کمبود عاطفی چه نشانههایی دارد؟
کد: 139806304061812820
دوشنبه 1 مهر 98، 17:37
دوشنبه 98/7/01،
تهران
, (اخبار رسمی):
زمانی که از کمبود محبت صحبتی میشود، در ذهن بسیاری از افراد میآید که زنان نیاز به محبت و توجه بیشتری دارند و کمبود محبت باعث ضربه عاطفی در آنها میشود. در ادامه مهمترین نشانههای کمبود محبت و روشهای حل آن معرفی شده است.
مهمترین نشانههای کمبود محبت
کمبود محبت نشانههای متعددی دارد که برخی از مهمترین آنها احساس تنهایی شدید، احساس دوست داشتنی نبودن، رفتارهای چسبنده و احساس بیگانه بودن فرد در محیط است.
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
روشهای درمان کمبود محبت در زوجها
کمبود محبت در بین زوجها میتواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد و حتی منجر به طلاق شود. اولین گام درمان کمبود محبت در زوجها این است که روش دریافت محبت خود را مشخص کنند. زوجها از هم توقع دارند همسرشان بداند زمانی که به عشق نیاز است بدون اینکه سهل انگاری شود، محبت خود را به صورت رفتاری برای او بیان کند. بسیاری از زوجهایی که همدیگر را دوست دارند، یکدیگر را از بسیاری از انواع بیان عشق و عاطفه محروم میکنند.
گام دوم این است که میزان تاثیر عاطفه و محبت را در روابط زوجین مشخص کرد. سطح این مورد در افراد مختلف متفاوت است و احتمال دارد که زوجها خیلی درگیرش نباشند.
نکته مهم این است که گاهی افراد به دلیل نداشتن آگاهی، راههای اشتباهی برای برطرف کردن کمبود عاطفی خود انتخاب میکنند. برای مثال در کودکی با لجبازی و رفتارهای پر خطر و در بزرگسالی با خیانت، تهدید نشان میدهد.
زنان موفق در رابطه عاطفی شناخت کافی از زن و مرد دارند. این زنان موفق در رابطه آرامشی درونی دارند.
علایم اساسی کمبود محبت در کودکان
هنگامی که نیازهای عاطفی کودک در دوران کودکی برآورده نمیشود، شخصیت او به طور خاصی شکل میگیرد.
تجربههای دوران کودکی در افراد متفاوت است. یک دختر ممکن است مادر بی احساس و بی اعتنایی داشته باشد که نسبت به او بی توجه باشد. مساله مهم این است که در زمان کودکی اگر کمبود و عقدهای از طرف والدین برای کودکان موجود باشد این کمبودها بعدها در شخصیت او تاثیر میگذارد.
تاثیر عقدههای کودکی بر شخصیت
خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که به وسیله ازدواج زن و مرد تشکیل میشود و با تولد فرزندان تکامل مییابد.
مهمترین و حساسترین مرحله شکلگیری شخصیت، رفتار اجتماعی و خصوصیات فردی انسان، مرحله کودکی هر فرد است. این رفتارها تا حدودی متاثر از محیط، آموزشها و عوامل باز دارنده است.
انسان به دلیل ویژگی اجتماعی بودن خود از بدو تولد تحت تاثیر افکار، عقاید و رفتار اطرافیان قرار میگیرد. بدین ترتیب عدم تربیت صحیح و توجه نکردن به خواستههای طبیعی و سختگیریهای بیمورد در بسیاری از این موارد به تشکیل عقدههای روانی منجر میشود.
عواملی از قبیل ترس، خشم و مهر مادری از مسائلی است که باید به دقت مورد توجه قرار بگیرد. کودک بیش از هرچیزی نیاز به احساس و محبت دارد و همین عواطف هرگاه از حد معمول بگذرد، خطرات خانمان براندازی را به دنبال خواهد داشت.
مهمترین نیازهای عاطفی مردان چیست؟
یکی از مسائلی که ذهن بسیاری از آقایان را درگیر میکند میزان احترامی است که از همسر خود انتظار دارند. ممکن است آنها این مسئله را هرگز به زبان نیاورند اما یکی از دلایل پرخاشگریها و ناسازگاریهای آنها عدم دستیابی به احترامی است که از همسر خود انتظار دارند. مردان عاشق این هستند که همسرشان آنها را تحسین کند.
بخشی از زندگی مردها همسرشان است. شاید این اعتراف را از هیچ مردی شنیده نشود که بگوید: زیبایی و ظاهر تو برایم مهم است. اما واقعیت این است که مردها به دلیل علاقهای که به همسرشان دارند از او توقع دارند که همیشه او را آراسته ببینند. بنابراین بهتر است باصدای بلند صحبت نکنند. فریاد زدن و بلند صحبت کردن نه برای زنها خوشایند است نه برای مردها.
زمانی که کنار همسر هستید ملایم صحبت کنید
مردان به دلیل حجم کاری و فشارهای زندگی که بر عهده دارند بیشتر نیاز به تشویق و تعریفهای همسرشان دارند تا انرژی بگیرند و با انگیزه بیشتری برای خانوادهشان تلاش کنند.
تصور مردها اینگونه است که اگر همسرشان به توانایی آنها اعتماد داشته باشند میتوانند از پس هر مشکلی در زندگی بر آیند. هرچند که مردان کار کردن و برآورده کردن مخارج زندگی را یکی از وظایف خود میدانند اما تشکر و قدردانی میتواند باعث شود که انرژی و انگیزه بیشتری پیدا کنند.
مهمترین نیازهای عاطفی زنان چیست؟
نیازهای روحی زنان بسیار مهم هستند. اگر همسر مردی سرحال باشد و شادی داشته باشد باز هم نباید نسبت به نیازهای روحی او بی توجه بود. باید همواره نیازهای روحی زنان را جدی گرفت. مردانی که به تازگی ازدواج کردهاند باید از نیازهای روحی زنان آگاه باشند. زنان به ابراز محبت نیاز دارند. با خرید هدیه میتوان محبت خود را نشان داد. هدیهای که به زن شادی میبخشد هدیهای است که بر احساس شخصی او تاثیر میگذارد.
همسران باید به همسر خود عشق بورزند و به او ابراز محبت کنند. برطرف کردن نیازهای روانی زنان میتواند از طریق تشکر و قدردانی، خرید هدیه، غافلگیر کردن همسر با یک شاخه گل نیز صورت گیرد.
برای داشتن یک زندگی مشترک موفق باید عاشق همسر خود بود و نیازهای روحی همسر را برطرف کرد و هرگز او را باکسی مقایسه نکرد. اگر آقایان تمام نیازهای همسرشان را برطرف کنند به تنها فرمانده قلب همسرشان تبدیل میشوند.
زن و مرد هر دو به محبت نیاز دارند اما نیازهای روحی یک زن به محبت شوهر، فوق العاده مهم و حساس است.
محبت چگونه زندگی را متحول خواهد کرد؟
نقش محبت در زندگی و خانواده بسیار مهم است. مدیریت محبت و عاطفه ضروری است چرا که محبت انسانها نسبت به یکدیگر، عامل مهم و موثری در رشد و تکامل آنها به حساب میآید.
سوالی مهمی که در اینجا مطرح میشود این است زن و شوهر چگونه باید با یکدیگر برخورد کنند تا کانون خانوادگی آنها پر از مهر و محبت باشد؟
اولین عاملی که موجب پدید آمدن صمیمت میشود خوش اخلاقی است. زن و مرد باید سعی کنند در ارتباط با همدیگر روحیه و احساس خوبی به هم دهند و از تندی و عصبانیت و حساسیتها جدا پرهیز کنند.
دومین عاملی که صفا و صمیمیت را در محیط خانوادگی ایجاد میکند خوش زبانی است.
سومین نکته که بسیار حساس است و در ایجاد حفظ صمیمیتها نقش موثری را بر عهده دارد، خوش برخوردی است. همه افراد علاقه دارند که دیگران با آنها برخورد خوبی داشته باشند.
چهارمین نکته که در صمیمیت بسیار مهم است این است که در زندگی خانوادگی زن و مرد احترام یکدیگر را حفظ کنند.
چرا مورد محبت قرار نمیگیرم؟
اگر شخصی احساس میکند به اندازهای که باید مورد محبت و توجه قرار نمیگیرد، بهتر است موارد زیر را مورد بازنگری قرار دهد:
راه دریافت محبت خود را مشخص کند. بسیاری از افراد ممکن است فکر کنند، چون همسرم من را دوست دارد پس باید بداند دوست دارم که الان به من توجه کند.
باید همواره سعی کرد هر روز از محل کاربه همسر تماس گرفته شود و به او ابراز احساسات شود و البته انتظار میرود که متقابلا همسر نیز با این شیوه محبتش را ابراز کنند.
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
آیا جز شخصیتهای مهر طلب هستید؟
در صورتی که شخصی در تله شخصیتی مهرطلبی گرفتار شده است، سیل محبت دیگران نیز نمیتواند او را راضی کند چرا که همواره دلیلی برای اثبات بیتوجهی و رهاشدگی خود، خواهد یافت.
در این موارد بهتر است شخص به یک درمانگر متخصص مراجعه کند تا به او در زمینه نحوه غلبه بر تله مهرطلبی افراطی کمک کند.
مشاورانه: سایت مشاوره روانشناسی با ارائه خدمات مشاوره تلفنی، مشاروه حضوری و مشاوره آنلاین رایگان تلاش میکند تا همه بتوانند رابطه موثری داشته باشند.
### پایان خبر رسمی
اخبار رسمی هویت منتشر کننده را تایید میکند ولی مسئولیت صحت مطلب منتشر شده بر عهده ناشر است.
اولین سامانه هوشمند پاسخگویی در زمینه های مشاوره و روانشناسی به صورت رایگان با همکاری متخصصی و روانشناسان برجسته و پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، روانشناسی کودک و جوانان ، درمان اختلال افسردگی، اضطراب، وسواس، فوبیا و غیره، مهارت های زندگی، ترک اعتیادبه مواد مخدر ، مشاوره تلفنی، روان درمانی تخصصی و..سایر خدمات روانشناسی می باشد.
بهداشت و درمان
|
روانشناسی و موفقیت
محله بیمه، خیابان شهید مسعود آزمون نیا(بیمه 2)، بزرگراه شهید امیر سرلشگر حسین لشگری(مخصوص کرج)، پلاک 31، طبقه همکف
[email protected]
Copyright © 2013 – 2021 Akhbar Rasmi
|
All Rights Reserved
نیاز به توجه و محبت یکی از نیازهای طبیعی همه انسانها است اما در برخی از افراد گاهی این نیاز از حد نرمال خود فراتر میرود بطوریکه فرد تمام تلاشش را میکند تا در مرکز محبت و توجه اطرافیان و بخصوص شریکعاطفیاش باشد و نسبت به بیتوجهی و سردی به شدت حساس و زودرنج میشود. نیاز به محبت و توجه بیش از حد کیفیت زندگی و رابطه عاطفی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و باعث آزار خود فرد و اطرافیانش میشود. در این مقاله نشانهها و دلایل کمبود محبت و توجه را شرح دادیم و راهکارهایی برای رهایی و درمان این موضوع ارائه میدهیم.
فهرست مطالب
افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، اهمیت فراوانی برای جلب محبت قائل میشوند و حتی به هیچ چیز دیگری به جز دریافت توجه و محبت دیگران فکر نمیکنند. فردی که عقده کمبود محبت دارد، برایش بسیار سخت است که اجازه بدهد مهر ورزیدن فرایند طبیعی خودش را طی کند. حتی فکر دریافت محبت، آنها را مضطرب میکند. محبت دیدن از سوی دیگر هیجانزده و وحشتزدهشان میکند و شب و روز فکرشان این است که چطور میتوانند مورد محبت و توجه دیگران قرار بگیرند؛ به عبارتی میتوان گفت که آنها وسواس محبت پیدا میکنند.
اکثر افرادی که کمبود محبت دارند، انحصارطلب میشوند و دوست دارند اشخاصی را که به آنها محبت میکنند، کنترل کنند. البته آنها لزوماً سعی نمیکنند که زندگی دیگری را تحت کنترل خود دربیاورند، تلاشهای انحصارطلبانه آنان فقط روشی برای جلوگیری از شعلهور شدن درد و رنج خودشان است. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، معمولاً در ناخودآگاه خود باور دارند که اگر محبوبشان را تحت نظر بگیرند، هرگز او را از دست نخواهند داد. ترس از طرد شدن ، آنان را تشنه قدرت و کنترل میکند. در هر حال این انحصارطلبی و دیکتاتورانه غالباً منجر به اختلاف یا جدایی میشود.
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
افرادی که کمبود محبت و توجه دارند، از همسر یا نامزدشان یا هر فردی که پیوندی عاطفی با او برقرار کردهاند، توقع زیادی دارند. برای مثال چنین جملاتی را زیاد از زبان آنها میشنویم: “درست وقتی بهت نیاز داشتم، پیشم نبودی” یا “انتظار داشتم کار خاصی انجام بدی، اما تو چیکار کردی؟ هیچ کار!” عشق از نظر آنان مطلق و بیقید و شرط است؛ در صورتیکه حتی یک مادر هم نمیتواند چنین عشق بی قید وشرطی را به فرزندش بدهد.
افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، حاضرند از بسیاری چیزها در راه رسیدن به عشق و محبت صرف نظر کنند. به نظر آنها هر اتفاقی بهتر از این است که عشقشان را از دست بدهند. در نتیجه فرد تشنه عشق و محبت غالباً نیازها و رفاه خود را نادیده میگیرد. فردی که کمبود محبت دارد، اگر احساس کند که عشقش در حال فاصله گرفتن از او است و نسبت به او سرد شده است ، حاضر است زمین و آسمان را به هم بدوزد تا او را برای خود نگه دارد. چنین فردی از احساس بیارزش بودن رنج میبرد و تصور میکند که عشق به زندگی او ارزش و معنا میدهد؛ به همین دلیل حتی حاضر است که عشقش از او سوءاستفاده کند، اما ترکش نکند.
برخی از افرادی که کمبود محبت دارند، هر چقدر هم که سعی کنند، نمیتوانند خودشان را راضی کنند که به دیگران اعتماد کنند. آنها پیوسته به دیگران مشکوکاند و همین شک و تردید دائمی پیوند عاطفیشان را با دیگران به تدریج سست میکند. فرد دچار عقده کمبود محبت همواره منتظر است که طرف مقابل او را ترک کند یا به نحوی به او آسیب بزند؛ چنین انتظاری باعث میشود که توهماتش برایش واقعی به نظر برسد. بیاعتمادی آنها به دیگران آنقدر شدید است که حتی واقعیتها وارونه به نظرشان جلوهگر میشود و آنچه را که خوب است، بد و آنچه را که بد است، خوب میبینند. فرد تشنۀ محبت در همه جا به دنبال انگیزههای مخفی، برنامههای پنهانی و توطئههای مغرضانه میگردد. این بدبینی شدید بخشی از ترس همیشگی او از احتمال آزار دیدن از سوی محبوب است.
سوءاستفاده از هر نوعی که باشد، غیرقابل قبول است. متأسفانه کمبود محبت غالباً افراد را وارد دور باطلی میکند که حاضراند هر رفتاری را از سوی شریک عاطفیشان بپذیرند. آنها متوجه تفاوت بین اختلاف نظر یا مشاجره و سوءاستفاده نمیشوند. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، سعی میکنند از هر چیزی را بپذیرند تا محبت طرف مقابلشان را از دست ندهند، اما متاسفانه جز دلشکستگیهای پی در پی چیزی نصیبشان نمیشود. به همین دلیل است که بهرهگیری از کمک تخصصی یک مشاور با تجربه برای رهایی از کمبود محبت و درمان آن ضروری است.
زمانیکه فرد دچار کمبود محبت است اولین احتمالی در ذهنش پررنگ میشود این است که فرد جذاب و دوست داشتنی نیست و به همین خاطر است که وقتی اطرافیان و بخصوص همسر یا عشقش به او محبت و توجه نمیکند ، در واقع خودش را مقصر اصلی این موضوع میداند.
یکی از دلایل اصلی نیاز شدید به توجه و محبت، پایین بودن عزت نفس در فرد است. پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس باعث میشود فرد برای به دست آوردن حس ارزشمندی همواره به توجه و محبت طرف مقابلش احتیاج داشته باشد. این مورد در افرادی که در زندگیشان اهداف و دستاوردهای ارزشمندی ندارند و شکستهای کوچک و بزرگی را تجربه کردند بیشتر دیده میشود.
دلبستگی ناایمن در دوران کودکی یکی از دلایل مهم عقده کمبود محبت و بوجود آمدن تله شخصیتی مهرطلبی در فرد است. افرادی که در کودکی به دلیل روش تربیتی والدینشان نتوانستهاند یک ارتباط عاطفی ایمن با مادر و پدر خود برقرار کنند ممکن است به کمبود محبت دچار شوند و به جبران محبتی که باید از والدین دریافت می کردند در بزرگسالی توجهطلب و مهرطلب شوند و روابط عاطفیشان بطور منفی تحت تاثیر قرار گیرد.
افرادی که در گذشته روابط عاطفی ناموفق داشتند و یا در روابطشان مورد سوء استفاده عاطفی قرار گرفتند نیز ممکن است دچار عقده کمبود محبت و نیاز شدید به توجه شوند. بدلیل اینکه این نیازشان در گذشته به درستی برآورده نشده و ناکام شدهاند، در حال حاضر تشنه محبت و ابراز احساسات طرف مقابلشان هستند.
مهمترین کاری که باید انجام دهید این است که بدانید نسبت به چه کسانی انتظار محبت بیشتری دارید. میزان محبتی که شما را راضی میکند چقدر است؟ و نهایتا مشخص کنید که به چه دلیل نیاز دارید از این اشخاص محبت بیشتری دریافت کنید؟ وقتی شما انتظارات خود را دقیقا مشخص کنید و به این سوالات مهم جواب دهید، باورهای مرکزی شما روشن میشود. اما نکته مهم اینجاست که فقط صرفاً آگاهی پیدا کردن از این انتظارات نیمی از مسیر شماست میتوانید به کمک یک مشاور دلیل این انتظاراتتان را میتوانید به درستی پیدا کنید.
عقده کمبود محبت غالباً پیامد نشناختن خود و دوست نداشتن خود است. اگر دائماً از این احساس آزاردهنده رنج میبرید که هیچ کس در این دنیا دوستتان ندارد، باید بدانید که این احساس ناخوشایند در واقع ضرورت یادگیری دوست داشتن خود را به شما اعلام میکند. همواره در جستجوی عشق و محبت بیقید و شرط بودن دور باطلی است که باید هرچه سریعتر آن را متوقف کنید. چنانچه ویژگیهای مثبت خود را به رسمیت بشناسید و یاد بگیرید که با خود واقعیتان آشتی کنید و در کمال صلح و صمیمیت زندگی کنید، آنگاه این دور باطل تمام میشود. وقتی خودتان را دوست داشته باشید، به تدریج متوجه میشوید که برای احساس خوشبختی کردن در زندگی به عشق دیگران نیاز ندارید. خدا را چه دیدید، شاید وقتی یاد گرفتید که خودتان را دوست داشته باشید و عشق واقعی را به خودتان ارزانی کنید، دیگران هم قلبشان را به روی شما باز کنند.
از انجام دادن چه کارهایی لذت میبرید؟ یافتن فعالیتهایی که باعث شادیتان میشود، گامی اساسی برای متوقف کردن دور باطل کمبود محبت است. فهرستی از سرگرمیهای مورد علاقهتان، مانند خواندن یا نوشتن را تهیه کنید. اگر تا به حال سرگرمی مفرحی را تجربه نکردهاید، فعالیتهایی مانند نقاشی یا یادگیری زبان را که همیشه دوست داشتهاید، انجام بدهید در فهرستتان بنویسید.
نباید صرفا روی یک نفر برای دریافت محبت و توجه تمرکز کنید، باید منابع حمایتی دیگری نیز پیدا کنید مانند دوستان و خانوادهتان. زمان بیشتری را با دوستان و خانوادهتان صرف کنید تا توجه و محبت بیشتری از سوی آنها دریافت کنید. به این موضوع دقت کنید که نباید برای تامین نیازتان به محبت صرفا بروی یک نفر تکیه کنید چون زمانیکه او به هر دلیلی در زندگی شما نباشد دچار فروپاشی احساسی میشود.
جنبههایی از زندگیتان را که درصدد بهبودشان هستید، در نظر بگیرید. به جای این که به مواردی فکر کنید که تغییر دادنشان از توانتان خارج است، روی جنبههایی از زندگیتان که میتوانید برای بهبودشان تلاش کنید، متمرکز شوید. برخی افراد از وضعیت مالیشان راضی نیستند؛ عدهای معتقداند که باید بیشتر به سلامتشان توجه کنند. هر موردی که را فکر میکنید در زندگیتان به اصلاح و بهبود نیاز دارد، بنویسید و برای انجام آن برنامهریزی کنید.
زبان عشق خود را بشناسید. افراد مختلف برای ابراز و دریافت احساسات روشهای مختلفی دارند، این روشها را بطور کلی به 5 روش دسته بندی میشوند: ابراز احساسات کلامی زمان گذاشتن، خدمت کردن، تماس فیزیکی و هدیه دادن. شناسایی زبان عشق به شما و همسرتان کمک میکند تا روشهای موثر ابراز احساسات نسبت به هم را یاد بگیرید و صرف انرژی و زمان کمتری بهترین نتیجه را بگیرید.
نیاز به محبت در همه افراد یک امر طبیعی است اما افرادی بیش از حد نیاز به محبت و توجه دارند عمدتا تمام حواس و تمرکزشان را روی دریافت عشق و محبت از طرف مقابلشان میگذارند، سعی میکنند طرف مقابلشان را کنترل کنند تا منبع تامین نیازشان را از دست ندهند، به طرف مقابلشان وابسته و نیازمند هستند و حتی گاهی برای دریافت محبت و توجه حاضر میشوند به طرف مقابلشان التماس کنند و یا هرچیزی را در بپذیرند، به بقیه افراد اعتماد نمیکنند، همیشه احساس تنهایی میکنند و فکر میکنند دوست داشتنی نیستند. دلیل این کمبود و عقده محبت ممکن است پایین بودن عزت نفس فرد، تجربه روابط عاطفی ناموفق ویا داشتن دلبستگی ناایمن در دوران کودکیشان باشد. برای درمان و مقابله با این موضوع باید انتظارتتان را از اطرافیانتان را بطور واضح مشخص کنید و پیدا کنید چرا این باور در شما ایجاد شده است که فرد یا افراد خاصی باید نسبت به شما بیش از حد توجه و محبت داشته باشند به کمک مشاور میتوانید این باورها را اصلاح کنید، خودتان به خودتان محبت کنید، منابع حمایتیتان را گسترده کنید، روی جنبههای مختلف زندگیتان تمرکز کنید و زبان ابراز و دریافت عشقتان را پیدا کنید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
27 بازدید
77 بازدید
310 بازدید
332 بازدید
277 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
نیاز به توجه و محبت یکی از نیازهای طبیعی همه انسانها است اما در برخی از افراد گاهی این نیاز از حد نرمال خود فراتر میرود بطوریکه فرد تمام تلاشش را میکند تا در مرکز محبت و توجه اطرافیان و بخصوص شریکعاطفیاش باشد و نسبت به بیتوجهی و سردی به شدت حساس و زودرنج میشود. نیاز به محبت و توجه بیش از حد کیفیت زندگی و رابطه عاطفی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و باعث آزار خود فرد و اطرافیانش میشود. در این مقاله نشانهها و دلایل کمبود محبت و توجه را شرح دادیم و راهکارهایی برای رهایی و درمان این موضوع ارائه میدهیم.
فهرست مطالب
افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، اهمیت فراوانی برای جلب محبت قائل میشوند و حتی به هیچ چیز دیگری به جز دریافت توجه و محبت دیگران فکر نمیکنند. فردی که عقده کمبود محبت دارد، برایش بسیار سخت است که اجازه بدهد مهر ورزیدن فرایند طبیعی خودش را طی کند. حتی فکر دریافت محبت، آنها را مضطرب میکند. محبت دیدن از سوی دیگر هیجانزده و وحشتزدهشان میکند و شب و روز فکرشان این است که چطور میتوانند مورد محبت و توجه دیگران قرار بگیرند؛ به عبارتی میتوان گفت که آنها وسواس محبت پیدا میکنند.
اکثر افرادی که کمبود محبت دارند، انحصارطلب میشوند و دوست دارند اشخاصی را که به آنها محبت میکنند، کنترل کنند. البته آنها لزوماً سعی نمیکنند که زندگی دیگری را تحت کنترل خود دربیاورند، تلاشهای انحصارطلبانه آنان فقط روشی برای جلوگیری از شعلهور شدن درد و رنج خودشان است. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، معمولاً در ناخودآگاه خود باور دارند که اگر محبوبشان را تحت نظر بگیرند، هرگز او را از دست نخواهند داد. ترس از طرد شدن ، آنان را تشنه قدرت و کنترل میکند. در هر حال این انحصارطلبی و دیکتاتورانه غالباً منجر به اختلاف یا جدایی میشود.
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
افرادی که کمبود محبت و توجه دارند، از همسر یا نامزدشان یا هر فردی که پیوندی عاطفی با او برقرار کردهاند، توقع زیادی دارند. برای مثال چنین جملاتی را زیاد از زبان آنها میشنویم: “درست وقتی بهت نیاز داشتم، پیشم نبودی” یا “انتظار داشتم کار خاصی انجام بدی، اما تو چیکار کردی؟ هیچ کار!” عشق از نظر آنان مطلق و بیقید و شرط است؛ در صورتیکه حتی یک مادر هم نمیتواند چنین عشق بی قید وشرطی را به فرزندش بدهد.
افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، حاضرند از بسیاری چیزها در راه رسیدن به عشق و محبت صرف نظر کنند. به نظر آنها هر اتفاقی بهتر از این است که عشقشان را از دست بدهند. در نتیجه فرد تشنه عشق و محبت غالباً نیازها و رفاه خود را نادیده میگیرد. فردی که کمبود محبت دارد، اگر احساس کند که عشقش در حال فاصله گرفتن از او است و نسبت به او سرد شده است ، حاضر است زمین و آسمان را به هم بدوزد تا او را برای خود نگه دارد. چنین فردی از احساس بیارزش بودن رنج میبرد و تصور میکند که عشق به زندگی او ارزش و معنا میدهد؛ به همین دلیل حتی حاضر است که عشقش از او سوءاستفاده کند، اما ترکش نکند.
برخی از افرادی که کمبود محبت دارند، هر چقدر هم که سعی کنند، نمیتوانند خودشان را راضی کنند که به دیگران اعتماد کنند. آنها پیوسته به دیگران مشکوکاند و همین شک و تردید دائمی پیوند عاطفیشان را با دیگران به تدریج سست میکند. فرد دچار عقده کمبود محبت همواره منتظر است که طرف مقابل او را ترک کند یا به نحوی به او آسیب بزند؛ چنین انتظاری باعث میشود که توهماتش برایش واقعی به نظر برسد. بیاعتمادی آنها به دیگران آنقدر شدید است که حتی واقعیتها وارونه به نظرشان جلوهگر میشود و آنچه را که خوب است، بد و آنچه را که بد است، خوب میبینند. فرد تشنۀ محبت در همه جا به دنبال انگیزههای مخفی، برنامههای پنهانی و توطئههای مغرضانه میگردد. این بدبینی شدید بخشی از ترس همیشگی او از احتمال آزار دیدن از سوی محبوب است.
سوءاستفاده از هر نوعی که باشد، غیرقابل قبول است. متأسفانه کمبود محبت غالباً افراد را وارد دور باطلی میکند که حاضراند هر رفتاری را از سوی شریک عاطفیشان بپذیرند. آنها متوجه تفاوت بین اختلاف نظر یا مشاجره و سوءاستفاده نمیشوند. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، سعی میکنند از هر چیزی را بپذیرند تا محبت طرف مقابلشان را از دست ندهند، اما متاسفانه جز دلشکستگیهای پی در پی چیزی نصیبشان نمیشود. به همین دلیل است که بهرهگیری از کمک تخصصی یک مشاور با تجربه برای رهایی از کمبود محبت و درمان آن ضروری است.
زمانیکه فرد دچار کمبود محبت است اولین احتمالی در ذهنش پررنگ میشود این است که فرد جذاب و دوست داشتنی نیست و به همین خاطر است که وقتی اطرافیان و بخصوص همسر یا عشقش به او محبت و توجه نمیکند ، در واقع خودش را مقصر اصلی این موضوع میداند.
یکی از دلایل اصلی نیاز شدید به توجه و محبت، پایین بودن عزت نفس در فرد است. پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس باعث میشود فرد برای به دست آوردن حس ارزشمندی همواره به توجه و محبت طرف مقابلش احتیاج داشته باشد. این مورد در افرادی که در زندگیشان اهداف و دستاوردهای ارزشمندی ندارند و شکستهای کوچک و بزرگی را تجربه کردند بیشتر دیده میشود.
دلبستگی ناایمن در دوران کودکی یکی از دلایل مهم عقده کمبود محبت و بوجود آمدن تله شخصیتی مهرطلبی در فرد است. افرادی که در کودکی به دلیل روش تربیتی والدینشان نتوانستهاند یک ارتباط عاطفی ایمن با مادر و پدر خود برقرار کنند ممکن است به کمبود محبت دچار شوند و به جبران محبتی که باید از والدین دریافت می کردند در بزرگسالی توجهطلب و مهرطلب شوند و روابط عاطفیشان بطور منفی تحت تاثیر قرار گیرد.
افرادی که در گذشته روابط عاطفی ناموفق داشتند و یا در روابطشان مورد سوء استفاده عاطفی قرار گرفتند نیز ممکن است دچار عقده کمبود محبت و نیاز شدید به توجه شوند. بدلیل اینکه این نیازشان در گذشته به درستی برآورده نشده و ناکام شدهاند، در حال حاضر تشنه محبت و ابراز احساسات طرف مقابلشان هستند.
مهمترین کاری که باید انجام دهید این است که بدانید نسبت به چه کسانی انتظار محبت بیشتری دارید. میزان محبتی که شما را راضی میکند چقدر است؟ و نهایتا مشخص کنید که به چه دلیل نیاز دارید از این اشخاص محبت بیشتری دریافت کنید؟ وقتی شما انتظارات خود را دقیقا مشخص کنید و به این سوالات مهم جواب دهید، باورهای مرکزی شما روشن میشود. اما نکته مهم اینجاست که فقط صرفاً آگاهی پیدا کردن از این انتظارات نیمی از مسیر شماست میتوانید به کمک یک مشاور دلیل این انتظاراتتان را میتوانید به درستی پیدا کنید.
عقده کمبود محبت غالباً پیامد نشناختن خود و دوست نداشتن خود است. اگر دائماً از این احساس آزاردهنده رنج میبرید که هیچ کس در این دنیا دوستتان ندارد، باید بدانید که این احساس ناخوشایند در واقع ضرورت یادگیری دوست داشتن خود را به شما اعلام میکند. همواره در جستجوی عشق و محبت بیقید و شرط بودن دور باطلی است که باید هرچه سریعتر آن را متوقف کنید. چنانچه ویژگیهای مثبت خود را به رسمیت بشناسید و یاد بگیرید که با خود واقعیتان آشتی کنید و در کمال صلح و صمیمیت زندگی کنید، آنگاه این دور باطل تمام میشود. وقتی خودتان را دوست داشته باشید، به تدریج متوجه میشوید که برای احساس خوشبختی کردن در زندگی به عشق دیگران نیاز ندارید. خدا را چه دیدید، شاید وقتی یاد گرفتید که خودتان را دوست داشته باشید و عشق واقعی را به خودتان ارزانی کنید، دیگران هم قلبشان را به روی شما باز کنند.
از انجام دادن چه کارهایی لذت میبرید؟ یافتن فعالیتهایی که باعث شادیتان میشود، گامی اساسی برای متوقف کردن دور باطل کمبود محبت است. فهرستی از سرگرمیهای مورد علاقهتان، مانند خواندن یا نوشتن را تهیه کنید. اگر تا به حال سرگرمی مفرحی را تجربه نکردهاید، فعالیتهایی مانند نقاشی یا یادگیری زبان را که همیشه دوست داشتهاید، انجام بدهید در فهرستتان بنویسید.
نباید صرفا روی یک نفر برای دریافت محبت و توجه تمرکز کنید، باید منابع حمایتی دیگری نیز پیدا کنید مانند دوستان و خانوادهتان. زمان بیشتری را با دوستان و خانوادهتان صرف کنید تا توجه و محبت بیشتری از سوی آنها دریافت کنید. به این موضوع دقت کنید که نباید برای تامین نیازتان به محبت صرفا بروی یک نفر تکیه کنید چون زمانیکه او به هر دلیلی در زندگی شما نباشد دچار فروپاشی احساسی میشود.
جنبههایی از زندگیتان را که درصدد بهبودشان هستید، در نظر بگیرید. به جای این که به مواردی فکر کنید که تغییر دادنشان از توانتان خارج است، روی جنبههایی از زندگیتان که میتوانید برای بهبودشان تلاش کنید، متمرکز شوید. برخی افراد از وضعیت مالیشان راضی نیستند؛ عدهای معتقداند که باید بیشتر به سلامتشان توجه کنند. هر موردی که را فکر میکنید در زندگیتان به اصلاح و بهبود نیاز دارد، بنویسید و برای انجام آن برنامهریزی کنید.
زبان عشق خود را بشناسید. افراد مختلف برای ابراز و دریافت احساسات روشهای مختلفی دارند، این روشها را بطور کلی به 5 روش دسته بندی میشوند: ابراز احساسات کلامی زمان گذاشتن، خدمت کردن، تماس فیزیکی و هدیه دادن. شناسایی زبان عشق به شما و همسرتان کمک میکند تا روشهای موثر ابراز احساسات نسبت به هم را یاد بگیرید و صرف انرژی و زمان کمتری بهترین نتیجه را بگیرید.
نیاز به محبت در همه افراد یک امر طبیعی است اما افرادی بیش از حد نیاز به محبت و توجه دارند عمدتا تمام حواس و تمرکزشان را روی دریافت عشق و محبت از طرف مقابلشان میگذارند، سعی میکنند طرف مقابلشان را کنترل کنند تا منبع تامین نیازشان را از دست ندهند، به طرف مقابلشان وابسته و نیازمند هستند و حتی گاهی برای دریافت محبت و توجه حاضر میشوند به طرف مقابلشان التماس کنند و یا هرچیزی را در بپذیرند، به بقیه افراد اعتماد نمیکنند، همیشه احساس تنهایی میکنند و فکر میکنند دوست داشتنی نیستند. دلیل این کمبود و عقده محبت ممکن است پایین بودن عزت نفس فرد، تجربه روابط عاطفی ناموفق ویا داشتن دلبستگی ناایمن در دوران کودکیشان باشد. برای درمان و مقابله با این موضوع باید انتظارتتان را از اطرافیانتان را بطور واضح مشخص کنید و پیدا کنید چرا این باور در شما ایجاد شده است که فرد یا افراد خاصی باید نسبت به شما بیش از حد توجه و محبت داشته باشند به کمک مشاور میتوانید این باورها را اصلاح کنید، خودتان به خودتان محبت کنید، منابع حمایتیتان را گسترده کنید، روی جنبههای مختلف زندگیتان تمرکز کنید و زبان ابراز و دریافت عشقتان را پیدا کنید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
27 بازدید
77 بازدید
310 بازدید
332 بازدید
277 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
نیاز به توجه و محبت یکی از نیازهای طبیعی همه انسانها است اما در برخی از افراد گاهی این نیاز از حد نرمال خود فراتر میرود بطوریکه فرد تمام تلاشش را میکند تا در مرکز محبت و توجه اطرافیان و بخصوص شریکعاطفیاش باشد و نسبت به بیتوجهی و سردی به شدت حساس و زودرنج میشود. نیاز به محبت و توجه بیش از حد کیفیت زندگی و رابطه عاطفی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و باعث آزار خود فرد و اطرافیانش میشود. در این مقاله نشانهها و دلایل کمبود محبت و توجه را شرح دادیم و راهکارهایی برای رهایی و درمان این موضوع ارائه میدهیم.
فهرست مطالب
افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، اهمیت فراوانی برای جلب محبت قائل میشوند و حتی به هیچ چیز دیگری به جز دریافت توجه و محبت دیگران فکر نمیکنند. فردی که عقده کمبود محبت دارد، برایش بسیار سخت است که اجازه بدهد مهر ورزیدن فرایند طبیعی خودش را طی کند. حتی فکر دریافت محبت، آنها را مضطرب میکند. محبت دیدن از سوی دیگر هیجانزده و وحشتزدهشان میکند و شب و روز فکرشان این است که چطور میتوانند مورد محبت و توجه دیگران قرار بگیرند؛ به عبارتی میتوان گفت که آنها وسواس محبت پیدا میکنند.
اکثر افرادی که کمبود محبت دارند، انحصارطلب میشوند و دوست دارند اشخاصی را که به آنها محبت میکنند، کنترل کنند. البته آنها لزوماً سعی نمیکنند که زندگی دیگری را تحت کنترل خود دربیاورند، تلاشهای انحصارطلبانه آنان فقط روشی برای جلوگیری از شعلهور شدن درد و رنج خودشان است. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، معمولاً در ناخودآگاه خود باور دارند که اگر محبوبشان را تحت نظر بگیرند، هرگز او را از دست نخواهند داد. ترس از طرد شدن ، آنان را تشنه قدرت و کنترل میکند. در هر حال این انحصارطلبی و دیکتاتورانه غالباً منجر به اختلاف یا جدایی میشود.
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
افرادی که کمبود محبت و توجه دارند، از همسر یا نامزدشان یا هر فردی که پیوندی عاطفی با او برقرار کردهاند، توقع زیادی دارند. برای مثال چنین جملاتی را زیاد از زبان آنها میشنویم: “درست وقتی بهت نیاز داشتم، پیشم نبودی” یا “انتظار داشتم کار خاصی انجام بدی، اما تو چیکار کردی؟ هیچ کار!” عشق از نظر آنان مطلق و بیقید و شرط است؛ در صورتیکه حتی یک مادر هم نمیتواند چنین عشق بی قید وشرطی را به فرزندش بدهد.
افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، حاضرند از بسیاری چیزها در راه رسیدن به عشق و محبت صرف نظر کنند. به نظر آنها هر اتفاقی بهتر از این است که عشقشان را از دست بدهند. در نتیجه فرد تشنه عشق و محبت غالباً نیازها و رفاه خود را نادیده میگیرد. فردی که کمبود محبت دارد، اگر احساس کند که عشقش در حال فاصله گرفتن از او است و نسبت به او سرد شده است ، حاضر است زمین و آسمان را به هم بدوزد تا او را برای خود نگه دارد. چنین فردی از احساس بیارزش بودن رنج میبرد و تصور میکند که عشق به زندگی او ارزش و معنا میدهد؛ به همین دلیل حتی حاضر است که عشقش از او سوءاستفاده کند، اما ترکش نکند.
برخی از افرادی که کمبود محبت دارند، هر چقدر هم که سعی کنند، نمیتوانند خودشان را راضی کنند که به دیگران اعتماد کنند. آنها پیوسته به دیگران مشکوکاند و همین شک و تردید دائمی پیوند عاطفیشان را با دیگران به تدریج سست میکند. فرد دچار عقده کمبود محبت همواره منتظر است که طرف مقابل او را ترک کند یا به نحوی به او آسیب بزند؛ چنین انتظاری باعث میشود که توهماتش برایش واقعی به نظر برسد. بیاعتمادی آنها به دیگران آنقدر شدید است که حتی واقعیتها وارونه به نظرشان جلوهگر میشود و آنچه را که خوب است، بد و آنچه را که بد است، خوب میبینند. فرد تشنۀ محبت در همه جا به دنبال انگیزههای مخفی، برنامههای پنهانی و توطئههای مغرضانه میگردد. این بدبینی شدید بخشی از ترس همیشگی او از احتمال آزار دیدن از سوی محبوب است.
سوءاستفاده از هر نوعی که باشد، غیرقابل قبول است. متأسفانه کمبود محبت غالباً افراد را وارد دور باطلی میکند که حاضراند هر رفتاری را از سوی شریک عاطفیشان بپذیرند. آنها متوجه تفاوت بین اختلاف نظر یا مشاجره و سوءاستفاده نمیشوند. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، سعی میکنند از هر چیزی را بپذیرند تا محبت طرف مقابلشان را از دست ندهند، اما متاسفانه جز دلشکستگیهای پی در پی چیزی نصیبشان نمیشود. به همین دلیل است که بهرهگیری از کمک تخصصی یک مشاور با تجربه برای رهایی از کمبود محبت و درمان آن ضروری است.
زمانیکه فرد دچار کمبود محبت است اولین احتمالی در ذهنش پررنگ میشود این است که فرد جذاب و دوست داشتنی نیست و به همین خاطر است که وقتی اطرافیان و بخصوص همسر یا عشقش به او محبت و توجه نمیکند ، در واقع خودش را مقصر اصلی این موضوع میداند.
یکی از دلایل اصلی نیاز شدید به توجه و محبت، پایین بودن عزت نفس در فرد است. پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس باعث میشود فرد برای به دست آوردن حس ارزشمندی همواره به توجه و محبت طرف مقابلش احتیاج داشته باشد. این مورد در افرادی که در زندگیشان اهداف و دستاوردهای ارزشمندی ندارند و شکستهای کوچک و بزرگی را تجربه کردند بیشتر دیده میشود.
دلبستگی ناایمن در دوران کودکی یکی از دلایل مهم عقده کمبود محبت و بوجود آمدن تله شخصیتی مهرطلبی در فرد است. افرادی که در کودکی به دلیل روش تربیتی والدینشان نتوانستهاند یک ارتباط عاطفی ایمن با مادر و پدر خود برقرار کنند ممکن است به کمبود محبت دچار شوند و به جبران محبتی که باید از والدین دریافت می کردند در بزرگسالی توجهطلب و مهرطلب شوند و روابط عاطفیشان بطور منفی تحت تاثیر قرار گیرد.
افرادی که در گذشته روابط عاطفی ناموفق داشتند و یا در روابطشان مورد سوء استفاده عاطفی قرار گرفتند نیز ممکن است دچار عقده کمبود محبت و نیاز شدید به توجه شوند. بدلیل اینکه این نیازشان در گذشته به درستی برآورده نشده و ناکام شدهاند، در حال حاضر تشنه محبت و ابراز احساسات طرف مقابلشان هستند.
مهمترین کاری که باید انجام دهید این است که بدانید نسبت به چه کسانی انتظار محبت بیشتری دارید. میزان محبتی که شما را راضی میکند چقدر است؟ و نهایتا مشخص کنید که به چه دلیل نیاز دارید از این اشخاص محبت بیشتری دریافت کنید؟ وقتی شما انتظارات خود را دقیقا مشخص کنید و به این سوالات مهم جواب دهید، باورهای مرکزی شما روشن میشود. اما نکته مهم اینجاست که فقط صرفاً آگاهی پیدا کردن از این انتظارات نیمی از مسیر شماست میتوانید به کمک یک مشاور دلیل این انتظاراتتان را میتوانید به درستی پیدا کنید.
عقده کمبود محبت غالباً پیامد نشناختن خود و دوست نداشتن خود است. اگر دائماً از این احساس آزاردهنده رنج میبرید که هیچ کس در این دنیا دوستتان ندارد، باید بدانید که این احساس ناخوشایند در واقع ضرورت یادگیری دوست داشتن خود را به شما اعلام میکند. همواره در جستجوی عشق و محبت بیقید و شرط بودن دور باطلی است که باید هرچه سریعتر آن را متوقف کنید. چنانچه ویژگیهای مثبت خود را به رسمیت بشناسید و یاد بگیرید که با خود واقعیتان آشتی کنید و در کمال صلح و صمیمیت زندگی کنید، آنگاه این دور باطل تمام میشود. وقتی خودتان را دوست داشته باشید، به تدریج متوجه میشوید که برای احساس خوشبختی کردن در زندگی به عشق دیگران نیاز ندارید. خدا را چه دیدید، شاید وقتی یاد گرفتید که خودتان را دوست داشته باشید و عشق واقعی را به خودتان ارزانی کنید، دیگران هم قلبشان را به روی شما باز کنند.
از انجام دادن چه کارهایی لذت میبرید؟ یافتن فعالیتهایی که باعث شادیتان میشود، گامی اساسی برای متوقف کردن دور باطل کمبود محبت است. فهرستی از سرگرمیهای مورد علاقهتان، مانند خواندن یا نوشتن را تهیه کنید. اگر تا به حال سرگرمی مفرحی را تجربه نکردهاید، فعالیتهایی مانند نقاشی یا یادگیری زبان را که همیشه دوست داشتهاید، انجام بدهید در فهرستتان بنویسید.
نباید صرفا روی یک نفر برای دریافت محبت و توجه تمرکز کنید، باید منابع حمایتی دیگری نیز پیدا کنید مانند دوستان و خانوادهتان. زمان بیشتری را با دوستان و خانوادهتان صرف کنید تا توجه و محبت بیشتری از سوی آنها دریافت کنید. به این موضوع دقت کنید که نباید برای تامین نیازتان به محبت صرفا بروی یک نفر تکیه کنید چون زمانیکه او به هر دلیلی در زندگی شما نباشد دچار فروپاشی احساسی میشود.
جنبههایی از زندگیتان را که درصدد بهبودشان هستید، در نظر بگیرید. به جای این که به مواردی فکر کنید که تغییر دادنشان از توانتان خارج است، روی جنبههایی از زندگیتان که میتوانید برای بهبودشان تلاش کنید، متمرکز شوید. برخی افراد از وضعیت مالیشان راضی نیستند؛ عدهای معتقداند که باید بیشتر به سلامتشان توجه کنند. هر موردی که را فکر میکنید در زندگیتان به اصلاح و بهبود نیاز دارد، بنویسید و برای انجام آن برنامهریزی کنید.
زبان عشق خود را بشناسید. افراد مختلف برای ابراز و دریافت احساسات روشهای مختلفی دارند، این روشها را بطور کلی به 5 روش دسته بندی میشوند: ابراز احساسات کلامی زمان گذاشتن، خدمت کردن، تماس فیزیکی و هدیه دادن. شناسایی زبان عشق به شما و همسرتان کمک میکند تا روشهای موثر ابراز احساسات نسبت به هم را یاد بگیرید و صرف انرژی و زمان کمتری بهترین نتیجه را بگیرید.
نیاز به محبت در همه افراد یک امر طبیعی است اما افرادی بیش از حد نیاز به محبت و توجه دارند عمدتا تمام حواس و تمرکزشان را روی دریافت عشق و محبت از طرف مقابلشان میگذارند، سعی میکنند طرف مقابلشان را کنترل کنند تا منبع تامین نیازشان را از دست ندهند، به طرف مقابلشان وابسته و نیازمند هستند و حتی گاهی برای دریافت محبت و توجه حاضر میشوند به طرف مقابلشان التماس کنند و یا هرچیزی را در بپذیرند، به بقیه افراد اعتماد نمیکنند، همیشه احساس تنهایی میکنند و فکر میکنند دوست داشتنی نیستند. دلیل این کمبود و عقده محبت ممکن است پایین بودن عزت نفس فرد، تجربه روابط عاطفی ناموفق ویا داشتن دلبستگی ناایمن در دوران کودکیشان باشد. برای درمان و مقابله با این موضوع باید انتظارتتان را از اطرافیانتان را بطور واضح مشخص کنید و پیدا کنید چرا این باور در شما ایجاد شده است که فرد یا افراد خاصی باید نسبت به شما بیش از حد توجه و محبت داشته باشند به کمک مشاور میتوانید این باورها را اصلاح کنید، خودتان به خودتان محبت کنید، منابع حمایتیتان را گسترده کنید، روی جنبههای مختلف زندگیتان تمرکز کنید و زبان ابراز و دریافت عشقتان را پیدا کنید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
27 بازدید
77 بازدید
310 بازدید
332 بازدید
277 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
نیاز به توجه و محبت یکی از نیازهای طبیعی همه انسانها است اما در برخی از افراد گاهی این نیاز از حد نرمال خود فراتر میرود بطوریکه فرد تمام تلاشش را میکند تا در مرکز محبت و توجه اطرافیان و بخصوص شریکعاطفیاش باشد و نسبت به بیتوجهی و سردی به شدت حساس و زودرنج میشود. نیاز به محبت و توجه بیش از حد کیفیت زندگی و رابطه عاطفی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و باعث آزار خود فرد و اطرافیانش میشود. در این مقاله نشانهها و دلایل کمبود محبت و توجه را شرح دادیم و راهکارهایی برای رهایی و درمان این موضوع ارائه میدهیم.
فهرست مطالب
افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، اهمیت فراوانی برای جلب محبت قائل میشوند و حتی به هیچ چیز دیگری به جز دریافت توجه و محبت دیگران فکر نمیکنند. فردی که عقده کمبود محبت دارد، برایش بسیار سخت است که اجازه بدهد مهر ورزیدن فرایند طبیعی خودش را طی کند. حتی فکر دریافت محبت، آنها را مضطرب میکند. محبت دیدن از سوی دیگر هیجانزده و وحشتزدهشان میکند و شب و روز فکرشان این است که چطور میتوانند مورد محبت و توجه دیگران قرار بگیرند؛ به عبارتی میتوان گفت که آنها وسواس محبت پیدا میکنند.
اکثر افرادی که کمبود محبت دارند، انحصارطلب میشوند و دوست دارند اشخاصی را که به آنها محبت میکنند، کنترل کنند. البته آنها لزوماً سعی نمیکنند که زندگی دیگری را تحت کنترل خود دربیاورند، تلاشهای انحصارطلبانه آنان فقط روشی برای جلوگیری از شعلهور شدن درد و رنج خودشان است. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، معمولاً در ناخودآگاه خود باور دارند که اگر محبوبشان را تحت نظر بگیرند، هرگز او را از دست نخواهند داد. ترس از طرد شدن ، آنان را تشنه قدرت و کنترل میکند. در هر حال این انحصارطلبی و دیکتاتورانه غالباً منجر به اختلاف یا جدایی میشود.
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
افرادی که کمبود محبت و توجه دارند، از همسر یا نامزدشان یا هر فردی که پیوندی عاطفی با او برقرار کردهاند، توقع زیادی دارند. برای مثال چنین جملاتی را زیاد از زبان آنها میشنویم: “درست وقتی بهت نیاز داشتم، پیشم نبودی” یا “انتظار داشتم کار خاصی انجام بدی، اما تو چیکار کردی؟ هیچ کار!” عشق از نظر آنان مطلق و بیقید و شرط است؛ در صورتیکه حتی یک مادر هم نمیتواند چنین عشق بی قید وشرطی را به فرزندش بدهد.
افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، حاضرند از بسیاری چیزها در راه رسیدن به عشق و محبت صرف نظر کنند. به نظر آنها هر اتفاقی بهتر از این است که عشقشان را از دست بدهند. در نتیجه فرد تشنه عشق و محبت غالباً نیازها و رفاه خود را نادیده میگیرد. فردی که کمبود محبت دارد، اگر احساس کند که عشقش در حال فاصله گرفتن از او است و نسبت به او سرد شده است ، حاضر است زمین و آسمان را به هم بدوزد تا او را برای خود نگه دارد. چنین فردی از احساس بیارزش بودن رنج میبرد و تصور میکند که عشق به زندگی او ارزش و معنا میدهد؛ به همین دلیل حتی حاضر است که عشقش از او سوءاستفاده کند، اما ترکش نکند.
برخی از افرادی که کمبود محبت دارند، هر چقدر هم که سعی کنند، نمیتوانند خودشان را راضی کنند که به دیگران اعتماد کنند. آنها پیوسته به دیگران مشکوکاند و همین شک و تردید دائمی پیوند عاطفیشان را با دیگران به تدریج سست میکند. فرد دچار عقده کمبود محبت همواره منتظر است که طرف مقابل او را ترک کند یا به نحوی به او آسیب بزند؛ چنین انتظاری باعث میشود که توهماتش برایش واقعی به نظر برسد. بیاعتمادی آنها به دیگران آنقدر شدید است که حتی واقعیتها وارونه به نظرشان جلوهگر میشود و آنچه را که خوب است، بد و آنچه را که بد است، خوب میبینند. فرد تشنۀ محبت در همه جا به دنبال انگیزههای مخفی، برنامههای پنهانی و توطئههای مغرضانه میگردد. این بدبینی شدید بخشی از ترس همیشگی او از احتمال آزار دیدن از سوی محبوب است.
سوءاستفاده از هر نوعی که باشد، غیرقابل قبول است. متأسفانه کمبود محبت غالباً افراد را وارد دور باطلی میکند که حاضراند هر رفتاری را از سوی شریک عاطفیشان بپذیرند. آنها متوجه تفاوت بین اختلاف نظر یا مشاجره و سوءاستفاده نمیشوند. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، سعی میکنند از هر چیزی را بپذیرند تا محبت طرف مقابلشان را از دست ندهند، اما متاسفانه جز دلشکستگیهای پی در پی چیزی نصیبشان نمیشود. به همین دلیل است که بهرهگیری از کمک تخصصی یک مشاور با تجربه برای رهایی از کمبود محبت و درمان آن ضروری است.
زمانیکه فرد دچار کمبود محبت است اولین احتمالی در ذهنش پررنگ میشود این است که فرد جذاب و دوست داشتنی نیست و به همین خاطر است که وقتی اطرافیان و بخصوص همسر یا عشقش به او محبت و توجه نمیکند ، در واقع خودش را مقصر اصلی این موضوع میداند.
یکی از دلایل اصلی نیاز شدید به توجه و محبت، پایین بودن عزت نفس در فرد است. پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس باعث میشود فرد برای به دست آوردن حس ارزشمندی همواره به توجه و محبت طرف مقابلش احتیاج داشته باشد. این مورد در افرادی که در زندگیشان اهداف و دستاوردهای ارزشمندی ندارند و شکستهای کوچک و بزرگی را تجربه کردند بیشتر دیده میشود.
دلبستگی ناایمن در دوران کودکی یکی از دلایل مهم عقده کمبود محبت و بوجود آمدن تله شخصیتی مهرطلبی در فرد است. افرادی که در کودکی به دلیل روش تربیتی والدینشان نتوانستهاند یک ارتباط عاطفی ایمن با مادر و پدر خود برقرار کنند ممکن است به کمبود محبت دچار شوند و به جبران محبتی که باید از والدین دریافت می کردند در بزرگسالی توجهطلب و مهرطلب شوند و روابط عاطفیشان بطور منفی تحت تاثیر قرار گیرد.
افرادی که در گذشته روابط عاطفی ناموفق داشتند و یا در روابطشان مورد سوء استفاده عاطفی قرار گرفتند نیز ممکن است دچار عقده کمبود محبت و نیاز شدید به توجه شوند. بدلیل اینکه این نیازشان در گذشته به درستی برآورده نشده و ناکام شدهاند، در حال حاضر تشنه محبت و ابراز احساسات طرف مقابلشان هستند.
مهمترین کاری که باید انجام دهید این است که بدانید نسبت به چه کسانی انتظار محبت بیشتری دارید. میزان محبتی که شما را راضی میکند چقدر است؟ و نهایتا مشخص کنید که به چه دلیل نیاز دارید از این اشخاص محبت بیشتری دریافت کنید؟ وقتی شما انتظارات خود را دقیقا مشخص کنید و به این سوالات مهم جواب دهید، باورهای مرکزی شما روشن میشود. اما نکته مهم اینجاست که فقط صرفاً آگاهی پیدا کردن از این انتظارات نیمی از مسیر شماست میتوانید به کمک یک مشاور دلیل این انتظاراتتان را میتوانید به درستی پیدا کنید.
عقده کمبود محبت غالباً پیامد نشناختن خود و دوست نداشتن خود است. اگر دائماً از این احساس آزاردهنده رنج میبرید که هیچ کس در این دنیا دوستتان ندارد، باید بدانید که این احساس ناخوشایند در واقع ضرورت یادگیری دوست داشتن خود را به شما اعلام میکند. همواره در جستجوی عشق و محبت بیقید و شرط بودن دور باطلی است که باید هرچه سریعتر آن را متوقف کنید. چنانچه ویژگیهای مثبت خود را به رسمیت بشناسید و یاد بگیرید که با خود واقعیتان آشتی کنید و در کمال صلح و صمیمیت زندگی کنید، آنگاه این دور باطل تمام میشود. وقتی خودتان را دوست داشته باشید، به تدریج متوجه میشوید که برای احساس خوشبختی کردن در زندگی به عشق دیگران نیاز ندارید. خدا را چه دیدید، شاید وقتی یاد گرفتید که خودتان را دوست داشته باشید و عشق واقعی را به خودتان ارزانی کنید، دیگران هم قلبشان را به روی شما باز کنند.
از انجام دادن چه کارهایی لذت میبرید؟ یافتن فعالیتهایی که باعث شادیتان میشود، گامی اساسی برای متوقف کردن دور باطل کمبود محبت است. فهرستی از سرگرمیهای مورد علاقهتان، مانند خواندن یا نوشتن را تهیه کنید. اگر تا به حال سرگرمی مفرحی را تجربه نکردهاید، فعالیتهایی مانند نقاشی یا یادگیری زبان را که همیشه دوست داشتهاید، انجام بدهید در فهرستتان بنویسید.
نباید صرفا روی یک نفر برای دریافت محبت و توجه تمرکز کنید، باید منابع حمایتی دیگری نیز پیدا کنید مانند دوستان و خانوادهتان. زمان بیشتری را با دوستان و خانوادهتان صرف کنید تا توجه و محبت بیشتری از سوی آنها دریافت کنید. به این موضوع دقت کنید که نباید برای تامین نیازتان به محبت صرفا بروی یک نفر تکیه کنید چون زمانیکه او به هر دلیلی در زندگی شما نباشد دچار فروپاشی احساسی میشود.
جنبههایی از زندگیتان را که درصدد بهبودشان هستید، در نظر بگیرید. به جای این که به مواردی فکر کنید که تغییر دادنشان از توانتان خارج است، روی جنبههایی از زندگیتان که میتوانید برای بهبودشان تلاش کنید، متمرکز شوید. برخی افراد از وضعیت مالیشان راضی نیستند؛ عدهای معتقداند که باید بیشتر به سلامتشان توجه کنند. هر موردی که را فکر میکنید در زندگیتان به اصلاح و بهبود نیاز دارد، بنویسید و برای انجام آن برنامهریزی کنید.
زبان عشق خود را بشناسید. افراد مختلف برای ابراز و دریافت احساسات روشهای مختلفی دارند، این روشها را بطور کلی به 5 روش دسته بندی میشوند: ابراز احساسات کلامی زمان گذاشتن، خدمت کردن، تماس فیزیکی و هدیه دادن. شناسایی زبان عشق به شما و همسرتان کمک میکند تا روشهای موثر ابراز احساسات نسبت به هم را یاد بگیرید و صرف انرژی و زمان کمتری بهترین نتیجه را بگیرید.
نیاز به محبت در همه افراد یک امر طبیعی است اما افرادی بیش از حد نیاز به محبت و توجه دارند عمدتا تمام حواس و تمرکزشان را روی دریافت عشق و محبت از طرف مقابلشان میگذارند، سعی میکنند طرف مقابلشان را کنترل کنند تا منبع تامین نیازشان را از دست ندهند، به طرف مقابلشان وابسته و نیازمند هستند و حتی گاهی برای دریافت محبت و توجه حاضر میشوند به طرف مقابلشان التماس کنند و یا هرچیزی را در بپذیرند، به بقیه افراد اعتماد نمیکنند، همیشه احساس تنهایی میکنند و فکر میکنند دوست داشتنی نیستند. دلیل این کمبود و عقده محبت ممکن است پایین بودن عزت نفس فرد، تجربه روابط عاطفی ناموفق ویا داشتن دلبستگی ناایمن در دوران کودکیشان باشد. برای درمان و مقابله با این موضوع باید انتظارتتان را از اطرافیانتان را بطور واضح مشخص کنید و پیدا کنید چرا این باور در شما ایجاد شده است که فرد یا افراد خاصی باید نسبت به شما بیش از حد توجه و محبت داشته باشند به کمک مشاور میتوانید این باورها را اصلاح کنید، خودتان به خودتان محبت کنید، منابع حمایتیتان را گسترده کنید، روی جنبههای مختلف زندگیتان تمرکز کنید و زبان ابراز و دریافت عشقتان را پیدا کنید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
27 بازدید
77 بازدید
310 بازدید
332 بازدید
277 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
مطالب پر بازدید
متاسفانه مشکل فقر عاطفی در جامعه امروز ما بیداد می کند و آسیب های زیادی به افراد جامعه وارد آورده است!
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
نگاهی به شرایط و وضعیت زندگی زنان مجرم و آسیبپذیر نشان میدهد بیشتر این افراد از فقر عاطفی و عقدههای درونی ناشی از کمبود محبت در زندگی رنج میبرند. به اعتقاد آرش سیفی، دادیار اظهارنظر دادسرای امور جنایی تهران نیز “اگر بخواهیم اعتیاد را ریشهیابی کنیم به مسایل عاطفی میرسیم. معمولا افرادی بیشتر به سمت اعتیاد میروند که در معرض مشکلات عاطفی قرار داشته و دارند.”هرچند این موضوع تنها مختص زنان نیست و جامعهشناسان و آسیب شناسان بسیاری معتقدند فقر عاطفی جنسیت نمی شناسد اما از آنجا که روحیه زنان در مقایسه با مردان حساستر است واکنش آنها در مقابل فقر عاطفی نیز بیشتر است.
به اعتقاد پروفسور هلمت کوری جرمشناس آلمانی اگر بخواهیم بیشتر فقر عاطفی را تبیین کنیم، میتوانیم به کمبودهاى ناشى از رسیدگى نکردن والدین، ارضاى عاطفى نشدن، برترى دادن فرزندى بر فرزند دیگر توسط والدین، تنهایى بیش از اندازه، تخلیه روحى نشدن، سرکوبى شخصیت فرد توسط دیگران و تشویق و تحسین نکردن او و …اشاره کرد که همگى باعث ایجاد تشویشهایى در شخص مىشود. این تشویشها و کمبودها و به قول روانشناسان چالهها و حفرههاى روانى، شخص را به سمت تخلیه ناگهانى یا توسل به مواد مخدر براى از خود بیخود شدن یا جنون جنسى و فساد اخلاقى و… مىکشاند که هر یک در ذهن مجرم مکانیزمهاى دفاعى قلمداد مىشوند.
به اعتقاد جعفر بای جامعهشناس نیز موضوع مهربانی و محبت و تاثیر آن در بروز خشونت در جامعه به اعتقاد بسیاری مسئله مهمی نیست در حالی که تعمق درباره این موضوع و نگاهی به گذشته و زندگی مجرمان تصدیق میکند که خشت اول جرم و خشونت در یک فرد در نتیجه عقدههای روحی و روانی پایه گذاشته میشود پس نمیتوان از کنار موضوع فقر عاطفی در جامعه به سادگی گذشت؛ به خصوص با توجه به افزایش خشونت در جامعه میتوان با قطعیت یکی از دلایل افزایش خشونت در جامعه را موضوع فقر عاطفی دانست؛ فقری که فراتر از فقر مادی موجب ابتلای جامعه به جرایمی می شود که گاه روح جمعی را تحت تاثیر قرار میدهند و گاه اثرات آنها سالهای سال بر روح و روان جامعه رسوخ میکنند در نتیجه میتوان یکی از کانونهای اصلی شکلگیری جرم در جامعه را «فقر عاطفی» در جامعه دانست.
فقر عاطفی، فقر جدید قرن بیست و یکم
بای در ابتدا با بیان اینکه امروزه دنیا از فقر مهمی در رنج است،اظهار کرد: فقر نوینی که هیچ سرمایه ریالی نیاز ندارد. فقر جدیدی که با پول قابل جبران نیست. جنس فقر قرن 21 با جنس دیگر فقرها متفاوت است. این جامعهشناس در ادامه افزود: بیگانگی آدم ها از یکدیگر و بی تفاوتی آنان موجب پیدایش چنین فقری شده است . انسان محوری عصر جدید زمینه فرد مداری را از جوامع بشری فراهم ساخته و این پدیده شوم منجر به بروز معضلات و گرفتاریهای فراوانی در عرصه زندگی ماشینی شده است. وی با تاکید بر اینکه غربت و تنهایی، بشر عصر حاضر دچار عوارض عجیب و غریبی کرده که به تبع آن نشانه هایی از بیماری های جدید در عرصه زندگی شهرنشینی را به معرض نمایش گذاشته است، گفت: انسان هایی که به واسطه جغرافیایی بسیار به هم نزدیک اند و اگر اراده کنند در کمترین زمان می توانند یکدیگر را ملاقات کنند و در آن واحد و یا در هر مکانی که قرار گرفته اند می توانند با یکدیگر به گفتگو بنشینند و با دیدار هم از جزئی ترین احوالات خود طرف مقابل را مطلع کنند در حالی که در حین این نزدیکی انسانها بسیار از هم دورند. بای ادامه داد: در حالی که هیچ مانعی برای گفتگو و ملاقات نمی تواند باعث عدم تحقق چنین اراده ای شود.
تکنولوژی پیشرفته عصر حاضر ایجاد همه گونه ارتباطات بین فردی را فراهم کرده و با کمترین هزینه و در کمترین زمان ممکن افراد می توانند چهره به چهره در کنار یکدیگر به تبادل نظر پرداخته و درخصوص موضوع مورد علاقه طرفین به تشریک مساعی بپردازند و در پرتو اینگونه ملاقات علاوه بر ابراز محبت و مهرورزی نسبت به یکدیگر عشق و علاقه و مهربانی یکدیگر را درک کنند. این محقق اجتماعی خاطرنشان کرد: بهانه های فراوانی برای ابراز محبت بین آدمیان وجود دارد و انسان ها از طرق گوناگون می توانند این نیاز روحی و روانی را در یکدیگر رفع کرده و نسبت به ارضای عاطفی خویش اقدامات مفیدی داشته باشند. بای با اشاره به بحث ارتباطات بین فردی نیز گفت: کاهش ارتباطات بین فردی علی رغم حضور همه گونه ابزارهای پیشرفته ارتباطات موجب بیگانگی انسان ها از یکدیگر شده است. افزایش دامنه بی توجهی و بیگانگی نسبت به یکدیگر زمینه ارتقای خشونت را در رفتارهای فردی و اجتماعی فراهم کرده است. وی افزود: آدمی می تواند با همه اعضای بدنش نسبت به کسی که دوستش می دارد ابراز محبت کند و می تواند مهرورزی و محبت دیگران را نیز درک کند. شیوه های محبت کردن نیز بسیار متنوع و متکثر است.
این جامعهشناس با بیان اینکه فقط کافی است فرد در دل اراده مهرورزی را نسبت به همنوعانش داشته باشد و بخواهد این سرمایه انسانی را هزینه کند، ادامه داد: در این شرایط محبت آمیز، انسان ها از عمر خویش لذت بیشتری خواهند برد و زندگی با کیفیت تر خواهد شد. مهر ورزیدن خود مهارت ارزشمندی است که این هنر را همگان ندارند . درک محبت دیگران نیز هنری است که باید در بین شهروندان تقویت شود. وی با اشاره به این دو خصیصه بیان کرد: مهارت مهرورزی و هنر درک محبت دیگران دو فضیلت ارزشمندی است که می تواند فضای جامعه را لبریز از مهر و محبت کند . در این بخش جامعه ما نیازمند توصیه ها و آموزش های لازم است تا بتوان محبت و مهرورزی را در جامعه تقویت کرد. کسانی که توانایی درک محبت دیگران را ندارند یا روش های مهرورزی را برای تزریق مهربانی به کالبد جامعه نمی دانند ضرورت دارد مورد آموزش قرار گیرند تا شاهد رفع خلا و ارضای این نیاز بسیار ضروری اجتماعی باشیم.
این جامعهشناس خاطرنشان کرد: همانگونه که کمبود مهر و محبت زمینه بروز عقده های روحی و روانی را فراهم می کند و چنانچه این پدیده تلخ کنترل نشود منجر به ابتلای جرم و جنایت می شود، افراط در محبت نیز آثار و عوارض نامناسبی را به همراه دارد، مهرورزی چون در آدمی به مدد عقلانیت شکل می گیرد و یا فکر و اندیشه پشتیبانی می شود، باید در حد نیاز و اندازه آدمی صورت گیرد. وی افزود: حفظ تعادل در مهربانی نه تنها منجر به بروز مشکلی
نمی شود که سلامت روحی و روانی و تعادل شخصیتی و اجتماعی را برای افراد به همراه دارد.
مهربانی های افراطی نیز صلابت شخصیتی فرد را در هم می ریزد و شرایطی را فراهم می کند که آدمی با کوچکترین ناخوشی و ناملایمتی فرو می شکند و با پایین ترین حد آستانه تحمل به عنصری سست و ضعیف تبدیل می شود.بای با تاکید بر اینکه از مسائل بسیار مهم در مهرورزی که حائز اهمیت است تقابل این صفت زیربنایی زندگی است، اظهار کرد: مهر و محبت کردن به یکدیگر یک فضیلت دو سویه است که افراد از یک سو به طرف مقابل مهر می ورزند و از سوی دیگر مایل اند مورد مهر و محبت قرار گیرند. در این مسئله دو مهارت اساسی برای فرد مطرح می شود؛ هنر مهر و محبت کردن و مهارت درک محبت دیگران که ناشی از مهرورزی آنان می باشد. این ارتباط دو سویه بدان جهت حائز اهمیت است که دو مهارت متفاوت است ولی باید بین آنها تعادل منطقی برقرار شود.
بای افزود:هر دو آنها از نیازهای اساسی آدمی محسوب می شود. در چنین شرایطی آدمی هیچ گاه احساس تنهایی نمی کند و به لحاظ روحی و روانی اشباع می شود. ارضای اینگونه نیازها فرد را به غنایی می رساند که هیچ گاه ابراز نیاز نکند. در چنین شرایطی خود گرفتار عقده های روانی نمی شود و کمبود محبت او را در زندگی آزار نخواهد داد. کسی که اینگونه باشد قطعا در دام جرم و جنایت گرفتار نمی شود. این محقق اجتماعی تاکید کرد: مشکلی که امروزه در این باره مطرح است معضل ناتوانی در ابراز محبت به دیگران که مهارت خاصی را می طلبد که معالاسف طیف عظیمی از مردم به علت عدم تمرینهای لازم در دوران خردسالی در ابراز شیوه های مهرورزی و رفتار محبت آمیز با دیگران عاجزند.
عدم درک محبت دیگران و بروز سوءتفاهم
بای همچنین ادامه داد: مسئله و مشکل دیگر ناتوانی در درک محبت دیگران است. به علت فقدان محبت از سوی دیگران تواناییهای لازم در درک محبت دیگران را نیز ندارند و این مسئله منجر به سوءتفاهم در ارتباطات اجتماعی می شود. کج فهمی از رفتار دیگران منجر به فقدان مهرورزی و عدم درک محبت دیگران نیز از اتمسفر رفتارهای عاطفی در روابط اجتماعی میکاهد و زمینه تقویت خشونت را فراهم میکند. هر قدر مهربانی نسبت به یکدیگر بیشتر شود اتمسفر عاطفی بر محیط حاکم شده و میزان خشونت کاهش می یابد و برعکس. بای با تاکید بر اینکه فقر عاطفی متاسفانه به دلیل کاهش روابط بین فردی در صمیمی ترین نهاد اجتماعی (خانواده) باعث نوعی خلا عاطفی و بیعاطفگی میشود، اظهار کرد: این مسئله زمینه کمبود و کاستی های عاطفی فرد را به عقده های روحی و روانی کشانیده و مرگ عاطفه ها نیز رونق بازار خشونت می شود. این جامعهشناس تاکید کرد: فرد باید در ارتباطات اجتماعی خویش با دیگران ضمن ابراز مهرورزی تشنه مهربانی آنان شود تا این نیاز مبرم برآورده شود. انسان با کمند محبت باید در روابط بین فردی دلبستگی های عاطفی ایجاد کند و این دلبستگی ها عطش مهر و محبت را کاهش داده و با حاکم ساختن رافت و جو انس و الفت به بیگانگی انسان ها با یکدیگر پایان می دهد و در این محیط نقش نهاد خانواده بسیار برجسته است تا فرد این دوره غربت و تنهایی را در دوری سپری نکند.
جامعه امروز ایران جامعه انبوههای تنها
بای درادامه با اشاره به جامعه امروز ایران بیان کرد: در جامعه ما افراد به ظاهر در کنار هم زندگی میکنند اما همه از تنهایی مینالند و ارتباطات میانفردی به کمترین حد خود رسیده که به این نوع جامعه انبوه تنها می گویند. ضعف شدید ارتباطات میان فردی که کاهش گفتگوی چهره به چهره را به دنبال دارد جو مهربانی را کاهش داده و امروزه ارتباطات موبایلی نیز نمی تواند در انجام ارتباط چهره به چهره جایگزین شود. این جامعهشناس تاکید کرد: این در حالی است که مردم ایران به لحاظ اسلامی و دینی به پیامبری اعتقاد دارند که رحمه للعالمین است و به لحاظ ملیت در کشوری زندگی میکنند که امام رضا (ع) در جوارشان دفن شده است؛ امامی که به امام رئوف شهرت دارد.
وی تاکید کرد:از سوی دیگر فضای مجازی توانایی تزریق مهر و محبت را ندارد اگر چه ظاهرا ارتباطات آسان و راحت شده اما چون با واسطه است برای آدمی انبساط خاطر را به دنبال ندارد. انتظار می رفت با سهولت و رونق ارتباطات موبایلی و مجازی ، کیفیت زندگی نیز ارتقا یابد ولی متاسفانه اینگونه ارتباطات نتوانست بار عاطفی مورد انتظار را به عنوان غذای روح به جان انسان ها تزریق کند. علی رغم کثرت ارتباطات نمی توان خود را از ارتباطات چهره به چهره بی نیاز دید و برای اشباع عاطفی، بشر همچنان نیازمند ارتباطات چهره به چهره است. وی با بیان اینکه به راستی این سرمایه غنی اجتماعی منجر به انسجام ، اتحاد و رفاه اجتماعی می شود، خاطرنشان کرد: از سوی دیگر اعتماد اجتماعی و مشارکت گروهی را نیز افزایش می دهد چون در پس اینگونه ارتباطات که با همزبانی آغاز می شود به همدلی و همدردی ختم شده و فرد با مهربانی روحیه خوبی یافته و با گفتگوی متقابل اختلاف نظرها کاهش یافته و افراد در پس دیدارها و گفتگوهای چهره به چهره به وحدت نظر رسیده و این پدیده باعث کاهش تنش های اجتماعی می شود.
روابط مکانیکی و روابط ارگانیکی
بای در ادامه اظهار کرد: روابط بین فردی را در جامعه می توان به دو دسته تقسیم کرد؛ روابط سطحی ، قشری ، ساده که از آن تحت عنوان روابط مکانیکی نام
می برند و دیگری روابط عمیق و دقیق عاطفی که روابط ارگانیکی هستند. نباید جامعه در ارتباطات اجتماعی خویش باقی بماند . هر قدر در جامعه روابط ارگانیکی بیشتر شود خشونت کاهش می یابد.آدمی در قالب نگاه محبت آمیز می تواند فشارهای روحی و روانی خویش را کاهش دهد. با مهربانی پیوندهای اجتماعی مستحکم و روابط اجتماعی قویتر می شود، در چنین حالتی جامعه تنش های کمتری خواهد داشت. این محقق اجتماعی ادامه داد: ارتباطات صفات مشترک بین انسان و حیوان است با این تفاوت که در حیوانات بر اساس ترشح هورمون ها به صورت غریزی و کوتاه مدت است.اما در انسان بر اساس فطرت و عقلانیت انجام می شود در نتیجه پایدار است. مهربانی با یکدیگر تا بدان جا اهمیت دارد که کمبود آن موجبات ابتلا به جرم و جنایت را مهیا می کند. کمبود این سرمایه عظیم جامعه را به سمت انحراف فکری و کجرفتاری می کشاند. مهربانی پیوندهای اجتماعی را تقویت و تفرقه و جدایی را کاهش و نگرانی و استرس را در جامعه تقلیل می دهد و منجر به پیدایش توانمندی های ویژه ای در روابط بین فردی می شود. بای با اشاره به اینکه حاکمیت جو مهربانی در جامعه زمینه رشد و ترقی در جامعه را حاکم می سازد، گفت: در فضای پرنشاط اجتماعی، نوآوری و خلاقیت شکوفا گشته و افراد توانایی بالفعل کردن استعدادهای بالقوه خویش را پیدا می کنند. این جامعه شناس بیان کرد: بدون شک یکی از ویژگی های همه مجرمان بر اساس بررسی های دقیق روانکاوانه – که بر اساس چگونگی تکوین شخصیتشان حاصل شده- اغلب از نامهربانی هایی که در حقشان روا شده شکوه دارند، در نتیجه علت رفتارهای خشن خویش را عکس العمل رفتارهای خشونت آمیزی می دانند که در حق آنها روا شده است. وی افزود: از سوی دیگر باید ریشه رفتارهای مجرمانه را در فقر عاطفی و خلا ناشی از مهربانی و محبت جستجو کرد.
در واقع آنان به لحاظ روحی در رنج اند و از عقده های ناشی از کمبود محبت عذاب می کشند و یکی از علل بروز جرم خویش ناشی از این پدیده مهم- که شاید در نظر برخی مسائل ساده و معمولی باشد- تلقی می کنند. اما گاهی همین مسائل کوچک نقش مهم و کلیدی را در کاهش جرایم اجتماعی ایفا میکنند و بالعکس خلا آن نیز شکل گیری جرایم بزرگی را رقم می زند . وی در ادامه اظهار کرد: تا جایی که منشاء بسیاری از طلاق های رسمی از جمله طلاق عاطفی در نتیجه کاهش مهر و محبت در روابط زناشویی است. همانگونه که با محبت خارها گل می شود، خلا مهربانی نیز مولد خارهای فراوانی در زندگی افراد می شود، به دیگر سخن منشاء بسیاری ار خارهای به وجود آمده در خانواده و جامعه ناشی از عدم مهرورزی و کمبود محبت و عدم ارضای این نیاز مبرم فردی و اجتماعی است.بای تاکید کرد: خانوادههایی که در تعاملات بین فردی شان مهر و محبت حاکم است و در گفتگوهای خانوادگی شان محبت موج می زند قطعا تنش چندانی با هم ندارند و اثری از خشونت در این خانواده ها دیده نمی شود و چون نهاد خانواده پیش نیاز جامعه است و جامعه موفق ناشی از خانواده موفق است، خانواده به نشاط و جامعه شادی را خواهد داشت و بالعکس، خشونت و نزاع های خانوادگی می تواند مقدمه نزاع های خیابانی و نامهربانی های خانوادگی نیز باعث درگیری های اجتماعی می شود.وی با تاکید بر اینکه یکی از مهارت های زندگی شیوه ابراز محبت و درک محبت دیگران است،گفت: اگر ما روابط عاطفی زوجین را بازنگری و اصلاح کنیم در واقع روابط نابهنجار کلان اجتماعی را درمان کرده ایم، زیرا ساخت ناهنجاری های اجتماعی به روابط سرد و بی روح خانواده باز می گردد.بای تاکید کرد: گفتگوهای خانوادگی باید افزایش یابد و روابط بین فردی اعضا رشد کند. جای خالی سجاده و سفره در خانواده ها باید ترمیم شود تا به طور قطع گره کور خشونت در جامعه هم باز شود.
کم شدن ارتباطات بین فردی به دنبال نبود دموکراسی در خانوادهها
بای همچنین در پاسخ به اینکه علت عدم مهرورزی و کم شدن ارتباطات بین فردی در جامعه به چه دلیل است، اظهار کرد: این مسئله علت بسیاری دارد اما شاید یکی از مهمترین دلایل آن، این باشد که اولا افکار و اندیشه های گوناگون باعث شده افراد نحله های فکری گوناگونی در جامعه و خانواده پیدا کنند. از سوی دیگر روند دموکراسی در خانواده و جامعه را به صورت منطقی شاهد نیستیم، به عبارت دیگر ما از آزادی های به دست آمده در جهت افراط و تفریط استفاده میکنیم. در نتیجه تحمل افکار مخالف را نداریم و این خصیصه عدم تحمل افکار مخالف به جامعه هم کشیده شده است. این جامعه شناس اظهار کرد: ما امروز در جامعه شاهد انفجار اطلاعات هستیم در نتیجه تک تک افراد سرشار از نظرات و آرای گوناگون هستند اما چون خانواده و جامعه ما را به این بلوغ نرسانده که تحمل اندیشههای مخالف را داشته باشیم که افراد ولو اعضای خانواده افکار و عقاید متضادی با ما داشته باشند، در نتیجه آرام آرام روابط بین فردی در خانوادهها کاهش یافته است در نتیجه تنشهای خانوادگی نیز کاهش یافته است.
افزایش تنشهای خانوادگی به دنبال غلبه نیازهای مادی بر خانوادهها
وی در بیان علل دیگر نیز گفت: از سوی دیگر به دنبال غلبه نیازهای مادی بر خانوادهها باعث شده اولا زنان نیز ناچار به دور شدن از خانواده و وارد شدن به بازار کار شوند در نتیجه غیبت آنان از خانواده بیشتر شده در نتیجه در مدیریت خانواده خللی وارد شده است. وی ادامه داد: از سوی دیگر چندشغله شدن مردان نیز غیبت آنان را از خانه و خانواده طولانیمدتتر کرده در نتیجه این مورد نیز خللی در مدیریت خانواده وارد کرده است. اصلا خانواده امروز فرصت مهرورزی کردن را هم ندارد. امروز دیگر خانه و خانواده محل محبت و ارتباط نیست بلکه به خوابگاه تبدیل شده در نتیجه روابط نیز اتمیزه شده است.این یعنی خانواده امروز کارکرد خود را از دست داده است؛ کارکرد آموزشی، همدلی و همفکری و محبت. در نتیجه لزوم بازنگری در کارکردهای خانواده مورد توجه قرار گیرد.
روزنامه آفتاب یزد
مطالب مرتبط
هماهنگی جهت تبلیغات: 02123051172
مجری انحصاری نیتیو، سنجاق
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به مجله پزشکی دکتر سلام است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است
پاسخ روانشناس و مشاور به این سوال:
محبوب:
نازنین اگر برسی به خود شناسی واندکی روی خودت کار کنی ..وکلاس های خودشناسی بروی وکتاب بیشتر بخوانی بهتر است تا هر زمان مجبور شویی اویزان هرکسی باشی وناز همه را بخری انچه می جویی از خود بجوی بیرون از تو هیچ چیز نیست….
محمد مهدی امیری:
دوست من،صرف حال نکردن باخانواده دلیل ارتکاب اعمال اشتباه دیگرنیست.گرم نبودن باخانواده مشکلی جدا ومقوله دوستی وازدواج هم امری دیگر است که مشکلات هرکدام راه حلهای خاص خودرادارد.بهتراست هرموضوع جداگانه موردبررسی قرارگیرد.درمورددوست دخترت بایدشرایط اختصاصی شما،اهداف واصول موردنظرتان باهممطابقت داشته باشد واین مستلزم شناخت بیشتر است.تاایجاد شناخت کافی دلبستگی امری اشتباه است.برای اطلاع بیشتر مشاوره ومطالعه منابع توصیه میشود.کتاب خانواده بالنده اثراینجانب ارانتشارات آوای کلار رامطالعه کنیدوممنون.
پاسخ های سایر همکاران به این سوال:
محبوب:
نازنین اگر برسی به خود شناسی واندکی روی خودت کار کنی ..وکلاس های خودشناسی بروی وکتاب بیشتر بخوانی بهتر است تا هر زمان مجبور شویی اویزان هرکسی باشی وناز همه را بخری انچه می جویی از خود بجوی بیرون از تو هیچ چیز نیست….
محمد مهدی امیری:
دوست من،صرف حال نکردن باخانواده دلیل ارتکاب اعمال اشتباه دیگرنیست.گرم نبودن باخانواده مشکلی جدا ومقوله دوستی وازدواج هم امری دیگر است که مشکلات هرکدام راه حلهای خاص خودرادارد.بهتراست هرموضوع جداگانه موردبررسی قرارگیرد.درمورددوست دخترت بایدشرایط اختصاصی شما،اهداف واصول موردنظرتان باهممطابقت داشته باشد واین مستلزم شناخت بیشتر است.تاایجاد شناخت کافی دلبستگی امری اشتباه است.برای اطلاع بیشتر مشاوره ومطالعه منابع توصیه میشود.کتاب خانواده بالنده اثراینجانب ارانتشارات آوای کلار رامطالعه کنیدوممنون.
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
دوست من،صرف حال نکردن باخانواده دلیل ارتکاب اعمال اشتباه دیگرنیست.گرم نبودن باخانواده مشکلی جدا ومقوله دوستی وازدواج هم امری دیگر است که مشکلات هرکدام راه حلهای خاص خودرادارد.بهتراست هرموضوع جداگانه موردبررسی قرارگیرد.درمورددوست دخترت بایدشرایط اختصاصی شما،اهداف واصول موردنظرتان باهممطابقت داشته باشد واین مستلزم شناخت بیشتر است.تاایجاد شناخت کافی دلبستگی امری اشتباه است.برای اطلاع بیشتر مشاوره ومطالعه منابع توصیه میشود.کتاب خانواده بالنده اثراینجانب ارانتشارات آوای کلار رامطالعه کنیدوممنون.
زهرا:
خوب دخترا ناز دارن اما هر چیزی به جاش من باشم حالشو میگیرم شاید فهمیده تو ضعف داری . . .یه مدت رهاش کن خوبه اونم تو رو بخواد تا کی میخوای ناز بکشی ؟ یه روز خسته میشی نه اینکه توام ناز داری تازه میگی محبتم میخوای !
موافقین:
مخالفین:
بهتر بود اول مشكل عاطفيت رو حل ميكردي دوستم و بعد دختري رو انتخاب ميكرديالان هم ببين اون دختر ارزش ناز خريدن داره يانه.اگه داشت كه بخر وگرنه نذار از اين عاطفي بودن سوء استفاده بشه.با توجه به اينكه عاطفي هستي قبل از دوستي حتما چشمات رو باز كن.بيشتر از بقيه.تا خيلي ضربه نخوري.كاش ميگفتي چند سالته.چون مشكل با خانواده تا يه حدي تو بعضي سنها طبيعيه
موافقین:
مخالفین:
ببین مهدی جون.خوشم میاد خودتتم می دونی دوای مشکلت رو از بد دکتری داری میگیری…….ایول!!تو هیچ مشکلی نداری.فقط یه کم افسرده ای!….فقط یه کم!همین.اون دختر رو ولش کن که بالاخره میره دنبال زندگی خودش وحالتو خرابتر می کنه!کلاهت رو قاضی کن ببین دلیل اینکه کمبود محبت می کنی چیه؟!اولا باس خودت خودتو آدم حساب کنی!به خودت احترام بزاری….تا وقتی خودتو قبول نداشته باشی هیچ کی بهت محبت نمی کنه!بعدش باید به دیگرون محبت کنی تا محبت ببینی دیگه!به خانواده ات بیشتر محبت کن واسشون کمک حال باش.اینقده تو لاک خودت نباش!!به زورم شده با دیگرون مهربون باشه…یواش یواش عادتت میشه و دیگرون به تو به چشم یه مردحسابی نیگا می کنن.خودتو بیشتر به همه نشون بده!تازه از همه مهم تر به خدا!بدون که خداوند هست که محبت رو توی دل آدما میندازه.خودش گفته اگه بنده من فقط واسه من بندگی کنی من محبتش رو توی آب قرار میدم مردم این آب رو که می خورن بدون دلیل به اون طرف محبت پیدا می کنن…عجیبه نه ولی خدا که دروغ نمیگه!
موافقین:
مخالفین:
کاش بیشتر از این مشکلت میگفتی…حداقل از اون دختر خانوم……بستگی داره از نظر تو کمبود محبت چه جوری تعریف شده باشه…..دلت میخواد تو خونه باهات چه جوری رفتار بشه؟…همش یکی باشه که قربون صدقت بره یا همه ی کارات و انجام بده یا حرفت برو داشته باشه؟…….. اون دختره احتمالا متوجه این شده که تو دنبال محبتی…. و چون کسی رو نداری که این محبتو بهت انتقال بده و همه ی زندگیت اونه….خب اونم از این فرصت استفاده میکنه و می نازه…خب احتمالا اون هم همچین کمبودی رو توی خودش احساس میکنه و میخواد با ناز کردن برای تو کمبودشو جبران کنه…..الان میگی: این که شد کمبود تو کمبود….حالا ببی من چی میگم….. اگه تو به خاطر کمبود محبت با اون طرف رفیق شدی که کارات یکم خنده داره چون اینکارت مثه اینه که تو دست کلیدت رو تو اتاقت گم کردی اما رفتی تو کوچه رو میگردی….اگه پدر و مادرت بهت کم محبت میکنن تو میتونی اینو بهشون بگی… مگه نمیگی بچه باحالی هستی؟خب اینو با همون حال باحالت بهشون بگو…نمیخواد فیلم هندی راه بندازی….با پدر و مادرت بشین بحرف…..اون دختره اگه واقعا دوست داشت سعی میکرد تو رو به خونوادت نزدیکتر کنه……
موافقین:
مخالفین:
متاسفانه این مشکل خیلی از خونواده هاست که نتونستن محبت خودشون رو اونطور که باید و شاید به بچه هاشون نشون بدن و به این ترتیب بچه ها رو ناخواسته دچار یه همچین درگیری های عاطفی کردن. به هر حال توصیه من به تو دوست عزیز اینه که صرفا برای برطرف کردن اینجور کمبودها دنبال یکسری روابط نری چون نتیجه ی خوبی نداره و ممکنه ضربات عاطفی بیشتری بهت وارد بشه. در ضمن هیچ وقت محبت رو از کسی گدایی نکن. چه لزومی داره که با کسی که دوستت نداره و از لحن کلامت هم پیداست که علاقه ی آنچنانی بهش نداری رابطتو ادامه بدی؟!درسته سخته ولی سعی کن این محبت گمشده رو توی خونواده پیدا کنی و بدون که اونا شاید نتونن نشون بدن اما بیشتر از هر کس دیگه ای دوستت دارن و برات نگران میشن. اصلن خودمونیم تو خودت چقدر برای بهبود رابطت با اعضای خونه تلاش کردی. اصلا این کارو کردی؟!
موافقین:
مخالفین:
تو داری از چاله در میایی و خودتو تو چاه میندازی …محبت به یه دختر که جنس مخالفه خوبه ولی باید بهونه اش فقط عشق باشه نه طلب محبت که اگه غیر ازاین باشه همون چاهیه که توش میفتی و به مشکلات پیچیده ای دچار میشی…مرد ان است که درسراسر دهر سنگ زیرین اسیاب باشد.بهتره که تو اول با خودت صادق باشی و اول خودتو محکم کنی که کمبودی نداشته باشی وبعد دنبال محبت بری …..خاصیت دخترا اینه که باید نازشونو بکشی ولی باید فقط به بهونه عشق باشه نه جبران کمبودات…موفق باشی
موافقین:
مخالفین:
پسر خوب… دختر ناز کردنش قشنگه …دختر بدون ناز مث 206 بدون اطاق می مونه…نازشو بکش اما زیاده روی نکن و سعی کن بشناسیش که آیا تو رو همونقدر که (می خوایدیش میخوادت یا نه؟)…ای دوست… دنيا گرفتى سرسرى يا اين ورى يا آن ورى…
موافقین:
مخالفین:
واقعا تو مردی واقعا که مرد هیچ وقت ناز کسی نمی کشه مگه اینکه مرد نباشه در ضمن تو انقدر ..ی که خدا رو ول کردی چسبیدی به این چیز .من هزار جور تجربه رو کسب کردم لذت که با خدا هست هیچ چیزی نداره.یادت باش من همه چیزو تجربه کردم دوست عزیز .همیشه باید از بعضی چیزا بگذری تا بهترین رو بدست بیاوری .ارزوی موفقیت میکنم برات
موافقین:
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
مخالفین:
من خودم دخترم دختر هارو خوب میشناسم سعی نکن خلا کمبود احساس رو باهاش پر کنی چون ولت میکنه میره
موافقین:
مخالفین:
خوب حرفامو بخونمن 24سالمه و16 سالم بود که با کسی آشنا شدم که تمام تنهاییهامو پر کرد! عاشم بود و منم عاشقش ! روزوشبمو پر کرده بود و با وجود اون به هیچکس نیازی نداشتم ، هیچکس! باورت میشه؟ از اون روزا7-8 سالی میگذره! من بارها و بارها بهش نامردی کردم اما اون نازمو کشید! هیچوقتم از خریدن نازم که نه لایقش بودم نه بهانه ای داشتم، خسته نمیشد! وقتی میدید عشق اونو با عشق دیگرون عوض کردم نه تنها بهم بدوبیراه نمیگفت بلکه برام به درگاه خدا گریه میکردو از خدا واسم بخشش میخواست! و هرچی من نامردی کردم اون با مرام بودو با وفا …مهدی جان هیچکس نتونست حتی ذره ای از آرامشی که با اون داشتمو بهم بده هیچکس! و اون فرد کسی نیست جز حجت خدا، امام زنده و غریبمون امام زمان(عج) همونکه اسمش با اسمت گره خورده اما فکر کنم دلتو باهاش گره نزدی!من محبت دخترا رو در حد انتهاش و تهش چشیدم! محبت همرو چشیدم اما به خدا لاشریک قسم هیچکدوم واسم رنگو بویی پیدا نکرد چون عشق خدایی رو چشیده بودم..با خدا بوسیله ی دینش و حجتش پیوند بخورالا بذکرالله تطمئن القلوبموفق باشی
موافقین:
مخالفین:
faty.ir
این که اخلاقیات شما با خانواده جور نیست نظر خودتونه یا نظر دیگران هم هست؟ این که آدم خجالتی باحال هستید؟در مورد دوستی تون من مخالفم، چون معمولا دخترا ناز می کنن و پسرا ناز می کشن؛ پس دوستی تون فقط به خاطر کمبود محبت نیست! به نظر من ترکش کنید و سعی کنید محبت رو گدایی نکنید. شاید اخلاق شما با اهالی خونه باحال، صمیمی و مهربون نیست. رو اخلاقتون تو خونه زوم کنید خودتون متوجه می شید!!!در ضمن هیچ محبتی بیشتر از محبت خدا به بنده اش نیست سعی کن رابطه ات رو با خدا عمیق تر کنید.آسمان مال تو
موافقین:
مخالفین:
behtare yekam bitafawot bashi nesbat behesho nazesho nakeshiunwaght khodesh miyad samtetdokhatara akhlagheshun ine waghti ziyad nazeshuno bekhari bishtar naz mikonanage bimahali bebinan jazbmishan
موافقین:
مخالفین:
آقا مهدی حتما ما رو از راه حلی که انتخاب کردی و نتیجه ش مطلع کن
یکی از مهم ترین نکات درباره ابراز محبت و دریافت آن، تفاوت های زوجین است. در بسیاری از موارد یکی از زوجین به شیوه و روشی که خودش دوست دارد محبت دریافت کند، محبت می کند.مثلا خانمی انجام کارهای خانه یا کدبانو بودن را محبت می داند در حالی که همسرش نیازمند محبت کلامی او است و یا مردی بیشتر کار کردن را اقدامی محبت آمیز نسبت به همسرش می داند اما همسر وی نیازمند گفت و گوی محبت آمیز و یا دریافت دیگر انواع محبت از جانب اوست.+ راه دریافت محبت خود را مشخص کنیدقدم اول برای رفع چنین نقیصه ای این است که زوجین راه دریافت محبت خود را مشخص کنند؛ یعنی زوجین به صراحت و بدون پرده پوشی بیان کنند که به کدام نوع توجه و دریافت محبت نیاز دارند و ترجیح می دهند چگونه نیاز به محبت شان برآورده شود که البته لازمه آن خودآگاهی زوجین است. اما اشتباه رایج این فکر است که “چون همسرم مرا دوست دارد پس باید بداند دوست دارم که الان به من توجه کند” یا “همسرم بدون این که من به او بگویم باید بداند که چه زمانی به محبت نیاز دارم”. در صورتی که بسیاری از زوجینی که یکدیگر را دوست دارند در مواقع زیادی از نیاز هم بی خبر هستند. شما هر روز از محل کار تماس می گیرید و به همسر خود ابراز محبت می کنید والبته انتظار دارید که متقابلا همسرتان نیز با این شیوه محبتش را به شما ابراز کند. در صورتی که طبیعی است که همسر شما نتواند ذهن خوانی کند و نیت ضمنی این رفتار را دریابد. در این موقعیت بیان شفاف این نیاز مفیدتر است. اشتباه ذهنی ما این است که گمان می بریم اگر این نیاز خویش را بیان کنیم بی ارزش می شویم.+ مهر طلبی همسرتان را بشناسیدقدم دوم مشخص کردن میزان مهرطلبی زوجین است. میزان مهرطلبی و نوازش جویی افراد متفاوت و بسیار محتمل است که زوجین به یک میزان مهرطلب نباشند. افراد مهرطلب معمولا در صورت دریافت نکردن محبت مورد نیاز، احساس ناامنی می کنند و در برخی موارد دچار سوءظن و بدگمانی می شوند. چاره این مسئله نیز همان بیان و شفاف سازی است.+ خلاق باشیدقدم سوم استفاده از روش های متنوع در ابراز محبت است؛ توصیه می شود زوجین خلاقیت به خرج دهند و ابراز محبت را به شکل های متنوعی انجام دهند، روش هایی همچون نوشتن نامه، ارسال پیامک، یادداشت گذاشتن روی اشیای منزل و اتاق خواب، ارسال ایمیل و… می تواند نیاز به دریافت محبت را بیشتر ارضا کند. ضمنا افرادی که مانند شما احساس بی مهری و کم توجهی بیشتری می کنند می توانند انتظارات و نیازهای خود را به صورت مکتوب نیز بیان کنند.+ قدردان محبت همسرتان باشیدقدم چهارم قدردانی و تشکر از محبت و توجه همسر است. یکی از راه های شکل دادن رفتار اطرافیان مان قدردانی و تشکر از رفتارهای مثبت آن ها(هرچند که مقدار آن کم باشد) است. با این روش همسر شما کم کم متوجه می شود کدام یک از رفتارهایش چنین پاسخ مثبتی ایجاد می کند و آن رفتار را افزایش خواهد داد.+ یک طرفه به میدان محبت نرویدقدم پنجم که مکمل قدم قبل است خودداری از مهرورزی یک جانبه و یک سویه (آن چنان که در پیامک شما دیدیم) است. معمولا این تصور اشتباه وجود دارد که “من محبت می کنم تا همسرم تغییر کند” یا “عشق من بالاخره او را عوض می کند”. این باور نادرست است. محبت یکسویه و همیشگی کم کم نادیده گرفته می شود چرا که خاصیت سیستم روانی انسان این است که محرک های یکنواخت و تکراری را نادیده می گیرد.+ در روزهای خاص بیشتر محبت کنیدقدم ششم و آخر نیز شناخت موقعیت ها و روزهای خاص نیاز به محبت و توجه بیشتر است. هر فردی در روزهایی از هفته و ماه به توجه و محبت بیشتری نیاز دارد. به عنوان مثال برخی مردان در شرایط کاری سخت، آسیب پذیر می شوند و یا برخی خانم ها در اوایل دوران قاعدگی نیاز به توجه و محبت بیشتر دارند. زوجین باید در خصوص این دوره ها و ایام خاص به یکدیگر آموزش و آگاهی بدهند و درباره انتظارات شان از یکدیگر به توافق برسند.منبع:سلامت نیوز
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
رسیدن به اوج لذت جنسی با این محصولات
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
مرجع معتبر و رسمی خرید انواع گیفت کارت
هرآنچه لازم است ازقرص های سقط جنین بدانید!
سوالات پیش از ازدواج به تفکیک جلسه
تردید و دو دلی قبل از ازدواج
خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی
عوارض خطرناک لیزر موهای زائد
درخواست مجرب ترین وکلا طلاق توافقی
طلاق توافقی و هرآنچه لازم است بدانید
سینما رو به خونت بیار!
ماشین لباسشویی با آبکشی شرعی
سفارش آنلاین جدیدترین ست های لباس زیر
سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف
دریافت کارت تخفیف 20درصدی درمان
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.
{“@context”:”https://schema.org”,”@type”:”FAQPage”,”mainEntity”:[{“@type”:”Question”,”name”:”بررسی روانشناسی علت پنهان بودن مشکل کمبود محبت افراد”,”acceptedAnswer”:{“@type”:”Answer”,”text”:”۱. شما تجربیات کودکی خود را عادی تصور کردهاید.
۲. به خیال شما گذشته، رد است و اکنون آزاد هستید.
۳. شما آماده دستبهکار شدن و واکنش به مشکلاتی که در دروان کودکی با آن روبرو بودهاید، نیستید.
۴. میخواهید مثل دیگران باشید و با این حال از دوران کودکی نامطلوبی که سپری کردهاید، شرمسار هستید.
۵. میترسید که رفتاری که در کودکی با شما شده است توجیه شود و همه مشکلات و احساسات سخت کنونی تقصیر خودتان باشد.
۶. آنچه بیش از هر چیز دلتان میخواهد این است که مادرتان شما را دوست داشته باشد. این احتمال وجود دارد. اما چقدر طول میکشد؟
۷. از یک سو امید و از یک سو انکار کمبود محبت شما را زمینگیر کرده است.”}},{“@type”:”Question”,”name”:”آرزوها و خواستههای افراد بالغ دچار کمبود عاطفی”,”acceptedAnswer”:{“@type”:”Answer”,”text”:”۱. احساس تعلقخاطر
۲. گرفتن تایید و تصدیق برای افکار و احساسات خود
۳. اعتمادبهنفس واقعی
۴. تعادل عاطفی / روحی
۵. عشق و محبت مادر
۶. سر در آوردن از سرگذشت خود
۷. تلاش برای اثبات متحول شدن”}}]}
اگر چه تفاوتهای معناداری در داستان زندگی افرادی که مورد عشق و محبت قرار نگرفتهاند وجود دارد، اما وجه مشترک زیادی در میان آنها دیده میشود. درک و پی بردن به این که هر کدام از آن تجربههای منفی چه نقشی در زندگی فرد داشتهاند، میتواند اولین گام در بهبود کمبود نیازهای عاطفی باشد.
تحقیقات و مصاحبههایی که در طول ۲۰ سال گذشته انجام دادهام مرا به این نتیجه رسانده است که به رسمیت شناختن و پذیرفتن اینکه تجربههای دوران کودکی چگونه بر روحیات فرد در زمان حال تاثیر بگذارد، معمولا تا اواخر دهه ۳۰ یا ۴۰ سالگی زنان طول میکشد.
اگر کودکی سختی را پشت سر گذاشته باشید و مادرتان فردی کنترلگر، سرسخت یا خودشیفته بوده باشد، احتمالا رسیدن به دوران جوانی، برای شما به معنی فرصتی بوده است تا با جدا شدن از خانواده، از دست رفتارهای منفی مادر خود خلاص شوید و کمبودهای خود را در جای دیگری مثل ازدواج یا دوستی جبران کنید. متاسفانه واقعیت این است که به احتمال زیاد و به رغم جدا شدن از خانواده، هنوز قادر به درک این مطلب نیستید که در این مسیر، چمدان کمبود نیازهای عاطفی خود را به دوش میکشید. چرا شناخت و درک کمبود نیازهای عاطفی مثل کمبود محبت اینقدر سخت است و کند پیش میرود؟
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
فهرست
اگر چه ممکن است نسبت به بدرفتاری صورت گرفته در دوران کودکی که مسبب احساس بدبختی کنونی شماست، آگاه باشید اما به احتمال زیاد، متوجه تاثیری که آن دوران در رفتار و عملکرد فعلی شما دارد، نیستید. بسیاری از رفتارها و عادتهایی که در برخورد با موارد گوناگون به کار میبریم، ناخودآگاه هستند. علاوه بر این، عوامل دیگری نیز وجود دارند که مانع از شناسایی آن رفتارها میشوند:
۱. شما تجربیات کودکی خود را عادی تصور کردهاید.
۲. به خیال شما گذشته، رد است و اکنون آزاد هستید.
۳. شما آماده دستبهکار شدن و واکنش به مشکلاتی که در دروان کودکی با آن روبرو بودهاید، نیستید.
۴. میخواهید مثل دیگران باشید و با این حال از دوران کودکی نامطلوبی که سپری کردهاید، شرمسار هستید.
۵. میترسید که رفتاری که در کودکی با شما شده است توجیه شود و همه مشکلات و احساسات سخت کنونی تقصیر خودتان باشد.
۶. آنچه بیش از هر چیز دلتان میخواهد این است که مادرتان شما را دوست داشته باشد. این احتمال وجود دارد. اما چقدر طول میکشد؟
۷. از یک سو امید و از یک سو انکار کمبود محبت شما را زمینگیر کرده است.
زنان بیشتر از مردان به واکاوی گذشته خود میپردازند. اما دلیل اصلی مراجعه زنان به روانکاو یا روانشناس، کشف علل نارضایتی فعلی از زندگی (بهعنوانمثال، روابط شکستخورده، نرسیدن به اهداف و سایر مشکلات جانبی) است. بسیار از زنان و دختران در جلسات درمانی اذعان میکنند که سالها بدون اینکه آگاه شوند که ریشه مشکلات کنونی آنها در گذشتهشان نهفته است، به مشاور مراجعه میکردهاند.
برای برخی از افراد این مشکلات وقتی آشکار میشود که در بزرگسالی وارد رابطهای مهربان و خونگرم میشوند و کمکم متوجه میشوند که رفتاری که در دروان کودکی با آنها میشده است، ماهیتی ناهنجار و همراه با محرومیت عاطفی (مثلا کمبود محبت) بوده است.
(در همین راستا مقاله «یک اختلال روانشناسی که باعث تنفر فرزند از پدر و مادر بیرحم و بیعاطفه میشود!» را در سایت روانشاسی مایندوِی مطالعه کنید.)
برخی افراد زمانی پی به موضوع کمبود محبت خود میبرند که کسی مشکلاتشان را برایشان گوشزد میکند. برای برخی دیگر این اتفاق زمانی رخ میدد که خودشان مادر میشوند و همانطوری که با خودشان رفتار شده با بچههایشان برخورد میکنند، یا به رغم تلاشی که برای وضع قوانین و تعیین حد و حدود در ارتباط با مادرشان میکنند، مادرشان همچنان به بدرفتاری کلامی از آنها ادامه میدهد.
اما موضوع مهمتر، آمادگیست. این که یک فرد آماده دیدن مشکل کمبود عاطفی باشد، چرا که از درون به یک نقطه عطف رسیده است.
در ادامه به یک سری موارد کلی اشاره میکنیم که نیازی نیست لزوما در مورد هر دختری که احساس محرومیت عاطفی (مثلا کمبود محبت) میکند، صدق کند. اما به احتمال زیاد اگر در دروان کودکی توسط مادرتان دوست داشته نشدهاید، مورد انتقاد، سرزنش یا بیتوجهی دائم قرار گرفتهاید، احساس بیارزشی یا نادیده گرفته شدن در شما به وجود آمده باشد، به رغم تمام موفقیت و دستاوردهایی که کسب میکنید، این آرزوهای عمیق را در هم دل خود خواهید داشت. این آرزوها قدرتمندی تجارب اولیه زندگی را نشان میدهد؛ این که چنین تجارب منفی چطور به رفتار ما جهت میدهند ممکن است لزوما منطقی نبوده و به شکل مستقیم قابل درک نباشند.
احساس تعلقخاطر شاید رایجترین و دستنایافتنیترین مورد باشد: احساس غریبگی کردن، چیزی مثل اینکه صورت خود را به شیشه مغازهای بچسبانید که هر کسی به غیر از شما داخل مغازه است و به همه چیز دسترسی دارد. این احساس حتی ممکن است در بطن یک ازدواج پایدار که از نظر احساسی نیازهای عاطفی فرد را برآورده میکند، در رابطه نزدیک با فرزندان خود فرد و جمع دوستان نیز به شکل همزمان وجود داشته باشد. این احساس همانند قوطی رنگ واژگون شدهای است که تمام چیزهای خوب زندگی فرد را لکهدار میکند.
شخصی که مورد بیمهری قرار گرفته تا زمانی که به طور کامل بهبود نیابد، ممکن است احساس ناامنی عمیقی درباره درست بودن افکار و برداشتهای خود داشته باشد. بسیاری از افرادی که در دوران کودکی مورد تمسخر قرار گرفته باشند، به آنها انگ حساس بودن بیش از حد زده شده باشد، یا به طور مرتب توسط پدر و مادر یا سایر اعضای خانواده سلامت عقلشان زیر سوال رفته باشد، به احتمال زیاد و در نهایت این گفتهها را باور کردهاند و دائما برایشان سوال پیش میآید که آیا اصولا نظرات و دیدگاهشان در مورد دنیا از اهمیت برخوردار است یا خیر. چنین طرز فکری باعث میشود تا آنها در دیگر روابطشان آسیبپذیر و مستعد کنترل و سوءاستفاده شدن قرار بگیرند. همچنین باعث میشود حرف خود را نزنند یا وقتی معذب یا مخالف هستند، سکوت کنند. از نظر این افراد، فرض همیشگی ممکن است بر این باشد که اشتباه از جانب اوست یا اینکه بیش از حد حساس است.
شخصی که در کودکی مورد عشق و محبت قرار نگرفته است، علیرغم دستاوردهایی که در زندگی کسب میکند، چنین احساس میکند که گویی ادای موفق بودن را درمیآورد و دیر یا زود شانس از او روگردان شده و در نهایت دستش رو خواهد شد. این مورد اینقدر شایع است که نام سندروم ایمپاستر (وانمود کردن) به آن دادهاند. اعتمادبهنفس فرد به دلیل اضطرابی که در مورد عملکرد خود و عدم توانایی او در واکنش مناسب در حین تنش یا مخالفت با دیگری تجربه میکند، کاهش مییابد. ممکن است شخص از نظر واکنش احساسی یا عقلانی دچار افراط و تفریط شود. به احتمال زیاد، وقتی کارها به خوبی پیش نروند، فرد زبان به انتقاد از خود باز خواهد کرد؛ عادت نادرستی که اشتباهات رخ داده را به نقصهای شخصیتی فرد نسبت میدهد و او را مقصر میداند.
یکی از بزرگترین مشکلات در رابطه با افرادی که مادرشان در دوران نوزادی به شکل قابلاطمینان قادر به همراهی با عواطف نوزاد نبوده یا به شکل کامل علائم کودک را نادیده میگیرند، تعدیل و مدیریت عواطف است. کودکانی که سبک دلبستگی ناامن دارند، قادر به مدیریت صحیح عواطف دردناک (استرس، تنش، اندوه) خود نبوده و یا کاملا غرق در احساسات خود میشوند یا عواطف خود را نادیده میگیرند.
خبر خوب این است که در واقع شما میتوانید چگونگی نامگذاری و تعدیل احساسات خود را یاد بگیرد. شما محکوم نیستید خود را پشت قلعهای سرد و خالی از احساس یا در دشتی که غرق در عواطف گوناگون است زندگی کنید.
تاکید مجدد بر قدرت این نیاز اولیه (عشق و محبت) که مغز ما برای دریافت آن تکامل یافته است، ضروری است (در مقاله «چرا عاشق میشویم و عشق میورزیم؟» دلایل تکاملی نیاز به دریافت عشق والدین را توضیح دادهایم). مسلما این یک آرزوی عقلانی نیست و ممکن است با رفتار فرد مبنی بر بیرون راندن مادر از زندگی خود و حتی آرزوی مرگ مادرش همراه باشد. هر چه فرد بیشتر درمان شود و شروع به دوست داشتن خود کند و نسبت به خود احساس شفقت و مهربانی داشته باشد، سوراخی که در قلبش ایجاد شده کوچکتر میشود. اگر چه به شکل کامل از بین نرود، اما به مرور زمان آنقدری تغییر میکند که شخص به ندرت متوجه وجود آن میشود.
اغلب افراد از اینکه بخواهند روایت زندگی خود را بپذیرند مشکل دارند. بخشی از این به دلیل شرمساری فرهنگی از این موضوع است که مادر فرد او را دوست نداشته و محبت نکرده است. مشکل فرهنگی مربوط به تعریف از مادر و غلو و ایدهآلنگری در مورد جایگاه فرشته گونه مادر در اغلب فرهنگها است. باورهایی از این دست که مادرها ذاتا به پرورش فرزند توجه دارد و تمام مادران به بچههای خود عشق میورزند، سبب میشود افرادی که دچار آسیب شدهاند نتوانند حمایت لازم را دریافت کنند. با این وجود، درک گذشته و اینکه چگونه شخصیت شما را شکل داده است، کلید اصلی حرکت به مسیر سالمتر و نیز اطمینان حاصل کردن از این است که دیگر چنین الگوهای رفتاری آموختهای تکرار نخواهند شد. متصل کردن نقاط و اتفاقات گذشته و حال، اگرچه زمانبر و سخت و در ابتدا تجربهای دردناک است، اما ضروریست.
بسیاری از افرادی که از سوی مادر عشق و محبت دریافت نکردهاند، از کودکی کردن محروم میمانند و هر آنچه آرزو میکنند در حقیقت به نوعی تلاش برای تصدیق این واقعیت است که دیگر آن فردی نیستند که در اتاق کودکیاش و توسط عادات مختلف مربوط به احساسات و افکار خود، زندانی است. طبیعی است که احساس بیتابی یا دلسردی کنید، چرا که این سفری طولانی است که همراه با مواقع و مشکلات است، اما وقتی به مقصد برسید همانند یک مکاشفه لذتبخش خواهد بود.
در همین راستا مقاله «مادران بیعاطفه: تاثیر فقدان عشق و محبت مادر نامهربان بر روحیه و مشکلات فرزند دختر» را در سایت روانشاسی مایندوِی مطالعه کنید.
منبع: سایکالیجی تودی
من توی کودکی محبت دیدم ولی الان که یک نوجوان هستم اصلا کسی بهم توجه نمی کنه است کبود محبت دارم لطفاً جوابمو بدهید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوست گرامی اگر احساس میکنید در برهه فعلی از زندگی، نادیده گرفته میشوید، ممکن است به دلیل کمبود محبت نباشد و صرفا یک احساس نیاز طبیعی در وجودتان باشد که شما را به سمت برآورده کردن نیاز عشق سوق میدهد.
همه ما در دوران نوجوانی با احساسات و هیجانهای گاها شدید و دشوار روبهرو بودهایم و با فراز و نشیبهای فراوان آن را گذراندهایم. توصیه ما به شما این است که مراقب باشید تا به نیازهای طبیعی انسانی از جمله عشق و … در موقع مناسب و با شرایط عقلانی جواب داده شود. با این حال اگر نیازمند راهنمایی و کمک واقعی هستید حتما از یک مشاور باتجربه کمک بگیرید.
همیشه درکودکی موردتمسخر اعضای خانواده بودم وتاجایی ک یادم میاد حس میکردم حق دخواست کردن چیزی رو ندارم حتی وقتی برای خواهرم چیزی میخریدن بااینکه منم دلم میخواست ولی ب زبون نمی آوردم و…درخردسالی مورد تجاوز هم قرارگرفتم اما همیشه از گفتنش هراس داشتم فکر کردم با ازدواج این حس تنهایی وبی کسی از بین میره ولی بدتر شد الان فقط فکر میکنم با مردن ب آرامش میرسم ولی از فراموش شدن میترسم
دوست عزیز از اینکه ما را محرم خود دانستهاید، خوشحالیم.
خیلی از افرادی که در کودکی ضربه دیدهاند و بعدها توانستهاند زندگی و شرایط مناسبتری داشته باشند، شجاعت درخواست کمک را داشتهاند و به مرور زمان و ایجاد تغییرات کوچک و قدم به قدم توانستهاند فضای فکری خود را از مشکلات دوران گذشته تا حدود زیادی پاک سازی کنند. راهحل مشکلاتی که ذکر کردید در مرگ یافت نمیشود. اگر به خودتان یک فرصت دو ساله برای درخواست کمک از یک مشاور باتجربه و حرفهای بدهید، مطمئنا شاهد تغییرات مثبت فراوانی در روحیه خود خواهید بود. متاسفانه ما انسانها به هر شرایطی عادت میکنیم و ذهن شما بر اساس شرایط و تجربیاتی که داشتهاید، به تنهایی قادر نیست از عادتهای فکری که سبب ادامه مشکلاتتان میشود خارج شود. حتما و حتما از راهنمایی یک مشاور خوب و باتجربه استفاده کنید و روند تغییر خود را آهسته و بدون انتظار تغییرات ناگهانی شروع کنید.
پیام *
نام *
ایمیل *
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
وبسایت
اطلاعات من را برای دفعه بعدی که می خواهم دیدگاه ارسال کنم در مرورگر ذخیره کن.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از نسل شاهوار یکی از مشکلات امروز خانواده ها و جوامع مدرن کمبود محبت است. فرزندان خانواده می گویند: والدین همه همتشان را صرف تامین نیازهای مادی و فرستادن بچه ها به کلاس های گوناگون کرده اند، این کودکان از کمبود محبت و روابط عاطفی مخصوصا با والدین شکایت دارند.
شکایت والدین از عدم وجود رابطه دوستانه با فرزندان
والدین شکایتشان از عدم وجود ارتباط دوستانه با فرزندان و محرم اسرار نبودن برای فرزندانشان است و از خود می پرسند چرا وقتی مشکلی برای فرزندم پیش می آید اول دوستانش مطلع میشوند؟ چه کنم که با فرزندم دوست باشم؟ در خانواده همسران نیز از بی توجهی های متقابل و فاصله ها شکایت دارند.
یکی از اصلی ترین دلایل تمام مشکلات مذکور و دیگر مشکلات عاطفی را می توان کمبود محبت در جامعه و خانواده برشمرد.
انسان موجودی دو بعدی است، بعد جسمانی و بعد روحانی که هریک داری اهمیت خاص خود بوده و نمی توان آندو را جدای از هم یا یکی را مهمتر از دیگری دانست. ایندو بعد تاثیر مستقیمی بر هم دارند به گونه ای که اگر یکی از این ابعاد درگیر مریضی شود دیگر را هم درگیر کرده و نمی تواند به وظایف خود به خوبی عمل کند. مثلا اگر جسم انسان درگیر سرماخوردگی شود روی تفکر او نیز تاثیر گذاشته یا اگر انسانی افسرده باشد جسم او نیز حوصله ورزش کردن ندارد.
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
همانگونه که جسم انسان نیازهایی دارد که بعضی از آنها مانند آب و غذا و … برای جسم انسان اساسی و حیاتی هستند روح انسان نیز نیازهای دارد که برخی از آنها مانند نیاز به محبت اساسی محسوب میشوند.
نیاز به محبت از اساسی ترین نیازهای انسانی است
نیاز به محبت یکی از اساسی ترین نیازهای انسانی است و کمبود آن تاثیر مستقیم بر جسم دارد، تحقیقات حکایت از این موضوع دارد که کمبود محبت حتی میتواند بر رشد قد نیز تاثیر داشته باشد.
امام جواد (ع) سه راه برای جلب محبت و درمان کمبود محبت این ویتامین حیاتی روح و روان بیان کرده و می فرماید: «سه خصلت جلب محبّت می کند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردی در مشکلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنویات.»که البته هر یک از این موارد نیازمند توضیح است.
اولین موردی که امام جواد(ع) می فرمایند انصاف در برخورد با دیگران است. اصلا انصاف یعنی چه؟ انصاف یعنی در برخورد با دیگری خود را به جای او گذاشته و به موضوع از زاویه دید او نیگاه کنیم، همان چیزی که امروزه از آن به درک متقابل تعبیر میشود.
یکی از اصلی ترین دلایل فاصله افتادن بین اعضای خانواده مسئله درک متقابل است
یکی از اصلی ترین دلایل فاصله افتادن بین اعضای خانواده و نزدیک شدن به دیگران همین مسئله درک متقابل است، وقتی فرزند خانواده یا همسر خانواده حس میکند اعضای خانواده حرفش را نمی فهمند و او را درک نمی کنند از خانواده فاصله گرفته و جذب دوستان و افرادی میشود که احساس میکند او را بهتر درک میکنند. همان چیزی که در حدیث امام جواد(ع) با عنوان انصاف از آن یاد شده است.
راه دومی که در حدیث امام(ع) برای جلب محبت تجویز می شود همدردی در مشکلات است اما امروزه در خانواده و جامعه وقتی برای یکی از اعضا مشکلی پیش می آید بجای همدردی و درک او، اولین اتفاقی که می افتد نصیحت و از آن بدتر سرکوفت زدن است با جملاتی مانند: “من به تو نگفته بودم… ، تقصیر خودت است … ، حقت است… ، اگر حرف مرا گوش میکردی و …” البته نصیحت بد نیست اما جایگاه و شرایط خود را دارد که وقتی کسی سرش به سنگ خورده موقعیت خوبی برای نصیحت نیست. نصیحت در این زمان و بدتر از آن سرکوفت زدن در این موقعیت باعث فاصله گرفتن فرد از خانواده و نزدیک شدن به افرادی که با او همدردی کنند و او را درک می کنند خواهد شد.
و سومین موردی که میتواند جذب محبت کند و باعث محبوب شدن در جامعه و خانواده شود همراه شدن با معنویات است. هر انسانی حتی بد ترین انسان ها دارای فطرتی هستند که انسان های معنوی و انسانهای که با معنویات خو کرده و خود را ساخته اند دوست دارند، برای همین است که در تمام جوامع می بینیم انسانهای معنوی از احترام خاصی برخورداند احترامی که نه از ترس قدرت به آنها گذاشته می شود و نه به طمع رسیدن سود و دفع ضرر بلکه احترامی واقعی و از ته دل و از روی عشق و علاقه. پس خودسازی، معنویات و کسب آن نیز باعث افتادن مهر انسان در دلها و جذب محبت واقعی آنهاست.
حجت الاسلام جواد عرب اسدی کارشناس و مشاور مذهبی خانواده
انتهای پیام/ج
سارا نظری مقدم هستم روانشناس
از زمانی که خیلی بچه بودم یادمه که خیلی توجه کسی رو به خودم جلب نمی کردم. من بچه ی کوچک خانواده بودم و بعد از یه پسر پر شر و شور و خوش زبون به دنیا اومده بودم.
به لحاظ زبانی اگر چه به خوبی برادرم نبودم، اما مشکل خاصی هم نداشتم.
خوب یادم هست که از همون ابتدا آماج مقایس های جورواجور بودم. از نوع حرف زدن گرفته تا راه رفتن و غذا خوردنم.
بنظز خودم بچه ی خوبی بودم اما نمی دونم چرا کسی تشویقم نمی کرد. مرکز توجه هیچ سی نبودم و تا حد زیادی برادرم رو علت این مشکل میدونستم.
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
حس می کردم ازش بدم میاد و آرزو می کردم نبود تا من هم کمی دیده می شدم.
به مرور با بزرگتر شدنم، حس عجیبی رو همواره با خودم حمل می کردم. احساس غریبی که به من می گفت ” تو به اندازه ی کافی خوب نیستی”.
این احساس دردناک رو مدت ها با خودم داشتم و ازش آسیب های زیادی دیدم. برای ورود به روابط عاطفی ام احساس کهتری می کردم.
توی مدرسه و دانشگاه همیشه این حس رو داشتم که اگر بهترین نشم خیلی فاجعه آمیزه و با ورود به عرصه ی کار، فهمیدم که تا چه حد محتاج نوازش و محبتم.
بعد از مدتی با مراجعه به یک روانشناس مشکلم رو مطرح کردم و فهمیدم ریشه ی اصلی مشکلاتم کمبود محبته!
خیلی وقت ها اگرسعی کردم کارم رو خوب انجام بدم، با کسی خوب رفتار کنم یا توی رابطه ی مخربی بمونم بخاطر کمبود محبتی بوده که داشتم.
ن عمیقا احساس تنهایی و ناکافی بودن داشتم و با کمک های روانشناسم در حالی این مطلب رو براتون می نویسم که احساس خیلی بهتری نسبت به خودم دارم.
اگر با مطالعه ی شرح حال مراجع بالا، تا حدی با او همزاد پنداری کردید، می توان گفت شما نیز از کمبود محبت رنج می برید و نیازمند دریافت کمک تخصصی هستید.
بر اساس پژوهش ها، کمبود محبت که ریشه در عزت نفس آسیب دیده یا معیوب دارد.
همبستگی مثبت معناداری با احساس تنهایی دارد و می تواند حیطه های مختلف شغلی، تحصیلی و ارتباطی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.
افرادی که از کمبود محبت رنج می برند، معمولا در کودکی از تجربه روابط محبت آمیز، امن و ایمن محروم بوده اند، به حد کافی تشویق نشده اند.
همواره مورد تمسخر، مقایسه یا سرزنش قرار داشته اند و تفکر قالب در آن ” عدم کافی بودن و کارایی ” است.
این تفکر می تواند منجر به باقی ماندن در روابط معیوب، مشاغل نامناسب و یا ارتباطات برنده- بازنده شود که تمامی این علایم در شرح حال مراجع نیز وجود داشت.
جدیدترین روش های روانشناسی کودک
شاید ذهن تان درگیر این مساله باشد که تا کی قرار است کسی مرا دست نداشته باشد؟ چرا با وجود صرف همه ی انرژی و توانم باز هم چیزی تغییر نمی کند؟
و سوالاتی که بیانگر نوعی سردرگمی، ابهام و احساس خستگی و ملال هستند.
اما بهتر است بیش از حد نگران و سردرگم نباشید. پاسخ همه ی سوال های شما در یک جمله نهفته است: ” تا زمانی که خودت را دوست نداشته باشی، کسی دوستت نخواهد داشت”
آیا به میزانی که برای دیگرن حق و ارزش قایل می شوم برای خودم نیز حقوقی قایل می شوم؟
آیا برای آسایش و آرامش خودم به اندازه ی دیگران احترام قایلم؟
آیا فکر می کنم نیازهای دیگران مهم تر و مقدم بر نیازهای شخصی ام هستند؟
آیا به اندازه ای که به خوبی های دیگران توجه دارم، نکات مثبت و ویژگی های خوب خودم را نیز می بینم؟
اگر پاسخ های شما حکایت از ارزشمند دانستن دیگران و مقدم بودن آن ها بر خودتان دارند، مشخص است که خودتان را دوست ندارید.
چرخه ی معیوب دوست نداشتن خود، هرگز به پایان نخواهد رسید.
شما هر روز در روابط معیوب، مشاغل نامناسب و ارتباط با افراد ناشایست درگیر خواهید بود، مگر آنکه تصمیم بگیرید برای خودتان کاری متفاوت از قبل انجام دهید.
کودک دو ساله ی پرخاشگر را بیشتر بشناسید.
بازی درمانی چیست؟
بیش فعالی در نوجوانان (بخش دوم)
آیا نوجوان من بیش فعال است؟
با خودزنی کودکان چگونه برخورد کنیم؟
اگر فکر می کنید زمان آن رسیده که خودتان را دوست داشته باشید، به نیازهای تان توجه کنید و دستی به سر کودک بیچاره ی درون تان بکشید اما راه آن را نمی دانید، نکات زیر را مطالعه کنید:
خود هیپنوتیزمی: حقیقتی که شاید تاکنون از ان آگاه نبودید آن است که شما برای سال های سال از طریق گفته های منفی خانواده، دوستان و اطرافیان تان هیپنوتیزم شده اید.
آن ها ویژگی هایی منفی و یا آزار دهنده را به شما نسبت داده اند و به مرور زمان شما پذیرفته اید که چیزی جز بازخورد های آن ها نیستید.
به منظور حل مشکل، آنچه نیاز خواهید داشت، معکوس کردن چرخه ی هیپنوتیزم است.
به عبارت ساده تر لازم است تا تاثیرات منفی هیپنوتیزم شدن توسط دیگران را خنثی کنید و سپس آن را تبدیل به هیپنوتیزم مثبت کنید. اما چگونه؟
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
برای این کار هر شب قبل از خواب، حداقل 15 دقیقه را به خودتان اختصاص دهید. در این زمان قرار است چشم های تان را ببندید و همه ی ویژگی های مثبت واقعی تان –دقیقا آنچه دوست داشتید از دیگران بشنوید- را به خودتان بگویید.
جملاتی مانند تو خوبی، تو دختر مهربانی هستی، تو توانایی خوبی در صحبت کردن داری، تو موجودی منحصر به فرد هستی و هیچ کس قادر به اجرای رسالت تو بر روی زمین نیست.
با اجرای این فعالیت به صورت مستمر، ذهن شما در حال خود هیپنوتیزمی از نوع مثبت قرار گرفته و محتوای جملات، ضمیر ناخودآگاه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
بر اساس شواهد بالینی، این تمرین یکی از موثر ترین روش های موجود برای غلبه بر کمبود محبت و ارتقا عزت نفس است.
از افراد منفی دوری کنید: افراد منفی باف و بدبین، برای شرایط روانی شما درحکم زهر اند.
از این افراد تا جایی که می توانید دور بمانید و اجازه ندهید تا از طرق بازخوردهای منفی ذهن تان را تحت تاثیر قرار دهند.
برای خودتان حقوقی مساوی دیگران قایل شوید: بسیاری از افراد تصور می کنند با از خودگذشتگی و ایثار می توانند محبت دیگرانرا جلب کنند، در حالیکه این تصور کاملا مخرب است.
عدم قایل شدن حقوق انسانی برای خود، این پیام را به اطرافیان منتقل می کند که “می توانید هر طور دوست دارید با من برخورد کنید ” و احتمالا به جای دریافت محبت، مورد سوء استفاده قرار خواهید گرفت.
مجسمه ی خوبی ها نباشید: تمایل به ارایه ی تصویری ایده آل و بی عیب و نقص از خود باعث می شود تا دیگران نیز شما را به عوان فردی بی عیب و نقص مشاهده کنند.
از آنجا که شما نیز انسان هستید و ممکن است اشتباه کنید، مرتکب شدن کوچک ترین اشتباه، تصویر ایده آل شما را در ذهن دیگران مخدوش می کند و در این هنگام است که باز هم تنها می مانید.
بنابراین از همین لحظه تصمیم بگیرید تا به عنوان فردی معمولی، با دیگران وارد رابطه شوید.
چنین فردی به دلیل انسان بودن، ممکن است عصبانی شود، اشتباه کند، بی حوصله باشد و مجسمه ی تمام قدی از خوبی ها نیست.
معذرت خواهی افراطی ممنوع: افرادی که از کمبود محبت رنج می برند، ترس شدیدی از تنهایی دارند.
این ترس در بسیاری از مواقع آن ها را به سمت عذرخواهی های بی دلیل و عموما مخرب سوق خواهد داد که تنها فایده شان تداوم احساس تنهایی است.
اگر شما نیز جزء این گروه هستید، دست از عذرخواهی افراطی بردارید و اگر مرتکب اشتباهی شدید، با اقتدار، آرامش و صرفا برای یک بار ابراز تاسف کنید.
معذرت خواهی افراطی ممکن است این برداشت را ایجادکند که شما فردی ترسو، نیازمند و چسبنده هستید و از طریق آن، راه محدود کردن رابطه با شما بازخواهد شد.
بهتر است تصمیم بگیرید شجاع و جسور باشید، خود واقعی تان را با تمامی عواطف و احساساتش به دیگران نشان بدهید.
قبل از دیگران، خود را لبریز از نوازش های کلامی و خودگویی های مثبت کنید و با وجودی لبریزی از عشق به خود، وارد ارتباط با دیگران شوید.
دراین صورت یقینا شما چیزهایی زیادی برای به اشتراک گذاشتن با دیگران خواهید داشت و آن ها نیز از همنشینی با شما لذت و آرامش را تجربه می کنند.
آیا کمبود محبت داریم؟ – روانشناسی و تربیت کودک و نوجوان
سارا نظری مقدم هستم روانشناس
با ثبت نام در ویرگول به آرشیو بزرگی از مقالات مرتبط با این موضوع دسترسی خواهید داشت
از این پس او نمیتواند پروفایل کاربری و مطالب شما را ببیند.
زمانی که نیاز های اساسی کودکان مورد بی توجهی از سوی والدین قرار بگیرد و با محبت و عشق رفتار نشود و علاوه بر آن احساسات فرزندان پذیرفته نشده و تصدیق نکرده اند و همچنین همواره این احساسات نادیده گرفته شده است می تواند اثرات جبران ناپذیری برای فرزندان به ویژه دختران در زندگی آتی شان ایجاد کند به عبارتی نیاز به محبت انکار شده و به قدر کافی تامین نمی گردد وقتی پدر و مادر با یکدیگر نزاع می کنند یا در گیر منازعات دیگری می شوند ممکن است فرصت کافی برای رسیدگی به بچه ها را نداشته باشند . این مطلب کودک را تشنه ی عشق می کند ، اما نمیداند چگونه به آن اعتماد کند و یا آن را بپذیرد و خود را شایسته آن بداند . طبق نظر متخصصان سکس تراپی غیر حضوری و حضوری تعلق داشتن به یک خانواده ناسالم و بد کار کرد خصوصیات زیر را دارد که عامل ایجاد این کمبود محبت خواهد شد .
سوء مصرف الکل و مواد ، رفتار های وسواس گونه از قبیل پرخوری ، کار کردن بیش از اندازه ، وسواس در نظافت و قمار ، خرج کردن بی رویه و هر گونه رفتار اعتیاد آور که باعث می شود تماس های صادقانه و صمیمانه در محیط خانواده کم شود ، کتک زدن همسر و فرزندان ، رفتار نا مناسب جنسی از سوی پدر یا مادر با یکی از فرزندان که از شدت متفاوت برخوردار است ، بحث و جدل فراوان میان اعضای خانواده ، قهر کردن طولانی پدر و مادر با هم به شکلی که آن ها را از صحبت به یکدیگر خودداری می کنند ، وجود تعارض و نگرش های ضد و نقیض در پدر و مادر و تلاش آن ها برای جلب حمایت فرزندان به سود خود . رقابت پدر و مادر با یکدیگر و یا با فرزندان ، ناتوانی والد در بر قراری ارتباط به جا با سایر افراد خانواده و در نتیجه فاصله گرفتن از آن ها و در ضمن انداختن گناه این موقعیت به گردن دیگران ، سخت گیری بیش از حد در زمینه ی پول ، مذهب ، کار ، ابراز محبت ، روابط جنسی ، تلویزیون ، مسائل سیاسی و …طبق نظر مشاور خانواده غیر حضوری افراط در هر کدام می تواند صمیمیت در خانواده را کاهش دهد . اگر والدی این گونه رفتار کند به فرزند خود آسیب می زند و اگر هر دو والد رفتاری نا سالم به نمایش بگذارد نتایج از این هم خراب تر می شود . والدین اغلب انواع آسیب شناختی های مکملی را به نمایش می گذارند . مثلا الکلی و کسی که به شدت پر خور است اغلب با هم ازدواج می کنند و بعد هر کدام می کوشند اعتیاد طرف دیگر را در کنترل در آورند از سوی دیگر والدین اغلب به شکلی نا سالم با یکدیگر به تعادل می رسند و این گونه به اتفاق روی بچه ها تاثیر سوء می گذارند .
طبق نظر روانشناس خوب برای مشاوره خانواده های ناسالم ، انواع و اقسام مختلف دارند اما جملگی آن ها روی کودکان خود تاثیر سوء می گذارند . فرزندان در این خانواده ها اغلب در زمینه های احساسی و بر قراری رابطه با دیگران با دشواری رو به رو هستند .
چگونه کمبود عاطفی را جبران کنیم
زمانی که به اندازه کافی محبت نبینید و مورد توجه نباشید نیاز ارضای نشده ی خود را با محبت کردن بیش از اندازه به ویژه به مردانی که به شکلی محتاج به نظر می رسند ، جبران می کنید !
به این فکر کنیم که زمانی که دختر کم سن و سالی از محبت مورد نیازش محروم می شود و به اندازه ی کافی آن را دریافت نمی کند چگونه واکنش نشان خواهد داد . در حالی که پسر بچه ها ممکن است خشمگین شوند و رفتاری مخرب و ویرانگر به نمایش بگذارند ، دختران واکنش دیگری نشان داده و عروسکشان را برمی دارند و به او توجه می کنند . او را تکان می دهند . لالایی می خوانند . دختر کوچک با چنین رفتاری نیاز خود را آشکار می کند و به شکلی ارضا می کند .
زنان در سنین بلوغ و بزرگسالی نیز وقتی مهر بیش از اندازه می ورزند ، همین کار دختر کوچک را می کنند . شاید این کار را در نهایت اندکی زیرکانه انجام دهند و روی هم رفته محبت بیش از اندازه می ورزند . مردی که مورد پسند چنین فردی قرار می گیرد لزوما بی پول نیست ، بیمار جسمانی نیست ، شاید مشکل او این است که نمی تواند با دیگران به خوبی رابطه بر قرار کند و یا ممکن است سرد و نا مهربان باشد و یا لجوج و خود خواه بوده و یا بد خو باشد . ممکن است اندکی گستاخ و بی مسئولیت باشد و نتواند تن به تعهد دهد و وفادار باقی بماند . با توجه به زمینه ی زندگی چنین زنانی ، مجذوب مردی می شوند که نیاز های متعدد و متفاوت دارد اما از یک مورد مطمئن هستند که این مرد به کمک او احتیاج دارد و به محبت احتیاج دارد و عقل و خرد زن احتیاج دارد تا زندگی اش را بهتر کند . از آن جایی که هیچ وقت نمی توانستید پدر و مادر خود را به اشخاصی صمیمی تبدیل کنید به مردان بی اعتنا و بی حضوری توجه کردید به این امید که بتوانید آن ها را تغییر دهید مشکلاتی که در کودکی وجود دارند مسبب به وجود آمدن مشکلات در زمان حالی می شوند و از این رو حل کردن و درمان آن ها از طریق مشاور ازدواج غیر حضوری می تواند زندگی که لایق فرد باشد را ایجاد کند .
تهران، خیابان دولت، بلوار کاوه، نبش اخلاقی غربی، پلاک29، واحد6، طبقه سوم – ساعت کاری: 9صبح تا 10شب0