قلب چگونه عضوی است

 
helpkade
قلب چگونه عضوی است
قلب چگونه عضوی است

قلب (به فارسی: گِش یا دل)[۱][۲] نوعی عضو عضلانی در انسان‌ها و دیگر حیوانات است که خون را از طریق رگ خونی در دستگاه گردش خون به گردش درمی‌آورد.[۳] خون اکسیژن و مواد غذایی لازم را برایِ بدن مهیا می‌سازد و همچنین به از بین رفتن موادِّ زائد ناشی از متابولیسم (سوخت و ساز بدن) کمک می‌کند.

قلبِ (دل) انسان به میانگین در هنگام استراحت حدود ۷۰ بار در دقیقه می‌تپد. دل انسان بینِ دو شُش در بدن جا دارد و به گونه‌ای قرار گرفته‌است که سر آن به سوی چپ و پایین کج است. هر تپش قلب حدودِ هشت دهم ثانیه زمان می‌خواهد که این زمان شامل ۰٫۱ ثانیه انقباض دهلیزها، ۰٫۳ ثانیه انقباض بطن‌ها و ۰٫۴ ثانیه استراحت قلب می‌باشد. بافت قلب نیز هم‌چون دیگر بافت‌های بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیهٔ قلب برعهدهٔ عروقِ کرونری (تاجی) است.[۴]
قلب در فضای میانی میان‌سینه در سینه قرار دارد.[۵]

قلب در لغت به معنی دگرگونی است قلب از لحاظ علمی اندامی است که در مرکز قفسهٔ سینه (متمایل به سمت چپ) واقع شده‌است و وزن آن حدود ۳۰۰گرم است و خون را پمپاژ می‌کند نام این عضو به علت اینکه باعث دگرگونی خون و تبدیل خون کثیف به خون تمیز می‌شود قلب نام‌گذاری شده‌است در دگرگون کردن خون، قلب مانند یک تلمبه عمل می‌کند. در پارسی سره این بخش دل نام دارد.

در انسان‌ها، پستانداران دیگر و پرندگان قلب به چهار حفره تقسیم می‌شود: دهلیز چپ و راست که بالا و بطن چپ و راست که در قسمت پایین قرار گرفته‌است.[۶][۷] معمولاً دهلیز و بطنِ راست را به نام قلب راستی و همتایان چپی آن‌ها را به نام قلب چپی می‌شناسَند.[۸] اما در مواردی دیگر، قلب ماهی‌ها دو محفظه، یک بطن و یک دهلیز دارد، در حالی که قلبِ خزندگان سه محفظه دارَد.[۷] در یک قلب سالم به خاطر وجود دریچه‌های قلبی، خون از یک سمت وارد قلب می‌شود که این مسئله از جریان برعکس جلوگیری می‌کند.[۵] قلب در یک کیسه محافظتی قرار گرفته که پیراشامه (پریکارد) نام دارد و همچنین شامل مایع است. دیوارهٔ قلب از چهار لایه چسبیده به هم تشکیل می‌شود که به ترتیب از بیرون، شاملِ: پیراشامه (پریکارد) برون شامهٔ قلب (اِپی کارد)، ماهیچه قلب (میوکارد) و درون‌شامه قلب (آندوکارد).[۹]
این عضوِ مخروطی شکل به‌صورتِ کیسه‌ایی عضلانی تقریباً در وسطِ فضای قفسه سینه(مدیاستینوم میانی) کمی متمایل به جلو و طرفِ چپ قراردارد و میان ریهٔ چپ و راست و متمایل به ریهٔ چپ است و همین موجب شده‌است تا شکل و قرارگیری ریه‌ها با هم متفاوت باشد. از آن‌جا که قلب اندامِ بسیار حساسی و حیاتی است توسط قفسهٔ سینه (توراکس) محافظت می‌شود. ابعادِ قلب در یک فرد بزرگسال حدودِ ۶x9x۱۲ سانتیمتر و جرم آن در آقایان، حدودِ ۳۰۰ و در خانم‌ها، حدودِ ۲۵۰ گرم، یعنی حدود ۰٫۴ درصد جرم کل بدن است.[۱۰]

دو حفره پایین قلب بطن نامیده می‌شوند. قلب دارای یک بطن چپ و بک بطن راست است. در میانه قلب بین دو بطن دیواره ضخیم عضلانی وجود دارد که به آن “سپتوم”می‌گویند. کار سپتوم جدا کردن طرف راست قلب از طرف چپ قلب است
قلب چگونه عضوی است

بطن‌ها دو حفرهٔ تحتانی قلب هستند که توسط دیواره‌ای قطور و محکم ماهیچه‌ای از یک‌دیگر جدا شده‌اند. اندازهٔ بطن‌ها از دهلیزها بزرگ‌تر است؛ و وظیفهٔ بطن چپ تلمبه کردن خون به داخل قلب و بطن راست خارج از قلب است.

۱. دهلیز راست ۲. دهلیز چپ ۳. بزرگ سیاهرگ زبَرین ۴. آئورت ۵. سرخرگ ششی ۶. سیاهرگ ششی ۷. دریچه میترال (دو لتی) ۸. دریچه آئورتی ۹. بطن چپ ۱۰. بطن راست ۱۱. بزرگ‌سیاهرگ زیرین ۱۲. دریچه سه‌لتی ۱۳. دریچه ششی

هر تحتانی بطن دارای دو دریچه‌است که یکی از آن‌ها موجب ورود خون از طریق دهلیزها به بطن؛ و دیگری موجب خروج خون از بطن به خارج از قلب و اندام‌های دیگر می‌شود.

بطن راست خون را از طریق دریچهٔ سه‌لختی از دهلیز راست دریافت می‌کند؛ و سپس آن را از طریق دریچهٔ ششی به سرخرگ ششی و به سوی شش‌ها می‌فرستد. بطن چپ خون اکسیژنه را از طریق دریچهٔ میترال (دولختی) از دهلیز چپ دریافت کرده و آن را از طریق دریچهٔ آئورتی به آئورت و به این ترتیب به سراسر بافت‌های بدن می‌فرستد.

دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است
دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است، چرا که فشار خونی که به دهلیزها می‌ریزد یا از آن‌ها خارج می‌شوند بسیار کم‌تر از فشار خون است از از بطن‌ها به داخل سرخرگ‌ها (آئورت و سرخرگ ششی) تلمبه می‌شود؛ بنابراین، قطر و استحکام دیوارهٔ بطن‌ها مقاومت آن‌ها را در برابر این فشار ممکن می‌سازد.

محلِّ قلب در پشتِ استخوانِ جناغ سینه و حدفاصلِ غضروف‌هایِ دنده‌های سوم تا ششم در سمتِ چپِ قفسهٔ سینه است. یک دیوارهٔ عضلانی قلب را به دو نیمهٔ راست و چپ تقسیم می‌کند. نیمهٔ راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمهٔ چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمهٔ راست و چپ نیز مجدداً به‌وسیلهٔ یک تیغهٔ عضلانی افقی نازک‌تر به دو حفرهٔ فرعی تقسیم می‌شوند. حفره‌های بالایی که کوچک‌تر و نازک‌تر هستند دهلیز نام‌دارند و دریافت‌کنندهٔ خون اَند. حفره‌های پایینی که بزرگ‌تر و ضخیم ترند بطنهای قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضای بدن پمپ می‌کنند. پس، قلب متشکل از چهار حفره‌است: دو حفرهٔ کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ) و دو حفرهٔ بزرگ در پایین (بطن‌های راست و چپ).

دو نوع گردش خون در بدن انجام می‌شود: گردش خون کوچک یا ریوی که خونِ CO2دار (دی‌اکسید کربن) از بطن راست قلب به ریه‌ها می‌رود. در آن‌جا تصفیه می‌شود و خون O2دار (اکسیژن) به دهلیز چپ قلب بازمی‌گردد و خون از دهلیز چپ قلب با گذر از دریچهٔ میترال (دولختی) که میان دهلیز و بطن چپ قراردارد، واردِ بطنِ چپ می‌شود و به این ترتیب با انقباضِ بطن چپ خون از بطن چپ خارج می‌شود و گردش خون بزرگ یا آئورتی آغاز می‌شود و این خون، ابتدا از طریق سرخرگِ آئورت و به ترتیب به دیگرِ عروق، در سراسرِ بدن جریان می‌یابدو سلول‌هایِ بدن را تغذیه می‌کند و سپس خون CO2دار را به دهلیز راست بازمی‌گردد و خون از دهلیز راست با عبور از دریچهٔ تریکاسپید (سه لختی) که میان دهلیز و بطن راست قرار دارد، واردِ بطن راست می‌شود. به این ترتیب، گردش خون در سراسرِ بدن انجام می‌شود و همهٔ سلول‌هایِ بدن تغذیه می‌شود.

دهلیزها حفراتی با فشار کم و گنجایش بالا هستند که وظیفهٔ اصلی آن‌ها ذخیرهٔ خون در هنگامِ انقباضِ عضلهٔ بطنی (سیستول) است. انقباض دهلیزها مقداری خون اضافی را به داخل بطن‌ها می‌راند، امّا حدود ۷۰درصدِ پُرشدن بطن‌ها به‌صورت غیرفعال در هنگامِ استراحت بطنی (دیاستول) انجام می‌شود. دهلیزها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین دهلیزی نازک از هم جداشده‌اند. بطن‌ها حفراتی با فشار بالاتر هستند که وظیفهٔ پمپاژ خون به ریه و تمام بافت‌های محیطی را به‌عهده دارند. چون فشار ایجادشده در بطن چپ بسیار بالاتر از فشارِ بطن راست است، لذا میوکارد بطن چپ به نسبت میوکارد بطن راست بسیار ضخیم‌تر است. بطن‌ها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین بطنی از هم جدا می‌شوند. این دیواره در قسمتِ بالا به صورتِ بافت هَم‌بند و در قسمتِ میانی و پایین به‌صورت یک دیوارهٔ عضلانی است.
دهلیزها و بطن‌ها با دریچه‌های دهلیزی – بطنیاز هم جدا می‌شود. این دریچه‌ها از جریانِ معکوسِ خون از بطن‌ها به داخلِ دهلیزها در جریان سیستول جلوگیری می‌کنند. قسمت بطنی این دریچه‌ها به‌وسیلهٔ طناب‌های وتری به نام عضلات پاپیلری به بطن خود وصل می‌شوند. هنگامی که دیواره‌های بطن منقبض شده، عضلاتِ پاپیلری نیز منقبض می‌شود، اما برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، کمکی به بسته‌شدن دریچه‌ها نمی‌کنند، بلکه لت‌های دریچه را به سوی داخل بطن‌ها می‌کشند تا از برآمده شدن بیش از حد آن‌ها در جریان انقباض بطن به داخل دهلیزها جلوگیری کنند.

دریچه‌های نیمه هلالی بطن‌ها را از مجاری شریانی جدا می‌کند و شاملِ دریچهٔ آئورت (بین بطن چپ و شریان آئورت) و دریچه پولمونر (بین بطن راست و شریان ریوی (پولمنری)) هستند. دریچه‌های نیمه هلالی به طناب‌های وتری وصل نیستند و فشار زیاد در شریان‌ها، در پایان سیستول موجبِ بسته‌شدن بسیار سریع و محکم آن‌ها می‌شود، درحالیکه دریچه‌های دهلیزی-بطنی بسیار نرم بسته می‌شوند.
قلب توسط پردهٔ دو لایه و نازک پریکارد از بقیهٔ احشای داخل سینه مجزا می‌شود. لایهٔ احشایی پریکارد موسوم به اپی کارد از لایهٔ جداری آن به‌وسیلهٔ فضای پریکاردی جدا می‌شود. کیسهٔ پریکارد، به‌طورِ طبیعی، محتوی ۵ تا ۳۰ میلی‌متر مایع شفافی است که قلب را لغزنده می‌کند و به آن امکان می‌دهد تا با حداقّلِ اصطکاک منقبض شود[۱۱]

قلب از سه نوع عمده عضلهٔ قلبی تشکیل شده‌است:

سیستمِ هدایتیِ قلب در واقع ایمپالس الکتریکی را تولید و هدایت می‌کند. این فیبرها به دلیل محتویِ کم فیبریل‌های انقباضی تنها به‌طور ضعیف منقبض می‌شود. انواع دهلیزی و بطنی عضلهٔ قلبی به همان روش عضلهٔ اسکلتی منقبض می‌شود به استثنایِ این که مدتِّ انقباض بسیار طولانی‌تر است.
اصول طب داخلی هاریسون ۲۰۰۸
قلب خون را از طریق سیستمِ گردشِ خون پمپاژ می‌کند. خونی که دارای اکسیژن اندکی باشد، از طریق گردش خون سیستمیک و بالایی و ورید اجوف تحتانی ورید اجوف واردِ دهلیزِ راست می‌شود و بعد به بطن راست می‌رود. از اینجا به گردش خون ریوی جریان می‌یابد، از طریق ریهها اکسیژن دریافت می‌کند و دی‌اکسید کربن را پَس می‌دهد. خون دارایِ اکسیژن بعد از آن واردِ دهلیز چپ می‌شود و از آنجا به بطن چپ می‌رود و از طریق آئورت به گردشِ خونِ سیستمیک انتقال می‌یابد که در این روند اکسیژنِ آن مصرف می‌شود و به صورت دی‌اکسید کربن با سوخت و ساز همراه می‌گردد.[۴]
معمولاً با هر تپش قلب، بطن راست همان قدر خون را واردِ ریه‌ها می‌کند که بطن چپ خون را به سراسر بدن می‌فرستد. سیاهرگها خون را به قلب منتقل می‌نمایند، در حالی که سرخرگ‌ها، خون را از قلب خارج می‌سازند. سیاهرگ‌ها معمولاً فشار کم تری در مقایسه با سرخرگ‌ها دارند.[۴] قلب هنگام استراحت با ضربان حدود ۷۲ بار در دقیقه می‌تپد.[۴]فعالیت این تعداد را افزایش می‌دهد، با افزایش تعداد ضربان قلب زمان دیاستول بیشتر از زمان سیستول کم می‌شود و در طولانی مدت میزان استراحت قلب را کمتر می‌نماید و این مسئله برای سلامت قلب خوب است.[۴]

قلب یک عضو چهار حفره‌ای عضلانی می‌باشد که ۱ درصد سلولهایش خاصیت خود تحریکی دارند و دارای سیستم هدایت خودکاراست. این عضو دارای سلولهای ماهیچه قلبی (کاردیومیوسیتهای) تخصص یافته و فیبرهای هدایتی هست که انقباض ریتمیک را شروع می‌کنند.[۱۲] قلب در ۲۱–۲۲ روزگی در جنین انسان شروع به تپش می‌کند و نمو قلب ۵۰ روز طول می‌کشد.[۱۳]

در روز هشتم جنینی در موش (معادل هفته سوم در انسان)، قلب از یک لوله اولیه قلبی تشکیل شده‌است. این لوله توخالی شامل دو لایه می‌باشد: کاردیومیوسیتها در خارج و سلولهای اندوتلیال در داخل.

بین این دو لایه، ژله قلبی وجود دارد. در این مرحله هنوز اعصاب خودکار (اتونومیک) قلبی نمو پیدا نکرده‌است و خون در سرتاسر جنین به وسیلهٔ امواج انقباضی پیش برنده (پریستالتیک)، پمپ می‌شود. این حرکات پریستالتیک از قسمت دم قلبی شروع می‌شود. با ادامه نمو، لوله قلبی طویلتر شده و یک لوپ به سمت راست تشکیل می‌دهد. سلولهای اندوکاردیال به سلولهای مزانشیمی تبدیل شده و بین دو لایه مهاجرت می‌کنند و ژله قلبی را می‌پوشانند. برای تشکیل لایه سوم قلبی، لوله قلب توسط لایه اپی کاردیومی پوشیده می‌شود. سلولهای اولیه اپی کاردیومی در روز نهم جنینی در موش (تقریباً هفته چهارم در انسان)، درون ارگان پیش اپی کاردیومی (یک دسته سلول شبیه گل کلم در قاعده لوله قلبی) یافت می‌شوند. این سلولها به سمت لوله قلب مهاجرت کرده و قلب را می‌پوشانند. در روز دوازدهم جنینی در موش، پوشش اپی کاردیال کامل می‌شود. در این زمان، مهاجرت سلولهای ستیغ عصبی (نورال کرست سلها) در نمو عصبدهی قلبی نقش دارد.[۱۲] نورال کرست سلها گروهی از سلول‌های مهاجر هستند که در همه مهره داران یافت می‌شود و قادر به تبدیل به انواعِ بافت از جمله عضله صاف، سلول‌های عصبی (نورون‌ها) و سلول‌های گلیا و غیره اَند. کنده شدنِ نورال کرست سل‌ها و مهاجرت آن‌ها از لوله عصبی (نورال تیوب) به کمک تغییرات در چسبندگی سلولها رخ می‌دهد که شاملِ کاهش مقدارمولکول چسبندگی سلول نورونی (NCAM) و N- کادهرین می‌باشد.[۱۴]

در طولِ نمو قلبی، حرکات پریستالتیک به وسیلهٔ انقباض هماهنگ، توسط گره سینوسی- دهلیزی جایگزین می‌شود.[۱۲]

مراحلِ نموِ اعصابِ قلب به این ترتیب است:

لازم است ذکر شود که عصب دهی پاراسمپاتیک قبل از سمپاتیک انجام می‌شود.[۱۳]

Bone morphogenetic proteins (BMPs) که توسط سلولهای اپی کاردیومی ترشح می‌شوند، سبب تمایز سلولهای عصبی به سمپاتیک و پاراسمپاتیک می‌شوند.

فاکتور نوروتروفیک مشتق از رده سلولی گلیال (GDNF), نورتورین(NRTN) و آرتمین (artemin) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک (NTFs) برای تمایز نورونهای پاراسمپاتیک قلبی می‌باشند.[۱۵] نورونهای پاراسمپاتیک وقتی به قلب می‌رسند تشکیل عقده (گانگلیا) را می‌دهند و از اینجا سلولهای عصبی پس عقده ای (پس گانگلیونی) منشأ می‌گیرند و این در حالیست که سلولهای عصبی پس گانگلیونی سمپاتیکی از تنه سمپاتیکی در خارج از قلب منشأ می‌گیرند.[۱۲]

فاکتور رشد عصبی (NGF)، نوروتروفین- ۳ (neurotrophin-3) و نوروتروفین- ۴و۵ (neurotrophin-4/5) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک هستند که عصبدهی سمپاتیک را تنظیم می‌کنند و سبب افزایش تراکم عصبدهی آن می‌شوند. اندوتلین – ۱ که از اندوتلیوم وریدی ترشح می‌شود نیز سبب افزایش بیان فاکتور رشد عصبی(NGF) می‌شود. این در حالیست که فاکتور سمافورین- ۳(semaphorin 3) تراکم عصبدهی آن را کاهش می‌دهد. به این ترتیب گرادیان عصبدهی سمپاتیک از اپی کاردیوم به اندوکاردیوم شکل می‌گیرد.[۱۶]

بدین ترتیب اعصاب اتونومیک قلبی، ضربان قلب را تنظیم می‌کنند. تحت شرایط پاتولوژیک، تراکم فیبرهای عصبی، تغییر یافته و منجر به فعالیت زیاد (عصب‌دهی زیاد) یا خیلی کم (عصب‌دهی کم) در قلب می‌شود.[۱۲]

تحریک نامنظم قلبی در بیماری فیبریلاسیون دهلیزی(atrial fibrilation)، سبب تحریک اندوتلین- ۱ شده و بیان فاکتور رشد عصبی را بالا می‌برد؛ که این عمل، سبب افزایش عصب‌دهی سمپاتیک می‌شود.[۱۶]

بیماری‌های قلب و عروقی (CVD) معمول‌ترین عامل مرگ در جهان در سال ۲۰۰۸ بودند که باعث ۳۰ درصد از موارد مرگ شدند.[۱۷][۱۸] از این میزان بیش از سه چهارم به خاطر بیماری شریان‌های کرونری و سکته بوده‌است.[۱۷] عوامل خطر شامل مواردی همچون: سیگار کشیدن، اضافه وزن داشتن، عدم فعالیت‌های ورزشی کافی، کلسترول بالا، فشار خون بالا، نوعی دیابت که به شکلی ضعیف کنترل شده و موارد دیگر می‌شود.[۱۹] تشخیص بیماری قلبی عروقی اغلب با شنیدن به صدای قلب با گوشی پزشکی، ECG یا با فراصوت صورت می‌گیرد.[۵] بیماری‌های مرتبط با قلب اصولاً با متخصصین قلب درمان می‌شود، هرچند که بسیاری از متخصصین پزشکی دیگر نیز ممکن است در حل این مسئله کمک کنند.[۱۸]

متخصّصان اعتقاد دارند بیماریِ سرطان صرف نظر از این که فرد مبتلا اقدام به درمان دارویی کرده باشد یا خیر، می‌تواند به عضلات قلب آسیب برساند. شیمی درمانی به‌طور بالقوه موجب مسمومیت قلب می‌شود و بیماران سرطانی را در برابرِ اختلالات قلبی از جمله ایستِ قلبی یا ایسکمی میوکارد آسیب‌پذیر می‌کند ضمن اینکه رشدِ خودِ تومور نیز می‌تواند موجبِ آسیبِ بافتِ قلب شود.[۲۰]

21 قلب (بطن و دهلیز ) قلب چگونه کار می‌کند .parcham.asia

اسکلت قلبی cardiac skeleton

قلب (به فارسی: گِش یا دل)[۱][۲] نوعی عضو عضلانی در انسان‌ها و دیگر حیوانات است که خون را از طریق رگ خونی در دستگاه گردش خون به گردش درمی‌آورد.[۳] خون اکسیژن و مواد غذایی لازم را برایِ بدن مهیا می‌سازد و همچنین به از بین رفتن موادِّ زائد ناشی از متابولیسم (سوخت و ساز بدن) کمک می‌کند.

قلبِ (دل) انسان به میانگین در هنگام استراحت حدود ۷۰ بار در دقیقه می‌تپد. دل انسان بینِ دو شُش در بدن جا دارد و به گونه‌ای قرار گرفته‌است که سر آن به سوی چپ و پایین کج است. هر تپش قلب حدودِ هشت دهم ثانیه زمان می‌خواهد که این زمان شامل ۰٫۱ ثانیه انقباض دهلیزها، ۰٫۳ ثانیه انقباض بطن‌ها و ۰٫۴ ثانیه استراحت قلب می‌باشد. بافت قلب نیز هم‌چون دیگر بافت‌های بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیهٔ قلب برعهدهٔ عروقِ کرونری (تاجی) است.[۴]
قلب در فضای میانی میان‌سینه در سینه قرار دارد.[۵]

قلب در لغت به معنی دگرگونی است قلب از لحاظ علمی اندامی است که در مرکز قفسهٔ سینه (متمایل به سمت چپ) واقع شده‌است و وزن آن حدود ۳۰۰گرم است و خون را پمپاژ می‌کند نام این عضو به علت اینکه باعث دگرگونی خون و تبدیل خون کثیف به خون تمیز می‌شود قلب نام‌گذاری شده‌است در دگرگون کردن خون، قلب مانند یک تلمبه عمل می‌کند. در پارسی سره این بخش دل نام دارد.

در انسان‌ها، پستانداران دیگر و پرندگان قلب به چهار حفره تقسیم می‌شود: دهلیز چپ و راست که بالا و بطن چپ و راست که در قسمت پایین قرار گرفته‌است.[۶][۷] معمولاً دهلیز و بطنِ راست را به نام قلب راستی و همتایان چپی آن‌ها را به نام قلب چپی می‌شناسَند.[۸] اما در مواردی دیگر، قلب ماهی‌ها دو محفظه، یک بطن و یک دهلیز دارد، در حالی که قلبِ خزندگان سه محفظه دارَد.[۷] در یک قلب سالم به خاطر وجود دریچه‌های قلبی، خون از یک سمت وارد قلب می‌شود که این مسئله از جریان برعکس جلوگیری می‌کند.[۵] قلب در یک کیسه محافظتی قرار گرفته که پیراشامه (پریکارد) نام دارد و همچنین شامل مایع است. دیوارهٔ قلب از چهار لایه چسبیده به هم تشکیل می‌شود که به ترتیب از بیرون، شاملِ: پیراشامه (پریکارد) برون شامهٔ قلب (اِپی کارد)، ماهیچه قلب (میوکارد) و درون‌شامه قلب (آندوکارد).[۹]
این عضوِ مخروطی شکل به‌صورتِ کیسه‌ایی عضلانی تقریباً در وسطِ فضای قفسه سینه(مدیاستینوم میانی) کمی متمایل به جلو و طرفِ چپ قراردارد و میان ریهٔ چپ و راست و متمایل به ریهٔ چپ است و همین موجب شده‌است تا شکل و قرارگیری ریه‌ها با هم متفاوت باشد. از آن‌جا که قلب اندامِ بسیار حساسی و حیاتی است توسط قفسهٔ سینه (توراکس) محافظت می‌شود. ابعادِ قلب در یک فرد بزرگسال حدودِ ۶x9x۱۲ سانتیمتر و جرم آن در آقایان، حدودِ ۳۰۰ و در خانم‌ها، حدودِ ۲۵۰ گرم، یعنی حدود ۰٫۴ درصد جرم کل بدن است.[۱۰]

دو حفره پایین قلب بطن نامیده می‌شوند. قلب دارای یک بطن چپ و بک بطن راست است. در میانه قلب بین دو بطن دیواره ضخیم عضلانی وجود دارد که به آن “سپتوم”می‌گویند. کار سپتوم جدا کردن طرف راست قلب از طرف چپ قلب است
قلب چگونه عضوی است

بطن‌ها دو حفرهٔ تحتانی قلب هستند که توسط دیواره‌ای قطور و محکم ماهیچه‌ای از یک‌دیگر جدا شده‌اند. اندازهٔ بطن‌ها از دهلیزها بزرگ‌تر است؛ و وظیفهٔ بطن چپ تلمبه کردن خون به داخل قلب و بطن راست خارج از قلب است.

۱. دهلیز راست ۲. دهلیز چپ ۳. بزرگ سیاهرگ زبَرین ۴. آئورت ۵. سرخرگ ششی ۶. سیاهرگ ششی ۷. دریچه میترال (دو لتی) ۸. دریچه آئورتی ۹. بطن چپ ۱۰. بطن راست ۱۱. بزرگ‌سیاهرگ زیرین ۱۲. دریچه سه‌لتی ۱۳. دریچه ششی

هر تحتانی بطن دارای دو دریچه‌است که یکی از آن‌ها موجب ورود خون از طریق دهلیزها به بطن؛ و دیگری موجب خروج خون از بطن به خارج از قلب و اندام‌های دیگر می‌شود.

بطن راست خون را از طریق دریچهٔ سه‌لختی از دهلیز راست دریافت می‌کند؛ و سپس آن را از طریق دریچهٔ ششی به سرخرگ ششی و به سوی شش‌ها می‌فرستد. بطن چپ خون اکسیژنه را از طریق دریچهٔ میترال (دولختی) از دهلیز چپ دریافت کرده و آن را از طریق دریچهٔ آئورتی به آئورت و به این ترتیب به سراسر بافت‌های بدن می‌فرستد.

دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است
دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است، چرا که فشار خونی که به دهلیزها می‌ریزد یا از آن‌ها خارج می‌شوند بسیار کم‌تر از فشار خون است از از بطن‌ها به داخل سرخرگ‌ها (آئورت و سرخرگ ششی) تلمبه می‌شود؛ بنابراین، قطر و استحکام دیوارهٔ بطن‌ها مقاومت آن‌ها را در برابر این فشار ممکن می‌سازد.

محلِّ قلب در پشتِ استخوانِ جناغ سینه و حدفاصلِ غضروف‌هایِ دنده‌های سوم تا ششم در سمتِ چپِ قفسهٔ سینه است. یک دیوارهٔ عضلانی قلب را به دو نیمهٔ راست و چپ تقسیم می‌کند. نیمهٔ راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمهٔ چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمهٔ راست و چپ نیز مجدداً به‌وسیلهٔ یک تیغهٔ عضلانی افقی نازک‌تر به دو حفرهٔ فرعی تقسیم می‌شوند. حفره‌های بالایی که کوچک‌تر و نازک‌تر هستند دهلیز نام‌دارند و دریافت‌کنندهٔ خون اَند. حفره‌های پایینی که بزرگ‌تر و ضخیم ترند بطنهای قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضای بدن پمپ می‌کنند. پس، قلب متشکل از چهار حفره‌است: دو حفرهٔ کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ) و دو حفرهٔ بزرگ در پایین (بطن‌های راست و چپ).

دو نوع گردش خون در بدن انجام می‌شود: گردش خون کوچک یا ریوی که خونِ CO2دار (دی‌اکسید کربن) از بطن راست قلب به ریه‌ها می‌رود. در آن‌جا تصفیه می‌شود و خون O2دار (اکسیژن) به دهلیز چپ قلب بازمی‌گردد و خون از دهلیز چپ قلب با گذر از دریچهٔ میترال (دولختی) که میان دهلیز و بطن چپ قراردارد، واردِ بطنِ چپ می‌شود و به این ترتیب با انقباضِ بطن چپ خون از بطن چپ خارج می‌شود و گردش خون بزرگ یا آئورتی آغاز می‌شود و این خون، ابتدا از طریق سرخرگِ آئورت و به ترتیب به دیگرِ عروق، در سراسرِ بدن جریان می‌یابدو سلول‌هایِ بدن را تغذیه می‌کند و سپس خون CO2دار را به دهلیز راست بازمی‌گردد و خون از دهلیز راست با عبور از دریچهٔ تریکاسپید (سه لختی) که میان دهلیز و بطن راست قرار دارد، واردِ بطن راست می‌شود. به این ترتیب، گردش خون در سراسرِ بدن انجام می‌شود و همهٔ سلول‌هایِ بدن تغذیه می‌شود.

دهلیزها حفراتی با فشار کم و گنجایش بالا هستند که وظیفهٔ اصلی آن‌ها ذخیرهٔ خون در هنگامِ انقباضِ عضلهٔ بطنی (سیستول) است. انقباض دهلیزها مقداری خون اضافی را به داخل بطن‌ها می‌راند، امّا حدود ۷۰درصدِ پُرشدن بطن‌ها به‌صورت غیرفعال در هنگامِ استراحت بطنی (دیاستول) انجام می‌شود. دهلیزها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین دهلیزی نازک از هم جداشده‌اند. بطن‌ها حفراتی با فشار بالاتر هستند که وظیفهٔ پمپاژ خون به ریه و تمام بافت‌های محیطی را به‌عهده دارند. چون فشار ایجادشده در بطن چپ بسیار بالاتر از فشارِ بطن راست است، لذا میوکارد بطن چپ به نسبت میوکارد بطن راست بسیار ضخیم‌تر است. بطن‌ها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین بطنی از هم جدا می‌شوند. این دیواره در قسمتِ بالا به صورتِ بافت هَم‌بند و در قسمتِ میانی و پایین به‌صورت یک دیوارهٔ عضلانی است.
دهلیزها و بطن‌ها با دریچه‌های دهلیزی – بطنیاز هم جدا می‌شود. این دریچه‌ها از جریانِ معکوسِ خون از بطن‌ها به داخلِ دهلیزها در جریان سیستول جلوگیری می‌کنند. قسمت بطنی این دریچه‌ها به‌وسیلهٔ طناب‌های وتری به نام عضلات پاپیلری به بطن خود وصل می‌شوند. هنگامی که دیواره‌های بطن منقبض شده، عضلاتِ پاپیلری نیز منقبض می‌شود، اما برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، کمکی به بسته‌شدن دریچه‌ها نمی‌کنند، بلکه لت‌های دریچه را به سوی داخل بطن‌ها می‌کشند تا از برآمده شدن بیش از حد آن‌ها در جریان انقباض بطن به داخل دهلیزها جلوگیری کنند.

دریچه‌های نیمه هلالی بطن‌ها را از مجاری شریانی جدا می‌کند و شاملِ دریچهٔ آئورت (بین بطن چپ و شریان آئورت) و دریچه پولمونر (بین بطن راست و شریان ریوی (پولمنری)) هستند. دریچه‌های نیمه هلالی به طناب‌های وتری وصل نیستند و فشار زیاد در شریان‌ها، در پایان سیستول موجبِ بسته‌شدن بسیار سریع و محکم آن‌ها می‌شود، درحالیکه دریچه‌های دهلیزی-بطنی بسیار نرم بسته می‌شوند.
قلب توسط پردهٔ دو لایه و نازک پریکارد از بقیهٔ احشای داخل سینه مجزا می‌شود. لایهٔ احشایی پریکارد موسوم به اپی کارد از لایهٔ جداری آن به‌وسیلهٔ فضای پریکاردی جدا می‌شود. کیسهٔ پریکارد، به‌طورِ طبیعی، محتوی ۵ تا ۳۰ میلی‌متر مایع شفافی است که قلب را لغزنده می‌کند و به آن امکان می‌دهد تا با حداقّلِ اصطکاک منقبض شود[۱۱]

قلب از سه نوع عمده عضلهٔ قلبی تشکیل شده‌است:

سیستمِ هدایتیِ قلب در واقع ایمپالس الکتریکی را تولید و هدایت می‌کند. این فیبرها به دلیل محتویِ کم فیبریل‌های انقباضی تنها به‌طور ضعیف منقبض می‌شود. انواع دهلیزی و بطنی عضلهٔ قلبی به همان روش عضلهٔ اسکلتی منقبض می‌شود به استثنایِ این که مدتِّ انقباض بسیار طولانی‌تر است.
اصول طب داخلی هاریسون ۲۰۰۸
قلب خون را از طریق سیستمِ گردشِ خون پمپاژ می‌کند. خونی که دارای اکسیژن اندکی باشد، از طریق گردش خون سیستمیک و بالایی و ورید اجوف تحتانی ورید اجوف واردِ دهلیزِ راست می‌شود و بعد به بطن راست می‌رود. از اینجا به گردش خون ریوی جریان می‌یابد، از طریق ریهها اکسیژن دریافت می‌کند و دی‌اکسید کربن را پَس می‌دهد. خون دارایِ اکسیژن بعد از آن واردِ دهلیز چپ می‌شود و از آنجا به بطن چپ می‌رود و از طریق آئورت به گردشِ خونِ سیستمیک انتقال می‌یابد که در این روند اکسیژنِ آن مصرف می‌شود و به صورت دی‌اکسید کربن با سوخت و ساز همراه می‌گردد.[۴]
معمولاً با هر تپش قلب، بطن راست همان قدر خون را واردِ ریه‌ها می‌کند که بطن چپ خون را به سراسر بدن می‌فرستد. سیاهرگها خون را به قلب منتقل می‌نمایند، در حالی که سرخرگ‌ها، خون را از قلب خارج می‌سازند. سیاهرگ‌ها معمولاً فشار کم تری در مقایسه با سرخرگ‌ها دارند.[۴] قلب هنگام استراحت با ضربان حدود ۷۲ بار در دقیقه می‌تپد.[۴]فعالیت این تعداد را افزایش می‌دهد، با افزایش تعداد ضربان قلب زمان دیاستول بیشتر از زمان سیستول کم می‌شود و در طولانی مدت میزان استراحت قلب را کمتر می‌نماید و این مسئله برای سلامت قلب خوب است.[۴]

قلب یک عضو چهار حفره‌ای عضلانی می‌باشد که ۱ درصد سلولهایش خاصیت خود تحریکی دارند و دارای سیستم هدایت خودکاراست. این عضو دارای سلولهای ماهیچه قلبی (کاردیومیوسیتهای) تخصص یافته و فیبرهای هدایتی هست که انقباض ریتمیک را شروع می‌کنند.[۱۲] قلب در ۲۱–۲۲ روزگی در جنین انسان شروع به تپش می‌کند و نمو قلب ۵۰ روز طول می‌کشد.[۱۳]

در روز هشتم جنینی در موش (معادل هفته سوم در انسان)، قلب از یک لوله اولیه قلبی تشکیل شده‌است. این لوله توخالی شامل دو لایه می‌باشد: کاردیومیوسیتها در خارج و سلولهای اندوتلیال در داخل.

بین این دو لایه، ژله قلبی وجود دارد. در این مرحله هنوز اعصاب خودکار (اتونومیک) قلبی نمو پیدا نکرده‌است و خون در سرتاسر جنین به وسیلهٔ امواج انقباضی پیش برنده (پریستالتیک)، پمپ می‌شود. این حرکات پریستالتیک از قسمت دم قلبی شروع می‌شود. با ادامه نمو، لوله قلبی طویلتر شده و یک لوپ به سمت راست تشکیل می‌دهد. سلولهای اندوکاردیال به سلولهای مزانشیمی تبدیل شده و بین دو لایه مهاجرت می‌کنند و ژله قلبی را می‌پوشانند. برای تشکیل لایه سوم قلبی، لوله قلب توسط لایه اپی کاردیومی پوشیده می‌شود. سلولهای اولیه اپی کاردیومی در روز نهم جنینی در موش (تقریباً هفته چهارم در انسان)، درون ارگان پیش اپی کاردیومی (یک دسته سلول شبیه گل کلم در قاعده لوله قلبی) یافت می‌شوند. این سلولها به سمت لوله قلب مهاجرت کرده و قلب را می‌پوشانند. در روز دوازدهم جنینی در موش، پوشش اپی کاردیال کامل می‌شود. در این زمان، مهاجرت سلولهای ستیغ عصبی (نورال کرست سلها) در نمو عصبدهی قلبی نقش دارد.[۱۲] نورال کرست سلها گروهی از سلول‌های مهاجر هستند که در همه مهره داران یافت می‌شود و قادر به تبدیل به انواعِ بافت از جمله عضله صاف، سلول‌های عصبی (نورون‌ها) و سلول‌های گلیا و غیره اَند. کنده شدنِ نورال کرست سل‌ها و مهاجرت آن‌ها از لوله عصبی (نورال تیوب) به کمک تغییرات در چسبندگی سلولها رخ می‌دهد که شاملِ کاهش مقدارمولکول چسبندگی سلول نورونی (NCAM) و N- کادهرین می‌باشد.[۱۴]

در طولِ نمو قلبی، حرکات پریستالتیک به وسیلهٔ انقباض هماهنگ، توسط گره سینوسی- دهلیزی جایگزین می‌شود.[۱۲]

مراحلِ نموِ اعصابِ قلب به این ترتیب است:

لازم است ذکر شود که عصب دهی پاراسمپاتیک قبل از سمپاتیک انجام می‌شود.[۱۳]

Bone morphogenetic proteins (BMPs) که توسط سلولهای اپی کاردیومی ترشح می‌شوند، سبب تمایز سلولهای عصبی به سمپاتیک و پاراسمپاتیک می‌شوند.

فاکتور نوروتروفیک مشتق از رده سلولی گلیال (GDNF), نورتورین(NRTN) و آرتمین (artemin) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک (NTFs) برای تمایز نورونهای پاراسمپاتیک قلبی می‌باشند.[۱۵] نورونهای پاراسمپاتیک وقتی به قلب می‌رسند تشکیل عقده (گانگلیا) را می‌دهند و از اینجا سلولهای عصبی پس عقده ای (پس گانگلیونی) منشأ می‌گیرند و این در حالیست که سلولهای عصبی پس گانگلیونی سمپاتیکی از تنه سمپاتیکی در خارج از قلب منشأ می‌گیرند.[۱۲]

فاکتور رشد عصبی (NGF)، نوروتروفین- ۳ (neurotrophin-3) و نوروتروفین- ۴و۵ (neurotrophin-4/5) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک هستند که عصبدهی سمپاتیک را تنظیم می‌کنند و سبب افزایش تراکم عصبدهی آن می‌شوند. اندوتلین – ۱ که از اندوتلیوم وریدی ترشح می‌شود نیز سبب افزایش بیان فاکتور رشد عصبی(NGF) می‌شود. این در حالیست که فاکتور سمافورین- ۳(semaphorin 3) تراکم عصبدهی آن را کاهش می‌دهد. به این ترتیب گرادیان عصبدهی سمپاتیک از اپی کاردیوم به اندوکاردیوم شکل می‌گیرد.[۱۶]

بدین ترتیب اعصاب اتونومیک قلبی، ضربان قلب را تنظیم می‌کنند. تحت شرایط پاتولوژیک، تراکم فیبرهای عصبی، تغییر یافته و منجر به فعالیت زیاد (عصب‌دهی زیاد) یا خیلی کم (عصب‌دهی کم) در قلب می‌شود.[۱۲]

تحریک نامنظم قلبی در بیماری فیبریلاسیون دهلیزی(atrial fibrilation)، سبب تحریک اندوتلین- ۱ شده و بیان فاکتور رشد عصبی را بالا می‌برد؛ که این عمل، سبب افزایش عصب‌دهی سمپاتیک می‌شود.[۱۶]

بیماری‌های قلب و عروقی (CVD) معمول‌ترین عامل مرگ در جهان در سال ۲۰۰۸ بودند که باعث ۳۰ درصد از موارد مرگ شدند.[۱۷][۱۸] از این میزان بیش از سه چهارم به خاطر بیماری شریان‌های کرونری و سکته بوده‌است.[۱۷] عوامل خطر شامل مواردی همچون: سیگار کشیدن، اضافه وزن داشتن، عدم فعالیت‌های ورزشی کافی، کلسترول بالا، فشار خون بالا، نوعی دیابت که به شکلی ضعیف کنترل شده و موارد دیگر می‌شود.[۱۹] تشخیص بیماری قلبی عروقی اغلب با شنیدن به صدای قلب با گوشی پزشکی، ECG یا با فراصوت صورت می‌گیرد.[۵] بیماری‌های مرتبط با قلب اصولاً با متخصصین قلب درمان می‌شود، هرچند که بسیاری از متخصصین پزشکی دیگر نیز ممکن است در حل این مسئله کمک کنند.[۱۸]

متخصّصان اعتقاد دارند بیماریِ سرطان صرف نظر از این که فرد مبتلا اقدام به درمان دارویی کرده باشد یا خیر، می‌تواند به عضلات قلب آسیب برساند. شیمی درمانی به‌طور بالقوه موجب مسمومیت قلب می‌شود و بیماران سرطانی را در برابرِ اختلالات قلبی از جمله ایستِ قلبی یا ایسکمی میوکارد آسیب‌پذیر می‌کند ضمن اینکه رشدِ خودِ تومور نیز می‌تواند موجبِ آسیبِ بافتِ قلب شود.[۲۰]

21 قلب (بطن و دهلیز ) قلب چگونه کار می‌کند .parcham.asia

اسکلت قلبی cardiac skeleton

قلب (به فارسی: گِش یا دل)[۱][۲] نوعی عضو عضلانی در انسان‌ها و دیگر حیوانات است که خون را از طریق رگ خونی در دستگاه گردش خون به گردش درمی‌آورد.[۳] خون اکسیژن و مواد غذایی لازم را برایِ بدن مهیا می‌سازد و همچنین به از بین رفتن موادِّ زائد ناشی از متابولیسم (سوخت و ساز بدن) کمک می‌کند.

قلبِ (دل) انسان به میانگین در هنگام استراحت حدود ۷۰ بار در دقیقه می‌تپد. دل انسان بینِ دو شُش در بدن جا دارد و به گونه‌ای قرار گرفته‌است که سر آن به سوی چپ و پایین کج است. هر تپش قلب حدودِ هشت دهم ثانیه زمان می‌خواهد که این زمان شامل ۰٫۱ ثانیه انقباض دهلیزها، ۰٫۳ ثانیه انقباض بطن‌ها و ۰٫۴ ثانیه استراحت قلب می‌باشد. بافت قلب نیز هم‌چون دیگر بافت‌های بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیهٔ قلب برعهدهٔ عروقِ کرونری (تاجی) است.[۴]
قلب در فضای میانی میان‌سینه در سینه قرار دارد.[۵]

قلب در لغت به معنی دگرگونی است قلب از لحاظ علمی اندامی است که در مرکز قفسهٔ سینه (متمایل به سمت چپ) واقع شده‌است و وزن آن حدود ۳۰۰گرم است و خون را پمپاژ می‌کند نام این عضو به علت اینکه باعث دگرگونی خون و تبدیل خون کثیف به خون تمیز می‌شود قلب نام‌گذاری شده‌است در دگرگون کردن خون، قلب مانند یک تلمبه عمل می‌کند. در پارسی سره این بخش دل نام دارد.

در انسان‌ها، پستانداران دیگر و پرندگان قلب به چهار حفره تقسیم می‌شود: دهلیز چپ و راست که بالا و بطن چپ و راست که در قسمت پایین قرار گرفته‌است.[۶][۷] معمولاً دهلیز و بطنِ راست را به نام قلب راستی و همتایان چپی آن‌ها را به نام قلب چپی می‌شناسَند.[۸] اما در مواردی دیگر، قلب ماهی‌ها دو محفظه، یک بطن و یک دهلیز دارد، در حالی که قلبِ خزندگان سه محفظه دارَد.[۷] در یک قلب سالم به خاطر وجود دریچه‌های قلبی، خون از یک سمت وارد قلب می‌شود که این مسئله از جریان برعکس جلوگیری می‌کند.[۵] قلب در یک کیسه محافظتی قرار گرفته که پیراشامه (پریکارد) نام دارد و همچنین شامل مایع است. دیوارهٔ قلب از چهار لایه چسبیده به هم تشکیل می‌شود که به ترتیب از بیرون، شاملِ: پیراشامه (پریکارد) برون شامهٔ قلب (اِپی کارد)، ماهیچه قلب (میوکارد) و درون‌شامه قلب (آندوکارد).[۹]
این عضوِ مخروطی شکل به‌صورتِ کیسه‌ایی عضلانی تقریباً در وسطِ فضای قفسه سینه(مدیاستینوم میانی) کمی متمایل به جلو و طرفِ چپ قراردارد و میان ریهٔ چپ و راست و متمایل به ریهٔ چپ است و همین موجب شده‌است تا شکل و قرارگیری ریه‌ها با هم متفاوت باشد. از آن‌جا که قلب اندامِ بسیار حساسی و حیاتی است توسط قفسهٔ سینه (توراکس) محافظت می‌شود. ابعادِ قلب در یک فرد بزرگسال حدودِ ۶x9x۱۲ سانتیمتر و جرم آن در آقایان، حدودِ ۳۰۰ و در خانم‌ها، حدودِ ۲۵۰ گرم، یعنی حدود ۰٫۴ درصد جرم کل بدن است.[۱۰]

دو حفره پایین قلب بطن نامیده می‌شوند. قلب دارای یک بطن چپ و بک بطن راست است. در میانه قلب بین دو بطن دیواره ضخیم عضلانی وجود دارد که به آن “سپتوم”می‌گویند. کار سپتوم جدا کردن طرف راست قلب از طرف چپ قلب است
قلب چگونه عضوی است

بطن‌ها دو حفرهٔ تحتانی قلب هستند که توسط دیواره‌ای قطور و محکم ماهیچه‌ای از یک‌دیگر جدا شده‌اند. اندازهٔ بطن‌ها از دهلیزها بزرگ‌تر است؛ و وظیفهٔ بطن چپ تلمبه کردن خون به داخل قلب و بطن راست خارج از قلب است.

۱. دهلیز راست ۲. دهلیز چپ ۳. بزرگ سیاهرگ زبَرین ۴. آئورت ۵. سرخرگ ششی ۶. سیاهرگ ششی ۷. دریچه میترال (دو لتی) ۸. دریچه آئورتی ۹. بطن چپ ۱۰. بطن راست ۱۱. بزرگ‌سیاهرگ زیرین ۱۲. دریچه سه‌لتی ۱۳. دریچه ششی

هر تحتانی بطن دارای دو دریچه‌است که یکی از آن‌ها موجب ورود خون از طریق دهلیزها به بطن؛ و دیگری موجب خروج خون از بطن به خارج از قلب و اندام‌های دیگر می‌شود.

بطن راست خون را از طریق دریچهٔ سه‌لختی از دهلیز راست دریافت می‌کند؛ و سپس آن را از طریق دریچهٔ ششی به سرخرگ ششی و به سوی شش‌ها می‌فرستد. بطن چپ خون اکسیژنه را از طریق دریچهٔ میترال (دولختی) از دهلیز چپ دریافت کرده و آن را از طریق دریچهٔ آئورتی به آئورت و به این ترتیب به سراسر بافت‌های بدن می‌فرستد.

دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است
دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است، چرا که فشار خونی که به دهلیزها می‌ریزد یا از آن‌ها خارج می‌شوند بسیار کم‌تر از فشار خون است از از بطن‌ها به داخل سرخرگ‌ها (آئورت و سرخرگ ششی) تلمبه می‌شود؛ بنابراین، قطر و استحکام دیوارهٔ بطن‌ها مقاومت آن‌ها را در برابر این فشار ممکن می‌سازد.

محلِّ قلب در پشتِ استخوانِ جناغ سینه و حدفاصلِ غضروف‌هایِ دنده‌های سوم تا ششم در سمتِ چپِ قفسهٔ سینه است. یک دیوارهٔ عضلانی قلب را به دو نیمهٔ راست و چپ تقسیم می‌کند. نیمهٔ راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمهٔ چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمهٔ راست و چپ نیز مجدداً به‌وسیلهٔ یک تیغهٔ عضلانی افقی نازک‌تر به دو حفرهٔ فرعی تقسیم می‌شوند. حفره‌های بالایی که کوچک‌تر و نازک‌تر هستند دهلیز نام‌دارند و دریافت‌کنندهٔ خون اَند. حفره‌های پایینی که بزرگ‌تر و ضخیم ترند بطنهای قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضای بدن پمپ می‌کنند. پس، قلب متشکل از چهار حفره‌است: دو حفرهٔ کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ) و دو حفرهٔ بزرگ در پایین (بطن‌های راست و چپ).

دو نوع گردش خون در بدن انجام می‌شود: گردش خون کوچک یا ریوی که خونِ CO2دار (دی‌اکسید کربن) از بطن راست قلب به ریه‌ها می‌رود. در آن‌جا تصفیه می‌شود و خون O2دار (اکسیژن) به دهلیز چپ قلب بازمی‌گردد و خون از دهلیز چپ قلب با گذر از دریچهٔ میترال (دولختی) که میان دهلیز و بطن چپ قراردارد، واردِ بطنِ چپ می‌شود و به این ترتیب با انقباضِ بطن چپ خون از بطن چپ خارج می‌شود و گردش خون بزرگ یا آئورتی آغاز می‌شود و این خون، ابتدا از طریق سرخرگِ آئورت و به ترتیب به دیگرِ عروق، در سراسرِ بدن جریان می‌یابدو سلول‌هایِ بدن را تغذیه می‌کند و سپس خون CO2دار را به دهلیز راست بازمی‌گردد و خون از دهلیز راست با عبور از دریچهٔ تریکاسپید (سه لختی) که میان دهلیز و بطن راست قرار دارد، واردِ بطن راست می‌شود. به این ترتیب، گردش خون در سراسرِ بدن انجام می‌شود و همهٔ سلول‌هایِ بدن تغذیه می‌شود.

دهلیزها حفراتی با فشار کم و گنجایش بالا هستند که وظیفهٔ اصلی آن‌ها ذخیرهٔ خون در هنگامِ انقباضِ عضلهٔ بطنی (سیستول) است. انقباض دهلیزها مقداری خون اضافی را به داخل بطن‌ها می‌راند، امّا حدود ۷۰درصدِ پُرشدن بطن‌ها به‌صورت غیرفعال در هنگامِ استراحت بطنی (دیاستول) انجام می‌شود. دهلیزها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین دهلیزی نازک از هم جداشده‌اند. بطن‌ها حفراتی با فشار بالاتر هستند که وظیفهٔ پمپاژ خون به ریه و تمام بافت‌های محیطی را به‌عهده دارند. چون فشار ایجادشده در بطن چپ بسیار بالاتر از فشارِ بطن راست است، لذا میوکارد بطن چپ به نسبت میوکارد بطن راست بسیار ضخیم‌تر است. بطن‌ها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین بطنی از هم جدا می‌شوند. این دیواره در قسمتِ بالا به صورتِ بافت هَم‌بند و در قسمتِ میانی و پایین به‌صورت یک دیوارهٔ عضلانی است.
دهلیزها و بطن‌ها با دریچه‌های دهلیزی – بطنیاز هم جدا می‌شود. این دریچه‌ها از جریانِ معکوسِ خون از بطن‌ها به داخلِ دهلیزها در جریان سیستول جلوگیری می‌کنند. قسمت بطنی این دریچه‌ها به‌وسیلهٔ طناب‌های وتری به نام عضلات پاپیلری به بطن خود وصل می‌شوند. هنگامی که دیواره‌های بطن منقبض شده، عضلاتِ پاپیلری نیز منقبض می‌شود، اما برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، کمکی به بسته‌شدن دریچه‌ها نمی‌کنند، بلکه لت‌های دریچه را به سوی داخل بطن‌ها می‌کشند تا از برآمده شدن بیش از حد آن‌ها در جریان انقباض بطن به داخل دهلیزها جلوگیری کنند.

دریچه‌های نیمه هلالی بطن‌ها را از مجاری شریانی جدا می‌کند و شاملِ دریچهٔ آئورت (بین بطن چپ و شریان آئورت) و دریچه پولمونر (بین بطن راست و شریان ریوی (پولمنری)) هستند. دریچه‌های نیمه هلالی به طناب‌های وتری وصل نیستند و فشار زیاد در شریان‌ها، در پایان سیستول موجبِ بسته‌شدن بسیار سریع و محکم آن‌ها می‌شود، درحالیکه دریچه‌های دهلیزی-بطنی بسیار نرم بسته می‌شوند.
قلب توسط پردهٔ دو لایه و نازک پریکارد از بقیهٔ احشای داخل سینه مجزا می‌شود. لایهٔ احشایی پریکارد موسوم به اپی کارد از لایهٔ جداری آن به‌وسیلهٔ فضای پریکاردی جدا می‌شود. کیسهٔ پریکارد، به‌طورِ طبیعی، محتوی ۵ تا ۳۰ میلی‌متر مایع شفافی است که قلب را لغزنده می‌کند و به آن امکان می‌دهد تا با حداقّلِ اصطکاک منقبض شود[۱۱]

قلب از سه نوع عمده عضلهٔ قلبی تشکیل شده‌است:

سیستمِ هدایتیِ قلب در واقع ایمپالس الکتریکی را تولید و هدایت می‌کند. این فیبرها به دلیل محتویِ کم فیبریل‌های انقباضی تنها به‌طور ضعیف منقبض می‌شود. انواع دهلیزی و بطنی عضلهٔ قلبی به همان روش عضلهٔ اسکلتی منقبض می‌شود به استثنایِ این که مدتِّ انقباض بسیار طولانی‌تر است.
اصول طب داخلی هاریسون ۲۰۰۸
قلب خون را از طریق سیستمِ گردشِ خون پمپاژ می‌کند. خونی که دارای اکسیژن اندکی باشد، از طریق گردش خون سیستمیک و بالایی و ورید اجوف تحتانی ورید اجوف واردِ دهلیزِ راست می‌شود و بعد به بطن راست می‌رود. از اینجا به گردش خون ریوی جریان می‌یابد، از طریق ریهها اکسیژن دریافت می‌کند و دی‌اکسید کربن را پَس می‌دهد. خون دارایِ اکسیژن بعد از آن واردِ دهلیز چپ می‌شود و از آنجا به بطن چپ می‌رود و از طریق آئورت به گردشِ خونِ سیستمیک انتقال می‌یابد که در این روند اکسیژنِ آن مصرف می‌شود و به صورت دی‌اکسید کربن با سوخت و ساز همراه می‌گردد.[۴]
معمولاً با هر تپش قلب، بطن راست همان قدر خون را واردِ ریه‌ها می‌کند که بطن چپ خون را به سراسر بدن می‌فرستد. سیاهرگها خون را به قلب منتقل می‌نمایند، در حالی که سرخرگ‌ها، خون را از قلب خارج می‌سازند. سیاهرگ‌ها معمولاً فشار کم تری در مقایسه با سرخرگ‌ها دارند.[۴] قلب هنگام استراحت با ضربان حدود ۷۲ بار در دقیقه می‌تپد.[۴]فعالیت این تعداد را افزایش می‌دهد، با افزایش تعداد ضربان قلب زمان دیاستول بیشتر از زمان سیستول کم می‌شود و در طولانی مدت میزان استراحت قلب را کمتر می‌نماید و این مسئله برای سلامت قلب خوب است.[۴]

قلب یک عضو چهار حفره‌ای عضلانی می‌باشد که ۱ درصد سلولهایش خاصیت خود تحریکی دارند و دارای سیستم هدایت خودکاراست. این عضو دارای سلولهای ماهیچه قلبی (کاردیومیوسیتهای) تخصص یافته و فیبرهای هدایتی هست که انقباض ریتمیک را شروع می‌کنند.[۱۲] قلب در ۲۱–۲۲ روزگی در جنین انسان شروع به تپش می‌کند و نمو قلب ۵۰ روز طول می‌کشد.[۱۳]

در روز هشتم جنینی در موش (معادل هفته سوم در انسان)، قلب از یک لوله اولیه قلبی تشکیل شده‌است. این لوله توخالی شامل دو لایه می‌باشد: کاردیومیوسیتها در خارج و سلولهای اندوتلیال در داخل.

بین این دو لایه، ژله قلبی وجود دارد. در این مرحله هنوز اعصاب خودکار (اتونومیک) قلبی نمو پیدا نکرده‌است و خون در سرتاسر جنین به وسیلهٔ امواج انقباضی پیش برنده (پریستالتیک)، پمپ می‌شود. این حرکات پریستالتیک از قسمت دم قلبی شروع می‌شود. با ادامه نمو، لوله قلبی طویلتر شده و یک لوپ به سمت راست تشکیل می‌دهد. سلولهای اندوکاردیال به سلولهای مزانشیمی تبدیل شده و بین دو لایه مهاجرت می‌کنند و ژله قلبی را می‌پوشانند. برای تشکیل لایه سوم قلبی، لوله قلب توسط لایه اپی کاردیومی پوشیده می‌شود. سلولهای اولیه اپی کاردیومی در روز نهم جنینی در موش (تقریباً هفته چهارم در انسان)، درون ارگان پیش اپی کاردیومی (یک دسته سلول شبیه گل کلم در قاعده لوله قلبی) یافت می‌شوند. این سلولها به سمت لوله قلب مهاجرت کرده و قلب را می‌پوشانند. در روز دوازدهم جنینی در موش، پوشش اپی کاردیال کامل می‌شود. در این زمان، مهاجرت سلولهای ستیغ عصبی (نورال کرست سلها) در نمو عصبدهی قلبی نقش دارد.[۱۲] نورال کرست سلها گروهی از سلول‌های مهاجر هستند که در همه مهره داران یافت می‌شود و قادر به تبدیل به انواعِ بافت از جمله عضله صاف، سلول‌های عصبی (نورون‌ها) و سلول‌های گلیا و غیره اَند. کنده شدنِ نورال کرست سل‌ها و مهاجرت آن‌ها از لوله عصبی (نورال تیوب) به کمک تغییرات در چسبندگی سلولها رخ می‌دهد که شاملِ کاهش مقدارمولکول چسبندگی سلول نورونی (NCAM) و N- کادهرین می‌باشد.[۱۴]

در طولِ نمو قلبی، حرکات پریستالتیک به وسیلهٔ انقباض هماهنگ، توسط گره سینوسی- دهلیزی جایگزین می‌شود.[۱۲]

مراحلِ نموِ اعصابِ قلب به این ترتیب است:

لازم است ذکر شود که عصب دهی پاراسمپاتیک قبل از سمپاتیک انجام می‌شود.[۱۳]

Bone morphogenetic proteins (BMPs) که توسط سلولهای اپی کاردیومی ترشح می‌شوند، سبب تمایز سلولهای عصبی به سمپاتیک و پاراسمپاتیک می‌شوند.

فاکتور نوروتروفیک مشتق از رده سلولی گلیال (GDNF), نورتورین(NRTN) و آرتمین (artemin) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک (NTFs) برای تمایز نورونهای پاراسمپاتیک قلبی می‌باشند.[۱۵] نورونهای پاراسمپاتیک وقتی به قلب می‌رسند تشکیل عقده (گانگلیا) را می‌دهند و از اینجا سلولهای عصبی پس عقده ای (پس گانگلیونی) منشأ می‌گیرند و این در حالیست که سلولهای عصبی پس گانگلیونی سمپاتیکی از تنه سمپاتیکی در خارج از قلب منشأ می‌گیرند.[۱۲]

فاکتور رشد عصبی (NGF)، نوروتروفین- ۳ (neurotrophin-3) و نوروتروفین- ۴و۵ (neurotrophin-4/5) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک هستند که عصبدهی سمپاتیک را تنظیم می‌کنند و سبب افزایش تراکم عصبدهی آن می‌شوند. اندوتلین – ۱ که از اندوتلیوم وریدی ترشح می‌شود نیز سبب افزایش بیان فاکتور رشد عصبی(NGF) می‌شود. این در حالیست که فاکتور سمافورین- ۳(semaphorin 3) تراکم عصبدهی آن را کاهش می‌دهد. به این ترتیب گرادیان عصبدهی سمپاتیک از اپی کاردیوم به اندوکاردیوم شکل می‌گیرد.[۱۶]

بدین ترتیب اعصاب اتونومیک قلبی، ضربان قلب را تنظیم می‌کنند. تحت شرایط پاتولوژیک، تراکم فیبرهای عصبی، تغییر یافته و منجر به فعالیت زیاد (عصب‌دهی زیاد) یا خیلی کم (عصب‌دهی کم) در قلب می‌شود.[۱۲]

تحریک نامنظم قلبی در بیماری فیبریلاسیون دهلیزی(atrial fibrilation)، سبب تحریک اندوتلین- ۱ شده و بیان فاکتور رشد عصبی را بالا می‌برد؛ که این عمل، سبب افزایش عصب‌دهی سمپاتیک می‌شود.[۱۶]

بیماری‌های قلب و عروقی (CVD) معمول‌ترین عامل مرگ در جهان در سال ۲۰۰۸ بودند که باعث ۳۰ درصد از موارد مرگ شدند.[۱۷][۱۸] از این میزان بیش از سه چهارم به خاطر بیماری شریان‌های کرونری و سکته بوده‌است.[۱۷] عوامل خطر شامل مواردی همچون: سیگار کشیدن، اضافه وزن داشتن، عدم فعالیت‌های ورزشی کافی، کلسترول بالا، فشار خون بالا، نوعی دیابت که به شکلی ضعیف کنترل شده و موارد دیگر می‌شود.[۱۹] تشخیص بیماری قلبی عروقی اغلب با شنیدن به صدای قلب با گوشی پزشکی، ECG یا با فراصوت صورت می‌گیرد.[۵] بیماری‌های مرتبط با قلب اصولاً با متخصصین قلب درمان می‌شود، هرچند که بسیاری از متخصصین پزشکی دیگر نیز ممکن است در حل این مسئله کمک کنند.[۱۸]

متخصّصان اعتقاد دارند بیماریِ سرطان صرف نظر از این که فرد مبتلا اقدام به درمان دارویی کرده باشد یا خیر، می‌تواند به عضلات قلب آسیب برساند. شیمی درمانی به‌طور بالقوه موجب مسمومیت قلب می‌شود و بیماران سرطانی را در برابرِ اختلالات قلبی از جمله ایستِ قلبی یا ایسکمی میوکارد آسیب‌پذیر می‌کند ضمن اینکه رشدِ خودِ تومور نیز می‌تواند موجبِ آسیبِ بافتِ قلب شود.[۲۰]

21 قلب (بطن و دهلیز ) قلب چگونه کار می‌کند .parcham.asia

اسکلت قلبی cardiac skeleton

قلب (به فارسی: گِش یا دل)[۱][۲] نوعی عضو عضلانی در انسان‌ها و دیگر حیوانات است که خون را از طریق رگ خونی در دستگاه گردش خون به گردش درمی‌آورد.[۳] خون اکسیژن و مواد غذایی لازم را برایِ بدن مهیا می‌سازد و همچنین به از بین رفتن موادِّ زائد ناشی از متابولیسم (سوخت و ساز بدن) کمک می‌کند.

قلبِ (دل) انسان به میانگین در هنگام استراحت حدود ۷۰ بار در دقیقه می‌تپد. دل انسان بینِ دو شُش در بدن جا دارد و به گونه‌ای قرار گرفته‌است که سر آن به سوی چپ و پایین کج است. هر تپش قلب حدودِ هشت دهم ثانیه زمان می‌خواهد که این زمان شامل ۰٫۱ ثانیه انقباض دهلیزها، ۰٫۳ ثانیه انقباض بطن‌ها و ۰٫۴ ثانیه استراحت قلب می‌باشد. بافت قلب نیز هم‌چون دیگر بافت‌های بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیهٔ قلب برعهدهٔ عروقِ کرونری (تاجی) است.[۴]
قلب در فضای میانی میان‌سینه در سینه قرار دارد.[۵]

قلب در لغت به معنی دگرگونی است قلب از لحاظ علمی اندامی است که در مرکز قفسهٔ سینه (متمایل به سمت چپ) واقع شده‌است و وزن آن حدود ۳۰۰گرم است و خون را پمپاژ می‌کند نام این عضو به علت اینکه باعث دگرگونی خون و تبدیل خون کثیف به خون تمیز می‌شود قلب نام‌گذاری شده‌است در دگرگون کردن خون، قلب مانند یک تلمبه عمل می‌کند. در پارسی سره این بخش دل نام دارد.

در انسان‌ها، پستانداران دیگر و پرندگان قلب به چهار حفره تقسیم می‌شود: دهلیز چپ و راست که بالا و بطن چپ و راست که در قسمت پایین قرار گرفته‌است.[۶][۷] معمولاً دهلیز و بطنِ راست را به نام قلب راستی و همتایان چپی آن‌ها را به نام قلب چپی می‌شناسَند.[۸] اما در مواردی دیگر، قلب ماهی‌ها دو محفظه، یک بطن و یک دهلیز دارد، در حالی که قلبِ خزندگان سه محفظه دارَد.[۷] در یک قلب سالم به خاطر وجود دریچه‌های قلبی، خون از یک سمت وارد قلب می‌شود که این مسئله از جریان برعکس جلوگیری می‌کند.[۵] قلب در یک کیسه محافظتی قرار گرفته که پیراشامه (پریکارد) نام دارد و همچنین شامل مایع است. دیوارهٔ قلب از چهار لایه چسبیده به هم تشکیل می‌شود که به ترتیب از بیرون، شاملِ: پیراشامه (پریکارد) برون شامهٔ قلب (اِپی کارد)، ماهیچه قلب (میوکارد) و درون‌شامه قلب (آندوکارد).[۹]
این عضوِ مخروطی شکل به‌صورتِ کیسه‌ایی عضلانی تقریباً در وسطِ فضای قفسه سینه(مدیاستینوم میانی) کمی متمایل به جلو و طرفِ چپ قراردارد و میان ریهٔ چپ و راست و متمایل به ریهٔ چپ است و همین موجب شده‌است تا شکل و قرارگیری ریه‌ها با هم متفاوت باشد. از آن‌جا که قلب اندامِ بسیار حساسی و حیاتی است توسط قفسهٔ سینه (توراکس) محافظت می‌شود. ابعادِ قلب در یک فرد بزرگسال حدودِ ۶x9x۱۲ سانتیمتر و جرم آن در آقایان، حدودِ ۳۰۰ و در خانم‌ها، حدودِ ۲۵۰ گرم، یعنی حدود ۰٫۴ درصد جرم کل بدن است.[۱۰]

دو حفره پایین قلب بطن نامیده می‌شوند. قلب دارای یک بطن چپ و بک بطن راست است. در میانه قلب بین دو بطن دیواره ضخیم عضلانی وجود دارد که به آن “سپتوم”می‌گویند. کار سپتوم جدا کردن طرف راست قلب از طرف چپ قلب است
قلب چگونه عضوی است

بطن‌ها دو حفرهٔ تحتانی قلب هستند که توسط دیواره‌ای قطور و محکم ماهیچه‌ای از یک‌دیگر جدا شده‌اند. اندازهٔ بطن‌ها از دهلیزها بزرگ‌تر است؛ و وظیفهٔ بطن چپ تلمبه کردن خون به داخل قلب و بطن راست خارج از قلب است.

۱. دهلیز راست ۲. دهلیز چپ ۳. بزرگ سیاهرگ زبَرین ۴. آئورت ۵. سرخرگ ششی ۶. سیاهرگ ششی ۷. دریچه میترال (دو لتی) ۸. دریچه آئورتی ۹. بطن چپ ۱۰. بطن راست ۱۱. بزرگ‌سیاهرگ زیرین ۱۲. دریچه سه‌لتی ۱۳. دریچه ششی

هر تحتانی بطن دارای دو دریچه‌است که یکی از آن‌ها موجب ورود خون از طریق دهلیزها به بطن؛ و دیگری موجب خروج خون از بطن به خارج از قلب و اندام‌های دیگر می‌شود.

بطن راست خون را از طریق دریچهٔ سه‌لختی از دهلیز راست دریافت می‌کند؛ و سپس آن را از طریق دریچهٔ ششی به سرخرگ ششی و به سوی شش‌ها می‌فرستد. بطن چپ خون اکسیژنه را از طریق دریچهٔ میترال (دولختی) از دهلیز چپ دریافت کرده و آن را از طریق دریچهٔ آئورتی به آئورت و به این ترتیب به سراسر بافت‌های بدن می‌فرستد.

دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است
دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است، چرا که فشار خونی که به دهلیزها می‌ریزد یا از آن‌ها خارج می‌شوند بسیار کم‌تر از فشار خون است از از بطن‌ها به داخل سرخرگ‌ها (آئورت و سرخرگ ششی) تلمبه می‌شود؛ بنابراین، قطر و استحکام دیوارهٔ بطن‌ها مقاومت آن‌ها را در برابر این فشار ممکن می‌سازد.

محلِّ قلب در پشتِ استخوانِ جناغ سینه و حدفاصلِ غضروف‌هایِ دنده‌های سوم تا ششم در سمتِ چپِ قفسهٔ سینه است. یک دیوارهٔ عضلانی قلب را به دو نیمهٔ راست و چپ تقسیم می‌کند. نیمهٔ راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمهٔ چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمهٔ راست و چپ نیز مجدداً به‌وسیلهٔ یک تیغهٔ عضلانی افقی نازک‌تر به دو حفرهٔ فرعی تقسیم می‌شوند. حفره‌های بالایی که کوچک‌تر و نازک‌تر هستند دهلیز نام‌دارند و دریافت‌کنندهٔ خون اَند. حفره‌های پایینی که بزرگ‌تر و ضخیم ترند بطنهای قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضای بدن پمپ می‌کنند. پس، قلب متشکل از چهار حفره‌است: دو حفرهٔ کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ) و دو حفرهٔ بزرگ در پایین (بطن‌های راست و چپ).

دو نوع گردش خون در بدن انجام می‌شود: گردش خون کوچک یا ریوی که خونِ CO2دار (دی‌اکسید کربن) از بطن راست قلب به ریه‌ها می‌رود. در آن‌جا تصفیه می‌شود و خون O2دار (اکسیژن) به دهلیز چپ قلب بازمی‌گردد و خون از دهلیز چپ قلب با گذر از دریچهٔ میترال (دولختی) که میان دهلیز و بطن چپ قراردارد، واردِ بطنِ چپ می‌شود و به این ترتیب با انقباضِ بطن چپ خون از بطن چپ خارج می‌شود و گردش خون بزرگ یا آئورتی آغاز می‌شود و این خون، ابتدا از طریق سرخرگِ آئورت و به ترتیب به دیگرِ عروق، در سراسرِ بدن جریان می‌یابدو سلول‌هایِ بدن را تغذیه می‌کند و سپس خون CO2دار را به دهلیز راست بازمی‌گردد و خون از دهلیز راست با عبور از دریچهٔ تریکاسپید (سه لختی) که میان دهلیز و بطن راست قرار دارد، واردِ بطن راست می‌شود. به این ترتیب، گردش خون در سراسرِ بدن انجام می‌شود و همهٔ سلول‌هایِ بدن تغذیه می‌شود.

دهلیزها حفراتی با فشار کم و گنجایش بالا هستند که وظیفهٔ اصلی آن‌ها ذخیرهٔ خون در هنگامِ انقباضِ عضلهٔ بطنی (سیستول) است. انقباض دهلیزها مقداری خون اضافی را به داخل بطن‌ها می‌راند، امّا حدود ۷۰درصدِ پُرشدن بطن‌ها به‌صورت غیرفعال در هنگامِ استراحت بطنی (دیاستول) انجام می‌شود. دهلیزها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین دهلیزی نازک از هم جداشده‌اند. بطن‌ها حفراتی با فشار بالاتر هستند که وظیفهٔ پمپاژ خون به ریه و تمام بافت‌های محیطی را به‌عهده دارند. چون فشار ایجادشده در بطن چپ بسیار بالاتر از فشارِ بطن راست است، لذا میوکارد بطن چپ به نسبت میوکارد بطن راست بسیار ضخیم‌تر است. بطن‌ها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین بطنی از هم جدا می‌شوند. این دیواره در قسمتِ بالا به صورتِ بافت هَم‌بند و در قسمتِ میانی و پایین به‌صورت یک دیوارهٔ عضلانی است.
دهلیزها و بطن‌ها با دریچه‌های دهلیزی – بطنیاز هم جدا می‌شود. این دریچه‌ها از جریانِ معکوسِ خون از بطن‌ها به داخلِ دهلیزها در جریان سیستول جلوگیری می‌کنند. قسمت بطنی این دریچه‌ها به‌وسیلهٔ طناب‌های وتری به نام عضلات پاپیلری به بطن خود وصل می‌شوند. هنگامی که دیواره‌های بطن منقبض شده، عضلاتِ پاپیلری نیز منقبض می‌شود، اما برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، کمکی به بسته‌شدن دریچه‌ها نمی‌کنند، بلکه لت‌های دریچه را به سوی داخل بطن‌ها می‌کشند تا از برآمده شدن بیش از حد آن‌ها در جریان انقباض بطن به داخل دهلیزها جلوگیری کنند.

دریچه‌های نیمه هلالی بطن‌ها را از مجاری شریانی جدا می‌کند و شاملِ دریچهٔ آئورت (بین بطن چپ و شریان آئورت) و دریچه پولمونر (بین بطن راست و شریان ریوی (پولمنری)) هستند. دریچه‌های نیمه هلالی به طناب‌های وتری وصل نیستند و فشار زیاد در شریان‌ها، در پایان سیستول موجبِ بسته‌شدن بسیار سریع و محکم آن‌ها می‌شود، درحالیکه دریچه‌های دهلیزی-بطنی بسیار نرم بسته می‌شوند.
قلب توسط پردهٔ دو لایه و نازک پریکارد از بقیهٔ احشای داخل سینه مجزا می‌شود. لایهٔ احشایی پریکارد موسوم به اپی کارد از لایهٔ جداری آن به‌وسیلهٔ فضای پریکاردی جدا می‌شود. کیسهٔ پریکارد، به‌طورِ طبیعی، محتوی ۵ تا ۳۰ میلی‌متر مایع شفافی است که قلب را لغزنده می‌کند و به آن امکان می‌دهد تا با حداقّلِ اصطکاک منقبض شود[۱۱]

قلب از سه نوع عمده عضلهٔ قلبی تشکیل شده‌است:

سیستمِ هدایتیِ قلب در واقع ایمپالس الکتریکی را تولید و هدایت می‌کند. این فیبرها به دلیل محتویِ کم فیبریل‌های انقباضی تنها به‌طور ضعیف منقبض می‌شود. انواع دهلیزی و بطنی عضلهٔ قلبی به همان روش عضلهٔ اسکلتی منقبض می‌شود به استثنایِ این که مدتِّ انقباض بسیار طولانی‌تر است.
اصول طب داخلی هاریسون ۲۰۰۸
قلب خون را از طریق سیستمِ گردشِ خون پمپاژ می‌کند. خونی که دارای اکسیژن اندکی باشد، از طریق گردش خون سیستمیک و بالایی و ورید اجوف تحتانی ورید اجوف واردِ دهلیزِ راست می‌شود و بعد به بطن راست می‌رود. از اینجا به گردش خون ریوی جریان می‌یابد، از طریق ریهها اکسیژن دریافت می‌کند و دی‌اکسید کربن را پَس می‌دهد. خون دارایِ اکسیژن بعد از آن واردِ دهلیز چپ می‌شود و از آنجا به بطن چپ می‌رود و از طریق آئورت به گردشِ خونِ سیستمیک انتقال می‌یابد که در این روند اکسیژنِ آن مصرف می‌شود و به صورت دی‌اکسید کربن با سوخت و ساز همراه می‌گردد.[۴]
معمولاً با هر تپش قلب، بطن راست همان قدر خون را واردِ ریه‌ها می‌کند که بطن چپ خون را به سراسر بدن می‌فرستد. سیاهرگها خون را به قلب منتقل می‌نمایند، در حالی که سرخرگ‌ها، خون را از قلب خارج می‌سازند. سیاهرگ‌ها معمولاً فشار کم تری در مقایسه با سرخرگ‌ها دارند.[۴] قلب هنگام استراحت با ضربان حدود ۷۲ بار در دقیقه می‌تپد.[۴]فعالیت این تعداد را افزایش می‌دهد، با افزایش تعداد ضربان قلب زمان دیاستول بیشتر از زمان سیستول کم می‌شود و در طولانی مدت میزان استراحت قلب را کمتر می‌نماید و این مسئله برای سلامت قلب خوب است.[۴]

قلب یک عضو چهار حفره‌ای عضلانی می‌باشد که ۱ درصد سلولهایش خاصیت خود تحریکی دارند و دارای سیستم هدایت خودکاراست. این عضو دارای سلولهای ماهیچه قلبی (کاردیومیوسیتهای) تخصص یافته و فیبرهای هدایتی هست که انقباض ریتمیک را شروع می‌کنند.[۱۲] قلب در ۲۱–۲۲ روزگی در جنین انسان شروع به تپش می‌کند و نمو قلب ۵۰ روز طول می‌کشد.[۱۳]

در روز هشتم جنینی در موش (معادل هفته سوم در انسان)، قلب از یک لوله اولیه قلبی تشکیل شده‌است. این لوله توخالی شامل دو لایه می‌باشد: کاردیومیوسیتها در خارج و سلولهای اندوتلیال در داخل.

بین این دو لایه، ژله قلبی وجود دارد. در این مرحله هنوز اعصاب خودکار (اتونومیک) قلبی نمو پیدا نکرده‌است و خون در سرتاسر جنین به وسیلهٔ امواج انقباضی پیش برنده (پریستالتیک)، پمپ می‌شود. این حرکات پریستالتیک از قسمت دم قلبی شروع می‌شود. با ادامه نمو، لوله قلبی طویلتر شده و یک لوپ به سمت راست تشکیل می‌دهد. سلولهای اندوکاردیال به سلولهای مزانشیمی تبدیل شده و بین دو لایه مهاجرت می‌کنند و ژله قلبی را می‌پوشانند. برای تشکیل لایه سوم قلبی، لوله قلب توسط لایه اپی کاردیومی پوشیده می‌شود. سلولهای اولیه اپی کاردیومی در روز نهم جنینی در موش (تقریباً هفته چهارم در انسان)، درون ارگان پیش اپی کاردیومی (یک دسته سلول شبیه گل کلم در قاعده لوله قلبی) یافت می‌شوند. این سلولها به سمت لوله قلب مهاجرت کرده و قلب را می‌پوشانند. در روز دوازدهم جنینی در موش، پوشش اپی کاردیال کامل می‌شود. در این زمان، مهاجرت سلولهای ستیغ عصبی (نورال کرست سلها) در نمو عصبدهی قلبی نقش دارد.[۱۲] نورال کرست سلها گروهی از سلول‌های مهاجر هستند که در همه مهره داران یافت می‌شود و قادر به تبدیل به انواعِ بافت از جمله عضله صاف، سلول‌های عصبی (نورون‌ها) و سلول‌های گلیا و غیره اَند. کنده شدنِ نورال کرست سل‌ها و مهاجرت آن‌ها از لوله عصبی (نورال تیوب) به کمک تغییرات در چسبندگی سلولها رخ می‌دهد که شاملِ کاهش مقدارمولکول چسبندگی سلول نورونی (NCAM) و N- کادهرین می‌باشد.[۱۴]

در طولِ نمو قلبی، حرکات پریستالتیک به وسیلهٔ انقباض هماهنگ، توسط گره سینوسی- دهلیزی جایگزین می‌شود.[۱۲]

مراحلِ نموِ اعصابِ قلب به این ترتیب است:

لازم است ذکر شود که عصب دهی پاراسمپاتیک قبل از سمپاتیک انجام می‌شود.[۱۳]

Bone morphogenetic proteins (BMPs) که توسط سلولهای اپی کاردیومی ترشح می‌شوند، سبب تمایز سلولهای عصبی به سمپاتیک و پاراسمپاتیک می‌شوند.

فاکتور نوروتروفیک مشتق از رده سلولی گلیال (GDNF), نورتورین(NRTN) و آرتمین (artemin) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک (NTFs) برای تمایز نورونهای پاراسمپاتیک قلبی می‌باشند.[۱۵] نورونهای پاراسمپاتیک وقتی به قلب می‌رسند تشکیل عقده (گانگلیا) را می‌دهند و از اینجا سلولهای عصبی پس عقده ای (پس گانگلیونی) منشأ می‌گیرند و این در حالیست که سلولهای عصبی پس گانگلیونی سمپاتیکی از تنه سمپاتیکی در خارج از قلب منشأ می‌گیرند.[۱۲]

فاکتور رشد عصبی (NGF)، نوروتروفین- ۳ (neurotrophin-3) و نوروتروفین- ۴و۵ (neurotrophin-4/5) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک هستند که عصبدهی سمپاتیک را تنظیم می‌کنند و سبب افزایش تراکم عصبدهی آن می‌شوند. اندوتلین – ۱ که از اندوتلیوم وریدی ترشح می‌شود نیز سبب افزایش بیان فاکتور رشد عصبی(NGF) می‌شود. این در حالیست که فاکتور سمافورین- ۳(semaphorin 3) تراکم عصبدهی آن را کاهش می‌دهد. به این ترتیب گرادیان عصبدهی سمپاتیک از اپی کاردیوم به اندوکاردیوم شکل می‌گیرد.[۱۶]

بدین ترتیب اعصاب اتونومیک قلبی، ضربان قلب را تنظیم می‌کنند. تحت شرایط پاتولوژیک، تراکم فیبرهای عصبی، تغییر یافته و منجر به فعالیت زیاد (عصب‌دهی زیاد) یا خیلی کم (عصب‌دهی کم) در قلب می‌شود.[۱۲]

تحریک نامنظم قلبی در بیماری فیبریلاسیون دهلیزی(atrial fibrilation)، سبب تحریک اندوتلین- ۱ شده و بیان فاکتور رشد عصبی را بالا می‌برد؛ که این عمل، سبب افزایش عصب‌دهی سمپاتیک می‌شود.[۱۶]

بیماری‌های قلب و عروقی (CVD) معمول‌ترین عامل مرگ در جهان در سال ۲۰۰۸ بودند که باعث ۳۰ درصد از موارد مرگ شدند.[۱۷][۱۸] از این میزان بیش از سه چهارم به خاطر بیماری شریان‌های کرونری و سکته بوده‌است.[۱۷] عوامل خطر شامل مواردی همچون: سیگار کشیدن، اضافه وزن داشتن، عدم فعالیت‌های ورزشی کافی، کلسترول بالا، فشار خون بالا، نوعی دیابت که به شکلی ضعیف کنترل شده و موارد دیگر می‌شود.[۱۹] تشخیص بیماری قلبی عروقی اغلب با شنیدن به صدای قلب با گوشی پزشکی، ECG یا با فراصوت صورت می‌گیرد.[۵] بیماری‌های مرتبط با قلب اصولاً با متخصصین قلب درمان می‌شود، هرچند که بسیاری از متخصصین پزشکی دیگر نیز ممکن است در حل این مسئله کمک کنند.[۱۸]

متخصّصان اعتقاد دارند بیماریِ سرطان صرف نظر از این که فرد مبتلا اقدام به درمان دارویی کرده باشد یا خیر، می‌تواند به عضلات قلب آسیب برساند. شیمی درمانی به‌طور بالقوه موجب مسمومیت قلب می‌شود و بیماران سرطانی را در برابرِ اختلالات قلبی از جمله ایستِ قلبی یا ایسکمی میوکارد آسیب‌پذیر می‌کند ضمن اینکه رشدِ خودِ تومور نیز می‌تواند موجبِ آسیبِ بافتِ قلب شود.[۲۰]

21 قلب (بطن و دهلیز ) قلب چگونه کار می‌کند .parcham.asia

اسکلت قلبی cardiac skeleton

قلب (به فارسی: گِش یا دل)[۱][۲] نوعی عضو عضلانی در انسان‌ها و دیگر حیوانات است که خون را از طریق رگ خونی در دستگاه گردش خون به گردش درمی‌آورد.[۳] خون اکسیژن و مواد غذایی لازم را برایِ بدن مهیا می‌سازد و همچنین به از بین رفتن موادِّ زائد ناشی از متابولیسم (سوخت و ساز بدن) کمک می‌کند.

قلبِ (دل) انسان به میانگین در هنگام استراحت حدود ۷۰ بار در دقیقه می‌تپد. دل انسان بینِ دو شُش در بدن جا دارد و به گونه‌ای قرار گرفته‌است که سر آن به سوی چپ و پایین کج است. هر تپش قلب حدودِ هشت دهم ثانیه زمان می‌خواهد که این زمان شامل ۰٫۱ ثانیه انقباض دهلیزها، ۰٫۳ ثانیه انقباض بطن‌ها و ۰٫۴ ثانیه استراحت قلب می‌باشد. بافت قلب نیز هم‌چون دیگر بافت‌های بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیهٔ قلب برعهدهٔ عروقِ کرونری (تاجی) است.[۴]
قلب در فضای میانی میان‌سینه در سینه قرار دارد.[۵]

قلب در لغت به معنی دگرگونی است قلب از لحاظ علمی اندامی است که در مرکز قفسهٔ سینه (متمایل به سمت چپ) واقع شده‌است و وزن آن حدود ۳۰۰گرم است و خون را پمپاژ می‌کند نام این عضو به علت اینکه باعث دگرگونی خون و تبدیل خون کثیف به خون تمیز می‌شود قلب نام‌گذاری شده‌است در دگرگون کردن خون، قلب مانند یک تلمبه عمل می‌کند. در پارسی سره این بخش دل نام دارد.

در انسان‌ها، پستانداران دیگر و پرندگان قلب به چهار حفره تقسیم می‌شود: دهلیز چپ و راست که بالا و بطن چپ و راست که در قسمت پایین قرار گرفته‌است.[۶][۷] معمولاً دهلیز و بطنِ راست را به نام قلب راستی و همتایان چپی آن‌ها را به نام قلب چپی می‌شناسَند.[۸] اما در مواردی دیگر، قلب ماهی‌ها دو محفظه، یک بطن و یک دهلیز دارد، در حالی که قلبِ خزندگان سه محفظه دارَد.[۷] در یک قلب سالم به خاطر وجود دریچه‌های قلبی، خون از یک سمت وارد قلب می‌شود که این مسئله از جریان برعکس جلوگیری می‌کند.[۵] قلب در یک کیسه محافظتی قرار گرفته که پیراشامه (پریکارد) نام دارد و همچنین شامل مایع است. دیوارهٔ قلب از چهار لایه چسبیده به هم تشکیل می‌شود که به ترتیب از بیرون، شاملِ: پیراشامه (پریکارد) برون شامهٔ قلب (اِپی کارد)، ماهیچه قلب (میوکارد) و درون‌شامه قلب (آندوکارد).[۹]
این عضوِ مخروطی شکل به‌صورتِ کیسه‌ایی عضلانی تقریباً در وسطِ فضای قفسه سینه(مدیاستینوم میانی) کمی متمایل به جلو و طرفِ چپ قراردارد و میان ریهٔ چپ و راست و متمایل به ریهٔ چپ است و همین موجب شده‌است تا شکل و قرارگیری ریه‌ها با هم متفاوت باشد. از آن‌جا که قلب اندامِ بسیار حساسی و حیاتی است توسط قفسهٔ سینه (توراکس) محافظت می‌شود. ابعادِ قلب در یک فرد بزرگسال حدودِ ۶x9x۱۲ سانتیمتر و جرم آن در آقایان، حدودِ ۳۰۰ و در خانم‌ها، حدودِ ۲۵۰ گرم، یعنی حدود ۰٫۴ درصد جرم کل بدن است.[۱۰]

دو حفره پایین قلب بطن نامیده می‌شوند. قلب دارای یک بطن چپ و بک بطن راست است. در میانه قلب بین دو بطن دیواره ضخیم عضلانی وجود دارد که به آن “سپتوم”می‌گویند. کار سپتوم جدا کردن طرف راست قلب از طرف چپ قلب است
قلب چگونه عضوی است

بطن‌ها دو حفرهٔ تحتانی قلب هستند که توسط دیواره‌ای قطور و محکم ماهیچه‌ای از یک‌دیگر جدا شده‌اند. اندازهٔ بطن‌ها از دهلیزها بزرگ‌تر است؛ و وظیفهٔ بطن چپ تلمبه کردن خون به داخل قلب و بطن راست خارج از قلب است.

۱. دهلیز راست ۲. دهلیز چپ ۳. بزرگ سیاهرگ زبَرین ۴. آئورت ۵. سرخرگ ششی ۶. سیاهرگ ششی ۷. دریچه میترال (دو لتی) ۸. دریچه آئورتی ۹. بطن چپ ۱۰. بطن راست ۱۱. بزرگ‌سیاهرگ زیرین ۱۲. دریچه سه‌لتی ۱۳. دریچه ششی

هر تحتانی بطن دارای دو دریچه‌است که یکی از آن‌ها موجب ورود خون از طریق دهلیزها به بطن؛ و دیگری موجب خروج خون از بطن به خارج از قلب و اندام‌های دیگر می‌شود.

بطن راست خون را از طریق دریچهٔ سه‌لختی از دهلیز راست دریافت می‌کند؛ و سپس آن را از طریق دریچهٔ ششی به سرخرگ ششی و به سوی شش‌ها می‌فرستد. بطن چپ خون اکسیژنه را از طریق دریچهٔ میترال (دولختی) از دهلیز چپ دریافت کرده و آن را از طریق دریچهٔ آئورتی به آئورت و به این ترتیب به سراسر بافت‌های بدن می‌فرستد.

دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است
دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است، چرا که فشار خونی که به دهلیزها می‌ریزد یا از آن‌ها خارج می‌شوند بسیار کم‌تر از فشار خون است از از بطن‌ها به داخل سرخرگ‌ها (آئورت و سرخرگ ششی) تلمبه می‌شود؛ بنابراین، قطر و استحکام دیوارهٔ بطن‌ها مقاومت آن‌ها را در برابر این فشار ممکن می‌سازد.

محلِّ قلب در پشتِ استخوانِ جناغ سینه و حدفاصلِ غضروف‌هایِ دنده‌های سوم تا ششم در سمتِ چپِ قفسهٔ سینه است. یک دیوارهٔ عضلانی قلب را به دو نیمهٔ راست و چپ تقسیم می‌کند. نیمهٔ راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمهٔ چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمهٔ راست و چپ نیز مجدداً به‌وسیلهٔ یک تیغهٔ عضلانی افقی نازک‌تر به دو حفرهٔ فرعی تقسیم می‌شوند. حفره‌های بالایی که کوچک‌تر و نازک‌تر هستند دهلیز نام‌دارند و دریافت‌کنندهٔ خون اَند. حفره‌های پایینی که بزرگ‌تر و ضخیم ترند بطنهای قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضای بدن پمپ می‌کنند. پس، قلب متشکل از چهار حفره‌است: دو حفرهٔ کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ) و دو حفرهٔ بزرگ در پایین (بطن‌های راست و چپ).

دو نوع گردش خون در بدن انجام می‌شود: گردش خون کوچک یا ریوی که خونِ CO2دار (دی‌اکسید کربن) از بطن راست قلب به ریه‌ها می‌رود. در آن‌جا تصفیه می‌شود و خون O2دار (اکسیژن) به دهلیز چپ قلب بازمی‌گردد و خون از دهلیز چپ قلب با گذر از دریچهٔ میترال (دولختی) که میان دهلیز و بطن چپ قراردارد، واردِ بطنِ چپ می‌شود و به این ترتیب با انقباضِ بطن چپ خون از بطن چپ خارج می‌شود و گردش خون بزرگ یا آئورتی آغاز می‌شود و این خون، ابتدا از طریق سرخرگِ آئورت و به ترتیب به دیگرِ عروق، در سراسرِ بدن جریان می‌یابدو سلول‌هایِ بدن را تغذیه می‌کند و سپس خون CO2دار را به دهلیز راست بازمی‌گردد و خون از دهلیز راست با عبور از دریچهٔ تریکاسپید (سه لختی) که میان دهلیز و بطن راست قرار دارد، واردِ بطن راست می‌شود. به این ترتیب، گردش خون در سراسرِ بدن انجام می‌شود و همهٔ سلول‌هایِ بدن تغذیه می‌شود.

دهلیزها حفراتی با فشار کم و گنجایش بالا هستند که وظیفهٔ اصلی آن‌ها ذخیرهٔ خون در هنگامِ انقباضِ عضلهٔ بطنی (سیستول) است. انقباض دهلیزها مقداری خون اضافی را به داخل بطن‌ها می‌راند، امّا حدود ۷۰درصدِ پُرشدن بطن‌ها به‌صورت غیرفعال در هنگامِ استراحت بطنی (دیاستول) انجام می‌شود. دهلیزها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین دهلیزی نازک از هم جداشده‌اند. بطن‌ها حفراتی با فشار بالاتر هستند که وظیفهٔ پمپاژ خون به ریه و تمام بافت‌های محیطی را به‌عهده دارند. چون فشار ایجادشده در بطن چپ بسیار بالاتر از فشارِ بطن راست است، لذا میوکارد بطن چپ به نسبت میوکارد بطن راست بسیار ضخیم‌تر است. بطن‌ها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین بطنی از هم جدا می‌شوند. این دیواره در قسمتِ بالا به صورتِ بافت هَم‌بند و در قسمتِ میانی و پایین به‌صورت یک دیوارهٔ عضلانی است.
دهلیزها و بطن‌ها با دریچه‌های دهلیزی – بطنیاز هم جدا می‌شود. این دریچه‌ها از جریانِ معکوسِ خون از بطن‌ها به داخلِ دهلیزها در جریان سیستول جلوگیری می‌کنند. قسمت بطنی این دریچه‌ها به‌وسیلهٔ طناب‌های وتری به نام عضلات پاپیلری به بطن خود وصل می‌شوند. هنگامی که دیواره‌های بطن منقبض شده، عضلاتِ پاپیلری نیز منقبض می‌شود، اما برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، کمکی به بسته‌شدن دریچه‌ها نمی‌کنند، بلکه لت‌های دریچه را به سوی داخل بطن‌ها می‌کشند تا از برآمده شدن بیش از حد آن‌ها در جریان انقباض بطن به داخل دهلیزها جلوگیری کنند.

دریچه‌های نیمه هلالی بطن‌ها را از مجاری شریانی جدا می‌کند و شاملِ دریچهٔ آئورت (بین بطن چپ و شریان آئورت) و دریچه پولمونر (بین بطن راست و شریان ریوی (پولمنری)) هستند. دریچه‌های نیمه هلالی به طناب‌های وتری وصل نیستند و فشار زیاد در شریان‌ها، در پایان سیستول موجبِ بسته‌شدن بسیار سریع و محکم آن‌ها می‌شود، درحالیکه دریچه‌های دهلیزی-بطنی بسیار نرم بسته می‌شوند.
قلب توسط پردهٔ دو لایه و نازک پریکارد از بقیهٔ احشای داخل سینه مجزا می‌شود. لایهٔ احشایی پریکارد موسوم به اپی کارد از لایهٔ جداری آن به‌وسیلهٔ فضای پریکاردی جدا می‌شود. کیسهٔ پریکارد، به‌طورِ طبیعی، محتوی ۵ تا ۳۰ میلی‌متر مایع شفافی است که قلب را لغزنده می‌کند و به آن امکان می‌دهد تا با حداقّلِ اصطکاک منقبض شود[۱۱]

قلب از سه نوع عمده عضلهٔ قلبی تشکیل شده‌است:

سیستمِ هدایتیِ قلب در واقع ایمپالس الکتریکی را تولید و هدایت می‌کند. این فیبرها به دلیل محتویِ کم فیبریل‌های انقباضی تنها به‌طور ضعیف منقبض می‌شود. انواع دهلیزی و بطنی عضلهٔ قلبی به همان روش عضلهٔ اسکلتی منقبض می‌شود به استثنایِ این که مدتِّ انقباض بسیار طولانی‌تر است.
اصول طب داخلی هاریسون ۲۰۰۸
قلب خون را از طریق سیستمِ گردشِ خون پمپاژ می‌کند. خونی که دارای اکسیژن اندکی باشد، از طریق گردش خون سیستمیک و بالایی و ورید اجوف تحتانی ورید اجوف واردِ دهلیزِ راست می‌شود و بعد به بطن راست می‌رود. از اینجا به گردش خون ریوی جریان می‌یابد، از طریق ریهها اکسیژن دریافت می‌کند و دی‌اکسید کربن را پَس می‌دهد. خون دارایِ اکسیژن بعد از آن واردِ دهلیز چپ می‌شود و از آنجا به بطن چپ می‌رود و از طریق آئورت به گردشِ خونِ سیستمیک انتقال می‌یابد که در این روند اکسیژنِ آن مصرف می‌شود و به صورت دی‌اکسید کربن با سوخت و ساز همراه می‌گردد.[۴]
معمولاً با هر تپش قلب، بطن راست همان قدر خون را واردِ ریه‌ها می‌کند که بطن چپ خون را به سراسر بدن می‌فرستد. سیاهرگها خون را به قلب منتقل می‌نمایند، در حالی که سرخرگ‌ها، خون را از قلب خارج می‌سازند. سیاهرگ‌ها معمولاً فشار کم تری در مقایسه با سرخرگ‌ها دارند.[۴] قلب هنگام استراحت با ضربان حدود ۷۲ بار در دقیقه می‌تپد.[۴]فعالیت این تعداد را افزایش می‌دهد، با افزایش تعداد ضربان قلب زمان دیاستول بیشتر از زمان سیستول کم می‌شود و در طولانی مدت میزان استراحت قلب را کمتر می‌نماید و این مسئله برای سلامت قلب خوب است.[۴]

قلب یک عضو چهار حفره‌ای عضلانی می‌باشد که ۱ درصد سلولهایش خاصیت خود تحریکی دارند و دارای سیستم هدایت خودکاراست. این عضو دارای سلولهای ماهیچه قلبی (کاردیومیوسیتهای) تخصص یافته و فیبرهای هدایتی هست که انقباض ریتمیک را شروع می‌کنند.[۱۲] قلب در ۲۱–۲۲ روزگی در جنین انسان شروع به تپش می‌کند و نمو قلب ۵۰ روز طول می‌کشد.[۱۳]

در روز هشتم جنینی در موش (معادل هفته سوم در انسان)، قلب از یک لوله اولیه قلبی تشکیل شده‌است. این لوله توخالی شامل دو لایه می‌باشد: کاردیومیوسیتها در خارج و سلولهای اندوتلیال در داخل.

بین این دو لایه، ژله قلبی وجود دارد. در این مرحله هنوز اعصاب خودکار (اتونومیک) قلبی نمو پیدا نکرده‌است و خون در سرتاسر جنین به وسیلهٔ امواج انقباضی پیش برنده (پریستالتیک)، پمپ می‌شود. این حرکات پریستالتیک از قسمت دم قلبی شروع می‌شود. با ادامه نمو، لوله قلبی طویلتر شده و یک لوپ به سمت راست تشکیل می‌دهد. سلولهای اندوکاردیال به سلولهای مزانشیمی تبدیل شده و بین دو لایه مهاجرت می‌کنند و ژله قلبی را می‌پوشانند. برای تشکیل لایه سوم قلبی، لوله قلب توسط لایه اپی کاردیومی پوشیده می‌شود. سلولهای اولیه اپی کاردیومی در روز نهم جنینی در موش (تقریباً هفته چهارم در انسان)، درون ارگان پیش اپی کاردیومی (یک دسته سلول شبیه گل کلم در قاعده لوله قلبی) یافت می‌شوند. این سلولها به سمت لوله قلب مهاجرت کرده و قلب را می‌پوشانند. در روز دوازدهم جنینی در موش، پوشش اپی کاردیال کامل می‌شود. در این زمان، مهاجرت سلولهای ستیغ عصبی (نورال کرست سلها) در نمو عصبدهی قلبی نقش دارد.[۱۲] نورال کرست سلها گروهی از سلول‌های مهاجر هستند که در همه مهره داران یافت می‌شود و قادر به تبدیل به انواعِ بافت از جمله عضله صاف، سلول‌های عصبی (نورون‌ها) و سلول‌های گلیا و غیره اَند. کنده شدنِ نورال کرست سل‌ها و مهاجرت آن‌ها از لوله عصبی (نورال تیوب) به کمک تغییرات در چسبندگی سلولها رخ می‌دهد که شاملِ کاهش مقدارمولکول چسبندگی سلول نورونی (NCAM) و N- کادهرین می‌باشد.[۱۴]

در طولِ نمو قلبی، حرکات پریستالتیک به وسیلهٔ انقباض هماهنگ، توسط گره سینوسی- دهلیزی جایگزین می‌شود.[۱۲]

مراحلِ نموِ اعصابِ قلب به این ترتیب است:

لازم است ذکر شود که عصب دهی پاراسمپاتیک قبل از سمپاتیک انجام می‌شود.[۱۳]

Bone morphogenetic proteins (BMPs) که توسط سلولهای اپی کاردیومی ترشح می‌شوند، سبب تمایز سلولهای عصبی به سمپاتیک و پاراسمپاتیک می‌شوند.

فاکتور نوروتروفیک مشتق از رده سلولی گلیال (GDNF), نورتورین(NRTN) و آرتمین (artemin) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک (NTFs) برای تمایز نورونهای پاراسمپاتیک قلبی می‌باشند.[۱۵] نورونهای پاراسمپاتیک وقتی به قلب می‌رسند تشکیل عقده (گانگلیا) را می‌دهند و از اینجا سلولهای عصبی پس عقده ای (پس گانگلیونی) منشأ می‌گیرند و این در حالیست که سلولهای عصبی پس گانگلیونی سمپاتیکی از تنه سمپاتیکی در خارج از قلب منشأ می‌گیرند.[۱۲]

فاکتور رشد عصبی (NGF)، نوروتروفین- ۳ (neurotrophin-3) و نوروتروفین- ۴و۵ (neurotrophin-4/5) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک هستند که عصبدهی سمپاتیک را تنظیم می‌کنند و سبب افزایش تراکم عصبدهی آن می‌شوند. اندوتلین – ۱ که از اندوتلیوم وریدی ترشح می‌شود نیز سبب افزایش بیان فاکتور رشد عصبی(NGF) می‌شود. این در حالیست که فاکتور سمافورین- ۳(semaphorin 3) تراکم عصبدهی آن را کاهش می‌دهد. به این ترتیب گرادیان عصبدهی سمپاتیک از اپی کاردیوم به اندوکاردیوم شکل می‌گیرد.[۱۶]

بدین ترتیب اعصاب اتونومیک قلبی، ضربان قلب را تنظیم می‌کنند. تحت شرایط پاتولوژیک، تراکم فیبرهای عصبی، تغییر یافته و منجر به فعالیت زیاد (عصب‌دهی زیاد) یا خیلی کم (عصب‌دهی کم) در قلب می‌شود.[۱۲]

تحریک نامنظم قلبی در بیماری فیبریلاسیون دهلیزی(atrial fibrilation)، سبب تحریک اندوتلین- ۱ شده و بیان فاکتور رشد عصبی را بالا می‌برد؛ که این عمل، سبب افزایش عصب‌دهی سمپاتیک می‌شود.[۱۶]

بیماری‌های قلب و عروقی (CVD) معمول‌ترین عامل مرگ در جهان در سال ۲۰۰۸ بودند که باعث ۳۰ درصد از موارد مرگ شدند.[۱۷][۱۸] از این میزان بیش از سه چهارم به خاطر بیماری شریان‌های کرونری و سکته بوده‌است.[۱۷] عوامل خطر شامل مواردی همچون: سیگار کشیدن، اضافه وزن داشتن، عدم فعالیت‌های ورزشی کافی، کلسترول بالا، فشار خون بالا، نوعی دیابت که به شکلی ضعیف کنترل شده و موارد دیگر می‌شود.[۱۹] تشخیص بیماری قلبی عروقی اغلب با شنیدن به صدای قلب با گوشی پزشکی، ECG یا با فراصوت صورت می‌گیرد.[۵] بیماری‌های مرتبط با قلب اصولاً با متخصصین قلب درمان می‌شود، هرچند که بسیاری از متخصصین پزشکی دیگر نیز ممکن است در حل این مسئله کمک کنند.[۱۸]

متخصّصان اعتقاد دارند بیماریِ سرطان صرف نظر از این که فرد مبتلا اقدام به درمان دارویی کرده باشد یا خیر، می‌تواند به عضلات قلب آسیب برساند. شیمی درمانی به‌طور بالقوه موجب مسمومیت قلب می‌شود و بیماران سرطانی را در برابرِ اختلالات قلبی از جمله ایستِ قلبی یا ایسکمی میوکارد آسیب‌پذیر می‌کند ضمن اینکه رشدِ خودِ تومور نیز می‌تواند موجبِ آسیبِ بافتِ قلب شود.[۲۰]

21 قلب (بطن و دهلیز ) قلب چگونه کار می‌کند .parcham.asia

اسکلت قلبی cardiac skeleton

دستگاه گردش خون یکی از دستگاه‌های بدن است که کارش به گردش درآوردن خون در بدن به منظور رساندن غذا (آمینواسید، الکترولیت، لنف)، انواع گازهای مورد مصرف بدن همچون اکسیژن و دفع مواد زاید حاصل از متابولیسم سلول هاست. به‌طور کلی، چرخش خون در بدن به دو چرخه (گردش) ششی، که در حین آن خون توسط قلب به درون شش‌ها هدایت شده و در آنجا اکسیژن دریافت می‌کند، و چرخه سیستمیک (کل بدن منهای بخش گازی ریه) که در حین این چرخه خون توسط قلب به کل بدن هدایت شده و اکسیژن و مواد غذایی را به کل سلول‌های بدن می‌رساند، تقسیم می شود.

دستگاه گردش خون شامل تمام رگهای بدن به استثناء رگ‌های لنفی بوده و یک سیستم بسته محسوب می‌گردد و بنابراین سلول‌ها و اجزای خون هرگز از رگ‌ها خارج نمی‌گردند. لازم به یادآوری است که در بسیاری از بی مهرگان، سیستم گردش خون، یک سیستم باز محسوب می‌گردد.

بدن یک فرد بالغ به‌طور متوسط دارای ۴٫۷ تا ۵٬۷ لیتر خون می‌باشد، که در برگیرنده پلاسما، سلول‌های قرمز خون، سلول‌های سفید خون، و سایر اجزاء می‌باشد.

قلب یکی از اجزای اصلی دستگاه گردش خون در انسان‌هاست و با ضربان‌های خود خون را در رگ‌ها جاری می‌سازد. بجز ماهی‌ها که دستگاه گردش خون ساده دارند، دیگر مهره‌داران دارای گردش خون مضاعف هستند. در جریان خون ساده خون تیره که تراکم دی‌اکسیدکربن بالا دارد، به قلب می‌آید. با ضربان قلب به آبشش‌ها رفته و پس از اینکه گازها را مبادله کرد بدون بازگشت به قلب، به طرف بافت‌های بدن می‌رود. در گردش خون مضاعف خون حاوی دی‌اکسیدکربن بالا پس از قلب به شش‌ها رفته اکسیژن و دی‌اکسیدکربن را مبادله می‌کند و به قلب باز می‌گردد. پس از آن به گردش عمومی خون هدایت می‌شود و به سمت بافت‌ها و اندام‌ها می‌رود. قلب خزندگان، پرندگان و پستانداران چهار حفره‌ای می‌باشد. دو حفرهٔ بالا، دهلیز و دو حفرهٔ پایین بطن نام دارند. خون از سمت راست قلب به سمت شش‌ها می‌رود که این مسیر را گردش خون کوچک ششی می‌نامند. خونی که از شش‌ها می‌آید به سمت چپ قلب وارد می‌شود و از آنجا به سایر نقاط بدن منتقل می‌شود، این گردش را گردش بزرگ می‌نامند.

قلب به وسیلهٔ دو صفحهٔ عمود برهم به چهار حفره تقسیم می‌شود، دهلیز چپ و راست، بطن چپ و راست. دهلیز راست در قدام دهلیز چپ قرار دارد و بطن راست در قدام بطن چپ. دیواره قلب شامل سه لایه است:

به مجموع لایه داخلی و خارجی قلب آبشامه می گوییم
قلب چگونه عضوی است

لایه داخلی پوشش حفره‌های دهلیز و بطن است. لایه میانی ماهیچه‌ای و ضخیم، بخش قابل انقباض قلب است و لایه خارجی پوشش پیوندی یا آبشامهٔ قلب را می‌سازد. بافت گرهی نوع دیگری از بافت ماهیچه‌ای در قلب است که کار هدایت و تولید تحریک‌های قلبی را بر عهده دارد.

میوکار دهلیزها و بطن‌ها به شکل تارهایی ماهیچه‌ای و مستقل به انقباض در می‌آیند. تارهای ماهیچه‌ای به هم متصل هستند و تحریک را به یکدیگر منتقل می‌کنند. بافتی عایق در محل اتصال ماهیچهٔ دهلیزها به ماهیچهٔ بطن‌ها وجود دارد و از انتشار تحریک بجز طریق بافت گرهی خودداری می‌کند. قلب ماهیچه‌ای است خودکار وبافت گرهی مرکز بوجود آمدن تحریک و انقباض آن است. سرعت انقباض قلب وابسته به اعصاب قلب است. منقبض شدن ماهیچهٔ قلب سیستول نامیده می‌شود و دیاستول بازگشت آن به حال آرامش است.و…

بافت گرهی (بافت هادی به خاطر نقش هدایت‌کنندهٔ آن) میوکارد قلب را تحریک می‌کند. همهٔ تارهای ماهیچه‌ای قلب در جنین قادر به انقباض هستند، ولی با تمایز یافتن بافت ماهیچه‌ای قلب و افزایش قدرت انقباض تارها، این خاصیت میوکارد از بین می‌رود و فقط بافت گرهی قلب است که این ویژگی را حفظ می‌کند. بافت گرهی قلب از یک گره سینوسی – دهلیزی، یک گره دهلیزی – بطنی و رشته‌هایی در دیواره‌های بین دو بطن و درون میوکارد بطن‌ها ساخته شده‌است. گره اول که گره پیشاهنگ نامیده می‌شود جایگاه آغاز تحریکات طبیعی قلب است. محل این گره در پشت دیوارهٔ پشتی دهلیز راست، زیر منفذ بزرگ سیاهرگ زبرین است. گره پیشاهنگ بزرگتر از گره دهلیزی – بطنی است. تحریک تارهای ماهیچه‌ای این گره متناوب و خودبخودی است، به سایر تارهای بافت میوکارد قلب منتقل شده، آن‌ها را به انقباض در می‌آورد. گره دهلیزی – بطنی کمی متمایل به دهلیز راست و در حد فاصل بین دهلیزها و بطن‌ها است. رشته‌هایی از بافت گرهی، گره‌های سینوسی – دهلیزی و دهلیزی – بطنی را به هم متصل می‌کنند. تحریک در گره سینوسی – دهلیزی ایجاد شده تمام ماهیچهٔ دهلیزها را فرا می‌گیرد، به گره دهلیزی – بطنی می‌رسد و به تارهای گرهی دیوارهٔ بین دو بطن منتقل می‌شود. سپس به نوک بطن و سراسر بافت گرهی میوکارد منتقل می‌شوند و سرانجام در میوکارد قلب انتشار می‌یابند. سرعت انتشار تحریک در گره دهلیزی – بطنی و تارهای بین دو بطن کم است و در شبکهٔ گرهی دیوارهٔ میوکارد زیاد. تحریک هم‌زمان در ماهیچهٔ هر دو بطن پخش می‌شود.

شریان‌ها و وریدهای دستگاه گردش خون انسان جریانی پیوسته و تقریباً بدون نوسان را به مویرگ‌ها میرسانند به این صورت که دیواره کششی شریان‌های بزرگی نظیر آئورت فشار خون پمپ شده توسط قلب در هر ضربان را در دیواره‌های ارتجاعی برای چند دهم ثانیه ذخیره می‌کنند و سپس تدریجاً آن را به خون وارد می‌کنند تا جریانی یکدست نهایتاً به مویرگ‌ها برای تبادل مواد برسد.گفتنی است افزایش سن چنانچه موجب رسوبگذاری چربی یا به‌طور کلی آرتریو اسکلروز شود این خاصیت کمرنگ تر شده و اختلاف فشار سیستولی و دیاستولی بارز تر می‌شود.

از گردش خون عمومی به ترتیب آئورت،شریان‌های اصلی مانند شریان وداجی و زیر ترقوه‌ای و سپس شریان‌های بزرگ و شریان‌های کوچک؛ کاملاً ویژگی عروق شریانی را دارند. به‌طور کلی شریان یک دیواره عضلانی دارد و اتساع پذیر است.

هر چه از شریان‌های اصلی دورتر شویم دیواره نازک تر می‌شود. پس از شریان‌های کوچک آرتریول هارا داریم که متاآرتریول‌ها و مویرگ‌ها از آن‌ها شاخه می‌گیرند. متاآرتریول‌ها و مویرگ‌ها ذیواره عضلانی منظمی ندارند چرا که نقش آن‌ها عمدتاً تبادلی است و نه صرفاً انتقال خون.همچنین مویرگ‌ها در ابتدای خود واجد یک تک فیبر عضلانی هستند که می‌تواند برحسب نیاز بافت خونرسانی آن را کم و زیاد کند.

عصب واگ یا واگوس(پنوموگاستریک، به معنی ِ ریوی-هضمی) طولانی‌ترین عصب مغزی و دهمین زوج اعصاب مغزی از ۱۲ جفت عصب مغز است که در بلعیدن غذا، صحبت کردن، فعالیت‌های پاراسمپاتیک و هاضمه نقش دارد.

این عصب مانند بیشتر اعصاب مغزی از ساقه مغز آغاز می‌شود و به شاخه‌های متعددی تقسیم می‌شود که عصب دهی اغلب عضلات حلق و حنجره، مری، معده و پاراسمپاتیک قلب، ریه، کبد، طحال و…[۱] را انجام می‌دهد.

عصب شماره ۱۰ اطلاعات حسی درونی را از شکم و سینه دریافت می‌کند. در گذشته واگوتومی (قطع شاخه‌های انتهایی عصب واگ) یکی از روشهای درمان زخم پپتیک مقاوم به درمان بود.

همه می دانند که قلب یک عضو حیاتی است و هیچ کس بدون آن قادر به زندگی نیست. با این حال، وقتی به سراغ آن می روید، متوجه می شوید که قلب فقط یک پمپ است؛ یک عضو مهم و پیچیده، اما همچنان فقط یک پمپ.

همانند دیگر پمپ ها، قلب هم ممکن است نیازمند تامیر باشد و به نواقصی بر بخورد. به همین دلیل، لازم است که حداقل اطلاعات لازم را در مورد یکی از مهم ترین اعضای بدن خود بدانیم تا شاید بدین وسیله قادر باشیم از خطر بیماری های قلبی بکاهیم.

در ایالات متحده آمریکا، امراض قلبی در مرگ و میر پیشتاز هستند. هر روز، 2 هزار آمریکایی به این دلیل از بین می روند که اگر شفاف تر نگاه کنیم، می شود هر 44 ثانیه یک بار. خبر خوب این است که مرگ و میر به دلیل مشکلات قلبی، هر سال نسبت به سال پیش کاهش یافته و مردم کمتری را به کام مرگ می کشد. با این حال، هنوز هم بیماری های قلبی، علت درجه یک مرگ آمریکایی ها هستند، حتی پیش از اینکه پای شان به بیمارستان برسد و درمان شوند.

در فرهنگ، ادبیات، روانشناسی، منطق، فلسفه و هر دانش عرفانی، قلب جایگاهی ویژه دارد و به عنوان نماد حقیقی عشق از آن یاد می شود. اما چرا؟ چرا جایگاه یک پمپ خون تا این حد نزد انسان بالا است؟ در این مطلب متوجه نکات بسیاری در ارتباط با آن خواهید شد.

قلب چگونه عضوی است

قلب یک حفره توخالی و ماهیچه ای مخروطی است که میان شش ها و پشت جناغ سینه قرار گرفته است. دو-سوم قلب در نیمه چپ و یک-سوم آن در نیمه راست بدن قرار گرفته است. قسمت تحتانی این مخروط به سوی پایین و در نیمه راست بدن قرار گرفته.

وزن قلب انسان بالغ در زنان حدود ۲۵۰ گرم و در مردان ۳۰۰ گرم است و این یعنی وزن قلب انسان کمتر از ۰.۵ درصد کل توده بدن را به خود اختصاص می دهد. علاوه بر این، قلب 12 سانتی متر طول و 8 الی 9 سانتی متر عرض دارد و ضخامت آن در حدود 6 سانتی متر است.

این عضو از سه لایه با نام های اندوکاردیوم (لایه نرم داخلی)، میوکاردیوم (بخش ضخیم و ماهیچه ای) و پریکاردیوم (پرده ای نازک که میوکاردیوم را فراگرفته) تشکیل شده است.

قلب به 4 بخش تقسیم می شود:

هر یک از این حفره ها، یک مجرای خروجی یک طرفه دارند که مانع بازگشت دوباره خون می شوند. زمانی که هر حفره به کار می افتد، مجرای انتهایی آن نیز باز می شود و وقتی حفره به حالت ثبات در می آید، آن مجرا نیز بسته می شود تا خون باز نگردد. دریچه ها عبارت اند از:

وقتی عضلات قلب منقبض می شوند (به این فرآیند سیستول می گویند)، پمپاژ خون دو مرحله ای آغاز می شود. در مرحله اول، دهلیزهای راست و چپ همزمان با یکدیگر منقبض شده و خون را وارد بطن های راست و چپ می کنند.

سپس، بطن ها همزمان با یکدیگر شروع به کار می کنند تا خون را از قلب خارج کنند. سپس عضلات قلب برای لحظاتی استراحت می کنند (به این فرآیند دیاستول می گویند) تا آماده تپش بعدی شوند.

بخش راست و چپ قلب، عملکردهای متفاوتی دارند. سمت راست، خون با غلظت کم اکسیژن را دریافت کرده و آن را به شش ها می فرستد تا غنی از اکسیژن شوند و دی اکسید کربن را رها کنند. اما بخش چپ، خون غنی از اکسیژن را از شش دریافت می کند و به سراسر بدن می فرستد تا سلول های بدن تغذیه شوند.

ضربان قلب در سنین مختلف، کاملا متفاوت است. به طور کلی بر اساس این جدول می توان به نتیجه ای کلی در مورد فعالیت قلب داشت:

خون از طریق دو رگ اصلی وارد بخش راست قلب می شود: ورید اجوف فوقانی (SVC) و ورید اجوف تحتانی (IVC).

SVC خون را از نیمه بالایی بدن انسان جمع آوری کرده در حالی که IVC از نیمه پایینی خون را به قلب می برد. خون سپس از SVC و IVC خارج شده تا وارد دهلیز راست شود.

وقتی که دهلیز راست (3) منقبض می شود، خون از طریق دریچه سه لختی (4) رد شده و وارد بطن راست (5) می شود. وقتی بطن راست منقبض شد، خون از درون دریچه ریوی (6) رد شده و به شریان ریوی (7) ریخته شده تا به شش ها رسیده و اکسیژن دریافت کند.

خون سپس از شش توسط وریدهای ریوی (8) به قلب یا به طور دقیق تر به دهلیز چپ (9) باز می گردد. وقتی این دهلیز به کار می افتد، خون از طریق دریچه میترال (10) به بطن چپ (11) می رود. بطن چپ، به سبب پمپاژ خون به درون درچه آئورتی (12) و آئورت (13) از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

آئورت، شاهرگ اصلی بدن است که تمامی خون اکسیژن دار را دریافت کرده و به سراسر بدن پخش می کند. به همین دلیل، بطن چپ از ماهیچه های قدرتمندتری برخوردار بوده تا بتواند از پس وظیفه مهمی که دارد برآید و خون را کاملا از قلب، برخلاف فشارهای پیرامونی خارج کند.

مسیر رسیدن خون به شش ها را یکبار دیگر مرور می کنیم:

و سپس خون از شش این مسیر را طی می کند و به قلب می رسد:

تا به حال از خود پرسیده اید که چه چیزی سبب به کار افتادن ماهیچه های قلب می شود؟ چطور این اتفاق در هر ثانیه و به طور خودکار تمام روز و تمام عمر رخ می دهد؟ آن هم بدون لحظه ای توقف.

پاسخ را باید در میان سلول هایی جسنجو کرد که قابلیت تولید امواج الکتریکی دارند. سلول های ایجاد کننده ضربان قلب، سرتاسر قلب را پوشانده اند و با آزاد کردن مقدار خاصی انرژی الکتریکی، عضلات قلب را به کار می اندازند. برای رسیدن به 72 تپش در دقیقه، این سلول ها زیر یک ثانیه باید قادر با آزادسازی الکتریسیته باشند.

ضربان ساز طبیعی قلب را گره سینوسی می نامند که در دهلیز راست واقع شده و رشته ای به آن متصل است که این جریان را به دیگر نواحی قلب نیز می برد.

الکتریسیته از گره سینوسی (1) خارج شده و در طول دهلیز راست و چپ می گذرد و سبب انقباض هر دو با یکدیگر می شود. این اتفاق طی 0.04 ثانیه رخ می دهد. حالا یک وقفه طبیعی پدید می آید که به دهلیز اجازه انقباض و به بطن ها فرصت پر شدن از خون را می دهد. موج الکتریسیته سپس به گره دهلیزی (2) و باندل هیس (3) می رسد تا در نقطه ای به دو شاخه تقسیم شود (4). پس از دو شاخه شدن، الیاف پورکنژ در سرتاسر بطن های راست و چپ پخش می شوند و سپس انقباض آن می گردند.

هر یک از بافت های الکتریکی موجود در قلب، این قابلیت را دارند که یک ضربان ساز باشند، با این حال، گره سینوسی سریع تر از دیگر بافت ها می تواند این کار را انجام دهد، بنابراین کنترل شرایط را در دست دارد. اگر گره سینوسی از کار افتد، دیگر بخش ها مسئولیت را به عهده می گیرند، اما در این شرایط، قلب به خوبی گذشته کار نمی کند.

اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک نیز در مواردی کنترل قلب و میزان تپش را بر عهده می گیرند. اعصاب سمپاتیک سبب افزایش ضربان قلب می شوند اما موقعی که اعصاب پاراسمپاتیک به کار می افتد، عکس آن رخ می دهد.

تمام این سیستم، امواج الکتریکی پدید می آورد که قابل اندازه گیری هستند و در گرافی به نام الکتروکاردیوگرام (EKG) قابل نمایش است. در تصویر زیر یک EKG را مشاهده می کنید:

هر یک از این بخش ها در نوار قلب نامی دارد:

پزشکان به وسیله نوار قلب می توانند تشخیص دهند که فرد در کدام ناحیه از قلب خود دچار مشکل است و در صورت لزوم فعالیت های لازم را انجام دهند.

عروق کرونر، همان رگ هایی هستند که باید با خوردن غذای سالم و کم چرب سالم و کاملا باز نگه داریم. در صورتی که این عروق مسدود شوند، نتیجه ای بهتر از حمله قلبی نخواهد داشت.

قلب، درست همانند دیگر ارگان ها، به خون برای تغذیه شدن نیازمند است. اکسیژن و دیگر مواد مغذی باید با سلول های قلب برسند تا بتواند به فعالیت صحیح خود ادامه دهد. برخلاف آنچه که احتمالا تصور می کنید، ماهیچه ها اکسیژن و مواد مغذی را از خونی که درونش پمپاژ می شود دریافت نمی کنند، بلکه خود دارای رگ های خاصی است که دورتادور قلب را پوشش داده اند. تقریبا 4 الی 5 درصد کل خونی که از قلب خارج می شود، وارد عروق کرونر می شود تا قلب را تغذیه کنند.

دو کرونر اصلی چپ و راست از آئورت بر می آیند که کرونر اصلی چپ، خود به دو بخش تقصیم شده تا خون را به تمامی بخش ها برساند.

گرفتگی این عروق و مسدود شدن آن ها، منجر به تغذیه نادرست قلب خواهد شد و اگر قلب به خوبی کار نکند، سلامت نیز به خطر می افتد. بنابراین بسیاری از حملات قلبی، در نتیجه خون رسانی نادرست است.

قلب در هر تپش، 70 میلی لیتر خون را پمپاژ می کند و همانطور که پیش تر اشاره شد، در هر دقیقه، انسان عادی 72 تپش خواهد داشت. بنابراین یک انسان سالم در هر دقیقه 5 لیتر، در هر روز 7200 لیتر، در هر سال 2 میلیون و 600 هزار لیتر و طی هفتاد سال عمر، بیش از 184 میلیون لیتر خون پمپاژ می کند. آمار خیره کننده ای برای یک پمپ 300 گرمی هستند.قلب چگونه عضوی است

برای گفتگو با کاربران، وارد حساب کاربری خود شوید.

تمامی حقوق برای وبسایت دیجیاتو محفوظ است.


Downloads-icon

قلب انسان مانند یک پمپ برای ارسال زنده خون به بدن شما کار می کند.قلب یک عضله است، به اندازه مشت شما، که در وسط سینه شما کمی متمایل به سمت چپ قرار دارد.هر روز ، قلب شما حدود 100000 بار می زند. این به طور مداوم حدود پنج لیتر (هشت پینت) خون را از طریق شبکه ای از رگ های خونی به نام سیستم گردش خون در اطراف بدن پمپ می کند. این خون اکسیژن و مواد مغذی را به تمام قسمتهای بدن شما می رساند و دی اکسید کربن ناخواسته و مواد زائد را با خود حمل می کند.

قلب و سیستم گردش خون شما با هم کار می کنند تا خون را به اندام های شما برسانند تا بتوانند عملکرد خود را انجام دهند.

آناتومی ساده قلب

آنچه در این مقاله خواهید خواند

قلب چگونه عضوی است

قلب شما از سه لایه بافت تشکیل شده است:

در داخل قلب چهار اتاق وجود دارد – دو در سمت چپ و دو در سمت راست.

برای پمپاژ قلب، گره سینوسی – معروف به ضربان ساز طبیعی قلب شما سیگنال های الکتریکی را از طریق قلب شما ارسال می کند.

دو نیمه قلب شما جدا است، اما با هم کار می کنند.

چهار دریچه در قلب شما وجود دارد. آنها مانند دروازه هایی عمل می کنند که باز و بسته می شوند و اطمینان حاصل می کنند که خون شما در یک جهت حرکت می کند  کمی شبیه یک سیستم ترافیکی یک طرفه. دریچه های قلب شما عبارتند از:

با انقباض عضله قلب، خون هل داده می شود.

مانند هر بافت زنده دیگر، قلب‌هم نیز به تأمین خون مداوم نیاز دارد. این از عروق کرونر است که هنگام خروج از قلب از شریان اصلی (آئورت) منشعب می شود. عروق کرونر در خارج از قلب گسترش می یابند و خون آن را تأمین می کنند.

بیماری های قلبی و گردش خون (که به آنها بیماری های قلبی عروقی نیز گفته می شود) از مشکلات قلب و سیستم گردش خون شما هستند که برای درمان قلب روش های گوناگونی وجود دارد. ما در مورد این شرایط و عوامل خطر آنها را پژوهش می کنیم، از جمله:

با تنگ شدن عروق،  مشکلات قلب و سیستم گردش خون از جمله حمله قلبی، آنژین و سكته مغزی ایجاد می شود. این امر به دلیل تجمع تدریجی مواد چربی (به نام آتروما) در دیواره رگ های خونی ایجاد می شود. با گذشت زمان، ممکن است عروق شما آنقدر مسدود شود که نتواند خون کافی به قلب یا مغز شما برسانند، که می تواند منجر به حمله قلبی، سکته مغزی و زوال عقل عروقی شود.

بسیاری از بیماری های قلبی و عروقی عوامل خطر یکسانی دارند از جمله:

منبع : وب سایت www.bhf.org.uk

مائده توانای

۱۳۹۹-۰۷-۰۸

تازه های پزشکیمجله مارکوپکس

اناتومی قلب چگونه استضربان قلبقلب چگونه کار می کندقلب چیستمشکلات قلبنحوه گردش خون در بدنکارایی قلب چگونه است

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌ سایت

1. آناتومی اولیه
2. عملکرد قلب
3. دریچه ها
4. سیستم الکتریکی قلب
5. عروق خونی

قلب انسان صد هزار بار در روز می زند و 5000 گالون خون را در هر شبانه روز در بدن به جریان درمی آورد. وظیفه قلب رساندن خون حاوی اکسیژن و مواد مغذی به بافت های بدن و انتقال پسماندهاست. در این مقاله به تشریح عملکرد حیاتی این عضو شگفت انگیز در بدن می پردازیم.

قلب ماهیچه ای تقریبا به اندازه یک مشت بسته است. این عضو در وسط سینه و کمی متمایل به سمت چپ آن قراردارد.

با انقباض قلب، خون در سراسر بدن پمپاژ می شود. به علاوه، قلب خون فاقد اکسیژن را به ریه ها منتقل می کند و خون در آن جا اکسیژن دار می شود و دی اکسیدکربن خود را که پسماند فرآیند متابولیسم است، از دست می دهد.

قلب، عروق خونی و خون در کنار یکدیگر دستگاه گردش خون بدن را تشکیل می دهند. میانگین حجم خون در بدن انسان ها 5 لیتر (هشت پینت) است که دائما درسراسر بدن پمپاژ می شود.قلب چگونه عضوی است

در این مقاله به تشریح ساختار قلب، نحوه پمپاژ خون در بدن، و سیستم هدایت الکتریکی کنترل کننده این عضو می پردازیم.

آناتومی اولیه قلب
قلب از چهار حفره تشکیل می شود.

دهلیز و بطن چپ به وسیله دیواره ای عضلانی به نام سپتوم از دهلیز و بطن راست جدا می شوند.

دیواره قلب از سه لایه بافت تشکیل می شود.

این لایه ها داخل پوشش محافظ نازکی به نام پریکارد قراردارند.

عملکرد قلب
سرعت انقباض قلب بسته به عوامل مختلف متغیر است. مثلا، قلب در حالت سکون ممکن است 60 بار در دقیقه بزند، اما این میزان ممکن است به 100 بار دقیقه (یا بیشتر) هم برسد. ورزش کردن، احساسات، تب، بیماری ها و بعضی داروها می توانند ضربان قلب را تحت تاثیر قرار دهند. برای آگاهی از سرعت «نرمال» قلب اینجا کلیک کنید.

هر دو سمت راست و چپ قلب همزمان با هم کار می کنند. سمت راست قلب خون فاقد اکسیژن را می گیرد و آن را به ریه ها می فرستد و سمت چپ خون را از ریه ها می گیرد و به سایر قسمت های بدن پمپاژ می کند.

انقباض و استراحت نوبتی دهلیزها و بطن های قلب عامل ایجاد ضربان قلب ریتمیک در بدن است.

سمت راست قلب

سمت چپ قلب

هر ضربان قلب به دو بخش زیر تقسیم می شود.

وقتی خون از طریق شریان ریوی به سمت قلب فرستاده می شود از درون مویرگ های بسیار ریزی روی سطح کیسه های هوایی عبور می کند. اکسیژن به داخل این مویرگ ها جاری می شود و دی اکسید کربن  از داخل مویرگ ها به کیسه های هوایی وارد می شود و در آن جا از راه بازدم خارج می شود.

ماهیچه های قلب نیز به دریافت خون حاوی اکسیژن نیازمندند. این ماهیچه ها به وسیله شریان های کرونری روی سطح قلب تغذیه می شوند.

نبض را می توان در نقاطی که خون از نزدیکی سطح بدن (مانند مچ دست یا گردن) عبور می کند احساس کرد. در واقع نبض همان هجوم خون در حین پمپاژ توسط قلب در بدن است. برای آشنایی با نحوه گرفتن نبض اینجا را کلیک کنید.

دریچه های قلب

(شکل دریچه های قلب)

قلب چهار دریچه دارد که وظیفه تضمین جریان خون در یک جهت را برعهده دارند.

دریچه قلب: بین بطن چپ و آئورت

دریچه میترال: بین دهلیز چپ و بطن چپ

دریچه ریوی: بین بطن راست و شریان ریوی

دریچه سه لتی (تریکوسپید): بین دهلیز راست و بطن راست

بیشتر مردم با صدای ضربان قلب آشنا هستند که به آن صدای lub-dub می گویند. صدای اول (lub) با بسته شدن دریچه های سه لتی و میترال تولید می شود و صدای دوم (dub) با بسته شدن دریچه های ریوی و آئورت تولید می شود.

سیستم الکتریکی قلب
برای پمپاژ خون در داخل بدن باید هماهنگی فوق العاده ای میان عضله های قلب وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، خون باید در جهت صحیح، در زمان مناسب و با فشار مناسب پمپاژ شود. فعالیت قلب توسط ضربات الکتریکی هماهنگ می شود.

سیگنال الکتریکی از گره سینوسی-دهلیزی (یا سینوسی/SA)، که پیس مِیکر قلب است و در بالای دهلیز راست قراردارد، آغاز می شود. این سیگنال سبب منقبض شدن دهلیزها می شود و درنتیجه خون به داخل بطن ها پمپاژ می شود.

سپس ضربه الکتریکی به نقطه ای از سلول ها در پایین دهلیز راست می رسد که به آن گره دهلیزی-بطنی (AV) گفته می شود. این سلول ها نقش دروازه را برعهده دارند و با کاهش سرعت سیگنال از انقباض همزمان بطن ها و دهلیزها جلوگیری می کنند، زیرا بین انقباض دهلیزها و بطن ها باید تاخیر اندکی وجود داشته باشد.

از این نقطه به بعد سیگنال از داخل فیبرهای مخصوصی به نام فیبرهای پورکنژ (Purkinje) که در داخل دیواره های بطنی قرار دارند عبور می کند. این فیبرها، ضربه را به ماهیچه قلب می رسانند و سبب منقبض شدن بطن ها می شوند.

عروق خونی
سه نوع عروق خونی در بدن وجود دارند.

خلاصه
اگرچه توجه زیادی به قلب خود نداریم اما قلب عضوی حیاتی و بسیار قدرتمند است. قلب دائما اکسیژن و مواد مغذی را به نقاط مختلف بدن پمپاژ می کند و هیچ وقت استراحت نمی کند. قلب که چند ماهیچه از آن پشتیبانی می کنند و به کمک سیگنال های الکتریکی همگام سازی می شود، یکی از ظریف ترین شاهکارهای مهندسی در طبیعت است.





قلب چگونه عضوی است

هلدینگ مدیکالا مفتخر به واردات، فروش و خدمات پس از فروش انواع محصولات پزشکی از قبیل استنت های قلبی است که کشور ایران به آن نیاز داشته و یکی از مهمترین وجه تمایز آن پایبند بودن به تعهدات از قبیل کیفیت کالا، زمان تحویل، حمل کالا و انجام امورات گمرکی برای جلب رضایت مشتریان عزیز به عنوان یکی از اصول کلی مد نظر بوده است.

هلدینگ مدیکالا بیش از 2 سال است که به صورت تخصصی در زمینۀ واردات برترین برند های اسنت های قلبی فعالیت دارد.

ما از کوکی‌ها Cookies استفاده می‌کنیم تا پیشکش‌های خود به شما را بهبود ببخشیم. معلومات بیشتر در این رابطه می‌توانید در اعلامیه حفظ داده‌ها بیابید.

رفتن به بستر خواب در وقت مشخص در هر شب نه تنها برای کودکان، بلکه برای بزرگ‌سالان نیز مفید است. تحقیقات جدید روی فواید اوقات مرتب رفتن به بستر خواب روشنی می‌اندازد.

محرومیت از خواب یا نداشتن خواب کافی می‌تواند باعث استرس، اضافه وزن، فشار بلند خون، مقاومت انسولین، دیابت نوع ۲ و یا بیماری‌های قلبی گردد. دانشمدان دریافته اند که خوابیدن و بیدار شدن در اوقات مشخص و به صورت منظم به صحت مفید است.قلب چگونه عضوی است

تحقیقات جدید در مرکز طبی دانشگاه «دوک» در شهر دورهام ایالت کارولینای شمالی ایالات متحده امریکا دریافته است که اوقات منظم خواب نه تنها برای کودکان، بلکه برای بزرگ‌سالان نیز مفید است.

در کانال رسمی تلگرام دویچه وله دری عضو شوید

دانشمندان در این تحقیق حدود ۲۰۰۰ فرد بالغ را با دستگاه‌های ردیاب خواب برای هفت شبانه روز متوالی مورد آزمایش و معاینه قرار دارند.

نتایج این تحقیق نشان داده است که اوقات منظم خواب، قلب و متابولیسم بدن را سالم نگه می‌دارد. در این تحقیق، در نزد کسانی که به صورت نامظم به خواب می‌رفته اند، احتمال دچار شدن به اضافه وزن بیشتر بوده و همچنین قند خون و فشار خون شان بلندتر بوده است. نزد این افراد در مقایسه با کسانی که خواب منظم داشته اند، احتمال دچار شدن به حمله قلبی یا سکته نیز بیشتر بوده است.

محققان به این باور رسیده اند که خواب، صحت قلب و متابولیسم بر یک‌دیگر تاثیر دارند، اما هنوز مطمئن نیستند که آیا بی‌خوابی باعث اضافه وزنی می‌شود یا برعکس. آن‌ها گفته اند که با تحقیقات بیشتر به این مساله دست خواهند یافت که کدام یکی عامل اضافه وزن است.

آلبوم عکس از آرشیف: 

قلب ارگانی عضلانی و درون خالی، شبیه به مشت انسان است؛ عضوی که حدود ۷۰ بار در دقیقه می‌تپد و روزانه تا ۱۰ هزار لیتر خون را به بدن پمپ می‌کند. قلب نه تنها این عمل را برای یک عمر بی‌وقفه انجام می‌دهد، بلکه اگر لازم باشد برای مثال هنگام دویدن ارسال خون به بدن را پنج برابر می‌کند.

این نموداری از پمپ کردن دوگانه قلب است.

ضربان قلب انسان صدایی تولید می کند که ناشی از انقباض و انبساط عضلاتش برای پمپ کردن خون می باشد.

قلب تنها یک عضله نیست، بلکه عضله‌ای کاملا ویژه است. می‌توان گفت که این عضله شبیه عضلات دست یا پا است، چون می‌تواند همانند آن‌ها به‌سرعت و با قدرت منقبض شود. اما تفاوت این‌جاست که عضله قلب قادر است به صورت مداوم فعالیت کند؛ بی‌آنکه خسته شود. علاوه بر این تمامی سلول‌های قلبی با یکدیگر در ارتباطن هستند تا بتوانند به صورت هماهنگ و بی‌وقفه به عنوان عضله واحد قلب عمل کنند.

تلاش کنید ضربان قلبتان را از طریق نیروی اراده متوقف سازید. امکان ندارد. زیرا بافت قلب توسط سیستم عصبی خودکار عصب‌دهی می‌شود و از سیستم الکترونیکی (سیستم هدایت) خاص خود برخوردار است. گره‌های ویژه دهلیزی (سینوسی) دائما نیروی رانش شدید ایجاد می‌کنند تا قلب به طور هماهنگ منقبض شود. اگر گره ‌دهلیزی نتواند کارش را انجام دهد، این کار را گره بطنی انجام خواهد داد.

اگر قلب از ریتم خود خارج شود ممکن است دچار گرفتگی شده و نتواند خون را پمپ کند. در این صورت دستگاه‌هایی ویژه در بدن بیمار می‌گذارند و با ایجاد شوک خطر را رفع می‌‌کنند. این عمل باعث می‌شود که این ارگان ضربان‌ساز طبیعی دوباره کار خود را از سر بگیرد.

اگر ضربان قلب بیماری بسیار آهسته‌ شود می‌توان با کار گذاشتن دستگاه ضربان‌ساز مصنوعی ضربان قلب را دوباره به حال طبیعی بازگرداند. این دستگاه تکان الکترونیکی ایجاد کرده و آن را به سراسر عضله قلب ارسال می‌کند. داکتران اولین بار در سال ۱۹۵۸ از این روش استفاده کردند. یک ضربان‌ساز مدرن می‌تواند بین ۵ تا ۱۲ سال کار کند. به طور متوسط این دستگاه‌ها برای ۸ سال فعال می‌مانند.

برای جراحی قلب باز باید برای مدت کوتاهی حرکت قلب را متوقف کرد. یعنی باید حالتی شبیه به مرگ ایجاد کرد. در ۵۰ سال گذشته دانشمندان راهی برای حل این مشکل پیدا کردند. دستگاه قلب ـ ریه می‌تواند وظیفه قلب و ریه را به هنگام جراحی بر عهده بگیرد و خون را غنی از اکسیژن ساخته و به بدن پمپ کند.

علم مدرن امکان معاینه یا جراحی قلب بدون شکافتن قفسه سینه را به‌وجود آورده است. در این‌جا داکتر وسیله‌ای به نام کاتتر (یک لوله بلند و باریک) را از درون یک رگ اصلی در کشاله ران، آرنج یا مچ دست به سمت قلب می‌فرستد. در این روش از بی‌حسی موضعی استفاده می‌شود.

در صورت وجود اختلال یا نارسایی در دریچه‌های قلبی باید دریچه‌های مصنوعی را جایگزین کرد. داکتران در این حالت یا از دریچه‌هایی طبیعی (خوکی) یا دریچه‌های میخانیکی از جنس فلز استفاده می‌کنند. استفاده از دریچه‌های مصنوعی قابل انعطاف هم مرسوم است که می‌توان آن‌ها را از طریق کاتتر (یک لوله بلند و باریک) به طرف قلب فرستاد. در این‌جا نیاز به عمل قلب باز وجود ندارد.

شریان‌های کرونری وظیفه خون‌رسانی به قلب را بر عهده دارند. اگر یکی از این شریان‌ها دچار انسداد شود، امکان سکته قلبی به‌وجود می‌آید. جراح قلب در این‌جا از عمل “بای‌پس” یا پیوند عروق قلب استفاده می‌کند. در این شیوه معمولا قسمتی از یک ورید برداشته شده و به سرخ رگ کرونری مسدود شده پیوند زده می‌شود تا مسیر فرعی در اطراف گرفتگی ایجاد شود. گاهی از پروتزهای مصنوعی برای برطرف کردن این معضل استفاده می‌شود.

در صورت مسدود شدن عروق کرونری قلب داکتر کاتتری (لوله بلند و باریک فلزی توری مانند) را به درون رگ گرفته‌شده فرستاده و محل انسداد را باز می‌کند.

اولین عمل‌‌های پیوند قلب را متخصصان در سال ۱۹۶۷ انجام دادند. در آن زمان این عمل انقلابی بود. اما اینک جراحی پیوند قلب دیگر نادر نیست. هر ساله در سراسر جهان داکتران هزاران قلب اهدا شده را از پیکر مردگان به زندگان پیوند می‌زنند. با این حال پیوند گیرنده باید در تمامی عمر داروهایی مصرف کند که مانع آن ‌شود که بدن او این قلب بیگانه را پس زده و نپذیرد.

قلب‌های اهدایی خیلی کم اند. چاره دیگر استفاده از قلب مصنوعی است. وقتی قلب کارش را درست انجام نمی‌دهد، مثلا در صورت نارسایی شدید قلب، از قلب مصنوعی استفاده می‌شود. در این روش قلب بیمار در بدن فرد باقی می‌ماند، اما توسط پمپی که درون قفسه سینه کار گذاشته شده حمایت می‌شود. محرک و انرژی این پمپ در خارج از بدن بیمار قرار دارد.

محققان مشغول کار بر روی قلبی مصنوعی‌اند که بتواند به طور کامل جایگزین قلب بیمار شود. این قلب باید به گونه‌ای باشد که آن را بتوان بدون نیاز به لوله‌های اتصالی منتهی به دنیای بیرون، درون بدن قرار داد. این قلب نباید نیاز به سرویس داشته باشد و باید بتواند سال‌های مدید بتپد.

نویسنده: دویچه وله فارسی/ رضا شیرمحمدی

لاریسا وارنک/ ع. ف.

تقریباً همه انسان ها در زندگی روزمره خود کماکان تحت فشار روانی قرار دارند. حتی استرس ناچیز هم سبب بیماری می‌شود. به این دلیل، هرگونه استرس هرچند که سطحی باشد، باید جدی گرفته شود. (01.08.2018)
 

محققان دریافته اند که دارچین و زردچوبه خواص دارویی خوبی دارند. دارچین شاید بتواند در آینده جایگزین برخی انتی‌بیوتیک‌ها شود و زردچوبه نیز خواص دارویی برای جلوگیری از بیماری‌های چشمی دارد. (02.08.2018)
 

آیا فشار بلند خون دارید؟ پس هرچه زودتر باید در برابر آن اقدام کنید. استفاده از دارو یگانه راه حل نیست. به گونه طبیعی نیز می توان فشار خون را به میزان قابل قبول نگهداشت. (30.06.2018)
 

تحقیقات جدید راجع به نوشیدن الکول در سراسر جهان نشان می‌دهد که حتی نوشیدن گاهگاهی یک گیلاس واین یا آب‌جو (بیر) احتمال ابتلا به بیماری‌ها و حتی مرگ زودهنگام را بیشتر می‌کند. به این اساس، «مقدار بی‌ضرر» الکول وجود ندارد. (27.08.2018)
 

در مورد خوبی‌های کمک به دیگران زیاد شنیده ایم. حالا دانشمندان دریافته اند که کمک به دیگران قسمت‌های مشخص عصب را در مغز فعال می‌سازد که به صحتمندی و احساس خوشی مان کمک می‌کند. (14.09.2018)
 

مشکلات تنفسی، سرگیجی و از دست دادن حس ذائقه از جمله تاثیرات درازمدتی است که در برخی بیماران کووید-۱۹ دیده شده است. حالا دانشمندان هشدار می‌دهند که این بیماری ممکن است مشکلاتی در نعوظ ایجاد کند.

وضعیت صحی در جهان زمانی بهبود خواهد یافت که بشریت علیه تهدید های دیگربه مبارزه آغاز کند. به گفته تدروس ادهانوموس رئیس سازمان جهانی صحت، بحران کرونا آخرین پاندمی یا بیماری همه گیر نخواهد بود.

طبق یک تحقیق، سال گذشته تقریباً نیم میلیون نوزاد در سراسر جهان به دلیل آلودگی هوا در جهان جان های شان را از دست داده اند. بر اساس تحقیقات انجام شده این مشکل در هند و جنوب صحرای افریقا جدی تر است.

درنتیجه جاری شدن سیلاب آنی درشمال هند دست کم ۱۷۰ تن ناپدید شده و تا حالا جسد ۱۴ تن یافت شده است. این سیلاب درپی شکستن و فرو ریختن بخشی از یخچال طبیعی در همیالیا رخ داده است. قسمتی از این یخچال به یک بند آب فرو ریخته است. 
 

نیروی بحری پاکستان مانور های بحری بین المللی خود به نام «امن ۲۰۲۱» را در آبهای نزدیک به شهر کراچی آغاز می کند. در این مانور های شش روزه، زیر عنوان «برای ثبات و همکاری منطقه یی»، نیرو های ۴۵ کشور سهم خواهند داشت. 
 

حکومت جو بایدن، رئیس جمهور جدید ایالات متحده امریکا، کمک‌های خود به ائتلاف نظامی عرب به رهبری عربستان سعودی در جنگ یمن را متوقف می‌کند. سازمان ملل از این تصمیم بایدن استقبال کرده است. 
 

وزارت داخله ایران به مهاجران افغان برای آخرین بار یک ماه مهلت داد تا “کد شهاب” دریافت کنند. این مهلت جدید پس از اعتراضات گسترده به غیرفعال کردن کارت‌های بانکی برخی اتباع افغانستانی در ایران داده شده است. 
  قلب چگونه عضوی است

مسافرانی که از اروپا به ایران برسند باید دو هفته در قرنطینه بمانند. از این به بعد برای ورود به این کشور باید گواهی آزمایش منفی کرونا به همراه داشت؛ این امر برای مسافران از کشورهای همسایه به شمول افغانستان نیز صدق می کند. 
 

© 2021 Deutsche Welle |
حفظ داده ها |
یادداشت حقوقی |
تماس
| نسخه موبایل

قلب عضوی عضله ای است که خون را در داخل اعضای بدن به گردش در می آورد و از این طریق اکسیژن و مواد مورد نیاز سلولهای بدن را به آنها رسانده و مواد دفعی و دی اکسید کربن را از سلول ها به شش ها، کلیه و سایر اندام هایی که وظیفه دفع مواد را دارند می رساند. توقف کار قلب حتی برای چند دقیقه میتواند منجر به آسیب های بسیار جدی به اعضای بدن و حتی مرگ می شود. همین موضوع حساسیت کار مداوم قلب را نشان می دهد.

با وجود اینکه خون در داخل حفره ای داخل قلب جریان دارد اما رسیدن خون به عضلات قلب، از طریق رگ های خاصی انجام می شود. در صورتی که این رگ ها دچار انسداد و گرفتگی شدید شوند اکسیژن و مواد غذایی به اندازه کافی به ماهیچه های قلب نمی رسد و قلب از حرکت باز می ایستد که به این عارضه سکته قلبی گفته می شود.

یکی از علل بسیار شایع گرفتگی رگ های خونی، ایجاد رسوب چربی در دیواره رگ ها و در نتیجه تنگی و حتی بسته شدن این رگ ها است. در صورتی که این مشکل در رگ های قلب یا مغز ایجاد شود می تواند منجر به سکته قلبی یا مغزی شود.

در مورد سکته قلبی باورهای بسیاری وجود دارد که در اینجا به اصلاح چند مورد از باورهای غلط می پردازیم:

گرفتگی رگ های قلب ارتباط مستقیمی با سن افراد ندارد بلکه به سبک زندگی از جمله تغذیه، تحرک جسمانی، استرس و … مربوط می شود. البته وراثت گاهی می تواند عامل مستعد کننده برای بیماری های قلبی عروقی باشد. پس در هر سنی به علائم ناراحتی های قلبی اهمیت داده و با مراجعه به پزشک متخصص از سلامت خود اطمینان حاصل کنید.قلب چگونه عضوی است

برخی از معتادین به مواد مخدر تصور می کنند مواد مخدر تاثیری روی سکته قلبی ندارد. اما این تصور کاملا غلط است و مواد مخدر یکی از عوامل مهم در حمله قلبی بوده و تاثیر زیادی در افزایش احتمال سکته قلبی دارد. در صورتی که به زندگی علاقه مند هستید و دوست ندارید به این زودی ها با زندگی خداحافظی کنید به مواد مخدر نزدیک نشوید.

آبغوره خواص زیادی برای بدن دارد اما پیشگیری از سکته قلبی جزء این خواص نیست؛ بنابراین برای پیشگیری از سکته قلبی بجای مصرف آبغوره، بهتر است با پزشک متخصص قلب مشورت نموده و از دستورات آنها در مورد رژیم غذایی و سبک زندگی پیروی کنید. 

 


 

برخی از زنان  به غلط تصور می کنند که خطر سکته قلبی در زنان کمتر از مردان است و به همین دلیل به سلامت قلب خود اهمیت نمی دهند و همین موضوع موجب افزایش بروز سکته در زنان بالای ۵۵ سال شده است. بنابراین خانم ها، لطفا به صورت دوره ای به پزشک متخصص مراجعه نموده از سلامت قلب خود اطمینان حاصل کنید.

بسیاری با این تصور با این تصور که درد عضلات پا مربوط به سن آنها یا عوامل دیگر است و ربطی به سکته قلبی ندارد، نسبت به آن بی توجهی می کنند در صورتی که ممکن است درد در عضلات ساق پا، به دلیل بیماری به نام بیماری عروق محیطی P A D  باشد که در اثر تجمع پلاک در رگ ها بوجود می آید. این بیماری علائم دیگری هم دارد، تشکیل پلاک در رگ ها می تواند خطر حمله قلبی یا مغزی را تا ۵ برابر افزایش دهد. درد عضلات ساق پا را جدی بگیرید و به پزشک متخصص مراجعه کنید.

 

بیماران دیابتی در زمان مصرف داروهای دیابت تصور می کنند که چون قند خون آنها در حد مجاز است احتمال سکته قلبی وجود ندارد. این تصور صحیح نیست و همواره این افراد باید تحت نظر پزشک متخصص قلب باشند و به صورت دوره ای آزمایشات لازم را انجام دهند تا از سلامت قلب خود مطمئن شوند. در این نوشته در مورد سکته مغزی بخوانید.

 برای اطمینان از سلامت قلبی و یا درمان بیماری های قلبی تان، می توانید هم اکنون برای گرفتن نوبت از پزشک متخصص در نزدیکی محل اقامت خود به وب سایت درمانکده مراجعه نمایید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

هیچ کسی لایق درد و رنج هیچ بیماری‌ای نیست. مسیر طولانی و سخت دستیابی به سلامتی، نیازمند یار قابل اعتمادی است.

یاری مثل درمانکده که در جستجو و مشاوره آنلاین و حضوری پزشک و روانشناس، تست آنلاین هوشمند و آزمایش در محل کرونا، تلاشی کوچک برای کم کردن موانع راه سلامت، انجام می‌دهد.

هر عضوی از بدن ما جهت حفظ حیات و سلامت و مهم تر از آن تامین انرژی جهت عملکرد طبیعی خود نیاز به خونرسانی دارد که توسط عروق ویژه ای این مهم تحقق می یابد. قلب ما با عملکرد خود خون اکسیژن دار را به سراسر بدن هدایت می کند و خون برگشتی از اعضاء مختلف را جهت جبران اکسیـژن مصرف شـده به سمـت ریه ها پمپ می کند. قلب انسان حین استراحت بطور متوسط در هر دقیقه بین 70 تا 80 بار منقبض می شود و در همین مدت حدود 4 لیتر خون را به کل بدن پمپ می کند. طبیعی است که قلب ما برای اینکه بتواند چنین کارآئی بالائی بدون وقفه طی سال های عمر ما داشته باشد، به خونرسانی مناسب جهت تامین اکسیژن، انرژی و عناصر لازم برا ی عملکرد خود نیاز دارد. به همین دلیل قلب در هر انقبـاض خود اولین عضوی را که مشـروب می کند خود عضله قلب است. عضله قلـب را اصطلاحاٌ میوکـارد می نامیم و عروقـی که خـون را به این عضلـه می رساند عروق کرونر یا تاجی می نامیم.


آناتومی عروق کرونر:

گردش خون قلب ما توسط دو شاخه اصلی چپ و راست تامین می شود. شاخه کرونری راست عموماٌ از طریق یک دهانه مستقل از ریشه آئورت جدا می شود که به اسم علمی (Right Coronary Artery) R.C.A خوانده می شود. این رگ پس از اینکه چند شاخه عروقـی جانبی جهت مشروب کردن سمت راست قلـب و بخشی از سیستم هدایتی قلب می دهد خود به دو شاخه انتهائی تقسیم می شود که علاوه بر مشروب کردن قسمتی از قاعده قلب و دیواره بین بطنی، ارتباطاتی با سیستم کرونری چپ نیز پیدا می کند. این دو شاخه کرونری را اصطلاحاٌ P.D.A(Posterior Descending Artery)  و شاخه P.R.L(Poster lateral branch) می نامیم.

سیستم کرونری چپ نیز از یک دهانه دیگری از ریشه آئورت صعودی منشاء می گیرد. ابتدائی ترین قسمت شاخه چپ که معمولاٌ 2- 1 سانتی متر بیشتر طول ندارد اصطلاحاٌ L.M (Left Main) می نامیم و پس از آن به دو شاخه اصلی به نام شاخه نزولی قدامی یا L.A.D(Left Anterior Descending)  و شاخه سیرکومفلکس چپ یا L.C.X(Left Circumflex Artery) تقسیم می شود.

شاخه LAD که به نوعی مهم ترین رگ کرونری است قسمت عمده ای از بطن چپ و دیواره بطنی را مشـروب می سازد . شاخه LCX نیز به شاخه هائی به نامOM (Obtus Marginalis)  تقسیم می شود که معمولاٌ تعداد اینها 3-1 عدد است.قلب چگونه عضوی است


تعریف بیماری و عوامل زمینه ساز بیماری:

بطور کلی هرگاه یک یا چند تنگی یا انسداد در مسیر عروق کرونری وجود داشته باشد و منجر به کاهش میزان خون عبوری از مسیر رگ گردد، بیماری عروق کرونر نامیده می شود. مهم ترین و شایع ترین علت تنگی یا انسداد کامل عروق کرونر تصلب شرائین یا آترواسکلروز (Atherosclerosis) است. بیماری های دیواره شریان ها که اصطلاحاٌ آرتریت گفته می شود، تروما، بیماری مادرزادی و گاهاٌ آمبولی به داخل عروق کرونر هم از علل نا معمول بیماری عروق کرونر هستند.

آترواسکلروز حالتی است که به علت رسوب مواد مختلفی در داخل عروق سبب تنگی و حتی انسداد کامل یک رگ می تواند باشد. این مجموعه رسوبی را که اصطلاحاٌ پلاک «Plaque» می نامیم. خود از اجزائی ساخته شده است که مهمترین آنها عبارتند از: اجزاء چربی بخصوص کلسترول، کلسیم و محصولات خونی نظیر پلاکت و فیبرین که یکی از اجزاء سیستم انعقادی گردش خون است.

اصولاٌ پروسه آترواسکلروز زمانی شروع می شود که داخلی ترین لایه جدار شریان ها (اندوتلیوم) به نوعی دچار آسیب شده باشد. پیش زمینه های متعددی برای شروع این آسیب و تشکیل پلاک و در نهایت بروز آترواسکلروز شناخته شده اند که مهمترین آنها عبارتند ازمصرف دخانیات، فشار خون بالا( هیپرتانیون) ، بی تحرکی و چاقی، میزان بالای کلسترول و تری گلیسیرید خون، سن بالا، بیماری قند( دیابت) و زمینه های ارثی و تیپ شخصیتی.

باید توجه کرد که بسیاری از این عوامل خطر ساز (ریسک فاکتورها) بالقوه قابل کنترل هستند و به سادگی می توان متوجه شد که با عدم مصرف دخانیات، رژیم غذایی مناسب، فعالیت بدنی و ورزش مرتب به منظور تنظیم وزن بدن و فشار خون، میزان چربی های خون و حتی کنترل بیماری قند می توان به میزان قابل توجهی از بروز پدیده آترواسکلروز و بیماری عروق کرونر پیشگیری کرد.

نکته مهم دیگری که حتماٌ باید توجه داشت اینست که آترواسکلروز یک رخداد مزمن است یعنی اینکه طی سال ها ممکن است دچار درجاتی از آترواسکلروز باشیم بدون اینکه علامتی از بیماری داشته باشیم. بنابراین بیماری عروق کرونر نه یک شبه ایجاد می شود و نه یک شبه قابل پیشگیری و درمان است، لذا لازم است سبک زندگی خود را در تمام مدت عمر به صورت مناسبی تنظیم کنیم. سه عامل کار و فعالیت، استراحت و خواب و تغذیه سبک زندگی ما را مشخص می کنند. امروز تنش های مختلف زندگی ( استرس ها ) نقش بسیار مهمی در بروز بیماری عروق کرونر دارند. تنش ها هم به صورت مستقیم و به واسطه ترشح مواد خاصی در بدن و هم به صورت غیر مستقیم به واسطه افزایش ضربان قلب، فشار خون و افزایش نیاز به مصرف خون می توانند بستر مناسبی برای بروز یا تشدیدبیماری عروق کرونر شوند. گرچه انتظار از بین بردن تمامی این تنش ها در دنیای امروزی غیر واقعی بنظر می رسد ولی کاستن این تنش ها امری ممکن و بسیار سودمند است. همچنین خیلی از اوقات می توان با افزایش باورهای ذهنی و دینی و آمادگی و آرامش روانـی بیشتـر تحمل این استـرس ها را راحت تر کرد تا از تاثیر روانی و جسمی این تنش ها به میزان قابل توجهی کاسته شود. لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که فعالیت های روزه مره و شغلی نمی تواند جایگزین فعالیت های ورزشی مرتب باشد. گرچه افرادی که فعالیت های روزمره بیشتری دارند و مشاغلی دارند که تلاش و فعالیت بدنی بیشتری را می طلبد، در مقایسه با افرادی که شغل های اداری و به اصطلاح پشت میز نشینی دارند عموماٌ شرایط بهتری از نظر پیشگیری بیماری عروق کرونر می توانند داشته باشند ولی نباید فعالیت های ورزشی روزمره حداقل 20- 15 دقیقه ای را فراموش کنیم چرا که فعالیت های شغلی روزمره عموماٌ در محیط بیرونی و درونی تنش زائی انجام می شود در حالیکه فعالیت های ورزشی مثل پیاده روی، حرکات نرمشی، شنا، دوچرخه سواری، کوهنوردی، در یک فضای ذهنی آرام و محیط کم استرس انجام می شوند. گرچه انجام فعالیت های ورزشی در ابتدای صبح به دلیل هوای مطلوب تر مرسوم است و برخی نیز توجیه می کنند ولی تفاوتی در زمان های مختلف شبانه روز برای ورزش نبایستی متصور بود و هر فردی متناسب با سن، شغل، ساعات خواب می تواند زمان مناسبی برای فعالیت های ورزشی انتخاب کند تا سختی بیدار شدن از خواب صبحگاهی، عدم وجود زمان کافی، مشغله زیاد بهانه ای برای ورزش نکردن یا ترک آن نگردد. اما تداوم ورزش، برنامه منظم ورزشی، افزایش تدریجی زمان و شدت فعالیت فیزیکی نقش بسزائی در سلامتی قلبی ما می تواند داشته باشد.


 


علائم بیماری عروق کرونر:

درد سینه بارزترین و شایع ترین علامت بیماری است. این درد را به نام آنژین صدری می شناسیم. درد سینه با منشاء قلبی عموماٌ تمام سطح سینه را فرا می گیرد گرچه ممکن است قسمت محدودی از سینه دچار درد گردد و یا حتی تنها بیمار احساس درد سوزشی سر دل پیدا کند و یا اینکه تنها احساس سنگینی و فشار روی قفسه سینه خود کند. این درد می تواند به گردن، چانه، بازوی چپ، شانه چپ و بین دو کتف انتشار پیدا کند. مهمترین مشخصه این گونه درد های سینه این است که معمولاٌ باانجام فعالیت مثل کار کردن، دویدن، بالا رفتن از پله، پیاده روی در مسیر سربالائی، صرف یک غذای سنگین و حجیم و یا هیجانات روحی شدید ایجاد می شود یا در اثر این عوامل شدت درد بیشتر می شود، معمولاٌ دقایقی طول می کشد و بیمار را مجبور به قطع فعالیت فیزیکی و استراحت می کند و عموماٌ با دقایقی استراحت درد ساکت می شود و وقتی بیمار فعالیت خود را از سر می گیرد مجدداٌ درد با همان مشخصات تکرار می شود. این فرم مشخص درد سینه قلبی را اصطلاحاٌ آنژین صدری پایدار (stable) می نامیم. درد سینه با منشاء بیماری عروق کرونری همیشه با انجام فعالیت فیزیکی ایجاد نمی شود. این درد ممکن است بطور ناگهانی در حین استراحت نیز رخ دهد یا حتی بیمار با درد سینه از خواب صبحگاهی بیدار شود. این حالت مخصوصاٌ در بیمارانی که علایمی از آنژین صدری پایدار قبلاٌ داشتند و یک روز کاری پر استرس و سنگین را پشت سر گذاشته اند، بیشتر دیده می شود. این درد معمولاٌ زمان بیشتری طول می کشد و حتی ممکن است بیمار بیش از نیمساعت این درد را تجربه کند. این بیماران معمولاٌ احساس سنگینی و فشار در کل قفسه خود دارند و فشار یک سنگ بزرگ را روی سینه خود حس می کنند و یا اینکه احساس سوزش شدید و منتشر در سینه خود می کنند که باز ممکن است به گردن، بین دو کتف، سر دل، شانه و بازوی چپ انتشار پیدا کند. این گونه درد سینه قلبی را آنژین صدری ناپایدار(unstable Angina) می نمامیم. این نوع آنژین صدری معمولا بیانگر درگیری وسیع تر عروق کرونر و شدت وخامت بیماری است و توجه ویژه و عاجلی می طلبد.

 یکی دیگر از علایم مهم بیماری عروق کرونری احساس خستگی زودرس است. هر زمان فردی احساس کرد که نسبت به گذشته توانائی جسمی کمتری در انجام کار های مشابه روزمره دارد بایستی به فکر بیماری عروق کرونر هم باشد. به عنوان مثال اگر محل کار یا زندگی فردی در طبقه دوم ساختمانی باشد و متوجه شود دیگر به راحتی گذشته نمی تواند پله ها را بالا برود و زودتر از معمول خسته می شود یا دچار درد و سنگینی قفسه سینه می شود، لازم است به پزشک خود مراجعه و تحت بررسی قرار گیرد.

تنگی نفس حین فعالیت و به بیان ساده تر «کم آوردن نفس» یکی دیگر از علائم مهم بیماری است. بیمارانی که درگیری عروق کرونری دارند در جریان فعالیت بدنی خود به دلیل افزایش نیاز به اکسیژن و خونرسانی و عدم پاسخگوئی مناسب قلب این افراد در تامین نیاز فوق دچار احساس تنگی نفس و نفس نفس زدن بیمار می شود. البته بایستی توجه کرد که همه انسان ها متناسب با شرایط جسمی خود با انجام فعالیت های سنگین بدنی دچار این حالت می شوند ولی نکته اساسـی اینست که در بیماری عروق کرونـر، فـرد با انجـام فعالیت های سـاده مثل

بالا رفتن از چند پله، راه رفتن سریع، بالا آمدن از سربالائی، حمل یک وسیله نه چندان سنگین دچار تنگی نفس می شود. نکته مهم تر اینست که بیمار با انجام فعالیت هائی که قبلاٌ به راحتی انجام می داد دچار تنگی نفس گردد و این تغییر وضعیت و شرایط بسیار حائز اهمیت است.

لازم به یادآوری است افرادی که از بیماری دیابت رنج می برند ممکن است علیرغم درگیری عروق کرونر دچار آنژین صدری مشخصی نشوند و تنها تظاهر بیماری، احساس خستگی زودرس و تنگی نفس فعالیتی باشد.


 


عوارض آترواسکلروز و تنگی عروق کرونر:

همانطور که قبلاٌ اشاره شد، فرایند آترواسکلروز یک سیر بطئی دارد که حتی در برخی از افرادی که عوامل مستعد کننده زیادی دارند از سنین جوانی شروع می شود. با گذشت سال ها پلاکهای داخل عروقی وسیع تر شده و سبب تنگ تر کردن بیشتر فضای داخلی عروق کرونر می شوند و در نهایت به یک حد بحرانی می رسد. این آستانه بحرانی معمولاٌ زمانی است که پروسه آترواسکلروز سبب کاهش سطح مقطع رگ به میزان حداقل 75٪ گردد. در این زمان است که بیمار دچار علائم بیماری شده و آنژین صدری پایدار را تجربه می کند. در این شرایط وقتی بیمار در حال استراحت است میزان نیاز قلب فرد به جریان خون توسط سیستم عروق کرونر قابل تاٌمین است و اتفاقی رخ نمی دهد. اما وقتی این بیمار فعالیت فیزیکی پیدا می کند یا به علت هر گونه استرس روانی و جسمی فعالیت قلبی وی افزایش می یابد، میزان خونی که از رگ های کرونر تنگ شده عبور می کند. برای تامین نیاز های افزایش یافته قلب وی کفایت نمی کند و یک نا همخوانی بین میزان نیاز و مصرف به خون اکسیژن دار و میزان تاٌمین این خون مورد نیاز پیدا می شود. این عدم تناسب در خون رسانی به خود ماهیچه قلب را اصطلاحاٌ ایسکمی قلبی می نامیم. شاه علامت ایسکمی قلبی، آنژین صدری است، که در واقـع یک واکنـش جبـرانی هم می تواند داشته باشد چرا که درد باعث می شود بیمار قادر به ادامه فعالیت نباشد و دست از فعالیت بردارد که همین امر نیاز به خونرسانی را کم می کند و سبب رفع درد سینه می شود. متعاقب هر گونه ایسکمی متابولیسم هوازی قلب کم شده و متابولیسم بی هوازی که نیازی به وجود اکسیژن ندارد، فعالیت خود را شروع می شود. در نتیجه این متابولیسم بی هوازی موادی تولید می شوند که بطور مستقیم می تواند انقباضات ماهیچه قلب را بطور موضعی کاهش دهد و سبب بروز ضعف پمپ قلبی و پدیدار شدن علائمی نظیر تنگی نفس و احساس خستگی زودرس گردد. در این مرحله از بیماری اگر بیمار آگاه باشد و با مراجعه به موقـع و تشخیص زودرس بیمـاری اقدام های درمانی لازم انجام گیرد، بیماری عروق کرونر را می توان بدون بجا گذاشتن عارضه مهم درمان کرد. اما متاٌسفانه روند بیماری همیشه چنین نیست، چرا که برخی از بیماران به عایم خود توجهی نمی کنند و علایم خود را به استرس های کاری، خستگی جسمی، ناراحتی معده و غیره نسبت می دهند تا اینکه شدت درد به حدی باشد که آنها را مجبور به توجه و مراجعه به پزشک کند. در یک دسته دیگر از بیماران، علیرغم اینکه شدت تنگی به حد و اندازه ای که گفتیم نرسیده است و لذا علامت قابل توجهی ندارند ولی بطور حاد دچار تغییراتی در پروسه

آترواسکلروز خود می شوند که اولین علامت شان یک آنژین صدری ناپایدار و حتی یک سکته قلبی است. اما این تغییرات کدامند:

دو تغییر عمده در پروسه آترواسکلروز وجود دارد که سبب تنگی بسیار شدید و یا انسداد کامل عروق کرونر بصورت حاد می شوند. یکی اینکه قسمتی از پلاک آترومی در اثر تغییر در محتوی خود پلاک، افزایش ناگهانی فشار خون و یک سری عوامل دیگر از بستر خود جدا شده و فضای داخلی رگ را در محل خود مسدود می کند یا اینکه گوشه ای از پلاک بطور کامل کنده شده و در اثر گیر کردن و به دام افتادن در این قسمت راه عبور خون را بطور کامل مسدود می سازد.

تغییر حاد دوم اینست که وقتی پلاکی در دیواره عروق کرونر ایجاد می شود، سطح داخلی رگ را از حالت طبیعی خود خارج ساخته و با ایجاد یک سطح خشن و ناصاف زمینه را برای رسوب و تجمع پلاکت های موجود در گردش خون و متعاقب آن ایجاد یک لخته داخل عروقی مهیا می سازد. تشکیل این لخته را که برخلاف آترواسکلروز یک سیر حاد دارد اصطلاحاٌ ترومبوز می نامیم. این لخته تازه تشکیل شده هم مثل پلاک کنده شده،  هم می تواند در محل تشکیل سبب انسداد رگ شود و هم با گیر افتادن در قسمت های انتهائی تر رگ راه جریان عبوری را مسدود کند. وقتی که مسیر جریان خون مسدود می گردد و قسمتی از عضله قلب خونرسانی خود را از دست می دهد و سبب می شود که سلول های عضلانی قلب مایحتاج حیات خود را بطور کامل از دست دهند. اگر این مشکل خونرسانی بیش از 6 ساعت طول بکشد  سلول های عضله برای همیشه از بین می روند و قسمتی از ماهیچه قلب از بین رفته و سلول های موجود در این ناحیه می میرند. این حالت که مرگ سلولی غیر قابل برگشت است را اصطلاحاٌ انفارکتوس می نامیم و چون در عضله قلبی رخ می دهد، انفارکتوس میوکارد می گوئیم که نامی آشنا برای بسیاری از مخاطبین است. وقتی انفارکتوس در قسمتی از ماهیچه قلب رخ می دهد، بتدریج طی ماهها بافتی جایگزین سلولهای عضلانی قلب می شود که دیگر قدرت انقباضی ندارد و لذا هر چه وسعت انفارکتوس بیشتر باشد ماهیچه بیشتری از بین رفتـه و قـدرت پمـپ کردن قلـب را دچار اختـلال شدید تری می کند. بدیهی است در صورتی که طی زمان طلائی 6 ساعت اول پس از بروز یک حمله قلبی بیمار به سرعت مراجعه و تحت تشخیص و درمان به موقع قرار گیرد می توان وسعت ناحیه انفارکتوس را به میزان قابل توجهی کاهش داد و سلول هی عضلانی بیشتری از قلب را نجات داد.


 


عوارض و سیر طبیعی انفارکتوس قلبی:

تظاهر و عوارض یک انفارکتوس قلبی بستگی به شدت و وسعت درگیری عروق کروئنر دارد. و یک طیف وسیع از انفارکتوس بدون علامت تا مرگ ناگهانی را شامل می شود. وقتی انسداد عروق کرونری محدود به یک شاخه اصلی یا چند شاخه جانبی کوچک باشد، انفارکتوس در منطقه کوچکی از عضله قلب اتفاق می افتد که بیمار یا درد سینه ملایمی را سپری می کند و یا حتی ممکن است درد سینه را تجربه نکرده باشد و یا آنرا به خاطر نداشته باشد. بسیاری از این دسته

از بیماران افراد دیابتی هستند که در شاخه انتهائی کرونر راست دچار انسداد شده اند. در این قبیل بیماران حتی ممکن است تنها یافته بیماری وجود شواهدی از انفارکتوس قدیمی در یک نوار قلبی باشد.

تابلوی شایع تر بیماری بصورت درد سینه شدید که بیش از 20- 15 دقیقه طول، همراه با ضعف عمومی و تعریق سرد است. در این بیماران منطقه وسیع تری از عضله قلب دچار مرگ سلولی می شود و عوارض بیماری نظیر کاهش قدرت انقباظی قلب، بی نظمی ضربان قلب شایع تر و بارزتر است. ولی در صورت درمان به موقع و مناسب معمولاٌ سیر طبیعی خوبی را بیماران خواهند داشت.

در سر دیگر طیف بیماری، افرادی قرار دارند که متعاقب بروز یک حمله حاد قلبی دچار مرگ زودرس و حتی مرگ ناگهانی می شوند. خوشبختانه تعداد این بیماران به مراتب کمتر است. در این بیماران یا وسعت درگیری عروق کرونر و از بین رفتن عضله قلب به حدی است که قدرت انقباضی قلب به میزان بسیار زیادی افت می کند، لذا خونرسانی به تمامی اعضاء حیاتی بدن مختل می گردد، فشار خون شریانی بیمار کمتر از 80 میلی متر جیوه است و بیمار درجاتی از کاهش سطح هوشیاری پیدا می کند. این شرایط اصطلاحاٌ شوک با منشاء قلبی (Cardiogenic shock) گفته می شود که متاٌسفانه حتی با درمان صحیح و به موقع هم مرگ و میر بسیار بالائی دارد.

عارضه دیگری که خود را به صورت شوک قلبی نشان می دهد ایجاد پارگی در قسمتی از دیواره بطن چپ است که سبب مرگ ناگهانی بیمار می شود و اکثر آنها قبل از انتقال به مرکز درمانی متاٌسفانه فوت می شوند. هر نوع دیگری از پارگی قلب دیواره عضلانی بین دو بطن در گیر شود و لذا یک ارتباط غیر طبیعی بین بطن چپ و راست ایجاد شده و خون اکسیژن دار(تمیز) با خون بدون اکسیژن( کثیف) با همدیگر مخلوط می شوند.  بیش از یک چهارم این بیماران در ساعات اولیه زندگی خود را از دست می دهند و نتایج درمان جراحی به موقع این افراد نیز چندان رضایتبخش نیست.

یکی دیگر از مهمترین عواملی که سبب مرگ ناگهانی متعاقب انفارکتوس قلبی می شود بروز بی نظمی های شدید قلبی است که به علت کمبود خونرسانی و اکسیژن رسانی به ماهیچه قلب و سیستم هدایتی قلبی است. در این دسته از بیماران استفاده به موقع از دستگاه شوک (D. C shock)، که همگی آشنائی ظاهری با آن داریم سود بسیار زیادی دارد.


 


 


 


جراحی بای پس عروق کرونر: CABG

این جراحی شایع ترین عمل جراحی قلب است. در این عمل بر خلاف تصور عده ای که گمان می کنند عروق درگیر بیماری بطور کامل تعویض می شوند، با استفاده از یک رگ بین آئورت صعودی و قسمت سالم تر رگ درگیر پس از تنگی پلی زده می شود ( شکل X) هریک از این پل های عروقی را گرفت (Graft) می گویند. جهت برقراری این پل عروقی یا بای پس کردن رگ درگیر، هم می توان از عروق وریدی و هم عروق شریانی استفاده کرد. شایع ترین شریانی که تقریباٌ برای همه بیماران استفاده می شود شریان سینه ای داخلی سمت چپ یا اصطلاحاٌ) LIMA( Left Internal mammary Artery است. این شریان در پشت استخوان جناغ سینه قرار دارد و برای آماده کردن آن نیازی به برش پوستی اضافی وجود ندارد. شایع ترین وریدی هم که جهت CABG بکار می رود ورید صافن بزرگ است که در زیر پوست قسمت داخلی ساق و ران قرار دارد و جهت خارج کردن ورید و آماده کردن آن نیاز به برش پوستی اضافی است که طول این برش پوستی بستگی به تعداد گرفت و طول مورد نیاز از ورید صافن دارد. بجز این گرفت های عروقی، جراحان بسته به شرایط هر بیمار ممکن است از عروق دیگری نظیر شریان سینه ای داخلی راست و شریان رادیال استفاده کند. شریان رادیال در سمت ساعد قرار دارد و جهت خارج کردن آن نیاز به یک برش پوستی طولی اضافی در سطح کف دستی ساعد وجود دارد.


 


هدف از انجام جراحی بای پس کرونری چیست؟

هدف از CABG در بیمارانی که دچار تنگی عروق کرونر هستند و هنوز دچار انفارکتوس قلبی نشده اند، تامین خونرسانی کافی و جبران کاهش جریان خون در مسیر یک رگ تنگ یا مسدود شده است. در واقع با این عمل نه تنها علائم بیماران رفع می شود و کیفیت زندگی بیماران بهتر می شود بلکه تا حد زیادی از بروز حملات قلبی احتمالی و انفارکتوس میوکارد و عوارض آن جلوگیری می شود. اما در بیمارانی که دچار انفارکتوس قلبی شده اند و نیاز به CABG دارند، انجام عمل جراحی عمدتاٌ به منظور جلوگیری از حملات قلبی بعدی و بهبود کارآئی قلبی است. معمولاٌ در حاشیه قسمتی از عضله قلب که در اثر انفارکتوس دچار مرگ سلولی شده است سلول های عضلانی قابل توجهی وجود دارد که در صورت عدم تاٌمین خونرسانی مورد نیاز، دچار مرگ سلولی خواهند شد. لذا اگر چه جراحی بای پس کرونر نقشی در احیاء سلول های مرده ندارد ولی برای جلوگیری از گسترش فرایند مرگ سلولی نقش انکار ناپذیری دارد.قلب چگونه عضوی است


چه انتظاری از CABG باید داشت؟

اگر فکر کنیم که انجام جراحی بای پس کرونری، فرآیند آترواسکلروز را مهار می کند یا بیماری عروق کرونر بطور کامل معالجه می شود سخت اشتباه کرده ایم. همانطور که قبلاٌ اشاره شد روند آترو اسکلروز و بیماری عروق کرونر یک فرایند مزمن و دینامیک است و هنوز هیچ درمان قطعی جهت از بین بردن بیماری وجود ندارد. لذا باید توجه کرد که CABG تنها در بهبود علائم بیماری، جلوگیری از بروز عوارض بیماری و در نهایت بهبود کیفیت زندگی بیماران نقش بسزائی دارد. اما اگر انتظار داشته باشیم که پس از CABG دیگر خطری بیماران را تهدید نمی کند و می توانند به سیگار کشیدن خود ادامه دهند یا نیازی به رعایت مناسب رژیم غذائی و فعالیت فیزیکی مرتب وجود ندارد، راهی به خطا رفته ایم و از این عمل جراحی سود چندانی نبرده ایم. چرا که گرفت های عروقی هم ممکن است دچار تنگی و انسداد شوند که این احتمال در مورد گرفت های وریدی بیشتر از گرفت های شریانی است. علاوه بر این در صورت عدم کنترل مناسب عوامل خطر ساز بیماری و تداوم روند آترواسکلروز ممکن است تنگی های مهمی در مسیر عروق کرونر که قبلاٌ عاری از بیماری بارزی بودند نیز رخ دهد.


 


آمادگی های قبل از روز جراحی:

معمولاٌ بیمارانی که بطور سرپائی مراجعه کرده و کاندید جراحی بای پس کرونری بصورت غیر اورژانس شده اند روز قبل از عمل در بیمارستان بستری می شوند. در این فاصله از همه بیماران نوار قلبی و رادیوگرافی سینه و یک اکوکاردیوگرافی گرفته می شود. چند سی سی خون نیز جهت آزمایشات اولیه، تعیین گروه خونی و آماده کردن چند کیسه خون گرفته می شود. برخی اقدامات تشخیصی اضافی نیز ممکن است برحسب مورد انجام گیرد مثلاٌ برای بیمارانی که سابقه بیماری آسم دارند مهم است که ظرفیت های تنفسی شان با استفاده از دستگاهی به نام اسپیرومتری سنجیده شود و یا برای بیماران مسن جهت تشخیص تنگی احتمالی شریـان های گردنی اصلی از سونوگـرافی ویژه ای استفاده شود. برای بیمارانی که سابقه بیماری کلیوی و کبدی دارند و یا مبتلاء به دیابت هستند ممکن است نیاز به آزمایشات خونی تکمیلی و یا مکرر باشد و لذا بیماران نباید نگران خون گیری های مکرر باشند، چرا که حجم نمونه گیری ها به هیچ وجه سبب بروز کم خونی نمی شود.

باید توجه کرد که آگاهی پزشک معالج و متخصص بیهوشی از وجود هرگونه سابقه بیماری زمینه ای، بیماری قبلی و مصرف داروهای قلبی و غیر قلبی، مصرف دخانیات و مواد مخدر، اهمیت زیادی در سیر درمانی بیماران دارد. لازم است بیماران حداقل از دو هفته قبل از جراحی مصرف دخانیات را برای همیشه قطع کنند و در صورت مصرف آسپیرین بهتر است حدود یک هفته قبل از عمل با نظر پزشک معالج بطور موقت آن را قطع کرد.

 گاهی پزشک معالج با توجه به سابقه پزشکی بیمار و یا با استناد به یافته های تشخیصی قبل از جراحی و یا بعد از آن لازم می بیند با همکاران متخصص در رشته های دیگری نیز مشاوره کند، لذا همکاری بیماران با این گروه مشاور نیز در بدست آوردن نتیجه مطلوب درمانی حائز اهمیت است.

اصلاح موهای ناحیه سینه شکم، ناحیه تناسلی، و هر دو اندام تحتانی قبل از جراحی بای پس کرونری در جهت سهولت جراحی و کاهش خطر آلودگی های میکروبی و عوارض عفونی جراحی بسیار مهم است. اینکار بهتر است با ماشین های اصلاح ظریف و تنها چند ساعت قبل از عمل جراحی انجام شود. در صورتی که از تیغ های اصلاح یک بار مصرف استفاده می شود بایستی خیلی دقت کرد که از زخم کردن پوست به هر ترتیب جلوگیری شود.

استحمام شب قبل از عمل نه تنها موجب احساس راحتی بیماران می شود بلکه با کاهش تعداد اجرام میکروبی که به طور طبیعی در سطح بدن وجود دارند سبب کاهش عفونت های پس از جراحی می شوند. برای این استحمام استفاده از آب و صابون کافی است و عموماٌ نیازی به مصرف مواد گندزای دیگری نظیر بتادین نیست. چرا که شستشو با محلول های گندزا جزء اصول مهم جراحی است و درست قبل از شروع جراحی در اتاق عمل انجام می گیرد.

استرس قبل از جراحی یک واکنش طبیعی روانی است که شدت آن در افراد مختلف متفاوت است. اگر چه بخشی از این استرس ها با داروهای آرام بخش که شب قبل از عمل تجویز می شود مهار می گردد ولی آگاهی های بیماران و ارتباط با پزشک معالج در مورد روند درمان، حمایت های خانواده و باورهای دینی و در نهایت توکل به خداوند بزرگ نقش غیر قابل انکاری در این زمینه دارند.

قلب چگونه عضوی است
قلب چگونه عضوی است
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *