چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

 
helpkade
چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم
چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

روش درخواست محترمانه، به روز رسانی شد.

اگر پاسختان به یکی از این دو سؤال بله است، شما با
افراد کنترل گر رو به رو بوده اید.

افراد کنترل گر را با افراد بزرگ و قوی اشتباه
نگیریم. تفاوت آن دو از روی حسی که در ما ایجاد می کنند قابل تمایز است. اگر اطراف
ما آدم های بزرگی هستند اما به ما این اجازه را می دهند تا خودمان باشیم نمی توان
آنها را کنترل گر نامید.

ما نمی توانیم افراد کنترل گر را تغییر دهیم. فقط می توانیم نحوه ی رفتار خودمان با آنها را تغییر دهیم تا اثر بپذیرند.

یکی از اصول مهم ارتباطی این است که نمی شود کسی را بدون خواست خودش تغییر داد. فقط می توانیم رابطه مان را با آن فرد تنظیم کنیم.

چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

قبل از هر واکنشی نسبت به افراد کنترل گر، به خودمان زمان دهیم و آرام سازی کنیم تا خدایی نکرده واکنش تندی از خود نشان ندهیم، هیجان زده نشویم و کنترلمان از دستمان خارج نشود.

با نفس عمیق شکمی، آرام می شویم و واکنش منطقی نشان خواهیم داد.

زمان استرس عضلاتمان سفت می شود و ما آماده ی واکنش تند نشان دادن می شویم.در این مرحله با رهاسازی عضلات، آرام می شویم.پیشانی، فک، صورت، لبخند کوچک زدن، دست، پا، انگشتان و …

وقتی یک فرد کنترل گر به ما دستور می دهد، ناخودآگاه ذهنمان به گذشته یا آینده می رود.گذشته: دفعه ی پیش هم همینطوری بهم دستور داد! آینده: این می خواد کنترل زندگی ما رو دستش بگیره! برای حضور در زمان حال، با دقت به کف دستانمان و شکل خطوطش نگاه کنیم.یا به شکل یک شی ء در اتاق دقت کنیم.این حضور در لحظه، ما را آرام می کند و در نتیجه واکنش منطقی بروز خواهیم داد.

حالا بعد از آرام سازی از روش های زیر برای برخورد با افراد کنترل گر استفاده کنیم:

هر موقع که نظر دادند، فقط از آنها تشکر کنیم: متشکرم که نظرت رو گفتی. حتما سعی می کنم که راجع بهش فکر کنم. ممنونم.

بطور مثال می گوید: دکوراسیون خونه تون رو این مدلی کنید! جواب: متشکرم که نظرتون رو گفتید.

پس اصلا وارد بحث کردن با آنها نشویم.

خیلی وقت ها هم می شود تشکر نکرد و با گفتن یک طنز و شوخی بحث را رد کرد.

بطور مثال می گوید: کاش دکوراسیون خونتون این شکلی بود! جواب: خُب، پس الان بلند شیم با هم دکوراسیون رو عوض کنیم! آماده اید؟

حالا اگر با وجود استفاده از این روش باز هم ادامه داد، بگوییم: اگه کمک خواستم یا نظر خواستم حتما ازتون کمک می گیرم.

وقتی مادرشوهر در مورد مثلا دکوراسیون خونه یا رشته ی تحصیلی مان نظر می دهد،اگر بگوییم: متشکرم، اگر نظر خواستیم حتما ازتون کمک می گیریم! با گفتن این جمله، رابطه مان با او حسابی خراب می شود!

در مورد این جور افراد فقط از آنها تشکر کنیم: متشکرم، حتما راجع بهش فکر می کنیم.

بعد از این ماجرا بهتر است که با همسر در مورد این موضوع صحبت کنیم: عزیز جان، وقتی اون روز مادرت اون حرف رو در جمع زد، من ناراحت شدم. به نظرت چه کار کنیم؟

نگرانی شان را کشف و در نهایت برایشان رفع کنیم.

اگر از نزدیکانمان هستند، بطور مثال اگر پدر ، مادر یا همسر است، بررسی کنیم که او نگران چیست؟

آیا دلیل کنترل گری اش این است که می خواهد مهم بودن و قدرتش را
به بقیه نشان دهد؟ حالا که ریشه ی کنترل گری اش را کشف کردیم به او کمک کنیم مهم
بودن و قدرتش به دیگران نمایش داده شود.

بطور مثال فردی که در یک گروه می خواهد کنترل همه چیز را به
عهده بگیرد، آیا نگران این است که مراحل کار باید به درستی پیش برود یا نگران این
است که : نکنه کسی منو جدی نگیره؟!

اگر او نگران جدی گرفته نشدن است، در جمع بگوییم: من با مشورت
هایی که با آقای فلانی/خانم فلانی/پدر عزیز/مادر عزیز کردم و با راهنمایی های
ایشون، این تصمیم را گرفتم.این حرف ما، نگرانی اش را برطرف می کند.چون بقیه متوجه
می شوند که نظرش مهم است.

به افراد کنترل گر به صورت قاطعانه و شفاف بگوییم که چارچوب های
ما چه چیزهایی هستند.مثلا بگوییم من فقط در چه زمینه هایی از شما نظر و مشورت می
خواهم.و در چه زمینه هایی مشورت نمی خواهم.

بطور مثال مربی ورزش مان گفته که : با همسرت اینطوری رفتار کن!

جواب: شما مربی ورزش من هستید. من از شما در مورد ورزش نظر و
مشورت می خواهم و ممنونتون هم هستم.من برای ازدواجم به مشاور خانواده مراجعه می
کنم.

بهترین روش برای بیان نیازهایمان به افراد کنترل گر، استفاده از
مهارت حل تعارض است.

جهت یادگیری مهارت حل تعارض روی لینک زیر بزنید:

حل اختلاف و تعارض

در این مقاله با ۳ روش برخورد با افراد کنترل گر آشنا شدیم:

دوستان عزیزم مرا در اینستاگرام فالو کنید تا از مطالب آموزشی مفید در زمینه ی مهارت های ارتباطی، بهره مند شوید.جهت فالو کردن،روی لینک زیر بزنید:

اینستاگرام من

برگرفته از:

www.wikihow.com

بیشتر از یک نفر

رسالت من این است که دانش و مهارتم را در زمینه ی علم ارتباطات زیاد کنم و با کیفیت مناسب به دیگران آموزش دهم تا در کنار یکدیگر، کشورمان ایران را جای بهتری برای زندگی کردن کنیم.

۱۶:۳۱, ۱۳۹۸-۱۱-۲۹

۲۴۲۹۵

مریم معتمد پویا

۱۶:۳۱, ۱۳۹۸-۱۱-۲۹

۱۲۰۸۸

مریم معتمد پویا

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

دیدگاه

عالی بود ، ممنون از توضیحاتتون

خوشحالم که این آموزش، مورد توجهتون قرار گرفته.

برنامه های ما

برگزاری کارگاه های آموزشی جهت ارتقاء مهارت های ارتباطی

به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید
!

درباره ما

به آدم ها کمک می کنم با برقراری ارتباط بهتر با دیگران، حال دلشون خوب باشه و به موفقیت های بیشتری دست پیدا کنند.

نام *

نام خانوادگی *

نام شرکت (اختیاری)

کشور / منطقه *انتخاب یک کشور / ناحیه…آذربایجانآرژانتینآروباآفریقای جنوبیآلبانیآلمانآمریکاآنتیگوا و باربوداآندوراآنگولاآنگویلااتریشاتیوپیاردنارمنستاناریترهازبکستاناسپانیااسترالیااستونیاسرائیلاسلواکیاسلوونیافغانستاناکوادورالجزایرالسالوادورامارات متحده عربیاندونزیانگلستاناوروگوئهاوکرایناوگانداایتالیاایرانایرلندایسلندباربادوسباهامابحرینبرزیلبرمودابرونئیبلاروسبلژیکبلغارستانبلیزبنگلادشبنینبوتانبوتسوانابورکینافاسوبوروندیبوسنی و هرزگوینبولیویپاپوآ گینه نوپاراگوئهپاکستانپالائوپاناماپرتغالپرو پلی‌نزی فرانسهپورتوریکوتاجیکستانتانزانیاتایلندتایوانترکمنستانترکیهترینیداد و توباگوتوکلائوتوگوتونستونگاتووالوتیمور شرقیجامائیکاجبل طارقجرزیجزایر پیت‌کرنجزایر تورکس و کایکوسجزایر ساندویچ/جورجیای جنوبیجزایر سلیمانجزایر فاروجزایر فالکلندجزایر کوچک حاشیه‌ای ایالات متحده آمریکاجزایر کوکجزایر کوکوس (کیلینگ)جزایر کیمنجزایر مارشالجزایر ماریانای شمالیجزایر ویرجین (ایالات متحده)جزایر ویرجین (بریتانیایی)جزیره بووهجزیره کریسمسجزیره منجزیره نورفکجزیره هرد و جزایر مک‌دونالدجمهوری آفریقای مرکزیجمهوری چکجمهوری دومینیکنجیبوتیچادچیندانمارکدومینیکارئونیونروانداروسیهرومانیزامبیازیمبابوهژاپنسائوتومه و پرنسیپساحل عاجساموآساموآی آمریکاسان مارینوسرزمین‌های جنوبی فرانسهسری‌لانکاسن بارتلمیسن مارتن (قسمت فرانسوی)سن مارتن (قسمت هلندی)سن-پیر-ا-میکلونسنت کیتس و نویسسنت لوسیاسنت وینسنت و گرنادین‌هاسنت هلنسنگاپورسنگالسوازیلندسوالبارد و یان ماینسوئدسوئیسسودانسودان جنوبیسورینامسوریهسومالیسیبا و سینت یوستیشس، بونیرسیرالئونسیشلشیلیصحرای غربیصربستانعراقعربستان سعودیعمانغنافرانسهفلسطین اشغالیفنلاندفیجیفیلیپینقبرسقرقیزستانقزاقستانقطب جنوبقطرقلمرو بریتانیا در اقیانوس هندکاستاریکاکالدونیای جدیدکامبوجکامرونکاناداکرواسیکره جنوبیکره شمالیکلمبیاکنگو (برازاویل)کنگو (کینشاسا)کنیاکوباکوراسائوکومورکویتکیپ وردکیریباتیگابنگامبیاگرجستانگرناداگرنزیگرینلندگوآمگواتمالاگوادلوپگویانگویان فرانسهگینهگینه استواییگینه بیسائولائوسلبنانلتونیلسوتولوکزامبورگلهستانلیبریالیبیلیتوانیلیختن‌اشتاینماداگاسکارمارتینیکماکائومالاویمالتمالدیومالزیمالیمایوتمجارستانمراکشمصرمغولستانمقدونیه شمالیمکزیکموریتانیموریسموزامبیکمولداویموناکومونتسراتمونته‌نگرومیانمارمیکرونزینائورونامیبیانپالنروژنیجرنیجریهنیکاراگوئهنیوزیلندنیوویواتیکانوالیس و فوتوناوانواتوونزوئلاویتنامهائیتیهلندهندهندوراسهنگ کنگیمنیونانÅland Islandsبروز رسانی کشور / منطقه

آدرس خیابان *

شهر *

استان *

کدپستی (بدون فاصله و با اعداد انگلیسی) *


یکی دیگر از علائم شخصیت کنترل گر، این است که برای شریک زندگی خود، هیچ چیزی تحت عنوان “حریم خصوصی” قائل نمیشوند ؛ یکی از مهم ترین خصوصیت های اخلاقی این گونه افراد ، نیاز به چک کردن و جستجو کردن در امور شخصی دیگران ، مانند تلفن همراه ، رایانه ی شخصی و دیگر وسایل شخصیه مربوط به دیگران است دراکثر موارد ، این گونه چک کردن ها بیشتر به منظور مچ گیری در زمینه های مختلف صورت میگیرد .برخی از این افراد شکاک و کنترل گر ، حتی به همسرخود اجازه ی بستن درب اتاق و یا حتی حمام را نمی دهند اگر شما بخواهید هرگونه اعتراضی داشته باشید ، با یک وجه ی کاملا حق به جانب مواجه خواهید شد که عنوان میکند این رفتار تنها از روی علاقه پدید آمده ، اما باید توجه داشته باشید که هرچه زودتر این رفتار ها را اصلاح کنید ، مشکلات کمتری نیز خواهید داشت .

5- باعث ایجاد جدایی بین شما و خانواده تان و دوستانتان خواهد شد

مطالب پر بازدید

می خواهیم در این بخش به رفتارهای افراد کنترلگر اشاره کنیم. از جمله خصوصیات رفتاری این افراد می توانیم به ناامنی در ارتباط و احساس اضطراب اشاره کنیم . برای برقراری رابطه با این افراد و کنارآمدن با خصوصیات شخصیتی آن ها راهنمایی های مشاورین را در اختیارتان قرار داده ایم.


چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

در زندگی روزمره ممکن است رفتارهایی داشته باشیم که به صورت ناخودآگاه و ناشی از عدم شناخت نسبت به خودمان صورت می‌گیرد و در نهایت باعث رنجش دیگران و بیشتر از همه خودمان می‌شود. کنترلگری یکی از رفتارهایی است که باعث می‌شود روابط میان ما و نزدیکانمان با چالش مواجه شود.

رفتارهای کنترل‌کننده در روابط کاری، خانوادگی و عاطفی باعث می‌شود روابط تیره و تار شده و هر دو طرف از این موضوع آسیب می‌بینند. بسیاری از کارشناسان در این رابطه اتفاق‌نظر دارند که نیاز به کنترل کردن طرف مقابل هیچ کمکی به بهبود و حفظ ارتباط نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود در سراشیبی سقوط قرار بگیرد و در نهایت فرد کنترلگر و کنترل‌شونده هر دو احساس تنهایی کنند.

یکی از دلایلی که افراد کنترلگر برای این کار خود اعلام می‌کنند به خاطر علاقه و عشقی است که به طرف مقابل دارند. کنترلگرها دست به کنترلگری می‌زنند چراکه احساس می‌کنند این کار باعث می‌شود طرف مقابل اتفاقی برایش نیفتد و در واقع از خطرات در امان باشد.

ناامنی در ارتباط

یکی از دلایل وجود رفتارهای کنترلگری در روابط عاطفی، داشتن احساس ناامنی در شخص کنترلگر است. شخص کنترلگر به جای این که به شناخت بهتری در رابطه با احساس ناامنی که دارد دست پیدا کند، تصمیم می‌گیرد همسر خود را کنترل کند تا از این طریق روی حس ناامنی خود سرپوش بگذارد. کنترلگری از طریق حساسیت شدید نسبت به نوع پوشش یا پرس و جوی زیاد در رابطه با دوستانی که همسر دارد اتفاق می‌افتد. فرد تلاش می‌کند همسرش را از دوستان و سایر افراد خانواده و فامیل دور نگه دارد. این کار باعث می‌شود در کنترلگری احساس موفقیت بیشتری داشته باشد؛ چراکه کنترل کردن یک فرد در شرایط ایزوله بسیار راحت‌تر از دنیای بیرون است.

احساس اضطراب

اگر شما در ارتباط با یک فرد کنترلگر باشید ممکن است همواره نگران این موضوع باشید که او چه واکنشی نسبت به دیدارهای شما خواهد داشت. این احساس اضطراب در افرادی که تحت سلطه کنترلگرها قرار دارند دیده می‌شوند. فکر کردن به واکنش‌های همسر کنترلگرتان باعث می‌شود از ارتباط‌های دوستانه خود با دیگران لذت نبرید. موضوعی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که توجه کردن و تن دادن به درخواست‌های او باعث می‌شود این حس در او تقویت شده و هر روز احساس زندانی بودن بیشتری نسبت به گذشته داشته باشید و پس از مدتی در می‌یابید تنها دنبال پاسخ دادن به او هستید و تلاش می‌کنید طبق میل او رفتار کرده و تابع او باشید. در چنین شرایطی هیچ آینده روشنی برای ارتباط نمی‌توان تصور کرد و تا زمانی که فرد کنترلگر به این خصوصیت منفی خود پی نبرد و به دنبال حل مساله نباشد، رابطه همواره در ترس و اضطراب ادامه خواهد داشت و ممکن است در نهایت باعث شود فرد کنترل‌شونده از این زندان تحمیلی به سمت آزادی فرار کند. این دقیقا همان چیزی است که فرد کنترلگر از آن بیم دارد و برای این که این روز را نبیند دست به هر اقدام کنترل‌کننده‌ای می‌زند.

راه‌حل چیست؟

قطعا مشورت با یک مشاور می‌تواند کمک زیادی به افراد کنترلگر کند، اما این رفتار برای بهبود به زمان نیاز دارد تا فرد بتواند این رفتارش را در وهله اول شناسایی و سپس آن را کنار بگذارد. رها شدن از کنترلگری مساوی است با احساس آرامش در ارتباط‌های عاطفی و باعث می‌شود هر دو نفر در فضای دوستانه‌تری در کنار هم از زندگی لذت ببرند. در ادامه با راه‌حل‌هایی کلی برای این موضوع آشنا می‌شویم که ممکن است کمک کند این موضوع را در خود شناسایی و نسبت به رفع آن اقدام کنیم.

آزاد بگذاریم

همواره این نکته را به خود خاطر نشان کنید که باید اجازه بدهید طرف مقابلتان همان شخصی باشد که هست و به خاطر شما تغییر نکند. این آزاد گذاشتن باعث می‌شود وارد ماجرای کنترلگری نشوید که معنای درست دوست داشتن هم همین است. فراموش نکنید افراد از اشتباهات خود بیشتر از پند و اندرزهای شما یاد می‌گیرند. ممکن است احساسات پنهان به شما بگویند باید با کنترل کردن و تذکرات مداوم از بروز تجربیات منفی در طرف مقابل خود جلوگیری کنید و این در حالی است که آن خطرات یا تجربیات منفی آنقدرها هم اهمیت ندارند. واقعیت این است که انسان‌ها نیاز دارند از طریق برخی تجربیات چیزهای جدید بیاموزند و از آموخته‌های خود برای داشتن زندگی بهتر استفاده کنند.

تصمیمات جدید بگیریم

این موضوع را در نظر بگیریم اگر کاری که انجام می‌دهیم باعث می‌شود به طرف مقابل کمک شود و او این کمک ما را احساس می‌کند می‌توانیم به کار خود ادامه دهیم. در غیر این صورت باید آن را متوقف کنیم. برای مثال اگر مدام به برادر بیکار خود زنگ می‌زنید و چک می‌کنید که هنوز شغلی پیدا کرده است یا نه اگر این کار به او کمکی می‌کند می‌توانید به تماس‌های خود ادامه دهید؛ اما وقتی این کار شما به حال او کمکی نمی‌کند، باید آن را متوقف کنید.

در بسیاری از مواقع این کار فقط باعث می‌شود طرف مقابل احساس سرخوردگی داشته باشد. بنابراین بهتر است تصمیم بگیریم کارهایی که هیچ کمکی به دیگران نمی‌کند را متوقف کنیم. توجه داشته باشیم اغلب افراد کنترلگر با توجیه‌های غیرواقعی خود را گول می‌زنند و رفتار خود را از راه‌های مختلف توجیه می‌کنند.

نگرانی‌های خود را بشناسید

به جای این که تلاش کنید همه چیز را نامحسوس در کنترل خود داشته باشید ترس‌ها، نگرانی‌ها و خشم خود را بشناسید و تلاش کنید آن را مدیریت کنید. خواندن کتاب‌هایی در این زمینه بسیار موثر خواهد بود چراکه ممکن است به تنهایی نتوانید از پس این کار برآیید. بنابراین خواندن کتاب‌های مفید در این زمینه توصیه می‌شود. تنها با استفاده از تمرین و شناخت سریع ترس و ناامنی است که می‌توانید پیش از این که اقدامی انجام دهید فکر خود را مرور کرده و از کنترلگری غیرضروری خودداری کنید.

پذیرش دیگران؛ سخت، اما ممکن

ذهن انسان همواره تلاش می‌کند خود را از شرایط سخت دور کند و به جای تعمق در رابطه با حرف‌ها و ارتباط‌ها روش‌های آسان‌تری را پیش روی فرد می‌گذارد. پذیرش این که افراد با هم تفاوت‌هایی دارند و هیچ کس کامل نیست ممکن است در ابتدا با سختی زیادی همراه باشد، اما اگر بتوانید به مرحله پذیرش برسید روی دیگری از ارتباط‌ها را تجربه می‌کنید که برای شما سرشار از آرامش و اطمینان خاطر خواهد بود. بپذیرید که نگران بودن، یک نوع سرگرمی است. به جای نگران بودن مداوم، روی چیزهای بهتری تمرکز کنید و به دنبال شناخت بهتر و بهبود حس دوست داشتن خودتان باشید.

جام جم

مطالب مرتبط

هماهنگی جهت تبلیغات: 02123051172

مجری انحصاری نیتیو، سنجاق

کلیه حقوق محفوظ و متعلق به مجله پزشکی دکتر سلام است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

زنانی که با مردان کنترل گر زندگی می کنند حتما با چالش های جدی همانند سلامت ذهنی و جسمی روبرو هستند. برای این زنان خود کنترل گری میتواند مهارت ارزشمندی باشد. زمانی که این افراد در موقعیت های سخت قرار می گیرند می توانند با مهارت خود کنترل گری از فشار های مخرب رهایی یابند. زمانی که خودکنترل گری داشته باشیم در برابر تکانه ها یا موقعیت های تخریب گر بهترین تصمیم را می توانیم بگیریم .

خود کنترل گری معیاریست برای داشتن زندگی شاد؛ افرادی که با اشخاص کنترل گر در ارتباط هستند معمولا کنترل زندگی خود را به اجبار به این افراد می سپارند. شما حق انتخاب دارید اگر مردی زندگی شما را کنترل می کند شما نباید بنشینید و اجازه دهید این بلا سرتان بیاید و این کار را با شما انجام دهد. شما می توانید مسئولیت افکار، احساس و رفتار های خودتان را به دست بگیرید و با این کار یک چشم انداز جدید به سوی زندگی خودتان باز نمایید.

قبل از کنار آمدن با افراد کنترل گر باید ویژگی های این افراد را بشناسید. این افراد معمولا از اضطراب شدیدی که دارند رنج می برند و به همین علت تمایل دارند افراد دیگر را کنترل کنند. این افراد به جای حل کردن اضطراب خود توسط روانشناس و تلاش برای حل این مشکل، تمام جنبه های زندگی خود و حتی زندگی  افراد دیگر را تحت کنترل خود قرار می دهند.

معمولا افراد با اختلال شخصیت خود شیفتگی و ضد اجتماعی ویژگی کنترل گری دارند که هر دوی این اختلالات با عدم همدلی برای دیگران و بد اخلاقی همراه است. بیشتر افراد کنترل گر معمولا سابقه سوء استفاده از مواد و مشکلات کنترل تکانه و مدیریت خشم دارند.

افراد کنترل گر به دو گروه تقسیم می شوند:

چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

1. کنترل گر پرخاشگر

این افراد به عقاید و افکار دیگران احترام نمی گذارند و مرز های آنان را رد می کنند. همچنین سوء استفاده کلامی و جسمانی زیادی از دیگران دارند. آنها در بیشتر مواقع بدون آگاهی داشتن از چارچوب های دیگران عبور می کنند و دیگران را مورد سو استفاده قرار می دهند و می خواهند همه را تغیییر دهند و نظرات خود را به آنها تحمیل کنند.

2. کنترل گر چالش برانگیز

این افراد بیشتر از کنترل گرهای پرخاشگر دروغ  می گویند و دیگران را مجبور به بر داشتن مرز های خود می کنند و به صورت غیر مستقیم نظرات خود را تحمیل می کنند تا دیگران قواعد آنان را دنبال کنند.

برای این که متوجه شوید چرا کنترل گری دیگران را قبول می کنید ابتدا با ویژگی های خود را بشناسید:

احتمالا احساس می کنید آن فرد بیشتر از شما اطلاعات و تجربه دارد اگر این احساس را دارید باید بدانید شما فرد با ارزشی هستید و سرنوشت خود در دست خود بگیرید و کنترل کنید. شاید احساس کنید با کنترل گری دیگران حس بهتری به شما دست می دهد و به خاطر عشقی که دارید فکر می کنید این فرد با کنترل شما حس خوبی را به شما می دهد و اگر بخواهید کمی از این احساس را از فرد کنترل گر بگیرید به مشکل بر می خورید.

 

خیلی راحت اجازه می دهید که دیگران به جای شما تصمیم بگیرند زیرا ترس از آن را دارید که تصمیمات شما اشتباه باشد در صورتی که باید خودتان این کار را برای خودتان انجام دهید و اجازه ندهید دیگران روی تصمیمات شما سلطه داشته باشند.

وقتی بتوانید خودتان برای خود تصمیم بگیرید در سطح اجتماعی موقعیت و جایگاه بهتری خواهید داشت. وقتی برای زندگی خود تصمیم می گیرید، یاد می گیرید که آن چیزهایی را که برایتان ارزش بیشتری دارد، بیشتر انجام دهید.

شاید افرادی در محل کار شما یا ازدواج شما قرار بگیرند که افراد کنترل گری هستند و شما به خاطر موقعیت شغلی یا ازدواجتان و عشقی که به آن شغل یا زندگیتان دارید مجبور شوید این آدم ها را تایید کنید و تحت کنترل آنها قرار بگیرید؛ ولی  بدانید می توان یاد گرفت که چگونه با افراد کنترل گر برخورد کرد و زندگی خود را در دست خودتان بگیرید و به آنها اجازه ندهید که کنترل شما و زندگیتان را در دست بگیرند.

وقتی اجازه می دهید که دیگران برای شما تصمیم بگیرند بعد از مدتی باور می کنید که شما چیزهایی را می خواهید که دیگران می خواهند نه آن چیزی که در ذهن خودتان است و خودتان خواسته اید.

انسان ها معمولا از لحاظ شخصیتی شبیه یکدیگر نمی باشند و این قابل قبول نیست که  آن چیزی  که دیگران می خواهند را شما انجام دهید ولی چون شما در حال پیروی از فرد کنترل گر می باشید و این فرد در زندگی شما نقش بسیارمهمی دارد ناخوآگاه مجبور می شوید طبق خواسته ی وی عمل کنید. باید رویاها و خواسته های خود را در زندگیتان پیدا کنید و اجازه ندهید کس دیگری برای شما تصمیم گیرنده باشد و خودتان باید فرد فعالی در این زمینه باشد.

در این زمان یاد میگیرید که روی خواسته ها و اهداف خود ایستادگی کنید و آنچه را می خواهید بدست آورید. این ایستادگی نوعی مهارت است  که می توان آن را از یک روانشناس یا درمانگر آموخت و این تکنیک ها به شما آموزش داده شود.

وقتی شما مرزهای سالمی برای خود ندارید به راحتی توسط  دیگران کنترل می شوید. تنظیم مرزهای سالم یک مهارت، شما باید در این زمینه مهارت لازم را توسط یک روانشناس یاد بگیرید. بعد از اینکه شما مرز های سالم را برای خود تعریف کردید دیگر کسی نمیتواند کنترل زندگی شما را به دست گیرد.

شما یک قسمت با ارزش از جهان هستید خود درونیتان را پیشرفت دهید و بگذارید خود درونی شما واقعیت شما باشد باید همه ی ما روی خودمان کار کنیم تا پیشرفت کنیم تا به بهترین پتانسیل خود برسیم.

ما می توانیم مسوولیت زندگی خود را به عهده بگیریم. وقتی که تصمیم درست می گیرید اجازه شادی کردن را به خود بدهید. وقتی انتظاراتتان از زندگی را زندگی می کنید از لحظه ها لذت ببرید و از تجربیات زندگی خود درس بگیرید.

سلامت ذهنی ایستا نیست و همیشه قابل تغییر می باشد همانگونه که ما و زندگیمان تغییر می کند. ما با چالش های جدیدی در زندگی مواجه می شویم. یک درمانگرمی تواند قدرت و ویژگی های شما را کشف کند و در این راستا به شما کمک می کند. ما می توانیم سالم ترین خودمان باشیم و اگر این اتفاق بیفتد می توانیم دنیای بهتری برای خودمان بسازیم.

نویسنده: استفانی کربی گردآوری و ترجمه: دکتر ندا ملک زاده – دکتر شقایق کیالها منبع: betterhelp.com

بسیار عالی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

طراحی شده با توسط وردپرس من

دپارتمان بزرگسالدپارتمان کودکدپارتمان آموزشمطالب روانشناسیگالری تصاویررزرو آنلاین

 

درباره ماتماس با ماروانشناسان و متخصصان

شنبه تا پنجشنبه 10 – 24

کلینیک روانشناسی صلح درون، بهترین کلینیک روانشناسی در شمال تهران

آدرس: تهران | خیابان دولت | بلوار کاوه شمالی ساختمان آکسا | طبقه اول | واحد یک

تلفن:

021-22618001 021-22618005

تماس با مادرباره ما

تمامی حقوق این سایت متعلق به کلینیک صلح درون می باشد. استفاده از مطالب بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد

همسر کنترل‌گر

 

همسر کنترل‌گر

خصیصه ی اخلاقی همسر کنترل گر ،از کمبود عزت و اعتماد به نفس و عدم حس امنیت که ممکن است به بروز حسادت، خشم، ناامنی و به طور کلی عدم اعتماد به طرف مقابل منجر شود؛ به وجود می آید.

 

چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

همسر کنترل گر را با این نشانه‌ها شناسایی کنید

– اهمیت قائل نشدن به نظر شما:

اینکه همسر شما، همیشه یک غذای عالی برای شما درست کند و یا شما را به یک رستوران فوق العاده ببرد، یک موهبتی والا به شمار میرود بااین حال، اگر همیشه اوست که بدون درنظرگرفتن و یا مشورت با شما، گزینه ای برای شما انتخاب میکند، همسر شما یک کنترل گر است بعضی اوقات، این گونه رفتارها و یا قسمتی از آن، ممکن است برگرفته از فرهنگ همسر شما باشد.

 

– خسته شدن از ادامه بحث با او:

یکی از راه هایی که کنترل گرها برای سلطه پیدا کردن بر شریک زندگی شان استفاده می‌کنند، تکرار رفتارهای فرساینده است. برای مثال، آن ها همیشه در زمانی که یکی از حقوقتان را مطالبه می کنید، بحث را به تنش و دعوا می کشند، صدایشان را بالا می برند و برای شما وحشت و اضطراب ایجاد می کنند.

 

– سوال کردن های مدام درباره جلسات شما و یا محل فعلی حضور شما:

افراد کنترل گر ،هرگز نمی‌توانند از کنترل کردن همسر خود و کارهایی که او انجام می دهد، غافل باشند بنابراین، اگر شریک زندگیتان یک شخص کنترل گر است، ممکن است هر چند ساعت یک بار به شما تلفن بزند یا پیام هایی بفرستد تا بداند کجا هستید، با چه کسی هستید و چرا آنجا هستید.

 

ممکن است این رفتار بسیار ساده و بی ضرر انگاشته شود، اما این در واقع یک رفتار ناسالم است. این که به شریک زندگی خود بگویید که می خواهید دوستانتان را ببینند یا از شهر بیرون بروید، خوب است تا آنجایی که هرگز نباید احساس کنید که بیش از آنچه که نیازاست برایش توضیح می دهید در حالت متقابل نیز، شما نیز حق ندارید همسرتان را تحت فشار قرار داده که علی رغم میل باطنی اش، به بیان مطالب و جزئیاتی از کارهایش به شما بپردازد.

 

– نقد مخرب:

نقد مخرب، یکی دیگر از خصیصه های اخلاقی همسر کنترل گر است آنها همیشه به دنبال راهی برای احساس رضایت خود هستند حتی به قیمت اذیت وآزار دادن دیگران. در حالت نقد و ایراد گیری های مخربانه به این نکات توجه داشته باشید :

از جملات یا کلماتی استفاده میکنند که به شدت برای شما ناراحت کننده خواهد بود.

تصمیمات شما را به راحتی نقد میکنند، موفقیت های شما را به سخره میگیرند و حتی شکل ظاهری بدن شما را نیز مورد نقد و توهین قرار می دهند.

 

– بی توجهی به حریم خصوصی شما:

یکی دیگر از علائم شخصیت کنترل گر، این است که برای شریک زندگی خود، هیچ چیزی تحت عنوان “حریم خصوصی” قائل نمیشوند؛ یکی از مهم ترین خصوصیت‌های اخلاقی این گونه افراد، نیاز به چک کردن و جستجو کردن در امور شخصی دیگران، مانند تلفن همراه، رایانه ی شخصی و دیگر وسایل شخصیه مربوط به دیگران است و دراکثر موارد، این گونه چک کردن ها بیشتر به منظور مچ گیری در زمینه های مختلف صورت میگیرد.

 

– تهدید کردن آشکار یا پنهان:

شناخت کنترل گری که به محض سرپیچی از خواسته هایش، صدایش را بالا می برد و شما را تهدید می کند، کار سختی نیست. اما همه کنترل گرها را به همین سادگی نمی توانید بشناسید. تهدیدکردن همیشه آشکارا صورت نمی گیرد بلکه گایه خود را به شکل قطع امتیازها، قطع توجه و محبت و حتی سرپیچی کردن از خواسته های به حق شریک زندگی هم نشان می دهد.

نحوه‌ی رفتار با همسر کنترل‌گر

 

نحوه‌ی رفتار با همسر کنترل‌گر

شاید پیش آمده باشد که برای پیشگیری از تنش‌ها، تن به خواسته‌ی او بدهید. اما او هربار آن موارد را به عنوان شواهدی از ضعف و ناتوانی شما یادآوری می‌کند و همچنان سعی در مجبور کردن شما به خواسته خودش دارد. شما ضعیف و غیرقابل قبول نیستید، این فرد مقابلتان است که بی‌منطق و سلطه جو است.

 

معمولا افراد کنترل‌گر دو شخصیت متفاوت دارند؛ در روابط اجتماعی آن‌ها بسیار محبوب، شاد و سرزنده و مهربان هستند اما فقط کسانی که با آن‌ها زندگی کرده باشند خشم، پرخاش و خشونت آن‌ها را می‌شناسند. در واقع این نقابی است که او استفاده می‌کند تا شما را متقاعد کند هیچ کس با او مشکلی ندارد جز شما و این شما هستید که نمی‌خواهید قبول کنید تا چه اندازه حق با اوست.

 

– زود تصمیم نگیرید:

یادتان باشد احساسات غالباً درهم هستند. حذف یک کنترلگر و جدایی از او، می‌تواند مشکل را حل کند ولی همیشه این طور نیست و بهتر است در زمینه این تصمیم عجله نکنید و همه جوانب را در نظر بگیرید، نباید به صفر یا صد اعتقاد داشته باشید، باید معدل طرف مقابل را در نظر بگیرید، پس صحبت کنید، بنویسید و فکر کنید و بعد به تصمیم برسید. شاید تشخیص شما درست نباشد و راهی غیر از جدایی وجود داشته باشد.

 

– گفت‌وگو همیشه یک راه حل است:

در علم روانشناسی وسواس کنترل نشانه شخصیت ناکارآمد است. اگر نشانه‌های این وسواس تازه شروع و یافت شده‌‌اند، در صورت بررسی و حل آن احتمال زیادی برای  تغییری مثبت وجود دارد. از شریک زندگی‌تان بخواهیدتا برای یک گفت‌وگو موثر وقت بگذارد. در این گفت‌وگو سعی کنید به روش‌های کنترل اشاره کنید و بگویید که چطور تمایل به کنترل زندگی و انتخاب‌هایش شما را محدود کرده و مورد آزار قرار می‌دهد.

 

چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

– روی پای خودتان بایستید:

روی خواسته‌ها و علایق منطقیتان بایستید، درباره آن‌ها صحبت کنید و از ‌آن‌ها نگذرید. تا زمانی که به هر خواسته نا معقول او تن می‌دهید تابع او هستید و او به رفتارش ادامه می‌دهد. مخالفت شما می‌تواند تلنگری باشد که او برای تغییر به آنم نیاز دارد.

 

سامانه  حمایت خود را فعال کنید، ممکن است در طول زمان بر اثر کنترل‌های بیش از اندازه حمایت خانواده و یا دوستان و نزدیکان‌تان را از دست داده باشید، خجالت را کنار بگذارید سعی کنید اعتمادشان را دوباره به دست آورید و با آنها رابطه برقرار کنید، از حمایت روانشناس‌ها هم غافل نشوید.

 

 

گردآوری: بخش زناشویی بیتوته

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف


زبان انگلیسی رو کاربردی یادبگیر!

انواع گن وفرم دهنده بدن اورجینال و باکیفیت

تهیه اینترنتی بلیط اتوبوسVIPبه قیمت ارزان

طرح فروش اقساط(بدون پیش پرداخت)لوازم خانگی


قاعدگی دردناک زنان و دختران


پرطرفدارترین شوینده های نایاب در بازار


لاغری موضعی با لیزر


هرگز ناامید نشوید!درمان زوج نابارور

هرآنچه ازعملهای زیبایی زنان میخواهیدبدانید

رویایی بابحران نگران کننده روابط زناشویی


خرید مستقیم فرش از کارخانه


راهنمای انتخاب و خرید محصولات زناشویی


چگونه نزد همسر بیشتر دوست داشته شویم؟

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

کنترل رفتار توسط شخصی دیگر تجربه­ای آشنا است که آن را در بخش­های مختلف زندگی تجربه کرده ­ایم. شخصیت کنترل­گر ممکن است که والدین، دوستان، رئیس و یا همسر شما باشد. این افراد به کنترل شرایط و روابط خود تمایل دارند. به طوری که همیشه امور را به دیگران دیکته می­کنند.

از جمله نشانه های شخصیت کنترل گر این است که در روابط خود تنش­های بسیاری ایجاد می­کنند. آن­ها این رفتار را به نام عشق یا محافظت از همسر توجیه کرده و خود را تبرئه خواهند کرد. با این حال این رفتار، روابط زناشویی را ناپایدار می­کند.

با ما همراه باشید که با نشانه های شخصیت کنترل گر بیشتر آشنا شویم، نحوه درمان این رفتار و برخورد با آن را بیاموزیم.

ما در این مقاله بیشتر به بررسی همسر کنترل گر میپردازیم و اگر به دنبال مقاله ای در رابطه با برخورد با والدین کنترل گر هستید، مقالات دیگر مارا مطالعه کنید.

چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

همسر کنترل گر از هر تصمیمی که شما بگیرید و یا هر فکر و رفتاری داشته باشید ایراد می گیرد در واقع اعتماد به نفس شما را پایین می‌آورد تا شما را مطیع خود کند و مجبور شوید که به حرف هایش گوش کنید.

از مهم‌ترین نشانه‌های شخصیت کنترل گر، این است که شما را به یک آدم تنها تبدیل کند بنابراین تلاش می‌کند شما را از خانواده و دوستان صمیمی جدا کند. چرا که آدم تنها به راحتی خلع سلاح می شود و به خواسته های فرد کنترل گر، تن می دهد.

در واقع شخص کنترل گر به خاطر گرفتار کردن تان در یک رابطه و حس کردن تان در محدوده کنترلش به شما محبت می کند. مثلاً شما را به مقصدتان می رساند، اما در واقع او می خواهد رفت و آمد شما را کنترل کند.

 زمانی که شما از خواسته های شخص کنترل گر سرپیچی کنید او شما را تهدید می کند و شاید برای شما این امر محسوس نباشد. مثلاً کم توجهی، کم کردن محبت و یا قطع امتیاز و با توجه کردن به این معیارها می‌توانید مشاهده کنید که او جزو افراد کنترل گر می باشد. او حتی ممکن است خود را تهدید کند تا رفتار شما را به نفع خود تغییر دهد.

 یکی از نشانه‌های شخصیت کنترل گر این است که با کوچکترین بهانه به شما امتیاز یا هدیه ای میدهد که به او بدهکار و مدیون شوید و با این رفتار در واقع کنترل شما را به دست می گیرد و شما از خواسته های خود صرف نظر می کنید چون مدیون شخص کنترل گر هستید.

 در واقع شخص کنترلگر این شک کردن و تهمت زدن به شریک زندگی را یک نوع غیرت می داند. ولی این باعث می شود که همسرش حتی در رفتارهای ساده هم نتواند درست واکنش نشان دهد. این امر احساس ناخوشایند اضطراب و نا امنی را برایش ایجاد می کند.

 شما اگر حقوقی را بخواهید مطالبه کنید، فرد شخصیت کنترل گر، با ایجاد بحث و دعوا و ایجاد تشنج و وحشت و اضطراب، محیط را طوری فراهم می‌کند که شما راهتان را عوض کنید و از بیان حقوق و یا مطالبات خود پشیمان شوید.

 از بارزترین نشانه های شخصیت کنترل گر این است که به شما احساس گناه داشتن را تزریق میکند. وقتی در مقابل شان بایستید طوری رفتار می کنند که خیلی به آنها زجر و شکنجه می دهید تا در شما عذاب وجدان ایجاد کنند. این کاملاً هوشمندانه بوده تا شما را وادار کنند که به خواسته های آنها تن دهید.

 شخص کنترل گر برای رسیدن به خواسته هایش شاید سر کار نرود، غذا نخورد واحدهای درسی اش را حذف کند و یا حتی به جایگاه اجتماعی خود صدمه بزند، او می‌داند که شما برایش ارزش قائل هستید و با ایجاد تغییرات می خواهد شما را تسلیم خود کند.

 گاهی اوقات شخص کنترل گر به طور محسوس و مستقیم، نارضایتی خود را نشان نمی دهد، بلکه از ابزارهای آزاردهنده مانند تحقیر کردن و یا مسخره کردن استفاده میکنند. ممکن است انقدر شما را مسخره کند و یا به شما بخندد که اعتماد به نفس شما را پایین بیاورد و شما را مجبور به اطاعت از خود کند.

رفتارهای کنترل شده در روابط اجتماعی، کاری، خانوادگی و عاطفی به هر دو طرف آسیب می رساند و این رفتارها هیچ کمکی به بهبود و حفظ روابط مفید نمی کند و برعکس باعث می شود که روابط در سراشیبی سقوط قرار بگیرد و هر دو فرد کنترل گر و کنترل شونده، احساس تنهایی کنند.

مردان و زنان کنترل گر نیاز دارند که برای تمام امور روزانه خود قوانین تعیین کنند. از جمله نشانه های شخصیت کنترل گر باید به این مورد اشاره کنیم که این افراد که به کنترل روابط و اشخاص تمایل شدیدی دارند، متوجه رفتار خود نبوده و آن را در ذهن طبیعی می­دانند.

شخصیت کنترل گر ویژگی های معینی دارد که در بسیاری از آن ها رایج است. صفات شخصیتی این افراد عبارت است از:

افراد کنترل گر رفتاری تهاجمی دارند که با کوچک­ترین اشتباهات منفجر می­شوند. این افراد معمولا متکبر رفتار کرده و می­خواهند که همه چیز طبق روش آن­ها پیش برود. زندگی زناشویی با این افراد دشوار است، چرا که نمی­دانید چه موقع طغیان خواهند کرد.

از نشانه های شخصیت کنترل گر این است که همه را راهنمایی می­کند و می­خواهد ک اطرافیان مطابق خواسته او رفتار کنند. آن­ها ممکن است که برنامه­ های شخصی شما را تغییر داده و به جای شما تصمیم بگیرند. زن یا مرد کنترل گر می­خواهد که به هر طریقی همسر خود را هدایت کند.

این افراد معمولا بسیار باهوش بوده و می­دانند که در موقعیت­های مختلف چطور رفتار کنند. زنان و مردان کنترل گر رفتار خود را به­ گونه­ ای توجیه می­کنند که افراد آ­ ها را دوست­ داشتنی بدانند!

این افراد معمولا رفتارهای کنترل­ کننده خود را زیر نقاب عشق و محافظت پنهان کرده و چهره واقعی خود را نشان نمی­دهند. با این کار حتی معنای رفتار خود را تحریف می­کنند.

خودمحوری و خودخواهی از ویژگی های رایج افراد کنترل گر است. یکی دیگر از نشانه های شخصیت کنترل گر این است که نیاز دارند که به هر طریقی به خواسته­ های خود برسند و همیشه روش خود را درست می­دانند.

شخص کنترل گر بازیگر خوبی است که حقایق را پشت نقاب­های زیبای خود پنهان می­کند. این افراد معمولا اسرار زیادی را پنهان کرده و در روابط خود صادق نیستند.

 یکی از دلایل آن احساس ناامنی در شخص کنترل گر می باشد، مثلا همسر خود را کنترل می‌کند تا سرپوشی روی حس ناامنی خود بگذارد، و یا همسر خود را از ارتباط با دیگران منع می کند، تا خودش احساس موفقیت بیشتری را حس کند.

 از نشانه های شخصیت کنترل گر این است که وقتی متوجه شد که به خاطر رفتارهای او، شما خود را یک زندانی تصور می کنید که فقط تحت خواسته‌های او هستید و میخواهید آزاد شوید، همواره ترس و اضطراب دارد و در نهایت برای اینکه این روز را نبیند به هر اقدام کنترل کننده ای دست می زند.

برای برخورد با افراد کنترل گر باید نوع رفتار آن­ها را بشناسید. این افراد معمولا درباره موضوعات مختلف دروغ می­گویند یا بهانه­ های مختلف می ­آورند. از نشانه های شخصیت کنتر گرد این است که احتمال دارد که شما را تحقیر کرده و سناریوهایی تنظیم کنند که رفتار سلطه­ جویانه را توجیه کند. بنابراین پیش از هرچیز به­ خوبی این افراد را بشناسید. استفاده از خدمات مشاوره روانشناسی تلفنی به شما در این مسیر کمک خواهد کرد.

 

درمان شخصیت کنترل گر ۲ رکن اساسی دارد. فرد باید یاد بگیرد که ذهن خود را کنترل کرده و نیازهای خود را با روشی موثرتر به دست آورد.

درمان اختلال شخصیت کنترل گر به یادگیری مهارت کنترل ذهن نیاز دارد. فرد باید زمانی که عصبانی می­شود؛ مکث کرده و ذهن خود را از نو برنامه­ریزی کند.

زمانی که شرایط فرد کنترل گر را به قانون­گذاری تشویق می­کند باید توقف کرده و در ذهن از خود بپرسد از چه چیزی می­ترسد؟ چه وضعیتی باعث احساس عصبانیت در او شده است؟ ارزیابی وضعیت ذهنی و کنترل آن، این رفتار را درمان خواهد کرد.

احساس امنیت و اطمینان در زندگی مشترک مهم­ترین نیاز زوجین است. از نشانه های شخصیت کنترل گر این است که زمانی که این نیاز او برطرف نمی­شو،؛ سعی می­کند که با استفاده از روش­های مختلف به آن برسد.

بنابراین برای درمان این رفتار، فرد باید یاد بگیرد که چگونه بدون کنترل شرایط و اجبار دیگران به نیازهای خود برسد. یادگیری کنترل نگرش و رویکرد به زندگی از راه­های درمان این رفتار است.

زندگی با شخصیت کنترل گر، زندگی در زندانی به شمار می­رود که با نقاب­های زیبا تزئین شده است. شاید افراد ندانند که درگیر رابطه با فرد کنترل گر شده­اند، چرا که این افراد رفتار خود را به عنوان دوست­داشتن توجیه می­کنند. با این حال اختلال شخصیت کنترل گر به درمان نیاز داشته و باید برخورد صحیح در مقابل آن­ها را بیاموزید.

با یادگیری رفتار صحیح از تقویت این رفتار جلوگیری کرده و آن را درمان می­کنید. بهترین روش دریافت کمک از افراد حرفه­ای و مشاوران با­تجربه است که شما را در این مسیر همراهی کنند. مشاورین ما در دپارتمان روانشناسی نوا مشاورآماده خدمت­رسانی و پاسخ به سوالات شما هستند.

بدون اینکه متوجه بشم شخصیت کنترل گری دارم .. خیلی جاها نمی خواستم اونطور برخورد کنم اما متوجه کنترل گری خودم نبودم چه راهکارهایی برای کنترل این کنترل گری وجود داره؟!

باسلام چه کسی را کنترل می کنید؟ متاهل هستید یا مجرد؟ ایا در موقعیت های خاصی کنترل گر می شوید؟ توصیحات شما کامل نیست

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

دیدگاه

نام خود را وارد کنید

موضوع مشاوره

شماره تماس

نوع مشاوره درخواستی خود را مشخص کنیدمشاوره تلفنیمشاوره حضوری

ارتباط تلفنی با مشاوران درسی و تحصیلی “الو سلام مشاور” از طریق این دو شماره ۰۲۱-۶۶۰۸۱۲۰۰ ۰۹۹۳۱۲۰۰۴۰۰

تشخیص دادن اطرافیان ما که می‌کوشند روی ما و دیگران کنترل داشته‌باشند، آسان است. اما تشخیص رفتارهای کنترلی خودمان دشوار است! افراد کنترل گر چه کسانی هستند ؟ کنترل گر کسی است می‌خواهد اطرافیان‌اش طوری رفتار کنند که او دوست دارد. همه‌ی ما در شرایطی قرارگرفته‌ایم که کسی به ما بگوید: “نه! فلان کار را نکن.” اگر از آن شخص بپرسیم چرا؟ می‌گوید: “نمی‌خواهم این‌کار را انجام بدهی” یا “راهش این‌ نیست.”

ما در زندگی با انواع آدم‌ها برخورد می‌کنیم. یک مهارت مهم زندگی که باید در خود توسعه دهیم، مهارت مدیریت روابط‌ است. کم‌کم یاد می‌گیریم که چگونه بگوییم: “به نظر می‌رسد که روش خوبی برای خودت پیدا کرده‌ای. من این کار را به شکل متفاوتی انجام می‌دهم، در هر حال ممنونم که کمکم کردی.”

به هرحال، نباید اجازه بدهید که یک شخص کنترل گر با روی خوش شما را به باد سرزنش بگیرد. آدم‌هایی که می‌خواهند دیگران را کنترل کنند، فقط نصیحت نمی‌کنند بلکه توقع دارند شما به نصیحت آنها حتما عمل کنید!

مطلب مرتبط: چگونه آدم های کنترل کننده را بشناسیم ؟

چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

در ادامه ۵ عادت آدم‌هایی که می‌خواهند اطرافیان‌شان یا شما را کنترل کنند، می‌بینید.

وقتی بیست و اندی سال از عمرم می‌گذشت، یک دوست کنترل‌کننده داشتم. تنها دلیل دوستی من با او این بود که اعتماد‌به‌نفس نداشتم و فکر می‌کردم به نصایح یک شخص بزرگ‌تر نیاز دارم (دوستم در آن زمان یک مادر ۲۴ ساله بود).

اگر درباره‌ی وضعیت محل کارم یا یک مسئله‌ی اجتماعی نیرنگ‌آمیز صحبت می‌کردم، ناگهان حرف من را قطع می‌کرد. و می‌پرسید: “چه اتفاقی برای‌ات افتاده‌است؟” و ادامه می‌داد: “مشکل تو این است” و “باید فلان کار را برای حل و فصل آن انجام بدهی.”

به حدی تحت تاثیر او بودم که حتی نمی‌توانستم او را متوقف کنم و به او بگویم مشکل من آن‌چه او تشخیص داده‌است، نیست. او نمی‌خواست چنین چیزی را بشنود. او دوست داشت من یک دفترچه یادداشت و مداد بردارم و شروع به نت‌برداری کنم. شدیدا تمایل به تعلیم دادن من داشت.

وقتی روحیه ام کم‌کم بهبود یافت، فهمیدم رفیق نیمه‌-صمیمی‌ام دقیقا چه کار می‌کرد بنابراین عقب نشینی کردم. رابطه‌ام را با او کم و کم‌تر کردم تا این‌که به طور کامل قطع رابطه کردم.

به گذشته که نگاه می‌کنم به نظر می‌رسد دوست سابق من نیاز به آدم‌هایی در اطراف خود داشت که بتواند مشکلات‌شان را حل کند. وقتی مانند یک معلم کنترل‌کننده با دیگران رفتار می‌کرد، احساس بهتری داشت در مقایسه با زمانی که به زندگی خودش می‌پرداخت.

“دید محدود” مشکلی است که اغلب آدم‌ها دچارش هستند. آنها نمی‌توانند مسائل رو به شکلی متفاوت ببینند. حتی متوجهِ این نیستند که آدم‌های متفکر احتمالا موضوعات را به شکل متفاوتی می‌بینند.

اگر با آنها مخالفت کنید، از جانب آنها خطاکار دیده می‌شوید. اگر آنها دقت زیادی صرف موضوع کنند و شما مخالفت کنید، آن وقت است که نه تنها خطاکار بلکه بدجنس و احمق هم هستید.

سابقا رییسی داشتم که به من آموخت روزی ۲۰ بار تمرین خودداری کنم. او بیش‌تر زمان خود را صرف غر زدن درباره‌ی حماقت‌های من، همکارانم، مشتریان‌مان و هرکسی که با عقاید و ایده‌های او هم‌راستا نبود، می‌کرد.

رییس سابق‌ام که او را ریتا می‌نامیم، چیزهایی می‌گفت مثلِ “آدم‌های مودب و بانزاکت همه‌ی پیام‌های رایانامه‌ای را بلادرنگ پاسخ می‌دهند.”

من که بسیار جوان و بی‌تجربه بودم و نمی‌دانستم رییسم دوست ندارد کسی او را زیر سوال ببرد، می‌گفتم: “همه‌ی پیام‌ها را؟ بعضی از پیام‌ها فقط حاوی یک «بله. متشکرم» است. این پایانه مکالمه است. چرا باید به آن جواب بدهم؟”

ریتا فریاد می‌زد: “زیرا آدم‌های مودب این کار را می‌کنند.” در این شرایط من تلاش می‌کردم یک مکالمه‌ی بی‌پایان رایانامه‌ای را تصور کنم: “متشکرم که گفتید متشکرم، روز خوبی داشته‌باشید. و احتمالا مشتری پاسخ می‌داد: : “متشکرم که من متشکرید! ”

البته استیصال ریتا ربطی به آدم‌هایی که پیام‌های او را نادیده می‌گرفتند، نداشت. استیصال او ناشی از این بود که او کاملا می‌دانست که بر دیگران تاثیرگذار نیست. رفتار مودبانه و روی خوش تاثیر بیش‌تری روی مردم دارد، اما ریتا چندان خوش‌رو نبود.

من در تمام طول روز مشغول مشاوره دادن هستم، همکارانم نیز همین‌طور هستند. ما می‌دانیم بسیاری از توصیه‌های‌مان به شکلی انجام خواهد پذیرفت و بسیاری دیگر هم نادیده گرفته می‌شوند. در این حالت مشکلی پیش نمی‌آید. آدم‌های کنترل‌کننده بعد از دادن مشاوره پیگیر شما خواهند بود: “آن‌چه به تو گفتم، انجام دادی؟”

شما پاسخ می‌دهید: “مطمئن نیستم که بخواهم این کار را انجام بدهم. روی آن فکر می‌کنم. به هر حال بابت مشاوره ممنون هستم.” اما این حرف‌ها مشاور کنترل گر شما را راضی نخواهد کرد!

آن‌ها عصبانی می‌شوند و می‌گویند: “چرا باید زمان‌ام را برای مشاوره دادن به تو تلف کنم وقتی به نصایح‌ام عمل نمی‌کنی؟

کسانی که می‌خواهند روی دیگران کنترل داشته باشند، یک مجموعه اصول فراگیر تدوین می‌کنند و آنها را روی همه اعمال می‌کنند. برای آنها مهم نیست شما چه نظری درباره‌ی اصول آنها دارید- به هر حال آنها بر اساس پایبندی شما، قضاوت‌تان می‌کنند.

در این‌جا چند مورد از اصول قراردادی آدم‌های کنترل‌کننده را می‌بینید. آنها می‌خواهند بدون کسب اجازه، این اصول را روی شما و تمام بشریت پیاده کنند!

یکی از سخت‌ترین شرایطی که تا کنون با آن مواجه بوده‌ام این است که به عنوان یکی از کارکنان، مسئولیت معارفه‌ی یک سرپرست جوان به نام پگی اسمیت را برعهده گرفتم. در نخستین روز کاری‌اش، پگی را از “جلسه‌ی آشنایی با کارمند جدید” به میز کارش در دفتر اعتبارات بردم. مدیر پگی مشغول یک مکالمه ضروری تلفنی بود، بنابراین من از فرصت استفاده کردم و پگی را به کارکنان دفتر اعتبارات معرفی کردم تا او با همه احساس راحتی کند.

زمانی که همراه پگی در ایستگاه قهوه ایستاده بودیم، او چیزی گفت که من را بی‌نهایت شگفت‌زده کرد.

او گفت: “ممنونم بابت مراسم معارفه که انجام دادی. اما تو من را به نام پگی اسمیت پیش همه معرفی کردی، لطفا این را اصلاح می‌کنی؟ به آنها بگو من ترجیح می‌دهم “خانم اسمیت” خطاب شوم.”

من گفتم: “متاسفم پگی. من نمی‌توانم چنین کاری بکنم. نمی‌توانم به همکارانت بگویم که تو را خانم اسمیت صدا کنند.تو می‌توانی این کار را بکنی، اما معلوم نیست دیگران از این کار چه برداشتی خواهند داشت. بیش‌تر آدم‌ها در محیط کار و به ویژه در شرکت‌هایی مثل شرکت ما که به سرعت در حال گسترش هستند، همدیگر را با اسم کوچک صدا می‌کنند.”

من گفتم: “متوجه هستم، اما نمی‌توانم برای این درخواست تو کاری بکنم. بهتر بود این درخواست را در زمان مصاحبه مطرح می‌کردی. ما حتی مدیرعامل‌مان را هم با اسم کوچک صدا می‌کنیم. من نمی‌توانم دیگران را مجبور کنم تو را به آن شکلی که دوست داری خطاب کنند.”

” قرار است در این‌جا یک رابطه‌ی جدید با همه ایجاد کنی. این‌جا فضایی است که در آن گفت‌وگو و تبادل نظر خواهی داشت. می‌توانی به دیگران پیشنهاد کنی تو را با اسم فامیل‌ات صدا کنند، اما تا جایی که من این آدم‌ها را می‌شناسم، از شنیدن چنین درخواستی قطعا شوکه خواهندشد.”

” وقتی به من گفتی که دوست داری تو را خانم اسمیت صدا کنم، شوکه شدم. این روزها به این شکل خطاب کردن یکدیگر بین همکاران رایج نیست و هم‌گروهی‌های تو احتمالا با این درخواست تو دلسرد می‌شوند.”

پگی/خانم اسمیت از این‌که من او را به آن شکلی که می‌خواهد معرفی نخواهم‌کرد، ناراحت بود. درحالی که پگی مشغول مرتب کردن میز کارش بود، عذرخواهی کردم و نزد رییسش که مکالمه‌ی تلفنی با مشتری‌ را پایان داده‌بود، رفتم.

ما با پگی صحبت کردیم. او سر حرف خودش بود- باید در تمام ارتباطات نوشتاری و گفتاری “خانم اسمیت” خطاب می‌شد و در غیر این صورت کار را قبول نمی‌کرد. پگی وسایل‌اش را جمع کرد و رفت.

مدیر اعتبارات گفت: “مقصر من هستم. او در مصاحبه نگفت که دوست دارد دیگران او را با اسم فامیل‌اش صدا کنند اما در حرکاتش نوعی اضطراب مشاهده کرده بودم، که تازه الان به خاطر می‌آورم. او عادات کهنه‌ای دارد که مایل به تغییر دادن‌شان نیست؛ می‌خواهد مردم دربرابر خواسته‌ی او سرخم کنند. او شخص باهوشی است، اما در رابطه با معنای سرپرستی، ایده‌هایی افراطی دارد.”

من گفتم: “ما جلوی یک مشکل جدی را گرفتیم. الان کارکنان بخش اعتبارات از ما درخواست ناهار می‌کنند زیرا به آنها سرپرستی را معرفی کردیم که فقط ۴۵ دقیقه سر کارش ماند.”

مدیر گفت: “همیشه به‌ آنها می‌گویم باید به جای بخش اعتبارات در بخش فروش باشند. پیتزا روی بورس است! ”

شما هم با آدم‌های کنترل گر سروکار خواهید داشت. نمی‌توانید از آنها دوری کنید. آیا می‌توانید از کنترل کردن دیگران اجتناب کنید؟ امتحان کنید! به این علائم دقت کنید و ببینید آیا شما هم می‌کوشید جهان‌بینی خود را بر مردمی که تجارب و دیدگاه‌های معتبر خودشان را دارند تحمیل کنید؟

نویسنده: لیز رایان

منبع: فوربس

 

برچسب ها آدم‌های کنترل‌کنندهرفتارهای کنترلیکنترل کردن آدم هاکنترل کردن دیگرانکنترل گر

آدمیزاد
می تواند دچار یک خلق و خوی منفی و آزاردهنده باشد اما خودش از آن آگاه نباشد.
بدتر اینکه حتی، نسبت به آن ویژگی اخلاقی ناپسند احساس خوبی داشته باشد!  

 

چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم

به
گواه تجربه هایی که در جلسات مشاوره داشته ام یکی از این خصوصیات اختلالی که اغلب
خود فرد از آن بی خبر است در حالی که به خاطر بدرفتاری های او اطرافیانش به ستوه
آمده اند، «کنترل گری» است. 

 

فرد کنترل گر شدیدا عادت به کنترل رفتار دیگران دارد و اگر از عهده اش بربیاید از کنترل افکار و عقاید همینطور عواطف و احساسات مردم هم فروگذار نمی کند. به ظاهر این طور به نظر می آید که او خودخواهانه به دنبال تحمیل روش زندگی مورد نظر خود به دیگران است اما متاسفانه خیلی از اوقات واقعیت از این هم عجیب تر و البته تلخ تر است. وقتی این آدم به فردی «معتاد به کنترل دیگران» تبدیل بشود، او را چیزی جز اعمال کنترل و واداشتن سایرین به اطاعت راضی نمی کند. یعنی
اگر فرد مقابل تصادفا یا حتی با میل و رغبت خود کاری را انجام بدهد یا حرفی بزند که
مطابق دیدگاه اوست باز هم باید منتظر باشد که به بهانه ای صحت حرف یا عمل او از
طرف این شخص کنترل گر زیر سوال برود و هرچند غیر منطقی و ابلهانه به او خرده ای بگیرد.
چرا که از نظر او مهم این است که تسلط و قدرت او نسبت به محیط اطرافش دیده شود. بنابراین درست و غلط
بودن رفتار دیگران بر این مبنا سنجیده می شود و نه چیز دیگری! 

  

 

شیوع
این اختلال شخصیتی در جامعه به حدی زیاد است که اگر بگویید که خود شما یا حداقل یکی
از نزدیکانتان در این گروه نیستید بی اغراق می گویم:خوش به سعادتتان… قدر
این نعمت بزرگ که خیلی از مردم از آن محروم هستند را بدانید! اما اگر کسی از
اطرافیانتان را دچار چنین خصوصیتی می بینید باید با کمال تاسف بگویم تجربه نشان
داده است که برای اصلاح این آدم کار چندانی از شما ساخته نیست و وظیفه اصلی
شما این است که روش خود را به تناسب این مانع پیش رو تغییر دهید. به تدریج با
درایت و خلاقیت راه های حمایت و مراقبت از خودتان را در مقابل رفتارهای کنترل
گرانه او بیاموزید و تا حد امکان سعی کنید کارتان را به روش بهتر و معقول از هر
جهت، پیش ببرید. این اصل مهم را باور کنید که توانایی شما در تغییر دادن خودتان
به اندازه ناتوانی شما در تغییر دادن دیگران است. 

 

 

و
اما موضوع مهم تر… آیا خود شما فرد کنترل گری هستید؟ آیا
از واکنش منفی نشان دادن به رفتار دیگران و تغییر دادن آنها لذت می برید؟ لازم
نیست این ضعف اخلاقی در شخصیت اجتماعی شما به مرحله حادی برسد تا در آن صورت نسبت
به وضعیت خود نگران شوید. همین که دیگرانی در خانواده یا جامعه از این خصوصیت شما
در رنج باشند و در کنار شما احساس امنیت نکنند و تمایل نداشته باشند یا بترسند از اینکه درباره خودشان با شما حرف بزنند، برای اینکه به فکر چاره اندیشی
بیفتید کافی است. بیشتر افراد کنترل کننده «به طور نسبی» مبتلا به این مشکل اخلاقی
هستند. یعنی ممکن است صفت کنترل گری خود را نسبت به فرد یا افراد خاصی (معمولا
نزدیکان درجه یک) یا در موضوعات خاصی بروز دهند. مثلا کنترل
همسر در امور داخل خانه یا کنترل همکار در حیطه مسائل کاری. بنابراین اگر برای شما
اهمیت دارد که در زمره آدم های کنترل گر نباشید تا مردم از «دست و زبان شما در
امان باشند» صمیمانه توصیه می کنم قبل از هرچیز خودکاوی کنید. ببینید چقدر زمینه
های روانی و رفتاری این صفت را در خودتان پیدا می کنید؟ به ویژه اگر تحت تربیت والد(یا
والدین) کنترل گر بوده اید. و در گام بعدی به طور جدی جلوی ریشه دارتر شدن این عادت را بگیرید. 

   

 

راستی یادمان باشد؛ در تمام لحظه های عمر خود که مشغول کنترل دیگران بوده ایم، زندگی نکرده ایم.

فرهنگ ما تشویق میکنه این رفتار اشغال رو

سلام دوست عزیز سرچشمه رفتارهای کنترلگرانه در سه باور نادرست و سرچشمه این باور نادرست دریک باور اساسی است.. این درک حاصل فراگیری تئوری انتخاب است.. کنترل کردن و کنترل شدن براحتی قابل تغییر ویا درمان است… روند و مسیر ان نیز مشخص است.. من کتابی را در این باره نوشتم که بزودی چاپ میشود لطفا ایمیل مرا اد کنید تا در صورت چاپ به عنوان هدیه یک جلد را برای شما بفرستم…. برای من باعث خوشحالی است که شما متوجه این معضل شده اید و نوید من اینست که بعد از این می توانید به مراجعان خود کمک کنید و نیز خودرا… تا از آن دست بردارید….

چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم
چگونه با شخصیت کنترل گر رفتار کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *