چگونه احساس کمبود نکنیم

 
helpkade
چگونه احساس کمبود نکنیم
چگونه احساس کمبود نکنیم

حس خود کم بینی فراتر از احساس پایین تر بودن نسبت به یک نفر است که هر کسی در نقطه ای از زندگی خود آن را حس می کند. این حالت به قدری در زندگی فرد غالب می شود که او در تمام جنبه های زندگی خود را پایین تر از دیگران می بیند.

همان طور که گفتیم هر کسی در نقطه ای از زندگی خود ممکن است احساس کند از یک نفر دیگر پایین تر است.

اما احساس خود کم بینی یک احساس مداوم است که گسترده تر از یک نفر و یک موقعیت است.

این احساس از کودک فرد ریشه می گیرد و تمام جنبه های زندگی او را در بزرگسالی تحت تاثیر قرار می دهد.

وجود حوادث زیر در کودکی:

چگونه احساس کمبود نکنیم

و ناتوانی در رسیدن به اهداف در بزرگسالی منشا این احساس به شمار می روند.

 

| مطالعه مطلب “والدین هلیکوپتری: از نیت خیر تا نتیجه ضعیف” به شما پیشنهاد می شود |

 

به صورت طبیعی همه انسان ها گاهی دچار این حس می شوند.

این اصلا بد نیست.

بلکه می تواند مایه پیشرفت فرد برای جبران کمبودهای خود باشد.

اما در صورتی که خودکم بینی به احساس غالب در فرد تبدیل شود، می تواند موجب افسردگی، اضطراب، خشم، ناامیدی و ناتوانی، حسادت و احساس گناه شود.

و حتی خود مانعی برای پیشرفت او به شمار می رود.

هر چند در بسیاری از موارد این دو واژه به جای هم به کار می روند، اما کمی با هم تفاوت دارند.

عزت نفس پایین به احساس شک نسبت به خود، احساس ارزش و توانایی های خود گفته می شود.

احساس حقارت و خودکم بینی از عزت نفس پایین نشات می گیرد.

این احساس تظاهری از عزت نفس پایین است و زمانی به کار می رود که شخص تمام مدت نسبت به تمام احساسات، تعاملات، روابط و ظاهر خود احساس کمبود دارد.

لازم است که شخص علائم خود را بشناسد تا برای درمان اقدام کند.

وجود تروما در گذشته و شکست های متعدد می تواند یکی از دلیل بروز احساس حقارت در فرد باشد.

چه چیزی در گذشته باعث بروز این احساس در شما شده است؟

نسبت به چه کسی احساس حقارت می کنید؟

شناسایی این موقعیت ها و افراد به یافتن ریشه مشکل و حل بهتر آن کمک می کند.

راهی برای جبران یا رفع نواقص گذشته پیدا کنید و از این حس خلاص شوید.

تمرین مهربان بودن برای فردی مثل شما بسیار دشوار است.

شما همیشه همان فردی بوده اید که در مورد خودتان بد فکر کرده اید.

اما این بار سعی کنید با خودتان مهربان باشید.

از خودتان مراقبت کنید.

نه تنها ذهن، بلکه روح و بدنتان.

غذاهای سالم بخورید.

مدیتیشن کنید.

کارهایی انجام دهید که دوست دارید و به نیازهایتان توجه کنید.

آیا در روابط سمی هستید؟

از این روابط خارج شوید.

این روابط احساس اعتماد به نفس را در شما می کشند.

در عوض برای شکست دادن خود کم بینی باید با کسانی رابطه داشته باشید که باعث می شوند حس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید.

 

| مطالعه مطلب “رابطه سمی چیست و چگونه می توان از آن خلاص شد؟” به شما پیشنهاد می شود |

چگونه احساس کمبود نکنیم

 

قبول کردن خواسته همه به تدریج باعث می شود از خودتان بدتان بیاید.

برای مراقبت از خودتان لازم است گاهی نه بگویید.

کارهایی را انجام دهید که از دستتان برمی آید و به آن علاقه دارید.

از شکست نترسید.

اگر کاری را امتحان نکنید، فرصت یادگیری را از دست خواهید داد.

تنها کسی که مانع موفقیت شماست خودتان هستید.

برای خودباوری و کاهش احساس خود کم بینی لازم است طعم موفقیت را بچشید.

اکثر ما عادت به دیدن جنبه های منفی داریم.

مسلما چیزهای خوب زیادی در مورد شما وجود دارد.

کاغذی بردارید و هر چیز خوبی را در مورد خودتان بنویسید.

متوجه خواهید شد که توانایی هایتان فراتر از حد تصورتان است.

به حرف زدن با خودتان دقت کنید.

آیا با خودتان گفتگوی منفی دارید؟

خودتان را دائما تحقیر می کنید؟

این الگو باید تغییر کند و باید یاد بگیرید که از جملات مثبت در مورد خودتان استفاده کنید.

چیزهای زیادی خارج از کنترل شماست.

 همیشه نمی تواند همه چیز مطابق میل شما باشد.

لازم است گاهی تجدید نظری در مورد اهداف و انتظاراتتان داشته باشید.

این می توانید حتی سرعت پیشرفتتان را بیشتر کند.

برای کاهش احساس خود کم بینی لازم است خودتان را برای کارهای خوبی که انجام داده اید تشویق کنید.

فهرستی از کارهای خوبی که در طول هفته انجام داده اید و پیشرفت هایتان ثبت کنید.

ظاهر زندگی دیگران اغلب آراسته است.

این تصویری فوتوشاپ شده از زندگی است که آنها خواسته اند شما آن را ببینید.

تصاویر ویرایش شده و جزئی زندگی دیگران را با تصویر واقعی و درونی زندگی خود مقایسه نکنید.

هر چند می توانید با تغییر نگرش و احساستان نسبت به خودتان این حس را از بین ببرید، اما در عین حال گاهی به کمک روانشناس/مشاور و گروه درمانی نیاز دارید.

این روش می تواند محیط امن و مناسبی را برای غلبه بر احساس بی ارزشی ایجاد کند.

در این گروه ها افراد با هم ملاقات می کنند و به کمک بیان تجربه و راهکار بر این حس غلبه می کنند.

در این روش درمانی، درمانگر می تواند راهکارهایی برای اصلاح رفتار، احساسات و افکارتان برای تبدیل شدن به یک فرد با اعتماد به نفس پیشنهاد دهد.

احساس شما در مورد خودتان چیست؟ ریشه این احساس را در چه چیزی می بینید؟ نظراتتان را با ما در میان بگذارید.

https://www.thrivetalk.com/

[block id=”maharat”]

ممنون از مقاله خوب شما

خیلی عالی بود آقای متین

نام، ایمیل و وبسایت من را برای کامنت بعدی ای که می گذارم ذخیره کن.

«سیمیاروم» ارائه‌دهنده مشاوره روان‌شناسی آنلاین در زمینه‌های مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، زوج درمانی، مشاوره زناشویی، مشاوره فردی و مشاوره کودک و نوجوان است. در هرکجای دنیا که زندگی می‌کنید می‌توانید از حرفه‌ای‌ترین روان‌شناس‌های فارسی‌زبان ما کمک بگیرید. حالِ خوب را با ما تجربه کنید.

کليه حقوق اين وب سایت متعلق به سیمیاروم می باشد.

احساس حقارت یعنی انسان فکر می کند در برابر دیگران کوچکتر و کم ارزش تر است


یکی از عوامل مهم بیماری های روانی و مشکلات شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خود کم بینی است.
عقده حقارت ممکن است شامل علائم زیر باشد:
۱.  افسردگی همراه با کینه توزی.
۲. احساس ناکامی.
۳. تحقیر شدن.
۴. احساس بی ارزش بودن.
احساس حقارت یعنی انسان فکر می کند در برابر دیگران کوچکتر و کم ارزش تر است و خودش را دست کم میگیرد. عقده حقارت نکته مقابل اعتماد بنفس است و این دو مفهوم با خودپنداره ارتباط دارند.
 خودپنداره یا خودانگاره تصورات و باورهایی است که ما از چگونه بودن خودمان در ذهنمان داریم . خودپنداره دیدگاه ما درباره خودمان است. این دیدگاه بسیار مهم است و بر تصور ما درباره خودمان، دیگران و دنیا تاثیر زیادی دارد. افرادی که خودپنداره منفی و بدی از خودشان دارند، احساس خوشبختی ندارند؛ از دیگران و منابع قدرت شاکی و ناراضی هستند و دوستی های واقعی و صمیمانه برقرار نمی کنند.
خودپنداره ضعیف و منفی از تلقین های دیگران و از پذیرش ارزش گذاری های غلطی که دیگران در گذشته درباره فرد انجام داده اند و یا از شکستهای مکرر شکل می گیرد. به عبارت دیگر قضاوت هایی که دیگران درباره ظاهر و توانایی های و ویژگی های شما کرده اند، خصوصا در دوران کودکی، در شما این تصور را به ایجاد کرده اند که نسبت به دیگران در موقعیت پایین تر و ضعیف تری هستید. همه ما آدم ها، این احساس را در زندگی مان بارها تجربه می کنیم حتی آدم های موفق و به ظاهر کامل، قوی، برخوردار و مسلط نیز گاهی با علت و گاه بدون علت احساس حقارت دارند که تا حدی طبیعی است. اگر احساس حقارت آزار دهنده باشد و یا در زندگی طبیعی اختلال ایجاد کند بهتر است از خدمات روانشناسی بهره مند شویم.
 

 از زاویه فرهنگ کار، محیط کار و همکاران شما هم به مسئله نگاه کنید. به طور طبیعی همۀ افرادی که شغلی را انتخاب کرده اند و وارد کاری شده اند، به شما خواهند گفت که آنها هم در روزهای اول کار بسیار محتاط بوده اند و سعی می کردند با احترام و حرف شنوی از همکاران، تصور خوبی از خود نزد آن ها ایجاد کنند و این مسئله در ابتدای کار هم طبیعی و هم سازگارانه است. حتی افرادی که الان شما به آن ها چشم می گویید، خودشان زمانی بله چشم گوی همکاران و پیشینیان خود بوده اند.

حال مشکل شما این است که این رفتار برای شما شکل تعارضی به خود گرفته است؛ یعنی کاری می کنید که خود از انجام آن راضی نیستید یا احساس می کنید که باید کاری کنید که شما را راضی تر کند اما برای انجام آن، ثبات قدم کافی ندارید. پس خود را برای ایجاد سبک رفتاری جدید و مناسب در محیط کار آماده کنید. به طورطبیعی منظور از این سبک، داشتن غرور و خشم نیست.چگونه احساس کمبود نکنیم

شما کافی است درباره خودتان هم همان حس احترام و ارزشمندی را داشته باشید که برای دیگران قائل هستید.  همان قدر به دیگران اهمیت دهید که به خودتان اهمیت می دهید. اهمیت قائل شدن زیادی برای دیگران را به در اولویت قرار دادن خود تغییر دهید. سعی کنید به تدریج این الگوهای رفتاری را در خود ایجاد کنید. 
راهنما و الگوی شما هم می توانند کسانی باشند که در همان محیط در کنار شما هستند. از رفتارهای آن ها الگوبرداری کنید، ولی ارزش های خود را هم دخیل کنید؛ مثلاً اگر جرئت ورزی یک همکار خود را ستایش می کنید از آن الگو بگیرید ولی اگر لحن او را دوست ندارید، آن را عوض و ملایم تر کنید. 
این تغییرات را شروع کنید و به خود و توانایی های خود ایمان داشته باشید. نگاه تبعیض آمیز به خود نداشته باشید و بدانید اگر با تعارض و از روی تعارف، چشم بگویید؛ این ها به خشم درونی تبدیل می شود و روزی سر برخواهد آورد؛ بنابراین نگذارید این ناراحتی ها روی هم جمع شود. با تغییر برخوردتان، همکاران را برای انجام شیوه مناسب و منصفانه رفتار با خودتان آماده کنید.

