چطور به دیگران انگیزه بدهیم

 
helpkade
چطور به دیگران انگیزه بدهیم
چطور به دیگران انگیزه بدهیم

بخشی از کتاب #درخشش در ارتباطات

چطور به دیگران انگیزه بدهیم

با ثبت نام در ویرگول به آرشیو بزرگی از مقالات مرتبط با این موضوع دسترسی خواهید داشت

از این پس او نمی‌تواند پروفایل کاربری و مطالب شما را ببیند.

آیا تاکنون کسی در زندگی به شما انگیزه داده و برای یک زندگی شادتر و سالم‌تر ترغیبتان کرده است؟ اگر پاسختان مثبت است، پس قطعاً اهمیت انگیزه در زندگی را به خوبی درک می کنید. در ادامه با یوکن همراه باشید تا به شما بگوییم چطور به دیگران انگیزه دهید.

آیا می خواهید برای تلافی انگیزه‌ی مثبتی که از کسی دریافت می کنید، شما هم باعث بهتر شدن آن‌ها شوید؟ هر کسی توانایی انگیزه دادن به دیگران را ندارد. برای این که بتوانید انسان انگیزه بخشی باشید، باید از برخی خصوصیات ویژه بهره ببرید. در ادامه‌ی مقاله با 20 راهکار ساده برای انگیزه دادن به دیگران آشنا شوید.

اگر نتوانید توجه و محبت خود را صادقانه به کسی ابراز کنید، قطعاً نمی توانید به او انگیزه دهید. پس همیشه سعی کنید با رفتار و گفتار خود، توجه خود را به اطرافیان نشان دهید. وقتی حالشان را می‌پرسید و محبت خود را از آن‌ها دریغ نمی کنید، نشان می دهید برایتان اهمیت دارند.

اشتیاق به شما انرژی می دهد و با داشتنِ انرژی، هر چیزی ممکن است. به همین خاطر برای رسیدن به موفقیت در هر کاری، نیازمند شور و اشتیاق هستید. اشتیاق به قدری مهم است که توصیه می کنند اگر اشتیاق ندارید، لااقل همانند افراد بااشتیاق رفتار کنید. هر روز با افرادی که در ارتباط هستید، با اشتیاق برخورد کنید و مطمئن باشید چند برابر بیشتر جواب لبخندهای واقعی، انرژی مثبت و توجهتان را دریافت خواهید کرد.چطور به دیگران انگیزه بدهیم

اگر کسی رازی با شما در میان می گذارد، باید این راز را نزد خود نگه دارید. اعتماد به سختی به دست می‌آید، اما خیلی زود از دست می رود. توصیه می کنیم خیلی به دنبال خبرچینی در محل کار و شایعات موجود در شبکه‌های اجتماعی نروید تا فرد مثبت و مؤثری باشید که دیگران واهمه‌ای برای صحبت کردن با او ندارند.

خیلی آسان می توان از کسی انتقاد کرد، اما واقعاً این کار درست است؟ باید به حرف و انتقادی که می‌خواهید به زبان آورید فکر کنید. وقتی کسی به شما توهین کند، نحوه لباس پوشیدنتان را مسخره کند، چه واکنشی از خود نشان خواهید داد؟ انتقاد خیلی خوشایند نیست، مگر انتقادهای سازنده. هیچ کسی دوست ندارد مورد انتقاد قرار گیرد، پس اگر مطمئن هستید انتقاد شما مثبت و سازنده نیست، آن را به زبان نیاورید.

با تعریف از رفتار و گفتار دیگران، به آن‌ها روحیه دهید و باعث خوشحالی‌شان شوید. اگر باعث ناراحتی یکی از همکارانتان شده‌اید، سعی کنید با تعریف کردن از او، رضایتش را کسب کنید و به او انگیزه بدهید.

به‌سادگی می توان در مقابل استرس و چالش‌های روزانه تسلیم شد، اما اگر می خواهید به اطرافیان خود انگیزه دهید، باید یاد بگیرید در مقابل سختی‌های زندگی مقاومت کنید. اگر می خواهید به دیگران نشان دهید با مثبت اندیشی، تلاش مداوم و تسلیم نشدن، می توان بر شرایط سخت غلبه کرد، ابتدا باید خودتان مظهر مقاومت و ایستادگی باشید.

خیلی خوب است در مقابل سختی‌های زندگی تسلیم نشد، اما باید این حقیقت را بپذیریم که هر انسانی دارای ضعف‌هایی است. اگر سعی کنیم ضعف‌های خود را نپذیریم، منکر جنبه‌ی انسانی وجودمان شده‌ایم. پس برای این که دیگران بتوانند ارتباط خوبی با شما برقرار کنند، باید قبول کنید فرد کامل و بی‌عیب و نقصی نیستید. هیچ کسی نمی‌تواند ادعا کند کامل است. پس اگر می بینید کسی چنین ادعایی دارد، یا در درک حقیقت ناتوان است یا نمی تواند خوب دروغ بگوید.

همه می‌توانند حرف‌های دیگران را بشنوند، اما تنها عده‌ی کمی قادرند فعالانه گوش دهند و معنای حرف‌های دیگران را به خوبی درک کنند. اگر کسی درباره مشکلاتش با شما حرف می زند، با او ارتباط چشمی برقرار کنید و از او سؤال بپرسید تا نشان دهید به حرف‌هایش اهمیت می‌دهید و به دنبال حل مشکلاتش هستید.

هیچ وقت نمی توانید از کسی که تسلیم حقیقت زندگی شده، انگیزه بگیرید. در زندگی این افراد هیچ امید و انگیزه‌ای وجود ندارد. اگر می خواهید انگیزه بخش دیگران باشید تا آن‌ها به دنبال آرزوهایشان بروند، بلندپرواز باشید، اهداف بزرگ در سر بپرورانید و هیچ وقت تسلیم نشوید.

وقتی از کسی انتقاد کنید که خودش بخواهد. همان طور که گفتیم، اگر انتقاد شما مثبت و سازنده نیست، اصلاً آن را به زبان نیاورید. اگر بدون این که فردی از شما بخواهد، خصوصیاتش را مورد انتقاد قرار دهید، تنها باعث ناراحتی‌اش می شوید؛ اما اگر کسی خود بخواهد از او انتقاد کنید، مسئله متفاوت است. در این صورت می‌توانید به صورت سازنده انتقاد خود را بیان کنید.

اگر فردی در مورد مقاله، وبلاگ یا رزومه، نظرتان را پرسید، باید بازخورد خود را به این صورت مطرح کنید:

خیلی ممنون که نظر منو پرسیدی و به من اعتماد داری. من مقاله را خواندم و این نکات مثبت را در آن پیدا کردم، اما به نظرم می‌توانست بهتر هم باشد (پس از آن انتقاد سازنده‌ی خود را بیان کنید.)

تمام انسان‌ها فارغ از جنسیت، نژاد، عقاید سیاسی و مذهبی خود، به صورت یکسان خلق شده‌اند. بدون توجه به این اختلافات که تعیین کننده‌ی ارزش انسان‌ها نیستند، به اطرافیان خود عشق بورزید و با آن‌ها مهربانی کنید. اگر می خواهید فردی انگیزه بخش باشید، با اطرافیان خود به گونه‌ای رفتار کنید که شایسته‌ی هر انسانی است.

همیشه به اطرافیان خود نگاه کنید تا اگر دوستان یا آشنایان را می بینید، با اعتماد به نفس کامل با آن‌ها سلام و احوالپرسی کنید. به گونه‌ای راه بروید و رفتار کنید تا محبت و اعتماد به نفس را به اطرافیان هدیه دهید.

نحوه‌ی عکس‌العمل افراد به توهین و انتقادات، نشان دهنده‌ی توانایی آن‌ها برای انگیزه دادن به دیگران است. وقتی جواب توهین کسی را با توهین بدهید، چه تفاوتی با او دارید؟ هر چقدر توهین یا انتقادی که از دیگران دریافت می کنید زشت و غیرمنصفانه است، سعی کنید همیشه آرامش و خونسردی خود را حفظ کنید، زیرا واکنش تند نشان دادن حالتان را بهتر نخواهد کرد و اگر هدفتان انگیزه دادن به دیگران باشد، مطمئن باشید به هدف خود نمی رسید. به گونه‌ای به توهین و انتقادها واکنش نشان دهید که انگار چیزی نشنیده‌اید تا دیگران آرامش و خونسردی شما را ببینند و از رفتارتان الهام بگیرند.

چه افراد یا کتاب‌هایی الهام بخش شما بوده‌اند تا شخصیت خود را شکل دهید؟ در تصمیم گیری‌های زندگی‌تان از چه منابع الهام بخشی بهره برده‌اید؟ چطور فردی سالم، شاد و مثبت اندیش هستید؟ پس تمام منابعی که در شکل گیری شخصیتتان تأثیر داشته‌اند را با دیگران به اشتراک بگذارید تا آن‌ها هم از این منابع استفاده کنند.

هر چقدر هم شخصیت عالی و فوق‌العاده‌ای داشته باشید، باز برای رسیدن به این موقعیت، از کمک دیگران بهره برده‌اید. اگر به شغل نویسندگی مشغول هستید و از بخشی از کتابتان قدردانی شده که در نگارش آن بخش از دوست خود الهام گرفته‌اید، این گونه بنویسید: “بسیار از استقبال شما خوشحالم، اما ایده‌ی بخش برای من نبود. دوست باهوش و با استعداد من … (نام فرد) لایق این همه تحسین است.”

اگر برای انجام کاری به دوست یا همکارتان قول داده‌اید، اما در همان زمان به مهمانی یا کنسرتی دعوت می شوید، باید به قول خود عمل کنید، هر چند رفتن به مهمانی یا کنسرت برایتان خوشایندتر است. وقتی فرصت بهتری در مقابلمان ظاهر می‌شود، دلمان می‌خواهد از زیر قول‌هایی که داده‌ایم فرار کنیم، اما این بدقولی تمام اعتمادی که برای به دست آوردن آن زحمت زیادی کشیده‌ایم، به یک باره از بین می‌برد. پس عاقلانه فکر کنید و به تمام قول‌هایتان وفا کنید.

خیلی از افراد در موقعیت‌های اجتماعی مختلف، شخصیت متفاوتی از خود بروز می‌دهند. نشان دادن شخصیت متفاوت در نزد خانواده، همکاران و دوستان، کار بسیار سختی است و سبب انگیزه دادن به دیگران نمی‌شود. آیا شما می‌توانید به کسی که شخصیت واقعی خود را قبول ندارد و همیشه به چهره‌اش نقاب می‌زند، اعتماد کنید؟ همیشه خود واقعی‌تان را بپذیرید و سعی نکنید چیزی را از کسی پنهان کنید.

فردی که ادعا می کند هر چیزی را می داند، در حال دروغ گفتن به خود و دیگران است. باید به طور منظم باورهایتان را به چالش بکشید. با کسانی که دیدگاه متفاوتی نسبت به شما دارند، صحبت کنید تا از عقاید آن‌ها مطلع شوید. منظور این نیست که دیدگاهتان را تغییر دهید. اگر به موضوعی اعتقاد دارید، آن را با ایده‌ها و افکار جدید بسنجید. بلندنظری شما به دیگران نشان می دهد آن‌قدر عقایدتان را باور دارید که حاضرید آن‌ها را به چالش بکشید. با این طرز تفکر، کسانی هم که عقاید مشابه ای با شما ندارند، به شما اعتماد خواهند کرد.

اگر در نبردی پیروز شده‌اید، نباید به خودتان ببالید. با بیان جملاتی چون “من که گفتم” خود را مغرور جلوه می دهید و باعث می شوید دیگران هرگز در مورد مسائل مهم با شما صحبت نکنند.

به جای نصیحت زیاد و کنترل کردن دیگران، به آن‌ها آزادی دهید تا خود به دنبال حل مشکلاتشان بروند. هیچ کس دوست ندارد زیر ذره بین دیگران باشد. اگر کسی از شما کمک می‌خواهد، با یک راهنمایی او را در مسیر درست قرار دهید، اما اجازه دهید برخی مسائل ناگفته باقی بماند تا فرد بتواند با توانایی‌های خود جلو برود. وقتی کسی بتواند به تنهایی مشکلاتش را حل کند، به این نتیجه می رسد که قدرتمندتر از چیزی است که تصور می کرده است.

آیا تاکنون سعی کرده‌اید به اطرافیان خود انگیزه دهید؟ آیا کسی به شما برای حل مشکلی انگیزه داده است؟ تجربیات خود را با ما در میان بگذارید.

منبع: lifehack

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟




مجله موفقیت یوکن، مجله ای است ویدیویی که تلاش می کند هر آنچه انسان های موفق درباره موفقیت از دیروز تا به امروز تجربه کسب کرده اند را به آسان ترین شکل ممکن در اختیار شما بگذارد. هدف ما در یوکن گردآوری بروزترین روش های موفقیت فردی، سازمانی و تجاری است تا مرجع کاملی باشیم برای مخاطبین و افرادی که سعی دارند موفق شوند.

صفحه اصلی » مطالب ایده پردازان » محتوای متنی » موفقیت شخصی » دینامیت موفقیت: چگونه به دیگران انگیزه بدهیم؟

خیلی مهم است بدانیم چطور می شود به شکلی تأثیرگذار و در مسیری مطلوب، به دیگران انگیزه داد. شما در زندگی، نقشی دو طرفه دارید که در آن به دیگران انگیزه می دهید و از آنها انگیزه می گیرید. والدین و فرزند، معلم و شاگرد، فروشنده و خریدار، رئیس و مرئوس…. شما می توانید هریک از اینها باشید.

چگونه یک بچه به پدرش انگیزه داد

یک پسر دو سال و نیمه، بعد از شام کریسمس، به همراه پدرش مشغول قدم زدن بود. بعد از مدتی پیاده روی، بچه ایستاد، سرش را بالا گرفت و با لبخند گفت: «بابا…» و مکث کرد. پدرش جواب داد: «بله؟» پسر برای یکی دو ثانیه مکث کرد و ادامه داد: «اگر از من خواهش کنی، اجازه می دهم بغلم کنی.» به راستی چه کسی می تواند در مقابل این انگیزه مقاومت کند؟

حتی یک نوزاد کوچک هم به والدینش برای انجام عمل انگیزه می دهد و والدین هم به بچه ها انگیزه می دهند. اعتماد به کودک، اعتماد به نفس را در او پدید می آورد. وقتی کودک حس کند این باور که کارها را خوب انجام می دهد، او را احاطه کرده است، قطعا از آنچه می داند، بهتر عمل می کند. قادر می شود احساسات منفی و ترس از شکست را متوقف کند و به جای آن، توانش را برای رسیدن به هدف و پاداش های احتمالی به کار گیرد.چطور به دیگران انگیزه بدهیم

او احساس آرامش می کند. اعتماد، تأثیر چشمگیری در توانایی او می گذارد و بهترین ها را برایش به ارمغان می آورد. ادیسون می گفت:  «مادرم، مرا ساخت». ناپلئون هیل نیز چنین تجربه ای دارد: «در بچگی، واقعا شیطان و اعصاب خردکن بودم.» هر زمان که گاوی از چراگاه فرار می کرد، سری شکسته می شد و یا درختی به طور عجیب قطع می شد، همه به ناپلئون هیل جوان شک می کردند. البته دلایلی هم برای این شک وجود داشت.

مادرم مرده بود و پدر و برادرانم فکر می کردند که من بد هستم و واقعا هم بد بودم. اگر دیگران درباره من این طوری فکر می کردند، من هم نا امیدشان نمی کردم. یک روز پدرم اعلام کرد قصد ازدواج مجدد دارد. همه نگران بودیم که مادر جدیدمان چگونه خواهد بود، اما من به شخصه کاملا مصمم و مطمئن بودم که مادر جدید هرگز جایی در قلبم نخواهد داشت.

سرانجام روز ورود این زن غریبه به خانه ما فرا رسید. پدرم عقب ایستاد و اجازه داد او خودش شرایط خانه را بسنجد. او اطراف خانه را دید و با تک تک ما گرم گرفت، البته تا زمانی که به من رسید. من دست به سینه و عصا قورت داده ایستاده بودم و بدون هیچ گونه نشانه خوش آمد گویی در چشمانم، به او می نگریستم. پدرم گفت: «این هم ناپلئون است؛ بدترین پسر این اطراف.» و هرگز کاری را که نامادری ام انجام داد، فراموش نمی کنم. او دو دستش را روی شانه هایم قرار داد و با برقی خاص در چشمانش که هرگز از یاد نخواهم برد، به من زل زد. او گفت:

«بدترین پسر؟ اصلا! او بهترین پسر این اطراف است. فقط باید به او یادآوری کنیم.»

نامادری ام همواره مرا تشویق می کرد که در زندگی، راه خودم را در پیش گیرم و برنامه هایی به من آموخت که بعدها ستون اصلی کارم را تشکیل دادند. هرگز درسی را که به من داد، فراموش نمی کنم:

او به من آموخت که چطور با اعتماد به دیگران می توان به آنها انگیزه داد. به همین خاطر می گویم که نامادری ام، مرا ساخت.

عشق عمیق و ایمان ثابت او، مرا پرانگیزه ساخت تا به آنچه باور داشت تبدیل بشوم. شما هم می توانید با اعتماد به دیگران، به آنها انگیزه بدهید. ایمان اگر درست تعبیر شود، کاملا کارساز و مؤثر است و هرگز انفعالی نخواهد بود.

ایمان انفعالی، درست مثل تابش نور در چشمان یک نابیناست. وقتی دیگران را با اعتماد، پر از انگیزه می کنید، پس ایمانتان باید از نوع کارساز باشد. باید باورتان را حفظ کنید و بگویید: «می دانم که موفق خواهی شد. به همین خاطر، من و دیگران، به موفقیت تو متعهد خواهیم بود. ما اینجا هستیم و منتظر توفیق تو می مانیم…» وقتی این نوع ایمان به دیگری را داشته باشید، مطمئن باشید موفق خواهد شد. به علاوه، ایمان را می توان با یک نامه هم ابراز کرد.  نامه، یکی از بهترین وسیله ها برای بیان اندیشه ها و انگیزه دادن به دیگران است.

منبع: (دینامیت موفقیت، ناپلئون هیل/کلمنت استون)

ادامه ی مقالات دینامیت موفقیت را دنبال کنید…

یک دهه از فعالیت هلدینگ ایده پردازان می‎گذرد. در این مسیر پر فراز و نشیب، همواره بر این باور بودیم که دست از تلاش برای پیشرفت و ماندگاری در این عرصه نکشیم و با بهره‌مندی از کادری جوان، پرانرژی و کارآزموده در راستای پیش‌برد اهدافمان که همان خدمات دهی به مردم کشور با دیدگاهی جهانی‎ست، قدم برداریم.

تمامی مطالب و ویدئوهای ایده پردازان در جهت پیشرفت کسب و کارهای آنلاین ایرانی تولید شده و انتشار آنها با ذکر منبع بلامانع است

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

پرورش افکار – رسیدن به موفقیت قطعی از طریق آموزش و یادگیری قانون جذب توسط دوره کارشناس جذب شوید استاد شریفی

چطور به دیگران انگیزه بدهیم

انگیزه دادن به دیگران با قانون جذب

آیا تا به‌ حال کسی ما را به یک زندگی سالمتر، شادتر و کاملتر ترغیب کرده است؟ اگر جواب ما مثبت باشد، پس اهمیت انگیزه در زندگی انسانها را درک خواهیم کرد. انگیزه‌ بخش بودن یک خصیصه‌ ی تأثیرگذار و قدرتمند است. برای اینکه بتوانیم به دیگران انگیزه دهیم، باید از ویژگی‌ های خاصی برخوردار باشیم. اگر دوست داریم برای جبران انگیزه‌ ی مثبتی که از فردی دریافت کرده‌ ایم، خودمان نیز به بهتر شدن اطرافیا‌ن‌ مان کمک کنیم و به آنها انگیزه بدهیم؟ در این مقاله با ۲۰ روش ساده برای انگیزه دادن به دیگران آشنا می‌ شوید.

۱- به دیگران اهمیت بدهیم

اگر نتوانیم محبت و توجه‌ مان را صادقانه به کسی نشان بدهیم، نمی‌ توانیم به او انگیزه بدهیم. سعی کنیم با رفتار و گفتار خود، به اطرافیان‌ مان اهمیت بدهیم. همین که حالشان را بپرسیم و محبت‌ های کوچک خودمان را از آنها دریغ نکنیم، ثابت می‌ کنیم که برای ما اهمیت دارند.

۲- اشتیاق را از یاد نبریم

اشتیاق محرک انرژی است و با داشتنِ انرژی، هیچ‌ چیزی غیرممکن نیست. به همین علت برای موفقیت در هر کاری، داشتنِ اشتیاق ضروری می باشد. اشتیاق آنقدر مهم است که توصیه کرده‌ اند: “اگر اشتیاق نداریم، ادای آدم‌ های با اشتیاق را در بیاوریم.” هر روز با تمام کسانی که در ارتباط هستیم، با اشتیاق برخورد کنیم و تردید نداشته باشیم که پاسخ لبخندهای واقعی، انرژی مثبت، توجه و گرمای حضورمان را چند برابر دریافت خواهیم کرد.

۳- اعتماد دیگران را جلب کنیم

اگر فردی رازی را به ما بگوید، این راز باید بین ما باقی بماند. اعتماد به‌ سختی به‌ دست می‌ آید و به‌ آسانی از دست میرود، پس درگیر خبرچینی در محیط کار یا حاشیه‌ های غیرضروری در شبکه‌‌ های اجتماعی نشویم تا بتوانید فرد مؤثر و مثبتی باشیم که دیگران ترسی از صحبت کردن با او ندارند.

۴- اگر حرف ما مثبت نیست، آن را به زبان نیاوریم

انتقاد کردن کار راحتی است، ولی آیا تا‌ به‌ حال به درست بودن این کار فکر کرده‌ ایم؟ به انتقادی که در سر داریم و می‌ خواهیم به زبان بیاوریم فکر کنیم. اگر کسی به هوش و شعور ما توهین کند، طرز لباس پوشیدن ما را مسخره کند یا بیهوده از عملکرد ما انتقاد کند، چه واکنشی نشان خواهیم داد؟ بی‌ شک، شنیدن انتقاد خوشایند نیست (به‌ استثنای انتقادهای سازنده). هیچ‌ کس دوست ندارد سوژه‌ ی انتقاد باشد، پس اگر انتقاد ما مثبت و سازنده نیست، قید گفتنش را بزنیم.

۵- به دیگران روحیه بدهیم

با تعریف کردن از جزئیاتِ کوچکِ ظاهری، رفتاری یا عملکردی افراد، به آنها روحیه بدهیم و روزشان را بسازیم. اگر اخمی بر پیشانی همکارمان نشسته است، سعی نماییم با تعریف کردن از او، لبخند را بر لبانش بنشانیم و به او انگیزه بدهیم.

۶- تسلیم نشویم

تسلیم شدن در برابر استرس‌ های زندگی و درنتیجه سست شدن مقاومت درونی آسان است، اما اگر می‌ خواهیم به اطرافیان‌ مان انگیزه بدهیم، باید یاد بگیریم در برابر سختی‌ های زندگی ایستادگی داشته باشیم. اگر می‌ خواهیم به دیگران نشان بدهیم که با مثبت‌ اندیشی، تلاش مستمر و تسلیم نشدن، می‌ توانند بر سخت‌ ترین شرایط غلبه کنند، خودمان باید مظهر ایستادگی باشیم.

۷- ضعف‌ های خود را بپذیریم

تسلیم نشدن در برابر سختی‌ های زندگی مهم است، اما باید این حقیقت را بپذیریم که همه‌ ی ما انسانیم و ضعف‌ های غیرقابل‌ انکاری داریم. اگر نتوانیم این ضعف‌ ها را بپذیریم، جنبه‌ ی انسانی وجودمان را انکار کرده‌ ایم. پس برای اینکه دیگران بتوانند صمیمانه با ما ارتباط برقرار کنند، باید بپذیریم که فرد کامل و بی‌ عیب‌ و نقصی نیستیم. هیچ‌ کس نمی‌ تواند ادعا کند کامل است. اگر کسی را دیدید که چنین ادعایی داشت، یا هنوز نتوانسته است حقیقت را بپذیرد یا ‌اینکه دروغگوی خوبی نیست.

۸- فعالانه گوش بدهیم

همه‌ ی ما توانایی شنیدن حرف‌ های دیگران را داریم، اما عده‌ ی کمی از ما می‌ توانیم فعالانه گوش بدهیم و حرف‌ های دیگران و معانی ضمنی آنها را کاملاً درک کنیم. اگر فردی درباره‌ ی مشکلاتش با ما صحبت میکند، با او ارتباط چشمی برقرار نماییم و از او سؤال بپرسیم تا نشان بدهیم به حرف‌ هایش اهمیت می‌ دهیم و می‌ خواهیم مشکلات او را درک کنیم.

۹- بلند پرواز باشیم

هیچ‌ کس نمی‌ تواند از فردی که تسلیم “واقعیت” شده است، انگیزه بگیرد. زندگی چنین فردی عاری از امید و پیشرفت است. اگر می‌ خواهیم انگیزه‌ بخش دیگران باشیم تا آنها نیز از آرزوهایشان دست نکشند، باید بلند پرواز باشیم، اهداف بزرگ داشته باشیم و هرگز تسلیم نشویم.

۱۰- طوری از دیگران انتقاد کنیم که دلخور نشوند

وقتی از دیگران انتقاد کنیم که خودشان از ما بخواهند. نکته‌ ی شماره‌ ی ۴ را فراموش نکنیم: “اگر حرف ما مثبت نیست، آن را به زبان نیاوریم.” اگر بدون آنکه فردی از ما خواسته باشد، عیب‌ هایش را برشمریم، فقط موجب ناراحتی او می‌ شویم. اما اگر فردی خودش بخواهد از او انتقاد کنیم، قضیه فرق خواهد کرد. در آن صورت می‌ توانیم به‌ طور سازنده انتقاد خود را بیان نماییم. مثلاً اگر فردی درباره‌ ی یک مقاله، وبلاگ یا رزومه، نظر ما را پرسید، بهتر است بازخوردمان را به این شکل بیان کنیم:

قانون جذب چیست؟ چشمهایتان را بر روی جهانی با احتمالات…


قانون جذب و شناختن فرصت‌های ارسالی

۱۱ چیزی که باید در مورد قانون جذب و چگونگی استفاده از آن…

۹ روش از قانون جذب که می تواند زندگی شما را بهبود ببخشد.

۹ تکنیک تجلی قانون جاذب که باید بلد باشید

۷ راه برای اینکه زندگی موفق و بدون محدودیتی داشته باشید

ممنونم که نظر منو پرسیدی و بهم اعتماد داری. من خوندمش و خیلی خوشم اومد از (به نکات مثبت اشاره کنیم)، اما به نظرم می‌ تونست بهتر از این هم باشه، اگه (انتقاد سازنده‌ ی خود را ارائه کنیم.)

۱۱- با همه یکسان رفتار کنیم

ما انسان‌ ها صرف‌ نظر از جنسیت، نژاد، عقاید سیاسی و مذهبی و عوامل دیگر، یکسان خلق شده‌ ایم‌. بدونِ در نظر گرفتن این اختلافات که به‌ تنهایی تعیین‌ کننده‌ ی ارزش انسان‌ ها نیستند، به اطرافیان‌ مان عشق بورزیم و به فکرشان باشیم. اگر می‌ خواهیم به دیگران انگیزه بدهیم، بدون اهمیت دادن به عواملی که برشمردیم، با آنها طوری رفتار کنیم که شایسته‌ ی هر انسانی است.چطور به دیگران انگیزه بدهیم

۱۲- با اعتماد‌ به‌ نفس گام برداریم

سرمان را بالا بگیریم و نگاه‌ مان را از دیگران ندزدیم تا بتوانیم با دوستان و آشنایانی که می‌ بینیم، سلام و احوال‌ پرسی کنیم. طوری راه برویم و رفتار کنیم که محبت و اعتماد به‌ نفس را به دیگران القا کنیم.

۱۳- آرام و خونسرد باشیم

نحوه‌ ی واکنش افراد به توهین‌ ها یا انتقادها، نشان‌ دهنده‌ ی میزان توانایی‌ آنها برای انگیزه دادن به دیگران است. اگر جواب نفرت فردی را با نفرت بدهیم، چه فرقی با او داریم؟ مهم نیست توهین یا انتقادی که شنیده‌ ایم چقدر زننده یا غیرمنصفانه است، سعی نماییم آرامش و خونسردی‌ مان را حفظ کنیم، زیرا ناراحت شدن یا واکنش نشان دادن، حال ما را بهتر نخواهد کرد و اگر هدف‌ مان انگیزه دادن به دیگران باشد، به هدف خود نمی‌ رسیم. طوری به توهین‌ ها و انتقاد‌ها واکنش نشان بدهیم که انگار هیچ‌ یک را نشنیده‌ ایم تا کسانی که شاهد آرامش و خونسردی ما هستند، از رفتارمان الهام بگیرند.

۱۴- منابع الهام‌ بخش خودمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم

چه کتابها یا افرادی تأثیر عمیقی بر شکل‌ گیری شخصیت ما گذاشته‌ اند؟ چه منابع الهام‌ بخشی در مهم‌ ترین تصمیم‌ گیری‌ های زندگی‌ مان به ما کمک کرده‌ اند؟ چگونه توانسته‌ ایم انسانی شاد، سالم و مثبت باشیم؟ منابعی را که در شکل‌ گیری شخصیت فعلی‌ مان اثرگذار بوده‌ اند، با دیگران به اشتراک بگذاریم تا آنها نیز از چنین منابعی الهام بگیرند.

۱۵- از افرادی که کمک‌ مان می‌ کنند، تقدیر کنیم

شخصیت ما هرقدر هم شگفت‌ انگیز و عالی باشد، مطمئناً برای رسیدن به موقعیت فعلی‌ مان، از کمک‌ های دیگران بهره برده‌ ایم. اگر نویسنده هستیم و از بخش خاصی از کتاب ما استقبال شده است که در نگارش آن بخش از دوست خود الهام گرفته‌ ایم، این‌ گونه از او تقدیر کنیم: “بسیار خوشحالم از استقبال گرم ما، اما راستش رو بخواین، ایده‌ ی این بخش اصلاً مال من نبود! دوست باهوش و با استعداد من … (نام دوست‌ مان) لایق تحسین ماست.”

۱۶- به قول‌ هایمان عمل کنیم

اگر برای انجام کاری قول داده‌ ایم، اما هم‌‌ زمان به سینما یا کنسرت دعوت می‌ شویم، باید به قول خود عمل کنیم، هرچند سینما یا کنسرت گزینه‌ های بهتری باشند. وقتی سروکله‌ ی فرصت‌ های بهتر پیدا میشود، قسر در رفتن از زیر قول‌ هایی که داده‌ ایم آسان است، اما این بدقولی‌ ها اعتمادی را که برای به‌دست آوردنش سخت تلاش کرده‌ ایم، بی‌ بروبرگرد از بین می‌ برند. پس عاقلانه فکر کنیم و به وعده‌ هایمان عمل کنیم.

۱۷- با خودمان صادق باشیم

بسیاری از ما بسته به موقعیت‌ های اجتماعی مختلف، برای خانواده، همکاران و دوستان‌، شخصیت متفاوتی را بروز می‌ دهیم. اما نشان دادن شخصیت‌ های متفاوت از خودمان در هریک از این موقعیت‌ ها، کار طاقت‌ فرسایی است و روش خوبی برای انگیزه دادن به دیگران نیست. آیا ماهم می‌ توانیم به کسی که با شخصیت واقعی خودش راحت نیست و در هر جمعی نقاب متفاوتی به چهره‌ اش میزند، اعتماد کنیم؟ خود واقعی‌ مان را بپذیریم و سعی نکنیم آن را از دیگران پنهان کنیم.

۱۸- نسبت به افکار و ایده‌ های متفاوت و جدید، انعطاف‌ پذیر باشیم

کسی که می‌ گوید جواب همه‌ ی سؤالات را میداند، یا شوخی میکند یا سخت در اشتباه است. بهتر است به‌ طور منظم باورهایمان را به چالش بکشیم. برای مثال اگر طرفدار محافظه‌ کاری مالی هستیم، سعی کنیم مقالات منتخب جناح سیاسی مخالف را بخوانیم یا پای صحبت‌ های فردی از جناج مقابل بنشینیم تا از دید او به مسائل نگاه کنیم. با افرادی که دیدگاه‌ شان با ما‌ متفاوت است، صحبت کنیم تا از عقاید آنها باخبر شویم. هدف این نیست که دیدگاه‌ مان را عوض کنیم. اگر به موضوعی اعتقاد راسخ داریم، باید آن را با ایده‌ ها و افکار متفاوت و جدید بسنجیم. بلند نظری ما به دیگران نشان میدهد آن‌ قدر به عقایدمان ایمان داریم که حاضریم آنها را به چالش بکشیم. به‌ علاوه، با این نگرش، کسانی هم که عقایدشان با ما یکی نیست، به ما اعتماد می‌ کنند.

۱۹- مغرور نشویم

اگر در بحث و گفت‌ و گویی پیروز شده‌ ایم، نیازی نیست به خودمان ببالیم. با گفتن جملاتی نظیر “بهت که گفتم!” خودمان را سرکش و مغرور نشان می‌ دهیم و کاری می‌ کنیم که دیگران هرگز درباره‌ ی مسائل مهم با ما وارد بحث نشوند.

۲۰- به دیگران آزادی بدهیم

بهتر است به‌ جای نصیحت‌‌ های زیاد و کنترل‌ کردن دیگران، به آنها آزادی بدهیم تا خودشان موفق به حل مشکلات‌ شان شوند. هیچ‌ کس از مدیریت ذره‌ بینی خوشش نمی‌ آید. اگر کسی از ما کمک خواست، سعی کنیم با یک راهنمایی اجمالی او را در مسیر درست قرار بدهیم، اما بگذاریم برخی از مسائل ناگفته بمانند تا فرد بتواند با توانایی‌ های خودش جاهای خالی را پر کند. زمانی که فرد بتواند به‌ تنهایی از پس مشکلاتش برآید، به این نتیجه میرسد که قدرتمندتر از آن است که قبلاً تصور میکرد.

آیا ما هم به اطرافیان‌ خود انگیزه می‌ دهیم؟ آیا طعم شیرین انگیزه دادن به فردی که می‌ خواهد گام مثبتی را به‌ سوی بهتر شدن بردارد، چشیده‌ ایم؟ آیا کسی به ما انگیزه‌ ی غلبه بر مشکل مهمی را داده است؟

مطلب قبلی

زندگینامه الیور کان – فوتبالیست

مطلب بعدی

زندگینامه محمود درویش – شاعر و نویسنده

10 دلیلی که چرا ترک عادات بد خیلی سخت و مشکل است

راهنمای اساسی برای روتین های صبحگاهی

چالش 21 روزه: برنامه قانون‌ جذب برای تجلی شادی

چرا تفکر مثبت میتواند سلامت جسمی را بهبود بخشد

شکست را به موفقیت تبدیل کنید: استفاده از قانون جذب برای غلبه…

موفقیت به معنای اتخاذ یک انتخاب بزرگ نیست، بلکه به معنای…

چگونه شروع به استفاده از قانون جذب کنیم؟ 8 موردی که همین…

برای چت کردن با ما روی آیکون مشاور فروش کلیک کنید

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

پرورش افکار – رسیدن به موفقیت قطعی از طریق آموزش و یادگیری قانون جذب توسط دوره کارشناس جذب شوید استاد شریفی

چطور به دیگران انگیزه بدهیم

تجربه زیبا و دلنشین امیدواری دادن(قانون جذب)

طی سالها تجربه‌ ای که در زمینه‌ ی امیدواری دادن به صدها نفر کسب نمودم، موفق به کشف چندین شیوه‌ ی بسیار عالی برای امیدواری دادن به دیگران شدم. اگر واقعاً می‌ خواهیم روی دیگران تأثیرگذار باشیم، لازم است تمام این مراحل احساسی را در کوله‌ بار احساسات‌ مان داشته باشیم. تعجب آور نیست که افراد به شدت تمایل دارند، کسی تشویق و دلگرم شان کند. من هم شما را تشویق میکنم تا سعی کنید در همین هفته، تمام این مراحل احساس و هیجان را به کار ببرید.

با پذیرفتن دیگران به آنها امیدواری بدهیم.

پذیرفتن و تصدیق کردن موقعی جلوه پیدا خواهد کرد که ما با میل و رغبت و بدون قید و شرط، کسی را دوست بداریم. آیا می‌ توانیم اشتباهات کسی را ببینیم و همچنان برایمان مهم باشد و نگرانش باشیم؟ هیچ راهی بهتر از باور و تأیید یک فرد، بابت همان چیزی که هست و نه به خاطر کاری که انجام میدهد، وجود ندارد.

با عشق‌ ورزی می‌ توان به دیگران امیدواری بخشیم.

عشق‌ ورزی با ابراز محبت و توجه از طریق تماس فیزیکی و کلام محبت‌ آمیز جلوه خواهد کرد. به افراد مورد علاقه‌ مان بگوییم که دوستشان داریم، به همسرمان، فرزندان‌ مان و به همکاران‌ مان عشق و محبت‌ مان را ابراز کنیم. به آنهایی که در بیمارستان بستری هستند و به کسانی که در مراسم ازدواج یا سوگواری خواهیم دید، محبت‌ مان را اعلام کنیم. امروز با یک نفر از افراد مورد علاقه‌ مان تماس بگیریم و به او بگوییم: “من به تو زنگ زدم تا فقط بگویم، ممنونم که بخشی از زندگی من و یک دوست خوب برایم هستی. دوستت دارم و افتخار می‌کنم که تو را دوست خطاب کنم.”

سپاسگزاری

سپاسگزاری و قدردانی با ابراز تشکر و تحسین جلوه خواهد کرد، مخصوصاً با درک کارهایی که یک نفر انجام داده است. چند وقت پیش در یک گردهمایی، شاهد این بودم که یک معلم سالخورده، معلم جوانی را بابت برنامه‌ ی تابستانی‌ ای که اجرا کرده بود، تحسین و از او قدردانی کرد و چهره‌ ی آن معلم جوان، درخشان و شاد شد.

نشان دادن رضایت از فرد، باعث امیدواری او خواهد شد.

موافقت و رضایت وقتی نمود عینی خواهد کرد که کسی را تأیید کنیم و اهمیت و ارزش آن رابطه را بدانیم. کارفرمایی را می‌‌ شناسم که در جلسه‌ ای به کارمند جوانی گفت: “جاش (Josh)، تو انبار را به نحوی ساماندهی کردی که همه را خشنود کرد. حالا دیگر ما می‌ توانیم هر چیزی را که می‌ خواهیم به راحتی پیدا کنیم. تو کار همه‌ ی ما را بسیار ساده‌ تر کردی. از تو بسیار متشکریم.” این کارفرما یک کار بزرگ انجام داد.

ارتباط

وقتی وارد دنیای فرد دیگری خواهیم شد، ارتباط برقرار کردن معنادار میشود. هیچ‌ چیز جایگزین وقت گذاشتن برای کسی نمی شود، و نکته‌ ای که مهم است تنها گذراندن زمان نیست، بلکه باید با تمام وجودمان به او گوش کنیم. اگر واقعاً به حرف‌ های فرد مقابل‌ مان با صمیم قلب گوش دهیم و با رفتارمان به او امیدواری دهیم، چه شاد باشد و چه غمگین، او در نهایت آرام و خوشحال خواهد شد. کشیش دیوید آگسبرگر (David Augsburger) می‌ گوید: “برای یک فرد عادی، احساس شنیده شدن، بسیار شبیه و نزدیک به مورد عشق واقع شدن است و تقریباً نمی‌ توان تفاوت‌ شان را تشخیص داد.”

تسلی دادن

ما می‌ توانیم با استفاده از کلمات و گفتار مناسب و تماس فیزیکی، تسلی و امیدواری بدهیم. اگر کسی غصه‌ دار است، به دو جمله واقعاً نیاز دارد: “کاملاً درکت میکنم” و “دوستت دارم.” دست‌ مان را روی شانه‌ ی کسی که درد و ناراحتی دارد قرار گذاشته و به او بگوییم که کنارش هستیم.

تشویق کردن دیگران باعث افزایش انگیزه و امیدواری آنها می‌ شود.

تشویق را می‌ توانیم با ترغیب فرد به مأیوس نشدن و پشتکار داشتن برای رسیدن به هدف، انجام دهیم. به او زنگ بزنیم، برایش پیام بگذاریم، او را ستایش نماییم و به سینما یا رستوران ببریم تا با این کار به فردی که می‌ خواهیم امیدواری بدهیم. انسان‌ ها عاشق این هستند که کسی به آنها بگوید: “من به کاری که داری انجام میدهی افتخار میکنم. تو این دنیا را جای بهتری برای زندگی میکنی.”

با نشان دادن احترام به دیگران امیدواری ببخشیم.

احترام، در ارزش قائل شدن برای دیگران و مهم دانستن‌ شان تجلی می یابد. آیا به عقیده و نظر همسرمان احترام می‌ گذاریم؟ به حرف‌‌ های فرزندان‌ مان گوش می‌ دهیم؟ برای زمان دیگران ارزش قائل هستیم؟ آیا به کسانی که فرهنگ و مذهب‌ متفاوت دارند احترام می‌ گذاریم؟

امنیت

ما می‌ توانیم با حفظ تناسب و هماهنگی در روابط با دیگران و نشان دادن اینکه هیچ خطر و آسیبی تهدیدشان نمی کند، حس امنیت را القا کنیم و موجب امیدواری شویم. آیا آنهایی که ما مسئولیت مالی شان را به عهده داریم، خیال‌ شان از بابت تأمین آن راحت است؟ آیا رابطه‌ مان با دیگران بدون تناقض است؟ آیا با کارکنان‌ مان به همان گونه‌ ای رفتار می‌ کنیم که دوست داریم با ما رفتار کنند؟ آیا اطرافیان‌ مان می‌ دانند که چه انتظاری باید از ما داشته باشند؟ آیا می‌ توانند منظورمان را متوجه شوند؟

پشتیبانی

وقتی همراه کسی هستیم و تمام توجه‌ مان به اوست، یعنی حمایتش می‌ کنیم. سعی نمایم زمان‌ هایی را که فرد مورد نظرمان ممکن است دچار استرس شود، پیش‌ بینی کنیم و به او امیدواری بدهیم. در صورت نیاز، آیا قادریم از نیروی درون و قدرت روحی خودمان برای کمک به او استفاده کنیم؟

هیچ‌ کدام از این موارد تضمین کننده مشکلات کمتر ما در روابط‌‌ مان نیستند. به این معنی نیست که ما گفتگوهای سختی پیش رو نداشته باشیم و یا لازم نباشد حد و مرزی تعیین نماییم یا آنهایی را که آزارمان می‌ دهند پیوسته ببخشیم. به هر حال به وجود آوردن امیدواری‌ های حقیقی، همیشه دقیقاً در بحبوحه‌‌‌ ی پریشانی‌ ها و آشفتگی‌ های زندگی روی می‌ دهند.

به طور عادی زمانی که ما امیدوار باشیم آن را یک اقدام منفعل می‌دانیم که از موضع ضعف ناشی می‌شود. به طور مثال زمانی به امید روی می‌آوریم که دیگر هیچ ایده‌ای نداریم و یا از احتمالات برای بهتر کردن موقعیت خود استفاده می‌کنیم. بنابراین امید مجرایی برای تکیه کردن به چیزی است که در مسیر رسیدن ما به اهداف به ما کمک می‌کند.

برای بیشتر افراد، این دقیقا همان معنای امید است. یعنی کاوش اعماق یک بشکه با هدف بیرون کشیدن یک معجزه در عرض یک ثانیه. برای این افراد، امید چیزی بیشتر از یک فکر کلیشه‌ای نیست که به آن‌ها اجازه می دهد تا به طور موقت احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند.

بله، قطعا امید یک انتظار مثبت درباره‌ی پیامدهای آینده است. بله یک روش تفکر درباره‌ی یک موقعیت است. با این وجود، چیزی فراتر از این تعاریف است.

قانون جذب چیست؟ چشمهایتان را بر روی جهانی با احتمالات…


قانون جذب و شناختن فرصت‌های ارسالی

۱۱ چیزی که باید در مورد قانون جذب و چگونگی استفاده از آن…

۹ روش از قانون جذب که می تواند زندگی شما را بهبود ببخشد.

۹ تکنیک تجلی قانون جاذب که باید بلد باشید
چطور به دیگران انگیزه بدهیم

۷ راه برای اینکه زندگی موفق و بدون محدودیتی داشته باشید

یک تجربه‌‌ی واقعی و اصیل امید چیزی نیست که ما بتوانیم در هر لحظه آن را خاموش کنیم. یک تجربه‌ی واقعی از امید چیزی فراتر از گذر ثانیه‌هاست و در تمامی جوانب زندگی ما جریان دارد. در حقیقت، می‌توان ادعا کرد که امید یک سبک زندگی است که در هر چیزی و هر کاری که انجام می‌دهید منعکس می‌شود. به عبارت دیگر، روشی از زندگی کردن است که در هر بخش از بودن و هستی شما جریان دارد.

مزایای پرورش دادن امید

مردم وقتی به امید روی می‌آورند که از درون تهی می‌شوند. زمانی که دیگر هیچ چاره‌ای ندارند ولی امیدوارند که همه‌چیز به نفع آن‌ها درست شود. همانطور که قبلا نیز گفتیم، این نوع منفعلی از امید است که هیچ کاری برای ما انجام نمی‌‌دهد ولی به طور موقتی احساس بهتری به ما دست می‌دهد و به ما کمک می کند تا مشکلات را فراموش کنیم. با این وجود، در اینجا هیچ چیز ارزشمندی برای شما وجود ندارد مگر اینکه از امید به عنوان سکویی برای بهبود موقعیت خود استفاده کنید.

پرورش امید به تسکین تردیدها، اضطراب، ترس و استرس کمک می‌کند، بدین دلیل که سبب کاهش عدم قطعیت شما در هنگام تجربه‌ی این احساسات می‌شود. در نتیجه شما از سطح بالاتری از اعتماد به نفس و اعتقاد به خود برخوردار خواهید شد، اینکه همه چیز در نهایت به نفع شما خواهد بود. در نتیجه شما در نهایت علیرغم این سطح از دشمنی و مشکلات، به این سطح از آرامش و حس رضایت، شادمانی و کنترل می رسید. همه‌ی این‌ها شما را تشویق می‌کند تا مثبت فکر کنید که در نهایت سبب انجام اقدامات پیش‌گستری می‌شود که به شما کمک می کند تا مشکلات خود را به صورت کارامدتری حل کنید.

زمانی که از امید به عنوان سکویی برای انگیزش خود و انجام اقدامات مثبت و پیش‌گستر استفاده می‌کنید، به جای اینکه تنها یک احساس منفعل را تجربه کنید که به طور موقتی احساس بهتری به شما دست می‌دهد، یعنی زمانی که از آن به عنوان سوختی برای کمک به خو در تمامی دشواری‌ها استفاده می‌کنید. با این وجود، اگر احساس امیدواری شما به این صورت باشد، باید بتوانید اول از همه دیدگاهی داشته باشید که سبب افزایش امید در شما شود.

دیدگاه و طرز فکر یک شخص امیدوار

در بیشتر موارد، بهتر است فرض را بر این بگذاریم که بیشتر افراد دوست دارند امیدوار باشند، مخصوصا زمانی که در موضع بحران هستند. با این وجود، هرچقدر در زمان نیاز امیدوار باشیم، می‌توانیم با مشکلات موجود در واقعیت روبرو شویم.

افراد امیدوار به خود اجازه نمی‌دهند تا در حلقه‌ی ناامیدی گرفتار شوند. در عوض امید سبب ایجاد حس قطعیت برای آن‌ها می‌شود. امید این کار را برای افرادی انجام می‌دهد که منفعل نیستند. امید برای آن‌ها یک اقدام پیش‌گسترانه است که سبب حرکت آن‌ها در جهت چیزی که به آن امیدوارند می‌شود. در نتیجه، امید چیزی فراتر از یک تفکر خوش‌بینانه برای روزهای بهتر است. بنابراین در عوض سبب پیشبرد اقدامات پیش‌گسترانه‌ای می‌شود که به بهبود این موقعیت کمک می کند.

بگذارید تا نگاهی به معنای زندگی امیدوارانه بیاندازیم. به عبارت دیگر، بگذارید تا درک، تجربه و تعامل فرد امیدوار با دنیای اطرافش را مورد بررسی قرار دهیم.

یک شخص امیدوار کسی است که:

با توجه به تمامی این ویژگی‌ها، امیدوار بودن کار چندان ساده‌ای نیست. این کار نیازمند تعهد نسبت به برگزیدن روش‌های معینی از تفکر و سبک زندگی است. در حقیقت، نیازمند جدا شدن از عادات دست و پا گیر است که در حال حاضر شما را از تجربه‌ی اصیل امید منع می‌کند. با این وجود، علیرغم تمامی این موارد، حتما می‌توان امیدوار بود. باید چگونگی آن را با توجه به بخش آخر این مقاله بررسی کنیم.

بیشترین بهره را از درون-اندیشی ببرید.

خود-اندیشی یا درون-اندیشی به شما کمک می‌کند که امیدوارتر و یا مایوس‌تر باشید، که این به چگونگی انتخاب شما برای تمرکز بر روی مسائل بستگی دارد. به طور مثال شما می‌توانید بر روی عملکرد مطلوب چیزها برای شما تمرکز کنید و یا می‌توانید بر روی رویدادهای مثبت و شرایط مثبت زندگی خود تمرکز کنید.

به چیزهای مثبت فکر کنید.

به چیزهایی که به نفع شما هستند و به چیزهایی که به خاطر آن‌ها قدردان هستید و یا اینکه سبب افزایش توانمندی ذهنی شما شده است. سپس در این وضعیت مثبت، به طور طبیعی نسبت به آینده خوش‌بین‌تر و امیدوار تر خواهید بود.

موفقیت‌ها، نقاط مثبت و منابع خود را فهرست کنید.

شما طبیعتا زمانی که اعتماد به نفس بیشتری دارید، و توانایی بیشتری برای مقابله با مشکلات و چالش‌ها در خود می‌بینید، امیدوار تر خواهید بود. یکی از بهترین روش‌ها برای افزایش اعتماد به نفس، برداشتن تکه‌ای کاغذ و فهرست کردن سه مورد کلیدی است:

یکی از راه‌های پرورش مهارت در زندگی، در اختیار داشتن منابع بیشتری است. این به معنای کسب بیشترین بهره و منفعت از چیزی است که دارید تا بتوانید بر مشکلات فائق بیایید.

مهارت‌های سازشی خود را گسترش دهید.

همه با تجربیات ترس، استرس، اضطراب، و ناامیدی روبرو بوده هستند و انبوه دیگری از احساسات و تجربیات منفی دیگر را نیز تجربه می‌کنند. این هیجانات معمولا بخش عادی از زندگی ما هستند. در حقیقت، می‌توان گفت که این تجربیات به این دلیل ارزشمند هستند که بینش بهتری در رابطه با وضعیت ذهنی و موقعیتی که در آن هستیم برای ما فراهم می‌آورند.

زمانی که این هیجانات به درستی مدیریت نمی‌شوند، پیامدهای آن‌ها باعث می‌شود تا در زمان رویارویی با مشکلات احساس ناامیدی و یاس کنیم. با این وجود، زمانی که مهارت‌های سازگاری خود را گسترش دهیم، بهتر می توانیم با این هیجانات منفی کنار بیاییم و می‌توانیم از اعتماد به نفس لازم برای رویارویی با مشکلات بهره ببریم.

هم‌بخشی مثبتی داشته باشید.

امید در بیشتر مواقع با اقدام همراه است. با نشستن و فکر کردن درباره‌ی یک مسئله نمی‌توان نسبت به آن امیدوار بود. در عوض، باید اقدامات پیش‌گسترانه‌ای انجام دهیم و در مسیر مثبت گام برداریم. با این وجود، برخی اوقات موقعیتی که در آن قرار کی‌گیریم، با یاس همراه است. یاس و ناامیدی به این معنا که ما فکر می‌کنیم که دیگر قادر به بهبود شرایط و موقعیت خود نیستیم.

در اینگونه موارد، بهتر است که نگاه و توجه خود را از نیازهای خود برداشته و در عوض بر روی مشارکت و هم‌بخشی خود تمرکز کنیم. افراد زیادی در اطراف ما هستند که با یاس و ناامیدی روبرو می‌شوند. باید زمانی را با این افراد بگذرانید و دیدگاه جدید و منحصر بفردی از موقعیت را در اختیار آن‌ها قرار دهید. علاوه بر این آن‌ها را به انجام اقدامات مثبت در راه رسیدن به اهداف خود تشویق کنید.

زمانی که شما امید را به زندگی دیگران تزریق می کنید، احساس می‌کنید که این امید در وجود خود شما نیز تزریق شده‌است. به طور ناگهانی احساس می‌کنید که در این موقعیت بیشتر امیدوار هستید و شما از تمامی امید و توان خود برای حرکت در این مسیر بهره می‌گیرید.

مطلب قبلی

ویدیو انگیزشی درس هایی که می توان از شیر آموخت

مطلب بعدی

ویدیو انگیزشی تاثیر گذار باش

10 دلیلی که چرا ترک عادات بد خیلی سخت و مشکل است

راهنمای اساسی برای روتین های صبحگاهی

چالش 21 روزه: برنامه قانون‌ جذب برای تجلی شادی

چرا تفکر مثبت میتواند سلامت جسمی را بهبود بخشد

شکست را به موفقیت تبدیل کنید: استفاده از قانون جذب برای غلبه…

موفقیت به معنای اتخاذ یک انتخاب بزرگ نیست، بلکه به معنای…

چگونه شروع به استفاده از قانون جذب کنیم؟ 8 موردی که همین…

برای چت کردن با ما روی آیکون مشاور فروش کلیک کنید

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

یک مدیر و سرگروه زمانی می تواند به نتیجه فوق العاده دست یابد که رازهای موثر و روش های ثابت شده انگیزه دادن به دیگران را بداند. اگر می خواهید بدانید چطور به کارمندان خود انگیزه دهید و تعامل مثبت با کارکنان داشته باشید، باید آن ها را ترغیب کنید که زمانی را با شما و همکاران دیگر سپری کنند. ایجاد انگیزه در کارمندان دیگر یک چالش نیست اینها روش های فوق العاده هستند که می توانید از آن ها برای انگیزه دادن به کارمندان خود استفاده کنید.

کارمندان مدت زمان زیادی از زندگی خود را صرف کار در دفتر می کنند. پس سعی کنید تا جای ممکن دوستانه و جذاب به نظر برسید. زمانی که فضای خوشایندی را در محیط کار ایجاد کنید کارمندان شما بیش از هر روز مشتاق به کار کردن خواهند شد.

همه می خواهند کاری که انجام می دهند به رسمیت شناخته شود بدون توجه به اینکه موفقیت شخصی باشد. تصدیق یک کار خوب که از سوی ما فوق صورت می گیرد تاثیر بیشتری خواهد داشت. لازم نیست همیشه پاداش مالی درنظر بگیرید؛ چیزهای ساده مثل داشتن یک هفته جای پارک خصوصی در دفتر کافی است.

برای ترویج همکوشی جمعی و بخشیدن هویت بیشتربه افراد و ایجاد فضای دوستانه تر، جایگاه هرفرد را در گروه مشخص کنید.چطور به دیگران انگیزه بدهیم

برای ارتقای میزان وفاداری و انگیزه کارکنان زمان بیشتری صرف کنید و بررسی کنید که اهداف، ارزش ها و آینده کارمندانتان بر چه مسائلی متمرکز است.

چندین بار در بخش های مختلف نمناک به این مهم اشاره کرده ایم که باید به کارکنان خود بیاموزید که چگونه پیروزی کسب کنند و انتظاراتتان را با خواسته ها و تمایلات افراد دیگر همسو کنید. نشان دهید که هدف شما بر افراد تاثیر مثبتی میگذارد و سبب پیروزی تمام افراد میشود.

همه در محیط کار ارتباط برقرار می کنند و احتمالا راحت ترین کاری است که می توانید با کارمندان خود انجام دهید. با این حال، این کار می تواند بسیار دشوار باشد. هر روز یک مدت زمان کوتاه را سپری تا با کارمندان خود ارتباط مثبت برقرار کنید. با این کار نه تنها کارمندان را خوشحال می کنید بلکه بینش بسیار برای کسب و کار کارمندان خود ایجاد خواهید کرد.

کمی رقابت میان کارمندان آسیب زا نخواهد بود. یک محیط رقابتی، محیط تولیدی است. تشویق کارمندان برای شرکت در رقابت ها و چالش ها ممکن است منجر به افزایش روابط شود.رقابت دوستانه در میان تیم ها به مشارکت کارکنان کمک می کند.

مدیران باید اطمینان داشته باشند که شرکت دیدگاه و برنامه هایی در سطح فردی دارد. کارمندانی که مسیری را پیش روی خود دارند ممکن است به ارتقای جایگاه خود کمک کنند. اهداف بسیار مفید هستند چون به کارکنان این امکان را می دهد که بدون پرسیدن از آن ها سخت تر کار کنند.

زمانی که کارمندان ایده و انگیزه دارند. این امر منجر به افزایش تعهد به کارفرمای خود خواهد شد. اعضای تیم زمانی که فرصت یادگیری مهارت های جدید را دارند، انگیزه بیشتری خواهند داشت. کارکنان را با آموزش لازم برای پیشرفت در حرفه خود و آگاه شدن در مورد آخرین تکنولوژی ها و اخبار صنعت آماده کنید.

به عنوان یک رهبر، کارمندان می خواهند به شما توجه کنند تا الگویی برای بقیه گروه ترتیب دهند. رهبران تمایل دارند تا ارزش های شرکت را تنظیم کنند. با انجام این کار، می توانید تاثیر معناداری بر ذهنیت کارکنان داشته باشید. اگر رهبران یک نمونه از تفکر مثبت را تنظیم کنند، کارکنان به دنبال آن حرکت خواهند کرد.

برای کارمندان خود معیارهای روزانه، هفتگی و ماهانه ایجاد کنید تا نشان دهنده میزان رشد و پیشرفت آنها باشد.

برای ترغیب افراد به سوی ابتکار عمل بیشتر یا تحریک احساس مسئولیت آنها، در مورد اولویت ها و ویژگی های شخصیتی هر فرد اطلاعات بیشتری به دست آورید و به تناسب آن با او رفتار کنید.

خلاقیت نباید براساس کاری باشد که کارمندان انجام می دهند. این کار می تواند ساده باشد مثل دادن ایده هایی در مورد عقب نشینی شرکت بعدی یا تمرینات تیمی.

سعی کنید بروکسی و سلسه مراتب اداری را بردارید تا کارمندان با فکر باز و انگیز بیشتری کار انجام دهند.

هر فردی ایده و نظر غیر قابل پیش بینی و منحصر به فرد خود را دارد بنابراین در نظر داشته باشید که هیچ موردی را بدون فکر رد نکنید.

برخی از کارکنان یک محدوده توجه کوتاه دارند. هر جمعه یک ساعت شادی بخش را برنامه ریزی کنید و برخی روزها با هم ناهار بخورید و یا به فرد دیگری اجازه دهید که جلسات هفتگی را برگزار کند تا این دیدارها ملال انگیز نباشد.

چطور می‌توانیم باعث شویم مردم کارهای
خوب بیشتری انجام دهند،
در رای‌گیری‌ها حاضر شوند، به خیریه‌ها کمک
کنند، در منابع صرفه جویی کنند،
یا حتی کاری به سادگی شستن لیوان‌هایشان
در محل کار را انجام دهند
تا سینک همیشه پر از ظرف کثیف نباشد؟
(خنده)
(تشویق)
وقتی برای اولین بار روی این مشکل کار کردم،
با یک شرکت برق همکاری داشتم
تا مشتریان را به برنامه‌ای دعوت کنیم
که با کاهش تقاضا
در زمان اوج مصرف مانع از خاموشی می‌شد.
این برنامه بر اساس یک تکنولوژی
واقعی و امتحان شده بود.
این همان برنامه‌ای است که
دولت اوباما آن را
«سنگ بنای مدرنیزه کردن
شبکه برق آمریکا» نامید.
اما مثل بسیاری از تکنولوژی‌های برتر،
این هم یک ضعف کلیدی داشت:
مردم.
مردم باید ثبت نام می‌کردند.
در تلاش برای ثبت نام مردم، شرکت برق
یک نامه برای آن‌ها فرستاد،
در مورد مزایای برنامه به آن‌ها گفت،
و از آن‌ها خواست اگر علاقمند بودند
با یک خط مستقیم تماس بگیرند.
آن نامه‌ها فرستاده شدند،
اما تلفن‌ها، ساکت بودند.
وقتی ما وارد ماجرا شدیم،
پیشنهاد یک تغییر کوچک دادیم.
به جای آن خط مستقیم،
ما پیشنهاد کردیم که از برگه‌های ثبت نامی
استفاده کنند که نزدیک صندوق پستی‌ها بود
در خانه‌های مردم.
این‌کار مشارکت را سه برابر کرد.
چرا؟
همه ما می‌دانیم مردم عمیقا به اینکه دیگران
در مورد آن‌ها چه فکری می‌کنند اهمیت قائلند،
که ما سعی می‌کنیم بخشنده
و مهربان دیده شویم،
و سعی می‌کنیم از خودخواه
یا خسیس دیده شدن خودداری کنیم.
خواه از آن آگاه باشیم یا نه، این دلیل مهمی
است که مردم کار خوب انجام می‌دهند،
و تغییرات بسیار کوچکی که به مردم اعتبار
بیشتری برای خوبی کردن می‌دهد،
آن تغییرات می‌تواند تفاوت
واقعاً بزرگی ایجاد کند.
تغییرات کوچکی مثل انتقال از یک خط مستقیم،
که هیچکس هیچگاه در مورد
کار خوب شما متوجه نمی‌شد،
به یک برگهٔ ثبت نام
که هرکسی از آنجا عبور کند
می‌تواند نام شما را ببیند.
در همکاری ما با دولت‌ها،
غیرانتفاعی‌ها، شرکت‌ها،
وقتی داریم تلاش می‌کنیم مردم
بیشتر کار خوب انجام دهند،
ما نیروی شهرت را تحت کنترل در می‌آوریم.
و ما یک چک لیست ساده برای آن داریم.
و در حقیقت، شما اولین مورد آن
چک لیست را از قبل می‌دانید.
آن افزایش دیده شدن است،
تا مطمئن شویم مردم در مورد
رفتار خوب خواهند فهمید.
یک دقیقه صبر کنید، می‌دانم بعضی
از شما احتمالاً فکر می‌کنید،
امکان ندارد مردم اینطور فکر کنند،
«خوب است، اکنون که من برای
رفتار خوبم اعتبار می‌گیرم،
اکنون ارزشش را دارد.»
و حق با شماست.
معمولاً این فکر را نمی‌کنند.
بلکه، وقتی دارند به صورت
خصوصی تصمیم‌گیری می‌کنند،
در مورد مشکلات خودشان نگران هستند،
درباره اینکه چطورهزینه شام
و قبض‌ها را به موقع پرداخت کنند.
اما زمانیکه ما تصمیم آن‌ها را
بیشتر قابل دیده شدن می‌کنیم،
آن‌ها به موقعیت انجام دادن
کار خوب بیشتر توجه می‌کنند.
به عبارت دیگر، چیزی که بسیار
در مورد رویکرد ما قدرتمند است،
این است که اشتیاق موجود برای
انجام کار خوب را در مردم فعال می‌کند،
در این مورد، کمک
به جلوگیری از خاموشی است.
به قابل مشاهده بودن برگردیم.
من می‌خوام مثال دیگری برایتان بزنم.
این مثال از یک همکاری است
با یک موسسه غیرانتفاعی است
که رای جمع می‌کند،
و اینکار را با فرستادن صدها هزار نامه
در هر انتخابات انجام می‌دهد
تا به مردم یادآوری کند و سعی کند انگیزه
بدهد تا در رای‌گیری حاضر شوند.
ما پیشنهاد کردیم جمله زیر اضافه شود:
«شاید کسی با شما تماس بگیرد و درمورد
تجربه شما در محل رای‌گیری بپرسد.»
این جمله وقتی به محل رای‌گیری می‌روید
بیشتر حس دیده شدن را به شما می‌دهد،
و این تاثیر نامه را ۵۰ درصد افزایش داد.
موثرتر کردن نامه هزینه هر
یک رای بیشتر را کاهش داد
و از ۷۰ دلار به ۴۰ دلار رساند.
قابل مشاهده بودن کار‌هایی انجام داده
مانند اهدای خون بیشتر توسط مردم
با لیست‌کردن نام اهداکنندگان
در روزنامه‌های محلی،
یا برای پرداخت به موقع مالیاتشان
با لیست کردن نام متخلفان در یک سایت عمومی.
(خنده)
در مورد این مثال چطور؟
تویوتا باعث شده صدها هزار نفر
یک ماشین کم سوخت‌تر بخرند
با ساختن پیروس به شکلی بی‌همتا …
(خنده)
که رفتار خوبشان از یک مایل
دورتر قابل مشاهده است.
(خنده)
بسیارخب، بنابراین
قابل مشاهده بودن عالی است،
اما همه ما می‌دانیم، همه ما دیده‌ایم
مردم از کنار موقعیت برای
خوبی کردن می‌گذرند.
آن‌ها می‌بینند شخصی در کنار
پیاده‌رو پول می‌خواهد
و تلفن‌شان را بیرون می‌آورند
و نشان می‌دهند مشغولند.
یا آن‌ها به موزه می‌روند و درست
از کنار جعبه اهدا می‌گذرند.
فصل تعطیلات را تصور کنید
شما به سوپرمارکت می‌روید و داوطلب
ارتش رستگاری (امورخیریه) آنجاست،
و زنگش را تکان می‌دهد.
چند سال قبل، محققان در سن دیگو
با یک بخش محلی از
ارتش رستگاری همکاری کردند
تا سعی کنند راهی برای
افزایش کمک‌ها پیدا کنند.
چیزی که فهمیدند خنده‌دار بود.
وقتی داوطلب فقط در مقابل یک در می‌ایستاد،
مردم با رفتن از درب دیگر از
اهدا خودداری می‌کردند.
چرا؟
خب، چون همیشه ادعا می‌کنند،
«اوه داوطلب را ندیدم.»
یا «من می‌خواهم چیزی از آنجا بگیرم.»
یا «ماشینم آنجاست.»
به عبارت دیگر، بهانه‌های زیادی وجود دارد.
و این ما را به مورد دوم
در چک‌لیستمان می‌رساند:
حذف کردن بهانه‌ها.
در مورد ارتش رستگاری،
حذف کردن بهانه‌ها یعنی
ایستادن جلوی هر دو درب،
ومطمئنا، وقتی این کار را کردند،
کمک‌ها افزایش پیدا کرد.
اما اینجا بود که ماجرا خنده‌دار شد،
حتی خنده‌دارتر.
محققان بیرون در پارکینگ بودند،
و مردمی که به مغازه وارد و خارج
می‌شدند شمارش می‌کردند،
و آن‌ها متوجه شدند زمانیکه داوطلبان
جلوی هر دو درب ایستاده بودند،
مردم بیرون آمدن از فروشگاه را متوقف کردند.
(خنده)
مشخصا، آن‌ها از اینکار متعجب شده بودند، و
تصمیم گرفتند این موضوع را بیشتر بررسی کنند
و آنجا بود که فهمیدند یک درب
سوم کوچکتری نیز وجود دارد
که برای خروج زباله‌ها
از آن استفاده می‌شد —
(خنده)
و اکنون مردم از آن درب خارج می‌شدند تا از
مواجهه با داوطلبان خودداری کنند.
(خنده)
این موضوع درس مهمی به ما می‌دهد.
وقتی سعی می‌کنیم بهانه‌ها را از بین ببریم
باید خیلی کامل انجامش بدهیم،
چون مردم واقعاً در ساختن آن‌ها خلاق هستند.
(خنده)
خب، من می‌خواهم به قسمتی وارد شوم که
بهانه‌ها می‌توانند عواقب
مرگباری داشته باشند.
اگر به شما بگویم کشنده‌ترین بیماری
عفونی دنیا درمان دارد چطور،
در خقیقت، آن را به مدت ۷۰ سال داشته است،
یک درمان خوب، که تقریباً همیشه موثر است؟
باورنکردنی است، اما حقیقت دارد.
این بیماری سل است.
که حدود ۱۰ میلیون نفر
را در سال آلوده می‌کند،
و تقریباً دو میلیون نفر از آن‌ها را می‌کشد.
مانند برنامه جلوگیری از
خاموشی برق، ما راه‌حلی داریم.
مشکل مردم هستند.
مردم باید داروهایشان را مصرف کنند
تا درمان شوند.
و مردم دیگر را بیمار نکنند.
اکنون چند سال است که همکاری می‌کنیم
با یک استارت‌آپ موبایلی برای سلامت
به نام Keheala
تا از بیماران مبتلا به سل
و تحت درمان حمایت کنیم.
اکنون باید بدانید، درمان سل
واقعاً کار دشواری است.
در مورد مصرف آنتی‌بیوتیک‌های
خیلی قوی صحبت می‌کنیم
هر روز به مدت شش ماه یا بیشتر.
آن آنتی‌بیوتیک اینقدر قوی است که
باعث می‌شود احساس مریضی کنید
باعث می‌شود حس تهوع و سرگیجه داشته باشید.
ادرارتان رنگ‌های خنده‌دار بگیرد.
همچنین یک مشکل است چون
باید به کلینیک برگردید
تقریباً هر هفته تا قرص‌های بیشتری بخورید،
و در جنوب صحرای آفریقا
یا جا‌های دیگری که سل رایج است،
اکنون شما باید به رفتن به جای
کاملاً دوری فکر کنید،
از وسایل حمل و نقل عمومی که
سخت و کند است استفاده کنید،
شاید کلینیک موثر نباشد.
بنابراین اکنون شما دارید در مورد نصف روز
مرخصی در هفته صحبت می‌کنید
از شغلی که شما استطاعت
از دست دادن آن را ندارید.
شرایط حتی بدتر می‌شود وقتی
طرز فکر بد غالب را در نظر بگیرید
و شما ناامیدانه نمی‌خواهید مردم
بفهمند شما بیماری را دارید.
بعضی از سخت‌ترین داستانهایی
که می‌شنویم از سمت زنان است
که در این مکانهایی که خشونت
خانگی ممکن است رایج باشد،
آن‌ها به ما می‌گویند که مجبورند
از شوهرهایشان مخفی کنند
که به کلینیک می‌آیند.
بنابراین شکجای تعجب نیست که مردم
درمانشان را کامل نمی‌کنند.
آیا رویکرد ما واقعاً می‌تواند
به آن‌ها کمک کند؟
آیا واقعاً می‌توانیم آن‌ها را پیرو کنیم؟
بله.
ما هر روز به بیماران پیام می‌فرستیم
تا یادآوری کنیم داروهایشان را مصرف کنند،
اما اگر همانجا متوقف شویم،
بهانه‌های زیادی خواهد بود.
«خب، من پیام را ندیدم.»
یا، «می‌دانید، پیام را دیدم،
اما کاملا فراموش کردم،
تلفن را زمین گذاشتم و کاملا فراموش کردم.»
یا «تلفن را به مادرم قرض داده بودم.»
ما مجبوریم این بهانه‌ها را حذف کنیم
و اینکار را با پرسیدن از بیماران می‌کنیم
تا وارد شوند و تایید کنند
داروهایشان را مصرف کرده‌اند.
اگر وارد نشوند، دوباره
به آن‌ها پیام می‌دهیم.
اگر وارد نشوند، باز هم
به آن‌ها پیام می‌دهیم.
اگر بعد از سه بار همچنان
تایید نکرده باشند،
ما به یک تیم حمایتگر اطلاع می‌دهیم
و آن تیم با آن‌ها تماس می‌گیرد
و پیام می‌فرستد
تا سعی کند آن‌ها را به برنامه برگرداند.
جای بهانه‌ای نیست.
رویکرد ما، که از تمام
تکنیک‌های رفتاری استفاده می‌کند،
شامل، همانطور که ملاحظه کردید،
قابل مشاهده بودن،
که بسیار موثر بود.
بیمارانی که به پلتفرم ما دسترسی نداشتند
سه برابر بیشتر احتمال کامل نکردن
درمانشان وجود داشت.
بسیارخب،
شما مشاهده شدن را افزیش دادید،
شما بهانه‌ها را از بین بردید،
اما هنوز یک مورد سوم وجود دارد
که باید از آن آگاه باشید.
اگر واشنگتن، یا ژاپن یا لندن رفته باشید،
می‌دانید که متروسواران آنجا
با احتیاط زیاد سمت راست پله‌برقی می‌ایستند
تا مردم بتوانند از سمت چپ آن‌ها عبور کنند
اما متاسفانه، این قاعده در همه جا نیست،
و مکان‌های زیادی هست که می‌توانید
در هر دو سمت بایستید
و پله‌برقی را مسدود کنید.
یقینا، این برای دیگران بهتر است
که سمت راست بایستیم و
اجازه بدهیم عبور کنند،
اما فقط بعضی جاها از ما انتظار
می‌رود این را انجام دهیم.
این یک پدیده کلی است.
بعضی اوقات از ما انتظار کار دارند
و بعضی اوقات ندارند،
و این یعنی مردم واقعاً به نشانه‌ها حساسند،
که در یک موقعیت خاص
انتظار می‌رود کار خوب انجام دهند،
که مورد سوم و آخر را
وارد چک‌لیست ما می‌کند:
انتقال توقعات،
به مردم بگوییم،
«کار خوب را اکنون انجام بده.»
این یک مثال ساده برای انتقال توقعات است؛
به سادگی بگوییم «سلام، همه دارند
این کار خوب را انجام می‌دهند.»
شرکت برق برای مردم
قبض برقشان را ارسال می‌کند
با یک الحاقیه کوچک که مصرف برق آن‌ها را
با مردمی که خانه‌هایی با اندازه
یکسان دارند مقایسه می‌کند.
و زمانیکه مردم می‌فهمند همسایه‌های آن‌ها
برق کمتری مصرف می‌کنند،
شروع به کمتر مصرف کردن می‌کنند.
رویکرد مشابهی که برای حضور مردم در
رای‌گیری و کمک به خیریه استفاده شده است
یا حتی استفاده دوباره
از حوله‌هایشان در هتل.
در این مورد چطور؟
اینجا روش دیگری برای
انتقال توقعات وجود دارد؛
خیلی ساده بگویید، «کار خوب را انجام بده»
درست در زمان مناسب.
این یکی چطور؟
این مورد تغییر شکل می‌دهد
و کارعادی برای خاموش کردن لامپ‌ها را
تبدیل به یک مشارکت
زیست محیطی می‌کند.
خط آخر اینکه، روش‌های بسیار متفاوتی
برای انجام این‌کار هست،
روش‌های بسیاری برای انتقال این توقعات.
فقط انجامش را فراموش نکنید.
و همین.
این چک لیست ماست.
بسیاری از شما روی مشکلاتی
با عواقب اجتماعی مهم کار می‌کنید،
و گاهی اوقات نیاز دارید به مردم
برای انجام کار خوب انگیزه بدهید.
ابزار‌هایی که امروز یاد گرفتید
در این‌کار به شما کمک می‌کنند.
و این ابزارها، نیاز به افزایش
سرمایهٔ بیشتری ندارند
یا اینکه تکنولوژی‌های
فانتزی‌تری به کار ببرید.
آن‌ها تنها نیازمند کنترل شهرت هستند.
با افزایش مشاهده شدن، از بین بردن بهانه‌ها
و انتقال توقعات.
متشکرم.
(تشویق)

TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.


© TED Conferences, LLC. All rights reserved.

چطور می‌توانیم باعث شویم مردم کارهای
خوب بیشتری انجام دهند،
در رای‌گیری‌ها حاضر شوند، به خیریه‌ها کمک
کنند، در منابع صرفه جویی کنند،
یا حتی کاری به سادگی شستن لیوان‌هایشان
در محل کار را انجام دهند
تا سینک همیشه پر از ظرف کثیف نباشد؟
(خنده)
(تشویق)
وقتی برای اولین بار روی این مشکل کار کردم،
با یک شرکت برق همکاری داشتم
تا مشتریان را به برنامه‌ای دعوت کنیم
که با کاهش تقاضا
در زمان اوج مصرف مانع از خاموشی می‌شد.
این برنامه بر اساس یک تکنولوژی
واقعی و امتحان شده بود.
این همان برنامه‌ای است که
دولت اوباما آن را
«سنگ بنای مدرنیزه کردن
شبکه برق آمریکا» نامید.
اما مثل بسیاری از تکنولوژی‌های برتر،
این هم یک ضعف کلیدی داشت:
مردم.
مردم باید ثبت نام می‌کردند.
در تلاش برای ثبت نام مردم، شرکت برق
یک نامه برای آن‌ها فرستاد،
در مورد مزایای برنامه به آن‌ها گفت،
و از آن‌ها خواست اگر علاقمند بودند
با یک خط مستقیم تماس بگیرند.
آن نامه‌ها فرستاده شدند،
اما تلفن‌ها، ساکت بودند.
وقتی ما وارد ماجرا شدیم،
پیشنهاد یک تغییر کوچک دادیم.
به جای آن خط مستقیم،
ما پیشنهاد کردیم که از برگه‌های ثبت نامی
استفاده کنند که نزدیک صندوق پستی‌ها بود
در خانه‌های مردم.
این‌کار مشارکت را سه برابر کرد.
چرا؟
همه ما می‌دانیم مردم عمیقا به اینکه دیگران
در مورد آن‌ها چه فکری می‌کنند اهمیت قائلند،
که ما سعی می‌کنیم بخشنده
و مهربان دیده شویم،
و سعی می‌کنیم از خودخواه
یا خسیس دیده شدن خودداری کنیم.
خواه از آن آگاه باشیم یا نه، این دلیل مهمی
است که مردم کار خوب انجام می‌دهند،
و تغییرات بسیار کوچکی که به مردم اعتبار
بیشتری برای خوبی کردن می‌دهد،
آن تغییرات می‌تواند تفاوت
واقعاً بزرگی ایجاد کند.
تغییرات کوچکی مثل انتقال از یک خط مستقیم،
که هیچکس هیچگاه در مورد
کار خوب شما متوجه نمی‌شد،
به یک برگهٔ ثبت نام
که هرکسی از آنجا عبور کند
می‌تواند نام شما را ببیند.
در همکاری ما با دولت‌ها،
غیرانتفاعی‌ها، شرکت‌ها،
وقتی داریم تلاش می‌کنیم مردم
بیشتر کار خوب انجام دهند،
ما نیروی شهرت را تحت کنترل در می‌آوریم.
و ما یک چک لیست ساده برای آن داریم.
و در حقیقت، شما اولین مورد آن
چک لیست را از قبل می‌دانید.
آن افزایش دیده شدن است،
تا مطمئن شویم مردم در مورد
رفتار خوب خواهند فهمید.
یک دقیقه صبر کنید، می‌دانم بعضی
از شما احتمالاً فکر می‌کنید،
امکان ندارد مردم اینطور فکر کنند،
«خوب است، اکنون که من برای
رفتار خوبم اعتبار می‌گیرم،
اکنون ارزشش را دارد.»
و حق با شماست.
معمولاً این فکر را نمی‌کنند.
بلکه، وقتی دارند به صورت
خصوصی تصمیم‌گیری می‌کنند،
در مورد مشکلات خودشان نگران هستند،
درباره اینکه چطورهزینه شام
و قبض‌ها را به موقع پرداخت کنند.
اما زمانیکه ما تصمیم آن‌ها را
بیشتر قابل دیده شدن می‌کنیم،
آن‌ها به موقعیت انجام دادن
کار خوب بیشتر توجه می‌کنند.
به عبارت دیگر، چیزی که بسیار
در مورد رویکرد ما قدرتمند است،
این است که اشتیاق موجود برای
انجام کار خوب را در مردم فعال می‌کند،
در این مورد، کمک
به جلوگیری از خاموشی است.
به قابل مشاهده بودن برگردیم.
من می‌خوام مثال دیگری برایتان بزنم.
این مثال از یک همکاری است
با یک موسسه غیرانتفاعی است
که رای جمع می‌کند،
و اینکار را با فرستادن صدها هزار نامه
در هر انتخابات انجام می‌دهد
تا به مردم یادآوری کند و سعی کند انگیزه
بدهد تا در رای‌گیری حاضر شوند.
ما پیشنهاد کردیم جمله زیر اضافه شود:
«شاید کسی با شما تماس بگیرد و درمورد
تجربه شما در محل رای‌گیری بپرسد.»
این جمله وقتی به محل رای‌گیری می‌روید
بیشتر حس دیده شدن را به شما می‌دهد،
و این تاثیر نامه را ۵۰ درصد افزایش داد.
موثرتر کردن نامه هزینه هر
یک رای بیشتر را کاهش داد
و از ۷۰ دلار به ۴۰ دلار رساند.
قابل مشاهده بودن کار‌هایی انجام داده
مانند اهدای خون بیشتر توسط مردم
با لیست‌کردن نام اهداکنندگان
در روزنامه‌های محلی،
یا برای پرداخت به موقع مالیاتشان
با لیست کردن نام متخلفان در یک سایت عمومی.
(خنده)
در مورد این مثال چطور؟
تویوتا باعث شده صدها هزار نفر
یک ماشین کم سوخت‌تر بخرند
با ساختن پیروس به شکلی بی‌همتا …
(خنده)
که رفتار خوبشان از یک مایل
دورتر قابل مشاهده است.
(خنده)
بسیارخب، بنابراین
قابل مشاهده بودن عالی است،
اما همه ما می‌دانیم، همه ما دیده‌ایم
مردم از کنار موقعیت برای
خوبی کردن می‌گذرند.
آن‌ها می‌بینند شخصی در کنار
پیاده‌رو پول می‌خواهد
و تلفن‌شان را بیرون می‌آورند
و نشان می‌دهند مشغولند.
یا آن‌ها به موزه می‌روند و درست
از کنار جعبه اهدا می‌گذرند.
فصل تعطیلات را تصور کنید
شما به سوپرمارکت می‌روید و داوطلب
ارتش رستگاری (امورخیریه) آنجاست،
و زنگش را تکان می‌دهد.
چند سال قبل، محققان در سن دیگو
با یک بخش محلی از
ارتش رستگاری همکاری کردند
تا سعی کنند راهی برای
افزایش کمک‌ها پیدا کنند.
چیزی که فهمیدند خنده‌دار بود.
وقتی داوطلب فقط در مقابل یک در می‌ایستاد،
مردم با رفتن از درب دیگر از
اهدا خودداری می‌کردند.
چرا؟
خب، چون همیشه ادعا می‌کنند،
«اوه داوطلب را ندیدم.»
یا «من می‌خواهم چیزی از آنجا بگیرم.»
یا «ماشینم آنجاست.»
به عبارت دیگر، بهانه‌های زیادی وجود دارد.
و این ما را به مورد دوم
در چک‌لیستمان می‌رساند:
حذف کردن بهانه‌ها.
در مورد ارتش رستگاری،
حذف کردن بهانه‌ها یعنی
ایستادن جلوی هر دو درب،
ومطمئنا، وقتی این کار را کردند،
کمک‌ها افزایش پیدا کرد.
اما اینجا بود که ماجرا خنده‌دار شد،
حتی خنده‌دارتر.
محققان بیرون در پارکینگ بودند،
و مردمی که به مغازه وارد و خارج
می‌شدند شمارش می‌کردند،
و آن‌ها متوجه شدند زمانیکه داوطلبان
جلوی هر دو درب ایستاده بودند،
مردم بیرون آمدن از فروشگاه را متوقف کردند.
(خنده)
مشخصا، آن‌ها از اینکار متعجب شده بودند، و
تصمیم گرفتند این موضوع را بیشتر بررسی کنند
و آنجا بود که فهمیدند یک درب
سوم کوچکتری نیز وجود دارد
که برای خروج زباله‌ها
از آن استفاده می‌شد —
(خنده)
و اکنون مردم از آن درب خارج می‌شدند تا از
مواجهه با داوطلبان خودداری کنند.
(خنده)
این موضوع درس مهمی به ما می‌دهد.
وقتی سعی می‌کنیم بهانه‌ها را از بین ببریم
باید خیلی کامل انجامش بدهیم،
چون مردم واقعاً در ساختن آن‌ها خلاق هستند.
(خنده)
خب، من می‌خواهم به قسمتی وارد شوم که
بهانه‌ها می‌توانند عواقب
مرگباری داشته باشند.
اگر به شما بگویم کشنده‌ترین بیماری
عفونی دنیا درمان دارد چطور،
در خقیقت، آن را به مدت ۷۰ سال داشته است،
یک درمان خوب، که تقریباً همیشه موثر است؟
باورنکردنی است، اما حقیقت دارد.
این بیماری سل است.
که حدود ۱۰ میلیون نفر
را در سال آلوده می‌کند،
و تقریباً دو میلیون نفر از آن‌ها را می‌کشد.
مانند برنامه جلوگیری از
خاموشی برق، ما راه‌حلی داریم.
مشکل مردم هستند.
مردم باید داروهایشان را مصرف کنند
تا درمان شوند.
و مردم دیگر را بیمار نکنند.
اکنون چند سال است که همکاری می‌کنیم
با یک استارت‌آپ موبایلی برای سلامت
به نام Keheala
تا از بیماران مبتلا به سل
و تحت درمان حمایت کنیم.
اکنون باید بدانید، درمان سل
واقعاً کار دشواری است.
در مورد مصرف آنتی‌بیوتیک‌های
خیلی قوی صحبت می‌کنیم
هر روز به مدت شش ماه یا بیشتر.
آن آنتی‌بیوتیک اینقدر قوی است که
باعث می‌شود احساس مریضی کنید
باعث می‌شود حس تهوع و سرگیجه داشته باشید.
ادرارتان رنگ‌های خنده‌دار بگیرد.
همچنین یک مشکل است چون
باید به کلینیک برگردید
تقریباً هر هفته تا قرص‌های بیشتری بخورید،
و در جنوب صحرای آفریقا
یا جا‌های دیگری که سل رایج است،
اکنون شما باید به رفتن به جای
کاملاً دوری فکر کنید،
از وسایل حمل و نقل عمومی که
سخت و کند است استفاده کنید،
شاید کلینیک موثر نباشد.
بنابراین اکنون شما دارید در مورد نصف روز
مرخصی در هفته صحبت می‌کنید
از شغلی که شما استطاعت
از دست دادن آن را ندارید.
شرایط حتی بدتر می‌شود وقتی
طرز فکر بد غالب را در نظر بگیرید
و شما ناامیدانه نمی‌خواهید مردم
بفهمند شما بیماری را دارید.
بعضی از سخت‌ترین داستانهایی
که می‌شنویم از سمت زنان است
که در این مکانهایی که خشونت
خانگی ممکن است رایج باشد،
آن‌ها به ما می‌گویند که مجبورند
از شوهرهایشان مخفی کنند
که به کلینیک می‌آیند.
بنابراین شکجای تعجب نیست که مردم
درمانشان را کامل نمی‌کنند.
آیا رویکرد ما واقعاً می‌تواند
به آن‌ها کمک کند؟
آیا واقعاً می‌توانیم آن‌ها را پیرو کنیم؟
بله.
ما هر روز به بیماران پیام می‌فرستیم
تا یادآوری کنیم داروهایشان را مصرف کنند،
اما اگر همانجا متوقف شویم،
بهانه‌های زیادی خواهد بود.
«خب، من پیام را ندیدم.»
یا، «می‌دانید، پیام را دیدم،
اما کاملا فراموش کردم،
تلفن را زمین گذاشتم و کاملا فراموش کردم.»
یا «تلفن را به مادرم قرض داده بودم.»
ما مجبوریم این بهانه‌ها را حذف کنیم
و اینکار را با پرسیدن از بیماران می‌کنیم
تا وارد شوند و تایید کنند
داروهایشان را مصرف کرده‌اند.
اگر وارد نشوند، دوباره
به آن‌ها پیام می‌دهیم.
اگر وارد نشوند، باز هم
به آن‌ها پیام می‌دهیم.
اگر بعد از سه بار همچنان
تایید نکرده باشند،
ما به یک تیم حمایتگر اطلاع می‌دهیم
و آن تیم با آن‌ها تماس می‌گیرد
و پیام می‌فرستد
تا سعی کند آن‌ها را به برنامه برگرداند.
جای بهانه‌ای نیست.
رویکرد ما، که از تمام
تکنیک‌های رفتاری استفاده می‌کند،
شامل، همانطور که ملاحظه کردید،
قابل مشاهده بودن،
که بسیار موثر بود.
بیمارانی که به پلتفرم ما دسترسی نداشتند
سه برابر بیشتر احتمال کامل نکردن
درمانشان وجود داشت.
بسیارخب،
شما مشاهده شدن را افزیش دادید،
شما بهانه‌ها را از بین بردید،
اما هنوز یک مورد سوم وجود دارد
که باید از آن آگاه باشید.
اگر واشنگتن، یا ژاپن یا لندن رفته باشید،
می‌دانید که متروسواران آنجا
با احتیاط زیاد سمت راست پله‌برقی می‌ایستند
تا مردم بتوانند از سمت چپ آن‌ها عبور کنند
اما متاسفانه، این قاعده در همه جا نیست،
و مکان‌های زیادی هست که می‌توانید
در هر دو سمت بایستید
و پله‌برقی را مسدود کنید.
یقینا، این برای دیگران بهتر است
که سمت راست بایستیم و
اجازه بدهیم عبور کنند،
اما فقط بعضی جاها از ما انتظار
می‌رود این را انجام دهیم.
این یک پدیده کلی است.
بعضی اوقات از ما انتظار کار دارند
و بعضی اوقات ندارند،
و این یعنی مردم واقعاً به نشانه‌ها حساسند،
که در یک موقعیت خاص
انتظار می‌رود کار خوب انجام دهند،
که مورد سوم و آخر را
وارد چک‌لیست ما می‌کند:
انتقال توقعات،
به مردم بگوییم،
«کار خوب را اکنون انجام بده.»
این یک مثال ساده برای انتقال توقعات است؛
به سادگی بگوییم «سلام، همه دارند
این کار خوب را انجام می‌دهند.»
شرکت برق برای مردم
قبض برقشان را ارسال می‌کند
با یک الحاقیه کوچک که مصرف برق آن‌ها را
با مردمی که خانه‌هایی با اندازه
یکسان دارند مقایسه می‌کند.
و زمانیکه مردم می‌فهمند همسایه‌های آن‌ها
برق کمتری مصرف می‌کنند،
شروع به کمتر مصرف کردن می‌کنند.
رویکرد مشابهی که برای حضور مردم در
رای‌گیری و کمک به خیریه استفاده شده است
یا حتی استفاده دوباره
از حوله‌هایشان در هتل.
در این مورد چطور؟
اینجا روش دیگری برای
انتقال توقعات وجود دارد؛
خیلی ساده بگویید، «کار خوب را انجام بده»
درست در زمان مناسب.
این یکی چطور؟
این مورد تغییر شکل می‌دهد
و کارعادی برای خاموش کردن لامپ‌ها را
تبدیل به یک مشارکت
زیست محیطی می‌کند.
خط آخر اینکه، روش‌های بسیار متفاوتی
برای انجام این‌کار هست،
روش‌های بسیاری برای انتقال این توقعات.
فقط انجامش را فراموش نکنید.
و همین.
این چک لیست ماست.
بسیاری از شما روی مشکلاتی
با عواقب اجتماعی مهم کار می‌کنید،
و گاهی اوقات نیاز دارید به مردم
برای انجام کار خوب انگیزه بدهید.
ابزار‌هایی که امروز یاد گرفتید
در این‌کار به شما کمک می‌کنند.
و این ابزارها، نیاز به افزایش
سرمایهٔ بیشتری ندارند
یا اینکه تکنولوژی‌های
فانتزی‌تری به کار ببرید.
آن‌ها تنها نیازمند کنترل شهرت هستند.
با افزایش مشاهده شدن، از بین بردن بهانه‌ها
و انتقال توقعات.
متشکرم.
(تشویق)

TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.


© TED Conferences, LLC. All rights reserved.

چطور به دیگران انگیزه بدهیم
چطور به دیگران انگیزه بدهیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *