اکثر زوج ها دوست دارند عشق و علاقه ی آنها به اندازه و شدت روزهای اول آشنایی شان باشد که این را غیر ممکن می دانند اما ما میدانیم که فقط غیر ممکن غیر ممکن است.
بسیاری از کارهایی که ما انجام می دهیم در دراز مدت رابطه عاشقانه مان را ویران خواهند کرد
بسیاری از کارهایی که ما انجام می دهیم در دراز مدت رابطه عاشقانه مان را ویران خواهند کرد. اگر شما هم دوست دارید بدانید که این رفتارها کدامند، در ادامه مطلب با ما همراه باشید
پایان رابطه عاطفی، رفتارهای مخرب را بشناسید
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
داشتن یک رابطه عاطفی سالم کار ساده ای نیست. شاید شما رفتارهایی از خود نشان دهید که به خیال تان برای رابطه عاطفی مفیدند، اما واقعیت چیز دیگری است. بسیاری از کارهایی که ما انجام می دهیم در دراز مدت رابطه را ویران خواهند کرد. اگر شما هم دوست دارید بدانید که این رفتارها کدامند، در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
او بی تفاوت است
اگر شما نشانه های بی تفاوتی را در شریک زندگی تان مشاهده کردید، بدانید که این شروع یک خط قرمز برای رابطه تان است. به عنوان مثال او دیگر با شما بحث نمی کند یا این که به آرزوهایتان علاقه ای نشان نمی دهد. در واقع او شوقی را که در ابتدای رابطه داشت، از دست داده است. در این شرایط حتی اگر شما برای درست کردن رابطه تلاش کنید، او همچنان بی تفاوت عمل می کند.
چه باید کرد؟
قبل از هر گونه اقدامی، بهتر است که فضا را به گونه ای بسازید که او با شما احساس راحتی کند و بتواند مشکلی که بوجود آمده را به زبان آورد. این که از او بپرسید «حالت خوب است؟» هیچ فایده ای ندارد. شما باید از حال خودتان آغاز و سر صحبت را باز کنید. به او کمک کنید که در کنار شما احساس امنیت کند. آنوقت می بینید که او مشکل اش را با شما در میان خواهد گذاشت. البته گاهی لازم است برای این که او حرف های دلش را به زبان آورد، به او زمان دهید. بنابراین صبور باشید تا همه چیز به خوبی پیش رود.
او شما را کنترل می کند
یکی از نشانه های رابطه سالم این است که طرفین هیچگاه تنهایی تصمیم نمی گیرند. افرادی که دوست دارند مدیر باشند و طرف مقابل شان را کنترل کنند، معمولا به تنهایی تصمیم می گیرند. اگر شما برای هر کاری که می خواهید انجام دهید باید از شریک زندگی تان اجازه بگیرید یا کارهایی را بکنید که او می خواهد، بدانید که تحت کنترل او هستید. این رابطه ای سمی ست که در آن امنیت و صمیمیتی وجود ندارد.
چه باید کرد؟
رفتار کنترل شونده معمولا عکس العملی به حسادت، عدم امنیت و عصبانیت است. قدم اول این است که فضا را برای او به گونه ای بسازید که او احساس امنیت کند و بتواند در مورد رفتارش با شما گفتگو کند. اگر شریک زندگی تان رفتار زشت اش را قبول کند، باید امیدوار باشید زیرا او جای تغییر دارد. اما اگر او این رفتارش را قبول نداشت و حاضر به تغییر هم نشد، باید از یک مشاور یا متخصص کمک بگیرید.
به شما حس شرمندگی می دهد
آیا تا به حال شده که شریک زندگی تان به شما چیزهایی بگوید که شما از خودتان شرمنده شوید. اگر چنین است، باید به شیوه صحبت او با خودتان بیشتر توجه کنید. اگر او مدام رفتارهای شما را نقد و شما را سرزنش می کند، بدانید که رابطه شما به خط قرمز نزدیک شده است و خیلی زود از هم می پاشد. این که شما مدام حس بدی نسبت به خود داشته باشید، شما را پس از مدتی تنها و گوشه گیر خواهد کرد.
چه باید کرد؟
افرادی که دیگران را مسخره می کنند و به آنها حس شرمندگی می دهند، در واقع با این کار می خواهند خودشان را بالا بکشند. آنها شما را خنگ فرض می کنند تا خودشان را عاقل تر جلوه دهند. اگر این رفتار شریک زندگی تان تبدیل به عادت شده است، باید با خودتان باندیشید که آیا این رابطه ارزش ادامه دادن دارد یا خیر. اگر پس از مدتی حس تنهایی و گوشه گیری کردید، وقت آن است که با طرف مقابل تان صحبت کنید و دلیل این کارش را از او بپرسید. اگر او تمایلی به گوش دادن به حرف های شما نداشت، وقت آن است از او فاصله بگیرید، در غیر این صورت همان یک ذره اعتماد و عزت نفس تان را هم از دست خواهید داد.
داشتن یک رابطه عاطفی سالم کار ساده ای نیست
او رفتار پرخاشگری منفعلانه دارد
آیا تا به حال شده از شریک زندگی تان چیزی بخواهید و او آن کار را برای شما انجام دهد اما مدام غر بزنید و منت سرتان بگذارد؟ در این شرایط آرزو می کردید که ای کاش از او چیزی نمی خواستید. این شرایط درست مثل این است که از فردی می پرسید «حالت خوب است؟» و او در جواب بگوید «خوبم» اما با نگاهی به چهره اش می فهمید که دروغ گفته است.
چه باید کرد؟
افرادی که به پرخاشگری منفعلانه مبتلا هستند، معمولا نمی توانند با دیگران به سادگی ارتباط برقرار کنند و احساسات واقعی شان را به زبان آورند. در واقع آنها از شما انتظار دارند که ذهن شان را بخوانید. یک مشکلی که آنها با آن دست و پنجه نرم می کنند این است که نمی خواهند دیگران را ناامید کنند. در حقیقت آنها از «نه» گفتن فراری اند اما از طرفی ته دلشان هم به کاری که می کنند راضی نیست. در مقابل این افراد باید به آنها این امنیت را بدهید که با شما احساس راحتی کنند و صادقانه حرف دلشان را بزنند. شما باید ثابت کنید که برای حرف های آنها ارزش قائل اید، سپس به آنها بفهمانید که از چنین رفتار پرخاشگرانه آنها ناراحت اید و همین بستری می شود برای شروع گفتگویی که به حل مشکل تان می انجامد.
به محدودیت های شما احترام نمی گذارد
زمانی که صمیمیت در یک رابطه عاطفی برقرار می شود، ممکن است که یکی از طرفین سواستفاده کند و از طرف مقابل بخواهد که خواسته های او را برآورده کند. شاید در ابتدای رابطه این موضوع مشکلی را بوجود نمی آورد اما پس از مدتی می تواند رابطه را تبدیل به یک رابطه ناسالم سازد. در یک رابطه سالم، دو طرف حد خود را می دانند و به محدودیت های یکدیگر احترام می گذارند اما زمانی که یکی از طرفین پا روی این مرزها می گذارد، نشانه ای از عدم احترام است.
چه باید کرد؟
زمانی که ما یک نفر را دوست داریم، از تمام چهارچوب های خود می گذریم و سخت است که بخواهیم مرزهایمان را مانند قبل نگه داریم اما از طرفی ممکن است شریک زندگی مان از این وضعیت سو استفاده کند. اگر طرف مقابل تان پا روی مرزهایتان گذاشت، بهتر است که ابتدا با او در این باره صحبت کنید اما اگر دیدید که این رفتار تکرار شد، بهتر است کمی سخت تر بگیرید و به او این اجازه را ندهید که وارد محدودیت های شما شود. ارزش های زندگی شما نباید توسط شخص دیگری پایمال شود، بنابراین از آنها دفاع کنید.
او وابسته شماست
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
اگر احساس می کنید که شریک زندگی تان در هر زمینه ای به شما تکیه می کند و خودش از پس مسئولیت هایش بر نمی آید، بدانید که او دچار عدم اعتماد به نفس است. در این نوع رابطه شما حس آزادی ندارید و فکر می کنید که مانند برده ای در اختیار شریک زندگی تان هستید. در واقع شما وقت نمی کنید که به خواسته های خودتان برسید و همین موضوع پس از مدتی شما را از رابطه ای که در آنید خسته و دلسرد خواهد کرد به طوری که دوست دارید در اولین فرصت فرار کنید.
چه باید کرد؟
در درجه اول شما باید برای خودتان ارزش قائل شوید. بنابراین دست از برآورده کردن نیازهای او بردارید و برایش توضیح دهید که از رفتارهای او چه حسی به شما دست می دهد. شما باید به او نشان دهید که این نوع رابطه، رابطه ای یک طرفه است که تنها شما مسئولیت های آن را به دوش می کشید. بنابراین برخی از کارهایی را که به شما هیچ ربطی ندارد، رها کنید و به جای آن به نیازهای خودتان بپردازید. اگر شما برای خودتان ارزش قائل نشوید، دیگران هم نخواهند شد.
منبع : زندگی ایده آل
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
جهیزیه ات رو قسطی وبدون پیش پرداخت بخر
میخوای از همیشه زیباتر باشی؟
خریدپکیج درمان انزال زودرس وکاهش میل جنسی
برای سفارش این ست فقط کافیه کلیک کنی!
قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران
بازسازی پیوند عاطفی زن و شوهر
ناباروری شما هم می تواند قابل درمان باشد!
اینجا یکی از هتلهای کیشه! همین حالارزروکن
سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی
تا60%تخفیف پرطرفدارترین محصولات جنسی
کم شنوایی و ناشنوایی در میانسالان
مرکز تخصصی استعدادیابی و آموزش کودکان
ماشین لباسشویی با آبکشی شرعی
تهیه اینترنتی بلیط اتوبوسVIPبه قیمت ارزان
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
زمانی که در مورد روابط عاشقانه و رمانتیک صحبت میشود، اقدام مهمتر از حرف است. این که به دختر مورد علاقه خود بگویید دوستش دارید بسیار ساده است اما باید این را در عمل هم نشان دهید و ثابت کنید. اگر شما واقعاً به یک دختر توجه دارید و میخواهید به وی نشان دهید که همه دنیای شما است و عمیقاً به او توجه دارید، روشهای متعددی وجود دارد که بتوانید به کمک آنها این موضوع را به وی نشان دهید. اگر دوست دارید او را کنار خود داشته باشید و این حس را به او بدهید که بخشی ارزشمند از زندگی شماست، بهتر است بدانید راهکارهای زیر نه تنها برای فهماندن علاقهتان به او بلکه برای نگهداشتنش کنار شما پیشنهاد میشود. نکات زیر کمک میکند تا بتوانید به فرد مورد علاقهتان بفهمانید حقیقتاً او را دوست دارید.
فهرست مطالب
زمانی یک دختر احساس میکند مورد علاقه یک نفر است که اولویت اول زندگی او باشد. مردهای زیادی هستند که در دوران آشنایی زمان زیادی را با دختر مورد علاقه خود میگذرانند اما زمانی که وارد رابطه میشوند دیگر این طور نیستند. همان گونه که برای اموری که در زندگی برای شما ارزشمند است وقت صرف میکنید باید برای دختری که دوستش دارید هم زمان بگذارید مثل سرگرمی و تفریحات شبانه، بازیهای شبانه در خانه یا سفرهای ماجراجویانه همراه با دوستان. صرف کردن زمان برای دختری که دوستش دارید این حس را به او میدهد که برای شما مهم است و شما به او توجه دارید و دوستش دارید. اگر شما مدام او را ببینید و به وی اظهار محبت کنید او میفهمد که قدرش را میدانید.
بیشتر زنان بر اساس طبیعتشان از افرادی که دوستشان دارند مراقبت کرده و به آنها توجه میکنند ولی بیشتر کارهای آنها نادیده گرفته میشود. یک قدردانی و تقدیر ساده از او، دنیا را برای وی متفاوت میسازد. زنان کارهای زیادی میکنند که باید قدر آنها را دانست. رفتارهای متفکرانه، نوازشهای شفابخش، بوسههای عاشقانه، مراقبت از کودکان یا به فکر خانواده بودن فقط برخی از این کارها هستند که باید به خاطرشان از زن و دختر مورد علاقه خود قدردانی و تقدیر کنید.
به آنچه او انجام میدهد توجه کنید و اجازه دهید که او بفهمد که شما قدردانش هستید. رفتارهای متفکرانه، کلام محبتآمیز یا یک هدیه کوچک این حس را به او میدهد که مورد تقدیر قرار گرفته است. مراتب قدردانی خود را با توجه به آن کارهایی که وی انجام میدهد و مستوجب تقدیر است نشان دهید و نه با انتقاد کردن از او.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
از او به خاطر آن چه که هست تقدیر کنید و مدام معایب او را یادآوری نکنید. سادهترین روش برای نشان دادن علاقه به یک زن این است که او را همان طور که هست قبول کنید؛ بدون این که نیاز باشد او خود را تغییر داده و فرد متفاوتی شود. نباید به وی بگویید که شایسته و لایق نیست یا در برخی مواد کاستیهایی دارد. نسلها در جامعه پشت سر هم میآیند و یک قالب “ایده آل” میسازند که زنان باید متناسب با آن باشند. جامعه به زنان میگوید که چه کاری باید انجام دهند، چه چیزی باید بخورند، چگونه باید به نظر برسند و حتی چه چیزی باید بپوشند. شما صرفاً به این خاطر که اخبار، رسانهها و فرهنگ باعث آزار و محدودیت زنان میشوند نمیتوانید آنها را محدود کرده و همان چیزها را از آنها بخواهید. به دختر مورد علاقه خود بگویید که او را بدون قید و شرط دوست دارید و او را به طور کامل و بدون نیاز به بهبود و پیشرفت، صرفاً برای آن چیزی که هست بپذیرید.
علاوه بر پذیرش او، باید یاد بگیرید که نباید برای تغییر دادن او در رابطه تلاش کنید. شما نباید انتظار داشته باشید یا از وی تقاضا کنید که در رابطه با شما خود را تغییر دهید. شما نمیتوانید یک زن را تغییر دهید. بهترین روش این است که با مهربانی، محبت و درک به وی کمک کنید که بهترین خودش باشد. به جای تلاش برای تغییر او یا تلاش برای این که تبدیل به فرد دیگری شود سعی کنید که شما بهترین خودتان شوید. بر رشد و تعالی خودتان، تمایلتان برای تغییر دادن او و نحوه خلاص شدن از این تمایل کار کنید.
بخشی از پذیرش شامل محبت، مهربانی، غمخواری و درک آن چیزی است که بر وی میگذرد. مهربانی و شفقت به معنی درک چالشها، نوع تربیت و مشکلاتی است که او در زندگی روزمره با آنها مواجه است. همدلی به معنی در حال زندگی کردن و بخشنده بودن است – این است که وی را درک کنیم. البته این همیشه درست از کار در نمیآید. این کار به وی این امکان را میدهد که کارهای خود را به روشی که دوست دارد انجام دهد. همدلی کردن به این معنی است که خود را جای او بگذارید و از دریچه چشم او به دنیا نگاه کنید. همدلی کردن به این معنی است که در چالشهای زندگی در کنار او باشید یا به وی فکر کنید. با مهربانی و همدلی فضا به گونهای میشود که وی در آن احساس راحتی داشته باشد.
زنان، بیش از بسیاری از مردان دوست دارند به عنوان راهی برای به اشترک گذاری احساسها و حتی ابراز علاقه کردن، حرف بزنند و خودشان را اظهار کنند. یک روش ساده برای دوست داشتن آنها این است که بدون این که بخواهیم آنها را اصلاح کنیم، به آنها کمک کنیم یا مشکل آنها را حل کنیم، فقط به آنها گوش دهیم. گوش دادن بدون قضاوت یا پند و اندرز به افراد کمک میکند که احساس کنند دیده و شنیده میشوند. در جامعه ما، معمولاً گفتگوها به دو صورت انجام میشود: ما همیشه میخواهیم پاسخ دهیم، برخی چیزها را اصلاح کنیم یا پند دهیم. به جای آن سعی کنید با همدلی بشنوید و به دختر مورد علاقه خود کمک کنید که خودش را ابراز و اظهار نماید.
زمانی که با یک زن صحبت میکنید هیچ چیز به اندازه صداقت باعث نمیشود که او احساس کند دوستش دارید. این مورد برای زنان از هر چیز دیگری بیشتر ارزش دارد. صداقت در گفتار، اشتراک صمیمی و عمیق تفکرات و داشتن یک مکالمه باز به زنان کمک میکند که احساس امنیت پیدا کنند. نقطه مقابل آن شامل مخفی کردن اطلاعات، کاملاً صادق نبودن یا دروغ گفتن در مورد یک موضوع است. زنان معمولاً درگیر هر چیزی که شما میگویید میشوند اما وقتی دروغ میگویید یا حقیقت را پنهان میکنید احساس درد و خیانت میکنند. در همه جوانب زندگی، صادق باشید تا با زن زندگی خود بیشتر زندگی کنید. آسیبپذیریهای خود را با آنها در میان بگذارید زمانی که شما احساسات و تجربیات خود را – چه مثبت و چه منفی – با زنان در میان میگذارید آنها احساس میکنند که دوستشان دارید. آنها نمیخواهند در مورد همه نگرانیها و ترسهای شما بدانند اما تمایل دارند در مورد چالشها و تلاشهای شما مطلع باشند. همان قدر که برای بودن شما خوشحال و قدردان هستند دوست دارند که در کنار شما نیز باشند. به اشتراک گذاشتن موارد آسیبپذیری با زن زندگی به آنها این امکان را میدهد که به شما کمک کنند تا راحت باشید، از شما مراقبت کنند و شما را دوست داشته باشند. زنان درک میکنند که بیان این موضوعات چقدر برای مردان دشوار است بنابراین وقتی شما این کار را انجام میدهید آنها احساس میکنند که برای شما خاص و دوستداشتنی هستند و شما به آنها نیاز دارید.
بهترین کاری که میتوانید برای او و البته برای خودتان انجام دهید این است که بهترین خودتان باشید. رشد کنید، یاد بگیرید و برای پیشرفت خود تلاش کنید. سعی کنید عادات بد خود را ترک کرده و از نظر احساسی قویتر شوید. شما کارهای زیادی میتوانید برای رشد شخصی خود انجام دهید و البته باید برای این که شریک زندگی بهتری نیز شوید، تلاش کنید. مطالعه کنید، در کارگاههای آموزشی با این موضوع شرکت کنید و در صورتی که فکر میکنید الگوهای قدیمی و گرایشهای مضر نیاز به اصلاح دارند مشاوره بگیرید. زمانی که شما متعهد میشوید که بهترین خودتان باشید، زن مورد علاقه شما هم این شانس را دارد که در کنار بهترین شما باشد. زخمهای احساسی خود را التیام دهید، شنونده بهتری شوید و در زندگی خود بیشتر در لحظه حال زندگی کنید.
به نظر نمیرسد که سفرهای خیالی یا اظهارهای عاشقانه قهرمانانه، زنان را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد. بیش از کارهای قهرمانانه و بزرگ، اقدامات کوچک اندیشمندانه روزانه و توجه داشتن به وی تأثیر بیشتری دارد. تفکر در مورد روشهای نشان دادن قدردانی، راحتتر کردن شرایط زندگی یا پیشبینی نیازهای او برخی از روشهایی است که میتواند به وی نشان دهد که چقدر دوستش دارید. • به چه کمکی نیاز دارد؟ • چه چیزی باعث خوب شدن روز او میشود؟ • از کدام کارهایی که در گذشته برای وی انجام دادهاید تقدیر کرده است؟ به طور آگاهانه در مورد راههای کوچکی که به بهبود شرایط زندگی کمک میکند فکر کنید، چیزهایی مانند شستن لباسهای خود یا شستن ظروف برای زنان، بزرگتر از آنچه شما فکر میکنید به نظر میرسند.
بله، زنان دوست دارند با کلمات ستایش و تقدیر شوند و به آنها ابراز عشق شود. لازم نیست مانند رومئوی شکسپیر به زن خود ابراز محبت کنید. نیازی نیست که شعر بنویسید یا عشق خود را در میدان عمومی شهر جار بزنید. یادداشتهای عاشقانه کوچک، کلمات تقدیری و کارت پستالهایی که احساس شما را بیان میکنند باعث میشوند که او دلگرم شده و رابطه شما ارتقا یابد. همسر خود را در آغوش گرفته و وی را نوازش کنید و این گونه محبت خود را به او نشان دهید. کارهایی را انجام دهید که او لذت میبرد. به نیازها و احساسهای او توجه داشته باشید.
توجه داشته باشید که چرا به ظاهر او بیش از حد توجه دارید؟ شما در مورد ظاهر خودتان نیز توجه دارید. آیا شما زمان زیادی را صرف میکنید که بهتر به نظر برسید؟ خوب لباس میپوشید؟ ظاهر خود را حفظ میکنید؟ آیا تمایل دارید دیگران شما را دوست داشته باشند؟ چیزهایی که از مردم در ارتباط با خودتان دوست ندارید بازتابدهنده چیزهایی است که در مورد خودتان نیز دوست ندارید. به خودتان نگاه کنید. به درون خودت توجه داشته باش. قرارهای ملاقات را متوقف کن و دنبال رضایت در جهان بیرونی نباش، در عوض فقط با خودت باش.
ممکن است فکر کنید که اگر به یک دختر بگویید دوستش دارید همه چیز خراب میشود اما اگر منظور شما این است آن را بگویید! زمانی که او را ستایش میکنید نشان میدهید که دوستش دارید. از امروز شروع کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد.
در یک کلام به او گوش دهید. او را محترم بدارید. از او به خاطر خوبیهایی که دارد تمجید کنید نظرات او را اعمال کنید. برایش وقت بگذارید. از او به خاطر همه کارهایی که برایتان انجام میدهد قدردانی کنید. او را همان طور بپذیرید و سعی نکنید او را عوض کنید. گوش شنوا داشته باشد. با او روراست باشید و بگذارید صداقت شما را دریافت کند. با انعطاف باشید و بیش از حد سخت نگیرید. او را با نوشتههای کوچک و ابراز علاقههای گاهگاه مورد محبت خود قرار دهید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
21 بازدید
46 بازدید
29 بازدید
36 بازدید
38 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
تفاوتی ندارد به تازگی وارد رابطه عاطفی شده باشید و یا از دوستی شما مدت ها بگذرد. همه دخترها دوست دارند در طول رابطه برای شریک عاطفیشان جذاب و خواستنی باشند. ممکن است پس از گذشت مدتی از رابطه دوستی حس کنید پسر مانند روزهای اول دیوانه و شیفته شما نیست. در این صورت ممکن است این سوال برایتان ایجاد شود که چطور باید رفتار کنید تا او را برای خودتان نگه دارید و شیفتهتر و وابستهترش کنید؟ چکار کنید تا او دیوانه وار شما را دوست داشته باشد؟ در یک کلام چطور قلب یک پسر را تسخیر کنید؟ در این مقاله، رفتار درست با دوست پسر و راههای جلب نظر او در رابطه عاطفی را برای شما بیان میکنیم.
فهرست مطالب
برای وابسته کردن یک پسر در رابطه عاطفی و عاشق کردن او، میتوانید راههای زیر را بکار گیرید:
تحسین کردن دوست پسرتان یکی از بهترین راهها برای نشان دادن عشق و علاقهتان به او است. زمانی که او را تحسین میکنید، به او نشان میدهید که او را همین طور که هست، پذیرفتهاید و هر کاری را که انجام میدهد و هر حرفی را که میزند، دوست دارید. تحسین کردن دوست پسرتان به خاطر رسیدن به موفقیتهای بزرگ مهم است، اما فراموش نکنید که وقتی به موفقیتهای کوچکی نیز میرسد، از او تعریف کنید.
تماس چشمی یک روش غیرکلامی موثر برای ابراز علاقه و شیفته کردن دوست پسرتان است. زمانی که فردی را دوست داریم، تماس چشمی بیشتری با او برقرار میکنیم. با خیره شدن به چشمان عشقتان به او نشان دهید که چقدر دوستش دارید. اگر او نیز شیفته و شیدای شما باشد، متقابلاً به چشمهای شما خیره خواهد شد.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
هیچ چیزی به اندازه یک غافلگیری کوچک آتش شور و اشتیاق را روشن نمیکند. با این غافلگیریهای عاشقانه میتوانید، از روزمرگی دربیایید و به عشقتان نشان دهید که دیوانهاش هستید تا او نیز دیوانهوار عاشقتان شود. دلربایی کنید و همواره دم را غنیمت بشمارید تا دوست پسرتان را هیجانزده کنید و نظرش را جلب کنید. برای مثال اگر معمولاً مسابقات ورزشی مورد علاقه او را در خانه تماشا میکنید، با خریدن بلیط یک مسابقه مهم او را هیجانزده کنید یا او را به رستورانی دعوت کنید که تلویزیون بزرگی دارد تا بتوانید مسابقه را در یک محیط پرهیجان تماشا کنید.
یک راه فوقالعاده برای وابسته کردن دوست پسرتان این است که کاری کنید احساس خوبی دربارهی خودش پیدا کند. همانطور که دوستان صمیمی خود را تشویق میکنید، از دوست پسرتان نیز برای رسیدن به اهدافش حمایت کنید. به او اطمینان خاطر بدهید که همواره آمادهی کمک به او هستید و در شرایط سخت در کنارش خواهید بود.
برای مثال اگر دوست پسرتان درباره مصاحبه شغلی نگران است، با گفتن چنین جملهای او را دلگرم و امیدوار کنید: “مطمئن باش که به راحتی از پس مصاحبه برمیایی. اگر فکر نمیکردند که گزینهی ایدهآلی برای این شغل هستی، با تو تماس نمیگرفتند.”
اگر میخواهید بدانید با چه رفتارهایی میتوانید برای همیشه دوست پسرتان را دیوانه خود کنید، میتوانید از راهکارهای زیر کمک بگیرید:
نقش زیبایی ظاهری برای جذب کردن پسر غیرقابل انکار است. اگر میخواهید برای دوست پسرتان جذاب و خواستنی باشید، سعی کنید در حضور او همیشه شیک ظاهر شوید. به هماهنگی لباسها و آراستگی ظاهر توجه کنید و استایل خاص خودتان را داشته باشید.
اگر از آن دسته دخترانی هستید که فکر میکنند برای جذاب بودن باید خودشان را تبدیل به یک دختر ایده آل کنند کاملا در اشتباهید. لازم نیست همیشه جوری رفتار و صحبت کنید که مطمئن باشید مورد تایید و تشویق طرف مقابل قرار میگیرد. لازم نیست همیشه همان چیزی را بگویید که او احتمالا دوست دارد بشنود.
اعتماد به نفس داشته باشیداعتماد به نفس ویژگی جذابی برای اکثر مردم است، بنابراین وقتی در کنار دوست پسرتان هستید، بگذارید که اعتماد به نفس از وجودتان ساطع شود. برای نشان دادن اعتماد به نفس میتوانید درباره موفقیتها و نقاط قوتتان صحبت کنید.
البته به خاطر داشته باشید که اعتماد به نفس برای برخی افراد دلهرهآور و مرعوب کننده است. اگر دوست پسرتان اعتماد به نفس پایینی داشته باشد، با به رخ کشیدن اعتماد به نفستان نمیتوانید او را عاشق خودتان کنید.
هر چه جزئیات بیشتری را درباره خودتان به دوست پسرتان بگویید، بیشتر میتوانید نظر او را جلب کنید. درباره خودتان، علائق، آرزوها و خانوادهتان با عشقتان حرف بزنید. البته مراقب باشید که رازهای مهم را زود فاش نکنید. بعضی از جنبههای زندگی خود، اهداف و احساساتتان را از او مخفی نگه دارید تا این رازآلود بودن او را بیشتر شیفتهی شما کند.
حتماً موارد خاصی وجود دارد که به نظر دوست پسرتان جذاب میآید، بنابراین وقتی از شما تعریف میکند، به نظرش توجه کنید و از این به بعد از آن مورد بیشتر استفاده کنید تا توجهش را جلب کنید.برای مثال اگر به نظرش رنگ خاصی به شما می آید، بیشتر از آن رنگ در پوشش ظاهریتان استفاده کنید.
علاوه بر دلربا و جذاب بودن راه فوقالعادهی دیگری نیز برای شیفته کردن دوست پسرتان وجود دارد، کافی است زمانی که با او هستید خوش بگذرانید و یک فرد شاد و سرخوش باشید. مسلماً دوست دارید که عشقتان مدت بیشتری در کنارتان باشد، بنابراین به او ثابت کنید که همان فردی هستید که در کنارش به او خوش میگذارد. البته منظورمان این نیست که سعی کنید شخصیت و رفتار خود را تغییر دهید و خودتان نباشید، مطمئن باشید که بدون تظاهر نیز راههای بسیاری برای داشتن اوقاتی خوش وجود دارد. برای مثال میتوانید:
شاید پسری که با او در رابطه عاطفی قرار دارید شما را دوست دارد، ولی شما تمایل دارید کاری کنید که او کاملا شیفته و دیوانه شما شود. به طوری که به هیچ دختری جز شما نتواند فکر کند و قلبش فقط برای شما بزند. حتی شاید به دنبال راهی هستید که او آنچنان عاشق و وابسته شما شود که تصمیم بگیرد دوستی را به ازدواج تبدیل کند. با رفتارهای زیر میتوانید وابستگی و عشق یک پسر را در رابطه عاطفی افزایش دهید:
هر چه به هم نزدیکتر شوید و بیشتر در کنار هم باشید، احساستان نسبت به هم قویتر میشود. به عبارت دیگر هر چه دیده بیند، دل کند یاد. هر چه بیشتر یک نفر را ببینیم، احتمال این که به او علاقه پیدا کنیم، بیشتر میشود. بنابراین راهها و بهانههایی پیدا کنید که بتوانید بیشتر او را ببینید.
به حریم خصوصی دوست پسرتان احترام بگذارید و از زندگی شخصی خود نیز لذت ببرید. یک راه موثر برای عاشق کردن دوست پسرتان این است که بگذارید دلتنگتان شود. اگر همواره کنار او باشید، آن شور و اشتیاق اولیه بعد از مدتی خاموش میشود. هدف این است که بگذارید گاهی دلش برای شما تنگ شود و در عین حال به او ثابت کنید که شما نیز زندگی شخصی خودتان را دارید و او تنها منبع شادی و خوشی در زندگی شما نیست. یک بار در هفته با دوستان خود بیرون بروید و دوست پسرتان را نیز تشویق کنید که یک شب با دوستان خودش خوش بگذراند.
آئینه حرکات او باشید. اگر حرکات او را تقلید کنید، شانس بیشتری برای عاشق کردن او خواهید داشت. برای این که او را عاشق خودتان بکنید، هر از گاه بدنتان را در موقعیتی مانند بدن او قرار بدهید. برای مثال اگر دوست پسرتان خودش را روی صندلی جابجا کرد و به دست راستش تکیه داد، شما هم چند ثانیه صبر کنید و عیناً همان کار را انجام دهید. البته باید روی دست چپتان تکیه کنید تا وضعیت بدنتان تصویر آئینهای وضعیت بدن او باشد.البته هنگام تقلید حرکات بدن او باید هوشیارانه عمل کنید. این تکنیک را باید بدون جلب توجه انجام دهید و تقلیدتان واضح و عجیب نباشد.
حتی اگر مدتها است که با هم قرار میگذارید و صمیمی هستید، اگر رفتاری متین و موقرانه داشته باشید، بهتر میتوانید آتش عشق و اشتیاق را در دوست پسرتان شعلهور کنید. برای این که اندکی برای او ناز کنید تا بیشتر جذب شما شود، میتوانید:
برای اینکه دوست پسرتان را عاشق و وابسته کنید میتوانید از یک سری راهکارهای روانشناسی کمک بگیرید. مثلا او را زیاد تحسین کنید، با او تماس چشمی فراوانی برقرار کنید، در مناسبتهای گوناگون غافلگیرش کنید و او را حمایت کنید. اگر میخواهید برای پسری جذاب و خواستنی باشید، لازم است در عین حال که خودتان هستید و تظاهر نمیکنید ظاهر جذابی و اعتماد به نفس بالایی داشته باشید. برای جلب نظر او، درمورد خودتان بیشتر صحبت کنید و به علاقهمندی ها و سلیقه او توجه کنید. همچنین سعی کنید در زمان با هم بودن خوش بگذرانید.و اگر به دنبال راهکاری برای افزایش دادن عشق و وابستگی یک پسر در رابطه عاطفی هستید لازم است با او زیاد وقت بگذرانید، همیشه در دسترس نباشید و اجازه دهید گاهی دلش برای شما تنگ شود. ضمن اینکه میتوانید از تقلید حرکات و زبان بدن برای افزایش وابستگی و جلب نظر او کمک بگیرید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
21 بازدید
46 بازدید
30 بازدید
36 بازدید
39 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام. من با یه پسر ۱۸ ساله در فضای مجازی آشنا شدم من خودم 16 سالمه.تقریبا میتونم بگم عاشقش شدم واقعا پسر خیلی درست حسابی جذاب و اهل کار و همچنین خوش اخلاقه. بعد از اینکه من از خودم ویدیو منتشر کردم بهم بک داد. در واقع فقط ۳ نفرو فالو میکنه الان یه نفر که فنشه و دوتا دختر که یکی من و یکی دیگ. و اینم بگم که همشهری هستیم. به نظر شما میتونم بهش برسم؟ قبلارل داشته و اگه بهم درخواست بده میتونم بهش اعتماد کنم؟
سلام دوست گرامی 16 سالگی زمانی است که شما وظایف خاص دوره نوجوانی را برعهده دارید و حضور در یک رابطه عاطفی بخصوص از نوع مجازی، ممکن است باعث تداخل در زندگی شما شود. بهترین عملکردی که میتوانید داشته باشید، این است که روی وظایف سن خودتان تمرکز کنید و معیارهایی که برای انتخاب یک شریک عاطفی دارید را بررسی کنید تا بتوانید در زمان مناسبتری وارد رابطه و آشنایی شوید.
سلا من 14 سالمه پسری رو میشناسم و قصدمون فقط دوستیه خانواده ها نمیدونن و از اینترنت با هم آشنا شدیم در مورد ازدواجم حرف نمیزنیم اولش نمی خواستم اما بعدش دیدم خیلی شبیهمه این موردی داره؟ حدود سه چهار ماه که ما باهم دوستیم مثل دوستای عادیم رفتار میکنیم چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی در حال حاضر مشکلی وجود ندارد، مساله اصلی اینجاست که رابطه و احساسات در همین سطح ساده باقی نمیماند و رشد میکند. بنابراین شما نیز نمیتوانید تعهدی داشته باشید که ارتباط در همین سطح باقی میماند.
سلام من فاطمه ۱۵ سالمه زیدمم ۱۵ سالشه ما ۵ ساله باهمیم قبول دارم سنم کم بود و هنوزم سنم کمه ولی وابسش شدم من به راه های مختلفی امتحانش کردم پارسال بهش گفتم کات به پام افتاد و گریه کرد منم برنگشتم ۱ سال منتظرم نشست و به همه وعده مبداد که اگه فاطمه رو برگردونید براتون فلان چیز رو میگیرم الانم میگه من ۳ سال دیگه میام خواستگارید چون هرچی باشه سنمون کمه بعد بهش گفتم تو تا ۳ سال دیگه اخلاقت تغییر میکنه میگه به جونه مادرم اخلاقم تغییر نمیکنه جونه مادرش براش خیلی مهم میخوام بدونم تا تهش باهام هست؟ میخوام بدونم با هم ازدواج میکنیم یا نه؟
سلام دوست گرامی 15 سالگی در اوج سن نوجوانی است و در این سن فکر کردن به ازدواج باعث میشود از وظایف مخصوص سن خودتان جا بمانید. به درستی اشاره کردید که سن هردوی شما کم است؛ بنابراین باید ابتدا زمان درستش برسد تا بتوانید به این رابطه فکر کنید.
سلام من مدتی هست که با پسری اشنا شدم ایشون ایرانی نیستند و مدیر ۲ بیمارستان در دبی هستند قصدشون هم ازدواج است اما به دلیل تفاوت فرهنگ و اختلاف سنی که داریم(من ۲۰ ایشون۳۰ یک مقدار دو دل هستم واز طرفی هم احساس میکنم که مناسب هم نیستیم ولی تمام فاکتور های یک مرد ایده ال رو داره از طرفی هم از لباس پوشیدنش هم خوشم نمیاد چی کار باید بکنم رابطه را تمام کنم یا به او زمان دهم؟
سلام دوست گرامی چه مدت است با ایشان آشنا شدید؟ از چه طریقی؟ و چه میزان شناخت از او دارید؟ چند مانع را سر راه خود میبینید: اختلا سن 10 ساله، تفاوت در ملیت، از لباس پوشیدن او خوشتان نمیآید. تمامی این فاکتورها در مشاوره پیش از ازدواج بررسی میشود و شما در این مشاوره متوجه خواهید شد که آیا میتوانید با این تفاوتها کنار بیایید و زندگی کنید یا خیر.
سلام حدود یه سالیه ک با پسری 20ساله و خودم 16 ساله آشنا شدم که نمیدونم اون واقعا منو دوس داره یا نه و اینکه ایا میتونم بهش اعتماد کنم بهش میگم رابطمون رو رسمی کنیم اما اون میگه ک مشکل مالی دارم و باید یک سال صبر کنی بنظرتون میشه بهش اعتماد کنم و به پاش وایستم؟ هروقت که میپرسم ازش چطور بهت اعتماد کنم؟ میگه که من اونجور پسری نیستم من تا اخر باهاتم اما واقعا نمیدونم اعتماد کتم یا نه تصمیم گیری برام سخت شده😣
سلام دوست گرامی آیا سن 16 سالگی را زمان مناسبی برای ازدواج و انتخاب همسر میدانید؟ در این سن که اوج دوره نوجوانی است، هیجانات در سطح بالایی قرار دارد و برای انتخاب شریک زندگی زمان مناسبی نیست. در مورد رابطه و تصمیمگیری که اشاره کردید، نیاز دارید تا با مشاور صحبت کنید تا بتوانید مزایا و معایب صبور بودن و یا قطع رابطه را بررسی کنید و به تصمیم درستی دراین باره برسید.
سلام من دو ساله با یک پسری در ارتباطم الان 18 سالمه و اون هم همسن خودمه خیلی همو دوست داشتیم و اونم همیشه میگفت که عاشقه منه و من اولین عشقشم همه چی عالی بود همیشه برام وقت میزاشت اما الان حدودا دو هفته ای میشه که حتی گاهی روزا اصلا بهم پیام نمیده زنگ میزنم جواب نمیده مگه خیلی زنگ بزنم میگه نمی تونم حرف بزنم البته قبلا یک مدت سر کار نمیرفت الان داره میره میگه کار دارم وقتیم میگم رفتارت چرا اینجوریه میگه تو رندگیم یک مشکلاتی دارم از یک طرف کم محلیاش از یک طرف دیگم وقتی میگم رابطمون تموم کنیم اجازه نمیده میگه چرا اینجوری میکنی کار دارم بعدا فلان ساعت میام باهم حرف میزنیم اما سر ساعت که امد سلام علیک که تموم شد بازم غیب میزنه خیلیم دوسش دارم نمی دونم چیکار کنم
سلام دوست گرامی باید به دو موضوع توجه داشته باشید: 1) حساسیت زیاد شما به اینکه طرف مقابل مثل قبل نیست. 2)تغییراتی که به واسطه کار برای ایشان بوجود آمده و نتوانستهاند بین کار و رابطه عاطفی تعادل برقرار کنند. در هر دو حالت شما نیاز دارید تا با طرف مقابل صحبت کنید و هدفش را از تغییر رفتار متوجه شوید.
سلام من چند ساله با یک پسر در رابطه ام من 20 سال دارم و او 22 . حس میکنم توی رابطمون با اینکه فکر میکنم همو خیلی دوست داریم جزو اولویتاش نیستم و اونقدر که باید بهم اهمیت نمیده و کلا با اینکه کاریم نداره بکنه واسم کم وقت میزاره و میگه وقتم گرفته میشه و روزی 1 ساعت در مجازی حرف میزنیم و هفته ای یک بار 2 ساعت میریم بیرون و این به نظر من کمه و به خودشم گفتم میگه خانوادم نمیزارن بالاخره 22 سالشه بچه که نیست با من وقتی خونست با تلفن حرف نمیزنه و میگه مامان بابام شک میکنن و من نمیدونم چرا انقدر از مامان باباش میترسه یا بهانشه ولی خیلی این قضیه اذیتم میکنه حتی بهش گفتم توی مجازی وقت بیشتری واسم بزار میگه کارای مهمتردارم چند وقتم هست موقع بیرون رفتنمون همه ی کاراشو میکنه و اگه دیگه کاراش تموم شد بامن میاد بیرون و اصلا حس میکنم اولویتش نیستم حتی وقتی میگم منو به خانوادت معرفی کن میگه هر موقع خواستم باهات ازدواج کنم میگم ولی دوسش دارم به نظر شما ادامه دادن این رابطه درسته یا نه؟راه حلش چیه ؟
سلام دوست گرامی اشاره کردید چندسال است با ایشان در ارتباط هستید، آیا همیشه این مساله بین شما بوده است یا به تازگی اتفاق افتاده است؟ بحث اولویت بندی کردن در رابطه زمانی یک فرد را اذیت میکند که بخواهد تمام توجه خود را از طرف مقابل بگیرد. این مساله اگر در شما هست که به حضور ایشان احتیاج دارید، یعنی سرمایهگذاری بیشتری در رابطه انجام دادهاید و برای آیندهتان برنامه ریختهاید. آیا تا بحال برعکس این ماجرا اتفاق افتاده است که شما مشغول کارهای مهمتری از رابطه باشید و بخواهید او بعدا به شما زنگ بزند؟ دلیل این پرسش این است که شاید وابستگی شما به ایشان باعث شده است پس زدنهای مکرر ایشان و وقت نگذاشتنهایش را دقیقا متوجه نشوید و دائماً اصرار کنید که او وقت بیشتری برای شما بگذارد. و از خود بپرسید که به چه دلیل در این رابطه که نیاز شما را به توجه برآورده نمیکند باقی ماندهاید؟ رابطه عاطفی یکی از بخشهای زندگی است نه تمام آن. بنابراین رفتاری که طرف مقابلتان انجام میدهند طبیعی است. برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه من ۱۶ سالمه و یک سالی هست که با یه پسر ۱۷ ساله که یکی از فامیل های دورمون هست در رابطه هستم اوایل دلم نمیخواست این رابطه شکل بگیره چون حس میکردم اون هنوز به اون صورت که باید به بلوغ نرسیده و نمیتونه درست تصمیم بگیره ولی به هر حال اون خودشو تو دلم جا کرد و من الان واقعا عاشقش هستم یه چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که اون با دیگران که صحبت میکنه خیلی ثابت قدم هست و قدرت تصمیم گیری خوبی داره ولی وقتی با منه ترجیح میده که حتی تو کوچیک ترین مسائل، من براش تصمیم بگیرم. به نظر شما این رفتارش خوبه یا مشکل ساز میشه؟ یه چیز دیگه هم که هست اون برای منم میتونه تصمیم بگیره و از بچگی تنها مونده و محبتی ندیده
سلام دوست گرامی سن هردوی شما پایین است و مطمئناً همانطور که اشاره کردید هم ایشان به بلوغ کافی نرسدیه و هم شما. نوجوانی دوره عشقهای آتشین و بالاترین میزان هیجان است، پس دلیل عشقی که به ایشان پیدا کردید، سن شما نیز هست. تصمیمگیری یک مهارت است که این مهارت به مرور رشد میکند. شما میتوانید وقتی از شما مشورت میخواهد، به او مشورت بدهید و همراهی کنید اما زمان تصمیمگیری بگویید: “تصمیم نهایی به عهده خودت است و مسئولیت این تصمیم را باید برعهده بگیری. “در واقع تصمیمگیری ارتباط نزدیکی با مسئولیتپذیری یک شخص دارد و میزان بلوغ و استقلال روانی او را محک میزند.
سلام من پنج ماهه که با پسری ارتباط دارم . از طریق مجازی آشنا شدیم . و راهمون از هم دوره و برای دیدنم خیلی مسافت طی میکنه تا بیاد و همدیگرو ببینیم. با اینحال هیچوقت شکایتی نکرده که من نمیتونم بیام. اما راستش رو بخوایید این آقا تقریبا طبق معیارهای من نیست مثلا اینکه من دوست ندارم با دخترا صمیمی بشه و تا حدودی کنترلش کرده ولی احساس میکنم کامل کامل کنترلش نکرده بیشتر فالواینگ های اینستاگرامش دخترا هستن .. با اینکه میدونم دوسم داره ولی گاهی مشکوک میشم بهش .. منم اونو دوست دارم. یه بار هم ازش خواستم جدا شیم ولی اعتراض کرد و توضیح و توجیه آورد که با هیچ دختری صمیمی نیست .. بنظر شما ادامه این رابطه صحیحه؟؟ لطفا جوابمو بدین و کمکم کنید واقعا به کمکتون احتیاج دارم
سلام دوست گرامی اشاره کردید طبق معیارهای من نیست، پس چگونه 5 ماه این رابطه ادامه پیدا کرده است؟آیا تمایل به کنترل کردن او را دارید؟ چون هیچ فردی بعد از رابطه به میل شما تمام و کمال تغییر نمیکند. شما با هم در فضای مجازی آشنا شدید و احتملاً وجود دختران دیگر هم در ضفحه اینستاگرام ایشان، امنیت شما را به خطر انداخته است. اما در مورد مشکوک بودن، آیا شما حرکتی یا رفتار خاصی از او دیدهاید؟ یا فقط چون دختران دیگر در صفحهاش هستند، شما ترسیدهاید؟ بهتر است از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید تا علت ریشهای شک شما بررسی شود. تعهد و صمیمت به مرور در رابطه شکل میگیرد و چون رابطه شما نیز از راه دور است، این مساله به این شک شما دامن زده است.
سلام.من چندماه هس با یه پسری دوستم خانواده هامونم در جریان هستن چون سن دوتامون پایینه گفتن تا چندسال صبر کنید بعد برای ازدواج میریم جلو .. . مدتیه که حس میکنم مثل قبل با شور و هیجان با من حرف نمیزنه همش گیر میده که آرایش نکن یا …… بعد وقتی من فقط ازش به کار میخام میگم پیش دوستات نرو فوری دست پیش میگیره که شکاک شدی بداخلاق شدی داری منو از خودت دور میکنی من وقتی ازش میپرسم مثلا کجایی چه خبر چیکار میکنی میگه مگه تو بازرسی تو هنوز بچه ای هنوز فکرت بچه گونست که به من شک داری نمیدونم واقعا چیکار کنم
سلام دوست گرامی جواب شما در واقع در سوال خودتان هست. سن پایین میتواند واکنشهای هیجانی و دلخوریهای زیادی در رابطه عاطفی بوجود بیاورد. نیاز هست تا شما پختگی بهتری برای ارتباط با ایشان داشته باشید و شیوه بیان درخواستهای خودتان را به شکل درستتری یاد بگیرید. گیر دادن او، شکهای شما و رفتارهایی از این دست، یعنی هنوز به بلوغ عاطفی نرسیدهاید. پس اگر میخواهید این رابطه به سرانجام خوبی برسد، حتماً از کمک مشاور و روانشناسان رادیو عشق استفاده کنید.
سلام خسته نباشید من ۲۶ سالمه مطلقه هستم با یه اقا پسر ۲۸ ساله سه ماهه رابطه دارم خیلی به طرز صحبت کردنم گیر میده من خیلی دوسش دارم ولی این گیر دادناش منو اذیت میکنه وقتی میگمو میخندم باهاش میگه حتما یه غلطی کردی که میخوای من متوجه نشم معمولی باشم میگه خسته کننده ای حرف بزنم میگه زیاد حرف میزنی ساکت باشم میگه حرف نداری برای چی زنگ زدی موندم به چه سازش برقصم امروز اینارو بهش گفتم حرفاشو گردن نمیگیره تا بخوام حرف بزنم بهم میگه چرا فاز زنو شوهری گرفتی نمیدونم چکار کنم بهم میگه چون تازه جدا شدی از شوهرت، فک میکنی من شوهرتم که با من اینجوری صحبت میکنی حتی اگه جوری که خودش بخواد رفتار کنم بهم میگه الان یعنی داری ادای ادم خوبارو در میاری دارم دیونه میشم نمیخوام از دستش بدم ولی این کاراش داره اذیتم میکنه لطفا یه راه حلی بهم بدین ممنون میشم
سلام دوست گرامی روایتی که شما بیان کردید، بیشتر از اینکه یک رابطه متسحکم باشد، شبیه به یک سوء استفاده است. ابتدا علت علاقمندی خودتان را مشخص کنید که به چه دلیلی در رابطه با ایشان ماندهاید. سپس هدفهای خودتان را به صورت شخصی با هدفهای ایشان در رابطه را بسنجید. اگر قرار نیست که رابطه جدی بین شما شکل بگیرد، پس باید تصمیم قطعی خود را بگیرید که آیا میتوانید بدون داشتن هدفی به این رابطه ادامه دهید یا خیر؟ اشاره کردید نمیخواهید از دستش بدهید، آیا این ترس از تنهایی است؟ انتخاب دوم پس از طلاق واقعاً مهم است و نباید به بخاطر ترس از تنهایی، حاضر به بودن در رابطهای باشید که در آن احترام شما حفظ نمیشود. برای یادگیری اصول تقویت رابطه و مدیریت صحیح آن، از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید دوست پسر من کافه دار هست من خیلی تو این مورد حساس میشم فقط فکرم میره اونجا گاهی، ولی دوست پسرم اصلا پسر هیزی نیست و بهش اعتماد کامل دارم ولی خیلی مشکل دارم با شغلش ولی اون خیلی کارشو دوست داره و با عشق و علاقه کار میکنه نمیدونم چیکار کنم!
سلام دوست گرامی سوال شما چند بخش دارد: 1.شغل طرفمقابل 2.احساس خطر در شما 3.نحوه بیان نگرانی و درخواست اگر رفتار ناشایستی از ایشان ندیدهاید نیازی نیست که نگران باشید اما گاهی این احساس خطر و یا حساسیت شما، ناشی از یک نیاز برآورده نشده است. یعنی وقتی شما دچار ترس میشوید باید از خودتان بپرسید: من در چه زمینهای نیازم برآورده نشده؟ آیا این یک احساس درونی است که من حساس شدم یا واقعاً طرف مقابلم رفتار بدی انجام داده است؟ و بهتر است برای بیان این نگرانی به طرف مقابل درست و منطقی رفتار کنید. اگر به او اعتماد نداشته باشید، وضعیت رابطه سرد میشود. بنابراین بهتر است برای آموختن مهارت های مختلف در رابطه مثل اعتمادکردن از مشاوره استفاده کنید.
سلام من ۵ ساله با پسری تو رابطه هستم و همه ی خانواده و فامیل از این موضوع باخبرن و قصدمون ازدواجه اما الان رابطمون خیلی معمولی شده و فقط حرفای روزمره عادی بینمون رد وبدل میشه و دیگه مثل قبل شور و هیجان نداره و من از این موضوع خیلی ناراحتم و اذیت میشم و یک مشکلی هم دارم این که خیلی بد بین و شکاک شدم و مدام آنلاین بودنشو چک میکنم و تو سرم هزارتا فکر میکنم که نکنه با یکی دیگه داره چت میکنه و….اول از همه خودم خیلی اذیت میشم لطفا راهنماییم کنین من ۱۸ سالمه و اون ۲۲
سلام دوست گرامی عادی شدن در همه رابطه ها اتفاق میافتد و فقط کسانی که مهارت حفظ رابطه را دارند میتوانند رابطه پختهتری داشته باشند. اشاره کردید از 5 سال پیش وارد رابطه شدید، یعنی وقتی سن شما 13 سال بود و ایشان هم 17 ساله بودند. یعنی هردو در اوج سن نوجوانی بودید و این سن برای انتخاب شریک عاطفی مناسب نیست. پس طبیعی است که هیجانها کاهش پیدا کند. برای رفع شک ها باید مهارت یاد بگیرید تا بتوانید بدون احساس اضطراب و داشتن جرات مندی نیازهای خود را به طرف مقابل بگویید.
سلام من ۵ ساله که با پسری در رابطه هستم و خانوادش و همه فامیل هاش از این موضوع با خبر هستن اما دیگه مثل قبلا خیلی خوب و رمانتیک باهام رفتار نمیکنه یا حساس نیست و من هم مدام بهش شک دارم و همش چکش میکنم که چه زمانی انلاین میشه یا ممکنه الان با کی چت کنه و…و این موضوع بیشتر خودمو آزار میده و من زیاد به روش نمیارم.رفتارهاش خیلی معمولی هست و من از این موضوع خیلی ناراحتم نمیخوام بهش بگم تا فکر کنه آویزونشم یا دلم میخواد مدام کنارم باشه.لطفا راهنماییم کنین
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. مطمئناً چون طول مدت رابطه شما طولانی شده است، هردو تغییر کردهاید و رابطه نیز در یک سطح باقی نمیماند. آیا تابحال این نیاز خود را با او مطرح کردید که نیاز به توجه بیشتری دارید؟ به چه دلیلی رابطه تا این مدت طولانی شده است؟ تا چه زمانی قرار است رابطه به این شکل باقی بماند، در واقع هدف نهایی از این رابطه چیست؟ اینها سوالاتی است که به پاسخ آنها به راهنمایی دقیق شما کمک خواهد کرد. شما میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام من مدتیه که با دوس پسر قبلیم دوباره با هم دوست شدیم و ایشون امشب بهم گفتن که مکلمه های ما حوصله سر بره و خسته کننده اس من نمیدونم منظورش از این حرف چی بوده و چی میخواسته بگه ولی میخوام بدونم کا باید چیکار کنم تا بتونم از این وضعیت خارج شم ممنون میشم که اگه کمکم کنید من منتطر جوابتون هستم
سلام دوست گرامی تابحال از خود طرفمقابلتان پرسیده اید که از زدن چه حرفهایی در مکالمه احساس خستگی میکند؟ مکالمه های ما وقتی صرفا صرف مسائل روزمره باشد، این اتفاق میافتد. چون از کیفیت رابطه شما مطلع نیستیم و اینکه چگونه رابطه بهم خورده و همچنین به چه طریق به رابطه بازگشتهاید، تمام این عوامل باید بررسی شود تا بدانیم به چه علت این خسته کننده بودن بوجود آمده است. اما در کل بهتر است که علاوه بر موضوعات روزمره در مکالمات، با شور و هیجان بیشتری درباره آینده، اهدافی که دارید و همچنین از اهداف او بپرسید.
سلام دختری۱۹ ساله هستم با اقا پسره۲۳ساله تو رابطه هستم الان ۲ ساله میشه که باهم هستیم ولی داخله رابطه بامن کمی سرد برخورد میکنه به بقیه بیشتر توجه میکنه تا من و زیاد برای من وقت نمیزاره میدونم دوستم داره ولی جوری باهام رفتار میکنه انگار زیاد واسش مهم نیستم ما همیشه سر این موضوع دعوا داریم میشه راهنمایی کنید چجوری باهاش رفتار کنم که اخلاقش خوب شه باهام لطفا؟
سلام دوست گرامی. به نظر می رسد حس می کنید در رابطه اولویت شما نیستید. ابتدا بررسی کنید که این نیاز به توجه بیشتر در شما از کجا نشات می گیرد؟ ایا دوست دارید دائما طرف مقابل کنار شما باشد و به دیگران (برای مثال خانواده) رسیدگی نکند؟ آیا تابحال این نیاز را مطرح کرده اید؟ شیوه بیان خواسته هایتان باید بیشتر بررسی شود. به همین دلیل بهتر است از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
توروخدا یه پیشنهاد بهم بدید داره این رابطه خراب میکنه داره با سیاست پیش میره مثلا میگه همه کارتونو درست میکنم ولی برعکس حرفش عمل میکنه. یه چندی وقتی هم رو مخ زندگیم رفته. از ساده بدون ما دوتا داره استفاده میکنه توروخدا بگید چجوری با زندگیم رفتار کنم که نقشه هاش خراب بشه. ذات نداره. 17سال با خانواده من رفت و امد داره و زندگیمم فامیلشونه. از اونطرف میخواد کات کنه چون میدونه ازطرف من نمیتونه کاری کته. خواهش میکنم جواب بدید
ببخشید خب من چجوری پشتش باشم یه نفر میخواد رابطمونو خراب کنه خیلی سیاست داره ب نظرتون چجوری نقشه هاشو خراب کنم. خواهش میکنم راهنمایی کنید
توروخدا یه پیشنهاد بهم بدید داره این رابطه خراب میکنه داره با سیاست پیش میره مثلا میگه همه کارتونو درست میکنم ولی برعکس حرفش عمل میکنه. یه چندی وقتی هم رو مخ زندگیم رفته. از ساده بدون ما دوتا داره استفاده میکنه توروخدا بگید چجوری با زندگیم رفتار کنم که نقشه هاش خراب بشه. ذات نداره. 17سال با خانواده من رفت و امد داره و زندگیمم فامیلشونه. از اونطرف میخواد کات کنه چون میدونه ازطرف من نمیتونه کاری کته. خواهش میکنم جواب بدید
سلام. خسته نباشید. من بعضی وفتا بدون منظور ناراحتش میکنم. گاهیم اون منو ناراحت میکنه. نمیدونم چجوری باید باهاش برخورد کنم
لطفا پیشنهادتون برام بگید
دوست عزیز سلام
بهتره یک بررسی کنید و ببینید چه حرفها و رفتارهای شما موجب آزار و ناراحتی ایشون میشه؛ با شناسایی اونها میتونید تعدادشون رو کم کنید؛ به عبارت دیگه، وقتی ما بدونیم چه کارها و رفتارهاییمون باعث ناراحت کردن فرد مقابل میشه، راحتتر میتونیم کنترل و مدیریتش کنیم. در مورد رفتارهای ایشون هم سه تا کار میتونید انجام بدید: اول اینکه، بعضی وقتها ما از دست دیگران ناراحت میشیم چون حرفها و رفتارهاشون رو به صورت نادرست تفسیر میکنیم؛ مثلا ممکنه ایشون بگن: “امروز حوصله صحبت کردن ندارم” و شما تو ذهنتون این حرف رو این شکلی تفسیر کنید: “دیگه تو رو دوست ندارم!”. در صورتی که ممکنه ایشون فقط سرش شلوغ باشه یا … . بنابراین، اول بررسی کنید و ببینید چقدر از ناراحتیهایی که دارید به خاطر تفسیرهای اشتباه خودتون هست. دوم اینکه، باید بدونید ما هیچکس رو نمیتونیم تغییر بدیم، جز خودمون و اینکه تو هر رابطه عاطفیای شرایطی پیش میاد که آدمها از دست هم ناراحت میشن ولی به این معنی نیست که همدیگه رو دوست ندارن یا … . بنابراین، یه جاهایی شما برای حفظ رابطه بهتره از برخی مسائل چشمپوشی کنید. (البته مسائلی که آسیبزا نیستند) سوم اینکه، اگه بررسی کردید و دیدید مشکل تفسیر اشتباه شما نیست و یا اینکه مسالهای نیست که بشه پذیرفتش، از روش ابراز وجود استفاده کنید. اما ابراز وجود چطوریه؟ روش درست ابراز وجود: ما در هر موقعیتی میتونیم سه پاسخ داشته باشیم: 1. پاسخ منفعلانه 2. پاسخ پرخاشگرانه 3. پاسخ جراتورزانه
پاسخ منفعلانه به این گفتوگو توجه کنید:
سعید: «من خستم، نمیتونم بیام خونه مادرت، خودت برو.» بهار: «باشه عزیزم، اشکال نداره.»
این گفتوگو به طور کلی هیچ اشکالی نداره، اما بیاین فرض کنیم که بهار از این رفتار سعید خیلی ناراحت شده ولی هیچی نگفته که مشکلی پیش نیاد. حالا اگه این روند دایم تکرار بشه و بهار دایما حرف خودشو بخوره، فکر میکنید چه اتفاقی میافته. یا یه روزی میرسه که بهار دیگه نتونه تحمل کنه ولی اینبار نه آروم، بلکه خیلی طوفانی با سعید برخورد میکنه؛ یا، تا آخرش فکر میکنه باید نیازهای دیگران رو اولیت قرار بده و خودش رو فراموش کنه و این باعث کلی مشکلات مختلف مثل افسردگی و … میشه.
پاسخ پرخاشگرانه این پاسخ احتمالا بیشتر آشناست، مثلا فرض کنید بهار تو مثال بالا چنین جوابی بده: «یعنی چی که نمیای؟؟؟ چطور خونه مامان خودت همیشه حالت خوبه و میری، نوبت مامان من که رسید …». قطعا خودتون حدس میزنید که بعدش چی میشه …
و اما پاسخ جراتورزانه به طور کلی آدمها بیشتر با این دو نوع پاسخ آشنان که دیدیم تقریبا هیچ کدومش ما رو به نتیجه نمیرسونن. اما، یه روشی وجود داره که بین این دوتاست و احتمالا تاثیرش خیلی بیشتر از دو تا مورد قبلیه (البته صد در صدی وجود نداره، فقط احتمالا جواب گرفتن رو بالا میبره). حالا چرا میگیم که این روش بینابینه، چون برعکس حالت منفعلانه شما حرفتونو میزنید، ولی دیگه نه مثل حالت دوم با پرخاشگرِی، بلکه با آرامش.
اما حالا سوال این هست که چطوری صحبت کنیم؟
خودتون رو جای فرد مقابل بزارید. اولین قدم برای یه گفت و گوی جراتورزانه خوب اینه که بتونید خودتونو جای فرد مقابل بزارید. سناریوهای مختلف رو بررسی کنید و ببینید کدومشون کمترین ناراحتی رو برای فرد مقابل ایجاد میکنه. گاهی وقتها، به دلیل ناراحتیهایی که وجود داره، آدمها بدشون نمیاد با یکی دو تا کنایه، طرف مقابل رو کمی آزار بدن. اما، یادتون باشه که اولا این کنایهها ممکنه باعث ناراحتیهای طولانیتری بشه و این که شما در نهایت به هدف اصلیای که میخواستید هم نمیرسید و راه به جایی نمیبرید.
شرایط را درست توصیف کنید. حالا باید یه جمله خیلی کوتاه برای توصیف شرایط داشته باشید. یادتون باشه، خیلی کوتاه و بدون قضاوت و کنایه. مثلا: سعید جان، وقتی میگی خونه مادرم نمیای، … .
یه چیزی که اینجا باید بهش توجه داشته باشید، همین کلمه جان یا مشابه اون هست. یادتون باشه، از کلماتی استفاده کنید که در حالت معمولی هم استفاده میکنید، اگه همیشه بهش نمیگید «جان»، استفادش تو اینجا، اوضاع را بدتر میکنه. درست مثل زمانهایی که بعضیها تو دعوا به طرف مقابلشون میگن: «ببین مهندس!»
دنبال احساستون بگردید. قدم بعدی اینه که ببینید خودتون از کاری که فرد مقابل کرد چه احساسی پیدا کردید. سعی کنید برای احساستون اسم انتخاب کنید. مثلا توی اینترنت بگردید و لیست احساسات رو پیدا کنید و ببینید که کدومشون حال اون موقعتون را بهتر توصیف میکنه؛ مثلا غم، آزردگی و … . چرا میخوام دنبال احساستون بگردید، چون شما هیچوقت نمیتونید با احساس فرد مقابلتون مخالفت کنید. مثلا اگه کسی بگه” «من فکر میکنم که …»، شما میتونید دلایلی بیارید که بهش بگید اشتباه فکر میکنه. اما وقتی بگه: «من احساس میکنم که …»، دیگه هیچ کس نمیتونه بگه اشتباه احساس میکنید!!!
ببینید کارش چه تاثیری روی شما میگذاره. مثلا در همین مثال، بهار ممکنه فکر کنه که نیمدن سعید به معنی اینه که خیلی به اون و خانوادش، اهمیت نمیده. حالا باید بهار فکر کنه که تو چه جملهبندیای این حرف رو بزنه که سعید ناراحت نشه ولی در عین حال، حرفش را هم زده باشه.
حالا میخوام با کمک این چهار تا نکته، با آرامش (نکته مهمش اینه که در گفتههاتون آرامش باشه، ولی بیتفاوتی نه) و کوتاه حرف خودتون رو بزنید. مثلا: «سعید جان، وقتی میگی خونه مادرم نمیای، من ناراحت میشم، چون دلم میخواد خونوادم بدونن که تو هم به اونا علاقه داری.»
یادتون باشه، هر انتقادی، حتی با این نوع کادوپیچی شدش، ممکنه در طرف مقابل حس منفی ایجاد کنه. به همین دلیله که میخوام خیلی کوتاه و آروم حرفتون رو بزنید و بعد از اون به فرد مقابلتون اجازه بدید حرف بزنه یا فکر کنه و شما دیگه چیزی بهش اضافه نکنید.
سلام خانمی هستم ۳۴ ساله مطلقه و دارای دو فرزند حدود ۹ سال هست که از همسرم و جدا شدم و با بچه هام زندگی میکنم و در این مدت رابطه عاطفی نداشتم الان مدت ۱۰ ماه هستش که با یک آقای ۳۹ ساله آشنا شدم و قصد داریم که در سال آینده با هم زندگی رو شروع کنیم فقط یک مشکلی دارم من که برام حل شدنی نیست من بیش از حد به طرفم محبت میکنم و همیشه سعی میکنم مشکلاتشو حل کنم همیشه پشتش هستم و حتی خیلی وقتها از زندگی خودم زدم که ایشون مشکلاتش حل بشه ولی جالب اینجاست که این آقا یک مدتیه بهونه گیر شدن و حرفهای میزنن که فقط بی احترامی کردنه ایشون اطلا و ابدا اهل حرف زدن و گفتگو نیستن با کوچکترین مشکلی قهر میکنن یک سری طرز فکر دارن که با درک و فهم من همخوانی نداره و بسیار هم لج باز و کله شق ، وقتی که میخوام یک چیزی رو توضیح بدم فوری میزنه تو ذوقم یا میگن که من بحث و دعوا دوست دارم و غیره لطفا راهنماییم کنید که چه کار کنم البته اینم بگم که به نظر خودم زیاد از حد معمول من در دسترس این آقا بودم و زیاد از حد بهش توجه داشتم که الان اینجوری شده و دویت دارم که شما هم به عنوان یک کارشناس راهنمایم کنید ممنونم .
دوست عزیز سلام
به دلیل حساسیت موضوع ازدواج (به خصوص با توجه به شرایط شما که یکبار ازدواج رو تجربه کردید و دو فرزند هم دارید)، پیشنهاد میکنم اینبار بدون مشاوره قبل از ازدواج، به ازدواج فکر نکنید. باتوجه به مسائلی که گفتید هم شما و هم ایشون نیاز به مشاوره دارید، چون این موارد قطعا در آینده براتون آسیبزا خواهند بود. هم مدل ارتباطی که شما با ایشون دارید (یعنی توجه و از خودگذشتگیهای بیشاز حد) و هم رفتارهای ایشون. یادتون باشه، شاید شما بتونید با چند یادگیری تکنیک ساده و چند جلسه مشاوره، رابطه خوبی برای خودتون ایجاد کنید ولی اگه نرید … .
سلام وقتى برایم مىگوىىد که دوستت دارم دىوانه ات هستم و عاشقتم پس چرا وقتى در کنارش نىستم در مقابلم بى توجہ است زود زود زنگ نمىزند مسج نمىکند دلىلش چىست?
دوست عزیز سلام
مدل نشان دادن علاقه و ابراز احساسات در بین خانمها و آقایان تا حدودی با هم متفاوت است؛ و اکثر آقایون ارتباط از طریق مجازی رو خیلی ترجیح نمیدن. اما چی کار میشه کرد؟ پیشنهاد میدم یکبار در این مورد باهاشون صحبت کنید و بهشون بگید که دوست دارید زمانهایی رو هم ایشون بهتون زنگ بزنن یا دلتون میخواد این حرفها رو بشنوید. یعنی یکبار (خیلی زیاد نه)، بهشون به طور شفاف درخواستتون رو مطرح کنید. به علاوه، این مقاله رو هم در رادیو عشق بخونید: “چی کار کنم که هر روز بهم زنگ بزنه؟”
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
تفاوتی ندارد به تازگی وارد رابطه عاطفی شده باشید و یا از دوستی شما مدت ها بگذرد. همه دخترها دوست دارند در طول رابطه برای شریک عاطفیشان جذاب و خواستنی باشند. ممکن است پس از گذشت مدتی از رابطه دوستی حس کنید پسر مانند روزهای اول دیوانه و شیفته شما نیست. در این صورت ممکن است این سوال برایتان ایجاد شود که چطور باید رفتار کنید تا او را برای خودتان نگه دارید و شیفتهتر و وابستهترش کنید؟ چکار کنید تا او دیوانه وار شما را دوست داشته باشد؟ در یک کلام چطور قلب یک پسر را تسخیر کنید؟ در این مقاله، رفتار درست با دوست پسر و راههای جلب نظر او در رابطه عاطفی را برای شما بیان میکنیم.
فهرست مطالب
برای وابسته کردن یک پسر در رابطه عاطفی و عاشق کردن او، میتوانید راههای زیر را بکار گیرید:
تحسین کردن دوست پسرتان یکی از بهترین راهها برای نشان دادن عشق و علاقهتان به او است. زمانی که او را تحسین میکنید، به او نشان میدهید که او را همین طور که هست، پذیرفتهاید و هر کاری را که انجام میدهد و هر حرفی را که میزند، دوست دارید. تحسین کردن دوست پسرتان به خاطر رسیدن به موفقیتهای بزرگ مهم است، اما فراموش نکنید که وقتی به موفقیتهای کوچکی نیز میرسد، از او تعریف کنید.
تماس چشمی یک روش غیرکلامی موثر برای ابراز علاقه و شیفته کردن دوست پسرتان است. زمانی که فردی را دوست داریم، تماس چشمی بیشتری با او برقرار میکنیم. با خیره شدن به چشمان عشقتان به او نشان دهید که چقدر دوستش دارید. اگر او نیز شیفته و شیدای شما باشد، متقابلاً به چشمهای شما خیره خواهد شد.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
هیچ چیزی به اندازه یک غافلگیری کوچک آتش شور و اشتیاق را روشن نمیکند. با این غافلگیریهای عاشقانه میتوانید، از روزمرگی دربیایید و به عشقتان نشان دهید که دیوانهاش هستید تا او نیز دیوانهوار عاشقتان شود. دلربایی کنید و همواره دم را غنیمت بشمارید تا دوست پسرتان را هیجانزده کنید و نظرش را جلب کنید. برای مثال اگر معمولاً مسابقات ورزشی مورد علاقه او را در خانه تماشا میکنید، با خریدن بلیط یک مسابقه مهم او را هیجانزده کنید یا او را به رستورانی دعوت کنید که تلویزیون بزرگی دارد تا بتوانید مسابقه را در یک محیط پرهیجان تماشا کنید.
یک راه فوقالعاده برای وابسته کردن دوست پسرتان این است که کاری کنید احساس خوبی دربارهی خودش پیدا کند. همانطور که دوستان صمیمی خود را تشویق میکنید، از دوست پسرتان نیز برای رسیدن به اهدافش حمایت کنید. به او اطمینان خاطر بدهید که همواره آمادهی کمک به او هستید و در شرایط سخت در کنارش خواهید بود.
برای مثال اگر دوست پسرتان درباره مصاحبه شغلی نگران است، با گفتن چنین جملهای او را دلگرم و امیدوار کنید: “مطمئن باش که به راحتی از پس مصاحبه برمیایی. اگر فکر نمیکردند که گزینهی ایدهآلی برای این شغل هستی، با تو تماس نمیگرفتند.”
اگر میخواهید بدانید با چه رفتارهایی میتوانید برای همیشه دوست پسرتان را دیوانه خود کنید، میتوانید از راهکارهای زیر کمک بگیرید:
نقش زیبایی ظاهری برای جذب کردن پسر غیرقابل انکار است. اگر میخواهید برای دوست پسرتان جذاب و خواستنی باشید، سعی کنید در حضور او همیشه شیک ظاهر شوید. به هماهنگی لباسها و آراستگی ظاهر توجه کنید و استایل خاص خودتان را داشته باشید.
اگر از آن دسته دخترانی هستید که فکر میکنند برای جذاب بودن باید خودشان را تبدیل به یک دختر ایده آل کنند کاملا در اشتباهید. لازم نیست همیشه جوری رفتار و صحبت کنید که مطمئن باشید مورد تایید و تشویق طرف مقابل قرار میگیرد. لازم نیست همیشه همان چیزی را بگویید که او احتمالا دوست دارد بشنود.
اعتماد به نفس داشته باشیداعتماد به نفس ویژگی جذابی برای اکثر مردم است، بنابراین وقتی در کنار دوست پسرتان هستید، بگذارید که اعتماد به نفس از وجودتان ساطع شود. برای نشان دادن اعتماد به نفس میتوانید درباره موفقیتها و نقاط قوتتان صحبت کنید.
البته به خاطر داشته باشید که اعتماد به نفس برای برخی افراد دلهرهآور و مرعوب کننده است. اگر دوست پسرتان اعتماد به نفس پایینی داشته باشد، با به رخ کشیدن اعتماد به نفستان نمیتوانید او را عاشق خودتان کنید.
هر چه جزئیات بیشتری را درباره خودتان به دوست پسرتان بگویید، بیشتر میتوانید نظر او را جلب کنید. درباره خودتان، علائق، آرزوها و خانوادهتان با عشقتان حرف بزنید. البته مراقب باشید که رازهای مهم را زود فاش نکنید. بعضی از جنبههای زندگی خود، اهداف و احساساتتان را از او مخفی نگه دارید تا این رازآلود بودن او را بیشتر شیفتهی شما کند.
حتماً موارد خاصی وجود دارد که به نظر دوست پسرتان جذاب میآید، بنابراین وقتی از شما تعریف میکند، به نظرش توجه کنید و از این به بعد از آن مورد بیشتر استفاده کنید تا توجهش را جلب کنید.برای مثال اگر به نظرش رنگ خاصی به شما می آید، بیشتر از آن رنگ در پوشش ظاهریتان استفاده کنید.
علاوه بر دلربا و جذاب بودن راه فوقالعادهی دیگری نیز برای شیفته کردن دوست پسرتان وجود دارد، کافی است زمانی که با او هستید خوش بگذرانید و یک فرد شاد و سرخوش باشید. مسلماً دوست دارید که عشقتان مدت بیشتری در کنارتان باشد، بنابراین به او ثابت کنید که همان فردی هستید که در کنارش به او خوش میگذارد. البته منظورمان این نیست که سعی کنید شخصیت و رفتار خود را تغییر دهید و خودتان نباشید، مطمئن باشید که بدون تظاهر نیز راههای بسیاری برای داشتن اوقاتی خوش وجود دارد. برای مثال میتوانید:
شاید پسری که با او در رابطه عاطفی قرار دارید شما را دوست دارد، ولی شما تمایل دارید کاری کنید که او کاملا شیفته و دیوانه شما شود. به طوری که به هیچ دختری جز شما نتواند فکر کند و قلبش فقط برای شما بزند. حتی شاید به دنبال راهی هستید که او آنچنان عاشق و وابسته شما شود که تصمیم بگیرد دوستی را به ازدواج تبدیل کند. با رفتارهای زیر میتوانید وابستگی و عشق یک پسر را در رابطه عاطفی افزایش دهید:
هر چه به هم نزدیکتر شوید و بیشتر در کنار هم باشید، احساستان نسبت به هم قویتر میشود. به عبارت دیگر هر چه دیده بیند، دل کند یاد. هر چه بیشتر یک نفر را ببینیم، احتمال این که به او علاقه پیدا کنیم، بیشتر میشود. بنابراین راهها و بهانههایی پیدا کنید که بتوانید بیشتر او را ببینید.
به حریم خصوصی دوست پسرتان احترام بگذارید و از زندگی شخصی خود نیز لذت ببرید. یک راه موثر برای عاشق کردن دوست پسرتان این است که بگذارید دلتنگتان شود. اگر همواره کنار او باشید، آن شور و اشتیاق اولیه بعد از مدتی خاموش میشود. هدف این است که بگذارید گاهی دلش برای شما تنگ شود و در عین حال به او ثابت کنید که شما نیز زندگی شخصی خودتان را دارید و او تنها منبع شادی و خوشی در زندگی شما نیست. یک بار در هفته با دوستان خود بیرون بروید و دوست پسرتان را نیز تشویق کنید که یک شب با دوستان خودش خوش بگذراند.
آئینه حرکات او باشید. اگر حرکات او را تقلید کنید، شانس بیشتری برای عاشق کردن او خواهید داشت. برای این که او را عاشق خودتان بکنید، هر از گاه بدنتان را در موقعیتی مانند بدن او قرار بدهید. برای مثال اگر دوست پسرتان خودش را روی صندلی جابجا کرد و به دست راستش تکیه داد، شما هم چند ثانیه صبر کنید و عیناً همان کار را انجام دهید. البته باید روی دست چپتان تکیه کنید تا وضعیت بدنتان تصویر آئینهای وضعیت بدن او باشد.البته هنگام تقلید حرکات بدن او باید هوشیارانه عمل کنید. این تکنیک را باید بدون جلب توجه انجام دهید و تقلیدتان واضح و عجیب نباشد.
حتی اگر مدتها است که با هم قرار میگذارید و صمیمی هستید، اگر رفتاری متین و موقرانه داشته باشید، بهتر میتوانید آتش عشق و اشتیاق را در دوست پسرتان شعلهور کنید. برای این که اندکی برای او ناز کنید تا بیشتر جذب شما شود، میتوانید:
برای اینکه دوست پسرتان را عاشق و وابسته کنید میتوانید از یک سری راهکارهای روانشناسی کمک بگیرید. مثلا او را زیاد تحسین کنید، با او تماس چشمی فراوانی برقرار کنید، در مناسبتهای گوناگون غافلگیرش کنید و او را حمایت کنید. اگر میخواهید برای پسری جذاب و خواستنی باشید، لازم است در عین حال که خودتان هستید و تظاهر نمیکنید ظاهر جذابی و اعتماد به نفس بالایی داشته باشید. برای جلب نظر او، درمورد خودتان بیشتر صحبت کنید و به علاقهمندی ها و سلیقه او توجه کنید. همچنین سعی کنید در زمان با هم بودن خوش بگذرانید.و اگر به دنبال راهکاری برای افزایش دادن عشق و وابستگی یک پسر در رابطه عاطفی هستید لازم است با او زیاد وقت بگذرانید، همیشه در دسترس نباشید و اجازه دهید گاهی دلش برای شما تنگ شود. ضمن اینکه میتوانید از تقلید حرکات و زبان بدن برای افزایش وابستگی و جلب نظر او کمک بگیرید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
21 بازدید
46 بازدید
30 بازدید
36 بازدید
39 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام. من با یه پسر ۱۸ ساله در فضای مجازی آشنا شدم من خودم 16 سالمه.تقریبا میتونم بگم عاشقش شدم واقعا پسر خیلی درست حسابی جذاب و اهل کار و همچنین خوش اخلاقه. بعد از اینکه من از خودم ویدیو منتشر کردم بهم بک داد. در واقع فقط ۳ نفرو فالو میکنه الان یه نفر که فنشه و دوتا دختر که یکی من و یکی دیگ. و اینم بگم که همشهری هستیم. به نظر شما میتونم بهش برسم؟ قبلارل داشته و اگه بهم درخواست بده میتونم بهش اعتماد کنم؟
سلام دوست گرامی 16 سالگی زمانی است که شما وظایف خاص دوره نوجوانی را برعهده دارید و حضور در یک رابطه عاطفی بخصوص از نوع مجازی، ممکن است باعث تداخل در زندگی شما شود. بهترین عملکردی که میتوانید داشته باشید، این است که روی وظایف سن خودتان تمرکز کنید و معیارهایی که برای انتخاب یک شریک عاطفی دارید را بررسی کنید تا بتوانید در زمان مناسبتری وارد رابطه و آشنایی شوید.
سلا من 14 سالمه پسری رو میشناسم و قصدمون فقط دوستیه خانواده ها نمیدونن و از اینترنت با هم آشنا شدیم در مورد ازدواجم حرف نمیزنیم اولش نمی خواستم اما بعدش دیدم خیلی شبیهمه این موردی داره؟ حدود سه چهار ماه که ما باهم دوستیم مثل دوستای عادیم رفتار میکنیم چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی در حال حاضر مشکلی وجود ندارد، مساله اصلی اینجاست که رابطه و احساسات در همین سطح ساده باقی نمیماند و رشد میکند. بنابراین شما نیز نمیتوانید تعهدی داشته باشید که ارتباط در همین سطح باقی میماند.
سلام من فاطمه ۱۵ سالمه زیدمم ۱۵ سالشه ما ۵ ساله باهمیم قبول دارم سنم کم بود و هنوزم سنم کمه ولی وابسش شدم من به راه های مختلفی امتحانش کردم پارسال بهش گفتم کات به پام افتاد و گریه کرد منم برنگشتم ۱ سال منتظرم نشست و به همه وعده مبداد که اگه فاطمه رو برگردونید براتون فلان چیز رو میگیرم الانم میگه من ۳ سال دیگه میام خواستگارید چون هرچی باشه سنمون کمه بعد بهش گفتم تو تا ۳ سال دیگه اخلاقت تغییر میکنه میگه به جونه مادرم اخلاقم تغییر نمیکنه جونه مادرش براش خیلی مهم میخوام بدونم تا تهش باهام هست؟ میخوام بدونم با هم ازدواج میکنیم یا نه؟
سلام دوست گرامی 15 سالگی در اوج سن نوجوانی است و در این سن فکر کردن به ازدواج باعث میشود از وظایف مخصوص سن خودتان جا بمانید. به درستی اشاره کردید که سن هردوی شما کم است؛ بنابراین باید ابتدا زمان درستش برسد تا بتوانید به این رابطه فکر کنید.
سلام من مدتی هست که با پسری اشنا شدم ایشون ایرانی نیستند و مدیر ۲ بیمارستان در دبی هستند قصدشون هم ازدواج است اما به دلیل تفاوت فرهنگ و اختلاف سنی که داریم(من ۲۰ ایشون۳۰ یک مقدار دو دل هستم واز طرفی هم احساس میکنم که مناسب هم نیستیم ولی تمام فاکتور های یک مرد ایده ال رو داره از طرفی هم از لباس پوشیدنش هم خوشم نمیاد چی کار باید بکنم رابطه را تمام کنم یا به او زمان دهم؟
سلام دوست گرامی چه مدت است با ایشان آشنا شدید؟ از چه طریقی؟ و چه میزان شناخت از او دارید؟ چند مانع را سر راه خود میبینید: اختلا سن 10 ساله، تفاوت در ملیت، از لباس پوشیدن او خوشتان نمیآید. تمامی این فاکتورها در مشاوره پیش از ازدواج بررسی میشود و شما در این مشاوره متوجه خواهید شد که آیا میتوانید با این تفاوتها کنار بیایید و زندگی کنید یا خیر.
سلام حدود یه سالیه ک با پسری 20ساله و خودم 16 ساله آشنا شدم که نمیدونم اون واقعا منو دوس داره یا نه و اینکه ایا میتونم بهش اعتماد کنم بهش میگم رابطمون رو رسمی کنیم اما اون میگه ک مشکل مالی دارم و باید یک سال صبر کنی بنظرتون میشه بهش اعتماد کنم و به پاش وایستم؟ هروقت که میپرسم ازش چطور بهت اعتماد کنم؟ میگه که من اونجور پسری نیستم من تا اخر باهاتم اما واقعا نمیدونم اعتماد کتم یا نه تصمیم گیری برام سخت شده😣
سلام دوست گرامی آیا سن 16 سالگی را زمان مناسبی برای ازدواج و انتخاب همسر میدانید؟ در این سن که اوج دوره نوجوانی است، هیجانات در سطح بالایی قرار دارد و برای انتخاب شریک زندگی زمان مناسبی نیست. در مورد رابطه و تصمیمگیری که اشاره کردید، نیاز دارید تا با مشاور صحبت کنید تا بتوانید مزایا و معایب صبور بودن و یا قطع رابطه را بررسی کنید و به تصمیم درستی دراین باره برسید.
سلام من دو ساله با یک پسری در ارتباطم الان 18 سالمه و اون هم همسن خودمه خیلی همو دوست داشتیم و اونم همیشه میگفت که عاشقه منه و من اولین عشقشم همه چی عالی بود همیشه برام وقت میزاشت اما الان حدودا دو هفته ای میشه که حتی گاهی روزا اصلا بهم پیام نمیده زنگ میزنم جواب نمیده مگه خیلی زنگ بزنم میگه نمی تونم حرف بزنم البته قبلا یک مدت سر کار نمیرفت الان داره میره میگه کار دارم وقتیم میگم رفتارت چرا اینجوریه میگه تو رندگیم یک مشکلاتی دارم از یک طرف کم محلیاش از یک طرف دیگم وقتی میگم رابطمون تموم کنیم اجازه نمیده میگه چرا اینجوری میکنی کار دارم بعدا فلان ساعت میام باهم حرف میزنیم اما سر ساعت که امد سلام علیک که تموم شد بازم غیب میزنه خیلیم دوسش دارم نمی دونم چیکار کنم
سلام دوست گرامی باید به دو موضوع توجه داشته باشید: 1) حساسیت زیاد شما به اینکه طرف مقابل مثل قبل نیست. 2)تغییراتی که به واسطه کار برای ایشان بوجود آمده و نتوانستهاند بین کار و رابطه عاطفی تعادل برقرار کنند. در هر دو حالت شما نیاز دارید تا با طرف مقابل صحبت کنید و هدفش را از تغییر رفتار متوجه شوید.
سلام من چند ساله با یک پسر در رابطه ام من 20 سال دارم و او 22 . حس میکنم توی رابطمون با اینکه فکر میکنم همو خیلی دوست داریم جزو اولویتاش نیستم و اونقدر که باید بهم اهمیت نمیده و کلا با اینکه کاریم نداره بکنه واسم کم وقت میزاره و میگه وقتم گرفته میشه و روزی 1 ساعت در مجازی حرف میزنیم و هفته ای یک بار 2 ساعت میریم بیرون و این به نظر من کمه و به خودشم گفتم میگه خانوادم نمیزارن بالاخره 22 سالشه بچه که نیست با من وقتی خونست با تلفن حرف نمیزنه و میگه مامان بابام شک میکنن و من نمیدونم چرا انقدر از مامان باباش میترسه یا بهانشه ولی خیلی این قضیه اذیتم میکنه حتی بهش گفتم توی مجازی وقت بیشتری واسم بزار میگه کارای مهمتردارم چند وقتم هست موقع بیرون رفتنمون همه ی کاراشو میکنه و اگه دیگه کاراش تموم شد بامن میاد بیرون و اصلا حس میکنم اولویتش نیستم حتی وقتی میگم منو به خانوادت معرفی کن میگه هر موقع خواستم باهات ازدواج کنم میگم ولی دوسش دارم به نظر شما ادامه دادن این رابطه درسته یا نه؟راه حلش چیه ؟
سلام دوست گرامی اشاره کردید چندسال است با ایشان در ارتباط هستید، آیا همیشه این مساله بین شما بوده است یا به تازگی اتفاق افتاده است؟ بحث اولویت بندی کردن در رابطه زمانی یک فرد را اذیت میکند که بخواهد تمام توجه خود را از طرف مقابل بگیرد. این مساله اگر در شما هست که به حضور ایشان احتیاج دارید، یعنی سرمایهگذاری بیشتری در رابطه انجام دادهاید و برای آیندهتان برنامه ریختهاید. آیا تا بحال برعکس این ماجرا اتفاق افتاده است که شما مشغول کارهای مهمتری از رابطه باشید و بخواهید او بعدا به شما زنگ بزند؟ دلیل این پرسش این است که شاید وابستگی شما به ایشان باعث شده است پس زدنهای مکرر ایشان و وقت نگذاشتنهایش را دقیقا متوجه نشوید و دائماً اصرار کنید که او وقت بیشتری برای شما بگذارد. و از خود بپرسید که به چه دلیل در این رابطه که نیاز شما را به توجه برآورده نمیکند باقی ماندهاید؟ رابطه عاطفی یکی از بخشهای زندگی است نه تمام آن. بنابراین رفتاری که طرف مقابلتان انجام میدهند طبیعی است. برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه من ۱۶ سالمه و یک سالی هست که با یه پسر ۱۷ ساله که یکی از فامیل های دورمون هست در رابطه هستم اوایل دلم نمیخواست این رابطه شکل بگیره چون حس میکردم اون هنوز به اون صورت که باید به بلوغ نرسیده و نمیتونه درست تصمیم بگیره ولی به هر حال اون خودشو تو دلم جا کرد و من الان واقعا عاشقش هستم یه چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که اون با دیگران که صحبت میکنه خیلی ثابت قدم هست و قدرت تصمیم گیری خوبی داره ولی وقتی با منه ترجیح میده که حتی تو کوچیک ترین مسائل، من براش تصمیم بگیرم. به نظر شما این رفتارش خوبه یا مشکل ساز میشه؟ یه چیز دیگه هم که هست اون برای منم میتونه تصمیم بگیره و از بچگی تنها مونده و محبتی ندیده
سلام دوست گرامی سن هردوی شما پایین است و مطمئناً همانطور که اشاره کردید هم ایشان به بلوغ کافی نرسدیه و هم شما. نوجوانی دوره عشقهای آتشین و بالاترین میزان هیجان است، پس دلیل عشقی که به ایشان پیدا کردید، سن شما نیز هست. تصمیمگیری یک مهارت است که این مهارت به مرور رشد میکند. شما میتوانید وقتی از شما مشورت میخواهد، به او مشورت بدهید و همراهی کنید اما زمان تصمیمگیری بگویید: “تصمیم نهایی به عهده خودت است و مسئولیت این تصمیم را باید برعهده بگیری. “در واقع تصمیمگیری ارتباط نزدیکی با مسئولیتپذیری یک شخص دارد و میزان بلوغ و استقلال روانی او را محک میزند.
سلام من پنج ماهه که با پسری ارتباط دارم . از طریق مجازی آشنا شدیم . و راهمون از هم دوره و برای دیدنم خیلی مسافت طی میکنه تا بیاد و همدیگرو ببینیم. با اینحال هیچوقت شکایتی نکرده که من نمیتونم بیام. اما راستش رو بخوایید این آقا تقریبا طبق معیارهای من نیست مثلا اینکه من دوست ندارم با دخترا صمیمی بشه و تا حدودی کنترلش کرده ولی احساس میکنم کامل کامل کنترلش نکرده بیشتر فالواینگ های اینستاگرامش دخترا هستن .. با اینکه میدونم دوسم داره ولی گاهی مشکوک میشم بهش .. منم اونو دوست دارم. یه بار هم ازش خواستم جدا شیم ولی اعتراض کرد و توضیح و توجیه آورد که با هیچ دختری صمیمی نیست .. بنظر شما ادامه این رابطه صحیحه؟؟ لطفا جوابمو بدین و کمکم کنید واقعا به کمکتون احتیاج دارم
سلام دوست گرامی اشاره کردید طبق معیارهای من نیست، پس چگونه 5 ماه این رابطه ادامه پیدا کرده است؟آیا تمایل به کنترل کردن او را دارید؟ چون هیچ فردی بعد از رابطه به میل شما تمام و کمال تغییر نمیکند. شما با هم در فضای مجازی آشنا شدید و احتملاً وجود دختران دیگر هم در ضفحه اینستاگرام ایشان، امنیت شما را به خطر انداخته است. اما در مورد مشکوک بودن، آیا شما حرکتی یا رفتار خاصی از او دیدهاید؟ یا فقط چون دختران دیگر در صفحهاش هستند، شما ترسیدهاید؟ بهتر است از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید تا علت ریشهای شک شما بررسی شود. تعهد و صمیمت به مرور در رابطه شکل میگیرد و چون رابطه شما نیز از راه دور است، این مساله به این شک شما دامن زده است.
سلام.من چندماه هس با یه پسری دوستم خانواده هامونم در جریان هستن چون سن دوتامون پایینه گفتن تا چندسال صبر کنید بعد برای ازدواج میریم جلو .. . مدتیه که حس میکنم مثل قبل با شور و هیجان با من حرف نمیزنه همش گیر میده که آرایش نکن یا …… بعد وقتی من فقط ازش به کار میخام میگم پیش دوستات نرو فوری دست پیش میگیره که شکاک شدی بداخلاق شدی داری منو از خودت دور میکنی من وقتی ازش میپرسم مثلا کجایی چه خبر چیکار میکنی میگه مگه تو بازرسی تو هنوز بچه ای هنوز فکرت بچه گونست که به من شک داری نمیدونم واقعا چیکار کنم
سلام دوست گرامی جواب شما در واقع در سوال خودتان هست. سن پایین میتواند واکنشهای هیجانی و دلخوریهای زیادی در رابطه عاطفی بوجود بیاورد. نیاز هست تا شما پختگی بهتری برای ارتباط با ایشان داشته باشید و شیوه بیان درخواستهای خودتان را به شکل درستتری یاد بگیرید. گیر دادن او، شکهای شما و رفتارهایی از این دست، یعنی هنوز به بلوغ عاطفی نرسیدهاید. پس اگر میخواهید این رابطه به سرانجام خوبی برسد، حتماً از کمک مشاور و روانشناسان رادیو عشق استفاده کنید.
سلام خسته نباشید من ۲۶ سالمه مطلقه هستم با یه اقا پسر ۲۸ ساله سه ماهه رابطه دارم خیلی به طرز صحبت کردنم گیر میده من خیلی دوسش دارم ولی این گیر دادناش منو اذیت میکنه وقتی میگمو میخندم باهاش میگه حتما یه غلطی کردی که میخوای من متوجه نشم معمولی باشم میگه خسته کننده ای حرف بزنم میگه زیاد حرف میزنی ساکت باشم میگه حرف نداری برای چی زنگ زدی موندم به چه سازش برقصم امروز اینارو بهش گفتم حرفاشو گردن نمیگیره تا بخوام حرف بزنم بهم میگه چرا فاز زنو شوهری گرفتی نمیدونم چکار کنم بهم میگه چون تازه جدا شدی از شوهرت، فک میکنی من شوهرتم که با من اینجوری صحبت میکنی حتی اگه جوری که خودش بخواد رفتار کنم بهم میگه الان یعنی داری ادای ادم خوبارو در میاری دارم دیونه میشم نمیخوام از دستش بدم ولی این کاراش داره اذیتم میکنه لطفا یه راه حلی بهم بدین ممنون میشم
سلام دوست گرامی روایتی که شما بیان کردید، بیشتر از اینکه یک رابطه متسحکم باشد، شبیه به یک سوء استفاده است. ابتدا علت علاقمندی خودتان را مشخص کنید که به چه دلیلی در رابطه با ایشان ماندهاید. سپس هدفهای خودتان را به صورت شخصی با هدفهای ایشان در رابطه را بسنجید. اگر قرار نیست که رابطه جدی بین شما شکل بگیرد، پس باید تصمیم قطعی خود را بگیرید که آیا میتوانید بدون داشتن هدفی به این رابطه ادامه دهید یا خیر؟ اشاره کردید نمیخواهید از دستش بدهید، آیا این ترس از تنهایی است؟ انتخاب دوم پس از طلاق واقعاً مهم است و نباید به بخاطر ترس از تنهایی، حاضر به بودن در رابطهای باشید که در آن احترام شما حفظ نمیشود. برای یادگیری اصول تقویت رابطه و مدیریت صحیح آن، از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید دوست پسر من کافه دار هست من خیلی تو این مورد حساس میشم فقط فکرم میره اونجا گاهی، ولی دوست پسرم اصلا پسر هیزی نیست و بهش اعتماد کامل دارم ولی خیلی مشکل دارم با شغلش ولی اون خیلی کارشو دوست داره و با عشق و علاقه کار میکنه نمیدونم چیکار کنم!
سلام دوست گرامی سوال شما چند بخش دارد: 1.شغل طرفمقابل 2.احساس خطر در شما 3.نحوه بیان نگرانی و درخواست اگر رفتار ناشایستی از ایشان ندیدهاید نیازی نیست که نگران باشید اما گاهی این احساس خطر و یا حساسیت شما، ناشی از یک نیاز برآورده نشده است. یعنی وقتی شما دچار ترس میشوید باید از خودتان بپرسید: من در چه زمینهای نیازم برآورده نشده؟ آیا این یک احساس درونی است که من حساس شدم یا واقعاً طرف مقابلم رفتار بدی انجام داده است؟ و بهتر است برای بیان این نگرانی به طرف مقابل درست و منطقی رفتار کنید. اگر به او اعتماد نداشته باشید، وضعیت رابطه سرد میشود. بنابراین بهتر است برای آموختن مهارت های مختلف در رابطه مثل اعتمادکردن از مشاوره استفاده کنید.
سلام من ۵ ساله با پسری تو رابطه هستم و همه ی خانواده و فامیل از این موضوع باخبرن و قصدمون ازدواجه اما الان رابطمون خیلی معمولی شده و فقط حرفای روزمره عادی بینمون رد وبدل میشه و دیگه مثل قبل شور و هیجان نداره و من از این موضوع خیلی ناراحتم و اذیت میشم و یک مشکلی هم دارم این که خیلی بد بین و شکاک شدم و مدام آنلاین بودنشو چک میکنم و تو سرم هزارتا فکر میکنم که نکنه با یکی دیگه داره چت میکنه و….اول از همه خودم خیلی اذیت میشم لطفا راهنماییم کنین من ۱۸ سالمه و اون ۲۲
سلام دوست گرامی عادی شدن در همه رابطه ها اتفاق میافتد و فقط کسانی که مهارت حفظ رابطه را دارند میتوانند رابطه پختهتری داشته باشند. اشاره کردید از 5 سال پیش وارد رابطه شدید، یعنی وقتی سن شما 13 سال بود و ایشان هم 17 ساله بودند. یعنی هردو در اوج سن نوجوانی بودید و این سن برای انتخاب شریک عاطفی مناسب نیست. پس طبیعی است که هیجانها کاهش پیدا کند. برای رفع شک ها باید مهارت یاد بگیرید تا بتوانید بدون احساس اضطراب و داشتن جرات مندی نیازهای خود را به طرف مقابل بگویید.
سلام من ۵ ساله که با پسری در رابطه هستم و خانوادش و همه فامیل هاش از این موضوع با خبر هستن اما دیگه مثل قبلا خیلی خوب و رمانتیک باهام رفتار نمیکنه یا حساس نیست و من هم مدام بهش شک دارم و همش چکش میکنم که چه زمانی انلاین میشه یا ممکنه الان با کی چت کنه و…و این موضوع بیشتر خودمو آزار میده و من زیاد به روش نمیارم.رفتارهاش خیلی معمولی هست و من از این موضوع خیلی ناراحتم نمیخوام بهش بگم تا فکر کنه آویزونشم یا دلم میخواد مدام کنارم باشه.لطفا راهنماییم کنین
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. مطمئناً چون طول مدت رابطه شما طولانی شده است، هردو تغییر کردهاید و رابطه نیز در یک سطح باقی نمیماند. آیا تابحال این نیاز خود را با او مطرح کردید که نیاز به توجه بیشتری دارید؟ به چه دلیلی رابطه تا این مدت طولانی شده است؟ تا چه زمانی قرار است رابطه به این شکل باقی بماند، در واقع هدف نهایی از این رابطه چیست؟ اینها سوالاتی است که به پاسخ آنها به راهنمایی دقیق شما کمک خواهد کرد. شما میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام من مدتیه که با دوس پسر قبلیم دوباره با هم دوست شدیم و ایشون امشب بهم گفتن که مکلمه های ما حوصله سر بره و خسته کننده اس من نمیدونم منظورش از این حرف چی بوده و چی میخواسته بگه ولی میخوام بدونم کا باید چیکار کنم تا بتونم از این وضعیت خارج شم ممنون میشم که اگه کمکم کنید من منتطر جوابتون هستم
سلام دوست گرامی تابحال از خود طرفمقابلتان پرسیده اید که از زدن چه حرفهایی در مکالمه احساس خستگی میکند؟ مکالمه های ما وقتی صرفا صرف مسائل روزمره باشد، این اتفاق میافتد. چون از کیفیت رابطه شما مطلع نیستیم و اینکه چگونه رابطه بهم خورده و همچنین به چه طریق به رابطه بازگشتهاید، تمام این عوامل باید بررسی شود تا بدانیم به چه علت این خسته کننده بودن بوجود آمده است. اما در کل بهتر است که علاوه بر موضوعات روزمره در مکالمات، با شور و هیجان بیشتری درباره آینده، اهدافی که دارید و همچنین از اهداف او بپرسید.
سلام دختری۱۹ ساله هستم با اقا پسره۲۳ساله تو رابطه هستم الان ۲ ساله میشه که باهم هستیم ولی داخله رابطه بامن کمی سرد برخورد میکنه به بقیه بیشتر توجه میکنه تا من و زیاد برای من وقت نمیزاره میدونم دوستم داره ولی جوری باهام رفتار میکنه انگار زیاد واسش مهم نیستم ما همیشه سر این موضوع دعوا داریم میشه راهنمایی کنید چجوری باهاش رفتار کنم که اخلاقش خوب شه باهام لطفا؟
سلام دوست گرامی. به نظر می رسد حس می کنید در رابطه اولویت شما نیستید. ابتدا بررسی کنید که این نیاز به توجه بیشتر در شما از کجا نشات می گیرد؟ ایا دوست دارید دائما طرف مقابل کنار شما باشد و به دیگران (برای مثال خانواده) رسیدگی نکند؟ آیا تابحال این نیاز را مطرح کرده اید؟ شیوه بیان خواسته هایتان باید بیشتر بررسی شود. به همین دلیل بهتر است از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
توروخدا یه پیشنهاد بهم بدید داره این رابطه خراب میکنه داره با سیاست پیش میره مثلا میگه همه کارتونو درست میکنم ولی برعکس حرفش عمل میکنه. یه چندی وقتی هم رو مخ زندگیم رفته. از ساده بدون ما دوتا داره استفاده میکنه توروخدا بگید چجوری با زندگیم رفتار کنم که نقشه هاش خراب بشه. ذات نداره. 17سال با خانواده من رفت و امد داره و زندگیمم فامیلشونه. از اونطرف میخواد کات کنه چون میدونه ازطرف من نمیتونه کاری کته. خواهش میکنم جواب بدید
ببخشید خب من چجوری پشتش باشم یه نفر میخواد رابطمونو خراب کنه خیلی سیاست داره ب نظرتون چجوری نقشه هاشو خراب کنم. خواهش میکنم راهنمایی کنید
توروخدا یه پیشنهاد بهم بدید داره این رابطه خراب میکنه داره با سیاست پیش میره مثلا میگه همه کارتونو درست میکنم ولی برعکس حرفش عمل میکنه. یه چندی وقتی هم رو مخ زندگیم رفته. از ساده بدون ما دوتا داره استفاده میکنه توروخدا بگید چجوری با زندگیم رفتار کنم که نقشه هاش خراب بشه. ذات نداره. 17سال با خانواده من رفت و امد داره و زندگیمم فامیلشونه. از اونطرف میخواد کات کنه چون میدونه ازطرف من نمیتونه کاری کته. خواهش میکنم جواب بدید
سلام. خسته نباشید. من بعضی وفتا بدون منظور ناراحتش میکنم. گاهیم اون منو ناراحت میکنه. نمیدونم چجوری باید باهاش برخورد کنم
لطفا پیشنهادتون برام بگید
دوست عزیز سلام
بهتره یک بررسی کنید و ببینید چه حرفها و رفتارهای شما موجب آزار و ناراحتی ایشون میشه؛ با شناسایی اونها میتونید تعدادشون رو کم کنید؛ به عبارت دیگه، وقتی ما بدونیم چه کارها و رفتارهاییمون باعث ناراحت کردن فرد مقابل میشه، راحتتر میتونیم کنترل و مدیریتش کنیم. در مورد رفتارهای ایشون هم سه تا کار میتونید انجام بدید: اول اینکه، بعضی وقتها ما از دست دیگران ناراحت میشیم چون حرفها و رفتارهاشون رو به صورت نادرست تفسیر میکنیم؛ مثلا ممکنه ایشون بگن: “امروز حوصله صحبت کردن ندارم” و شما تو ذهنتون این حرف رو این شکلی تفسیر کنید: “دیگه تو رو دوست ندارم!”. در صورتی که ممکنه ایشون فقط سرش شلوغ باشه یا … . بنابراین، اول بررسی کنید و ببینید چقدر از ناراحتیهایی که دارید به خاطر تفسیرهای اشتباه خودتون هست. دوم اینکه، باید بدونید ما هیچکس رو نمیتونیم تغییر بدیم، جز خودمون و اینکه تو هر رابطه عاطفیای شرایطی پیش میاد که آدمها از دست هم ناراحت میشن ولی به این معنی نیست که همدیگه رو دوست ندارن یا … . بنابراین، یه جاهایی شما برای حفظ رابطه بهتره از برخی مسائل چشمپوشی کنید. (البته مسائلی که آسیبزا نیستند) سوم اینکه، اگه بررسی کردید و دیدید مشکل تفسیر اشتباه شما نیست و یا اینکه مسالهای نیست که بشه پذیرفتش، از روش ابراز وجود استفاده کنید. اما ابراز وجود چطوریه؟ روش درست ابراز وجود: ما در هر موقعیتی میتونیم سه پاسخ داشته باشیم: 1. پاسخ منفعلانه 2. پاسخ پرخاشگرانه 3. پاسخ جراتورزانه
پاسخ منفعلانه به این گفتوگو توجه کنید:
سعید: «من خستم، نمیتونم بیام خونه مادرت، خودت برو.» بهار: «باشه عزیزم، اشکال نداره.»
این گفتوگو به طور کلی هیچ اشکالی نداره، اما بیاین فرض کنیم که بهار از این رفتار سعید خیلی ناراحت شده ولی هیچی نگفته که مشکلی پیش نیاد. حالا اگه این روند دایم تکرار بشه و بهار دایما حرف خودشو بخوره، فکر میکنید چه اتفاقی میافته. یا یه روزی میرسه که بهار دیگه نتونه تحمل کنه ولی اینبار نه آروم، بلکه خیلی طوفانی با سعید برخورد میکنه؛ یا، تا آخرش فکر میکنه باید نیازهای دیگران رو اولیت قرار بده و خودش رو فراموش کنه و این باعث کلی مشکلات مختلف مثل افسردگی و … میشه.
پاسخ پرخاشگرانه این پاسخ احتمالا بیشتر آشناست، مثلا فرض کنید بهار تو مثال بالا چنین جوابی بده: «یعنی چی که نمیای؟؟؟ چطور خونه مامان خودت همیشه حالت خوبه و میری، نوبت مامان من که رسید …». قطعا خودتون حدس میزنید که بعدش چی میشه …
و اما پاسخ جراتورزانه به طور کلی آدمها بیشتر با این دو نوع پاسخ آشنان که دیدیم تقریبا هیچ کدومش ما رو به نتیجه نمیرسونن. اما، یه روشی وجود داره که بین این دوتاست و احتمالا تاثیرش خیلی بیشتر از دو تا مورد قبلیه (البته صد در صدی وجود نداره، فقط احتمالا جواب گرفتن رو بالا میبره). حالا چرا میگیم که این روش بینابینه، چون برعکس حالت منفعلانه شما حرفتونو میزنید، ولی دیگه نه مثل حالت دوم با پرخاشگرِی، بلکه با آرامش.
اما حالا سوال این هست که چطوری صحبت کنیم؟
خودتون رو جای فرد مقابل بزارید. اولین قدم برای یه گفت و گوی جراتورزانه خوب اینه که بتونید خودتونو جای فرد مقابل بزارید. سناریوهای مختلف رو بررسی کنید و ببینید کدومشون کمترین ناراحتی رو برای فرد مقابل ایجاد میکنه. گاهی وقتها، به دلیل ناراحتیهایی که وجود داره، آدمها بدشون نمیاد با یکی دو تا کنایه، طرف مقابل رو کمی آزار بدن. اما، یادتون باشه که اولا این کنایهها ممکنه باعث ناراحتیهای طولانیتری بشه و این که شما در نهایت به هدف اصلیای که میخواستید هم نمیرسید و راه به جایی نمیبرید.
شرایط را درست توصیف کنید. حالا باید یه جمله خیلی کوتاه برای توصیف شرایط داشته باشید. یادتون باشه، خیلی کوتاه و بدون قضاوت و کنایه. مثلا: سعید جان، وقتی میگی خونه مادرم نمیای، … .
یه چیزی که اینجا باید بهش توجه داشته باشید، همین کلمه جان یا مشابه اون هست. یادتون باشه، از کلماتی استفاده کنید که در حالت معمولی هم استفاده میکنید، اگه همیشه بهش نمیگید «جان»، استفادش تو اینجا، اوضاع را بدتر میکنه. درست مثل زمانهایی که بعضیها تو دعوا به طرف مقابلشون میگن: «ببین مهندس!»
دنبال احساستون بگردید. قدم بعدی اینه که ببینید خودتون از کاری که فرد مقابل کرد چه احساسی پیدا کردید. سعی کنید برای احساستون اسم انتخاب کنید. مثلا توی اینترنت بگردید و لیست احساسات رو پیدا کنید و ببینید که کدومشون حال اون موقعتون را بهتر توصیف میکنه؛ مثلا غم، آزردگی و … . چرا میخوام دنبال احساستون بگردید، چون شما هیچوقت نمیتونید با احساس فرد مقابلتون مخالفت کنید. مثلا اگه کسی بگه” «من فکر میکنم که …»، شما میتونید دلایلی بیارید که بهش بگید اشتباه فکر میکنه. اما وقتی بگه: «من احساس میکنم که …»، دیگه هیچ کس نمیتونه بگه اشتباه احساس میکنید!!!
ببینید کارش چه تاثیری روی شما میگذاره. مثلا در همین مثال، بهار ممکنه فکر کنه که نیمدن سعید به معنی اینه که خیلی به اون و خانوادش، اهمیت نمیده. حالا باید بهار فکر کنه که تو چه جملهبندیای این حرف رو بزنه که سعید ناراحت نشه ولی در عین حال، حرفش را هم زده باشه.
حالا میخوام با کمک این چهار تا نکته، با آرامش (نکته مهمش اینه که در گفتههاتون آرامش باشه، ولی بیتفاوتی نه) و کوتاه حرف خودتون رو بزنید. مثلا: «سعید جان، وقتی میگی خونه مادرم نمیای، من ناراحت میشم، چون دلم میخواد خونوادم بدونن که تو هم به اونا علاقه داری.»
یادتون باشه، هر انتقادی، حتی با این نوع کادوپیچی شدش، ممکنه در طرف مقابل حس منفی ایجاد کنه. به همین دلیله که میخوام خیلی کوتاه و آروم حرفتون رو بزنید و بعد از اون به فرد مقابلتون اجازه بدید حرف بزنه یا فکر کنه و شما دیگه چیزی بهش اضافه نکنید.
سلام خانمی هستم ۳۴ ساله مطلقه و دارای دو فرزند حدود ۹ سال هست که از همسرم و جدا شدم و با بچه هام زندگی میکنم و در این مدت رابطه عاطفی نداشتم الان مدت ۱۰ ماه هستش که با یک آقای ۳۹ ساله آشنا شدم و قصد داریم که در سال آینده با هم زندگی رو شروع کنیم فقط یک مشکلی دارم من که برام حل شدنی نیست من بیش از حد به طرفم محبت میکنم و همیشه سعی میکنم مشکلاتشو حل کنم همیشه پشتش هستم و حتی خیلی وقتها از زندگی خودم زدم که ایشون مشکلاتش حل بشه ولی جالب اینجاست که این آقا یک مدتیه بهونه گیر شدن و حرفهای میزنن که فقط بی احترامی کردنه ایشون اطلا و ابدا اهل حرف زدن و گفتگو نیستن با کوچکترین مشکلی قهر میکنن یک سری طرز فکر دارن که با درک و فهم من همخوانی نداره و بسیار هم لج باز و کله شق ، وقتی که میخوام یک چیزی رو توضیح بدم فوری میزنه تو ذوقم یا میگن که من بحث و دعوا دوست دارم و غیره لطفا راهنماییم کنید که چه کار کنم البته اینم بگم که به نظر خودم زیاد از حد معمول من در دسترس این آقا بودم و زیاد از حد بهش توجه داشتم که الان اینجوری شده و دویت دارم که شما هم به عنوان یک کارشناس راهنمایم کنید ممنونم .
دوست عزیز سلام
به دلیل حساسیت موضوع ازدواج (به خصوص با توجه به شرایط شما که یکبار ازدواج رو تجربه کردید و دو فرزند هم دارید)، پیشنهاد میکنم اینبار بدون مشاوره قبل از ازدواج، به ازدواج فکر نکنید. باتوجه به مسائلی که گفتید هم شما و هم ایشون نیاز به مشاوره دارید، چون این موارد قطعا در آینده براتون آسیبزا خواهند بود. هم مدل ارتباطی که شما با ایشون دارید (یعنی توجه و از خودگذشتگیهای بیشاز حد) و هم رفتارهای ایشون. یادتون باشه، شاید شما بتونید با چند یادگیری تکنیک ساده و چند جلسه مشاوره، رابطه خوبی برای خودتون ایجاد کنید ولی اگه نرید … .
سلام وقتى برایم مىگوىىد که دوستت دارم دىوانه ات هستم و عاشقتم پس چرا وقتى در کنارش نىستم در مقابلم بى توجہ است زود زود زنگ نمىزند مسج نمىکند دلىلش چىست?
دوست عزیز سلام
مدل نشان دادن علاقه و ابراز احساسات در بین خانمها و آقایان تا حدودی با هم متفاوت است؛ و اکثر آقایون ارتباط از طریق مجازی رو خیلی ترجیح نمیدن. اما چی کار میشه کرد؟ پیشنهاد میدم یکبار در این مورد باهاشون صحبت کنید و بهشون بگید که دوست دارید زمانهایی رو هم ایشون بهتون زنگ بزنن یا دلتون میخواد این حرفها رو بشنوید. یعنی یکبار (خیلی زیاد نه)، بهشون به طور شفاف درخواستتون رو مطرح کنید. به علاوه، این مقاله رو هم در رادیو عشق بخونید: “چی کار کنم که هر روز بهم زنگ بزنه؟”
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
تفاوتی ندارد به تازگی وارد رابطه عاطفی شده باشید و یا از دوستی شما مدت ها بگذرد. همه دخترها دوست دارند در طول رابطه برای شریک عاطفیشان جذاب و خواستنی باشند. ممکن است پس از گذشت مدتی از رابطه دوستی حس کنید پسر مانند روزهای اول دیوانه و شیفته شما نیست. در این صورت ممکن است این سوال برایتان ایجاد شود که چطور باید رفتار کنید تا او را برای خودتان نگه دارید و شیفتهتر و وابستهترش کنید؟ چکار کنید تا او دیوانه وار شما را دوست داشته باشد؟ در یک کلام چطور قلب یک پسر را تسخیر کنید؟ در این مقاله، رفتار درست با دوست پسر و راههای جلب نظر او در رابطه عاطفی را برای شما بیان میکنیم.
فهرست مطالب
برای وابسته کردن یک پسر در رابطه عاطفی و عاشق کردن او، میتوانید راههای زیر را بکار گیرید:
تحسین کردن دوست پسرتان یکی از بهترین راهها برای نشان دادن عشق و علاقهتان به او است. زمانی که او را تحسین میکنید، به او نشان میدهید که او را همین طور که هست، پذیرفتهاید و هر کاری را که انجام میدهد و هر حرفی را که میزند، دوست دارید. تحسین کردن دوست پسرتان به خاطر رسیدن به موفقیتهای بزرگ مهم است، اما فراموش نکنید که وقتی به موفقیتهای کوچکی نیز میرسد، از او تعریف کنید.
تماس چشمی یک روش غیرکلامی موثر برای ابراز علاقه و شیفته کردن دوست پسرتان است. زمانی که فردی را دوست داریم، تماس چشمی بیشتری با او برقرار میکنیم. با خیره شدن به چشمان عشقتان به او نشان دهید که چقدر دوستش دارید. اگر او نیز شیفته و شیدای شما باشد، متقابلاً به چشمهای شما خیره خواهد شد.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
هیچ چیزی به اندازه یک غافلگیری کوچک آتش شور و اشتیاق را روشن نمیکند. با این غافلگیریهای عاشقانه میتوانید، از روزمرگی دربیایید و به عشقتان نشان دهید که دیوانهاش هستید تا او نیز دیوانهوار عاشقتان شود. دلربایی کنید و همواره دم را غنیمت بشمارید تا دوست پسرتان را هیجانزده کنید و نظرش را جلب کنید. برای مثال اگر معمولاً مسابقات ورزشی مورد علاقه او را در خانه تماشا میکنید، با خریدن بلیط یک مسابقه مهم او را هیجانزده کنید یا او را به رستورانی دعوت کنید که تلویزیون بزرگی دارد تا بتوانید مسابقه را در یک محیط پرهیجان تماشا کنید.
یک راه فوقالعاده برای وابسته کردن دوست پسرتان این است که کاری کنید احساس خوبی دربارهی خودش پیدا کند. همانطور که دوستان صمیمی خود را تشویق میکنید، از دوست پسرتان نیز برای رسیدن به اهدافش حمایت کنید. به او اطمینان خاطر بدهید که همواره آمادهی کمک به او هستید و در شرایط سخت در کنارش خواهید بود.
برای مثال اگر دوست پسرتان درباره مصاحبه شغلی نگران است، با گفتن چنین جملهای او را دلگرم و امیدوار کنید: “مطمئن باش که به راحتی از پس مصاحبه برمیایی. اگر فکر نمیکردند که گزینهی ایدهآلی برای این شغل هستی، با تو تماس نمیگرفتند.”
اگر میخواهید بدانید با چه رفتارهایی میتوانید برای همیشه دوست پسرتان را دیوانه خود کنید، میتوانید از راهکارهای زیر کمک بگیرید:
نقش زیبایی ظاهری برای جذب کردن پسر غیرقابل انکار است. اگر میخواهید برای دوست پسرتان جذاب و خواستنی باشید، سعی کنید در حضور او همیشه شیک ظاهر شوید. به هماهنگی لباسها و آراستگی ظاهر توجه کنید و استایل خاص خودتان را داشته باشید.
اگر از آن دسته دخترانی هستید که فکر میکنند برای جذاب بودن باید خودشان را تبدیل به یک دختر ایده آل کنند کاملا در اشتباهید. لازم نیست همیشه جوری رفتار و صحبت کنید که مطمئن باشید مورد تایید و تشویق طرف مقابل قرار میگیرد. لازم نیست همیشه همان چیزی را بگویید که او احتمالا دوست دارد بشنود.
اعتماد به نفس داشته باشیداعتماد به نفس ویژگی جذابی برای اکثر مردم است، بنابراین وقتی در کنار دوست پسرتان هستید، بگذارید که اعتماد به نفس از وجودتان ساطع شود. برای نشان دادن اعتماد به نفس میتوانید درباره موفقیتها و نقاط قوتتان صحبت کنید.
البته به خاطر داشته باشید که اعتماد به نفس برای برخی افراد دلهرهآور و مرعوب کننده است. اگر دوست پسرتان اعتماد به نفس پایینی داشته باشد، با به رخ کشیدن اعتماد به نفستان نمیتوانید او را عاشق خودتان کنید.
هر چه جزئیات بیشتری را درباره خودتان به دوست پسرتان بگویید، بیشتر میتوانید نظر او را جلب کنید. درباره خودتان، علائق، آرزوها و خانوادهتان با عشقتان حرف بزنید. البته مراقب باشید که رازهای مهم را زود فاش نکنید. بعضی از جنبههای زندگی خود، اهداف و احساساتتان را از او مخفی نگه دارید تا این رازآلود بودن او را بیشتر شیفتهی شما کند.
حتماً موارد خاصی وجود دارد که به نظر دوست پسرتان جذاب میآید، بنابراین وقتی از شما تعریف میکند، به نظرش توجه کنید و از این به بعد از آن مورد بیشتر استفاده کنید تا توجهش را جلب کنید.برای مثال اگر به نظرش رنگ خاصی به شما می آید، بیشتر از آن رنگ در پوشش ظاهریتان استفاده کنید.
علاوه بر دلربا و جذاب بودن راه فوقالعادهی دیگری نیز برای شیفته کردن دوست پسرتان وجود دارد، کافی است زمانی که با او هستید خوش بگذرانید و یک فرد شاد و سرخوش باشید. مسلماً دوست دارید که عشقتان مدت بیشتری در کنارتان باشد، بنابراین به او ثابت کنید که همان فردی هستید که در کنارش به او خوش میگذارد. البته منظورمان این نیست که سعی کنید شخصیت و رفتار خود را تغییر دهید و خودتان نباشید، مطمئن باشید که بدون تظاهر نیز راههای بسیاری برای داشتن اوقاتی خوش وجود دارد. برای مثال میتوانید:
شاید پسری که با او در رابطه عاطفی قرار دارید شما را دوست دارد، ولی شما تمایل دارید کاری کنید که او کاملا شیفته و دیوانه شما شود. به طوری که به هیچ دختری جز شما نتواند فکر کند و قلبش فقط برای شما بزند. حتی شاید به دنبال راهی هستید که او آنچنان عاشق و وابسته شما شود که تصمیم بگیرد دوستی را به ازدواج تبدیل کند. با رفتارهای زیر میتوانید وابستگی و عشق یک پسر را در رابطه عاطفی افزایش دهید:
هر چه به هم نزدیکتر شوید و بیشتر در کنار هم باشید، احساستان نسبت به هم قویتر میشود. به عبارت دیگر هر چه دیده بیند، دل کند یاد. هر چه بیشتر یک نفر را ببینیم، احتمال این که به او علاقه پیدا کنیم، بیشتر میشود. بنابراین راهها و بهانههایی پیدا کنید که بتوانید بیشتر او را ببینید.
به حریم خصوصی دوست پسرتان احترام بگذارید و از زندگی شخصی خود نیز لذت ببرید. یک راه موثر برای عاشق کردن دوست پسرتان این است که بگذارید دلتنگتان شود. اگر همواره کنار او باشید، آن شور و اشتیاق اولیه بعد از مدتی خاموش میشود. هدف این است که بگذارید گاهی دلش برای شما تنگ شود و در عین حال به او ثابت کنید که شما نیز زندگی شخصی خودتان را دارید و او تنها منبع شادی و خوشی در زندگی شما نیست. یک بار در هفته با دوستان خود بیرون بروید و دوست پسرتان را نیز تشویق کنید که یک شب با دوستان خودش خوش بگذراند.
آئینه حرکات او باشید. اگر حرکات او را تقلید کنید، شانس بیشتری برای عاشق کردن او خواهید داشت. برای این که او را عاشق خودتان بکنید، هر از گاه بدنتان را در موقعیتی مانند بدن او قرار بدهید. برای مثال اگر دوست پسرتان خودش را روی صندلی جابجا کرد و به دست راستش تکیه داد، شما هم چند ثانیه صبر کنید و عیناً همان کار را انجام دهید. البته باید روی دست چپتان تکیه کنید تا وضعیت بدنتان تصویر آئینهای وضعیت بدن او باشد.البته هنگام تقلید حرکات بدن او باید هوشیارانه عمل کنید. این تکنیک را باید بدون جلب توجه انجام دهید و تقلیدتان واضح و عجیب نباشد.
حتی اگر مدتها است که با هم قرار میگذارید و صمیمی هستید، اگر رفتاری متین و موقرانه داشته باشید، بهتر میتوانید آتش عشق و اشتیاق را در دوست پسرتان شعلهور کنید. برای این که اندکی برای او ناز کنید تا بیشتر جذب شما شود، میتوانید:
برای اینکه دوست پسرتان را عاشق و وابسته کنید میتوانید از یک سری راهکارهای روانشناسی کمک بگیرید. مثلا او را زیاد تحسین کنید، با او تماس چشمی فراوانی برقرار کنید، در مناسبتهای گوناگون غافلگیرش کنید و او را حمایت کنید. اگر میخواهید برای پسری جذاب و خواستنی باشید، لازم است در عین حال که خودتان هستید و تظاهر نمیکنید ظاهر جذابی و اعتماد به نفس بالایی داشته باشید. برای جلب نظر او، درمورد خودتان بیشتر صحبت کنید و به علاقهمندی ها و سلیقه او توجه کنید. همچنین سعی کنید در زمان با هم بودن خوش بگذرانید.و اگر به دنبال راهکاری برای افزایش دادن عشق و وابستگی یک پسر در رابطه عاطفی هستید لازم است با او زیاد وقت بگذرانید، همیشه در دسترس نباشید و اجازه دهید گاهی دلش برای شما تنگ شود. ضمن اینکه میتوانید از تقلید حرکات و زبان بدن برای افزایش وابستگی و جلب نظر او کمک بگیرید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
21 بازدید
46 بازدید
30 بازدید
36 بازدید
39 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام. من با یه پسر ۱۸ ساله در فضای مجازی آشنا شدم من خودم 16 سالمه.تقریبا میتونم بگم عاشقش شدم واقعا پسر خیلی درست حسابی جذاب و اهل کار و همچنین خوش اخلاقه. بعد از اینکه من از خودم ویدیو منتشر کردم بهم بک داد. در واقع فقط ۳ نفرو فالو میکنه الان یه نفر که فنشه و دوتا دختر که یکی من و یکی دیگ. و اینم بگم که همشهری هستیم. به نظر شما میتونم بهش برسم؟ قبلارل داشته و اگه بهم درخواست بده میتونم بهش اعتماد کنم؟
سلام دوست گرامی 16 سالگی زمانی است که شما وظایف خاص دوره نوجوانی را برعهده دارید و حضور در یک رابطه عاطفی بخصوص از نوع مجازی، ممکن است باعث تداخل در زندگی شما شود. بهترین عملکردی که میتوانید داشته باشید، این است که روی وظایف سن خودتان تمرکز کنید و معیارهایی که برای انتخاب یک شریک عاطفی دارید را بررسی کنید تا بتوانید در زمان مناسبتری وارد رابطه و آشنایی شوید.
سلا من 14 سالمه پسری رو میشناسم و قصدمون فقط دوستیه خانواده ها نمیدونن و از اینترنت با هم آشنا شدیم در مورد ازدواجم حرف نمیزنیم اولش نمی خواستم اما بعدش دیدم خیلی شبیهمه این موردی داره؟ حدود سه چهار ماه که ما باهم دوستیم مثل دوستای عادیم رفتار میکنیم چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی در حال حاضر مشکلی وجود ندارد، مساله اصلی اینجاست که رابطه و احساسات در همین سطح ساده باقی نمیماند و رشد میکند. بنابراین شما نیز نمیتوانید تعهدی داشته باشید که ارتباط در همین سطح باقی میماند.
سلام من فاطمه ۱۵ سالمه زیدمم ۱۵ سالشه ما ۵ ساله باهمیم قبول دارم سنم کم بود و هنوزم سنم کمه ولی وابسش شدم من به راه های مختلفی امتحانش کردم پارسال بهش گفتم کات به پام افتاد و گریه کرد منم برنگشتم ۱ سال منتظرم نشست و به همه وعده مبداد که اگه فاطمه رو برگردونید براتون فلان چیز رو میگیرم الانم میگه من ۳ سال دیگه میام خواستگارید چون هرچی باشه سنمون کمه بعد بهش گفتم تو تا ۳ سال دیگه اخلاقت تغییر میکنه میگه به جونه مادرم اخلاقم تغییر نمیکنه جونه مادرش براش خیلی مهم میخوام بدونم تا تهش باهام هست؟ میخوام بدونم با هم ازدواج میکنیم یا نه؟
سلام دوست گرامی 15 سالگی در اوج سن نوجوانی است و در این سن فکر کردن به ازدواج باعث میشود از وظایف مخصوص سن خودتان جا بمانید. به درستی اشاره کردید که سن هردوی شما کم است؛ بنابراین باید ابتدا زمان درستش برسد تا بتوانید به این رابطه فکر کنید.
سلام من مدتی هست که با پسری اشنا شدم ایشون ایرانی نیستند و مدیر ۲ بیمارستان در دبی هستند قصدشون هم ازدواج است اما به دلیل تفاوت فرهنگ و اختلاف سنی که داریم(من ۲۰ ایشون۳۰ یک مقدار دو دل هستم واز طرفی هم احساس میکنم که مناسب هم نیستیم ولی تمام فاکتور های یک مرد ایده ال رو داره از طرفی هم از لباس پوشیدنش هم خوشم نمیاد چی کار باید بکنم رابطه را تمام کنم یا به او زمان دهم؟
سلام دوست گرامی چه مدت است با ایشان آشنا شدید؟ از چه طریقی؟ و چه میزان شناخت از او دارید؟ چند مانع را سر راه خود میبینید: اختلا سن 10 ساله، تفاوت در ملیت، از لباس پوشیدن او خوشتان نمیآید. تمامی این فاکتورها در مشاوره پیش از ازدواج بررسی میشود و شما در این مشاوره متوجه خواهید شد که آیا میتوانید با این تفاوتها کنار بیایید و زندگی کنید یا خیر.
سلام حدود یه سالیه ک با پسری 20ساله و خودم 16 ساله آشنا شدم که نمیدونم اون واقعا منو دوس داره یا نه و اینکه ایا میتونم بهش اعتماد کنم بهش میگم رابطمون رو رسمی کنیم اما اون میگه ک مشکل مالی دارم و باید یک سال صبر کنی بنظرتون میشه بهش اعتماد کنم و به پاش وایستم؟ هروقت که میپرسم ازش چطور بهت اعتماد کنم؟ میگه که من اونجور پسری نیستم من تا اخر باهاتم اما واقعا نمیدونم اعتماد کتم یا نه تصمیم گیری برام سخت شده😣
سلام دوست گرامی آیا سن 16 سالگی را زمان مناسبی برای ازدواج و انتخاب همسر میدانید؟ در این سن که اوج دوره نوجوانی است، هیجانات در سطح بالایی قرار دارد و برای انتخاب شریک زندگی زمان مناسبی نیست. در مورد رابطه و تصمیمگیری که اشاره کردید، نیاز دارید تا با مشاور صحبت کنید تا بتوانید مزایا و معایب صبور بودن و یا قطع رابطه را بررسی کنید و به تصمیم درستی دراین باره برسید.
سلام من دو ساله با یک پسری در ارتباطم الان 18 سالمه و اون هم همسن خودمه خیلی همو دوست داشتیم و اونم همیشه میگفت که عاشقه منه و من اولین عشقشم همه چی عالی بود همیشه برام وقت میزاشت اما الان حدودا دو هفته ای میشه که حتی گاهی روزا اصلا بهم پیام نمیده زنگ میزنم جواب نمیده مگه خیلی زنگ بزنم میگه نمی تونم حرف بزنم البته قبلا یک مدت سر کار نمیرفت الان داره میره میگه کار دارم وقتیم میگم رفتارت چرا اینجوریه میگه تو رندگیم یک مشکلاتی دارم از یک طرف کم محلیاش از یک طرف دیگم وقتی میگم رابطمون تموم کنیم اجازه نمیده میگه چرا اینجوری میکنی کار دارم بعدا فلان ساعت میام باهم حرف میزنیم اما سر ساعت که امد سلام علیک که تموم شد بازم غیب میزنه خیلیم دوسش دارم نمی دونم چیکار کنم
سلام دوست گرامی باید به دو موضوع توجه داشته باشید: 1) حساسیت زیاد شما به اینکه طرف مقابل مثل قبل نیست. 2)تغییراتی که به واسطه کار برای ایشان بوجود آمده و نتوانستهاند بین کار و رابطه عاطفی تعادل برقرار کنند. در هر دو حالت شما نیاز دارید تا با طرف مقابل صحبت کنید و هدفش را از تغییر رفتار متوجه شوید.
سلام من چند ساله با یک پسر در رابطه ام من 20 سال دارم و او 22 . حس میکنم توی رابطمون با اینکه فکر میکنم همو خیلی دوست داریم جزو اولویتاش نیستم و اونقدر که باید بهم اهمیت نمیده و کلا با اینکه کاریم نداره بکنه واسم کم وقت میزاره و میگه وقتم گرفته میشه و روزی 1 ساعت در مجازی حرف میزنیم و هفته ای یک بار 2 ساعت میریم بیرون و این به نظر من کمه و به خودشم گفتم میگه خانوادم نمیزارن بالاخره 22 سالشه بچه که نیست با من وقتی خونست با تلفن حرف نمیزنه و میگه مامان بابام شک میکنن و من نمیدونم چرا انقدر از مامان باباش میترسه یا بهانشه ولی خیلی این قضیه اذیتم میکنه حتی بهش گفتم توی مجازی وقت بیشتری واسم بزار میگه کارای مهمتردارم چند وقتم هست موقع بیرون رفتنمون همه ی کاراشو میکنه و اگه دیگه کاراش تموم شد بامن میاد بیرون و اصلا حس میکنم اولویتش نیستم حتی وقتی میگم منو به خانوادت معرفی کن میگه هر موقع خواستم باهات ازدواج کنم میگم ولی دوسش دارم به نظر شما ادامه دادن این رابطه درسته یا نه؟راه حلش چیه ؟
سلام دوست گرامی اشاره کردید چندسال است با ایشان در ارتباط هستید، آیا همیشه این مساله بین شما بوده است یا به تازگی اتفاق افتاده است؟ بحث اولویت بندی کردن در رابطه زمانی یک فرد را اذیت میکند که بخواهد تمام توجه خود را از طرف مقابل بگیرد. این مساله اگر در شما هست که به حضور ایشان احتیاج دارید، یعنی سرمایهگذاری بیشتری در رابطه انجام دادهاید و برای آیندهتان برنامه ریختهاید. آیا تا بحال برعکس این ماجرا اتفاق افتاده است که شما مشغول کارهای مهمتری از رابطه باشید و بخواهید او بعدا به شما زنگ بزند؟ دلیل این پرسش این است که شاید وابستگی شما به ایشان باعث شده است پس زدنهای مکرر ایشان و وقت نگذاشتنهایش را دقیقا متوجه نشوید و دائماً اصرار کنید که او وقت بیشتری برای شما بگذارد. و از خود بپرسید که به چه دلیل در این رابطه که نیاز شما را به توجه برآورده نمیکند باقی ماندهاید؟ رابطه عاطفی یکی از بخشهای زندگی است نه تمام آن. بنابراین رفتاری که طرف مقابلتان انجام میدهند طبیعی است. برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه من ۱۶ سالمه و یک سالی هست که با یه پسر ۱۷ ساله که یکی از فامیل های دورمون هست در رابطه هستم اوایل دلم نمیخواست این رابطه شکل بگیره چون حس میکردم اون هنوز به اون صورت که باید به بلوغ نرسیده و نمیتونه درست تصمیم بگیره ولی به هر حال اون خودشو تو دلم جا کرد و من الان واقعا عاشقش هستم یه چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که اون با دیگران که صحبت میکنه خیلی ثابت قدم هست و قدرت تصمیم گیری خوبی داره ولی وقتی با منه ترجیح میده که حتی تو کوچیک ترین مسائل، من براش تصمیم بگیرم. به نظر شما این رفتارش خوبه یا مشکل ساز میشه؟ یه چیز دیگه هم که هست اون برای منم میتونه تصمیم بگیره و از بچگی تنها مونده و محبتی ندیده
سلام دوست گرامی سن هردوی شما پایین است و مطمئناً همانطور که اشاره کردید هم ایشان به بلوغ کافی نرسدیه و هم شما. نوجوانی دوره عشقهای آتشین و بالاترین میزان هیجان است، پس دلیل عشقی که به ایشان پیدا کردید، سن شما نیز هست. تصمیمگیری یک مهارت است که این مهارت به مرور رشد میکند. شما میتوانید وقتی از شما مشورت میخواهد، به او مشورت بدهید و همراهی کنید اما زمان تصمیمگیری بگویید: “تصمیم نهایی به عهده خودت است و مسئولیت این تصمیم را باید برعهده بگیری. “در واقع تصمیمگیری ارتباط نزدیکی با مسئولیتپذیری یک شخص دارد و میزان بلوغ و استقلال روانی او را محک میزند.
سلام من پنج ماهه که با پسری ارتباط دارم . از طریق مجازی آشنا شدیم . و راهمون از هم دوره و برای دیدنم خیلی مسافت طی میکنه تا بیاد و همدیگرو ببینیم. با اینحال هیچوقت شکایتی نکرده که من نمیتونم بیام. اما راستش رو بخوایید این آقا تقریبا طبق معیارهای من نیست مثلا اینکه من دوست ندارم با دخترا صمیمی بشه و تا حدودی کنترلش کرده ولی احساس میکنم کامل کامل کنترلش نکرده بیشتر فالواینگ های اینستاگرامش دخترا هستن .. با اینکه میدونم دوسم داره ولی گاهی مشکوک میشم بهش .. منم اونو دوست دارم. یه بار هم ازش خواستم جدا شیم ولی اعتراض کرد و توضیح و توجیه آورد که با هیچ دختری صمیمی نیست .. بنظر شما ادامه این رابطه صحیحه؟؟ لطفا جوابمو بدین و کمکم کنید واقعا به کمکتون احتیاج دارم
سلام دوست گرامی اشاره کردید طبق معیارهای من نیست، پس چگونه 5 ماه این رابطه ادامه پیدا کرده است؟آیا تمایل به کنترل کردن او را دارید؟ چون هیچ فردی بعد از رابطه به میل شما تمام و کمال تغییر نمیکند. شما با هم در فضای مجازی آشنا شدید و احتملاً وجود دختران دیگر هم در ضفحه اینستاگرام ایشان، امنیت شما را به خطر انداخته است. اما در مورد مشکوک بودن، آیا شما حرکتی یا رفتار خاصی از او دیدهاید؟ یا فقط چون دختران دیگر در صفحهاش هستند، شما ترسیدهاید؟ بهتر است از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید تا علت ریشهای شک شما بررسی شود. تعهد و صمیمت به مرور در رابطه شکل میگیرد و چون رابطه شما نیز از راه دور است، این مساله به این شک شما دامن زده است.
سلام.من چندماه هس با یه پسری دوستم خانواده هامونم در جریان هستن چون سن دوتامون پایینه گفتن تا چندسال صبر کنید بعد برای ازدواج میریم جلو .. . مدتیه که حس میکنم مثل قبل با شور و هیجان با من حرف نمیزنه همش گیر میده که آرایش نکن یا …… بعد وقتی من فقط ازش به کار میخام میگم پیش دوستات نرو فوری دست پیش میگیره که شکاک شدی بداخلاق شدی داری منو از خودت دور میکنی من وقتی ازش میپرسم مثلا کجایی چه خبر چیکار میکنی میگه مگه تو بازرسی تو هنوز بچه ای هنوز فکرت بچه گونست که به من شک داری نمیدونم واقعا چیکار کنم
سلام دوست گرامی جواب شما در واقع در سوال خودتان هست. سن پایین میتواند واکنشهای هیجانی و دلخوریهای زیادی در رابطه عاطفی بوجود بیاورد. نیاز هست تا شما پختگی بهتری برای ارتباط با ایشان داشته باشید و شیوه بیان درخواستهای خودتان را به شکل درستتری یاد بگیرید. گیر دادن او، شکهای شما و رفتارهایی از این دست، یعنی هنوز به بلوغ عاطفی نرسیدهاید. پس اگر میخواهید این رابطه به سرانجام خوبی برسد، حتماً از کمک مشاور و روانشناسان رادیو عشق استفاده کنید.
سلام خسته نباشید من ۲۶ سالمه مطلقه هستم با یه اقا پسر ۲۸ ساله سه ماهه رابطه دارم خیلی به طرز صحبت کردنم گیر میده من خیلی دوسش دارم ولی این گیر دادناش منو اذیت میکنه وقتی میگمو میخندم باهاش میگه حتما یه غلطی کردی که میخوای من متوجه نشم معمولی باشم میگه خسته کننده ای حرف بزنم میگه زیاد حرف میزنی ساکت باشم میگه حرف نداری برای چی زنگ زدی موندم به چه سازش برقصم امروز اینارو بهش گفتم حرفاشو گردن نمیگیره تا بخوام حرف بزنم بهم میگه چرا فاز زنو شوهری گرفتی نمیدونم چکار کنم بهم میگه چون تازه جدا شدی از شوهرت، فک میکنی من شوهرتم که با من اینجوری صحبت میکنی حتی اگه جوری که خودش بخواد رفتار کنم بهم میگه الان یعنی داری ادای ادم خوبارو در میاری دارم دیونه میشم نمیخوام از دستش بدم ولی این کاراش داره اذیتم میکنه لطفا یه راه حلی بهم بدین ممنون میشم
سلام دوست گرامی روایتی که شما بیان کردید، بیشتر از اینکه یک رابطه متسحکم باشد، شبیه به یک سوء استفاده است. ابتدا علت علاقمندی خودتان را مشخص کنید که به چه دلیلی در رابطه با ایشان ماندهاید. سپس هدفهای خودتان را به صورت شخصی با هدفهای ایشان در رابطه را بسنجید. اگر قرار نیست که رابطه جدی بین شما شکل بگیرد، پس باید تصمیم قطعی خود را بگیرید که آیا میتوانید بدون داشتن هدفی به این رابطه ادامه دهید یا خیر؟ اشاره کردید نمیخواهید از دستش بدهید، آیا این ترس از تنهایی است؟ انتخاب دوم پس از طلاق واقعاً مهم است و نباید به بخاطر ترس از تنهایی، حاضر به بودن در رابطهای باشید که در آن احترام شما حفظ نمیشود. برای یادگیری اصول تقویت رابطه و مدیریت صحیح آن، از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید دوست پسر من کافه دار هست من خیلی تو این مورد حساس میشم فقط فکرم میره اونجا گاهی، ولی دوست پسرم اصلا پسر هیزی نیست و بهش اعتماد کامل دارم ولی خیلی مشکل دارم با شغلش ولی اون خیلی کارشو دوست داره و با عشق و علاقه کار میکنه نمیدونم چیکار کنم!
سلام دوست گرامی سوال شما چند بخش دارد: 1.شغل طرفمقابل 2.احساس خطر در شما 3.نحوه بیان نگرانی و درخواست اگر رفتار ناشایستی از ایشان ندیدهاید نیازی نیست که نگران باشید اما گاهی این احساس خطر و یا حساسیت شما، ناشی از یک نیاز برآورده نشده است. یعنی وقتی شما دچار ترس میشوید باید از خودتان بپرسید: من در چه زمینهای نیازم برآورده نشده؟ آیا این یک احساس درونی است که من حساس شدم یا واقعاً طرف مقابلم رفتار بدی انجام داده است؟ و بهتر است برای بیان این نگرانی به طرف مقابل درست و منطقی رفتار کنید. اگر به او اعتماد نداشته باشید، وضعیت رابطه سرد میشود. بنابراین بهتر است برای آموختن مهارت های مختلف در رابطه مثل اعتمادکردن از مشاوره استفاده کنید.
سلام من ۵ ساله با پسری تو رابطه هستم و همه ی خانواده و فامیل از این موضوع باخبرن و قصدمون ازدواجه اما الان رابطمون خیلی معمولی شده و فقط حرفای روزمره عادی بینمون رد وبدل میشه و دیگه مثل قبل شور و هیجان نداره و من از این موضوع خیلی ناراحتم و اذیت میشم و یک مشکلی هم دارم این که خیلی بد بین و شکاک شدم و مدام آنلاین بودنشو چک میکنم و تو سرم هزارتا فکر میکنم که نکنه با یکی دیگه داره چت میکنه و….اول از همه خودم خیلی اذیت میشم لطفا راهنماییم کنین من ۱۸ سالمه و اون ۲۲
سلام دوست گرامی عادی شدن در همه رابطه ها اتفاق میافتد و فقط کسانی که مهارت حفظ رابطه را دارند میتوانند رابطه پختهتری داشته باشند. اشاره کردید از 5 سال پیش وارد رابطه شدید، یعنی وقتی سن شما 13 سال بود و ایشان هم 17 ساله بودند. یعنی هردو در اوج سن نوجوانی بودید و این سن برای انتخاب شریک عاطفی مناسب نیست. پس طبیعی است که هیجانها کاهش پیدا کند. برای رفع شک ها باید مهارت یاد بگیرید تا بتوانید بدون احساس اضطراب و داشتن جرات مندی نیازهای خود را به طرف مقابل بگویید.
سلام من ۵ ساله که با پسری در رابطه هستم و خانوادش و همه فامیل هاش از این موضوع با خبر هستن اما دیگه مثل قبلا خیلی خوب و رمانتیک باهام رفتار نمیکنه یا حساس نیست و من هم مدام بهش شک دارم و همش چکش میکنم که چه زمانی انلاین میشه یا ممکنه الان با کی چت کنه و…و این موضوع بیشتر خودمو آزار میده و من زیاد به روش نمیارم.رفتارهاش خیلی معمولی هست و من از این موضوع خیلی ناراحتم نمیخوام بهش بگم تا فکر کنه آویزونشم یا دلم میخواد مدام کنارم باشه.لطفا راهنماییم کنین
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. مطمئناً چون طول مدت رابطه شما طولانی شده است، هردو تغییر کردهاید و رابطه نیز در یک سطح باقی نمیماند. آیا تابحال این نیاز خود را با او مطرح کردید که نیاز به توجه بیشتری دارید؟ به چه دلیلی رابطه تا این مدت طولانی شده است؟ تا چه زمانی قرار است رابطه به این شکل باقی بماند، در واقع هدف نهایی از این رابطه چیست؟ اینها سوالاتی است که به پاسخ آنها به راهنمایی دقیق شما کمک خواهد کرد. شما میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام من مدتیه که با دوس پسر قبلیم دوباره با هم دوست شدیم و ایشون امشب بهم گفتن که مکلمه های ما حوصله سر بره و خسته کننده اس من نمیدونم منظورش از این حرف چی بوده و چی میخواسته بگه ولی میخوام بدونم کا باید چیکار کنم تا بتونم از این وضعیت خارج شم ممنون میشم که اگه کمکم کنید من منتطر جوابتون هستم
سلام دوست گرامی تابحال از خود طرفمقابلتان پرسیده اید که از زدن چه حرفهایی در مکالمه احساس خستگی میکند؟ مکالمه های ما وقتی صرفا صرف مسائل روزمره باشد، این اتفاق میافتد. چون از کیفیت رابطه شما مطلع نیستیم و اینکه چگونه رابطه بهم خورده و همچنین به چه طریق به رابطه بازگشتهاید، تمام این عوامل باید بررسی شود تا بدانیم به چه علت این خسته کننده بودن بوجود آمده است. اما در کل بهتر است که علاوه بر موضوعات روزمره در مکالمات، با شور و هیجان بیشتری درباره آینده، اهدافی که دارید و همچنین از اهداف او بپرسید.
سلام دختری۱۹ ساله هستم با اقا پسره۲۳ساله تو رابطه هستم الان ۲ ساله میشه که باهم هستیم ولی داخله رابطه بامن کمی سرد برخورد میکنه به بقیه بیشتر توجه میکنه تا من و زیاد برای من وقت نمیزاره میدونم دوستم داره ولی جوری باهام رفتار میکنه انگار زیاد واسش مهم نیستم ما همیشه سر این موضوع دعوا داریم میشه راهنمایی کنید چجوری باهاش رفتار کنم که اخلاقش خوب شه باهام لطفا؟
سلام دوست گرامی. به نظر می رسد حس می کنید در رابطه اولویت شما نیستید. ابتدا بررسی کنید که این نیاز به توجه بیشتر در شما از کجا نشات می گیرد؟ ایا دوست دارید دائما طرف مقابل کنار شما باشد و به دیگران (برای مثال خانواده) رسیدگی نکند؟ آیا تابحال این نیاز را مطرح کرده اید؟ شیوه بیان خواسته هایتان باید بیشتر بررسی شود. به همین دلیل بهتر است از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
توروخدا یه پیشنهاد بهم بدید داره این رابطه خراب میکنه داره با سیاست پیش میره مثلا میگه همه کارتونو درست میکنم ولی برعکس حرفش عمل میکنه. یه چندی وقتی هم رو مخ زندگیم رفته. از ساده بدون ما دوتا داره استفاده میکنه توروخدا بگید چجوری با زندگیم رفتار کنم که نقشه هاش خراب بشه. ذات نداره. 17سال با خانواده من رفت و امد داره و زندگیمم فامیلشونه. از اونطرف میخواد کات کنه چون میدونه ازطرف من نمیتونه کاری کته. خواهش میکنم جواب بدید
ببخشید خب من چجوری پشتش باشم یه نفر میخواد رابطمونو خراب کنه خیلی سیاست داره ب نظرتون چجوری نقشه هاشو خراب کنم. خواهش میکنم راهنمایی کنید
توروخدا یه پیشنهاد بهم بدید داره این رابطه خراب میکنه داره با سیاست پیش میره مثلا میگه همه کارتونو درست میکنم ولی برعکس حرفش عمل میکنه. یه چندی وقتی هم رو مخ زندگیم رفته. از ساده بدون ما دوتا داره استفاده میکنه توروخدا بگید چجوری با زندگیم رفتار کنم که نقشه هاش خراب بشه. ذات نداره. 17سال با خانواده من رفت و امد داره و زندگیمم فامیلشونه. از اونطرف میخواد کات کنه چون میدونه ازطرف من نمیتونه کاری کته. خواهش میکنم جواب بدید
سلام. خسته نباشید. من بعضی وفتا بدون منظور ناراحتش میکنم. گاهیم اون منو ناراحت میکنه. نمیدونم چجوری باید باهاش برخورد کنم
لطفا پیشنهادتون برام بگید
دوست عزیز سلام
بهتره یک بررسی کنید و ببینید چه حرفها و رفتارهای شما موجب آزار و ناراحتی ایشون میشه؛ با شناسایی اونها میتونید تعدادشون رو کم کنید؛ به عبارت دیگه، وقتی ما بدونیم چه کارها و رفتارهاییمون باعث ناراحت کردن فرد مقابل میشه، راحتتر میتونیم کنترل و مدیریتش کنیم. در مورد رفتارهای ایشون هم سه تا کار میتونید انجام بدید: اول اینکه، بعضی وقتها ما از دست دیگران ناراحت میشیم چون حرفها و رفتارهاشون رو به صورت نادرست تفسیر میکنیم؛ مثلا ممکنه ایشون بگن: “امروز حوصله صحبت کردن ندارم” و شما تو ذهنتون این حرف رو این شکلی تفسیر کنید: “دیگه تو رو دوست ندارم!”. در صورتی که ممکنه ایشون فقط سرش شلوغ باشه یا … . بنابراین، اول بررسی کنید و ببینید چقدر از ناراحتیهایی که دارید به خاطر تفسیرهای اشتباه خودتون هست. دوم اینکه، باید بدونید ما هیچکس رو نمیتونیم تغییر بدیم، جز خودمون و اینکه تو هر رابطه عاطفیای شرایطی پیش میاد که آدمها از دست هم ناراحت میشن ولی به این معنی نیست که همدیگه رو دوست ندارن یا … . بنابراین، یه جاهایی شما برای حفظ رابطه بهتره از برخی مسائل چشمپوشی کنید. (البته مسائلی که آسیبزا نیستند) سوم اینکه، اگه بررسی کردید و دیدید مشکل تفسیر اشتباه شما نیست و یا اینکه مسالهای نیست که بشه پذیرفتش، از روش ابراز وجود استفاده کنید. اما ابراز وجود چطوریه؟ روش درست ابراز وجود: ما در هر موقعیتی میتونیم سه پاسخ داشته باشیم: 1. پاسخ منفعلانه 2. پاسخ پرخاشگرانه 3. پاسخ جراتورزانه
پاسخ منفعلانه به این گفتوگو توجه کنید:
سعید: «من خستم، نمیتونم بیام خونه مادرت، خودت برو.» بهار: «باشه عزیزم، اشکال نداره.»
این گفتوگو به طور کلی هیچ اشکالی نداره، اما بیاین فرض کنیم که بهار از این رفتار سعید خیلی ناراحت شده ولی هیچی نگفته که مشکلی پیش نیاد. حالا اگه این روند دایم تکرار بشه و بهار دایما حرف خودشو بخوره، فکر میکنید چه اتفاقی میافته. یا یه روزی میرسه که بهار دیگه نتونه تحمل کنه ولی اینبار نه آروم، بلکه خیلی طوفانی با سعید برخورد میکنه؛ یا، تا آخرش فکر میکنه باید نیازهای دیگران رو اولیت قرار بده و خودش رو فراموش کنه و این باعث کلی مشکلات مختلف مثل افسردگی و … میشه.
پاسخ پرخاشگرانه این پاسخ احتمالا بیشتر آشناست، مثلا فرض کنید بهار تو مثال بالا چنین جوابی بده: «یعنی چی که نمیای؟؟؟ چطور خونه مامان خودت همیشه حالت خوبه و میری، نوبت مامان من که رسید …». قطعا خودتون حدس میزنید که بعدش چی میشه …
و اما پاسخ جراتورزانه به طور کلی آدمها بیشتر با این دو نوع پاسخ آشنان که دیدیم تقریبا هیچ کدومش ما رو به نتیجه نمیرسونن. اما، یه روشی وجود داره که بین این دوتاست و احتمالا تاثیرش خیلی بیشتر از دو تا مورد قبلیه (البته صد در صدی وجود نداره، فقط احتمالا جواب گرفتن رو بالا میبره). حالا چرا میگیم که این روش بینابینه، چون برعکس حالت منفعلانه شما حرفتونو میزنید، ولی دیگه نه مثل حالت دوم با پرخاشگرِی، بلکه با آرامش.
اما حالا سوال این هست که چطوری صحبت کنیم؟
خودتون رو جای فرد مقابل بزارید. اولین قدم برای یه گفت و گوی جراتورزانه خوب اینه که بتونید خودتونو جای فرد مقابل بزارید. سناریوهای مختلف رو بررسی کنید و ببینید کدومشون کمترین ناراحتی رو برای فرد مقابل ایجاد میکنه. گاهی وقتها، به دلیل ناراحتیهایی که وجود داره، آدمها بدشون نمیاد با یکی دو تا کنایه، طرف مقابل رو کمی آزار بدن. اما، یادتون باشه که اولا این کنایهها ممکنه باعث ناراحتیهای طولانیتری بشه و این که شما در نهایت به هدف اصلیای که میخواستید هم نمیرسید و راه به جایی نمیبرید.
شرایط را درست توصیف کنید. حالا باید یه جمله خیلی کوتاه برای توصیف شرایط داشته باشید. یادتون باشه، خیلی کوتاه و بدون قضاوت و کنایه. مثلا: سعید جان، وقتی میگی خونه مادرم نمیای، … .
یه چیزی که اینجا باید بهش توجه داشته باشید، همین کلمه جان یا مشابه اون هست. یادتون باشه، از کلماتی استفاده کنید که در حالت معمولی هم استفاده میکنید، اگه همیشه بهش نمیگید «جان»، استفادش تو اینجا، اوضاع را بدتر میکنه. درست مثل زمانهایی که بعضیها تو دعوا به طرف مقابلشون میگن: «ببین مهندس!»
دنبال احساستون بگردید. قدم بعدی اینه که ببینید خودتون از کاری که فرد مقابل کرد چه احساسی پیدا کردید. سعی کنید برای احساستون اسم انتخاب کنید. مثلا توی اینترنت بگردید و لیست احساسات رو پیدا کنید و ببینید که کدومشون حال اون موقعتون را بهتر توصیف میکنه؛ مثلا غم، آزردگی و … . چرا میخوام دنبال احساستون بگردید، چون شما هیچوقت نمیتونید با احساس فرد مقابلتون مخالفت کنید. مثلا اگه کسی بگه” «من فکر میکنم که …»، شما میتونید دلایلی بیارید که بهش بگید اشتباه فکر میکنه. اما وقتی بگه: «من احساس میکنم که …»، دیگه هیچ کس نمیتونه بگه اشتباه احساس میکنید!!!
ببینید کارش چه تاثیری روی شما میگذاره. مثلا در همین مثال، بهار ممکنه فکر کنه که نیمدن سعید به معنی اینه که خیلی به اون و خانوادش، اهمیت نمیده. حالا باید بهار فکر کنه که تو چه جملهبندیای این حرف رو بزنه که سعید ناراحت نشه ولی در عین حال، حرفش را هم زده باشه.
حالا میخوام با کمک این چهار تا نکته، با آرامش (نکته مهمش اینه که در گفتههاتون آرامش باشه، ولی بیتفاوتی نه) و کوتاه حرف خودتون رو بزنید. مثلا: «سعید جان، وقتی میگی خونه مادرم نمیای، من ناراحت میشم، چون دلم میخواد خونوادم بدونن که تو هم به اونا علاقه داری.»
یادتون باشه، هر انتقادی، حتی با این نوع کادوپیچی شدش، ممکنه در طرف مقابل حس منفی ایجاد کنه. به همین دلیله که میخوام خیلی کوتاه و آروم حرفتون رو بزنید و بعد از اون به فرد مقابلتون اجازه بدید حرف بزنه یا فکر کنه و شما دیگه چیزی بهش اضافه نکنید.
سلام خانمی هستم ۳۴ ساله مطلقه و دارای دو فرزند حدود ۹ سال هست که از همسرم و جدا شدم و با بچه هام زندگی میکنم و در این مدت رابطه عاطفی نداشتم الان مدت ۱۰ ماه هستش که با یک آقای ۳۹ ساله آشنا شدم و قصد داریم که در سال آینده با هم زندگی رو شروع کنیم فقط یک مشکلی دارم من که برام حل شدنی نیست من بیش از حد به طرفم محبت میکنم و همیشه سعی میکنم مشکلاتشو حل کنم همیشه پشتش هستم و حتی خیلی وقتها از زندگی خودم زدم که ایشون مشکلاتش حل بشه ولی جالب اینجاست که این آقا یک مدتیه بهونه گیر شدن و حرفهای میزنن که فقط بی احترامی کردنه ایشون اطلا و ابدا اهل حرف زدن و گفتگو نیستن با کوچکترین مشکلی قهر میکنن یک سری طرز فکر دارن که با درک و فهم من همخوانی نداره و بسیار هم لج باز و کله شق ، وقتی که میخوام یک چیزی رو توضیح بدم فوری میزنه تو ذوقم یا میگن که من بحث و دعوا دوست دارم و غیره لطفا راهنماییم کنید که چه کار کنم البته اینم بگم که به نظر خودم زیاد از حد معمول من در دسترس این آقا بودم و زیاد از حد بهش توجه داشتم که الان اینجوری شده و دویت دارم که شما هم به عنوان یک کارشناس راهنمایم کنید ممنونم .
دوست عزیز سلام
به دلیل حساسیت موضوع ازدواج (به خصوص با توجه به شرایط شما که یکبار ازدواج رو تجربه کردید و دو فرزند هم دارید)، پیشنهاد میکنم اینبار بدون مشاوره قبل از ازدواج، به ازدواج فکر نکنید. باتوجه به مسائلی که گفتید هم شما و هم ایشون نیاز به مشاوره دارید، چون این موارد قطعا در آینده براتون آسیبزا خواهند بود. هم مدل ارتباطی که شما با ایشون دارید (یعنی توجه و از خودگذشتگیهای بیشاز حد) و هم رفتارهای ایشون. یادتون باشه، شاید شما بتونید با چند یادگیری تکنیک ساده و چند جلسه مشاوره، رابطه خوبی برای خودتون ایجاد کنید ولی اگه نرید … .
سلام وقتى برایم مىگوىىد که دوستت دارم دىوانه ات هستم و عاشقتم پس چرا وقتى در کنارش نىستم در مقابلم بى توجہ است زود زود زنگ نمىزند مسج نمىکند دلىلش چىست?
دوست عزیز سلام
مدل نشان دادن علاقه و ابراز احساسات در بین خانمها و آقایان تا حدودی با هم متفاوت است؛ و اکثر آقایون ارتباط از طریق مجازی رو خیلی ترجیح نمیدن. اما چی کار میشه کرد؟ پیشنهاد میدم یکبار در این مورد باهاشون صحبت کنید و بهشون بگید که دوست دارید زمانهایی رو هم ایشون بهتون زنگ بزنن یا دلتون میخواد این حرفها رو بشنوید. یعنی یکبار (خیلی زیاد نه)، بهشون به طور شفاف درخواستتون رو مطرح کنید. به علاوه، این مقاله رو هم در رادیو عشق بخونید: “چی کار کنم که هر روز بهم زنگ بزنه؟”
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
تفاوتی ندارد به تازگی وارد رابطه عاطفی شده باشید و یا از دوستی شما مدت ها بگذرد. همه دخترها دوست دارند در طول رابطه برای شریک عاطفیشان جذاب و خواستنی باشند. ممکن است پس از گذشت مدتی از رابطه دوستی حس کنید پسر مانند روزهای اول دیوانه و شیفته شما نیست. در این صورت ممکن است این سوال برایتان ایجاد شود که چطور باید رفتار کنید تا او را برای خودتان نگه دارید و شیفتهتر و وابستهترش کنید؟ چکار کنید تا او دیوانه وار شما را دوست داشته باشد؟ در یک کلام چطور قلب یک پسر را تسخیر کنید؟ در این مقاله، رفتار درست با دوست پسر و راههای جلب نظر او در رابطه عاطفی را برای شما بیان میکنیم.
فهرست مطالب
برای وابسته کردن یک پسر در رابطه عاطفی و عاشق کردن او، میتوانید راههای زیر را بکار گیرید:
تحسین کردن دوست پسرتان یکی از بهترین راهها برای نشان دادن عشق و علاقهتان به او است. زمانی که او را تحسین میکنید، به او نشان میدهید که او را همین طور که هست، پذیرفتهاید و هر کاری را که انجام میدهد و هر حرفی را که میزند، دوست دارید. تحسین کردن دوست پسرتان به خاطر رسیدن به موفقیتهای بزرگ مهم است، اما فراموش نکنید که وقتی به موفقیتهای کوچکی نیز میرسد، از او تعریف کنید.
تماس چشمی یک روش غیرکلامی موثر برای ابراز علاقه و شیفته کردن دوست پسرتان است. زمانی که فردی را دوست داریم، تماس چشمی بیشتری با او برقرار میکنیم. با خیره شدن به چشمان عشقتان به او نشان دهید که چقدر دوستش دارید. اگر او نیز شیفته و شیدای شما باشد، متقابلاً به چشمهای شما خیره خواهد شد.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
هیچ چیزی به اندازه یک غافلگیری کوچک آتش شور و اشتیاق را روشن نمیکند. با این غافلگیریهای عاشقانه میتوانید، از روزمرگی دربیایید و به عشقتان نشان دهید که دیوانهاش هستید تا او نیز دیوانهوار عاشقتان شود. دلربایی کنید و همواره دم را غنیمت بشمارید تا دوست پسرتان را هیجانزده کنید و نظرش را جلب کنید. برای مثال اگر معمولاً مسابقات ورزشی مورد علاقه او را در خانه تماشا میکنید، با خریدن بلیط یک مسابقه مهم او را هیجانزده کنید یا او را به رستورانی دعوت کنید که تلویزیون بزرگی دارد تا بتوانید مسابقه را در یک محیط پرهیجان تماشا کنید.
یک راه فوقالعاده برای وابسته کردن دوست پسرتان این است که کاری کنید احساس خوبی دربارهی خودش پیدا کند. همانطور که دوستان صمیمی خود را تشویق میکنید، از دوست پسرتان نیز برای رسیدن به اهدافش حمایت کنید. به او اطمینان خاطر بدهید که همواره آمادهی کمک به او هستید و در شرایط سخت در کنارش خواهید بود.
برای مثال اگر دوست پسرتان درباره مصاحبه شغلی نگران است، با گفتن چنین جملهای او را دلگرم و امیدوار کنید: “مطمئن باش که به راحتی از پس مصاحبه برمیایی. اگر فکر نمیکردند که گزینهی ایدهآلی برای این شغل هستی، با تو تماس نمیگرفتند.”
اگر میخواهید بدانید با چه رفتارهایی میتوانید برای همیشه دوست پسرتان را دیوانه خود کنید، میتوانید از راهکارهای زیر کمک بگیرید:
نقش زیبایی ظاهری برای جذب کردن پسر غیرقابل انکار است. اگر میخواهید برای دوست پسرتان جذاب و خواستنی باشید، سعی کنید در حضور او همیشه شیک ظاهر شوید. به هماهنگی لباسها و آراستگی ظاهر توجه کنید و استایل خاص خودتان را داشته باشید.
اگر از آن دسته دخترانی هستید که فکر میکنند برای جذاب بودن باید خودشان را تبدیل به یک دختر ایده آل کنند کاملا در اشتباهید. لازم نیست همیشه جوری رفتار و صحبت کنید که مطمئن باشید مورد تایید و تشویق طرف مقابل قرار میگیرد. لازم نیست همیشه همان چیزی را بگویید که او احتمالا دوست دارد بشنود.
اعتماد به نفس داشته باشیداعتماد به نفس ویژگی جذابی برای اکثر مردم است، بنابراین وقتی در کنار دوست پسرتان هستید، بگذارید که اعتماد به نفس از وجودتان ساطع شود. برای نشان دادن اعتماد به نفس میتوانید درباره موفقیتها و نقاط قوتتان صحبت کنید.
البته به خاطر داشته باشید که اعتماد به نفس برای برخی افراد دلهرهآور و مرعوب کننده است. اگر دوست پسرتان اعتماد به نفس پایینی داشته باشد، با به رخ کشیدن اعتماد به نفستان نمیتوانید او را عاشق خودتان کنید.
هر چه جزئیات بیشتری را درباره خودتان به دوست پسرتان بگویید، بیشتر میتوانید نظر او را جلب کنید. درباره خودتان، علائق، آرزوها و خانوادهتان با عشقتان حرف بزنید. البته مراقب باشید که رازهای مهم را زود فاش نکنید. بعضی از جنبههای زندگی خود، اهداف و احساساتتان را از او مخفی نگه دارید تا این رازآلود بودن او را بیشتر شیفتهی شما کند.
حتماً موارد خاصی وجود دارد که به نظر دوست پسرتان جذاب میآید، بنابراین وقتی از شما تعریف میکند، به نظرش توجه کنید و از این به بعد از آن مورد بیشتر استفاده کنید تا توجهش را جلب کنید.برای مثال اگر به نظرش رنگ خاصی به شما می آید، بیشتر از آن رنگ در پوشش ظاهریتان استفاده کنید.
علاوه بر دلربا و جذاب بودن راه فوقالعادهی دیگری نیز برای شیفته کردن دوست پسرتان وجود دارد، کافی است زمانی که با او هستید خوش بگذرانید و یک فرد شاد و سرخوش باشید. مسلماً دوست دارید که عشقتان مدت بیشتری در کنارتان باشد، بنابراین به او ثابت کنید که همان فردی هستید که در کنارش به او خوش میگذارد. البته منظورمان این نیست که سعی کنید شخصیت و رفتار خود را تغییر دهید و خودتان نباشید، مطمئن باشید که بدون تظاهر نیز راههای بسیاری برای داشتن اوقاتی خوش وجود دارد. برای مثال میتوانید:
شاید پسری که با او در رابطه عاطفی قرار دارید شما را دوست دارد، ولی شما تمایل دارید کاری کنید که او کاملا شیفته و دیوانه شما شود. به طوری که به هیچ دختری جز شما نتواند فکر کند و قلبش فقط برای شما بزند. حتی شاید به دنبال راهی هستید که او آنچنان عاشق و وابسته شما شود که تصمیم بگیرد دوستی را به ازدواج تبدیل کند. با رفتارهای زیر میتوانید وابستگی و عشق یک پسر را در رابطه عاطفی افزایش دهید:
هر چه به هم نزدیکتر شوید و بیشتر در کنار هم باشید، احساستان نسبت به هم قویتر میشود. به عبارت دیگر هر چه دیده بیند، دل کند یاد. هر چه بیشتر یک نفر را ببینیم، احتمال این که به او علاقه پیدا کنیم، بیشتر میشود. بنابراین راهها و بهانههایی پیدا کنید که بتوانید بیشتر او را ببینید.
به حریم خصوصی دوست پسرتان احترام بگذارید و از زندگی شخصی خود نیز لذت ببرید. یک راه موثر برای عاشق کردن دوست پسرتان این است که بگذارید دلتنگتان شود. اگر همواره کنار او باشید، آن شور و اشتیاق اولیه بعد از مدتی خاموش میشود. هدف این است که بگذارید گاهی دلش برای شما تنگ شود و در عین حال به او ثابت کنید که شما نیز زندگی شخصی خودتان را دارید و او تنها منبع شادی و خوشی در زندگی شما نیست. یک بار در هفته با دوستان خود بیرون بروید و دوست پسرتان را نیز تشویق کنید که یک شب با دوستان خودش خوش بگذراند.
آئینه حرکات او باشید. اگر حرکات او را تقلید کنید، شانس بیشتری برای عاشق کردن او خواهید داشت. برای این که او را عاشق خودتان بکنید، هر از گاه بدنتان را در موقعیتی مانند بدن او قرار بدهید. برای مثال اگر دوست پسرتان خودش را روی صندلی جابجا کرد و به دست راستش تکیه داد، شما هم چند ثانیه صبر کنید و عیناً همان کار را انجام دهید. البته باید روی دست چپتان تکیه کنید تا وضعیت بدنتان تصویر آئینهای وضعیت بدن او باشد.البته هنگام تقلید حرکات بدن او باید هوشیارانه عمل کنید. این تکنیک را باید بدون جلب توجه انجام دهید و تقلیدتان واضح و عجیب نباشد.
حتی اگر مدتها است که با هم قرار میگذارید و صمیمی هستید، اگر رفتاری متین و موقرانه داشته باشید، بهتر میتوانید آتش عشق و اشتیاق را در دوست پسرتان شعلهور کنید. برای این که اندکی برای او ناز کنید تا بیشتر جذب شما شود، میتوانید:
برای اینکه دوست پسرتان را عاشق و وابسته کنید میتوانید از یک سری راهکارهای روانشناسی کمک بگیرید. مثلا او را زیاد تحسین کنید، با او تماس چشمی فراوانی برقرار کنید، در مناسبتهای گوناگون غافلگیرش کنید و او را حمایت کنید. اگر میخواهید برای پسری جذاب و خواستنی باشید، لازم است در عین حال که خودتان هستید و تظاهر نمیکنید ظاهر جذابی و اعتماد به نفس بالایی داشته باشید. برای جلب نظر او، درمورد خودتان بیشتر صحبت کنید و به علاقهمندی ها و سلیقه او توجه کنید. همچنین سعی کنید در زمان با هم بودن خوش بگذرانید.و اگر به دنبال راهکاری برای افزایش دادن عشق و وابستگی یک پسر در رابطه عاطفی هستید لازم است با او زیاد وقت بگذرانید، همیشه در دسترس نباشید و اجازه دهید گاهی دلش برای شما تنگ شود. ضمن اینکه میتوانید از تقلید حرکات و زبان بدن برای افزایش وابستگی و جلب نظر او کمک بگیرید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
21 بازدید
46 بازدید
30 بازدید
36 بازدید
39 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام. من با یه پسر ۱۸ ساله در فضای مجازی آشنا شدم من خودم 16 سالمه.تقریبا میتونم بگم عاشقش شدم واقعا پسر خیلی درست حسابی جذاب و اهل کار و همچنین خوش اخلاقه. بعد از اینکه من از خودم ویدیو منتشر کردم بهم بک داد. در واقع فقط ۳ نفرو فالو میکنه الان یه نفر که فنشه و دوتا دختر که یکی من و یکی دیگ. و اینم بگم که همشهری هستیم. به نظر شما میتونم بهش برسم؟ قبلارل داشته و اگه بهم درخواست بده میتونم بهش اعتماد کنم؟
سلام دوست گرامی 16 سالگی زمانی است که شما وظایف خاص دوره نوجوانی را برعهده دارید و حضور در یک رابطه عاطفی بخصوص از نوع مجازی، ممکن است باعث تداخل در زندگی شما شود. بهترین عملکردی که میتوانید داشته باشید، این است که روی وظایف سن خودتان تمرکز کنید و معیارهایی که برای انتخاب یک شریک عاطفی دارید را بررسی کنید تا بتوانید در زمان مناسبتری وارد رابطه و آشنایی شوید.
سلا من 14 سالمه پسری رو میشناسم و قصدمون فقط دوستیه خانواده ها نمیدونن و از اینترنت با هم آشنا شدیم در مورد ازدواجم حرف نمیزنیم اولش نمی خواستم اما بعدش دیدم خیلی شبیهمه این موردی داره؟ حدود سه چهار ماه که ما باهم دوستیم مثل دوستای عادیم رفتار میکنیم چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی در حال حاضر مشکلی وجود ندارد، مساله اصلی اینجاست که رابطه و احساسات در همین سطح ساده باقی نمیماند و رشد میکند. بنابراین شما نیز نمیتوانید تعهدی داشته باشید که ارتباط در همین سطح باقی میماند.
سلام من فاطمه ۱۵ سالمه زیدمم ۱۵ سالشه ما ۵ ساله باهمیم قبول دارم سنم کم بود و هنوزم سنم کمه ولی وابسش شدم من به راه های مختلفی امتحانش کردم پارسال بهش گفتم کات به پام افتاد و گریه کرد منم برنگشتم ۱ سال منتظرم نشست و به همه وعده مبداد که اگه فاطمه رو برگردونید براتون فلان چیز رو میگیرم الانم میگه من ۳ سال دیگه میام خواستگارید چون هرچی باشه سنمون کمه بعد بهش گفتم تو تا ۳ سال دیگه اخلاقت تغییر میکنه میگه به جونه مادرم اخلاقم تغییر نمیکنه جونه مادرش براش خیلی مهم میخوام بدونم تا تهش باهام هست؟ میخوام بدونم با هم ازدواج میکنیم یا نه؟
سلام دوست گرامی 15 سالگی در اوج سن نوجوانی است و در این سن فکر کردن به ازدواج باعث میشود از وظایف مخصوص سن خودتان جا بمانید. به درستی اشاره کردید که سن هردوی شما کم است؛ بنابراین باید ابتدا زمان درستش برسد تا بتوانید به این رابطه فکر کنید.
سلام من مدتی هست که با پسری اشنا شدم ایشون ایرانی نیستند و مدیر ۲ بیمارستان در دبی هستند قصدشون هم ازدواج است اما به دلیل تفاوت فرهنگ و اختلاف سنی که داریم(من ۲۰ ایشون۳۰ یک مقدار دو دل هستم واز طرفی هم احساس میکنم که مناسب هم نیستیم ولی تمام فاکتور های یک مرد ایده ال رو داره از طرفی هم از لباس پوشیدنش هم خوشم نمیاد چی کار باید بکنم رابطه را تمام کنم یا به او زمان دهم؟
سلام دوست گرامی چه مدت است با ایشان آشنا شدید؟ از چه طریقی؟ و چه میزان شناخت از او دارید؟ چند مانع را سر راه خود میبینید: اختلا سن 10 ساله، تفاوت در ملیت، از لباس پوشیدن او خوشتان نمیآید. تمامی این فاکتورها در مشاوره پیش از ازدواج بررسی میشود و شما در این مشاوره متوجه خواهید شد که آیا میتوانید با این تفاوتها کنار بیایید و زندگی کنید یا خیر.
سلام حدود یه سالیه ک با پسری 20ساله و خودم 16 ساله آشنا شدم که نمیدونم اون واقعا منو دوس داره یا نه و اینکه ایا میتونم بهش اعتماد کنم بهش میگم رابطمون رو رسمی کنیم اما اون میگه ک مشکل مالی دارم و باید یک سال صبر کنی بنظرتون میشه بهش اعتماد کنم و به پاش وایستم؟ هروقت که میپرسم ازش چطور بهت اعتماد کنم؟ میگه که من اونجور پسری نیستم من تا اخر باهاتم اما واقعا نمیدونم اعتماد کتم یا نه تصمیم گیری برام سخت شده😣
سلام دوست گرامی آیا سن 16 سالگی را زمان مناسبی برای ازدواج و انتخاب همسر میدانید؟ در این سن که اوج دوره نوجوانی است، هیجانات در سطح بالایی قرار دارد و برای انتخاب شریک زندگی زمان مناسبی نیست. در مورد رابطه و تصمیمگیری که اشاره کردید، نیاز دارید تا با مشاور صحبت کنید تا بتوانید مزایا و معایب صبور بودن و یا قطع رابطه را بررسی کنید و به تصمیم درستی دراین باره برسید.
سلام من دو ساله با یک پسری در ارتباطم الان 18 سالمه و اون هم همسن خودمه خیلی همو دوست داشتیم و اونم همیشه میگفت که عاشقه منه و من اولین عشقشم همه چی عالی بود همیشه برام وقت میزاشت اما الان حدودا دو هفته ای میشه که حتی گاهی روزا اصلا بهم پیام نمیده زنگ میزنم جواب نمیده مگه خیلی زنگ بزنم میگه نمی تونم حرف بزنم البته قبلا یک مدت سر کار نمیرفت الان داره میره میگه کار دارم وقتیم میگم رفتارت چرا اینجوریه میگه تو رندگیم یک مشکلاتی دارم از یک طرف کم محلیاش از یک طرف دیگم وقتی میگم رابطمون تموم کنیم اجازه نمیده میگه چرا اینجوری میکنی کار دارم بعدا فلان ساعت میام باهم حرف میزنیم اما سر ساعت که امد سلام علیک که تموم شد بازم غیب میزنه خیلیم دوسش دارم نمی دونم چیکار کنم
سلام دوست گرامی باید به دو موضوع توجه داشته باشید: 1) حساسیت زیاد شما به اینکه طرف مقابل مثل قبل نیست. 2)تغییراتی که به واسطه کار برای ایشان بوجود آمده و نتوانستهاند بین کار و رابطه عاطفی تعادل برقرار کنند. در هر دو حالت شما نیاز دارید تا با طرف مقابل صحبت کنید و هدفش را از تغییر رفتار متوجه شوید.
سلام من چند ساله با یک پسر در رابطه ام من 20 سال دارم و او 22 . حس میکنم توی رابطمون با اینکه فکر میکنم همو خیلی دوست داریم جزو اولویتاش نیستم و اونقدر که باید بهم اهمیت نمیده و کلا با اینکه کاریم نداره بکنه واسم کم وقت میزاره و میگه وقتم گرفته میشه و روزی 1 ساعت در مجازی حرف میزنیم و هفته ای یک بار 2 ساعت میریم بیرون و این به نظر من کمه و به خودشم گفتم میگه خانوادم نمیزارن بالاخره 22 سالشه بچه که نیست با من وقتی خونست با تلفن حرف نمیزنه و میگه مامان بابام شک میکنن و من نمیدونم چرا انقدر از مامان باباش میترسه یا بهانشه ولی خیلی این قضیه اذیتم میکنه حتی بهش گفتم توی مجازی وقت بیشتری واسم بزار میگه کارای مهمتردارم چند وقتم هست موقع بیرون رفتنمون همه ی کاراشو میکنه و اگه دیگه کاراش تموم شد بامن میاد بیرون و اصلا حس میکنم اولویتش نیستم حتی وقتی میگم منو به خانوادت معرفی کن میگه هر موقع خواستم باهات ازدواج کنم میگم ولی دوسش دارم به نظر شما ادامه دادن این رابطه درسته یا نه؟راه حلش چیه ؟
سلام دوست گرامی اشاره کردید چندسال است با ایشان در ارتباط هستید، آیا همیشه این مساله بین شما بوده است یا به تازگی اتفاق افتاده است؟ بحث اولویت بندی کردن در رابطه زمانی یک فرد را اذیت میکند که بخواهد تمام توجه خود را از طرف مقابل بگیرد. این مساله اگر در شما هست که به حضور ایشان احتیاج دارید، یعنی سرمایهگذاری بیشتری در رابطه انجام دادهاید و برای آیندهتان برنامه ریختهاید. آیا تا بحال برعکس این ماجرا اتفاق افتاده است که شما مشغول کارهای مهمتری از رابطه باشید و بخواهید او بعدا به شما زنگ بزند؟ دلیل این پرسش این است که شاید وابستگی شما به ایشان باعث شده است پس زدنهای مکرر ایشان و وقت نگذاشتنهایش را دقیقا متوجه نشوید و دائماً اصرار کنید که او وقت بیشتری برای شما بگذارد. و از خود بپرسید که به چه دلیل در این رابطه که نیاز شما را به توجه برآورده نمیکند باقی ماندهاید؟ رابطه عاطفی یکی از بخشهای زندگی است نه تمام آن. بنابراین رفتاری که طرف مقابلتان انجام میدهند طبیعی است. برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه من ۱۶ سالمه و یک سالی هست که با یه پسر ۱۷ ساله که یکی از فامیل های دورمون هست در رابطه هستم اوایل دلم نمیخواست این رابطه شکل بگیره چون حس میکردم اون هنوز به اون صورت که باید به بلوغ نرسیده و نمیتونه درست تصمیم بگیره ولی به هر حال اون خودشو تو دلم جا کرد و من الان واقعا عاشقش هستم یه چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که اون با دیگران که صحبت میکنه خیلی ثابت قدم هست و قدرت تصمیم گیری خوبی داره ولی وقتی با منه ترجیح میده که حتی تو کوچیک ترین مسائل، من براش تصمیم بگیرم. به نظر شما این رفتارش خوبه یا مشکل ساز میشه؟ یه چیز دیگه هم که هست اون برای منم میتونه تصمیم بگیره و از بچگی تنها مونده و محبتی ندیده
سلام دوست گرامی سن هردوی شما پایین است و مطمئناً همانطور که اشاره کردید هم ایشان به بلوغ کافی نرسدیه و هم شما. نوجوانی دوره عشقهای آتشین و بالاترین میزان هیجان است، پس دلیل عشقی که به ایشان پیدا کردید، سن شما نیز هست. تصمیمگیری یک مهارت است که این مهارت به مرور رشد میکند. شما میتوانید وقتی از شما مشورت میخواهد، به او مشورت بدهید و همراهی کنید اما زمان تصمیمگیری بگویید: “تصمیم نهایی به عهده خودت است و مسئولیت این تصمیم را باید برعهده بگیری. “در واقع تصمیمگیری ارتباط نزدیکی با مسئولیتپذیری یک شخص دارد و میزان بلوغ و استقلال روانی او را محک میزند.
سلام من پنج ماهه که با پسری ارتباط دارم . از طریق مجازی آشنا شدیم . و راهمون از هم دوره و برای دیدنم خیلی مسافت طی میکنه تا بیاد و همدیگرو ببینیم. با اینحال هیچوقت شکایتی نکرده که من نمیتونم بیام. اما راستش رو بخوایید این آقا تقریبا طبق معیارهای من نیست مثلا اینکه من دوست ندارم با دخترا صمیمی بشه و تا حدودی کنترلش کرده ولی احساس میکنم کامل کامل کنترلش نکرده بیشتر فالواینگ های اینستاگرامش دخترا هستن .. با اینکه میدونم دوسم داره ولی گاهی مشکوک میشم بهش .. منم اونو دوست دارم. یه بار هم ازش خواستم جدا شیم ولی اعتراض کرد و توضیح و توجیه آورد که با هیچ دختری صمیمی نیست .. بنظر شما ادامه این رابطه صحیحه؟؟ لطفا جوابمو بدین و کمکم کنید واقعا به کمکتون احتیاج دارم
سلام دوست گرامی اشاره کردید طبق معیارهای من نیست، پس چگونه 5 ماه این رابطه ادامه پیدا کرده است؟آیا تمایل به کنترل کردن او را دارید؟ چون هیچ فردی بعد از رابطه به میل شما تمام و کمال تغییر نمیکند. شما با هم در فضای مجازی آشنا شدید و احتملاً وجود دختران دیگر هم در ضفحه اینستاگرام ایشان، امنیت شما را به خطر انداخته است. اما در مورد مشکوک بودن، آیا شما حرکتی یا رفتار خاصی از او دیدهاید؟ یا فقط چون دختران دیگر در صفحهاش هستند، شما ترسیدهاید؟ بهتر است از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره دریافت کنید تا علت ریشهای شک شما بررسی شود. تعهد و صمیمت به مرور در رابطه شکل میگیرد و چون رابطه شما نیز از راه دور است، این مساله به این شک شما دامن زده است.
سلام.من چندماه هس با یه پسری دوستم خانواده هامونم در جریان هستن چون سن دوتامون پایینه گفتن تا چندسال صبر کنید بعد برای ازدواج میریم جلو .. . مدتیه که حس میکنم مثل قبل با شور و هیجان با من حرف نمیزنه همش گیر میده که آرایش نکن یا …… بعد وقتی من فقط ازش به کار میخام میگم پیش دوستات نرو فوری دست پیش میگیره که شکاک شدی بداخلاق شدی داری منو از خودت دور میکنی من وقتی ازش میپرسم مثلا کجایی چه خبر چیکار میکنی میگه مگه تو بازرسی تو هنوز بچه ای هنوز فکرت بچه گونست که به من شک داری نمیدونم واقعا چیکار کنم
سلام دوست گرامی جواب شما در واقع در سوال خودتان هست. سن پایین میتواند واکنشهای هیجانی و دلخوریهای زیادی در رابطه عاطفی بوجود بیاورد. نیاز هست تا شما پختگی بهتری برای ارتباط با ایشان داشته باشید و شیوه بیان درخواستهای خودتان را به شکل درستتری یاد بگیرید. گیر دادن او، شکهای شما و رفتارهایی از این دست، یعنی هنوز به بلوغ عاطفی نرسیدهاید. پس اگر میخواهید این رابطه به سرانجام خوبی برسد، حتماً از کمک مشاور و روانشناسان رادیو عشق استفاده کنید.
سلام خسته نباشید من ۲۶ سالمه مطلقه هستم با یه اقا پسر ۲۸ ساله سه ماهه رابطه دارم خیلی به طرز صحبت کردنم گیر میده من خیلی دوسش دارم ولی این گیر دادناش منو اذیت میکنه وقتی میگمو میخندم باهاش میگه حتما یه غلطی کردی که میخوای من متوجه نشم معمولی باشم میگه خسته کننده ای حرف بزنم میگه زیاد حرف میزنی ساکت باشم میگه حرف نداری برای چی زنگ زدی موندم به چه سازش برقصم امروز اینارو بهش گفتم حرفاشو گردن نمیگیره تا بخوام حرف بزنم بهم میگه چرا فاز زنو شوهری گرفتی نمیدونم چکار کنم بهم میگه چون تازه جدا شدی از شوهرت، فک میکنی من شوهرتم که با من اینجوری صحبت میکنی حتی اگه جوری که خودش بخواد رفتار کنم بهم میگه الان یعنی داری ادای ادم خوبارو در میاری دارم دیونه میشم نمیخوام از دستش بدم ولی این کاراش داره اذیتم میکنه لطفا یه راه حلی بهم بدین ممنون میشم
سلام دوست گرامی روایتی که شما بیان کردید، بیشتر از اینکه یک رابطه متسحکم باشد، شبیه به یک سوء استفاده است. ابتدا علت علاقمندی خودتان را مشخص کنید که به چه دلیلی در رابطه با ایشان ماندهاید. سپس هدفهای خودتان را به صورت شخصی با هدفهای ایشان در رابطه را بسنجید. اگر قرار نیست که رابطه جدی بین شما شکل بگیرد، پس باید تصمیم قطعی خود را بگیرید که آیا میتوانید بدون داشتن هدفی به این رابطه ادامه دهید یا خیر؟ اشاره کردید نمیخواهید از دستش بدهید، آیا این ترس از تنهایی است؟ انتخاب دوم پس از طلاق واقعاً مهم است و نباید به بخاطر ترس از تنهایی، حاضر به بودن در رابطهای باشید که در آن احترام شما حفظ نمیشود. برای یادگیری اصول تقویت رابطه و مدیریت صحیح آن، از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید دوست پسر من کافه دار هست من خیلی تو این مورد حساس میشم فقط فکرم میره اونجا گاهی، ولی دوست پسرم اصلا پسر هیزی نیست و بهش اعتماد کامل دارم ولی خیلی مشکل دارم با شغلش ولی اون خیلی کارشو دوست داره و با عشق و علاقه کار میکنه نمیدونم چیکار کنم!
سلام دوست گرامی سوال شما چند بخش دارد: 1.شغل طرفمقابل 2.احساس خطر در شما 3.نحوه بیان نگرانی و درخواست اگر رفتار ناشایستی از ایشان ندیدهاید نیازی نیست که نگران باشید اما گاهی این احساس خطر و یا حساسیت شما، ناشی از یک نیاز برآورده نشده است. یعنی وقتی شما دچار ترس میشوید باید از خودتان بپرسید: من در چه زمینهای نیازم برآورده نشده؟ آیا این یک احساس درونی است که من حساس شدم یا واقعاً طرف مقابلم رفتار بدی انجام داده است؟ و بهتر است برای بیان این نگرانی به طرف مقابل درست و منطقی رفتار کنید. اگر به او اعتماد نداشته باشید، وضعیت رابطه سرد میشود. بنابراین بهتر است برای آموختن مهارت های مختلف در رابطه مثل اعتمادکردن از مشاوره استفاده کنید.
سلام من ۵ ساله با پسری تو رابطه هستم و همه ی خانواده و فامیل از این موضوع باخبرن و قصدمون ازدواجه اما الان رابطمون خیلی معمولی شده و فقط حرفای روزمره عادی بینمون رد وبدل میشه و دیگه مثل قبل شور و هیجان نداره و من از این موضوع خیلی ناراحتم و اذیت میشم و یک مشکلی هم دارم این که خیلی بد بین و شکاک شدم و مدام آنلاین بودنشو چک میکنم و تو سرم هزارتا فکر میکنم که نکنه با یکی دیگه داره چت میکنه و….اول از همه خودم خیلی اذیت میشم لطفا راهنماییم کنین من ۱۸ سالمه و اون ۲۲
سلام دوست گرامی عادی شدن در همه رابطه ها اتفاق میافتد و فقط کسانی که مهارت حفظ رابطه را دارند میتوانند رابطه پختهتری داشته باشند. اشاره کردید از 5 سال پیش وارد رابطه شدید، یعنی وقتی سن شما 13 سال بود و ایشان هم 17 ساله بودند. یعنی هردو در اوج سن نوجوانی بودید و این سن برای انتخاب شریک عاطفی مناسب نیست. پس طبیعی است که هیجانها کاهش پیدا کند. برای رفع شک ها باید مهارت یاد بگیرید تا بتوانید بدون احساس اضطراب و داشتن جرات مندی نیازهای خود را به طرف مقابل بگویید.
سلام من ۵ ساله که با پسری در رابطه هستم و خانوادش و همه فامیل هاش از این موضوع با خبر هستن اما دیگه مثل قبلا خیلی خوب و رمانتیک باهام رفتار نمیکنه یا حساس نیست و من هم مدام بهش شک دارم و همش چکش میکنم که چه زمانی انلاین میشه یا ممکنه الان با کی چت کنه و…و این موضوع بیشتر خودمو آزار میده و من زیاد به روش نمیارم.رفتارهاش خیلی معمولی هست و من از این موضوع خیلی ناراحتم نمیخوام بهش بگم تا فکر کنه آویزونشم یا دلم میخواد مدام کنارم باشه.لطفا راهنماییم کنین
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. مطمئناً چون طول مدت رابطه شما طولانی شده است، هردو تغییر کردهاید و رابطه نیز در یک سطح باقی نمیماند. آیا تابحال این نیاز خود را با او مطرح کردید که نیاز به توجه بیشتری دارید؟ به چه دلیلی رابطه تا این مدت طولانی شده است؟ تا چه زمانی قرار است رابطه به این شکل باقی بماند، در واقع هدف نهایی از این رابطه چیست؟ اینها سوالاتی است که به پاسخ آنها به راهنمایی دقیق شما کمک خواهد کرد. شما میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام من مدتیه که با دوس پسر قبلیم دوباره با هم دوست شدیم و ایشون امشب بهم گفتن که مکلمه های ما حوصله سر بره و خسته کننده اس من نمیدونم منظورش از این حرف چی بوده و چی میخواسته بگه ولی میخوام بدونم کا باید چیکار کنم تا بتونم از این وضعیت خارج شم ممنون میشم که اگه کمکم کنید من منتطر جوابتون هستم
سلام دوست گرامی تابحال از خود طرفمقابلتان پرسیده اید که از زدن چه حرفهایی در مکالمه احساس خستگی میکند؟ مکالمه های ما وقتی صرفا صرف مسائل روزمره باشد، این اتفاق میافتد. چون از کیفیت رابطه شما مطلع نیستیم و اینکه چگونه رابطه بهم خورده و همچنین به چه طریق به رابطه بازگشتهاید، تمام این عوامل باید بررسی شود تا بدانیم به چه علت این خسته کننده بودن بوجود آمده است. اما در کل بهتر است که علاوه بر موضوعات روزمره در مکالمات، با شور و هیجان بیشتری درباره آینده، اهدافی که دارید و همچنین از اهداف او بپرسید.
سلام دختری۱۹ ساله هستم با اقا پسره۲۳ساله تو رابطه هستم الان ۲ ساله میشه که باهم هستیم ولی داخله رابطه بامن کمی سرد برخورد میکنه به بقیه بیشتر توجه میکنه تا من و زیاد برای من وقت نمیزاره میدونم دوستم داره ولی جوری باهام رفتار میکنه انگار زیاد واسش مهم نیستم ما همیشه سر این موضوع دعوا داریم میشه راهنمایی کنید چجوری باهاش رفتار کنم که اخلاقش خوب شه باهام لطفا؟
سلام دوست گرامی. به نظر می رسد حس می کنید در رابطه اولویت شما نیستید. ابتدا بررسی کنید که این نیاز به توجه بیشتر در شما از کجا نشات می گیرد؟ ایا دوست دارید دائما طرف مقابل کنار شما باشد و به دیگران (برای مثال خانواده) رسیدگی نکند؟ آیا تابحال این نیاز را مطرح کرده اید؟ شیوه بیان خواسته هایتان باید بیشتر بررسی شود. به همین دلیل بهتر است از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
توروخدا یه پیشنهاد بهم بدید داره این رابطه خراب میکنه داره با سیاست پیش میره مثلا میگه همه کارتونو درست میکنم ولی برعکس حرفش عمل میکنه. یه چندی وقتی هم رو مخ زندگیم رفته. از ساده بدون ما دوتا داره استفاده میکنه توروخدا بگید چجوری با زندگیم رفتار کنم که نقشه هاش خراب بشه. ذات نداره. 17سال با خانواده من رفت و امد داره و زندگیمم فامیلشونه. از اونطرف میخواد کات کنه چون میدونه ازطرف من نمیتونه کاری کته. خواهش میکنم جواب بدید
ببخشید خب من چجوری پشتش باشم یه نفر میخواد رابطمونو خراب کنه خیلی سیاست داره ب نظرتون چجوری نقشه هاشو خراب کنم. خواهش میکنم راهنمایی کنید
توروخدا یه پیشنهاد بهم بدید داره این رابطه خراب میکنه داره با سیاست پیش میره مثلا میگه همه کارتونو درست میکنم ولی برعکس حرفش عمل میکنه. یه چندی وقتی هم رو مخ زندگیم رفته. از ساده بدون ما دوتا داره استفاده میکنه توروخدا بگید چجوری با زندگیم رفتار کنم که نقشه هاش خراب بشه. ذات نداره. 17سال با خانواده من رفت و امد داره و زندگیمم فامیلشونه. از اونطرف میخواد کات کنه چون میدونه ازطرف من نمیتونه کاری کته. خواهش میکنم جواب بدید
سلام. خسته نباشید. من بعضی وفتا بدون منظور ناراحتش میکنم. گاهیم اون منو ناراحت میکنه. نمیدونم چجوری باید باهاش برخورد کنم
لطفا پیشنهادتون برام بگید
دوست عزیز سلام
بهتره یک بررسی کنید و ببینید چه حرفها و رفتارهای شما موجب آزار و ناراحتی ایشون میشه؛ با شناسایی اونها میتونید تعدادشون رو کم کنید؛ به عبارت دیگه، وقتی ما بدونیم چه کارها و رفتارهاییمون باعث ناراحت کردن فرد مقابل میشه، راحتتر میتونیم کنترل و مدیریتش کنیم. در مورد رفتارهای ایشون هم سه تا کار میتونید انجام بدید: اول اینکه، بعضی وقتها ما از دست دیگران ناراحت میشیم چون حرفها و رفتارهاشون رو به صورت نادرست تفسیر میکنیم؛ مثلا ممکنه ایشون بگن: “امروز حوصله صحبت کردن ندارم” و شما تو ذهنتون این حرف رو این شکلی تفسیر کنید: “دیگه تو رو دوست ندارم!”. در صورتی که ممکنه ایشون فقط سرش شلوغ باشه یا … . بنابراین، اول بررسی کنید و ببینید چقدر از ناراحتیهایی که دارید به خاطر تفسیرهای اشتباه خودتون هست. دوم اینکه، باید بدونید ما هیچکس رو نمیتونیم تغییر بدیم، جز خودمون و اینکه تو هر رابطه عاطفیای شرایطی پیش میاد که آدمها از دست هم ناراحت میشن ولی به این معنی نیست که همدیگه رو دوست ندارن یا … . بنابراین، یه جاهایی شما برای حفظ رابطه بهتره از برخی مسائل چشمپوشی کنید. (البته مسائلی که آسیبزا نیستند) سوم اینکه، اگه بررسی کردید و دیدید مشکل تفسیر اشتباه شما نیست و یا اینکه مسالهای نیست که بشه پذیرفتش، از روش ابراز وجود استفاده کنید. اما ابراز وجود چطوریه؟ روش درست ابراز وجود: ما در هر موقعیتی میتونیم سه پاسخ داشته باشیم: 1. پاسخ منفعلانه 2. پاسخ پرخاشگرانه 3. پاسخ جراتورزانه
پاسخ منفعلانه به این گفتوگو توجه کنید:
سعید: «من خستم، نمیتونم بیام خونه مادرت، خودت برو.» بهار: «باشه عزیزم، اشکال نداره.»
این گفتوگو به طور کلی هیچ اشکالی نداره، اما بیاین فرض کنیم که بهار از این رفتار سعید خیلی ناراحت شده ولی هیچی نگفته که مشکلی پیش نیاد. حالا اگه این روند دایم تکرار بشه و بهار دایما حرف خودشو بخوره، فکر میکنید چه اتفاقی میافته. یا یه روزی میرسه که بهار دیگه نتونه تحمل کنه ولی اینبار نه آروم، بلکه خیلی طوفانی با سعید برخورد میکنه؛ یا، تا آخرش فکر میکنه باید نیازهای دیگران رو اولیت قرار بده و خودش رو فراموش کنه و این باعث کلی مشکلات مختلف مثل افسردگی و … میشه.
پاسخ پرخاشگرانه این پاسخ احتمالا بیشتر آشناست، مثلا فرض کنید بهار تو مثال بالا چنین جوابی بده: «یعنی چی که نمیای؟؟؟ چطور خونه مامان خودت همیشه حالت خوبه و میری، نوبت مامان من که رسید …». قطعا خودتون حدس میزنید که بعدش چی میشه …
و اما پاسخ جراتورزانه به طور کلی آدمها بیشتر با این دو نوع پاسخ آشنان که دیدیم تقریبا هیچ کدومش ما رو به نتیجه نمیرسونن. اما، یه روشی وجود داره که بین این دوتاست و احتمالا تاثیرش خیلی بیشتر از دو تا مورد قبلیه (البته صد در صدی وجود نداره، فقط احتمالا جواب گرفتن رو بالا میبره). حالا چرا میگیم که این روش بینابینه، چون برعکس حالت منفعلانه شما حرفتونو میزنید، ولی دیگه نه مثل حالت دوم با پرخاشگرِی، بلکه با آرامش.
اما حالا سوال این هست که چطوری صحبت کنیم؟
خودتون رو جای فرد مقابل بزارید. اولین قدم برای یه گفت و گوی جراتورزانه خوب اینه که بتونید خودتونو جای فرد مقابل بزارید. سناریوهای مختلف رو بررسی کنید و ببینید کدومشون کمترین ناراحتی رو برای فرد مقابل ایجاد میکنه. گاهی وقتها، به دلیل ناراحتیهایی که وجود داره، آدمها بدشون نمیاد با یکی دو تا کنایه، طرف مقابل رو کمی آزار بدن. اما، یادتون باشه که اولا این کنایهها ممکنه باعث ناراحتیهای طولانیتری بشه و این که شما در نهایت به هدف اصلیای که میخواستید هم نمیرسید و راه به جایی نمیبرید.
شرایط را درست توصیف کنید. حالا باید یه جمله خیلی کوتاه برای توصیف شرایط داشته باشید. یادتون باشه، خیلی کوتاه و بدون قضاوت و کنایه. مثلا: سعید جان، وقتی میگی خونه مادرم نمیای، … .
یه چیزی که اینجا باید بهش توجه داشته باشید، همین کلمه جان یا مشابه اون هست. یادتون باشه، از کلماتی استفاده کنید که در حالت معمولی هم استفاده میکنید، اگه همیشه بهش نمیگید «جان»، استفادش تو اینجا، اوضاع را بدتر میکنه. درست مثل زمانهایی که بعضیها تو دعوا به طرف مقابلشون میگن: «ببین مهندس!»
دنبال احساستون بگردید. قدم بعدی اینه که ببینید خودتون از کاری که فرد مقابل کرد چه احساسی پیدا کردید. سعی کنید برای احساستون اسم انتخاب کنید. مثلا توی اینترنت بگردید و لیست احساسات رو پیدا کنید و ببینید که کدومشون حال اون موقعتون را بهتر توصیف میکنه؛ مثلا غم، آزردگی و … . چرا میخوام دنبال احساستون بگردید، چون شما هیچوقت نمیتونید با احساس فرد مقابلتون مخالفت کنید. مثلا اگه کسی بگه” «من فکر میکنم که …»، شما میتونید دلایلی بیارید که بهش بگید اشتباه فکر میکنه. اما وقتی بگه: «من احساس میکنم که …»، دیگه هیچ کس نمیتونه بگه اشتباه احساس میکنید!!!
ببینید کارش چه تاثیری روی شما میگذاره. مثلا در همین مثال، بهار ممکنه فکر کنه که نیمدن سعید به معنی اینه که خیلی به اون و خانوادش، اهمیت نمیده. حالا باید بهار فکر کنه که تو چه جملهبندیای این حرف رو بزنه که سعید ناراحت نشه ولی در عین حال، حرفش را هم زده باشه.
حالا میخوام با کمک این چهار تا نکته، با آرامش (نکته مهمش اینه که در گفتههاتون آرامش باشه، ولی بیتفاوتی نه) و کوتاه حرف خودتون رو بزنید. مثلا: «سعید جان، وقتی میگی خونه مادرم نمیای، من ناراحت میشم، چون دلم میخواد خونوادم بدونن که تو هم به اونا علاقه داری.»
یادتون باشه، هر انتقادی، حتی با این نوع کادوپیچی شدش، ممکنه در طرف مقابل حس منفی ایجاد کنه. به همین دلیله که میخوام خیلی کوتاه و آروم حرفتون رو بزنید و بعد از اون به فرد مقابلتون اجازه بدید حرف بزنه یا فکر کنه و شما دیگه چیزی بهش اضافه نکنید.
سلام خانمی هستم ۳۴ ساله مطلقه و دارای دو فرزند حدود ۹ سال هست که از همسرم و جدا شدم و با بچه هام زندگی میکنم و در این مدت رابطه عاطفی نداشتم الان مدت ۱۰ ماه هستش که با یک آقای ۳۹ ساله آشنا شدم و قصد داریم که در سال آینده با هم زندگی رو شروع کنیم فقط یک مشکلی دارم من که برام حل شدنی نیست من بیش از حد به طرفم محبت میکنم و همیشه سعی میکنم مشکلاتشو حل کنم همیشه پشتش هستم و حتی خیلی وقتها از زندگی خودم زدم که ایشون مشکلاتش حل بشه ولی جالب اینجاست که این آقا یک مدتیه بهونه گیر شدن و حرفهای میزنن که فقط بی احترامی کردنه ایشون اطلا و ابدا اهل حرف زدن و گفتگو نیستن با کوچکترین مشکلی قهر میکنن یک سری طرز فکر دارن که با درک و فهم من همخوانی نداره و بسیار هم لج باز و کله شق ، وقتی که میخوام یک چیزی رو توضیح بدم فوری میزنه تو ذوقم یا میگن که من بحث و دعوا دوست دارم و غیره لطفا راهنماییم کنید که چه کار کنم البته اینم بگم که به نظر خودم زیاد از حد معمول من در دسترس این آقا بودم و زیاد از حد بهش توجه داشتم که الان اینجوری شده و دویت دارم که شما هم به عنوان یک کارشناس راهنمایم کنید ممنونم .
دوست عزیز سلام
به دلیل حساسیت موضوع ازدواج (به خصوص با توجه به شرایط شما که یکبار ازدواج رو تجربه کردید و دو فرزند هم دارید)، پیشنهاد میکنم اینبار بدون مشاوره قبل از ازدواج، به ازدواج فکر نکنید. باتوجه به مسائلی که گفتید هم شما و هم ایشون نیاز به مشاوره دارید، چون این موارد قطعا در آینده براتون آسیبزا خواهند بود. هم مدل ارتباطی که شما با ایشون دارید (یعنی توجه و از خودگذشتگیهای بیشاز حد) و هم رفتارهای ایشون. یادتون باشه، شاید شما بتونید با چند یادگیری تکنیک ساده و چند جلسه مشاوره، رابطه خوبی برای خودتون ایجاد کنید ولی اگه نرید … .
سلام وقتى برایم مىگوىىد که دوستت دارم دىوانه ات هستم و عاشقتم پس چرا وقتى در کنارش نىستم در مقابلم بى توجہ است زود زود زنگ نمىزند مسج نمىکند دلىلش چىست?
دوست عزیز سلام
مدل نشان دادن علاقه و ابراز احساسات در بین خانمها و آقایان تا حدودی با هم متفاوت است؛ و اکثر آقایون ارتباط از طریق مجازی رو خیلی ترجیح نمیدن. اما چی کار میشه کرد؟ پیشنهاد میدم یکبار در این مورد باهاشون صحبت کنید و بهشون بگید که دوست دارید زمانهایی رو هم ایشون بهتون زنگ بزنن یا دلتون میخواد این حرفها رو بشنوید. یعنی یکبار (خیلی زیاد نه)، بهشون به طور شفاف درخواستتون رو مطرح کنید. به علاوه، این مقاله رو هم در رادیو عشق بخونید: “چی کار کنم که هر روز بهم زنگ بزنه؟”
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
رفتار صحیح با دوست پسر: اگر شما دختر خانمی هستید که با پسری وارد رابطه عاشقانه شده اید بهتر است این مطلب از فالوده با عنوان رفتار صحیح با دوست پسر را مطالعه کنید. اگر رفتار صحیح با دوست پسر خود را بدانید می توانید این رابطه را از حالت دوستی و خوش گذرانی کوتاه مدت به یک رابطه عاطفی پایدار همراه با ازدواج تبدیل کنید. علاوه بر این رفتار صحیح با دوست پسرتان به شما کمک می کند اجازه سواستفاده و درخواست های نامعقول به وی ندهید. در این مطلب به شما خواهیم گفت رفتار با دوست پسر مغرور به چه شکلی باشد، چگونه با دوست پسر خود رفتار کنیم تا عاشقمان شود، راز نگه داشتن دوست پسر چیست، چگونه دوست پسر خود را وابسته کنیم، روش های دلبری از دوست پسر، چگونه با عشق خود رفتار کنیم و وظایف دوست پسر چه می باشند. پس با فالوده همراه باشید.
رفتار با دوست پسر مغرورباور قالب در ذهن ما این است که باید مدام در نزدیکی عشقم باشم تا او به من توجه کند. باید برای او کار های خاصی انجام بدم که متوجه علاقه من نسبت به خودش بشود. برای اینکه پسر مغرور را عاشق خودم کنم باید همیشه در دسترس و نزدیک او باشم. باید برای عشقم کادو بگیرم! باید به او بگویم که چقدر دوستش دارم یا حداقل از طریق رفتار هایم او را مطلع کنم.
متاسفا اکثر افراد این اشتباه را می کنند، هیچ چیز جالبی در شخصی که همیشه در صحنه حضور دارد نیست یک مثال جالب! بازیگری که در همه سریال ها بازی می کند و طی چند سال همیشه در سریال ها حضور دارد دوست داشتنی تر هست یا بازیگری که با فاصله زمانی مختلف او را مشاهده می کنیم کدام خوانده را دوست دارید خواننده ای که هفته ای یک اهنگ منتشر می کند یا خواننده ای که سالی یک آلبوم زیبا از او می شنویم. افراد پر کار در واقع به نوعی تمام هنر خود را خرج می کنند و همه کارهایشان شبیه هم می شود و جذابیتی نخواهد داشت. این شرایط در زندگی و روابط شخصی ما هم کاملا صدق می کند. همیشه حضور داشتن و در دسترس بودن کار پسندیده ای نیست!
چگونه با دوست پسر خود رفتار کنیم تا عاشقمان شود
متاسفانه بعضی از دختر خانم ها زمانی که با یک پسر در ارتباط هستند خیلی از نکات را نمی دانند یا رعایت نمی کنند و همین موارد باعث می شود آن نیرو و جاذبه ای که باید از سوی دختر، پسر را مجذوب خود کند، احساس نمی شود و بعد از مدتی به صورت ناخودآگاه سرد شدن یهویی رابطه و دوری پسر از دختر اتفاق می افتد. سپس از خود می پرسند چگونه با دوست پسر خود رفتار کنیم تا عاشقمان شود.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
در رفتار صحیح با دوست پسر خود باید بفهمید پسر چه هدف و آرزوهایی دارد. بعد او را تشویق کنید به خواسته هایش برسد. اگر شما پسر مورد علاقه تان را برای انجام کاری تشویق کنید چنان شور نشاطی در او ایجاد خواهید کرد که او سعی می کند نقص های خود را برطرف کند و فردی توانمند و موفق شود. پسر وقتی ببیند شما او را درک می کنید و به خواسته هایش بها می دهید، قطعا شیفته و دیوانه شما خواهد شد و پیش خود خواهد گفت: این دختر با تمام دخترهای دیگر فرق می کند. من تنها در کنار او خوشبخت و موفق خواهم بود.
راز نگه داشتن دوست پسر
اما در این بخش از رفتار صحیح با دوست پسر می خواهیم بدانیم راز نگه داشتن دوست پسر چیست؟ شما به عنوان یک دختر به رابطه جدید طوری فکر می کنید که قرار است زندگی تان را تغییر دهد، اما پسرها در کنار برقراری رابطه به حفظ وضعیت قبل خود هم فکر می کند. شما دوست دارید بعد دوستی بیشتر وقتتان را با او باشید به سینما، پارک، رستوران و … بروید و از پسر انتظار دارید دور تفریحات با دوستانش را خط بکشد و بیشتر با شما باشد. درحالی که او مُصِر است تا حد امکان برنامه های قبلی خود را حفظ کند و در آن تغییری ایجاد نکند.
این روش صحیح برخورد با دوست پسرتان نمی باشد. اگر او را دوست دارید، آزادش بگذارید، حضور شما در همه لحظات ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. اگر سعی کنید زندگی او را به سرعت تغییر دهید، احساس تهدید خواهد کرد. راز نگه داشتن دوست پسر و رفتار صحیح با وی این است که باید به او نشان دهید که نمی خواهید همه چیز را از او بگیرید. بعنوان مثال، بگذارید وقتی را با دوستان خودش بگذراند. دائماً او را چک و کنترل نکنید، نپرسید: کجا هستی؟ دیشب کجا بودی؟ و … نشان دهید اگر بدون حضور شما برای تماشای فوتبال یک شب را با دوستان خود بگذراند، اعتراضی ندارید.
روش های دلبری از دوست پسر
در این بخش از رفتار صحیح با دوست پسر می خواهیم به روش های دلبری از دوست پسر اشاره کنیم.
– تماس چشمی با پسر یک روش غیرکلامی موثر برای ابراز علاقه و شیفته کردن دوست پسرتان است. زمانی که فردی را دوست داریم، تماس چشمی بیشتری با او برقرار میکنیم. با خیره شدن به چشمان عشقتان به او نشان دهید که چقدر دوستش دارید. اگر او نیز شیفته و شیدای شما باشد، متقابلاً به چشم های شما خیره خواهد شد.
– نقش زیبایی ظاهری برای جذب کردن پسر غیرقابل انکار است. بر اساس روانشناسی شناخت پسران اگر میخواهید برای دوست پسرتان جذاب و خواستنی باشید، سعی کنید در حضور او همیشه شیک ظاهر شوید. به هماهنگی لباسها و آراستگی ظاهر توجه کنید و استایل خاص خودتان را داشته باشید.
– علاوه بر دلربا و جذاب بودن راه فوقالعادهی دیگری نیز برای شیفته کردن دوست پسرتان وجود دارد، اگر می خواهید بدانید چگونه با دوست پسرتان ازدواج کنید، کافی است زمانی که با او هستید خوش بگذرانید و یک فرد شاد و سرخوش باشید. مسلماً دوست دارید که عشقتان مدت بیشتری در کنارتان باشد، بنابراین به او ثابت کنید که همان فردی هستید که در کنارش به او خوش میگذارد. البته منظورمان این نیست که سعی کنید شخصیت و رفتار خود را تغییر دهید و خودتان نباشید، مطمئن باشید که بدون تظاهر نیز راههای بسیاری برای داشتن اوقاتی خوش وجود دارد.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
در رفتار صحیح با دوست پسر اگر بخواهیم بدانیم چگونه با عشق خود رفتار کنیم بایستی به این موارد توجه کرد:– ابراز علاقه کردن
بدانید در طرز رفتار با پسران ابراز علاقه به صورت گفتاری تاثیر بسزایی خواهد داشت.– انتظارات بجا داشته باشید
در رفتار با عشقتان توجه کنید که بیش از حد توان او توقع نداشته باشید چرا که این مورد باعث ارسال احساس منفی به فرد مقابل خواهد شد.– اختصاص دادن زمان
در طول روز حتما زمانی را برای وقت گذرانی حضوری و یا مجازی با او اختصاص دهید.– توجه به صحبت هایش
هنگامی که عشق تان با شما حرف می زند یا چیزی را تعریف می کند سعی کنید سراپا گوش باشید.– قدردانی
سعی کنید از دوست پسرتان برای کارهایی که برای شما انجام می دهد قدردانی کنید.
آخه این دیگه چه عنوانیه که گذاشتید؟!!!!
دوست پسر؟!!!!
صد تا از این نکاتو اگه ملت رعایت کنن نه باعث میشه کسی بیاد خواستگاری نه اینکه اگرم اومد خواستگاری یعنی بعد از ازدواجم اون رابطه به همین خوبی و خوشی خواهد موند!
پسرا تا بهشون میگی میخوامت و دوستت دارم سریع شخصیتشون تغییر میکنه
خیلی از دخترها هم همینطورند
سلام ممنون که اینقدر زحمت میکشین واقعا تمام چیزایی که گفتین درست بود اما در این مورد من یکی از تجربه های خوبم بوده میگم که بقیه هم استفاده کنند:
ببینید اینکه خانم خودشو دوست داشته باشه به اندام و موستش برسه به خودش ارزش بده و اینا رو به عشقش یا همسرش بگه واقعا خوبه من مرتب ورزش میگیرم رژیم ماسک صورت و در این مورد هم صحبت میکنم میگم ورزش میکنم که اندام خوبم خراب نشه به پوستم اهمیت میدم که جوون بمونم اینا واقعا تاثیر مثبت داره حتی اگر اندامتون خوب نباشه یا پوست صافی نداشته باشین درباور مرد زندگیتون یه خانم خوشکل و خوش تیپ و خوش اندام جلوه میکنید
به نظر من فوقالعادس
اشتباه من این بود که مغرور بودم وقتی ازم درخواست چت سکسی میکرد بدن اینکه ضرری بهم برسونه من ضایعش میکردم و عکسایی که با لباس خوشگل دوس داش براش نمیفرستادم با اینکه خیلی زیبا بودم و پوستمم صافو سفید بود این باعث سردی رابطمون شد…تا اینکه بعد یه مدت برگشت و براش یه دختر پایه و شوخ شدم و الان رابطمون عالیه
واقعا دوست پسر یعنی چی خوب هیچ پسری با دختری که دوست هست ازدواج نمیکنه میره دنبال دختر خوب یا دختری که مامانش پیدا کنه اینها چیه ظررش برای دختر هست واقعا که زندگی بر اساس این دوستیها هم دوامی نخواهد داشت
نه وقتی هر دو طرف همو دوس داشته باشن و بهم احترام بزارن حتما باهم ازدواج میکنن اگه پسری با دوست دخترش ازدواج نمیکنه حتما از اول برای سرگرمی باهاش بودهو دوسش نداشته اما باید هر دو بهم ایمان داشته باشن (:
در ابتدای یک رابطه چگونه رفتار کنیم؟ این سوال مهمی اسـت زیرا کـه شروع یک رابطه عاطفی میتواند بـه یک عمر زندگی مشترک ختم شود، یا اینکـه میتواند آغازگر عاطفه اي باشد کـه با شکست رو بـه رو میشود و بعد هم مشکلات عاطفی، پس دانستن قوانین مرتبط با شروع یک رابطه عاطفی میتواند موجب آغاز یک رابطه ایده آل باشد یا اینکـه از مشکلات احتمالی در همان ابتدا پیشگیري کند.
در ابتدای رابطه…
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
در ابتدای رابطه تمام حرف ها و کارهای طرف مقابل بـه چشم مـا شیرین و جذاب میآید اما همان رفتارها رفته رفته موجب اذيت میشوند. بنابر این بهتر اسـت کـه از همان ابتدا برای رابطه مرزهایی را قائل شویم ودر مورد آن ها با طرف مقابل نیز صحبت کنیم. اما حال این سوال پیش میآید کـه چـه محدودیت هایي را باید قائل شویم؟ در مورد کدامیک باید با طرف مقابل مان صحبت کنیم؟
شـما باید در همان ابتدای رابطه در مورد اینکـه چـه نوع رابطه اي میخواهید و چـه انتظارهایی دارید، با طرف مقابل تان صحبت کنید. این موضوع مهمی ست کـه نباید جای هیچ ابهامی در آن باقی بماند. بعنوان مثال شـما بـه دنبال رابطه اي جدی هستید اما طرف مقابل تان رابطه اي معمولی و کوتاه مدت میـــخواهد.
یا اینکـه شـما دوست ندارید با او از طریق چت در ارتباط باشید اما او انتظار دارد کـه مدام با او در حال چت کردن باشید.. دراین شرایط اگر بدون اطلاع از آنچه طرف مقابل تان میـــخواهد، رابطه را آغاز کنید، خیلی زود بـه مشکل بر خواهید خورد.
بـه زمانی برای تنهایی نیاز دارید
هر شخصی حریم شخصی خودرا دارد. وارد رابطه شدن بدین معنی نیست کـه شـما تمام زمان تان را برای طرف مقابل بگذارید. بلکه شـما بـه زمانی برای تنهایی هم نیاز دارید. گرچه این موضوع بدیهی ست اما بهتر اسـت کـه در همان ابتدای رابطه دراین مورد با طرف مقابل تان صحبت کنید.
در غیر این صورت ممکن اسـت موجب سوتفاهم شود. البته زمانی کـه هر فردی بـه تنهایی نیاز دارد، متفاوت اسـت. ممکن اسـت شـما هفته اي 1 روز را بخواهید تنها باشید اما طرف مقابل تان زمان بیشتری را نیاز داشته باشد. از این رو صحبت کردن دراین مورد امری ضروری ست.
در شبکه هاي اجتماعی چـه فعالیتی دارید
حتماً شـما هم در شبکه هاي اجتماعی چون اینستاگرام، فیس بوک، تلگرام و غیره فعالیت دارید. تحقیقات نشان داده یکی از مواردی کـه میان زوجین اختلاف نظر و جدایی می اندازد، همین شبکه هاي اجتماعی ست، از این رو شـما باید در مورد آن با طرف مقابل تان صحبت و محدودیت هایتان را مشخص کنید.
بعنوان مثال شـما دوست دارید کـه تصاویر دو نفری تان را منتشر کنید اما اینکار طرف مقابل تان را ناراحت میکند یا اینکـه شـما دوست ندارید غریبه ها را فالو کنید اما این موضوع برای او امری عادی ست. اگر محدودیت هایي راکه در مورد شبکه هاي اجتماعی برای خود و طرف مقابل تان قائل هستید در همان ابتدای رابطه بـه زبان نیاورید، بی شک پس از مدتی جرو بحث هاي شـما آغاز خواهد شد.
چـه چیزهایی رابا هم بـه اشتراک میگذارید
مطمئنا شـما از رابطه عاطفی برای خود تعریفی دارید کـه ممکن اسـت با تعریف طرف مقابل تان ازآن متفاوت باشد. مثلاً شـما دوست ندارید کـه هیچ دیواری میان شـما و شریک زندگی تان باشد از این رو تمام جزییات زندگی تان رابا او در بین میگذارید اما این موضوع برای طرف مقابل تان تعریف نشده اسـت بـه طوریكه او ترجیح میدهد مقداری فاصله را همیشه حفظ کند ودر مورد برخی موضوعات با شـما سخن نگوید.
دراین شرایط، مثلاً اگر شـما از او بخواهید کـه پسوردش رابه شـما بدهد، بی شک او خشمگین خواهد شد و از رابطه با شـما عقب خواهد کشید. برای پیشگیری از این اختلاف نظرها، بهتر اسـت کـه همان ابتدای رابطه حریم شخصی خودتان را مشخص کنید.
نگاه تان نسبت بـه آینده چیست؟
شـما نمیدانید کـه چـه آینده اي انتظارتان را میکشد اما حداقل میتوانید آینده ایده آل تان را تصور کنید. ممکن اسـت شـما دوست داشته باشید کـه هر چـه سریعتر بچه دار شوید یا نه، ترجیح میدهید کـه آزادی عمل بیشتری داشته باشید و بجای آن بـه سفر بروید.
گرچه رابطه اي کـه آغاز کردهاید غیرقابل پیشبینی ست اما هم شـما و هم طرف مقابل تان حق دارید نظر یک دیگر را در مورد آینده و برنامه هایي کـه برای آن ریخته اید، بدانید. اگر در آینده اي نزدیک رابطه شـما جدی شود ودر آن زمان یکی از شـما بچه خواست و دیگری نه، چـه اتفاقی خواهد افتاد؟
چـه چیزهایی دوست ندارید؟
این موضوع یکی از مهمترین چیزهایی ست کـه حتماً باید در ابتدای رابطه در مورد آن صحبت کنید. همان طور کـه شـما از علاقمندی هایتان حرف زدید، باید در مورد خط قرمزها و چیزهایی کـه دوست ندارید هم صحبت کنید. دراین مورد هم با خود و هم با طرف مقابل تان صادق باشید.
بعنوان مثال بـه او بگویید کـه از بی خبری متنفرید و انتظار دارید کـه او شـما را در جریان کارهایش بگذارد یا اینکـه دوست ندارید تعطیلات را در خانه بگذرانید. لازم نیست فقط در مورد موضوعات مهم و بزرگ صحبت کنید، شـما باید در مورد رفتارهای کوچکی کـه شـما رابه شدت خشمگین میکند هم حرف بزنید تا طرف مقابل محدودیت هاي شـما را بشناسد ودر طول رابطه انها را رعایت کند.
چگونه مشکلات را حل میکنید؟
هیچ رابطه اي بدون اختلاف نظر و مشکل نخواهد بود. دراین شرایط، این شمایید کـه یا باید رابطه رابه گونه اي نظارت کنید کـه مشکل حل شود یا برعکس آن رابه سمتی ببرید کـه از هم بپاشد. بنابر این بهتر اسـت کـه از همان ابتدا در مورد شیوه حل مشکلات تان باهم صحبت کنید.
در غیر این صورت سر مسایل کوچک رابطه شـما از هم پاشیده خواهد شد. بعنوان مثال شـما فردی هستید کـه دوست دارید پس از دعوا تنها باشید یا اینکـه دوست دارید همان لحظه در مورد مشکل صحبت و آنرا حل کنید. اگر مرزهای یک دیگر را در مواقع سختی و ناراحتی بشناسید، خیلی آسان تر میتوانید از پس مشکلات تان برآیید.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
اول هر رابطه عاشقانه اي عشق، نشاط و هیجان موج میزند طوریكه شـما هر زمان کـه شریک زندگی تان را میبینید، قند در دل تان آب میشود و شروع بـه رویاپردازی در مورد آینده میکنید. اما چگونه این نوع احساس و هیجان را ثابت نگه دارید؟ اگر بخواهید کـه رابطه اي بلند مدت داشته باشید، باید از انجام برخی کارها خودداری کنید.
ادا در آوردن
در ابتدای رابطه، هر فردی ممکن اسـت کـه برای جذب توجه بیشتر طرف مقابل، تغییراتی بـه رفتار خود دهد. اما بهتر اسـت کـه تخت هر شرایطی خود واقعی تان رابه نمایش بگذارید. اگر بـه دنبال رابطه اي بلند مدت هستید، باید با طرف مقابل تان صادق باشید در غیر این صورت رابطه شـما دوامی نخواهد داشت.
بعنوان مثال اگر سعی کنید کـه رفتاری را طبق خواسته طرف مقابل تان انجام دهید، نه تنها باید آن کار را تا همیشه ادامه دهید بلکه ازآن پس رفتارهای بعدی تان نیز طبق آن تغییر خواهد کرد ودر نهایت روزی میرسد کـه شـما از خود واقعی تان بسیار دور شده اید. اما اگر سعی کنید کـه از ابتدای رابطه خود واقعی تان باشید، رابطه اي بادوام تر و حقیقی تر را تجربه خواهید کرد.
عجله داشتن
شاید طبیعی باشد کـه هم شـما و هم طرف مقابل تان برای شروع یک رابطه رمانتیک عجله داشته باشید اما یادتان نرود کـه برای پیمودن هر مسیری باید مراحلی را پشت سر گذاشت. شـما نیز باید قدم بـه قدم جلو روید تا شخصیت فرد مورد علاقتان را در موقعیت هاي مختلف بشناسید و سپس برای آغاز یک رابطه جدی تصمیم بگیرید.
بعنوان مثال هرگز قبل از اینکـه خودتان وی را بـه خوبی بشناسید، وی را بـه خانواده و دوستان تان معرفی نکنید. بنابر این اگر میخواهید کـه رابطه اي مستحکم و همیشگی داشته باشید، صبوری را بیاموزید.
وابسته بودن
هر رابطه اي وابستگی می آورد اما این احساس با گذشت زمان بوجود میآید، بهمین دلیل عاقلانه نیست کـه شـما از همان ابتدا خودتان را وابسته نشان دهید و لحظه اي از او دل نکنید. اگر مدام بـه او زنگ بزنید یا بی وقفه در حال چت کردن با او باشید، بجای نزدیکی وی را از خود خواهید راند. بـه بیان دیگر، اگر فضایی کـه او میخواهد را فراهم نکنید، این فضا تبدیل بـه فاصله اي میان شـما میشود.
بنابر این بسیار اهمیت دارد کـه استقلال و اعتماد بـه نفس خودرا حفظ کنید. درست اسـت کـه باوجود فردی دیگر، زندگی شـما جهت دیگری بخود میگیرد اما نباید از برنامه هاي کاری، ورزشی، هنری یا دوستانه خود بزنید. بهتر اسـت بجای اینکـه جهان خودرا مطابق خواسته هاي طرف مقابل تان بسازید، وی را سازگار با جهان خود کنید.
مقایسه کردن
یکیدیگر از نبایدهای یک رابطه نوپا مقایسه کردن طرف مقابل با دیگران یا عشق قبلی زندگی تان اسـت. با انجام اینکار شـما شرایط سخت تری را برای برقراری ارتباط خواهید ساخت. در واقع با مقایسه کردن او با افرادی کـه در گذشته در زندگی شـما بوده اند، ثابت میکنید کـه هنوز هم درگیر گذشته تان هستید.
همین امر کار شـما را برای برقراری یک رابطه جدید سخت تر میکند. بنابر این نه تنها برای خوشحالی خود، بلکه برای شادی طرف مقابل و رابطه اي کـه در آن بـه سر میبرید هر فرد را تنها با خودش مقایسه کنید.
دروغ گفتن
اگر بـه دنبال رابطه اي بلند مدت هستید، باید از همان ابتدا با طرف مقابل تان صادق باشید. در واقع صداقت پایه هر رابطه اي اسـت و اگر شـما اساس رابطه تان را بر دروغ بنا کنید، بزودی شکست خواهید خورد. بـه بیان دیگر، اگر میخواهید کـه رابطه اي سالم را آغاز کنید باید افکار واقعی خودرا با شریک زندگی تان بـه اشتراک بگذارید.
بعنوان مثال اگر تنها بـه این دلیل کـه بحثی میان شـما بوجود نیاید، همیشه با او موافقت کنید، دیر یا زود بین شـما فاصله ایجاد خواهد شد. گاهی همین بحث ها نیز برای رشد رابطه مفید اسـت از این رو کـه با روشهای حل مشکل یا چگونه درست صحبت کردن با یک دیگر آشنا خواهید شد.
جدی نگرفتن رابطه
یکیدیگر از اشکالاتی کـه افراد در ابتدای رابطه مرتکب میشوند، جدی نگرفتن رابطه اسـت. همین کـه فکر کنید رابطه اي کـه آغاز کردهاید دوام نخواهد داشت، تاثیر منفی بر رفتارهایتان گذاشته اید.
در واقع انتظارات ماست کـه بر رفتار و نوع رابطه مان تاثیر میگذارد. بنابر این بجای افکار منفی، ذهن و دلتان را باز بگذارید و اجازه دهید کـه رابطه راه خودش را برود. شـما از آینده هیچ خبری ندارید.
کوتاه آمدن مدام
اگر برای نگه داشتن فرد مورد علاقتان در رابطه مدام کوتاه بیایید، در واقع بـه خودتان بی احترامی کردهاید. شـما نباید چشم هایتان رابه روی تمام بدی هاي او ببندید. بعنوان مثال، اگر او بشما بی احترامی کرد، سعی کرد کـه شـما را تحت بازرسی خود در آورد یا فیزیکی و روحی شـما را مورد اذیت و اذيت قرار داد، سکوت نکنید ودر مقابل این بی حرمتی ها بایستید.
در واقع این رفتارها نشانه اي از شخصیت طرف مقابل تان اسـت کـه هیچگاه تغییر نخواهد کرد. از خودتان بپرسید کـه آیا میتوانید یک عمر انها را تحمل کنید؟ بهترین راه برای شناخت کسیکه میخواهید باقی عمر خودرا با او بگذرانید، رفتارهای گذشته او می باشند. بنابر این فردی کـه با شـما آن طور کـه لایقش هستید رفتار نمیکند را از همان ابتدا کنار بگذارید.
نگران بودن
طبیعی اسـت کـه مـا در شروع یک رابطه عاطفی، نگران باشیم اما نگرانی و استرس عواقب زیادی نه تنها برای خود فرد بلکه برای رابطه نیز بـه همراه دارد. علائمی چون سردرد، فشار خون بالا، اختلال خواب و کاهش وزن از نشانه هاي استرس اند کـه بطور مستقیم بر خود فرد و غیر مستقیم بر رابطه عاطفی تاثیر می گذارند.
اگر شـما در سلامت روحی و جسمی کامل بـه سر نبرید، دچار عصبانیت، افسردگی و نگاه منفی بـه اطراف تان خواهید شد. بهمین دلیل اگر میخواهید کـه رابطه اي آرام داشته باشید کـه هم خود و هم شریک زندگی تان ازآن لذت ببرد نگرانی را دور بریزید و بگذارید سرنوشت خود انچه بـه صلاح تان اسـت را برایتان رقم زند.
(23 هرگز به همدیگر دروغ نگویید . امام علی(ع) میفرمایند بد ترین گناه آن است که کسی که به تو راست میگوید به او دروغ بگویی
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
عاشق شدن و احساسی که به واسطه این اتفاق در انسان پدیدار میشود، هرگز به سادگی قابل توضیح نیست. عاشق شدن از هر نوعی که باشد باعث میشود که فرد عاشق تصمیمات منطقی و عاقلانهای در آن رابطه نگیرد زیرا منطق عشق با هیچ معیار مادی قابل توضیح نیست. بنابراین باید بدانیم که چرا عاشق میشویم و اصولا احتمال اینکه عاشق چه کسی بشویم بیشتر است. با اینکه در دنیای مدرن زندگی میکنیم اما هنوز طرز فکر ما نسبت به عاشق شدن، مدرن نشده است. همواره سعی میکنیم به احساسات خودمان اعتماد داشته باشیم. اما این حس درونی از کجا میآید؟ تا بهحال از خودتان پرسیدهاید که چرا در اغلب موارد، عاشق شدن یک احساس دوطرفه است؟ ما جذب ظاهر و باطن افراد میشویم که به ما حس خوبی میدهد. پس عاشق کسی میشویم که وقتی با او هستیم برایمان خوشایند است و خوشحال هستیم. این یعنی ما عاشق شخصی میشویم که توانایی خوشحال کردن ما را دارد.
نگاه یک عاشق به معشوق، یک نگاه گرم و مهربان است، تصورش این است که تمام ارتباطات ناکام گذشتهاش تمام شود چون اکنون همدم همیشگی خود را پیدا کرده و حتی قرار است با او ازدواج کند. اما این نگاه از کجا میآید و چقدر میتوان به این حس درونی اعتماد داشت؟ در واقع بزرگترین مشکلی که در عاشق شدن وجود دارد، این است که ما فقط به غریزه درونی خود اعتماد میکنیم و فقط حس درونی را در نظر میگیریم اما در اغلب موارد، این اعتماد چشم و گوش بسته به حس درونی، فاجعه بار است. وقتی در کنار برخی افراد قرار میگیریم، احساس خاص خوب یا بدی نسبت به آنها داریم مثلا در موقعیتهای مختلف، ناگهان دچار یک حس رمانتیک نسبت به فردی میشویم و تصور میکنیم با او بودن ما را به سوی خوشحالی سوق میدهد.
چگونه با عشق خود رفتار کنیم
در قرون وسطی، زن و شوهر توسط دادگاه سلطنتی به ازدواج هم درمیآمدند و ازدواج آنان، حکمی بود که باید اجرا میشد. بنابراین عاشق شدن جایگاه کمتری داشت و سایر محاسبات منطقی و اصطلاحا دو دو تا چهارتایی، جایگاه بیشتری داشتند، در نتیجه داستانهای عاشقانه پرشوری که از آن زمانها شنیده میشود، برگرفته از نبودن عشق در ازدواج بوده است. هر دو نگاه مدرن و قرون وسطایی برای ازدواج، دارای معایب خودشان هستند. بنابراین بهتر است عاشق شدن را از زاویه دید روانشناسی مورد بررسی قرار دهیم.
هنگامیکه عاشق فردی میشویم، غریزه و حسی درونی خود ما است که به چالش کشیده میشود. به عبارت دیگر، عشق، نگاهی است به درون فرد عاشق. این تئوری میگوید: ما عاشق کسانی نمیشویم که به صورت منطقی با ما برخورد میکنند بلکه ما عاشق کسانی میشویم که به شیوههایی با ما برخورد میکنند که خوشایند ما و باعث خوشحالی ما هستند و برای ما آشنا است. اما مسئله اصلی کجاست؟
عشقی که درون ما است، براساس همان الگوی عشقی است که در کودکی یاد گرفتهایم. مثلا اگر الگوی عشقی ما در کودکی، قصه پریان بوده است، در بزرگسالی نیز همین الگو را دنبال خواهیم کرد. چون مغز ما همین یک الگو را بلد است و الگوی دیگری به او نیاموختهایم. به بیانی دیگر، ما در بزرگسالی میخواهیم چیزی را دنبال کنیم که در کودکی بهعنوان تعریفی از عشق و خوشحال بودن به خورد مغز ما داده شده است. بنابراین تصور ما از عشق در زمان بزرگسالی، همان تصوری است که در دوران کودکی در ذهن ما کاشته شده و اکنون نیز بر همان اساس رفتار میکنیم. اما در گذر زمان و پس از برخورد با واقعیتهای زندگی، قصر رویاهای کودکی بزرگسالان، فرو میریزد. در بیشتر موارد آموختههای غلط کودکی، نه تنها به ماندگاری عشق در زندگی بزرگسالی کمک نمیکند بلکه بهطور دائم در حال تخریب نیروی عشق خواهد بود. مثلا در قصههای کودکانه و رمانتیک یاد میگیریم که عشق یعی رنج بردن از دست معشوق یا عشق یعنی غم معشوق را خوردن و چیزهایی شبیه به این. در نتیجه به طور ناخودآگاه همین الگو را نیز در بزرگسالی پیاده خواهیم کرد. به بیان دیگر آنقدر دچار غم عشق میشویم که از کنترل خویش بر نمیآییم.
نتیجه بحث این است، برای اینکه شریک عشقی خود را بهطور خردمندانهتری انتخاب کنید بایستی ببینید که چقدر از این الگوهای قدیمی در عاشق شدن شما تاثیر داشتهاند. پس همواره باید الگوهای قدیمی را مورد واکاوی قرار بدهیم.
برای داشتن رابطه عاشقانه، بهتر است ابتدا دروننگری عمیقتری نسبت به خود داشته باشید. یک کاغذ و قلم بردارید و این پرسش را از خودتان بپرسید:
کسانی که برای اولین بار در کودکی به من عشق میورزیدند چه نوع الگوهای فکری و رفتاری داشتهاند؟
چگونه به من عشق میورزیدند؟
آیا این الگوها، همانهایی نیستند که اکنون من در دیگران جستجو میکنم؟
آیا این الگوها درست بودهاند؟
سازنده یا مخرب بودهاند؟
همچنین این سوال را از خوتان بپرسید که در زمان کودکی، عشق برای من چه حسی را بهدنبال داشت و آیا این همان حسی است که به دنبال آن هستم؟ بهترین شخصی که میتواند به شما کمک کند تا بفهمید عشق شما در مسیر درست است یا خیر، خودتان هستید. با بررسی دقیق روحیات خود، به این نتیجه میرسیم که شخصی که عاشق او شدهایم الزاما شخصی مناسب برای ما نیست بلکه او یک پل ارتباطی است که ما را به گذشته وصل میکند، گذشتهای که ممکن است اشتباه بوده باشد.
پس بهترین کار این است ببینیم اگر الگوهای گذشته ما اشتباه بوده، آنها را تصحیح کنیم. البته اگر چه ما نمیتوانیم بهطور ناگهانی الگوهای نادرست قدیمی را در خودمان تغییر دهیم، اما دانستن اینکه دارای الگوی فکری اشتباه هستیم مانع از وارد شدن ما به یک رابطه عاشقانه غلط میشود و باعث میشود تا بیشتر مراقب این باشیم که عاشق چه شخصی میشویم. متوجه خواهیم شد شخصی که با اولین نگاه و اولین حرف، باعث ایجاد یک پیوند حسی در ما شده، شاید در واقع با گذشتهی ما پیوند برقرار کرده باشد، برای همین است که بلافاصله عاشق او میشویم. حتی برعکس، شخصی که در اولین نگاه و اولین حرف برای ما خسته کننده و نچسب است شاید به دلیل حسی است که ریشه در گذشتهی ما دارد. بهطور کلی ما با شناخت دقیق الگوهای گذشته در خودمان میتوانیم به پدیده عاشق شدن به دید تازهتری نگاه کنیم و بفهمیم چرا ما ناگهان عاشق بعضیها میشویم.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *
عالی بود انشالله که بتونم با این مقاله خوب به پسرم کمک کنم در انتخاب همسر
♥2
مطالب برای من بسیار مفید بود میخوام تو زندگیم به کارشون ببرم.ممنونم از لطفتون.
♥2
من حسین اقبالینسب (روانشناس سبز) در مسیر پر پیچ و خم تغییر همراهتون هستم و کمک میکنم تغییرات باورنکردنی و بینظیری که سالها منتظرشون بودید رو خودتون رقم بزنید و در تمامی وجههای زندگی پیشرفتهای بزرگی رو تجربه کنید که برای خودتون هم باورکردنی نباشه!
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید و از جدیدترین آموزش ها و آپدیت های دوره ها مطلع شوید.0