چطور خودشناسی کنیم

 
helpkade
چطور خودشناسی کنیم
چطور خودشناسی کنیم

وقتی که همواره سعی‌می‌کنید که کارهایی را انجام‌دهید که دیگران از شما انتظاردارند و یا در تلاش برای تحت تاثیر قراردادن یک دوست و یا همکار هستید خودشناسی واقعی برای شما بسیار دشوار می‌شود. زمانی را با خود خلوت‌کنید و در مورد رفتار و افکار خویش باندیشید و ببینید که شما واقعا چه کسی هستید. زمانی که به خودشناسی دست پیداکنید و خود واقعیتان را بشناسید، راحت‌تر می‌توانید روی کارها و برنامه‌هایتان تمرکزکنید زیرا شناخت بهتری نسبت به آنها بدست‌آورده‌اید. به یاد داشته‌ باشید تا زمانی که خودشناسی در شما اتفاق‌نیفتد احتمالا در به ثمر رساندن تصمیمات خود دچار سردرگمی خواهید شد زیرا نمی‌دانید راهی که در آن حرکت‌می‌کنید راه رسیدن به رشد و پیشرفت است یا خیر.

 

فهرست مطالب

 

اگر خود را بشناسید چه خوب، چه بد و چه زشت در این صورت می‌توانید خود را به عنوان اینکه واقعا چه کسی هستید را راحت‌تر بپذیرید. پذیرفتن برخی از ابعاد شخصیت خود همچون خجالتی‌بودن که ظاهر جنبه مثبتی ندارند برای شما همچون چالش خواهد بود. با این وجود اگر این بعد از شخصیت شما جزئی از وجود شماست در این صورت تکریم آن بجای انکار آن بسیار حائز اهمیت است. اگر درصدد انکار این بعد از شخصیت خود برآیید در اینصورت همواره با شما خواهد بود. پی‌بردن به مزایای خجالتی‌بودن، لذت‌بردن از آن و در جهت منافع‌خود از آن بهره‌بردن می‌تواند باعث‌شود که آن را بعنوان بخشی از وجود خویش با آغوش باز پذیرفته و متعاقبا دوست داشته باشید. پس از خود دوستی می‌توانید به سراغ پرورش، رشد دادن، توسعه‌، ترقی و بهبود آن بروید.چطور خودشناسی کنیم

خودآگاهی باعث استقلال فرد نسبت به نظر دیگران می‌شود. اگر بدانید که چه کارهایی برای شما موثر هستند (چه کارهایی به نفع شما و چه کارهایی به ضرر شما هستند) در این صورت فکرکردن در مورد اینکه دیگران چه قضاوتی در مورد شما می‌کنند و نصحیت‌های آنان کاملا بی‌ربط خواهد بود. در واقع شما بهتر از هر کس دیگری خودتان را می‌شناسید. خود شما مسئول افکار خویش هستید و شما نشان‌دهنده شخصیت خویش خواهید بود. استقلال و خودآگاهی با اعتماد بنفس در ارتباط هستند. از طریق خودشناسی و جایگاه خویش در زندگی می‌توانید به نوعی اعتماد بنفس قوی دست‌یابید.

همانطور که می‌دانیم از طریق دانش می‌توان به بینش و اعتمادبنفس رسید و از این طریق می‌توان پروسه تصمیم‌گیری (هم در موارد ساده و هم موارد پیچیده) را بسیار آسان و راحت کرد. پس از آنکه به بینش کامل برسید دیگر جایی برای شک و تردید باقی نمی‌ماند.

 

 

بخشی از خودشناسی مربوط‌می‌شود به دانستن این موضوع که چه چیزی باعث خوشحالی شما می‌شود. همگی ما خوشی و شادی را در چیزهای مختلفی می‌بینیم لذا امتحان‌کردن و فهمیدن اینکه چه چیزی شما را خوشحال‌می‌کند دارای اهمیت زیادی است. داشتن توانایی گفتن “این را دوست‌دارم” می‌تواند بخش عظیمی از هویت شما را شکل‌دهد از همین رو زمانی را با خود خلوت‌کرده و ببینید که چه چیزهایی به شما حس خوبی می‌دهند. گاهی چیزهای ساده‌ای همچون خوردن غذاهای متنوع، ورزش‌کردن، خواندن کتاب، کارکردن، سفر رفتن و غیره می‌تواند باعث آرامش و شادی شما شود. فهرستی ذهنی و یا کتبی از لذت‌های خود تهیه‌کنید. این فهرست می‌تواند شامل چیزهایی باشد که به شکل‌دهی شخصیت شما کمک‌می‌کند. راجع به اینکه چه غذاهایی دوست‌دارید بخورید، چه کارهایی دوست‌دارید در اوقات فراغت خود انجام‌دهید و از بودن با چه کسی لذت‌می‌برید خوب فکر‌کنید. سرگرمی‌های ما بیانگر چیزهایی زیادی در مورد شخصیت ما هستند لذا به این فکرکنید که چگونه اوقات فراغت خود را سپری‌می‌کنید و چه مفهومی می‌توانید از آن برداشت‌کنید. لازم به ذکر است که زیاد به خود سخت‌نگیرید و تنها در مورد سرگرمی‌ها و لذت‌های خویش تفکرکنید. در مورد سوال‌های زیر خوب فکر‌کنید:

آیا دوست‌دارید زمان زیادی را در بیرون از خانه باشید؟ بیشتر تنهایی را دوست‌دارید و یا در میان جمع‌بودن را؟ از فعالیت‌های جسمانی بیشتر لذت‌می‌برید و یا یک گوشه‌ای نشستن و کتاب‌خواندن؟

هرزگاهی این سوالات را در ذهنتان مرورکنید. ممکن‌است که به راحتی در یک مارپیچ منفی از کار زیاد گرفتارشوید و خواب کافی نداشته‌ باشید اما قبل از اینکه دیرشود در مورد این که چه چیزی به شما حس خوبی می‌دهد و از انجام چه کارهایی واقعا لذت‌می‌برید تامل‌کنید. داشتن یک لیست دم‌دست می‌تواند یک یادآوری مهم برای اولویت‌دادن به شادی و رفاه شما باشد. آیا تا به حال در مورد امتحان‌کردن چیز‌های جدید فکر‌کرده‌اید؟ چرا هر ماه در یک فعالیت جدید شرکت‌نمی‌کنید و سعی نمی‌کنید که صخره‌نوردی، یوگا و یا زومبا را یک بار هم که شده امتحان‌کنید؟ چه می‌دانید شاید از انجام چنین کارهایی خوشتان آمد! و شاید هم اصلا چنین کارهایی به مزاج شما ننشست. البته در هر صورت امتحان‌کردن چیزهای جدید برای شما مفید است و از این طریق به کاوش و جستجوی خود می‌پردازید.

 

دانستن این که از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید در شناخت واقعی خویش بسیار مهم است. در اغلب موارد ما سعی‌می‌کنیم و یا حداقل وانمودمی‌کنیم که از چیزهایی که خوشمان‌نمی‌آید لذت می‌بریم تا در مسیر سازگار با جامعه اطرافمان گام‌برداریم. در واقع از طریق محصورکردن خود در یک قالب اجتماعی به غم و غصه و صادق‌نبودن با خود می‌رسید که این اصلا چیز جالبی نیست. بجای این که به زور خودتان را در موقعیتی قراردهید راه‌های گفتن نه به چیزهایی که دوست‌ندارید را یادبگیرید. این می‌تواند بخش بزرگی از شخصیت شما باشد لذا از گفتن نه به رویدادهای خاصی که می‌دانید دوست‌ندارید خجالت‌نکشید. اگر چیزی هست که قبلا امتحان‌نکرده‌اید حتما به دنبال آن بروید و بخاطر داشته باشید که اگر می‌دانید انجام این کار تجربه‌ی خوبی برای شما نخواهد بود بدان نه بگویید. در آنچه که برای شما لذت‌بخش است راحت و مطئن‌باشید و این را بپذیرید که برخی از چیزها مناسب شما نیستند. بیاد داشته باشید که صرفا بخاطر این که از همه چیز لذت‌نمی‌برید باعث‌نمی‌شود که شما شخصی بی‌مزه و یا دوست‌نداشتنی باشید. منطقی باشید و بدانید که هرکسی از خوردن بعضی چیزها و یا انجام برخی کارها و گفتن یکسری چیزها خوشش‌نمی‌آید. دوست‌نداشتن برخی چیزها برای هر کسی کاملا عادی و طبیعی است و فهمیدن اینکه از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید می‌تواند کمک شایانی در شکل‌دهی زندگی بر محور علایق‌تان می‌کند. از طریق تشخیص خوب از بد می‌توانید به خودشناسی و چگونگی تقویت واقعی ذهن، جسم و روح خود دست‌یابید. آیا تا به حال در مورد تهیه فهرستی از چیزهایی که دوست‌ندارید چیزهایی که جنبه منفی دارند و می‌توانند در تایید مجدد شخصیتتان به شما کمک‌کنند فکر‌کرده‌اید؟ بجای اینکه سعی‌کنید جای دیگران باشید راه‌هایی برای پذیرفتن خود واقعی، چیزهایی که دوست‌ندارید و  غیره را یادبگیرید.

 

همگی ما با یکسری عقاید و ارزش‌هایی بزرگ‌می‌شویم که توسط والدین، شغل، مدرسه و دوستانمان در درون ما نهادینه‌می‌شوند. با بزرگ‌شدن ما، پایبندبودن به این ارزش‌ها بسیار راحت‌تر خواهد بود و هرگز به این فکرنمی‌کنید که آیا هنوز به آنها معتقدید یا نه. دستیابی به شناخت خود لزوما بدین معنا نیست که هر آنچه را که فکرمی‌کنید به آن باوردارید بپذیرید بلکه بیاموزید که نظرات و عقاید خود، مخصوصا عقایدی که بصورت ناآگاهانه و از طریق رشد و پرورش‌ وارد زندگی شما شده‌اند را به چالش‌بکشید. بسیاری از ما یکسری عقایدی دارم که بشدت تحت تاثیر دوران کودکی‌مان هستند و ممکن‌است دیگر بدان‌ها بی‌تفاوت‌ باشیم. به چیزهایی که برای شما مهم‌هستند خوب فکر‌کنید و ببینید که آیا هنوز هم ارزش‌های قبلی ربطی به زندگی امروزی شما بعنوان یک بزرگسالان دارند یا نه. بعنوان یک کودک، ممکن‌است که شما دوست‌داشته‌اید ازدواج‌کنید و بچه‌دار شوید اما شاید اکنون که در دوران بزرگسالی‌هستید به ازدواج همچون فشاری شدید نگاه‌کنید. اگر هنوز این همان چیزی است که از زندگی‌ می‌خواهید پس در پی برآورده‌کردن آن برآیید. اگر دید شما در مقایسه با کودکی‌تان عوض شده است پس بیاموزید که دوباره ارزش‌های خود را شکل‌دهید تا با امروز شما هماهنگ و سازگار باشد نه با گذشته‌تان. شاید بخواهید که بر روی شغلتان متمرکزشوید و فعلا قصدی برای بچه‌دار شدن نداشته‌ باشید لذا دست از اولویت‌های نوجوانی خود بکشید. بصورت ناخودآگاه این ارزش‌های گذشته که در حال حاضر با اعتقادات فعلی شما در تقابل هستند، ممکن‌است باعث احساس کمبود و ناراحتی در شما شوند بنابراین آنها را از ذهن خود بیرون‌کنید. ارزش‌های جدید بیابید که با زندگی کنونی شما سازگار باشد و کارهایی را انجام‌دهید که واقعا از نظر شما ارزشمند هستند. از خودتان بپرسید که چه چیزی در زندگی برای من مهم است؟ فهرستی از چیزهایی که در زندگی برای شما در اولویت هستند را تهیه‌کنید و در مورد دلیل اهمیت آنها در زندگیتان فکرکنید.

 

دانستن این که در چه کارهایی مهارت دارید بخشی مهمی از شخصیت شما است لذا مدتی را صرف فکرکردن به این موضوع‌ کنید و مطمئن‌شوید که خودتان را جدی بگیرید. احساس موفقیت به شکل‌های مختلفی خود را در زندگی افراد نشان‌می‌دهد بنابراین فکرنکنید که پاسخ‌ شما باید حتما با کارتان و یا ثروت‌ شما مرتبط باشد. به چیزهایی فکرکنید که در انجام آنها مهارت دارید، چیزهایی که افراد بخاطر آن شما را تحسین‌می‌کنند و محیطی پیشرفت و ترقی می‌کنید. آگاهی از کارهایی که در انجام آن مهارت دارید بخش عظیمی از هویت شما را تشکیل‌می‌دهد از همین رو از خودتان بپرسید که چه چیزی شما را در بهترین وضع و عملکرد قرارمی‌دهد؟ شاید در ابتدا فکرکردن به مهارت‌هایتان سخت و دشوار باشد اما اندکی فکر‌کنید می‌بینید که لیست مهارت‌هایتان بسیار بزرگتر از آنچه خواهد بود که در ابتدا فکرمی‌کردید. از نظر برخی از افراد مهارت داشتن‌ در شغل‌ خود در صدر فهرست مهارت‌هایشان است و از نظر برخی دیگر از افراد یک شنونده‌ی خوب و دلسوز بودن چیزی است که در اولویت قرار دارد. یک گوشه بنشینید و مدتی را صرف ارزیابی زندگی‌ و خود کنید. این ارزیابی می‌تواند از اینکه چه کاری می‌کنید و چه ویژگی‌های شخصیتی دارید تا رفتار شما در برخورد با دیگران به چه شکلی است را دربرگیرد. اگر در این زمینه مشکل دارید می‌توانید از یکی از دوستان نزدیک و یا اعضای خانواده خود کمک‌ بخواهید. بخاطر داشته باشید که هدف از انجام این کار داشتن دیدی مثبت است! از خودتان بپرسید که چه مشخصه‌های شخصیتی دارید که از نظر شما ارزشمند هستند. به چیزهایی بیندیشید که دیگران بخاطر آن شما را تحسین‌می‌کنند مثلا داشتن یک دوست خوب، داشتن صدای خوب برای آواز خواندن و یا امین و قابل‌اعتماد بودن. تا آنجایی که می‌توانید فهرست مهارتهایتان را بلند و طولانی کنید و زمانی که یک روز بدی داشتید و یا در مورد خود واقعیتان از خودتان سوال کردید در مورد این فهرست بازنگری‌کنید.

 

می‌دانیم که در مورد شما حرف‌می‌زنیم اما گاهی دید ما نسبت به دیگران می‌تواند دید ما نسبت به خودمان را بطور اساسی تغییردهد. در دنیایی از رسانه‌های جمعی و عکس‌های رقابتی دائما در حال مقایسه خود و زندگیمان با دیگران هستیم. خیلی راحت می‌توان گرفتار رسانه‌های جمعی شد و از خود پرسید که چرا زندگی ما مانند افرادی که در اینستاگرام دنبال‌می‌کنیم جالب و هیجان‌انگیز نیست اما فراموش‌نکنید که این طرز تفکر خطرناک است. بسیاری از ما بر اثر آنچه که دیگران در زندگیشان انجام‌می‌دهند احساس ناامنی و یا تهدید‌می‌کنیم و این تهدید تنها از طریق صفحه نمایش تلفن نیست بلکه عواقبی بزرگتر از آن دارد. ممکن‌است که از خودمان بپرسیم که چرا دیگران ارتقایی که ما خواهانش‌ بودیم را گرفته‌اند؛ چرا ما نمی‌توانیم به همانند دیگران خیلی زود وزن کم کنیم؟ بخشی از دستیابی به خودشناسی این است که انتظارات ناسالم و فشارها را از خود دورکنیم و از آنچه که هستیم لذت‌ببریم. سعی‌نکنید که تبدیل به شخصی شوید که دیگران می‌خواهند و یا از شما انتظار دارید و خود واقعیتان در این لحظه را بپذیرید. خیلی راحت می‌توان گرفتار زندگی دیگران شد اما از این فرصت به نفع خود استفاده‌کنید- در صورت ممکن، اگر به چیزی غبطه‌می‌خورید برای بدست‌آوردن آن تلاش‌کنید و راه‌ رسیدن به آن را بیاموزید. اگر گرفتن آن ترفیع واقعا برای شما مهم است پس با رئیس خود صحبت‌کنید و از وی در مورد عملکردتان بازخورد بخواهید تا برای دفعه بعد آمادگی داشته باشید و غرق در دل خود نباشید. راهی بیابید تا این حس حسادت را به چیزی سازنده تبدیل‌کنید. تهیه فهرست راهی خوب برای ارتباط با خودتان است لذا در مورد سوال‌هایی که تاکنون در مورد آنها بحث‌کردیم فکر‌کرده و تمامی ابعاد شخصیتی و زندگی خود را که دوست‌دارید را جشن‌بگیرید. راه‌هایی برای تقویت عزت‌نفس خود بیابید و دلیل کامل‌بودن خود به همان‌گونه که هستید را به خودتان یادآورشوید.

 

طرز رفتار ما به چیزهای زیادی بستگی‌دارد و تا حد زیادی شخصیت ما را شکل‌می‌دهد. در مورد چیزهایی که به شما انگیزه‌می‌دهند تا به طرز خاصی رفتارکنید فکرکنید. آیا چیزی که به شما انگیزه‌می‌دهد مسئله مالی است؟ به دلسوزی و مهر و محبت ربط دارد؟ یا صرفا یک میلی شخصی برای بهترین بودن است؟ صرف نظر از این که چه چیزی به شما  انگیزه‌می‌دهد سعی‌کنید که یادبگیرید که برای آن ارزش‌ قائل‌شوید و در مورد آن خوب فکرکنید. از طریق پی‌بردن به انگیزه‌هایتان می‌توانید راه‌های موثری برای انگیزه‌دادن به خودتان در انجام فعالیت‌ها و یا پروژه‌های جدید پیداکنید. به امور روزمره خود و آنچه در شما شور و اشتیاق ایجادمی‌کنید فکرکنید. آیا هر روز صبح زود از خواب بیدارمی‌شوید و یا بار هر بار زنگ‌خوردن ساعت بیداری آن را به تعویق می‌اندازید تا اندکی بیشتر بخوابید؟ آیا در شرایط تحت فشار بازده و عملکرد خوبی دارید؟ یا یک برنامه‌ریز حساس و بادقت هستید؟ آیا به راحتی از کار خود راضی و خوشنود می‌شوید یا باید وقت زیادی را صرف کاری‌کنید تا حس رضایت به شما دست‌دهد؟ فکرکردن در مورد این ابعاد زندگی خود بسیار حائز اهمیت است زیرا این امکان را برای شما فراهم‌می‌کند تا به خودشناسی دست یابید. همچنین از این طریق فرصتی بدست‌می‌‌آورید تا در مورد انتخاب‌های کنونی زندگی خود میزان سالم‌بودن این انتخاب‌ها خوب فکرکنید. دانستن این که چه چیزی در زندگی به شما انگیزه‌می‌دهد (می‌تواند کار، دوستی و یا داشتن یک رابطه باشد) می‌تواند تاثیر بسزایی بر روی سلامت شما بگذارد لذا ارزش‌ این را دارید که مدتی را صرف فکرکردن به آن کنید. فهرستی از چیزهایی که در زندگی به شما امید و انگیزه‌می‌دهد، تهیه‌کنید. این فهرست می‌تواند شامل خوشحال‌کردن شریک زندگی خود، داشتن حس رقابت و یا صرف یک نوشیدنی پس از یک روز سخت کاری باشد.

 

 این که اکنون ما چه کسی هستیم تا حد زیادی به دوران جوانیمان برمی‌گردد. تجارب شما در دوران کودکی و سالهای نوجوانی تاثیر زیادی بر روی نگرش شما نسبت به دنیای پیرامون و عملکرد شما در آن دارد. رابطه شما با خانواده‌ و دوستانتان همگی نقش بسزایی در شخصیت شما در بزرگسالی دارد. این تاثیر می‌تواند مثبت باشد (مثلا پدرم بسیار خلاق بود و من هم امروز مثل او خلاق هستم) اما مسلما می‌تواند اثر مخرب نیز به همراه داشته باشد. در مورد رفتار کنونی خود و اینکه چه رابطه‌ای با گذشته شما دارند، بیندیشید زیرا این کار به شما کمک‌می‌کند تا تکه‌های پازلی که سازنده‌ی شما هستند را در کنار هم بگذارید. دانستن دلیل رفتارهایتان می‌تواند نقطه آغازی برای سفر در زمان باشد اما سوال‌هایی که عواطف ما را تحریک‌می‌کنند و ما از خودمان می‌پرسیم غالبا سوال‌هایی هستند که حتما باید پرسیده‌شوند. از طریق کاوش در مورد چیزهایی در گذشته خویش که احتمالا در ناخودآگاه ما پنهان شده‌اند این فرصت برای ما فراهم‌می‌شود تا بیشتر در مورد خود شناخت پیداکنیم. بصورت روزانه یادداشت‌برداری‌کنید و الگوهای رفتاری خاصی در خود بسازید و سعی‌کنید تا پیوندی بین آنها با وقایع گذشته پیداکنید. اگر انجام چنین کاری دشوار است از یکی از دوستان صمیمی و یا یک نفر قابل اعتماد کمک‌بگیرید و هر آنچه را که از دوران کودکی خود بیادمی‌آورید را با صدای بلند به زبان بیاورید. شاید در پایان از نتیجه کار شگفت‌زده شوید.

 

 در پایان روز لازم است که به خودتان ایمان داشته باشید. باور و اعتماد به خودتان غالبا ناشی از ارزش‌های عمومی شما در زندگی و آنچه که از منظر شما مهم است و آنچه به شما حس خوبی می‌دهد و در شما انگیزه‌ ایجادمی‌کند، می‌باشد. فراموش‌نکنید که شما انسان هستید و دارای قدرت و آزادی عمل برای ایجاد تغییر در خود می‌باشید. هرگز برای تغییردادن سبک زندگی دیر نیست. دارایی‌های دائمی زندگی شما به خود شما بستگی دارد.  شما می‌توانید به اعتقادات مذهبی خود پایبند باشید یا در رویای این باشید که روزی بیایید و کسب و کار خودتان را داشته باشید و بجای نقاشی‌کردن، ورزش‌کردن را برای پزکردن اوقات فراغت خود انتخاب‌کنید. بخشی از خودشناسی مربوط می‌شود که حس خوشنودی و رضایت از انتخاب‌های خود است و این امر زمانی محقق‌می‌شود که باورکنید که همه چیز موقتی است مگر اینکه خودتان بخواهید آن را دائمی‌کنید. با پرسیدن از خودتان و فکرکردن در مورد اینکه چه می‌خواهید با زندگیتان انجام‌دهید راه تغییر احتمالی در خودتان را بازمی‌کنید. می‌توانید در همان راه و مسیر قبلی خود بمانید و در صورت تمایل مسیر خود را به سمت انتخاب‌های سالم‌تر تغییردهید و این زیبایی زندگی است.

 

 

یکی از روش‌هایی که می‌تواند درک خوبی نسبت به خودتان در شما ایجاد‌کند این است که نظر خانواده و دوستان نزدیکتان را درباره خود جویا‌ شوید. پدر و مادر، خواهر و برادر و دوستانی که مدام با آن‌ها در ارتباط هستید خیلی خوب شمارا می‌شناسند و چیزی‌هایی را در شما می‌بینند که شاید خودتان یا از آن‌ها آگاه نیستید یا خیلی به آن اهمیت نمی‌دهید. فهرستی از نظرات آن‌ها را تهیه‌کنید و در قالب دو دسته نقاط ضعف و نقاط قوت سعی‌کنید آن‌ها را بهبود ببخشید یا اصلاح‌کنید.

 

کتاب‌هایی نیز در زمینه خودشناسی وجود دارند که می‌توانند در شناخت شما نسبت به خودتان بسیار کمک‌کننده باشند. این کتاب‌ها به‌صورت گام‌به‌گام و عملی به شما نشان‌می‌دهند که چگونه می‌توانید به بهترین شکل به شخصیت خود دست پیدا کنید. با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت می‌توانید انتشارات معتبر در زمینه روانشناسی را پیداکرده و نگاهی به بخش کتب خودشناسی بیاندازید. سعی‌کنید این نوع کتاب‌ها را از هر انتشاراتی تهیه‌نکنید و قبل از خرید حتماً از پشتوانه علمی آن کتاب مطمئن‌شوید.

 

یکی از رایج‌ترین راه‌ها برای خودشناسی، پرکردن پرسشنامه‌ها و آزمون‌های روانی است. شاید در سایت‌های مختلف تبلیغاتی را دیده‌اید که می‌گویند فقط در 5 دقیقه شخصیت واقعی خود را بشناسید. خوب متأسفانه این تبلیغات اکثراً دروغ است و هیچ اساس علمی ندارند. مانند بخش قبل که گفته شد حتماً در انتخاب کتاب دقت کنید در این بخش هم باید تکرارکنیم که هر پرسشنامه‌ای را برای شناخت شخصیت خود پر نکنید. چند مورد از معتبرترین و مطرح‌ترین پرسشنامه‌ها در زمینه روانشناسی و خودشناسی عبارت‌اند از: پرسشنامه ۵ عاملی نئو، پرسشنامه کتل، آزمون MMPI،MBTI و پرسشنامه طرحواره . از بین موارد مطرح‌شده جز آزمون MMPI تمام موارد دیگر را می‌توانید خودتان انجام داده و نتیجه را بررسی‌کنید اما پیشنهاد ما به شما کمک‌گرفتن از روانشناسی است که کارش سال‌ها اجرا و تفسیر این آزمون‌ها می‌باشد چرا که انجام و تفسیر ظاهری این آزمون‌ها به تنهایی کافی نیست و به خود شناسی شما کمک چندانی نمی‌کند. بلکه زمانی بیشتر ارزشمند است که توسط یک روانشناس به صورت عمیق و ریشه‌ای بررسی‌شود.

شما به دلایل مختلفی می‌توانید به روانشناس یا مشاور مراجعه‌کنید و از او در امور مختلف راهنمایی‌بگیرید. یکی از این امور می‌تواند مربوط به رشد شخصی باشد. یعنی افرادی که لزوما بیماری یا اختلال خاصی ندارند اما برای اینکه بیشتر خودشان را بشناسند و بتوانند در زندگی بیشتر پیشرفت‌کنند از یک مشاور متخصص کمک‌می‌گیرند. روانشناس به دو طریق می‌تواند در این زمینه به شما کمک‌کند. از طریق مصاحبه و یا اجرای آزمون‌ها. مصاحبه به معنای گرفتن شرح حال است. یعنی روانشناس اطلاعاتی درباره زندگی شخصی شما می‌گیرد و متناسب با آن برنامه و تکالیفی در اختیار شما قرار می‌دهد. آزمون‌های روانی ابزارهایی هستند که در کنار مصاحبه به کمک روانشناس می‌آیند و شخصیت شما را به صورت عدد و رقم به روانشناس نشان‌می‌دهند و او با توجه به شرح حالی که از شما گرفته بود این آزمون ها را تفسیر‌می‌کند. اینکه روانشناس از چه آزمونی برای شما استفاده‌کند بستگی به رویکرد درمانی‌اش دارد.

 

دستیابی به خودشناسی یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای داشتن یک زندگی آرام و با برنامه است. زمانی که شما خودتان را بشناسید می‌دانید که باید در کدام مسیر گام بردارید. ما معمولا به دلیل پیدا‌کردن راه‌های دوست داشتن خودمان، دستیابی به استقلال و تصمیم‌گیری درست در زندگی باید به درک درستی از خودمان برسیم. اما خودشناسی راه‌هایی دارد که شما با صرف اندکی وقت و حوصله می‌توانید به‌راحتی به درک درستی از خودتان برسید. بدانید که به چه چیزهایی علاقه‌مند هستید و آن‌ها را دنبال‌کنید، از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید خود را ملزم به انجام آن‌ها نکنید و اگر ممکن است رهایشان کنید، به دنبال ارزش‌های خود باشید و بدانید از زندگی چه می‌خواهید، در چه‌کارهایی مهارت دارید؟ آن‌ها را تقویت‌کنید، چه چیزهایی در دیگران وجود دارد که شما آن‌ها را تحسین‌می‌کنید؟ همان را در خودتان هم ایجاد‌کنید. چه چیزهایی در زندگی به شما انگیزه‌می‌دهند، به خودتان اعتماد داشته باشید و دنبال اهدافتان بروید. اما در کنار تمام این روش‌ها پرسیدن نظر خانواده و دوستان صمیمی درباره خودتان، استفاده از کتاب‌های خودیار و انجام آزمون‌های شخصیت شناسی و مراجعه به مشاور می‌تواند فرایند خودشناسی شما را تسهیل و تسریع کند. 

عشقت رو جذب کن

چطور خودشناسی کنیم

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

386 بازدید

449 بازدید

415 بازدید

419 بازدید

416 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

خیلی خوب ومفید بود خیلی ممنون

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

وقتی که همواره سعی‌می‌کنید که کارهایی را انجام‌دهید که دیگران از شما انتظاردارند و یا در تلاش برای تحت تاثیر قراردادن یک دوست و یا همکار هستید خودشناسی واقعی برای شما بسیار دشوار می‌شود. زمانی را با خود خلوت‌کنید و در مورد رفتار و افکار خویش باندیشید و ببینید که شما واقعا چه کسی هستید. زمانی که به خودشناسی دست پیداکنید و خود واقعیتان را بشناسید، راحت‌تر می‌توانید روی کارها و برنامه‌هایتان تمرکزکنید زیرا شناخت بهتری نسبت به آنها بدست‌آورده‌اید. به یاد داشته‌ باشید تا زمانی که خودشناسی در شما اتفاق‌نیفتد احتمالا در به ثمر رساندن تصمیمات خود دچار سردرگمی خواهید شد زیرا نمی‌دانید راهی که در آن حرکت‌می‌کنید راه رسیدن به رشد و پیشرفت است یا خیر.

 

فهرست مطالب

 

اگر خود را بشناسید چه خوب، چه بد و چه زشت در این صورت می‌توانید خود را به عنوان اینکه واقعا چه کسی هستید را راحت‌تر بپذیرید. پذیرفتن برخی از ابعاد شخصیت خود همچون خجالتی‌بودن که ظاهر جنبه مثبتی ندارند برای شما همچون چالش خواهد بود. با این وجود اگر این بعد از شخصیت شما جزئی از وجود شماست در این صورت تکریم آن بجای انکار آن بسیار حائز اهمیت است. اگر درصدد انکار این بعد از شخصیت خود برآیید در اینصورت همواره با شما خواهد بود. پی‌بردن به مزایای خجالتی‌بودن، لذت‌بردن از آن و در جهت منافع‌خود از آن بهره‌بردن می‌تواند باعث‌شود که آن را بعنوان بخشی از وجود خویش با آغوش باز پذیرفته و متعاقبا دوست داشته باشید. پس از خود دوستی می‌توانید به سراغ پرورش، رشد دادن، توسعه‌، ترقی و بهبود آن بروید.چطور خودشناسی کنیم

خودآگاهی باعث استقلال فرد نسبت به نظر دیگران می‌شود. اگر بدانید که چه کارهایی برای شما موثر هستند (چه کارهایی به نفع شما و چه کارهایی به ضرر شما هستند) در این صورت فکرکردن در مورد اینکه دیگران چه قضاوتی در مورد شما می‌کنند و نصحیت‌های آنان کاملا بی‌ربط خواهد بود. در واقع شما بهتر از هر کس دیگری خودتان را می‌شناسید. خود شما مسئول افکار خویش هستید و شما نشان‌دهنده شخصیت خویش خواهید بود. استقلال و خودآگاهی با اعتماد بنفس در ارتباط هستند. از طریق خودشناسی و جایگاه خویش در زندگی می‌توانید به نوعی اعتماد بنفس قوی دست‌یابید.

همانطور که می‌دانیم از طریق دانش می‌توان به بینش و اعتمادبنفس رسید و از این طریق می‌توان پروسه تصمیم‌گیری (هم در موارد ساده و هم موارد پیچیده) را بسیار آسان و راحت کرد. پس از آنکه به بینش کامل برسید دیگر جایی برای شک و تردید باقی نمی‌ماند.

 

 

بخشی از خودشناسی مربوط‌می‌شود به دانستن این موضوع که چه چیزی باعث خوشحالی شما می‌شود. همگی ما خوشی و شادی را در چیزهای مختلفی می‌بینیم لذا امتحان‌کردن و فهمیدن اینکه چه چیزی شما را خوشحال‌می‌کند دارای اهمیت زیادی است. داشتن توانایی گفتن “این را دوست‌دارم” می‌تواند بخش عظیمی از هویت شما را شکل‌دهد از همین رو زمانی را با خود خلوت‌کرده و ببینید که چه چیزهایی به شما حس خوبی می‌دهند. گاهی چیزهای ساده‌ای همچون خوردن غذاهای متنوع، ورزش‌کردن، خواندن کتاب، کارکردن، سفر رفتن و غیره می‌تواند باعث آرامش و شادی شما شود. فهرستی ذهنی و یا کتبی از لذت‌های خود تهیه‌کنید. این فهرست می‌تواند شامل چیزهایی باشد که به شکل‌دهی شخصیت شما کمک‌می‌کند. راجع به اینکه چه غذاهایی دوست‌دارید بخورید، چه کارهایی دوست‌دارید در اوقات فراغت خود انجام‌دهید و از بودن با چه کسی لذت‌می‌برید خوب فکر‌کنید. سرگرمی‌های ما بیانگر چیزهایی زیادی در مورد شخصیت ما هستند لذا به این فکرکنید که چگونه اوقات فراغت خود را سپری‌می‌کنید و چه مفهومی می‌توانید از آن برداشت‌کنید. لازم به ذکر است که زیاد به خود سخت‌نگیرید و تنها در مورد سرگرمی‌ها و لذت‌های خویش تفکرکنید. در مورد سوال‌های زیر خوب فکر‌کنید:

آیا دوست‌دارید زمان زیادی را در بیرون از خانه باشید؟ بیشتر تنهایی را دوست‌دارید و یا در میان جمع‌بودن را؟ از فعالیت‌های جسمانی بیشتر لذت‌می‌برید و یا یک گوشه‌ای نشستن و کتاب‌خواندن؟

هرزگاهی این سوالات را در ذهنتان مرورکنید. ممکن‌است که به راحتی در یک مارپیچ منفی از کار زیاد گرفتارشوید و خواب کافی نداشته‌ باشید اما قبل از اینکه دیرشود در مورد این که چه چیزی به شما حس خوبی می‌دهد و از انجام چه کارهایی واقعا لذت‌می‌برید تامل‌کنید. داشتن یک لیست دم‌دست می‌تواند یک یادآوری مهم برای اولویت‌دادن به شادی و رفاه شما باشد. آیا تا به حال در مورد امتحان‌کردن چیز‌های جدید فکر‌کرده‌اید؟ چرا هر ماه در یک فعالیت جدید شرکت‌نمی‌کنید و سعی نمی‌کنید که صخره‌نوردی، یوگا و یا زومبا را یک بار هم که شده امتحان‌کنید؟ چه می‌دانید شاید از انجام چنین کارهایی خوشتان آمد! و شاید هم اصلا چنین کارهایی به مزاج شما ننشست. البته در هر صورت امتحان‌کردن چیزهای جدید برای شما مفید است و از این طریق به کاوش و جستجوی خود می‌پردازید.

 

دانستن این که از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید در شناخت واقعی خویش بسیار مهم است. در اغلب موارد ما سعی‌می‌کنیم و یا حداقل وانمودمی‌کنیم که از چیزهایی که خوشمان‌نمی‌آید لذت می‌بریم تا در مسیر سازگار با جامعه اطرافمان گام‌برداریم. در واقع از طریق محصورکردن خود در یک قالب اجتماعی به غم و غصه و صادق‌نبودن با خود می‌رسید که این اصلا چیز جالبی نیست. بجای این که به زور خودتان را در موقعیتی قراردهید راه‌های گفتن نه به چیزهایی که دوست‌ندارید را یادبگیرید. این می‌تواند بخش بزرگی از شخصیت شما باشد لذا از گفتن نه به رویدادهای خاصی که می‌دانید دوست‌ندارید خجالت‌نکشید. اگر چیزی هست که قبلا امتحان‌نکرده‌اید حتما به دنبال آن بروید و بخاطر داشته باشید که اگر می‌دانید انجام این کار تجربه‌ی خوبی برای شما نخواهد بود بدان نه بگویید. در آنچه که برای شما لذت‌بخش است راحت و مطئن‌باشید و این را بپذیرید که برخی از چیزها مناسب شما نیستند. بیاد داشته باشید که صرفا بخاطر این که از همه چیز لذت‌نمی‌برید باعث‌نمی‌شود که شما شخصی بی‌مزه و یا دوست‌نداشتنی باشید. منطقی باشید و بدانید که هرکسی از خوردن بعضی چیزها و یا انجام برخی کارها و گفتن یکسری چیزها خوشش‌نمی‌آید. دوست‌نداشتن برخی چیزها برای هر کسی کاملا عادی و طبیعی است و فهمیدن اینکه از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید می‌تواند کمک شایانی در شکل‌دهی زندگی بر محور علایق‌تان می‌کند. از طریق تشخیص خوب از بد می‌توانید به خودشناسی و چگونگی تقویت واقعی ذهن، جسم و روح خود دست‌یابید. آیا تا به حال در مورد تهیه فهرستی از چیزهایی که دوست‌ندارید چیزهایی که جنبه منفی دارند و می‌توانند در تایید مجدد شخصیتتان به شما کمک‌کنند فکر‌کرده‌اید؟ بجای اینکه سعی‌کنید جای دیگران باشید راه‌هایی برای پذیرفتن خود واقعی، چیزهایی که دوست‌ندارید و  غیره را یادبگیرید.

 

همگی ما با یکسری عقاید و ارزش‌هایی بزرگ‌می‌شویم که توسط والدین، شغل، مدرسه و دوستانمان در درون ما نهادینه‌می‌شوند. با بزرگ‌شدن ما، پایبندبودن به این ارزش‌ها بسیار راحت‌تر خواهد بود و هرگز به این فکرنمی‌کنید که آیا هنوز به آنها معتقدید یا نه. دستیابی به شناخت خود لزوما بدین معنا نیست که هر آنچه را که فکرمی‌کنید به آن باوردارید بپذیرید بلکه بیاموزید که نظرات و عقاید خود، مخصوصا عقایدی که بصورت ناآگاهانه و از طریق رشد و پرورش‌ وارد زندگی شما شده‌اند را به چالش‌بکشید. بسیاری از ما یکسری عقایدی دارم که بشدت تحت تاثیر دوران کودکی‌مان هستند و ممکن‌است دیگر بدان‌ها بی‌تفاوت‌ باشیم. به چیزهایی که برای شما مهم‌هستند خوب فکر‌کنید و ببینید که آیا هنوز هم ارزش‌های قبلی ربطی به زندگی امروزی شما بعنوان یک بزرگسالان دارند یا نه. بعنوان یک کودک، ممکن‌است که شما دوست‌داشته‌اید ازدواج‌کنید و بچه‌دار شوید اما شاید اکنون که در دوران بزرگسالی‌هستید به ازدواج همچون فشاری شدید نگاه‌کنید. اگر هنوز این همان چیزی است که از زندگی‌ می‌خواهید پس در پی برآورده‌کردن آن برآیید. اگر دید شما در مقایسه با کودکی‌تان عوض شده است پس بیاموزید که دوباره ارزش‌های خود را شکل‌دهید تا با امروز شما هماهنگ و سازگار باشد نه با گذشته‌تان. شاید بخواهید که بر روی شغلتان متمرکزشوید و فعلا قصدی برای بچه‌دار شدن نداشته‌ باشید لذا دست از اولویت‌های نوجوانی خود بکشید. بصورت ناخودآگاه این ارزش‌های گذشته که در حال حاضر با اعتقادات فعلی شما در تقابل هستند، ممکن‌است باعث احساس کمبود و ناراحتی در شما شوند بنابراین آنها را از ذهن خود بیرون‌کنید. ارزش‌های جدید بیابید که با زندگی کنونی شما سازگار باشد و کارهایی را انجام‌دهید که واقعا از نظر شما ارزشمند هستند. از خودتان بپرسید که چه چیزی در زندگی برای من مهم است؟ فهرستی از چیزهایی که در زندگی برای شما در اولویت هستند را تهیه‌کنید و در مورد دلیل اهمیت آنها در زندگیتان فکرکنید.

 

دانستن این که در چه کارهایی مهارت دارید بخشی مهمی از شخصیت شما است لذا مدتی را صرف فکرکردن به این موضوع‌ کنید و مطمئن‌شوید که خودتان را جدی بگیرید. احساس موفقیت به شکل‌های مختلفی خود را در زندگی افراد نشان‌می‌دهد بنابراین فکرنکنید که پاسخ‌ شما باید حتما با کارتان و یا ثروت‌ شما مرتبط باشد. به چیزهایی فکرکنید که در انجام آنها مهارت دارید، چیزهایی که افراد بخاطر آن شما را تحسین‌می‌کنند و محیطی پیشرفت و ترقی می‌کنید. آگاهی از کارهایی که در انجام آن مهارت دارید بخش عظیمی از هویت شما را تشکیل‌می‌دهد از همین رو از خودتان بپرسید که چه چیزی شما را در بهترین وضع و عملکرد قرارمی‌دهد؟ شاید در ابتدا فکرکردن به مهارت‌هایتان سخت و دشوار باشد اما اندکی فکر‌کنید می‌بینید که لیست مهارت‌هایتان بسیار بزرگتر از آنچه خواهد بود که در ابتدا فکرمی‌کردید. از نظر برخی از افراد مهارت داشتن‌ در شغل‌ خود در صدر فهرست مهارت‌هایشان است و از نظر برخی دیگر از افراد یک شنونده‌ی خوب و دلسوز بودن چیزی است که در اولویت قرار دارد. یک گوشه بنشینید و مدتی را صرف ارزیابی زندگی‌ و خود کنید. این ارزیابی می‌تواند از اینکه چه کاری می‌کنید و چه ویژگی‌های شخصیتی دارید تا رفتار شما در برخورد با دیگران به چه شکلی است را دربرگیرد. اگر در این زمینه مشکل دارید می‌توانید از یکی از دوستان نزدیک و یا اعضای خانواده خود کمک‌ بخواهید. بخاطر داشته باشید که هدف از انجام این کار داشتن دیدی مثبت است! از خودتان بپرسید که چه مشخصه‌های شخصیتی دارید که از نظر شما ارزشمند هستند. به چیزهایی بیندیشید که دیگران بخاطر آن شما را تحسین‌می‌کنند مثلا داشتن یک دوست خوب، داشتن صدای خوب برای آواز خواندن و یا امین و قابل‌اعتماد بودن. تا آنجایی که می‌توانید فهرست مهارتهایتان را بلند و طولانی کنید و زمانی که یک روز بدی داشتید و یا در مورد خود واقعیتان از خودتان سوال کردید در مورد این فهرست بازنگری‌کنید.

 

می‌دانیم که در مورد شما حرف‌می‌زنیم اما گاهی دید ما نسبت به دیگران می‌تواند دید ما نسبت به خودمان را بطور اساسی تغییردهد. در دنیایی از رسانه‌های جمعی و عکس‌های رقابتی دائما در حال مقایسه خود و زندگیمان با دیگران هستیم. خیلی راحت می‌توان گرفتار رسانه‌های جمعی شد و از خود پرسید که چرا زندگی ما مانند افرادی که در اینستاگرام دنبال‌می‌کنیم جالب و هیجان‌انگیز نیست اما فراموش‌نکنید که این طرز تفکر خطرناک است. بسیاری از ما بر اثر آنچه که دیگران در زندگیشان انجام‌می‌دهند احساس ناامنی و یا تهدید‌می‌کنیم و این تهدید تنها از طریق صفحه نمایش تلفن نیست بلکه عواقبی بزرگتر از آن دارد. ممکن‌است که از خودمان بپرسیم که چرا دیگران ارتقایی که ما خواهانش‌ بودیم را گرفته‌اند؛ چرا ما نمی‌توانیم به همانند دیگران خیلی زود وزن کم کنیم؟ بخشی از دستیابی به خودشناسی این است که انتظارات ناسالم و فشارها را از خود دورکنیم و از آنچه که هستیم لذت‌ببریم. سعی‌نکنید که تبدیل به شخصی شوید که دیگران می‌خواهند و یا از شما انتظار دارید و خود واقعیتان در این لحظه را بپذیرید. خیلی راحت می‌توان گرفتار زندگی دیگران شد اما از این فرصت به نفع خود استفاده‌کنید- در صورت ممکن، اگر به چیزی غبطه‌می‌خورید برای بدست‌آوردن آن تلاش‌کنید و راه‌ رسیدن به آن را بیاموزید. اگر گرفتن آن ترفیع واقعا برای شما مهم است پس با رئیس خود صحبت‌کنید و از وی در مورد عملکردتان بازخورد بخواهید تا برای دفعه بعد آمادگی داشته باشید و غرق در دل خود نباشید. راهی بیابید تا این حس حسادت را به چیزی سازنده تبدیل‌کنید. تهیه فهرست راهی خوب برای ارتباط با خودتان است لذا در مورد سوال‌هایی که تاکنون در مورد آنها بحث‌کردیم فکر‌کرده و تمامی ابعاد شخصیتی و زندگی خود را که دوست‌دارید را جشن‌بگیرید. راه‌هایی برای تقویت عزت‌نفس خود بیابید و دلیل کامل‌بودن خود به همان‌گونه که هستید را به خودتان یادآورشوید.

 

طرز رفتار ما به چیزهای زیادی بستگی‌دارد و تا حد زیادی شخصیت ما را شکل‌می‌دهد. در مورد چیزهایی که به شما انگیزه‌می‌دهند تا به طرز خاصی رفتارکنید فکرکنید. آیا چیزی که به شما انگیزه‌می‌دهد مسئله مالی است؟ به دلسوزی و مهر و محبت ربط دارد؟ یا صرفا یک میلی شخصی برای بهترین بودن است؟ صرف نظر از این که چه چیزی به شما  انگیزه‌می‌دهد سعی‌کنید که یادبگیرید که برای آن ارزش‌ قائل‌شوید و در مورد آن خوب فکرکنید. از طریق پی‌بردن به انگیزه‌هایتان می‌توانید راه‌های موثری برای انگیزه‌دادن به خودتان در انجام فعالیت‌ها و یا پروژه‌های جدید پیداکنید. به امور روزمره خود و آنچه در شما شور و اشتیاق ایجادمی‌کنید فکرکنید. آیا هر روز صبح زود از خواب بیدارمی‌شوید و یا بار هر بار زنگ‌خوردن ساعت بیداری آن را به تعویق می‌اندازید تا اندکی بیشتر بخوابید؟ آیا در شرایط تحت فشار بازده و عملکرد خوبی دارید؟ یا یک برنامه‌ریز حساس و بادقت هستید؟ آیا به راحتی از کار خود راضی و خوشنود می‌شوید یا باید وقت زیادی را صرف کاری‌کنید تا حس رضایت به شما دست‌دهد؟ فکرکردن در مورد این ابعاد زندگی خود بسیار حائز اهمیت است زیرا این امکان را برای شما فراهم‌می‌کند تا به خودشناسی دست یابید. همچنین از این طریق فرصتی بدست‌می‌‌آورید تا در مورد انتخاب‌های کنونی زندگی خود میزان سالم‌بودن این انتخاب‌ها خوب فکرکنید. دانستن این که چه چیزی در زندگی به شما انگیزه‌می‌دهد (می‌تواند کار، دوستی و یا داشتن یک رابطه باشد) می‌تواند تاثیر بسزایی بر روی سلامت شما بگذارد لذا ارزش‌ این را دارید که مدتی را صرف فکرکردن به آن کنید. فهرستی از چیزهایی که در زندگی به شما امید و انگیزه‌می‌دهد، تهیه‌کنید. این فهرست می‌تواند شامل خوشحال‌کردن شریک زندگی خود، داشتن حس رقابت و یا صرف یک نوشیدنی پس از یک روز سخت کاری باشد.

 

 این که اکنون ما چه کسی هستیم تا حد زیادی به دوران جوانیمان برمی‌گردد. تجارب شما در دوران کودکی و سالهای نوجوانی تاثیر زیادی بر روی نگرش شما نسبت به دنیای پیرامون و عملکرد شما در آن دارد. رابطه شما با خانواده‌ و دوستانتان همگی نقش بسزایی در شخصیت شما در بزرگسالی دارد. این تاثیر می‌تواند مثبت باشد (مثلا پدرم بسیار خلاق بود و من هم امروز مثل او خلاق هستم) اما مسلما می‌تواند اثر مخرب نیز به همراه داشته باشد. در مورد رفتار کنونی خود و اینکه چه رابطه‌ای با گذشته شما دارند، بیندیشید زیرا این کار به شما کمک‌می‌کند تا تکه‌های پازلی که سازنده‌ی شما هستند را در کنار هم بگذارید. دانستن دلیل رفتارهایتان می‌تواند نقطه آغازی برای سفر در زمان باشد اما سوال‌هایی که عواطف ما را تحریک‌می‌کنند و ما از خودمان می‌پرسیم غالبا سوال‌هایی هستند که حتما باید پرسیده‌شوند. از طریق کاوش در مورد چیزهایی در گذشته خویش که احتمالا در ناخودآگاه ما پنهان شده‌اند این فرصت برای ما فراهم‌می‌شود تا بیشتر در مورد خود شناخت پیداکنیم. بصورت روزانه یادداشت‌برداری‌کنید و الگوهای رفتاری خاصی در خود بسازید و سعی‌کنید تا پیوندی بین آنها با وقایع گذشته پیداکنید. اگر انجام چنین کاری دشوار است از یکی از دوستان صمیمی و یا یک نفر قابل اعتماد کمک‌بگیرید و هر آنچه را که از دوران کودکی خود بیادمی‌آورید را با صدای بلند به زبان بیاورید. شاید در پایان از نتیجه کار شگفت‌زده شوید.

 

 در پایان روز لازم است که به خودتان ایمان داشته باشید. باور و اعتماد به خودتان غالبا ناشی از ارزش‌های عمومی شما در زندگی و آنچه که از منظر شما مهم است و آنچه به شما حس خوبی می‌دهد و در شما انگیزه‌ ایجادمی‌کند، می‌باشد. فراموش‌نکنید که شما انسان هستید و دارای قدرت و آزادی عمل برای ایجاد تغییر در خود می‌باشید. هرگز برای تغییردادن سبک زندگی دیر نیست. دارایی‌های دائمی زندگی شما به خود شما بستگی دارد.  شما می‌توانید به اعتقادات مذهبی خود پایبند باشید یا در رویای این باشید که روزی بیایید و کسب و کار خودتان را داشته باشید و بجای نقاشی‌کردن، ورزش‌کردن را برای پزکردن اوقات فراغت خود انتخاب‌کنید. بخشی از خودشناسی مربوط می‌شود که حس خوشنودی و رضایت از انتخاب‌های خود است و این امر زمانی محقق‌می‌شود که باورکنید که همه چیز موقتی است مگر اینکه خودتان بخواهید آن را دائمی‌کنید. با پرسیدن از خودتان و فکرکردن در مورد اینکه چه می‌خواهید با زندگیتان انجام‌دهید راه تغییر احتمالی در خودتان را بازمی‌کنید. می‌توانید در همان راه و مسیر قبلی خود بمانید و در صورت تمایل مسیر خود را به سمت انتخاب‌های سالم‌تر تغییردهید و این زیبایی زندگی است.

 

 

یکی از روش‌هایی که می‌تواند درک خوبی نسبت به خودتان در شما ایجاد‌کند این است که نظر خانواده و دوستان نزدیکتان را درباره خود جویا‌ شوید. پدر و مادر، خواهر و برادر و دوستانی که مدام با آن‌ها در ارتباط هستید خیلی خوب شمارا می‌شناسند و چیزی‌هایی را در شما می‌بینند که شاید خودتان یا از آن‌ها آگاه نیستید یا خیلی به آن اهمیت نمی‌دهید. فهرستی از نظرات آن‌ها را تهیه‌کنید و در قالب دو دسته نقاط ضعف و نقاط قوت سعی‌کنید آن‌ها را بهبود ببخشید یا اصلاح‌کنید.

 

کتاب‌هایی نیز در زمینه خودشناسی وجود دارند که می‌توانند در شناخت شما نسبت به خودتان بسیار کمک‌کننده باشند. این کتاب‌ها به‌صورت گام‌به‌گام و عملی به شما نشان‌می‌دهند که چگونه می‌توانید به بهترین شکل به شخصیت خود دست پیدا کنید. با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت می‌توانید انتشارات معتبر در زمینه روانشناسی را پیداکرده و نگاهی به بخش کتب خودشناسی بیاندازید. سعی‌کنید این نوع کتاب‌ها را از هر انتشاراتی تهیه‌نکنید و قبل از خرید حتماً از پشتوانه علمی آن کتاب مطمئن‌شوید.

 

یکی از رایج‌ترین راه‌ها برای خودشناسی، پرکردن پرسشنامه‌ها و آزمون‌های روانی است. شاید در سایت‌های مختلف تبلیغاتی را دیده‌اید که می‌گویند فقط در 5 دقیقه شخصیت واقعی خود را بشناسید. خوب متأسفانه این تبلیغات اکثراً دروغ است و هیچ اساس علمی ندارند. مانند بخش قبل که گفته شد حتماً در انتخاب کتاب دقت کنید در این بخش هم باید تکرارکنیم که هر پرسشنامه‌ای را برای شناخت شخصیت خود پر نکنید. چند مورد از معتبرترین و مطرح‌ترین پرسشنامه‌ها در زمینه روانشناسی و خودشناسی عبارت‌اند از: پرسشنامه ۵ عاملی نئو، پرسشنامه کتل، آزمون MMPI،MBTI و پرسشنامه طرحواره . از بین موارد مطرح‌شده جز آزمون MMPI تمام موارد دیگر را می‌توانید خودتان انجام داده و نتیجه را بررسی‌کنید اما پیشنهاد ما به شما کمک‌گرفتن از روانشناسی است که کارش سال‌ها اجرا و تفسیر این آزمون‌ها می‌باشد چرا که انجام و تفسیر ظاهری این آزمون‌ها به تنهایی کافی نیست و به خود شناسی شما کمک چندانی نمی‌کند. بلکه زمانی بیشتر ارزشمند است که توسط یک روانشناس به صورت عمیق و ریشه‌ای بررسی‌شود.

شما به دلایل مختلفی می‌توانید به روانشناس یا مشاور مراجعه‌کنید و از او در امور مختلف راهنمایی‌بگیرید. یکی از این امور می‌تواند مربوط به رشد شخصی باشد. یعنی افرادی که لزوما بیماری یا اختلال خاصی ندارند اما برای اینکه بیشتر خودشان را بشناسند و بتوانند در زندگی بیشتر پیشرفت‌کنند از یک مشاور متخصص کمک‌می‌گیرند. روانشناس به دو طریق می‌تواند در این زمینه به شما کمک‌کند. از طریق مصاحبه و یا اجرای آزمون‌ها. مصاحبه به معنای گرفتن شرح حال است. یعنی روانشناس اطلاعاتی درباره زندگی شخصی شما می‌گیرد و متناسب با آن برنامه و تکالیفی در اختیار شما قرار می‌دهد. آزمون‌های روانی ابزارهایی هستند که در کنار مصاحبه به کمک روانشناس می‌آیند و شخصیت شما را به صورت عدد و رقم به روانشناس نشان‌می‌دهند و او با توجه به شرح حالی که از شما گرفته بود این آزمون ها را تفسیر‌می‌کند. اینکه روانشناس از چه آزمونی برای شما استفاده‌کند بستگی به رویکرد درمانی‌اش دارد.

 

دستیابی به خودشناسی یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای داشتن یک زندگی آرام و با برنامه است. زمانی که شما خودتان را بشناسید می‌دانید که باید در کدام مسیر گام بردارید. ما معمولا به دلیل پیدا‌کردن راه‌های دوست داشتن خودمان، دستیابی به استقلال و تصمیم‌گیری درست در زندگی باید به درک درستی از خودمان برسیم. اما خودشناسی راه‌هایی دارد که شما با صرف اندکی وقت و حوصله می‌توانید به‌راحتی به درک درستی از خودتان برسید. بدانید که به چه چیزهایی علاقه‌مند هستید و آن‌ها را دنبال‌کنید، از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید خود را ملزم به انجام آن‌ها نکنید و اگر ممکن است رهایشان کنید، به دنبال ارزش‌های خود باشید و بدانید از زندگی چه می‌خواهید، در چه‌کارهایی مهارت دارید؟ آن‌ها را تقویت‌کنید، چه چیزهایی در دیگران وجود دارد که شما آن‌ها را تحسین‌می‌کنید؟ همان را در خودتان هم ایجاد‌کنید. چه چیزهایی در زندگی به شما انگیزه‌می‌دهند، به خودتان اعتماد داشته باشید و دنبال اهدافتان بروید. اما در کنار تمام این روش‌ها پرسیدن نظر خانواده و دوستان صمیمی درباره خودتان، استفاده از کتاب‌های خودیار و انجام آزمون‌های شخصیت شناسی و مراجعه به مشاور می‌تواند فرایند خودشناسی شما را تسهیل و تسریع کند. 

عشقت رو جذب کن

چطور خودشناسی کنیم

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

386 بازدید

449 بازدید

415 بازدید

419 بازدید

416 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

خیلی خوب ومفید بود خیلی ممنون

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

وقتی که همواره سعی‌می‌کنید که کارهایی را انجام‌دهید که دیگران از شما انتظاردارند و یا در تلاش برای تحت تاثیر قراردادن یک دوست و یا همکار هستید خودشناسی واقعی برای شما بسیار دشوار می‌شود. زمانی را با خود خلوت‌کنید و در مورد رفتار و افکار خویش باندیشید و ببینید که شما واقعا چه کسی هستید. زمانی که به خودشناسی دست پیداکنید و خود واقعیتان را بشناسید، راحت‌تر می‌توانید روی کارها و برنامه‌هایتان تمرکزکنید زیرا شناخت بهتری نسبت به آنها بدست‌آورده‌اید. به یاد داشته‌ باشید تا زمانی که خودشناسی در شما اتفاق‌نیفتد احتمالا در به ثمر رساندن تصمیمات خود دچار سردرگمی خواهید شد زیرا نمی‌دانید راهی که در آن حرکت‌می‌کنید راه رسیدن به رشد و پیشرفت است یا خیر.

 

فهرست مطالب

 

اگر خود را بشناسید چه خوب، چه بد و چه زشت در این صورت می‌توانید خود را به عنوان اینکه واقعا چه کسی هستید را راحت‌تر بپذیرید. پذیرفتن برخی از ابعاد شخصیت خود همچون خجالتی‌بودن که ظاهر جنبه مثبتی ندارند برای شما همچون چالش خواهد بود. با این وجود اگر این بعد از شخصیت شما جزئی از وجود شماست در این صورت تکریم آن بجای انکار آن بسیار حائز اهمیت است. اگر درصدد انکار این بعد از شخصیت خود برآیید در اینصورت همواره با شما خواهد بود. پی‌بردن به مزایای خجالتی‌بودن، لذت‌بردن از آن و در جهت منافع‌خود از آن بهره‌بردن می‌تواند باعث‌شود که آن را بعنوان بخشی از وجود خویش با آغوش باز پذیرفته و متعاقبا دوست داشته باشید. پس از خود دوستی می‌توانید به سراغ پرورش، رشد دادن، توسعه‌، ترقی و بهبود آن بروید.چطور خودشناسی کنیم

خودآگاهی باعث استقلال فرد نسبت به نظر دیگران می‌شود. اگر بدانید که چه کارهایی برای شما موثر هستند (چه کارهایی به نفع شما و چه کارهایی به ضرر شما هستند) در این صورت فکرکردن در مورد اینکه دیگران چه قضاوتی در مورد شما می‌کنند و نصحیت‌های آنان کاملا بی‌ربط خواهد بود. در واقع شما بهتر از هر کس دیگری خودتان را می‌شناسید. خود شما مسئول افکار خویش هستید و شما نشان‌دهنده شخصیت خویش خواهید بود. استقلال و خودآگاهی با اعتماد بنفس در ارتباط هستند. از طریق خودشناسی و جایگاه خویش در زندگی می‌توانید به نوعی اعتماد بنفس قوی دست‌یابید.

همانطور که می‌دانیم از طریق دانش می‌توان به بینش و اعتمادبنفس رسید و از این طریق می‌توان پروسه تصمیم‌گیری (هم در موارد ساده و هم موارد پیچیده) را بسیار آسان و راحت کرد. پس از آنکه به بینش کامل برسید دیگر جایی برای شک و تردید باقی نمی‌ماند.

 

 

بخشی از خودشناسی مربوط‌می‌شود به دانستن این موضوع که چه چیزی باعث خوشحالی شما می‌شود. همگی ما خوشی و شادی را در چیزهای مختلفی می‌بینیم لذا امتحان‌کردن و فهمیدن اینکه چه چیزی شما را خوشحال‌می‌کند دارای اهمیت زیادی است. داشتن توانایی گفتن “این را دوست‌دارم” می‌تواند بخش عظیمی از هویت شما را شکل‌دهد از همین رو زمانی را با خود خلوت‌کرده و ببینید که چه چیزهایی به شما حس خوبی می‌دهند. گاهی چیزهای ساده‌ای همچون خوردن غذاهای متنوع، ورزش‌کردن، خواندن کتاب، کارکردن، سفر رفتن و غیره می‌تواند باعث آرامش و شادی شما شود. فهرستی ذهنی و یا کتبی از لذت‌های خود تهیه‌کنید. این فهرست می‌تواند شامل چیزهایی باشد که به شکل‌دهی شخصیت شما کمک‌می‌کند. راجع به اینکه چه غذاهایی دوست‌دارید بخورید، چه کارهایی دوست‌دارید در اوقات فراغت خود انجام‌دهید و از بودن با چه کسی لذت‌می‌برید خوب فکر‌کنید. سرگرمی‌های ما بیانگر چیزهایی زیادی در مورد شخصیت ما هستند لذا به این فکرکنید که چگونه اوقات فراغت خود را سپری‌می‌کنید و چه مفهومی می‌توانید از آن برداشت‌کنید. لازم به ذکر است که زیاد به خود سخت‌نگیرید و تنها در مورد سرگرمی‌ها و لذت‌های خویش تفکرکنید. در مورد سوال‌های زیر خوب فکر‌کنید:

آیا دوست‌دارید زمان زیادی را در بیرون از خانه باشید؟ بیشتر تنهایی را دوست‌دارید و یا در میان جمع‌بودن را؟ از فعالیت‌های جسمانی بیشتر لذت‌می‌برید و یا یک گوشه‌ای نشستن و کتاب‌خواندن؟

هرزگاهی این سوالات را در ذهنتان مرورکنید. ممکن‌است که به راحتی در یک مارپیچ منفی از کار زیاد گرفتارشوید و خواب کافی نداشته‌ باشید اما قبل از اینکه دیرشود در مورد این که چه چیزی به شما حس خوبی می‌دهد و از انجام چه کارهایی واقعا لذت‌می‌برید تامل‌کنید. داشتن یک لیست دم‌دست می‌تواند یک یادآوری مهم برای اولویت‌دادن به شادی و رفاه شما باشد. آیا تا به حال در مورد امتحان‌کردن چیز‌های جدید فکر‌کرده‌اید؟ چرا هر ماه در یک فعالیت جدید شرکت‌نمی‌کنید و سعی نمی‌کنید که صخره‌نوردی، یوگا و یا زومبا را یک بار هم که شده امتحان‌کنید؟ چه می‌دانید شاید از انجام چنین کارهایی خوشتان آمد! و شاید هم اصلا چنین کارهایی به مزاج شما ننشست. البته در هر صورت امتحان‌کردن چیزهای جدید برای شما مفید است و از این طریق به کاوش و جستجوی خود می‌پردازید.

 

دانستن این که از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید در شناخت واقعی خویش بسیار مهم است. در اغلب موارد ما سعی‌می‌کنیم و یا حداقل وانمودمی‌کنیم که از چیزهایی که خوشمان‌نمی‌آید لذت می‌بریم تا در مسیر سازگار با جامعه اطرافمان گام‌برداریم. در واقع از طریق محصورکردن خود در یک قالب اجتماعی به غم و غصه و صادق‌نبودن با خود می‌رسید که این اصلا چیز جالبی نیست. بجای این که به زور خودتان را در موقعیتی قراردهید راه‌های گفتن نه به چیزهایی که دوست‌ندارید را یادبگیرید. این می‌تواند بخش بزرگی از شخصیت شما باشد لذا از گفتن نه به رویدادهای خاصی که می‌دانید دوست‌ندارید خجالت‌نکشید. اگر چیزی هست که قبلا امتحان‌نکرده‌اید حتما به دنبال آن بروید و بخاطر داشته باشید که اگر می‌دانید انجام این کار تجربه‌ی خوبی برای شما نخواهد بود بدان نه بگویید. در آنچه که برای شما لذت‌بخش است راحت و مطئن‌باشید و این را بپذیرید که برخی از چیزها مناسب شما نیستند. بیاد داشته باشید که صرفا بخاطر این که از همه چیز لذت‌نمی‌برید باعث‌نمی‌شود که شما شخصی بی‌مزه و یا دوست‌نداشتنی باشید. منطقی باشید و بدانید که هرکسی از خوردن بعضی چیزها و یا انجام برخی کارها و گفتن یکسری چیزها خوشش‌نمی‌آید. دوست‌نداشتن برخی چیزها برای هر کسی کاملا عادی و طبیعی است و فهمیدن اینکه از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید می‌تواند کمک شایانی در شکل‌دهی زندگی بر محور علایق‌تان می‌کند. از طریق تشخیص خوب از بد می‌توانید به خودشناسی و چگونگی تقویت واقعی ذهن، جسم و روح خود دست‌یابید. آیا تا به حال در مورد تهیه فهرستی از چیزهایی که دوست‌ندارید چیزهایی که جنبه منفی دارند و می‌توانند در تایید مجدد شخصیتتان به شما کمک‌کنند فکر‌کرده‌اید؟ بجای اینکه سعی‌کنید جای دیگران باشید راه‌هایی برای پذیرفتن خود واقعی، چیزهایی که دوست‌ندارید و  غیره را یادبگیرید.

 

همگی ما با یکسری عقاید و ارزش‌هایی بزرگ‌می‌شویم که توسط والدین، شغل، مدرسه و دوستانمان در درون ما نهادینه‌می‌شوند. با بزرگ‌شدن ما، پایبندبودن به این ارزش‌ها بسیار راحت‌تر خواهد بود و هرگز به این فکرنمی‌کنید که آیا هنوز به آنها معتقدید یا نه. دستیابی به شناخت خود لزوما بدین معنا نیست که هر آنچه را که فکرمی‌کنید به آن باوردارید بپذیرید بلکه بیاموزید که نظرات و عقاید خود، مخصوصا عقایدی که بصورت ناآگاهانه و از طریق رشد و پرورش‌ وارد زندگی شما شده‌اند را به چالش‌بکشید. بسیاری از ما یکسری عقایدی دارم که بشدت تحت تاثیر دوران کودکی‌مان هستند و ممکن‌است دیگر بدان‌ها بی‌تفاوت‌ باشیم. به چیزهایی که برای شما مهم‌هستند خوب فکر‌کنید و ببینید که آیا هنوز هم ارزش‌های قبلی ربطی به زندگی امروزی شما بعنوان یک بزرگسالان دارند یا نه. بعنوان یک کودک، ممکن‌است که شما دوست‌داشته‌اید ازدواج‌کنید و بچه‌دار شوید اما شاید اکنون که در دوران بزرگسالی‌هستید به ازدواج همچون فشاری شدید نگاه‌کنید. اگر هنوز این همان چیزی است که از زندگی‌ می‌خواهید پس در پی برآورده‌کردن آن برآیید. اگر دید شما در مقایسه با کودکی‌تان عوض شده است پس بیاموزید که دوباره ارزش‌های خود را شکل‌دهید تا با امروز شما هماهنگ و سازگار باشد نه با گذشته‌تان. شاید بخواهید که بر روی شغلتان متمرکزشوید و فعلا قصدی برای بچه‌دار شدن نداشته‌ باشید لذا دست از اولویت‌های نوجوانی خود بکشید. بصورت ناخودآگاه این ارزش‌های گذشته که در حال حاضر با اعتقادات فعلی شما در تقابل هستند، ممکن‌است باعث احساس کمبود و ناراحتی در شما شوند بنابراین آنها را از ذهن خود بیرون‌کنید. ارزش‌های جدید بیابید که با زندگی کنونی شما سازگار باشد و کارهایی را انجام‌دهید که واقعا از نظر شما ارزشمند هستند. از خودتان بپرسید که چه چیزی در زندگی برای من مهم است؟ فهرستی از چیزهایی که در زندگی برای شما در اولویت هستند را تهیه‌کنید و در مورد دلیل اهمیت آنها در زندگیتان فکرکنید.

 

دانستن این که در چه کارهایی مهارت دارید بخشی مهمی از شخصیت شما است لذا مدتی را صرف فکرکردن به این موضوع‌ کنید و مطمئن‌شوید که خودتان را جدی بگیرید. احساس موفقیت به شکل‌های مختلفی خود را در زندگی افراد نشان‌می‌دهد بنابراین فکرنکنید که پاسخ‌ شما باید حتما با کارتان و یا ثروت‌ شما مرتبط باشد. به چیزهایی فکرکنید که در انجام آنها مهارت دارید، چیزهایی که افراد بخاطر آن شما را تحسین‌می‌کنند و محیطی پیشرفت و ترقی می‌کنید. آگاهی از کارهایی که در انجام آن مهارت دارید بخش عظیمی از هویت شما را تشکیل‌می‌دهد از همین رو از خودتان بپرسید که چه چیزی شما را در بهترین وضع و عملکرد قرارمی‌دهد؟ شاید در ابتدا فکرکردن به مهارت‌هایتان سخت و دشوار باشد اما اندکی فکر‌کنید می‌بینید که لیست مهارت‌هایتان بسیار بزرگتر از آنچه خواهد بود که در ابتدا فکرمی‌کردید. از نظر برخی از افراد مهارت داشتن‌ در شغل‌ خود در صدر فهرست مهارت‌هایشان است و از نظر برخی دیگر از افراد یک شنونده‌ی خوب و دلسوز بودن چیزی است که در اولویت قرار دارد. یک گوشه بنشینید و مدتی را صرف ارزیابی زندگی‌ و خود کنید. این ارزیابی می‌تواند از اینکه چه کاری می‌کنید و چه ویژگی‌های شخصیتی دارید تا رفتار شما در برخورد با دیگران به چه شکلی است را دربرگیرد. اگر در این زمینه مشکل دارید می‌توانید از یکی از دوستان نزدیک و یا اعضای خانواده خود کمک‌ بخواهید. بخاطر داشته باشید که هدف از انجام این کار داشتن دیدی مثبت است! از خودتان بپرسید که چه مشخصه‌های شخصیتی دارید که از نظر شما ارزشمند هستند. به چیزهایی بیندیشید که دیگران بخاطر آن شما را تحسین‌می‌کنند مثلا داشتن یک دوست خوب، داشتن صدای خوب برای آواز خواندن و یا امین و قابل‌اعتماد بودن. تا آنجایی که می‌توانید فهرست مهارتهایتان را بلند و طولانی کنید و زمانی که یک روز بدی داشتید و یا در مورد خود واقعیتان از خودتان سوال کردید در مورد این فهرست بازنگری‌کنید.

 

می‌دانیم که در مورد شما حرف‌می‌زنیم اما گاهی دید ما نسبت به دیگران می‌تواند دید ما نسبت به خودمان را بطور اساسی تغییردهد. در دنیایی از رسانه‌های جمعی و عکس‌های رقابتی دائما در حال مقایسه خود و زندگیمان با دیگران هستیم. خیلی راحت می‌توان گرفتار رسانه‌های جمعی شد و از خود پرسید که چرا زندگی ما مانند افرادی که در اینستاگرام دنبال‌می‌کنیم جالب و هیجان‌انگیز نیست اما فراموش‌نکنید که این طرز تفکر خطرناک است. بسیاری از ما بر اثر آنچه که دیگران در زندگیشان انجام‌می‌دهند احساس ناامنی و یا تهدید‌می‌کنیم و این تهدید تنها از طریق صفحه نمایش تلفن نیست بلکه عواقبی بزرگتر از آن دارد. ممکن‌است که از خودمان بپرسیم که چرا دیگران ارتقایی که ما خواهانش‌ بودیم را گرفته‌اند؛ چرا ما نمی‌توانیم به همانند دیگران خیلی زود وزن کم کنیم؟ بخشی از دستیابی به خودشناسی این است که انتظارات ناسالم و فشارها را از خود دورکنیم و از آنچه که هستیم لذت‌ببریم. سعی‌نکنید که تبدیل به شخصی شوید که دیگران می‌خواهند و یا از شما انتظار دارید و خود واقعیتان در این لحظه را بپذیرید. خیلی راحت می‌توان گرفتار زندگی دیگران شد اما از این فرصت به نفع خود استفاده‌کنید- در صورت ممکن، اگر به چیزی غبطه‌می‌خورید برای بدست‌آوردن آن تلاش‌کنید و راه‌ رسیدن به آن را بیاموزید. اگر گرفتن آن ترفیع واقعا برای شما مهم است پس با رئیس خود صحبت‌کنید و از وی در مورد عملکردتان بازخورد بخواهید تا برای دفعه بعد آمادگی داشته باشید و غرق در دل خود نباشید. راهی بیابید تا این حس حسادت را به چیزی سازنده تبدیل‌کنید. تهیه فهرست راهی خوب برای ارتباط با خودتان است لذا در مورد سوال‌هایی که تاکنون در مورد آنها بحث‌کردیم فکر‌کرده و تمامی ابعاد شخصیتی و زندگی خود را که دوست‌دارید را جشن‌بگیرید. راه‌هایی برای تقویت عزت‌نفس خود بیابید و دلیل کامل‌بودن خود به همان‌گونه که هستید را به خودتان یادآورشوید.

 

طرز رفتار ما به چیزهای زیادی بستگی‌دارد و تا حد زیادی شخصیت ما را شکل‌می‌دهد. در مورد چیزهایی که به شما انگیزه‌می‌دهند تا به طرز خاصی رفتارکنید فکرکنید. آیا چیزی که به شما انگیزه‌می‌دهد مسئله مالی است؟ به دلسوزی و مهر و محبت ربط دارد؟ یا صرفا یک میلی شخصی برای بهترین بودن است؟ صرف نظر از این که چه چیزی به شما  انگیزه‌می‌دهد سعی‌کنید که یادبگیرید که برای آن ارزش‌ قائل‌شوید و در مورد آن خوب فکرکنید. از طریق پی‌بردن به انگیزه‌هایتان می‌توانید راه‌های موثری برای انگیزه‌دادن به خودتان در انجام فعالیت‌ها و یا پروژه‌های جدید پیداکنید. به امور روزمره خود و آنچه در شما شور و اشتیاق ایجادمی‌کنید فکرکنید. آیا هر روز صبح زود از خواب بیدارمی‌شوید و یا بار هر بار زنگ‌خوردن ساعت بیداری آن را به تعویق می‌اندازید تا اندکی بیشتر بخوابید؟ آیا در شرایط تحت فشار بازده و عملکرد خوبی دارید؟ یا یک برنامه‌ریز حساس و بادقت هستید؟ آیا به راحتی از کار خود راضی و خوشنود می‌شوید یا باید وقت زیادی را صرف کاری‌کنید تا حس رضایت به شما دست‌دهد؟ فکرکردن در مورد این ابعاد زندگی خود بسیار حائز اهمیت است زیرا این امکان را برای شما فراهم‌می‌کند تا به خودشناسی دست یابید. همچنین از این طریق فرصتی بدست‌می‌‌آورید تا در مورد انتخاب‌های کنونی زندگی خود میزان سالم‌بودن این انتخاب‌ها خوب فکرکنید. دانستن این که چه چیزی در زندگی به شما انگیزه‌می‌دهد (می‌تواند کار، دوستی و یا داشتن یک رابطه باشد) می‌تواند تاثیر بسزایی بر روی سلامت شما بگذارد لذا ارزش‌ این را دارید که مدتی را صرف فکرکردن به آن کنید. فهرستی از چیزهایی که در زندگی به شما امید و انگیزه‌می‌دهد، تهیه‌کنید. این فهرست می‌تواند شامل خوشحال‌کردن شریک زندگی خود، داشتن حس رقابت و یا صرف یک نوشیدنی پس از یک روز سخت کاری باشد.

 

 این که اکنون ما چه کسی هستیم تا حد زیادی به دوران جوانیمان برمی‌گردد. تجارب شما در دوران کودکی و سالهای نوجوانی تاثیر زیادی بر روی نگرش شما نسبت به دنیای پیرامون و عملکرد شما در آن دارد. رابطه شما با خانواده‌ و دوستانتان همگی نقش بسزایی در شخصیت شما در بزرگسالی دارد. این تاثیر می‌تواند مثبت باشد (مثلا پدرم بسیار خلاق بود و من هم امروز مثل او خلاق هستم) اما مسلما می‌تواند اثر مخرب نیز به همراه داشته باشد. در مورد رفتار کنونی خود و اینکه چه رابطه‌ای با گذشته شما دارند، بیندیشید زیرا این کار به شما کمک‌می‌کند تا تکه‌های پازلی که سازنده‌ی شما هستند را در کنار هم بگذارید. دانستن دلیل رفتارهایتان می‌تواند نقطه آغازی برای سفر در زمان باشد اما سوال‌هایی که عواطف ما را تحریک‌می‌کنند و ما از خودمان می‌پرسیم غالبا سوال‌هایی هستند که حتما باید پرسیده‌شوند. از طریق کاوش در مورد چیزهایی در گذشته خویش که احتمالا در ناخودآگاه ما پنهان شده‌اند این فرصت برای ما فراهم‌می‌شود تا بیشتر در مورد خود شناخت پیداکنیم. بصورت روزانه یادداشت‌برداری‌کنید و الگوهای رفتاری خاصی در خود بسازید و سعی‌کنید تا پیوندی بین آنها با وقایع گذشته پیداکنید. اگر انجام چنین کاری دشوار است از یکی از دوستان صمیمی و یا یک نفر قابل اعتماد کمک‌بگیرید و هر آنچه را که از دوران کودکی خود بیادمی‌آورید را با صدای بلند به زبان بیاورید. شاید در پایان از نتیجه کار شگفت‌زده شوید.

 

 در پایان روز لازم است که به خودتان ایمان داشته باشید. باور و اعتماد به خودتان غالبا ناشی از ارزش‌های عمومی شما در زندگی و آنچه که از منظر شما مهم است و آنچه به شما حس خوبی می‌دهد و در شما انگیزه‌ ایجادمی‌کند، می‌باشد. فراموش‌نکنید که شما انسان هستید و دارای قدرت و آزادی عمل برای ایجاد تغییر در خود می‌باشید. هرگز برای تغییردادن سبک زندگی دیر نیست. دارایی‌های دائمی زندگی شما به خود شما بستگی دارد.  شما می‌توانید به اعتقادات مذهبی خود پایبند باشید یا در رویای این باشید که روزی بیایید و کسب و کار خودتان را داشته باشید و بجای نقاشی‌کردن، ورزش‌کردن را برای پزکردن اوقات فراغت خود انتخاب‌کنید. بخشی از خودشناسی مربوط می‌شود که حس خوشنودی و رضایت از انتخاب‌های خود است و این امر زمانی محقق‌می‌شود که باورکنید که همه چیز موقتی است مگر اینکه خودتان بخواهید آن را دائمی‌کنید. با پرسیدن از خودتان و فکرکردن در مورد اینکه چه می‌خواهید با زندگیتان انجام‌دهید راه تغییر احتمالی در خودتان را بازمی‌کنید. می‌توانید در همان راه و مسیر قبلی خود بمانید و در صورت تمایل مسیر خود را به سمت انتخاب‌های سالم‌تر تغییردهید و این زیبایی زندگی است.

 

 

یکی از روش‌هایی که می‌تواند درک خوبی نسبت به خودتان در شما ایجاد‌کند این است که نظر خانواده و دوستان نزدیکتان را درباره خود جویا‌ شوید. پدر و مادر، خواهر و برادر و دوستانی که مدام با آن‌ها در ارتباط هستید خیلی خوب شمارا می‌شناسند و چیزی‌هایی را در شما می‌بینند که شاید خودتان یا از آن‌ها آگاه نیستید یا خیلی به آن اهمیت نمی‌دهید. فهرستی از نظرات آن‌ها را تهیه‌کنید و در قالب دو دسته نقاط ضعف و نقاط قوت سعی‌کنید آن‌ها را بهبود ببخشید یا اصلاح‌کنید.

 

کتاب‌هایی نیز در زمینه خودشناسی وجود دارند که می‌توانند در شناخت شما نسبت به خودتان بسیار کمک‌کننده باشند. این کتاب‌ها به‌صورت گام‌به‌گام و عملی به شما نشان‌می‌دهند که چگونه می‌توانید به بهترین شکل به شخصیت خود دست پیدا کنید. با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت می‌توانید انتشارات معتبر در زمینه روانشناسی را پیداکرده و نگاهی به بخش کتب خودشناسی بیاندازید. سعی‌کنید این نوع کتاب‌ها را از هر انتشاراتی تهیه‌نکنید و قبل از خرید حتماً از پشتوانه علمی آن کتاب مطمئن‌شوید.

 

یکی از رایج‌ترین راه‌ها برای خودشناسی، پرکردن پرسشنامه‌ها و آزمون‌های روانی است. شاید در سایت‌های مختلف تبلیغاتی را دیده‌اید که می‌گویند فقط در 5 دقیقه شخصیت واقعی خود را بشناسید. خوب متأسفانه این تبلیغات اکثراً دروغ است و هیچ اساس علمی ندارند. مانند بخش قبل که گفته شد حتماً در انتخاب کتاب دقت کنید در این بخش هم باید تکرارکنیم که هر پرسشنامه‌ای را برای شناخت شخصیت خود پر نکنید. چند مورد از معتبرترین و مطرح‌ترین پرسشنامه‌ها در زمینه روانشناسی و خودشناسی عبارت‌اند از: پرسشنامه ۵ عاملی نئو، پرسشنامه کتل، آزمون MMPI،MBTI و پرسشنامه طرحواره . از بین موارد مطرح‌شده جز آزمون MMPI تمام موارد دیگر را می‌توانید خودتان انجام داده و نتیجه را بررسی‌کنید اما پیشنهاد ما به شما کمک‌گرفتن از روانشناسی است که کارش سال‌ها اجرا و تفسیر این آزمون‌ها می‌باشد چرا که انجام و تفسیر ظاهری این آزمون‌ها به تنهایی کافی نیست و به خود شناسی شما کمک چندانی نمی‌کند. بلکه زمانی بیشتر ارزشمند است که توسط یک روانشناس به صورت عمیق و ریشه‌ای بررسی‌شود.

شما به دلایل مختلفی می‌توانید به روانشناس یا مشاور مراجعه‌کنید و از او در امور مختلف راهنمایی‌بگیرید. یکی از این امور می‌تواند مربوط به رشد شخصی باشد. یعنی افرادی که لزوما بیماری یا اختلال خاصی ندارند اما برای اینکه بیشتر خودشان را بشناسند و بتوانند در زندگی بیشتر پیشرفت‌کنند از یک مشاور متخصص کمک‌می‌گیرند. روانشناس به دو طریق می‌تواند در این زمینه به شما کمک‌کند. از طریق مصاحبه و یا اجرای آزمون‌ها. مصاحبه به معنای گرفتن شرح حال است. یعنی روانشناس اطلاعاتی درباره زندگی شخصی شما می‌گیرد و متناسب با آن برنامه و تکالیفی در اختیار شما قرار می‌دهد. آزمون‌های روانی ابزارهایی هستند که در کنار مصاحبه به کمک روانشناس می‌آیند و شخصیت شما را به صورت عدد و رقم به روانشناس نشان‌می‌دهند و او با توجه به شرح حالی که از شما گرفته بود این آزمون ها را تفسیر‌می‌کند. اینکه روانشناس از چه آزمونی برای شما استفاده‌کند بستگی به رویکرد درمانی‌اش دارد.

 

دستیابی به خودشناسی یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای داشتن یک زندگی آرام و با برنامه است. زمانی که شما خودتان را بشناسید می‌دانید که باید در کدام مسیر گام بردارید. ما معمولا به دلیل پیدا‌کردن راه‌های دوست داشتن خودمان، دستیابی به استقلال و تصمیم‌گیری درست در زندگی باید به درک درستی از خودمان برسیم. اما خودشناسی راه‌هایی دارد که شما با صرف اندکی وقت و حوصله می‌توانید به‌راحتی به درک درستی از خودتان برسید. بدانید که به چه چیزهایی علاقه‌مند هستید و آن‌ها را دنبال‌کنید، از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید خود را ملزم به انجام آن‌ها نکنید و اگر ممکن است رهایشان کنید، به دنبال ارزش‌های خود باشید و بدانید از زندگی چه می‌خواهید، در چه‌کارهایی مهارت دارید؟ آن‌ها را تقویت‌کنید، چه چیزهایی در دیگران وجود دارد که شما آن‌ها را تحسین‌می‌کنید؟ همان را در خودتان هم ایجاد‌کنید. چه چیزهایی در زندگی به شما انگیزه‌می‌دهند، به خودتان اعتماد داشته باشید و دنبال اهدافتان بروید. اما در کنار تمام این روش‌ها پرسیدن نظر خانواده و دوستان صمیمی درباره خودتان، استفاده از کتاب‌های خودیار و انجام آزمون‌های شخصیت شناسی و مراجعه به مشاور می‌تواند فرایند خودشناسی شما را تسهیل و تسریع کند. 

عشقت رو جذب کن

چطور خودشناسی کنیم

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

386 بازدید

449 بازدید

415 بازدید

419 بازدید

416 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

خیلی خوب ومفید بود خیلی ممنون

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

وقتی که همواره سعی‌می‌کنید که کارهایی را انجام‌دهید که دیگران از شما انتظاردارند و یا در تلاش برای تحت تاثیر قراردادن یک دوست و یا همکار هستید خودشناسی واقعی برای شما بسیار دشوار می‌شود. زمانی را با خود خلوت‌کنید و در مورد رفتار و افکار خویش باندیشید و ببینید که شما واقعا چه کسی هستید. زمانی که به خودشناسی دست پیداکنید و خود واقعیتان را بشناسید، راحت‌تر می‌توانید روی کارها و برنامه‌هایتان تمرکزکنید زیرا شناخت بهتری نسبت به آنها بدست‌آورده‌اید. به یاد داشته‌ باشید تا زمانی که خودشناسی در شما اتفاق‌نیفتد احتمالا در به ثمر رساندن تصمیمات خود دچار سردرگمی خواهید شد زیرا نمی‌دانید راهی که در آن حرکت‌می‌کنید راه رسیدن به رشد و پیشرفت است یا خیر.

 

فهرست مطالب

 

اگر خود را بشناسید چه خوب، چه بد و چه زشت در این صورت می‌توانید خود را به عنوان اینکه واقعا چه کسی هستید را راحت‌تر بپذیرید. پذیرفتن برخی از ابعاد شخصیت خود همچون خجالتی‌بودن که ظاهر جنبه مثبتی ندارند برای شما همچون چالش خواهد بود. با این وجود اگر این بعد از شخصیت شما جزئی از وجود شماست در این صورت تکریم آن بجای انکار آن بسیار حائز اهمیت است. اگر درصدد انکار این بعد از شخصیت خود برآیید در اینصورت همواره با شما خواهد بود. پی‌بردن به مزایای خجالتی‌بودن، لذت‌بردن از آن و در جهت منافع‌خود از آن بهره‌بردن می‌تواند باعث‌شود که آن را بعنوان بخشی از وجود خویش با آغوش باز پذیرفته و متعاقبا دوست داشته باشید. پس از خود دوستی می‌توانید به سراغ پرورش، رشد دادن، توسعه‌، ترقی و بهبود آن بروید.چطور خودشناسی کنیم

خودآگاهی باعث استقلال فرد نسبت به نظر دیگران می‌شود. اگر بدانید که چه کارهایی برای شما موثر هستند (چه کارهایی به نفع شما و چه کارهایی به ضرر شما هستند) در این صورت فکرکردن در مورد اینکه دیگران چه قضاوتی در مورد شما می‌کنند و نصحیت‌های آنان کاملا بی‌ربط خواهد بود. در واقع شما بهتر از هر کس دیگری خودتان را می‌شناسید. خود شما مسئول افکار خویش هستید و شما نشان‌دهنده شخصیت خویش خواهید بود. استقلال و خودآگاهی با اعتماد بنفس در ارتباط هستند. از طریق خودشناسی و جایگاه خویش در زندگی می‌توانید به نوعی اعتماد بنفس قوی دست‌یابید.

همانطور که می‌دانیم از طریق دانش می‌توان به بینش و اعتمادبنفس رسید و از این طریق می‌توان پروسه تصمیم‌گیری (هم در موارد ساده و هم موارد پیچیده) را بسیار آسان و راحت کرد. پس از آنکه به بینش کامل برسید دیگر جایی برای شک و تردید باقی نمی‌ماند.

 

 

بخشی از خودشناسی مربوط‌می‌شود به دانستن این موضوع که چه چیزی باعث خوشحالی شما می‌شود. همگی ما خوشی و شادی را در چیزهای مختلفی می‌بینیم لذا امتحان‌کردن و فهمیدن اینکه چه چیزی شما را خوشحال‌می‌کند دارای اهمیت زیادی است. داشتن توانایی گفتن “این را دوست‌دارم” می‌تواند بخش عظیمی از هویت شما را شکل‌دهد از همین رو زمانی را با خود خلوت‌کرده و ببینید که چه چیزهایی به شما حس خوبی می‌دهند. گاهی چیزهای ساده‌ای همچون خوردن غذاهای متنوع، ورزش‌کردن، خواندن کتاب، کارکردن، سفر رفتن و غیره می‌تواند باعث آرامش و شادی شما شود. فهرستی ذهنی و یا کتبی از لذت‌های خود تهیه‌کنید. این فهرست می‌تواند شامل چیزهایی باشد که به شکل‌دهی شخصیت شما کمک‌می‌کند. راجع به اینکه چه غذاهایی دوست‌دارید بخورید، چه کارهایی دوست‌دارید در اوقات فراغت خود انجام‌دهید و از بودن با چه کسی لذت‌می‌برید خوب فکر‌کنید. سرگرمی‌های ما بیانگر چیزهایی زیادی در مورد شخصیت ما هستند لذا به این فکرکنید که چگونه اوقات فراغت خود را سپری‌می‌کنید و چه مفهومی می‌توانید از آن برداشت‌کنید. لازم به ذکر است که زیاد به خود سخت‌نگیرید و تنها در مورد سرگرمی‌ها و لذت‌های خویش تفکرکنید. در مورد سوال‌های زیر خوب فکر‌کنید:

آیا دوست‌دارید زمان زیادی را در بیرون از خانه باشید؟ بیشتر تنهایی را دوست‌دارید و یا در میان جمع‌بودن را؟ از فعالیت‌های جسمانی بیشتر لذت‌می‌برید و یا یک گوشه‌ای نشستن و کتاب‌خواندن؟

هرزگاهی این سوالات را در ذهنتان مرورکنید. ممکن‌است که به راحتی در یک مارپیچ منفی از کار زیاد گرفتارشوید و خواب کافی نداشته‌ باشید اما قبل از اینکه دیرشود در مورد این که چه چیزی به شما حس خوبی می‌دهد و از انجام چه کارهایی واقعا لذت‌می‌برید تامل‌کنید. داشتن یک لیست دم‌دست می‌تواند یک یادآوری مهم برای اولویت‌دادن به شادی و رفاه شما باشد. آیا تا به حال در مورد امتحان‌کردن چیز‌های جدید فکر‌کرده‌اید؟ چرا هر ماه در یک فعالیت جدید شرکت‌نمی‌کنید و سعی نمی‌کنید که صخره‌نوردی، یوگا و یا زومبا را یک بار هم که شده امتحان‌کنید؟ چه می‌دانید شاید از انجام چنین کارهایی خوشتان آمد! و شاید هم اصلا چنین کارهایی به مزاج شما ننشست. البته در هر صورت امتحان‌کردن چیزهای جدید برای شما مفید است و از این طریق به کاوش و جستجوی خود می‌پردازید.

 

دانستن این که از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید در شناخت واقعی خویش بسیار مهم است. در اغلب موارد ما سعی‌می‌کنیم و یا حداقل وانمودمی‌کنیم که از چیزهایی که خوشمان‌نمی‌آید لذت می‌بریم تا در مسیر سازگار با جامعه اطرافمان گام‌برداریم. در واقع از طریق محصورکردن خود در یک قالب اجتماعی به غم و غصه و صادق‌نبودن با خود می‌رسید که این اصلا چیز جالبی نیست. بجای این که به زور خودتان را در موقعیتی قراردهید راه‌های گفتن نه به چیزهایی که دوست‌ندارید را یادبگیرید. این می‌تواند بخش بزرگی از شخصیت شما باشد لذا از گفتن نه به رویدادهای خاصی که می‌دانید دوست‌ندارید خجالت‌نکشید. اگر چیزی هست که قبلا امتحان‌نکرده‌اید حتما به دنبال آن بروید و بخاطر داشته باشید که اگر می‌دانید انجام این کار تجربه‌ی خوبی برای شما نخواهد بود بدان نه بگویید. در آنچه که برای شما لذت‌بخش است راحت و مطئن‌باشید و این را بپذیرید که برخی از چیزها مناسب شما نیستند. بیاد داشته باشید که صرفا بخاطر این که از همه چیز لذت‌نمی‌برید باعث‌نمی‌شود که شما شخصی بی‌مزه و یا دوست‌نداشتنی باشید. منطقی باشید و بدانید که هرکسی از خوردن بعضی چیزها و یا انجام برخی کارها و گفتن یکسری چیزها خوشش‌نمی‌آید. دوست‌نداشتن برخی چیزها برای هر کسی کاملا عادی و طبیعی است و فهمیدن اینکه از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید می‌تواند کمک شایانی در شکل‌دهی زندگی بر محور علایق‌تان می‌کند. از طریق تشخیص خوب از بد می‌توانید به خودشناسی و چگونگی تقویت واقعی ذهن، جسم و روح خود دست‌یابید. آیا تا به حال در مورد تهیه فهرستی از چیزهایی که دوست‌ندارید چیزهایی که جنبه منفی دارند و می‌توانند در تایید مجدد شخصیتتان به شما کمک‌کنند فکر‌کرده‌اید؟ بجای اینکه سعی‌کنید جای دیگران باشید راه‌هایی برای پذیرفتن خود واقعی، چیزهایی که دوست‌ندارید و  غیره را یادبگیرید.

 

همگی ما با یکسری عقاید و ارزش‌هایی بزرگ‌می‌شویم که توسط والدین، شغل، مدرسه و دوستانمان در درون ما نهادینه‌می‌شوند. با بزرگ‌شدن ما، پایبندبودن به این ارزش‌ها بسیار راحت‌تر خواهد بود و هرگز به این فکرنمی‌کنید که آیا هنوز به آنها معتقدید یا نه. دستیابی به شناخت خود لزوما بدین معنا نیست که هر آنچه را که فکرمی‌کنید به آن باوردارید بپذیرید بلکه بیاموزید که نظرات و عقاید خود، مخصوصا عقایدی که بصورت ناآگاهانه و از طریق رشد و پرورش‌ وارد زندگی شما شده‌اند را به چالش‌بکشید. بسیاری از ما یکسری عقایدی دارم که بشدت تحت تاثیر دوران کودکی‌مان هستند و ممکن‌است دیگر بدان‌ها بی‌تفاوت‌ باشیم. به چیزهایی که برای شما مهم‌هستند خوب فکر‌کنید و ببینید که آیا هنوز هم ارزش‌های قبلی ربطی به زندگی امروزی شما بعنوان یک بزرگسالان دارند یا نه. بعنوان یک کودک، ممکن‌است که شما دوست‌داشته‌اید ازدواج‌کنید و بچه‌دار شوید اما شاید اکنون که در دوران بزرگسالی‌هستید به ازدواج همچون فشاری شدید نگاه‌کنید. اگر هنوز این همان چیزی است که از زندگی‌ می‌خواهید پس در پی برآورده‌کردن آن برآیید. اگر دید شما در مقایسه با کودکی‌تان عوض شده است پس بیاموزید که دوباره ارزش‌های خود را شکل‌دهید تا با امروز شما هماهنگ و سازگار باشد نه با گذشته‌تان. شاید بخواهید که بر روی شغلتان متمرکزشوید و فعلا قصدی برای بچه‌دار شدن نداشته‌ باشید لذا دست از اولویت‌های نوجوانی خود بکشید. بصورت ناخودآگاه این ارزش‌های گذشته که در حال حاضر با اعتقادات فعلی شما در تقابل هستند، ممکن‌است باعث احساس کمبود و ناراحتی در شما شوند بنابراین آنها را از ذهن خود بیرون‌کنید. ارزش‌های جدید بیابید که با زندگی کنونی شما سازگار باشد و کارهایی را انجام‌دهید که واقعا از نظر شما ارزشمند هستند. از خودتان بپرسید که چه چیزی در زندگی برای من مهم است؟ فهرستی از چیزهایی که در زندگی برای شما در اولویت هستند را تهیه‌کنید و در مورد دلیل اهمیت آنها در زندگیتان فکرکنید.

 

دانستن این که در چه کارهایی مهارت دارید بخشی مهمی از شخصیت شما است لذا مدتی را صرف فکرکردن به این موضوع‌ کنید و مطمئن‌شوید که خودتان را جدی بگیرید. احساس موفقیت به شکل‌های مختلفی خود را در زندگی افراد نشان‌می‌دهد بنابراین فکرنکنید که پاسخ‌ شما باید حتما با کارتان و یا ثروت‌ شما مرتبط باشد. به چیزهایی فکرکنید که در انجام آنها مهارت دارید، چیزهایی که افراد بخاطر آن شما را تحسین‌می‌کنند و محیطی پیشرفت و ترقی می‌کنید. آگاهی از کارهایی که در انجام آن مهارت دارید بخش عظیمی از هویت شما را تشکیل‌می‌دهد از همین رو از خودتان بپرسید که چه چیزی شما را در بهترین وضع و عملکرد قرارمی‌دهد؟ شاید در ابتدا فکرکردن به مهارت‌هایتان سخت و دشوار باشد اما اندکی فکر‌کنید می‌بینید که لیست مهارت‌هایتان بسیار بزرگتر از آنچه خواهد بود که در ابتدا فکرمی‌کردید. از نظر برخی از افراد مهارت داشتن‌ در شغل‌ خود در صدر فهرست مهارت‌هایشان است و از نظر برخی دیگر از افراد یک شنونده‌ی خوب و دلسوز بودن چیزی است که در اولویت قرار دارد. یک گوشه بنشینید و مدتی را صرف ارزیابی زندگی‌ و خود کنید. این ارزیابی می‌تواند از اینکه چه کاری می‌کنید و چه ویژگی‌های شخصیتی دارید تا رفتار شما در برخورد با دیگران به چه شکلی است را دربرگیرد. اگر در این زمینه مشکل دارید می‌توانید از یکی از دوستان نزدیک و یا اعضای خانواده خود کمک‌ بخواهید. بخاطر داشته باشید که هدف از انجام این کار داشتن دیدی مثبت است! از خودتان بپرسید که چه مشخصه‌های شخصیتی دارید که از نظر شما ارزشمند هستند. به چیزهایی بیندیشید که دیگران بخاطر آن شما را تحسین‌می‌کنند مثلا داشتن یک دوست خوب، داشتن صدای خوب برای آواز خواندن و یا امین و قابل‌اعتماد بودن. تا آنجایی که می‌توانید فهرست مهارتهایتان را بلند و طولانی کنید و زمانی که یک روز بدی داشتید و یا در مورد خود واقعیتان از خودتان سوال کردید در مورد این فهرست بازنگری‌کنید.

 

می‌دانیم که در مورد شما حرف‌می‌زنیم اما گاهی دید ما نسبت به دیگران می‌تواند دید ما نسبت به خودمان را بطور اساسی تغییردهد. در دنیایی از رسانه‌های جمعی و عکس‌های رقابتی دائما در حال مقایسه خود و زندگیمان با دیگران هستیم. خیلی راحت می‌توان گرفتار رسانه‌های جمعی شد و از خود پرسید که چرا زندگی ما مانند افرادی که در اینستاگرام دنبال‌می‌کنیم جالب و هیجان‌انگیز نیست اما فراموش‌نکنید که این طرز تفکر خطرناک است. بسیاری از ما بر اثر آنچه که دیگران در زندگیشان انجام‌می‌دهند احساس ناامنی و یا تهدید‌می‌کنیم و این تهدید تنها از طریق صفحه نمایش تلفن نیست بلکه عواقبی بزرگتر از آن دارد. ممکن‌است که از خودمان بپرسیم که چرا دیگران ارتقایی که ما خواهانش‌ بودیم را گرفته‌اند؛ چرا ما نمی‌توانیم به همانند دیگران خیلی زود وزن کم کنیم؟ بخشی از دستیابی به خودشناسی این است که انتظارات ناسالم و فشارها را از خود دورکنیم و از آنچه که هستیم لذت‌ببریم. سعی‌نکنید که تبدیل به شخصی شوید که دیگران می‌خواهند و یا از شما انتظار دارید و خود واقعیتان در این لحظه را بپذیرید. خیلی راحت می‌توان گرفتار زندگی دیگران شد اما از این فرصت به نفع خود استفاده‌کنید- در صورت ممکن، اگر به چیزی غبطه‌می‌خورید برای بدست‌آوردن آن تلاش‌کنید و راه‌ رسیدن به آن را بیاموزید. اگر گرفتن آن ترفیع واقعا برای شما مهم است پس با رئیس خود صحبت‌کنید و از وی در مورد عملکردتان بازخورد بخواهید تا برای دفعه بعد آمادگی داشته باشید و غرق در دل خود نباشید. راهی بیابید تا این حس حسادت را به چیزی سازنده تبدیل‌کنید. تهیه فهرست راهی خوب برای ارتباط با خودتان است لذا در مورد سوال‌هایی که تاکنون در مورد آنها بحث‌کردیم فکر‌کرده و تمامی ابعاد شخصیتی و زندگی خود را که دوست‌دارید را جشن‌بگیرید. راه‌هایی برای تقویت عزت‌نفس خود بیابید و دلیل کامل‌بودن خود به همان‌گونه که هستید را به خودتان یادآورشوید.

 

طرز رفتار ما به چیزهای زیادی بستگی‌دارد و تا حد زیادی شخصیت ما را شکل‌می‌دهد. در مورد چیزهایی که به شما انگیزه‌می‌دهند تا به طرز خاصی رفتارکنید فکرکنید. آیا چیزی که به شما انگیزه‌می‌دهد مسئله مالی است؟ به دلسوزی و مهر و محبت ربط دارد؟ یا صرفا یک میلی شخصی برای بهترین بودن است؟ صرف نظر از این که چه چیزی به شما  انگیزه‌می‌دهد سعی‌کنید که یادبگیرید که برای آن ارزش‌ قائل‌شوید و در مورد آن خوب فکرکنید. از طریق پی‌بردن به انگیزه‌هایتان می‌توانید راه‌های موثری برای انگیزه‌دادن به خودتان در انجام فعالیت‌ها و یا پروژه‌های جدید پیداکنید. به امور روزمره خود و آنچه در شما شور و اشتیاق ایجادمی‌کنید فکرکنید. آیا هر روز صبح زود از خواب بیدارمی‌شوید و یا بار هر بار زنگ‌خوردن ساعت بیداری آن را به تعویق می‌اندازید تا اندکی بیشتر بخوابید؟ آیا در شرایط تحت فشار بازده و عملکرد خوبی دارید؟ یا یک برنامه‌ریز حساس و بادقت هستید؟ آیا به راحتی از کار خود راضی و خوشنود می‌شوید یا باید وقت زیادی را صرف کاری‌کنید تا حس رضایت به شما دست‌دهد؟ فکرکردن در مورد این ابعاد زندگی خود بسیار حائز اهمیت است زیرا این امکان را برای شما فراهم‌می‌کند تا به خودشناسی دست یابید. همچنین از این طریق فرصتی بدست‌می‌‌آورید تا در مورد انتخاب‌های کنونی زندگی خود میزان سالم‌بودن این انتخاب‌ها خوب فکرکنید. دانستن این که چه چیزی در زندگی به شما انگیزه‌می‌دهد (می‌تواند کار، دوستی و یا داشتن یک رابطه باشد) می‌تواند تاثیر بسزایی بر روی سلامت شما بگذارد لذا ارزش‌ این را دارید که مدتی را صرف فکرکردن به آن کنید. فهرستی از چیزهایی که در زندگی به شما امید و انگیزه‌می‌دهد، تهیه‌کنید. این فهرست می‌تواند شامل خوشحال‌کردن شریک زندگی خود، داشتن حس رقابت و یا صرف یک نوشیدنی پس از یک روز سخت کاری باشد.

 

 این که اکنون ما چه کسی هستیم تا حد زیادی به دوران جوانیمان برمی‌گردد. تجارب شما در دوران کودکی و سالهای نوجوانی تاثیر زیادی بر روی نگرش شما نسبت به دنیای پیرامون و عملکرد شما در آن دارد. رابطه شما با خانواده‌ و دوستانتان همگی نقش بسزایی در شخصیت شما در بزرگسالی دارد. این تاثیر می‌تواند مثبت باشد (مثلا پدرم بسیار خلاق بود و من هم امروز مثل او خلاق هستم) اما مسلما می‌تواند اثر مخرب نیز به همراه داشته باشد. در مورد رفتار کنونی خود و اینکه چه رابطه‌ای با گذشته شما دارند، بیندیشید زیرا این کار به شما کمک‌می‌کند تا تکه‌های پازلی که سازنده‌ی شما هستند را در کنار هم بگذارید. دانستن دلیل رفتارهایتان می‌تواند نقطه آغازی برای سفر در زمان باشد اما سوال‌هایی که عواطف ما را تحریک‌می‌کنند و ما از خودمان می‌پرسیم غالبا سوال‌هایی هستند که حتما باید پرسیده‌شوند. از طریق کاوش در مورد چیزهایی در گذشته خویش که احتمالا در ناخودآگاه ما پنهان شده‌اند این فرصت برای ما فراهم‌می‌شود تا بیشتر در مورد خود شناخت پیداکنیم. بصورت روزانه یادداشت‌برداری‌کنید و الگوهای رفتاری خاصی در خود بسازید و سعی‌کنید تا پیوندی بین آنها با وقایع گذشته پیداکنید. اگر انجام چنین کاری دشوار است از یکی از دوستان صمیمی و یا یک نفر قابل اعتماد کمک‌بگیرید و هر آنچه را که از دوران کودکی خود بیادمی‌آورید را با صدای بلند به زبان بیاورید. شاید در پایان از نتیجه کار شگفت‌زده شوید.

 

 در پایان روز لازم است که به خودتان ایمان داشته باشید. باور و اعتماد به خودتان غالبا ناشی از ارزش‌های عمومی شما در زندگی و آنچه که از منظر شما مهم است و آنچه به شما حس خوبی می‌دهد و در شما انگیزه‌ ایجادمی‌کند، می‌باشد. فراموش‌نکنید که شما انسان هستید و دارای قدرت و آزادی عمل برای ایجاد تغییر در خود می‌باشید. هرگز برای تغییردادن سبک زندگی دیر نیست. دارایی‌های دائمی زندگی شما به خود شما بستگی دارد.  شما می‌توانید به اعتقادات مذهبی خود پایبند باشید یا در رویای این باشید که روزی بیایید و کسب و کار خودتان را داشته باشید و بجای نقاشی‌کردن، ورزش‌کردن را برای پزکردن اوقات فراغت خود انتخاب‌کنید. بخشی از خودشناسی مربوط می‌شود که حس خوشنودی و رضایت از انتخاب‌های خود است و این امر زمانی محقق‌می‌شود که باورکنید که همه چیز موقتی است مگر اینکه خودتان بخواهید آن را دائمی‌کنید. با پرسیدن از خودتان و فکرکردن در مورد اینکه چه می‌خواهید با زندگیتان انجام‌دهید راه تغییر احتمالی در خودتان را بازمی‌کنید. می‌توانید در همان راه و مسیر قبلی خود بمانید و در صورت تمایل مسیر خود را به سمت انتخاب‌های سالم‌تر تغییردهید و این زیبایی زندگی است.

 

 

یکی از روش‌هایی که می‌تواند درک خوبی نسبت به خودتان در شما ایجاد‌کند این است که نظر خانواده و دوستان نزدیکتان را درباره خود جویا‌ شوید. پدر و مادر، خواهر و برادر و دوستانی که مدام با آن‌ها در ارتباط هستید خیلی خوب شمارا می‌شناسند و چیزی‌هایی را در شما می‌بینند که شاید خودتان یا از آن‌ها آگاه نیستید یا خیلی به آن اهمیت نمی‌دهید. فهرستی از نظرات آن‌ها را تهیه‌کنید و در قالب دو دسته نقاط ضعف و نقاط قوت سعی‌کنید آن‌ها را بهبود ببخشید یا اصلاح‌کنید.

 

کتاب‌هایی نیز در زمینه خودشناسی وجود دارند که می‌توانند در شناخت شما نسبت به خودتان بسیار کمک‌کننده باشند. این کتاب‌ها به‌صورت گام‌به‌گام و عملی به شما نشان‌می‌دهند که چگونه می‌توانید به بهترین شکل به شخصیت خود دست پیدا کنید. با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت می‌توانید انتشارات معتبر در زمینه روانشناسی را پیداکرده و نگاهی به بخش کتب خودشناسی بیاندازید. سعی‌کنید این نوع کتاب‌ها را از هر انتشاراتی تهیه‌نکنید و قبل از خرید حتماً از پشتوانه علمی آن کتاب مطمئن‌شوید.

 

یکی از رایج‌ترین راه‌ها برای خودشناسی، پرکردن پرسشنامه‌ها و آزمون‌های روانی است. شاید در سایت‌های مختلف تبلیغاتی را دیده‌اید که می‌گویند فقط در 5 دقیقه شخصیت واقعی خود را بشناسید. خوب متأسفانه این تبلیغات اکثراً دروغ است و هیچ اساس علمی ندارند. مانند بخش قبل که گفته شد حتماً در انتخاب کتاب دقت کنید در این بخش هم باید تکرارکنیم که هر پرسشنامه‌ای را برای شناخت شخصیت خود پر نکنید. چند مورد از معتبرترین و مطرح‌ترین پرسشنامه‌ها در زمینه روانشناسی و خودشناسی عبارت‌اند از: پرسشنامه ۵ عاملی نئو، پرسشنامه کتل، آزمون MMPI،MBTI و پرسشنامه طرحواره . از بین موارد مطرح‌شده جز آزمون MMPI تمام موارد دیگر را می‌توانید خودتان انجام داده و نتیجه را بررسی‌کنید اما پیشنهاد ما به شما کمک‌گرفتن از روانشناسی است که کارش سال‌ها اجرا و تفسیر این آزمون‌ها می‌باشد چرا که انجام و تفسیر ظاهری این آزمون‌ها به تنهایی کافی نیست و به خود شناسی شما کمک چندانی نمی‌کند. بلکه زمانی بیشتر ارزشمند است که توسط یک روانشناس به صورت عمیق و ریشه‌ای بررسی‌شود.

شما به دلایل مختلفی می‌توانید به روانشناس یا مشاور مراجعه‌کنید و از او در امور مختلف راهنمایی‌بگیرید. یکی از این امور می‌تواند مربوط به رشد شخصی باشد. یعنی افرادی که لزوما بیماری یا اختلال خاصی ندارند اما برای اینکه بیشتر خودشان را بشناسند و بتوانند در زندگی بیشتر پیشرفت‌کنند از یک مشاور متخصص کمک‌می‌گیرند. روانشناس به دو طریق می‌تواند در این زمینه به شما کمک‌کند. از طریق مصاحبه و یا اجرای آزمون‌ها. مصاحبه به معنای گرفتن شرح حال است. یعنی روانشناس اطلاعاتی درباره زندگی شخصی شما می‌گیرد و متناسب با آن برنامه و تکالیفی در اختیار شما قرار می‌دهد. آزمون‌های روانی ابزارهایی هستند که در کنار مصاحبه به کمک روانشناس می‌آیند و شخصیت شما را به صورت عدد و رقم به روانشناس نشان‌می‌دهند و او با توجه به شرح حالی که از شما گرفته بود این آزمون ها را تفسیر‌می‌کند. اینکه روانشناس از چه آزمونی برای شما استفاده‌کند بستگی به رویکرد درمانی‌اش دارد.

 

دستیابی به خودشناسی یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای داشتن یک زندگی آرام و با برنامه است. زمانی که شما خودتان را بشناسید می‌دانید که باید در کدام مسیر گام بردارید. ما معمولا به دلیل پیدا‌کردن راه‌های دوست داشتن خودمان، دستیابی به استقلال و تصمیم‌گیری درست در زندگی باید به درک درستی از خودمان برسیم. اما خودشناسی راه‌هایی دارد که شما با صرف اندکی وقت و حوصله می‌توانید به‌راحتی به درک درستی از خودتان برسید. بدانید که به چه چیزهایی علاقه‌مند هستید و آن‌ها را دنبال‌کنید، از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید خود را ملزم به انجام آن‌ها نکنید و اگر ممکن است رهایشان کنید، به دنبال ارزش‌های خود باشید و بدانید از زندگی چه می‌خواهید، در چه‌کارهایی مهارت دارید؟ آن‌ها را تقویت‌کنید، چه چیزهایی در دیگران وجود دارد که شما آن‌ها را تحسین‌می‌کنید؟ همان را در خودتان هم ایجاد‌کنید. چه چیزهایی در زندگی به شما انگیزه‌می‌دهند، به خودتان اعتماد داشته باشید و دنبال اهدافتان بروید. اما در کنار تمام این روش‌ها پرسیدن نظر خانواده و دوستان صمیمی درباره خودتان، استفاده از کتاب‌های خودیار و انجام آزمون‌های شخصیت شناسی و مراجعه به مشاور می‌تواند فرایند خودشناسی شما را تسهیل و تسریع کند. 

عشقت رو جذب کن

چطور خودشناسی کنیم

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

386 بازدید

449 بازدید

415 بازدید

419 بازدید

416 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

خیلی خوب ومفید بود خیلی ممنون

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

وقتی که همواره سعی‌می‌کنید که کارهایی را انجام‌دهید که دیگران از شما انتظاردارند و یا در تلاش برای تحت تاثیر قراردادن یک دوست و یا همکار هستید خودشناسی واقعی برای شما بسیار دشوار می‌شود. زمانی را با خود خلوت‌کنید و در مورد رفتار و افکار خویش باندیشید و ببینید که شما واقعا چه کسی هستید. زمانی که به خودشناسی دست پیداکنید و خود واقعیتان را بشناسید، راحت‌تر می‌توانید روی کارها و برنامه‌هایتان تمرکزکنید زیرا شناخت بهتری نسبت به آنها بدست‌آورده‌اید. به یاد داشته‌ باشید تا زمانی که خودشناسی در شما اتفاق‌نیفتد احتمالا در به ثمر رساندن تصمیمات خود دچار سردرگمی خواهید شد زیرا نمی‌دانید راهی که در آن حرکت‌می‌کنید راه رسیدن به رشد و پیشرفت است یا خیر.

 

فهرست مطالب

 

اگر خود را بشناسید چه خوب، چه بد و چه زشت در این صورت می‌توانید خود را به عنوان اینکه واقعا چه کسی هستید را راحت‌تر بپذیرید. پذیرفتن برخی از ابعاد شخصیت خود همچون خجالتی‌بودن که ظاهر جنبه مثبتی ندارند برای شما همچون چالش خواهد بود. با این وجود اگر این بعد از شخصیت شما جزئی از وجود شماست در این صورت تکریم آن بجای انکار آن بسیار حائز اهمیت است. اگر درصدد انکار این بعد از شخصیت خود برآیید در اینصورت همواره با شما خواهد بود. پی‌بردن به مزایای خجالتی‌بودن، لذت‌بردن از آن و در جهت منافع‌خود از آن بهره‌بردن می‌تواند باعث‌شود که آن را بعنوان بخشی از وجود خویش با آغوش باز پذیرفته و متعاقبا دوست داشته باشید. پس از خود دوستی می‌توانید به سراغ پرورش، رشد دادن، توسعه‌، ترقی و بهبود آن بروید.چطور خودشناسی کنیم

خودآگاهی باعث استقلال فرد نسبت به نظر دیگران می‌شود. اگر بدانید که چه کارهایی برای شما موثر هستند (چه کارهایی به نفع شما و چه کارهایی به ضرر شما هستند) در این صورت فکرکردن در مورد اینکه دیگران چه قضاوتی در مورد شما می‌کنند و نصحیت‌های آنان کاملا بی‌ربط خواهد بود. در واقع شما بهتر از هر کس دیگری خودتان را می‌شناسید. خود شما مسئول افکار خویش هستید و شما نشان‌دهنده شخصیت خویش خواهید بود. استقلال و خودآگاهی با اعتماد بنفس در ارتباط هستند. از طریق خودشناسی و جایگاه خویش در زندگی می‌توانید به نوعی اعتماد بنفس قوی دست‌یابید.

همانطور که می‌دانیم از طریق دانش می‌توان به بینش و اعتمادبنفس رسید و از این طریق می‌توان پروسه تصمیم‌گیری (هم در موارد ساده و هم موارد پیچیده) را بسیار آسان و راحت کرد. پس از آنکه به بینش کامل برسید دیگر جایی برای شک و تردید باقی نمی‌ماند.

 

 

بخشی از خودشناسی مربوط‌می‌شود به دانستن این موضوع که چه چیزی باعث خوشحالی شما می‌شود. همگی ما خوشی و شادی را در چیزهای مختلفی می‌بینیم لذا امتحان‌کردن و فهمیدن اینکه چه چیزی شما را خوشحال‌می‌کند دارای اهمیت زیادی است. داشتن توانایی گفتن “این را دوست‌دارم” می‌تواند بخش عظیمی از هویت شما را شکل‌دهد از همین رو زمانی را با خود خلوت‌کرده و ببینید که چه چیزهایی به شما حس خوبی می‌دهند. گاهی چیزهای ساده‌ای همچون خوردن غذاهای متنوع، ورزش‌کردن، خواندن کتاب، کارکردن، سفر رفتن و غیره می‌تواند باعث آرامش و شادی شما شود. فهرستی ذهنی و یا کتبی از لذت‌های خود تهیه‌کنید. این فهرست می‌تواند شامل چیزهایی باشد که به شکل‌دهی شخصیت شما کمک‌می‌کند. راجع به اینکه چه غذاهایی دوست‌دارید بخورید، چه کارهایی دوست‌دارید در اوقات فراغت خود انجام‌دهید و از بودن با چه کسی لذت‌می‌برید خوب فکر‌کنید. سرگرمی‌های ما بیانگر چیزهایی زیادی در مورد شخصیت ما هستند لذا به این فکرکنید که چگونه اوقات فراغت خود را سپری‌می‌کنید و چه مفهومی می‌توانید از آن برداشت‌کنید. لازم به ذکر است که زیاد به خود سخت‌نگیرید و تنها در مورد سرگرمی‌ها و لذت‌های خویش تفکرکنید. در مورد سوال‌های زیر خوب فکر‌کنید:

آیا دوست‌دارید زمان زیادی را در بیرون از خانه باشید؟ بیشتر تنهایی را دوست‌دارید و یا در میان جمع‌بودن را؟ از فعالیت‌های جسمانی بیشتر لذت‌می‌برید و یا یک گوشه‌ای نشستن و کتاب‌خواندن؟

هرزگاهی این سوالات را در ذهنتان مرورکنید. ممکن‌است که به راحتی در یک مارپیچ منفی از کار زیاد گرفتارشوید و خواب کافی نداشته‌ باشید اما قبل از اینکه دیرشود در مورد این که چه چیزی به شما حس خوبی می‌دهد و از انجام چه کارهایی واقعا لذت‌می‌برید تامل‌کنید. داشتن یک لیست دم‌دست می‌تواند یک یادآوری مهم برای اولویت‌دادن به شادی و رفاه شما باشد. آیا تا به حال در مورد امتحان‌کردن چیز‌های جدید فکر‌کرده‌اید؟ چرا هر ماه در یک فعالیت جدید شرکت‌نمی‌کنید و سعی نمی‌کنید که صخره‌نوردی، یوگا و یا زومبا را یک بار هم که شده امتحان‌کنید؟ چه می‌دانید شاید از انجام چنین کارهایی خوشتان آمد! و شاید هم اصلا چنین کارهایی به مزاج شما ننشست. البته در هر صورت امتحان‌کردن چیزهای جدید برای شما مفید است و از این طریق به کاوش و جستجوی خود می‌پردازید.

 

دانستن این که از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید در شناخت واقعی خویش بسیار مهم است. در اغلب موارد ما سعی‌می‌کنیم و یا حداقل وانمودمی‌کنیم که از چیزهایی که خوشمان‌نمی‌آید لذت می‌بریم تا در مسیر سازگار با جامعه اطرافمان گام‌برداریم. در واقع از طریق محصورکردن خود در یک قالب اجتماعی به غم و غصه و صادق‌نبودن با خود می‌رسید که این اصلا چیز جالبی نیست. بجای این که به زور خودتان را در موقعیتی قراردهید راه‌های گفتن نه به چیزهایی که دوست‌ندارید را یادبگیرید. این می‌تواند بخش بزرگی از شخصیت شما باشد لذا از گفتن نه به رویدادهای خاصی که می‌دانید دوست‌ندارید خجالت‌نکشید. اگر چیزی هست که قبلا امتحان‌نکرده‌اید حتما به دنبال آن بروید و بخاطر داشته باشید که اگر می‌دانید انجام این کار تجربه‌ی خوبی برای شما نخواهد بود بدان نه بگویید. در آنچه که برای شما لذت‌بخش است راحت و مطئن‌باشید و این را بپذیرید که برخی از چیزها مناسب شما نیستند. بیاد داشته باشید که صرفا بخاطر این که از همه چیز لذت‌نمی‌برید باعث‌نمی‌شود که شما شخصی بی‌مزه و یا دوست‌نداشتنی باشید. منطقی باشید و بدانید که هرکسی از خوردن بعضی چیزها و یا انجام برخی کارها و گفتن یکسری چیزها خوشش‌نمی‌آید. دوست‌نداشتن برخی چیزها برای هر کسی کاملا عادی و طبیعی است و فهمیدن اینکه از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید می‌تواند کمک شایانی در شکل‌دهی زندگی بر محور علایق‌تان می‌کند. از طریق تشخیص خوب از بد می‌توانید به خودشناسی و چگونگی تقویت واقعی ذهن، جسم و روح خود دست‌یابید. آیا تا به حال در مورد تهیه فهرستی از چیزهایی که دوست‌ندارید چیزهایی که جنبه منفی دارند و می‌توانند در تایید مجدد شخصیتتان به شما کمک‌کنند فکر‌کرده‌اید؟ بجای اینکه سعی‌کنید جای دیگران باشید راه‌هایی برای پذیرفتن خود واقعی، چیزهایی که دوست‌ندارید و  غیره را یادبگیرید.

 

همگی ما با یکسری عقاید و ارزش‌هایی بزرگ‌می‌شویم که توسط والدین، شغل، مدرسه و دوستانمان در درون ما نهادینه‌می‌شوند. با بزرگ‌شدن ما، پایبندبودن به این ارزش‌ها بسیار راحت‌تر خواهد بود و هرگز به این فکرنمی‌کنید که آیا هنوز به آنها معتقدید یا نه. دستیابی به شناخت خود لزوما بدین معنا نیست که هر آنچه را که فکرمی‌کنید به آن باوردارید بپذیرید بلکه بیاموزید که نظرات و عقاید خود، مخصوصا عقایدی که بصورت ناآگاهانه و از طریق رشد و پرورش‌ وارد زندگی شما شده‌اند را به چالش‌بکشید. بسیاری از ما یکسری عقایدی دارم که بشدت تحت تاثیر دوران کودکی‌مان هستند و ممکن‌است دیگر بدان‌ها بی‌تفاوت‌ باشیم. به چیزهایی که برای شما مهم‌هستند خوب فکر‌کنید و ببینید که آیا هنوز هم ارزش‌های قبلی ربطی به زندگی امروزی شما بعنوان یک بزرگسالان دارند یا نه. بعنوان یک کودک، ممکن‌است که شما دوست‌داشته‌اید ازدواج‌کنید و بچه‌دار شوید اما شاید اکنون که در دوران بزرگسالی‌هستید به ازدواج همچون فشاری شدید نگاه‌کنید. اگر هنوز این همان چیزی است که از زندگی‌ می‌خواهید پس در پی برآورده‌کردن آن برآیید. اگر دید شما در مقایسه با کودکی‌تان عوض شده است پس بیاموزید که دوباره ارزش‌های خود را شکل‌دهید تا با امروز شما هماهنگ و سازگار باشد نه با گذشته‌تان. شاید بخواهید که بر روی شغلتان متمرکزشوید و فعلا قصدی برای بچه‌دار شدن نداشته‌ باشید لذا دست از اولویت‌های نوجوانی خود بکشید. بصورت ناخودآگاه این ارزش‌های گذشته که در حال حاضر با اعتقادات فعلی شما در تقابل هستند، ممکن‌است باعث احساس کمبود و ناراحتی در شما شوند بنابراین آنها را از ذهن خود بیرون‌کنید. ارزش‌های جدید بیابید که با زندگی کنونی شما سازگار باشد و کارهایی را انجام‌دهید که واقعا از نظر شما ارزشمند هستند. از خودتان بپرسید که چه چیزی در زندگی برای من مهم است؟ فهرستی از چیزهایی که در زندگی برای شما در اولویت هستند را تهیه‌کنید و در مورد دلیل اهمیت آنها در زندگیتان فکرکنید.

 

دانستن این که در چه کارهایی مهارت دارید بخشی مهمی از شخصیت شما است لذا مدتی را صرف فکرکردن به این موضوع‌ کنید و مطمئن‌شوید که خودتان را جدی بگیرید. احساس موفقیت به شکل‌های مختلفی خود را در زندگی افراد نشان‌می‌دهد بنابراین فکرنکنید که پاسخ‌ شما باید حتما با کارتان و یا ثروت‌ شما مرتبط باشد. به چیزهایی فکرکنید که در انجام آنها مهارت دارید، چیزهایی که افراد بخاطر آن شما را تحسین‌می‌کنند و محیطی پیشرفت و ترقی می‌کنید. آگاهی از کارهایی که در انجام آن مهارت دارید بخش عظیمی از هویت شما را تشکیل‌می‌دهد از همین رو از خودتان بپرسید که چه چیزی شما را در بهترین وضع و عملکرد قرارمی‌دهد؟ شاید در ابتدا فکرکردن به مهارت‌هایتان سخت و دشوار باشد اما اندکی فکر‌کنید می‌بینید که لیست مهارت‌هایتان بسیار بزرگتر از آنچه خواهد بود که در ابتدا فکرمی‌کردید. از نظر برخی از افراد مهارت داشتن‌ در شغل‌ خود در صدر فهرست مهارت‌هایشان است و از نظر برخی دیگر از افراد یک شنونده‌ی خوب و دلسوز بودن چیزی است که در اولویت قرار دارد. یک گوشه بنشینید و مدتی را صرف ارزیابی زندگی‌ و خود کنید. این ارزیابی می‌تواند از اینکه چه کاری می‌کنید و چه ویژگی‌های شخصیتی دارید تا رفتار شما در برخورد با دیگران به چه شکلی است را دربرگیرد. اگر در این زمینه مشکل دارید می‌توانید از یکی از دوستان نزدیک و یا اعضای خانواده خود کمک‌ بخواهید. بخاطر داشته باشید که هدف از انجام این کار داشتن دیدی مثبت است! از خودتان بپرسید که چه مشخصه‌های شخصیتی دارید که از نظر شما ارزشمند هستند. به چیزهایی بیندیشید که دیگران بخاطر آن شما را تحسین‌می‌کنند مثلا داشتن یک دوست خوب، داشتن صدای خوب برای آواز خواندن و یا امین و قابل‌اعتماد بودن. تا آنجایی که می‌توانید فهرست مهارتهایتان را بلند و طولانی کنید و زمانی که یک روز بدی داشتید و یا در مورد خود واقعیتان از خودتان سوال کردید در مورد این فهرست بازنگری‌کنید.

 

می‌دانیم که در مورد شما حرف‌می‌زنیم اما گاهی دید ما نسبت به دیگران می‌تواند دید ما نسبت به خودمان را بطور اساسی تغییردهد. در دنیایی از رسانه‌های جمعی و عکس‌های رقابتی دائما در حال مقایسه خود و زندگیمان با دیگران هستیم. خیلی راحت می‌توان گرفتار رسانه‌های جمعی شد و از خود پرسید که چرا زندگی ما مانند افرادی که در اینستاگرام دنبال‌می‌کنیم جالب و هیجان‌انگیز نیست اما فراموش‌نکنید که این طرز تفکر خطرناک است. بسیاری از ما بر اثر آنچه که دیگران در زندگیشان انجام‌می‌دهند احساس ناامنی و یا تهدید‌می‌کنیم و این تهدید تنها از طریق صفحه نمایش تلفن نیست بلکه عواقبی بزرگتر از آن دارد. ممکن‌است که از خودمان بپرسیم که چرا دیگران ارتقایی که ما خواهانش‌ بودیم را گرفته‌اند؛ چرا ما نمی‌توانیم به همانند دیگران خیلی زود وزن کم کنیم؟ بخشی از دستیابی به خودشناسی این است که انتظارات ناسالم و فشارها را از خود دورکنیم و از آنچه که هستیم لذت‌ببریم. سعی‌نکنید که تبدیل به شخصی شوید که دیگران می‌خواهند و یا از شما انتظار دارید و خود واقعیتان در این لحظه را بپذیرید. خیلی راحت می‌توان گرفتار زندگی دیگران شد اما از این فرصت به نفع خود استفاده‌کنید- در صورت ممکن، اگر به چیزی غبطه‌می‌خورید برای بدست‌آوردن آن تلاش‌کنید و راه‌ رسیدن به آن را بیاموزید. اگر گرفتن آن ترفیع واقعا برای شما مهم است پس با رئیس خود صحبت‌کنید و از وی در مورد عملکردتان بازخورد بخواهید تا برای دفعه بعد آمادگی داشته باشید و غرق در دل خود نباشید. راهی بیابید تا این حس حسادت را به چیزی سازنده تبدیل‌کنید. تهیه فهرست راهی خوب برای ارتباط با خودتان است لذا در مورد سوال‌هایی که تاکنون در مورد آنها بحث‌کردیم فکر‌کرده و تمامی ابعاد شخصیتی و زندگی خود را که دوست‌دارید را جشن‌بگیرید. راه‌هایی برای تقویت عزت‌نفس خود بیابید و دلیل کامل‌بودن خود به همان‌گونه که هستید را به خودتان یادآورشوید.

 

طرز رفتار ما به چیزهای زیادی بستگی‌دارد و تا حد زیادی شخصیت ما را شکل‌می‌دهد. در مورد چیزهایی که به شما انگیزه‌می‌دهند تا به طرز خاصی رفتارکنید فکرکنید. آیا چیزی که به شما انگیزه‌می‌دهد مسئله مالی است؟ به دلسوزی و مهر و محبت ربط دارد؟ یا صرفا یک میلی شخصی برای بهترین بودن است؟ صرف نظر از این که چه چیزی به شما  انگیزه‌می‌دهد سعی‌کنید که یادبگیرید که برای آن ارزش‌ قائل‌شوید و در مورد آن خوب فکرکنید. از طریق پی‌بردن به انگیزه‌هایتان می‌توانید راه‌های موثری برای انگیزه‌دادن به خودتان در انجام فعالیت‌ها و یا پروژه‌های جدید پیداکنید. به امور روزمره خود و آنچه در شما شور و اشتیاق ایجادمی‌کنید فکرکنید. آیا هر روز صبح زود از خواب بیدارمی‌شوید و یا بار هر بار زنگ‌خوردن ساعت بیداری آن را به تعویق می‌اندازید تا اندکی بیشتر بخوابید؟ آیا در شرایط تحت فشار بازده و عملکرد خوبی دارید؟ یا یک برنامه‌ریز حساس و بادقت هستید؟ آیا به راحتی از کار خود راضی و خوشنود می‌شوید یا باید وقت زیادی را صرف کاری‌کنید تا حس رضایت به شما دست‌دهد؟ فکرکردن در مورد این ابعاد زندگی خود بسیار حائز اهمیت است زیرا این امکان را برای شما فراهم‌می‌کند تا به خودشناسی دست یابید. همچنین از این طریق فرصتی بدست‌می‌‌آورید تا در مورد انتخاب‌های کنونی زندگی خود میزان سالم‌بودن این انتخاب‌ها خوب فکرکنید. دانستن این که چه چیزی در زندگی به شما انگیزه‌می‌دهد (می‌تواند کار، دوستی و یا داشتن یک رابطه باشد) می‌تواند تاثیر بسزایی بر روی سلامت شما بگذارد لذا ارزش‌ این را دارید که مدتی را صرف فکرکردن به آن کنید. فهرستی از چیزهایی که در زندگی به شما امید و انگیزه‌می‌دهد، تهیه‌کنید. این فهرست می‌تواند شامل خوشحال‌کردن شریک زندگی خود، داشتن حس رقابت و یا صرف یک نوشیدنی پس از یک روز سخت کاری باشد.

 

 این که اکنون ما چه کسی هستیم تا حد زیادی به دوران جوانیمان برمی‌گردد. تجارب شما در دوران کودکی و سالهای نوجوانی تاثیر زیادی بر روی نگرش شما نسبت به دنیای پیرامون و عملکرد شما در آن دارد. رابطه شما با خانواده‌ و دوستانتان همگی نقش بسزایی در شخصیت شما در بزرگسالی دارد. این تاثیر می‌تواند مثبت باشد (مثلا پدرم بسیار خلاق بود و من هم امروز مثل او خلاق هستم) اما مسلما می‌تواند اثر مخرب نیز به همراه داشته باشد. در مورد رفتار کنونی خود و اینکه چه رابطه‌ای با گذشته شما دارند، بیندیشید زیرا این کار به شما کمک‌می‌کند تا تکه‌های پازلی که سازنده‌ی شما هستند را در کنار هم بگذارید. دانستن دلیل رفتارهایتان می‌تواند نقطه آغازی برای سفر در زمان باشد اما سوال‌هایی که عواطف ما را تحریک‌می‌کنند و ما از خودمان می‌پرسیم غالبا سوال‌هایی هستند که حتما باید پرسیده‌شوند. از طریق کاوش در مورد چیزهایی در گذشته خویش که احتمالا در ناخودآگاه ما پنهان شده‌اند این فرصت برای ما فراهم‌می‌شود تا بیشتر در مورد خود شناخت پیداکنیم. بصورت روزانه یادداشت‌برداری‌کنید و الگوهای رفتاری خاصی در خود بسازید و سعی‌کنید تا پیوندی بین آنها با وقایع گذشته پیداکنید. اگر انجام چنین کاری دشوار است از یکی از دوستان صمیمی و یا یک نفر قابل اعتماد کمک‌بگیرید و هر آنچه را که از دوران کودکی خود بیادمی‌آورید را با صدای بلند به زبان بیاورید. شاید در پایان از نتیجه کار شگفت‌زده شوید.

 

 در پایان روز لازم است که به خودتان ایمان داشته باشید. باور و اعتماد به خودتان غالبا ناشی از ارزش‌های عمومی شما در زندگی و آنچه که از منظر شما مهم است و آنچه به شما حس خوبی می‌دهد و در شما انگیزه‌ ایجادمی‌کند، می‌باشد. فراموش‌نکنید که شما انسان هستید و دارای قدرت و آزادی عمل برای ایجاد تغییر در خود می‌باشید. هرگز برای تغییردادن سبک زندگی دیر نیست. دارایی‌های دائمی زندگی شما به خود شما بستگی دارد.  شما می‌توانید به اعتقادات مذهبی خود پایبند باشید یا در رویای این باشید که روزی بیایید و کسب و کار خودتان را داشته باشید و بجای نقاشی‌کردن، ورزش‌کردن را برای پزکردن اوقات فراغت خود انتخاب‌کنید. بخشی از خودشناسی مربوط می‌شود که حس خوشنودی و رضایت از انتخاب‌های خود است و این امر زمانی محقق‌می‌شود که باورکنید که همه چیز موقتی است مگر اینکه خودتان بخواهید آن را دائمی‌کنید. با پرسیدن از خودتان و فکرکردن در مورد اینکه چه می‌خواهید با زندگیتان انجام‌دهید راه تغییر احتمالی در خودتان را بازمی‌کنید. می‌توانید در همان راه و مسیر قبلی خود بمانید و در صورت تمایل مسیر خود را به سمت انتخاب‌های سالم‌تر تغییردهید و این زیبایی زندگی است.

 

 

یکی از روش‌هایی که می‌تواند درک خوبی نسبت به خودتان در شما ایجاد‌کند این است که نظر خانواده و دوستان نزدیکتان را درباره خود جویا‌ شوید. پدر و مادر، خواهر و برادر و دوستانی که مدام با آن‌ها در ارتباط هستید خیلی خوب شمارا می‌شناسند و چیزی‌هایی را در شما می‌بینند که شاید خودتان یا از آن‌ها آگاه نیستید یا خیلی به آن اهمیت نمی‌دهید. فهرستی از نظرات آن‌ها را تهیه‌کنید و در قالب دو دسته نقاط ضعف و نقاط قوت سعی‌کنید آن‌ها را بهبود ببخشید یا اصلاح‌کنید.

 

کتاب‌هایی نیز در زمینه خودشناسی وجود دارند که می‌توانند در شناخت شما نسبت به خودتان بسیار کمک‌کننده باشند. این کتاب‌ها به‌صورت گام‌به‌گام و عملی به شما نشان‌می‌دهند که چگونه می‌توانید به بهترین شکل به شخصیت خود دست پیدا کنید. با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت می‌توانید انتشارات معتبر در زمینه روانشناسی را پیداکرده و نگاهی به بخش کتب خودشناسی بیاندازید. سعی‌کنید این نوع کتاب‌ها را از هر انتشاراتی تهیه‌نکنید و قبل از خرید حتماً از پشتوانه علمی آن کتاب مطمئن‌شوید.

 

یکی از رایج‌ترین راه‌ها برای خودشناسی، پرکردن پرسشنامه‌ها و آزمون‌های روانی است. شاید در سایت‌های مختلف تبلیغاتی را دیده‌اید که می‌گویند فقط در 5 دقیقه شخصیت واقعی خود را بشناسید. خوب متأسفانه این تبلیغات اکثراً دروغ است و هیچ اساس علمی ندارند. مانند بخش قبل که گفته شد حتماً در انتخاب کتاب دقت کنید در این بخش هم باید تکرارکنیم که هر پرسشنامه‌ای را برای شناخت شخصیت خود پر نکنید. چند مورد از معتبرترین و مطرح‌ترین پرسشنامه‌ها در زمینه روانشناسی و خودشناسی عبارت‌اند از: پرسشنامه ۵ عاملی نئو، پرسشنامه کتل، آزمون MMPI،MBTI و پرسشنامه طرحواره . از بین موارد مطرح‌شده جز آزمون MMPI تمام موارد دیگر را می‌توانید خودتان انجام داده و نتیجه را بررسی‌کنید اما پیشنهاد ما به شما کمک‌گرفتن از روانشناسی است که کارش سال‌ها اجرا و تفسیر این آزمون‌ها می‌باشد چرا که انجام و تفسیر ظاهری این آزمون‌ها به تنهایی کافی نیست و به خود شناسی شما کمک چندانی نمی‌کند. بلکه زمانی بیشتر ارزشمند است که توسط یک روانشناس به صورت عمیق و ریشه‌ای بررسی‌شود.

شما به دلایل مختلفی می‌توانید به روانشناس یا مشاور مراجعه‌کنید و از او در امور مختلف راهنمایی‌بگیرید. یکی از این امور می‌تواند مربوط به رشد شخصی باشد. یعنی افرادی که لزوما بیماری یا اختلال خاصی ندارند اما برای اینکه بیشتر خودشان را بشناسند و بتوانند در زندگی بیشتر پیشرفت‌کنند از یک مشاور متخصص کمک‌می‌گیرند. روانشناس به دو طریق می‌تواند در این زمینه به شما کمک‌کند. از طریق مصاحبه و یا اجرای آزمون‌ها. مصاحبه به معنای گرفتن شرح حال است. یعنی روانشناس اطلاعاتی درباره زندگی شخصی شما می‌گیرد و متناسب با آن برنامه و تکالیفی در اختیار شما قرار می‌دهد. آزمون‌های روانی ابزارهایی هستند که در کنار مصاحبه به کمک روانشناس می‌آیند و شخصیت شما را به صورت عدد و رقم به روانشناس نشان‌می‌دهند و او با توجه به شرح حالی که از شما گرفته بود این آزمون ها را تفسیر‌می‌کند. اینکه روانشناس از چه آزمونی برای شما استفاده‌کند بستگی به رویکرد درمانی‌اش دارد.

 

دستیابی به خودشناسی یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای داشتن یک زندگی آرام و با برنامه است. زمانی که شما خودتان را بشناسید می‌دانید که باید در کدام مسیر گام بردارید. ما معمولا به دلیل پیدا‌کردن راه‌های دوست داشتن خودمان، دستیابی به استقلال و تصمیم‌گیری درست در زندگی باید به درک درستی از خودمان برسیم. اما خودشناسی راه‌هایی دارد که شما با صرف اندکی وقت و حوصله می‌توانید به‌راحتی به درک درستی از خودتان برسید. بدانید که به چه چیزهایی علاقه‌مند هستید و آن‌ها را دنبال‌کنید، از چه چیزهایی خوشتان نمی‌آید خود را ملزم به انجام آن‌ها نکنید و اگر ممکن است رهایشان کنید، به دنبال ارزش‌های خود باشید و بدانید از زندگی چه می‌خواهید، در چه‌کارهایی مهارت دارید؟ آن‌ها را تقویت‌کنید، چه چیزهایی در دیگران وجود دارد که شما آن‌ها را تحسین‌می‌کنید؟ همان را در خودتان هم ایجاد‌کنید. چه چیزهایی در زندگی به شما انگیزه‌می‌دهند، به خودتان اعتماد داشته باشید و دنبال اهدافتان بروید. اما در کنار تمام این روش‌ها پرسیدن نظر خانواده و دوستان صمیمی درباره خودتان، استفاده از کتاب‌های خودیار و انجام آزمون‌های شخصیت شناسی و مراجعه به مشاور می‌تواند فرایند خودشناسی شما را تسهیل و تسریع کند. 

عشقت رو جذب کن

چطور خودشناسی کنیم

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

386 بازدید

449 بازدید

415 بازدید

419 بازدید

416 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

خیلی خوب ومفید بود خیلی ممنون

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

خودشناسی یک پله بزرگ در مسیر موفقیت است که اگر بتوانید از آن بالا بروید واقعاً حرکت بزرگی انجام داده اید.

برای یافتن شغل مورد علاقه خود چه مسیری را باید طی کنید؟ در اولین مرحله باید خودتان را بشناسید.

به گزارش آلامتو به نقل از addicted2success؛ ما زمانی حقیقتا در انجام کاری موفق خواهیم بود که واقعا آن کار را دوست داشته باشیم و واقعا با روحیات و خلقیات ما هماهنگ و سازگار باشد.

در واقع عشق به کاری که انجام می‌دهیم باعث تحقق اهدافمان در زندگی و موفقیت‌مان خواهد شد. یک هدف واقعی چیزی است که می‌تواند عمیق‌ترین احساسات و شخصیت شما را به تصویر بکشد.چطور خودشناسی کنیم

بله، این حقیقت بنیادی شماست که، ماهیت شما را بیان می‌کند و نشان می‌دهد که خود واقعی شما چیست، این همان چیزی است که با تمام حوزه‌های زندگی فرد عجین شده و صداقت داشتن با خود، باعث پدیدار شدن آن می‌شود.

گاهی شرایطی در زندگی به وجود می‌آید که برای اینکه صادق و قابل اعتماد باشید، باید از قدرت و شجاعت فراوانی برای غلبه بر ترس‌هایتان برخوردار باشید به ویژه هنگامی که نظرات دیگران نیز با هدف شما مغایر باشد،این وضعیت چالش برانگیزتر خواهد شد.

بنابراین از نظر من حقیقت بنیادی یعنی از منطقه آسایش خود خارج شوید و پای آن‌چه که فکر می‌کنید، احساس می‌کنید و بدان اعتقاد دارید بایستید حتی اگر این کار ناخوشایند باشد و حتی زمانی که فکر می‌کنید و یا می‌ترسید که با شکست مواجه شوید.

همه ما راه‌هایی را بر می‌گزینیم تا صحبت از حقیقت بنیادی خود را به میان نیاوریم زیرا از چیزی که مردم در موردمان فکر می‌کنند یا از چیزی که در رابطه با ما بیان کنند هراس داریم.

دالای لاما می‌گوید” مردم به طرق مختلفی، شادی و خوشبختی را جست و جو می‌کنند و. فقط به این دلیل که آن‌ها همانند شما عمل نمی‌کنند به این معنی نیست که آنها چیزی را از دست داده‌اند.

همه ما زخمها و اعتقادات نادرستی در مورد خودمان داریم و لذا حقیقت بنیادی، مفهومی است که به ما کمک می‌کند تا آگاهانه با این اعتقادات غلط که ما را از شناخت اصالت وجودمان بازمی‌دارند مواجه شویم.

هنگامی که ما توهمات و احساسات غیر واقعی اطرافمان از خود را کنار بزنیم، می‌توانیم در نهایت با شخصیت اصلیمان که در زیر آنها نهفته است آشنا شویم.

البته گام برداشتن به سوی این مسیر،شجاعت و استقامت زیادی را می‌طلبد است و یک گام ضروری برای سفر در مسیر موفقیت واقعی خواهد بود.

هنگامی که ما توهمات و احساسات غیر واقعی که دورتادورمان را فرا گرفته نظیر آن‌چه که جامعه از ما انتظار دارد ، آنگونه که خودمان تصور می‌کنیم باید رفتار کنیم، و اینکه دیگر افراد چه انتظاری از ما دارند را کنار بزنیم و ماسک‌هایی را که هر روز بر چهره می‌زنیم برداریم، کم کم به خود واقعیمان پی خواهیم برد و با اصالت بنیادی خود آشنا خواهیم شد.

ما تمایل داریم خود را به گونه‌ای بنماییم که قدرتمندتر، خونسردتر ، مطلوب‌تر، باهوش‌تر و یا حتی خواستنی‌تر به نظر برسیم و برای رسیدن به یک زندگی مطلوب‌تر در این ماسک‌ها غرق شده‌ایم.

گرچه عصر جدید بیشتر بر “پیدا کردن خود واقعی تان” تاکید دارد، اما آنچه من متوجه شده ام این است که اگر به دنبال خصیصه ای در خود باشید که نیاز دارید آن را پیدا کنید، تنها چیزی که می‌یابید یک ماسک دیگر است.

لذا من شخصا، معتقدم که با بر عهده گرفتن بعضی از نقش‌ها، وظایف، فشارها، و با گام نهادن در برخی از مسیرها کم کم می‌توان با اصالت بنیادی وجود خود آشنا شد.

کلمنت استون می‌گوید،”تعریف هدف، خود، نقطه شروع تمام دستاوردهاست.

در دنیای غرب، اغلب اوقات ما تصور می‌کنیم در میان نقش‌های زیادی که بر عهده گرفته‌ایم گرفتار شده‌ایم. ما از وقتی که خود را شناختیم آموخته ایم که برای پذیرفته شدن و دوست داشته شدن، باید کاری انجام دهیم.

بنابراین ما دقیقا نمی‌دانیم که باید چگونه باشیم. اما به منظور هماهنگی با خود و هدف واقعیمان ، در واقع لازم است به این نکته پی ببریم که باید چگونه باشیم. پس آهسته‌تر پیش بروید و دنیای خود را در وجود خود بسازید.

سوالی که در اینجا  پیش می‌آید این است که “آیا من واقعا خود را می‌شناسم یا خیر؟” این سوال یک سوال بزرگ است. اغلب ما فرض می‌کنیم که پاسخ این سوال را می‌دانیم اما پرسیدن این واقعیت، می‌تواند نتایج شگفت آوری را برای ما به همراه داشته باشد.

ابتدا باید بدانید دلایل شما برای انجام کارهایی که در حال حاضر در بخش‌های مختلف زندگی‌تان انجام می‌دهید و مسئولیت‌هایی که بر عهده می‌گیرید چیست؟

آیا من عاشق کارم هستم؟ آیا این کار سبب می‌شود که قلب من به تپش بیفتد؟ اگر من این هراس را در خود نداشتم به راستی چه میکردم؟ ارزش‌های مورد قبول من چیست و من واقعا به چه چیزهایی اعتقاد دارم؟ هدف یک کلمه عالی است در واقع دلیل یا معنای پشت تمام کارهایی که ما انجام می‌دهیم، هدف ماست که در پشت آنها قرار دارد.

بنابراین برای اینکه کاری از لحاظ هدف درست باشد، باید برای ما معنی داشته باشد.ما باید واقعا آن را باور داشته باشیم. و باور از قلب می‌آید. اگر شما خودتان را باور داشته باشید هیچ رقیبی نخواهید داشت.

درست است که شاید هنوز تمام راه‌ها را انجام نداده باشید و شاید هنوز تنها یک کارگر سختکوش باشید، اما تفکر بیشتر و بیشتر به خود واقعیتان واقعا فوق العاده خواهد بود و انرژی شما را صد چندان خواهد کرد.

من گاهی از خودم سوال می‌کنم: «چگونه می‌توانم بیشتر، خود واقعیم را کشف کنم و بیشتر به سمت زندگی گام بردارم که با خود واقعیم هماهنگ است؟» آیا واقعا زمان خود را با چیزهایی که بدان‌ها  باور دارید و در تراز با خود واقعیتان هستند پر می‌کنید؟ با خود بیاندیشید که امروز چه کاری می‌توانید انجام دهید که با هدف واقعی‌تان هماهنگی بیشتری داشته باشد و فرصت بیشتری برای اهدافتان در زندگی ایجاد کند؟

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

ورود و ثبت نام

وبلاگ

چگونه خود را بشناسیم؟ آموزش خودشناسی Self Knowledge و خودآگاهی. در این مفاله سجاد زمانی بعنوان مدرس nlp روش و مراحل خودشناسی را در 5 گام آموزش خواهد داد که چطور ب خودشناسی برسیم . بسیاری از ما نمیدانیم که چه مشخصاتی داریم و چگونه میتوانیم از آنها استفاده کنیم؟ همین عامل باعث می شود هدف گذاری درستی نداشته باشیم و اغلب هدف دیگران را زیست کنیم. همه ما مانند سنگ طلا هستیم که فقط باید از روی رگه های طلا پی به گوهر وجودی خود ببریم. هنگامی که میخواهند طلا از سنگ استخراج ککند، به رگه های طلای آن دقت می کنند تا به عیار آن پی ببرند.

راه های خودشناسی به شما کمک می کند رگه های طلای خود را بیابید و سفر زندگی خود را به بهترین نحو طی کنید. در تمام کاتب مانند اسلام ، مسحیت و زرتشت و… از خودشناسی بعنوان بزرگترین و متعالی ترین دستاورد انسان یاد شده است. خودشناسی روش ثابتی ندارد و از طرق مختلف میتوان به آن رسید. در انتهای این مقاله نیز به معرفی بهترین کتاب های خودشناسی خواهیم پرداخت تا بتوانید سبک زندگی خود را برای همیشه تغییر دهید.

اگر موارد زیر در مورد شما هم صدق می کند، نیاز به آموزش خودشناسی دارید:چطور خودشناسی کنیم

اگر حال خوبی ندارید و از زندگی لذت نمیبرید.

اگر مدام در پی راضی نگه داشتن اطرافیان هستید.

اگر اهدافی مانند خودرو، خانه لوکس و… دارید و می خواهید بواسطه آنها احساس رضایت داشته باشید.

اگر چهره و فیزیک خود را دوست ندارید و مدام عمل های زیبایی انجام میدهید.

اگر از موقعیت فعلی شغلی و عاطفی خود رضایت ندارید و خود را سرزنش می کنید.

اگر اهداف بزرگی داری شادی و رضایت از زندگی را به پس از رسیدن آنها موکول کرده اید.

اگر انتقاد پذیر نیستید و به شدت برافروخته می شوید.

اگر چشم اندازی به آینده ندارید و ناامید هستید.

فهرست مطالب

در یک جمله خودشناسی یعنی آگاهی داشتن به تمام کاراکترهای شخصیتی که شامل احساسات، نحوه تفکر، باورها، اعمال و… است. در خودشناسی آگاهی لحظه به لحظه به رفتار و افکار خود دارید. خودشناسی یعنی پی بردن به توانایی های درونی (رگه های طلا) و تبدیل شدن به بهترین نسخه خود در دنیا.

افراد زیادی را دیده اید که در میانسالی یا دوران بازنشستگی از زندگی خود راضی نیستند و می گویند اگر ده سال به عقب باز می گشتم، فلان کار را می کردم ولی حیف که هیچگاه نمی توان به آن دوران بازگشت. در این میان افرادی که خود را بهتر میشناسند، میتوانند رضایت بیشتری از زندگی داشته باشند.

افراد موفق بدحال

برخی افراد خوشبختی را در زندگی راحت و پول زیاد می دانند. مثلا شاید فردی دندانپزشک باشد ولی به ساخت و از خانه روی بیاورد و رسالت اصلی خود ار فراموش کند. چنین فردی اگر خود و ارزشهای فردی خود را به درستی نشناسد، پس از چند سال از کیفیت زندگی راضی نخواهد بود و ثروت و موفقیت ارزش چندانی برای وی نخواهد داشت. این افراد را در اصطلاح “موفق بدحال ” می نامند.

یک تجربه شخصی

در مقاله گذشته که درباره یافتن رسالت فردی بود، به داستان زندگی خودم پرداختم که چگونه از شرایط عالی در شرکت های خودروسازی، پا در راهی ناشناخته گذاشتم تا حال درونی خودم را بهتر کنم. من در آن سالها در یکی از شرکت های معروف خودروسازی در یک جایگاه خوب بودم اما درونا حال خوبی نداشتم زیرا به خواسته والدینم در رشته مهندسی به تحصیل پرداخته بود. در نهایت تصمیم خود برای تغییر سبک زندگی را گرفتم.

پس از 10 سال فعالیت در حوزه صنعت، مسیر زندگی خود را تغییر دادم و بعنوان سخنران و مشاور تحول فردی به فعالیت پرداختم. در طی این سالها کتاب نوشتم و تدریس کردم و باوجود تمام مشکلات، حس بسیار خوبی را تجربه کردم. هنگامی که من به خودشناسی پرداختم، دریافتم میتوانم بعنوان یک مشاور در کنار مردم باشم زیرا ارزش های فردی من اینرا نشان میداد که زمانی حال من خوب خواهد بود و احساس ارزشمندی می کنم که در کنار مردم باشم و بتوانم اثری از خود بجای بگذارم.

هنگامی که به خودشناسی رسیدم و با استفاده از تست های شخصیت شناسی دریافتم که تیپ شخصیتی من مشاور است و به علوم انسانی علاقمندم، از محیط صنعتی فاصله گرفتم و به رگه های طلا که در وجودم داشتم توجه کردم. رگه های طلای من فعالیت هایی بودند که در زمان فراغت به آنها می پرداختم. در طول روز تمام ذهن من درگیر کتاب های موفقیت، کلاس های خودشناسی و جملات انگیزشی بود و تمام مطالب وبگردی و برنامه های تلویزیون را به این زمینه اختصاص داده بودم.

شما هم در زندگی روزمره خود دقت کنید. چه رگه های طلایی در وجود خود می بینید؟ آنها را دنبال کنید و به یک خودشناسی عمیق برسید و پس از آن خواهید دید زندگی روی خوش را به شما نشان خواهد داد و از بسیاری از هزینه های احساسی و روحی رها خواهید شد.

شاید از خود بپرسید که اگر خودم را بشناسم چه اتفاق مثبتی در زندگی ام رخ خواهد داد؟ در ادامه به مزایای خودشناسی خواهیم پرداخت:

1- افزایش میزان شادی و رضایت از زندگی

اگر به زندگی عرفا و دانشمندان بزرگ نگاه کنید، خواهید دید در هر شرایط از زندگی راضی هستند و مشکلات و مصائب را جزیی از سفر زندگی میدانند. فردی که بخودشناسی رسیده است، برای جبران حقارت های درونی دست به موفقیت های عجیب و دستاوردهای بزرگ نمی زند تا تایید دیگران را کسب کند، بلکه اگر هدفی در ذهن دارد، مطابق با نیازها و ارزش های فردی خود است. بخشی از غصه های ما در زندگی ناشی از عدم شناخت خود و مقایسه زندگی خود با دیگران است.

مولانا در بیت زیر مشکلات زندگی را به بهترین شکل توصیف کرده است:

بر همگان گر زفلک زهر ببارد همه شب / من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم

2- تصمیم گیری بهتر در زندگی

هنگامی که فردی به صلح درونی برسد، به طبع آن تصمیمات سنجیده و دقیقی می گیرد که در آینده دچار سرزنش نخواهد شد. هنگامی که خودتان را بهتر بشناسید، در انتخاب های خود به دقت عمل می کنید. بطور مثال شاید فردی تصمیم بگیرد یک ماشین لوکس داشته باشد و یا در یک رشته تحصیلی عالی به مدارج بالا برسد اما در پس زمینه ذهن خود، هدفش از این کار دیده شدن و فخر فروشی باشد.

اما فردی که در روند خودشناسی است، از قضاوت دیگران نمیترسد و عزت نفس بالایی دارد. او خودش را با هر شرایطی که هست دوست دارد و هیچگاه بخاطر خودنمایی یک هدف را انتخاب نمی کند.

3- خود کنترلی

خود کنترلی یا خودآگاهی نیز یکی از نتایج خودشناسی است. فردی که خودش را خوب می شناسد، بر رفتارها و هیجانات خود تسلط بیشتری دارد و هیچگاه دچار تردید نمی شود. او ارزش های فردی خود را بخوبی می داند و بر اساس آنها دست به تصمیم می زند. همچنین در مواقعی که بسیار ناراحت و مضطرب هستند، دلیل آنرا بخوبی می فهمند.

شاید در مواقعی برای شما پیش آمده که یک رفتاری را از خود بروز داده اید و پس از چند دقیقه از آن پیشمان شده اید. افرادی که بخوبی خود را می شناسند، می دانند در چه موقعیت هایی دچار خشم، اضطراب و ناراحتی میشوند و بدین شکل در آن شرایط قرار نمی گیرند و یا در معرض افراد نامناسب قرار نمی گیرند.

4- تحمل فشارهای زندگی

افرادی که خود را بخوبی نمی شناسند، در اتفاقات و مشکلات زندگی و یا انتقاد دیگران بسیار ناراحت و سرخورده میشونند. آنها هیچ انتقادی را نمی پذیرند و تلاش می کنند مشکلات و نقاط ضعف خود را بپوشانند. افرادی که خود را بخوبی شناخته اند، دیگران را نیز بخوبی درک می کنند و به آنها برچسب نمیزنند و سعی نمی کنند آنها را بی ارزش نشان دهند.

5- کاهش بیماری

پیشنهاد ویژه

شرکت در دوره رهایی از کارمندی

چطور خودشناسی کنیم

 

تحقیقات مختلف نشان میدهد علت بسیاری از بیماری ها منشاء عصبی دارد و مرب.ط به افکار و باورهای ما میشود. هنگامی که ما احساسات خود را بخوبی بروز نمیدهیم و در اصطلاح آنان را سرکوب می کنیم، پس از مدتی سیستم هوشمند بدن، آنها را بصورت یک بیماری روان تنی بروز می دهد. بیماری هایی مانند معده درد، میگرن، انواع حساسیت، چاقی، مشکلات گوارشی و…

فردی که به خودشناسی رسیده است، دنیا را سیاه و سفید نمی بیند و تلاش می کند نقاط ضعف خود را در کنار نقاط قوت ببیند و آنها را رفع کند.

6- شکوفا شدن استعدادها و مهارت های خفته درونتان

7- کشف نیروهای پنهان ناخودآگاه

8- جایگزینی فعالیت های با ارزش بجای فعالیت های بیهوده

9- پیدا کردن جایگاه اصلی خود در زندگی

10- بهبود روابط کاری و حس رضایت از زندگی

چگونه خود را بشناسیم؟

آیا میتوان از روی ظاهر افراد و چهره آنها، شخصیت اصلی آنها را حدس زد؟ این روش تا حدی غیر علمی است اما با دانستن زبان بدن و حالات چهره میتوان رحیات افراد را تحلیل کرد.

یکی دیگر از معیارهای شناخت افراد، ظاهر آنهاست. اغلب ما از طریق چهره و حالات صورت به سرنخ هایی از رفتار و خلقیات افراد دست میابیم که تا حدودی درست است. بطور مثال افرادی که دارای صورتی گرد یا مربعی هستند، افرادی سختکوش و استقلال کاری را دوست دارند. افرادی که دارای صورتی کشیده هستند، دارای صبر و تحمل زیادی بوده و کارها را نیمه کاره رها نمی کنند. افرادی که پیشانی های برآمده دارند، جدی و عملگرا هستند و سعی میکنند به تنهایی کارها را مدیریت کنند. البته این روش خودشناسی علمی نبوده و بر اثر تجربیات محققان ارائه شده است.

آیا همه میتوانند به خودشناسی برسند؟

از گذشته تا به اکنون پروسه خودشناسی همراه با رنج و تفکر بسیار صورت گرفته است. نمونه آنرا می توانید در مرتاض های هندی ببینید که با چله نشینی و تحمل سختی های بسیار به یک بصیرت عمیق دست میافتند یا عرفا که با ذکرهای طولانی و چله نشینی، سعی در یافتن خود حقیقی بودند. اما نگران نباشید، در اینجا قصد نداریم روش های عجیب و غریب دستیابی به خودشناسی را آموزش دهیم بلکه با استفاده از تغییر باورها و تعمق در رفتار روزانه میتوان به خودشناسی رسید.

در ادامه به برخی از موانع خودشناسی خواهیم پرداخت که با رعایت کردن آنها، میتوانید یک قدم دیگر به هدف خود نزدیک شوید. به دلایل زیر، خودشناسی نیاز به زمان و انرژی کافی دارد که شاید هر فردی نتواند به آن دست یابد:

دلیل اول: مقاومت ناخودآگاه

اولین مانع در تغییر هر انسانی، مقاومت های ضمیر ناخودآگاه است. از آنجایی که مغز تمایل دارد در منطقه امن خود بماند، لذا هرگونه تغییری باعث به خطر افتادن امنیت آن میشود و سعی می کند با بهانه های مختلف شما را منصرف کند. مغز یک موتور کوچک کم مصرف است که تمایل دارد انرژی را ذخیره کند. حال اگر شما بخواهید از آن بیش از حد کار بکشید، مجبور میشود انرژی زیادی را صرف کند و این برای ذهن خوشایند نیست.

بنابراین هنگامی که تصمیم به تغییر گرفتید، بیاد داشته باشید چنین موانعی را در پیش خواهید داشت. بطور مثال شاید ذهن شما را از ادامه مسیر بترساند و یا دچار بی حالی و بی انگیزگی شوید اما هنگامی که رفتارهای جدید را بارها  تکرار کنید، به عادت تبدیل خواهد شد.

دلیل دوم: ترس از روبرو شدن با خود حقیقی

انسان ها در کودکی بسیار معصوم و صادق هستند اما در بزرگسالی یاد می گیرند برای دور ماندن از آسیب ها و قضاوت دیگران، نقاب ” من خوب هستم” را به چهره بزنند. مثلا اگر ناراحت هستند، نقاب شادی به چهره می زنند و به مرور خود حقیقی را فراموش می کنند. حال اگر یک روش خودشناسی تمرین های مختلفی را برای خوداگاهی بدهد، فرد از روبرو شدن با خود حقیقی که سالهاست آنرا پنهان کرده، وحشت زده خواهد شد.

هنگامی که تصمیم می گیرید که خود را بهتر بشناسید، باید با ترس های و ضعف های خود روبرو شوید و فردی در این مسیر موفق خواهد بود که سایه های شخصیتی خود را بیابد. سایه های شخصیتی آن بخش از وجود ماست که سعی در پنهان کردن آن داریم. اما نگران نباشید، در ادامه تمرین های جالبی ارائه خواهیم داد تا نیمه تاریک وجود خود را بیابید.

دلیل سوم: عدم تمرکز

افرادی که در برنامه ریزی های خود، نظم شخصی ندارند و اهمالکاری میکنند نیز به خودشناسی نمیرسند زیرا این مسیر باید قدم به قدم طی شود. در دوره های آموزش خودشناسی شرکت کنندگان زیادی را می بینم که انتظار دارند در یک الی دو جلسه به خودشناسی عمیقی برسند و در اصطلاح یک آدم دیگر شوند اما این مسیر نیاز به تمرکز بر روی تمرین ها و نظم شخصی دارد.

در ادامه به سئوال چگونه خود را بشناسیم، خواهیم پرداخت و در 5 قدم به نحوه خودشناسی و یافتن خود حقیقی می پردازیم.

در قدم اول باید به کیستی خود پاسخ دهید. در یک برگه تمام مشخصات، نقاط ضعف و قوت و علاقه مندی های خود را بنویسید. همچنین به سئوالات زیر پاسخ دهید:

من کیستم؟ در یک جمله خود را تعریف کنید؟ هر پاسخی که میدهید، مربوط به هویت شما خواهد بود. هویت یعنی تعریف ما از خودمان. مثلا فرد می گوید من یک معلم عاشق هستم، من یک پدر خوب هستم، من یک انسان تنبل هستم، من …. هستم.

پس از اینکه خود را در یک جمله تعریف کردید، شگفت زده خواهید شد که چگونه تابحال به این فکر نکرده بودید که چه تعریفی از خود و توانایی های خود دارید.

علایق من…..

نقاط قوت من…..

نقاط ضعف من…..

عادات من…..

ترس های من…..

با استفاده از تمرینات خودآگاهی و ریلکسیشن، به خودآگاهی برسید و تلاش کنید احساسات و رفتار خود را در لحظه کنترل کنید. همچنین اگر نمی توانید به احساسات و رفتار خود تسلط داشته باشید، مواقعی را که احساسات شما از کنترل خارج می شود را یادداشت کنید و سعی کنید قبل از قرارگیری در چنین وضعیت هایی، رفتار و هیجانات خود را تحت کنترل قرار دهید.

اگر هربار که با فردی به مشکل بر می خورید و پس از جدال و تنش، از کار خود پشیمان میشوید، این اتفاق را یکبار در ذهن خود مرور کنید و ببینید در چه شرایطی کنترل خود را از دست می دهید؟ چه حرف هایی هستند که شما را عصبانی می کنند؟ چه خصوصیاتی در افراد باعث بروز مشکل در ارتباط میشود؟

در دفعات بعد قبل از اینکه در چنین شرایطی قرار بگیرید، یکبار این روند را مرور کنید و با خودآگاهی بیشتر پیش بروید. همچنین به شکست هایی که در گذشته داشته اید فکر کنید و با همین روند، قبل از اینکه بازهم آنرا تکرار کنید، با خودآگاهی بیشتر دست به تصمیم درست بزنید.

اگر می خواهید به یک آرامش عمیق و دلپذیر برسید، ابتدا فایل صوتی تن آرامی زیر را گوش کنید تا ذهن شما در آرامترین وضعیت خود قرار بگیرد:

 

 

آیا میدانید برای چه ماموریتی وارد این جهان شده اید؟ در نهایت چگونه از شما یاد خواهد شد؟ ارزش های فردی شما کدامند؟ چه چیزی مهمتر از همه چیز است؟ برای چه چیزی حاضرید از جان و مال خود بگذرید؟ دلیل زیستن شما در زندگی چیست؟

برای یافتن رسالت فردی خود، ابتدا بر روی برگه ای از کاغذ علایق و ارزش های مهم در زندگی را بنویسید. بطور مثال چه مواردی برای شما مهمتر از هر چیزی است؟ بطور مثال امنیت/ در کنار خانواده بودن/ استقلال شغلی/ کمک به مردم/ کسب ثروت و موفقیت/ سلامتی/ امنیت مالی و… افرادی که میدانند چه ارزش های فردی در زندگی دارند، رضایت بیشتری را تجربه می کنند و شادتر هستند. حالا سئوالات زیر را از خود بپرسید:

چه چیزهایی توجه من را جلب می کند و برایم مهم است؟

در مورد چه موضوعاتی کنجکاو هستم؟

ماموریت من در زندگی چیست؟

شغل مورد علاقه من چیست؟

من چه سبک زندگی را دوست دارم؟

چه اتفاقی من را خوشحال می کند؟

ارتباط با چه افرادی برایم خوشایند است؟

چه کسی را بیش از همه تحسین می کنم؟

یکی از بهترین روش های خودشناسی، آگاه شدن به سایه های شخصیتی است. سایه های شخصیتی بخشی از وجود ماست که تمایل نداریم کسی از آن باخبر شود و دائما در حال انکار و یا پنهان کردن آن هستیم. این کار انرژی زیادی از ما تلف می کند و باعث میشود نتوانیم به بخش های مثبت شخصیت خود بپردازیم.

یکی از راههای یافتن سایه های شخصیتی، واکنش ما در برابر انتقادات و نظرات دیگران است. چه صفات شخصیتی است که از آن بیزارید و اگر کسی آنرا به شما ربط دهد، بر افروخته میشوید؟ در ادامه به برخی از آنها پرداخته میشود. میتوانید لیستی از این صفات تهیه کنید و سایه های شخصیتی خود را شناسایی کنید:

دروغگو – حسود – خسیس- بی ملاحظه- مغرور- تنبل- بی ادب- کثیف- شلخته- خیانتکار- نچسب- حساس- ضعیف- تن پرور- ولخرج- چاق- زشت- مهرطلب- خجالتی- بی ریشه- عقده ای- خنگ- معتاد- مضطرب- افسرده- بی مسئولیت- راحت طلب- بی سواد- بد دهن- خشن و…

پس از پیدا کردن این صفات، نوبت به پذیرش آن می رسد. این نکته را بدانید اگر هر صفتی را که به آن حساسیت دارید و آنرا نمی پذیرید، بخشی از سایه های آنرا حمل می کنید و دیر یا زود برای شما مشکل ساز خواهد شد. بنابراین کم کم به پذیرش آن بپردازید و سعی کنید به پیام آن صفت بد توجه کنید.

در روش nlp باور داریم که هریک از صفات بد و بیماری های ما دارای یک هدیه و پیام هستن که ما آنرا نادیده گرفته ایم. از اینرو به ناخودآگاه خود اطمینان کنید و علت آنرا با خود مرور کنید. پس از چند روز تفکر علت بسیاری از مشکلات خود را خواهید یافت.

 

اگر مراحل یک یا چهار را به درستی انجام داده باشید، در قدم آخر به نقشه راه کلی میرسید و اکنون وقت اقدام است. افرادی که به توانایی ها و نقاط ضعف خود پی برده اند، بخوبی میتوانند دست به اقدام بزنند و تصمیمات درستی بگیرند. همانطور که گفته شد، ذهن ما از شرایط مبهم و غریب فراری است و سعی دارد تا جایی که می تواند پای در دنیای جدید نگذارد و از همان عادات و رفتارهای گذشته استفاده کند.

اما هنگامی که توانایی ها و افکار خود را بخوبی بشناسیم، میدانیم در هر شرایطی چگونه عمل می کنیم و نقاط ضعف و قوت ما چیست. بنابراین ذهن از وارد شدن به ریسک ها و تصمیم گیری های جدید هراسی ندارد و بدین ترتیب میتوانیم به دستاوردهای بزرگی برسیم.

کتاب های زیادی در زمینه خودشناسی وجود دارد که میتواند به شما کمک کند اما برای اینکه بهتر بتوانید در راه خودشناسی قدم بردارید، باید یک مکتب یا روش خاص را انتخاب کنید و بر روی آموزه های آن متمرکز شوید. بطور مثال مکاتبی مانند یونگ، ACT ، تحلیل رفتار متقابل، ان ال پی، تئوری انتخاب و… اما من در این بخش کتاب های مفید خودشناسی با رویکرد روانشناسی عمق نگر یونگ را ارائه خواهم کرد.

طبق تجربیات و مطالعات من مکاتبی مانند یونگ و تحلیل رفتار متقابل یکی از بهترین الگوهای خودشناسی را در اختیار ما قرار می دهند.

کتاب نیمه تاریک وجود – نویسنده دبی فورد – انتشارات کلک آزادگان

کتاب نیمه تاریک وجود از نویسنده ای است که خود سالها اسیر اعتیاد و افسردگی بوده اما سرانجام همانند ققنوس از خاکستر برخاسته و علاوه بر تغییر زندگی خود، به دیگران هم کمک کرده تا به خودشناسی برسند. شاید من این کتاب را جندین بار خوانده باشم هر بار درک جدیدی از سایه های شخصیتی پیدا کرده ام.

دبی فورد مشکلات و سایه های شخصیتی را همانند توپ های پربادی می داند که ما آنها را در زیر آب نگه داشته ایم اما سرانجام آن توپها بیرون می آیند و خود را نشان می دهند. صفات بد ما همانند ترس، اضطراب، اعتیاد، عدم اعتماد به نفس و… نیز روزی خود را به دیگران نشان خواهند داد، بنابراین باید خودمان قبل از اینکه مشکلات خود را نمایان کنند، آنها را بپذیریم و حل کنیم.

کتاب زندگی برازنده من – نویسنده کارول پیرسون – انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی

کتاب زندگی برازنده من به مشخصات اصلی انسان ها می پردازد و سعی دارد با داستان های گوناگون، ما را متوجه گوهر درونی خود کند. نتایجی که پس از خواندن این کتاب به آن دست میابید:

شناخت جنبه های مثبت شخصیتی

ارتباط بیشتر با نیروی های نیمه فعال درونی

شناخت انرژی های درونی

بکارگیری صحیح هر انرژی در موقعیت های مختلف

حس رضایت از زندگی

کتاب مرداب روح – انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی

جیمز هالیس در این کتاب یکی از شاهکارهای خودشناسی را رقم زده است. او به رنجها از دیدگاهی متفاوت نگاه می کند و اعتقاد دارد ” رنجها حرف های خوبی برای گفتن دارند” اما ما به آنها بی توجه می شویم و همین احساسات سرکوب شده خود را بصورت افسردگی، اعتیاد و …. نشان می دهند. او اعتقاد دارد زندگی ما فراز و نشیب هایی دارد و علاوه بر داشتن رودها و جمنزارهای زیبا، دارای مردابهای زیادی هم هست.

اما نباید از روبرو شدن با این مرداب ها اجتناب کرد. باید در کنار آنها ایستاد و کمی تامل کرد. این مرداب ها شاید گنج های زیادی را درون خود داشته باشند. رنج ها و مشکلات ما نیز دارای گنج های پنهان هستند که فقط با شناخت بیشتر میتوان به آنها دست یافت.

البته این کتاب شاید برای افرادی که با مباحث مکتب یونگ آشنایی نداشته باشند، کمی گنگ و سنگین باشد اما با تامل بر اصطلاحات و تفکر بیشتر میتوان به نتایج خوبی دست یافت.

کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید – جفری یانگ

کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ و ترجمه دکتر حمیدپور نیز در مکتب طرحواره درمانی (Schema Teraphy) است و یکی از عالی ترین منابع شناخت تله های ذهنی افراد است. در این کتاب یاد می گیرید که چرا به سمت افرادی کشیده میشوید که مدام به شما خیانت می کنند یا از شما سوء استفاده می کنند؟ چرا به شما همیت نمی دهند و احساسات شما را نادیده می گیرند؟ آیا تمام اینها اتفاقی است؟

در این کتاب به 11 تله در زندگی اشاره میشود که از کودکی شکل می گیرند و در تمام زندگی به ما آسیب می زنند. ما بواسطه تله هایی که داریم، به دیگران مجوز میدهیم که از همان ناحیه به ما ضربه بزنند. تله های زندگی باعث بروز مشکلاتی مانند خشم، دلزدگی و غم میشوند. درست در جایی که قرار است از زندگی خود بیشترین لذت را ببرید، همین تله ها هستند که شما را باز می دارند.

در ادامه به برخی از تله ها اشاره می کنیم:

تله استخقاق
تله شرم
تله اطاعت
تله فرار و حمله
تله وابستگی
تله شکست
تله طرد اجتماعی
تله رها شدگی
تله ایثار
تله آسیب پذیری
تله محرومیت هیجانی

کتاب 12 قانون زندگی – جردن پیترسون

کتاب 12 قانون زندگی 12Rules for Life یکی از کتاب های مطرح در 2018 است که همواره در نیویورک تایمز و آمازون از آن تمجید شده است. دکتر پیترسون با زبانی طنز مسائلی چون نظم، آزادی و مسئولیت پذیری از آموزش می دهد.

 

کتاب بیداری قهرمان درون – نویسنده آدسون و مترجم سیمین موحد – انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی

یکی دیگر از کتاب های مفید در حوزه یونگ، کتاب بیداری قهرماان درون است که در آن به 12 قهرمان درونی و نحوه فعال ساختن آنها پرداخته میشود. هر یک از ما دارای غول های درونی هستیم که فقط باید بدانیم که چگونه انها را بیدار کنیم. در این کتاب تست های مختلفی وجود دارد تا شما بتوانید غول های فعال و نیمه فعال خود را شناسایی کنید و در نهایت به یک جمع بندی درست در مورد خود برسید.

بطور مثال اگر شما فاکتور معصومیت پایینی داشته باشید، ساده لوحی و اعتماد بیش از حد به دیگران یکی از نشانه های شما خواهد بود و مستعد خیانت و سوء استفاده خواهید شد. همچنین اگر عنصر یتیم در شما غیر فعال باشد، انجام کارهای انفرادی مانند یافتن شغل، مهاجرت و… برای شما مسکل خواهد بود امید چندانی به پیشرفت ندارد. این غولها یا کهن الگوها شامل موارد زیر هستند:

معصوم: حس خوشبینی به دنیا و آینده

یتیم: پذیرش مشکلات و تحول

جنگجو: حس جنگیدن و بدست آوردن

حامی: حمایت درونی و اعتماد به نفس

جستجوگر: یافتن راههای تازه

عاشق: جنبه های انسانی و تعلق به زندگی

حاکم: مسئولیت پذیری و رهبری

فرزانه: دانایی وخرد در سفر زندگی

نابودگر: توانایی نابودکردن الگوهای غلط گذشته و ساختن دوباره زندگی

آفرینشگر: خلق کردن ایده و برنامه ریزی

دلقک: حس طنز و سرزندگی

 

پیشنهاد ویژه:

در پایان اگر فکر می کنید می خواهید رسالت خود را در زندگی بیابید، در کارگاه یافتن طلای درون شرکت کنید:

کارگاه رسالت فردی

 

من سجاد زمانی هستم مدرس ان ال پی (NLP)
زمینه فعالیت ما شامل کوچینگ فردی و سازمانی ، آموزش تحلیل رفتار متقابل و توانمندسازی فردی است.
فعالیت من از یک آرزو شروع شد و امروز نام آن آرزو مجموعه ” خانه ان ال پی ایران” است.

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

خانه ان ال پی ایران توسعه فردی و سازمانی با روش NLP ، تحلیل رفتار متقابل و قانون جذب . مخاطبان اصلی ما افرادی هستند که می خواهند روند زندگی و برنامه ریزی ذهن را تغییر دهند و به رسالت فردی خود در طول سفر زندگی دست یابند. تکنیک های ان ال پی طبق استاندارد جهانی با تدریس سجاد زمانی مربی تحول فردی میباشد.

ورود


نام کاربری:


رمز عبور:



دانلود اپلیکیشنDownloads-icon

خوش آمدین، لطفا وارد حساب کاربری شوید

 + 
پنج
 = 
11

.hide-if-no-js {
display: none !important;
}

بازیابی رمز عبور

یک رمزعبور موقت، برایتان ایمیل خواهد شد.

SookhteJet.ir – انگیزشی ترین وبسایت برای جوان موفق

نام کاربری یا آدرس ایمیل  *

گذرواژه *


آدرس ایمیل  *

گذرواژه  *
چطور خودشناسی کنیم

عضویت

در بخشی از دوره زندگی‌ام با سؤال ذهنی مواجه شدم. سوالی که جواب دادن به آن برایم بسیار مهم و ارزشمند شد. من چه کسی هستم؟ و قرار است روزی که از این دنیا می‌روم چه چیزهایی را در آن به‌جا گذاشته باشم که احساس خرسندی نسبت به خودم داشته باشم؟

رسیدن به جواب این سؤال آن‌قدر برایم مهم شده بود که تصمیم گرفتم دست‌به‌کار شوم. وارد یک گروه مذهبی در محله‌مان شدم تا بفهمم اوضاع از چه قرار است و من باید چه‌کاری انجام بدهم و بعدازآن رسیدن به جواب این سؤال کل زندگی‌ام را شکل داد.

منظور از خودشناسی در این مقاله، شناخت استعدادها، توانایی‌ها، نقاط قوت و ضعف‌ها برای همسو شدن با رسالت شخصی است. بعد از خواندن کتاب‌ها و شرکت در دوره‌های متعدد متوجه شدم که عوامل بسیاری در وجود ما تأثیرگذار است که بدون اینکه کاملاً به آن‌ها آگاه باشیم، زندگی‌مان را شکل می‌دهند.

شاید در واقعیت خواسته‌ی دیگری داشته باشیم، اما متوجه نمی‌شویم که چرا هرچقدر که تلاش می‌کنیم، نمی‌توانیم به آن برسیم و این ناشی از آن است که خودمان را درست نشناخته و عواملی که بر روی وجودمان تأثیر می‌گذارند را بررسی نکرده‌ایم.

خودآگاهی یعنی آگاهی داشتن به آنچه اکنون و حالا در حال تجربه کردن آن هستید. متوجه بشوید که الآن حس حسادت، خشم، مهربانی و یا …. در وجودتان رخنه کرده است. اما اینکه بدانید چرا در حال تجربه این احساس هستید و یا اینکه بهتر است چه رفتاری را از خودتان بروز بدهید، ناشی از خودشناسی شما می‌شود.

باید بگویم که تا زمانی که به خودآگاهی نرسید و متوجه نباشید که هر آنچه تجربه می‌کنید از آن شماست نه دیگران، نمی‌توانید در خودشناسی گام بردارید. زیرا در غیر این صورت همه‌چیز را خارج از خود می‌دانید و فکر می‌کنید که اگر دیگران شروع به تغییر بکنند، زندگی‌تان گلستان می‌شود و هر احساسی را که شما در حال تجربه‌اش هستید تقصیر دیگران است نه شما. با این تفکر شما فقط زمان را ازدست‌داده و اراده زندگی‌تان را به دیگران سپرده‌اید.

وقتی روی خودآگاهی کار می‌کنید، متوجه می‌شوید که این من هستم که عصبانی شده‌ام. این من هستم که نمی‌توانم نه بگویم. این من هستم که …. و آن موقع است که شروع می‌کنید برای شناخت من وجودی‌تان و اینکه چرا این تصمیم‌ها را می‌گیرد، گام برمی‌دارید.

هرچقدر که ما خودمان را بیشتر و بهتر بشناسیم، صلح درونی‌مان با جهان هستی بیشتر شده و راحت‌تر می‌توانیم اهدافمان را شناسایی کرده و در مسیر آن‌ها گام برداریم. احساسات بهتری را تجربه می‌کنیم و چون به‌جای تمرکز کردن بر تغییر رفتار دیگران، روی خودمان متمرکز هستیم، پیشرفت‌های قابل‌توجه‌تری را برای خودمان رقم می‌زنیم.

خودشناسی یکی از بخش‌های بسیار جذاب روان شناسیت و به‌نوعی ریشه بسیاری از احساسات و تجربیاتمان را شناسایی می‌کند. به شخص احساس قدرت می‌دهد و فردی که در این راه قدم برمی‌دارد، هر بار با نکته قابل تأمل و جذابی در خودش آشنا می‌شود.



در زندگی به ما یاد داده‌اند که خداپرست باشیم اما اکثر ما غافل از آنیم که تا زمانی که خودمان را نشناسیم، خداشناسی‌مان درست پیش نمی‌رود.

برای اینکه متوجه منظورم شوید، ادامه مطلب را با دقت بخوانید. لحظه‌ای که به دنیا می‌آییم، مهم‌ترین فردی که با آن روبرو می‌شویم مادرمان است. در آن لحظه که ما شناختی از جهان نداریم، او تنها کسی است که مرگ و زندگی‌مان در دستانش است. او به ما غذا می‌دهد، تر و خشکمان می‌کند، اگر بیمار باشیم به ما رسیدگی می‌کند و… . پس در آن زمان خدای ما در روی زمین مادرمان است. بعد از مدتی متوجه می‌شویم که او در برخی مواقع حواسش به ما نیست، اگر ساکت باشیم خیلی توجه دریافت نمی‌کنیم، وقتی کاری را به‌اشتباه انجام می‌دهیم دعوایمان می‌کند و گاهی هم به ما می‌گوید با تو قهرم و دوستت ندارم. برخی از ما نیز مادرمان را در همان کودکی بنا به دلایلی از دست می‌دهیم. یا از پدرمان طلاق گرفته و رفته و یا اینکه فوت کرده است.

جالب است بدانید، رفتاری که والدین در زمان کودکی با ما انجام می‌دهند، در ارتباط ما با خداوند در بزرگ‌سالی تأثیر مستقیم دارد. اگر والدین اعلام کرده باشند که ما را دوست ندارند، یا به خاطر فلان کارمان با ما قهر کرده و مدتی محلمان نگذاشته باشند، در بزرگسالی نیز همین ارتباط را با خداوند تجربه می‌کنیم.

هرچه با درون خودمان بیشتر آشنا شویم، خداوند برایمان جلوه بهتری پیدا می‌کند. متوجه می‌شویم که بسیاری از اتفاقاتی که تجربه کرده‌ایم از روی خیر بوده و برای آن  پیش‌آمده است که در جهت رسالت وجودیمان قدم برداریم.

اما هنگامی‌که خودمان را نشناخته باشیم، رابطه‌مان با خداوند کاملاً ناآگاهانه و از روی نیاز است. در بسیاری از مواقع نیز از خداوند شاکی هستیم اما به خاطر ترس از مجازات، این شکایت را بیان نمی‌کنیم.

 

 

انسانی که خودش را دوست نداشته باشد، تمایلی به خودشناسی ندارد. زیرا می‌ترسد که با مواردی مواجه شده که اصلاً باب میلش نباشد و اذیت شود. یکی از مهم‌ترین مواردی که در عزت‌نفس بررسی می‌شود بحث مسئولیت‌پذیری است. توصیه می‌کنم در این خصوص حتماً مقاله چگونه اعتماد به نفس خود را بالا ببریم؟ را مطالعه کنید و همچنین تست عزت نفس را انجام بدهید.

هنگامی‌که شروع به خودشناسی می‌کنید، افراد و افکار مخربی سراغتان می‌آید که باعث می‌شود نتوانید مسیرتان را به‌خوبی طی کنید. اما یادتان باشد این شما هستید که با انتخاب اطرافیان نامناسب، اراده زندگی‌تان را به دست آن‌ها می‌دهید. برای اینکه بدانید چه کسانی را وارد زندگی‌تان کنید که کمک کند در این مسیر موفق‌تر قدم بردارید مقاله اطرافیان من را مطالعه کنید.

برای اینکه بتوانیم خودمان را به‌خوبی بشناسیم راه‌های مختلفی وجود دارد. قبل از هر چیز یک نکته را به شما بگویم. هرچقدر در این مسیر بیشتر گام برمی‌دارید، با مسائل شگفت‌انگیزتری مواجه می‌شوید.

من (الهه کمالی دهقان) همیشه به شرکت‌کنندگان در کلاسهای خودشناسی می‌گویم که این دوره پایانی ندارد. لایه‌های وجودی انسان شبیه یک پیاز است که وقتی یک‌لایه از آن را برمی‌داری با لایه عمیق‌تری مواجه می‌شوی.

اما اگر بخواهم برخی تکنیک‌های خودشناسی و مکاتب آن را برایتان نام ببریم می‌توانیم از موارد زیر یاد کنیم:

شناخت طرح‌واره‌ها و تله‌های شخصی
مجموعه مباحث ناخودآگاه و روانشناسی یونگ
شناخت آرکتایپ
شخصیت شناسی اینیاگرام
تیپ‌شناسی رفتاری DISC
شخصیت شناسی mbti
و…

متناسب با آموزه‌های مختلف درزمینهٔ خودشناسی، هر یک از مدرسین برنامه‌های مختلفی را در این حوزه تدوین می‌کنند. اما موسسه «در مسیر آگاهی» شیوه‌ای را برای خود در نظر گرفته است که اگر تمایل به شناخت آن دارید می‌توانید به مقاله مربوط به آن مراجعه کرده و ریز مطالب آن را مطالعه فرمایید.

مراحل خودشناسی


متولد کرج و فوق لیسانس مددکاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی
مدرس دانشگاه
مدرس دور حوزه توسعه فردی و خودشناسی
مشاور ازدواج

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.چطور خودشناسی کنیم

© تمام حقوق این سایت متعلق به موسسه فرهنگی در مسیر آگاهی می باشد.

1398/02/18 10:20 AM – یک سال قبل

نویسنده این متن Tasha Eurich است، او یک دکتر روانشناس، پژوهشگر و نویسنده پرفروش نیویورک تایمز است. یوریچ مدیر گروه EURICH، یک شرکت اجرایی  است که به شرکت ها کمک می کند با بهبود کارایی رهبران و تیم هایشان، به 100 فورچون تبدیل شوند. جدیدترین کتاب او Insight، به ارتباط بین خودآگاهی و موفقیت در محل کار کمک می کند.

ظاهرا خودشناسی به مهمترین اصطلاح در زمینه مدیریت تبدیل شده است و البته دلیل خوبی برای آن وجود دارد. تحقیقات نشان می‎دهند که زمانی که ما تصویر واضحی از خودمان داشته باشیم، اعتماد به نفس و خلاقیت بیشتری داریم. تصمیمات صحیح‎تری می‎گیریم، روابط قوی‎تری شکل می‎دهیم و با تاثیری بیشتری ارتباط برقرار می‎کنیم. احتمال این که دروغ بگوییم، تقلب کنیم و دزدی کنیم به مراتب کمتر می‎شود. با شناخت خود کارمندان بهتری می‎شویم که بیشتر ترفیع شغلی می‎بینند و رهبرانی موثرتر با کارمندان راضی‎تر و شرکت‎های موفق‎تر از نظر مالی هستیم.   

من به عنوان یک روانشناسی سازمانی و مربی اجرایی نزدیک به 15 سال است در زمینه قدرت خودشناسی در رهبری تجربه دارم. همچنین دیده‎ام که چطور امکان دستیابی به این مهارت وجود دارد. با این حال، زمانی که ابتدا وارد حوزه تحقیق در مورد خودشناسی شدم، شکاف قابل توجه بین این علم و تمرین خودشناسی من را شگفت‎زده کرد. در واقع ما در مورد بهبود این فرآیند مهم اطلاعات واقعا کمی داریم.چطور خودشناسی کنیم

4 سال قبل، تیم تحقیقاتی من به همراه خودم یک تحقیق علمی گسترده در مورد خودشناسی انجام دادیم. ما در 10 بررسی جداگانه با نزدیک به 5 هزار شرکت‎کننده بررسی کردیم واقعا خودشناسی به چه معنا است، چرا به آن نیاز داریم و چطور می‎توانیم آن را افزایش دهیم (در حال حاضر می‎خواهیم یافته‎های خود را جمع‎بندی کنیم تا آن را در یک مجله آکادمیک چاپ کنیم.)

تحقیق ما موانع شگفت‎انگیز، افسانه‎ها و حقایق زیادی را در مورد تعریف خودشناسی و راه بهبود آن مشخص کرد. ما متوجه شدیم حتی با آن که اکثر افراد فکر می‎کنند خودآگاهی دارند، اما شناخت خود واقعا یک ویژگی نادر است به نحوی که تخمین می‎زنیم تنها در حدود 10 تا 15 درصد افرادی که مورد مطالعه قرار دادیم با این شاخص همخوانی دارند. در مطالعه ما سه یافته به ویژه متمایز بودند و به ما کمک می‎کنند به یک راهنمای کاربردی برای این دست پیدا کنیم که چطور رهبران می‎توانند به سطح بیشتری از خودشناسی برسند و خودشان را واضح‎تر ببینند.

لیست آزمون های خودشناسی

یافته شماره 1) دو نوع خودشناسی وجود دارد

در طول 50 سال گذشته، محققان به شکل‎های گوناگونی خودشناسی را تعریف کردند. به عنوان مثال، برخی از آن به عنوان توانایی مدیریت و نظارت بر جهان داخلی خود یاد می‎کنند، در حالی که سایرین آن را یک حالت موقت از خودآگاهی (self-consciousnes) می‎دانند. با این حال برخی آن را به عنوان تفاوت بین این که چطور خودمان را می‎بینیم و چطور سایرین ما را می‎بینند توصیف می‎کنند.

بنابراین پیش از این که بتوانیم نحوه بهبود شناخت خود را بیان کنیم، باید این یافته‎ها را ترکیب کنیم و یک تعریف بیشتر به وجود آوریم.

طی تحقیقاتی که انجام دادیم، دو دسته وسیع از خودشناسی دائما ظاهر شد. دسته اول که اسم آن را خودشناسی داخلی می‎گذاریم، نشان می‎‎دهد ما چقدر واضح ارزش‎ها، علایق، الهامات، سازگاری با محیط‎ اطرافمان، واکنش‎ها (از جمله افکار، احساسات، اندیشه‎ها، نکات قوت و ضعف) و تاثیر روی دیگران را می‎بینیم.

ما متوجه شدیم خودشناسی داخلی در ارتباط با رضایت بیشتر از شغل و روابط، کنترل اجتماعی و فردی و خوشبختی قرار می‎گیرد و یک ارتباط منفی بین آن و اضطراب، استرس و افسردگی وجود دارد.

دسته دوم خودشناسی خارجی است، یعنی درک این که چطور افراد ما را از نظر تمامی مواردی که در بالا فهرست شد، می‎بینند. تحقیق ما نشان می‎دهد افرادی که می‎دانند دیدگاه سایرین از آن‎ها چه چیزی است در نشان دادن همدردی، درک و توجه به دیدگاه دیگران مهارت بیشتری دارند.

به عنوان مثال رهبرانی که دیدگاه آن‎ها نسبت به خودشان با دیدگاه کارمندان از آن‎ها یکی است، کارمندان با آن‎ها بهتر ارتباط برقرار می‎کنند، از کار با آن‎ها راضی‎تر هستند و خودشان را به طور کلی کارآمدتر می‎بینند.

به سادگی می‎توان فرض کرد که اگر میزان خودشناسی ما در یکی از این سطوح بالاتر باشد، سطح خودشناسی در دسته دیگر نیز بالا است. اما تحقیق ما نشان داده است عملا هیچ رابطه‎ای بین آن‎ها وجود ندارد. در نتیجه، ما 4 آرکاتایپ رهبری را شناسایی می‎کنیم که هر کدام مجموعه فرصت‎های متفاوتی برای بهبود دارند.

4 آرکتایپ خودشناسی

خودشناسی داخلی (چطور خودمان را می‎شناسیم) در مقایسه با خودشناسی خارجی (چقدر خوب دیدگاه سایرین نسبت به خود را درک می‎کنیم).

زمانی که بحث خودشناسی خارجی و داخلی به میان می‎آید، وسوسه کننده است برای یکی بیشتر از دیگری ارزش قائل شویم. اما رهبران باید فعالانه روی هر دو دسته کار کنند تا بتوانند تصویر واضح‎تری از خودشان داشته باشند و بازخورد دیگران را دائما به دست آورند تا متوجه شوند سایرین چه دیدگاهی نسبت به آن‎ها دارند. افرادی که سطح بالایی از شناخت خود دارند و با آن‎ها مصاحبه کردیم، فعالانه در حال ایجاد تعادل در بین این دو بودند.

به عنوان مثال امین را در نظر می‎گیریم که یک مدیر بازاریابی است. او در ابتدای دوران شغلی خود به طور کلی روی خودشناسی داخلی تمرکز داشت و تصمیم می‎گیرد که حرفه خود به عنوان حسابدار را ترک کند و علاقه خود یعنی بازاریابی را در پیش بگیرد. اما زمانی که طی یک کارآگاه آموزشی در یک شرکت فرصت دریافت candid feedback را داشت، متوجه شد به اندازه کافی روی دیدگاه سایرین از خودش کار نکرده است. امین از آن زمان برای هر دو نوع شناخت خود به یک مقدار اهمیت می‎دهد و اعتقاد دارد به او کمک کرده است به سطح جدیدی از موفقیت و رضایت برسد.

به عنوان جمع‎بندی باید بگوییم خودشناسی یک تعریف حقیقی ندارد. بلکه تعادل ظریفی از دو دیدگاه متمایز و حتی رقیب است.

لیست آزمون های خودشناسی

یافته شماره 2) تجربه و قدرت جلوی خودشناسی را می‎گیرند

برخلاف باور عمومی، تحقیقات نشان داده است افراد همیشه از تجربیات خود در گذشته درس نمی‎گیرند، تجربه به افراد در پیدا کردن اطلاعات اشتباه و حذف آن‎ها کمک نمی‎کند و این که خود را به عنوان فردی با تجربه بالا ببینیم جلوی ما را در انجام وظایفمان، پیدا کردن مدارک متناقض و به چالش کشیدن فرضیاتمان می‎گیرد. 

به همان شکل که تجربه می‎تواند باعث ایجاد یک حس اطمینان اشتباه در مورد عملکردمان شود، همچنین می‎تواند باعث شود نسبت به سطح خودشناسی خود بیش از حد مطمئن باشیم. به عنوان مثال، طی تحقیقی مشخص شده است مدیرانی که تجربه بیشتری داشتند کارآمدی رهبری خود را در مقایسه با مدیران کم تجربه‎تر با دقت و صحت کمتری ارزیابی کردند.

به همین شکل، هرچه یک رهبر قدرت بیشتری داشته باشد، احتمال این که مهارت‎ها و توانایی‎ خود را بیشتر از چیزی که است ارزیابی کند بیشتر است. طی تحقیقی روی بیش از 3600 رهبر در بین صنایع و وظایف شغلی مختلف مشخص شد رهبران رده بالاتر به نسبت رهبران رده پایین‎تر برای مهارت‎های خود به شکل قابل توجهی اهمیت بیش از حدی (در مقایسه با چیزی که سایرین فکر می‎کنند) قائل شدند.  

در حقیقت، از بین 20 ویژگی و شایستگی که محققان ارزیابی کردند برای 19 عدد از آن‎ها این الگوی تفکر دیده شد، از جمله خودشناسی عاطفی، خود ارزیابی دقیق، همدردی، قابلیت اطمینان و عملکرد رهبری.

محققان دو توضیح اصلی برای این پدیده پیشنهاد کرده‎اند. ابتدا، مدیران ارشد با توجه به مقامی که دارند افراد کمتری را در رتبه‎های شغلی بالاتر از خود می‎بینند که بتوانند در مورد آن‎ها candid feedback ارائه دهند. ثانیا، هرچه یک رهبر قدرت بیشتری داشته باشد، احتمال این که افراد بازخورد سازنده خود را نسبت به او بیان کنند کمتر است، برای این که می‎ترسند چنین کاری به حرفه و موقعیت شغلی آن‎ها لطمه بزند.

پروفسور James O’Toole در این زمینه می‎گوید هر چه قدرت یک فرد بیشتر می‎شود، میل او به شنیدن کمتر می‎شود، چون آن‎ها فکر می‎کنند از کارمندان خود بیشتر می‎دانند یا به این علت که دریافت بازخورد بهایی به همراه خواهد داشت.

اما نباید اینطور باشد. نتایج یک تحلیل نشان داده است که اکثر رهبران موفق که رتبه‎بندی آن‎ها براساس بازخوردهای 360 درجه از اثربرخشی ویژگی رهبری انجام شده است، با درخواست متعدد بازخوردهای انتقادی (از سوی روسا، همتایان، کارمندان، هیئت مدیره خود و به ترتیب افراد دیگر) با این میل مقابله می‎کنند. آن‎ها در حین انجام این فرآیند به سطح بیشتری از شناخت خود دست پیدا می‎کنند و در دید سایرین به افرادی کارآمدتر تبدیل می‎شوند.

ما در مصاحبه‎های خود همچنین متوجه شدیم افرادی که خودشناسی خارجی خود را بهتر کرده بودند، این کار را توسط دریافت بازخورد از سوی منتقدان نزدیک خود انجام داده‎اند یعنی افرادی که صلاح آن‎ها را بیشتر می‎خواهند و دوست دارند به آن‎ها حقایق را بگویند.

لیست آزمون های خودشناسی

یافته 3) توجه به درون همیشه خودشناسی را بهتر نمی‎کند

همچنین بسیاری از افراد عقیده دارند که توجه به درون، یعنی بررسی دلایل افکار، احساسات و رفتارمان، خودشناسی را بهتر می‎کند. به هر حال، برای این که خودمان را بشناسیم چه راهی بهتر از این وجود دارد که با دقت در مورد علت رفتار و اعمال خود بیاندیشیم؟

با این حال یکی از شگفت‎انگیزترین یافته‎های تحقیق ما این بود: افرادی که به درون توجه می‎کنند کمتر خود را می‎شناسند و رضایت شغلی و سلامت بدتری را گزارش می‎دهند. تحقیق دیگری الگوهای مشابهی را نشان داده است.

مشکل توجه به درون مفید نبودن آن نیست، بلکه این است که اکثر افراد آن را به درستی انجام نمی‎دهند. برای درک این موضوع، نگاهی به متداول‎ترین پرسش توجه به درون می‎اندازیم یعنی: «چرا؟».

ما زمانی که سعی داریم احساساتمان (چرا کارمند یک را از کارمند دو بیشتر دوست دارم؟)، یا رفتارمان (چرا در برخورد با آن کارمند از کوره در رفتم؟)، یا علت تفکرمان (چرا من با این معامله مخالف هستم؟) را درک کنیم، این سوال را از خود می‎پرسیم.

آنطور که مشخص شد پرسش «چرا» به شکل شگفت‎انگیزی سوال نامناسبی برای شناخت خود بود. نتایج یک تحقیق نشان داده است ما به سادگی به بسیاری از افکار، احساسات و انگیزه‎هایی که به دنبال آن هستیم، دسترسی نداریم و چون بخش زیادی از آن‎ها خارج از هشیاری آگاهانه ما قرار دارند، دوست داریم جواب‎هایی را از خودمان در آوریم که حس می‎کنیم درست هستند ولی اغلب اینطور نیست. به عنوان مثال، پس از یک طغیان احساسات غیرعادی یکی از کارمندان، یک مدیر جدید ممکن است سریعا نتیجه بگیرد که علت آن این است که او برای شغل مدیریت مناسب نیست، در حالی که دلیل اصلی افت قند خون و گرسنگی کارمند بوده است.چطور خودشناسی کنیم

در نتیجه، مشکل پرسش «چرا» این نیست که چقدر ما اشتباه می‎کنیم، بلکه این است که چقدر مطمئن هستیم حق با ما است. ذهن انسان به ندرت براساس منطق عمل می‎کند و قضاوت‎های ما به ندرت از تعصبات ما به دور هستند. ما دوست داریم سریعا به هر «بینشی» که پیدا می‎کنیم یورش ببریم بدون این که اعتبار یا ارزش آن را به چالش بکشیم و زیر سوال ببریم، چون هر گونه شواهد متناقض را نادیده می‎گیریم و افکار خود را مجبور می‎کنیم تا از توضیحات اولیه ما پیروی کنند.

یک نتیجه منفی دیگر پرسش سوال «چرا»، به ویژه زمانی که سعی دارید یک نتیجه ناخوشایند را توضیح دهید، این است که زمینه را برای بروز افکار منفی غیرمفید فراهم می‎کند. ما در تحقیقمان متوجه شدیم افرادی که به درون خود توجه زیادی دارند احتمال این که درگیر الگوهای نشخوار افکار (دائما اندیشیدن به دلایل کارها، عوامل موقعیتی و نتایج تجربه عاطفی منفی) شوند زیاد است. به عنوان مثال، اگر یک کارمند برای عملکردش یک نقد منفی دریافت کند و بپرسد چرا من امتیاز بدی دریافت کردم؟ احتمال این که به این سوال براساس ترس‎ها، معایب و بی امنیتی‎هایش جواب دهد بیشتر است تا این که به صورت منطقی نکات قوت و ضعف خود را بررسی کند. (به همین دلیل، افرادی که به صورت مکرر خود را آنالیز می‎کنند بیشتر افسرده و مضطرب هستند و سلامت روانی کمتری را تجربه می‎کنند.)

بنابراین اگر هنگام توجه به درون «چرا» سوال صحیحی نیست، آیا سوال بهتری وجود دارد؟ تیم تحقیقاتی من صدها رونوشت مصاحبه با افراد با سطح بالای خودشناسی را بررسی کردند تا ببینند آیا این دسته از افراد به شیوه متفاوتی با موضوع توجه به درون برخورد می‎کنند یا نه. در حقیقت، جواب مثبت بود و یک الگوی مشخص وجود داشت: با آن که کلمه «چرا» کمتر از 150 مرتبه نمایان شد، اما کلمه «چه یا چه چیزی» بیشتر از هزار مرتبه ظاهر شد.

بنابراین، برای این که خود بینشی موثر را افزایش دهیم و از مقدار نشخوار ذهنی غیر مفید کم کنیم، نباید بپرسیم «چرا»، بلکه سوالاتی که با «چه چیزی» شروع می‎شوند به ما کمک می‎کنند توجه خود را به اهداف و آینده‎مان متمرکز کنیم و براساس بینش‎های جدیدمان عمل کنیم.

به عنوان مثال، شیرین را در نظر می‎گیریم، یکی از افراد با سابقه در حوزه سرگرمی که در مصاحبه ما از تنفر خود از شغلش خبر داد. در حالی که بسیاری از افراد از خود می‎پرسیدند «چرا من احساس بسیار بدی دارم؟»، او پرسید «چه چیزها و موقعیت‎هایی باعث شده است که حس بدی داشته باشم و وجه مشترک آن‎ها چه چیزی است؟» او متوجه شد که هرگز از شغل خودش راضی نبوده است و همین قضیه این شجاعت را به او داد که یک شغل جدید و به مراتب رضایت‎بخش‎تر را در حوزه مدیریت ثروت دنبال کند.

به همین شکل، حمید، یک مدیر خدمات مشتری که تازه این شغل را به دست آورده بود، نیاز داشت بازخورد منفی یک کارمند در مورد خودش را درک کند. به جای پرسیدن «چرا این حرف را در مورد من زدی؟» حمید این سوال را مطرح کرد «چکار باید بکنم تا در آینده کارم را بهتر انجام بدهم؟» این سوال به آن‎ها کمک کرد به سمت یک راه حل پیش بروند تا این که روی الگوهای رفتاری غیرمفید گذشته تمرکز کنند.

مورد آخر سارا است که به ما گفت کسب و کاری که اخیرا خریده بود دیگر سودآور نیست. در ابتدا، تنها سوالاتی که از خودش می‎پرسید این بود «چرا من نتوانستم اوضاع را عوض کنم؟» اما سریعا متوجه شد که وقت و انرژی لازم برای سرکوبی و نکوهش خودش را ندارد، او باید فکر می‎کرد که حالا باید چکار کند.

او از خود پرسید «چکار باید انجام دهم تا رو به جلو حرکت کنم، به نحوی که مشتریان و کارمندانمان به کمترین شکل ممکن تحت تاثیر قرار بگیرند؟»

او یک نقشه کشید و توانست راه‎های خلاقانه‎ای را پیدا کند که تا جای ممکن به صلاح سایرین بود و در همین حین تنش را از کسب و کار دور کرد. او زمانی که کسب و کارش به ساحل آرامش رسید، خودش را به چالش کشید تا ببیند از گذشته چه درسی گرفته است. جوابی که پیدا کرد به او کمک کرد جلوی ارتکات اشتباهات مشابه در آینده را بگیرد و به سایرین نیز کمک کرد از این قضیه درس بگیرند.  

پشتیبان این یافته‎های کیفی نتایج تحقیقات کمی دیگران است. در یک تحقیق، دو روانشناس معروف J. Gregory Hixon و William Swann در مورد نتیجه تست «جامعه‎پذیری، دوست داشتنی بودن و جذابیت» گروهی از دانشجویان دوران لیسانس بازخورد منفی خود را اعلام کردند. به برخی از آن‎ها وقت داده شد تا در مورد این که چرا چنین فردی هستند فکر کنند، در حالی که از سایرین خواسته شد در مورد این که چه نوع فردی بودند فکر کنند.

زمانی که محققان از آن‎ها خواستند دقت بازخورد را بررسی کنند، دانشجویانی که «چرا» پرسیده بودند انرژی خود را صرف توجیح عقلانی و رد چیزی که یاد گرفته بودند کردند و دانشجویانی که «چه چیزی» را پرسیده بودند این اطلاعات جدید را بیشتر پذیرفته بودند و این که چطور ممکن است از آن درس بگیرند.

نتیجه‎گیری قابل توجه Hixon و Swann این بود «اگر فکر کنیم چرا اینطور هستیم هیچ فرقی با این ندارد که اصلا در مورد خودمان فکر نکنیم.»

تمامی این مطالب باعث می‎شود به این نتیجه برسیم: رهبرانی که به بهبود خودشناسی داخلی و خارجی خود توجه دارند، به دنبال دریافت بازخورد صادقانه از سوی افراد نزدیکشان هستند و به جای چرا می‎پرسند چه چیزی تا یاد بگیرند با دید واضح‎تری به مسائل بنگرند و به مزایای متعددی دست پیدا کنند که نتیجه آن کسب اطلاعات بیشتر در مورد خود است. مهم نیست چقدر پیشرفت می‎کنیم چون همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد. این قضیه یکی از چیزهایی است که باعث می‎شود سفر خودشناسی بسیار هیجان‎انگیز باشد.


شرکت توسعه تعالی نوتریکا ، بارویکرد تلفیق علم مدیریت منابع انسانی و روانشناسی صنعتی و سازمانی سایت تست و تایپ را راه اندازی نموده است. سایت تست و تایپ ، با استفاده از تست شخصیت شناسی و آزمون روانشناسی معتبر و استاندارد ، ابزار و راهکار آنلاین به افراد و سازمان ها ارائه میدهد. مخاطبان ما سازمانها ، شرکت های خصوصی و مشاوران منابع انسانی برای استخدام و نگهداشت و جانشین پروری ، موسسات روانشناسی ، مشاوران استعداد یابی نوجوانان ، جوانان و افراد علاقمند به خودشناسی و توسعه فردی هستند. با تست و تایپ کشف کن و آگاهانه تصمیم بگیر!


تلفن : 021-46116079

پست الکترونیک : [email protected]

آدرس : تهران، میدان آزادی،اتوبان لشگری، بعد از ایستگاه متروی بیمه، پلاک 31، کارخانه نوآوری آزادی، شرکت توسعه تعالی نوتریکا

 
 
 


درباره ما


همکاری با ما

ورود از طریق نام کاربری


تماس با ما


ثبت شکایات


قوانین و مقررات

صفحه اصلی » بلاگ » رشد و توسعه فردی » خودشناسی چیست؟ چگونه خودمان را بشناسیم؟

انسان ها در مسیر رشد و هنگامی که هویت خود را مورد بررسی قرار می دهند با سؤال چگونه خودمان را بشناسیم مواجه می‎شوند. پاسخ این سؤال آنقدر‎ ها هم ساده و دست یافتنی نیست.

این در حالی است که خودشناسی، برای کسب موفقیت در ابعاد مختلف زندگی همچون ارتباطات انسانی، عاطفی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی بسیار لازم و ضروری است. فرهنگ ها و ملل مختلف خودشناسی را شاهراه کامیابی در زندگی دانسته اند و تأکید بسیاری بر آن در تمامی ادوار تاریخ شده است.

همچنین امروزه خودشناسی جزء مباحث اساسی مهارت های نرم بوده و جزء عوامل موثر و غیر قابل انکار در موفقیت های شغلی افراد محسوب میشود. از این رو در مجموعه مقالات مهارت های نرم با رشدانا همراه باشید تا شما را در رسیدن به پاسخ شیرین چگونه خودمان را بشناسیم، راهنمایی کنیم. پیشنهاد میکنیم قبل از خواندن ادامه متن، ابتدا ویدیو زیر را ببینید تا به طور کلی با این موضوع آشنا شوید. 🙂

 

چطور خودشناسی کنیم

در یک جمله، خودشناسی یا Self Discovery مهارت شناخت خود است که اساس و پایه رشد و توسعه مهارت های فردی می‎باشد. خودشناسی یعنی آگاهی بر تمامی حالات درونی که از مکانیسم شکل گیری آنها بی خبر هستیم (بخش بزرگ به وجود آورنده آن ناخودآگاه فرد است).

شما هیچ گاه فرایند حاکم شدن احساس خشم را در وجود خود نمی بینید اما نمود بیرونی حس خشم که تبدیل به رفتاری هم چون فریاد زدن می شود را به خوبی مشاهده می کنید. حال تصور کنید که فردی خشمگین با کشف علت عصبانیت مکرر خود، می تواند بر این رفتار منفی و زیان بخش مسلط شده، روابط خود با دیگر افراد را بهتر مدیریت کند و اثرات مثبت آن در تمامی جنبه های زندگی او نمایان می‌‎شود.

بزرگترین فایده‎ ی شناخت خود این است که بر نقاط ضعف و قوت وجودمان آگاه می‎‎شویم و به دنبال آن، اهداف و آینده ای روشن خواهیم داشت. پاسخ به پرسش چگونه خودمان را بشناسیم ، گنج گرانبهای زندگی هر انسانی است که در دنیای مدرن و پیچیده‎ عصر امروز، ضرورت شناخت خودمان بیش از پیش آشکار می شود.

آشنایی با خلق و خو، روحیات شخصی، افکار و رفتار به شما این امکان را می دهد که بر حالات روانی، هیجانات و عواطف خود آگاه شوید و در راستای کنترل این هیجانات، اقدامات لازم را انجام دهید. اجازه دهید با یک مثال این موضوع را بیشتر توضیح دهید.

شما هیچ گاه فرایند حاکم شدن احساس خشم را در وجود خود نمی بینید اما نمود بیرونی حس خشم که تبدیل به رفتاری هم چون فریاد زدن می شود را به خوبی مشاهده می کنید. حال تصور کنید که فردی خشمگین با کشف علت عصبانیت مکرر خود، می تواند بر این رفتار منفی و زیان بخش مسلط شده، روابط خود با دیگر افراد را بهتر مدیریت کند و اثرات مثبت آن در تمامی جنبه های زندگی او نمایان می‌‎شود.

همچنین جستجو در درون و یافتن باورها و طرحواره های مخربی که سال ها با آنها زندگی کرده ایم و بعضا به خاطر بودن آنها در قسمت ناخودآگاه روان، تصمیمات اشتباه بسیاری گرفته ایم و شکست های متعددی را تجربه کردیم، باعث ارتقاء شخصیت ما می شود. درواقع دستیابی به ریشه ی افکار، باورها و عادات آنچنان اهمیت دارد که افراد موفق در حوزه های مختلف اولین تلاش خود را معطوف به آن می نمایند. زیرا پی بردن به علت رفتارهایی که موجب بالا رفتن عزت نفس شود طبیعتا موجب افزایش ارتباطات فردی و در نهایت موفقیت کاری، تحصیلی و اجتماعی افراد می‎شود.

 

با قطعیت جواب این سؤال، بله است. اما اینکه چگونه خودمان را بشناسیم ، فرآیندی مستلزم تمرین و کمک گرفتن از افراد خبره در زمینه روانشناسی و حتی فلسفه می باشد. ما در ادامه چگونگی رسیدن به خودشناسی را توضیح خواهیم داد اما به توجه داشته باشید که اولین و بهترین روش در این راه پرفراز و نشیب یک کلمه ی جادویی است: چرا؟

کلمه‎ چرا را در ابتدای تمامی تصمیمات، رفتارها، عادات و حتی افکار خود بگذارید. اگر جوابی منطقی و معقول برای چرایی اعمال و افکار خود داشتید، شما راه درست را پیش گرفته اید. خودشناسی یعنی پیدا کردن انگیزه های درونی خود که سال ها آن را در گوشه ای دنج و تاریک پنهان کرده بودید.

همانطور که می‎دانید هر آدمی یک نسخه‎ی منحصر به فرد و در نوع خود بی نظیر در جهان است. شناختن خود و پی بردن به اسرار درون، این امکان را فراهم می‎کند که خود را با هشت میلیارد انسان بر روی کره زمین مقایسه نکنیم، به زیبایی های وجود خود ببالیم و از نواقص خود نهراسیم.

 

آدمی در ارتباطات انسانی و اجتماعی خود به برونگرا و درونگرا تقسیم شده است. دانستن و کشف اینکه کدام ویژگی در درون شما قوت  بیشتری دارد، به شما کمک عظیمی می‎کند تا بتوانید مسیر شغلی و تحصیلی بهتر را انتخاب کنید. چرا؟ بی دلیل بر کلمه‎‎ی چرا تأکید نکردیم. شما در مسیر خودشناسی و کشف شخصیت باید برای هر مطلبی که می خوانید یا هر سخنی که می‎شنوید هم همان چرای گفته شده را از یاد نبرید 🙂

دوباره برگردیم به مثال بالا، درونگرایان و برونگراها. برونگراها ذاتا به سمت مردم و چیزهایی با نمود بیرونی مانند رفتن به مهمانی، شرکت در کلاس و… در حرکتند. در مقابل افراد درونگرا به سمت دنیای درون، ایده ها و تصویرهای ذهنی حرکت می کنند. مثلا: کتاب خواندن، خلق آثار ادبی و…

به عنوان مثال درونگرایان در حوزه‌ی شغلی، نویسندگان و متفکرینی خلاق و علاقمند به کارهای انفرادی هستند. برونگراها به جمع ها و هیجانات بها می دهند و به دنبال کارهای تیمی و ارتباطات اجتماعی هستند.

درک این تفاوت های ذاتی و فردی به راحتی می‎تواند آینده ی شما را تحت تأثیر قرار دهد و شما را به انتخابی مناسب در شغل یا رشته تحصیلی و حتی ورزش سوق دهد و از سوی دیگر، ندانستن این نکته می‎تواند سال ها شما را از مسیر درست و منتهی به موفقیت دور کند.

 

قطعا بهترین و منطقی ترین راهی که برای شما بازدهی داشته باشد، مراجعه به یک روانکاو است؛ چرا که یک روانکاو شما را مورد مطالعه قرار خواهد داد و به طور جدی لایه های مختلف شخصیت تان را بررسی خواهد کرد منتهی روش های دیگری نیز برای خودشناسی وجود دارد.

این روزها در صفحات اینترنت و فضای مجازی تست ها و آزمون های زیادی در باب چگونه خودمان را بشناسیم وجود دارد. لذا این نکته که هر آزمون و تستی قابلیت شناساندن خود واقعی تان را به شما ندارد و این کار بسیار تخصصی و نیاز به تحلیل درست روان شما دارد را حتما مورد توجه قرار دهید. تست های معتبری نظیر MBTI، آر کی تایپ ها و هالند را در سایت های معتبری نظیر میلوژی می‎توانید با آسودگی انجام دهید.

امیدواریم که این مقاله برای شما مفید واقع شده باشد. لطفا نظرات ارزشمند خود را در خصوص مبحث گسترده خودشناسی از طریق کامنت با ما به اشتراک بگذارید 🙂

کارشناس حقوقی که علاقه اش به حوزه دیجیتال باعث آشنایی اش با رشدانا شد، دوره هفدهم رشدآموزی و مسیر رشد سئو رو گذرونده، خوشحال هست از بودن کنار تیم حرفه ای تولید محتوا رشدانا و هدفش گره خورده با افزایش سطح آگاهی خودش و دیگران.

MBTI – Self Discovery

برای یک تصمیم خوب، ابتدا خودمان را بشناسیم

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل (بدون www) *

وب سایت، وبلاگ (اختیاری)

نام شما (الزامی)

شماره همراه

شهر محل سکونت

چطور خودشناسی کنیم

خبرنامه، شامل آخرین دوره ها، زمان برگزاری و اخبار:


Downloads-icon

دلت می خواهد موانع زندگی را از سر راه برداری و با تغییر و تحول معنوی، اجتماعی و درونی گام های بلندی را به سوی خوشبختی برداری؟ دوست داری زندگی پر بار و بدون دغدغه ای داشته باشی و بر مشکلات زندگی غلبه کنی؟ تمام جواب ها در یک جمله خلاصه می شود:«باید خودت را بشناسی». خودشناسی یعنی کشف مهارت ها و استعدادهای نهفته

زمانی رسید که خطر غنچه ماندن دردناک تر از خطر شکوفا شدن بود. ــ آنیس نین (Anais Nin)

موفقیت تعاریف گوناگونی دارد، چون انتظارات آدم ها از خودشان و از زندگی …

اختلال دو قطبی، اختلالاتی در مغز است که باعث تغییرات شدید خلق و خو و و…

فروش ساعت های هوشمند در بازار بسیار داغ است. ساعت هوشمند برای بسیاری ا…

مهم ترین نکات طراحی دکوراسیون داخلی

نکته اول : اتاق ها را بیش از حد…

اصول موفقیت در زندگی
چطور خودشناسی کنیم

اختلالات دو قطبی (افسردگی شیدا…

تاریخچه ساعت های هوشمند

چند پیشنهاد برای دیزاین و طراح…

گلکسی S20 FE، کادوی اقتصادی سا…

تشخیص سریع سکته قلبی و درمان آ…

تاثیر مصرف پروبیوتیک ها بر سلا…

فشار خون بالا و نارسایی کلیه ه…

راه-های جلوگیری از پپوکی استخو…

تعامل انسان با همنوعان در مفات…

برای گرفتن بهترین تصمیمات در نهایت سرعت و درکمترین زمان ممکن، بهتر است قبل از رقم زدن هر اتفاقی، خودمان را بشناسیم. خودشناسی به معنای تحقیق و جستجو در خودمان و به دست آوردن مهم‌­ترین ویژگی، بدترین و بهترین خصایل و پاسخ دادن به بسیاری از سوالات است. خودشناسی به ما راهی را نشان می­‌دهد که به خوشبختی بیشتر می‌­رسد. این موضوع به این معنی نیست که افرادی که به خودشناسی نپرداختند، زندگی بدی دارند اما قطعا به معنای این است که خودشناسی به بهتر شدن زندگی و گرفتن بهترین تصمیمات کمک می‌­کند.

خودشناسی باعث می‌­شود که شما در خودتان و ویژگی­های شخصیتی­تان دقیق­تر شوید و با دقت بیشتری به جستجو در خودتان بپردازید. گاهی اوقات آدمی در شرایط دشوار تصمیماتی می­‌گیرد که تا قبل از آن به نظرش غیرممکن می­‌رسید، اما در شرایط نامشخص و غیرقابل پیش بینی ممکن است آدم تصمیمات غیرقابل پیش­بینی بگیرد. برای آنکه همیشه در میان گزینه‌­های موجود که در اختیار داریم به انتخاب به بهترین دست یابیم، لازم است که تمامی ویژگی­‌هایمان را بشناسیم و در اینکار لازم است به مطالعه و مشورت با افراد با تجربه بپردازیم.

اگر به درک موضوع اهمیت خودشناسی رسیدید، بهتر است قدم به قدم راه‌­های آن را امتحان کنید. یکی از ساده‌­ترین راه‌­های خودشناسی، انجام تست­‌های خودشناسی است که در فضای مجازی و اینترنت موجود است. سوالات خودشناسی شما را در موقعیت­‌هایی قرار می­‌دهد که مجبور به انتخاب گزینه‌­ی موجود هستید و با انتخاب هر یک از پاسخ‌­ها شما را در دسته بندی خاصی قرار می­‌دهد. در برخی مواقع شما بین دو جواب کاملا متفاوت شک می‌­کنید. این موضوع خود می­‌تواند روانشناسی خاصی داشته باشد و به شما در انتخاب شخصیت‌­تان کمک کند. راه بعدی مشاوره گرفتن از افراد معتمد و دوستان شماست که می‌­توانند آیینه شما باشند.

قطعا یکی از بهترین­ راه‌­های خودشناسی انجام تست­ است. تست­‌ها توسط افراد متخصص طراحی شده است و بهترین راه برای قرار گرفتن در موقعیت‌­های غیرقابل پیش بینی و پاسخ دادن به سوال­‌هایی است که ممکن است هیچگاه در زندگی عینا تجربه‌­اش نکنیم. تست‌­های خودشناسی را خودمان نیز می‌­توانیم طرح کنیم و پاسخ آن را با یک کارشناس در جریان بگذاریم. شناخت خودمان می‌­تواند باعث شود که ما خودمان را در شرایط ناشناخته قرار دهیم و بدانیم که در موقعیت­‌های خاص چه واکنشی را انجام خواهیم داد. اگر سطح مطالعه­‌مان را بالا ببریم، می‌­توانیم برای دیگران نیز سوالاتی از جنس خودشناسی را طرح کنیم و با تحلیل پاسخ آن‌ها به دیگران نیز کمک کنیم.

خودشناسی برای ازدواج قطعا یکی از قدم‌­های مهمی است که باید برداشته شود. هنگامی که شما مایلید وارد زندگی مشترک شوید، دیگر به تنهایی خودتان زندگی و تصمیمات آن را اداره نمی‌­کنید و باید بدانید که به اندازه شما، شخصی که با آن ازدواج می‌­کنید نیز در زندگی نقش دارد. وقتی قبل از ازدواج خودتان را بصورت کامل بشناسید و با بسیاری از نقطه ضعف­‌ها و نقطه قوت‌­های خودتان آشنا شوید، می­‌توانید بهتر تصمیم بگیرید و بهتر از قبل در شرایط خاص خودتان را مدیریت کنید. بر هرکسی لازم است که قبل از هر تصمیم مهمی مثل ورود به یک شغل تازه، ورود به یک جمع بعنوان تازه وارد، ورود در کار گروهی، عضویت در یک سیستم خاص، دوست­یابی، ازدواج و … خودش را بصورت کامل بشناسد و با توجه به ویژگی­‌ها و توانایی‌­هایش بخشی از ماجرا را صاحب شود و بخشی از کار را جلو ببرد. برای مثال در مبحث ازدواج اگر شما انسان زودرنجی هستید باید قبل از ازدواج به این موضوع رسیدگی کنید و شریکتان را از معضل خودتان آگاه کنید تا در هنگام تصمیم­گیری، او به این موضوع توجه داشته باشد.

خودشناسی در روانشناسی برای شناخت عمیق­تر خود به منظور دانش و آگاهی بیشتر برای تصمیمات غیرقابل پیش­بینی و مهم است. تمرین‌­های خودشناسی زیاد و متفاوت است. برخی از سوالاتی که در خودشناسی مطرح می­‌شود برای مثال قرار دادن شما در موقعیت­‌های زیر است: اگر در مسیرتان به یک کلید برخوردید، آیا آن را برمی­دارید یا خیر؟ اگر پاسخ شما مثبت است به نشانه این است که شما انسان موقعیت طلبی هستید و اگر شانس در خانه شما را بزند به راحتی در را به رویش می­‌گشایید و اگر پاسخ شما منفی باشد به نشانه این است که شما انسان محافظه کاری هستید و بی مهابا به انجام عملی دست نمی­‌زنید.

هر انسانی قابلیت تغییر دارد. این موضوع به این معناست که اگر تست‌­های روانشناسی شما را به این نتیجه رساند که برای مثال شما انسان بی مهر و سادیستیکی هستید، به منظور قطع امید برای شما نیست. بلکه این موضوع باید برای شما به مثابه یک زنگ خطری باشد که شما را به یک انسان خوب تبدیل کند و بخش­‌هایی از شما که مورد تایید کل اجتماع هست را مورد تقویت قرار دهید. یکی از حسن­هایی که خودشناسی به همراه دارد این است که شما را به مشکلاتی که گریبانتان را می‌­گیرد، آگاه می­‌کند. برای مثال شما ممکن است همواره از اینکه در جمع‌­های مختلف طرد می­‌شوید، غمگین باشید، خودشناسی باعث می‌شود که دلیل این تنهایی را متوجه شوید و به خودتان کمک کنید.

اگر سیستم آموزشی، خودشناسی را بصورت جدی در مدارس رواج می­داد، مشکلاتی که امروزه در انتخاب رشته و شغل پیش می­‌آید، هیچ وقت پیش نمی‌­آمد. اگر شما با پرسش چگونه به خودشناسی برسیم در اوایل دوره تحصیلتان در مدارس دست به یقه بودید، در شرایط بحرانی دیگر نیاز به فشار و تلقین نبود. در سیستم آموزشی کشورهای پیشرفته دانش‌­آموزان از سنین بسیار پایین راه زندگی برایشان مشخص بود و همواره از دانش و آگاهی خودشان نسبت به یک رشته خاص و مشخص آگاه بودند. اما در کشور ما متاسفانه بسیاری از مناسبات نادرست مثل کنکور و فشار مدرسه، دانش­‌آموزان را به انتخاب یک رشته و یک شغل معیت رهنمون می‌­کنند که این موضوع بدون شک در آینده پشیمانی به بار خواهد آورد.

تعیین رشته برای شما به مثابه تعیین آینده است. بسیاری از افراد با چشم و گوش بسته دست به انتخابی اشتباه می‌­زنند که در بیشتر مواقع در این اشتباه خانواده­‌ها دست دارند. اهمیت خودشناسی برای تعیین رشته و شغل به منظور تعیین آینده، بسیار بالاست. فرض کنید که شما از طریق صحبت­‌های اطرافیانتان و تعریف و تمجید جامعه، دست به انتخاب رشته پزشکی می­‌زنید اما در زمانی که وارد دانشگاه می­‌شوید و برای اولین بار یک کالبد را می­‌شکافید، متوجه می­شوید که به هیچ وجه تحمل چنین وضعیت وخیم و پر از خونی را ندارید، اینجا شما دیگر راه برگشت ندارید، یا از ادامه تحصیل دست می­‌کشید و یا بدون عشق تا انتهای راه ادامه می­‌دهید که بهرحال هیچ کدام آینده خوبی را نخواهد داشت.

افراد زیادی هستند که نسبت به خودشناسی جبهه خاصی دارند و اصولا توجهی به این مسئله ندارند. این افراد تا زمانی که وارد بحران نشوند از اهمیت این قضیه غافل­اند. تصور کنید با شناخت اشتباهی که نسبت به خودتان بدست آورده­اید تصمیم به انتخاب یک راهی گرفته‌­اید که هیچ تصوری از آینده آن ندارید، تا زمانی که چوب اشتباهتان را نخورید هیچگاه متوجه نخواهید شد که راهتان درست است یا غلط. اهمیت ندادن به خودشناسی گاهی مارا با اشتباهات غیرقابل جبرانی روبرو می­‌کند. همانگونه که به لباستان و خورد و خوراکتان اهمیت می­‌دهید، باید به روح و نفستان هم اهمیت دهید.

اگر از ابتدای دوران تحصیلتان با علایق و ارزش­‌های خودتان آشنا شوید، برای دروسی که مطابق علاقه­تان هستند، بیشتر وقت می­‌گذارید. برای بسیاری از دروسی که با آن‌ها ارتباط برقرار نمی‌­کنید، ارزشی قائل نمی­‌شوید و تنها توجهتان به علاقمندی­‌های خودتان است. درواقع ارزش­ها برایتان مشخص می­‌شود. برای مثال اگر درس عربی را دوست ندارید، ضعف شما در آن به شما فشاری نمی‌­آورد، چون چیزی که مشخص است، این است که شما قرار نیست یک استاد عربی شوید و مطالعات عربی را بدون استرس و تنها به بهانه پاس کردن آن انجام می­‌دهید. اما وقتی که عربی برای شما مورد علاقه نیست و معلمتان به شما انگ کم عقل بودن می‌­زند، در شما تصوری ایجاد می­‌شود که شما انسان به درد نخوری هستید و موفقیت‌­تان به نمره خوب گرفتن در آن درس بستگی دارد. با خودشناسی تکلیفتان با خودتان مشخص می­‌شود.

دسته بندی شخصیت‌­ها برای خودشناسی کار شما را راحت می­‌کند. دسته­‌های خودشناسی متفاوت است. بر طبق یک نوع شخصیت شناسی آمریکایی، شخصیت‌­ها در چهار دسته کلی جای می­‌گیرند. این دسته‌­ها شامل دیپلمات­‌ها که شامل پیکارگر، قهرمان، میانجی، حامی است. این افراد باهمدیگر تفاوت­‌های محسوسی دارند اما به دلیل روح آزادی‌­خواه و رهبر منشانه ­‌شان در یک دسته جای می­‌گیرند. دسته بعدی تحلیلگران است که شامل مجادله‌­گر، فرمانده، منطق­دان و معمار است. این افراد در ویژگی‌­هایی مثل جسارت، شهامت و خلاقیت باهمدیگر مشترکند. دسته­‌بندی بعدی شامل نگهبانان است که شامل سفیر، مجری، مدافع و تدارکچی است. این دسته در ویژگی­‌هایی مثل روابط بالا و برخورد گرم باهم مشترکند. دسته بندی آخر شامل کاوشگران است که شامل سرگرم‌­کننده، کارآفرین، ماجراجو و چیره دست است. این دسته در ویژگی­‌هایی مثل هوشمندی، عملگرایی و انرژی بالا مشترکند.

برای رسیدن به خودشناسی با پرسیدن سوالات آسان از خودتان شروع کنید. آیا اگر شما مورد آزار کلامی در خیابان قرار گرفتید، از خودتان دفاع می­‌کنید و یا سعی می­کنید محل را ترک کنید. آیا به اندازه­‌ای که یک شخص ممکن است با شما در خیابان درگیر شود و به شما ناسزا بگوید، شما هم به همان نسبت به ناسزای آن فرد واکنش نشان می­‌دهید و یا قضاوت را بر عهده بقیه مردم می­‌گذارید. پاسخ به این پرسش­‌ها شما را با وجه‌ی از خلقیات شما آشنا می­‌کند. همیشه ساکت ماندن و بی پاسخ گذاشتن توهین­‌های اطرافیان به معنای بهتر بودن شما نیست، بلکه گاهی اوقات باید پاسخ داد و باید واکنش نشان داد تا همیشه از ما بعنوان یک شخصیت ثابت قدم یاد کرد.

اولین قدمی که با خودشناسی بر می­‌دارید، این است که دیگران با مشاهده شما تشویق به خودشناسی می­‌شوند و یک انقلابی در زمینه روانشناسی رخ می­‌دهد. هنگامی که شناخت بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید و اصول خودشناسی را یاد بگیرید، وقتی دیگران به شما مراجعه می­‌کنند و می­‌خواهند که به آن‌ها مشاوره دهید، خیلی راحت و با علم و آگاهی این کار را انجام بدهید. دیگرشناسی و خودشناسی به شما زندگی با دغدغه‌­های ذهنی کمتر و انگیزه بیشتر را هدیه می­‌دهد. اصولا دانش و آگاهی نسبت به همه نوع روان‌شناسی در زندگی باعث باز کردن بسیاری از گره‌­ها می‌­شود و به شما زندگی خوبی را ارائه می­‌دهد.

تصور کنید که شما از خودتان هیچ شناختی ندارید و در خودشناسی هیچ تجربه­‌ای ندارید. یعنی به رستوران دریایی می­‌روید و نمی­‌دانید که میلتان برای خوردن غذاهای دریایی چقدر است. به کتاب‌فروشی می­‌روید و نمی­‌دانید کدام قفسه­‌ها را برای یافتن بهترین کتابی که می­‌خواهید، بگردید. به فروشگاه لباس می­‌روید و نمی‌­دانید آیا عاشق پیراهن آبی هستید یا از آن متنفرید. بزرگتر می‌­شوید، می­‌خواهید ازدواج کنید و نمی­‌دانید که با شخص متعصب می­‌توانید ازدواج کنید یا خیر. آیا تصمیمی برای بچه دار شدن دارید یا از بچه دار شدن می­‌ترسید. تمام این سوالات و پرسش‌­هایی که همراه با آن مطرح می­‌شود.

مهم‌­ترین تست­‌های خودشناسی را تست­‌هایی تشکیل می­‌دهند که شما را در موقعیت‌­هایی قرار بدهند که در زندگی واقعی هیچگاه در آن موقعیت­‌ها قرار نگرفته­‌اید یا قرار نخواهید گرفت. برای مثال از شما سوالی بر مبنای اینکه آیا حاضرید یک گروه از آدم‌ها را برای نجات جان یک پزشک حاذق بکشید یا نه. شما که در زندگی عادی تابحال با چنین موضوعی سر و کار نداشتید، با شنیدن این سوال وارد چالش جالبی می­‌شوید و هرگونه پاسخ به این سوال از شما یک انسان با نوع خاصی از تفکرات می­‌سازد. تست­هایی هستند که درصد عشق شما به شخصی که با آن رابطه دارید را نشان می­‌دهند و این تست­‌ها مشخص می‌­کند که تا چه اندازه به خود ذهنی­تان نزدیکید.

قطعا اگر کاری که انجام می­‌دهیم را بصورت هدفمند دنبال کنیم و در میانه راه اعتقادمان را به خودمان از دست ندهیم، خودشناسی تغییرات بزرگی را در شخصیت ما ایجاد می­‌کند. روزی که ما برای گرفتن تصمیمات مهم و غیرمهم زندگی­مان دچار تعلل نشویم، زمانی است که به خودشناسی رسیدیم و خودشناسی توانسته است که در ما تغییر بزرگی را ایجاد کند. خودشناسی باعث می­‌شود که بسیاری از ویژگی­‌هایی که زمانی طولانی احساس می­‌کردیم در ما وجود دارد یا وجود ندارد، رخ دیگری از خود را نشان دهند و برای بهتر زیستن به ما کمک می­‌کند که بهترین تصمیم را در کم‌ترین زمان ممکن بگیریم.

وقتی به ویژگی‌های خودتان واقف باشید، می‌­دانید که در موقعیت الف شما واکنش الف را انجام خواهید داد و با توجه به شناختی که از خودتان دارید، وقتی می‌­دانید که در این موقعیت ممکن است شما واکنش بدی انجام دهید و این کار به آبروی شما لطمه بزند، اینکار را انجام نخواهید داد و از موقعیت فاصله می­‌گیرید. اما اگر نسبت به خودتان شناخت کافی نداشته باشید، خودتان را در موقعیت­‌هایی که بعضا موقعیت‌­های خطرسازی هستند، گیر می‌­اندازید و نسبت به این موضوع و حواشی آن غافلید. اگر نسبت به واکن­ش‌هایتان در هنگام خشم آگاه باشید، سعی می‌کنید از موقعیت­‌هایی که ممکن است دید بقیه را نسبت به شما و شخصیتتان تغییر دهد، دوری می­‌کنید. بعضا خودشناسی و غرق شدن در مباحث روان‌شناسی بسیار زیبا و جذاب است و از این رو در شما تاثیری می­‌گذارد که نخواهید هیچ وقت به سمت ویژگی‌­های منفی قدم بردارید و همواره مثبت اندیشی و بهتر زیستن را سرلوحه زندگی­تان قرار دهید. خودشناسی با مطالعه، دیدن و غرق شدن در دنیا و تجربه اندوزی به دست می‌­آید و شما را نسبت به دنیای اطرافتان آگاه‌­تر می­‌کند.

لطفاً در مورد افرادی که چند شخصیتی هستند و این عامل باعث میشه شناخت دقیقی از خودشون نداشته باشن هم مطلب بنویسید.

کاش آدمها به این مطالب عمل میکردن!

‘+ response.result[i].c[i].text +’

‘+ response.result[i].r[j].text +’

دیدگاه خود را وارد نمایید


با عضویت در خبرنامه رایا مگ از جدید ترین مقالات آگاه شوید

چطور خودشناسی کنیم
چطور خودشناسی کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *