چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

 
helpkade
چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم
چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

تسلط بر ذهن یکی از رازهایی است که انسان سالهای بسیار زیادیست که بدنبال دستیابی به آن می باشد. مهارت تسلط بر ذهن یک رویای همیشگی برای بشر بوده است که نیازمند شناخت ساختار ذهن است. قدرت بالای ذهن انسان و تاثیر بسیار آن بر زندگی باعث شکل گیری و نوشتن این مقاله شد.

آیا تا بحال در مورد تسلط بر ذهن چیزی شنیده اید؟ آیا می دانید که اگر افسار ذهن را رها کنید دیگر نمی توانید بر آن مسلط شوید؟ آیا می دانید که عدم تمرکز نشانه این است که شما از مقوله تسلط بر ذهن غافل شده اید و ذهن به صورتی کاملاً نامرئی مسیر زندگی تان را تحت اراده خود درآورده است؟ آیا می دانید علت بسیاری از استرس ها و افسردگی ناشی از عدم تسلط بر ذهن می باشد؟ آیا از قدرت ذهن انسان و روش های کنترل ذهن آگاهید؟

ذهن ابزار قدرتمندی است و ما برای پیشبرد کارهای مان می توانیم از آن بهره ببریم و در واقع به خدمت بگیریم. این خود گواه اهمیت بالای تسلط بر ذهن و کنترل ذهن می باشد. در هر جایی که نیاز است، موضوعی که نیاز داریم را به ذهن آورده و بعد از اتمام کار تصویر ذهنی بعدی که مورد نیاز است به کمک ما بیاید. هر گاه به حدی برسیم که ذهن ما در هر لحظه از زندگی از این روند تبعیت کند، به آن تسلط بر ذهن می گویند. یعنی به اختیار ما تصویری بیاید و با اختیار ما برود.

بسیاری از افراد چنین مهارتی ندارند و یا حتی نمی دانند که مهارت تسلط بر ذهن هم وجود دارد. در نتیجه افکار متفاوتی به صورت تصادفی به ذهن ما می آیند و می روند، به خصوص لحظاتی که کاملاً هوشیار نیستیم و تحت فشارهای روحی و روانی هستیم.

انسان به هر چیزی که می بیند توجه ویژه نشان می دهد و چیزهایی که از مقابل چشم نمی گذرند، گاهی اوقات در حافظه ذهن به فراموشی سپرده می شوند. اگر قسمتی از جسم دچار مشکلی شود، به پزشک مراجعه می کنید و تلاش می کنید تا به سرعت مشکل را حل کنید. اما آیا در مورد ذهن هم اینگونه با شتاب به دادش می رسید؟چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

ذهن انسان نیز قسمتی از وجود انسان است که شاید به این دلیل که ظاهراً دیده نمی شود، گاهی نادیده گرفته شود. همین موضوع باعث شده که ذهن از تسلط انسان خارج شود. اگر کمی دقت کنیم سازماندهی کل جسم با مغز صورت می گیرد و این ابزار قدرتمند نیاز به آرامش، برنامه ریزی و استراحت دارد.

گاهی کلافه می شویم، گاهی احساس می کنیم در سرمان گفتگوهای زیادی در حال انجام است، گاه هیچ تسلطی بر ذهن مان نداریم، حتی گاهی حس می کنیم آنقدر اطلاعات طبقه بندی نشده در آن وجود دارد که دچار سردرد می شویم.

تمام این موارد دال بر این است که ما بطور شبانه روز و ناخودآگاه از ذهن مان بیگاری می کشیم. حتی در موقع خواب هم رهایش نمی کنیم و با گوشی موبایلی که درکنارمان است سرگرمیم و حتی مجال نفس کشیدن هم به ذهن مان نمی دهیم. با این همه مشغله فکری تسلط بر ذهن کاری غیر ممکن به نظر می رسد!

اما قدرت ذهن و کارایی مغز به این مواردی که گفتیم ختم نمی شود. شاید بیشترین چیزی که ما از مغز خود بدانیم این است که وظیفه اش بخاطرسپاری اطلاعاتی است که ما به او می دهیم و انتظار داریم آن ها را حفظ کند. البته این قسمت از طریق خودآگاه ذهن یا ضمیر خودآگاه صورت می گیرد.

اما شاید ندانید، مواردی که به صورت ناخودآگاه به ذهن خود ارسال می کنید ، می توانند صدمات جبران ناپذیری به شما وارد کنند.

این را بدانید که ذهن بخشی از وجود ماست و باید در خدمت ما باشد، نه اینکه ما کاری کنیم که خود را به خدمت او در آوریم. پس باید یاد بگیریم که چگونه تسلط بر ذهن داشته باشیم!

اگر از قدرت تسلط بر ذهن آگاه باشیم، می توانیم با کنترل ذهن به راحتی از ورود افکار مخرب جلوگیری کنیم و نگذاریم تا بر ذهن ناخودآگاه مان چیره شود و فکری دیگر را با قدرت خود به ذهن بسپاریم.

به طور مثال، تصور کنید اگر در ذهنتان افکار مثبت و جملات زیبا وارد کنید، به صورت ناخودآگاه حس درونی شما همواره با آرامش درونی همراه است، بالعکس اگر فیلمی ترسناک و پر از استرس و اضطراب را دیده باشید و در ذهنتان نقش بسته باشد، شاید تا مدتها احساس دلهره در وجودتان باشد و حتی خودتان هم علت آن را ندانید. با این تفاسیر تسلط بر ذهن نیازمند رسیدن به آرامش درون بواسطه ی افکار مثبت است.

به منظور کاهش استرس و اضطراب مقاله زیر را مطالعه کنید.

پس سعی کنید به دنبال افکار منفی نباشید، و اگر هم زمانی چنین فکری به سراغتان آمد ، کنترل ذهن داشته و سعی کنید دکمه هشداری برای خود تدارک ببینید و به او فرمان ایست (stop) بدهید و سپس مانند برنامه های تلویزیون کانال را عوض کنید و به سراغ فکر بعدی بروید.

برای درک خود، برای درک زندگی، برای درک بازیهای ذهنی، فرصتی باید جست. تاملی باید داشت. ذهن تمام موجودیت هستی ما نیست ولی می تواند روی همه موجودیت ما تأثیر بگذارد. با تسلط بر ذهن می توان ضمیر ناخودآگاه را کنترل و برنامه ریزی کرد. ذهن به هر سوئی که جهت پیدا کند وجود ما هم به همان سو کشیده می شود.

ماهیت عمیق و نیرومند ناخودآگاهی ما تحت تأثیر ذهن برنامه ریزی شده و به حرکت در می آید. پس این موضوع فوق العاده مهمی است که چه ذهنیتی به آن خط و جهت می دهد. ذهن اکثر انسانها بر حسب عادتهای گذشته و تعصبات کهنه عمل می کند.

اکثر ما هرگز نیاموخته ایم مسئول تفکر و کلام درونی خود باشیم. بنابر عادات و به طور خودکار عقاید و ایده هائی را به نیروی عظیم ناخود آگاهی خود (جهان درونی) دیکته می کنیم که ممکن است بسیار خطرناک و بیمار گونه باشند. چه بسا تسلط پیدا کردن بر ذهن ، زندگی انسان را بسوی سعادت و خوشبختی سوق می دهد.

بیماری و شفا هر دو محصول ذهن هستند. ذهنیات ما را می آفریند و عملکرد ما را در کائنات رقم می زنند. جهان درونی ما کاملا بر حسب ظرفتیهای ذهنی ما عمل می کند. هر اعتقاد و اندیشه ای را که بر گزینیم عینا در دنیای درون منعکس می گردد و کائنات ما را در آن جهت حمایت می نماید، خواه مثبت و خواه منفی.

شاید یکی از دلایل هجوم افکار منفی ، به هدر دادن زمان است. اینکه بیکار باشیم و وقت خود را به بطلالت هدر دهیم. حس ناخوشایندی که از این وضعیت به ما دست می دهید، باعث ورود افکار منفی به ذهن ما می شود و نمی توانیم با این روند تسلط بر ذهن پیدا کنیم.

در جوامع امروزی مدام به افراد زیادی برخورد می کنیم، بعضی ها خوش بین و مثبت نگر و بعضی ها هم منفی نگر و بدبین هستند. تمام چیزهایی که می بینیم و می شنویم، همگی در ذهن ما ثبت می شوند؛ اگر تسلطی بر ذهن نداشته باشیم.

حال تصور کنید صبح که از خواب بیدار می شوید تا شب و زمانی که بخوابید با چه افراد و اتفاقات و گفتگوهایی روبرو هستید؟

اگر فیلتری برای ذهن نداشته باشیم، در انتهای روز به اندازه اطلاعات طبقه بندی نشده یک هارد کامپیوتر، داده های مختلف در ذهن مان ثبت کرده ایم.

به سادگی می توان ذهن را تربیت کرد تا همان چیزی را ثبت کند که ما می خواهیم. تمرین مستمر به شما کمک می کند تا بتوانید اختیار ذهن خود را در دست بگیرید و تسلط بر ذهن داشته باشید.

سیب قرمزی را در دست بگیرید و دقیق به آن نگاه کنید. حال چشمانتان را ببندید و سیب را با تمام خصوصیاتش تصور کنید. بعد از چند لحظه چشمانتان را باز کنید. دوباره چشمانتان را ببندید و سیب قرمز را تصور کنید. این عمل را چندین بار تکرار کنید.  شما به راحتی توانستید فرمانی به ذهن دهید و او هم فرمانبرداری کرد.

این تمرین ساده ای بود و شما می توانید در هر زمانی که اراده کردید اطلاعاتی را که می خواهید به ذهن بسپرید و باید این توان را هم داشته باشید تا جلوی افکار مزاحم را بگیرید. به همین سادگی یک تمرین برای تسلط بر ذهن انجام دادید.

ذهن آرام و بدون تشویش، به سادگی اطلاعاتی را که شما می خواهید در خود جای می دهد، اما ذهنی مشوش و پر مشغله قادر نخواهد بود با نظمی خاص  فرمان شما را اطلاعت کند.

در دنیای پر استرس امروز باید محتاطانه گام برداشت، پیرامون ما پر است از وقایع و افرادی که همه را با عینک بدبینی نظاره می کنند و کلاً همه چیز برایشان سیاه و سفید جلوه می کند. در چنین محیطی چگونه می توان تسلط بر ذهن پیدا کرد؟! فکر کنید اگر قرار باشد مدام با چنین افرادی مقابله کنید و نگذارید تا افکار منفی آن ها در شما رسوخ کند چه استراتژی باید به کارببرید؟!!

کار ساده ای نیست، افرا منفی نگر فراوانند، شاید حتی مجبوریم با آن ها زندگی کنیم، موزیک هایی که این روزها ساخته می شوند، همگی پر از پیغام های منفی و بدبینانه نسبت به دنیا و افراد، حتی فیلم هایی که از تلویزیون پخش می شود، پر از پیام های پر استرس و تشویش هستند.

یکی از راه هایی که به شما پیشنهاد می کنم تا به بتوانید ذهن خود را به آرامش برسانید تا نهایتا بتوانید تسلط بر ذهن داشته باشید انجام مرتب و روزانه مراقبه است. با مراقبه به سکوت ذهن می رسید و خیلی راحت تر می توانید افکار را از فیلتر حفاظتی عبور دهید.

شدت احساس شما، تعیین کننده عمق و دوام جای گیری تصویر مذکور در ذهن نیمه هوشیار شماست.

حواس تان باشد باید در لحظه حضور داشته باشید. این نکته مهمی برای فیلتر کردن اطلاعاتی است که می خواهند وارد ذهن شما شوند. آگاه باشید، گذشته ای که گذشته را به حال خود رها کنید و برای آینده ای هم که نیامده استرس بی مورد به خود راه ندهید. در حال حضور داشته باشید و آگاه باشید به اعمال و کردار و گفتارتان. یکی از راه های تسلط بر ذهن حضور در لحظه است.

باید کنترل ذهن را یاد بگیریم و افکار خود را مدیریت کنیم تا نتایج بهتری در زندگی مشاهده کنیم.

اگر بتوانیم کنترل ذهن مان را بدست گیریم بر بسیاری از مشکلات زندگی فائق می آییم و  در واقع این ما هستیم که ذهن را کنترل می‌کنیم نه اینکه ذهن ما را کنترل کند و به هر سمتی که خواست هدایت کند.

اگر بتوانیم ذهن مان را مدیریت کنیم:

به طور مثال، فردی دلش می خواهد که ورزش کند و می داند که به این کار نیاز دارد، اما نمی تواند و همیشه چیزی از درون مانعش می شود. حال بین حس درونی و نیاز بیرونی درگیر است و دچار حس ناخوشایندی شده است. ذهن ناخودآگاه ورزش را نیاز نمی بیند و چون این فرد تسلطی بر ذهنش ندارد، به طور ناخودآگاه به سمت ورزش نمی رود. با مدیریت و تسلط بر ذهن می توان این دستور را لغو کرد و به ذهن فرمان داد که بدن به ورزش نیاز دارد.

برای مطالعه مقاله ضمیر ناخودآگاه به لینک زیر مراجعه کنید.

علت این امر فقط این است که ما ذهن مان را به حال خود رها کرده و هر چه او می گوید انجام می دهیم. یعنی در خدمت و تحت تسلط ذهن خود هستیم.چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

حال فکر کنید که لیست طولانی از این کارهای عقب افتاده در ذهن ما فهرست شده اند، ذهن به صورت ناخودآگاه از کار جدید پرهیز می کند و مدام استرس وارد کرده و کارهای قبلی عقب افتاده را گوشزد می کند، چون توان صرف انرژی بیشتر را ندارد.

چگونه می توانیم کنترل ذهن داشته و با تسلط بر ذهن آن را مدیریت کنیم؟

یکی از بهترین راه ها این است که قبل از انجام هر تصمیمی چند لحظه صبر کنیم و به صورت آگاهانه و هوشیار فکرکنیم و نگذاریم که ذهن بدون اجازه فرمان دهد و ما هم اقدام کنیم.

کسانی که مدام در گذشته زندگی می کنند و خود را با فکرناکامی ها و شکست های آن آزار می دهند، خود را فرمانبردار ذهن کرده اند و ذهن را بر خود مسلط می کنند ؛ به او اجازه می دهند تا با یادآوری آن چه که می خواهد باعث آزار شود.

هر زمان که دچار چنین حالتی شدید محکم به خود نهیب بزنید که نمی خواهید تحت تسلط ذهن باشید و هر فکرمثبتی که می توانید به جای آن وارد ذهن کنید. شما از قدرت ذهن آگاهید، پس می توانید تسلط بر ذهن داشته باشید به شرطی که بخواهید و اقدام کنید.

در روز، زمانی را برای خود و ذهنتان در نظر بگیرید. لبخند بزنید، کارهای مرود علاقه تان را انجام بدهید، به تماشای فیلم بنشینید، پیاده روی کنید، به دل طبیعت بروید و به دور از هر چه دست و پای شما را بسته است، شاد باشید. چیزی که حال و هوایتان را تغییر مثبت بدهد. کاری که حال دلتان را خوب کند. هر کدام این موارد باعث می شوند که ذهن با شادی درونی به آرامش برسد و خود را از دغدغه هایی که با افکار و اعمال روزانه به او اجبار می کنیم برهاند. این کارها هم سلامتی جسم را تضمین می کند و هم به سلامت روح کمک می کند.

دومین راه برای تسلط بر ذهن و یکی از راه های رسیدن به موفقیت و اهداف تان تجسم رویاهایتان به صورت روزانه می باشد. می توانید چشمانتان را ببندید و در گوشه ای آرام و بدور از هیاهوهای روزانه بنشینید و یا اگر می خواهید دراز بکشید. مو به مو رسیدن به آرزویتان را تجسم کنید. احساسش کنید، لذت رسیدن به آن را لمس کنید. این روش یکی از راه های موثر برای تمرکز ذهن و تسلط بر ذهن می باشد. بعد از مدتی تأثیرات مثبت را در روح و روان و حتی زندگی خود لمس خواهید کرد.

در دوره ای زندگی می کنیم که بجای دور همی های خانوادگی مدام در وب گشت و گذار می کنیم و این حالت در تمام رده های سنی به یک اپیدمی تبدیل شده است. بسیاری از افراد بیشتر ساعات شبانه روز خود را در اینترنت می گذرانند و اگر کمی با آن ها همکلام شوی تصویر درستی از وضع و حال خود ندارند.

ذهن نیز نیاز به آرامش و استراحت دارد. وفور اطلاعات درهم و برهم که گاهی شاید بیشتر آن ها قابل استفاده نباشد ذهن را دچار پریشانی و استرس می کند؛ تا جایی که به بیخوابی و کم خوابی های شبانه تبدیل می شود. فکر کنید چنین فردی چگونه می تواند فردایی پرنشاط و پر انرژی داشته باشد و در کارهایش موفق باشد. پس بهتر است گاهی خود را از دسترس چنین امکاناتی دور نگه داشته و برای تسلط بر ذهن تمرکز ذهن را بالا ببرید.

در عصر مدرن امروزی، افراد وابستگی عجیبی به راحتی پیدا کرده اند. هر چیزی را به راحت ترین شکل ممکن خواهان هستند. بیشتر از حافظه های مجازی استفاده می کنند تا ذهن خود و این باعث شده تا ذهن از خود فعالیتی نشان ندهد و همین دلیل باعث فرسوده شدن و خاک خوردگی ذهن می شود.

هر چیزی هم که بلااستفاده بماند مانند رودی به مرداب بدل می شود و سردی در مغز پدید می آید. مغز سرد فرد را دچار افسردگی می کند و ناخودآگاه به سمت مسائلی می رود که به این حال و روز دامن میزنند. مثل شکست ها و اتفاقات تلخ گذشته و یا دلشوره و اضطراب آینده. تسلط بر ذهن داشتن نیازمند یک ذهن فعال و گرم است، بنابراین هر از گاهی سعی کنید چند تمرین به ذهن بدهید تا همیشه سالم بماند و آن را کنترل کرده و به موقع بتوانید از آن استفاده کنید.

در زندگی خیلی از مواقع پیش می آید که دچار ناملایمات می شویم، زندگی بر وفق مراد نیست و ممکن است دچار مشکل شویم. اما در این موارد باید چه راه کاری در پیش بگیریم تا بتوانیم درست تصمیم بگیریم؟ باید به این باور برسید که خداوند همیشه مراقب بندگانش است، پس بپذیرید و همه چیز را رها کنید و بخداوند بسپرید.

فکر و روح و روانتان را آزاد کنید و باور داشته باشید که خداوند بهترین راه حل را برای کنترل شرایط و تسلط بر ذهن پیش پای شما می گذارد و شما را هدایت می کند. این باعث می شود تا ذهنتان مدام در آشوب نباشد و شما را سردرگم نکرده و بی دلیل به این سو و آن سو نبرد.

منظور از ترس، ترس از تنهایی و تاریکی و ارتفاع نیست. ترسی که از عدم اطلاع از آینده نشأت می گیرد. اکثراً انسان های امروزی برای آینده ای که هنوز نیامده خود را دچار تشویش و دلهره می کنند. برای اتفاقی که شاید هرگز پیش نیاید، پیشاپیش سوگواری می کنند و آنقدر در این حال و روز خود را غرق می کنند تا تسلط بر ذهن را از دست داده و دچار بردگی ذهن می شوند.

هر روز به صورت اعتیاد آن تصور را برای خود پررنگتر کرده و نادانسته آن قدر به آن پر و بال می دهند  که قانون جذب را وادار می کنند که آن اتفاق را برایشان رقم بزند. با افکار و ارتعاشات مخربی که ارسال می کنند ، جهان هستی را بر آن می دارند که خواسته شان را اجرا کند. حال آیا این افکار و عدم تسلط بر ذهن مخرب نیستند؟

برای مطالعه کاملترین مقاله قانون جذب وارد لینک زیر شوید.

 

ذهن عملاً دلش می خواهد خودسرانه شما را به هر سو که می خواهد بکشاند و این شما هستید که باید افسار آن را در دست بگیرید. ذهن از در زمان حال بودن و در «اکنون بودن» فراری است و سعی می کند کنترل شما را بدست گیرد و بر شما تلسط داشته باشد، مدام در تلاش است تا شما را به هر جایی غیر از حالا ببرد. رنج کشیدن هم بخشی از اجبارات ذهن بر شماست.

اتفاقی که در گذشته رخ داده و مدت زمان زیادی از آن می گذرد، با تلنگری شما را وادار به قضاوت و سرزنش خودتان کرده و به شما امر می کنید که با ماندن در آن وضعیت به حال خرابتان دامن بزنید. منشأ بسیاری از  استرس ها و اضطراب های این زمانه اتفاق های گذشته است که ذهن با دامن زدن به هر کدام از آن ها باعث تخریب شما و روح و روانتان می شود.

پس بکوشید با این تفسیر که گذشته ها گذشته و دیگر نمی توان به گذشته برگذشت، ذهن را در وضعیت کنونی حاضر کرده و به او فهماند که باید در حالی که هستید بماند و تمام سعی خود را کنید تا در آن زمان بر ذهن خود تسلط داشته باشید.

مراقبه در حال را هر لحظه انجام دهید. آگاه باشید، به قدم زدن، به نفس کشیدن، به غذا خوردن، به دیدن و شنیدن. در لحظه حضور داشته باشید. با آگاهی تمام واقف بر هر ثانیه از زندگی تان باشید. مراقبه در حال کمک بسیار زیادی برای تسلط بر ذهن به شما می کند.

در ابتدا شاید سخت به نظر بیاید، اما اگر یاد بگیرید که مثلاً در موقع غذاخوردن فقط به غذایتان بیندیشید و نگذارید هیچ فکر دیگری به سراغتان بیایید مراقبه حال کرده اید. و یا در موقع غذا خوردن حواستان باشد که به تلویزیون نگاه نکنید و روزنامه نخوانید. حاکم بر لحظه های خود باشید و با افکار متفاوت ذهن را به پریشانی نکشید.

شادی درونی زمانی ایجاد می شود که به شناخت دقیقی در مورد خود رسیده باشیم، در این دنیا سردرگم رها نشده باشیم، بدانیم رسالتمان چیست؟ اصلاً دلیل حضور ما در این دنیا چیست؟ این کار نیز  فقط با سفری درونی امکان پذیر است، سفری به ژرفای درون. در این سفر آنقدر پیش می رویم تا لایه لایه وابستگی های بیرونی را کنار بزنیم و بدون وابستگی خود را ببینیم، می توان از مدیتیشن پراتی هارا استفاده کرد.

دست کشیدن از تمام تعلقات دنیایی به ما کمک می کند که بدانیم که هستیم و چرا هستیم! و این جواب ما را به آرامش و شادی درونی می رساند، زیرا به منبع انرژی کیهانی متصل شده و خود را در آغوش خداوند می بینیم. این حس و حال باعث می شود که با دیدی آگاهانه به زندگی و لحظاتمان تمرکز کنیم و تسلط بر ذهن خود داشته باشیم و کنترل ذهن را در دست بگیریم.

برای کسب آرامش و رسیدن به تمرکز بالا حتما دوره جامع و کامل آموزش مراقبه و مدیتیشن را تهیه کنید.

احتمالاً یکی از قوی ترین و مؤثرترین راه های رسیدن به آرامش و سکوت ذهن انجام مراقبه می باشد. در مدیتیشن فقط ناظرهستیم و به تماشای افکار درهم و برهم می نشینیم. آنقدر می آیند و می روند که تا دیگر فکری وجود نخواهد داشت و ذهن آرام می گیرد. به سکوت می رسد و آرام در خود فرو می رود.

مانند رودی آرام که می گذرد، بدون هیچ جنجال و هیاهویی. در این حال است که ذهن آرام می گیرد و فقط فرمانبردار است  و با کمی تمرین و افزایش قدرت ذهن می توانیم هر فکری را که می خواهیم به ذهن بیاوریم و هر زمان که نخواستیم به سراغ فکر بعدی برویم. این همان تسلط بر ذهن است و این وضعیت فقط در صورت آرامش ذهن اتفاق می افتد.

در زندگی مراقب چیزهایی که می شنوید و می بینید باشید، ممکن است با افرادی منفی ملاقات کنید. ناخودآگاه صحنه ای که ارتعاش منفی دارد دیده باشید، و یا حتی مجبور باشید با فردی منفی گرا و بدبین زندگی کنید. تمام این موارد بر ذهن ناخودآگاه تأثیر می گذارد و با ارتعاشات مستمر و روزانه باعث می شود تا این امواج منفی بیشتر وارد زندگی شما شوند.

پس تلاش کنید و روزانه به طور مداوم از جملات تأکیدی مثبت استفاده کنید. افکار مثبت را آنقدر در ذهنتان مرور کنید که جایی برای گنجاندن افکار منفی نماند و با مثبت اندیشی ذهن خود را مثبت کنید.

در جهان هستی ما دقیقا در جایگاهی می ایستیم که ظرفیتهای وجودی ما استحقاق آن را دارد. درسهای مهمی که همواره باید به خاطر داشته باشیم این است که:

ذهن ماهیتی است که تحت تأثیر آگاهی ما قرار دارد.
ما قدرت تغییر و تسلط بر ذهن را داریم. ما هر گونه که بخواهیم می اندیشیم.
آری ما آزادیم که هر گونه که بخواهیم بیندیشیم. ما می توانیم هر گونه که صلاح می دانیم بیندیشیم. زندگی فرآیندی پویاست. هر لحظه زندگی نقطه آغازی است.
این بزرگترین قدرت، آزادی و امکان عاملیت انسان است.
می توانیم بیندیشیم که انسان شادمان و یا غمگینی باشیم و بعد جهان درونی ما آن را برایمان برنامه ریزی نموده و بسازد. با اندیشه خاصی که طرح می کنیم، با تسلط بر ذهن می توانیم تحولی در جهان درونی خود ایجاد نمائیم.
با این توضیحات بی شک یکی  از رازهای مهمی که باید در زندگی بدانیم راز تسلط بر ذهن است.

جهان درونی ما بنیادی ترین و اساسی ترین جهان ارتباطی ماست. از جهان درونی ما کیفیت دنیای ما رقم می خورد.
با اندیشه های نوین، اندیشه های عادتی و شرطی شده و قدیمی خود را زیر سوأل ببریم. به این امر واقف باشیم که اندیشه های قدیمی به طور خودکار تا مدتها به سراغ ما می آیند.
به خاطر داشته باشیم که اندیشه ما در هر لحظه فرمان جدید و یا سکوی هدایت پر قدرت ما هستند.
هنگامی که بر اندیشه ای استوار باقی می مانید، تجربه ای جدید و رفتار های جدید خلق می شود.
وقتی این بینش را یافتید که شما قادرید به جهان درونی خود مسلط باشید، تازه در آغاز راه برای ایجاد دگرگونیهای فوق العاده اید. تازه در مسیر خوشبختی هستید.
واقعا این ما هستیم که مسیر خوشبختی را با اندیشه های خاص خود هموار می سازیم ( گر بود اندیشه ات گل، گلشنی) چه بدانید و چه ندانید هر رویدادی در زندگی ما بازتاب تفکر ماست.
مهمترین ابزار دست شما اندیشه شماست که خود شما آنها را انتخاب می کنید. اگر این اندیشه مرتبط با نفرت، ترس، سرزنش، انتقاد و احساس گناه باشد شما به سمت بیماری، حقارت و ضعف پیش می روید و اگر مرتبط با عشق، شجاعت، پذیرش، تدبیر و احساس قدرت باشد سلامتی، اعتماد به نفس و شادمانی بازتاب آن خواهد بود.
تا زمانیکه ما درکی از ذهن خود نداشته باشیم ، تسلط بر ذهن کاری بسیار دشوار و غیر ممکن خواهد بود. فکر کردن در مورد ذهن ممکن است به نظر بسیار طاقت فرسا و مشکل باشد و در واقع نیز بسیار پیچیده است. اما برخی از قوانین بسیار مهمی وجود دارد که حاکم بر نحوه عملکرد ذهن بوده و درکنار هم کلیدهایی را در خود نگه می دارند که آنها طرز کار را به وضوح تشریح می کنند.

درونتان دنیای بیرونتان را می سازد، پس آگاه باشید که به چه می اندیشید و چه می گویید و چه می کنید.

لطفا پس از مطالعه نظر خود را در مورد این مقاله بنویسید. با تشکر مدیریت سایت

 

لطفا با لایک این مطلب ما را دلگرم و حمایت کنید.

بنام یزدان پاک
درود
خیلی مفید بود
ممنون

سپاس از نگاه زیباتون

سلام خدمت نویسنده من برای حل مشکل خود به دنبال روانشناس بودم ولی مطلب شما بسیار جااب بود

درود بر شما دوست عزیز

منم همینطور با خوندنه این پیج زندگیم به کل تغییر کرد شاید باور نکنی ولی با خوندنه مطالبه اینپیج اروم تر . اگاه تر . و باهوش تر شدم میدونم که درک میکنی چی میگم حسه خیلی خوبی بهم داد (امید) انگار همه مشکلاتمونو خلاصه شده و مرتب وکامل در اختیارمون داد اول از ناشر این پیج از صمیم قلبم ممنونم دوم از خدا که کمکم کرد شرطمیبندم هم سنه منم هستی تو این سن ما نیاز داریم یکی کمکمونکنه اما کسی نتونسته یعنی نمیشه کمک کنه فقط خودتی که میتونیبه خودت کمک کنی جالبه فک میکردیم بازن گرفتن یا رفتن به سربازی یا رفتن سره کار یا گپو گف با رفیقا یا خوندن و گشتو گذار تو پیج های اینترنت و بد تر از همه تنها بودن و فک کردن درست میشه وااای خدا ممنونم که این پیجوسره راهم گذاشتی کاری که صد تا روانشناس نمیتونستنو انجام داد انگار این پیج برا من ساخته شده بازم سپاس

درود بر شما
سپاس از نگاه پرمهرتون
بقول استاد بهاری در پناه یکتای بی همتا برقرار باشید

سلام..بسیار عالی و کامل.بنده مطالعاتی در مورد تمرکز و قدرت ذهن دارم.مطالب شما هم پس از مدتی فاصله گرفتنم از مسایل و تمرینهای ذهنی بسیار مفید بود….فقط در این مقاله به برخی موارد اشاره نشده….تفکر ما و کنترل ضمیر خودآگاه بر ذهن…و آیا ضمیر ناخودآگاه همان ذهن است یا زیر مجموعه آن و این وسط روح در کجای وجودمان است. لطف اگر فرصت جواب داشتید برایم ایمیل کنید.

با تشکر فرآوان

درود بر شما دوست عزیز
میتونید مقاله های مربوط به ضمیرناخودآگاه هم مطالعه کنید.

آقا بسیار عالی بود ممنون

درود بر شما دوست عزیز

تشکر از مطالبتون

درود بر شما

لطفاً فایل چاپی یا پی دی اف مطلب را در زیر مطلب برای دانلود قرار دهید. ممنون

سلام بسیار لذت بردم از مطالب واقعا عالی

خیلی عالی بود . تا یه حدودی بهم راهکار داد تا ترس هایی رو که دارم کنترل کنم.اما برای یه سری افکارم نتونستم راهکار درست رو پیدا کنم.
از وقتی که بچه بودم یعنی حدود 6 ، 7 سال ذهنم درگیر مسایل عاطفی بود و خیلی وقتها توی ذهنم خیالپردازی و داستان سرایی میکردم از شخصیت هایی ساختگی یچیزی مثل همون کارتونهایی که میدیدم مثل سیندرلا و زیبای خفته.مساله ای از نظر من یکم عجیب بود این بود که خیلی به بعد جنسی قضیه فکر میکردم با اینکه اصلا چیزی زیادی بجز یه بوسه نمیدونستم
به هر حال تو همه ی این سالها این مساله طول کشید تا اینکه توی دبیرستان در مورد مسایل جنسی اگاهی کامل پیدا کردم و ذهنم به صورت کاملا روشن خیالپردازی میکرد در موردشون
حالا که 21 سالمه هنوز هم از این موضوع رنج میبرم
چون اصلا کنترل شده نیست و تمام ساعت ها میتونم بهش فکر کنم و کنترلش واقعا سخته . شاید یک لحظه پسش بزنم ولی دوباره میاد سراغم
و حالا سوال من از شما و چیزی که میخوام ازش مطمین بشم اینه که با همه ی اینها، همه میدونیم مسایل جنسی جز لاینفک زندگی هستن و اصلا نمیشه در موردشون فکر نکرد.هر انسانی بهش فکر میکنه.چه متاهل چه مجرد
اگر من ذهنم رو بتونم کنترل کنم و از این افکار پاک کنم ، امکان نداره که دیگه هیچ وقت بهشون فکر نکنم.و ترسم از اینه که با فکر کردن بهشون تو یه شرایطی که مطمینا پیش میاد در اینده ، دوباره کنترل ذهنم از دستم در بره و باز هم دچار یجور اعتیاد فکری بشم
این افکار رو به نظرم نه میشه حذف کرد به طور کامل ، و نه میشه جایگزین کردشون با افکار مثبت
به نظرتون با همچین افکاری چطور باید برخورد بکنیم؟
ممنون میشم در صورت پاسخ به سوالم اون رو به جیمیلم ارسال کنید
با تشکر

سلام دوست عزیز
این مسائلی که گفتید جزیی از زندگی هر انسانی میتونه باشه، اما بطور متعادل، نه اینکه هر لحظه بهش اعتیاد داشته باشید، به نظر من مسئله شما عدم مشغولیت هست که باعث فکر به این مسائل میشه، شما اگر از وقت و زمانی که در طول روز دارید به نحوی استفاده کنید که بیکار نباشید و حتما در روز مخصوصا عصرها ورزش و یا پیاده روی انجام بدید باعث میشه که خیلی از این مسائل از ذهنتون دور بشن. پس ورزش در کنار پر کردن ساعات بیکاری در طول روز فراموش نکنید.

درود بر سرشت پاک
از مطالب مفید ومنحصر به فرد که عنوان کردید صمیمانه سپاس گزارم بله دنیا با سخنان خوب و حس شادی برگرفته از درون تبدیل به مکان زیباتری برای زندگی همگان می شود فراموش نکنیم گیاه پیش از گل دادن نیاز به ریشه دواندن دارد مراقب ریشه افکارمان باشیم تا بتوانیم روزی نظاره گر دشتی پر از گل در جهان باشیم
شاد و پاینده باشید

درود بر شما دوست عزیز
ممنون از نگاه زیباتون

باسپاس ازمطالب خوبتان،مدتی بوددرپی این ایه قران که می فرماید:ان الله لایغیروامابقوم حتی یغیروامابانفسهم به دنبال درک درست بودم که خوندن این مطالب درکی رادرمن نسبت به ان بوجوداوردودایره فهمم راوسیع ترساخت.

درود بر شما دوست عزیز

بسیار عالی بود یک جهان سپاس. این مطالب شما را هفته یک بار میخوانم تا اینکه در ذهنم باشد. بسیار تشکر از شما

درود بر شما دوست عزیز

عرض سلام و قدردانی فراوان. خیلی مطلبتون عالی و تاثیرگذار و مفید بود. براتون ارزومند سلامتی و عشق هستم.

درود بر شما
سپاس از نگاه پرمهرتون

بادورود فراوان
فرمانهایی که صادر میکنم بی چون و چرا انجام می شود مثلا شخصی که میخواهد به دیدنم بیاید ولی کار دارم وقتی فرمان را ارسال میکنم به آن شخص ونمیاد وقتی بعد از مدتی میبینمش ومیگویم چرا نیامدی داشتم میامدم که کاری برآیم پیش آمد ونتوانستم بیام

علی بود

سلام ، مطالبتون عالى بود ، دعاى خير ما بدرقه راهتان .

درود بر شما. سپاس بیکران.

بسیار ساده و روان و قابل فهم .با سپاس از زحمات شما موفق باشید

درود و سپاس از شما دوست عزیز. نگاهتون زیباست.

واقعا عالی بود..میتونم بگم حتی خوندن این مطالب نوید یه تحولی بزرگ در درون وجودم ایجاد کرد.البته به هیچ عنوان جو گیر نشدم نه سرسوزن شناختی به نویسندش دارم یانه ریالی گیرم میاد که دارم اینجوری تعریفا تمجید میکنم.انگار ذهنم تشنه ی همچین مطالبی بود تا خیلی چیزارو بهم بفهمونه

درود بر شما محمد عزیز
خوشحالیم که مقاله تسلط بر ذهن تونسته در شما انرژی خوب و مثبت ایجاد کنه، رسالت ریلکس سام وان بر همین امر پایه ریزی شده، موفق باشی

بسیار عالی بود توشرایطسختی هستم تلاش میکنم قوی تر ومثبت تر بشم.به امید روزای خوووب

بسیار عالی بود. سپاسگزارم. متن پرسودی نوشته اید.

درود بر شما دوست عزیز

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

هر چیزی در این دنیا دو بار آفریده می شود یک بار در ذهن و بار دیگر در دنیای ماده آفریده خواهد شد، برای رسیدن به موفقیت باید ابتدا آن را باور کرد و قبل از باور به موفقیت باید خود را باور کرد. انگیزه بخشیدن و ایجاد روحیه عالی خط مشی ریلکس سام وان می باشد، با ما همراه باشید…

آیا حساب کاربری ندارید؟

همانند بدبینی، خوش‌بینی هم همۀ جهان را سیاه و سفید می‌بیند

 

خریدپکیج درمان انزال زودرس وکاهش میل جنسی


درمان اختلالات روحی بدون دارو و عارضه

سر و صدای ذهن آن زمزمه‌های مداومی است که در ذهن خود می‌شنوید و هیچوقت قطع نمی‌شوند‎

 

چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

سر و صدای ذهن آن زمزمه‌های مداومی است که در ذهن خود می‌شنوید و هیچوقت قطع نمی‌شوند. درواقع مکالمه درونی است که بی‌وقفه در ذهن اتفاق می‌افتد.ممکن است همیشه از این سروصدا آگاه نباشید چون به عادتی قدیمی و عمیق تبدیل شده و بخش طبیعی و لاینفک زندگی تلقی می‌شود.این صدا مثل یک صدای پس‌زمینه است که هیچوقت قطع نمی‌شود، از لحظه‌ای که صبح از خواب بیدار می‌شوید تا وقتی که شب به خواب می‌روید ادامه دارد. گاهی‌اوقات حتی جلوی خوابیدن شما را هم می‌گیرد. یک نوع صدای درونی است که به طور مداوم هر چیزی را در زندگی‌تان، محیط اطرافتان و آدمهایی که با آنها ملاقات می‌کنید، تحلیل می‌کند. صدایی در سر است که مدام حرف می‌زند و حرف می‌زند.ذهن هم مدام همان افکار را تکرار می‌کند، مثل ضبط‌ صوتی که هیچوقت قطع نمی‌شود. اگر این افکار، افکاری مثبت باشند اشکالی ندارد. ولی بیشتر وقت‌ها این افکار منفی هستند که باعث تشدید استرس، نگرانی، عصبانیت و خستگی در شما می‌شوند. آنها افکاری هستند که واقعاً هیچ نیازی به آنها ندارید.فکر کردن فعالیتی مثبت و مفید است که برای حل مشکلات، تحلیل کردن، مقایسه کردن، درس خواندن، برنامه ریختن به آن نیاز دارید. ولی خیلی وقت‌ها ذهن به جاهایی می‌رود که خودش دوست دارد و توجه شما را درگیر مسائل جزئي و پیش‌پاافتاده می‌کند. فکر کردن بیخودی فقط زمان و انرژی شما را می‌گیرد.صدای ذهن چیست و چطور می‌توانید آن را تشخیص دهید:– افکاری که مثل نوار با آهنگی یکنواخت تکرار می‌شوند.– فکر کردن دوباره به اتفاقات و موقعیت‌های قدیمی و تجسم دوباره‌ی ترس‌ها.– زندگی کردن در گذشته یا آینده. این باعث می‌شود نتوانیم از زمان حال لذت ببریم. گذشته، گذشته است و‌ آینده محصول فکر و عمل امروزمان است. تنها زمانی که وجود دارد، اکنون است.– مونولوگ درونی وسواسی که آرامشمان را بر هم زده و ذهنمان را مشغول نگه می‌دارد.– هیچوقت در زمان حال نیستید. همیشه به چیزی دیگر فکر می‌کنید به جای اینکه روی کاری که آن لحظه انجام می‌دهید تمرکز کنید. اگر همیشه به چیزی دیگر فکر کنیم، هیچوقت از زمان حال لذت نخواهیم برد.– تحلیل مداوم موقعیت‌ها، واکنش‌ها و رفتارهای خودمان و دیگران. تحلیل گذشته، آینده، چیزهایی که نیاز دریم یا می‌خواهیم، روزمان، دیروزمان و گذشته دورمان.– تقریباً تمام فکر کردن‌ها و رویاپردازی‌های غیرارادی نوعی صدای ذهن هستند. این نوعی صدای پس‌زمینه است که در همه کارهایمان اخلال ایجاد می‌کند.

 

ذهن ابزاری بسیار مفید است ولی باید تحت کنترل باشد

 

بیشتر وقت‌ها این صدا خسته‌کننده است و باعث می‌شود بازده کاری‌مان پایین آمده و تنبل شویم. این مکالمه مداوم درونی چون حواس ما را از اتفاق‌هایی که در زمان حال می‌افتد پرت می‌کند، باعث می‌شود موقعیت‌هایمان را هم از دست بدهیم.ذهن ابزاری بسیار مفید است ولی باید تحت کنترل باشد. به نظرتان عالی نیست اگر می‌توانستیم طوری باشیم که هروقت خودمان خواستیم فکر کنیم، مثلاً وقتی می‌خواهیم مشکلی را حل کنیم یا برنامه‌ریزی کنیم و بعد می‌توانستیم ذهنمان را خاموش کنیم؟خاموش کردن ذهن نوعی آرامش درونی می‌آورد. این همان چیزی است که همه سنت‌ها و آموزه‌های معنوی از دیرباز به دنبال آن بوده‌اند و برای کسانیکه به دنبال معنویات هستند و می‌خواهند زندگی‌شان را ارتقا دهند بسیار مفید است.یک لحظه دست از خواندن بکشید و ببینید می‌توانید ذهنتان را خاموش کنید؟ دست از فکر کردن بکشید ، ببینید چه اتفاقی می‌افتد.متوجه می‌شوید که دارید به متوقف کردن فکر کردنتان فکر می‌کنید و این یعنی هنوز دارید فکر می‌کنید. بعد از چند لحظه احتمالاً یادتان می‌رود که هدفتان کنترل افکارتان بوده و ذهنتان به فعالیت قطع‌نشدنی خود ادامه می‌دهد. این نشان می‌دهد که ذهن تا چه اندازه بی‌قرار است و هیچ قانونی نمی‌پذیرد.گاهی‌اوقات در موارد نادر به لحظه‌ای آرامش درونی دست پیدا می‌کنید، بدون هیچ صدایی در ذهنتان. این به صورت غیرارادی اتفاق می‌افتد، وقتی توجهتان به یک فعالیت بسیار جذاب یا تماشای یک منظره بسیارزیبا معطوف می‌شود.خاموش کردن ارادی ذهن، یعنی هر زمان که بخواهید، با کتاب خواندن به دست نمی‌آید. این توانایی به تدریج و با گذراندن تمرینات تمرکز و مدیتیشن ایجاد می‌شود.ولی خیلی‌ها ممکن است بگویند که مدیتیشن انجام می‌دهند ولی نمی‌توانند ذهنشان را آرام کند. اگر قدرت تمرکز ضعیف باشد، ذهن خیلی ساده از فکری به فکر دیگر غوطه می‌خورد، پس چطور می‌توان مدیتیشن کرد؟ می‌نشینید که مدیتیشن کنید ولی اینکه اجازه بدهید ذهنتان هر جا که می‌خواهد برود و هر چیزی که می‌خواهد را تجسم کند مدیتیشن نیست.به همین دلیل است که اول باید درجاتی از توانایی تمرکز را به دست آورید تا بتوانید مدیتیشن کردن را شروع کنید.وقتی قدرت تمرکزتان قوی‌تر شد، می‌توانید بدون کلمات، تصاویر و افکار ذهنی مدیتیشن کنید. آنوقت آرامش درونی‌تان ابتدا در زمان مدیتیشن و بعد در کل زندگی موقع کار کردن، خواندن، حرف زدن و هر کار دیگری به تدریج بیشتر و عمیق‌تر می‌شود.آنوقت صداهای ذهنی کمتر و کمتر شده و به تدریج قطع می‌شوند.البته این وضعیت باعث نمی‌شود که نتوانید فکر کنید، برعکس، وقتی لازم باشد که فکر کنید، بسیار واضح و روشن فکر خواهید کرد. ذهنتان هوشیارتر، متمرکزتر و قوی‌تر خواهد شد. آنوقت می‌توانید هروقت خواستید ذهنتان را روشن یا خاموش کنید.بیشتر افراد وقتی می‌خواهند به یک چیز خاص فکر کنند، حتی بعد از رسیدن به یک نتیجه یا پیدا کردن راه‌حل هم نمی‌توانند آن فکر را متوقف کنند. ذهنشان به فکر کردن درمورد آن موضوع خاص همچنان ادامه می‌دهد. مثل یک نوار خراب می‌ماند که یک آهنگ را مدام تکرار می‌کند. به همین دلیل خیلی مهم است که یاد بگیرید چطور فکرتان را متوقف کنید.خاموش کردن صدای ذهن به معنی آرامش درونی است. این باعث می‌شود انرژی ذهنی زیادی را ذخیره کنید و دیگر زمانتان را برای فکر کردن به مسائل جزئي و پیش‌پاافتاده تلف نکنید.

منبع: مردمان

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


سوالات پیش از ازدواج به تفکیک جلسه


سفارش آنلاین کیک تازه خانگی


هرگز ناامید نشوید!درمان زوج نابارور

چطور با هزینه‌ی کم، زیاد و راحت سفر کنیم؟


با چند سوال ساده شخصیتت رو بشناس!


تو جلسه خواستگاری چی بپرسیم!؟

کدام آموزشگاه برای یادگیری زبان بهتر است؟


دنبال بهترین روانشناس تهران میگردی؟


بهترین پیشنهادهای خرید برای کتاب کودک


واسه همه چی جا هست!


تجهیزات نظم دهنده کابینت آدلان


مشاوره روانشناسی به صورت ویدیو کال


مشاوره تربیت کودک و شیوه های فرزندپروری

اینجا یکی از هتلهای کیشه! همین حالارزروکن

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021


عذاب اعتياد |از درمان تا سم زدایی


سفارش آنلاین کیک تازه خانگی

 

 

 

چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

 

آیا ذهن شما بسیار مشوش است و نمی توانید روی یک مساله مسلط شوید؟

 

چگونه افکار خود را بارور کنیم ؟

 

آیا تا کنون برایتان پیش آمده است که بخواهید کاری را انجام دهید اما آنقدر در مورد آن موضوع فکر کرده اید که زمان را از دست داده اید و آن موضوع بازخوردی را که می توانست داشته باشد را از دست می دهد و از اهمیت آن کاسته می شود .

 

-جمله هایی به این سبک را شاید بسیار شنیده باشید اما حقیقتا آیا می دانید چگونه می توانید افکار خود را رشد دهید ؟ چگونه می توان به یک فکر ناب و عالی رسید ؟

 

هر فکر جدیدی که در ذهن شما به وجود می آید از کجا نشات می گیرد ؟

 

هر فکر ، نظر ، ایده ای که در ذهن شما زاییده می شود نتیجه نیاز روحی و جسمی شما به آن فکر است ، گاهی این نیازها مدت هاست که در ذهن شما وجود دارند نه یک روز یا یک هفته بلکه در مواردی به سال ها یا ماه ها قبل بازمی گردند .

 

به یک مثال بسیار ساده اما مرتبط دقت کنید :

 

اگر به این فکر می کنید که صبح ها زودتر بیدار شوید و به کارهایتان برسید به این دلیل است که احساس می کنید با کمبود زمان برای انجام کارهایتان مواجه می شوید پس این فکر در ذهن شما متولد می شود که صبح ها زودتر بیدار می شوید .

 

هنگامی که فکری در ذهن شما جرقه می زند آن را رها نکنید در ابتدا به آن فکر کنید و با خود بگویید این فکر چرا به ذهن من خطور کرده است ؟ این فکر مرا به کجا می خواهد ببرد ؟ این فکر چه نتیجه ای را برای من به دنبال خواهد داشت ؟ چرا الان ؟ چرا در این زمان و مکان ؟

 

خود را اصلا محدود نکنید و حتی گاهی برای پاسخ دادن به سوالی که در ذهن شما به وجود آمده است می توانید از نزدیکان خود نیز کمک بگیرید تا سریعتر به پاسخ دست پیدا کنید .

 

با این روش شما می توانید بسیاری از هدف ها ، برنامه هایی که در ذهن دارید را طبقه بندی کنید و به آنها بپردازید شاید هیچ گاه برای آنها زمانی را اختصاص نمی دادید ، غافل از اینکه شاید این افکار رمز موفقیت شما و کلیدی رو به آینده ای سعادت مند تر باشند .

 

هنگامی که به سوالات پاراگراف قبلی در ذهن خود پاسخ دادید ، گاهی اوقات سوالات و پاسخ ها به نظرتان خنده دار و حتی احمقانه نمود پیدا می کنند اما به یاد داشته باشید پاسخ های خنده دار و مسخره نیز می توانند نیازی ناخودآگاه از ذهن انسان را آشکار کنند که تا کنون به آن پرداخته نشده است .

 

پاسخ سوال را با دقت آنالیز کنید و به آن بپردازید نه اینکه بی توجه از کنار آن بگذرید .

چند سوال را در این قسمت مطرح می کنیم تا شما ساده تر بتوانید به پاسخ سوالهایتان برسید :

 

* آیا با انجام این کار رضایت بیشتری نصیبم می شود ؟ آیا موقعیت کنونی ام تغییری پیدا می کند ؟

 

* این ایده در نگاه اول مرا به چه فکری وادار می کند ؟ یاد آور چه کسی یا چه عملی می باشد ؟

 

* چه پاسخی برای این سوال وجود دارد ؟ یک پاسخ وجود دارد یا چندین پاسخ ؟چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

 

* از طریق چه ر اه هایی می توانم این تفکر را بارور کنم ؟

 

* این فکر مثبت است یا منفی ؟ به سعادت من می انجامد یا دربند و اسیر شدن ؟

 

در آخر باید متذکر شویم که فراموش نکنید ایده ها و تفکرات سازنده از پول ارزش بیشتری دارند و مهم تر هستند .

 

این تفکرات و ایده ها هستند که پول را به همراه خود می آورند . گاهی یک فکر ساده و بی اهمیت ، یک کاخ و سلطنت را برای شما به ارمغان می آورد .

منبع:seemorgh.com

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


درخواست وکیل طلاق و مشاوره تلفنی رایگان

خریدپکیج درمان انزال زودرس وکاهش میل جنسی


درمان اختلالات گفتاری کودکان

بااین بسته آموزشی آموزگار کودک خود باشید


قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران


مشاوره روانشناسی به صورت ویدیو کال


برای خرید بلیط اول اینجا سر بزن


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو

کاملترین درگاه رزرو تورهای داخلی و خارجی


این آزمون شخصیت شما را مشخص می کند


دندانپزشکی تخصصی کودکان/*تعرفه‌ مناسب


میخوای از همیشه زیباتر باشی؟


ماشین لباسشویی با آبکشی شرعی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

به این گزاره توجه کنید:
آدم‌ها فقط از ۱۰ درصد
ظرفیت مغزشان استفاده می‌کنند.
خب، به عنوان یک عصب‌شناس می‌تونم بگم
گرچه مورگان فریمن، با اون وقاری
که ازش هنرپیشه‌ای عالی می‌سازه،
این جمله رو گفت،
این گزاره کاملا اشتباهه.


(خنده حضار)

واقعیت اینه که آدم‌ها از ۱۰۰ درصد
ظرفیت مغزشون استفاده می‌کنن.
مغز عضوی به غایت کارآمد و انرژی‌بره
که به طور کامل
مورد استفاده قرار می‌گیره
و با وجود اینکه از ظرفیت کاملش
استفاده می‌شه
از مشکل بار اضافی اطلاعات رنج می‌بره.
در محیط اطراف اطلاعات خیلی زیادی
وجود دارن که مغز می‌تونه کاملا تحلیل کنه.
پس برای حل این مشکل بار اضافی اطلاعات
سیر تکامل راه‌حلی طراحی کرده
که سیستم توجه مغز است.

توجه به ما مجال می‌ده
که منابع محاسباتی مغز رو
پیدا کنیم، انتخاب کنیم،
و به زیرمجموعه‌ای
از آنچه موجوده هدایت‌ کنیم.
می‌تونیم توجه رو رهبر مغز بدونیم.
توجه به هر سمتی بره،
باقی مغز هم به دنبالش می‌ره.
به عبارتی، توجه رییس مغز شماست.
و طی ۱۵ سال اخیر،
من مشغول مطالعه‌ سیستم
توجه در مغز انسان بوده‌ام.
در تمام پژوهش‌های ما،
یک سوال برای من خیلی جالب بوده.
اگر واقعا همینطوره که
توجه رییس مغز ماست
آیا رییس خوبیه؟
آیا واقعا ما رو خوب هدایت می‌کنه؟
و برای تعمق در این سوال بزرگ،
می‌خواستم سه چیز رو بدونم.
اول، توجه چگونه دریافت ما رو
کنترل می‌کنه؟
دوم، چرا ما رو یاری نمی‌کنه،
گاهی به ما حس گیجی
و حواس‌پرتی می‌ده؟
و سوم، آیا کاری از دست ما
برای این گیجی برمیاد؟
می‌تونیم مغزمون رو تعلیم بدیم
تا بهتر توجه کنه؟
تا توجه قوی‌تر و باثبات‌تری در کاری
که در زندگی انجام‌ می‌دیم داشته باشیم.

حالا می‌خوام یه نگاه اجمالی بندازیم
به رویکردمون به این مساله.
یک مثال بسیار تاثربرانگیز
از اینکه توجه ما چطور
به کار گرفته می‌شه.
و می‌خوام این کار رو با استفاده از
مثال کسی که به خوبی می‌شناسم انجام بدم.
او در نهایت عضوی از گروه بسیار بزرگی
از افرادی شد که ما باهاشون کار می‌کنیم،
که براشون توجه موضوع
مرگ و زندگیه.
پزشکان متخصص رو در نظر بگیرین
یا آتش‌نشان‌ها
یا سربازان یا دریانوردان ارتش.
چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

این داستان یک فرمانده‌ی ناو دریاییه
کاپیتان جف دیویس.
و صحنه‌ای که می‌خوام بهتون نشون بدم،
همین‌طور که می‌بینید،
ربطی به دوران جنگ او نداره.
او در واقع روی پلی در فلوریدا بوده.
ولی به جای نگاه کردن
به مناظر اطرافش،
دیدن چشم‌اندازهای زیبا
و توجه به نسیم خنک اقیانوس،
او به سرعت رانندگی می‌کرد و می‌خواست
خودش رو از پل به پایین پرت کنه.
و او بعدها به من گفت که تمام انرژی‌ش
رو گذاشته برای اینکه اینکار رو انجام نده.
می‌دونین، او تازه از عراق برگشته بود.
و درحالیکه جسمش روی اون پل بود،
ذهنش، توجه‌ش،
فرسنگ‌ها دورتر بود.
رنج او رو دربرگرفته بود.
ذهنش نگران و مشغول بود
و خاطراتی دلهره‌آور داشت،
و واقعا برای آینده‌ش نگران بود.
و من خیلی خوشحالم
که او خودکشی نکرد.
چون او به عنوان یک رهبر و فرمانده
می‌دونست تنها کسی نیست
که احتمالا در رنج و عذابه؛
خیلی از همرزمانش هم احتمالا
همین‌طور بودن.

و در سال ۲۰۰۸، او در پروژه‌ای
در نوع خود بی‌نظیر با من شریک شد
که به ما مجال می‌داد چیزی رو با عنوان
آموزش آگاهی روی نیروهای در حال خدمت ارتش

آزمایش کنیم و آموزش بدیم.
اما قبل از اینکه بگم
آموزش آگاهی چیه،
یا نتایج اون پژوهش چی بود،
فکر می‌کنم مهمه عملکرد توجه
در مغز رو درک کنیم.

پس کاری که ما در آزمایشگاه می‌کنیم
اینه که بسیاری از پژوهش‌های ما در مورد
توجه شامل ضبط امواج مغزی می‌شه.
در این روال ضبط امواج مغزی،
آدم‌ها کلاه‌های بامزه‌ای به سر می‌ذارن
که یه جورایی شبیه کلاه شناست،
و داخل‌ش الکترودهایی تعبیه شده.
این الکترودها فعالیت الکترونیکی
جاری در مغز رو می‌گیرن.
و اینکارو با دقت زمانی
هزارم ثانیه‌ای انجام می‌دن.
بنابراین ما می‌تونیم این نوسان‌های کوچک
ولی قابل تشخیص رو در طول زمان ببینیم.
و با این کار، می‌تونیم کاملا دقیق
زمانبندی فعالیت مغز رو ترسیم کنیم.
حدود ۱۷۰ هزارم ثانیه
بعد از اینکه به مشارکت‌کنندگانمون در پژوهش
تصویر یک صورت روی صفحه نمایش دادیم
شاهد یک تصویر ذهنی قابل اعتماد
و قابل تشخیص در مغز بودیم.
این اتفاق درست
در قسمت پشت جمجمه افتاد،
بالای مناطقی از مغز که درگیر
فرآیند تشخیص چهره هستند.
حالا، این موضوع
چنان به موقع و قابل اعتماد،
به عنوان چهره‌شناسی مغز اتفاق افتاد،
که ما این مولفه‌ی موج مغز رو
نامگذاری کردیم.
ما بهش میگیم مولفه‌ی N170.
و از این مولفه در بسیاری
از پژوهش‌هامون استفاده می‌کنیم.
با این مولفه می‌تونیم تاثیر توجه
بر دریافت‌مون رو ببینیم.

حالا می‌خوام شما رو تا حدی
با نوع آزمایش‌هایی که ما
در آزمایشگاه انجام می‌دیم، آشنا کنم.
ما به شرکت‌کننده‌ها تصاویری
مانند این رو نشون می‌دیم.
شما باید یک چهره و یک منظره‌
که روی هم افتادن رو ببینید.
و کار ما اینه که از شرکت‌کننده‌ها می‌پرسیم
درحین اینکه به یک سری از این تصاویر
روی هم افتاده نگاه می‌کنند،
یک کاری با توجه‌شون انجام بدن.
در بعضی آزمایش‌ها، ازشون می‌خوایم
به چهره توجه کنن.
و برای اطمینان از اینکه
همین کار رو انجام می‌دن،
ازشون می‌خوایم با فشار دادن
یک دکمه، به ما بگن،
که چهره به نظرشون مرده یا زن.
در آزمایش‌های دیگه،
ازشون می‌پرسیم منظره چی بوده —
داخلی بوده یا بیرونی؟
و با این روش، توجه رو گول می‌زنیم
و مطمئن می‌شیم شرکت‌کننده‌ها واقعا
کاری که ازشون خواستیم رو انجام داده باشن.
نظریه‌های ما در مورد توجه
از این قرار بود:
اگر توجه به واقع کارش رو انجام می‌ده
و بر دریافت تاثیر می‌گذاره،
شاید کارکردش شبیه آمپلی‌فایره.
و منظورم اینه که
وقتی ما توجه رو به چهره معطوف می‌کنیم،
واضح‌تر و نمایان‌تر می‌شه
راحت‌تر دیده می‌شه.
اما وقتی توجه رو به منظره معطوف می‌کنیم،
و داریم اطلاعات منظره رو پردازش می‌کنیم
چهره دیگه به سختی قابل تشخیصه.

بنابراین کاری که ما می‌خواستیم بکنیم
این بود که مولفه‌ی چهره‌شناسی مغز،
N170، رو بررسی کنیم
و ببینیم تغییری کرده یا نه.
به عنوان عملکرد اینکه شرکت‌کننده‌ها
به کجا توجه کردن —
به منظره یا به چهره.
و به این نتایج رسیدیم.
فهمیدیم وقتی به چهره توجه کردن،
N170 بزرگ‌تر شده.
و وقتی به منظره توجه کردن، همونطور که
در قسمت قرمز می‌بینین، کوچک‌تر شده.
و اون شکافی که بین خطوط
آبی و قرمز می‌بینید
خیلی قویه.
این به ما می‌گه که توجه،
که در واقع تنها چیزیه
که تغییر کرده،
چون در هر دو مورد
تصاویر یکسانی دیده شده —
توجه دریافت رو تغییر می‌ده.
و اینکارو خیلی سریع انجام می‌ده.
در فاصله‌ی ۱۷۰ هزارم ثانیه
از دیدن یک چهره.
در پژوهش‌های تکمیلی‌مون،
می‌خواستیم ببینیم چه اتفاقی می‌افته،
چطور می‌تونیم این تاثیر رو
آشفته یا کمرنگ کنیم؟
و حدس‌مون این بود که اگر افراد رو
در محیط‌های استرس‌زا قرار بدیم،

اگر حواسشون رو با تصاویر
آزاردهنده و منفی پرت کنیم،
تصاویری از رنج و خشونت —
شبیه چیزهایی که متاسفانه
ممکنه در اخبار ببینیم —
این کار ممکنه واقعا
روی توجه اون‌ها تاثیر بگذاره.
و این در واقع چیزی بود که بهش رسیدیم.

اگر حین انجام این آزمایش
ما تصاویر استرس‌زا نمایش بدیم،
این شکاف توجه کم می‌شه،
قدرت‌ش کمرنگ می‌شه.
در پژوهش‌های دیگه‌مون،
می‌خواستیم ببینیم، باشه، عالی —
البته عالی نه، خبر بدیه که
استرس این کارو با مغز می‌کنه —
اما اگر موضوع این باشه که استرس
این تاثیر قدرتمند رو روی توجه داره،
از طریق حواس‌پرتی بیرونی،
چی می‌شه اگر ما به عامل حواس‌پرتی
بیرونی نیاز نداشته باشیم
اگه خودمون حواس‌مون رو پرت کنیم چی؟
و برای این کار،
ما در واقع باید آزمایشی رو
ابداع می‌کردیم،
که در اون خود افراد عامل
حواس‌پرتی‌شون رو ایجاد کنن.
یعنی فکر کردن به کارهای دیگه
وقتی مشغول انجام کار دیگه‌ای هستیم.
و نکته‌ی گول زدن آدم‌ها و ایجاد حواس‌پرتی
در اصل اینه که حوصله‌شون رو سر ببری.
پس امیدوارم در حال حاضر
خیلی حواس‌ها پرت نباشند.
وقتی ما حوصله‌ی افراد رو سر می‌بریم،
اون‌ها با کمال میل انواع محتوای درونی
برای مشغول کردن خودشون رو ایجاد می‌کنن.
پس ما یکی از کسل‌کننده‌ترین
آزمایش‌های دنیا رو
برای این کار انتخاب کردیم.
شرکت‌کننده‌ها فقط یک سری
چهره روی صفحه‌ی نمایش می‌دیدند،
یکی پس از دیگری.
اون‌ها هربار چهره رو می‌دیدن
دکمه رو فشار می‌دادن.
همه‌ش همین بود.
خب، یکی از حقه‌ها این بود که گاهی
یکی از چهره‌ها سر و ته بود،
و این موضوع خیلی به ندرت اتفاق می‌افتاد.
در اون آزمایش‌ها ازشون خواستیم
جواب رو نگه دارن.
خیلی زود متوجه شدیم
با موفقیت حواس خودشون رو پرت کردن
چون وقتی چهره‌ی سر و ته می‌اومد
دکمه رو فشار می‌دادن.
درصورتیکه کاملا واضح بود
چهره سر و ته شده.
ما می‌خواستیم بدونیم چه اتفاقی می‌افته
وقتی آدم‌ها حواس‌شون پرت می‌شه.
و اونچه فهمیدیم این بود،
با شباهت بسیار به استرس بیرونی،
و عامل بیرونی حواس‌پرتی در محیط،
حواس‌پرتی درونی،
حواس‌پرتی ذهن خود ما هم،
شکاف توجه رو کم می‌کنه.
قدرت توجه رو کمرنگ می‌کنه.

پس تمام این پژوهش‌ها به ما چی می‌گن؟
اون‌ها به ما می‌گن که توجه
خیلی قدرتمنده
وقتی پای تاثیرگذاری
روی دریافت ما وسط باشه.
علیرغم اینکه بسیار قدرتمنده،
شکننده و آسیب‌پذیر هم هست.
و چیزهایی از قبیل استرس
و حواس‌پرتی قدرت‌ش رو کم می‌کنه.
اما تمام این‌ها در چارچوب شرایط
بسیار کنترل‌شده‌ی آزمایشگاهی بودن.
در دنیای واقعی چطور؟
در زندگی‌های واقعی و روزمره‌ی ما چطور؟
همین الان چطور؟
حواس شما همین الان کجاست؟
برای اینکه توجه‌تون رو جلب کنیم،
می‌خوام یک پیش‌بینی در مورد توجه‌تون
طی زمان باقی‌مونده از صحبتم بکنم.
آماده‌اید؟
این پیش‌بینی منه.
شما به ۴ دقیقه از ۸ دقیقه‌ی بعدی
صحبت‌های من آگاه نخواهید بود.


(خنده حضار)

این یک چالشه،
خواهش می‌کنم توجه کنید.
حالا، چرا اینو می‌گم؟
قطعا فرض رو بر این می‌ذارم
که شما سرجاتون نشسته می‌مونین
و خب لطف می‌کنید همینطور
که حرف می‌زنم به من نگاه می‌کنین.
اما پژوهش‌های منتشر شده در این مورد
می‌گن که ما حواس‌مون رو پرت می‌کنیم
ما حدود ۵۰ درصد از وقتی که بیدار هستیم رو

به دور کردن ذهن‌مون از کاری
که در حال انجام‌ش هستیم می‌گذرونیم.
این‌ها ممکنه کوچک باشن،
سفرهای ذهنی کوچکی که می‌ریم،
افکار خصوصی‌ای که داریم.
و وقتی این حواس‌پرتی اتفاق می‌افته،
می‌تونه مشکل‌ساز بشه.
حالا امروز فکر نمی‌کنم
عواقب جدی برای شما
که امروز اینجا نشستید وجود داشته باشه.
اما فرمانده‌ای نظامی رو تصور کنین
که ۴ دقیقه از یک گزارش رو از دست بده،
یا یک قاضی که چهار دقیقه
از یک شهادت رو از دست بده.
یا یک جراح یا آتش‌نشان
که زمانی رو از دست بده.
عواقب این نمونه‌ها
می‌تونن جدی باشن.
پس می‌پرسیم چرا ما اینکارو می‌کنیم؟
چرا اینقدر حواس‌مون رو پرت می‌کنیم؟

خب، یک قسمتی از جواب اینه که
ذهن ما استاد بی‌بدیل سفر در زمانه.
و این سفر در زمان واقعا براش کار راحتیه.
اگر ذهن رو با استعاره‌ی یک دستگاه
پخش موسیقی در نظر بگیریم می‌بینیم.
می‌تونیم ذهن رو به عقب برگردونیم
تا به اتفاقاتی که افتادن فکر کنیم، درسته؟
یا می‌تونیم بریم جلو، و برای کار بعدی
برنامه‌ریزی کنیم.
و ما به کرّات در این حالت
سفر به زمان در گذشته و آینده
قرار می‌گیریم.
و اغلب ناخودآگاه این اتفاق می‌افته،
اکثر اوقات ناخودآگاه این اتفاق می‌افته،
حتی وقتی می‌خوایم که توجه کنیم.
فقط به آخرین باری که سعی داشتین
کتاب بخونین فکر کنین،
به آخر صفحه رسیدین
بدون اینکه معنی کلمات رو بدونین.
این اتفاق برای ما می‌افته.
و وقتی اتفاق می‌افته،
بدون اینکه آگاه باشیم حواس‌مون پرت می‌شه
عواقبی در کاره.
ما اشتباه می‌کنیم.
گاهی اطلاعات حیاتی رو از دست می‌دیم.
و در تصمیم‌گیری به مشکل برمی‌خوریم.
وقتی بدتر می‌شه که استرس داشته باشیم.
وقتی در لحظه‌ای باشیم که تحمل‌ش سخته.
وقتی به عقب برمی‌گردیم
به گذشته فقط فکر نمی‌کنیم
در گذشته می‌مونیم، به فکر فرو می‌ریم
دوباره زندگی‌ش می‌کنیم، پشیمون می‌شیم
از اتفاقاتی که افتادن و تموم شدن.

یا وقتی استرس داریم،
ذهن رو به جلو می‌بریم.
نه فقط برای اینکه برنامه‌ریزی مفید کنیم.
بلکه ممکنه نگران بشیم یا منفی‌بافی کنیم
برای اتفاقاتی که هنوز نیفتادن
و راستش ممکنه هیچوقت اتفاق نیفتن.
خب به اینجا که می‌رسه
ممکنه با خودتون فکر کنین، قبول،
حواس‌پرتی زیاد اتفاق می‌افته.
اغلب، ناخودآگاه پیش میاد.
و در شرایط استرس، بدتر هم می‌شه —
ما قدرتمندتر و بیشتر
حواس‌مون رو پرت می‌کنیم.

آیا برای این مساله
کاری از دست‌مون برمیاد؟
خوشحالم بگم جواب بله است.
از پژوهش‌های ما می‌شه فهمید
که برعکس یک ذهن مضطرب و پریشان
یک ذهن آگاهه.
آگاهی مرتبطه با توجه کردن
به تجربه‌ای که آگاهانه
در همین لحظه داریم.
و بدون هیچگونه عکس‌العمل احساسی
به اونچه در جریانه.
انگار باید دکمه‌ی درست
رو در حالت پخش بگذاریم
تا لحظه به لحظه‌ی
زندگی‌هامون رو تجربه کنیم.
و آگاهی فقط یک مفهوم نیست.
بیشتر شبیه تمرینه،
باید این حالت آگاهانه رو مجسم کنین
تا بتونین ازش بهره ببرین.
و بخش اعظم کاری که ما می‌کنیم،
پیشنهاد دادن برنامه‌هایی به افراده
که به شرکت‌کننده‌های ما
یک مجموعه تمرین می‌ده
که باید روزانه انجام بدن
برای اینکه لحظات آگاهانه‌ی بیشتری
در زندگی‌شون جا بدن.
و برای بسیاری از گروه‌هایی که باهاشون
کار می‌کنیم، اون‌هایی که استرس بالایی دارن
همونطور که گفتم — سربازها،
پزشکان متخصص —
برای اون‌ها، همونطور که می‌دونیم
حواس‌پرتی می‌تونه واقعا مهلک باشه.
پس برای ما مهمه مطمئن باشیم
برای بهینه‌سازی آموزش پیشنهادهایی بدیم
که با توجه به محدویت‌های زمانی
براشون به راحتی در دسترس باشه.
تا بتونن ازش بهره‌مند بشن.

و وقتی اینکارو کردیم، باید روند رو
پیگیری کنیم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افته
نه فقط در زندگی روزمره‌شون،
بلکه در شرایط حادی که ممکنه
باهاش مواجه بشن.

چرا می‌خوایم اینکارو بکنیم؟
خب، ما می‌خوایم مثلاً این تمرین رو
به دانشجوها در فصل امتحانات بدیم.
یا می‌خوایم این تمرین رو به حسابدارها
در موعد پرداخت‌های مالیاتی بدیم.
یا به سربازها و نیروی دریایی
در زمان اعزام بدیم.
چرا؟
چون این‌ها لحظاتی هستن
که توجه اون‌ها در آسیب‌پذیرترین
حالت قرار می‌گیره،
به خاطر استرس و حواس‌پرتی.
و این‌ها همچنین لحظاتی هستن
که ما می‌خوایم که توجه‌شون
در اوج خودش باشه
تا بتونن عملکرد خوبی داشته باشی.
پس کاری که ما در پژوهش‌مون می‌کنیم
اینه که ازشون می‌خوایم
یک سلسله آزمایش‌های توجه‌محور بدن.
ما میزان توجه اون‌ها رو در شروع
یک وقفه‌ی پراسترس ثبت می کنیم.
و دو ماه بعد،
دوباره اینکارو انجام می‌دیم
می‌خوایم ببینیم تفاوتی دارن یا نه.
آیا آموزش آگاهی به اون‌ها
سودی هم داره؟
آیا می‌تونیم اون‌ها رو
از خطا در توجه
که ممکنه در استرس بالا اتفاق بیفته
محافظت کنیم؟
این چیزیه که بهش رسیدیم.

طی یک وقفه‌ی پراسترس،
متاسفانه واقعیت اینه که
اگه هیچ کاری نکنیم،
توجه افت می‌کنه،
افراد در پایان این وقفه‌ی پراسترس
از همیشه بدتر می‌شن.
ولی اگر آگاهی رو بهشون آموزش بدیم،
می‌تونیم ازشون محافظت‌ کنیم.
وضعیت‌شون پایدار می‌مونه،
گرچه درست مثل گروه‌های دیگه
استرس بالا رو تجربه می‌کنن.
و چه بسا چشمگیرتر اینکه،
اگر افراد برنامه‌های آموزشی ما رو بگذرونن
طی، بذارید بگیم، هشت هفته
و بعد کاملا به انجام تمرینات روزانه‌ی
آگاهی متعهد بمونن
که بهشون یاد می‌ده
چطور در لحظه‌ی حال زندگی کنن،
خب، واقعا در طول زمان بهتر می‌شن،
حتی اگر در شرایط پراسترس باشن.
و واقعا مهمه
که این نکته‌ی آخر رو درک کنیم،
چون به ما می‌گه
تمرینات آگاهی شباهت زیادی
به تمرینات بدنی دارن:
اگر انجام‌شون ندین، فایده‌ای ندارن.
اما اگر واقعاً درگیر
تمرینات آگاهی بشین،
هرچه بیشتر تمرین کنین،
فایده‌ی بیشتری براتون داره.

حالا می‌خوام برگردم
به مورد کاپیتان جف دیویس.
همون‌طور که در شروع حرفم گفتم،
نیروهای او در اولین پروژه‌ی ما
برای ارائه‌ی تمرینات آگاهی مشارکت کردن.
و اون‌ها دقیقا همین الگو رو نشون دادن،
که بسیار دلگرم کننده بود.
ما آموزش آگاهی رو بر روی اون‌ها
درست قبل از اعزام‌شون به عراق انجام دادیم.
و بعد از برگشت
کاپیتان دیویس به ما گفت
مزایای این برنامه رو حس کرده.
او گفت که برعکس دفعه‌ی پیش
بعد از این اعزام،
اون‌ها خیلی بیشتر در لحظه حاضر بودن.
اون‌ها بینا بودن.
در مقام عکس‌العمل نبودن.
و در برخی موارد،
واقعاً دلسوزتر بودن
در ارتباط با کسانی که باهاشون
سر و کار داشتن و بین خودشون.
او گفت خیلی وقت‌ها،
او حس کرده این برنامه‌ی آموزش آگاهی
که ما بهشون ارائه دادیم
در واقع یک ابزار خیلی مهمه
که از اون‌ها در برابر
اختلال روانی پس از بحران محافظت می‌کنه
و حتی اون رو تبدیل
به رشد پس از بحران می‌کنه.
این برای ما خیلی جالب بود.

و به اینجا رسید
که من و کاپیتان دیویس —
می‌دونین، این ماجرا به ده سال
پیش برمی‌گرده، در سال ۲۰۰۸ —
ما تمام این‌ سال‌ها با هم
در ارتباط موندیم.
و خود او هم به تمرین‌های
آگاهی‌ ادامه داده
و روزانه این کار رو انجام می‌ده.
او ترفیع گرفت و سرگرد شد،
و در نهایت هم از نیروی دریایی بازنشسته شد.
او از همسرش جدا شد،
دوباره ازدواج کرد،
بچه‌دار شد، و مدرک MBA گرفت.
و طی تمام این چالش‌ها
و تغییرات و لذات زندگی‌ش،
تمرینات آگاهی‌ش رو ادامه داد.
و انگار قسمت اینطور باشه،
همین چند ماه پیش،
کاپیتان دیویس دچار یک حمله‌ی قلبی
شدید در سن ۴۶ سالگی شد.
چند هفته پیش با من تماس گرفت
و گفت، «می‌خوام یه چیزی بهت بگم
می‌دونم دکترهایی که من رو درمان کردن
قلب من رو نجات دادن
اما آگاهی زندگی‌م رو نجات داد.
حضور ذهن‌ام در اون لحظه
برای اینکه جلوی آمبولانس رو بگیرم
که من رو به بیمارستان برسونه،» —
خودش به تنهایی،
وضوح ذهنی که داشت
تا شرایط ترس و اضطراب را تشخیص دهد
ولی گرفتار آن نشود —
او گفت، «برای من، این‌ها
موهبت‌های آگاهی بودن.»
و من از اینکه شنیدم حالش خوبه
خیالم راحت شد.
اما واقعاً خوشحال شدم وقتی دیدم
او توجه‌ خودش رو تغییر داده بود
او از داشتن یک رییس خیلی بد —
سیستم توجهی که اون رو
تا پرت کردن خودش از پل پیش برد —
به داشتن یک رهبر
و راهنمای بی‌بدیل رسید،
که زندگی‌ش رو نجات داد.

پس من در واقع می‌خوام صحبت‌م رو
با دعوت کردن همه‌تون به عمل به پایان ببرم.
و حرف‌م اینه.
به توجه‌تون توجه کنید.
باشه؟
به توجه‌تون توجه کنید.
و تمرین و آموزش آگاهی رو به عنوان
ابزاری برای سلامت روزانه‌تون در نظر بگیرین
برای رام کردن ذهن پریشان خودتون
و مجال دادن به توجه‌تون برای اینکه
راهنمایی معتمد در زندگی‌تون باشه.


متشکرم.


(تشویق حضار)

TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.


© TED Conferences, LLC. All rights reserved.

ما برای بهبود خدمات خود از کوکی‌ها استفاده می‌کنیم. جزئیات بیشتر را در صفحه “حفظ حریم خصوصی کاربران” در وبسایت دویچه وله بخوانید.

​​​​​​​پژوهش‌های روانشناختی نشان می‌دهند که سرکوب افکار مزاحم کارآیی ندارد، بلکه موجب افزایش دفعه‌های تکرار آنها در ذهن می‌شود. روانشناسان روش‌هایی را برای برخورد با افکار مزاحم و تکراری توصیه می‌کنند.

روان‌پژوهان می‌گویند که تلاش برای سرکوبی افکار مزاحم باعث تسلط و ماندگاری بیشتر آن افکار در ذهن انسان می‌شود. مغز معمولاً  تمایلی به فراموش کردن موضوعات ندارد، به همین دلیل هر چقدر بیشتر سعی در فراموشی موضوعی کند، بیشتر با فکر به آن موضوع درگیر می‌شود.چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

برای شناسایی افکار مزاحم و برخورد با آنها ابتدا باید منشاء این افکار و سپس واکنش‌ فرد هنگام درگیری با آنها را بررسی کرد. همه گهگاه با هجوم افکار مزاحم روبه‌رو می‌شوند، اما آنچه باعث می‌شود کنترل ذهن دشوار شود اضطراب است، زیرا اضطراب واکنش‌های ناخوشایند دیگری را سبب می‌شود. تلاش فرد مضطرب برای انحراف ذهن باعث می‌شود افکار با شدت بیشتری به ذهن او بازگردند. اضطراب همچنین به زایش افکار مزاحم دیگر کمک می‌کند. بنابراین بهترین راه در درجه اول کنترل اضطراب است.  

دکتر دانیل وگنر (Daniel Wegner)، روانشناس آمریکایی، پژوهش‌های گسترده‌ای در باره افکار مزاحم انجام داده و به این نتیجه دست یافته است که گریز از افکار مزاحم به پایداری آن در ذهن دامن می‌زند. به عبارت دیگر هر چقدر تلاش بیشتری برای فراموشی یا سرکوب افکار ناخوشایند انجام گیرد، تردد آن افکار در ذهن بیشتر می‌شود.

برای مثال تلاش برای نگه داشتن یک راز باعث می‌شود بیشتر به آن فکر کنیم و همین تلاش ما را بیشتر به بازگو کردن آن وسوسه می‌کند. این همان سازوکاری (مکانیزمی) است که در برخی از افرادی که رژیم غذایی لاغری را شروع کرده‌اند عمل می‌کند و آنها را به فکر کردن مدام به خوراکی‌ها و شکستن رژیم لاغری وامی‌دارد.

بیشتر بخوانید: چاقی پس از رژیم لاغری، چرا؟

برخی نیز از ترس ابتلا به بیماری رنج می‌برند یا به از دست دادن نزدیکان و حوادث طبیعی چون زلزله، سیل و توفان فکر می‌کنند که این امر از اهمیت دادن و تمرکز بیش از حد و بی‌تناسب به احتمال بروز واقعه‌ای در آینده ناشی می‌شود.

دکتر وگنر می‌گوید که افکار مزاحم در حقیقت پیامد اختلالات و ناراحتی‌هایی است چون حس گناه، خستگی و اضطراب.

نیکلا سرازن Nicolas Sarrasin روانشناس فرانسوی در کتاب “چگونه از افکار مزاحم و وسواس گونه رهایی یابیم” مینویسد: «افکار مزاحم، ناخواسته و وسواس‌گونه منشاء پریشانی و آشفتگی هستند و می‌توانند به سادگی با ایجاد پرسش‌هایی تکراری در ذهن زندگی را مختل کنند.»

او معتقد است افرادی که از اضطراب مزمن رنج می‌برند خطرهای بسیاری را در اطراف خود حس می‌کنند که احتمال بروز آن گاه به صفر نزدیک است. آنها قادر نیستند توجه‌شان را به موضوعاتی غیر از آنچه آنها را دچار هراس می‌کند متمرکز کنند.

هنگام بروز افکار مزاحم توجه به چند نکته حائز اهمیت است: شناسایی افکاری که بیشتر به ذهن‌مان خطور می‌کنند، ارزیابی میزان اهمیت آنها، شناسایی و سنجش تطابق آنها با واقعیت.

خانم دکتر حدیث توکلی، روانشناس و پژوهشگر، در گفت‌وگو با دویچه وله می‌گوید: «افکار مزاحم در دو زمان بیشتر به ذهن انسان خطور می‌کنند، یکی شب‌هنگام و در زمان خواب که باعث می‌شود فرد دچار بی‌خوابی، اختلال خواب یا دیدن کابوس شود و دوم در زمان کارهای نیازمند به تمرکز یا یکنواخت مثل درس خواندن، رانندگی و ظرف شستن. با بررسی این موارد می‌توان به راهکار مناسبی برای رفع افکار مزاحم خود دست یافت.»

بیشتر بخوانید: اختلال خواب، مشکل جوامع امروزی

دکتر توکلی چند راهکار ساده اولیه برای کنترل این افکار توصیه می‌کند: تهیه فهرستی از افکار استرس‌زا و اولویت‌بندی با توجه به میزان بسامد (تعداد دفعه‌هایی که یک پدیده تکرار می‌شود) آنها در ذهن، تخلیه افکار با نوشتن آنها روی کاغذ، ریلکسیشن (تمدد اعصاب).

دکتر سرازن به چند روش برای کنترل این افکار اشاره می‌کند:

منحرف کردن ذهن

هنگامی که افکار مزاحم ذهن فرد را اشغال می‌کنند، این خود اوست که این فضا را در اختیار آنها قرار می‌دهد. یکی از راه‌های مقابله با این افکار تغییر دادن کانون توجه از افکار ناخوشایند به رویدادها یا فعالیت‌های سازنده و دادن همان فضای اشغال‌شده در ذهن به افکار مثبت و ساده است که نیاز به تمرکز زیاد نداشته باشد.

اگر فکر به چیز دیگری منحرف شود بهتر از آن است که ذهن سرگردان باشد، زیرا که سرگردانی بی‌هدف ذهنی با ناخشنودی همراه خواهد شد. پس بهتر است که فرد بر یک موضوع تمرکز کند. مثلاً شنیدن یک قطعه موسیقی یا تماشای یک برنامه جالب تلویزیونی.

پذیرش

آنچه باعث می‌شود فرد به طور مکرر به افکار منفی گرایش داشته باشد، عدم پذیرش و قبول واقعه‌ای است که احتمال بروز آن را می‌دهد. پذیرش به جای طفره رفتن بهترین راه برخورد با افکار مزاحم است. هنگامی که فرد نهایت هر واقعه‌ای را تصور کند و آن را پذیرا شود آرامش جانشین خشم و نگرانی می‌شود.

خوگیری

انسان برای ادامه زندگی باید قادر باشد خود را با وقایع ناخوشایند انطباق دهد، به‌ویژه هنگامی که این اتفاقات به کرات رخ می‌دهند. وگنر می‌گوید که انسان نمی‌تواند به چیزی که از آن گریزان است، خو بگیرد. علت این امر آشکار است. فرار از افکار ناخوشایند و پیامدهای ناشی از آن چون اضطراب هرگز این امکان را به ما نمی‌دهد که به آن خو بگیریم. مواجهه با افکار، بدون تلاش برای فرار از آنها، رفته ‌رفته واکنش‌های ناخوشایندی را که این افکار بر بدن ما تحمیل می‌کنند، کاهش می‌‌دهد.

چارچوب‌بندی

هنگامی که فرد درگیر افکار مزاحم می‌شود، به جای مبارزه یا سعی در فراموش کردن آن بهتر است محتوای آن را در چارچوبی قرار دهد، از نو طراحی کند و اطلاعاتی در مورد آن جمع‌‌‌آوری کند. این واکنش باعث می‌شود ترس و فشار ناشی از افکار مزاحم رفته‌رفته خنثی شود.

خانم دکتر توکلی به راه‌های کمکی دیگری چون مراقبه (مدیتیشن)، نوشتن و پیاده کردن افکار روی کاغذ به شکل عادتی روزانه و تنفس‌های عمیق و منظم اشاره می‌کند.

مراقبه به نگرش بدون قضاوت می‌انجامد و کمک می‌کند که افکار منفی به مکان دیگری نقل مکان کنند. این روش هم برای مقابله با افکار مزاحم و تکراری مفید است و هم به بهبود تمرکز حواس کمک می‌کند.

نوشتن در مورد افکار و احساسات باعث سلامت جسمی و روانی می‌شود. استفاده از تکنیک «بنویس، بخوان و پاره کن» می‌تواند فرد را برای مقابله با افکار منفی و تکراری یاری کند. تنفس نیز اولین و ساده‌ترین کاری است که انسان در این مواقع می‌تواند انجام دهد. تنفس به فرد آرامش می‌بخشد و او را به زمان حال و طبیعت پیرامونش پیوند می‌دهد.

این روانشناس همچنین به روش‌هایی نظیر به تأخیر انداختن اندیشه اشاره می‌کند. برای مثال از فرد مضطرب خواسته می‌شود نگرانی خود را نیم ساعت به تأخیر بیاندازد.

آنچه همه این راهکارها بر ما آشکار می‌کند این است که گاه تلاشی که فرد برای رهایی از افکار مزاحم می‌کند از خود آن افکار زیان‌بارتر است. در ‌واقع آنچه مهم است تغییر نگرش و رفتار فرد و مدیریت ذهن است.

MTV

سعی کنید زمانی بخوابید که واقعا خسته هستید و خواب به سراغتان آمده است.

سعی کنید در زمان خوابیدن و بیدارشدن نظمی به وجود بیاورید.

با توجه به تأثیر بیدارکننده نوشیدنی‌هایی کافئین‌دار مانند قهوه، چای سیاه و سبز، کوکاکولا و همچنین نوشابه‌های انرژی‌زا بهتر است که ۴ تا ۶ ساعت پیش از خوابیدن، از صرف آنها پرهیز شود.

شب‌ها، به ویژه پیش از رفتن به رختخواب از کشیدن سیگار و مصرف دخانیات پرهیز کنید.

توجه کنید که اتاق خواب شما به اندازه کافی آرام، کم‌سروصدا و تاریک باشد. اگر محیط اطراف پرسروصدا است، از گوشگیر استفاده کنید.

سعی کنید، دمای اتاق خواب شما نه گرم باشد و نه سرد. دمای مطلوب اتاق خواب ۱۸ درجه سانتیگراد است.

اگر چه ورزش در رفع استرس مؤثر است، اما بکوشید از تحرکات ورزشی شدید پیش از رفتن به خواب خودداری کنید، چرا که اینگونه تحرکات باعث گردش بیشتر و سریعتر خون می‌شود.چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

از خواب طولانی خلال روز پرهیز کنید. خواب بعدازظهر بهتر است که بیشتر از یک ربع طول نکشد.

اگرچه تماشای تلویزیون، مطالعه یا حتی کار با لپ‌تاپ در بستر می‌تواند با راحتی همراه باشد، اما به افرادی که دچار بدخوابی یا بی‌خوابی هستند، توصیه می‌شود که از این کار چشم بپوشند. بکوشید به بدن خود عادت دهید که تخت فقط برای خواب و استراحت است.

درصورتی که هنگام خوابیدن ناآرام هستید و پیوسته در تخت می‌غلتید، بهتر است که دائم به ساعت نگاه نکنید، چون بیش از پیش زیر فشار عصبی قرار می‌گیرد و دشوارتر به خواب می‌روید.

اگر حس می‌کنید که خوابتان نمی‌رود، سعی نکنید به زور بخوابید. بهتر است بلند شوید و خود را با چیزی سرگرم کنید، تا به طور طبیعی خسته شوید و خوابتان بگیرد. یک فنجان چای غیرسیاه یا غیرسبز می‌تواند تأثیری آرام‌بخش و خواب‌آور داشته باشد.

آیا بی‌خوابی و بدخوابی شما به خاطر این است که پیوسته به مسائل و کارهایی فکر می‌کنید که در روزهای بعد قرار است انجام دهید؟ در این صورت بهتر است یک دفترچه کوچک کنار تختتان داشته باشید و این کارها یا مشغله‌های ذهنی را یادداشت کنید. با همین کار این مشغله‌ها کوچکتر می‌شوند.

نویسنده: Anabela Linke / SA

رئیس سازمان بهزیستی ایران از شیوع اختلالات روانی در جامعه خبر داد و گفت آمار مبتلایان در شهرهای بزرگ به مراتب بیشتر است. اضطراب، افسردگی و بدخوابی از مصادیق این اختلال‌ها معرفی می‌شوند. (29.10.2017)
 

سروصدا، شلوغی و سرعت زیاد در زندگی، فضایی اضطراب‌آور به کلان‌شهرها بخشیده‌اند. به اعتقاد پژوهشگران، زندگی در شهرهای بزرگ خطر انزوای فرد را افزایش می‌دهد و واکنش مغز او به شرایط تهدیدآمیز را دستخوش تغییر می‌کند. (31.10.2012)
 

بر اساس پژوهش‌تازه‌ای از دانشگاه لایپزیگ آلمان شمار زنانی که به بدخوابی یا کم‌خوابی دچار هستند، به مراتب بیشتر از مردان است. کارشناسان دلایل گوناگونی را برای این پدیده عنوان می‌کنند.   (04.05.2017)
 

استرس و اضطراب طولانی به اندازه سیگار خطر سکته قلبی و سکته مغزی را افزایش می‌دهد. پژوهش تازه دانشگاه هاروارد آمریکا در باره استرس مشخص می‌کند که هسته‌ای کوچک به نام آمیگدال (بادامه) در مغز مرکز استرس بدن است. (16.01.2017)
 

عواملی مانند فشار زمانی، مسئولیت‌های سنگین و تعداد کم نیروی کار به افزایش اضطراب در محیط کار منجر شده است. تحقیقات بنیاد آلمانی هانس بوکلر نشان می‌دهد که اضطراب در محیط کار به افزایش فشارهای روانی می‌انجامد. (06.04.2009)
 

چرا مى خوابيم؟ آيا خواب به خاطر استراحت و به منظور تجديد قواى بدنى است؟ آيا خواب وظيفه سامان بخشى به تجربيات روزمره بر عهده دارد؟ و يا اينكه خواب به كاركرد مغز نظم مى بخشد؟ (14.03.2008)
 

طبق نتایج یک نظرخواهی در آلمان حدود یک دوم زنان و یک چهارم مردان از مشکل بی‌خوابی یا بد‌خوابی رنج می‌برند. روان‌پزشکان راه‌هایی مانند قدم زدن شبانه و گوش دادن به موسیقی ملایم را برای مقابله با بدخوابی توصیه می‌کنند. (04.01.2010)
 

روان‌شناسان می‌گویند اگر استفاده از شبکه‌های اجتماعی از کنترل انسان‌ها خارج شود، ماهیت اعتیادآور آنها می‌تواند زندگی را مختل و اختلالاتی همچون افسردگی و اضطراب اجتماعی را هم در شخصیت‌های آسیب‌پذیر تقویت کند. (22.03.2017)
 

اخبار پزشکی و سلامت این هفته نگاهی دارد به این عناوین: سالم‌ترین غذاها برای خنک کردن بدن در روزهای گرم؛ عارضه روانی بازماندگان کووید-۱۹ و سروتونین، هورمونی برای کاهش عفونت‌های گوارشی.

در اخبار و تازه‌های پزشکی این هفته از جمله می‌خوانید: سندرم خستگی پس از ویروس چیست؟ افزایش خطر ابتلا به کووید ۱۹ با مصرف داروهای کاهنده اسید معده و استرس اکسیداتیو چگونه بر بدن تأثیر می‌گذارد؟

در تازه‌های پزشکی این هفته نگاهی داریم به این عناوین: چطور بدون تحمل گرسنگی لاغر شویم؟ «هایپوکسی ساکت»، عجیب‌ترین عارضه کووید ۱۹. اخبار کرونا با سلامت بدن و مغز چکار می‌کند؟ داروهای فشار خون خطر کرونا را تشدید نمی‌کنند!

پژوهشگران اسپانیایی امیدوارند که یک داروی دیگر را به فهرست داروهای ضد کووید اضافه کنند: پلیتیدپسین.
 

با این تصاویر نگاهی می‌افکنیم به جهان پیرامون‌مان. تصاویری از رویدادهای خارق‌العاده یا روزمره، از زیبایی‌ها و زشتی‌ها.
 

© 2021 Deutsche Welle |
حریم خصوصی کاربران |
شناسنامه |
تماس
| نسخه موبایل

19 روش علمی برای آرام شدن ذهن

آیا اضطراب دارید یا خوشحال نیستید؟ آیا به آرامش ذهن نیاز دارید؟ روش های آرام کردن ذهن را نمی دانید؟ روش هایی برای آرام شدن ذهن وجود دارند که سخت نیست و به شما کمک می کند تا آرامش ذهن خود را بدست آورید و در در هر زمانی آماده باشید. اگر این سوال برای شما هم وجود دارد که چگونه ذهنمان را آرام کنیم در ادامه با مطالعه 19 روش آرام شدن ذهن همراه زوم لایف باشید.

آرام شدن ذهن ذهن، می توان مدیتیشن، فعالیت های سالم تر مانند ورزش یا فعالیت های آرامش بخش مانند گوش دادن به موسیقی و استفاده از محرک های اضطراب، مانند شبکه های اجتماعی را کاهش داد. هنگامی که روش هایی را می یابید که به آرام شدن ذهن شما کمک می کند، سعی کنید اغلب آن ها را انجام دهید.

اگر ذهن آشفته ای دارید و بدنبال آرام کردن ذهن خود هستید در ادامه 19 روش را برای آرام شدن ذهن به شما توصیه می کنیم.

چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

این مورد بسیار واضح بوده و نفس عمیق ظاهرا تاثیری شگفت انگیز در آرام کردن ذهن دارد. تمرین های زیر را روزانه و در مواقع استرس انجام دهید؛ زیرا به کاهش استرس کمک می کنند:

این مورد، فرایندی برای خالی کردن و آرام کردن ذهن با تمرکز بر فکر، مکان، کلمات، رنگ یا شیء مشخص است. برای انجام مراقبه، در مکانی راحت بنشینید (زانو زده یا دراز بکشید) و دعا کنید یا به چیزی مشخص فکر کنید. ممکن است این کار بیش از ده دقیقه طول بکشد، ولی هیچ اشکالی ندارد و مسئله ای عادی است.

این مورد بسیار مشابه تصویر سازی در مراقبه است که در آن، برای آرام شدن ذهن باید صحنه ای آرامش بخش را تصور کنید. آن صحنه را تا هر وقت که دوست دارید در ذهن خود مجسم کنید؛ اما تمام انرژی و فکر خود را بر مجسم کردن این مکان در ذهن خود متمرکز کنید.

در این فرایند، تمامی عضلات بدن را ابتدا منقبض کرده و سپس شل می کنید. این کار، وضعیت روحی و روانی را تغییر داده و به ذهن کمک می کند تا مانند بدن به آرامش برسد.

یوگا ورزشی کششی بوده و به بدن فشار وارد نکرده و به آزاد و شل شدن عضلات در بدن کمک می کند؛ زیرا باید بر هر حرکت آن تمرکز کرده و ذهن نمی تواند به مسائل اضطراب آور فکر کرده و به همین دلیل، می تواند به آرام شدن ذهن کمک کند.

برای داشتن آرامش ذهن، بدنی سالم و عاری از سموم، نوشیدن آب بسیار با اهمیت بوده و به ذهن کمک می کند تا بهتر تمرکز کند. برای بهتر انجام دادن فعالیت های آرامش بخش، آب زیاد بنوشید.

غذاهایی خاص به بدن کمک می کنند تا هورمون های مربوط به اضطراب را کاهش داده و هورمون هایی را که مسئول ایجاد حس شادی و آرامش ذهن هستند، افزایش دهد.

ورزش باعث آزاد شدن اندورفین می شود که این ماده باعث ایجاد حس شادی در بدن است. سعی کنید هر روز مقداری ورزش کرده و پس از یک برنامه ی کاری پر از استرس، ذهنتان را آرام کنید.

اگر به آشپزی، مطالعه یا ورزش علاقه دارید، انجامشان دهید! انجام دادن کارهایی که به آن ها علاقه دارید به شما کمک می کند تا ذهن را از اضطراب خالی کرده و ترشح اندورفین را افزایش می دهد که باعث شادی می شود.

نوشیدنی های گرم باعث می شوند تا تنش از بدن خارج شده و اضطراب کاهش یابد. نوشیدنی های گرمی را بنوشید که فاقد کافئین و الکل هستند؛ زیرا این مواد می توانند اضطراب و افسردگی را تحریک کنند.

انجام فعالیتی که به تفکر نیاز ندارد، می تواند به آرام شدن ذهن کمک کند.

حتی اگر به موسقی هایی مانند رپ یا راک علاقه دارید، به آهنگ هایی آرام و آرامش بخش گوش دهید تا ذهنتان نیز آرام شود.

تحقیقات نشان داده اند افرادی که با حیوانات وقت می گذرانند، فشار خون پایین تری داشته و مهم تر از همه، نسبت به افرادی که به ندرت با حیوانات در تماس هستند، اضطراب کمتری دارند.

این روش هنگامی است که از رایحه های آرامش بخش استفاده می شود. برخی از این رایحه های معروف عبارتند از: اسطوخودوس، نعنا و اوکالیپتوس.

آب گرم به ترشح اندورفین کمک می کند که این ماده، اضطراب را کاهش می دهد؛ پس به مدت بیست دقیقه در وان آب گرم بنشینید.

یکی از بزرگترین محرک های اضطراب، شبکه های اجتماعی است؛ خواه تلفن همراهتان باشد یا حساب کاربری فیسبوک. سعی کنید برای کاهش اضطراب، زمانی را به دور از این ها بگذرانید.

دوری از تلویزیون می تواند به آرام شدن ذهن کمک کند. تلویزیون مملو از رنگ های روشن، تصاویر شلوغ و صدایی ممتد است که باعث افزایش میزان اضطراب می شود.چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم

اغلب افرادی که در اطرافمان هستند، بیشترین میزان اضطراب را در ما ایجاد می کنند؛ پس سعی کنید زمانی را برای تنهایی در نظر بگیرید.

اگر می دانید امتحان یا قرار ملاقاتی که دارید باعث اضطرابتان می شود، سعی کنید برای جلوگیری از اضطراب بیشتر، به آن فکر نکنید.

آیا خواندن این مطلب برای شما مفید بود؟

برای حمایت از محتوایی که می‌پسندید، لطفاً به اشتراک بگذارید:

بسیار عالی بود، ممنونم

سلام، خوشحالم که براتون مفید بوده. ممنونم و سلامت باشید 🍀🙏

سلام، بله ماساژ هم می‌تونه به آرامش ذهن و بدن کمک کنه اما روشی نیست که خودتون بتونید انجام بدید و باید توسط شخص دیگری انجام بشه.

در این مطلب روش‌هایی گفته شده که خودتون بتونید انجامش بدید.

آخرین مطالب را در ایمیل خود دریافت کنید.

کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب زوم لایف تنها با رعایت شرایط استفاده از مطالب، امکان‌پذیر است.

ورود کاربران

چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم
چگونه بر ذهن خود غلبه کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *