چگونه در غم دیگران شریک شویم

 
helpkade
چگونه در غم دیگران شریک شویم
چگونه در غم دیگران شریک شویم

پورتال جوانان ایرانی

مـمکن است اخیرا یکی از دوستان، اعـضـای خـانـواده و یا یک همکار، عزیزی را از دست داده باشد. بـه مـحـض آنـکـه مراسم سوگواری به پایان میرسد و سیل دسـته گــلــها و تسلیت ها پایان می پذیرند آن وقت است که فرد سـوگوار به پشتیبانی نیاز خواهد داشت. سـوگـواری بـرای اغـلــب افـراد مــی تـواند تجربه ای وحشتناک و غریبانه ای بـاشـد. همچنین برای اغلب مردم از آنـکه احـساسات غـم و اندوه خود را با دیگران در میان بگذارند دشوار میبـاشد. بـنابراین آنها نیازمند یاری می باشند. و از آنـجـایی که دیگر اعضای خانواده دست بگریبان اندوه و سوگ شخـصـی خـودشــان میباشند، اینجاست که دوستان، همسایگان و هـمـکـاران آنها در روند بهبودی کارساز و مفید واقع خواهند شد. آگاه باشید که در روند سوگواری این علایم طبیعی هستند:

۱- تـجربـه احـساسات و هیـجــانات شـدید برای بهـبود منـاسب فـرد طبـیـعی و الـزامـی میباشد.

۲- احساس گناه، شرمساری و خشم بخشی از روند بهبودی است.چگونه در غم دیگران شریک شویم

۳- هر فرد شیوه سوگواری مخصوص به خود دارد.

۴- جدول زمانی خاصی برای مدت زمان سوگواری وجود ندارد.

چگونه میتوان به افراد محزون یاری رساند

بهترین چیز آن است که در کنارش باشید. شما ممکن است دقیقـا نـدانـید که چه کاری انــجام دهید و یا چه چیزی به زبان بیاورید. اما مهم نیست. فـقـط فـرد سـوگـوار را تـنـهـا نـگذارید چـون بـیش از همیشه به حمایت و پشتیبانی شما محتاج می بـاشـد. نـیـازی نیست مشکلی را حل کنید تنها به صحبتهایش گوش فرا دهید.

افراد سوگوار معمولا از کارهایی که انجام داده و یا میتوانستند انجام دهـنـد ولـی انـجام نداده اند احساس گناه فراوانی میکنند شما برای کاستن از این احسـاس گـناه اقدامات زیر را صورت دهید:

۱- به آنها بگویید که نگرانشان می باشید.

۲- تصدیق و تصریح کنید که آنها منتهی سعی خود را به انجام رسانیده اند.

۳- آنها را تشویق کنید تا درباره احساساتشان با شما صحبت کنند.

۴- به آنها اجازه دهید تا احساس اندوه و خشم خود را با فریاد و شیون تخلیه کنند.

بایدها و نبایدها هنگام برخورد با افراد محزون

۱- رفتار طبیعی داشته باشید.
۲- نگرانی و تاسف خود را بی ریا و صادقانه ابراز دارید.
۳- با بردباری و بدون قید و شرط به آنها مهر بورزید و محبت کنید.
۴- در صورت لزوم آنها را در آغوش بگیرید و یا دستتان را دور گردن آنها بیاندازید.
۵- به آنها نشان دهید که به شنیدن صحبتهای آنها تمایل دارید.
۶- تاسف خود را از درگذشت فرد از دست رفته بیان دارید.
۷- در مورد فرد درگذشته واضح و صریح صحبت کنید.
۸- هرگاه احساس گریستن داشتید گریه کنید.
۹- فرد سوگوار را تنها نگذارید.
۱۰- در مورد مسایل شخصی فرد در گذشته کنجکاوی نکنید.
۱۱- در مورد چگونگی و کیفیت مرگ پرسش نکنید.
۱۲- آنها را نصیت نکرده و یا راه حل فوری ارائه ندهید مثلا نگویید: “می دونـم چه حالی داری”، “تو باید…”، “گذشت زمان همه چیز را حل میکنه.”
۱۳- سعی نـکنید آنـها را سـر حـال بـیـاوریـد و یا حواسشان را از وخامت اوضاع منـحـرف کنید. مثلا نگویید: “حداقل اون دیگه عذاب نمی کشه”، “اون الان در جــای بهتریه”، “این خواست خدا بوده.”
۱۴- واقـعـه را کـوچـک نـشماریـد. مثـلا نـگوییــد: “آن قدر هم مهم نیست”، “حالت خوب میشه”، “قبل از اونکه متوجه بشی اوضاع بحالت اولش در میاد.”
۱۵- به وی پیشنهاد استفاده از نوشیدنیهای الکلی و داروهای مسکن ندهید چـون آنها تنـها راه حل موقتی برای آلام روحی پیش روی وی گـذاشـتـه، امـا در دراز مدت اوضاع را وخیمتر می کنند.

در صورتی که فرد محزون کودک بود موارد زیر را رعایت کنید:

۱- پیامهای گیج کننده و غلط به آنها ندهید. مثلا نگویید: “پدر بزرگ الان خوابیده.”
۲- از آنها نخواهید تا در مقابل دیگران گریه نکنند چون ممکن است آنها را ناراحت کند.
۳- او را مجبور نکنید تا در مقابل دیگران بر خلاف میل خود گریه و زاری کند.
۴- در حضور کودک نیز گریه کنید با این عمل به وی می آموزید تا ابراز احـساسـات قـابـل قبول میباشد.
۵- چون روح کودکان بسیار حساس تر می باشد، بیـشتر مراقب آنها باشید و کمکشان کنید تا با وضعیت موجود کنار بیاید.

نکات دیگر

سوگواری یک تجربه پریشان کننده و طاقت فرسا میباشد. برای بسیاری افراد درخواست کمک دشوار می بـاشد. آنها ممکن است بخاطر آنکه زیاد مورد توجه بوده و یا آنکه شاید سربار دیگران هستند احسـاس گـنـاه داشتـه بـاشنـد. مثـلا اگر به فرد سوگوار بگویـیـد: “اگر کاری از دست من بر میاد به من بگو”، فرد سوگوار از آنکه چیزی از شما بخواهد نزد شما نخواهد آمد بنابراین شما از جمله افرادی باشید که پیشقدم میشود و ابتکار عمل را به دست میگیرید:

۱- به آنها تلفن بزنید و از حالشان باخبر گردید.
۲- برایشان غذا تهیه کرده و به منزلشان ببرید.
۳- با آنها به پیاده روی بروید.
۴- هرگاه احتیاج به خرید داشتند برایشان انجام دهید.
۵- از کودکان آنها مراقبت کنید.
۶- یک فعالیت مفرح و سرگرم کننده با آنها انجام دهید.
۷- هرگاه آمادگی لازم را پیدا کرد او را به معاشرت بیشتر با دیگران ترغیب کنید.

بـروز افسـردگـی در افــراد سوگوار وجود دارد اما برخی علایم هشدار دهنده بوده و شما باید مراقب آنها باشید مانند:

۱- بهداشت فردی نا مناسب.
۲- افزایش و یا کاهش شدید وزن.
۳- استفاده از مواد الکلی و یا مخدر.
۴- درد در ناحیه قفسه سینه.
۵- الگوی خواب بهم ریخته.
۶- افکار خودکشی مداوم.

هرگاه این علایم را مشاهده کردید حتما فرد سوگوار را به یک روانپزشک معرفی کرده و شدیدا مراقب سلامتی وی باشید.

برچسب ها : تسلیتچطوری با مرگ عزیز خود کنار بیاییمدلداری مرگ عزیزسوگواریعرض تسلیتکمک به کسی که عزیز از دست دادهمرگ عزیزهمدردیهمدردی مرگ عزیز

۲۹ تیر, ۱۳۸۷

۱۵ دی, ۱۳۸۹

۲ تیر, ۱۳۸۷

سلام بچه ها منم ٧٥روزه که بابای نازمو که بایک تشخیص اشتباه دکترهای قاتل ازدنیارفت ازدست دادم من هنوزنتونستم باورکنم که بابام مرده همش چشم به دره اما نمیاد هرشب خوابشو میبینم میگه من زنده ام فقط بچه ها یاازمدامرگ منو بخواین یاصبر ازخدا تاسرکسی نیاد نمیدونه ما که شب ها با چشم های گریون میخوابیم وبه عکسش نگاه میکنیم ومیخوابیم به امیداین که فردا بیاد

سلام من ٧ ماه که بدبخت شدم بابای نازنینمو از دست دادم
خیلی زجرآوره هنوز منتظرشم و باور نکردم که دیگه نیست
قدر مامان و باباهاتونو بدونین که نبودشون از مرگ بدتره

انشاالله خدا بهتون صبر بده. برای خیلی ها پیش اومده و پیش خواهد اومد. کم کم واقعیت رو قبول می کنید. نگران نباشید و به زندگی خود ادامه بدید. می دونم خییییلی سخته ولی زندگی لعنتی همینه و نمی دونیم فردا برا کدوممون چی پیش میاد. به ورزش رو بیارید و باشگاه برید. ذهنتون رو پراکنده کنید و تا می تونید از تنهایی دوری کنید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وبسایت

دنبال کردن

چگونه در غم دیگران شریک شویم

سلامتی و بهداشت

ویروس HIV چگونه انتقال می یابد؟

۲۰ خرداد, ۱۳۸۷

مد و مسائل زندگی

۷ دلیل عالی برای اینکه در زمان حال زندگی کنید

۱۲ اسفند, ۱۳۹۴

ازدواج و خانواده

روشهای قطع رابطه بدون اینکه صدمه بخورید

۴ خرداد, ۱۳۸۷

مد و مسائل زندگی

شخصیت شما: برونگرا یا درونگرا؟

۲۹ خرداد, ۱۳۸۷

ازدواج و خانواده

چطور برای همسرتان فضایی رمانتیک ایجاد کنید

۷ آبان, ۱۳۹۰

چطور کسی که عاشقش بودید را فراموش کنید

بررسی خودارضایی از نقطه نظر علمی

تنفر از والدین: چرا برخی فرزندان از والدین خود متنفر میشوند؟

وقتی مردی شما را بخواهد…

عشق یکطرفه: کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟

بیشتر

مد و مسائل زندگی

چه مدل لباس‌هایی را در هنگام ورزش کردن نباید پوشید؟

۲۸ اسفند, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

نکات مهم برای لباس پوشیدن در یک دورهمی دوستانه که هر خانم باید بداند

۲۸ اسفند, ۱۳۹۸

تغذیه و تناسب اندام

۷+۱ ماده غذایی که باعث افزایش وزن می شوند

۳ اسفند, ۱۳۹۸

ازدواج و خانواده

۳ راه زیبا برای بیان عشق به کسی که دوستش داریم

۳ اسفند, ۱۳۹۸

روشهای موفقیت

۳ اصل مهم برای دستیابی به موفقیت در زندگی با الگو گرفتن از دانشمندان

۳ اسفند, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۹+۱ جفت کفش ضروری که باید در کمد هر زنی باشد

۳ اسفند, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان

۳ اسفند, ۱۳۹۸

تغذیه و تناسب اندام

آشنایی با مهم ترین دانه های روغنی و فواید هریک از آنها برای بدن

۳۰ دی, ۱۳۹۸

تغذیه و تناسب اندام

گیاهخوار در برابر گوشت خوار، کدام رژیم برای بدن سالم تر است؟

۳۰ دی, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۱۱ نکته مهم برای انتخاب لباس های با کیفیت

۴ آذر, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۷ ویژگی مهم که یک ساعت مچی را به بهترین ساعت برای انتخاب تبدیل می‌کند

۴ آذر, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۱۰ روش تضمین شده انتخاب کفش استاندارد برای پیاده‌روی های طولانی

۴ آذر, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۶ توصیه جالب برای گذراندن یک تعطیلات تابستانی فراموش نشدنی

۲۷ فروردین, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۸ دلیلی که به شما می گوید چرا انسان ها به شعر احتیاج دارند

۲۷ فروردین, ۱۳۹۸

سلامتی و بهداشت

علائم گردن درد، روش های خانگی درمان گردن درد

۳۰ بهمن, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

کاربردی‌ترین لباس‌هایی که در هر فصلی از سال به آن نیاز دارید

۲۷ بهمن, ۱۳۹۷

روشهای موفقیت

۱۰ ترفند طلایی که به رشد کسب و کار شما کمک خواهد کرد

۲۷ بهمن, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

مواد لازم برای داشتن یک استایل خاص و متفاوت مردانه در فصل زمستان

۲۷ بهمن, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

مهم ترین اصول قبل از گرفتن جشن تولد برای دختر بچه‌ها

۲۷ بهمن, ۱۳۹۷

روشهای موفقیت

۱۰ گام ساده برای خودشناسی و موفقیت در زندگی فردی

۲۷ بهمن, ۱۳۹۷

کلیه حقوق سایت برای مردمان محفوظ است . استفاده غیر تجاری مطلب همراه با ذکر منبع و لینک مجاز می باشد.