در مواردی که رعایت نمی کنند، گاهی بی توجه باشید و گاهی به صورت مستقیم به آن ها بازخورد دهید و حتی اعتراض کنید؛ البته همواره به آن ها به طورمشخص بگویید که دقیقا چه نوع برخوردی را برای خود مناسب و در شان خود می دانید .منظور این است که صرفاً اعتراض و گله نکنید، سعی کنید به آن ها شیوه مناسب برخورد با خودتان را هم گوشزد کنید. 
از همه این ها مهم تر، این است که کار خود را بر اساس شرح وظایف و با لحاظ کردن محدودیت های خود انجام دهید و نگذارید آن ها از شما خرده بگیرند و اگر هم گرفتند، سعی کنید ضمن پذیرش مسائل کاری، از خود دفاع کنید.

نیاز به مشاوره حضوری در این خصوص دارید ؟!

اگر در این خصوص نیاز به مشاوره حضوری دارید می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ با پزشک و روانشناس متخصص ٬ دکتر حسین موسی زاده مستقیما تماس حاصل فرمایید و با نحوه مشاوره ایشان آشنا شوید ٬ در صورت تمایل به رزرو وقت ملاقات با منشی دفتر مورد نظر واقع در تهران و یا کرج و یا با شماره ۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸ تماس حاصل فرمایید .

نیاز به ویزیت یا مشاوره در منزل دارید؟

اگر ترجیح می دهید که مشاوره در منزل شما صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ تماس حاصل فرمایید .

نیاز به مشاوره تلفنی یا مشاوره تصویری دارید ؟!

اگر ترجیح می دهید مشاوره بصورت آنلاین و تلفنی یا تصویری از طریق برنامه هایی نظیر Whatsapp , IMO , Skype و .. صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۳۵۸۹۰۸۸۱۹ تماس حاصل فرمایید

کمبود اعتماد به نفس میتواند از نظر عاطفی، جسمی، روحی و روانی مخرب بوده و عامل تضعیف افراد باشد.

اختلال اضطراب اجتماعی که به عنوان فوبیای اجتماعی نیز شناخته می شود، یکی از رایج ترین و معمول ترین اختلالات رفتاری در بین افراد است

شدت این مشکلات گاه آنقدر زیاد است که می تواند منجر به این شود که فرد مبتلا نتواند به زندگی عادی و معمول خود ادامه دهد

طول آلت در حالت کاملاً تحریک شده بین ۹٫۶–۱۶ سانتیمتر می‌باشد.

معمولا سالها طول میکشد تا زن بفهمد که واقعا به چه راهی بهتر تحریک می شود

شب ادراری مکرر در بزرگسالان می تواند امری جدی باشد که باید به آن توجه کرد

وحشت زدگی شامل ترس های ناخودآگاه و یکباره هستند که بدون علائم قبلی رخ می دهند و فرد را درگیر علائم مختلفی می کند.

دپاکین یا والپروات سدیم یک داروی ضد تشنج است

چنانچه مایل به دریافت نوبت و مشاوره روانشناسی٬ روانپزشکی و یا روان درمانی در هر یک از کلینیک های آرمیتا مشاور در تهران یا کرج می باشید ٬ جهت هماهنگی و رزرو ساعت ٬ روز و کلینیک مشاوره با شماره موبایل ۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸ هماهنگی فرمایید .

یکی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خود کم بینی است. عقده حقارت به حالت افسردگی همراه با کینه توزی که به سبب ناکامی ، تحمل رنج ، خفت و حقارت پدید می آید، تعریف شده است. «احساس حقارت» ، همان طور که از کلمه دومش بر می آید، یعنی اینکه یک نفر حس کند در برابر دیگران کوچک است و خودش را دست کم بگیرد.

پسری 31 ساله ام. حدود دو سال است در جایی استخدام شده ام و طبیعی است که از لحاظ تجربه کاری و از نظر جایگاه کاری از همه همکارانم پایین تر باشم اما همین موضوع باعث شده همکارانم هرچه بگویند به آن ها بگویم:«چشم». ادامه این حالت من را خیلی ناراحت و افسرده کرده است و اجازه نمی دهد از کارم که خیلی آن را دوست دارم، لذت ببرم. لطفا راهنمایی ام کنید. مسئله شما بیش از این که ناشی از جایگاه واقعی شما در محیط کار باشد؛ ناشی از تصور شما از خودتان یا آن چیزی است که روان شناسان به آن خودپنداره می گویند.

خود کم بینی نوعی حالت روانی است که در آن فرد در مورد توانایی‌ها و ارزش‌های خود نامطمئن است. چنین فردی اعتماد به نفس یا بهتر است بگوییم عزت نفس پایینی دارد. خود کم بینی باعث می‌شود فرد نشانه‌های ذهنی و رفتاری خاصی از خود نشان دهد و کیفیت زندگی‌اش به خاطر داشتن همین نشانه‌ها پایین بیاید. خود کم بینی از یک وضعیت طبیعی تا یک وضعیت حاد متغیر است. علل آن هم بسته به نوعش متفاوت هستند. برای غلبه بر خود کم بینی فرد می‌تواند از یک مشاوره روانشناسی کمک گرفته تا سلامت روان خود را بهبود ببخشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اعتماد به نفس و عزت نفس کلیک کنید.

خود کم بینی یا عقده حقارت حالتی است که در آن فرد عزت نفس ندارد، در مورد خودش شک دارد و دچار عدم قطعیت می‌باشد. احساس می‌کند در حد استاندارد‌ها عمل نمی‌کند و در واقع پایین‌تر از استانداردها می‌باشد. در واقع خود کم بینی یک جور احساس ناکافی بودن است که برخاسته از واقعیت یا خیال می‌باشد. این احساس معمولا به شکل ناخودآگاه حضور دارد و باعث می‌شود که فرد خود کم بین دست به اقدامات جبرانی و در واقع جبران افراطی بزند. خود کم بینی از افکار منفی نشأت می‌گیرد و مانند یک چرخه معیوب منجر به تشدید افکار منفی می‌شود. برای اطلاع از راه‌های رهایی از افکار منفی کلیک کنید.

 

فرد خود کم بین به صورت ذهنی و فتاری نشانه‌هایی از خود بروز می‌دهد که به شرح زیر هستند:چگونه احساس کمبود نکنیم

_ فرد دارای عقده حقارت بیش از حد حساس است. وقتی یک نفر خود را پایین‌تر بداند، هر نظر انتقادی کوچکی می‌تواند منجر به ناراحتی او و تنفرش از خود بشود. در واقع انتقادات دیگران او را به شدت درمانده می‌کند.

_ فرد خود کم بین همیشه خود را با دیگران مقایسه می‌کند. این افراد چون از چیزی که خودشان هستند، مطمئن نیستند؛ دائما خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و همیشه فکر می‌کنند چرا دیگران بهتر از او هستند؟ در واقع آن‌ها همیشه توانایی‌ها و کارهای دیگران را در بهترین حالتشان می‌بینند و آن را با خود مقایسه می‌کنند.

_ فرد همیشه احساس گناه، حسودی و یا شرم می‌کند. مخصوصا هنگامی که افراد دیگر در شبکه‌های اجتماعی، بهترین حالت زندگی خود را به نمایش می‌گذارند، این افراد با مقایسه خود، باز هم به این نتیجه می‌رسند که چقدر پایین‌تر از دیگران هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه احساس گناه کلیک کنید.

_خود کم بینی و کمال‌گرایی معمولا دست در دست یکدیگر دارند. در واقع یک فرد کمال‌گرا هیچ وقت از خود راضی نیست. هرچند که همیشه امور و کارها را به بهترین شکل خود انجام می‌دهد، ولی همچنان هیچ چیزی او را راضی و قانع نمی‌کند.

_رفتار سلطه پذیر در افراد خود کم بین دیده می‌شود. یعنی آن‌ها چون خود را پایین‌تر از دیگران می‌دانند، از دیگران تبعیت کرده و اختیار زندگی خود را به دیگران می‌دهد.

_خود کم بینی منجر به بی فعالیتی و به تعویق انداختن امور می‌شود. یعنی در واقع فرد چون می‌داند به قدر کافی نمی‌تواند کارهایش را خوب انجام دهد و قرار است شکست بخورد، سعی می‌کند از انجام دادن آن‌ها طفره برود و تا جایی که ممکن است آن‌ها را به تاخیر بیندازد.

_حقارت و خود کم بینی باعث می‌شود فرد دائما دیگران را قضاوت منفی کند و در واقع با پایین آوردن آن‌ها، حس پایین بودن خودش را پوشش دهد.

_این افراد معمولا سعی می‌کنند نواقص خود را از دیگران بپوشانند و کسی نفهمد این افراد نقص دارند. یعنی سعی می‌کنند تصویر بی نقصی از خود نشان دهند. همین امر سلامت روان آن‌ها را به خطر می‌اندازد و زمینه را برای بروز اختلالات روانی فراهم می‌کند چرا که همواره در حال تظاهر کردن و نقش بازی کردن هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه سلامت روان کلیک کنید.

 

احساس خودکم‌ بینی و عقده حقارت وضعیتی است که همه افراد در بدو تولد آن را احساس می‌کنند. این جریان به علت ناتوان بودن کودک از انجام بسیاری از کار‌ها ناشی می‌شود. در واقع خود کم‌بینی و حقارت یک وضعیت طبیعی است که به رشد فرد کمک می‌کند. افراد با احساس خود کم بینی تشویق می‌شوند تا بر آن غلبه کنند و در نتیجه رشد کرده و به موفقیت نائل می‌شوند.

هنگامی که احساس خود کم بینی شدید باشد و منجر به احساس حقارت زیاد شود، فرد تلاش‌های بسیار زیادی برای جبران این احساس حقارت می‌کند و همین امر می‌تواند منجر به دستاورد‌های بسیار بزرگ برای او شود. یعنی عملا یک وضعیت حقارت آمیز منجر به دستاوردهای بسیار بزرگ می‌شود. از طرف دیگر فرد ممکن است برای جبران این احساس خود کم بینی دست به هر کاری بزند و خلاف اجتماع و قوانین عمل کند. در این صورت هم برای خود و هم برای دیگران خطرناک خواهد بود.

برخی از افراد هم به هیچ یک از طرق بالا عمل نمی‌کنند. یعنی به شکل آگاهانه خود را دست کم می‌گیرند و دائما در مورد خود شک و تردید دارند. این افراد ظاهرشان کم اعتماد به نفس بوده و به خاطر همین اعتماد به نفس کم از مشارکت‌های سود بخش در اجتماع و کار خودداری می‌کنند و هیچ وقت نمی‌توانند پتانسیل‌های خود را شکوفا کنند. افراد دارای شخصیت اجتنابی و شخصیت وسواسی با احتمال بیشتری احساس خود کم بینی را تجربه خواهند کرد. برای آشنایی با اختلال شخصیت اجتنابی و اختلال شخصیت وسواسی جبری کلیک کنید.

