چگونه ذهنی نقاشی کنیم

 
helpkade
چگونه ذهنی نقاشی کنیم
چگونه ذهنی نقاشی کنیم

اگر خود را  فردی خلاق نمی‌پندارید و از قوه‌ی تخیلی قوی برخوردار نیستید می‌توانید روزانه با انجام تمرین‌هایی ساده خلاقیت خود را تقویت کنید. برای آشنایی با این تمرینات در ادامه با یوکن همراه باشید.

هنوز آن زمانی را که 6 ساله بودم و در کلاس هنر نقاش پدر و مادرم را کشیدم، به خاطر دارم. آن اولین کلاسم بود و می‌توانستم هر چه را که می‌خواستم بکشم ولی من دوست داشتم خانواده‌ام را نقاشی کنم و این کار را نیز کردم. همکلاسی‌هایم چیزهای متفاوتی را کشیده بودند؛ بعضی‌ها حیوانات مختلف، بعضی‌ها تصاویر عجیب و زشت و بعضی‌ها پرنسس‌های زیبا را نقاشی کردند. معلم نقاشی پیش من آمد و به من گفت: “دفعه‌ی آینده خلاقیت بیش‌تری داشته باش.” در آن لحظه بود که فکر کردم که شاید من فرد خلاقی نیستم و اینکه شاید خلاقیت یک مسئله ذاتی باشد.

همان‌طور که بزرگ‌تر می‌شدم این عقیده همراه من بود تا زمانی که کتاب مسئله این نیست که چقدر خوب هستید، مسئله این است که چقدر می‌خواهید خوب باشید نوشته‌ی پاتریک اونیل را خواندم. این کتاب من را متقاعد کرد که تا زمانی که خواهان خلاق بودن باشم، می‌توانم خود را برای این منظور تمرین دهم.

بنابراین شروع به تحقیق بیش‌تری در مورد روش‌های کسب خلاقیت کردم. یک تمرین پرطرفدار در کمدی به نام “بله و” وجود دارد که در آن فردی یک ایده معمولا ساده را بیان می‌کند و شخص دیگر با اضافه کردن جزئیات کوچک پاسخگو می‌شود؛ بنابراین من از این تمرین الهام گرفتم و تمرینی را ساختم که خلاقیت را گسترش می‌دهد همان‌طور که ورزش ماهیچه‌ها را ورزیده می‌کند.

این تمرین برای کسانی که زندگی پر مشغله‌ای دارند عالی ست. این تمرین همچنین برای کسانی که در محیطی کار می‌کنند که کارها دستور خاصی دارند و تازگی مورد نیاز نیست هم مناسب است. اگر حتی شما در زمینه‌ای که به خلاقیت نیازی ندارد فعالیت می‌کنید، تمرین دادن خلاقیت خود با این تمرین سبب می‌شود که با چالش‌ها و مشکلات به‌صورت شجاعانه و خلاقانه برخورد کنید.چگونه ذهنی نقاشی کنیم

تمرینی که قصد معرفی آن را دارم فقط 10 دقیقه در روز برای تمرین دادن ماهیچه‌های خلاقیت وقت شما را می‌‌گیرد.

اول از همه تصور کنید یک مرد و یک سگ وجود دارد.

رابطه‌ی آن‌ها را در نظر بگیرید.

این سگ از کجا آمده است؟ چند وقت است که مرد این سگ را دارد؟

سگ از چه نژادی است؟

آیا سگ حیوان خانگی این مرد است؟ آیا مرد با سگش در پارک قدم می‌زند؟

 

برای مثال، شاید مرد سگ را رها شده در جایی پیدا کرده است.

چرا سگ رها شده بود؟ سگ چگونه بود؟

از شکل دادن به این ایده نترسید. احتمالات عجیبی را که دوست دارید را نیز می‌توانید در نظر بگیرید.

ممکن است آن مرد و سگش نجات یافتگان آخرالزمان باشند که در جستجوی محلی برای استقرار به سر می‌برند. شاید سگ قدرتمندتر و باهوش‌تر از مرد است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که به این ایده‌ها اضافه کنید.

برای مثال، مرد می‌تواند یک دانشمند باشد که می‌خواهد سگ را به سیاره‌ی مریخ ببرد تا ببیند که آیا در آنجا می‌تواند زندگی کند یا خیر.

اضافه کردن به رابطه‌ی سگ و مرد شما را به تفکر به چیز‌هایی که در گذشته به آن‌ها فکر نمی‌کردید وادار می‌کند و همچنین سبب تقویت ظرفیت ذهنی به منظور تفکر در روش‌های نو  و خلاقانه می‌شود.

اگر بنا به دلایلی احساس می‌کنید که مرد و سگ محدود کننده هستند، می‌توانید مثال‌های دیگری را در نظر بگیرید:

از پنجره‌ی خود بیرون را تماشا کنید و رهگذرانی را که عبور می‌کنند را ببینید. سعی کنید به زندگی که دارند بی اندیشید. برای هر شخصی داستانی بامزه و یا عجیب در ذهن خود بسازید.

با تکرار این روش‌ها، قبل از اینکه متوجه شوید ذهن شما به تفکر خلاقانه عادت می‌کند و شما به طور طبیعی قادر خواهید بود ماهیچه‌های خلاقیت خود را به کار گیرید.

 

منبع: Lifehack

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟




مجله موفقیت یوکن، مجله ای است ویدیویی که تلاش می کند هر آنچه انسان های موفق درباره موفقیت از دیروز تا به امروز تجربه کسب کرده اند را به آسان ترین شکل ممکن در اختیار شما بگذارد. هدف ما در یوکن گردآوری بروزترین روش های موفقیت فردی، سازمانی و تجاری است تا مرجع کاملی باشیم برای مخاطبین و افرادی که سعی دارند موفق شوند.

نصرینو – مجله اینترنتی

اگر قرار باشد یک تحقیق، ایده یا پیشنهاد در مورد موضوعی خاص ارایه دهید، باید حسابی فکر کنید. اما سوال اینجاست؟ چگونه باید فکر کرد؟ راه های زیادی برای مفید فکر کردن وجود دارد، اما یکی از این راه ها نقاشی کشیدن است. آنقدر نقاشی کشیدن را ادامه دهید تا ایده ظهور کند. نقاشی کشیدن ذهن شما را متمرکز میکند تا ایده ناگهان ظاهر می شود.

قدم اول، از یک کاغذ خط دار استفاده کنید، از ابتدای هر خط نقاشی کشیدنتان را شروع کنید. خطوط به شما در نقاشی کشیدن کمک میکند.قدم دوم، یکی از خطوط را انتخاب کنید و نقاشی تان را از آنجا شروع کنید. خطوط صاف نکشید. از همان نقطه آغازین خطوط دیگری رسم کنید.قدم سوم، تا جایی که میتوانید با سلیقه و دقت خطوط را ترسیم کنید. ۲ تا ۴% از حواستان باید به خط کشیدن و بقیه آن به موضوعی که در جستجوی جوابش هستید، باشد.قدم چهارم، هر ایده ای که به ذهنتان میرسد، بلافاصله بنویسید. وگرنه ایده های بعدی جایشان را به ایده های قبلی میدهند و فراموش میشوند، بعد از نوشتن باز دوباره به خط کشیدن ادامه دهید.قدم پنجم، این روش را ادامه دهید، چون با این روش ممکن است تعداد بیشماری ایده به ذهنتان خطور کند و هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. این روش در ابداع ایده های جدید و کند و کاو ایده های قبلی تان به شما کمک میکند.

تصمیم گیری شهودی چیست و چه نقشی در موفقیت ما دارد؟


شناخت خویش و خویشتن پذیری

چگونه ذهنی نقاشی کنیم


آدم های موفق چه عادت هایی دارند؟


فنون مدیریت زمان در فضای مجازی (بخش دوم)

_این روش را آنقدر ادامه دهید تا در این کار مهارت پیدا کنید. این کار به شما احساس خوب و ذهن خلاق و باز و آرامش خاطر میدهد._خیلی ها در حین تلفن حرف زدن، نقاشی میکشند و این کار مخل حرف زدن آن ها نمیشود. همیشه به یاد داشته باشید، ذهن و بدن اگر به خوبی با هم کار کنند میتوانند پیروزی را به ارمغان آورند. نقاشی کشیدن به شما کمک میکند تا آرامش داشته باشید، تمرکز کنید، فکر کنید و ایده های جدید خلق کنید._ حتی اگر دانش آموز هستید میتوانید این روش را برای تمرکز بیشتر بر حرف های معلم تان به کار برید. با این روش ذهن شما کاملا به حرف های معلم تان متمرکز میشود.

_قبل از اینکه این روشِ فکر کردن را شروع کنید، بعد از مدتی دست تان به طور خودکار نقاشی میکشد. این کار باعث میشود بهتر فکر کنید اما از طرفی هم ممکن است وقت زیادی از شما بگیرد، به خصوص اگر در دوره امتحانات هستید باید حواستان به این موضوع باشد. البته برای کنترل این مسیله میتوان دو راهکار را ارایه داد، اول اینکه کتاب شخص دیگری را قرض بگیرید، که این باعث میشود به خودتان اجازه ندهید که کتاب شخص دیگری را خط خطی کنید، و دوم آنکه موقع کتاب خواندن مداد دستتان نگیرید. _نقاشی هایی که میکشید نباید معنی خاصی بدهند و باید فی البداهه کشیده شوند._موقع نقاشی کشیدن چشم هایتان را نبندید، این کار کمکی به فکر کردنتان نمیکند._ گاهی موقع نقاشی کشیدن ممکن است به رویاهایی پرتاب شوید، این کار به آرامش شما کمک میکند، ضمن اینکه میتوانید بهتر فکر کنید.

این پست چقدر مفید بود؟

بر روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش امتیازات: ۰

تاکنون رأی ندارید! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهد.

پست قبلی

آب نمای دبی

مطلب بعدی

پل چوبی اصفهان

زی زی گولو (بخش سوم )

آشنایی با روش های طناب زنی (بخش دوم)

چگونه نقاشی بر بدن و ذهن ما اثر می‌گذارد

ده علت مهم برای فرزندآوری (بخش سوم)

توجه داشته باشید که آدرس ایمیل نمایش داده نمی شود.

توجه داشته باشید پس از تایید نمایش داده می شود

اطلاعات من را ذخیره کن تا در آینده نیازی به ورود اطلاعات نداشته باشم

پیشنهاد سردبیر

گیاهان امواج وای فای و فرستنده‌ها را جذب می‌کنند؟

فرمول نوشیدنی برای کاهش و کنترل کلسترول


امروز شاخص بورس چقدر رشد کرد؟

داروی روده به تسریع بهبود بیماران کرونایی کمک می‌کند

آخرین عناوین

طراحی دکوراسیون داخلی خانه سفید با رنگ مکمل سبز


عجیب ترین کلیساهای چوبی جهان


بررسی سونی Xperia XA2 Ultra

چگونه ذهنی نقاشی کنیم

رندر آیفون‌های ۲۰۱۹ در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت

گیاهان امواج وای فای و فرستنده‌ها را جذب می‌کنند؟

فرمول نوشیدنی برای کاهش و کنترل کلسترول


امروز شاخص بورس چقدر رشد کرد؟

داروی روده به تسریع بهبود بیماران کرونایی کمک می‌کند


روزانه چقدر راه برویم تا وزن کم کنیم؟

آغاز واکسیناسیون کرونا در کشور؛ فردا + جزییات

الناز شاکردوست در حال ضدعفونی کردن میکروفن جشنواره


موزه بطری های شیشه ای پاتایا

زندگی خصوصی مجید اخشابی و همسرش + عکس های جذاب و دیدنی


برج بیازیت

دیزاین آشپزخانه مدرن با ۲۴ طرح متفاوت و امروزی


قصر لوشان

مدل کابینت شیشه ای مدرن و بسیار زیبا برای آشپزخانه های لوکس

شوک درگذشت بازیگر ۲۰ ساله؛ کامرون بویس که بود؟

هر آنچه که باید درباره گلکسی نوت ۹ بدانید


برج های شعله

حتما تا قبل از این که این مطلب را بخوانید برای شما سخت بود که نقاشی بکشید. اگر می خواهید در طراحی کردن و نقاشی کشیدن بهتر شوید، باید بیشتر تمرین کنید.

اگر هدفتان این است که یاد بگیرید که چطور نقاشی بکشید یا بخواهید در آن پیشرفت کنید، پس مدادهایتان را بردارید و با نکاتی که به شما می گویم کار خود را از همین الان شروع کنید. این اولین قدم برای رسیدن به هدفتان است.

با ما همراه شوید و به نکات و ایده های خوب برای تمرین کردن نقاشی دقت کنید.چگونه ذهنی نقاشی کنیم

مدادتان را بردارید و روی کاغذی بکشید.

می توانید از یک ماژیک، خودکار، مداد، مداد شمعی و … برای کشیدن استفاده کنید. اما مداد بهترین وسیله برای تمرین کردن اولیه است.

اگر یک چیز برای بهتر شدن و پیشرفت شما در طراحی باشد، این است که در درجه ی اول برای کشیدن و پیشرفت کردن اشتیاق داشته و از کاری که می کنید راضی و خشنود باشید.

با خواندن این موارد تا حدودی با موضوع و روش کار آشنا می شوید.

در این مرحله باید بسیار تمرین کنید و از کار کردن خسته نشوید. کشیدن را دوست داشته باشید تا بتوانید بهتر تمرین کنید.

روی کار خود متمرکز شوید

خطوطی که می کشیم نشان دهنده ی فکری است که ما در ذهن داریم. پس برای برقرار کردن ارتباط با فکرمان باید مداد را روی کاغذ بگذاریم و شروع به کشیدن کنیم. زیرا توانایی ارتباط برقرار کردن بین ذهن و کشیدن خلاقانه بسیار مهم است. در واقع وقتی می توانید اثری خلاق بکشید که بر گرفته از ذهن خودتان باشد.

برای کشیدن و تمرین کردن چیزی که در ذهن دارید، یا کشیدن چیزی را که به آن فکر می کنید، باید ذهنی متمرکز داشته باشید و تمام حواستان به چیزی که می خواهید بکشید باشد نه به خطوطی که رسم می کنید.

و حالا چطور این کار را انجام دهیم؟

آرامش در فکر و جسم خود به وجود بیاورید. تا بتوانید تمرکز کنید. به چیزی که می خواهید بکشید فکر کنید.

نسبت به خطوطی که روی کاغذ می کشید اشتیاق داشته باشید. به جای ثابت نگه داشتن مداد، خطوطی سریع، نازک و بدون اینکه به جزئیات آن دقت کنید، بکشید. کم کم با خطوطی که می کشید، تصویری دوست داشتنی بدست می آورید.

به چطور کشیدن فکر نکنید، تصاویر خودشان روی کاغذ نقش می بندند به شرطی که ذهنی متمرکز داشته باشید. و برای کشیدن خطوط و هر آن چیزی که روی کاغذ می آورید وسواس نداشته باشید.

به نتیجه ی کار فکر نکنید و روی آن به هیچ وجه تمرکز نکنید، آزاد آزاد مداد را روی کاغذ بچرخانید و بکشید و از این کار لذت ببرید. حالا ببینید چه چیزی از آب در می آید. و بیشتر روی کاری که انجام می دهید تمرکز کنید. و این باعث به وجود آمدن یک اثر خلاقانه می شود.

بهتر است برای این تمرینات از کاغذ های باطله ( یا هرکاغذی که مورد استفاده ی جدی نباشد) استفاده کنید. زیرا شما می خواهید تمرین زیاد داشته باشید و در شروع کار بسیار دچار اشتباه می شوید. با این کار، هم از کاغذهایی که دور ریختنی بود دوباره استفاده کرده و هم در هزینه ی خرید کاغذ صرفه جویی کرده اید.

نقاشی در لحظه

وقتی می خواهید شروع به کشیدن کنید، به نوع رسم کردن و یا استفاده از روش خاصی فکر می کنید. اما اجازه دهید که ذهنتان این کار را برای شما انجام دهد، یعنی به روشی خاصی فکر نکنید و ذهنتان را محدود به یک روشی که می دانید نکنید.

مثلا می خواهید یک درخت بکشید، با استفاده از آموزش هایی که قبلا دیده اید کار نکنید. البته آموزش ها کمک می کند ولی این بار بگذارید ذهنتان با تصوری که از درخت دارد، آن را بکشد.

اگر این اجازه را به ذهنتان بدهید، می بینید که چطور تصاویر خلاقانه ای ابداع می کند. یاد گرفتن یک روند ثابت و دائمی نیست. اما این به منظور یاد نگرفتن نیست.

بلکه مسیر همیشه در حال تغییری است که به نتایج مختلف و متفاوت کمک می کند. زمانی که در حال تمرین نقاشی هستیم نباید به نتیجه ی آن فکر کنیم دست و ذهنتان را برای خلق هر چیزی آزاد بگذارید و از چیزی که به وجود آمده و شما رسم کرده اید لذت ببرید حتی اگر زیبا نباشد، این نوع تمرین باعث می شود دست شما قدرتمند شود تا خطوط را در هنگام کشیدن کنترل کند.

در هنگام یادگیری از تجربه ای که در این کار به وجود آمده استقبال کنید. کمی حوصله به خرج دهید تا برای رسیدن به هدفتان پله پله راه را بپیمایید.

اشتباه کنید!

آنقدر زیاد اشتباه کنید که نتوانید آنها را بشمارید.

برای رسیدن به هدف و موفقیت باید اشتباه کنید تا به نتیجه ی درست برسید.

جملاتی که ممکن است در حین اشتباهاتی که می کنید با خود بگویید:

* بیشتر شبیه سگ شده تا گربه

* چشم راستش بزرگتر شده

* خط های دستش خیلی کج شده است

* پای چپش چقدر کوتاهتر شده

* چرا کشیدن دست ها آنقدر سخت است؟

*… و هزاران هزار اشتباه دیگر که در هنگام تمرین کردن آن را تجربه می کنید.

ناامید نشوید، هزاران راه برای رسیدن به یک تجربه موفقیت آمیز وجود دارد و آن این است که هزاران بار تمرین کنید و هیچ وقت از این کار خسته نشوید. اشتباهاتی که می کنید، شاید باعث دلسردی شما بشود اما اشتباهات می توانند بسیار مفید و آموزنده باشند، تا شما دیگر آن اشتباه را تکرار نکنید. پس در تمرین بعدی حتما کارتان بهتر از نقاشی قبلی می شود.چگونه ذهنی نقاشی کنیم

وقتی کاری که انجام داده اید، به نتیجه ی دلخواه نرسید، تسلیم شدن و رها کردن کارتان راحت ترین کار است، اما بدانید که تسلیم شدن، شما را به سمت موفقیت هدایت نمی کند، شما باید مصمم باشید تا به هدفتان برسید.

حالا چطور ناامید و دلسرد نشویم؟

این نکته را به خاطر داشته باشید که هر هنرمند ماهری باید از نقطه ای شروع کند و برای اینکه سرانجام در کار خود به فردی حرفه ای تبدیل شود حتما در راه رسیدن به هدف خود، اشتباهاتی انجام می دهد.

بنابراین دفعه ی بعدی که موفق نشدید، از آن به عنوان یک تجربه یاد کنید تا بتوانید اشتباهاتتان را اصلاح کنید. و در مسیر موفقیت قرار بگیرید.

اگر دوست دارید تا به نتیجه ی بهتری برسید حتما قسمت بعدی را نیز دنبال کنید.

ادامه دارد…

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

طراحی هسته و بخش بسیار با اهمیت دروس هنر به شمار می آید.
هنرجو با استفاده از این شیوه می تواند تمامی ایده ها و موضوعات ذهنی خود را شکل دهد، جستجو کند، تقویت کند و یا با آنها ارتباط برقرار کند.
مهمتر از آن با توجه به سبک های مختلف طراحی، توصیه می شود در به تقویت مهارت طراحی از مدل ( غیر ذهنی ) پرداخته شود.
ما در اینجا به معرفی و توضیح 21 نکته مهم در مورد بیشتر کردن جنبه واقع گرایانه طراحی ها می پردازیم.

یکی از بزرکترین خطاها ی هنرجویان معمولا خوب ندیدن مدل آنهاست.
بسیاری از هنرجویان آنچه را که در ذهن خود در مورد مدل دارند و یا فکر می کنند را طراحی می کنند به جای آنکه آنچه واقعا وجود دارد را بنگرند.
به مدل خود نیندیشید، آنرا ببینید، خوب ببینید.
حافظه انسان معمولا با یک یا دو بار دیدن سوژه قانع نمیشود و مدام تمایل دارد موضوع را ببینید
به همین دلیل برای یافتن بهترین فرم، نزدیک ترین تناسبات و سایه ها و … چشم خود را دایما از کاغذ به سوژه در رفت و آمد قرار دهید.

نکته مهم : حتی اگر هنرجو و یا طراح قصد طراحی موجودی افسانه ای یا تخیلی را داشته باشد،
وی باید دردرجه نخست آن موضوع را از دل تکه ها و قسمت های زندگی واقعی برداشت کرده و در کنار همدیگر قرار دهد در نتیجه باید به طراحی واقع گرایانه اشراف کامل داشته باشد.
در قدم بعدی می تواند طراحی ذهنی از موجود اسطوره ای یا … موفقی داشته باشد.

زمان کوتاهی را صرف گفتگو با اساتید طراحی کنید و از آنها اهمیت بی اندازه طراحی از هر چه که روبروی شماست را بپرسید.
پس از مدتی در اقیانوسی از انواع منبع نور و نورپردازی، بافت ها، زوایای مختلف موثر در طراحی و … قرار خواهید گرفت.
علیرغم آسان بودن طراحی از روی عکس به خاطر دو بعدی بودن، برای طراح واقعی شدن و آثار غنی تر و زنده تر داشتن از مدل سه بعدی بهره ببرید.

البته این بدین معنا نمی باشد که هیچ گاه به سراغ استفاده از عکس نروید.
برخی از موضوعات نظیر مناظر یا مدل های عریان همواره در دسترس نیستند و طراح را وادار به استفاده از عکس می نمایند.
همچنین استفاده از زمان دیگری نیز کاربرد خود را می یابد و آن زمانیست که هنرمند در منظره ای طراحی خود را اغاز می کند و برای تکمیل کار خود از عکس در مراحل نهایی بهره میبرد.چگونه ذهنی نقاشی کنیم

( کپی در اینجا به معنی قرار دادن کاغذی بر روی اثر اصلی و کشیدن خطوط دور اثر و سپس اصافه کردن رنگ )
در طول تاریخ نقاشی بسیاری از هنرمندان به دلایلی از طرح های هنرمندان دیگر کپی کرده اند اما آنچه مهم است این که ایشان نه هنرجو و نه افرادی بودند که مهارت طراحی شان در حال ارزشیابی بوده باشد.
در واقع طراحی و کپی از اثری که خود خلق کرده باشید منعی ندارد ولی زمانیکه از روی عکسی کپی کنید و سپس باافزودن رنگ آنرا به شکل نقاشی در اورید جایز نمی باشد.
این قبیل آثار معمولا جنبه آموزشی بسیار کمی بر هنرجو دارند و یا در انتهای کار با اثری بی روح مواجه هستید شایسته ارایه قطعا نمیباشد.

معمولا قوانین مربوط به پرسپکتیو مثل اینکه همچنان که اشیا دور تر قرار می گیرند
کوچکتر به نظر می رسند، نقطه گریز و …. در مراحل اولیه آموزش طراحی به هنرجویان تدریس می شود.
در صورت عدم شناخت ان قبل از هر کاری ابتدا به سراغ فراگیری پرسپکتیو بروید.

این کار را ماقبل قرار دادن جزییات انجام دهید.
بسیاری از هنرجویان در آغاز کار از بخشی کوچک و یا جزییات ریز مثل یک چشم شروع می کنند و سپس بقیه نقاط را اضافه می کنند و در نهایت با اثری با تناسبات اشتباه که در صفحه درست جای گذاری نشده و یا در بخش میانی گاغذ معلق است مواجهند.
تنها با استفاده از اشکال ساده و طراحی کلی در وهله نخست یا با استفاده از خطوط کمکی می توانید تمامی این نتایج نا مطلوب را تبدیل به نتایج مثبت کنید.

اگر از روی عکس کار می کنید، استفاده از خطوط کمکی باعث می شود تا طراحی بسیار دقیقی بدست آورید.
همچنین این امکان فراهم خواهد شد تا هنرجو بتواند یک بخش کوچک را به درستی طراحی کند و مابقی تناسبات را در قیاس با آن بدست آورد.
از آنجاییکه عنصر خط و نوع آنها و فواصل درست میانی آن بسیار مهم اند در استفاده از این روش توجه کنید تا با استفاده از فواصل نامناسب تصویری “تنگ ” و یا کش آمده خلق نکنید.
اگر از مدل طبیعی استفاده می کنید ابتدا با استفاده از اشکال هندسی و ساده شکل اصلی طرح را بکشید و سپس به جزییات کارتان بپردازید.

در اینجا هم باید نقاطی را مانند نوک بینی یا لبه چشم به عنوان نقطه قیاس در نظر بگیرید تا بتوانید بفیه بخش هارا با توجه به آنها طراحی کنید.
همچنین می توانید ابعاد درست هر شکل را در مقایسه با فرم کنار آن تمیز دهید.
در این روش بهتر است به طور کل “اندازه درست ” در ذهن خود کمرنگ کرده و در عوض تناسب ها و اندازه ها و … را در ارتباط با بقیه عناصر به دست بیاورید.

بیضی ها همان اشکالی که در بخش بالایی و تحتانی استوانه ها مانند بطری ها به چشم می آیند می توانند به راحتی مهارت یا کمبود مهارت طراح را آشکار کنند.
حتی حامل این پیام که هنرجو به مدل به درستی نگاه نکرده نیز باشند.
همانطور که در تصویر میبینید تمامی بیضی های تصاویر از هر نوع باید گردی داشته باشند نه تیزی.

زمانیکه طراحی پس از قرار دادن جزییات، به مراحل نهایی نزدیک می شود،
بسیاری هنرجویان برای اینکه فرم ها را بهتر نشان دهند خطوط دور انها را پر رنگ می کنند. هرگز این کار را نکنید !!!
هیچ شکل یا حجم واقعی در حالت عادی خطی تیره به دور خود ندارد.
شما می توانید این تاکید را با تغییر رنگ، یا سایه انجام دهید.
اگر با طراحی هایی با خطوط دور مشکی نظیر کارتونها و تصاویر گرافیکی مواجه شده اید، در نظر داشته باشید که هیچ کدام آنها طراحی رئال نیستند.

برای رنگ امیزی اثر خود همچنان بایستی که به سوژه خود خوب نگاه کنید تا ببینید نور و سایه ها در کجا قرار گرفته اند و همان را اجرا کنید.
در یک طراحی قابل قبول همه نوع تون رنگی از سیاه تا انواع خاستری ها و سفید بایست که موجود باشند.
توجه داشته باشید که در رنگ آمیزی، از روش ذهنی و یا حدس زدن استفاده نکنید.
صرف دانستن چگونگی رنگ آمیزی با سایه روشن کمکی به اثر شما نخواهد کرد.
ابتدا موضوع را خوب ببینید سپس مهارت خود را به کار ببرید.

در هنگام استفاده از مداد، سعی کنید از قابلیت های به خوبی استفاده کنید.
برخی از این قابلیت ها عبارتند از هاشور زدن، خط خطی کردن، نقطه کاری و … و شما در انتخاب آنها ابتدا خوب فکر کنید و بهتریت آنها را بکار ببرید.

بخشی که گاها هنرجویان و طراحان تازه کار را به هراس می اندازد ، طراحی از مدل هایی با جزییات زیاد است.
به عنوان مثال برای طراحی از یک درخت هیچ نیازی به طراحی تک تک برگ ها نیست،
در طراحی از انسان نیازی به طراحی تک تک تار موی شخص نیست.
بلکه یک طراح همیشه در جایگاهی است که می تواند انتخابگر باشد.
این انتخاب با توجه به مقوله زیبایی شناسانه انجام میشود و نه صرف طراحی کردن از موضوعی سخت و طاقت فرسا.
حتی طراح در مقام انتخابگر می تواند انتخاب کند که بخش هایی را حذف کند تا چشم
به صورت افراطی با حجمی از شلوغی و به هم ریختگی مواجه نباشد.

تمامی نکات گفته شده برای تقویت هر چه بیشتر جنبه واقع گرایانه طراحی بوده است ولی این نکته متفاوت است.
گاهی آنچه مهم است تفاوتی است که مابین سوژه و طراحی دیده می شود.
با اینکه از این نوع طراحی ها شباهت مابین طبیعت و طراحی انتظار می رود اما نیازی نیست که اثری عکاسانه را به وجود بیاورید.
گاهی نیاز است فاصله دو شکل ، نوع هاشور و … بنا به خواست روح طراح کمی تغییر کند و این همانجاست که به اثر “جان” دمیده شده است.

کریستینا روزیک، هنرمند و تصویرگر می گوید: « به این خاطر که در طراحی باید خلاق بود، اندکی به هم ریخته بودن مشکلی ایجاد نخواهد نمود.
برخی اوقات خطوط نامنظم به اشکالی زیبا منتهی خواهند شد.
در این صورت ایده های جدیدی به طراحی اضافه خواهد شد.
مغز و دست های خود را آزاد بگذارید و خطوطی به ترکیب اضافه کنید که هیچ ارتباطی ندارند و عناصر آن مرتبط نیستند.
پس از آن می توانید با روش هایی این خطوط را با ترکیب مرتبط سازید.
تا اینجا طرح نهایی کامل نشده و تنها در حال پرورش ایده ها هستیم.»

تام فاکس، هنرمند داستان و مفهوم این چنین اشاره دارد که :« فرقی ندارد که بر روی یک دستمال کاغذی طراحی می کنید یا یک اثر مهم در دست انجام دارید، در این پروسه با هزاران انتخاب روبه رو خواهید شد.
آثار این انتخابها بر روی اثر معمولا در طول طراحی کاسته خواهد شد.
هرچه زمان و احساس بیشتری صرف یک اثر می کنید، از ترس اشتباه و تغییرات ناخواسته، ایده پردازی تصویر نهایی را متوقف می سازید.
به همین خاطر تنها به ایده پردازی تصویر اصلی پرداخته و هر چیز دیگر را دور بیاندازید.»

به گفته ی کیکیز ۱۳۱۳ :« یافتن قالب مناسب بخش مهمی از آثار هنری به شمار می آید.
باید تفاوت ابزارها و تکنیک ها را در اندازه ها و قالب های کوچک و بزرگ در نظر داشت.
قالب های بزرگ برای محتوای داستانی مناسب نیستند به این خاطر که توجه بیننده از داستان به بقیه ی قسمت های تصویر منحرف می شود.
و همینطور قالب های کوچک مناسب آثاری با جزییات زیاد و سنگین نیستند.
بهتر است برای این آثار از قالبهای بلند، کوچک و باریک استفاده کنید، به طوریکه تمام توجه بیننده را به منظره جلب نماید.
در ادامه می توانید از عناصر ثانویه جهت هر چه جذاب تر شدن منظره استفاده کنید.»

آنه استیگ جرارد اینگونه توضیح می دهد که : « دست ها و چشم ها اغلب بهترین نشانگرهای عمل انسان بوده اند.
این عناصر داستان را به پیش می برند، احساسات و مفاهیم را منتقل می سازند،
و همچنین در خصوص شخصیت و عمل او توضیحی به اشتراک می گذارند.
دست های به هم پیچیده نشان دهنده ی درد و اندوه هستند، و بر عکس دست های آرام و مطمئن نشانگر صلح و دوستی هستند.
برای طراحی یک صحنه ی آرام و بی دغدغه باید دست های آرام بکشید.»

همانطور که هنرمند شان لی اشاره نموده است :« خطوط وجود خارجی ندارند، و تنها تصور آنها وجود دارد.
تضاد آهنگی باید در میان عناصر تصویر تکرار شوند.
روشنایی یک عنصر که در برابر تیرگی عنصر دیگر، خطوط را به وجود می آورند. »

طراح و تصویرگر مشهور، ادواردو ویرا می گوید :« تطبیق پذیری خیلی جذاب است،
اما عادت کردن به ابزار به خصوص و روند کاری مشخص بسیار کاربردی تر است.
بهتر است با ابزار خود آشنا شده و کاربردهای آنها را آزمایش و کشف کنید.
کن از ابزار سنتی استفاده می کنم و نقاط قوت و ضعف آنها را می سنجم، بنابراین با خطوطی که ایجاد می کنند به خوبی آشنا هستم. »

ابیگیل لارسون، تصویرگر در این باره اینگونه می گوید‌ :
« هنرمندان معمولا قانون شکن هستند، اما به خاطر داشته باشید که برای شکستن قانون، ابتدا باید آنها را بشناسید.
زیرا در ادامه ی مسیر به کمک شما خواهد آمد و از خستگی ناشی از عدم رضایت در روند طراحی جلوگیری خواهد نمود.
اگر در طراحی دست ها دچار مشکل شده اید، برای تمرین هر روز ده دست را در حالت های مختلف طراحی کنید تا به مرور سریعتر شده و دقت بالاتری داشته باشید.»

سم ولفی کانلی، تصویرگر و نقاش در این باره عنوان می کند که :
« فرقی ندارد که از یک تصویر نمونه استفاده می کنید یا خیر، باید به خاطر داشته باشید که همیشه به شکل نیمرخ دقت کنید.
یک نیمرخ صحیح، جذابیت و ساختار تصویر را بهبود خواهد بخشید.
باید بتوانید لبه ها را متناسب کنید تا مجبور نباشید در نهایت با افزایش جزییات بیشتر، این لبه ها را تغییر دهید.»

هنرمند مفهومی و تصویرگر خاطر نشان می نماید که :« پهنای خطوط جنبه ی مهمی در همه ی طراحی ها به شمار می روند.
برای اشکالی که قرار است بیشتر به چشم آیند، از خطوط پهن تر و تیره تر استفاده می کنیم، در حالی که در سایر نقاط خطوط کم رنگ و باریک هستند.
با این کار مناطق مهم مشخص شده و منجر به ایجاد عمق و تجزیه در طراحی خواهد شد.»

همانطور که جرمی من عنوان می کند: « بیشتر و فراتر از هر چیزی باید طراحی را دوست داشته باشید،
طراحی همان شعرسرایی در دنیای تصویر است، نکات کوتاه و شیرین و
تلخ زندگی را به خورد روح خواهید داد و سطح آگاهی را از چیزهایی که در یک چشم به هم زدن از بین می روند، افزایش می دهید.»

با 29 سال قدمت آموزش نقاشی و رشته های هنرهای تجسمی ، افتخار این را داریم که آموزش نقاشی را از پایه بصورت اصولی بنا نهادیم . در پایان تمامی آموزش ها از آثار نقاشی هنرجویان نمایشگاه های مختلف برگزار کردیم . موفقیت هزاران هنرجوی متخصص تربیت شده توسط ما خود گواه و گویای این واقعیت است .

تهران – پاسداران – ابتدای گلستان سوم – بعد از رستوران چیتر برگر – ساختمان 120
مرکز تخصصی آموزش نقاشی – تصویرگران پویا اندیش

تلفن ها : 05 05 58 22 – 587 587 22 – ( 021 )

خط ویژه :  28111110

شماره واتساپ : 60 73 973 0912

گاهی افراد انگیزه خود را برای یافتن و خلق راه هایی جدید و مبتکرانه در زندگی از دست می دهند. همه ما گاهی به این مرحله از زندگی می رسیم. بعضی اوقات دقیقا زمانی که نیاز به کمک گرفتن از قوه خلاقیت خود دارید، ناگهان این قوه خاموش می شود. در چنین حالتی، پیش از نا امیدی بهتر است راه های مختلف برای افزایش خلاقیت را امتحان کرده و از نتیجه لذت ببرید.

در ادامه قصد داریم تا شما را با نکات ساده و مهمی در جهت ایجاد خلاقیت و بهره وری بیشتر آشنا کنیم؛ با دیجیاتو همراه شوید.

وقتی مدام در حال تلاش برای ایجاد چیزی نوین و نتیجه ای بهتر هستید، ذهن شما ناخودآگاه گیج و سرگردان می شود، چرا که تلاش بیش از اندازه ای می کند تا شما را راضی نماید. این حالت از فکر و خیال، صرفا خسته کننده است اما رویا پردازی های اصولی و سالم، درست نتیجه ی برعکس داده و بستری برای شکوفایی خلاقیتتان می شوند. شاید جالب باشد بدانید که بسیاری از اختراعات مهم از همین طریق (رویاپردازی سالم و مثبت) پا به دنیای واقعی گذاشته اند.

برگه های یادداشت چسبی (استیکرها) که امروزه در همه ی جای دنیا شناخته شده اند، اختراع ساده و مفید آرتور فرای، (Arthur Fry – مخترع بازنشسته آمریکایی) نمونه ای بسیار ساده و جالب حاصل از رویاپردازی مثبت هستند. آرتور می گوید این برگه های چسبی که تقریبا همه جا قابل استفاده اند اصلا بر اساس تصادف اختراع نشده اند. او مدتها به ایجاد چنین برگه هایی فکر می کرده. در ابتدا زمانی که او، حاصل تفکر خود را به همکارانش نشان داد، آنها این کار را بیهوده می دانستند اما او بر رویای خودش اصرار ورزید تا جایی که در نهایت به نتیجه رسید و موفق شد.

نکته ای که در اینجا باید مد نظر داشته باشید این است که تمام رویاپردازی ها مفید و مثبت نیستند. یک رویاپرداز سازنده، کسی است که به افکارش اجازه ی آزادی داده اما در عین حال آن افکار را در بستر مناسب شان هدایت کرده و مراقب است تا از اصل و ریشه ی موضوع دور نشوند.چگونه ذهنی نقاشی کنیم

تحقیقات نشان داده اند که در حین خواب و دقیقا ساعاتی بعد از آن، زمانیست که “بخش خلاق” درون مغزمان (قسمت جلویی مغز) در بالاترین حالت کارایی به سر می برد. همچنان که روز، به پیش می رود و به شب نزدیک می شویم، عملکرد قوه خلاقیت در ذهن تحلیل رفته و همزمان قوه عملکرد تجزیه و تحلیل مغز افزایش می یابد. بنابراین از صبح هنگام، برای نوشتن و فعالیت هایی که خارج از چارچوب منطق (همان رویاپردازی) هستند بهره برده اما عصر هنگام، وقت مناسبی برای  ویرایش کردن مطالب نوشته شده در صبح و کارهای مربوط به تجزیه و تحلیل است.

افرادی که به طور منظم ورزش می کنند نه تنها از سلامتی فیزیکی بیشتری برخوردارند بلکه از بسیاری مزایای دیگر همچون سلامت فکری-روحی بهره می برند. اخیرا در یکی از تحقیقات مشخص شده که افراد ورزشکار، در مقایسه با افراد کم تحرک، متفکران خلاقتری هستند.

بیشتر ما با این ترسیم های ناخودآگاه آشنا هستیم. گاهی در کلاس، گاهی به هنگام صحبت کردن با تلفن و…، ناخواسته تکه کاغذی یافته تا با مداد بر روی آن اشکالی عجیب و غریب رسم می کنیم. این ها همان نقاشی های ناخودآگاه هستند.

اشکالی که ترسیم شان در دوران مدرسه و به هنگام درس باعث اعتراض معلم به بی توجهی ما می شدند، امروز مورد توجه متخصصان و کارشناسان تحقیقاتی قرار گرفته اند. آنان ما را تشویق به ترسیم اشکال ناخودآگاه می کنند چرا که معتقدند تنها در چنین حالتیسیت که می شود به صدای واقعیات درونیمان گوش دهیم. در این حالت به مغز اجازه داده می شود تا آزادانه به کشف نظریات و راه حل هایی شگفت انگیز بپردازد.

این بار به محض احساس گیجی و عصبانیت تکه کاغذی برداشته و به ذهنتان اجازه دهید آزادانه افسار قلم تان را به دست گرفته و به هر سویی مایل است، ببرد. برای ترسیم این اشکال سحرآمیز هیچ قانونی وجود ندارد. بعضی از شما گرایش به کشیدن اشکال و خطوطی پیچ و تاب خورده دارید و بعضی دیگر حروف و کلماتی را می نویسید. تنها نکته مهم در مورد ترسیم چنین اشکالی این است که شما در حالتی به دور از تشویش، قلمتان را بر روی کاغذی گذاشته و ببینید چه اتفاقی رخ می دهد.

ما اغلب، خلاقیت را با حس برانگیختن انگیزه مرتبط می دانیم اما نیاز به سه فاکتور اصلی”توانایی به وضوح دیدن، تمرکز کردن و بینش” که دقیقا عوامل ضروری قبل از شروع فرایند خلاقیت هستند را نادیده می گیریم. در حقیقت مدیتیشن (تفکر و تمرین تمرکز در آرامش) وسیله ایست که به شما در دستیابی به این سه عامل مهم یاری می رساند. در حین انجام مدیتیشن باید تمام تمرکزتان را بر روی تنفس کردن و پاک کردن تشویش های ذهنی تان معطوف نمایید. با آرام کردن عصب های بدن و دسته بندی کردن افکار، از میزان تمرکز بالاتری برخوردار شده و عملکرد بهتری خواهید داشت.

افراد علاقه مند به بازی های ویدیویی و کامپیوتری (گیمرها) معمولا به تنبلی و بی تحرکی معروفند اما جالب اینجاست که آنها غالبا افرادی هستند خلاق، که مهارتی خاص در انجام چندین کار همزمان داشته و قادر به عکس العمل نشان دادن به موقع و تصمیم گیری سریع هستند.

بازی کردن با این وسایل به مدت طولانی باعث ایجاد تمرکز می شود. از طرف دیگر زمانی که یک گیمر از طریق تمرکز بر یک بازی، برنده شده و جایزه می گیرد، این موضوع منجر به تقویت مدارهای عصبی درون مغز وی خواهد شد. بازی کردن می تواند باعث باز شدن ذهنتان شده و راه را برای ورود ایده های جدید بگشاید. در نتیجه انجام برخی ار این بازی ها گاهی در تقویت خلاقیت تان موثر خواهد بود.

برای گفتگو با کاربران، وارد حساب کاربری خود شوید.

تمامی حقوق برای وبسایت دیجیاتو محفوظ است.


Downloads-icon

مقالات چگونه مغز خلاق داشته باشیم,تقویت سایت خلاق,هیپنوتراپیچگونه در نقاشی خلاق باشیم,دانلود چگونه خلاق شویم,مقالات چگونه مغز خلاق داشته باشیم,دانلود چگونه خلاق شویم,

دررویکردی عمومی، نگاه به خلاقیت، منظری توسعه مدارانه و جهت گیری اثر بخش را به همراه دارد. خلاقیت از دیرباز عنصری تماماً ذاتی و نهادینه شده و تقریباً موروثی قلمدادشده ولی آنچه که امروز به عنوان نگرش خلاقانه، طراحی خلاقانه، استعدادخلاق و بیشتراز همه تفکر خلاق موسوم است ، پارادایمی فراتر از عنصری با رویکردی درونی است. نگاهنوین به خلاقیت، آن را آموزش محور و پرورش مدار میداند و تقویت و فعلیت آن را در چارچوب شئون فکری و حوزه های عملی ممکن میشمارد.

کارشناسان، خلاقیت را «توانایی نگاه جدید و متفاوت به یک موضوع» (ورتهایمر ۱۹۴۵) «فهم بهتر و سازماندهی شده» (کلی و راجرز ۱۹۶۵) «حدس زدن یا منظم کردن فرضیه ها» (تورنس ۱۹۶۵) «فهم ناخودآگاه و هدایت شونده به سوی بینشهای جدید» «توردوریکاردز ۱۹۸۸) «تولید ایدههای جدید و مفید» (آمیلی ۱۹۶۶) «تفکر جانبی دربرابر تفکر عمودی» (ادوارد دوبونو ۱۹۶۶) «تفکر واگرا در برابر تفکر همگرا» (گیلفورد۱۹۶۶) «معرفی پدیده ها یا روش های جدید و توانایی خلق کردن با نیروی تخیل» (گات لوییس۲۰۰۰) «ارائه رهیافت های جدید و غیرمعمولی و اثربخش» (پاپالیا ۱۹۸۸) و «برقرار کردنارتباطات جدید» (استنبرگ و اوهارا ۱۹۹۷) تعریف کردهاند. در نگاه ما «خلاقیت برایند نیروهای تخیلی و تعقلی فرد است که با استفاده از دانسته های قبلی و کشفیات جدید،‏ قالب های ذهنی و محدودیت های فکری او رادر هم می شکند و رهیافت هایی نو برای حل مسئله ارائه می دهد».

قوه تعقل و قوه تخیل انسان در دو سوی طیف ذهنی انسان قرار داردو خلاقیت محصول پرورش متناسب و همگون این دو قوه است و چه بسا رشد ناهمگون یکی ازاین دو قوه انسان را به دام جمود فکری یا خیال پردازی و مالیخولیایی بیندازد. خلاقیت بر دو پایه تصورات و تعقلات بنا نهاده شده است که برایندآنها منجر به تولید ایده های خلاقانه می شود و انسان های خلاق عموماً کسانی هستند که این دو قوه را به خوبی در وجودشان پرورش داده باشند و از برایند این دو در جهت مقاصد و اهداف خود استفاده کنند.

چگونه ذهنی نقاشی کنیم

تصورات مؤثر در خلاقیت، عبارتند از:

▪ تصورات مثبت یا حدس زننده: تصوراتی که ما از چیزهای لذت بخش و اتفاقاتی که دوست داریم برای مان بیفتد در ذهن می سازیم. مانند تصورات بصری که به ماامکان می دهد هر تصویر فکری دلخواه را در مغز به وجود آوریم.

▪ تصورات بازسازنده:

تصوراتی که ما را قادر می سازند تا تصویرهای گذشته را به طور غیرارادی در مغز خود بازسازی کنیم.

▪ تصورات ساختاری:

حس ذاتی برای تجسم اشکال سه بعدی و توانایی غریزی برای ساختن تصویری واضح و سه بعدی در مغز از نقش های مسطح، مانند قدرتی که هوانوردان را در فرودآوردن هواپیما به زمین در پروازهای بدون دید یاری می کند.

▪ تصورات جانشینی:

تصوراتی که به وسیله آن ها می توانیم خود را به جای دیگران قرارداده و در غم ها و شادی های آن ها شریک شویم.

▪ تصورات پیشبینی کنند:

تصوراتی که انسان را قادر میسازند تا در مورد آینده حدس زده وآن را پیشبینی کند.

مقالات چگونه مغز خلاق داشته باشیم,تقویت سایت خلاق,هیپنوتراپیچگونه در نقاشی خلاق باشیم,دانلود چگونه خلاق شویم,مقالات چگونه مغز خلاق داشته باشیم,دانلود چگونه خلاق شویم,

بعد از تعریف خلاقیت و درک چیستی آن، میبایستی با فرایندی که برای دستیابی به راه حل های خلاقانه طی میشود، آشنا شویم. فرایند حل خلاقانه مسائل،دارای الگویی شش مرحل های است.

۱) مرحله اول: حقیقت یابی

▪ تعریف مسئله: در این مرحله فرد مسائلی را که باید حل کند شناسایی و انتخاب میکند.

▪ آماده سازی:

جمع آوری و گزینش داده های مربوط به موضوع که این دادهها شاملدانشی که از قبل در ذهن وجود داشته به علاوه دانشهایی است که جدیداً برای حل خلاق مسئله جمع آوری میکنیم.

نکته ای که در مورد جمع آوری داده ها باید مورد توجه قرار گیرد ایناست که جمع آوری اطلاعات در حجم زیاد و با شیوه ای نامناسب، باعث عدم رشد خلاقیت می شود. جان لیتکس متخصص علوم تربیتی امریکا گفته است «اطلاعات ممکن است قدرت تصوررا خفه کند» به همین دلیل، روش صحیح جمعآوری دادهها باید مورد توجه قرار گیرد. لذاباید «به حقایق برجسته در زمینه مربوطه پرداخته و بعد شروع به تدبیر فرضیات ممکنکنیم سپس دوباره به مرحله ابتدایی برگشته و تمام حقایق موجود در آن زمینه را موردبررسی قرار دهیم» (ریمون کیوی و لوک وان کامپنهود ۱۹۸۸).

۲) مرحله دوم: پالایش

داده های جمع آوری شده نیاز به پالایش و طبقه بندی اساسی دارد تا اطلاعات سره از ناسره را از هم جدا کرده و میان اندیشه ها و مطالب مناسب و بیهوده تفکیک قائل شویم و آن هایی را که به درد نمیخورند در سطل زباله ای بزرگ بریزیم.

۳) مرحله سوم: تجزیه و تحلیل

در این مرحله، فرد در عمق اطلاعات دریافتنی به کنکاش و جست وجو می پردازد و مطابق با مسئله و هدفی که از حل مسئله دارد، از اطلاعات استفاده میکند. البته بخشی از این تلاش به صورت ناآگاهانه بوده و ذهن به طور ناخودآگاه به پردازشاطلاعات در ذهن میپردازد که به آن «دوره کمون» (والاس ۱۹۲۶) نیز گفته می شود.

۴) مرحله چهارم: ایدهیابی

▪ ایجاد ایده ها: تدبیر ایده های آزمایشی موقت به عنوان سرنخ های ممکن

▪ پروراندن ایده ها: این مرحله با انتخاب مفیدترین ایده های حاصله و افزودن یا تغییر و ترکیب آنها که منجر به ایجاد ایدههای جدیدتر و متکاملتر میشودانجام میپذیرد.

۵) مرحله پنجم: راه حل یابی

این مرحله شامل دو گام زیر است:

▪ ارزشیابی فرد: فرد از این طریق بهترین ایده های تولید شده را انتخاب میکند.

▪ گزینش: انتخاب راه حل نهایی از میان ایده های گزینش شده وپیاده سازی آن

۶) مرحله ششم: بازخوردگیری

این مرحله، پس از پیادهسازی ایده هایی که در مرحله پنجم گزینش شد، صورت می گیرد. با گرفتن بازخورد مناسب ضعف ها و کاستی های ایده ها مورد بررسی قرارگرفته و با استفاده از تجربیات عملی، ایده ها متکامل تر و عملی تر میشوند.

طی این مراحل، در مرحله اول تا سوم فرد با استفاده از نیرویتعقل به جمعآوری اطلاعات و بازپروری آنها میپردازد. در مرحله چهارم که اوج تعاملقوه تفکر و تخیل است و باید آن را هنگامه بروز جوانه های خلاقیت در ذهن آدمی دانست،با استفاده از قدرت تصور و خیال پردازی و با کمک داده های پردازش یافته مراحل قبل،ذهن موفق به ابداع ایده های درخشان می شود. در مرحله پنجم و ششم به کمک قوه داوری وقضاوت که خود از شئون تفکر است و پیشتر در مورد آن توضیح داده شد، بهترین وعملیترین راهها را انتخاب و با گرفتن بازخورد مناسب به کمک تفکر علت و معلولی وقضاوتی، یافتههای ذهنی را به راه حل های عملی و کارامد تبدیل می کنیم.

مقالات چگونه مغز خلاق داشته باشیم,تقویت سایت خلاق,هیپنوتراپیچگونه در نقاشی خلاق باشیم,دانلود چگونه خلاق شویم,مقالات چگونه مغز خلاق داشته باشیم,دانلود چگونه خلاق شویم,

افراد خلاق عموماً ویژگی های دارند که آنها را از سایر مردم متمایز میکند. این ویژگی ها که همان ظهور و بروز نیروهای تفکری و تخیلی انسان درمنظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملکردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از:

▪ هوش:

افراد خلاق، همواره به اندازه کافی از هوش برخوردارند. یعنیلزوماً انسانهای دارای هوش بالا، انسانهای خلاقی نیستند. بلکه کسانی خلاق هستند که توانسته اند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی کنند.چگونه ذهنی نقاشی کنیم

▪ سیالیت فکری:

از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است.

▪ انعطافپذیری ادراکی:

توانایی دست کشیدن از یک قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوب های جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریعتر میتواند قالب شکنی کند و به الگوهای جدید دست یابد.

▪ ابتکار:

توانایی و تمایل به ایجاد جواب های غیرمعمول و مرسوم را در واکنش به محرک های محیطی دارند. تنوع طلبی و بیزاری از انجام کارها به صورت روتین از دیگرخاصیت های این ویژگی است.

▪ استقلال رأی و داوری:

به خود متکی بودن و سنجش افکار و ایده ها بر مبنای منطق واستدلال به دور از وابستگی ها و غوغا سالاری ها و عدم تمایل به همرنگی با جماعت ازدیگر ویژگی های این افراد است.

▪ اعتماد به نفس:

به توانایی خود اعتماد و باور دارند و تصویری واقعی از امکانات و حدود توانمندی های خود دارند.

▪ خطرپذیری: از انتقاد و شکست ترسی ندارند و اشتباهات رافرصتهایی برای یادگیری تلقی میکنند.

▪ تمرکز ذهنی:

به طور فعال و پر تلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، بهایده میپردازند.

▪ دانش: افراد خلاق، سالهای زیادی را برای کسب دانش و تسلط برموضوع مورد علاقه خود صرف میکنند و علاوهبر آن همواره در حال توسعه دائمی دانشوآگاهی خود هستند.

▪ پیشینه تاریخی:

افراد خلاق، عموماً در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بودهاند وبعضاً فقدانهای بزرگی نظیر والدین یا امکانات مالی داشتهاند. این فقدان ها عموماً موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشته اند تا در جهت رفع نیاز خود به راه حل های خلاقانه بیندیشد.

▪ نیاز به کسب موفقیت:

افراد خلاق نیاز دارند در کسب هدف های خود، به موفقیت هایی دستپیدا کنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرم کننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابیب ه راه حل های تازه، ریسکپذیری بیشتر و تمرکز قویتر بر روی موضوع است.

شاید اولین سؤالی که بعد مطرح شدن بحث خلاقیت و ویژگی های انسانهای خلاق به وجود میآید، این باشد که بهرغم اینکه تقریباً تمام انسانها دارایدو قوه تفکر و تعقل هستند، چرا عدهای خلاق و سرشار از ایدههای نو و بدیع هستند وگروهی دیگر بیابان لم یزرعی هستند خالی از هر گونه نسیمی که اندکی بوی تمایل برایکارهای جدید، نو، متنوع و متفاوت از گذشته را دارد؟ پارهای از این دلایل عبارتند از (آبایی ۱۳۸۲):

▪ گمان اینکه مسئله تنها یک راهحل درست دارد

▪ سعی بر اینکه همیشه منطقی باشیم

▪ طاعت بی چون و چرا از قوانین

▪ ترس از ابهامات و علاقه به مشخص بودن همه چیز

▪ اصرار بر اینکه همیشه عملی فکر کنیم

▪ ترس از شکست و پرهیز از انجام کارهای مخاطره انگیز

▪ عدم تفریح و سرگرمی

▪ تخصص پیدا کردن تنها در یک کار

▪ ترس از احمق جلوه داده شدن توسط دیگران

▪ اعتقاد نداشتن به اینکه میتوانیم خلاق باشیم

پیشتر گفته شد که خلاقیت، برایند نیروهای تعقلی و تخیلی انساناست که قالب های ذهنی را میشکند و ایدههای نوآورانه را به ذهن متبادر میسازد. بنابراین، به خاطر پرورش خلاقیت باید کارهایی انجام دهیم که از طرفی دانش و تجربه ما را که به عنوان ماده خام خلاقیت هستند بالا ببرد و از طرف دیگر شیوه تفکر ما رااصلاح و هدایت کند و از سویی قدرت تخیل ما را بهبود بخشیده و امکان تصورسازی به مابدهد. میدانیم که خلاقیت نوعی تکاپوی فکری و ذهنی برای دستیابی بهاندیشههای بدیع است. پس کارهایی که بتواند ذهن را در این راستا به تکاپو وا دارد وبه ما فرصت اندیشیدن و تبلور آن را در جهان خارج بدهد، موجب افزایش خلاقیت میشود.

مقالات چگونه مغز خلاق داشته باشیم,تقویت سایت خلاق,هیپنوتراپیچگونه در نقاشی خلاق باشیم,دانلود چگونه خلاق شویم,مقالات چگونه مغز خلاق داشته باشیم,دانلود چگونه خلاق شویم,

▪ تجربه:

غنیترین منبع سوخت و عاملی است که موجب میشود انسان بتواندایدههای خلاقانه ارائه بدهد. تجربه را میتوان از انجام کارهای متنوع و مخاطرهانگیز، مسافرتمخصوصاً با شرایط سخت و مصیبتبار و به مکانهای دور افتاده، تماسهای شخصی با دیگرانبویژه کودکان، خواندن شرح حال افراد، تماشا کردن تلویزیون، گوش کردن رادیو و … به دست آورد.

▪ بازیهای فکری:

حل معما، جدول، شطرنج، کلمات متقاطع، بیست سوالیها، بازی درهوای آزاد، حل مسائل ریاضی بخصوص مسائل هندسه و احتمال که نوعی ورزش ذهنی هستند درتقویت قدرت تفکر موثرند.

▪ کوشش زیاد:

آنچه موجب خلاقیت میشود، لزوماً هوش و نبوغ فوق العاده نیست بلکه کوشش مضاعفی است که افراد خلاق انجام میدهند تا مغز را به تصور وا دارند. سختکوشی وعادت کردن به کار و تلاش ما را در هنگام تولید ایده های خلاقانه یاری میکند.

▪ دانش:

بروز ایدههای نو نیاز به دانش فراوان دارد. در حقیقت دانش ماده اولیه تصورسازی است توسعه دائمی دانش و اطلاعات وسیع در بروز ایدههای خلاقانه نقشبیبدیلی دارند.

▪ روحیه پرسشگری:

تقویت روحیه پرسشگری و اینکه انسان از طرح سوالهای به ظاهرکودکانه واهمه نداشته باشد و سوالهای چالش برانگیز مطرح کند، باعث پرورش کنجکاوی درانسان میشود و ساختارشکنی قالب های ذهنی را تسریع میکند.

ماهنامه صنعت خودرو

مقالات پرورش خلاقیتتقویت هوش و خلاقیت به روش خود هیپنوتیزمهیپنوتراپی پنهان افزایش هوش و خلاقیتدانلود رایگان فایل های آموزشیدانلود رایگان فایل های انگیزشیمقالات تقویت هوش و حافظه

چگونه مغز خلاق داشته باشیم,سایت خلاق,چگونه در نقاشی خلاق باشیم,چگونه خلاق شویم,چگونه مغز خلاق داشته باشیم,سایت خلاق,چگونه در نقاشی خلاق باشیم,چگونه خلاق شویم,

نظری ثبت نشده.

ایمیل شما نمایش داده نمی شود. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نام و نام خانوادگی *

ایمیل *

اینجا بنویسید

نام کاربری/ایمیل

فراموشی کلمه عبور؟ کلمه عبور

مرا به خاطر بسپار

ورود به سایت

تعداد موارد موجود در سبدخرید: 0

برای عضویت در خبرنامه و اطلاع از تازه ترین مقالات و دانلودهای رایگان، لطفاً ایمیل خود را وارد نمایید:

از نظر بسیاری نقاشی کردن مهارتی سرگرم کننده و جالب است. نقاشی باعث میشود بتوانیم ایده هایمان را روی کاغذ بیاوریم و آنها را به صورت اشکال و رنگ به دیگران نشان دهیم؛ آنهم با ابزاری بسیار ساده. تعجبآور نیست که بسیاری از مردم آرزوی نقاشی کشیدن دارند و دوست دارند این مهارت را بیاموزند؛ اما متاسفانه دستیابی به اینگونه مهارتها گاهی غیرممکن است. چرا این مهارت سختتر از شطرنح بازی کردن یا آشپزی کردن است؟

در این مقاله ما در نظر داریم به شما نشان دهیم گرچه نقاشی کشیدن کار سختی است؛ اما گاهی شما در ذهنتان این کار را سختتر از آنچه که هست تصور میکنید و این اشتباه است. این موانع ذهنی باعث میشوند نتوانید این مهارت را بیاموزید و دلسرد شوید. اگر این موانع را بشناسید میتوانید آنها را از میان ببرید و در نهایت بتوانید این مهارت را راحتتر بیاموزید. اشتباهات زیر رایج ترین ها هستند:

«من نمیتوانم نقاشی بکشم»، این جمله ایست که بسیاری از مردم آن را به زبان میآورند. معمولا منظور افراد از بیان این جمله این است که «من نمیتوانم چیزهایی در ذهنم هستند را مانند واقعیت بکشم». اما به جای اینکه بفهمند چه چیزی باعث میشود نتوانند این تصاویر ذهنی را مثل واقعیت بکشند، کاملا دست از نقاشی کشیدن برمیدارند. دوراه بیشتر وجود ندارد: یا میتوانید نقاشی کنید یا نمیتوانید؛ ولی آیا راه دیگری نیست؟

این اعتقاد از کجا نشأت میگیرد؟ زمانی که بچه بودید نقاشیهای زیادی میکشیدید و هیچوقت در نقاشی کشیدن تردید نمیکردید. حداقل تا زمانی که متوجه شوید که بعضی از همسن و سالهایتان بیشتر از شما موقع نقاشی کشیدن مورد تمجید و تعریف قرار میگیرند (و شما نه)، این کار را انجام میدادید. آن زمان بود که متوجه شدید ارزش نقاشی به این است که تصویر شما شبیه به مشابه واقعی آن باشد. اما خب، نقاشیهای شما خیلی شبیه نبودند و مهم نبود که چقدر برای این کار وقت صرف کنید و تلاش کنید، در نهایت به این نتیجه میرسیدید که من نمیتوانم نقاشی کنم و کم کم این کار را کنار گذاشتید.

این نتیجه گیری باعث شد که ارزش نقاشی در نظر شما محدود به تعریفی شود که از نقاشی دارید (دقیقا شبیه به واقعیت)- درست مثل زمانی که وقتی میگویید “من نمیتوانم آشپزی کنم” منظورتان این است که آشپزی من خوب نیست که با این حرف که “من نمیتوانم شنا کنم” یا “من نمیتوانم شطرنج بازی کنم”، فرق دارد.چگونه ذهنی نقاشی کنیم

تا رسیدن به مرحله استادی در هر مهارتی، راهی طولانی وجود دارد؛ پس اول از همه باید بدانید که بین من نمیتوانم (صفر) تا من یه کمی میتوانم (۱) فرق هست. بعد هم تا سطوح بالاتر آن مهارت باید بدانیدکه در هر درجه در حال پیشرفت هستید و برای رسیدن به هر مرحله باید مرحله قبل را بگذرانید. اگر در نظر بگیریم که مثلا شماره ۱۰، پله نهایی و رسیدن به کمال و استادی هر مهارتی است، نباید توقع داشته باشیم که یک شبه به پله دهم برسید. اگر وارد این مراحل شوید متوجه میشوید که حرکت در پله های بالاتر کمی آهسته تر میشود (شاید به خاطر دشواری و پیچیدگی بیشتر کار).

به طور شگفت انگیزی، بیشتر مردم تنها دنبال مهارتی هستند که دارای دو سطح (یا دو پله) باشد: صفر (من نمیتوانم) و ۱۰ (من کاملا میتوانم). اگر نقاشی کشیدن کسی را دوست دارید، آنها میتوانند نقاشی کنند و اگر شما نقاشی آنها را دوست نداشته باشید یعنی آنها نمیتوانند نقاشی کنند، به همین سادگی! و این اعتقاد ساده میتواند رویای شما را درباره نقاشی کشیدن کاملا از میان ببرد. چطور ممکن است شما بتوانید فاصله زیاد بین مرحله صفر و ۱۰ را یک شبه طی کنید؟

واقعیت این است که دقیقا مثل آشپزی، مراحل پختگی، تکامل و رسیدن به مرحله استادی (سرآشپزی) وجود دارد که به تدریج باید طی شوند. مرحله صفر برای کسی در نظر گرفته میشود که حتی نمیتواند مداد را دستش بگیرد و با آن خطوط اولیه نقاشی را بکشد. شما میتوانید؟ اگر میتوانید پس در مرحله صفر نیستید و حداقل در مرحله ۱ قرار دارید. به خاطر داشته باشید که این لیست چندپلهای را من خودم بتنهایی درست کرده ام (در ادامه آمده است) و بر مبنای هیچ پایه علمی طراحی نشده است. برای شما بسته به اینکه به چه چیزی میخواهید دست یابید (در نقاشی) و دقیقا منظور شما از کسب مهارت نقاشی چیست، ممکن است این لیست، متفاوت باشد.

همانطور که قبلا هم گفتم، فاصله بین مراحل به صورت نمایی رشد میکند و افزایش مییابد؛ بدین معنی که رسیدن به مراحل بالاتر، زمانی بس طولانیتر از مراحل پایینتر را برای طی شدن نیاز دارد. همچنین این جمله بدین معنی است که شروع کردن راحتتر از طی کردن مراحل بالاتر است به همین دلیل همیشه کسانی که در مراحل پایینتر هستند تعدادشان بالاست (مراحل ۱ و ۲) اما با بالارفتن مراحل، از تعدادشان کاسته میشود. مسلما تعداد بسیار کمی از نقاشها به مرحله ۸ و ۹ میرسند و شاید هیچ نقاشی به مرحله ۱۰ نرسد (درجه استادی کامل). بااین وجود، خیلی از نقاشها ممکن است ناامیدانه تا آخر عمرشان به دنبال رسیدن به مرحله ۱۰ باشند.

A. (نمودار افقی نشاندهنده زمان) و B (نمودار عمودی نشان دهنده مراحل تکامل است)

پس چرا ما تمام این مراحله را در دو مرحله خلاصه میکنیم (صفر و صدی)؟ چون گفتن اینکه این نقاشی را دوست دارم یا ندارم راحت است. وقتی که مبتدی هستید، این تمام چیزی است که شما میبینید. مدتی طول میکشد تا یک نقاش، آنقدر مهارت کسب کند که متوجه تفاوتهای میان سبکها و اشتباهات موجود در تصاویر ظاهرا زیبا شود. به عنوان یک مبتدی، نمیتوانید متوجه یک اشتباه شوید چون اصلا نمیدانید که اشتباهات نقاشی چه چیزهاییست؛ بنابراین تنها چیزی که وقتی در مقابل یک نقاشی میایستید میگویید این است که «آرزوی من این است که چیزی شبیه به این نقاشی کنم» (یعنی مرحله ۱۰) و یا اینکه بگویید «یعنی میتوانم چیزی مثل این را نقاشی کنم؟» (یعنی مرحله صفر).

و تمامی این تصورات منجر به باور غلط دیگری راجع به نقاشی میشود.

من موضوع استعداد خدادادی را در بسیاری از مقالاتم مطرح کردم، چون این مخربترین و خطرناکترین باوریست که میتواند در بین مبتدیان وجود داشته باشد. این تصور باعث میشود که شما کاملا ناامید شوید و حتی این کار را شروع هم نکنید. این باور باعث میشود تصور کنید اگر زحمت زیادی بابت نقاشی کردن بکشید و مورد تمجید دیگران قرار نگیرید پس در نقاشی هیچ استعدادی ندارید و هیچ وقت نمیتوانید در این کار موفق شوید پس دست از تلاش کردن برمیدارید.

این مساله باعث بوجود آمدن این آرزوی بیجا میشود که: «ای کاش مثل تو نقاشی میکردم». آیا این تعریف فقط نشاندهنده تاسف عمیق شما از عدم داشتن استعداد نقاشی نیست؟ چنین تاسفی برای کسی که بینایی خود را از دست داده خیلی شدیدتر است (اما نابینایان هم میتوانند نقاشی کنند). با خودتان میگویید که آنها که نمیتوانند نقاشی کنند و فکر میکنید که کاملا در این کار ناتوان هستید (یعنی درجه صفر).

استعداد میتواند به صورت مجموعهای از مشخصات دیده شود که باعث میشود فردی به صورت موثرتری، مهارتی را کسب کند. یک نقاش بااستعداد به طبع، مراحل پایینی را خیلی سریعتر از دیگر، افراد طی میکند اما او هم در مراحل بالایی به مشکل برمیخورد. احتمال اینکه این افراد به مرحله ۴ برسند خیلی بالاست. آنها خیلی راحت و بدون زحمت زیاد اولین مراحل را طی میکنند و تصور میکنند که چنین روندی تا مرحله ۱۰ ادامه دارد (که کاملا اشتباه است).

توجه داشته باشید که مراحل بعد از مرحله ۴، بسیار فعالتر هستند: «جمع کردن»،«تجزیه و تحلیل کردن» و مراحل دیگر. اما دیگر روند سریعی که در پیش از مرحله ۴ وجود داشت تکرار نمی شود؛ بنابراین از این مرحله به بعد، نقاش باید زحمت بیشتری بکشد. به همین دلیل است که اینجا استعداد میتواند یک مانع بزرگ به شمار برود. به این صورت که وقتی شما خیلی راحت به مراحل بالا میرسید (بدون هیچ زحمتی) این، عادت شما میشود؛ اما زمانی که فردی با زحمت زیاد به مراحل بالا میرسد برای او عادیست که مراحل دیگر را با زحمت بیشتری طی کند (در صورتیکه این حرکت، مورد انتظار یک فرد بااستعداد نیست و او را غافلگیر میکند). بنابراین در چنین مراحلی، یک فرد بااستعداد که در یک مسیر هموار حرکت میکرده ناگهان به یک مانع بزرگ برمیخورد.

آیا افراد بااستعداد در آغاز کار، سریعتر هستند؟ بله، اما این یک مزیت بزرگ نیست. مثل این است که باعث شود فقط ۵ پوئن مثبت از ۱۰۰ به یک فرد تعلق گیرد. حتی اگر شما فکر کنید که یک فرد با استعداد مرحله ۴ به دنیا آمده این را فراموش نکنید که همین مرحله ۱ تا ۴، یادگیریشان برای همه راحت است (تفاوت در زمان یادگیری است نه در سختی آن). میتوان به آنها دست یافت فقط اگر شما این واقعیت را بپذیرید که باید با پشتکار، یاد بگیرید؛ خب، در واقع این استعداد به شما اعطا نشده پس باید پشتکار داشته باشید.

وقتی میبینید که یک نقاشی زیبا تنها در چند دقیقه کشیده میشود به این معنا نیست که این شخص، بااستعداد است. آنچه را که شما در طول این چند دقیقه مشاهده میکنید ماحصل چندین سال زحمت آن نقاش است نه اینکه این فرد چقدر بااستعداد است. ما نقاشان بااستعداد زیادی داریم که در سطح ۳ قرار دارند و اصلا خود را بااستعداد نمیدانند-چون خودشان این مهارت را در خودشان ایجاد کردند؛ آنهم با تلاش زیاد. اگر توجه کنید میفهمید که این مهارت را شما هم می توانید کسب کنید.

اگر انتظار این را دارید که مهارت نقاشی به صورت خودکار به دست شما برسد (مثل یک موهبت الهی) خب باید بگوییم این اتفاق نمیافتد. با نقاشی نکردن که نمیتوان نقاشی را یاد گرفت. باید اصول نقاشی را کاملا بیاموزید. اگر شما صدها دست را هم نقاشی کنید و با اصول و ساختار کشیدن درست نقش و خطوط آن آشنایی نداشته باشید حتی اگر این موهبت به شما اعطا هم شده باشد باز هم نمیتوانید یک دست را به درستی نقاشی کنید. پس منتظر نباشید که مهارت نقاشی کشیدن با معجزه به دست شما برسد؛ خودتان دست به کار شوید و آن را یاد بگیرید.

اینکه نتیجه کار خوب از آب دربیاید تنها در ذهن شما وجود دارد اما واقعیت خلاف این است و هیچ چیزی تصادفی خوب از آب در نمیآید پس شما باید ذهنیت خود را تغییر دهید. میتوان با کمی زحمت این اصول تشخیص علت خوب از آب در آمدن یا بد از آب درآمدن کار را یاد گرفت. چند مرحله اول نقاشی کشیدن براساس چیزهاییست که شاید قبلا هم آنها را میدانستید بخاطر همین است که خیلی ها تصور میکنند که این مسائل راحت هستند. برای مثال دست گرفتن یک مداد به راحتی دست گرفتن یک قاشق است و به مهارت خاصی نیاز ندارد.

حتما بخوانید: دانلود ۳۰ تا از زیباترین طرح های نقاشی رنگ روغن (کاملا جدید)

اما در مراحل بالاتر هرچه مهارتهای نقاشی ما بیشتر میشود نقاشیها میتوانند از واقعیت فاصله بیشتری بگیرند. احتمالا با خودتان میگویید چه نیازیست بخاطر بسپارید که یک گربه چه شکلی است (مرحله ۵) آن هم وقتی که راحت میتوانید بروید و یک گربه را تماشا کنید. یا از خودتان میپرسید چه نیازی به تجزیه و تحلیل نحوه خم شدن زانو دارید (مرحله ۶) وقتی که کارهای شما همیشه خوب از آب در میآیند. مهارتهایی که بر پایه چنین واکنشهای نادرستی باشند هیچ گاه تقویت نمیشوند و هیچ وقت به مرحله کمال نمیرسند. با این تصورات یاد میگیرید که همیشه اینطور فکر کنید که اگر یک نقاشی خوب شد تصادفی بوده و اگر بد شد هم تصادفی بوده و دیگر دنبال دلیل این خوبی و بدی و اصلاح اشتباهات و تقویت نقاط ضعف نخواهید بود پس اصول را هم یاد نمیگیرید.

نقاشهای باتجربه، مهارتهای زیاد و پیچیدهای دارند. زمانی که آنها بدون استفاده از هیچ خطوط راهنمایی، آناتومی تصویری دقیقی از یک انسان میکشند به دلیل تجربیات سالیان دراز آنهاست. شاید اینطور بنظر برسد که هیچ مهارتی ندارند (چون مبتدیان هم انتظار دارند که اصول اولیه را فرا نگیرند) ؛ اما واقعا اینطور نیست. این مساله به این دلیل است که این اصول در این نقاش نهادینه شده. اگر شما هم سالیان متمادی زحمت بکشید و تمرین کنید نقاشی کشیدن اتوماتیک و خودکار هم بیشتر و بیشتر برای شما راحت میشود اما این بدان معنی نیست که از همان ابتدا اصول را رها کنید.

اگر این موضوع را درک نکنید، خوب از آب درآمدن نقاشی فقط یک چیز جادویی بنظر می رسد نه چیزی که حاصل دنباله روی از اصول نقاشی کشیده شده است.

یک مبتدی بااستعداد تصور میکند که یک نقاشی خوب، بر حسب تصادف، خوب از آب در آمده چون همیشه همینطور میشود (او همیشه خوب نقاشی میکشد). اما این تصور اشتباه است شما یادگیری نقاشی را مانند یک کودک آغاز می کنید و کم کم متوجه میشوید که هرچه به مراحل بالاتر میروید پیشرفت بیشتری میکنید.

بااینحال بااین روش تنها میتوانید تا مرحله ۴ پیش بروید چون ۴ مرحله اول بر مبنای مهارتهای دست و ذهن است؛ یعنی مهارتهایی که به صورت خودکار آموخته میشوند. اگر یک حافظه استثنایی داشته باشد میتوانید حتی با این رویکرد تا مرحله ۵ هم پیش بروید اما بعد از مرحله ۵ دیگر کار دشوار میشود و دیگر هیچ چیزی بر حسب تصادف خوب از آب در نمی آید. از این به بعد شما مجبور هستید که همه چیز را طبق اصول و با تحلیل ساختار آن بیاموزید.

برخلاف یک نقاش تازه کار و مبتدی، یک هنرمند حرفه ای به آن دسته از طراحی هایش که به نظرش خوب می آید بیش از حد دلبسته نمیشود زیرا میداند دفعه بعد میتواند همان خطوط طبق اصول تکرار کند یا حتی اثر بهتری خلق کند (چون اصول را میداند). اما هنرمند تازه کار زمانی که مشغول نقاشی کشیدن میشود و گهگاهی که یکی از طراحی هایش تصادفاً خوب از آب درمی آید عاشق آن قطعه میشود و این در حالیست که این اتفاق را برحسب تصادف میگذارد و نه به دلیل کسب مهارت و نمیداند که چطور این نقاشی چنین زیبا شده و دیگر هم نمیتواند آن را تکرار کند (چون اصول را نمیداند).

قسمت بد ماجرا این است که یک هنرمند تازه کار نمی تواند تشخیص دهد چه عاملی باعث شده که او آن قطعه را بهتر بکشد و موفقیت خود را به حساب شانس و تصادف میگذارد اما در مورد یک نقاش حرفه ای هیچ قطعه ای تصادفا خوب یا بد از آب درنمی آید. او در طراحیهای بد خود به دنبال اشتباهاتی می گردد که در دفعات بعدی میتواند آنها را برطرف کند.

نباید منتظر یک نقاشی خوب تصادفی بمانید از خودتان بپرسید چرا چنین اتفاقی افتاده؟

اگر نقاشی هایتان گاهی خوب از آب در میآیند و گاهی بد، پس دیدگاهتان را باید تغییر دهید و به دنبال تفاوتها و اصولی باشید که موجب تکرار نقاشیهای خوب (نه به صورت تصادفی بلکه با کسب مهارت) میشوند و منتظر بمانید تا دست و ذهنتان با هم کار کنند و چیزهای مختلف را با هماهنگی کامل دست و ذهن بکشید. نقاشیهای خوبتان را با نمونههای بد مقایسه کنید. تفاوتهای این دو نقاشی را پیدا کنید چه چیزی باعث شده که یک نقاشی خوب شود و دیگری نه؟

اگر یک نقاشی خوب از آب در نیامد از خودتان بپرسید چرا؟ چه عاملی باعث شده این نقاشی بد شود؟ چرا از آن خوشم نمیآید؟ اگر در حال کشیدن یک گرگ بودید و فکر کردید که پاهایش زیادی بلند و کج شده، بروید و در تصاویر واقعی ببینید که واقعا پاهای گرگ چه شکلی است. به حافظه تصویری ذهنتان خیلی هم اطمینان نکنید شاید برخی از جزئیات ریز را فراموش کردهاید که نقاشی بد از آب در آمده. اگر مهارتهای دستی تان خوب است اما تصویر چهرهای که نقاشی کردهاید خیلی وحشتناک شده پس اشکال کار را باید در ذهن خود پیدا کنید چون احتمالا تصویر را ذهن شما همانطور بد تصور کرده است؛ بنابراین از خودتان بپرسید آیا قادر هستید جزئیات را بدون نقاشی کردن توصیف کنید؟

ذهن شما در طول سالیان دراز یاد میگیرد که چطور تصویرسازی کند و این باعث میشود شما در جایی قرار بگیرید که اکنون هستید (شرایط کنونی شما ناشی از تصورات شماست). بنابراین اگر میخواهید به مدارج بالاتر ارتقا یابید پس الان وقتش است.

واقعا هدف شما از نقاشی همین است؟ در ابتدا درست مثل کودکان، ما تنها محض سرگرمی نقاشی میکنیم اما بعدا متوجه میشویم که نقاشیهای خوب موجب تحسین میشوند؛ اما اگر تنها انگیزه خود را از نقاشی همین تحسین و تمجیدها بگذارید باید به شما بگویم که منتظر باشید که در این راه رنج زیادی را متحمل شوید. واقعا خواسته شما این است که چندین ساعت از روز را صرف انجام کاری کنید که هدفش تنها برانگیختن تحسین دیگران است؟!چگونه ذهنی نقاشی کنیم

چندبار تا به حال با واکنش بد دیگران در مورد کارتان مواجه شدهاید؟ چندبار غرور شما به خاطر این موضوع جریحه دار شده؟ ساعات لذت بخشی که شما صرف کار خود میکنید و رضایتی که در زمان کشیدن نقاشی احساس میکنید و همینطور هنگامیکه آن را تمام میکنید تمامی این لحظات قشنگ نابود میشوند فقط بخاطر اینکه یک غریبه از نقاشی شما به اندازه خودتان خوشش نیامده است. شاید اصلا بهترین کار این است که کارهایتان را به کسی نشان ندهید اما هنوز هم میبینید که دوست دارید این کار را انجام دهید چرا؟ چون امیدوار هستید که دیگران نظر مساعدی درباره کار شما داشته باشند.

لذت نقاشی و به طور کلی یادگیری و رضایت از چیزی که خودتان خلق کردهاید، همه اینها ارزش وقت و زحمت شما را دارد حتی اگر کسی با نگاه کردن به کار شما متوجه این تاثیر مثبت در شما نشود. طبیعیست که بخواهید این لذت و حس رضایت را با دیگران تقسیم کنید اما همه مثل شما نیستند شاید این کار فقط برای شما جالب یاشد در این صورت شروعتان همراه با ناامیدی خواهد بود.

وقتی میگویید «آرزو داشتم که نقاش میشدم» خب از خودتان بپرسید چرا اینطور نشد. لیستی از این عوامل تحریککننده جمع کنید بعد ببینید که ارزش دارد که این رویا را به واقعیت تبدیل کنید یا نه. واقعا یادگرفتن درست نقاشی کردن کار سختی نیست اما لازم است که زمان زیادی را صرف آن کنید پس باید تصمیم بگیرید و با خودتان روراست باشید و از خود بپرسید آیا این واقعا این همان چیزی است که من همیشه میخواستم. اگر در میان عوامل تحریککننده و برانگیزاننده، عامل مورد تحسین قرار گرفتن از سوی دیگران، گزینه ۱ شما در لیست باشد شاید بهتر است از کاری شروع کنید که واقعا انجام دادنش را بخاطر خودتان دوست دارید نه به خاطر دیگران. وقتی کاری که خودتان دوست دارید انجام می دهید، تحسین و تمجید هم پشت سرش خواهد آمد.

در بسیاری از فرهنگها، نقاشی مظهری از تقلید از طبیعت محسوب میشود. با این نگرش هرچه یک نقاشی واقعی تر بنظر برسد پس باید بهتر هم تلقی شود. بااینحال با اختراع دوربین عکاسی دیگر لزومی ندارد که نقاشی را با واقعیت مقایسه کنیم چون براحتی میتوانیم واقعیت را در عکس ببینیم. شاید متوجه هیچ اختلافی هم نشوید اما در واقعیت، دوربینها با لنزها و سختافزار یشان نمایی متفاوت از آنچه را که ما با چشمانمان میبینیم به تصویر میگذارند.

تصاویری که حاصل عکاسی هستند به اندازهای واقعی هستند که ما آنها را واقعی در نظر بگیریم. اما متوجه این واقعیت و تفاوت نمیشویم که در حقیقت، دوربین بسیاری از نمودها و واقعیات تصویر را به ما نشان نمیدهد. حتی یک فیلم هم با اینکه دارای تصویر و حرکت است نمیتواند نمایی کامل از یک تصویر داشته باشد. تصاویر باعث میشوند که تصور ما از واقعیت مثل تصویر زیر باشد:

اما وقتی که از نزدیک و در واقعیت به تصویر مینگریم، چنین میبینیم:

نکته دیگری که باید گفت این است که انسانها توانایی زیادی در تشخیص الگوها دارند. نیازی نیست که برای به تصویر کشاندن هرچیزی، تصویری ۱۰۰ درصد منطبق با واقعیت آن چیزی را که میخواهیم نقاشی کنیم را ببینیم (میتوان از ذهن هم کمک گرفت). در واقع در نقاشی ما از خطوط استفاده میکنیم؛ یعنی چیزی که در دنیای پیرامون ما وجود ندارد. در نقاشی ترکیب سایههای تاریک و روشن برای ایجاد توهم سایه و نور استفاده میشود و روشهای مختلف برای انجام این کار، بسیار زیاد است.

همچنین بعد سومی از دید هم در انسان وجود دارد. شاهد این مطلب این است که درک افراد مختلف از یک تصویر براساس تجربیات و خاطرات شخصی و حتی چگونگی روحیه افراد در آن لحظه، میتواند متفاوت از شخص دیگر باشد. با تغییر رنگها در نقاشی میتوان هدف یک نقاشی را از لذت به غم یا از تم امیدوار به یک تم ناامید تغییر داد. حتی وقتی جریان خطوط را تغییر میدهید هم ممکن است کمی از واقعیت را قربانی احساس کنید.

حالا چرا ما خودمان را محدود به یک سبک نقاشی مثل نقاشی رئال کنیم؟ چرا خودمان را تبدیل به یک دستگاه کپی از واقعیت کنیم؟ روشهای بسیاری برای توصیف واقعیات وجود دارد. ما حتی میتوانیم تصاویر را با جزئیاتی بیشتر از آنچه که مشاهده میشود ترسیم کنیم. میتوانید با افزودن درک و احساستان در نقاشیها، آنها را به مخاطبانتان منتقل کنید.

اگر یک نقاشی واقعی و یک نقاشی با سبک خاص را کنار هم قرار دهید (مثل تصویر بالا) احساس میکنید که دومین تصویر دارای دید بهتری نسبت به تصویر اول است. تصویری که ۱۰۰ درصد با واقعیت انطباق دارد را میتوان بسادگی با کپی کردن از روی نقاط کپی با پیکسل انجام داد. برای انجامش هم نیاز به هیچ استعدادی نیست فقط باید کلی زمان و حوصله صرف آن کنید.

واقعا به چنین شخصی میتوان گفت هنرمند؟! واقعا چیزی را خلق کرده است؟ مطمئنا زحمت زیادی کشیده و اما آیا میتوان به کسی که با کاغذهای آماده یک ساختمان را طراحی میکند گفت هنرمند؟

حتما بخوانید: آموزش گام به گام ترسیم پرسپکتیو سه نقطه ای به زبان ساده

سبک گرایی راحتتر از رئالیسم نیست و روشی هم نیست که برای مردم تنبل و بدون مهارت خلق شده باشد (تا زمانی که سبک کسی را کپی نکنید). حتی دشوارتر هم هست؛ مثل خلق انواع جدیدی از رئالیسم. در واقع برخی چیزها هیچ مورد مشابهی در دنیای خارجی ندارند اما با ذهن خلاق نقاش خلق میشوند.

پس داشتن سبکهای مختلف به این معنی نیست که نیازی به درک واقعیت نیست. هر سبکی تغییریست از رئالیسم و هر سبک قواعد خاص خودش را دارد. اگر یک نقاشی در نظر شما خوب از آب در آمده باشد و کسی از شما انتقاد کند که این نقاشی براساس واقعیت نیست نباید در جواب بگویید که «این سبک من است»! و نباید از این جمله برای دفاع از نقصهای واقعی کارتان استفاده کنید. سبکها اختیاری هستند اگر قصد شما نقاشی کردن از واقعیت است یا کلا مفهوم و ایده خاصی در کشیدن نقاشی ندارید پس به خودتان دروغ نگویید.

این اعتقاد و باور هم مرتبط با باور مستعد بودن است. اگر سالیان سال باشد که در حال یادگیری چیزی باشید اما نتیجه دلخواه را کسب نکنید لزوما به این معنی نیست که مشکل دارید. شاید در طول این سالها در حال یاد گرفتن نبودید (مثلا بخاطر معلم بد).

شاید این موضوع به نکته ۳ این مقاله مربوط باشد. اگر یادگیری شما بر مبنای نقاشی کشیدن، نقاشی کشیدن و باز هم نقاشی کشیدن از چیزی مشابه است تا زمانی که به پیشرفت در آن چیز برسید، خب تعجبی هم ندارد که به نتایج مطلوبی دست نیابید. مثل این است که شما سوار ماشین هستید و میخواهید از یک مسیر اشتباه به مقصد برسید (اگر نرسیدید ایراد از شما یا ماشین نیست، راه اشتباه بوده).

هردو فرد در این تصویر (بالا)، در حال تمرین کردن هستند اما نفر اول منتظر است تا مهارت، خلق شود اما نفر دوم با بد شدن کار به دنبال علت گشته، پاسخ را یافته و راه درست را برای درست کشیدن پیدا میکند.

مساله دیگر این است که شاید شما حتی سعی هم نکردید که یاد بگیرید. شاید فقط در ماشین نشستهاید و اصلا رانندگی نمیکنید. این اتفاقات زمانی رخ میدهند که شما به استعداد اعتقاد داشته باشید. اگر چنین باشد همه شما باید انتظاراتتان را تغییر بدهید. باید کمی تلاش کنید و اگر احساس می کنید این کار واقعا راحت است احتمالا در حال یادگیری نیستید.

این باور غلط هم مربوط به باور اولی است که توضیح دادیم. نقاشی کردن تنها یک مهارت نیست، بلکه این هنر طیف وسیعی را در بر میگیرد؛ از انیمیشنکارها گرفته تا معمارها. خوب بودن به تخصص نیاز دارد. اگر تلاش کنید که در همه زمینهها خوب باشید احتمالا در هیچ کاری متخصص نمی شوید و همه کارها را در حد متوسط انجام می دهید.

تا مرحله ۵، مهارت نقاشی کشیدن بنظر میرسد که کاملا واحد و عینی باشد. اما بعد از مرحله ۵، شما باید تصمیم بگیرید که وارد چه تخصصی شوید. دنیای حیات وحش؟ انسانها؟ پس زمینه؟ اشیا؟ ابزار؟ ساختمان؟ جنگافزار؟ بعددر هر یک از اینها میتوانید وارد حیطه دیگر شوید. برای مثال، در دنیای حیات وحش ممکن است وارد دنیای حیوانات و جانوران فانتزی شوید و سپس دایناسورها، پستانداران، دوزیستان، خزندگان، پرندگان و بعئ تمامی خانواده ها و گونه های دیگر. واقعا چیزهای زیادی در هر زمینه وجود دارد.

اگر از این منظر به قضایا نگاه کنید، در نهایت متوجه میشوید که درباره چه چیزی باید نقاشی بکشید. بعد از سطح ۴، باید بتوانید هرچیزی را از یک مرجع نقاشی کنید؛ اما اگر واقعا میخواهید که یک طراح باشید باید تلاش خیلی زیادی کنید و هیچ نقطه پایانی برای یادگیری وجود ندارد. باید چیزی که واقعا به آن علاقه دارید را انتخاب کنید و سپس آن را هدف خود قرار بدهید.

حتما بخوانید: آموزش گام به گام ترسیم پرسپکتیو دو نقطه ای به زبان ساده

در کارهای تخصصی مانند فراکتال میتوانید بیشتر و بیشتر جلو بروید و شاخههای بیشتری در آن کشف کنید و مطمئن باشید که این راه هیچ پایانی ندارد. میتوانید به آن به صورت یک درخت بزرگ در یک RPG نگاه کنید.میتوانید تمام سرمایه تان را روی یک مهارت بگذارید یا اینکه روی چند چیز سرمایهگذاری کنید. به همین دلیل است که شاید یک مبتدی که روی یک موضوع متمرکز شده بتواند در کشیدن حیوانات بهتر از یک متخصص مشهور عمل کند. اعتقادی در این زمینه وجود دارد و آن این است که یک نقاش خوب نمیتواند هرآنچه را که میخواهد نقاشی کند اما میتواند هر چیزی که میخواهد نقاشی کند را یاد بگیرد.

نقاشی کشیدن برای بسیاری یک سرگرمی کودکانه است. همه کودکان نقاشی میکنند اما فقط بااستعدادترین آنها به این کار ادامه میدهند و در بزرگسالی یک نقاش میشوند. اگر شما موافق این باور غلط هستید پس باید بگوییم برای شما شروع نقاشی حتی در سن۲۰ سالگی هم سخت است چه برسد در سنین ۴۰ یا ۶۰ سالگی! اما این مساله نباید باعث شود که شما دست از رویاپردازی درباره نقاشی بردارید.

خبر خوب اینجاست که حتی یک کودک بااستعداد هم هرگز بهتر از یک شخص بزرگسال که با دقت و پشتکار فراوان به یادگیری ادامه میدهد نقاشی نمی کند. دوباره به لیست مراحل نگاهی بیندازید. چهار مرحله اولی به دقت زیادی نیاز ندارد و دقیقا به همین دلیل است که کودکان، نقاشی میکنند؛ چون فقط انجامش میدهند. اما به محض اینکه کودک بااستعداد در مراحل ۵ و ۶، فکر کند که این مراحل هم مثل مراحل قبلی است و فقط با تکیه بر استعدادش می تواند آنها را انجام بدهد، دیگر نمیتواند بهتر از شخصی باشد که کاملا آگاهانه و با پشتکار در حال یادگیری نقاشی است.

حتما بخوانید: آموزش ترسیم حیوانات: سگ و گرگ و آموزش آناتومی آنها بصورت گام به گام

بله اعتراف میکنم که در ابتدا، ممکن است مجبور باشید که همراه با بچههای کمسن مراحل اولیه را بگذارانید. احتمالا بسیاری از مهارتهای دستی را فراموش کرده اید و حتی شاید مجبور شوید که دوباره از مداد دست گرفتن درست آغاز کنی اما این به این معنا نیست که نمیتوانید آن را انجام دهید. این مساله هم مثل بازی با ابزار است؛ چرا فکر میکنید که برای یادگرفتن آن دیر شد؟ چون سخت است؟ فرض کنید که سخت است.

نقاشی مهارتی نیست که فقط در کودکان بتوان آن را پرورش داد. نقاشی کشیدن در کودکی آغاز میشود چون کودکان و نوجوانان مشغله ذهنی کمتر و مسئولیتهای کمتری به عهده دارند و زمان بیشتری هم برای چنین سرگرمیهایی دارند. وقتی بزرگ میشوید تنها اتفاقی که میافتد این است که براحتی از کارتان انتقاد میکنید و مثل کودکان از نقاشی کشیدن لذت نمی برید. ممکن است در بسیاری از کارها بد باشید مثل بسکتبال یا بازیهای ویدئویی؛ اما هنوز هم از بازی کردن با آنها لذت میبرید. حالا چرا وقتی نوبت به نقاشی کشیدن

میشود، فقط چون نقاشی شما مورد تمجید قرار نمیگیرد باید کنار گذاشته شود؟

«حتی کودکان هم بهتر از من نقاشی میکنند» : این حرف زمانی که شما فکر میکنید انجام همه چیز برای کودکان راحتتر است باعث ناامیدی شما میشود.

به عنوان یک بزرگسال، شما فقط به دو نوع از افرادی که نقاشی میکنند توجه میکنید: کودکان و بزرگسالان ماهر؛ اما شما هیچکدام از آنها نیستید پس ناامید میشوید. بعد دست از نقاشی کردن یا شروع یادگیری برمیدارید چون دست از پیشرفت برداشتهاید، و دست از پیشرفت و ادامه برداشتید چون دست از یادگیری نکات مهم نقاشی برداشتید. میبیند؟ همه چیز به هم مرتبط است. حالا که این موضوع را میدانید چرا دوباره نقاشی کردن را شروع نمیکنید؟

اگر مدتهاست که نقاشی نکرده اید، مهارتهای نقاشی کشیدن شما دقیقا به همان صورت قبلی باقی مانده شاید هم کمتر شده است؛ اما مشکلی نیست. شما یک مبتدی هستید پس این چیزها کاملا طبیعی است. باید غرور و جاهطلبی تان را کنار بگذارید و دقیقا از اول شروع کنید؛ مثل مهارتهای دیگری که آموختهاید. اینجا دیگر مدرسه نیست. سن بالا به معنای مهارت بیشتر در هر چیزی نیست پس اصلا جایی برای خجالت وجود ندارد.

حتما بخوانید: آموزش گام به گام نقاشی یک نیم رخ چهره فانتزی (با مداد رنگی)

مشکل دیگری که در اینجا وجود دارد عدم داشتن زمان کافی است. حالا شما بزرگ شدهاید و مسئولیتهای زیادی نسبت به دوران مدرسه دارید بنابراین نمیتوانید به اندازه کودکان برای نقاشی وقت بگذارید. من موقعیت شما را دقیقا نمیدانم اما معمولا در اینجا باید اولویتبندی کنید. اگر چیزهای دیگری هستند که دوست دارید آنها را انجام دهید مثل نگاه کردن تلویزیون، یا بازیهای کامپیوتری و برای آنها هم زمانی تخصیص میدهید اما به نقاشی که میرسد وقت کافی ندارید، خب این کار فقط این معنی را میدهد که نقاشی کشیدن اولویت آخر را برای شما دارد.

بنابراین نباید بگویید که ای کاش زمان بیشتری برای تمرین کردم داشتم به جای آن بگویید که ای کاش نقاشی کشیدن برای من مهمتر از سرگرمیهای دیگرم بود تا زمان بیشتری به آن اختصاص میدادم. اما باز هم مشکلی نیست. فقط باید بپذیرید که میتوانید در نقاشی کشیدن بهتر و بهتر شوید و این فقط به انتخاب شما بستگی دارد. نباید زندگی پرمشغله خود را سرزنش کنید یا حتی سن بالا یا نبود استعدادتان را.

باور اشتباه دیگری که وجود دارد درباره مفهوم نقاشی کشیدن است. ما براحتی میتوانیم متوجه تفاوت فاحش میان نقاشی کردن و مجسمهسازی شویم اما زمانی که به هنر ترسیم برروی کاغذ میرسیم فکر میکنیم که هردوی اینها به یک مهارت نیاز دارند.

نقاشی کشیدن و طراحی کردن یک هنر نیستند و با هم فرق دارند؛ بنابراین برای یادگیری آنها به کسب مهارتهای مختلفی نیاز دارید. به این ترتیب اگر فکر میکنید که در نقاشی کردن، بااستعداد و ماهر هستید به این معنی نیست که در هنر دیجیتال هم خوب باشید و براحتی بتوانید از رنگها استفاده کنید از طرف دیگر، بد بودن در این هنر هم نباید باعث شود که شما فکر کنید که در نقاشی کشیدن، بد هستید. شما کاملا وارد حیطه دیگری شدهاید و علیرغم داشتن تجربیات بسیار و نقاشیهای زیبا در این هنر، دوباره یک مبتدی محسوب میشوید؛ یک مبتدی در طراحی کردن.

حتما بخوانید: رشته نقاشی ایرانی چیست و جدیدترین سبک های نقاشی کدامند؟

برخی از مهارتها از جمله مهارت نقاشی کشیدن و طراحی کردن، با هم همپوشانی دارند؛ یعنی هردو مهارتهای خلاقیت هستند که در مجسمهسازی هم به کار میروند. مهارتهای دیگر تنها در زمینههایشان با هم ارتباط دارند؛ مثلا دقت در نقاشی کردن مهمتر از طراحی کردن است. پس این تفکر که هر کسی که اسمش هنرمند است میتواند در تمامی زمینههای هنر خوب باشد واقعیت ندارد.

وقتی یک نقاشی را میبینید و با خودتان میگویید که ای کاش من هم مثل آنها نقاشی می کردم مثل این می ماند است که وقتی برنامه شیرینیپزی را نگاه میکنید با خودتان بگویید ای کاش من هم مثل او آشپزی میکردم. شاید در آشپزی خوب باشد شاید هم نه، شما که این را نمیدانید (چون شیرینیپزی با آشپزی فرق دارد).

نقاشی کشیدن برمبنای خطوط است، خطوط کوتاه یا بلند، باریک یا ضخیم؛ اما چیزی که واضح است این است که آنها همیشه خطوط هستند. گاهی اوقات میتوانید این خطوط را با نقاطی ترکیب کنید و گاهی این ترکیب به صورت دستی صورت میگیرد، یعنی با روشهایی مثل هاشور زدن. این روشیست که در هنگام نقاشی با آن آشنا میشوید.

حتما بخوانید: آموزش تصویری و گام به گام نقاشی با مداد (موضوعات مختلف)

چنین طراحیهایی در نقاشیهای دیجیتال از اهمیت بسزایی برخوردارند چون در فتوشاپ یا هر نرمافزار دیگری که برای این کار استفاده میشود، نقاشی کردن و طراحی کردن با هم ترکیب میشوند. باید در هنگام انتخاب معلم مراقب باشید چون بعضی از آنها به هردوی مهارتها با هم اشاره میکنند و ممکن است این موضوع باعث سردرگمی مبتدیان شود.

زمانی که یادگیری نقاشی را آغاز میکنید، بهتر است که از مشکل رنگها چشمپوشی کنید. نیازی نیست که نقاشیهایتان شگفتانگیز بنظر بیایند؛ بنابراین به موضوعات دیگر بپردازید. از طرف دیگر، سایه روشن چیزی است که باید در ابتدا در آن پیشرفت کنید. اما قاعده کلی این است: خیلی با سرعت به جلو پیش نروید و با حوصله مراحل را بگذرانید و بعد از اینکه مطمئن شدید که در یک مهارت کاملا خبره شدید به سراغ یک مهارت دیگر در نقاشی بروید.

بیشترین باور غلطی که درباره نقاشی کردن وجود دارد و تقریبا تمامی باورهای غلط دیگر از آن نشأت میگیرند این است که این کار راحت تلقی میشود. چنین تفکری موجب میشود فکر کنید اینکه کودکان این کار را خیلی راحت انجام میدهند اما شما نمیتوانید پس شما استعداد این کار را ندارید. اما اگر خودتان را از شر چنین افکار و باورهایی خلاص کنید و با نقاشی هم مثل مهارتهای دیگر رفتار کنید احتمالا در نهایت کاملا خبره می شوید. مهم نیست که چه راهی باید طی بشود مهم این است در این راه استوار باقی بمانید.

حتما بخوانید: دانلود ۱۰ فیلم بسیار کاربردی آموزش نقاشی بزرگسالان به زبان ساده (گام به گام)

علاوه بر این باید بدانید که لزومی ندارد حتما خوب نقاشی کنید. شاید هیچ وقت به یک نقاش معروف تبدیل نشوید حتی شاید یک نقاش خوب هم نشوید اما اینها به معنی شکست نیستند. خود یادگرفتن مهارت نقاشی یک موهبت است و مادامی که این کار را انجام میدهید و از آن لذت می برید هدف نهایی مهم نیست. اجازه ندهید که جاهطلبی تان مانع از یادگیری تان به عنوان یک مبتدی شود.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

سلام.بعضی از فایل ها مث 16،17،18.20و 21}خراب هستند….

سلام خیر متاسفانه…

عالی بود…

منم همینطور کاملا موافقم…

من خودم ووشو کارم و تازه ۲ ساله وارد این رشته شدم واقعا هم ع…

همه چی خوبه ولی چرا اندازه هاشو نمی‌نویسد اگر لطف کنید انداز…

مرکز کاشت مو

مرکز کاشت ابرو

جراحی سینه و شکم

جراحی لیفت صورت و گردن

جراحی لیپوساکشن

جراحی بینی

درباره ما

فروشگاه اینترنتی لوتوس با حدود ۱۰ سال سابقه فعالیت های اینترنتی و ۸ سال سابقه در بستر فروشگاههای اینترنتی دارای سابقه درخشان در این زمینه میباشد. ما دارای نماد اعتماد الکترونیکی و تاییدیه رسانه های دیجیتال می باشیم.

هنرفردی    سالم زیبا 

تهران-خیابان انقلاب

تماس 09191210008

تلفن ثابت 28426929-021      ایمیل [email protected]

تبلیغات    تماس با ما 

چگونه ذهنی نقاشی کنیم
چگونه ذهنی نقاشی کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *