رئیس جمهور ایران
اقتصاد • اشتغال و بیکاری • یارانه • سیاست داخلیسیاست خارجی • پرونده هستهای و تحریمها • اجتماع و فرهنگ
در ۲۳ تیر ماه ۷۸ • همایش افق رسانه ملی • جمع روحانیونجمع پیشکسوتان جهاد و شهادت • تنفیذتحلیف • رای اعتماد به وزیرانروز رای گیری رای اعتماد به وزیرانمجمع تشخیص مصلحت نظاممعارفه وزیر امور خارجه • مجلس خبرگانجمع امامان جمعه • اجلاس سران سازمان شانگهایجمع فرماندهان سپاه • مقاله در واشینگتن پسترژه نیروهای مسلح • در آیین بازگشایی مدارسدر سازمان ملل متحد • نشست خلع سلاح هستهایانجمن آسیایی شورای روابط بین الملل آمریکاایرانیان مقیم آمریکانشست وزرای خارجه جنبش عدم تعهدنشست مشترک مجلس و دولت
مشاور سیاسی حسن روحانی
۵ • ۴ • ۳ • ۲ • ۱
روز قدس ۱۳۹۲ • گفتگوی زنده تلویزیونیNBC • CNN • PBSواشنگتون پست • بان کی مون • بازگشت از نیویورک
حسن روحانی (با نام پیشین حسن فریدون؛[۱۲] زادهٔ ۹ دی ۱۳۲۷ (در شناسنامه: ۲۱ آبان ۱۳۲۷)[۱۳] در سرخه، استان سمنان[۱۴]) روحانی و سیاستمدار ایرانی، رئیسجمهوری فعلی جمهوری اسلامی ایران، استاد پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک[۱۵] و همچنین نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبری از سال ۱۳۷۸[۱۶] است.[۱۷] روحانی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و رئیس تیم هستهای و مذاکرهکننده ارشد ایران با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا دربارهٔ برنامه هستهای ایران[۱۸]:۱۳۸، از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۲ عضو شورای عالی امنیت ملی به نمایندگی از رهبر جمهوری اسلامی ایران [۱۹] و از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۲ رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بودهاست.[۲۰] روحانی سابقه پنج دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را دارد و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم و دوره پنجم، بودهاست.[۲۰]
در ۲۲ فروردین ۱۳۹۲، حسن روحانی با نام «دولت تدبیر و امید»، شعار اعتدالگرایی، نماد کلید و رنگ بنفش برای انتخابات ریاست جمهوری رسماً اعلام نامزدی کرد.[۲۱][۲۲] وی در ۱۷ اردیبهشت، با حضور در ستاد انتخابات وزارت کشور، نام خود را برای رقابت ۲۴ خرداد ثبت کرد.[۲۳][۲۴] سرانجام وی با اعلام وزارت کشور با کسب ۱۸٬۶۱۳٬۳۲۹ رأی و کسب ۵۰/۷۰ درصد آرا رسماً به عنوان هفتمین رئیسجمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.[۲۵] روحانی برای انتخاب مجدد با شعار دوباره ایران در انتخابات ریاستجمهوری ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ رقابت کرد. در پی انتخاباتی که در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت در ایران و با شرکت ایرانیان سراسر جهان برگزار شد، حسن روحانی با ۲۳٬۶۳۶٬۶۵۲ رأی و کسب ۵۷ درصد آرا رئیسجمهور ایران باقی ماند.
حسن روحانی در سال ۱۳۲۷ در شهرستان سرخه در استان سمنان زاده شد. بنا به گفته حسن روحانی وی از یازده سالگی با کار در دوره تابستان با کشاورزی و قالیبافی مخارج تحصیلش را تأمین میکرد.[۲۶]
پدر وی، حاج اسدالله فریدون، در بازار سمنان مغازه داشت و نماینده آیتالله بروجردی بود.[۲۷]
او به سبب مبارزات علنی علیه رژیم پهلوی، نخستینبار در سال ۱۳۴۱ دستگیر و به زندان افتاد و به دلیل استمرار مبارزات تا پیروزی انقلاب اسلامی بیش از بیست بار دستگیر و زندانی شد. اسدالله فریدون در مهرماه ۱۳۹۰ درگذشت.[۲۸] مادر روحانی (سکینه پیوندی) نیز در ۲۹ اسفند ۱۳۹۳ درگذشت.[۲۹]
پدر و مادرش پیش از تولد حسن صاحب یک پسر و یک دختر شدهاند که هر دو در کودکی درگذشتند.[۳۰]
روحانی یک برادر و سه خواهر کوچکتر از خود هم دارد. برادرش حسین فریدون در نخستین روزهای پیروزی انقلاب، فرماندار نیشابور و مدتی هم فرماندار کرج بود، سپس سفیر جمهوری اسلامی ایران در مالزی شد و چند سال هم از سفرای ایران در سازمان ملل متحد بود و سپس مشاور وزیر امور خارجه شد. او هماکنون دستیار ارشد رئیسجمهور است.
روحانی سه خواهر به نامهای طوبی، فاطمه و طاهره دارد که هر سه ازدواج کردهاند.[۳۱]
همسر روحانی، صاحبه عربی، دختر خاله او خانهدار است و به فعالیت سیاسی یا اجتماعی چندانی مشغول نیست. روحانی و همسرش صاحب پنج فرزند (دو پسر و سه دختر) شدهاند که یکی از پسران وی (محمد فریدون) در سال ۱۳۷۶ به دلیل خودکشی یا قتل نامشخص با هفت تیر پدرش در منزل درگذشتهاست.[۳۲] یکی از دختران روحانی، پزشک است و بههمراه همسرش در وین اتریش زندگی میکند.[۳۳]
روحانی در همایش بیمهٔ سلامت همگانی در خردادماه ۱۳۹۳، مسئولیت پدرخواندگی دو کودک شیرخوار را بر عهده گرفت.[۳۴]
روحانی در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شدهاست، علل تغییر نام خانوادگی خود را از فریدون به روحانی چنین شرح میدهد[۳۵]
وقتی در سال ۱۳۴۰ وارد قم شدم، دوستان طلبه به نامخانوادگی من ایراد میگرفتند و میگفتند: فردا که آیتالله شدید، مردم شما را آیتالله فریدون بخوانند؟! اصلاً این نام فامیل مناسب فعالیت آینده شما نیست و باید آن را تغییر دهید. برخی از دوستان هم نامخانوادگی «فریدون» را مناسب میدانستند و میگفتند: بسیاری از طلبهها ۲ نام خانوادگی دارند، یعنی به نام فامیلی که در شناسنامه آنها ثبت شدهاست، خوانده نمیشوند، بلکه از آنان با نامی دیگر یاد میشود که به آن نام معروف شدهاند. در نهایت تصمیم گرفتم نام فامیل خود را در حوزه تغییر بدهم ولی در شناسنامه تغییری ندهم؛ لذا با دوستان مختلف مشورت کردم تا بتوانم نام فامیل مناسبی انتخاب کنم. مثلاً یکی پیشنهاد میکرد نام خانوادگی خود را «اسلامی» انتخاب کنم و دیگری «امامی» یا «تشیعی» را مطرح میکرد. هر کس نامی را پیشنهاد میکرد تا در نهایت نام «روحانی» را برای خود برگزیدم و به اصرار دوستان سور هم دادم و از آن پس به همین نام معروف شدم. در دفتر مدرسه و دفتر شهریه مراجع نیز نام جدید من ثبت شد ولی برای مدتی عنوان «فریدون» را هم داخل پرانتز ثبت میکردند که این هم بهتدریج برچیده شد و آن نام فامیل فراموش شد و دیگر همه مرا به اسم «حسن روحانی» میشناختند. پس از انقلاب، زمانی که به عنوان نماینده مردم سمنان وارد مجلس شورای اسلامی دوره اول شدم، مناسب دیدم نامخانوادگی خودم را در شناسنامه هم تغییر دهم و لذا در سال ۱۳۶۰ تقاضای تغییر نام فامیل کردم و نامخانوادگی «روحانی» بهطور رسمی در شناسنامه من ثبت شد.
وی دوره ابتدایی را در سرخه و فراگیری دروس دینی را از سال ۱۳۴۰، نخست در مدرسهٔ علمیهٔ صادقیه در سمنان آغاز[۳۶]:۵۵ و سپس در سال ۱۳۴۰ در حوزهٔ علمیهٔ قم ادامه داد.[۳۶]:۷۶ وی از دروس و مباحث اساتیدی چون سید محمد محقق داماد، شیخ مرتضی حائری، سید محمدرضا گلپایگانی، سلطانی، محمد فاضل لنکرانی، محمد بهشتی و مرتضی مطهری و شیخ محمد شاهآبادی استفاده کرد.[۲۶][۳۶]:۸۱
او همزمان با تحصیلات حوزوی در سال ۱۳۴۸ به دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۵۱ دانشنامه لیسانس خود را در مقطع کارشناسی در رشته حقوق قضایی اخذ کرد.[۳۶]:۳۰۹–۳۱۲حسن روحانی با ادامه تحصیل در بریتانیا، مدرک کارشناسی ارشد (M.Phil) در رشته حقوق عمومی به تاریخ ۱۹۹۵ میلادی (۱۳۷۳–۱۳۷۴) و دانشنامهٔ دکتری (Ph.D) در رشتهٔ حقوق اساسی را از دانشگاه کلدونین گلاسگو زیر نظر پروفسور سید حسن امین[۳۷] بهتاریخ ۱۹۹۸ میلادی (۱۳۷۶–۱۳۷۷) دریافت کرد.[۲۰][۳۸][۳۹][۴۰] با این حال وی حدود ۱۸ یا ۲۰ سال (یعنی حدود سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷) از جمله حتی پیش از پذیرفته شدن در مقطع دکتری از عنوان جعلی دکتر در مناسب سیاسی و تبلیغات انتخاباتی استفاده میکردهاست.[۴۱][۴۲][۴۳] وی با کسب پروانهٔ وکالت از کانون وکلای دادگستری مرکز در تاریخ ۱ آبان ۱۳۸۶ وکیل پایهیک دادگستری شد.[۴۴][۴۵]
حسن روحانی دارای مرتبهٔ علمی استاد پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک است. وی به زبان عربی مسلط است.[۴۶]
در ۵ و ۸ بهمن ۱۳۹۱، وبگاه ایرانالکشنواچ، دربارهٔ مدرک دکترا حسن روحانی گمانهزنیهایی را مطرح کرده[۴۷][۴۸] که بر اساس استعلام از دانشگاه گلاسگو است؛ در حالی که روحانی با نام خانوادگی قبلی خود «فریدون» در دانشگاه کلدونین گلاسگو تحصیل کرده که دانشگاه دیگری است.[۳۹] در وبگاه هرالد اسکاتلند (The Herald)، در اخبار آرشیوی، نام حسن روحانی با فامیلی قبلیاش (حسن فریدون Hassan Feridon) در لیست دورهای دانشآموختگان دانشگاه کلدونین گلاسگو دیده میشود.[۴۹] نام پدر حسن روحانی، اسدالله فریدون و برادرش حسین فریدون است.[۲۸]
بعد از انتخاب روحانی به ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲، دانشگاه کلدونین گلاسگو پیامی مبنی بر تبریک برگزیدهشدن دانشجوی سابق خود، حسن روحانی، به عنوان رئیسجمهور ایران در وبسایت خود درج کرد. پاملا گیلیس، قائممقام دانشگاه کلدونین گلاسکو، در پیامی به حسن روحانی آوردهاست: «مایلم به دانشجویان این دانشگاه انتخاب حسن روحانی را به عنوان رئیسجمهور منتخب ایران تبریک بگویم، انتخابی که حقیقتاً دستاورد بزرگی است؛ من امیدوارم دوره تحصیلاتی آقای روحانی در دانشگاه کلدونین گلاسکو بتواند در دوره ریاستجمهوری ایشان مفید فایده واقع شود؛ برای ایشان موفقیتهای پیدرپی را در مسیر آینده مثبت ایران و مردم آن آرزو دارم.»[۵۰]
در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۲، ایرانالکشنواچ در پاسخ به ایمیل مرکز تحقیقات استراتژیک، ضمن اعلام نام صحیح دانشگاه، نماگرفتهایی را از وبگاه آن مرکز ارائه داده و مدعی شد که تحقیق و بررسی آنها موجب شده تا بیوگرافی رسمی حسن روحانی در وبگاه آن مرکز تصحیح شود. ایرانالکشنواچ، این مطلب را با گذشت ۳۲ روز از دریافت توضیحات و اعتراض آن مرکز منتشر کرد.[۵۱] در ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، وبگاه رسمی دانشگاه کلدونین گلاسگو اعلام کرد که رئیسجمهوری آیندهٔ ایران در گذشته با نام «حسن فریدون» در آن دانشگاه تحصیل کرده و مدرک کارشناسیارشد و دکتری خود را بهترتیب در سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۹ اخذ کردهاست.[۳۸][۵۲] در ۲۷ تیر ۱۳۹۲، دانشگاه کلدونین گلاسگو رسماً ویدئویی را از لحظهٔ اهدای مدرک دکتری تخصصی به روحانی منتشر کرد.[۵۳]
روزنامهٔ جمهوری اسلامی در زمان مدیرمسئولی سید علی خامنهای در ۱۹ اسفند ۱۳۵۸ و در مقدمهٔ مصاحبهای با حسن روحانی نوشته بود: حسن روحانی در سال ۵۸ از دانشگاه لندن در رشته جامعهشناسی حقوقی دکترا گرفت. بعد از این گفتگو نام وی در لیست انتخاباتی ۱۹، ۲۱ و ۲۲ام ۱۳۵۸ اسفند حزب جمهوری اسلامی برای انتخابات مجلس اول، برخلاف یکم تا هجدهم اسفند از «حسن فریدون (روحانی)» به «دکتر حسن فریدون (روحانی)» تغییر یافت. بهعلاوه براساس مدارک ثبتشده در معرفی نمایندگان مجلس اول، مندرج در سایت رسمی مجلس شورای اسلامی، روحانی دارای مدرک دکترای حقوق معرفی شدهبود.[۵۴][۵۵]
در سال ۱۳۹۶، همزمان با انتخابات ریاست جمهوری ایران، این موضوع دوباره توسط رقبا مطرح شد.[۵۶]آیتالله کلانتری، دانشیار دانشگاه شیراز و نماینده فارس در مجلس خبرگان رهبری، نیز گفت که بخشهایی از رساله روحانی از کتاب وی کپیبرداری شدهاست. وزیر علوم، محمد فرهادی، این موضوع را تکذیب نمود. کلانتری نیز در پاسخ به واکنش وزیر علوم، اظهار تاسف نمود و این اقدام فرهادی را عجولانه خواند. کلانتری مدعی شد که «بر اساس تحقیقات گسترده و بر پایه اظهار نظر کارشناسان» بیش از هفتاد درصد فصل چهارم رساله دکترای روحانی، بدون ارجاع دادن به آن، از روی کتاب وی تحت عنوان «حکم ثانوی در تشریع اسلامی» کپیبرداری شدهاست.[۵۷] گروهی از دانشجویان در ایران و آمریکا اقدام به بررسی رساله دکترای روحانی نمودند.[۵۸] این پویش دانشجویی نتیجه یافتههای خود را در وبگاه اینترنتی خود قرار دادند. طبق گفته این گروه، براساس نتایج تحلیل تز با استفاده از نرمافزار تشخیص سرقت علمی آیثنتیکیت در فصلهای یک تا چهار این رساله به ترتیب ۳۹٪، ۴۳٪، ۴۰٪ و ۸۲٪ از کارهای دیگران کپیبرداری شدهاست.[۵۹] در ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ مجلس دهم با اکثریت حامی دولت، طرح تحقیق و تفحص از صحت مدرک دکترای روحانی را رد کرد.[۶۰] هفتهنامه اصولگرای ۹ دی طی شش شماره از مهر تا آذر ۹۶ گزارشهای مستندی را با عنوان «گزارش یک سرقت علمی، بررسی علمی اسناد به دست آمده در موضوع دکتری حسن روحانی» منتشر کرد و صحت و اعتبار رساله دکترای روحانی را بهطور جدی زیر سؤال برد. این گزارشها با شکایت معاون حقوقی رئیسجمهور که ادعاهای ۹ دی را کذب خواند رو به رو شد. با تشکیل دادگاه بهمن ۱۳۹۷ و دفاعیات مدیر مسئول این نشریه، حمید رسایی دادگاه حکم به تبرئه او داد. پس از اعتراض وکیل رئیسجمهور دادگاه تجدیدنظر تشکیل که آن هم حکم به تبرئه رسایی داد. طبق بررسیهای جدید ۹ دی که با تیمی از کارشناسان انجام شده روحانی در رساله خود حداقل از ۹ شخصیت علمی سرقت علمیکردهاست. به گفته این نشریه، دانشگاه گلاسکو بعد از دریافت مستندات سرقت علمی، از موضع قبلی خوب مبنی بر عدم سرقت علمی در رساله روحانی عقبنشینی کردهاست.[۶۱]
حسن روحانی در آغاز جوانی، فعالیت سیاسی خود را با پیروی از آیتالله خمینی آغاز کرد. وی از سال ۱۳۴۴، سفرهای تبلیغی و سخنرانی علیه حکومت وقت را در شهرهای مختلف ایران آغاز نمود و در همان نخستین سفر، توسط مأموران حکومتی بازداشت شد.[۳۶]:۲۳۲ وی در طول سالهای مبارزه بارها دستگیر و ممنوعالمنبر شد.[۳۹]
روحانی در آبان ۱۳۵۶، در مراسم بزرگداشت مصطفی خمینی در مسجد ارک تهران، لقب «امام» را برای آیتالله سید روحالله خمینی (رهبر در تبعید نهضت اسلامی) به کار برد.[۳۶]:۳۷۵[۶۲][۶۳]
با تحت تعقیب قرار گرفتن توسط ساواک، بهتوصیهٔ محمد بهشتی و مرتضی مطهری از کشور خارج شد[۳۶]:۳۸۵ و مدتی به سخنرانی و تبلیغ برای دانشجویان خارج از کشور پرداخت و پس از ورود خمینی به پاریس، به او پیوست.[۳۶]:۴۱۰
حسن روحانی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، هنگامی که در اسکاتلند زندگی و تحصیل میکرده، از سوی پلیس بهظن فعالیتهای سیاسی دستگیر شدهاست. پلیس بریتانیا در سال آخر رژیم پهلوی او را دستگیر و به بازداشتگاه منتقل کردهاست.[۶۴]
با پیروزی انقلاب، حسن روحانی در نخستین اقدام در سال ۱۳۵۸، به ساماندهی ارتش آشفته و پادگانهای از هم پاشیده پرداخت.[۳۶]:۵۱۵ وی در ابتدای انقلاب که بحث مناظره با گروههای مارکسیستی داغ بود به نقد افکار آنها میپرداخت وی در مناظره با رهبر مجاهدین خلق آنها را متهم ساخته که میخواهند به زور و به تحریف و به تقطیع (انتخاب گزینشی) آیات قرآن، مطالب مارکسیستی را از قرآن درآورند و قرآن را بر آنها منطبق سازند. برخلاف آنها که مبارزه با امپریالیزم را در دوستی با شوروی میدانند ما این را در انقلابمان ثابت کردیم که در برابر شوروی و آمریکا هر دو ایستادهایم.[۶۵]
حسن روحانی در سال ۱۳۵۹ از حوزهٔ انتخابیهٔ سمنان به نمایندگی اولین دورهٔ مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و پنج دوره قانونگذاری بهمدت بیست سال (از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۹) در مجلس حضور داشت. او نایب رئیس اول مجلس (در دورههای چهارم و پنجم) و رئیس کمیسیونهای دفاع (دورههای اول و دوم) و سیاست خارجی (دورههای چهارم و پنجم) بود.
حسن روحانی یکی از معروفترین نمایندگان مجلس دوم بود که در سال ۱۳۶۴ با نخستوزیری میرحسین موسوی مخالفت کردند. ماجرایی جنجالی که باعث شد تا نمایندگان مخالف به گروه ۹۹ نفر معروف شوند.[۶۶]
روحانی کاندیدای انتخابات مجلس ششم در شهر تهران نیز بود و در فهرست «جامعه روحانیت مبارز و پیروان خط امام و رهبری» و چکاد آزاداندیشان (فهرستهای جناح راست) و کارگزاران سازندگی قرار داشت اما موفق به ورود به مجلس نشد.[۶۷]
در دوران جنگ ایران و عراق، روحانی مسئولیتهای متعددی، از جمله عضویت در شورای عالی دفاع (از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۷)، عضویت در شورای عالی پشتیبانی جنگ و رئیس کمیسیون اجرائی آن (از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷)، معاونت فرماندهی جنگ (از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴)، ریاست ستاد قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶) و فرماندهی پدافند هوایی کل کشور (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰) را بر عهده داشت.[۶۸] روحانی بین سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ به معاونت جانشین فرماندهی کل قوا منصوب شد.[۲۰][۳۹] بعد از پایان جنگ، حسن روحانی به همراه تعدادی از فرماندهان سپاه و ارتش، نشان درجه دو فتح[۶۹] و در مراسم دیگری در سالروز آزادسازی خرمشهر، به همراه جمعی دیگر از فرماندهان و مسؤولان پشتیبانی جنگ، نشان درجه یک نصر را از آیتالله خامنهای فرمانده کل قوا، دریافت کرد.[۷۰] عضویت و ریاست شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۲ نیز از دیگر مسئولیتهای وی در دوران پس از انقلاب بودهاست.[۲۰][۳۹]
روحانی یکی از ۳ نفری بود که به نمایندگی از هاشمی رفسنجانی، در گفتگوهای پنهانی با مک فارلین معاون رونالد ریگان رئیسجمهور نومحافظهکارآمریکا شرکت داشت[۷۱] نتیجه عملی این مذاکرات که در دنیا به رسوایی ایران-کنترا مشهور است خریداری سلاح از اسرائیل و انتقال پول آن توسط آمریکا به کنتراها، یک گروه ضدانقلاب حامی آمریکا علیه دولت انقلابی ساندینیستا نیکاراگوئه بود، و همچنین، به گفته منتقدان، زمینهسازی پنهان برای تجدید روابط با آمریکا بعد از مرگ سید روحالله خمینی بدون اطلاع او بود. این معامله با افشای ماهیت آن به وسیله بیت حسینعلی منتظری باعث جنجالی بزرگ در ایران و آمریکا شد.[۷۲][۷۳][۷۴][۷۵][۷۶]
در ۲۶ ژوئن ۲۰۱۳، وبسایت روزنامهٔ اسرائیلی، یدیعوت اخرونوت، طی مقالهای مدعی شد که روحانی و و امیرام نیر، معاون ضدتروریسم وقت دولت اسرائیل، در سال ۳۰ اوت ۱۹۸۶ میلادی دیدار محرمانه داشتهاند. طبق متن این دیدار که از روی نوار ضبط شدهٔ مکالمات پیاده شده، روحانی در حالی که فکر میکرد طرف مقابلش از مقامات آمریکایی است، به نیر پیشنهادهایی برای مقابله با آنچه سیاستهای «افراطی» آیت الله خمینی میخواند ارائه میکند. روحانی ضمن بیان این که فقط هاشمی رفسنجانی از این دیدار محرمانه خبر دارد، از آمریکا میخواهد که دیگر نرمش نشان ندهند و با قدرت در برابر خمینی بایستند تا او را وادار به عقبنشینی کنند. او همچنین خواستار کمک سیاسی و نه مالی آمریکا برای «برقراری اسلام واقعی» در ایران میشود و میگوید چون در ایران در محاصرهٔ پاسداران است نمیتواند درخواست کمک مالی کند.[۷۷][۷۸]حسن عباسی در سال ۹۴ این مقاله را ترجمه و منتشر کرد و با شکایت دولت روحانی راهی دادگاه شد اما دادگاه حکم به تبرئه عباسی داد. عباسی گفت در دادگاه ۴۰۰ صفحه سند فارسی، عبری، عربی و انگلیسی برای اثبات ادعای خود ارائه کردهاست.[۷۹][۸۰]
پس از جنگ و با آغاز به کار دولت هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی گزینه اول وی برای وزارت اطلاعات بود، اما این دو بر سر مسئله بودجه نتوانستند با هم به توافق برسند و علی فلاحیان به عنوان وزیر اطلاعات به مجلس معرفی شد.[۸۱] روحانی پس از بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تشکیل نهاد شورای عالی امنیت ملی، سمت نمایندگی آیتالله خامنهای را در این شورا تا سال ۱۳۹۲ که به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد، در اختیار داشته[۱۹] و به مدت ۱۶ سال (از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴) در دورههای ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی دبیر شورای عالی امنیت ملی بودهاست.[۸۲][۸۳] وی همچنین به مدت ۱۳ سال (از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ و از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴) مشاور امنیت ملی رئیسجمهور وقت بودهاست.[۲۰][۳۹]
روحانی از سال ۱۳۷۰ به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب[۱۷] و تاکنون در این سمت فعالیت دارد.[۸۴] وی ریاست کمیسیون سیاسی-امنیتی-دفاعی این مجمع را نیز بر عهده دارد.[۲۰][۳۹]
روحانی در انتخابات میاندورهای سومین دوره مجلس خبرگان رهبری در ۲۹ بهمن ۱۳۷۸، از حوزه انتخابیه استان سمنان به نمایندگی مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد. در سال ۱۳۸۵ نیز به عنوان نماینده استان تهران به عضویت دورهٔ چهارم این مجلس برگزیده شد.[۱۶] سمتهای وی در مجلس خبرگان، ریاست کمیسیون سیاسی-اجتماعی این مجلس (از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ و از ۱۳۹۲ تاکنون)[۸۵] و عضویت هیئت رئیسه و ریاست دفتر دبیرخانه این مجلس در تهران (از ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷) بودهاست.[۲۰][۳۹]
حسن روحانی در ۲۲ آبان ۱۳۶۸ به عنوان نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی منصوب شد.[۸۶] او از سال ۱۳۶۸ به مدت ۱۶ سال مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت؛ سمتی که در دولت هاشمی به او رسید و در ریاستجمهوری سید محمد خاتمی نیز ادامه یافت.[۸۲][۸۳] از جمله رخدادهای دوره تصدی وی، وقایع کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ بود، که او اعلام کرد تظاهرکنندگانی که به اموال عمومی خسارت زدهاند باید به عنوان دشمنان حکومت محاکمه شوند -جرمی که میتواند مجازات مرگ در پی داشته باشد.[۸۷]
سخنرانی حسن روحانی در راهپیمایی ترتیب داده شده در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ و پس از حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر به دست شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، یکی از مهمترین فرازهای حیات سیاسی اوست.[۸۸] روحانی در سخنان طولانی خود، حمله به کوی دانشگاه تهران را غیرقانونی و خلاف اصول اخلاقی و دینی دانست و با اشاره به مسئولیت شورای عالی امنیت ملی در ریشهیابی این حادثه، قول بررسی و شناسایی و سپردن عوامل آن به دست عدالت را داد. او در بخشی دیگر از سخنانش گفت: «من در همینجا لازم میدانم از دانشجویان عزیز بیدار، هوشیار و قهرمان تشکر و قدردانی کنم که با هوشیاری و با دید نافذشان تا متوجه شدند که این عناصر مفسد و معاند در کنار آنها قرار گرفتهاند، بلافاصله اعلام بیزاری و برائت کردند و خودشان را کنار کشیدند. این نشان هوشیاری و بیداری دانشجویان انقلابی و مسلمان و قهرمان ما است. افرادی که اتوبوس و اموال عمومی را آتش میزنند، آنها که ماشین بیتالمال را آتش میزنند و حتی اتومبیل شخصی افراد را از بین میبرند… بیتردید این افراد دشمن مردم ایران و ارزشهای این مرز و بوم هستند، این اوباش حتی به مساجد هم تعرض کردند. ادامه این وضع برای نظام ما کشور ما و ملت ما قابل تحمل نخواهد بود. دیروز نسبت به این عناصر دستور قاطع داده شد، دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حرکت این عناصر فرصتطلب، هر کجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند. مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر در صحنه، با این عناصر فرصتطلب و آشوبگر – اگر جرأت ادامه حرکت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند کرد… آن عاملی که امروز ملت ما را متحد کردهاست و پیوند ناگسستنی در ملت ما ایجاد کردهاست، اسلام و [اسلامیت نظام] است و مظهر این اسلامیت، رهبری و مقام ولایت است… مسئله ولایت مظهر اقتدار ملی ما است….»[۸۸][۸۹][۹۰]مشاور سیاسی حسن روحانی
سرلشکر رحیمصفوی بعدها در این باره گفت که در آن زمان پس از پیشآمدن یک درگیری لفظی، روحانی به نفع سپاه رأی دادهاست و گفتهاست: «سپاه باید بیاید؛ برای دفع فتنه تهران»[۹۱]
روحانی در سال ۱۳۹۲، در گفتگویی با روزنامهٔ شرق دربارهٔ وقایع ۱۸ تیر اعلام کرد که تلاش آنها این بوده که بین دانشجویان و انتقادات دانشجویی با آشوبگران و اقدامات تخریبی تفکیک قائل شوند و هدف جمعشدن سریع ناامنی در تهران بودهاست. به گفته روحانی «آشوب خیابانی» به صورت امنیتی حل نشد و «کاری که ما در ۱۸ تیر کردیم این بود که وقتی دیدیم مسئله به آشوب خیابانی تبدیل شد و دیگر بحث دانشجو و دانشگاه نیست، از خود مردم خواستیم بیایند و اعلام نظر کنند و ماجرا با حضور مردم در ۲۳ تیر تمام شد.» او اقدامات شورا در این وقایع را درست و خردورزانه دانست.[۹۲]
دوران تصدی روحانی در پرونده هستهای از ۱۳۸۲/۷/۱۴ تا ۱۳۸۴/۵/۲۴ (۶۷۸ روز) بود. این دوران پس از طرح موضوع هستهای ایران در سطح بینالمللی و صدور قطعنامه شدیداللحن آژانس بینالمللی انرژی اتمی آغاز گردید. شورای حکام آژانس، نخست در خرداد ۱۳۸۲ طی یک بیانیه و سپس در شهریور همان سال طی قطعنامهای به پرونده هستهای ایران پرداخته و تلاش کرد تا تعهدات سختی را بر دوش ایران قرار دهد. در این هنگام که مقارن با پیروزی آمریکا در عراق و تشدید فضای جنگ در منطقه بود، جامعه جهانی دچار بحران و تنش بیسابقهای بود و نسبت به روند پیشرفتهای هستهای ایران نیز حساسیت خاصی به وجود آمده بود.[۱۸]:۱۲۰–۱۲۶
با افزایش تنشها و با توجه به ناسازگاریهای موجود میان وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی، با پیشنهاد کمال خرازی وزیر امور خارجه و موافقت رئیسجمهور و همچنین سایر اعضای جلسه سران نظام، تصمیم گرفته میشود تا با تشکیل یک هسته قوی کارآمد سیاسی-فنی-حقوقی، مسئولیت مذاکرات بر عهده حسن روحانی گذاشته شود تا با اختیارات ویژه، برنامه جامعی برای ادامه کار تهیه کند و هماهنگی لازم بین ارگانهای ذیربط را برقرار نماید. بدین ترتیب با حکم سید محمد خاتمی و تأیید سید علی خامنهای، حسن روحانی در تاریخ ۱۳۸۲/۷/۱۴ مسئول پرونده هستهای میشود[۱۸]:۱۳۸–۱۴۰ و از آن تاریخ، این پرونده بهطور کامل به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی محول میگردد. متعاقباً مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی از تهران (سعدآباد) شروع و در ماههای بعد در بروکسل، ژنو و پاریس ادامه مییابد.
روحانی و تیم او که متشکل از دیپلماتهایی بودند که ولایتی و خرازی آنان را به عنوان بهترینهای وزارت امور خارجه معرفی کرده بودند،[۱۸]:۱۴۱٬۱۰۹ به دلیل شرایط سیاسی-امنیتی و تبلیغاتی که علیه ایران بود، تاکتیک خود را بر گفتگو و اعتمادسازی استوار کردند. بدین صورت که در گام اول از گستردهشدن اتهامات و مجموعه مسائلی که علیه ایران مطرح میشد، ممانعت کردند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری شود. از این رو در مسیر اعتمادسازی، در چند مقطع، برخی فعالیتهای هستهای ایران به صورت داوطلبانه تعلیق شد.
اگرچه همزمان با اعتمادسازی، تثبیت حقوق ایران، کاستن فشارهای بینالمللی، ایجاد شکاف در غربیها و دور شدن از ارجاع پرونده به شورای امنیت،[۹۳][۹۴][۹۵] ایران توانست چرخه سوخت خود را تکمیل کرده و پیشرفتهای قابل توجهی بکند[۱۸]:۶۶۰–۶۶۷ ولی بعداً به تصمیمات دوران مسئولیت روحانی انتقادات فراوانی مطرح شد.[۹۶][۹۷][۹۸]
بعد از روی کار آمدن دولت احمدینژاد، حسن روحانی در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۲۴ از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی، بعد از ۱۶ سال کنارهگیری کرد[۱۸]:۶۰۱٬۵۹۴[۹۹][۱۰۰] و علی لاریجانی به عنوان دبیر جدید منصوب شد[۱۰۱][۱۰۲] و مسئولیت پرونده هستهای را بر عهده گرفت. او نیز با سیاستهای دولت جدید کنار نیامد و در تاریخ ۱۳۸۶/۷/۲۸ استعفاء داد و سعید جلیلی جایگزین وی شد.[۱۰۳] با انتخاب حسن روحانی به عنوان هفتمین رئیسجمهوری ایران، این بار مسئولیت مذاکرات هستهای بر دوش محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجهٔ دولت یازدهم و از اعضاء تیم سابق مذاکرهکنندهٔ حسن روحانی قرار گرفت.
کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای که شرح عملکرد و نیز خاطرات دوران تصدی حسن روحانی به عنوان مسئول پرونده هستهای ایران و در مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی است، چگونگی تصمیمگیری در ساختار سیاسی ایران، نقش نهادهای عالیرتبه در پرونده هستهای و تمام مراحل مذاکرات با اروپاییها را با ذکر مستندات روایت میکند. این خاطرات، جزئیات خواندنی و مهمی را شامل میشود که قضاوت دربارهٔ عملکرد این گروه و تصمیمهایی که مقامات و رهبران بلندپایه ایران طی آن گرفتهاند را ممکن میسازد.[۱۰۴]
انتشار این کتاب در دورانی که روحانی و تیم وی به «وادادگی در برابر کشورهای غربی» متهم میشوند و درحالیکه شاهد تشدید دامنه تحریمها و مشکلات سیاسی-اقتصادی ناشی از رویکرد اتمی و تصمیمات جانشینان او هستیم، نوعی پاسخ به تاریخ و حضور در برابر هیئت منصفه افکار عمومی است.[۱۰۴]
کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای، در دوازده فصل و هفت پیوست در ۱۲۰۹ صفحه نگارش شده و نخستین کتاب فراگیر در موضوع انرژی هستهای ایران است که تاکنون به چاپ رسیده و در دسته کتابهای تاریخ شفاهی ایران قرار میگیرد.
رویکرد مردمی به این کتاب انگیزهای برای چاپ چندباره آن در هنگامه کوتاهی شده و در زمستان ۱۳۹۱ برای بار پنجم چاپ گردید.[۱۰۵][۱۰۶] گزیدهای از این کتاب نیز تحت عنوان «روایت تدبیر و امید» همراه با تصاویری از مذاکرات در ۵۵۲ صفحه، در اسفند ۱۳۹۱ منتشر شدهاست.
گرچه حسن روحانی به عنوان رئیس شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما، رئیس کمیسیونهای دفاع و سیاست خارجی مجلس و پس از آن با مقام نایب رئیسی مجلس و دبیری شورای عالی امنیت ملی، در نقش یک دیپلمات، ظاهر شده و دیدارها و گفتگوهای پرشماری را با سران کشورهای بیگانه تجربه کرده بود ولی ریاست و حضور او در نشستهای هستهای بود که انگیزهای گردید تا به وی عنوان «شیخ دیپلمات» را دادند.
« اینکه به من عنوان دیپلمات یا سیاستمدار یا عنوان مشابه دیگری لقب میدهند، شاید به این دلیل است که من هشت سال در مجلس رئیس کمیسیون سیاست خارجی و شانزده سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بودم و در این مدت ملاقاتهای خارجی فراوان و گاهی سفرهای خارجی داشتم و به مدت ۲۲ ماه مسئول پرونده هستهای بودم شاید همه اینها زمینه شد تا به من عنوان دیپلمات داده شود. »
این عنوان برای نخستین بار در آبان ۱۳۸۲ در تیتر صفحه اول روزنامه نوپای شرق نقش بست[۱۰۸][۱۰۹] و بعد از آن بارها در رسانههای داخلی و خارجی فارسیزبان تکرار شد و به نظر برای همیشه برای او ماندگار شد. روحانی تنها شیخ عضو تیم مذاکرهکننده هستهای ایران تا به امروز بودهاست.
حسن روحانی، در روز ۲۲ فروردین ۹۲، با شعار «دولت تدبیر و امید» در میان هوادارانش رسماً اعلام کاندیداتوری کرد.[۱۱۰] در این همایش که با حضور جمعی از حامیان و مسؤولین برگزار شد، یاسر و فاطمه، فرزندان هاشمی رفسنجانی نیز حضور داشتند.
روحانی که پیشتر اعلام کرده بود مستقل میآید،[۱۱۱] در همایش اعلام کاندیداتوری خود گفت: رئیسجمهوری باید مسئولیت را به عهده بگیرد که ملی باشد نه حزبی.[۱۱۲] وی تدوین «منشور حقوق شهروندی» را از جمله اولویتهای خود در صورت انتخاب برای ریاست جمهوری عنوان کرد و گفت: دولت من، دولت تدبیر و امید است و گفتمان آن، «نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان» است.[۱۱۲][۱۱۳]
در ۳۱ اردیبهشت ۹۲، حسن روحانی به همراه ۷ نامزد دیگر برای انتخابات ریاست جمهوری تأیید صلاحیت شدند.[۱۱۴]
در ۷ خرداد ۹۲، پس از آنکه حسن روحانی در برنامه زنده تلویزیونی، کلیدی را به عنوان «کلید تدبیر» به مردم نشان داد، ستاد انتخاباتی وی اعلام کرد که «کلید» نماد ستاد انتخاباتی اوست.[۱۱۵]
« بعد از پایان انتخابات ریاست جمهوری که الحق مردم در این راه سنگ تمام گذاشتند و شکوهی آفریدند و صحنهای را خلق کردند که حتی دشمنان را به حیرت وادار کرد، هیچکس نتوانست در این انتخابات زیبا و با شکوه در داخل و خارج تردید کند. »
حسن روحانی در عصر یازدهم خرداد ۱۳۹۲ در حسینیه جماران، در میان خیل هوادارانش که شعار “درود بر خاتمی، سلام بر روحانی”، “درود بر هاشمی، سلام بر روحانی”، “صلی علی محمد بوی بهشتی آمد”، “سران در حصر ما آزاد باید گردند”، “موسوی و کروبی آزاد باید گردند”، “درود بر موسوی، سلام بر روحانی” و “درود بر موسوی، سلام بر کروبی” سر میدادند و پلاکاردهایی با تصویر سید محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی در دست داشتند، حضور یافت. در جریان سخنرانی، روحانی ضمن اشاره به غنیسازی اورانیوم و بهرهبرداری اولین سانتریفیوژ در دوران اصلاحات و بازدید وی و میرحسین موسوی از فعالیتهای هستهای انجام شده، در سخنانی اظهار داشت که افتخار مربوط به فناوری هستهای از آن دولت اصلاحات و دولت سازندگی است و عدهای تازه به دوران رسیده بر سفره آماده نشستهاند. روحانی در پایان اعلام کرد که “یک کلمه به صورت مبهم بگویم: امسال یعنی سال ۹۲، سال ۸۸ نخواهد شد، شما را از صندوق رأی دور نکنند.»[۱۱۷] پس از سخنرانی و به دنبال برخی شعارها در حمایت از سید محمد خاتمی و علیاکبر هاشمی رفسنجانی، سه تن از اعضای ستاد روحانی از جمله سعید الله بداشتی، رئیس ستاد جوانان و دانشجویان حامی حسن روحانی دستگیر شدند. کمی بعد ستاد حسن روحانی و محمدرضا عارف در بیانیههایی جداگانه این عمل نیروی انتظامی را محکوم کرده و خواهان آزادی جوانان دستگیر شده، گشتند.[۱۱۸]
در اولین مستند تبلیغاتی حسن روحانی، سید محمد خاتمی پس از چهار سال در رسانه ملی دیده شد.[نیازمند منبع] در این مستند که بخشهایی از آن به حضور هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و محمدی گلپایگانی در میتینگ تبلیغاتی حسن روحانی اختصاص داشت، خاتمی و هاشمی رفسنجانی به حمایت از عملکرد وی در شورای عالی امنیت ملی و در رابطه با مذاکرات هستهای پرداختند.[۱۱۹]
در سومین مناظره انتخاباتی ۱۳۹۲، محمدباقر قالیباف، اظهار داشت که روحانی زمانی که شورای عالی امنیت ملی بودهاست، به دانشجویان برای برگزاری یادبود کوی دانشگاه مجوز ندادهاست. اما روحانی در جواب گفت: «شما میگفتید اجازه دهید دانشجویان بیایند، به شکل گازانبری برای آنها برنامه دارید و کار را تمام میکنید، اما من گفتم راه این نیست، اگر میخواهید اینها را به خیابان بیاورید و بعد گازانبری اینها را محاصره کنید و برایشان پرونده درست کنید این کار را نکنید. اگر میخواهید مجوز بدهید باید آزاد بگذارید، نقطه آغاز و مقصد مشخص باشد و تظاهرات بکنند.»، قالیباف نیز در پاسخ او گفت که این حرف گازانبری که روحانی میگوید درست نیست و ادامه داد «من در مقابل لباسشخصیها ایستادم و گفتم کسی خلاف قانون نکند و هزینهاش را دادم. حرفم این بود که آن زمان میگفتم به دفتر تحکیم اجازه بدهیم طبق قانون احزاب تجمع کنند»[۱۲۰]مهدی امینی زاده، عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، همان شب طی مصاحبهای، اظهارات محمدباقر قالیباف دربارهٔ حوادث کوی دانشگاه را تکذیب کرد.[۱۲۱][۱۲۲]
درگاه ایران
در روز ۱۸ خرداد ۱۳۹۲ میتینگ انتخاباتی حسن روحانی با حضور هزاران نفر در داخل و اطراف ورزشگاه شهید شیرودی با مجریگری رضا رشیدپور برگزار شد. ستاد وی به پوشش ناکافی این رخداد در صدا و سیما اعتراض کرد.[۱۲۳]
در روز ۱۹ خرداد ۱۳۹۲ یک خبرگزاری و یک وبگاه اصولگرا، خبری مبنی بر احتمال بررسی مجدد صلاحیت روحانی و احتمال رد صلاحیت وی در جلسهٔ بیستم خرداد شورای نگهبان منتشر کردند که روز بعد عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان این خبر را تکذیب کرد. حسن روحانی در پاسخ به سؤال خبرنگاری که پرسیده بود آیا احتمال رد صلاحیت وی توسط شورای نگهبان وجود دارد، پاسخی نداد و فقط لبخند زد.[۱۲۴][۱۲۵][۱۲۶][۱۲۷] چند روز بعد سحام نیوز (وبسایت حزب اعتماد ملی) وابسته به مهدی کروبی، به نقل از یکی از بزرگان نظام چنین نوشت که ماجرای مربوط به بررسی مجدد صلاحیت روحانی صحت داشته و روز بیستم خرداد در جلسه شورای نگهبان با محوریت تصویب بودجه، احمد جنتی در رابطه با بررسی مجدد صلاحیت وی سخن گفتهاست و با واکنش تعدادی از اعضای شورای نگهبان و تهدید آنها به ترک جلسه مواجه گردیده و به همین دلیل از ادامه آن منصرف شده و به دستور وی اخبار مربوط به آن نیز به کلی تکذیب شدهاست.[۱۲۸]
در نیمه شب ۲۰ خرداد ۱۳۹۲، محمدرضا عارف، دیگر کاندیدای اصلاح طلبان از ادامه رقابتها انصراف داد و هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، سید حسن خمینی، و علیاکبر ناطق نوری طی صدور اطلاعیه تحت عنوان جبهه اعتدالگرایان، از کاندیداتوری حسن روحانی رسماً حمایت کردند.[۱۲۹] ساعتی بعد دختر آیتالله خمینی، زهرا مصطفوی، نیز که پیش از این در نامهای به سید علی خامنهای تجدید نظر در رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی را درخواست کرده بود، طی بیانیهای از سوی جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران، رسماً از کاندیداتوری حسن روحانی حمایت کرد.[۱۳۰] به دنبال انصراف عارف از ادامهٔ کاندیداتوری، روحانی ضمن صدور بیانیهای از وی تشکر کرد. چند ساعت بعد هاشمی رفسنجانی نیز در جمع جوانان فعال سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا رسماً اظهار داشت که با احترام نسبت به همهٔ نامزدها به حسن روحانی رأی خواهد داد.[۱۳۱] پس از هاشمی، محمد شریعتمداری نیز رسماً از کاندیداتوری حسن روحانی حمایت کرده و از محمدرضا عارف تشکر کرد.[۱۳۲]
در شبانگاه سهشنبه، بیست و یکم خرداد ۱۳۹۲، مجمع روحانیون مبارز طی صدور بیانیهای ضمن تشکر از انصراف محمدرضا عارف رسماً از کاندیداتوری حسن روحانی حمایت کرد.[۱۳۳] جمع کثیری از هنرمندان و فرهنگیان و ۲۵۵ تن از استادان دانشگاههای کشور نیز طی صدور بیانیههایی جداگانه حمایت خود را از وی اعلام کردند. آیتالله یوسف صانعی، سید هادی خامنهای و مصطفی معین از حامیان بعدی روحانی بوند. در روز رأیگیری پس از آن که محمدرضا عارف رأی خود را در صندوق انداخت، اعلام کرد که به نفع حسن روحانی از رقابتها کنار کشیدهاست.[۱۳۴] روحانی روز ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ با حضور در مسجد امام رضا در شهر ری رأی خود را به صندوق انداخت.[۱۳۵]
حسن روحانی بنا بر اطلاعیه وزارت کشور که در ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ منتشر شد با کسب ۱۸٬۶۱۳٬۳۲۹ رأی در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران (۵۰٫۷۱٪ کل آرا) رسماً به عنوان هفتمین رئیسجمهور ایران برگزیده شد.[۱۳۶]
حسن روحانی پس از اعلام پیروزی وی در انتخابات، در پیام پیروزی و در اولین اظهارات رسمی خود ضمن تشکر از مردم و رهبر انقلاب، صراحتاً از حمایتهای علی اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی تشکر کرد و گفت: «بیشک نقش امیدآفرین آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی که از چهرههای درخشان نظام در این خیزش خروش بودند شایسته قدرشناسی است.»[۱۳۷]
حسن روحانی در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۶ نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شد[۱۳۸] و در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ صلاحیت وی رسماً از طرف شواری نگهبان احراز گردید.[۱۳۹]
این بار رقبای اصلی روحانی را سید ابراهیم رییسی و محمدباقر قالیباف تشکیل میدادند. از طرفی اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی نیز به عنوان کاندیدای پوششی وی و برای بیان اقدامات دولت وارد عرصه رقابتها شد. پس از انجام مناظرات انتخاباتی که با درگیری لفظی شدید میان روحانی و جهانگیری با قالیباف همراه بود، و به دنبال درخواست ائتلاف اصولگرایان، قالیباف از صحنه رقابتها انصراف داد و رییسی به رقیب اصلی روحانی تبدیل شد.[۱۴۰]
با نزدیک شدن به روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، سید محمد خاتمی، رئیسجمهور اسبق ایران، علی اکبر ناطق نوری، رئیس مجلس اسبق ایران و سید حسن خمینی، نوه آیتالله خمینی مجدداً از حسن روحانی اعلام حمایت نمودند و حتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی رهبران جنبش سبز از حصر پیام دادند که به روحانی رأی خواهند داد.[۱۴۱]
نهایتاً با برگزاری انتخابات و شمارش آراء حسن روحانی با کسب ۲۳٬۵۴۹٬۶۱۶ (۵۷٪ کل آرا) برای یک دوره چهار ساله دیگر رئیسجمهوری اسلامی ایران باقی ماند.[۱۴۲]
دیدگاههای حسن روحانی در خصوص سیاست داخلی؛ تأکید بر فراجناحی بودن و شایستهسالار محوری کابینه، عدم تعهد دولت به احزاب و جناحهای مختلف و وامدار نبودن به آنها، تثبیت جامعه به سمت رسانههای داخلی و خوشآمدگویی به تکثر و تنوع دیدگاهها و دوری گزیدن از هر گونه خودسری؛ افراط و تفریط است.[۱۴۳] وی همچنین وعده دادهاست تا انجمن صنفی روزنامهنگاران را فعال نماید.[۱۴۴]
روحانی تحصن نمایندگان مجلس ششم را «نشانگر نهاد جدید دمکراتیک ایران و اعتراض یک نهاد به عملکرد یک نهاد دیگر» دانست و گفت این بحثها ثابت میکند ایران کشور آزادیست.[۱۴۵]
او در مصاحبه با روزنامه شرق، حوادث پس از انتخابات ۸۸، را تا روز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ و بعد از آن متفاوت دانست و گفت اعتراضات پس از آن روز میبایست به شیوه دیگری طرح میشد و همه مسائل به قانون سپرده میشد. اصولگرایان با اشاره به سخنرانی او در ۲۳ تیر ۷۸ او را به سکوت متهم میکردند.[۱۴۶]
روحانی تاکنون هیچ گونه موضع رسمی در قبال اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۸۸ وقوع تقلب در انتخابات و اقدام میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حمایت از معترضان اتخاذ نکردهاست و از همین روی از سوی برخی اصولگرایان «ساکت فتنه» لقب گرفتهاست.[۱۴۷][۱۴۸][پیوند مرده] روحانی تظاهرات عاشورای سال ۱۳۸۸ را از سوی اندکی «فریب خورده» دانست که «به امام حسین هتاکی کردند، آنهایی که به اموال عمومی تعرض کردند و آنهایی که قانون را زیرپا گذاشتند»[۱۴۹] و در مورد تظاهرات ۹ دی آن سال گفت «به اعتقاد من پاسخ مردم در تجمع روز چهارشنبه ۹ دی ماه، یک پاسخ قاطع و محکمی بود در برابر هتاکان و در برابر آنهایی که در خارج از کشور با تحلیلهای غلط فکر میکنند که انقلاب و نظام ما در معرض خطر و در شرف نابودی قرار گرفتهاست.»[۱۵۰][۱۵۱] او بعداً در سخنرانی خود در ۹ دی ۱۳۹۵ گفت که «مردم ما به خاندان رسالت عشق دارند. ببینید در ۹ دی مردم چه کردند. آنها احساس کردند که به امام حسین (ع) توهین شدهاست.»[۱۵۲]
روحانی پیش از انتخابات ریاست جمهوری در سخنرانی خود در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران گفت: «ما باید در این انتخابات کاری کنیم که مردم به صندوق رای اطمینان پیدا کنند. هیچ خیانتی در کشور بالاتر از خیانت به صندوق ملی نیست باید تردیدها را برطرف کنیم… چرا لیست کنار صندوقها محرمانه تلقی میشود؟ مردم باید از آرای خود آگاه شوند و بعد باید بلافاصله در سایت وزارت کشور منعکس شود. همزمان با وزارت کشور افکار عمومی هم باید بتوانند آرا را جمع بزنند… باید کاری کنیم که انتصابات به انتخابات تبدیل شوند… حضور مردم یک اعتراض طبیعی بود، اما ادامه آن را نمیپسندیدم چرا که ادامه آن نمیتوانست مسئله را حل کند، پیشنهاد من این بود که ۲۰ درصد صندوقها را به صورت تصادفی بشماریم و اگر اختلافات بسیار بود همه صندوقها بازشماری شود. اما این پیشنهاد عملی نشد، بنابراین به نظر من ادامه تظاهرات خیابانی نیز ثمری نداشت.» وی در ادامه گفت: «فتنه از سال قبل از سال ۸۸ بود، ای کاش وقتی حرکت خلاق قانون در صدا و سیما انجام گرفت، مسئولین اقدام میکردند.» او همچنین ضمن اشاره به تلاش خود در شورای عالی امنیت ملی برای رفع حصر آیتالله حسینعلی منتظری به دانشجویان وعده داد که تمام تلاش خود را برای آزادی زندانیان سیاسی و کسانی که بدون محاکمه در حبس و حصر قرار گرفتهاند، انجام دهد.[۱۵۳]
حسن روحانی معتقد است دانشجویان باید بار فقدان احزاب فعال را بکشند و همچنین دانشگاهها بهتر است به شکلی فعال عمل کنند. وی در اواخر سال ۱۳۹۱ از شکسته شدن فضای کنونی دانشگاهها و فعالتر شدن در حوزه سیاسی و همچنین افراطیگرایی برخی جریانات دانشجویی انتقاد کرده بود. وی معتقد است که همواره جریانهای افراطی در دانشگاهها وجود داشتهاست و گاهی احساسات بر عقل و تدبیر پیروز میشدهاست و مشکلات را عملاً دو چندان میکردهاست. وی میگوید بایستی شرایطی را فراهم کنیم تا قانونگرایی در جامعه حکمفرما شود. این کار نیز با تدبیر و مدیریت میسر است. حالا شرایط ایران عادی نیست، بلکه شرایط فوقالعاده است؛ و لذا بهتر است، جدا از اندیشههای صرف اصلاحطلبانه یا اصولگرایانه، بیشتر به فکر زدودن مشکلات ملت باشیم.[۱۵۴]
حسن روحانی دربارهٔ تعامل قوه مجریه با دو قوه دیگر میگوید «تعامل و رابطه رئیس مجریه با دو قوه قضاییه و مقننه چارچوبش همانی میباشد که قانون اساسی ما وضع کردهاست و همان است که مطلوب مردم است. این تعامل رابطهای است که منافع مردم را تأمین میکند هنگامی که تعامل بین قوا به گونهای باشد که مردم احساس بکنند منافع آنها کمتر مد نظر است خدایی نکرده با یک مسایلی شخصی یا بخشی مطرح میشود این همانجایی است که مردم را نگران میکند.»[۱۵۵]
« منبع جوشان امید، تدبیر و اعتدال، حسن روحانی نیست، بلکه منبع جوشان آن، ملت است. حسن روحانی مثل همه آدمهاست و فرقی با دیگران ندارد، معجزهگر یا معجزه قرن و دهه نیست و معجزهای ندارد و اتصال ویژهای به آسمان و پشت پرده هم ندارد. معجزه را حُسن تدبیر، وحدت ملی، ایثار کارکنان نظام، هماهنگی و انسجام و وحدت ایجاد میکند. »
حسن روحانی میگوید خواسته دولت این است که رسانهها یک طرفه عمل نکنند و از آنجا که احزاب ما به آن صورت فعالیت ندارند، قسمتی از فعالیت احزاب بر عهده رسانهها است. در این میان این رسانهها هستند که با کار خود ناظر پی در پی بر حکومت و به خصوص دولت هستند. وی بر این باور است نقد دلسوزانه رسانهها میتواند به نظام و دولت یاری برساند. وی وعده دادهاست که ارتباط خوبی مابین رسانهها و دولت در دولت تدبیر و امید برقرار خواهد شد و ارتباط دولت با رسانهها دو طرفه خواهد بود.[۱۵۷]
در ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ و در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، حسن روحانی، رئیسجمهوری در نشست مشترک هیئت دولت و استانداران سراسر کشور، با بیان این که مجلس شورای اسلامی آینده متعلق به یک حزب و جناح نخواهد بود، گفت: «مگر مجلس اول که در آن زمان حتی شورای نگهبان وجود نداشت بهترین مجلس تاریخ این کشور نبود؟.. شورای نگهبان «چشم» است و نمیتواند کار «دست» را بکند. این نظر مقام معظم رهبری و گفته قانون اساسی ماست و مگر میشود جناحی بگوید که من یک خم رنگرزی پیدا کردهام که میتوانم آنجا را به هر رنگی که بخواهم درآورم؛ اینگونه نیست. ما جایی را در کشور نداریم که بخواهد افراد صالح و دلسوز را که میخواهند با استفاده از تجربیاتشان به کشور خدمت کنند حالا از هر جناحی که باشند رد صلاحیت کند. تمام گروهها و دستهجات سیاسی قانونی مورد احترام هستند. همه از نظر دولت برابرند و آن جایی که باید بگوید فردی برای شرکت در انتخابات صالح است یا نه هیئتهای اجرایی هستند و ما هیئت اجرایی نداریم که یک جناح را تأیید صلاحیت کند و یک جناح دیگر را تأیید صلاحیت نکند. شورای محترم نگهبان ناظر است نه مجری. مجری انتخابات دولت است. دولت مسئول برگزاری انتخابات است و دستگاهی هم پیشبینی شده که نظارت کند تا خلاف قانون صورت نگیرد. شورای نگهبان چشم است و چشم نمیتواند کار دست را بکند، نظارت و اجرا نباید مخلوط شوند باید به قانون اساسی کاملاً توجه کرده و عمل کنیم.»[۱۵۸]
پس از آنکه هیئت نظارت شورای نگهبان در جریان انتخابات مجلس دهم، نود و نه درصد کاندیدهای اصلاح طلب را در سراسر کشور رد صلاحیت کرد، حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در ۲۷ دی ۱۳۹۴، در نشست خبری پس از اجرایی شدن برجام در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران پیرامون واکنش دولت به رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان گفت: «اطلاعات اولیه خیلی خوشحالکننده نبود. در مرحله ثبت نام استقبال خیلی خوب بود. همچنین در مرحله دوم و در مرحله هیئتهای اجرایی هم خیلی خوب و امیدوارکننده بود اما در مرحله نظارت به تعبیر خودشان افراد زیادی احراز صلاحیت نشدند، لذا بسیار امیدواریم شورای نگهبان دخالت کند و موارد مشکل را حل کند. به عنوان رئیسجمهور از همه اختیاراتم استفاده میکنم، شورای نگهبان نهاد بسیار مهمی است و پاسدار قانون اساسی است.» روحانی با اشاره به این نکته که ما و شورای نگهبان وظایف مشترکی داریم و هر دو پاسدار و نگهبان قانون اساسی هستیم تا قانون اساسی در قوانین موضوعه نقض نشود، اظهار داشت: «امیدوارم شورای نگهبان به گونهای موضوع را حل کند تا انتخابات پرشوری داشته باشیم و حتی کسانی که به فرمایش رهبر معظم انقلاب با نظام هم مشکل دارند، حضور یابند.»[۱۵۹] حسن روحانی، همچنین در دومین همایش استانداران و فرمانداران کشور، ضمن انتقاد شدید از رد صلاحیتهای گسترده هیئت نظارت شورای نگهبان گفت: «در قانون اساسی آمده که یهودیها باید نماینده داشته باشند یا چقدر زرتشتی داریم، یا چقدر آشوری و ارمنی داریم، اگر جناحی در این کشور جمعیتش هفت یا ده میلیون جمعیت دارد آنها هم باید نماینده داشته باشند، اسم مجلس خانه ملت است نه خانه یک جناح. همه باید بیایند پای صندوق، اگر کسی با نظام مسئله دارد او هم بیاید، همه باید پای صندوق بیایند اما زمانی که ما شور و حرارت ایجاد کنیم، اگر یک جناح هست خب نیاز به انتخابات نیست همانها دوباره تشریف ببرند مجلس. باید هردو جناح باشند.»[۱۶۰]
روحانی در همایش سراسری فرماندهان ناجا در ۹۴/۰۲/۰۵، سخنی پر واکنش دربارهٔ وظیفهٔ پلیس در ایران گفت:
پلیس موظف به اجرای اسلام نیست، هیچ پلیسی نمیتواند بگوید من این کار را کردم چون خدا گفتهاست، پلیس یک وظیفه بیشتر ندارد و آن هم اجرای قانون است.[۱۶۱]
خلاصه گفتمان سیاست خارجی حسن روحانی؛ آرمانخواهی واقعگرایانه، قدرتجویی بینالمللی محاسبهگرانه، تعامل با نظم بینالمللی، موازنه قدرت بر اساس مفهوم اعتدال، تنشزدایی به ویژه با همسایگان و رویکرد هزینه-فایده است.[۱۶۲] حسن روحانی دربارهٔ هدف ورودش به انتخابات ریاست جمهوری گفته بود «ما برای اینکه به اهداف ملی دست پیدا کنیم و برای اینکه کشور را از تحریم ظالمانه نجات دهیم و برای اینکه روابطمان را با دنیا براساس تعامل سازنده بنیانگذاری کنیم در این عرصه ورود کردهایم.»[۱۶۳]
روحانی اولین رئیسجمهور ایران است که بعد از انقلاب ایران، با رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، ارتباط مستقیم تلفنی برقرار کرد.[۱۶۴] همچنین او اولین رئیسجمهور ایران است که بعد از انقلاب اسلامی، با نخستوزیر انگلیس، دیوید کامرون، به عنوان عالیترین مقام اجرایی انگلستان دیدار کردهاست.[۱۶۵]
وی دربارهٔ رابطه با آمریکا میگوید رابطه ایران با آمریکا مسئله پیچیده و دشواری است؛ ساده نیست. زخم کهنهای وجود دارد که باید درمان شود. دنبال افزایش تنش نخواهیم بود. عقل سلیم هم حکم میکند دولت و کشور به فکر آینده باشند و ترمیم گذشته. هرگونه سخن گفتن با آمریکا باید بر مبنای منافع و احترام متقابل و از موضع برابر باشد.[۱۶۶] روابط امروز ایران با آمریکا در حد دشمنی و تخاصم است، باید سعی کنیم این حد را با برنامهریزی و تدبیر پایین آوریم و حداقل روابط را از دشمنی به تنش برسانیم. در وضعیت کنونی قادر نیستیم بگوییم با آمریکا میخواهیم تنشزدایی کنیم زیرا امروز بحث تهدید و تخاصم است. در ۸ یا ۱۰ سال پیش میشد اما امروز در مرحله دیگری قرار گرفتهایم.[۱۶۷]
پس از پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا با ارسال نامهای پیروزی وی را تبریک گفت و روحانی نیز به نامه اوباما پاسخ داد. خبر ارسال این نامه و محتوای آن یک ماه پس از آغاز کار دولت یازدهم در ۲۶ شهریور ۱۳۹۲ به وسیله مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران منتشر گردید.[۱۶۸]
روحانی در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سازمان ملل(۲۰۱۳)، دربارهٔ رابطه با آمریکا خاطر نشان کرد:
«ایران به دنبال تعامل سازنده بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک با دیگر کشورهاست و در این چارچوب در پی افزایش تنش با ایالات متحده آمریکا نیز نیست. من سخنان امروز پرزیدنت اوباما را با دقت دنبال کردم؛ در صورت عزم سیاسی رهبران آمریکا و خودداری از دنبال کردن منافع گروههای فشار جنگ طلب، میتوان به چارچوبی برای مدیریت اختلافات رسید. در این چارچوب موضع برابر، احترام متقابل و اصول مسلم شناخته شده بینالمللی باید مبنا باشد؛ البته در این زمینه انتظار ما از واشینگتن شنیدن صدای واحد است.»[۱۶۹]
روحانی در ۵ مهر ۱۳۹۲، هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه جان اف کندی با رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، پرزیدنت باراک اوباما مکالمه تلفنی کرد.[۱۶۴] این اولین ارتباط مستقیم سران دو کشور در سطح رئیسجمهور بود.
در ۲ مهر ۱۳۹۳، حسن روحانی با نخستوزیر انگلیس، دیوید کامرون، به عنوان عالیترین مقام اجرایی انگلستان دیدار کرد.[۱۷۰] این اولین دیدار سران دو کشور در سطح عالیترین مقام اجرایی بود.[۱۷۰]
سیاست حسن روحانی در مسئله هستهای ایران، تلاش برای خروج پرونده ایران از شورای امنیت در کنار تکمیل فناوری هستهای در کشور است.[۱۷۱] حسن روحانی میگوید هم برای ایران و هم برای دشمنان و کشورهای غربی تنها روش، گفتگو و مذاکره است. مقصود دولت بایستی در نهایت این باشد که تحریمها زدوده شود؛ چرا که به سود ملت ما ناست. اینکه در کدام نشست و به چه شکل موضوع لغو تحریمها را مطرح کنیم، یک تاکتیک مذاکراتی است. باید مقداری راهکارها و لحن و ادبیاتمان تغییر کند. ضمن اینکه به نظم جهانی انتقاداتی دارم اما به معنی تقابل با دنیا هم نیست. باید به نوعی با دنیا در تعامل باشیم که هزینههایمان را کاهش دهیم و خود را به مقاصدی که در سند چشمانداز است نزدیک کنیم. اگر غرب حقیقتاً به دنبال اعتماد نسبت به فعالیتهای هستهای ایران است روشی جز مذاکره ندارد و ما هم برای نیل به حقوقمان و شکستن تحریمها و گذر از مسیری که اکنون دشمن برای ما به وجود آوردهاست مذاکره بهترین روش است. در جهان سیاست خارجی نیاز است به دنبال یارگیری باشیم. در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ۳۵ کشور وجود دارد که باید از میان آنها یارگیری کنیم تا به مقصودمان برسیم. حسن روحانی گفتهاست بایستی اسلوبی را برگزینیم که ایران را به هدفش برساند نه راهی که تکبیر آفرین باشد. یکی از مجالهایی که برای آمریکاییها موجود است در صحنه ۱+۵ است. اگر آنها قصد دارند در خصوص پرونده هستهای سخن بگویند مذاکرات فرصت مناسبی است، اما اینکه آمریکا به جلسات میآید و سختگیری و مقاومت نابجا میکند فرصتی است که از دست میرود.[۱۷۲] او معتقد است دوره تعلیق غنیسازی گذشتهاست ولی باید اعتماد بینالمللی برای غنیسازی ایران را جلب کرد.[۱۴۵]
حسن روحانی در مورد جنگ داخلی سوریه گفتهاست: حل معضلات سوریه بر عهده مردم سوریه است. تصمیمگیر نهایی نسبت به عاقبت سوریه؛ ملت سوریه است. البته ما با تروریسم، جنگ داخلی و دخالتهای کشورهای دیگر موافق نیستیم. دولت کنونی سوریه باید به عنوان دولت در نظر همه کشورهای جهان باشد. در انتخابات ۲۰۱۴ نظر ملت سوریه هر چه بود، حاکم خواهد شد. وی بر لزوم حضور دولت کنونی (بشار اسد) تا انتخابات ۲۰۱۴ تأکید کرد.[۱۷۳][۱۷۴]
حسن روحانی در گفتگو با خبرنگاران در حاشیه راهپیمایی روز قدس، گفت: «در منطقه ما در سایه اشغال سرزمین فلسطین و قدس عزیز، زخمی بر بدن دنیای اسلام نشسته و این یادآور آن است که مردم مسلمان این حق تاریخی خود را فراموش نخواهند کرد و در برابر ظلم و تجاوز ایستادگی خواهند کرد.» اما دو خبرگزاری ایسنا و تسنیم، به نقل از حسن روحانی نوشته بودند: «رژیم صهیونیستی زخمی است که سالها بر بدن دنیای اسلام نشستهاست و این زخم باید از بین برود.»[۱۷۵] این خبر، بازخورد فراوانی در بسیاری از خبرگزاریهای خارجی داشت، بهطوریکه بنیامین نتانیاهو پس از انتشار این خبر گفت: «روحانی زودتر از آنکه ما انتظار داشتیم چهره واقعی خود را نمایان ساخت.» اما بعد از مشخص شدن تحریف سخنان روحانی توسط خبرگزاریها و اینکه وی جملهای مبنی بر «از بین بردن اسرائیل» به کار نبردهاست، نخستوزیر اسرائیل آنچه را که نقل قول اشتباه برخی خبرگزاریهای داخلی ایران از سخنان حسن روحانی رئیسجمهوری منتخب خواند، محکوم کرد.[۱۷۶][۱۷۷] روز بعد، روزنامه کیهان نیز سخنان تحریف شده حسن روحانی را بار دیگر در صفحه اول خود منتشر ساخت.[۱۷۸]
هنگام غروب روز ۱۳ شهریور ۱۳۹۲ (۴ سپتامبر ۲۰۱۳)(۵۷۷۴ یهودی)، در صفحه توییتر منسوب به حسن روحانی، فرارسیدن سال نوی عبری، روش هشنه به همه یهودیان به خصوص یهودیان ایران تبریک گفته شد. در این پیام تبریک آمده بود: «در حالی که خورشید در تهران غروب میکند، برای همه یهودیان به ویژه یهودیان ایرانی، روش هشنه مبارکی را آرزومندم.» روز پنجشنبه، ۱۴ شهریور (۵ سپتامبر) خبرگزاری فارس به نقل از محمدرضا صادق، به عنوان مشاور رئیسجمهوری، نوشت که «حسن روحانی حساب توئیتر ندارد.» با این حال دفتر حسن روحانی از تکذیب انتساب این حساب توئیتری به رئیسجمهوری و این پیام تبریک به یهودیان خودداری کرد. این پیام تبریک واکنش بسیاری از رسانههای اسرائیلی و آمریکایی را برانگیخت.[۱۷۹] در روز پنجشنبه (۵ سپتامبر) محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت حسن روحانی نیز در پیامی در صفحه توییتر خود، روش هشنه را به یهودیان تبریک گفته و ضمن رد نفی هولوکاست از سوی ایران، نوشت: «ایران هرگز هولوکاست را نفی نکردهاست.»[۱۸۰][۱۸۱] این در حالی است که روابط ایران و اسرائیل در طول تاریخ جمهوری اسلامی در پایینترین سطح ممکن قرار داشتهاست. کمی بعد، روحانی در مصاحبه با آسوشیتدپرس اعلام کرد که اکانت شخصی در توئیتر ندارد و اکانتهای موجود از سوی دوستانش اداره میشوند.[۱۸۲]
حسن روحانی در ۳ مهر ۱۳۹۲ در مصاحبه با کریستین امانپور، خبرنگار شبکه سی ان ان، ضمن محکوم کردن کشتار یهودیان و غیریهودیان توسط نازیها گفت:
«من قبلاً گفتم که من یک مورخ نیستم و زمانیکه بحث دربارهٔ ابعاد حوادث تاریخی به وجود میآید، مورخان هستند که باید بازتاب از خود نشان دهند اما در کل من میتوانم بگویم که هرگونه جرمی که در تاریخ علیه بشریت به وجود آمدهاست، از جمله جرمی که نازیها علیه یهودیان و غیریهودیان انجام دادند، تا جایی که به ما مربوط میشود، سزاوار سرزنش و محکومیت است.»[۱۸۳]
جک دورسی رئیس و یکی از بنیانگذاران شبکه اجتماعی توییتر در یکی از توییتهای خود در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۲، حسن روحانی را خطاب قرار داده و نوشت: “عصر به خیر رئیسجمهور، آیا شهروندان ایران میتوانند توییتهای شما را بخوانند؟”
توییتر منسوب به روحانی در پاسخ به آقای دورسی نوشت: «عصر به خیر جک، همانطور که به کریستین امانپور هم گفتم تلاش میکنم تا مردم کشورم بتوانند به راحتی به تمام اطلاعات جهانی دسترسی داشته باشند، چون این حق آنهاست.»
دورسی هم از پاسخ روحانی سپاسگزاری کرده و نوشت: «اگر کمکی برای محقق کردن این موضوع از دست ما برمیآید، لطفاً اطلاع دهید.»
رئیس توییتر پیش از این هم ورود رئیسجمهوری ایران را به این شبکه اجتماعی خوشآمد گفته و آن را الهامبخش خوانده بود.
حسن روحانی در اولین سخنرانی پس از ریاستجمهوری گفته بود از بستن دهان منتقدین به خدا پناه میبرد. اما در دوره ریاست جمهوری رویه او در توهین به منتقدین و پاسخ با طعنه و کنایه انتقادهای بسیاری را برانگیخت.[۱۸۷][۱۸۸][۱۸۹] بعضی منابع بیش از ۵۰ مورد توهین یا نیش و کنایه به منتقدین را تا انتهای سال ۹۶ ثبت کردهاند[۱۹۰] به خصوص یکی از اظهارنظرات او که طی آن منتقدین دولت را دچار کمبود عقل خواند باعث واکنشهای بسیاری از جمله از طرف منابع اصلاح طلب شد.[۱۹۱][۱۹۲] روزنامه آفتاب یزد از حامیان دولت در مورد این عادت مذموم دولت و معیار دوگانه اصلاحطلبان نوشت:
ادبیات حسن روحانی در مواجهه با چالش هایسیاسی همیشه همین بودهاست. رئیسجمهور در مورد مخالفان خود بی پروا از واژههای خاص استفاده مینماید و ابا ندارد که به تریج قبای برخی از آنان بر بخورد. در روزهای کوران بررسی برجام و حملات کور دلواپسان و کاسبان، رئیس دولت سخنان تند و تیزی را علیه این طیف ایراد میکرد. «ما» آن زمان برای وی کف میزدیم و هورا میکشیدیم. حتی زیر لب واز ته دلمان به دلواپسان میگفتیم: «نوش جان تان!» آن اصلاح طلبانی هم که چندین پیراهن از «ما» بیشتر پاره کردهاند سخنی دال بر نقض ادبیات حسن روحانی نمیگفتند. خلاصه تأیید بود و تأیید. اما حالا که رئیسجمهور به مخالفان خود گفته «بی عقل» برخی اصلاح طلبان به او انتقاد نمودهاند که «این چه وضع ادبیات است؟» !بهرحال روشن است که حسن روحانی در زمان عصبانیت و در شرایطی که لبخندی مرموز بر لب دارد از این الفاظ همیشه به کار برده و مشخص نیست که چگونه و چطور این عده از اصلاح طلبان الان برآشفته شدهاند! این یک تناقض است که آزار میدهد.[۱۹۳][۱۹۴]
« در برنامه مدون من علاوه بر راه حلهای برای رفع این مشکلات، راه حلهای کوتاه مدتی یک ماه و ۱۰۰ روزه برای حل مشکلات ومعضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی پیشبینی شدهاست که ما میتوانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم »
سیاستهای اقتصادی دولت روحانی بر مدار خصوصیسازی و رونق اقتصادی با برنامههای نئولیبرالی شکل گرفته بود.[۱۹۶]دیدگاههای اقتصادی حسن روحانی رئیسجمهور ایران در بلند مدت توسعه اقتصادی و در کوتاه مدت افزایش قدرت خرید خانوارها، رشد تولید ملی، افزایش کافی سرمایهگذاری، اجرایی شدن سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و بهتر شدن فضای کسبوکار است.[۱۹۷] حسن روحانی معتقد است در کوتاه مدت، بهتر شدن وضع اقتصادی مردم باید با افزایش قدرت خرید خانوارها و کم شدن فاصله درآمدی دهکهای بالا و پایین محقق شود. وی کسب این اهداف را در گرو تولید ثروت ملی و توزیع عادلانه ثروت ملی میداند. حسن روحانی بر این باور است که اگر ثروت ملی تولید نشود، باید فقر توزیع شود. وی میگوید تولید ثروت ملی باعث افزایش درآمد واقعی سرانه میگردد و توزیع عادلانه ثروت ملی با هدف افزایش کمکهای مستقیم و غیرمستقیم به قشرها کمدرآمد است. روحانی مقصود اقتصادی دولت تدبیر و امید را در دوره ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶، افزایش درآمد واقعی خانوارهای ایرانی و افزایش کمکهای مستقیم و غیرمستقیم به قشرها کمدرآمد برشمرده است.[۱۹۸] او گام اول دولت خود را احیای سازمان مدیریت و برنامه خواندهاست. حسن روحانی به توزیع بهینه یارانهها، کنترل نقدینگی و تورم، افزایش رشد اقتصادی، کاهش واردات اعتقاد دارد.[۱۹۹]
حسن روحانی گفتهاست با توجه به آثار مخرب تورم در اقتصاد خانوار و در سطح ملی، مهار تورم با جدیت و با چهار روش در «دولت تدبیر و امید» دنبال خواهد شد.[۲۰۰]
وی اعتقاد دارد که در کنار یارانه نقدی باید یارانه کالایی نیز به دهکهای پایین جامعه داده شود، چراکه در دولت تدبیر و امید، هدف این است که در بخش اقتصادی، آرامش به مردم داده شود و مردم برای کالاهای اساسی خود نگران نباشند. وی با تأکید بر اینکه صدقه گرفتن افتخار نیست، بلکه صدقه دادن افتخار است، گفت: ما باید به نحوی حرکت کنیم که وضع مالی مردم خوب شود تا مالیات دهند و در واقع به سمتی برویم که دست دولت به سمت ملت دراز باشد نه برعکس آن.[۲۰۱]
فرشاد مؤمنی اقتصاددان اصلاح طلب که سابقاً حامی روحانی بود، در اظهار نظری در خرداد ۱۳۹۷، ضمن انتقاد جدی از سیاست ارزی دولت، لایحه برنامه ششم اقتصادی که دولت روحانی به مجلس ارائه کرد را ناشی از سهلانگاری بسیار و ضعیفترین برنامه پنج ساله در تاریخ جمهوری اسلامی خواند.[۲۰۲]
حسن روحانی میگوید «ورزش بسیار مهم است ورزش یک امر حاشیهای نیست ورزش حرفهای و قهرمانی هم سر جای خودش اهمیت دارد وقتی که در مسابقات بینالمللی قهرمانان ما حضور پیدا میکنند گاهی اعتماد ملی هم درست میکند وقتی میبینند ورزشکاران ما با چه قدرتی با چه روحیهای وارد عمل میشوند آثار معنوی هم دارد ورزش آثار اخلاقی و دینی دارد ورزش حرفهای برای ما امروز یک ضرورت از نظر غرور ملی و کشوری هست و اهمیت دارد و باید به آن توجه ویژه بشود مخصوصاً در ورزشهایی که جوانهای ما توجه ویژه نسبت به آن دارند.»[۱۵۵] حسن روحانی بر این باور است ورزش محتاج نگاهی استراتژیک از سوی دولت است و در عین حال سیاسی کردن آن را هم به هیچ وجه صلاح نمیداند. وی میگوید من اساساً ورزش را یکی از موارد تقویت همبستگی جامعه میدانم.[۲۰۳]
حسن روحانی بارها در مناظرات و بیانیههای خود دربارهٔ موضوع پرداختن به مطالبات اقلیتهای قومی و مذهبی اظهار نظر کرد. وی در بیانیه شماره ۳ که اختصاصاً در این رابطه بود، برنامههای خود را در این باره در ۱۰ بند توضیح داد. از جمله موضوعاتی که به آنها اشاره کرده تدریس زبان مادری ایرانیان (کردی، آذری، عربی و…) بهطور رسمی در سطوح مدارس و دانشگاهها دراجرای کامل اصل ۱۵ قانون اساسی است.[۲۰۴] روحانی همچنین بر تبعیض وارده بر اقوام و تغییر نگاه امنیتی نسبت به اقوام و فرهنگهای ایرانی نیز تأکید کرد. او همچنین در سفرهای استانی اش نشستهای اختصاصی با سران اقوام همچون دیداری اختصاصی با مردم عرب در اهواز داشت. پیش از آن نیز شیوخ عرب اهواز را در میتینگ انتخاباتی اش به تهران دعوت کرد و با آنها گفتگو کرد.[۲۰۵] روحانی بر این باور است که اقوام این سرزمین از لحاظ حقوقی و شهروندی با یکدیگر برابر خواهند بود.[۱۶۳]
روحانی اعتقاد دارد جوانان باید خود را فرزندان جامعه روحانیت و روحانیون بدانند. وی میگوید بایستی توجه داشته باشیم که سر و کار ما با ظاهر و جسم جوانان نیست بلکه با اندیشه ایشان است و جز با راه سعه صدر و قول سدید راه دیگری موجود نیست.[۲۰۶] حسن روحانی گفته بود روزی که همه جوانهای ما شاغل بودند و بیکار نبودند آن روز جشن میگیریم.[۱۵۵]
وی برای جوانان راهکارهایی مثل تغییر زیربنایی نگاه به امور جوانان، بهکارگیری و همیاری همه مردم به ویژه جوانان در امور کشوری، پیگیری راهکارهای ارتباط مستقیم جوانان با مسئولان و تشخیص صحیح و دقیق احتیاجات جوانان و به و جود آوردن پل ارتباطی بین نسلها با توجه به مقتضیات زمان را پیشنهاد دادهاست.[۲۰۷]
حسن روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز متعلق به جناح راست و در عین حال رهبر حزب اعتدال و توسعه و از چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان است.[نیازمند منبع]
وی در دوره اصلاحات، محافظهکار قلمداد میشد اما پس از کنارهگیری از دبیری شورای امنیت ملی به سیاستمداری منتقد تبدیل شد و از محمود احمدینژاد انتقادهای شدیدی کرد.[۲۰۸] او در سالهای اخیر با اصلاحطلبان و چهرههای اصلاحطلب قرابت بیشتری داشتهاست.[نیازمند منبع]
او در گفتگوی تلویزیونی در جریان تبلیغات انتخاباتی گفت: «من یک اعتدالگرا هستم و با اصولگرایان و اصلاحطلبان معتدل آشنایی دارم و با آنان در ارتباطم و در این ۳۰ سال تفکراتم تغییر نکرده و افراطگرا نبودم. من همیشه با اصولگرایان و اصلاحطلبان آشنا و نزدیک بوده و کار کردهام، امروز نیز این مسیر را طی میکنم؛ در این سی و چند سال مسیر و خطم تغییر نکرده و هیچگاه افراطگرا نبودم لذا امروز نیز نماینده کسانی هستم که اعتدال را دوست دارند.»[۲۰۹]
او در سخنرانی خود در میان مدیران صداوسیما پیش از آغاز کار دولتش گفت: «کابینه من یک کابینه کاملاً فراجناحی خواهد بود و تکیه آن بر شایستگی خواهد بود و از آنجا که این دولت هیچ تعهدی به هیچ حزب و جناحی ندادهاست، وامدار هیچ حزب و جناحی هم نیست؛ شایستهترین افراد از هر حزب و جناحی که باشند، البته به شکل اعتدال و میانهروی برای خدمت به مردم برگزیده خواهند شد.»[نیازمند منبع]
او در جریان سخنرانی خود در جلسات رأی اعتماد مجلس گفت: «من با اصلاحطلب یا اصولگرا بودن افراد مشکلی ندارم، اما چیزی که اهمیت دارد این است که در دولت تدبیر و امید باید بر اساس خط مشی اعتدال عمل کنند.»[نیازمند منبع]
روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۰، انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ و انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ رهبری حزب اعتدال و توسعه را بر عهده داشت که در این سه انتخابات به ترتیب از سید محمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی حمایت کرد.[۲۱۰]
وی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ رسماً از سوی اکبر هاشمی رفسنجانی و همچنین سید محمد خاتمی حمایت شد.[۲۱۱][۲۱۲]
محمدرضا عارف کاندیدای رسمی اصلاح طلبان درانتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ به درخواست سید محمد خاتمی و به نفع حسن روحانی از کاندیداتوری کناره گرفت. پس از این کنارهگیری، روحانی ضمن تشکر از عارف و خاتمی، در نامهای به سید محمد خاتمی نوشت: «باور دارم که گفتمان «عقلانیت و اعتدال و اصلاحات» میتواند مطالبات به حق مردم را دنبال کند و به حقوق اساسی ملت، کارآمدی دولت، هماهنگی قوا و تعامل مؤثر با رهبری بزرگوارِ نظام، مدد رساند.»[۲۱۳]
او در این نامه از گفتمان مورد نظر خود تحت عنوان گفتمان «عقلانیت، اعتدال و اصلاحات» یاد کرد.
وی پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ در سخنانی که به صورت زنده در اخبار ساعت ۲۱ شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشد گفت: «بیشک نقش امیدآفرین آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی که از چهرههای درخشان نظام در این خیزش خروش بودند شایسته قدرشناسی است.»[۲۱۴]
« وزیران من فرماندهان کهنهکار هستند نه سربازان میدان »
حسن روحانی در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ (شعارها، برنامهها ، حامیها) و انتخاب کابینه خود، بسیار به اصلاح طلبان نزدیک شد؛ از همین رو بسیاری چرخش آرام گرایش سیاسی وی از جناح راست به سمت اصلاحطلبی را تأیید میکنند.
در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ حکم ریاست جمهوری حسن روحانی توسط سیدعلی خامنهای رهبر ایران تنفیذ گردید و پس از آن مراسم تحلیف وی در تاریخ ۱۳ مرداد در مجلس شورای اسلامی برگزار شد.[۲۱۶][۲۱۷][۲۱۸][۲۱۹]
حسن روحانی در انتهای سخنرانی خود در مراسم تحلیف درخواست بررسی و سابقهٔ کاری اعضای کابینهٔ پیشنهادی دولت تدبیر و امید را به ریاست مجلس ارائه داد که پس از آن توسط دبیر مجلس متن نامه و فهرست اعضای کابینه خوانده شد. بعد از جلسات بررسی رأی اعتماد، نمایندگان به
۱۵ وزیر پیشنهادی رأی اعتماد دادند اما محمدعلی نجفی، وزیر پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش، جعفر میلی منفرد، وزیر پیشنهادی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و مسعود سلطانی فر، وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان موفق به کسب رأی اعتماد مجلس نشدند. حسن روحانی دو روز بعد به ترتیب، علیاصغر فانی، جعفر توفیقی و رضا صالحی امیری را به عنوان سرپرست وزارتخانههای مذکور منصوب نمود. روحانی طی روزهای بعد به تدریج سایر اعضای کابینه را نیز مشخص کرد. او در ۲۷ مهر ۱۳۹۲ طی نامهای به علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، برای تصدی وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم تحقیقات و فناوری و وزارت ورزش و جوانان، به ترتیب علی اصغر فانی، رضا فرجی دانا و رضا صالحی امیری را به مجلس معرفی نمود، که فانی و فرجی دانا موفق به اخذ رأی اعتماد شدند، اما وزارت ورزش و جوانان همچنان بیوزیر ماند. در ۱۲ آبان ۱۳۹۲ نصرالله سجادی به عنوان سومین وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان به مجلس شورای اسلامی معرفی شد.[۲۲۰] اما او نیز موفق نشد رأی اعتماد نمایندگان را بدست آورد.[۲۲۱] حسن روحانی در عصر ۱۹ آبان ۱۳۹۲، محمود گودرزی را به عنوان چهارمین وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان دولت یازدهم به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد.[۲۲۲] نهایتاً محمود گودرزی توانست به عنوان وزیر ورزش و جوانان از مجلس رأی اعتماد بگیرد.[۲۲۳]
با آغاز به کار دولت روحانی، فصل جدیدی در مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ گشوده شد. در ۱۴ شهریور ۱۳۹۲ رئیسجمهور به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی، دستور بازگشت پرونده هستهای ایران به دستگاه دیپلماسی کشور را صادر کردو محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه، ریاست تیم مذاکرهکننده هستهای ایران را بر عهده گرفت.[۲۲۴] چند ماه پس از آغاز دور جدید مذاکرات هستهای در ۳ آذر ۱۳۹۲ توافق موقت ژنو بر روی برنامه هستهای ایران منعقد گردید.
مهمترین اتفاقی که در سال ۱۳۹۳، در دولت یازدهم رخ داد، استیضاح وزیر علوم، رضا فرجی دانا، توسط مجلس آن هم پس از افشای سه هزار بورسیهٔ غیرقانونی در دولت نهم و دهم بود که در نهایت به برکناری وی منجر گردید.[۲۲۵]
روحانی نیز بلافاصله محمدعلی نجفی را به عنوان سرپرست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری منصوب کرد. در ۳۰ مهرماه ۱۳۹۳، محمود نیلی احمدآبادی طی نامهای توسط روحانی به عنوان وزیر پیشنهادی علوم، تحقیقات و فناوری به مجلس معرفی گردید[۲۲۶] که او نیز موفق به کسب رأی اعتماد از مجلس نشد. نهایتاً در ۲۰ آبان ۱۳۹۳ حسن روحانی طی نامهای به علی لاریجانی، فخرالدین احمدی دانش آشتیانی را برای تصدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به مجلس معرقی کرد.[۲۲۷] اما دانش آشتیانی نیز به عنوان چهارمین وزیر پیشنهادی علوم نتوانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد.[۲۲۸] حسن روحانی در ۲۸ آبان ۱۳۹۳ پس از عدم اعتماد مجلس به فخرالدین احمدی دانش آشتیانی در نامهای به رئیس مجلس شورای اسلامی، محمد فرهادی را به عنوان پنجمین وزیر پیشنهادی علوم معرفی کرد[۲۲۹] و محمد فرهادی توانست رأی اعتماد مجلس را کسب کرده و وزیر علوم شود.
در ۳ تیر ۱۳۹۴، علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش توسط مجلس شورای اسلامی استیضاح گردید که در نهایت طرح استیضاح وی رأی نیاورد و او به عنوان وزیر آموزش و پرورش ابقاء گردید.
در ۱۴ مهر ۱۳۹۴ نیز عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی استیضاح گردید که استیضاح وی نیز رأی نیاورده و او به عنوان وزیر راه و شهرسازی ابقا شد.
حسن روحانی در در روز سه شنبه ۶ مهر در نیویورک با دیوید کامرون، نخستوزیر انگلستان دیدار کرد. این اولین دیدار مقامات عالیرتبه کشورهای ایران و انگلیس پس از بازگشایی سفارت بریتانیا در تهران بهشمار میرود.[۲۳۰][۲۳۱]
یک سال و چند ماه پس از انعقاد توافق موقت ژنو در ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ و پس از چندین دور مذاکرات فشرده، تفاهم هستهای لوزان دربارهٔ چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک پیرامون برنامه هستهای ایران میان ایران و ۱+۵ منعقد گردید تا متن سند جامع نیز تا ۱۰ تیر ۱۳۹۴ تدوین شود.[۲۳۲] در نهایت پس از چندین دور مذاکرات فشرده تیم ایران و نمایندگان پنج بهعلاوه یک در سهشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴، توافق جامع هستهای وین یا برنامه جامع اقدام مشترک میان ایران و پنج بهعلاوه یک منعقد گردید که به موجب آن در مقابل محدودیتهایی در برنامه هستهای ایران، تحریمهای شورای امنیت و اتحادیه اروپا علیه ایران لغو میگردید.[۲۳۳] بسیاری معتقدند توافقهای بزرگ صورت گرفته میان ایران و پنج بهعلاوه یک، فصل جدیدی را در روابط ایران و غرب بخصوص ایالات متحده آمریکا خواهد گشود. پس از این توافق بود که قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، در تأیید آن در شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب شد.
در روز عید قربان، مقارن با ۲ مهر ۱۳۹۴ (۲۴ سپتامبر ۲۰۱۵)، بهدلیل تنگی نفس بر اثر فشار زیاد و ازدحام جمعیت و نرسیدن آب به زائرین مخصوصاً آنهایی که بیهوش شده بودند و دیر رسیدن امدادگران، در مراسم رمی جمرات در «خیابان ۲۰۴» نزدیک تقاطع با «خیابان ۲۲۳»، در منطقهٔ منا در شهر مکه بیش از ۴۱۰۰ نفر از جمله ۴۶۴ ایرانی جان خود را از دست دادند. در پی این حادثه، ۳ روز عزای عمومی توسط سید علی خامنهای، رهبر ایران در ایران اعلام شد.[۲۳۴][۲۳۵] حسن روحانی، رئیسجمهوری که همزمان برای شرکت در هفتادمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، عازم نیویورک شده بود، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور را مسئول پیگیری این حادثه و بازگشت پیکر کشته شدگان ایرانی نمود و سفر خود را نیمه کاره رها کرده و به تهران بازگشت.
در ۵ بهمن ۱۳۹۴، حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران به دعوت سرجیو ماتارلا، رئیسجمهور ایتالیا و فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه، به منظور سفری چند روزه به اروپا، وارد رم شد و مورد استقبال رئیسجمهور ایتالیا قرار گرفت.[۲۳۶] سفر روحانی به ایتالیا، اولین سفر رئیسجمهوری ایران به یک کشور عضو اتحادیه اروپا پس از یازده سال (دولت دوم سید محمد خاتمی بهشمار میآمد.[۲۳۷] در این سفر ضمن دیدار و گفتگوهای چندجانبه میان رئیسجمهور ایران با رئیسجمهور و نخستوزیر ایتالیا، چندین سند همکاری امضا شده و مراسم ضیافت رسمی نهار در محل کاخ موزه شهرداری رم برگزار گردید. حسن روحانی همچنین، ضمن این سفر با پاپ فرانسیس یکم، رهبر کاتولیکهای جهان در واتیکان دیدار و گفتگو کرد[۲۳۸] و از پاپ درخواست نمود تا برای وی دعا نماید.[۲۳۹] این اولین دیدار رئیسجمهور ایران با رهبر کاتولیکهای جهان پس از شانزده سال، (دولت اول سید محمد خاتمی) بود.[۲۴۰] رئیسجمهور ایران سپس در ۷ بهمن ۱۳۹۴، عازم پاریس گردید و مورد استقبال فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه قرار گرفت[۲۴۱] و همچنین با رؤسای شرکت نفت و گاز فرانسه، توتال و شرکت هواپیماسازی اروپایی، ایرباس، دیدار نموده و قراردادهایی بین ایران و شرکتهای مذکور در جهت تبادل نفت و گاز و خرید هواپیما منعقد گردید.[۲۴۲]
در ۳۰ آذر ۱۳۹۴ و همزمان با ایام ثبت نام نامزدهای پنجمین دورهٔ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دهمین دورهٔ انتخابات مجلس شورای اسلامی، حسن روحانی، رئیسجمهور و عضو فعلی مجلس خبرگان رهبری با حضور در وزارت کشور، برای نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان ثبت نام کرد[۲۴۳] و صلاحیت وی توسط شورای نگهبان، احراز گردید.[۲۴۴] روحانی در این دوره از انتخابات خبرگان در هر سه لیست مطرح یعنی، فهرست خبرگان مردم به سرلیستی هاشمی رفسنجانی، فهرست جامعه روحانیت مبارز به سرلیستی محمدعلی موحدی کرمانی و فهرست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به سرلیستی محمد یزدی، قرار گرفت و خود نیز سرلیست فهرست یاران اعتدال شد که جز در یک مورد مطابق لیست خبرگان مردم بود. همچنین روحانی در ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان: گام دوم که حامی دولت بودند به همراه اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان سر لیست حضور داشت.[۲۴۵][۲۴۶][۲۴۷] در این دوره از انتخابات خبرگان رهبری، حسن روحانی با کسب ۲٬۲۳۸٬۱۶۶ رای و در جایگاه سوم پس از اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد امامی کاشانی وارد مجلس خبرگان پنجم شد. آرای او در استان تهران در این انتخابات نزدیک به آرای وی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در استان تهران (۲٬۳۸۵٬۸۹۰ رای) بود. در این انتخابات احمد جنتی شانزدهم شد و محمد یزدی، رئیس مجلس خبرگان و محمدتقی مصباح یزدی نتوانستند رای مردم را برای ورود به خبرگان پنجم بدست آورند.[۲۴۸]
با آغاز ثبت نامها برای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تعداد زیادی از چهرههای اصلاح طلب و اعتدالگرا که حامیان حسن روحانی محسوب میشدند، در انتخابات ثبت نام نمودند. اما پس از اعلام نتیجه بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان، مشخص گردید که اکثریت مطلق آنها رد صلاحیت شدهاند. بدنبال آن حسن روحانی، در ۱ بهمن ۱۳۹۴ در دومین همایش استانداران و فرمانداران کشور، ضمن انتقاد شدید از رد صلاحیتهای گسترده هیئت نظارت شورای نگهبان گفت: «در قانون اساسی آمده که یهودیها باید نماینده داشته باشند یا چقدر زرتشتی داریم، یا چقدر آشوری و ارمنی داریم، اگر جناحی در این کشور جمعیتش هفت یا ده میلیون جمعیت دارد آنها هم باید نماینده داشته باشند، اسم مجلس خانه ملت است نه خانه یک جناح. همه باید بیایند پای صندوق، اگر کسی با نظام مسئله دارد او هم بیاید، همه باید پای صندوق بیایند اما زمانی که ما شور و حرارت ایجاد کنیم، اگر یک جناح هست خب نیاز به انتخابات نیست همانها دوباره تشریف ببرند مجلس. باید هردو جناح باشند.»[۱۶۰] تلاش بسیاری از سوی دولت برای تأیید مجدد صلاحیت چهرههای مذکور صورت گرفت و در مرحله بازنگری صلاحیتها، تعدادی از چهرههای غیرسرشناس آنان به عرصه رقابت بازگشتند. پیش از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها، زمزمههای ارائه لیست جداگانه از سوی اصلاح طلبان و اعتدالگرایان حامی دولت به گوش میرسید، اما پس از آنکه بسیاری از چهرههای هر دو جناح سیاسی رد صلاحیت شدند، رهبران دو جناح با هم به توافق رسیده و ائتلافی تحت عنوان ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان: گام دوم، شکل دادند که بعداً از سوی سید محمد خاتمی، لیست امید در انتخابات شوراهای شهر و روستا لقب گرفت.[۲۴۹][۲۵۰] در نهایت پس از برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و اعلام نتایج مشخص گردید که لیست ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان: گام دوم تمام سی کرسی مجلس را در تهران تصاحب نموده و در سرتاسر کشور نیز ۱۲۴ کرسی مجلس را در دور اول و دوم انتخابات مجلس بدست آورده و اکثریت نسبی مجلس دهم را در اختیار گرفتهاست.[۲۴۸][۲۵۱][۲۵۲][۲۵۳][۲۵۴][۲۵۵][۲۵۶][۲۵۷]
در ۲۸ مهر ۱۳۹۵ و پس از مدتی گمانه زنی دربارهٔ استعفای سه تن از وزیران دولت یازدهم که به عملکرد آنها انتقادات زیادی وارد بود، خبر استعفای رسمی علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش، علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان منتشر گردید. حسن روحانی، رئیسجمهور نیز طی سه حکم سید عباس صالحی، را به عنوان سرپرست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سید محمد بطحایی را به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش و نصرالله سجادی را به عنوان سرپرست وزارت ورزش و جوانان منصوب کرد.[۲۵۸]
در ۲ آبان ۱۳۹۵، حسن روحانی طی نامهای به علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، رضا صالحی امیری را به عنوان وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی، فخرالدین احمدی دانش آشتیانی را به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش و مسعود سلطانی فر را به عنوان وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان به مجلس شورای اسلامی معرفی نمود.[۲۵۹] هرسه وزیر پیشنهادی پیش از این نیز برای کسب رای اعتماد به مجلس نهم معرفی شده بودند که موفق به کسب رای اعتماد از آن مجلس نگردیدند. هر سه وزیر پیشنهادی جدید حسن روحانی از مجلس دهم رای اعتماد گرفتند.
حسن روحانی در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۶ نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شد[۱۳۸] و در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ صلاحیت وی رسماً از طرف شورای نگهبان احراز گردید.[۱۳۹] روحانی با کسب ۲۳ میلیون و ۶۳۶ هزار و ۶۵۲ رای (۵۷٫۱۴ درصد آرا)، به عنوان رئیس دوازدهمین دولت جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.[۲۶۰]
از ۷ دی ۱۳۹۶ (۲۸ دسامبر ۲۰۱۷) از مشهد و شهرهای بزرگ استان خراسان آغاز شد. فراخوان شرکت در این تظاهرات که در آغاز «نه به گرانی» (پویش اعتراضات و تجمع مردمی) و اعتراض به سیاستهای دولت حسن روحانی نامیده شد، در شبکههای اجتماعی انجام گرفت،[۲۶۱][۲۶۲] ابتدا با خواستهایی اقتصادی، علیه فساد گستردهٔ دولتی-حکومتی و میزان بالای بیکاری بود؛ اما با فراخوانهای بیشتر، دامنهٔ همگانی آن فراتر از مشکلات اقتصادی رفت.[۲۶۳][۲۶۴][۲۶۵][۲۶۶][۲۶۷]
در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ ه. ش، دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحدهٔ آمریکا رسماً اعلان کرد که ایالات متحده از برجام خارج خواهد شد. او، ایران را متهم به حمایت از حزبالله، طالبان، القاعده و سایر سازمانهایی که آنها را تروریستی نامید کرد.[۲۶۸] همچنین او بازگشت تحریمها به مانند گذشته را اعلام کرد.
او با استناد به مطالبی که قبلاً بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بیان کرده بود، ایران را متهم به عدم پایبندی به این توافق کرده و گفته ایران هرگز به برجام پایبند نبودهاست.
پس از اعلام خروج آمریکا از برجام، حسن روحانی در گفتگوی زنده تلویزیونی با مردم آمریکا را یک موجود مزاحم دانست که از برجام رفتهاست.[۲۶۹][۲۷۰] او همچنین با اشاره به ادامه رایزنی ایران با متحدان خود و سایر طرفهای برجام گفت که ایران چند هفته صبر خواهد کرد. اگر در طول این مدت منافع ملت در برجام تأمین شود ایران روند را ادامه خواهد داد؛ ولی اگر برجام بدون تضمین منافع ملت ایران فقط بخواهد کاغذی باشد، «آنگاه راه بسیار روشنی پیشروی خود داریم».[۲۶۹][۲۷۰]
در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷ علی ربیعی وزیر وقت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که به مدت پنج سال در این مسئولیت بود، برای سومین بار در کمتر از یک سال در مجلس شورای اسلامی استیضاح و برکنار شد.[۲۷۱]
در روز یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷ نیز جلسه استیضاح مسعود کرباسیان وزیر امور اقتصاد و دارایی در صحن علنی مجلس برگزار شد که نمایندگان با ۱۳۷ رای موافق، ۱۲۱ رای مخالف و دو رای ممتنع طرح استیضاح را تصویب کردند و به این ترتیب کرباسیان از سمت خود برکنار شد.[۲۷۲]
در روز چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۷ علی لاریجانی رئیس مجلس اعلام وصول سؤال ۸۰ نماینده از رئیسجمهور در پنج محور را قرائت کرد و گفت که رئیسجمهور موظف است طبق ماده ۲۱۳ آییننامه حداکثر تا مدت یک ماه برای پاسخ به سوالات در مجلس حاضر شود.[۲۷۳] اینکه این پنج محور ذیل عناوین «عدم موفقیت دولت در کنترل قاچاق کالا و ارز»، «استمرار تحریمهای بانکی»، «عدم اقدام شایسته دولت دربارهٔ کاهش نرخ بیکاری»، «رکود اقتصادی شدید چند ساله» و «افزایش شتابان نرخ ارز خارجی و کاهش شدید ارزش پول ملی» مطرح شده بود.[۲۷۴][۲۷۵] در پاسخ به اعلام وصول سؤال از رئیسجمهوری از سوی مجلس، روحانی روز یکشنبه ۱۴ مرداد در نامهای به علی لاریجانی با بیان اینکه طرح سؤال از رئیسجمهور نه «در چارچوب قانون اساسی» است و نه «در زمان و شرایط مناسب کشور»، گفت که برای پاسخ به سؤال نمایندگان در زمان مقرر به مجلس خواهد رفت.[۲۷۶] همچنین حسینعلی امیری معاون پارلمانی رئیسجمهور با اشاره به «از حد نصاب افتادن امضاها» و شائبه متقاضیشدن برخی نمایندگان انصرافدهنده، گفت که طرح سؤال از رئیسجمهور «غیرقانونی» است.[۲۷۷][۲۷۸] ساعتی بعد از انتشار اظهارات امیری بهروز نعمتی سخنگوی هیئترئیسه مجلس با اشاره به بررسی و بازشماری اسامی نمایندگان متقاضی سؤال از رئیسجمهوری و امضاهای آنها، سؤال از رئیسجمهوری را «کاملاً شفاف و قانونی» دانسته و گفت که حد نصاب امضاها توسط رئیس مجلس احراز شدهاست.[۲۷۸] در نهایت در روز سه شنبه ششم شهریور جلسه علنی مجلس شورای اسلامی به ریاست علی لاریجانی و با دستور سؤال از رئیسجمهور برگزار شد.[۲۷۹] سؤال ۸۲ نماینده از رئیسجمهور دربارهٔ پنج محور یادشده، مطرح شد. بعد از اظهارات نمایندگان سؤال کننده و پاسخهای رئیسجمهور پنج سؤال نمایندگان از رئیسجمهور در جلسه علنی سهشنبه مجلس به رای گذاشته شد که نمایندگان از پنج سؤال خود در مورد وضعیت اقتصادی و کاهش شدید ارزش ریال، تنها دربارهٔ پرسش مربوط به تحریمهای بانکی قانع شدند و پاسخهای حسن روحانی، دربارهٔ چهار سؤال دیگر را قانعکننده ندانستند.[۲۷۵][۲۷۹] پس از این جلسه مجتبی ذوالنور یکی از سؤال کنندگان از رئیسجمهور گفت که تعدادی از متقاضیان سؤال از رئیسجمهور جلسهای با نمایندگان حقوقدان مجلس خواهند داشت تا بررسی شود که عملکرد رئیسجمهور در مورد چهار سؤالی که نمایندگان از پاسخهای روحانی به آن قانع نشدند، چگونه بودهاست که اگر این عملکرد مبتنی بر نقض قانون باشد سؤال به قوه قضاییه ارجاع میشود؛ و اگر نقض قانون صورت نگرفته باشد دلیلی برای ارجاع وجود ندارد.[۲۸۰][۲۸۱] پس از سؤال از محمود احمدینژاد در اسفند ۱۳۹۰ این دومین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود، که رئیسجمهوری مورد سؤال مجلس شورای اسلامی قرار میگرفت.
در نیمه دوم سال ۱۳۹۷ و به دنبال تشدید معضلهای اقتصادی و سیاست خارجی و نیز فشارهای داخلی نهادهای انتسابی در ایران، سه تن از وزیران کلیدی دولت یازدهم، یکی پس از دیگری استعفا دادند. اولین وزیر، عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی بود که در ۲۸ مهر ۱۳۹۷ و پس از سه نوبت استیضاح ناموفق توسط مجلس شورای اسلامی، استعفا داده و استعفای وی در مدتی کوتاه از سوی حسن روحانی مورد پذیرش قرار گرفت.[۲۸۲] دومین استعفا از سوی سید حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انجام شد. هاشمی در ۱۳ دی ۱۳۹۷ و به دنبال اختلاف با سازمان برنامه و بودجه بر سر بودجه بهداشت و درمان سال ۱۳۹۸، از وزارت بهداشت دولت دوازدهم استعفا کرد. دولت در ابتدا از تلاش برای منصرف ساختن هاشمی خبر داد، اما در نهایت استعفای سید حسن قاضی زاده هاشمی نیز مورد پذیرش حسن روحانی قرار گرفته و یکی از موفقترین وزرای دولت، از آن جدا شد.[۲۸۳][۲۸۴][۲۸۵] سومین استعفای وزرای دولت دوازدهم که غیرمنتظرهترین استعفا نیز محسوب میشد، استعفای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه بود. ظریف در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۹۷، و بنا بر اخبار غیررسمی به دنبال عدم دعوت شدن به جلسه دیدار بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه با رئیسجمهور و رهبر ایران، از سمت خود استعفا کرد.[۲۸۶][۲۸۷] استعفای ظریف با واکنش منفی مجلس شورای اسلامی و دولت ایران مواجه گردیده و در نهایت، حسن روحانی، با آن مخالفت نمود و ظریف به وزارت خارجه بازگشت.[۲۸۸]
در اسفند ماه ۱۳۹۷، اخباری مبنی بر تلاش تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به رهبری مجتبی ذوالنور، برای استیضاح حسن روحانی منتشر گردید. این طرح به امضای ۱۸ نماینده مجلس رسیده و در ۱۴ محور کلید خورده بود. نقدهای پیاپی امضا کنندگان به برجام و افزایش قیمتها در محور طرح استیضاح قرار داشت و ۳ بند از ۱۴ محور طرح استیضاح به برجام اختصاص یافته بود. اسامی مجتبی ذوالنور، حسینعلی حاجیدلیگانی، جواد کریمی قدوسی، مجید ناصری نژاد، جبار کوچکینژاد ارم ساداتی، عدل هاشمی پور، هاجر چنارانی، حسن نوروزی، ذبیح نیکفر، محمدرضا ملکشاهی راد، علی اکبر کریمی، هدایت الله خادمی، ضیاالله اعزازی ملکی، علی گلمرادی، ابوالفضل ابوترابی، یعقوب شیویاری و عبدالله سامری در پای طرح استیضاح رئیسجمهور دیده میشد.[۲۸۹] در نهایت در ۶ اسفند ۱۳۹۷، اخبار منتفی شدن استیضاح رئیسجمهور با توجه به پس گرفته شدن امضای استیضاح کنندگان، منتشر شد.[۲۹۰]
در ۱۳ تیر ۱۳۹۸ اخباری مبتنی بر توقیف نفتکش «گریس ۱» در منطقه جبل الطارق توسط نیروی دریایی انگلستان منتشر شد. خبر نشان میداد این نفتکش متعلق به یک شرکت روسی است که نفت ایران را حمل میکردهاست. طبق ادعای انگلستان این نفتکش قصد داشته دو میلیون بشکه از نفت ایران را به پالایشگاههای سوریه برساند. این توقیف مورد اعتراض دولت روحانی قرار گرفت.[۲۹۱]
در ۲۸ تیر ۱۳۹۸، یک فروند نفتکش انگلیسی با نام “stena impero” هنگام عبور از تنگه هرمز به علت رعایت نکردن قوانین و مقررات بینالمللی دریایی بنا به درخواست سازمان بنادر و دریانوردی استان هرمزگان، توسط یگان شناوری منطقه یکم نیروی دریایی سپاه توقیف شد. به فاصله زمانی کوتاهی دومین نفتکش انگلیسی نیز توسط ایران توقیف شد.[۲۹۲]
اتفاقات مذکور، تنش فیمابین ایران و انگلستان را افزایش داده، زمینه برخی نگرانیها را در این رابطه فراهم نمود.
در ساعات اولیهٔ ۲۴ آبان ۱۳۹۸، دولت روحانی اعلام کرد که با تصویب سران سه قوه، قیمت بنزین سه برابر شده و بنزین مجدداً به صورت سهمیه بندی شده عرضه خواهد شد.[۲۹۳] با اعلام این افزایش قیمت، در ۲۵ آبان ۱۳۹۸، یعنی دومین روز اجرایی شدن این مصوبه، اعتراضات سراسری در شهرهای مختلف ایران نسبت به آن شکل گرفت.[۲۹۴][۲۹۵]
حسن روحانی یکی از دو مسئول و آمر اصلی کشتار شهروندان معترض به افزایش قیمت بنزین بهشمار میرود، چون او هم رئیس شورای عالی امنیت ملی است، هم مقام مافوق وزیر کشور در شورای عالی امنیت ملی و هیئت وزیران و دستور شلیک به معترضان در هر صورت توسط یکی از این نهادها داده شدهاست. وی طبق ماده ۱۷۶ قانون اساسی، رئیس شورای عالی امنیت ملی و زیر مجموعه آن شورای امنیت کشور است، این دو نهاد حکومتی بر اساس قانون، وظیفهٔ مقابله با اعتراضات ضد حکومتی در وضعیت بحرانی را بهعهده دارند و تصمیم میگیرند در مقابله با اعتراضات، از نیروی انتظامی، بسیج، سپاه و … و با چه سلاحها و تجهیزاتی برای سرکوب استفاده کنند. از این رو در اعتراضات اخیر تصمیم قطع اینترنت را شورای امنیت کشور به ریاست وزیر کشور گرفت.[۲۹۶]
در ساعات اولیهٔ ۱۳ دی ۱۳۹۸، قاسم سلیمانی، فرماندهٔ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همراه با نه تن دیگر از اعضای سپاه قدس و حشد الشعبی در حمله هوایی ایالات متحده به فرودگاه بینالمللی بغداد کشته شدند. ترور قاسم سلیمانی، خیلی سریع به ترند خبرگزاریهای بینالمللی تبدیل شد و زمینهٔ نگرانیهای بینالمللی دربارهٔ افزایش تنشهای فیمابین ایران و ایالات متحده را فراهم ساخت. وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا دلیل این حمله را انتقام از کشته شدههای خود و جلوگیری از هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی توسط قاسم سلیمانی اعلام کرد.[۲۹۷]
در شبانگاه ۱۵ دی ۱۳۹۸، و دو روز پس از ترور قاسم سلیمانی در عملیات آذرخش کبود توسط دولت ترامپ، دولت حسن روحانی طی بیانیه ای گام پنجم و نهایی کاهش تعهدات ایران در برجام را در پاسخ به بدعهدی اروپا در پایبندی به تعهداتش، اعلام کرد. مطابق این بیانیه، جمهوری اسلامی ایران دیگر با هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده، و تحقیق و توسعه) مواجه نیست. بر اساس این بیانیه در گام پنجم کاهش تعهدات، جمهوری اسلامی، آخرین مورد کلیدی از محدودیتهای عملیاتی ایران در برجام، یعنی «محدودیت در تعداد سانتریفیوژها» را کنار میگذارد.[۲۹۸] برخی از مفسران سیاسی، این اقدام را به منزله پایان برجام تلقی کردند.[۲۹۹]
در ساعات اولیه ۱۸ دی ۱۳۹۸ ایران عملیاتی با نام شهید سلیمانی با پرتاب دهها موشک بالستیک از کرمانشاه به سمت پایگاه عینالاسد آمریکا در استان انبار عراق آغاز نمود. جمهوری اسلامی ایران با این حمله به عملی نمودن تهدیدهای خود مبنی بر انتقام خون قاسم سلیمانی اقدام کرد.[۳۰۰][۳۰۱]
چند ساعت پس از حملات سپاه پاسداران به پایگاههای نظامی آمریکا در پی خونخواهی از قاسم سلیمانی در ۱۸ دی ۱۳۹۸، پرواز مسافر بری شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین متعلق به هواپیمایی بینالمللی اوکراین از مبدأ تهران به مقصد کییف هدف شلیک پدافند هوایی سپاه پاسداران قرار گرفته و سقوط کرد.[۳۰۲][۳۰۳][۳۰۴] این هواپیما در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۹۸ (۸ ژانویه ۲۰۲۰) ساعت ۶:۱۹ صبح اندکی پس از برخاستن از فرودگاه امام خمینی مورد اصابت سامانه موشکی تور قرار گرفت و کمی بعد در حوالی پرند سقوط کرد. همه ۱۷۶ سرنشین این پرواز جان باختند.[۳۰۵][۳۰۶][۳۰۳]
با وجود تکذیبهای متوالی از سوی ایران، در نهایت در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۹۸، شلیک موشک به پرواز ۷۵۲ توسط ستاد کل نیروهای مسلح ایران تأیید شد.[۳۰۷][۳۰۳] دلیل شلیک موشک به این هواپیمای مسافربری، در اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح، «خطای انسانی غیرعمد» اعلام شدهاست.[۳۰۸]
تعداد دقیق سرنشینان این هواپیما ۱۷۶ نفر بود که از این تعداد ۱۶۷ مسافر و ۹ خدمهٔ پروازی بودهاند. بیشتر مسافران این پرواز (۱۴۰ نفر) ایرانی بودند، با این حال برخی از اتباع خارجی نیز در این پرواز حضور داشتند.[۳۰۹] پس از آن مقامات تأیید کردند که حداقل ۱۳۹ نفر در این هواپیما، ایرانی بودهاند[۳۱۰] که بیشتر آنها پس از تعطیلات زمستانی از طریق اوکراین به کانادا بازمیگشتند.[۳۱۱][۳۱۲][۳۱۳]
در پی بحران دنیاگیری بیماری کروناویروس در نقاط مختلف جهان، شیوع کروناویروس در ایران به صورت رسمی در ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ تأیید شد.[۳۱۴][۳۱۵][۳۱۶][۳۱۷] روز چهارشنبه ۱۴ اسفند، حسن روحانی، رئیسجمهور ایران گفت، شیوع ویروس جدید کرونا تقریباً تمامی استانهای کشور را دربرگرفته است.[۳۱۸] ایران، خیلی سریع در ردهٔ کشورهای دارای بالاترین میزان شیوع کووید ۱۹ قرار گرفت و فعالیتهای مراکز آموزشی نظیر دانشگاهها و مدارس و همچنین اماکن فرهنگی، مذهبی و ورزشی را به تعطیلی کشاند. عواقب بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شیوع این بیماری در نوروز ۱۳۹۹ و ماههای آغازین سال جدید مشکلات فراوانی در ایران ایجاد کردهاست.
حسن روحانی در ۲۸ اسفند ۹۸ در دفاع از عملکردش در قبال جلوگیری از ویروس کرونا در همان شروع شیوع این ویروس در قم مدعی شدهاست که «ما با مردم صادقانه حرف زدیم» ولی یک مقام وزارت بهداشت اعلام کرد که موارد شیوع ویروس کرونا در همان زمان آنفولانزا اعلام شده و نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز عملکرد دولت روحانی در زمینه اطلاعرسانی را به شدت زیر سؤال بردهاند و معاون وزیر بهداشت نیز در یک بیان کوتاه به ورود ویروس کرونا و عدم قطع پروازهای چین اعتراف کرد.[۳۱۹]
در ۲ اسفند ۱۳۹۸، انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و میاندوره ای مجلس خبرگان رهبری در سراسر ایران برگزار شد. در این دوره، با ۴۲٫۵۷ درصد، کمترین میزان مشارکت در یازده دورهٔ انتخابات مجلس شورای اسلامی رقم خورد.[۳۲۰] بر اساس نتایج دور اول انتخابات مجلس یازدهم، اکثریت مطلق کرسیهای این مجلس در اختیار اصولگرایان قرار گرفت و فهرست سی نفرهٔ ائتلاف اصولگرایان در حوزهٔ انتخابی تهران، بی کم و کاست توانست به مجلس راه یابد.[۳۲۱]
روحانی در جریان برگزاری این انتخابات، چندین بار نسبت به رد صلاحیت گستردهٔ داوطلبان حضور در انتخابات توسط شورای نگهبان واکنش نشان داد و بررسی صلاحیت نامزدان انتخابات مجلس توسط شورای نگهبان را جناحی خواند و نسبت به پیامد آن هشدار داد. این درحالی بود که عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان دربارهٔ رد صلاحیتها گفته بود صلاحیت ۹۰ نمایندهٔ کنونی مجلس رد شد و علت اغلب موارد تخلف مالی بودهاست.
حسن روحانی در نشست روز چهارشنبه هیئت دولت در ۲۵ دی ۱۳۹۸ بدون نام بردن از شورای نگهبان خاطر نشان کرد که با رد صلاحیتهای گسترده، جلوی مشارکت «همه احزاب و گروهها» در انتخابات گرفته میشود. او افزود: «با یک جناح نمیشود کشور را اداره کرد.»
به گزارش خبرگزاری ایرنا رئیس دولت دوازدهم گفت: «به مردم نگوییم که در برابر یک صندلی مجلس ۱۷ نفر، ۱۷۰ نفر، هزار و ۷۰۰ نفر، نامزد هستند. از چند جناح هزار و ۷۰۰ نفر، و ۱۷ نفر از چند جناح هستند، آیا از یک جناح هستند؟»
این اشاره به سخنان سه روز پیشتر عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان بود که گفته بود از میان ثبتنام کنندگان صلاحیت بیش از پنج هزار نفر تأیید شده و در حال حاضر برای هر کرسی مجلس بیش از ۱۷ نفر در رقابتهای انتخاباتی شرکت میکنند.
روحانی در نشست هیئت دولت و در پاسخ به کدخدایی گفت: «اینگونه که انتخابات نیست. مانند این است که در یک مغازهای از یک جنسی، دو هزار تا بگذارید و بگویید که تنوع است. این یک جنس است. آنطرف چی؟»
او هشدار داد که با این روش «یک جناح و یک جمعیت بزرگ» به مخالف تبدیل میشوند و تأکید کرد که مردم خواستار تنوع هستند.
کدخدایی در یک پیام توئیتری سخنان حسن روحانی دربارهٔ حذف یک جناح را به «عدم تأیید بستگان» او نسبت داد و رئیسجمهوری را متهم کرد که با این اظهارات پیشگام «پروژهٔ ضدملی» جنجال «برای تأیید افراد فاقد صلاحیت» شدهاست.
از میان نمایندگان دورهٔ دهم مجلس، ۲۴۷ نفر برای نامزدی در مجلس یازدهم ثبت نام کردند و به گفتهٔ کدخدایی از این تعداد صلاحیت حدود ۹۰ نفر رد شد که «بیشتر آنها به دلیل سوءاستفاده مالی و اقتصادی» بودهاست.[۳۲۲]
با وجود این انتقادها نسبت به رد صلاحیتها، روحانی مردم ایران را به حضور گسترده در این انتخابات دعوت کرد.[۳۲۳]
حسن روحانی غیر از مسئولیتهای اجرایی، به فعالیتهای علمی نیز پرداختهاست.
روحانی استاد پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک میباشد.[۳۹]
وی از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸، عضو هیئت امنای دانشگاههای تهران و منطقه شمال بوده و از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۲، ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک را بر عهده داشتهاست.[۲۰]
از او کتابها و مقالاتی به زبانهای فارسی، انگلیسی و عربی ترجمه شدهاست.
روحانی مدیر مسئول نشریات راهبرد، فصلنامه بینالمللی روابط خارجی و Iranian Review of Foreign Affairs (به زبان انگلیسی) بودهاست.[۳۲۴]
روحانی همچنین عضو هیئت تحریریه فصلنامه حکومت اسلامی است که وابسته به پژوهشگاه اندیشه سیاسی اسلام دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری است.[۳۲۵]
از کتابهای تألیف شده حسن روحانی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:[۲۰]
در پروژههای خواهر میتوانید در مورد حسن روحانی اطلاعات بیشتری بیابید.
۱ سال ۱۳۹۸ سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به وزارتخانه تبدیل شد.۲ سال ۱۳۹۵ سازمان مدیریت و برنامهریزی به سازمانهای برنامه و بودجه و اداری و استخدامی تفکیک شد.۳ سال ۱۳۹۳ معاونتهای نظارت راهبردی و سرمایه انسانی ادغام شده و سازمان مدیریت و برنامهریزی را تشکیل دادند.
The Islamic legislative power with reference to the Iranian experience
اکبر هاشمی بهرمانی (زادهٔ ۳ شهریور ۱۳۱۳ در رفسنجان – درگذشتهٔ ۱۹ دی ۱۳۹۵ در تهران) مشهور به علیاکبر هاشمی رفسنجانی روحانی، مفسر قرآن،[۱۲][۱۳] و سیاستمدار ایرانی بود که به عنوان یکی از پرنفوذترین شخصیتهای سیاسی جمهوری اسلامی شناخته میشد. او از ۲۵ مرداد ۱۳۶۸ تا ۱۲ مرداد ۱۳۷۶ چهارمین رئیسجمهور ایران بود و پیش از آن، وی اولین رئیس مجلس شورای اسلامی از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸ بود. در طول جنگ ایران و عراق، رفسنجانی به عنوان نماینده رهبر در شورای عالی دفاع، فرماندهی نیروهای مسلح را برعهده داشت. وی از سال ۱۳۶۸ تا زمان مرگ، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده داشت. او در همه ادوار مجلس خبرگان رهبری نمایندگی استان تهران در آن را بر عهده داشت و از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰، دومین رئیس این مجلس بود. رفسنجانی رئیس هیئت مؤسس و هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی بود.
در مورد وی گفته میشود که یکی از تعیینکنندهترین سیاستمداران ایران از دوران پیدایش جمهوری اسلامی و در عین حال، دوست نزدیک سید علی خامنهای و شاگرد روحالله خمینی و رازدار اسرار جمهوری اسلامی ایران نیز بود.[۱۴]
در دوران ریاست جمهوری، با توجه به شرایط جدید کشور و پایان جنگ، وی اقدامات گستردهای را در طی ۸ سال در ابعاد گوناگون سیاست داخلی و خارجی، اقتصادی، نظامی و امنیتی انجام داد که به دوران سازندگی شهرت یافتهاست. مهمترین اولویت دولت در این دوران، بازسازی زیربناهای اقتصادی و صنعتی کشور، توسعه روابط سیاست خارجی و اصلاح ساختار مدیریتی کشور بود که انتقاداتی را نیز در پی داشتهاست.[۱۵] در این دوران، تعداد بسیار زیادی سد، کارخانه و کارگاه تولید صنعتی راهاندازی، و در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ دانشگاه ساخته گردید.[۱۶] این اصلاحات، تبعاتی منفی نظیر افزایش تورم و قیمت مسکن در دورهٔ اول ریاست جمهوری وی را نیز در پی داشت. ثبت رکورد تورم ۴۹٫۴ درصدی بالاترین رقم تورم ثبت شده در تاریخ ایران، در دوران ریاست جمهوری وی اتفاق افتاد.[۱۷]
هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۸۴ در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد که در دور دوم از محمود احمدینژاد شکست خورد.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ هاشمی و خانواده او به وضوح از میرحسین موسوی، کاندیدای اصلاحطلبان حمایت کردند و خود او نیز در آخرین نمازجمعهای که در تهران اقامه کرد و پس از آن در محافل خصوصی از سرکوب معترضان به نتایج این انتخابات انتقاد نمود. این انتقادات باعث شد که از سوی مراجع حکومتی به همسویی با معترضان متهم شده و به تدریج جایگاه امامت نمازجمعه، ریاست مجلس خبرگان و اثرگذاری بر دانشگاه آزاد اسلامی را از دست داده و فرزندانش نیز پستهای خود را از دست بدهند.[۱۸]
رفسنجانی در سال ۱۳۹۲، چهارمین بار در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد که صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان احراز نشد. با پیروزی حسن روحانی در انتخابات، با توجه به رابطه نزدیک او با هاشمی رفسنجانی و حمایت هاشمی از وی در جریان انتخابات، خانواده هاشمی رفسنجانی به تدریج وجهه سیاسی خود را بازیافتند و به سرعت رئیس دانشگاه آزاد اسلامی تغییر کرد. او در سالهای پایانی عمر خود توانست محبوبیتی مجدد در میان ایرانیان پیدا کند.[۱۹]مشاور سیاسی حسن روحانی
اکبر هاشمی رفسنجانی در سوم شهریور ۱۳۱۳ (برابر با ۲۴ اوت ۱۹۳۴) در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان و در خانوادهای نسبتاً ثروتمند به دنیا آمد. او یکی از ۸ فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماهبیبی صفریان بود.[۲۰] پدرش با اندکی تحصیلات حوزوی از باغداران و تاجران پسته بهرمان از توابع بخش نوق رفسنجان بود. در ۵ سالگی تحصیل را از مکتبخانهای در نوق آغاز نمود. در سن ۱۴ سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. استادان وی در حوزه علمیه قم سید حسین طباطبایی بروجردی، روحالله خمینی، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری، شهابالدین نجفی مرعشی، محمدحسین طباطبائی صالحی نجف آبادی و حسینعلی منتظری بودهاند.[۱۸][۲۱] در آنجا تحت اثر تعلیمات روحالله خمینی به سیاست روی آورد و به مخالفت با حکومت محمدرضا شاه پهلوی و انقلاب سفید او پرداخت. با تبعید روحالله خمینی، نقش هاشمی در مبارزه با شاه و نمایندگی خمینی در داخل کشور پررنگتر شد. با وجود نگرش ضد غربی انقلابیون، او سفرهای زیادی از ژاپن در شرق تا ۲۰ ایالت از ایالات متحده در غرب نمود.[۲۲] در سال ۱۳۳۷ با عفت مرعشی که دختری از خانواده روحانی و از نوادگان سید محمد کاظم طباطبایی یزدی است ازدواج نمود. ثمره این ازدواج ۵ فرزند به ترتیب به نامهای فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر است. دو دختر او با دو پسر حسن لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان او در زندان، (که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک است) ازدواج کردند. از بین دختران او تنها فائزه هاشمی وارد سیاست شد و یک بار نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی شد. فاطمه هاشمی از ابتدای تأسیس بنیاد امور بیماریهای خاص ریاست آن را برعهده دارد و محسن هاشمی رئیس سابق مترو تهران بودهاست و سپس معاون عمرانی دانشگاه آزاد اسلامی گردید. مهدی هاشمی نیز مسئولیتهایی مانند ریاست سازمان بهینهسازی مصرف سوخت و ریاست مرکز تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی را برعهده داشتهاست.[۲۳][۲۴][۲۵]
اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از چهرههای تأثیرگذار در روند انقلاب ایران و همچنین دوران پس از آن تا امروز است.[۲۶] آشنایی و دوستی او با روحالله خمینی از اواخر دهه سی شمسی آغاز شد؛ ولی فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. او در دوران قبل از انقلاب، بسیار به خمینی نزدیک بود.[۲۷]
هاشمی پیش از انقلاب، یکی از مخالفان برنامههای نوگرایانه شاه (انقلاب سفید) شناخته میشد. با تبعید روحالله خمینی، رفسنجانی در ایران ماند و مخالفتهایش با این برنامهها افزایش یافت. این مخالفتها سرانجام به دستگیری و زندانی شدن او منجر شد.[۲۸] در مجموع و از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۵۷ هاشمی رفسنجانی ۷ بار و مجموعاً ۴ سال و ۵ ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه حکومت پهلوی به زندان افتاد.[۲۹]
اگرچه در بعد فردی عمده فعالیت مبارزاتی وی پیش از انقلاب را سخنرانیهای مختلف و کارهای انتشاراتی تشکیل میدادند[۲۹] ولی روحالله خمینی در دوران تبعید، نقش مدیر مالی مبارزات انقلاب و نیز ارتباط با سایر گروههای انقلابی را نیز بر عهده وی گذاشته بود.[۳۰]
از جمله گروههایی که پیوندهای عمیقی با هاشمی داشتند، حزب مؤتلفه اسلامی بود که مسئول ترور حسنعلی منصور شناخته میشد. همین ارتباطات یکی دیگر از دلایل دستگیریهای او بود. در زندان او فرصت یافت تا با سایر گروههای مخالف شاه آشنا شود. هاشمی در آغاز دهه پنجاه، به گروه مجاهدین خلق ایران پیوست؛ ولی خیلی زود آنان را ترک کرد و به فعالیت اقتصادی ساخت و ساز املاک در تهران روی آورد.[۳۱]
هاشمی رفسنجانی دربارهٔ نحوه آشنایی خود با روحالله خمینی مینویسد: «زمینه آشنایی من با امام از همان سالهای اول تحصیل در قم فراهم شد. منزل اخوان مرعشی، مقابل منزل امام بود. پیش از آمدن به این منزل هم، با چهره امام آشنا بودم. ایشان چهره معروف و محترمی در حوزه علمیه بودند که هر کس وارد حوزه میشد —در ردیف اولین چهرههای معروف پس از آقای بروجردی— به زودی ایشان را میشناخت. با این همه، همسایگی ما با ایشان باعث زمینه آشنایی بیشتری شد.»[۳۲]
پس از پیروزی انقلاب او یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی شد. او از بدو تشکیل این شورا، یکی از قدرتمندترین چهرههای آن بود. همچنین او مدتی معاونت و سپس سرپرستی وزارت کشور را بر عهده گرفت.[۳۳]
او یکی از ۲۸ عضو اولیه و مؤسس جامعه روحانیت مبارز (یک تشکل راستگرای سنتی)[۳۴] و همچنین یکی از اعضای مؤسس حزب جمهوری اسلامی در سال اول پس از انقلاب اسلامی بود.[۳۵] سالها بعد، باز او بود که درخواست انحلال این حزب را به روحالله خمینی داد.[۳۶]
او از سایر بازیگران صحنه سیاست ایران در آن دوره، ذکاوت سیاسی بیشتری داشت.[۳۷] این توانائی به همراه اعتماد کاملی که روحالله خمینی به هاشمی داشت، دو عامل اصلی افزایش روزافزون قدرت او در نظام پس از انقلاب بود. در آن دوره او نزدیکترین فرد به رهبر بود و نقش «چشم و گوش» رهبر را ایفا میکرد.[۳۸] به گفته گلد به کمک هاشمی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ شکل گرفت.[۳۹]
با وقوع بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا بهوسیله دانشجوبان پیرو خط امام در سال ۱۳۵۸، هاشمی رفسنجانی از آن بهعنوان «یکی از بزرگترین اقدامات سازنده در تاریخ کشور» یادکرد. با اینحال او در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب در یک مصاحبه گفت که با توجه به تجارب این سالها «گروگانگیری اشتباه بود.»[۴۰]
نخستین قانون انتخابات پس از انقلاب با مشارکت هاشمی رفسنجانی تدوین شد[۴۱] و پس از برگزاری اولین انتخابات مجلس از حوزه انتخابیه تهران به مجلس راه یافت[۴۲] و با آغاز کار مجلس در ۷ خرداد ۱۳۵۹ اولین رئیس مجلس شورای اسلامی ایران بعد از انقلاب شد[۴۳] در بهار سال ۱۳۶۰ در عزل ابوالحسن بنیصدر از فرماندهی کل قوا و سپس تصویب طرح عدم کفایت سیاسی او نقشی تعیینکننده داشت.[۴۴]
در تابستان ۱۳۶۰، اعتراض مجلس را به رد شدن یکی از مصوباتش توسط شورای نگهبان به اطلاع روحالله خمینی رساند[۴۵] و توانست برای اولینبار، راهکاری قانونی برای اجرایی شدن قوانینی که توسط شورای نگهبان خلاف شرع یا قانون دانسته شده بود ایجاد کند. راهکاری که بعدها به تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام منجر شد.[۴۶] در بهار ۱۳۶۵، هاشمی نقش فعالی در ماجرای ایران-کنترا داشت؛ ولی این مذاکرات با افشاگری سیدمهدی هاشمی با شکست مواجه شد.[۴۷]
درجریان سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، زمانی که هاشمی رای خود را به نفع سیدعلی خامنهای به صندوق میانداخت، مدعی شد که «این رای امام، روحانیت و مجلس است»[۴۸] در گرماگرم اختلافات میرحسین موسوی و علی خامنهای در اواسط دهه شصت، هاشمی خود را از موضعگیری له یا علیه نقطهنظرات این دو دور نگه داشت و موضعی میانه اتخاذ کرد.[۴۹] با اینحال بهمن بختیاری، در این دوره میرحسین موسوی را در راس جناح چپ ایران و هاشمی و خامنهای را در راس جناح راست معرفی میکند. در چنین شرایطی هاشمی برای یک ریاست جمهوری قدرتمند خیز برداشت.[۵۰]
هاشمی در دوره جنگ، علاوه بر ریاست مجلس، یکی از ائمه جمعه موقت تهران (تا سی سال بعد)، نماینده امام (خمینی) در شورای عالی دفاع (بعد از کشته شدن مصطفی چمران در سال ۱۳۶۰)،[۵۱] و جانشین فرمانده کل قوا در ماههای پایانی جنگ ایران و عراق بود.[۵۲] او در وادار کردن روحالله خمینی به پذیرش خاتمه جنگ با عراق نیز نقش داشت.[۵۳] تنها سه ماه بعد از آنکه هاشمی در خرداد ۱۳۶۷ از سوی روحالله خمینی به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب شد، ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را پذیرفت.[۵۴]
به دو دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در ایران دوران سازندگی اطلاق میشود که مشتمل بر دولتهای پنجم و ششم نظام جمهوری اسلامی ایران میباشد که آغاز فعالیت آن ۱۲ مرداد ۱۳۶۸ و پایان فعالیت ۱۲ مرداد ۱۳۷۶ میباشد. اجرای اولین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی بعد از انقلاب در این دولت انجام گرفت. سیاست باز اقتصادی و وضع قوانین ضد انحصار از جمله اقدامات مؤثر وی بودهاست. از مهمترین دغدغههای پیش روی این دولت بازسازی کشور بعد از جنگ هشت ساله دشوار بود که ویرانههای زیادی را بر جای گذاشته بود و نیاز بود در اسرع وقت بازسازی شوند. به همین منظور هاشمی در وزارتخانههای اقتصادی دولت از وزیران با گرایش تکنوکراتی بهره جست. همچنین هاشمی تصمیم گرفت سهم بودجهٔ پروژههای عمرانی را بهطور چشمگیری نسبت به سایر فعالیتهای دولت بیشتر در نظر بگیرد.
وی در دوران ریاست جمهوری خود نیز سه بار در تاریخهای ۲ تیر ۱۳۶۹، ۲۱ بهمن ۱۳۷۱ و ۱۲ بهمن ۱۳۷۲ هدف ترور قرار گرفتهاست.[۵۵][۵۶][۵۷]
بدون تردید، این هاشمی بود که راه را برای رهبری سیدعلی خامنهای در خبرگان هموار کرد.[۵۸] هاشمی در مجلس خبرگان خاطرهای تعریف کرد که بر اساس آن روحالله خمینی در زمان حیات خود جانشینی خامنهای بر منصب رهبری را تأیید کردهبود.[۵۹] او با کمک خامنهای، تغییرات لازم در قانون اساسی را بهگونهای اعمال کرد تا با شرایط علی خامنهای تطابق داشتهباشد.[۶۰] برای نمونه شرط مرجعیت برای رهبر با تلاش او از قانون اساسی ۱۳۵۸ حذف شد.[۶۱] رهبر شدن خامنهای از دید او «یک خبر خوب برای مردم» بود.[۶۲] همزمان با آغاز دوران رهبری علی خامنهای، هاشمی نیز به ریاست مجمع تشخیص مصلت نظام منصوب شد.[۶۳]
رشد قدرت هاشمی در سالهای پس از مرگ روحالله خمینی حداقل تا سال ۱۳۷۴ ادامه یافت. در واقع او خود را به عنوان معمار و مجری ایران نوین معرفی کرد و لقب «سردار سازندگی» را از آن خود ساخت. قدرت اجرایی کشور منحصراً در دست او بود و خامنهای ضعیفتر از آن بود تا بتواند نقشی که پیش از او روحالله خمینی بازی میکرد را ایفا کند.[۶۴] خامنهای به وضوح از نظر فره و مقبولیت نسبت به هاشمی ضعیفتر بود.[۶۵] در طول سالهای بعد و دوره اول ریاستجمهوری هاشمی، رهبر واقعی کشور او بود. در واقع این هاشمی بود که در آن دوره سیاستهای کلی نظام را تعیین میکرد.[۶۶]
دوره اول ریاست جمهوری هاشمی یکی از دورههای تاریک کشور از نظر نقض حقوق بشر بود.[۶۷] ولی برخی تحلیلگران معتقدند حضور یک روحانی فرصتطلب و با دیدگاههای کمتر سنتی در راس هرم قدرت در ایران، باعث شد تا حکومت مشروعیت بیشتری کسب کند.[۶۸]
ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۲۸ داوطلب داشت که چهار نفر از آنان یعنی علیاکبر هاشمی رفسنجانی، احمد توکلی، عبدالله جاسبی و رجبعلی طاهری تأیید صلاحیت شدند.
در دور دوم ریاست جمهوری و در طول دهه هفتاد، او بارها نشانههایی از تمایل دولت خود به ایجاد نوعی از رابطه با ایالات متحده را نشان داد؛ ولی همواره با شکست مواجه شد.[۶۹] سرانجام در اواخر دور دوم ریاست جمهوری او، دادگاهی در آلمان که به پرونده ترور میکونوس رسیدگی میکرد، طی حکمی علی خامنهای و هاشمی رفسنجانی را به دادن دستور این ترور متهم کرد. این حکم موجب بحرانی میان ایران و اروپا شد. بحرانی که تا دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی ادامه یافت.[۷۰]
همزمان کارگزاران حکومتی هاشمی، (راست مدرن) نگرش جدیدی از اسلام را به مردم معرفی کردند. این دوران، دوره تقابل دو چهره کاملاً متفاوت از اسلامگرایان بود.[۷۱] با آغاز دور دوم ریاست جمهوری هاشمی، او از تمام انرژی و ظرفیت سیاسی خود استفاده کرد تا میان این دو چهره متفاوت آشتی برقرار کند. او از نفوذ خود بر روحانیون سنتی نیز برای برقراری این تعادل استفاده میکرد.[۷۲] در برنامههای اقتصادی و فرهنگی نیز هاشمی بهدنبال تغییر ساختار حکومت دینی به قالبی کارآمدتر بود.[۷۳] او تلاش کرد تا به حاکمیت حکومت بر افکار و زندگی عمومی مردم خاتمه داده و تغییرات اقتصادی-اجتماعی زیادی را نسبت به دوران جنگ با عراق بهوجود آورد.[۷۴]
در این میان، جناح راست سنتی به رهبری خامنهای با آنکه بازسازی اقتصاد کشور با سیاست هاشمی را تأیید میکرد، ولی سیاست فرهنگی و تمایل او به ظواهر غربی را تحمل نمیکرد. بهتدریج محافظهکاران در جهتگیریهای سیاست خارجی با هاشمی اختلافات پیچیدهای پیدا کردند. از یک سو از دید آنان آرامش و بازسازی پس از جنگ و توسعه اقتصادی دوره هاشمی قابل قدردانی بود، ولی از سوی دیگر، آنان نگران عادیسازی روابط با غرب و تهاجم فرهنگی به کشور بودند.[۷۵] به گمان آنان، سیاستهای هاشمی در جهت آرمانهای خمینی و تشیع نبود.[۷۶]
در این ساختار پیچیده جناح چپ که برخلاف سایر جناحها از داشتن یک رهبر قدرتمند (مانند هاشمی و خامنهای) در راس خود محروم بود، قدرت خود را از دست داده[۷۷] و به تدریج صحنه سیاسی کشور را واگذار کرده بود.[۷۸] با اینحال در دوران ریاست جمهوری هاشمی، او تأکید داشت که «هر کسی در خط امام است با ما اختلافی ندارد». به استناد همین اندیشه وزرایی از جناح چپ نیز در کابینه او حضور داشتند.[۷۹]
در چنین شرایطی بود که گروه شبه نظامی انصار حزبالله بهتدریج شکل گرفت.[۸۰] گروهی که با جناح راست و سیدعلی خامنهای ارتباط داشت.[۸۱] خامنهای که از تابستان ۱۳۷۱ و همزمان با طرح مبحث تهاجم فرهنگی، در تلاش بود تا از قدرت هاشمی به نفع خود بکاهد،[۸۲] در اختلافات میان هاشمی با محافظهکاران، طرف محافظهکاران را گرفت و مهرههای نزدیک به هاشمی را یکییکی برکنار کرد.[۸۳]
به دنبال قتلهای مرموز مخالفان ایران در اروپا و آلمان و در نهایت پس از واقعه موسوم به ترور میکونوس در سال ۱۹۹۲، دادگاه آلمان پس از پنج سال در بیست و یکم فروردین ماه سال ۱۳۷۶ حکمی صادر کرد که به موجب آن تعدادی از شهروندان ایرانی و لبنانی آلمان و چهارتن از مقامهای جمهوری اسلامی نیز به دلیل دست داشتن در طرح ترورها محکوم شدند: سید علی خامنهای (رهبر وقت جمهوری اسلامی)، اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیسجمهور وقت ایران)، علیاکبر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت) و علی فلاحیان (وزیر اطلاعات وقت).[۸۴]
پس از این حکم آلمان و ایران سفرای خود در دو کشور را فرا خواندند و آلمان چهار دیپلمات ایرانی را از این کشور اخراج کرد. تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز سفرای خود را از ایران فراخواندند. ایران نیز در پاسخ به این حرکت اتحادیه اروپا سفیران خود را از کشورهای عضو این اتحادیه فرا خواند و روابط دو طرف دچار بحران شد که تا سه ماه بعد و پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ادامه داشت.[۸۵][۸۶]
با نزدیک شدن به پایان دور دوم ریاست جمهوری، کمیسیون فرهنگ و ارشاد مجلس شورای اسلامی تلاش کرد تا اصلاحیهای را به تصویب برساند که بر اساس آن، هاشمی بتواند برای سومین بار پیاپی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. این اقدام بیدرنگ مورد اعتراض قرار گرفت.[۸۷] هاشمی نیز تصمیم گرفت ابتکار عمل را از دست ندهد و همگام با اصلاحطلبان مسیر اصلاحات را انتخاب کرد.[۸۸] او ابتدا برای مدت چند ماه تلاش کرد تا میرحسین موسوی را ترغیب به شرکت در انتخابات کند؛ ولی پس از اینکه او نامزدی در انتخابات را نپذیرفت، هاشمی از نامزدی سید محمد خاتمی (که پس از خروج از کابینه در سال ۱۳۷۰ همواره مشاور او بود) حمایت کرد.[۸۹] هاشمی در واکنش به محافظهکاران تندروتر مانند محمدتقی مصباح یزدی هشدار میداد که «ازبین رفتن اعتماد مردم، از ایدز خطرناکتر است»[۹۰]
او دو سال پس از اتمام دوران ریاست جمهور خود و در سال ۱۳۷۸ در انتخابات مجلس ششم برای بدست آوردن نمایندگی تهران شرکت کرد. حضور او در مجلس میتوانست باعث شود تا از نگرانی محافظهکاران نسبت به ریاست جمهوری خاتمی کاسته شده و خطوط ایدئولوژیک میان آنان با جبهه دوم خرداد کمرنگتر شود. در این انتخابات او به سختی توانست آخرین نفر پذیرفته شده باشد.[۹۱] علیرغم این پیروزی، هاشمی رفسنجانی قبل از تحلیف به عنوان نماینده از این پست استعفا داد.[۹۲]
اگرچه خاتمی در مقام یک رئیسجمهور، محمد هاشمی (برادر علیاکبر هاشمی رفسنجانی) را به سمت معاونت اجرائی خود منصوب نموده بود،[۹۳] ولی قدرت اکبر هاشمی در این دوره رو به افول بود و هدف حمله تندروهای هر دو جناح قرار داشت.[نیازمند منبع] سقوط هاشمی دقیقاً از زمانی آغاز شد که در اذهان عمومی به «اکبرشاه» شهرت یافت، یعنی در اوج قدرتش.[۹۴] در جریان قتلهای زنجیرهای، اکبر گنجی در مقاله عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری به بررسی نقش او در این قتلها پرداخت.[۹۵]غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران و یکی از متحدان کلیدی او به زندان محکوم شد.[۹۶] با اینحال علیرغم کاهش چشمگیر قدرت وی، همچنان ریاست مجمع تشخیص نظام را که ارگانی مهم بود برعهده داشت.[۹۷]
هاشمی بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ شرکت کرد. با وجود آنکه او در مرحلهٔ اول انتخابات آرایی بیش از محمود احمدینژاد کسب کردهبود، ولی در مرحلهٔ دوم نتوانست بیش از ۳۶ درصد از آرا را کسب کند. در واقع، رأیدهندگان ترجیح دادند از میان دو فردی که یکی را میشناختند و دیگری را نمیشناختند، ناشناخته را انتخاب کنند.[۹۸][۹۹] کیت کرین ثروت هاشمی را یکی از دلایل شکست او در این انتخابات میداند.[۱۰۰] او همانند مهدی کروبی و مصطفی معین به نتایج انتخابات اعتراض کرد.[۱۰۱] هاشمی پس از انتخابات با صدور بیانیهای اعلام کرد پارهای اقدامات و دخالتهای سازمان یافته، انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ را آلوده کردهاست.[۱۰۲]
پیروزی او در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۸۶، فرصتی برای جبران شکستهای جدی پیشین از جناح تندرو محافظهکار فراهم آورد.[۱۰۳] هاشمی در تهران آرای بیشتری نسبت به سایر نامزدها کسب کردهبود و نمایندهٔ اول پایتخت محسوب میشد. اندکی بعد او در رقابت با احمد جنتی، ریاست مجلس خبرگان را نیز بهدستآورد.[۱۰۴] مجلسی که در صورت لزوم میتوانست با دو سوم آرا، خامنهای را از رهبری برکنار کند.[۱۰۵]
—سید علی خامنهای در نماز جمعهٔ ۲۹ خرداد ۱۳۸۸
تنش بین هاشمی و احمدینژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ به صورت علنی خود را نشان داد، در مناظره تلویزیونی محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۳۸۸، احمدینژاد اتهاماتی را به خانوادهٔ هاشمی رفسنجانی وارد ساخت. هاشمی نیز تنها سه روز قبل از انتخابات و در یک نامه سرگشاده به خامنهای، ادعاهای احمدینژاد را «دروغ، تهمت و خلافگویی» خواند.[۱۰۶] خامنهای نیز ده روز بعد در نماز جمعهٔ ۲۹ خرداد گفت:[۱۰۷]
من از سال ۱۳۳۶ – یعنی ۵۲ سال قبل – ایشان[هاشمی رفسنجانی] را از نزدیک میشناسم. آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدی و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد … در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش از انقلاب یک اندوختهای درست کرده باشد.
در روز ۲۶ تیرماه ۱۳۸۸، هاشمی سکوت غیرمعمول خود پس از انتخابات را شکست. او در خطبههای نماز جمعه تهران (۲۶ تیر ۱۳۸۸) شورای نگهبان را به ازدست دادن فرصت متهم کرد. نتایج انتخابات را از دید مردم مشکوک و تردیدآمیز خواند و از حاکمیت خواست تا با آزاد کردن زندانیان سیاسی، اعتماد را به مردم بازگرداند.[۱۰۸] اجتماع دو و نیم میلیون نفر از نمازگزاران و معترضان حاضر (پرازدحامترین نماز جمعه تاریخ ایران)،[۱۰۹] با دخالت حکومت به درگیری کشیده شد.[۱۱۰] هاشمی که از ۱۲ تیرماه ۱۳۶۰ امام جمعه موقت تهران بود و با بیش از ۴۰۰ بار اقامه، رکورددار امامت جمعه تهران بود،[۱۱۱] پس از این روز این سمت را ترک گفت.[۱۱۲]
هاشمی پس از آن در مناسبت دیگری گفت:[۱۱۳]
مشاور سیاسی حسن روحانی
اگر مردم ما را بخواهند حکومت میکنیم و اگر نخواهند میرویم. حکومت پول دارد. نیرو دارد میتواند در خیابان آدم جمع کند ولی گروه مقابل یک عده استاد، دانشجو کارگر، مدیر، صنعتگر هستند و درست نبود که بسیج و سپاه در مقابل مردم قرار داده شوند… چطور میشود میلیونها نفر در خیابان بیانند و بگویند در انتخابات تقلب شدهاست و به انتخابات تردید نکرد؟
از آن پس هاشمی همسو با سران فتنه خواندهشد.[۱۱۴] نزدیکانش به ویژه فائزه هاشمی و مهدی هاشمی دستگیر یا تهدید به دستگیری شدند[۱۱۵] و کنترل او بر دانشگاه آزاد اسلامی به چالش کشیده شد[۱۱۶] از سوی دیگر با اعلام کاندیداتوری مهدوی کنی برای ریاست خبرگان در سال ۱۳۸۹، هاشمی از کاندیداتوری برای این سمت نیز استعفا داد و ریاست مجلس خبرگان را به مهدوی کنی واگذار کرد.[۱۱۷]وب سایت وی نیز در دی ماه ۱۳۹۰ مسدود شد و تا مدت شش ماه خارج از دسترس بود.[۱۱۸]
در شهریور ۱۳۹۳، مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی سابق وزارت کشور و از بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات دهم، با انتشار نامهای ادعا کرد که در طول مدت بازداشت، بارها از جانب مأموران بازداشتگاه دو الف سپاه پاسداران تحت فشار قرار گرفته تا علیه علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی، شهادت دهد که این افراد، در پی انجام انقلاب مخملی در ایران بودند. وی همچنین تلاش برای بازداشت فرزندان هاشمی رفسنجانی را اعمال فشار بر شخص اکبر هاشمی رفسنجانی برای تغییر مواضعش دانسته.[۱۱۹]
اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ و در واپسین دقایق ثبت نام در انتخابات ریاستجمهوری نامنویسی کرد، اما در کمال ناباوری صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان احراز نشد.[۱۲۰] هاشمی در سن ۷۹ سالگی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ ایران کاندیدا شده بود، اما شورای نگهبان صلاحیت او را به دلیل عدم توانایی جسمی رد کرد.[۱۲۱] در واکنش به این تصمیم شورای نگهبان، پایگاه اطلاعرسانی اکبر هاشمی رفسنجانی فیلمی منتشر کرد که در آن، هاشمی با چند نفر از همراهانش از کوه بالا میرود و در نهایت، با رسیدن به آبشاری به نام چال مگس نام خود را بر روی سنگ به یادگار مینویسد. این فیلم بعدها از پایگاه رسمی هاشمی رفسنجانی حذف شد اما هنوز در برخی پایگاههای خبری ایران و نیز شبکه یوتیوب در دسترس است.[۱۲۲] بعد از این رد صلاحیت تحلیلگران گمان میکردند حضور سیاسی رفسنجانی در سیاست داخلی ایران به اتمام رسیدهاست و صحنه برای حضور قدرتمندتر سپاه پاسداران فراهم آمدهاست.[۱۲۳]
دو روز قبل از انتخابات وبگاه هاشمی خبر از دیدار وی با «جمعی از جوانان فعال دانشجویی از تهران، قم و دیگر استانها» داد. در این دیدار او در مورد عدم احراز صلاحیتش گفت:
یک مقام ارشد امنیتی، برخلاف عرف و قانون، شخصاً در جلسه بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان حضور یافت که ابتدا مورد اعتراض برخی از اعضای شورای نگهبان نیز قرار گرفت و نهایتاً به اعضای شورای نگهبان گفت: که حضور هاشمی در انتخابات میتواند موجب پیروزی قاطع و با رای بالای مردم شود که با راه و رسم آنها سازگار نیست و لذا این شورا را متقاعد کرد که به بهانه شرایط جسمی رای به عدم احراز صلاحیت بنده دهند.
وبگاه کلمه وابسته به میرحسین موسوی مقام امنیتی مورد اشاره هاشمی را حیدر مصلحی وزیر اطلاعات اعلام کرد.[۱۲۴][۱۲۵]
اما شرایط در نهایت به گونهای پیش رفت که انتخابات به نفع هاشمی تمام شد. دو روز قبل از انتخابات هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، سید حسن خمینی و علی اکبر ناطق نوری در بیانیهای از حسن روحانی، نزدیکترین کاندیدای انتخابات به هاشمی و اصلاح طلبان حمایت کردند. حسن روحانی در جریان این انتخابات به عنوان یازدهمین رئیسجمهور ایران انتخاب شد.[۱۲۶]
در ۳۰ آذر ۱۳۹۴، و همزمان با حضور چشمگیر و گستردهٔ اصلاح طلبان و اعتدال گرایان برای ثبت نام در پنجمین دورهٔ انتخابات مجلس خبرگان رهبری، اکبر هاشمی رفسنجانی نیز با حضور در وزارت کشور برای شرکت در این دور از انتخابات خبرگان ثبت نام نمود.[۱۲۷] پس از این ثبت نام با توجه به سابقهٔ رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ سؤالات زیادی در رابطه با نتیجه بررسی صلاحیت وی توسط شورای نگهبان در محافل سیاسی مطرح گردید، اما در نهایت در ۶ بهمن ۱۳۹۴، و همزمان با اعلام نتایج بررسی صلاحیتهای نامزدان خبرگان توسط شورای نگهبان، و در حالیکه صلاحیت چهرههای اصلاح طلب و اعتدالگرای فراوانی همچون سید حسن خمینی، مجید انصاری، محمود امجد و سید محمد موسوی بجنوردی، احراز نگردیده بود، این شورا اعلام کرد که صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی احراز شدهاست.[۱۲۸] کمی بعد وی پس از شش سال برای اولین بار از صدا و سیمای جمهوری اسلامی و از شبکه تهران، در یک برنامه تبلیغاتی مستقیماً با مردم سخن گفت و متذکر شد که جمهوریت و اسلامیت نظام دچار ضعف شدهاست.[۱۲۹] در همان روز لیست نامزدان خبرگان مورد حمایت هاشمی رفسنجانی برای انتخابات مجلس خبرگان با عنوان خبرگان مردم، در رسانهها منتشر گردید. در این لیست از تهران، علاوه بر خود هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، قربانعلی دری نجف آبادی، سید محمد سجادی عطاآبادی، سید محمود علوی، محمدعلی موحدی کرمانی، محمد محمدی ریشهری، ابراهیم امینی، محمد امامی کاشانی، هاشم بطحایی گلپایگانی، محسن قمی، محسن اسماعیلی، نصرالله شاهآبادی، سید ابوالفضل میرمحمدی، محمدعلی تسخیری و محمدحسن زالی قرار داشتند که ۱۵ نفر از فهرست ۱۶ نفره فوق به مجلس خبرگان راه یافتند. شخص اکبر هاشمی رفسنجانی نیز با کسب ۲٬۳۰۱٬۴۹۲ رای در استان تهران، بالاترین میزان رای یک نامزد انتخابات خبرگان را در تمام ادوار این مجلس کسب نمود. در این دوره محمد یزدی، رئیس مجلس خبرگان و محمدتقی مصباح یزدی رای لازم را برای حضور در خبرگان به دست نیاوردند و احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان شانزدهم شد.[۱۳۰][۱۳۱] در ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، علی خامنهای، رهبر ایران که پیش از انتخابات نیز دربارهٔ برنامهریزی برای حذف برخی چهرهها از مجلس خبرگان هشدار داده بود در حمایتی آشکار از رای نیاوردن محمد یزدی و محمدتقی مصباح ابراز نارضایتی کرده و نبودن آنها در مجلس خبرگان پنجم را مایهٔ خسارت دانست.[۱۳۲]
هاشمی رفسنجانی در حال شنا در استخر کوشک متعلق به مجمع تشخیص مصلحت نظام واقع در نزدیکی مجموعه سعدآباد در روز یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ دچار عارضه قلبی شد.[۱۳۳] و عملیات احیا توسط محافظان حاصلی نداشت و[۱۳۴] وی در ساعت ۱۸:۲۰ آن روز با علائم ایست قلبی و در شرایطی که علائم حیاتی نداشت، به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد. مراحل احیای قلبی برای وی انجام شد؛ اما تلاش بیش از یک ساعته احیای وی ناموفق ماند و ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه همان روز در ۸۲ سالگی مرگ وی اعلام گردید.[۱۳۵][۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸][۱۳۹] پیکر او پس از اقامه نماز میت توسط سید علی خامنهای رهبر ایران در دانشگاه تهران در ۲۱ دی ۱۳۹۵، از خیابان انقلاب تهران تا حرم سید روحالله خمینی تشییع و در آنجا به خاک سپرده شد.[۱۴۰]
مراسم چهلمین روز مرگ وی در عصر پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵ در آرامگاه سید روحالله خمینی برگزار شد.
برخی از فرزندان هاشمی مرگ وی را مشکوک دانستهاند[۱۴۱] اما محسن هاشمی فرزند ارشد وی، ادعای آلوده بودن به رادیواکتیو را عددسازی خواند.[۱۴۲] بررسی شورای عالی امنیت ملی ایران علت مرگ وی را مشکوک ندانست اما روحانی (رئیسجمهور وقت) دستور به بازگشایی پرونده داد.[۱۴۳][۱۴۴]
از رویدادهای مهم دوران ریاست جمهوری رفسنجانی ترور مخالفین سیاسی جمهوری اسلامی در خارج از کشور و قتل و اقدام به قتل دگراندیشان و روشنفکران در داخل کشور بودهاست. به نوشته ماهنامه خط صلح که به صاحبامتیازی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر میشود، تعداد قربانیان ترورهای جمهوری اسلامی در خارج از کشور به چیزی بین ۹۰ تا بیش از ۲۰۰ نفر میرسد.[۱۴۵] بیش از ۸۰ تن از روشنفکران، نویسندگان، فعالان سیاسی و شهروندان عادی نیز در داخل کشور ترور شدهاند. تعداد قابل توجهی ازین قتلها در دوران زمامداری اکبر رفسنجانی اتفاق افتاد.
عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، عبدالله قادری آذر (عضو کمیته مرکزی حزب) و فاضل رسول (از استادان کرد دانشگاه وین) در تاریخ ۲۲ تیر ۱۳۶۸ در حالی که برای رسیدن به راهحل مسالمت آمیز در ایران با تنی چند از نمایندگان حکومت جمهوری اسلامی در وین بر سر میز گفتگو برای مذاکرات صلح نشسته بودند، توسط فرستادگان جمهوری اسلامی که با پوشش دیپلماتیک و با همکاری سفارت ایران اعزام شده بودند، کشته شدند. اکبر رفسنجانی شخصاً از برخی چهرههای بینالمللی از جمله رئیسجمهور وقت الجزایر برای وساطت و برقراری ارتباط برای ملاقات استفاده کرده بود.[۱۴۶][۱۴۷][۱۴۸][۱۴۹]
عبدالرحمان برومند رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران در روز پنجشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۳۷۰ (۱۸ آوریل ۱۹۹۱)، در دوره اول ریاست جمهوری اکبر رفسنجانی در مقابل آسانسور منزل مسکونی خود در پاریس با ضربات کارد به قتل رسید.[۱۵۰]
کاظم رجوی عضو شورای ملی مقاومت ایران و برادر مسعود رجوی بود که در تاریخ ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ در سوئیس به ضرب ۶ گلوله ترور شد. مقامات دادگستری سوئیس حکم جلب بینالمللی برای علی فلاحیان وزیر اطلاعات اکبر رفسنجانی به اتهام صدور دستور ترور کاظم رجوی صادر کردهاند. در حکم جلب آمده که تیم ترور ۱۳ نفره با پاسپورت خدمت جمهوری اسلامی به عنوان اعضای هیئت نمایندگی ایران در ژنو به سوئیس اعزام شده بودند.[۱۵۱][۱۵۲]
شاپور بختیار آخرین نخستوزیر ایران پیش از انقلاب به همراه منشی خود سروش کتیبه در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ برابر با ۶ اوت ۱۹۹۱ در دوره اول ریاست جمهوری اکبر رفسنجانی در منزل بختیار در حومه پاریس به طرز فجیعی با ضربات کارد به قتل رسیدند. این ترور توسط گروهی ۳ نفره شامل فریدون بویر احمدی، محمد آزادی و علی وکیلیراد انجام شد. علی وکیلیراد توسط پلیس فرانسه بازداشت شد و در جریان محاکمه اعلام کرد ترور با دستور مقامات جمهوری اسلامی انجام شدهاست.[۱۵۳]
فریدون فرخزاد مجری، برنامهساز، و خواننده ایرانی و برادر فروغ فرخزاد بود که در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ (۷ اوت سال ۱۹۹۲) در دوره اول ریاستجمهوری اکبر رفسنجانی در محل سکونتش در شهر بن به طرز فجیعی با ضربات چاقو به قتل رسید. قاتلان فرخزاد «شکمش را دریدند و زبان و گوش و دماغش را بریدند».[۱۵۴] علی فلاحیان وزیر اطلاعات اکبر رفسنجانی طراح ترور فرخزاد بود.[۱۵۵][۱۵۶][۱۵۷]
صادق شرفکندی دبیرکل وقت حزب دموکرات کردستان ایران، نوری دهکردی یکی از فعالان سیاسی اپوزیسیون در برلین، و دو تن از رهبری حزب دموکرات به نامهای همایون اردلان، و فاتح عبدلی در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در رستوران میکونوس برلین با شلیک مسلسل به قتل رسیدند. به دنبال صدور حکم دادگاهی که برای چهار تن از عوامل این ترور تشکیل شد در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۹۷ حکم جلب بینالمللی برای علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات جمهوری اسلامی صادر شد. همچنین دادگاه حکم داد که ترور با اطلاع مستقیم علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و اکبر رفسنجانی رئیسجمهور وقت انجام شدهاست.[۱۵۸][۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱]
از بعد اقتصادی، برخلاف محافظهکاران راست سنتی که طرفدار دیدگاه بازار آزاد هستند، رفسنجانی به یک اقتصاد ترکیبی معتقد بود.[نیازمند منبع] برای نمونه او به ملی کردن صنایع بزرگ و مالیاتهای سنگین باور داشت.[نیازمند منبع] همین امر باعث شده بود که از حمایت طیفهای چپ نیز برخوردار باشد. در حقیقت در طول دهه اول پس از انقلاب ۱۳۵۷، رفسنجانی با همین دیدگاه، اتحاد خود را به جناح چپ حفظ کرد؛ ولی پس از مرگ روحالله خمینی در سال ۱۳۶۸ او تلاش کرد تا به محافظهکاران نزدیکتر شود؛ بنابراین در مناسبات میان دو جناح، او یک نقطه مشترک بودهاست.[۱۶۲][منبع بهتری نیاز است]
با وجود تمایلات راست در اندیشه اقتصادی هاشمی، نوع نگاه او به اقتصاد با محافظهکاران جناح راست سنتی تفاوت اساسی داشت. جناح راست سنتی طالب حاکمیت اقتصادی بازار است. درحالی که رفسنجانی به اقتصادی مبتنی بر صنایع مدرن باور داشت. اندیشهای که باعث پدیدار شدن جناح راست مدرن در ساختار سیاسی ایران شد.[۱۶۳]
از دیدگاه سیاسی، کسانی که دنبالهرو هاشمی هستند در ساختار سیاسی ایران جزء اصلاحطلبان محسوب میشوند.[۱۶۴] بخش مهمی از کارگزاران سازندگی تحت رهبری معنوی او قرار داشتند.[۱۶۵] از بعد عمرانی، برنامههای سازندگی هاشمی با سیاستهای اقتصادی محمدرضا شاه پهلوی مشابهت داشت.[۱۶۶]
وی مطرحکننده ایده شورای فقهی است. عدهای اصل فقاهت هاشمی جهت اظهارنظر را محل تأمل دانسته و این ایده را بدنبال تزلزل در جایگاه ولی فقیه میدانند.[۱۶۷]
هاشمی رفسنجانی از بنیانگذاران و رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی است. در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ دانشگاه آزاد اسلامی با ریاست عبدالله جاسبی یکی از پایگاههای مخالفت با احمدینژاد بود و احمدینژاد تلاش داشت تا نفوذ دولت را بر این مؤسسه غیردولتی گسترش داده و از نفوذ هاشمی در آن بکاهد. هیئت مؤسسان برای جلوگیری از این اقدام، دانشگاه را وقف نمود[۱۶۸] و این وقف به تأیید مجلس رسید؛ ولی تحت فشار لباس شخصیها مجلس مصوبه خود را لغو کرد.[۱۶۹] سرانجام در سال ۱۳۹۰ عبدالله جاسبی جای خود را به فرهاد دانشجو از حامیان محمود احمدینژاد داد؛ ولی هاشمی رفسنجانی این اقدام را غیرقانونی دانست و به عنوان رئیس هیئت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی از امضای حکم دانشجو خودداری کرد.[۱۷۰] چندی پس از آغاز به کار دولت حسن روحانی، که به هاشمی نزدیک بود، فرهاد دانشجو، برکنار شده و حمید میرزاده، عضو سابق کابینهٔ هاشمی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی گردید.[نیازمند منبع]
خانواده هاشمی نام خانوادگی خود را از یکی اجداد خود به نام هاشم که از ملاکهای منطقه نوق بود، گرفتهاند.[۲۹] زمانی که علیاکبر هاشمی رفسنجانی زاده شد، پدرش باغدار و تاجر پسته نسبتاً پولداری بود.[۱۷۱]
با گذشت سی سال از انقلاب مجید انور او را یک میلیونر معرفی میکند.[۱۷۲] نام او همچنین در مجله فوربز زیر عنوان «ملاهای میلیونر» منتشر شدهاست.[۱۷۳] بر اساس یک گزارش کنگره آمریکا، تنها تجارت پسته تعاونی پستهکاران رفسنجان که باغهای پسته او را زیر نظر پسرعموی او اداره میکند.[۱۷۴] امروزه خانواده او، کنترل میلیاردها دلار دارایی را در دست دارند.[۱۷۵]
بر اساس یک تحقیق ژورنالیستی، منشأ ثروت او آشنایی با سید ابوالفضل تولیت، میلیاردر ایرانی است که سالها پیش از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، ثروت خود را از طریق هاشمی وقف انقلاب کرد. هاشمی با شراکت محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوی کنی شرکتی به نام دژساز تأسیس نمود و با فعالیتهای عمرانی بر روی زمینهای موقوفه تولیت موفق شد سرمایه خود را زیاد کند.[۱۷۶]
هاشمی رفسنجانی تعدادی کتاب با عنوان مجموعه خاطرات روزانه دارد. او انگیزهاش را از نوشتن خاطرات روزانه علاقه به نویسندگی عنوان کردهاست.[۱۷۷] بااینحال بخشی از خاطرات او به دلیل مسائل امنیتی منتشر نمیشود.[۱۷۸] بر اساس خاطرات و دیدگاهها، سخنرانیها و مصاحبههای او چندین کتاب مستقل نوشته شدهاست.[۱۷۹]
علاوه براین، متن کامل خطبههای نماز جمعه، مصاحبهها، سخنرانیها و نطقهای پیش از دستورش در مجلس به صورت کتابهای جداگانه منتشر شدهاست.[۱۸۰]
دوران مبارزه عنوان کتاب خاطرات پیش از پیروزی انقلاب اوست. برخی مطالب این کتاب، برای آشنایی با دیدگاههای او بسیار مفید بوده و گاهی تعجبآور است. برای نمونه ازخودگذشتگی او نسبت به روحالله خمینی و افکار او، شیفتگی او نسبت به نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری محمد مصدق و حتی به نهضت آزادی از این موارد است. در واقع او به نهضت آزادی و مهدی بازرگان تمایل داشت. در این کتاب رفسنجانی خود را به دموکراسی غربی نیز متمایل نشان میدهد. نکته غیرمنتظره دیگر، حمایت ضمنی هاشمی از تفکری است که اساس انقلاب سفید محمدرضا پهلوی را تشکیل میداد. او در خاطرات خود، مخالفتش را با محافظهکاران و بهشکل خاص با موتلفه پنهان نمیکند.[۱۸۱]
از تألیفات هاشمی رفسنجانی کتابی است با عنوان «امیرکبیر: قهرمان مبارزه با استعمار» که به زندگی و وقایع دوران امیرکبیر میپردازد و در سال ۱۳۴۶ منتشر شد و در آن از امیرکبیر تجلیل شدهاست.[۱۸۲] دیگر اثر وی، تفسیر راهنما است که از تفاسیر موضوعی قرآن بوده و بخشی از آن از مجموعهٔ فیشهای تهیه شده در زندان دوره پهلوی فراهم آمدهاست.[۱۸۳]
در پروژههای خواهر میتوانید در مورد اکبر هاشمی رفسنجانی اطلاعات بیشتری بیابید.
فرزندان: فاطمه • محسن • فائزه • مهدی • یاسر
علی مشکینی (۱۳۶۲–۱۳۸۶) • اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۸۶–۱۳۸۹) • محمدرضا مهدوی کنی (۱۳۸۹–۱۳۹۳) • محمد یزدی (۱۳۹۳–۱۳۹۵) • احمد جنتی (۱۳۹۵–تاکنون)
۲ سال ۱۳۷۳ وزارت صنایع سنگین در درون وزارت صنایع ادغام شده و وزیر صنایع دوباره رأی اعتماد گرفت
علی شریعتیابوالحسن بنیصدرسید محمود طالقانیمهدی بازرگانشاپور بختیاربیژن جزنییدالله سحابیحسینعلی منتظریسید محمد بهشتیابراهیم یزدیصادق قطبزادهمرتضی مطهریاکبر هاشمی رفسنجانیکریم سنجابیسید علی خامنهایمحمدجواد باهنرسید مصطفی خمینیصادق خلخالیمحمدرضا مهدوی کنیمیرحسین موسویسید محمدکاظم شریعتمداریسید عبدالکریم موسوی اردبیلیداریوش فروهرنورالدین کیانوریفرخ نگهدار
نهضت آزادی ایرانسازمان مجاهدین خلق ایرانحزب توده ایرانکنفدراسیون دانشجویان ایرانیسازمان چریکهای فدایی خلق ایرانسازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگرحزب جمهوری اسلامیحزب مؤتلفه اسلامی
دولت موقتکمیته انقلاب اسلامیسپاه پاسداران انقلاب اسلامیشورای نگهبان قانون اساسیشورای عالی انقلاب فرهنگیجهاد سازندگی
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲اعتراضات تهران در اسفند ۱۳۴۸شبهای شعر گوتهتظاهرات ۱۹ دی قمتظاهرات ۲۹ بهمن تبریزآتشسوزی سینما رکس آبادانجمعه سیاهبازگشت خمینی به ایرانتصرف سفارت آمریکاانقلاب فرهنگی ایران
ولایت فقیهکمونیسمملیگرایی
«مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی دوره ۳ جلسه ۵»
«مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی دوره ۳ جلسه ۲»
«مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی دوره ۲ جلسه ۶»
«مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی دوره ۲ جلسه ۲»
«مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی دوره ۱ جلسه ۱۹»
“Iran’s Ministry of Intelligence: A Profile”
صاحبه روحانی (با نام پیشین صاحبه عربی؛ متولد ۱۳۳۳ در سرخه، استان سمنان) دختر خاله و همسر حسن روحانی رئیسجمهور ایران است .
صاحبه روحانی در سرخه سمنان در یک خانواده مذهبی و سنتی متولد شدهاست. پدرش عبدالعظیم عربی راننده مینیبوس در مسیر بین سرخه و سمنان بودهاست.
در سال ۱۳۴۷، با مهریه «دو دانگ منزل مسکونی پدر و مادر داماد، مقداری زمین، آب و چند مثقال طلا» به عقد پسرخالهٔ بیستسالهاش، حسن روحانی درآمد.[۱]
صاحبه روحانی دارای دو پسر و سه دختر است که یکی از پسران وی (محمد روحانی) در سال ۱۳۷۶ به دلیل خودکشی و یا قتل با هفت تیر پدرش درگذشته است. یکی از دخترانش در اتریش زندگی میکند.[۲] وی خانهدار است و به فعالیت سیاسی یا اجتماعی چندانی مشغول نیست.[۳][۴]
مادرش، سارهخاتون پیوندی، در ۳ فروردین ۱۳۹۵ درگذشت. او از حدود یک ماه قبل از آن، به علت مشکلات ریوی در بیمارستان کوثر سمنان بستری بود و در دوم فروردین به علت وخیم شدن بیماری به بیمارستان مسیح دانشوری تهران انتقال یافت.
اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری و نیرهسادات پیروزبخت مرگ او را به حسن روحانی تسلیت گفتند.[۵]
صاحبه روحانی در تیرماه ۱۳۹۳ عهدهدار ساخت ۱۰ مهدکودک در روستاهای دورافتاده کشور شدهاست.[۶]
دیدبان: دیدبان در راستای مطالب تیم شناسی رجال سیاسی ایران که تا کنون 4 شماره آن را تحت عنوان های:«همه یاران احمدی نژاد» ، «همه یاران لاریجانی»، «همه یاران قالیباف» و «همه یاران رضایی» منتشر نموده است؛ در پنجمین شماره از این سلسله مطالب خود به بررسی تیم رئیس جمهور جدید کشورمان می پردازد.
دکتر حسن روحانی هفتمین رئیس جمهور ایران شد. حسن روحانی از جمله شخصیت هایی است که در هر دو جناح حضور
داشته و توانسته در هر دو جناح جایگاهی برای خود تدارک ببیند. وی عضو شورای مرکزی
جامعه ی روحانیت مبارز یعنی مهم ترین نهاد سنتی اصول گرایان بود (وی در حدود 10 سال است که در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی کند.) و در همان حال توانست
منصوب خاتمی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی باشد. وی اکنون نماینده ی ولی
فقیه در شورای عالی امنیت ملی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با حکم رهبری است.
مشاور سیاسی حسن روحانی
اما اگر حسن روحانی در جایگاه ریاست جمهوری قرار بگیرد
یاران قبلی وی و احتمالا همراهان امروزین او چه کسانی خواهند بود؟ حسن روحانی در دوران تصدی مسئولیت
های خود از تیم ها و اشخاص مختلفی به عنوان همراهان خود استفاده کرده که در این
مجال درصدد بررسی همه ی یاران حسن روحانی هستیم.
تیم مجلس
حسن روحانی تجربه ی 5 دوره نماندگی مجلس را در کارنامه ی
خود دارد. حضور طولانی و مستمر در مجلس باعث شد تا وی قدرتی فراوان در این نهاد
کسب کرده و حلقه ای از یاران را به رهبری و مدیریت آیت الله هاشمی رفسنجانی تشکیل
دهد.
روحانی در دو دوره نائب رئیس مجلس و در دوره های مختلف رئیس
کمیسیون دفاع و همین طور رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس بوده که این حضور باعث
شده تا وی تبدیل به یکی از مهره های فعال در مجلس شود. روحانی در مجلس به عنوان نائب
رئیس مجلس و در ستاد فرماندهی دفاع نیز سمت معاونت هاشمی را برعهده داشته است.
از این رو هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی را می توان از اعضای
هم نظر یک تیم دانست که در مجلس به صورت هماهنگ عمل می کردند. اکرمی، منتجب نیا،
غفاری و … از دیگر اعضای این تیم محسوب می شدند.
تیم شورای عالی امنیت ملی
روحانی بعد از بازنگری در قانون اساسی در سال 1368 به عنوان
دبیر شورای عالی امنیت ملی از سوی رئیس جمهور وقت یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی
انتخاب شد. روحانی در مجلس رئیس کمسیون های دفاع و سیاست خارجی بود و همچینین وی
نائب رئیس هاشمی در مجالس بود که باعث شد تا وی در این منصب مستقر شود. وظیفه ی
شواری عالی امنیت ملی در سه حوزه ی دفاع، سیاست خارجی و امنیت ملی تعریف می شود که روحانی توانست در این سه حوزه
تجربه ی زیادی به دست آورد.
از اعضای اصلی تیم روحانی در شورای عالی امنیت ملی و
مذاکرات هسته ای می توان به سیروس ناصری و موسویان اشاره داشت. بعد از تغییر دولت
و جایگزین شدن علی لاریجانی به جای حسن روحانی این اعضا نیز از تیم مذاکره خارج
شدند.
سیروس ناصری به خاطر برخي پروندههاي مربوط به مسائل مالي،
از تيم مذاكرات هسته اي كنار گذاشته شد. وزیر سابق
امورخارجه نيز حكم وي را به عنوان سفير ايران در اندونزي صادر نمود كه مورد موافقت رئيس
جمهور وقت قرار گرفت.. وی در مذاکرات
پاریس به عنوان سفیر ایران در سوئیس در جریان مذاکرات بود.
سیروس ناصری
اما موسویان که به خاطر سوابق تحصیلاتی در آمریکا وارد تیم
روحانی در شورای عالی امنیت ملی در مذاکرات هسته ای شد بعد از تغییر دولت هشتم
و روی کار آمدن دولت احمدی نژاد از این سمت برکنار شد و بعد با اتهام امنیتی
بازداشت شد که با وثیقه ی 200 میلیونی آزاد شد و سپس مقیم دائم آمریکا شد.
سید حسین موسویان
سید حسین موسویان، در سال های 1997 تا 2005، رئیس کمیته
روابط خارجی شورای عالی امنیت ملی ایران بود که برای 2 سال در مذاکرات هسته ای نیز
شرکت داشت. او هم اکنون در خارج از ایران به سر می برد و نویسنده کتابی با عنوان «بحران هسته ای ایران» است که موسسه کارنگی در
سال 2012 آن را منتشر کرده است. او علاوه بر این کتاب، در یک سال گذشته مقاله های
متعددی را در مورد رابطه ایران و آمریکا و مساله هسته ای منتشر کرده است.
همچنین می توان از علی اکبر صالحی؛ محمد جواد ظریف، امیرحسین زمانی، محمدرضا
البرزی، محمد سعیدی نیز به عنوان اعضای تیم روحانی نام برد که اطلاعات چندانی از
آنان در دست نیست.
صالحی رئیس سابق دانشگاه صنعتی شریف و نماینده دائمی ایران
در آژانس بین المللی انرژی اتمی بود و اکنون وزیر امور خارجه است.
ظریف نیز سفیر و نماینده دایم ایران در سازمان ملل متحد به
مدت پنج سال بود و در حال حاضر دستیار ارشد وزیر خارجه است.
محمد جواد ظریف
همچنین در این تیم می توان از شخصیت های مختلف نام برد. امیرحسین
زمانی نیا نیز عضو سابق تیم هسته ای در حال حاضر در مرکز تحقیقات استراتژیک مشغول
فعالیت است. محمدرضا البرزی سفیر و نماینده سابق ایران در مقر سازمان ملل در ژنو
بوده است. محمد سعیدی معاون سابق برنامه ریزی، بین الملل و امور مجلس سازمان انرژی
اتمی و تیم مذاکره کنندگان بوده اند که در حال حاضر در این شورا فعال نیستند.
تیم مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
به طور کلی در مجمع تشخیص مصلحت نظام افرادی که نگرش هایشان به هاشمی نزدیک است دیده می شوند. شخصیت هایی نظیر حسن روحانی، علی اکبر ناطق نوری، محمد هاشمی،
دری نجف آبادی، حجت الاسلام علی عسگری، قدرت الله علیخانی و … در زمره این دسته
جای می گیرند. مشاور سیاسی حسن روحانی
یکی از نهادهای مهم در مجمع، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع
می باشد که تقریبا همواره دارای حاشیه هایی بوده است. این مرکز در سال 1368 با هدف
تدوین و تنظیم استراتژی برای جمهوری اسلامی ایران در ابعاد گوناگون تشکیل شد اما در سال 1376 براساس مصوبه شورای عالی اداری از نهاد
ریاست جمهوری منتزع گردید و به عنوان بخـش تحقیقاتی مجمع تشخیص مصلحت نظام به آن
پیوست. اولین رئیس این مرکز موسوی خوئیینی ها بود و رئیس بعدی این مرکز تا به حال
حسن روحانی بوده است. از اعضای فعلی این
مرکز می توان به امیرحسین زمانی نیا، مجید احتشامی، آرمین امینی، سید علی
طباطبایی، محمودرضا گلشن پژوه نام برد.
تیم انتخاباتی
روحانی برای پیروزی در انتخابات یک تیم مجهز را تشکیل داد
که تمامی این افراد از دوستان و یاران نزیک حسن روحانی محسوب می شوند.
محمدرضا نعمت زاده
محمدرضا نعمتزاده را می توان مهمترین
فرد در حلقه ی همراهان و حلقه ی نزدیک حسن روحانی دانست. وی که تحصیلات خود را در
مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در آمریکا گذرانده؛ سابقه ای طولانی در مدیریت بخش
های دولتی و خصوصی دارد. وی قبل از انقلاب در کارخانجات بخش خصوصی فعال بوده اما بعد
از پیروزی انقلاب توانست به وزارت کار برسد. وی پس از آن در دولت شهید رجایی،
میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی دارای مسئولیت های مختلف و متعدد بوده است.
وی که
در دولت سازندگی به وزارت صنایع و معادن رسید، در دولت اصلاحات مدیرعامل شرکت ملی
صنایع پتروشیمی شد و در دولت نهم مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای
نفتی و مشاور ارشد وزیر نفت بود. نعمت زاده در سال 1388 بازنشسته شد و در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری
ریاست ستاد انتخاباتی حسن روحانی را بر عهده داشت.
اکبر ترکان
ترکان را می توان از مهره های
اصلی تیم روحانی دانست. وی در سال 58 در جهادسازندگی لرستان فعال شد و در سال 60
استاندار ایلام و پس از آن انیز استاندار هرمزگان شد. وی در سال های 64 تا 68
مدیرعامل سازمان صنایع دفاع بود و در دولت
اول هاشمی وزیر دفاع شد و در دولت دوم هاشمی به وزارت راه و ترابری رسید.
ترکان هر چند در انتخابات 1376
جزو تیم ناطق نوری بود اما در دولت خاتمی رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع شد و
بعد از آن توانست معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس شود. مسئولیتی که
تا آخر دولت نهم و به ریاست محمود احمدی نژاد ادامه داشت. و هم اکنون از اعضای
تأثیرگذار حلقه ی اول تیم حسن روحانی محسوب می شود.
وی که با کنار گذاشته شدن از
مسئولیت های دولتی به فعالیت های اقتصادی رو آورده بود، یکی از مهم ترین تأمین
کنندگان منابع مالی ستاد حسن روحانی محسوب می شد.
محمد باقر نوبخت
محمدباقر نوبخت حقیقی، نماینده
مردم رشت در چهار دوره مجلس و دبیرکل حزب اعتدال و توسعه است. نوبخت خواهرزاده
آیتالله حجتی، از روحانیون سرشناس گیلان است و دو برادرش نیز در سمتهای دولتی و
قضایی مشغول به فعالیت هستند. او دارای دکترای اقتصاد از انگلستان است. نوبخت در
کارنامه ی خود چهار دوره نمایندگی مردم رشت در مجلس را دارد و
اکنون به عنوان معاون پژوهشهای اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت
نظام و دبیرکل حزب اعتدال و توسعه فعالیت مینماید. سابقه ی نزدیکی نوبخت به تیم
هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی به همکاری آنان در مجلس و مرکز تحقیقات استراتژیک
مجمع تشخیص باز می گردد.
نوبخت بیشتر در مناظره ی خود با
محمد خوش چهره رسانه ای شد. وی در آن مناظره به عنوان نماینده ی هاشمی رفسنجانی و
محمد خوش چهره نیز به عنوان نماینده ی محمود احمدی نژاد حضور یافتند که رفتار
زننده ی نوبخت باعث بدبینی مردم به تیم هاشمی شد.
این چهره نزدیک به روحانی در حزباعتدال و
توسعه فعالیت مینماید. این چهره نزدیک به آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخابات
ریاست جمهوری یازدهم سخنگوی ستاد مردمی انتخابات روحانی بود و جالب تر آنکه حزب
اعتدال و توسعه نیز با صدور بیانیه ای حمایت خود را از حسن روحانی اعلام کرد.
حجت الاسلام علی عسگری
از جمله شخصیت های سیاسی که می
توان از آن به عنوان تیم حسن روحانی نام برد؛ حجت الاسلام علی عسگری است. حجت
الاسلام علی عسگری، معاون پارلمانی مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و
نماینده ی مردم مشهد در مجلس هفتم بوده است. وی پس از آن وارد تیم مجمع شده و به
عنوان معاون این مجمع فعالیت می کند. از اظهارت وی می توان مواضع هاشمی رفسنجانی
را رصد کرد اما وی برای اولین بار خبر کاندیداتوری حسن روحانی را رسانه ای ساخته و
خبر از جلسات در حلقه ی اول تیم هاشمی و روحانی برای انتخابات داد.
وی در یک مصاحبه ی رسانه ای
اعلام کرد که: «ايشان (منظور حسن روحانی) هم به عنوان يكي از چهرههاي
دلسوز نظام براي برونرفت از مشكلات ايران نگرانيهاي جدي و تلاش مجدانهيي دارند…ايشان
از مصايبي كه اين سالها يقه سياست خارجي و ديپلماسي ايران را گرفته به شدت
ناراحت و نگران هستند. همچنين بارها در جلسات خصوصي از وضعيت اقتصادي كشور و وضع
زندگي مردم ابراز ناراحتي كردند».
با اعلام این خبر
روحانی به جمع کاندیداهای ریاست جمهوری پیوست و برنامه و سایر اعضای تیم وی نیز
مشخص شدند.
حجت الاسلام علی یونسی
یونسی را نیز می توان
جزوی از اعضای اثرگذار در حلقه ی یاران حسن روحانی دانست. یونسی وزیر اسبق اطلاعات
و در حال حاضر مشاور ارشد حسن روحانی است. تقریبا وی را می توان سخنگوی اصلی جریان
هاشمی ـ روحانی دانست. وی با فعالیت در کنار حسن روحانی تمام تلاش خود را برای
پیروزی وی انجام داد. سفرهای استانی و
حضور در همایش ها و سخنرانی به نمایندگی از حسن روحانی از جمل فعالیت های یونسی در
دوره ی تبلیغات بوده است.
یونسی به صراحت به این
شبهه ی اصلاح طلبان پاسخ داد که شاید روحانی عضو جناح اصلاح طلبان نباشد اما
مطمئنا وی در ذیل گفتمان و بینش اصلاح طلبی تعریف می شود. همو بود که علنی ساخت که
پشت سر روحانی چهار روحانی سرشناس دیگر یعنی: هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، خاتمی و
سید حسن خمینی قرار دارند.
هاشمی ها
از ابتدای اعلام حضور
حسن روحانی در رقابت های انتخاباتی یازدهمین دوره ی ریاست جمهوری؛ فرزندان هاشمی
حضوری پررنگ در اطراف وی داشتند. اما دو تن از فرزندان هاشمی یعنی فاطمه هاشمی و
محسن هاشمی حضور علنی و فعال تر داشته اند. فاطمه هاشمی دختر بزرگ هاشمی رفسنجانی و
محسن هاشمی پسر بزرگ وی هستند که به عنوان حلقه ی یاران تیم روحانی از ابتدا با وی همراه
بودند.
فاطمه هاشمی برعکس
فائزه فعالیت علنی سیاسی نداشته و بیشتر در حوزه ی مددکاری اجتماعی و خدمات عام
المنفعه فعالیت دارد. محسن هاشمی هم بیشتر از آن که چهره ای سیاسی اشد چهره ای
اقتصادی و اجرایی است و در کارنامه ی خود مدیرعاملی خطوط متروی تهران را نیز دارد.
هر چند صلاحیت وی در انتخابات شورای شهر تهران رد شد اما وی ترجیح داد فعالیت
سیاسی این برهه ی خود را در کنار حسن روحانی شدت ببخشد.
حسام الدین آشنا
حسام الدین آشنا استاد
دانشکده ی فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام و داماد آیت الله دری
نجف آّبادی است. وی مشاور رسانه ای حسن روحانی است و در کارنامه ی خود سابقه ی
فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی نیز دارد.
حضور وی در کنار حسن روحانی در مناظرات
تلویزیونی و همچنین در تهیه و تدوین مستندهای انتخاباتی حسن روحانی نشان از همراهی
این استاد دانشگاه امام صادق علیه السلام با حسن روحانی دارد. دانشگاهی که یک فارغ
التحصیل دیگر آن یعنی سعید جلیلی نیز در عرصه انتخابات حضور داشت و فعالیت های
روحانی در کسوت دبیری شورای عالی امنیت ملی را همراه با دو نامزد دیگر اصول گرایی یعنی قالیباف و حداد عادل به چالش کشد!
حسن روحانی درون نظام تعریف میشهه و باید همه بهش کمک کنیم تا بتونه کشور به جلو ببره
ماکه بخیل نیستیم انشالله یه کاری برای مردم انجام بده و واقعا انتخاب اصلح باشه !!!!
امیدوارم اینجوری که به نظرمیاد از اب در نیاد
پس من چی؟
متاسفانه یکی از معضلات فرهنگی ما همین قصاص قبل از جنایته …… آقایون این نفرات همونهائی هستند که قبل از این هشت سال کذائی اخیر مملکتو بدون مشکلاتی که بعد از روی کار اومدن احمدی نژاد و تیمش رخ داد در عرصه بین الملل و اقتصاد جلو میبردند و بعد از این هم اگر قدرتهای مافوق بگذارند قادر هستند ما رو لااقل به جایگاه قبلیمون برگردونن
دکتر عطاالله حکیمی نماینده شهر رودبار و نیز رییس ستاد مرکزی مردمی دکتر روحانی رو یادت رفت
مبارکه انشالله
حقش نبود ریئس جمهور بشه
نماینده شهر ما رو یادرفت .
درسته که در ستاد انتخاباتی قالی باف برای رای جمع کردن برای ایشان خودشو هلاک کرد اما نباید قدرت تغییر جهت سریع ایشان را فراموش کنیم شک نکنید ایشان در اینده ای نزدیک در صف اول حامیان آقای دکتر روحانی خواهد بود ضمناً فراموش کردم که بگم مردم آگاه این شهرهم با رای 84 % خود به آقای روحانی جایگاه بوقلمون صفتان را در دل مردم این شهر مشخص کردند.
تیترتون راعوض کنید و بزنید : همه ی یاران هاشمی(با اکثریت افراد) و یاران خاتمی
بابا اشتباه اطلاعات می نویسید کجا نوبخت خواهرزاده جنتی هست؟نماینده شهر رشت؟؟همشهری ما هستش؟اصلاح کنید؟؟
اینا همگی از اول انقلاب همه کاره بودند اگه میخواستن و اگه میشد تو این مدت کار میکردند ! باز برگشتیم سر خان اول….
اتفاقاً حقش بود که رئیس جهور بشه . 8 بود که صداو سیما و خیلی از رسانه ها به آقای هاشمی توهین می کردند و آقای خاتمی را جاسوس می خواندند اتفاقاً این انتخابات خیلی از حقایق را آشکار کرد.
مبارکه
نظر ما اینه که نظرات مردم را بازتاب دهید…. به خصوص این قسمت که مردم به کامنت ها رای میدهند…
سلام.این چه سیاست مسخره ایه که در نشر و نمایش نظرات مردم پیش گرفتین؟؟!! از شدت عصبانیت میخوام سرمو بکوبم به مونیتور! نظرات واقعی مردمو نمایش بدین.گزینشی عمل نکنین.شما وابسته به کدوم سازمانید که اینقدر احمقانه کار می کنید؟!
گردانندگان محترم سایت ضمن تشکر ازاطلاع رسانی وتنویر افکار لطفا`بررسی واعلام کنید ،مجمع تشخیص مصلحت نظام در این هشت سال چکار کرده است؟؟؟
روحانی داره طوری عمل میکنه که اعضای ستادانتخاباتشم ازش دلسردشدندوقطعادردوره بعدایشان بایدبرودازاکوادورنیروبیاره دا داخل ستادش
0