استیون جانسون، نیویورک تایمز — هنگامی که در ۱۹۹۱ رندی باکنر به یکی از مهمترین کشفیات علوم مغزی مدرن پی برد، دانشجوی تحصیلات تکمیلی در دانشگاه واشینگتن در سنت لوییس بود. برای باکنر -مثل بسیاری از همدورهایهایش در اوایل دهۀ ۱۹۹۰- این کشف آنقدر برخلاف شهود بود که سالها طول کشید تا به اهمیت آن پی ببرد.آزمایشگاه باکنر، که دانشمندان علوم اعصاب مارکوس ریچل و استیون پیترسون ادارهاش میکردند، مشغول پژوهش دراینباره بود که فناوری جدید پتاسکن دربارۀ ارتباط زبان و حافظه در مغز انسان چه میتوانست به ما نشان دهد. امیدبخشیِ دستگاه پتاسکن به این بود که این دستگاه چگونگی جریان خون به بخشهای مختلف مغز را اندازهگیری میکرد و به پژوهشگران اجازه میداد که برای نخستین بار نه فقط آناتومی، بلکه جزئیات فعالیت عصبی را نیز مشاهده کنند. در تحقیق باکنر، از سوژهها خواسته میشد، از فهرستی که به خاطر سپردهاند، واژههایی را به یاد آورند؛ باکنر و همکارانش امیدوار بودند با ردگیری نقاطی از مغز که در طول این آزمایش بیشترین انرژی را مصرف میکردند، بفهمند کدام بخشِ مغز درگیر آن نوع یادآوری است.اما نتیجۀ جالبی به دست آمد. مناطق مختلف مغز، فارغ از آنکه مغز در حال چه فعالیتی است، در میزان انرژی مصرفیشان بسیار مختلف بودند؛ یعنی اگر از کسی که مغز او را در ماشین پتاسکن تحت نظر داشتید میخواستید محاسبهای ذهنی انجام دهد، بهتنهایی از این اسکن چیزی قابل برداشت نبود. چون تغییرات ثابتی که منعکسکنندۀ انجام ریاضیات ذهنی بود تحتالشعاع الگوهای گستردهتر جریان خون در سرتاسر مغز قرار میگرفت. پژوهشگران، برای درک این مناطق خاص که با وظیفهای مشخص فعال شده بودند، به یک سنجش مبدأ، به یک کنترل، نیاز داشتند.کاری که در آغاز کاملاً ساده به نظر میرسید: سوژهها را در پتاسکنر قرار دهید و از آنها بخواهید بنشینند و کاری نکنند -کاری که پژوهشگران گاهی آن را «حالت ایستا» میخوانند- و آنگاه از آنها بخواهید کار موردنظر پژوهش را انجام دهند. فرضیه این بود که پژوهشگران با مقایسۀ دو تصویر مغزی (مغز در حالت ایستا و مغز فعال) میتوانستند تشخیص دهند که کدام مناطق مغز به هنگام آن فعالیت انرژی بیشتری مصرف میکنند.اما وقتی باکنر حالات ایستای سوژههایشان را اسکن میکرد، گاهی این فرضیه را بهطرز عجیبی نادرست مییافت. امروز باکنر به یاد میآورد که «آنچه اتفاق افتاد این بود که ما افراد را داخل اسکنرهایی قرار میدادیم که میتوانست فعالیت مغزی آنها را اندازهگیری کند؛ و مادرِ طبیعت به ما پشت میکرد». وقتی به افراد گفته میشد که بنشینند و کاری نکنند، پتاسکنها سطح بزرگی از انرژی ذهنی را در بعضی مناطق نشان میدادند. معلوم شد که حالت ایستا فعالتر از حالت فعال مغز است.
این جریان عجیب فعالیت، در طول حالت ایستا، در چندین تحقیق دیگر نیز با استفاده از ساختار کنترلی مشابه در طول این دوره مشاهده شد. این نسلِ نخستِ دانشمندانی که از پتاسکنها استفاده میکردند حالت ایستای فعال را، به تعبیر باکنر، چونان «عامل انحرافی» یا یک «مزاحم» تلقی میکردند. عامل انحرافیْ متغیرِ بیثباتی است که دانشمندان را در یک مطالعۀ کنترلی مناسب دچار مشکل میکند. این عامل باعث اختلال میشود، اختلالی صرف در مسیر پیامی که دانشمند در جستوجوی آن است. باکنر و همکارانش، در مقالهای که در ۱۹۹۳ منتشر کردند، این فعالیت عجیب را یادآور شدند اما تقریباً بهعنوان یک توضیح ثانوی یا یک دفاعیه.اما معلوم شد که آن بیاعتنایی گذرا به فعالیت عجیب «حالت ایستا» یکی از نخستین نشانههای انقلابی بود که در فهم ما از هوش انسانی ایجاد شد. از انتشار مقالۀ باکنر چندی نگذشت که یک دانشمند علوم مغزی در دانشگاه آیوا به نام نانسی آندریاسن تصمیم گرفت آن ساختارِ وظیفه/کنترل را، که بر مطالعات تصویربرداری عصبی اولیه حاکم بود، معکوس کند. به جای مبارزه با حالت ایستای «مشکلزا»، آندریاسن و تیم او تحقیقِ خود را بر خود این حالت متمرکز کردند.شاید پیشینۀ آندریاسن در علومی غیر از عصبشناسی بود که به او کمک کرد ارزشی را که در این حالت ایستا نهفته دریابد، درحالیکه همقطارانش آن را صرفاً یک مشکل میدیدند. او، بهعنوان استاد ادبیات رنسانس، ارزیابی محققانهای از سبک شعری «انقلاب سنتگرا»ی جان دان منتشر کرده بود. او سرانجام، پس از تغییر زمینۀ کاری در دهۀ چهارم سنی، دست به پژوهشی دربارۀ رازآلودگی خلاقیت از دریچۀ نگاه تصویربرداری مغزی زد. او بعدها نوشت «اگرچه من نه فرویدی بودم و نه یک روانکاو، آنقدر دربارۀ فعالیت ذهنی انسان میدانستم که بهسرعت دریابم آزمون نظارت حالت ایستا چقدر ابلهانه بوده است»؛ «بیشتر پژوهشگران به این فرضیه دلخوش بودند که مغز در طول «حالت ایستا» خالی یا خنثاست. من از طریق دروننگری میدانستم که مغز خود من وقتی بر تخت یا کاناپه دراز کشیده و چشمانم را بستهام، غالباً فعالترین حالت خود را دارد».تحقیق آندریاسن و نتایج آن که درنهایت در ۱۹۹۵ در امریکن ژورنال آو سایکایتری منتشر شد، شامل کاوشی موشکافانه بر سر راه جامعۀ علمی آن زمان بود که این حالت را به یک کنترل مبنایی تنزل میداد: او این وضع را حالت رست (REST) نامید که مخفف «تفکر غیرعمدی عارضی آرام»۱ بود. آندریاسن از این بحث کرد که جریان فعالیتی که پتاسکنها نشان میدهند عامل مزاحم یا انحرافی نیست، بلکه یک سرنخ است. ما در حالات ایستای خود آرام نمیگیریم. مغز انسان با وانهادن ابزارهای خود به یکی از نمادینترین ترفندهای خود متوسل میشود، ترفندی که شاید اولین شاخصۀ انسانبودن ما باشد. این ترفند سفر زمانی است.تصور کنید اواخر عصر یک روز کاری است و شما سگتان را برای پیادهروی قبل از خواب بردهاید بیرون. خیلی از در خانه دور نشدهاید که به مسیر معمول پیادهرویتان در محله میرسید و ناگاه ذهنتان به جلسۀ مهمی معطوف میشود که برای هفتۀ بعد برنامهریزی شده است. در ذهنتان تصور میکنید که جلسه بهخوبی پیش رفته -و همچنانکه آن صحنه را تصور میکنید، جنبوجوش ظریفی از لذت مورد انتظار در جانتان پا میگیرد- و به خودتان امید میدهید که شاید فرصتی فراهم شده که از رئیستان درخواست افزایش حقوق کنید؛ البته نه اینکه از همان لحظه حقوقتان را افزایش دهد، بلکه در چند ماه بعد از آن. تصور میکنید که او جواب مثبت میدهد و اینکه آن افزایش حقوق چه معنایی برایتان خواهد داشت: سال بعد، شما و همسرتان بالأخره میتوانید از شر بازار اجاره خلاص شوید و در محلۀ بهتری در همان نزدیکی خانهای بخرید که در حوزۀ آموزشی بهتری هم قرار دارد. اما سپس ذهنتان به مشکلی کشیده میشود که این اواخر با آن دست به گریبان بودهاید: یکی از اعضای گروهتان که فردی بااستعداد، اما تندمزاج است. ناپایداری احساسی او میتواند به انفجار کشیده شود؛ همین امروز او متوجه بیتوجهی یکی از همکاران شد و شروع کرد به سرزنش او در وسط یک جلسه. به نظر میرسد که او هیچ درکی از نزاکت ندارد و نمیتواند بروز احساساتش را کنترل کند.همچنانکه قدم میزنید، احساس ناراحتیای را به یاد میآورید که به هنگام پرخاش همکارتان برای رنجش بسیار بیمعنای او فضای اتاق را پر کرد. جلسۀ دیگری را در شش ماه بعد تصور میکنید که همین رفتار انفجاری در آن رخ میدهد؛ فقط این دفعه در حضور رئیستان اتفاق میافتد. موج کوچکی از نگرانی ذهنتان را فرامیگیرد. پیش خودتان فکر میکنید شاید او خیلی مناسب این شغل نیست، و این فکر شما را یاد پنج سال قبل میاندازد که یکی از کارمندان را اخراج کردید. ذهنتان تنش ناخوشایند آن گفتوگو را به یاد میآورد، و آنگاه تصور میکنید که گفتوگوی مشابهی که با کارمند فعلیتان خواهید داشت چقدر پرتنشتر و ناخوشایندتر خواهد شد. همچنانکه ذهنتان با این سناریو پیش میرود، احساسی پیدا میکنید نزدیک به هراس فیزیکی. فقط در خلال چند دقیقه پرسۀ ذهنی، شما چند سفر متمایز رفتوبرگشتی از گذشته به آینده انجام میدهید: به هفتۀ پیش رو و جلسۀ مهمتان، به یکی دو سال بعد و خانۀ خریداریشده در محلۀ جدید، بازگشت به پنج سال قبل، به چند هفتۀ بعد. شما زنجیرههایی از علت و معلول مرتبط با آن لحظات متفاوت میسازید و بهآرامی و پیوسته از وقایع بیرونی به حوادث تخیلشده حرکت میکنید. کل این تسلسل نوع پیشرفتهای از ژیمناستیک زمانی است. در این لحظاتِ تفکر بیساختار، ذهن ما بهسرعت میان گذشته و آینده به عقب و جلو میپرد، مثل یک تدوینگر فیلم که در سرتاسر فریمهای یک فیلم پس و پیش میرود.این توالی اندیشهها بهلحاظ ذهنی کار دشواری به نظر نمیرسد. ظاهراً به تقلا و تلاش ذهنی نیازی ندارد؛ سناریوها بهراحتی از ذهنتان جاری میشوند. ازآنجاکه این آیندههای تخیلی بهراحتی برایمان حاصل میشوند، مدتهای مدیدی اهمیت این مهارت را دستکم میگرفتیم. برای اولین بار پتاسکنرها به ما اجازه دادند ارزش این امر را درک کنیم که این نوع سفر زمانیِ شناختی چقدر پیچیده است.نانسی آندریاسن، در مقالۀ سال ۱۹۹۵ خود، دو ملاحظۀ کلیدی را نتیجه گرفت که در طول دهههای بعدی اهمیت بیشتری پیدا کردند. بعدها وقتی او از سوژهها مصاحبه میگرفت، آنها فعالیت ذهنی خود در طول حالت رست را نوعی جابهجایی و حرکت راحت و بیدردسر به پس و پیش زمانی توصیف کردند. آندریاسن نوشت که «آنها آزادانه دربارۀ طیفی از چیزها فکر میکنند، بهویژه دربارۀ وقایع چند روز گذشته یا فعالیتهای
جیمز گلیک در کتاب سال ۲۰۱۷ خود سفر زمانی: یک تاریخچه۳ مینویسد «سفر زمانی حسی همچون یک سنت باستانی دارد؛ سنتی که در اسطورههای کهن به قدمت خدایان و اژدهایان ریشه دوانده؛ اما اینگونه نیست. اگرچه باستانیان جاودانگی و تولد دوباره و سرزمین مردگان را تخیل میکردند، ماشینهای زمان فراتر از حدود بینش آنها بود. سفر زمانی خیالپردازی عصر مدرن است». ظاهراً ایدۀ بهکارگیری تکنولوژی برای حرکت در زمان که به سادگیِ حرکت در مکان باشد، نخستین بار توسط اچ. جی. ولز در اواخر قرن نوزدهم مطرح شد و سرانجام در اثر پیشرو او در داستان علمی ماشین زمان۴ به تصویر کشیده شد.اما ماشینها، از همان آغاز، حالتی پیشگویانه داشتند. سال ۱۹۰۰، صیادان اسفنج که پس از طوفانی در مدیترانه به گل نشسته بودند، تندیس زیرآبماندهای را در نقاط کمعمق دریا در ناحیۀ جزیرۀ آنتیکیترای یونان کشف کردند. معلوم شد که این تندیس از لاشۀ یک کشتی با قدمت بیش از ۲۰۰۰ سال است. در طول عملیات اکتشاف پس از آن، غواصان بقایای یک سازۀ ساعتمانندِ حیرتانگیز را از آب در آوردند که چرخدندههای به دقت تراشیدهشدهای داشت و در حواشی آن نشانههای رمزیای کنده شده بود که آنقدر پوسیده بود که قابل تشخیص نبود. سالها این وسیله بدون هیچ توجهی در کشوی یک موزه خاک میخورد تا یک تاریخدان بریتانیایی به نام درک دِسولا پرایس آن را دوباره در اوایل دهۀ ۱۹۵۰ بازیابی کرد و فرآیند پرزحمتی را برای بازسازی آن آغاز کرد؛ کاری که محققان در قرن ۲۱ نیز آن را پی گرفتند. امروز میدانیم که این وسیله میتوانست رفتار خورشید، ماه و پنج سیارۀ منظومه را پیشبینی کند. این وسیله آنقدر پیشرفته بود که حتی میتوانست، با دقتی قابلتوجه، گرفتگیهای چند دهۀ بعد خورشید و ماه را پیشبینی کند.گاهی با عنوان کامپیوتر عصر باستان به ماشین آنتیکیترا اشاره میکنند. اما این مقایسه گمراهکننده است: فناوری پشت این وسیله بسیار نزدیکتر به یک ساعت است تا یک کامپیوتر قابلبرنامهریزی. اما این وسیله ذاتاً یک ماشین پیشبینیکننده است. ساعت برای این است که زمان حال را به شما اعلام کند؛ اما این ماشین برای این بود که به شما دربارۀ آینده بگوید. سازندگان این وسیله راه درازی را پیمودند که گرفتگیهای خورشید و ماه را پیشبینی کنند؛ اما این تلاش بیانگر چیست؟ بعضی از جوامع باستانی واقعاً اعتقاد داشتند که این گرفتگیها به محصولات کشاورزی آسیب میزنند، اما دانستن پیشاپیش آنها نمیتوانست فایدۀ چندانی داشته باشد. آنچه پرفایدهتر به نظر میرسد، احساس جادویی و شگفتیای است که چنین پیشبینیای میتوانست فراهم کند؛ و در نتیجه قدرتی که به مدد آن به دست میآمد. تصور کنید که پیش روی انبوهی از مردم ایستادهاید و اعلام میکنید که فردا خورشید برای مدتی بیش از یک دقیقه به یک گوی آتشفام سیاه تبدیل میشود. آنگاه تصور کنید که وقتی این پیشگویی محقق میشود، مردم دچار چه ترس و احترامی میشوند.ماشینهای پیشبینیکننده از روزگار یونانیان باستان تنوع بسیار یافتهاند. در آن دوران وسایل ساعتوار به آیندههای قطعی میپرداختند، مثل حرکات اجرام منظومۀ شمسی، اما ابزار ما برای سفر زمانیمان بیش از پیش امکانات و احتمالات را افزایش میدهند و به ما اجازه میدهند آیندههای ممکن را برای سیستمهای پیچیدهتری تصور کنیم. در اواخر دهۀ نخست قرن هفدهم، بهلطف بهبود شاخصهای بهداشت عمومی و پیشرفتهای ریاضی در آمار، اخترشناس بریتانیایی ادموند هالی و دانشمند هلندی کریستیان هویگنس، جداگانه، نخستین برآوردهای دقیق را از میانگین امید به زندگی انجام دادند. حوالی همین زمان، رشد سریع و ناگهانیای در شرکتهای بیمه رخ داد؛ این اتفاق با قابلیت نوپیدای کار آنها رقم خورد که به آنها امکان میداد آینده را پیشبینی کنند؛ آنها بر ریسک تجاری سفرهای دریایی جدید متمرکز بودند، اما سرانجام تا پیشنهاد محافظت در برابر تقریباً هر خطر قابلتصوری در آینده پیش رفتند: خطرهایی همچون آتشسوزی، سیل، و بیماری. در قرن بیستم، آزمایشهای اتفاقی و کنترلشده به ما اجازه داد عوارض آتی مداخلات طبی را پیشبینی کنیم تا در نهایت، داروهای واقعی را از داروهای تقلبی جدا کنیم. در عصر دیجیتال، نرمافزار اسپردشیتْ ابزارهایی محاسباتی را به کار گرفت که در وهلۀ اول برای ثبت فعالیتهای گذشتۀ یک تجارت طراحی شده بودند و آنها را به ابزارهایی برای طرح پیشبینیها تغییر شکل داد و، بدین ترتیب، به ما این امکان را داد که، در جایی که اذهان ما با توجه به آیندههای احتمالی مختلف دچار سرگردانی میشود، سرتاسر سناریوهای مالی جایگزین را با هم جفتوجور کنیم.اما سفر زمانیِ شناختی در حوزههایی بیش از علوم و فناوری پیش رفته است: ابداعِ خودِ قصهگویی را میتوان بهعنوان نوعی رشد در موهبت شبکۀ پیشفرض برای سفر زمانی لحاظ کرد. قصهها فقط این امکان را به ما نمیدهند که جهانهای خیالی را تصور کنیم؛ آنها ما را از در افتادن به باتلاق
چگونه با ذهن در زمان سفر کنیم
فصلنامۀ ترجمان چیست، چه محتوایی دارد، و چرا بهتر است اشتراک سالانۀ آن را بخرید؟فصلنامۀ ترجمان شامل ترجمۀ تازهترین حرفهای دنیای علم و فلسفه، تاریخ و سیاست، اقتصاد و جامعه و ادبیات و هنر است که از بیش از ۱۰۰ منبع معتبر و بهروز انتخاب میشوند. مجلات و وبسایتهایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین، آتلانتیک و نیویورکر در زمرۀ این منابعاند. مطالب فصلنامه در ۴ بخش نوشتار، گفتوگو، بررسی کتاب، و پروندۀ اختصاصی قرار میگیرند. گزیدهای از بهترین مطالب وبسایت ترجمان همراه با مطالبی جدید و اختصاصی، شامل پروندههای موضوعی، در ابتدای هر فصل در قالب «فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی» منتشر میشوند. تاکنون به موضوعاتی نظیر «اهمالکاری»، «تنهایی»، «سفر»، «خودیاری»، «سلبریتیها» و نظایر آن پرداختهایم.فصلنامۀ ترجمان در کتابفروشیها، دکههای روزنامهفروشی و فروشگاه اینترنتی ترجمان بهصورت تک شماره به فروش میرسد اما شما میتوانید با خرید اشتراک سالانۀ فصلنامۀ ترجمان (شامل ۴ شماره)، علاوه بر بهرهمندی از تخفیف نقدی، از مزایای دیگری مانند ارسال رایگان و دریافت یک کتاب بهعنوان هدیه برخوردار شوید. فصلنامه برای مشترکان زودتر از توزیع عمومی ارسال میشود و در صورتیکه فصلنامه آسیب ببیند بدون هیچ شرط یا هزینۀ اضافی آن را تعویض خواهیم کرد. ضمناً هر وقت بخواهید میتوانید اشتراکتان را لغو کنید و مابقی مبلغ پرداختی را دریافت کنید.
پینوشتها:• این مطلب را استیون جانسون نوشته است و در تاریخ ۱۵ نوامبر ۲۰۱۸ با عنوان «The Human Brain Is a Time Traveler» در وبسایت نیویورک تایمز منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ با عنوان «سفر در زمان ممکن است؟ با مغز انسان، شاید» و ترجمۀ علی کوچکی منتشر کرده است.•• استیون جانسون (Steven Johnson) نویسندۀ علمی و نظریهپرداز رسانه است. جدیدترین کتاب او دوراندیشی: ما مهمترین تصمیمهایمان را چگونه میگیریم (Farsighted: How We Make the Decisions That Matter the Most) است. مرور این کتاب را به قلم اگنس کالارد میتوانید در مطلب «وقتی میخواهید تصمیم بزرگی بگیرید، به عواقبش فکر نکنید» بخوانید.
[۱] Random Episodic Silent Thought[۲] Homo prospectus[۳] Time Travel: A History[۴] The Time Machine
انسانبودن یعنی بیماربودن: سرگذشت فکری چهار فیلسوف دورانساز
تنهایی ما را به کجا میکشاند؟
بیمار فیزیکدان کارل یونگ
اگر نابغه باشم، بداخلاقیهایم را میبخشی؟
گاهی رعایت قانون نه عقلانی است، نه اخلاقی
نسخۀ صوتی: نقطۀ اشتراکی که با دشمن خونیتان دارید
نسخۀ صوتی: رماننویسی که، کمی قبل از کرونا، همهچیز را پیشگویی کرد
نسخه صوتی: آیا در تربیت کودکانتان راه و رسم پدر و مادرتان را پیش میگیرید؟
نسخۀ صوتی: چرا باید مدرسههای کسبوکار را با بولدزر خراب کرد؟
نسخۀ صوتی: ستایش راسل از بطالت حالا بیش از همیشه به دردمان میخورد
(function () { var now = new Date(); var version = now.getFullYear().toString() + “0” + now.getMonth() + “0” + now.getDate() + “0” + now.getHours(); var head = document.getElementsByTagName(“head”)[0]; var link = document.createElement(“link”); link.rel = “stylesheet”; link.href = “https://app.najva.com/static/css/local-messaging.css” + “?v=” + version; head.appendChild(link); var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = true; script.src = “https://app.najva.com/static/js/scripts/tabnakjavan-3294-253787cc-eb4b-4d87-bd2c-90159a756a16.js” + “?v=” + version; head.appendChild(script); })() (function (w, d, s, l, i) { w[l] = w[l] || []; w[l].push({ ‘gtm.start’: new Date().getTime(), event: ‘gtm.js’ }); var f = d.getElementsByTagName(s)[0], j = d.createElement(s), dl = l != ‘dataLayer’ ? ‘&l=’ + l : ”; j.async = true; j.src = ‘https://www.googletagmanager.com/gtm.js?id=’ + i + dl; f.parentNode.insertBefore(j, f); })(window, document, ‘script’, ‘dataLayer’, ‘GTM-T7Q963P’);
{
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “NewsArticle”,
“headLine”: “u0686u06afu0648u0646u0647 u0645u06cc u062au0648u0627u0646 u0628u0647 u0622u06ccu0646u062fu0647 u0633u0641u0631 u06a9u0631u062fu061f”,
“articleBody”: “u0645u0627 u0628u0647u200cu0635u0648u0631u062a u0631u0648u0632u0645u0631u0647 u062fu0631 u0632u0645u0627u0646 u0633u0641u0631 u0645u06ccu200cu06a9u0646u06ccu0645. u0647u0631 u062bu0627u0646u06ccu0647 u0648 u0647u0631 u062fu0642u06ccu0642u0647u200cu0627u06cc u06a9u0647 u0645u06ccu200cu06afu0630u0631u062f u0645u0639u0627u062fu0644 u062du0631u06a9u062au06cc…”,
“author”: {
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “Organization”,
“name”: “u062au0627u0628u0646u0627u06a9 u062cu0648u0627u0646 | tabnakjavan”,
“description”: “u067eu0627u06ccu06afu0627u0647 u062eu0628u0631u06cc u062au062du0644u06ccu0644u06cc u062au0627u0628u0646u0627u06a9 u062cu0648u0627u0646”,
“logo”: {
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “ImageObject”,
“name”: “admin.gif”,
“url”: “http://tabnakjavan.com/client/themes/fa/main/img/admin.gif”
},
“url”: “http://tabnakjavan.com”,
“address”: “u062au0647u0631u0627u0646”,
“email”: “info@tabnakjavan.com”,
“founder”: {
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “Person”,
“name”: “u062au0627u0628u0646u0627u06a9”
},
“foundingDate”: “2018-07-23T00:00:00+04:30”,
“legalName”: “u062au0627u0628u0646u0627u06a9 u062cu0648u0627u0646”,
“telephone”: “+9809031020635”,
“faxNumber”: “”,
“sameAs”: [
“http://t.me/tabnakjavan”,
“https://www.instagram.com/tabnakjavan”
]
},
“publisher”: {
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “Organization”,
“name”: “u062au0627u0628u0646u0627u06a9 u062cu0648u0627u0646 | tabnakjavan”,
“description”: “u067eu0627u06ccu06afu0627u0647 u062eu0628u0631u06cc u062au062du0644u06ccu0644u06cc u062au0627u0628u0646u0627u06a9 u062cu0648u0627u0646”,
“logo”: {
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “ImageObject”,
“name”: “admin.gif”,
“url”: “http://tabnakjavan.com/client/themes/fa/main/img/admin.gif”
},
“url”: “http://tabnakjavan.com”,
“address”: “u062au0647u0631u0627u0646”,
“email”: “info@tabnakjavan.com”,
“founder”: {
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “Person”,
“name”: “u062au0627u0628u0646u0627u06a9”
},
“foundingDate”: “2018-07-23T00:00:00+04:30”,
“legalName”: “u062au0627u0628u0646u0627u06a9 u062cu0648u0627u0646”,
“telephone”: “+9809031020635”,
“faxNumber”: “”,
“sameAs”: [
“http://t.me/tabnakjavan”,
“https://www.instagram.com/tabnakjavan”
]
},
“datePublished”: “2019-03-15T13:43:13+03:30”,
“dateModified”: “2019-03-15T13:43:13+03:30”,
“image”: {
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “ImageObject”,
“name”: “admin.gif”,
“url”: “http://tabnakjavan.com/client/themes/fa/main/img/admin.gif”
},
“mainEntityOfPage”: {
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “WebPage”,
“breadcrumb”: {
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “BreadcrumbList”,
“itemListElement”: [
{
“@type”: “ListItem”,
“position”: 1,
“item”: {
“@id”: “http://tabnakjavan.com/fa/archive?service_id=8”,
“name”: “u062fu06ccu06afu0647 u0686u0647 u062eu0628u0631”
}
},
{
“@type”: “ListItem”,
“position”: 2,
“item”: {
“@id”: “http://tabnakjavan.com/fa/archive?service_id=8&cat_id=2502”,
“name”: “u062cu0648u0627u0646u0627u0646”
}
}
]
},
“comment”: [
{
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “Comment”,
“text”: “u0622u0631u0647..u062au062cu0631u0628u0647 u0647u0627u06cc u0639u062cu06ccu0628 u06afu0627u0647u0646. ..u0648 u0632u06ccu0627u062f”,
“datePublished”: “2020-10-11T20:17:31+03:30”,
“downvoteCount”: 0,
“upvoteCount”: 0,
“comment”: {
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “Comment”,
“text”: “”,
“datePublished”: “”,
“downvoteCount”: 0,
“upvoteCount”: 0
}
}
],
“commentCount”: “1”,
“keywords”: “u0633u0641u0631,u0622u06ccu0646u062fu0647,u0632u0645u0627u0646,u0641u06ccu0632u06ccu06a9”,
“url”: “http://tabnakjavan.com/fa/news/2502”,
“relatedLink”: “http://tabnakjavan.com/fa/news/2694”
}
}
پیش از نگاه به حرکت در زمان باید به مفهوم زمان نگاهی بیندازیم. آیا زمان یک خط ثابت و در حرکت است؟ یا زمان از خطوطی موازی در کنار هم تشکیل شده که اتفاقاتی متفاوت را رقم میزنند. حتی فراتر از آن مفهوم زمان را میتوان با خطوطی متقاطع نیز تعریف کرد. با بررسی هرکدام از این تعاریف، تعریفی جدید از سفر در زمان و سفر به آینده پدید میآید.
فیزیکدانان در سالهای اخیر در موضوع سفر به گذشته نتوانستهاند به تعریفی واحد برسند. تعدادی از فیزیکدانان مشهور جهان، سفر به گذشته را امکانپذیر میدانند. تعدادی دیگر بر این باورند که سفر به گذشته با مفاهیم فلسفی، ذهنی و حتی جسمی زندگی انسان ناهماهنگ است. از سوی دیگر اغلب دانشمندان بزرگ علم فیزیک، شیمی، نجوم و پزشکی بر این باورند که سفر به آینده و دیدن زمانی فراتر از عمر طبیعی انسان، بهزودی امکانپذیر خواهد شد.
سرعت نور
چگونه با ذهن در زمان سفر کنیم
یکی از مفاهیم اصلی سفر به آینده، استفاده از رسیدن و حرکت با سرعت نور، در فضایی خارج از کره زمین است. فیزیکدانان اعتقاد دارند که ساعت وقتی در سرعتی نزدیک به سرعت نور قرار بگیرد، کمی آرامتر حرکت میکند. یعنی اگر یک ساعت عقربهای را در نظر بگیرید، در چنین موقعیتی فواصل شنیدن صدای تیک به مقداری ناچیز افزایش پیدا میکند.
یعنی اگر یک فضاپیما زمین را با سرعتی نزدیک به سرعت نور ترک کند و در بلند مدت با افزایش سرعت، به سرعت نور برسد، در چنین حالتی میتواند در مدت زمان ۴۰ سال، به مرکز شناختهشده جهان هستی برود و به زمین برگردد. فاصلهای معادل ۶۰ هزار سال نوری در ۴۰ سال و با سرعت افزایشی این فضاپیما طی شده است. نکته فوقالعاده این است که در زمین ۶۰ هزار سال پشت سر گذاشته شده است. ۶۰ هزار سالی که برای این فضانورد تنها معادل ۴۰ سال از گذر عمر وی بوده است.
این موضوع را در نظر بگیرید که با فناوریهای امروزی، چنین سفری امکان پذیر نیست. ما هنوز نتوانستهایم فضاپیمایی با این خصوصیات تولید کنیم. نه سوخت مناسب سفری ۴۰ ساله و آن هم با سرعت نور در دسترس ما است و نه ما توانستهایم راهی را برای ذخیره سازی مواد غذایی در این سفر طولانی کشف کنیم. با تمامی این توضیحات فیزیکدانان بر این باورند که چنین سفری در آینده امکانپذیر خواهد شد و سفر به آینده نیز دور از دسترس نیست.
جاذبه و زمان
نظریه دیگری در مورد حرکت زمان در کنار نیروی جاذبه وجود دارد که میتواند روی مسیر خطی زمان تأثیر گذار باشد. دانشمندان بر این باورند که حرکت زمان در کنار نیروی جاذبه کندتر از فضایی است که در آن جاذبه وجود ندارد. حالا شما فضایی را در نظر بگیرید که به صورت کامل فاقد هرگونه جاذبهای است.
چنین فضایی درست برعکس یک سیاهچاله عمل میکند. بر اساس این نظریه قرار گرفتن در یک فضای فاقد جاذبه میتواند سرعت حرکت زمان را افزایش دهد. در سمت مقابل قرار گرفتن در فضایی با جاذبهای فراتر از زمین ممکن است توانایی خم کردن زمان را داشته باشد.
هرچند شواهد زیادی از وجود سیاهچالهها با جاذبهای بسیار قدرتمند وجود دارد، اثبات نظریه ذکر شده باز هم از دسترس انسان امروزی خارج است. هنوز وسیلهای ساخته نشده که بتوان با آن به نزدیکی یک سیاهچاله رفت. حتی اگر هم بتوانیم به چنین فاصلهای از یک سیاهچاله برسیم، امکان زنده ماندن در چنین جاذبهای برای انسان وجود ندارد.
علاوه بر این حتی اگر بتوانیم این فضاپیما را اختراع کنیم و در این موقعیت سخت زنده بمانیم، مشخص نیست در فضای فاقد نور سیاهچاله چه چیزی پیش روی ما قرار دارد؟ آیا امکانات ارتباطی انسان در چنین موقعیتی کار میکند؟ پاسخ فیزیکدانان به این پرسش منفی است.
تقاطع زمانی
مفهومی پیچیدهتر از زمان وجود دارد که ممکن است بتواند سفر به آینده و گذشته را تا حدود زیادی ممکن کند. تعدادی از فیزیکدانان بر این باورند که زمان مفهومی خطی است، اما نه یک خط صاف و بدون بازگشت. این دانشمندان اعتقاد دارند که حرکت زمان شکلی مارپیچ دارد و ممکن است خط زمان دوباره از روی خودش عبور کند.
یک ریل قطار را در نظر بگیرید که قطاری بزرگ و با واگنهایی به اندازه بینهایت از روی آن عبور میکند. حالا به این موضوع فکر کنید که این ریل در مکانی خاص میچرخد و دوباره به یک ایستگاه برمیگردد. در چنین حالتی دو بخش از قطار در این ایستگاه حضور دارند. واگنی که هنوز حرکت دورانی را طی نکرده و واگنی که این مسیر را پشت سر گذاشته است.
حالا مسافری را در نظر بگیرید که از واگن اول خارج میشود و به واگن دوم میرود. در این وضعیت مسافر مذکور مسیر دورانی ریل را تجربه نمیکند بلکه در مسیر ریل حرکتی سریعتر را انجام داده است. این موضوع میتواند حتی بر عکس باشد و کسی که یک بار مسیر دورانی را تجربه کرده، دوباره به این خط ریل بازگردد.
درصورتیکه زمان را ریلی متقاطع و مارپیچ در نظر بگیریم، ممکن است بینهایت ایستگاه تکراری در مسیر زمان وجود داشته باشد که بتوان با استفاده از این برخوردهای زمانی، در مسیر زمان حرکت کرد. فراتر از آن ممکن است این ریل قطار در ایستگاههایی به دو مسیر متفاوت برود و شخصی که مسیر شرق را انتخاب کرده است در ایستگاهی دیگر با مسیر غرب روبرو شود.
تقاطع زمانی مخالفان زیادی در جامعه فیزیک دارد، اما دانشمندان بزرگی مانند استیون هاوکینگ با ذهنی بازتر به این نظریه نگاه کردهاند و حرکت مارپیچی زمان را ناممکن نمیدانند. بسیاری از افراد تجربیاتی عجیب را از حرکت در زمان/مکانهایی متفاوت تعریف میکنند که با قوانین معمول دنیای ما اثبات پذیر نیست. آیا تجربیات متفاوت زندگی ما با حرکت مارپیچ زمان ارتباط دارد؟
اصحاب کهف
همه ما داستان اصحاب کهف را شنیدهایم. این داستان که در قرآن هم ذکر شده است به گروهی از افراد میپردازد که به دلایلی به یک غار ورود میکنند، به خواب میروند و سیصد و نه سال بعد از خواب بیدار میشوند. در واقع این افراد با سالم ماندن به مدت سیصد سال، توانستهاند زمانی خارج از دایره زندگی خود را تجربه کنند. مفهومی که با سفر در زمان هماهنگی دارد.
به این موضوع فکر کنید که به جای اینکه هر روز صبح از خواب بیدار شوید، هر صد سال یک بار آینده را تجربه کنید. این تجربه شاید با سفر به زمانی که شما تا امروز به آن فکر کردید متفاوت باشد، اما نتیجهای شبیه به حرکت در زمان را پدید میآورد.
چند دههای است که دانشمندان به خواب طولانیمدت انسان و یا حتی سالم نگهداشتن بدن انسان پس از مرگ فکر میکنند. مفهوم مرگ یک موضوع ثابت نیست و میتواند با گذر زمان تغییر کند. در گذشته کسی که نفس نمیکشید را مرده فرض میکردند. پزشکان با پیشرفت علم متوجه شدند که قطع تنفس به معنای مرگ نیست و راههایی برای احیا انسان وجود دارد. در دنیای امروزی مرگ کامل مغزی را بهعنوان مرگ میشناسند. تعریفی که ممکن است در آیندهای نزدیک تغییر کند و راه احیا برای مرگ کامل مغزی نیز کشف شود.
با چنین کشفیاتی تمامی مرگهای پیشین زیر سؤال میرود. در واقع فردی که در گذشته به خاطر قطع شدن نفس یا ایست قلبی مرده فرض شده، با مفاهیم امروزی زنده بوده و به دلیل نبود دانش کافی از زندگی حذف شده است. این نبود دانش کافی در مورد مرگ میتواند باور امروزی ما به مرگ را نیز زیر سؤال ببرد. آیا میتوان بدن انسان را تا زمان پیشرفت لازم پزشکی در فضایی خاص زنده نگه داشت؟ پاسخ بله است.
علم سرمازیستی (Cryonics) دانشی نوپا و تازه است که باور دارد امکان سالم نگهداشتن بدن انسان پس از مرگ امروزی وجود دارد. در این علم و در پروسهای سخت، بدن انسان در دمایی پایین نگهداری میشود تا بتوان در آینده و پیشرفت علم پزشکی، عمل احیا فرد سرمازیست انجام شود. در این عمل حساس که نیاز به سرعت عمل بسیار بالا دارد، خون انسان با مواد شیمیایی نگهدارنده جایگزین میشود.
تاکنون حدود ۳۰۰ نفر در شرایط سرمازیستی قرارگرفتهاند، اما آزمایش احیا فرد سرمازیست بر روی انسان انجام نشده است. در واقع هیچ انسانی بعد از انجام این پروسه به زندگی برگردانده نشده. نکته مثبت این است که دانشمندان توانستهاند مغز خرگوش را کاملاً منجمد کنند و دوباره به شرایط عادی برگردانند. به نظر میرسد حافظه بلندمدت این خرگوش دچار اختلالات قابلمشاهده نشده است که میتواند خبری فوقالعاده برای افرادی باشد که قصد دارند آیندهای دور را با داستانی شبیه به اصحاب کهف تجربه کنند.
خواب روشن
خواب روشن که از آن با نام رؤیای صادقه نیز یاد میشود، به خواب و رؤیایی گفته میشود که در آن فرد حادثهای از آینده را در خواب تجربه میکند. این موضوع با دژاوو که از نظر پزشکی اثبات شده تفاوت دارد. بسیاری از افراد تجربیاتی از پیشبینی آینده را در خواب مشاهده کردهاند. این تجربیات در حدی است که حتی دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است مغز انسان تنها لایهای قابل لمس از واقعیت باشد.
از نظر فیزیکی فوتونها وقتی از هم دور میشوند هم رابطه خود را با هم حفظ میکنند. رابطهای که سرعتی ۱۰ هزار برابر بیشتر از سرعت نور دارد. این کشفیات نشان میدهد که مفهوم فواصل زمانی و مکانی ممکن است با هر چیزی که ما تاکنون دیدهایم تفاوت داشته باشد. آیا ما وقتی یک خواب روشن را تجربه میکنیم به آینده سفر کردهایم؟ یا بدنی که خواب روشن را تجربه کرده در گذشته خود قرار دارد؟ خواب روشن بدون شک یکی از مفاهیم ناشناخته در موضوع سفر در زمان به حساب میآید.
برای شخص من هرچقدر سفر به گذشته ناملموس و دست نیافتنی به نظر میرسد، سفر به آینده باورپذیر است. سفری که ممکن است با پیشرفت علم فیزیک و مکانیک رخ دهد یا با کشفیاتی فوقالعاده در علم پزشکی. علاوه بر این همه ما مشاهداتی در زندگی روزمره و کوتاه خودمان داشتهایم که کموبیش با قوانین اثباتشده علمی هماهنگ نیست. آیا شما هم تجربیاتی نزدیک با مفاهیم ارائهشده در این مقاله داشتهاید؟ این تجربیات را با ما و دیگر مخاطبین برترینها در میان بگذارید.
سهیل بالینی – مجله اینترنتی برترین ها
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگلیش) معذور است.
آیا سفر در زمان ممکن است؟ شاید با خواندن عنوان این مقاله در آکادمی فیتنس از خود بپرسید که آیا نویسنده عقلش رو از دست داده؟ وقتی به سفر در زمان فکر می کنیم ، بیشتر یاد فیلم های تخیلی می افتیم.
ما در روز بارها به زمان سفر میکنیم ؛ چگونه؟؟؟ ما به گذشته خود سفر می کنیم ، در خاطرات غرق می شویم و با فکر کردن به آرزوها به آینده می رویم.
ما در یک لحظه سریع بین گذشته و آینده جابجا می شویم. ما نمایش لحظه ای نمایش اسلایدی زندگی خود را در یک لحظه مشاهده می کنیم. مغز ما قوی ترین پردازشگر موجود است.
مغز ما می تواند افکاری را ایجاد کند که به نظر واقعی می آیند و ما آنها را باور داریم – ما زندگی خود را همانطور که افکار ما حکم می کنند شروع می کنیم. همه ما این کار را می کنیم. می توانیم فرار کنیم ، اما فریب مغز، ما را به عقب باز می گرداند.
تعبیر کارل یونگ: “آنچه در برابر آن مقاومت می کنیم ، پابرجاست.”چگونه با ذهن در زمان سفر کنیم
وقتی گذشته هایمان را با حسرت خوردن می گذرانیم ، دائماً داستان هایی را که برایمان دردآور است، زنده می کنیم. آنچه را که شما به یاد می آورید فقط خاطرات است – آنها دیگر “واقعی” نیستند.
افکار اصلاً واقعی نیستند. قلب ما احساسات را باور می کند.
گاهی اوقات این گونه به نظر می رسد که افکار و احساسات یکسان هستند ، اما می بینیم که تفاوت عمده ای بین آنها وجود دارد.
من از شما میپرسم… چگونه می توانید به هر لحظه که میخواهید بروید و در آنجا ساکن شوید؟
سفر در زمان به وسیله مدیتیشن امکان پذیر است.
تولوینگ ، استاد برجسته دانشگاه تورنتو و استاد مدعو در علوم اعصاب شناختی در دانشگاه واشنگتن ، در یک سخنرانی دعوت شده توسط ریاست جمهوری در کنوانسیون سالانه APA در سال ۲۰۰۳ در تورنتو ، توضیح داد: حافظه به ما امکان می دهد تا از نظر ذهنی به آینده سفر کنیم.
به گفته تولوینگ ، مردم با گذشت زمان کشف کردند که یادآوری وقایع گذشته به آنها کمک می کند تا یاد بگیرند که از چه چیزهایی اجتناب کنند و در آینده چگونه رفتار کنند – این ویژگی اصلی آن است. به عنوان مثال ، در روابط اجتماعی آنها را قادر می سازد دوستان را از دشمنان متمایز کنند. در صحنه های شغلی و جمع آوری غذا ، به آنها کمک کرد تا ابزاری را که به خوبی کار می کند تولید کنند و ابزارهایی را که کار نمی کنند ، کنار بگذارند.
شما می توانید به راحتی مدیتیشن سفر در زمان را انجام دهید. با ذهن به هرجا که می خواهید بروید اما تا پایان این مقاله را بخوانید، سپس به هر کجا خواستید سفر کنید.
چشمان خود را ببندید ، نفس عمیق بکشید و تصور کنید این چه چیزی است که شما را با خود واقعی تان به این مکان وصل می مند.نفس بکشید و دقیقاً به آن گوش دهید: دم و بازدم. از هر جا که می خواهید شروع کنید…
کجا هستید؟؟؟ ببینید به کجا می روید . این لحظه فعلی است!
و این ، قدرت مدیتیشن است تا شما را در لحظه فعلی متصل کند – تنها زمانی که وجود دارد زمان حال است!
لحظه حاضر هرگز قابل تکرار نیست. من از همه شما می خواهم که از هر لحظه لذت ببرند ، دقیقاً همانطور که هست و روزهایمان را با هوشیاری بیشتر سپری می کنیم ، از هر لحظه لذت می بریم و از تمام چیزهایی که هر روز به همراه دارد لذت می بریم.
آیا هنوز به اتفاقاتی که افتاده فکر خواهید کرد؟ البته! آیا هنوز رویاهای آینده را خواهید دید؟ مطمئنم که خواهی کرد اما مراقبه و مدیتیشن ، حسرت ها را نرم می کند و انتظارات را سست می کند.
مدیتیشن این اجازه را می دهد تا لحظه ای که در آن هستید ، همین حالا ، به طور کامل ، ذهنی و جسمی با لذت زندگی کنید.
منبع
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
لطفا از حروف a-z,A-Z,0-9 استفاده نمایید – حداقل 5 کاراکتر
حداقل 8 کاراکتر
سفر در زمان رویایی بوده که تمامی دانشمندان سعی در پیدا کردن راه حلی برای انجام آن بودهاند. اما سادهتر به معقولهی زمان نگاه میکنیم شاهد این هستیم که یک تحول بزرگ در زندگی ما میتواند ایجاد کند. زمان کیفیتی انعطاف پذیر و عجیب دارد. وقتی مشغول کار جالبی هستید، به سرعت میگذرد و هنگامی که حوصله انجام کاری را ندارید، زمان برای شما کند میگذرد. شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که زمان کافی برای همه چیز دارند یا همیشه وقت کم میآورند. یکی از نقاط مشترک تمامی افراد جهان فارغ از ثروتمند بودن یا نبودن آنها این است که هر شخصی در طول روز ۲۴ ساعت زندگی میکند برخی از افراد در گذشتهی خود باقی مانده اند، برخی دیگر دائما به آینده نگاه می کنند و گروهی هم هستند که در زمان حال زندگی می کنند.چگونه با ذهن در زمان سفر کنیم
تکنیکهای ان ال پی برای خط زمان، شامل تواناییهایی برای رهایی از نگرش منفی و تصمیمهای محدود کننده است. این ابزارها باعث میشوند بدون اینکه خاطرات گذشته اثری منفی روی شما داشته باشند، آیندهای را که خواهاناش هستید، خلق کنید.
درک اینکه چگونه خاطراتتان سازماندهی میشوند بستگی به کاری دارد که مدام و بدون پرش ذهن آن را انجام میدهید. کاری مثل کتاب خواندن یا رانندگی یا حتی غذا خوردن و مسواک کردن. این فعالیت باید طوری باشد که بتوانید انجام آن را در گذشته، حال و آینده تجسم کنید. با رفتن به گذشته برای بررسی خاطرات و یا به آینده رفتن برای تجسم چیزی، در حقیقت شما کاری مثل سفر در زمان کردهاید.
با توجه به این موارد درک می کنید که ساختاری مشخص در خاطرات شما وجود دارد که به شکل غریزی میدانید که خاطرهای به گذشته مربوط میشود یا اینکه در حال ساختن تصویری ذهنی در آینده هستید. البته توجه داشته باشید که افراد نگاههای مختلفی به زمان و معنای آن دارند.
برخی در گذشته ریشه دارند، برخی به آینده نگاه می کنند و برخی دیگر در زمان حال ساکن هستند. پژوهشهای پروفسور فیلیپ زیمباردو نشان میدهد که درک زمان به شکل ناخودآگاه رخ می دهد و اثر زیادی بر روی رفتارهای ما دارد.
خاطرات الگوی خاصی دارند. اگر از شما بخواهیم به جهتی اشاره کنید که خاطرات گذشته از آن میآیند، به کدام جهت اشاره می کنید؟ اگر از شما بخواهیم جهت آینده را نشان دهید، به کدام سو اشاره می کنید؟ زمان حال شما کجاست؟
اگر با خطی این سه جهت را به هم متصل کنید، در حقیقت خطوط زمان خود را ترسیم کردهاید. هدف این است که خطی پیدا کنید که گذشتهی شما را به آینده متصل میکند. به هیچ وجه مهم نیست که این خط مکانهای جغرافیایی را به هم وصل میکند یا خیر. ممکن است متوجه شوید که کشیدن خطی فرضی روی زمین راحت تر است. به این شکل میتوانید با اعتماد به ناخودآگاهتان روی این خط حرکت کنید و با این روش از گذشته به جایی بروید که احساس میکنید آیندهی شما در آن حضور دارد.
حتما این تجربه را داشتهاید که پس از دیدن صحنهای حس کنید قبلا آن را دیدهاید و در گذشته چنین چیزی را تجربه کردید. در واقع برای شما سفر ذهنی در زمان اتفاق میافتد که در گذشته آن را تجسم کردهاید. داشتن چنین مهارتی به ما انسانها این اجازه را میدهد که از تجربیات خود در گذشته استفاده کنیم و به جایی که قبلا بودهایم، بازگردیم.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
آخرین آموزشها را در اینستاگرام ببینید
آموزشها را در کانال تلگرام دنبال کنید
در سایت آموزش می توانید فیلم های آموزشی در تمام مقاطع درسی را به صورت آنلاین مشاهده کنید
کانون فرهنگی آموزش قلم چی
سفر در زمان به ایدهٔ حرکت بین لحظههای مختلف در زمان گفته میشود که مشابه حرکت بین مکانهای مختلف در فضا صورت میگیرد، و در آن امکان ارسال اشیاء (و در بعضی حالتها فقط اطلاعات) به زمان گذشته و آینده وجود دارد.
با این که از قرن نوزدهم، سفر در زمان همواره موضوع داستانهای علمی-تخیلی بسیاری بودهاست و نیز سفر یک طرفه در فضا با استناد به پدیدهٔ پارادوکس زمانی مبتنی بر سرعت در تئوری نسبیت خاص (که در پارادوکسهای دوقلو تشریح شدهاست) و نیز پارادوکس زمانی جاذبهای در نسبیت عام، تقریباً امکانپذیر است، اما هنوز این که قوانین فیزیک امکان بازگشت به زمان گذشته را میدهند یا نه مجهول ماندهاست.این نظریه توسط آلبرت انیشتین مطرح شده بود و گفته بود که اگر جسمی بتواند بیشتر از سرعت نور حرکت کند به سفر در زمان میپردازد. تاکنون امکانپذیر بودن بازگشت در زمان به دلیل اصل واقعیت هماکنون مردود است. به هر وسیلهای — چه تخیلی و چه فرضی — که برای سفر در زمان به کار رود عموماً ماشین زمان گفته میشود.
بر پایه نظریهٔ نسبیت، با افزایش سرعت یک جسم، زمان برای آن جسم کندتر میگذرد. اگر با سرعت نزدیک به نور با قطار حرکت کنیم زمان خیلی دیرتر میگذرد مثل این است که داریم دور سیاه چالهای بزرگ میچرخیم وبا این کار زمان بسیار دیرتر میگذرد و اگر باسرعت نزدیک به نور یک هفته حرکت کنیم به ۱۰۰ سال بعد میرویم.
هر ماشین متحرکی حتی اتومبیل شخصی شما هم میتواند به عنوان یک ماشین زمان عمل کند. هر جسم دارای حرکت، زمان مخصوص به خود را دارا خواهد بود پس وقتی یک جسم بتواند با سرعت بیشتر حرکت کند نحوه گذر زمان نیز برای آن متفاوت از بقیه اجسام خواهد بود. مثلاً ما میتوانیم با سوار شدن به یک ماهواره و گردش با سرعت بالا دور زمین روزی چند میلیونیوم ثانیه این پدیده را در زندگی مان حس کنیم. زمان در این حالت برای ما کندتر از حالتی که در روی زمین هستیم میگذرد. حالا هر چه قدر سرعت بیشتر شود و نزدیک به سرعت نور شویم این پدیده بیشتر قابل دریافت خواهد بود به صورتی که مثلاً اگر با سرعت نزدیک به نور ساعتی حرکت کنیم بعد از سکون متوجه اختلاف فاحش میان زمان گذشته برای ما (چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ فیزیولوژی) خواهیم شد. پس ما با این کار به نوعی زمان را برای خود کندتر کرده و به آینده سفر خواهیم کرد. مثل دنیای کوانتومی.[۱]
کرمچالهها پدیدههایی نظری هستند که بین دو نقطه از فضا و زمان پیوند ایجاد میکنند. برخی باور دارند که اگر بتوان کرمچالهای یافت و در آن وارد شد و به سوی دیگر آن رفت، قادر خواهیم بود تا به مکان یا زمان دیگری سفر کنیم.
کرمچالهها تاکنون به صورت تجربی مشاهده نشدهاند. همچنین بسیار ناپایدارند و تقریباً بلافاصله پس از تشکیل فرومیریزند و از بین میروند در نتیجه امکان ورود به آن غیرممکن به نظر میرسد (علت آن هم فید بک است).
چگونه با ذهن در زمان سفر کنیم
کورت گودل در ۱۹۴۴ میلادی، توضیحی از جهان یافت که در معادلات میدان اینشتین صدق میکند و از نظر تئوریک میتوان در آن به عقب برگشت. گودل گفت جهان را میتوان درحال چرخش به دور خود تصور کرد و برای سفر به گذشته باید جهان را با یک موشک دور زد ، بدین صورت به نقطه آغاز سفر باز میگردید ولی در زمان گذشته. بعنوان مثال : گودل محاسبه کرد که جهانی در ابعاد جهان ما حدودا هر 70 میلیارد سال یکبار به دور خود می چرخد. در این صورت، شعاع حداقل برای سفر در زمان، 16 میلیارد سال نوری خواهد بود. پس میتوان گفت : برای سفر به عقب در زمان باید با سرعتی کمتر از سرعت نور سفر کنید. تمام استدلالهایی که برای رد الگوی گودل، چه بر پایه ریاضیات و چه بر پایه فلسفه، بیان شدهاست شکست خوردهاند.[۲]
در ژوئن ۲۰۱۴ (خرداد ۱۳۹۳) فیزیکدانان دانشگاه کوئینزلند استرالیا توانستند پدیده «سفر در زمان» را برای ذرات نور (فوتون) شبیهسازی کنند. آنها با استفاده از فوتون توانستند این پدیده شگفتانگیز که از خواص کوانتومی ذرات است را برای نخستین بار شبیهسازی کنند.[۳][۴]
یکی از پرسش هایی است که همیشه دربارهٔ امکان سفر در زمان مطرح بودهاست این بوده که اگر کسی به گذشته سفر کند و یکی از عاملهای وجود خودش یا عوامل بازگشت به زمان را از بین ببرد (برای مثال پدربزرگش را یا راه های رسیدن به علم بازگشت به زمانش را) در آن صورت او دیگر وجود نخواهد داشت تا به گذشته برود و آن کار را انجام دهد.
رؤیای سفر کردن در زمان، به گذشته و آینده، شاید به قدمت تصور و خیال انسان باشد. زمانی که اچ.جی. ولز، رمان «ماشین زمان» را در سال ۱۸۹۵ منتشر کرد، آن را رمان علمی نامید چرا که هیچکس نمیدانست سفر زمان امکان دارد یا خیر!
تنها ۱۰ سال بعد، آلبرت انیشتین نظریه چهارم نسبیت خصوصیاش را ارائه کرد و بخشی از این پرسش با شگفتی و حیرت بسیار پاسخ داده شد: پاسخ مثبت بود.
یکی از پیشبینیهای انیشتین که امروزه با آزمایشهای بیشمار بررسی و معلوم شدهاست، با مثالی از دوقلوها به بهترین شکل روشن میشود. یکی از دوقلوها در خانه میماند، در حالی که دیگری با سرعتی نزدیک به سرعت نور به مدت ۱۰ سال به فضا سفر میکند. زمانی که مسافر بازمیگردد، دیگری در خانه وی را ۱۰ سال مسنتر مییابد، در حالی که خودش کاملاً پیر شدهاست. در واقع مسافر فضا ۱۰ سال به درون آینده جهش زدهاست.
«پارادوکس زمانی» نسبیت خصوصی است و گرچه موقعی که سرعتهای بینهایت مورد بحث است قابل توجهترین مسئله بهشمار میرود، همواره در اطراف ما روی میدهد. همچنان که ما نسبت به یکدیگر جابهجا شده و حرکت میکنیم، همگی در حال سفر کردن به آینده هستیم؛ اما با سرعت و آهنگهای متفاوت. اختلافهای این درجات و سرعتها بسیار کوچکند، اما واقعی هستند. سفر زمان به آینده، اجتنابناپذیر است و پیامد ساختار عالم و جهان کیهان محسوب میشود.
تا چند دهه پیش، این موضوع به داستانهای علمی تخیلی سپرده میشد. در حقیقت، پرس و جویی از نخستین نویسنده داستانهای علمی تخیلی، آغاز نخستین تحقیق و مطالعه جدی و مداوم در این زمینه را دامن زد. در سال ۱۹۸۵ کارل ساگان، اخترشناس روی داستان خود با عنوان «برخورد» کار میکرد. قهرمان زن این کتاب به چند وسیله برای عبور و مرور سریع بین ستارهای نیاز داشت و چون ساگان درگیر قوانین فیزیک میشد، از دوستش تورن که یک فیزیکدان نظری بود درخواست مشورت و راهنمایی کرد. وی نیز استفاده از یک کرم چاله را توصیه کرد؛ یعنی همان میانبر تونل مانند در میان فضا و زمان پیشبینی شده توسط انشتین را که در بین هواداران داستانهای علمی تخیلی مشهور است. ساگان هم از روی وظیفهشناسی این پیشنهاد را در کتابش به کار برد.
در همان سال تورن مشخص کرد اگر شما (همانند مسئله دوقلوها) در مواجهه با دو دهانه یک کرم چاله، یک دهانه را ثابت نگاه دارید و دیگری با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت کند و سپس به مجاورت دهانه ثابت شده بازگردد، در این صورت میتوانید یک ماشین زمان خلق کنید. اگر این دهانه رونده بر حسب اندازهگیری دهانه ثابت ۱۰ سالی در حرکت بودهاست، پس تورن میتواند به داخل دهانه سفرکننده پریده و از دهانه ثابت بیرون آید در حالی که ۱۰ سال به سمت گذشته رفتهاست.
پارادوکس پدربزرگ یا پارادوکس سفر به زمان، که اولین بار توسط یک نویسنده فرانسوی در سال ۱۹۴۳ مطرح شد به شرح زیر است:
این یک نمونهٔ کلاسیک پارادوکس محسوب میشود، که امکان سفر به گذشته را زیر سؤال میبرد. البته برای رفع این تناقض، راهحلهایی نیز پیشنهاد شدهاست، که دنیاهای موازی یکی از آنهاست.
اما جهانهای موازی زمانی میتواند پاسخ مناسبی به این پرسش باشد که بهطور کامل بتوان به ساخته شدن ماشین زمان پاسخ منفی داد.
با کمی تفکر به عمق این متن پی میبرید پس کاملاً با دقت مطالعه کنید:
نظریه پیچ و خم فضایی.
اول اینکه کرم چاله چه موقع به وجود میآید یعنی اگر ما در زمان حال هستیم کرم چاله وجود داشته یا اکنون به وجود میآید اگر اکنون به وجود میآید پس دهانه متحرک آن به ده سال بعد میرود و اگر ما از دهانه متحرک وارد آن شویم به همان زمان میرویم نه ده سال قبل چون کرم چاله اکنون ساخته شده و دهانه ثابت در حال است اگر چه فضا در آن جا بجا شدهاست وما بدون گذشت زمان در فضا سفر کردهایم اما در زمان سفر نکردهایم در حالی که در فضا سفر کردهایم چون فضای اطراف ما تغییر کردهاند و فضا و اجرام که همان پیچ وخمهای فضا هستند برای تغییر نسبت به هر پیچ وخمی نیاز به گذر زمان دارند چون زمان خود جزئی از فضا است و پیچ وخم تکمیلکننده فضا است که به صورتهای مختلف درمیاید که جاذبه، شتاب، سرعت، نور و… مواردی از صورتهای زمان است. اجرام نیز جزئی از زمان است که پیچ و خمهای زمان را داراست و جاذبه دارد. پس ما اگر در فضا سفر کنیم در زمان هم سفر کردهایم.[نیازمند منبع]
اصل واقعیت هماکنون بر پایه این فرضیه استوار است که اگر سفر در زمان تا هماکنون امکانپذیر میبود، پس در زمان حال باید افرادی وجود میداشتند که مدعی بازگشت از آینده با دلایل و شواهد قطعی میبودند. پس چون چنین افرادی را با مشخصات یاد شده سراغ نداریم، هماکنون کسی نتوانسته موفق به بازگشت در زمان شود و تمام تئوریها بر ساکن شدن و گستردگی زمان استوارند.[نیازمند منبع]0