گاهی عشق بیش از حد و دوست داشتن می تواند آسیب جدی به رابطه و یا خود
شخص وارد کند گاهی این عشق ها جنون وار می شود و شخص نمی تواند تسلطی
بر کنترل احساسات عشقی باشد ما در این مطلب از پرشین وی قصد داریم نکاتی
پیرامون این که چگونه بر کنترل احساسات عشقی خود چیره شویم را به شما خواهیم گفت
داشتم دفتر تلفنام را ورق میزدم که چشمام افتاد به یک نام و تلفن خطخورده.
دقیقتر نگاه کردم….شماره یکی از همکارانام بود که از پیش ما رفته بود؛ نه فقط از محل کار ما، اصلا از ایران
رفته بود تا کنار همسرش زندگی تازهای را در کشوری دیگر آغاز کند.
روی شماره تلفناش خط زده بودم و نوشته بودم: «یادش به خیر!» اگرچه سعی میکنم کلا آدم احساساتیای نباشم اما
دست خودم نیست و در پایان هر رابطهای با دوستانم، کنترل احساسات عشقی حس غریبی به سراغام میآید که حتی اگر بعد از
مدتها خاطرهای مرا به آن روزها ببرد، همه تلخیها و شیرینیهای آن رابطه دوباره در ذهنام زنده میشود.خانم مرادی، همکار
من بود و البته دو سال بودن در کنار او، مرا وابسته کرده بود.
با خودم فکر میکردم وقتی آدمها در روابط دوستانهشان اینقدر وابسته میشوند، وای به حال آنهایی که یک رابطه عشقی
نافرجام را تجربه میکنند.
امیدوارم همه ارتباطهایی که با آشنایی و علاقه شروع میشود، جاودانه شود و همه دختر و پسرهای عاشق امروز به
همسران مهربان فردا بدل شوند و رابطهشان هرگز ناکام نشود.
به همین موضوع فکر میکردم که یکی از همکاران، ایمیلی را بهام رساند و گفت: «این ایمیل برای صفحه «با
خوانندگان» آمده.» ایمیل «خانم یگانه» (که در ایمیل خود، خواسته بود او را به این نام بنامیم) خیلی ناراحتام کرد؛
چون دیدم آرزویی که کردم، برآورده نشد و شاید خیلیها وقتی این داستان را بخوانند آن را مشابه زندگی خود
بیابند.
با دکتر بدریسادات بهرامی، روانشناس مشاور خانواده درباره همین موضوع حرف زدم و او راهحلهایی ارایه داد تا امثال «یگانه»
از زندگی لذت ببرند.چگونه احساس عشق را کنترل کنیم
قصه از کجاشروع شد؟
هر هفته داستان زندگی مردم را میخوانم تا شاید به نمونهای مشابه خودم برسم و بدانم که باید چه کنم
اما شما به این قصه مهم که داستان زندگی بسیاری از دخترها و شاید برخی از پسرهای امروز است نپرداختهاید.
منظورم قصه دخترهایی است که به قصد ازدواج با پسری که به آنها ابراز علاقه میکند، آشنا میشوند و وقتی
حس میکنند رابطه عشقی آنها دوطرفه است، ناگهان میفهمند رودست خوردهاند و طرف مقابل فقط قصد داشته احساسات او
را به بازی بگیرد.
تا به حال سه مورد اینچنینی برای من اتفاق افتاده است.
اولی در دوران دبیرستان بود که حس کردم خام بودن من باعث شده که آن پسر را نشناسم.
بعد از آن در دوره دانشگاه به پسری که دو ترم از من بالاتر بود دلبسته شدم و به او
و حرفهای عاشقانهای که میزد، اعتماد کردم اما خیلی اتفاقی فهمیدم که او این رفتار را با دو دختر دیگر
هم دارد و به خاطر رابطه چندماههای که داشتیم آنقدر سرخورده شدم که چند واحد درسیام را افتادم و مدتی
افسرده شدم.
حالا هم که ۲۶ ساله هستم و در یک شرکت کامپیوتری کار میکنم با یکی از همکارانام که در بخش
دیگری مشغول است، دوست شدهام.
او میگوید تمایل دارد فعلا با من فقط دوست باشد و اگر شرایط ازدواج مهیا شد شاید ازدواج کنیم.
نمیدانم باید چه کار کنم؟ اگر به او اهمیت ندهم، شاید دیگر به چنین موقعیتی برنخورم و بعدها افسوس بخورم
اما از طرفی میترسم که او نیز مثل قبلیها با احساساتام بازی کند و دستآخر هم از ازدواج طفره برود.
کاملا گیج شدهام و نمیتوانم تصمیم بگیرم…
در مطب مشاور
دکتر بدریسادات بهرامیروانشناس و مشاور
یکی از نیازهای اساسی ما آدمها نیاز به دوست داشته شدن و
دوست داشتن است.
اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم.
به دلیل اهمیت این نیاز، فرد تامینکننده آن نیاز میتواند در ما تاثیر فراوانی بگذارد و گویا کمندی نامریی بر
گردن ما بیندازد و ما را دنبال خود بکشاند.
بنابراین ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگیهای عاطفیروانی را تجربه خواهیم کرد.
البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفیروانی را از گذشته داشته باشند عمیقتر و سریعتر خواهد بود.
آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیتهایی که دارد ما را به خود وابسته میکند.
اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بیاهمیت پس از پایان یک رابطه، همه چیز را فراموش کنید و
انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی
قرار بگیرید.
به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او میبینیم
که دوستمان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت میشود.
برعکس، وقتی میبینیم کسی دوستمان ندارد و یا از رابطهای که با ما دارد، خارج میشود؛ اولین موضوعی که باعث
آسیب روانی ما میشود، احساس بیارزشی است.
معمولا اولین فکری که به ذهن ما میآید این است: «مگر من چه بدی داشتم که او رهایم کرد و
رفت؟» حتی احساس حقارت در مواقعی که باورمان شود دوستداشتنی نیستیم، به وجود میآید و ما را آزار میدهد.
اگر بخواهم به بررسی داستان زندگی خانم یگانه بپردازم، باید بر صحبتهای او صحه بگذارم و بگویم قضیه وابستگیهای
عاطفی در روابط میان دختر و پسرهای امروزی بسیار دیده میشود.
شاید تنها راهی که بتوان با آن به این دختر و پسرها کمک کرد آن است که انواع رابطهها را
برایشان تعریف کنیم و سپس در مورد مراحل مختلف رابطه عشقی توضیحاتی بدهیم که با شناسایی تغییر رفتارهای خود بتوانند
بر اوضاع مسلط شوند.
اگر با چارچوب رابطههای تعریف شده آشنا باشید، میتوانید به این موضوع فکر کنید که چهطور رفتار کنید تا کسی
نتواند احساسات و عواطف شما را به بازی بگیرد.
وقتی کسی آنچه در دروناش نیست را به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است.
یعنی انتقال غلط و غیرواقعی احساسات، به نوعی بازی در میان برخی از جوانها و نوجوانها تبدیل شده است که
هر دو سوی یک رابطه با انتخاب آگاهانه وارد این بازی میشوند و هر دو طرف با قواعد بازی آشنا
هستند.
البته گاهی دختر یا پسر نقش خود را فریبکارانه بازی میکند و دیگری که مانند او رفتار نکرده آسیب بیشتری
در این بازی میبیند.در این بازی، دو طرفی که وارد یک رابطه میشوند، در جستجوی یک رابطه جدی و هدفمند
نیستند اما وانمود میکنند لبریز از عشق و عاطفهاند و احساس خوشایندی به هم دارند.
آنها به دروغ با بیان الفاظی محبتآمیز و کلیشهای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند.
زیربنای این بازی شاید امری طبیعی و بیولوژیک باشد و به نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر شود
اما آنها یکدیگر را به بازی میگیرند.برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین و وجود انگیزههای سالم و غیرفریبکارانه این
بازی حرکت به سوی رفتارهای پخته و آمادگی برای ازدواج است.
شک دارم که تا به حال، برخی الفاظی را که توسط برخی دختر و پسرهای جوان به کار برده میشود
نشنیده باشید: «طرف را به تور انداختم…
مخ طرف را زدم…
» اما وقتی در کنترل احساسات عشقی مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبتآمیزی که قاعدتا در عشقهای واقعی رد و بدل میشود
از این جوانها میپرسم، در توجیه رفتار خود میگویند: «اینها را میگم چون عادتمه؛ چون قاعده بازی همینه.
اگر من نگم، دیگری میگه و خلاصه من قوانین بازی را بلدم…
»پسرهایی که وارد زندگی «یگانه» شدهاند دچار مشکلات روانی نبودهاند اما آنها قوانین بازی فریبکارانه را از همسالان خود آموخته
و میدانستند چهطور باید رفتار کنند تا بتوانند احساسات او را به بازی بگیرند.
دو دختری که در دانشکده با آن پسر رابطه داشتهاند نیز میدانستند چهطور باید حرکتهای مقابل او را انجام دهند
تا رودست نخورند.
این دختر و پسرها دنبال رابطههای ابزاری و یا دوستی ساده و شاید هم رابطهای حمایتی باشند و به هر
جهت، خواهان رابطهای عاشقانه و به قصد تشکیل خانواده نیستند.
اگر شما هم مانند «یگانه» دوست دارید طوری رفتار کنید که دیگر کسی نتواند شما را به بازی بگیرد و
یا به قول خودتان کسی نتواند شما را سرکار بگذارد، بهتر است کلمات کلیشهای و عاشقانه آنها که رد و
بدل کردناش جزو قوانین بازی است فریبتان ندهد و از شنیدن آن مدهوش نشوید.
فرقی نمیکند دختر یا پسر باشید باید مراقب باشید ندانسته وارد بازی نشوید.پس باید رابطهها را به عنوان درس اول
بشناسید.
دستورات مذهبی، اخلاقی و حتی برخی سنتهای اجتماعی، همه و همه در طول قرنها برای حفظ و حراست از تکتک
ما و نهاد خانواده به وجود آمدهاند.درس دوم اینکه اگر حتی میدانید کسی که وارد رابطه با شما شده آدم
خوبی است و از این قماش نیست و قصدی جز ازدواج ندارد، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق
شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایطاش شود.
چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطفتان
فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج
ندانستید، کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را
برای او ایجاد کنید.سوم اینکه اگر قصد وارد شدن در یک رابطه، دوستی است و یا طرف مقابل واضح و
شفاف به شما اعلام میکند که قصد ازدواج ندارد، سعی کنید خوب چشم و گوشتان را باز کنید و مدام
بر خود کنترل داشته باشید تا بتوانید درست حرکت کنید؛ به یاد داشتهباشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه
حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست.
مثلا اگر میبینید به سمت وابسته شدن در حرکتاید و مغز شما در حال شرطی شدن و دریافت تغذیه عاطفی
از اوست و یا آنقدر احساساتی هستید که با شنیدن کلمات عاشقانه از او بین زمین و آسمان معلق میمانید،
باید هوشیارانه عمل کنید.
گاهی موبایلتان را خاموش کنید و یا به او بگویید دیگر نباید از این کلمات استفاده کند، وگرنه به تماسهایش
پاسخ نمیدهید تا او بداند شما حدود رابطه دوستی را میشناسید و اجازه نمیدهید شما را بگذارند سر کار و
یا بازیتان بدهند.
گاهی با به کار بردن برخی جوابهای کوتاه اما شفاف و معنادار میتوانید به او بفهمانید بهتر است خودش باشد
و آنچه در درون واقعیاش هست را آشکار کند.اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویقاش
کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام دادهاید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن
لذت میبریم.
اگر چنین رفتاری کردید نباید پس از مدتی تنها به محکوم کردن او بپردازید و بگویید شما را به بازی
گرفته بود چون شما دانسته و آگاهانه در این راه آمدهاید و از این بازی لذت بردهاید.
۱ یکی از این رابطهها، رابطه دوستی است.
رابطهای که در بین جوانها کاملا تعریف شده و شناخته شده است (Just Friend).
در این رابطه، وقتی دوست شما خبر ناراحتکنندهای در موردتان میشنود، همدلانه به کنارتان میآید و تنهایتان نمیگذارد.
به شما میگوید دوستتان دارد و اگر مشکلی داشتید، میتوانید روی کمک او حساب کنید.
در جامعه ما این دوست اغلب از جنس موافق است.
ما در این ارتباط، حتی به این دوستان هم وابسته میشویم و اگر مدتی خبری از هم نداشته باشیم، سراغ
یکدیگر را میگیریم و تمایل داریم ریتم دوستیمان حفظ شود.
اگر هفتهای یک بار یا ماهی یک بار با هم تماس تلفنی یا دیدار داشتیم وابسته آن میشویم.
ما حس خوبی به هم داریم و وظایف دوستی را انجام میدهیم.۲ رابطه دیگری داریم به نام رابطه کارکردی.
یعنی ما کاری به خود شخص نداریم، بلکه با کارکرد او در ارتباط هستیم و وابستهاش شدهایم.
دوستی یک روانشناس مشاور با دوستی که کارمند بانک است، اگر ما به هر دلیلی رابطهمان به هم بخورد تا
مدتی کلافه هستیم و خلأ او را حس میکنیم چون ذهن ما وابسته او شده است و آرزو میکنیم کاش
دوباره برگردد.
آن کارمند هر وقت مشکل داشته باشد دوستاش تلفنی راهنماییاش میکند و در عوض همه کارهای بانکی دوستاش را انجام
میدهد تا مبادا وقت او در صف بانک گرفته شود.۳ رابطه دیگری که رایج است و اغلب وابستگیهای عاطفی
را شامل میشود همان رابطه عشقی (Love) است.
دختر و پسری دچار وابستگی عاطفی میشوند که به دلیلی به یک رابطه آمدهاند.
گاهی اوقات محیط کاری، محیط تحصیلی و یا مکان خاص باعث میشود دو نفر با یکدیگر در ارتباط باشند و
آغاز یک رابطه باشد.روزهای اول رابطه وقتی شما کششی نسبت به فردی در خود میبینید دنبال بهانه میگردید و به
عنوان پیش مقدمه طوری رفتار میکنید که ببینید آیا او همچنین حسی دارد؟ با او بیشتر تماس میگیرید و این
بهانهها بیشتر و بیشتر میشود و شما و طرف مقابل به یکدیگر نشان میدهید علاقهمندی به وجود آمده است.
حالا که دست دلتان برای همدیگر رو شده و فهمیدهاید شما دو نفر حس مشترکی به هم دارید، رابطهتان وارد
فاز عاطفی میشود.
در اینجاست که میگوییم اینها زود به زود دلشان برای یکدیگر تنگ میشود: «به محض خداحافظی کردن، دلام تنگ شد
و حالا که در مسیر خانه هستم به تو اساماس میدهم یا تماس تلفنی میگیرم…
» در این مرحله بهترین کلمات رد و بدل شود.
همهچیز به نظر آن دو عالی و لذتبخش است.
سطح نوراپینفرین و دوپامین خون ما در این فاز اول رابطه بالاست و حالت کاملا سرخوشی و نشئگی داریم و
تغییر رفتار میدهیم.
تا دیروز خیلی جدی بودیم و حالا شوخطبع میشویم و شعر میگوییم.
قبلا خیلی کمرو بودیم اما حالا حاضرجوابی میکنیم و خلاصه یک تغییر رفتار واضح خواهیم داشت.حس ما فوقالعاده است و
به خاطر سطح هورمونهای بدنمان همهچیز را زیبا میبینیم (در روانشناسی به نوراپینفرین و دوپامین هورمون عشق میگویند) و حتی
کارهای بد و رفتارهای دور از ادب را به خودمانی بودن و یا تعابیر زیبا برداشت میکنیم (این نکته را
به خاطر بسپارید).در این مرحله، بیاختیار به یکدیگر وابسته میشوید چون مدام به مغزتان این برنامه را میدهید که میخواهم
هر لحظه با تو باشم.
این برنامهای که به مغز داده میشود، چنین حسی را تقویت میکند که قرار است همه زندگیام با تو باشد
و میخواهم با تو ازدواج کنم.
این در حالی است که شما گاهی چنین قراری را نداشتید و فقط درگیر عاطفی یکدیگر شدهاید.
مدتزمان بودن در این فاز عاطفی برای افراد متفاوت است.
بعضیها در مدت سه هفته به این حس میرسند.
بعضیها در مدت دو ماه و بعضی هم بودن در این فاز را تا ۶ ، ۷ ماه یا بیشتر
تجربه میکنند و ادامه میدهند.
بسته به طول مدت زمانی که در این فاز وابستگی عاطفی بودهاید، پس از قطع ارتباط، حالات عاطفیروانی و هیجانی
که خواهید داشت، متفاوت خواهد بود.
اگر شما سه هفته در این فاز بودهاید، طبیعی است که تا سه، چهار روز پس از پایان رابطه حالتان
خوب نباشد.
به هر حال مغز شما مدت ۲۰ روز در این برنامه ذهنی بوده است که صبح با صدای تلفن و
پیام محبتآمیز آن دوست بیدار شود.
در طول روز بارها با او در ارتباط باشد و حالا چنین منبع تغذیه عاطفی ناگهان قطع شود و انگار
این گمشده، سیستم ذهنی شما را بر هم زده است و حالتان خوب نیست اما اگر این حالت ناخوشی بیش
از این ادامه داشته باشد و شما تا ماهها حالتان بد باشد، طبیعی نیستید و باید حتما بررسی شوید.
یعنی ما انتظار داریم حتی اگر آدم احساسیعاطفی هستید، بتوانید بر اوضاع مسلط شوید و ظرف یک هفته تا ۱۰
روز خودتان را جمع و جور کنید.
مردمان / سپیده دانایی
Copyright (c) 2006-2019 persianv.com All Rights Reserved
© باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت persianv.com مجاز میباشد .
!
Javascript is not enabled in your browser. Enabling JavaScript in your browser will allow you to experience all the features of our site. Learn how to enable JavaScript on your browser
8 مشاهیری که در اوج شهرت مردند
8 مشاهیری که در اوج شهرت مردند
افرادی تاثیر گذار و جریان ساز در تاریخ معاصر ایران چگونه احساس عشق را کنترل کنیم
افرادی تاثیر گذار و جریان ساز در تاریخ معاصر ایران
بوئینگ؛ در بزرگترین ساختمان دنیا
بوئینگ؛ در بزرگترین ساختمان دنیا
مساحت عظیمترین بنای محصور جهان چقدر است؟
مساحت عظیمترین بنای محصور جهان چقدر است؟
روایت شب چله از نگاه نجوم
روایت شب چله از نگاه نجوم
وضعیت سیاره ها در بلندترین شب سال چگونه است؟
وضعیت سیاره ها در بلندترین شب سال چگونه است؟
خطرات کار کردن در چنین ارتفاعی
خطرات کار کردن در چنین ارتفاعی
کار در ارتفاع،خطرناکترین شغل دنیا
کار در ارتفاع،خطرناکترین شغل دنیا
چه افرادی در کارشان پیشرفت نمیکنند؟
چه افرادی در کارشان پیشرفت نمیکنند؟
کند شدن مسیر رشد و پیشرفت برای بعضی ازکارمندان
کند شدن مسیر رشد و پیشرفت برای بعضی ازکارمندان
بوئینگ؛ در بزرگترین ساختمان دنیا
بوئینگ؛ در بزرگترین ساختمان دنیا
مساحت عظیمترین بنای محصور جهان چقدر است؟
مساحت عظیمترین بنای محصور جهان چقدر است؟
مدرک یا مهارت؟!
مدرک یا مهارت؟!
6 نکته ای که هر ایرانی لازم است به فرزندش بیاموزد
6 نکته ای که هر ایرانی لازم است به فرزندش بیاموزد
90 سال حضور موفق در ادبیات
90 سال حضور موفق در ادبیات
از موفقترین سری داستانهای تصویری جهان
از موفقترین سری داستانهای تصویری جهان
حراج بزرگِ روز کتاب
حراج بزرگِ روز کتاب
گزارشی از عملکرد باهوک در روز کتاب
گزارشی از عملکرد باهوک در روز کتاب
آغاز دوباره طبیعت با بر پایی نوروز
آغاز دوباره طبیعت با بر پایی نوروز
چگونه احساس عشق را کنترل کنیم
نگاهی به مراسم نوروز در شهر های مختلف ایران
نگاهی به مراسم نوروز در شهر های مختلف ایران
نقش متفاوت زنان خوب پشت سَر، مردان موفق
نقش متفاوت زنان خوب پشت سَر، مردان موفق
همسران نویسندگان چقدر در زندگی ادبی شان نقش داشتند
همسران نویسندگان چقدر در زندگی ادبی شان نقش داشتند
گاهی شاد و گاهی غمگین!
گاهی شاد و گاهی غمگین!
بررسی اختلال دو قطبی و علائم آن
بررسی اختلال دو قطبی و علائم آن
طبیعتی منحصر به فرد در کرانه ی عمان
طبیعتی منحصر به فرد در کرانه ی عمان
تالاب لیپار یکی از جاذبههای خاص طبیعتِ ایران
تالاب لیپار یکی از جاذبههای خاص طبیعتِ ایران
تکنولوژی؛ همسفری با تجربه
تکنولوژی؛ همسفری با تجربه
نقش تاثیر گذار تکنولوژی در صنعت گردشگری
نقش تاثیر گذار تکنولوژی در صنعت گردشگری
ماجرای ریش رستم چیست؟!
ماجرای ریش رستم چیست؟!
ریشهای جادویی شخصیتهای اسطورهای و داستانی
ریشهای جادویی شخصیتهای اسطورهای و داستانی
ناگفته های کاخ سفید و ترامپ
ناگفته های کاخ سفید و ترامپ
خاطرات ” جان بولتون ”
خاطرات ” جان بولتون ”
8 مشاهیری که در اوج شهرت مردند
8 مشاهیری که در اوج شهرت مردند
افرادی تاثیر گذار و جریان ساز در تاریخ معاصر ایران
افرادی تاثیر گذار و جریان ساز در تاریخ معاصر ایران
نقش متفاوت زنان خوب پشت سَر، مردان موفق
نقش متفاوت زنان خوب پشت سَر، مردان موفق
همسران نویسندگان چقدر در زندگی ادبی شان نقش داشتند
همسران نویسندگان چقدر در زندگی ادبی شان نقش داشتند
یکی از مهم ترین سوال هایی که در روابط عاشقانه مطرح می شود، این است که چه وقت یک رابطۀ عاشقانه و واقعی از راه می رسد؟
علم عشق
جان گاتمن
علم عشق
جان گاتمن
مطالعات انجام شده نشان می دهد ما می توانیم عشق را کنترل کنیم. چرا که به طور کلی، هیجانات احساسی مانند ترس، لذت، حسرت و دیگر احساسات اگر به خوبی کنترل شوند، می توانند سازماندهی شوند. پس ما می توانیم از ترفندهای روانشناسی استفاده کنیم تا فردی که دوستش داریم را عاشق خود کنیم؟
با باهوک همراه باشید.
در واقع عشق سرنوشت نیست! بلکه یک مکانیزم بیولوژیک، شیمی و روانشناسی است. این امکان وجود دارد تا رویکردهای مناسب را پیدا کنید و از آن ها در راستای هدف خود استفاده کنید.
مهم ترین چیزی که بایستی بدانید این است که طرف مقابلتان ، حداقل احساسات را نسبت به شما داشته باشد. اگر چنین بود، به راحتی قادر خواهید بود احساسات واقعی و عمیق را در رابطه تان برقرار کنید.
1.در قرار اول بستنی سفارش ندهید
جان بارگ، روانشناس اجتماعی در دانشگاه ییل، بر روی نقش ضمیر ناخودآگاه در رفتار اجتماعی مطالعه می کند. در برخی تحقیقات او، یک ارتباط جالب میان درجه حرارت بدن شخص و حالت روحی اوست. مشخص شد وقتی از نظر جسمی گرم هستیم، احتمالا با مردم دیگر خوب و صمیمی هستیم. این واقعا مهم است که در قرار اول اعتماد طرف مقابلتان را جلب کنید. پس این را به خاطر داشته باشید که در هردو قرارهای عاشقانه و کاریِ نخستین، مکان، غذا و نوشیدنی های گرم را انتخاب کنید تا همه چیز خوب پیش برود.
2.تاثیر نگاه چشم در چشم طولانی مدت
زیک روبین، روانشناس دانشگاه هاروارد مطالعه ای انجام داد تا متوجه شود آیا می توان میزان عشق را تخمین زد؟ او پاسخ سوالش را در نگاه چشمی و به طور مشخص در مدت زمان و تکرار این نوع نگاه پیدا کرد. روبین دریافت زوج هایی که عمیقا عاشق یکدیگرند، 75 درصد از زمان مکالمه شان را به چشم یکدیگر نگاه می کنند و هرگز با بی میلی نگاهشان را قطع نمی کنند. در یک مکالمۀ معمولی نیز افراد 30 تا 60 درصد زمان را به یکدیگر نگاه می کنند.
با این حال نگاه کردن در چشم کسی حتما به معنای عاشق شدن نیست، اما می تواند دلیل عشق باشد.
جامعه شناسی عشق…
سهیلا علیرضانژا…
جامعه شناسی عشق…
سهیلا علیرضانژا…
3.به او چیزی آزاردهنده دربارۀ خود بگویید
واضح است که یک فرد بی غل و غش و معاشرتی شانس بیش تری برای دوست داشته شدن دارد. بنابراین هیچ ایرادی ندارد اگر بی پرده حقایقی درمورد خود و زندگیتان به زبان آورید. ضمنا با این رفتار، کاری می کنید تا طرف مقابل هم مثل شما شود.
بر اساس یک مطالعه انجام شده توسط دانشمندان از مدرسه تجارت هاروارد، 79 درصد افراد ترجیح می دادند در قرار اول صادق و صمیمی باشند. آن ها چیزی را پنهان نمی کردند؛ حتی وقتی که عادت و سلیقه های عجیب غریب داشتند و در موقعیت های نگران کننده قرار گرفته بودند و حتی خصوصیات منفی شان را هم مخفی نمی کردند. چرا که این کار شبیه درمیان گذاشتن اسرار است. وقتی ما رازی را برای کسی تعریف می کنیم، یک ارتباط خاص مبتنی بر درک و اعتماد بین ما و او به وجود می آید.
4.هیچ کاری برای او انجام ندهید. اجازه بدهید او برای شما کاری کند
وقتی کار خوبی انجام می دهیم یا به شخصی کمک می کنیم، احساس خوبی داریم. ما با احساسات خودمان خوشحال هستیم و احساس خوشایندی نیز نسبت به کسانی که کمکشان می کنیم، داریم. هنگامی که در تلاش برای موجه جلوه دادن خود هستیم، بخشنده می شویم و خودمان را قانع می کنیم که طرف مقابل لیاقت این کار یا رفتار را دارد. در نتیجه یک تکیه گاه احساسی می سازیم و بیش تر از پیش به شخص عشق می ورزیم.
عشق و اعتماد دل…
جان گری
عشق و اعتماد دل…
جان گری
از سوی دیگر، وقتی کسی کاری برایمان انجام می دهد، ما نیز او را دوست داریم. اما این در مورد هر احساسی متفاوت است و همیشه نشانۀ مثبتی نیست. ما اغلب احساس می کنیم به افراد بدهکاریم و باید هزینۀ آن را بپردازیم و ماجرا وقتی سخت تر می شود که شخص را واقعا دوست نداریم.
5.یک زبان اسرار آمیز بسازید که مخصوص شما دو نفر باشد
این در مورد جوک های بامزه، کلمه های خاص و ژست های منحصر به فرد میان دو نفری است که با یکدیگر زمینه های مشترک پیدا کرده اند و خیلی به هم نزدیک شده اند. ممکن است شما بعضی فیلم ها و شوهای کمدی را دوست داشته باشید و شاید جوکی که دوست دارید را در قرار اول تعریف کنید و حتی یک پیاده روی کوتاه داشته باشید. این موارد کوچک را نادیده نگیرید.
هنگامی که این عبارت ها و تکیه کلام ها را کشف کردید و در مکالمات روزمره تان جای دادید، رابطه را در سطحی جدید شروع خواهید کرد. این رابطه صمیمی تر و قوی تر می شود. محققان دانشگاه تگزاس به این نتیجه رسیدند که: همۀ ما دوست داریم خاص و منحصربه فرد باشیم و این زبان اسرارآمیز مخصوص به هر زوج است که باعث می شود حس کنیم یکدیگر را بیش از هرکس دیگری درک می کنیم.
6.اهمیت سایز مردمک
یک مطالعه در دهۀ شصت و هفتاد میلادی دربارۀ سایز مردمک چشم و جذابیت های فرد انجام شد. آن ها به مردان دو عکسِ یک زن را نشان دادند. دو عکس به جز جزئیاتی کوچک، در بقیۀ موارد مشابه هم بودند. در یکی از این دو عکس، مردمک چشم خانم بزرگ تر بود. به طور کلی آقایان عکس ادیت شده که در آن مردمک دستکاری شده بود، را بیش تر دوست داشتند اما هیچ کس متوجه تفاوت سایز آن نشد.
یک راه وجود دارد تا از این ترفند به نفع خود استفاده کنید. البته که شما نمی توانید سایز مردمک چشمتان را تغییر دهید، اما می توایند شرایط را برای این کار محیا کنید. به عنوان مثال: چراغ ها را کم نور کنید، به جای آباژور شمع روشن کنید و یا حتی به رستورانی بروید که برای فضای آرامش بخشش معروف است.
7.نزدیک او بمانید… اما بگذارید دلتنگتان شود
همۀ ما می توانیم در رویاهایمان کسی را پیدا کنیم که دوستش داریم، احساساتمان را به او بگوییم و سپس با شادی کنار یکدیگر زندگی کنیم. در دنیای واقعی اما، همه چیز اینطور آسان نیست، چرا که مردم باید با رفتارهای خاصی روبرو شوند.
سه کلام جادویی:…
یوئیل استانلی آ…
سه کلام جادویی:…
یوئیل استانلی آ…
وقتی با طرف مقابلمان احساسات مشترک داریم، بایستی زمان بیش تری برای یکدیگر بگذاریم. به منظور شناخت بهتر از یکدیگر، نیاز هست یخ بینتان را بشکنید و زمان بیش تری با او باشید. اما روانشناسان توصیه می کنند پس از چند قرار پشت سرهم، یک استراحت به خودتان بدهید(حتی اگر این را نمی خواهید) تا فرد کمبودتان را در زندگی اش حس کند. این رفتار سه دستاورد به همراه دارد:
از یکدیگر خسته نخواهید شد
فرصتی برای درک این رابطۀ خوب و زیبا برای فرد پیش می آورد.
می توانید هیجاناتتان را کنترل کنید و به روشنی درباره رابطه خود فکر کنید.
8.یک همبستگی مثبت خلق کنید
شما می توانید ذهن و فکر طرف مقابل را با تکرار خاطره های مشترک بارها و بارها پر کنید. به همین دلیل مهم است که هنگام صحبت با افرادی که برایمان مهم هستند، واژه ها را به درستی انتخاب کنید. می توانید از این رفتار برای کامل کردن تصویر خود در ذهن فرد استفاده کنید. این بهترین ارائۀ شخصیت شماست. با جدا شدن از او، افکار مثبت بیش تری در ذهنش خواهد ماند و واقعا اهمیتی ندارد که شما فرد خیلی مثبتی باشید چرا که هرکس نقاط ضعفی دارد. نکتۀ مهم این است که طرف مقابل شما را درک کند.
منبع: brightside
نظر شما با موفقیت ثبت
شد-نظر شما بعد از تایید مدیر به نمایش در می آید
بااین بسته آموزشی آموزگار کودک خود باشید
درمان اختلالات گفتاری کودکان
تحقیقات ثابت کرده است که شما میتوانید عشق را کنترل کنید
چگونه احساس عشق را کنترل کنیم
آیا فکر میکنیدعشق قابل کنترل نیست؟آیا فکر میکنید اگر کسی از همان ابتدای آشنایی عاشقتان نشود، دیگر شانسی ندارید؟آیا فکر میکنید امکان این وجود ندارد که بتوانید کسی را دیوانهوار عاشق خودتان بکنید؟اگر پاسختان به این سوالها مثبت بوده است، احتمالا به قضا و قدر و سرنوشت هم اعتقاد دارید. اشکالی ندارد، خیلیها اینطورند! اکثر مردم تصور میکنند که عشق چیزی غیرقابلتغییر است و کنترلی روی آن ندارند.اما تحقیقات مختلفی که طی این سالها انجام گرفته ثابت کرده است که شما میتوانید عشق را کنترل کنید. و همه اینها توسط قدرت مغز انجام میگیرد. فقط باید یاد بگیرید چطور از ذهنتان استفاده کنید.عشق هیچ فرقی با سایر احساسات روانشناسی که به صورت روزانه تجربه میکنید ندارد:– ترس– استرس– حسادت– ترحم به خود– اضطراباین احساسات قابل کنترل هستند و عشق هم جزو احساسات روانشناختی دستهبندی میشود و قابل کنترل است. کنترل عشق بعنوان یک احساس به همان اندازه کنترل ترس، هیجان و از این قبیل آسان است. مشکل اعتقادات ما است. در طول سالها باور کردهایم که عشق چیزی است که اتفاق میافتد و همه چیز به سرنوشت بستگی دارد.اما واقعیت متفاوت با این است. با استفاده از روانشناسی عشق میتوانید کاری کنید کسی که میخواهید عاشقتان شود و چشمش جای دیگری را نبیند. البته هیچ تضمینی نیست و نمیگوییم این روش ۱۰۰٪ موثر است اما نتیجه کارتان با این روش کاملاً متفاوت خواهد شد. اگر بتوانید شانس اینکه فرد موردنظرتان عاشقتان شود را سه برابر کنید، چرا آن را امتحان نکنید؟۱. چطور عاشق میشویم و روانشناسی پشت آنقبل از اینکه وارد این داستان شوید که چطور کسی را دیوانهوار عاشق خودتان کنید، باید نگاهی به جنبه روانشناختی آن بیندازید و نخیر، هیچ معجون جادویی برای آن وجود ندارد.بدون اینکه بدانید، هر آدمی که میشناسید در فهرستی پشت ذهنتان ذخیره شده است. لیستی از معیارها هم در این لیست هست، معیارهایی که قبل از عاشق شدنتان باید در آن فرد وجود داشته باشد. روانشناسان به این نقشه عشق میگویند.اگر فردی یکی یا چند مورد از این معیارها را نداشته باشد، به طور اتوماتیکوار ویژگی تبدیل شدن به عشق زندگی شما را از دست میدهند و احتمالاً فقط دوست شما باقی میمانند. به همین خاطر است که فقط عاشق یک نفر میشوید و بقیه برایتان دوست باقی میمانند.
البته لیست هر شخص متفاوت و خاص است. مواردی که روی این لیست نوشته به خودِ شما بستگی دارد:
– ارزشها– اعتقادات– تجربیات قبلی– پیشینه– روابط قبلیبه همین دلیل است که دوستتان ممکن است عاشق مردی شود که به نظر شما خیلی معمولی است. آن مرد با نقشه عشق دوست شما مطابقت دارد نه نقشه شما. اینکه افراد را ارزیابی کنید تا ببینید کسی با لیست شما جور است یا نه به صورت خودآگاه انجام نمیگیرد، این اتفاق به صورت ناخودآگاه میافتد، بدون اینکه حتی به آن فکر کنید. ذهن همه کارها را خودش به تنهایی انجام میدهد. درست همانطور که به قلبتان میگوید بتپد، درحالیکه به صورت خودآگاه از آن اطلاع ندارید. به همین دلیل است که ممکن است عاشق یک نفر شوید و ندانید اصلاً چرا عاشق او شدهاید. مسئولیت با ذهن ناخودآگاه شماست.به همین دلیل است که عشق پدیدهای رمزآلود است و خیلیها آن را به سرنوشتشان میسپارند. اما در واقعیت، این هیچ ارتباطی با سرنوشت ندارد، فقط به ذهن ناخودآگاه شما بستگی دارد که ارزیابی کند آن فرد با لیست شما هماهنگی دارد یا خیر. حقیقت ماجرا این است که هرچه اطلاعات و آگاهیتان از معیارهای ذهن ناخودآگاهتان بیشتر شود، میتوانید خیلی سریع ارزیابی کنید که چرا عاشق یک نفر شدهاید.در زیر به لیست جیم که مردی ۲۶ ساله است که نامزدهای زیادی در زندگی خود داشته، اشاره میکنیم. او ۲ سال است که از دانشگاه فارغالتحصیل شد و در لندن کار میکند. از قرار گذاشتن و دوستیهای کوتاهمدت با دخترهای مختلف خسته شده و به دنبال یک شریکزندگی جدیتر برای خود است. لیست جیم یا این ۴ معیار شروع میشود:۱- باید سطح تحصیلات او به من بخورد.۲- باید موهای قهوهای داشته باشد (جیم یکبار عاشق دختری با موهای قهوهای شده است و درنتیجه ذهن ناخودآگاهش آن را وارد لیست معیارهایش کرده است که کمکش کند شکست عشقی که قبلاً با آن دختر مو قهوهای داشته را جبران کند).۳- باید به خانوادهاش نزدیک باشد (خانواده و بچه برای جیم مهماند و او به دنبال کسی است که بتواند مادر خوبی برای فرزندان او شود. میبینید ما جذب کسانی میشویم که خودمان میخواهیم و نیاز داریم).۴- باید مسافرت کردن را دوست داشته باشد.اگر جیم که الان مجرد است با دختر فوقالعادهای که موهای قرمز دارد روبرو شود، احتمالاً عاشق او نخواهد شد. بااینکه ممکن است آن دختر به نظرش خوب بیاید اما خودش هم نمیتواند بفهمد چرا نمیتواند عاشق آن دختر شود.فقط زمانی خواهید توانست عاشق شوید که آن فرد با اکثر موارد موجود در لیست ناخودآگاهتان همخوانی داشته باشد. آنوقت ذهن ناخودآگاهتان به شما کمک خواهد کرد در عشق با آن فرد بمانید و رابطه خوبی با او داشته باشید. چون ناخودآگاهتان خود را به این صورت به آن فرد میچسباند، به همین خاطر فراموش کردن کسی که دوست داشتهاید حتی بعد از سالها تا این اندازه سخت است.
با استفاده از روانشناسی عشق میتوانید کاری کنید کسی که میخواهید عاشقتان شود
۲. چطور برای اطمینان از عشق او به خودتان ذهنتان را کنترل کنیداینجا نمونههایی از روشهای قبلاً امتحانشده برایتان آوردهایم که کمکتان میکند کسی که میخواهید را عاشق خودتان کنید:۱- معیارهای او را در خودتان ایجاد کنید. همه ما این لیست یا نقشه عشق را در ذهنمان داریم. این لیست هر معیار اصلی که انتظار داریم طرف موردنظرمان داشته باشد را دارد. البته صددرصد نیست که هر کسی که معیارهای این لیست را داشته باشد، عاشقش شویم اما اگر کسی هیچکدام از این معیارها را نداشته باشد امکان اینکه عاشقش شویم وجود ندارد. قبل از اینکه تلاش کنید کسی را عاشق خودتان کنید، کمی درمورد او تحقیق کنید. همه اطلاعات اصلی درمورد پیشینه و علایقش را به دست آورید. هرچه بیشتر درمورد او بدانید و سعی کنید خودتان را با معیارهای او جور کنید بهتر است.۲- نیازهای برآوردهنشدهشان را برآورده کنید. وقتی افراد به دنبال یک رابطه جدید هستند، به دنبال فرد دیگری میگردند که به طرق مختلف شبیه به خودشان باشد. آنها به دنبال نقاط قوت خود و همچنین متضاد ضعفهایشان در آن فرد هستند. بعنوان مثال، کسی که احساس حقارت دارد اما فردی باهوش است به دنبال کسی است که در عین باهوش بودن اعتمادبهنفس داشته باشد تا بتواند آنها را به تعادل برساند. اگر سعی دارید کسی را عاشق خودتان بکنید که میدانید اختلال شخصیتی خودکمبینی دارد، اینکه خودتان را فردی بااعتمادبهنفس به او نشان دهید کمک میکند عاشقتان شود. وقتی نقش یک فرد بااعتمادبهنفس را بازی میکنید، به ذهن ناخودآگاه او پیام میفرستید که «من چیزی که دنبالش هستی را دارم»!۳- چقدر تلاش میکنید؟ خیلیها دوست دارند بدانند که آیا پشتکار داشتن در این موارد واقعاً عمل میکند یا نه. اگر کسی که به دنبالش هستید وابستگی بیرونی داشته باشد، احتمال اینکه پشتکار داشتن روی او اثر کند هست. وابستگی بیرونی داشتن یعنی فرد برای اینکه حالش بهتر شود یا از موقعیت بدی در زندگیاش فرار کند به دیگران تکیه میکند. اگر کسی جزء این دسته افراد باشد، احتمال اینکه در هر موقعیتی بخواهند وارد یک رابطه جدید شوند وجود دارد. در این مورد، احتمال اینکه بتوانید او را عاشق خودتان بکنید بیشتر خواهد بود. خلاصه اینکه وقتی افراد آسیبپذیرتر باشند و نیاز به توجه و مراقبت احساس کنند، احتمال اینکه بتوانند سریعتر عاشق شما شوند بیشتر است.۴- از دوستان مشترکتان کمک بگیرید. اگر شما و کسی که دوستش دارید دوستان مشترکی دارید، باید از این امتیاز استفاده کنید. دلیل آن این است که ذهن ناخودآگاه وقتی منابع مورداعتماد (مثل دوستان) چیزی که قرار است در ذهنشان برنامهریزی شود را تایید کنند، راحتتر آن برنامهریزی جدید را میپذیرد. اگر دوستان او تصور کنند که شما فوقالعادهاید، احتمال اینکه با آنها همعقیده شود زیاد است. هرچه دوستان مشترکتان بیشتر درمورد فوقالعاده بودن شما با او حرف بزنند، احتمال اینکه جایی در ذهن او باز کنید بیشتر خواهد بود.۵- ذهنشان را سیمپیچی کنید. هرچه چیزی را بیشتری برای کسی تکرار کنید، بهتر میتوانید باعث شوید به آن چیز خاص فکر کند. چرا؟ خیلی ساده است، تکرار میتواند تاثیر فوقالعادهای روی ذهن ناخودآگاه داشته باشد. البته این به شما مجوز نمیدهد که هر ده دقیقه یکبار به او زنگ بزنید. این فقط میترساندشان. با نشان دادن زیرکانه حضورتان، میتوانید روی ذهنشان برنامه بریزید. باید جلو چشم باشید و به او این امکان را بدهید که تا میتواند شما را ببیند، اینکه با او حرف بزنید یا نه مهم نیست، فقط کافی است جایی بایستید که شما را ببیند.۶- تصور مثبت از خودتان بسازید. وقتی اسمتان در جمعی به زبان میآید، اولین کلمهای که به ذهن دیگران میآید چیست؟ دیگران چه تصویری از شما دارند؟ فکر آنها در مورد شما فردی «قوی»، «شاد»، «بااعتمادبهنفس» یا چیزی منفیتر مثل «آویزان» است؟ هر چه جایگاه بهتری برای خودتان در ذهن افراد بسازید، دید آنها نسبت به شما بهتر خواهد شد. مهم نیست که هستید و چه ویژگیهای منفیای دارید، چیزی که مهم است درک آنها نسبت به شماست. باید کاری کنید که این تصور مثبت باشد.۳. آیا واقعاً چیزی به اسم عشق در نگاه اول وجود دارد یا همه اینها افسانه است؟البته عشق در نگاه اول وجود دارد، اگر کسی از همان ابتدا با معیارهایی که در ذهن ناخودآگاهتان لیست شده است همخوانی داشته باشد، احتمالاً در نگاه اول عاشق او خواهید شد.آنوقت به خودتان میگویید، «یک لحظه صبر کن، اگه تا حالا با او حتی حرف هم نزدهام پس از کجا میدانم که با معیارهای من جور است یا نیست؟»خیلی ساده است. معیارهای شما ممکن است شامل طریقه ایستادن، راه رفتن، حرف زدن یا حتی ارتباط او با دیگران باشد. اگر رفتارها، ظاهر یا هر چیز دیگر او شما را یاد کس دیگری بیندازد این اتفاق خواهد افتاد.مثلاً شما را یاد کسی که قبلاً عاشقش بودید بیندازد.ما معمولاً از یک الگو پیروی میکنیم و همیشه عاشق یک تیپ خاص از افراد میشویم. بنابراین اگر کسی شما را یاد کسی بیندازد که قبلاً عاشقش بودید، اما در خودآگاهتان ندانید که شما را یاد کسی از گذشتهتان میاندازد، ممکن است در نگاه اول عاشق آن فرد شوید، بدون اینکه بدانید چرا. آنوقت ممکن است فکر کنید که سرنوشتتان بوده که عاشق او شوید.
منبع: مردمان
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
شرکت در آزمون معتبر روانشناسی پیشرفته نئو
کاملترین درگاه رزرو تورهای داخلی و خارجی
این آزمون شخصیت شما را مشخص می کند
با چند سوال ساده شخصیتت رو بشناس!
قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران
تو جلسه خواستگاری چی بپرسیم!؟
رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف
سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف
طعم موردعلاقه کیکت رو انتخاب کن
خرید دستگاه تصفیه آب با شرایط اقساطی
چنددقیقه ای بدون دردسر ماست سالم بساز!
تست شنوایی و درمان وزوز گوش
جلوگیری از ورود هوای آلوده به خانه!
به مقصد دلخواهت با کمترین هزینه سفر کن
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
معتقدم چیزی به نام عشق در شروع یک رابطه وجود ندارد و آنچه در ابتدا وجود دارد نیازهای اساسی یک زن و مرد در یک رابطه است که بخش عمده ای از آن فطری و بخش دیگر آن آموزشی است.
اینکه ما می گوییم نیازهای متفاوت مرد و زن یعنی اگر یک مرد بتواند حداقل نیازهای روحی و روانی یک زن را ارضا و اقناع کند، یعنی یک اصل کلی حمایت گری را داشته باشد، این مرد برای زن جذابیت ایجاد می کند. طول این جذابیت باعث ایجاد وابستگی عاطفی می شود. مقابل این قضیه برای دنیای مردانه است که این دنیای مردانه عمدتا کل نگر است (برخلاف زن که جزء نگر است). مرد
براساس اصل لذت وارد رابطه می شود و اگر زنی از زیبایی هایی برخوردار باشد می تواند مرد را به خود جلب کند. زیبایی هم معنای زیبایی ظاهری و هم زیبایی های باطنی و رفتاری است که مرد را به سمت یک زن جذب می کند. یعنی زن و مرد بتوانند دنیای عاطفی، روانی و نقش های زن و مرد را ارضا کنند و از لحاظ این نیازها تامین کننده باشند؛ آن وقت است که وابستگی عاطفی که ما آن را عشق می نامیم شکل می گیرد و یک رابطه آغاز می شود. آن زمان که زن و مرد یکدیگر را برای اینکه نیازهای همدیگر را به خوبی اقناع می کنند می خواهند. وقتی با این نگاه وارد می شویم، درمی یابیم که وارد یک ارتباط شراکتی شده ایم که اگر سهم روانی، جنسی، عاطفی و… خود را می گیری، باید همین نقش ها را هم برای طرف مقابل ایفا کنی، ضوابط و مرزها رعایت و به موقع برای رفع نیازها اقدام شود. این ارتباط دوطرفه محکم می تواند تعریفی از وابستگی عاطفی یا همان عشق باشد.
عشق یک مفهوم فانتزی نیست که افراد فکر می کنند نیمه گمشده خود را پیدا کرده اند، همه چیز را در او می بینند و حاضرند هر کاری برای رضایت او انجام دهند. سوالی که پیش می آید این است که اگر چنین چیزی درباره عشق وجود داشته باشد، زمانی که طرف مقابل سرویس های موردنیاز من را ارائه ندهد عکس العمل ام چه خواهد بود؟ مسلما همان فردی که تصور می کرده نیمه گمشده خود را یافته در چنین رابطه ای نخواهد ماند، این است که دلدادگی و عشق مفهومی فانتزی نیست و اگر صورت صحیحی به خود نگیرد از بین می رود. یک کلام فانتزی و سمبلیک به نام عشق وجود دارد که همه ما دوست داریم آن را به رابطه خود بچسبانیم اما اگر واقع بینانه نگاه کنیم متوجه می شویم که این رابطه زمانی معنا و استحکام پیدا می کند که خودخواهی های هر دو طرف در آن ارضا شود و در غیر این صورت رابطه عاشقانه ادامه پیدا نخواهد کرد.
همه ما آدم های خودخواهی هستیم که به دنبال کسانی می گردیم که نیازهای مختلف ما را آن طور که می خواهیم و به بهترین نحو و بهترین زمان برآورده کند. وقتی تصور کردیم که چنین کسی را یافته ایم احساس عشق در ما به وجود می آید. بسیاری از کسانی که این احساس را دارند، ممکن است به دلایل مختلف و بسیار زیاد، نتوانند به معشوق خود برسند و ادامه زندگی و ازدواج را داشته باشند. این روزها کسانی که چنین اتفاقی را تجربه می کنند مسلما ناراحت و سرخورده می شوند اما پس از مدتی موضوع را فراموش کرده و به دنبال شخص دیگری هستند که این نیازها را برآورده کند.چگونه احساس عشق را کنترل کنیم
شاید در گذشته بیشتر شاهد این بودیم که افراد در برابر نرسیدن به معشوق خود ناراحتی زیاد و طولانی مدت نشان می دادند و مدت ها صبر می کردند تا عشق خود را به دست آورند، اما الان ماهیت عشق ها اگرچه تغییر کمی کرده اما زمان کمتری را به خود اختصاص می دهند؛ خصوصا عشق های نابالغ که هنوز چندان مستحکم نشده است. اینکه کسی پس از نرسیدن به معشوق خود، مسئله را بپذیرد و دائم در حالت غم و اندوه بیش از حد باقی نماند نه تنها بد نیست بلکه طبیعی است. قطعا آدم ها باید برای آنچه می خواهند تلاش کنند.
شاید برخی افراد تصور کنند که امروزه آدم ها از ابراز عشق می ترسند و نمی خواهند این موضوع را به طرف مقابل بگویند، اما این طور نیست. اتفاقا در شروع یک رابطه این ابراز کردن خصوصا به شکل کلامی خیلی زیاد است و هر دو طرف یا یکی از آنها این موضوع را بیان می کنند. اصلا اگر ابراز عشق و علاقه وجود نداشته باشد که رابطه آغاز نمی شود. اما مشکل در اینجاست که برخی از ما بعد از ایجاد و شروع رابطه، حد متعادل را در ابراز عشق و علاقه خود در پیش نمی گیریم. ما می بینیم که همه به هم «دوستت دارم » و «عاشقتم » را می گویند و کسانی که درایت بیشتری دارند کمی با شک و شبهه بیشتری وارد چنین رابطه ای می شوند که فرد از همان ابتدا به شکل افراطی و اغراقی این جملات را به کار می برد. اتفاقا به نظر من تاحدی که معقول باشد و افراطی نباشد، محتاطانه استفاده کردن از جمله های ابراز عشق معقول است. من در جلسات زوج درمانی هم می گویم که دیدن عشق در رفتار فرد بسیار مهم تر از شنیدن آن است. گفتن را همه بلد هستند و به هم می گویند. مهم این است که چه کسی واقعا آن را در رفتار نشان می دهد. مراجعانی دارم که شکایت دارند که خسته شدم از شنیدن «دوستت دارم.» اینکه یک نفر هر روز و هر ساعت ابراز علاقه کلامی دریافت کند، از اساس تاثیر جملات از بین می رود و کارکرد اساسی خود را نخواهد داشت.
استفاده از جملات «دوستت دارم» و امثال آن، این است که نیاز به اطمینان و خوشحالی و محبت را در طرف مقابل ارضا کنیم اما این گفتن های هر ساعته اصلا اجازه نمی دهد که نیاز ایجاد شود، یعنی باید اجازه دهیم نیاز در طرف مقابل ایجاد شود و سپس با نوازش های کلامی به آن پاسخ دهیم. این موضوع درباره ابتدای ارتباط است که خام و نپخته است که باید عشق و علاقه را با عمل و رفتار نشان داد. وگرنه بعد از استحکام رابطه، باید به شکل کلامی هم ابراز شود. مسلما در برابر گروهی که به شکل افراطی علاقه خود را ابراز می کنند، گروهی هم هستند که به شکل افراطی از گفتن جملات ابراز علاقه فرار می کنند. مثلا برخی آقایان در پاسخ به اینکه چرا به همسرت ابراز علاقه نمی کنی، می گویند پس این همه تلاش و کار برای چه کسی است و اگر نشانه عشق نیست، پس چیست؟ به این افراد باید بگوییم که به طور کلی بشر به خصوص خانم ها بسیار زیاد تحت تاثیر نوازش های کلامی قرار می گیرند و حتی اگر مطمئن باشند که دوست شان دارید، دوست دارند آن را بشنوند. این است که وقتی رابطه وارد مراحل پختگی می شود و برای خروج از عادت روزمره و حتی ایجاد تنوع، گفتن جملات عاشقانه بهترین پیشنهاد به همسران است.
باید در بیان محبت مدیریت وجود داشته باشد که اتفاقا باعث قوت و قدرت ارتباط می شود. اما شاید نقطه ضعفی که در برخی مردان ما حتی افراد تحصیلکرده و امروزی وجود دارد این است که پس از مدتی از بیان محبت خود نسبت به همسرشان امتناع می کنند چون شنیده اند که گفتن عشق قضیه را خراب می کند یا باعث می شود که طرف اصطلاحا بر او غالب شود و… این تصورات در یک رابطه نه چندان سالم شکل می گیرد. مسلما وقتی ارتباط پخته است و امنیت لازم در آن وجود دارد بیان محبت و البته مدیریت آن می تواند مفید باشد و اگر کسی نمی تواند این کار را انجام دهد، ضعف دارد.
اینکه بترسیم طرف مقابل از بیان محبت ما سوءاستفاده کند تصور درستی نیست. این قضیه که موضوع عشق یکطرفه و افراطی بیان شود اتفاقا تا حدی ممکن است موید این مطلب باشد و طرف مقابل در ارتباط سوار باشد اما این معنی حذف بیان علاقه نیست. اینجا همان بحث مدیریت مطرح است. هر چیزی که افراط یا تفریط شود خراب می شود. عشق باید دو طرفه و ابراز آن هم دوطرفه باشد آن وقت است که در یک فضای امن می توان محبت کرد و محبت دید و نگران تسلط و کنترل رابطه نبود؛ چون همه چیز از پیش کنترل شده است.
عشق نیازی به فریاد زدن، رسوایی و نمایش ندارد. وقتی دو نفر در یک رابطه ایمن و متقابل قرار دارند که نیازهای یکدیگر را درک می کنند، متقابلا درصدد رفع نیازهای یکدیگر هستند و همه چیز خوب است، چه نیازی به نمایش محبت در جمع وجود دارد؟ در چنین موقعیتی ارتباط درگیر حواشی می شود و ممکن است چیزهای بیشتر دیگری در آن وارد شود که اتفاقا ممکن است مخرب باشد. آنچه به عنوان فانتزی عشق مطرح است این تصور را به وجود می آورد که کسی که عاشق است باید از جان و مال و آبرو و… بگذرد. اما این تصور برای داستان های عاشقانه است و در دنیای واقعی و یک ارتباط سالم بیان عشق و محبت با نمایشی بودن تفاوت دارد.
«آیا عشق را میتوان در رابطه کنترل کرد؟»، «چیکار کنم که زود عاشق نشم و زود دل نبندم؟»، «چطور میتونم احساساتم رو کنترل کنم؟» شاید این سوالات برایتان آشنا باشد. بسیاری از افراد بر این باورند که احساسات و عشق را نمیشود در رابطه عاطفی کنترل کرد، اما این طرز تفکر اشتباه است. کنترل نکردن احساسات، باعث بروز یک سری مشکلات در خودِ شخص و رابطه میشود که میتواند رابطه را به مرور زمان خراب کرده و با شکست مواجه کند. در این مقاله ابتدا به پیامدهای کنترل نکردن احساسات اشاره میکنیم و سپس راهکارهایی برای کنترل و مدیریت احساسات در رابطه را توضیح میدهیم.
فهرست مطالب
زمانی که احساسات کنترل نشده باشند و شما از اوایل رابطه بیش از حد به طرف مقابل دل بسته باشید، اصطلاحا چشمانتان بسته خواهد شد و دیگر توانایی خوب شناختن طرف مقابل را نخواهید داشت چون در این شرایط، مغز هورمون عشق زیادی را ترشح میکند و مانع از تفکر منطقی میشود. بنابراین یکی از پیامدهای آسیبزا و مخرب کنترل نکردن احساسات در رابطه، عدم کسب شناخت کافی و درست است.
یکی از پیامدهای دیگر کنترل نکردن احساسات، وابسته شدن بیمارگونه و افراطی است. وابستگی، پیامدهای خاص خود را دارد که هم به شخص آسیب میزند و هم به رابطه. مخصوصا وابسته شدن در اوایل رابطه که هنوز آینده رابطه مشخص نیست و افراد یکدیگر را به خوبی نشناختند، میتواند بسیار خطرناک و مخرب باشد.
اگر عاشق شخص اشتباه شده باشید و نتوانید احساساتتان را کنترل کنید و منطقی فکر کنید که آیا این فرد برایتان مناسب است یا خیر، بسیار احتمال دارد که در روابط ناسالم و سمی گیر بیفتید و مورد سوءاستفاده عاطفی و جسمی و جنسی قرار بگیرید. افرادی که در کنترل احساسات ناتوان هستند، با اینکه میبینند طرف مقابل شخص مناسبی نیست و به آنها آسیب میرساند، اما همچنان نمیتوانند از رابطه خارج شوند و احساساتشان را مهار کنند، به همین دلیل آسیبهای شدیدی به آنها وارد میشود.چگونه احساس عشق را کنترل کنیم
هرچقدر در رابطهتان احساساتی و وابستهتر باشید، مسلما ترس از دست دادن بیشتری نیز خواهید داشت. ترس از دست دادن باعث میشود از خودِ واقعیتان و زندگی شخصیتان فاصله بگیرید و برای اینکه طرف مقابل را از دست ندهید به هر قیمتی اقدام به انجام هر کاری بکنید. این موضوع میتواند بسیار خطرناک و مخرب باشد.
اگر انتخابتان براساس احساسات و عشق باشد و از لحاظ منطقی و درواقعیت، طرف مقابل برایتان شریک عاطفی مناسبی نباشد، ازدواجتان ناموفق خواهد بود و حتی ممکن است در آینده منجر به طلاق شود. بنابراین افزایش احتمال ازدواج ناموفق، یکی از پیامدهای کنترل نکردن احساسات در رابطه است.
افرادی که نمیتوانند احساساتشان را کنترل کنند، به دلیل ترس از دست دادن طرف مقابل، ممکن است به رفتارهای کنترلگرایانه رو بیاورند و دائما نگران باشند که طرف مقابل کجاست؟ چه کار میکند؟ و…. و همچنین ممکن است از روی نگرانی و اضطراب ناشی از ترس از دست دادن، به سوالات بازجویانه رو بیاورند. این رفتارها، نه تنها کمکی به افزایش استحکام رابطه نمیکند، بلکه باعث میشود شخص از شریک عاطفیاش دور شود و از این رفتارها به شدت خسته شود چون شخص احساس میکند در یک زندان یا قفس گیر افتاده است، و به هر نحوی تلاش میکند از این وضعیت و موقعیت رها شود.
همانطور که در بخشهای قبلی اشاره کردیم، ناتوانی در کنترل کردن احساسات، میتواند منجر به ترس از دست دادن و کنترلگری شود. این دو مورد، نگرانیهایی را با خود به همراه دارند که این نگرانیها، باعث استرس و اضطراب میشوند. استرس و اضطراب نیز به بدن و سلامت روحی و روانی شما آسیب میزنند.
شخصی که نمیتواند احساساتش را در رابطه کنترل کند، کم کم توقعاتش بالا میرود چون انتظار دارد طرف مقابل هم به همان اندازه احساسات نشان دهد و همانطور رفتار کند. اگر این انتظارات و توقعات برآورده نشوند یا شریک عاطفیاش بگوید که بیش از حد وابسته و احساساتی است، شخص دچار احساس سرخوردگی و افسردگی میشود. همچنین اگر به هر دلیلی رابطه بهم بخورد یا مدتی مجبور شوند از هم دور باشند، شخص احساساتی دچار افسردگی خواهد شد چون همه زندگیاش را معطوف شریک عاطفیاش کرده است و هویت و شخصیت مستقلش را فراموش کرده است.
احساسات به خودیِ خود اشتباه یا مخرب نیستند، بلکه همه افراد انواع احساسات مثبت و منفی را در رابطه عاطفی تجربه میکنند، اما بیش از حد احساساتی بودن، عواقبی دارد که در بخش قبلی مقاله درباره این موضوع توضیح دادیم. لازم است بررسی کنید که احساسات افراطی شما، چه تاثیری بر روی شما، زندگی شخصی و رابطهتان گذاشته است؟ معمولا احساسات افراطی این تاثیرات منفی را به همراه دارند:
استرس و اضطراب
ایجاد بحث و دعوا و مشکلات زیاد در رابطه
شما نیز بررسی کنید که احساساتی بودنتان چه تاثیرات منفی به همراه داشته است؟ با این بررسی، میتوانید متوجه شوید که دقیقا کدام احساس شما را اذیت میکند.
این نکته را در نظر داشته باشید که هدف، حذف یا مهار کردن کامل احساسات نیست، بلکه هدف کنترل و مدیریت احساسات است. به هیچ عنوان ممکن نیست که شما بتوانید احساساتتان را کامل حذف کنید اما کنترل آنها با تمرین و کار کردن روی خودتان و شخصیتتان، ممکن و امکانپذیر است.
به عنوان مثال شما امروز به شریک عاطفیتان پیام دادید و نوشتید:«سلام عزیزم. خوبی؟ دلم برات خیلی تنگ شده. میشه امروز چند دقیقه وقت بذاری و همدیگه رو ملاقات کنیم؟» اما او بعد از ساعتها پاسخ داده است:«سلام، خوبم. نه وقت ندارم فعلا.» شما بعد از خواندن این پیام، به شدت عصبانی و ناراحت شدید و دلتان میخواست موبایلتان را پرت کنید، فریاد بزنید و از ته دل گریه کنید. در این روش، قصد داریم احساساتی که در این مثال آورده شد را بررسی کنیم. برای بررسی احساسات و واکنشها، باید این سوالات را از خودتان بپرسید:
بنابراین برای هر اتفاقی که میافتد، گامهای فوق را از بالا به پایین طی کنید تا به این گام برسید که چه واکنشی در آن شرایط مناسب است که از خودتان نشان دهید و دلایل مثبت و منفی، واکنش او چیست؟ اگر دقت کرده باشید، زمانی که اتفاقی میافتد و شما از کوره در میروید یا احساساتتان جریحهدار میشود، معمولا احتمالات منفی به ذهنتان میرسد، به عنوان مثال «نکنه داره بهم خیانت میکنه»، «نکنه سرش شلوغه یعنی با کس دیگهای وارد رابطه شده»، «نکنه میخواد منو ترک کنه» و… در حالی که ممکن است واقعا سرش شلوغ باشد یا مانند مثال فوق، احتمالات مثبت و خوشبینانهتری نیز وجود داشته باشند. گامهای فوق به شما کمک میکند که بتوانید احساسات و افکار منفیتان را در رابطه کنترل کنید و واکنش مناسبی در هر موقعیت نشان دهید.
گاهی احساساتی مثل وابستگی و عشق زیاد، به دلیل عاشق بودن ایجاد نمیشوند، بلکه اگر آن روز خسته باشید، روز بدی را گذرانده باشید یا حتی اگر در دوران سندرم پیش از قاعدگی باشید، احتمالا نیاز به دریافت توجه و محبت بیشتری خواهید داشت و وابستگی بیشتری را احساس خواهید کرد. بنابراین همه احساساتتان در موقعیتهای مختلف را بررسی کنید و دلیل و ریشه درست آنها را بیابید.
قبل از اینکه احساسات مثبت یا منفیتان را بروز دهید، شرایط طرف مقابل را بررسی کنید. به عنوان مثال اگر میدانید زمانی که او سر کار است و روی کارش تمرکز کرده است، نمیتواند به ابراز علاقههای شما پاسخ مناسبی بدهد، پس لازم است خودتان را کنترل کنید تا شخص محل کار را ترک کرده و کمی استراحت کند، و سپس شما احساساتتان را بروز دهید. مثال بعدی این است، زمانی که میبینید طرف مقابل به صورت مستقیم و واضح میگوید که نمیخواهد برای مدتی با شما در ارتباط باشد، اگر شما وابستگی و عشقتان را در این شرایط نشان دهید، باعث میشود او بیشتر و بیشتر از شما دور شود. بنابراین قبل از ابراز احساساتتان، فکر کرده و شرایط را بررسی کنید تا با واکنش درست او مواجه شوید.
زمانی که غرق در احساسات میشوید، به جای آن که تمام احساساتتان را بروز دهید و طرف مقابل را از خودتان زده و دور کنید، بهتر است از او فاصله گرفته و بیشتر برای خودتان زمان بگذارید و حواستان را پرت کنید. به عنوان مثال، فیلم تماشا کنید، ورزش کنید، مدیتیشن انجام دهید، کتاب بخوانید، درس بخوانید، پیادهروی کنید یا با دوستان و خانوادهتان تماس بگیرید یا با آنها برای گردش بیرون بروید.
معمولا افراد زمانی که کار خاصی برای انجام دادن ندارند، احساساتی میشوند. پس اگر زندگیتان شلوغ و پربارتر باشد، شما کمتر احساساتی خواهید شد. درواقع زمان کمتری برای ابراز احساسات خواهید داشت و همین موضوع، یعنی سرگرم کردن خودتان با کارهای مفید، باعث کنترل هیجانات و احساساتتان در رابطه میشود. در مقابل اگر تمام روز را در خانه بگذرانید، کار خاصی انجام ندهید و دائما موبایل در دست بگیرید و زمان آنلاین و آفلاین شدن او را چک کنید یا دائما به موبایلتان خیره شوید تا ببینید کی به شما پیام میدهد، مسلما با این شرایط، وابستگیتان بیشتر هم میشود و حتی کنترلگریهایتان نیز افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین بسیار مهم است که زندگی شخصی و استقلالتان را در کنار رابطهتان حفظ کنید.
هرچقدر اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندی بیشتری داشته باشید، کمتر وابسته خواهید شد و به این عقیده خواهید رسید که نباید در رابطههای ناسالم بمانید و نباید از تنهایی یا از دست دادن شخص نامناسب بترسید. برای تقویت اعتماد به نفس، میتوانید از مشاوران رادیو عشق کمک بگیرید.
سخن پایانی
ناتوانی در کنترل احساسات در روابط عاطفی تقریبا رایج است. ناتوانی در کنترل کردن آن، پیامدها و عواقب زیادی دارد که هم به خودِ شخص و هم به رابطهشان به مرور زمان آسیب شدیدی میزند. برای مدیریت احساسات، لازم است از لحاظ شخصیتی رشد کنید و در جنبههای مختلف زندگیتان نیز پیشرفت کنید تا بتوانید در کنار رابطه عاطفی، زندگی مستقل خودتان را داشته باشید. به علاوه داشتن اعتماد به نفس و نداشتن ترس از تنهایی یا ترس از دست دادن، به شما کمک میکند که در رابطه بتوانید احساساتتان را کنترل کنید و همچنین قبل از بدست آوردن شناخت کافی، بیش از حد عاشق و وابسته نشوید. توصیه میکنیم برای یادگیری مهارتهای لازم برای کنترل احساسات و داشتن شخصیت قوی، مستقل و جذاب، از مشاوران رادیو عشق کمک بگیرید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
29 بازدید
40 بازدید
110 بازدید
99 بازدید
173 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
چگونه احساس عشق را کنترل کنیم
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
0