چگونه ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم پیشرفت کرد

 
helpkade
چگونه ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم پیشرفت کرد
چگونه ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم پیشرفت کرد

قانون اساسی جدید ژاپن، مصوب 1946 میلادی تحت نظارت آمریکا، این کشور را از داشتن ارتش محروم کرده است تا بار دیگر سیاست و اقتصاد این کشور به نظامی‌گری کشیده نشود.


منابع پیشنهادی:

انقلاب میجی، عوامل و پیامدها

China and Japan’s Responses to the West in the 19th Century


https://history.state.gov/milestones/1830-1860/opening-to-japan
http://www.nber.org/chapters/c8074.pdf
http://www.britannica.com/topic/Meiji-Constitution

سیاستمداران دوره میجی

چگونه ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم پیشرفت کرد

http://wiki.samurai-archives.com/index.php?title=Category:Meiji_Politicians_and_Officials

تقلید از غرب و پیامدهای آن تا جنگ جهانی دوم

http://jamejamonline.ir/NewsPdf/1183058928307148591

http://www.bbc.co.uk/history/worldwars/wwtwo/japan_quest_empire_01.shtml

روابط سیاسی و اقتصادی ژاپن با سایر کشورها در قرن 19 و
20 میلادی

http://afe.easia.columbia.edu/japan/japanworkbook/fpdefense/foreign.htm
http://www.historyhaven.com/APWH/unit%204/Japan%20in%20the%2019th%20century.htm

https://en.wikipedia.org/wiki/Empire_of_Japan#World_War_I

وضعیت اقتصادی و اجتماعی ژاپن در دهه های اخیر

http://www.mof.go.jp/english
http://www.tradingeconomics.com/japan
http://databank.worldbank.org/data/download/GDP.pdf
https://www.transparency.org/country/#JPN
http://hdr.undp.org/en/content/table-1-human-development-index-and-its-components

فرهنگ ژاپنی

http://iml.jou.ufl.edu/projects/Spring01/Newsome/culture.html

http://www.everyculture.com/Ja-Ma/Japan.html

کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

مختصات: ۳۵°۴۱′ شمالی ۱۳۹°۴۶′ شرقی / ۳۵٫۶۸۳°شمالی ۱۳۹٫۷۶۷°شرقی / 35.683; 139.767

مجمع‌الجزایر ژاپن (به ژاپنی: 日本، تلفظ به فارسی: نیپون یا نیهون) کشوری جزیره‌ای در آسیای شرقی واقع در شمال غربی اقیانوس آرام است. ژاپن از شمال با روسیه، از غرب با دریای ژاپن، چین، کره شمالی و کره جنوبی مرز آبی دارد. ژاپن یکی از قدرت‌های اصلی اقتصادیِ جهان و سومین اقتصاد بزرگ جهان از نظر تولید ناخالص داخلی است.[۲][۳][۴]. ژاپن یک کشور پادشاهی مشروطه است که برمبنای قانون اساسی ژاپن اداره می‌شود.[۵]

این کشور در پایان جنگ جهانی دوم، تمامی متصرفات فراسوی دریایی خود، از جمله کشور کره را که در آن زمان ۴٫۵٪ درصد کل کشور را تشکیل می‌داد، از دست داد و باعث شد امروزه، وسعت کنونی ژاپن به ۳۷۸۰۰۰ کیلومتر مربع تقلیل یابد (تقریباً برابر با ایالت مونتانا در شمال غرب آمریکا).[۶][۷]

ژاپن با جمعیتی در حدود ۱۲۶،۴۷۶،۰۰۰ نفر یازدهمین کشور پرجمعیت جهان است. توکیو پایتخت ژاپن با بالغ بر ۱۳ میلیون نفر جمعیت از بزرگترین و گرانترین پایتخت‌های جهان است.[۶]

ژاپنی‌ها کشورشان را «نیپون کوکو» خطاب می‌کنند که به معنی خاستگاه خورشید است. مطالعات باستان‌شناسی سابقه سکونت انسان در این کشور را از دوران پارینه‌سنگی پسین می‌داند. ژاپن کشوری کوهستانی است و بیشتر جزایر آن آتشفشانی و بشدت زلزله‌خیز است، آمار نشان می‌دهد که سالانه حدود ۱۵۰۰ زمین لرزه در ژاپن روی می‌دهد.[۳]چگونه ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم پیشرفت کرد

کشور ژاپن عضو سازمان ملل متحد، جی۴، جی۸ و APEC است.[۳] ژاپن پنجمین بودجه دفاعی جهان را دارد (۶۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۱) و چهارمین کشور صادرکننده در جهان (۷۶۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰) و ششمین کشور بزرگ واردکننده است (۶۳۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰).[۸]

در جنگ جهانی اول، ژاپن از متفقین بود و در جنگ جهانی دوم با متفقین می‌جنگید. پایان جنگ جهانی دوم برای ژاپن بسیار تلخ بود، آن‌ها پس از جنگی دراز مدت در اقیانوس آرام، سرانجام پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، بدون قید و شرط تسلیم شدند. برآیند این جنگ خانمان‌سوز برای ژاپن به اندازه‌ای وحشتناک بود که بسیاری از تحلیلگران در توصیف آن، عبارت «به کلی ویران شده» را به کار بردند.[۹] ژاپن پس از اشغال توسط آمریکا، با یک برنامه پیگیر توسعه صنعتی، به رشد اقتصادی چشمگیری دست یافت و به یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای دنیا و همچنین دومین قدرت صنعتی جهان بدل شد. این کشور همچنین از بزرگترین هم‌پیمانان و شرکای تجاری آمریکا در قاره آسیا است.[۳]

ژاپنی‌ها به کشور خود، نیهون (به ژاپنی: Nihon، 日本) می‌گویند. نیهون از دو واژهٔ نیچی (که به صورت هی نیز تلفظ می‌شود) و هُن تشکیل شده‌است. نیچی یا هی به معنای خورشید و روز است و هُن یعنی ریشه و آغاز. از آنجا که ژاپن در شرقی‌ترین نقطه قاره کهن و کشور چین قرار داشته تصور می‌شده که اولین سرزمینی است که خورشید در آن طلوع می‌کند. بر این اساس با نام سرزمین آفتاب تابان مشهور شده‌است. در زبان ژاپنی این نام نیپّون (به ژاپنی: 日本国) نیز تلفظ می‌شود.

کشور ژاپن در شرق آسیا قرار دارد و به وسیله دریایی با همین نام (دریای ژاپن) از ساحل شرقی قاره آسیا جدا شده‌است. روسیه، چین و شبه جزیره کره نزدیکترین کشورها به ژاپن هستند. مجمع الجزایر ژاپن از چیزی بیش از ۶۸۰۰ جزیره تشکیل شده‌است. بیشتر این جزایر بسیار کوچکند و تنها ۳۴۰ جزیره بیش از یک کیلومتر مربع وسعت دارند.[۱۰] ۹۸٪ مساحت ژاپن از چهار جزیره به نام‌های هوکایدو، هونشو، شیکوکو و کیوشو تشکیل شده‌است. یوکوهاما و کوبه از مهم‌ترین بنادر ژاپن هستند.[۱۱]

از نظر زمین‌شناسی مجمع الجزایر ژاپن حاصل برخورد تدریجی صفحات تشکیل دهنده پوسته زمین، فعالیت‌های آتشفشانی و تغییرات حاصل از خطوط ساحلی اقیانوسی است. ۶۸٪ مساحت کشور ژاپن کوهستانی است. کوههای ژاپن از زیباترین جاذبه‌های طبیعی آن به‌شمار می‌روند. بلندترین قله کوهستانی ژاپن «فوجی» نام دارد که ارتفاع آن به ۳۷۷۶ متر می‌رسد.[۱۰] یک دهم کل آتشفشان‌های جهان در ژاپن قرار دارند و به همین دلیل از زلزله خیزترین مناطق جهان به‌شمار می‌آید.[۱۰] این کشور به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود دارای ۱۰ رودخانه بزرگ و ۱۲ دریاچه است. کشور ژاپن به لحاظ منابع طبیعی، مواد معدنی و ثروت‌های زمینی و زیرزمینی از فقیرترین کشورهای جهان به‌شمار می‌آید.[۱۲]

کشور ژاپن به نسبت وسعتش از تراکم جمعیت بسیار بالایی برخوردار است، مساحت آن برابر است با ۰/۳ درصد کل مساحت دنیا که به صورت مجموعه‌ای از جزایر در جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی بین ۳۵ تا۴۵ درجه عرض شمالی گسترده شده و به شکل یک کمان در میان اقیانوس آرام و دریای ژاپن محصور مانده‌است.[۱۳]

وسعت ژاپن تقریباً به اندازه مساحت فنلاند (۳۳۸۰۰۰ کیلومتر مربع) یا پاراگوئه (۴۰۶۰۰۰ کیلومتر مربع) است. در مقام مقایسه به‌طور تقریبی کشور ژاپن یک بیستم آمریکا، یک نهم هندوستان، یک و نیم برابر بریتانیا و چیزی کمتر از یک چهارم ایران است.

ژاپن مجموعه جزایری است که با طول زیاد از شمال به جنوب کشیده شده‌است؛ به همین خاطر آب و هوای مناطق گوناگون آن به شدت با یکدیگر مغایرت دارند و نیز دارای چهار فصل در سال است.[۱۴]
مجمع الجزایر ژاپن بر روی محور تقریبی شمال ـ جنوب تا ۳۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته‌است و به دلیل گستردگی طولی بسیار زیاد از تنوع آب و هوایی بسیار زیادی نیز برخوردار است. با وجود اینکه تمامی کشور معتدل است، شمال آن زمستانهای سرد و طولانی و پربرف دارد، در حالی که جنوب آن تابستانهای بسیار گرم و زمستان‌های معتدلی دارد. میزان بارندگی در ژاپن به‌طور متوسط سالیانه ۱۸۰۰ میلی‌متر می‌باشد.[۱۵] ژاپن کاملاً در آب محصور شده‌است: وجود اقیانوس سبب شده‌است که در رژیم غذایی و اقتصاد مردم ژاپن ماهی نقش مهمی داشته باشد (بیشترین سرانه مصرف ماهی در جهان[۱۶]). از این رو ژاپن دارای مقام اول دنیا در زمینه شیلات است. با این حال به دلیل اینکه محصولات دریایی مهم‌ترین ماده غذایی مردم ژاپن را تشکیل می‌دهد، از این لحاظ نیز کشور با کمبود و مشکل روبرو است. به‌طوری‌که اکنون شیلات و مواد غذایی بعد از نفت خام دومین اقلام وارداتی ژاپن را تشکیل می‌دهند.[۱۷] رشته کوه‌های آتشفشانی ژاپن اغلب دارای چشمه‌های آب گرم طبیعی هستند. این کشور در تابستان و پاییز اغلب شاهد گردبادهای عظیم و توفانهای شدید گرمسیری است. به دلیل مجاورت با اقیانوس زلزله‌های شدید زیرآبی می‌توانند در آنجا امواج عظیم و جذر و مدی ویرانگر به نام سونامی ایجاد کنند.

در ژاپن بین ۴۰۰۰ تا ۶۰۰۰ گونه گیاهی وجود دارد.[۱۰] در فرهنگ ژاپنی برخی گیاهان دارای معانی نمادینی هستند. به عنوان مثال شکوفه‌های گیلاس یا «ساکورا» نمایانگر زیبایی کوتاه مدت و درخت کاج یا ماتسو نماد عمر طولانی است. در غذاهای ژاپنی نه تنها از میوه‌ها و حبوبات بلکه حتی از برخی از گلها و برگها نیز استفاده می‌شود. تأثیر زیبایی گیاهان در هنر گل‌آرایی به سبک ژاپنی که ایکه‌بانا نامیده می‌شود و نیز در نقاشی، بافندگی، سفالگری و ظروف و وسایلی که با لاک مخصوص رنگ‌آمیزی می‌شوند دیده می‌شود. ژاپنی‌ها از گیاهان در داروسازی، رنگرزی منسوجات، ساخت کاغذ و ابزار نیز استفاده می‌کنند.

ژاپن دارای حیات وحشی بسیار منحصربه‌فرد است و برخی از گونه‌های دارکوب، قرقاول، سنجاقک، خرچنگ، کوسه ماهی، حلزون، سمندر و پستانداران دریایی ژاپن در هیچ جای دیگری یافت نمی‌شوند. با وجود این همه تنوع و گوناگونی، تنها ۱۱۸ نوع پستاندار وحشی زمینی در ژاپن زندگی می‌کنند که بیشتر آن‌ها جوندگان کوچکند. حیواناتی مثل خرس، گوزن، گراز، سنجاب‌های پرنده، خفاش، میمون و نوعی راکون به نام سگ راکون از جمله گونه‌های حیات وحش ژاپن هستند.

کاج قرمز ژاپنی (Japanische Rotkiefer)، فراوانترین گونه گیاهی در ژاپن

کپور گلگون (Koi)، معروف به کپور ژاپنی که مردم ژاپن آن را نماد عشق و دوستی می‌دانند

از کل مساحت ژاپن ۶۸٪ آن را کوهساران جنگلی تشکیل داده

نوعی سگ با نژاد Shiba-Inu، از محبوبترین نژاد سگ در ژاپن

جمعیت ژاپن بر اساس برآورد انجام شده توسط اداره آمار این کشور در سال ۲۰۱۹ در حدود ۱۲۶٬۸۵۴٬۷۴۵ نفر تخمین زده شده‌است، که ۱/۸۳٪ از جمعیت جهان را شامل می‌شود. از نظر نسبت جمعیتی از این رقم حدود ۶۲ میلیون نفر آنان را مردان و حدود ۶۵/۵ میلیون نفر از آنان را زنان تشکیل داده‌اند.[۱۸]تراکم جمعیت در این کشور ۳۴۲ نفر و شاخص امید به زندگی در مردان ۷۲/۶۴ و در زنان ۸۶/۳۹ می‌باشد. میزان مرگ و میر در اطفال ۳/۷ در هر هزار تولد می‌باشد. نرخ رشد جمعیت در کشور ژاپن در حدود ۰/۰۳− درصد بوده‌است.[۱۵]

براساس آمار ترکیب نژادی مردم ژاپن بدین شرح است:

بر اساس آخرین سرشماریها ۲۳٪ جمعیت ژاپن را افراد ۶۵ سال و بالاتر تشکیل می‌دهند که این امر موجب شده ژاپن پیرترین ساختار جمعیتی جهان را داشته باشد.[۱۹]

زبان مردم ژاپن «ژاپنی» است. این زبان اگرچه بسیاری لغات را از زبان چینی گرفته‌است، ولی با این وجود با زبان چینی هم‌ریشه نبوده و کاملاً متفاوت هستند. زبان ژاپنی، زبانی از شاخهٔ ژاپنیک و از خانوادهٔ زبان‌های آلتایی است، و تنها زبان کره‌ای را می‌توان به آن نزدیک دانست.[۲۰]

مجمع الجزایر ژاپن با اینکه از نظر وسعت کشور کوچکی است، اما از موقعیت استراتژیک و مهمی برخوردار است، مجاورت آن با روسیه، از مهم‌ترین عناصر جغرافیای ـ سیاسی ژاپن به ویژه پس از جنگ دوم جهانی است. از طرف دیگر این کشور بر سر راه کوتاه‌ترین و مهم‌ترین خطوط مواصلاتی بین آمریکای شمالی و خاور آسیا در اقیانوس آرام قرار گرفته‌است و کشتی‌هایی که از سواحل غربی ایالات متحده به مقصد چین، هنگ کنگ، و کشورهای جنوب شرقی آسیا حرکت می‌کنند، معمولاً در بنادر آن پهلو می‌گیرند. به این جهت، ژاپن حائلی است بین اقیانوس آرام و کشورهای روسیه و چین.[۲۱] گرچه گفته می‌شود که نخستین انسان‌ها بیش از ده هزار سال قبل در شبه جزیره ژاپن سکونت داشته‌اند اما خاستگاه واقعی مردمان امروز ژاپن هنوز ناشناخته‌است.[۲۲] آغاز تاریخ ژاپن، با مردمانی از نژاد آینو و مغول به سده‌های پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردد و از آن زمان تاکنون تنها یک سلسله امپراتوری بر این سرزمین فرمانروایی کرده‌است.[۲۱] به‌طور کلی می‌توان تاریخ ژاپن را به چهار دوره تقسیم کرد:

کشت برنج و استفاده از ابزار فلزی حداقل از سیصد سال قبل از میلاد مسیح در ژاپن آغاز شد. سیستم حکومتی متمرکز بر امپراتور، بین قرن‌های چهارم و هفتم با پایتختی که در استان امروزی نارا قرار داشته، بسط و توسعه یافت:[۲۲] آغاز بهار سال ۶۶۰ پیش از میلاد، هم‌زمان بود با مراسم تاج‌گذاری امپراتور جیمو تنو در یاماتو (استان کنونی نارا). او نخستین امپراتور ژاپن بود، مورخان آن را آغاز امپراتوری ژاپن می‌دانند. در این دوره آئین بودائی در این سرزمین رخنه کرد و به سرعت انتشار یافت. اصلی‌ترین عامل پیشرفت آن تبلیغات غیر آزارنده و مسالمت‌آمیز، پرهیزکاری و اطاعت و انقیاد نسبت به حکومت بود. هم‌زمان با به سلطنت رسیدن امپراتریس سویکو، نایب السلطنه او موسوم به امیر «شوتوکو_تیشی» که مدت ۲۹ سال (۶۲۱–۵۹۲م) زمامدار واقعی ژاپن بود، کوشش بسیاری در ترویج آیین بودا انجام داد و به دستور وی معابد بسیاری در سرتاسر ژاپن ساخته شد. کوشش او در این زمینه بحدی بود که به او لقب «آشوکای ژاپن» دادند.

در سال ۶۴۵ میلادی شورش عظیمی در ژاپن رخ داد که در تاریخ این کشور به نام −اصلاح بزرگ− از آن یاد می‌شود، دو تن از شورشیان به نام «باسامی کامتاری» و «امیر ناکا» قدرت را قبضه کردند و سرانجام ناکا تحت عنوان «سلطان تنجی» به سلطنت رسید و عامل ایجاد وحدت در سراسر کشور گردید. وی بر خلاف گذشته که امپراتور فقط ریاست قبایل را بر عهده داشت حکومت را مرکزیت قدرت کشور گردانید و این قدرت تمامیت‌خواهی را در سراسر امپراتوری برقرار کرد. به حکم وی حکام ایالات و ولایات موظف به پرداخت خراج سالانه شدند. بدین ترتیب دوره سیاسی تاریخ ژاپن سپری گردید و دوره امپراتوری، آغاز شد.

فرهنگ بودایی با نفوذ قوی چین در قرن هشتم رشد و شکوفایی یافت. سپس پایتخت به شهر کنونی کیوتو یعنی جایی که قواعد اشراف سالاری در مدتی مدید در آن تداوم داشت انتقال یافت. افسانه گنجی (The Tale of Genji)، که گفته می‌شود کهن‌ترین رمان جهان است در این محدوده زمانی نگاشته شده‌است:[۲۲] سلطان تنجی را باید بنیادگذار این دوره ژاپن دانست. وی امپراتوری بسیار مقتدر بود، شهر کیوتو پایتخت ژاپن، در دوره امپراتوری او به عظمت رسید. همچنین برخی از پادشاهان این دوره بعلت گرایش به آئین بودا و تعصب در این دین دست از زندگی مجلل و اشرافی خود برداشتند.

در این دوره هم‌زمان با قدرت گرفتن کشور چین، فرهنگ و هنر این کشور نفوذ بسیاری در ژاپن پیدا کرد. ژاپن در این دوره بسرعت رو به ترقی نهاد. تمول بسیار موجب فساد و هرج و مرج گردید. بی‌عدالتی، دزدی و راهزنی افزایش یافت. خاندان‌های بزرگ نیز، امپراتوری را آلت دست خود کردند و علناً قدرت از امپراتور خلع گردید. به این ترتیب حکومت امپراتوری جای خود را به «حکومت شوگونی» داد.

طبقه جنگجویان (سامورایی‌ها) به تدریج نیرومند شد و حدوداً در پایان سده دوازدهم به قدرت رسید. سده دوازدهم هم‌زمان بود با آغاز دوره ملوک الطوایفی در ژاپن. هم‌زمان امپراتوری رو به افول نهاد و شگون‌ها (لقب موروثی دیکتاتورهای نظامی ژاپن که از ۱۱۹۲ تا ۱۸۶۷م به رغم وجود امپراتور عملاً بر آن کشور حکومت می‌کردند[۲۳]) که به معنی سردار یا سرداران است تا نیمه اول سده نوزدهم حکومت مستبدانه خود را بر ژاپن ادامه دادند. اولین شُوگون میناموتونو یوریتومو بود. پس از وی خاندان هوجو قدرت را در دست گرفتند. خاندان هوجو در جدال بر سر قدرت، حاکمیت را به خاندان آشیکاگا واگذار کرد. در سال ۱۵۷۳م سه فرد خاندان آشیکاگا و شوگون‌سالاری آشیکاگا را برانداختند. نام یکی از سه تن که موفق شد حکومت شوگونی را تشکیل دهد، توکوگاوا ایه‌یاسو بود.

شوگون‌سالاری توکوگاوا با پایتخت خود در ادو (توکیوی کنونی) در اوایل قرن هفدهم بنیاد نهاده شد. دوره ادو شاهد رشد قابل توجهی اقتصادی، از جمله اوج‌گیری کشاورزی. گسترش شبکه‌های تجارت داخلی در امتداد جاده‌ها، رودخانه‌ها، و دریاها؛ رشد اصناف تجاری و شبکه‌های تولید محصولات پیشاصنعتی؛ و ظهور سیستم کارگزاران برنج که در جهان از اولین بازارهای معاملاتی نسل آتی بود.[۲۴] حکومت ادو سیاست انزوای ملی را به منظور محدودیت روابط با کشورهای خارجی اختیار نمود.[۲۲] حکومت پر قدرت آنان تا سال ۱۸۶۸ ادامه داشت. در سال ۱۵۴۲ پرتغالی‌ها به ژاپن رسیدند و روابط تجاری را با این کشور آغاز کردند. نیم قرن بعد هلندی‌ها و انگلیس‌ها نیز باب تجارت را با ژاپن گشودند و آیین مسیحی در ژاپن اشاعه پیدا کرد. در این ایام ژاپن گرفتار مسائل داخلی و مواجه با قیام‌های دهقانی و ناآرامی‌های ناشی از آن در منطقه ناگاساکی بود که اکثر این شورشیان را پیروان مسیحیت تشکیل می‌دادند. خاندان توکوگاوا که گمان می‌برد تجار و مبلعان خارجی در ناآرامی‌ها اخیر دست داشته باشند جهت قطع نفوذ بیگانگان دست به قلع و قمع مسیحیان ژاپنی و اعدام و اخراج خارجیان زد و دروازه‌های مملکت را بروی خارجیان بست و ژاپن به بیش از دو قرن انزوای خود خواسته فرورفت.[۲۵]

خاندان توکوگاوا در سده نوزده میلادی نفوذ و قدرت خود را در ژاپن از دست داد. سرانجام تحولات با ورود آمریکایی‌ها به ژاپن روند دیگری پیدا کرد. در سال ۱۸۵۴م دریادار متیو سی. پری با چهار کشتی توپدار به آب‌های ژاپن وارد شد و به دولت امپراتوری پیغام داد باید بنادر خود را بگشایند و با آنان روابط سیاسی بر قرار کنند. حکومت شگونی ژاپن که در نیروی دریایی خود توان مقابله را ندید، سرانجام مجبور به امضای «عهدنامه کاناگاوا» شد (این اولین معاهده ژاپن با یک کشور خارجی بود). ورود خارجی‌ها و انقلاب ۱۸۶۸ (معروف به انقلاب میجی) مردم ژاپن را از خواب انزوا بدر آورد. ورود متیو سی. پری («ناخدا پری»)[۲۶] به ژاپن در سال ۱۸۵۳ به نحوی مؤثر سیاست درهای بسته را خاتمه داد.

با استعفای شوگون از قدرت در سال ۱۸۶۷ (معروف به دوره بازگشت میجی) قدرت مجدداً به امپراتور انتقال یافت. با از سرگیری اداره امور حکومتی، دولت جدید ذیل «امپراتور میجی» سیاست گذاری‌های غربگرایانه، از جمله بنیاد نهادن سیستم کابینه‌ای، تدوین قانون اساسی، اصلاح سیستم حکومت محلی و سامانه آموزشی نوین را ترویج داد. فرهنگ غربی ذیل سیاست بهبود رفاه ملی و قدرت نظامی فعالانه رواج یافت:[۲۲] وی پایتخت را از کیوتو به توکیو (که به معنای پایتخت شرقی است) انتقال داد. در دوره امپراتوری او (که تا سال ۱۹۱۲ ادامه داشت و دوره میجی خوانده می‌شود)، اصلاحات بسیاری در ساختار اداری، حکومتی و نظامی صورت گرفت. چنان‌که در آغاز قرن بیستم ژاپن به سرعت صنعتی گردید و در آستانه تبدیل به قدرتی جهانی بود.[۲۳] پس از مرگ امپراتور میجی در ۱۹۱۲، امپراتوری ژاپن به قدرتی سلطه‌جو در منطقه تبدیل گشت و بعد از مجادله بر سر کره توانست چین را در جنگ نخست چین و ژاپن، شکست دهد(۱۸۹۴ تا ۱۸۹۵) و پورت آرتور و تایوان را به تصرف خود درآورد. از طرف دیگر با غلبه بر روسیه در زمین و دریا (۱۹۰۴ تا ۱۹۰۵) اروپا را شگفت زده کرد (این شکست موجب انقلاب ۱۹۰۵م روسیه گردید). در ۱۹۱۴، ژاپن تا اندازه‌ای به این دلیل که در مقام قدرت جهانی بزرگی پذیرفته شود ضد آلمان وارد جنگ جهانی اول شد. در این زمان افکار عمومی در ژاپن از لحاظ عقیده سیاسی به دو گروه تقسیم می‌شد: عده‌ای که آزادیخواه بودند و به هیچ‌وجه میل نداشتند که کشورشان با نیروی نظامی و قوه قهریه به اشغال ممالک دیگر بپردازد، و دسته دومی که معتقد بودند که جزایر ژاپن برای ملت پیشرفته و مترقی ژاپن کافی نیست، بلکه باید با تسخیر سرزمین‌های دیگر بر وسعت ژاپن افزود.[۲۷] با این حال، ژاپن به غیر از چند جزیره متعلق به آلمان در اقیانوس آرام، چیز زیادی به دست نیاورد و با سرخوردگی دریافت که قدرت‌های بزرگ ظاهراً با این کشور به صورت هم‌تراز رفتار نمی‌کنند. پس از جنگ جهانی اول و شکست آلمان ژاپنی‌ها برای صنعتی شدن و تبدیل به یک ابرقدرت منطقه‌ای تلاش زیادی را مصروف داشتند و با گرفتن دانش فنی از آلمان، و دیگر کشورهای اروپایی به سرعت تبدیل به یک قدرت منطقه‌ای از لحاظ اقتصادی، نظامی گردید.[۲۸]بحران اقتصادی و فروپاشی تجارت جهانی در ۱۹۲۹م که تجارت ابریشم ژاپن را دستخوش فنا کرده بود بنفع طرفداران قدرت نظامی تمام گردید. ژاپنی‌ها دو سال بعد ۱۹۳۱م منچوری چین را اشغال کردند. آن‌ها در ۱۹۳۹م به هندوچین تاختند؛ و بر این خطه دست یافتند.

در ۲۵ نوامبر ۱۹۳۶ میلادی پیمان ضد کمینترن بین آلمان نازی و ژاپن منعقد گردید و به موجب آن طرفین متعهد گردیدند مشترکانه علیه کمونیسم بین‌الملل مبارزه کنند. یک سال بعد ایتالیا نیز به این پیمان پیوست و رسماً محور برلین-توکیو-رُم شکل گرفت.[۲۹] در ۱۹۴۱م که دو سال از جنگ جهانی دوم می‌گذشت، دولت‌های آلمان، ایتالیا و ژاپن متحد شدند تا نیروهای خود را علیه متفقین به کار اندازند. ژاپن بدون اعلام قبلی به پرل هاربر در هاوایی حمله کرد و خسارت شدیدی به آمریکا وارد ساخت. این اقدام ژاپن موجب گردید تا ایالات متحده با تمام نیروی خود وارد جنگ گردد. ژاپنی‌ها بعد از پرل هاربر به اندونزی و سنگاپور حمله کردند و پیروزی‌های درخشانی بدست آوردند، اما نتایج جنگ در اروپا به ضرر متحدین تمام شد و آلمان هیتلری در ۱۹۴۵م سقوط کرد. پیشرفت پرشتاب نظامی ژاپن در سرتاسر شمال شرق آسیا و اقیانوس آرام متوقف شد و ایالات متحده با توافق شوروی سابق با پرتاب دو بمب اتمی در شهرهای هیروشیما و ناگازاکی، ژاپن را وادار به تسلیم کرد؛ و به این ترتیب برای ژاپن، جنگ دوم جهانی با شکستی فاجعه‌آمیز و وحشت جنگ اتمی به پایان رسید. دولت ژاپن به دستور امپراتور هیروهیتو در ۱۴ اوت ۱۹۴۵م بدون قید و شرط، تسلیم متفقین شد، ۵۰۰۰ افسر ژاپنی پس از قرائت بیانیه تسلیم، هاراکیری(خودکشی)کردند. ژاپن تمامی متصرفات خود در اقیانوس آرام از جمله کشور کره را از دست داد، طی کنفرانس یالتا در فوریه سال ۱۹۴۵ ژاپن جزایر کوریل و جزیره ساخالین را از دست داد، اداره امور نظامی منچوری نیز به دولت جماهیر شوروی واگذار شد.[۲۹][۳۰] ژاپن در جریان جنگ جهانی دوم صدمات فراوانی دید و در اواخر جنگ به چنان وضعی دچار شد که بسیاری از تحلیل‌گران در توصیف آن، عبارت «به کلی ویران شده» را به کار بردند.

بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی دو عملیات اتمی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفتند. در این دو عملیات، دو بمب اتمی به فاصله ۳ روز بر روی شهرهای هیروشیما و ناگازاکی انداخته شد که باعث ویرانی و کشتار گسترده شهروندان این دو شهر گردید. حدود ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که بیشتر آنان را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌دادند.[۳۱] (بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و باقی مانده تا پایان سال ۱۹۴۵ در اثر مواد مخرب تشعشعات رادیواکتیو جان خود را از دست دادند.)[۳۲][۳۳][۳۴]

جنگ از مردم ژاپن بیش از دو میلیون قربانی گرفت، حدود چهل درصد شهرهای آن به ویرانه مبدل گردید.[۳۵][۳۶] تأسیسات صنعتی و تولیدی تخریب و نابود شد، مزارع سوخت، سررشته کشت و زرع و کار و تولید از هم گسیخت، اقتصاد کشور فلج شد و سرانجام چیزی جز سرزمینی ویران و مردمی بیکار و گرسنه بر جای نماند. با این همه مردم ژاپن، خیلی زود بر بهت و گیجی خود فایق آمدند و شروع به خودسازی و نوسازی کشور کردند. از آنجا که بلافاصله پس از جنگ در قانون اساسی خود به صلح‌دوستی و مجاهدت در راه حفظ و استقرار صلحی پایدار و جهانی تأکید ورزیدند، ارتش را به کلی منحل کردند؛ لذا افراد نظامی نیز به سایر مردم پیوستند، و به سازندگی کشوری مشغول شدند. این کشور از لحاظ منابع طبیعی، یکی از فقیرترین کشورهای جهان است.[۳۷] اشغال کشور از سوی متفقین (۱۹۴۵ تا ۱۹۵۲)نظام سیاسی کشور را تبدیل به نظامی دموکراتیک کرد و همچنین احیای شگفت‌انگیز اقتصادی را بر اساس سیاست فعال صادرات آغاز ساخت. آیین شینتوـ که با ملی‌گرایی افراطی همسان شده بود ـ به صورت دین رسمی کنار گذاشته شد و در همین خلال جریانی به نام نهضت آموزش پدید آمد که طی آن کشور، گروهی از افراد مستعد را به منظور کسب و آموزش تخصص راهی کشورهای پیشرفته جهان ساخت.

ژاپن بعد از جنگ به اشغال نیروهای نظامی ایالات متحده درآمد. دو سال بعد از جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۷م قانون اساسی ژاپن به تصویب رسید.

ژاپن پس از رهایی از جنگ، سیاست مسالمت‌آمیز در پیش گرفت و در ۱۹۵۶م به عضویت سازمان ملل متحد درآمد.[۲۸]اقتصاد این کشور بار دیگر تنها چند سال پس از پایان جنگ و در دهه ۱۹۶۰م با رشد متوسط ۱۰٪ در سال، به بالاترین نرخ رشد اقتصادی در بین تمامی کشورهای درگیر جنگ رسید؛ و این کشور به یکی از بزرگترین قدرت‌های اقتصادی جهان تبدیل گردید و در عرصه فناوری پیشتاز شد. در ۱۹۸۸ ژاپن با پیشی گرفتن از آمریکا تبدیل به بزرگ‌ترین کشور تأمین‌کننده اعتبار در جهان شد.[۳۸] هم‌اکنون نیز ژاپن دارای سومین اقتصاد برتر جهان بعد از آمریکا و چین می‌باشد. در ۸ ژانویه ۱۹۸۹ یک روز پس از مرگ امپراتور هیروهیتو، آکی‌هیتو پسر او جانشین وی شد.[۳۹] عرصه سیاست ژاپن تحت سلطه لیبرال دموکرات‌ها است، که به رغم رسوایی‌های مالی از ۱۹۵۵ قدرت را در دست دارند.

بعد از پایان جنگ جهانی دوم در اوت ۱۹۴۵، ژاپن، گام نهادن در راه تبدیل به کشوری دموکراتیک را آغاز نمود. قانون اساسی ژاپن که از سال ۱۹۴۷ لازم‌الاجرا بوده بر سه اصل استوار است: حاکمیت مردمی، احترام برای حقوق اولیه انسان و کناره‌گیری از جنگ. قانون اساسی همچنین استقلال سه شاخه مقننه، مجریه و قضائیه را تصریح نموده‌است.[۲۲]

ژاپن یک کشور امپراتوری است. حکومت در آن به صورت سیستم پارلمانی، مشابه با بریتانیا می‌باشد که در حقیقت نخست‌وزیر آن را اداره می‌کند. امپراتور نماد کشور و وحدت ملی است و در رابطه با امور حکومتی قدرتی ندارد. تمامی کارهای امپراتور در رابطه با امور کشوری براساس توصیه‌ها و تصویب کابینه صورت می‌گیرد. با این حال امپراتور به عنوان رئیس کشور در مناسبت‌های سیاسی تأثیرگذار است. امپراتور کنونی ژاپن، ناروهیتو، در سال ۲۰۱۹ به عنوان یکصدو بیست و ششمین امپراتور به تخت نشست.[۴۰]

نهاد قانون‌گذار این کشور که دایت ملی نام دارد، دومجلسی بوده و از مجلس نمایندگان و مجلس مشاوران (سنا) تشکیل شده‌است. مجلس نمایندگان ۴۸۰ عضو دارد که با رای مردم برای دوره‌های چهار ساله انتخاب می‌شوند.
اعضای مجلس مشاوران ۲۴۲ نفر هستند که با رأی مردم برای دوره‌ای شش ساله انتخاب می‌شوند.
چگونه ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم پیشرفت کرد

نخست‌وزیر ژاپن رئیس دولت در ژاپن است که حکمش به وسیله امپراتور تنفیذ می‌شود. ذیل رهبری نخست‌وزیر، ۱۲ وزارتخانه وجود دارد؛ که عبارتند از: وزارت دادگستری- دارایی- بهداشت و رفاه- بازرگانی و صنعت- پست و ارتباطات- ساختمان- امور خارجه- آموزش، علوم و فرهنگ- کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری- حمل و نقل- کار و وزارت کشور.[۳]

سیستم حکومتی ژاپن بر اساس فعالیت احزاب سیاسی قرار داشته و احزاب سیاسی نقش تعیین‌کننده‌ای در صحنه سیاست کشور دارند. در شرایط کنونی، مهم‌ترین احزاب سیاسی فعال عبارتند از: حزب لیبرال دموکرات، حزب دموکراتیک ژاپن، حزب کومه جدید، حزب کمونیست ژاپن، حزب سوسیال دموکرات. حزب لیبرال دموکرات مهم‌ترین حزب سیاسی در ژاپن است.[۴۱]

در ژاپن ۴۷ استان و تعداد کل ۱۸۰۰ شهر کوچک و بزرگ و روستا وجود دارد (آوریل، ۲۰۰۷). هر شهرداری واجد شورا می‌باشد. فرمانداران استانی و شهرداران با رأی مردمی انتخاب می‌شوند. دولت محلی نسبت به دولت مرکزی واجد سیستم دموکراسی بی‌واسطه‌تری می‌باشد.[۲۲]

دیوان عالی کشور، بالاترین ارکان قوه قضائیه است. این دیوان متشکل از ۱۵ نفر قاضی است که توسط ریاست دیوان اداره می‌گردد. ۲۰ دادگاه بخش- از عمومی‌ترین دادگاه‌های کشور به‌شمار می‌آیند و در تمام کشور ۵۰ دادگاه بخش در مراکز استان‌های ۴۷ گانه مستقر هستند. در این دادگاه‌ها به پرونده‌های حقوقی و جزایی به‌طور مشترک رسیدگی می‌شود.[۴۰]

کشور ژاپن در سال ۲۰۱۰ سومین قدرت اقتصادی دنیا (پس از آمریکا و چین) بوده و در آسیا نیز رتبه دوم را از این لحاظ داراست. این کشور دارای منابع طبیعی خیلی محدودی است و اکثر جزایر و خاک آن کوهستانی و آتشفشانی است؛ ولی با همکاری‌های دولت در بخش صنعت و نیز سرمایه‌گذاری گسترده در فناوری‌های پیشرفته، ژاپن به عنوان یکی از پیشگامان عمده در صنعت و تکنولوژی دنیا شناخته شده‌است. صادرات بخش عمده‌ای از درآمدهای اقتصادی ژاپن را تشکیل می‌دهد و آمریکا با ۲۲٫۷٪، چین با ۱۳٫۱٪ و کره جنوبی با ۷٫۸٪ عمده‌ترین شرکای تجاری این کشور هستند. محصولات صادراتی عمدهٔ ژاپن شامل تجهیزات حمل و نقل، اتومبیل، صنایع الکترونیک، ماشین آلات الکتریکی و صنایع شیمیایی هستند.
در بخش صنایع ژاپن به عنوان یکی از پیشرفته‌ترین کشورها در زمینه تولید اتومبیل، تجهیزات الکترونیکی، ماشین ابزار، فولاد و فلزات غیر آهنی، کشتی سازی، صنایع شیمیایی و نساجی و نیز صنایع غذایی فرآوری شده به‌شمار می‌آید. این کشور دارای تعداد زیادی شرکت بین‌المللی با نام‌های تجاری معتبری همچون تویوتا، میتسوبیشی، هوندا، سونی، نیسان، نینتندو و کانن است.

بنا به گزارش صندوق بین‌المللی پول در اواسط آوریل ۲۰۰۶، ژاپن با رشد اقتصادی ۲/۸ درصد پیش‌بینی شده برای سال ۲۰۰۶، همردیف کشورهای غربی و در مقام بالا قرار دارد.

چنین نتیجه‌ای حاصل صادرات به کشورهای در حال توسعه مانند چین (که رشدش به ۹/۵٪ رسیده)، طرح دولتی و بی‌سابقه قانونمندسازی، سطح بالای تحقیق و توسعه، سرمایه‌گذاری بر روی آموزش و همچنین تعدیل نسبی ارزش دادن به سهام داران است.

ژاپن رشد اقتصادی بالایی را در دهه‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ تجربه کرده‌است. رشد ژاپن در دهه ۱۹۶۰ به‌طور میانگین ۱۰٪، در دهه ۱۹۷۰ به‌طور متوسط ۵٪، و در دهه ۱۹۸۰ به‌طور میانگین ۴٪ رشد داشت. رشد اقتصادی ژاپن در دو دهه اخیر به شدت کاهش یافته‌است به‌طوری‌که در دهه ۱۹۹۰ به‌طور میانگین ۱٫۵٪ بوده‌است. تلاش‌های دولت ژاپن برای ایجاد رشد اقتصادی در این دو دهه عمدتاً با شکست مواجه شده و رشد اقتصادی ژاپن همچنان پایین است.[۴۲]

آمریکا در ابتدای راه در اوت ۱۹۴۵ پس از یکسری بمباران سراسری و بالاخره بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، ژاپن را به تسلیم واداشت. پس از این شکست ژاپن با بیش از ۱۳ میلیون نفر بیکار مواجه بود و کمبود مواد غذایی به شدت احساس می‌شد. تورم در حدی بود که حقوق افراد، مکفی مخارج جاری نبود و افراد برای سیر کردن شکم خود اقدام به فروش دارایی خود کرده بودند.
برای کالاهی ضروری بازار سیاه درست شده بود و قیمت‌ها ۳۰ تا ۶۰ برابر قیمت رسمی دولت بود. در مورد برنج این رقم به ۱۵۰ برابر نیز رسیده بود. جنگ برای ژاپن به جز ۸ میلیون نفر کشته و زخمی، به بهای ویرانی ۲۵٪ از دارایی‌های غیرنظامی و نابودی ۴۱٫۵٪ از ثروت ملی تمام شد.
ژاپن بازسازی شده با داشتن ۰.۳ % از خاک کره زمین توانسته ۲۴٪ از تولید جهانی را به خود اختصاص دهد. این کشور به رغم شهرنشینی متراکم نسبتاً از جرم و جنایت به دور مانده‌است. نسبت سرقت در ژاپن در مقایسه با آمریکا چیزی کمتر از ۰٫۷٪ است.
پیشرفت اقتصادی ژاپن چنان چشم گیر بود که در مقطعی آمریکایی هارا به انتقاد از سخت کوشی، کم مصرفی و حجم کلان پس‌انداز ژاپنی‌ها واداشت!.
عوامل رشد آنچه تصویر ویران ژاپن ۱۹۴۵ به ژاپن ابرقدرت اقتصاد امروز مبدل کرده‌است، فرایندی است که عده‌ای آن را معجزه نامیدند.
تقدس سرزمین به شکل افراطی اش تا برتری نژادی ژاپنی‌ها هم کشیده شده بود. دولت ژاپن آئین (شینتو) را به نقطهٔ قوت مردم تبدیل کرده بود و در سال۱۹۱۳ به منظور تجمع تمامی افراد وگروه‌ها، طی تبلیغات وسیع اعلام کرد که شینتو یک نهاد ملی با هویت تاریخی و معنوی است و هرکس بدون توجه به ایدئولوژی و مرامش، به عنوان یک وظیفهٔ میهنی و نشانه‌ای از وفاداری و صداقتش به میهن، باید در معابد شینتو حضور یابد.[۴۳][۴۴]

ژاپن به ۸ ناحیه و ۴۷ استان تقسیم شده‌است.

فهرستی از بیست شهر بزرگ ژاپن:[۴۵]

یوکوهاما

ناگویا

فرهنگ ژاپن طی هزاران سال از دوره جومون تا به امروز در حال تکامل بوده، فرهنگ معاصر ژاپن بسیار از آسیا، اروپا و آمریکای شمالی تأثیر پذیرفته‌است و در این بین نفوذ فرهنگ چینی پر رنگ‌تر است. ساکنان ژاپن دوره‌های طولانی انزوا را سپری کرده‌اند، ورود کشتی‌های غربی در قرن ۱۶ و ۱۹ میلادی و آشنایی مردم ژاپن با ادیان مختلف همچون مسیحیت عصری جدید را برای این کشور پدیدآورد که تغییرات فرهنگی و سنت‌شکنی‌های بعد از آن خالی از لطف نبود.[۴۷]

نخستین آثار ادبیات ژاپنی به‌شدت تحت تأثیر ارتباطات فرهنگی با چین و ادبیات چینی سروده شدند. این آثار به زبان چینی کلاسیک سروده می‌شدند. ادبیات هندی نیز با گسترش بودیسم در ژاپن بر ادبیات این کشور تأثیر گذاشت. اما در نهایت هنگامی که نویسندگان ژاپنی شروع به نوشتن دربارهٔ ژاپن کردند توانستند سبک خاص خود را توسعه بخشند اما همچنان تأثیر ادبیات چینی و چینی کلاسیک را می‌شد تا پایان دورهٔ ادو در این آثار مشاهده کرد. از زمانی که ژاپن دروازه‌های خود را در سده ۱۹ میلادی به روی تجارت و دیپلماسی با غرب باز کرد ادبیات شرق و غرب به شدت برهم تأثیر گذاشته‌اند و همچنان می‌گذارند.[نیازمند منبع]

هایکو کوتاه‌ترین گونه شعری در جهان است که مبدع آن ژاپنی‌ها هستند، این‌گونه شعر به صورت سنتی کم‌تر ۱۷ خط است، یک هایکو عموماً یک احساس یا گرایش شاعرانه سراینده‌اش را بیان می‌کند:[۴۸]

موسیقی ژاپن غنی و متنوع است، سازهایی چون «کُوتو» و «شامیسِن» از سازهای اصیل ژاپن هستند.[۴۹] شامیسن که به سه‌تار ژاپنی شهرت‌دارد و معمولاً همراه با سازهای دیگر نواخته می‌شود، در اصل در تئاترهای کابوکی و عروسکی دوره «ادو» کاربرد داشت. کوتو نیز به سنتور ژاپنی معروف است که از چوب درختی به نام «پائولونیا» ساخته می‌شود و هر تار آن خرک متحرک جداگانه‌ای دارد. این ساز را با زخمه‌هایی که به انگشتان اشاره، میانی و شست دست راست متصل است می‌نوازند.[۵۰]

اَنیمه تلفظ راهنما·اطلاعات یا انیمه یک سبک از پویانمایی است که خاستگاه آن ژاپن بوده و به‌طور معمول بر مبنای مانگا ساخته می‌شود (که در این صورت انیمانگا نامیده می‌شوند). انیمه‌ها دارای خصوصیاتی از قبیل نقاشی‌های رنگارنگ، شخصیت‌های پرجنب و جوش، داستانی همراه با پیکار و نبرد و اغلب با موضوعاتی خیالی که در آینده رخ می‌دهند، همراه است.[۵۱] انیمه در واقع کوتاه شده واژهٔ انگلیسی انیمیشن «animation» (پویانمایی) است.[۵۲]

۳۳ جشنواره کشور ژاپن به عنوان میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت شده‌اند.[۵۳] بعضی جشن‌ها و فستیوال‌های ژاپنی ریشه چینی دارند ولی در طول زمان تغییر یافته و با عادات مردم محلی درآمیخته‌اند.

هانامی یا جشن شکوفه‌های گیلاس یکی از مراسم رایج در ژاپن است. هانامی در زبان ژاپنی به معنی «دیدن گل‌هاست». هانامی در هنگام شکوفایی شکوفه‌های ساکورا و با جمع شدن دوستان و بستگان به دور هم و گسترانیدن سفره در زیر درختان ساکورا برگزار می‌شود.

هانامی برای نخستین بار در دورهٔ نارا (سال‌های ۷۱۰ تا ۷۹۴ میلادی) و در بین اشراف مرسوم شده‌است. در ابتدا دیدن شکوفه‌های آلو که در ژاپن اومه نامیده می‌شود، مرسوم بود اما در دورهٔ هِی‌آن (سال‌های ۷۹۴ تا ۱۱۸۵ میلادی) شکوفه‌های گیلاس جایگزین شکوفه‌های آلو شد. از اواسط دورهٔ ادو هانامی در بین عموم مردم رایج شد و امپراتور توکوگاوا یوشیمونه هشتمین امپراتور دورهٔ ادو جهت تشویق مردم و ترویج بیشتر هانامی دستور کاشت گستردهٔ درختان گیلاس را در سراسر کشور صادر کرد.[۵۴]

جشنواره برف ساپورو سالانه در شهر ساپورو برگزار می‌شود. در این جشنواره که برجسته‌ترین هنرمندان این کشور نیز حضور دارند، مجسمه‌های مختلفی از جمله مجسمهٔ بازیگران و هنرمندان و سایر افراد مشهور ساخته می‌شود. در فوریه سال ۲۰۱۷ هم جشنواره ساپورو برگزار شد که مجسمه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا نیز در بین مجسمه‌های افراد مشهور دیده شد.[۵۵]

جشنواره تننو هر ساله ماه ژوئیه در شهر تسوشیما برگزار می‌شود. بر اساس رسوم هر قایق به چهارصد فانوس مزین می‌شود و در طول رودخانه تننو پایین می‌آید.[۵۶]

هیناماتسوری یا جشن عروسک‌ها یا جشن دختران یکی از جشن‌های رایج در کشور ژاپن است که به شکرگزاری رشد و سلامتی دختران اختصاص دارد.[۵۷] این جشن هر ساله در روز سوم ماه مارس سومین ماه میلادی برگزار می‌شود.[۵۸]

در این جشن سکویی با یکپارچه قرمز پوشانده می‌شود تا مجموعه‌ای از عروسک‌های زینتی (به ژاپنی: 雛人形 hina-ningyō?) به نمایندگی از امپراتور، ملکه، مسئولین، و نوازندگان در لباس سنتی دربار دوره هی‌آن به نمایش گذاشته شود.

جشن شکوفه‌های گیلاس(هانامی)ـپارک اوئنوـتوکیو

جشنواره تننو: چند قایق در رودخانه تننو، هرکدام با ۴۰۰ فانوس کاغذی

هیناماتسوری

اعراب: عنتره بن شداداغوزها: کوراوغلواندونزی: کاکاوین رامایانااوستیا: حماسه نَرتایران‌زمین: شاهنامه و دیگر حماسه‌هاباشقیرستان: اورال باتیربلوچستان: هانی و شیخ مرید،هملتامیل: پنج حماسه بزرگتایلند: راماکینتبت: حماسه گِسار خانتبرستان: هژبرسلطانچین:داستان عاشقانه سه‌پادشاهیژاپن: داستان هِیکهفیلیپین: فلورانته و لوراقرقیزستان: مَناسکامبوج: رئامکرکردستان: شاهنامه کردی، مم و زینلائوس: پرا لاک پرا لاممالزی: حکایت هانگ توآهمغولستان: ژنگَرمیان‌رودان: گیلگامشمیانمار: یاما زاتداوهندوستان: مهاباراتا، رامایاناویتنام: داستان کیو

ارمنستان: دلاوران ساسوناستونی: کالویپوگاسکاتلند: بروساسکاندیناوی: اِدای شاعرانهآلبانی: عود کوهستانآلمان: سرود نیبلونگ‌هاانگلستان: بئوولفاوکراین: داستان لشکر ایگورایتالیا: کمدی الهیایرلند: گاورانی کولیپرتغال: لوسیادهاروم: انه‌ایدفرانسه: سرود رولاندفلاندر: شیر فلاندرفنلاند: کالوالاگرجستان: پلنگینه‌پوشلتونی: لاچپلسیسلهستان: استاد تادئوسلیتوانی: فصولمجارستان: مخاطرات سیگِتهلند: رینارد روباهیونان باستان: ایلیاد، اُدیسه

مالی: سونجاتامصر باستان: داستان سینوهه

آرژانتین: مارتین فیروشیلی: آروکانا

۱ بخشی از آن در اروپا. 
۲ بخشی از آن در آفریقا. 
۳ تمامی یا بخشی از آن جزو اقیانوسیه به‌شمار می‌آید.


Downloads-icon


تلفظDownloads-icon


اطلاعاتDownloads-icon


http://www.gao.gov/archive/1998/og98005.pdfDownloads-icon


http://japanstudies.ir/data/uploads/eghtesad-edo-japan.pdfDownloads-icon

بازسازی آلمان پس از جنگ جهانی دوم یک فرایند طولانی بود. آلمان در طول جنگ متحمل خسارات سنگینی از نظر سطح زندگی افراد و هچنین از نظر صنعتی شد. آمار نشان می‌دهد که حدود ۶٫۹ تا ۷٫۵ میلیون آلمانی در جنگ کشته شده‌اند که شامل تقریباً ۸٫۲۶ تا ۸٫۸۶ درصد جمعیت می‌شود.[۱][۲] شهرستان‌های آلمان به شدت به دلیل بمب‌های سنگین در فصل پایانی جنگ آسیب دیدند و تولید محصولات کشاورزی تنها ۳۵ درصد از آنچه در قبل از جنگ وجود داشت، باقی ماند.

در کنفرانس پوتسدام، متفقین پیروز، حدود ۲۵ درصد از خاک آنشلوس آلمان را به لهستان و اتحاد جماهیر شوروی واگذار کردند. مردم آلمان که در این منطقه زندگی می‌کردند به همراه آلمانی‌هایی که در زودتنلند و جمعیت‌های پراکنده در سراسر شرق اروپا به منطقه آلمان؛ بنابراین تراکم جمعیت در «آلمان جدید» که پس از تجزیه باقی مانده بود، افزایش یافت.

در توافق پوتسدام، تلاش بر این بود که آلمان را به یک ملت شبانی و کشاورزی تبدیل کنند. بسیاری از کارخانه‌ها به عنوان غرامت برداشته شد یا به سادگی از بین برده شد. همچنین میلیون‌ها نفر از زندانیان جنگی آلمانی برای چندین سال به عنوان کارگر در اردوگاه‌های کار اجباری توسط متفقین غربی و اتحاد جماهیر شوروی به کار گرفته شده بودند.

بلافاصله پس از تسلیم آلمان، بعد از دو سال ایالات متحده یک برنامه قوی برای برداشتن تمام دانش فنی و علمی و همچنین تمام اختراعات ثبت شده در آلمان را دنبال کرد. جان جیمبل در کتاب خود، با نام «استثمار و غارت در آلمان پس از جنگ» می‌نویسد: غرامت گرفته شده توسط ایالات متحده و بریتانیا مبلغی نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار، معادل حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۶ بوده‌است.[۳][۴]

در سال ۱۹۴۵، نیروهای متفقین به شدت در از بین بردن نفوذ نازی از آلمان تلاش می‌کردند که این فرایند را «نازی زدایی» نام گذاشتند.[۵]چگونه ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم پیشرفت کرد

از اواسط سال ۱۹۴۷، موفقیت در نازی زدایی و آغاز جنگ سرد به در نظر گرفتن سیاست‌های جدیدی منجر شد. اروپا و متحدان آن تصمیم به بهبود اقتصاد آلمان و در نتیجه بهبود اروپا گرفتند. به همین دلیل متفقین غربی با انکار دخالت آمریکا طبق بخشنامه JCS 1067 در ماه ژوئیه ۱۹۴۷ تصمیم به بهبود اقتصاد اروپا به کمک صنعت آلمان گرفتند. همچنین متفقین غربی برنامه‌ای برای اصلاح واحد پولی به منظورم متوقف کردن تورم ایجاد کردند. این برنامه برای کمک به اقتصاد آلمان ممنوع شده بود و اجرای آن نیز توسط یک دولت دست نشانده شوروی کنترل می‌شد.

در سال ۱۹۴۸، دویچه مارک به عنوان واحد پول در آلمان در نظر گرفته شد، که منجر به بهبود اقتصادی شد.[۶]

در سال ۱۹۴۷، طرح مارشال، که در ابتدا با نام «برنامه بازسازی اروپا» شناخته می‌شد، آغاز شد. این برنامه باعث شد که در سال‌های ۱۹۴۷–۱۹۵۲، حدود ۱۳ میلیارد دلار کمک‌های اقتصادی و فنی که معادل آن در سال ۲۰۰۶ حدود ۱۳۰ میلیارد دلار می‌شود به غرب اروپا اختصاص داده شود. در سال ۱۹۴۹–۱۹۵۲ آلمان غربی دریافت وامی بالغ بر ۱٫۴۵ میلیارد دلار معادل حدود ۱۴٫۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۶ نیز به کمک همین برنامه دریافت کرد.

این کشور پس از آن، با صادرات محصولات محلی، کاهش نرخ بیکاری، افزایش تولید مواد غذایی، و کاهش بازار سیاه شروع به بهبود آهسته اما پیوستهٔ استاندارد زندگی کرد.

در سال ۱۹۵۰، بریتانیا و فرانسه توانستند از تخریب صنایع بزرگ آلمان توسط ایالات متحده جلوگیری کنند.[۷] در اواسط سال ۱۹۵۰، نرخ بیکاری در آلمان آنقدر کم شده بود که منجر به هجوم مهاجران ترکیه برای کار شد.[نیازمند منبع] اقتصاد آلمان همچنان رو به بهبود بود تا زمانی که در سال ۱۹۷۳ وارد بحران نفتی شد. [۱]


“Circulation of the Deutsche Mark – from currency reform to European monetary union”Downloads-icon


the originalDownloads-icon

خبرها را در تلگرام تابناک دنبال کنید:

 

* با کشور سوریه بیشتر آشنا شوید

 * با کشور آمریکا بیشتر آشنا شوید

 * با کشور عراق بیشتر آشنا شوید

چگونه ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم پیشرفت کرد

 * با کشور لبنان بیشتر آشنا شوید

 *با کشور ایران بیشتر آشنا شوید

 *با کشور افغانستان بیشتر آشنا شوید

 *با کشور روسیه بیشتر آشنا شوید

 * با کشور ترکیه بیشتر آشنا شوید

 * با کشور ونزوئلا بیشتر آشنا شوید

 * با کشور انگلیس بیشتر آشنا شوید

 * با کشور مصر بیشتر آشنا شوید

 * با کشور مراکش بیشتر آشنا شوید

 * با کشور اوکراین بیشتر آشنا شوید

چگونه ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم پیشرفت کرد
چگونه ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم پیشرفت کرد
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *