چطور احساس پوچی نکنیم

 
helpkade
چطور احساس پوچی نکنیم
چطور احساس پوچی نکنیم

بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت


چنددقیقه ای بدون دردسر ماست سالم بساز!

 

امروزه با افرادی مواجهه می شویم که زندگی خود را پوچ و بی معنا می دانند. دلیل این احساس این است که علائق ما بیشتر شده و زندگی ما را راضی نمی کند.برای جلوگیری از این احساس، 25 مورد زیر را مد نظر داشته باشید و به آنها عمل کنید: 1- محرک ها را بشناسید.کی و کجا این احساس به شما دست می دهد؟ آیا یک موقعیت خاص و یا یک فرد خاص، احساس پوچی شما را تحریک می کند؟ هر زمانی که آن محرک برای شما پیش آمد، آن را در ذهن خود ثبت کنید. از آن زمان به بعد، می توانید با توجه به نیازهایتان، تغییرات را بوجود آورید. 2- احساسات خود را بشناسید.چشمان خود را ببندید و راجع به بدترین زمانی که احساس پوچی داشتید، فکر کنید. به احساس خود چه رنگی می دهید و آن  را به چه شکلی می بینید؟ 3- به کسی بگویید.برخی اوقات وقتی راجع به احساسات خود با کسی صحبت می کنید، آن احساس یا کم می شود و یا از بین می رود. با کسی حرف بزنید که شما را می فهمد و با شما صادق است. 4- بیرون بروید.چطور احساس پوچی نکنیم

برای فرار از احساس پوچی و درمان بی حوصلگی بیرون بروید. بسیاری از افراد وقت زیادی را صرف کار می کنند و وقت کافی برای لذت بردن از طبیعت ندارند. بیرون رفتن و چرخیدن در طبیعت، احساس خوبی برایتان بوجود می آورد. 5- کمک کنید.اگر افکاری را که باعث افسردگی می شود، دوباره مرور کنید، باعث می شود احساس پوچی کنید. رفتن به مکان های مذهبی (مثل مسجد، زیارتگاه ها و …)، شرکت در کارهای گروهی و اجتماعی و کمک به افراد محروم می تواند به شما احساس ارزشمندی بدهد.کمک کردن به دیگران باعث می شود که فرد دریافت کننده کمک، سپاسگزار باشد و فرد کمک کننده، در قلب خود احساس خوبی داشته باشد. علاوه بر آن باعث آزاد شدن هورمون اندروفین می شود که همانند سروتونین نشاط آور می باشد و باعث کاهش فشار خون و ضربان قلب می شود و آرامش بیشتری را به شما می دهد.6- کمک بگیرید.افرادی که دائما احساس پوچی می کنند، دچار افسردگی هستند. کمک خواستن از دیگران به معنای ناتوانی نیست.در زندگی همه افراد پست و بلندی وجود دارد. کسی که در زندگی دچار نزول شده، اگر از فردی کمک بخواهد، زودتر می تواند در زندگی صعود داشته باشد.مشاوره، مصرف دارو و درمان های طبیعی همه خوب هستند و شما می توانید با کمک این ها، از نزول کردن در زندگی جلوگیری کنید. 7- اجازه ندهید افکار ناراحت کننده در ذهن شما جای بگیرد و همیشه آرام باشید. 8- عشق بورزید. 9- در جمع خانواده باشید.اگر در محلی زندگی می کنید که خانواده تان در آنجا نیست، دنبال دوستانی بگردید که افکار مثبتی دارند و از شما حمایت می کنند.10- خود را سرزنش نکنید.این یکی از ساده ترین و مهم ترین روش های مقابله با افسردگی می باشد. 11- سعی کنید نیمه پر لیوان را ببینید.دید مثبت راجع به زندگی داشته باشید و سعی کنید نکات خوب را بیشتر ببینید. برای مثال اگر باران می بارد، به این فکر کنید که باران باعث می شود احساس خوبی به شما دست دهد، زیرا با آب باران، گیاهان سبز می شوند.12- در شب خوب بخوابید.همه افراد نیاز یکسانی به خوابیدن ندارند. برای مثال یک فرد ممکن است 5 ساعت بخوابد و بعد از آن با انرژی زیادی از خواب بلند شود، ولی فردی دیگر بعد از 8 ساعت خواب، باز هم نیاز به خواب داشته باشد.رابطه بین خواب و افسردگی هنوز مشخص نیست، اما محققان پیشنهاد می کنند که افراد افسرده، برنامه منظمی برای خواب و بیداری داشته باشند.13- اجازه دهید نورخورشید به داخل خانه تان بیاید.هنگامی که از خواب بلند می شوید، اگر اتاقتان با نور خورشید روشن شود، در تمام طول روز احساس شادمانی می کنید. پرده ها را کنار بزنید و اجازه دهید نورخورشید، خلق و خوی شما را بهتر کند. 14- لامپ خانه تان را عوض کنید.یکی از مهم ترین علل اختلال خلقی فصلی، کمبود نورخورشید است.اگر فکر می کنید افسردگی شما به علت کمبود نورخورشید است، در آشپزخانه و یا در اتاقی که خانواده دور هم جمع می شوید، لامپ های فلورسنت آفتابی قرار دهید. نور این لامپ ها شبیه نورخورشید هستند و بهتر از نور لامپ های رشته ای می باشند. 15- لبخند بزنید.در یک مطالعه، به یک گروه از شرکت کنندگان گفته شد لبخند بزنند و به گروه دیگر گفته شد اخم کنند.بعد از آن، هر دو گروه را به تماشای کارتون دعوت کردند و مشاهده کردند، گروهی که گفته شده بود لبخند بزنند، در مقایسه با گروه مخالف، بیشتر می خندیدند.لبخند زدن و خندیدن هر چند مصنوعی باشد، باعث می شود مراکز شادی در مغز فعال تر شوند. 16- یکی دیگر از روش های جلوگیری از بارداری را امتحان کنید.برخی زنان اظهار می دارند بعد از مصرف قرص های ضدبارداری و یا استفاده از روش های هورمونی ضدبارداری، دچار تغییر خلق و خو و افسردگی می گردند.اگر تنها این عامل باعث افسردگی شما گشته است، پس روش های ضدبارداری غیرهورمونی را امتحان کنید. 17- خلاق باشید.نقاشی بکشید، مقاله بنویسید و هر هنری را که دارید انجام دهید تا به این وسیله افکار منفی را از خود دور کنید و شادتر باشید. 18- رنگ آبی رنگی تسکین دهنده و کاهش دهنده اضطراب است. پس به آسمان، دریا و هر چیز آبی رنگ نگاه کنید.افرادی که افسرده اند، کاکائو بخورند، زیرا تریپتوفان موجود در آن باعث افزایش هورمون سروتونین می شود و این هورمون، خلق و خو را بهتر می کند19- مراقب سلامتی خود باشید.افسردگی می تواند بیماری های دیابت و قلبی را تشدید کند. عدم مراقبت از سلامتی می تواند علائم افسردگی را بدتر کند. 20- داشتن برنامه منظمبرنامه های روزانه را در ساعت های معین انجام دهید. 21- ترک سیگارسیگار علاوه بر آنکه باعث آسیب قلب و ریه ها می گردد، افسردگی را نیز در شما زیاد می کند. 22- دوری از الکل و مواد اعتیادآور 23- خوردن کاکائوافرادی که افسرده اند، کاکائو بخورند، زیرا تریپتوفان موجود در آن باعث افزایش هورمون سروتونین می شود و این هورمون، خلق و خو را بهتر می کند.24- برنامه غذایی مناسبماهی های چرب دارای امگا3 و آجیل دارای سلنیوم است و آب پرتقال منبع فولات است که همه اینها باعث آزاد شدن سروتونین و احساس شادی می گردند.کربوهیدرات و غذاهای دارای ویتامین D نیز باعث افزایش سروتونین می شوند.افسردگی و اضافه وزن با هم ارتباط دارند، پس سعی کنید وزن اضافی خود را کم کنید. 25- ورزش روزانه را انجام دهید.ورزش کردن، احساس خوبی به شما می دهد. هنگامی که 30 دقیقه و یا بیشتر ورزش می کنید، علائم افسردگی را از خود دور می کنید.ورزش کردن باعث می شود خلق و خوی شما بیش از 12 ساعت بهتر گردد.منبع: تبیان

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


صفر تا صد یک شغل پولساز برای خانم ها


واسه همه چی جا هست!


جلوگیری از ورود هوای آلوده به خانه!


دریافت کارت تخفیف 20درصدی درمان


دندان هات رو درست کن و3ساله پرداخت کن!!


مرجع معتبر و رسمی خرید انواع گیفت کارت


طراحی و بازسازی فضای داخلی


راهنمای انتخاب و خرید محصولات زناشویی


پرطرفدارترین شوینده های نایاب در بازار

شرکت در آزمون معتبر روانشناسی پیشرفته نئو


درخواست وکیل طلاق و مشاوره تلفنی رایگان


مشاوره تحصیلی و انتخاب شغل

خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

در ۱۲ سالی که به عنوان متخصص حوزه بهداشت روان فعالیت می‌کنم، با صدها نفر از مبتلایان به افسردگی سر و کار داشته‌ام. بر اساس آخرین برآورد مرکز ملی افسردگی از بین هر پنج آمریکایی حداقل یک نفر در طول زندگی خود با این معضل دست و پنجه نرم کرده است. در واقع، افسردگی عامل اصلی ناتوانی در افراد بین ۱۵ تا ۴۴ سال است.

به گزارش ایسنا به نقل از «عصر ایران»، شری آماتنستین روان‌درمانگر در موسسه آمریکایی «واشنگتن اسکوئر» و مرکز مشاوره «لانگ آیلند» آمریکا در ادامه مقاله خود می‌نویسد: درمان برخی از انواع اختلالات افسردگی (MDD) که ناشی از تغییرات بیوشیمیایی و دارای ریشه ژنتیکی است، می‌تواند بسیار دشوار باشد، به طوری که اغلب برای درمان آن نیاز به روانپزشک و درمان‌های دارویی است. با این حال مساله دلگرم‌کننده اینکه این نوع از افسردگی عموما مربوط به مراحل پیشرفته است و براساس آمار در بیشتر موارد طی چهار تا شش هفته از شروع درمان مشاوره‌ای ۸۰ درصد از مبتلایان به افسردگی روند بهبود از خود نشان می‌دهند و با کامل کردن دوره مشاوره دیگر نیازی به درمان دارویی پیدا نمی‌کنند.

البته این بدان معنا نیست که شما با یک «بِشکن» درمان می‌شوید! باید در نظر داشته باشید که حتی بعد از مشاوره‌های ابتدایی و پیدا شدن نشانه‌های بهبود باز هم باید تغییرات رفتاری‌تان تحت نظر باشد تا به غول افسردگی مجال بازگشت دوباره ندهید. خوشبختانه امروز روش‌های خوب و موثری برای این کار وجود دارد که درمان‌گر‌ها از آن استفاده می‌کنند:

در اینجا ۵ روش شگفت‌انگیز وجود دارد که انجام آن را برای غلبه بر غول افسردگی به شما پیشنهاد می‌کنم:

۱- در نگرش خودتان تغییر ایجاد کنید. افسردگی اغلب با بدبینی و حساسیت بیش از حد همراه است: فرد افسرده مثل روباتی است که انگار افکار منفی در ذهن او قرار داده شده و این افکار در حال خوردن ذهن اوست؛ افکاری مثل: «هر کاری کنم بی‌نتیجه است»، «چرا انقدر احمق بودم؟»، «من اصلا لیاقت ندارم که عشق کسی باشم» و … . من شخصا با مراجعه‌کنندگان بسیاری مواجه شدم که این مشکل را داشتند و در تمام طول جلسه مشاوره فقط این منفی‌بافی‌ها را در حالی که به کف زمین خیره شده بودند، تکرار می‌کردند.چطور احساس پوچی نکنیم

من معمولا در مواجهه با چنین افرادی می‌گفتم: «شما آنقدر درگیر منفی‌بافی شده‌اید که همه مسائل را فقط از یک جنبه آن هم سمت و سوی منفی‌اش می‌بینید. مثلا همین الان خوب به این اتاق دقت کنید، به اشیایی که وجود دارد، چه می‌بینید؟ یک قفسه پر از کتاب، لامپ، نقاشی، پنجره‌ای که نور خورشید از آن می‌تابد … دیدید چقدر جزئیات جذاب در همین اتاق کوچک من وجود دارد که احتمالا شما آنها را ندیده‌اید یا نخواستید که ببینید.»

بعد از این صحبت‌های من معمولا فرد سرش را بالا می‌آورد تا اتاق را ببیند و بعد می‌گوید: «اوه، اصلا این تابلو بامزه را ندیده بودم!» ببینید همیشه زوایای بسیاری برای دیدن وجود دارد پس به جای اینکه مرتباً خود را متقاعد کنید که هیچ چیز مثبت و امیدوارکننده‌ای وجود ندارد، بهتر است تمام گزینه‌های دیگر را در نظر بگیرید. یادتان باشد که همیشه یک راه حل و برنامه دومی وجود دارد که ما از آن غافل هستیم.

۲- یک خاطره خوب را به یاد بیاورید. هنگامی که فرد بیمار مدام خاطره دردناکی مثل ورشکستگی یا شکست عشقی را در ذهنش مرور می‌کند، خوب مشخص است که این برایش چیزی جز درد و رنج احساسی به ارمغان نمی‌آورد. حالا من می‌گویم، به جای اینکه مدام خاطرات تاریک ذهنتان را بیرون بکشید و گردگیری کنید، برای یکبار دنبال یک خاطره خوب از گذشته بگردید و این بار آن را به یاد بیاورید. مثلا وقتی از یکی از مراجعه‌کنندگانم به نام پال خواستم تا خاطره خوبی که در ذهن خودش دارد را به خاطر بیاورد و برای من تعریف کند، گفت: «در جشن فارغ التحصیلی کالج که بودیم، به تماشاگران نگاه کردم و خانواده‌ام را دیدم که با چه شوق و علاقه‌ای من را تشویق می‌کنند. همان زمان بود که واقعا احساس خوشایند قدرتمند بودن بهم دست داد.» من بعد از شنیدن این خاطره گفتم خوب! خیلی عالیه! حالا به من توضیحات بیشتری از آن روز شگفت‌انگیز بده و بعد از این بود که پاول با شور و شوق زیادی شروع به تعریف اتفاقات روز فارغ‌التحصیلی‌اش کرد. من به پاول پیشنهاد کردم که هر وقت دیدی افکار منفی به سمتت می‌آید یک نفس عمیق بکش و به روز فارغ‌التحصیلی‌ات فکر کن. حالا همین پیشنهاد را برای شما هم دارم، هر وقت حس کردید اسیر افکار منفی شدید، سریع یکی از بهترین خاطرات زندگی‌تان را مرور کنید.

۳- از خوبی‌هایتان بگویید. متاسفانه افراد افسرده دکترای خودآزاری دارند و در آزردن خودشان با صفات منفی متخصصانی متبحر هستند، وقتی از مراجعه‌کنندگانم می‌پرسم، خودت را چگونه می‌بینی؟ معمولا از آنها می‌شنوم: وای! من واقعا کسل‌کننده‌ام، ترسو‌‌ام، زشتم، خنگم و بسیاری دیگر از این قبیل خصوصیات منفی. واقعیت این است که وقتی شما خودتان چنین تعاریف منفی‌ای از هویتتان داشته باشید، بدون شک دیگر هیچ چیز خوشحال‌کننده‌ای برایتان وجود نخواهد داشت، بنابراین باید سعی کنید دنبال ویژگی‌های مثبتی درون خودتان بگردید.

در چنین مواردی من سریعا از مراجعه‌کنندگانم می‌خواهم که چند تا از ویژگی‌های مثبت خودشان را برایم بیان کنند، خوب طبیعی است که در ابتدا جوابی دریافت نمی‌کنم اما رفته رفته فرد سعی می‌کند دنبال ویژگی مثبتی از خودش بگردد، مثلا می‌گوید: خوب راستش من مهربان و دلسوزم. بعد من هم به او کمک می‌کنم؛ مثلا می‌گویم: آره عزیزم تو واقعا مادر دلسوز و مهربانی هستی، تازه خیلی هم قابل اعتمادی.

من به آنها پیشنهاد می‌کنم که یک لیست از ویژگی‌های مثبت خودشان تهیه کنند و برای این کار از اعضای خانواده‌ یا دوستان نزدیکشان هم کمک بگیرند. سپس در مرحله بعد چند نسخه از این لیست رونویسی کرده و آن را در گوشه گوشه خانه مثل در اتاق، روی دیوار، یخچال یا هر جا که خودشان دوست دارند بچسبانند تا روزی چند بار چشمشان به آن بیفتد.

باید باور کنید که شما دقیقا همان چیزی هستید که خودتان به خودتان می‌گویید. پس به جای اینکه مدام تعاریف منفی از خودتان ارائه دهید، روی ویژگی‌های مثبتتان تمرکز کنید، هر وقت هم افکار منفی سراغتان آمد با قاطعیت و صدای بلند آن را پس بزنید و بگویید نه، من دوست‌داشتنی‌ام، من قوی‌ام!

۴- برنامه‌‌ریزی کنید. هنگامی که فرد افسرده است تنها جایی که می‌خواهد بماند در رختخواب است. در این حالت برداشتن تلفن برای شنیدن صدای دوستان، بسیار کمتر و برنامه‌ریزی کردن برای گذراندن وقت در خارج از خانه (کار، مدرسه، فروشگاه مواد غذایی) بسیار مشکل است. رواج اینترنت و شبکه‌های اجتماعی وضع را بدتر کرده است. مطالعات نشان می‌دهد که محدود کردن رسانه‌های اجتماعی به حدود ۳۰ دقیقه در روز باعث کاهش افسردگی می‌شود.

من به بیماران می‌گویم وقتی افسرده می‌شوید آخرین کاری که می‌خواهید انجام دهید، بیرون رفتن از خانه است. اما تلاش برای دوش‌گرفتن، لباس‌پوشیدن، پیاده‌روی، رفتن به ورزشگاه و معاشرت در این اوقات ضروری است.

برای ماه‌ها از «جینا» در پایان جلسه بعد از ظهر شنبه می‌پرسیدم: بعد از ترک اینجا چه کار می‌کنی؟ جینا که تنها زندگی می‌کرد، پاسخ می‌داد: می‌خواهم در خانه لباس بشویم. من به او پیشنهاد دادم برای زمان‌های پس از مشاوره خود برنامه‌ریزی خاصی انجام دهد. او شروع کرد و برنامه‌ها و یک‌سری دیدارهایی را ترتیب داد: بازدید از باغ گیاه‌شناسی، پخت شیرینی با خواهرش  و … در نتیجه هر چه برنامه‌های او در خارج از چهاردیواری بیشتر شد، روحیه او هم بهتر شد.

۵- برای خودتان هدفی تعیین کنید. این روش به قدری مهم است که من آن را واکسن ضد افسرگی می‌نامم. خود من زمانی از این روش استفاده کردم که اتفاقا از افسرگی شدیدی رنج می‌بردم. یادم هست که در آن مقطع چقدر دنبال شادی و هیجان بودم و در همین راستا برای خودم اهدافی تعیین کردم. سال ۲۰۰۷ مطالعاتی که انجام دادم من را به این نتیجه رساند افرادی که به دنبال هدف خاصی هستند روحیه به مراتب بهتری از سایرین دارند، حالا این هدف می‌خواهد هرچه که باشد حتی برنامه‌ای تفریحی برای روزها یا ماه‌های آینده.

سفر کنید، بلیط کنسرت بخرید، به مهمانی بروید یا اصلا خودتان مهمانی بگیرید خلاصه هر کاری که خوشحالتان می‌کند انجام دهید. مثلا خود من وقتی که پروژه تحقیقاتی‌ای را شروع می‌کنم که می‌تواند در حوزه کاری‌ام تاثیرگذار باشد بی‌اندازه احساس خوبی دارم.

نکته مهم و آخر اینکه: از افکار منفی دست بردارید، دائماً به خودتان نگویید که دیگر هیچ اتفاق خوبی برایم رخ نخواهد داد، سعی کنید مدام به خودتان انرژی مثبت بدهید.

انتهای پیام

عالی بود

زمانی که احساس پوچی می کنید: معنای آن چیست و چه کار کنید
مارگاریتا تارتاکوفسکی
تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
اگر احساس خلا می کنید، تنها نیستید. بسیاری از ما به شیوهای مختلف احساس پوچی می کنیم. برای مثال، ممکن است به دلیل اینکه چیزی را در زندگی تان از دست داده اید احساس پوچی کنید. این اظهار نظر کاتلین اسلایت روان درمانگر زوج و خانواده در رالی ان سی است. اممکن است خلا عزیزی باشد که رهایمان کرده یا مرده است.
یا این خلا ممکن است از «ترک تدریجی خودمان ناشی شود، گوش ندادن به خواسته ها و امیال مان». ممکن است ناخواسته یا نادانسته خودتان را نادیده بگیرید از آنجا که به دنبال تایید دیگران یا کمالگرا هستید. ممکن است مراقبت از خودتان را در حین تمرکز بر شغلتان متوقف کنید. برای نمونه ممکن است تکان دادن بدن تان یا خواب کافی را ترک کنید. ترک خودمان می تواند منجر به اضطراب، افسردگی، احساس گناه و شرم شود.
مراجعان اسلایت هم چنین احساس کرختی یا تنهایی را اظهار کردند. آنها می گفتند که کار رضایت بخش نیست، احساس ناموفق بودن می کنند، روابط شان ارضا کننده نیست یا هیچ چیزی وجود ندارد. بسیاری از مراجعان اشلی ادر که با افسردگی درگیرند احساس خلا را گزارش می کنند (به جای غم). «این نوع احساس پوچی با بی توجهی یا مراقبت ناکافی، بی علاقگی به چیزها، شارژ نشدن با هیچ چیز همراه می شود.»

آدرس : تهران
خیابان فتحی شقاقی بین بیستون و چهلستون پلاک 76 طبقه 5

تلفن تماس: 02188729164 – 02188726748

ایمیل : Info@ariyazcenter.ir

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان،زمانی را تصور کنید که در حال جدال با احساس پوچی و بی‌هدفی هستید یا سعی می‌کنید به آن بی‌توجهی کنید. هر چند تا حدودی می‌دانید از چه چیزی لذت می‌برید، از زندگی چه می‌خواهید و دوست دارید در آینده به کجا برسید، اما همچنان با احساساتی مکرر از تنهایی و بیهودگی دست و پنجه نرم می‌کنید. وقتی می‌گویید احساس تهی بودن می‌کنم، دقیقا یعنی چه؟

احساس تهی بودن از درون، یعنی خودتان را دوست ندارید

به گفته‌ی دکتر مارگارت پاول، احساس خالی بودن از درون، حالتی از ذهن است که به دلیل نداشتن عشق به خود، ایجاد می‌شود. وقتی خودتان را دوست ندارید، به احساسات خود توجهی نمی‌کنید و همیشه سعی دارید از سوی دیگران، توجه و تائید دریافت کنید.

همه‌ی افراد، پُر از توانایی‌های بالقوه و ابتکار هستند، اما همه‌ی آنها از این توانایی استفاده نمی‌کنند و برای همین انرژی و وقت خود را هدر می‌دهند. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد سعی می‌کنیم این احساس خلاء را با غذا، روابط، کار و چیزهایی که قرار است حواس‌مان را پرت کنند، پُر می‌کنیم.

درک ِ تهی بودن، به ما یاد می‌دهد احساسات درونی خود را بشناسیمچطور احساس پوچی نکنیم

برای اینکه بتوانیم راه حلی برای این مشکل پیدا کنیم، باید یاد بگیریم احساس تهی بودن‌مان را تشخیص داده و درک کنیم. در اینجا نگاهی داریم به متداول‌ترین علامت‌های احساس پوچی و بی‌ارزش بودن:

نمی‌دانید چه جور آدمی هستید و هدف‌تان در زندگی چیست؛

پُر از افکار منفی هستید؛

همیشه دنبال تصدیق و تا‌ئید دیگرانید؛

و نمی‌دانید احساسات خود را چطور توضیح دهید.

گاهی احساس پوچی چیزی شبیه یک سیاه‌ چاله یا جاروبرقی در درون است

مهمترین چیزی که باید بدانید این است که احساس پوچی، حالتی از کمبود است. بیشتر افرادی که از حس مزمن بی‌ارزشی و تهی بودن رنج می‌برند والدینی داشته‌اند که قادر به برقراری رابطه با آنها نبوده‌اند. وقتی شما در دوران کودکی، عشق و توجه کافی دریافت نکنید، به این باور می‌رسید که به اندازه‌ی کافی خوب و قابل قبول نیستید.

این یعنی اینکه دلیل واقعی احساس پوچی، از فقدان ارتباط عاطفی موثر و عدم تظاهر عشق و علاقه نشات می‌گیرد. در نتیجه، این احساس می‌تواند مانند یک چمدان، همراه همیشگی سفر زندگی‌مان باشد. احساس عدم تعلق، تبدیل به نقشی ماندگار از ضربه‌‌ای دلخراش می‌شود که احساس نارحتی و رنجی مزمن ایجاد کرده و هر کاری می‌کنیم نمی‌توانیم از این حس رها شویم.

احساس تهی بودن می‌تواند منجر به افسردگی شود

هر چند این احساس برای افراد زیادی ملموس و عادی نیست، اما اگر مانند یک رمز و عقده، کشف نشده بماند و توجهی به آن نشود می‌تواند باعث بیماری‌های مزمنی چون افسردگی شود. خیلی از آنهایی که با این حس زندگی می‌کنند برای تسکین خود به الکل و مواد مخدر روی می‌آورند که حتی گاهی باعث اعتیادشان می‌شود. به همین دلیل است که باید این احساس را شناسایی کنید تا با درک علل و عوامل آن، راه حلی در پیش بگیرید.

کلید غلبه بر احساس پوچی، پیدا کردن کمبودهاست

این دیگر کاری است که خودتان باید انجام دهید اما برای اینکه این حس را بشناسید و بر آن غلبه کنید، توصیه‌های کارشناسانه‌ای داریم تا کمک‌تان کنیم کمبودهای خود را پیدا کنید.

۱. بیشتر روی خودتان تمرکز کنید

به توصیه‌ی کیتلین اسلایت، درمانگر ازدواج و خانواده، ما باید روی خودمان تمرکز کنیم و زمان بیشتری را به اندیشیدن در مورد خواسته‌های‌مان اختصاص دهیم. برای اینکه ذهن مثبتی داشته باشیم باید هر روز چند دقیقه برای مدیتیشن و ورزش وقت صرف کنیم.

ساده‌ترین راه برای ایجاد تعادل هیجانی و فیزیکی، گرفتن یک دوش آب گرم است. بسیاری از محققان ثابت کرده‌اند که دوش گرفتن و حمام کردن، فواید شگفت انگیز زیادی دارد، مانند تسکین درد، تقویت انعطاف پذیری بدن و بهبود سلامت روحی و روانی.

۲. با کمک دیگران نیازهای خود را پیدا کنید

هر کسی نیازهایی دارد، اما چیزی که نیازها را دردناک می کند این است که فکر کنیم نمی‌توانیم نیازمان را برطرف کنیم. ما فکر می‌کنیم حتما باید خودمان به تنهایی جواب نیازهای‌مان را بدهیم، اما گاهی اوقات باید دست به کاری بزنیم و کسی را پیدا کنیم که نیازمان را بشناسد و کمک‌مان کند. کمک خواستن می‌تواند بسیاری از مشکلات زندگی را برطرف کند و می‌تواند اولین قدم به سمت جواب دادن به نیازها و خواسته‌های‌مان باشد.

۳. قدر داشته‌های‌تان را بدانید

یک راه دیگر برای غلبه بر احساس تهی بودن، قدردانی و با ارزش دانستن داشته‌هاست. تحقیقات علمی نشان می‌دهد سپاسگزار و راضی بودن، یک احساس بسیار مهم و مثبت است که به ما اجازه می‌دهد نگرش‌مان را گسترش داده و نسبت به خودمان هم نگاه ارزشمندتری داشته باشیم.

در نتیجه روابط اجتماعی بهتری ایجاد کرده و مهارت‌های مهمتری کسب می‌کنیم. افرادی که شاکر و قدردان هستند، از روابط خود با دوستان و خانواده نیز راضی‌تر و خوشحال‌تر بودن و استرس کمتری هم دارند. سعی کنید با دقت کردن به تمام نعمت‌هایی که در اختیار دارید، سپاسگزار باشید. یک ستایش ساده در طول روز به شما نشان خواهد داد چقدر می‌توانید انرژی مثبت خلق کنید.

۴. هرگز دست از کشف چیزهای جدید برندارید

عصب شناسان دریافته‌اند یادگرفتن یک چیز جدید، تاثیرات انگیزه بخشی مشابه دوپامین دارد که منجر به شورانگیزی می‌شود. به همین دلیل است که هر بار شما دانشی را که قبلا آموخته‌اید مرور می‌کنید، حقایق جدیدی نیز کشف می‌کنید. یک توصیه‌‌ی خوب دیگر هم اینکه محیط خود را تغییر دهید. حتی تحولات کوچکی چون تغییر نورپردازی یا دمای محیط اتاق می‌تواند یک تاثیر مثبت روی وضعیت روحی‌تان داشته باشد.

۵. اگر لازم شد از مشاور کمک بگیرید

خیلی از افراد نمی‌توانند دلیل احساس تهی بودن خود را بفهمند و فرقی هم نمی‌کند چه مدت روح و روان خود را بکاوند و دنبال سرنخ‌ها بگردند. مهم است در چنین شرایطی ناامید نشوید و یک درمانگر خوب پیدا کنید تا به شما در کشف این احساس کمک کرده و گذشته‌ها را برای‌تان کنکاش کند تا بتوانید دوباره باارزش بودن را احساس کنید.

یافتن دلیل تهی بودن می‌تواند چالش برنگیز باشد و طول بکشد. اما به جای اینکه حواس‌تان را پرت کنید و با چیزهایی مثل خرید کردن، غذا خوردن، دارو و الکل به دنبال راه حل‌های موقتی بگردید، بهتر است ببینید چه چیزهایی باعث شده احساس کافی نبودن کنید.

 

 

 

 

انتهای پیام/خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

احساس پوچی از آن حس‌هایی است که هرکسی به شیوه‌های متفاوتی در زندگی با آن روبرو می‌شود. فقط شما نیستید که احساس پوچی می‌کنید. این خلا یا احساس پوچی می‌تواند به دلیل تنهایی و جای خالی عزیزی باشد که رهایتان کرده یا فوت شده است. گاه این خلا به دلیل فراموش کردن خودتان یا گوش ندادن به خواسته‌ها و امیالتان ایجاد می‌شود. اما به هر دلیل، این حس پیامدهای ناخوشایندی برای شما به همراه خواهد داشت. معمولا  زمانی که افراد با این پیامدها مواجه می‌شوند، به دنبال راه چاره می‌گردند. برای اینکه زندگی شادی داشته باشید، باید ابتدا به علت احساس پوچی خود پی برده و سپس آن رفع نمایید. در واقع شما باید انواع احساسات خود را بشناسید. در ادامه به بررسی کامل علل احساس پوچی و راه‌های مقابله با آن می‌پردازیم.

احساس پوچی فی‌المثل با احساس غم فرق دارد. پوچی حالتی در ذهن است که بر اثر کمبود عشق به وجود می‌آید. وقتی کسی خودش را دوست ندارد، احساسات خود را نادیده می‌گیرد؛ در نتیجه همیشه به توجه و تایید از جانب دیگران نیازمند است. در این وضعیت چون هیچ وقت توجه مورد انتظارش را دریافت نمی‌کند، دچار احساس پوچی می‌شود. برای کسب اطلاعات بیشتر از احساس غم کلیک کنید. 

هر کسی دارای استعدادها و خلاقیت‌های نهفته‌ای است، اما چون از این استعدادهای نهفته استفاده نمی‌کند، زمان و انرژی خود را هدر می‌دهد. پر کردن زمان با غذا خوردن، کار، روابط و به هر نحوی دیگری هدر دادن انرژی محسوب می شود. با اهمیت به احساسات و آن چه واقعا هستید، می‌توانید عشق درونی‌تان را شکوفا کرده و از احساس پوچی رها شوید.

برای آن که بتوانید به احساسات درونی خود پی ببرید، باید مهارت‌های شناخت احساسات را فرا بگیرید. با چنین مهارتی به یک خودشناسی رسیده و در موقعیت‌های مختلف نوعی کنترل احساسات نیز خواهید داشت. برای کسب اطلاعات بیشتر از کنترل احساسات کلیک کنید.

پس برای درک احساس پوچی، نیاز به آگاهی از علائم پوچی دارید. در ادامه برخی از شایع ترین نشانه های پوچی را ذکر کرده ایم:چطور احساس پوچی نکنیم

_زمانی که از خود درکی نداشته و با سوالاتی مثل من کیستم؟ چه می‌خواهم؟ به چه چیزی علاقه دارم؟ مواجه می‌شوید.

_نمی‌دانید هدفتان از زندگی چیست و برای چه زندگی می‌کنید. (برای اطلاع بیشتر از هدف از زندگی کلیک کنید.)

_افکار منفی که در ذهن دارید بسیار زیاد و آزاردهنده هستند.

_برای بیان احساسات‌تان ناتوان بوده و نمی‌دانید چگونه از درون خودتان حرف بزنید.

در دیدگاه روانکاوی، پوچی ناشی از فقدان است. بیشتر افرادی که دچار حس فقدان و پوچی می‌شوند، دارای والدینی بودند که نتوانسته‌اند رابطه‌ای صمیمی با فرزند خود برقرار کنند. کودکی نقطه مهمی از ساختار عاطفی را تشکیل می‌دهد. بنابراین وقتی در دوران کودکی به میزان کافی عشق و توجه دریافت نکنید، این باور ذره ذره در شما شکل می‌گیرد که به اندازه کافی خوب نیستید؛ در نتیجه دیگر برای خود ارزشی قائل نمی‌شوید. در این دیدگاه می‌توان دلیل اصلی پوچی درونی را به کمبود ارتباط احساسی و عشق نسبت داد.

ابرازعشق در خانواده یکی از راه‌های درمان حس پوچی است، عشق در خانواده احساس تعلق را در فرد زیاد کرده و مانع از تبدیل کمبودهای احساسی به زخم‌های قدیمی می‌شود. برای شناخت بیشتر از ابرازعشق در خانواده کلیک کنید.

هر فردی بر اساس توان ذهنی، به طریقی با احساس پوچی کنار می‌آید. اما اگر این احساس بدون رسیدگی رها شود، مکانیسم‌های دفاعی در بلند مدت، کارآیی خود را از دست داده و فرد در نهایت به اختلال‌های مزمنی مثل افسردگی یا دوقطبی دچار می‌شود. بعضی افراد با مصرف الکل و مواد مخدر، سعی در فرار از احساسات ناخوشایندشان دارند. در این وضعیت آگاهی از اتفاقی که در درون شما در جریان است، راه حل‌‌‌های کارآمدتری را در مقابلتان قرار می‌دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر از مکانیسم‌های دفاعی کلیک کنید.

در ادامه سعی کرده ایم توصیه‌های متخصصان را در مورد تشخیص و درمان پوچی درونی به اختصار توضیح دهیم:

باید بیشتر بر خودتان متمرکز شوید. یعنی زمان بیشتری را برای فکر کردن نسبت به علایقتان صرف کنید. برای رسیدن و پایدار ماندن در وضعیت فکری مثبت، می‌توانید از مشاوره روانشناسی، ورزش و مدیتیشن استفاده کنید. گاه با کارهای ساده‌ای مثل یک حمام گرم یا یک چرت در میانه روز می‌توانید به تعادل فیزیکی و روانی برسید. برای آگاهی بیشتر از تقویت احساسات مثبت کلیک کنید.

هر فردی نیازهایی دارد، ولی اگر احساس کنید که نمی‌توانید به خواسته‌های خود برسید، موضوع بسیار دردناک می‌شود. در این شرایط به خودتان یادآوری کنید که قرار نیست به تنهایی به آن‌ها برسید. در بیشتر موارد باید تلاش کنید و با برقراری ارتباط با دیگران پی به نقاط قوت خود برده و استعدادهایتان را پرورش دهید. کمک خواستن در حل بسیاری از مشکلات مفید می‌باشد و اولین گام برای دستیابی به نیازهایتان است.

طبق دیدگاهی سنتی، احساس پوچی سزای افرادی است که قدر زندگی را درنمی‌یابند. جهان به قدرشناسان پاداشی می‌دهد که بتوانند نگاهشان را به دنیا و خودشان گسترش دهند. افراد قدردان از احساسات مثبت تری برخوردار هستند و در نتیجه از رابطه‌شان با دوستان و خانواده رضایت بیشتری دارند. همچنین استرس کمتری هم احساس می‌کنند.

متخصصان مغز و اعصاب دریافته اند که یادگیری منجر به برانگیختگی احساسات می‌شود. حتی هر بار که اطلاعاتی قبلی خود را مرور می‌کنید، به حقایقی پی می‌برید که پیش‌تر از دیدتان پنهان مانده بود. برای تغییرات، ارزش زیادی قائل شوید؛ تغییر یک خاطره از یک رویداد با نگاه امروز یا تغییر دکوراسیون خانه.

توجه داشته باشید که احساس پوچی در چه شرایطی شدیدتر می‌شود. گاهی مواقع احساس پوچی در برخورد با افرادی خاص یا در شرایطی مشخص بروز پیددا می‌کند. با شناسایی آن‌ها می‌توانید این احساس منفی را از خود دور کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر از شناخت احساسات کلیک کنید. 

ورزش و فعالیت را حتما در برنامه خود قرار دهید. با ورزش کردن خلق‌ شما بالا رفته و احساس پوچی‌تان کاهش می‌یابد. خواب کافی و به موقع، خوردن غذاهای سالم و خودداری از مصرف الکل، سیگار و مواد مخدر نیز نقش بسیار مهمی در از بین رفتن احساس پوچی دارد. خوردن موادی همچون کاکائو نیز در افزایش تاثیر بسزایی دارد. 

مطمئنی شوید که نور خورشید وارد اتاق‌تان می‌شود. شب‌ها قبل از خواب پرده اتاق را کنار بزنید تا صبح با نور خورشید از خواب بیدار شوید. در این صورت خواهید دید که کل روز را احساس شادمانی می‌کنید. 

در بسیاری از مواقع عدم ارتباط با دیگران و تنهایی بیش از حد باعث افسردگی و در نتیجه احساس پوچی می‌شود. هرقدر هم که برایتان سخت است با دیگران ارتباط بگیرید. حتی با وارد شدن به جمع خانواده هم می‌توانید بر احساس پوچی خوب غلبه کنید. برای برقراری ارتباط هرچه بهتر لاطم است که از کمک یک روانشناس بهره‌مند شوید.  

پیدا کردن علت احساس پوچی درونی فرایندی چالش برانگیز و معمولا طولانی مدت می‌باشد. بهتر است به جای آن که وقت خود را تلف کنید، ابتدا دریابید دلیل اصلی احساس ناکامی چیست و شادی خود را دوباره بدست آورید. جلسات مشاوره روانشناسی به شما کمک می کند تا این فرایند سریع تر طی شده و برای بهبود زندگی خود گام‌هایی مطمئن تر بردارید. همچنین با کمک می‌توانید به یک خودشناسی رسیده و بر احساسات منفی خود غلبه کنید. برای آگاهی بیشتر از خودشناسی کلیک کنید. 

برای دریافت مشاوره در زمینه احساس پوچی می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

دلایل بی‌شماری وجود دارد، اما مهم‌ترین دلیل آن اهمیت ندادن به احساسات خود است. این موضوع ممکن است بعد از، از دست دادن عزیزی رخ دهد و یا ناشی از شکست عشقی باشد. بعد اتفاق‌هایی از این دست، این فرد به محیط اطراف خود بی‌تفاوت خواهد شد.

درست است که در ابتدا برقراری ارتباط کمی دشوار است اما همه چیز به خود شما بازمی‌گردد. دوستان خوبی انتخاب کنید. دوست خوب دیدگاه شما را به زندگی کاملا عوض خواهد کرد و به شما هدف خواهد داد.

شخص مورد نظر شما کسی است که هنگام ناراحتی گریه می‌کند و هنگام شادی می‌خندد. این خود شما هستید. کسی که به این‌ها معنی می‌دهد. پس وجود دارید و باید زندگی کنید. تمام حواستان را جمع کنید، برروی خود تمرکز کنید.

نگاهی به گذشته و حال و آینده خود داشته باشید. وقتی به آن‌ها فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد؟ هر گونه احساسات خشم و کینه و ناامیدی در اطراف خود را کنار بگذارید. باور کنید همه دشمن شما نیستند. هر کسی که شما را ناراحت کرده متهم نیست. چطور می‌شد اگر می‌بخشیدید؟ به این موضوع فکر کرده‌اید؟

اگرچه احساسات به معنای واقعی بخشی از شما نیستند. اما بازتابی از شما در لحظه می‌باشد. این احساسات باعث اتصال خود واقعی‌تان با چیزی که الان هستید خواهد بود. خود واقعی خود را کشف کنید. از اعماق وجودتان انسان مهربان و با انگیزه را بیرون بکشید. اگر بخواهید می‌شود.چطور احساس پوچی نکنیم

سعی کنید با کسی که به او اعتماد دارید در ارتباط باشید و احساسات خود را با در میان بگذارید. بسیاری از ما در زندگی به اندازه کافی با مشکلات درگیر هستیم و همواره به کسی نیاز داریم تا ما را راهنمایی کند. افرادی که به پوچی رسیده‌اند از این قاعده مستثنی نیستند.

اگر فرد مورد نظر را پیدا کردید صادقانه با او حرف بزنید و خود را خالی کنید. هیچ چیز جز یک مشاور قابل اطمینان برای شما در این حالت کارگشاتر نیست.

هیچ چیزی ذاتا با شما مشکل ندارد. این موضوع کمی به ارتباط شما با محیط اطراف نیز مرتبط است. شرم و خجالت را کنار بگذارید و با افراد خانواده و محیط کار ارتباط عاطفی و کاری عالی برقرار کنید. انرژی مثبت متقابل بسیار در زندگی شما تاثیر خواهد داشت.

و در انتها بگوییم شما شایسته یک رابطه خوب با خودتان و یک زندگی معنادار و هدفمند هستید. به خودتان بیایید و همین حالا بلند شوید.

تریتا را در جهت رسیدن به اهدافش حمایت کنید:

اشتراک گذاری:

معصومه راهی هستم،کارشناس مترجمی زبان انگلیسی،مدت ۴ سال سابقه ترجمه دارم و اعتقاد دارم تنها راه رسیدن به موفقیت انجام کاریست که بهش علاقه داری

I m masoomeh rahi and im bachelors degree in english translation.i translated in 4 years and i believe that the only way to success is to love what to do

طراحی و پشتیبانی:
گروه توسعه فناوری تیکا

همه ما ممکن است در برهه‌ای از زندگی‌مان به پوچی و ناامیدی برسیم و احساس کنیم که فرد به درد بخوری نیستیم چون بین واقعیت زندگی‌مان و آنچه انتظار داشتیم اتفاق بیفتد، شکاف بزرگی ایجاد شده است، اما نباید اجازه بدهیم این حس، کیفیت زندگی‌مان را تحت تاثیر قرار دهد. در صورتی‌که علت اصلی این فکر‌ها و احساسات را پیدا کنیم به‌خوبی می‌توان آن را کنترل و مدیریت کرد. در ادامه علت‌های اصلی حس بی‌ارزشی، پوچی، بدبختی و خود کم‌بینی را بررسی می‌کنیم و راهکارهای مقابله با آن را بیان می‌کنیم.

فهرست مطالب

بعد از هر شکستی آثار ویرانی در فکر و ذهن فرد باقی می‌ماند. هرچه موضوع این شکست مهم‌تر و بزرگتر باشد این ویرانی بیشتر و گسترده‌‌تر است. ممکن است در شغل یا کسب کارتان شکست خورده باشید یا یک شکست عشقی را تجربه کرده باشید و از فرد مورد علاقه‌تان جدا شده باشید یا در زندگی مشترک‌تان بخاطر بی‌مهری همسرتان به پوچی رسیده باشید و احساس کنید که بدبخت شده‌اید. حس ناکامی و خراب شده برنامه‌ریزی‌های‌تان باعث می‌شود به خودتان، قابلیت‌ها و توانایی‌تان شک کنید و احساس پوچی و بی‌ارزشی کنید. بسیاری از افراد بعد از اینکه یک شکست بخصوص شکست در رابطه‌عاطفی یا ازدواج‌شان را تجربه می‌کنند مکانیزم دفاعی درون‌فکنی در آنها فعال می‌شود و خودشان را مقصر اصلی همه چیز می‌دانند و به شدت احساس حقارت می‌کنند.

چطور احساس پوچی نکنیم

روابط عاطفی آسیب‌زا یکی از عواملی است که باعث می‌شود فرد به شدت احساس پوچی، بی ارزشی و تنهایی کند. روابط آسیب‌زا روابطی هستند که فرد:

بسیاری از افراد بخاطر ترس از تنهایی و مشکلات ناشی از جدایی رابطه را با تمام سختی‌هایش تحمل می‌کنند و در واقع رابطه تبدیل به یک رابطه فرسایشی می‌شود.

تله‌های ذهنی یا طرحواره‌ها الگوهای ذهنی هستند که در دوران کودکی در فرد بوجود می‌آید و تا دوران بزرگسالی با فرد باقی می‌ماند و رفتار و تصمیمات او را تحت تاثیر قرار می‌دهند. تله بی‌ارزشی که ممکن است به دلیل بی‌مهری، مقایسه کردن و سرزنش کردن والدین در فرد بوجود بیاید، باعث می‌شود فرد همیشه احساس بی‌ارزشی و حقارت کند و دچار خودکم بینی شود.

افرادی که مدام خودشان را با بقیه مقایسه می‌کنند دچار خودکم بینی می‌شوند و اعتماد به نفس‌شان تخریب می‌شود. درست است مقایسه کردن یک خصلت طبیعی بشر است اما افتادن در دام آن خطرناک است. این بازی‌ای است که انتها ندارد و همیشه بازنده خود فرد است. زمانی‌که خودتان را با فرد دیگری مقایسه می‌کنید بدون اینکه شرایط را بطور کامل بررسی کنید ویژگی‌ها و دستاوردهای مثبت او را برجسته‌تر می‌کنید و ویژگی‌هاو دستاورهای خودتان را بی‌ارزش‌تر و بی اهمیت‌تر جلوه می‌دهید.

یکی از نشانه‌های ابتلا به افسردگی احساس  پوچی، ناامیدی و بی‌معنا شدن زندگی برای فرد است. هرچقدر این بیماری در فرد شدتش بیشتر باشد احساس پوچی، ناامیدی و بی‌حوصلگی نیز در فرد بیشتر می‌شود و فرد انگیزه انجام هیچ کاری را ندارد حتی فعالیت‌هایی که قبلا برای او لذت‌بخش بودند نیز دیگر لذت‌بخش و سرگرم‌کننده نیست. البته احساس پوچی و بی‌ارزشی تنها نشانه اختلال افسردگی  نیست اما یکی از نشانه‌های اصلی آن است.

حرف‌ها و گفته‌های دیگران گاهی به عمیق‌ترین نقطه‌های ذهن و قلب فرد نفوذ می‌کنند و تاثیرات جبران ناپذیری به‌جا می‌گذارند. سرکوفت‌های اطرافیان و خانواده بخصوص در دوران کودکی باعث می‌شود فرد احساس بیعرضگی و بی‌ارزشی کند. مقایسه‌های نابه‌جا و سرکوفت باعث می‌شود اعتماد به نفس فرد از بین برود و احساس حقارت کند.

افراد ایده‌آل‌گرا هیچ وقت از عملکرد خودشان راضی نیستند حتی اگر در زندگی به موفق‌هایی هم برسند باز هم احساس رضایت نمی‌کنند و دستاورهای‌شان را دست کم می‌گیرند و برای‌شان بی‌ارزش است. ایده‌آل‌گرا بودن باعث می‌شود فرد همواره خودش را مورد انتقاد قرار دهد که چرا عملکرد بهتری نداشته و نتوانسته نتیجه بهتری به دست بیاورد و به مرور این خصلت باعث می‌شود فرد نسبت به توانایی‌هایش به تردید بیفتد و خودش را فرد بی‌ارزش و بدردنخوری بداند.

عزت نفس یعنی فرد چقدر خودش را دوست دارد و قدر خودش را می‌داند. افرادی که عزت نفس‌شان پایین است احساس حقارت و خود کم‌بینی دارند و احساس می‌کنند از عهده هیچ‌ کاری برنمی‌آیند و نمی‌تواند در زندگی فرد موفقی باشند بنابراین اکثر اوقات به پوچی می‌رسند.

منفی‌نگری در اصل نوعی در دام افتادن و تله ذهنی است. شاید در زندگی‌تان آن‌قدر موقعیت‌های بد را تجربه کرده‌اید و با افراد نامناسب روبه‌رو شده‌اید که دیگر ناخودآگاه فکر می‌کنید که هیچ چیز طبق میلتان پیش نخواهد رفت و همواره مشکلی سد راه خواهد شد. به این ترتیب زندگی به نظرتان بی‌ارزش می‌شود و با خودتان فکر می‌کنید که وقتی قرار است در نهایت همه چیز خراب شود، تلاش کردن اصولاً چه فایده‌ای دارد.

شاید باورش برایتان سخت باشد، اما وضعیت سلامت جسمی می‌تواند در ایجاد احساس پوچی و بی‌ارزشی نقش داشته باشد. برای مثال فردی که توانایی راه رفتن را از دست داده است، فعالیت‌هایی را که زمانی از انجام دادن‌شان لذت می‌برد، باز هم انجام بدهد، احساس می‌کند که دیگر هیچ چیزی در دنیا برایش مهم نیست. همچنین بهم خوردن تعادل میان هورمون‌ها اثر مستقیمی بر احساس بی‌ارزشی دارد.

نخستین راهکار برای ارتقای عزت نفس و اعتماد به نفس به گفتگوی درونی و انتقادی که با خود دارید و موجب می‌شود احساس بی‌ارزشی و خودکم‌بینی در شما تقویت شود، مربوط می‌شود. برای مثال افکاری مانند “به هیچ دردی نمی‌خورم” یا “از همه پایین‌ترم” احساس بدی را که درباره خود دارید، تقویت می‌کند. برای غلبه بر این عادت‌های ذهنی مخرب و خودبرانداز باید سه مرحله زیر را انجام بدهید:

مثلا اگر برداشت‌تان از خودتان این است که ادم بی‌عرضه‌ای هستید این فکر را روی کاغذ بنویسید بعد دلیل این فکر را پیدا کنید مثلا ممکن است بگویید «چون نتونستم رابطمو رو حفظ کنم و عشقم منو ول کرد و آدم بی‌عرضه‌ای هستم» در مرحله بعد این فکر با به چالش بکشید، آیا شما واقعا در همه جنبه های زندگی‌تان ناکام بودید! نام چندتا از کارهایی که در آن موفق بودید را یادداشت کنید. در مرحله بعد فکرتان را با یک فکر صحیح جایگزین کنید: «من تو زمینه رابطه عاطفی خیلی خوب عمل نکردم به همین خاطر رابطم بهم خورد و لازمه تو این زمینه مهارت هامو بالا ببرم»

بهترین ویژگی‌های خود را بنویسید؛ این ویژگی‌های مطلوب می‌تواند مانند داشتن لبخندی زیبا به ظاهر مربوط باشد یا مانند رفتار دوستانه مرتبط با شخصیت‌تان باشد. می‌توانید از یکی از دوستان یا اعضای خانواده‌تان بخواهید که در تهیۀ این فهرست به شما کمک کنند. این فهرست را همواره همراه داشته باشید و هر گاه افکار منفی به سرتان زد، بلافاصله محاسنی را که دارید به خود یادآوری کنید.

سعی کنید تا حد ممکن از افراد منفی‌باف دور باشید چون این افراد احساس ناامیدی، پوچی و ناکامی را در شما چندین برابر می‌کنند. سعی کنید با افراد پرانرژی و فعال مراوده داشته باشید و وقت بگذرانید تا در کنار آنها شما نیز انگیزه برای تلاش و فعالیت پیدا کنید.

سرگرمی پیدا کردن راهکار ساده‌ای است که معجزه می‌کند و یکی از بهترین روش‌ها برای درمان و از بین بردن احساس بی‌ارزشی است. از غار تنهایی‌تان بیرون بیابید و خودتان را مشغول کنید. یک گوشه ننشینید و مدام با خودتان فکر نکنید که عالم و آدم شما را طرد کرده‌اند. از حبس کردن خودتان در اتاق و غرق شدن در باتلاق افسردگی دست بردارید. هر کاری که دوست دارید، انجام بدهید، البته به شرطی که آن کار مثبت و سالم باشد. کتاب بخوانید، آشپزی کنید، پیاده‌روی بروید، فیلم ببینید، حتی می‌توانید دکور اتاق‌تان را تغییر دهید.

با انجام دادن ویزیت‌ها و آزمایش‌های دوره‌ای مطمئن شوید که سلامت جسمی‌تان در وضعیت ایده‌آل قرار دارد. سلامت جسمی‌تان را تحت نظر داشته باشید تا بلافاصله متوجه مشکلاتی شوید که می‌تواند سلامت ذهن و روان‌تان را نیز به خطر بیاندازد.به تغذیه‌تان اهمیت دهید از خوردن غذایی‌هایی پرکالری و فست فود خودداری کنید. حتما در برنامه زندگی‌تان ورزش کردن را بگنجانید. ورزش علاوه برا اینکه به سلامت جسم‌تان کمک می‌کند به شادابی و سلامت روحتان نیز کمک می‌کند.

وقت گذراندن در شبکه‌های اجتماعی و دیدن صفحات افراد معروف وقت زیادی از شما را تلف می‌کند، وقتی باید صرف کارهای مهمتری مانند کار، تحصیل و یا حتی تفریح‌تان کنید. علاوه براین به این نکته باید توجه کنید که زندگی واقعی افراد شبیه به آنچه در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند نیست و شما ممکن است با دیدن این تصاویر غیر واقعی شروع کنید به مقایسه کردن زندگی خودتان با آنها و از خودتان و شرایط زندگی‌تان بیشتر ناامید شوید. پس بهترین کار این است که در روز زمان کمی را به شبکه‌های اجتماعی اختصاص دهید و در همین زمان کم هم سعی کنید از صفحات آموزشی و خبری و تفریحی بازدید کنید.

احساس بی‌ارزشی، خود کم‌بینی و بی هدفی باعث می‌شود فرد انگیزه و امیدش را برای زندگی و رسیدن به خواسته‌هایش از دست بدهد و دیگر به خودش باور نداشته باشد. دلایل بوجود آمدن احساس پوچی و حقارت در فرد عمدتا تجربه شکست در زندگی و رابطه‌عاطفی، بودن در رابطه عاطفی آسیب‌زا، داشتن تله ذهنی بی‌ارزشی، مقایسه کردن خود با دیگران، سرکوفت‌های اطرافیان و خانواده، پایین بودن اعتماد به نفس، ابتلا به افسردگی، ایده‌آل‌گرایی است. برای مقابله با خود کم‌بینی و احساس بی‌ارزشی باید با یادگیری تکنیک‌ها و تمرین‌های روانشناختی اعتماد به نفس خود را افزایش دهید، لیستی از ویژگی‌های مثبت و موفقیت‌هایتان تهیه کنید، با افراد منفی‌نگر وقت نگذرانید، به سلامتی جسمی‌تان اهمیت دهید، زمانی که صرف شبکه‌های اجتماعی می‌کنید را مدیریت کنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

28 بازدید

263 بازدید

290 بازدید

245 بازدید

440 بازدید

دیدگاه

چطور احساس پوچی نکنیم

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

احساس پوچی و بی معنایی-بی هدفی در زندگی-افکار خودکشی-زندگی تکراری

۱۳۹۳/۰۹/۰۹


۱۳۷۰۹ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

 

 

من احساس پوچی میکنم و از حقیقت و مردم به شدت فاصله گرفته ام و مثل یک موجود تهی به دور خودم میچرخم –گفته هایی از فردی با اختلال شخصی مرزی

 

چطور احساس پوچی نکنیم

ارتباط بین بی حسی احساسی و حساسیت شدید چیست ؟

 

انسانها هنگام مواجهه با خطر به سه روش عکس العمل نشان میدهند :جنگیدن ,پرواز کردن ویا منجمد شدن .

زمانی که ما با شرایط بسیار بحرانی روبرو میشویم مانند سو استفاده در دوران کودکی و یا غم های بزرگ ,بدن ما و روان ما در حالت انجماد دربی حسی فرو میروند .گاهی اوقات این واکنش ها ماندگاری طولانی تری نسبت به طول مدت خطر دارند و برای تمام عمر با ما میمانند .

 

در چنین شرایطی فرد به طور کلی منزوی شده و از برقراری ارتباطات اجتماعی خودداری میکند .

نمیتوان تصور نمود که بی حسی احساسی ناشی از حساسیت بالاباشد ولی این بی حسی یک انتخاب هوشیارانه نیست و حتی ممکن است تا زمانی که این الگو ها در وجود شما ساخته میشوند شما از انها بی خبر باشید .

 

شما ممکن است که یک پناهگاه برای خود بسازید که احساسات حقیقی شما را پنهان میسازد و در نهایت شما شرمنده و یا خجالت زده نخواهید شد .

 

شاید به دلیل شرایط اجتماعی و نحوه تربیت خانوادگی شما ترجیح میدهید تا احساسات خود را مخفی نمایید .

 

معمولا افراد جدایی احساسی را به روش هایی متفاوت حس میکنند :شما ممکن است یک حس مادام از خستگی و پوچی داشته باشید و یا نتوانید احساسات خود را نشان دهید و یا نتوانید به اتفاقات اطراف خود همانند دیگر افراد به درستی پاسخ دهید و یا ارتباط درستی با دیگران برقرار نمایید .

 

در چنین حالتی شما احساسات مثبت همانند لذت و خوشحالی و عشق را تجربه نخواهید کرد .

پناهگاه ساختگی شما در ابتدا بسیار کاربردی به نظر میرسد و به شما احساس قدرت میدهید و شما احساس میکیند که میتوانید با توانایی کامل در جهت انجام کارهای روزانه خود اقدام نمایید .

 

در این حالت تمام احساسات شما یکجا انباشته شده و تخلیه نمیگردد و زمانی که حس ناراحتی و مشکلات به اوج خود برسند شما بسیار ازرده خاطر خواهید شد .

 

گاهی ممکن است که دست به کارهایی بزنید که اصلا با شما همخوانی ندارد زیرا بخشی از وجودتان را کنار گذاشته اید .

 

بسیاری از این افراد به زندگی رباتیک دچار میشوند و برای جبران احساسات تخلیه نشده خود به پرخوری و یا مصرف مواد و یا رفتار های تهاجمی و عجولانه پناه میبرند و عده ای دیگر هم فقدان حافظه را تجربه میکنند .

 

علائم رفتاری این افراد شامل احساس پوچی و خستگی و سو مصرف مواد و انحراف شخصی و مشکلات روان پریشی و بدبینی میباشد .

این افراد در تمام طول زندگی خود و حتی در زمان درمان هم از این پناهگاه استفاده میکنند زیرا در طی درمان احساسات فرد پدیدار شده و ضمیر ناخود اگاه وی نا امنی را حس میکند و حتی پیش از قبل به این پناهگاه پناه میبرد .

 

منبع :

counselling-directory.org.uk

 

شاید دیگر کمتر کسی اطلاع نداشته باشد که در مجموعه بزرگ پزشکان جایروس بهترین فوق تخصص های مغز و اعصاب و اعصاب و روان و برترین فارغ التحصیلان آمریکا،اسپانیا و آلمان حضور دارند و خدمات مغزواعصاب و روان که در این مجموعه ارائه می شود با کیفیت ترین در تمام ایران است!

کادر درمانی جایروس از لحاظ تخصصی در حیطه های اعصاب، در تمام کشور بی نظیر است

شماره تماس های نوبت گیری سریع

به دلیل شیوع کرونا، مشاوره های تلفنی و ویزیت آنلاین ویدئویی نیز ارائه می شود.

 

واحد مغز و اعصاب و روان ☎ 22616377_021 ☎

چطور احساس پوچی نکنیم

واحد انجام تست خواب ☎ 02122639401 ☎

 واحد ویزیت متخصص اختلالات خواب ☎ 02122648627 ☎

واحد مشاوره و روانشناسی  ☎ 22636863_021 ☎

 واحد مغز و اعصاب و روان غرب تهران (آزادی) ☎ 02166158469 ☎

اگر بی خوابی دارید، علاوه بر خدمات حضوری در کلینیک، میتوانید با تهیه دوره جامع درمان بیخوابی که توسط دکتر مصطفی امیری فلوشیپ اختلالات خواب تهیه شده است، بی خوابی تان را بدون دارو و در منزل درمان کنید.

درمان بی خوابی بدون دارو با ۱۱۳ روش علمی و خانگی (برای شروع، اینجا کلیک کنید)

 

اگر دچار افسردگی هستید یا میخواهید احساس شادی و لذت را در زندگی تان تقویت کنید، میتوانید بصورت حضوری توسط متخصصین روانپزشکی یا روانشناسان مجموعه جایروس ویزیت شوید و علاوه بر خدمات حضوری، میتوانید با تهیه دوره آنلاین درمان افسردگی در خانه که توسط مجموعه پزشکان جایروس تهیه شده است، افسردگی تان را در منزل و بدون دارو درمان کنید (برای دیدن ویدئو معرفی دوره، کلیک کنید)

درمان افسردگی در منزل بدون دارو (برای شروع، اینجا کلیک کنید)

 

باسلام من فک میکنم یک شخصیتی مرزی هستم .می خواستم بدونم قابل حل هستش مثلا من با چند تا اتفاقی ک افتاد فهمیدم نسبت به آدم های دیگه یک خلا هایی در خودم دارم من دنیا رو اونجوری که دیگران جذاب و قشنگ می بینن نمی بینم سطح لذت هام خیلیب پایین اکثر لذت ها کاذب هستن .اشیاء رو درک نمی کنم از رنگ خاصی خوشم نمیاد انگار یک بعد از مغزم بسته است مثل یک فرد عادی نیستم و این مشکل زندگیمو داره مختل میکنه نمیتونم از اشیاء بخوبی استفاده کنم مثلا یک شهر بازی میرم مثلا دیگران احساس… Read more »

سلام
بهتر است جلسات رواندرمانی برای خانم کاشفی در کلینیک شریعتی نوبت ویزیت تهیه فرمائید.

روانپزشک رفتم دارو گرفتم فکرم آزاد شده ولی بازم به این چیزا فکر می کنم چون هرکی رو می بینم که از بیشتر لذت می بره از زندگیشون لذت می برن فکرم بهم میریزه .
دکتر مغز و اعصاب کاری میتونه بکنه .
چون روانپزشک گفت کاری که از دست ما بر می یاد همینه .
مشاور هم رفتم گفت خلق و خوی توئه .
یعنی من تا اخر عمرم باید با همین زندگی سر کنم ؟؟؟
هر موقع فک می کنم اشکم در میاد .

رواندرمانی در دراز مدت خیلی می تواند به شما کمک کند. در این خصوص برای جناب ضرابی در کلینیک شریعتی می توانید نوبت ویزیت تهیه فرمائید.

سطح درک پایین از اطراف اجسام اشیا و چیز های ديگه هم خوب ميشه بنظرم بخاطر اينه که مثله دیگران لذت نميرم شاید هم برعکس چون درک نميدونم لذت نميرم تورونتو خدا کمک کنید

سلام
باید بررسی های اولیه انجام شود تا تشخیص و راهکار مناسب به شما ارائه شود.برای این منظور برای جناب ضرابی در کلینیک شریعتی نوبت ویزیت تعیه فرمائید.

یعنی منم مثل ادم های معمولی میشم ؟

باسلام خدمت دکتر بزرگوار ..من حدود یک سال اندی دچار یک بیماری روحی یا روانی شدم نشونه هاش اینطوریه خودمو تو آینه نگاه میکنم انگار خودمو نمیشناسم دنیارو درک نمیکنم نمیفهمم کی هستم چی ام و این احساس آزار دهنده معمولا غروبا به اوج میرسه جوری که هیچ چیز آرومم نمیکنه خیلی احساس آزارردهنده ایی خیلی اعذاب میکشم دکتر روانشناس و اعصابم هم رفتم تاثیر که نداشت بدتر هم شدم آقای دکتر عاجزانه تقاضا دارم بنده حقیر یاری بفرمایید من ساکن شهر مشهدم پشتیبان هم ندارم و از این همه هزینه کردن برا دکتر به تنگ اومدم خواهش میکنم دکتر… Read more »

سلام
تشخیص بیماری شما بعد از بررسی بالینی خواهد بود در این خصوص برای جناب دکتر قاسمی و یا خانم دکتر محمدی نوبت ویزیت تهیه فرمائید.

دکتر قاسمی مشهدن ؟

سلام
خیر فقط شعبات تهران

با سلام نمیدونم اینکه اومدم سرچ کردم و حالا دارم سوال میپرسم واقعا کمکم میکنه یا نه ولی خسته شدم از این حس پوچ بودن دنیا و هدف نداشتنش خسته شدم 18 سالمه و تو این 18 سال همه مدل طرز فکری داشتم قرآن خون بودم و چندین جز حفظ بودم مذهبی افراطی بودم مذهبی روشن فکر بودم بی دین بودم دنبال عشق و حال بودم همه جوره بودم ولی الان سر همشون بحث دارم و اعتقادی ندارم اینو میدونم که اگه اعتقاد داشتم حالم این نبود ولی خوب نمیتونم چون دلیل هایی واسه خودم دارم که فکر میکنم منشا… Read more »

سلام، از زمان کودکی و نوجوانی یادمه اعتماد بنفس ضعیفی داشتم خصوصا در مدرسه و جمع دوستان ،شاید چون پدر و مادرم مثل بقیه پدر مادرها نبودند هردو به نوعی نابهنجار محسوب میشدند :پدر کارمندی معتاد و مادر کارمندی که بیماری روانی اسکیزوفرنیا داشت(در مقاطعی شدید و در مقاطعی خفیف) ،البته وضعیت مالی متوسطی داشتیم و ظاهرا خانواده موجهی بودیم… اما همیشه با آنکه مادربزرگم خلا عاطفی مادرم را جبران میکرد اما کمبود پدر مادری مثل بقیه بچه ها را حس میکردم… یکبار در همان آغاز نوجوانی و بلوغ دست به خودکشی با قرص زدم،بعدها در دوران نامزدی هم دست… Read more »

دوست گرامی ، برای درمان اقدام کنید به روانپزشک مراجعه نمایید . روانکاوی ، رواندرمانی و عدم نومیدی از پروسه درمان همراه با دارو درمانی میتواند باعث افزایش حس اعتماد به نفس و وضعیت روحی شما دوست عزیز باشد . افسردگی در اثر درمان نشدن میتواند عواقب بدی به همراه اورد و امید است مشکلتان حل شود

سلام 25سالمه نمیدونم چی بنویسم چند باری تایپ کردمو پاک کردم مشکلاتمو اخرش گفتم بیخیال نمینویسم اصن ارزو میکنم تا تهش همین بمونم ولی تک تکتون مشکلاتشون حل شه اینو از ته قلبم میگم به امید روزای بهتر

سلام

الان من نظرات رو خوندم خیلی نا امید شدم از زندگی .
واقعا چی بگم اخه خدا چرا باهامون اینطوری کردی مگه چی کردیم برات که زندگیمون رو سیاه کردی اینم از لطف تو که باهامون همچنین کاری کردی بعدشم ما رو از آتش جهنم میترسونی . الان من 15 سالمه که اوج احساس پوچی گرفتار شده ام لطفا یه نظری بدین چون تو تبریزم نمیتونم بیام تهران . خواهش میکنم.

منم19سالمه دقیقا همین مشکل دارم الان که رسیدم به کنکور به پوچی تمام رسیدم البته اوايل اينجوري نبودم، از لحاظ روحی خیلی حالم بده و کسی در کم نمی کنه فقط میگن درس به جای پنکه رو سقف که نگاه میکنم به این فکر میکنم که با چادرم خودمو دار بزنم ولی بعد به خودم نهیب ميزنم ، فقط رو تختم درازم و فکر خیال میکنم یا هدفون رو گوشمه آهنگ گوش میدم حالم خیلی بده

سلام دوست عزیز
علل مختلفی ممکن است موجب این حالت در افراد گردد. توصیه میکنیم تحت نظر روانپزشک قرار گیرید تا بررسی لازم صورت گیرد. درمانگر در پیدا کردن علت این احساس کمک کننده می باشد و قطعا جلسات مشاوره و در صورت نیاز دارو درمانی برای بازیابی احساس بهتر در شما کمک کننده می باشد.

ببینید دعا کنید وضع بدتر نشه بهتر که فک نکنم اما آدم به مرور زمان تغییر میکنه

با سلام من ۱۵ سالمه و زندگی که دارم هیچ لذت خاصی نداره چون خانواده ام نمیزارن لذت های که میخوام رو بکنم بعد محدودیت دارم و … یه سری چیزایی که میخوام رو نمیتونم داشته باشم بعد میدونم اگه در این رابطه با هاشون صحبت کنم بازم جواب نمیده چون اصلا منتقی نیستند و برام سوال که چرا گناه کنیم میریم جهنم اصلا چرا اینجوریه که ما بتونیم کاری کنیم که اصلا بد باشیم چرا قدرت بد بودن رو داریم چرا از همون اول تو بهشت نبودیم چرا اگه خدا میدونست آدم اون سبب رو میخوره اصلا بازم آدم… Read more »

سلام دوست عزیز سوالتان واضح نیست. تعریفتان از گناه و یا قدرت بد بودن را ذکر نکرده اید. تعاریف منفی، گناه و … از دید هر انسانی می تواند متفاوت باشد. به طور کلی در لذت بردن از زندگی، چنانچه به سایر افراد آسیبی نرسانیم و موجب آزار روحی و جسمی شان نشویم دیگر نیازی به پاسخ به سایر افراد در خصوص نوع تفکر و عملکردمان نمی باشد. این نوع تفکر و سوالات در این سن طبیعی می باشد و بهتر است با مطالعه، شناخت علائق، پرداختن به فعالیت هایی که علاقه دارید مسیر درست و مشخص خود را طی… Read more »

طراحی و سئو : زینوم

چطور احساس پوچی نکنیم
چطور احساس پوچی نکنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *