چگونه غم غربت را کم کنیم

 
helpkade
چگونه غم غربت را کم کنیم
چگونه غم غربت را کم کنیم

The online version of the Iranian daily Hamshahri

سعید بی‌نیاز:
روان‌شناسان می‌گویند غم غربت در ابتدای مهاجرت کاملا طبیعی است اما راه‌هایی وجود دارد که از این غم پیشگیری یا دوره آن را کوتاه‌تر کنیم.

سال اول دانشگاه بود. 5 نفر سال اولی با هم توی یک اتاق بودیم و تقریبا همه‌مان از یک استان دور آمده بودیم.

کسی که خانه‌اش از همه به دانشگاه نزدیک‌تر بود، 10 ساعت تا پدرو مادرش فاصله داشت و کسانی که دورتر بودند، فاصله‌شان به 15 ساعت هم می‌رسید. چند تا از بر و بچ که بیشتر به خانه و خانواده وابسته بودند، وقتی دلشان هوای خانه را می‌کرد کار جالبی می‌کردند؛ کاری که هیچ‌وقت یادم نمی‌رود؛ شب که می‌شد چراغ‌ها را خاموش می‌کردند، به یکی که صدایش غمگین‌تر بود می‌گفتند بخوان و هرکس می‌رفت روی تخت خودش، زیر پتوی خودش و می‌زد زیر گریه! «غم غربت» در روزهای اول مهاجرت بیداد می‌کرد اما کم‌کم، هم غم غربت کمتر شد و هم بچه‌ها دیگر توی اتاق گریه‌و‌زاری نکردند!

این آدمیزاد هم معلوم نیست چه‌جور موجودی است؛ اگر بگذاری در همین محیط آشنای خودش روزهایش را بگذراند، کم‌کم از روزمرگی حالش به هم می‌خورد و شروع می‌کند به شعاردادن که «آب هم اگر یک جا بماند می‌گندد»؛ حالا همین آدمیزاد را اگر از همین روزمرگی‌ها که گذشته و خاطره‌هایش را ساخته‌اند جدا کنی و بگذاری‌اش توی یک محیط جدید، چنان نوستالژی گذشته می‌گیردش که می‌دهد با خط خوش و جوهر طلا برایش بنویسند «به یاد یار و دیار آن‌چنان بگریم زار / که از جهان ره و رسم سفر بر اندازم».چگونه غم غربت را کم کنیم

حتی اگر آن‌قدر پوست‌کلفت باشد که مثل آن امیر دوره رودکی چندین و چند سال با غربت حال کند، یکدفعه یک شعر چنان دگرگونش می‌کند که کاروان راه می‌اندازد و هی از رودکی می‌خواهد که بخوان «بوی جوی مولیان آید همی!». اصلا مانایی یک دوبیتی مشهور نشان می‌دهد که غریبی یکی از غم‌های سه‌گانه همیشگی ما ایرانی‌هاست. نگویید شما تابه‌حال بیت «سه غم اومد به جونم هر سه یک‌بار/ غریبی و اسیری و غم یار…» را زیر لبتان زمزمه نکرده‌اید.

از طرف دیگر اصلا این آمیزاد مشتاق است که حالش گرفته باشد؛ حالا چه به بهانه قرارگرفتن در سن خاص (بحران 30 سالگی که یادتان هست؟) و چه به بهانه قرار‌گرفتن در مکان خاص. خلاصه اینکه این آدمیزاد، همیشه خدا، بین دوتاقطب فرار از محیط آشنا و نوستالژی به محیط آشنا گیر کرده بوده است و نشانه‌اش هم، همین ضرب‌المثل‌ها و بیت‌ها که ذکرش رفت.

هوای خانه چه دلگیر می‌شود گاهی

ظاهرا روان‌شناس‌ها قبلا با تحقیق درمورد غم غربت بیشتر حال می‌کرده‌اند. اواسط قرن هفدهم میلادی یک بابایی آمد واژه «نوستالژی» را ابداع کرد و این را انداخت توی دهان جماعت. بعدها روان‌شناس‌ها یک واژه اختصاصی‌تر برای غم و غصه اول مهاجرت در نظر گرفتند؛ “Home sick” که معنای تحت‌اللفظی‌اش می‌شود «بیماری خانه» و معنایش همان غم غربت است.

جالب است بدانید که فروید حتی اسهال و یبوست روزهای اول مسافرت را هم به اضطرابی که مکان جدید و خود سفر برای آدم به وجود می‌آورد ربط می‌داد. از 30 سال گذشته به این طرف که مهاجرت‌ها خیلی گسترده‌تر و طولانی‌مدت‌تر شده‌اند و مخصوصا جهان‌سومی‌ها ترجیح می‌دهند  کشورهایی کاملا دور از وطن و فرهنگ وطن را به عنوان مقصد انتخاب کنند، هم این بحث «غم غربت» دارد جدی‌تر دنبال می‌شود و هم بحث‌های جدی‌تری مثل بحران هویتی که نوجوانان نسل دوم مهاجرت با آن درگیر می‌شوند؛ بحران هویتی که دوبرابر شدیدتر از بحران هویت نوجوانان بومی است.

آنها، هم باید با بحران معمول نوجوانی کنار بیایند و هم باید با ارزش‌های جامعه پدری و ارزش‌های جامعه فعلی درگیر باشند.

از آنجا که همشهری جوان بین‌المللی نیست(!) و بیشتر ما در سطح کشور خودمان مهاجرت می‌کنیم و با همان «غم غربت» معمول باید کنار بیاییم، بی‌خیال بحران هویت در غربت می‌شویم. حالا بگذریم از اینکه توی همین مملکت خودمان هم گاهی آن‌قدر تفاوت فرهنگی بین 2 شهر کوچک و بزرگ، عمیق است که نوجوانان نسل دوم پدر و مادران مهاجر، کمی بیشتر بحران‌زده می‌شوند!

نگاه مردم بیگانه در دل غربت…

«غم غربت» یک حس طبیعی تنهایی و سردرگمی در موقعیت غربت است. حالا بعضی‌ها می‌گویند که این غربت کاری به مکان ندارد و آدم از کارهای روزمره که خلاص شد، توی ننوی خانه پدری هم که باشد «غم غربت» می‌آید سراغش. بعضی‌ها حتی معناهای ماوراء‌الطبیعی به این قضیه می‌دهند و آن را ربط می‌دهند به دوری بنی بشر از وطن اصلی‌اش که همانا بهشت باشد.

بعضی‌ها هم معنا‌های فلسفی به آن می‌دهند و می‌گویند این حیرت و سردرگمی که بعد از فراغت از روزمرگی پیش می‌آید، اتفاق مبارکی است و اصلا فلسفیدن و پرسش از چیستی و چرایی جهان از همین‌جا شروع می‌شود و خلاصه اینکه اگر این سردرگمی‌ها را جدی بگیرید کم‌کم‌اش می‌شوید «دریدا».

ادبیاتی‌ها هم دست از سر غم غربت بر نداشته‌اند. میلان کوندرا در کتاب زیبای «جهالت» غم غربت را با یک تحلیل زبان‌شناسانه به بی‌خبری ربط می‌دهد و می‌نویسد: «تو از من دوری و من از تو بی‌خبرم. کشورم از من دور است و نمی‌دانم آنجا چه خبر است».

اما متاسفانه ما روان‌شناسیم و می‌خواهیم غم غربت را در معمولی‌ترین معنایش در نظر بگیریم. در این معنا از نظر فیلسوفان چیپ و پیش پا افتاده، غم غربت وقتی سراغ آدم می‌آید که فرد از خانواده یا محیط همیشگی‌اش جدا می‌شود؛ حالا هرچه این جدایی همیشگی‌تر و دورتر باشد، احتمال بیشتری دارد که غم غربت شدید‌تر بیاید سراغ آدم.

غم غربت ربطی به سن ندارد ولی خب، قبول کنید که هرچه آدمیزاد بزرگ‌تر بشود، سنگدل‌تر (شما بخوانید دل‌گنده‌تر و دانشجویان روان‌شناسی بخوانند تمایزیافته‌تر!) می‌شود؛ به همین خاطر است که کودکان دور از خانه، بیشتر از جوانان، و جوانان بیشتر از بزرگسالان غم غربت می‌آید سراغشان. جالب است بدانید که کودکان مثل بچه آدم غم غربتشان را با غمگینی نشان نمی‌دهند؛ آنها کارهایی می‌کنند که بیشتر جلب توجه کند.

مسلما مسئولین یک مدرسه شبانه‌روزی بیشتر به معده درد، گلودرد، سردرد و تهوع توجه می‌کنند تا به یک غم پیش پا افتاده. خب، کودکان هم در ناخودآگاه‌ترین شکلش همین نشانه‌ها را نشان می‌دهند و در خودآگاه‌ترین حالتش تمارض می‌کنند و نمی‌روند مدرسه؛ به همین راحتی!

اگر آن نظر اول – که گفتیم غم غربت را به فراغت از روزمرگی ربط می‌دهد – را با نظر دوم – که غم غربت را به جدایی فیزیکی ربط می‌دهد – ترکیب کنیم نتیجه‌اش این می‌شود که ما زمانی بیشتر احساس غربت می‌کنیم که هم در شهر غریبی زندگی کنیم و هم موقع استراحت‌مان باشد و تقریبا کاری برای انجام نداشته باشیم. اول صبحگاه و آخر شامگاه پیش از رفتن به خواب شیرین، بیشتر احتمال دارد که اشک غربت گوله گوله از چشم‌هایمان بریزد.

بعضی آدم‌ها هم هستند که به دلایل پیچیده روانکاوانه بیشتر مستعد غم غربتند. مثلا آدمی‌ که طلاق گرفته‌ یا کسی که در کودکی یک فقدان بزرگ مثل از دست دادن مادر را تجربه کرده‌، ممکن است نگاهش به جهان جور دیگری باشد؛ ممکن است فرض اولیه‌ او  این شده باشد که کلا جهان و اهل جهان کمر بسته‌اند که چیزها و کسانی را از او بگیرند.

حالا که غربت دوباره در شکل یک «از دست دادن» ظاهر می‌شود، فرض اولیه او دوباره تایید می‌شود و خب، معلوم است که از آدم‌های دیگر غمگین‌تر می‌شود و ممکن است حتی غمگینی‌‌اش به افسردگی تبدیل شود.

بعضی‌ها هم بر عکس، کمتر غم غربت را تجربه می‌کنند؛ مثلا کسانی که خودشان غربت را انتخاب کرده‌اند و به اجبار دیگران یا شرایط مهاجرت نکرده‌اند یا کسانی که کلا شخصیت‌شان جوری شکل گرفته است که به تجربه‌های تازه اشتیاق بیشتری دارند.همان‌طور که از اول متن هی داریم تکرار می‌کنیم، غم غربت طبیعی است و معمولا با خوگرفتن به محیط جدید از بین می‌رود یا در مواقع خیلی کمتری به سراغتان می‌آید.

اما ممکن است که همین غربت باعث شود یک افسردگی پایه‌ای‌تر در وجودتان زنده شود یا بدنتان شروع کند به پارازیت انداختن. این‌جور موقع‌ها بهتر است که سری به یک روان‌شناس یا پزشک بزنید.

غریبی و اسیری چاره داره…

همان‌طوری که شاعر شیرین‌سخن، قرن‌ها پیش‌تر از ما تشخیص داده است «غریبی و اسیری چاره دارد» و خدا به «غم یار و غم یار و غم یار» مبتلایتان نکند! ما نمی‌دانیم چاره‌هایی که در ذهن آن شاعر غلیان می‌کرده، چه بوده است اما چاره‌های مدرن غم غریبی اینها هستند:

1   نشانه‌های پیوستگی را با خودتان ببریدهمان‌طور که میلان کوندرا می‌گوید، هر چیزی می‌تواند نوستالژی شما را زنده کند؛ یک مزه، یک منظره، یک صدا و حتی یک بو. در مورد این آخری یعنی ربط بو و خاطره حتی پای عصب‌شناس‌ها هم به قضیه باز شده است و آنها فهمیده‌اند که به این خاطر بوی گذشته بدجوری خاطره‌ها را تحریک می‌کند که مرکز بویایی و مرکز تشکیل حافظه در مغز همسایه‌اند.

اینها را گفتیم که به اینجا برسیم که می‌توانید همین واقعیات را خودتان مدیریت کنید؛ یعنی به جای اینکه یکدفعه با رسیدن بوی گندم در مرکز تحقیقات کشاورزی کرج یاد گندمزارهای ولایت‌تان بیفتید، خودتان از اول نشانه‌هایی همیشگی از خانه را با خودتان داشته باشید.

آوردن یک قاب عکس، یک مجسمه، یک کتاب قدیمی، یک شیشه عطر، یا یک سفره کوچک از خانه پدری به خوابگاه یا خانه مجردی باعث می‌شود با گذشته احساس پیوستگی کنید، احساس نکنید که یکدفعه جدا افتاده‌اید و لااقل اشیایی فیزیکی شما را به گذشته‌تان وصل ‌کنند.

2  با یک نفر از غم غربت حرف بزنیدچه روان شناس‌ها بگویند و چه نگویند، همه عالم و آدم می‌دانند که حرف‌زدن درباره غصه‌ها، آدم را سبک کرده و هیجان‌ها را خالی می‌کند. اما مهم این است که با چه کسی از غم غربت حرف بزنیم. بدترین انتخاب کسانی هستند که هنوز در وطن حضور دارند.

تصور کنید شما در روزهای اول دانشگاه‌تان زنگ بزنید به مامان جانتان و با او از غربت بدجور دم غروب حرف بزنید؛ با این کارتان هم یک نفر دیگر را غصه‌دار می‌کنید و هم با صدای مادر که خواهش می‌کند پیشش برگردید، غم و غصه خودتان شدیدتر می‌شود.

بهتر است به جای این «بچه ننه» بازی‌ها، زنگ بزنید به یکی از نزدیکان‌تان که از شما باتجربه‌تر است و قبلا غم غربت را پشت‌سر گذاشته؛ مثلا خواهر و برادر بزرگ‌تری که قبلا دانشگاه را در یک شهر دور گذرانده‌اند یا اینکه دارند سال‌های آخر را می‌گذرانند.

اگر هم هیچ‌کس را پیدا نکردید، در مرکز مشاوره دانشگاه و مراکز مشاوره سطح شهر همیشه به روی شما باز است؛ رو‌به‌روی یک متخصص می‌نشینید که هم شما را از طبیعی‌بودن غم غربت مطمئن می‌کند، هم خودتان خالی می‌شوید و هم دست خالی بر نمی‌گردید؛ یعنی دیگر دلتان پر نیست اما دست‌تان پر است!

3  به غربت یک‌جور دیگر نگاه کنیدتصور کنید که شما تا آخر عمرتان در همان شهر خودتان می‌ماندید. از بالا به این کره خاکی نگاه کنید و خودتان را تصور کنید که فوق فوقش دارید در دورترین خیابان‌های شهر خودتان ورجه ورجه می‌کنید. حالا یک خط بکشید از شهر خودتان به یک شهر دیگر. آن آدم کوچولو را از این خط عبور دهید و وارد شهر جدید کنید؛ یک عالمه آدم جدید، جای جدید، هنجارها و نابهنجاری‌های جدید، رسم و سنت‌های جدید و خلاصه یک دنیای جدید.

حالا فکر کنید آن آدمی که تا آخر عمرش توی شهر خودش می‌ماند داناتر، بالغ‌تر و برای ادامه زندگی آماده‌تر است یا شمایی که از این خط فرضی گذشته‌اید و  دنیای دیگری را تجربه کرده‌اید؟ زود درمورد مکان جدید قضاوت نکنید و با تمام بدی‌ها و خوبی‌هایش آشنا شوید. شاید بدی‌های فراوان روزهای اول به ناآشنایی شما برگردد وگرنه «چیزهایی هم هست» به قول سهراب.

4 صبور باشیدالبته غم غربت اگر هیچ کاری انجام ندهید، به خودی خود حل نمی‌شود. اگر شما تا ابد توی اتاق خودتان بمانید، تا ابد غم غربت رهایتان نمی‌کند. یکدفعه وسط امتحان‌های میان‌ترم یا وقتی تازه دارد کارتان می‌گیرد، «بوی جوی مولیان» نزند زیر دماغ مبارک‌تان و بروید خانه؛ ببینید کی سرتان خلوت‌تر است که به خانه بروید.

وقتی هم زنگ می‌زنید به اعضای محترم خانواده، از حال و احوال خودشان بپرسید و از حال و احوال خودتان – البته غیر از غم غربت- بگویید. این‌طوری حس می‌کنید در جریان کارهای ولایت قرار دارید و یک جورهایی انگار در آنجا حضور دارید. خلاصه آن «بی‌خبری» میلان کوندرایی باعث غم غربت‌تان نمی‌شود.

5 دوستان جدیدی پیدا کنیداین یکی به همین سادگی‌ها هم نیست. برای اینکه دوستان محترم توزرد در نیایند، بهتر است آنها را به واسطه یک جای دیگر بشناسید؛ یعنی یکدفعه در اتوبوس طرح دوستی با یک نفر نریزید. شرکت در کلاس‌هایی که به آنها علاقه دارید، هم سرگرم‌تان می‌کند و هم شما را با یک عالمه آدم آشنا می‌کند که هم با شما علایق مشترک دارند و هم ممکن است همدم و همراه شما باشند در غم غربت.

حقوق همشهری‌آنلاین متعلق به موسسه همشهری است

Copyright © 2020 HamshahriOnline, All rights reserved


همشهری محلهDownloads-icon

کاریابی بین المللی کارپیرا ارایه آخرین فرصت ها، رویدادها، قوانین، اخبار مهاجرت شغلی در کشورهای اروپایی – کانادا – استرالیا – قطر – عمان و عراق https://karpirajobs.com/fa/

غم غربت شرایطی است که فرد از وطن و خانه خود دور بوده و احساس دلتنگی و اندوه شدیدی را تجربه می کند. دلتنگی برای نزدیکان، شرایط فرهنگی و دشواری های موجود در مهاجرت باعث ایجاد احساس غم غربت می شوند. بسیاری از افراد با وجود انتخاب خودشان برای مهاجرت نیز دچار دلتنگی و حسرت می شوند. خلق پایین، بی انگیزگی، افسردگی، بیکاری از پیامدهای غم غربت هستند. بیشتر افراد برای داشتن یک زندگی شاد اقدام به مهاجرت می کنند. غم غربت مانع از رسیدن به این هدف شده و تمام ابعاد زندگی فرد را می تواند تحت تاثیر قرار دهد. در این مقاله ابتدا علل غم غربت سپس راه های مقابله با آن را بررسی کرده ایم.

از همان قرون گذشته که انسان ها مهاجرت کردن به دیاری دیگر را تجربه کردند، با درد تنهایی در غربت و دلتنگی مهاجرت هم آشنا شدند. دلتنگی در غربت، تجربه ای جهان شمول و بدون مرز است و به سن و سال و موقعیت خاصی نیز محدود نمی شود. فرقی ندارد کسی از هند به انگلستان مهاجرت کند، یا از آفریقا برای کار به اسپانیا کوچ کند، از چین به دانشگاهی آمریکایی برود یا از ایران به کانادا.

از هر نقطه جهان به هر کشور دور یا نزدیکی که بروید، در معرض دلتنگ شدن قرار دارید. تفاوتی هم ندارد که از یک جامعه توسعه نیافته به یک کشور مدرن و مرفه بروید یا برعکس! در هر حال همیشه یادآوری چیزهایی در خانه شما را دلتنگ می کند.

چیزهای کوچکی مثل یک بازی دورهمی در جمع دوستان، خاطره برگزاری یک مراسم فرهنگی، بوی کیک هایی که خواهرتان می پزد یا طعم دلچسب غذاهای مادر؛ یک ترانه فولکلوریک یا موسیقی سنتی، دوچرخه سواری در پارک محل، سینما رفتن دسته جمعی با همکلاسی ها، یا حتی قدم زدن روی سنگفرش قدیمی کوچه. این حس نوستالژی همیشه با شما خواهد بود. اما می توانید با درایت و هوشیاری، تنها با یادآوری هر کدام از اینها، و با مرور یک خاطره شیرین کام ذهن خود را شیرین کنید و به جای افسردگی و غمزده شدن، تنها به جنبه های مثبت آن معطوف شوید.چگونه غم غربت را کم کنیم

تحمل زندگی در غربت آسان نیست؛ به همین دلیل یکی از پیش نیازهایی که برای مهاجرت نیاز دارید این است که روحیات خود را از نظر میزان وابستگی به خانواده، دوستان، حلقه های ارتباطی، شهر و فرهنگ بومی به دقت بررسی کنید. برای فردی که از خانه پدری و حلقه حمایتی خانواده، بدون هیچ تجربه زندگی مستقل قصد مهاجرت می کند، احتمال گرفتار شدن در تله احساس غربت، مسلماً بیش از کسی است که پیشاپیش تجربیاتی در این مورد داشته است.

پس اگر موقعیت و سن و سال شما اجازه می دهد، بسیار مفید خواهد بود که قبل از مهاجرت به قصد تحصیل یا کار، خود را در شرایط مشابهی قرار دهید. در درجه اول تجربه دوری بلندمدت از خانواده، و شروع یک زندگی مستقل در شهر خود، یا به عنوان مثال دوره خدمت سربازی یا زندگی دانشجویی در خوابگاه را امتحان کنید؛ در درجه بعدی نقل مکان به شهری دیگر، مسافرت به کشورهای اطراف و اقامت کوتاه مدت در آنها نتیجه مثبتی در این روند خودشناسی خواهند داشت.

سعی کنید قبل از مهاجرت، به کشور دیگری سفر کنید اما از راهنمای تور کمک نگیرید و خودتان راه و چاه را پیدا کنید. گوشه و کنار شهر را بگردید، ببینید می توانید به تنهایی مسیرها را پیدا کنید. با خارجی ها در خیابان، فروشگاه، هتل، مترو و مکان های تفریحی و توریستی همکلام شوید و از آنها سوال بپرسید.

در نهایت اینکه با فضاسازی مختصر سعی کنید خود را در موقعیت مشابه بعد از مهاجرت قرار دهید. صادقانه خود را محک بزنید که آیا این توان و روحیه را در خود می بینید که یکباره کل فضای زندگی خود را تغییر بدهید.

هر چند به قول معروف آسمان همه جا یک رنگ است اما می دانیم که شرایط و مناسبات زندگی، در همه نقاط این کره خاکی یکسان نیست. یک مقایسه ساده در این بین گویا خواهد بود:

تصور کنید در کشور خود به یک شهر جدید نقل مکان کرده اید؛ چه چیزهایی در انتظار شماست؟ چه اطلاعات جدیدی باید کسب کنید؟ چقدر زمان نیاز دارید تا با شهر جدید هماهنگ شوید؟ لازم است ابتدا همسایه ها و محله را بشناسید. ایستگاه های تاکسی، اتوبوس و مترو شهر جدید را کشف کنید. فروشگاه های مورد نیازتان را پیدا کنید، اداره جات، کلانتری محل، دفاتر خدمات اجتماعی، باشگاه ورزشی، خشکشویی، تاسیساتی و تعمیرگاه ها را مکان یابی کنید و از ساعات کاری آنها مطلع شوید و… ده ها مورد دیگر.

حالا همین سناریو را برای یک کشور خارجی در ذهن خود مرور کنید. این بار با مردمی که زبان دیگری دارند و با فرهنگ متفاوتی به سبک زندگی و روابط بین فردی و اجتماعی نگاه می کنند. ملتی با جهان بینی و تاریخچه ذهنی کاملاً متفاوت، اولویت ها، خواسته و باید و نبایدهایی دیگر! و شما قرار است با کوله بار کوچکی که همراه می برید، یک تنه با همه این ناشناخته ها مواجه شوید. در کنار همه اینها شروع تحصیل در دانشگاه، یا تحصیل در کالج به زبانی غیر از زبان مادری تان را هم در نظر بگیرید. کمی دلهره آور است، نه؟

اما نگران نباشید. شما اولین دانشجوی خارجی و اولین مهاجر تاریخ نیستید. با کمی فکر کردن به هدف اصلی خود که مهاجرت تحصیلی و یا مهاجرت کاری به قصد اخذ اقامت، و شروع یک زندگی تازه در مسیر رشد و پیشرفت در کشوری مدرن است، غول یخی دلتنگی و درد غربت در مهاجرت به زودی در مقابلتان آب می شود.

روشن است که بهترین ابزار شما برای ارتباط گیری در جامعه جدید، دوست یابی، یافتن کار مناسب، و ایجاد گروه معاشرین و دوستان تازه این است که به زبان کشور مقصد مسلط باشید. اگر به قصد تحصیل مهاجرت می کنید که این نیاز دو چندان می شود. پس قبل از هر چیز تا می توانید برای یادگیری زبان وقت و انرژی بگذارید. وقتی این چوب جادویی را داشته باشید در جمع دوستان یا همکلاسی های جدید آنقدر سرگرم خواهید بود که وقتی برای غصه خوردن و دلتنگی ندارید!

از متفاوت بودن لهجه تان در بین خارجی ها خجالت نکشید؛ بخاطر داشته باشید کسی که زبانی را با لهجه صحبت می کند، یک زبان علاوه بر زبان مادری خود می داند و این خود مایه مباهات است. پس بدون ترس و خجالت در مهاجرت حرف بزنید. هر چند این نکته منافاتی با این اصل ندارد که همواره باید برای ارتقاء سطح زبان کشور مقصد خود تلاش کنید.

در ابتدای این مطلب، از دنیای سانتی مانتال نوستالژی صحبت کردیم. در فرهنگ لغات فارسی، واژه نوستالژی به معنای دلتنگ شدن به دلیل دوری از وطن یا یادآوری خاطرات شیرین و حتی تلخ گذشته است. شاید نگرانید که اگر بعد از مهاجرت برای فرهنگ و زبان مادری و خاطراتی که با عزیزان و دوستان خود داشته اید، احساس دلتنگی نکنید، برچسب بی عاطفه، بی ریشه، غرب زده، یا از خودبیگانه به شما زده شود. با این ترس مقابله کنید؛ اگر واقعاً دوری و غربت شما را آزرده نمی کند، خودتان را اصلاً ملامت نکنید.

بعد از آن که از قصد و توانایی خود برای مهاجرت مطمئن شدید و نکات مثبت و منفی آن را با واقع بینی و آینده نگری بررسی کردید

پس از طی مراحل مربوطه و دریافت ویزا، وقت رفتن فرا می رسد. کوله بار مختصر سفر را بسته اید و با گذرنامه و ویزا وارد فرودگاه مقصد می شوید. دیگر این شما هستید و سرزمین آرزوهایتان.

روزهای اول کمی با سردرگمی طی می شود. سیل اطلاعات و داده های جدید به سویتان جاری شده، همه چیز تازگی دارد، حتی طعم آب و نان غربت، بوی فضا، رنگ و روی آدم ها، زرق و برق خیابان ها و ساختمان ها، امکانات و خدمات مدرن، جاذبه هایی که در کشور خود نداشتید. البته آسمان همچنان آبی رنگ است! کم کم که التهاب روزهای اول کاسته می شود، دلتنگی به سراغتان می آید، غافل از آنکه شما مصمم تر از آن هستید که به این احساسات منفی فرصت خودنمایی بدهید. پس باید با تمام توان همان ابتدای کار خود را برای مبارزه مجهز کنید و قدرت سازگاری خود را بالا ببرید.

با خودتان رو راست باشید؛ انگیزه اصلی شما از مهاجرت چه بوده؟ به استثنای مواردی که برخی افراد به قصد کار و کسب درآمد بصورت موقت به کشور دیگری می روند، قاعدتاً هیچ انسان عاقلی شرایط مطلوب و مناسب در وطن خود را رها نمی کند تا به کشوری بیگانه با شرایط ضعیف تر مهاجرت کند. به سادگی می توان گفت مهاجرت با امید دستیابی به زندگی مطلوب تر و با رفاه و آسایش بیشتر اتفاق می افتد.

پس مسیر رو به روی شما، هر چند دشوار، اما مسیری به سوی آینده ای درخشان تر است. در عین حال همانطور که سعدی گفته است: نابرده رنج، گنج میسر نمی شود. بدون تردید رسیدن به آن آینده آرمانی مستلزم پشت سر گذاشتن موانع است. یکی از این موانع هم دست و پنجه نرم کردن با دلتنگی است. با روشن شدن هدف و تمرکز بر آن، کنار آمدن با غم غربت نیز آسان تر جلوه می کند.

وقتی بعد از مهاجرت دلتان برای کسی یا چیزی یا مکان و مراسمی تنگ می شود، به درون خود رجوع کنید و کندوکاو کنید که آن موضوع دلتنگی قبل ها چه نیازی را در شما برآورده می کرده که اکنون باز هم در شما موج می زند! با پیدا کردن جایگزینی در غربت، برای رفع آن نیاز تلاش کنید. هر چند این ترفند برای بعضی از دلتنگی ها -مثل دلتنگی برای آغوش مهربان مادر- جواب نمی دهد، اما در بسیاری موارد می تواند به شما کمک کند.

برای مثال، دلتنگ بازی تخته نرد با پسر خاله خود شدید! می توانید به همخانه خارجی خود پیشنهاد کنید که هم تخته نرد را به او آموزش بدهید و هم بعدها حریف ثابت هم باشید. یا بصورت آنلاین، در گروه های بین المللی عضو شوید و بازی کنید. بعدها فرصت خواهید داشت پسرخاله عزیز را دعوت کنید تا با هم گشتی در شهر جدید بزنید و تخته نرد هم بازی کنید!

اولین راهی که برای التیام دلتنگی به نظر می رسد، تماس های مکرر صوتی- تصویری و مکالمات طولانی با خانواده و دوستان است. اما همین تماس های گاه و بیگاه، علاوه بر حواس پرتی و درگیر کردن بیشتر شما با عوامل تشدیدکننده دلتنگی، شما را از تمرکز بر برنامه های زندگی جدیدتان باز می دارد. بخصوص اگر به کشوری مهاجرت کنید که اختلاف زمانی زیادی با ایران داشته باشد.

شب هنگام که همه خانواده دور هم جمع می شوند تا ساعتی را با آرامش بگذرانند، یاد فرزند دور از خانه می افتند، با شما تماس می گیرند و مایلند مدت زیادی گپ بزنند؛ در حالیکه شما باید خود را برای یک روز کاری، یا رفتن به دانشگاه یا امتحان آن روز آماده کنید! بهترین راه حل این است که علاوه بر حفظ ارتباط صمیمانه خود، هوشمندانه آنها را کنترل کنید و زمان محدود و مشخصی برای تماس با عزیزان در وطن در نظر بگیرید. تا هم دلتنگی تان از بین برود و هم به روند زندگی تان در غربت آسیبی وارد نکند.

بسیاری ممکن است روحیه ای چندان اجتماعی نداشته و اهل معاشرت های متنوع نباشند. اما این وضعیت بعد از مهاجرت می تواند دردسر ساز باشد! چرا که با خزیدن در لاک خود و گوشه عزلت گرفتن، روند جا افتادن خود در جامعه جدید را به شدت با تأخیر همراه می کنید. حتی اگر چندان رقبتی هم ندارید سعی کنید با دیگرانی که در خوابگاه، خانه دانشجویی، پانسیون و همسایگی شما هستند ارتباط چشمی و کلامی برقرار کنید.

همین قدر که با یک لبخند زیبا به یک غریبه در آسانسور یا فروشگاه محل نگاه کنید و سری تکان بدهید مسیر خود را هموار کرده اید. شاید باور نکنید که یک لبخند ساده چطور می تواند در غریبه های اطراف تاثیر خوشایندی بگذارد. هر جا می توانید با رعایت حریم شخصی دیگران و حفظ احترام، به اطرافیان کمک کنید. به مرورد پاسخ های دوستانه دیگران شما را متعجب خواهد کرد.

این یک قاعده کلی نیست، اما افراد معمولاً به کشورهایی مهاجرت می کنند که از نظر توسعه انسانی و سطح پیشرفت از سرزمین مادری شان بالاتر است. همین تفاوت، اختلافات فرهنگی را به دنبال دارد. پس یک مهاجر علاوه بر مشکلات شروع زندگی دور از تمام چهارچوب هایی که از کودکی تجربه کرده، و تلاش برای یادگیری در محیط آموزشی یا دوره های زبان یا شروع حرفه جدید، با چالش فرهنگی هم مواجه می شود.

هر چند امروزه با گسترش قابل توجه وسایل ارتباط جمعی و اقیانوس بیکران اینترنت، انواع و اقسام ابزارها و اپلیکیشن های ارتباط صوتی و تصویری، هزاران مقاله، محتوا، پادکست، تصویر و فیلم از هر گوشه دنیا، هیچ نقطه ای برای ما کاملاً ناشناخته و دور از دسترس نیست. خوشبختانه پیش از مهاجرت می توانید حتی با Google Earth از بالا کمپ دانشگاهی خود را وارسی کنید یا کوچه های شهری که قرار است در آن مستقر شوید را هم ببینید. علاوه بر این هر اطلاعاتی که لازم باشد را می توانید پیشاپیش به دست بیاورید. اما با همه اینها، وقتی پا به محیط جدید می گذارید خواه ناخواه در فضایی قرار می گیرید که تجربه ملموسی از آن نداشته اید.

بنابراین هرچند که استفاده از عبارت “شوک فرهنگی” مثل دهه های گذشته معنایی ندارد، با این وجود شما در میان فرهنگ بومی خود و فرهنگ بیگانه قرار می گیرید. مثل کودکی که بعد از جدایی والدین، یک دستش را پدر و یک دستش را مادر به سوی خود می کشد! اجازه بدهید این وضعیت را “در میان ماندگی” اطلاق کنیم.

اگر می خواهید قربانی این شرایط نشوید، اجازه ندهید مثل کودکی بی پناه به این سو و آن سو کشیده شوید. محکم در میانه بایستید و دست هر یک از والدین را مشتاقانه در دستان خود نگهدارید؛ شما مجبور به انتخاب بین این دو فرهنگ نیستید بلکه می توانید در این بین مصمم بمانید و از زیبایی های هر دو فرهنگ لذت ببرید. پس “در میان مانده” نباشید!

کشورهای مهاجرپذیر برای کمک و راهنمایی مهاجران، نهادها وسازمان هایی دارند. علاوه بر کمک گرفتن در مورد نیازهای روزمره، اخذ مدارک، کارت های شناسایی، ثبت نام ها و موارد اینچنینی، بخشی از وظایف این نهادها ارائه کمک های روانشناسی به مهاجران است. یعنی مهاجرینی که قدرت تطابق کمتری با محیط جدید دارند و دچار Homesickness یا همان غم غربت می شوند.

تحقیقات نشان می‌دهد که ورزش کردن باعث ترشح «اندورفین‌‌» (Endorphins) می‌شود. اندروفین‌، مرفین طبیعی در بدن است که تولید آن باعث ایجاد هیجان و سرخوشی می‌شود. همچنین اضطراب و افسردگی (که از اثرات جانبی غم غربت هستند) را از بین می‌برد. اگر امکان دارد، به‌صورت گروهی ورزش کنید. به این صورت فرصتی برای روابط اجتماعی و ملاقات با افراد جدید پیدا می‌کنید.

غول دلتنگی، زیرک است؛ اگر فرصت را مهیا ببیند تمام توان و انرژی شما را می بلعد و در گرداب افسردگی اسیرتان می کند. اما راه مبارزه با آن بسیار ساده است؛ فرصتی برای عرض اندام به دلتنگی ندهید. برای تمام روز خود برنامه ریزی کنید تا زمانی برای فکر کردن به آن نداشته باشید. مطابق با برنامه تحصیلی یا کاری خود، برای تمام ساعات فراغت خود برنامه ریزی کنید.

به هر حال شروع یک زندگی جدید نیاز به تلاش مضاعف دارد و طبیعی است که یک مهاجر در مقایسه با یک فرد مقیم، ناچار است زمان و ممارست بیشتری برای رسیدن به هر هدفی صرف کند. همین امر شما را وادار می کند تا از هر فرصتی به بهترین نحو بهره ببرید؛ شما دیگر وقتی برای تلف کردن در غربت نخواهید داشت. و خبر خوب آنکه برای دوری از دلتنگی همین مشغله بسیار به داد شما خواهد رسید.

در غربت هستید و دلتان گرفته؟ بسیار خوب… به پارک بروید و پیاده روی کنید. در طبیعت دوچرخه سواری کنید. به دیدن موزه ها و گالری های شهر بروید. در حد توان خود به شهرهای اطراف سفر کنید و تجربیات و دانسته های خود را از کشور جدید ارتقا بدهید. بیش از پیش به زبان جدید و حتی زبان مادری تان مطالعه کنید. یک ورزش جدید را شروع کنید. نواختن یک ساز را تمرین کنید. مهارت های هنری و فنی جدید را آموزش ببینید. آشپزی به سبک فرهنگ جدید را امتحان کنید. فیلم و سریال هایی به زبان کشور مقصد ببینید. این لیست را می توانید تا بی نهایت ادامه بدهید و بعد ببینید آیا مجالی برای غرق شدن در غم غربت پیدا می کنید؟!

در مراسم فرهنگی، تفریحی، فستیوال ها یا مسابقات محلی شرکت کنید. در محیط دانشگاه و کالج، در انجمن های دانشجویی عضو شوید. در فعالیت های خیریه و برنامه های مختلف مشارکت فعال داشته باشید. خود را غریبه احساس نکنید، شما دانشجوی آن دانشگاه هستید و به اندازه بقیه و حتی یک دانشجوی محلی حق مشارکت دارید. پس فاصله نگیرید و میدان را برای رقبا باز نگذارید!

ایرانیان موفق بسیاری امروزه در کشورهای مختلف دنیا زندگی می کنند. تنوع مشاغل و فعالیت های ایرانیان مهاجر به قدری است که بدون شک می توانید بین آنها افرادی را پیدا کنید که روزی در شرایط فعلی شما بوده اند. حتی گاهی می توانید گذشته مهاجرانی را مرور کنید که با شرایط بسیار سخت تر از شما شروع کرده اند و اکنون در اوج موفقیت هستند. پزشکان، مهندسین، هنرمندان، تجار و وکلا و صنعتگران موفق ایرانی مهاجر، نمونه های بسیار خوبی برای کسانی هستند که در ابتدای این مسیرند.

کاریابی بین المللی کارپیرا با مجوز…

کاریابی بین المللی کارپیرا ارایه آخرین فرصت ها، رویدادها، قوانین، اخبار مهاجرت شغلی در کشورهای اروپایی – کانادا – استرالیا – قطر – عمان و عراق https://karpirajobs.com/fa/چگونه غم غربت را کم کنیم

کاریابی بین المللی کارپیرا با مجوز رسمی از (وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) اخذ ویزای کار در کشورهای آلمان – دانمارک – انگلستان – لهستان – کانادا – استرالیا – قطر – عمان – عراق
#کارپیرا مبتکر و پیشرو در حوزه اشتغال و مهاجرت

با ثبت نام در ویرگول به آرشیو بزرگی از مقالات مرتبط با این موضوع دسترسی خواهید داشت

غم غربت شرایطی است که در آن فرد از وطن و خانه خود دور بوده و احساس دلتنگی و اندوه شدیدی را تجربه می‌کند. دلتنگی برای نزدیکان، شرایط فرهنگی و دشواری‌های موجود در مهاجرت باعث ایجاد احساس غم غربت می‌شوند. بسیاری از افراد با وجود انتخاب خودشان برای مهاجرت نیز دچار دلتنگی و حسرت می‌شوند. خلق پایین، بی انگیزگی، افسردگی، بیکاری از پیامدهای غم غربت هستند. بیشتر افراد برای داشتن یک زندگی شاد اقدام به مهاجرت می‌کنند. این غم و اندوه مانع از رسیدن به این هدف شده و تمام ابعاد زندگی فرد را می‌تواند تحت تاثیر قرار دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه شاد بودن کلیک کنید.

در غربت معمولا کمبود سه نیاز اساسی نیاز به دوست داشته شدن، احترام و امنیت باعث احساس غم غربت می‌شوند. برای مقابله با غم غربت باید ابتدا این احساس را به طور کامل در درون خود بشناسید و دلایل آن را بدانید. در ادامه به دلایلی که این سه محور را تحت تاثیر قرار می‌دهند اشاره می‌کنیم. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه احساس غم کلیک کنید.

شما در هر سنی که باشید در صورت دور شدن از خانواده و دوستان ممکن است دلتنگ آن‌ها شوید. دوری از خانواده یکی از مهم‌ترین دلایل غم غربت است. خانواده در درجه اول سپس دوری از دوستان صمیمی و نزدیک باعث غم غربت می‌شود. اما گاهی ممکن است یک نسبت دور فامیلی نیز شما را به دلتنگی و احساس غربت برساند. هر از گاهی دیدن آشنایان قدیمی احساس خوبی به شما می‌دهد که در غربت از آن محروم هستید.

در بسیاری از کشورها با مهاجران به شیوه درستی رفتار نمی‌شود. این رفتار نادرست ممکن است از ایجاد محدودیت برای اتباع خارجی تا توهین و نژادپرستی را شامل شود. برای مثال مشاغل درجه یک برای شهروندان همان کشور است و کارهای سنگین و با مزد کمتر را برای مهاجران در نظر می‌گیرند. گویی این را بهایی برای پناه دادن به مهاجران در نظر می‌گیرند.

افرادی که به هر دلیلی مجبور به مهاجرت می‌شوند غم غربت بیشتری تجربه می‌کنند. دیپورت شدن یا شرایط سخت کشور مقصد غم غربت را برای مهاجران اجباری بیشتر می‌کند. اگر مجبور به مهاجرت شده اید ممکن است با دشواری‌های بسیار زیاد و پیش بینی نشده ای روبرو شوید. در این شرایط تلاش بیشتری برای به کارگیری روش‌های مقابله با غم غربت لازم خواهد بود. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مهاجرت کلیک کنید.چگونه غم غربت را کم کنیم

شاید برای افرادی که غربت را تجربه نکرده‌اند عجیب به نظر برسد اما چیزهای کوچکی مثل آب و هوا، غذاهای محلی و آداب و رسوم ساده روزمره نیز می‌توانند باعث احساس غم غربت شوند. همه ما تجربه شرایطی را داشته ایم که به محض از دست دادن چیزی دلمان برایش تنگ شود. چیزهای ساده ای مثل صدای مردمی که به زبان خودتان صحبت می‌کنند نیز ممکن است در شما احساس غم غربت ایجاد کنند.

غم غربت احساسی فراتر از یک دلتنگی ساده است. این اندوه ممکن است تمام جنبه‌های زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهد. با آگاهی از علائم آن می‌توانید احساسات خود را بهتر تشخیص داده و به فکر راه‌های بهبود سلامت روان باشید. برخی از علائم غم غربت به شرح زیر است:

غم غربت اغلب همراه با افسردگی به سراغ افراد می‌آید؛ چرا که دلگرمی و حمایت‌های اجتماعی افراد خانواده به صورت قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته و افراد احساس تنهایی شدیدی را تجربه می‌کنند. برخی افراد گمان می‌کنند کنترل خود را بر روی زندگیشان از دست داده‌اند و همین امر بر شدت علائم افسردگی می‌افزاید. علائم افسردگی ناشی از مهاجرت و غم غربت شامل مواردی همچون  احساس سردرگمی، اختلال در کار و تحصیل، احساس درماندگی، کمبود خواب و… می‌شود. ممکن است دیگر از چیزهایی که قبلا به آن‌ها علاقه زیادی داشتید، لذت نبرید.

اضطراب ناشی از دوری از خانه و خانواده گاه منجر به بروز افکار وسواس‌گونه می‌شود. این استرس و اضطراب به عدم تمرکز و سردرگمی در تشخیص علت‌های حستان می‌انجامد. حتی ممکن است در محیط جدید نسبت به افراد و اطرافیان حساس و زودرنج شوید.

غم غربت در صورتی که شدید باشد ممکن است بر کارهای روزمره و واکنش‌ها، رفتارها و ارتباطات شما با دیگران تأثیر بگذارد. ممکن است شخصی که روحیه آرامی داشته به فردی تبدیل شود که زود از کوره در می‌رود و سریع عصبانی می شود. گاه رفتارهایی مانند کم خوری و یا پر خوری در افرادی که به دور از خانه و اعضای خانواده خود به سر می‌برند دیده می‌شود.

ممکن است خود شما به خاطر دلایلی که برای خود دارید مشکل کمتری با مهاجرت داشته باشید اما اعضای خانواده شما به خاطر نارضایتی مشکل بیشتری را تجربه کنند. کودکانی که در یک مهاجرت خانوادگی شرکت می‌کنند برای سایر اعضای خانواده یا دوستان خود دلتنگی می‌کنند. در این شرایط شما می‌توانید کنار خانواده خود باشید و با صحبت کردن از احساسات آن‌ها و به کارگیری روش‌هایی که برای مقابله با غم غربت ذکر خواهیم کرد به آن‌ها کمک کنید. به طور مثال می‌توانید برای نشان دادن حمایت خود به آن‌ها برای پیدا کردن شغل و دوستان جدید کمک کنید. برای درک بهتر احساسات کلیک کنید.

روش‌های مختلفی برای مقابله با غم غربت وجود دارد. در ادامه مهم‌ترین راه‌های مقابله با غم غربت را مرور می‌کنیم. همچنین می‌توانید برای کنار آمدن با این غم و درمان افسردگی ناشی از آن از مشاوره تلفنی فردی کمک بگیرید.

هرچند به هر حال دلتنگی برای خانواده یا دوستان خیلی قدیمی را نمی‌توان با یک دوست جدید از بین برد اما می‌تواند برای مقابله با غم غربت موثر باشد. دوستان جدید می‌توانند از شدت دلتنگی شما برای اعضای خانواده و دوستان قدیمی کم کنند. اوقات خوشی را که با دوستان جدید سپری می‌کنید غم کمتری به سراغ شما خواهد آمد.

همه ما وقتی چیزی را از دست می‌دهیم برای آن سوگواری می‌کنیم اما باید دید واقعا چقدر آن را دوست داشته ایم؟ بسیاری از مهاجرین چیزی را که از دست داده‌اند دوست نداشته‌اند چرا که به قدری سخت بوده که یا مجبور به مهاجرت شده‌اند یا از دست دادن آن را انتخاب کرده‌اند. با این حال وقتی از وطن خود دور می‌شوند آن را در ذهن خود بسیار ایده آل می‌بینند. واقع بین باشید و در نظر بگیرید که شرایط گذشته شما نامناسب بوده که شما مهاجرت کرده اید یا مجبور به این کار شده اید.

عمده دلایلی که برای ایجاد احساس غم غربت ذکر شد بسته به محل زندگی ممکن است تغییر کرده، کم و زیاد شود. گاهی نیز اگر امکان بازگشت به وطن وجود داشته باشد می‌توانید برای همیشه این غم را از خود دور کنید. البته در صورت بازگشت به وطن ممکن است احساس افسردگی تمام نشود.

وسایل و محیطی که در وطن خود داشتید یا کارهایی که در آن زمان و مکان انجام می‌دادید را تا جایی که ممکن است بازسازی کنید. این کار با پر کردن خانه جدید از یادگاری‌های خانه قدیم برای تشدید سوگواری متفاوت است. با این کار احساس خانه بودن را در محل زندگی جدید خود ایجاد می‌کنید و لزوما به معنای یادآوری خانه قدیمی تان نیست. با همان افرادی که در وطن خود در ارتباط بودید صحبت کنید.

پس از مدتی که در مکان جدید زندگی می‌کنید علائم افسردگی به سراغ تان می‌آید. اگر راه‌های ذکر شده هیچ تاثیری برای شما نداشت ممکن است دچار اختلال افسردگی شده باشید. در این شرایط بهتر است برای درمان افسردگی به یک متخصص روانشناسی مراجعه کنید. نگران نباشید برای درمان افسردگی حتما نیاز به مصرف قرص ندارید برای اطلاع از روش‌های درمان افسردگی و درمان افسردگی بدون دارو کلیک کنید.

صحبت کردن در مورد احساساتتان با فردی مورد اعتماد می‌تواند به شما در کنار آمدن با غم دوری از خانواده کمک کند. در مقابل بیان نکردن احساسات و فرو خوردن دلتنگی‌ها بر اندوه شما می‌افزاید و کم کم تبدیل به نوعی عقده روانی می‌شود. بهتر است با یک فرد مورد اعتماد و یا مشاور صحبت کنید. به یاد داشته‌باشید که صحبت کردن با دیگران در مورد مشکلاتتان هرگز نشانه‌ی ضعف شما نیست و موجب شرمساریتان نمی‌شود.

طبق تحقیقات انجام شده ورزش کردن روزانه و به صورت منظم سطح ترشح اندورفین را افزایش می‌دهد. این هورمون، هورمون ایجاد شادی و نشاط است. همچنین ورزش کردن اضطراب و افسردگی را از شما دور می‌کند و علائم آن‌ها را کاهش می‌دهند. می‌توانید به صورت گروهی و با افرادی که تازه با آن‌ها آشنا شده‌اید به ورزش کردن بپردازید و از این طریق روابط اجتماعی خود را نیز توسعه دهید.

 

برای دریافت مشاوره در زمینه غم غربت و راه های مقابله با آن می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

رفع دغدغه های فکری که زندگیتون رومختل کرده

مشاوره تربیت کودک و شیوه های فرزندپروری

غم غربت

 

غم غربت در کودکانی که از پدر و مادر یا پرستاران اولیه‌شان جدا می‌شوند شایعتر است. غم غربت در نوجوانان و جوانانی که برای ادامه تحصیل در یک شهر یا کشور دیگر، خانه را ترک می‌کنند نیز بسیار رایج است. بالغین نیز، به ویژه پس از جابجایی، ممکن است تحت تأثیر غم غربت قرار گیرند.چگونه غم غربت را کم کنیم

 

گرچه این هیجانات معمولاً با افزایش سن افراد و به دست آوردن درک بهتری نسبت به احساساتشان و طبیعت موقتی غم غربت، از شدّت کمتری برخوردار می‌شوند. اغلب افرادی که دچار غم غربت می‌شوند، پس از یک دوره انطباق، به تدریج احساس راحتی بیشتری با محیط جدید پیدا می‌کنند.

 

هر چند غم غربت ممکن است باعث نشانه‌های درماندگی و سردرگمی در فرد شود امّا به خاطر سپردن این نکته اهمیت دارد که این شرایط، موقتی و زودگذر است. بسیاری از مردم به تدریج با محیط جدید خو می‌گیرند و حتی ممکن است اصلاً متوجه نشوند که مشکل از بین رفته است.

 

کسانی که دچار غم غربت هستند معمولاً غمگین و یا حتی افسرده می‌باشند. غم غربت در هنگامی که فرد وقت آزاد دارد، مثلاً صبح زود، قبل از رفتن به رختخواب، در شب، یا در اوقات استراحت، شدیدتر می‌شود. افرادی که دچار آسیب‌های دیگری مانند طلاق یا از دست دادن فرد مورد علاقه خود شده باشند، بیشتر در مقابل غم غربت آسیب‌پذیرند.  

 

غم غربت را شناسایی کنید

 

نشانه‌ها و علائم غم غربت

 

غم غربت را شناسایی کنید

غم غربت چیزی فراتر از حس دلتنگی برای «خانه» است. این تجربه می‌تواند احساسات مختلف و اثرات جانبی داشته باشد که عملکرد روزانه‌ی شما را تحت‌تأثیر قرار دهد. آگاهی نسبت به شناخت علائم می‌تواند به تشخیص احساسات شما و راه‌هایی برای بهبود آن، کمک کند.

 

نوستالژی: احساس نوستالژی زمانی بروز می‌کند که خانه، افراد و چیزهای آشنا را با تفکری آٰرمان‌گرایانه یاد می‌کنید. ممکن است با این کار مجذوب خانه شوید و مدام در حال مقایسه‌ی منفی‌گرایانه‌ی محیط جدید با محیط قدیمی‌تان باشید.

 

افسردگی: بیشتر کسانی که دچار غم غربت می‌شوند، افسردگی را نیز تجربه می‌کنند. چراکه کمبود دلگرمی‌ها و پشتیبانی‌های اجتماعی در خانه را حس می‌کنند. ممکن است تصور کنید روی زندگی‌تان کنترل کمتری دارید که همین فکر، باعث تشدید افسردگی می‌شود.

 

علائم رایج افسردگی مرتبط با غم غربت، شامل حس غم، سردرگمی (تو به اینجا تعلق نداری)، دور شدن از فعالیت‌های اجتماعی، مشکلاتی در محل کار یا تحصیل، حس درماندگی یا طرد شدن، کمبود عزت نفس و اختلال در خواب می‌شود. گاهی عدم تمایل یا لذت نبردن از کارهایی که قبلا انجام می‌دادید، یکی از نشانه‌های افسردگی محسوب می‌شود.

 

اضطراب: اضطراب یکی دیگر از نشانه‌های غم غربت است. اضطراب ناشی از غم غربت ممکن است درباره‌ی خانه و آدم‌هایی که دلتنگ‌شان هستید، افکار وسواسی به‌وجود آورد. حتی ممکن است به عدم تمرکز یا استرس زیاد از ناتوانی در تشخیص علت حس‌تان دچار شوید. ممکن است در محیط جدید نسبت به آدم‌های جدید، آزرده‌خاطر یا حساس شوید. در موارد شدید، اضطراب می‌تواند موجب واکنش‌های دیگر مثل «آگورافوبیا» (agoraphobia؛ ترس از محیط باز) و یا «کلاستروفوبیا» (claustrophobia؛ ترس از محیط بسته) شود.

 

رفتار نابهنجار: غم غربت می‌تواند شما را از کارها و واکنش‌های معمول روزانه‌‌تان دور کند. برای مثال، اگر معمولا رفتار آرامی دارید، اما به‌تازگی حسی از ناراحتی و یا عادت به فریاد زدن پیدا کرده‌اید، احتمالا نشانه‌ی بروز غم غربت است. گاهی تمایل به پرخوری و یا کم‌خوری نیز در فردی که دچار حس دلتنگی برای خانه است، دیده می‌شود. نشانه‌های دیگر شامل سردردهای مداوم یا احساس درد و بیماری غیرعادی می‌شود.

 

گاهی بعضی افراد که از خانواده دور شده‌اند دچار احساس گناه می‌شوند که چرا کمتر حال خانواده‌ام را می‌پرسم، چرا کمتر به آن‌ها سر می‌زنم، چرا کمتر زنگ می‌زنم و … . ما فرهنگ به شدت وابسته‌ای داریم، به خاطر همین یاد خانواده و دوری از آن‌ها در ما احساس گناه به وجود می‌اورد که این زنجیر وابستگی را قطع کردیم. با خودتان این کار را نکنید واقعا مقدور نیست بیش از یک اندازه خاص به آن‌ها سر بزنید یا روزی چندبار زنگ بزنید. این احساس گناه را در خودتان قوی نکنید.

 

به غربت یک‌جور دیگر نگاه کنید

 

دوستان جدیدی پیدا کنید

این یکی به همین سادگی‌ها هم نیست. برای اینکه دوستان محترم تو زرد در نیایند، بهتر است آنها را به واسطه یک جای دیگر بشناسید؛ یعنی یکدفعه در اتوبوس طرح دوستی با یک نفر نریزید. شرکت در کلاس‌هایی که به آنها علاقه دارید، هم سرگرم‌تان می‌کند و هم شما را با یک عالمه آدم آشنا می‌کند که هم با شما علایق مشترک دارند و هم ممکن است همدم و همراه شما باشند در غم غربت.

 

خیلی از افراد وقتی در غربت بهشان خوش می‌گذرد یا تفریح می‌کنند به قول معروف دلشان خون می‌شود که خانواده‌شان نیست! هرگز این کار را با خودتان نکنید، جای آن‌ها کنار شما سبز است ولی با این خون دل خوردن شادشان نمی‌کنید. بهتر است به جای زهر کردن لذت‌هایتان عکس این لحظات شاد را ثبت کنید و برایشان بفرستید.

 

به غربت یک‌جور دیگر نگاه کنید

تصور کنید که شما تا آخر عمرتان در همان شهر خودتان می‌ماندید. از بالا به این کره خاکی نگاه کنید و خودتان را تصور کنید که فوق فوقش دارید در دورترین خیابان‌های شهر خودتان ورجه ورجه می‌کنید. حالا یک خط بکشید از شهر خودتان به یک شهر دیگر. آن آدم کوچولو را از این خط عبور دهید و وارد شهر جدید کنید؛ یک عالمه آدم جدید، جای جدید، هنجارها و نابهنجاری‌های جدید، رسم و سنت‌های جدید و خلاصه یک دنیای جدید.چگونه غم غربت را کم کنیم

 

حالا فکر کنید آن آدمی که تا آخر عمرش توی شهر خودش می‌ماند داناتر، بالغ‌تر و برای ادامه زندگی آماده‌تر است یا شمایی که از این خط فرضی گذشته‌اید و  دنیای دیگری را تجربه کرده‌اید؟ زود درمورد مکان جدید قضاوت نکنید و با تمام بدی‌ها و خوبی‌هایش آشنا شوید. شاید بدی‌های فراوان روزهای اول به ناآشنایی شما برگردد وگرنه «چیزهایی هم هست» به قول سهراب.

 

اگر برای تحصیل در غربت هستید درس نخواندن عذاب وجدان ناخودآگاه و دلتنگی شما را دو چندان می‌کند. برای درستان برنامه ریزی کنید و روی آن کنترل داشته باشید و این مساله را جدی بگیرید.

 

با یک نفر از غم غربت حرف بزنید

 

با یک نفر از غم غربت حرف بزنید

چه روان شناس‌ها بگویند و چه نگویند، همه عالم و آدم می‌دانند که حرف‌زدن درباره غصه‌ها، آدم را سبک کرده و هیجان‌ها را خالی می‌کند. اما مهم این است که با چه کسی از غم غربت حرف بزنیم. بدترین انتخاب کسانی هستند که هنوز در وطن حضور دارند.

 

تصور کنید شما در روزهای اول دانشگاه‌تان زنگ بزنید به مامان جانتان و با او از غربت بدجور دم غروب حرف بزنید؛ با این کارتان هم یک نفر دیگر را غصه‌دار می‌کنید و هم با صدای مادر که خواهش می‌کند پیشش برگردید، غم و غصه خودتان شدیدتر می‌شود.

 

بهتر است به جای این «بچه ننه» بازی‌ها، زنگ بزنید به یکی از نزدیکان‌تان که از شما باتجربه‌تر است و قبلا غم غربت را پشت‌سر گذاشته؛ مثلا خواهر و برادر بزرگ‌تری که قبلا دانشگاه را در یک شهر دور گذرانده‌اند یا اینکه دارند سال‌های آخر را می‌گذرانند.

 

به اندازه‌ای که مادرتان به شما می‌رسید به خودتان برسید! مادر خودتان بشوید. اگر دانشجویید گرسنه نمانید، به خودتان محبت کنید و مهم‌تر از همه نگذارید دیگران با شما بی محبتی کنند! در این مواقع شما بیشتر از هروقت دیگری دلتان تنگ خانواده می‌شود. یادتان باشد تا خودتان را دوست نداشته باشید اجازه می‌دهید دیگران هم دوستتان نداشته باشند، پس تا جایی که می‌توانید هم از نظر مادی هم از نظر عاطفی به خودتان برسید.

 

دفترچه‌ٔ خاطرات داشته باشید

داشتن دفترچه خاطرات به ارتباط با افکار و اتفاقاتی که در محیط جدیدتان رخ می‌دهد کمک می‌کند. چه برای تحصیل به خارج از کشور رفته باشید، یا برای دانشگاه به شهر دیگری مهاجرت کرده‌اید، در یک اردوی تابستانی باشید یا به شهر جدیدی مهاجرت کرده‌اید، احتمالا احساسات جدید و ناآشنایی را تجربه خواهید کرد. داشتن دفترچه خاطرات کمک می‌کند تا متوجه سیر افکارتان شوید. تحقیقات نشان می‌دهد بازتاب تجربه‌ها و احساسی که دارید، می‌تواند به بهبود غم غربت کمک کند.

 

تلاش کنید مثبت بیندیشید. هرچند تجربه‌ٔ تنهایی و غم غربت مسئله‌ای طبیعی است، اینکه به تجربهٔ جدیدتان نگاهی مثبت داشته باشید، مهم و ارزشمند است. دربارهٔ کارهای جالبی که انجام می‌دهید، یا چیزی که در محیط جدید شما را یاد خانه می‌اندازد، فکر کنید. اگر در دفترچه‌ٔ خاطرات‌تان تنها تجربه‌های آزاردهنده‌ را بنویسید، غم غربت شما شدیدتر می‌شود.

 

تلاش کنید که تنها احساسات و موقعیت‌های منفی را در دفترچه‌تان لیست نکنید. وقتی تنها موقعیت‌های منفی را نوشته‌اید، کمی زمان صرف کنید تا بفهمید چرا این قضیه چنین حسی به شما داده است. این روش «انعکاس روایتی» (narrative reflection) نام دارد و با هدف درمانی انجام می‌شود.

 

گردآوری: بخش روانشناسی بیتوته 

 

چنین کیکی روفقط تواین یخچال میتونی جابدی


تا60%تخفیف پرطرفدارترین محصولات جنسی


بازسازی پیوند عاطفی زن و شوهر

کاملترین درگاه رزرو تورهای داخلی و خارجی

رویایی بابحران نگران کننده روابط زناشویی


مشاوره و مراقبت‌های قبل از بارداری


مشاوره تحصیلی و انتخاب شغل


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


اقساط 36 ماه بدون پیش پرداخت لوازم خانگی


سفارش آنلاین کیک تازه خانگی


مرکز تخصصی استعدادیابی و آموزش کودکان


واسه همه چی جا هست!


سوالات پیش از ازدواج به تفکیک جلسه

بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

مهاجرت کردن چه به قصد تدریس، تحصیل، گذراندن دوره کارآموزی یا انجام دادن داوطلبانه امور خیریه باشد، چه فقط قرار باشد که مدتی طولانی در کشوری خارجی زندگی کنید، پیچیده است. هر فردی که سعی کند این سفر را ساده جلوه بدهد، یا دروغ می‌گوید یا ثروت سرشاری دارد که مرزها را برایش از میان برداشته است و می‌تواند هر زمان که بخواهد به کشورش سفر کند و غم غربت و دلتنگی را از بین ببرد. شکی نیست که تجربه مهاجرت هیجان‌انگیز و سرشار از شور و شوق است و چشم‌ها را به روی جهانی تازه باز می‌کند، در عین حال این تجربه می‌تواند بنا به دلایل مختلف دشوار و چالش‌برانگیز باشد، چالش‌هایی که بسیار مهم‌تر از کنار آمدن با فرهنگی است که شام خوردن را تا 10 شب به تعویق می‌اندازد.

فهرست مطالب

یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که مردم در سفرهای خارجی با آن روبه‌رو می‌شوند، به خصوص اگر نخستین باری باشد که در کشوری بیگانه اقامت کرده‌اند، غم غربت است. رادیو عشق در این مقاله برایتان از غم غربت می‌گوید و راهکارهایی را نیز برای مقابله‌ با آن ارائه می‌دهد. بسیار مهم است که اجازه ندهید غم غربت مانع از لذت بردن از سفرتان شود.

اگر تجربه رفتن به اردوهای چند روزه را در دوران مدرسه داشته باشید، حتماً با این احساس آشنا هستید. غم غربت در اصل به معنای احساس اضطراب یا پریشانی عاطفی ناشی از جدا شدن از آشنایان و اجبار به تغییر دادن برنامه روزمره است. عامل‌های مختلفی به غم غربت دامن می‌زند: دشواری در سازگار شدن با محیط جدید، احساس تنهایی یا جدا شدن از سیستم حمایتی همیشگی، گیجی، سردرگمی یا مشکل در درک زبان، فرهنگ یا محیط جدید، تصور کنترل نداشتن بر رخدادهای پیرامون، شوک فرهنگی و … از جمله این عوامل هستند.

غم غربت همان‌طور که یک علت مشخص ندارد، به یک روش نیز بروز نمی‌یابد. برای مثال فردی که دچار غم غربت است، ممکن است دلش بخواهد مدام با دوستان یا خانواده‌اش تماس بگیرد، همه چیز محیط جدید را با آنچه که برایش “عادی” بود، مقایسه کند و خود را از زندگی اجتماعی کشور جدید کنار بکشد یا آن را پس بزند؛ تمام این موارد علائم شایعی از غم غربت به شمار می‌آید. غم غربت، مانند هر بیماری کمابیش مسری دیگری است و یک‌ شبه از بین نمی‌رود. برای غلبه بر این بیماری باید تلاش کنید، هر چند بیرون آمدن از گرداب غم غربت گاهی غیرممکن به نظر می‌رسد، اما این کار شدنی است و ارزشش را دارد تا برای غلبه بر آن سختی بکشید. وقتی عینک دلتنگی برای وطن را از چشم بردارید، می‌تواند محیط پیرامون جدیدتان را زیر نوری روح‌افزاتر و روشن‌تر ببینید. هر فردی روش خاص خودش را برای غلبه بر غم غربت دارد، با این حال راهکارهایی که در این مقاله با آنها آشنا می‌شوید، کمک می‌کند تا سریع‌تر از چنگال غم غربت رها شوید.چگونه غم غربت را کم کنیم

پیش از آن که عزم مهاجرت کنید، 26 تکنیک زیر را برای کاهش غم غربت در نظر بگیرید تا بتوانید از ماجراجویی‌تان لذت ببرید.

ابتدا به معروف‌ترین مکان‌ها و جاذبه‌های دیدنی شهر جدید محل اقامت‌تان بروید و مانند زمانی که به یک سفر تفریحی می‌روید، در شهر سیاحت کنید. به این ترتیب می‌توانید تاریخ و فرهنگ کشور را سریع‌تر بشناسید. سپس وقتی احساس خوبی نسبت به این مکان ناآشنا پیدا کردید، شناخت مردم آن کشور و اطرافیان جدیدتان را شروع کنید، مکان‌های دنجی را که بیشتر از همه در آنها احساس راحتی می‌کنید، شناسایی کنید، رستورانی را پیدا کنید که غذای مورد علاقه‌تان را سرو می‌کند، پارک زیبایی را برای پیاده‌روی بیابید یا مکان یا ملزوماتی را که برای زندگی روزمره‌تان بسیار مهم است، کشف کنید.

خودتان را به روشی افراطی در معرض مسائلی قرار بدهید که به غم غربت دامن می‌زند و آن‌قدر مواجهه را ادامه بدهید تا به مسائل دردسرآفرین عادت کنید ـ برای مثال اگر در بازارهای شلوغ کلافه وارد می‌شوید، ساعت‌ها در بازارهای پرسر و صدا پرسه بزنید تا در نهایت حتی در شلوغ‌ترین بازارها هم آرامش بیشتری را احساس کنید. مواجهه با محیط اطراف، در مناطق روستایی تاثیری دوچندان دارد؛ به علاوه به این ترتیب به اجتماع جدیدتان کمک می‌کنید که شما را بهتر بشناسد.

کمی درباره مکان زندگی جدیدتان تحقیق کنید و چند مکان‌ را که دوست دارید، حتماً به آنها سر بزنید، شناسایی کنید؛ مثلاً می‌توانید فهرستی از ده کافی شاپ برتر شهر، مکان‌های محبوب هنرمندان خیابانی یا مکان‌های مختلف قایق‌سواری تهیه کنید. پس از آن که فهرست فعالیت‌ها یا مکان‌های مورد علاقه‌تان را تهیه کردید، خودتان را به چالش بکشید تا تمام این فعالیت‌ها را تا پایان سفر انجام بدهید و تمام مکان‌ها را ببینید. به این ترتیب کار مفرح و لذت‌بخشی برای خودتان تعریف می‌کنید و به جای آن که در حسرت تجربه اتفاقاتی که در کشورتان در حال رخ دادن است، فرو بروید، روی ماجراجویی بعدی در سرزمین بیگانه متمرکز می‌شوید. نکته مهم این است که پروژه‌ای را برای خودتان تعریف کنید که باعث شود از خانه بیرون بزنید و کشور جدیدتان را بشناسید؛ این فعالیت باید آن‌قدر سرگرم‌کننده باشد که شما را به لحاظ ذهنی هم مشغول کند و اجازه ندهد که ذهن‌تان به سمت میهن پرواز کند. اجازه بدهید لذت بردن از زندگی در سفر به شما یادآوری کند که چرا تصمیم گرفته‌اید برای کار یا تحصیل به کشوری بیگانه مهاجرت کنید.

اگر همان غذاهای همیشگی را انتخاب کنید، دقیقاً می‌دانید که چه چیزی را سفارش می‌دهید و نگرانی ندارید. هر چند هر از گاه خوردن غذاهای آشنا آرامش‌دهنده است و مایه آسودگی خاطر است، بهتر است دلتنگی برای غذاهای خوشمزه زادگاه‌تان را هر چه سریع‌تر از سرتان بیرون کنید و با جسم و روح و تمام امعا و احشا‌ء در کشور جدید حاضر باشید و از تمام جوانب این زندگی ناآشنا لذت ببرید.

آدمی بنده عادت است؛ از این رو تغییر کردن عادت‌های قدیمی، آن هم در چنین سطحی کافی است که هر فردی را در رویای روزهایی که زندگی‌اش معمولی و حتی کسل‌کننده بود، فرو ببرد. مسلماً نمی‌توانید تمام حیاط یا اتاق‌تان را بار بزنید و به کشور جدیدتان بیاورید، اما می‌توانید راه‌های کوچک و بزرگی را پیدا کنید که رنگ و بوی خانه را به فضای جدیدتان بدهد.

تبدیل کردن فضای کار و خانه به مکانی آشناتر که القاکننده راحتی و آرامش خاطر باشد، باعث می‌شود که احساس کنید کنترل بیشتری بر محیط پیرامون‌تان دارید. گذشته از هر چیز، یکی از دلایلی که به غم غربت دامن می‌زند، این است که کشور جدید را خانه خودتان نمی‌دانید. با صرف کمی وقت و پول می‌توانید خانه را به مکانی تبدیل کنید که هر روز با هیجان منتظر باشید تا کارتان تمام شود و بتوانید به خانه برگردید؛ با همسایه‌هایتان دوست شوید و هر کاری می‌توانید انجام بدهید تا این مکان جدید و تا حدی ترسناک را شبیه به خانه دوم‌تان بکنید. کارهای کوچک گاهی اوقات معجزه می‌کند و تاثیر بسزایی بر راحت‌تر شدن فضا دارد. اگر تمایلی به تغییر دادن خانه ندارید، می‌توانید فضایی را در نزدیکی خانه پیدا کنید که برایتان آشنا و آرامش‌بخش باشد، این فضا می‌تواند کتابخانه، کافه، سالن کنسرت، پارک یا هر جای دیگری باشد که باعث شود احساس کنید در خانه هستید.

غذا یکی از بزرگترین علل دلتنگ شدن برای میهن است و تقریباً تمام مهاجران به دلیل دلتنگی برای طعم غذاهای لذیذ کشورشان تا حدی دچار غم غربت می‌شوند. حتی اگر همه ویژگی‌های موقعیت جدیدتان را دوست داشته باشید، احتمالاً هنوز هم دلتان برای غذاهای مورد علاقه‌تان تنگ می‌شود. به جای این که تمام شهر را زیر پا بگذارید تا کباب کوبیده‌ای را پیدا کنید که حتی مزه کباب هم نمی‌دهد، چرا طعم خوش غذاهای میهن را با مبادله اجتماعی ترکیب نکنید و روش پختن غذاهایی را که دوست دارید، به دوستان جدیدتان یاد ندهید یا حتی خانواده‌ای را به خانه‌تان دعوت نکنید تا غذای محبوبتان را با هم بپزید؟ با این کار با یک سنگ دو نشان می‌زنید، هم غذایی لذیذ نوش جان می‌کنید و هم فرصتی پیدا می‌کنید تا با دوستان جدیدتان معاشرت کنید. پس غذاها و فرهنگ زادگاه‌تان را با دیگران به اشتراک بگذارید.

فقط مواظب باشید که غرق نشوید. گاهی اوقات در کشور خارجی احساس می‌کنیم که قرار است تمام هستی‌مان را بر روی جذب ذره ذره فرهنگ جدید سرمایه‌گذاری کنیم، اما باید بدانید که مجبور نیستید کاملاً از فرهنگ زادگاه‌تان دل بکنید. هیچ اشکالی ندارد که هر از گاه به پاتوق‌های مهاجران بروید و به موسیقی سنتی کشورتان گوش کنید، خودتان را به یک وعده غذای گران‌قیمت محلی مهمان کنید یا با دوستان‌تان دور هم جمع شوید. زندگی کردن در مکان جدید به این معنا نیست که باید زادگاه‌تان را کاملاً از ذهن‌تان پاک کنید یا رخدادهایی را که برایتان مهم است، نادیده بگیرید، بنابراین اگر دوست دارید هر چند وقت یک بار به پاتوق هم‌وطن‌هایتان بروید، دلیلی ندارد که خودتان را سرزنش کنید. این کارها مجاز است و مزه مزه کردن فرهنگ میهن در دل کشور بیگانه موجب می‌شود که به ناحیه امن‌تان نزدیک‌تر شوید.

برای گرفتن عکس‌های خوب یا لذت بردن از عکسبرداری لازم نیست یک دوربین گران‌قیمت داشته باشید. نگاه کردن از دریچه لنز دوربین راهکار مؤثری برای تغییر دادن نگرش‌تان درباره جهان پیرامون و بیشتر توجه کردن به وقایع اطراف‌تان است که باعث می‌شود خودتان را از دریای افکار و احساسات دلتنگ‌کننده نجات بدهید. به علاوه عکس گرفتن ذهن‌تان را فعال نگه می‌دارد، به جای آن که در پارک بنشینید و فکر کنید که چقدر دلتان برای بچه‌های فامیل تنگ شده است، چرخی در پارک بزنید و از شکوفه‌ها، لحظات جالب و حتی بچه‌های بامزه عکس بگیرید. ضمناً عکس گرفتن روش فوق‌العاده‌ای برای ثبت تجربه‌ها و محیط‌تان است؛ حتی ممکن است یک روز خودتان را در حالی غافلگیر کنید که عکس‌هایتان را با خوشحالی به بقیه نشان می‌دهید و داستان ثبت کردن‌شان را با هیجان تعریف می‌کنید.

حفظ ارتباط با خانواده و دوستان بسیار مهم است. از کشور جدیدتان هدیه بخرید و به خانه بفرستید. به این ترتیب به روزهای‌تان هدفی دوست‌داشتنی و مفرح می‌دهید، رابطه‌تان را با افرادی که برایتان مهم هستند، حفظ می‌کنید و راهی را پیدا می‌کنید تا خانواده و دوستان‌تان را در تجربه‌های‌تان از زندگی در کشور جدید سهیم کنید.

فناوری روش‌های فوق‌العاده‌ای را برای حفظ ارتباط با دیگران ارائه داده است؛ امروزه در هر جای جهان که باشید، در هر زمانی می‌توانید با نزدیکان‌تان ارتباط برقرار کنید. اگر هر روز دو ساعت با والدین‌تان حرف می‌زنید و از ریزترین جزئیات خانه خبر می‌گیرید، باید بدانید که می‌توانید این زمان را برای کاوش در فضای جدید و ارتباط برقرار کردن با آن اختصاص بدهید. البته که در تماس بودن با خانواده مهم است، اما یافتن تعادلی سالم بین پیوندهای دیرینه و حضور داشتن در مکان جدیدی که واقعاً در آن سکونت دارید، برای پرورش زندگی جدید و ایجاد حس تعلق به مکان تازه ضروری است.

ترس از دست دادن (FOMO) مشکلی واقعی است که می‌تواند وحشتناک باشد. شبکه‌های اجتماعی پیگیری فعالیت‌ها ـ یا دست‌کم آنچه را که فرد دوست دارد، دیگران ببینند ـ، آسان‌تر از همیشه کرده است و حتی می‌توانید بفهمید که فرد مورد نظرتان برای ناهار چه غذایی خورده است. دل کندن از عکس‌ها و اخبار جدید، به خصوص وقتی دلتان برای آن فرد و ناهاری که می‌خورد، یک ذره شده است، بسیار سخت است، اما واقعیت این است که زل زدن به این عکس‌ها فقط غم غربت‌تان را شدیدتر می‌کند. به جای این که لحظه به لحظه زندگی جاماندگان در وطن را دنبال کنید، سعی کنید محتوای جالبی را برای منتشر کردن عکس‌هایی هیجان‌انگیز از وضعیت جدید خودتان پیدا کنید. مطمئناً دوستان‌تان در میهن‌ همچنان به کنسرت و مهمانی می‌روند و همان فعالیت‌های همیشگی را که شما هم روزی پای ثابت‌شان بودید، انجام می‌دهند. اما امروز بسیاری از آنها منتظر هستند تا عکس‌هایی را از غذاهای خیابانی که شما در خارج می‌خورید، ببینند یا درباره ماجراهای‌تان حین کوهنوردی بشنوند. زمان مشخص و محدودی را برای سر زدن به صفحات فیسبوک یا توییتر در طول روز یا هفته تعیین کنید ـ حتی می‌توانید از نرم‌افزارهای برنامه‌ریزی استفاده کنید. دقت کنید همان‌قدر که عکس‌های دیگران را می‌بینید، خودتان هم عکس‌ها و اخباری را به اشتراک بگذارید.

هیچ ایرادی ندارد که هر چند وقت یک بار دوستان‌تان را متقاعد کنید که به دیدن‌تان بیایند. از دوستان‌تان بخواهید که به سفر کوتاهی بیایند و با هم کشور جدیدتان را بشناسید. برای یک سفر دوستانه در تعطیلات آخر هفته یا یک ماجراجویی طولانی‌تر برنامه‌ریزی کنید. این سفر دوستانه دو فایده دارد؛ اول این که شما را تشویق می‌کند تا برای کشف هر چه بیشتر کشور میزبان‌تان هیجان‌زده‌تر شوید، دوم این که وقتی دوستتان به خانه برگردد، به جای این که فقط درباره دلتنگی‌هایتان با هم حرف بزنید، می‌توانید بیشتر درباره ماجراجویی‌های فوق‌العاده‌ای که در سفر بعدی منتظرتان است، با هم گپ بزنید.

13ـ عادت‌های‌تان را حفظ کنید

از وقتی مهاجرت کرده‌اید، تغییرات فراوانی را تجربه کرده‌اید، اما لازم نیست همه چیز تغییر کند. اگر در وطن به فعالیتی علاقه داشتید یا عضو گروهی بودید، قابل درک است که دل‌تان برای آن بخش از زندگی اجتماعی‌تان تنگ شود. با این توصیف چه ایرادی دارد که سعی کنید گونه‌ای از آن فعالیت‌ها را در محل جدیدتان پیدا کنید؟ ادامه دادن فعالیت‌ها یا ورزش‌های مورد علاقه کمک می‌کند تا تعادل را در زندگی‌تان برقرار کنید، به زندگی روزمره‌تان نظم بدهید و فضاهای جدیدی را ایجاد کنید که برای‌تان آشناتر و خوشایندتر باشد. اگر عضویت در انجمن کتابخوانی، صخره‌نوردی، شرکت در کلاس یوگا و تمرین کردن موسیقی با یک گروه پرشور بخش مهمی از زندگی عادی‌تان در گذشته بوده است، حتماً این عادت‌ها را حفظ کنید. به احتمال زیاد در موقعیت جدیدتان هم افرادی وجود دارند که از انجام دادن این فعالیت‌ها لذت می‌برند، کافی است کمی جستجو کنید تا آنها را پیدا کنید. کسی چه می‌داند شاید هم چند دوست خوب پیدا کردید.

14ـ برنامه روزمره داشته باشید

مشخص کنید که می‌خواهید در طول روز یا هفته چه کارهایی را انجام بدهید. منظورمان این نیست که فقط زمانی را برای از خواب بیدار شدن و آماده کردن صبحانه تعیین کنید، لازم است فعالیتی مفرح یا تعاملی را در برنامه‌تان بگنجانید ـ مثلاً برای خرید خواربار از بازار نزدیک خانه، شام خوردن با دوستان یا رفتن به استادیوم برنامه‌ریزی کنید. پژوهش‌ها نشان می‌دهد افرادی که احساس می‌کنند کنترل بیشتری بر زندگی‌شان دارند، کمتر استرس ناشی از غم غربت را احساس می‌کنند.

15ـ ورزش منظم را فراموش نکنید ـ از خانه بیرون بروید و بگردید

ورزش یکی از بهترین راهکارهای مقابله‌ای است. ورزش علاوه بر این که کمک می‌کند با غم غربت بجنگید، در کشور بیگانه سالم و خوش‌اندام نگه‌تان می‌دارد ـ همان‌طور که می‌دانید حفظ سلامتی و تناسب اندام برای افراد غمگین مهم است. بالعکس عادت‌های غذایی بد و فعالیت نداشتن باعث بی‌حالی و کسالت می‌شود و کج‌خلق‌تان می‌کند ـ حتماً قبول دارید که کمبود انرژی و روحیه ضعیف هیچ کمکی به بهبود حال‌ فردی نمی‌کند که از غم غربت دلتنگ است. ممکن است چند هفته طول بکشید تا با فضای جدید آشنا شوید، اما وقتی اطراف‌تان را بهتر شناختید، سعی کنید برنامه‌ای را برای ورزش و هواخوری روزمره تهیه کنید. هر روز کمی بدوید، با دوچرخه به دانشگاه بروید یا تا جایی که می‌توانید راه بروید؛ هر ورزشی را که ترجیح می‌دهید، انجام بدهید، مهم این است که عادت‌های سالمی را در خود پرورش بدهید. ورزش بدن‌تان را سالم‌تر و شادتر می‌کند و اندورفین‌هایی که حین ورزش ترشح می‌شود، حال‌تان را بهتر می‌کند.

خودتان را به یک وعده غذای سالم مهمان کنید. در بخش عادت‌های سالم گفتیم که باید مراقب باشید که چه موادی را وارد بدن‌تان می‌کنید. البته یکی از جذابیت‌های اصلی زندگی کردن در مکان جدید امتحان کردن غذاهای تازه است، مسلماً باید از این فرصت نهایت بهره را ببرید و غذاها و طعم‌های جدید را بچشید. با این حال نباید مهاجرت کردن را بهانه‌ای برای خوردن سه وعده غذای سرخ کردنی در روز بکنید یا از آن هم بدتر اگر غذاهای جدید عجیب و ناخوشایند به نظرتان برسد، مدام فست فودهایی را بخورید که در خانه هم به آنها علاقه داشتید. احساسات منفی مانند غم غربت و تنهایی غالباً در عادت‌های غذایی ناسالم، مانند ولع مصرف مواد قندی یا پرخوری متبلور می‌شود. اگر متوجه شدید که به چنین عادت‌های ناسالمی روی آورده‌اید، وقت آن رسیده است که وضعیت را تغییر بدهید. دقت کنید که میوه، سبزیجات و ویتامین‌های دیگر را به حد کافی دریافت کنید؛ هر روز غذای سالم برای خودتان تهیه کنید. به علاوه خرید مواد غذایی بهانه فوق‌العاده‌ای برای بیرون رفتن از خانه و کشف مکان‌های جدید برای غذا خوردن یا بهبود مهارت‌های آشپزی است.

فرار کردن از مشکلات اصلاً فکر خوبی نیست، اما هیچ ایرادی ندارد که هر روز 30 دقیقه تنها در محیطی آرام استراحت کنید.

حتی اگر در پانسیون دانشجویی زندگی می‌کنید، اتاق خلوتی را پیدا کنید که بتوانید مدتی در آن تنها باشید. سپس نور را کم کنید، چشم‌های‌تان را ببندید و فقط عمیق نفس بکشید و عضلات‌تان را شل کنید. این روش استراحت کردن بسیار آرامش‌بخش است.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که فراموشی و بی‌توجهی در میان افراد دچار غم غربت شایع است. مطالعه کردن درباره یک موضوع یا یادگیری روزمره ذهن‌تان را فعال نگه می‌دارد. سفر به کشور بیگانه بهترین زمان برای یادگیری زبان جدید، یاد گرفتن روش پخت غذاهای کشور میزبان یا ثبت‌نام در کلاس‌های یوگا، هنرهای رزمی و رانندگی است که تبلیغاتش را در کافی شاپ مورد علاقه‌تان دیده‌اید. هر چقدر ارتباط قوی‌تری را بین یادگیری درس‌های جدید و کشور میزبان‌تان ایجاد کنید، بهتر است. در هر حال شما اینجا هستید تا فرهنگ این کشور را یاد بگیرید.

به احتمال زیاد سرگرمی‌هایی در زادگاه‌تان داشته‌اید. مکان‌هایی را در کشور جدیدتان پیدا کنید که در آنها بتوانید از سرگرمی‌های محبوب قدیمی‌تان لذت ببرید یا سرگرمی‌های جدیدی پیدا کنید. شاید دوست داشته باشید که از طریق داوطلب شدن در کارهای خیریه ارتباط قوی‌تری با کشور میزبان‌تان برقرار کنید و از مهارت‌های‌تان برای انجام دادن کارهایی که از آنها لذت می‌برید، استفاده کنید تا به زندگی‌تان هدف بدهید و هر هفته مشتاقانه منتظر رسیدن موعد انجام این فعالیت‌ها بمانید. پرداختن به موضوعاتی مانند حقوق زنان یا حفاظت از محیط زیست باعث می‌شود که به روشی هدفمند و لذت‌بخش از وقت‌تان استفاده کنید.

غم غربت، مانند اکثر اضطراب‌ها به افکار منفی، از قبیل “فکر می‌کنم اینجا انگشت‌نمام!” دامن می‌زند. یاد بگیرید که مثبت فکر کنید. فقط افکار مثبت را در جایی مانند دفترچه خاطرات یادداشت کنید و به دنبال روش‌هایی برای از بین بردن و دور زدن افکار منفی بگردید، مثلاً بنویسید: “می‌خوام روش‌های جدیدی رو برای سازگار شدن با اطرافم پیدا کنم.”

احساسات منفی مانند گلوله برفی که به بهمن تبدیل می‌شود، بزرگ و بزرگتر می‌شود: اول از این که اتوبوس تأخیر دارد، ناراحت می‌شوید، اما در نهایت به سرزنش کردن کل کشور می‌رسید و به دنبال ارزان‌ترین پرواز به میهن می‌گردید. این حالت طبیعی است، اما اگر مهارش نکنید، به سرعت از کنترل خارج می‌شود. بهترین راه برای خنثی کردن افکار منفی و جلوگیری از بهمن هیجانات منفی چیست؟ تنها سلاح‌تان افکار و هیجانات مثبت است. اگر همیشه عبوس و بداخلاق هستید، اتفاقات و محاسن زندگی در غربت را در یک دفترچه بنویسید یا برنامه‌ای مانند 100 روز زندگی شاد را که در شبکه‌های اجتماعی مطرح شده است، دنبال کنید. ثبت کردن لحظات شیرینی که لبخند به لبان‌تان می‌آورد، سند بی‌چون و چرایی است که ثابت می‌کند زندگی در این کشور محاسنی هم دارد. بنابراین دفعه بعد که احساس کردید همه چیز این کشور وحشتناک است، تنها کاری که باید انجام بدهید، این است که به دوربین یا دفترچه‌تان نگاه کنید تا به خودتان ثابت کنید که زندگی کردن در این‌جا نه تنها بد نیست، فوق‌العاده هم هست.

راه‌حل‌های موقتی مانند الکل، خرید، قمار و … روش‌های مؤثری برای غلبه بر غم غربت نیست و صرفاً ترس‌هایتان را برای مدتی کوتاه از بین می‌برد. از همه بدتر این که با پناه بردن به الکل و قمار به راهکارهای مقابله‌ای ناسالم و ناکارآمدی وابسته می‌شوید.

یک راه برای کاهش اضطراب در مکان جدید این است که عمداً کاری خجالت‌آور یا ترسناک انجام بدهید، البته باید کنترل کامل بر این کار داشته باشید. برای مثال حرف زدن به زبان جدیدی که هنوز کاملاً بر آن مسلط نیستید، باعث می‌شود متوجه شوید که محیط جدید گاز نمی‌گیرد! به علاوه به این ترتیب می‌فهمید که آزادید هر کسی که دوست دارید، باشید.

تنها ماندن نقش مهمی در ایجاد غم غربت دارد. درست است که از خانواده، دوستان و شبکه حمایتی معمول‌تان دور هستید، اما چه اشکالی دارد حال که افرادی که در گذشته به آنها تکیه می‌کردید و اعتماد داشتید، در نزدیکی‌تان نیستند، همان شبکه حمایتی را در کشور جدید ایجاد کنید؟ یکی از بهترین روش‌ها برای ایجاد شبکه حمایتی این است که خود را  با محیط اطراف‌تان سازگار کنید. با بومیان دوست شوید و رابطه صمیمانه‌ای را با آنها برقرار کنید تا به خانه‌شان دعوت‌تان کنند؛ به این ترتیب وقتی احساس دلتنگی می‌کنید، دوستتان به کمکتان می‌آید و سنگ صبورتان می‌شود. اگر ذاتاً برون‌گرا و اجتماعی نیستید، از مشاور تحصیلی یا هم‌کلاسی‌های‌تان بخواهید که شما را با خانواده‌ای بومی آشنا کنند یا در برنامه‌های مخصوص مبادله‌های فرهنگی ثبت‌نام‌تان کنند. درست است فکر این که از یک نفر بخواهید که شما را با خانواده‌ای بومی آشنا کند، در وهله نخست عجیب به نظر می‌رسد، اما این راه برای آن که احساس کنید کشور میزبان پذیرای‌تان است و از شما حمایت می‌کند، فوق‌العاده است و احساس تنها ماندن در گوشه‌ غریبی از دنیا را در ذهن‌تان کمرنگ کند.چگونه غم غربت را کم کنیم

دوست شدن با اتباع کشور جدید روش بی‌نظیری برای آشنا شدن با فرهنگ محلی است، اما دوست داشتن با هم‌میهنی که گلایه‌های‌تان را از کشور بیگانه بفهمد، وقتی هیچ کس نمی‌تواند منظورتان را درک کند، با شما همدردی کند و با علاقه اخبار و شایعات مربوط به چهره‌های سرشناس وطن‌تان را دنبال کند، لذت دیگری دارد که هیچ چیز با آن قابل مقایسه نیست. نباید زندگی اجتماعی‌تان را به بیگانه‌ها محدود کنید، داشتن چند دوست با پیشینه و دیدگاه‌های مشابه احساس تنهایی‌تان را، به ویژه در ابتدای دوران مهاجرت کمتر می‌کند.

شاید با خودتان فکر کنید که فقط شما هستید که به سرعت شیفته جذابیت‌ها و فرهنگ غنی کشور جدید نشده‌اید، اما واقعیت این است که شما اولین فردی نیستید که دلش برای وطنش تنگ می‌شود. احساس می‌کنید که برای مثبت‌اندیشی درباره کل تجربه مهاجرت به شدت تحت فشار هستید، به خصوص اگر در بدو ورود انتظارات بالایی داشته‌اید که برآورده نشده است یا فکر کنید که مجبورید خودتان را هنگام صحبت با خانواده‌تان شاد و خوشبخت نشان بدهید. اما باید بدانید که دلتنگ شدن برای وطن خجالت ندارد.

سخن پایانی

تقریباً همه دچار غم غربت می‌شوند، مطمئن باشید که این غم با نادیده گرفتن ناپدید نمی‌شود. لازم نیست با بی‌حوصلگی در اطراف پرسه بزنید و مدام ناله و شکایت‌تان به هوا بلند باشد، اما هیچ اشکالی ندارد که درباره احساسات آزاردهنده‌تان با دوستان صمیمی‌تان صحبت کنید ـ احتمالاً آنها هم درگیر فرایند مشابهی هستند یا چنین احساساتی را در گذشته از سر گذرانده‌اند و می‌توانند حمایتی را که به آن نیاز دارید، ارائه بدهند. غم غربت مسئله‌ای اضطراب‌آور است، اما نباید اجازه بدهید که دلتنگی برای وطن مانع پیشرفت و لذت بردن‌تان از زندگی در کشور بیگانه شود. هر فردی غم غربت را به روش و ضرب‌آهنگ خاص خود تجربه می‌کند و غلبه بر این غم فرایندی نیست که با عجله به اتمام برسد. به خاطر بسپارید که غم غربت واکنشی کاملاً عادی و قابل درک به مهاجرت است و هر از گاه دلتنگ شدن برای خانه هیچ ایرادی ندارد. در عین حال مسلماً نمی‌خواهید که ‌تمام وقت‌تان را صرف آرزو کردن برای برگشت به میهن کنید، بنابراین اجازه ندهید که غم غربت بیش از چند هفته درگیرتان کند. از طریق رعایت کردن این توصیه‌ها یا یافتن راهکارهای خاص خود هر چه در توان دارید، انجام بدهید تا خاطرات خوبی از دوران تحصیل در خارج برایتان باقی بماند، خاطراتی که در آینده لبخند را بر لبان‌تان می‌نشاند. چه کسی می‌داند، شاید وقتی به خانه برگردید، دلتنگ دورانی شوید که در خارج درس می‌خواندید. برای اینکه بتوانید با غم غربت و دشواری‌ها و مشکلات محل جدید زندگی‌تان کنار بیایید و از لحاظ روحی و روانی سلامتی‌تان را حفظ کنید، می‌توانید از مشاوران رادیو عشق کمک بگیرید. هرچقدر سلامتی روان‌تان بیشتر باشد و از این لحاظ مراقب خودتان باشید، قطعا زندگی جدیدتان و این تغییرات، لذت‌بخش‌تر خواهند بود.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

55 بازدید

109 بازدید

125 بازدید

162 بازدید

128 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

 !(function (w, d) { ‘use strict’; var ad = {zone: “brtrha1”, user: “1565432215”, width: 728, height: 90, id: ‘adro-246454’}, h = d.head || d.getElementsByTagName(‘head’)[0]; if (typeof w.adroParams != ‘object’) w.adroParams = {}; w.adroParams[ad.id] = ad; var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = 1; script.src = “//static-cdn.adro.ir/dlvr/rsdnt.js”; h.appendChild(script); })(this, document); var h = document.getElementsByTagName(“head”)[0], s = document.createElement(“script”); s.async = !0, s.defer = !0, s.type = “text/javascript”, d = new Date, s.src = “https://cdn.sanjagh.com/assets/sdk/www.bartarinha.ir/client.js?t=” + d.getFullYear().toString() + d.getMonth() + d.getDate() + d.getHours(), h.appendChild(s); var sabaVisionWebsiteID = “1c27cb39-612a-452a-954c-b3e3dd1f3d36”; var sabaVisionWebsitePage = “ALL” _atrk_opts = {atrk_acct: “i2i8r1SZw320l9”, domain: “bartarinha.ir”, dynamic: true}; (function () { var as = document.createElement(‘script’); as.type = ‘text/javascript’; as.async = true; as.src = “https://certify-js.alexametrics.com/atrk.js”; var s = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; s.parentNode.insertBefore(as, s); })();



چگونه غم غربت را کم کنیم
چگونه غم غربت را کم کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *