چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

 
helpkade
چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم
چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

تنش زا ترین رخداد زندگی هر فردی از دست رفتن عزیزان، می باشد که بسیار جانگداز است و سبب می شود که بازماندگان افسرده و غمگین شوند .تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر با بازماندگان همراه است و در حقیقت می توان گفت با مرگ عزیزشانزندگی نباتی را تجربه می کنند.

واکنش ها به سوگ به سلامت روانی افراد، شیوه برخورد اطرافیان سوگ دیده و میزان صمیمیت فرد متوفی و مصیبت دیده بستگی دارد . بخواهیم یا نخواهیم، مرگ به هر حال از راه می رسد و ما یا نزدیکانمان را با خود می برد. اما چه باید کرد تا سنگینی غم آن کاهش یابد؟ در این قسمت از نمناک درباره نحوه آرام شدن بعد از مرگ عزیزان راهکارهایی را ارائه کرده ایم .

انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان

اولین مرحله سوگواری انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان است به صورتی که اگر این ضایعه ناگهانی باشد، فرد گمان می کند در خواب است و واقعه را باور نمی کند و انکار هم می کند. چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

خشم برای فوت نزدیکان

در این مرحله فرد با خود فکر می کند چرا این اتفاق برای او افتاده است و برای همین دچار خشم و رنج می شود و واقعه را یک بی عدالتی می داند و بابت این موضوع عصبانی و شاکی است.

معامله با خدا برای بازگرداندن عزیز از دست رفته

فرد به دلیل علاقه به فرد متوفی از خدا می خواهد تا تمام دارایی های او را بگیرد و دوباره او را به زندگی برگرداند. 

احساس گناه و عذاب وجدان فرد سوگوار

قضاوت و سرزنش ناشی از کار هایی که برای فرد فوت شده انجام می داد سبب می شد که فرد سوگوار دچار عذاب وجدان و گناه شود.

افسردگی فرد عزادار

در این مرحله فرد گوشه گیری می کند و احساس غم دارد و انتظار دارد تا دیگران سوگ او را دریابند و اجازه دهند تا او مراحل سوگواری خود را سپری کند.

احساس تنهایی

خلا ناشی از دست دادن عزیز سبب احساس تنهایی فردمی شود . این احساس در بین افرادی که همسر خود را از دست داده اند، شدیدتر است. 

پذیرش مرگ

پذیرش مرگ از سوی بازماندگان زمانبر بوده و چنین انتظاری از سوی اطرافیان غیرواقع بینانه است.در این مرحله می پذیرد که چاره ای جز ادامه زندگی بدون عزیز از دست رفته نداردهر چند پذیرش واقعه شادی را به زندگی او باز نمی گرداند.

 پایان اندوه سوگ

هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی تر باشد، مرحله بهبود طولانی تر می شود و گاهی ممکن است چند سال یا یک سال طول بکشد.

امید و بازگشت به زندگی

با گذشت زمان یادآوری خاطرات او را کمتر اذیت می کند.

زمان حلال مشکلات است

درست است بعد از فوت یکی از عزیزانتان لحظه ای از فکر او غافل نمی شوید و یاد او از دل شما بیرون نمی رود اما باید بدانید زمان حلال مشکل شماست و درد و رنج این مصیبت با گذشت زمان از بین نمی رود بلکه کمرنگ تر می شود به طوری که می توانید با آن کنار آیید و به زندگی عادی خود باز گردید.

عزاداری کنید

هنگام از دست دادن عزیزان خود به سوگ می نشینیم و غصه می خوریم و برای پذیرش این فقدان به شیون و مویه می پردازیم . گریه و شیون ، انجام مراسم مذهبی به احترام مرده یا گردآمدن دوستان و افراد خانواده برای شریک شدن در مصیبت تحمل مرگ عزیزان را آسان تر می کند.

مرگ را بپذیرید

پذیرش این مسئله است که اوج حزن و تنهایی افراد داغ دیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد.مرگ و نیستی، جزئی از زندگی است و به ما یادآوری می کند که حیات چقدر گران بهاست.

بازگشت به زندگی عادی به این معنی نیست که آن عزیز فراموش شده است. الگو گرفتن از افرادی که چنین مصیبت هایی دیده اند نیز می تواند کمک زیادی به خانواده داغ دیده کند.

برای تامین سلامت روانی باید با مرگ عزیزان خود کنار بیایید. در هنگام از دست دادن عزیزان خود غمگین شدن و اندوه طبیعی است اما مواقعی که دچار اندوه شده اید سعی کنید احساساتتان را بر زبان آورید و از احساسات خود، دیگران را باخبر سازید و خود را تسلیم اندوه کنید و به دنبال افراد دلسوز که بتوانند احساسات شما را درباره فقدان عزیزتان درک کنند ، باشید .

در کل برای چیره شدن به غم و اندوه برون ریزی احساسات، به شما کمک می کند . صحبت کردن با بازماندگان درباره عزیز از دست رفته و بیان نکاتی از زندگی او می تواند به آنان کمک کند. این کار باعث کاهش سنگینی غم و اندوه درونی افراد رنج دیده خواهد شد.

احساسات خود را بیرون بریزید

غصه خوردن، نمود بیرونی مصیبتی است که بر فرد وارد شده است. ممکن است از نظر جسمی، عاطفی و تن نکردشناسی (فیزیولوژی) اندوه بیان شود که بیان این احساسات بسیار اهمیت دارد ؛ مثلا گریستن، نمایش جسمانی و افسردگی، تجلی روانی است.

مرگ مسئله ای است که نمی توان آن را نادیده گرفت و یا انکار کرد. رهایی از درد و رنج به صورت یکباره از غم، امکان ناپذیر است. اگر احساسات نهان بیان نشود منجر به ایجاد بیماری های جسمی یا روانی می گردد.

اغلب افراد، نشانه های جسمی توأم با غم واندوه مانند درد معده، بی اشتهایی، به هم خوردگی روده، اختلال خواب و کم توانی،را ظاهر می سازند. «عزاداری»، در میان همه فشارهای روانی زندگی، دستگاه دفاع طبیعی بدن را تحت تاثیر قرار می دهد.

افراد در برابر جان باختن عزیزان خود واکنش های عاطفی فراوانی مانند حمله های اضطرابی، خستگی و پریشان دلی بی اندازه و اندیشه خودکشی،تجربه می کنند.چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

دیدن پیکر متوفی

دیدن پیکر متوفی از لحاظ روانی کمک شایانی به پذیرفتن مساله مرگ نزدیکان می کند. مشاهده و وداع با پیکر فرد از دست رفته بازمانده را آرام تر می کند.

حضور بر سر مزار

حضور فرد سوگوار به همراه اطرافیان بر سر مزار فرد متوفی و سوگواری برای از دست دادن او ه به پذیرفتن و کاهش فشار ناشی از مرگ عزیزان کمک می کند.

یادآوری مصیبت های ائمه اطهار 

شنیدن روضه ائمه اطهار (ع) و مصیبت هایی که بر آنها گذشته و گریه کردن بر مصائب آنان و نیز مقایسه اندوه و ماتم از دست دادن فرد متوفی با اندوه از دست رفتن خاندان عصمت و طهارت (ع) سبب آرامش فرد سوگوار می شود.

از پس فقدانی عظیم برآمدن

مرگ ناگهانی و تصادفی عزیزان ما در حالی که وابستگی عاطفی زیادی با فرد فوت شده داشته باشیم بسیار جانسوز است. ناگهانی یا تصادفی بودن اتفاق و ارتباط وی با مرده در واکنش های فرد اثر می گذارد.

مرگ کودک

والدینی که فرزند خود را از دست می دهند در برابر این مصیبت بزرگ احساس شدید بی عدالتی دارند و یکباره تمام استعدادها و رویاهای فرد را به باد می دهد. ممکن است والدین در برابر مرگ فرزند خود احساس مسئولیت کنند و این نگرش نامعقول بی اهمیت باشد و همچنین احساس از دست دادن بخش بسیار مهمی از هویت خود را داشته باشند.

مرگ همسر

مرگ همسر آسیب زا و تکان دهنده است و علاوه بر وارد نمودن آسیب روحی شدید، اگر همسر، منبع اصلی کسب درآمد خانواده باشد سبب بحران مالی در خانواده نیز می گردد. مرگ همسر سبب می شود زن و شوهر باقی مانده، به تنهایی از فرزندان به مراقبت بپردازد و به سر کارش نیز بازگردد.

افراد کهنسال با فوت همسرشان، به علت از دست دادن عمری سرشار از تجربه های مشترک آسیب پذیر می شوند احساسات مربوط به «تنهایی» آنها نمایان می گردد.

ضایعه ناشی از خودکشی

یکی از سخت ترین مرگ و میرهایی که باید آن را تحمل نمود خودکشی است. این گونه مرگ ها سبب می شود که فرد بازمانده احساس گناه، خشم و شرمندگی کند و خود را مسئول مرگ بداند.

 

ممکن است درنگاه اول تصور اینکه بعد از مرگِ یکی از عزیزانتان به زندگی عادی بازگردید، غیرممکن به نظرآید و شاید احساس ناامیدی شدیدی را تجربه کنید. هرچند به محض اینکه شروع به رسیدگی به احساساتتان کرده و به دنبال کمک باشید، خواهید دید که چقدر اوضاع آرام‌تر شده و بازگشت آسان تری خواهید داشت. درحالی که نمی‌توانید عزیزی را که از دست داده‌اید بازگردانید و یا برای همیشه او را فراموش کنید، این را به یاد داشته باشید که با انجام کارهایی می‌توانید با درد خود کنار آمده و به زندگی ادامه داده و آن را دوباره پرمعنی و ارزشمند ببینید.

شاید فکرکنید که اگر احساساتتان را سرکوب کنید و یا تظاهر کنید که وجود ندارند، می‌توانید خیلی سریع به زندگی عادی خود بازگردید. هرچند ممکن است این کار از نظر سطحی درست باشد، اما اگر تمام احساساتتان را در درون خود مخفی کنید، نمی‌توانید به راحتی به جلو پیش روید. به جای اینکار، آرام باشید، زمانی را برای خود درنظر بگیرید و به خود اجازه دهید که گریه کنید، عصبانی شوید، احساساتی شده و در کل سعی کنید به احساساتتان نزدیک‌تر شوید.

پس از اینکه احساسات خود را بروز دادید، مهم است که قبول کنید که؛ «بله شما غمگین هستید». برطرف شدن غم زمانبر است و این احتمال وجود دارد که چیزهایی که قبلاً خوشحالتان می‌کردند، حال بی‌اثر باشند. احتمالاً ترجیح می‌دهید به جای بیرون رفتن با دوستانتان درخانه بمانید، و یا برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌تان نمی‌تواند حتی لبخندی روی صورتتان بیاورد. قبول کنید که درحال گذراندن دوره دردناکی هستید و سعی کنید آرام پیش بروید اما این را بدانید که حالتان بهتر خواهد شد.

هرچند گذراندن زمانی در تنهایی می‌تواند در هضم اتفاق رخ داده به شما کمک کند، درست نیست که برای همیشه در این وضعیت بمانید. اگر قصد دارید با غم از دست دادن عزیزی کنار بیایید، بهتر است «شانه‌ای برای گریه کردن» سراغ داشته باشید؛ با دوستان، اعضای خانواده و یا حتی افرادی که در فضای مجازی می‌شناسید صحبت کنید و به آنها بگویید که چه چیزی رخ داده و شما را اذیت می‌کند و در این شرایط به کمک آنها احتیاج دارید.

بعضی افراد کسانی که درحال مقابله با غم و اندوه هستند را به عنوان افرادی قوی و شایسته‌ی تحسین می‌دانند که دیگران را با  خونسری و آرامششان تحت تأثیر قرار می‌دهند. بله درست است که بعضی از افراد اینگونه رفتار می‌کنند اما اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که معمولاً این رفتار را بیشتر در تلویزیون و سینما دیده‌اید. خود را مجبور نکنید که طوری رفتار کنید که «انگار همه چیز درست است» و شما مشکلی با مسئله پیش آمده ندارید.چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

هرچند نیازی نیست که در میان مردم شروع به گریستن کنید، این حس را نیز نباید به اطرافیان القا کنید که شما بسیار قوی، صبور و شکست‌ناپذیر هستید.

شاید حس کنید که بعد از دوهفته باید به روال عادی زندگی خود بازگردید، چراکه دوستتان نیز که مشکلی مشابه با شما داشت در همین مدت خالش خوب شد؛ باید هرگونه «تفکر زمانبندی» را از سرخود بیرون کنید. خود را مجبور نکنید که تا زمان مشخصی باید حالتان خوب شود، چراکه اینکار تنها باعث سرخوردگی نسبت به ادامه مسیر و ناامیدی از خودتان می‌شود.

 

زمانی که احساس نیاز کردید، دوستان و اعضای خانواده می‌توانند حمایتی که لازم دارید را برایتان فراهم کنند. چه درکنار خانواده‌تان در حال تماشای فیلمی باشید وچه با دوستتان راجع به احساس غمی که دارید صحبت کنید، برقراری ارتباط مؤثر با عزیزانتان می‌تواند به بازگشت شما به مسیر عادی زندگی کمک کند.

نمی‌توانید برای همیشه در ذهنتان پنهان شوید، درغیراینصورت دیگر نخواهید توانست از روابطتان لذت ببرید.

شرکت کردن در جلساتی که در آن افراد با تجربیات مشابه شما شرکت می‌کنند، حس تنهایی‌تان را کمتر کرده و به پیداکردن راههای متفاوت کنارآمدن با مشکلتان نیز کمک می‌کند. همچنین می‌تواند سبب ایجاد روابط جدید و درنتیجه کمتر شدن احساس تنهایی شود. درواقع این عضویت باعث می‌شود که هرچندوقت یکبار جایی برای رفتن داشته باشید و درنتیجه به بازگشت به روند اولیه و سالم زندگی کمک می‌کند و این احساس را به دنبال دارد که «تیم حمایتی خوبی درکنارم دارم».

می‌توانید با شرکت در مراسم‌های مذهبی و یا صرفاً نمازخواندن و راز و نیاز با خدا، به آرامش برسید.

هرچند همه افراد نیاز به درمان روانی ندارند، اما نباید لزوماً آن را از لیست خود خارج کنید. اگر احساس کردید که به تنهایی و یا حتی درکنار دوستان و خانواده‌تان نمی‌توانید با نبود عزیزتان کنار بیایید، شاید بهترین کار مراجعه به یک متخصص است که بتواند راجع به احساساتتان با شما صحبت کرده و آنها را برای شما روشن ساخته و راه حلی برای مشکلتان ارائه کند.

فکرنکنید که با مراجعه به مشاور و یا روانشناس، ضعف را قبول کرده‌اید. درواقع برعکس، این قدرت شما را نشان می‌دهد که به دنبال کمک بیشتر برای بهبود حالتان هستید و به خود اهمیت می‌دهید.

شاید فکرکنید که نگهداری از گربه و یا سگ در زمانی که احساس غم و ناراحتی می‌کنید کار احمقانه‌ای باشد، اما جالب است بدانید که اینکار به بهبود حال و هوای شما کمک خواهد کرد. وجود حیوان خانگی باعث می‌شود برای درد و دل کردن کسی را داشته باشید که او هم نیازمند توجه و مراقب شماست و وجود این رابطه دوطرفه باعث ایجاد انگیزه در شما می‌شود. مسلماً یک بچه گربه نمی‌تواند جای پدر و یا مادر از دست رفته شما را پر کند، اما می‌تواند انگیزه‌ای برای ادامه دادن باشد.

در گروههای حامی حیوانات به دنبال حیوان مدنظرتان باشید؛ آوردن و مراقبت از موجودی که واقعاً نیازمند عشق و توجه شماست، خود تأثیر مثبت مضاعفی دارد.

متأسفانه همه نمی‌توانند حال شما را خوب کنند و هستند کسانی که سهواً حال شما را بدتر می‌کنند. ممکن است افراد چیزهایی بگویند که منظوری نداشته و فکر کنند گفتن اینگونه حرف‌ها حال شما را بهتر خواهد کرد؛ درحالی که درنهایت باعث شوند که احساس بدتری داشته باشید. سعی کنید به آنها بگویید که چه چیزی می‌تواند حال شما را بهتر کند و حتی حمایت آنها را در مسیری که باب میل شماست هدایت کنید و یا اگر رفتارشان خیلی شما را اذیت می‌کند، سعی کنید زمان کمتری را با آنها بگذرانید.

همانطور که کم کم به معاشرت با اطرافیان و «بازگشت» به زندگی عادی می‌پردازید، خودرا مجبور نکنید درحالی که از درون ناراحت هستید، با دیگران خوش برخورد و خیلی دوستانه رفتار کنید. هرچند که نباید تمام شدت نارحتی و غم خود را به اطرافیان نشان دهید، غم و وجود آن را نیز نباید پنهان کنید.

 

ممکن است مرگ عزیزتان باعث شود فکرکنید که باید از کارتان استعفا بدهید، خانه‌تان را بفروشید و یا خیلی زود نقل مکان کنید؛ اما باید قبل از اتخاذ چنین تصمیم‌های بزرگی خیلی خوب فکرکنید. مسلماً دلتان نمیخواهد که تصمیمی بگیرید بعداً علاوه‌بر دست و پنجه نرم کردن با غم و اندوه‌تان، با احساس پشیمانی از آن تصمیم نیز درگیر شوید. می‌توانید به جای تصمیم‌گیری سریع، چندماه به خود مهلت دهید تا با ذهن خالی به آن فکر و با دوستان خود مشورت کرده و مطمئن شوید که بهترین تصمیم را اتخاذ کرده‌اید.

هرچند ممکن است داشتن خواب کافی (۸ ساعت) و یا خوردن سبزیجات و میوه‌جات کافی آخرین چیزی باشد که به آن فکر کنید، اما اگر می‌خواهید به روند طبیعی زندگی بازگردید باید به خوبی از خودتان مراقبت کنید. حفظ سلامت می‌تواند باعث ایجاد احساس قدرت (چه از لحاظ ذهنی و چه بدنی) شده و شما را برای مقابله با مشکلاتی که زندگی بر سر راهتان می‌گذارد آماده‌تر کند.

برای حفظ سلامتتان می‌توانید موارد زیر را درنظر بگیرید:

همانطور که حس می‌کنید بهتر شده‌اید، کم کم از «منطقه امن» خود بیرون آمده و با دیگران ارتباط بگیرید. به جای آنکه با دوستتان به تماشای تلویزیون بنشینید، با چندنفر از دوستانتان به رستوران و یا یک مهمانی کوچک بروید. هرچند نیاز نیست که قبل از اینکه آماده باشید، خودتان را مجبور به بیرون رفتن کنید، اما به محض اینکه احساس کردید که «حال بیرون رفتن را دارید» بهتر است که اینکار را انجام دهید.

وقتی حس کردید که نیروی گذشته‌تان را بدست آورده‌اید، می‌توانید به انجام کارهایی که علاقه داشتید و حالتان را خوب می‌کرد بپردازید. شاید ابتدا حوصله انجام کارهایی مانند نقاشی آبرنگ، یوگا و یا گیتار زدن را نداشته باشید، اما کم کم دلتان برای انجام اینکارها تنگ شده و به سمتشان خواهید رفت.

هر هفته حداقل چند ساعت را برای انجام کارهایی که دوستشان دارید اختصاص داده و به خود اجازه دهید که در آنها غرق شوید.

اگرچه نمی‌توانید برای همیشه تمرکز ذهنتان را از غمتان دور کنید، وقف خودتان در انجام کاری که به آن علاقه دارید نسبت به فعالیتی مثل تماشای تلویزون، که ذهنتان را درگیر نمی‌کند، می‌تواند سرعت بهبود و «بازگشت» شما را افزایش دهد. البته انجام هرکدام از این کارها جای خودش را دارد و اگر حوصله انجام هرکدام را ندارید، به خود فرصت داده و سخت نگیرید.

اگر حس می‌کنید که چیزی ندارید که به آن خیلی اهمیت دهید، می‌توانید به دنبال پیدا کردن فعالیتی جدید باشید که خود را وقف آن کنید.

اینکه قصد دارید به روال عادی زندگی خود بازگردید، یه این معنی نیست که عزیزی که از دست دادید را برای همیشه فراموش کنید. شما همچنان می‌توانید راجع به خاطراتی که با او داشتید با دوستان و آشنایان صحبت کنید، برسر مزارش بروید، به عکس‌های و چیزهایی که شما را با یاد او می‌اندازند نگاه کنید و یا به قدم زدن و فکرکردن به او بپردازید. اینکارها به شما در کنارآمدن با نبود آن فرد کمک کرده و همچنین یاد او را در ذهنتان زنده نگه می‌دارد.

اگر درحال حاضر فکرکردن به او برایتان سخت است، بهتر است تا زمانی که بهتر نشدید اینکار را انجام ندهید.

این قدم شاید سخت‌ترین قدم باشد، اما مطمئن باشید که از پس آن برمی‌آیید. اینکار به معنی این نیست که برای حس دوباره خوشحالی و خوشبختی، به دنبال «سرپوش» باشید و یا عزیزتان را کاملاً فراموش کنید. درواقع، به محض اینکه در راه درمان قرار گرفتید می‌توانید ازهرچیزی لذت ببرید؛ از یک غروب زیبا گرفته تا شبی طولانی که با دوست خود گذرانده‌اید. ممکن است درحال حاضر احساس کنید که اینکار غیرممکن است، اما مطمئن باشید که پس از مدتی می‌توانید اینکارها را انجام دهید.

اگر به چیزهای کوچک اهمیت دهید (از نوازش یک نوزاد تا خوردن غذای خوشمزه خانگی)، نه تنها دوباره به روند عادی زندگی خود باز می‌گردید؛ بلکه آن را به بهترین شکل ممکن تبدیل کرده‌اید.

صبور باشید و به خودتان زمان بدهید. ممکن است درابتدا و برای مدت نسبتاً طولانی مسائل کسل کننده، تاریک و ناامیدکننده به نظر آیند. اما تا زمانی که شما سعی بر بهتر شدن حالتان و مراقبت از خود دارید، می‌توانید دوباره  شادی را تجربه کنید.

 

مترجم: امیررضا اشرفی

سلام پدرم را ۴ ساله و مادرم را حدود ۲ ماهه از دست دادم. دانشجوی زبان و ادبیات فارسب مقطع دکتری هستم ۲۷ ساله. عقاید مذهبی هم دارم و شعر هم در این زمینه گاهی به قلمم جاری میشه. حدود ۱۰ سال پدر و مادر مریضم را تر و خشک کردم الحمدلله. ۴ برادر دارم. همه ازدواج کرده اند و من تنها ماندم. وضع مادی بگی نگی الحمدلله بدک نیس میچرخه خدا رو شکر. ورزش میکنم بدنسازی هر روز. هیئتی هم هستم. با تمام این تفاسیر احساس افسردگی و ترس شدید از دنیای پس از مرگ دارم… به خانه برادرانمم میرم اغلب به صرف شام. خودم هم آشپزیم تعریف از خود نباشه خوبه… به نظرتون برای من چی خوبه تا ازین وضع تری و افسردگی در بیام؟

سلام دوست عزیز میتوانید از یک روان شناس برای مشاوره کمک بگیرید در مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا متخصصانی حضور دارند که به صورت رایگان تلفنی یا حضوری میتوانند به شما کمک کنند ۸۸۳۵۷۳۱۱ ۸۸۳۵۸۱۱۵

چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

سلام پدربزرگم رو چند ماه پیش از دست دادم و تا قبل از اون تجربه فوت یک فرد نزدیک رو نداشتم… باهم رابطه ی چندان نزدیکی نداشتیم اما پدرم که خیلی وابسته بود حالا نمیتونه با این قضیه کنار بیاد و روز به روز داره ضعیف تر میشه-چه روحی و چه جسمی- واقعا دیدن پدرم در این شرایط دردناکه و گاهی فکر میکنم شاید زندگی ما از همون روز اول اینقدر ملال آور و پر از غصه بود(درحالیکه ما در کنار هم لحظات خوش کم نداشتیم اما مدام فکر میکنم از روز ازل اوضاع همینقدر قمر در عقرب بوده)… پدر من آدم درونگراییه و میخواد همیشه قوی جلوه کنه و توی خودش میریزه الان هم که مصادف شده با کرونا و قرنطینه و خونه نشینی همه چی داره دامن میزنه به احساسات بد میون اعضای خانوادمون و مادر من هم بشدت احساس ناراحتی میکنه جوری که چندباری با پدرم جر و بحث داشتن و من هربار سعی میکنم جلوی این اتفاقاتو بگیرم و به خونه آرامش بدم انگار کمتر به نتیجه میرسم واقعا نمیدونم چرا اینا رو اینجا نوشتم شاید فقط میخواستم این حرفا رو به یکی گفته باشم……..

من خرگوشم رو بطور دردناکی دیروز از دست دادم و وقتی به مطلب سرگرمی با حیوان خانگی رسیدم بیشتر ناراحت شدم …. 😢

پدر پزرگم و تازه از دست دادم..از بعد اون یهو نسبت ب همچی بی تفاوت شدم .. هیچ وقت اینجوری نبودم..خسته شدم از این وضعم میترسم ادامه پیدا کنه

سلام من مادرم نزدیک یکسال بخاطر سرطان از دست دادم جمع نمیتونم تحمل کنم از آدمها عصبانی هستم ظاهرا دارم فعالیت معمولی انجام میدم اما خیلی نا امیدم

سلام من چهارم فروردین دخترم از دست دادم خودم ۴۵ سالم اس و دخترم ۲۰ سال و یک ماهش بود خیلی درد بدیه نمیشه گفت درد غم فراق همه چیزش متفاوته من پدر و مادر و همسر و برادرمم رو از دست دادم ولی این غصه خیلی متفاوته ولی وقتی فکر میکنم مثل من زیادن مادرایی که حتی چند جوون از دست دادن وقتی فکر میکنم اون قطعا جای بهتری هست و داره زندگی میکنه شاداب تر و زنده تر وقتی فکر میکنم منم قرار نیست اینجا بمونم و هیچ کس قرار نیست بمونه حتی دخترمم رفته جایی که باید میرفته حالا زمانی دیر تر اگه میرفت بچه هاش و نوه هاش غصه دار میشدن اینکه تصمیم و خواست خدا بوده خدایی که آگاه مطلقه با این حرفا کمی گاهی خودم خودم رو آروم میکنم

سلام ۳۳ سالمه تازه پدرمو ازدست دادم پدرم سرحال بود یه دفه مریض شد وفوت شد داغونم ناراحتم هیچ کاری نتونستم براش انجام بدم تو وضعیت کرونا همه جا بسته بود همه راهها بسته بودن دکترای متخصص خیییلی کم بودن سیروز کبدی گرفته بود یه دفه کلیه هاش رواز کار انداخت وایست قبی کرد ما ۷ تا خواهریم ویه برادر همه داغونیم هیچکدوم نتونستیم به روال عادی زندگیمون برگردیم آخه اون خیلی خوب بود ومهربون چه کنم ؟هیچ چیزی دیگه خوشحالم نمیکنه حتی نسبت به شوهرم بچم هم بی انگیزه شدم میگم زندگی چه ارزشی داره

سلام من دقیقا یک سال هستش پدرم را از دست دادم این یک سال فقط سعی کردم عکساشو نبینم حتی وقتی حرفی ازش به میان میاد موضوع رو عوض کنم ولی روزی نیست بش فکر نکنم و حتی روزی چند بار یادم میفته انگار تا حالا جدی نگرفتم و تازه دارم به عمق فاجعه پی میبرم که اره بابام فوت کرده . دو ماهیه دلشوره و اضطراب و گیجی و سوت در گوشام داره شدید اذیتم میکنه . چیکار کنم

سلام پسری دارم که ۲۷ ماه پیش نامزدش فوت کرد، الان بعد از گذشت این مدت، انگیزه و امیدواری قبلی رو نداره. پیش روانشناس هم بردم ولی تاثیری نداشت. تصمیم گرفته تا آخر همر ازدواج نکنه. برای بازگشت انگیزه و امید به زندگیش چکاری می تونم بکنم؟

سلام مطالبتان خیلی خوب بود ولی یکی از اشنا های من مادرش رو از دست داده و من چطوری میتونم حال اون رو بهتر کنم اگه درباره این هم راه کار بدید ممنون میشم

مادرم رو طه هفتس به طور خیلی ناگهانی از دست دادم نمیتونم باور کنم دیگ نیس حس میکنم دارم دیوانه میشم. خودم رو سرگرم کار میکنم اما بازم احساس بی قراری دارم.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاهdocument.getElementById(“comment”).setAttribute( “id”, “a8b6e3429fd2e212886509f99843bd01” );document.getElementById(“eb78f0eeae”).setAttribute( “id”, “comment” );

چگونه فرزندی باهوش تربیت کنیم ؟ تربیت فرزندی باهوش، می‌تواند باعث ایجاد فرصت‌ها و درعین حال چالش‌های جالبی شود. درنگاه اول به نظر می‌آید که برای کمک به رشد هوش و خلاقیت کودک‌تان باید وقت و انرژی بیشتری را صرف کنید. درحالی که این موضوع درست است، انجام چنین کاری درنهایت باعث ایجاد رابطه‌ای نزدیک‌تر […]

مهارت های ارتباطی برای نوجوانان : افسردگی و اضطراب :گاهی اوقات ببینید چه چیزی باعث پایین آمدن عزت نفس و از بین رفتن روابط دوستی سالم می شود؟ افسردگی و اضطراب. اگر کسی احساس افسردگی کند حالت های ناراحتی و احساسات ناخوشایند در وجودش را پیدا می کند. گاهی اوقات انگیزه و انرژی فرد برای […]

همه ما هرازچندگاهی نیاز به دوری از واقعیت داریم. از آنجایی که نمی‌توانیم سوار هواپیما شده و در جزیره‌ای دور افتاده به دنبال آرامش باشیم، بهتر است این فرار را به صورت ذهنی و روانی انجام ‌دهیم. چون هر ذهنی منحصربه فرد است، ممکن است برای پیدا کردن بهترین روش کمی نیاز به آزمون و […]

پاسخ گویی به سوال ها و مشکلات در زمینه روانشناسی

برای ورود اینجا کلیک کنید

تحمل مرگ عزیزان و کسانی که دوستشان دارید، رنجی عظیم و طاقت فرساست. ممکن است احساس خلاء بی پایان، تنهایی، سردگمی و ناباوری لحظه‌ای رهایتان نکند اما چگونه می‌توان این غم و اندوه را تحمل کرد و با آن کنار آمد؟ تحمل مرگ عزیزان و غلبه بر غم و اندوه ناشی از آن کار آسانی نیست ولی گذشت زمان، می‌تواند مرهمی برای دردهایتان باشد. متاسفانه در برخی از مواقع فرآیند بهبودی به تاخیر می‌افتد که در این صورت عملکرد اجتماعی‌تان به کلی مختل خواهد شد. با آگاهی از تفاوت غم و اندوه طبیعی و غم و اندوه ناسازگارانه که باعث اخلال در عملکرد می‌شود و همچنین اقدام به موقع برای دریافت خدمات روان درمانی می‌توانید از وخیم شدن موقعیت و بروز اختلال افسردگی جلوگیری نمایید.

غم و اندوه، پاسخ طبیعی به رنج عاطفی ناشی از دست دادن فردی ارزشمند است که می‌تواند کل زندگی‌تان را درگیر کند؛ چرا که سلامت جسم و روحتان را به خطر انداخته و در فرآیند غذا خوردن، خوابیدن و حتی فکر کردن اخلال ایجاد می‌کند. البته روش‌های سازگارانه‌ای برای تحمل مرگ عزیزان و کنار آمدن با غم و اندوه ناشی از آن وجود دارد که با استفاده از این روش‌ها می‌توانید میزان ناراحتی خود را کاهش دهید و معنا و هدف جدیدی در زندگی پیدا کنید.

مواجه با فقدان‌ها و از دست دادن عزیزان، مسئله‌ای اجتناب ناپذیر است، اما افراد باید توانایی لازم برای گذر از این بحران را داشته باشند. نخست باید غم و اندوه خود را درک کرده و آن را بپذیرید. این درد عاطفی ممکن است با بروز احساسات غیر منتظره نیز همراه باشد. توجه داشته باشید که واکنش هر فرد به غم و اندوه از دست دادن عزیزان متفاوت است پس شاید فردی منزوی و گوشه گیر شود و شخص دیگر به تکانشگری و رفتارهای پر خطر روی بیاورد. در این زمان مراقبت جسمی و روانی حائز اهمیت است چرا که جسم و روان ارتباطی تنگاتنگی با یکدیگر دارند. همچنین سعی کنید حمایت افراد نزدیک خود را نیز بپذیرید.

بر اساس مطالعات انجام شده، فم و اندوه چند مرحله مشخص دارد؛ مراحل پنج گانه غم و اندوه بر اساس احساسات بیمارانی که در معرض بیماری‌های لاعلاج قرار داشتند عبارتند از: انکار، خشم، چانه زنی، افسردگی و پذیرش. با آگاهی از این مراحل می‌توانید فرایند گذر از غم و اندوه را راحت‌تر طی کنید. برای کسب اطلاع بیشتر از مراحل سوگ در بزرگسالان کلیک کنید.

چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

از علایم غم و اندوه می‌توان به گریه کردن، گوشه گیری و پرخاشگری اشاره کرد که تقریبا همه افراد در اوایل حادثه آن را تجربه می‌کنند. سپس با شدید شدن غم و اندوه افراد احساساتی مانند بی فایده بودن، تنها شدن، عدم انگیزه برای بازگشت به زندگی و حتی از دست دادن اعتقادات خود را تجربه خواهند کرد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه، مقاله علایم غم و اندوه را مطالعه فرمایید.

تجربه غم و اندوه در هر شخصی منحصر به فرد است پس میزان و شدت غمگین بودن شما به عوامل زیادی از جمله میزان صمیمت با فرد از دست رفته، سبک زندگی، شیوه‌های ارتباطی در محیط خانواده، نگرش به زندگی، شخصیت و… وابسته است. التیام درد و تحمل مرگ عزیزان به تدریج صورت می‌پذیرد و در واقع هیچ جدول زمان بندی وجود ندارد. بعضی از افراد در عرض چند هفته یا چند ماه بهبود می‌یابند در حالی که این پروسه ممکن است برای برخی دیگر چندین سال طول بکشد.

در باور عموم نگرش‌های غلطی در مورد غم و اندوه وجود دارد که از جمله این باورهای غلط می‌توان به موارد زیر اشاره داشت:

_انزوا و گوشه گیری برای بهبودی و فراموش کردن غم و غصه مفید است.

_اگر کسی گریه نمی‌کند یعنی غم و اندوهی ندارد.

 _من انسانی قوی هستم و نباید در مورد غم و اندوه خود با کسی صحبت کنم.

_طولانی شدن تجربه غم و اندوه از دست دادن عزیزان طبیعی است. 

برای کسب اطلاع بیشتر از نگرش های غلط در مورد غم و اندوه کلیک کنید.

اگر رنج عاطفی ناشی از غم و اندوه از دست دادن عزیزان روند بهبود را طی نکند ممکن است به مشکلات وخیم تری مانند غم و اندوه پیچیده و یا بروز علایم افسردگی تبدیل شود. با مشاهده نشانه‌های افسردگی و غم و اندوه بسیار طولانی مدت لازم است که هرچه سریع‌تر به رواشناس مراجعه فرمایید. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه علائم افسردگی و درمان افسردگی کلیک کنید. 

اگر درد از دست دادن عزیزان بسیار شدیدتر از حالت نرمال شود ممکن است از وضعیتی به نام غم و اندوه پیچیده رنج ببرید. کسی که دارای احساس غم و اندوه پیچیده است، در حالت شدید و مزمن سوگ باقی مانده و به عبارت دیگر ممکن است با مشکل پذیرش مرگ عزیز خود رو برو شود. احساس غم و اندوه پیچیده ناشی از دست دادن عزیزان می‌تواند روال عادی زندگی را مختل کرده و ارتباطات فرد را با خانواده و دوستانش تضعیف کند.

از علائم و نشانه‌های غم و اندوه پیچیده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

_اشتیاق شدید برای دیدن عزیز از دست رفته که ممکن است همراه با افکار مزاحم یا تصاویر او باشد.

_انکار مرگ یا تصور زنده بودن شخص و تلاش برای یافتن عزیز فوت شده

_اجتناب افراطی و شدید از هر آنچه که یادآور فرد است.

_بدرفتاری، خشم زیاد، احساس پوچی و خودکشی

از منظر روان شناسی بیان کردن تفاوت بین غم و اندوه با افسردگی، به دلیل داشتن علایم مشترک بسیار زیاد، کار آسانی نیست. غم و اندوه ترکیبی از احساسات مختلف را شامل می‌شود و نسبت به افسردگی از ثبات کمتری برخوردار است. در واقع ممکن است زمانی که در غم و اندوه از دست دادن عزیزی باشید هنوز هم بتوانید شادی را تجربه کنید ولی در زمان افسردگی، احساس بیهودگی، گناه عمیق و ناامیدی در وجود شما پایدار است. در صورت افسردگی، به روان درمانی نیاز می‌باشد. برای کسب اطلاع بیشتر از روان درمانی کلیک کنید.

 مصرف داروها ممکن است در ابتدا غم و اندوه فرد را تسکین دهد ولی به دلیل عوارض و پیامدهایی که دارد، آخرین راهکار برای درمان افرادی است که غم و اندوه شدیدی را تجربه می‌کنند. در واقع  دارو درمانی به عنوان مسکن‌هایی موقت برای بهبود وصعیت روانی می‌باشد. با استفاده از خدمات روان درمانی قادر خواهید بود تا با به کارگیری راهکارهای مقابله‌ای سازگارانه به روند زندگی عادی خود بازگردید. برای آگاهی بیشتر در زمینه دارو درمانی کلیک کنید.

غم و اندوه ناشی از مرگ عزیزان یک مساله کاملا طبیعی است و با گذر زمان فرد می‌تواند به زندگی عادی خود بازگردد. اما در برخی مواقع غم و اندوه کاهش نمی‌یابد و یا فرد فکر می‌کند که این غم او را از پا می‌اندازد. در این شرایط ضروری است که از یک روانشناس کمک بگیرید تا راه‌های مقابله با غم و اندوه را به شما آموزش دهد. همچنین روانشناس به شما کمک می‌کند تا غم به افسردگی تبدیل نشود و در صورت بروز افسردگی به درمان آن می‌پردازد. روانشناسان مرکز مشاوره حامی هنر زندگی در خدمتتان هستند تا در این زمینه شما را یاری کنند. 

برای دریافت مشاوره در زمینه سوگواری می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

The online version of the Iranian daily Hamshahri

مطمئنا یکی از دردناک‌ترین تجربه‌هایی که انسان‌ها در طول زندگی خود با آن مواجه می‌شوند، مرگ عزیزان است. البته هیچ‌کس را نباید در این غم تنها گذاشت، اما شاید هیچ‌کس به اندازه خود فرد نتواند به خودش کمک کند.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فرارو،‌ کنار آمدن با مرگ عزیزمان یکی از دشوارترین کارهاست که معمولاً برای آن آمادگی ندارید. همانطور که انسان‌ها با هم متفاوت هستند، مرگ آن‌ها هم متفاوت است. تنها نقطه اشتراک همه انسان‌ها این است که همه روزی می‌میرند.   همه ما خوب می‌دانیم که مرگ و نیستی، جزوی از زندگی است. به‌راستی، مفهومی واقعی به وجودمان می‌بخشد، زیرا به ما یادآوری می‌کند که حیات چقدر گرانبهاست. غصه خوردن، نمود بیرونی ضایعه‌ای است که بر شخص وارد شده است. شاید اندوه وی از نظر جسمی، عاطفی و تن نکردشناسی (فیزیولوژی) بیان شود؛ برای مثال گریستن، نمایش جسمانی و افسردگی، تجلی روانی است. بیان این احساسات بسیار اهمیت دارد. 

واقعاً کسی برای بیرون ریختن غم از دست دادن عزیزان کاری نمی‌تواند انجام دهد، اما نکاتی که در این مقاله برایتان عنوان می‌کنیم، می‌تواند به شما برای کنار آمدن با این مشکل فوق‌العاده دردناک کمک کند.

تفاوت‌های فردی در مواجهه با غم از دست دادن عزیز بسیار موثر است و افرادی که سلامت روان مناسبی نداشته باشند، تجربه‌های تلخ‌تری را در آن شرایط خواهند داشت. سازمان جهانی بهداشت، «سلامت» را نبود بیماری نمی‌داند، بلکه سلامت را در داشتن رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی تعریف کرده است. با توجه به این تعریف، فردی دارای سلامت روان است که توانمندی‌های خودش را بشناسد و توانایی مقابله با استرس‌های روزمره را داشته باشد و به شکل مفید و موثری برای بهبود رفتار فردی و اجتماعی خود مشارکت کند.چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

یکی از استرس‌های بزرگ می‌تواند همین از دست دادن عزیزان باشد. یکی از ویژگی‌های مهم سلامت روان، توانایی کنترل و بروز مناسب احساسات و هیجانات است. مدیریت احساسات در غم از دست دادن عزیزان باید به گونه‌ای باشد که این احساسات نه سرکوب شود و نه افراطی و مهارگسیخته خود را نشان دهد.

اولین واکنش بعد از از دست دادن یک عزیز در بسیاری افراد داغ‌دیده، «انکار» مرگ عزیزشان است. هر فردی باید بداند که این غم فقط برای او پیش نیامده است و این رنج مشترکی است که افراد در هر طبقه اجتماعی و اقتصادی آن را تحمل می‌کنند.

اگر شناخت افراد از دنیا غیرواقعی باشد و در تصوراتشان یک دنیای بدون مشکل برای خودشان در نظر بگیرند، تا حدودی از واقعیت‌ها فاصله خواهند گرفت و انتظار مواجه شدن با این اتفاقات ناگوار را نخواهند داشت. افرادی با چنین شرایط، قطعا تحمل سختی‌ها برایشان بسیار دشوار خواهد بود. پس پذیرش این موضوع که از دست دادن عزیزان اجتناب‌ناپذیر است، کمک زیادی می‌کند تا افراد با این واقعیت کنار بیایند.

جالب است که بدانید صحبت کردن با بازماندگان درباره عزیز ازدست‌رفته و بیان نکاتی از زندگی او می‌تواند به آنان کمک کند. این کار باعث کاهش سنگینی غم و اندوه درونی افراد رنج‌دیده خواهد شد.

بعد از مرحله انکار، معمولا افراد داغ‌دیده وارد مرحله ناراحتی و خشم می‌شوند. یکی از راه‌هایی که انسان را به زندگی عادی برمی‌گرداند، تخلیه هیجانات و دردهای درونی است. شخص داغ‌دیده برای التیام دردهای درونی‌اش، چاره‌ای جز این‌که غمش را بروز دهد، ندارد. آزادانه اشک ریختن و گاهی ناله کردن از واکنش‌های طبیعی در غم از دست دادن عزیز است.

نباید فرد داغ‌دیده فکر کند که این واکنش‌ها نشانه‌هایی از ضعف شخصیتی اوست. این واکنش‌ها نه‌تنها نشانه ضعف نیست، بلکه یکی از نشانه‌های سلامت روان یک فرد است که احساساتش را این چنین بروز می‌دهد. افراد داغ‌دیده باید در این مرحله به فکر مراقبت از سلامتی خودشان هم باشند تا بتوانند منطقی‌تر با این قضیه کنار بیایند و از این مرحله عبور کنند. یک نکته مهم دیگر در این مرحله، پرهیز از تحقیر، محکوم کردن و سرزنش خود است. مثلا افراد داغ‌دیده نباید فکر کنند که «اگر من فلان کار را انجام می‌دادم شاید عزیزم اکنون زنده بود».

مرحله آخر هم مرحله پذیرش این مسئله است که اوج حزن و تنهایی افراد داغ‌دیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد. افراد داغ‌دیده در این مرحله، باید از تنها ماندن بپرهیزند. این افراد باید به حضور دیگران در کنارشان برای همدردی و همدلی توجه کنند زیرا این امر به آن‌ها کمک زیادی در سبک شدن این غم خواهد کرد. این افراد باید به خودشان اطمینان بدهند که می‌توانند این بحران عاطفی را پشت سر بگذارند. نباید تصور کنند که بازگشت به زندگی عادی به این معنی نیست که آن عزیز فراموش شده است! الگو گرفتن از افرادی که چنین غم‌هایی را با موفقیت پشت سر گذاشته اند نیز می‌تواند کمک زیادی به خانواده داغ‌دیده کند.

از سنت‌های عمومی نظام آفرینش، مرگ و مفارقت روح از بدن است. قرآن می‌فرماید: «کل نفس ذائقة الموت» (آل عمران، ۱۸۵)؛ هرکسی مرگ را می‌چشد. بر اساس بینش الهی، مرگ پایان زندگی بشر نیست، بلکه پلی به سوی جهان ابدی است. حال انسان چه نوع مهارت‌هایی را باید داشته باشد تا سختی‌ها، به‌خصوص فقدان عزیزان، او را دچار افسردگی نکند و او را از مسیر مطلوب فطری باز ندارد؟

در باب معاد و زندگی پس از مرگ، دو نوع جهان‌بینی وجود دارد: بر پایه یکی، پس از مرگ همه چیز تمام می‌شود، اما بر پایه دیگری، انسان پس از مرگ برای همیشه جاوید می‌ماند. فلسفه دین و ارسال رسل این است که انسان متقاعد شود زندگی دنیا اصلی نیست، بلکه مقدمه‌ای است برای سرای دیگر.

راز اصرار قرآن بر آگاهی‌بخشی به وقوع معاد و فلسفه آن این است که نوع بینش آدمی در رفتارش اثرگذار است، چون شناخت منشأ رفتار و احساسات آدمی است. به لحاظ کارکرد و نقش معادباوری در تحمل سختی‌ها و مصائب و همچنین تعدیل غرایز و افکار، خداوند در آیاتی: اولا زندگی واقعی و دارالقرار را آخرت معرفی کرده است. «و ان الآخرة هی دارالقرار» (غافر، ۳۹)؛ و آخرت سرای همیشگی است.

دوما محل پاداش کامل را به سرای آخرت موکول کرده است: «واتقوا یوما ترجعون فیه الی الله ثم توفی کل نفس ما کسبت و هم لا یظلمون» (بقره، ۲۸۱)؛ و از روزی بپرهیزید و بترسید که در آن، شما را به سوی خدا باز می‌گردانند، سپس به هرکس آنچه انجام داده، به طور کامل بازپس داده می‌شود و به آنان ستم نخواهد شد.

سوما برای تحریک آدمی و باورمندی به زندگی آخرت، آن را به خیر و بهتر بودن برای کسانی که هویت انسانی خویش را حفظ کرده‌اند توصیف کرده است و از عذاب آن جهان به سخت‌تر بودن و باقی و پایدار بودن گزارش داده است تا آدمی بفهمد حوادث زندگی پوچ و بی‌هدف نیست و باید از آن‌ها بهره بگیرد: «قل متاع الدنیا قلیل و الآخرة خیر لمن اتقی» (نساء، ۷۷)؛ بگو سرمایه زندگی دنیا ناچیز است و سرای آخرت برای کسی که پرهیزگار باشد، بهتر است.

رابطه معادباوری با تحمل فقدان، آن است که معادباوری نقش انکارناپذیری در تحمل مصایب دارد. چون شخص باورمند به معاد، سرای آخرت را ابدی می‌داند و همین عقیده، تحمل سختی در زندگی موقتی را در برابر رسیدن به راحتی همیشگی قابل تحمل می‌کند.

خداوند متعال در آیات متعددی همراهی خویش را به انسان‌ها اعلام کرده است تا آنان خود را از قلمرو حمایتی خدا خارج ندانند و به مدد این شناخت بر مشکلات فائق آیند.

خداوند سبحان برای زدودن غم روحی پیامبر (ص) در مسیر تبلیغ رسالت، او را به همراهی خویش نوید می‌دهد: «واصبرو ما صبرک الا بالله ولا تحزن علیهم ولا تک فی ضیق مما یمکرون ان الله مع الذین اتقوا والذین هم محسنون» (نحل، ۱۲۷-۱۲۸)؛ صبر کن و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد و به سبب کارهای آن‌ها اندوهگین و دلسرد مشو و از توطئه‌های آنان در تنگنا قرار مگیر. خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کرده‌اند و کسانی که نیکوکارند.

از اصل قرآنی «همراهی خداوند با بندگان در همه حال» و ذکر مصادیق قرآنی برای آرام‌سازی و تحمل مشکلات بر پایه شناختی درک همراهی خداوند در سختی‌ها، برمی‌آید که یکی از مهارت‌های ارائه‌شده در قرآن برای تحمل فقدان، درک حضور و همراهی خداوند به هنگام مرگ عزیزان است زیرا چنین بینشی انسان را در قلمرو حمایتی خداوند قرار داده، همین نوع بینش توان تحمل او را بر مرگ عزیزان افزایش می‌دهد.

با بهره‌گیری از همین مهارت شناختی، که همه امور در برابر دیدگاه خداوند انجام می‌گیرد، تحمل فقدان بر امام حسین (ع) آسان بود. در روایات آمده است هنگامی که شیرخواره ایشان در آغوش آن حضرت (ع) بود و حرمله – لعنةالله علیه – تیری افکند و گلوی او را درید، امام خون او را به کف دست گرفت، چون پر شد به آسمان افکند و بعد از بیان جملاتی فرمود: «هون علی ما نزل بی انه یعین الله».

هر مصیبتی را که بر من فرود آمده است، این آسان می‌کند که در محضر خداست. اگر انسان این‌گونه به خداوند شناخت داشته باشد، یعنی او را در خوشایند و ناخوشایند زندگی، همراه خویش ببیند و بداند همه امور در برابر دیدگان او انجام می‌شود، توان تحمل فقدان در او تقویت می‌شود، چرا که ناظر دیدن خدا به هنگام فقدان (مرگ عزیزان) آدمی را به مصلحت و حکمت پس‌گیری عزیزان رهنمون می‌سازد. مجاهده در راه خدا آکنده از سختی‌هایی است که انسان مومن باید آن‌ها را با جان و دل بخرد.

آن چه شداید را بر انسان مومن آسان می‌کند، پاداش‌هایی است که خداوند به مومنان وعده داده است؛ لذا به لحاظ کارکرد پاداش در تحمل شداید، خداوند بی‌درنگ پس از مجاهدت در راه خدا با گونه‌های مختلف آن، از پاداش سخن به میان آورده است.

در خصوص پاداش تحمل فقدان (مرگ عزیزان) فرموده است: «و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبة» (بقره، ۱۵۵-۱۵۶)؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان، آنان که هرگاه مصیبتی به آن‌ها رسد… این آیه به بشر گوشزد می‌کند که تحمل مرگ عزیز، دربردارنده پاداش و اجر است. بشر با باور به این اعلام و شناخت از طرف خدا، توانش برای تحمل فقدان افزایش می‌یابد.

وقتی با مرگ یکی از عزیزان دست و پنجه نرم می‌کنید زمان خوبی است که به مرگ خودتان هم بیندیشید. کار آسانی نیست، اما اگر خودتان این کار را نکنید، کس دیگری این کار را برایتان می‌کند. از دست دادن یک عزیز خیلی دشوار است، اما سخت‌تر این است که خودش کاری برای آماده کردن خود برای آن نکرده باشد. باید همه چیز را از قبل پیش‌بینی کنید. این کار باعث می‌شود بعد از مرگتان کار بازماندگانتان ساده‌تر شود.

حقوق همشهری‌آنلاین متعلق به موسسه همشهری است

Copyright © 2020 HamshahriOnline, All rights reserved


همشهری محلهDownloads-icon


آکادمی تخصصی زبان| مبتدی تا پیشرفته


ماشین لباسشویی با آبکشی شرعی

 

 

چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

دلش می خواست براش بند کفش قرمز رنگ بخرم؛ چند بار به ام گفته بود…». جمله زن با هق هق وحشتناکی قطع می شود. شاید شما هم این دیالوگ فیلم «۲۱ گرم» به یادتان مانده باشد.

 

شوهرزن در یک حادثه غیرمنتظره مرده است و کارگردان با مهارت تمام دارد چیزهایی که در ذهن یک زن سوگوار می گذرد را رو می کند؛ چیز هایی مثل احساس گناهی این قدر بزرگ برای یک مسئله به ظاهر خیلی کوچک مثل رنگ بندکفش. به احتمال زیاد شما هم این تجربه ناخوشایند سوگواری یک عزیز را پشت سر گذاشته اید. روان شناس ها فرایند سوگواری را مطالعه کرده اند و پیشنهادهای جالبی برای تبدیل فرایند ناخوشایند سوگواری به یک تجربه معنادار دارند.

 

«از دست دادن»، قسمتی از زندگی هر بنی بشری است؛ از دست دادن کار به شکل اخراج؛ از دست دادن معشوق به شکل شکست عشقی؛ از دست دادن همسر به شکل جدایی یا طلاق؛ از دست دادن دوستان دوران دانشگاه به شکل جشن فارغ التحصیلی(!)؛ از دست دادن همسایه ها به شکل مهاجرت و از همه بزرگ تر از دست دادن عزیزان به شکل مرگ.

 

تحقیقات یک روان شناس مشهور ثابت کرده است که مرگ عزیزان بالاترین میزان فشار روانی را برای افراد در پی دارد. هانس سلیه در پژوهش هایش میزان استرسی که اتفاقات مختلف زندگی برای هر فرد دارد را سنجید؛ بعد با جمع و تفریق و میانگین گرفتن فهمید که اگر فرض کنیم درجه استرس از یک تا ۱۰۰ واحد است، ازدواج ۵۰ واحد و مرگ همسر ۱۰۰ واحد استرس دارد.

 

بعد از مرگ همسر هم مرگ یک عزیز دیگر در مقام دوم رویداد های استرس زا قرار دارد. در این شماره، می خواهیم به بزرگ ترین نوع از دست دادن یعنی مرگ عزیزان بپردازیم و در یکی از شماره های بعدی به انواع مهم اما کوچک تری مثل شکست عشقی.

 

● سوگواری با ما چه کار می کند؟

 

در جواب این سؤال باید گفت همه کار. از دست دادن یا به قول روان شناس ها «فقدان» یک عزیز می تواند بر همه حوزه های ذهن و رفتار ما تاثیر بگذارد؛ یعنی هم احساسات، هم افکار، هم رفتار و حتی فلسفه زندگی ما را تغییر دهد. یک یک این تاثیرات را که بخوانید، حتما شما هم به یاد سوگواری خودتان یا یکی از آشنایان تان خواهید افتاد.

 

۱) احساسات: شاید خیلی ها فکر کنند که سوگواری تنها یعنی دپ زدن و احساس تنها ماندن. اما روان شناس ها که ته ذهن سوگواران را کاویده اند، می دانند که احساسات دیگری هم در این وسط نقش دارند. مثلا ما ممکن است که از فرد مرحوم خشمگین شویم.

 

یا اگر خیلی منصف باشیم از سرنوشت به طور کلی احساس خشم کنیم و برسیم به اینکه «چرا او باید برود؟» یا «چرا من باید تنها شوم؟». غیر از احساس غمگینی و خشم ، شما نمی دانید که تاب تحمل این از دست دادن بزرگ را دارید یا نه؛ به همین خاطر مضطرب می شوید. و برعکس این اضطراب، ممکن است بعد از پذیرفتن اینکه عزیزتان برای همیشه از دست رفته است، احساس آرامش کنید.

 

شما به این خاطر که نتوانسته اید جلوی از دست دادن فرد مرحوم را بگیرید و به خاطر بدی های کوچک و بزرگی که به او کرده اید، حسابی احساس گناه می کنید. پس دیگر به خاطر اینکه حالا آرام هستید، احساس گناه نکنید.

 

این آرامش به شرطی که بعد از پذیرفتن واقعیت باشد، طبیعی است. بالاخره اینکه به خاطر بزرگ بودن فشار روانی، احساس خستگی و فرسودگی می کنید. یادتان باشد که همه این واکنش ها طبیعی است و نباید شما را نگران کند.

 

۲) افکار: فکر، فکر، فکر، فکر. چیزی که در سرافراد سوگوار که در گوشه مجلس ختم نشسته اند، فکر هایی است که همه و همه در حول و حوش فرد از دست رفته می چرخد. اولین نوع این افکار که زودتر از همه بعد از شنیدن مرگ عزیز به ذهنمان می رسد «ناباوری» است؛ یعنی ما اصلا باورمان نمی شود که او را از دست داده باشیم.

 

خیلی سخت است که خانه ای که همیشه عزیزی تویش می چرخیده را حالا خالی ببینیم؛ خالی بودنی که معنایش این است که ما یک حامی عاطفی و یک برطرف کننده نیازهایمان را از دست داده ایم.

 

غیر از این، در مدت سوگواری خیلی مشکل است که بتوانیم روی یک فکر دیگر متمرکز شویم. حل کردن مسائلی که قبل از فقدان برایمان از آب خوردن هم راحت تر بود، حالا تبدیل می شود به یک گره وحشتناک و خلاصه اینکه حسابی گیج می زنیم. غیر از گیجی و ناباوری، شما ممکن است بنشینید، چشمتان را ببندید و هی در ذهن خودتان مجسم کنید که فرد از دست رفته زنده است و دارید با او قدم می زنید و حرف می زنید و بدی هایتان را جبران می کنید و الی آخر.

 

و علاوه بر تمام این احساسات، ممکن است ذهنتان برای مدت زیادی تحت فرمانروایی بلامنازع «فکر به عزیز از دست رفته» قرار بگیرد؛ یعنی حجم زیادی از فکرتان همین باشد. بازهم می گوییم که برای کوتاه مدت همه این افکار در دوره سوگواری طبیعی است.

 

۳) رفتار: اگر آن ۲ مورد قبلی را فقط خود فرد سوگوار بداند و بقیه فقط از نشانه هایش بتوانند پی به احساسات و افکار ببرند، این آخری یعنی رفتار آشکار است و ممکن است واکنش دیگران را هم برانگیزد. رفتارهای فردی که عزیزش را از دست داده را همه ما دیده ایم. خواب سوگوار به هم می ریزد. ممکن است شب ها اصلا خوابش نبرد و وقتی هم که می خوابد، مرتب در خواب فرد از دست رفته را می بیند.

 

غیر از خواب، خورد و خوراک سوگوار نیز به هم می ریزد. شاید تصورتان این است که همه سوگوارها بی اشتها هستند. نه! بعضی ها حتی پرخورتر از معمول می شوند و این برای خودشان هم عجیب است. ممکن است شما به اطرافیان و کارهایتان بی تفاوت شوید و حوصله هیچ کاری نداشته باشید و از همه متداول تر اینکه گریه کنید. به این بهانه که مرد نباید گریه کند یا اینکه آدم باید صبور باشد، جلوی این واکنش طبیعی و سودمند را نگیرید. اگر جلوی دیگران سخت است، در تنهایی گریه کنید.

 

چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

 

● سوگواری برای چه کسانی مشکل تر است؟

 

شاید فکر کنید که از دست دادن همسری که بی نهایت دوستش دارید، مشکل ترین و بزرگ ترین نوع سوگواری است اما باید گفت که نه. قضیه کاملا برعکس است. شما در سوگواری زمانی مشکل پیدا خواهید کرد که احساسات متضادی به فرد از دست رفته داشته باشید. مثلا تصور کنید از همسرتان سال هاست که طلاق گرفته اید و حالا خبر مرگش به شما می رسد.

 

نه اطرافیان می گذارند برای کسی که خودتان ترکش کرده اید، سوگواری کنید و نه خودتان می توانید با ذهنی که پر است از خاطرات خوش و صمیمانه تا خاطرات تلخ جدا شدن، کنار بیایید. غیر از این، مرگ بچه ای که هنوز متولد نشده است خصوصا برای مادر که او را در شکم خودش حس کرده است خیلی مشکل است؛ مرگی که معمولا مراسم خاصی برایش برگزار نمی شود.

 

و بالاخره سوگواری، برای کودکان خیلی سخت است چون بزرگسال ها دوست ندارند کودکان شان در مراسم مختلف کفن و دفن و ختم از دست رفته شرکت کنند، ممکن است کودک هیچ وقت با از دست رفتن عزیزش کنار نیاید.

 

● گذر از ۵ خوان سوگواری

 

سوگواری بخشی از زندگی است و مثل تمام زندگی یک جورهایی یک گذرگاه است. برای اینکه با موفقیت از این مسیر بگذرید، باید اول آنها را به خوبی بشناسید.

 

۱) مرحله شوک و ناباوری

 

همان طور که در بخش احساسات هم گفتیم، اولین واکنش ما به مرگ یک عزیز، این است که اصلا مرگش را باور نکنیم یا اینکه بهت زده یک جا بایستیم و زانویمان ناخودآگاه کرخت شود.

 

۲) مرحله پرسش و آرزو

 

پرسش همیشگی «چرا باید برای من این اتفاق بیفتد؟» و آرزوی اینکه «همه چیز به یک شکل جادویی حل شود».

 

۳) مرحله یأس و آشفتگی

 

افسرده می شوید و فکر می کنید دیگر هیچ چیز درست نمی شود و این طبیعی است.

 

۴) مرحله پذیرفتن واقعیت و بازسازی زندگی

 

تازه اینجاست که امید های جادویی را کنار می گذارید، افسردگی را کنار می گذارید، واقعیت را می پذیرید و شروع می کنید به برنامه ریزی زندگی ای که «او» در آن حضور ندارد.

 

۵) مرحله هویت تازه

 

شیوه جدید زندگی تان را تجربه می کنید، می پذیرید و احساس می کنید که با ازسرگذراندن این سوگواری بزرگ تر شده اید.

 

● اشک های گوله گوله

 

اگر بقیه متن را خوانده باشید، دست تان آمده است که سوگواری موفق چه شکلی است. اما برای جمع بندی هم که شده این تکلیف ها را به شکل چند پیشنهاد با هم مرور می کنیم:

 

۱) واقعیت از دست دادن را بپذیرید

 

ممکن است ناباوری و خیال پردازی های اول شنیدن خبر به شما کمک کند که بار این شوک ناگهانی را راحت تر تحمل کنید اما زیاد در این خیالات ماندن، ممکن است حتی شما را مبتلا به بیماری های روانی کند. سعی کنید این واقعیت را که یک عزیز را از دست داده اید بپذیرید. به آرامش بعد از این توفان فکر کنید و این را باور کنید که ماهیت زندگی همین است؛ دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.

 

۲) گریه کنید

 

مثل این گزارشگر های تلویزیونی که می روند جلوی کودکان زلزله زده و می گویند «گریه نکن عزیزم» نباشید؛ هم خودتان با تمام وجود غمگینی و به قول شاملو «گریه کردن از سویدای جان»را تجربه کنید و هم بگذارید که دیگران گریه کنند.

 

اگر الان که داغ مرگ عزیزتان تازه است گریه نکنید، در واقع دارید یک واکنش طبیعی را به یک بیماری مزمن تبدیل می کنید و داغ عزیزتان همیشه تازه می ماند. غیر از این، تخلیه کردن هیجان ها بعدا به شکل بیماری های روان تنی مثل زخم معده یا بیماری های روانی مثل «اختلال استرس پس از سانحه» خودش را نشان می دهد. پس این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار!

 

۳) با زندگی تازه سازگار شوید

 

شکل زندگی ما با از دست دادن یک عزیز خانواده، ممکن است بسیار تغییر کند. این تفاوت ها را بپذیرید و باور داشته باشید که زندگی، فصل های نا مرتبی دارد؛ یعنی ما واقعا نمی دانیم کی پاییزش شروع می شود، کی بهارش و کدام پشت کدام است.

 

۴) ادامه دهید اما فراموش نکنید

 

افراد سوگوار فکر می کنند اگر به زندگی عادی شان برگردند یعنی اینکه فرد از دست رفته را فراموش کرده اند و به این خاطر، احساس گناه می کنند. اما واقعیت این است که می توان زندگی را ادامه داد و یاد عزیز را هم همیشه گرامی داشت.

 

۵) به مرگ معنایی دوباره دهید

 

آدم های سوگوار زیادی فیلسوف منش می شوند، یعنی اینکه آنها بعد از حیرت در برابر از دست دادن، می پرسند: «اصلا چرا مرگ؟» «چرا ما همیشه زنده نمی مانیم؟». این پرسش ها به شرطی که به یک جواب یا باور قانع کننده ختم شوند، خیلی خوبند. خیلی از مذهب ها معنای بزرگی برای مرگ قائل اند. روان شناس هایی مثل کوبلر راس و کوسنبام هم در مورد معناهای مرگ مطلب نوشته اند.

 

آنها می گویند ما اگر این باورها را داشته باشیم، پذیرش مرگ به عنوان یک اتفاق اجتناب ناپذیر برایمان راحت تر می شود:

 

▪ مرگ به ما کمک می کند که قدر زندگی را بدانیم.

 

▪ ما دیر یا زود می میریم؛ پس باید تصمیم های بزرگی برای زندگی بگیریم.

 

▪ دیگران دیر یا زود می میرند، پس تا جایی که می توانیم با آنها خوب باشیم.

 

▪ مرگ باعث می شود هرچه را که در این زندگی به دست آورده ایم، برای همیشه به نام خودمان ثبت کنیم.

 

▪ و نتیجه همه اینها اینکه «مرگ معنای زندگی است»

منبع:psychoalachigh.com

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر

طرح فروش اقساط(بدون پیش پرداخت)لوازم خانگی


راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش


مشاوره روانشناسی به صورت ویدیو کال


آموزش زبان انگلیسی از صفر تا 100


میخوای از همیشه زیباتر باشی؟

کدام آموزشگاه برای یادگیری زبان بهتر است؟


چگونه نزد همسر بیشتر دوست داشته شویم؟


سفارش آنلاین کیک تازه خانگی


راهنمای انتخاب و خرید محصولات زناشویی


به تماشای کیفیتی بی حاشیه!


خدمات ایمپلنت بدون آسیب رساندن به لثه


دنبال بهترین روانشناس تهران میگردی؟

کاملترین درگاه رزرو تورهای داخلی و خارجی


بهبود مشکلات رفتاری کودک با بازی درمانی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

تا مرز ۵۱درصد کلاس صوتی سی دی یا دانلودی و فیلم و کتاب صوتی
و تا ۳۰درصد قیمت کتاب چاپی را از اعتبار می توانید هزینه
کنید.

وقتی همه محصولات تان را انتخاب
کردید، قبل از درگاه از شما پرسیده میشود که می خواهید از
اعتبار استفاده کنید. و شما تأیید میکنید.

اعتبار در مورد کلاس صوتی،کتاب چاپی و صوتی قابل استفاده است

اعتبار دائمی نیست.قبل از تاریخ انقضا مصرفش کنید

درگذر دردناك زندگى،شايد هيچ تجربه‌اى تكرارى‌تر و ترسناکتر از مرگ و فقدان عزیزان نباشد.زندگی رفته رفته ما را با آن آشنا می کند تا در نهایت ما را در برابر فقدان های بزرگ آماده کند، اما آن زمان تاب رویارویی داریم؟

در گذر دردناك ما از زندگى، شايد هيچ تجربه‌اى تكرارى‌تر از مرگ و فقدان نباشد. زندگى ما با فقدان شروع مى‌شود. ما از بطن محافظ خود و از ضربان هستى جدا شده و وارد دنيايى نامطمئن و اغلب ويرانگر مى‌شويم. اين ضربه آغازين در بدو تولد، نشانگر آغاز سفرى است كه با مرگ خود زندگى به پايان مى‌رسد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت “مرداب روح” کلیک کنید.

در طول راه فقدان‌هاى متعددى وجود دارد: از دست دادن امنيت، پيوند، ناآگاهى، معصوميت؛ و در سنين بالاتر، از دست دادن دوستان، انرژى‌هاى جسمانى و مراحل هويت‌پذيرى من. جاى تعجب نيست كه تمامى فرهنگ‌هايى كه داراى اسطوره هستند اين حس فقدان و جدايى را به نمايش مى‌كشند: اسطوره هبوط، جدايى آغازين از باغ عدن، عصر طلايى، خاطره وحدت با طبيعت و مادر. به همين ترتيب همه مردم دلتنگى عميقى را براى آن تعلق و پيوند ابراز مى‌كنند.

موضوع فقدان در فرهنگ ما جارى است؛ از احساساتى‌ترين ترانه‌ها گرفته ــ كه در آن ها ماتم ‌و زارى مى‌شنويم كه زندگى معناى خود را به‌خاطر غياب محبوب از دست داده است. ــ تا پريشان‌ترين و مشتاقانه‌ترين دعاهاى عارفان براى وصل به خداوند. فقدان در قلب شرايط انسانى قرار دارد. اگر به اندازه كافى عمر كنيم، هركس را كه براى‌مان عزيز است، ازدست خواهيم داد. اگر به اندازه كافى عمر نكنيم، آن ها ما را از دست مى‌دهند. چنانكه ريلكه مى‌گويد: «ما زندگى مى‌كنيم و هميشه وداع مي كنيم.»چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

در زبان آلمانى واژه فقدان و از دست دادن در اصل به معناى تجربه «پشت سر گذاشتن ميل» و بعد ازدست رفتن ميل است. فراسوى ميل، پيوسته فقدان وجود دارد.

چنين اقدامى شخص را برده فقدان نمى‌سازد؛ بلكه او را در فرآيند رها كردن شركت مى‌دهد. فقط رها كردن مى‌تواند آرامش و صفا را فراهم آورد، اما چنانكه همه ما مى‌دانيم كنترل كردن، از من، يعنى امنيت حمايت مى‌كند. در ميان ما چه كسى مانند بودا توانسته است درون را ببيند و ميل خود را خاموش كند؛ از من فراتررود و از اعماق وجود عبارت «نه خواست من، كه خواست تو انجام شود» را بپذيرد؟ تنسين گفته است: «بهتر است عشق ورزيده باشيم و محبوب خود را از دست داده باشيم تا اينكه اصلا عشق نورزيده باشيم.»

ثبات زندگى در گذرا بودن آن نهفته است و پذيرش اين حقيقت براى رشد آگاهى ضرورى است. بى‌شك زودگذر بودن از ويژگى‌هاى نيروى حيات است. چنانكه ديلن تامس گفته است: «نيرويى كه سبزه‌ها را مى‌روياند، نابودگر من است». همان نيرو، انرژى طبيعت را شعله‌ور مى‌كند و مانند فتيله ديناميت مى‌سوزد و نابود مى‌شود. اين فناپذيرى خود زندگى است. آنچه تغييرناپذير است، «مرگ» است. پذيرش زندگى مستلزم پذيرش آن انرژى‌ است كه از خود تغذيه مى‌كند و نابود مى‌شود. تغيير نكردن برخلاف نيروى حيات است و خود مرگ مى‌باشد.

به اين دليل است كه والاس استيونس نتيجه گرفت: «مرگ، مادر زيبايى است.» و مرگ بزرگ‌ترين ابداع طبيعت است. ظرفيت آگاهى، انتخاب معنادار و تحسين زيبايى به همراه تجربه نيرويى مى‌آيد كه خود را نابود مى‌كند. در اينجا خردى نهفته است كه از محدوده‌ها و اضطراب‌هاى من فرا مى‌رود؛ خردى كه راز وحدت زندگى و مرگ، وابستگى و فقدان را به‌عنوان بخشى از يك واحد عظيم مى‌بيند. چنين خردى با نياز من مقابله مى‌كند و او را از ميان مسائل پيش پا افتاده به‌سوى تعالى مى‌برد.

تجربه از دست دادن فقط وقتى شدت مى‌گيرد كه چيزى ارزشمند در زندگى ما وجود داشته باشد. اگر تجربه از دست دادن نداشته باشيم، به اين معناست كه هيچ چيز ارزشمندى در زندگى‌مان وجود ندارد. با رنج بردن از اين تجربه، ارزش چيزى را كه به ما عطا شده است، درك مى‌كنيم. زیگموند فرويد مقاله‌اى تحت عنوان «سوگوارى و افسردگى» نوشت كه در آن اظهار داشت: كودكى كه والدين خود را به‌واسطه مرگ از دست مى‌دهد، مى‌تواند عزادارى كند و مقدارى از انرژى آن را تخليه كند. كودكى كه والدينش حاضر، اما از لحاظ عاطفى غايب هستند، نمى‌تواند سوگوارى كند؛ زيرا والدين وى به راستى نمرده‌اند. اين ماتم بيهوده آنگاه براى كودك به‌صورت افسردگى، غم فقدان و ميل شديد به وصل مجدد درونى مى‌شود. بدين‌سان تجربه فقدان فقط به‌دنبال از دست دادن چيزى ارزشمند به‌وجود مى‌آيد. وظيفه ما در اين مرداب رنج آن است كه ارزش آن چيزى را كه به ما عطا شده است درك كنيم.

هنگامى كه عزيزى را از دست مى‌دهيم بايد برايش سوگوارى كنيم و درعين حال آگاهانه آنچه را كه از او درونى كرديم، گرامى بداريم. براى مثال والدينى كه فرزندى ندارند از فقدان فرزند، كمتر رنج مى‌برند تا والدينى كه كودكى دارند و او را از دست مى‌دهند. آن انرژى‌ كه آن ها در آن نقش سرمايه‌گذارى كرده بودند، اكنون در مسيرى ديگر موردنياز است. بنابراين، ما با آگاه شدن از نقشى كه عزيزان ازدست رفته در زندگى ما داشته‌اند و به‌كارگيرى آن ارزش‌ها در اقدامات آتى زندگى، به بهترين وجه اين عزيزان را گرامى مى‌داريم. اين شيوه، تبديل مناسب فقدان در اين زندگى فانى است. چنين تبديلى انكار نيست؛ بلكه تحول است. هر چيزى كه درونى شده باشد، هرگز گم نمى‌شود.

ريشه واژه «اندوه» در زبان لاتين به معناى «تحمل كردن» است. تجربه اندوه نه تنها تحمل سنگينى شرايط است، بلكه به‌خاطر توجه به عمق وجودمان نيز هست. ما فقط براى چيزى كه ارزشمند است اندوهگين مى‌شويم. بى‌شك يكى از عميق‌ترين دردهاى اندوه، حس ناتوانى است كه به ما يادآور مى‌شود كنترل ما بر زندگى چقدر اندك است.

انكار با هر شدتى نمى‌تواند مانع از تجربه فقدان شود. همچنين ما نبايد در برابر اندوه ترديد كنيم. جايى ميان بى‌قرارى دل و تب‌وتاب ذهن، فرصتى است براى پذيرش فانى بودن همه چيز و پذيرفتن قدرت اندك‌مان براى نگه داشتن و تأييد آنچه متعلق به ما بوده است؛ حتى براى مدتى كوتاه. تأييد ارزش در حين تجربه فقدان، منشاء معنايى عميق مى‌شود. وفادار ماندن به آن معنا و رها كردن كنترل، كاركرد دوسويه فقدان و اندوه است.

کارل گوستاو يونگ هنگامى كه همسرش اِما را از دست داد به افسردگى واكنشى مبتلا شد. او ماه‌ها داغدار و سرگردان بود. آنگاه يك شب در خواب ديد وارد سالن تئاترى شد كه در آنجا تنها بود. او به رديف جلو رفت و صبر كرد. جايگاه اركستر مانند شكافى عميق دربرابرش بود. هنگامى كه پرده كنار رفت، همسرش را ديد كه در آنجا ايستاده بود؛ لباسى سفيد به تن داشت و به او لبخند مى‌زد. يونگ فهميد كه سكوت شكسته شده است. آن ها با هم بودند؛ خواه با هم يا جدا از هم.

هر چيز واقعى كه پيوسته مهم و تأثيرگذار بوده است هيچ‌گاه از دست نمى‌رود. شخص فقط با رها كردن توهم كنترل مى‌تواند به راستى از اندوه فقدان رها شود و آن ارزش را گرامى بدارد.

منبع: مرداب روح

نویسنده: جیمز هالیس

مترجم: فریبا مقدم

ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی

وقتی زخمت رو درمان میکنی و بهش آگاه میشی دیگه اون زخم و رنج از دست دادن برات دردآور نیست و حتی بهش افتخار میکنی .سالهاااا غم از دست دادن عزیز دلم رو با سوگواری و غم درون خودسوزی کردم درحالی که هر لحظه که به یادش میوفتادم یک ترک عمیقی رو روی قلبم احساس میکردم و با خودم میگفتم این درد هیچگاه تسکینی نخواهد یافت جز با مرگ و همیشه دعا میکردم وقتی مردم اولین نفری که به استقبالم بیاد خودش باشه….ولی اینروزاا که دردم رو شناختم و تسکینش دادم دیگه اون نگاه قبلی رو به فقدانش ندارم و جالبه برام که ازینکه اینهمه در درونم دوستش دارم و وجودش رو به وجودم وصل میدونم به این نوع عشق افتخار میکنم و با تمام وجودم از بابت اینکه من با تمام وجودم سالها لمسش کردم به خودم میبالم …این نوع نگاه برام خیلی ارزشمنده و یه حس تعلق خاطر و اصیل بودن بهم میده انگار من کهنه و خاک خورده ی این عشق هستم و با بند بند وجودم درونیش کردم …آخه تو این دنیا واقعا چی میتونه قشنگ تر ازین باشه…
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید…
به یادت که عااااشقانه در وجودم دوستت دارم
مهدیه❤❤
خوب شد دردم دوا شد خوب شد دل به عشقت مبتلا شد خوب شد

من پدرم رو از دست دادم … سوگوارى هم كردم و هميشه سعى كردم خوبيهاش رو با عمل به اونا زنده نگهدارم … ولى هيچكس نمى فهمه دلم تنگه يعنى چى … در طول روز مى خندم و عادى زندگي مى كنم تا همه فكر كنند حالم خوبه ولى خدا دلم چه خبره ???

سلام عزیز
من هم همین طور هستم.به تازگی پدر عزیزم را از دست دادم کار میکنم ، زندگی میکنم ولی دلتنگم.خیلی دلتنگ و فقط خدا میدونه توی دلم چه خبره?????

ساره جان خیلی حق داری ،قطعا زمان وداشتن خلوت و تنهایی میتونه بهت کمک کنه تا از این اتفاق و درد نور به زندگیت دعوت کنی /وحدتیان ادمین بنیاد فرهنگ زندگی

من دو ساله برادرم را از دست دادم. هنوز هر شب تا وقتی بخوابم اشک می‌ریزم و گاهی در طول روز. اگرچه وظایف کاری و تحصیلی خودم را انجام می‌دهم ولی میلی به زندگی ندارم و هر لحظه آرزوی مرگ می‌کنم. از هیچ چیز لذت نمی‌برم. دوست ندارم هیچ‌کس را ببینم. فقط ساعت‌های متوالی کتاب می‌خوانم و فیلم می‌بینم و اشک می‌ریزم. کاملا متوجه هستم که به افسردگی سپید مبتلا شده‌ام چون کمتر از سه ساعت می‌خوابم و دایم به کار و مطالعه مشغولم. هیچ چیزی دلم را آرام نمی‌کند؛ حتی صحبت‌های شما که سال‌ها از آن بهره بردم.

چندروزیه که مادرم رو ازدست دادم ! اصلا نمیتونستم از تختم جدابشم . الان که این متن رو خوندم احساس کردم درونم کمی آروم گرفته

موسسه بنیاد فرهنگ زندگی بالنده به شماره ثبت 11383 از سال1378 با موضوع ارائه سمینارهای تغییرات فردی اقدام به فعالیت نموده است.جامعه مخاطب اصلی ما میانسالان هستند. بنیاد فرهنگ زندگی، نهادی معتبر در حوزه روانشناسی تحلیلی است. پروفسور کارل گوستاو یونگ، بنیانگذار این تئوری است.بنیان روانشناسی تحلیلی یونگ بر تحلیل عمیق و ریشه ای مسائل افراد است. به گونه ای که مخاطبان آن تاکید دارند که راه حل های آن با قدرت تمام حلال مسائل آنان بوده است .

نام کاربری یا آدرس ایمیل  *

گذرواژه *


نام کاربری  *

آدرس ایمیل  *
چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

گذرواژه  *

عضویت

با سلام از دست دادن عزیزان موضوع مقاله ی امروز ماست که از سایت بیست آموز در خدمت شما هستم .

از دست دادن عزیزان در دنیا خیلی سخت و غم انگیزه و این حرف رو کسی داره میگه که خودش فرزندش رو از دست داده.

مرگ فرزند یکی از سخت ترین غمهاست و بنده هم دو سال پیش دختر نازنینم رو به خاطر اشتباه یک پزشک بی مسئولیت از دست دادم.

خیلی از ما که عزیز از داست دادیم باورمون نمیشه که اینقدر ناگهانی عزیزان دلمون رو از دست بدیم.

شاید تا ماه ها و سال ها به یاد آوردن لحظات از دست رفتن عزیزمون مثل یه سوهان روحمون رو بتراشه.

من توی این مقاله قصد دارم تحقیقات و تجربیات خودم ، با شرایط سختی که برام پیش اومد رو براتون تشریح کنم تا بتونم یه کمک کوچک به هموطنان عزیزم بکنم.

طی کردن دوران از دست دادن عزیزان دو مرحله داره که هر کدومشون هم دارای چند مرحله هستند. این دو مرحله عبارتند از :

در اولین مرحله رفتار برونی فرد، انکار مرگ عزیزش هست .

طوری که مدام احساس میکنه اون زنده ست . فرد اصلا نمیتونه مرگ عزیزش رو بپذیره.

دست به وسایلش نزدن و باهاش زندگی کردن که میتونه تا ماه ها هم طول بکشه؛ جزء این مورد محسوب میشه

در مرحله بعد فرد از انکار خارج شده و مرگ عزیز را باور میکنه.

اما دچار خشم و عصبانیت از علت مرگ میشه.

مثلا اگر عزیزش در اثر تصادف فوت شده باشه شروع میکنه به دعوا و ناسازگاری با شخصی که طرف مقابل تصادف بوده .

فرد داغدیده شروع میکنه به معامله با خدا با باور اینکه میتونه با التماس و معامله عزیزش رو برگردونه ..
حاضر تمام موقیعت های زندگیش رو بده تا عزیزش برگرده .
شاید افراد منطقی این مرحله رو نگذرونن .
ولی من بگم  بنده یه فرد کاملا منطقی هستم و مرحله پذیرش برام زود رخ داد .

اما با این حال تا هفته ها توی این مرحله هم بودم .
مدام معامله میکردم با فرض اینکه شاید خدا یه جوری بچم رو برگردونه.

معمولا از همان هفته ی اول در از دست دادن عزیزان مون بعد از مرحله ی باورِفوت عزیز ؛ فرد دچار عذاب وجدان و احساس گناه در علت فوت میشه .
این مورد در اکثر فوت ها دیده میشه اعم از مرگ های ناگهانی و ..
من بچم رو در هر سه روز تب بیمارستان بردم .
اما بازهم تا مدت ها میگفتم چرا اون ساعت نرفتم یا چرا رفتم نگفتم حتما بستری کنید یا ..
این مورد من با مشاوره با کارشناس های مذهبی برطرف شد .
این اما و اگرها یعنی من در امر مرگ ،صاحب اختیارم در صورتی که از نظر اعتقادی نوعی شرک محسوب میشه .
اصل موضوع اینه که درسته ما موظف به احتیاطیم اما بدون اذن خدا برگی از درخت نمیفته .

متأسفانه عذاب وجدان و احساس گناه ، در مرگ های به صورت خود کشی خیلی شدید صورت میگیره .

طوری که احتمالاٌ برای از بین رفتن این احساس گناه و درمان اون باید از مشاور و کارشناس مذهبی کمک گرفته بشه.

با ادامه مراحل قبلی و البته متصل نشدن به معنویات ، فرو رفتن در غم و افسردگی رخ میده .
در صورت درمان نشدن افسردگی در زمان از دست دادن عزیزان وارد مرحله ی افسردگی بالینی میشه و حتما باید درمانگر و مشاور ورود پیدا کنن.

درسته که فرد در هنگام از دست دادن عزیزان یه کمی هم نیاز به تنهایی داره تا نبود عزیزش رو بپذیره ؛ اما بیشتر از اون تنها نبودن مهمه که از حمایت عزیزانش بی بهره نمونه .

این مرحله معمولا بعد از مرحله ی افسردگی هست . یعنی اگر دیدی که فرد فقط دوست داره تنها باشه احتمالا افسردگی هم داره و باید درمان بشه.

بعد از طی کردن این مراحل مرحله ی پذیرش   اتفاق میفته.

ناگفته نمونه که بسته به روحیات افراد و اعتقادات اون ها ، ممکنه یک یا چند مورد یا حتی هیچکدوم از موارد بالا رخ نده .

در این صورت فرد از همون ابتدا مرگ عزیز رو میپذیره و شروع میکنه  به چیدن برنامه ی زندگی ؛ بدون وجود اون عزیزش.

بعد از مرحله پذیرش  ؛فرد به درستی متوجه میشه که جاده ی زندگی یه طرفه ست و امکان برگشت اون عزیز وجود نداره.

و همه ی زنده ها باید زندگی کنن . افرادی که از نظر روحی سالم هستن میدونن که نعماتی در دنیا وجود داره که باید برای اون ها زنده باشیم و زندگی کنیم ؛ یه زندگی واقعی ..چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم

چون همه ی افراد حتی بچه های کوچیکی که توی زندگی ما هستن ؛ متوجه میشن که  ما یه مرده ی متحرکیم یا واقعا داریم زندگی میکنیم.

فکر کردن به لحظات  آخر عزیزان مون ، یا خاطرات قشنگی که با عزیز از دست رفته مون داشتیم شاید برامون لذت بخش تر از زندگی با زنده هاست.

اشکالی نداره که روزهای اول از دست دادن عزیزمون ؛ تو ی دنیای شیرین زندگی با اون سیر کنیم.

اما نکته این جاست که اگر به این روند ادامه بدیم ، ما تبدیل میشیم به یه آدم افسرده ی پریشان که همه از دستش خسته میشن .

شاید با خودت بگی برام مهم نیست بقیه چه فکری راجع به من میکنن ، یا بگی بجز اون عزیز از دست رفته م دیگه هیچ کس برام مهم نیست.

شاید بگی زندگی بعد از عزیز از دست رفته م برام هیچ ارزشی نداره.

اما من یه مادر داغدیده ام که ابا رو حیه ی خوب این مقاله رو برام هم نوعان دارم مینویسم ؛ تا اون ها رو از باتلاق مرده ی متحرک بودن بیرون بکشم .

عزیزای دلم ما خودمون با اختیار خودمون به این دنیا نیومدیم یه لحظه تصور کنید .
خدایی که انسان رو با این ظرافت آفریده (از اثر انگشت بگیر تا تار مو تا سلول های هوشمند مبارزه با بیماری ها درون بدن ما  تا ….. ) .

پس خدایی که با این ظرافت انسان رو آفرید و تمام مخلوقات ( از باد و آب و خاک و آتش و گیاه و حیوان تا …)  رو در اختیار این انسان قرار داد.

چطور ممکنه که ما رو بی هدف آفریده باشه .

چطور ممکنه که اجازه بده ما  بامیل خودمون به خودمون و اطرافیان مون ظلم کنیم .

ما تو زندگی باید فرزند باشیم ، خواهر و برادر ، همسر ، پدر یا مادر و … اما باید بدونیم که این ها یه سری نقش های اعتباری ان .

یه این معنا که اگر یه روزی خدایی که خالق همه ی موجودات هست (و بسیار بسیار بنده هاش رو دوست داره و هر کاری میکنه در جهت کمال ماست) این نقش اعتباری رو از ما گرفت ؛ نباید انقدر توی نقشمون فرو رفته باشیم که بعد از ، از بین رفتن اون نقشمون ، نقش های دیگه ی زندگیمون رو از دست بدیم .
پس بدونیم که مثل یه بازیگر فقط باید در زمان حال اون نقش رو خوب انجام بدیم.
بعد از گذشت اون نقش موندن توی اون یه اشتباه خیلی بزرگ و ظلم به خودمون و عزیزانمون هست .

این نقش هایی که گفتم ؛ زمانی تو زندگی به عهده  ی ما گذاشته میشن .
چه ما توانتخاب اون نقش ها دخیل بوده باشیم ( مثلا نقش همسر بودن و.. ) چه تو انتخاب اون نقش دخیل نبوده باشیم . ( مثل اولاد بودن و .. )

همونطور که بالاتر عرض کردم، خدای مهربون ما رو با هدف های خیلی قشنگ و بزرگی آفریدند.

پس وقتی مسئولیتی رو به عهده ی ما قرار میدن ما در مقابل اون مسئولیت باید جوابگو باشیم .

در قرآن مجید فرمودند:« ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم » (سوره تکاثرآیه ۸)

و در آیه ۲۸۴ سوره بقره می فرماید: «گرآنچه در نفس هایتان می باشد آشکار کنید یا پوشیده دارید خداوند شما را به آن محاسبه خواهد فرمود.»

امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

إنَّ اَعمالَ هذِهِ الاُمَّهِ ما مِن صَبَاحٍ اِلّا وَ تُعرَضُ عَلَی اللهِ تَعالی
به یقین، کارهای این امت، هیچ صبحگاهی نیست مگر این که بر خدای متعال عرضه می شود.

(بحار الانوار ، ج ۳، ص ۳۵۳ )

پس خدایی که با دقت و نظم این همه موجودات را آفریده و از فرستادگانش راه و روش زندگی را برای ما روشن فرموده

اعلام کرده که من تک تک اعمالتون رو محاسبه میکنم ؛ مبادا به یکی از بنده های من ذره ای ظلم بشه .

پس ما در ایفای نقش هایی که تو زندگی داریم باید مثل یه بازیگر خیلی قوی نقش آفرینی کنیم .

مطمئنا همه جواب این سؤال رو به درستی بلدیم .

بازیگر بعد از اتمام بازی قرار دادش تموم میشه و به تمام چیزهایی که به بازی تو اون نقش مربوط میشده ؛ پایان میده .

ما در نقش های قراردادی که خدا تو زندگی بهمون میده نباید انقدری فرو بریم که بعد از تموم شدن اون نقش ، زندگی آینده مون رو فدای اون نقش قبلی بکنیم .

آره من یه مادر داغدیده ام که دارم از دست دادن بچه م رو به تموم شدن نقش مادریم در رابطه با اون معرفی میکنم .

چون این خواست همون خدایی بوده که با اهداف متعالی من و بچه م رو آفریده .

حتما از بردن بچه من به یه دنیای دیگه (که اونجا خیلی بهتر و راحتتر از دنیای خاکی داره زندگی میکنه] هدف مهمی داشته .

من به عنوان یه بنده از خیلی حکمت های خدا بی خبرم که تو قیامت  برام روشن میشه .

وظیفه ی من صبوری هست در فقدان چیز هایی که ندارم و شکرگزاری برای چیزهایی که دارم ..

چون من ضعف مطلقم و قدرت تمام دارایی هام و نداشتن هام در ید قدرت پروردگار مهربونم هست.

فرو نرفتن توی نقش های زندگی برای زمان پایان اون نقش مفیده درست مثل همون بازیگر ..

اما در حین ایفای نقش باز هم درست مثل همون بازیگر؛ باید نقشمون رو به بهترین وجه ممکن اجرا کنیم.

مثلا بعد از فوت بچه ممکن ِ من بچه ی دیگه ای داشته باشم ، احتمالاٌ همسر یا اولاد پدر مادری باشم .

پس اگر به خاطر فوت یک عزیزان بقیه ی عزیزان رو فدای فقدان اون عزیمون بکنیم ما از مسئولیت مون سر باز زدیم .

ممکن ِ بگیم همین که زنده ام و باهاشون دارم زندگی میکنم ؛ کافیه ..( مرده ی متحرک بودن )

اما باید بگم که اصلا کافی نیست . ما علاوه بر این که به لطف خدا زنده هستیم باید زندگی کنیم ؛ یه زندگی واقعی .

باید باشیم . اما به اندازه و در زمان فوت .

بعد از گذشتن چند هفته باید به نقش هایی که در حال حاضر ، در زندگی حال مون داریم برگردیم .

گه گاه یا هروز هم میتونیم به یاد عزیز از دست رفته مون باشیم .
اما نه به حدی که از زندگی واقعی با سایر عزیزانمون دور بشیم .

تأکیدم به زندگی واقعیه چون مرده ی متحرک بودن ، فرق داره با زندگی کردن.

این احساس بعد از گذشت زمان دوباره به دست میاد .

اما فقط از طریق کسب صفت شکرگزاری . وقتی عزیزی رو از دست میدیم باید بدونیم که هنوز هستند عزیزانی که نوبت از دست دادنشون نرسیده .

پس باید زنده ها رو دریابیم تا شانس زندگی با اون ها ولذت بودن با اون ها رو از دست ندیم .

انسان ها با رفت و آمد و دید و بازدیدِ که زنده ان . اگر تعامل و رفت و آمدی نباشد انسانی که روان سالمی دارد دچار یأس و نا امیدی و بی کسی خواهد شد.

با رفت و آمد روح ما تازه میشود و واقعا احساس گرم بودن پشت ، کس و کار داشتن و تکیه گاه داشتن به ما دست میده . و این احساس ها همه نوید بخش زندگیه.

از دست دادن عزیزان-سایت بیست اموز

یکی از آیتم های زندگی واقعی بازی کردن ِ . بازی کردن چه در سن بزرگی چه بچگی به انسان روحیه ی تازه میبخشه.
طوری که ما مخصوصا با بازی کردن با بچمون بعد از فوت عزیزمون ؛ به بچه  نحوه ی زندگی درست رو یاد میدیم .
و هم چنین نحوه ی مقابه با سختی های زندگی رو آموزش میدم .
با این کار من این نوید رو بهتون میدم که بچه تون در تمام مراحل آینده موفق خواهد شد. مراحلی که براتون نام میبرم       .

بچه ای که یاد گرفته در موقع فقدان یه مورد خیلی دوست داشتنی بازی کنه و به جای به سوگ نشستن باری اون فقدان بازی کنه و به خودش و اطرافیانی که زنده هستن و حق زندگی دارن ؛ سرزندگی ببخشه ؛
یاد گرفته که موقع انتخاب همه ی جوانب رو در نظر بگیره و فقط از روی احساس اون لحظه ؛ تصمیم نگیره.
و این یکی از مراحل موفقیت در انتخاب هست.

کودک در زندگی بعد از ، از دست دادن عزیزان باید شاد و سر زنده زندگی کرده باشه .
در این صورت این کودک یاد گرفته که توی زندگی ش مرحله ای نیست که گذروندنش برای اون ممکن نباشه.
اون دیگه میدونه که حالا با دشواری های زندگی چطور کنار بیاد .
این دشواری ها میتونه شامل موارد زیر باشه

در مرحله ی شکست هم همون جوونی که در مرحله ی از دست دادن عزیزش یاد گرفته بود که شادی رو جایگزین غصه ی بی فایده بکنه ؛ الآن بلده که بعد از شکست تلاش رو جایگزین نا امیدی بکنه.

مرحله ی فقدان چیزی شبیه همون از دست دادن عزیز هست که جوان ما در کودکی تجربه ش کرده .
اون یاد گرفته که در صورت نداشتن هر نعمتی اعم از

شاد بودن بعد از فوت عزیزان شاید برامون خیلی سخت باشه .
حتی فکر کردن بهش شاید برامون خنده دار باشه.
اما اتفاقا مهم ترین آیتم زندگی واقعی بعد از ، از دست دادن عزیزان به دست آوردن احساس شادی هست.
شادی توی دنیای امروز اشتباه تلقی شده .
اغلب مردم فکر میکنن خندیدن های طولانی یا رقصیدن یا .. دلیل بر شاد بودن انسان هست .
در صورتی که  این ها در واقع شادی کاذب و گذرا هستند.
چرا که بعد از تموم شدنشون انسانی که مشکلی توی زندگیش داره ؛ وقتی به دلش رجوع میکنه ؛ میبینه که از درون شاد نیست و غصه داره .
در حالی که شاد بودن واقعی (در مقابل شادی کاذب ) در واقع داشتن احساس آرامش در زندگی هست .
وقتی این آرامش با احساس رضایتمندی در زندگی توأمان بشه شادی واقعی رو توی زندگی تجربه میکنیم.
برای به دست آوردن احساس شادی کافیه چند  کار راحت و آسون که موافق روحمون هم هست ؛ انجام بدیم.

 

یکی از ترفندهای کسب شادی در زندگی مخصوصا بعد از مرگ عزیزان ، شکر گزاری از خالق مهبرونمون هست .
شکر گزاری به خاطر داشته های زندگیمون هست.

مطمئنا ما توی زندگیمون نعمت هایی داریم که اگر لطف خدا نباشه میتونه یه شبِ نابود بشه..
پس از لطف و مهربونی خداست که کلی نعمت  توی زندگی داریم که بااااید قدرشون رو بدونیم .
چون ما امروز طعم از دست دادن رو چشیدیم و دیگه بلدیم قدر داشته هامون رو بدونیم .
پس با شکر گزاری برای نعمت هایی که امروز داریم و ازشون محروم نیستیم .

با در نظر گرفتن مقدمه ای که از هدف دار بودن خلقت گفتم و حکیم بودن خالق
ما به احساس رضایتمندی توی زندگیمون میتونیم دست پیدا کنیم .
طوری که میدونیم حتما مصلحتی برای ما در این فقدان های زندگی  وجود داره .
پس باید راضی باشیم به مصلحت خالقی که خوب و بد ما رو تشخیص داده .
بعد از احساس رضایت ، احساس آرامش و در پی اون شادی رو تجربه خواهیم کرد .

 

از طریق

اعم از نمازهای واجب و مستحبی

اشک ریختن به خاطر  گناهان یا نداشته ها در برابر پروردگار ؛ زنگار قلب رو از بین میبره .
این کار راه کسب معنویت و در ادامه ی اون شادی رو برای ما آسون تر میکنه.

شاه کلید کسب بسیاری از موفقیت ها از جمله

مثل مهمونی رفتن و مهمونی گرفتن

همه ی این موارد راه رو برای برگشت به زندگی در زمان از دست دادن عزیزان مون راحت تر میکنه .
امیدوارم با خوندن این مقاله متوجه شده باشیم که برگشت به زندگی و شاد بودن در زندگی وظیفه ی ماست .

وظیفه ای که در قبال اون مسئولیت داریم .
بعد از ورود به زندگی ابدی باید جوابگوی و حق عزیزانی که زندگیشون رو با ما شریک بودن باشیم .

به امیدی شادی و موفقیت شما دوستان عزیزم .

اینم عکس کوچلوی باهوش و دوست داشتنی من که به دیار ابدی زیر سایه ی ائمه ی مهربونمون رفت .

 

 


هرگونه کپی و نشر مقالات و مطالب رایگان این سایت در صورت کسب اجازه از مدیر سایت بلامانع است.

صحبت کردن با بازماندگان درباره عزيز از دست رفته و بيان نکاتي از زندگي او مي تواند به آنان کمک کند.

کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم
چطور با غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *