مراجعان زیادی را دیده ام که تفاوت روانشناس و روانپزشک را نمی دانند و بعضاً ماه ها و حتی سال ها مسیر درمانشان به اشتباه پیش رفته است. این مسأله را در بین مردم هم زیاد می بینم حتی در برخی از برنامه ها و سریال های تلویزیونی هم مشاهده می کنیم که این تخصص ها را اشتباه به کار می برند و به نظر می رسد نویسنده فیلم نامه هم نمی دانسته که فرق بین روانشناس و روانپزشک چیست؟ در این مطلب سعی دارم به توضیح این دو تخصص بپردازم که بدانیم در صورت نیاز به کدامیک مراجعه کنیم.
در این فایل صوتی برخی از نکات را بیشتر توصیح دادم. توصیه می کنم اون را هم گوش کنید.
اگرچه هر دو تخصص در حوزه سلامت روان فعالیت می کنند اما وظایف و شیوه کار آنها با هم تفاوت هایی دارد.
روانپزشک یا متخصص اعصاب و روان
روانشناس چکار میکنه
روانپزشک همانطور که از عنوانش مشخص است در رشته پزشکی تحصیل کرده و پس از گذراندن پزشکی عمومی، دوره تخصص خود را در رشته روانپزشکی (یا همان تخصص اعصاب و روان که یکی از تخصص های پزشکی است) گذرانده است. حتما می دانید که پزشکی تخصص های مختلفی دارد از جمله تخصص چشم، داخلی، قلب و غیره که روانپزشکی هم یکی از آنهاست. روانپزشک (یا همان متخصص اعصاب و روان) بیشتر بر جنبه جسمی و فیزیولوژیک بیماری ها تأکید دارد و برای درمان مشکلات بیماران دارو تجویز می کند و در صورت لزوم و در شرایط خاص بیمار را بستری می کند.
روانشناس (روانشناس بالینی)
روانشناس در دوران دبیرستان در رشته علوم انسانی و در دانشگاه در رشته روانشناسی تحصیل کرده است و پس از گرفتن مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری، اجازۀ داشتن مطب یا فعالیت در مراکز مشاوره را دارد. یکی از شاخه های رشته روانشناسی که بیشتر بر درمان تأکید دارد، روانشناسی بالینی است. هدف روانشناسان بالینی نیز کمک به مراجعان برای درمان مشکلات آنهاست و از روان درمانی برای رسیدن به این هدف استفاه می کنند. روان درمانی روش های مختلفی دارد؛ از جلمه شناخت درمانی، رفتار درمانی، طرحواره درمانی، درمان های تحلیلی، روان کاوی، بازی درمانی و غیره. هر روانشناس از یک یا چند روش مختلف روان درمانی برای کمک به مراجعان خود استفاده می کند.
تحقیقات نشان می دهد بیش از 500 روش روان درمانی وجود دارد. که اثربخشی همه این روش ها مشابه هم نیست. برخی از این روش ها اثرات تسکینی بر مشکلات مراجعان دارند و برخی می توانند به صورت ریشه ای مشکلات مراجعان را درمان کنند. البته به شرط آنکه روانشناس بر روش درمانی خود تسلط کافی داشته باشد.
با یک مثال سعی می کنم این مطلب را کمی روشن تر کنم:
مثلا برای درمان فردی که اضطراب شدید دارد چند روش درمانی وجود دارد:
در روش اول تا زمانی که فرد دارو مصرف می کند اضطراب ندارد و احتمال آنکه با کنار گذاشتن دارو مشکل او عود کند وجود دارد.
روش دوم یک روش مقابله ای است. در این روش درمانگر تکنیک هایی را به شما آموزش می دهد که در مدیریت اضطراب به شما کمک می کند. پس در این روش هر وقت اضطراب سراغ شما آمد با استفاده تکنیک هایی می توانید بر آن غلبه کنید. به عبارت دیگر در این روش شما نشانه های اضطراب خود را به جای استفاده از دارو با استفاده از این تکنیک ها کاهش می دهید.
در روش سوم شما انگیزه و دلایل ناخودآگاه اضطراب خود را شناسایی و درمان می کنید. یا به عبارت دیگر اضطراب خود را ریشه کن می کنید.
پس بر خلاف روانپزشک که شیوه کار او مشخص تر است. هر روانشناس ممکن است از روش های درمانی متفاوتی استفاده کند.
5 نکته درباره تفاوت های روانشناس و روانپزشک
پیشنهاد می کنم این مطلب را هم بخوانید: تفاوت روانشناس و مشاور چیست؟
جمع بندی و سخن پایانی
در این مطلب سعی کردم به اختصار تفاوت روانشناس و روانپزشک را توضیح دهم. هدف هر دو کمک به مراجعان برای بهبود سلامت روان آنهاست که روانپزشک عمدتأ از دارو و روانشناس از روان درمانی برای دستیابی به این هدف استفاده می کنند.
در صورتی که سؤالی در این زمینه داشتید می توانید در بخش کامنت های همین مقاله مطرح فرمایید.
سلام من تو رفتارم زود عصبی میشم و…. باید پیش روانشناس برم یا روان پزشک؟؟
سلام و درود بر شما، بستگی به شدت مشکل شما داره اگه خیلی شدید و خارج از کنترل باشه مثلا سوابق متعدد درگیری فیزیکی دارید بهتره اول پیش روانپزشک برید و پس از کنترل نسبی نشانه ها به روانشناس مراجعه کنید اما اگه شدتش زیاد نیست از روانشناس کمک بگیرید
سلام،بستگی به انتخاب خودت داره . با این حال بهتره به روانشناس مراجعه کنی و در صورتی که به دارو هم نیاز داشته باشی ،روانشناس ترا به روانپزشک نیز ارجاع میدهد .
دلیلش اینه که مشکل تو به هر. حال به رواندرمانی نیاز داره ولی ممکنه به دارو نیاز نداشته باشی .
لزوما انتخابی نیست مراجعه به روانشناس یا روانپزشک. پرخاشگری که علتش اختلال دوقطبی باشه حتما نیاز به مصرف دارو داره و تا نشانه ها به کمک دارو کنترل نشه نمیشه روان درمانی را شروع کرد
سلام خیلی بی حوصله ام انقدر که حوصله ی بلن شدن را هم ندارم خسته ام ازان همه خوبی که کردم وکشک شد به دنبال ان نیستم به هم خوبی کنند حدامکان کشک نشه خیلی خسته ام خیلی
درود بر شما به نظر می رسه برخی از علایم افسردگی که شامل ناامیدی و بی انرژی بودن هست را دارید، تست افسردگی را در سایت تکمیل کنید اگه نمرتون از متوسط به بالا شد حتما به روانشناس مراجعه کنید.
سلام من پسر ۱۶ ساله هستم و ۵ سالی میشه که حس همجنسگرایی دارم و علاقه ای به جنس مخالف ندارم اصلا نمیخوامش و همش سعی میکنم خودمو اصلاح کنم ولی موفق نمیشم ایا راه درمانی داره؟
درود بر شما دوست عزیز بستگی به دلیل همجنس گرایی و شدت اون شما داره اگه در اثر اتفاقات یا شرایطی این احساس در شما ایجاد شده باشه بله قابل درمان هست اما اگه این تمایل شدید باشه و دلایل خاصی هم نداشته باشه امکان تغییر چندانی نداره
سلام سوال بپرسم کسی جواب میده ایا؟
درود بر شما دوست عزیز، لطفا سئوال تون را بفرمایید.
سلام تروخدا کمکم کنید خیلی خیلی اعصابم ضعیفه دوتا پسردارم با کوچکترین صداو اذیتی شروع میکنم به کتک زدنشون خیلی اذیتشون میکنم با اینکه میدونم کارم اشتباست اما نمیتونم جلوی خودمو بگیرم چکارکنم تو شهرمون روانپزشک نداریم هزینه درمانم ندارم کمکم کنید
سلام و درود بر شما، مشکل شما ناتوانی در مدیریت خشم تون هست اگه شدتش خیلی زیاده حتما باید به روانپزشک مراجعه کنید و به نظرم اینقدر فرزندانتون مهم هستند که به خاطرشون به نزدیکترین شهر خودتون برید و روانپزشک پیدا کنید. بیمارستان های تامین اجتماعی هزینه ویزیتشون خیلی پایینه. اگر هم شدت خشمتون زیاد نیست مطالعه کتاب غلبه بر خشم انتشارات رشد می تونه بهتون کمک کنه. امکان خرید کتاب از طریق اینترنت هم وجود داره.
درود روز خوش، من خیلی علاقه دارم در رشته ی روان شناسی یا روانپزشکی تحصیل کنم اما نمیدونم با این هزینه های فعلی، چطور میشه تو دانشگاهای خوب که مدارک معتبر میدن مشغول به تحصیل شد، میشه لطفا راهنمایی کنید
سلام و درود بر شما دوست عزیز تحصیل دانشگاه های دولتی که هزینه چندانی نداره، مدارک معتبری هم دارند اما در صورتی که می خواهید در رشته روانشناسی یا روانپزشکی متبحر بشید بار اصلی روی دوش خودتون هست و در هر دانشگاهی می تونید موفق بشید.
سلام سوالی داشتم اگر پاسخ دهید ممنون میشوم. آیا یک مشاور میتواند در هر بخش مشوره دهد؟ چرا؟
درود بر شما دوست عزیز؛ هر مشاوری در همه زمینه ها نمی تواند مشورت دهد. فقط در حوزه هایی که در آن تخصص لازم را دارد.
سلام.احساس عدم اعتمادبه نفس دارم.نمی توانم درجمع به شکل مناسب ابرازوجودکنم.اضطراب اجتماعی دارم مثلا اگربخواهم جلوی سالن عکس بگیرم دستانم می لرزد.تنهایی رابیشتردوست دارم مگراینکه بامعدوددوستان نزدیکم باشم.درباره ظاهر خودم هم بعضی مواقع احساس خوبی ندارم به خصوص اگربه آن فکرکنم.روحیه خاصی دارم مثلا بعضی مواقع خیلی زوداحساسات امیدوارانه ای پیدا می کنم وبعضی مواقع حتی کوچکترین حرف یاانتقادمراآشفته وناامیدمی کنداگرچه احساسات مثبت به مراتب بیشترازاحساسات منفی ام هستند.ازکودکی کمروبودم.وسواس هم دارم که باخواندن کتاب تاحدی آنراکنترل کرده ام.احتمالا منشامشکلات من ژنتیکی است.به نظرشماچاره چیست
سلام و درود بر شما؛ مشکل شما به نظر می رسد عزت نفس پایین است و فارغ از اینکه دلیل آن چی هست قابل ارتقا و بهبود هست. اگر چه برخی از تحقیقات نشان می ده که ژنتیک هم می تونه در کمرویی اثرگذار باشه اما میزان اثرش به حدی نیست که قابل درمان و کنترل نباشه
روانشناس چکار میکنه
سلام و وقت بخیر ترم یک روانشناسی هستم و متوجه شدم این رشته یه کم رفرنس پزشکی داره ، در صورتی که بنده رشته ی انسانی خوندم ترسیدم و به انتخاب خودم شک کردم این رشته رو خیلی دوست دارم ولی در عین حال پزشکی سخته. واقعا پایه ی این رشته پزشکیه ؟
درود بر شما دوست عزیز نگران نباشید درس روانشناسی فیزیولوژیک که رفرنس های پزشکی داره در حد یک درس 3 یا 4 واحدی هست و در مقایسه با حدود 130 واحد کل رشته زیاد نیست.
سلام اقاي دكتر خواهش ميكنم كمكم كنيد من فكركنم دارم افسردع ميشم همش گريه ميكنم و هيچي خوشحالم نميكنه حوصلع هيچكسو ندارم وقتي عصبي ميشم همش بي احترامي ميكنم وخيلي زود عصبي ميشم اححساس تنهايي و بي كسي ميكنم به همه بدبينم و حساس من بايد پيش دكتربرم؟؟ بابد چيكاركنم؟
سلام و درود بر شما اول باید دلیل و طول مدت این نشانه ها مشخص بشه. بهتره اول به روانشناس مراجعه کنید تا این مسایل را بررسی کنه روانشناس اگه تشخیص بده که شدت افسردگی تون زیاد یا دلیل فیزیولوژیک داره حتما به روانپزشک هم ارجاع تون می ده
سلام خسته نباشید من ی پسر ۱۱ ساله دارم دو سال پیش همسرم فوت شد حدود یک ماه هست ازدواج مجدد کردم پسرم قبلا هم خیلی پرخاشگر بود اما الان خیلی خیلی بیشتر شده مدام بهانه میگیره یعنی از لحظه ای ک بیدارمیشه بهانهای مختلف میگیره تا شب ک بخوابه تو رو خدا کمکم کنین دلمنمیخواد زندگی مجددم از هم بپاشه
سلام و درود بر شما، احتمالا دلیل این رفتارها مشکل در ارتباط با شما یا همسرتون هست. بهتره به روانشناس کودک مراجعه کنید تا با پسرتون صحبت کنه و ریشه این رفتارها را شناسایی کنه و به شما توصیه های برای اصلاح رفتارهای خودتون یا همسرتون بده
سلام. وقتتون به خیر دانشجو هستم و شاغل. تقریبا یک سالی هست که حال مساعدی ندارم و بی قرارم. این توصیفی هست که دیگران در مورد من دارند؛ حتی دقیق تر این که از شخصیت درون گرای خودم به شدت فاصله گرفته ام. آستانه تحملم پایین اومده و میشه گفت انگیزه ای برای ادامه راه ندارم. البته واقف هستم که دلیل این حال، اتفاق ناخوشایندی هست که در گذشته برای من پیش اومده. منتها مسئله ای که هست صحبت کردن کمکی به حال فعلی من نمیکنه و یا شاید من تمایلی برای حرف زدن ندارم. با این اوصاف شما همچنان صلاح رو در این میدونید که باید به روان شناس مراجعه کرد؟ و یا روان پزشک؟
سلام و درود بر شما تست افسردگی بک را در سایت تکمیل کنید اگه نمرتون شدید بود بهتره اول به روانپزشک مراجعه کنید تا کمی خلقتون بالا بیاد اما یادتون باشه دارو حال شما را خوب نمی کنه مگه اینکه مشکل شما دلیل ژنتیکی یا فیزیولوژیک داشته باشه گام بعدی اینه که مشخص بشه دلیل این حال فعلی شما چیه و در یک سال اخیر چه اتفاقی افتاده که روحیتون را خراب کرده که روانشناس می تونه در این زمینه به شما کمک کنه پس حتما در کنار مراجعه به روانپزشک به روانشناس هم مراجعه کنید
سلام می خواستم بپرسم کسی که تا ناراحت , عصبی یا نگران بشه یا اصلا اوضاع و شرایط یه ذره بهم بخوره کلا اشتهاش رو از دست میده و در حالت عادی هم کم غذا می خوره ولی ریشه کم اشتهاییش کاملا حال روحیشه یعنی در جمع مثبت مثلا با دوستانش خوب غذا می خوره جاق میشه ,باید بره روانشناس یا روانپزشک؟ چون تا همیشه که اوضاع و احوال مثبت نیست بلاخره زندگی روزمره درگیری خودشو داره هیچ بیماری فیزیکی نداره و تمام ازمایشاتش سالمه اعم از تیرویید و… فقط بسیار لاغر شده برای کم خوردن یا نخوردن مداوم
سلام و درود بر شما دوست عزیز به نظر میرسه مشکلات خوردن شما عصبی باشه و برای حل این مشکل نیاز به مراجعه به روانشناس دارید.روانشناس می تونه به شما کمک کنه ریشه این مشکلات را شناسایی و حل کنید تا به صورت غیر مستقیم روی تغذیه و خوردن شما اثر نذاره.
سلام روز بخیر.من و همسرم صاحب دو فرزند هستیم که بعد از تولد فرزند دوم که لب شکری بود سختی های زیادی در زندگی کشیدیم. متاسفانه همسرم چه از زمانی که فرزند دومم رو باردار بود که بهش گفتن فرزندت لب شکری هست وبعد از به دنیا امدنش مراحل درمان رو پیش گرفتیم اعصابش بشدت ضعیف شده. تا جایی که برای خوشحال کردنش هرکاری که میکنم ولی با یه ایرادی که میگره ورق بر میگرده.مثلا به خونه پدر ومادرم برای تولد فرزندم رفیتم هرکاری کردم اسباب خوشحالیش محیا بشه اما بعد از برگشتن متاسفانه ناراحتی کرد.تا جایی که خودم وسواس گرفتم که هرجا هستیم ایا کاری که میکنم باعث خوشحالیشه یا ناراحتیش.ایا به نظر شما به روانپزشک مراجعه کنیم یا روانشناس.با تشکر از شما
سلام و درود بر شما دوست عزیز؛ به نظر می رسه همسر شما نتونسته با شرایط جدید پیش اومده کنار بیاد و اصطلاحا مشکل سازگاری پیدا کردن. و همین مساله برخی از علایم افسردگی را هم در ایشون فعال کرده اگه قبل از تولد فرزندتون مشکل خاصی نداشتن و بعد از تولد این مشکلات ایجاد شده بهتره به روانشناس مراجعه کنید.
سلام خسته نباشین من حدودا از ماه اسفند همیشه حس غمگین بودن دارم و هیچی حالم رو خوب نمیکنه و ذوق نمیکنم . همه چی خیلی بهم ریختس .. کلی از درس هام عقب افتادم و حتی یه حموم رفتن ساده ام واسم سخته و حوصله ندارم ، تو بدنم حس سنگینی ای دارم و همش دوست دارم دراز بکشم و خستم! کمتر از گذشته غذا میخورم و زیاد میخوابم یا خیلی کم مثلا از ساعت ۷ الی ۸ صبح میخوابم تا ۶و ۷ عصر یا بعضی وقتا ۷ که میخوابم ۱۰ بیدار میشم و دیگه خوابم نمیبره ، حدودا ۱ ماه پیش ۲ بار تو خواب راه رفتم و صبحش چیزی یادم نمیومد! خیلی ترسناک بود واسم و برای اینکه می ترسیدم بازم تو خواب راه برم نمی خوابیدم تا بقیه بیدار شن و مراقب باشن . گریه کردن کار همیشه ام بود از اسفند ولی دو هفته ای هستش که گریه ام نمیگیره نمیتونم گریه کنم و بیشتر عصبی میشم ! با خانوادم راجب این مشکلات حرف زدم ولی اونا جوری رفتار میکنن که انگار عادی عه و مشکلی نیست سعی میکنن نادیده بگیرن ! بعضی وقتا یهو استرسی میشم و قلبم تند میزنه و یکم کف دستام عرق میکنه درحالی که دلیلش رو نمیدونم و وقتی به مامانم گفتم با داد بهم گفت استرس چی ؟ چته ؟؟ میدونین من قبلا یک یا دو بار پیش مامانم گریه کردم بدون دلیل و اون بهم گفت روانی! (: وقتی بچه بودم بابام میگفت حق ندارم گریه کنم چون گریه مال ادم های ضعیفه . چرا؟ فقط ادم های ضعیفه گریه میکنن؟؟ من فقط درد دارم.. هیچ کس نمیفهمه! ۱ سال پیش عموی مامانم به سینه هام دست زد و من به هیچکس نگفتم! نمیتونستم بگم! انقدر شوکه بودم که و فقط سعی کردم نادیده بگیرم ولی از ذهنم پاک نمیشه! حس کثیف بودن دارم .. من حتی وقتایی که با بابام تو خونه تنهام ام میترسم ! اعتمادم شکسته شده منظورم رو میفهمین؟؟ ۲ سال پیش تو خانواده امون یه دعوای اساسی داشتیم تو خانواده مادر ایم و کل خانواده بهم ریخت.. همه چی حالم رو بهم میزنه ! دیگه نمیدونم باید چیکار کنم .. با بهترین دوستم ام به تازگی قطع رابطه کردم .. من فرزند اول و نوه ی اول توی هر دو تا خانواده پدر و مادرم هستم و به معنای واقعی تنهام.. (: لطفا .. خواهش میکنم بگین چیکار کنم .. دیگه خسته شدم .. باید کجا برم ؟ به کی بگم ؟؟ از کی کمک بخوام ؟
سلام به شما دوست عزیز حالت ها و علایم شما نشون میده چقدر از درون تحت فشار هستید و متاسفانه عدم همراهی و درک خانواده هم مشکل شما را بیشتر کرده. شما علایم اضطرابی شدید دارید. اگه می خواهید به طور اساسی مشکل تون را حل کنید که بهتره از یک روان درمانگر کمک بگیرید اما اگه امکان مراجعه ندارید بفرمایید تا کتاب بهتون معرفی کنم
سلام وقت شما بخیر اقای دکترمن احساس ناامیدی میکنم هیچ چیزی خوشحالم نمیکند کمبودی هم ندارم فقط خونه را عوض کردم ولی بعضی مواقع شدت فکرم طوری هست که احساس میکنم داره به قفسه سینه ام فشار میادعلی الخصوص صبح ساعت ۷.۸ خیلی شدیدتر میشه حالا میخوام بدونم روانپرشک تاثیری داره. ممنون
درود بر شما دوست عزیز، فشار روی قفسه سینه نشانه اضطراب هست که باید مشخص بشه دلیل اون چیه. از اون جایی که می گید در زندگی مشکل خاصی ندارید احتمالا جابجایی خونه یک ترس ناخودآگاه را در شما فعال کرده که باید علتش بررسی بشه مراجعه به روانپزشک می تونه به صورت موقتی مساله شما را حل کنه اما برای ریشه یابی و حل مشکلتون بهتره به روانشناس تحلیلی مراجعه کنید
سلام ببخشید نمیشه هم روانشناس بود هم روانپزشک یا اگه روانپزشک شی دوره روانشناسی نمیبینی
سلام و درود بر شما بله می تونید هر دو رشته را بخونید و هر دو مدرک را داشته باشید. یا می تونید مدرک روانپزشکی را بگیرید و در کنارش دوره های روان درمانی را هم طی کنید تا بتونید کار روان درمانی هم انجام بدید
باسلام من در بار ارز بین الملل فعالیت دارم که کار بسیار پیچیده و دقیقی است همه ابزارها ودرک کلی بازار و مهارت لازم را فرا گرفته ام مشکل اساسی من عوامل بیرونی و ذهنی من است که در کارم اختلا ایجاد میکند میتوانید در این خصوص راهنمایی بفرمایید به کدام متخصص مراجعه کنم با تشکر
درود بر شما دوست عزیز برای حل مشکلتون بهتره به روانشناس مراجعه کنید. روانشناس می تونه به شما مهارتهایی آموزش بده که ذهن تون را آرام کنید و در صورت نیاز علل اثر گذاری زیاد عوامل بیرونی روی شما را بررسی و رفع بکنه
سلام . من چند وقتی است که احساس افسردگی شدید می کنم و هر روزه استرس زیادی رو تحمل می کنم . برای درمان باید به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم ؟
سلام به شما دوست عزیز بستگی به شدت و علت افسردگی و استرس تون داره. برای ریشه یابی مشکل بهتره به روانشناس مراجعه کنید. معمولا اگه شدت افسردگی و استرس تون خیلی شدید و غیرقابل کنترل باشه بهتره در کنار روان درمانی مدتی هم تحت نظر روانپزشک دارو مصرف کنید.
سلام . من بین روانشناسی و روان پزشکی تو شکم، من استعداد خوبی در درک انسانها ارتباط با آنها و علاقه خیلی زیادی به کشف عملکرد مغز و درسترش ناخودآگاه دارم، از بچگی دوست داشتم که روانشناس بشم اما خب الان در ترکیه زندگی میکنم و مردم اینجا خیلی عجیبن، مثلا تو ایران قبل از اینکه بریم پیش روانپزشک میریم پیش روانشناس و در حالت حاد بودن مشکل به روانپزشک معرفی میشیم، اما اینجا تماما برعکسشه، یعنی همه دونسته و ندونسته اولین کاری که میکنن پیش روانپزشک رفتنه، بنظر شما با توجه به شرایط و علایقم من باید کدومشو انتخاب کنم؟
سلام و درود بر شما دوست عزیز روانپزشکی بیشتر هدفش شناسایی علایم و نشانه های بیماری و تجویز دارو هست. اما روانشناس پس از تشخیص مشکل مراجع هدفش انجام روان درمانی هست. به عبارت دیگه روانپزشک بیشتر بر تشخیص درست و درمان به کمک دارو تمرکز داره اما روانشناس تمرکز اصلیش بر فرایند درمان هست. بستگی داره شما به کدوم یک زا این دو مسیر علاقه داشته باشید.
سلام.خسته نباشید من الان چند سال هست که هر شب و روز با فکر یه نفر دارم زندگی میکنم کارم مدام گریه هستش اصلا نمیتونم کار های روزمرگیمو انجام بدم من خیلی فداکاری و از خود گذشتگی کردم فک میکردم همه متوجه میشن که من به خاطر اونا از خودم میگذرم الان اصلا فهمیدم هیشکی براش نیست که من زندگیمو به خاطر اونا نابود کردم بعضی وقتا حس خودکشی بهم دست میده.من باید چیکار کنم هر وقت هم میخوام با خانوادم صحبت کنم میگن اگه دوست داشتی میکردی الکی نگو فداکاری
درود بر شما برای حل مشکل تون اقدامی تا حالا کردید؟
حسینعلی با سلام و خسته نباشید خدمت اقای دکتر بهشتیان.من از بچگی برای درس خواندن و انجام امور خود تمرکز نداشتم و بسیار خیال پردازی میکردم.با مراجعه به روانپزشک 10 سال قرص های آ سرترالین و کلومیپرمین وریسپریدون خوردم اما اصلا بهتر نشدم.بعد از 10 سال مصرف دارو، خودسرانه دارو راقطع کردم و این قطعی هم تاثیر چندانی بر من نداشت اما مشکلات من اعم از 1_عدم تمرکز در انجام کارها و مطالعه و هم چنین عدم به پایان رسانیدن کارها در سر وقت.2_استرس زیاد و وجود تنش در عضلات و ماهیچه ها واستخوان فک.3_وجود افکار منفی از گذشته. پس از 6 ماه عدم مصرف دارو به روانشناس مراجعه کردم وپس از جلسات متعدد مشکل افکار منفی گذشته کاهش یافت اما دو مشکل دیگرپا برجا است.پس از گرفتن نوار مغزی به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کردم وتشخیص سالم بودن مغز بود.لطفا راهنمایی کنید که به چه متخصصی مرجعه نمایم.با تشکر فراوان از راهنمایی شما.
سلام وقت بخیر من یه دختر ۲۰ سالم که تقریبا دو ساله شدیدا تحت تاثیره حملات میگرنم، یک سالو نیمه که برای کنترل میگرن پزشکای مختلف دارو های مختلف تجویز کردن، فاصله ی حملات میگرنم خیلی زیاد تر شده ولی شدتش هم بیشتر شده، هر شب کابوس میبینم و با هر صدایی سریعا از خواب میپرم، جدیدا حتی نمیفهمم کی خوابم کی بیدار… در این شرایط باید به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک
درود برشما دوست عزیز مشکل میگرن شما عصبی هست و اگه به روانپزشک مراجعه کنید فقط با دارو باعث تسکین سر درد های شما میشه و اون را درمان نمی کنه. تا زمانی که ریشه و دلیل عصبی میگرنتون را حل نکنید این مشکل با شما خواهد بود. درمان میگرن فقط از طریق درمان های روانپویشی امکان پذیره. به یک روانشناسی که به رویکرد روانپوشی مسلط هست برای درمان مشکلتون مراجعه کنید.
سلام خسته نباشین من حدودا از ماه اسفند همیشه حس غمگین بودن دارم و هیچی حالم رو خوب نمیکنه و ذوق نمیکنم . همه چی خیلی بهم ریختس .. کلی از درس هام عقب افتادم و حتی یه حموم رفتن ساده ام واسم سخته و حوصله ندارم ، تو بدنم حس سنگینی ای دارم و همش دوست دارم دراز بکشم و خستم! کمتر از گذشته غذا میخورم و زیاد میخوابم یا خیلی کم مثلا از ساعت ۷ الی ۸ صبح میخوابم تا ۶و ۷ عصر یا بعضی وقتا ۷ که میخوابم ۱۰ بیدار میشم و دیگه خوابم نمیبره ، حدودا ۱ ماه پیش ۲ بار تو خواب راه رفتم و صبحش چیزی یادم نمیومد! خیلی ترسناک بود واسم و برای اینکه می ترسیدم بازم تو خواب راه برم نمی خوابیدم تا بقیه بیدار شن و مراقب باشن . گریه کردن کار همیشه ام بود از اسفند ولی دو هفته ای هستش که گریه ام نمیگیره نمیتونم گریه کنم و بیشتر عصبی میشم ! با خانوادم راجب این مشکلات حرف زدم ولی اونا جوری رفتار میکنن که انگار عادی عه و مشکلی نیست سعی میکنن نادیده بگیرن ! بعضی وقتا یهو استرسی میشم و قلبم تند میزنه و یکم کف دستام عرق میکنه درحالی که دلیلش رو نمیدونم و وقتی به مامانم گفتم با داد بهم گفت استرس چی ؟ چته ؟؟ میدونین من قبلا یک یا دو بار پیش مامانم گریه کردم بدون دلیل و اون بهم گفت روانی! (: وقتی بچه بودم بابام میگفت حق ندارم گریه کنم چون گریه مال ادم های ضعیفه . چرا؟ فقط ادم های ضعیفه گریه میکنن؟؟ من فقط درد دارم.. هیچ کس نمیفهمه! ۱ سال پیش عموی مامانم به سینه هام دست زد و من به هیچکس نگفتم! نمیتونستم بگم! انقدر شوکه بودم که و فقط سعی کردم نادیده بگیرم ولی از ذهنم پاک نمیشه! حس کثیف بودن دارم .. من حتی وقتایی که با بابام تو خونه تنهام ام میترسم ! اعتمادم شکسته شده منظورم رو میفهمین؟؟ ۲ سال پیش تو خانواده امون یه دعوای اساسی داشتیم تو خانواده مادر ایم و کل خانواده بهم ریخت.. همه چی حالم رو بهم میزنه ! دیگه نمیدونم باید چیکار کنم .. با بهترین دوستم ام به تازگی قطع رابطه کردم .. من فرزند اول و نوه ی اول توی هر دو تا خانواده پدر و مادرم هستم و به معنای واقعی تنهام.. (: لطفا .. خواهش میکنم بگین چیکار کنم .. دیگه خسته شدم .. باید کجا برم ؟ به کی بگم ؟؟ از کی کمک بخوام ؟
عزیزم پیش روانشناس رفتی؟
سلام .من مشاوره میخواستم برای اینکه مرددم از همسره معتادم که مصرف کننده شیشه هست جدا بشم یانه. ایا کسانیک مصرف شیشه دارن به روش ترک اجباری میتونند ترک کنند یا نه؟ من دو فرزند دارم ک نمیدونم بخاطره اونا بمونم یا بخاطره اونا جدا بشم.
تصمیم به خودکشی گرفتم
سلام و درود بر شما اقای دکتر
شغل ما دامداری هست ، پدر من خیلی خیلی زود عصبی میشه بعد عصبانیت هم شروع میکنه به زدن گاو ها مثال : اگر گاوی از بندش باز بشه ، پدرم دیگه دنبال راه اسان نمیگرده برای بستن حیوان ، زود شروع به زدن و فحش و ناسزا و نفرین میکنه . اگر هم بخواهیم کمک کنیم یا راهی بهش پیشنهاد دهیم شروع به فحش دادن به خود ما پیکنه ، پدر من از قبل هم پرخاشگر بود ولی از وقتی که وارد این شغل شدیم شدت یافته الان دیگه یک روز خوش همراه خنده و خوشی نداریم هر روز اینجوری اوقات تلخی داریم . راهکار چی هست ما باید پیش روانپزشک بریم یا روانشناس .
درود بر شما دوست عزیز با توجه به توضیحات شما شدت خشم پدر زیاده به خصوص که همراه با زدن همراه هست. معمولا حل این مشکل از طریق روان درمانی زمان بر هست اما دارو می تونه ایشون راسریع آروم کنه. اگه در برابر مصرف دارو گارد ندارن بهتره به روانپزشک مراجعه کنید.
سلام از پاسخگویی شما خیلی متشکرم . اگر از طریق روانپزشکان دارو های تسکین اعصاب تجویز شود ، این دارو ها سو تاثیرات یا وابستگی دارند ؟
نه معمولا وابستگی شدید ایجاد نمی کنه اما نباید یک دفعه مصرف دارو قطع بشه
ممنونم از پاسخ شما ، ایا دارو های وابستگی و اعتیاد ندارند ؟ د اینکه جون شرایط شغلیوجوری هست که باید سخت کار بشه ، در کار و شغل تداخلی ایجاد نمیکنه دارو ها ؟
سلام خسته نباشید،من دنبال روانشناس خوب در نیشابور میگردم، میشه بهم معرفی کنید لطفا….ی ماهه که دنبال روانشناسم
درود بر شما دوست عزیز متاسفانه از همکاران در نیشابور کسی را نمی شناسم. البته اگه درمانگر مطمئن و متبحری هم در شهر دیگه می شناسید می تونید جلسات آنلاین با ایشون داشته باشید.
سلام ،وقت بخیر پدری دارم 62 ساله که متاسفانه دچار بدبینی نسبت به اطرافیان هست و همه رو مورد انتقاد قرار میده و از همه ایراد می گیره،و اگر هم در این ضمینه مخالفتی یا دفاعیه ای از جانب طرف مقابل یا حتی ما از خودمون یا اون شخص مورد نظرش دفاع کنیم و منکر برداشتهای اشتباهش بشیم ،شروع به پرخاشگری کرده و نهایتا بعضی مواقع خونه رو برای چند روز ترک میکنه ،لطفا راهنمایی بفرمایید چه راه درمانی پیشنهاد میدید،با تشکر
درود بر شما دوست عزیز بدبینی پدر شما دلایل مختلف و علامت اختلالات متفاوتی می تونه باشه. ممکنه علایم پارانویید باشه که در این صورت حتما باید تحت نظر روانپزشک درمان بشن. به خصوص اینکه می گید حرف هیچ کسی را قبول نمی کنه و فقط معتقده نظر خودش درسته البته می تونه علامت افسردگی هم باشه که چون دیگران به نظرشون توجهی نمی کنن اینطور واکنش نشون میدن. اگر هم که سالهاست این مشکل را دارن که احتمالا به اختلال شخصیت پارانویید مبتلا هستن
سلام من می خواهم روانپزشک شوم اما خودم هم سابقه بیماری روحی داشته ام.آیا با این گذشته امکانش هست این شغل برای من مناسب باشد؟
درود بر شما دوست عزیز بستگی به اختلالی که داشتید و شدتش داره مشکلات موقت روحی نمی تونه مانع رسیدن شما به هدف تون بشه
با سلام و وقت بخیر من و همسرم 31 و 33 سالمونه و 5 سال ازدواج کردیم و 10 سال هم با هم دوست بودیم. خیلی همو دوست داریم و اغلب باهم روابط عاطفی خوبی داریم. انقدر خوبیم که واقعا زندگی بدون هم برامون تقریبا غیر ممکنه. ولی وقتی سر یک مساله به مشکل میخوریم چنان با هم درگیر میشیم که به زدو خورد شدید میکشه و همیشه همه باخبر میشن و تو اون لحظه درگیری از هم متنفر میشیم. دیگه خیلی شرایط سخت شده و واقعا آبرومون رفته. بعد از دعوا از کارمون و اینگه نتونستیم خودمونو کنترل کنیم پشیمون میشیم. انگار هر 3 یا 4 ماه باید یک دعوای شدید بکنیم.میشه کمکمون کنید. چه طور کاری کنیم که به این مرحله نرسیم؟ واقعا داریم پیر و داغون میشیم
درود بر شما دعواهای شدید به این شکل و در کنار اون رابطه عاطفی خوب در سایر شرایط می تونه دلایل مختلفی داشته باشه. معمولا از کوره در رفتن ، خشم بیش از اندازه و زد و خورد در زندگی مشترک حزو علایم خطر در زندگی مشترک هست. باید مساله شما دقیقا بررسی بشه که دلیل رخ دادن این نوع درگیری ها چی هست. می تونه ریشه در مسایل جدی تر در دو طرف داشته باشه بهتره حتما به روانشناس مراجعه کنید.
ممنون جناب دکتر
سلام اقلی دکتر.ببخشید من امسال باید انتخاب رشته کنم من به شغل روانشناسی علاقه دارم.ولی توی مطالعاتی که کردم فهمیدم که باید رشته ی انسانی را انتخاب کنم. میخواستم ببینم از رشته ی تجربی و دادن کنکور تجربی نمیشه رفت داخل این رشته؟چون بیم دارم که برم انسانی و روانپزشی در نیام و چون تجربی نرفتم نتونم هیچ رشته ی پزشکیه دیکه ای انتخاب کنن.ممنون میشم راهنماییم کنید🙂
درود بر شما دوست عزیز هم از رشته انسانی و هم تجربی می تونید روانشناسی را انتخاب کنید. روانشناسی جزو رشته هایی هست که از هر دو گرایش دانشجو می پذیره
سلام.وقت بخیر استاد. استاد ببخشید یک سوال داشتم رشته ی روانپزشکی به نظرتون اینده ی خوبی داره؟ اخه خودتون بهتر میدونید مردم ایران نسبت به رفتن پیش روانپزشک یک گار خاصی دارن
درود بر شما دوست عزیز نسبت به گذشته شرایط خیلی بهتر شده به خصوص در کلان شهرها شرایط مناسب تر هست. و افرد جامعه گارد کمتری برای مراجعه به روانپزشک دارن اما در کل بستگی به علاقه شما داره اگه به این رشته نسبت به سایر تخصص های رشته پزشکی علاقه مند هستید حتما می تونید در اون موفق باشید.
سلام جناب دکتر خسته نباشید . من ی مشکلی دارم اونم اینکه نمیتونم فراموش کنم . من یکنفرو بیش از اندازه دوس دارم . و این داره اذیتم میکنه نمیتونم بهش فکر نکنم نمیتونم بیخیال باشم چ کار باید بکنم . برم پیش روانشناس یا روانپزشک ؟؟؟؟
درود بر شما دوست عزیز شما دچار سوگ حل نشده هستید، دو حالتی که معمولا سوگ حل نشده زیاد اتفاق می افته یکی مرگ عزیزی هست و مورد دیگه شکست عشقی هست. مراجعه به روانشناس می تونه برای حل این مشکل بهتون کمک کنه البته باید به روانشناسی مراجعه کنید که دلیل وابستگی شما به ایشون را شناسایی و حل کنه چون معمولا وابستگی شدید ریشه در مسایل دیگه داره
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت جناب دکتر بهشتیان من دربیشتر زمینه ها احساس میکنم در جامعه خلاف جهت حرکت بیشتر آدمها حرکت میکنم مثلا فردی را که وارد نانوایی میشود و پس از زیر و رو کردن نانها ، نان مورد نظرش را پیدا میکند (بهداشتی) فردی که با سرعت سر پیچ میپچد و انتظار دارد من از مسیرم منحرف شوم تا او سریع به مقصدش برسد (رانندگی) همکارانی که به خاطر نظم و وقت شناسی ام مگویند اخلاق خاصی دارم و سر پنج دقیقه مشکل ساز نشوم (وقت شناسی) مشکلات اساسی با همسرم به خاطر چشم و همچشمی ها و دهن بینی هایش در مورد مسایلی که در جامعه بصورت عرف درآمده است مثل داشتن بیشتر از یک بچه و و و بنابراین بیشتر اوقات با مردم درگیری لفظی و پرخاشگری دارم نزدیکترین فرد زندگی ام یعنی همسرم میگوید مشکل از من است و نباید زیاد حساس باشم
حال میخواهم از شما بپرسم آیا مشکل از من است یا اطرافیان من؟ و اگر نیاز به اطلاعات دقیق برای پاسخ لازم است من به دکتر روانشناس مراجعه کنم یا روانپشزشک؟
درود بر شما دوست عزیز در مواردی که گفتید مشکل از جامعه است اما نکته مهم این است که تنها فردی که ما می تونیم تغییر بدیم خودمون هست و روی دیگران تاثیری نمی تونیم داشته باشیم حالا اگه ما به خاطر رفتارهای غلط دیگران مدام بهم بریزیم باعث میشه که حال ما بد بشه. به همین دلیل می تونم بگم چون نمیشه تاثیر چندانی روی رفتار دیگران گذاشت بهتره روی خودمون کار کنیم تا احساس بهتری داشته باشیم. برای این موارد بهتره از روانشناس کمک بگیرید
ممنون از وقتی که برای سئوال من گذاشتید سه سال پیش با همسرم به یک روانشناس مراجعه کرده بودم و ایشان پس از شنیدن صحبتهای ما گفتند که من نمیخواهم حق را به طرف مقابل بدهم و موضع میگیرم ، و من هم جواب دادم که شما با دلایل منطقی بگو که چرا تصمیم و خواسته من اشتباه است ، که ایشان جوابی نداشتند و فقط میگفتند که شما نمیخواهید حرف مرا قبول کنید من دیروز بهمراه همسرم به یک روانپزشک مراجعه کردم و ایشان گفتند که من به خاطر فشارهای جامعه و خانواده دیگر از زندگی لذت نمیبرم و با تجویز قرص خواست تا بصورت مصنوعی هورمون شادی در مغزم ترشح شود بنابراین سئوال اصلی من همچنان پابرجاست که چرا به جای اصلاح جامعه من باید خودم را اصلاح یا تطبیق دهم؟
درود بر شما دوست عزیز اگر به جای تغییر خودتون می خواهید کار سخت تر را انتخاب کنید وجامعه را تغییر بدید بسم الله
سلام وقت بخیر اقای دکتر من یک سالی هیت که خیلی گوشه گیر شدم و از حر ادمی حتی دوستام و خانوادم فراری بودم و دوست داشتم تنها باشم. الان مشکلات فکریم دغدغه هام سبک شده و فهمیدم که چقدر خودمو از همه دور کردم الان داخل جمع ها حضور دارم و همش در کنار خانوادمم و ولی نمی تونم باشون مثل قدیم سر شوخی رو باز کنم یا صمیمی حرف بزنم نمی دونم باید چی کار کنم حس بدی دارم که چرا این مدت از خانوادم دوری کردم
درود بر شما دوست عزیز؛ دلیل گوشه گیری تون چی بوده؟ اتفاقی در زندگی تون رخ داده بوده؟
دلیل خاصی که نه قط دوست دلشتم تنها باشم و تحمل کسی کنارمکاقکاقعا برام سخت بود ولی تونستم اون دوره رو پشت سر بزارم ولی نمیتونم مثل صابق توی جمع ها حرف بزنم و معمولا ساکت میشینم فقط
برای حل مشکل تون باید روی وابستگی تون کار بشه حالا دو حالت داره یا کلا شخصیت وابسته ای دارید که باید روی حل این مساله کار بشه یا اینکه هنوز به این فرد دلبستگی دارید که باید روی اون کار کنید.
سلام وقت بخیر بنده خوزستان هستم برای داداشم تماس میگیرم 15 سالشه میخواستم ببینم میتونید به صورت تلفنی بهش مشاوره بدید خیلی ضروریه ممنون میشم جواب بدید اگه نیاز باشه تهران هم میارمش
درود بر شما دوست عزیز بله امکان مشاوره تلفنی هم هست. لطفا با شماره 09109105010 هماهنگ بفرمایید.
سلام. قبلا به مشاوره مراجعه کردم از نظر روحی و ذهنی و همه موارد مشکلی ندارم. اما چند ساله که مثلا مشغول انجام کاری هستم ناگهان حس میکنم جانوری… سایهای… چیزی به سرعت رد میشه ولی نگاه که میکنم چیزی نیست!! گاهی این دیدهای غیرواقعی بیشتر میشه. باید به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک؟! ممنون از راهنماییتون
درود بر شما دوست عزیز اگه این چیزهایی که حس می کنید براتون واقعی هستند و شدت شون زیاده بهتره و ربطی به شرایط روحی شما مثل میزان اضطراب تون نداره بهتره به روانپزشک مراجعه کنید.
برای بار بعدی ارسال نظر نام، ایمیل، و وب سایت من را در این مرورگر ذخیره کن.
تلفن : 10 50 910 0910 ، 22859193آدرس: شریعتی – بالاتر از ظفر – جنب مجتمع نگین ظفر – beheshtiyan.ir@gmail.comسایر سایت هاکلینیک هیپنوتیزمکلینیک ازدواج
دکتر محمد بهشتیان روانشناس ، روان درمانگر ، پژوهشگر ، مدرس و هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی است. وی عضو انجمن روان تحلیلی و هیپنوتراپی آمریکاست. حدودا ۲ دهه است که در حوزه روان درمانی تحلیلی و هیپنوتیزم درمانی فعالیت می کند. وی دستگاه BWS (ویژه هیپنوتیزم سریع) را در سال ۱۳۸۱ اختراع و پژوهشی درباره اثربخشی این دستگاه در مقایسه با روش های معمول درمانی انجام داد. وی تا کنون بیش از ۴۰ عنوان کتاب تالیف و ترجمه کرده است. بیش از 10 سال است که به تربیت روان درمانگر (درمان های تحلیلی) و هیپنوتیزم درمانگر مشغول است. رویکرد درمانی و پژوهشی مورد علاقه وی هیپنوتیزم درمانی تحلیلی (HA) و رویکردهای تحلیلی (MBT , ISTDP, TFP) است.
برای مشاهده رزومه کامل ایشان اینجا را کلیک کنید
https://beheshtiyan.ir/wp-content/uploads/2018/11/psychiatrist.mp3
همه ما می دانیم که زندگی بدون چالش وجود ندارد. اکثر ما می توانیم به تنهایی یا با کمک اطرافیان خود با بیشتر این چالش ها کنار بیاییم. اما گاهی این سختی ها و چالش ها آنقدر شدید می شوند که تحمل آن ها سخت می شود و روند طبیعی زندگی ما را مختل می کند که در این شرایط فقط یک دکتر روانشناس می تواند به ما کمک کند.
در این مطلب سعی دارم درباره برخی از مهمترین مشکلاتی که لازم است به روانشناس مراجعه کنیم، صحبت کنم. مشکلاتی که اگر اقدام جدی برای حل آن ها نشود، درمان نخواهند شد و حتی به مرور زمان شدیدتر می شوند. ویژگی مشترک تمامی این مشکلات این است که زندگی عادی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد و خود فرد به تنهایی قادر به حل آن ها نیست.
فهرست مطالب مقاله
استرس و اضطراب جزء جدایی ناپذیر زندگی مدرن شده است. تحقیقات نشان داده که نسبت به 100 سال قبل، شهرنشین ها 1 ساعت کمتر می خوابند و همین مسأله سطح استرس افراد را بالا برده است.
با این وجود اگر شدت و مدت زمان استرس زیاد نباشد مشکل جدی برای فرد ایجاد نمی کند. تجربه استرس و اضطراب طولانی مدت یا شدید می تواند اثرات جسمی (مشکلات گوارشی، مشکلات قلبی و غیره) و روانشناختی (عدم تمرکز، کاهش بهره وری، بی خوابی و …) برای ما ایجاد کند (متأسفانه در سال های اخیر شمار سکته قلبی افراد کمتر از 40 سال بالا رفته است). به همین دلیل بهتر است در صورت تجربه چنین شرایطی تا قبل از شدید و مزمن شدن آن، از یک روانشناس کمک بگیریم.
روانشناس چکار میکنه
غمگینی، بی علاقگی و نداشتن انرژی برای انجام کارهای روزمره از نشانه های افسردگی می باشند. معمولاً همه ما چنین علایمی را در مقطعی از زندگی خود تجربه کرده ایم ولی اگر شدت یا طول مدت آن زیاد باشد به حدی که روند زندگی روزمره ما را مختل کند نشانه افسردگی متوسط تا شدید خواهد بود. برخی افراد، سال ها درگیر مشکل افسردگی هستند و احساس می کنند در چاهی افتاده اند که توان خارج شدن از آن را ندارند. خوشبختانه روش های مطمئن و تأیید شده ای برای درمان افسردگی وجود دارد.
مرگ جزء جدایی ناپذیر زندگی است اما این سخن به این معنی نیست که روبرو شدن با مرگ عزیزان ساده باشد. اکثر افراد پس از مرگ عزیزی بعد از گذشت چند ماه با این مسأله کنار می آیند و زندگی عادی خود را از سر می گیرند. اما برای برخی افراد شرایط سخت و پیچیده می شود و با گذشت ماه ها هنوز حالت عادی پیدا نمی کنند که به چنین شرایطی اصطلاحاً «سوگ حل نشده» می گویند (یعنی پس از گذشت 6 ماه هنوز فرد به زندگی عادی خود برنگشته است). روانشناس خوب می تواند در چنین شرایطی به فرد کمک کند تا بتواند این مشکل را حل کند.
اکثر افراد از چیز خاصی می ترسند مثلاً ترس از مار، عقرب یا ارتفاع زیاد که این ترس ها غیر طبیعی نیستند. اما اگر ترس ها شدید و یا غیر عادی باشند به آن فوبیا می گویند مانند ترس از بالا رفتن از نردبان کوتاه یا ترس شدید از خون به حدی که مانع از مراجعه به پزشک شود. فوبیا نیازمند درمان است و خوشبختانه درمان اکثر فوبیاها ساده و در چند جلسه امکان پذیر است.
از قدیم گفته اند که زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند!
دعوا و اختلاف زن و شوهر تا حدی طبیعی است اما اگر میزان و شدت دعواها زیاد باشد به حدی که باعث کاهش رضایت از زندگی (طلاق عاطفی) و یا مشکلات دیگر شود نیازمند کمک گرفتن از روانشناس یا مشاور است.
تحقیقات نشان می دهد زوج ها حدودا 6 سال بعد از بروز مشکلات در زندگی مشترک به مشاور مراجعه می کنند زمانی که خیلی دیر شده است و نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده اند. پس قبل از اینکه مشکلات زندگی مشترک شما، شدید و حاد شود بهتر است از یک دکتر روانشناس متبحر برای حل آن کمک بگیرید.
به هر رفتاری (چه خوب چه بد) که کنترل آن در دست ما نباشد، عادت یا اعتیاد گفته می شود. حال اگر این عادت روند عادی زندگی ما را دچار اختلال کند نیازمند درمان و گرفتن کمک از یک دکتر روانشناس است. عادت هایی مثل ناخن جویدن، مو کندن و اعتیاد به سیگار و مواد مخدر و غیره
وسواس، فکر یا تصویری است که علی رغم میل باطنی فرد به ذهن او می آید و نمی تواند آن را از ذهنش خارج کند که به آن وسواس فکری می گویند و گاهی فرد به خاطر فشار افکار، مجبور است دست به اعمالی بزند که به آن ها اجبار یا وسواس عملی می گویند مثلاً چک کردن گاز و پنجره ها یا شستن متوالی دست ها.
وسواسی که زندگی عادی فرد را مختل کرده باشد و باعث ایجاد مشکلاتی برای او یا اطرفیانش شده باشد نیازمند درمان توسط روانشناس است. کسی که حمامش خیلی طول می کشد یا در زمان خروج از خانه درب ها، پنجره ها و اجاق گاز را چندین بار چک می کند و یا مدام افکار آزار دهنده ای به ذهنش می آید که زمان زیادی از روز با آن ها کلنجار می رود و تمرکز و روند عادی زندگی اش را به هم ریخته است، دچار وسواس شدید است و باید برای درمان از دکتر روانشناس کمک بگیرد.
در این مطلب به 7 مشکل شایعی که دکتر روانشناس می تواند در حل آنها به شما کمک کند اشاره کردم. البته بدان معنی نیست که فقط این 7 مشکل نیازمند مراجعه به روانشناس هستند. بیش از 100 اختلال و مشکل روانشناختی وجود دارد که این 7 مشکل جزو شایع ترین و پرمراجع ترین آنها هستند و از اهمیت بیشتری برخوردارند.. در صورتی که سئوالی درباره این مطلب دارید لطفا در کامنت های همین مقاله مطرح فرمایید.
سلام ممنون از مطلب مفیدتون
درمان افسردگی حداقل چقدر زمان می برد؟ افرادی که به روانشناس مراجعه می کنند امکان داره با وجود راهکارهایی که طی دوره ی درمان یاد گرفتند مجددا دچار افسردگی شوند ؟
سلام و درود بر شما؛ بستگی به شدت افسردگی و علت آن داره اما معمولا در اکثر افسردگی ها بین 6 تا 12 جلسه درمان افسردگی زمان نیاز داره.
عود بیماری به عوامل مختلفی بستگی داره، از جمله شرایط و اتفاقات زندگی فرد، آمادگی ژنتیکی و میزان پی گیری فرد در اجرای مهارت های آموخته شده در طول دوره درمان. اما در مجموع تحقیقات نشان می ده افرادی که به صورت مستمر مهارت های آموخته شده در طول دوره درمان را به کار می برند به احتمال کمتری بیماری آنها عود می کند.
بسیار مفید بود
سلام _ در زمان ابتلا به بیماری های سخت مثل سرطان کمک یک روانشناس برای جلوگیری از افسردگی و نا امید شدن از درمان میتونه مفید باشه؟
درود بر شما، بله قطعا می تونه موثر باشه به خصوص روانشناسی که در حوزه درمان وجودی کار کرده باشه
با عرض سلام.من یک سری مشکلات باخونوادم و همسرم دارم البته مشکل از خودمه اعصابه ضعیفی دارم و شدیدن زودرنجم به خاطره این مشکلم به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک؟
سلام و درود بر شما بستگی به علل مشکل تون داره، بهتره ابتدا به روانشناس مراجعه کنید تا بررسی کاملی درباره مشکل تون داشته باشن در صورت نیاز شما را به روانپزشک هم ارجاع میدن.
سلام. من افسردگی گرفتم و اصلا میلی به کار کردن ندارم و از این موضوع به شدت رنج میبرم. اگه امکانش هست یه کتاب خوب معرفی کنید ممنون.
سلام و درود بر شما باید ابتدا علت افسردگی شما مشخص و بر اساس اون روش حل مشکلتون تعیین بشه. اما مطالعه کتاب تمرینات عملی شناختی رفتاری برای افسردگی می تونه به شما کمک کنه
سلام. وقت بخیر. من به شدت از دوری از خانواده می ترسم. استرس و اضطراب بی خودی دارم طوری که شب ها بی خواب میشم، تپش قلب می گیرم، دستم بی حس میشه و یه جا می مونم. حالم خیلی بد میشه و به شدت می ترسم. فقط می تونم گریه کنم. می خواستم بدونم این ها علائم چه چیزی هستند و چیکار باید بکنم؟ خیلی ممنون
سلام و درود بر شما دوست عزیز، نمی دونم چند سالتونه؟اما این ها علایم اضطراب جدایی و اضطراب تعمیم یافته هست. اگه شدتش خیلی زیاده بهتره به روانپزشک مراجعه کنید تا با تجویز دارو کمی اضطراب شما را کاهش بده و در کنار اون هم به روانشناس مراجعه کنید تا مهارتهای مدیریت استرس را بهتون یاد بده و اضطراب جدایی شما درمان کنه
احساس تنهایی میکنم ولی نمیتونم یار و همدم خودم پیدا کنم سالهاست درگیر افسردگی و اختلال وسواس هستم و دارو میخورم آیا روانشناس میتونه کمکم کنه؟
درود بر شما دوست عزیز بستگی به شدت افسردگی و وسواس شما داره. اما اینطور که شما گفتید حدس می زنم مشکلات ارتباطی یکی از دلایل افسردگی و وسواس شما باشه پس بهتره به روانشناس مراجعه کنید. روانشناس در صورت نیاز در کنار روان درمانی شما را به روانپزشک هم ارجاع میده
باسلام من دچار اضطراب اجتماعی هستم و چون علایم بروز آن بصو ت لکنت زبان است قبلا فکر می کردم لکنت زبان دارم اما این مساله هیچ وقت در جمع خانواده یا دوستانم ظاهر نمیشود و بسیاری از دوستان من از وجود چنین مشکلی در من بی خبرند لذا خودم به این نتیجه رسبدم که باید فوبیای حضور در جمع را درمان کنم،اما نمیدونم چطوری? لطفا راهنمایی بفرمایید چه اقدامی باید انجام بدم و به چه نوع متخصصی مراجعه کنم؟و ویا کسی هست که تخصصی رو این موضوع مار کنه و دارای تبحر باشه؟ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
سلام و درود بر شما دوست عزیز دلیل مشکل شما اضطراب تون هست که روانشناس تحلیلی می تونه به شما در حل این مشکل کمک کنه البته راه های موقتی مثل روش های کنترل اضطراب هم می تونه در کاهش لکنت کمک کنه اما راه حل ریشه ای این است که دلیل اضطراب اجتماعی شما مشخص و حل بشه
سلام من تست افسردگی که توی سایت گذاشتین رو انجام دادم نتیجش 29 بود به نظرتون روان پزشک باید برم یا روانشناس
درود بر شما، بهتره اول به روانشناس مراجعه کنید. در صورت نیاز روانشناس مراجعه به روانپزشک را هم بهتون توصیه می کنه
درود بر شما، به نظرم بهتره اول به روانشناس مراجعه کنید تا مشکل شما و علل افسردگی تون را بررسی کنن. در صورت نیاز حتما روانشناس بهتون میگه که از روانپزشک هم کمک بگیرید اما معمولا مگر در موارد وخیم و حاد برای درمان افسردگی نیازی به دارو نیست.
سلام، من یه سوال دارم، روانشناس چطور میتونه به آدمی که افسردگی داره کمک کنه؟ کار روانشناس فقط حرف زدن و نصیحت کردنه؟ من اختلال دو قطبی دارم به پیشنهاد روانپزشکم به روانشناسی که بهم معرفی کرد مراجعه کردم نه تنها مشکلم حل نشد بلکه اعصابمو بیشتر خورد کرد وقت و هزینه م هدر رفت.
درود بر شما دوست عزیز اصلا روانشناس نباید توصیه و نصیحت مستقیم کنه. روانشناس باید به مراجع کمک کنه ریشه مشکلاتش را شناسایی و با کمک هم حلش کنن
عرض سلام خسته نباشید خدمت اقای دکتر بهشتیان دکتر من یک دختر ۲۴ ساله دارم که بخاطر زندگی پر از استرس من وپدرش که دائم تو دعوا وقهر بودیم دچار افسردگی شده حدود یکسال ونیم پیش ازدواج کرد وما گفتیم شاید از پیش ما بره حالش بهتر میشه که بدترم شداقای دکتر اصلا اعتماد به نفس نداره خوشحال نیست هیچ چیزی تو این دنیا خوشحالش نمیکنه همش گریه ونا امیدی مطلق وسه بار خودکشی کرده دوبارش خونه همسرش بوده در صورتیکه همسرش خوبه فقط بی نهایت مشکل مالی داره واخرین بار چند روز پیش بود که چهار ورق قرض ارام بخش خورد اقای دکتر چندتا سوال الان دختر من باید پیش روانشناس باید بره یا روانپزشک واینه اگر شما لطف کنید به من دکتر معرفی کنید که ویزیتش کمی ارزون باشه که من بتونم ببرمش خواهشا کمک کنید من از عهده هزینهای دکترا بر نمیام و دخترمم جلو چشم داره پر پر میشه لطفا کمکم کنید
سلام خسته نباشید دوستم که پسر هست و 22 سالشه با خانوادش خیلی به مشکل بر میخوره و بخاطر بیماری پیسی خیلی ناراحته و بیشتر اوقات به فکر خودکشی هست میخوام ببینم میتونم کمکی بهش کنم یا خیر؟شاید نتونم بگم که بره پیش روانشناس
روانشناس چکار میکنه
سلام من ی مرد30ساله هستم ب شدت هم استرس دارم اصلا امیدی ب زندگی ندارم ماهی دوبار خود ارضای می کنم علاقه زیاد ب رابطه جنسی دارم متا سفانه قادر ب ازدواج نیستم ولی استرس از بچگی با من بوده خاهشا ی راهنمایب کنید دلم میخاد ی روز خوش داشته باشم
سلام به شما دوست عزیز در سایت تست اضطراب و افسردگی بک هست لطفا هر دو تست را تکمیل و نتیجه را برای من ارسال کنید
سلام من دختری ۲۹ ساله هستم نمیدونم از کجا بگم اما مشکل اصلی خانواده ما مادرم است همیشه از کاه کوه میسازه وباعث دعوا میشه ما ۴ فرزندیم که اگه در زندگی روز مره با ما باشید متوجه رفتارهای پرخاشگرانه ما به خصوص من میشوید من ادمی زود رنج پرخاشگر ودر بیشتر مواقع بعد از عصبانیت همیشه به خودکشی فکر میکنم اما چون در خانواده مذهبی بزرگ شدم به شدت از خشم خدا میترسم من وخواهر دومم(35ساله) ازدواج نکردیم واسه همین هر بار سر هر خواستگار برای خواهرم مادرم خونه رو برای ما جهنم میکنه اگه هم اعتراض کنیم میگه اگه ناراحتید برید از خونه منم راحت میشم به نظر شما ما باید چکار کنیم ؟
درود برشما دوست عزیز من متوجه سئوالتون نشدم. الان مسالتونه زودرنجی و رفتارهای پرخاشگرانه و احساس افسردگی و تمایل به خودکشی خودتون هست یا رفتارهای مادرتون؟ رفتارهای مادرتون را که متاسفانه اقدامی نمیشه براش انجام داد چون تا فردی خودش تمایل نداشته باشه نمیشه روی رفتاری تغییر چندانی ایجاد کرد. اما برای خودتون توصیه می کنم ابتدا در سایت تست های افسردگی بک و اضطراب بک را تکمیل کنید. تا بر اساس اون خدمت شما بگم چه اقدامی بهتره در حال حاضر انجام بدید.
برای بار بعدی ارسال نظر نام، ایمیل، و وب سایت من را در این مرورگر ذخیره کن.
تلفن : 10 50 910 0910 ، 22859193آدرس: شریعتی – بالاتر از ظفر – جنب مجتمع نگین ظفر – beheshtiyan.ir@gmail.comسایر سایت هاکلینیک هیپنوتیزمکلینیک ازدواج
دکتر محمد بهشتیان روانشناس ، روان درمانگر ، پژوهشگر ، مدرس و هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی است. وی عضو انجمن روان تحلیلی و هیپنوتراپی آمریکاست. حدودا ۲ دهه است که در حوزه روان درمانی تحلیلی و هیپنوتیزم درمانی فعالیت می کند. وی دستگاه BWS (ویژه هیپنوتیزم سریع) را در سال ۱۳۸۱ اختراع و پژوهشی درباره اثربخشی این دستگاه در مقایسه با روش های معمول درمانی انجام داد. وی تا کنون بیش از ۴۰ عنوان کتاب تالیف و ترجمه کرده است. بیش از 10 سال است که به تربیت روان درمانگر (درمان های تحلیلی) و هیپنوتیزم درمانگر مشغول است. رویکرد درمانی و پژوهشی مورد علاقه وی هیپنوتیزم درمانی تحلیلی (HA) و رویکردهای تحلیلی (MBT , ISTDP, TFP) است.
برای مشاهده رزومه کامل ایشان اینجا را کلیک کنید
امروزه روانشناسی و روانپزشکی با همه جنبه های زندگی انسان در ارتباط است و هر اندازه که جامعه پیچیده تر می شود، روانشناختی نیز نقش مهم تری در حل مشکل ها برعهده می گیرد.
مینا افشار- اغلب دیده یا شنیده اید که بسیاری از مردم، بعد از اینکه با مشکلات روحی-روانی مواجه می شوند و با پیشنهاد بعضی از اطرافیان که می گویند به «مشاور» یا «روانشناس» مراجعه کن، مقاومت کرده و بعضاْ چنین اظهاراتی می کنند.«من سالمم»، «مگه من دیوانه ام که بروم پیش روانشناس».
طبق آماری پیش از این اعلام شده حدود ۴۰ درصد ایرانی ها به انواع مختلفی از اختلالات روانی مبتلا هستند. همچنین طبق یافته های علم روانشناسی شخصیت افراد مختلف در دوره های مختلف به یکی از اختلالات روانی مبتلا می شوند. اینها یعنی هر آدمی نیاز به مشاوره های روانشناسی وجود دارد.اگر ضرورت داشتن خانواده، جامعه و روابط سالم را بدانیم، مسلماْ از کنار چنین خدمات مشاوره به شرطی که توسط افراد ورزیده و حرفه ای انجام شود به سادگی نخواهیم گذشت. اما روانشناس و روانپزشک چه تفاوت هایی با هم دارند؟ کی به روانپزشک مراجعه کنیم، کی به روانشناس؟
دکتر حامد محمدی کنگرانی، عضو کمیته رسانه انجمن روانپزشکان ایران و کمیته روان درمانی (دبیر بخش خانواده درمانی) دراین باره به خبرآنلاین می گوید: روانشناسی و روانپزشکی بحث قدیمی است، این دو رشته کاملا جدا از هم هستند که در کشور ما اخیراْ باعث دردسرهای بیشتری شده است. یک نکته خیلی مهم درباره بیماری ها (شناخت و تشخیص بیماری) است. در همه جای دنیا تشخیص بیماری و اینکه بگوییم آیا فرد بیماری خاصی دارد یا نه برعهده پزشک است. به همین دلیل پزشک مسئولیت های قانونی هم دارد که باید مقابل آن هم حتما جوابگو باشد.
او می گوید: همانطور که فقط یک پزشک می تواند تشخیص بدهد مثلاْ فرد بیماری قلبی یا سکته قلبی کرده یا نه، فقط یک روانپزشک است که می تواند تشخیص بدهد کسی بیماری افسردگی یا اختلال اضطرابی به معنای علمی را دارد یا ندارد. دلیلش هم این است که خیلی از اختلالات جسمانی مانند کم کاری یا پرکاری تیروئید، بیماری قلبی، اختلالات هورمونی مربوط به غده های فوق کلیه، مربوط به بیماران جنسی در خانم ها و… می تواند مربوط به اختلالات روانپزشکی باشند. به همین دلیل در مورد تشخیص بیماری قطعا این موضوع برعهده روانپزشک است و درمان دارویی حتما توسط روانپزشک انجام می شود.
روانشناس چکار میکنه
به گفته محمدی کنگرانی موضوعی که مورد مناقشه، بحث و دردسرساز است، بحث روان درمانی است: در تمام کشورهای دنیا کسی می تواند روان درمانی یا همان مشاوره را انجام دهد که دوره آموزشی موارد خاص از روان درمانی را گذرانده باشد، این دوره ها می تواند شناخت درمانی، رفتار درمانی، خانواده درمانی، روان درمانی تحلیلی و… باشد. این موارد به روانشناس یا روانپزشک بودن فرد ارتباطی ندارد، متأسفانه موضوعی که اکنون باعث دردسر شده است، نبود اعتماد روانپزشک ها و روانشناسان به یکدیگر است.
او می گوید: خیلی از همکاران ما اعتقاد دارند درمان یک اختلال روانی فقط باید با دارو انجام شود در صورتی که اکنون ثابت شده بهترین نوع درمان در اختلالات روانشناختی و بهترین روش، تلفیقی از روانشناسی و روانپزشکی (روان درمانی و دارو درمانی) است. در بعضی موارد دارو درمانی بیشتر کاربرد دارد و در بعضی موارد روان درمانی. مهم این است که تلفیقی از این دو باشد. نکته مهم اینجاست که تشخیص بیماری، برعهده روانپزشک است. اکنون در همه جای دنیا روانشناس و روانپزشک باید با هم همکاری کنند، ممکن است بیماری مراجعه کند که اختلال دارو درمانی و نوع خاصی از روان درمانی داشته باشد که روانپزشک به تنهابیی توانایی انجام آن را نداشته باشد. در اینجا روانپزشک بیمار را تحت دارو درمانی قرار می دهد و بعد از آن بیمار را ارجاع می دهد به روانشناس برای اینکه نوع خاص از روان درمانی را انجام دهد.
تفاوت روانشناسی و روانپزشکی
اما سوالی که برای بسیاری از افراد پیش می آید، این است که روانشناسی و روانپزشکی چه تفاوتی با یکدیگر دارند. این تفاوت باید شناخته شود چون عدم شناخت آن، بعضی افراد را به بیراهه می کشاند. حتی بسیاری از افراد تحصیل کرده هم به طور دقیق از این اختلاف آگاه نیستند و گاهی در بسیاری از رسانه ها هم این ۲ به اشتباه به کار می روند.
دکتر افشین یداللهی، متخصص اعصاب و روان درباره تفاوت روانشناسی و روانپزشکی به خبرآنلاین می گوید: روانپزشکان باید دوره پزشکی عمومی را بگذراند و بعد در تخصص اعصاب و روان یا روانپزشکی مطالعه کنند. بعد از گذراندن این دوره ها که حدود ۴ سال طول می کشد، در واقع روانپزشک اجازه درمان و تجویز دارویی دارد. ضمن اینکه اگر دوره های مشاوره را گذرانده باشد علاوه بر تجویز دارو در صورت لزوم اجازه بستری کردن بیمار را هم دارد. روانپزشکان علاوه بر این در مورد مشاوره و درمان های غیردارویی هم می توانند فعالیت کنند. اکثر روانپزشکان علاوه بر درمان دارویی، درمان روانی اعم از شناخت درمانی، رفتار درمانی، روان شناختی یا تحلیل رفتارهای متفاوت و… نیز انجام می دهند. اما روانشناسان اول لیسانس روانشناسی می گیرند شامل روانشناسی بالینی، عمومی و انواع روانشناسی های دیگر و بعد از آن مقطع فوق لیسانس را باید بگذرانند.
به گفته او در روانشناسی بالینی یا همان رشته مشاوره روش های مختلف مشاوره و درمان های غیر دارویی آموزش داده می شود: روانشناس و روانپزشک باید این دوره را به صورت طبی در دوره های آموزشی تکمیل کنند. در روانشناختی یک درمان روانکاوی و تحلیلی هم هست که متخصص بهتر است خودش هم مورد روانکاوی و تحلیل قرار گرفته باشد تا بتواند این کار را انجام بدهد. روانکاو باید خودش مورد تحلیل قرار گرفته باشد تا بتواند به روانکاوی و تحلیل مراجعان بپردازد تا مشکلی در روند درمان بیمار ایجاد نشود.
تحلیل و شناخت مهم ترین گام برای تصمیم گیری
یداللهی درباره مراجعه افراد به روانشناس یا روانپزشک می گوید: هر کسی نیاز به مشاوره و تحلیل شدن دارد. بعضی از مسائل در مسیر ناخودآگاه افراد انجام می شود و برای دست پیدا کردن و شناختن آن حتما باید تحلیل شود تا به شناخت برسد و در واقع با مشاوره، شناخت وتحلیل افق های جدیدتری به روی فرد باز می شود، همچنین مسائلی مطرح می شود که شاید قبل از تحلیل مطرح نشده باشد و این موضوع باعث می شود خیلی راه ها برای فرد گشوده شود. بنابراین مهم ترین گام برای تصمیم گیری در مراحل مختلف زندگی تحلیل و مشاوره است. از این دیدگاه افرادی که در مراحل و دوره های تحلیل قرار می گیرند در واقع افرادی هستند که مشکلات خاصی هم ندارند ولی برای شناخت عمیق تر و بیشتر خودشان نیاز به گذراندن این دوره ها دارند. با توجه به اینکه همه افراد با مشکلات متعددی روبه رو هستند و ما نمی توانیم بگوییم هیچ آدمی بدون مشکل نیست، این دوره های تحلیلی برای تمام افراد توصیه می شود.
گرفتن مشاوره و انتخاب های مناسب
افراد در مسیر زندگی مانند دوران بلوغ، انتخاب همسر، تربیت فرزند، تعامل اجتماعی با افراد مختلف و همه این مراحلی که در زندگی شخص اهمیت دارد اینطور نیست که بتواند همه راه و مسیرها را بدون اینکه مطالعه یا اطلاعاتی داشته باشد به درستی بدانند و انتخاب کنند، مثلا برای انتخاب همسر و تربیت فرزند حتما باید مشاوره قبلی داشته باشد.
یداللهی در این باره می گوید: افراد در تمام مراحل زندگی مثل استعداد یابی و انتخاب شغل که متناسب با روحیات فرد باشد و بتواند به آرامش و آسایش نسبی برسد، نیاز به گرفتن مشاوره دارد. مشاوره می تواند از سوی روانپزشک یا روانشناس باشد. این گونه افراد بیمار نیستند و ممکن است به دلایل متفاوتی نیاز به روانپزشکی و روانشناسی داشته باشند. گروه دیگر افرادی هستند که برای گرفتن تصمیم خاصی یا مدیریت مسائل معمولی زندگی خود برای مشاوره مراجعه می کنند. از طرفی زندگی پیچیده امروزی، امکانات و انتخابات متعددی که انسان ها دارند و از طرف دیگر میل به بهتر شدن و کمال طلبی انسان زمینه ای می شود تا افراد برای انتخاب برتر با فردی که در این زمینه تخصص دارد مشاوره کنند. مشاوره در زمینه چگونگی رفتار با فرزند نوجوان، مشاوره های ازدواج و… از جمله دلایل دیگری است که مردم به روانپزشک و یا روانشناس مراجعه می کنند.
مراجعه بیماران به روانشناس و روانپزشک
یداللهی درباره علت های دیگر مراجعه افراد به روانشناس یا روانپزشک می گوید: افرادی که دچار اضطراب یا علائم افسردگی خفیف، وسواس، فوبیا یا خیلی از مشکلات دیگر روانشناختی باشند نیازمند مراجعه به روانشناس یا روانپزشک هستند. بعضی از این موارد در حدی که خفیف یا بعضا تا متوسط باشد با روان درمانی و مشاوره هایی که متناسب با روحیه و دیدگاه فرد باشد، انجام می شود. در موارد متوسط و شدید ممکن است نیاز به مداخله درمان دارویی باشد که در کنار آن مشاوره ها هم می تواند کمک بسزایی کند. در مواردی دیگر فرد دچار روان پریشی است و علائمی مثل توهم های متعددی با افت عملکرد، توهم های مختلف دیداری، شنیداری و انواع دیگر مانند بدبینی های شدید، پرخاشگری های غیرقابل کنترل، وسواس های شدید، اضطراب های شدید و… نیاز به درمان های دارویی است که توسط روانپزشک تجویز می شود.
او می گوید: در مواردی که خیلی شدیدتر می شود و ممکن است برای دیگران و خود فرد هم خطر ایجاد کند و نگرانی هایی ایجاد کند، مثلا آسیبی به خود یا دیگران وارد کند یا مواردی که فرد در یک محیط پر تنش است و این محیط باعث استرس و تشدید جلوگیری از بهبود علائم می شود، ممکن است لازم به بستری بیمار باشد که این موضوع هم در اختیار حیطه روانپزشک است.
یداللهی می گوید: در شرایطی که بیمار بستری می شود حضور یک روانشناس و مددکار اجتماعی در کنار روانپزشک بسیار موثر و ضروری است. این تیم پزشکی باعث درمان چند جانبه ای می شود و درمان قطعی تری را برای بیمار رقم می زند. درمان های تحلیل هم خیلی در شناخت بیمار کمک می کند البته کسانی باید این کار را انجام بدهند اعم از روانشناس و روانپزشک که دوره های آموزشی را گذرانده باشند و تجربه کار داشته باشند و زیر نظر یک متخصص مجرب دوره ها را به صورت عملی گذرانده باشند تا بتوانند به مراجعه کنندگان این خدمات را ارائه دهند.
۴۷۲۳۶
ایران در طول تاریخ مذاهب گوناگونی را به خود دیده است. ارمنیها و آشوریان مسیحیان همگی ایرانیانی هستند که در طول سالها کلیساهای تاریخی خود را به عنوان یادمانهایی حفظ و نگهداری کردهاند.
۱۹کالا در ادامه به نکاتی مهم برای نگه داری هر چه بهتر از گوشی موبایل و طول عمر آن و نکاتی که برای خرید گوشی اشاره خواهد کرد.
تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved
اول پیش روانشناس بروم یا روانپزشک؟ برای حل چالشهای زندگی یا اختلالات روانی پیش روانشناس بروم یا روانپزشک؟ این پرسشها بارها و بارها از من پرسیده شده است اگر جستوجویی در اینترنت کنید خواهید دید مردم سراسر جهان به درستی نمیدانند که به روانشناس نیاز دارند یا روانپزشک؟ سایتهای اینترنتی هم با رویکردی که نویسنده دارد پاسخی به این پرسشها میدهند که گاه سوگیری دارد. امروز به بررسی و پاسخ به این پرسشها میپردازم.
روانشناسی و روانپزشکی دو شاخهی علمی جدای از هم هستند و کار آنها میتواند مکمل یکدیگر باشد. اما سالهای سال است که کشمکشی احمقانه در برخی از کشورهای جهان میان این دو گروه پدید آمده که هر گروه خود را برتر از دیگری میپندارد. دلیل پدید آمدن این کشمکش این است که در برخی از کشورهای جهان مانند ایران مرزهای کار این رشتهها به درستی تعریف نشده و سود مالی اهمیتی بیش از درمان پیدا کرده است. برای درک بهتر موضوع نخست باید ببینیم روانشناس و روانپزشک چه تفاوتی با هم دارند.
روانشناسی یکی از شاخههای علوم انسانی و روانپزشکی یکی از شاخههای پزشکی است. هر دو رشته در زمینهی درمان اختلالات روانی نقش دارند و مکمل کار یکدیگر هستند. روانپزشکان پس از گذراندن حدود ۷ سال تحصیلات پزشکی عمومی و سپس مطالعه در زمینهی اعصاب و روان یا روانپزشکی، به عنوان روانپزشک به کار درمان میپردازند. روانشناسان به مطالعهی رفتار و فرآیندهای روانی، تشخیص و درمان اختلالهای روانشناختی و… در یک دورهی ۴ ساله به عنوان کارشناس، و یک دورهی ۲ ساله به عنوان کارشناس ارشد میپردازند. همچنین میتوانند با ۴-۵ سال ادامهی تحصیل به درجهی دکترای روانشناسی دست یابند.
روانپزشکان به خاطر تحصیلاتی که در زمینهی پزشکی داشتهاند توانایی تشخیص اختلال و انجام دارودرمانی در زمینهی اختلالات روانشناختی را دارند و برای درمانهای روانشناختی باید درمانجو (مراجع) را پیش روانشناس بفرستند. روانشناسان به خاطر تحصیلاتی که در زمینهی رفتار و فرآیندهای روانی داشتهاند توانایی تشخیص اختلال و رواندرمانی در زمینهی اختلالات روانشناختی را دارند و برای درمانهای دارویی باید درمانجو را پیش روانپزشک بفرستند.
روانشناس چکار میکنه
روانپزشک برای درمان اختلال روانی دارو تجویز میکند ولی روانشناس با روشهای گوناگون رواندرمانی مانند درمانشناختی، درمان شناختی – رفتاری، روانکاوی و … به درمان میپردازد.
روانپزشک اجازهی بستری کردن بیمار در بیمارستان و انجام روشهای درمانی ویژه مانند الکتروشوک را دارد ولی روانشناس چنین اجازهای ندارد.
روانپزشک نسبت به وضعیت مراجع بر روی عوامل زیستی و فیزیولوژیک تاکید دارد. ولی روانشناس بر روی عوامل محیطی، زیستی، روانشناختی، خانوادگی و تجارب زندگی و سبک زندگی تاکید میکند. به همین دلیل روانپزشک اجازهی رواندرمانی و مشاوره غیردارویی ندارد و این کار را روانشناس انجام میدهد.
روانپزشکی دارای یک شاخه است و روانشناسی دارای بیش از ۳۰ شاخهی اصلی است که هر کدام در زمینهی ویژهای کار میکنند.
مشکل از همینجا آغاز میشود برخی از روانپزشکان بر این باورند که با گذراندن چند دورهی چند ساعته آموزش رواندرمانی میتوانند به رواندرمانی نیز بپردازند از سوی دیگر روانشناسان بالینی هم بر این باورند که به دلیل آشنایی با دارودرمانی در دانشگاه میتوانند به درمان دارویی بپردازند. کشمکش احمقانهی میان روانشناسان و روانپزشکان از همینجا آغاز میشود این کشمکش تنها در ایران نیست و در برخی از کشورهای دیگر مانند آمریکا نیز هست.
به یاد بسپارید که: روانپزشک تنها اجازهی انجام دارودرمانی و روانشناس تنها اجازهی رواندرمانی دارد. پس ورود روانپزشک به رواندرمانی و مشاوره، و ورود روانشناس به دارودرمانی غیرقانونی و غیرعلمی و غیراخلاقی است.
به پرسش آغاز نوشته برگشتیم. بهتر است بگویم این بستگی به شما دارد که کدام را برگزینید. اگر روانشناس یا روانپزشکی که پیش او میروید در کار خود حرفهای باشد و از اخلاق پیروی کند در صورت نیاز از طرف مقابل کمک میگیرد و شما را پیش او میفرستد. اما من به شما پیشنهاد میکنم که نخست پیش روانشناس بروید. چون ممکن است به دارودرمانی نیاز نداشته باشید و اگر روانشناس تشخیص دهد شما به درمان دارویی نیز نیازمندید باید شما را پیش روانپزشک بفرستد. بیشتر اختلالات روانشناختی به رویکرد رواندرمانی و دارودرمانی در کنار یکدیگر نیازمند هستند پس همکاری روانشناس و روانپزشک با یکدیگر اهمیت بسیار دارد. از سوی دیگر دارو درمانی برای کنترل و بهبود اختلال روانی کاربرد دارد پس دارو درمانی بدون رواندرمانی نتیجه نخواهد داد.
من همیشه یک داستان کوتاه برای کسانی که این پرسش را از من میپرسند بازگو میکنم. فرض کنید کسی پیش روانپزشک برود و بگوید من گرسنهام روانپزشک او را کنار رودخانه میبرد برایش ماهی میگیرد و به او میگوید این ماهی را بخور تا سیر شوی. ولی روانشناس او را کنار رودخانه میبرد و به او ماهیگیری و پختن را یاد میدهد تا هر گاه احساس گرسنگی کرد بتواند خود را سیر کند. این داستان یک چیز را روشن میکند برای درمان دارویی نیاز به روانپزشک احساس میشود چون او تخصص پزشکی دارد. ولی اگر ریشهی مشکل زیستی نباشد درمانجو نیازمند این است که نسبت به مشکلات خود شناخت پیدا کند و راهکارهای مناسب برای حل مشکلاتش را بیاموزد تا سلامت روانش حفظ شود. کار روانشناس این است که به درمانجو کمک کند تا به این هدف دست یابد.
در سراسر جهان مراکزی برای درمانهای اختلالات روانشناختی وجود دارد که به صورت تیمی کار میکنند. در این مراکز روانپزشک، روانشناس، مددکار و پرستار روان در کنار یکدیگر به کار درمانی میپردازند و کار یکدیگر را کامل میکنند. این شیوهی درمانی میتواند از درمانهای انفرادی که به دست روانشناس و روانپزشک انجام میشود بسیار سودمندتر باشد چون بررسی همهجانبه انجام میشود.
اگر شما نیز یک روانشناس یا روانپزشک هستید از شما درخواست میکنم با سوگیری و تعصب، احساس برتری نکنید. همانگونه که گفته شد کار روانپزشک و روانشناس متفاوت است و اگر چنین باوری ندارید شما نیز از دانشآموختگان نادان هستید!
متاسفانه روانپزشکان به خود اجازه روان درمانی می دهند. نمونه آن یکی از خانم های روانپزشک پلی کلینیک مهر است که یکی از دوستان مرا ۴ سال ناشیانه روان درمانی کرد و بجای معالجه ، ایشان را بدتر روانپریش کرد !
با سلام.ضمن تشکر از روشن کردن موضوع برای من و همه عزیزانی که اگاهی در مورد امور پزشکی یا درمان جسم و جان نداریم،طبق مطالعه و تحقیق،بر این باورم که حتما ما باید هر چند سال یکبار اول نزد روانشناس برویم تا روان ما را چکاو کند و اگر ایشان تشخیص بدهند به روانپزشک ارجاع داده تا با مشاوره ی او و تجویز دارو توسط روانپزشک والبته با توکل بخدا درمان شویم.ان شاالله.
پزشکی علم است اما روان شناسی فقط نظریات ضدونقیض. با حرف درمان صورت نمی گیرد.
اینکه بدون آگاهی جملهای خندهدار نوشتید جای شگفتی داره!
روانشناسی چیست؟ روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی میپردازد.
این جمله چند بخش برجسته دارد. ۱- روانشناسی دانش است. ۲- روانشناسی به بررسی رفتار میپردازد. ۳- روانشناسی به بررسی فرآیندهای روانی میپردازد.
همانگونه که از چیستی روانشناسی آموختیم روانشناسی دانش است. پس همانند دیگر شاخههای دانش، از پایههای دانشیک (اصول علمی) پیروی میکند. این دانش به بررسی رفتار که دیدنی (عینی) است و فرآیندهای روانی که انگارهای (ذهنی) است میپردازد. رفتار همهی واکنشهایی است که از جانداران سر میزند. رفتار آشکار است و در برابر آن فرآیندهای روانی، پنهان و انگارهای (ذهنی) است.
درود بر جناب سوشیانت زوارزاده عزیز و خوش سخن پاسخی از سر دانایی و لطافت ارائه فرمودید به عقیده من، اگر بافت زیستی مغز فرد در سلامت باشد ولی مجموعه ی پندار، گفتار و کردار او سلامت نباشد با اصلاح ورودی ها ذهنی آن شخص و کمک به خوشناسی او، میتوانیم تغییرات شگرفی در زندگی او ایجاد کنیم – بر همین اساس، با احترام به روانپزشک دانا، روانشاس دانا را اولین قدم برای درمان اینچنینی مراجعین محترم میدانم و مطمئناً اگر روانشناس دانا و حرفه ای باشد سلامت پندار، گفتار و کردار نیز برای فرد حاصل میشود. تشکر و قدردانی از مطلب زیبای و مفید شما پایند باشید عبدالرضا آقایی سه شنبه – ۷ اَمُرداد ۱۳۹۹
دیدگاه
نام
ایمیل
نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.
کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید
© Copyright Mr Psychologist
شما وارد حساب کاربری خود نشده اید جهت استفاده از تمام امکانات سایت وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو کاربران سایت نشده اید ثبت نام کنید.
اگر شما عاشق دانستن چگونگی و دلایل رفتار دیگران بوده و دوست دارید به آنها در برخورد با چالش های شان کمک کنید، شغل روانشناسی مناسب شماست.
روانشناسی علم مطالعهٔ رفتار و فرایندهای ذهنِ موجود زنده ـ بخصوص انسان ـ بر اساس روش علمی است. از آنجا که امروزه فکر و اندیشه انسان ها پایه هر عمل و فعالیتی می باشد، شناخت و درمان مسایل و مشکلات مربوط به آن نیز بسیار مهم و ضروری است. وظیفه اصلی این کار بر عهده روانشناسان می باشد.
روانشناس کسی است که رفتار، شخصیت، روابط بین فردی، یادگیری و انگیزش را در انسان به شکل حرفه ای مورد بررسی قرار می دهد. روانشناس از یک طرف رابطه بین عملکرد مغز و رفتار را بررسی می کند و از سوی دیگر ارتباط بین محیط و رفتار. روانشناس رفتار، انگیزه ها، افکار و احساسات افراد را بررسی کرده و به آنها در کنترل و غلبه بر مشکلات شان کمک می کند.
روانشناسی نیازمند صداقت و گشاده رویی است. همچنین داشتن مهارت های ارتباطی و شنونده خوب بودن برای این کار لازم است. روانشناس باید در کنار داشتن دانش، توان درک درست و بدور از هر گونه قضاوتی را داشته باشد. فرد مراجعه کننده باید بتواند به راحتی و بدور از هرگونه استرس و نگرانی به روانشناس اعتماد کرده و مشکلات خود را با او در میان بگذارد. در واقع روانشناس یک انسان شناس و جامعه شناس خوب نیز هست. ا محل کار و ساعت کاری روانشناس بسته به نوع تخصص و نوع کار او متفاوت است. روانشناسی که در سازمان و شرکت ها مانند آموزش و پرورش، بهزیستی و… استخدام می شود، مطابق با ساعات کاری استاندارد فعالیت می کند. اما ساعات کار برای روانشناسی که به صورت مستقل و شخصی کار می کند، متفاوت و متغیر است.
روانشناس چکار میکنه
در ادامه اطلاعات کاملی در مورد وظایف روانشناس، توانمندی و مهارت مورد نیاز روانشناس، تحصیلات لازم برای ورود به شغل روانشناسی، بازار کار و فرصت های شغلی روانشناسی، درآمد روانشناس و برخی از روانشناسان معروف ارائه می شود.
فارغ التحصیلان رشته روانشناسی در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا (به شرط گذراندن دو مقطع تحصیلی که آخرین آن غیر پژوهش محور باشد) می توانند وارد این شغل شوند.
روانشناس با توجه به تخصص خود می تواند در بیمارستان ها، مدارس، زندان ها، مراکز توانبخشی، مهدکودک ها، مراکز مشاوره، واحد تحقیقات دانشگاهی، برخی از شرکت ها و سازمان ها و یا باشگاه های ورزشی فعالیت کند. رواشناس می تواند با دریافت مجوز لازم از بهزیستی برای احداث مهد کودک و سرای سالمندان اقدام کند. همچنین با داشتن حداقل مدرک کارشناسی ارشد، تجربه و سرمایه و سایر شرایط لازم می تواند به طور مستقل کار کرده و مرکز خدمات روانشناسی یا مشاوره راه اندازی کند.
برخی از مسایل و نکاتی که روانشناسان بیان می کنند عبارتند از :
آمریکا – پیش بینی ها نشان می دهد میزان استخدام روانشناسان بین سال های۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ ، رشد۲۲ درصدی خواهد داشت. در حالی که متوسط این رشد برای همه مشاغل۱۴ درصد می باشد.
استرالیا – در بازه زمانی ۵ سال گذشته میزان استخدام روانشناسان رشد۴۲.۵ درصدی داشته و رشد بسیار زیاد در آینده برای آن پیش بینی شده است.
درآمد روانشناسان با توجه به میزان دانش علمی، تجربه، شهر محل کار، خصوصی یا دولتی بودن محل کار و… متفاوت است. روانشناسی که در بخش های دولتی مشغول به کار می شود، مطابق با قانون مدیریت خدمات کشوری حقوق دریافت می کند. رواشناسی که در سازمان ها و مراکز خصوصی استخدام شده اند، با توجه به میزان دانش، مهارت، تجربه و توافق صورت گرفته با کارفرما، درآمدهای متفاوتی دارند. روانشناسی که خود کلینیک دارد نیز با توجه به میزان فعالیت و تعداد مددجوها، درآمدهای مختلفی کسب می کنند.
آمریکا – متوسط درآمد سالانه روانشناسان۶۸.۶۴۰ دلار (برای همه مشاغل۳۳.۸۴۰ دلار) در سال۲۰۱۰ و مطابق با آخرین آمارها در سال ۲۰۱۳، ۶۸.۲۰۰ دلار بوده است.
استرالیا – متوسط درآمد سالانه روانشناسان۶۰.۰۰۰ دلار (قبل از کسر مالیات) می باشد.
انگلستان – متوسط درآمد سالانه روانشناسان متخصص در بخش دولتی بین ۳۹.۰۰۰ تا۵۲.۰۰۰ دلار، افراد با تجربه تا ۶۱.۰۰۰ دلار یا بیشتر و برای افراد ارشد و مشاور تا۱۲۲.۰۰۰ دلار می باشد.
در یک انتخاب شغل صحیح و درست، عوامل مختلفی از جمله ویژگی های شخصیتی، ارزش ها، علایق، مهارت ها، شرایط خانوادگی، شرایط جامعه و … برای هر فرد باید در نظر گرفته شوند. یکی از مهم ترین این عوامل ویژگی های شخصیتی می باشد. شناخت درست شخصیت هر فرد فرآیندی پیچیده و محتاج به تخصص و زمان کافی است. البته هر فردی ویژگی های منحصربه فرد خود را دارد، حتی افرادی که به نوعی تیپ شخصیتی مشابه دارند، باز هم در برخی موارد با یکدیگر متفاوت هستند.
به طور کلی همیشه افراد موفقی از تیپ های شخصیتی مختلف در تمام مشاغل هستند و نمی توان دقیقا اعلام کرد که فقط تیپ های شخصیتی خاصی هستند که در این شغل موفق می شوند. اما طی تحقیقاتی که صورت گرفته تیپ های شخصیتی ای که برای این شغل معرفی می شوند، عموما این کار را بیشتر پسندیده و رضایت شغلی بیشتری در آن داشته اند.
برای مشاهده سایر مشاغل اینجا کلیک کنید
برای اطلاع از آخرین آگهی های مربوط به شغل روانشناس اینجا را کلیک کنید.
شما وارد حساب کاربری خود نشده اید جهت استفاده از تمام امکانات سایت وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو کاربران سایت نشده اید ثبت نام کنید.
جهت اشتراک در شبکه های اجتماعی روی کلیدهای زیر کلیک کنید
همچنین میتوانید لینک کوتاه زیر را جهت دسترسی به صفحه فوق برای اشتراک گذاری کپی کنید
تمامی کالاها و خدمات این فروشگاه، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه میباشند و فعالیتهای این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
این وب سایت در سامانه ساماندهی به آدرس www.samandehi.ir ثبت گردیده است.
روانپزشک ( Psychiatrist ) ، پزشکی است که متخصص تشخیص و درمان بیماری های روانی یا روان درمانی می باشد. کار روانپزشک، تشخیص، ارزیابی، درمان و پیشگیری از اختلالات رفتاری، عاطفی و ذهنی است.
همه روانپزشکان برای سنجش و درمان بیماری های روانی آموزش می بینند. روانپزشکان و متخصصان بهداشت روانی تنها کسانی هستند که مرجعیت تجویز دارو برای درمان بیماری های روانی را دارند. برخی از روانپزشکان متخصص در کمک به گروه سنی ویژه ای می باشند، مانند روانپزشک کودکان، که درمان گروه سنی کودکان یا نوجوانان را بر عهده دارند.
برخی از مردم گاهى روانپزشک را با روانکاو و روان شناس و یا مشاور اشتباه می گیرند. از نظر تحصیلی و فرایند آموزشی، روانپزشک پیش از روانپزشک شدن باید از دانشکده پزشکى فارغالتحصیل شده و مدرک دکتری عمومی اخذ نموده و سپس آموزش بیماری های روانی را دیده و متخصص روانپزشکی شود اما روانشناس و مشاور در رشته روانشناسی، ابتدا نسبت به دریافت مدرک کارشناسی و سپس در مراحل بعدی کارشناسی ارشد و یا دکتری اقدام می کنند.
اما از نظر کار و وظیفه ای که هر یک از این متخصص ها انجام می دهند نظر دکتر غلامرضا میرسپاسی، نایبرئیس انجمن روانپزشکان ایران و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران را مرور می کنیم :
” وقتی یک فرد با مشکلی برخورد میکند (مثلا یک مشکل تربیتی با فرزندش) ابتدا از یک دوست یا بزرگتر نظرخواهی میکند و آن دوست بر اساس تجربههای محدودش نقطه نظراتی را مطرح میکند که میتواند مفید باشد یا نباشد. پس از آن، اگر فرد از آگاهی و بینش بهتری برخوردار باشد، به جای رفتن سراغ اعمال مضحک (مثل کفبینی و طالعبینی) سراغ اهل فن میرود و مثلا سعی میکند با خواندن کتاب یا مقاله، مشکلاتش را حل کند. به طور مثال، در زمینه تربیت کودکان کتابی مطالعه میکند؛ و البته معمولا آن کتاب، کامل نیست و به طور اختصاصی برای ما تدوین نشده. در گام بعدی، فرد با یک مشاور تماس میگیرد؛ البته مشاوره تلفنی میتواند راهکار مفیدی باشد ولی چون تماس چهره به چهره وجود ندارد، احساس خوبی نیز تجربه نمیشود و معمولا کلیگوییهایی صورت میگیرد. از اینرو فرد، قدم بعدی را برای رفتن نزد یک مشاور برخواهد داشت. مشاور هم سعی میکند راهکارهایی ارایه دهد و در صورتی که مشکل همچنان باقی بود فرد باید از یک روانشناس بهره بگیرید تا با بررسی مسایل و مشکلات و تواناییهای منحصر به فرد او کاری کند که بتواند راه سادهای را در زندگی انتخاب کند.
روانشناس چکار میکنه
حال پس از بررسیهای همه جانبه روانشناسی و ارایه راهکارهای مناسب فرد متوجه شود که جایی از مغزش دچار مشکل شده است. حالا باید نزد روانپزشک رفته تا با دریافت داروهای خاصی تنظیم هورمونی وضعیت عادی خود را به دست آورد و یا از یک متخصص مغز و اعصاب بخواهد او را معاینه کرده و در صورت لزوم، عمل جراحی انجام دهد تا فرد بتواند دوباره به روانشناس خود مراجعه کند. “
آمارها حاکی از آن است که ۱۰ تا ۱۴ میلیون نفر از مردم ایران حداقل یک بار در عمر خود مسائل روانی را به نوعی تجربه کردهاند. علی معین، رئیس کرسی یونسکو میگوید: براساس آمار سازمان WHO از هر ۴ نفر در خانواده حداقل یک نفر دچار اختلالات روانپزشکی هستند و اعضای خانوادهها نیز معمولاً درگیر مشکلات بیماران میشوند.
اما علاوه بر مشکلات فرهنگی که در این زمینه در کشور وجود دارد و بیمار را از مراجعه به روانپزشک باز می دارد یکی دیگر از مشکلاتی که حوزه درمانهای روانپزشکی با آن مواجه است، طولانی شدن مدت درمانهاست که در خیلی موارد باعث میشود بیماران درمان را رها کنند.
کارشناسان اذعان دارند اغلب داروهای روانپزشکی تحت پوشش بیمه هستند ولی درمانهای غیردارویی تحت پوشش بیمه نیستند و گاهی تصور میشود که جلسات غیردارویی که درمان بیمارهای روانی در آن اتفاق میافتد تنها گفتوگوی بین پزشک و بیمار است. در حالی که در این جلسات درمان صورت میگیرد.
متاسفانه این جلسات غیردارویی که برای درمان بیماران صورت میگیرد هزینههای بالایی دارد که تحت پوشش بیمهها نیستند.
ارزیابی وضعیت ذهنی و فیزیکی بیماران برای تعیین ماهیت و حد اختلالات رفتاری، عاطفی و ذهنی
ارزیابی تاریخچه و سوابق پزشکی و روانپزشکی بیماران به منظور تشخیص بهتر بیماری و امکان تجویز بهترین درمان
انجام تست های مختلف برای تشخیص بیماری و یافتن بهترین راه درمان
تجویز دارو و برگزاری جلسات درمانی لازم تا بهبودی بیمار
همکاری با سایر متخصصان از جمله پزشکان، روانشناسان و… برای درمان همه جانبه بیمار تا رسیدن به بهبودی کامل او
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
منم دقیقا بین این دوتا گیر کردم،خوشحال میشم ا …
اصلا نترس اگر خلاق باشی و بتونی ایده از خودت …
من نمیدونم چقدر طول میکشه اما مطمعن باشن برا …
عزیزم باید ذوق هنری و خلاقیت بسیار بالایی داش …
منم فرزند جانباز بالای 70% هستم. یکی از برادر …
در گفتن آسونه ولی در عمل خیلی سخته!!! …
واسه ارشد رشته علوم شناختی (علوم اعصاب) بخونی …
سلام دوست عزیز شما میتونید کارشناسی روانشناس …
به گزارش خبرگزاری تسنیم، درمان مشکلات روانی مانند مشکلات جسمی به سرعت و سهولت انجام نمیگیرد و این فرایند بسیار زمانبر و نفسگیر است. فردی که طی سالیان متمادی عادات بد و رفتارهای نادرست را با خود حمل کرده و با آنها زندگی کرده است وقتی بخواهد به یکباره همه این عادات را ترک کند با مشکل مواجه میشود. در کنار این نمیتوان انتظار داشت درمان درباره افرادی که مبتلا به افسردگی حاد یا حالات نزدیک به جنون هستند بهطور کامل و محسوس صورت پذیرد.
با وجود این، درباره بسیاری از این بیماریها ضرورت مداخله روانشناس یا روانپزشک و کمک گرفتن از او بهشدت احساس میشود، چنانکه اگر این مداخله در زمان مشخص و با روش درست و علمی صورت نگیرد و بیماری درمان نشود نه تنها بیماری در وجود فرد برطرف نمیشود، بلکه رشد کرده و به بیماریهای روانی حاد تبدیل میشود. با بیرشک روانشناس و استاد دانشگاه درباره زمان مراجعه به روانشناس یا روانپزشک و تفاوت این دو به گفتوگو نشستیم.
افراد دقیقا چه زمانی باید به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنند؟ در کشورهای پیشرفته مراجعه به روانشناس و روانپزشک امری ضروری و بدیهی است و همه افراد به آن علاقه داشته و تقریبا هر کسی برای امور مختلف زندگی خود حداقل سالی یکبار برای مشاوره به روانشناس مراجعه میکند. در کشورهای پیشرفته افراد برای تصمیمات مهم زندگی مانند تصمیم ازدواج یا مهاجرت و یا انتخاب شغل حتما به مشاور مراجعه میکنند و این کار یک امر بدیهی تلقی میشود. بر این اساس نمیتوان گفت زمان دقیق مراجعه به روانشناس و یا روانپزشک درباره مشکلات و مسائل روحی و روانی دقیقا چه زمانی است، زیرا درباره افراد مدرن و امروزی این مراجعه هر زمانی و با هر بهانهای میتواند باشد.
بهطور کلی باید گفت مشاوره گرفتن و مراجعه به روانپزشک اقدامی مفید و مثبت است که در بدبینانهترین حالت اگر فایدهای برای فرد نداشته باشد ضرری هم ندارد و حتی توصیه میشود همه افراد هرساله علاوهبر چکاب جسمی، چکاب روانی نیز شوند تا با رجوع به یک روانشناس و یا روانپزشک بتوانند از وضعیت روانی خود مطلع شوند. مشکلات روانی هم مانند مشکلات جسمی اگر درمان نشده و به حال خود رها شوند عود کرده و به وضعیت وخیمتری میرسند. افرادی که بیماریهای روانی حاد مانند انواع پرخاشگریها یا جنونهای رفتاری دارند یک دفعه و به صورت ناگهانی به این اختلالات مبتلا نشدهاند. این افراد با ابتلا به بیماریهای روانی کوچک مانند پرخاشگریهای مقطعی یا افسردگیهای فصلی و درمان نشدن این اختلالات به مرور زمان دچار این اختلالات حاد میشوند که گاه درمانی برای آن وجود ندارد.
درباره بیماریهای روانی مانند افسردگی یا پرخاشگری آیا هر نوع تغییر حالت یا تغییر رفتاری نیازمند مراجعه به پزشک است؟ درباره هر تغییر حالتی نیازی به مراجعه به پزشک نیست، زیرا مولفههای مختلفی بر رفتارها و خلقیات افراد در طول روز تاثیر میگذارد که حتی درباره افرادی که به پختگی شخصیت رسیدهاند نیز این اتفاق میافتد. با وجود این، اگر احساس کنیم چند روزی است که خلق افسرده مان اذیتمان میکند یا افکارمان باعث افسردگی و تاثیر بر عملکردمان میشود بهتر است به یک متخصص در این زمینه مراجعه کنیم. در بسیاری از مواقع نیازمند مداخله دارویی نیستیم و مشاور میتواند با صحبت کردن مشکل را برطرف کند، در حالی که درباره بسیاری از مشکلات روانی ترکیبی از مشاوره و دارو میتواند موثر واقع شود.
روانشناس چکار میکنه
چکاب روانی
توصیه میشود همه افراد هرساله علاوه بر چکاب جسمی، چکاب روانی نیز بشوند
درباره کدام مشکلات روانی فرد باید حتما به روانپزشک مراجعه کند و اگر به حال خودش رها شود تبعات بدی به همراه دارد؟ وقتی رفتارهای فرد با نرم عادی و آن چیزی که در جامعه رایج است و همه از آن تبعیت میکنند تفاوت داشته باشد تقریبا همه متوجه این تفاوتها میشوند. برای مثال فردی که افسردگی یا پرخاشگری بی حد و مرز دارد و نمیتواند رفتارش را کنترل کند برای هر کسی که در اطرافش وجود دارد رفتارهایش خطرناک است. در کنار این وقتی خود فرد احساس کند خلق افسرده او برایش مشکلساز است و افکاری در ذهنش وجود دارد که بهشدت منفی و خطرناک است این فرد باید خودش به سرعت به پزشک مراجعه کند. بهطور کلی باید گفت هرقدر زودتر برای درمان مشکل روانی مراجعه کند و بیماری فرد زودتر تشخیص داده شود به همان نسبت بیماری زودتر درمان میشود و درباره برخی بیماریهای روانی اگر فردی دیر مراجعه کند بیماری تبعات بد و طولانی مدتی بر جای میگذارد که گاهی این تبعات قابل درمان نیست. کمکهایی که یک متخصص به حل مشکلات روانی میکند بسیار درست و اصولی است و او میتواند به خوبی فرد بیمار را راهنمایی کند که به چه کسی مراجعه کند و چه خدماتی دریافت کند. افرادی هم وجود دارند که احساس میکنند در زندگیشان مهارتهای لازم ارتباطی ندارند و نمیتوانند در روابط خود موفقیتآمیز ظاهر شوند و همچنین افرادی که تجربیات منفی زیادی از گذشته دارند و نمیتوانند با یادآوری آنها به زندگی عادی بپردازند و نیاز دارند که با مداخله یک روانپزشک این مشکلات را برطرف کنند.
بین روانشناس و روانپزشک چه تفاوتهایی وجود دارد؟ آیا فردی که مشکلات روحی دارد باید بین این دو انتخاب کند یا تفاوتی ندارد که برای هر مشکل روانی به کدامیک مراجعه کند؟ نخستین تفاوت در روش کار روانشناسان و روانپزشکان در این است که روانشناسان روی فایلهای ذهن افراد تاثیر گذاشته و طرحواره وجودی آدمها را تغییر میدهند، این در حالی است که روانپزشکی راه دارودرمانی را پیش گرفته و به روی شیمی خون و مغز اثر میگذارد. تفاوت روانپزشک با روانشناس در این است که روانپزشک پزشکی است که بعد از اتمام دوره پزشکی عمومی تخصص خود را در زمینه مسائل روانی گرفته است. کار روانپزشکان بیشتر تشخیص است و درمانی که توسط این افراد صورت میگیرد مبتنی بر درمان دارویی است. روانشناسان بالینی بدون استفاده از دارو و درمان شیمیایی با تشخیص انواع اختلالات روانی به فرد کمک میکنند مشکل خود را برطرف کند.
این درمان بدون دارو عموما از طریق گفتوگو درمانی و تمرین مهارتهای گوناگون در موقعیتهای مختلف زندگی صورت میگیرد. برای اینکه فردی بداند برای مشکلات مختلف روانی خود به کدامیک از این دو باید مراجعه کند، تشخیص این امر اصولا بر عهده فرد نیست و در نخستین مراجعهای که فرد به هریک از این دو میکند خود آن روانپزشک یا مشاور تشخیص میدهد که مشکل فرد مورد نظر مربوط به کدامیک از این دو حیطه بوده و با چه روشی صورت میگیرد. در صورتی که درمان او نیازمند مداخله دارویی باشد خود روانشناس یا مشاور، فرد را به روانپزشک ارجاع میدهد در حالی که اگر فردی که بیمار به او مراجعه کرده روانپزشک باشد و مشکل فرد نیازی به دارو نداشته و بیشتر مبتنی بر گفتوگو درمانی باشد این پزشک فرد بیمار را به مشاور ارجاع میدهد تا مراحل درمان او به شکل بهتری انجام شود.
یک روانپزشک پیش از هر کاری یک پزشک بوده و کار او تجویز دارو است، لازم به ذکر است که روش دارو درمانی به تنهایی اثربخش نبوده و این دو شاخه مکمل هم هستند. اگر بیماران مراجعهکننده به روانشناسان قادر به تغییر رفتار و نگرش خود نباشند، در این وضعیت به روانپزشک ارجاع داده میشوند و برای رسیدن به ثبات راه دارو درمانی روی آنها انجام میگیرد. افراد در صورت داشتن مشکل در زمینههای تعلیم و تربیت، شیوههای صحیح تفکر و رفتار، افسردگی، رفع احساسات بد و منفی و… به روانشناس مــــراجعـــه میکنند.
منبع: سلامت نیوز
انتهای پیام/
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری کمک میکند و در گستره وسیعی از جمعیتهای در جستجوی درمان کاربرد دارد. (رزنیک، ۱۹۹۱).
نقشهای ششگانه آن عبارت است از: ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و نظارت بر کار رواندرمانگرها، پژوهش و مدیریت. غالب کارهای روانشناس بالینی در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است (دادستان و منصور، ۱۳۶۶).
بیشترین شمار روانشناسان در این رشته کار میکنند، یعنی رشتهای که سر و کارش با کاربرد اصول روان شناختی در امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری است. مثلاً بیماری روانی، بزهکاری نوجوانان، رفتار جرمآفرین، اعتیاد دارویی، عقبماندگی ذهنی، کشمکشهای زناشویی و خانوادگی، و سایر مشکلات خفیف سازگاری.
روانشناسی بالینی میتواند در بیمارستانهای روانی، دادگاههای کودکان یا سازمانهای نظارت بر بزهکاران، درمانگاههای بهداشت روانی، مدارس، نهادهای ویژه با روانپزشکی، ارتباط نزدیک داشته باشد.[۱]
چهار مرحله تاریخی برجسته برای روانشناسی بالینی در جهان وجود دارد:
بعد از کسب مدرک دانشگاهی روانشناسان بالینی در مراکزی همچون دانشگاهها، بیمارستانها و مراکز مشابه مشغول به کار میشوند. معمولاً روانشناس بالینی در درمان اختلال یا بیماری روانی خاصی تبحر دارد و در آن زمینه مشغول به فعالیت میشود. از پیش نیازهای رشته روانشناسی بالینی میتوان به خلاقیت و ابتکار، حس دگر دوستی و علاقه به مطالعه و تحقیق را نام برد.
روانشناس چکار میکنه
مصاحبه از تمام روشهای متعددی که به منظور ارزیابی شخصیت افراد استفاده برده میشود، اهمیت بیش تری دارد؛ زیرا به وسیلهٔ آن میتوان به مطالبی دست یافت که از هیچ روش دیگری به دست نمیآید؛ و از آنجا که در مصاحبه به هیچ نوع وسیلهٔ خاصی نیاز نیست، از اینرو این روش همیشه و به آسانی در دسترس روان شناسان است. آنچه در مصاحبه به دست میآید، هنگامی اهمیت مییابد که تفسیر شود. در تفسیر میتوان متوجه اشتباهات قابل ملاحظهٔ مصا حبهکننده شد. البته در این مرحله ممکن است روان شناسان به علل گوناگونی مانند تعصبات شخصی، تئوریهای نادرست و گرایشهای مختلف عاطفی، در تعبیر نتایج مصاحبه، راه اشتباه را بپیماید. روانشناس نه تنها به مطالبی که مصاحبهشونده بیان میکند نیاز دارد، بلکه نحوهٔ ادای مطالب و واکنشهای عاطفی که مصاحبهشونده از خود نشان میدهد و نیز رابطهٔ عاطفی و فکری که مصاحبهکننده با مصاحبهشونده دارد، مهم است و مورد مطالعه قرار میگیرد. توصیه میشود که از کتاب اوتمر جهت تکمیل اطلاعات خود استفاده کنید.
در ایران از اوایل دهه ۱۳۵۰ اولین دوره کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی در بیمارستان روزبه گشایش یافت (شاملو ۱۳۷۰، ص ۲۳). از سال ۱۳۶۵ و به دنبال تعطیلی دوره فوق انستیتو روانپزشکی تهران عهدهدار آن شد و در ۱۳۸۰ انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران در آن دایرشد. آقای دکتر نورمحمد بخشانی اولین دانشجوی دکتری روانشناسی بالینی ایران در ۱۳۸۱ از انستیتو دانشآموخته شد (احمدرضامحمدپور، ۱۳۸۳، خبرنامه انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران ص، ۱۲- ) ایشان در حال حاضر با رتبه پروفسوری( استاد تمامی) در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان اشتغال دارند و سردبیر مجله بین المللی رفتارهای پرخطر و اعتیاد( International Journal of High Risk Behaviors and Addiction ) می باشد.
برخی در توصیف کار روانشناسان میگویند کار آنها حرفزدن است و حرف هم که باد هواست. تقلیلدادن این درمان پزشکی به «حرفزدن» البته درست نیست اما همین زمینه باعث شده است که خیلیها روانشناسی را به آن اندازه که باید، آسیبشناسانه نگاه نکنند. بسیاری از دانشجویان روانشناسی معتقدند که «روانشناسی نمیتواند آسیبزا باشد و اگر تأثیری داشته باشداین تأثیر حتماً در جهت مثبت است». تجربه البته چیز دیگری را نشان داده است.
نمونههای سوءاستفاده روانشناسان از «مراجعان» و حتی از یکدیگر کم نیست، با این حال به دلیل اینکه عوامل متعددی در «سوءاستفاده» تلقیکردن یک رفتار دخیل است، نمیشود تمام روایتها از چنین برخوردهایی را با اظهارات یکی از طرفین یک «رابطه» که ممکن است در برخی موارد از محدوده «درمان» تجاوز کند، قضاوت کرد. هرچند برخی موارد مثل تشویق به رابطه جنسی با درمانگر، ادامهدادن رابطه درمانی وقتی که رابطه از هدف خود دور شده است، ادامهدادن رابطه وقتی روشن است که «شیوه درمان انتخابشده» جوابگو نیست و مواردی از این دست، راحتتر از آسیبهای دیگر این رابطه قابل تشخیص است.
«المیرا»، به دلیل اختلافهای خانوادگی به یک مؤسسه روانشناسی مراجعه کرده است: «کسی که با من صحبت کرد، میگفت باید برای «شفای کودک درون» کار کنم تا بتوانم رابطهام با خانواده ام را درست کنم. کارگاههای یکروزه شناخت کودک درون در همان مؤسسه برگزار میشود و همیشه هم باید اسمنویسی کرد و حتی تا یک ماه منتظر بود تا نوبت برسد. در این کارگاهها که هزینه هر یک روز آنها دو سال پیش ۵۰۰ هزار تومان بود، با خمیرِ بازی و ظرف غذای مهدکودک بازی میکردیم و به ما که حدود سی چهل نفر بودیم میگفتند با برگشتن به دوران کودکی میتوانیم مشکلات امروزمان را حل کنیم.»
«محمد»، مراجع یک «رواندرمانگر یونگی» است. میگوید آقای درمانگر در معرفی خودش چیزی نگفته و او را از طریق دوستان پیدا کرده است. در اینجا صرفاً برخی توصیههایی که برای بهبود رابطه به او شده است را تعریف میکند: «معتقد بود زنانی که دامن نمیپوشند «زن» نیستند و باید از ارتباط با آنها دوری کرد. همین طور مردانی که رفتار «مردانه» ندارند و روی زنهای خانوادهشان «غیرت» ندارند، نمیتوانند در رابطههایشان موفق باشند. به من گفت چون قبول کردم نامزدم برای مدتی از من فاصله بگیرد و فکر کند، او را برای همیشه از دست دادهام و هیچ مردی نباید چنین کاری در رابطهاش بکند. همین مساله را دلیل شکستهای متعدد من در روابطم میدانست و اصرار داشت که من در کلاسهای گروهی در مورد «رابطه» هایم حرف بزنم تا دیگران نظرشان را در مورد رفتار من بگویند. برای من چیزهایی که میشنیدم خیلی تحقیرآمیز و آزاردهنده بود اما فکر میکردم «دکتر» حتماً اینها را لازم میداند.»
«مونا»، دختر جوانی که در معرفی خودش میگوید مشکل وابستگی و ارتباط برقرار کردن و همین طور وسواس فکری دارد، در مورد یکی از تجربههای مراجعه به یک روانشناس میگوید: «تا ماهها بعد از اینکه روانشناسم را عوض کردم و با راهنمایی دوستانم که دانشجوی روانشناسی بودند روانشناس دیگری پیدا کردم، نمیفهمیدم که چیزی در جلسههای درمان من اشتباه است. اول یکی دو باری بغلم کرد، بعد کمی پیشتر رفت و کار به جایی رسید که در تمام طول جسله بغلم میکردم تا احساس آرامش بیشتری داشته باشم اما حس خوبی نسبت به این بغلشدنها نداشتم. نمیتوانستم اعتراض کنم چون مدام نگران بودم که از من ناراحت شود و نخواهد دیگر من را ببیند.»
روانشناس چکار میکنه
«سمیرا» و همسر سابقش، برای حل مشکلات خانوادگی به یک «زوجدرمانگر» مراجعه کردند. سمیرا که حالا از همسرش جدا شده در مورد تجربهاش میگوید: «برایم عجیب بود که تمام چیزهایی که برای من آزاردهنده بودند را «عادی» میدانست. خیلی چیزها را حق شوهرم میدانست و کاملاً روی زور او سوار میشد که من را مجبور کند حرف شوهرم را قبول کنم و کارهایی که او دوست دارد را برایش انجام دهم. توصیهاش به ما این بود که بچهدار شویم تا مشکل رابطهمان برطرف شود. این توصیه، دعواهای من و همسرم را شدید کرد و در نهایت به صورت توافقی جدا شدیم.»
«علی»، مرد جوانی که به دلیل فاصله گرایش جنسیاش با گرایش جنسی عمومیتر به «مشاور» مراجعه کرده میگوید: «اول برای این سراغ مشاور رفتم که کمک کند مساله را با مادرم در میان بگذارم و کمی احساس راحتی بیشتری بکنم اما مشاورم توصیه کرد که این کار را انجام ندهم. گفت اگر دختر مناسبی را پیدا کنم میتوانم «عادی» زندگی کنم و حتی گفت که کسی را میشناسد که رفتارهای مردانه زیادی دارد و اگر او را ببینم حتماً از او خوشم میآید. فکر میکرد با یک «ازدواج عادی» میتوانم مشکلم را با مادرم حل کنم … در نهایت توصیهاش به من این بود که چون جامعه ظرفیت پذیرش ما را ندارد، باید مهاجرت کنم!»
توضیح اینکه اسامی افراد برای حفظ حریم خصوصی آنها تغییر کرده است و نگارنده هم دیدگاهی در رد یا اثبات آنچه که مصاحبه از آن به عنوان «تجربههای ناخوشایند» یاد میکند، ندارد. ضمن اینکه روانشناسان محترم ناراحت نشوند چون قطعاً مشاورانی که افراد بالا این تجربیات ناخوشایند را از مراجعه به آنان روایت کردهاند، نماینده همه مشاوران و روانشناسان و رواندرمانگران و روانکاوان نیستند و در هر قشر و صنفی افراد حرفهای و غیرحرفهای وجود دارد.
اینکه گروهی از مراجعان به روانشناسان درمورد «توصیه» ها و «درمان» هایی که در معرضش قرار میگیرند، احساس «سوءاستفاده» یا «ناکارآمدی» دارند نشان میدهد که «رابطه درمانی» بین روانشناسان و درمانگران و مراجعانشان آنقدرها هم که به نظر میرسد «بدون حاشیه» و با پذیرش دو طرف نیست. در روند جا باز کردن درمانهای روانشناختی در جامعه هم آسیبهایی وجود دارد که به این حاشیهها پر و بال میدهد.
دکتر رضا پورحسین استاد روانشناسی دانشگاه تهران در گفتوگو با ایسنا معتقد است یکی از دلایل مراجعه مردم به «روانشناسان غیرحرفهای و بازاری»، «نیاز فراوان جامعه به استفاده از خدمات روانشناسی و کمتعداد بودن روانشناسان حرفهای» است: «در حالی که آموزش در سالهای اخیر، تقاضا برای مراجعه به روانشناس، مجلههای روانشناسی، کلینیکها، مشاوران و مانند آن را بیشتر کرده است، مردم خودشان تصمیم میگیرند که به چه کلینیکی مراجعه کنند، در حالی که مردم صلاحیت تشخیص اینکه به چه نوع درمانی نیاز دارند را ندارند. از طرف دیگر، ارائه خدمات روانشناسی تابع منطق عرضه و تقاضاست و این مساله بر بازاریشدن روانشناسی به معنای رواج یک نوع روانشناسی که الزاماً به تحقیقات آکادمیک متکی نیست و نظارت دقیقی هم بر آن وجود ندارد، کمک میکند.»
او میگوید: «الان خیلی از فارغالتحصیلان مشاوره و روانشناسی و حتی افرادی که در رشتههایی غیر از اینها تحصیل کردهاند، بدون پروانه سازمان نظام روانشناسی کار درمان انجام میدهند و مردم هم به آنها اعتماد میکنند! بخشی از مشکل این است که علاوه بر سازمان نظام روانشناسی، بهزیستی هم مجوز صدور پروانه دارد اما بخش دیگری از مشکل این است که کسانی که هیچیک از این مجوزها را هم دریافت نکردهاند میتوانند خدمات درمانی ارائه دهند و مردم به واسطه نیازی که دارند به آنها مراجعه میکنند؛ در حالی که تنها روانشناس مجرب و کارگاهدیده و کارآزموده است که میتواند پاسخ درستی به مشکلات مراجعان بدهد. مشاورهکردن در مورد روح و روان فرد به همان میزان که میتواند کمک کند میتواند خطرناک هم باشد. ممکن است یک مشکل را حل کند ولی ده مشکل دیگر بیفزاید. همین الان با وجود اینکه مقررات اجازه نمیدهد افراد غیرمتخصص کلینیکهای رواندرمانی دایر کنند، به دلیل نبود نظارتهای کافی از طرف سازمان نظام روانشناسی، افرادی که پروانه ندارند هم در کلینیکها کار میکنند و خدمات ارائه میدهند. افراد با این تصور که مراجعه به روانشناس قرار است وضعیت آنها را بهتر کند، برای درمان مراجعه میکنند اما بعد از مدتی احساس میکنند که حالشان بدتر شده است. متأسفانه «دید انتقادی» نسبت به بسیاری چیزها از جمله نسبت به روانشناسی آنچنان که باید قوی نیست و علاوه بر این، آموزشی هم در مورد اینکه مردم باید از روانشناس چه انتظاری داشته باشند و چطور درمانی که به آنها ارائه میشود را قضاوت کنند، وجود ندارد.»
مهدی میناخانی، رواندرمانگر تحلیلی هم که در حوزه روانکاوی فعالیت میکند، در مورد وضعیت حاکم بر جامعه روانشناسان کشور به ایسنا میگوید: «هر چند همه چیز وابسته به مدارک دانشگاهی و تاییدیههای صنفی نیست اما سازمان نظام روانشناسی و گروههای حرفهای میتوانند نقش موثرتری در شرایط فعلی به عهده بگیرند. بهترین مدل برای جلوگیری از تخلفهای حرفهای یا دور شدن رابطهدرمانی از اهداف اصلی آن این است که سازمانها نظارت بیشتری بر اعضای خود داشته باشند و در مورد صدور پروانه نظام سختگیریهای بیشتری انجام دهند یا اینکه گروههای حرفهای رشد بیشتری کنند و برای اینکه اعتبار خودشان را از دست ندهند فشارهایی روی اعضا بگذارند که به برخی اصول متعهد بماند اما مشکل میتواند در جاهای دیگر حتی از این هم پررنگتر باشد. مثلاً اغلب روانشناسان سواد درمانگری کافی برای درمان ندارند؛ موضوعی که رواندرمانی را پیچیده میکند لزوماً دانش نیست بلکه پاتولوژیهاست. یکی از محتملترین اتفاقات در اتاق درمان، چفتشدن آسیبهای مراجع و درمانگر است. مثلاً یک مراجع که در رابطه با شخصی سرزنشگر است به روانشناسی مراجعه میکند که شخصیت سرزنشگر دارد! آسیبهای این دو در هم چفت میشوند و احتمال اینکه مراجع دوباره به دفتر روانشناس برگردد بسیار زیاد است، در صورتی که لزوماً رابطه اینچنینی ممکن است به درمان ختم نشود! اینجاست که سوپرویژن (قرار گرفتن درمانگر زیر نظر یک روانشناس باتجربهتر و برقراری یک رابطه مشورتی برای پیشبرد بهتر جلسههای درمانی) مهم است. وقتی چنین رابطهای وجود نداشته باشد روانشناس نمیتواند آسیبهای جلسههای درمانی با مراجعانش را تشخیص بدهد!»
در شرایطی که به نظر میرسد یک آشفتگی بر وضعیت کاری روانشناسان حاکم است، آقای میناخانی معتقد است: «شاید راه سریعتر این باشد که مردم را در مورد حقوق خودشان نسبت به درمانگران و جلسه درمان آگاه کنیم تا بدانند که وقتی به روانشناس مراجعه میکنند چه حقوقی دارند. بسیار طبیعی است که مراجع معمولی که خودش با روانشناسی آشنایی جدی ندارد نتواند تشخیص دهد که یک رابطه درمانی چقدر درست و در راستای هدف درمانی پیش میرود اما یکسری شاخصها میتواند به فهم وضعیت و قضاوت در مورد آن کمک کند. به عقیده من مراجعانی که حداقل تجربه مراجعه به دو روانشناس را دارند خودشان به دانشی دست پیدا میکنند که تفاوت بین روانشناسان را تشخیص دهند. علاوه بر این، یکسری شاخص برای سنجش جلسه درمان وجود دارد که البته مطلق نیست اما خوب است که درمانگرها و مراجعان به آن توجه داشته باشند. یکی از آنها شروع و پایان جلسه درمان در ساعت مقرر است. موضوع دیگر این است که چقدر درمانگر در اتاق درمان به درمان اهتمام دارد. یک تراپیست تا آخر عمر شما تراپیست شماست و شما تا آخر عمر مراجع او هستید و نه چیز دیگر. لمسکردن به صورت کاملاً واضح، غیراخلاقی و غیرحرفهای است. رابطه جنسی درمانگر و مراجع به هیچ عنوان قابل قبول نیست. گاهی درمانگر با مراجع به رقابت میپردازد و از خودش تعریف میکند. درمانگری که بیش از مراجع حرف میزند، پرخاش میکند یا مراجع را تحقیر میکند، درمانگری که اصول و چارچوبهایش را نمیگوید، جلسه را زودتر یا دیرتر آغاز یا تمام میکند، اینها به وضوح غیرحرفهای هستند. زمان یک جلسه درمانی روشن است؛ ۴۵ دقیقه یا ۵۰ دقیقه. درمانگری که ۳ ساعت با مراجع مینشیند و پشت در هم منشی دقیقهها را حساب میکند تا بابت هر دقیقه هزینهای طلب کند، فاجعه است. مسئولیت تأخیر یا تسریع در شروع یا پایان جلسه درمان به عهده درمانگر است، نه مراجع.»
با این وضعیت، مراجعان باید در اولین جلسه مراجعه به روانشناس چه سوالی بپرسند و پاسخی که میگیرند را چطور تفسیرکنند؟ دکتر پورحسین معتقد است این در صلاحیت مردم نیست که در مورد روشهای درمان یا تکنیکهایی که روانشناسان میخواهند در درمان از آن استفاده کنند سوالی بپرسند و اگر چنین سوالی هم مطرح شود بیشتر یک اظهار فضل است و کمکی به روند درمان نمیکند.
دکتر محمود رفیعی، استاد دانشگاه آزاد هم که سالها تجربه درمان کلینیکال را دارد، در این مورد به ایسنا میگوید: «این حق مراجع است که هر سوالی که دارد مطرح کند و حق اوست که پاسخ روشن دریافت کند اما اینکه بپرسید روش درمان شما چیست و بعد تصمیم بگیرد، چندان مفید نیست چون درمانگران بر اساس آن چیزی که در مراجع تشخیص میدهند، ترکیبی از درمانهای مختلف را به کار میگیرند و برای این تشخیص هم زمان لازم است، بنابراین در این مورد باید صبور بود. اما قطعاً مراجع حق دارد هر سوالی که دارد را مطرح کند و پاسخ آن را بگیرد.»
اما آقای میناخانی از منظر روانکاوانه نگاه متفاوتی دارد: «اگر درمانگر، نارسیسم (خودشیفتگی) خودش را درمان کند، مراجع احساس نمیکند که حق ندارد حرف بزند. احساس میکند در ارتباط با این آدم میتوانم هر سوالی را مطرح کنم و احساسم را بگویم، نقد و حتی چرخاش کنم و این آدم آن را خواهد پذیرفت اما درمانگری که نارسیسم خود را درمان نکرده، همیشه خودش را در جایگاه آسیبپذیر میبیند، هر نقدی را به عنوان حمله تلقی میکند و مراجع را در جایگاه پایینتر از خودش در نظر میگیرد. بنابراین علاوه بر اینکه مراجع باید نسبت به حقوق خودش آگاه باشد و بداند که میتواند سوال بپرسد، درمانگر هم باید خودش درمان شده باشد و در سطحی از سلامت باشد که مراجع بتواند احساسات درونیاش را با او در میان بگذارد. اما در مورد اینکه آیا درمانگر باید «تشخیص» خودش را هم با مراجع درمیان بگذارد یا نه، به قضاوت بالینی درمانگر در مورد مراجعش بستگی دارد. گاهی درمانگر بنا به قضاوت بالینی تصمیم میگیرد که مسألهای را به مراجع نگوید. این با امتناع کلی از اطلاعاتدادن به مراجع یا آگاهکردن مردم در مورد حقوقشان در اتاق درمان متفاوت است. گاهی مراجعان اطلاعاتی میگیرند یا خودشان با جستوجو در مورد علائمشان به جمعبندی میرسند و با یک تصویر به درمانگر مراجعه میکنند. مثلاً میگویند من چیزهایی در مورد یک اختلال خواندم و حس کردم که این علائم شبیه علائم من است. چیزی که من اینجا میشنوم این است که مراجع نگران است که اگر من با این علائم درگیر باشم خیلی وضعیت بغرنجی دارم، آن وقت من ممکن است روی این نگرانی بایستم، نه روی فهم اختلال چون چنین میفهمم که فرد نگران است که خوب نشود یا تنها بماند یا مانند آن نه اینکه آیا این اختلال را دارد یا نه.»
او اضافه میکند: «درمیان گذاشتن تشخیص به «موقعیت» هم ربط دارد. ممکن است من فکر کنم که اگر اینجا تشخیص خودم را در میان نگذارم، مراجعم به صداقت من شک میکند یا نمیتواند درمان را ادامه دهد. آن وقت شاید تصمیم بگیرم که به طریقی چیزی بگویم که هم صادقانه باشد و هم کمتر آسیبرسان باشد. گاهی ما نمیتوانیم تشخیص را علنی کنیم چون باید یک چشمانداز طولانیمدت داشته باشیم که گفتن این جمله چقدر میتواند به فرد در مسیر درمانی که ما چشمانداز آن را داریم کمک کند. خارج از اتاق درمان، میتوانیم به آگاهیافزایی کمک کنیم. مراجع میتواند از درمانگر سوال کند، رابطه درمانی میتواند اینقدر خوب باشد که بتوانند در این مورد حرف بزنند یا آنقدر خراب باشد که چنین حرفی منجر به تمامشدن آن بشود. این مساله مربوط به درمانگر و مراجع است. ولی آدمها میتوانند و حق دارند که بفهمند چه مشکلی دارند و قرار است در جلسات درمان چه اتفاقی بیفتد. اصولاً درمانگر موظف است که چارچوبها را بگوید، حقوق فرد را یادآوری کند و هر سوالی که مراجع مطرح میکند را بدون ابهام پاسخ دهد.»
مراجعه به روانشناس علاوه بر هزینههای مالی، میتواند عوارضی هم داشته باشد. روانشناسان حرفهای این مساله را رد نمیکنند که «هیچ درمانی نمیتواند بدون عوارض باشد» اما با وضعیت حاکم بر فضای روانشناسی در ایران به نظر میرسد که باید در مورد هزینههای جانبی مراجعه به روانشناس نگران بود. چه چیزی نشان میدهد که باید روانشناس را تغییر داد یا مراجعه به آن را متوقف کرد؟ دکتر پورحسین در این مورد میگوید: «این در صلاحیت مراجع نیست که تشخیص دهد و قضاوت کند اما اگر کسی یک سال پیش روانشناس میرود و هیچ نتیجه مثبتی نگرفته است وقتش شده که در مورد مراجعه به روانشناس بازنگری کند.»
آقای میناخانی هم در این مورد میگوید: «در نگاه سنتی، روانکاوی «تکفردمحور» بود یعنی اگر درمان پیش نمیرفت مقاومتهای مراجع باعث آن بود و مراجع مسئول بود که مساله را حل کند ولی روانکاوی مدرن، روانکاوی «دوفردمحور» است یعنی اگر روانکاوی پیش نمیرود درمانگر هم مسئول است و باید بفهمد که مشکلی وجود دارد و آن را برطرف کند. من ترجیح میدهم در آغاز جلسات بگویم که نمیدانم چه اتفاقی رخ میدهد اما میتوانم تعهد بدهم که تا جای ممکن به سمتی برویم که اتفاقی رخ دهد. میتوانم به عنوان درمانگر توضیح دهم که من به چه چیزی اعتقاد دارم اما رابطه درمانی فراز و فرود زیاد دارد. گاهی درمان میتواند خیلی آزاردهنده باشد. گفتن اینکه نقطه تشخیص اینکه رابطه پیش نمیرود کجاست، کار سختی است اما اصولاً روانکاو از مراجع میخواهد که اگر جایی دغدغهای دارد آن دغدغه را مطرح کند تا در مورد آن حرف زده شود. این نشاندهنده یک رابطه درمانی مناسب است. درمانگری که خودش را کنار میکشد، پاسخ نمیدهد و تلاشی برای حل مشکل نمیکند، غیرحرفهای است. فهمیدن اینکه کجا رابطه درمانی قطع شده کار سختی است. گاهی درمانگر طبق قضاوتش کاری میکند که از بیرون ممکن است عجیب باشد اما در بافت جلسه معنی میدهد. اساس باید این باشد که در یک رابطه درمانی مناسب مراجع میتواند در مورد نگرانیها و احساسهایش در مورد جلسه درمان صحبت کند و پاسخ مناسب بگیرد. اگر چنین نیست، رابطه درمانی ممکن است دچار آسیب باشد.»
انتهای پیام
تجربه من بهم میگه هیچ امیدی به بخشی از این جماعت نداشته باشم. وقتی به پزشک معمولی مراجعه میکنی دستکم میفهمی بهتر شدی یا نه…
من با همسرم مشکل خاصی نداشتیم نزد روانپزشک رفتیم به همسرم گفت برید طلاق بگیرید شماها باهم مشکل عقیده و رفتاری دارید چطور میشه از این فرد شکایت کرد
بی سواد
همین که اولین مراجعه خود را انجام دهی تا عمر داری دست از سرت برنمیدارند!
دستتون درد نکنه اما باید سراغ ادمهای مهمتری به عنوان کارشناس می رفتیدتا ماجرا رو براتون بیشتر باز کنن یا همونهایی که از اون توصیه های عجیب و غریب کردن…به عنوان یه اشنا با انی حیطه میگک که کار عمقی اصلا نکردین و در سطح موندین
کسیکه نتونسته خودشو درست مشاوره کنه نمیتونه مردمو مشاوره کنه مشاوره اگر خودش در زندگی موفق نیست حق مشورت دادن نداره
الان با نمره منفی هم میشه در این رشته قبول شد یعنی همه میتونند مشاوره شوند این اشتباهه
بخدا خیلی هاشون خودشون آدم های بسیار مشکل دارن و وقتی بهشون مراجعه میکنی هم اعتماد ب نفستو نابود می کنند هم عقاید و باورهاتو.باید وزارت بهداشت ی فکر جدی کنه
به نظر این حضرات روان نشناسان بوده اند نه روانشناس – به هر حال در هر صنفی تخلفات عمدی و سهوی وجود دارد
کاش در تکمیل گزارشتون نحوه پیگیری حقوقی روانشناسان ناکارامد و متخلف هم ارایه بدهید0