(۸۳)

 راه صحیح غم خواری برای دیگران

نوشته‌ی: هوارد ویتمن

در میان ما بسیار کسانی وجود دارند که می‌خواهند در غم و غصه‌ی دیگران شریک شوند و باری از دوش ایشان بردارند، ولی راه این کار را نمی‌دانند. این درست نیست که چون نمی‌دانیم در این گونه موارد چه بگوییم و چه بکنیم، از کمک کردن به دیگران و کاستن غم‌های ایشان خودداری کنیم؛ باید راه درست این کار را بیاموزیم. چون خود من دراین باره آزمایش‌هایی دارم و پس از تفکر راه صحیح غم خواری را پیدا کرده‌ام، بهتر آن دیدم که نتایج آزمایش‌ها و یافته‌های خویش را با دیگران در میان نهم. روحانیان و علمای دینی همه‌ی مذاهب روزانه با چنین مواردی رو به رو می‌شوند، و من بهتر آن دیدم که درباره‌ی این مطلب نظر ایشان را، از هر فرقه که هستند، جویا شوم. اینک پیشنهادهای ایشان:چگونه در غم دیگران شریک شویم

۱- سعی نکنید که به مصیبت دیدگان دل داری بدهید- هنگامی که عالی جناب آرثر ا. ویلسون این دستور را به من داد، سخت متعجب شدم، ولی بعدها دیگران نیز نظر او را تأیید کردند. هنگامی که به دوست خود می‌گویید” دل داشته باش و سخت نگیر”،این مایه‌ی آن می‌شود که حالت اندوه بیش تری به او دست دهد. مردی که در عزای زنش نشسته است، باید که این کار را ( در صورتی که زنش را دوست می‌داشته) سخت بگیرد. وقتی می‌گویید که” سخت نگیر”، معنی گفته‌ی شما آن است که مصیبت او را کوچک شمرده‌اید. باید چنان کنید که دوست شما خود را برای بیان اندوه خویش در برابر شما آزاد تصور کند و از این راه تسلی خاطری برایش فراهم شود. گفتن این که”سخت نگیر” وی را از عاطفه‌ی طبیعی اندوهناکی محروم می‌سازد، و دریچه‌ی اطمینانی را که خدای متعال برای او فراهم آورده مسدود می‌کند.

۲- سعی نکنید که آنان را از موضوع غصه منحرف سازید- ربی مارتن ر. ریبک، از مردم نوروالک، می‌گفت که بسیاری از مردم برای تسلی دادن غم زدگان پای سخنانی را به میان می‌آورند که آن شخص را از موضوع غصه‌ی خود منحرف سازد. سخنان کوتاهی درباره‌ی فوتبال و ماهیگیری و نظایر این‌ها به میان می‌آورند، ولی هیچ اشاره به موضوع اصلی که برای آن به دیدار دوست خود آمده‌اند نمی‌کنند. این ربی محترم چنین کارها را ” کوشش برای پنهان کران مرگ” می‌نامد. وظیفه‌ی دشوار شخص تسلیت دهنده آن است که با واقعیت مرگ رو برو شود و کار خود را از همین نقطه شروع کند. ربی ریبک می‌گوید:” آرام نشستن و سخنی جز برای انصراف خاطر صاحب مصیبت نگفتن، سبب آن می‌شود که این شخص احساس کند همه اندیشه‌ی منصرف کردن او بوده است، و هنگامی که دیدار کننده خداحافظی می‌کند و می‌رود، مصیبت سخت تر از پیش جلوه گر می‌شود.”

۳- از این که درباره‌ی شخص تازه در گذشته سخن به میان بیاورید، ترس نداشته باشید- بسیاری از دوستان از روی کمال حسن نیت از ذکر نام کسی که تازه وفات کرده و برای همین منظور به تسلیت دوست خویش آمده‌اند، خودداری می‌کنند، و چنان می‌پندارند که مصیب چنان سهمناک است که نمی‌توان از آن ذکری کرد. ربی هنری ا. کاگان، از نیویورک، می‌گوید:” لازم است که در خصوص شخص تازه در گذشته سخن بگویید و آن چه را که از زندگی او می‌دانید بر زبان بیاورید، و به این ترتیب شمایلی از او بسازید که جانشین تصویر از میان رفته‌ی او بشود.”

زمانی همین آقای کاگان بنا بر وظیفه به تسلیت گویی خانمی رفت که برادر خود را از دست داده بود. به آن خانم گفت:” برادر شما را خوب نمی‌شناختم؛ خواهش می‌کنم که درباره‌ی او با من سخن بگویید.” آن زن شروع به سخن کرد و مدت یک ساعت در این باب با یک دیگر صحبت داشتند. پس از آن که ربی از خانه بیرون رفت، زن غم زده به کسان خود گفت:” نخستین بار است که پس از مرگ برادرم تسلی یافته‌ام.”

۴- از این که سبب ریختن اشک شوید نهراسید- در مرگ فرزند یکی از دوستانم سخنی گفتم که اشک او سرازیر شد. چون با عالی جناب رسل هتسلر، از مردم ایندیانا، رو به روشدم گفتم:” گویا کار بدی کرده باشم.” در جوابم گفت:” هرگز! شما کاری کردید که دوستتان از راه طبیعی و صحیح تسلی پیدا کند. این کار بسیار بهتر از آن است که دوستانمان غم خود را فرو خورند، و چون تنها شوند مصیبت با کمال سختی بر جان ایشان حمله‌ور شود.”

ترس از سبب گریه شدن بیش از هر عامل دیگری شخص تسلیت دهند را از این که فایده‌ای برای دوست خود داشته باشد محروم می‌سازد. هستلر می‌گوید:” خودداری از گفتن سخنانی ک اشک دوستتان را در غمی که دیده است سرازیر کند، در واقع خود داری از بهترین کمک به او است.” پژوهش‌های پزشکی و روان شناختی نیز مؤید آن است که آشکار شدن غصه به صورت اشک و غیر آن خوب است و جلوگیری از آن بد.

۵- بگذارید که مصیبت دیدگان سخن بگویند- عالی جناب ورن سوار تسفیگر، از سان‌فرانسیسکو، می‌گوید:” غم دیدگان نیازمند آنند که سخن بگویند. بسیاری از دوستان شخص مصیبت دیده از این ناراحتند که شاید نتواند چنان که باید در مجلس سوگواری سخن بگوید؛ حق این است که باید از آن نگران باشند که شاید نتواند مستمعان خوبی دشته باشد.”

اگر گرمی دوستی و حضور شما در مجلس سوگواری بتواند سبب آن شود که دوستتان به سخن در آید، سرا پا گوش شوید، ولو این که سخنانی بگویید که بارها از زبان او شنیده باشید. وی در صدد آن نیست که چیزهایی تازه برای شما بگوید، بلکه احساسات و عواطفی از خویش را به زبان می‌آورد که نیازمند تکرار آن‌ها است. آقای سوار تسفیگر با این سخن خود مقیاسی برای اندازه گیری سودمندی کار شما به دست داده است که:” اگر دوست شما در برابر یک کلمه‌ی شما صد کلمه گفته باشد، بدانید که حضور شما برای او سودمند شده است.”

۶- خاطر جمعی بدهید- ربی جوزف ر. ناروت، از میامی، گفت:” هر کس که عزیزی را از دست داده است، احساس قصور و گناهی می‌کند؛ شاید حق با او نباشد، ولی این امری طبیعی است.” شوهر زن مرده پیش خود فکر می‌کند که لازم بوده است با زن مرحوم خود در حیات مهربان تر بوده باشد؛ پدر یا مادر خیال می‌کند که بهتر بوده است در حیات فرزندش وقت بیش تری را با او به سر برده باشد، زن احساس می‌کند که اگر خواهش‌های او در زمان حیات شوهر تازه در گذشته‌اش کم تر می‌بود بهتر بود. این سخن که:” کاش چنان می‌کردم، یا چنان نمی‌کردم- کاش فرصت آن بود که اکنون چنین کنم یا نکنم” علامت اندوه و حزن شخص مصیبت دیده است.

این گونه احساسات و عواطف باید راه خود را به خارج باز کنند. کار شما این است که طرف خود را خاطر جمع سازید که در زمان حیات شخص تازه در گذشته همان گونه بوده است که اکنون آرزوی آن را می‌کند. باید او را خاطر جمع کنید که همسر یا پدر یا مادر خوبی برای عزیز از جهان رفته‌اش بوده است.

۷- شخص مصیبت دیده را تنها نگذارید- غالباً کسی که عزیزی را از کف داده است در مدت یک هفته اطراف او را می‌گیرند و تنهایش نمی‌گذارند؛ پس از آن خانه خالی می‌شود. حتی دوستان بسیار صمیمی نیز کناره می‌گیرند، به این خیال که شخص مانم زده” دوست دارد تنها بماند.” فاذر توماس برسناهام کشیش، از دیترویت، می‌گوید که:” این معالجه‌ی با سکوت است، و هیچ چیز بدتر از این نیست.” دوست ما نه تنها محبوب خویش را از دست داده، بلکه ما را نیز از دست داده است.

پس از آن روزهای تسلیت عمومی اول، که نامه و تلگراف‌ها رسیده و جواب داده شده، و همه به کارهای عادی خود پرداخته‌اند، دوست ما بیش تر از هر وقت به مصاحبت دوستان صمیمی خویش نیازمند است. برسناهام سفارش می‌کند که در این روزها بیش از آن چه میان متداول بوده است به دیدار دوستان غم دیده‌ی خود بروید، و به بهانه‌های مختلف، از غذا خوردن با یک دیگر و به گردش رفتن و دیدار سر شب و غیره، از ایشان دیدن کنید. دوست شما از آن چه از کف داده سخت اندوهناک است؛ با همین آمد و شدها به صورتی که خود او متوجه نشود بر او ثابت کنید که هنوز بسیار کسان را دارد. همین که در کنار او باشید سبب آن است که وی احساس کند که تنها نیست و در تحمل رنج‌های زندگی یارانی برای خویش دارد.

۸- برای دوست مصیبت زده‌ی خود کاری انجام دهید- عالی جناب ویلیم ب. آیرز، از ماساچوست، در مورد مرد زن مرده‌ای که از شدت غصه از خوراک افتاده بود، و تنها این که دوستی خوراکی مورد پسند او را هنگام شامی به خانه آورد سبب شد که به غذا خوردن علاقه‌مند شود، گفت:” بهترین راه کمک کردن به مصیبت زدگان این است که کار محسوسی برای دوست خود انجام دهید؛ این عمل هر اندازه کوچک باشد، دلالت ضمنی دارد بر این که شما در فکر او هستید.”

وظیفه‌ی ما آن است که درمورد دوستان غم زده‌ی خود لااقل یک کار ملموس و محسوس انجام دهیم، که از این قبیل است: به گردش بردن او با اتومبیل خودتان، جواب تلفنی را به جای او دادن، کودکی را به دبستان رسانیدن، نامه‌ها را به پست رسانیدن، در نوشتن جواب تسلیت نامه‌ها کمک کردن، اجناس مورد احتیاج را از دکان سر گذر خریدن و نظایر این‌ها.

۹- در کار با دوست خود شرکت کنید- کار کردن علامت آن است که شخص به زندگی قدم نهاده است. هنگامی که در کار دوستتان، خواه کار تلفنی یا کار شغلی او، با وی هم کاری می‌کنید، به او کمک کرده‌اید که پلی به آینده ببندد. عالی جناب ج. ت. مورو، از مینسوتا، می‌گفت که مردی فرزندش را از دست داده و سخت ناراحت بود؛ چون می‌دانستم که کار تفریحی او تعمیر کردن مبل‌های قدیمی است، به او پیشنهاد کردم که با هم به انبار خانه برویم؛ در آن جا میز کهنه‌ای را پرداخت کردیم و رنگ زدیم. هنگامی که آقای مورو از خانه خارج شده بود، آن مرد مصیبت دیده به دوستانش کفت:” این نخستین بار است که احساس آن را می‌کنم که می‌توانم دوباره به میدان زندگی گام نهم.”

به گفته‌ی مورو، غم زدگان به سوار کارانی شباهت دارند که از اسب بر زمین افتاده‌اند؛ بهترین کار آن است که کمکشان کنیم تا دوباره بر پشت اسب خود سوار شوند و راه خود را در پیش گیرند.

۱۰- آنان را از فرو رفتن در خود خلاص کنید-این اندرزی است کهجیمز کلر کشیش، پیشوای فرقه‌ی کریستوفرها به من داد. هر وقت چنان شد که دوست شما کارهایی برای خود انجام داد، تقریباً شفا یافته است. و آن گاه که توانست برای دیگران کاری انجام دهید، شفای کامل پیدا کرده است.

اندوه یک دوره‌ی طبیعی دارد و البته خواهد گذشت. ولی اگر پس از گذشتن این دوره شخص یا خلائی مواجه شود خود خوری جانشین مصیبت می‌شود. یک راه کمک کردن به دوستان برای این که در جریان عادی زندگی بیفتند، این است که آنان را برای دل بسته شدن به زندگی کمک کنیم. داوطلب شدن در کارهای خیریه، عضویت در جمعیت‌های راهنمایی جوانان، شرکت در انجمن‌های دینی و نظایر این‌ها همه از راه‌هایی است که شخص را از فرو رفتن در خود خلاص می‌کند.

ملایان و خاخامان و کشیشان کارهایی روحانی برعهده دارند که باید انجام دهند، و البته این گونه کارها را بهتر از ما انجام می‌دهند. ولی ما نیز وظایفی عملی بر عهده داریم که می‌تواند به دوستانمان کمک کند،و در این گونه کارها از دسته‌ی روحانیان شایستگی بیش تر داریم.

یکی از ارباب کلیسا که در ضمن تحقیقات خود با وی رو به رو شدم، عالی جناب لویال م. تامسن، از ایاینویز، سال‌ها با خود علامت نشانه‌ی لای کتابی را همراه داشت که خانمی برای او با سوزن زنی تهیه کرده و چنان فرسوده شده بود کهباز شناختن شکل اصلی آن امکان نداشت. در ملاقات با مصیبت زدگان و تسلیت دادن به ایشان، این مرد محترم آن علامت را از پشت نشان می‌داد که جز مشتی نخ‌های رنگارنگ هر یک به راهی رفته چیزی نمی‌نمود. سپس آن را از طرف دیگر نشان می‌داد که این نوشته بر آن خوانده می‌شد:” خدا محبت است.”

شاید ما هرگز نتوانیم از طرف غم انگیز و ظاهراً بی معنی مرگ توضیحی بدهیم، ولی با کمکی که به مصیبت دیدگان می‌کنیم، دلیل زنده‌ای به دست می‌دهیم که طرف دیگری از پارچه‌ی سوزن دوزی شده نیز هست که طرف صحیح هم همان است.

عباس دهکردی469مطلب نوشته است .


چگونه ميتوان به افراد محزون ياري رساند

بايدها و نبايدها هنگام برخورد با افراد محزون…

نكات ديگر


انواع جراحی زیبایی سینه


دیگه لازم نیست از دندانپزشکی بترسید؟

حتما شما هم هنگامی که همسرتان شاد و خوشحال است در کنار او از زندگی لذت می‌برید اما زمانی که با غم، رنج و ناراحتی‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند چطور؟این غم او را از پا در آورده؛ مرگ عزیزش را می‌گوییم. شما به‌عنوان همسر و شریک زندگی می‌دانید باید چگونه در تحمل این رنج او را همراهی کنید؟ در این مطلب سعی داریم با ارائه راهکارهایی مهارت‌هایی را به شما بیاموزیم. پس با ما همراه شوید؛ چون ممکن است ندانستن نحوه مواجهه با این موضوع آسیب‌های جدی به روابط آینده شما با همسرتان بزند یا اینکه همسرتان به لحاظ روحی و روانی با آسیب‌های جدی مواجه شود. پس نکات را بخوانید و اگر سؤالی داشتید برای ما بفرستید تا کارشناسمان در شماره‌های بعدی به سؤالات شما پاسخ بدهد.همدلی از هم زبونی بهترهیک سوگ چگونه رخ می‌دهد؟ واکنش ما به سوگ عزیزان چگونه باید باشد؟همدلی از هم زبونی بهتره سوگ یک پاسخ هیجانی طبیعی است که نسبت به یک فقدان روی می‌دهد. واکنش افراد در جریان سوگ نه‌تنها از شخصی به شخص دیگر فرق می‌کند بلکه در طول زندگی شخص هم از یک دوره به دوره دیگر می‌تواند متفاوت باشد. با وجود اینکه روش منحصربه‌فردی برای بیان سوگ وجود ندارد معمولا بیشتر افراد مراحل مشترکی را تجربه می‌کنند و دانستن این مراحل هم برای فرد داغدیده و هم شخصی که وظیفه حمایت از او را برعهده دارد مفید است.1- نخستین مرحله‌ای که فرد تجربه می‌کند مرحله انکار است و نخستین واکنش انکار ممکن است چند ساعت یا چند روز طول بکشد. ماندن در این فاز می‌تواند بعدها برای فرد خطرساز شود.واکنش مناسب: در این مرحله، هم نباید با انکار او مخالفت کنید و هم نباید آن را تأیید کنید. تأیید و تکذیب انکار سبب تثبیت آن می‌شود.2- دومین مرحله خشم است. در این مرحله، فرد از یادآوری مشاجرات و بحث‌های ناخوشایندی که با فرد ازدست‌رفته داشته از خودش خشمگین می‌شود یا از عدم‌بیان احساسات و آرزوهایش با فرد متوفی احساس گناه شدیدی می‌کند. حتی گاهی نسبت به دیگران هم دچار خشم می‌شود؛ مثلا تصور می‌کند دیگران باعث از دست رفتن عزیزش شده‌اند یا خودش را عامل مرگ او می‌داند.داغ را بر دل غم بگذار!واکنش مناسب: نباید احساس گناه او را نادیده بگیرید یا صریحا به او بگویید که رفتارش غیرمنطقی است بلکه باید به او فرصت دهید خشم‌اش را ابراز کند و با فراهم کردن بستری مناسب به او امکان بروز هیجاناتش را بدهید؛ مثلا اگر افسوس می‌خورد و می‌گوید: «اگر می‌دانستم او را از دست می‌دهم سر فلان مسئله هرگز با او مشاجره نمی‌کردم» برایش توضیح دهید: «حق داری ناراحت باشی ولی دعوا و مشاجره ممکن است بین همه افراد به‌وجود بیاید و همه ما این اجازه را داریم که عقایدمان را بیان کنیم و ممکن است در این بین بحث و مجادله‌ای نیز به‌وجود بیاید. درست است که او الان بین ما نیست اما تو هم نباید به‌علت اختلاف‌نظری که با او داشتی خودت را نبخشی و سرزنش کنی».3- بعد از تخلیه خشم، فرد وارد مرحله چانه‌زنی می‌شود. چانه‌زنی عبارت است از تلاش فرد برای کسب یکسری توافقات یا آرزوی برگشتن به گذشته برای انجام وظیفه‌ای که انجام نداده است؛ مثلا فرد می‌گوید: «کاش فرصتی داشتم و می‌توانستم به گذشته برگردم و فلان کار را برای مادرم انجام بدهم».واکنش مناسب: به‌عنوان یک همسر حمایتگر به چانه‌زنی‌هایش گوش دهید. درست است که این چانه‌زنی‌ها ماهیتا غیرممکن هستند اما نباید این را صریحا به او بگویید. از دیدگاه او به قضیه نگریسته و او را درک کنید. درواقع او به این طریق سعی دارد اضطراب و غم خود را کاهش دهد و به نوعی آرامش برسد. همچنین تلاوت قرآن کریم یا پخش آن می‌تواند فضای آرامی برای همسرتان فراهم کند.4- مرحله بعد مرحله افسردگی است. هنگامی که تلاش‌های فرد برای جبران ناکامی‌ها از طریق چانه‌زنی به نتیجه‌ای نمی‌رسد و این مفهوم که دیگر کاری از دستش ساخته نیست در ذهنش نقش می‌بندد، دچار افسردگی می‌شود. درواقع سوگواری آنقدر فرد را ملول می‌کند که دیگر انرژی‌ای برایش باقی نمی‌ماند و عواطف، نگرش‌ها و رفتارهای فرد تحت‌تأثیر افسردگی قرار می‌گیرد.واکنش مناسب: ابتدا نسبت به علائم افسردگی شناخت کافی پیدا کنید تا از رفتارهای او دچار سوءبرداشت نشوید. اگر همسرتان بهانه‌گیر شده و نسبت به همه‌‌چیز دید منفی دارد نگران نباشید چون این حالت گذرا بوده و با طی شدن مرحله افسردگی به‌تدریج تعدیل می‌شود. درباره تفسیرهای اشتباه و اغراق‌آمیز او از مسائل با او جروبحث نکنید. هرچه بیشتر با افکار و رفتارش به ستیز بپردازید او منزوی‌تر می‌شود. مراقب باشید در این دوران ارتباطش را با دوستان و آشنایان قطع نکند. متخصصان می‌گویند که افراد مذهبی کمتر دچار افسردگی می‌شوند. پس سعی کنید رفتارهای دینی او را تقویت کنید. حواستان به برنامه غذایی و ورزشی او هم باشد. فرزندانتان را از وضعیت همسرتان آگاه کنید تا از تغییر رفتار و نگرش او مضطرب نشوند.5- مرحله آخر مرحله پذیرش است. پذیرش نه به‌معنای احساس رضایت و خرسندی بلکه به‌معنای پذیرفتن مرگ عزیز برای ایجاد انطباق و سازگاری. در این مرحله معمولا علائم باقیمانده افسردگی برطرف می‌شود و الگوی زندگی و خواب فرد به حالت طبیعی بازمی‌گردد.واکنش مناسب: شرایط را در محیط خانه طوری فراهم کنید که او بتواند در این مرحله با آسایش خاطر با خود و خدای خودش خلوت کند و برای آرامش روح عزیز از دست رفته‌اش دعا کند یا مثلاً واجبات دینی‌اش را انجام دهد از جمله خواندن قرآن، نماز قضا و …مرگ پایان شکیبایی نیستبرای اینکه پا به پای همسر داغدارمان حرکت کنیم چه کنیم؟همدلی به جای همدردیبیان جملات کلیشه‌ای از این دست که «تو باید قوی باشی» و «به خاطر فرزندانت نباید بی‌تابی کنی»، چندان بار مثبتی ندارد. از آنجا که همدردی در یک پیام کلامی متوقف می‌شود به‌عنوان یک همسر باید یک قدم فراتر گذاشته و با او همدلی کنید؛ یعنی از دیدگاه او به احساسات، عواطف، باورها، شناخت‌ها و رفتارهایش بنگرید. وقتی او می‌گوید: «من از نبود پدرم زجر می‌کشم» زجر کشیدن او را حس کنید و این پیام را به او انتقال دهید که درک می‌کنید او چگونه از این فقدان در رنج است.عواطف او را بشناسیدبرای اینکه بتوانید هنگام سوگواری با همسرتان همدلی کنید باید با عواطف و هیجانات او از قبل آشنا باشید و بدانید هنگام شادی و غم چه واکنش‌هایی نشان می‌دهد. نباید هیچ‌کدام از آنها را نفی یا بیش از حد تصدیق کنید. همچنین باید از مراحل سوگواری آگاه باشید و خود را برای همراهی کردن او در این مراحل آماده کنید. سپری کردن این مراحل را به‌عنوان تکلیفی درنظر بگیرید که مسئولیت انجام آن با شماست.با او وقت کافی بگذرانیددر تمام طول مجالس و مراسم سوگواری در کنار او باشید به‌گونه‌ای که او حس کند وقت و انرژی کافی را برایش صرف می‌کنید. سعی کنید از اندیشه‌های وسواسی او مثل اینکه «اگر من این کار را می‌کردم شاید این اتفاق نمی‌افتاد» آگاهی پیدا کنید. آنها را کنترل کرده و به آنها نه به‌عنوان باورهای غیرمنطقی بلکه به‌عنوان افکاری که ممکن است برای هر کسی در چنین شرایطی ایجاد شود، سمت و سو دهید.پدیده مرگ را برایش معنا کنیدبرای پدیده مرگ در ذهن همسرتان معنایی پیدا کنید. مثلا ممکن است او مرگ عزیزش را اینچنین معنا کند: «بیماری او را از پا درآورد» یا «به‌علت آزار و اذیت‌های فلانی مرد» یا مثلا افرادی که عزیزی را در سانحه تصادف از دست می‌دهند راننده را باعث مرگ او می‌دانند. در این صورت باید سعی کنید معانی جدیدی مثل «هر کسی عمر معینی دارد و این دست ما نیست» و «زمان مرگ او فرا رسیده بوده» را جایگزین آن کنید.از اهمیت موضوع نکاهیدبعضی افراد گمان می‌کنند با کم‌اهمیت جلوه‌دادن موضوع می‌توانند از شدت آن بکاهند و تحمل فرد را نسبت به آن بیشتر کنند، درصورتی‌که برعکس، با دست‌کم گرفتن اهمیت فقدان نه‌تنها آستانه تحمل فرد بالا نمی‌رود بلکه تأثیرات منفی جبران‌ناپذیری در روحیه او می‌گذارد. باید صبورانه به او اجازه و فرصت عزاداری، گریه و سوگواری را بدهید.هنگام تخلیه هیجانی مراقب او باشیداگر به‌علت هیجان‌زدگی زیاد، خطر آسیب زدن به‌خود یا خودکشی وجود دارد به‌هیچ‌وجه او را تنها نگذارید. اگر همسرتان بیش از حد بی‌قراری می‌کند به طریقی او را متوجه کنید که هیجان‌ زیاد او باعث رنجش خاطر دیگران و اذیت شدن بیشتر خودش می‌شود. بعضی افراد هنگام سوگواری به‌قدری هیجان‌زده می‌شوند که بعدها از یادآوری آن خجالت می‌کشند. به همسرتان کمک کنید شخصیت و وقار خود را هنگام سوگواری حفظ کند.خودسرانه دارو تجویز نکنیدبعضی افراد برای تحمل رنج داغدیدگی خودسرانه برای همسرشان قرص‌های آرامبخش و خواب‌آور تجویز می‌کنند. مصرف اینگونه داروها شاید به‌طور موقت او را تسکین دهد اما در طولانی‌‌مدت نه‌تنها اثرگذار نیست بلکه رفتارهای ناهنجار او را تقویت می‌کند. اگر همسر داغدیده‌تان بیش از حد بی‌قرار است یا به‌علت بی‌اشتهایی و اختلالات خواب در انجام کارها با مشکل مواجه شده حتما با یک پزشک مشورت کنید.در انجام امور به او کمک کنیداو را یاری کنید تا زندگی منطبق‌شده با شرایط جدید را آغاز کند. سنگینی بار وظایف نباید سبب دشواری مراحل سوگواری شود بنابراین در انجام امور منزل و فرزندان به او یاری برسانید. البته این کمک‌ها نباید افراطی باشد به‌گونه‌ای که او با گذشت زمان عادت کند از قبول مسئولیت‌هایش شانه خالی کند. در این صورت گاهی به او گوشزد کنید که در انجام وظایف و مسئولیت‌هایش کنار او هستید؛ مادامی که او به بهبودی نسبی دست پیدا کند و بتواند سکان امور زندگی را خود به‌دست بگیرد.طبیعی‌ها و غیرطبیعی‌ها را بشناسیداگر همسرتان بعد از گذشت یک سال هنوز سوگوار و نسبت به انجام فعالیت‌های روزمره بی‌علاقه است برای کمک به او باید از یک متخصص بهداشت روان کمک بگیرید. این را بدانید که او عامدانه اینگونه رفتار نمی‌کند پس او را سرزنش‌اش نکنید؛ مثلا به او بگویید: «درد و رنجی که کشیده‌ای شدید بوده اما عوارضی که در تو ایجاد کرده غیرطبیعی است». اگر نسبت به درمان سرسخت است اهمیت مسئله را اینگونه برایش روشن کنید که نه به‌خاطر خلاصی خودتان از این شرایط دشوار بلکه به‌دلیل اهمیتی که برایش قائل هستید می‌خواهید او را در مسیر درمان قرار دهید. به او بگویید: «چون تو را دوست دارم، سلامت و شادابی تو برایم مهم است و نمی‌خواهم شاهد رنج و آسیب تو باشم. پیشنهاد می‌کنم به یک مشاور متخصص مراجعه کنی». اگر با وجود تلاش‌های شما او هنوز در برابر مراجعه به درمانگر مقاومت می‌کند ابتدا خودتان به متخصص مراجعه کنید تا راهکارها و مهارت‌های لازم را برای متقاعد کردن و هدایت او به سمت درمان دریافت کنید.پیشنهادهایی برای خانم‌ها و آقایانچون نیمکره چپ مغز خانم‌ها غالب‌تر است احساسات و هیجانات آنها شدیدتر است و تخلیه هیجانی بیشتری نشان می‌دهند. آقایان بیشتر سعی می‌کنند غرور، بزرگی و عظمت مردانه‌شان را حفظ کنند و معمولا دوست ندارند آدم ضعیفی جلوه کنند. اگر زن سوگوار است، همسرش باید عواطف و احساسات او را بشناسد و هنگام سوگواری به لحاظ عاطفی حمایت بیشتری از او بکند. این حمایت‌ها می‌تواند در قالب جملاتی نه‌تنها التیام‌بخش بلکه حمایت بخش باشد. اما اگر مرد سوگوار است خانم‌ باید بداند شوهرشان به‌هیچ‌وجه دوست ندارد ضعفش هنگام سوگواری نمایان شود و تلاش می‌کند غرور خود را حفظ کند. بنابراین در حضور جمع نباید همدردی‌ و ابرازهای ظاهری زیادی نشان دهید.منبع:همشهری آنلاین

 

چگونه در غم دیگران شریک شویم

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


بازسازی پیوند عاطفی زن و شوهر


هرگز ناامید نشوید!درمان زوج نابارور

اینجا یکی از هتلهای کیشه! همین حالارزروکن

بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت


طراحی و بازسازی فضای داخلی

باکلاسهای غیرحضوری،چطورکمک درس فرزندم باشم


عذاب اعتياد |از درمان تا سم زدایی


سینما رو به خونت بیار!


بهترین قیمت بلیط اتوبوس-خریدآنلاین


طرح های 3بعدی کاغذ دیواری برای خرید

کاملترین درگاه رزرو تورهای داخلی و خارجی

سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف


سفارش آنلاین کیک تازه خانگی


درخواست وکیل طلاق و مشاوره تلفنی رایگان

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

سازگاری با مرگ عزیزان

مرگ عزیزان مهم ترین رویداد در زندگی است و باعث بحران عاطفی شدید می شود. مرحله «بهبود» آرام و تدریجی است، زیرا پذیرش واقعیت مشکل است و فرد دچار سردرگمی می شود. اگر فرد مرگ را به عنوان واقعیت زندگی بپذیرد، غم و اندوهش کمتر می شود. فرد باید بپذیرد که می تواند با مرگ و شرایط جدید سازگار شود. با پشت سر گذاشتن مرحله رشد روان شناختی، فرد می تواند در مقابل رویدادهای سخت زندگی مقاوم شود.چگونه در غم دیگران شریک شویم

غم و اندوه پس از مرگ عزیزان شامل مراحل زیر می شود:

1- انکار و ناباوری

در ابتدا پذیرش مرگ عزیز بسیار مشکل است. فرد فکر می کند که این اتفاق تلخ و دردناک برای او روی نداده است و خواب می بیند. اصلاً آن را باور نمی کند. ولی وقتی افکار و احساسات خود را در مورد مرگ و عزیز از دست رفته بیان می کند به تدریج واقعیت را می پذیرد.

2- خشم

در این مرحله فرد از خود می پرسد:«چرا من؟». فرد از تلخی و بی عدالتی در تقدیر مرگ عصبانی است. از این رو رفتار تند و خشنی با دیگران دارد.

حمایت اجتماعی، عاطفی، احترام و توجه دیگران باعث می شود فرد راحت تر این مرحله را پشت سر گذارد.

3- معامله

فرد حاضر است هر چه را که دارد ببخشد تا عزیز از دست رفته باز گردد و زندگی به روال سابق بازگردد.

4- گناه

فرد دچار عذاب وجدان و گناه می شود، احساس می کند در حق عزیز خود کوتاهی کرده است. در این مرحله فرد باید خود را ببخشد و بداند انسان جایزالخطا است.

5- افسردگی 

فرد غمگین و گوشه گیر می شود و نوسانات خلقی در رفتارش مشاهده می شود. ولی با گذشت زمان به تدریج فرد به روال عادی بازمی گردد و فعالیت اجتماعی خود را از سر می گیرد. در این مرحله تشویق فرد اصلاً مؤثر نیست.

6- تنهایی

در پی مرگ عزیز و تغییرات زندگی، فرد احساس تنهایی  و ترس  می کند. هرچه با دیگران ارتباط بیشتر داشته باشد، احساسات منفی او کاهش می یابد.

7- پذیرش

پذیرش مرگ به معنی بازگشت فرد به شادی نیست. بلکه فرد به مرحله سازگاری و رویارویی با واقعیت می رسد. او به تدریج می پذیرد که به زندگی خود بدون حضور عزیز از دست رفته ادامه دهد. ارتباط با دوستان باعث می شود که فرد احساس بهتری داشته باشد.

8- پایان اندوه

زمان کاملاً مشخصی برای پایان اندوه وجود ندارد، این مرحله در افراد متفاوت است. به گفته کارشناسان، معمولاً این مرحله یک سال به طول می انجامد. البته این امر به رابطه فرد با عزیزان از دست رفته، حمایت اطرافیان و عوامل فردی بستگی دارد. هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی تر باشد، مرحله بهبود طولانی تر است.

9- امید و بازگشت به زندگی

فرد به مرحله ای می رسد که با یادآوری خاطرات عزیز خود، کمتر ناراحت می شود. به آینده چشم می دوزد و امیدوار است. ( البته مراحل پس از مرگ عزیزان، بسته به فرهنگ های مختلف تفاوت می کند. مثلاً مراحل 2، 3 و 4 را بسیاری از ما ایرانیان به دلیل اعتقادات مذهبی تجربه نمی کنیم و یا به صورت بسیار خفیف با آن مواجه می شویم.)

مرگ اعضای درجه اول خانواده

مرگ عزیز به ویژه اگر اتفاقی و ناگهانی باشد بسیار سخت و دردناک است. واکنش فرد متأر از شرایط مرگ و رابطه او با فرد از دست رفته است.

مرگ فرزند: والدین احساس می کنند به آنان ظلم شده است، آنان گاه دچار عذاب وجدان می شوند، خود را مسئول مرگ فرزند می دانند و احساس می کنند بخشی از هویت خود را از دست داده اند.

مرگ همسر:مرگ همسر بسیار تلخ و دردناک است و شوک عاطفی شدید را به همراه دارد. در پی مرگ همسر، فرد باید با شرایط جدید نظیر سرپرستی فرزندان به تنهایی و زندگی مجردی و … سازگاری پیدا کند.

مرگ همسر سالمند: سالمندان  نسبت به مرگ همسر خود آسیب پذیرند، زیرا شریک یک عمر زندگی مشترک خود را از دست می دهند. در پی مرگ همسر، سالمند تنها و ناامید می شود.

روش های سازگاری با مرگ

فرد باید احساس تنهایی، خشم و غم را به راحتی با دیگران در میان گذارد و امیدوار باشد. نماز بخواند. دعا کند. در خصوص احساسات و اعتقادات مذهبی با روحانیون صحبت کند. از خود مراقبت و استراحت نماید. با وجود بی اشتهایی، غذای مقوی بخورد.

روش های کمک به فرد داغدار

از فرد داغدار حمایت کنید. اگر افسرده است. او را به شاد بودن تشویق نکنید، زیرا آمادگی ندارد. تا زمانی که فرد تمایل دارد، در مورد موقعیت موجود و مرگ عزیز با او صحبت کنید. تـُن صدایتان آرام و با محبت باشد. به فرد نشان دهید که برایتان مهم است و به او توجه می کنید. با توجه و علاقه، به صحبت های فرد گوش کنید. از تجارب مشابهی که در زندگی داشته اید، احساسات غم و اندوه خود برایش تعریف کنید. هرگز نگویید احساساتت را درک می کنم».

اگر نشانه های افسردگی  شدید در فرد مشاهده می شود و وضعیت اش هر روز از روز قبل بدتر می شود، او را تشویق کنید به روان شناس مراجعه کند.

چگونه در غم دیگران شریک شویم

احساس اندوه یا افسردگی؟

اندوهگین بودن بخشی از تجارب انسان است. زیرا ناشی از تغییرات طبیعی چرخه بیولوژیک و پاسخ عاطفی به تجارب سخت و طاقت فرسای زندگی نظیر ناامیدی و مرگ عزیز است. بهترین راه سازگاری طبیعی، تأیید و مطرح کردن احساسات است.

اندوه و سازگاری با مرگ

صحبت با مشاور در خصوص مرگ عزیز، به فرد کمک می کند که احساس تنهایی نکند. گاهی گذر از شرایط دشوار مرگ عزیز، به افسردگی  منجر می شود.

علائم افسردگی بالینی

– عدم تمرکز

– بی خوابی، زود از خواب  بیدار شدن، دیر خوابیدن، خواب طولانی و بیدار شدن با خستگی

– تغییر عادات غذاخوردن

– بی اشتهایی، عدم احساس مزه غذا

– پرخوری و افزایش اشتها

– احساس گناه، ناامیدی و تنهایی

– افزایش انتقاد از خود

– افکار خودکشی

– انزوای شدید

– افزایش مصرف دارو و آرام بخش

اگر اکثر نشانه های فوق بیش از دو هفته مشاهده شود، احتمال افسردگی بالینی وجود دارد.

افسردگی  بالینی با مشاوره و مدیتیشن قابل درمان است.

درمان افسردگی بالینی حاد ، 9 تا 12 ماه یا بیشتر طول می کشد، ولی با درمان پس از 4 تا 6 هفته فرد بهبود می یابد. در صورت مشاهده موارد فوق، باید به روان شناس یا مشاور مراجعه شود، در غیر این صورت وضعیت فرد بدتر می شود.

چگونه با فردی که به کمک نیاز دارد باید رفتار کرد؟

باید رفتارهای فرد را به او یادآور شد. برای مثال، «همه اش توی خودت هستی، اصلاً حوصله نداری و نمی خندی» نگرانی تان را به او نشان دهید.

به او پیشنهاد کنید که به دکتر روان درمانگر یا روان شناس مراجعه کند، به او اطمینان دهید که حاضرید او را همراهی کنید. اگر به نظرتان فرد به فکر خودکشی است، مستقیماً از او سؤال کنید. برای مثال «آنقدر ناراحتی که حاضری به خودت آسیب برسانی؟»، پرسش از فرد، احتمال بروز خودکشی  را افزایش نمی دهد. بلکه او را تشویق می کند تا افکارش را بر زبان آورد. اگر فرد افکار خودکشی  در سر دارد، سریع او را نزد روان شناس ببرید. برای کمک به فرد، می توانید با روان درمانگر و روان شناس مشورت کنید.

کمک به کودک داغدار

مرگ والدین برای کودک بسیار مشکل است و کودک نسبت به شرایط اطراف خود و مرگ عزیز دچار سردرگمی می شود.

به دلیل شناخت و درک محدود ، و ناتوانی در بیان احساسات، روند بهبود در کودکان کم سال طولانی تر و مشکل تر است. کودک دچار شب ادراری  می شود. خشم ، انتقاد و اضطراب  در کودک افزایش می یابد. سازگاری کودک با مرگ عزیزان فشار زیادی بر اطرافیان وارد می کند.

با سادگی و آرامش با کودک در مورد مرگ صحبت کنید . به او کمک کنید احساسات خود را شناسایی و ابراز کند.

کودک به حمایت و توجه بزرگسالان نیاز دارد و باید وقت زیادی را به او اختصاص داد.

آنچه که باید فرد داغدار انجام دهد

فرد احساسات خود را به دیگران بگوید تا بتواند غم و اندوه را پشت سر گذارد.

به سلامت خود توجه کند. با بی اشتهایی مبارزه کند.

صبور  باشد. ماهها یا یک سال طول می کشد که فرد تغییر زندگی و مرگ را بپذیرد.

آنچه که فرد داغدار نباید انجام دهد:

– منزوی و گوشه گیر نشود و خود را از دیگران پنهان نکند.

– با سیگار  داروهای آرام بخش بدون تجویز خود را آرام نکند.

– احساسات خود را انکار نکند.

– در مورد مسائل مهم زندگی نظیر ازدواج سریع تصمیم نگیرد.

چگونه می توانید به فرد داغدار کمک کنید؟

– در غم و اندوه فرد شریک شوید. او را تشویق کنید تا احساساتش نسبت به مرگ و خاطرات فرد از دست رفته را مطرح کند.

– غم و اندوه را تأیید کنید.اما آن را به ابدیت و خداوند ارتباط دهید. هرگز نگویید « با گذشت زمان حالت بهتر می شود، خیریت بود»، زیرا به او هیچ کمکی نمی کند. با دقت و توجه به صحبت های فرد گوش و با او همدردی کند.

– به او کمک کنید. برایش غذا تهیه کنید و به او بدهید.

– صبور باشید. روند بهبود فرد طولانی است؛ پس با بردباری به فرد عزادار در پشت سر گذاشتن غم و اندوه کمک کنید.

– غم و اندوه فرد را کم اهمیت نشان ندهید.نگویید «تو باید قوی باشی»، تو باید بدون او به زندگی ادامه دهی، چون مقاومی زیرا در مراحل اولیه این صحبت ها برای فرد تأثیر ندارد و او باید به طور طبیعی مراحل غم و اندوه را پشت سر بگذارد.

ترجمه : الهام مؤدب

لینک ها

بهداشت روان در حوادث طبیعی

کودکان را برای روبه رو شدن با بلایای طبیعی آماده کنیم

حضور مؤثر پدر

مرگ از دید کودک

آزمون افسردگی

آیا شما هم در خوابیدن مشکل دارید ( قسمت اول  ) ، ( قسمت دوم  )

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

تنش زا ترین رخداد زندگی هر فردی از دست رفتن عزیزان، می باشد که بسیار جانگداز است و سبب می شود که بازماندگان افسرده و غمگین شوند .تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر با بازماندگان همراه است و در حقیقت می توان گفت با مرگ عزیزشانزندگی نباتی را تجربه می کنند.

واکنش ها به سوگ به سلامت روانی افراد، شیوه برخورد اطرافیان سوگ دیده و میزان صمیمیت فرد متوفی و مصیبت دیده بستگی دارد . بخواهیم یا نخواهیم، مرگ به هر حال از راه می رسد و ما یا نزدیکانمان را با خود می برد. اما چه باید کرد تا سنگینی غم آن کاهش یابد؟ در این قسمت از نمناک درباره نحوه آرام شدن بعد از مرگ عزیزان راهکارهایی را ارائه کرده ایم .

انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان

اولین مرحله سوگواری انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان است به صورتی که اگر این ضایعه ناگهانی باشد، فرد گمان می کند در خواب است و واقعه را باور نمی کند و انکار هم می کند. چگونه در غم دیگران شریک شویم

خشم برای فوت نزدیکان

در این مرحله فرد با خود فکر می کند چرا این اتفاق برای او افتاده است و برای همین دچار خشم و رنج می شود و واقعه را یک بی عدالتی می داند و بابت این موضوع عصبانی و شاکی است.

معامله با خدا برای بازگرداندن عزیز از دست رفته

فرد به دلیل علاقه به فرد متوفی از خدا می خواهد تا تمام دارایی های او را بگیرد و دوباره او را به زندگی برگرداند. 

احساس گناه و عذاب وجدان فرد سوگوار

قضاوت و سرزنش ناشی از کار هایی که برای فرد فوت شده انجام می داد سبب می شد که فرد سوگوار دچار عذاب وجدان و گناه شود.

افسردگی فرد عزادار

در این مرحله فرد گوشه گیری می کند و احساس غم دارد و انتظار دارد تا دیگران سوگ او را دریابند و اجازه دهند تا او مراحل سوگواری خود را سپری کند.

احساس تنهایی

خلا ناشی از دست دادن عزیز سبب احساس تنهایی فردمی شود . این احساس در بین افرادی که همسر خود را از دست داده اند، شدیدتر است. 

پذیرش مرگ

پذیرش مرگ از سوی بازماندگان زمانبر بوده و چنین انتظاری از سوی اطرافیان غیرواقع بینانه است.در این مرحله می پذیرد که چاره ای جز ادامه زندگی بدون عزیز از دست رفته نداردهر چند پذیرش واقعه شادی را به زندگی او باز نمی گرداند.

 پایان اندوه سوگ

هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی تر باشد، مرحله بهبود طولانی تر می شود و گاهی ممکن است چند سال یا یک سال طول بکشد.

امید و بازگشت به زندگی

با گذشت زمان یادآوری خاطرات او را کمتر اذیت می کند.

زمان حلال مشکلات است

درست است بعد از فوت یکی از عزیزانتان لحظه ای از فکر او غافل نمی شوید و یاد او از دل شما بیرون نمی رود اما باید بدانید زمان حلال مشکل شماست و درد و رنج این مصیبت با گذشت زمان از بین نمی رود بلکه کمرنگ تر می شود به طوری که می توانید با آن کنار آیید و به زندگی عادی خود باز گردید.

عزاداری کنید

هنگام از دست دادن عزیزان خود به سوگ می نشینیم و غصه می خوریم و برای پذیرش این فقدان به شیون و مویه می پردازیم . گریه و شیون ، انجام مراسم مذهبی به احترام مرده یا گردآمدن دوستان و افراد خانواده برای شریک شدن در مصیبت تحمل مرگ عزیزان را آسان تر می کند.

مرگ را بپذیرید

پذیرش این مسئله است که اوج حزن و تنهایی افراد داغ دیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد.مرگ و نیستی، جزئی از زندگی است و به ما یادآوری می کند که حیات چقدر گران بهاست.

بازگشت به زندگی عادی به این معنی نیست که آن عزیز فراموش شده است. الگو گرفتن از افرادی که چنین مصیبت هایی دیده اند نیز می تواند کمک زیادی به خانواده داغ دیده کند.

برای تامین سلامت روانی باید با مرگ عزیزان خود کنار بیایید. در هنگام از دست دادن عزیزان خود غمگین شدن و اندوه طبیعی است اما مواقعی که دچار اندوه شده اید سعی کنید احساساتتان را بر زبان آورید و از احساسات خود، دیگران را باخبر سازید و خود را تسلیم اندوه کنید و به دنبال افراد دلسوز که بتوانند احساسات شما را درباره فقدان عزیزتان درک کنند ، باشید .

در کل برای چیره شدن به غم و اندوه برون ریزی احساسات، به شما کمک می کند . صحبت کردن با بازماندگان درباره عزیز از دست رفته و بیان نکاتی از زندگی او می تواند به آنان کمک کند. این کار باعث کاهش سنگینی غم و اندوه درونی افراد رنج دیده خواهد شد.

احساسات خود را بیرون بریزید

غصه خوردن، نمود بیرونی مصیبتی است که بر فرد وارد شده است. ممکن است از نظر جسمی، عاطفی و تن نکردشناسی (فیزیولوژی) اندوه بیان شود که بیان این احساسات بسیار اهمیت دارد ؛ مثلا گریستن، نمایش جسمانی و افسردگی، تجلی روانی است.

مرگ مسئله ای است که نمی توان آن را نادیده گرفت و یا انکار کرد. رهایی از درد و رنج به صورت یکباره از غم، امکان ناپذیر است. اگر احساسات نهان بیان نشود منجر به ایجاد بیماری های جسمی یا روانی می گردد.

اغلب افراد، نشانه های جسمی توأم با غم واندوه مانند درد معده، بی اشتهایی، به هم خوردگی روده، اختلال خواب و کم توانی،را ظاهر می سازند. «عزاداری»، در میان همه فشارهای روانی زندگی، دستگاه دفاع طبیعی بدن را تحت تاثیر قرار می دهد.

افراد در برابر جان باختن عزیزان خود واکنش های عاطفی فراوانی مانند حمله های اضطرابی، خستگی و پریشان دلی بی اندازه و اندیشه خودکشی،تجربه می کنند.چگونه در غم دیگران شریک شویم

دیدن پیکر متوفی

دیدن پیکر متوفی از لحاظ روانی کمک شایانی به پذیرفتن مساله مرگ نزدیکان می کند. مشاهده و وداع با پیکر فرد از دست رفته بازمانده را آرام تر می کند.

حضور بر سر مزار

حضور فرد سوگوار به همراه اطرافیان بر سر مزار فرد متوفی و سوگواری برای از دست دادن او ه به پذیرفتن و کاهش فشار ناشی از مرگ عزیزان کمک می کند.

یادآوری مصیبت های ائمه اطهار 

شنیدن روضه ائمه اطهار (ع) و مصیبت هایی که بر آنها گذشته و گریه کردن بر مصائب آنان و نیز مقایسه اندوه و ماتم از دست دادن فرد متوفی با اندوه از دست رفتن خاندان عصمت و طهارت (ع) سبب آرامش فرد سوگوار می شود.

از پس فقدانی عظیم برآمدن

مرگ ناگهانی و تصادفی عزیزان ما در حالی که وابستگی عاطفی زیادی با فرد فوت شده داشته باشیم بسیار جانسوز است. ناگهانی یا تصادفی بودن اتفاق و ارتباط وی با مرده در واکنش های فرد اثر می گذارد.

مرگ کودک

والدینی که فرزند خود را از دست می دهند در برابر این مصیبت بزرگ احساس شدید بی عدالتی دارند و یکباره تمام استعدادها و رویاهای فرد را به باد می دهد. ممکن است والدین در برابر مرگ فرزند خود احساس مسئولیت کنند و این نگرش نامعقول بی اهمیت باشد و همچنین احساس از دست دادن بخش بسیار مهمی از هویت خود را داشته باشند.

مرگ همسر

مرگ همسر آسیب زا و تکان دهنده است و علاوه بر وارد نمودن آسیب روحی شدید، اگر همسر، منبع اصلی کسب درآمد خانواده باشد سبب بحران مالی در خانواده نیز می گردد. مرگ همسر سبب می شود زن و شوهر باقی مانده، به تنهایی از فرزندان به مراقبت بپردازد و به سر کارش نیز بازگردد.

افراد کهنسال با فوت همسرشان، به علت از دست دادن عمری سرشار از تجربه های مشترک آسیب پذیر می شوند احساسات مربوط به «تنهایی» آنها نمایان می گردد.

ضایعه ناشی از خودکشی

یکی از سخت ترین مرگ و میرهایی که باید آن را تحمل نمود خودکشی است. این گونه مرگ ها سبب می شود که فرد بازمانده احساس گناه، خشم و شرمندگی کند و خود را مسئول مرگ بداند.

 

برای نمایش عکس تیتر اینجا را کلیک کنید

به گمانم هیچ رنجی در این دنیا به اندازه غم از دست دادن فرزند، نباشد و بسیاری از ما نمی دانیم که وقتی یکی از خویشان و یا دوستانمان فرزندش را از دست می دهد با او چگونه مواجه شویم و چه باید بگوییم و چه کار باید بکنیم تا شاید اندکی از رنج های آن عزیز را بکاهیم؟

من این روزها درگیر این مساله ویرانگر هستم. دوست عزیز و نازنین ام جناب حسین عباسی دختر نازنین و تازه عروس خود را در اثر تصادف از دست داده است و ما را نیز در اندوهی بزرگ فرو برده است. در این شرایط کاری از ما بر نمی آید به جز همدردی و همدلی. در این باره یادداشت زیر را از به نقل سایت راسخون بخوانیم

“به طور کلی همدلی و همدردی مفاهیمی هستند که اغلب به جای یکدیگر به کار می روند. البته این استفاده ی جا به جا از این دو واژه خیلی هم بی راه نیست، چرا که اصولاً هر دوی آن ها به هیجانات انسانی مربوط می شوند. از سوی دیگر این دو مفهوم و واژه برای موقعیت های غم و اندوهی که برای دیگران بوجود می آید به کار می روند، پس از این بابت نیز به هم شباهت دارند. با وجود تمام شباهت هایی که این دو کلمه دارند، بین آن ها تفاوت هایی اساسی وجود دارد که آن ها را از یکدیگر متمایز می سازد. همدردی به زمان هایی اشاره دارد که به خاطر گرفتاری ها و ناراحتی های طرف مقابل ما نیز ناراحت و غمگین می شویم، در حالی که در همدلی خود را جای طرف مقابل می گذاریم و او را آگاه می کنیم که  غم و رنجش را می فهمیم.

همدلی در مقابل همدردی: توضیح تفاوت ها

چگونه در غم دیگران شریک شویم

پیشنهاد می دهم برای روشن تر شدن تفاوت این دو واژه نگاهی به ریشه یونانی این دو کلمه بیاندازیم. باید گفت که ریشه هر دوی این کلمات Pathos است. از سویی پیشوند sym که در واژه sympathy استفاده شده، ریشه درsyn   در زبان یونانی دارد و به معنای با هم بودن است. و از سویی em که پیشوند empathy است باز ریشه ی یونانی داشته و به معنای “درون” است. این پیشوند ها تفاوت اصلی میان این دو واژه را برجسته ساخته و نشان می دهند که همدلی در حقیقت همبستگی با دیگران بوده ولی همدردی غرق شدن در گرفتاری های دیگران است. برای روشن شدن بحث، جام جهانی 1998 را به یاد آورید. در بازی انگلیس مقابل آرژانتین دیوید بکام اخراج شد. در حالی که انتقادات شدیدی به رفتار او و تأثیرش بر نتیجه بازی می شد (انگلیس پس از نمایش یک بازی مقتدرانه حذف شد)، اما بسیاری از طرفداران با بکام احساس همدردی کرده و مقتقد بودند که رفتار تندی با او شده است. از سویی ورزشکاران دیگری که در دوران فعالیت حرفه ای شان چنین برخوردهای تندی با آن ها شده بود با بکام همدلی می کردند، زیرا قادر بودند خود را دقیقاً جای او گذاشته و احساسات و هیجاناتش را کاملاً درک کنند. همچنین افراد دیگری نیز که در محیط کارشان انتقادات شدیدی را دریافت کرده بودند، یا مورد آزار و اذیت دیگران قرار گرفته بودند، هر چند موقعیتشان دقیقاً شبیه موقعیت بکام نبود، اما آن ها نیز با او احساس همدلی می کردند.

همدلی و همدردی از حیث نحوه فکر کردن و عمل کردن چه تفاوت هایی با هم دارند؟

برای شروع باید بگوییم افرادی که همدردی می کنند در حقیقت خود را در غم و اندوه دیگران شریک می دانند و این در حالی اتفاق می افتد که خودشان اعتراف می کنند نمی دانند در حال حاضر چه احساسی را تجربه می کنند. معمولاً همدردی در حمایت های عمومی که بدون هیچ شرطی ارائه می گردند، مشاهده می شود، و ممکن است در نهایت به کاهش رنج افراد نیز منجر شوند.  در عوض، افرادی که مهارت همدلی دارند، قادرند خودشان را به جای دیگران گذاشته و دقیقاً احساسات و هیجانات آن ها را در یک موقعیت خاص دریابند. این بدان معناست که فردی که همدلی می کند دقیقاً می تواند احساسات فرد مورد نظر را تجسم و تصور نماید و به همین دلیل است که فرد همدل می داند چگونه باید به شکلی مناسب با فرد آسیب دیده برخورد کند. همچنین فردی که توانایی همدلی دارد می تواند پیشنهادات و توصیه هایی ارزشمند ارائه دهد که فرد به کمک آن ها قادر خواهد بود مکانیسم های مقابله ای جدیدی را برای حل مشکلش به کار بندد. همدردی و همدلی از یکدیگر متفاوتند، اما برای اینکه تبدیل به فردی مهربان شوید به هر دوی آن ها نیاز دارید.

در اینجا لازم است تذکر دهیم که مجهز بودن به مهارت همدلی و همدردی با هم، امری منحصر به فرد تلقی می شود. کسی که این دو مهارت را با هم داشته باشد می تواند هر کدام از آن ها را به صورت تنها و یا در صورت لزوم هر دو را با هم به کار بندد. لازم است توجه داشته باشید که همدلی و همدردی از شما فردی مشفق، مهربان و دلسوز خواهد ساخت، که خواهید توانست افراد نیازمند را حمایت کرده و آسایش را برایشان به ارمغان آورید.

 

فرد داغدار کنترلی بر اعصاب و روان خود ندارد و باید او را آرام کنید. اما باید بدانید که در رفتار با فرد داغدار چه جملاتی را باید بگویید و چه جملاتی را نگویید. مثلا اینکه بگویید من تو را درک میکنم یا احساست را میفهمم کار درستی نیست. چون او مطمئن است کسی نمی تواند در این لحظه جای او باشد. چون او عزیزی را از دست داده نه فرد مقابل. در این بخش از مجله پزشکی آسان طب درباره رفتار با فرد داغدار اطلاعاتی را تقدیم می کنیم.

رفتارهای فردی و اجتماعی ما، بخشی از آموخته هایمان از محیط و فرهنگ پیرامونمان است. در جوامع سازمان یافته بسیاری از این بدیهی ترین و ساده ترین مسایل و رفتارهای بین فردی، به روشهای گوناگون و از طرف نهادهای مختلف به شهروندان آموزش داده می شود. هرچند با رجوع به منطق، ادب و عقل خود میتوان بسیاری از این نکات ساده را تشخیص داد، با این حال در دست داشتن یک پروتکل و دستورالعمل ساده میتواند به بهبود رفتارهای بالغ و مثبت ما کمک کند.

فهرست زیر شامل نکاتی است که بهتر است هنگام تسلیت گفتن در نظر بگیریم.

بطور کلی هدف از ابراز همدردی نشان دادن دلسوزی و نگرانی شما برای فرد داغدار است. میتوان بزبان آورد که شما چقدر دلتان برای فردی که از دنیا رفته تنگ میشود یا میتوانید برخی خاطرات خوب گذاشته با وی را در میان بگذارید. مهمترین نکته برای مکالمه در این خصوص این است که دلواپسی و نگرانی خود را برای فرد داغدار نشان دهید. ابراز اینکه ناراحتید و به عنوان یک حامی قابل دسترسی و اتکا هستید بسیار موثر خواهد بود.چگونه در غم دیگران شریک شویم

اگرچه این اصطلاح تبدیل به یک کلیشه شده است، همچنان میتواند به عنوان یک راه مکالمه ی ساده و مختصر برای ابراز همدردی بکار رود. اگر جملات زیادی به ذهنتان نمیرسد، گفتن «بسیار متاسفم» میتواند نشانگر ناراحتی و همدردی شما برای آن فرد باشد.

اینکه فرد داغدار بداند که به شرایط سخت روحی فرد آگاهید به او کمک میکند که کمتر احساس تنها بودن در آن شرایط سخت را تجربه کند و به او یادآوری میکند که شما به اندازه کافی برای او نگرانید که به او فکر میکنید.

– « او (فرد فوت کرده) یک انسان خارق العاده/بزرگ/شریف/… بود »

– « دلم برای او (فرد فوت کرده) تنگ خواهد شد »

– « میدانم که این شرایط برای شما بسیار سخت است »

اقرار به رنج و دردی که فرد داغدار احساس میکند میتواند تسلی بخش باشد. خیلی افراد که کسی را از دست میدهند خود را در تنهایی شدید و انزوا احساس میکنند و شما با اعلام آگاهی خود به سخت بودن شرایط موجود به فرد داغدار کمک میکنید که کمتر احساس تنهایی کند.

اگر به فرد سوگوار بسیار نزدیک هستند، یادآوری اینکه او را دوست دارید میتواند بسیار کمک کننده باشد. سوگواری میتواند منجر به حس تنها بودن شود، و با یادآور شدن اینکه شما آنها را دوست دارید و برای همدلی و یاری رساندن آماده اید میتواند به آنها حس آرامش دهد.

اگر فرد متوفی را چندان نمیشناختید، پیشنهاد گوش کردن به صحبت های نزدیکان عزادار راجع به عزیز از دست رفته اشان، نه تنها به آنها حس مورد توجه قرارگرفتن میدهد بلکه حتی از میزان فشاری که فرد متحمل میشود نیز کم میکند. اطلاع دادن اینکه شما همیشه برای حمایت و کمک آماده اید میتواند یک دلداری موثر در شرایط پراسترس و ناراحت کننده موجود باشد.

بسیاری افراد نگران گفتن جملات نادرست به فرد داغدار هستند. به این دلیل که فرد سوگوار اصولاً دچار احساسات جریحه دار شده است و بشدت حساس و احساساتی است و یک صحبت نادرست میتواند واکنشی شدید بهمراه داشته باشد. شما باید از موضع عشق و محبت و همدردی صبحت کنید و با صداقت کامل به شرایط سخت موجود اعتراف کنید. سه قانون کلی مناسب برای فهمیدن اینکه چه چیزی نگوییم عبارتند از:

۱- مرگ فرد متوفی را انکار نکنید.

۲- اینکه فرد سوگوار در شرایط روحی و احساسی سختی است را انکار نکنید.

۳- اینکه این مرگ میتواند زندگی تمام اطرافیان فرد را تغییر و تحت تاثیر قرار دهد را انکار نکنید.

اگرچه این جمله یک ابراز همدردی به نظر میرسد، در خیلی موارد میتواند اثری برعکس بهمراه داشته باشد. هرکس سوگواری و از دست دادن عزیزش را به سبک متفاوت و مختص به خود تجربه میکند، و شما باید فرد سوگوار را تشویق کنید که به روش خاص خودش عزادار باشد. راه بهتر برای ابراز همدردی این است که بگویید » اگر مایلی راجع به اینکه چه حسی داری و چطور هستی صحبت کنیم، من همیشه آماده شنیدن هستم»

Click here to preview your posts with PRO themes ››

بجز مواردی که شما مطمئنید که فرد متوفی و فرد داغدار هر دو به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، گفتن این جمله میتواند اهانت آمیز و ناراحت کننده باشد. بجای آن بهتر است که به رنج و ناراحتی که فرد سوگوار تحمل میکند اقرار کنید.

برای اغلب افرادی که مرگ یک عزیز را تجربه کرده اند، پاسخ واقعی و درونی به این سوالات «خوب نیستم» است. هرچند قصد فرد سوال کننده جویا شدن از احوال فرد داغدار است، بدیهی بودن و خودمانی بودن بیش از حد این گونه سوالات باعث میشود که فرد داغدار مجبور به تعارف کردن یا احوال پرسی به سبکی که در عرف رایج است باشد و این خود میتواند حس سخت و دشواری برای فرد داغدار بهمراه داشته باشد.

این جمله بخصوص در مواردی که فرد فوت شده دچار یک بیماری طولانی و دردناک بوده است میتواند بسیار ناراحت کننده باشد. هنوز فرد سوگوار نیاز به زمان و سپری کردن دوران عزاداری دارد. باید با دادن زمان و مکانی که وی برای عزاداری نیاز دارد از او حمایت کنید.

در حالیکه این جمله میتواند کاملاً درست باشد، هیچ اثری در آرام کردن فرد سوگوار ندارد. در واقع میتواند منجر به این شود که فرد داغدار بیشتر احساس تنها ماندن و انزوا کند. بجای این جمله، عمق درد و رنجی که او متحمل شده است را بر زبان بیاورید و برای حمایت و همدلی اعلام آمادگی کنید.

– « حداقل مرگ سریع و بی درد بود / حداقل مرگ ناگهانی نبود و فرصت خداحافظی کردن داشتید / حداقل راحت شد (بخصوص وقتی فرد متوفی بصورت طولانی بیمار بوده است) »

مرگ یک عزیز فوق العاده سخت است، فرقی نمیکند چگونه اتفاق افتاده باشد. اگرچه شما سعی میکنید که به فرد داغدار نیمه پر لیوان یا نقطه مثبت قضیه را یادآور شوید، او همچنان نیاز به زمان برای عزاداری کردن دارد و در شرایط مناسبی برای نگاه کردن منطقی به این حادثه نیست.

در حالیکه قصد کمک به فرد داغدار برای نگاه به آینده را دارید، توجه به این نکته بسیار مهم است که به او زمان لازم برای عبور از مرحله سوگواری داده شود. به هیچ عنوان وی را تحت فشار برای غلبه بر احساسات جریحه دار شده اش قرار ندهید.

درک اینکه چه زمانی بهترین زمان برای تماس گرفتن و ابراز همدردی است مسلماً وابسته به نوع ارتباط و میزان نزدیکی شما با فرد داغدار یا متوفی است. به عنوان قانونی کلی: – اگر رابطه شما خیلی نزدیک است، هرچه زودتر باید تماس بگیرید. – اگر با فرد آشنایی دارید بهتر است تا زمان برگزاری مراسم خاکسپاری یا پس از آن صبر کنید. بخصوص در مورد همکاران و در روابط حرفه ای.

بایدها و نبایدهای عرض تسلیت از زبان دکتر محمدعلی الستی (جامعه‌شناس ارتباطات و استاد دانشگاه)

انسان، موجودی اجتماعی است. یعنی بخش قابل ملاحظه‌ای از مشخصات و مختصاتش وابستگی متقابل با زیست‌گروهی او دارد. یعنی نمی‌توان گفت چون آن خواص یا خصلت‌ها موجود بوده، انسان زندگی جمعی را برگزیده یا چون آدمی در جمع می‌زیسته، آن ویژگی‌ها در وی پدیدار شده است…

مثلا زبان و توانایی‌های گسترده و عمیق گفت‌وگو از قابلیت‌های انحصاری نوع بشر است اما نمی‌توان تشخیص داد و تعیین کرد که چون انسان موجودی جمع‌گرا بوده، قدرت تکلم یافته یا به دلیل اینکه قادر به بیان بوده با همنوعان خود به زندگی گروهی روی آورده است. ویژگی‌هایی مانند ابراز شادمانی یا بیان غم‌ها نیز از این دسته‌اند که معلوم نیست چون آدمی برای تکمیل خوشی‌های خود نیازمند به اشتراک‌گذاشتن آنها با دیگران است (که همین انگیزه می‌تواند ریشه پیدایش بسیاری از جشن‌ها و پایکوبی‌های دسته‌جمعی به شمار رود) زیست اجتماعی را سازمان داده یا آنکه شادی‌ها و سرور جمعی انسان‌ها خود معلول اجتماعی‌بودن آنهاست و نیز پوشیده است که نیاز آدمی به وجود و حضور همدرد و غمخوار برای تحمل دردها و رنج‌های خود (که پایه و مایه ظهور سوگواری‌های گروهی محسوب می‌شود)، است که انگیزه حیات جمعی را فراهم آورده یا زیستار گروهی آدمیان باعث شده تا به تشریک آلام و اندوه خود با سایر همنوعان بپردازد.

به هر روی، همان‌گونه که همراهی و همگامی با شادمانی‌های آدمیان، از تبریک لفظی تا مشارکت در برگزاری جشن‌هایشان، اقدامی مبتنی بر نزاکت، تعاون و در یک کلام امری انسانی محسوب می‌شود، همدردی و سهیم‌شدن در تحمل مصائب انسان‌ها نیز از تسلیت شفاهی گرفته تا همکاری در برپایی مراسم سوگواری آنها، کردار و رفتاری نوع‌دوستانه و بغایت مطلوب به شمار می‌رود.

باید توجه داشت که همین غمخواری‌، اظهار همدردی و تلاش برای تسلای خاطر داغدیدگان، خود آدابی دارد که رعایت آنها می‌تواند ما را در رسیدن به اهداف انسانی و عاطفی‌مان یاری دهد و توجه‌نکردن به اصول این فرآیند و فقدان مهارت‌های کافی در این زمینه می‌تواند خود مساله‌آفرین، مشکل‌زا و نقض غرض باشد. برای توجه بیشتر به موضوع، به صورتی خلاصه به ذکر چند قاعده کلی در این حوزه بسنده می‌کنیم.

Click here to preview your posts with PRO themes ››

اظهار همدردی و آرزوی خوب برای فرد داغدار نباید در بطن خود خواسته بدی را برای وی به دنبال داشته باشد. مثلا معنی دیگر عبارت‌هایی مانند «انشاا… غم آخرتان باشد» یا «انشاا… دیگر غم نبینید» آن است که انشاا… دفعه دیگه نوبت خودتان باشد یا هرچه سریع‌تر بمیرید تا غم دیگری را به چشم نبینید. به جای چنین مضامینی، عبارت‌هایی مانند خداوند به شما صبر دهد، خداوند به خاطر صبرتان به شما اجر دهد، یا خداوند به شما سلامت دهد یا آرزومند سلامت شما هستیم، می‌توانند مناسب‌تر باشند. به یاد داشته باشیم که دعا و آرزو برای طول عمر داغدیدگان، هرچند ممکن است تلویحا و غیرمستقیم به معنای ایجاد امکان تحمل مصیبت‌ها و تجربه داغ‌های دیگر باشد اما اثر مثبت آن بیشتر است.

در تلاش برای تسلای خاطر داغدیدگان نباید آنها را از ابراز احساساتی مانند گریه منع کرد. واکنش‌هایی مانند گریه، در تلطیف احساسات و تخفیف فشارهای روانی فرد داغدیده و سوگوار بسیار موثرند و فردی که برای تسلای سوگواران تلاش می‌کند نباید مانع چنین واکنش‌هایی شود بلکه در صورت بروز عکس‌العمل‌هایی مانند دادوفریاد و احیانا واردکردن آسیب به خود است که باید برای بازداشتن فرد هیجان‌زده اقدام کرد. در بسیاری از موارد حتی تشویق فرد مصیبت‌دیده و سوگوار، به ابراز احساسات و به‌خصوص گریه، می‌تواند نقش موثر و مثبتی در آرامش و تسلای خاطر وی ایفا کند.

به هیچ‌وجه نباید به زعم ایجاد آرامش در افراد داغدیده، به‌ گونه‌ای از مرگ عزیزشان ابراز رضایت کرد. مثلا این عبارت که «راحت شد» یا «آنگونه زندگی به چه دردش می‌خورد» یا «با توجه به اتفاق‌هایی که قرار بود برایش بیفتد (مثلا مصیبت‌های زیادی ببیند)، همان بهتر که رفت». برای افراد مذهبی، تذکر این نکته‌ها که به هر حال اتفاق رخ‌داده به‌گونه‌ای خواست و تقدیر الهی بوده و کسی از حکمت آن مطلع نیست، آرامش‌بخش است زیرا ابراز رضایت مستقیم از مرگ بستگان یا دوستان نیست بلکه ابراز رضایت از اراده پروردگار است.

مطلقا نباید با قصد گرم‌کردن مجلس عزاداری، بر زخم داغداران نمک پاشید. عده‌ای می‌پندارند که بدین‌گونه اولا با به گریه‌انداختن عده زیادی بر همدردان صاحب عزا می‌افزایند و از این طریق به تسهیم تحمل غم و تسکین‌آلام وی کمک می‌کنند و از سوی دیگر با تشدید و تحریک احساسات سوگواران اصطلاحا به آنها در «خالی شدن از غم» و رسیدن به آرامش یاری می‌رسانند.

عوض کردن موضوع با قصد جلب توجه صاحبان عزا به موضوعات دیگر و ایجاد فراموشی، عملی نادرست که در بسیاری از موارد با ناکامی مواجه می‌شود و در پاره‌ای از موارد به واسطه کودک‌صفت پنداشته و فرض‌شدن سوگواران، تاثیر خوبی بر آنها ندارد و اگر در موارد کمی نیز با موفقیت انجام شود. در بازگشت خاطره سوگ، تاثیرات منفی شدیدتری در پی خواهد داشت.چگونه در غم دیگران شریک شویم

منطقی‌ترین روش هدایت فضای ارتباطی به کارگیری عناصر سازگار با شرایط زمانی و مکانی موجود و گرایش به ایجاد فضای مطلوب‌تر است. این به آن معناست که در پی مواجهه و رویارویی با صاحب عزا، پس از سلام، مستقیما مصیبت را به وی تسلیت ‌گوییم. برای سوگواران آرزوی صبر و سلامت و برای درگذشته طلب رحمت و مغفرت ‌کنیم و در صورت مناسب‌بودن شرایط برای ادامه گفت‌وگو، با ذکر خاطرات یا پرسش از خاطرات با فرد یا افراد از دست‌رفته، از تمرکز بر عزاداری بکاهیم و بر تاکید بر بزرگداشت فرد یا افراد فقید و پاسداشت و حفظ آثار، خاطرات، بستگان و آنچه که دوست می‌داشته‌اند، بیفزاییم.

بدین‌گونه ضمن برحذرماندن از 5 آسیب ذکرشده، یعنی اهانت غیرمستقیم و بدخواهی تلویحی برای مخاطب، سرکوب احساسات صاحب عزا، جریحه‌دارکردن عواطف داغدیدگان، بازی با احساسات عزاداران و توهین به شعور سوگواران، به شکلی منطقی و انسانی به ابراز همدردی و تسلی خاطر داغداران بپردازیم و در خاطر و به یاد داشته باشیم که هرگونه تصنع در چنین فرایندی مانند به کارگیری عبارت‌هایی نظیر «در مصیبت بزرگتان سهیم هستیم» که حکایت از آن دارد که در ایجاد مصیبت سهمی داشته‌ایم و اساسا جنایتی صورت گرفته و ما از شرکای جرم محسوب می‌شویم یا «ما را در غم خود شریک بدانید» که بیانگر آن است که فرضا با کسی که پدر یا مادر خود را از دست داده احساس مشترک داریم و می‌توانیم در تحمل این داغ عظیم با او شریک باشیم یا «درگذشت ناگهانی» که متضمن آن است که دیگران به‌تدریج می‌میرند یا «درگذشت نابهنگام» که حاکی از وجود هنگام خاصی برای مرگ است یا «جوان ناکام» که حاوی این معناست که در زندگی «کام» در پدیده خاصی نهفته است، ممکن و محتمل است که مضحک و تمسخرآمیز جلوه‌گر شود که در این صورت می‌تواند از وقار و معنویت آن بکاهد.

مقاله مرتبط: 

مرگ عزیزان تلخ است ولی فراموش شدنیست

خیلی متاسفم خیلی ناراحت شدم، خدا خودش صبر بده بهتون، با اینکه نمیشناسمتون ولی خیلی ناراحت شدم، شما یه مادر هستین و ستون خانواده مادر هست، بقیه اعضای خانواده خیلی هوای هم رو باید داشته باشن چون هیچ کس جز اونا همدیگه رو به اون خوبی درک نمیکنند، مراقب سلامتیتون باشین، منم مادرم رو سه سال پیش از دست دادم منم احساس شما رو داشتم آرزوی مرگ میکردم ولی نمردم و مجبور بودم به زندگی ادامه بدم هنوزم اون روزها برام عین یک کابوس میمونه، زندگی همینه عزیزم همین قدررر بی رحم و اصلا معلوم نیس خودمون چقدر زنده میمونیم ولی بالاخره میریم پیششون، من به اون دنیا و دیدار مجدد باور دارم و به اون باور زنده ام.

سلام من چند روز پیش شاهد از دست دادن پدر یکی از دوستان بودم. دوست من به طور کامل تو شوکه. باور نمیکنه. من برای مراسم خاکسپاری پدرش رفتم و پیشش بودم اما حرفی نمیزد و همش طفره میرفت. منم پیگیر نشدم. الان من از سه روز پیش که این اتفاق افتاده دارم فقط شبا بهش پیام میدم و ابراز همدردی میکنم اما نمیدونم از راه دور چیکار کنم که از این بهت زدگی دربیاد…میشه کمکم کنید؟

سلام ۲۴ روز قبل پسر ۲۴ ساله ام فوت کرد. دلم میخواد بمیرم.دو تا فرزند دیگه دارم. نه میتونم راحت بمیرم بخاطر دو تا فرزندم. نه میتونم زندگی کنم بخاطر عزیز از دست رفته ام. موندم بین دو تا دنیا. غیر قابل تحمله. چطور میتونم کنار بیام؟ دلم بینهایت برای از دست رفته ام تنگ میشه و میسوزه. برای این دو تا هم نگرانم. قوی هستن ولی تا اندازه‌ای بهم وابسته هستن. میترسم قبل از مستقل شدنشون بمیرم و ضربه بخورن. از دنیا بیزار شدم. داغی که پسرم رو قلبمون گذاشت و رفت داره من و همسرم رو از پا درمیاره.

سلام من برادر دوست پسرم فوت کرده من برای اینکه از عذا درشون بیارم برای کل خانوادشون هدیه خریدم حالا میخوان تشکر کنن تلفنی اما من خجالت میکشم و اینکه نمیدونم چی بگم که بد نباشه

سلام من پسر 14 ساله هستم و یکی از همکلاسی هایم به تازگی مادرش را از دست داده است. با توجه به شرایطی که از مدرسه مان میدانم که بقیه سعی نمیکنند که با او خوب باشند، چطور میتوانم در احساساتش با او همدردی کنم و به او چه چیزی بگویم؟ لطفا کمکم کنید

سلام. آفرین به شما. باهاش دوست باش و بهش بگو بخاطر از دست دادن مادرش متاسف هستی و نگرانش هستی و اگه دلش خواست راجع به مادرش میتونه باهات حرف بزنه و درددل کنه.. بهش بگو میتونه با مشاوره تلفنی هم صحبت کنه اگه حرف زدن با دوستان و فامیل براش سخته.

سلام یکسال هست خانوم داداشم رو از دست دادیم به دلیل بیماری جنتیکی و یکدفعه ی قبل از این موضوع کلا با خانواده قطع ارتباط بودن به دلایلی که بیشتر موارد موضوع های کوچک خانوادگی و حرف های بی مورد دیگران در زندگیشان بود چون واقعا حساس بودن و این حساس بودن باعث اتفاق های نادر برایشون میشد بعداز گذشت یکسال برادرم با تمام افراد خانواده قطع ارتباط کرده و خیلی پرخاشگر شده و همش دنبال مقصر میگرده حتی اجازه حضور در مراسم دفن عزیز از دست رفته رو به خانواده نداد حال بعداز گذشت یکسال چگونه میشه بهش قوت قلب داد چون واقعآ براش نگرانم خیلی تو خودشه با هیچ کس ارتباط نداره فقط با چندتا تا از دوستانش ارتباط داره هر شب هم سر مزار عزیز از دست رفته میره چه باید کرد مرسی از راهنمایتون

سلام .چند وقت پیش داییم بخاطر یک سری مشکلات خودکشی کرد مادر بزرگم حال و روحیه خیلی خوبی نداره مادربزرگم نمیدونه داییم خودکشی کرده اما بابا بزرگم داییم و پیدا کرده و دیده و اصلا حالش خوب نیست لطفا یه راهنمایی کنید حالشون خیلی بده😭😭

سلام من با دوست دخترم ۶ساله دوست هستم و رابطه‌ی خیلی صمیمی‌ای داریم . دوست دخترم تک فرزنده و امروز ظهر مامانش فوت کرد . خودم به شدت ناراحتم که کسی که دوستش دارم الان مادر نداره و میدونم چقد تو دوران بیماری زحمت کشید و ایندفعه هم که از اول عید بستری شد همش میگفت من فقط میخوام مامانم بیاد خونه . الانم بخاطر اینکه قدرت مالی کافی ندارم ، هنوز ازدواج نکردیم و من شوهرش نیستم که بتونم کنارش باشم . نمیدونم چیکار کنم . امروز تو بیمارستان گریه و عجزشُ که دیدم دیوونه شدم . همش فکر میکنم الان باید کنارش میبودم و کمکش میکردم . همش فکر میکنم اون تک فرزنده و کاش میشد قبل فوت مادرش ازدواج میکردیم . خیلی درموندم . این شرایطی که براش پیش اومده داره دیوونم میکنه . اینکه دلم میخواد یه سره کنارش باشم ، اینکه دلم میخواد آرومش کنم . کاش از عمر من کم میشد و به عمر مادرش اضافه میشد

منم مث شما همچین اتفاقی برام افتاده و نمیدونم چجور میتونم آرومش کنم خیلی حالم بده

منم همین شرایط شما امروز برام پیش اومده دوست عزیز 5 ساله با همیم دقیقا جریان شما امروز مادرشون فوت کرده ده روز بود مادرش به خاطر کرونا بیمارستان بستری بود و نمیشد کنارش باشه امروز ک فوت کرد خیلی به هم ریخته از اینکه نتونسته کنارش باشه منم از راه دور کار خاصی نمیتونم بکنم ک حالش بهتر بشه و حق میدم بهش چون مرگ اینشکلی برای خانواد هش خیلی سخت و ناراحت کننده هست

درود و احترام همسرم پسر عمه اش را در کشتی سانچی از دست داده و بسیار پریشون متشنج هستن چون بسیار صمیمی و رفیق بودن از بچگی باهم بزرگ شدن کلی خاطرات درکنار هم داشتن حالا این داغ بزرگ رو نمیتونه نه خودش و خانوادش بپذیرند و از اینک کسی بهشون تسلیت میگن خشمگین میشن و واکنش نشان میدهند!حتی بطوری ک تو روابط من با همسرم تاثیر بدی گذاشته اصلا همدردی ودرکنارش بودن رو نمیپذیرد!حتی کمک کردن را از طرف من نمیپذیرد خیلی شرایط بدی رو میگذرونیم!نمیدونم دیگ چطور آرام کنم خیلی داغونم خواهش میکنم راهنماییم کنید

مرور زمان همه چیز رو درست میکنه فقط اجازه بده با خودش تنها باشه تا این ریکاوری ذهنش انجام بشه

با عرض سلام کاملا درسته، تشکر از پیام خوب شما

خیلی سخته از دست دادن عزیز دوست من عشقشو از دست داد قرار بود بعد ماه رمضون برا همیشه مال همدیگه باشن …ولی مرگ فرصت نداد …5 سال بود که عاشق هم بودن و چه ارزوهایی که برا اینده داشتن…ما بعنوان دوست هنوز باومون تنشده ونمیدونیم چجوری به دوستمون دلداری بدیم …. خدا صبر بده بهش

شقایق جان برای منم همچین اتفاقی افتاده به تازگی .واقعا نمیدونم چیکار کنم فقط از خدا کمک میخوام

سلام اینکه به فرد داغدار بگویم تو قوی هستی و میتونی این درد و بگذرونی درسته ؟

سلام اینهایی ک برای داغ عزیزان گفتید درست ولی من بازهم توجیه نشدم من5ماهه ک نامزدکردم ومتاسفانه خواهرنامزدم ک هم سن هم بودن 23سال وفوق العاده ب هم وابسته الان فوت کرده ونامزدم نسبت ب اینده وزندگیش کاملاامیدش راازدست داده و حرفهای من تاثیرآنچنانی روش نداره ومن دارم ناامیدمیشم ب مثل اول شدن این فرد اینم بگم ک نامزدم پدرش را4سال پیش ازدست داده واقعا دیگ نمدونم چیکارکنم ک خوب شه یاچقدرزمان میبره

البته باید این واقعیت کنار بیایید که منتظر گذشت زمان باشید ، این یک امر طبیعی است اگر این نبود میبایست نگران باشید ، ضمنا باید فکر همسرتان را مشغول کنید و او را به کاری مشغول کنید که کمتر غم ها بیادش آید . البته داشتن اعتقادات مذهبی درست تحمل این غصه ها را بسیار کم میکند.

دقیقا منم نمیدونم واقعا تنهاش بگذارم یا نه

عشقت رو بیشتر کن تاثیری که میذاره فوق العاده است

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

تصویر امنیتی *

سایت آسان طب یک مجله پزشکی آنلاین است که همه روزه مقالات مرتبط با سلامت و تندرستی، بررسی علل و راه های درمان انواع بیماری ها، معرفی انواع داروهای گیاهی و شیمیایی و همچنین مقالات مربوط به سبک زندگی و مراقبت از حیوانات خانگی را برای بهتر زیستن ایرانیان سراسر دنیا ارائه می کند.

اگر چنانچه پیرامون بخش های مختلف سایت پزشکی آسان طب نقطه نظرات یا مقالاتی دارید، آسان طب با کمال میل آماده همکاری با شما عزیزان می باشد. از طریق بخش تماس با ما می توانید مشخصات، درخواست و تجارب خود را به همراه اطلاعات تماس برای ما ارسال فرمائید.

چگونه در غم دیگران شریک شویم
چگونه در غم دیگران شریک شویم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *