چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم

 
helpkade
چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم
چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم

رییس هیات مدیره کانون سردفتران ازدواج و طلاق با ارائه آماری از ازدواج های چندهمسری در سال گذشته و امسال گفت: در سال ۹۷ ، ۶۳۰ هزار ازدواج در کل ایران ثبت شد که از این تعداد، نزدیک یکهزار نفر، ازدواج چند همسری داشته‌اند و در سال ۹۸ نیز  نزدیک ۳۹۸ هزار ازدواج  رسمی در کل کشور ثبت شده که از این تعداد،  ۵۳۰ مورد آن ازدواج چند همسری (همسر دوم) بوده است.

علی مظفری در گفت‌وگو با ایسنا، درباره موضوع  تبلیغ چند همسری و اینکه شرط رضایت زوجه برای ازدواج دوم زوج به چه صورت است؟ اظهار کرد: طبق قوانین موجود شرط فعلی رضایت زوجه برای ازدواج دوم زوج، به این شکل است که مردی که می‌خواهد همسر دوم برگزیند، باید به دادگاه مراجعه کند، شرایطش را دادگاه بررسی می کند و اگر دادگاه تشخیص داد که ازدواج دوم اشکالی ندارد اجازه می‌دهد و در اینجا ثبت ازدواج منوط به اجازه دادگاه می‌شود.

وی افزود: این شرایط فعلی است برای اینکه کسی بخواهد ازدواج دوم داشته باشد. دادگاه زوجه را می خواهد و بررسی می کند و اگر دلیل موجه را دید اجازه می دهد و اگر موجه نبیند، دادگاه اجازه ازدواج را نمی‌دهد و این موضوع طبق قانون و شرع است. مانند زمانی که خانمی بچه دار نمی‌شود و مرد برای این موضوع به دادگاه مراجعه می کند و می گوید می خواهم زن بگیرم و نمی خواهم همسرم را طلاق دهم. دادگاه در این موارد اجازه می دهد و ازدواج دوم را در دفترخانه‌ها ثبت می کنند.

مظفری درباره موضوع «چند همسری» گفت: آنچه که ما مطرح می کنیم، کاربردی است که مستقیما با مردم درگیر بوده ایم و هستیم. نظر و تجربه و براوردم نظر شخصی خودم نیست بلکه حاصل تجربیاتی است که از  وضعیت موجود ایجاد شده است. نمی توان فی نفسه گفت که تعدد زوجات کار مذمومی است و نمی شود گفت کار خیلی خوبی است. در واقع  نمی شود نه کامل این موضوع را قطع کرد و نه می شود کامل آن را قبول کرد. این امر تابع شرایطی است که ایجاد شده و از نظر شارع و قانونگذار  در مواردی لازم است  به جای اینکه مرد، زن را طلاق دهد و باعث انحلال یک خانواده و بی سرپرست شدن یک زن شود، همسر دیگری برگزیند مانند زمانی که زوجه بچه دار نمی شود و در  این موارد قانون و عقل سلیم اجازه داده است و منعی ندارد.

وی مدعی شد: اصولا تجربه ثابت کرده هیچ مردی  به قصد هوسرانی تجدید فراش نمی‌کند. اگر کسی نیت و آمالش موضوعات زودگذر باشد، زن رسمی بر نمی گزیند و به صورت غیررسمی و غیر عادی مبادرت به این کار می کند.  کسی که با تاهل به یک زن، همسر دیگری بر می گزیند حتما دلیلی در آن نهفته است که باید آن دلیل، واکاوی شود. مثل زمانی که زوجه زندگی را ترک کرده و به خانه پدرش رفته یا خانه مستقلی را تهیه کرده است و نه طلاق می گیرد و نه حاضر به زندگی مشترک می شود؛  در اینجا قانون و شرع به این مرد اجازه داده که اگر زوجه حاضر به تمکین نباشد می توانی بروی و ازدواج کنی. این امر منوط به این است که شرایط آن در دادگاه احراز شود. در اینجا باید دید که آیا مرد می تواند خرج یک زندگی دیگر را بدهد و تامین کند. اگر برای دادگاه ثابت شد اجازه ازدواج دوم را می دهد؛ در غیر این صورت به هیچ وجه اجازه زندگی دوم را نمی دهد.چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم

وی با بیان اینکه یک وضعیت بغرنجی در جامعه است که باید راهکاری برای آن ایجاد شود و آن هم  وجود حدود ۳ میلیون زن بیوه و بی سرپرست در کشور است، گفت: راهکارش این است که سنت و عرف حاکم در ایران به هیچ خانواده ای اجازه نمی دهد و نمی پذیرد که پسر مجرد با یک خانم بیوه ازدواج کند و از طرفی هم به خاطر همین شرایط حاکم، مردها اجازه ندارند و یا نمی خواهند یا عرف اجازه نمی دهد که بتوانند بروند ازدواج کنند و مشکلات یک نفر برطرف شود؛ لذا باید همه این مسایل را دید. از این ۳ میلیون نفر زن بیوه، حدود یک میلیون شاغل و دو میلیون بیکارند و هیچ شغلی ندارند و اگر فکری برای آن نشود همین موضوع به آسیب برای گسیختن یک زندگی دیگر تبدیل می شود. آنها با افراد متاهل دوست شده و رابطه برقرار می شود و منجر به از هم پاشیدن زندگی دیگران  و منجر به طلاق زوجین می شود. نباید تحت تاثیر احساسات موضوعی را رد یا قبول کنیم.

وی با اشاره به ارائه آماری از موضوع «چند همسری» در کشور در سال های ۹۷ و ۹۸ گفت: در سال ۹۷ ، ۶۳۰ هزار ازدواج در کل ایران ثبت شد که از این تعداد، نزدیک یکهزار نفر ، ازدواج چند همسری و به صورت قانونی را داشته‌اند. در سال ۹۸ نیز  نزدیک ۳۹۸ هزار ازدواج  رسمی در کل کشور ثبت شده که از این تعداد،  ۵۳۰ مورد آن ازدواج چند همسری (همسر دوم) بوده است. آمار تاثیری در بررسی و تحلیل موضوع ندارد.

رییس هیات مدیره کانون سردفتران ازدواج و طلاق در پایان گفت: ازدواج چندهمسری به صورت غیررسمی، ازدواج موقت و عادی می شود که در این ازدواج هم قانون و شرع اجازه داده و حکم دادگاه را نمی خواهد.  در قوانین فعلی کسی که می خواهد ازدواج موقت یک ساله یا چند ساله داشته باشد، مشکل شرعی ندارد و مرد با وجود داشتن همسر،  زن دیگری را انتخاب می کند و  حکم دادگاه را نمی خواهد و به صورت عادی انجام می شود و صیغه نامه یک یا چند ساله می گیرند. آمار این ازدواج ها هم زیاد است و حداقل نصف آمار رسمی ازدواج بوده است.

انتهای پیام 

اگر شوهر تمکین نکرد یا صاحب اولاد نشد به نظرتون چقدر روش تاثیر منفی داره که خانومش همزمان با یه مرد دیگه هم وارد رابطه بشه چند همسری برای زنان دیوانه کننده ست ولی برای مردان آزاده….

واقعا درست میگید منم موافقم
پس خانمایی که چندین سال با همچین مردایی میسازن چه کار باید کنن.

اون موقع هم باید نفقه بده هم مهریه بده هم زن میتونه طلاق بگیره بخاطر عسر و حرج و با گرفتن پول ازدواج کنه این شرم اوره

زنها بخاطر مهر و نفقه میتونند همسرشونو زندانی کنند ولی مردها توانایی زندانی کردن زنها رو ندارند

تبلیغ چند همسری و برگزاری کارگاه در این رابطه فاجعه است برای کشور … متاسفم

…. همیشه خانمها مظلوم واقع میشن و آقایان جریح تر

به نظرم جری تر است درست است نه جریح تر

مادر بنده به زور کتک و ترس از طلاق با ازدواج دوم پدرم موافقت کردند.الان مادرم و بچه هایش به خاک سیاه نشانده و خود و همسر دوم در حال خوشگذرانی.تف تو همچین عدالتی.چند بار خواسته ایم شکایت یا طلاق مادرمان را بگیریم ولی از ترس آبرو نکرده ایم

مرد می تواند علی رغم داشتن همسر به ازدواج دوم مبادرت کند. این ازدواج می تواند دائم یا موقت باشد. لیکن در ثبت رسمی این ازدواج مسائلی وجود دارد. ثبت ازدواج موقت لازم نیست مگر با توافق زوجین و یا باردار شدن زوجه. ولی از آنجا که ثبت ازدواج دائم اجباری است و عدم ثبت برای مرد مجازات زندان در پی خواهد داشت، مردان به دو روش این ازدواج را ثبت می کنند. 1- مراجعه به دادگاه و اخذ اجازه ازدواج مجدد که بسیار زمان بر و دردسرساز است. 2- ازدواج به صورت عادی و سپس شکایت همسر دوم از مرد مبتنی بر درخواست ثبت ازدواج دائم.

ابتدا باید به این مسئله اشاره کرد که شروط دوازده‌گانه ای ضمن عقد نکاح در عقدنامه‌های نکاحیه درج شده که مطابق آن زوجه می‌تواند در شرایطی درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش کند تا بتواند با وکالت اعطائی از جانب زوج، خود را مطلقه کند. یکی از این شرایط آن است که مرد همسر دوم اختیار نماید. حال این سئوال پیش می‌آید که آیا زوجه در صورت ازدواج غیردائم با دیگری، می‌تواند با استفاده از وکالت اعطائی در ضمن عقد نکاح، خود را مطلقه کند یا اینکه شرط مندرج در نکاحیه‌ها فقط شامل عقد دائم است؟چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم

مطابق رأی وحدت رویه دیوان عالی کشور تفاوتی بین ازدواج دائم و موقت وجود ندارد و این وکالت شامل هر دو حالت می شود.

ـ طبق ماده 16 قانون حمایت خانواده، مصوب 1353، مرد نمی‌توانست با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند مگر به شروط ذیل:

1ـ رضایت همسر اول

2ـ عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشوئی

3ـ عدم تمکین زن از شوهر

4ـ ابتلاء زن به جنون با امراض صعب‌العلاج موضوع بندهای 5 و 6 ماده 8

5ـ محکومیت زن وفق بند 8 ماده 8

6ـ ابتلاء زن به هرگونه اعتیاد مضر برابر بند 9 ماده 8

7ـ ترک زندگی خانوادگی از طرف زن

8ـ غایب یا مفقودالاثر شدن زن برابر بند 14 ماده 8

هرچند این ماده طبق نظر شورای نگهبان خلاف شرع شناخته شد ولی موارد آن مطابق عرف هنوز رعایت می شود و شرایط بسیار سختی برای اخذ اجازه ازدواج مجدد وجود دارد و مرد ابتدا باید با مراجعه به دادگاه محکومیت همسر به تمکین را اخذ نماید و سپس در صورت عدم تمکین زن و نیز اثبات توانایی مالی مرد و برقراری عدالت بین همسران دادگاه به او اجازه ازدواج مجدد بدهد. این فرایند بسیار طولانی و پر مشقت است. و در عین حال همسر اول حساس و آگاه شده و کارشکنی های مختلفی را انجام خواهد داد.

اما گاهی مردان به واقع قصد ترک همسر خود و تشکیل زندگی جدیدی را دارند. لذا معمولاً مردها برای ازدواج مجدد راهی آسان تر را در پیش می گیرند. آنها در خفا و پنهانی همسر مورد علاقه خود را انتخاب کرده و با شرایط شرعی و به صورت عادی ازدواج می نمایند. و در حضور شهود عقد ازدواج را جاری نموده و شرایط ازدواج و میزان مهریه را صورت جلسه می نمایند.

از آنجا که ثبت ازدواج دوم در دفاتر ازدواج و طلاق ممنوع است و نیاز به حکم دادگاه دارد، همسر دوم دادخواستی به طرفیت شوهر خود به دادگاه ارائه نموده و درخواست الزام زوج به ثبت رسمی ازدواج را مطرح می نماید. در جلسه دادگاه یه استناد صورتجلسه عادی ازدواج و اقرار زوج و نیز حضور و اجازه پدر زوجه حکم صادر شده و بر اساس آن حکم دفاتر رسمی ازدواج آن را ثبت می نمایند.

در این حالت همسر اول از هیچ کدام از جریانات خبردار نشده و هنگامی مطلع می شود که عملاً کار از کار گذشته است و دیگر عملی از دست وی بر نمی آید، جز آنکه درخواست طلاق بدهد و حق و حقوق مالی خود را مطالبه نموده و به دنبال زندگی خود برود. شوهر نیز که همسر دوم را در کنار خود دارد بدون استرس و با حمایت خانواده بدون فشار روانی مراحل دادرسی را پشت سر گذاشته و زندگی جدیدی را آغاز می نماید.

تعدد زوجات در کشورهای غربی ممنوع و برخلاف نظم و مقررات عمومی است ولی در ایران و اکثر کشورهای اسلامی، به پیروی از فقه اسلامی در صورتی که از حد مقرر و متعارف تجاوز نکند، پذیرفته شده است. البته لازم به ذکر است گرچه برابر قانون و شرع مرد اجازه اختیار همسر دوم را نیز دارد اما این مجوز بی حد و حصر نبوده و متضمن شرایطی است و هر یک از زوجین دارای حقوق و وظایفی هستند که ما به اختصار به آن ها می پردازیم:

اولا: مرد نمی تواند با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند مگر با اجازه دادگاه.

ثانیا: عواملی چون رضایت همسر اول، عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی، اعتیاد، ترک زندگی خانوادگی و … موجب می شوند تا دادگاه به مرد اجازه تجدید فراش و ازدواج مجدد دهد.

پرسش: اگر در عقدنامه شرط شده باشد که در صورت ازدواج مجدد بدون رضایت همسر اول زن اول از سوی شوهر وکیل است تا خود را طلاق دهد حال اگر شوهر بدون رضایت همسر اول ولی با اجازه دادگاه مبادرت به ازدواج کند آیا باز هم حق طلاق دارد؟

پاسخ: اجازه دادگاه برای ازدواج مجدد لطمه ای به حق همسر اول که ناشی از عقد نکاح و شرطی که به نفع او شده وارد نمی آورد و همسر اول برای مطلقه کردن خود حق دارد از طریق دادگاه اقدام کند.

پرسش: اگر شوهر بدون اجازه دادگاه ازدواج مجدد کند آیا قابل مجازات است؟

پاسخ: دفاتر ازدواج حق ندارند تا بدون حکم دادگاه ازدواج مجدد را به ثبت برسانند از طرفی عدم ثبت واقعه ازدواج جرم محسوب می شود و مرتکب به حبس تا یکسال محکوم خواهد شد.

پرسش: مرد برای ازدواج مجدد چه اقدامات قانونی باید انجام دهد؟

پاسخ: متقاضی ازدواج مجدد باید دادخواستی به طرفیت همسر اول خود تنظیم کند و در آن خطاب به دادگاه دلایل و علل تقاضای خود را بیاورد. دادگاه نیز با تعیین وقت رسیدگی یک نسخه از دادخواست را برای همسر اول ارسال می کند تا به آن پاسخ دهد و برای جلسه دادگاه خود را آماده کند. دادگاه نیز با انجام اقدامات ضروری و تحقیق از زن اول و پس از احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت بین همسران به شوهر اجازه ازدواج مجدد می دهد والا با درخواست او مخالفت خواهد کرد.

پرسش: با در نظر گرفتن اقوال فوق اگر مرد زن داری قصد ازدواج موقت کند آیا در این صورت نیز اخذ اجازه دادگاه ضرورت دارد؟

پاسخ: قوانین حمایت خانواده ناظر به ازدواج دائم است و دلیل این امر نیز توانایی مالی مرد در خصوص پرداخت نفقه زوجه است در صورتی که در ازدواج موقت نفقه ای بر ذمه مرد نیست و نیازی به اجازه دادگاه ندارد. حتی ثبت عقد موقت نیز الزامی نمی باشد مگر با توافق زوجین و یا بچه دار شدن آنها.

پرسش: اگر مرد در زمان عده زن اول بخواهد تاهل اختیار کند آیا در این صورت نیز احتیاج به کسب اجازه از دادگاه دارد؟

پاسخ: در صورتی که طلاق از نوع رجعی، خلع و یا مبارات باشد که زوج و زوجه در ایام عده حق رجوع دارند و زوجه در این ایام هنوز همسر شرعی زوج محسوب می شود، مرد برای ازدواج مجدد نیاز به کسب اجازه از سوی دادگاه دارد. اما در صورتی که طلاق از نوع بائن باشد چون با جاری شدن صیغه طلاق، طلاق محرز شده و حق رجوع ساقط شده است، احتیاجی به کسب اجازه از دادگاه نیست.

پرسش: هر گاه مردی با کسب اجازه از دادگاه تاهل مجدد اختیار کند ولی ازدواج وی با مرگ یا جدایی خاتمه یابد، آیا برای اختیار همسر دیگر نیاز به کسب اجازه مجدد دارد؟

اعتبار اجازه صادره از سوی دادگاه تنها برای اتخاذ یک همسر است و در صورت هر گونه جدایی یا فوت زوجه دوم فرد برای ازدواج احتیاج به کسب اجازه مجدد از دادگاه ذی صلاح را دارد.

.

.

جواب مختصر این است  ازدواج موقت بدون اجازه همسر اول  و حتی ازدواج دائم بدون اجازه همسر اول جرم نیست آنچه جرم است عدم ثبت واقعه نکاح دائم است.

اما توضیح مفصل این که در ماده ۱۷ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ ازدواج موقت بدون اجازه همسر اول و ازدواج دائم بدون اذن همسر را جرم معرفی کرده و برای آن مجازات تعیین شده بود اما بعد از انقلاب بر طبق نظریه شورای نگهبان این ماده قانونی غیر شرعی اعلام شد.
در حال حاضر قانونی که در این خصوص حاکم است ماده ۴۹ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ می باشد. بر طبق این ماده عدم ثبت ازدواج دائم جرم بوده و مجازات آن جزای نقدی درجه پنج یا حبس تعزیری درجه هفت می باشد. بنابراین اولا مطلق ازدواج مجدد بدون اجازه همسر یا دادگاه جرم نیست. ثانیا عدم ثبت ازدواج موقت  بدون اجازه همسر و بدون ثبت هم جرم نیست. ثالثا اگر مردی حتی بدون اجازه دادگاه یا همسر اول به هر طریقی! ازدواج را ثبت کند، جرم عدم ثبت واقعه نکاح دائم را مرتکب نشده است. رابعا در فرض که مردی بدون اجازه دادگاه و همسر، ازدواج دائم کند بدون این که ثبت کرده باشد، برای همسر دوم جرمی متصور نیست و مجازات مربوط به زوج است.

فارغ از بحث کیفری اما زن اول با اثبات ازدواج مجدد شوهر بدون اجازه خود می تواند به استناد بند ۱۲ شروط عقدنامه تقاضای طلاق کند و در صورت تمایل علاوه بر طلاق می تواند مهریه را هم وصول نماید. زیرا با تحقق این بند از شروط ضمن عقد، زن وکیل زوج در طلاق می گردد اما اگر شوهر شرط مذکور را امضاء نکرده باشد زوجه می تواند از طریق اثبات عسر و حرج و البته استناد به بند ۱۰ ماده ۸ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ از دادگاه تقاضای طلاق کند.

شایان ذکر است که قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ به طور کامل نسخ نشده است و فقط قسمتی از آن که در قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ تغییر یافته، نسخ شده است.

در این که اگر مردی با اجازه دادگاه ازدواج مجدد کرده باشد آیا همسر اول او می تواند به استناد بند ۱۲ شرط ضمن عقد سند ازدواج طلاق بگیرد، توضیحات کاملی در مطلبی با عنوان “طلاق به دلیل ازدواج مجدد شوهر” ارائه شده است.چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم

ممکن است سوال شود در چه مواردی مرد می تواند به دادگاه مراجعه کند و اجازه ازدواج مجدد تحصیل کند. در این خصوص مستند ماده ۱۶ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ می باشد.

برای مشاوره حقوقی با وکیل خانواده می توانید با ما تماس بگیرید.


نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وکلای مجرب و پایه یک گروه پارسای متخصص در پرونده های طلاق توافقی فوری، انحصار وراثت نامحدود، انحصار وارثت محدود، تقسیم ارث، طلاق از طرف زوج، طلاق به درخواست زوجه، مطالبه مهريه، توقيف اموال، تقسيط مهريه، تمکين، اثبات نسب، اثبات زوجيت، مطالبه نفقه زوجه، مطالبه نفقه فرزندان و فسخ نکاح می باشند . در صورت تمایل به اخذ مشاوره یا اعطای وکالت هموطنان مقیم تهران و کرج و همچنین ایرانیان مقیم خارج از کشور از طریق راه های ارتباطی معرفی شده در سایت با ما تماس حاصل نمایید

آدرس دفتر تهران

تهران فلکه دوم صادقیه بلوار آیت الله کاشانی بعد از بلوار ابوذر نرسیده به خیابان مهران پلاک ۹۱ ساختمان مهر طبقه چهارم واحد ۱۳

آدرس دفتر کرج

کرج سه راه گوهر دشت خیابان شهید بهشتی بین میثم ۸ و ۹ جنب رایتل ساختمان پاسارگاد ط۶ واحد ۱۱

قانون حمایت خانواده در سال ۱۳۹۱ اصلاح شد و بعضی چنین تصور می کنند که قانون قبلی یعنی قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ نسخ شده است در حالی که چنین نیست و درست آن است که خود قانون حمایت خانواده جدید قوانین منسوخ را ذکر کرده است که قانون حمایت خانواده قبلی جزء آن ها نیست ولی بدیهی است مقررات جدیدی که در تعارض با مقررات قبلی است به تعبیر حقوقی نسخ ضمنی شده است.
اما با توجه به این که قانون حمایت خانواده جدید و قانون مدنی در خصوص شرایط گرفتن زن دوم مردان اشاره ای نکرده است هنوز مقررات مربوط به ازدواج مجدد در قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ پابرجاست و قانون حاکم است. بنابراین شرایط گرفتن زن دوم در ماده ۱۶ این قانون آمده است:

«مرد نمی‌تواند با داشتن زن همسر دوم اختیار کند مگر در موارد زیر:

۱-    رضایت همسر اول‌

۲-    عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی‌

۳-    عدم تمکین زن از شوهر

چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم

۴-    ابتلاء زن به جنون یا امراض صعب العلاج موضوع بندهای ۵ و۶ ماده ۸ : (۵- ابتلا هر یک از زوجین به امراض صعب العلاج به نحوی که‌ دوام زناشویی برای طرف دیگر در مخاطره باشد. ۶- جنون هر یک از زوجین در مواردی که فسخ نکاح ممکن نباشد.)

۵-    محکومیت زن وفق بند ۸ ماده ۸ : (محکومیت زن به حکم قطعی به مجازات پنج سال‌حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به‌پنج سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعا منتهی به پنج سال یا بیشتر حبس و بازداشت شود و حکم مجازات‌ در حال اجرا باشد.)

۶-    ابتلاء زن به هر گونه اعتیاد مضر برابر بند ۹ ماده ۸ : (ابتلا به هرگونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس‌ زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و ادامه زندگی زناشویی را غیر ممکن سازد.)

۷-    ترک زندگی خانوادگی از طرف زن‌

۸-    عقیم بودن زن‌

۹-    غائب مفقودالاثر شدن زن برابر بند ۱۴ ماده ۸: (در مورد غایب مفقودالاثر با رعایت مقررات ماده ۱۰۲۹ قانون‌مدنی‌) »

 

سایت خوبی دارید امیدوارم که موفق باشید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وکلای مجرب و پایه یک گروه پارسای متخصص در پرونده های طلاق توافقی فوری، انحصار وراثت نامحدود، انحصار وارثت محدود، تقسیم ارث، طلاق از طرف زوج، طلاق به درخواست زوجه، مطالبه مهريه، توقيف اموال، تقسيط مهريه، تمکين، اثبات نسب، اثبات زوجيت، مطالبه نفقه زوجه، مطالبه نفقه فرزندان و فسخ نکاح می باشند . در صورت تمایل به اخذ مشاوره یا اعطای وکالت هموطنان مقیم تهران و کرج و همچنین ایرانیان مقیم خارج از کشور از طریق راه های ارتباطی معرفی شده در سایت با ما تماس حاصل نمایید

آدرس دفتر تهران

تهران فلکه دوم صادقیه بلوار آیت الله کاشانی بعد از بلوار ابوذر نرسیده به خیابان مهران پلاک ۹۱ ساختمان مهر طبقه چهارم واحد ۱۳

آدرس دفتر کرج

کرج سه راه گوهر دشت خیابان شهید بهشتی بین میثم ۸ و ۹ جنب رایتل ساختمان پاسارگاد ط۶ واحد ۱۱

ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول با توجه به بند ۱۲ شرایط مندرج در عقد نامه ها که مقرر داشته « ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول یا به تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت ننماید»:

نهرینی (کانون وکلای دادگستری مرکز): در خصوص سؤال بند الف، مطلق اختیار کردن ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول، موجب ایجاد حق طلاق برای زن اول می شود. زیرا:

اولا- وجود این شرط بطور مطلق و بدون قید درج شده و صرف اختیار نمودن ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول حتی اگر به علت نشوز زن اول و با اجازه دادگاه باشد، برای زوجه اول حق طلاق ایجاد می کند. بند ۱۰ماده ۸ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۵بهمن۱۳۵۳ نیز یکی از جهات صدور گواهی عدم امکان سازش را اختیار ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول بیان می کرد. به علاوه ماده ۱۶ قانون حمایت خانواده نیز با احراز جهات خاصی به مرد اازدواج دوم بدون رضایت همسر اول را با وصف داشتن زن اول، می داد که بند ۳ آن به عدم تمکین زن از شوهر اختصاص داشت. ماده ۱۷ همان قانون نیز قید می نمود که به هر حال در تمام موارد مذکور این حق برای همسر اول باقی است که اگر بخواهد تقاضای گواهی عدم امکان سازش بنماید.
مواد فوق از جمله مستندات قانونی بود که علی الطلاق این حق را به زوجه اول می داد .ولی با لحاظ اینکه شرط مزبور در عقد نامه درج شده، مناسب ترین مستند قانونی مربوط به آن را باید ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی نام برد؛ ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی اعلام می دارد که طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند مثل اینکه شرط شود هر گاه شوهر زن دیگر بگیرد… زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه  سازد».
اتفاقا مقرره مزبور به عنوان یکی از شروط قابل اندراج در متن عقد را همین شرط مورد سؤال ذکر کرده که بنظر ناظر بر موضوع است. در این خصوص نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه به شماره ۳۹۰۲/۷ مورخ ۹مرداد۱۳۸۱ و در پاسخ به این سؤال که ( آیا عقد ازدواج موقت نیز حق فسخ برای زوجه را در مواردی که زوجه دارای حق فسخ نکاح در صورت ازدواج مجدد شوهر دارد، بوجود می آورد یا خیر؟) اینگونه اعلام نظر نموده است: «چنانچه زوجه به موجب شروط مندرج در قبال ازدواج حق درخواست طلاق را در صورت انتخاب همسر دوم از ناحیه زوج داشته باشد فرقی بین عقد منقطع و دائم نیست شوهر اگر با عقد منقطع هم ازدواج مجدد نماید شرط وکالت محقق شده است و زوجه می تواند از حق مزبور استفاده نماید حتی ازدواج با اذن دادگاه نیز موجب تحقق شرط وکالت است ( ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی نیز مفید همین معنی است)».

ثانیا: باید توجه داشت که اجازه دادگاه برای ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول ، جایگزین رضایت زوجه و یا مسقط حق طلاق زوجه اول نیست بلکه تخلف از شرط مزبور ولو به علت نشوز زوجه باشد، حق طلاق را به زن اول می دهد. در واقع اجازه دادگاه برای ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول، تنها به زوج حق می دهد که ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول اختیار کند ولی این مجوز، حقوق و آثار منبعث از ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول را که به لحاظ تخلف از شرط ضمن عقد و به عنوان حق طلاق به نفع زوجه اول ایجاد می شود، منتفی نمی سازد. بنابراین در هیچ یک از صور دوگانه بند الف سؤال مطروحه، حق طلاق زن ساقط نخواهد شد.
در پاسخ به سؤال بند ب نیز باید گفت که درج چنین شرطی ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول اصولا به منظور حفظ حریم خانواده و جلوگیری از اختلافات حاصل از ازدواج مجدد مرد صورت می گیرد خواه همسر دوم دائمی باشد یا موقت. بنابراین با لحاظ اطلاق عنوان همسر بر زوجه دائم و موقت، باید بر آن بود که ازدواج موقت شوهر با زن دیگر نیز تخلف از شرط ضمن عقد مزبور تلقی شده و مثبت و مجوز ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول جهت طلاق از شوهر خویش است مگر اینکه در مفاد و متن شرط ضمن عقد، صراحتا قید ازدواج دائم گردد تا ازدواج موقت را شامل نشود. نظریه اداره حقوقی قوه قضائیه نیز که فوقا به آن اشاره گردید، مؤید همین مطلب است.
در نهایت ذکر این نکته لازم است که ضمانت اجرای نشوز زن از وظایف همسری مطابق قوانین ایران صرفا در دو مورد خلاصه می شود: ۱- عدم استحقاق زوجه به دریافت نفقه بدون مانع مشروع (ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی) ۲- عدم استحقاق زوجه به مطالبه اجرات المثل کارهای انجام گرفته یا نحله موضوع ذیل تبصره ۶ ماده ۷ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب ۲۸آبان۱۳۷۱٫
رضوانفر (دادسرای انتظامی قضات): شرط ضمن عقد مذکور در بند ۱۲ شرایط مندرج در عقدنامه شرطی است مطلق و قیدی و یا تخصیصی اعم از متصل و یا منفصل در آن مشاهده نمی شود.
بنابراین ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول تحت هر شرایط و عناوین تخلف از شرط مندرج در عقدنامه را محرز و مشهود می نماید زیرا زوج شخصا و رأسا حق دارد همسر دیگری اختیار کند اما قانون این اختیار او را محدود و مقید باجازه دادگاه نموده است و به دادگاه اجازه داده است که بجای زوج در این مورد تصمیم بگیرد بنابراین محدودیت عینی زوج برای داشتن همسر دیگر توسط دادگاه رفع می شود و لذا اجازه دادگاه جانشین اختیارات زوج است که قانون آن را سلب نموده است زوج اگر مختار باشد و محدود نباشد خود رأسا به ازدواج مجدد اقدام می نماید اما وقتی که محدود است اجازه این ازدواج را از دادگاه درخواست می نماید و دادگاه درخواست او را می پذیرد و بجای وی تصمیم می گیرد و اجازه می دهد بنابراین ازدواج مجدد با اجازه دادگاه هم همان ازدواج مجددی است که بدون نیاز به اجازه دادگاه در شرایطی که قانون آن را منع نکند می باشد تفاوتی با آن ندارد.
در سبب اعطای اجازه دادگاه ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول هم تفاوتی نیست که این سبب ناشی از نشوز زوجه و یا عقیم بودن او و یا پدیده دیگری باشد بنابراین و با توجه به ماده ۱۷ قانون ازدواج حق طلاق برای زوجه محفوظ است و منظور از اختیار نمودن همسر دوم هم مطلق اختیار نمودن همسر است و دائم و موقت بودن آن یکسان است و این کیفیت از مقتضای تمامی الفاظ مطلق استفاد می شود.
تفاوت زن دائم و موقت در این است که زن موقت نفقه ندارد و زوج در قبال او وظایفی که زوجه را در تنگنا قرار بدهد ندارد. و آنچه که موجب دغدغه خاطر زوجه است، هیچ کدام از این امور نیست بلکه با اشتراط این شرط بر زوج خواسته است تمام مهر و محبت و یکدلی زوج را برای خود داشته باشد که امور مادی و مالی جانشین آن نخواهد بود و هم زن دائم و هم زن موقت به نحو یکسان آن مهر و محبت و یکدلی و باصطلاح قطبیت و امنیت را از زوجه می گیرد و حق او را سلب می نماید و سلب حق دارای رنگی هست که به شدت و یا به ضعف مقید شود.
علی محقق (معاون قضائی رئیس کل شورای حل اختلاف استان تهران)؛ چون شرط مندرج در بند ۱۲ سند نکاحیه مطلق است بنابراین نوع ازدواج مجدد از حیث دائم با موقت و نیز علت ازدواج مجدد از حیث زوجه نشوز زوجه یا … تأثیری در استفاده از مشروط  له در استفاده از شرط مندرج در بند ۱۲ قباله ازدواج ندارد.
ذاقلی (مجتمع قضائی شهید محلاتی): شرط مذکور جزء به شروط ضمن العقد است و نمی توان از شرایط مقرر بین طرفین بدون احراز قصد آنها تفسیر قضایی به عمل آورد و از این جهت بایستی در هر مصداق خاص با توجه به اراده و قصد طرفین اتخاذ تصمیم نمود. به هر حال نظر اکثریت همکاران محترم این مجتمع بر این مبنا است که مطلق اختیار کردن زوج دوم بدون موافقت زوجه اول حتی با اجازه دادگاه در موارد نشوز زن موجب ثبوت حق طلاق برای زوجه اول می باشد زیرا اولا تفاوتی بین رأی دادگاه در مورد نشوز زن و سایر موارد نیست و اگر در نشوز زن رأی دادگاه مسقط حق زن باشد در سایر موارد نیز باید قایل به اسقاط حق طلاق زن بود و این نقض غرض طرفین در اندارج شرط مذکور می باشد و مرد در حالت غیر نشوز زن نیز می تواند به راحتی با مراجعه به دادگاه مبادرت به تحصیل اجازه ازدواج مجدد نماید. ثانیا تحصیل اجازه از دادگاه تنها برای رعایت عدالت بین همسران است و اثر دیگری ندارد . در خصوص قسمت دیگر سؤال نیز اکثریت اعتقاد دارند اختیار نمودن زوج غیر دائم موجب ایجاد حق طلاق نیست زیرا ظاهرا فلسفه و اراده طرفین از این شرط عدم ورود همسر دیگری در زندگی زناشویی طرفین است و با اختیار کردن همسر غیر دائمی که ممکن است مدت عقد بسیار ناچیز باشد عرفا نمی تواند موجب ایجاد حق طلاق برای زوجه اول شود.
سید عباس حسینی (دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۱۴ تهران) ؛ الف – نظر به اینکه به موجب بند ۳ ماده ۱۶ قانون حمایت از خانواده زوج نمی تواند در صورت عدم تمکین زوجه همسر دوم اختیار نماید و ماده ۱۷ قانون مرقوم که شیوه عملی اخذ اجازه از دادگاه را اعلام می کند. بیان داشته که «به هر حال در تمام موارد مذکور در ماده ۱۶ این حق برای همسر اول باقی است که اگر بخواهد تقاضای گواهی عدم امکان سازش از دادگاه بنماید» و یکی از موارد مندرج در ماده ۱۶ ناشزه بودن زوجه می باشد و مقنن با علم این موضوع که زوج به دلیل ناشزه بودن زوجه ازدواج مجدد نموده باز هم به زوجه حق داده که از دادگاه تقاضای طلاق کند به نظر می رسد که ناشزه بودن زن موجب سقوط حق طلاق وی نمی باشد.

نظر به اینکه چون اولا آثار و احکام ازدواج موقت و دائم با یکدیگر تفاوت دارد و ثانیا : از نظر سیر قانونگذاری در قانون مدنی از جمله مواد ۱۰۹۵ و۱۰۹۶و ۱۰۹۷ و ۱۰۹۸ معمولا هر گاه مراد مقنن از نکاح، ازدواج موقت بوده به  آن تصریح نموده است و ثالثا در امور مربوط به خانواده همواره باید سعی نمود که از فروپاشی آن جلوگیری کرد مضافا اینکه از نظر مقررات قانونی محدودیتی هم از قبیل اخذ اجازه دادگاه در ازدواج موقت وجود ندارد لذا به نظر می رسد که منظور قانونگذار از ازدواج مجدد ، صرفا نکاح دائم است نه موقت .چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم

شجاعی: در رابطه با سؤال مطروحه دو نظر از سوی قضات دادگستری شهریار بیان شده است:

اگر اختیار کردن همسر دوم توسط مرد با اذن دادگاه باشد زن اول نمی تواند از اختیار مذکور در بند ۱۲ شرایط مندرج در عقدنامه استفاده نماید چرا که اصولا به موجب شرع و قانون حق طلاق ابتداء به ساکن در اختیار مرد قرار دارد و اعمال آن توسط زن در موارد استثنایی توسط قانونگذار تجویز شده است و باید بین هنگامی که مرد بدون اذن دادگاه و بدون اخذ رضایت همسر اول اقدام به ازدواج مجدد می نماید به وقتی که اقدام وی در جهت اختیار کردن همسر دوم به اذن دادگاه و به موجب قانون می باشد از برای آثار حقوقی تفاوت قایل شد و چنانچه قایل به حق اعمال طلاق توسط زن در هر دو حالت (با اذن دادگاه و بدون اذن دادگاه) باشیم کسب اذن دادگاه توسط مرد جهت ازدواج مجدد چه ضرورتی دارد و چه آثاری برای وی در پی خواهد داشت. قسمت ب: اختیار کردن همسر مشمول ازدواج دائم و موقت می باشد.

با توجه به اینکه حق مذکور در بند دوازدهم عقدنامه بطور مطلق بیان شده است لذا در صورت اختیار همسر دوم از سوی مرد خواه با اذن دادگاه یا بدون اذن دادگاه باشد چنانچه ازدواج مجدد وی بدون رضایت همسر اول باشد برای همسر اخیر الذکر حق مذکور در بند دوازدهم عقدنامه ایجاد خواهد شد و اذن دادگاه در چنین مواردی آثار دیگری دارد از جمله چنانچه مرد با اذن دادگاه اقدام به ازدواج مجدد و اختیار همسر دوم نماید از مجازات مذکور در ماده ۱۷ قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳ معاف خواهد شد «اگر چه عده ای معتقدند با توجه به اینکه شورای محترم نگهبان مجازات مقرر در ماده ۱۷ از قانون موصوف را غیر شرعی اعلام کرده است حکم مجازات به موجب ماده مذکور فاقد وجاهت قانونی است» ضمنا در ماده ۱۷ از قانون حمایت از خانواده که اشاره به اجازه دادگاه جهت ازدواج مجدد به مرد دارد صراحتا بیان داشته: «به هر حال در تمام موارد مذکور منظور موارد ذکر شده در ماده ۱۶ از همان قانون می باشد این حق برای همسر اول باقی است که اگر بخواهد تقاضای گواهی عدم امکان سازش از دادگاه بنماید».
محمدی (حوزه قضایی بخش گلستان): نظر نخست: اگر شرط مندرج در عقدنامه در خصوص اینکه زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند را مطلق بدانیم در این جا چون شرط مذکور در ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم به زن،برای طلاق، وکالت بطور مطلق داده شده نافذ و بلااشکال است،زیرا شرط مزبور نه خلاف مقتضای ذات عقد است و نه نامشروع و نه ایراد دیگری در آن متصور است پس مطلق اختیار کردن زوجه دوم از ناحیه زوج، بدون موافقت زوجه اول موجب حق طلاق برای زن اول است اگر چه زوجه به علت ناشزه بودن زن اول اجازه ازدواج مجدد را از دادگاه اخذ نماید در هر صورت حق طلاق برای زوجه اول باقی خواهد بود.
اما چرا حق طلاق برای زوجه اول باقی خواهد بود زیرا در شرطی که برای زوجه اول، در فرض سؤال معین شده ، شرط دیگری که متوجه زوجه گردد و شرط حق زوجه را مشروط کند وجود ندارد لذا حق طلاق بصورت مطلق برای زوجه اول باقی خواهد بود ولو، زوجه اول به وظایف شرعی و قانونی خود از جمله تمکین و سکونت در محلی که زوج معین نموده و غیره اقدام ننماید پس اسقاط حق زوجه اول در طلاق نیاز به نص صریح دارد که این نص صریح در شرط مفروض قید نگردیده است و نیز بابت قاعده اقدام زوج با اختیار نمودن همسر دوم سبب سازی نموده تا زوجه اول از حق مسلم و قطعی خویش برای طلاق استفاده کند و زوج خود را مطلقه نماید.
از طرف دیگر هنر هر شرط «لزوم» است، اگر لزوم را از شرط بگیریم شرط خاصیت خود را از دست می دهد پس چون شرط در فرض سؤال مشروط ندارد و به عبارت دیگر چون شرط مفروض که بطور مطلق بیان شده مانع ندارد استفاده از شرط با ازدواج مجدد زوج برای زوجه اول محقق می شود و همچنین در این نوع وکالت « تراضی طرفین و قرارداد طرفین» است که حکومت می کند نه قانون و عرف ، چرا که موارد عسر و حرج به حکم قانون از اسباب ایجاد حق طلاق است و دیگر نیازی به وکالت زوج نخواهد بودو از آنجائی که زوج ازدواج مجدد خود را مشروط به اجازه زوجه نموده حق ازدواج خویش را یک طرفه ساقط نموده است.

در یک استفتاء و جواب آن از محضر حضرت امام خمینی قدس سره چنین آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم
«حضور مقدس رهبر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی دام ظله»
مسئله اختیار طلاق به دست مرد موجب ناراحتی و تشویش خاطر گروهی از زنان مبارز ایران شده و گمان می کنند که دیگر به هیچ وجه حق طلاق ندارند و از این موضوع افرادی سوء استفاده کرده و می کنند، نظر جنابعالی راجع به این مسئله چیست؟»

جواب:

بسم الله الرحمن الرحیم
برای زنان محترم شارع مقدس راه سهلی معین فرموده است، تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند به این معنی در ضمن عقد نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند در طلاق، به صورت مطلق، یعنی هر موقعی که دلشان خواست طلاق بگیرند یا به صورت مشروط، یعنی اگر شوهر بد رفتاری یا مثلا زن دیگری گرفت، زن وکیل باشد که خود را طلاق دهد دیگر هیچ اشکالی برای خانمها پیش  نمی آید و می توانند خود را طلاق دهند از خداوند متعال توفیق بانوان و دختران محترم را خواستارم ، تحت تأثیر مخالفین اسلام و انقلاب اسلامی واقع نشوند که اسلام برای همه مفید است.»
۷ ذیحجه ۱۳۹۹ آبان ماه ۵۸
روح الله الموسوی الخمینی

(نقل از روزنامه انقلاب اسلامی شماره ۱۰۷ مورخ آبان ماه ۱۳۵۸ ) که این مطلب در زیرنویس صفحات ۲۸۸ و ۲۸۹ کتاب حقوق خانواده جلد اول تألیف دکتر سید حسین صفائی ودکتر اسداله امامی از انتشارات دانشگاه تهران ۲۰۶۳ آمده است.
در استفتاء دیگری از حضرت امام قدس سره آمده است «در عقدنامه شرط ضمن العقد شده که اگر زوج بدون رضایت زوجه همسر دیگری اختیار نماید، زوجه وکیل و وکیل در توکیل غیر بلاعزل باشد که خود را مطلقه نماید. حال زوجه بدون عذر موجه تمکین ننماید و موضوع عدم تمکین در دادگاه به اثبات رسیده و منتهی به دادنامه قطعی بر عدم تمکین و نشوز زوجه ازدواج مجدد نماید و یا به علت مذکور ازدواج مجدد هم کرده باشد آیا زوجه می تواند با وکالت مأخوذه ضمن العقد خود را مطلقه نماید؟
یا اینکه وکالت مأخوذه در مورد ازدواج مجدد به علت عدم تمکین زوجه از این امر (طلاق زوجه) مستثنی می باشد؟
در جواب: اگر به نحو مطلق شرط توکیل در طلاق شود، استثناء نمی شود ( صفحه ۱۴۴ کتاب موازین قضائی از دیدگاه امام خمینی(ره) ترجمه و تدوین از حسین کریمی)
در استفتاء دیگر از حضرت امام خمینی قدس سره آمده است اگر زوجه یا زوج در عقد  نکاح شرط کند که اگرزوج عقیم باشد یا ترک خانواده کند یا محکومیت (مثلا به پنج سال زندان پیدا کند یا زوجه دیگری اختیار کند وکیل بلاعزل از طرف زوج باشد که خود را مطلقه نماید آیا این چنین شرط و اشتراطی صحیح است؟ آیا وکالت بلاعزل صحت دارد (چون وکالت خود را از عقود جایزه است)؟
جواب: شرط وکالت در طلاق برای زن در ضمن عقد مانع ندارد و با اشتراط مذکور با رجوع زوج وکالت از بین نمی رود (صفحه ۱۴۰ کتاب موازین قضائی از دیدگاه امام خمینی(ره) ترجمه و تدوین از حسین کریمی)
نظر دوم: اینکه شرط، حق طلاق برای زوجه اول در فرض سؤال، صرفا مطلق نیست واستثناء پذیر است: ولو، ما شرط فرض در سؤال را مطلق بدانیم در اینجا چون ناشزه بودن زوجه به نحو غیر مشروع سبب ازدواج مجدد زوج گردیده است زوج علیه خویش با ناشزه بودنش (عدم تمکین خاص) به اساس عقد نکاح که تمتع جنسی است لطمه وارد و منجر به ازدواج مجدد زوج خویش گردیده است شرطی که به نفع زوجه بوده، خاصیت خویش را که حق طلاق زوج می باشد، را از دست می دهد زیرا این شرط با حصول ناشزه بودن زوجه، غیر عقلائی و نامشروع و فاسد گردیده و خنثی می شود و شرط که خاصیت آن التزام است و این خاصیت را به علل موجه از دست می دهد بدین ترتیب این شرط که حق زوجه اول بوده ساقط می شود سپس استفاده از شرط از ناحیه زوجه اول مشروط خواهد بود و مشروط آن عدم ظهور فساد در شرط مفروض درحین استفاده از شرط برای زوجه اول است و سلب حق ازدواج در شرط مفروض، با عدم تمکین «خاص» از ناحیه زوجه اول و از این قبیل موارد که زوج را عسر و حرج و احیانا به ارتکاب فعل حرام بکشاند، غیرعقلائی و نامشروع محسوب و فقط موجب بطلان شرط مذکور با بقاء صحت عقد نکاح خواهد شد و نتیجتا موجب اسقاط حق زوجه اول در طلاق زوج می شود و بنظر می رسد که در « عدم شرط تزوج» دراینگونه موارد «تردید» حاصل نخواهد شد که بگوئیم اصل بر «صحت شرط» است در صورت تردید در آن، زوجه اول می توانداز شرط مفروض در سؤال استفاده کند.
مستفاد از ماده ۹۵۶ قانون مدنی که هیچکس نمی تواند بطور کلی «حق تمتع» یا اجرای تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند بنابراین انتخاب همسر دوم ، که در زمره حقوق مدنی زوج است، سلب این حق از ناحیه زوج یا سلب این حق از ناحیه زوجه به نظر صحیح و عقلائی نخواهد بود زیرا هدف قانونگذار ، حمایت از حقوق مدنی اشخاص و حمایت و حفظ کانون خانواده است.
باید توجه نمود در بند ۱۲ عقدنامه، شرطی که به نفع زوجه اول شده این گونه بیان می شد که به هیچ وجه حق ازدواج مجدد ندارد مگر با رضایت ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول و در صورت ازدواج مجدد، زوجه اول وکالت در طلاق زوجه را خواهد داشت در اینجا دیگر هیچ گونه شک و شبهه و ابهامی باقی نمی گذاشت که شرط مطلق است ولکن با توجه به اینکه بسیاری از عقود نکاح منعقده بدون آگاهی و اشراف کامل نسبت به این شرط به امضاء طرفین در آمده، این شرط را خالی از اشکال نخواهد کرد لذا از جانب احتیاط شرط مفروض در سؤال، را باید شرط صرفا مطلق نداسته و قایل برا استثناء در آن شرط شده و در حقیقت مشخص نیست که درحین عقد نکاح، اراده زوجه، درمقام ایجاب و اراده زوج درمقام قبول شرط مذکور مطلق بوده یا مشروط ، و در تأیید این نظر، در استفتاء معموله از حضرت امام خمینی (ره) آمده است که «در قباله ازدواج، ماده ۸ قانون حمایت خانواده، چهارده مورد ذکر شده است در موقع اجرای عقد یا در ضمن عقد لازم دیگر زوجین شرط می کنند که اگر یکی از این چهارده مورد محرز شود، زوجه از طرف زوج وکیل و وکیل در توکیل غیر است خود را مطلقه نماید. نوعا این موارد به زوجین تفهیم می شود ولی بعضا زوجین بدون تفهیم پای ورقه ای را که این موارد در آن نوشته شده امضاء می کنند در صورت دوم: اگر یکی از این موارد ثابت شود، زوجه می تواند خود را مطلقه نماید یا باید موارد چهارده گانه به زوجین تفهیم شود؟
پاسخ: مجرد امضاء و تفهیم موارد کافی نیست و باید در ضمن عقد شرط شودو یا عقد مبنیا علیه واقع گردد.» از کتاب موازین قضائی از دیدگاه امام خمینی صفحه ۱۴۷ ترجمه و تدوین حسین کریمی. و در کتاب مجموعه نظریات مشورتی فقهی در امور حقوقی مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه معاونت آموزش و تحقیقات در صفحه ۸۹ آمده است:
سؤال: در نکاح نامه های رسمی در یکی از شرایط ۱۶ گانه آمده است چنانچه زوج همسر دیگری اختیار نماید،زوجه وکیل در طلاق باشد و بتواند خود را مطلقه کند، اگر مرد به دلیل عدم تمکین زن و ترک منزل، با اجازه دادگاه تجدید فراش نماید ، با توجه به اینکه عدم تمکین زن باعث تخلف شرط شده است آیا شرط مذکور به قوت خود باقی است و زن می تواند خود را مطلقه کند؟
پاسخ:قبل از پاسخ سؤال مقدمتا بایدگفت: بنا به دیدگاه فقهاء عظام اگر در عقد نکاح شرط شود که زوج حق ازدواج مجدد و انتخاب همسر دیگری را ندارد، شرط یاد شده خلاف شرع و باطل است، اما اگر ضمن عقد نکاح زوج به زوجه وکالت دهد اگر زوج همسر دیگری اختیار کند زوجه وکیل در طلاق باشد و بتواند خود را مطلقه نماید، شرط مزبور جایز و صحیح است، البته در صورتی که شرط مزبور قید موکل فیه باشد نه تعلیق در وکالت، زیرا بسیاری از فقیهان وکالت معلق را باطل می دانند اما اگر وکالت منجز باشد ولی اعمال آن مقید به شرایطی از جمله شرط یاد شده باشد اشکالی ندارد و صحیح است.
اما در مورد اصل سؤال باید گفت: عبارت «چنانچه زوج همسر دیگری اختیار نماید» اطلاق دارد و مقید به عدم نشوز زوجه نشده است، بنابراین به مقتضای قاعده صرف ازدواج مجدد و اختیار زوجه دیگر از ناحیه زوج زمینه تحقق شرط مزبور و حق زوجه را برای طلاق وکالتی فراهم می سازد. خواه دلیل ازدواج مجدد زوج، نشوز زوجه اول باشد یا غیر آن.
بدیهی است نشوز زوجه اول آثار حقوقی و قانونی خود را همانند صدور حکم الزام به تمکین، عدم استحقاق نفقه، رفع مسئولیت کیفری زوج در صورت ترک انفاق،امکان اخذ جواز ازدواج مجدد از دادگاه توسط زوج و غیره را خواهد داشت اما مانع اجرای شرط مورد بحث و موجب سلب وکالت زوجه نخواهد بود و حقی که برای وی درنکاح نامه معین شده است به قوت خود باقی است، زیرا حقی که ایجاد می شود به دلیل مسقط نیاز دارد.
با این همه از دیدگاه بعضی از فقهاء معاصر «ظاهر این است که شرایط منصرف از چنین صورتی است زیرا هدف از این شرط این بوده است که به همسر او قناعت کند حال اگر همسر اول با پشت پا زدن به زندگی زناشوئی مرد را در بلاتکلیفی گذاشته جایی برای تأمین آن شرط باقی نمی ماند یعنی زن وکالت در طلاق نخواهد داشت» که فتوای مذکور از فتوای حضرت آیات عظام مکارم شیرازی و فاضل لنکرانی در کتاب استفتائات آمده است که در مجموعه نظریات مشورتی فقهی در امور حقوقی جلد یکم قید گردیده است.
در نظریه اداره حقوقی به شماره ۴۸۷۱/۷ مورخه ۲۹شهریور۱۳۷۷ آمده است:
سؤال: همانگونه که در دفترچه نکاح نامه قید شده در صورتی که زوج شروط مندرج در نکاح نامه را پذیرفته باشد چنانچه همسر دیگری اختیار کند زوجه می تواند تقاضای طلاق کند؟ آیا همسر دیگر شامل نکاح موقت هم می شود یا خیر؟
نظریه مشورتی اداره حقوقی بشرح زیر است:
جواب : باتوجه به مقررات قانون مدنی در مبحث نکاح، نکاح اعم است از دائم و منقطع بنابراین چنانچه زوج تعهد به عدم اختیار همسر دیگر نموده باشد در صورت تخلف یعنی ازدواج مجدد اعم از دائم یا منقطع زوجه می تواند به دادگاه جهت فسخ نکاح مراجعه و در صورت اثبات و تحقق تخلف در دادگاه مرجع قضائی حکم فسخ نکاح صادر نماید.(از مجله حقوقی دادگستری شماره ۲۵ زمستان ۱۳۷۷ صفحه ۲۱۷).
می توان برای اشراف بیشتر نسبت به موضوع سؤال معنونه به این کتب مراجعه نمود:

در آخر نظر این حقیر نظر دوم است .

جواب قسمت (ب):

از آنجائی که همسر موصوف است و دائم بودن و موقت بودن آن صفت آن موصوف و از آنجائی که همسر مطلق آمده پس شامل دائم و موقت می شود.
علیرضا قاسمی (مجتمع قضائی خانواده شماره۲): جواب الف: خیر مطلق اختیار کردن زوجه دوم بدون موافقت زوجه اول موجب حق طلاق برای زوجه نمی گردد چه اینکه روح حاکم بر بندهای شروط ضمن عقد، رعایت حقوق عرفی و قانونی زوجه و ایجاد ضمانتی بر آنها و نیز مفری (راه گریز) برای رهائی زن از وضع دشوار کار غیر قابل تحملی می باشد که زوج سبب آن وضع گردیده و زوجه تأثیری و نقشی در ایجاد آن شرایط نداشته و لذا بند مذکور بر همین مبناء بین زوجین واقع و بر همین مبناء نیز باید مورد تفسیر قرار گیرد در نهایت اینکه در صورتیکه زوج علیرغم رعایت حقوق قانونی زوجه، به واسطه نشوز زوجه اقدام به ازدواج مجدد (با اجازه دادگاه) نماید. شرط مذکور منتفی نگردیده و به عبارتی حق اعمال وکالت موضوع شرط برای زوجه فراهم نگردیده و به همین جهت حق وکالت مذکور قابل اعمال نمی باشد.
جواب «ب» : و اما منظور از همسر، مطلق همسر اعم از دائم و غیر دائم ( منقطع) می باشد، چه اینکه مبنای توافق طرفین و بخصوص زوجه، مطلق اختیار همسر دوم می باشد و علت آن حساسیت بسیار زیاد زوجه اول نسبت به همسر دوم (هوو) می باشد.
احمد رفیعی (دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۵ تهران): اطلاق شرط مذکور در عقد نامه دلالت بر ایجاد حق برای زوجه در صورت اختیار زوجه دیگر توسط زوج بدون رضایت زوجه دارد و موجه یا غیر موجه بودن ازدواج مجدد تأثیری در حق زوجه ندارد و مفاد ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی دلالت بر این معنا دارد و موقت یا دایم بودن عقد نکاح نیز تفاوتی درایجاد حق برای زوجه ندارد.
به هر صورت حکم دادگاه در تجویز ازدواج مجدد، نمی تواند خللی در شرایط مذکور در عقد نکاح ایجاد نماید زیرا مبنا و مجرای آنها متفاوت است؛ مضافا به اینکه حکم دادگاه تنها در چارچوب خواسته ( تجویز ازدواج مجدد) واجد اثر است و نمی توان آنرا به سایر جهات ( اسقاط یا عدم ایجاد زوجه در مراجعه برای طلاق ) تسری داد و رأی اصراری ۱۶ مورخ ۲۶دی۸۲ نیز در تأیید این نظر وجود دارد.
یاوری ( دادستانی کل کشور): در این مورد دو رأی مختلف از شعب ۱۵ و ۳۰ دیوان عالی کشور صادر شده است با این توضیح که شعبه ۱۵ دیوان شرط وکالت زن برای طلاق را مقید به زمانی دانسته که علت ازدواج مجدد زوج ناشزه بودن زوجه اول نباشد. فتوای حضرات فاضل لنگرانی و مکارم شیرازی چنین است.
در حالیکه شعبه ۳۰ دیوان عالی کشور این شرط را مطلق دانسته و ازدواج مجدد به هر علتی که باشد چنانچه بدون اذن و موافقت زوجه اول باشد برای مشارالیها حق طلاق قایل شده است . فتوای حضرت امام نیز چنین است و علاوه بر این، رأی شماره ۱۶ مورخ ۹دی۸۲ هیأت عمومی دیوان (اصراری) مؤید این مطلب است و به همین جهت تقاضای طرح مطلب در هیأت عمومی دیوان کشور شده است.
با توضیح فوق، به عقیده اینجانب شرط مذکور مطلق است و صرف ازدواج مجدد به هر دلیل که باشد چنانچه بدون رضایت زوجه اول باشد برای مشارالیها حق طلاق وجود دارد. در مورد قسمت دوم سؤال (زوجه دوم دائم باشد یا موقت) نیز به نظر اینجانب ازدواج اعم است از دائم و موقت و چون در شرط مذکور بطور مطلق به همسر دوم اشاره شد بنابراین ازدواج موقت را هم شامل می شود و به عبارت دیگر ازدواج دوم ولو موقت هم باشد چنانچه بدون رضایت زن اول صورت گرفته باشد، برای زن اول حق طلاق هست.
سفلایی (دادگستری هشتگرد): نظر اقلیت: اطلاق شرط دلالت بر مطلق نکاح مجدد دارد حکم مقرر در ماده ۱۷ قانون حمایت خانواده نیز که مقرر می دارد « به هر حال در تمام موارد مذکور این حق برای همسر اول باقی است که اگر بخواهد تقاضای گواهی عدم امکان سازش از دادگاه بنماید» این حق را برای زوجه باقی می گذارد از طرفی تجویز دادگاه صرفا اختیار ازدواج را به زوج می دهد ولی دلیلی بر اسقاط آن حق که به موجب شرط برای زوجه بوجود آمده است ندارد. در قسمت دوم سؤال نیز لفظ همسر منصرف به زوجه دائم و موقت است و تفاوتی بین نوع نکاح وجود ندارد.
نظر اکثریت: ماده ۱۷ قانون حمایت خانواده در محاکم عمل نمی شود اولا مجازات مقرر در آن ماده طبق نظریه شماره ۱۴۸۸- ۹مرداد۶۳ خلاف شرع شناخته شده ثانیا در فرض که شرط مقرر در بند ۱۲ عقدنامه وجود نداشته باشد هیچ یک از محاکم به صرف حکم مقرر در ماده ۱۷ اجاره درخواست طلاق را به زوجه نمی دهند لذا این ماده نمی توان دلیلی برای وضع حکم باشد.
اگر چه شرط مذکور بطور مطلق به کار رفته ولی باید شرایط و فضای حاکم بر عقد را مورد توجه قرار دهیم در واقع در تعیین شرایط و شروط عقد نوعی توافقات مبنایی که در عقد قید نمی گردد ولی بین طرفین لحاظ شده وجود دارد که از آن به عنوان شرط تبانی یاد می شود و در ما نحن فیه شرط در حالتی است که زوجه به تکالیف شرعی خود عمل می نماید یعنی زوجه می گوید من به تکالیف خود عمل می کنم چنانچه شما تخلفی کردید این حق برای من باشد درخواست طلاق بنمایم با این توصیف نباید زوجه متخلف را صاحب حق دانست زیرا که زن با رفتار و اعمال خودش شرایط را به ضررش تغییر داده از طرفی شرایط تحقق شرط را خودش بوجود آورد و نمی توان سوء استفاده او از حق را مشروع دانست.
«العقود تابعه للقصود» همین نظر را تأیید می کند چرا که زوج این قصد را نداشته که در صورت نشوز و تخلف زوجه هم وکالت در طلاق می دهد.
در مورد بند «ب» اطلاق همسر دوم منصرف به زوجه دائم و موقت است لیکن اوصاف مندرج در بند الف در مورد نکاح موقت ولو بدون اجازه دادگاه جاری است.
قربانوند (مجتمع قضائی شهید بهشتی): در اینجا باید گفت که این شرط ، شرط فعل حقوقی منتفی است که در این زمینه دو بحث است که نتیجه ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول چیست آیا ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول باطل است یا حق فسخ بر زوجه اول است که چون سؤال منصرف از این بحث است و لذا از آن گذر می کنیم ودر خصوص سؤال ضمانت اجرای ازدواج مجدد حق طلاق قرار دادن بر زوجه اول است و لذا صرف تخلف از شرط موجب ایجاد حق طلاق بر زوجه اول است ولی در صورتی که علت ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول به تشخیص دادگاه ناشی از تقصیر زوجه مثل ناشزه بودن باشد با توجه به قسمت اخیر ماده ۲۴۰ قانون مدنی حق طلاق نخواهد داشت.
ب) در اینجا هر چند ماده ۶۴۵ قانون مجازات اسلامی فقط بر ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول دائم بدون اخذ رضایت زوجه اول باشد ضمانت اجراء تعیین نموده است ولی اینجا باید گفت اولا بستگی به شروط ضمن عقد طرفین بستگی دارد که اگر همسر را بطور مطلق گویند با توجه به عرف از جمله دیدگاه جامعه متبانا طرفین بر ازدواج با همسر موقت نیز بوده است چرا که اینجا در واقع هدف زوجه در اصل اختیار زوجه دیگر توسط زوج بوده است و این موضوع خارج از بحث اختیار در حالت اولیه در جهت تصمیم تعدد زوجات است. و هر چند آثار عقد دائم یا موقت در ازدواج متفاوت است.
شاه حسینی (دادگستری ورامین): الف – مقتضای وکالت زن درمطلقه نمودن خود و اخذ گواهی عدم امکان سازش حصول شرط ضمن عقد نکاح است. مطابق شرط مندرج در عقد نکاح، صرف ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول موجب استحقاق زوجه اول در مطلقه نمودن خود به استناد شرط مزبور خواهد بود، چه اینکه در شرط فوق، به محض ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول، زوجه وکیل زوج در مطلقه نمودن خود خواهد بود و این استحقاق زوجه محصول شرط به نفع وی می باشد، و تنها در فرض رضایت زوجه اول، استحقاق مزبور منتفی می باشد.
با این وصف هر چند به شرح موصوف شرط به نفع زوجه اول ، این حق را به زوجه می دهد که با رعایت موازین قانونی خود را مطلقه نماید، لیکن مانع ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول نمی شود و خللی از این حیث به ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول وارد نمی شود و در واقع قانونگذار اساسا ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول برای زوج را منوط به حصول شرایطی نموده است، از جمله اینکه زوج نشوز زوجه اول را ثابت نماید و نشوز زوجه یکی از مواردی است که قانونگذا ردر این فرض ازدواج دوم برای زوج را تجویز می نماید. این معنی از مفاد ماده (۱۶) قانون حمایت خانواده استنباط می شود. بنابراین ملاحظه می شود تجویز ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول برای زوج منوط به اثبات شرایطی است، لیکن اثبات موارد مذکور زوجه را از مطلقه نمودن خود به وکالت از زوج مطابق شرط، محروم نمی نماید. چه اینکه اصل لزوم مفاد عقد برای طرفین و تسری آن به شرط ضمن آن، درجهت حفظ و حمایت حقوق زوجه اول و شناسایی حق مطلقه نمودن خود به وکالت از شوهر وفق موازین قانونی می باشد و عدم شناسایی این امر برای زوجه متکی به دلیل نمی باشد و اثبات نشوز زوجه صرفا مطابق شرایطی موجب صدور جواز ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول برای زوج از سوی دادگاه خواهد بود، لکین اختیار زوجه اول در مطلقه نمودن خود به وکالت از زوج بر طبق شرط ضمن عقد را منتفی نمی نماید.
ب- هر چند در نگاه اول به نظر می رسد آنچه در حین توافق و درج شرط ضمن عقد مورد نظر طرفین بوده است، با توجه به آثار متعدد نکاح دائم و تشریفات آن، قصد طرفین منصرف از نکاح موقت بوده است، لیکن به نظر می رسد اولا شرط مذکور مطلق است و اقتضای اطلاق انصراف به فرد اکمل است، ثانیا: نظر به اینکه مطابق فقه امامیه نکاح موقت یک عمل شرعی است، لذا قانونگذار به تبعیت از فقه امامیه در قانون مدنی این نوع نکاح را شناسایی نموده است و آثار حقوقی متعددی بر آن بار نموده است. ثالثا: نظر به اینکه با این وجود خروج نکاح موقت از مفاد شرط ضمن عقد بین طرفین و مفاد حکم دلیل متقن می خواهد و با وجود دلایل مذکور به شرح اولا و ثانیا، دلیلی بر خروج این نوع نکاح از شمول مفاد حکم نمی باشد و از سویی دیگر این تفسیر وشمول مفاد شرط ضمن عقد در مورد نکاح موقت در جهت حفظ حقوق زوجه اول در رهایی خود از علقه زوجیت با زوجی که با فرد دیگری علقه زوجیت ایجاد نموده است، می باشد و این حق متکی بر توافق طرفین و هم منطبق با مصالح اجتماعی است. بنابراین در فرض اختیار نمودن همسر دوم، هر چند وصف نکاح موقت، زوجه اول حق مطلقه نمودن خود را به وکالت از زوج خواهد داشت.
غلامعلی صدقی (اداره کل تشکیلات قوه قضائیه): همانطوری که رضایت زوجه مطابق شرط ضمن عقد موجب سقوط حق طلاق می شود اجازه دادگاه نیز می تواند موجب سقوط حق طلاق شود.
زیرا اصولا اجازه دادگاه به نوعی تصرف در اراده زوجه است و کانه دادگاه به نیابت از زوجه تصمیم می گیرد یعنی همان رضایت را به نحو قضائی اعلام می کند. در این جا با ناشزه شدن زوجه، زوج نیاز به ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول دارد یعنی قانون حق ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول را برای زوج شناخته است اما مانع، رضایت زوجه است چون قاعده «منع سوء استفاده از حق» حاکم است زوجه نمی تواند از حق خود که اعلام رضایت است سوء استفاده کند بنابراین دادگاه به نیابت از زوجه اعلام رضایت یا همان اجازه ازدواج مجدد را به زوج می دهد.
نکته دیگر این که اگر فرقی بین ازدواج بدون حکم دادگاه با ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول با حکم دادگاه قایل نشویم اصولا نقش دادگاه را در کنترل بنیاد خانواده وتحکیم مبانی آن که در رسیدگی به تقاضای ازدواج مجدد بعمل می آید نادیده گرفتیم.
نکته دیگری هم که قابل بررسی است بحث شرایط عمل به مطلق است زیرا زمانی می توان به اطلاق عمل کرد که مطلق قیدی نداشته باشد اعم از قید حالیه یا مقالیه.
یعنی ممکن است مطلق با اوضاع و احوال حاکم بر آن مقید شود یا ممکن است لفظا مقید گردد. در موضوع بحث شرط وکالت زوجه جهت طلاق خود، مطلق نیست بلکه حالتی است که زوجه دارای رفتار مناسب و سازگاری با زوج دارد لیکن زوج رفتار خلاف شرط را مرتکب می شود و برای رهایی از آن اوضاع و احوال زوجه می تواند به وکالت از زوج، خود را مطلقه نماید. در حالیکه در ما نحن فیه زوجه رفتار نامتعارف و غیر قابل تحمل برای زوج ایجاد کرده بنابراین این وضعیت زوجه نمی تواند از شرط مذکور استفاده کند واصولا وضعیت زوجه ای که ناشزه است موضوعا از وضعیت زوجه ای که شرط به نفع وی تنظیم شده خارج است.
جواب قسمت «ب»: از عبارت «همسر» آنچه به ذهن متبادر می شود نکاح دائمی است اما اگر با نکاح موقت شخص زنی را به همسری بگیرد شامل شرط می شود وبرای زوجه اول حق طلاق ایجاد می کند به نظر می رسد خصوص مورد باید نظر دهیم.
دکتر امامی (استاد دانشگاه): باید گفت هر شرطی که خلاف مقتضای عقد نباشد (از جمله شرط موضوع سؤال) از نظر قانون مدنی صحیح است اما چرا این شرط در عقد نامه آمده به این جهت است که اگر برای زن اول هوو بیاید او بتواند خود را از این آشوب نجات دهد هر چند که شوهر با ازدواج مجدد خلاف شرع انجام نداده است.
اما در مورد زنی که ناشزه است چون این زن به ضرر خود اقدام کرده است مرد به ناچار ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول مجدد کرده که این اقدام مرد هم منطبق است بر اصل چهلم قانونی اساسی در این صورت زن اول نمی تواند از شرط موضوع سئوال استفاده کند و حق طلاق ساقط است.
در مورد قسمت دوم سؤال باید گفت ازدواج شامل دائم و موقت است لذا چنانچه مرد ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول مجدد ( چه دائم و چه موقت) کند در صورتی که زن اول ناشزه نبوده می تواند از شرط مذکور استفاده نماید.
کرباسچی (محاکم تجدیدنظر استان تهران): اگر دادگاه اجازه داده مرد همسر دیگری اختیار کند از باب این است که به فساد نیفتد و منشاء این اجازه قرآن است اما این امر نمی تواند.
جایگزین شروط ضمن عقد شود این شروط به قوت خود باقی است از اینکه مرد قبول کرده ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول نکند بضرر خود اقدام کرده است.
پاسخ قسمت ب- اگر همسر وزن را مترادف بدانیم باید گفت چون همسر موقت نفقه ندارد وارث نمی برد در واقع ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول آثار ازدواج دائم را ندارد و ضرری برای همسر اول نخواهد داشت در نتیجه شرط موضوع سؤال شامل همسر موقت نخواهد شد.

نظریه اکثریت اعضای کمیسیون حاضر در جلسه و ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول (سوم دیماه۸۳):

پاسخ قسمت الف- نظر باینکه بند ۱۲ شرط ضمن العقد مندرج در عقد نامه شرطی است مطلق و بدون قید لذا صرف اختیار نمودن زن دوم حتی اگر به علت نشوز زن اول و با اجازه دادگاه باشد برای زن اول حق طلاق ایجاد می نماید مناسب ترین مستند قانونی ناظر به این ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی است که اعلام می دارد: «طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج با عقد لازم دیگر بنمایند مثل…» ضمن اینکه نظر حضرت امام خمینی(ره) در مسئله ۳۰ کتاب موازین قضایی دلالت بر اطلاق چنین شرطی دارد همچنین رای اصراری شماره ۱۶ مورخ ۹دی۸۲ هیأت عمومی دیوانعالی کشور (شعب حقوقی) که اشعار می دارد: «نظر به مندرجات نکاحنامه، تفویض وکالت از طرف زوج به زوجه بنحو مطلق بوده و منصرف به مورد خاصی نیست بنابراین و با توجه به ازدواج مجدد زوج بدون اجازه همسر و احراز تخلف از شرط زوجه حق داشته که با مراجعه به دادگاه خود را مطلقه نماید…» مؤید همین نظر است .
پاسخ قسمت (ب): ازدواج موقت نیز از جهت عرفی و قانونی ازدواج است و در مبانی فقهی همسر شامل دائم و موقت می باشد بنابراین ازدواج اعم است از دائم و موقت اگر در هر یک از دو حالت مرد ازدواج مجدد نماید زوجه اول دارای هوو می شود که ممکن است با مشکل روحی و معنوی مواجه گردد لذا به محض پیدا شدن چنین رقیبی شرط وکالت محقق شده و زوجه اول می تواند از حق مزبور استفاده نماید.

پاسخ قسمت الف- چنانچه علت ازدواج دوم بدون رضایت همسر اول بلحاظ ناشزه بودن زوجه اول و با اجازه دادگاه باشد در این صورت شرط وکالت زن برای طلاق منتفی است زیرا زنی که ناشزه است اولا به ضرر خود اقدام کرده ثانیا موجبات عسر و حرج زوج را فراهم کرده است در این حالت زوج به ناچار اقدام به ازدواج دوم بدون رضایت همسر اولنموده و این اقدام زوج با اصل چهلم قانون اساسی مطابقت دارد.
پاسخ قسمت ب – در حالتی که زوجه ناشزه باشد فرقی نمی کند که زوج ازدواج دائم یا موقت نماید زیرا همانطور که گفته شد ازدواج اعم است از دائم و موقت در هر صورت و در حالت مذکور چنانچه زوج ازدواج دائم کرده باشد شرط وکالت زوجه برای طلاق منتفی است و در خصوص ازدواج موقت این شرط به طریق اولی منتفی خواهد بود.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نام

ایمیل

وبسایت


ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.


در بخش الحاقیه لایحه حمایت از خانواده علاوه بر موارد ذکر شده در قانون مدنی موردی اضافه شد تا زوجه در صورت «عسر و حرج ناشی از اجازه ازدواج مجدد» بتواند از دادگاه تقاضای طلاق کند.

در لایحه حمایت از خانواده، ماده مربوط به تعیین سقف مهریه حذف شد و ازدواج مجدد مرد در صورت بارداری زوجه، توافق طرفین و شرط ضمن عقد ضروری است.

ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده به مرد اجازه ازدواج مجدد را با ۹ شرط می‌دهد که شامل رضایت همسر اول، عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی، عدم تمکین زن از شوهر پس از صدور حکم الزام به تمکین وی، ابتلای زن به جنون یا امراض صعب‌ العلاج و محکومیت قطعی زن در جرائم عمدی به مجازات حبس بیش از یک سال یا جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت به بازداشت بیش از یک سال تبدیل می‎شود، است.

ابتلای زن به هرگونه اعتیاد مضر که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد کند، سوء رفتار یا سوء معاشرت زن به حدی که ادامه زندگی را برای فرد غیرقابل تحمل می‌کند، ترک زندگی خانوادگی از طرف زن به مدت بیش از ۶ ‌ماه، عقیم بودن زن و غایب شدن زن به مدت بیش از یک ‌سال است که بر اساس آن مرد اجازه ازدواج مجدد را خواهد داشت.

چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم

مرد نمی‌تواند با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند مگر اینکه با اجازه دادگاه باشد و دادن این مجوز از سوی دادگاه در صورت وجود شرایطی است.

چنانچه همسر اول مرد رضایت به ازدواج مجدد شوهرش داشته باشد یا از ایفای وظایف زناشویی خودداری کند و زندگی خانوادگی را ترک کند، دادگاه به مرد اجازه ازدواج مجدد را می‌دهد. مرد برای تجدید فراش باید دادخواستی به طرفیت همسر اول خود تنظیم و در آن خطاب به دادگاه دلایل و علل تقاضای خود را بیان کند.

دادگاه نیز با تعیین وقت رسیدگی یک نسخه از دادخواست را برای همسر اول ارسال می‌کند تا به آن پاسخ دهد یا برای جلسه دادگاه خود را آماده کند، پس از آن دادگاه با انجام اقدامات ضروری و تحقیق از زن اول و پس از احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت بین همسران به شوهر اجازه ازدواج مجدد می‌دهد و چنانچه مرد شرایط و اوضاع مالی مساعدی نداشته باشد و زن نیز حاضر به تمکین و ایفای وظایف زناشویی باشد با درخواست او مخالفت خواهد کرد. دفاتر ازدواج حق ندارند، بدون اجازه دادگاه، ازدواج مجدد را به ثبت برسانند و اگر شوهر بدون اجازه دادگاه ازدواج مجدد کند و از طرفی آن را به ثبت نرساند، به دلیل عدم ثبت واقعه ازدواج، مجرم محسوب می‌شود و به حبس تا یکسال محکوم خواهد شد.

برای ازدواج موقت، مرد زن‌دار نیازی به اجازه دادگاه ندارد زیرا قانون حمایت خانواده ناظر به ازدواج دائم است و دلیل این امر نیز توانایی مالی مرد در خصوص پرداخت نفقه زوجه است در صورتی که در ازدواج موقت نفقه‌ای بر عهده مرد نیست. چنانچه مردی زن خود را طلاق دهد و طلاق از نوع رجعی، خلع و مبارات باشد که زوج و زوجه در ایام عده حق رجوع دارند و زوجه در این ایام هنوز همسر شرعی زوج محسوب می‌شود، مرد برای ازدواج مجدد نیاز به کسب اجازه از سوی دادگاه دارد اما در صورتی که طلاق از نوع بائن است و حق رجوع وجود ندارد احتیاجی به کسب اجازه دادگاه نیست.

چنانچه مردی با اجازه از دادگاه زن دیگری بگیرد ولی ازدواج دوم به دلیل مرگ یا جدایی همسر پایان یابد و مرد بخواهد دوباره ازدواج کند مجدداً باید از دادگاه اجازه بگیرد.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نام

ایمیل

وبسایت


ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.


پاسخگوئی به سوالات حقوقی(رایگان)

عدم ثبت ازدواج دائم یا طلاق یا رجوع در دفاتر رسمی جرمی است كه به صورت ترك فعل محقق می‌شود. منظور از دفاتر رسمی دفاتر ازدواج و طلاقی است كه برابر مقررات قانونی تشكیل شده باشد. عدم ثبت ازدواج موقت مشمول این ماده نیست. منظور از رجوع، رجوعی است که در ماده 1148 قانون مدنی پیش‌بینی شده:

((در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده، حق رجوع است.))

بنابراین رجوعی که زن در طلاق خلع و مبارات می‌تواند به عوض داشته باشد و طلاق را تبدیل به رجعی نماید مشمول حکم این ماده نیست.

جرم موضوع این ماده از جرائم عمومی است و تعقیب آن نیازی به شکایت شاکی خصوصی ندارد. باصراحت مندرجات ماده 645 قانون مجازات اسلامی عدم ثبت واقعه ازدواج برای زوجه جرم نیست. اگر مرد بعد از انجام مواقعه اقدام به ثبت واقعه ازدواج نماید، به تکلیف قانونی خود عمل نموده و وجود فاصله زمانی بین اجرای صیغه ازدواج و ثبت آن موجب تعقیب شوهر نخواهدبود.چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم

ازدواج دائم با همسر دوم اکثراً با داشتن همسر اول و بدون اذن دادگاه صورت می‌گیرد. ماده 16 قانون حمایت خانواده، ازدواج دوم مرد را منوط به تحقق شرایطی از جمله رضایت همسر اول، عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی، عدم تمکین یا عقیم بودن زن و… نموده است و متقاضی ازدواج دوم باید درخواست اذن به ازدواج را از دادگاه نماید. مطابق ماده 17 همین قانون، دادگاه با انجام اقدامات ضروری و در صورت امکان، تحقیق از زن فعلی و احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت، اجازه اختیار همسر جدید را خواهد داد. با این وصف سردفتر ازدواج، از ثبت ازدواج مرد متأهل بدون اذن دادگاه ممنوع می‌باشد.

در خصوص قابل استماع بودن دعوی ثبت نکاح که از سوی همسر دوم اقامه می‌گردد، بین قضات اختلاف نظر می‌باشد. اکثریت معتقدند این دعوی قابل استماع است؛ زیرا ازدواج قبلاً صورت گرفته و زوج طبق قانون ملزم به ثبت آن می‌باشد، اما اقلیت قضات معتقدند چون قانون حمایت خانواده شرایطی را برای ازدواج دوم مرد برشمرده است، صرفاً با وجود این شرایط می‌توان اجازه ثبت ازدواج دوم را داد؛ اگرچه چنین ازدواجی اساساً صحیح است. در این حال کمیسیون قضات با پذیرش نظر اکثریت اظهار داشت: «عدم ثبت واقعه نکاح، محروم کردن بـی‌دلیل و بدون وجه شـرعی و قانـونی زن دوم از حـق ثبـت واقعه نکاح است»

به منظور فراهم شدن زمینه ثبت نکاح‌های غیررسمی، قانون ثبت راه حلی را در نظر گرفته است. مطابق ماده 32 قانون ثبت احوال، ازدواج‌هایی که در دفاتر رسمی به ثبت نرسیده باشند با وجود شرایط ذیل قابل ثبت در اسناد سجلی زوجین است:

ارائه اقرار نامه رسمی مبنی بر وجود رابطه زوجیت بین متقاضیان ثبت واقعه ازدواج؛ در موقع تنظیم اقرار نامه سن زوج از بیست سال تمام و سن زوجه از هجده سال تمام کمتر نباشد؛ گواهی ادارات ثبت احوال محل صدور شناسنامه‌های زوجین به این که در تاریخ اعلام واقعه، طرفین در قید ازدواج دیگری نباشند؛ همچنان که از حکم ماده 32 قانون ثبت احوال برمی‌آید، ازدواج مردی که دارای همسر دیگری است قابل ثبت نیست و با توجه به اختلاف نظر بین قضات در زمینه ثبت ازدواج دوم معلوم می‌شود، رویه قضائی مخدوش است.

مطالب مرتبط

 

مراحل طلاق توافقی                                                                                                           تفکیک اموال زن و مرد بعد از طلاق

طلاق به خاطر خیانت همسر                                                                                               طلاق وشرایط پرداخت اجرت المثل به زن

گواهي عدم امکان سازش                                                                                                   حق طلاق زن به خاطر ضرب و شتم مرد

چه زنانی عده ندارند؟                                                                                                         طلاق توافقی چیست؟                                                                                                  

جهیزیه زن پس از طلاق                                                                                                            همه چیز درباره طلاق 

مواردی از ازدواج که موجب مجازات می شود

با توجه به سوء استفاده برخی از وبسایت ها از نام و اعتبار «صدای وکیل»، به کلیه بازدیدکنندگان و کاربران اعلام می کنیم، «صدای وکیل» فعالیت رسمی و قانونی خود را تنها در بستر وبسایت sedayevakil.com انجام می دهد و زیر مجموعه مجموعه حقوقی صدف با نظارت وکیل دادگستری آقای علی مهاجری میباشد.از آنجا که خدمات «صدای وکیل» در این وبسایت رایگان ارائه می شود، از شما عزیزان خواهشمندیم هیچ مبلغی بابت مشاوره به وبسایت های که از نام صدای وکیل استفاده می کنند پرداخت ننمایید.لازم به ذکرست روزانه صدها مراجعه کننده با استفاده از خدمات رایگان ما (پاسخگویی تلفنی به سوالات حقوقی) راهنمایی می شوند و ما بر این باوریم که با راهنمایی خود بتوانیم قدم کوچکی برای رفع مشکلات حقوقی شما در هر نقطه از ایران باشیم.این نوید را هم می دهیم که درصدد تعقیب و پیگرد قضایی سوء استفاده کنندگان و عاملان این موضوع و ایجاد بستری امن برای شما همراهان صدای وکیل هستیم.

 

 

آدرس : تهران میدان انقلاب خیابان جمال زاده جنوبی پلاک39 ساختمان صدف طبقه دوم 

تلفن : (6 خط ویژه) 02166567311                                

وکیل سرپرست : 09352943060  (هزینه مشاوره 120 هزارتومان)

ایمیل: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریدdocument.getElementById(‘cloak46a486245cb67ab7ba9ed5a34d719e03′).innerHTML=”;var prefix=’ma’+’il’+’to’;var path=’hr’+’ef’+’=’;var addy46a486245cb67ab7ba9ed5a34d719e03=’info’+’@’;addy46a486245cb67ab7ba9ed5a34d719e03=addy46a486245cb67ab7ba9ed5a34d719e03+’Sedayevakil’+’.’+’com’;var addy_text46a486245cb67ab7ba9ed5a34d719e03=’info’+’@’+’Sedayevakil’+’.’+’com’;document.getElementById(‘cloak46a486245cb67ab7ba9ed5a34d719e03′).innerHTML+=’‘+addy_text46a486245cb67ab7ba9ed5a34d719e03+’‘;

صدای وکیل را در صفحات اجتماعی دنبال کنید

کلیه حقوق این وبسایت برای دارندگان آن محفوظ می باشد

طراحي و سئو وب سايت با توسط Razhur.com

آمار بازدید سایت

چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم
چگونه ازدواج دوم را ثبت کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *