همه انسانها پیدا کنیم.
ما باید برای هدایت انسانها سرمایهگذاری کنیم. متاسفانه ما برای فرزندان مان حاضر نیستیم به خاطر اینکه یک موقعی فرزندان مان منحرف نشوند و در دام شیطان قرار نگیرند، از حقوق خودمان بگذریم.
درس بزرگی که باید از عاشورا و از حرکت امام حسین (علیه السّلام) بگیریم، دریافت عشقهای بسیار پاک است. اما اینکه حواسمان نباشد که امام حسین (علیه السلام) برای چی آمد؟ هدفش چه بود؟ عشق به الله را نبینیم. عشق به انسانها را نبینیم. عشق به دین را نبینیم و فقط برویم بنشینیم گریه کنیم، فایده ای ندارد.
عزای امام حسین (علیه السلام) از وسیله بودن به هدف تبدیل شد. یعنی ما باید هیئت داشته باشیم، باید هیئت بزنیم، باید شام و ناهار بدهیم، باید دسته راه بیندازیم، باید این کارها را بکنیم. اینها خودش یک هدف شدند. درحالی که اینها هدف نیستند. بلکه اقامه عزا یک وسیله برای اهداف امام حسین (علیه السلام) و برای ترویج «لا اله الا الله» است. نه اینکه امام حسین (علیه السلام) بیاید جای خدا را برای ما بگیرد.
برای خیلی ها امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت از خدا مهمتر است. عشق و معرفت شان به اهل بیت از عشق و معرفت شان به خدا بیشتر میشود. برای همین عزاداری برایشان اصالت پیدا میکند و دیگر وسیله نیست. از این رو، در عزاداری انواع معصیتها و بداخلاقی ها را میکنند، بیادبی میکنند، چشم و همچشمی میکنند، رقابت های بیجا میکنند، حسادت میکنند، دعوا راه میاندازند، این چه عزاداری است؟
مهمترین پیام امام حسین (علیه السلام)، عشق به خداست
مهمترین عمل در روز عاشورا این است که تو بنشینی و هزار بار سوره توحید را بخوانی. زیرا توحید، بالاترین ذکر روز عاشورا بود که همان «لا اله الا الله» است. اگر این کار را بکنی، یعنی تو پیام امام حسین (علیه السلام) را گرفته ای. اگر کسی اقامه عزا کرد و در اقامه عزا بیشتر عاشق الله شد و به توحید بیشتری رسید و عاشق مردم شد و مردم را طور دیگری و نه به خاطر خودش دوست داشت، بلکه به خاطر الله دوست داشت، این یعنی پیام امام حسین (علیه السلام) را گرفته است.
آدمی که عاشق انسانهاست، مثل خاندان امام حسین (علیه السلام) از خودش میگذرد تا محیط خانواده محیط گرم و شادی باشد. چون عشق به انسان ها دارد. خودشیفتگی و خودخواهی ندارد. با هیچ کس مشکلی ندارد، با هیچ کس دعوایی ندارد، این عشقها یادمان نرود.
عشق به خودمان، یعنی حرمت آن روحی که خدا به تو داده را داشته باشی، قیمت خودت را داشته باشی، حواست باشد که تو چقدر عزیز هستی، چقدر مهم هستی. حواست باشد که حیف است برای دنیا غصه بخوری. حیف است که برای دنیا عصبانی بشوی. حیف است که برای دنیا پژمرده بشوی. انسان وقتی به قیمت خودش پی برد و عاشق خودش شد، دیگر حیا میکند از اینکه بخواهد زودرنج و حساس و عصبی باشد و بر سر مسائل دنیایی با کسی دعوا بکند.
عشق به خود، باعث میشود انسان از خودش مراقبت کند. بگوید من اگر برای فلان مورد غصه بخورم و ناراحت بشوم و دلخوری ایجاد کنم و وحدت را بهم بزنم و حیثیت خودم را از بین بردم، خودم از رشد و سعادت میافتم.
عشق به خود، یعنی خود الهی. یعنی خود آسمانی ات، خود بهشتی ات را بیشتر از خود زمینیات، خود زنانهات، خود مردانهات، خود جنسیات، در نظر بگیری.
سیدالشهداء هر چه شأن غیرالهی داشت، همه را در عاشورا گذاشت. به تمام آن شأنها توهین شد. ولی به خاطر اسلام و به خاطر خدا، همه را داد.
پس ما این عشق های بزرگ را باید از محرم و صفر برای خودمان ایجاد کنیم: «عشق به الله، عشق به اهل بیت و دین، عشق به انسانها» تمام محرم و صفر عشقبازی است. ظاهرش غم و مشکی پوشیدن است، اما باطنش سرور و شادی مؤمنین است.
امامت/ امام حسین (علیه السلام)
[1] . سوره مریم، آیه 96.
قا/220
دانلود متن
کلیدواژه ها:
عاشورا
،
کربلا
،
محرم
،
عشق
،
منتظران منجی
،
استاد شجاعی
،
محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
www.montazer.ir/node/11899
آخرین مطالب
آثار استاد
Stay informed on our latest news!
استان تهران – شهر ری – میدان حضرت عبدالعظیم – خیابان قم
نرسیده به میدان فرمانداری – خیابان شهید کاشانی
کوچه شهید سید برزگر – پلاک 13
© طراحی و توسعه مؤسسه منتظران منجی – واحد فناوری اطلاعات
دین اسلام گرفتار اشرار شده، اشراری که از سقیفه روی کار آمدند و با تمام نقایص و جهالتهایی که داشتند امام بر حق را کنار گذاشته و رهبری امت را به عهده گرفتند تا جایی که به جهالت و گمراهی کشانده شدند. اوج این ضلالت و گمراهی در دستگاه بنی امیه با ظهور معاویه بن ابی سفیان و یزید بن معاویه بن ابیسفیان بود.
تبیان نوشت: امیر المومنین علی علیه السلام در نامه 53 به مالک اشتر با توصیف نابودی دین اینگونه می فرمایند که این دین گرفتار اشرار شده، اشراری که از سقیفه روی کار آمدند و با تمام نقایص و جهالت هایی که داشتند امام بر حق را کنار گذاشته و رهبری امت را به عهده گرفتند تا جایی که به جهالت و گمراهی کشانده شدند. اوج این ضلالت و گمراهی در دستگاه بنی امیه با ظهور معاویه بن ابی سفیان و یزید بن معاویه بن ابی سفیان بود.
نصیبت را از دنیا فراموش نکن و از طرفی هم متذکر میشود؛ به دنیا جوری وارد نشو که به آخرت ضرر برساند؛ به عبارتی نه دو دستی به آن بچسب و نه آن را رها کن. بهره را داشته باش. این میزان از بینش باعث میشود که هر وقت لازم باشد از دنیا چشم بپوشی چون دنیا برایتان وسیله برای رسیدن به اخرت تعریف شده است نه هدف.
این جهت گیری در جامعه سبب می شود که در دوران علی (ع) حفاظت از دین در گرو سکوت و در دوران حسین (ع) در عدم سکوت و شمشیر کشیدن انجام شود، چنانچه داریم امام حسین (ع) استراتژیک حرکت خود را حفظ دین معرفی می کنند؛ و بعد در خطبه ای این گونه طلب یاری می کنند؛ هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقای خداوند سازد، با ما رهسپار شود، چرا که من ـ به خواست خداوند ـ فردا صبح حرکت خواهم کرد).
بعد می بینیم که آن 60 هزارنامه ای که پای هر نامه آن 120 هزار مهر و تایید از مردم و دعوت کنندگان امام به کوفه بود، به امام پشت می کنند و تنها عده ای که به نقل مشهور 72 تن بودند، برای یاری امامشان ثابت قدم و پایدار می مانند و حاضر شدند از جانشان که عزیزترین سرمایه آدمی است در راه دفاع از امام نثار کنند.چگونه عاشق امام حسین شویم
یارانی که حضرت سید الشهدا در فرمایشی در رابطه با آن ها فرمودند: شایسته تر، وفادارتر و بهتر از اصحاب خودم کسی را نمی شناسم. و نیز در زیارت ناحیه مقدسه درباره این بزرگواران فرموده اند؛ سلام بر شما ای بهترین یاوران (به تعبیری حضرت بیان می کنند که اصحاب من از مالک اشتر و تمام صحابی ائمه برتر هستند و نظیر ندارند)
در این فرصت بر آن هستیم در مثلث؛ خاندان اهل بیت، اصحاب و خود امام حسین (ع)، در رابطه با چند ویژگی اصحاب امام گذری داشته باشیم تا بتوانیم این ویژگی ها را در خود تسرّی داده تا در زمانی که قرار است برای مولا و امام زمانمان جانفشانی کنیم، همچون 2000 نفری که در تاریخ آمده شب عاشورا بعد از صحبت های امام منوط بر اینکه “فردا من و هر کسی که با من است کشته می شود، حکومت و پاداش و مزد دنیوی در کار نیست، هر که می خواهد برود” همه رفتند جز تعداد قلیل، اماممان را تنها نگذاریم.
اصحاب و یاران سید الشهدا 4 دسته تقسیم می شوند
اصحاب اولی؛ کسانی که در خروج از مکه با امام بودند؛ مثل عابس بن شبیب شاکری، حجاج بن مسروق جعفی، بریربن خضیر همدانی، عمربن جناده.
گرروه دوم، اصحاب طریق هستند؛ کسانی که در بین راه مکه و کربلا به امام پیوستند؛ مثل نافع بن هلال بجلی، مسلم بن کثیر ازدی، زهیر بن قین بجلی،ابوثمامه صائدی، یزید بن زیاد بن مهاصر کندی.
گروه سوم از اصحاب کربلا، خود به سه دسته تقسیم می شوند؛ یا افرادی از کوفه بودند که آمدند و ملحق می شوند؛ مثل دو پیرمردی به نام های مسلم بن عوسجه یا حبیب بن مظاهر عده ای هم از جدا شدگان از لشگر عمر سعدبودند که به امام ملحق شدند؛ در راسشان حر بن یزید ریاحی و 30 نفر دیگر هستند.
گروه دیگر بعد از واقعه عاشورا (فردای عاشورا تا روز یازدهم) و به تعبیری بعد از شهادت امام پیوستند؛ مثل هفهاف بن مهند راسبی که وقتی آمد و اوضاع را دید، شمشیر برداشته و به لشگر ابن سعد حمله کرده، عده ای را به درک رساند و و در نهایت به شهادت رسید.
گروه چهارم اصحاب بنی هاشم هستند که صحبت در رابطه با شناخت حقیقت این شخصیت ها از لسان ناقص ما بر نمی آید؛ اصحابی چون قمر بنی هاشم، حضرت قاسم و علی اکبر.
خصایص ویژه اصحاب امام حسین(ع)
اولین خصیصه این بود که آن ها تفقّه در دین داشتند. آگاه در دین و دین فهم بودند. دین را وراثتی نداشتند، دراستی داشتند. دین را آموخته بودند.
این گونه نبودند که چون پدرانشان مسلمان باشند، این ها هم بدون هیچ تفقه و دلیلی ادامه دهنده این راه باشند.
نکته ای که در دینداری وراثتی باید توجه شود این است که این نحو مسلمانی و ایمان تا زمانی جواب می دهد که همه چیز خوب باشد اما همین که مقداری از آسایش و زندگی آن ها اوضاعش تغییر کند به همه چیز بد بین و بی اعتماد می شود. چرا که این دین آگاهنه نیامده و با یک نسیم هم از بین می رود.
چنانچه دربیانی امام حسین (ع) می فرمایند: به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایی که دین وسیله زندگی آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم میشوند.
در بیانی امام باقر (ع) نیز می فرمایند: مومن از کوه سخت تر است. از کوه کم می شود اما از دین مومن چیزی کاسته نمی گردد.
کسی که دین را دراستی می آموزد عوض نمی شود دچار تغییر کمی و کیفی نمی شود.
در رکاب امیرالمومنین نمازخوان ها بودند اما خبری از دین آگاهان نبود. عده ای بودند که در مقابل معاویه ایستادند اما ناگهان دسیسه هایی شیطانی قرآن را به نیزه کردند و چون اینان بطن عمیقی از دین و آگاهی را در خود نداشتند نتوانستند دین و قرآن حقیقی را تشخیص دهند و آن جا بود که فریب خوردند و مقابل علی رسیدند.
اما در مقابل می بینیم که لشگر و یاران سید الشهدا نمازخواندن های عمر سعد را هم می دیدند ولی به نماز آن ها توجهی نداشتند چون فهم دین داشتند، می فهمیدند و آگاهی داشتند که نماز آن ها نماز واقعی نیست و آن وقت است دور امامشان حلقه زده و محافظت می کنند تا امامشان نماز بخواند.
در روایتی داریم که پیامبر (ص) می فرمایند؛ اگر دنیا در نزد خداوند به اندازه بال پشه ای می ارزید، چیزی از آن را به کافر و منافق نمی داد.
یادمان باشد منشا تدین آگاهانه، تفکر و آموزش است تا بتوان دین را دراستی یاد گرفت، چرا که دین وراثتی مقطعی بوده و امروز با این همه شبهه کارساز نیست.
دو اصل اعتقادی و عملیاتی
دومین ویژگی یاران امام حسین(ع) تولی و تبری است. که این دو تنها در ناحیه قلب و اعتقاد قلبی کارساز نیست، در بیانی امام باقر(ع) می فرماید: به ولایت و سرپرستی ما نمی رسد مگر به واسطه عمل، نه فقط حرف. این دوست داشتن و اعلام برائت را باید هم در قلب و هم در لسان و هم عمل نشان داد. اینکه به حسب زبان یا علی می گویم اما در رفتار سر سفره دشمنان باشم، این تعریف و جایگاهی ندارد.
در تعبیری از امام صادق (ع) داریم ایمان را این گونه تعریف می کنند؛ هَلِ اَلْاِیمَانُ اِلاَّ اَلْحُبُّ وَ اَلْبُغْضُ . در حقیقت این اصل ایمان است و کسی که در مرز دین حب و بغضی نداشته باشد اصلا دینی ندارد؛ چرا که شاخصه اصلی دینداری و ایمان و ولایت حضرت حق، تولی و تبری است.
چگونه می توان به ولایت الله رسید؟
در بیانی قرآن کریم می فرماید: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا؛ خدا سرپرست اهل ایمان است. اهل ایمان باید چگونه عمل کنند تا تحت سرپرستی حق باشند؟ امام حسن عسگری پاسخ را از قول پیغمبر اکرم این گونه می فرمایند: روزی حضرت به یکی از اصحابشان فرمودند: ای بنده خدا! تو به ولایت الهی دسترسی پیدا نمی کنی، مگر آن که برای خدا دوست بداری و برای خدا دشمن بداری!
چرا که اگر کسی تحت سرپرستی خدا نباشد، طاغوت و شیطان سرپرستی او را بر عهده خواهند گرفت. بنابر این با نماز و روزه زیاد کسی به ولایت حضرت حق نمی رسد مگر اینکه تولی و تبری داشته باشد.
دوستدار و دشمن چه کسی باشیم؟
رسول اکرم (ص) مسیر حب و بغض را برای ما بیان می کنند؛ ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) ولایت خداست، دوستی او عبادت خداست، پیروی او فریضه (و واجب) خداست، دوستان او دوستان خدایند، دشمنان او دشمنان خدایند و جنگ با او جنگ با خداست و صلح و آشتی با او آشتی با خداوند عزوجل است.
آخرت هرکسی پیامد عمل او در دنیاست
خصوصیت سوم اصحاب سید الشهدا آزاد و رها بودن آن ها از تعلقات دنیوی بود، به طوری که هیچ وابستگی به دنیا نداشتند. آن ها مصداق کاملی از آیات قرآن کریم بودند و در حدی به دنیا اهمیت می دادند که جهت گیری برای رسیدن به اخرت باشد؛ چرا که به این اصل باور داشتند که آخرت هر چه باشد پیامد عمل در دنیا است. اگر بهشتی می شویم نتیجه این است که در دنیا خوب و بهشتی عمل کردیم و اگر جهنمی شدیم نشان می دهد که دنیا را خراب کرده ایم.
بنابر این دنیا تنها وسیله ای است برای آباد کردن آخرت. چنانچه در قرآن کریم، آیه 77 سوره قصص، ضمن توصیه ای می فرماید که نصیبت را از دنیا فراموش نکن و از طرفی هم متذکر می شود؛ به دنیا جوری وارد نشو که به آخرت ضرر برساند؛ به عبارتی نه دو دستی به آن بچسب و نه آن را رها کن. بهره را داشته باش. این میزان از بینش باعث می شود که هر وقت لازم باشد از دنیا چشم بپوشی چون دنیا برایتان وسیله برای رسیدن به اخرت تعریف شده است نه هدف.
چنانچه در روایتی داریم که پیامبر (ص) می فرمایند؛ اگر دنیا در نزد خداوند به اندازه بال پشه ای می ارزید، چیزی از آن را به کافر و منافق نمی داد.
خدا سرپرست اهل ایمان است. اهل ایمان باید چگونه عمل کنند تا تحت سرپرستی حق باشند؟ امام حسن عسگری پاسخ را از قول پیغمبر اکرم این گونه می فرمایند: روزی حضرت به یکی از اصحابشان فرمودند: ای بنده خدا! تو به ولایت الهی دسترسی پیدا نمی کنی، مگر آن که برای خدا دوست بداری و برای خدا دشمن بداری!
یا در بیانی دیگر فرمودند؛ ناز و نعمت دنیا در نزد خداوند ، کمتر و کوچک تر از فضله یک پشه ریز است. اگر دنیا در نظر خداوند به اندازه بال مگسی ارزش داشت، نه مسلمانی به آن می رسید و نه کافری از آن بهره ای می یافت.
این بینش و نگاه به دنیا داشتن، حقیقت زهد است؛ فراموش نکنیم که زهد نداری نیست؛ عدم وابستگی است، رهایی است رهایی انسان ها از دنیا که البته در این میان می تواند فردی ثروتمند باشد اما وابسته به دنیا نباشد و از طرفی دیگری فرد دیگری یک وجب از مال دنیا داشته باشد اما تعلق به دنیا نداشته باشد.
اما اینکه چگونه می توان به این بینش رسید؟ اصلا زهد در چه کسی پیدا می شود؛ آیا کسی که زیاد نماز و روزه دارد، زاهد است؟ امام صادق (ع) در بیانی به زیبایی پاسخ این سوال را می فرمایند؛ در مناجات موسی علیه السلام آمده است که : ای موسی بندگان شایسته من باندازه دانششان در دنیا زهد ورزیدند، و دیگران باندازه نادانیشان بدان رغبت کردند.چگونه عاشق امام حسین شویم
بنابر این زهد به زیادی نماز و روزه نیست، به نوع نگاهی است که انسان ها به دنیا دارند.
واین گونه بود که 72 تن از یاران حقیقی سید الشهدا پای در رکاب مولایشان ایستادند چرا که این ها توانستند دنیا را کنار بگذارند کاری که افرادی چون عمر سعد نتوانستند.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
ما را دنبال کنید.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، خواندن زیارت عاشورا در ایام و لیالی شب و روز که روش اولیا خدا بوده است میتواند ما را به امام حسین(ع) نزدیک کند.
امام عصر(عج) خطاب به سیدموسی رشتی گفت: «شما چرا نافله نمیخوانید؟نافله، نافله، نافله!شما چرا عاشورا نمیخوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا!شما چرا جامعه نمیخوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه!».
همچنین حضور فعال در مجالس حسینی و سفر مداوم به کربلا از راه قانونی، برپایی روضهخوانی در منازل و تکایا و حسینیهها و هیئتها نیز میتواند بین ما با امام حسین(ع) ارتباط برقرار کند.
دوری از گناه و انجام واجبات مخصوصاً نمازهای یومیه نیز میتواند ارتباط ما با امام حسین(ع) را بیشتر کند و این در حالی است که برخی خیال میکنند با عزاداری محرم همه گناهان انها محو میشود اگرچه در غیر محرم کارهای زشت مرتکب شوند یا مال حرام بخورند یا خیانت کنند.در حالیکه امام حسین(ع) برای نماز قیام کرد برای زکات قیام کرد برای جلوگیری از مفاسد اخلاقی قیام کرد و عزاداری برای حضرت بدون انجام واجبات فایدهای ندارد.
نگاهی به کرامات نهضت حسینی
در طول تاریخ بعد از عاشورا 61 تاکنون کرامات و معجزات فراوانی از توسل به امام حسین(ع) و اولاد و یارانش مشاهده شده است.
نقل شده که سالی در سامرا وبا آمد و همه روزه عدهای از شیعیان و سنیان و دیگر افراد از دنیا میرفتند.عاقبت مردم نزد مرحوم محمدتقی شیرازی معروف به میرزای کوچک آمدند و راهحلی خواستند ایشان فرمودند: به مردم بگویید که همه روزه زیارت عاشورا بخوانند و ثوابش را به روح نرگس خاتون مادر امام عصر(عج) هدیه نمایند شیعیان به این دستور عمل کردند و با کمال تعجب، کسی دیگر از شیعیان از دنیا نرفت ولی از سنیها مرتب مرده به غسالخانه میبردند آنها تعجب کرده و راز این مطلب را از شیعیان جویا شدند و آنها گفتند که رهبر ما به ما سفارش کرده که زیارت عاشورا بخوانیم و ما هم اینکار را کردیم سنیها با شنیدن این مطلب شروع به خواندن زیارت عاشورا کردند و مردان از آنها متوقف شد».
نگاهی به شعارهای عاشورا
برخی از کلمات سیدالشهدا(ع) چه در فاصله مدینه تا کربلا و چه در روز عاشورا، دارای پیامهای مؤثر و دیدگاههای الهامبخش برای جهاد و کرامت است این سخنان یا در ضمن خطبهها آمده است یا در رجزها و اشعار آن حضرت و حالت شعاری به خود گرفته است.
میتوان هدف حسینی و اندیشهها و روحیههای عاشورایی را از آنها دریافت و آن فرازهای فروزان را شعارهای نهضت عاشورا دانست ا زجمله این شعارها این است که امام حسین(ع) فرمود: «باید با اسلام خداحافظی کرد اگر میبینیم اسلام به شخصی چون یزید گرفتار شده است» همچنین امام حسین(ع) در پاسخ برادرش محمد حنفیه فرموده است: به خدا قسم!اگر هیچ پناهگاهی هم نداشته باشم هرگز با یزید بیعت نمیکنم!.
امام حسین(ع) در کربلا خطاب به اصحاب خویش فرمود: مردم بنده دنیا هستند و تا زمانیکه زندگیشان بگذرد دیندارند ولی در هنگام آزمایش دینداران واقعی کم هستند و نیز فرموده است: آیا نمینگرید که بهحق عمل نمیشود و دست از باطل برنمیدارند؟ پس مؤمن باید مشتاق لقاءالله باشد.
این امام همام همچنین در پاسخ به دعوتنامههای کوفیان نوشته است: امام شخصیتی است که به کتاب خدا عمل میکند و عدالتمدار است و حقطلب است و خود را دربست در اختیار خداوند سبحان قرار داده است.چگونه عاشق امام حسین شویم
خصایص الحسینیه
امتیازاتی مربوط به امام حسین(ع)است که در کسی دیگر نیست از جمله این خصوصیات این است که روضه او
اولین بار توسط جبرئیل برای آدم(ع) خوانده شد.همه پیامبران مامور بودند که به سرزمین کربلا رفته و به حضرت سلام کنند، چهار فرسخ در چهار فرسخ جزء کربلا میباشد خوردن خاک حرام است ولی خوردن تربت و خاک کربلا، شفا میباشد.
چهار هزار فرشته شبانهروز در حرم حضرت به عزاداری مشغول هستند، سفر پر خطر حرام است، ولی سفر کربلا هرچه خطرش بیشتر، ثوابش عظیمتر است، سفر کربلا جزء عمر به حساب نمیآید، در رجعت، اولین امامی که زنده میشود و همو بدن امام مهدی(عج) را بعد از شهادتش غسل میدهد، امام حسین(ع) است، او شش ماهه متولد شد و بر شهادتش آسمان و زمین گریست، او لقب ثارالله را دارد، امام سجاد(ع) بیست سال در عزای حسین گریه کرد، بعد از شهادتش هر سنگی را که بلند میکردند زیر آن خون دیده میشد.0