چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

 
helpkade
چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم
چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

از نشانه های عمده وابستگی، نداشتن احساس ارزشمندی است. در وابستگی، ارزش، لیاقت و شایستگی فرد وابسته را دیگران تعیین و تایید می کنند. یعنی فرد در صورت از دست دادن آن عامل یا آن رابطه، و عدم تایید، تحسین و تصدیق از سوی مقابل، احساس ناتوانی، حقارت و عدم ارزشمندی می کند. این فرد، چون توانمندی های خود را نشناخته و آن ها را باور ندارد گمان می کند بدون حضور دیگران نمی تواند به خواسته های خود برسد.

ترس و ناامنی: از دیگر نشانه ها ترس و ناامنی است. در یک رابطه عاطفی حقیقی تنش و ترس وجود ندارد، اما یک فرد وابسته همیشه در ترس و وحشت به سر می برد که مبادا منبع عشق اش را از دست بدهد. حسادت، کنترل افراطی و محدود کردن آزادی نیز از دیگر نشانه های وابستگی هستند که زندگی را هم برای خود شخص و هم فردی که منبع وابستگی است سخت و دشوار می کند. وابستگی یک رابطه عاطفی را به ناکامی می کشاند، زیرا انسان وابسته همواره فرد مقابل را وادار می کند به خاطر او، افکار و عقاید و نوع زندگی خودش را عوض کرده و به طور کلی طبق نظر او زندگی کند. مسلما چنین فردی هرگز نمی تواند عشق خود را همان طور که هست بپذیرد و او را دوست داشته باشد. فرد وابسته به دیگران تکیه کرده و از توانایی فکر و اندیشه خود استفاده نمی کند. او بدون فکر در تمامی امور زندگی از دیگران تقلید کرده و از آن ها فرمانبرداری می کند.

 

رهایی از وابستگی عاطفی در نهایت در زندگی فرد به جایی می رسد که احساس می کند وابستگی تمامی زندگی اش را تحت تاثیر قرار داده است و باید برای حفظ عزت نفس خویش اقدامی جهت رهایی از بند وابستگی عاطفی انجام دهد انجام برخی امور می تواند یاریگر فرد در این امر باشد:

بیان احساسات منفی و مثبت: حاصل از دست دادن منبع وابستگی یکی از راه های است که فرد از آن طریق قادر خواهد بود احساسات خود را بشناسد و جهت از بین بردن وابستگی عاطفی اقدام کند یکی از دلایلی که افراد به دیگران وابسته می شوند آگاهی نداشتن بر احساسات و هیجانات منفی است که درونشان در حال شکل گیری است.

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

بالا بردن عزت نفس: آموختن روش های تقویت عزت نفس کمک فراوانی جهت رهایی از وابستگی های عاطفی به افراد می کند. فعالیت های اجتماعی گسترده:همانطور که گفته شد یکی از علل وابستگی ترس از تنهایی و طرد شدن است زمانی که فرد احساس کند در اطرافش دوستان و آشنایان زیادی هست که در مواقع بحران عاطفی در کنارش هستند مسلماَ راحت تر می تواند از بند وابستگی عاطفی رها شود و یا اینکه تمامی سرمایه گذاری عاطفی اش را بر روی یک شخص واحد نمی کند که بدون وی قادر به زندگی نباشد. در واقع همه سرمایه عاطفی اش را یک جا قرار نداده که با رفتن یک فرد نابود شود و آزادی فرد مقابل اش را هم سلب نماید.

آموختن نه گفتن و آموختن مهارت های جرات مندی: آموختن نه گفتن یکی دیگر از راه هایی است که افراد را از وابستگی می رهاند و به وی جرات می دهد که به برخی رابطه ها و درخواست ها نه بگوید که همه این مهارت ها در سایه افزایش اعتماد به نفس شکل می گیرد. مراجعه به روانشناس جهت ریشه یابی و حل مشکل :و تغییر رفتارو نگرش فرد وابسته، جلسات درمانی به فرد کمک می کند به ریشه وابستگی های خود پی برده و آگاهانه در جهت رفع آن بکوشد نباید نادیده گرفت که رفع وابستگی عاطفی به سادگی امکانپذیر نیست، زیرا وابستگی ناکامی، نگرانی و اضطراب به همراه دارد و رها شدن از این احساسات ناخوشایند گاهی به تنهایی امکان پذیر نمی باشد.

وابستگی عاطفی امری است غریزی که از دوران نوزادی همراه هر فردی است و این احساسات از طریق نوازش های کودکانه، تماس پوستی، عاطفی و رابطه چشمی از والدین به فرزندان منتقل و وابستگی عاطفی را شکل می دهد. در واقع وابستگی عاطفی تا حدی که آسیب زا نباشد در زندگی همه افراد لازم و ضروری به نظر می رسد. تا زمانی که رابطه عاطفی امنیت را برای اعضای خانواده و یا دوستان و… فراهم و در عین حال به شخص مقابل صدمه وارد نکند بسیار مطلوب است، اما وابستگی عاطفی زمانی نامطلوب و خطرناک است که روی عملکرد افراد تاثیر منفی گذاشته و استقلال و و خلاقیت وی را سلب کند و طرف مقابل را در تنگنا قرار دهد.

 

در واقع وابستگی عاطفی با احساس خشم، تردید نسبت به خود، ترس از طرد شدن، ترس از تنهایی، حس عدم امنیت، شرم و حقارت همراه است. کسی که از وابستگی عاطفی رنج می برد فقط برای دیگران زندگی می کند، خودش را نادیده می گیرد و هر کاری می کند که مورد پسند فرد دیگر باشد. وابستگی نشان دهنده، عدم عزت نفس است و منجر به پایین آوردن ارزش خود، ترس از تنهایی و نادیده گرفتن نیاز های خود می شود. وابستگی نوعی نیاز عاطفی و روانی به فرد دیگری است که بدون وجود او فرد وابسته، در زندگی اش دچار مشکل می شود. در واقع فرد وابسته از آن جهت به دیگران وابسته می شود که گمان می کند بدون حضور دیگری نمی تواند تعادل روانی داشته باشد، وابستگی تمام زندگی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد و مانع هویت یابی اش می شود.

به طریقی که تمامی زندگی فرد منوط به حضور شخص دیگر بوده و از دست دادن اش سبب برهم خوردن تعادل روانی شده و تمامی کار های روزانه وی را دچار اختلال می کند از دست دادن منبع وابستگی به منزله فروپاشی درونی شخص وابسته است و در نهایت منجر به افسردگی، انزوا و کناره گیری شخص می شود. یکی از اختلا ل هایی که وابستگی ایجاد می کند این است که تصمیم گیری های روزمره فرد را دچار اشکال می کند و وی مدام به دنبال این است که تصمیماتش مورد تایید قرار گیرد و کسی باشد که به وی اطمینان خاطر دهد کارش درست است.

چاپ صفحه

انتشار: 02 اردیبهشت 99

زمان مطالعه: 10 دقیقه

دسته بندی ها: رشد و توسعه فردی

هیچ نظر

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

نام، ایمیل و وبسایت من را برای دفعه بعد در مرورگر ذخیره کنید.

جستجو در سایت

یادگیری چیرگی برای مقابله با وابستگی عاطفی به جسارت زیادی نیاز دارد ولی ارزش این را نیز دارد که بتوانید زندگی خود را بیشتر و بهتر کنترل کنید. عدم وابستگی و دلبستگی های کمتر، به زمان و تمریناتی نیاز دارد که شما را به تدریج به فردی مستقل تر تبدیل خواهد کرد.

هنگامی که شما در تلاش بیش از حد بسر می برید، به پاسخ های اشتباه در برابر مشکلات زندگی نیز برخورد خواهید کرد. این موضوع شامل تکیه داشتن بیش از حد به مردم و یا تلاش بیش از حد برای فرار از عادات مخرب نیز محسوب می شود. خوب است که خود را در هنگام وابستگی عاطفی و عوامل آن مشاهده کنید و بشناسید.

راز خوشبختی، آزادی است.

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

نکته پر اهمیت در مورد تمایل کمتر به “نیازمندی” این است که نیازهای خود را بسیار مهم و غیرقابل اجتناب بدانید. وابستگی در بیشتر مواقع در نتیجه نادیده انگاشتن و اجتناب از خود در مورد نیازهای مهم عاطفی بوجود می آید.

از حالا به بعد، خوشبختی ام بالاترین اولویت را دارد.

کسانی که نمی دانند از خود چگونه مراقبت عاطفی کنند، به احتمال زیاد، وابسته به اشخاص دیگری برای رفع این مسئولیت می شوند. مهم نیست که اشخاص دیگر چقدر خوب باشند یا به شما احساس خوبی ارائه دهند، ایده صحیح این است که شما مسئول حفظ و توسعه اعتماد به نفس عاطفی در خود هستید.

این وظیفه ماست که از خود مراقبت کنیم.

یکی از مهم ترین گام ها در امتداد مسیر آزادی این است که به دیگران اجازه دهید رفتار خود را بروز دهند. خشم از عزیزانی که در شرایط بحرانی در کنار شما نبودند، بسیار ساده است ولی راه حل خوبی نیست. تمام مواردی را که از کنار یک فرد فقیر و بی خانمان بدون توجه عبور کردید، بیاد آورید. این همان وضعیت مشابه شما در هنگام “گدایی عاطفی” است. شما می توانید درخواست کمک کنید ولی بر این موضوع پافشاری نکنید زیرا که هیچ کس در زندگی به شما بدهکار نیست. به خاطر داشته باشید؛

تنها راه آزاد شدن از دیگران، این است که آنها را از خود آزاد کنید.

احتمالاً هیچ کس به اندازه کودکان، در مورد عواطف مستقل از طریق عملِ ساده بازی کردن، نمی داند. به عنوان یک فرد بالغ، هیچ نیازی به مخالفت با این امر وجود ندارد. زمانی که تنها می شوید، می تواند “زمان بازی” باشد؛ یک فرصت مناسب برای کشف مفهوم شادی کودکی و خودانگیختگی…

اگر با خودتان دوست باشید، هرگز تنها نمی مانید.

عادات ذهنی منفی یکی از عواملی است که مردم را از خود فرار داده و به دیگران وابسته می کند. احتمال دارد که شما در گذشته بسر ببرید یا عجول باشید و یا بیش از حد فکر کنید و شاید هم به نتایج کامل برای خودتان تاکید دارید.

خشونت به خود، محصول کنترل زندگی با زور و اجبار است که شامل عصبانیت نسبت به دیگران می شود زیرا چگونگی احساس درونی شما نسبت به دنیاست. راه حل مناسب در برابر این امر این است که با خودتان به صورت مثبت به گفتگو بپردازید، از لحظات حضور حال و یا حواس پرتی سازنده در خود لذت ببرید.

ترجیح می دهم آرام باشم تا اینکه همه چیز را کنترل کنم.

بسیاری از نیازها ممکن است از اتفاقات سخت دوران کودکی سرچشمه گرفته شده باشد. شناسایی این وقایع و پاسخگویی به این رخدادها در نقش یک کودک، یک روش عالی برای شناخت و بررسی چرایی و درگیر شدن در وابستگی های عاطفی است. نقش امروز ما، تغییر گذشته یا جبران آن نیست.

نقش زمان حال، معکوس کردن و یا جبران کردن گذشته نیست.

وابستگی عاطفی می تواند احساسات گیج کننده ای به همراه داشته باشد. واکنش آنی به حالات درونی می تواند بسیار خطرناک باشد. اگرچه ممکن است یک ایده تکانشی، عالی به نظر برسد اما چه بسا نتایج وخیمی به همراه داشته باشد پس ارزش آن را دارد که کمی مکث کنید و از آن دوری جویید.

اگر گذرتان به جهنم هم افتاد، همچنان به رفتن ادامه دهید.

برخی مواقع ممکن است که شما نیاز به روبرو شدن با احساسات دردناکی که در حال تجربه آن هستید، داشته باشید. بسیاری از مردم احساسات فیزیکی خود را پس می زنند، به جای اینکه آن را مستقیما حس کنند. این کار باعث می شود که از احساسات خود فراری شده و وابسته شوند.

این واقعیت که احساسات ناراحت کننده منجر به واکنش های غیرمسئولانه می شود، نباید اینطور تلقی شود که شما در مورد اینکه چه احساسی دارید، نباید کاری انجام دهید. بلکه بهتر است یک استراتژی آماده داشته باشید که چگونه با خودتان برخوردی سازنده داشته باشید نه تکانشی. مثلا اینکه چگونه آرامش بیابید در مواردی که مضطرب و آزرده هستید.

با خودتان همچون یک معشوق، رفتار کنید.

یک خودشناسی ماجراجویانه به شما کمک می کند تا الگوهای وابستگی در رفتار یا افکارتان را بهتر بشناسید و بر آنها غلبه کنید. یک مثال می تواند نگرش خواستن “همه یا هیچ” از مردم باشد به جای اینکه از چیزی که آزادانه به شما ارائه شده، قدردانی کنید.

هرگز اجازه ندهید که خوشبختی شما به چیزی که ممکن است آن را از دست دهید وابسته شود.

وقتی چیزی را با قاطعیت می خواهیم آنهم از طریقی معین و مشخص، دراین صورت آن خواسته راهبرد ما را به دست می گیرد. اگرچه ممکن است این خواستن به صورت ملایمی آغاز شود اما به مرور شدید و مستحکم می شود. راهکار این است که اهداف باید انعطاف پذیر باشند و بر یک هدف خاص، تمرکز نکرد.

آن می تواند خوب باشد اما بدون آن هم می توانم به خوبی دوام بیاورم.

گاهی اوقات، ذهنتان ممکن است که شما را به وضعیت بسیار منفی فکری بکشاند. شروع این وضعیت ممکن است گوش دادن به شخصی که از زندگی خود شکایت دارد، شنیدن به یک آهنگ عاشقانه و یا تماشای یک فیلم در مورد نوجوانان ناراضی و یا قربانیان یک بی عدالتی غم انگیز باشد.

در این موارد شما می توانید با افرادی که از زندگی خود شکایت می کنند همدردی بدون نیاز به این که با گفته های آنان موافقت یا از رفتار آنها کپی برداری کنید. اعتقاد به هر شکلی از ناامیدی، فقط می تواند شما را نیازمندتر کند و باعث می شود که کنترل کمتری به روی احساساتتان داشته باشید.

همه ما گاهی این احساس که در سطح ناخودآگاهمان رخ می دهد و مانند کودکان بالا و پایین می پریم و فریاد می زنیم: “بستنی می خواهم” را تجربه کرده ایم. این حالت احتمال دارد برای این بروز کند که آن کودک لوس یا مضطرب شده، تنها بستنی را به عنوان پاسخ برای حالتش می شناسد.

مشاهده این صحنه برای هر بزرگسالی گواه این واقعیت است که این کودک بدون دریافت بستنی هم می تواند حال خوبی داشته باشد. به همین صورت هم شما می توانید کودک درونتان را در هنگام اصرار و باج خواهی به روی چیزی، مشاهده و شناسایی کنید.

مواردی مانند صمیمیت های فیزیکی و همدلی یا تایید شدن های مکرر از دیگران می توانند به سادگی اعتیادآور باشند. در هنگام بروز این موارد، هیچ کس نمی تواند خود را مقصر بشناسد زیرا این موارد اتفاق می افتد بدون اینکه متقاعد شویم چه نقش دقیقی در بروز این اعتیاد دارند.

اگر شما شروع به این باور کنید که موضوعاتی در زندگی شما “لازم” هستند و “باید باشند”، آنگاه به احتمال زیاد “واقعیت” خود را تغییر خواهید داد. شما می توانید خود را نسبت به هر چیزی متقاعد کنید ولی بهتر است مسئولیت هر اتفاقی را که برایتان رخ می دهد، نیز بپذیرید. هنگامی که شما به چیزی وابسته می شوید، ذهنتان یک سیستم پاداش و مجازات هم در مورد آن برایتان می سازد.

هر چه بیشتر ایده آل پسند و کمال طلب باشیم، سریع تر در باتلاق زندگی گرفتار خواهیم شد. هر چه بیشتر تصور کمال از چیزی، کسی یا خود را داشته باشید، خودتان را برای ناامیدی های بعدی آماده می سازید. گاهی جام مقدس ، تنها یک جام پر از سم است.

به ویژه، پرستیدن کسی به عنوان “نجات دهنده” بسیار خطرناک است. تصور کردن کسی برای داشتن توانایی های جادویی و کمال، راهی واقعی برای متقاعد کردن خود برای پذیرش هر گونه اشتباه است. اشتباهی که بدون آن نمی توان خوب زندگی کرد.

برخی از مردم بر این باورند که نمی توانند خود را دوست بدارند مگر این که کس دیگری آنها را دوست داشته باشد و یا این که وجودشان به تایید دیگران بستگی دارد. آنها بقای خود را به روی یک فرضیه اشتباه بنا می کنند.

هیجده- برای لذت، منابع متنوعی ایجاد کنید

استقلال همیشه به این معنا نیست که “شادی از درون” سرچشمه می گیرد. داشتن چند نفر یا فعالیت های الهام بخش می تواند در زندگی شما تاثیرات خوبی به همراه داشته باشد. در واقع، داشتن منابع متنوع و دوستان پایدار در زندگی می تواند بخش بسیار مهمی از راه حل یابی برای مستقل بودن باشد.

نوزده- تعویض وابستگی های خود را بیاموزید

معمولاً نیازمند بودن به اشخاص ناصالح و یا موقعیت های نامناسب، اشتباه است. گاهی اوقات ممکن است که شما در مسیری اشتباه به دنبال راه حل بگردید ولی گاهی هم راه حل یابی باعث می شود که شما نیاز خود را بهتر درک کنید و بپذیرید که هیچ منبع خاصی برای رفع نیازهای شما وجود ندارد. بیاد داشته باشید که هر چیزی، قابل تعویض نیست.

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

بیست- انتظارات خود در مورد اشخاص را رها کنید

هنگامی که از لحاظ عاطفی وابسته هستید، احتمال بیشتری دارد که مفهومی از انتظارات غیرواقعی و بیش از حد در مورد اشخاص نیز داشته باشید. این موضوع ممکن است از یک آرمان گرایی ساده بینانه در مورد ارتباط با اشخاص، روابط عاشقانه و یا موضوعات دیگری که به نظر”قرارداد” می رسد، سرچشمه بگیرد.

بیست و یک- به موضوعات، با حسن نیت بنگرید و فکر نکنید که در برابرشان موظفید

ناامیدی یک تجربه مشترک برای همگی ماست ولی با توجه به نقاط و محدودیت های طبیعی ما، راه خوبی برای بهبود و تغییر رو به بالا برای جلوگیری از انتظار داشتن نیز به شمار می رود. به یاد داشته باشید که همگی ما انسانیم و هر کدام از ما سرشار از نقاط زشت و زیبای بسیار است.

بیست و دو- تغییر توجه و تمرکز حواس را تمرین کنید

قدرت تمرکز می تواند دردسرساز یا راه حل یاب باشد. یک روش خوب برای جلوگیری از اتصال بیش از حد به اشخاص یا چیزها؛ تعویض تمرکز حواس به طور منظم و یا پرسش سازی از خود است، به طوری که هرگز خود را در تنگنای انتخاب های محدود قرار ندهید.

یک راه حل خوب برای اعتیاد نیافتن به چیزها و اشخاص این است که خود را در مناطق مختلف زندگیتان متعادل و متمرکز نگاه دارید. در این موارد یافتن چیزی که به اندازه کافی الهام بخش، برای منحرف کردن ذهنتان باشد، می تواند کمک خوبی به شما برساند.

بیست و سه- از دستاوردهای متعدد استقبال کنید

بنیان آزادی، احتمالاً نتیجه استقلال است. اگر شما نتایج اصلی از موقعیت ها و حالات متفاوت را با نگرشی مثبت بنگرید، آنگاه می توانید چارچوب استقلال ذهنی خود را نیز گسترش دهید. هر چیزی که اتفاق می افتد، می تواند به نتایج خوبی هم منجر شود.

بیست و چهار- در هر شرایطی آرام و خونسرد باشید

قرار دادن دیگران زیر فشار برای رفع نیازهای شما می تواند موقعیت های خوب را خراب و یا شرایط بد را بدتر سازد. شما می توانید به وسیله قوانین رفتاری، به همان نسبت که اشخاص مستقلِ عاطفی دارند، از این گونه عواقب جلوگیری کنید.

مهم نیست که چه احساسی دارید، شما همواره می توانید به وسیله برقراری یک ارتباط خوب، به طوری که اجازه دهد دیگران آرام و راحت باشند، به توافق با خود برسید.

بیست و پنج- در زندگی، صبر بیشتری داشته باشید برای استقلال یافتن، ما به زمان و تمرین بیشتر نیازمندیم. بخشی به کارهایی که می توانند سبب بهبود حالمان شوند بستگی دارد و بخشی دیگر از آن صبر و شکیبایی در زندگی است. یادمان باشد که هیچ چیز، در یک شب بدست نمی آید.

نتیجه گیری

هیچ کس کاملاً مستقل نیست، حتی کسانی که به ظاهر بسیار “قوی” به نظر می رسند. احساس خوب آنها، در بیشتر مواقع، متکی به آن چیزی است که در خود دارند و می دانند در صورت نیاز؛ کسی که می تواند به ایشان کمک کند، با یک تلفن ساده، قابل دسترس است.

شما می توانید از نتایج چگونگی غلبه بر وابستگی های عاطفی بیاموزید که حداقل احساس بهتری می تواند به ما ببخشد. در برخی موارد، حتی زمانی که شرایط زیاد مناسب نیست، شما می توانید به خود بگویید: “من به دلیل این که شرایط مناسب نیست، به اندازه کافی شاد نیستم ولی می توانم باشم.” این نوع نگرش و رفتار، نیازمند زمان و تمرین است. اگر شما شادی خود را در الویت بدانید، پاسخ؛ ترکیبی از تنظیم بهتر احساسات شما با تشویق و تمایل به گسترش افق نگرشتان خواهد بود

منبع : سایت روان

 

با شکست در عشق چه باید کرد

نشانه های روزهای پایانی رابطه

ازدواج با مرد وابسته به مادر

امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود



بخش مشاوره و پرسش و پاسخ

شناسه کاربری 

رمز عبور             


  

عضویت در سایت


دسته بندی مطالب

مطالب روابط جنسی و زناشویی

مطالب دوران قبل از ازدواج

مطالب پزشکی و سلامت

مطالب تربیت فرزندان

مطالب احکام شرعی

مطالب روانشناسی

مطالب اجتماعی

مطالب صوتی

ویدئو

خدمات عمومی


 


 افراد آنلاین :


39741


بازدید امروز:


36873


بازدید دیروز:


232504145


آمار کل:

مشاوره
ازدواج و مشاوره زناشویی تنظیم خانواده ،کلیه حقوق مادی و
معنوی مروبط به مطالب اختصاصی ثبت شده و ترجمه شده در این
سایت برای پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده محفوظ است.

وابستگی عاطفی

 

باور به این که هیچ مورد جایگزینی وجود نداشته باشد: چنانچه شخصی به چیزی بیش از حد وابسته باشد به احتمال زیاد تصور می کند هیچ مورد جایگزینی برای آن نخواهد بود.

 

درماندگی و بدبینی:هرچقدر بیشتر درمانده و ضعیف باشید وابستگی شما به چیزهایی که دارید بیشتر می شود. افرادی که عقیده داشته باشند به خواسته هایشان می رسند هیچ وقت به چیزی وابسته نمی شوند.

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

 

تشخیص وابستگی عاطفی

 

– حس ارزشمند بودن نمی کنید

– حس رانده شدن ، رها شدگی و ترس

 

با خودتان صادق باشید و تلاش کنید ریشه های وابستگی را پیدا کنید. شاید چون هیچوقت مجبور نشده اید که تنها بمانید، از تنها شدن می ترسید، شاید هم عزت نفستان وابسته به تعاریف و تحسین‎های او است. درمورد این مسئله فکر کنید، زیرا ریشه یابی کردن این وابستگی، شرط اصلی غلبه به آن است.

 

زمانی که ارتباطات بیشتری دارید، با اشخاص بیشتری اشنا می شوید و با دنیا های جدید تری در رابطه خواهید بود و حس وابستگی کمتری می کنید.

 

اشخاص وابسته در ذهن خود به خاطر کودکی ای که داشته اند دایماً فکر می کنند که:

“اگر وابسته نباشی رها خواهی شد”

 

کل زندگی اشخاص دچار وابستگی بر مبنای این قانون پایه ریزی می شود. داشتن ارتباط عاطفی با این اشخاص بسیار طاقت فرساست. هیچ شخصی از این که کسی دائم به وی بچسبد و بدون اعتماد به نفس و ضعیف باشد خوشش نخواهد آمد. پس پیش از انتخاب شریک عاطفی خویش، حتماً او را بشناسید.

 

علل ایجاد وابستگی عاطفی

 

اغلب مواقع ریشه نیازمندی و وابستگی در ترس است. فکر کنید اگر شخصی که به وی وابسته اید ترکتان کند، چه احساسی به شما دست خواهد داد؟ از خودتان سوال کنید دراین صورت چه چیزهایی شما را می ترساند؛ به عنوان مثال اگر به شخصی که در حال شناخت برای ازدواج هستید وابسته شده اید، ممکن است ترس دوست داشته نشدن را تجربه کنید.

 

حاصل از دست دادن منبع وابستگی یکی از راههای است که شخص از آن طریق قادر خواهد بود احساسات خویش را بشناسد و جهت از بین بردن وابستگی عاطفی اقدام کند یکی از دلایلی که اشخاص به سایرین وابسته میشوند اگاهی نداشتن بر احساسات و هیجانات منفی است که درونشان در حال شکل پذیری است.

 

وابستگی عاطفی پیوسته با عدم عزت نفس رابطه دارد. غیر ممكن است كه در عین وابستگی های شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. نخستین راهکار برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است كه بدون شكنجه و عذاب و تخریب فكری، با مهربانی، عمیقا به خودتان عشق بورزید. برای آنكه دوباره به عزت نفس دست یابید نكات زیر میتوانند موثر باشند:

 

– هرروز ساعتی را برای خوشحال كردن خودتان اختصاص دهید.

– روی نكات مثبت و موفقیت هایتان تمركز كنید.

-« نه» گفتن را یاد بگیرید.

– به خواسته هایتان توجه كنید.

– برای آنكه مورد پسند سایرین قرار بگیرید، تلاش نكنید خودتان را تغيير دهید.

– به نظر خودتان اهمیت دهید.

– در ذهنتان تصویر مثبتی از خویش داشته باشید.

– با اشخاص مثبت نشست و برخاست كنید.

– از خودتان مواظبت كنید.

– از تنها ماندن لذت ببرید.

 

درست است كه دوست دارید دوستتان پیش شما باشد و زمانی كه وی پیش شما نیست حس ناراحتی و تنهایی و همینطور حس نبود عشق و محبت می كنید؛ ولی به این مسأله فكر كنید كه تنهایی هم میتواند شادی آفرین باشد!

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

 

میتوانید از این فرصت استفاده كنید و كارهای مورد علاقه تان را انجام دهید:كتاب خواندن، گوش دادن به یك فایل صوتی، ورزش كردن، یادگیری چیزهای جدید و یا كمك به اشخاص نیازمند و … .اگر تنها هستید، لحظات كوچكی كه در تنهایی با خودتان می گذرانید، میتوانند لحظات ناب شادی بخشی باشند.

 

راهکارهای کاهش وابستگی عاطفی

 

هنگامی که بیش از حد به شخصی وابستگی عاطفی داشته باشید، درنهایت تلاش خواهید کرد وی را کنترل کنید و چنانچه موفق نشوید، حس بدبختی خواهید کرد. قبول کنید که اطرافیانتان هم حق دارند افکار، احساسات و انتخاب های خودشان را داشته باشند و نباید حتماً شما را دخالت دهند. تلاش کنید انرژی تان را برای کنترل کردن افکار و انتخاب های خودتان صرف کنید.

 

برای نمونه، زمانی که دوستتان می خواهد با افراد دیگر وقت بگذراند و شما حس حسادت می کنید، نباید این حس بد را به آن ها منتقل کنید؛ بلکه باید نفسی عمیق بکشید و به خودتان یادآوری کنید که اشخاص حق دارند دوستان زيادي داشته باشند و به این فکر کنید که در اوقات فراغت خویش چه کارهای دیگری میتوانید انجام دهید.

 

بسياري از نیازها امکان دارد از اتفاقات سخت دوران کودکی سرچشمه گرفته شده باشد. شناسایی این وقایع و پاسخگویی به این اتفاقات در نقش یک بچه، یک شیوه عالی برای شناخت و بررسی علت و درگیر شدن در وابستگی های عاطفی است. نقش امروز ما، تغيير گذشته یا جبران آن نیست.

 

نقش زمان حال، معکوس کردن و یا جبران کردن گذشته نیست.

 

علامت های وابستگی عاطفی

 

زمانی که از نظر عاطفی وابسته هستید، احتمال بیشتری دارد که مفهومی از توقعات نادرست و بیش از حد در خصوص افراد هم داشته باشید. این مسئله ممکن است از یک آرمان گرایی ساده بینانه در خصوص رابطه با افراد، رابطه عاشقانه و یا موضوعات دیگری که به نظر ” قرارداد” میرسد ، سرچشمه بگیرد.

 

آموختن نه گفتن یکی ديگر از راههایی است که اشخاص را از وابستگی عاطفی می رهاند و به او جرات می دهد که به بعضی رابطه ها و درخواست ها نه بگوید که تمامی این مهارت ها در سایه افزایش اعتماد به نفس شکل می گیرد.

 

همکاري با روان شناس و روان‌پزشک مورد اعتماد در تشخیص و ازبین بردن الگو های مخرب تأثير زيادي دارد.

 

معمولاً وابستگی عاطفی ریشه در کودکی دارد. نبود وابستگی امن به والد یا پرستار سبب میشود در روابط بزرگسالی دچار مشکلات وابستگی شوید. برخی سبک های وابستگی در وابستگی عاطفی سهیم است.

 

این مسئله سبب میشود تا اندازه ای در غلبه بر وابستگی عاطفی به تنهایی با چالش روبرو شوید.

 

روان شناس یا روان‌پزشک به شما کمک می کند مشکلات گذشته را که منجر به نگرانی های فعلی در رابطه شده پیدا کنید و راههای سالم تری برای براورده‌کردن احتیاج های عاطفی در پیش بگیرید.

 

فردی که دارای استقلال عاطفی است، در زندگی و رابطه خود برای رسیدن به شادی، به دیگران و رضایت آنها هیچ گونه وابستگی ندارد و در حقیقت به خود اطمینانی بالا دارد و علایق و خواسته های خود را به خوبی می شناسد و با داشتن خودشناسی بسیار زیاد و قدرتمند میتواند سیستم عاطفی خویش را بعنوان یک انسان اجتماعی بدرستی هدایت نماید.

 

استقلال عاطفی یک فاکتور بسیار اساسی برای داشتن روابط سالمی با دیگران است که البته بعضی اشخاص به صورت ذاتی از آن برخوردارند. ولی اینگونه نیست که نتوان این خصوصیت را در بقیه اشخاص نیز بالا برد. همه انسانها میتوانند با اموزش و تمرین و تکرار این خصوصیت را هم در خود بسیار تقویت کنند و با داشتن این خصوصیت روابطی بهتر و محکم تر و مؤثر تر را با دیگر اشخاص داشته باشند.

 

گردآوری: بخش زناشویی بیتوته

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

درمان سریع وقطعی بواسیر بدون درد و خونریزی

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


دریافت کارت تخفیف 20درصدی درمان


بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!


آسانترین راه خرید برنامه در کنسول ps4


انواع جراحی زیبایی سینه

پرفروش ترین پکیج‌های جنسی رو از اینجابخر


سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی


سفارش آنلاین جدیدترین ست های لباس زیر


تجربه روابط جنسی لذتبخش و ایمن


مشاوره تلفنی طلاق


طراحی و بازسازی فضای داخلی

هرآنچه ازعملهای زیبایی زنان میخواهیدبدانید


رسیدن به اوج لذت جنسی با این محصولات

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021


تردید و دو دلی قبل از ازدواج


حس می کنی دچار کم شنوایی شدی؟

گاهی اوقات کاهش تب و تاب اولیه رابطه خیلی ها را به اشتباه می اندازد که رابطه سرد شده و عمرش به پایان رسیده است. بنابراین ممکن است با چنین توجیهی نامزد خود را متهم به سردی کنند یا با فکر این که چنین رابطه ای نمی تواند به خوشبختی زیر یک سقف منجر شود، نامزدی شان را خاتمه دهند. اما واقعیت این است که نداشتن سواد عاطفی بزرگترین مشکلی است که شما دچارش هستید!سواد عاطفی یعنی آنکه بتوانید حالات، عواطف و احساسات درونی خود را تشخیص دهید و واقعیت آنها را درک کنید. مرحله‌ اول رابطه عاطفی ماهیتاً دارای ویژگی های زیر است:در شروع رابطه و در مرحله اول، هیجان فرد به دلیل تغییرات بیوشیمی خون متفاوت است؛ یعنی روزهای اول سطح نوراپی نفرین و دوپامین خون افزایش می یابد و چون رابطه جدید است هیجان جدیدی برای فرد ایجاد می‌شود و در نتیجه نوراپی نفرین و دوپامین که هورمون عشق نام دارند افزایش می یابند.برای مثال فرد بیان می کند که بسیار خرسند است، هیجان زیادی دارد و به محض خداحافظی دلتنگ می شود، به بهانه های متفاوت تماس می گیرد و تمایل دارد با هم باشند. اما این ویژگیِ مرحله‌ی اول رابطه‌ی عاطفی است و اگر دختر و پسر سواد عاطفی لازم را نداشته باشند متوجه نمی شوند که این هیجانات به دلیل آن است که مغز در حالت کارکرد شدید قرار دارد و مانند موتور ماشین کار می کند. اما این ویژگی بیشتر از 6 ماه دوام نخواهد داشت، زیرا مغز طبیعتاً برای دفاع از سلامت خود، خودش را با وضعیت تطبیق می دهد و به تدریج هیجان فروکش می کند؛ یعنی درست است که هنوز هم در بدن نوراپی نفرین و دوپامین زیاد ترشح می شود اما بدن با این سطح هورمون دیگر به آن هیجان نمی رسد زیرا جسم شما عادت کرده تا مغز بتواند از سلامت خودش دفاع کند.مغز نمی تواند هیجان بسیار را برای زمان طولانیِ زندگی حفظ کند و طبیعی است که وارد مرحله‌ی استراحت شود پس خیلی از هیجانات فروکش می کند و اگر شخص سواد عاطفی لازم را نداشته باشد ممکن است رابطه عاطفی خود را از بین ببرد. بلوغ عاطفی در کنار سواد عاطفیگاهی، افراد به دلیل بستر خانوادگی بی اختیار ممکن است سواد عاطفی نداشته باشند؛ یعنی خیلی ندیده باشند و یاد نگرفته باشند. بعضی از انسان ها در ابراز عواطف خود ضعیف هستند. برخی در فهم احساسات عاشقانه ای که درونشان دارند، دچار کج فهمی هستند و برخی نمی توانند احساساتشان را درست تحلیل کنند. اینجاست که مفهوم بلوغ عاطفی مطرح می شود. فرد باید توسط دیده ها و شنیده هایش سواد عاطفی کسب کند و از طریق این آگاهی، احساسات خود را بشناسد و برآن مسلط باشد. در یک کلام به بلوغ عاطفی برسد.وقتی فردی احساساتش را بشناسد و در تعامل با دیگران بیان کند و به کار ببرد، می گوییم این فرد به بلوغ عاطفی رسیده است. چنین فردی می تواند به شکل صحیحی احساساتش را ابراز کند. همچنین احساسات دیگران را نیز به همان خوبی شناسایی و درک می کند. ابراز عواطف و داشتن سواد عاطفی بخشی از هوش هیجانی انسان هاست. انسان هایی که هوش هیجانی بالایی دارند، در برقراری رابطه ی عاطفی بسیار قوی تر هستند.رشد عاطفی معیوبرشد عاطفی  فرآیندی است که از تولد کودک آغاز می شود و والدین نقش مهمی در این میان ایفا می کنند. اولین پیونددهنده کودک با محیط بیرون مادر است. از این رو نحوه تعامل کودک با مادر، تعیین کننده نحوه تعامل او با جهان خارج است.  دلبستگی یا پیوند بین مادر و کودک، اولین نیاز کودک برای برقراری ارتباط با جهان خارج است و هر قدر این دلبستگی ایمن تر باشد، جهان برای او ایمن تر خواهد بود. چنانچه این احساس در دوران رشد و تکامل رو به بهبود نباشد، فرد با همین احساس وارد رابطه زناشویی می شود و دلبستگی ناایمن خواهد داشت. این سبک دلبستگی ارتباط مستقیمی با تلاش کودک برای کسب استقلال دارد. کودک از 2 یا 3 سالگی مفهوم «من»، «اسباب بازی من»، «مادر من» و… را درک می کند و به دنبال کسب هویت خود است. او با تکیه بر دلبستگی ایمن که به مادر پیدا کرده، به دنبال دست یافتن به استقلال است. استقلال عاطفیبه طور کلی انتظار ما این است که در سن نوجوانی، بلوغ هیجانی فرد کامل شود ولی در بسیاری از موارد یک فرد 30 ساله پس از مراجعه به مشاور ازدواج درمی یابد که هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده و هنوز وارد یک رابطه نشده، نگران از دست دادن آن است.در واقع فرد به علت این که دلبستگی ایمن کسب نکرده و در دوران رشد و تکامل هم به بلوغ عاطفی نرسیده است، همین احساس ناایمنی را وارد رابطه با همسرش می کند.وابستگی بیش از حد و فاصله گرفتن از همسر به طور همزمان نشان دهنده سبک دلبستگی ناایمن فرد است. این دسته از افراد اگر با همسر خود اختلاف نظر جزئی پیدا کنند، به سرعت دچار آشفتگی می شوند و احساس طردشدگی و تنهایی مفرط آن ها را رنج می دهد. این افراد گاهی به شدت به همسر خود وابسته و متکی هستند و هرگز نمی توانند تعادل را در فاصله با همسر خود حفظ کنند. آن ها هرگز نمی توانند احساسات خود را به درستی بشناسند، آن را درک و به شیوه صحیحی ابراز کنند. همچنین قادر نیستند احساسات همسرشان را نیز به خوبی درک کنند. برای آن ها هر اختلاف نظر و جواب منفی، نشانه ناکامی در زندگی مشترک است؛ درصورتی که فردی که به بلوغ عاطفی رسیده، قادر است پاسخ منفی همسرش را بشنود و در صورت لزوم آن را بپذیرد و عملی کند. چنانچه گفته شد افراط به شکل وابستگی بیش از حد و تفریط به معنای طرد کردن، جزو عادت افرادی است که دلبستگی ایمن را کسب نکرده اند.این افراد نمی توانند در عین دوست داشتن از کسی فاصله بگیرند. همسری که دایم از تنها شدن و طرد شدن می ترسد و با وجود داشتن زندگی مشترک رضایت بخش، وابستگی بیمارگونه به همسرش دارد و آن را دوست داشتن نام می گذارد. این رفتار در درازمدت همسران را از هم خسته می کند و کارشان به جدایی می کشد.منبع:خراسان، تبیان

 

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر

درمان رفتار آسیب زاوبهبوداحساس نسبت به خود


با چند سوال ساده شخصیتت رو بشناس!


درخواست مجرب ترین وکلا طلاق توافقی


مشاوره تلفنی طلاق


آسانترین راه خرید برنامه در کنسول ps4


درمان اختلالات گفتاری کودکان


دیگه لازم نیست از دندانپزشکی بترسید؟


چگونه نزد همسر بیشتر دوست داشته شویم؟


طرح های 3بعدی کاغذ دیواری برای خرید


مشاوره تربیت کودک و شیوه های فرزندپروری


میخوای از همیشه زیباتر باشی؟

میخوای باکمترین هزینه دندون هاتو سفید کنی؟


تو جلسه خواستگاری چی بپرسیم!؟


مرکز تخصصی استعدادیابی و آموزش کودکان

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

وابستگی عاطفی و عشق غالباً شبیه هم به نظر می‌رسند. طبیعی است که بر روی افرادی که برایمان مهم هستند و دوستشان داریم، سرمایه‌گذاری عاطفی کنیم، اما اگر احساس کنید که نمی‌توانید بدون عشقتان، یکی از اعضاء خانواده یا دوستانتان خوشبخت و خوشحال باشید، از مرز عشق عبور کرده‌اید و وارد قلمرو وابستگی عاطفی شده‌اید. وابستگی عاطفی برای خودتان و رابطه‌تان دردسرساز می‌شود، خوشبختانه روش‌های پرشماری برای بازیابی استقلال عاطفی یا پیشگیری از دلبستگی شدید به رابطه وجود دارد.

فهرست مطالب

اعتیاد یا وابستگی عاطفی غالباً در روابط، به ویژه در روابط زناشویی و عاشقانه به وجود می‌آید و در نتیجه رابطه حالت حمایت‌کنندگی خود را از دست می‌دهد و به مانعی برای رشد و حتی تهدیدی برای سلامت ذهنی همسران تبدیل می‌شود.اگر از رابطه‌تان راضی نیستید و در رابطه احساس خوشبختی نمی‌کنید، این احساس نارضایتی احتمالاً پی‌آمد قرار گرفتن در موقعیتی است که ایجاد وابستگی و اعتیاد کرده است. بنابراین برای این که با آگاهی بیشتری عمل کنید، در این بخش با نشانه‌هایی آشنا می‌شوید که بیانگر سطوح مختلف وابستگی عاطفی به طرف مقابل است:

• در وهله نخست اگر در رابطه زجر می‌کشید و دچار احساسات آزاردهنده‌ای مانند ناراحتی یا اضطراب هستید، اما در عین حال نمی‌توانید مسیر زندگیتان را تغییر بدهید یا او را ترک کنید، به احتمال زیاد دچار حدی از وابستگی عاطفی شده‌اید. درست است که روابط عاشقانه پیچیده هستند و برای حفظ و بهبود آن‌ها باید تلاش کنید، اما لازم نیست که زجر بکشید.

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

• یکی از بارزترین نشانه‌های وابستگی عاطفی این است که هیچ فعالیتی را خارج از محدوده رابطه انجام نمی‌دهید. اگر تمام فعالیت‌ها و روابط اجتماعیتان، از سرگرمی و مطالعه گرفته تا شغل و دوستان محدود به رابطه است و اگر تمام کارها را با عشقتان انجام می‌دهید، احتمالاً دچار وابستگی عاطفی شده‌اید.

• ناتوانی در تنها ماندن یکی دیگر از ویژگی‌های وابستگی عاطفی است. احتمالاً آن‌قدر به شریک شدن با همسرتان در همه چیز عادت کرده‌اید که راه دیگری را برای به تنهایی انجام دادن کارها بلد نیستید، شاید هم نگرانی کلافه‌تان می‌کند، نگرانی از این که مبادا اتفاقی برای عشقتان بیفتد یا این که شک مانند خوره وجودتان را می‌خورد که او الان مشغول انجام چه کاری است.

• فکر میکنید یا باور دارید که بدون عشقتان نمی‌توانید زندگی کنید یا این که زندگیتان بدون او بی‌معنا است و تمام جهان برایتان در او خلاصه می‌شود. این تصورات از علائم بارز وابستگی عاطفی به شمار می‌آید.

• حسادت غالباً یکی دیگر از علائم شاخص وابستگی عاطفی به شمار می‌آید، چرا که حسادت از فقدان ارتباط و احساس شک و ناامنی در رابطه نشأت می‌گیرد.

دلایل متعددی برای ایجاد وابستگی عاطفی وجود دارد. وابستگی عاطفی گاهی اوقات نتیجه این واقعیت است که ما یاد نگرفته‌ایم تا سختی‌های زندگی را تحمل کنیم و بنابراین نمی‌توانیم شریک عاطفی‌ای را که آزارمان می‌دهد، ترک کنیم، چرا که از تغییر یا تنها ماندن می‌ترسیم. در موارد حاد حتی اگر مورد سوءاستفاده قرار بگیریم یا با ما بدرفتاری شود، باز هم نمی‌توانیم یار بی‌رحممان را ترک کنیم.در بعضی موارد به دلیل مشکلات مربوط به اعتماد به نفس و عزت نفس به شریک زندگیمان وابسته می‌شویم، به این امید که به این ترتیب احساس خوبی درباره خودمان پیدا کنیم، او تحسینمان کند یا به آن احساس امنیت و ثباتی برسیم که خودمان نتوانسته‌ایم در خودمان ایجاد کنیم.افتادن در دام وابستگی عاطفی هر دلیلی که داشته باشد، در نهایت مشکل فردی است که به شریک عاطفی‌اش وابسته شده است و او است که  باید شخصیت خودش را بهبود بدهد تا رابطه سالمی را پایه‌ریزی کند. از سوی دیگر توقعات بیش از حد، انتظار همراهی دائمی، حسادت و هزار و یک مشکل دیگر که برخاسته از وابستگی عاطفی است، رابطه را به سراشیبی سقوط می‌کشاند.

برای این که متوجه شوید آیا دچار وابستگی عاطفی شده‌اید یا خیر، سوالات زیر را از خودتان بپرسید:

• آیا برای خودتان شخصیتی را خلق می‌کنید که فکر می‌کنید عاشقش هستید؟

• آیا متوجه شده‌اید که در روابط گذشته‌تان عادت داشته‌اید تا از معشوقتان یک بت و یک مرد ایده‌آل بسازید؟

• آیا خصوصیاتی را که دوست دارید، به محبوبتان نسبت می‌دهید و خصوصیات واقعی او را نادیده می‌گیرید؟

• آیا به جای آن که به شخصیت واقعی عشقتان توجه کنید، عمدتاً بر روی رفتار او با خودتان متمرکز می‌شوید؟

• آیا عمیقاً تحت تاثیر رفتارش با خودتان قرار دارید که باعث می‌شود خودتان را خاص و منحصر به فرد حس کنید؟

 • آیا همسرتان را مسئول خوشبختی، امنیت و ارزشمند بودن خود می‌دانید؟

• آیا وقتی در کنار عشقتان نیستید، یا وقتی او برخلاف انتظارتان با شما تماس نمی‌گیرد، مضطرب و وحشت‌زده می‌شوید؟

• آیا فهرست بلندبالایی از انتظارات و خواسته‌ها دارید که متوقعید همسرتان آن‌ها را برآورده کند تا امنیت و عشق را حس کنید؟

  • آیا احساس می‌کنید که بدون او نمی‌توانید زندگی کنید؟

• آیا از فکر از دست دادنش ترس بر وجودتان مستولی می‌شود؟

• اگر عشقتان به شما توجه نکند و شما را تایید نکند، از درون احساس پوچی و تنهایی می‌کنید؟

• نسبت به همسرتان حسادت می‌کنید و خودتان را مالک او می‌دانید؟

• آیا رفتار همسرتان را تحت کنترل می‌گیرید تا او کارها را به همان شیوه‌ای که شما دوست دارید، انجام بدهد؟

• عشقی که برخاسته از ترس باشد، عشق نیست  احتیاج است.

وابستگی عاطفی از احساس پوچی درونی نشأت می‌گیرد. این احساس پوچی زمانی ایجاد می‌شود که خودتان را ترک کنید و از همسرتان انتظار داشته باشید که خلأ وجودیتان را پر کند و عشق و امنیت را در وجودتان تزریق کند.وقتی همسرتان را مسئول خوشبختی، امنیت و ارزشمند بودن خود بدانید، احساس می‌کنید که باید بر رفتارش نظارت داشته باشید تا شما را به روشی که می‌خواهید و می‌پسندید، دوست داشته باشد.

عشق و کنترل‌گری فرسنگ‌ها با هم فاصله دارند. هر دو طرف یک رابطه در بستر عشق واقعی فرصت رشد و بالندگی دارند و عشق از مصالح و منافع آن‌ها حمایت می‌کند، به عبارت دیگر عاشق هرگز سعی نمی‌کند معشوقش را تحت کنترل بگیرد یا او را به انحصار خود دربیاورد.  بنیان عشق بر بخشندگی و شراکت استوار است، عاشق گیرنده نیست، دهنده است. عشق با احتیاج تفاوت دارد. وقتی عاشق کسی باشید، از صمیم قلب برای خصوصیات ذاتی او، یعنی خصوصیاتی که به مرور زمان از بین نمی‌رود، ارزش قائل می‌شوید. عاشق بیشتر از آن که به خصوصیات سطحی‌تری مانند قیافه، ثروت و قدرت توجه کند، به ویژگی‌های ریشه‌دارتر و بادوام‌تر قلب و روح اهمیت می‌دهد.چالش عشق واقعی اینجا است که شاید همیشه نتوانید در ازاء عشقی که به محبوبتان می‌دهید، عشقش را دریافت کنید. متمرکز شدن بر روی دریافت عشق باعث می‌شود که قلبتان را ببندید و رفتاری کنترل کننده در پیش بگیرید و به این ترتیب عشق را در وجود خودتان و در نفس رابطه‌تان بکشید. حال آن که اگر روی عاشق بودن و دوست داشتن تمرکز کنید و در لحظه لحظه زندگی سعی کنید آنچه را که برای خودتان و محبوبتان دوست‌داشتنی است، کشف کنید، قلبتان به روی عشق و زندگی باز میماند. چنانچه همواره عشق و مهربانی را برای خودتان و دیگران بخواهید، میتوانید عشق واقعی را تجربه کنید.اگر خودتان، ذات زیبا و شگفت‌انگیز خودتان را دوست نداشته باشید، نمی‌توانید ذات دیگری را ببینید و دوست داشته باشید. وقتی خودتان را نشناسید و برای خودتان ارزش قائل نباشید، به نیازتان برای دریافت عشق وابسته میشوید.وقتی عاشق خودتان باشید، به فرد آسیب‌پذیری تبدیل نخواهید شد که همواره نیازمندانه در جستجوی تایید و توجه دیگری است. وقتی تایید و توجهی را که نیازمند آن هستید، به خودتان بدهید، به راحتی میتوانید متوجه شوید که چه زمانی یک نفر از شما سوءاستفاده میکند و چه زمانی از صمیم قلب به خود واقعیتان اهمیت میدهد.رمز عاشق شدن و عاشق ماندن این است که ابتدا عاشق خود بودن را یاد بگیرید.

1- با خودتان صادق باشید و سعی کنید ریشه‌های وابستگی را پیدا کنید. شاید چون هرگز مجبور نشده‌اید که تنها بمانید، از تنها ماندن می‌ترسید، شاید هم عزت نفستان وابسته به تعریف‌ها و تحسین‎های او است. راجع به این موضوع فکر کنید، چون ریشه‌یابی کردن این وابستگی، شرط اصلی غلبه به آن است.

2- با تنهایی خودتان کنار بیایید. فضاهایی را پیدا کنید که در ظرف آن‌ها بتوانید بدون در کنار داشتن عشقتان، خود واقعیتان باشید و از همه مهم‌تر از آن فعالیت لذت ببرید: این کار را می‌توانید با یوگا، پیوستن به یک گروه کوهنوردی، ثبت‌نام در کلاس عکاسی و .. شروع کنید، نکته مهم این است که فعالیتی را انتخاب کنید که همیشه دوست داشته‌اید آن را انجام دهید و به آن علاقه‌مندید. نتیجه مهمی که از این کار می‌گیرید، این است که اطمینان خاطر پیدا می‌کنید، جنبه‌ای از شخصیتتان هست که وجود آن وابسته به طرف مقابلتان نیست.

3- به افکار منفی خود، به ویژه حسادت، ترس و … توجه کنید و سعی کنید خودتان را از این احساسات منفی قوی‌تر کنید. وقتی متوجه می‌شوید که در حال سقوط در گردابی از افکار منفی هستید، از خانه بیرون بروید، کمی پیاده‌روی کنید یا با یکی از نزدیکان مطمئن خود تماس بگیرید و درباره این احساسات با او صحبت کنید.

4- با عشقتان حرف بزنید. ارتباط رکن اصلی هر رابطه‌ای است. وقتی با عشقتان حرف می‌زنید و ارتباط برقرار می‌کنید، تجاربتان را با او در میان می‌گذارید، به این ترتیب او می‌فهمد که درگیر چه احساسات و افکاری هستید و امیدوارید که چه تغییراتی در زندگیتان ایجاد شود. در نتیجه می‌توانید از خودتان حمایت کنید و خودتان را بهتر بفهمید.

 5- به مشاور مراجعه کنید. البته مراجعه به مشاور زمانی توصیه میشود که خودتان به تنهایی نتوانید راهی را برای تغییر دادن خودتان پیدا کنید.

سفر زندگی سرشار از وقایع جدید و شگفت‌انگیزی است که فرصت‌های فراوانی را برای یادگیری در اختیارمان قرار می‌دهد، اگر خود را از زیر بار ترس و اضطراب رها کنیم، می‌توانیم از همه چیز، به ویژه رابطه‌مان به رضایت‌بخش‌ترین شکل ممکن لذت ببریم.

وابستگی در رابطه تعاریف، نشانه‌ها و دلایل مختلفی دارد. گاهی اوقات ممکن است فرد درگیر رابطه‌ای شود که مدت‌ها زندگی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد. برای رهایی از این وابستگی بهتر است  ابتدا با خود صادق باشید و ریشه وابستگی را پیدا کنید، با معاشرت بیشتر و حضور در اجتماع تنهایی خود را برطرف کنید، از تفکرات منفی دوری کنید. با فرد مقابلتان صحبت کنید و از همه مهمتر به مشاور مراجعه نمایید. گاها ادامه رابطه نه به خاطر عشق بلکه به خاطر وابستگی عاطفی و روحی و روانی به فرد مقابل است. چنین رابطه‌ای در اکثر موارد دوام نخواهد آورد و هر چه بیشتر ادامه یابد، اتمام آن عواقب جدی تری به دنبال خواهد داشت و میتواند به شدت آسیب زننده باشد. از این رو به شما توصیه می‌شود موارد فوق را در نظر گرفته و همچنین هر چه سریعتر با یک مشاور مجرب مشورت نمایید تا ابعاد و جوانب رابطه‌تان به صورت جامع بررسی گردد و راهکارهای مناسب پیش روی شما قرار گیرد.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

27 بازدید

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

78 بازدید

76 بازدید

151 بازدید

136 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

استقلال یکی از نیازهای انسان است. همه ی انسانها به نوعی به دنبال استقلال یافتن هستند.

به این معنی که شخص بتواند تصمیم گیری کند، شیوه های زندگی خویش را انتخاب کند، تجربه کند، مرتکب اشتباه شود و تبحر بیاموزد.

ما در بهترین شرایط استقلال، در عین حال وابسته ایم یعنی استقلال ما به وابستگی هایمان گره خورده است.

 

استقلال یک امر مطلق نیست. اینگونه نیست که انسانها چنانچه به استقلال احتیاج دارند ديگر به وابستگی احتیاج ندارند.

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

وابستگی یکی از نیازهای انسان هاست که زندگی جمعی ما را تأمین می کند.

ما در بهترین شرایط استقلال، در عین حال وابسته ایم. یعنی استقلال ما به وابستگی های مان گره خورده است.

به عبارت ديگر این دو مسئله در طرفین یک طیف قرار دارند و ما در میانه ی آن طیف هستیم.

استقلال نیازی است که در همه ی آدم ها وجود دارد و یک احتیاج مطلق نیست. انسان به دنبال استقلال می گردد و در عین حال در پی وابستگی نیز هست.

اگر می گوییم نوجوان تمایل به استقلال دارد، معنایش این نیست که به وابستگی به خانواده تمایل ندارد.

::ری را پیشنهاد می کند مطلب “افسردگی نوجوانان” را مطالعه کنید.

وقتی تمایل به استقلال نوجوان نادیده گرفته می شود، در مواردی، وی برای رسیدن به استقلال ناگزیر است نیازش را به وابستگی به خانواده نادیده بگیرد.

این مساله سبب می شود که ارتباطش را با خانواده اش قطع کند، از خیر کمک های آن ها بگذرد و احتیاج خویش به وابستگی، در رابطه با دوستانش جستجو کند.

درصورتی که بخواهیم ميزان استقلال و تکیه بخود را برای انجام کارها افزایش دهیم، نخست باید ببینیم علت وابسته بودن ما به افراد دیگر چیست و به چه دلیل در انتظار می مانیم تا آنها به ما بگویند چه کار باید بکنیم.

یکی از دلیل های این وابستگی امکان دارد مفهومی به نام “درماندگیِ آموخته شده” باشد.

یا امکان دارد علت درماندگی آموخته شده سردرگم بودن شما باشد، اینکه هنوز دقیقاً نمی دانید باید چه کاری انجام دهید، شاید هم علت این مسأله این باشد که شما تبحر و توانایی های کافی را برای انجام دادن کار ندارید.

علت ديگر احتیاج به دریافت تائید از افراد دیگر یا اعتماد به نفس پائین شما باشد، که اجازه نمی دهد به صورت مستقل و بدون احتیاج بنظر افراد دیگر کارتان را پیش ببرید.

در هر صورت بهتر است اول علت این وابستگی را پیدا کنید، زیرا در اینصورت سریعتر میتوانید برای این مشکل راهکار پیدا کنید و آنرا رفع کنید.

داشتن استقلال فردی اعتماد به نفس شخص را چند برابر می کند. اشخاص مستقل تبحر و اعتماد به نفس بیشتری در رویارویی با سختی های زندگی شان دارند.

علت آن می تواند این باشد که آن ها برای انجام کار آمادگی بیشتری دارند تا اینکه در انتظار حمایت یا اجازه افراد دیگر بمانند.

مستقل بودن به مفهوم آن است که شما علاقه بیشتری به آزمودن چیز های تازه دارید به جای این که توقع و توقعات سایرین را پاسخ دهید.

استقلال عاطفی اضطراب را کاهش و خوشبختی را افزایش می دهد.

استقلال مالی به مفهوم داشتن آزادی و حس دستاورد است.

هنگامی که صحبت از مستقل بودن می شود، هیچ حسی بهتر از پرداخت هزینه های شخصی به وسیله خود شخص نمی تواند وی را ارضا کند.

توانایی پرداخت هزینه های شخصی وابستگی شما را به خانواده، دوستان و … کاهش می دهد.

مستقل بودن، تصمیم گیری را شدیداً اسان می کند؛ برای این که قبول می کنید تنها شخصی هستید که تحت‌تأثیر تصمیمات تان قرار می گیرید.

ولی چنانچه استقلال کمتر و وابستگی بیشتری به افراد دیگر برای حمایت عاطفی و مالی داشته باشید، تصمیم گیری برای شما جزء سخت ترین کار ها می شود.

افراد کمتر مستقل، رغبت بیشتری به تکیه کردن بر دیگران دارند.

علت چنين اقدامی می تواند این باشد که این افراد نمی خواهند مجبور باشند خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند یا شجاعت آنرا ندارند در زندگی خودشان با مشکلات به تنهایی رو به رو شوند بدون اینکه فردی کنار آن ها باشد.

داشتن چنين شخصیتی می تواند شما را به یک شخص نیازمند تبدیل کند.

مستقل شدن بعنوان مقصود می تواند سبب رشد در جنبه های گوناگون زندگی تان باشد.

برای نمونه استقلال عاطفی می تواند سبب رشد و افزایش کیفیت رابطه شما با دوستان، خانواده و… شود.

شما کنترل بیشتری بر روی احساساتتان خواهید داشت و داشتن یک ذهن مستقل و آزاد این قابلیت را به شما میدهد که از تمام بعدهای وجودیتان استفاده کنید، استعدادهایتان را کشف کنید و آن ها را شکوفا کنید.

بیشتر استقلال یافتن به معنی داشتن آمادگی و آزادی بیشتر برای شناخت با اشخاص جدید و به دست آوردن تجربیات نو می باشد.

به این معنی که شما دیدی وسیع تر نسبت به امورات و رابطه به دست خواهید آورد که علت آن داشتن تجربیات و درک از جهان بیشتر به نسبت گذشته است.

یکی از مهم ترین علل موفقیت کارآفرینان هم کشف فرصت ها است. برای این که آن ها دیدگاه و دیدی وسیع تر پیدا کردند و می توانند فرصت هایی را مشاهده کنند که قبلا کسی متوجه آن ها نبوده است.

هرچقدر بیشتر مستقل باشید، عزت نفس تان به همان نسبت افزایش پیدا خواهد کرد و ارزش‌گذاری به خودتان هم بیشتر میشود.

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم

برای این که شما هرچقدر تجربیات بیشتری به دست آورید، افق دید وسیع تری پیدا کنید، ارزش کلام بالاتری هم به دست خواهید آورد.

از طرف ديگر به هر ميزان استقلال مالی، عاطفی، شخصیتی، شغلی و اجتماعی به دست آورید، به همان نسبت دستاوردهایتان هم افزایش پیدا می کند که نسبت مستقیم با عزت نفس تان دارد در نتیجه عزت نفس تان هم افزایش پیدا میکند.

افزایش ارزش‌گذاری به خودتان از طريق استقلال یافتن می تواند سوختی عالی برای افزایش عزت نفس و موفقیت شخصی تان باشد.

↓به کانال تلگرام و پیج اینستاگرام ری را بپیوندید↓

چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم
چگونه استقلال عاطفی داشته باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *