چطور به ازدواج فکر نکنم

 
helpkade
چطور به ازدواج فکر نکنم
چطور به ازدواج فکر نکنم

* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت نیز می‌باشید.

* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت نیز می‌باشید.

سلام. من 31 سالمه…تک فرزندم.پدرمم وقتی 4 ماهه بودم فوت کرده.. جز مادرم کسیو ندارم…اخیرا مادربزرگمو که خیلی دوسش داشتم  از دست دادم…خودمم مریضم…خلاصه ونیای این روزام خیلی سیاه شده…داغونم…حتی توی همین مدت که مراسم مادربزرگ بود بقیه دخترای فامسلو میدیدم که هم پدر هم برادر هم شوهرشون بغلشون میکنن دلداریشون میدن ولی من تنها بودم…هیشکس نبود سرمو بزارم رو شونش گریه کنم…اخ که چقدر سخت بود…تازه باید به مامانم دلداری میدادم…دیگه بریدم..😢😢😢

حتی یه دوست خوب ندارم که حالمو خوب کنه….حتی یه دوست همجتس…

بمیرم خیلی سخته 

چطور به ازدواج فکر نکنم

عزیزم یه کم تو همین نی نی سایت بچرخی خود به خود از ازدواج زده میشی

تضمینی

آیا می‌دانید در هفته ۳۶ بارداری باید برای ذخیره خون بندناف نوزادتان ثبت‌نام کنید؟!

مذهبی هستی؟

تاپيكاي ني ني سايتو بخون،از هرچي شوهرهحالت بد ميشه

سخته.

😢😢😢

زندگیم خیلی تکراری و بیخود شده…همه چی افتضاحه…همش یکی دو ساله اتفاقات بد پشت هم میفتن…

عزیزم چقد سخت

خدا بیامرز

خدا بهت صبر بده😞

😢😢😢😢😢

انشالله روزای خوب سراغت میاد …خب بهتره کلاس بری و با مامانت مسافرت بری..خودتو مشغول کمک دادن به مادرت کن .داستان بخون …

اره مذهبیم تقریباً 

ان شاءالله روزهای خوب هم برای شما اتفاق میافته🙏🙏🙏🙏

آخی عزیزم ناراحت نباش ولی اگه میخای ازدواج کنی خودتم باید تلاش کنی

ازدواجم کنی میگی کاش ازدواج نمیکردم کلا مجردی بهتره

سرکار برو.اگه موردم میاد بیشتر فکر کن

وااااااااااااااااااقعا متاسفم؛ امیدوارم هر چه سریعتر یک ازدواج موفق داشته باشید؛ چون هدف از ازدواج رسیدن به آرامشه، اگر شخصی که از هر نظر شایسته است وجود نداشت، مجردی بسیار بهتر از یک ازدواج بد هست؛ بهترین دوست انسان کتابه؛  

منظورت از دوست خوب کیه؟پسر یا دختر؟

موقعیت ازدواج هم تاحالا برات پیش نیومده ؟

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت

قوانین و مقررات

نی‌نی‌سایت می‌باشید

مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و
آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین
مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست. لطفاً پیش از استفاده از سایت
صفحه
“شرایط استفاده از سایت”
را مطالعه فرمایید. استفاده از این سایت
بدان معناست که شما قبلاً صفحه “شرایط استفاده از سایت” را مطالعه کرده
و به مفاد آن واقفید. نقل مطالب این سایت با ذکر منبع و نشانی اینترنتی سایت بلامانع است

سلام وقتتون بخیر پسری 22 ساله هستم که مدام فکر و خیال ازدواج اذیتم میکنه چجوری میتونم از شر فکر ازدواج و تشکیل خانواده نجات پیدا کنم لطفا نگید که ازدواج خوبه و فلانه منم میدونم خوبه ولی توی این اوضاع و احوال اقتصادی الان واویلاس میدونم که باید به خدا توکل کرد ولی توکل به خدا کردن کافیه؟؟

اطلاعات بیشتر در مورد فرمت‌های متنی

سیسسیسی

سلام داداشای گلم بهترین راه اینکه افکر ازدواج بیرون بیای

رفیق بازی با آدمای خوب وشوخ طب

چطور به ازدواج فکر نکنم

سلام.

دوست عزیز فقط بخاطر مشکلات اقتصادی ازدواج نمیکنید؟!ینی خانواده ات نمیگن بیا برو حرف ازدواج رو نزن هنوز بچه ای؟؟

واقعه اگه خواسته اونا هستش حتما ازدواج کن مطمئن باش در کنار اونا موفق میشوید!


متاسفانه صدا و سیما هم خیلی کم تلاش دارن برای ازدواج جوانان  یه برنامه ای ندارن مشاوری دعوت کنن درمورد ازدواج جوانان با خانواده ها صحبت کنن.فقط صبح ظهر شب فوتبال دنبال میکنن.ینی اگه انقدری که خبر ورزشی پخش فوتبال برنامه 90 وقت گذاشتن اگه به این  اندازه صـــــدا وسیما در مورد ازدواج ب موقعه با خانواده ها صحبت داشت خیلی از دخترا و پسرا ازدواج کرده بودن…

..
من واقعه از مدیر این سایت و مشاوران تشکر میکنم بقران حاضرم بیام دستان شما رو ببوسم بخاطر این سایت ارزشمند…

سلام منم یه پسر درست همسن شما و مثل موقعیت شما اما مشکل من مشکلات اقتصادی نیس شکر خدا . پیدا کردن مورد مناسب هست که البته اینم خودش واسه من معضلی شده !! اما کسانی مثل ما که تو این روزگار با این همه جاذبه های منحرف جنسی گناه نمی کنند واقعا مرد هستند درود و سلام به هرچی مرد هست …. اما داداش توصیه من به شما این است که یه راهی برای خودت پیدا کن چون به نظر من یه پسر توی این موقعیت نمیتونه پیشرفت کنه چون ذهنش درگیر هست. امروز یه جوون توی سن ما که برای پیشرفت در اماده ترین موقعیت سنی قرار دارد نباید اجازه بدهد که مسایل این چنینی این وقت طلایی شو بگیره شاید امروز بهترین راه پیدا نشه اما راه معقول پیدا میشه اونو انتخاب کن و عملی ش کن و نترس چون خدا کمکت میکنه

این حرف دل من و امثال شماست و خیلی های دیگه.کار خیلی سختیه ولی باید انجام داد.منم همسن خودت هستم واین شرایط را دارم.دلیلش محیط اطراف ت میتونه باشه مثلا میبینی همسنی هات تو دوستان و فامیل ازدواج کردن و تو خودت را با اونا میسنجی و این آتش درونی ت شعله ور تر میشه.من سعی کردم با فعالیت های دیگه ذهنم را ازش تخلیه کنم البته صددرصد موفق نبودم ولی خیلی حالم بهتر شد .میتونی خودت را با تفریحات مجردی مثلا مسافرت کوه گشت سرگزم کنی یا یه کاری پیدا کنی وتموم وقتت را صرف کارکردن کنی

الان سخته رها بشی یه 5-6 سال بگذره خودبخود  بیخیال میشی.

چه بخوای چه نخوای این فکر همیشه همراهت هست تا زمانی که ازدواج کنی! ما که داریم به سی نزدیک میشیم روز به روز این فکرها بیشتر داره اذیتمون میکنه ! شما که تازه اول راهی! باور کن الان فکر و خیالت راحتتره!
تنها راهت اینه که تلاش کنی و هرچه زودتر یه راه درآمدی پیدا کنی تا با فراهم کردن حداقلی از شرائط بری سر خونه و زندگیت ، تازه اگه بعد از همه این مصیبت ها بتونی یه دختر خوب و مناسب پیدا کنی!
وگرنه……….. که کلاهت مث ما پس معرکست!خخخخخ

اینکه از فکرش در بیای منطقی نیست ، بلکه بهتره بگم میتونی مقطعی خودتو سرگرم چیزی کنی ، یا ورزش یا درس یا کار یا دوستان یا …. ودر اخرش بازم نیاز هاشو احساس می کنی و توی زندگیت خلاشو حس می کنی و برای رفع نیاز هات سه راه داری یکی اینکه نیاز ها تو سرکوب کنی
دو اینکه از راه نا متعارف و نا مشروع و نا درست نیاز ها تو رفع کنی
سه اینکه تلاش کنی برای پیدا کردن دختری که تو رو بخاطر خودت بخواد( البته 1 در میلیون پس اگه پیداش نکردی ناراحت نشه چون طبیعی ))))))))))   )  و اون موقع س که میتونی باهاش ازدواج کنی
موفق باشی

از نظراتتون ممنونم
ن اینکه الان کار نداشته باشم ولی با حقوق پایه میشه یه زندگی رو واقعا اداره کرد؟
میشه یه زندگی آروم داشت؟ حالا شاید بگین خیلیا هستن که میسازن با ناچیزی و قناعت میکنن به هرحال حدی داره پسری که میره زن میگیره به هرحال باید بتونه خرج زندگیشو بده و مسئولیت سنگینی بر گردنشه …

لطفا این سوال رو از پدرتون و هم سن و سالهای پدرتون هم بپرسین که زمان اونها ازدواج چه طوری بود؟
خیلی از بابا مامانهای ما وقتی ازدواج کردن درامد و داراییشون خیلی ناچیز بوده اما خیلی بهتر از مردهای امروزی مسیولیت بزرگ زندگی رو به عهده گرفتن…

شرایط الان سخته ولی چارش ازدواج نکردن نیست!!!! اتفاقا چاره اش ازدواج است… اگر پسرها مطمین بودن. باید خرج زن و بچه در بیارن و هیچ راه در رویی نیست خیلی بیشتر از خلاقیتشون استفاده میکردن وبلاخره هر طوری بود پول در می اووردن، اما الان خیلی راحت میتونن بگن شرایط ازدواج نداریم و تموم…

ماها خیلی ناز پرورده ایم که فقط منتظریم با دراز کردن دستمون به هر چیزی که میخواییم برسیم حتی حاظر نیستیم دو قدم براش برداریم …
به نظرم شما مشکل رو حل کنین نه صورت مسیله رو پاک کنین…

خب بشین برای خودت برنامه ریزی کن
مثلا بگو من در 5سال دیگه هدف اینه که ازدواج کنم و کارهات با این هدف طرح ریزی کن
مثلا نرو رشته ای بخون که کار توش نیست الکی ارشد بگیر یا بعد از لیسانس سریع برو خدمت تا زودتر بتونی وارد بازار کار بشی
در کنار این حرفه ای و مهارتی بیاموز که بتونی ازش پول دربیاری
و از حالا به فکر منبع درآمد باش
تو این مدت هم برنامه ریزی کن که مشغول باشی وقتی ذهن مشغول باشد کمتر به این مسائل توجه می کند و اگر اذیت می شود از هرگونه محیط و مطلبی که تو رو به این سمت می می کشونه دوری کن

دمت گرم خوشم اومد. اگه راه حل پیدا کردی حتما به منم بگو. من تو 27 سالگی دقیقا دنبال همچین چیزی هستم و از خدا میخواهم کاری کنه که هیچ میل و رغبتی به ازدواج نداشته باشم. اگه ازدواج قابل عمل کردن و جراحی و برداشتن بود مطمئن باش اینکار رو میکردم

بازم خدارو شکر شما نگفتی حالا که من شرایط ازدواج ندارم برم زن صیغه کنم به فکر این بودی که چطوری این میل رو تو خودت سرکوب کنی.
به نظرم به جای اینکه این میل رو تو خودت سرکوب کنی که یه کار نشدنی هست به فکر راه حل باش.
چند تا مثال میخوای برات بزنم  طرف از یه شغل خیلی پیش و پا افتاده شروع کرده حتی از شاگردی و بعد ده سال میلیاردر شده چون فکرش درست کار میکرده از این بهانه ها نباید اورد که من شانس ندارم و سرمایه ندارم و از ما گذشت فقط باید اراده کنی که میخوای تا ده سال اینده پولدار بشی و صاحب خونه و زندگی.
الانم همه میگن اونهایی که پولدار میشن و یه شبه به این ثروتها میرسن ثروتشون حلال نیست من و شما کسی نیستیم که در مورد حلال و حروم زندگی کسی بخوایم نظر بدیم و دلمون رو خوش کردیم  پول کی حلاله پول کی حرامه چرا اون داره من ندارم به جای اینکه ادم بشینه غصه بخوره اگه فکرش رو کار بندازه راحت میتونه یه کسب و کار راه بندازه. همین طور که بعضی ها دارن وقتشون رو هدر میدن که پول کی حلاله پول کی حرامه اون پولدارها دارن ثانیه به ثانیه به ثروتشون اضافه میکنن.
الانم همه خودشون رو محدود کردن به شغل دولتی به نظر من شغل دولتی اصلا بدرد نمیخوره چون یه کارمند میتونه حساب کنه که تا اخر عمرش نهایت چقدر حقوق میگیره با مزایا و پاداش و همیشه هم یه حقوق بگیره ولی یه کسی که شغل ازاد داره همه کاره خودشه میتونه خودش تصمیم بگیره و شغلش رو گسترش بده.
به نظرم اگه کسی هم شغل دولتی داره حتما باید تو این زمونه کار ازاد داشته باشه از شغل دولتیش برای مزایای بیمه و … استفاده کنه از شغل ازاد هم برای گذروندن زندگی.
فقط تنها زحمتی که یه ادم لازمه بکشه ببینه تو چه زمینه ای استعداد داره و بره تو اون کار فعالیت کنه.
الان ارایشگرها با مدرک سیکل پول پارو میکنن مردم هم از خرج دوا و درمون و تحصیلشون میزنن برن ارایشگاه که چشم جاریشون کور بشه یا پسرها برن ارایشگاه ابروشون رو خط بندازن و براشینگ کنن و موهاشون رو مش کنن.
ارایشگرهایی میشناسم که شاگردن ماهی هفت میلیون از یه ارایشگاه معمولی حقوق میگیرن یعنی حدود چهل درصد از پول فقط به شاگرد میرسه که میشه هفت میلیون حقوقش صاحب کارش که دائما اروپا و امریکا هست سر ماه پولها میره تو حسابش تازه صاحب کاره بیست تا متخصص دیگه هم داره از بیست نفر این سودها میره تو جیبش.
بعد ارایشگری میایم سر بحث شیرین شکم کافیه عصری بری تو خیابون ببینی که مردم بیکار دارن میگردن و از شدت بیکاری بلال میخورن و زمستونها ذرت مکزیکی یعنی من اگه جای پسرها بودم یه دکه ذرت مکزیکی میزدم قول میدادم بعد ده سال کار صادرات ذرت انجام بدم یا هزار تا کار دیگه تو زمینه خوراکی وجود داره.
هزار تا کار دیگه هم هست مثل کارهای هنری و اموزش موسیقی و قالیبافی و اموزش دروس دانشگاهی تو مقاطع دبیرستان به خصوص بالا شهر تهران ساعتی صد تومان دویست تومان ما تا چهارصد و پنجاه هم از دوستان شنیدیم.
باور کنین تو این مملکت پول ریخته فقط باید یاد گرفت چطوری جمعش کرد.

با سلام

از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای همفکری و مشاوره انتخاب کردید متشکریم

برادر گرامی حرف اول ما این است که شما گفتید نباید باید گفته شود و آن هم ازدواج است وقتی شما شوق برای ازدواج دارید چرا باید این مسئله را در دل خود سرکوب کنید؟ این میل طبیعی است و کسی با امر طبیعی مبارزه نمی کند مثل اینکه کسی بیاد به شما بگه یه دارویی بنویس من رشد نکنم و همیشه بچه بمونم! خب طبیعی است کسی چنین فکری نمی کند هیچ کس به خاطر مسئولیت و سختی های کار در اینده جلو رشد و تکامل را نمی گیرد. پس بنا بر این تشکیل خانواده یک امر طبیعی است که باید بهش فکر کنید.

حال اونی که باید حل شود مشکلات اقتصادی است و به جای پیدا کردن راه برای مسدود کردن رشد و تکامل بایستی فکری کنید که مشکلات اقتصادی را از بین ببرید. توکل و توسل بخشی از کار است اما تلاش و کوشش جای خود دارد و خداوند خواسته بشر با تلاش و کوشش به روزی شان دست پیدا کنند شاید هیچ دینی به اندازه دین مبین اسلام به وضع معیشت و افکار اقتصادی مردم نپرداخته باشد اما متاسفانه اکثر مسلمین از این گنجینه ها استفاده نمی کنند.

به عنوان مثال به دو روایت اشاره می کنم که راهکاری برای مشکلات اقتصادی ارائه داده اند

1- امام علی می فرمایند: «هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود.» [1]

2- «هر كس ميانه ‏روى كند، خداوند بى ‏نيازش سازد و هر كس ريخت و پاش نمايد، خداوند فقیرش كند، هر كس فروتنى پيشه كند، خداوند بلندش نمايد و هر كس بزرگى كند، خداوند خُردش نمايد».[2]

موفق باشید
پی نوشت ها

1-نهج الفصاحه ص 755 ، ح 2939

2-نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 478 ، ح 54

سلام

دختر مجردی هستم که چند سالی منتظر ازدواج بودم گفتم بودم چون الان میخوام بی تفاوت باشم و هر چه مقدره همون میشه واقعا به نتیجه رسیدم که تمام بیقراری و خون دل خوردن های من باد هوا بود .

البته تمام دعاهای من شامل باد هوا بودن نمیشه چون زندگی بدون دعا نمیشه همه ما باید دعا کنیم که عاقبت بخیر بشیم ولی این همه خودمو اذیت کردم و مدام استرس داشتم که چی میشه هیچ تاثیری نداشت .

خب ازدواج خیلی موضوع مهمی برای جوان هاست و در این سایت درباره اش بحث هم زیاد شده و خوندم که دخترانی حتی در مقیاس سنی نه چندان بالا همش نگران هستن میدونم خودم هم این دوران را گذروندم .

خودم هم از 21 سالگی تا به الان چند سال متوالی که شاید اگر اون همه استرس و منتظر نبودم شاید الان خیلی حالم بهتر از این بود و اینقدر کم نمی آوردم و درک میکنم و از هیچ دختری که اینطوریه نباید ایراد گرفت ولی یه چیزی که من فهمیدم و دوست دارم بعنوان یک دختری که این دوره رو گذرونده و در این جا هم همه به دنبال بهره مند شدن از تجارب همدیگه هستیم که خودم شخصا از تجربه کاربران دیگر در زمینه مختلف یاد گرفتم .چطور به ازدواج فکر نکنم

دلم خواست این توصیه خواهرانه منو قبول کنید که فکر کردن زیاد به ازدواج و ایجاد توقع نسبت به خدا و حساسیت و بیقراری نتیجه نداره تا خودش نخواد تا شرایط جور نشه فایده ای نداره باید به روال عادی به امور روزانه برسیم و به سر و وضع خودمان هم توجه کنیم و اگر کاری میشه کرد دریغ نکنیم مثل گرفتن معرف .

حتما خودتون هم میدونید دختر کار زیادی نمیتونه انجام بده و باید انتخاب بشه و زمانیکه انتخاب شد اگر دوست داره ازدواج کنه چوب لای چرخ نذاره .

من استرس داشتم بابت ازدواجم چون فشار و مشکلات خانوادگی داشتم و بعضا به خاطر شرایطم ازاینکه خدا دست منو بگیره توقعی بود که در من ایجاد شد برای همین گفتم توقع نسبت به خداوند نداشته باشید واقعا گاهی جواب نمیده و دلیلش هم خودش میدونه میدونم امید به خدا خیلی احساس خوبیه و من نمیگم که ناامیدم و دیگران هم ناامید باشن .

بنده ناامید نیستم بی ایمان هم نبودم و نخواهم بود ولی بیقرار دیگه نیستم و رسیدم به اینکه این چندسال که خودمو اذیت کردم ضررش مال خودم بوده می بایست به این موضوع هم فکر میکردم که تا الان مجرد میمانم و باید توانی هم داشته باشم و اینقدر ازدواج رو برای خودم بزرگ نکنم فکر نکنید شوهر ندیده هستم متاسفانه ازدواج های الان که واقعا نمیدونم چی بگم ولی خب ازدواج بخشی از زندگیه نمیشه ازش گذشت و من واقعا شرایط خانوادگی بدی دارم عزیزانم گاهی نمیشه و برای من هم تا الان نشد و خسته شدم.

برای افرادی ممکنه زمان ببره و برخی هم تقدیرشان تحقیر و مصیبته و گاهی هم اصلا به دنیا اومدن برای دویدن و نرسیدن

بنده تا امروز که دارم می نویسم مجردم و اصلا مسئله ناامیدی و بی ایمانی من نیست هر دختری که موعد ازدواجش نرسیده با استرس و بیقراری کردن چیزی براش نیست جزء خستگی و آشفتگی. گاهی بی خیال بودن سخته و مخصوصا اگر مشکلات خانوادگی هم باشد ولی با فکر و خیال زیاد هم ریختن هیزم بر آتش هست کاری که من کردم و فکر میکردم 20 میشم ولی اصلا نمره قبولی هم نگرفتم .

بعد از گذر چند سال حالا فهمیدم که خدا تا به الان برام چیزی نخواسته با وجود اینکه تلاش هم کردم و گفتم که دست دختر در زمینه ازدواج بسته است در حدی که بود تلاش کردم و کار خاصی نمیتوانستم انجام بدم و در نهایت نشد و فهمیدم که اگر واگذار میکردم و بی خیال بودم حداقل اذیت نمی شدم یا میشد یا نمی شد .

الان هم همینه دو حالت داره اتفاقی افتاد که بهتر اگر نیفتاد هیچی . دیگه این همه فکر و خیال و استرس نداره خدا اگه بخواد بده میده اگر هم کاری به من نداشته باشه نمیده و این اذیت ها و حرص خوردن های من اثری به نحوه کمکش نداشته و نداره .

خواهرهای گلم خودتون رو برای ازدواج اذیت نکنید بابت اتفاقی که معلوم نیست که چه زمانی و چه جوری شرایطش به وجود میاد مضطرب و نگران نکنید هر چه خدا میخواد همون میشه چه اذیت بشیم چه راحت باشیم من برعکس عمل کردم و الان نشستم و دارم براتون می نویسم .

این ها دلداری نیست این ها حقیقتی است که تجربه کردم گاهی اینقدر دچار توقع و توهم میشیم که مثل بمب می ترکیم که چرا تلاش کردیم و نتیجه نگرفتیم و این سخت تر از مجردیه.

مرتبط:

برای دختر چادری، حضور در چه مکان هایی برای جذب خواستگار مناسبه؟

در خانواده ای بزرگ شدم که میگن خودت برو شوهر پیدا کن

کجا ها برم شوهر پیدا کنم ؟

منم باید با دوست شدن شوهر پیدا کنم؟

برای جذب خواستگاران جدید، خودتون رو تغییر بدید

چطوری جذاب باشم که خواستگار جذب کنم ؟

یه دختر از چه راهی باید خواستگار مناسب جذب کنه ؟

راهکارهای موثر در جذب خواستگار

عمل زیبایی بینی و جذب خواستگاران بهتر

قانون جذب برای جذب خواستگار و همسر

چیکار کنیم که خواستگار بیاد برامون؟

چادریم ، ولی چطور خواستگاری جذب کنم که زیاد مذهبی نباشه ؟

چکار کنم که برادر دوستم بیاد خواستگاریم؟

به نرگس جنوبی

معمه

من واقعا درک نمی کنم شما این نظروو تو یه همچین پستی گذاشتی یا جای پز دادن زندگی خونوادگیت تو یه همچین پستیه؟

بعدم مگه فک نکردن به ازدواج باعث شده شما ازدواج کنی؟یا دوستت بخاطر فک کردن به ازدواج نتونسته ازدواج کنه فقط اشتباه کرده به ادم اشتباهی حرف دلشو زد

شما موقعیتش پیش اومده ازدواج کردی اون پیش نیومده هیچکسم نمی خواد دو روزه ازدواج کنه ولی بعضیا بخصوص از نظر عاطفی فشار بیشتری روشونه نویسنده این پستم نگفته هرکی بیشتر فک کنه و دنبالش باشه بدست نمیاره مگه بیشتر اذیت میشه بیشتر دخترا بخصوص سنتی تراش حق انتخاب ندارن واسه همین کاری از دستشون برنمیاد صبرم چکار می خواد بکنه

به سعید

البته که

امان از دست این گوشی من

اون کلمه ی اون بالا مهمه و قرار بود به اقای سعید گفته بشه خخخخچطور به ازدواج فکر نکنم

به خانم نرگس جونی ببخشید اسمت اشتباه شد

البته این اهمیت ازدواجو هیچکی نمی تونه منکر بشه من خودم پشیمونم که چرا زودتر به فکر ازدواج نیفتادم تا پارسال کلا تو باغش نبودم شاید یکی از دلایلش این بود که زیادی مشغولیت داشتم این توش گم بود اما شاید اگه کم زودتر بفکر افتاده بودم شاید موقعیت خودم مناسبتر بود البته حرف شمارو هم قبول دارم

الا بِذِکرِ الله تَطمَئِنُ القُلوب

 

سلام جواب سوالت خواستم بدم

حرف من اینه که اگه دختر عاشق بشه دست و
بالش بستست که برای عشقش کاری بکنه . ولی یک پسر اگه عاشق بشه می تونه ابراز علاقه
کنه بره خواستگاری و …

دختراها همینطوری عاشق نمیشن . من چندین سال از عشقم گذشته وهنوزم عاشقم هرشب
سرنمازشبم گریه می کنم. و از خدا خودم شرمنده ام که اون قدری که عشقم دوست دارم. و
معنی عشق فهمیدم خدا رو دوست ندارم. و دعام این عشق خودش تو دلم بزار.

 گوشه ای از داستان عاشق شدنم
میگم من یک دختریم که سعی کردم تمام دستورات خدا رو رعایت کنم. و فوق العاده شیطون
بودم.و رابطه ای هم با پسری نداشتم. انقدر سرم شلوغ بود که وقت فکر کردن به مسال
متفرقه رو نداشتم و خیلی از مسائل نمیدونستم.با تمامی که سنم کم نبود. خواستگار
زیاد داشتم اما برام ایمان خیلی مهم بود که خواستگارام نداشتن.تا اینکه عشقم که
همکلاسیم ازم خواستگاری کرد. بهش جواب منفی دادم. و هرسری اسرار میکرد .و دوباره
خواستگاری میکرد .تا سر پرژه‌های مشترک توجه ام جلب کرده بود که این خودم سر نماز
غیب میشه که نمازش بخوان.فهمیدم عاشق ائمه است و… کم کم نظرم برگشت نسبت بهش و
بهش اجازه دادم موضوع با خانواده ها مطرح بشه . سربازی نرفته بود
، درآمدش کم ، مریض و…. اما من گفتم مهم نیست انقدر بخاطرش گذشت کردم که مادرم
گفت خودت داری یادت میره هیچی ازش نخواستم. بقیه داستان نمیگم . اشکام دیگه اجازه
نمیده بنویسم  بهش نرسیدم  حرف خودش میگم در حقم  خیلی خیلی بد کرد. من شرمنده خدا شدم من مریضیش
پذیرفتم و یک ثانیه به ضربه ای که در آینده از این مریضی میخورم فکر نکردم. و
هنوزم دوست دارم و این یعنی عشق که ما به خدا خود نداریم که این همه نعمت به ما
داده.

برام دعاکنید عاشق خدا باشم.

به شادی

کاش به کم جنابعالی رشد عقلی پیدا می کردن ادم یه وقتت احساس می کنه طرف هنوز تو دو سالگیش سیر می کنه ادمی که نجابت و حیا داشته باشه از نجابت و حیا بدش نمیاد چادری و غیر جادریم نداره اونیم که نداره از خوندن کلمه اشم چندش میشه و عصبانیت از نوشته هاشم پیداش

نیاز عاطفی و جنسی یه غریزه اس تو وجود هر انسانی هس خدا زندگی ادم رو بر مبنای دو نفره بودن افریده دختر نجیبم از این قاعده مستثنا نیس ولی نجابت یعنی حاضره نیاز غریزیشو سرکوب کنه ولی برا برطرف شدن دست به هر کاری نزنه مزاحم م سطح شعورش در اون حده ولی اونایی که برا ما مزاحمن انگار برا بعضیا مراحمن خدا انشالله همه ی مریضا رو شفا بده

در هر صورت امیدوارم شما هم با یکی بهتر ازدواج کنید.

شعرتون واقعا قشنگ بود

تمام فکر من شده ، منی که از تو خالیم /
اگه یه لحظه با کسی ، ببینمت چه حالیم؟

درست دردسر عشق دخترها بیشتر هست.عشق دخترها همین طوری ساده هم
نیست.بعضی ها معنی عشق واقعا اشتباه فهمیدن عاشق یعنی هیچ بدی از طرفت نبینی و
حاضر باشی هر خطری بپذیری

 من سر کلاسا ایشون به چشم یک
همکلاسی میدیم اونم سر پروژه ها که بحث می کردیم  . واقعا هیچ احساسی نسبت بهشون نداشتم . ایشون  خیلی خواستگاری  کردن و هر دفعه میگفتم نه ، راستش اوایل ازش بدم
میومد انقدرتلاش کردن دل من بلرزونن. بعد کمکم نظرم برگشت دوستشون داشتم. خانواده
ها در جریان قرار گرفتن . و با صحبتهایی که باهم کردیم عاشق شدم.من فوق العاده
ساده بودم وقتی به شناخت خانواده ها رسیدیم اختلاف طبقاتی  و..مشخص شد که برای من واقعا مهم نبود و حاضر
بودم تو اتاق خودش تو خانه پدریش باهاش زندگی کنم.و همیشه میگفت این یک رویا که تو
با چنین موقعیتی به من جواب مثبت دادی یک روزی زیر همه اینا میزنی. ومن میگفتم
مطمئن باش خیانت نبینم برام مهم نیست. دقیقا
خیانت دیدم.دلم شکست ولی یک ثانیه فراموشش نکردم واقعا لحظه ها سختی بود وقتی با
یکی دیگه دیدمش .بعد چندسال که برگشت دلش شکسته بود. میگفت از نفرینت  خیلی در حقت بد کردم تو رو خدا ببخش ولی من
نفرینش نکردم. و هر شب دعاش میکنم قلبم میخواستش ولی عقلم نمیپذیرفت. نمیتوانستم از
پدرم بخواهم در کنارم باشه.من اوایل این دیوانه ها شده بودم. میگفتم چی کم داشتم.و
خودم با دختری که دیدم مقایسه میکردم خیلی دردناک عشقت با کسی ببینی که از خودت
کمتر و اون دختر کامل بشناسی. واقعا حال بدی عشقت با یکی دیگه ببینی.قلبت از سنگ
میشه. اعتمادت از دست میدی.

یه جوری بعد تو تنها شدم که ، به هر آینده ای بی اعتمادم
بدون تو فقط دیروزمو نه ، تمام عمرمو از دست دادم
کنارم هرکسی غیر از تو باشه ، فقط هم صحبت دیوونگیمه
تو تا وقتی تو قلب من نَمیری ، چه فرقی داره کی تو زندگیمه

تمام فکر من شده ، منی که از تو خالیم
اگه یه لحظه با کسی ، ببینمت چه حالیم
اگه بدون عشق من ، کنار هرکسی خوشی
به حرمت گذشته مون ، چرا منو نمی کشی

نفس که می کشم حالم خرابه ، چقدر دلتنگیو طاقت بیارم
نه اینکه فکر کنی تو فکر مرگم ، توان زندگی کردن ندارم

تمام فکر من شده ، منی که از تو خالیم
اگه یه لحظه با کسی ، ببینمت چه حالیم
اگه بدون عشق من ، کنار هرکسی خوشی
به حرمت گذشته مون ، چرا منو نمی کشی

چرا ازدواج سخت شده و چرا خیلی ها خواستگار کم دارن

چه تغییری باید در زندگیم بدم که خواستگار داشته باشم؟

نکنه به خاطر جوش هام هست کسی منو نمی پسنده ؟

هر کس میشنوه که تا حالا اصلا خواستگار نداشتم باورش نمیشهچطور به ازدواج فکر نکنم

من اصلا هیچ خواستگاری ندارم

اون دختری که خواستگار نداره باید بره بمیره ؟

رک بگم خواستگار ندارم هر که میاد زنگ میزنه دیگه نمیاد

از خانوادم خجالت می کشم که با این سنم خواستگار ندارم

چرا خواستگار خوبی ندارم ؟

نمی دونم چرا اصلا خواستگار ندارم ؟

دلم خونه و اصلا خواستگاری ندارم!

چون چهره ام بچگانه است خواستگار ندارم ؟

چرا من خواستگار خوب ندارم؟

32 سالمه و تا حالا حتی یک خواستگار هم نداشتم

سلام من دختری 25 ساله هستم دانشجوی کارشناسی ارشد هستم و بیکار.
مدتی جایی مشغول به کار بودم ولی از بس استرس داشتم نتونستم اونجا بمونم استرس اینکه نکنه کارم رو بد انجام بدم چجوری هم درس بخونم هم برم سر کار که از اونجا بیرون اومدم (البته مدیر اونجا هم خوب کار رو مشخص نمیکرد و حرفش رو عوض میکرد و کمکی نمیکرد و بازخواست میکرد یه جورایی فک میکنم خودش هم خوب بلد نبود)
و بعد از این فکر میکنم من توانایی کار کردن ندارم
از درس خوندن هم خوشم نمیاد تا سال های اول دانشگاه عاشق درس خوندن بودم و برنامه داشتم که برم سر کار و اصلا به ازدواج فکر نمیکردم و بدم هم میومد مخصوصا از دخترایی که فکر ازدواج داشتن خیلی بدم میومد. بعد مدتی دیدم رشتم رو دوست ندارم (بعد از اینکه فهمیدم رشتم چیه توی دانشگاه) چند مدتیه که دوست دارم ازدواج کنم و نمیتونم روی کارام تمرکز کنم آدم خیلی احساساتی هم هستم و احساس تنهایی میکنم خیلی مهربونم دوست هم زیاد ندارم و دوستهام همه مشغول هستن و وقت نمیشه با هم قرار بزاریم اهل دوست پسر و اینها هم که هیچ وقت نبودم و نیستم توی سایت همسریابی هم عضو شدم اما همشون یا غیر مذهبی بودن یا توقع دوستی و اینها داشتن
موقع درس خوندن فکرم میره که چرا من مجردم و نمیتونم تمرکز کنم رفت و آمد فامیلی هم خیلی خیلی کم داریم دوست داشتم میرفتم یک کلاس هنری و با اون کاری رو مشغول میشدم اما وضع مالی خوبی ندارم که این کار رو بکنم روم هم نمیشه مشکلاتم رو به کسی بگم از آدمهایی که هدفشون ازدواج بوده و با اون هدفهای دیگشون رو عوض میکردن همیشه بدم میومده دوستی هم دارم که همش از شوهرش جلوم تعریف میکنه و میگه دیگران بهش حسادت میکنند من میترسم که من هم منظورش باشم البته خیلی ازش تعریف میکنم
از طرفی هم مشکل مالی دارم و باید برم سر کار ولی اعتماد بنفسش رو ندارم همش هم فکر ازدواج تو سرمه و دستم به کاری نمیره رشتم هم جوریه که باید حوصله و تمرکز زیاد داشته باشی و مدام چیز جدید یاد بگیری

یه جایی خوندم مشخصات همسر ایده آلتون رو بنویسید منم نوشتم بعد حس کردم کار بیهوده و خیالبافی دارم انجام میدم از طرفی میبینم خیلیها بدون اینکه کاری کنند تلاشی کنند درسی خونده باشن کاری کرده باشن روی رفتار و اخلاقشون کار کرده باشن توی سن کم ازدواج کردن فک میکنم توی زندگی هیچ عدالتی نیست
برای اعتماد بنفسم جایی خوندم که به جای افکار منفی افکار مثبت رو جایگزینشون کنیم که توی حرف کار آسونیه از طرفی من هم اعتماد بنفسم پایینه و هم رشتم رو دوست ندارم

مامانم هم بهم میگه تو باید ازدواج کنی فقط بلدی خرج کنی و از اونایی که سر کار میرن تعریف میکنه میگم کسی نیست ازدواج کنم میگه خودت برو یکی رو پیدا کن برو سایت همسریابی میگم بدن میگه انقدر بگرد که اهل ازدواجش رو پیدا کنی (از آشناهامون بوده کسی که از این راه ازدواج کرده)

لطفا بدون توهین و تحقیر بهم راه حل بدید
هم بهم بگید که چجوری فکر ازدواج رو از سرم بیرون کنم هم اینکه اعتماد بنفسم رو زیاد کنم فکر میکنم باید فکر ازدواج رو از سرم بیرون کنم و روی کارم و درسم تمکز کنم ولی فکر و خیال نمیزارهچطور به ازدواج فکر نکنم

لطفا بدون توهین و تحقیر بهم راه حل بدید ممنون از وقتو توجهی که میزارید

yasamin777;952721 نوشت: سلام من دختری 25 ساله هستم دانشجوی کارشناسی ارشد هستم و بیکار.

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز

یه جایی خوندم مشخصات همسر ایده آلتون رو بنویسید منم نوشتم بعد حس کردم کار بیهوده و خیالبافی دارم انجام میدم از طرفی میبینم خیلیها بدون اینکه کاری کنند تلاشی کنند درسی خونده باشن کاری کرده باشن روی رفتار و اخلاقشون کار کرده باشن توی سن کم ازدواج کردن فک میکنم توی زندگی هیچ عدالتی نیست
برای اعتماد بنفسم جایی خوندم که به جای افکار منفی افکار مثبت رو جایگزینشون کنیم که توی حرف کار آسونیه از طرفی من هم اعتماد بنفسم پایینه و هم رشتم رو دوست ندارم

مامانم هم بهم میگه تو باید ازدواج کنی فقط بلدی خرج کنی و از اونایی که سر کار میرن تعریف میکنه میگم کسی نیست ازدواج کنم میگه خودت برو یکی رو پیدا کن برو سایت همسریابی میگم بدن میگه انقدر بگرد که اهل ازدواجش رو پیدا کنی (از آشناهامون بوده کسی که از این راه ازدواج کرده)

لطفا بدون توهین و تحقیر بهم راه حل بدید
هم بهم بگید که چجوری فکر ازدواج رو از سرم بیرون کنم هم اینکه اعتماد بنفسم رو زیاد کنم فکر میکنم باید فکر ازدواج رو از سرم بیرون کنم و روی کارم و درسم تمکز کنم ولی فکر و خیال نمیزاره

از حسن اعتمادتون به این انجمن سپاسگذارم

خواهر گرامی آنچه از نوشته های شما برمی آید این است که مهارت خودآگاهی شما پایین می باشد و از طرفی کار را برای خود خیلی مهم گرفته اید و نگاه مناسبی نسبت به زندگی و کار و ازدواج و…نداشته اید و نیاز است این نگاه و نگرش خود را اصلاح نمایید اعتماد به نفس شما بخاطر کمبود مهارت خودآگاهی و ارتباط موثر و فکر و خیال زیاد پایین آمده است و همین مسائل سبب شده است در زندگی سردرگم شده اید و نمی دانید که باید چه کار کنید و در ازدواج نیز دچار چالش شده اید.عمل و رعایت راهکارهای زیر در خروج شما از سردرگمی و موفقیت شما در کار و ازدواج کمک می کند:

شما دوبار در این تاپیک از توهین و تحقیر سخن گفتید در حالیکه سخن و سوال شما سوال کاملا طبیعی و معمولی بود و دلیلی برای توهین و تحقیر وجود ندارد ضمن آنکه توهین و تحقیر از صفات ناپسند انسانها می باشد.
خواهر بزرگوار یکی از علل پایین آمدن اعتماد به نفس شما همین توهین و تحقیرهای احتمالی اطرافیان شما می باشد که لازم است درباره آن بیشتر سخن بگویید تا بهتر راهنمایی نماییم.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

مهارتهای افزایش اعتماد به نفس:

یه جایی خوندم مشخصات همسر ایده آلتون رو بنویسید منم نوشتم بعد حس کردم کار بیهوده و خیالبافی دارم انجام میدم از طرفی میبینم خیلیها بدون اینکه کاری کنند تلاشی کنند درسی خونده باشن کاری کرده باشن روی رفتار و اخلاقشون کار کرده باشن توی سن کم ازدواج کردن فک میکنم توی زندگی هیچ عدالتی نیست
برای اعتماد بنفسم جایی خوندم که به جای افکار منفی افکار مثبت رو جایگزینشون کنیم که توی حرف کار آسونیه از طرفی من هم اعتماد بنفسم پایینه و هم رشتم رو دوست ندارم

مامانم هم بهم میگه تو باید ازدواج کنی فقط بلدی خرج کنی و از اونایی که سر کار میرن تعریف میکنه میگم کسی نیست ازدواج کنم میگه خودت برو یکی رو پیدا کن برو سایت همسریابی میگم بدن میگه انقدر بگرد که اهل ازدواجش رو پیدا کنی (از آشناهامون بوده کسی که از این راه ازدواج کرده)

لطفا بدون توهین و تحقیر بهم راه حل بدید
هم بهم بگید که چجوری فکر ازدواج رو از سرم بیرون کنم هم اینکه اعتماد بنفسم رو زیاد کنم فکر میکنم باید فکر ازدواج رو از سرم بیرون کنم و روی کارم و درسم تمکز کنم ولی فکر و خیال نمیزاره

لطفا بدون توهین و تحقیر بهم راه حل بدید ممنون از وقتو توجهی که میزارید

با سلام

جسارتا بدلیل مقداری طو لانی بودن پست بصورت دقیق مطلب سر کار را مطالعه نکردم

اما

اگر این نوع ارتباط

ابتدا به ساکن شروعش با مسائل احساسی و عاطفی همر آه بوده است

مقداری کاری شما را برای فراموشی این امر سخت می کند !

و شاید هم غیر ممکن سازد !

چطور به ازدواج فکر نکنم

نظر بنده این است . اگر شما و طرف مقابل تان شرائط ازدواج را داشته باشد !

و از هر حیثی مناسب ازدواج باشد !

و ش رائط اعتقادی و اخلاقی و جسمی و عقلی و استقلال مالی و اقتصادی را دارا باشد !

ب نظرم در تصمیم خودتان یک تجدید نظری بعمل آورید !

پ.ن

با دقت اقدام نمائیم . در مسائل احساسی و عا طفی تحت هر عناوینی که باشد .

با قلب کسی بازی نمائید .

چون مدیون و مسئول هستید !

با یک جلالم نمائید

هم نمی شود . جسارتا گند زده شده ا که فکری را درگیر کرد . و قلبی را شکست سر و ته اش ب هم آورد .

و

خوشحال بود

جمعش کردیم

بخیر و خوشی گذشت !

هوالنور

سلام و عرض ادب

خواهر عزیزم شما انچه که احتیاج داری یکی انجام کار و شغلی هست که بهش علاقه داری
/البته اگه نمیتونی ..پس شغلی رو انجام بده که مجبوری اگه تحمل کنی یاد میگیری
و بهش عادت میکنی عجول نباش صبور باش و دوم اینه که شاد باشی و همیشه تو همه جا لبخند به لبهات باشه این خودش جذب میکنه همه خوبی هارو از جمله انسانها رو( با خودت و دیگران مهربون باش)شبها قبل از خواب هر اتفاقی که ارزوشو داری رو تصویر سازی کن بعدش به خدا توکل کن و بخواب
مثلا تصور کن یه شغل خوب با تمامی جزعییاتش تصور کن…و کنار یه همسر خوب هستی

اینکه به ازدواج فکر کنی اصلا بد نیست همه ادمها نیاز دارند که ازدواج کنند ویک نیاز عادی و بدیهی بشر هست

هیییچ چیز شادی اور تر از خود شادی نیست (شادی ای که بدون دلیل باشه منظورم هستا …شادی با دلیل پایدار نمیمونه)و هیچ چیز نگران کننده تر از خود نگرانی نیست …به اینده فکر نکن در زمان اینجا و اکنون زندگی کن

نشخوار های فکریتو هم عوض کن
شاید الان با خودت میگی:
نکنه تا سی سالگی نتونم ازدواج کنم !
نکنه شغل خوب گیرم نیاد !
نکنه فلان .. نکنه بهمان
(این تفکرات رو دور بریز و خوش بین باش)

با خودت بگو همه چیز به لطف خدا درست خواهد شد و بسپارش به خدا و تلاش کن

در ضمن الزاما کسی که ازدواج کرده قرار نیست حتما خوشبخت بشه ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودت مقایسه نکن
بعضی ها برای شهرت بازی دوست دارند الکی از زندگیشون تعریف کنن …خوشبختی یا بدبختی دیگران ربطی به ما ندارد .

سلام مجدد راستش برای این فکر میکردم که بهم توهین و تحقیر بشه چون مدام مامانم بهم میگه که چقدر خرجت کنیم هیچ کاری بلد نیستی مردم هم درس میخونن هم کار میکنن تو همینجوری هستی به هیچ دردی نمیخوری و از این حرفها
من اون مدتی هم که به فکر ازدواج نبودم (تا 21 سالگی) هیچ خواستگاری نداشتم الان هم باید با منت پول بگیرم از پدر و مادرم برای همین باید برم سر کار مدتی هم که سر کار میرفتم حالت تهوع و سرگیچه و تاری دید و عدم تمرکز داشتم و از هر مسئولیتی میترسیدم پدر و مادرم هم به مشاوره اعتقادی ندارن بعد از اینکه از کارم بیرون اومدم این حالتها قطع شد ولی مشکلات دیگه دارم که همش تحقیر میشم و مشکلات مالی

سلام

یک سئوال داشتم . می خواستم پاسخش بدانم .

ولی

می ترسم نتیجه معکوس داشته باشد

و بازخورد نا مناسبی داشته باشد

نمی دانم

شاید هم پرسش بنده موضوعیتی مرتبط با تا پیک نداشته باشد

اما

از استارتر محترم تاپیک یک پرسش ذیگری می پرسم

اگر شما ب آن آقا وابسته شده باشید . ایشان جسارتا البته بپیچوند و جواب منفی ب شما بدهد .

واکنش سرکار در مقابل این حرکت آقا ب چه شکلی خواهد بود .

اگر پاسخ را بفرمائید. سپاسگزار می شوم

yasamin777;953790 نوشت: سلام مجدد راستش برای این فکر میکردم که بهم توهین و تحقیر بشه چون مدام مامانم بهم میگه که چقدر خرجت کنیم هیچ کاری بلد نیستی مردم هم درس میخونن هم کار میکنن تو همینجوری هستی به هیچ دردی نمیخوری و از این حرفها
من اون مدتی هم که به فکر ازدواج نبودم (تا 21 سالگی) هیچ خواستگاری نداشتم الان هم باید با منت پول بگیرم از پدر و مادرم برای همین باید برم سر کار مدتی هم که سر کار میرفتم حالت تهوع و سرگیچه و تاری دید و عدم تمرکز داشتم و از هر مسئولیتی میترسیدم پدر و مادرم هم به مشاوره اعتقادی ندارن بعد از اینکه از کارم بیرون اومدم این حالتها قطع شد ولی مشکلات دیگه دارم که همش تحقیر میشم و مشکلات مالی

با عرض سلام مجدد

نوع برخود مادرتون مناسب نمی باشد ولی لازم است با بلند نظری با آن برخورد نمایید یعنی آرامش خود را حفظ نمایید و برخورد تنش زا با ایشان نداشته باشید. درصدد باشید تا با برنامه ریزی های مناسب موفقیت خوبی در عرصه فردی و اجتماعی و شغلی و ازدواج بدست آورید.اصلا نباید یه حرفهای مادرتون زیاد فکر نمایید فکر و خیال نکنید و حرفها را بزرگ نکنید بلکه به نکات گفته شده در پستهای قبلی ام توجه نمایید.

ویژگیهایی که برشمردید می تواند نشاندهنده بیماری جسمی نظیر ضعف جسمانی و جشم و یا استرس زیاد باشد. لذا بررسی بیشتری نمایید چه خوب بود وقتی که سرکار می رفتید تاپیک را می زدید تا با نکات اشاره شده روند بهبودی شما نیز مشخص می شد.
توجه به نکات گفته شده در افزایش اعتماد به نفس شما و موفقیت شما در کار و ازدواج کمک شایانی می کند.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

با عرض سلام مجدد

نوع برخود مادرتون مناسب نمی باشد ولی لازم است با بلند نظری با آن برخورد نمایید یعنی آرامش خود را حفظ نمایید و برخورد تنش زا با ایشان نداشته باشید. درصدد باشید تا با برنامه ریزی های مناسب موفقیت خوبی در عرصه فردی و اجتماعی و شغلی و ازدواج بدست آورید.اصلا نباید یه حرفهای مادرتون زیاد فکر نمایید فکر و خیال نکنید و حرفها را بزرگ نکنید بلکه به نکات گفته شده در پستهای قبلی ام توجه نمایید.

ویژگیهایی که برشمردید می تواند نشاندهنده بیماری جسمی نظیر ضعف جسمانی و جشم و یا استرس زیاد باشد. لذا بررسی بیشتری نمایید چه خوب بود وقتی که سرکار می رفتید تاپیک را می زدید تا با نکات اشاره شده روند بهبودی شما نیز مشخص می شد.
توجه به نکات گفته شده در افزایش اعتماد به نفس شما و موفقیت شما در کار و ازدواج کمک شایانی می کند.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

ممنون میشم اگر کتاب و سایتی رو میشناسید که درباره کاهش استرس افزایش اعتماد بنفس و کاهش افسردگی مطلب داشته باشند بهم معرفی کنید اگر میشه رایگان باشه یا قیمتش کم باشه میخوام مهارتهاش رو یاد بگیرم تمرین کنم

یک سئوال داشتم . می خواستم پاسخش بدانم .

ولی

می ترسم نتیجه معکوس داشته باشد

و بازخورد نا مناسبی داشته باشد

نمی دانم

شاید هم پرسش بنده موضوعیتی مرتبط با تا پیک نداشته باشد

اما

از استارتر محترم تاپیک یک پرسش ذیگری می پرسم

اگر شما ب آن آقا وابسته شده باشید . ایشان جسارتا البته بپیچوند و جواب منفی ب شما بدهد .

واکنش سرکار در مقابل این حرکت آقا ب چه شکلی خواهد بود .

اگر پاسخ را بفرمائید. سپاسگزار می شوم

پرسش من اصلا به این موضوعی که شما میفرمایید ربطی نداشت هیچ آقایی در زندگی من نیست و نبوده است من مشکلم اینه که دوس دارم ازدواج کنم اما خاستگار مناسب ندارم و اینکه استرس کاری دارم و اعتماد بنفسم کم هست و افسردم

خوب فرمایش شما صحیح است .

من هم من باب پرسش و دانستن عرض کردم .

حالا منظورم حضور شخصی نبوده است .

عزیزم اگرچه حرفهای مامانتون منطقی نیست ولی این خیلی خوبه که سعی کنی برا خودت کار دست و پا کنی و درامد داشته باشی

در این انجمن توهین و تحقیر جایی ندارد.یک انجمن علمی و مذهبی است از سال 91 عضوش شدم و البته مدتی نبودم ولی توهین و..اگر از جانب کاربر بی شخصیت و بی خانواده ای در این جا باشد مدیران انجمن ان را حذف می کنند و حتی با کاربر خاطی برخورد می کنند

به ویژگی های مثبتتان دقت کنید و آنان را برای خود تقویت کنید نه این که دنبال ضعف ها باشید و کاسه چه کنم چه کنم دستتان بگیرید و انها را چنان برای خود بزرگ کنید که روی اراده شما تاثیر بگذارد درست نیست

استرس را هم از خود دور کنید

اشتغال و کسب درآمد وظیفه ای نیست که روی دوش زنان سنگینی کند تا عدم اشتغال انان یک ویژگی منفی برایشان محسوب شود!
ولی می توانید استرس خودتان را با کمک مشاورین این مرکز کم کنید و تمرکز خودتان را افزایش دهید تا بتوانید استقلال مالی داشته باشید
مثلا اگر مطالعه کنید،انرژی خود را صرف مطالعه کنید یا کسب مهارت کنید و…به نظر می رسد تمرکز شما را افزایش دهد

اصلا ببینید بنده خدا چه گفته است بعد شروع کنید به نوشتن سید جان!

اصلا مطالبی که می گویی چه ربطی دارد به این بنده خدا!

وقتی مطالب این خانم محترم رو خوندم بغض شدیدی گرفتم,نمیخوام بهتون توصیه کنم یا نصیحت بلکه خودم رو غرق در مشکل شما میکنم ومیدونم خیلی براتون سخته,من با این که پسرم و 27 سالمه بیکارم ونمیدونم چکار کنم وخانواده میگن کارکن ولی کدوم کار؟؟؟؟؟کدوم سرمایه؟؟؟؟؟هرکس پدر پولداری داشته باشه غمش نیست خرج خونوادش میکنه نمیزاره قند تو دل بچه هاش آب بشه
منم علاقه به ازدواج دارم ولی به دلیل نبودن شغل و پول وپدر پولدار وکار مجبورم حس ازدواج که یه حس طبیعی وزیبا هستش رو در درون خودم سرکوب کنم وقتی دوستانم با ماشین وضع باکلاس وهمسر ایده ال واقعا به حال خودم تاسف میخورم وبرای اونا ارزوی خوشبختی
دختر خانم شما تنها نیستی منم یه جوون مثل خودت که حس ازدواج وپول دارم ولی نیست,چه میشه کرد زندگی مسخره رو البته از خدا بسیار شاکرم ولی از بنده هاش نه البته بعضی هاشون خدایا شکرت

خداوند بنده ای رو که برای کسب روزی تلاش کنه بی روزی نمیزاره . مگر اینکه به اندازه کافی تلاش نکنه.

جدا از نادرست یا درست بودن قوانین حکما و روسا ، انسان اگر خودش اهل تلاش باشه از زیر سنگ هم که شده روزیش رو درمیاره.

بسیاری از اشخاصی که بنده دیدم از بی کاری شکایت می کنن دلیلش اینه که تن به هر کاری نمیدن و یه سری آرزوهای دست نیافتنی برای شغل آیندشون رو مد نظر قرار دادن.

خودم شغل پر درآمدی ندارم و وماشین و خونه هم ندارم ولی خدا رو شکر زندگی آروم و قابل قبول وخانواده خوبی دارم.

پس نه درآمد بالا ، نه ماشین و نه خونه لازمه زندگی خوب نیست.

تنها لازمه زندگی خوب تلاش برای امرار معاش و غنائت هست.

زندگی بسیار زیباست اگر واقع نگر باشیم و به دنبال آرزوهای دور و دراز نریم و غنائت رو سر لوحه زندگی قرار بدیم.

برا چی میخوای ازدواج کنی اخه؟ همش دردسر و مسئولیت(:|

یاس…;954382 نوشت: برا چی میخوای ازدواج کنی اخه؟ همش دردسر و مسئولیت

ببخشید خوب

دیگه تکرار نمیشه

امام_رضا(ع):نَزَلَ جَبرئيلُ على النبِيّ صلى الله عليه و آله فقالَ: يا محمّدُ، إنّ رَبَّكَ يُقرِئُكَ السلامَ، ويقولُ: إنّ الأبكارَ مِنَ النساءِ بمَنزِلَةِ الثَّمَرِ على الشَّجَرِ، فإذا أينَعَ الثَّمرُ فلا دَواءَ لَهُ إلّا اجتِناؤهُ وإلّا أفسَدَتْهُ الشَّمسُ، وغَيَّرَتْهُ الرِّيحُ، وإنّ الأبكارَ إذا أدرَكنَ ما تُدرِكُ النساءُ فلا دَواءَلَهُنَ إلّا البُعُولُ، وإلّا لَم يُؤمَنْ علَيهِنَّ الفِتنَةُ، فَصَعِدَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله المِنبَرَ فَجَمَعَ الناسَ ثُمّ أعلَمَهُم ما أمَرَاللّه عزّوجلّ بِهِ.جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرود آمد و گفت: اى محمّد! پروردگارت تو را سلام مى رساند و مى فرمايد: دوشيزگان همچون ميوه روى درخت هستند. ميوه چون برسد براى آن دارويى جز چيدن نباشد وگرنه بر اثر آفتاب و باد خراب مى شود. دوشيزگان نيز هرگاه به مرحله زنان برسند آنان را دارويى جز شوهر دادن نباشد وگرنه از گمراهى و فساد ايمن نخواهند بود. پس، رسول خدا صلى الله عليه و آله بر منبر رفت و مردم را جمع كرد و فرمان خداوند عز و جل را به آگاهى آنان رساند.بحار الأنوار: 16/223/22

با سلام

ابتدا برای زندگی خودتون هدف و مقصد تعیین کنید . زندگی بدون هدف از مهمترین دلایل داشتن استرس و کمبود اعتماد به نفس می باشد

مهمترین کار درمان استرس و کمبود اعتماد به نفس شما هست

سایت های بسیاری در این رابطه وجود داره که با یه سرچ میتونید پیداشون کنید و مطالعه کنید
عمل کردن به اون ها هم کمی همت می طلبه که با داشتن هدف خود به خود این انگیزه ایجاد می شه

روش های مختلفی برای این کار وجود داره
چند سر فصل رو اینجا میارم

[=iransans]عذرتراشی نکنید.[=iransans]شایع‌ترین بهانه‌ای که می‌تواند در برابر هر تغییر مثبتی آورده شود، این است که من ذاتاً این‌طور هستم (یعنی اعتماد به نفس ندارم) یا من این‌طور بزرگ شده‌ام یا…

[=iransans]اجتماعی باشید.[=iransans]در واقع خودباوری و اعتماد به نفس ریشه در ارتباط با دیگران دارد. این افراد می‌آموزند که در درون اجتماع، برخی از افراد توانایی‌های بیش‌تر از آن‌ها و برخی دیگر توانایی‌های کمتر از آن‌ها دارند.

[=iransans]از طرد شدن نترسید.[=iransans]یکی از عامل‌های اصلی در اعتماد به نفس پایین، ترس از عدم پذیرش (طرد شدن) است. آنچه را که فکر می‌کنید درست است انجام دهید. به یاد داشته باشید این انتظار اشتباهی است که بخواهیم همیشه مورد پذیرش و تأیید دیگران باشیم.

[=iransans]نگرش مثبت داشته باشید.[=iransans]سعی کنید به موفقیت‌ها و نکات قدرت خود فکر کنید. اعتماد به نفس پایین، تردید و دودلی هنگامی رخ می‌دهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می‌کنید. در عوض، افکارتان را به شخصی که در حال گفت‌وگو با او هستید متمرکز کنید. به این ترتیب، هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.

[=iransans]توقعات خود را کاهش دهید.[=iransans]همیشه عالی بودن غیرممکن است. افرادی که می‌خواهند همیشه عالی باشند، هیچ‌کاری را انجام نمی‌دهند.

[=iransans]مشکلات را زیاد بزرگ نکنید.[=iransans]بزرگ کردن مشکلات موجب کاهش احساس توانایی و اعتماد به نفس شما می‌شود. به یاد داشته باشید برای حل مشکلات، شما توانایی لازم را دارا هستید و همیشه برای حل یک مشکل، دست کم یک راه حل وجود دارد.

و….[=iransans]

دوست عزیز منم تقریبا مثل شمام حتی از نظر سنی اما بخشی از مشکلات شما رو ندارم . به نظرم ازدواج ی چیز طبیعیه و خوبه که آدم ازدواج کنه و باید بگم که برای ازدواج کردن باید با مردم رفت و آمد کنی تا کسی ببینتت. سر کار خیلی خوبه دست کمش نگیر آدم با آدم های مختلف آشنا میشه. میتونی بری باشگاه که لااقل چ تا خانم ببننت برای فک و فامیل معرفی کنن. برای ازدواج باید فقط رفت و آمد کرد. نمیگم دوستی منظورم ارتباطه صحیح اجتماعیه که 4 نفر بشناسنت

خب که جی؟ ازدواج مستحبه……..
من میوه تازه چیده بشم فقط مهمه؟؟؟ همین فقط؟ بقیش؟کیفیت؟

در نظر بگیرید که در یک کشور هیچ کس احساس مسئولیت نمیکرد تا رئیس جمهور، نماینده مجلس، قانونگذار، قاضی، پزشک و …. بشود و خودش را به دردسر بیندازد. آنوقت کشوری، تمدنی، اجتماع هدفمندی از مردم وجود نداشت. هرج و مرج غالب بود. تمام مردم از بزرگ تا کوچک باید طوریتربیت بشن که بتونن در هر مرحله از زندگی یک مسئولیت خاص رو بپذیرند و در قبالش پاسخگو باشند. از جمع کردن اسباب بازی های شخصی در کودکی گرفته تا اشتغال، ازدواج، تربیت فرزند و …. . حال اگر کسی بدرستی تربیت نشده و یا وظایفش را در قبال اجتماع بدلیل تنبلی انجام نمیدهد ،نباید آن مسئولیت خاص مورد هجمه قرار بگیره.

خب از اینکه بنده رو بی مسیولیت و بی تربیت:dخطاب کردید ممنون….
کسی که فکر و ذکرش اردواح میشه…مطمئن باش که کیفیت کارش پایین میاد…و دردسرهای زیادی رو باید متحمل بشه
حالا اینکه شما معتقدید ادم باید شجاع باشه خودشو از چاله بندازه تو چاه و این نشان مسیئولیت پذیریه….دیگخ کاری نمیشه کرد:-?:d

بنظرم تنها شرط برای ازدواج نداشتن افسردگی هستش مخوصا خانم ها, اگه افسردگی نداشتین ازدواج کنین ونیمه خوشبخت بشین

در این انجمن توهین و تحقیر جایی ندارد.یک انجمن علمی و مذهبی است از سال 91 عضوش شدم و البته مدتی نبودم ولی توهین و..اگر از جانب کاربر بی شخصیت و بی خانواده ای در این جا باشد مدیران انجمن ان را حذف می کنند و حتی با کاربر خاطی برخورد می کنند

به سخنان دیگران اهمیت ندهید و طوری نباشد خودتان را با دیگران مقایسه کنید و استقلالی برای خویش در تعیین سرنوشت خود نداشته باشید!اگر به گفته دیگران اهمیت بدهید و حس این را داشته باشید که مثل دیگران بخواهید بشوید و دیگران این طوری هستند و آن طور (مثلا دوستانتان شغل دارند شما ندارید و می خواهید مثل آنان شوید) شاید این به شما آسیب بزند

شما به ویژگی های مثبت خویش توجه کنید.
مثلا این که اهل روابط نامشروع مثل دوستی با جنس مخالف نیستید! یک مزیت فوق العاده برای شما هست که هر دختری مثل شما نیست
یااین که تحصیلات دارید،کارشناسی ارشد می خوانید این هم یک پون مثبت برای شما هست
یا این که خانواده دار هستید

به ویژگی های مثبتتان دقت کنید و آنان را برای خود تقویت کنید نه این که دنبال ضعف ها باشید و کاسه چه کنم چه کنم دستتان بگیرید و انها را چنان برای خود بزرگ کنید که روی اراده شما تاثیر بگذارد درست نیست

استرس را هم از خود دور کنید

اشتغال و کسب درآمد وظیفه ای نیست که روی دوش زنان سنگینی کند تا عدم اشتغال انان یک ویژگی منفی برایشان محسوب شود!
ولی می توانید استرس خودتان را با کمک مشاورین این مرکز کم کنید و تمرکز خودتان را افزایش دهید تا بتوانید استقلال مالی داشته باشید
مثلا اگر مطالعه کنید،انرژی خود را صرف مطالعه کنید یا کسب مهارت کنید و…به نظر می رسد تمرکز شما را افزایش دهد

من برای اینکه دیگران کار دارند نمیخام کار داشته باشم ببخشید باید بیشتر توضیح میدادم این که دوستام همه مشغول هستند رو برای این گقتم که وقت ندارند با هم وقت بگذرونیم و من تنها موندم
ممنون از این که ویژگیهای مثبتم رو گفتید اما مادر من میگه اینها فایده ای ندارن و باید سر کار بری و ازدواج کنی و خیلی تکرار میکنه این گفته هاش رو مخصوصا اگه روزی دانشگاه باز نباشه و خونه باشم کلی مدت میگذره به نصیحت کردن که فلانی سر کار میره تو چرا انقدر بی عرضه ای فقط پول خرج میکنی باید شوهر کنی خرجت رو بده برو تو سایت همسریابی یکی رو پیدا کن
(با اینکه در واقع مشکل مالی نداریم خدا رو شکر) چه فایده داره درس بخونی فلانی چند جاکار میکنه فلانی ازدواج کرده

اینکه دوستمون گفتن فکر ازدواج نکنید بنظرم حرف درستیه چون من دخترم و فایده نداره بهش فکر کنم و بهتره به چیزای دیگه فکر کنم اما خیلی احساس تنهایی میکنم و به یه همدم نیاز دارم

الان خیلی ها مجرد موندن به دلایل مختلف (مثلا نبودن خواستگار متناسب با موقعیت خانوادگی) اینکه دور و بری های شما متاهل هستند دلیل نمیشه که …
منم الان 23 سالمه و دخترای فامیلمون از 19 ساله گرفته تا بزرگترهاش که 30 سالشه ازدواج کردن

یعنی به حدی از شغلت ناراضی بودی که همچین علایمی بهت دست میداد؟!

_ میشه بفرمایین که شغل شما چی بود و رشته تحصیلیتون رو ؟

خوبه ولی اعتماد بنفسش رو ندارم و به رشتم هم علاقه ندارم به فکر افتادم که برم کارآموزی تا اوایل ازم توقع زیادی نداشته باشند تا راه بیفتم امیدوارم پیدا کنم

خوب این تاثیر رو داره که همه سرگرم هستن و نمیتونن وقت بزارن که با هم باشیم و بیشتر احساس تنهایی میکنم

رشتم فنی مهندسی هست

ابتدا برای زندگی خودتون هدف و مقصد تعیین کنید . زندگی بدون هدف از مهمترین دلایل داشتن استرس و کمبود اعتماد به نفس می باشد

مهمترین کار درمان استرس و کمبود اعتماد به نفس شما هست

سایت های بسیاری در این رابطه وجود داره که با یه سرچ میتونید پیداشون کنید و مطالعه کنید
عمل کردن به اون ها هم کمی همت می طلبه که با داشتن هدف خود به خود این انگیزه ایجاد می شه

روش های مختلفی برای این کار وجود داره
چند سر فصل رو اینجا میارم

[=iransans]عذرتراشی نکنید.[=iransans]شایع‌ترین بهانه‌ای که می‌تواند در برابر هر تغییر مثبتی آورده شود، این است که من ذاتاً این‌طور هستم (یعنی اعتماد به نفس ندارم) یا من این‌طور بزرگ شده‌ام یا…

[=iransans]اجتماعی باشید.[=iransans]در واقع خودباوری و اعتماد به نفس ریشه در ارتباط با دیگران دارد. این افراد می‌آموزند که در درون اجتماع، برخی از افراد توانایی‌های بیش‌تر از آن‌ها و برخی دیگر توانایی‌های کمتر از آن‌ها دارند.

[=iransans]از طرد شدن نترسید.[=iransans]یکی از عامل‌های اصلی در اعتماد به نفس پایین، ترس از عدم پذیرش (طرد شدن) است. آنچه را که فکر می‌کنید درست است انجام دهید. به یاد داشته باشید این انتظار اشتباهی است که بخواهیم همیشه مورد پذیرش و تأیید دیگران باشیم.

[=iransans]نگرش مثبت داشته باشید.[=iransans]سعی کنید به موفقیت‌ها و نکات قدرت خود فکر کنید. اعتماد به نفس پایین، تردید و دودلی هنگامی رخ می‌دهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می‌کنید. در عوض، افکارتان را به شخصی که در حال گفت‌وگو با او هستید متمرکز کنید. به این ترتیب، هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.

[=iransans]توقعات خود را کاهش دهید.[=iransans]همیشه عالی بودن غیرممکن است. افرادی که می‌خواهند همیشه عالی باشند، هیچ‌کاری را انجام نمی‌دهند.

[=iransans]مشکلات را زیاد بزرگ نکنید.[=iransans]بزرگ کردن مشکلات موجب کاهش احساس توانایی و اعتماد به نفس شما می‌شود. به یاد داشته باشید برای حل مشکلات، شما توانایی لازم را دارا هستید و همیشه برای حل یک مشکل، دست کم یک راه حل وجود دارد.

و….[=iransans]

ممنون تو برنامم هست که کتاب و مطالبی که در این باره هست رو بخونم اما درباره اضطراب و افسردگی مطلب زیادی پیدا نکردم

تنها شرط؟!!! این درسته که ویژگی منفی کسی رو پررنگ کنید و ناامیدش کنید؟؟!!

بله تنها شرط برای ازدواج نبود افسردگی هستش البته برامن ویه شرط دیگه خوب درست کردن چایی هستش من روزی 3 لیتر چای میخورم باید هل تو چایی بریزین خیلی خوشمزه میشه, شما هم اگه افسرده هستین برین روانپزشک وبا مصرف داروها کاملا خوب میشید ونیازی نیست نگران باشید,

:))) چه شروط جالی:))
من یه جلسه مشاوره رفتم و بهم گفت اعتماد بنفست کم هست و نیازی به روانپزشک نیست گفت بیا با هم حرف بزنیم اما پدر و مادرم اعتقادی به مشاوره ندارند و هزینش رو نمیتونم بدم

مشاوره کاملا بی فایدس افسردگی وغیره ناشی از کم وزیاد شدن سروتونین دوپامین ونوراپی نفرین مغز هستش وبامصرف این داروها آرامش عجیب وسلامتیت برمیگرده, میدونی استرس ومشکلات روانی چه به سر آدم میازه چه بیماری هایی که نمیگیری تازه به راحتی چندین سال پیرتر میشی واون جوانی وطراوت از بین میره داروهای اعصاب خیلی خوبن مشاوره بی فایدس
پول دور ریختنه برو نزد روانپزشک ماهر وکیفش رو ببر,
راستی چایی حتما بخور آرام بخش هستش وحتما هل توش بریز

با عرض سلام و ادب مجدد
خواهر گرامی مسئله ای که با آن مواجه هستید این است که نسبت به آینده خود و مسائلی که با آن مواجه هستید نگاه و نظر درستی ندارید و لذا جایگاه ازدواج و شغل و فعالیتهای اجتماعی و اعتماد به نفس و…را در زندگی دنیوی و اخروی نمی دانید لذا دچار مشکل می شوید
ابتدا لازم است که جایگاه ازدواج و شغل و…را در زندگی مشخص نمایید و سپس برای خود اهداف کوتاه و بلندمدت در نظر بگیرید وبا برنامه ریزی سعی نمایید به آن اهداف برسید.
هر چند شما دختر هستید ولی فعالیتها و روابط اجتماعی و مهارتهای شما تاثیر زیادی در ازدواج بهتر شما دارد و لذا می توانید با برنامه ریزی مناسب زمینه را برای ازدواج بهتر فراهم نمایید.
کتاب مهارتهای زندگی دکتر خنیفر که در اینترنت نیز وجود دارد و قابل دانلود می باشد برای شروع خوب می باشد

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

سلام
امیدوارم مشکل تون هرچه سریعتر برطرف بشه.
پیشنهاد بنده:
1. سعی کنید زندگی کم مصرف تری داشته باشید. شاید حرف مادرتون درمورد خرج کردنتون حرف صحیح تری باشه. شاید.
2. سعی کنید در کنار افزایش مهارت علمی و عملی و توانایی های مربوط به کار به سخنرانی های زیر هم گوش بدید. منم دارم گوش میدم صحبت های قشنگی صورت گرفته. مطمئن باشید ضرر نخواهید کرد. البته در کنار افزایش مهارت ها و توانایی های علمی و عملی:http://bayanmanavi.ir/post/4185

در پناه حق

نمی دانم چقدر حرف هایم ممکن است درست باشد،مسئولیت این تاپیک هم با کارشناس اش هست

اما نظر خودم این است که

1.چرا باید به این سایت ها اعتماد کرد در حالی که مجوز ندارند؟
مگر این سایت ها کم تلفات داده اند؟
امکان سوء استفاده در این سایت ها نیست ؟
مگر ازدواج به همین راحتی است؟لطمه ببینید چه کسی پاسخگو هست؟
خواهر من صحبت من این است که از این صحبت ها در اکثر خانواده ها هست و پدر ومادر ها از این حرف ها می زنند اما مراقبت کنید که تصمیم نادرستی نگیرید،به انها هم بگویید این خطرات را این سایت ها دارند
شما زندگی خودتان را تحت الشعاع قرار ندهید که بله برم در سایت همسر یابی هرکی شد رو به هر جوری پیدا کنم و ازدواج کنم تا از این حرف ها نزنند
از این حرف ها همه خونه ها دارند منتهی این خودتان هستید که باید مراقب خودتان باشید و مدیریت کنید و بر اساس استرس و عدم تمرکز و…..تصمیم نادرست نگیرید،بلکه مدیریت کنید وضع رو.

یا کار کردن،کار کردن که نباید به هر قیمتی باشد
محیط کار مناسب خانم نباشد ایا باید حتما در انجا کار کرد به خاطر مقداری پول!؟یا محیط کار ناسالم باشد

2.می فرمایید مشکل مالی ندارید،تمرکز برای کار کردن نداریدودانشجو هم هستید،به عقیده من مهمترین وظیفه و کار شما الان درس خواندن است تا در آینده سواد بالاتری داشته باشید،اگر همسر با سوادی باشید زندگی را بهتر هدایت می کنید یا فرض کنید فرزندتان اشکال درسی داشته باشد می توانید کمکش کنید
اتفاقا تحصیلات هم از معیار های انتخاب همسر است که بسیاری از پسر ها به آن توجه دارند
از طرفی در محیط هایی مثل دانشگاه و مسجد و خانوادگی و……می توان همسر انتخاب کرد

[=Tahoma, Calibri, Verdana, Geneva, sans-serif]شما پزشک هستید که به مردم توصیه به خوردن دارو می کنید؟
یک مشکل کوچک این خانم دارد که تقریبا همه جوانان در این سن و سال با ان مواجه می شوند توصیه به خوردن دارو روانی می کنید!؟
اگر پزشک هم باشید حق نسخه پیچی بدون معاینه انهم در فضای مجازی ندارید

جمع بندی: میخواهم از فکر ازدواج بیرون بیام تا به کارام برسم؛ نمی دونم چکار کنم؟

سوال :

سلام من دختری 25 ساله هستم دانشجوی کارشناسی ارشد هستم و بیکار.
مدتی جایی مشغول به کار بودم ولی از بس استرس داشتم نتونستم اونجا بمونم استرس اینکه نکنه کارم رو بد انجام بدم چجوری هم درس بخونم هم برم سر کار که از اونجا بیرون اومدم (البته مدیر اونجا هم خوب کار رو مشخص نمیکرد و حرفش رو عوض میکرد و کمکی نمیکرد و بازخواست میکرد یه جورایی فک میکنم خودش هم خوب بلد نبود)
و بعد از این فکر میکنم من توانایی کار کردن ندارم
از درس خوندن هم خوشم نمیاد تا سال های اول دانشگاه عاشق درس خوندن بودم و برنامه داشتم که برم سر کار و اصلا به ازدواج فکر نمیکردم و بدم هم میومد مخصوصا از دخترایی که فکر ازدواج داشتن خیلی بدم میومد. بعد مدتی دیدم رشتم رو دوست ندارم (بعد از اینکه فهمیدم رشتم چیه توی دانشگاه) چند مدتیه که دوست دارم ازدواج کنم و نمیتونم روی کارام تمرکز کنم آدم خیلی احساساتی هم هستم و احساس تنهایی میکنم خیلی مهربونم دوست هم زیاد ندارم و دوستهام همه مشغول هستن و وقت نمیشه با هم قرار بزاریم اهل دوست پسر و اینها هم که هیچ وقت نبودم و نیستم توی سایت همسریابی هم عضو شدم اما همشون یا غیر مذهبی بودن یا توقع دوستی و اینها داشتن
موقع درس خوندن فکرم میره که چرا من مجردم و نمیتونم تمرکز کنم رفت و آمد فامیلی هم خیلی خیلی کم داریم دوست داشتم میرفتم یک کلاس هنری و با اون کاری رو مشغول میشدم اما وضع مالی خوبی ندارم که این کار رو بکنم روم هم نمیشه مشکلاتم رو به کسی بگم از آدمهایی که هدفشون ازدواج بوده و با اون هدفهای دیگشون رو عوض میکردن همیشه بدم میومده دوستی هم دارم که همش از شوهرش جلوم تعریف میکنه و میگه دیگران بهش حسادت میکنند من میترسم که من هم منظورش باشم البته خیلی ازش تعریف میکنم
از طرفی هم مشکل مالی دارم و باید برم سر کار ولی اعتماد بنفسش رو ندارم همش هم فکر ازدواج تو سرمه و دستم به کاری نمیره رشتم هم جوریه که باید حوصله و تمرکز زیاد داشته باشی و مدام چیز جدید یاد بگیری

یه جایی خوندم مشخصات همسر ایده آلتون رو بنویسید منم نوشتم بعد حس کردم کار بیهوده و خیالبافی دارم انجام میدم از طرفی میبینم خیلیها بدون اینکه کاری کنند تلاشی کنند درسی خونده باشن کاری کرده باشن روی رفتار و اخلاقشون کار کرده باشن توی سن کم ازدواج کردن فک میکنم توی زندگی هیچ عدالتی نیست
برای اعتماد بنفسم جایی خوندم که به جای افکار منفی افکار مثبت رو جایگزینشون کنیم که توی حرف کار آسونیه از طرفی من هم اعتماد بنفسم پایینه و هم رشتم رو دوست ندارم

مامانم هم بهم میگه تو باید ازدواج کنی فقط بلدی خرج کنی و از اونایی که سر کار میرن تعریف میکنه میگم کسی نیست ازدواج کنم میگه خودت برو یکی رو پیدا کن برو سایت همسریابی میگم بدن میگه انقدر بگرد که اهل ازدواجش رو پیدا کنی (از آشناهامون بوده کسی که از این راه ازدواج کرده)

لطفا بدون توهین و تحقیر بهم راه حل بدید
هم بهم بگید که چجوری فکر ازدواج رو از سرم بیرون کنم هم اینکه اعتماد بنفسم رو زیاد کنم فکر میکنم باید فکر ازدواج رو از سرم بیرون کنم و روی کارم و درسم تمکز کنم ولی فکر و خیال نمیزاره

لطفا بدون توهین و تحقیر بهم راه حل بدید ممنون از وقتو توجهی که میزارید

پاسخ :
با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز از حسن اعتمادتون به این انجمن سپاسگذارم

خواهر گرامی آنچه از نوشته های شما برمی آید این است که مهارت خودآگاهی شما پایین می باشد و از طرفی کار را برای خود خیلی مهم گرفته اید و نگاه مناسبی نسبت به زندگی و کار و ازدواج و…نداشته اید و نیاز است این نگاه و نگرش خود را اصلاح نمایید اعتماد به نفس شما بخاطر کمبود مهارت خودآگاهی و ارتباط موثر و فکر و خیال زیاد پایین آمده است و همین مسائل سبب شده است در زندگی سردرگم شده اید و نمی دانید که باید چه کار کنید و در ازدواج نیز دچار چالش شده اید.ابتدا لازم است که جایگاه ازدواج و شغل و…را در زندگی مشخص نمایید و سپس برای خود اهداف کوتاه و بلندمدت در نظر بگیرید وبا برنامه ریزی سعی نمایید به آن اهداف برسید.عمل و رعایت راهکارهای زیر در خروج شما از سردرگمی و موفقیت شما در کار و ازدواج کمک می کند:

همه ما از کودکی بارها درباره ازدواج فکر کرده ایم. ازدواجی یکی از مهم ترین مراحل زندگی افراد است که شاید بتوانیم بگوییم از همان کودکی تا بزرگسالی دغدغه به حساب می آید.چطور خوشبخت بودن را تا حدود زیادی از دیگران یاد می گیریم. ما حتی اگر آگاهانه هم نباشد، پیوسته در حال وارسی زندگی دیگران هستیم و معیارها و الگوهایمان را با مشاهده آنها می سازیم. نقش های همسری، روش های حل مساله در زندگی مشترک و رفتارهای مناسب و نامناسب همسران نسبت به یکدیگر در تعامل با فامیل و آشنایان شکل می گیرد و عادات ذهنی ما را تشکیل می دهد.با همه این ها چطور باید متوجه شویم که الگوهای ذهنی مان درست شکل گرفته؟ از کی به فکر اصلاح عقایدمان درباره ازدواج بیفتیم و خودمان را برای یک زندگی مشترک موفق آماده کنیم؟ مشورت بگیریدهمیشه توصیه می شود برای ازدواج مشورت بگیرید. اما این مشورت کی و چطور باید انجام شود؟ بارها در مراکز مشاوره دیده شده جوانانی که قصد ازدواج دارند و علاقه مندند از مشاوره ازدواج بهره مند شوند، زمانی به مراکز مشاوره  مراجعه می کنند که «انتخاب» خود را انجام داده اند در حالی که وقتی از «انتخاب» صحبت می کنیم بدان معناست که طرفین علاوه بر این که به زعم خود فرآیند کسب «شناخت» از یکدیگر را طی کرده اند، صحبت های لازم، سوال مورد نظر و تحقیقات ضروری را هم به پایان رسانده و توافقات لازم را نیز انجام داده اند. طبیعی است که این جوانان در چنین فضایی تنها آمادگی پذیرش نکاتی را دارند که احساس و انتخاب شان را تأیید کند و برای مثال اگر بر اساس تشخیص حرفه ای و علمی یک مشاور متخصص چندان گزینه های مناسبی برای یکدیگر نباشند این مسئله را به راحتی نمی پذیرند و حتی اگر به صورت منطقی به این تشخیص تن بدهند به لحاظ احساسی با آسیب هایی روبه رو می شوند.از خودتان شروع کنیدواقعیت آن است که مسیر درست یک انتخاب مناسب برای زندگی مشترک از شناخت خود فرد آغاز می شود، تا وقتی فرد از ابعاد شخصیتی، روحیات، عمق و انواع احساسات، خطاهای شناختی، نیازها و گره های روانی خود آگاه نشود، انتخاب او یک انتخاب آگاهانه، عاقلانه، درست و مناسب نیست، دستیابی به چنین شناختی نیز مستلزم زمان کافی و طی مراحل روان شناختی مورد نیاز است که بهتر است در شرایط عادی و آرام صورت پذیرد زیرا وقتی فرد در اوج هیجانات آن هم در موضوع انتخاب همسر به سر می برد و تمرکز اصلی او روی فرد مقابل است، به طور طبیعی نمی تواند انرژی، تمرکز و قوای کافی برای فرآیند شناخت خود داشته باشد.

قبل از آنکه دیر شود یاد بگیریداینجاست که ما یک قدم عقب تر می رویم و می گوییم آموزش درباره ازدواج، جدی فکر کردن و مهارت یاد گرفتن درباره زندگی مشترک باید قبل از آنکه انتخاب تان را مشخص کنید، صورت گیرد. اگر به سن و سال ازدواج نزدیک می شوید، شروع به آماده کردن خودتان بکنید. چطور؟ با مطالعه کتاب های متعدد درباره خود شناسی و انتخاب همسر. با ساعت ها تفکر درباره خودتان و قضاوت منصفانه درباره توانمندی ها، نقاط ضعف، تمایلات و سلیقه خودتان. یک راه دیگر خواندن مقالات، سوال و جواب های مشاوره و از همه مهم تر، تجربه کسب کردن از زندگی های موفق و ناموفق در اطرافتان است. هیچ ایرادی ندارد که مجرد باشید و با این که موقعیت خیلی جدی ازدواج ندارید، اما وقتتان را برای خواندن مقالات روانشناسی درباره ازدواج صرف کنید. این نشان می دهد شما می خواهید با چشم بازتری پیش بروید و انتخاب عاقلانه ای داشته باشید.برخی مشاوران خانواده کارگاه ها آموزشی برگزار می کنند که مناسب سن جوانان و دختر و پسرهای مجرد است. شما در این کلاس ها می توانید با مشکلات عمده زوج ها آشنا شوید و از همه مهم تر، طرز فکر زنان و مردان را بشناسید و دریابید جنس مخالف چه تفاوت هایی با شما دارد.در یک جمع بندی کلی باید بگوییم که اگر 20سالگی را رد کرده اید، از همین امروز شروع کنید به یادگیری مهارت های زندگی مشترک. این مهارت ها شامل حل مساله، تسلط بر احساسات، بروز دادن احساسات، سازگاری با سلایق متفاوت، روحیه مشارکت داشتن، کنار گذاشتن خودخواهی و منفعت طلبی شخصی، کنترل خشم و توانایی بیان صریح و مسالمت آمیز احساسات است.برای شروع یک کاغذ جلوی تان بگذارید و به نوشتن از خودتان شروع کنید. از این که چه کسی هستید، دوست دارید چه کسی شوید، برای 5سال، 10 سال و 15سال آینده تان چه برنامه ای دارید و دوست دارید همسرتان چطور آدمی باشد.این قدم را بردارید و کم کم برای یادگیری مهارت های همسرداری با مطالعه منابع موثق و مناسب جلو بروید. منبع: خراسان

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

چطور به ازدواج فکر نکنم


مرکز تخصصی استعدادیابی و آموزش کودکان

برای خریدبلیط اتوبوس دنبال سایت معتبری؟


درمان اختلالات روحی بدون دارو و عارضه


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران

خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه


واسه همه چی جا هست!


کاندوم متناسب با نیازت رو اینجا پیداکن


تشخیص و درمان ناباروری در زنان


دنبال بلیط ارزون هستی؟حتما اینجا سر بزن

هرآنچه لازم است ازقرص های سقط جنین بدانید!


جراحی زیبایی سینه و شکم

مراکز فیزیوتراپی با به روز ترین دستگاه ها


سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

 !(function (w, d) { ‘use strict’; var ad = {zone: “brtrha1”, user: “1565432215”, width: 728, height: 90, id: ‘adro-246454’}, h = d.head || d.getElementsByTagName(‘head’)[0]; if (typeof w.adroParams != ‘object’) w.adroParams = {}; w.adroParams[ad.id] = ad; var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = 1; script.src = “//static-cdn.adro.ir/dlvr/rsdnt.js”; h.appendChild(script); })(this, document); var h = document.getElementsByTagName(“head”)[0], s = document.createElement(“script”); s.async = !0, s.defer = !0, s.type = “text/javascript”, d = new Date, s.src = “https://cdn.sanjagh.com/assets/sdk/www.bartarinha.ir/client.js?t=” + d.getFullYear().toString() + d.getMonth() + d.getDate() + d.getHours(), h.appendChild(s); var sabaVisionWebsiteID = “1c27cb39-612a-452a-954c-b3e3dd1f3d36”; var sabaVisionWebsitePage = “ALL” _atrk_opts = {atrk_acct: “i2i8r1SZw320l9”, domain: “bartarinha.ir”, dynamic: true}; (function () { var as = document.createElement(‘script’); as.type = ‘text/javascript’; as.async = true; as.src = “https://certify-js.alexametrics.com/atrk.js”; var s = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; s.parentNode.insertBefore(as, s); })();


مهر نوشت:

چندی قبل دختر جوانی که به دلیل ازدواج نکردن تا سن 37 سالگی با مشکلاتی رو به رو شده بود، با مطرح کردن مشکلاتش در سایت حجت الاسلام شهاب مرادی درخواست کرد او را برای حل مشکلش راهنمایی کند. جالب توجه است که این پیام 118 هزار و هفتصد و بیست و نهمین پیامی است که این صاحبنظر مورد توجه جوانان دریافت کرده است. این دختر جوان در نامه خود اعلام کرده بود، دختري 37 ساله و مجرد، داراي بالاترين مدرک تحصيلي از بهترين دانشگاه کشور ، دارای يک شغل خيلي خوب دارم و استقلال مالي در زندگي هستم .با پدرو مادر پيرم زندگي ميکنم و از نظر خانوادگي زندگي سطح متوسط رو به پاييني داريم . خانواده اي مذهبي و مقيد دارم هيچگاه در رفتار و گفتار و ظاهر به طريقي عمل نکردم که جلوه گري باشد… 

از زمان دبيرستان خواستگاراني داشتم ولي به دلايل زير هنوز ازدواج نکردم:*اوايل مي گفتم مي خوام برم دانشگاه و رد مي کردم .*کمي بعد تر به دلايل بچه گانه آنها را رد مي کردم .*چند سال بعد جدي تر به مساله ازدواج فکر کردم اما خيلي از آنها از نظر معيارهاي اصلي و مهم با من همخوان نبودند .* مواردي هم بودند که خودشان ديگر پيگيري نمي کردند .*کمي که سنم بالاتر رفت تعداد خواستگارها کم شد.الان خيلي احساس تنهايي مي کنم و واقعا نياز عاطفي دارم که ازدواج کنم اما نمي توانم از معيارهايم پايين بيايم که مهمترين آنها ايمان، شخصيت، اخلاق، تطابق فرهنگي، تناسب سني و تا حدودي تحصيلي، مجرد بودن و خانواده خوب داشتن است.شما راهنمايي کنيد چه کنم. من که به عنوان يک خانم نمي توانم پا پيش بگذارم و خودم دنبال همسر بگردم حتي غرورم اجازه نمي دهد با کسي از اطرافيان مطرح کنم و مثلا بگويم مورد مناسب مي شناسند يا خير، عزت نفسم چه مي شود؟ پس چه کنم؟ همسريابي اينترنتي را هم با توجه به پيامدهاي احتمالي کار درست و معقولانه اي نمي دانم اگر چه از سر استيصال چند بار اين فکر به ذهنم رسيده… نظر شما چيه؟ در هر حال بگوييد چه کنم؟8 توصیه حجت الاسلام مرادی برای حل مشکلحجت الاسلام شهاب مرادی نیز پس از بررسی مشکلات این دختر جوان و به دلیل اینکه افراد زیادی با مشکل او رو به رو هستند هشت راهکار را برای حل این مشکل پیشنهاد کرد. وی در بخشی از این توصیه‌ها با پیشنهاد چند دیالوگ، توصیه کاربردی خود را با سبکی ابتکاری تکمیل کرده است که خواندن آن خالی از لطف نیست.

1ــ نگرانی شما در مورد تاخیر در ازدواج خردمندانه و منطقی است. 

2- بی تردید ازدواج مهم است اما مسلما همه زندگی نیست! اجازه ندهید نگرانی از این مسئله تمام زندگی شما را مختل کند. بین یک دختر خانم مجرد با مشکلات روحی و خُلقی و یک دخترخانم مجرد با روح و روان سالم حتما سلامت را انتخاب کنید و مراقب سلامت روح و جسم تان باشید. کم نیستند افرادی که در سنین بالا ازدواج می کنند و ازدواج موفقی هم دارند. اگر احساس ناخوشایند و یا افکار آزاردهندی دارید و ناامیدی یا حس افسردگی که در پیام قبلی بیشتر به آن اشاره کردید مانع انجام عملکردهای شماست و آرامش شما را مختل می کند حتما به مشاوری متدین مراجعه کنید.3 – شاید یکی از علل عدم حضور خواستگار با توجه به شرایطی که شما دارید سطح بالای تحصیلات و موقعیت اجتماعی خوب شما است و نگرانی آنها از بابت بالا بودن سطح توقعات شما که دور از ذهن نیست و حتی برخی از خواستگارهای بالقوه در چنین شرایطی در قبال دختر خانمی با شرایط تحصیلی و اجتماعی شما -شاید- احساس حقارت می کنند.4 – لازم است با توجه به سن و شرایطِ امروزتان، دوباره تمامی معیارها و ملاک ها و سلیقه های خود را بازبینی کنید و با حفظ مبانی ملاک ها و معیارها و حتی برخی سلیقه ها را تعدیل و به روز کنید.مثلا بر اساس معیارهای 20 سال پیش شما خواستگار امروزتان با تفاوت سنی 4-3 سال، باید 41-40 ساله باشد و حتما مجرد. اما اولا این معیار امروز برای یک دوشیزه 37 ساله، واقع بینانه نیست! ثانیا احتمال مشکلات شخصیتی برای پسر 40 ساله مجرد به مراتب بیشتر از یک مرد 40 ساله ایست که تجربه طلاق دارد.5 – نسخه ی به روز شده معیارها و ملاک هایتان را در خلال صحبت هایتان راحت با دوستان و نزدیکان و اطرافیان در میان بگذارید،نقش آنها را به عنوان معرف نادیده نگیرید. روشن است که منظورم درد دل با بدخواهان و دشمنان نیست!6. به صورت غيرمستقيم درصحبت هایتان عدم مخالفت تان را براي ازدواج ابرازکنید. مثلا در مورد خواستگاری که -مثل دشمن فرضی- به علت بی نماز بودن او را رد کردید صحبت کنید و با دیالوگی مانند این شماره 5 را هم اجرایی کنید: «یکی دو جلسه صحبت کردم مرد محترمی بود و من مشکلی با شرایط سن و سالش نداشتم تقریبا از من 13 سال بزرگتر بود اما خب متاسفانه نمازخون نبود و اظهار بی اعتقادی کرد. من هم ردش کردم» یا «خواستگار محترمی بود با اینکه تجربه یک عقد و طلاق داشت اما با این موضوع مشکل چندانی نداشتم ولی اصل موضوع این بود که در مورد شُربِ خَمر اظهارات مناسبی نداشت و گفت نمی تونه قول بده که هیچ وقت مشروب نخوره! خب شرب خمر هم می دونی یه خطِ قرمزِ جدی است. من هم ردش کردم» دو سه تا از این اظهارات را می توانید بیان کنید و اگر مصداق ندارد به نحوی بیان کنید که اصلا دروغ و کذب نباشد این طوری: « من که با ازدواج مشکلی ندارم اما از شما می پرسم به نظرت اگر دختری توی شرایط من خواستگاری داشته باشه که خدای ناکرده مشروب خور باشه و حاضر هم نیست توبه کنه اون دختر باید قبول کنه؟ ــ اگر طرف صحبت شما با پُر روی گفت: بله قبول کنه و دلیل و توجیه اورد، شما هم محکم بگید: نه رسول خدا صریحا نهی کرده از چنین ازدواجی» و …7. مراجعه به مشاور برای پاسخ نهایی مثبت یا منفی به خواستگار را برای خودت لازم و ضروری بدان. دقت بفرمایید حتی پاسخ منفی. و خیلی به صرفه است مشاورتان ثابت باشد. مومن و از لحاظ تاهل و خانوادگی موفق و شاداب.8. از دعا و توسل غافل نیستید خوب است. از خدا بخواهید که همسری مناسب و لایق نصیب کند که لیاقت شما را داشته باشد. برای امر ازدواج توسل و نذر به امام هادی علیه السلام مجرب است. نذر ایشان کنید. چطور به ازدواج فکر نکنم

4545

شهر جهانی یزد، شهری تاریخی و کویری ‌بین دشت لوت و دشت کویر است که مارکوپولو جهانگرد معروف آن را بزرگ، زیبا و پر رونق توصیف می‌کند. شهر تاریخی یزد در قدیم؛ به ایساتیس به معنی فرخنده و مقدس معروف بوده است.

ساخت و ساز و مسکن متأثر از قیمت مصالح ساختمانی از جمله تیرآهن و میلگرد است. اما به طور کلی قیمت‌ها در ایران با نوسانات دلار جابجا می‌شود.

تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved

چطور به ازدواج فکر نکنم
چطور به ازدواج فکر نکنم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *