چگونه عاطفی باشیم

 
helpkade
چگونه عاطفی باشیم
چگونه عاطفی باشیم

از نشانه های عمده وابستگی، نداشتن احساس ارزشمندی است. در وابستگی، ارزش، لیاقت و شایستگی فرد وابسته را دیگران تعیین و تایید می کنند. یعنی فرد در صورت از دست دادن آن عامل یا آن رابطه، و عدم تایید، تحسین و تصدیق از سوی مقابل، احساس ناتوانی، حقارت و عدم ارزشمندی می کند. این فرد، چون توانمندی های خود را نشناخته و آن ها را باور ندارد گمان می کند بدون حضور دیگران نمی تواند به خواسته های خود برسد.

ترس و ناامنی: از دیگر نشانه ها ترس و ناامنی است. در یک رابطه عاطفی حقیقی تنش و ترس وجود ندارد، اما یک فرد وابسته همیشه در ترس و وحشت به سر می برد که مبادا منبع عشق اش را از دست بدهد. حسادت، کنترل افراطی و محدود کردن آزادی نیز از دیگر نشانه های وابستگی هستند که زندگی را هم برای خود شخص و هم فردی که منبع وابستگی است سخت و دشوار می کند. وابستگی یک رابطه عاطفی را به ناکامی می کشاند، زیرا انسان وابسته همواره فرد مقابل را وادار می کند به خاطر او، افکار و عقاید و نوع زندگی خودش را عوض کرده و به طور کلی طبق نظر او زندگی کند. مسلما چنین فردی هرگز نمی تواند عشق خود را همان طور که هست بپذیرد و او را دوست داشته باشد. فرد وابسته به دیگران تکیه کرده و از توانایی فکر و اندیشه خود استفاده نمی کند. او بدون فکر در تمامی امور زندگی از دیگران تقلید کرده و از آن ها فرمانبرداری می کند.

 

رهایی از وابستگی عاطفی در نهایت در زندگی فرد به جایی می رسد که احساس می کند وابستگی تمامی زندگی اش را تحت تاثیر قرار داده است و باید برای حفظ عزت نفس خویش اقدامی جهت رهایی از بند وابستگی عاطفی انجام دهد انجام برخی امور می تواند یاریگر فرد در این امر باشد:

بیان احساسات منفی و مثبت: حاصل از دست دادن منبع وابستگی یکی از راه های است که فرد از آن طریق قادر خواهد بود احساسات خود را بشناسد و جهت از بین بردن وابستگی عاطفی اقدام کند یکی از دلایلی که افراد به دیگران وابسته می شوند آگاهی نداشتن بر احساسات و هیجانات منفی است که درونشان در حال شکل گیری است.

چگونه عاطفی باشیم

بالا بردن عزت نفس: آموختن روش های تقویت عزت نفس کمک فراوانی جهت رهایی از وابستگی های عاطفی به افراد می کند. فعالیت های اجتماعی گسترده:همانطور که گفته شد یکی از علل وابستگی ترس از تنهایی و طرد شدن است زمانی که فرد احساس کند در اطرافش دوستان و آشنایان زیادی هست که در مواقع بحران عاطفی در کنارش هستند مسلماَ راحت تر می تواند از بند وابستگی عاطفی رها شود و یا اینکه تمامی سرمایه گذاری عاطفی اش را بر روی یک شخص واحد نمی کند که بدون وی قادر به زندگی نباشد. در واقع همه سرمایه عاطفی اش را یک جا قرار نداده که با رفتن یک فرد نابود شود و آزادی فرد مقابل اش را هم سلب نماید.

آموختن نه گفتن و آموختن مهارت های جرات مندی: آموختن نه گفتن یکی دیگر از راه هایی است که افراد را از وابستگی می رهاند و به وی جرات می دهد که به برخی رابطه ها و درخواست ها نه بگوید که همه این مهارت ها در سایه افزایش اعتماد به نفس شکل می گیرد. مراجعه به روانشناس جهت ریشه یابی و حل مشکل :و تغییر رفتارو نگرش فرد وابسته، جلسات درمانی به فرد کمک می کند به ریشه وابستگی های خود پی برده و آگاهانه در جهت رفع آن بکوشد نباید نادیده گرفت که رفع وابستگی عاطفی به سادگی امکانپذیر نیست، زیرا وابستگی ناکامی، نگرانی و اضطراب به همراه دارد و رها شدن از این احساسات ناخوشایند گاهی به تنهایی امکان پذیر نمی باشد.

وابستگی عاطفی امری است غریزی که از دوران نوزادی همراه هر فردی است و این احساسات از طریق نوازش های کودکانه، تماس پوستی، عاطفی و رابطه چشمی از والدین به فرزندان منتقل و وابستگی عاطفی را شکل می دهد. در واقع وابستگی عاطفی تا حدی که آسیب زا نباشد در زندگی همه افراد لازم و ضروری به نظر می رسد. تا زمانی که رابطه عاطفی امنیت را برای اعضای خانواده و یا دوستان و… فراهم و در عین حال به شخص مقابل صدمه وارد نکند بسیار مطلوب است، اما وابستگی عاطفی زمانی نامطلوب و خطرناک است که روی عملکرد افراد تاثیر منفی گذاشته و استقلال و و خلاقیت وی را سلب کند و طرف مقابل را در تنگنا قرار دهد.

 

در واقع وابستگی عاطفی با احساس خشم، تردید نسبت به خود، ترس از طرد شدن، ترس از تنهایی، حس عدم امنیت، شرم و حقارت همراه است. کسی که از وابستگی عاطفی رنج می برد فقط برای دیگران زندگی می کند، خودش را نادیده می گیرد و هر کاری می کند که مورد پسند فرد دیگر باشد. وابستگی نشان دهنده، عدم عزت نفس است و منجر به پایین آوردن ارزش خود، ترس از تنهایی و نادیده گرفتن نیاز های خود می شود. وابستگی نوعی نیاز عاطفی و روانی به فرد دیگری است که بدون وجود او فرد وابسته، در زندگی اش دچار مشکل می شود. در واقع فرد وابسته از آن جهت به دیگران وابسته می شود که گمان می کند بدون حضور دیگری نمی تواند تعادل روانی داشته باشد، وابستگی تمام زندگی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد و مانع هویت یابی اش می شود.

به طریقی که تمامی زندگی فرد منوط به حضور شخص دیگر بوده و از دست دادن اش سبب برهم خوردن تعادل روانی شده و تمامی کار های روزانه وی را دچار اختلال می کند از دست دادن منبع وابستگی به منزله فروپاشی درونی شخص وابسته است و در نهایت منجر به افسردگی، انزوا و کناره گیری شخص می شود. یکی از اختلا ل هایی که وابستگی ایجاد می کند این است که تصمیم گیری های روزمره فرد را دچار اشکال می کند و وی مدام به دنبال این است که تصمیماتش مورد تایید قرار گیرد و کسی باشد که به وی اطمینان خاطر دهد کارش درست است.

برای بسیاری از افراد در قدم اول وجود عشق و علاقه برای ساختن یک رابطه‌ سالم و رشد دهنده، امری ضروری است اما عشق هنری است که باید برای آن انرژی صرف کنید، آن را یاد بگیرید و برای مهارت یافتن در آن تلاش کنید. داشتن یک رابطه سالم به عوامل زیادی بستگی دارد. تجربه گذشته شما از روابط عاطفی، تجارب احساسی دوران کودکی‌تان با والدین، باورها و نظراتتان درباره یک رابطه سالم و کامل، همه و همه بر کیفیت رابطه شما تاثیر می‌گذارند. رابطه سالم رابطه‌ای است که هر دو طرف در آن برنده هستند و از بودن در کنار یکدیگر با تمام وجود لذت می‌برند و در عین حال هیچ‌کدام در این رابطه آسیب نمی‌بینند.

1. در رابطه سالم هر دو طرف قادر هستند به صورت آزادانه و صادقانه با فرد مقابل خود صحبت کنند.

2. داشتن فضای شخصی و حریم خصوصی از نشانه‌های رابطه سالم است. عاشق هم بودن به این معنی نیست که هر دقیقه از زندگیتان را کنار عشقتان بگذرانید. در یک رابطه سالم هر دو طرف باید بتوانند علایق خود را داشته باشند و زمان‌هایی را به خود و دوستانشان اختصاص دهند.

3. داشتن اختلاف نظر امری طبیعی است و در رابطه‌های سالم نیز دعوا و بحث رخ می‌دهد. اگر هیچ اختلاف نظری نداشته‌باشید، یک جای کار می‌لنگد.

چگونه عاطفی باشیم

4. در روابط سالم افراد به طور سازگارانه اختلاف نظرهایشان را رفع می‌کنند و هیچ گاه یکدیگر را تحقیر نمی‌کنند. آن‌ها سعی می‌کنند یکدیگر را درک کنند.

5. از نشانه‌های رابطه‌های سازنده این است که افراد پیش از هر چیز خود وجودیشان را دوست دارند و برای خود ارزش قائل می‌شوند.

6. رابطه‌ای که در آن تنها یک نفر تصمیم گیرنده است و دیگری هیچ حق انتخابی ندارد می‌تواند بسیار آسیب‌زننده باشد و به رابطه‌ای ناسالم تبدیل می‌شود. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه روابط ناسالم کلیک کنید.

7. زوجین در روابط سالم از بودن در کنار یکدیگر احساس لذت می‌کنند و زمینه‌ی اصلی رابطه‌ی آن‌ها بر مبنای شادی است.

8. ممکن است گاه احساس کنید بسیار از همسر یا نامزد خود دور هستید و یا برای همدیگر وقت ندارید؛ ممکن است این امر به خاطر خصوصیات زندگیتان باشد اما مهم است که به طور کلی در زندگی با شریک خود احساس تعادل داشته‌باشید.

9. مهم‌ترین چیز در رابطه سالم داشتن اعتماد و اطمینان به یکدیگر است. رابطه عاشقانه و صمیمانه خالی از رازها و ابهامات است و زوجین در ذهن خود نسبت به طرف مقابل شک و تردید ندارند.  برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه روابط دختر و پسر کلیک کنید.

قدم اول هر نوع رابطه عاطفی و یا مهمترین بخش آن، شناختن کسی است که دوست دارید. وقتی شما برای کسی که دوستش دارید می‌خواهید هدیه‌ای بگیرید به این فکر می‌کنید که که او چه چیزی نیاز دارد یا از چه چیزی خوشش می‌آید. پس تا او را به خوبی نشناسید نمی‌توانید انتخاب درستی داشته باشید. هر فردی بر اساس خصوصیات شخصیتی خود نیازهای متفاوتی دارد. برخی دوست دارند وقتی غمگین هستند در کنار کسانی باشند که دوستشان دارند، برخی بالعکس تنها بودن را به طور موقت ترجیح می‌دهند. پس برای شناخت طرف مقابلتان تلاش کنید و به او کمک کنید تا شما را بهتر بشناسد.

یکی از راه‌هایی که می‌توانید با او و نیازهایش آشنا شوید آن است که زمانی را برای صحبت درمورد گذشته و تجارب عاطفی و کاری با خانواده و دیگران بگذارید. نیازی نیست این موقعیت را به طور مصنوعی به وجود بیاورید. معمولا در رابطه حرف زدن درباره گذشته و یا دیگران خودبه‌خود به وجود می‌آید. از این فرصت‌ها استفاده کنید. اگر به جزئیات دقت کنید می‌توانید احساسات او را بفهمید و نیازهایش را درک کنید. شاید بد نباشد چیزهایی را که از او کشف می‌کنید در یک دفترچه بنویسید و با خود مرور کنید.

هر کس معمولا در روابط عاطفی خود از طرف مقابل انتظاراتی دارد. این انتظارات گاهی درست و طبیعی بوده و گاهی مشکل‌ آفرینند و اغلب از باورهای غلط نشات می‌گیرند.

اگر نیازی دارید که باید در رفتارش به آن توجه کند، مثلا اگر دوست ندارید وقتی در محل کار هستید با شما طولانی تلفنی صحبت کند، تنها کافی است به او بگویید. اگر شما دانای کل نیستید طبیعی است که او هم نباشد. نمی‌توانید از او انتظار داشته باشید که بدون هیچ اشاره‌ای از نیاز شما آگاه شود. به خاطر داشته باشید افراد علاوه بر تفاوت‌های جنسیتی تفاوت‌هایی دارند که از تجارب گذشته ناشی شده است. تفاوت‌های زنان و مردان را بشناسید و در رابطه عاطفی خود آن‌ها را مطرح کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر از تفاوت زن و مرد کلیک کنید.

وقتی شما با فرد جدیدی آشنا می‌شوید و به شخصیت و رفتارش علاقه‌مند می‌شوید معمولا به رفتار و شخصیتی که از او شناخته‌اید عادت می‌کنید و انتظار دارید همیشه همینطور باقی بماند. اما همه آدم‌ها در شرایط مختلف زندگی تغییر می‌کنند و در برخی مواقع عقاید خود را مورد تجدید نظر قرار می‌دهند.

تغییر شخصیت یا عقاید و نظرات شما و یا طرف مقابل شما طبیعی است. اگر در او تغییری دیدید به این معنا نیست که دیگر به شما علاقه ندارد. در این مرحله نیاز است که باهم صحبت کنید تا بتوانید تغییر رخ‌ داده را مدیریت کنید و شرایط جدیدی از رابطه خود بسازید. اما این بدان معنا نیست که به امید تغییر بعد از ازدواج یک رابطه ناسالم را ادامه بدهید. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه تغییر دادن همسر بعد از ازدواج کلیک کنید.

بعضی زوج‌ها بدون واقع‌بینی انتظار دارند طرف مقابلشان به همه مسائلی که آن‌ها علاقه دارند علاقه داشته باشد و یا دقیقا مانند خودشان رفتار کند. این انتظار غیرواقعی است چون حتی دوقلوهای همسان نیز باهم تفاوت دارند. زمانی که افراد در رابطه علایق خود را به یکدیگر تحمیل می‌کنند، دوری از یکدیگر و شکست عشقی رخ می‌دهد. برای زمینه‌هایی که باهم سلیقه مشترکی ندارید برنامه‌ریزی کنید. شاید نیاز باشد اگر به فوتبال علاقه ندارید، برای فوتبال دیدن او منتظر بمانید و یا یک بار او با شما به دیدن فیلم مورد علاقه‌تان بیاید با این که آن را دوست نداشته، اما مراقب باشید تا یک طرف کفه سنگینی نکند.

بعضی از افراد تصور می‌کنند وقتی وارد یک رابطه می‌شوند همه مسائل خود را باید با حضور فرد مورد علاقه‌شان حل کنند و او نیز همین‌طور باید باشد. اما توجه کنید که افراد به ویژه مردان برای حل بعضی مسائل خود نیاز به تنها بودن کوتاه دارند و باید به خود و او فرصت تنهایی هم بدهید. تنها شدن و دور شدن کوتاه از یکدیگر به شما این فرصت را می‌دهد تا خود را بیشتر بشناسید و بتوانید رابطه را از بیرون تماشا کنید. هر از گاهی تنها قدم بزنید، تنها کافه، رستوارن یا سینما بروید.

محیط‌های دوستانه، کاری و خانواده فرد بر روی رابطه عاطفی او اثر می‌گذارد. بنابراین اگر می‌خواهید رابطه سالمی داشته باشید و از تاثیر منفی عوامل بیرونی بر رابطه خود بکاهید باید آن‌ها را مدیریت کنید. تعیین حد و مرز در رابطه به مدیریت این عوامل کمک می‌کند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه حد و مرز در رابطه کلیک کنید.

یکی از منابع عاطفی مهم که همه گذشته خود را در آن گذرانده‌اید و به شخصیت شما شکل می‌دهد خانواده شما است. نیاز است وقتی با کسی در رابطه عاطفی هستید زمینه خانوادگی او را بشناسید و وقتی درباره خانواده خود حرف می‌زند با او همدلی داشته باشید. یعنی به احساسات او نسبت به خانواده‌اش احترام بگذارید اما درگیر آن احساسات نشوید. اگر او نسبت به عضوی از خانواده احساس بدی دارد شما او را درک می‌کنید اما مانند او با خانواده‌اش برخورد نمی‌کنید؛ بلکه فردی مستقل در ارتباط با آن‌ها هستید.

بعد از ورود به رابطه، درست نیست که همه دوستان خود را کنار بگذارید یا فقط با آن‌هایی رابطه داشته باشید که طرف مقابلتان در رابطه مانند شما به آن‌ها علاقه دارد. اگر شما رابطه دوستی دارید که به رابطه عاطفی شما آسیب نمی‌زند اما شما و طرف مقابلتان به دوستتان احساس متفاوتی دارید می‌توانید با شفافیت و پذیرش و بدون مخفی کاری ارتباطتان را با دوستتان ادامه دهید. وقتی دو نفر باهم در رابطه عاطفی هستند با افراد بیرون از رابطه خود ارتباطی مستقل و جداگانه دارند، اما برای حفظ رابطه عاطفی خود اولویت‌هایی را مشخص می‌کنند.

کمک گرفتن از یک مشاور خوب در کنار رابطه عاطفی‌تان که دوام و سالم بودنش برای شما مهم است می‌تواند به اهداف شما کمک کند. می‌توانید از یک مشاور خانواده باتجربه کمک بگیرید. همه افراد در روابط خود نیاز به مهارت‌هایی دارند که متخصصان خانواده می‌توانند به رشد مهارت‌های ارتباطی شما کمک کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشاور خانواده کلیک کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه ایجاد یک رابطه عاطفی سالم می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

موفق‌ترین روابط عاطفی، روابطی هستند که در آنها استقلال و فردیت افراد حفظ می‌شود‎

 

با این پنج عنصر جادویی می‌توان روابط عاطفی موفقی را خلق کرد، اما فراموش نکنید که این پنج عنصر حاوی جزئیات و ظرافت‌های بسیاری هستند که اگر آنها را نشناسیم، شکست می‌خوریم.

 

چگونه عاطفی باشیم

موفق‌ترین روابط عاطفی، روابطی هستند که در آنها استقلال و فردیت افراد حفظ می‌شود. به بیانی دیگر، روابطی که به وابستگی و تجاوز به حریم یکدیگر آلوده می‌شوند به سرعت فرسوده شده و از بین می‌روند. از طرفی دیگر، اگر این استقلال از حد خود فراتر رود و به‌جایی برسد که دو نفر نتوانند با هم صمیمیت سالم داشته باشند و به وحدت و یگانگی برسند، آن‌وقت رابطه آسیب می‌بیند و از بین می‌رود. همچنین، اگر دو نفر آنقدر به هم وابسته باشند که بخش‌های دیگر زندگی و نقش‌های دیگرشان در زندگی را کنار بگذارند نیز دیری نمی‌گذرد که رابطه آسیب‌ دیده و از بین می‌رود. بنابراین، آنچه در کنار حفظ استقلال و فردیت مهم است، «تعادل»، «عشق»، «احترام» و «امنیت» است.

 

با این پنج عنصر جادویی می‌توان روابط عاطفی موفقی را خلق کرد، اما فراموش نکنید که این پنج عنصر حاوی جزئیات و ظرافت‌های بسیاری هستند که اگر آنها را نشناسیم، شکست می‌خوریم.

 

در این مقاله می‌خواهیم پنج کلید موفقیت در روابط عاطفی را به شما معرفی کنیم:

 

۱- اصل حفظ فردیت. فردیت یعنی اینکه افراد زندگی خود را هم در کنار این رابطه عاطفی داشته باشند و از روی اختیار و توافقی که با هم دارند، زندگی‌شان را با هم شریک شوند. چنین رابطه‌ای رشد زیادی خواهد داشت زیرا برای هر دو نفر چیزهای زیادی برای یاد گرفتن از یکدیگر وجود دارد. بنابراین، لازم است که در روابط، فاصله مناسبی میان افراد وجود داشته باشد که نه آنقدر به هم نزدیک باشند که به زندگی شخصی‌شان نرسند و نه آنقدر از هم دور باشند که صمیمیتی میان آنها به‌وجود نیاید. براساس اصل حفظ فردیت، هر دو نفر رابطه باید زندگی و مسائل شخصی، جهت رشد شخصی و حس ارزشمندی فردی را درون خود داشته باشند و نه اینکه تمام زندگی‌شان در شریک عاطفی‌شان خلاصه شود و دیگر ابعاد زندگی را کنار بگذارند. فردیت یعنی اینکه «من هستم»، «من به تنهایی هم ارزش دارم»، «من توانا هستم» و «من برای زندگی خود اهداف و برنامه‌هایی دارم» و نه اینکه «من بدون تو هیچ هستم و نابود می‌شوم!» یا «بدون تو نمی‌توانم به زندگی ادامه دهم.» فردیت یعنی «من حریم دارم و منحصربه‌فرد هستم.»

 

۲- اصل امنیت. امنیت یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین نیاز‌های انسان است. این نیاز در یک رابطه عاطفی نقش پررنگ‌تری به خود می‌گیرد زیرا اساسا طبق آنچه در متون الهی، از جمله قرآن، هم آمده است «زن و مرد برای آرامش یکدیگر آفریده شده‌اند.» اگر در رابطه‌ای حس امنیت و آرامش از افراد سلب شود، آن رابطه بیمار است و دیر یا زود از بین می‌رود. امنیت یعنی اینکه دو نفر احساس کنند که نزد یکدیگر ارزش، احترام و عشق دارند؛ اعتماد داشته باشند که مورد پذیرش همدیگر هستند و می‌توانند آزادانه خود واقعی‌شان باشند. اعتماد داشته باشند که در آغوشی امن قرار گرفته‌اند و نه در جنگلی ناامن! امنیت در رابطه عاطفی یعنی اینکه هر دو نفر اطمینان داشته باشند که نزد هم وجودی ارزشمند دارند، مورد سوءاستفاده و فریب یکدیگر قرار نمی‌گیرند، به تعهدات عمل می‌شود، دو نفر قصد آزار و ترساندن یکدیگر را ندارند، دو نفر مقبول یکدیگر هستند و نیاز‌های عاطفی‌شان توسط یکدیگر برآورده می‌شود. عوامل مهمی که این حس را می‌توانند از افراد در روابط عاطفی سلب کنند شامل اختلالات شخصیتی، ناآگاهی و دانش کم، بازی‌های روانی ناسالم، هوش هیجانی پایین و عدم درک احساسات طرف مقابل است.

 

۳- اصل احترام. مورد احترام دیگران بودن نیز یکی دیگر از نیاز‌های اساسی انسان است. هر انسانی دوست دارد که مورد احترام باشد، اما آیا همه انسان‌ها به همان اندازه که دوست دارند مورد احترام باشند، به یکدیگر احترام می‌گذارند؟ این یکی از مهم‌ترین سوالاتی است که هر زوجی باید از خود بپرسد: «آیا همان‌قدر که توقع احترام از جانب او را دارم، خودم به او احترام می‌گذارم؟» توصیه می‌کنیم که برای یافتن پاسخ این سوال خوب فکر کنید، با خود صادق باشید و حتی از یک مشاور کاردان کمک بگیرید. وقتی به شخصی احترام می‌گذاریم یعنی حرمت حریم شخصی او را حفظ می‌کنیم و به حریم او تجاوز نمی‌کنیم، با او نیکو سخن می‌گوییم و از هتک حرمت دوری می‌کنیم، احساسات و شرایط او را درک می‌کنیم و چیزی را فراتر از توانش به او تحمیل نمی‌کنیم؛ وقتی حرف می‌زند، آنچه او می‌گوید را می‌شنویم و نه اینکه آنچه خود می‌خواهیم را برداشت کنیم. وقتی به کسی احترام می‌گذاریم از برچسب زدن به او، تحقیر او یا نادیده گرفتن او دوری می‌کنیم و وجود او را ارزشمند و محترم می‌شماریم. وقتی به کسی احترام می‌گذاریم یعنی به مسیر رشد، به انتخاب‌ها، به علایق و به فردیت او احترام می‌گذاریم. وقتی به کسی احترام می‌گذاریم، در مورد او جانب انصاف را رعایت می‌کنیم و حق او را محفوظ نگه می‌داریم. احترام گذاشتن یعنی اینکه او را برتر یا کمتر از خود نبینیم، بلکه او را منحصربه‌فرد و ارزشمند بدانیم. وقتی احترام می‌گذاریم، دشنام نمی‌دهیم، دست خود را بر او بلند نمی‌کنیم و به تعهدات و قول‌های خود به او وفا می‌کنیم.

 

۴- اصل عشق. عشق جدا از پذیرش نیست. زمانی که عاشق چیزی یا کسی هستیم، تمامیت او را پذیرفته‌ایم. پذیرش به معنی قبول تمام ابعاد یک چیز یا یک شخص و رها کردن او از بند خود است. همچنین، عشق جدا از احترام نیست، زمانی که عاشق چیزی یا کسی می‌شویم، به‌وجود و حرمت او احترام می‌گذاریم و دلباخته زیبایی او می‌شویم. عشق جدا از بخشش نیست. زمانی که عاشق می‌شویم، بخشنده و بخشاینده می‌شویم، زیرا عشق بخشش، تواضع، پذیرش، زیبابینی و احترام را به ما می‌آموزد. عشق به ما این توانایی را می‌دهد که حتی در دل زشتی بتوانیم زیبایی را کشف کرده و ببینیم. پس نتیجه می‌گیریم که اگر نگاهمان عیب جو و ایراد گیر است، پس عاشق نیستیم. عشق جدا از صبر نیست، وقتی که عاشق می‌شویم، می‌فهمیم که باید صبور باشیم. عشق جدا از جسارت و شجاعت نیست زیرا عشق به ما می‌آموزد که چطور شجاع، جسور و با شهامت باشیم و نترسیم. عشق جدا از ذوق و شوق نیست و همین هیجانات باعث می‌شوند که ما نسبت به کسی یا چیزی که عاشق آن هستیم همیشه پر از ذوق و اشتیاق باشیم. تمامی روابط پس از مدتی تغییر شکل می‌دهند و این هنر ما است که در پی این تغییرات از عشق رابطه‌مان حفاظت کنیم. اگر احساس می‌کنید که عشق رابطه شما رو به سردی رفته است، نگران نباشید، اما هر چه زودتر روش‌های تزریق عشق به رابطه را یاد بگیرید.

 

۵- اصل تعادل. در این جهان هر چیزی که از مسیر تعادل خارج شود بیمار می‌شود! اصل تعادل را می‌توان در حفظ فاصله مناسب در نظر گرفت؛ نه آن‌قدر دور باشیم که از یاد هم برویم و نه آن‌قدر نزدیک که به حریم یکدیگر تجاوز کرده و یکدیگر را بسوزانیم. همچنین، اصل تعادل را می‌توان در عشق ورزی نیز در نظر گرفت؛ نه آنقدر محبت کنیم که ظرف طرف مقابل لبریز شود و او تمام محبتی که دیده است را روی ما سرازیر کند، نه آن‌قدر سرد باشیم که حس ناامنی و ارزشمند نبودن را در او بیدار کنیم. در تمامی ابعاد یک رابطه، باید تعادل را در نظر داشته باشیم.

  

منبع: سلامت نیوز

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج


بدون خجالت محصولات جنسی را آنلاین بخر


قاعدگی دردناک زنان و دختران


تردید و دو دلی قبل از ازدواج

درمان سریع وقطعی بواسیر بدون درد و خونریزی


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


علائم کیست تخمدان | درمان گیاهی


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


عوارض خطرناک لیزر موهای زائد

چنین کیکی روفقط تواین یخچال میتونی جابدی

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


چگونه نزد همسر بیشتر دوست داشته شویم؟

هرآنچه لازم است ازقرص های سقط جنین بدانید!


دندان هات رو درست کن و3ساله پرداخت کن!!


طراحی و بازسازی فضای داخلی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

وابستگی عاطفی

 

باور به این که هیچ مورد جایگزینی وجود نداشته باشد: چنانچه شخصی به چیزی بیش از حد وابسته باشد به احتمال زیاد تصور می کند هیچ مورد جایگزینی برای آن نخواهد بود.

 

درماندگی و بدبینی:هرچقدر بیشتر درمانده و ضعیف باشید وابستگی شما به چیزهایی که دارید بیشتر می شود. افرادی که عقیده داشته باشند به خواسته هایشان می رسند هیچ وقت به چیزی وابسته نمی شوند.

چگونه عاطفی باشیم

 

تشخیص وابستگی عاطفی

 

– حس ارزشمند بودن نمی کنید

– حس رانده شدن ، رها شدگی و ترس

 

با خودتان صادق باشید و تلاش کنید ریشه های وابستگی را پیدا کنید. شاید چون هیچوقت مجبور نشده اید که تنها بمانید، از تنها شدن می ترسید، شاید هم عزت نفستان وابسته به تعاریف و تحسین‎های او است. درمورد این مسئله فکر کنید، زیرا ریشه یابی کردن این وابستگی، شرط اصلی غلبه به آن است.

 

زمانی که ارتباطات بیشتری دارید، با اشخاص بیشتری اشنا می شوید و با دنیا های جدید تری در رابطه خواهید بود و حس وابستگی کمتری می کنید.

 

اشخاص وابسته در ذهن خود به خاطر کودکی ای که داشته اند دایماً فکر می کنند که:

“اگر وابسته نباشی رها خواهی شد”

 

کل زندگی اشخاص دچار وابستگی بر مبنای این قانون پایه ریزی می شود. داشتن ارتباط عاطفی با این اشخاص بسیار طاقت فرساست. هیچ شخصی از این که کسی دائم به وی بچسبد و بدون اعتماد به نفس و ضعیف باشد خوشش نخواهد آمد. پس پیش از انتخاب شریک عاطفی خویش، حتماً او را بشناسید.

 

علل ایجاد وابستگی عاطفی

 

اغلب مواقع ریشه نیازمندی و وابستگی در ترس است. فکر کنید اگر شخصی که به وی وابسته اید ترکتان کند، چه احساسی به شما دست خواهد داد؟ از خودتان سوال کنید دراین صورت چه چیزهایی شما را می ترساند؛ به عنوان مثال اگر به شخصی که در حال شناخت برای ازدواج هستید وابسته شده اید، ممکن است ترس دوست داشته نشدن را تجربه کنید.

 

حاصل از دست دادن منبع وابستگی یکی از راههای است که شخص از آن طریق قادر خواهد بود احساسات خویش را بشناسد و جهت از بین بردن وابستگی عاطفی اقدام کند یکی از دلایلی که اشخاص به سایرین وابسته میشوند اگاهی نداشتن بر احساسات و هیجانات منفی است که درونشان در حال شکل پذیری است.

 

وابستگی عاطفی پیوسته با عدم عزت نفس رابطه دارد. غیر ممكن است كه در عین وابستگی های شدید احساسی، از عزت نفس بالایی برخوردار باشید. نخستین راهکار برای غلبه بر وابستگی عاطفی، آن است كه بدون شكنجه و عذاب و تخریب فكری، با مهربانی، عمیقا به خودتان عشق بورزید. برای آنكه دوباره به عزت نفس دست یابید نكات زیر میتوانند موثر باشند:

 

– هرروز ساعتی را برای خوشحال كردن خودتان اختصاص دهید.

– روی نكات مثبت و موفقیت هایتان تمركز كنید.

-« نه» گفتن را یاد بگیرید.

– به خواسته هایتان توجه كنید.

– برای آنكه مورد پسند سایرین قرار بگیرید، تلاش نكنید خودتان را تغيير دهید.

– به نظر خودتان اهمیت دهید.

– در ذهنتان تصویر مثبتی از خویش داشته باشید.

– با اشخاص مثبت نشست و برخاست كنید.

– از خودتان مواظبت كنید.

– از تنها ماندن لذت ببرید.

 

درست است كه دوست دارید دوستتان پیش شما باشد و زمانی كه وی پیش شما نیست حس ناراحتی و تنهایی و همینطور حس نبود عشق و محبت می كنید؛ ولی به این مسأله فكر كنید كه تنهایی هم میتواند شادی آفرین باشد!

چگونه عاطفی باشیم

 

میتوانید از این فرصت استفاده كنید و كارهای مورد علاقه تان را انجام دهید:كتاب خواندن، گوش دادن به یك فایل صوتی، ورزش كردن، یادگیری چیزهای جدید و یا كمك به اشخاص نیازمند و … .اگر تنها هستید، لحظات كوچكی كه در تنهایی با خودتان می گذرانید، میتوانند لحظات ناب شادی بخشی باشند.

 

راهکارهای کاهش وابستگی عاطفی

 

هنگامی که بیش از حد به شخصی وابستگی عاطفی داشته باشید، درنهایت تلاش خواهید کرد وی را کنترل کنید و چنانچه موفق نشوید، حس بدبختی خواهید کرد. قبول کنید که اطرافیانتان هم حق دارند افکار، احساسات و انتخاب های خودشان را داشته باشند و نباید حتماً شما را دخالت دهند. تلاش کنید انرژی تان را برای کنترل کردن افکار و انتخاب های خودتان صرف کنید.

 

برای نمونه، زمانی که دوستتان می خواهد با افراد دیگر وقت بگذراند و شما حس حسادت می کنید، نباید این حس بد را به آن ها منتقل کنید؛ بلکه باید نفسی عمیق بکشید و به خودتان یادآوری کنید که اشخاص حق دارند دوستان زيادي داشته باشند و به این فکر کنید که در اوقات فراغت خویش چه کارهای دیگری میتوانید انجام دهید.

 

بسياري از نیازها امکان دارد از اتفاقات سخت دوران کودکی سرچشمه گرفته شده باشد. شناسایی این وقایع و پاسخگویی به این اتفاقات در نقش یک بچه، یک شیوه عالی برای شناخت و بررسی علت و درگیر شدن در وابستگی های عاطفی است. نقش امروز ما، تغيير گذشته یا جبران آن نیست.

 

نقش زمان حال، معکوس کردن و یا جبران کردن گذشته نیست.

 

علامت های وابستگی عاطفی

 

زمانی که از نظر عاطفی وابسته هستید، احتمال بیشتری دارد که مفهومی از توقعات نادرست و بیش از حد در خصوص افراد هم داشته باشید. این مسئله ممکن است از یک آرمان گرایی ساده بینانه در خصوص رابطه با افراد، رابطه عاشقانه و یا موضوعات دیگری که به نظر ” قرارداد” میرسد ، سرچشمه بگیرد.

 

آموختن نه گفتن یکی ديگر از راههایی است که اشخاص را از وابستگی عاطفی می رهاند و به او جرات می دهد که به بعضی رابطه ها و درخواست ها نه بگوید که تمامی این مهارت ها در سایه افزایش اعتماد به نفس شکل می گیرد.

 

همکاري با روان شناس و روان‌پزشک مورد اعتماد در تشخیص و ازبین بردن الگو های مخرب تأثير زيادي دارد.

 

معمولاً وابستگی عاطفی ریشه در کودکی دارد. نبود وابستگی امن به والد یا پرستار سبب میشود در روابط بزرگسالی دچار مشکلات وابستگی شوید. برخی سبک های وابستگی در وابستگی عاطفی سهیم است.

 

این مسئله سبب میشود تا اندازه ای در غلبه بر وابستگی عاطفی به تنهایی با چالش روبرو شوید.

 

روان شناس یا روان‌پزشک به شما کمک می کند مشکلات گذشته را که منجر به نگرانی های فعلی در رابطه شده پیدا کنید و راههای سالم تری برای براورده‌کردن احتیاج های عاطفی در پیش بگیرید.

 

فردی که دارای استقلال عاطفی است، در زندگی و رابطه خود برای رسیدن به شادی، به دیگران و رضایت آنها هیچ گونه وابستگی ندارد و در حقیقت به خود اطمینانی بالا دارد و علایق و خواسته های خود را به خوبی می شناسد و با داشتن خودشناسی بسیار زیاد و قدرتمند میتواند سیستم عاطفی خویش را بعنوان یک انسان اجتماعی بدرستی هدایت نماید.

 

استقلال عاطفی یک فاکتور بسیار اساسی برای داشتن روابط سالمی با دیگران است که البته بعضی اشخاص به صورت ذاتی از آن برخوردارند. ولی اینگونه نیست که نتوان این خصوصیت را در بقیه اشخاص نیز بالا برد. همه انسانها میتوانند با اموزش و تمرین و تکرار این خصوصیت را هم در خود بسیار تقویت کنند و با داشتن این خصوصیت روابطی بهتر و محکم تر و مؤثر تر را با دیگر اشخاص داشته باشند.

 

گردآوری: بخش زناشویی بیتوته

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

درمان سریع وقطعی بواسیر بدون درد و خونریزی

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


دریافت کارت تخفیف 20درصدی درمان


بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!


آسانترین راه خرید برنامه در کنسول ps4


انواع جراحی زیبایی سینه

پرفروش ترین پکیج‌های جنسی رو از اینجابخر


سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی


سفارش آنلاین جدیدترین ست های لباس زیر


تجربه روابط جنسی لذتبخش و ایمن


مشاوره تلفنی طلاق


طراحی و بازسازی فضای داخلی

هرآنچه ازعملهای زیبایی زنان میخواهیدبدانید


رسیدن به اوج لذت جنسی با این محصولات

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

برای داشتن یک رابطه عاطفی خوب و سالم نیاز است که برای آن تلاش کنید و این روند تا زمان در کنار یکدیگر بودن، نباید متوقف شود چرا که یک مسیر پایان ناپذیر است. چه در روابط عاطفی و  چه در خانواده، باید مدام برای بهتر شدن روابط عاطفی،  و همچنین درک متقابل هر دو تلاش داشته باشند. در ادامه 13 نکته مهم برای داشتن یک رابطه عاطفی خوب و یا بهتر شدن این روابط عاطفی را بیان می کنیم.

ویژگی های زوج های خوشبخت چیست؟ شاید فکر کنید زوج های خوشبخت هیچ مشکلی با یکدیگر ندارند؟هیچ گاه با یکدیگر اختلاف سلیقه ندارند؟ کل اوقات خود را با خوشی با هم سپری می کنند و هر شب شام را با شمع میل می کنند و عاشقانه هم را نگاه می کنند.

اگر نگرشتان نسبت به خوشبختی و رابطه ای ایده آل این است کاملا در اشتباه هستید. می دانید و می دانیم که روابط عاطفی چیزی فراتر از خریدن گل و هدیه، ابراز علاقه های کلامی و البته نگاه عاشقانه است. هر چند این موارد جزئی از مهارت های شما در برقراری یک رابطه عاطفی خوب هستند، ولی این تمام کار نیست.

گاهی باید بپذیرید، گاهی رد کنید، گاهی چَشم بگویید و گاهی مخالفت کنید، زمان هایی بخندید و زمان هایی هم جدی باشید، لحظاتی منطقی و لحظاتی احساسی و در تمامی موارد از خود گذشتگی داشته باشید، نه برای خود و نه برای طرف مقابل خود بلکه برای رابطه و هردوی خود. اما زمان درست و به جا برای استفاده از این  رفتار ها چه زمانیست؟ این مهارتی است که از شما یک فردی با روابط عاطفی خوب میسازد.

چگونه عاطفی باشیم

می دانید که اختلاف نظر و قهر و آشتی همیشه جزئی از یک رابطه عاطفی هستند و تنها باید به خوبی از جانب هر دو مدیریت شوند.

فراموش نکنید رابطه ی شما و همسرتان یکی از مهم ترین بخش های زندگی تان است. بسیاری از افراد تمام تلاش خود را برای ربودن دل طرف مقابل می کنند و وقتی به هدف خود رسیدند و وارد رابطه ای جدی شدند وا می دهند. باید به خاطر داشته باشید که رابطه مانند مراقبت از گیاهان است. باید علف های هرز را از بین ببرید. گلدان را مرتب آب بدهید. و تلاش کنید که نور کافی به برگ هایشان برسد.

رابطه بر سطح استرس، سلامت و خوشبختی تان تاثیر می گذارد. هیچ رابطه ای در همه حال بی نقص نیست. اما برقراری ارتباط با همسر و شریک زندگی در سطوح فیزیکی، روانی و عاطفی چیزی است که سزاوار تلاش شماست. ما در این مقاله قصد داریم نکاتی را برای داشتن رابطه ای سالم با همسر یا شریک عاطفیتان با شما در میان بگذاریم. با ما همراه باشید تا این موارد را با یکدیگر مرور کنیم

برقراری ارتباط یا گفتگو یکی از اصلی ترین اجزای یک رابطه ی عالی است. متاسفانه متخصصان به ما می گویند که خیلی از زوج ها نمی دانند چطور باید با هم ارتباط برقرار کنند و گفتگوی صحیح داشته باشند؛ حتی خیلی ها اصلا گفتگویی با هم ندارند و فقط زیر یک سقف زندگی می کنند.

فراموش نکنید که داشتن گفت و گو های روزانه و هوشمندانه در رابطه با تمامی ابعاد و مشکلات زندگی، شما را بیشتر به یکدیگر نزدیک می کند و از شما “ما” می سازد. در گفت و گو ها تنها به تایید کردن نپردازید و سعی کنید کاملا منطقی به بحث در رابطه با هر یک از موارد لازم بپردازید. نسبت به سوالات و مخصوصا عبارت های سوالی بی تفاوت نباشید.

مهم ترین راز در یک گفت و گوی موفق، خوب گوش کردن است. مهارتی که باید در آن ماهر شوید و یاد بگیرید که چگونه ضمن برقراری تماس چشمی تمامی لغات و جملات را به خوبی متوجه شوید.

اگر هنوز در زیر یک سقف زندگی نمی کنید و یا به واسطه شغل و شرایط کاری و .. گاهی دور از یکدیگر هستید و با استفاده از شبکه های اجتماعی با یکدیگر در اتباط هستید به شما توصیه می کنیم حتما لینک زیر را مطالعه نمایید.

در هر رابطه همیشه اختلافات وجود دارد. این اختلاف نیست که به رابطه لطمه می زند، بلکه نحوه کنار آمدن و مدیریت اختلاف است که به رابطه ضربه های شدیدی وارد می کند. مهم ترین عنصر در حل چالش موجود در رابطه سازش است. همیشه و در همه حال حق با شما نیست. شما نباید اینقدر تکبر داشته باشید. قدری فروتنی هم برای رابطه لازم است. باید بپذیرید شما هم اشتباهاتی دارید که باعث اختلاف و مشکل شده است. ذهن بازی داشته باشید و سازش کنید.

اکثر مواقع، زوج ها برای هم تکراری می شوند. دیگر دست پخت خانم برای آقا آن طعم قبلی را ندارد. دیگر هدیه ها همانند قبل لذت بخش نیستند و  غبار روزمرگی روی آینه زندگی شان نشسته است. دیگر از هم قدردانی نمی کنند. دیگر برای هم جذاب نیستند. دیگر لطف های و کمک ها و اتفاقات خوب بی پاسخ مانده اند و همه چیز رو به فراموشی است. اگر این چنین است، شما مجدد آغاز کننده باشید. هر اتفاق خوب از جانب طرف مقابل را حتی اگر شده با یک تشکر کلامی پاسخ دهید و به طرف مقابل بفهمانید که تمامی این اتفاقات و قدم های مثبت را می فهمید و متوجه می شوید.

زوج های خوشبخت، هنوز هم قدردان هم هستند. وقتی از همسرتان قدردانی می کنید به او انگیزه تلاش بیشتر می دهید. سعی کنید همسر خود را با دیگران مقایسه نکنید. اینگونه ریشه های رابطه را کم کم با دست خود نابود می کنید. بر نقاط مثبت همسر خود تاکید کنید نه نقاط منفی. ممکن است مرد عصبی مزاجی باشد، اما سخت کوش است و قلبی مهربان دارد. ممکن است خانم کمی در موارد اقتصادی نکته بین نباشد، اما علاوه بر مهربانی، تمام تلاش خود را برای داشتن یک زندگی بهتر به کار گرفته است. کافیست بتوانید آن ها را ببینید.

رابطه تنها زمانی رشد می کند که به هم احترام بگذارید. احترام باید متقابل باشد. احترام در مقابل احترام. هر چند از خود گذشتگی را هنوز فراموش نکرده اید.

احترام گذاشتن به شیوه های مختلف است: آگاه بودن نسبت به احساسات او ، عقاید او ، وقت او و اعتماد داشتن به او. از سوی دیگر خیلی چیزها می تواند احترام متقابل را از بین ببرد: بد صحبت کردن راجع به همسرتان مقابل دیگران، تهدید کردن وی حتی به شوخی، جدی نگرفتن و عمل نکردن به گفته های وی، بی توجهی و کم توجهی و بسیاری موارد دیگر. یاد بگیرید به تمامی گفته های و صحبت های همسرتان توجه کنید.

یکی دیگر از عوامل رشد رابطه ای سالم، رعایت حریم شخصی است. در چالش های زندگی پشت یکدیگر باشید و به کمک یکدیگر بیایید. فراموش نکنید که همه افراد حتی پس از ازدواج نیاز به حریم شخصی خود دارند. به هم اجازه دهید تا اوقاتی را با دوستان، خانواده و تفریحات شخصی بگذرانند.  اینگونه به خود و همسرتان اجازه می دهید که  نتنها هویت مستقل خود را حفظ کنند بلکه باعث می شوید خودش را از یاد نبرد. محدود کردن دنیا به سقفی که زیر آن هستید برای هر دوی شما آزار دهنده است. زوج های خوشبخت در عین حال که با هم شاد و خرم هستند، وابستگی صد در صدی هم به یک دیگر ندارند. آن ها یکی نیستند بلکه یکدیگر را تکمیل می کنند. عشق و وابستگی دو مقوله متفاوت هستند که باید بین آن ها توازن برقرار شود.

همه ی ما دوران های سختی در زندگی داریم. از این رو باید مثل کوه پشت هم باشیم. مهم نیست چقدر استقلال دارید و قوی هستید، باید به خود یاد دهید که به همسرتان تکیه کنید. در مواقع سختی و مشکل اولین و بهترین فرد برای کمک و پشتیبانی همسر شماست. درخواست کمک کردن رابطه تان مستحکم تر می کند.

گاهی، توقع زوج ها از هم بیش از حد است. افرادی که اصلا طعم خوشبختی و شادی را نچشیده اند به این امید وارد رابطه می شوند که طرف مقابل خوشبختشان کند. افرادی که هیچوقت اعتماد به نفس نداشتند هم به این امید واهی وارد رابطه می شوند که طرف مقابل، اعتماد به نفس او را تقویت کند. و بالاخره افرادی که هیچوقت حس نکردند که موجود ارزشمندی هستند وارد رابطه می شوند تا این حس را تجربه کنند. اما برای داشتن هر یک از این شاخصه ها باید ابتدا خودتان مسئولیتش را بر عهده بگیرید. اول خود سازی کنید و بعد به سراغ همسرتان بروید.

در یک رابطه خوب باید مسئولیت موفقیت و خوشبختی خود را، خود بر عهده بگیرید. با کمک هیچ فردی این اتفاق برایتان نخواهد افتاد. حتی خودتان.  متاسفانه باید بگوییم که اگر نگاهتان این است که همسرتان برای شما خوشبخت و موفقیت به ثمر می آورد باید بدانید که خیلی زود در زندگی مشترک  سرخورده خواهید شد. شما حق دارید که از او توقع داشته باشید با شما رفتار مناسبی داشته باشد اما عزت نفس و خوشبختی امری درونی است که قبل از ازدواج و رابطه باید داشته باشید.

بعد از درک و شناخت و در نهایت اقدام برای مسئولیت پذیری در امور شخصی نوبت به مسئولیت پذیری در روابط و زندگی مشترک می رسد. قبل از اینکه برای موفقیت در مسئولیت پذیری اقدام کنید باید بدانید وظایف شما چیست.

همسرتان واقعا کیست؟ چه جور آدمی است؟ چه ویژگی هایی شخصیتی دارد؟ از چه چیزی به وجد می آید؟ اهداف و رویاهایش چیست؟ چه چیزی وی را خوشحال می کند؟ چه مواردی وی را می ترساند و کدام یک وی را ترغیب می کند؟ لازم نیست با هم در همه چیز اشتراک داشته باشید، فقط کافی است او را بشناسید. اگر نمی توانید جواب این سوالات را بدهید از همین امروز برای شناخت بیشتر و بهتر وی وقت بگذارید. در دفترچه یادداشت خود اطلاعاتی را جمع آوری کنید و سعی کنید به این سوالات پاسخ دهید.

وقتی احساسات او را تایید کنید امنیت رابطه تان افزایش می یابد؛ امنیت رابطه مولفه ی اساسی یک رابطه عاطفی است. به حرف های او گوش کنید بدون آنکه اینکه بخواهید تحلیلشان کنید یا چیزی را باب میل خود درست کنید. حتی اگر نقطه نظر او را نمی فهمید و درک نمی کنید سعی کنید به او بفهمانید که به حرف هایش گوش می کنید و بی تفاوت نیستید. احساسات او را بی قید و شرط تایید کنید.

وقتی روز به پایان می رسد معمولا زوجین از هم می پرسند که روز را چطور سپری کرده اند. معمولا جواب هم به این سادگی است: ” خوب بود. تو چطور؟” این طرز گفتگو اصلا باعث تقویت رابطه تان نخواهد شد. در عوض از چالش برانگیز ترین لحظه روز همسرتان بپرسید تا از جوابی که می دهد شگفت زده شوید و او را هر چه بهتر بشناسید. باید او را هر چه بیشتر بشناسد؛ از پدر و مادرش هم بیشتر. در مقاله دیگری با عنوان عادت های روزانه انسان های موفق در هاو کن یو ذکر کردیم که یکی از عادت های خوب این دست ادم های اشتراک گذاری سه اتفاق خوب روز در پایان روز برای یکدیگر است.

دعوا و اختلاف عیب ندارد. صرف دعوا کردن به معنی این نیست که همه چیز از بین رفته است و باید برای جدایی وکیل بگیرید.  به خودتان یادآوری کنید که هر دو در یک تیم هستید و در مورد اختلافاتتان طوری مذاکره کنید که سرانجام به صلح و آرامش برسید نه خشونت بیشتر.

گاهی اتفاق ناخوشایندی می افتد، گاهی رفتار عجیبی از طرف مقابل شما سر می زند، گاهی صدایی بلند می شود و گاهی حرفی رد و بدل می شود، حداقل در همان لحظه به دنبال دلیل آن نباشید. هر دوی شما نیاز به آرامش دارید. گاهی هم عامل یا عواملی دست به دست هم داده است که این اتفاق بیافتد. باید یاد بگیرید گاهی رها کنید و از خاطر ببرید. فراموش کنید و بگذارید برای وقت دیگر. اما متخصصین توصیه می کنند که این زمان بیش از یک روز طول نکشد. در زمانی که هر دو به آرامش نسبی رسیده اید.

شما در طول رابطه تغییر خواهید کرد. همسرتان هم همیطور. بنا براین نگذارید دچار روزمرگی شوید. تنوع را وارد زندگی کنید. اگر همیشه به یک رستوران می روید، رستوران یا کافه ی دیگر را امتحان کنید. اگر همیشه در خانه غذا می خورید گاهی به اتفاق خانواده به دل طبیعت و یا به رستوران رفتن حس خوبی به شما و خانواده شما می دهد. اگر تا به حال برای تولد ها برنامه نداشته اید شاید اینبار با یک غافلگیری بتوانید حس متفاوتی را به هر یک از اعضای خانواده منتقل کنید.

سعی کنید نه تنها از لحاظ جسمی بلکه از لحاظ فکری هم برای هم جذاب بمانید. راجع به موضوعاتی جدید و جذاب با هم حرف بزنید تا صمیمیت بیشتری را در گفتگو با هم تجربه کنید.

تقویت مهارت های ارتباطی در روابط ( 17 تاکتیک‌ رفتاری و کلامی در روابط عاطفی )

چگونه بفهمیم دختری از ما خوشش نمیاد؟ ( نشانه های عدم علاقه دختر به پسر)

چگونه کسی عاشقش بودیم را فراموش کنیم ؟

برای ارسال دیدگاه خود، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

سپاسگزار بسیار عالی و خوب بود موفق و سرافراز باشید به ما هم سری بزنید
در
https://agahi90.ir

چگونه عاطفی باشیم

برای دریافت اخبار جدید ایمیل خود را وارد نمایید

کپی کردن قسمت یا تمامی مقاله از “هاو کن یو” تنها با
کسب مجوز امکان پذیر است

عضو هیئت مدیره سازمان مردم نهاد خانواده موفق با همکاری استانداری تهران با هدف تحکیم بنیان خانواده
فعالیت در حوزه بالا بردن آمار ازدواج و پایین آوردن آمار طلاق
دارای 8سال سابقه ی مطبوعاتی و فرهنگی
مدیر روابط عمومی مجله روانشناسی شادکامی
مدیر اجرایی انتشارات فریور
عضو سرای روزنامه نگاران کشور

تقریبا همه ما به نوعی در زندگی مشترک دچار مشکلاتی می شویم. ممکن است رابطه عاطفی مان صدمه دیده باشد و همواره به دنبال یک رابطه عاطفی پایدار و مستحکم در زندگی باشیم. اما واقعا چقدر به این موضوع فکر کردیم که مشکل کار کجاست؟

آیا مقصر تمام مشکلات به وجود آمده طرف مقابلمان است؟

با رعایت چه نکاتی می توان به یک رابطه عاطفی پایدار رسید؟

واقعا خود ما در ایجاد مشکلاتی که در زندگی و رابطه عاطفی مان داریم، هیچ نقشی نداریم؟

چگونه عاطفی باشیم

مهم ترین نکته ای که در یک رابطه عاطفی باید بدانیم، این است که اصلا هنر برقراری ارتباط با خودمان را نمی دانیم. حتی گاهی اوقات از حال و روز خودمان بی خبریم!! خب وقتی نمی دانید چه حسی دارید، چطور می توانید با شخص دیگری ارتباط برقرار کنید. یا چه انتظاری دارید که دیگران شما را درک کنند؟

 

حس دوست داشتن و علاقه به طرف مقابل هم مثل سایر احساسات در یک رابطه عاطفی، همیشگی و دائمی نیست! البته این صد در صد نیست ولی می توان گفت که بعضی از افراد ممکن است در آینده حس و حالشان نسبت به کسی که روزی عاشق و دیوانه ی او بوده اند، تغییر می کند.

قطعا افرادی که دچار طلاق عاطفی شده اند، یا از یکدیگر جدا شده اند، روزی عاشق و معشوق یکدیگر بودند. یکدیگر را بسیار دوست داشتند و اصطلاحا برای هم می مردند!! اما بسیاری از آنها با بدترین شکل از یکدیگر جدا شده اند. شاید هرگز فکرش را هم نمی کردند که روزی رابطه عاطفی شان تا این حد تنزل پیدا کند و از یکدیگر متنفر شوند. 

 

  

اگر در رابطه ای هستید که طرف مقابلتان با دیدن حتی نقاط ضعف شما باز هم شما را دوست دارد. اگر تمام ناراحتی هایتان را بر سر طرف مقابلتان خالی می کنید. اگر هر روز به او غر می زنید و طرف مقابلتان چیزی نمی گوید.

و خیلی اگرهای دیگر، مطمئن باشید روزی تمام دوست داشتن های طرف مقابلتان تمام خواهد شد!! حواستان باشد دوست داشتن دو طرفه است و ممکن است کاسه صبر طرف مقابلتان به یکباره لبریز شود. زمانی که چیزی در دست دارید ممکن است قدر آن را ندانید، اما به محض اینکه آنرا از دست دادید، تازه متوجه می شوید که یک عمر در اشتباه بودید!!

 

 

رابطه عاطفی پایدار مراقبت می خواهد! درست مثل گیاهی که بعد از بذرپاشی، نیاز به مراقبت و نگهداری دارد.

 

همانطور که اگر شما به یک گیاه آب و نور نرسانید، زود خواهد مرد. به همان اندازه هم اگر بیش از اندازه در معرض نور قرار بگیرد یا آب زیادی به آن بدهید، باز هم آن گیاه شما خواهد مرد!

در نتیجه برای حفظ رابطه هم باید زمان بگذارید. باید انرژی بگذارید. بدون وقت و انرژی واقعا اتفاق مثبتی در رابطه ای که می خواهید آن را حفظ کنید، نخواهد افتاد. مثل الان که شما در حال دیدن آموزش هستید، مشخص است که برای حفظ رابطه تان زمان گذاشتید. باید این زمان ها را بیشتر و بیشتر کنید. معلومات جدیدی که برای حفظ رابطه برای تزریق عشق به رابطه می آموزید را به کار ببرید.

 

 

در گذشته متوقف نشوید

به جای اینکه در گذشته هایتان، در اتفاقات بدی که در رابطه برایتان افتاده است، دست و پا بزنید، به فکر زمان حال باشید. به فکر این باشید که زمان به سرعت در حال سپری شدن است.

قرار نیست وقتی شما تلخ هستید، همیشه صورت عبوس و درهم کشیده ای دارید، طرف مقابل شما همیشه به سمت تان بیاید و نازتان را بخرد!! با همسر یا شریک عاطفی تان صحبت کنید. انتظاراتتان را به زبان بیاورید. حتی اگر با گفتن آن مشکل دارید. باز هم سعی کنید که با همسرتان صحبت کنید. از جملات کوتاه شروع کنید. تا زمانی که شما با همسرتان صحبت نکنید هیچ اتفاقی برایتان نخواهد افتاد.

در این ویدئو نکات بسیار مهمی در رابطه با حفظ و مراقبت از رابطه، بازسازی رابطه عاطفی، ساخت رابطه عاطفی پایدار و مسائل مهم مرتبط به یک رابطه عاطفی سالم بیان شده است.

 

پیشنهاد می کنم این ویدئو را ببینید. در پایان نظرات و پیشنهادات خود را زیر همین پست، بنویسید.

فراموش نکنید خوشبختی و آرامش در زندگی را باید بسازید. برایتان لحظاتی سرشار از آرامش و خوشبختی آرزو می کنم.

برای ورود به حساب کاربری لطفا شماره موبایل یا ایمیل خود را وارد نمایید.پس از وارد
کردن
شماره
موبایل کدی برای شما ارسال شده و شما با آن کد میتوانید وارد حساب کاربریتان شوید.

برای عضویت در کمتر از 30 ثانیه مشخصات را در فرم زیر پر کنید و دکمه عضویت را کلیک
کنید

چگونه روابط عاطفی مان را مدیریت کنیم که ضربه نخوریم؟

یکی از نیازهای اساسی ما آدم‌ها نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن است. اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم. به دلیل اهمیت این نیاز، فرد تامین‌کننده آن نیاز می‌تواند در ما تاثیر فراوانی بگذارد و گویا کمندی نامریی بر گردن ما بیندازد و ما را دنبال خود بکشاند. بنابراین ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگی‌های عاطفی‌روانی را تجربه خواهیم کرد. البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفی‌روانی را از گذشته داشته باشند عمیق‌تر و سریع‌تر خواهد بود. آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیت‌هایی که دارد ما را به خود وابسته می‌کند. اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بی‌اهمیت پس از پایان یک رابطه، همه چیز را فراموش کنید و انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی قرار بگیرید. به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او می‌بینیم که دوست‌مان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت می‌شود. برعکس، وقتی می‌بینیم کسی دوست‌مان ندارد و یا از رابطه‌ای که با ما دارد، خارج می‌شود؛ اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما می‌شود، احساس بی‌ارزشی است. معمولا اولین فکری که به ذهن ما می‌آید این است: «مگر من چه بدی داشتم که او رهایم کرد و رفت؟» حتی احساس حقارت در مواقعی که باورمان شود دوست‌داشتنی نیستیم، به وجود می‌آید و ما را آزار می‌دهد. اگر بخواهم به بررسی داستان زندگی خانم یگانه بپردازم، باید بر صحبت‌های او صحه بگذارم و بگویم قضیه وابستگی‌های عاطفی در روابط میان دختر و پسرهای امروزی بسیار دیده می‌شود. شاید تنها راهی که بتوان با آن به این دختر و پسرها کمک کرد آن است که انواع رابطه‌ها را برایشان تعریف کنیم و سپس در مورد مراحل مختلف رابطه عشقی توضیحاتی بدهیم که با شناسایی تغییر رفتارهای خود بتوانند بر اوضاع مسلط شوند. اگر با چارچوب رابطه‌های تعریف شده آشنا باشید، می‌توانید به این موضوع فکر کنید که چه‌طور رفتار کنید تا کسی نتواند احساسات و عواطف شما را به بازی بگیرد.

شرح حال خانم یگانه:

هر هفته داستان زندگی مردم را می‌خوانم تا شاید به نمونه‌ای مشابه خودم برسم و بدانم که باید چه کنم اما شما به این قصه مهم که داستان زندگی بسیاری از دخترها و شاید برخی از پسرهای امروز است نپرداخته‌اید. منظورم قصه دخترهایی است که به قصد ازدواج با پسری که به آنها ابراز علاقه می‌کند، آشنا می‌شوند و وقتی حس می‌کنند رابطه عشقی آنها دوطرفه است، ناگهان می‌فهمند رودست خورده‌اند و طرف مقابل فقط قصد داشته احساسات او را به بازی بگیرد. تا به حال سه مورد این‌چنینی برای من اتفاق افتاده است. اولی در دوران دبیرستان بود که حس کردم خام بودن من باعث شده که آن پسر را نشناسم. بعد از آن در دوره دانشگاه به پسری که دو ترم از من بالاتر بود دل‌بسته شدم و به او و حرف‌های عاشقانه‌ای که می‌زد، اعتماد کردم اما خیلی اتفاقی فهمیدم که او این رفتار را با دو دختر دیگر هم دارد و به خاطر رابطه چندماهه‌ای که داشتیم آن‌قدر سرخورده شدم که چند واحد درسی‌ام را افتادم و مدتی افسرده شدم. حالا هم که 26 ساله هستم و در یک شرکت کامپیوتری کار می‌کنم با یکی از همکاران‌ام که در بخش دیگری مشغول است، دوست شده‌ام. او می‌گوید تمایل دارد فعلا با من فقط دوست باشد و اگر شرایط ازدواج مهیا شد شاید ازدواج کنیم. نمی‌دانم باید چه کار کنم؟ اگر به او اهمیت ندهم، شاید دیگر به چنین موقعیتی برنخورم و بعدها افسوس بخورم اما از طرفی می‌ترسم که او نیز مثل قبلی‌ها با احساسات‌ام بازی کند و دست‌آخر هم از ازدواج طفره برود. کاملا گیج شده‌ام و نمی‌توانم تصمیم بگیرم…

چگونه عاطفی باشیم

چرا بعضی‌ها با احساسات دیگران بازی می‌کنند؟

وقتی کسی آنچه در درون‌اش نیست را به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است. یعنی انتقال غلط و غیرواقعی احساسات، به نوعی بازی در میان برخی از جوان‌ها و نوجوان‌ها تبدیل شده است که هر دو سوی یک رابطه با انتخاب آگاهانه وارد این بازی می‌شوند و هر دو طرف با قواعد بازی آشنا هستند. البته گاهی دختر یا پسر نقش خود را فریبکارانه بازی می‌کند و دیگری که مانند او رفتار نکرده آسیب بیشتری در این بازی می‌بیند.

در این بازی، دو طرفی که وارد یک رابطه می‌شوند، در جستجوی یک رابطه جدی و هدف‌مند نیستند اما وانمود می‌کنند لبریز از عشق و عاطفه‌اند و احساس خوشایندی به هم دارند. آنها به دروغ با بیان الفاظی محبت‌آمیز و کلیشه‌ای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند. زیربنای این بازی شاید امری طبیعی و بیولوژیک باشد و به نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر ‌شود اما آنها یکدیگر را به بازی می‌گیرند.برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین و وجود انگیزه‌های سالم و غیرفریبکارانه این بازی حرکت به سوی رفتارهای پخته و آمادگی برای ازدواج است. شک دارم که تا به حال، برخی الفاظی را که توسط برخی دختر و پسرهای جوان به کار برده می‌شود نشنیده باشید: «طرف را به تور انداختم… مخ طرف را زدم…» اما وقتی در مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبت‌آمیزی که قاعدتا در عشق‌های واقعی رد و بدل می‌شود از این جوان‌ها می‌پرسم، در توجیه رفتار خود می‌گویند: «اینها را می‌گم چون عادتمه؛ چون قاعده بازی همینه. اگر من نگم، دیگری می‌گه و خلاصه من قوانین بازی را بلدم…»

پسرهایی که وارد زندگی «یگانه» شده‌اند دچار مشکلات روانی نبوده‌اند اما آنها قوانین بازی فریبکارانه را از هم‌سالان خود آموخته و می‌دانستند چه‌طور باید رفتار کنند تا بتوانند احساسات او را به بازی بگیرند. دو دختری که در دانشکده با آن پسر رابطه داشته‌اند نیز می‌دانستند چه‌طور باید حرکت‌های مقابل او را انجام دهند تا رودست نخورند. این دختر و پسرها دنبال رابطه‌های ابزاری و یا دوستی ساده و شاید هم رابطه‌ای حمایتی باشند و به هر جهت، خواهان رابطه‌ای عاشقانه و به قصد تشکیل خانواده نیستند. اگر شما هم مانند «یگانه» دوست دارید طوری رفتار کنید که دیگر کسی نتواند شما را به بازی بگیرد و یا به قول خودتان کسی نتواند شما را سرکار بگذارد، بهتر است کلمات کلیشه‌ای و عاشقانه آنها که رد و بدل کردن‌اش جزو قوانین بازی است فریب‌تان ندهد و از شنیدن آن مدهوش نشوید. فرقی نمی‌کند دختر یا پسر باشید باید مراقب باشید ندانسته وارد بازی نشوید. 

پس باید رابطه‌ها را به عنوان درس اول بشناسید. دستورات مذهبی، اخلاقی و حتی برخی سنت‌های اجتماعی، همه و همه در طول قرن‌ها برای حفظ و حراست از تک‌تک ما و نهاد خانواده به وجود آمده‌اند.

درس دوم اینکه اگر حتی می‌دانید کسی که وارد رابطه با شما شده آدم خوبی است و از این قماش نیست و قصدی جز ازدواج ندارد، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایط‌ اش شود. چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطف‌تان فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج ندانستید، کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را برای او ایجاد کنید.

سوم اینکه اگر قصد وارد شدن در یک رابطه، دوستی است و یا طرف مقابل واضح و شفاف به شما اعلام می‌کند که قصد ازدواج ندارد، سعی کنید خوب چشم و گوش‌تان را باز کنید و مدام بر خود کنترل داشته باشید تا بتوانید درست حرکت کنید؛ به یاد داشته‌باشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست. مثلا اگر می‌بینید به سمت وابسته شدن در حرکت‌اید و مغز شما در حال شرطی شدن و دریافت تغذیه عاطفی از اوست و یا آن‌قدر احساساتی هستید که با شنیدن کلمات عاشقانه از او بین زمین و آسمان معلق می‌مانید، باید هوشیارانه عمل کنید. گاهی موبایل‌تان را خاموش کنید و یا به او بگویید دیگر نباید از این کلمات استفاده کند، وگرنه به تماس‌هایش پاسخ نمی‌دهید تا او بداند شما حدود رابطه دوستی را می‌شناسید و اجازه نمی‌دهید شما را بگذارند سر کار و یا بازی‌تان بدهند. گاهی با به کار بردن برخی جواب‌های کوتاه اما شفاف و معنادار می‌توانید به او بفهمانید بهتر است خودش باشد و آنچه در درون واقعی‌اش هست را آشکار کند.

اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویق‌اش کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام داده‌اید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن لذت می‌بریم. اگر چنین رفتاری کردید نباید پس از مدتی تنها به محکوم کردن او بپردازید و بگویید شما را به بازی گرفته بود چون شما دانسته و آگاهانه در این راه آمده‌اید و از این بازی لذت برده‌اید.

انواع رابطه‌ها

روابطی که ما با دیگران برقرار می‌کنیم انواع و اقسامی دارد که در زیر به آنها اشاره می‌کنم:

1) یکی از این رابطه‌ها، رابطه دوستی است. رابطه‌ای که در بین جوان‌ها کاملا تعریف شده و شناخته شده است (Just Friend). در این رابطه، وقتی دوست شما خبر ناراحت‌کننده‌ای در موردتان می‌شنود، همدلانه به کنارتان می‌آید و تنهای‌تان نمی‌گذارد. به شما می‌گوید دوست‌تان دارد و اگر مشکلی داشتید، می‌توانید روی کمک او حساب کنید. در جامعه ما این دوست اغلب از جنس موافق است. ما در این ارتباط، حتی به این دوستان هم وابسته می‌شویم و اگر مدتی خبری از هم نداشته باشیم، سراغ یکدیگر را می‌گیریم و تمایل داریم ریتم دوستی‌مان حفظ شود. اگر هفته‌ای یک بار یا ماهی یک بار با هم تماس تلفنی یا دیدار داشتیم وابسته آن می‌شویم. ما حس خوبی به هم داریم و وظایف دوستی را انجام می‌دهیم.

2) رابطه دیگری داریم به نام رابطه کارکردی. یعنی ما کاری به خود شخص نداریم، بلکه با کارکرد او در ارتباط هستیم و وابسته‌اش شده‌ایم. دوستی یک روان‌شناس مشاور با دوستی که کارمند بانک است، اگر ما به هر دلیلی رابطه‌مان به هم بخورد تا مدتی کلافه هستیم و خلأ او را حس می‌کنیم چون ذهن ما وابسته او شده است و آرزو می‌کنیم کاش دوباره برگردد. آن کارمند هر وقت مشکل داشته باشد دوست‌اش تلفنی راهنمایی‌اش می‌کند و در عوض همه کارهای بانکی دوست‌اش را انجام می‌دهد تا مبادا وقت او در صف بانک گرفته شود.

3) رابطه دیگری که رایج است و اغلب وابستگی‌های عاطفی را شامل می‌شود همان رابطه عشقی (Love) است. دختر و پسری دچار وابستگی عاطفی می‌شوند که به دلیلی به یک رابطه آمده‌اند. گاهی اوقات محیط کاری، محیط تحصیلی و یا مکان خاص باعث می‌شود دو نفر با یکدیگر در ارتباط باشند و آغاز یک رابطه باشد.

روزهای اول رابطه وقتی شما کششی نسبت به فردی در خود می‌بینید دنبال بهانه می‌گردید و به عنوان پیش مقدمه طوری رفتار می‌کنید که ببینید آیا او هم‌چنین حسی دارد؟ با او بیشتر تماس می‌گیرید و این بهانه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود و شما و طرف مقابل به یکدیگر نشان می‌دهید علاقه‌مندی به وجود آمده است. حالا که دست ‌دل‌تان برای همدیگر رو شده و فهمیده‌اید شما دو نفر حس مشترکی به هم دارید، رابطه‌تان وارد فاز عاطفی می‌شود. در اینجاست که می‌گوییم اینها زود به زود دل‌شان برای یکدیگر تنگ می‌شود: «به محض خداحافظی کردن، دل‌ام تنگ شد و حالا که در مسیر خانه هستم به تو اس‌ام‌اس می‌دهم یا تماس تلفنی می‌گیرم…» در این مرحله بهترین کلمات رد و بدل ‌شود. همه‌چیز به نظر آن دو عالی و لذت‌بخش است. سطح نوراپی‌نفرین و دوپامین خون ما در این فاز اول رابطه بالاست و حالت کاملا سرخوشی و نشئگی داریم و تغییر رفتار می‌دهیم. تا دیروز خیلی جدی بودیم و حالا شوخ‌طبع می‌شویم و شعر می‌گوییم. قبلا خیلی کم‌رو بودیم اما حالا حاضرجوابی می‌کنیم و خلاصه یک تغییر رفتار واضح خواهیم داشت.

حس ما فوق‌العاده است و به خاطر سطح هورمون‌های بدن‌مان همه‌چیز را زیبا می‌بینیم (در روان‌شناسی به نوراپی‌نفرین و دوپامین هورمون‌ عشق می‌گویند) و حتی کارهای بد و رفتارهای دور از ادب را به خودمانی بودن و یا تعابیر زیبا برداشت می‌کنیم (این نکته را به خاطر بسپارید.) 

در این مرحله، بی‌اختیار به یکدیگر وابسته می‌شوید چون مدام به مغزتان این برنامه را می‌دهید که می‌خواهم هر لحظه با تو باشم. این برنامه‌ای که به مغز داده می‌شود، چنین حسی را تقویت می‌کند که قرار است همه زندگی‌ام با تو باشد و می‌خواهم با تو ازدواج کنم. این در حالی است که شما گاهی چنین قراری را نداشتید و فقط درگیر عاطفی یکدیگر شده‌اید. مدت‌زمان بودن در این فاز عاطفی برای افراد متفاوت است. بعضی‌ها در مدت سه هفته به این حس می‌رسند. بعضی‌ها در مدت دو ماه و بعضی‌ هم بودن در این فاز را تا 6 ، 7 ماه یا بیشتر تجربه می‌کنند و ادامه می‌دهند. بسته به طول مدت زمانی که در این فاز وابستگی عاطفی بوده‌اید، پس از قطع ارتباط، حالات عاطفی‌روانی و هیجانی که خواهید داشت، متفاوت خواهد بود. اگر شما سه هفته در این فاز بوده‌اید، طبیعی است که تا سه، چهار روز پس از پایان رابطه حال‌تان خوب نباشد. به هر حال مغز شما مدت 20 روز در این برنامه ذهنی بوده است که صبح با صدای تلفن و پیام محبت‌آمیز آن دوست بیدار شود. در طول روز بارها با او در ارتباط باشد و حالا چنین منبع تغذیه عاطفی ناگهان قطع شود و انگار این گمشده، سیستم ذهنی شما را بر هم زده است و حال‌تان خوب نیست اما اگر این حالت ناخوشی بیش از این ادامه داشته باشد و شما تا ماه‌ها حال‌تان بد باشد، طبیعی نیستید و باید حتما بررسی شوید. یعنی ما انتظار داریم حتی اگر آدم احساسی‌عاطفی هستید، بتوانید بر اوضاع مسلط شوید و ظرف یک هفته تا 10 روز خودتان را جمع و جور کنید. در رابطه‌های عاشقانه‌ای که ماه‌ها طول می‌کشد طبیعی است به زمان بیشتری برای مسلط شدن بر اوضاع روانی‌مان پس از قطع ارتباط نیاز داشته باشیم. افت عملکرد، گریه کردن، حوصله کاری را نداشتن و کلافه بودن از نشانه‌های طبیعی این وابستگی عاطفی است که باید بشناسید و به خودتان کمک کنید تا آنها را مدیریت نمایید. طول مدت سوگواری عشق باید منطقی باشد و در تناسب یا طول مدت فاز عاطفی باشد.

 

منبع : هفته نامه سلامت 

نویسنده : الهه رضائیان

چگونه عاطفی باشیم
چگونه عاطفی باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *