* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت
قوانین و مقررات
نینیسایت نیز میباشید.
* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت
قوانین و مقررات
نینیسایت نیز میباشید.
بچه من ب تازگی متاهل شدم
قبلا تو یه خانواده ساکت و کم جمعیت بودم
کلا رفتو آمدمون کم بود و کم حرف بودم
چگونه دختری زبون دراز باشیم
احساس میکنم اصلا بلد نیستم حرف بزنم
نمیتونم زبون بریزم و مجلس گرمی کنم
وقتی یه نفر بهم متلک میگه نمیتونم جوابشو بدم چون حرف بلد نیستم اون لحظه کم میارم یا خجالت میکشم… توروخدا بهم راهکار بدید حتی اگر تیکه ای بلدید بمنم بگید
اعتماد به نفس عزیزم
منم مث توام،لازم نیس مجلس گرم کن باشی،خودت باش اما سعی کن یکم بیشتر ارتباط برقرار کنی
مشکلم کم اوردن کلماته… اعتمادبنفسم خوبه تا حدودی
آیا میدانید در هفته ۳۶ بارداری باید برای ذخیره خون بندناف نوزادتان ثبتنام کنید؟!
پس مطالعه کن اعتماد به نفست خوبه دیگه حله باقی سعی کن تمرین کنی حرف زدنو مطالعه کن که دامنه ی لغاتت زیاد بشه البته اینا رو در جهت مثبت به کار ببر خدای نکرده دل کسی نشکنه
مرسی عزیزم
دوسدارم اطرافیانو تحت تاثیر خودم قرار بدم
که چی بشه؟وقتی تحت تاثیر قرار دادی میفهمی اهمیتی نداشته
از نظر لحن بیان و طرز صحبت کردن میخوام قوی باشم و فن بیان قوی داشته باشم منظورم اینه
منم شرایط تو رو داشتم یه بار ک با شوهرم دعوامون شد اول زندگی گفت نه حرف زدن بلدی نه پول داری و…خیلی دلم شکست..جاریم خیلی سرو زبون داره البته سنش دوبرابرسن منه منو با اون مقایسه کرد ینی نابود شدم هممش فک میکنم اونو دوسداره و مشتاق حرف زدنشه..فقط کتاب زیاد مطالعه کن منم همین کارو دارم میکنم
بهش بگو خاک بر سر مامانت کنن اون ترشیده رو با من مقایسه میکنی😑😑😑😑😑ببخشید عصبی شدم 😐
البتته تو دعوا حلوا خیر نمیکنن ک اونم عصبانی بود ..ولی بخاطر حرفاش اعتماد بنفسم شد صفر صفر
من با کسایی که احساس راحتی میکنم خیلی خودی هستم و اوکی هستم ولی کسی غریبه باشه اصلا قفلی میزنم دقیقا مثل یه بچه ای که یه جا غریب میره اول ساکته بعد یخش باز میشه دیگه نمیشه جمعش کرد
سلام میشه بگید چه کتابایی و بخونیم تا هم اعتماد به نفس داشته باشیم هم سر و زبون دار؟ ممنون میشم
میشه چنتا کتابا ک میخونی معرفی کنی؟
دقیقا این یکی از مشگلات منه میشه راهنمایی کنی دوست عزیز❤
میشه معرفی کنید واقعا منم احتیاج دارم لطفا🙏🙏
اوممم
چگونه دختری زبون دراز باشیم
کتاب بیشعوری رو بخون تا بتونی با افراد بیشعور دورو اطرافت ارتباط برقرار کنی ب خودت صدمع ای وارد نشه و
مطالعه داشته باش
دایرع لغاتت گسترده تر شه بیب💋
باورم نمیشه هستن کسایی که دقیقا مشکل منو دارن😂همیشه هرکسو میبینم گرگ و زبون باز و چرب زبون خفن هستن و این باعث میشه کلی اعتماد بنفسم بیاد پایین ولی اینجا شماها هم هم مشکل منین، چه خوبه پیداتون کردم😂
کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت
قوانین و مقررات
نینیسایت میباشید
مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و
آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین
مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست. لطفاً پیش از استفاده از سایت
صفحه
“شرایط استفاده از سایت”
را مطالعه فرمایید. استفاده از این سایت
بدان معناست که شما قبلاً صفحه “شرایط استفاده از سایت” را مطالعه کرده
و به مفاد آن واقفید. نقل مطالب این سایت با ذکر منبع و نشانی اینترنتی سایت بلامانع است
!(function (w, d) { ‘use strict’; var ad = {zone: “brtrha1”, user: “1565432215”, width: 728, height: 90, id: ‘adro-246454’}, h = d.head || d.getElementsByTagName(‘head’)[0]; if (typeof w.adroParams != ‘object’) w.adroParams = {}; w.adroParams[ad.id] = ad; var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = 1; script.src = “//static-cdn.adro.ir/dlvr/rsdnt.js”; h.appendChild(script); })(this, document); var h = document.getElementsByTagName(“head”)[0], s = document.createElement(“script”); s.async = !0, s.defer = !0, s.type = “text/javascript”, d = new Date, s.src = “https://cdn.sanjagh.com/assets/sdk/www.bartarinha.ir/client.js?t=” + d.getFullYear().toString() + d.getMonth() + d.getDate() + d.getHours(), h.appendChild(s); var sabaVisionWebsiteID = “1c27cb39-612a-452a-954c-b3e3dd1f3d36”; var sabaVisionWebsitePage = “ALL” _atrk_opts = {atrk_acct: “i2i8r1SZw320l9”, domain: “bartarinha.ir”, dynamic: true}; (function () { var as = document.createElement(‘script’); as.type = ‘text/javascript’; as.async = true; as.src = “https://certify-js.alexametrics.com/atrk.js”; var s = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; s.parentNode.insertBefore(as, s); })();
برترین ها: البته کتابها و توصیههای زیادی برای خوب صحبت کردن و خوب سخنرانی کردن وجود دارد؛ اینقدری هست که آدم سرگیجه میگیرد. اما یکی از معروفترین آثاری که در این حوزه چاپ شده، «آیین سخنوری» است.
این کتاب را یک ایرانی درباره سخنرانی نوشته است. او با ادبیات خاص خودش، کتاب آیین سخنوری را نوشته است که پر از ارائه راهکار و فرمول و اینگونه حرفهاست. ۴۰ پیشنهاد از این کتاب را به زبانی ساده و امروزی، برایتان کنار گذاشتهایم تا آنها را مطالعه کرده، صفا کنید و مثل بلبل در صدر هر مجلسی چهچه زده و بدرخشید. این پیشنهادها، کاملا ایرانی و سفارش یک ایرانی است.
این پیشنهادها، برای سخنور شدن است. شما در هر جایی که باید برای بیش از ۳-۲ نفر صحبت کنید، سخنور محسوب میشوید. از کجا معلوم، شاید سالها بعد، یک سخنران حرفهای هم از آب در آمدید. نکاتی که باید بیاموزید:
چگونه دختری زبون دراز باشیم
۱. زیاد تمرین سخنرانی کنید. فن سخن گفتن را هم خوب یاد بگیرید.
۲. شاید حافظهتان خوب نباشد، اما لازم است که برای خوب سخن گفتن، حافظه خوبی داشته باشید و چیزهای زیادی را حفظ کرده باشید تا بتوانید از آنها در جملههایتان بهکار ببرید. شعر زیاد حفظ کنید، جملههای آموزنده و….
۳. از چی دارید حرف میزنید؟ لطفا بیگدار به آب نزنید و درباره چیزی که نمیدانید یا کم میدانید، صحبت نکنید.
۴. واجبتر از همه، این است که کمی روانشناسی بلد باشید و بدانید چطوری میشود در مردم شور برانگیخت.
۵. از انتقاد نترسید. اصلا دربهدر دنبال کسی باشید که از شما انتقاد کند. همینطور زل بزنید توی چشمهایش تا از شما انتقاد کند و شما هم بروید و این مشکلات را رفع کنید.
۶. خوب مطالعه کنید و از همه چیز اطلاعاتی به دست بیاورید تا این مطالعه، خودش را در حرفهای شما نشان بدهد.
۷. طوری تمرین کنید که قاعدههای خوب حرف زدن برای شما تبدیل به عادت شود؛ درست مثل اینکه دارید راه میروید و نفس میکشید. نه اینکه همینطوری یاد بگیرید و هر وقت خواستید صحبت کنید و به زور آن را اجرا کنید؛ مطمئن باشید کار را خراب میکنید.
۸. یادتان باشد شما باید اطرافیانتان را سرگرم کنید تا از حرفهایتان لذت ببرند. درست است که هدفی دارید، اما باید اول سرگرم و پر نشاطشان کنید، تا در دل آنها به هدفتان برسید.
۹. لازم نیست ادای کسی را که دارد خوب حرف میزند، در بیاورید. روش منحصربهفرد خودتان را عشق است.
۱۰. اگر حدس میزنید که قرار است جایی حرف بزنید، باید خوش تیپ باشید پس بهخودتان رسیدگی لازم را بکنید.
۱۱. خواهشا حوصله مخاطبان را سر نبرده و بعضیاوقات چشمتان را به ساعت و زمان هم بیندازید.
۱۲. نیاز به خیلی بلند صحبت کردن و داد کشیدن و سریع حرف زدن نیست. آرام و کنترلشده حرف بزنید.
۱۳. به همه مخاطبانتان نگاه کنید؛ نه به یکی از آنها. طوری نگاه کنید که انگار دارید با تکتکشان ارتباط برقرار میکنید.
۱۴. قلمبهسلمبه حرف نزنید، جملههای طولانی به کار نبرید و شروع و پایانتان را بهتر تهیه کنید تا موثرتر باشد.
۱۵. اگر میخواهید حرفهایتان مهیج و موثر باشد، باید دلی حرف بزنید؛ یعنی حرفتان، واقعا حرف دلتان باشد.
۱۶. زیاد زبانبازی نکنید؛ ساده حرف بزنید. اگر زیاد زبانبازی کنید، درست مثل دکتری میمانید که سر تخت یکبیمار رو به مرگ رفته باشد و شروع کند به ادبی حرف زدن؛ آن هم بهمدت طولانی.
۱۷. سعی کنید هوشتان بالا برود تا بتوانید به راحتی هرچه تمامتر، همه چیز را درک کرده و به همان روشنی به دیگران منتقل کنید؛ مثل آب خوردن و به شفافی شیشه و کریستال.
۱۸. سعی کنید درباره چیزهایی حرف بزنید که برای مردم خوشایند است یا حرفهایتان را یک جورهایی به این ربط دهید. اما چی برای مردم خوشایند است؟ من یکی که میگویم ثروت، شهرت، شرافت و آبرو، لذتهای مختلف، امور ذوقی و چیزهایی که به احساسات مربوط است و…
۱۹. درکل یادتان باشد که حرف زدن از چیزهایی که جان دارند و حرکت میکنند، بهتر از چیزهایی است که جان ندارند و بیحرکت هستند.
۲۰. حرف زدن از چیزهایی که مردم میبینند و واقعی است، بیشتر جواب میدهد تا حرف زدن از چیزهایی که باید فکر کنند تا به آن برسند.
۲۱. مثلها، روایتها، داستانها، ماجراها و خوب تعریف کردنشان، میتواند حرفهای شما را دلنشین کند.
۲۲. رماننویسان و شاعران، به آن میگویند توصیف. هرچقدر توصیف شما دقیقتر و بهتر باشد، اثر بیشتری هم میگذارد. خوب تصویرسازی کرده، خوب توصیف کنید.
۲۳. با قرار دادن یکی از این دو، میتوانید مخاطبتان را به هیجان بیاورید و قانعش کنید؛ یا حس عدالت طلبی، شرافت و جوانمردیشان را تحریک کنید، یا حس همچشمی، خودپسندی، حس رقابت و… آنها را. مطمئن باشید جواب میدهد.
۲۴. اگر بهاصطلاح میخواهید در مخاطبان خودتان، شور و هیجان ایجاد کنید، دیگر این کار نیاز به لفاظی و ادیبانه حرف زدن ندارد. این مادرهای بچه از دست داده را دیدهاید که چطور جانگداز حرف میزنند؟ دلشان سوخته و اینطوری حرف میزنند و بین حرفهایشان هم هیچ اثری از ادبیات و تصنع و این مسخرهبازیها نیست.
۲۵. لطفا الکی ادای کسانی را که با حرارت و هیجان حرف میزنند، درنیاورید؛ چون حسابی یخ خواهید کرد.
۲۶. تا خودتان شوری نداشته باشید، نمیتوانید در هیچ کسی شوری ایجاد کنید. دل به دل راه دارد و در نتیجه، باید حتما در دل شما شور وجود داشته باشد تا بتوانید شور ایجاد کنید.
۲۷. حتما لازم است که خونسرد باشید، خودتان را نبازید، الکی قافیه را نبازید، در ضمن لازم است که بسیار حاضر جواب بوده و حضور ذهن بالایی هم داشته باشید. البته یکی از بزرگان گفته سخن گفتن جلوی جمع، اصلا خودش بهطور خودبهخود حضور ذهن هم میآورد.
احسان كرمي، رازهاي خوب حرف زدن را براي مخاطبان تپش برملا ميكند تا ديگر هيچ رازي در اينباره، وجود نداشته باشد؛ حرفهايي كه براي آنهايي كه عشق مجري شدن هم دارند، فوقالعاده است
چرا مد شده بعضي شل و نصفه حرف ميزنند؟
چگونه دختری زبون دراز باشیم
مصاحبهگر: مرسده بابايي
آدم حسودياش ميشود وقتي عدهاي را ميبيند كه همينجور بيهوا، وقتي كه لازم باشد، جلوي بقيه از جايشان بلند ميشوند يا حتي از جايشان بلند نشده و در جايشان كماكان نشستهاند و مثل بلبل حرف ميزنند و ديگران را مجذوب حرف زدنشان و حرفهاي خوبشان ميكنند. بعد آدم از خودش ميپرسد كه واقعاً چرا بعضيها، خوبتر از بقيه حرف ميزنند؟
راز خوب حرف زدن را، بايد از كساني بپرسيم كه خوب حرف ميزنند و احسان كرمي، بلاشك يكي از اين آدمهاست؛ مردي كه در دوازدهمين جشنواره بينالمللي راديو هم، كه اواخر اديبهشت ماه برگزار شد، جايزه گوينده برتر را براي سومين بار به خانهاش برد تا حالا ديگران، حساب خاصي روي او باز كنند. اجراهاي احسان كرمي در برنامههايي چون نقره، تصوير زندگي، راديو هفت و مكث 95، چهرهاي ديگر از توانايي اين گوينده را به رخ مخاطبان كشاند؛ چهرهاي كه تفاوتهاي خاصي با اجراهاي راديويي او دارد و البته، هر دو نوع اجرا، در اوج خود هستند.
در منطقه سعادتآباد تهران، روبهرو با اين گوينده و انسان خوشبيان نشستيم تا با ما و براي مخاطبان ما، از رازها و رمزهاي خوب صحبت كردن و خوب حرف زدن بگويد. شك نكنيد كه اين حرفها، شنيدن دارند. معطل چه هستيد؟ مگر آرزوي خوشبيان شدن نداريد؟ پس اينها را بخوانيد.
***
درست حرف زدن يعني چي؟
معنای درست حرف زدن همیشه این نیست که ما با همه شیک و رسمی و مؤدبانه حرف بزنیم؛ درست حرف زدن یعنی در هر موقعیتی و حالتی، تأثیرگذارترین بیان را داشته باشیم، این تأثیرگذاری شامل به کارگیری بهترین واژههاست براي انتقال تمام و کمال حس. باز هم تأکید میکنم، نمیگویم مؤدبانه حرف زدن یا استفاده از واژههای عجیب و آنچنانی.
مثل مجريهاي سابق حرف نزن
متأسفانه بین مردم رایج شده به کسانی که از لغات سنگین، بیمعنی و نامربوط که فقط آواهای زیبایی دارد، استفاده میکنند، میگویند مثل مجریها حرف میزند. شاید برای اینکه یک دورهای مد بود مجریها این طوري صحبت میکردند: پنجرهها را باز کنید تا عشق از میان پنجره داخل بیاید و بگذارد زندگی رنگی بیابد و چای بهتر بجوشد و… از همین حرفها. برای همین مجری، نماد کسی بود که حرفهای بیسر و ته میزد. البته کسی مثل رضا صفدری هم بود که از همین واژهها استفاده میکرد، اما به شکل درست. او از واژههای سنگین و شعرگونه استفاده میکرد، اما ترکیببندی در آن را هم رعایت میکرد و درست حرف میزد، از این مقایسه میشود فهمید که درست صحبت کردن فقط بستگی به واژههایی که استفاده میکنید، ندارد. وقتی شما جملهبندی درست، لحن زیبا، آهنگ صدایی متناسب با واژهها داشته باشید و متناسب با مکان و فضایی که در آن قرار دارید، حرف بزنید، میتوانید امیدوار باشید که بیان مؤثر و درستی خواهید داشت.
صدايمان خانوادگي خوب است
چند عامل باعث شد که من احساس کنم بد حرف نمیزنم؛ اول اینکه پدربزرگم صدای بسیار خوبی داشت، عمههای من هم صداهای خوبی دارند، در نتیجه این اعتماد به نفس برای من ایجاد شد که طبق قانون توارث من هم میتوانم صدای خوبی داشته باشم. دوم اینکه یکبار در هفده سالگی مزاحم تلفنی شدم و کسیکه آنطرف خط بود، به من گفت خیلی خوب حرف میزنی و پیشنهاد کرد دوبلور بشوم، بعد از آن یک روز در همان طول دوره تحصیلیام رادیو جوان برای برنامهای مرا به عنوان جوان موفق دعوت کرد و آنجا هم مطرح شد که صدای خوبی دارم و تشویقم کردند به تست صدا دادن. من هم این کار را کردم که البته از همین تستهای سر کاری بود که آدم را به بهانهای از سر خودشان باز میکردند. جدا از همه اینها از بچگی هم علاقه زیادی به رادیو داشتم و در نوجوانی هم به واسطه علاقه پدرم به دوبله، اکثر دوبلورها را میشناختم. همه اینها به ترتیب برای من انگیزهای شد که این کار را پیگیری کنم، هنوز هم فکر نمیکنم صدای خوبی دارم، چیزی که مرا متقاعد میکند به درست صحبت کردن این است که میتوانم لحنم را متناسب با فضا تغییر دهم تا مفهوم را به خوبی انتقال بدهم.
من؟ درست صحبت نميكنم كه
البته من خودم را جزء آدمهایی که درست صحبت میکنند، نمیگذارم، اما از طرفی هم اصلاً دوست ندارم جزء کسانی باشم که از واژههای عجیب و غریب استفاده میکنند و حوصله دیگران را سر میبرند. در نهایت سعی خودم را میکنم درست صحبت کنم و برای این کار تمرین میکنم.
همه جا راديويي نميشود حرف زد
من در اجراها و نوع صحبت کردنم این مسئله را در نظر میگیرم که اجرای رادیوييام باید با اجرای تلویزیونیام و هر کدام اینها باز به تناسب نوع برنامه، زمان برنامه، شبکهای که در آن برنامه اجرا میکنم، فرق داشته باشد. همین طور شکل حرف زدن من باز در جمع خانواده و در محیط اجتماعی متفاوت است. اغلب مردم به این نکته توجه نمیکنند و همه جا یکجور صحبت میکنند. من نظری درباره درست یا غلط بودن این مسئله ندارم، اما این اتفاق مورد پسند من نیست. به نظر من چه طور حرف زدن هنر است، به شرط آنکه بدانی کجا و در چه موقعیتی حرف میزنی. صحبت کردن در موقعیتهای متفاوت از هر نظر متفاوت است. برای مثال اگر من همانطور که پشت میکروفون رادیو حرف میزنم، موقع خرید از سوپرمارکت محلهمان هم حرف بزنم، احتمالاً میگویند خیلی عقل درست و حسابی ندارد. پس شما باید بدانید که صحبت کردن در هنگام خرید یا زمان معامله یا یک محیط اداری یا هنگام رانندگی نمیتواند یک شکل و یک لحن و یک بیان داشته باشد، تشخیص در تفاوت این موقعیتها به شما کمک میکند تا درست صحبت کردن را تعریف کنید.
وقتي چهره عوض كردم
من خودم این درست صحبت کردن و این تفاوت در شکل بیان را از رسانه یاد گرفتهام، از زمانی که پا به تلویزیون گذاشتم این تفاوت در اجرا را برای خودم تعریف کردم، چون با خودم فکر کردم اگر قرار باشد من همان احسان کرمی رادیو را در تلویزیون تکرار کنم، خوب چه کاری است که در هر دوی آنها باشم؛ یا در رادیو میمانم یا در تلویزیون. داستان هم از آنجايی شروع شد که ورود من به رادیو همزمان با مدیریت دکتر خجسته بود و در آن زمان اگر انگشت کوچک پای شما به عنوان یک گوینده رادیو، در تصویر تلویزیون دیده میشد، از رادیو اخراج میشدید، من هم در آن زمان برنامه رادیویی مکث را اجرا میکردم که منصور ضابطیان پیشنهاد برنامه تلویزیونی نقره را به من داد. من بدون اینکه هیچ حرفی به کسی بزنم رفتم و این برنامه را اجرا کردم، اما از همان موقع تصمیم گرفتم آنقدر اجرای رادیوييام با اجرای تلویزیونیام متفاوت باشد که کسی متوجه نشود، همان هم شد، تا زمانی که دکتر خجسته معاونت رادیو بودند یا متوجه نشدند که من همان آدم هستم یا به رویم نیاوردند، بعد دیدم که اتفاقاً این کار درستی است و باید همین باشد؛ یعنی یک چهره کاملاً متفاوت از رادیو.
بيكاريد؟ دوره فن بيان برويد
البته کسی با آموزش دیدن مجری یا بازیگر نمیشود، چیزی باید درون شما باشد که آموختنی نیست، چیزی که دربارهاش حرف میزنم، نه پررویی است، نه مطالعه زیاد و نه چهره خوب، بلکه مدیریت صحنه است که شما باید ذاتاً آن را داشته باشید، اما درباره خوب حرف زدن مسئله فرق میکند. خوب حرف زدن را میشود آموزش دید. من معمولاً به خیلی از آدمهايی که اطرافم بیکار هستند و قصد کلاس رفتن دارند، توصیه میکنم که دوره بیان ببینند و اغلب هم تعجب میکنند از این پیشنهاد من، در صورتی که من از بین همه دورههایی که گذراندهام، هیچ کدامشان به شیرینی دورههای بیان نبوده، چون آنجا شما یاد میگیرید چطور حرف بزنید، یاد میگیرید چقدر غلط مصطلح دارید، چه طور میشود میتوانید بیان تأثیرگذاری داشته باشید، چه تمرینهایی برای بهتر حرف زدن هست و خوب شما زمانی که بتوانید بهتر حرف بزنید، حتماً بهتر هم میتوانید کارتان را در اجتماع پیش ببرید.
خوب حرف زدن، نيازي جهاني
اتفاقی که این روزها در جامعه ما افتاده این است که داریم به سمتی میرویم که خیلی خوب حرف نمیزنیم. شما اگر رجوع کنید به روزنامههای دهه بیست یا سی، بخشی از واژههای مرسوم در جامعه آن روز را در مییابید و این تفاوت را احساس میکنید. ما امروز خیلی از واژهها را سرسری به کار میگيريم، خیلی واژهها وارد زبانمان شده که آهنگ قشنگی ندارد، نوآمده و بد معنی هستند. مسئله بعدی سواد مطالعاتی است که اصلاً کتابهای پرفروش امروز ما اکثراً ایرادهای ادبی دارند. مسئله دیگر این است که در هر دورهای نوع گویشی در جامعه مد میشود. مثلاً شل حرف زدن، کامل ادا نکردن جملهها، نصفه و نیمه بیان کردن واژهها، و من هیچ وقت نفهمیدم این مدها از کجا میآیند و چه طور رواج پیدا میکنند. شاید خیلیها در زندگی روزمره نیازی در خودشان برای درست صحبت کردن نبینند، ولی اصولاً اغلب ما امروز در جوامعی هستیم که ارتباط کلامی زیادی برقرار میکنیم. خیلی وقتها ما نسبت به خیلی از مسائل بیتفاوت هستیم، اما این مسئله ثابت شده که آواها تأثیرگذار و در فضا ماندگار هستند، شاید نگاه من خیلی ایدهآلیستی باشد، اما به هر حال نگاه من این است که هر آوایی بار مثبت و منفی دارد. وقتی ما با هم درست حرف میزنیم و البته حرف درست میزنیم، خیلی از مشکلات و تنشهایی که در جامعه هست، حل میشود. خوب حرف زدن فقط یک نیاز فردی نیست، بلکه یک نیاز جهانی است حتی. خلاصه اینکه اگر کسی دنبال این است که کلام تأثیرگذاری داشته باشد، باید بیانش را درست کند و راهش هم گذراندن دورههای فن بیان است یا خواندن روزنامه با صدای بلند و جستجو کردن درباره تلفظ صحیح واژهها.
در فايدههاي جادوي كلام
هیچ چیزی مثل بیان روی آدمها تأثیر نمیگذارد. اینکه ما امروز جامعهای نداریم که درست حرف بزند، ناخودآگاه باعث میشود آدمهایی که درست صحبت میکنند، نسبت به بقیه برجستهتر بشوند و البته خیلیها هم از این اتفاق استفاده میکنند در جهت راهاندازی کلاسهایی که برایشان درآمدزایی میکند و این، به واسطه استفاده درست از واژهها، مرتب چیدن واژهها، بداهه خوب داشتن، حضور ذهن خوب داشتن و با قدرت جادویی کلام آدمها را جذب كردن است. خوب، گاهی این درست صحبت کردن در جهت سوء استفاده قرار میگیرد و گاهی هم در جهت مثبت آن استفاده میشود. مثل قدرت کلامی که پیغمبر داشته که واقعاً به لحاظ قوه تکلم بینظیر بوده، شما کمتر حدیث و روایتی از پیامبر میشنوید که تندی داشته باشد، چون بیانش در جهت رسالتش بوده. چطور یک خطیبی میشود فلسفی و آوازه قدرت بیانش در تاریخ میماند؟ این همان تأثیر جادويی کلام است.
چطور حاضرجواب باشيم؟
بداهه و حاضرجوابی آدمها مستقیماً بر میگردد به هوش آنها و در درجه بعدی اطلاعاتشان. ممکن است آدمی باشد که کوهی از اطلاعات داشته باشد، اما توان بداههگویی و استفاده از این اطلاعات را در لحظه نداشته باشد، اما کسی موفق است که هر چند اطلاعات کمی داشته باشد، اما از همان اطلاعات محدود در جای خودش با بیان درست استفاده کند، اتفاقاً بداهه امر بسیار مهمی در موفقیت بیانی است اما بداهه چیزی نيست که با آموزش آموختنی باشد و از طرفی با پررویی هم فرق میکند! متأسفانه گاهی اوقات این دو با هم اشتباه گرفته میشود. در اصل بداهه استفاده درست و به جا از اطلاعات شخصی و در راستای هدفی است که داریم.
چگونه دختری زبون دراز باشیم
ياد منوچهر نوذري به خير
من تا امروز هیچ گوینده یا مجری را در ایران ندیدهام که به اندازه مرحوم نوذری توانمند بوده و بداهه خوبی داشته باشد. فکر میکنم ایشان یک نمونه بسیار خوب از درست صحبت کردن و بیان خوب داشتن هستند، کسی که صدای خیلی خاصی مثل آقای رضوی نداشت، اما از لحنش استفاده درستی میکرد و بداهه فوقالعاده و اطلاعات خوبی داشت. آقای نوذری از نمونههای خیلی خیلی مناسبی است که من در حوزه کاری خودم میتوانم اسم ببرم و من به شخصه از روش کار ایشان خیلی استفاده کردهام. بیان ایشان همیشه به من جرأت میداد. حسن بداهه این است که چون کوبنده و موجز است، در مخاطب ایجاد فکر میکند. آقای نوذری این ویژگی را داشت و البته جا دارد که از آقای کاردان هم در این زمینه نام برده شود.
ورود
نام کاربری:
رمز عبور:
وبلاگ
چگونه دختری زبون دراز باشیم
بعضی وقت ها منظور ما از کم نیاوردن ، سر زبون داشتن و برنده شدن توی یک جروبحثِ که شبیه یک دعواس !
و بعضی وقت ها کم نیاوردن معنیش اینه که توی معاشرت روزانه حرف کم نیاریم و بتونیم با طرف مقابل صحبت طولانی تری داشته باشیم یعنی خشکمون نزنه و منتظر نباشیم که طرف برای صحبت کردن بهمون سر نخ بده !
پیشنهاد میکنم این مطلب رو هم مطالعه کنید : سخنرانی صوتی – اگر مجبور نبودم …
حتی اگر برونگرا و اجتماعی باشید، باز بعضی وقت ها ممکنِ که حرفی برای بازکردن سر صحبت پیدا نکنید در این اوضاع هیچ کدوم از طرفین ، لام تا کام حرف نمیزنند، فضا بهطرز عجیبی سنگین و زمان کشدار میشه اینجاست که هرکسی به خودش فشار میاره تا موضوع مناسبی برای بازکردن سر صحبت پیدا کنه اما نمیشه، چون اغلب اوقات تو چنین مواقعی ذهن قفل میکنه! این وضعیت معمولا وقتی اتفاق میافتد که طرفین تازه باهم آشنا شده باشند و هنوز شناخت چندانی از یکدیگر نداشته باشند ولی اگر با فوتوفنهای بازکردن سر صحبت آشنا باشید، قطعا روابط اجتماعی موفقتر و بهتری خواهید داشت .
بعضی از افراد اون قدر جذاب صحبت میکنند که محالِ از نشستن پای صحبتشون خسته شید حتما میپرسید چجوری انقدر جذاب صحبت کنیم تا بقیه دوست داشته باشند پایِ حرفای ما بشینند به نکته های زیر توجه کنید:
شمرده شمرده صحبت کنید.نفس عمیق بکشید .پرحرارت صحبت کنید.صاف بشینید.موقع صحبت کردن لبخند بزنید .
پیشنهاد میکنم این مطلب رو هم مطالعه کنید : متقاعدسازی افراد, ۱۲ روش عملی
جشن عروسی، مصاحبهی شغلی، یا نفر که در اوقات فراغتشان رفتند داخل جکوزی استخر نشستند!
این موقعیتها چه چیز مشترکی با هم دارند؟ تقریبا تو هر کدومشون دو یا چند نفر در حال گفتگو کردن با یکدیگرند اما، بسیار زیاد پیش میآید که در یک گفتگوی ساده همین که چند جملهی اولیک رد و بدل میشه حرف دیگه ای برای گفتن باقی نمیمونه مغز و زبان هر دو قفل میکنند و هیچ چیزی به ذهن آدم نمیرسه که بخواهد دربارهاش صحبت کند!
یا حتی بدتر؛ شروع میکنیم یک چیزی بگوییم اما در ادامهاش مثل آهو(!) در گِل میمانیم بسیار پیش آمده که در زندگی رمانتیک یا محل کارمون صرفا به قصد این حرفی زده باشیم که سکوت بشکنه، یک مشت چرند و پرند سرهم کردیم و به خورد طرف مقابل دادیم !
مثلا به جای «چه خبر؟»
«پایه چایی هستی؟»
بپرس:
«چند ساله اینجا زندگی میکنی؟»
«آخر این هفته قراره چی کار بکنی؟»
«این خونه تو رو یاد چی میاندازه؟»
«اگر میتونستی با پلک زدن از یک جایی به جای دیگهای منتقل بشی، دوست داشتی همین الان کجا بودی؟»
طرف مقابل اینجوری بیشتر میتونه واستون توضیح بده!
اما چی برای مردم خوشایند است؟ من که میگم صحبت از روشهای جذب ثروت، شهرت، ، لذت و چیزهایی که به احساسات مربوط میشه! اگر شما هم در رابطه با مطالب بالا نظری دارید لصفا در بخش نظرات بنویسید … خوشحال میشم نظر شما رو هم بدونم! پیشاپیش سپاسگزارم
نویسنده مدرس و مربی
مهارتهای ارتباطی
عاشق گفتگو و نوشتن
تصمیم دارم هر چیزی که یاد گرفتم و تجربه کردم رو در این پیج با شما در میون بزارم
از همراهی شما صمیمانه سپاسگزارم
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام خیلی مخلصیم میتونید کتاب هایی درمورد مهارت های زندگی ،اعتماد بنفس،عزت نفس…ی همچین کتابی ک دردسترس باشه معرفی کنید خیلی ممنونتون میشیم
سلام و درود امیدوارم حال و احوالتون عالی باشه لیست کتاب ها قدرت عادت از چارلز داهیگ چگونه با هرکسی صحبت کنیم از لیل لوندز ترجمه مهدی قراچهداغی هفت عادت مردان موثر از استفن کاوی ترجمه الهام خرسندی مهارت های زندگی نوشته آرنولد لازاروس و کلیفورد لازاروس اعتماد بنفس یاربارا دی آنجلس اعتماد به نفس به زبان آدمیزاد اثر کیت برتون
موفق باشید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
سلام
اول بگم که یه دختر مجرد هستم، مشکلم خجالتی بودنه. یعنی از موقعی که مدرسه میرفتم همین مشکلو داشتم تو مدرسه خیلی عذاب میکشیدم هر موقع معلم میخواست ازم درس بپرسه تمام بدنم میلرزید و از شدت لرز نمیتونستم یه لحظه اروم بگیرم البته طوری نبود که کسی متوجه بشه اما خیلی وضعیتم بد میشد یا اصلا دوست نداشتم تو مدرسه فعالیتی رو گروهی انجام بدم دلم میخواست تنها باشم و سرم تو کار خودم باشه و کسی هم کاری به کارم نداشته باشه .
اما از شانس بدم چون درسمم همیشه خوب بود سر گروه میشدم و نمیتونستم درست و حسابی گروهم رو اداره کنم و بهشون تکلیف بدم . بیشتر ترجیح میدادم زیر گروه باشم تا سرگروه و این خیلی بده.
یا تو مدرسه اگه کسی حقم رو میخورد یا به کسی پول قرض میدادم و بهم پس نمیداد نمیتونستم اعتراض کنم و حقم رو بگیرم…
یا زنگهای ورزش به معنای واقعی کلمه عزا میگرفتم نمیتونستم به هیچ وجه تو جمع های گروهی ظاهر بشم و مثلا پشت تور والیبال بازی کنم یا بسکتبال بازی کنم با بقیه همش فکر میکردم از این کار متنفرم و دوست نداشتم تو بازی دیده بشم .
چگونه دختری زبون دراز باشیم
البته اینم بگم ورزشم خیلی برعکس درس هام بد و افتضاح بود و فکر میکردم اگه برم با بقیه بازی کنم تواناییم از بقیه خیلی کمتره .
شایدم بخاطر همین دوست نداشتم. هر سال که تابستان میشد و خونه نشین میشدم میشستم رو رفتار هام فکر میکردم و میدیدم این خجالت کشیدن های بیهوده اصلا خوب نیست تصمیم میگرفتم سال بعد که مدرسه ها باز شد یه ادم جدیدی بشم چون مستاجر هم بودیم معمولا همیشه محله و مدرسم عوض میشد و دیگه کسی نبود که منو از سال قبل بشناسه و من راحت میتونستم یک ادم دیگه بشم .
اما باز هم من تغییر چندانی نمیکردم هر چقدر به خودم تلقین میکردم که مثلا امسال منم باید مثل بقیه ی بچه ها پر رو باشم یا پر حرفی کنم یا نترسم و خجالت نکشم نمیشد…
بالاخره سالهای مدرسه گذشت و الان دو ساله میرم دانشگاه باز هم همون مشکلات رو دارم اینم بگم که از نظر ظاهری هیچ مشکلی ندارم همیشه تو هر جمعی که ظاهر میشم همه از قیافم تعریف میکردن و میکنن البته من انقدر اعتماد به نفسم کمه که باز هم بگم من خوش قیافه نیستم اما خوبیش اینه که تعریف از ظاهرم رو بارها و بارها از غریبه و اشنا شنیدم و تو کوچه و خیابون همیشه حتی خود خانم ها بهم نگاه میکردن بخاطر همینه که برام عادی شده و با اعتماد به نفس میتونم بگم قیافم خوبه خودمم میدونم که خدا اگه بهم رو نداده بجاش یه چهره ی خوب داده و ازین بابت ممنونشم .
راستی یه چیز دیگه اینکه شما اگر قیافم رو ببینید یه درصدم شک نمیکنید من خجالتی باشم یعنی قیافم خیلی شر و شیطونه اینو همه بهم میگن و تو نگاه اول همه راجع بهم اشتباه فکر میکنند و واقعنم حق دارن چون از چشمام شیطنت می باره و خودمم میدونم .
اما حقیقت این نیست و کم رویی بشدت عذابم میده هر چقدرم با خودم میگم من از همه بهترم و اینا هیچ فایده ای برام نداره .
اگر خیلی با خودم کلنجار برم که دیگه نباید خجالتی باشی و هی خودمو محکوم کنم و اینا فقط سه چهار روز خوبم اما بازم بعد چند روز همون ادم خجالتی و کم حرف سابق میشم.
یه مشکل دیگه ای که دارم اینه که اعتماد به نفسم هم به شدت پایینه و اصلا توانایی های خودمو باور ندارم.
اخه از بدشانسی چند بار که کاری رو بهم محول کردن توش شکست خوردم و مثلا کوچکترین موردش اینه که مثلا میخوام وسایل اشپزخونه رو جمع کنم میزنم یه لیوانی چیزی رو میشکونم و بخاطر همین فکر میکنم بی عرضه هستم و دست به هر چی بزنم همه چیو خراب میکنم .
الانم وضعیت اقتصادیم بده و میخوام برم دنبال کار ولی دیدم با این مشکلاتی که دارم یک روزه بیرونم میکنن از محیط کار و تصمیم گرفتم اول مشکلمو یکم کمش کنم و بعد برم تو محیط اجتماعی…….
راستی یه چیز دیگه از بعضی چیزها اصلا خجالت نمیکشم مثلا خجالت نمیکشم اگر ادرس جایی رو بلد نیستم از کسی سوال کنم .خانم و اقا هم برام فرقی نداره هر کسی جلوم ظاهر بشه میتونم ازش در مورد آدرس کمک بخوام.
یا مثلا به ندرت پیش میاد خجالت بکشم برم توی مغازه و با فروشنده صحبت کنم . یا مثلا اگر یه اقا پسری تو خیابون بهم متلک بندازه برعکس خیلی از دخترها اصلا خجالت نمیکشم و با اعتماد به نفس کامل پیش خودم میگم فقط یک آدم بی فرهنگ متلک میندازه و خیلی مورد های دیگه هم هست که من میتونم خجالت نکشم .
و یه مشکل دیگه هم که هست اینه که تو محیط خارج از خانواده راحت ترم مثلا با دوست هام خیلی راحت ترم تا با خواهر خودم شاید خیلی عجیب باشه اما واقعا این طوری هستم .
من فقط یه خواهر دارم که دو سال ازم بزرگتره و همیشه رفتارمون با هم خیلی خوبه اما چون اون هیچ وقت راجع به چیزای خصوصی زندگی خودش حرف نمیزنه منم نمیزنم و کلا روابط مون به همین حرف های روزمره ی زندگی و سلام و احوال پرسی خلاصه میشه.
یا با دخترخاله هام و دخترعموهام اصلا راحت نیستم و پیش شون به زور یک کلمه حرف بزنم اما پیش دوستام که هستم خیلی راحتم و بارها شده کنارشون بلند بلند تو خیابون بخندم….
الان چند ساله با یه دختر آشنا شدم و با هم دوستیم من از رفتار های اون خیلی خوشم میاد .مثلا خیلی خوش برخورده .خوش سرو زبونه.. اعتماد به نفسش خیلی بالاست . با همه راحته با همه حرف میزنه اصلا هیچ گونه خجالت تو وجودش دیده نمیشه و به معنای واقعی کلمه پر روئه.
خیلی هم بانمکه و همیشه با حرف هاش من و بقیه رو میخندونه بخاطر همین همیشه دوست دارم باهاش رابطه داشته باشم و چند ساعتی که با اون هستم حس میکنم چقدر خوب میشه اگر منم بتونم مثل این پر رو باشم .
همیشه بتونم همه جا حقم رو بگیرم و از هیچی تو دنیا خجالت نکشم و اینا با خودم که به این چیزها فکر میکنم میبینم دنیا اون جوری چقدر قشنگ تر میشه اما بازم فوقش فقط یک هفته میتونم کارهای اون رو تقلید کنم بعد یک هفته همون ادم خجالتی سابقم که هیچ کاری نمیتونه بکنه…..
الان میخوام ازتون بهم بگین چیکار کنم که بتونم مثل دوستم باشم؟
بچه ها باور کنید من ادمی که خجالتی نباشه زیاد دیدم اما این دوستم واقعا یه چیز دیگه ست. میخوام مثل اون پر رو باشم. پر حرف باشم بتونم با بقیه شوخی کنم و بخندونم شون یا حرف های بامزه بزنم. بتونم اعتماد به نفس داشته باشم و خانوم های شاغل بگن تو محیط کار چطوری برخورد کنم بهتره و چیکار کنم که کسی متوجه نشه من خجالتیم.
مرسی که وقت گذاشتین میدونم متنم طولانی شد ببخشید
در جمع های دوستانه، از چی حرف بزنیم که غیبت نشه ؟
دوست دارم که غیبت کردنم کم بشه اما نمیدونم چه جوری؟
گناه غیبت چه جوری بخشیده میشه ؟
موقع حرف زدن با دیگران، حرف کم میارم
دلم میخواد همه جا حرف برای گفتن داشته باشم
مراقب حرفها و گفته هایمان باشیم
اصولا حرف مردم برام مهم نیست
به حرف مردم خیلی حساسم
چکار کنم راحت حرفم رو بزنم و تصمیم بگیرم؟
از روی سادگیم یه حرفی میزنم که نباید بزنم
چطوری به خاطر کم حرفیم مغرور به نظر نرسم؟!
چگونه دختری زبون دراز باشیم
اول فکر کنید بعدا حرف بزنید
مواظب حرف ها و رفتارهامون باشیم
اصلا بلد نیستم خوب حرف بزنم
قبل از هر چیزی اول یاد بگیریم چطور باید حرف بزنیم!
حرف های دیگران خیلی واسم مهم شده
عاقل اول فکر می کند سپس حرف می زند
تصمیم گرفتم دیگه زیاد حرف نزنم
حرف بقیه نسبت به من و رفتارم برام خیلی مهمه
بعضی حرف ها رو هر جایی نزنید
دل شیر ندارم که حرفم را رک بگویم
هر حرفی باید در موقعیت خودش زده بشه
می خوام قوی بشم طوری که در مقابل حرف دیگران خودم رو نبازم؟
مطالعاتت رو تو زمینه های مختلف بالا ببر تا تو اون زمینه ها احساس ضعف نکنی برا مثال از همین دانشگاه شروع کن .. اون مبحثی که استاد میخواد تدریس کنه رو از قبل دربارش مطالعه کن اطلاعاتت رو بالا ببر سعی کن تو بحثا شرکت کنی و نظر بدی این اظهار نظر کردن و شرکت کردن تو بحثای مختلف باعث میشه از طرف دیگران مورد تایید قرار بگیری و اروم اروم اعتماد به نفس بگیری کلا هر چقدر میزان مطالعاتت رو تو زمینه های مختلف بالا ببری باعث میشه بتونی اظهار نظر کنی یا حتی دیگران رو راهنمایی کنی یا برو هنرهای مختلف رو یاد بگیر مثلا برو کلاس رانندگی .. کلا هر جقدر سطح دانش واطلاعات وهنرهایی که داری رو بالاتر ببری جرات وجسارت هم پیدا میکنی.
سلام منم مثل ت بودم ینی ساکت یجا هم میشستم بی دلیل خود خانوادم میومدن تحقیرم میکردن یه تیکه ای مینداختن میرفتن پی کارشون بچه ی اخرم زورم نمیرسید. ولی وقتی تصمیم گرفتم رو خودم کارکنم الان مثل چی ازم میترسن بی ادبی نمیکنم ولی شاکی ام .تو بگن محکم جوابشونو میدم شدم یه پروعه وحشی بااینکه ظرافت دخترونه دارم ولی رفتارام جوری شده که میترسن از همین خانوادم شروع کردم الان ینی میبنم وقتی خودم عوض شدم اینا چقدر بدبخت بودن میخواستن منو ناراحت کنن تا خودشون شاد باشن بعد از خیابون و دوستام شروع شد اونام رفتارشون عوض شد و دیگه جراتشو ندارن من خودمو خیلی کم میدیدم یبار پاشدم گفتم من چی از کی کم دارم که باید اینجوری تحقیر بشم خداییش هیچی کم ندارم هیچی زیادم دارم فقط به لطف خانواده. ی گرامی خود کم بین بار اومده بودم که دارم منه جدید رو میسازم. خودت فقط میتونی به خودت کمک کنی. تمام
سلام دوستان
می خواستم بدونم شما با آدم زبون دراز چه جوری رفتار می کنید، آدمی که بهش خوبی می کنید، باهاش مودب هستید، احترامش رو نگه می دارید، اما اون آدم در عوض به شما نیش و کنایه میزنه، با طرز بدی صحبت میکنه خیلی راحت و اصولا غیر رسمی و بعد اسم این رفتار رو می ذاره صمیمیت، صمیمیت با یه آدمی که هم سن و سال مادرشه!
نمی دونم شاید بعضی ها با دوستان صمیمی و هم سن و سال خودشون خیلی راحت باشن حتی از فحش هم استفاده کنن تو رابطه شون، اما حداقل میگن هم سن و سال و دوست صمیمی هستن اما آیا شما مثلا با یکی مثل همسایه تون هم این جوری برخورد میکنید آیا؟
بعضی از آدم ها هر چه قدر هم بهت محبت کنن برات کادو هم بیارن وقتی احترام تو رو حتی زبونی هم ندارن اصلا اگه عسل هم برات بیارن انگار زهر ماره!!!
پیشنهاد شما برای برخورد با این آدمای بشدت منزجر کننده چیه؟، اصلا وقتی گیر یه آدم منزجر کننده میافتی (مثل همسایه یا هم کلاسی که نمی تونی ازشون دور شی) چه عکس العملی نشون می دید؟
چگونه دختری زبون دراز باشیم
مرتبط :
تیکه و کنایه از هر فردی شنیدم همون فرد ازم زده جلو
چطور نسبت به رفتار بد دیگران بی خیال باشم؟
بلد نیستم جواب کسانی رو که تیکه میندازن بدم
چطوری جواب متلک های خاله ام رو بدم که بی احترامی نشه؟
با افرادی که بی دلیل از ما بدشون میاد چه برخوردی بکنیم ؟
برای حاضر جواب شدن چیکار میشه کرد؟
بهترین عکس العمل در موقعی که کسی جلو چند نفر خیطت میکنه چیه ؟
مشکلم اینه که در لحظه، واکنش مناسب رو پیدا نمی کنم
از هر چی حسادت و فضولیه حالم به هم می خوره
با حسادت ها و توهین های فامیل چه کنیم ؟
جواب آدم های پر روی فامیل رو چه جوری بدیم ؟
وقتی کسی مسخره مون می کنه باید چکار کنیم ؟
سلام.
الان شما راه حل میخواید که از دست این فرد راحت بشید یا راه حل میخواید که تغییرش بدید یا یه رفتاری از خودتون در برابر این فرد انجام دادید و میخواید با دیدن نظرات دیگران خودتون رو تایید کنید و وجدانتون رو راحت کنید؟
فرض رو این میگیرم که راهی برای تغییرش میخواید:
پس شما الان صاحب یک هم کلاسی/همسایه یا شایدم هر دو( هم خوابگاهی هستین؟) هستید که هم سن دخترتونه؟
خب بین کم سن و سال تر ها بعضی هاشون این طوریند. حدودا تا سن سی سالگی افراد جا برای تغییر دارن که این نکته ی مثبتیه. من خیلی از این موارد دیدم. طرف امسال این طوریه سال دیگه یه مدل دیگه.
بهش اشکالش رو در یک موقعیت درست با کلمات درست بگید. موقعیت درست موقعی هست که شما قبل و بعدش در حال صحبت در مورد موضوعات متفرقه و علی الخصوص شوخی نیستید. برای مثال اگر قبل و بعد حرف مهمی که میخواید بزنید، یه مقدار شوخی کنید، ممکنه طرفتون حس کنه این حرفی که مابین شوخی ها گفته شده هم شوخیه. معمولا افراد لوس و یا حساس این اشتباه رو نمیکنن ولی برای افراد دیگه این مشکل ممکنه پیش بیاد. به علاوه حرفتون رو مودبانه و مستقیم بزنید نه اینکه مثلا غیر مستقیم بگید که برای من حریم خصوصی و احترام مهمه. این خیلی جواب نمیده چون تعریف افراد از حریم خصوصی و احترام متفاوته. برای همین این مسئله طی صحبت باید باز بشه . و ترجیحا حرفتون رو با جمله ی” من خیلی دارم عذاب میکشم” یا ” یه مشکل خیلی جدی و آزار دهنده دارم” شروع کنید تا توجه ش جلب صحبتتون بشه. اگر در نهایت یه ذره هم ماستمالی کرد یا خیلی زیر بار نرفت نا امید و ناراحت نشید. مسلما یه گوشه از ذهنش خواهد موند و بعد از صحبتاتون فرصت بدید بهش. تغییر یک عادت زمان بره و هر انسانی معمولا در هر زمان تنها یک یا دو عادتش رو میتونه تغییر بده. به همین دلیل انتظار نداشته باشید وقتی باهاش حرف زدید فرداش با یک قدیسه طرف بشید. اینها راه حل هایی برای کمک به این به ظاهر دخترتونه. اگر هم میخواید ازش فاصله بگیرید از اونجایی که من آدم اهل فرار کردن و لوس بازی هایی مثل قهر کردن نیستم، در این مورد نظری ندارم.
خیلی هم سخت نگیرید.
اگه هم کلاستونه که یه مدت دیگه ازش جدا میشید.
اگه هم همسایه تونه سعی کنید خیلی دور و برش نپلکید.
بهتون فحش میده؟
متاسفانه در این مورد هنوز خودم هم به جمع بندی نرسیدم.
بهتون نیش و کنایه میزنه؟
به این سوالی که الان میپرسم جواب بدید تا یه موردی رو بعدا خدمتتون عرض کنم. احیانا شما آدم غرغرویی هستید؟
یه سوال دیگه اینکه آیا اوایل آشنایی شما با این فرد احیانا خودتون با رفتارتون ازش نخواستید که یه مقدار باهاتون صمیمی باشه؟ مثلا میگم ایا پیش اومده که این فرد در خور سن شما یه احترام های ساده ای رو داشته باشه و شما مستقیم و غیر مستقیم ازش خواسته باشید که این کار ها رو انجام نده؟ مثلا شاید سعی میکرده به عنوان کوچک تر یه مقدار در کاری به شما کمک کنه یا اینکه مثلا موقع رد شدن از در به شما تعارف میکرده که زودتر رد بشید و از این جور موارد خیلی ساده ولی شما ازش خواسته باشین که این کارها رو انجام نده؟ گفتم که محدوده ی احترام در نظر افراد ممکنه فرق داشته باشه و اون فرد با دیدن منع شما در این موارد فرض رو بر این گرفته باشه که شما دوست دارید باهاتون شبیه بقیه رفتار کنه.
من طبق تجربه تا 90 درصد مطمئنم شما یه جایی یه اشتباهی در مورد این فرد کردید که حالا کار تا اینجا پیش رفته. باید بشینید و اوایل آشناییتون رو حسابی مرور کنید.
چگونه دختری زبون دراز باشیم
به فائزه
شاید من توضیحات کمی داده باشم پس در اول باید بگم ایشون هم سن مادر منه درواقع من احساس میکنم احترام مادر منو نگه نمی داره به مادرم هم گفتم مادرم نظرش اینه که هنوز بچس البته از من بزرگ تره
نکته بعدی اینه که ایشون وقتی باردار بود همسایه ما شدن و مادرم خیلی هواشو داشت چون خانواده خودش یه شهر دیگن،حتی دکتر هم میبردش،ینی خیلی طول نکشید که صمیمی بشیم و اون به نظرم خیلی راحت شد.ما حتی دیدیم که احترام مادر خودش هم نگه نمی داره و مادرشو جلو ما چند بار ضایع کرد دائما حسش اینه که بقیه رو بشور بزاره کنار (به قول خودش)،خودش به یه سری اخلاقاش اعتراف داره اما تغیرشون نداده.
من که از اون ۷سال کوچیک ترم ولی به خود منم تیکه میندازه البته من باهاش مودب هستم حتی رفتارش با مادرشوهرش هم اصلا خوب نیست چون باما خیلی راحت خودش برامون میگه.یکی از کارای روتینش اینه که دائما پیش ما غیبت خواهر شوهرشو میکنه،خودش میگفت به خواهر شوهرم حسادت میکنم و چشم دیدنش و ندارم اما از اون طرف زنگ میزنه و دعوتش میکنه خونه
ادم از رفتاراش تعجب میکنه ،همش دائما با خودت میگی نکنه با ما هم این جوری تو رو خوب،پشت سر بده.این رفتار خیلی منو اذیت میکنه و متاسفانه اصلا اصلا نمیشه بهش انتقاد کرد!!حتی به گفته خودش برادرش هم نمیاد خونش چون خیلی گیر میده!!
من خیلی به مادرم گفتم این قدر سمتش نرو حالا رفتارش جوری شده که ادم پشیمون میشه از محبت کردن
الان ما فقط شدیم پرستار بچش
به نویسنده:
که این طور. ممکنه این اخلاق ها ریشه در کودکیش و ریشه در روابط خوانوادگیش داشته باشه. با توجه به اطلاعاتی که دادین احتمالا اصلا این خانم متوجه رفتار نادرستشون نیستند.اگر مادرتون دلش برای ایشون میسوزه به مادر گرامیتون بگید که با تغییر بعضی رفتار ها هرچند در ظاهر ازار دهنده به نظر برسه، ولی میتونین بهش کمک کنید. اینکه حداقل بفهمه که داره اشتباه میکنه، این خودش یه کمک به این فرده. بعدا ان شاءالله به مرور زمان( که احتمالا چند سال طول میکشه) روابطش حتی با خانواده ش بهتر خواهد شد.
پس هر عکس العملی که نشون میدید رو با نیت کمک به این فرد نشون بدید حتی اگر عکس العمل تندی باشه.
لطفا از نگهداری بچه ش هرجور شده خود داری کنید و هیچ کاری براش انجام ندید و ترجیحا برای مدتی به خونه ش رفت و آمد نکنید و ایشون رو هم به خونتون راه ندید ولی قهر هم نکنید و هم چنان با احترام برخورد کنید. اگر هم نتونستید جلوی رفت و آمدش رو بگیرید، نسبت به حرف هاش بی توجهی واضحی از خودتون نشون بدید.
مادرتون هم باید کمک کنه و گرم نگیره با این فرد. بیرون از خونه هم که دیدید ایشون رو، سریع سلام کنید و سریع هم فرار.
اگر با یک فرد حساس و زودرنج طرفید متاسفانه این بی رحمانه ترین روشیه که میشه در برابرش انجام داد و بعدا تبعاتش در روح این فرد باقی خواهد ماند ولی با این شرایطی که گفتید لازم میبینم که با رفتارتون ایشون رو به خودش بیارید. اگر هم آدم حساسی نیست که هیچی.
گفتین که انتقاد پذیر نیست ولی اگر شرایطش بود سعی کنید یه مقدار” بعد” از شروع این رفتار های اعتراض آمیزتون با این کار ها رفتارهای بدش رو بهش بگید. بهترین زمان هم برای انتقاد زمانیه که خود فرد میپرسه “چرا؟ چرا رفتارتون این طور شده؟ ” این زمانیه که این فرد بهترین آمادگی رو برای شنیدن انتقاد داره. یادتون باشه زیاد انتقاد کردن هم باعث میشه طرفتون بیشتر به رفتارای بدش پافشاری کنه پس خیلی هم شورشو در نیارید. بذارید ببینیم به خودش میاد یا نه اگر به خودش اومد که چه بهتر ولی اگر به خودش نیومد بسته به رفتاری که توی این مدت خواهد کرد باید تصمیم دیگه ای گرفت.
اگر رفتارش رو بهتر کرد سریع گاردتون رو باز نکنید و دوباره سریع صمیمی نشید چون برای تثبیت تغییر رفتارش زمان لازم هست.
از اینکه بره جایی از بدی شما بگه هم نگران نباشید. چون مسلما با این عاداتش دیگران هم متوجه نقطه ضعف های ایشون میشن و از این گوش میشنون و از اون گوش در میکنن.
این که میگم احترامش رو نگه دارید به خاطر اینه که میخوام یه راه برگشتی باقی بمونه. به هر حال همسایه ست و ممکنه به اشتباهش پی ببره.
و در نهایت خود شما از جزئیات بهتر خبر دارید و اینجا اگر نظری میگیرید با شرایط تطبیق بدید و طبق شرایط انجامش بدید نه الزاما همون چیزی که ماها میگیم.
شاد و سلامت باشید هم شما و هم مادر بزرگوارتون
چنین آدمی اطرافم بوده. جایگاه نسبتا مهمی م داشته .منم سکوت کردم هر بار یا یه واکنش ریز زیرپوستی ناکارآمد نشون دادم
بعد مدتی باااااد کردم و از خودم ناراحتم
دو راه داری
اگه وجودت میکشه که هیچ جواب ندی و عییییین خیالتم نباشه همچنان سکوت کن
ابنجور که مشخصه ایشون شخصیت مشکل داری داره د از نظر شخصیتی سالم نیست
الان یه آدم که سرماخورده سرفه عطسه کنه شما ازش دلخور میشی؟ خب ایشون هم مریضه که این مدلی حرف میزنه
فقط اگه تو دهن شما عطسه سرفه کرد باید بهش تذکر بدی!
تذکر هم باید واضح و ساده شفاف گفته بشه
در لفافه و با کنایه و به ظرافت و … نمیفهمن
چون اگه اون درجه از فهم و نکته سنجی رو داشت که عین *** رفتار نمیکرد!
پس باید در حد شعور خودش براش حد و حدودشو مشخص کنی
یا واکنش نشون بده
یا ولش کن بذار انقدر **** بکشه که جونش در بیاد شما م به هیچی حساب نکن
من مدت خیلی طولانی درگیر این مسئله بودم . یه مشاور ***** هم داشتم که هی ازش مشودت مبخواستم ولی خب فقط پول میگرفت و راهکار نداشت تا اینکه خودم فهمیدم . من همش فکر میکردم چه حرف عجیب غریب یا خاصی بابد بزنم چجور منظورمو برسونم در حالی که خیلی ساده بود ! خییییلی ساده باید میکفتم فلانی حرفات منو ناراحت میکنه !!! راجع به این موضوع شما حرف نزن ! فلان مسئله شخصیه من از شما نظر نخواستم راجع بهش
به همین سادگی
بعدشم اگه ادم درستی نیست کلا ارتباطتونو باهاش کن کنید
بپیچونیدش! رک باهاش در نیفتین که شر درست نکنه
شخصیت این خانم این طور شکل گرفته و سخت میشه تغییر داد و شما هم نمی تونی تغییر بدی. چند بار تذکر بده اگه تغییر نکرد و یا گارد گرفت رابطه خودتو باهاش کمتر کن چون ایشون که تغییر نمیکنه و از طرفی در ناخودآگاه شما تاثیر میزاره و شما هم مثل ایشون میشید
سلام
متاسفانه یکی از ملاک های صمیمیت ،استفاده از الفاظ زننده شده و افراد فکر میکنند که هر چقدر با همدیگه بدتر حرف بزنن ،به هم نزدیکترن.حتی این لمر در روابط زناشویی هم رسوخ کرده که واقعا تهدید جدی به حساب میاد.
چون این امر رواج پیدا کرده در جامعه ،صرف اینکه فردی همچین رفتاری داشته باشه ،نمیتونیم در زمره بی ادبان حسابش کنیم .اون فرد فقط میخواد طبق عمومیت جامعه رفتار کنه و متاسفانه نمیدونه که رفتارش باعث رنجش کس دیگه ای میشه .
شما میتونید وقتی همچین رفتاری باهاتون شد ،جدی بشید و قاطعیت خودتون رو در مواجه با این رفتار نشون بدید .
یکی از راهکارها اینه که :در برخورد های اول اگر شخص از الفاظی زننده استفاده کرد شما باجدیت ازش تشکر کنید .این تناقض به وجود اومده به فرد میفهمونه که شما از حرفش خوشتون نیمده و سعی میکنه خوشو جمع و جور کنه .
سلام
شخصا تاجایی که بتونم ازشون دوری میکنم..
درصورت برخوردباطرفم یا کم محلش میکنم یا اینقدرسرد برخوردمیکنم که خودش از حرف زدن باهام پشیمون بشه!!
یادت باشه هرگز این موضوع رومستقیم بهش نگو که میشه نقطه ضعفی که طرف ازت میگیره وممکنه اذیتت کنه ازهمین طریق!
با کارایی که گفتم بهش نشون بده که تمایلی به صحبت باهاش نداری..
یاعلی
سلام پسر27ساله ای هستم و مدتی است میخواهم ازدواج کنم. لذا بدنبال انتخاب همسر هستم. البته من موردی رو توی آشناهامون پیدا کردم و احساس میکنم هم از شخصیت و هم از جهت خانوادگی به هم نزدیک هستیم. امّا اطرافیانم نظرشون منفیه و میگن این دختر، سر زبون داره و بدرد تو نمیخوره. به شک افتادم نمیدونم چکار کنم.
اطلاعات بیشتر در مورد فرمتهای متنی
سر و زبون داشتن رو کاشکی توی جامعتون تعریف میکردین
اگه ایشون واقعا از هر لحاظ سر زبون دار باشن و شما شخصیت ارومی داشته باشین دختر بیچاره رو پژمرده میکنین.
سلام
حرف های تازه می شنویم !!!!!
یعضی ها میگن این دخترو نمیگیریم سرزبون نداره ، روابط اجتماعی نداره و… . حالا شما برعکس .نمیدونیم حالا ما به چه سازی برقصیم !!!!
البته باید دید خانواده شما چطور برخوردین دارین؟؟؟اگر شما خانواده آرامی هستین که خوب بودن رو در کم حرف و مگو بودن می دونید پس معلومه که این خانم رو قبول ندارین .
ولی به نظر من سرزبون داشتن یک حسنه سعی کنید یتونید این خانم رو بشناسید وسایر خصوصیاتشون رو بررسی کنید .بعد ببینید با معیار های شما همخوانی دارد یا نه .بعد از این شناخت اگر خوب بود با خانواده صحبت کنید و اونها رو راضی کنید .
چگونه دختری زبون دراز باشیم
سر زبون دار یعنی گستاخ یا روابط اجتماعی بالا یا چرب زبان؟
حتما يعني گستاخ
کسي از روابط عمومي بالا بدش مياد مگه
سلام
با مشاور محترم موافقم اگه سر زبان دار بودنش به معنی اینه که میخواد رییس باشه اصلاً مناسب نیست غرور مردانه شما رو خدشه دار می کنه ولی اگه منطور شیطون بودن هستش که اگه انسان با ایمان و دین داری باشن مساله ای نیست برای شما اینطوری خواهند بود و خوبه …
والا تا اونجا که ما در نزدیکان و دوست و اشنا دیدیم همه دنبال دختر سر زبان دار بودن حالا شما را نمیدونم.البته بین جلب بودن و سر زبان دار بودن تفاوت هست .یکی میبینی زبان داره و میتونه تو هر شرایطی حرفشو بزنه و حقشو بگیره خب این خوبه. اما یکیو میبینی اهل دعوا و زدن هر حرفی هست که اون بحثش فرق میکنه. اتفاقا من چندتا دختر میشناسم که بخاطر مظلوم بودنشون خواستگار خوب ندارن درحالیکه قیافشونم خوبه. دخترایی هم میشناسم با چهره معمولی اما زبان دار که سریع ازدواج کردن.
اگر درون گرا هستید دنبال دختر اروم باشید و اگر برون گرایید دنبال یک دختر زبان دار
با سلام به شما کاربر گرامی
درباره سر زبان دار بودن دختر مورد نظرتان تونضیح خاصی ندادهاید. همچنین در مورد اطرافیانتان هم اشاره ای نکردید که منظورتان خانواده هستند یا دیگران. بالاخره با حفظ احترام به دیگران این نکته را عرض میکنم که اگر منظور اطرافیانتان از سرزبان دار بودن دختر مورد نظرتان، این است که ایشان دارای شخصیت برتری طلبی هستند، بطوری که در آینده در زندگی مشترک اطاعت پذیری کمتری خواهند داشت، در آن صورت اگر این موضوع برایتان ثابت شده باشد اصلا به چنین ازدواجی توصیه نمیکنیم. امّا اگر منظور از سرزبان دار بودن فرد، چیز دیگری است مثلا دختر علیرغم حجب و حیا و اطاعت پذیریش، مهارت کلامی خوبی دارد که متاسفانه گاها پیش آمده است که داشتن مهارت کلامی در میان دختران باعث شده که دیگران به ویژه قشر سنتی با دید منفی به این موضوع نگاه کنند.
در مجموع نمیتوان با قاطعیت نظر داد و شما نیاز به تحقیق بیشتری دارید و چه بسا بهتر است به صورت رسمی همراه با خانواده جهت آشنایی پیش بروید تا بهتر بتوانید شناخت پیدا کنید.
امّا حرف پایانی: امام صادق(ع) فرموده است: «در کارهای خود با کسی مشورت کن که در او پنج خصلت باشد: عقل، بردباری، آزمودگی، خیرخواهی و پرهیزگاری.» [بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۳]
با آرزوی موفقیت
0