چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

 
helpkade
چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم
چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

چه چیزی باعث وابستگی بیش از حد می شود؟ آیا می توان این وابستگی را از بین برد؟

چرا بعضی افراد وقتی چیزی را از دست می دهند بسیار ناراحت شده و برای بعضی دیگر اصلا مهم نیست؟

چگونه بعضی افراد به راحتی از وابستگی عشق رها می شوند درحالی که برای بعضی دیگر رهایی از وابستگی عشقی به راحتی رخ نمی دهد؟

در مقاله ی چگونه فردی قوی باشیم توضیح دادم هرچه بیشتر به چیزی نیازمند باشید بیشتر به آن وابسته می شوید و در نتیجه ضعیف تر خواهید شد و ترک وابستگی شدید برای تان سخت می شود.

قوی ترین افراد کسانی هستند که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند.چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

در ادامه بیشتر در مورد کم کردن و از بین بردن وابستگی صحبت می کنیم.

قبل از اینکه در مورد درمان وابستگی و رها شدن از آن سخن بگوییم باید بدانید وابستگی شدید چرا اتفاق می افتد. اگر دلیل این موضوع را بدانید درمان وابستگی راحت تر خواهد بود.

باور به اینکه هیچ مورد جایگزینی وجود نداشته باشد: اگر فردی به چیزی بیش از حد وابسته باشد به احتمال زیاد تصور می کند هیچ مورد جایگزینی برای آن نخواهد بود و همین مورد وابستگی شدیدی برای شخص ایجاد می کند به نحوی که حتی نمی تواند ترک وابستگی را تصور کند!(همچنین نگاه کنید به مقاله چرا وابسته می شویم)

درماندگی و بدبینی: هرچقدر بیشتر درمانده و ناتوان باشید وابستگی شما به چیزهایی که دارید بیشتر می شود. افرادی که باور داشته باشند به خواسته هایشان می رسند هیچ وقت به چیزی وابسته نمی شوند.

این دو مورد رایج ترین دلایل ایجاد وابستگی هستند که دانستن آن ها در پاسخ به اینکه چگونه وابستگی را از بین ببریم موثر خواهد بود. (نگاه کنید به با نابودی باورهای غلط استعدادهای پنهان خود را آزاد کنید)

اگر می خواهید وابستگی شدید عاطفی را درمان کنید و از آن رها شوید باید یاد بگیرید چگونه راه های مختلف را پیدا کرده و امتحان کنید و اگر راهی که برای ترک وابستگی شدید پیدا کردید، بسته شد راه دیگری را امتحان کنید.(نگاه کنید به برای رسیدن به موفقیت چه باید کرد)

بسیاری از مردم پس از اینکه یک مسیر را پیش گرفته و به نتیجه ای نرسیدند تصور می کنند هیچ وقت نمی توانند خواسته هایشان را به دست بیاورند و در نتیجه به همان مسیر قبلی خود وابسته می شوند. در صورتی که برای رسیدن به اهداف باید راه های مختلف بسیاری را امتحان کرد.

 

درمان وابستگی یعنی گریه کردن را کنار گذاشته و برای رسیدن به هدفتان راه دیگری را انتخاب کنید.

اگر در راه اندازی کسب و کار خود شکست خورده اید راه دیگری را انتخاب کنید، اگر کارتان را از دست داده اید شغل دیگری پیدا کنید، اگر عشق تان از شما فاصله می گیرد یک مسیر دیگر برای رسیدن به او را انتخاب کنید و اگر جدایی گزینه بهتری است (عشق تان ارزش بازگشت ندارد) یک شخص جایگزین برای او انتخاب کنید و به دنبال رهایی از وابستگی عشقی فرد اشتباه باشید.

تا زمانی که به یک مسیر و راه جدید برای رسیدن به اهداف تان باور داشته باشید وابستگی برای شما معنا پیدا نمی کند. برای اینکه به یک راه جایگزین باور داشته باشید باید به خود باور پیدا کنید. این تنها راه برای کم کردن وابستگی است.

اگر باور داشته باشید که همیشه فرصت هست راه درمان وابستگی را پیدا کرده اید. رها شدن از وابستگی عشق به معنای عاشق نبودن یا عاشق شدن نیست بلکه به معنای از بین بردن ضعف ها و نیازهایی است که افراط آن می تواند باعث ایجاد احساس دلزدگی در طرف مقابل شود ( نگاه کنید به تفاوت بین عشق و وابستگی).

شاهین زند – محقق و پژوهشگر.

سایت نوین بینش یک سایت پیچیده و یا دائره المعارف خسته کننده نیست بلکه مرجعی است که  به شما کمک می کند هر گونه اطلاعاتی را به صورت خلاصه، مختصر و مفید بدست آورید. نوین بینش بزرگترین مرجع در مورد بازگشت به رابطه و عشق در بین سایت های فارسی زبان می باشد. برای اطمینان بیشتر از این موضوع به بخش بازگشت به رابطه مراجعه کنید. با این کتاب هر شخصی را عاشق خود کنید و یا هزینه ی پرداختی را پس بگیرید. برای اطلاع از آخرین مطالب سایت نوین بینش در کانال تلگرام ما عضو شوید: عضویت در کانال تلگرام نوین بینش

آیا می خواهید بیشتر بدانید؟

ایجاد وابستگی عاطفی در دیگران

وقتی عشقت بلاکت میکنه یعنی چی

ازدواج مجدد – اگر قصد ازدواج مجدد دارید بخوانید…

آیا وابستگی خوب است

چطور نیمه گمشده ام را پیدا کنم

تفاوت عشق و عادت چیست

چگونه رابطه تمام شده را دوباره شروع کنیم

می توانید به صورت 24 ساعت از طریق تلگرام یا واتس آپ با تیم نوین بینش در ارتباط باشید :09306135008

برچسب‌ها:چگونه از وابستگی عاطفی رها شویم, درمان وابستگی شدید

انتقادات و شکایات

shahinzand18@gmail.com

اینستاگرام شاهین زند

     شماره تماس:  03136201013       از ساعت 9 صبح الی 5 عصر

 آدرس: اصفهان، خ ارتش، کوچه 69، ساختمان پیمان، ط 2، واحد11

ارتباط با کارشناس روابط عاطفی از طریق ارسال پیام در تلگرام یا واتس آپ: 09306135008

 

 

چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

.                   قوانین و مقررات

 

در مقاله اختلال شخصیت وابسته ویژگی‌های فرد دچار این اختلال را برشمردیم. در این مقاله قصد داریم ویژگی‌های یک الگوی رابطه وابسته را شرح دهیم. وابستگی عاطفی به همسر امری یک‌سویه نمی‌باشد، زیرا در اینصورت وابستگی ادامه پیدا نمی‌کند.

وابستگی عاطفی به شریک عاطفی که شامل وابستگی به شوهر و وابستگی به زن هردو می‌شود یک بازی دوطرفه است. ترک وابستگی به همسر تا زمانی که هر دوطرف بازی را ادامه دهند تداوم می‌یابد و زمانی که یک نفر از بازی خارج شود، این نوع رابطه عاطفی پایان می‌پذیرد.

رابطه عاطفی وابسته را می‌توان بین یک زوج وابسته، دو دوست، یک خواهر و برادر و حتی دو نفر که از یکدیگر مراقبت می‌کنند نیز مشاهده کرد (همانند وابستگی عاطفی مادر و دختر، مادر و پسر، پدر و دختر). رابطه از نوع وابستگی را می‌توان بین زنی که از شوهر الکلی‌اش حمایت می‌کند و مدام در پی ترک دادن او است، بدون آنکه طرف مقابل انگیزه‌ای برای این کار داشته باشد، مادری که برای کارهای زشت فرزندش همواره توجیه می‌آورد و پدری که پسرش را از مواجه شدن با نتایج رفتار مجرمانه‌اش محافظت می‌کند، مشاهده کرد. رابطه وابستگی بین انسان و موادمخدر یا الکل نیز اتفاق می‌افتد. رابطه با الگوی وابستگی نوعی اعتیاد است که در آن فرد به‌جای وابستگی به یک ماده، به یک الگوی ارتباطی خاص اعتیاد پیدا می‌کند.

استاد دانشگاه نشویل در تنسی، رابطه عاطفی به همسر (می‌توانید دیگری بخوانید) را رابطه‌ای تعریف می‌کند که دو نفر به‌طور عمیقی در یکدیگر تنیده شده‌اند و بدون حضور یکدیگر توان انجام وظایفشان را ندارند. خلق، شادی و غم، موفقیت و حتی هویتشان تنها با وجود دیگری تعریف می‌شود. به‌عبارتی، فرد بدون وجود دیگری احساس بی‌هویتی می‌کند. در این نوع رابطه عاطفی، معمولاً یکی نقش غیرفعال و مطیع را بازی می‌کند و دیگری نقش کنترلگر و تصمیم‌گیرنده در همه امور دارد. یک طرف رابطه تنها وظیفه جلب‌رضایت طرف دیگر را دارد و تمام فکر و انرژی‌اش صرف خوشحال کردنش می‌شود و یک طرف تنها نقش گیرنده پاداش را دارد و بدون آنکه برای رابطه کاری کند، از این رابطه متمتع شده و برای همه امور مهم زندگی تنها طبق رضایت خود تصمیم می‌گیرد و گاهاً در بعضی روابط از طرف مقابل به‌صورت عاطفی، مالی و فیزیکی سوءاستفاده می‌کند.چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

توان‌زدایی از فرد است. در این حالت، یک طرف رابطه که همان فرد مطیع است، تلاش دارد تا برای کاهش تنش و ادامه رابطه از مشکلات همسر چشم‌پوشی کند، دلایل ناموجه او را موجه بداند، دائماً شانس مجدد به او بدهد، به تنهایی سعی کند مشکل را برطرف کند در حالیکه همسر هیچ اقدامی در جهت بر طرف شدن مشکل نمی‌کند، زیرا اصولاً او مشکلی نمی‌بیند زیرا این نیازها و خواسته‌های او نیست که زیر سوال رفته است.

شارون ویگ شیدر کروز ۸ نشانه برای وابستگی عاطفی به همسر (دیگری) و بردگی عاطفی نام می‌برد:

بدون وجود همسر یا شریک عاطفی خود در زندگی‌تان به‌سختی احساس شادی و رضایت می‌کنید؟ آیا با وجود مشکلات رفتاری و اخلاقی که از همسرتان و یا شریک زندگی خود می‌بینید، همچنان در رابطه با او باقی مانده‌اید؟ آیا برای حمایت از همسر خود از سلامت جان، ذهن و روان خود هزینه می‌کنید؟ آیا مدام نگران از دست دادن او هستید؟ آیا نسبت به رابطه خود بیشتر احساس اضطراب دارید تا حس شادی، اطمینان و امنیت؟ آیا وقت زیادی را صرف تغییر دادن همسرتان می‌کنید؟ آیا تمام روابط اجتماعی خود را محدود کرده‌اید تا به نیازهای همسرتان بیشتر رسیدگی کنید؟ آیا زمانی که او در کنار شما نیست، احساس اضطراب و ناراحتی می‌کنید و فکر می‌کنید بدون او نمی‌توانید زندگی کنید؟

آیا در تصورتان، او دارای قدرت و توانایی بسیاری است؟ آیا او را مسئول شادی و غم، امنیت و ارزشمندی خود می‌دانید؟ آیا برای آنکه احساس دوست داشته شدن کنید، همسرتان باید لیستی از کارهای مورد انتظارتان را انجام دهد؟ آیا همواره نگران نظر و تأیید او هستید؟ آیا او شما را تحقیر می‌کند؟ آیا گفتن نیازها و خواسته‌هایتان به همسرتان و یا شریک عاطفی‌تان برایتان دشوار است؟ در صورتی که پاسخ شما به این سوالات بلی است، پس شما وابستگی عاطفی به شریک عاطفی خود دارید.

مقاله مرتبط: اختلال شخصیت وابسته

باید نسبت به رفتارهای وابسته‌گونه خود شناخت پیدا کنیم تا همه جا آنها را تشخیص دهیم. بایستی دست از توجیه و منطقی جلوه دادن رفتارهای خود بکشیم. شناخت افکار، رفتارها و احساسات ناشی از روابط وابسته‌گونه باعث می‌شود کم‌کم خود را از آنها جدا کنیم و تلاش کنیم واکنش‌های دیگری غیر از آنچه تا به حال انجام می‌دادیم، انجام دهیم. پس لازم است بعد از مطالعه این مقاله، کاغذ و قلمی در دست بگیرید و رفتارها، افکار و احساسات منبعث از رابطه وابستگی در خود را پیدا کنید. نفس پیدا کردن این واکنش‌ها، به شما قدرت مقابله با آنها را می‌دهد.

یکی از دلایلی که باعث می‌شود افراد در وضعیت وابستگی باقی بمانند، شناخت‌های نادرست آنها از مفهوم وابستگی است. بسیاری از اوقات ما نیازمندی خود به دیگری، اطاعت از او، ترس از دست دادن او و … را به حساب عشق خود می‌گذاریم و این امر باعث می‌شود نه تنها از این وضعیت احساس انزجار نکنیم، بلکه آن را برای خود تبدیل به مایه افتخار می‌کنیم. باید تعریف سریال‌های تلویزیونی و کتاب‌های عاشقانه را از عشق فراموش کنید. آنچه آنجا از عشق نشان داده می‌شود، در واقع یک وابستگی اعتیادگونه است و نه عشق.

باورهای غلط دیگری که باعث وابستگی می‌شود، شروط غلطی است که ذهن ما برای خوشحال زندگی کردن قائل است. به‌طور مثال، ممکن است ذهن شما باوری داشته باشد بر این مبنا که تنها با حضور و وجود دیگری می‌توان خوشحال بود. باورهای غلط و مطلق خود را شناسایی کنید و آگاه شوید که ذهن شما برای خوشحالی و رضایت به چه شروطی وابسته است تا بدین طریق ذهن خود را آزاد کنید. ممکن است باور ذهن شما آن باشد که تنها با داشتن یک زندگی عاشقانه می‌توان خوشحال زندگی کرد و بدون یک رابطه عاشقانه، شما زنده نمی‌مانید. حتماً باید کسی شما را دوست داشته باشد تا احساس ارزش کنید.

این باورهای غلط باعث می‌شود همواره نگران از دست دادن رابطه خود باشید، زیرا از دست دادن رابطه برای شما به معنای یک فاجعه، غم بزرگ و جبران ناپذیر و تنهایی شدید خواهد بود. شرط‌های ذهن خود را برای خوشحال زندگی کردن شناسایی کنید تا وابسته به هیچ شرط خارجی نباشید و از قید آنها رها شوید. به این ترتیب برای خوشحالی تنها به خود وابسته خواهید بود. کودکی را در نظر بگیرید که رسیدن به بستنی را تنها شرط خود برای آرام شدن و جیغ نزدن در نظر می‌گیرد، در حالیکه شما می‌دانید که کودک بدون بستنی و از طرق دیگری نیز می‌تواند شاد باشد. بسیاری از اوقات ما نیز کودکانه عمل می‌کنیم و برای شادی، خود را تنها به یک راه‌حل وابسته می‌کنیم.

یک راه برای رهایی از وابستگی عاطفی به شریک عاطفی آن است که به‌خود تمرکز کنید. توجه خود را به حیطه‌های مختلف زندگی خود معطوف کنید. ورزش کنید. با دوستان خود بیشتر ملاقات کنید. خود را درگیر شغل و فعالیت‌های دیگر زندگی کنید. به جنبه‌های دیگر زندگی خود بها بدهید و خود را متعهد به پیشرفت در سایر حوزه‌های زندگی کنید. به‌یاد بیاورید که پیشتر چه فعالیت‌هایی احساس لذت و شادی در شما ایجاد می‌کرد، پس به آنها بپردازید. به اندازه کافی برای خود وقت صرف کنید.

هنگام وابستگی عاطفی به همسر، تمام وقت و انرژی خود را مصروف او می‌کنید. این امر باعث می‌گردد تا در انزوا قرار بگیرید، از دیگران جدا بیفتید و ارتباطات عاطفی و اجتماعی دیگر شما قطع شود و همه روابطتان معطوف همسر شود. این مساله به وابستگی هر چه بیشتر شما منجر می‌شود. ارتباطات قدیمی خود را مجدداً احیا کنید. به دوستانتان تلفن و ایمیل بزنید. روابط اجتماعی جدیدی ایجاد کنید.

پس از قرار گرفتن در رابطه عاطفی وابسته، فرد در طول زمان تنها به فعالیت‌هایی می‌پردازد که مطلوب همسر یا شریک زندگی خود است و در نتیجه از فعالیت‌هایی که از آن لذت می‌برده است و یا در آن استعداد و مهارت داشته است دست می‌کشد. برای رهایی از وابستگی عاطفی به شریک عاطفی شما باید مجدداً فعالیت‌هایی را که در گذشته از آنها لذت می‌بردید و احساس قدرت و توانایی در آنها می‌کردید را شروع کنید.

این کار نیازمند یادگیری و تمرین است. در هنگام برخورد به یک مشکل به‌خود بگویید: اگرچه در کنار او بودن و به او گفتن ممکن است حال من را بهتر کند، ولی من باید راه دیگری غیر از این بیابم. من باید یاد بگیرم تا بتوانم به خودم برای آرام شدن تکیه کنم و سریعاً مانند همیشه سراغ دیگری نروم. برای مثال، زمانی که احساس تنهایی یا اضطراب می‌کنید، به‌جای تکیه کردن بر او یاد بگیرید راه‌های دیگری را برای حل کردن این احساسات تجربه کنید. در غیر این صورت زمانی که احساس تنهایی می‌کنید و به او پیام می‌دهید و پاسخی دریافت نمی‌کنید، اصرار بر دادن پیام‌های بعدی و وادار کردن او به پاسخ می‌کنید. به‌جای آنکه برای آرام شدن به او وابسته باشید، می‌توانید به‌طرق دیگری خود را آرام کرده و نیاز خود را بر طرف کنید.

برای این کار می‌توانید متوجه نیازهای خود باشید و شادی خود را در اولویت قرار دهید. سعی کنید از اوقات تنهایی خود لذت ببرید. رفتارهای خودآسیب‌زننده گذشته‌تان را با رفتارهای مبتنی بر خوددوستی جایگزین کنید. به‌طور مداوم کارهای انگیزه‌بخش انجام دهید. بخش‌ها و احساسات آسیب‌پذیر وجود خودتان را بپذیرید. تجربه کنید که چه چیزهایی را دوست دارید، از چه لذت می‌برید، علاقه دارید روز خود را چگونه بگذرانید، دوست دارید در انتهای زندگی به‌خود بگویید که دوست داشتید چه کارهایی انجام دهید. پاسخ به این سوال‌ها کمک می‌کند تا بیشتر خودتان را بشناسید. شخصی که احساسات و نیازهای خود را بهتر می‌شناسد، زمانی که با چیزی موافق نیست به‌راحتی نه می‌گوید؛ زیرا علایق و نیازهای او در علایق و نیازهای دیگری گره نخورده است.

وابستگی عاطفی به همسر معمولاً از کمبود عزت نفس ناشی می‌شود. من، برنامه‌هایم، نیازها و خواسته‌هایم آنقدر مهم نمی‌باشند تا بر روی خودم تمرکز کنم، پس بر روی دیگری متمرکز می‌شوم. برای مطالعه بیشتر به مقاله رشد و افزایش عزت نفس مراجعه کنید.

روشن و قاطع چیزهایی که برای شما مهم هستند را روشن کنید و بر سر آنها محکم بایستید. در ابتدا لازم است حد و مرزهایتان را برای خودتان مشخص کنید، کجا محدودیت قائل هستید و کجا نه. و سپس آن را به دیگران اعلام کنید. به‌طور مثال، وفاداری همسر برای شما مهم است و جزء اصول و چارچوب شماست. شما نمی‌توانید در این مورد مماشات به‌خرج دهید. نیاز خود را قاطعانه بیان کنید و از همسر خود بخواهید به حد و مرز شما احترام بگذارد. او نمی‌بایست هر رفتاری با شما داشته باشد، همچنانکه شما نیز نباید حد و مرز او را زیر پا بگذارید.

اگر همسرتان پرخاشگرانه با شما برخورد می‌کند و شما را می‌زند و شما همچنان در رابطه مانده‌اید، در ابتدا باید بدانید که شما در یک رابطه وابسته قرار دارید. برای همسرتان مشخص کنید که این رفتارش را نمی‌پذیرید و در صورت تکرار، عواقب آن را به او یادآوری کنید. و در نهایت، بر روی چارچوب خود قاطعانه بایستید. بدانید که هیچ رشدی بدون هزینه حاصل نمی‌شود. پس سختی آن را قبول کنید، زیرا مطمئناً همسر شما به‌راحتی دست از عمل خود بر نخواهد داشت. اگر شما، خود، به حد و مرز خود احترام قائل نباشید و حاضر به پرداخت هزینه برای آن نباشید، او نیز به حد و مرز شما احترام نخواهد گذاشت.

باز هم تکرار می‌کنم؛ شما در مسیر سختی گام برداشته‌اید. ولکن در پس این سختی، رشد وجود دارد. استقلال و آزادی را کسی به شما تقدیم نخواهد کرد، پس برای آن باید امنیت موقت خود را فدا کنید تا به آزادی و امنیت درونی و دائمی برسید.

بین افکار، احساسات و رفتار خود و دیگری تمایز قائل شویم. نباید مسئولیت رفتار، افکار و احساسات دیگری را به‌عهده بگیریم، ما تنها مسئول رفتارهای خود هستیم. اگر عمل درست ما باعث ناراحتی دیگری می‌شود، نباید خود را مسئول ناراحتی او بدانیم، و باید به عمل درست خود بدون تردید و قاطعانه ادامه دهیم. اگر همسرتان بدون برنامه‌ریزی خرج می‌کند، باید حساب بانکی خود را از او جدا کنید تا خودش با عواقب کارش مواجه شود. شما نباید مسئولیت اعمال او را بپذیرید.

گاهی به تنهایی نمی‌توان از وابستگی عاطفی به شریک عاطفی رها شد. با یک مشاور صحبت کنید. کمک حرفه‌ای باعث می‌شود با نقاط قدرت و قوت خود آشنا شده و انگیزه کافی برای تغییر در خود بیابید. با کمک مشاور می‌توانید به کودکی خود برگردید و دلایل وابستگی عاطفی به همسر را در آنجا بیابید. احساس عجز، ناتوانی، شرم و حقارت خود در کودکی را مجدداً تجربه کرده و اینبار آن تجربیات را با قدرت بزرگسالی خود تغییر داده و از آنها رها شوید. برگشت به دوران کودکی به شما اجازه می‌دهد تا صادقانه تاثیرات آن دوران را بر سبک رفتار خود درک کنید.

علاوه بر موارد فوق، شما می‌توانید به مقاله ۹ قدم برای بهبودی بعد از پایان رابطه عاطفی رجوع کنید.

Groom, Nancy (1991). From Bondage to Bonding: Escaping Codependency, Embracing Biblical Love (God’s Design for the Family). Colorado springs, Nav press.

https://www.everydayhealth.com/emotional-health/do-you-have-a-codependent-personality.aspx

جناب دکتر یک سوال دیگه اینکه، من با اتفاقات اخیر با اینکه الان ۳۰ سالمه ترجیح دادم و تصمیم گرفتم بچه دار نشم فعلن با وجود اینکه دلم میره برای بچه،و شوهرم هم زبونی اصرار به بچه داره ولی تجربه دوتا سقط قبلیم میگه مسءولیت پذیر نیست از اونورم میترسم از عاقبت زندگیمون، آیا وجود بچه به من کمکی میکنه؟ یا اوضاع بدتر میشه؟ چون شوهر من به شدت لجبازه و اذیت میشم سر لجبازیش( اینا را در ادامه موارد بالا گفتم که لطف کنید و راهنماییم کنید بسیار سپاسگذارم ازتون.)

بچه باعث بهبود چیزی نمی شودبلکه معمولا شرایط را سخت تر می کند. اما این به مفهوم ان نیست که شما برای مشکل خود راه حل پیدا نکنید و بچه دار نشوید

سلام، من به همسرم شدیدا وابسته هستم، به طوری که به خاطر شرایط کارش که تا ساعت پنج عصر سرکاره من دیوونه میشم تا بیاد خونه! جوری شدم که هر یک ساعت شده حتی یک دقیقه باید باهاش صحبت کنم که خب زنگ های من اونو اذیت میکنه، البته من توی این یکسال اخیر دوبار سقط کردم که ایشون و بی توجهی‌ش را مقصر میدونم، برای همین وضعیت خوبی هم خودم ندارم مدام حس بی ارزشی و پوچی میکنم حتی به خودکشی فکر کردم البته همسرم هم کوتاهی کرد توی این مسیر مثلا اصلن تا حامله بودم خوشحالی نکرد، یا اینکه مدام وقتی با همیم چشمش میچرخه با اینکه من به ظاهرم اهمیت میدم و کمبودی ندارم، اما همین کاراش باعث شده خسته و ناامید از زندگی بشم، البته این مشکل من و نخواستن من ریشه در کودکی من داره زمانی که مادر من بارها گفت که من ناخواسته بودم و منو نمی‌خواسته! من خیلی سعی کردم رشد کنم، درس خوندم تا مقطع فوق، تلاش کردم برم سر کار آزمون دادم که خب قبول نشدم اما الان که نگاه میکنم میبینم هیچی نیستم و بود و نبود من توی این دنیا بی اثره! خیلی داغونم آقای دکتر

مقاله طرحواره طرد شدگی را در سایت مطالعه کنید. مشکل شما احساس طرد شدگی است.

متشکرم از مقاله مفیدتان. اما انصافا درمان شماره ۱۰ خیلی گران است.

سلام. جهت درمان وابستگی عاطفی به همسر می توانید با افزایش آگاهی از مراجعه به دکتر روانشناس بی نیاز شوید

سلام به من کمک کنید نمیدونم از کجا‌شروع کنم همسرم از وقتی میشناسمش برام کم گذاشته ، وقتی حرف میزنم حواسش بمن نیست ، وقتی از چیزی ناراحتم و بهش میگم از دست فلانی ناراحتم بدتر عصبیم میکنه و منو به مرز جنون میرسونه و وقتی منو به مرز جنون میرسونه تو همون حال عصبانیتم میگیره تخت میخوابه یا میفته جلوی تلویزیون برام عجیبه چطور اینقدر سریع آروم میشه شایدم از اول ادای عصبانیتو در میاره تا منو آزار بده ، از اینکه کنارش نباشم واهمه ای نداره وقتایی که ناراحتم ازش میگه خونه بابات بمون آدم که شدی بیا،حتی یه بار جلو همه منو با خودش نیاو رد خونه و خونه بابام گذاشت ، خیلی بی منطقه حس میکنم نمیخواد بفهمه مثلا داداشم از یه شهر دیگه اومده بود خونه مامانم و ماشینشو تو پارکینگ مامانم گذاشته بود و ما هم بیخبر از اومدن داذاشم میخواستیم ماشینمونو تو پارکینک مامانم بذاریم وقتی ماشین داداشمو دید گفت داداشت خیلی آدم مزخرفیه همه اینا تقصیر تو هستش خانوم من تو‌رو میکشم و خیلی داد و بیداد کرد با اینکه میدونه داداش من وقتی میرسه شهر ما خبر. میده تا کسی تایمی که تو جادست نگرانش نشه ، منو مقصر همه چی میدونه همیشه ، دائم بهانه میگیره و بی منطق میشه ، شایدبهم بخندین اما دلم میخواد ترکش کنم همه بهم میگن زرنگ و عاقل ولی این مرد اعتماد بنفس منو میگشه و علاقه ای بهم نداره ، میخوام ترکش کنم اما میترسم هیچوقت دنبالم نیاد حس با ارزش بودن عقده ی منه ، هیچوقت نه دنبالم اومد نه تو‌اوج جنونی که خودش منو بهش رسوند آرامش شد ، دلم نمیخواد با جهزیه من کیف کنه و بالاشون بکشه ازش بعید نیست ، از اینکه ته ذهنش حتی بهم فکز هم نکنه میترسم ، من یه وابسته بدبختم که هر چی سرم میاره بازم نمیدونم چرا نمیتونم درست شم و خودمو دوست داشته باشم

خواهشم اینه منو به مقاله ای ارجاع ندین و جوابم رو خودتون بدین ممنونم وقت گذاشتید

عزیزم مشکل کمبود عزت نفس شما فقط به شوهر ربطی نداره. ریشه در کودکی دارد اگرچه شوهر باعث تشدید ان می شود. باید یک مهارتی کسب کنید تا بتونید از نظر مالی مستقل بشید. هر زمان احساس کردید و مطمئن شدید که به تنهایی می تونید زندگی کنید او هم ارزش بیشتری برای شما قائل میشه. تا زمانی که به او وابسته هستید متاسفانه او ارزش کمی براتون قائله چون درونا میدونه هر کاری بکنه شما بازم هستید. احساس ارزش رو قرار نیست او به شما بده. از او انتظار نداشته باشید تغییر کنه وقتی خودتون کاری برای خود نمی کنید. پس بدنبال استقلال مالی، روانی باشید. آگاهی خود را در زمینه دلایل وابستگی تون افزایش بدید

سلام،خانمی ۲۸ ساله هستم،دوساله پیش عقد کردم بعد چندماه عروسی،اما مشکلی که بنده دارم اینکه همسرم فرزند اول ۵ ماه از خودم کوچکتر هستند،و نظامی تحصیلاتشان فوق دیپلم،بنده فوق لیسانس،فرزند اول خانواده،ایشون اصلا نمی توانند خشم خودشون رو کنترل کنند بعد چند ماه بارها بخار ضرب وشتم راهی بیمارستان شدم واینکه هر چیزی میشه به خانوادشون اطلاع میدن،همش با وجود اینکه خودش خانوادش مخصوصا بارها بهم گفتن جدا بشیم،و طلاق نمی دونم چرا نمی تونم دل بکنم و قبول کنم که این رابطه درست نیست،خانوادم بارها گفتند اذیتت میکنه،و همینطور شد،چون نظامی هستند همیشه ضربات به سر نگرانم وارد می کند همش تهدید میکنن،تو رو خدا اگر می تونید کمکم کنید از یه روستای دور افتاده که امکان رفتن به مشاوره ندارم پیام میدم،من چه مشکلی دارم …ایشون رفتارای بعد ازدواج خیلی تغییر کرد،اصلا نمیخوام باور کنم این همون پسره،خواهش میکنم بهم بفرمائید چیکار کنم،هر کاری کردم قبول به مشاوره نشد دوجا رفتیم هر کدوم یک جلسه یکی شون گفت فقط دریک صورت میتونی زندگی کنی که همش بگی چشم…من احساس شرمندگی میکنم نمی تونم از خونمون بیرون بیام،به دادم برسید،اصلا همچین آدمی نبودم.

عزیزم باید ببینید چه جیز مانع طلاق تو میشه. ترسهای درونیت چیه؟ می ترسی تنها بمونی؟ می ترسی نتونی ازدواج کنی و یا ابروت بره و یا….به هر حال ادامه این ازدواج بهیچوجه صلاح نیست. هر قدر زمان بگذرد صدمات ایشان به شما شدیدتر و وحشیانه تر می شود. از خانواده کمک بگیرید تا به حمایت انها طلاق بگیرید.چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

سلام، من همسرم را خیلی دوس دارم، اصن ما عاشق هم بودیم که ازدواج کردیم، اما شرایطی پیش اومد که هرروز از من دورتر شد و من هرروز وابسته تر، شکاک تر، بداخلاق تر شدم، به همه چیزش گیر میدم چون مدام حس میکنم نکنه به من خیانت کنه، نکنه دوسم نداشته باشه، نکنه از چشمش افتادم، کلن به هر جنس ماده ای که از کنارش رد بشه یا محیط کارش باشه حساسم اگه چن دقیقه دیر جوابم را بده دلم آشوب میشه، میدونم رفتار من وابستگی ولی اون هم کمکم نمیکنه فقط منو مسخره میکنه یا دست میندازه نمیدونم چه‌کار کنم ترا خدا کمکم کنید.

سلام. دو مقاله زیر را بدقت بخوانید.https://dr-sanaie.com/%D8%B7%D8%B1%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B7%D8%B1%D8%AF-%D8%B4%D8%AF%DA%AF%DB%8C/

https://dr-sanaie.com/%D8%AA%D9%84%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%DA%AF%DB%8C/

سلام. شما مقاله ۹ قدم برای بهبودی بعد از قطع رابطه عاطفی را مطالعه کنید.https://dr-sanaie.com/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D8%B7%D9%81%DB%8C/

من به یک نفر وابستگی عاطفی دارم، یعنی این مسئله از افسردگیم شروع شد، بعد طلاقم به شدت احساس پوچی و افسردگی داشتم تا اینکه با این فرد آشنا شدم، بعد از اون همه چیزم عوض شد، افسردیم کمتر شد، اما الان بعد یه مدت خسته شدم چون این یه رابطه یه طرفه ست. و هیچ منطقی پشتش نیست، نمیدونم الان چکار کنم که طرفم رو ترک کنم. قبلا امتحان کردم اما بعد یه هفته دوباره افسردگیم برگشت و من دوباره رابطه با اون فرد رو شروع کردم. نمیدونم چکار کنم که این رابطه هم تمام بشه و هم افسردگی نگیرم. البته بگم که این رابطه فقط به صورت چت هست، البته این فرد رو میشناختم از قبل. لطفا بگید چکار کنم که هم ترک کنم این فرد رو هم احساس بهتری پیدا کنم و دوباره افسردیم برنگرده

سلام شما باید کلا گوشی راکنار بگذارید و به استخر و باشگاه بروید که سریع از ذهنتان بیرون میاید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مسلما شما دچار مشکلات بیشتری خواهید بود. اما احتمال ان صفر ن…

پاسخ شما در قبل داده شده…

آقای دکتر در حالت کلی و از نگاه روانشناسی این ازدواج بااین ش…

باسلام آقای دکتر میبخشید مزاحم شدم ؛من ۲۳سالمه و با یه خانمی…

بچه باعث بهبود چیزی نمی شودبلکه معمولا شرایط را سخت تر می کن…

همه اینها از نشانه های وسواس است. اتفاقا مشکل شما نه بد بودن…

درمان قطعی زود انزالی

درمان افسردگی بدون دارو

عشق بازی

سریعترین درمان افسردگی

دکتر کامیار سنایی

عشق بازی با زن+تحریک جنسی

ترک اعتیاد به دیدن فیلم پورن

تعریف اضطراب

درمان اضطراب شدید بدون دارو

درمان اضطراب اجتماعی

نقاط حساس بدن زنان

درمان قطعی وسواس فکری شدید

جملات پایان رابطه

درمان قطعی اختلال دوقطبی

درمان دیر انزالی

دکتر روانشناس ایرانی درالمان

روانشناس ایرانی در کویت

روانشناس در انگلستان

روانشناس در دبی

روانشناس در استرالیا

روانشناس ایرانی در تورنتو

روانشناس در گرگان

روانشناس ایرانی در سوئد

روانشناس در غرب تهران

روانشناس در لس انجلس

بهترین روانشناس

دکتر روانشناس خوب

مسلما شما دچار مشکلات بیشتری خواهید بود. اما احتمال ان صفر ن…

پاسخ شما در قبل داده شده…

آقای دکتر در حالت کلی و از نگاه روانشناسی این ازدواج بااین ش…

باسلام آقای دکتر میبخشید مزاحم شدم ؛من ۲۳سالمه و با یه خانمی…

بچه باعث بهبود چیزی نمی شودبلکه معمولا شرایط را سخت تر می کن…

همه اینها از نشانه های وسواس است. اتفاقا مشکل شما نه بد بودن…


ماشین لباسشویی با آبکشی شرعی


میخوای از همیشه زیباتر باشی؟

افراد وابسته تنهایی برایشان غیرقابل تحمل و ناامیدکننده است

 

چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

حتما در زندگی شما پیش آمده که خودتان را بیش از حد به چیزی،‌ شخصی یا جایی وابسته دیده‌اید و حس کرده اید آنقدر دلبسته شده اید که ترک کردن آن برایتان امکان‌پذیر نباشد و فکر کردن به کنار گذاشتنش ایجاد وحشت و هراس به وجود آورد. وابستگی حالتی از اسیر شدن است، چرا که فرد به رغم تمام شایستگی‌ها و ارزشمندی‌هایی که دارد به شخص یا چیز دیگری رو می آورد و بدون او احساس حقارت،‌ کمبود و ناامیدی می کند و زمانی که می­خواهد از یک رابطه سرشار از وابستگی‌ بیرون بیاید با دشواری‌های فراوانی روبه‌رو می‌شود. در یک رابطه سرشار از وابستگی‌ آنچه بیش از هرچیز نمود دارد این است که معمولا ما طوری به طرف مقابل وابسته میشویم که یک شخص معتاد به مواد مخدر درگیر آن است و برای توجیه خود اسم آن را “عشق” ، “دوست داشتن زیاد” یا “احساس تعهد” می گذاریم.

 

وابستگی بیمارگونه چه علامت هایی دارد؟ 

زمانی که ما در ارتباط با کسی وابسته شده‌ایم، احساس می‌کنیم با نبودن آن، ما نیز نابود می‌شویم .افراد وابسته تنهایی برایشان غیرقابل تحمل و ناامیدکننده است. اغلب این افراد در زندگیشان مسوولیت های اصلی را به دیگران می سپارند و به تصمیم ها و اعمال خود اعتماد ندارند و نیازمندند درستی اعمالشان از سوی دیگران تایید شود. فرد وابسته برای حفظ کردن افراد در کنار خود از هیچ کاری دریغ نمی کنند و حتی به اعمالی تحقیرآمیز و ناخوشایند دست می زنند. افراد وابسته به محض جدایی از کسی که آنها را حمایت کرده و تکیه گاه آنها بوده است، دچار افسردگی شده یا فورا خود را وارد رابطه دیگری می کنند تا حمایت های لازم را از طریق او کسب کنند. فرد وابسته هنگام صحبت و بحث با دیگران حتی اگر با نظر طرف مقابل مخالف باشد او را تایید می کند تا مبادا با ابراز مخالفت موجب ناراحتی و از دست دادن طرف مقابل شود. افراد وابسته به شدت احساس نیاز به مراقبت دارند و از فرمانبر بودن هراسی ندارند.

 

وابستگی سالم در یک رابطه چه ویژگی هایی دارد؟ 

در وابستگی سالم،کسی در دیگری حل نمی‌شود و رابطه سرشار از اعتماد، اطمینان، انعطاف پذیری و خالی از اضطراب، ناامنی، سوءظن و رفتار خصمانه است. وابستگی سالم وابستگی است که هیجان‌هایی که دو طرف نسبت به هم دارند، معقول و منطقی است. فهم یکدیگر وجود دارد اما الزامی ندارد که دو طرف عین هم بفهمند. در وابستگی سالم احساس شایستگی در زندگی، شفافیت، تغییر و پیش‌بینی پذیری در طرفین وجود دارد.

 

نکاتی برای پشت سرگذاشتن وابستگی‌ در ارتباط با دیگران

 

۱-دلایل وابستگی خود را پیدا کنید 

تشویش‌ها، ترس‌ها و نگرانی‌ها و تمام چیزهایی که موجب عصبانیت، آزردگی و خشم شما در یک رابطه می‌شوند و نشان از وابستگی بیمارگونه شما دارد را روی کاغذ بیاورید. این عمل باعث می‌شود تا چیزهایی که باعث ناراحتی شما می‌شوند، فشار کمتری روی شما بیاورند. همچنین با این کار ذهنتان را رها می‌کنید تا از طریق آن زباله‌های فکری‌تان را تخلیه کنید. این عمل مانع شکنجه‌های ذهنی شما در روابط­تان می‌شود.

 

۲-عزت نفس خود را بالا ببرید 

وابستگی عاطفی همواره با عدم‌عزت نفس ارتباط دارد. در وابستگی‌های شدید احساسی، فرد خالی از عزت نفس بالا است. روی نکات مثبت و موفقیت‌هایتان تمرکز کنید. نه گفتن را یاد بگیرید.به خواسته هایتان توجه کنید .سعی نکنید خودتان را تغییر دهید. به‌نظر خودتان اهمیت دهید .در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید. از خودتان مواظبت کنید. انجام همه این کارها باعث می شود عزت نفس خود را بالا ببرید و به تدریج از وابستگی رهایی پیدا کنید.

 

وابستگی عاطفی همواره با عدم‌عزت نفس ارتباط دارد

 

۳-اوقاتی را به تنهایی خودتان اختصاص دهید. 

به این مسئله فکر کنید که تنهایی نیز می‌تواند لذت بخش باشد و حتما لازم نیست تمام اوقات خود را با فرد دیگری بگذرانید. می‌توانید از این فرصت استفاده کنید و کارهای مورد علاقه‌تان را انجام دهید: کتاب‌خواندن، گوش دادن به موسیقی، ورزش کردن، یادگیری چیزهای جدید و یا کمک به افراد نیازمند. اگر تنها هستید، لحظات کوچکی که در تنهایی با خودتان می‌گذرانید، می‌توانند لحظات ناب شادی بخشی باشند تا از نبودن دیگران به وحشت نیافتید.

 

۴-سعی نکنید نظر همه را جلب کنید. 

بدون آنکه سعی کنید عشق و توجه دیگران را از دست دهید، به دیگران «نه» بگویید و افکارتان را بیان کنید .شما نمی توانید مورد پسند همه مردم قرار بگیرید و همه را از خود راضی نگه دارید و این امری طبیعی است،پس حق دارید که تصمیم‌گیری کنید و آنچه را می‌خواهید به‌وضوح بیان می‌کنید.

 

۵-از افراد موفق الگو برداری کنید 

هنگامی که افرادی را مشاهده می کنید که علیرغم وابستگی های شدید خود توانسته اند بر مشکل خود غلبه کنند و زندگی شادی داشته باشند، شما نیز می توانید از آنها الگو برداری کنید و راهی را که آنها رفته اند یاد بگیرید.

 

۶-اهمیت نیازهای خود را بشناسید 

نیازهای خود را بسیار مهم و غیرقابل اجتناب بدانید. وابستگی در روابط بیشتر مواقع در نتیجه نادیده انگاشتن و اجتناب از خود در مورد نیازهای مهم بوجود می آید.

 

۷-الگوهای مخرب بازمانده از دوران کودکی خود را بشناسید.

شناسایی این الگوهای مخرب بازمانده از کودکی، یک روش عالی برای شناخت و بررسی چرایی و درگیر شدن در وابستگی های عاطفی است. نقش امروز ما، تغییر گذشته یا جبران آن نیست، بلکه هدف این است که با شناسایی الگوهای گذشته از تکرار آنها در زمان حال جلوگیری کنیم.

 

۸- از افراد و اشخاص انتظارات معقول داشته باشید. چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

زمانی  که از لحاظ عاطفی وابسته هستید، احتمال بیشتری دارد که انتظارات غیرواقعی و بیش از حد در مورد اشخاص داشته باشید. این موضوع ممکن است از کمال گرایی ساده بینانه در مورد ارتباط با اشخاص، روابط عاشقانه و یا موضوعات دیگری که به نظر طبیعی  می رسد، سرچشمه بگیرد. داشتن انتظارات معقول از اشخاصی که با آنها در ارتباط هستید باعث می شود دیدگاه واقع بینانه ای نسبت به محیط اطراف خود داشته باشید و با برطرف نشدن انتظاراتی که خود ما باید آنها را برآورده کنیم ناراحت و سرخورده نشویم.

 

منبع: سپیده دانایی

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


سینما رو به خونت بیار!


تا60%تخفیف پرطرفدارترین محصولات جنسی

درمان رفتار آسیب زاوبهبوداحساس نسبت به خود


مرکز تخصصی استعدادیابی و آموزش کودکان


مشاوره تربیت کودک و شیوه های فرزندپروری


سفارش آنلاین کیک تازه خانگی


با چند سوال ساده شخصیتت رو بشناس!

تهیه اینترنتی بلیط اتوبوسVIPبه قیمت ارزان

معتبرترین فروشگاه خرید گیفت کارت در ایران

چنین کیکی روفقط تواین یخچال میتونی جابدی


درخواست وکیل طلاق و مشاوره تلفنی رایگان


این آزمون شخصیت شما را مشخص می کند

خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

جستجو در سایت

یادگیری چیرگی برای مقابله با وابستگی عاطفی به جسارت زیادی نیاز دارد ولی ارزش این را نیز دارد که بتوانید زندگی خود را بیشتر و بهتر کنترل کنید. عدم وابستگی و دلبستگی های کمتر، به زمان و تمریناتی نیاز دارد که شما را به تدریج به فردی مستقل تر تبدیل خواهد کرد.

هنگامی که شما در تلاش بیش از حد بسر می برید، به پاسخ های اشتباه در برابر مشکلات زندگی نیز برخورد خواهید کرد. این موضوع شامل تکیه داشتن بیش از حد به مردم و یا تلاش بیش از حد برای فرار از عادات مخرب نیز محسوب می شود. خوب است که خود را در هنگام وابستگی عاطفی و عوامل آن مشاهده کنید و بشناسید.

راز خوشبختی، آزادی است.

چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

نکته پر اهمیت در مورد تمایل کمتر به “نیازمندی” این است که نیازهای خود را بسیار مهم و غیرقابل اجتناب بدانید. وابستگی در بیشتر مواقع در نتیجه نادیده انگاشتن و اجتناب از خود در مورد نیازهای مهم عاطفی بوجود می آید.

از حالا به بعد، خوشبختی ام بالاترین اولویت را دارد.

کسانی که نمی دانند از خود چگونه مراقبت عاطفی کنند، به احتمال زیاد، وابسته به اشخاص دیگری برای رفع این مسئولیت می شوند. مهم نیست که اشخاص دیگر چقدر خوب باشند یا به شما احساس خوبی ارائه دهند، ایده صحیح این است که شما مسئول حفظ و توسعه اعتماد به نفس عاطفی در خود هستید.

این وظیفه ماست که از خود مراقبت کنیم.

یکی از مهم ترین گام ها در امتداد مسیر آزادی این است که به دیگران اجازه دهید رفتار خود را بروز دهند. خشم از عزیزانی که در شرایط بحرانی در کنار شما نبودند، بسیار ساده است ولی راه حل خوبی نیست. تمام مواردی را که از کنار یک فرد فقیر و بی خانمان بدون توجه عبور کردید، بیاد آورید. این همان وضعیت مشابه شما در هنگام “گدایی عاطفی” است. شما می توانید درخواست کمک کنید ولی بر این موضوع پافشاری نکنید زیرا که هیچ کس در زندگی به شما بدهکار نیست. به خاطر داشته باشید؛

تنها راه آزاد شدن از دیگران، این است که آنها را از خود آزاد کنید.

احتمالاً هیچ کس به اندازه کودکان، در مورد عواطف مستقل از طریق عملِ ساده بازی کردن، نمی داند. به عنوان یک فرد بالغ، هیچ نیازی به مخالفت با این امر وجود ندارد. زمانی که تنها می شوید، می تواند “زمان بازی” باشد؛ یک فرصت مناسب برای کشف مفهوم شادی کودکی و خودانگیختگی…

اگر با خودتان دوست باشید، هرگز تنها نمی مانید.

عادات ذهنی منفی یکی از عواملی است که مردم را از خود فرار داده و به دیگران وابسته می کند. احتمال دارد که شما در گذشته بسر ببرید یا عجول باشید و یا بیش از حد فکر کنید و شاید هم به نتایج کامل برای خودتان تاکید دارید.

خشونت به خود، محصول کنترل زندگی با زور و اجبار است که شامل عصبانیت نسبت به دیگران می شود زیرا چگونگی احساس درونی شما نسبت به دنیاست. راه حل مناسب در برابر این امر این است که با خودتان به صورت مثبت به گفتگو بپردازید، از لحظات حضور حال و یا حواس پرتی سازنده در خود لذت ببرید.

ترجیح می دهم آرام باشم تا اینکه همه چیز را کنترل کنم.

بسیاری از نیازها ممکن است از اتفاقات سخت دوران کودکی سرچشمه گرفته شده باشد. شناسایی این وقایع و پاسخگویی به این رخدادها در نقش یک کودک، یک روش عالی برای شناخت و بررسی چرایی و درگیر شدن در وابستگی های عاطفی است. نقش امروز ما، تغییر گذشته یا جبران آن نیست.

نقش زمان حال، معکوس کردن و یا جبران کردن گذشته نیست.

وابستگی عاطفی می تواند احساسات گیج کننده ای به همراه داشته باشد. واکنش آنی به حالات درونی می تواند بسیار خطرناک باشد. اگرچه ممکن است یک ایده تکانشی، عالی به نظر برسد اما چه بسا نتایج وخیمی به همراه داشته باشد پس ارزش آن را دارد که کمی مکث کنید و از آن دوری جویید.

اگر گذرتان به جهنم هم افتاد، همچنان به رفتن ادامه دهید.

برخی مواقع ممکن است که شما نیاز به روبرو شدن با احساسات دردناکی که در حال تجربه آن هستید، داشته باشید. بسیاری از مردم احساسات فیزیکی خود را پس می زنند، به جای اینکه آن را مستقیما حس کنند. این کار باعث می شود که از احساسات خود فراری شده و وابسته شوند.

این واقعیت که احساسات ناراحت کننده منجر به واکنش های غیرمسئولانه می شود، نباید اینطور تلقی شود که شما در مورد اینکه چه احساسی دارید، نباید کاری انجام دهید. بلکه بهتر است یک استراتژی آماده داشته باشید که چگونه با خودتان برخوردی سازنده داشته باشید نه تکانشی. مثلا اینکه چگونه آرامش بیابید در مواردی که مضطرب و آزرده هستید.

با خودتان همچون یک معشوق، رفتار کنید.

یک خودشناسی ماجراجویانه به شما کمک می کند تا الگوهای وابستگی در رفتار یا افکارتان را بهتر بشناسید و بر آنها غلبه کنید. یک مثال می تواند نگرش خواستن “همه یا هیچ” از مردم باشد به جای اینکه از چیزی که آزادانه به شما ارائه شده، قدردانی کنید.

هرگز اجازه ندهید که خوشبختی شما به چیزی که ممکن است آن را از دست دهید وابسته شود.

وقتی چیزی را با قاطعیت می خواهیم آنهم از طریقی معین و مشخص، دراین صورت آن خواسته راهبرد ما را به دست می گیرد. اگرچه ممکن است این خواستن به صورت ملایمی آغاز شود اما به مرور شدید و مستحکم می شود. راهکار این است که اهداف باید انعطاف پذیر باشند و بر یک هدف خاص، تمرکز نکرد.

آن می تواند خوب باشد اما بدون آن هم می توانم به خوبی دوام بیاورم.

گاهی اوقات، ذهنتان ممکن است که شما را به وضعیت بسیار منفی فکری بکشاند. شروع این وضعیت ممکن است گوش دادن به شخصی که از زندگی خود شکایت دارد، شنیدن به یک آهنگ عاشقانه و یا تماشای یک فیلم در مورد نوجوانان ناراضی و یا قربانیان یک بی عدالتی غم انگیز باشد.

در این موارد شما می توانید با افرادی که از زندگی خود شکایت می کنند همدردی بدون نیاز به این که با گفته های آنان موافقت یا از رفتار آنها کپی برداری کنید. اعتقاد به هر شکلی از ناامیدی، فقط می تواند شما را نیازمندتر کند و باعث می شود که کنترل کمتری به روی احساساتتان داشته باشید.

همه ما گاهی این احساس که در سطح ناخودآگاهمان رخ می دهد و مانند کودکان بالا و پایین می پریم و فریاد می زنیم: “بستنی می خواهم” را تجربه کرده ایم. این حالت احتمال دارد برای این بروز کند که آن کودک لوس یا مضطرب شده، تنها بستنی را به عنوان پاسخ برای حالتش می شناسد.

مشاهده این صحنه برای هر بزرگسالی گواه این واقعیت است که این کودک بدون دریافت بستنی هم می تواند حال خوبی داشته باشد. به همین صورت هم شما می توانید کودک درونتان را در هنگام اصرار و باج خواهی به روی چیزی، مشاهده و شناسایی کنید.

مواردی مانند صمیمیت های فیزیکی و همدلی یا تایید شدن های مکرر از دیگران می توانند به سادگی اعتیادآور باشند. در هنگام بروز این موارد، هیچ کس نمی تواند خود را مقصر بشناسد زیرا این موارد اتفاق می افتد بدون اینکه متقاعد شویم چه نقش دقیقی در بروز این اعتیاد دارند.

اگر شما شروع به این باور کنید که موضوعاتی در زندگی شما “لازم” هستند و “باید باشند”، آنگاه به احتمال زیاد “واقعیت” خود را تغییر خواهید داد. شما می توانید خود را نسبت به هر چیزی متقاعد کنید ولی بهتر است مسئولیت هر اتفاقی را که برایتان رخ می دهد، نیز بپذیرید. هنگامی که شما به چیزی وابسته می شوید، ذهنتان یک سیستم پاداش و مجازات هم در مورد آن برایتان می سازد.

هر چه بیشتر ایده آل پسند و کمال طلب باشیم، سریع تر در باتلاق زندگی گرفتار خواهیم شد. هر چه بیشتر تصور کمال از چیزی، کسی یا خود را داشته باشید، خودتان را برای ناامیدی های بعدی آماده می سازید. گاهی جام مقدس ، تنها یک جام پر از سم است.

به ویژه، پرستیدن کسی به عنوان “نجات دهنده” بسیار خطرناک است. تصور کردن کسی برای داشتن توانایی های جادویی و کمال، راهی واقعی برای متقاعد کردن خود برای پذیرش هر گونه اشتباه است. اشتباهی که بدون آن نمی توان خوب زندگی کرد.

برخی از مردم بر این باورند که نمی توانند خود را دوست بدارند مگر این که کس دیگری آنها را دوست داشته باشد و یا این که وجودشان به تایید دیگران بستگی دارد. آنها بقای خود را به روی یک فرضیه اشتباه بنا می کنند.

هیجده- برای لذت، منابع متنوعی ایجاد کنید

استقلال همیشه به این معنا نیست که “شادی از درون” سرچشمه می گیرد. داشتن چند نفر یا فعالیت های الهام بخش می تواند در زندگی شما تاثیرات خوبی به همراه داشته باشد. در واقع، داشتن منابع متنوع و دوستان پایدار در زندگی می تواند بخش بسیار مهمی از راه حل یابی برای مستقل بودن باشد.

نوزده- تعویض وابستگی های خود را بیاموزید

معمولاً نیازمند بودن به اشخاص ناصالح و یا موقعیت های نامناسب، اشتباه است. گاهی اوقات ممکن است که شما در مسیری اشتباه به دنبال راه حل بگردید ولی گاهی هم راه حل یابی باعث می شود که شما نیاز خود را بهتر درک کنید و بپذیرید که هیچ منبع خاصی برای رفع نیازهای شما وجود ندارد. بیاد داشته باشید که هر چیزی، قابل تعویض نیست.چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

بیست- انتظارات خود در مورد اشخاص را رها کنید

هنگامی که از لحاظ عاطفی وابسته هستید، احتمال بیشتری دارد که مفهومی از انتظارات غیرواقعی و بیش از حد در مورد اشخاص نیز داشته باشید. این موضوع ممکن است از یک آرمان گرایی ساده بینانه در مورد ارتباط با اشخاص، روابط عاشقانه و یا موضوعات دیگری که به نظر”قرارداد” می رسد، سرچشمه بگیرد.

بیست و یک- به موضوعات، با حسن نیت بنگرید و فکر نکنید که در برابرشان موظفید

ناامیدی یک تجربه مشترک برای همگی ماست ولی با توجه به نقاط و محدودیت های طبیعی ما، راه خوبی برای بهبود و تغییر رو به بالا برای جلوگیری از انتظار داشتن نیز به شمار می رود. به یاد داشته باشید که همگی ما انسانیم و هر کدام از ما سرشار از نقاط زشت و زیبای بسیار است.

بیست و دو- تغییر توجه و تمرکز حواس را تمرین کنید

قدرت تمرکز می تواند دردسرساز یا راه حل یاب باشد. یک روش خوب برای جلوگیری از اتصال بیش از حد به اشخاص یا چیزها؛ تعویض تمرکز حواس به طور منظم و یا پرسش سازی از خود است، به طوری که هرگز خود را در تنگنای انتخاب های محدود قرار ندهید.

یک راه حل خوب برای اعتیاد نیافتن به چیزها و اشخاص این است که خود را در مناطق مختلف زندگیتان متعادل و متمرکز نگاه دارید. در این موارد یافتن چیزی که به اندازه کافی الهام بخش، برای منحرف کردن ذهنتان باشد، می تواند کمک خوبی به شما برساند.

بیست و سه- از دستاوردهای متعدد استقبال کنید

بنیان آزادی، احتمالاً نتیجه استقلال است. اگر شما نتایج اصلی از موقعیت ها و حالات متفاوت را با نگرشی مثبت بنگرید، آنگاه می توانید چارچوب استقلال ذهنی خود را نیز گسترش دهید. هر چیزی که اتفاق می افتد، می تواند به نتایج خوبی هم منجر شود.

بیست و چهار- در هر شرایطی آرام و خونسرد باشید

قرار دادن دیگران زیر فشار برای رفع نیازهای شما می تواند موقعیت های خوب را خراب و یا شرایط بد را بدتر سازد. شما می توانید به وسیله قوانین رفتاری، به همان نسبت که اشخاص مستقلِ عاطفی دارند، از این گونه عواقب جلوگیری کنید.

مهم نیست که چه احساسی دارید، شما همواره می توانید به وسیله برقراری یک ارتباط خوب، به طوری که اجازه دهد دیگران آرام و راحت باشند، به توافق با خود برسید.

بیست و پنج- در زندگی، صبر بیشتری داشته باشید برای استقلال یافتن، ما به زمان و تمرین بیشتر نیازمندیم. بخشی به کارهایی که می توانند سبب بهبود حالمان شوند بستگی دارد و بخشی دیگر از آن صبر و شکیبایی در زندگی است. یادمان باشد که هیچ چیز، در یک شب بدست نمی آید.

نتیجه گیری

هیچ کس کاملاً مستقل نیست، حتی کسانی که به ظاهر بسیار “قوی” به نظر می رسند. احساس خوب آنها، در بیشتر مواقع، متکی به آن چیزی است که در خود دارند و می دانند در صورت نیاز؛ کسی که می تواند به ایشان کمک کند، با یک تلفن ساده، قابل دسترس است.

شما می توانید از نتایج چگونگی غلبه بر وابستگی های عاطفی بیاموزید که حداقل احساس بهتری می تواند به ما ببخشد. در برخی موارد، حتی زمانی که شرایط زیاد مناسب نیست، شما می توانید به خود بگویید: “من به دلیل این که شرایط مناسب نیست، به اندازه کافی شاد نیستم ولی می توانم باشم.” این نوع نگرش و رفتار، نیازمند زمان و تمرین است. اگر شما شادی خود را در الویت بدانید، پاسخ؛ ترکیبی از تنظیم بهتر احساسات شما با تشویق و تمایل به گسترش افق نگرشتان خواهد بود

منبع : سایت روان

 

با شکست در عشق چه باید کرد

نشانه های روزهای پایانی رابطه

ازدواج با مرد وابسته به مادر

امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود



بخش مشاوره و پرسش و پاسخ

شناسه کاربری 

رمز عبور             


  

عضویت در سایت


دسته بندی مطالب

مطالب روابط جنسی و زناشویی

مطالب دوران قبل از ازدواج

مطالب پزشکی و سلامت

مطالب تربیت فرزندان

مطالب احکام شرعی

مطالب روانشناسی

مطالب اجتماعی

مطالب صوتی

ویدئو

خدمات عمومی


 


 افراد آنلاین :


2214


بازدید امروز:


40758


بازدید دیروز:


232507376


آمار کل:

مشاوره
ازدواج و مشاوره زناشویی تنظیم خانواده ،کلیه حقوق مادی و
معنوی مروبط به مطالب اختصاصی ثبت شده و ترجمه شده در این
سایت برای پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده محفوظ است.

فرادید| هنگامی که شما با اتکاء به یک شخص، یک موفقیت یا یک عملکرد خوب، یا ترکیبات شکننده‌ای از این ها، شاد می‌شوید متوجه باشد که احتمالاً وابستگی عاطفی دارید. مقابله با این موضوع، ساده نیست و شما هم مقصر نیستید، ولی یک چالش حیاتی برای روبرو شدن در زندگی است.به گزارش فرادید، یادگیری چیرگی برای مقابله با وابستگی عاطفی به جسارت زیادی نیاز دارد، ولی ارزش این را نیز دارد که بتوانید زندگی خود را بیشتر و بهتر کنترل کنید. عدم وابستگی و دلبستگی‌های کمتر، به زمان و تمریناتی نیاز دارد که شما را به تدریج به فردی مستقل‌تر تبدیل خواهد کرد.

عشق شاید یکی از مهم‌ترین مفاهیم دنیا باشد. چرا که نه تنها عشق ورزیدن و دریافت عشق زندگی را زیباتر می‌کند، بلکه به این خاطر که همه افراد به نحوی عشق و دلبستگی را طول زندگی‌شان تجربه خواهند کرد. شاید به همین خاطر است که هر فرد تعریف متفاوتی از عشق و دلبستگی دارد. عشق حقیقی معمولاً مفاهیم و احساسات مثبتی مانند دوست داشتن، مهربانی، دلدادگی و از خود گذشتگی را تداعی می‌کند؛ اما گاهی نیز عشق می‌تواند تنها واژه‌ای برای توصیف حس وابستگی و نیاز بیش از حد به یک فرد باشد. در این مقاله از «رادیو عشق» به بررسی تفاوت بین عشق و دلبستگی با وابستگی می‌پردازیم و نشانه‌های دلبستگی و وابستگی در رابطه عاطفی را بیان می‌کنیم.

فهرست مطالب

زمانی که شما عاشق می‌شوید، ضمیر وابستگی شما درگیر این موضوع می‌شود که طرف مقابل چگونه شما را دوست دارد. شما حال خوب و ارزش فردی خود را تسلیم او می‌کنید و اگر او نیز آن طور که شما می‌خواهید به شما توجه کند می‌توانید بگویید که عاشق هستید. به هر حال، این مهم نیست که شما او را دوست داشته و عاشقش شده‌اید بلکه این برای شما مهم است که او چگونه شما را دوست دارد. زمانی که شما فکر می‌کنید نمی‌توانید بدون وجود یک نفر دیگر به زندگی ادامه دهید، از نظر عاطفی وابسته شده‌اید. قسمتی از وجود شما که درگیر عشق شده است، کودک درون شما یا والدی است که به عشق نیاز دارد زیرا شما به خودتان و دیگران عشق نداده‌اید. شما از درون احساس خلأ می‌کنید و انتظار دارید که یک نفر دیگر آن را پر کند زیرا شما نسبت به ارزش وجودی خود را درک نکرده‌اید. شما ارزش خود را به عشق دیگران وابسته کرده و گره زده‌اید و به همین دلیل است که احساس می‌کنید بدون وجود او نمی‌توانید به زندگی خود ادامه دهید.

زمانی که شما به جای این که مانند یک کودک یا بزرگسال وابسته به فردی وابسته شوید، مانند یک فرد بالغ عاشق می‌شوید، به رابطه‌ای کاملاً متفاوت نیاز دارید. به عنوان یک فرد عاشق بالغ شما باید پیوسته بر پیوندهای درونی خود توجه داشته باشید – چگونه وجود خود را سرشار از عشق کنید و ارزش فردی خود را درک کنید. به جای این که به یک نفر احتیاج داشته باشید که به شما احساس دوست‌داشتنی بودن و ارزشمند بودن بدهد باید خودتان احساس ارزشمندی داشته و سرشار از عشق باشید. شما می‌توانید این احساس درونی را تجربه می‌کنید زیرا یاد گرفته‌اید که چگونه خود را از عشقی که از منابع معنوی می‌گیرید سیراب کنید. زمانی که عاشق و سرشار از عشق باشید تمایل خواهید داشت که این عشق را با یک نفر دیگر که او نیز یک عاشق بالغ سرشار از عشق است سهیم شوید. در این صورت شما تمایل خواهید به جای دریافت عشق و وابسته بودن، عشق خود را به اشتراک بگذارید.

فردی که شما به عنوان یک فرد وابسته انتخاب می‌کنید کاملاً متفاوت از فردی است که یک عاشق بالغ انتخاب می‌کند. افرادی که ما انتخاب می‌کنیم به اندازه ما آسیب دیده‌اند و به طور مشابه به اندازه ما سالم هستند. قطعاً هر چه شما بیشتر بر پیوندهای درونی خود کار کنید و هر چه بیشتر توجه به خود را یاد بگیرید، بیشتر به سمت افرادی که چنین خصوصیاتی دارند جذب می‌شوید. زمانی که شما مانند فردی وابسته یک نفر را انتخاب می‌کنید، فردی را انتخاب خواهید کرد که مشابه خود شما است. مشکل اینجاست که فردی که تلاش می‌کند به شما عشق بدهد خودش نیز آرزو دارد که از شما عشق بگیرد. دو نفری که فقط می‌خواهند از یکدیگر عشق دریافت کنند و نمی‌توانند عشقشان را با هم تسهیم کنند در نهایت از یکدیگر ناامید می‌شوند. هر یک از آنها دیگری را برای این که آن طور که فکر می‌کرده به عشق نداده است سرزنش می‌کند. غالباً به این دلیل که والد این هیچ یک از این افراد حاضر نیست مسئولیت این احساس‌ها را بپذیرد ارتباط آنها با هم قطع می‌شود و هر یک دیگری را برای این نارضایتی شماتت می‌کنند.چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

با توجه به توضیحات ارائه شده، وجود نشانه‌ها و ویژگی‌های زیر در رابطه عاطفی نشان می‌دهد احساس شما نسبت به طرف مقابلتان دلبستگی سالم و عشق واقعی است و علاقه شما صرفاً بر اساس وابستگی نیست:

جامعه شناسان غالباً پیمان‌های ناگفته در روابط را توضیح می‌دهند. گاهی اوقات ما به یک نفر عشق می‌دهیم و متقابلاً انتظار داریم که او همه خواسته‌های ما را برآورده کند. زمانی که فرد مقابل نمی‌تواند این کار را انجام دهد و هر آن چه ما می‌خواهیم را به ما بدهد، عصبانی می‌شویم زیرا آن چیزی که در ذهن داشته‌ایم به واقعیت تبدیل نشده است. احساس عدم اطمینان درونی ما باعث می‌شود که رابطه را تبدیل به یک بازی کنیم زیرا از این که فرد مقابل عاشق ما نشود می‌ترسیم. در یک عشق و دلبستگی سالم، شما طرف مقابل خود را به خاطر آن چیزی که هست دوست دارید نه به خاطر آن نوع عشقی که به شما می‌دهد. رد صورتی که شما به طرف مقابل خود توجه داشته باشید و تصمیم می‌گیرید به دلیل ویژگی‌های شخصیتی او، مهربان بودن، ساختن لحظات خوش یا احساس راحتی که با او دارید با او یک زندگی مشترک بسازید. شما عاشق او خواهید بود؛ نه فقط به این دلیل که او شما را دوست دارد.

زمانی که با هم هستید واقعاً خوشحالید و از با هم بودن لذت می‌برید. واضح است که اگر شما واقعاً عاشق کسی باشید دوست دارید که با او باشید. زمانی که شما از نظر عاطفی وابسته باشید، نخواهید توانست از زمان‌های با هم بودن لذت ببرید و دائماً تلاش می‌کنید که به او بچسبید زیرا شما با این فرد معنا پیدا می‌کنید.

از طرف دیگر، اگر شما واقعاً عاشق کسی باشید، زمانی هم که تنها هستید می‌توانید عاشقانه زمان خود را سپری کرده و آن به عنوان بخشی از ارتباط سالم خود بدانید. اگر شما از نظر عاطفی وابسته باشید، تنهایی برای شما ترسناک می‌شود و سعی می‌کنید از آن اجتناب کنید.

 

آنچه باعث ترس بالقوه شما از جدایی می‌شود این است که طرف مقابل را در زندگی خود از دست بدهید، تنها بمانید یا تا فلان سن مجرد بمانید. ترسی که شما در هنگام فکر کردن به از دست دادن یک نفر دارید به شما می‌گوید که واقعاً نسبت به وی چه احساسی دارید. اگر شما از احتمال جدایی می‌ترسید و آزار می‌بینید باید از اول شروع کنید یا تنها بمانید یا از نظر مالی مستقل شوید، جدا شدن و از دست دادن کسی که عاشقش شده‌اید ممکن است بیش از آنچه فکر می‌کنید باعث وابستگی شما شود.

شما درگیر زندگی خود هستید و نمی‌توانید به دلیل این که با یک نفر رابطه دارید از زندگی خود صرف‌نظر کنید. عشق ذهن شما را باز می‌کند. وابستگی (ترس) ذهن شما را می‌بندد و باعث می‌شود که زمان‌هایی که با شریک زندگی‌تان هستید، خود را فراموش کنید.

شما از این که مورد تأیید دیگران قرار نگیرید ترس عمیق و شدیدی دارید. شما مجبور نیستید که عقاید خود را قبل از بیان، کنترل کنید، باید آزادانه صحبت کنید و نباید از این که از یک نوع موسیقی یا کتاب لذت می‌برید یا از نوع لباس‌هایی که می‌پوشید خجالت بکشید. این کارها باعث می‌شوند که شما بیشتر بخواهید که خودتان باشید.

گاهی اوقات ممکن است افراد حتی متوجه نشوند که در حال کشیدن حصار در اطراف فردی هستند که دوستش دارند. عشق واقعی به این معنی است که یک نفر را به خاطر آنچه هست دوست بدارید بدون این که نیاز داشته باشید که او به شخصی که شما آرزو دارید، تبدیل شود. بهترین هدیه که شما می‌توانید به دیگران بدهید این است که به آنها کمک کنید که رشد کرده و بتوانند از حداکثر ظرفیت و پتانسیل‌های فردی خود دست یابند؛ یعنی شما باید به طور فعالانه به وی کمک کنید تا به اهدافی که دارد دست یابد و البته در این راه نیابد مسیر او را سد کنید بلکه باید اجازه دهید که پرواز کند.

شریک زندگی شما نباید با امتناع مکرر از قبول تعهد با ذهن شما بازی کند. عشق شما سالم است. مهم‌ترین تفاوت بین عشق و وابستگی، کیفیت رابطه شما است: این فرد باید با شما در کمال عشق و احترام رفتار کند و شما نیز متقابلاً باید این کار را انجام دهید.

شما هرگز از طرف شریک زندگی خود برای انجام کاری که نمی‌خواهید انجام دهید نباید تحت فشار قرار گیرید. چه در مسائل جنسی یا اجتماعی و چه در هر مورد دیگری شما هرگز نباید به خاطر رضایت و خوشایندی شریک زندگی‌تان کاری را که دوست ندارید انجام دهید. راحتی شما مهم‌تر از تمایلات زودگذر و موقتی دیگران است.

شما باید رابطه خود را با عشق آغاز کنید نه با درماندگی و عجز. شما با هم هستید زیرا فکر می‌کنید که عاشق هم شده‌اید نه به این دلیل که به سن خاصی رسیده‌اید و نه به خاطر این که وی بهترین فردی بوده است که آمده و نه برای این که شما به تنهایی نمی‌توانید از نظر عاطفی خود را تأمین کنید و نیاز به توجه فرد دیگری دارید.

یک رابطه سالم باید به شما آرامش، راحتی و سعادت بیشتری بدهد و نباید باعث ترس، حسادت یا نگرانی شما شود. این که برای مدتی نسبت به یک نفر حسادت داشته باشید یا نگران خوب پیش رفتن امور باشید کاملاً طبیعی است اما زمانی که شما در یک رابطه صحیح هستید، برآیند این حس‌ها باید کاملاً مثبت باشد. زمانی که شما وابسته می‌شوید، ترس از “از دست دادن” بیش از هر چیز دیگری شما را اذیت می‌کند.

وابستگی اگر تبدیل به چسبندگی عاطفی شود می‌تواند در رابطه عاطفی دردسرساز شود، زیرا اساساً فرد وابسته به دنبال پر کردن خلاهای روانی خود در رابطه است و به همین سبب در مقابل عشقش انتظارات نامعقولی از طرف مقابل خواهد داشت. نشانه‌های عشق و دلبستگی سالم در رابطه عاطفی این است که عشقتان مشروط به دریافت محبت نیست، از زمان باهم بودنتان لذت می‌برید و زمانی که معشوق در کنارتان نیست باز هم می‌توانید خوشحال باشید. برخلاف وابستگی در دلبستگی سالم شما ترس تنها شدن یا مجرد ماندن ندارید و رابطه روال زندگی‌تان را مختل نمی‌کند. همچنین صاحب سبک زندگی و عقاید مستقل هستید و متقابلاً سعی در تغییر دادن طرف مقابل ندارید. در رابطه مبتنی بر دلبستگی سالم و عشق حقیقی، برای خودتان ارزش و احترام قائلید و اجازه نمی‌دهید دیگران شما را به بازی بگیرند. اساس رابطه شما عشق است نه درماندگی و رابطه عاطفی به شما آرامش می‌دهد نه اضطراب. برای راه رهایی از وابستگی ناسالم، بهتر است ضعف‌ها و خلأهای روانی خود را بشناسید و سعی کنید با افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس احساس ارزشمندی بیشتری داشته باشید. طرف مقابل را به خاطر هر آنچه هست بدون توقع دوست داشته باشید. همه انتظاراتی که از طرف مقابلتان دارید لیست کنید و ابتدا خودتان شبیه آن کسی شوید که می‌خواهید طرف مقابلتان باشد.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

27 بازدید

78 بازدید

76 بازدید

151 بازدید

136 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام میشه وابستگیو ب عشق تبدیل کرد؟

بطور تصادفی متوجه وصیت نامه خانمم شدم که هضم آن برایم سخت است او در این کاغذ آورده است که گناه همه افرادی را که به او ظلم کرده اند را میبخشد بجز گناه من ،،،،از دو مرد همکار ش نامبرده تا اموالش را به تساوی بین فرزندانش تقسیم بندی کنند و نگران دسترسی من به اموالش بود،،،،گویی که فرزندان فقط به او متعلقند،،،ازمن خواسته بود که فرزندانش را بعد فوت او به یتیمخانه بسپرم،،،ودر آخر هم از همه بغیر من طلب بخشش کرده،،،چنین وصیتی را چگونه ارزیابی و تفسیر میکنید???چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

با عرض خوش‌آمد، لطفا وارد شوید

بازیابی رمز عبور.

رمز عبور برای‌تان ایمیل خواهد شد.

طرح طلایی علی عربی – جذب عشق، تحول زندگی

 

چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

 

تماشا در یوتوب

 

 

 

مردی که با او به شوهرم خیانت کردم (گفتگو + ویدیو)…

جذب فرد خاص با قانون جذب (نمونه واقعی) + متد اختصاصی…

برنامه‌های VIP طرح طلایی – دوره بازگشت به عشق

خیلی خوشحالم که زمان لازم رو برای شنیدن سایر قسمت‌ها و آموزش‌ها صرف کردید و امیدوارم نکاتی که تا به امروز گفته شده رو در زندگی خودتون درک و اعمال کرده باشید. من همیشه منتظر فرصتی بودم که یک ویدیوی کامل به این مسئله یعنی بحران وابستگی در ایران اختصاص بدم که با پرسش شما، فرصتش فراهم شد. این مسئله‌ی هزاران مخاطب بنده و ده‌ها میلیون ایرانی در کل دنیاست که متاسفانه با سرچ در گوگل هم به جایی نمی‌رسه و کل راهکارهایی که پیدا یا حتی از طرف اکثر روانشناس‌ها ارائه می‌شه تماما موقته.

صحبت از مدیتیشن و سوال شما در این خصوص دقیقا مربوط می‌شه به تنها راهکاری که در برابرتون هست. خالی کردن ذهن، تماما بستگی به میزان تعهد و اراده و صد البته ممارست شما داره. که البته همین اشتیاقی که تا به این‌جا برای دنبال کردن و انجام آموزش‌ها و گفته‌ها داشتید موفقیت شما رو در این خصوص پیش من تا حد زیادی تضمین می‌کنه.

با توجه به مواردی که عنوان کردید، سمی بودن این رابطه هیچ نیازی به بررسی نداره. اگر الکلی بودن ایشون به معنای داشتن اختلال مصرف الکل Alcohol Use Disorder هست، متاسفانه تنها مشکل یک فرد معتاد به الکل، عوارض و تاثیرات منفی الکل نیست. به اعتیاد به چشم یک علت نگاه نکنید، اعتیاد معلول آسیب‌ها و اختلالات خیلی مهمه و درست شکلی از وابستگیه. فرد معتاد حتما از یک سری اختلالات اضطرابی مثل اختلال اضطراب اجتماعی Social Anxiety Disorder یا اختلال اضطراب منتشر Generalized Anxiety Disorder رنج می‌برده و می‌بره. تا امروز شش سال زمان گذاشتید، اگر عمر اهمیت داره از همین امروز تصمیم متفاوتی بگیرید چون چیزی که عنوان کردید واقعا خواسته قلبی خودتونه. این فرد مهربان نیست، رفتارهای مهربانانه‌ی سطحی ایشون فقط ناشی از وابستگی و مهر طلبی و در واقع نیاز ایشونه. درمان این مشکلات کار شما نیست چون در اولین مرحله، در این رابطه عشق وجود نداره.

به هر دلیلی که باشه، هیچ کاری به درست یا غلط رفتار شما یا ایشون در رابطه ندارم چون اطلاعات زیادی ندارم و کاری هم به مقصر ندارم. این رابطه باید درون شما تموم بشه. و همون‌طور که خودتون می‌دونید، مسئله‌ی شما وابستگیه. و وابستگی و تنها راه درمان اون، صحبت امروز ماست.

 

کسی نمی‌تونه به راحتی اختلال شخصیت وابسته Dependent Personality Disorder رو تشخیص بده، چون وابستگی می‌تونه به یک سری شرایط خاص زندگی و سن و شاید یک ناتوانی مربوط باشه و هیچ ارتباطی به این اختلال شخصیتی نداشته باشه.

اما متاسفانه مسئله‌ی وابستگی یا Dependency در ایران تبدیل به یک بحران شده. و منظور من فقط ایرانی‌های داخل ایران نیست، این موضوع یک معضل فرهنگی شدید و بحران ایرانیه که امروز داریم نتیجش رو در روابط می‌بینیم. در مشکلات وابستگی شما تنها نیستید. بیشتر از ۹۰ درصد افرادی که همین حالا این برنامه رو می‌شنون دارن با وابستگی دست و پنجه نرم می‌کنن. مشکل وابستگی مثل سایر مشکلات و اختلالات، از کودکی و بعد نوجوانی سرچشمه گرفته.

کودک در سنین اول زندگی، یعنی ۱ تا ۳ سالگی به شدت نیازمند حضور و ارتباط عمیق با مادر یا سرپرستشه. تو این سنینه که چیزی به نام سبک دلبستگی شکل می‌گیره. الگویی از مجموعه باورها که منجر به خلق تصویر شخصی می‌شه و در کل زندگی همراه ما می‌مونه. نظریه دلبستگی جان بالبی، مربوط به اتصال فیزیکی و احساسی کودک در سنین اول زندگی با مادر یا سرپرستشه. ما دو سبک دلبستگی ایمن و نا ایمن داریم که سبک نا ایمن شامل سه زیر شاخه‌ی اضطرابی هست. اگر تو این سن کودک به پشت و پناه و عشق مادر یا سرپرست مطمئن نباشه، به این اتصال ایمان نداشته باشه و یک ارتباط عمیق با مادر رو در زمان احتیاج در دسترس نبینه، دچار دلبستگی نا ایمن می‌شه.

کودک در این سنین دچار اضطراب می‌شه و باید بتونه اونو به راحتی با مادر در میون بذاره و اونو با یک عشق دو طرفه و مطمئن پشت سر بذاره. برای شکل دادن یک سبک دلبستگی ایمن، مادر تا یک سالگی باید تمام مدت حاضر باشه و حتی، باید کار رو کنار بذاره. باید هیچ رفتار دوگانه‌ای ازش سر نزنه. اگر مشغول کار باشه یا به هر دلیل گاهی با کودک سرد برخورد کنه، گاهی اون ارتباط خوب فراهم نباشه، اتصال ایمن رو از بین می‌بره. سبک‌های دلبستگی تماما به پذیرش خود و عشق به خود و اعتماد و راحتی در روابط اجتماعی آینده مربوطه.

کودکی که ارتباط ایمن با سرپرست رو تا سه سالگی تجربه کرده تصویر شخصی خیلی مثبت از خود داره و در روابط اجتماعی اعتماد به نفس خیلی بالا نشون می‌ده. اگر کودک گاهی ارتباط ایمن خوب رو پیدا کنه اما با دیدن دوگانگی در رفتار به اون اطمینان نداشته باشه، خودش هم مثل مادر دچار دوگانگی می‌شه و یک تصویر شخصی دوگانه درونش شکل می‌گیره و سبک دلبستگی نا ایمن اضطرابی دوسوگرا به وجود میاد و فرد نمی‌تونه موفقیت چندانی در روابط اجتماعی داشته باشه.

 

 

اگر مهر و محبت از سرپرست وجود داشته باشه اما موقع بازی یا شلوغ کاری، پرخاش یا قوانین سفت و سخت ببینه، سعی می‌کنه برای دور شدن از ترس و استرس بیشتر، خودش رو پنهان کنه و هیچ احساسی بروز نده، این کودک دچار سبک دلبستگی اضطرابی اجتنابی می‌شه و در آینده هم در روابط با همین الگو پیش می‌ره چون یک تصویر شخصی منفی از خودش داره. این فرد با کم‌ترین ناراحتی دور می‌شه و این دور شدن باعث بزرگ شدن غیرواقعی مشکل در ذهن یا فاجعه انگاری می‌شه و ترس از روابط به همراه داره.

و بالاخره اگر کودک از سرپرست عشقی دریافت نکنه و مدام اونو خسته و رنجید و پرخاشگر ببینه، یا بدتر از اون اگر سوء استفاده ببینه، دچار آشفتگی در مفهومی می‌شه که توی سر از عشق و امنیت داره. این کودک با سبک دلبستگی اضطرابی آشفته، در بزرگسالی هم مدام در استرس و فراره و یک تصویر شخصی شدیدا منفی داره. برای این کودک بدترین اتفاق ممکن رخ داده، چون دیگه خوش رو لایق عشق و محبت نمی‌دونه.

در هر ۳ سبک قبلی، ایمن، دو سوگرا و اجتنابی، فرد در مواجه با استرس با افکار سازمان یافته‌ی مشخص یا Organized عمل می‌کنه، دلبستگی آشفته تنها سبکی هست که فرد در پاسخ به استرس، آشفته و بی‌قاعده واکنش نشون می‌ده Disorganized.

کودک در سنین اول زندگی اضطراب زیادی داره، تازه پا به این جهان گذاشته؛ توی سر یک دریای ناشناخته داره و از همه چیز ترس داره و مضطربه. اگه کودک در این سن نتونه مشکل اضطرابش رو با ایمان به یک پیوند عاطفی و جسمی خیلی مطمئن ابراز کنه، دچار استرس شدید می‌شه. غده‌ی فوق کلیوی آدرنالین و کورتیزول یا هورمون استرس تولید می‌کنه و باعث فعال کردن سیستم عصبی سمپاتیک یعنی فشار خون و تپش قلب و تعریق می‌شه که با روشن کردن زنگ خطر، انسان رو برای جنگ یا گریز آماده می‌کنه.

اگه این اتفاق زیاد رخ بده نامش می‌شه استرس سمی، چون در تشکیل مغز کودک خلل ایجاد می‌کنه و سیستم دفاعی بدن رو ضعیف می‌کنه و بدتر از اون، می‌تونه در بیان ژن‌ها تغییر ایجاد کنه که یعنی در بزرگسالی و چند دهه بعد، فرد رو دچار مشکلات سلامتی می‌کنه.

 

سبک دلبستگی که توی سنین اول زندگی شکل می‌گیره، کل زندگی فرد رو می‌سازه. وقتی تصویر شخصی مثبت باشه، اعتماد به نفس و جذابیت از کودکی بالاست و اطراف کودک همیشه پر از دوست و روابط خوبه. کودک سرشار از انرژی مثبته و با عشق و عزت نفس رشد می‌کنه. با بازخوردهای بزرگ و مثبت از زندگی و روابط، در طول عمر همیشه فرصت‌های بی‌شمار و نیروی انجام فعالیت‌های بزرگ و مهم فراهمه و فقط کافیه تا در یک مسیر درست قرار بگیره.

تا سن دو سالگی امواج مغزی کودک در پایین‌ترین حالت ممکن قرار داره؛ در سطحی که امروز ما در بیداری هرگز نمی‌تونیم تجربه کنیم چون رسیدن به این سطح در بزرگسالی ما به معنای بی‌هوشی کامله. در این سن کودک تو وضعیت یادگیری فوق‌العاده قرار داره. هر چیزی وارد سرش می‌شه. می‌تونه چند زبان یاد بگیره. تا ۶ سالگی ما برای تمام عمر برنامه‌ریزی می‌شیم و بعد کم کم برای همیشه شکل می‌گیریم. تا ۸ سالگی ۸۰ درصد شخصیت ما شکل می‌گیره.

ما در این سنین می‌تونیم دچار اضطراب جدایی بشیم Separation Anxiety که قبلا فقط در مورد کودکان بود و حالا با مفهوم ترس رهاشدگی Fear of Abandonment تقریبا یکی شده و در ویرایش تازه‌ی DSM یعنی DSM 5 در بزرگسال‌ها هم تشخیص داده می‌شه. اضطراب جدایی همون‌طور که از نامش پیداست، اضطراب و ترس بیش از اندازه و غیرمعقول فرد از فکر جدایی از موضوع مورد وابستگی اون‌هاست. اضطراب جدایی از دلبستگی نا ایمن به وجود میاد و تماما به تصویر شخصی فرد از خودش و احساس امنیت اون مربوطه.

کودک باید بعد از ۸ سالگی بدون احساس نیاز و ناراحتی، تا سن ۱۲ سالگی به مرحله‌ی جدایی برسه. Separation and Liberation جدایی و رهایی. در خیلی کشورها کودک رو در این سن چند روز به کم‍پی می‌فرستن تا بدون هیچ امکان تماس با خانواده شرایط رو بپذیره. مشکل بعدی فرهنگ ما درست همین مرحله‌ست.

 

چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم

 

چون فردی که تا ۱۲ سالگی به آزادی نرسیده باشه، هرگز توان استقلال و خودکفایی و در نتیجه عاشق شدن و ایجاد یک زندگی خوب رو نداره. یک فرد وابسته نمی‌تونه متوجه عشق باشه، چون رسیدن به استقلال یا In-dependency هست که ما رو می‌تونه به عشق واقعی برسونه. وابستگی چیز بدی نیست، وابستگی و عشقه که همه چیز دنیا به هم وصل کرده و کنار هم نگه داشته، اما لازمه رسیدن به شکل درست و متقابل اون که Inter-dependency نام داره، رسیدن به استقلال و In-dependency هست.

 

@c.aliarabi

تینیج به سنین ۱۳ تا ۱۹ سنینی که با حروف تین تموم میشه می‌گن Thirteen to Nineteen. در سنین تینیجری فرد باید استقلال خودش رو به طور کامل به دست بیاره و به این باور برسه که بدون حضور پدر و مادر می‌تونه آزاد و شاد باشه. و فقط بعد عبور از این مرحله‌ست که فرد می‌تونه در سن بالاتر ۲۲،۲۳ سالگی به Inter-dependency برسه، یک اتکاء متقابل که مهم‌ترین ستون یک زندگی دو نفره‌ست.

اما فردی که از مرحله‌ی جدایی و استقلال رد نشده و حالا یک رابطه تشکیل داده، خیلی زود به Counter Dependency توی رابطه می‌رسه و این یعنی ایجاد دشمنی. یک سبک دلبستگی نا ایمن در بدترین حالت باعث ایجاد تصویر شخصی منفی و این باور درونی هست که من هرگز لایق عشق نیستم. اگر سبک دلبستگی فرد اجتنابی باشه، عذاب دوری و جدایی رو به جان می‌خره و اگر نه، اونو با مهر طلبی بیش از اندازه مدام گدایی می‌کنه و هر لحظه خودشو پایین‌تر می‌کشه.

 

 

به هر حال، تمام لذت ما از زندگی به تولید هورمون‌های زندگی بخش دوپامین، سروتونین، اوکسی توسین و اندروفین وابستس. یک فرد معتاد به مواد مخدر در واقع معتاد به دوپامین حاصل از اونه. یک فرد وابسته و مهر طلب و گدای عشق، در واقع معتاد و تشنه‌ی اکسی توسین یا دوپامین هست و با رفتارهای اشتباهی که حاصل این کمبوده، هرگز هم نمی‌تونه به اون برسه. اختلال شخصیت وابسته ۸ معیار تشخیصی داره که باید با در نظر گرفتن شرایط سنجیده بشه. اما با این وجود، این اختلال امروز تبدیل شده به بزرگ‌ترین مشکل مردم ایران.

همون‌طور که گفتم، در کودکی سیستم ما باز و قابل برنامه‌ریزیه اما بعد ۱۲ سالگی در اون برای همیشه بسته می‌شه و ما با یک سری برنامه‌های مشخص تقریبا تکمیل می‌شیم. حالا حل اختلال وابستگی فقط یک راه داره، و اون نفوذ به این سیستم و جایگزین کردن باورها و عقاید نسبت به خود و دنیاست. این کار آسونی نیست، یک جراحی روانی نیاز داره، نیاز به تعهد زیاد و ممارست داره.

اما نکته‌ی مهم این‌جاست که، مثل تمام چیزهای مثبت، فقط کافیه یک نتیجه‌ی کوچیک به دست بیاد تا همراه خودش انرژی و دوپامین کافی برای حرکت با اشتیاق به سمت قدم دوم رو بیاره. بزرگ‌ترین مسئله‌ی وابستگی، عقاید و باورهای ما نسبت به خودمونه و این عقاید، در کودکی شکل گرفته.

 

برای به دست آوردن هورمون‌های ضروری شادی و لذت توی زندگی، می‌تونید کارهایی انجام بدید. می‌تونید در گوگل سرچ کنید و به صد راه برسید. شما باید احساس لذت و اشتیاق و انگیزه و شادی رو با دوپامین و سروتونین و اکسی توسین به دست بیارید. لازمه تا روابط نزدیک رو با دوست و فامیل بیشتر کنید. با امنیتی که در روابط اجتماعی به دست میارید، می‌تونید پاسخ عصبی استرس رو آروم کنید. اما، حالا که تا این‌جا رسیدیم، خودتون بهتر می‌دونید که این راه‌ها و این لذت‌های آنی، تماما موقته؛ چون سیستم از ریشه دچار اختلال هستو و درش تقریبا بسته شده.

در واقع تمام راه‌هایی که امروز برای حل مشکلات وابستگی می‌خونید، راهکارهای موقت هستن. اگر دچار ترس رهاشدگی و اضطراب جدایی هستید و می‌دونید که این رابطه سمی هست و هیچ سرانجام نداره اما قدرت تموم کردنش رو در خودتون نمی‌بینید، لازمه که ابتدا با راهکارهای موقت یا لذت‌های آنی خودتون رو آماده کنید، و بعد برای نفوذ به ناخودآگاه نفوذ و شروع به تغییر باورها، از این لذت‌ها بهره ببرید.

این کار نه اون‌قدرها سادست و نه اون‌قدرها سخت و محال. این مبحث رو قبلا به طور کامل باز کردم، یک ویدیو کامل در سایت قرار داره به نام اشتباه بزرگ تجسم بدون برنامه‌ریزی ناخودآگاه، که حتما باید تماشا کنید.

 

 

چون فقط یک راه پیش رو دارید و اون برنامه ریزی دوباره‌ی ناخودآگاهه. به طور خلاصه، تمام زندگی شما تحت اختیار و کنترل ناخودآگاهه. اما نفوذ به ناخودآگاه کار ساده‌ای نیست. با یک فایل سابلیمینال نمی‌شه به اون نفوذ کرد.

حتما شنیدید که خیلی گفته می‌شه جملات منفی به کار نبرین ناخودآگاه متوجه می‌شه؛ این صحبت‌ها کاملا اشتباهه و تمام به این خاطر گفته می‌شه که قدرت ناخودآگاه در درک جهان به شدت دست کم گرفته شده. ما در هر ثانیه ۱۱ میلیون بیت اطلاعات از محیط اطراف دریافت می‌کنیم و چیزی که ما به عنوان خودآگاه متوجه هستیم فقط ۵۰ بیت از اونه. اگر ما داریم ۵۰ پیکسل می‌بینیم ناخودآگاه داره یک عکس ۱۱ میلیون پیکسلی تماشا می‌کنه. ناخودآگاه متوجه تمام جزئیات کل اعمال و نیت‌های ماست، احساسات ما رو می‌دونه و هر لحظه ما رو بر اساس چیزی که واقعا هستیم قضاوت می‌کنه و چیزهایی که ما رو لایقش ببینه به سمت ما جذب می‌کنه.

هرگز نمی‌شه اونو با کلمات گول زد یا منحرف کرد. فعل منفی نمی‌فهمه چون زمانی بگید من از چیزی متنفرم، در واقع درگیرش هستید. ناخودآگاه از فکری خودتون ازش خبر ندارید باخبره. پس قبل از هر چیز، باید اونو خیلی جدی بگیرین و اگر می‌خواید باورها تغییر کنه، باید این تغییر رو در عمیق‌ترین سطح آروم آروم شکل بدین.

با خودتون صادق باشید. هیچ توجیهی نیارید و چیزی که هستید رو بپذیرید. ما یک سانسورچی بی‌رحم توی سر داریم به نام کورتکس، که هر فکر غیرمنطقی رو زود دور می‌ریزه و مسخره جلوه می‌ده. کورتکس در فرکانس‌های پایین امواج مغز خاموش می‌شه. برای عبور از کورتکس، باید تمام برنامه‌هایی که برای تغییر ناخودآگاه داریم در دقایق قبل و بعد خواب انجام بدیم. اما مدیتیشن می‌تونه امواج مغز رو به سطوح پایین آلفا و حتی تتا ببره، و این‌جاست که من متوجه مسیر درست شما شدم.

 

فوت پدر و مادر در سن پایین، متاسفانه ضربه‌ی سنگینی بوده و به نسبت سنی که داشتین آسیب‌های زیادی رسونده؛ ترمیمش تعهد و ممارست و انرژی نیاز داره که قبل از تمام این‌ها، لازمه انجامش، عشق به خود هست. باید عشق ورزیدن به خودتون رو یاد بگیرید و این نیاز به پذیرش خودتون داره. فقط کافیه اولین گام رو بردارین.

مدیتیشن بزرگ‌ترین ابزار برنامه ریزی دوباره ناخودآگاهه. خاصیت درمانی عجیبی داره و بزرگ‌ترین درمان برای مشکلات ماست و این حرف کاملا علمیه هرچند این جا جای باز کردنش نیست. مدیتیشن توانایی ترمیم آسیب‌ها رو داره. اما متاسفانه ۹۵ درصد افراد اونو اشتباه انجام می‌دن و به خودشون آسیب بیشتری می‌رسونن.

 

 

مدیتیشن درباره‌ی خالی شدن و اومدن به لحظه حال و کسب انرژی و قدرت فضای اطرافه، نه رفتن تو فکر و خیال و خاطره. اگر بستن چشم شما رو به فکر می‌بره، با چشم باز انجامش بدین. نیاز به تمرین زیاد داره. قبل هر چیز، هرگز نامی روش نذارین. افکار رو توی سر مشاهده کنین. تغییرشون رو ببینید. اومدن و رفتن‌شون رو نگاه کنید. اگر نشد، نا امید نشید و سخت نگیرید، شما کار مهمی انجام نمی‌دید، به چشم یک بازی بهش نگاه کنید.

رسیدن به یک ذهن خالی ماه‌ها زمان می‌بره. بیشتر از روزی ۵ دقیقه انجام ندین تا شما رو زده نکنه. در نهایت مدیتیشن ماده خاکستری مغز رو زیاد می‌کنه. جسم پینه‌ای رو که وظیفه‌ی اتصال دو نیم‌کره رو داره قطور می‌کنه و این شما رو از لحاظ احساسی بسیار قدرتمند می‌کنه و در واقع هوش هیجانی‌تون رو بالا می‌بره. چون تمام مشکلات و مسائل احساسی از نیمکره راست گرفته می‌شه و اگر اتصال این دو قدرت بگیره، مسائل عاطفی به شکل ساده‌ای قابل حل می‌شه.

 

اضطراب و افسردگی دو روی یک سکه‌ست. افسردگی از گیر کردن در گذشته به وجود میاد و این همزمان اضطراب و نگرانی از آینده رو به همراه داره. احساس پوچی و نارضایتی و عامل اصلی اضطراب ما، نداشتن هدف در زندگی، یا حرکت در مسیری هست که برای ما نیست. ما هدفی نداریم چون شناختی از استعدادها و مسیری که برای ما ساخته شده نداریم. و چون این مسیر رو نمی‌بینیم، احساس پوچی و اضطراب داریم. بی‌خوابیم.

اما، فقط کافیه تا اولین گام رو در مسیر درست برداریم. نکته‌ی ناگفته و راز این مسئله این‌جاست: لذت واقعی ما از زندگی، از نتایجی نیست که به دست آوردیم، از تماشای قرار داشتن‌مون در مسیره. حتی یک گام. اگر دریای نتایج رو در کارنامه داشته باشیم و فقط امروز از مسیر خارج شده باشیم، امروز مضطربیم. و اگر بدون هیچ نتایج، همین لحظه برای اولین بار توی مسیر قرار گرفته باشیم، یک لذت ریشه دار داریم که تا زمانی که در مسیر باشیم، با ما همراهه. هدف از کتاب زندگی خود را طراحی کنید پیدا کردن همین مسیره.

من در حال تهیه کتاب صوتی زندگی خود را طراحی کنید به همراه کل ضروریات تکمیلی اعمال اون و کسب انرژی لازمی که مکمل ضروری اونه، برای شرایط امروز ایرانی‌ها هستم. این محصول بزرگ‌ترین داروی لذت و شادی و ثروت واقعی در زندگیه.

کوچک‌ترین تغییر، انرژی لازم برای قدم بعد رو فراهم می‌کنه. و یادتون باشه، اگر عاشق خودتون بشید، ناخودآگاه متوجه می‌شه و کل دنیا رو عاشق‌تون می‌کنه.

طلایی باشید و طلایی ببینید

برای شرکت در این برنامه به این صفحه مراجعه کنید.

همین حالا با اشتراک طرح طلایی از تازه‌ترین مطالب و به‌روز رسانی‌ها مطلع شوید.

مردی که با او به شوهرم خیانت کردم (گفتگو + ویدیو) روانشناسی بعد از خیانت

جذب فرد خاص با قانون جذب (نمونه واقعی) + متد اختصاصی بازگشت به عشق

برنامه‌های VIP طرح طلایی – دوره بازگشت به عشق

راز و راهکار ناگفته‌ی تجسم خلاق ثروت و عشق (به این علت قدرت تصویر سازی ذهنی ندارید)

مثل همیشه عالی و جامع و به خوبی ریشه یابی شده و راهکارهای جالبی را ارائه دادید. از صبر و زمانی که برای ارائه پاسخ و البته آموزش می گذارید نهایت تشکر را دارم. امید آن است با راهنمایی و همراهی اساتیدی همچون شما فردایی بهتر و لحظه های شاد برای همه مردم ساخته شود.

سلام و سپاس از لطف و همراهی شما.

بی صبرانه مشتاق کتاب صوتی شما هستیم استاد عزیز ..این یکی از بهترین خبرهاییه که تو این شرایط شنیدم ..چون کتابی با این حجم ارزش با صدای جادویی شما تاثییر و بازخوردش تو زندگی میدونم ده ها برابر میشه ..برای تهیه کتاب صوتیتون لحظه شماری میکنم ..

سپاس فراوان از لطف و همراهی شما. این کتاب صوتی همراه با گفته‌های ضروری من در قالب یک دوره، حدود مرداد ماه روی سایت قرار می‌گیره.

سلام استاد عزیزو سپاس از وقتی که برای ما کاربران میزارید استاد من چند ماهه از سایت شما تقریبا هر رزو بازدید میکنم وروی خودم با استفاده از کلیپ هاتون کار میکنم و از تصویر سازیو قانون جذب برای بازگشت عشق و تانهایت که متوجه شدم کلا سالهاست تصورم از عشق اشتباه بوده و انتخابهای اشتباهی داشتم الان یه مدته حدودا یک ماهه بیشتره اتفاقاتی که در زمان حال برام می افته ..یک یا دوشب قبلش در خواب میبینم بیشتر افرادی که ملاقات میکنم و جاهایی که میرم حتی افرادی بوده که سالها ندیدم.و اتفاق افتاده سوالم اینه که ایا این ربطی به تصویر سازی و قانون جذب داره؟ بازم ممنون که تکیه گاه روحی ما هستید…

سلام، بسیار خوشحالم از تجارب فوق‌العاده‌ی شما. هرگز این روند رو متوقف نکنید. چون از روزی که دیگه بالا نرید سقوط آغاز می‌شه. هر روز هدف بالاتر باشه. قانون جذب مربوط به اتصالات این دنیا با ابعاد بزرگ‌تره و این تجارب هم از اتصال قوی‌تر شما با این ابعاد حاصل می‌شه.

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه.آقای عربی اگر امکانش هست راجع به اعداد ۱۱و ۱۱:۱۱ و کلا معنی اعداد توضیح بدید لطفا.ممنون

سلام، حتما ویدیویی در این خصوص روی سایت قرار می‌گیره.

سلام استاد عزیز بسیار ممنونم بابت ویدئو عالیتون اگر میشه راجب تلپاتی هم صحبت کنید ممنونم

استاد گرانقدر،داداش گلم، صداتون ،لحن گفتار و تلفظ کلماتتون بسیار بسیار انرژی بخشه .با عرض تآسف من اعتیاد شدید به هرویین و شیشه دارم‌حدود ۱۵ سال. دخترم کلاس هشتمه و پسرم تازه از ۶سالگی عبور کرده و شدیدا وابسته به منه .همسرم که عاشقم بود برج ۱۱ سال قبل یه روز که منزل نبودم با برادراش و مامانش تمام زندگی را جمع کردن و رفتن شهرستان مجاور ۱۱۰ کیلومتری.مقصر منم واقعا بعد از بارها ترک ناموفق الان دیگه به قیمت جونم تصمیم به سالم شدن و زندگی دارم برای همین قبلش خواستم با آگاهی کامل شروع کنم که وسطای راه اگه لغزشی کنم دیگه خودمو زنده نمیزارم اما با شنیدن صدات و گوش دادن حرفات راجع به برنامه ریزی مجدد ناخوداگاه و طریقه اینکار پی به سطح دانش و اگاهیتون راجع به کار مغز و تفکر انسان بردم و یقین دارم بواسطه ایمانی که به شیوه کارتون پیدا کردم میتونم به مداوا شدن واقعی و برای همیشه و خوشبختی مجدد بیاندیشم لطفا روده درازی مرا عفو فرمایید و راهکارهایی هم‌ جهت ترک مواد بدهید ممنونم

سلام خدمت استاد عزیز آقای عربی من یه سوال یا شایدم یه مشکل دارم که اگه بتونید راهنمایی کنید آقای عربی من ۲۸ سالمه مجردم هستم و نمیتونم کسی رو تو زندگیم انتخاب هر کسی میاد سمتم رو دوست ندارم و دلم نمیخواد هم صحبتی کنم حتی اگر بهترین موقعیت داشته باشن مگر اینکه علاقمند بهش باشم که اونم به ندرت پیش میاد تا تو این رسیدم دو بار علاقمند شدم اونم در دراز مدت نه یکباره که از طرف من صورت نگرفته بودن این دو موردم از شانس من خیلی سخت رسیدن ناممکن بوده و نشده یا علاقمند نمیشم یا اگر بشم تمام وجودم رو میگیره که خیلی دردناک و سخت میشه و نشدنی خیلی بهم سخت گذشت تا فراموش کردم این شرایط برای من تکرار میشه و من واقعا موندم چیکار کنم نمیتونم تصمیم درست برای زندگیم بگیرم هر کاری میکنم یک نفرو بدون احساس عشق یا دوست داشتن اولیه انتخاب کنم نمیتونم انگاری از دنیای دیگس یا ناشناختس برام واقعا نمیدونم چیکار کنم سالهاست با این مشکل رو به رو هستم و اذیت میشم

سلام استاد من یکی رو دوست دارم یک سال پیش بهش پیشنهاد دادم ولی رد کرد چون با یکی دیگه بود الان بعد یک سال جدا شد و خودش اومد پی ام داد و دوست بیش از حد صمیمی شده بودیم و حتی بیشتر از یه رابطه حرف های عاشقانه میزدیم ولی بعد یه مدت فهمیدم پنهون از من وارد رابطه شده میخوام بدونم چون با یکی دیگست مانع این قانون نمیشه؟ واقعا میخوامش چون انتخابش کردم

سلام، این موضوع نیاز به بررسی زیاد داره.

سلام میشه تو تلگرام بهم پیام بدین مشکلم حاده ۰۹۱۸۶۸۹۲۷۳۳

سلام استاد خسته نباشید با عذر معذرت میخواستم بدونم که چرا من به هر خانومی که ازش خوشم میاد پیشنهاد دوستی میدم قبول نمیکنن ، و احساس میکنم همه از من بدشون میاد و ‌به بهانه های مختلف منو از خودشون دور میکنن میخواستم پیشنهاد و نظرتون رو در این مورد به خصوص بدونم با تشکر

سلام ۳ سال پیش عاشق دختری شدم همون اوایل خواهرم رو فرستادم ازش خواستگاری کرد اما گفت سنم کمه و الکی رد کرد… بعد رفتم داخل مغازش با خودش حرف زدم نامه دادم نامم رو گرفت خوند…وقتی دوباره رفتم پیشش گفت قرار شد اگه خوشم اومد زنگ بزنم ..جواب سربالا داد و رفتم…با واسطه با یک فریب شمارشو گرفتم ازش… طی یک سال مدام از جلو مغازش رد می شدم و مدام بهش پیام می دادم و جوابی نمی گرفتم و هزار تا یکی جواب می داد…البته پیام های اولم رو جواب میداد و برام تعریف کرد که عاشق یکی بوده و نشده و از زبونش در رفت گفت عشق من الان بچش دو سالشه…سه ساله تمام پروفایل های فضای مجازیشو چک می کنم همش جملاتی در مورد شکست عاطفی و تنهایی و غم و اندوه که مشخصه شکست عشقی سنگینی خورده….هر قدر خواستم منصرفش کنم که اون پسر بدرد تو نمی خوره و عشقت بی حاصله می گه من دوسش دارم…کار به جایی رسید مغازشو بخاطر من که زیاد رد می شدم و میومدم تو مغازش جم کرد…

.یه شب هر شب تا ۵ صبح آنلاین بود گفتم با کی چت می کنی شماره اون بی غیرتی که زندگیتو خراب کرده و داره بازیت میده رو بده من…انقدر اصرار کردم تا شمارمو داد پسره زنگ زد بمن گفت چرا مزاحم ناموسم میشی و میخوایم ازت شکایت کنیم گفتم خودتو معرفی کن چیزی نگفت… یک ساعت بعد زنگ زدم دختره و گفتم به دوست پسرت بگو بیاد دور میدون فلان جا ببینمش …به خود پسره زنگ زدم ترسید نیومد سر قرار و گوشی رو قطع کرد رو من…هر روز به دختره پیام میدادم که دوست پسرت غیرت نداره نیومد سر قرار و ترسیده از من و کسی که غیرت نداره یعنی نمی خوادت و یکی دیگه رو داره…اما جوابی بهم نمی داد..با دوستاش حرف می زدم کلی که راضیش کنن…اخر سر یکی از دوستاش گفت پسره گفته که تو نیومدی سر قرار گفتم کاری نداره که جلو روی دختره قرار می ذاریم اما دختره همش بلاکم می کنه…از ظاهر من زیاد خوشش نمیاد لاغرم و میگه در حد خودت انتخاب کن…وگرنه اوایل گفت پسر خوبی هستی و گفتم میخام کمکت کنم مشکلاتت حل بشه….خلاصه اخرای کار دید دیگه تهدیدش با دوست پسرش و پلیس جواب نمیده به داداشش گفت..

داداشش زنگ زد خودشو معرفی نکرد فحش داد منم فحشش دادم گفت می خواد منو ببینه با اینم قرار گذاشتم همون روز نیومد..بعد پروفایلشو چک کردم دیدم داداشه دخترس..معذرت خواهی کردم گفتم عاشق خواهرتم و قصدم ازدواجه…بعد یک روز پیام داد معذرت خواهی کرد گفت اگه قصدتت خیره عاشق باشی من برات جورش می کنم گفتم خواهرت منو نمی خواد یکی دیگه رو می خواد گفت کسی دیگه نیست منم قضییه زنگ زدن پسررو گفتم بهش گفت بیا حرف بزنیم…آدرس مغازه بابامو دادم گفتم بیا منم میام حرف بزنیم…چند روز بعد دختره با خواهرش اومد و دادشه نیومد…حرف زدیم دختر کلی آرایش کرده بود که برام عجیب بود…اما آخرش جوابش منفی بود و بپدرم گفت نمی خوامش اگر نظرم برگشت میام بخود شما می گم…گلایه داشت چرا قضضیه یه پسر دیگه رو به داداشش گفتم….منم گفتم اون بی غیرته تو رو نمی خواد که نیومد من ببینمش…من گفتم نمی خوام زنم بشی گفتم فقط خوشبختیتو می خام رفت تو فکر…آخرم گفت اگه بازم مزاحم شی شکایت می کنم….گفت دیگه هم به داداشم پیام نده

روز بعدش به داداشش پیام دادم گفتم تو گفتی عاشقم باشم جورش می کنی من تمام تلاشمو کردم ..گفتم قسمت نیست به عشقم برسم دیگه هیچ وقت سمتش نمی رم که اذیت نشه گفتم خواهرت اومده میگه شکایت می کنم منم گفتم هر وقت خواستی شکایت کنی با جون و دلم میرم زندان تا خواهرت راحت باشه…دیگه داداشش جواب نمیده..منم دیگه بی خیال شدم ۱۰ روزی می گذره الان..چکار کنم…می خوامش و شک ندارم اونم عشق یکطرفه داره شاید اون پسری هم که بمن زنگ زده دوست پسر قبلیش یا اصلا فامیلشون بوده

جواب بدید لطفا …در لحظه ی حساسی هستم

این‌جا فرصت در حد پرسش و پاسخ هست نه بررسی کل رابطه.

ببین داداش من آدم باهوشی هستم و منتظر جواب شما هم به عنوان رفع مشکلم نیستم فقط چون حرفاتو گوش دادم و فهمیدم آدم با تجربه ای هستی در حد یه جواب کوتاه بدی کل ماجرای منظور جوابت رو خودم می فهمم فقط بگو ادامه بدم یا ندم…یعنی به مرحله توکل کردن برسم و دیگه مابقی رو بسپرم دست خدا؟ به نظرم که دیگه هیچ تلاشیم فایده نداره…باید صبر کنم تا اگه اونم منو خواست خودش بیاد

سلام استاد عزیزم من یک کامنت کامل درباره وضعیت زندگیم بدلیل اعتیادم به مواد مخدر صنعتی که حدود ۱۵ ساله درگیرشم گذاشتم که جواب ندادین و اطمینان دارم اونقدر سرتون شلوغه که وقت رسیدگی به زندگی یه معتادی که همه میگن به خودش رحم نمیکنه را ندارین پس لااقل تمنا میکنم بگین که یه معتاد شدید مثل من که قصد سالم شدن داره در کجای این صحبتها و تفکرات و راهنمائی های شما بزرگوار قرار میگیره؟ آیا با توجه به تعدد موارد ترک ناموافق این اعتیاد چیزی غیراز مرگ میتونه از مواد جداش کنه ؟

اگر یه هدفی تو زندگی داشته باشی می تونی بخاطرش ترکش کنی وگرنه نمی تونی…مثلا عشقی چیزی

سلام؛ من کامنت شما رو ندیدم. و نه به علت ارزش کم حضور شما، به خاطر مشغله بی‌نهایت زیاد. بله، همون‌طور که همیشه می‌تونید از پیروی از یک فرمول خاص نتیجه بگیرید. برای این مشکل پیش من اومدید و مدت زیادی منتظر بودید، پس سعی می‌کنم کوتاه و جامع براتون مسئله رو باز کنم. انسان برای لذت بردن از زندگی نیازمند رهاسازی هورمونی به نام دوپامین در بدن هست. دوپامین لذت و سرخوشی به همراه داره و علت وجودش، پاداش به انجام یک وظیفه هست. زمانی که هر وظیفه‌ای با موفقیت به انجام می‌رسه، انسان دوپامین دریافت می‌کنه که این روند می‌تونه یک چرخه‌ی بسیار عالی از فعالیت‌های مثبت و بزرگ به وجود بیاره. گرفتاری زمان آغاز می‌شه که شما این پاداش رو قبل از انجام یک وظیفه دریافت کنید. مثل زمانی که کد تقلب یک بازی رو یاد می‌گیرید و بازی خیلی زود بی‌ارزش و کنار گذاشته می‌شه. در مورد زندگی هم داستان همینه. شما کد تقلب پیدا کردید. سرخوشی پاداش یک وظیفه رو بدون انجام هیچ وظیفه و تفکری به خودتون می‌دید. پس کاملا روشنه که زندگی خیلی زود رنگ می‌بازه و شما هیچ اشتیاقی به انجام هیچ وظیفه ندارید. قبل از هر چیز، باید بدونید شکستن این فرایند امکان نداره کار آسونی باشه. درد لازمه‌ی شکستنش هست. چرا که امکان نداره شما جایگزینی برای این میزان دوپامین پیدا کنید. اما باز هم باید تلاش‌تون رو برای دریافت هر چه بیشتر این هورمون در بدن بکنید. اشتباه این‌جاست که تصور کنید بیرون رفتن و خوشگذرونی یا تماشای فیلم جایگزین مناسبیه. این‌ها همه خوب و لازمه، اما دریافت دوپامین رو باید به یک فعالیت اختصاص بدید. هر چقدر که می‌خواد کوچیک باشه مشکلی نداره، اما باید ذهن مشغول انجام کاری بشه که نه اون‌قدر سخت باشه که در این شرایط قابل انجام نباشه، و نه اون‌قدر آسون که چالشی به وجود نیاره. این فعالیت می‌تونه حل کردن یک جدول باشه یا یک بازی ویدیویی. قطعا می‌تونید، اما باید متعهد بشید به ساختن یک زندگی بی‌نقص و بدونید این کار رو افراد بیشماری تا به امروز انجام دادن. سخت هست، خیلی سخت، اما ممکن. باید متعهد به پذیرش درد باشید و با ساخت یک تصویر از زندگی ایده‌آل، بر اون فائق بیاید.

سلام.یک ماهه هست که علاقه به خانمی پیدا کردم. به عنوان ارباب رجوع به محل کارم اومد اونجا احساس کردم بهشون علاقه مند شدم .از بین تمام ارباب رجوع هایی که دارم. برای پیگیری کارها تماس گرفتن و تو واتساپ پیامهای کاری رد و بدل شد. اتفاقی از عشق مطلبی نوشتم گفت اعتقادی به عشق نداره. نظرات مطالعات تطبیقی خودم رو در حوزه عشق براشون نوشتم .گفتن تا الان از بعدی که شما نگاه میکنین عشق رو ندیده بودم .چند روز نطر خودم را در مورد عشق از منظر علمی از منابع و اساتید مختلف براشون شرح دادم .تا اینکه گفتم برای اینکه بهشون علاقه مندی خودم رو نشون بدم تلفنی علاقه خودم رو به ایشون عنوان و مدت یک ساعتی براشون توضیح دادم .گفتن که هدف دارن و نمیتونن به رابطه فکر کنن .بهشون گفتم که با عشق ما بیشتر به اهداف خود می رسیم چون تنها عشق نیاز به هستی بشر رو تامین میکنه و اهداف و انجام کارها نیازهائی از نیاز ما هستن ولی عشق امنیت و …از نیازهای اصیل ما هستن و…تلفن قطع شد و تماس گرفتم خاموش بود فک کنم شارژ باطری تموم شده .فردا تماس گرفتم و ویس گذاشتم که دیشب صحبت نیمه تموم موند و نظر شما رو نتونستم بشنو.ویس رو بازدید کرد اما جواب رو نداد.احساس کروم شاید صحبتهای علمی ام خسته اش کرده باشه و سو تفاهم براش شده باشه .چون واقعا میخواستم دلیل علاقه مندی خودم و عشق را از منظر علمی براشون بگم تا بدونن که این علاقه هیجان و فعل و انفعال شیمیایی نیست و …و از عشق به اندازه خودم معرفت و اطلاع دارم .سوالم اینه چطور میشه این ارتباط دوباره ایجاد بشه

سلام استاد خسته نباشید. استاد واقعیتش من متولد فروردینم و با یه خانم متولد بهمن در رابطه هستم. من چند جا مطالعه کردم که متولدین این دو ماه هیچ‌وقت نمیتونن رابطه خوبی داشته باشند چون این ماه ها خصوصیاتی بهشون میده که با هم ناسازگاره. و البته یکی دو بار هم شاهد اختلاف بودم ولی جزعی. سوال من از شما اینه که آیا واقعاً ماه هایی که ما درش متولد شدیم خصوصیاتی بهمون میدن که تو رابطه هامون تاثیر داره یا فقط قانون جذب در رابطه تاثیر گذاره و البته نا گفته نماند که ما خیلی همدیگرو دوست داریم ولی خب این فکر منو خیلی مشغول کرده که نکنه بعد از اینکه زیر یک سقف رفتیم مشکلات بیشتر خودشونو بروز بدند. این سوال خیلی از ما هاست که ماه هایی که ما توش متولد شدیم خصوصیاتی بهمون میدن که تو رابطه تاثیر گذاره یا نه. بی نهایت ممنون از الطاف شما.

سلام، من هیچ چیز رو قاطعانه رد نمی‌کنم، اما در زمینه ماه تولد هیچ نظری ندارم.

سلام استاد خواهشا کمکم کنید ایشالله از خدا هرچی که میخواهید بهتون بده.بنده ۷سال بایک نفر بودم اخرای رابطمون سرد شده بودیم سر اینکه بهم میگفت چرا نمیای خواستگاریممنم موقعیتشو نداشتم اواخر رابطه سرد شده بود و گفت ما بدرد هم نمیخوریم و رفت بعد ۲ماه برگشت گفت بدونه تو نمیتونم منم برگشتم دو روز بعدش گفت نمیتونم بمونم و رفت بعد چند روز رفت با یک نفر دیگه ی رابطه جدید شروع کرده منم خیلی اذیت دارم میشم لطفا کمکم کنید

ویدیوها و پرسش و پاسخ های موجود در سایت حتما کمکی به وضعیت شماست. تماشا و مطالعه کنین و منتظر برنامه های بزرگ آینده ما باشید.

سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی با عرض معذرت ، من با خانومی که ۵سال از من بزرگتره همکلاسی بودیم و دوست صمیمی شدیم. تا جایی این دوستی ادامه داشتش که هر شب با ایشون چت میکردیم و بعد یه مدت فهمیدم که متاسفانه عاشقشون شدم و مواقعی با هم صحبت نمیکنیم خیلی حس بدی بهم دست میده! لطفا کمکم کنید خیلی ممنون

و حالا اون خانوم که بیش از حد با من صمیمی شد و به گفتم جملات عاشقانه منو دعوت کرد ، بعد خیلی ناگهانی و بی دلیل ، یهویی اومده و میگه که من نمی خوام ارتباطم با شما بیشتر از یک همکلاسی باشه! و من هم کل بدنم رو استرس گرفته … لطفا کمکم کنید.

سلام استاد خسته نباشید استاد یه سوال داشتم میشه کسی که دوسش داشیم و ترکمون کرده اون حس دوشت داشتن و عشق تو درون از بین ببریم؟ چون میدونم رابطه من و اون خیلی اشتباه بوده و اگه ادامه پیدا می کرد خیلی دردسرساز میشد ازتون میخوام که یه راهی بگید که بتونم این حسو از بین ببرم من یبار تو ۱۰ سالگیم تونستم این حسو به یکی از بین ببرم ولی الان که ۱۵ سالمه نمیتونم نمیدونم اون موقعه چجوری تونستم حس عشقو به طرف مقابل از بین ببرم خواهشا کمک کنید استاد خیلی ممنون

استاد خواهشا جوابمو بدید

سلام وقتتون بخیر.استاد چرا بعضی از پسرها در مورد رابطه جنسی صحبت میکنن و میگن دوستی همرا با رابطه و اومدن به خونه و اینا باشه.تشکر

سلام استاد ای کاش راجع تله پاتی درمان چاکراها وشهودراهنمایی های خدا کائنات هم فایل بزارید همه جا از این مطالب پر ولی من دوست دارم با صدای خوب شما این مطالب بشنوم و با درک شما یادبگیرم

دخترا از پسرای پیله بدشون میاد باید بی توجهی کنی ک سمتت بیان

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

document.getElementById(“comment”).setAttribute( “id”, “af9c67875c605a40a0ede18fdfce4ab7” );document.getElementById(“c233a89d4a”).setAttribute( “id”, “comment” );

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم مرا با ایمیل از کامنت‌های آینده‌ی این پست مطلع کن. (همچنین می‌توانید بدون ارسال کامنت مشترک شوید.)

آخرین مطالب

جذب فرد خاص با قانون جذب (نمونه واقعی) + متد اختصاصی…

با تمرینات قانون جذب شما به عشقم رسیدم، با دخالت…

آموزش قانون جذب عشق: چگونه عشقم را برگردانم؟ فیلم‌های…

مردی که با او به شوهرم خیانت کردم (گفتگو + ویدیو)…

فراموش کردن عشق ازدست رفته – درمان وابستگی شدید

بهترین راه برای برگرداندن عشقم چیست؟ پرسش از علی عربی…

علی عربی هستم؛

دنیای امروز یک بوگاتی‌ست که نیمه شب با سرعت 400 کیلومتر در ساعت، در جاده‌های تو در توی بارانی در حرکت است. این‌جا فرصت تردید نیست.

من با کوچینگ و همراهی فارسی زبان‌ها و غیرفارسی زبان‌های کل جهان، و با بینش‌ها، دانسته‌ها، داستان‌ها و تجربیات در کنار مربیان و انستیتوت‌های جهانی و ایجاد روابط فرهنگی بین‌الملل از هند تا برزیل، امروز فضایی خالص و نو به وجود آورده‌ام. طرح طلایی فضایی بی‌پرده‌ و خالص مثل طلاست؛ و پذیرش محدود، از اولین اصول آن است.

پاره کردن الگوها، باورها و ساختارهای کهنه‌ و خطرناک زندگی، رابطه و کسب و کار، اولین خصیصه‌ی من است. چیزی که در جمع ما مشهود، و در آموزش‌های این وب‌سایت رد پای آن معلوم است.

tarhetalayi@gmail.com

You cannot print contents of this website.

با عرض خوش‌آمد، لطفا وارد شوید

بازیابی رمز عبور.

رمز عبور برای‌تان ایمیل خواهد شد.

چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم
چگونه وابستگی عاطفی را از بین ببریم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *