روانشناسان المانی

 
helpkade
روانشناسان المانی
روانشناسان المانی

این ۲۶ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۲۶ صفحه است.

 به گزارش بُردار؛ انجمن روان‌شناسی ایران در اقدامی کم‌سابقه و مفید، پنج‌شنبه، ۱۹ مهرماه، نشستی را در خانه اندیشمندان علوم انسانی تدارک دیده بود که طی آن یاسمن سلطانی درباره «فرآیند آموزش و ارائه خدمات روان‌شناختی در کشور آلمان» صحبت کرد.

آنچه در این نشست ارائه شد، تجربه زیسته یاسمن سلطانی از حضور و آموزش در عرصه روان شناسی کشور آلمان بود. سلطانی که یکی از روان‌درمان‌گران مرکز درمانی فرانکفورت است، از بیم‌ها و امیدهای حضور در کشور آلمان به عنوان یک روان‌درمان‌گر گفت.

سلطانی که با سه زبان فارسی، انگلیسی و آلمانی به ارائه خدمات در مرکز درمانی فرانکفورت مشغول به کار است، همچنین خود را مدیر بخش پناهندگان این مرکز نیز معرفی کرد. سلطانی توضیح داد به این دلیل ساده اما مهم که «زبان» ابزار کار یک روان‌درمان‌گر است، و از آنجا که در شرایط فعلی، کشور آلمان، جامعه‌ای مهاجرپذیر است، نیاز به روان‌درمان‌گرانی که به زبان‌های مهاجران مسلط باشند، اهمیت ویژه‌ای دارد.

از این حیث، پذیرش خود به عنوان روان‌درمان‌گر را پس از گذراندن دوره‌های آموزشی این مرکز، از طرف مرکز درمانی فرانکفورت بدیهی و چه‌بسا حتمی دانست.

همچنین در کلیت فرهنگ آلمانی، فرد ایرانی کم‌تر به عنوان نیروی کار یدی شناخته می‌شود و بیش‌تر وجهه‌ای آکادمیک دارد. این نیز امری است که می‌تواند در پیشبرد اهداف تحصیلی و کاری برای مهاجرت تحصیلی و کاری به آلمان، به عنوان عاملی تسهیل‌گر ایفای نقش کند.روانشناسان المانی

سلطانی به این واقعیت نیز اشاره کرد که گرچه مراجعه افراد آلمانی به روان‌درمان‌گری غیرآلمانی (روسی، ایرانی و غیره) کم است؛ با این حال سیستم بیمه برای خدمات درمانی در این کشور طوری است که فردِ برخوردار از مهارت‌های لازمِ درمان‌گری، در آلمان بی‌کار نمی‌ماند. یا به بیان ساده سلطانی: «برای همه کار هست»!

«بیمه در آلمان هزینه تراپی را می‌دهد». سلطانی تصویر امنی از سیستم بیمه آلمان ارائه داد که هر سه رویکرد شناختی رفتاری، رفتارگرایی و روان‌کاوی را شامل می‌شود.

آنچه سلطانی از فرآیند آموزش تا اشتغال روان‌شناسی در آلمان توضیح داد، از این قرار بود که یک فرد بلافاصله پس از گذراندن دوره ارشد، نمی‌تواند مراجعه‌کننده داشته باشد و به درمان و مشاوره مشغول شود. بلکه هر فرد بایستی در فضای امن ناشی از حمایت علمی و مشاوره‌های به‌هنگام برجستگان رشته خود، روان‌درمانی را تمرین کند و از این طریق به مهارت‌ورزی بپردازد.

سلطانی این روند را هم به نفع روان‌درمان‌گر و هم مفید برای مُراجع معرفی می‌کند؛ چراکه فرد درمان‌گر با این همراهی و حمایت، امکان شناخت بدون نگرانی انواع موقعیت‌های کاری را تجربه می‌کند، بدون اینکه نگران آسیب‌ زدن‌های ناشی از فقدان حرفه‌ای‌گری در ابتدای کار به مراجعین باشد.

آموزش در مراکز روان‌درمانی آلمانی شامل ساعات زیر است:

پس از این ساعات است که فرد در محیط امنی که گفته شد، به مهارت‌ورزی و افزایش اعتماد به نفس حرفه‌ای می‌پردازد.

یکی از محورهای جالب توجه در سخنرانی سلطانی توضیح درباره این تفکیک مهم در روان‌شناسیِ آلمان بود: فرآیند آموزش برای ورود به بازار کار و روان‌درمان‌گری، از فرآیند آموزش برای تدریس در این رشته متفاوت است.

به عبارت دیگر سیستم آموزش روان‌شناسی در آلمان به گونه‌ای طراحی و به فرد ارائه می‌شود که می‌تواند تصمیم بگیرد با توجه به هدفی که از آموختن این رشته دارد، کدام دوره‌ها را دنبال کند.

به طور مثال فرآیند آموزشی که در مراکز درمانی ارائه می‌شود، شامل دوره‌هایی است که در مقابل گذراندن ۶۰۰ ساعت تئوری، ۱۸۰۰ ساعت برای تمرین عملی بایست وقت بگذارند.

این درحالی است که فرآیند آموزش روان‌شناسی در دانشگاه‌ها و مراکز دانشگاهی شامل شش ترم است که سروکار فرد بیش‌تر با متون (text) روان‌شناسی است و مباحثی چون اخلاق در روان‌درمانی را شامل می‌شود.

آن‌طور که یاسمن سلطانی، مدیر بخش پناهندگان مرکز روان‌درمانی فرانکفورت، توضیح داد آموزش و اشتغال در آلمان به صورتی منظم به هم پیوند خورده‌اند. ارتباط آموزش و اشتغال، دارای روندهایی جاری است که تسهیل این ارتباط را رقم زده است. به طور مثال آموزش در مراکزی صورت می‌گیرد که خود نیاز به روان‌درمان‌گر دارند و فرد از ابتدا با محیط آشنا می‌شوند.

بعد از گذراندن دوره‌های آموزشی و قبولی در امتحان پایانی است که مرکز درخواست همکاری به فرد می‌دهد که با توجه به آنچه در بخش «آلمان و پذیرش دانشجوی روان‌شناسی» آمده است، پذیرش دانشجوی ایرانی در شرایط فعلی امکان‌پذیر است.

همچنین سلطانی توضیح داد که کسب مجوز کار با کسب پروانه کار خصوصی در آلمان متفاوت است و دومی نیاز به دوره‌های پولی دارد که با توجه به رایگان بودن هزینه تحصیل در آلمان، هزینه‌های بالایی را دریافت می‌کنند.

این دوره‌های پولی منجر به کسب اجازه برای فرد می‌شوند تا بتواند دفتر خصوصی خود را به عنوان روان‌درمان‌گر راه‌اندازی کند و به پذیرش بیمار مشغول شود. پذیرش بیمار در دفاتر شخصی روان‌درمانی نیز شامل بیمه هستند و هر مجوز عددی برابر با ۳۴۰ مراجع را شامل می‌شود؛ که در مقایسه با کشوری مثل امریکا که تنها سه مراجع در هفته شامل بیمه می‌شوند، یا در کشوری مثل ایران که بیمه به تراپی تعلق نمی‌گیرد، رقمی قابل توجه به نظر می‌رسد.

هزینه‌هایی که سلطانی برای دوره کسب پروانه دفتر شخصی برشمرد، به قرار زیر است:

یاسمن سلطانی تجربه‌های خود از فرآیند آموزش، تدریس و اشتغال در مرکز روان‌درمانی را نیز با حضار به اشتراک گذاشت.

سلطانی تجربه‌های خود را که به عنوان «درس» از آن یاد می‌کرد، به این صورت بیان کرد:

سلطانی همچنین به نقص‌هایی که آموزش و اشتغال روان‌شناسی در آلمان با آن مواجه است، اشاراتی داشت:

این جلسه دو ساعته که به صورت دیالوگ بین سخنران و حضار برگزار شد؛ با یک تمرین عملی/کارگاهی برای آموزش تکنیک‌های مواجهه با مورد (کیس) دارای سابقه/افکار خودکشی نیز همراه بود.

بردار به تازگی در حال انجام پروژه ای با عنوان آسیب شناسی رشته و حرفه روانشناسی و مشاوره در ایران است که می‌توانید اینجا پیگیری کنید.

فاطمه مرتضوی/

سلام وقت بخیر. چطور میشه با خانم سلطانی ارتباط گرفت و چطور میشه توو این دوره شرکت کرد. ممنون میشم جواب بدین

سلام
لطفا با انجمن علمی روان‌شناسی ایران در تماس باشید.
با احترام

constantly i used to read smaller posts which also clear their motive, and that is also happening with
this post which I am reading now.

ممنون از مطالب خوبتون

سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به این خوبی سپاسگزارم

I have been browsing on-line more than 3 hours today, but I never discovered any fascinating article like yours.

It is beautiful worth sufficient for me. Personally,
if all site owners and bloggers made good content as you did, the net can be much more useful than ever
before.

P.S. If you have a minute, would love your feedback on my new website re-design. You can find it by
searching for “royal cbd” – no sweat if you can’t.

Keep up the good work!

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:

روانشناسان المانی

دانشنامه روانشناسی مردمی – علیرضا نوربخش مقدم


روش سقراطی در روان درمانی


ناخودآگاه متعالی


مفاهیم نظریه اتو رانک


مفاهیم نظریه اتو رانک

روانشناسان المانی


منش انقلابی


روانکاوی انسان گرایی فروم


پاسخ تشریحی دکتری ۹۹


جرات مندی چیست؟


خشم فروخورده چیست؟


تاثیرات ترومای رشدی بر روان


اختلال اضطراب بیماری


ارزیابی روان شناختی


سکس گروهی


رابطه جنسی مقعدی


سبک های هویتی برزونسکی


ماشین رفتار در نظریه انتخاب


تضاد در نیازهای اصلی انسان


نیازهای اصلی انسان بر اساس نظریه انتخاب


راه‌های افزایش تمایزیافتگی


نظریات پل اکمن


خانواده درمانی آکرمن

 

۱- بی. اف. اسکینر ( B.F. Skinner )
(۱۹۰۴-۱۹۹۰)

این روان‌شناس آمریکایی یکی از رهبران نظریه رفتارگرایی ( behaviorism ) است. کارهای او در زمینه روان‌شناسی تجربی او را یکی از تاثیرگذارترین روان‌شناسان تاریخ نموده و روش‌های درمانی بر پایه نظریه‌های او هنوز در سطح گسترده‌ای مورد استفاده است.

 

۲- زیگموند فروید ( Sigmund Freud )
(۱۸۵۶-۱۹۳۹)

وقتی صحبت از روان‌شناسی می‌شود، بسیاری از مردم به یاد این روان‌شناس آلمانی می‌افتند. کارهای او این عقیده را تقویت کرد که تمام بیماری‌های روانی دلایل فیزیولوژیک ندارند. او همچنین شواهدی دال بر این که تفاوت‌های فرهنگی دارای تاثیر بر روی روان‌شناسی و رفتار است ارائه نمود. کارهای او به شناخت بهتر ما از شخصیت، روان‌شناسی بالینی، رشد انسان و ناهنجاری‌های روانی، کمک شایانی نموده است.

 

۳- آلبرت بندورا ( Albert Bandura )
(۱۹۲۵-)

کارهای این روان‌شناس کانادایی، بخشی از انقلاب «شناخت در روان‌شناسی» است که از اواخر دهه ۱۹۶۰ شروع شد. نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا بر اهمیت یادگیری مشاهده‌ای، تقلید و مدل‌سازی، تاکید گذاشت.

 

۴- ژان پیاژه ( Jean Piaget )
(۱۸۹۶-۱۹۸۰)

کارهای این روان‌شناس سوئیسی تاثیر عمده‌ای بر روان‌شناسی، به ویژه درک ما از رشد فکری و ذهنی کودکان، داشته است. پژوهش‌های پیاژه به توسعه روان‌شناسی رشد، روان‌شناسی شناخت، معرفت‌شناسی ژنتیکی و اصلاح روش‌های آموزشی، کمک شایانی نموده است. آلبرت اینشتین درباره مشاهدات پیاژه در مورد رشد فکری و ذهنی کودکان و فرایند تفکر چنین گفته است: «این کشفی است که آنقدر ساده است که فقط به فکر یک نابغه می‌رسد.»

 

۵- کارل راجرز ( Carl Rogers )
(۱۹۰۲-۱۹۸۷)

تاکید اصلی این روان‌شناس آمریکایی بر تاثیر شگفت توانائی‌های بالقّوه انسان بر روان‌شناسی و آموزش است. کارل راجرز یکی از مهمترین متفکران انسان گراست و روش درمان ابتکاری او که به «درمان راجرین» معروف است، تاثیر عمده‌ای بر روش‌های درمانی داشته است.

 

۶- ویلیام جیمز ( William James )
(۱۸۴۲-۱۹۱۰)

از این روان‌شناس و فیلسوف معروف، غالباً به عنوان «پدر روان‌شناسی آمریکا» یاد می‌شود. کتاب درسی ۱۲۰۰ صفحه‌ای او به نام «اصول روان‌شناسی»، مهمترین منبع کلاسیک درسی بود و درس‌ها و نوشته‌های او کمک شایانی به تثبیت روان‌شناسی به عنوان یک علم کرد. او در طی ۳۵ سال تدریس خود، تاثیر بسیاری بر روی روان‌شناسان اوایل قرن بیستم گذاشت.روانشناسان المانی

 

۷- اریک اریکسون ( Erik Erikson )
(۱۹۰۲-۱۹۹۴)

نظریه این روان‌شناس آلمانی درباره «رشد روانی- اجتماعی» علاقه‌مندی و تحقیقات بسیاری را در زمینه رشد انسان در دوره حیاتش به وجود آورد. اریکسون که از همکاران آنا فروید (دختر زیگموند فروید) بود، از طریق کشف رشد در طول حیات، شامل دوران کودکی، بلوغ و پیری، به توسعه نظریه روانکاوی کمک بسزایی نموده است.

 

۸- ایوان پولوف ( Ivan Pavlov )
(۱۸۴۹-۱۹۳۶)

این روان‌شناس روسی با تحقیقاتش در زمینه واکنش‌های شرطی، به پیدایش رفتارگرایی در روان‌شناسی کمک شایانی نموده است. روش‌های تجربی پاولوف در تغییر روش روان‌شناسی از درون‌نگری و سنجش ذهنی به معیارهای عینی رفتاری، تاثیر عمده‌ای داشته است. پاولوف در سال ۱۹۰۴ برنده جایزه نوبل روان‌شناسی شد.

 

۹- کرت لوین ( Kurt Lewin )
(۱۸۹۰-۱۹۴۷)

از این روان‌شناس آلمانی به عنوان پدر «روان‌شناسی اجتماعی مدرن» نامبرده می‌شود زیرا او یکی از نخستین کسانی بوده است که روش‌های علمی و تجربه را برای نگریستن به رفتارهای اجتماعی به خدمت گرفته است .

موسس وب سایت روانشناسی مردمی – روانشناس بالینی – سابقه 5 سال روان درمانی و مشاوره در مرکز آرین – سابقه 4 سال روانشناس بالینی در بیمارستان روانپزشکی ایرانیان.
آدرس: تهرانپارس، رسالت شرق، بین باقری و رشید، پلاک ۲۰۲، مرکز مشاوره پیشرو. (تلفن:09120728712)

مطلب قبلی

عزت نفس

مطلب بعدی

انواع روش‌های درمانی

پاسخ تشریحی دکتری ۹۹

فقر، احمق می کند

نبرد زندگی با مرگ

وسواس از کرونا ویروس

سرسختی چیست؟

درماندگی آموخته شده در حوزه فردی و اجتماعی

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

مقالات پر بازدید ماه


طرحواره معیارهای سرسختانه

نظریه سیستم های بوم شناختی

نظریات پل اکمن

پرسشنامه میلون ۳

مدل بوم شناختی در مصاحبه و مشاوره

تله های زندگی

تله زندگی رهاشدگی

تله زندگی آسیب پذیری

تله زندگی اطاعت

تله زندگی وابستگی

تله زندگی شکست

سه سبک مقابله با تله های زندگی

تغییر تله زندگی رهاشدگی

رهاشدگی و روابط صمیمی

تله زندگی طرد اجتماعی

تله زندگی محرومیت هیجانی

ذهنیت های طرحواره ای

حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه

تله زندگی بی اعتمادی و بدرفتاری

درک تله های زندگی

تله زندگی نقص/ شرم

طرحواره تنبیه

بحث برانگیزترین مقالات

انحراف جنسی یادگارخواهی

نظریه روانکاوی فروید

پرسشنامه هراس اجتماعی

چکیده ای از نظریه TA

آخرین مقالات را در ایمیل خود دریافت کنید

تمرکز سایت دانشنامه روانشناسی مردمی درباره موضوعاتی است که می‌تواند برای خوانندگان اطلاعات و رفتار معاصرتری را به ارمغان بیاورد. امیدواریم شکل گیری و شکوفایی دانشنامه روانشناسی مردمی را مترادف با انگیزه‌های فرهنگی و اجتماعی خودتان بدانید.
با آرزوی بهترین‌ها برای سیاره کوچک ما.

مشاوره گرفتن، تلاش برای داشتن زندگی بهتر و کمک به خود، برای حل مشکلات زندگی است.

آدرس1: تهرانپارس، رسالت شرق، بین باقری و رشید، پلاک ۲۰۲، مرکز مشاوره پیشرو. (تلفن:09120728712)
آدرس2: سعادت آباد، ابتدای بلوار دریا، مطهری شمالی، کوچه گل آذین، پلاک 30، واحد 9، مرکز مشاوره بهراز.

نوشته های تازه

ماشین رفتار در نظریه انتخاب

جرات مندی چیست؟

تضاد در نیازهای اصلی انسان

علیرضا نوربخش مقدم (مشاور فردی و درمانگر اختلالات روانی – طراح سایت های روانشناسی)


روش سقراطی در روان درمانی


ناخودآگاه متعالی


مفاهیم نظریه اتو رانک


منش انقلابی


روانکاوی انسان گرایی فروم


زندگی نامه کارل یونگ


خشم فروخورده چیست؟


هنر بی عملی


آزمایش مارشمالو و خود کنترلی


تاثیرات ترومای رشدی بر روان


اختلال اضطراب بیماری


ارزیابی روان شناختی


سکس گروهی


رابطه جنسی مقعدی


سبک های هویتی برزونسکی


نیازهای اصلی انسان بر اساس نظریه انتخاب


شناخت عواطف و احساسات


جهان پس از کرونا


راه‌های افزایش تمایزیافتگی


خانواده درمانی آکرمن


خانواده درمانی ویرجینیا ستیر


10 روان‌شناس برتر جهان

روان‌شناسی رشته بسیار گسترده‌ای با موضوعات مختلف است. با نگاهی به نظریات معروفترین متفکران روان‌شناسی، این گستردگی و تنوع افکار به خوبی قابل مشاهده است.

بر اساس مطالعه‌ای که در ماه جولای 2002 در مجله معتبر Review of General Psychology به عمل آمد، 99 روان‌شناسی که بیشترین تاثیر را بر این رشته بر جا گذاشته‌اند، شناسایی و رده‌بندی شدند. این رده‌بندی براساس سه عامل صورت گرفت: بسامد ارجاع در مجلات علمی، ارجاع در کتاب‌های درسی و نظرخواهی از 1725 عضو انجمن روان‌شناسی آمریکا.

10 روان‌شناس برتر این لیست به قرار زیر بودند. این افراد نه تنها از معروفترین متفکران روان‌شناسی هستند بلکه همگی نقش مهمی در تاریخ روان‌شناسی و سهم عمده‌ای در شناخت ما نسبت به رفتار انسان‌ها ایفا کرده‌اند:

*****************************

روانشناسان المانی


1- بی. اف. اسکینر ( B.F. Skinner )
     (1904-1990) این روان‌شناس آمریکایی یکی از رهبران نظریه رفتارگرایی ( behaviorism ) است. کارهای او در زمینه روان‌شناسی تجربی او را یکی از تاثیرگذارترین روان‌شناسان تاریخ نموده و روش‌های درمانی بر پایه نظریه‌های او هنوز در سطح گسترده‌ای مورد استفاده است.

2- زیگموند فروید ( Sigmund Freud )
     (1856-1939) وقتی صحبت از روان‌شناسی می‌شود، بسیاری از مردم به یاد این روان‌شناس آلمانی می‌افتند. کارهای او این عقیده را تقویت کرد که تمام بیماری‌های روانی دلایل فیزیولوژیک ندارند. او همچنین شواهدی دال بر این که تفاوت‌های فرهنگی دارای تاثیر بر روی روان‌شناسی و رفتار است ارائه نمود. کارهای او به شناخت بهتر ما از شخصیت، روان‌شناسی بالینی، رشد انسان و ناهنجاری‌های روانی، کمک شایانی نموده است.

3- آلبرت بندورا ( Albert Bandura )      (1925-)کارهای این روان‌شناس کانادایی، بخشی از انقلاب «شناخت در روان‌شناسی» است که از اواخر دهه 1960 شروع شد. نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا بر اهمیت یادگیری مشاهده‌ای، تقلید و مدل‌سازی، تاکید گذاشت.

4- ژان پیاژه ( Jean Piaget )
     (1896-1980) کارهای این روان‌شناس سوئیسی تاثیر عمده‌ای بر روان‌شناسی، به ویژه درک ما از رشد فکری و ذهنی کودکان، داشته است. پژوهش‌های پیاژه به توسعه روان‌شناسی رشد، روان‌شناسی شناخت، معرفت‌شناسی ژنتیکی و اصلاح روش‌های آموزشی، کمک شایانی نموده است. آلبرت اینشتین درباره مشاهدات پیاژه در مورد رشد فکری و ذهنی کودکان و فرایند تفکر چنین گفته است: «این کشفی است که آنقدر ساده است که فقط به فکر یک نابغه می‌رسد.»

5- کارل راجرز ( Carl Rogers )
     (1902-1987) تاکید اصلی این روان‌شناس آمریکایی بر تاثیر شگفت توانائی‌های بالقّوه انسان بر روان‌شناسی و آموزش است. کارل راجرز یکی از مهمترین متفکران انسان گراست و روش درمان ابتکاری او که به «درمان راجرین» معروف است، تاثیر عمده‌ای بر روش‌های درمانی داشته است.

 

6- ویلیام جیمز ( William James )
     (1842-1910) از این روان‌شناس و فیلسوف معروف، غالباً به عنوان «پدر روان‌شناسی آمریکا» یاد می‌شود. کتاب درسی 1200 صفحه‌ای او به نام «اصول روان‌شناسی»، مهمترین منبع کلاسیک درسی بود و درس‌ها و نوشته‌های او کمک شایانی به تثبیت روان‌شناسی به عنوان یک علم کرد. او در طی 35 سال تدریس خود، تاثیر بسیاری بر روی روان‌شناسان اوایل قرن بیستم گذاشت.

7- اریک اریکسون ( Erik Erikson )
     (1902-1994)نظریه این روان‌شناس آلمانی درباره «رشد روانی- اجتماعی» علاقه‌مندی و تحقیقات بسیاری را در زمینه رشد انسان در دوره حیاتش به وجود آورد. اریکسون که از همکاران آنا فروید (دختر زیگموند فروید) بود، از طریق کشف رشد در طول حیات، شامل دوران کودکی، بلوغ و پیری، به توسعه نظریه روانکاوی کمک بسزایی نموده است.

  8- ایوان پولوف ( Ivan Pavlov )
       (1849-1936)این روان‌شناس روسی با تحقیقاتش در زمینه واکنش‌های شرطی، به پیدایش رفتارگرایی در روان‌شناسی کمک شایانی نموده است. روش‌های تجربی پاولوف در تغییر روش روان‌شناسی از درون‌نگری و سنجش ذهنی به معیارهای عینی رفتاری، تاثیر عمده‌ای داشته است. پاولوف در سال 1904 برنده جایزه نوبل روان‌شناسی شد.

9- کرت لوین ( Kurt Lewin )
     (1890-1947)از این روان‌شناس آلمانی به عنوان پدر «روان‌شناسی اجتماعی مدرن» نامبرده می‌شود زیرا او یکی از نخستین کسانی بوده است که روش‌های علمی و تجربه را برای نگریستن به رفتارهای اجتماعی به خدمت گرفته است.

 

10- به انتخاب خواننده آخرین مکان این لیست را خالی می‌گذاریم تا خواننده، مناسب‌ترین فردی را که خودش ترجیح می‌دهد در این مکان قرار دهد!


ذخیره مقاله با فرمت پی دی افDownloads-icon

فهرست مطالب

یادگیری زبان آلمانی برای روانشناسان | در این مقاله قصد داریم که به اهمیت یادگیری زبان آلمانی برای تحصیل در رشته روانشناسی در آلمان بپردازیم. برای اشاره کردن به اهمیت این مسئله در ابتدا به توضیح علم روانشناسی پرداختیم و بعد از آن به تاریخچه علم روانشناسی در آلمان پرداخته ایم. همچنین به مزایای کار در آلمان و مهاجرت به این کشور پرداخته و شرایط مورد نیاز برای اخذ اقامت این کشور را مورد بررسی قرار داده ایم ، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.

همانگونه که از نام این عبارت پیداست روانشناسی علمی است که به کمک روش های علمی به مطالعه و تحقیق در خصوص روان و ذهن افراد، فرآیند ذهنی شان و در نهایت رفتاری که از خود بروز می دهند، می‌پردازد. به خاطر داشته باشید که منظور از رفتار کلیه اعمال و حرکاتی است که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم از افراد دیده می‌شود و اما منظور از فرآیندهای روانی کمی پیچیده تر بوده و به ادراک، احساس، هوش هیجانی، شخصیت، انگیزه های فردی و همچنین اندیشه آدمیان بر می گردد.شروع تحقیقات روانشناختی به صورت آکادمیک به  اواخر قرن ۱۷ و البته اوایل قرن هجدهم بر می گردد و می توان گفت کلیه تحقیقات و مطالعاتی که به صورت آکادمیک صورت گرفته است از حدود ۱۵۰ سال پیش به طور رسمی آغاز شده است.

البته فراموش نکنید که مباحثی که در خصوص ذهن و آگاهی وجود دارد از  قرن ها پیش مورد توجه متفکران قرار گرفت و با توجه به آثاری که از یونان باستان و فیلسوفانی همچون افلاطون، سقراط و ارسطو در دست است به این نتیجه می توان رسید که بررسی ذهن و آگاهی پیشینه ای بس طولانی دارد.با توجه به رویکردهای مختلفی که در علم روانشناسی موجود است تعاریف متفاوتی نیز می‌توان برای این علم ازائه داد. برای مثال از زمانی که رفتارگرایی از آغاز عصر حاضر به این علم اضافه شده اتفاقات و پدیده های قابل اندازه گیری عینی نیز به تعریف این علم اضافه شد.  در حال حاضر روانشناسان  به مطالعه عینی رفتار مراجعه کنندگان پرداخته و از طرفی با بالا بردن فهم و درک خود از فرآیند ذهنی مراجعان بر اساس داده‌های عصب شناسی و روانشناختی تلاش در بهبود روند درمان می کنند.علم روانشناسی دارای زیرشاخه های فراوانی است که از این میان می‌توان به روانشناسی عمومی، روانشناسی بالینی، مشاوره، روانشناسی تربیتی، روانشناسی تجربی، روانشناسی شخصیت، روانشناسی اجتماعی و روانشناسی فرهنگی اشاره کرد.

 

روانشناسان المانی

یکی از کشورهای بسیار محبوب برای تحصیل در رشته روانشناسی و یا مشغول شدن در این حرفه کشور آلمان می باشند. عوامل بیشماری به موفقیت این رشته در این کشورکمک کرده است که از این میان می‌توان به دانشگاه های کم هزینه و یا تحصیل رایگان، اساتید توانمند در این زمینه و همچنین هزینه زندگی مقرون به صرفه در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی اشاره کرد، علاوه بر این برخی از دانشگاه های آلمان در رتبه های برتر جهانی دسته بندی می شوند و این خود به محبوبیت آلمان برای ادامه تحصیل در این رشته کمک شایانی کرده است.

آلمان کشوری در قاره اروپا می ‌باشد. پایتخت آن برلین است. این کشور از شمال به دریای شمال، دریای بالتیک و دانمارک، از شرق به جمهوری چک و لهستان، از جنوب به سوئیس و اتریش و از غرب با بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ و هلند مرز دارد. مساحت این کشور ۳۵۷ هزار کیلومتر مربع است و جمعیتی حدود ۸۲ میلیون نفر در این کشور زندگی می کنند.نظام سیاسی این کشور جمهوری فدرال دموکراتیک بوده و دارای ۱۶ ایالت است  که هر کدام می توانند به صورتی مستقل عمل کنند. هم اکنون این کشور در بین اتحادیه اروپا به عنوان ثروتمند ترین عضو شناخته می شود و پول رایج در این کشور یورو می باشد. از جمله شهرهای معروف و بزرگ کشور آلمان می توان به برلین، مونیخ، هامبورگ و فرانکفورت اشاره کرد.جمهوری فدرال آلمان هم اکنون از جمله اعضای سازمان ملل متحد، ناتو، کشورهای گروه هشت و گروه پنج به علاوه یک می باشد و البته از جمله بنیانگذاران اتحادیه اروپا است.نکته قابل توجه این است که زبان رسمی این کشور آلمانی بوده و حدود ۹۵ درصد از ساکنان این کشور به این زبان صحبت می کنند.  دو گویش رایج در این کشور آلمانی معیار و زبان آلمانی پایین می باشد. بنابراین اگر قصد مهاجرت به این کشور را دارید بهتر است که مهارت خود را در استفاده از زبان آلمانی تقویت کنید و برای این امر برنامه های مشخصی را دنبال کنید.چنانچه وقت کافی برای رفتن به کلاس های حضوری آموزش زبان آلمانی را ندارید هیچ جای نگرانی نیست! پیشنهاد ما به شما بازدید از سایت آموزش زبان آنلاین “من و زبان” می باشد. این سایت به همت کارشناسان مجرب در امر آموزش زبان توانسته است که به آموزش شش زبان زنده دنیا بپردازند. تکنیک هایی که در پکیج های آموزش زبان سایت “من و زبان” استفاده شده است کاملا استاندارد بوده و به شما این شانس را می دهد که با تلاش و پشتکار خودتان در زمانی معقول، زبان آلمانی را فرا بگیرید.

 

در سال های اخیر کشور آلمان با توجه به این که با کمبود نیروی کار روبرو شده است از این رو اقدام به جذب نیروی کار کرده است. افرادی که قصد مهاجرت به این کشور را در سر دارند با توجه به این مسئله که زبان رسمی مردم این کشور آلمانی می باشد بایستی به خاطر بسپارند که برای فعالیت و ورود به بازار کار نیاز به دانستن این زبان دارند،  بنابراین با درک اهمیت این مسئله بهتر است که هرچه زودتر یادگیری خود را شروع کنید.آنچه همواره افراد را به مهاجرت به این کشور ترغیب می‌کند نرخ پایین بیکاری می باشد. در سال ۲۰۱۹ نرخ بیکاری در کشور آلمان حدود ۴ درصد بوده که خود از مهم ترین دلایل جذب نیروی کار به کشور آلمان می باشد.

روانشناسی تجربی در آلمان در سال ۱۸۷۹ یعنی  دقیقا زمانی که ویلهم وونت اقدام به بازگشایی اولین آزمایشگاه رسمی روانشناسی کرد برمی گردد. از طرفی شهرت وونت  به خاطر بنیان گذاری روانشناسی علمی است. توجه وی بیشتر معطوف به آگاهی و هوشیاری بوده و وونت به عنوان یک روانشناس تجربی نقش بسزایی در بنیان گذاری این علم جدید داشته است.همینطور که می بینید کشور آلمان پیشینه قدیمی در شناخت علم روانشناسی دارد و افرادی که به دنبال کسب تجربه و یا تحصیل در این رشته هستند می توانند آلمان را اتخاب کنند.

افرادی که قصد دارند در رشته روانشناسی به تحصیل مشغول شود و یا روانشناسانی که می خواهند در مدارج بالاتر ادامه تحصیل دهند جالب است بدانند که دانشگاه های کشور آلمان در رشته روانشناسی رتبه بسیار خوبی را در رنکینگ جهانی به خود اختصاص داده‌اند. ‏ شرط اصلی تحصیل در تمامی این دانشگاه ها تسلط به زبان آلمانی می‌باشد، بنابراین چنانچه از جمله اهدافتان این است که به کشور آلمان مهاجرت کرده و در دانشگاه‌های برتر آن ادامه تحصیل دهید و بعد از فارغ التحصیلی جذب بازار کار شوید بهتر است که به دنبال برنامه ای مشخص برای یادگیری زبان آلمانی باشید.

نگران نباشید یادگیری زبان آلمانی آن قدرها که فکر می‌کنید دشوار نیست، مخصوصاً برای افرادی که با زبان انگلیسی آشنایی داشته باشند. یادگیری این زبان می‌تواند بسیار شیرین و دلپذیر باشد. اگر تنها مانع شما برای یادگیری زبان آلمانی هزینه بالای حضور در کلاس های آموزشی است، خبری خوش برای شما داریم: پکیج های آموزش زبان آلمانی در ” سایت من و زبان ” با هزینه مقرون به صرفه ای می تواند در در اختیار شما قرار بگیرد و شما  شانس این را خواهید داشت که در هر زمان و هر مکانی به یادگیری مشغول شوید و دانش خود را در استفاده از زبان آلمانی گسترش دهید.

از جمله دانشگاه های روانشناسی در کشور آلمان می توان به  تحصیل در دانشگاه JACOBS و RUHR اشاره کرد.دانشگاه JACOBS از بالاترین استانداردها در امر آموزش برخوردار می باشد. از جمله مزایای مثبت این دانشگاه تعامل بالای استاد و دانشجو و همچنین برنامه های درسی چالش برانگیزش می باشد. در این دانشگاه افراد می توانند که با علم روانشناختی و عصب شناسی و همچنین جنبه های مختلف عملکردی و ساختاری آشنا شوند. در حال حاضر تعداد ۳۶ هزار و ۵۰۰ دانشجو در این دانشگاه در حال تحصیل می باشند. هیئت علمی های این دانشگاه از یک پروفسور کامل و ۴ استادیار تشکیل می شود.دانشگاه MANNHEIM از برجسته ترین و بهترین موسسات آموزشی در آلمان می باشد که تمرکز اصلی آن بر روی موضوعات تحقیقاتی روان شناسی اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی می باشد. در این دانشگاه برنامه های آموزشی در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد ارائه می شود.علاوه بر این دانشگاه Dresden از معدود دانشگاه‌هایی می باشد که در بخش روانشناسی در تمامی زوایا بسیار قوی می باشد.

 

از جمله ویژگی های اصلی تحصیل در دانشگاه CHEMNITZ می توان به یادگیری با تحقیق اشاره کرد. روانشناسی یکی از بهترین رشته های تحصیلی در آلمان است. فعالیت پژوهشی این دانشگاه از جمله بخش های فعال و موفق روانشناسی در آلمان می باشد. دانشگاه CHEMNITZ در دوره های چهار ساله لیسانس دو زمینه ممکن برای تحصیل و تمرکز را ارائه می دهد: ” کار و سلامت ” و ” روانشناسی بالینی عصب “. دانشجویانی که با پایه های اصولی روانشناختی و روش شناسی در دانشگاه ULM آشنا می شوند، مرور کلی بر زمینه های مختلف کاربردی خواهند داشت. دوره های کاربردی این دانشگاه ها در زمینه های روانشناسی آموزشی، روانشناسی سازمانی و روانشناسی بالینی است.

به منظور تحصیل در رشته روانشناسی در دانشگاه آلمان بایستی که سطح c1  را در زبان آلمانی داشته باشید بدین ترتیب خواهید توانست که به منظور تحصیل در رشته روانشناسی درخواست خود را ارائه دهید. علاوه بر این، تسلط به زبان انگلیسی نیز می تواند به شما در این مسیر کمک شایانی کند، با توجه به اینکه دانشگاه های آلمان دارای فضای بین المللی هستند شما از طریق زبان انگلیسی نیز می توانید با دیگران تعامل برقرار کرده و در پروژه های تحقیقاتی فعالیت کنید. خبر خوش این است که در سایت ” من و زبان” پکیج های آموزش زبان انگلیسی نیز موجود می باشد و شما می توانید به صورت همزمان مهارت خود را در دو زبان زنده دنیا توسعه بخشید.

باید گفت که آلمان یکی از کشورهای محبوب برای ادامه تحصیل در رشته روانشناسی است. علاوه بر محبوبیت و مزایایی از جمله تحصیل رایگان یا با هزینه کم و هزینه زندگی مقرون به صرفه ، برخی از دانشگاه های آلمان در رشته روانشناسی جز رنکینگ های جهانی قرار دارند.همانطور که می بینید چه بخواهید به کشور آلمان مهاجرت کنید و در رشته روانشناسی به تحصیل پرداخته و یا مشغول به کار شوید، تسلط به زبان آلمانی از جمله ملزومات شروع این پروسه می باشد، بنابراین وقت را از دست ندهید و از سایت من و زبان دیدن کنید. پکیج های آموزش زبان آنلاین “من و زبان” با استفاده از علوم و تکنیک روز  ما امکان یادگیری را برای شما در هر شرایطی فراهم می کند.

عضویت و ثبت نام در سامانه

نظر خود را ارسال کنید

از آخرین خبر ها و دوره های سایت مطلع شوید !

از پیوستن به ما ممونیم.


Jump to navigation

اهمیت خلاقانه روانشناسی آلمان را در قرن بیستم می توان به ریشه های عمیق آن در فلسفه نسبت داد. این امر نتیجه یک بحران می باشد و نه نشانه اعتقاد به فلسفه درخشان آلمان در قرن هجدهم و نوزدهم. امانوئل کانت با جدا ساختن روانشناسی تجربی از متافیزیک به تصورات رایج در مورد روح (روان ) پایان داد. کانت همچنین سعی کرد بر برداشت از علم روانشناسی بعنوان فیزیولوژی احساسات درونی خاتمه دهد،اما این کار دشوارتر بود.دستاوردهای  علوم طبیعی در اواخر قرن فیلسوفان آلمانی را مجاب کرد تا «فلسفه را به عنوان علم» (ادموند هوسرل) تثبیت کنند.بحث قدیمی جسم و روح تبدیل به مسئله کلی وجود روان شد و همه آن را آزمودند. از زمان ارسطو روان (روح) بعنوان درونی ترین ظرفیت شخصی انسان های متفکران را در جستجوی هویت فریخته بود:خود را بشناس! هنگام کاوش دنیا،خود را فراموش می کنیم،این اظهار نظر ارسطو به ما جرات  می دهد تا برای تغییر به درون نگاه کنیم. این امر با وجود پیدا شدن ویژگیهای فیزیولوژیک کمکی به اثبات وجود دائمی روح نکرد. پوزیتیویست های تجربی مثل ارنست ماخ فقط واقعیت های روانی را پذیرفتند نه دیدگاهها یا احساسات غیر عینی و این مبنایی برای روانشناسی تجربی شد.

با این حال به نظر می رسید که اکثر فلاسفه سعی نمودند که دیدگاههای ماخ را نقض کنند،در این بین حتی افرادی وجود داشتند که مثل وی بدنبال دانش عینی بودند مثل فرانتر،برفتانو،هوسرل و ویلیام وونت.معلم هوسرل یعنی برفتانو روانشناسی را بعنوان علم روح که پدیده های ذهنی و آگاهی درونی را مورد مطالعه قرار می دهد ,تثبیت کرد. هدف صریح این رویکرد پدیده شناختی کشف قوانین بنیادین روانشناسی با کمک روانشناسی بعنوان یک علم توصیفی مستقل بود. مشاهدات حالات ذهنی آشفته به اندازه دانش غیرمستقیم در مورد فعالیت ذهنی فرد سالم حین تلاش برای توصیف ادراک داخلی (دورنی)خود آموزنده است. هوسرل مانند برانتانو به جای معنا بر توصیف اصرار داشت و طرفدار نظریه تعمد وی بود اما نتواست تز اولیه او را یعنی روانشناسی به عنوان مبنا و پیش شرط فلسفه را بپذیرد. رد این دیدگاه توسط هوسرل منجر به مبحث روانگرایی گردید و به تبیین دستاوردهای روانشناسی توصیفی کمک نمود. این مبحث به عنوان علم تجربه درونی و نظریه حواس به وقایع روان شناختی می پردازد اما نظریه فاقد روان نمی باشد،منطق را نمی توان با روان شناسی اثبات کرد به فرض اینکه فلسفه نمی تواند بدون دسترسی به دیدگاه های روان شناختی منتقد باشد به نظر می رسد که تفکر فلسفی حداقل برلحاظ روش شناختی مبنای روان شناسی می باشد با این حال تاثیر عمده علوم طبیعی ،فیزیولوژی و ریاضیات در سال 1900 در روان شناسی آلمان محسوس بود وقتی که شیمی ذهنی زیست شناسی عصبی و آمار به عنوان حوزه های ارزشمند پژوهشی علاقه محققان را به خود جلب کردند. بحران در روان شناسی برای رابطه فلسفه و علوم طبیعی نیز تعیین کننده بود. کشمکشی بین خودآگاه و ناخودآگاه برای مطرح شدن به عنوان نظریه روز در گرفت.روان شناسی به عنوان فلسفه نه ساده است و نه کاهنده بلکه به مفهموم حفظ مقاصد اصلی هر دو رشته است . فیلسوف حیات و بنیان گذار گایستسوئیسن  شافت،ولیهلم دیلری،سیار روان شناسی فلسفه بود. قصد بلند پردازانه دیلری که به لحاظ نظری بین رمانتیسم آلمانی و پزتیویسم علمی قرار داشت پیوند این در فرهنگ و ایجاد امکان برای روش های تحلیلی و ترکیبی بود. به عنوان یک علم پیشرو روان شناسی جدید لزوما باید درک دیگران و تجربه آنها از زندگی را در بر بگیرد و امکان تجربیات شخصی و توجیهات تاریخی را فراهم کند. دیلری اساسا مخالف دانش عینی نبود اما در محدودیت های آن تاکید داشت:گروه را نمی توان تایید کرد و تنها می توان تجربه کرد. هوسرل نشان داد که در الزامات روش شناختی از دیلری سخت گیرتر است،بنیان گذار پدیده شناسی و مولف تحقیقات منطقی از روش مشاهده برای درک پدیده ها با تمام پیچیدگی خود استفاده کرد و آن را به لحاظ نظری تشریح کرد.

به خود پدیده!گرایش به توصیف ساختاری از طریق روش پدیده شناختی می باشد نه اعتماد ساده لوحانه به آنچه که مقروض است.روشن ساختن ریشه های روان شناختی خود ساختگی یکی از مسائل است که هوسرل به روان شناسی موکول می کند. معاصر وی و ویلهلم وونت چهره ای تاثیرگزار و جنجالی به اندازه وی در روان شناسی آلمان دامنه روان شناسی فلسفی را گسترش داد. وونت به عنوان منتقد نظریه تعیین زیست شناختی بشریت داروین دیدگاه جدیدی از ذهنیت را ارائه کرد که شامل استدلال علمی وقایق روان شناختی بدون به خطر انداختن کلیت تجربه فردی می باشد. وونت به خاطر روان شناسی تجربی خود ستوده شد اما پیشرو روان شناسی گشتالت شد با اعتقاد به اینکه( در کل بزرگتر از مجموع اجزا می باشد.)کتاب مقبول وونت دامنه وسیعی از موضوعات را از دروسی در زمینه انسان و روان شناسی حیوانی(_1894)تا اخلاقیات (1897) و روان شناسی عام را در بر می گرفت(1916) در پژوهشهای روان شناختی خود ادوارد اشپرانگر وارد حوزه آموزش نیز شد با توجه کردن به اشکال حیاتی ایده ال در(انواع انسان خود) (1914)از دید وی بشریت باید با دانش عینی سر و کار داشته باشد تا آموزش فرهنگی را توسعه دهد. درک روش اولیه وی با هدف دستیابی به یک دیدگاه عینی بود.  دانستن جایگاه پدیده فرهنگی در ترتیب رویداد ها 10 شفرانگر در کتاب روان شناسی عصر جوانی (1925) که در آن فلسفه حیات نیچه را به روان شناسی فرهنگ بسط داد ساختار های زیبا شناختی روانی را قابل  مشاهده می سازد.

نیچه و مربی وی آرتور شوپنهاور، اگرچه تالیفات پراکنده ای داشتند دو فیلسوف آلمانی با عمیق ترین دانش در مورد روان انسان بودند. از دید شوپنهاور،درونگرایی مواجه با حقیقت وضیعت انسان تنها راه دسترسی ما به اشیا فی نفسه می باشد و تحلیل مبتکرانه نیچه از ذهنیت عوام توام با روحیه بیزاری فرهنگ مصرف کننده امروز و رویداد های رسانه جمعی را پیش بینی کرد. روانکاوی فریگوندفروید که رایج ترین شکل روانشناسی فلسفی است بیش از (پرروانکاوی)به این فلاسفه مدیون است. شوپنها در خودانگاره،بعنوان موجودات معنوی را با تاکید برجنسیت بعنوان کلیدی که طبیعت برای درک انسانیت به ما داده تخریب کرد و فروید این دیدگاه اساسی را در درمان بیماران روانی خود بکار بست. ماهیت تاریک انسان ها که (چوب ناراست)(کانت)ساخته شده و محکوم به حیاتی است که شهوت و مرگ بر آن حاکم اند در مرکز انسان شناسی فروین قرار دارد که وی آن را به فرهنگ و نارضایتی های آن(1930) بسط داد. این گویای آن است که چطور فرهنگی خوش بین زمانی که دانشمندان و تحلیگران فراری از هیتلر با خود آن را به آمریکا آوردند همانند سبک های زندگی آمریکایی ها نظریات روانکاوی فروید را پذیرفتند. تا امروز به این روانشناسان که در جای خود فیلسوف هم هستند و خود را درمانگر نشان می دهند هنوز با مشتریان خود به دنبال سوالاتی هستند که پاسخ آن مشهود نیست. هم شناخت درمانی که به دنبال تغییر الگوی تفکر است و هم رفتار درمانی که دیدگاهی متفاوت را آموزش می دهد با وجود روانکاوی سردرگم هستند – اغلب یک رابطه طولانی طلب و افکار بین روانکاو و مریض در یک طرف وجود داشته که هنوز توفیقی نشان نداده است. اما قطعیت یک پاسخ ممکن است مدنظر نباشد چون طبق نظر فروید هر درمان روانکاوانه ای تلاشی است در جهت آزادسازی عشق سرکوب شده و ایجاد تنویر-که هر دو فوایند فی نفسه بی نهایت می باشند. اقوام انسان آمیزه ای از ناخودآگاه با انگیزه های اساسی و مقاصد آگاهانه می باشد- البته نباید تکامل با دیگران و محیط را فراموش کرد. چطور این (تولید فردیت)فلیکس گاتاری پیچیده را می توان درون الگوهای شناختی و رفتاری جای داد بدون اینکه قضاوت نادرستی صورت پذیرد؟روانشناسان المانی

یک روانشناسی فاقد روح قادر به درونگرایی عقیم است. منتقد فرهنگی آرتور کوئستار به دوراهی پیش رو اشاره می کند:روانشناسی بین مبل و جعبه اسکیز.

دراز کشیدن و حرف زدن به سبک سقراط،ارزشمند برای منطق حیوانی .وسیله فروید برای درک زندگی اختلال عصبی بود که در قیاس با مسیر مستقیم فلسفه سنتی رویکردی غیرمستقیم بود که در عین حال چنانکه تصور می شود آن قدر هم پراکنده (واگرا)نبود:زندگی خوب حاصل از درک حقیقی از خود زندگی که مورد بررسی قرار نگیرد فاقد ارزش است،این اصل دوهزار سال پیش در یونان زادگاه فلسفه شکل گرفت. همچنین شاخصه تمایل فلسفی است که اجماع آخرین چیزی است که به ذهن خطور می کند:فلاسفه قطعا مخالف بدنیا می آیند. پس نباید تعجب کرد که جنبش روانکاوی به اندازه فروید توسط شاگردان سابقش که از وی فاصله گرفتند تبیین شده است. آلفرد آدلر،کارل گوستاویونگ،ویلهلم رایش،کارن هورنای و اریک فروم در میان برجسته ترین منتقدان دکترین سنتی فروید می باشند.

حتی آنا فروید،جوانترین و با وفاترین دختر فروید،نتوانست دیدگاه محدود پدرش را نسبت به نقش مادر اصلاح نکند. کار او بر روی کودکان بی خانمان و کمک او به روش های تحلیل کودکان اساسا پیرو تعالیم فروید در مورد بیماریهای روانی حاصل از ترس های کودکی بود،اما او به سرچشمه,کودکان مشکل دار ،پرداخت. وی پذیرفت که خود احتمالا ارباب خانه اش نیست بلکه مکانی برای پرورش مشاهده خود و  توانایی مبارزه با (ابرخود) و (نفس اماره )به نحوی مرموز است. مخصوصا کودکان در این نوع دفاع ماهرند که این امر میزانی از تسلط بر زندگی خود را به آنها می دهد. راههای زیادی برای رها ساختن خود از قوانین فروید وجود دارد. نقطه انشقاق آدلر با فروید،بدبینی فروید نسبت به قدرت فرد برای زندگی خود محور بود. در قیاس با فروید،آدلر نسبت به طبیعت انسان خوش بین بود و شخصیت را بعنوان موضوعی کلیدی در روانشناسی فردی خود مطرح ساخت. ویژگیهای شخصیتی از نظر او قابل مشاهده هستند و اصول روانشناسی را باید در زندگی روزانه بکار گرفت . ما در کودکی برای زندگی آماده می شویم و باید از پس احساسات حقارت حین تلاش برای شناخته شدن(رسمیت یافتن)برآییم. از دید آدلر تمایل به قدرت نه تمایلات جنسی نیروی محرک بشریت می باشد و این تمایل را می توان به نفع فرد بعنوان موجود اجتماعی بکار گرفت. آدلر حس پایه اجتماع را بعنوان مرزبین روانشاسی فردی و زندگی اجتماعی مورد بررسی قرار داد.

رایش تندروترین منتقد فروید بود و بعد از مرگ او یکی از قهرمانان قیام دانشجویی در دهه شصت شد. وی در مورد ماهیت حقیقی انسان ها به اندازه فروید بدبین بود و تجربیات تحلیل شخصیتی اش در آلمان وآمریکا وی را متقاعد کرد که انسان معمولی که به نظر خوددار،مودب،مهربان و با وجدان می رسد در حقیقت رازی تاریک دارد. زیر قشر همکاری اجتماعی یک هسته عمیق بیولوژیک قرار دارد که شامل انگیزه های ظالمانه،سادیستی ،شهوانی،درنده و حسادت آمیز می باشد. این به نظر مناجات (دعای) یک فرهنگ کش محافظه کار می باشد اما رایش اوضاع را به نفع فروید تغییر داد و انقلاب فرهنگی (1966) را تبلیغ کرد:این ناخودآگاه فرویدی و توانایی شهوانی ماست که در حقیقت سرکوب شده است. نظریه و درمان اختلال روانی برای کمک به کودکان آینده برای پیشگیری از آسیب شناسی جنسی ضروری است. طبق نظر رایش،نقش ارگاسم(1927) نادیده گرفته شده و سرکوب جنسی ریشه های اجتماعی- اقتصادی دارد نه بیولوژیک . تا به امروز زندگی مسئله دار رایش و واژگان نادرست زیست شناسی او توجه را از کشفیات مهم وی منحرف کرده است. در تضادی آشکار،روانشاس اجتماعی فروم کانون توجه همگان بوده است.

او یک اومانیست است که نیاز به یک (روح جدید)را مورد تاکید قرار میدهد. چون بدون تغییر عمیق در شخصیت انسان بقای این گونه به خطر می افتد بایربرترس از آزادی غلبه کرد و فروم فرهنگ بودن را بجای داشتن پیشنهاد می کند. کار مهم وی آناتومی مخرب بودن انسان ها (1973) خشونت ذاتی فروید را رد می کند و هنر عشق ورزیدن (1956) از ما می خواهد که به خودمان اعتماد کنیم،تنها فردی که خود را دوست دارد می تواند دیگران را دوست داشته باشد. فروم به عنوان یک فیلسوف در آغاز عضو مکتب فرانکفورت بود که به خاطر مارکیسم غیر سنتی مشهور است اما با کتاب انقلاب امید(1968)به سمت بوداسیم و عرفای مسیحی نظیر مایستراکحارت متمایل شد.

در میان بنیان گذاران روان کاوی که مخالف گشتند هونای ویونگ قرار دارند. کارن هورنای که به خاطر نبوغش در درون گرایی مورد تحسین بود با (تحلیل گران وحشی)مثل کارل گرودک دوست بود و یک متفکر پیشرو در مورد تفاوت جنسی بود. به عنوان یکی از فمنیست های نخستین پدرسالاری فروید و درک محدود فروید از جنسیت مونث را مورد انتقاد قرار داد.هورنای اظهار داشت که نقش مادر به اندازه پدر برای کودکان از هر دو جنس اهمیت دارد. کتابهای او شخصیت روان نژند عصر ما (1937)و روان نژندی و رشد انسان(1950)مفهوم اضطراب اساس را در روش ساختن آشفتگی روانی به کار گرفت.

یونگ سوئیسی به عنوان ولیعهد جنبش روانکاوی شناخته می شد. تا اینکه بین او و فروید در سال 1913 اختلاف افتاد.

آنچه که فروید(خود)می نامید برای یونگ تنها نوک کوه یخ می باشد. روان شناسی تحلیلی یونگ با استفاده از چشم اندازها و رویاها کهن الگوهای موثر بر فعالیت روانی و مبنای جهانی بینی ما را مورد بررسی قرار داد. روان شناسی ناخودآگاه یونگ(1916)حافظه جمعی بشریت را که در اساطیر فرهنگ ما ایفای نقش می کند را تثبیت کرد:روان حاوی کلیت جهان است و انرژی اولیه حیات می باشد. کار عظیم یونگ مرزهای شناسی را به سمت فلسفه بسط داد چنانچه همه فلسفه ها مدیون فعالیت های روح هستند. با روان شناسی عمیق یونگ به دنبال تکامل خود به عنوان پیوند روانی خود آگاه و نا خودآگاه بود که بتواند وارد روح جمعی و کهن الگوهای آن شده و به عقل دست یابد. با اینکه این مسیر مرموز و کلی می نماید دیدگاه های یونگ فاقد تعادل نبود: نقد فلسفی به تو کمک کرده تا ببینم که هر روان شناسی از جمله مال خودم ویژگی اعتراف ذهنی دارد؛تنها با پذیرش مساله به عنوان امری اجتناب پذیر است که من می توانم علت دانش بشر از خود را بیابم. طرف دیگر قضیه اظهارات کنایه آمیز را طی نامه ای به آرنوارکوترلی در سال(1943)دریافت کرد.

به رغم تحلیل های انتقادی فلسفه هنوز نتواسته بیماران روانی را درمان کند.

روان شناسی گشتالت به عنوان یک نظریه ای با اقبال بین رشته ای بوجود آمد. در سال (1890)کریستین فان ارنفلزبا  تبیین خصوصیات  گشتالت کمک زیادی به این رویکرد جدید نمود. اولین تلاش برای تدوین این پیشرفت مهم بود که در زمینه مبانی درک بشر از دنیا اظهار نظر کرد. روان شناسی گشتالت با در نظر گرفتن تضاد شکل و زمینه به عنوان نقطه شروع شکل ملموس را که در آن اشیاء و رویداد های روانی و فرهنگی توسط ما شناخته می شوند را مورد تایید قرار داد. یک شکل از یک پس زمینه آشفته پدیدار می شود و ویژگیها و وقایع سازماندهی را می توان تعیین کرد. اجزا گشتالت (کل) نیستند- این پدیده اهلی آگاهی ماست و امکان یکپارچگی تجربه بشر را فراهم می کند. ولف کانگ کوهلر منتقد وونت و مشهور به خاطر اثبات هوش در میمونها است، مشتاق بود دو دستگی بین علوم Geisteswissenschaft و علوم طبیعی را با کمک روانشناسی Gestalt ا برطرف کرد. او پیشنهاد کرد که مفهوم Gestalt  برای جستجو درآن سوی تجربه حسی تا فرآیند های یادگیری درباره یادآوری ، رویکرد های احساسی ، تفکر و عملکرد به کار ببرند. براساس اظهارات کوهلراز نظر فلسفی  این مساله در ارتباط با حذف آگاهی از علم و کاهش روحیه در برابرتکانه های رفتاری می باشد. وی در کتابش به نام روان شناسی Gestalt (درسال 1929) بر نیاز به درک نظام و ساختار در زندگی ماورای طبیعی تاکید می کند و با واژه Gestalt یا کل ارائه می شود که صرفا مجموعه ای از اجزای آن نیست و نمی توان به شیوه افزایشی به آن دست یافت. Gestalt قبل از اینکه اصولی سازنده برای روحیه و روان انسان شود واژه پایه ای برای زیبا شناسی بود( خصوصا به صورت Gestalt زیبا). فرآیند درک سازمان یافته جذب Gestalt خوب می شود و زندگی ما متشکل از تعداد بی شماری Gestalt هستند. تمایز،بازسازی، اهداف، و خود ، مفاهیم کلیدی در روانشناسی گشتالت است.

 سپس اهرنفلز اشاره می کند که ویژگی های کیفی Gestalt در هوشیاری پدیدار می شود و یا مجموعه روابط بین وقایع مشخص نمی شود. مثلا سازگاری نوعی کیفیت Gestalt می باشد که از ارائه اولیه نه تنها در ارتباط یا حافظه بلکه در تکانه خلاقانه اش برای تصور ما متمایز می باشد.

کورت کوفکا و ماکس ورترمر از پایه گذاران روان شناسی Gestalt هستند و تجارب زیادی کسب کرده اند که شناخت Gestalt را به عنوان واقعه ای رابج اثبات می کند . کورت لوین روان شناسی Gestalt را توسعه داد تا شامل فضای روان شناسی زندگی به عنوان ارتباط پویا بین فرد و محیط باشد. روان شناسی توپولوژیکی او چیزهایی را کشف کرد که برخی در تعداد زیادی از Gestalt تاثیر می گذاشت.

به عنوان آخرین نکته نه کم اهمیت ترین آنها، تعدادی از سنت شکن ها که خواهان بر هم زدن وضع موجود بودند و مکاتب غالب را به  چالش می کشیدند روانشناسی آلمان در قرن بیستم را تشریح نمودند. کارل جاسپر قبل از انکه یک فیلسوف ( اگزیستانسیالیست ) وجودی معروف شود یک مکتب آسیب شناسی روانی عمومی را توسعه بخشید  که رهبر فکری آن دیلتای ((Dilthey و ماکس وبر بودند. جاسپر پزشک متبحری بود که در هایدلبرگ به روان پزشکی می پرداخت اما بدلیل بیماری کارتئوری اش  را ناتمام گذاشت. با این وجود جاسپربا  استفاده از فلسفه دیدگاه اصلی اش را گردآوری نمود.

رنج ، عشق و مرگ حدود فاصل و مرزهایی هستند که به ما این امکان را می دهند که آزادی را با امکانات نا محدودش تجربه نمائیم. قدرت توصیفی جاسپر در تحقیقات وی در پاتولوژی روح بسیار سودمند بود اما روحیه انتقادی وی بر روش شناسی تاکید می نمود.چه می توانیم بفهمیم؟ روان شناسی که بر پایه ی منطق نباشد و سوالات مطروحه ی تئوری دانش را پاسخگو نباشد ,اهمییتی ندارد .این پدیده چگونه خودش را به ما نشان می دهد؟ این نیز سوال مشکلی است مخصوصا اگر بخواهیم حوزه تئوری را رها کرده و وارد حوزه ی عمل بشویم. لودویگ بینزونگر (ludwig Binswanger) پدیده شناسی بود که در زمینه هستی شناسی کار می کرد و عبارت انتزاعی بودن در دنیا را به شواهد جسورانه راه نادرست زندگی تغییرمی داد. تئوری ( اغراق ,رفتار عجیب و غریب و خصلتها ) گرایش درونی و نهفته روان نژادانه زندگی روزانه را افشا می نماید(1956).

بینش قوی اروین استروس ( Erwin straus) که یک روان پزشک پدیده شناس و سنتی بود و اصول (قوانین) خود را در مورد روانشناسی مردمنشانه خود بکار بسته بود وی را از دیگران متمایز ساخت. استروس بر کلیت جهان تاکید دارد. نظریه جدید وی در مورد شرایط و موقعیت های زندگی روزانه علی رغم اینکه وی یک بیگانه بود به وی عزت و احترام بخشد.ویلهلم سالبر که پروفسوری در کلن است به خاطر سبک  و شیوه بی نظیری که درحرفه خود دارد، فروید ، روان شناسی گشتالت و نظر خود درباره روان شناسی زندگی روزانه را ترکیب می کند وبه خاطر مراجعه دقیقش به پدیده در رسانه و هنر مشهور می شود. الکساندر مشیلریچ مشهورترین سنت شکن در آلمان پس از جنگ بود که از جایگاه خود به عنوان مدیر موسسه زیگموند – فروید در فرانکفورت برای انتقاد از جامعه آلمان غربی استفاده می نمود. اثر وی با نام پزشکی بدون انسان دوستی یا پزشکی بدور از انسانیت  (درسال 1947)به تبیین و تشریح  فجیع ترین آزمایشهای پزشکی در زمان ریچارد سوم          می پردازد و اثر دیگر وی ” در ناتوانی برای سوگواری” (درسال 1957) به نحوه ی برخورد آلمانها  با گذشته شان بعنوان افراد و به عنوان یک ملت می پردازد. پس ازآنکه اعتماد آلمان قدیم به رهبران و مسئولانش این چنین و بطرز فجیعی از بین رفت ، آلمان پس از جنگ به یک جامعه ی بدون سرپرست مبدل گردید و عواقب و مشکلات حاد و ناگواری را بر جای گذاشت و روانکاوان اهمیت چشمگیر و خارق العاده گروه های خانوادگی اولیه را درروند اجتماعی شدن تبیین نمودند. میشرلیچ با اثرات متهورانه ای از جمله کتاب ” نامساعد بودن شهرها ” تاثیرات اجتماعی خود را اثبات و اظهار نمودند(در سال 1965). صداقت اخلاقی و پاکی وی ندای وجدان، روان شناسی اجتماعی آلمان غربی را به اثبات رساند.قرابت و نزدیکی فلسفه و روان شناسی زندگی فرهنگی آلمان نه تنها یک موضوع تاریخ روشنفکرانه می باشد بلکه درس و عبرتی پر محتوا برای امروز می باشد. مسلما روان شناسی به عنوان دکترین روح وذهن به کشف واقعییت و اساس انسانیت اختصاص دارد و این درحالی است که علم تاکنون نتوانسته به نحو رضایتبخشی تشریح نماید که چه چیزی باعث شده که ما را به سمت انسانیت سوق می دهد.

از دیدگاه معرفت شناسی جستجوی خود، فرایندی بسیار پیچیده و غامض می باشد. درمورد شئ مشابه با خود محقق چه چیزی می توانیم دریابیم ؟ و ما نمیتوانیم نسبت به برخورد و رفتار با انسان همانند موشهای آزمایشگاهی در روانشناسی آزمایشی بی تفاوت باشیم.علاوه بر این ، به هیچ وجه مشخص نیست که ما از طریق مطالعه روح های آسیب دیده و ذهن متلاشی شده بتوانیم دریابیم که مستعد پرورش اقتدار ذهنی هستیم. موشهای آزمایشگاهی و شخصیت های روان رنجور آگاهی و شناخت لازم را که بتوانیم مستقیما در مورد پروژه های روانشناسی به کار بریم به ما نمی دهند. نگاه دائمی روانپزشکی و روانکاوی  که با درد و رنج بیماران آنها قابل توجیه می نماید, قطعا مبهم و پیچیده می باشد

تحقیقات بیانگر این واقعییت است که روح و روان انسان فقط مغز بیولوژیکی نیست بلکه کار هستی شناسی است که با تحقیق فلسفی دنبال می شود و در واقع چیزی است که رابطه پایدار روان شناسی آلمان در قرن بیستم را تشکیل می دهد. من مایلم تا از همکار ویرایشگرم سون نبلونگ، که روانشناسی را در کلن مطالعه کرده است، برای کمک ارزشمند او در انتخاب متن موجوددر این حجم و برای مشاوره او به ویژه در مورد بخش روانشناشی گشتالت تشکر کنم.

 

منبع: http://www.egs.edu/faculty/wolfgang-schirmacher/articles/german-psychology-in-the-20th-century/

مریم زارع نژاد: niceme90@yahoo.com

دوست و همکار گرامی

چنانکه از ​فعالیت های داوطلبانه کانون ​«انسان شناسی و فرهنگ» و ​مطالب منتشر شده​ در سایت آن​ ​بهره می برید و انتشار آزاد این اطلاعات ​و استمرار این فعالیت ها را مفید می دانید، لطفا در نظر داشته باشید که در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان نیز وجود دارد. کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند.

لطفا کمک های خود را به حساب زیر واریز کنید و در صورت دلخواه با ایمیل به ما اطلاع دهید.

شماره حساب بانک ملت: 117360766


شماره شبا: IR98 0120 0000 0000 0117 3607 66


شماره کارت: 7634-4916-3372-6104


به نام آقای رضا رجبی

© استفاده از مطالب انسان‌شناسی و فرهنگ با ذکر نام نویسنده و منبع آزاد است.

شیوه ارجاع صفحات وب: نام نویسنده. (تاریخ انتشار). نام مقاله. لینک: www.anthropology.ir/article/xxxx. آخرین بازدید: تاریخ بازدید.

Heavy Bomber   Alcoholicity    Compotation    Allowedly    Heavy Armed    Catimini    Empoison    Consumedly    Chibouk    Impendent    According As    I Think wow    Discommend    Rub Al Khali    Foresaid

روانشناسان المانی
روانشناسان المانی
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *