دوستان عزیز به مثال زیر توجه کنید:
«تشبیه»را همانطور که از نامش پیداست زمانی به کار می بریم که بخواهیم 2چیزی یا ۲شخصی را به هم مانند یا شبیه کنیم. تشبیه همانند کردن چیزی همراه با اغراق است چراکه در این روش دو چیز را که در واقع به یکدیگر شبیه نیستند یا لااقل شباهتی آشکارا ندارند را، به هم مانند می کنیم. در تشبیه، نویسنده یا شاعر شباهتی را ادعا و برقرار یا آشکار میکند؛ بنابراین، جملهای که تمام ارکان تشبیه را داشته باشد اما مبتنی بر صدق باشد- چون مخیل نیست، تشبیه نیز به حساب نمیآید. مثلاً در جملهٔ «روباه مثل گرگ است» چون جمله مخیل نیست و در عالم واقع هم روباه و گرگ از یک گونهاند، تشبیهی روی نداده است. درواقع جملهٔ تشبیهی جملهای است که به ظاهر درست نیست، و بیانش باعث تعجب هر شنوده ای خواهد شد.
چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
تشبیه را در آرایه های ادبی به چهار رکن تقسیم کردهاند که مشبه و مشبهبه را که در اصطلاح طرفین تشبیه مینامند، دو رکن اصلی تشبیه به شمار میآیند.
۱-(طرف اول) مشبّه: کلمهای است که آن را به چیز دیگر مانند کردهاند.
مثال برای مشبّه می شود : چون رود می گذرد عمر ما
۲-طرف دوم (مشبه به) : آنچه که مشبه را به آن تشبیه می کنیم.
مثال برای مشبه به می شود : چون رود می گذرد عمر ما
۳-ادات تشبیه: به اداتی که نشانگر تشبیه هستند، ادات تشبیه گفته میشود. پرکاربردترین این ادات عبارتاند از: «مانند، مثل، همانند، بهسان، چون، چو، به کردار، پنداری، گویی، به رنگ، به شکل، به اسلوب و…».
مثال برای ادات تشبیه می شود : چون رود می گذرد عمر ما
۴-وجه شبه: آنچه موجب می شود مشبه را به مشبه به تشبیه کنیم ( صفت مشترک).
مثال برای وجه شبه یا وجه تشبیه به می شود : چون رود می گذرد عمر ما
مثال
برای تشخیص صحیح تشبیه در جمله:
در جمله امام حسین (ع) در هدایت چون نور بود مشبه، تشبیه، وجه تشبیه، مشبه به، با رنگ آبی و قرمز و نارنجی و سبز مشخص شده اند.
امام حسین (ع) در هدایتچون نور بود.
امام حسین(ع):مشبه – چون:ادات تشبیه – در هدایت:وجه شبه – نور:مشبه به
مثال : قلب دشمن مثل سنگ است. اینجا وجه شبه حذف شده که سختی می باشد.
نکته : در تشبیـه وقتی که «وجـه شبه» و «ادات تشبیه» حـذف شود، جای مشبه و مشبه به را جابجا و به واسطه کسره آن ها را به هم اضافه می کنند که در این صورت به آن اضافهء تشبیهی می گوییم.توجه داشته باشد که اضافهء تشبیهی از مضاف و مضاف الیه تشکیل می شود نه از موصوف و صفت.
مثال : صبح امید اضافهء تشبیهی توضیح : امید به صبح تشبیه شده
مثال : قامتِ بلند اضافهء تشبیهی نیست چون موصوف و صفت است.
مثال : کتاب ِ دوستم اضافهء تشبیهی نیست چون بین دوست و کتاب رابطهء شباهت وجود ندارد.
ترکیباتی مثل : درختِ دوستی ، بارانِ رحمت ، چشمهء معرفت ،
آبِ گوارایِ فهم ، نخلِ ولایت ، بارِ غم و … اضافهء تشبیهی محسوب می شوند .
*یک راه حل آسان برای پیدا کردن پایه های تشبیه
برای یافتن پایه های تشبیه این سوال را میپرسیم: چی مثل چیه از چه جهت؟
در این سوال پاسخ هر بخش به ترتیب؛ (چی: مشبه)، (چیه: مشبه به)، (از چه جهت: وجه شبه)، (کلمهای که معنای مثل و مانند داشته باشد: ادات تشبیه) است.
مثال1: علی مانند شیر شجاع است.
(چی مثل چیه از چه جهت؟ علی مثل شیر در شجاعت – علی: مشبه – شیر: مشبه به – مانند: ادات تشبیه – شجاعت: وجه شبه)مثال 2: بلم آرام چون قویی سبکبار به نرمی بر سر کارون همیرفت.(چی مثل چیه از چه جهت؟ بلم مثل قو در آرام بودن – بلم (نوعی قایق): مشبه – قو (نوعی پرنده): مشبه به – چون: ادات تشبیه – آرام: وجه شبه)خوب امیدواریم که تونسته باشیم کمکی به یادگیری شما عزیزان در مبحث تشبیه کرده باشیم.
این مقاله برای من مفید بود؟
چگونه با اراده تر درس بخوانیم؟
بورس تحصیلی چیست؟
چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
آشنایی با رشته بينایی سنجی یا اپتومتريست
معرفی دانشگاه بوعلی سینا همدان
66863271
66863272
09364444587
سئوالات متداول
تماس با آسان کنکور
7 روز هفته، پاسخگوی شما هستیم
هر جای ایران که هستین از تخفیف ها و جدیدترین ها باخبر شوید کلیک کنید
همکاری با مدارس و شرکتها اساتید آسان کنکور درباره آسان کنکور لیست قیمت محصولات
Copyright 2016-2017 asankonkur.com
استفاده از مطالب فروشگاه آسان کنکور فقط برای مقاصد غیرتجاری و باذکر منبع بلامانع است. کلیه حقوق این سایت متعلق به گروه آسان کنکور ایرانیان (آسان کنکور) میباشد. آدرس: تهران، خیابان امام خمینی(ره)، بین رودکی و نواب پلاک652
مشخصات خود را درج نمائید و از تخفیف ها و جدیدترین محصولات آموزشی مطلع گردید
و یا با ما تماس بگیرید.
{{ successMsg }}
{{ errorMsg }}
لطفا کدی که برای شما ارسال شده است را وارد کنید.چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد
{{ receive_code }}
را از طریق شماره
{{ identity }}
به شماره
10001883
ارسال کنید.
منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!
لطفا برای حساب خود رمز عبور وارد کنید.
لطفا کدی که برای شما ارسال شده است را وارد کنید.
بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد
{{ receive_code }}
را از طریق شماره
{{ identity }}
به شماره
10001883
ارسال کنید.
منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!
لطفا برای حساب خود رمز عبور وارد کنید.
برای استفاده بسیاری از امکانات گاما و خیلی از وبسایت ها باید جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
برای این کار باید به تنظیمات مرورگر خود مراجعه کنید.
در صورت نیاز به راهنمایی اینجا کلیک کنید..
{{ total }} مورد پیدا کردم!
نمونه سوال+44,000
محتوای آموزشی+23,000
پرسش و پاسخ+18,000
آزمون آنلاین+4,000
درسنامه آموزشی +1,300
مدرسه یاب+130,000
نمونه سوال
محتوای آموزشی
پرسش و پاسخ
آزمون آنلاین
درسنامه آموزشی
مدرسه یاب
معلم خصوصی
چون رود می گذرد عمر ما:دریغ
4
ببینید بچه ها هیچ آرایه ای آسونتر از تشبیه نیست. مثال ساده: ((پدرم هچون کوه محکم است))
اینجا پدرم که او رو به کوه تشبیه کردیم ،مُشَبّه هست يعني کلمه ای که اون رو به چیزی شبیه میکنیم.
اما کوه که پدر بهش شبیه شده مشبه به (خونده میشه مُشَبَّهُن بِه) يعني كلمه اي كه چیزی به اون شبیه شده(درست مقابل مشبه)
يه كليد برای خودتون بذارین که مشبه و مشبه به رو قاطی نکنید
کلید پیشنهادی من اینه: [اون “به” که آخر كلمه “مشبه به” هست، دیگه یادتون باشه که مشبه به یعنی بهش تشبیه شده نه اینکه اون به چیزی شبیه شده باشه پس مشبه به یعنی به او شبیه شده].
حالا وَجْهِ شَبَه در مثال بالا “محكم بودنه” چون گفتیم پدر همچون کوه چیه؟ محکمه دیگه در اصل وجه شبه میشه اشتراک یا صفت مشترک بین مشبه و مشبه به مثلا میگیم دلت مثل آینه پاک است اینجا وجه شبه یا دلیل تشبیه دل به آینه چی بوده؟ احسنت “پاک بودن”
خب فقط میمونه اَدات تشبيه، بچه ها ادات یعنی ابزار وآلات، حرف و… به این کلمه ها میگن ادات تشبیه:((مثل، مانند، همچون، به سان….)) یعنی اون کلماتی که ابزار و الات ما هستن که مشبه و مشبه به رو بچسبونیم بهم یا مرتبط کنیم مثلا میگیم تو مثل آب زلالی خوب بوسیله کدوم کلمه تو(مشبه) رو به آب زلال(مشبه به) مرتبط کردیم؟ آفرین کلمه “مثل” ادات تشبیهه یا درمثال پدرم همچون کوه محکم است ادات تشبیه میشه” همچون”
یه مثال دیگه میزنم :(( دلم مانند آب سماور جوش ميزند)) خب اينجا دلم(مشبه) هست، أب سماور(مشبه به) مانند(ادات تشبيه) و وجه شبه هم ميشه:(جوش زدن)
44
عمر ما چون رود می گذرد.
عمر ما، مشبه است
رود، مشبه به است
شباهت عمر ما و رود در این است که هر دو جاری و گذرا هستند. بنابراین به نظر می رسد که می گذرد را بتوانیم وجه شبه قلمداد کنیم.
13
سلام
ببینید بچه ها هیچ آرایه ای آسونتر از تشبیه نیست. مثال ساده: ((پدرم هچون کوه محکم است))
اینجا پدرم که او رو به کوه تشبیه کردیم ،مُشَبّه هست يعني کلمه ای که اون رو به چیزی شبیه میکنیم.
اما کوه که پدر بهش شبیه شده مشبه به (خونده میشه مُشَبَّهُن بِه) يعني كلمه اي كه چیزی به اون شبیه شده(درست مقابل مشبه)
يه كليد برای خودتون بذارین که مشبه و مشبه به رو قاطی نکنید
کلید پیشنهادی من اینه: [اون “به” که آخر كلمه “مشبه به” هست، دیگه یادتون باشه که مشبه به یعنی بهش تشبیه شده نه اینکه اون به چیزی شبیه شده باشه پس مشبه به یعنی به او شبیه شده].
حالا وَجْهِ شَبَه در مثال بالا “محكم بودنه” چون گفتیم پدر همچون کوه چیه؟ محکمه دیگه در اصل وجه شبه میشه اشتراک یا صفت مشترک بین مشبه و مشبه به مثلا میگیم دلت مثل آینه پاک است اینجا وجه شبه یا دلیل تشبیه دل به آینه چی بوده؟ احسنت “پاک بودن”
خب فقط میمونه اَدات تشبيه، بچه ها ادات یعنی ابزار وآلات، حرف و… به این کلمه ها میگن ادات تشبیه:((مثل، مانند، همچون، به سان….)) یعنی اون کلماتی که ابزار و الات ما هستن که مشبه و مشبه به رو بچسبونیم بهم یا مرتبط کنیم مثلا میگیم تو مثل آب زلالی خوب بوسیله کدوم کلمه تو(مشبه) رو به آب زلال(مشبه به) مرتبط کردیم؟ آفرین کلمه “مثل” ادات تشبیهه یا درمثال پدرم همچون کوه محکم است ادات تشبیه میشه” همچون”
یه مثال دیگه میزنم :(( دلم مانند آب سماور جوش ميزند)) خب اينجا دلم(مشبه) هست، أب سماور(مشبه به) مانند(ادات تشبيه) و وجه شبه هم ميشه:(جوش زدن)
7
اره دیگه مال شماها اسونه ولی معلم من یه تشبیهی مینویسه دهن همه باز میمونه تشبیهایی که شما میگین چی هستن اخه شما ها تشبیه ادبی بنویسین ببینم اخه میتونین??
7
مشبه چیزی است که می خواهیم به چیز دیگری تشبیه کنیم. رکن اول
مشبه به کلمه تشبیه شده مشبه است. رکن دوم
وجه به ویزگی بین مشبه ومشبه به است . رکن سوم
ادات کلمه ای است مه مشبه به و مشبه را به هم وصل می کند مثلا:همچون.ماننده. رکن چهارم
خسته شدم بسکه نوشتم
6
«دندان ها مانند مرواریدی سفید هستند»
مشبه: آن چیزی است که تشبیه میشود : دندان ها
مشبه به: آن چیزی که تشبیه میشود:مروارید سفید
ادات تشبیه :مانند،همچون و …:مانند
وجه شبه :به وجه اشتراک مشبه و مشبه به میگویند.:دراینجا وجه شبه سفید است
موفق باشید?چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
5
واقعا معلم ما تو امتحان ها خیلی سخت میگیره تشبیه و اینا رو خیلی عجیب غریبه اصلا معلم ها تو امتحان های حضوری امکان نداشت همچین سوال هایی بدن اصلا
3
درباره وجه شبه اگر امکانش هست توضیح بیشتری بدید ممنونم
3
سلام میشه مشبه و مشبه به و وجه شبه این بیت را مشخص کنید
ای کارگشای هرچه هستند نام تو کلید هرچه بستند
ممنون
3
چون رود: مشبه
عمر ما :مشبه به
3
طرف اول (مشبه) :آنچه چیز یا شخصی را به چیزی مانند کنیم.
طرف دوم (مشبه به) : آنچه که مشبه را به آن تشبیه می کنیم.
وجه شبه: آنچه موجب می شود مشبه را به مشبه به تشبیه کنیم ( صفت مشترک).
معنی : عمر ما مثل رود می گذرد. عمر مشبه
رودمشبه به می گذرد وجه شبه
3
ابتدا باید جمله را مرتب کنیم بعد با توجه به فعل جمله و تشبیه جمله ان ها را تشخیص دهیم 🙂
3
دمت گرن من دقیقا به همین احتیاج داشتم!!
2
سلام به همگی هر کی پایه ی ششم هستش کتاب جامع فارسی ششم نوشته ی حمید طالب تبار را تیه کنه کتاب عالی هستش همه ی دانش زبانی های فارسی همه ی درسای فارسی توش هست عالیه تست هم داره بی نهایت عالی تشبیه هم توش به طور کامل با نکته و مثال توضیح داده
2
عمرما=مشبه ، رود = مشبه به
هر تشبیه دارای چهار رکن یا پایه است :
1- مشبه : کلمه ای که آن را به کلمه ای دیگر تشبیه می کنیم . مثلا اینجا عمر ما رو به رود تشبیه کرده پس عمرما میشه مشبه
2- مشبه به : کلمه ای که کلمه ی دیگر به آن تشبیه می شود . پس رود اینجا میشه مشبه به
3- ادات تشبیه : کلمات یا واژه هایی هستند که نشان دهنده ی پیوند شباهت می باشند و عبارتنداز : همچون ، چون ، مثل ، مانند ، به سان ، شبیه ، نظیر ، همانند ، به کردار و … . که اینجا چون میشه ادات تشبیه
4- وجه شبه : صفت یا ویژگی مشترک بیت مشبه و مشبه به می باشد . ( دلیل شباهت )
2
در بیت زیر کدام از ارکان تشبیه حذف شده است
(مهربان ساده و بی کینه است مثل نوری در دل آینه)
؟؟؟؟؟؟؟؟
2
زندگی چون رود است که به آرامی به اقیانوس میرسد …مشبه ،مشبه به،وجه شبه ، را مشخص کنید و توضیح دهید؟
2
از Farzeh Forouzsn نشکر میکنم که برام تشبیه مثال زد ❤❤
1
۱۵ جمله که تشبیه داشته باشه رو میشه بهم بگین ؟؟ ممنون
1
مادرم چون وسعت دریا مهربان است
1
عمر ما مشبه
رود مشبه به
میگذارد وجه شب
1
کتاب همچو معلم به ما درس یاد میدهد مشبه:کتاب،مشبه به:معلم،ادات تشبیه:همچو،وجه شبه:درس یاد میدهد
1
اول از همه مرتبش میکنیم:عمرما چون رود میگذرد
حالا رکن هاشو مشخص میکنیم:
مشبه:عمرما
مشبه به:رود
ادات تشبیه:چون
وجه شبه:میگذرد
1
عالی بود ممنون
خیلی خوب بود من کامل این مبحث رو فهمیدم
بازم ممنون
1
سلام لطفا وجه شبه را در جمله وطن مانند خانه ماست مشخص کنید
1
تشبیه های به کار رفته دربیت بیستونبرسرراه است
مبادازشیرینخبریگفته وغمگیندل فرهاد کنی
1
آبشار طلایی موهایش روی شانه اش ریخته بود.
مشبه=موها مشبه به=آبشار طلایی
در این مثال ادات تشبیه و وجه شبه ذکر نشده و به گفته کتاب گاهی ممکن است ارکان سوم و چهارم حذف بشه
1
یک جمله تشبیه دار دیگه مثال میزنید
1
رود مشبه به .چون ادات تشبیه
1
عمرما مشبه
رود مشبه به
چون آدات تشبیه
شباهت این دو وجه شبه
1
ببخشید چرا فقط شما تشبیه ( عمر ما چون رود می گذرد ) رو مثال میزنید ؟؟؟
چیز های جدید تر هم بگید ??
0
لطفا در اینجا فقط جواب بدین نپرسین
0
میشه مشبه به رو بایک مثال توضیح بدین؟!
0
بله اره اینجوری آفرین برتو آفرین بر تو
0
سلام مشبه عمر مشبه به رود ادات تشبیه چون وجه شبه از نظر عمر کوتاه
0
ماهی مانند زیر دریایی شنا میکرد
طبق جمله بالا:
**مشبه یعنی ماهی که به یه چیزی تشبیه شده و میتونه هر چیز دیگه ای هم باشه
**مشبه به یعنی اون چیزی ماهی بهش تشبیه شده
**وجه شبه یعنی اون شباهتی که عبن هم دارن یعنی شنا کردن
**ادات شبه هم که یعنی اون واژه ای که شباهت و جمله رو برقرار میکنه یعنی مانند، مثل ، شبیه و…
به همین راحتی?
0
هر حی از من سوال میخواد ب بگه تا براش توضیح بدم
0
این باب ها همانند لاله های گوشم پرهای طاووس چنان برگهای خزان دیده می ریزد فرصت ها همانند ابرها و باد ها در گذر هستند زندگی همچون سفریس طولانی با فراز و نشیب فراوان
0
سلام خیلی ببخشید ولی اين چیزهایی که میگین یه جوری میکنین که ادم هرچی بلد بود از یادش میره
لطفا یکم واضح بگین ??♀️?
0
باریکلا همتون عالی بودین بچه ها من معلم شما هستم
0
ببخشید در مورد وجه شبه میشه توضیح بیشتری بدین ممنون میشم
0
سلام دوستان عزیز
الان وجه شبه رو من قاطی کردم کلا??
0
با سلام و عرض ادب خدمت شما
دوستان خودتان میدانید که تشبیه برای برقراری ارتباط بین دو فرد ، دو چیز ، …. و یا حتی بین چند چیز است.
شما باید در تشبیه دو شخص متفاوت را با یک ویژگی به هم مرتبط کنید تا شنونده شما در آن فرو رود .
مثالی ساده 🙁 شیر مانند پلنگ است ) ، در این جمله چون شیر و پلنگ از یک نژاد هستند میگوییم پس این جمله تشبیهی است ، ولی وقتی میبینیم که این جمله شما را
0
خیلی ممنون، خیلی خوب یاد گرفتم
0
۵ جمله تشبیهی نوشته و ارکان تشبیه را مشخص کنید
0
عمر ما مشبه است
چون ادات تشبیه است
رود مشبه به است
است وجه شبه است
عمر مارا به رود تشبیه کرده ایم
0
می گذرد ققققققققققققققققققققققققققققققققق
0
بهار به زیبایی چون عروس است مشبه وجه مشبه
0
مشبه یعنی چیزی یا کسی که به یک اسم شبیه می شود
مشبه به یعنی اسمی که چیزی یا کسی به آن شبیه شده است
مثال:عمر ما چون رود می گذرد?
در اینجا عمر ما به رود شبیه شده پس مشبه است و رود اسمی است که عمر به آن شبیه شده پس…….
عمر:مشبه
رود:مشبه به
وجه شبه هم یعنی چیزی که بین رود و عمر مثل هم است
وجه شبه: هم عمر و هم رود زود گذر هستند
ممنون?
0
جواب همه ی دوستان درست است
عمر ما مشبه
رود مشبه به
0
سلام دوستان عزیز .
مشبه : عمر ما
مشبه به : رود
ادات تشبیه : چون
وجه شبه : میگذرد .
0
ارکان تشبیه رادر جمله زیر مشخص کنید
اودریک شب ظلماتی چون اختری روشن وپرفروغ از تاریکی ها گریخت.
0
دوستان مشبه و مشبه به در جملات زیر آمده است
عمر ما چون رود می گذرد
مشبه:عمر ما
مشبه به:رود
مثالی دیگر
کتاب مانند اقیانوسی بی انتهاست
مشبه:کتاب
مشبه به:اقیانوسی
توضیح مشبه و مشبه به چیست؟
یعنی چیزی یا کسی را به چیزی یا کسی دیگر مانند دادند.
0
عمر ما چون رود می گذرد.
عمر ما :مشبه رود:مشبه به ادات تشبیه:چون وجه شبه:میگذرد
0
ببخشید درمورد اینکه وجه شبه و ادات تشبیه رو حفظ کنیم یکم توضیح بدین
0
تشبیه های به کار رفته در بیت بیستون بر سر راه است مباد از شیرین خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنی
0
می گذرد وجه شبه
عمر ما مشبه
رود مشبه به
0
عمر مشبه ،رود مشبه به ،چون ادات تشبیه ،میگذرد وجه شبه
0
مادر مانند کوه قصه هاست مادر مانند دل آرام است در این جا مشبه به کار رفته است
0
نام تو مشبه به هستش منظور از ای خداوند هستش که مشبه میشه و کارگشاهم وجه شبهشونه
0
دوستی چون رودخانه خروشان.
دوستی =مشبه
رودخانه خروشان =مشبه به
0
زندگی مشبه
چو ادات
مشبه به رو
که به ارامی به اقیانوس میرسد وجه شبه
0
دل من مشبه ز چمن مشبه به فراغ دارد وجه شبه
0
لطفا ارکان این شعر را مشخص کنید
دل من به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد
0
رکن اول :مشبه؛ قسمت اول تشبیه است که چیزی را به ان مانند میکنیم.
رکن دوم:مشبه به؛ قسمت دوم تشبیه است که به مشبه مانند میکنیم.
رکن سوم:وجه شبه ؛ ویژگی مشترک وشباهتی است که بین مشبه به وجود دارد.
رکن چهارم:ادات تشبیه؛ کلمات تشبیه است که شباهت را برقرار میسازند؛ از جمله: مثل، مانند، چون، همچون و ….
گاهی اوقات رکن سوم وچهارم از تشبیه حذف میشود
0
تشبیه:مانند کردن یک چیز به چیز دیگر
مشبه(رکن اول در تشبیه است که ما آن را به چیز دیگری تشبیه میکنیم)در این جمله عمر مشبه است که به رود تشبیه شده
مشبه به(رکن دوم تشبیه است که ما چیزی را به آن مانند کرده ایم)در این جمله رود مشبه به است که عمر را به آن مانند کردیم
ادات تشبیه(چون همچون مانند همانند و…)در این جمله چون ادات تشبیه است
وجه شبه(ویژگی های مشترک بین مشبه و مشبه به)در این جمه رود وجه شبه است چون ویژگی مشترک رود و عمر را نشان داده(میگذرد)
0
مشبه یعنی تشبیه کردیم آنرا به چیز دیگری که ان چیز مشبه به است و حروفی که برای تشبیه کردن آنها بکار بردیم میشوند ادات تشبیه و دلیل مشابهت و اشتراک شان وجه شبه نام دارد در اینجا مشبه عمر ما و مشبه به رود و ادات چون و وجه شبه گذشتن است
0
سوالی داشتم که چگونه برای کلمه پروین یک مشبه بیاورید و با ان جمله بسازید؟؟؟
0
اگر مثل و مانند در جمله نبود چشم كار كنييم
0
کتاب مشبه . مانند ادات. اقیانوس وجه شبح.بی انتها مشبه به.
0
جه شبه جمله زیر را پیدا کنید.
کتاب مانند اقیانوسی بی انتها است
0
ادات مشبه شامل :مشبه:چیزی را به چیز دیگری تشبیه کنیم.
مشبه به:یعنی چیزی که به آن تشبیه شده.
وجه تشبیه:یعنی ارتباط بین میشه ومشبه به .
ادات تشبیه:کلماتی که با آنها مشبه و مشبه به را به هم ربط می دهند مثل: چون . همچون ماننده .. (موفق باشید)
0
صورت او چون گل شکفت
صورت =مشبه
گل =مشبه به
چون =ادات شبیه
شگفت =وجه شبه
0
عمر ما : مشبه
رود : مشبه به
ادات تشبیه : چون
وجه شبه : سریع گذشتن
0
کیرم تو کس خار ییکتون.
…….. …… …..
-1
عمر ما مشبه
چون ادات تشبیه
رود مشبه به
می گذرد وجه شبه
-1
چون ادات
عمر ما مشبه
رود مشبه به
-1
مشبه,مشبه به و وجه شبه را در جمله زیر مشخص کنید.
صورتش در زیبایی به قرص ماه می ماند
-2
آرایه های ادبی
تشبیه :
تشبیه ، ادعای همانندی میان دو یا چند چیز است . هر تشبیه چهار رکن دارد :
1) مشبه : چیزی یا کسی که قصد مانند کردن آن را داریم .
2) مشبه به: چیزی یا کسی است که مشبه ، به آن مانند می شود .چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
3) ادات تشبیه : وازه ای است که نشان دهنده پیوند شباهت است .
4) وجه شبه : ویزگی یا ویزگی های مشترک میان مشبه و مشبه به است .
ژاله ها دانه دانه درخشند همچو الماس
مشبه وجه شبه ادات تشبیه مشبه به
برای شناخت بیشتر و بهتر تشبیه توجه به این نکات لازم است :
الف ) وجه شبه معمولاً باید در مشابه به بارزتر ومشخص تر باشد ( چراغ مثل خورشید می درخشد ، نه آنکه : خورشید مثل چراغ بود )
ب ) برای فهم یک تشبیه باید به سراغ (( مشبه به )) رفت که مهم ترین پایه تشبیه است زیرا وجه شبه از آن استنباط می شود .
ج) مشبه و مشبه به طرفین تشبیه نام دارند و در تمام تشبیهات حضور دارند اما ادات و وجه شبه می توانند حذف شوند .
د ) حذف وجه شبه و ادات تشبیه سبب تلاش ذهنی و لذت ادبی بیشتر می گردد .
هـ ) تشبیه مشروط بر این است که آن مانندگی یا تشابه ، مبتنی بر کذب یا حداقل دروغ نما باشد یعنی با اغراق همراه باشد . این ما هستیم که این شباهت را ادعا و برقرار می کنیم . تشبیه باعث اعجاب می شود وکسی به مفاد آن باور ندارد . مثلاً جملاتی مانند : او مثل سرو است ! یا : او مثل برق رفت ! تشبیه اند اما جمله ای چون نفت مثل بنزین است ، تشبیهی نیست .
و ) و نکته آخر این که وجه شبه در هر مورد آن صفتی است که منظور گوینده باشد ؛ از باب مثال ممکن است شخص منافق یا دو رو را به گل به جهت پشت و روی دو گانه گل ، و رخسار زیبا را هم به گل ، به سبب زیبایی آن ، تشبیه کنند اما روشن است که وجه شبه را در این دو مورد ، با یکدیگر تفاوت بسیار دارد . برای بهتر فهمیدن اضافه تشبیهی به این مصراع رودکی توجه کنید :
دانش اندر دل چراغ رو شن استـــ دانش در روشن کردن دل مانند چراغ در راه است ـــ دانش مانند چراغ است ـــ دانش چراغ است چراغ دانش ؛ که یک اضافه تشبیهی است و در کتب فارسی نمونه های این گونه تشبیه فراوان است . مانند اقلیم وجود – محبس تن – درخت علم – ابر لطف – دفتر عمر – و ….
1) روی مرداب ، این آفتاب پوسیده
روی رودخانه ، این ماه زنده
2) ابر هزار پاره بگیرد ستیغ کوه
چون لشکری که رو به سوی دشمن آورد
3) زندگی مانند جوی آبی است
4) به پیش سپه آمد افراسیاب
چو کشتی که موجش بر آرد زآب
5) من اینجا چو نگهبانم تو چون گنج ( دو تشبیه)
6) علم بال است مرغ جانت را
جان بخشی به اشیا یا تشخیص :
آنچه به عنوان جان بخشی به اشیا در فارسی دوم آمده است در علم بیان استعاره مکنیه تخییلیه و آنیمیسم یا جان دار انگاری نامیده می شود و یادگاری است از تفکر بشر قدیم که برای او همه چیز جان دار بوده است .
استعاره مکنیه : مشبهی است که به همراه یکی ازاجزا یا ویزگی های مشبه به می آید . مثلاً دیده عقل به صورت اضافه استعاری ؛ عقل به انسانی تشبیه شده است و آنگاه دیده که از بارزترین ویزگی های انسان است به عقل اضافه شده است
درس غوغای بهار و شعر پرواز و شعر فروتنی و درس قلمرو شگفتی ها (سال سوم ) و …. همگی آرایه تشخیص هستند . در این بیت نیز حافظ از جان بخشی استفاده کرده است :
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
B L O G F A . C O M
جهت پخش آنلاین فیلم، ابتدا مطمئن شوید که جاوا اسکریپت در مرور گر شما فعال است و از آخرین نسخه ی مرورگر استفاده می کنید.
تدریس:
ارکان تشبه ( 1-مشبه ، 2- مشبه به 3- ادات تشبیه 4- وجه شبه ) ،ترکیب یافتن ارکان تشبیه(1-ادات تشبیه (مثل و چون و…)2-مشبه به (اولین اسم بعد از ادات تشبیه)3-مشبه(چه چیزی مانند مشبه به است )4-وجه شبه (مشبه از چه نظر شبیه مشبه به است)تشبه اگر هر چهار رکن را داشته باشد به آن تشبیه کامل(تام) می گویندتشبه ی که مشبه و مشبه به را دارد تشبیه بلیغ می گیند و ارزش ادبی این تشبه از تشبه کامل بیشتر است .تشبه بلیغ به دو صورت ساخته می شود :1- با استفاده از فعل اسنادی(است، بود، شد، گشت، گردید و …) تشبه ی که با این افعال ساخته می شود مسند آن باید 2 شرط داشته باشد1-اسم باشد 2- به صورت خیالی در جمله باشد
2-با استفاده از مضاف و مضاف الیهحل 1 تست و توضیح درصد کنار تستاضافه ی تشبیهی(به صورت مضاف و مضاف الیه می آید)حل تست .در شباهت مشبه و مشبه به اگر شک کردیم به سراغ مضاف می رویم مضاف به 2 صورت می آید1- کل (به چیزی متصل نیست) -> تشبیهی2- جزء(به چیزی متصل بوده و جزءی از آن را تشکیل می دهد ) -> استعاریانواع ترکیبات:(که از بالا به پایین نسبت به هم اولویت دارند)1-وصفی(فاقد آرایه ادبی)2- واقعی (فاقد آرایه ادبی)3-تشبیهی (دارای آرایه ادبی)4- استعاری(دارای آرایه ادبی)حل 16 تمرینتشبیه بایدمعنی مثبت بدهد و لی اگر فعل اسنادی ظاهری منفی داشت اما در باطن معنی مثبت داد تشبیه محسوب می شودحل 1 تستبررسی کامل معنی 2 کلمه ی چون(هنگامیکه ، چگونه، مانند(ادات تشبیه)) و چوحل 1 تست4 راه برای تشخیص تشبیه :1-ادات تشبیه2-اضافه های تشبیهی3–افعال اسنادی4-جایگزین کردن مانندحل و تحلیل 2 تست از کنکور و سنجش
مدت زمان فیلم: 29.65 دقیقه
چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
با IDM یا ADM و یا wget دانلود کنید.
آلاء پنجره ای است رو به دور نمای آموزش کشور که می کوشد با اساتید کار بلد و مخاطبان پر تعداد و متعهد خود آموزش همگانی را در چهار گوشه ی این سرزمین در دسترس فرزندان ایران قرار دهد. خدمات اصلی آموزش در آلاء کاملا رایگان بوده و درآمد خدمات جانبی آن صرف برپا نگه داشتن و دوام این مجموعه عام المنفعه می شود. محصولات ما پیش تر با نام های آلاء و تخته خاک در اختیار مخاطبان قرار می گرفت که برای سهولت در مدیریت و دسترسی کاربران اکنون انحصارا با نام آلاء منتشر می شود.
دبیرستان دانشگاه صنعتی شریف در سال 1383 تاسیس و زیر نظر دانشگاه صنعتی شریف فعالیت خود را آغاز کرد. فعالیت های آموزشی آلاء با نظارت دبیرستان دانشگاه شریف انجام می شود.
خانه » کارگاه شعر » آرایۀ تشخیص در ادبیات فارسی
صور خیال
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
بخش چهارم
بخش پنجم
وقتی با بچهها حرف میزنیم یا به خیالات بلندبلند آنها گوش میدهیم میبینیم با دیوارها حرف میزنند، دست در دست درختان به بازی میروند، صدای پای ماشینها را میشنوند و با نجوای ساعت روی دیوار میخوابند.
همانطور که توی کارتونها و فیلمهای کودکانه هم میبینیم که میوهها و گلها و هر آنچه در عالم واقعی رفتاری غیرانسانی دارد، گریه میکند و میخندد و غذا میخورد.
آنها به موجودات بیجان، جان میبخشند.
جانبخشی یا شخصیت بخشی یکی از صورتهای خیال است که شاعران و نویسندگان برای روح بخشیدن به نوشتههایشان از آن بهره میگیرند.
برخی نامهای دیگری مثل انسان نگاری یا جاندار پنداری هم به آن دادهاند.
هر سو رگ باران گشاد
رعد ز هرجای به غرش فتاد
در این بیت ساغر اصفهانی باران را انسان یا جانداری پنداشته که رگ دارد؛ یعنی یکی از اجزای بدن انسان را به باران نسبت داده.
نسبت دادن صفات جانداران به چیزهای بیجان یا صفات انسانی به حیوانات یا دیدن اشیای بیجان بهصورت یک جاندار نه صرفاً انسان را تشخیص میگویند.
گاهی حتی شاعر به پدیدههای ذهنی مثل عشق، تنهایی، شوق، سکوت و… نیز جان میبخشد.
بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر
مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر
قیصر امین پور
بعضی تشخیص را یک آرایۀ مستقل و مجزا نمیدانند و آن را در دستۀ استعاره مکنیه قرار میدهند.
در بحث استعاره گفتیم که وقتی مشبهبه حذف شود و مشبه باقی بماند اما یکی از صفات یا ویژگیهای مشبهبه با آن بماند استعاره، مکنیه است.
مثل شعر ساغر اصفهانی.
باران مانند انسان است.
باران: مشبه
انسان: مشبهبه
و رگ که یکی از ویژگیهای انسان است با باران همراه شده.
بنابراین میتوان تشخیص و استعاره مکنیه را یکی دانست.
دکتر شمیسا میگوید: «در استعارۀ مکنیه تخلییلیه، مشبهبه که ذکر نمیشود در غالب موارد انسان است. غربیان به این نوع personification میگویند که در عربی و فارسی تشخیص ترجمه شده است که میتوان به آن انسانوارگی، یا استعارۀ انسانمدار یا انسانواره یا جاندارپنداری یا جاندارانگاری و نظایر آن نیز گفت.»
شاعر با استفاده از نیروی تخیل و ذهن پویای خود در اشیا و عناصر بیجان طبیعت تصرف میکند و با حرکت و جنبش بخشیدن به آنها سرزندگی و حرکت را به شعرش میبخشد.
چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
چند مثال خوب را با هم بخوانیم:
گفت ای غنچههای خوب، چرا
لبتان را ز خنده میبندید؟
زودتر بشکفید و باز شوید
آی گلها چرا نمیخندید؟
قیصر امین پور
به ایوان میروم و انگشتانم را
به پوست کشیده شب میکشم
فروغ فرخزاد
مشرق، چپق طلایی خود را
برداشت، به لب گذاشت روشن کرد
مهدی اخوان ثالث
گاه تنهایی صورتش را به پس پنجره میچسبانید
شوق، میآمد
دست در گردن حس میانداخت
فکر، بازی میکرد…
سهراب سپهری
شب ایستاده است
خیره نگاه او
به چارچوب پنجرۀ من.
سهراب سپهری
گل بخندید و باغ شد پدرام
ای خوشا این جهان بدین هنگام
فرخی
در آفاق گشاده است ولیکن بسته است
ای سر زلف تو در پای دل ما زنجیر
سعدی
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود
حافظ
خیلی خوب بود استفاده کردیم ممنون
عالیییییییییی بود
ممنون از مطلب خوبتون نهایت استفاده را بردیم
عالی بود
درجه یک خودمونیم
من میخوره به دیوار سرم هی میگیره به سیگار پرم من حق کسو نخوردم ولی از همیشه ک بیمار ترم من ته یه چاه عمیقم پنچر وست راه حقیقت من یکی شدم ک دیگه خیلی فرق داره باهام سلیقت من بی چکو چونه میزنم مقز ونشونه چوه بی چکو چونه به نفع هردومونه من بی چکو سفنه میپام تو باس بدویی خونه
عالیییییی فقط آخری من بی چک و چونه میگیرم مغزو نشونه. بی چک و سفته ب نفع هردومونه
سلام و درود خواستم عرض کنم بین تشخیص با جان بخشی به اشیا تفاوتی وجود دارد. تشخیص یا پرسونیفیکاسیون همان شخصیت انسانی دادن به سایر موجودات است؛ اما جاندار انگاری یا آنمیسم تنها جان دادن به عناصر بیجان است. می توانید به این مطلب سایت دبیر فارسی (http://bit.ly/2JlrMof) مراجعه نمایید. با سپاس!
ما گروهی از شیفتگان ۹ تا ۹۹ سالۀ خواندن و نوشتن هستیم.
با خواندن و نوشتن رشد میکنیم، راههای تازه میسازیم و به آیندۀ متفاوتی فکر میکنیم که بیشتر از حالا با لذت خواندن و نوشتن میگذرد.
در کوچه پسکوچههای هفت شهر نوشتن با مدرسه نویسندگی همراه باشید.
شاهین کلانتری
استعاره یا مانندگویی (در تمام زبانهای اروپایی: مِتافُر) یک روش در فن بیان است بهمعنای بهکاربردن یک واژه، عبارت، یا جمله بهجای چیز دیگری براساس شباهت بین آنها. استعاره اهمیت بسیاری در شعر و ادب جهان دارد بهطوری که شعر را کلامی مبتنی بر استعاره و اوصاف آن دانستهاند. اولین بار توسط ارسطو بهعنوان گونهای از تشبیه تشریح شد، میتوان گفت استعاره همان تشبیه است که مشبه یا مشبهٌبه آن حذف شده باشد و گاهی وقت ها وجه شبه هم حذف شده است برای مثال، «گریهٔ ابر بهاری» استعاره است که زیرساخت آن این جمله است: «ابر بهار مانند انسان میگرید»؛ از این زیرساخت مشبهٌبه حذف شده و تنها مشبه و ویژگی پایهٔ محذوف باقی مانده است.
از مهمترین موضوعاتی که برای اولین بار مورد توجه علم بیان و عالمان آن قرار گرفت بحث از مجاز بود. از کهنترین کتابها در این زمینه کتاب مجاز القرآن ابوعبیده معمر ابن مثنی واضع علم بیان است.[۱] پس از وی جاحظ در کتاب البیان و التبیین به مسئلهٔ استعاره اشاره کرده است.[۱] پس از جاحظ، ابن وهب در کتاب البرهان به بررسی کتاب وی پرداخت و برخی ویژگیهای عبارت همچون استعاره را مورد نقادی و تشریح قرار داد. در قرن دهم میلادی، مصادف با قرن چهارم هـ. ق، با تکامل علم بیان و ظاهرشدن آثار ارزشمندی در این زمینه، استعاره بهعنوان یکی از مهمترین مسائل علم بیان مورد توجه بیشتر واقع شد.[۲] سکاکی در قرن هفتم هجری و با تأثر از فخرالدین رازی، علم بیان را نه از جهت زیباییشناختی، بلکه از جهت منطق، مورد بررسی قرار داد. اثر سکاکی در علم بیان و استعاره را میتوان صورت نهایی علم بلاغت دانست.[۳]
بسیاری براساس گفتهٔ ارسطو، استعاره را همان تشبیه میدانستند که ادات آن حذف شده است، و این تعریف را ادیبان غربی هم مورد استفاده قرار دادهاند، و نویسندگان دورهٔ اسلامی، با تقسیم تشبیه به تشبیه تام و محذوف، استعاره را همان تشبیه محذوف دانستهاند که فقط مشبهٌبه در آن ذکر میشود. بعضی دیگر از عالمانِ علوم بلاغت، بر این اساس که دلالت استعارهٔ عقلی است، آن را از انواع مجاز بهحساب آوردهاند.
قدیمیترین تعریف استعاره به مفهوم رایج را جاحظ بیان کردهاست، که در کتاب البیان و التبیین آوردهاست که:
استعاره نامیدن چیزی است به نامی جز نام اصلیاش، هنگامی که جای آن چیز را گرفته باشد.
چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
سکاکی استعاره را مجازی میداند که مناسبت و پیوستگی میان معنای اصلی و غیراصلی در آن از جهت مشابهت است؛ لذا استعاره نوعی مجاز لغوی بر مبنای تشبیه است که در آن یکی از دو طرف تشبیه (مشبه با مشبهٌبه)، ادات تشبیه و وجه شبه حذف شدهاست. برای مثال، وقتی میگوییم «دریایی را دیدم که سخنرانی میکرد»، در اینجا واژهٔ دریا در معنای اصلی خود بهکار نرفته است. در اینجا علاقهٔ مشابهت، گستردگی دانش سخنران و پهناوری دریاست و قرینه نیز واژهٔ «سخنرانیکردن» است.[۴]
اهمیت استعاره در شعر به گونهای بودهاست که ابن خلدون شعر را کلامی مبتنی بر استعاره و اوصاف میداند، و در دورانی، اندیشمندان اروپایی زبان را تنها خیال و استعاره میدانستند و سخنوران اروپایی استعاره را «ملکهٔ تشبیهات مجازی» خواندهاند.
قدیمیترین بررسی در رابطه با رمز زیبایی استعاره را ارسطو انجام دادهاست که دلیل این زیبایی را ابهام و پیچیدگی حاصل از آن دانستهاست، و بر اساس همین سخن، اندیشمندان اسلامی به تشریح دلایل زیبایی استعاره در دوران خود پرداختهاند.
هرگاه در بیت، مشبهٌبه را بیابیم که در معنای حقیقی خود بهکار نرفته و با معنای مفهومیِ خود در بیت رابطهٔ تشبیهی داشته باشد، آن لغت دارای استعارهٔ مصرَّحه است. برای نمونه:
حافظ معشوق خود را از این جهت که در پرستیدن و ستایشکردن بسیار مشابهِ بت یافتهاست، بدون آوردن سایر ارکان تشبیه، بت را بهجای معشوق بهکار بردهاست. به همین شکل واژههای «گل» و «سنبل» هم چنین حالتی دارند و حافظ گل را بهجای چهره معشوق و سنبل را بهجای موهای معشوق که روی صورتش افتاده بهکار بردهاست و تکرار و اشاره به مشبهٌبه یا حتی یکی از ویژگیهای آن را ضروری و واجب نمیشمرَد.
به زبان ساده میتوان گفت تشبیهی که تنها مشبهٌبه آن ذکر شود استعارهٔ مصرحه است. بتی دارم: معشوق مانند بت؛ که گِرد گل: چهره مانند گل؛ ز سنبل سایبان دارد: گیسوی مانند سنبل.
هرگاه شاعر مشبهی را در کنار یکی از ارکان و ویژگیهای مشبهبه بیاورد، از استعارهٔ مکنیه یا استعارهٔ کنایهای استفاده کردهاست.
برای نمونه:
حافظ در این بیت مهر را به مانند بذر دانسته که قابلیت کاشتن دارد. در واقع ویژگی بارز بذر و دانه که کاشته میشوند و بعد نتیجه میدهند را بدون ذکر مشبهبه آورده و استعاره مکنیه را پدیدآورده است.
در تعریفی دیگر استعاره مکنیه آن است که تشبیه در دل گوینده مستتر و مضمر باشد و مشبه را ذکر کرده، مشبه به را در لفظ نیاورند.
هرگاه شاعر در استعاره مکنیه، مشبه و ویژگی مشبهبه را به صورت ترکیب اضافی بهکار بَرَد، اضافهٔ استعاری را هویدا ساختهاست:
حافظ ترکیب «مضاف + مضافٌالیه» را در عبارت «کُنگُرهٔ عرش» بهکار بردهاست؛ یعنی عرش (طبقات بالای آسمان) را مانند کاخ و قصری پنداشته که دارای کُنگُره است و بدین شکل، بدون آوردن مشبهبه، آرایهٔ استعارهٔ مکنیه را به شیوهٔ اضافی شکل دادهاست. در ادبیات و اشعار فارسی باید در تعیین و تمییزدادن نوع ترکیبات اضافی دقت خاصی داشت؛ چراکه نوعی از تشبیه به نام «تشبیه بلیغ» یا «اضافهٔ تشبیهی» نیز در این هیئت بهکار گرفته میشود، ولی در آنجا مضافٌالیه دقیقاً به خودِ مضاف تشبیه میشود و رابطهای بیواسطه میان آن دو برقرار میگردد.
فرمول استعارهٔ مَکنیّه: ویژگی مشبهبه محذوف + مشبه.
مثال: کُنگُرهٔ عرش = کُنگُره (دندانهٔ دیوار قلعه) + عرش؛ یعنی عرش مانند قلعهایست که دیوارِ کُنگُرهدار دارد.
هرگاه در استعاره مکنیهای مشبه غیرانسان باشد و شاعر ویژگی و صفتی انسانی را به آن نسبت دهد، این آرایه پدید آمدهاست. پس هر آرایه تشخیصی در بطن خود استعاره را داراست:
مولوی در این بیت عقل را بهسان انسانی تصور کرده که دارای دیده و چشم است. به همین ترتیب طرب را.
۱. شفیعی کدکنی، محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تهران. انتشارات نیل ۱۳۵۰
۲. فنون بلاغت و صناعات ادبی، علامه جلال الدین همایی، نشر هما، ویرایش اوّل، چاپ سیویکم، شابک: ۹۷۸۹۶۴۶۱۷۱۰۶۰
تشبیه
یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که به جهت داشتن صفت یا صفاتی با هم مشترک باشند .
هر تشبیه دارای چهار رکن یا پایه است :
1- مشبه : کلمه ای که آن را به کلمه ای دیگر تشبیه می کنیم .چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
2- مشبه به : کلمه ای که کلمه ی دیگر به آن تشبیه می شود .
3- ادات تشبیه : کلمات یا واژه هایی هستند که نشان دهنده ی پیوند شباهت می باشند و عبارتنداز : همچون ، چون ، مثل ، مانند ، به سان ، شبیه ، نظیر ، همانند ، به کردار و … .
4- وجه شبه : صفت یا ویژگی مشترک بیت مشبه و مشبه به می باشد . ( دلیل شباهت )
مثال : علی مانند شیر شجاع است .
مشبه ادات مشبه به وجه شبه
نکته : « مشبه » و « مشبه به » طرفین تشبیه نام دارند . که در تمام تشبیهات حضور دارند اما « ادات تشبیه » و « وجه شبه » می توانند در یک تشبیه حذف شوند. که در این صورت تشبیه با داشتن دو رکن « مشبه » و « مشبه به » بر قرار است .
مثال : دل همچو سنگت ، ای دوست به آب چشم سعدی عجـب اسـت اگـر نگـردد که بگردد آسیابی
توضیح : دل به سنگ تشبیه شده است اما وجه شبه « سختی » در این بیت نیامده است .
نکته : در تشبیـه وقتی که « وجـه شبه » و « ادات تشبیه » حـذف شود ، به آن « تشبیه بلیغ » می گویند . ( تشبیه بلیغ زیباترین و رساترین تشبیه است . )
مثال : دلش سنگ است .
مشبه مشبه به
نکته 1 : در تشبیه همیشه وجود وجه شبه در « مشبه به » قویتر و بارز تر است که ما « مشبه » را در داشتن وجه شبه به آن تشبیه می کنیم .
نکته 2 : هر چه ارکان تشبیه کمتر باشد تشبیه ادبی تر است . ( البته داشتن مشبه و مشبه به الزامی است )
نکته 3 : هرگاه در تشبیه بلیغ ، یکی از طرفین تشبیه ( مشبه یا مشبه به ) به دیگری اضافه ( مضاف الیه) شود . به آن « اضافه ی تشبیهی » یا « تشبیه بلیغ اضافی » می گویند . در غیر این صورت ، تشبیه بلیغ اضافی است .
توجه : این نوع تشبیه در کتاب های درسی بیشترین کاربرد را دارد .
مثال : صبح امید که بد معتکف پرده ی غیب گـو بـرون آی که کـار شب تـار آخـر شد
اضافه ی تشبیهی اضافه ی تشبیهی
توضیح : امید به صبح تشبیه شده و غیب به پرده .
ترکیباتی مثل : درخت دوستی ، همای رحمت ، لب لعل ، کیمیای عشق ، خانه ی دنیا ، فرعون تخیل ، نخل ولایت و … اضافه ی تشبیهی محسوب می شوند .
توجه : دانش آموزان عزیز ! یاد گیری انواع تشبیه برای رشته های ریاضی و تجربی ( غیر انسانی ) چندان ضرورنی ندارد . اما از آنجایی که دو نوع از تشبیه در کتب درسی شما بیشترین کاربرد را دارد ، لذا اشاره ای مختصر به آن ها می کنیم .
1- تشبیه مفرد : تشبیهی که هر یک از « مشبه » یا « مشبه به » آن ، یک ، چیز است و « وجه شبه» آن از همان یک چیز گرفته می شود . ( شباهت آن ها فقط در یک چیز است )
مثال : دانش اندر دل چراغ روشن است .
مشبه مشبه به وجه شبه
توضیح : در این مثال وجه شبه ( روشنی از یک کلمه چراغ ) استخراج شده است .
یادآوری : تمامی مثالهایی که تاکنون برای شما ذکر کردیم ، از همین نوع تشبیه می باشند .
2- تشبیه مرکب : آن است که هریک از « مشبه » یا « مشبه به » دو یا چند چیز هستند و وجه شبه نیز از دو یا چند چیز گرفته می شود .
مثال : دیـده ی اهـل طمـع به نعمـت دنیـا پـر نشـود همچنـانکه چـاه به شبنـم
مشبه وجه شبه مشبه به
توضیح : « مشبه » ترکیبی از دو چیز است ( دیده ی اهل طمع و نعمت دنیا ) و « مشبه به » نیز دو چیز است ( چاه و شبنم ) به این معنی : همانطور که چاه با شبنم پر نمی شود ، چشم حریصان نیز با نعمت دنیا سیر نمی شود .
نکته : در تشبیه مرکب در حقیقت یک شکل کلی به شکل کلی دیگر همانند می شود .
استعاره
استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن و عاریت خواستن است امّا در اصطلاح استعاره نوعی تشبیه است که درآن یکی از طرفین تشبیه ( مشبه یا مشبه به ) را ذکر و طرف دیگر را اراده کرده باشند .
نکته : اصل استعاره بر تشبیه استوار است و به دلیل اینکه در استعاره فقط یک رکن از تشبیه ذکر می شـود و خواننده را به تلاش ذهنی بیشتری وا می دارد ، لذا استعاره از تشبیه رساتر ، زیباتر و خیال انگیز تر است .
انواع استعاره : با توجه به اینکه در استعاره یکی از طرفین تشبیه ذکر می شود ، آن را بر دو نوع تقسیم کرده اند . 1- استعاره ی مصرحه 2- استعاره ی مکنیه
استعاره ی مصرحه ( آشکار ) : آن است که « مشبه به » ذکر و « مشبه » حذف گردد . ( در واقع مشبه به جانشین مشبه می شود . )چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
مثال 1 : ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت
توضیح : « آفتاب خوبان » استعاره برای معشوق است . ( آفتاب خوبان « مشبه به » که ذکر شده و معشوق « مشبه » حذف شده است . )
مثال 2 : صدف وار گوهر شناسان را دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
توضیح : « لؤلؤ » استعاره از سخنان با ارزش است . ( لؤلؤ « مشبه به » ذکر شده و سخنان با ارزش « مشبه » که حذف شده است . )
استعاره مکنیه : آن است که « مشبه » به همراه یکی از لوازم و ویژگی « مشبه به » ذکر گردد و خود « مشبه به » حذف شود .
نکته 1 : گاهی لوازم یا ویژگی « مشبه به » در جمله به « مشبه » نسبت داده می شود .
مثال : مرگ چنگال خود را به خون فلانی رنگین کرد .
توضیح : « مرگ » را به « گرگی » تشبیه کرده است که چنگال داشته باشد اما خود « گرگ » را نیاورد و « چنگال » که یکی از لوازم و ویژگی گرگ است به آن ( مرگ ) نسبت داده است .
نکته2 : گاهی لوازم یا ویژگی « مشبه به » در جمله به « مشبه » اضافه مـی شود که در ایـن صـورت « اضافه ی استعاری » است .
مثال 1 : سر نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
توضیح : « روح » را به بدنی تشبیه کرده که « رگ » داشته باشد و « رگ » را که یکی از ویژگی های « مشبه به »است به « روح » اضافه کرده است .
مثال 2 : مردی صفای صحبت آیینه دیده از روزن شب شوکت دیرینه دیده
اضافه استعاری
توضیح : « شب » را به اطاقی تشبیه کرده که « روزن یا پنجره » داشته باشد و « روزن » را که یکی از ویژگیهای « مشبه به » بود به « شب » اضافه کرده است .
نکته : جمله ای که در آن آرایه استعاره به کار رفته ادبی تر است ، نسبت به جمله ای که دارای آرایه تشبیه است .
نکته : در اضافه ی استعاری « مضاف » در معنی حقیقی خود بکار نمی رود و ما « مضاف الیه » را به چیزی تشبیه می کنیم که دارای جزء یا اندامی است ولی چنین جزء و اندام که « مضاف » است برای « مضاف الیه » یک واقعیت نیست بلکه یک تصور و فرض است .
مثال : دست روزگار ــــــــــ دست برای روزگار یک تصور و فرض است .
روزن شب ـــــــــــــ روزن یا پنجره ای برای شب یک تصور است و وافعیت ندارد .
نکته ی مهم : در استعاره مکنیه چنانچه مشبه به ، انسان باشد ، به آن « تشخیص » گویند .
تشخیص ( آدم نمایی ، انسان انگاری ، شخصیت بخشی )
نسبت دادن حالات و رفتار آدامی به دیگر پدیده های خلقت است . ( دادن شخصیت انسانی به موجوداتی غیر از انسان )
مثال1 : برگ های سبز درخت در وزش نسیم به رقص در می آیند .
توضیح : رقصیدن یکی از حالات و رفتار انسانی است که در این جا به برگهای درخت نسبت داده شده است .
مثال2 : سحر در شاخسار بوستانی چه خوش می گفت مرغ نغمه خوانی
نکته : هر موجودی غیر از انسان در کلام « منادا » قرار گیرد آن کلام دارای تشخیص است .
مثال : ای دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی ای دماوند
نکته : همانطور که اشاره شد استعاره مکنیه ای که ، مشبه به آن « انسان » باشد ، تشخیص خواهد بود چه به صورت ترکیب اضافی باشد یا غیر اضافی .
مثال : ابر می گرید و می خندد از آن گریه چمن .
1 1 2 2
توضیح : در مثال فوق دو تشخیص به کار رفته است ،گریه را به ابر نسبت داده است و خنده را به چمن .
توجه : ترکیباتی نظیر : دست روزگار ، پای اوهام ، دست اجل ، قهقه ی قشنگ ، حیثیت مرگ ، زبان سوسن ، دهن لاله و … همگی اضافه ی استعاری مکنیه ( تشخیص ) هستند .
نکته : همه ی تشخیص ها استعاره ی مکنیه می باشند ، اما استعاره مکنیه زمانی تشخیص است که « مشبه به » آن انسان باشد .
مثال 1 : اختر شب در کنار کوهساران ، سر خم می کند .
مثال 2 : دیده ی عقل مست توچرخه ی چرخ پست تو .
مثال 3 : به صحرا شدم عشق باریده بود .
توضیح : در مثال(1) اختر شب به « انسانی » تشبیه شده که سرش را خم می کند اما خود « انسان » مشبه به است ، نیامده است .
در مثال (2) عقل را به انسانی تشبیه کرده و « دیده» که یکی از ویژگی های انسان است به آن اضافه شده اما در مثال (3) عشق را به بارانی تشبیه کرده که ببارد .
تذکر : همان طور که گفته شد چون مثال(1) و (2) « مشبه به» آن ها انسان بوده دارای استعاره مکنیه و تشخیص است اما در مثال (3) « مشبه به » باران است ، لذا فقط استعاره ی مکنیه داریم .
برگرفته از سایت http://adabi.bloghaa.com/page/5/
مبحث بیان یکی از بخشهای گسترده و جذاب آرایههای ادبی است. کاربرد تشبیه، استعاره و
مجاز، انسان را از محدودیتهای واژگانی زبان آزاد میکند و گستره محسوسات و مفاهیم و ادراکات
وی را به تصویر میکشد. در این میان، استعاره
اهمیت خاصی دارد؛ زیرا از یک سو با تشبیه و از سوی دیگر با مجاز در ارتباط تنگاتنگ
است و این هر سه سبب غنای زبان و رشد و شکوفایی فرهنگ جامعه میشوند.
«چون زبان واقعیت است، استعاره بیان
واقعیت است. اگر زبان امکان استفاده از استعاره را در اختیارمان نمیگذاشت، به هیچ وجه نمیتوانست ما را در بیان بهتر
مقصودمان یاری کند» (هاوکس، 1380: 99).
اما در زمینه آموزش این آرایهها با چند پرسش اساسی روبهرو هستیم؛ اولین سؤالی که مطرح میشود این است که آیا به راستی این شگردهای ادبی از مباحث دشوار
ادبی هستند؟ اگر جواب «بله» است، پس چرا یک کودک، بدون داشتن سواد خواندن و نوشتن،
یا یک بزرگسال بیسواد، به راحتی میتواند این آرایهها را در گفتوگوهای روزانه خود بهکار ببرد؟چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
ما در این مقاله با تکیه بر دو پشتوانه
بسیار مهم علمی – روانشناسی و زبانشناسی – به این سؤالات پاسخ داده و از
این رهگذر، شیوه جدیدی در آموزش این مباحث ارائه کردهایم.
کاربرد این آرایهها در محاورات روزمره افراد به وضوح
نشان میدهد که آنها [آرایهها] صرفاً شگردهای هنری نیستند بلکه
امکانات عالی زبانیاند که همانند خود زبان نقش
بسیار مهمی در ایجاد ارتباطی مؤثرتر و انتقال اطلاعات دارند. با دانستن این نکته
مهم، ارزش و اهمیت آموزش اصولی و قاعدهمند
این مباحث بیش از پیش بر ما آشکار میشود
و ضرورت مییابد.
هدف اصلی ما از نگارش این مقاله، اثبات
این مدعاست که فقط با کنار گذاشتن روشهای
تدریس غیرفعال، معلممحور و سنتی است که میتوان به شیوههای نوین، کارآمد و فعال دست یافت و به
اهداف عالی یادگیری رسید.
ارائه درس به شیوه جدید و فعال از مهمترین ویژگیهای یک تدریس برتر و موفق به حساب میآید. بهکارگیری روش تدریس جدید و پویا علاوه بر
جذاب کردن موضوع درسی، سبب تسریع روند یادگیری، ایجاد شوق و انگیزه در دانشآموزان و در نهایت، پایداری آموختهها در ذهن آنها میشود.
بهطور معمول، انتخاب یک شیوه خلاق و مناسب
را وظیفه دبیر میدانند ولی کتاب درسی بهعنوان یک رسانه رسمی آموزشی، جایگاهی
ویژه در یاددهی دارد و علاوه بر گیرایی و جذاب بودن برای دانشآموز باید بستر مناسبی برای نوآوری و
شکوفایی استعداد یاددهی دبیر فراهم آورد. پس، شایسته است که در کنار تغییر کتابهای درسی، روشهای جدید و اصولی آموزش نیز مدِّ نظر
باشد و ارائه گردد.
متأسفانه به این امر مهم در کشور ما کمتر
توجه میشود و این ضعف در دروس رشته
ادبیات فارسی بیشتر هویداست. به جرئت میتوان
گفت، استفاده از روشهای سنتی یکی از عوامل کم
شدن رغبت دانشآموزان به یادگیری
مباحث ادبی است. باید بپذیریم که امروز
محتوا، هر چند هم فاخر و با ارزش باشد، اگر به شکل دلخواه نسل جدید عرضه نگردد
برای آنها کششی نخواهد داشت.
میدانیم که آرایههای ادبی و بهویژه بیان، از درسهای پایه ادب فارسی است. در این بخش، سه
مبحث تشبیه، استعاره و مجاز ارتباط بیشتری با هم دارند. برای نمونه، استعاره از یک
سو با تشبیه و از سوی دیگر با مجاز در ارتباط است و هر سه با معنای متن ( چه نظم و
چه نثر) ارتباط تنگاتنگ دارند؛ چرا که بخشی از جریان فهم عمیق متن، منوط به آشنایی
کامل با این شگردهای هنری است. همین دلیل ما را قانع و وادار میکند که روشهایی جدید، کارآمد، قاعدهمند و البته ساده برای آموزش این مباحث
جستوجو کنیم و در تدریس بهکار گیریم.
نگرش کنونی کتاب به مباحث استعاره و
مجاز، تماماً سنتی است. به این ترتیب، استعاره و مجاز هر دو فقط بهعنوان یکی از فنون و آرایههای ادبی در نظر گرفته شدهاند و بنابراین «استعاره از زبان تفکیک
میشود» (هاشمی، 1389: 121).
همچنین، در این نگاه مجاز به عنوان یک آرایه ادبی در برابر «حقیقت» قرار میگیرد و رابطه معنایی بین معنای حقیقی و
مجازی در قالب «علاقه» بررسی میگردد (گندمکار و طیبزاده، 1396: 154).
این نوع نگرش چند نارسایی عمده دارد؛
چون اولاً اجازه نمیدهد از امکانات دیگر استعاره
و مجاز بهرهمند شویم؛ مثل امکانات
استعاره در کمک به رشد زبان. «برای مثال، بدن انسان خود منبع ویژهای برای تولید محصولهای استعاری است که موجب خلق تمایزهای
غیرقابل بیان زیادی در انبوهی از زمینهها
میشود. مانند «سر» در: سرلشکر،
سرنخ، درد سر، سبک سر و …»(جینز، جولیان، 1379: 99) یا نقش مهم استعاره
در شناخت و درک پدیدهها و امور که در حقیقت یک
مدل فرهنگی در ذهن ایجاد میکند (هاشمی، 1389: 120) در
حالی که با شیوه تدریس کنونی دانشآموز فقط قادر است مصادیق
استعاره، مجاز و تشبیه را سریع و دقیق تشخیص دهد. این نتیجه از نظر ادبی اصلاً
راضیکننده نیست؛ چون همه مخاطبان
ما در کلاس از نظر علاقه و استعداد یادگیری و سطح دانش یکسان نیستند و بنابراین
طبیعی است که انتظار داشته باشیم حداقل بخشی از آنان بتوانند تشبیه، استعاره و
مجازهای شاعرانه بسازند و به قول استاد شفیعی کدکنی، روابط جدیدی میان پدیدهها کشف کنند و به نوعی شعر بسرایند:
«شعر، زاده این کوشش شاعر برای نمایش ادراک او از نسبتهای میان انسان و طبیعت و طبیعت و انسان
یا انسان و انسان است» (شفیعی کدکنی، 1389: 3).
میتوان گفته خود را با توضیحی اجمالی
درباره درس نگارش دهم بهتر بیان کرد. در این کتاب، چهار درس برای نوشتههای عینی و چهار درس برای نوشتههای ذهنی در نظر گرفته شده است. اگر
مخاطبِ درسهای عینی را همه دانشآموزان در نظر بگیریم که به کمک آن میتوانند مهارت نوشتن خود را تقویت کنند،
مخاطب نوشتههای ذهنی، بیشتر دانشآموزانی هستند که رغبت و علاقه زیادی به نوشتن دارند و در حقیقت دروس
ذهنی نگارش، بستر مناسبی برای بروز استعداد نویسندگی آنها به حساب میآید؛ هر چند دانشآموزان دیگر نیز خواه ناخواه از منافع
این درسها
بهرهمند میشوند.
به نظر نمیرسد این اهداف در مورد درسهای علوم و فنون قابل تشخیص باشد. با
روش کنونی، در حقیقت ما همه دانشآموزان را از هر نظر یکسان
میبینیم و به همه آنها مطالب یکسانی میدهیم. برای همین، در پایان این دوره
تحصیلی دانشآموزان رشته انسانی با وجود
خواندن سه جلد کتاب علوم و فنون ادبی، به همان میزان توانایی تشخیص مصادیق
استعاره، مجاز و تشبیه را دارند که دانشآموزان
رشته تجربی، و چه بسا بنا به ضرورتهای آزمون سراسری، دانشآموزان رشتههای ریاضی و تجربی در تشخیص مصادیق
ورزیدهتر نیز باشند.
اما شاهد مهمترین ضعف نگاه سنتی به این شگردهای هنری،
فراهم بودن زمینه برای شیوه تدریس قدیمی، یعنی معلممحوری، است که آسیبِ جدی نظام آموزشی ما
محسوب میشود. به نظر میرسد تا زمانی که شرایطی مهیا نگردد که
دانشآموزان به جای شنیدن توضیح
درس، روابط میان واژهها – اعم از مجاورت (= علاقههای مجاز مرسل) و شباهت – را کشف کنند،
معلممحوری بر کلاسها سایهافکن خواهد بود و استفاده از ابزار و
فناوریهای جدیدی چون ویدیوپروژکتور
و رایانه نیز بیثمر خواهد ماند. پخش ویدیوی
تدریس یک دبیر به مراتب کمارزشتر از تدریس حضوری دبیر است، پس، صِرفِ
استفاده از این امکانات موجب فعال شدن دانشآموزان
در جریان تدریس نمیشود؛ چرا که در این شیوه،
دانشآموزان بهعنوان شاهد تدریس یا بیننده فیلم، فقط
در زمان پرسش و پاسخ احتمالی وارد روند تدریس میشوند و بلافاصله پس از پاسخ دادن، از
این روند خارج میشوند. شاهد زنده اجرای این
روش سنتی با ابزار الکترونیکی، آموزشهای
ضمن خدمت فرهنگیان با فیلمهای آموزشی است که در آن فقط
گاهی عبارت «روشهای تدریس فعال» را از زبان
مدرسان محترم میشنویم.
با این اوصاف، قابل پیشبینی است که فراگیرندگان به یادگیری
آرایههای ادبی، بهویژه مبحث بیان، رغبتی نداشته باشند و
دائم این حسِّ ناخوب در آنها تقویت شود که این شگردهای
هنری و امکانات زبانی، صرفاً مطالبی بی مصرف و تاریخ گذشتهاند و در عصر فناوری، لزومی به دانستن
این مطالب نیست.
به گمان ما حتماً روشهای بهتری برای تدریس مجاز، استعاره و
همچنین تشبیه وجود دارد؛ البته تا زمانی که نوع نگاه خود را نسبت به این مقولهها تغییر ندهیم، این روشها در دسترس ما نخواهند بود. کاش تاکنون
درباره جهتگیری خود تجدیدنظر میکردیم یا حداقل امکانات دیگر روشها را میآزمودیم.
در ادامه، میکوشیم از دیدگاه زبانشناسی به استعاره و مجاز بنگریم و
امکانات آنها را برای تدریس این درسها بررسی کنیم. هدف اصلی ما معرفی روش
تدریس مناسب و پویا از این رهگذر است.
پیش از این گفتیم که زبانشناسان مجاز و استعاره را فقط بهعنوان شگرد هنری در نظر نمیگیرند و این دو را مسئلهای زبانی میدانند «به این دلیل که این دو فرایند،
بخش اعظم مکالمات روزمره سخنگویان زبان را به خود اختصاص
میدهند» (گندمکار و طبیبزاده، 1392: 153).
به نظر میرسد که یک فرد سالم از نظر ذهنی، همانطور که با گذشت زمان و به مرور، گفتار
را بهطور طبیعی یاد میگیرد، به دلیل داشتن توانایی تشخیص رابطه
مجاورت (= علاقههای مجاز) و شباهت میان
پدیدهها، ناخودآگاه مجاز و
استعاره را نیز در گفتار بهکار میبرد. «در یک آزمون روانشناسی مشهور، تعدادی اسم برای گروهی از
کودکان خواندند و از آنها خواستند که پس از شنیدن
هر اسم، اولین کلمهای را که به ذهنشان خطور میکند، بر زبان آورند. پاسخ کودکان برای
هر کلمه، یا اسمی بود که میتوانست جانشین آن شود، یعنی
استعاره، یا اسمی بود که میتوانست در کنار آن قرار
گیرد، یعنی مجاز» (سجودی، 1380: 116).
در سال 1986 نیز آزمونهای دیگری چون چند گزینهای و اجرای نمایش، همین نتایج را درباره
استعاره تأیید کردند و براساس آنها معلوم شد که «کودکان از
سنین 4-3 سالگی توانایی اندکی در پردازش زبان مجازی دارند؛ هر چند در این سنین
توانایی کاربرد خلاقانه استعارهها یا توضیح منطقی نهفته در
آنها را ندارند و این توانایی
به موازات افزایش سن و رشد شناختی کودکان به تدریج افزایش مییابد» (صادقی، 1392: 149).
پژوهش دیگری در سال 2010 بر تأثیر
افزایش سن در درک استعاره و مجاز تأکید کرد: «نتایج این پژوهش همچنین نشان دادند
که با افزایش سن تقویمی، رشد درک مجاز در مقایسه با رشد استعاره 21 درصد بهتر بوده
است» (همان: 155).
امیدواریم نتایج این پژوهشها ما را قانع کند، ماهیت این دو شگرد،
زبانی است و همچنان که یک فرد سالم، از نظر ذهنی، میتواند براساس طرحواره یاکوبسن از شش کارکرد متفاوت از
جمله کارکرد ارجاعی، عاطفی و … زبان استفاده کند (نبوی، 1392: 21)، همان فرد
سالم ذهنی میتواند با استفاده از گزینش و
ترکیب واحدهای درست زبانی از استعاره و مجاز مرسل استفاده کند» (احمدی، 1380: 82).
توجه به نتایج این پژوهشها و همچنین نظر یاکوبسن چند پرسش را به
ذهن میآورد؛ نخست اینکه چرا با
وجود اینکه هر شخص سالم بهطور طبیعی – حداکثر در 7 یا
8 سالگی – از این توانایی بهرهمند است، عمده دانشآموزان ما در دوره متوسطه دوم نیز
توانایی تشخیص استعاره، مجاز و حتی درک درست تشبیه را ندارند؟ آیا توانایی دانشآموزان عمدتاً مربوط به روش نادرست
یاددهی – یادگیری است؟ و نهایتاً اینکه آیا عوض کردن شیوه آموزش میتواند تا حدود زیادی این نارسایی را
جبران کند؟
با اینکه ما خود با استفاده از این روش
در تدریس این درسها عملاً به نتایج بهتری دست
یافتهایم، یک آزمون رسمی
کارشناسانه بر روی دو گروه از دانشآموزان میتواند تا حدود زیادی به روشن شدن مسئله کمک
کند. اجرای این آزمونها بسیار ضروری است؛ چون
نتایج آنها هم به ارتقای کیفیت
یادگیری کمک میکند و هم از هزینههای مادی و معنوی آموزش میکاهد.
روش پیشنهادی ما
برای دست یافتن به بهترین نتایج آموزشی،
میتوان این شیوه یادگیری را در
دو مرحله تصویری و واژگانی به دانشآموزان ارائه کرد. مبنای این
شیوه، کشف پاسخ به وسیله دانشآموز است. دبیر در این روش عملاً و فقط
میتواند راهنمایی کند و قادر
نخواهد بود که بهطور مستقیم به سراغ درسی
مانند مجاز برود و فقط با ذکر چند مثال و اضافه کردن توضیحات، آن را تدریس کند.
پیشتر در یکی از آزمایشها دیدیم که کودکان پس از شنیدن هر
واژه، اسمهایی را بر زبان میآوردند که یا با واژه مورد نظر رابطه
شباهت و یا رابطه مجاورت داشت. همچنین، نتیجه آزمون دیگری نشان داد که با بالا
رفتن سن تقویمی، توانایی درک مجاز و استعاره در افراد سالم رشد میکند. با توجه به این مقدمات، میتوانیم فرض کنیم که یک دانشآموز در دوره متوسطه دوم و حتی متوسطه
اول خیلی راحت میتواند روابط مجاورت (علاقههای مجاز) و شباهت تصاویر را با هم
تشخیص دهد؛ بنابراین اگر چند جفت تصویر – روی صفحه کتاب یا روی کارت – را که دو به
دو با هم رابطه شباهت یا مجاورت دارند، به دانشآموزان دوره دوم یا حتی اول متوسطه نشان دهیم، قادر
خواهند بود تصاویر را براساس روابط بالا دستهبندی کنند و درباره روابط هر کدام
(شباهت یا مجاورت) توضیحاتی بدهند.
حال اگر این تصاویر با توجه به واژههایی برگزیده شوند که در نمونههای شعر یا نثر کاربرد مجازی یا استعاری
دارند، طبیعی است که دانشآموزان با راهنمایی معلم
خیلی راحت بتوانند تصاویر مربوط به هر مثال را انتخاب کنند و بعد با جایگزین کردن
هر تصویر به جای واژهای که مجاز یا استعاره از
کلمه دیگری است، پاسخ درست را دریابند و درباره رابطه مجاورت و شباهت آنها توضیح دهند.
با توجه به سهم عمده چشمها در یادگیری، چون در این روش نیز حس
بینایی نقش بسیار زیادی در یادگیری دارد، قطعاً ما به نتایجی بهتر از روش توضیحی
دست خواهیم یافت. در روند این آموزش به ذکر اصطلاحاتی چون حذف یا ذکر مشبه و مشبهبه و علاقه هیچ نیازی نیست؛ هر چند دبیر
میتواند برای آشنایی دانشآموزان با آنها، این اصطلاحات را نیز به آنان بگوید.
شاید گمان کنیم که در آموزش تشبیه نیازی
به استفاده از تصاویر نیست اما در حقیقت، ما در آموزش تشبیه از طریق توضیح مثالها نیز مشکل داریم. میدانیم که اساس تشبیه بر مقایسه و یافتن
همانندیها میان دو پدیده است،
بنابراین، دانشآموزان با کنار هم قرار دادن
تصاویر، خیلی راحت، شباهتهای آن دو را پیدا میکنند. چه بسا همانندیهای دیگری نیز میان آن تصاویر پیدا کنند
که ما از درک آنها عاجزیم و همین امر موجب
تقویت قوّه تخیل آنان میشود.
در مرحله دوم میتوانیم به جای تصاویر از واژهها استفاده کنیم. با توجه به اینکه دانشآموزان در مرحله اول با مفهوم مجاورت و
شباهت میان پدیدهها کاملاً آشنا شدهاند، اکنون میتوانند واژههایی را که با هم رابطه شباهت یا مجاورت
(علاقههای مجاز) دارند، در میان
تعدادی از واژهها تشخیص دهند. در این
مرحله، دانشآموزان برای کشف روابط میان
واژهها بیشتر از قبل از قوّه
تصوّر خود استفاده میکنند. به ترتیبی که در مرحله
تصویری گفتیم، آنها در اینجا نیز میتوانند واژهای را بر اساس مثالهای شعری با نثر انتخاب کنند و سپس همان
را که مناسب شعر است، براساس روابط شباهت یا مجاورت برگزینند.
از آنجا که استفاده از تصاویر آسان و
سادهتر است، میتوان تصاویری مناسب سن دانشآموزان دوره متوسطه اول نیز برگزید و با
این شیوه جدید تشبیه، استعاره و مجاز را به راحتی به آنها
یاد داد.
نتایج زیر به ترتیب حاصل بحث مقاله است:
1. بخشی از مشکلات یادگیری مباحث تشبیه،
استعاره و مجاز به دلیل استفاده از روشهای
تدریس سنتی است؛ پس لازم است روش تدریس مباحث بیان را تغییر دهیم؛
2. وقت آن رسیده است که در نگرش خود به
این مباحث تجدید نظر کنیم؛
3. رویکرد زبانشناسانه به تشبیه، استعاره و مجاز به
مراتب بهتر از نگاه سنتی به آنهاست و مزیتهای زیادی، بهویژه در روش تدریس دارد؛چگونه تشبیه را تشخیص دهیم
4. از آنجا که بینایی سهم زیادی در
یادگیری این آرایهها دارد، بهتر است در مرحله اول
آموزش آنها، بیشتر از تصاویر کمک
بگیریم و در مرحله بعد با واژهها آموزش بدهیم.
منابع
1. احمدی، بابک، (1380)، ساختار و تأویل
متن، چاپ نهم، تهران: نشر مرکز.
2. جولیان، جینز و نیلیپور، رضا، (1379)، «زبان استعاری ذهنی»،
نامه فرهنگ، شماره 38.
3. سجودی، فرزان، (1380)، ساختارگرایی،
پساساختارگرایی و مطالعات ادبی، تهران: انتشارات حوزه هنری.
4. شفیعی کدکنی، محمدرضا. (1389). صور
خیال در شعر فارسی، چاپ پانزدهم، تهران: انتشارات آگاه.
5. صادقی، شهره. (1392). «ارزیابی رشد
زبان استعاری در کودکان فارسیزبان: بررسی مقایسهای»، علم زبان، سال اول، شماره 1.
6. گندمکار، راحله و طبیبزاده، امید.(1396). «بررسی مجاز در زبان
فارسی بر مبنای نظریه مفاهیم واژگانی و الگوهای شناختی»، فصلنامه علمی – پژوهشی
دانشگاه الزهرا (س)، سال نهم. شماره 23.
7. گیرو، پیر. (1392). نشانهشناسی، محمد نبوی، چاپ چهارم. تهران:
انتشارات آگاه.
8. هاشمی، زهره. (1389). «نظریه استعاره
مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون»، ادبپژوهی،
شماره 12.
9. هاوکس، ترنس. (1380). استعاره،
مترجم: فرزانه طاهری، چاپ دوم. تهران:
انتشارات مرکز.
0