 

همان طور که گفته شد خود کم بینی یک وضعیت طبیعی در جریان رشد است. هر کودکی خود را کم و پایین‌تر از دیگران می‌بیند و تلاش می‌کند آن را جبران کند.

گاهی اوقات نواقص جسمانی علت یک خود کم بینی شدید می‌شوند. این نواقص ممکن است حقیقی و یا واقعی باشند. توجه بیش از حد به ظاهر فرد را در معرض ابتلا به بدریخت انگاری بدنی قرار می‌دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه بدریخت انگاری بدن کلیک کنید.

از طرف دیگر داشتن والدین سرزنشگر یا کمالگرا که دائما ایرادها و نواقص کار کودک را به رخش می‌کشند و به جای تشویق و تایید، دائما انتقاد می‌کنند؛ باعث می‌شوند کودک اعتماد به نفس خود را از دست دهد و توانایی‌های خود را دست کم بگیرد.

نادیده گرفته شدن در دوران کودکی و بی توجهی والدین به احساسات کودک، سرد بودن والدین به لحاظ عاطفی و دور بودن آن‌ها از فرزندشان می‌تواند منجر به احساس اضافه بودن و بی ارزشی در کودک شود. فرد خود کم بین، خود را بی ارزش و نالایق می‌داند، همان طور که والدینش این احساس را در او ایجاد کرده‌اند. بنابراین سبک فرزندپروری اتخاذ شده توسط والدین یکی از علل پر اهمیت در خود کم بینی افراد می‌باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه سبک های فرزندپروری کلیک کنید.

 

غلبه بر خود کم بینی غلبه بر عادتی چندین ساله است. بنابراین شاید مقابله با آن برایتان سخت به نظر برسد. بنابراین بهتر است از یک روانشناس کمک بگیرید تا روی عزت نفس و اعتماد به نفس شما کار کند. در کنار کاری که یک روانشناس برای شما می‌کند، راه‌های زیر هم کمک کننده خواهد بود:

نکته آخر این که همواره سعی کنید خودتان باشید. مشکل بسیاری از افرادی که به خود کم بینی دچار هستند این است که همواره می‌خواهند شبیه به دیگران باشند و خود را با آن‌ها مقایسه می‌کنند. سعی کنید خودتان باشید. البته منظورمان این نیست که نقص‌هایتان را نادیده بگیرید؛ بهتر است به جای تقلا کردن برای شبیه شدن به دیگران، توانایی‌ها و استعدادهای خود را گسترس دهید و به فکر جبران و بهتر شدن نقص‌های خود باشید.

برای دریافت مشاوره در زمینه مسائل فردی می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

حوزه/ احساس حقارت و یا به تعبیر فارسی «احساس کهتری» از جمله عواطف و احساس هایی است که هر فرد در زندگی روزمره خود به شکلی آن را تجربه می کند و تقریباً تمامی افراد بشر بیش و کم با این احساس درگیرند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» کتاب «نقش باورهای دینی در رفع نگرانی ها» اثری از حبیب الله طاهری است که فصول چهارده گانه این کتاب در شماره های گوناگون تقدیم حضور شما فرهیختگان می گردد.

فصل نهم: عقده حقارت و راه های درمان آن

چگونه احساس کمبود نکنیم

مقدمه

احساس حقارت و یا به تعبیر فارسی «احساس کهتری» از جمله عواطف و احساس هایی است که هر فرد در زندگی روزمره خود به شکلی آن را تجربه می کند و تقریباً تمامی افراد بشر بیش و کم با این احساس درگیرند.

این احساس از طرفی از گران بهاترین انگیزه ای است که آدمی را برمی انگیزد تا به تکامل خویش و راه کارهای رسیدن به آن، بیندیشند، این ارزشمندی تا جایی است که مبنای حرکت و موجب گذر از کهتری به مهتری می گردد؛ مثل این که «دموستن یونانی» که در کودکی الکن و کم رو بود، به خطیبی بی بدیل و «تیمور لنگ» در نوع خود، جهان گیری کم نظیر می گردد. (296)

همین احساس از سوی دیگر می تواند در انسان های مبتلا به این حس، نقشی مخرب و ویران گر داشته باشد و باعث رفتارهای نامطلوب و غیرعادی گردد، از قبیل: خودنمایی، ریاکاری، خشونت گری، تندخویی، برتری طلبی، ماجراجویی، تخریب دیگران، و ترور شخصیت آنها با تهمت، غیبت، دروغ، استهزا و روآوردن به کامجویی های موقت از قبیل: اعتیاد به مواد الکلی و مخدر و سرانجام، بزهکاری، خودکشی و…، که همگی نشانه «حس حقارت» و خواری و ذلتِ نفسِ آن شخصِ مبتلا به این حس است.

بنابراین «احساس حقارت» هم چون سکه دو رویی است که یک طرف آن سعادت و سربلندی را در پی دارد و روی دیگر آن ضعف و عقب ماندگی او را. با این حال موفقیت و عدم موفقیت آن در چگونگی مواجهه و برخورد آدمی با این احساس است؛ لذا نمی توان اصل «احساس حقارت» را بد و نامطلوب دانست؛ زیرا ممکن است همین حس سبب موفقیت، برتری و مهتری آدمی گردد، اما اگر انسان در زندگی روزمره خود با شکست مواجه شود و خواسته های او برآورده نشود و در بروز حوادث، با حوادث ناگوار برخورد کند، آن گاه این حس حقارت به «عقده حقارت» تبدیل می شود. در این صورت تبعات و آثار نامطلوبی در جامعه از خود به جای خواهد گذشت.

بنابراین، احساس حقارت دارای بار مثبت و منفی است. مقصود ما در این جا بررسی بُعد منفی آن یعنی «عقده حقارت» است که متأسفانه در عصر حاضر غالب انسان ها با آن دست و پنجه نرم می کنند. سعی در این نوشتار نخست بیان علل و عوامل «عقده حقارت» و بعد توضیح دوران ظهور و بروز آن، و سپس اشاره به آثار و تبعات آن و در پایان تعیین و بررسی راه کارهای درمان آن در منابع اسلامی است. بنابراین مطالب اصلی مقاله عبارت است از:

1. علل و عوامل عقده حقارت؛

2. دوران ظهور و بروز احساس حقارت؛

3. آثار و تبعات عقده حقارت؛

4. راه کارهای درمان آن در منابع اسلامی.

1. علل و عوامل عقده حقارت

عقده حقارت همانند سایر موجودات این عالم مشمول نظام علی و معلولی است که برای آن می توان علل و عوامل بسیاری را برشمرد. از جمله، علل و عوامل ذیل است.

الف: سرکوب شدن حس تفوق طلبی

روان شناسان در وجود انسان از حسی به نام «حس تفوق طلبی و برتری جویی» و یا به تعبیر علامه طباطبایی(ره) «حس استخدام» (297) خبر دادند که این حس ریشه و اساس بسیاری از احساسات و کارهای هنجار و ناهنجار است. همین حس در صورت سرکوب شدن، می تواند یکی از علل و عوامل پیدایش عقده حقارت باشد؛ زیرا این حس در وجود انسان در تمام مراحل زندگی، از کودکی تا پیری وجود دارد. لکن برای ظهور و بروز آن موانع بسیاری وجود دارد. کودک در درون خانه و سپس در جامعه با صدها موانع برای ابراز این حس مواجه است و نمی تواند آن چه را که می خواهد، جامه عمل بپوشاند. این جاست که نسبت به ضعف خود آگاه می شود؛ زیرا در مبارزه با بزرگ سالان و موانع دیگر شکست می خورد و عقده حقارت به او دست می دهد.

ب: تأثیر محیط

منظور از محیط و تأثیر آن در پیدایش عقده حقارت، اعم از خانه، مدرسه و اجتماعی است که در آن زندگی می کنیم. مثلا اگر در محیط خانه، پدر و مادری همواره فرزند خود را با سایر افراد خانواده یا فرزندان همسایه و دوستان درخشان تر از او مقایسه کنند و دایم وی را در عذاب سرزنش قرار دهند که چرا همسان و هم طراز با دیگران پیش نمی رود و یا به خواسته های طبیعی وی احترام نگذاشته و با سخت گیری، تندی، خشونت و تحقیر با او برخورد نمایند و یا در مدرسه، معلم به جهت این که دانش آموزی نتوانسته از عهده تکلیفش برآید او را در جمع شاگردان و هم کلاسان مورد سرزنش و خفت قرار دهد و یا در محیط اجتماع بزرگ سالان، به جهت عدم موفقیت در کارها، مورد تحقیر و سرزنش قرار گیرد، قهراً عقده حقارت دراین افراد ظهور و بروز خواهد داشت و اینها خود را انسانی خوار و شکست خورده و حقیر در جمع دیگران می یابند و آثار این احساس در آنها ظاهر خواهد شد.

ج: معلولیت های جسمی

عقده حقارت ممکن است از یک نقص بدنی یا روانی سرچشمه گیرد. هر کودک یا نوجوان عاجز، ناقص، عقب افتاده ذهنی و یا نحیف و کند ذهن، در برابر نارسایی خود در واقع دو بار رنج می برد؛ یک بار به علت این که در محیط خود واقعاً در موقعیت کهتری قرار دارد و بار دیگر به علت این که مورد استهزا و تمسخر دوستان، هم سالان و اطرافیان قرار می گیرد.

به عقیده «آدلر» عقده حقارت در سه دسته از افراد دیده می شود که از جمله آنها مورد ذیل است: «افراد ناقص الخلقه یعنی افرادی که به ویژه از کودکی دارای نقیصه بدنی بودند و همواره این کمبود موجب شده است که خود را در میان هم سالان خویش زبون تر و ناتوان تر احساس کنند، مانند کودکی که بر اثر فلج بودن دست یا پا نتواند در جمع دیگران در بازی شرکت کند». (298)

د: صفات غیرعادی

وجود پاره ای از صفات، نشانه ها یا خصوصیات غیرعادی، در برخی افراد بدون آن که جنبه کهتری واقعی و نقصی داشته باشد، آنان را در معرض تمسخر و ریش خند دیگران قرار می دهد و گاه برای آنان نامی مضحک و مستهجن می سازند که در تمام مدت زندگی آن نام دامن گیر آنهاست نظیر پخمه، بی رگ، کرگدن، روباه، بی مخ و… این نوع برخورد با افراد، باعث ظهور و بروز عقده حقارت خواهد شد.

ه: خودفراموشی

ممکن است علت عقده حقارت، امری بیرونی نباشد، بلکه خود، علت پیدایش آن شود. لذا خودفراموشی که آن نیز معلول خدافراموشی است (299) یکی از علل پیدایش عقده حقارت است، چرا که انسانِ از خود غافل، انسانی حقیر و پست خواهد بود. براساس مکتب انبیا و دستورهای الهی دو چیز مایه خوشبختی بشر است: نخست یاد خدا و دیگری یاد روز جزا. (300) لذا توجه به مبدأ و معاد در سرلوحه برنامه های تربیتی انبیا و اولیا قرار داشته و تأثیر آن در پاک سازی فرد و اجتماع کاملاً چشم گیر است.چگونه احساس کمبود نکنیم

غفلت از این دو باعث سقوطِ انسان تا سرحد حیوانیت و پست تر از آن است. (301) آن گاه انسان با درک این سقوط، خفت، خواری و ذلت را به خوبی احساس می کند.

و: از دست دادن پدر و مادر و همسر

از دست دادن نعمت های بزرگ از قبیل پدر، مادر و همسر می تواند یکی از عوامل عقده حقارت و احساس کهتری باشد. مطالعه و جست وجو در روحیه خانواده های بی سرپرست و فرزندانی که از نعمت وجود پدر و مادر محرومند، روشن گر این مدعاست. فرزندان یتیم چون خود را بی حامی و یاور می بینند، حس حقارت و کهتری می نمایند.

ز: فقر و تنگدستی

چه بسا فقر و تنگدستی پدر و مادر در برآورده نساختن خواسته های مالی فرزند، باعث عقده حقارت فرزند در جمع هم سالان او که از همه نعمت ها برخوردارند، باشد و حتی برای سرپرست خانواده نیز که توان رفع نیاز مالی برای اعضای خانواده را ندارد، در برابر آنان باعث شرمندگی و در مقایسه خود با هم نوعان خود سبب عقده حقارت و خفت است.

مولا علی علیه السلام می فرماید:

«الفَقْرُ اَلْموتُ الاَکبَر؛ (302) فقرِمالی برای انسان مرگی بزرگ است».

کودکانی که در طفولیت با شرایط سخت مالی رشد کرده اند در باطن خود نوعی عقب ماندگی و ضعف احساس می کنند و این احساس در خاطره آنان تا پایان عمر باقی می ماند.

ح: احساس گناه

گناه کاری و عصیان، یکی دیگر از علل عقده حقارت است؛ چون کسی که مرتکب گناه شد و پرده احترام به قانون را دریده است، همواره در فشار و شکنجه های وجدان اخلاقی است و خویشتن را انسانی پلید، آلوده و شرمسار می بیند. لذا همواره کوشش می کند که گناهان خود را مخفی نگه داشته و حتی صحنه های شرم آور آنها را نیز فراموش کند؛ ولی وجدان اخلاقی گناه کار او را آرام نمی گذارد و با سرزنش های مداوم خود می کوشد که گناهان را در خاطر وی زنده نگه دارد و او را رنج دهد.

این شرمساری و حقارتی که در اثر گناه دامن گیر او شده، همواره او را در نظر او پست و زبون جلوه می دهد و بر شخصیت و استقلال وی ضربه وارد می سازد و گناه کار نیز می کوشد تا از راه خودسازی تصنعی، ضعف روانی خود را پوشانده و خود را فردی نیرومند، با شخصیت و صاحب احترام جلوه دهد. لکن از رفتار تملق آمیز او باطن پلیدش شناخته می شود.

دوران ظهور و بروز احساس حقارت

پس از گذشت دوران کودکی ممکن است در هر مرحله ای از مراحل زندگی، احساس حقارت ظهور و بروز داشته باشد. لکن به طور مشخص می توان انگشت روی دو مرحله و دو دوره از زندگی گذاشت که ظهور و بروز عقده حقارت و احساس کهتری، مشخص تر و بارزتر است؛ یکی دوران بلوغ و دیگری دوران پیری است.

یک: دوران بلوغ

بلوغ را می توان یکی از مهم ترین دوره های زندگی دانست که از نظر فیزیولوژیکی، فیزیکی و روانی تحولات بسیار عمیقی در فرد ایجاد می کند و باعث می شود که نظم جسمانی و روانی نوجوان به هم بخورد. نوجوان در این دوره از نظر جسمانی در حال رشد و از لحاظ عاطفی نارس و از نظر تجربه محدود و از لحاظ فرهنگِ اجتماعی، بسیار شکننده و تحت تأثیر است. بلوغ، یک دوران بی سروسامان است. به عبارت دیگر هنگامی از زندگی است که شخص غالباً دست خوشِ کشمکش های گوناگون است. از نظر بهداشت روانی، شناخت این تحولات به ویژه در آن قسمت ها که تغییرات چشم گیر در رفتار و کردار نوجوان آشکار می گردد بسیار پراهمیت و سرنوشت ساز است.(303)

جوانان نوخاسته و تازه بالغ، از دو جهت خود را ضعیف می بینند و در خویشتن احساس حقارت می کنند: یکی از خاطرات ناتوانی ایام گذشته و دیگر از تزلزل و اضطراب نسبت به آینده.

جوانی که تازه دوران کودکی را پشت سر گذاشته و به منزل شباب و جوانی قدم نهاده، تشنه قدرت و نیرومندی است؛ زیرا هنوز ضعف ایام طفولیت را از یاد نبرده است. به خاطر دارد که تا دیروز طفلی بوده و از خود استقلال و شخصیتی نداشته است و اینک که جوان و نیرومند شده از خاطره ضعف و رنج آور دوران کودکی متأثر و در خود احساس حقارت می کند و می خواهد این نقیصه هرچه زودتر جبران شود تا بتواند مستقلاً اظهار وجود نماید و توانایی خود را به دیگران بقبولاند.

آدلر(304) تشخص طلبی را واکنشی در برابر احساس حقارتِ واقعی یا خیالی یا جبران آن می داند. او می گوید: نوعی حقارت و کهتری دامن گیر همه است و آن این که، همه روزی بچه بودند و در کودک حس حقارت بر سه تجربه متقارن مبتنی است: نخست احساس ناتوانی؛ دوم احساس ضعیف تر بودن از بزرگ سالان؛ سوم احساس وابستگی به بزرگ سالان. هر کودکی می خواهد آدمِ بزرگی باشد و در راه برتری می کوشد تا بر احساس کم و کاستی خود فایق آید.(305)

برای جوانان زمان بلوغ، زمان پرواز از آشیانه هاست؛ زمانی است که می توانند تنها و آزاد به سوی انجمن ها و مجامع جوانان بگریزند. در حالی که هنوز از جدایی و تنهایی وحشت دارند، همین تفاوت بین خواسته ها و قدرت برآورد آنها سبب می شود که جوانان غالباً رفتاری زننده و ناموزون پیدا کنند.(306)

به هرحال دوران بلوغ، یکی از دوران پرتلاطم و دوران بروز احساس حقارت است.

دو: دوران پیری

کهن سالان بر اثر ناتوانی روزافزون، در خود احساس ضعف و حقارت می کنند و می کوشند از هر راهی که ممکن است، قدرتی به دست آورند و به وسیله آن، حقارت خویش را جبران نمایند. اینان به خاطر دارند که دیروز قوی و توانا بودند و اینک فرسوده و ناتوان شده اند، اعصاب پولادینشان لرزان گردیده و قوای بدنشان به سستی گرائیده است، چشمشان کم فروغ و گوششان ضعیف و اندامشان سست شده و قدرت فعالیت و تحرک را از دست داده اند.

دیروز خود حامی دیگران بودند؛ ولی امروز مانند کودکان به حمایت و دستگیری دیگران نیاز دارند. ناتوانی و عجز ایام پیری، یک ضعف تخیلی و حقارت موهوم نیست که با تجزیه و تحلیل روانی بتوان آن را برطرف نمود، بلکه یک ضعف واقعی و حقیقی است که دامن گیر کهن سالان می شود، دردی که در تمام قوای آنها اثر نامطلوب می گذارد.

خودنمایی و کتمان حقارت از راه های مختلف

جوانان و پیران هر دو از یادآوری گذشته خود احساس حقارت می کنند. با این تفاوت که گذشته جوان، ضعفِ دوران کودکی است و گذشته پیران، قوت و نیرومندی ایام جوانی است. لذا احساس حقارت پیران به مراتب شدیدتر و خطرناک تر از جوانان است.

جوانان راه فراز زندگی را می پیمایند و به سوی قدرت پیش می روند. هر روزی که بر آنان می گذرد، نیرومندتر می گردند و به تدریج نگرانی های گذشته را فراموش می کنند و عقده حقارتشان خودبه خود گشوده می شود، ولی پیران در راه نشیب زندگی قدم برمی دارند و هر روز که بر آنان می گذرد، ناتوان تر می شوند و قهراً احساس ضعفشان شدیدتر و عقده حقارتشان محکم تر می گردد. لذا در هنگام عکس العمل نشان دادن، کهن سالان نمی توانند مانند جوانان به نعره زدن و فریاد کشیدن یا تخریب و تهاجم، قدرت نمایی، اظهار وجود و جبران احساس حقارت نمایند، بلکه برای این که از گردونه کاملاً خارج نشوند و تمام ارزش و شخصیت خود را از دست ندهند، کوشش می کنند تا از راه های ممکن برای خود جایی باز کنند و با به دست آوردن قدرت یا ثروتی، خود را به حساب بیاورند و به این وسیله، حقارت خویش را بپوشانند و احیاناً برای ابراز وجود و عرضه شخصیت، دست به کارهایی خطرناک می زنند که ذیلاً به بعضی از آنها اشاره می کنیم.

الف: جمع ثروت

یکی از مجاری کسب قدرت برای تمام طبقات مردم، در همه ادوار زندگی، گردآوری ثروت و جمع مال است؛ زیرا اکثر مردم ثروتمندان را نیرومند، مهم و صاحب امتیاز تلقی می کنند و آنان را با دیده احترام و تکریم می نگرند. ثروت می تواند بسیاری از عیوب و نقایص را بپوشاند و به آدمی جمال و زیبایی اجتماعی ببخشد. لذا سال خوردگان، مناسب ترین وسیله قدرت یابی و تفوق جویی و بالاخره جبرانِ حقارت را که با مزاج ناتوانشان سازش دارد، جمع آوری ثروت می دانند. اینان می توانند از راه جمع آوری مال، کسب نیرو کنند و به این وسیله برتری خود را اثبات نموده و ضعف و حقارت خویش را بپوشانند. به همین خاطر است که آدمی وقتی پیر می شود، به طور آگاه یا ناآگاه در ثروت اندوزی حریص تر می گردد و بیش از پیش به اموال خود دل بستگی و علاقه نشان می دهد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«یهْرِمُ ابْنُ آدَمَ وتَشِبُّ مِنْهُ اثْنَتانِ اَلْحِرصُ وَالأمَلْ؛(307) فرزند آدم به پیری می رسد ولی دو صفت در وجودش جوان می گردد یکی حرص و دیگری آرزو».

در حدیث دیگری فرمودند:

«الشَّیخُ شابٌّ فی طَلَبِ الدُّنِیا؛(308) پیر سال خورده و ناتوان در دنیاطلبی جوان و تواناست».

ب: مداخله در امور دیگران

بعضی از پیرانِ فاقد ثروت، برای آن که خود را بنمایانند و اظهار وجود نمایند، به اظهارنظر در کارهای دیگران می پردازند. در محیط خانه به کودکان تندی و خشونت می کنند، به جوانان اندرز و نصیحت می گویند یا آنان را مورد توبیخ و سرزنش قرار می دهند، در کارهای میان سالان تفتیش و تفحص می کنند و بدون این که از آنان خواسته باشند اظهارنظر می کنند و تاجایی که دستشان برسد در کوچه و بازار، در کوی و برزن، مسجد و معبد در امور مردم مداخله می نمایند و نسبت به اعمال شان نظر موافق یا مخالف می دهند و گاهی در این کار آن قدر زیاده روی می کنند که همه را به ستوه می آورند.

ویل دورانت می گوید: «یکی از مسایل دقیق روان شناسی امروز این است که آیا جوانان در ارتکاب محرمات بیشتر لذت می برند یا پیران در تخطئه و نکوهش آنان؛ از نظر اخلاق، زندگی دو دوره دارد: دوره نخستین، فرو رفتن در لذات و شهوات و دوره دوم پند و نصیحت به دیگران است. در این دوره شهوات به حزم و احتیاط بدل می گردد و طوفان امیال رنگ اندرز به خود می گیرند».(309)

ج: نقل قصه های عجیب و غریب

بعضی از پیران و سال خوردگان برای اظهار وجود و جلب توجه دیگران و جبران حقارت خود گاهی قصه های عجیب و غیرواقعی را به عنوان مشاهدات ایام عمر خود نقل می کنند و گاهی خود را قهرمان وقایع مهم و پرهیجان معرفی می نمایند و گاهی روزگار گذشته و حال را با هم می سنجند و بر خوبی های گذشته افسوس می خورند و از بدی های کنونی ابراز تأسف و تأثر می کنند. آنان در این قبیل گفتار و رفتارشان یک هدف اساسی دارند و آن، این که در مقابل دیگران عرض اندام کنند، تفوق و برتری خود را نشان دهند، ضعف خویشتن را بپوشانند و از احساس حقارت درونی خود بکاهند.

د: عکس العمل های خطرناک

اگر جوانان و میان سالان نسبت به سال خوردگان سخت گیری کنند و به آنان میدان خودنمایی و عرض وجود ندهند و با تندی و خشونت برخورد نمایند، ممکن است گروهی از آنان به عزلت و انزوا بگرایند و بدون این که آسیبشان به کسی برسد، باقی مانده عمرشان را با سکوت و انزوا بگذارنند؛ ولی گروه دیگر، خصوصاً اگر بی ایمان و نادان باشند، ممکن است برای جبران حقارت خود به عکس العمل های خطرناک دست بزنند و در خانواده و اجتماع، مفاسد بزرگی به بار بیاورند. مثلاً دختران پاک دامن را رمی به بی عفتی کنند، به پسران عفیف و شریف تهمت بزنند، بین زنان و شوهران جدایی بیفکنند، فرزندان را بر ضد پدر و مادرشان بشورانند، محیط خانه را دچار بی نظمی و اختلال کنند، در اجتماع نیز جوانان را علیه بزرگ سالان تحریک نموده و بشورانند، بین مردم تفتین و افساد کنند، بذر اختلاف و ناسازگاری بیفشانند، افراد را به جان هم بیندازند و خلاصه برای آن که خود را منشأ اثر نشان دهند و توجه دیگران را به خود جلب نمایند، ممکن است مرتکب انواع گناهان و پلیدی ها شوند و زیان های غیرقابل جبرانی به بار آورند. اینجاست معنای کلام امام هادی علیه السلام به خوبی فهمیده می شود که فرمودند:

«مَن هانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ فلا تأمَن شَرَّهُ؛ کسی که خود را ناچیز و خوار می یابد و در باطن احساس ذلت و حقارت می کند، از شر او ایمنی نداشته باش».(310)

این ها و ده ها پیامدهای دیگری که ممکن است از پیر حقیر سرزند.

آثار و تبعات عقدة حقارت

زمانی که عقده حقارت در فرد شدت یافت، او برای کاهش و پیش گیری از خطرهای احتمالی آن به مکانیزم های دفاعی جبران، متوسل می شود. حال گاه جبران، واقعی و حقیقی است که موجب کاهش عقده حقارت و دست یابی به تعادل می گردد، ولی در بسیاری از موارد، جبران ها، انحرافی و کاذبند که در این صورت احساس حقارت در یک دور باطل، نه تنها کاهش نمی یابد، بلکه به صورتی ویران گر و مخرب تشدید می گردد. این همان صورتی است که پیامدهای ناگوار دارد و منظور ما در این جا اشاره به برخی از آن پیامدهای ناگوار است که ذیلاً به صورت اجمال و اختصار به آنها می پردازیم.

الف: کتمان حقارت و خودنمایی

افراد مبتلا به این حس وقتی در خود استعداد جبران صحیح آن را نمی یابند، درصدد برمی آیند که با کتمان آن و خودنمایی به شیوه های مختلف و ریاکاری، نظر اطرافیان را نسبت به خود منحرف ساخته و به خود جلب نمایند. این خودنمایی ها در افراد مختلف به صورت های گوناگون ظهور و بروز دارد. به عنوان نمونه انسان های ترسو ژست شجاعانه می گیرند و می خواهند خود را شجاع و با شهامت نشان دهند. یا جوان شکست خورده در تحصیلات عالی و یا در رسیدن به یک موقعیت اجتماعی، می خواهد خود را تحصیل کرده و موفق جلوه دهد و از هر راه ممکن خودنمایی نموده و در جامعه اظهار وجود نماید ولو با پوشیدن لباس های تجملی، آرایش های کذایی، شبهه افکنی، سنت شکنی، ادای استاد یا دانشجو یا دکتر را درآوردن، لباس های شهرت پوشیدن، ادای فوتبالیست ها یا چهره های معروف سینما را درآوردن، سفره های رنگین، کتاب خانه های کذایی، تهیه تجملات پرزرق و برق در منازل و… همه این ها برای کتمان آن حقارت درونی است و می خواهد خود را در ظاهر به گونه ای غیر از آنچه که هست نشان دهد.

ب: بدرفتاری با دیگران

افراد مبتلا به عقده حقارت برای جبران آن دست به کارهای غیرعادی و نامطلوب می زنند، در خانه با کودکان و دیگر افراد منزل بدرفتاری دارند، دشنام می دهند، با ضرب و شتم، ایجاد رعب و وحشت می نمایند و ضمناً اعمال ناپسند خود را به حساب تربیت فرزندان و انضباط خانوادگی می گذارند. هم چنین در برخورد با همسایگان، دوستان و همکاران بدرفتاری دارند و احیاناً جست وجو در کار و زندگی آنها نموده و بالاخره در هر مناسبتی می خواهند ولو با اعمال خلافشان خود را مطرح نمایند.

ج: تخریب دیگران

افراد مبتلا به این حس، وقتی نتوانند خود را مسلط و مهتر و برتر سازند درصدد استفاده از تخریب دیگران برمی آیند. به ویژه نسبت به کسانی که در دل کدورتی دارند، حساسیت بیشتری نشان می دهند. همواره در کمین رفتار و جزئیات زندگی آنان هستند و اگر کوچک ترین خطایی ببینند آن را بزرگ کرده و در برابر دیگران آنان را به باد استهزا می گیرند. برای جبران حقارت درونی خود به ترور شخصیت افراد اقدام می کنند. در این راستا از هر نوع تهمت، غیبت، استهزا، اسناد القاب بد، شایعه پراکنی و دروغ پردازی ابایی ندارند، و با ابزارهای آلوده، به تخریب و تضعیف دیگران می پردازند. چه زیبا فرمودند معصومین علیه السلام که این نوع کارها از خواری و ذلت نفس افراد است. رسول خدا فرمودند:

«لا یکذِبُ الکاذِبُ اِلاّ من مَهانَةِ نَفْسِهِ؛(311) دروغ گو هرگز دروغ نمی گوید مگر بخاطر حقارتی که در نفس خود احساس می کند».

و نیز علی علیه السلام فرمود:

«الْغَیبَتُه جُهدُ الْعاجِز(312)؛ نهایت تلاش یک فرد عاجز و حقیر غیبت کردن است».

و امام هادی علیه السلام فرمود:

«مَنْ هانَتْ عَلَیهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَنَ شَرِّهُ(313) ؛ کسی که خود را خوار و ناچیز و حقیر می یابد و در باطن احساس ذلت و حقارت می کند، از شر او در امان مباش».

د: خودباختگی و روشن فکرنمایی

افراد مبتلا به این حس گرفتار فقدان اعتماد به نفس، وابستگی شدید، عدم اتکا به خود، خودباختگی و بی هویتی می شوند. این صفات در دوران مختلف زندگی از طفولیت تا کهن سالی در هر زمان به تناسب سن و سال آنها ظهور می نماید. مثلاً در دوران کودکی به صورت جدا شدن از والدین، ترس از مدرسه، کم رویی، و در دوران جوانی به صورت انزوا و کناره گیری و در سنین جوانی و بالاتر احیاناً به صورت روآوردن به فرهنگ های بیگانه و تمدن های دیگران، ظاهر می شود. از آن جا که این فرد در جامعه خودی و فرهنگ ملی و دینی خود، خود را ناتوان و شکست خورده می بیند، مدعی می شود که چون جامعه سنتی، پاسخ گوی نیازشان نیست، به دنبال جامعه ای مدرن و فرهنگی فراتر از فرهنگ جامعه سنتی خود می باشد. در حالی که مسأله چیز دیگری است و او برای جبران حقارت خود چنین می گوید. این افراد کهتر و حقیر در هر سه نهضت: مشروطه، صنعت نفت و انقلاب اسلامی، به وضوح دیده می شوند. عده ای در هر سه مرحله بودند که تمام تلاششان در وابسته کردن کشور به بیگانه بوده و تمام حرفشان این بود که ما بدون اتکا به بیگانگان توان ادامه زندگی و پیشرفت را نداریم، و غرب زدگی چیزی جز خودباختگی در برابر غرب نیست و امام راحل مکرر به این جهت در کلمات خود اشاره داشتند و این بینش را همواره مایه بدبختی جامعه می دانستند.(314)

ه: رو آوردن به کام جویی های موقت

روآوردن به لذت ها و تجملات، موقتاً فکر مشکلات را از ذهن بشر خارج می سازد. افراد مبتلا به عقده حقارت، از سویی به علت شکست های پی درپی احساس می کنند که باید از هر راه ممکن سطح ارزشی خود را بالا ببرند و از سوی دیگر خود را برای اصلاح رفتار یا تغییر جهت اساسی در سطح بالاتر نالایق می بینند. لذا به کام جویی های موقت پناه می برند. از قبیل نوشیدن مشروبات الکلی، استعمال مواد مخدر، لذت های جنسی و بالأخره انبوهی از تفریحات و هیجان های رایج که به طور موقت باعث ارضای خواسته است که متأسفانه این نوع کام جویی ها در جامعه به راحتی در دسترس افراد قرار دارد و آثار شوم آنها نیز به وضوح مشاهده می شود؛ چون با تن دادن به این نوع جبران های کاذب، نه تنها احساس حقارت درونی جبران نمی شود، بلکه به طور طبیعی شدت پیدا کرده و نیاز به جبران را در فرد، افزایش می دهد. لذا جامعه مبتلا به چنین حالتی، رنگ سعادت و خوشبختی را نخواهد دید و دایم باید وابسته به غیر باشد به همین جهت رو آوردن به کام جویی های موقت غالباً طرح استعمار برای کشورهای زیر سلطه است.

و: خود برتربینی

انسان در اثر ابتلا به عقده حقارت دچار بیماری کبر و خودبرتربینی می شود، به مردم بی اعتنا می شود، تجاوز می کند، به عصیان و طغیان می گراید، مردم را به حساب نمی آورد، اصول اخلاقی را رعایت نمی کند و خلاصه به جای تواضع در برابر دیگران، جبار و بی پروا می شود، دست به هر عمل ناروایی می زند و خود را برتر از این می داند که از کسی بپرسد یا به نصایح یا انتقاد دیگران گوش فرا دهد. چه زیبا فرمود امام صادق علیه السلام:

«ما مِنْ رَجُل تَکبَّرَ أو تَجَبَّرَ اِلاّ لِذِلَّةِ وَجَدَها فِی نَفْسِهِ؛(315) هیچ انسانی خودبین و متجاوز نمی شود و به تکبر و جباریت و ستم گری آلوده نمی شود، مگر به خاطر ذلت و حقارتی است که در ضمیر خود احساس می کند».

جان دیویی می گوید: «میل به قدرت طلبی در افرادی شدید است که مبتلا به احساس حقارت یا عقده حقارت هستند و برای جبران و نقایص شخصی می کوشند تا دیگران را تحت تأثیر خود قرار دهند و از این راه توجه آنان را به قدرت و نیروی خود جلب نموده و به این وسیله حقارت خویش را جبران نمایند».(316)

ز: ریاست طلبی، بزه کاری، خودکشی و …

پیامدهای عقده حقارت بسیار است و ما را مجال نقل همه آنها نیست. روان شناسان، حس پوچی و نیهلیستی و در نتیجه بزه کاری، بی اعتنایی به قانون، گریز از مسئولیت، دزدی، ریاست طلبی، بی اشتهایی عصبی و بالاخره خودکشی را از جمله پیامدهای آن معرفی کرده اند. افراد مبتلا به این حس دست به هر کاری برای مطرح ساختن خود می زنند ولو آن کار به نابودی آنان ختم شود.(317)

این فصل ادامه دارد …

تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری حوزه محفوظ است. ۱۳۹۸©
بازنشر مطالب خبرگزاری حوزه در سایر خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها بدون ذکر منبع آزاد است.


طعم موردعلاقه کیکت رو انتخاب کن

سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی

یکی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خود کم بینی است عقده حقارت به حالت سرکوفتگی و افسردگی همراه با کینه توزی که به سبب ناکامی و تحمل رنج و خفت و حقارت پدید می آید، تعریف شده است. «احساس حقارت» داشتن، همان طور که از کلمه دومش بر می آید، یعنی اینکه یک نفر حس کند در برابر دیگران کوچک است و خودش را دست کم بگیرد. البته همان طور که از کلمه اولش هم بر می آید، نشان از این دارد که این «خودکم بینی» چندان ربطی به واقعیت ندارد و بیشتر باور و حس یک آدم است نسبت به خودش.اگر در ملکوت الله پاک و منزه و بزرگ و در آیات و نشانه های او دقت کنیم، می بینیم عزت نفسی که خداوند تبارک و تعالی به ما بخشیده و ما را به وسیله آن از دیگر موجودات برتر دانسته را باید محترم بشماریم. در واقع اگر انسان نفس خود را عزت بخشد، همان نفس با عزت را نیز خواهد یافت. «عقده حقارت» دارای ماهیت فطری نبوده و اختصاص به طبقه یا قشر معینی ندارد، بلکه عارضه ای ست که علل پیدایش آن را باید در تربیت و پرورش اولیه فرد و روابط و مناسبات متقابل او با محیط در دوران کودکی تا بلوغ جست وجو کرد.مثل تبعیض، نازپروردگی، نقص عضو، عدم ارزش گذاری های خانواده برای شخص، عدم مسئولیت دادن و. … از علل دیگر می توان این گزینه ها را نام برد.1. بی احترامی به دیگرانآدم هایی که برای خودشان احترام قائل نیستند، به دیگران هم احترام نمی گذارند، آنها فکر می کنند چون خودشان، خودشان را قبول ندارند، پس نباید کس دیگری را هم قبول داشت. آنها کوچک ترین مشکل دیگران را چنان به رخ شان می کشند که آنها تحقیر شوند.2. دهن بینیهمان قدر که آدم های دارای عزت نفس بالا خودمختار هستند، برعکس، آدم های خودکم بین با کوچک ترین توصیه دیگران، یک دفعه مسیر زندگی شان را عوض می کنند. کافی است که به این آدم ها بگویی لباس شان زشت است، دیگر عمراً فراد آن لباس را تنشان ببینید. اگر دقت کنید، می بینید که احساس حقارت، یا خودش را با انتقاد ناپذیری شدید نشان می دهد یا انتقاد پذیری شدید! 3. انزواکسانی که احساس حقارت دارند، فکر می کنند دیگران هم مثل خودشان، آنها را غیرجذاب، خنگ و خسته کننده می دانند. به همین خاطر سعی می کنند تا جایی که می شود، توی چشم نباشند و با کسی دهان به دهان نشوند تا ضعف خیالی شان مشخص نشود. رقابت گریزی آدم های خود کم بین با اینکه دلشان می خواهد همیشه برنده شوند، سعی می کنند تا جایی که می توانند وارد هیچ رقابتی نشوند. آنها خودشان فکر می کنند که بازنده خواهند بود و بازندگی هم یک فاجعه دیگر است!باید خودتان دست به كار شوید، اگر بخواهم در یك كلمه راه حل به شما معرفی كنم، باید بگویم شما باید خودتان را باور كنید. در تمام شرایط باید خودتان باشید. خودِ خودتان4. انتقادناپذیرییکی از علت هایی که آدم ها انتقاد پذیر نیستند، همین است که آنها هر نوع انتقاد سازنده یا ناسازنده ای را دشمنی تلقی می کنند. خودکم بین ها دوست ندارند کسی ناتوانی های آنها را گوشزد کند.5. توهم توطئهکسانی که برای خودشان ارزشی قائل نیستند، فکر ی کنند که همیشه دشمن های فرضی ای نشسته اند در فکر دسیسه تا آنها را از هر جایی که هستند پایین بکشند. در واقع این آدم ها این جوری خودشان به عوامل بیرونی نسبت دهند تا حقارت خودشان. البته توهم توطئه در شکل شدیدش یک بیماری روانی است و باید درمان شود.بنابراین برای آن که بتوان با «عقده حقارت»، به سازشی منطقی رسید یا آن را از وجود خویش دور ساخت، لازم است درباره آن شناسایی کافی پیدا کرد. وقتی انسان در گزینش هدف های زندگی خود، اندیشه های خام و بی حاصل می پرورد یا سعی می کند با محال درآویزد و یا تنها تمایلات و منافع شخصی را وجهه ی همت و کوشش خویش قرارمی دهد، مفهوم اش این است که راه گریز خود را در شکست و نومیدی می جوید؛ تا حالا شده که خودتان برای تشویق خودتان آب طالبی بخرید، شده که نظر دیگران را درباره موقعیت تان در نظر نگیرید و شده که برای موفقیت های کوچک و بزرگ خودتان، جایزه بخرید؟ یکی از راه هایی که می تواند به شما کمک کند تا از پس احساس حقارت تان بر بیایید ، این است که راه هایی برای تشویق خود پیدا کنید. باور کنید خیلی لذت بخش است که آدم بعد از موفقیت در یک آزمون زندگی، اولین شیرینی موفقیتش را خودش بخورد و بعد آن را به دیگران تعارف کند. تا حالا مزه این شیرینی را چشیده اید؟باید خودتان دست به كار شوید، اگر بخواهم در یك كلمه راه حل به شما معرفی كنم، باید بگویم شما باید خودتان را باور كنید. در تمام شرایط باید خودتان باشید. خودِ خودتان. باید با تمام وجود، خودتان را بپذیرید. حتماً می‌پرسید چگونه می‌توانم چنین كار مهمی را انجام دهم. مكانیزم باور خود، عزت نفس است. برای اینكه خودمان را باور كنیم باید عزت نفس را در درون خودمان افزایش دهیم. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن؛ این حس از مجموعه افكار، احساسات ، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی می شود.می اندیشیم كه فردی با هوش یا كودن هستیم، احساس می كنیم كه شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم، مورد قبول و اطمینان هستیم یا خیر؟ خودرا دوست داریم یا نداریم؟ همانطور كه ملاحظه می كنید، مولفه های عزت نفس گسترده و پیچیده است. مجموعه این برداشت ها و ارزیابی ها و تجاربی كه از خویش داریم باعث می شود كه نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، یا بر عكس احساس ناخوشایند بی كفایتی داشته باشیم؛ لازم به ذكر است كه اعتماد به نفس و در یك كلام تمام ویژگی‌های مثبت فرد، برآیند عزت نفس بشمار می آید. یعنی از عزت نفس ناشی می شود.

منبع:تبیان

چگونه احساس کمبود نکنیم

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


مشاوره تحصیلی و انتخاب شغل


درمان اختلالات گفتاری کودکان


راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش


حس می کنی دچار کم شنوایی شدی؟


سینما رو به خونت بیار!


صفر تا صد یک شغل پولساز برای خانم ها


آموزش زبان را با یک جلسه رایگان شروع کن


بهترین راه بهبود کیفیت هوا در خانه

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


بهترین پیشنهادهای خرید برای کتاب کودک


تا60%تخفیف پرطرفدارترین محصولات جنسی

بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت


مرجع معتبر و رسمی خرید انواع گیفت کارت

سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

نیاز به توجه و محبت یکی از نیازهای طبیعی همه انسان‌‌ها است اما در برخی از افراد گاهی این نیاز از حد نرمال خود فراتر می‌رود بطوریکه فرد تمام تلاشش را می‌کند تا در مرکز محبت و توجه اطرافیان و بخصوص شریک‌عاطفی‌اش باشد و نسبت به بی‌توجهی و سردی به شدت حساس و زودرنج می‌شود. نیاز به محبت و توجه بیش از حد کیفیت زندگی و رابطه عاطفی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد و باعث آزار خود فرد و اطرافیانش می‌شود. در این مقاله نشانه‌ها و دلایل کمبود محبت و توجه را شرح دادیم و راهکارهایی برای رهایی و درمان این موضوع ارائه می‌دهیم.

فهرست مطالب

افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، اهمیت فراوانی برای جلب محبت قائل می‌شوند و حتی به هیچ چیز دیگری به جز دریافت توجه و محبت دیگران فکر نمی‌کنند. فردی که عقده کمبود محبت دارد، برایش بسیار سخت است که اجازه بدهد مهر ورزیدن فرایند طبیعی خودش را طی کند. حتی فکر دریافت محبت، آنها را مضطرب می‌کند. محبت دیدن از سوی دیگر  هیجان‌زده و وحشت‌زده‌شان می‌کند و شب و روز فکرشان این است که چطور می‌توانند مورد محبت و توجه دیگران قرار بگیرند؛ به عبارتی می‌توان گفت که آنها وسواس محبت پیدا می‌کنند.

 اکثر افرادی که کمبود محبت دارند، انحصارطلب می‌شوند و دوست دارند اشخاصی را که به آنها محبت می‌کنند، کنترل کنند. البته آنها لزوماً سعی نمی‌کنند که زندگی دیگری را تحت کنترل خود دربیاورند، تلاش‌های انحصارطلبانه آنان فقط روشی برای جلوگیری از شعله‌ور شدن درد و رنج خودشان است. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، معمولاً در ناخودآگاه خود باور دارند که اگر محبوب‌شان را تحت نظر بگیرند، هرگز او را از دست نخواهند داد. ترس از طرد شدن ، آنان را تشنه قدرت و کنترل می‌کند. در هر حال این انحصارطلبی و دیکتاتورانه غالباً منجر به اختلاف یا جدایی می‌شود.

چگونه احساس کمبود نکنیم

افرادی که کمبود محبت و توجه دارند، از همسر یا نامزدشان یا هر فردی که پیوندی عاطفی با او برقرار کرده‌اند، توقع زیادی دارند. برای مثال چنین جملاتی را زیاد از زبان آنها می‌شنویم: “درست وقتی بهت نیاز داشتم، پیشم نبودی” یا “انتظار داشتم کار خاصی انجام بدی، اما تو چیکار کردی؟ هیچ کار!” عشق از نظر آنان مطلق و بی‌قید و شرط است؛ در صورتی‌که حتی یک مادر هم نمی‌تواند چنین عشق بی قید وشرطی را به فرزندش بدهد.

افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، حاضرند از بسیاری چیزها در راه رسیدن به عشق و محبت صرف نظر کنند. به نظر آنها هر اتفاقی بهتر از این است که عشق‌شان را از دست بدهند. در نتیجه فرد تشنه عشق و محبت غالباً نیازها و رفاه خود را نادیده می‌گیرد. فردی که کمبود محبت دارد، اگر احساس کند که عشقش در حال فاصله گرفتن از او است و نسبت به او سرد شده است ، حاضر است زمین و آسمان را به هم بدوزد تا او را برای خود نگه دارد. چنین فردی از احساس بی‌ارزش بودن رنج می‌برد و تصور می‌کند که عشق به زندگی او ارزش و معنا می‌دهد؛ به همین دلیل حتی حاضر است که عشقش از او سوءاستفاده کند، اما ترکش نکند.

برخی از افرادی که کمبود محبت دارند، هر چقدر هم که سعی کنند، نمی‌توانند خودشان را راضی کنند که به دیگران اعتماد کنند. آنها پیوسته به دیگران مشکوک‌اند و همین شک و تردید دائمی پیوند عاطفی‌شان را با دیگران به تدریج سست می‌کند. فرد دچار عقده کمبود محبت همواره منتظر است که طرف مقابل او را ترک کند یا به نحوی به او آسیب بزند؛ چنین انتظاری باعث می‌شود که توهماتش برایش واقعی به نظر برسد. بی‌اعتمادی آنها به دیگران آن‌قدر شدید است که حتی واقعیت‌ها وارونه به نظرشان جلوه‌گر می‌شود و آنچه را که خوب است، بد و آنچه را که بد است، خوب می‌بینند. فرد تشنۀ محبت در همه جا به دنبال انگیزه‌های مخفی، برنامه‌های پنهانی و توطئه‌های مغرضانه می‌گردد. این بدبینی شدید بخشی از ترس همیشگی‌ او از احتمال آزار دیدن از سوی محبوب است.

سوءاستفاده از هر نوعی که باشد، غیرقابل قبول است. متأسفانه کمبود محبت غالباً افراد را وارد دور باطلی می‌کند که حاضراند هر رفتاری را از سوی شریک عاطفی‌شان بپذیرند. آنها متوجه تفاوت بین اختلاف نظر یا مشاجره و سوءاستفاده نمی‌شوند. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، سعی می‌کنند از هر چیزی را بپذیرند تا محبت طرف مقابلشان را از دست ندهند، اما متاسفانه جز دلشکستگی‌های پی در پی چیزی نصیب‌شان نمی‌شود. به همین دلیل است که بهره‌گیری از کمک تخصصی یک مشاور با تجربه برای رهایی از کمبود محبت و درمان آن ضروری است.

 زمانی‌که فرد دچار کمبود محبت است اولین احتمالی در ذهنش پررنگ می‌شود این است که  فرد جذاب و  دوست داشتنی نیست  و به همین خاطر است که وقتی اطرافیان و بخصوص همسر یا عشقش به او محبت و توجه نمی‌کند ، در واقع خودش را مقصر اصلی این موضوع می‌داند.

یکی از دلایل اصلی نیاز شدید به توجه و محبت، پایین بودن عزت نفس در فرد است. پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس باعث می‌شود فرد برای به دست آوردن حس ارزشمندی همواره به توجه و محبت طرف مقابلش احتیاج داشته باشد. این مورد در افرادی که در زندگی‌شان اهداف و دستاورد‌های ارزشمندی ندارند و شکست‌های کوچک و بزرگی را تجربه کردند بیشتر دیده می‌شود.

دلبستگی نا‌ایمن در دوران کودکی یکی از دلایل مهم عقده کمبود محبت و بوجود آمدن تله شخصیتی مهرطلبی در فرد است. افرادی که در کودکی به دلیل روش تربیتی والدینشان نتوانسته‌اند یک ارتباط عاطفی ایمن با مادر و پدر خود برقرار کنند ممکن است به کمبود محبت دچار شوند و به جبران محبتی که باید از والدین دریافت می کردند در بزرگسالی توجه‌طلب و مهر‌طلب شوند و روابط عاطفی‌شان بطور منفی تحت تاثیر قرار گیرد.

افرادی که در گذشته روابط عاطفی ناموفق داشتند و یا در روابط‌شان مورد سوء استفاده عاطفی قرار گرفتند نیز ممکن است دچار عقده کمبود محبت و نیاز شدید به توجه شوند. بدلیل اینکه این نیازشان در گذشته به درستی برآورده نشده و ناکام شده‌اند، در حال حاضر تشنه محبت و ابراز احساسات طرف مقابل‌شان هستند.

مهمترین کاری که باید انجام دهید این است که بدانید نسبت به چه کسانی انتظار محبت بیشتری دارید. میزان محبتی که شما را راضی می‌کند چقدر است؟ و نهایتا مشخص کنید که به چه دلیل نیاز دارید از این اشخاص محبت بیشتری دریافت کنید؟ وقتی شما انتظارات خود را دقیقا مشخص کنید و به این سوالات مهم جواب دهید، باورهای مرکزی شما روشن می‌شود. اما نکته مهم اینجاست که فقط صرفاً آگاهی پیدا کردن از این انتظارات نیمی از مسیر شماست می‌توانید به کمک یک مشاور دلیل این انتظارات‌تان را می‌توانید به درستی پیدا کنید.

عقده کمبود محبت غالباً پیامد نشناختن خود و دوست نداشتن خود است. اگر دائماً از این احساس آزاردهنده رنج می‌برید که هیچ کس در این دنیا دوستتان ندارد، باید بدانید که این احساس ناخوشایند در واقع ضرورت یادگیری دوست داشتن خود را به شما اعلام می‌کند. همواره در جستجوی عشق و محبت بی‌قید و شرط بودن دور باطلی است که باید هرچه سریع‌تر آن را متوقف کنید. چنانچه ویژگی‌های مثبت خود را به رسمیت بشناسید و یاد بگیرید که با خود واقعی‌تان آشتی کنید و در کمال صلح و صمیمیت زندگی کنید، آن‌گاه این دور باطل تمام می‌شود. وقتی خودتان را دوست داشته باشید، به تدریج متوجه می‌شوید که برای احساس خوشبختی کردن در زندگی به عشق دیگران نیاز ندارید. خدا را چه دیدید، شاید وقتی یاد گرفتید که خودتان را دوست داشته باشید و عشق واقعی را به خودتان ارزانی کنید، دیگران هم قلب‌شان را به روی شما باز کنند.

از انجام دادن چه کارهایی لذت می‌برید؟ یافتن فعالیت‌هایی که باعث شادی‌تان می‌شود، گامی اساسی برای متوقف کردن دور باطل کمبود محبت است. فهرستی از سرگرمی‌های مورد علاقه‌تان، مانند خواندن یا نوشتن را تهیه کنید. اگر تا به حال سرگرمی مفرحی را تجربه نکرده‌اید، فعالیت‌هایی مانند نقاشی یا یادگیری زبان را که همیشه دوست داشته‌اید، انجام بدهید در فهرستتان بنویسید.

نباید صرفا روی یک نفر برای دریافت محبت و توجه تمرکز کنید، باید منابع حمایتی دیگری نیز پیدا کنید مانند دوستان و خانواده‌تان. زمان بیشتری را با دوستان و خانواده‌تان صرف کنید تا توجه و محبت بیشتری از سوی آنها دریافت کنید. به این موضوع دقت کنید که نباید برای تامین نیاز‌تان به محبت صرفا بروی یک نفر تکیه کنید چون زمانی‌که او به هر دلیلی در زندگی شما نباشد دچار فروپاشی احساسی می‌شود.

جنبه‌هایی از زندگی‌تان را که درصدد بهبودشان هستید، در نظر بگیرید. به جای این که به مواردی فکر کنید که تغییر دادن‌شان از توان‌تان خارج است، روی جنبه‌هایی از زندگی‌تان که می‌توانید برای بهبودشان تلاش کنید، متمرکز شوید. برخی افراد از وضعیت مالی‌شان راضی نیستند؛ عده‌ای معتقداند که باید بیشتر به سلامت‌شان توجه کنند. هر موردی که را فکر می‌کنید در زندگی‌تان به اصلاح و بهبود نیاز دارد، بنویسید و برای انجام آن برنامه‌ریزی کنید.

زبان عشق خود را بشناسید. افراد مختلف برای ابراز و دریافت احساسات روش‌های مختلفی دارند، این روش‌ها را بطور کلی به 5 روش دسته بندی می‌شوند: ابراز احساسات کلامی زمان گذاشتن، خدمت کردن، تماس فیزیکی و هدیه دادن. شناسایی زبان عشق به شما و همسرتان کمک می‌کند تا روش‌های موثر ابراز احساسات نسبت به هم را یاد بگیرید و صرف انرژی و زمان کمتری بهترین نتیجه را بگیرید.

 

نیاز به محبت در همه افراد یک امر طبیعی است اما افرادی بیش از حد نیاز به محبت و توجه دارند عمدتا تمام حواس و تمرکزشان را روی دریافت عشق و محبت از طرف مقابل‌شان می‌گذارند، سعی می‌کنند طرف مقابل‌شان را کنترل کنند تا منبع تامین نیازشان را از دست ندهند، به طرف مقابل‌شان وابسته و نیازمند هستند و حتی گاهی برای دریافت محبت و توجه حاضر می‌شوند به طرف مقابل‌شان التماس کنند و یا هرچیزی را در بپذیرند، به بقیه افراد اعتماد نمی‌کنند، همیشه احساس تنهایی می‌کنند و فکر می‌کنند دوست داشتنی نیستند. دلیل این کمبود و عقده محبت ممکن است پایین بودن عزت نفس فرد، تجربه روابط عاطفی ناموفق ویا داشتن دلبستگی ناایمن در دوران کودکی‌شان باشد. برای درمان و مقابله با این موضوع باید انتظارتتان را از اطرافیان‌تان را بطور واضح مشخص کنید و پیدا کنید چرا این باور در شما ایجاد شده است که فرد یا افراد خاصی باید نسبت به شما بیش از حد توجه و محبت داشته باشند به کمک مشاور می‌توانید این باورها را اصلاح کنید، خودتان به خودتان محبت کنید، منابع حمایتی‌تان را گسترده کنید، روی جنبه‌های مختلف زندگی‌تان تمرکز کنید و زبان ابراز و دریافت عشق‌تان را پیدا کنید.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

29 بازدید

265 بازدید

292 بازدید

247 بازدید

442 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودمچگونه احساس کمبود نکنیم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

کمبود عاطفی چه نشانه‌هایی دارد؟

کد: 139806304061812820

دوشنبه 1 مهر 98، 17:37

دوشنبه 98/7/01،

تهران

, (اخبار رسمی):
 زمانی که از کمبود محبت صحبتی می‌شود، در ذهن بسیاری از افراد می‌آید که زنان نیاز به محبت و توجه بیشتری دارند و کمبود محبت باعث ضربه عاطفی در آنها می‌شود. در ادامه مهم‌ترین نشانه‌های کمبود محبت و روش‌های حل آن معرفی شده است.

مهم‌ترین نشانه‌های کمبود محبت

کمبود محبت نشانه‌های متعددی دارد که برخی از مهم‌ترین آنها احساس تنهایی شدید، احساس دوست داشتنی نبودن، رفتارهای چسبنده و احساس بیگانه بودن فرد در محیط است.چگونه احساس کمبود نکنیم

روش‌های درمان کمبود محبت در زوج‌ها

کمبود محبت در بین زوج‌ها می‌تواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد و حتی منجر به طلاق شود. اولین گام درمان کمبود محبت در زوجها این است که روش دریافت محبت خود را مشخص کنند. زوج‌ها از هم توقع دارند همسرشان بداند زمانی که به عشق نیاز است بدون اینکه سهل انگاری شود، محبت خود را به صورت رفتاری برای او بیان کند. بسیاری از زوج‌هایی که همدیگر را دوست دارند، یکدیگر را از بسیاری از انواع بیان عشق و عاطفه محروم می‌کنند.

گام دوم این است که میزان تاثیر عاطفه و محبت را در روابط زوجین مشخص کرد. سطح این مورد در افراد مختلف متفاوت است و احتمال دارد که زوج‌ها خیلی درگیرش نباشند.

نکته مهم این است که گاهی افراد به دلیل نداشتن آگاهی، راه‌های اشتباهی برای برطرف کردن کمبود عاطفی خود انتخاب می‌کنند. برای مثال در کودکی با لجبازی و رفتارهای پر خطر و در بزرگسالی با خیانت، تهدید نشان می‌دهد.

زنان موفق در رابطه عاطفی شناخت کافی از زن و مرد دارند. این زنان موفق در رابطه آرامشی درونی دارند.

علایم اساسی کمبود محبت در کودکان

هنگامی که نیازهای عاطفی کودک در دوران کودکی برآورده نمی‌شود، شخصیت او به طور خاصی شکل می‌گیرد.

تجربه‌های دوران کودکی در افراد متفاوت است. یک دختر ممکن است مادر بی احساس و بی اعتنایی داشته باشد که نسبت به او بی توجه باشد. مساله مهم این است که در زمان کودکی اگر کمبود و عقده‌ای از طرف والدین برای کودکان موجود باشد این کمبودها بعدها در شخصیت او تاثیر می‌گذارد.

تاثیر عقده‌های کودکی بر شخصیت

خانواده کوچک‌ترین واحد اجتماعی است که به وسیله ازدواج زن و مرد تشکیل می‌شود و با تولد فرزندان تکامل می‌یابد.

مهم‌ترین و حساس‌ترین مرحله شکل‌گیری شخصیت، رفتار اجتماعی و خصوصیات فردی انسان، مرحله کودکی هر فرد است. این رفتارها تا حدودی متاثر از محیط، آموزش‌ها و عوامل باز دارنده است.

انسان به دلیل ویژگی اجتماعی بودن خود از بدو تولد تحت تاثیر افکار، عقاید و رفتار اطرافیان قرار می‌گیرد. بدین ترتیب عدم تربیت صحیح و توجه نکردن به خواسته‌های طبیعی و سختگیری‌های بی‌مورد در بسیاری از این موارد به تشکیل عقده‌های روانی منجر می‌شود.

عواملی از قبیل ترس، خشم و مهر مادری از مسائلی است که باید به دقت مورد توجه قرار بگیرد. کودک بیش از هرچیزی نیاز به احساس و محبت دارد و همین عواطف هرگاه از حد معمول بگذرد، خطرات  خانمان براندازی را به دنبال خواهد داشت.

مهم‌ترین نیازهای عاطفی مردان چیست؟

یکی از مسائلی که ذهن بسیاری از آقایان را درگیر می‌کند میزان احترامی است که از همسر خود انتظار دارند. ممکن است آنها این مسئله را هرگز به زبان نیاورند اما یکی از دلایل پرخاشگری‌ها و ناسازگاری‌های آنها عدم دستیابی به احترامی است که از همسر خود انتظار دارند. مردان عاشق این هستند که همسرشان آنها را تحسین کند.

بخشی از زندگی مردها همسرشان است. شاید این اعتراف را از هیچ مردی شنیده نشود که بگوید: زیبایی و ظاهر تو برایم مهم است. اما واقعیت این است که مردها به دلیل علاقه‌ای که به همسرشان دارند از او توقع دارند که همیشه او را آراسته ببینند. بنابراین بهتر است باصدای بلند صحبت نکنند. فریاد زدن و بلند صحبت کردن نه برای زن‌ها خوشایند است نه برای مردها.

زمانی که کنار همسر هستید ملایم صحبت کنید

مردان به دلیل حجم کاری و فشارهای زندگی که بر عهده دارند بیشتر نیاز به تشویق و تعریف‌های همسرشان دارند تا انرژی بگیرند و با انگیزه بیشتری برای خانواده‌شان تلاش کنند.

تصور مردها این‌گونه است که اگر همسرشان به توانایی آنها اعتماد داشته باشند می‌توانند از پس هر مشکلی در زندگی بر آیند. هرچند که مردان کار کردن و برآورده کردن مخارج زندگی را یکی از وظایف خود می‌دانند اما تشکر و قدردانی می‌تواند باعث شود که انرژی و انگیزه بیشتری پیدا کنند.

مهم‌ترین نیازهای عاطفی زنان چیست؟

نیازهای روحی زنان بسیار مهم هستند. اگر همسر مردی سرحال باشد و شادی داشته باشد باز هم نباید نسبت به نیازهای روحی او بی توجه بود. باید همواره نیازهای روحی زنان را جدی گرفت. مردانی که به تازگی ازدواج کرده‌اند باید از نیازهای روحی زنان آگاه باشند. زنان به ابراز محبت نیاز دارند. با خرید هدیه می‌توان محبت خود را نشان داد. هدیه‌ای که به زن شادی می‌بخشد هدیه‌ای است که بر احساس شخصی او تاثیر می‌گذارد.

همسران باید به همسر خود عشق بورزند و به او ابراز محبت کنند. برطرف کردن نیازهای روانی زنان می‌تواند از طریق تشکر و قدردانی، خرید هدیه، غافلگیر کردن همسر با یک شاخه گل نیز صورت گیرد.

برای داشتن یک زندگی مشترک موفق باید عاشق همسر خود بود و نیازهای روحی همسر را برطرف کرد و هرگز او را باکسی مقایسه نکرد. اگر آقایان تمام نیازهای همسرشان را برطرف کنند به تنها فرمانده قلب همسرشان تبدیل می‌شوند.

زن و مرد هر دو به محبت نیاز دارند اما نیازهای روحی یک زن به محبت شوهر، فوق العاده مهم و حساس است.

محبت چگونه زندگی را متحول خواهد کرد؟

نقش محبت در زندگی و خانواده بسیار مهم است. مدیریت محبت و عاطفه ضروری است چرا که محبت انسان‌ها نسبت  به یکدیگر، عامل مهم و موثری در رشد و تکامل آنها به حساب می‌آید.

سوالی مهمی که در اینجا مطرح می‌شود این است زن و شوهر چگونه باید با یکدیگر برخورد کنند تا کانون خانوادگی آنها پر از مهر و محبت باشد؟

اولین عاملی که موجب پدید آمدن صمیمت می‌شود خوش اخلاقی است. زن و مرد باید سعی کنند در ارتباط با همدیگر  روحیه و احساس خوبی به هم دهند و از تندی و عصبانیت و حساسیت‌ها جدا پرهیز کنند.

دومین عاملی که صفا و صمیمیت را در محیط خانوادگی ایجاد می‌کند خوش زبانی است.

سومین نکته که بسیار حساس است و در ایجاد حفظ صمیمیت‌ها نقش موثری را بر عهده دارد، خوش برخوردی است. همه افراد علاقه دارند که دیگران با آنها برخورد خوبی داشته باشند.

چهارمین نکته که در صمیمیت بسیار مهم است این است که در زندگی خانوادگی زن و مرد احترام یکدیگر را حفظ کنند.

چرا مورد محبت قرار نمی‌گیرم؟

اگر شخصی احساس می‌کند به اندازه‌ای که باید مورد محبت و توجه قرار نمی‌گیرد، بهتر است موارد زیر را مورد بازنگری قرار دهد:

راه دریافت محبت خود را مشخص کند. بسیاری از افراد ممکن است فکر کنند، چون همسرم من را دوست دارد پس باید بداند دوست دارم که الان به من توجه کند.

باید همواره سعی کرد هر روز از محل کاربه همسر تماس گرفته شود و به او ابراز احساسات شود و البته انتظار می‌رود که متقابلا همسر نیز با این شیوه محبتش را ابراز کنند.چگونه احساس کمبود نکنیم

آیا جز شخصیت‌های مهر طلب هستید؟

در صورتی که شخصی در تله شخصیتی مهرطلبی گرفتار شده است، سیل محبت دیگران نیز نمی‌تواند او را راضی کند چرا که همواره دلیلی برای اثبات بی‌توجهی و رهاشدگی خود، خواهد یافت.

در این موارد بهتر است شخص به یک درمانگر متخصص مراجعه کند تا به او در زمینه نحوه غلبه بر تله مهرطلبی افراطی کمک کند.

مشاورانه: سایت مشاوره روانشناسی با ارائه خدمات مشاوره تلفنی، مشاروه حضوری و مشاوره آنلاین رایگان تلاش می‌کند تا همه بتوانند رابطه موثری داشته باشند.

### پایان خبر رسمی

اخبار رسمی هویت منتشر کننده را تایید می‌کند ولی مسئولیت صحت مطلب منتشر شده بر عهده ناشر است.

اولین سامانه هوشمند پاسخگویی در زمینه های مشاوره و روانشناسی به صورت رایگان با همکاری متخصصی و روانشناسان برجسته و پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، روانشناسی کودک و جوانان ، درمان اختلال افسردگی، اضطراب، وسواس، فوبیا و غیره، مهارت های زندگی، ترک اعتیادبه مواد مخدر ، مشاوره تلفنی، روان درمانی تخصصی و..سایر خدمات روانشناسی می باشد.

بهداشت و درمان

|
روانشناسی و موفقیت

محله بیمه، خیابان شهید مسعود آزمون نیا(بیمه 2)، بزرگراه شهید امیر سرلشگر حسین لشگری(مخصوص کرج)، پلاک 31، طبقه همکف

[email protected]

Copyright © 2013 – 2021 Akhbar Rasmi
|
All Rights Reserved

چگونه احساس کمبود نکنیم
چگونه احساس کمبود نکنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *