روانشناسی رشد کودک دبستانی

 
helpkade
روانشناسی رشد کودک دبستانی
روانشناسی رشد کودک دبستانی

نگاه اجمالی

بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت (Personality) فرد پایه‌ریزی شده و شکل می‌گیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین (طفولیت) فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی ، عاطفی ، شخصیتی و هوشی را دربر گیرد. این ابعاد عوامل تعیین کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه‌گذاری و شکل می‌گیرند.

اهمیت روان شناسی کودک

روان شناسی کودک اهمیت خود را از کودک می‌گیرد، چرا که دوران کودکی انسان اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. شاید نگاهی به دوران کودکی انسان و توانائیهای نوزاد انسان در مقایسه با سایر موجودات اهمیت این دوران را آشکارتر ‌سازد. نوزاد انسان در میان سایر موجودات عالم طولانی‌ترین زمان را نیاز دارد که قابلیت‌ها و توانائیهای خود را پرورش و آشکار سازد. در واقع انسان حدود 18 سال اول زندگی خود را در حال رشد و تکامل در ابعاد مختلف است و این زمان طولانی و با‌ اهمیتی در زندگی انسان است.از طرف دیگر ، نوزاد انسان با کمترین توانایی‌ها و امکانات (نظیر بازتابها) به دنیا می‌آید و به مراقبت زیاد و شدیدی نسبت به سایر موجودات نیاز دارد (برای مثال در نظر بگیرید که چگونه گوساله گاو پس از به دنیا آمدن روی پای خود می‌ایستد، ولی نوزاد انسان حتی نمی‌تواند سر خود را راست نگه دارد). ابن مراقبت توسط پدر و مادر در وهله اول و توسط اطرافیان و جامعه در وهله دوم اعمال می‌شود، ولی این مراقبت بدون آگاهی ، دانش و آموزش شیوه‌های فرزند‌پروری صحیح امکان ندارد و اهمیت روان شناسی کودک نیز از این دو موضوع (زمان طولانی رشد کودکی و شیوه‌های صحیح فرزند‌پروری) ناشی می‌شود.

 

روانشناسی رشد کودک دبستانی

 

 

اهداف روان شناسی کودک

روان شناسی کودک به عنوان یکی از زیر‌مجموعه‌های «روان شناسی رشد» با هدف نگاه دقیق و علمی به کودک و نیازهای او و یافتن شیوه‌های صحیح پرورشی و آموزشی کودک از اولین سالهای تاسیس روان شناسی علمی مورد توجه بوده است. (البته موضوع کودک و مسائل مربوط به او همیشه مورد توجه بوده است). در طول این سالها روان شناسان زیادی نظیر ژان پیاژه (Jean Piaget) ، استانلی هال (Stanley Hall) به مطالعه و تحقیق در مورد جنبه‌های مختلف رشد کودک پرداخته‌اند.

موضوعات مورد مطالعه در روان شناسی کودک

مطالعه در مورد جنبه‌های مختلف رشد کودک

رشد یک فرایند چند بعدی است. این رشد شامل رشد جسمی ، رشد زبانی ، رشد عاطفی ، رشد شناختی (Cognitive Development) ، رشد اجتماعی ، رشد اخلاقی و رشد شخصیتی است و توجه به مطالعه در مورد تمام این جنبه‌ها یکی از اهداف روان شناسی رشد است. اهمیت این توجه به تمام ابعاد رشدی باعث آگاهی و شناختی متعادل و چند‌بعدی در مورد کودک می‌شود و والدین و سایر افراد مرتبط با کودک را در درک و رفتار صحیح با کودک یاری می‌نماید.

رشد جسمانی :

چنانچه می دانیم دوران بلوغ وآستانه آن هنگام رشد وتغییرات سریع می باشدواستخوان بندی،اندامهای داخلی وماهیچه هارشد می کند.سازمان غددتغییراتی پیدا می کندکه عمیقاً درکیفیت شیمیایی بدن موثرواقع میگردد. این تغییرات که بنوبه خوداهمیت شایانی را دارندتأثیربسزایی درشخصیت وقدرت موجود دارندرشد جسمانی پایه ای است که تکامل اجتماعی، عاطفی واقتصادی برآن استوارمیگردد. طبق آمارگیریهای انجام شده نتایج زیرقابل تذکراست:ازدیادقد ووزن درآستانه بلوغ وسالهای اولیه بلوغ سریع می باشد.اگرمنحنی رشدقد رادرنظربگیریم جهش های چندی را درآن میبینیم.ازآن جمله درمورد پسران جهش بین 6 سالگی تا 9سالگی دیده میشود ولی بعدازاین جهش آرامشی درمنحنی نموداراست.دردوسال اول بلوغ مجدداً منحنی جهش دیگری رااغاز می کندوپس ازآن تا 18 سالگی تغییر تدریجی کمی دررشد قدحاصل میشود.قسمت عمده ازدیاد وزن درپسران بین 13 تا 16 سالگی است دردختران وضع کلی منحنی رشد مانند پسران است با این تفاوت که سرعت ازدیادقد ووزن دو سال زودترازپسران صورت می گیرد. نکته قابل توجه دیگر موضوع درجه رشد بین دوجنس است.دردوران بچگی حدوسط قددختران کمی کمترازحد وسط قدپسران است ولی دربین سنین 11 تا 14 دختران بلندترهستند.همچنین ازلحاظ وزن تاسن 11 سالگی دختران شبکترازپسران می باشندولی از11 تا 14 سالگی سنگین ترمیشوند ولی بعاز 14 سالگی رشدپسران بر دختران چه ازنظروزن وچه ازنظرقد فزونی میابد. البته این اختلافات درحد متوسط چنداد اهمیتی ندارندآنچه مهم است درحداکثروحداقل است.آنهائیکه قدشان خیلی کوتاه یا خیلی بلند است درروابط اجتماعی وآمیزش همگنان خود با اشکلاتی روبرو می شوندکه درکیفیت شخصیت ورفتار آنان موثرواقع خواهدشد.درنشستن روی صندلی پشت میزونیمکت وتختخواب با محظوراتی برخورد مینمایند. پرورشگاه باید این نکات راهمواره مدنظرداشته باشد.

رشد استخوانی

درموقع بلوغ پسران ودختران ازلحاظ تراکم وسختی استخوانها مانندهم هستند ولی ازلحاظ بزرگی پسران جلوترند.دختران چاق وقدکوتاه معمولاً درحدود14 سالگی بلوغ راتکمیل میکنند درصورتیکه دختران باریک اندام دیرترباین مرحله میرسند. همچنین پسران کوتاه قد وچاق درحدود 16 سالگی وپسران باریک اندام وبلنددر 20 سالگی ازلحاظ بلوغ کامل هستندورشد استخوانی بارشد بلوغ تکمیل میگردد.

نیرو تطابق

افزایش نیروی عضلانی دردوره بلوغ کاملاً مشهود است. عضلات دختران دربچگی طویلتروسنگین تراست ولی آنها درمورد افزایش نیروقدرت تظاهری ازخود نشان نمی دهند.عضلات پسران دردوران بلوغ سفت وسخت میشود درحالی که عضلات دختران هنوزبحالت نرمی باقیمانده است. بنابراین پسران دراین سن ازدختران نیرومندترند. این اختلاف بین دوجنس ممکن است مربوط به چندعامل می باشد. اولاً تاحدی مربوط به مشخصات ترکیبی اندامهای مردان مانند شانه های وسیع، بازوهای طویل، دستهای بلند است که به آنها موقعیت بهتری می دهد. ثانیاً تا حدی مربوط به این است که داشتن نیرو وقدرت دربین پسران ارزش واعتبار بیشتری را دارد تادختران. پسران با جدیت سعی می کنند که عضلات خویش راتقویت بخشنددر حالیکه این موجب وانگیزه دردختران وجود ندارد.

 رشد زبانی

کودکان عادی، تقریباً همزمان با پیدایش دیگرشکلهای اندیشه نمادی (مانند تقلید غیابی،بازی نمادی وتصویر ذهنی) زبان می گشایند، ولی تقلید غیابی، بازی نمادی وتصویرذهنی نزد کودکان کرولال که قادربه تکلم نیستند مانند کودکان عادی ظاهر میشود.این امرنشان می دهدکه یادگیری زبان وانتقال اجتماعی آن مستلزم شکل گیری پیشین کارکردهای نمادی است؛در حالی که شکل گیری کارکردهای نمادی، مستقل اززبان انجام می گیرد.البته افرادکرولال نیزدرزندگی اجتماعی به یادگیری زبانی نائل می آیند که با حرکات واشارات است. این نوع زبان بسیارجالب توجه است،زیرا درعین حال که نوعی زبان اجتماعی است،درضمن به صورت نماینده هایی است که جنبه تقلیدی داردوبه طورفردی درتقلید غیابی وبازی نمادی وتصویریافت می شود.این زبان که باحرکت واشاره است، به منظور سازش با محیط به کاربرده می شودوجنبه تفننی ندارد واگرهمگانی بود،می توانست شکلی مستقل وابتکاری ازکارکردهای نشانه ای باشد.ولی درافراد عادی، انتقال دائم گفتاری نظام جمعی، کاربرد چنین زبانی را بلااستفاده می کند.

تحول زبان: زبان پس ازآنکه ازیک مرحله صوتی(که بین 6 تا10-11 ماهگی دیده می شودومیان کودکان متعلق به فرهنگهای مختلف مشترک است) وبعداز مرحله متفاوت شدن واجها ازراه تقلید(از 11-12 ماهگی آغاز می شود) گذشت، تحول می یابدودر پایان دوره حسی وحرکتی با مرحله ای که کلمه هاوجمله ها(اشترن نامیده می شود) نامیده می شود،آغاز می شود.در این دوره، کلمه های واحد، به نوبت بیانگرامیال، هیجانها ومشاهدات کودک است.ازاواخردو سالگی کودک نخست جمله های ساده دو کلمه ای وسپس جمله های کوتاه کامل، بدون صرف افعال، برزبان جاری می کند. پس ازآن، نوبت به یادگیری تدریجی ساختهای دستوری می رسد. براون و برکو ازدانشگاه هاروارد و اروین و میلر ازدانشگاه برکلی، پژوهشهای ارزنده ای درباره قواعد نحوی زبان کودکان 2 تا 4 سال انجام داده اند. این پژوهشها که ازفرضیه چومکی، درمورد قواعد دستوری الهام گرفته اند، ثابت می کنند که یادگیری قواعدنحوی زبان، صرفاً تقلید انفعالی نیست. زیرا نه تنها سهم همسان سازی تعمیم دهنده درآن قابل اغماض نیست، بلکه ساختهای ابتکاری نیزکه براون چندنمونه ازآنها راآورده است، دیده می شود. به علاوه، او نشان داده است که تبدیل جمله های بزرگسالان به الگوهای ابتکاری کودکان، تابع مقتضیات کارکردی است، مانند نگهداری حداقل اطلاعات ضروری وتمایل به افزودن براین حداقل.

رشد عاطفی

تعریف عاطفه: عاطفه حالتی است انفعالی که برروی موجود موثرواقع شده اورا برفعالیت فوق طبیعی برمی انگیزد.یا به تعبیر دیگر ازحالت برهم خوردگی درونی وهیجان کل موجود میباشد.عواطف ازهمان اوایل زندگی درموجود ظاهرمی گردند ولی تظاهرات آنان با دوره کمال اختلاف دارند؛ نوزاد هنگام تحریک یک وضع کلی هیجانی ازخود ظاهرمیسازد.پاسخ اصلی، جنبش های نامشخص است درهمین موقع میتوان تشخیص دادکه آیا تحریک خوش آیند یا ناخوش آیند بوده است. بزودی تشخیص موقعیت فرا می رسدو عاطفه، ترس و خشم وناراحتی وخوشحالی قابل تشخیص است. در بچه های دوساله علاوه براینها حالت رشک وتنفر ومحبت نسبت به دیگران قابل ملاحظه است. اغلب حالات عاطفی درموقع ورود به مدرسه در طفل وجود دارد. موجود درسنین مختلف حساسیت مختلفی نسبت به محرکات دارد. درهر مرحله ای اززندگی نسبت به بعضی ازانگیزه های موثردر سابق عکس العمل نشان نمی دهد یا اینکه انگیزه هایی که زمانی نیرومند بوده ممکن است نیروی خودرا ازدست بدهدیا اینکه موجب بروز عاطفه ای دیگرغیراز آنچه قبلاً ایجاد مینمود گردد.

یک حالت عاطفی را می توان شامل سه قسمت دانست:

1.      انگیزه که موجب ایجاد عاطفه بخصوص میگردد.

2.      تغییرات درونی که بطورمختصر واجمالی بشرح آن مبادرت رفت.

3.      پاسخ ابراز شده

علما ودانشمندان تقسیمات متفاوتی ازعواطف کرده اند.تقسیم بندی زیر را که موجزترومفیدتر ازدیگران بنظرمیرسد بیان میکنم. عواطف رااز نظرتظاهر خارجی آنها میتوان به سه دسته تقسیم کرد:

1.      عواطفی که تظاهرات تهاجمی دارند مانند:خشم، رشک، تنفر وامثال اینها.

2.      عواطفی که دارای تظاهرات تدافعی هستند مانند:ترس،اندوه، تأسف، ناراحتی، بیزاری وامثال اینها.

3.      عواطفی که تظاهرات سرورآمیز به دنبال دارند مانند: عشق، محبت، خوشحالی، لذت وامثال اینها.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روانشناسی رشد کودک دبستانی

 

 

 

رشد شناختی

عملیاتی مانندجمع منطقی دوطبقه باهم، یا جمع دوعدد-که ازمیان اعمال عمومی ترانتخاب شدند، اعمالی هستنددرونی شده وبازگشت پذیر.مثال: جمع منطقی دربرابرتجزیه، وجمع دربرابرتفریق قراردارد.به علاوه، عملیات مختص این یا آن شخص نیست ومشترک میان تمام افرادی است که سطح فکرشان کم وبیش یکی استودراستدلال شخصی ودرتبادلات شناختی آنان به کارمی رود. زیرا تبادلات شناختی عبارتست از، جمع بندی اطلاعات وایجادرابطه ومطابقت ورابطه متقابل میان آنها وجزآن، که بازهم عملیات ویا همشکل آن است که هرفردی آن رابکار می بندد.

رشد اجتماعی

چون همه صاحبنظران قبول دارندکه رشدشناختی ورشد عاطفی یا اجتماعی به موازات یکدیگر پیش می رود وازیکدیگرجدانشدنی است.پس مطمئن ترین روش، آن است که ازنتیجه پژوهشهایی که مربوط به گرایشهای فکری کودکان به ویژه در دوره پیش عملیات استف استفاده شود.به طورکلی تفاوت اساسی میان دوره پیش عملیات وعملیات دراین است که دردوره اول، کودک با عمل ودر دوره دوم، با عملیات که هماهنگی کلیه اعمال را دربردارد، همسان سازی می کند. پس، ازهمین آغاز می توان شباهت میان مراحل رشد شناختی ومراحل فرآیند اجتماعی شدن را مشاهده کرد.امروزه روشن است که کارکرد عملیات، هماهنگی عمومی اعمال است واین اعمال شامل اعمال میان فردی ودرون فردی است.

رشد شخصیتی

»آلبرت کوموس» می گوید: «اگر شخصیت خود را بطور کامل و صد در صد می شناختیم، بهتر بود بمیریم».

این چالش پی در پی انسان برای شناخت خود است که موجب می شود به نقاط ضعف و قدرت خود پی برده و در بهبود و پیشرفت آنها گام های موثری بردارد.

 

ما از امکانات فراوانی برای رشد و توسعه ی شخصیت خود برخوردار هستیم.  این امکانات و عوامل را باید در درون خود جستجو کنیم.  آنها در  درهای بسته ای قرار گرفته اند که کلیدشان فقط در دست خودمان است.شخصیت هر فرد، مجموعه ای از شیوه ی تفکر، احساس و رفتاری است که او را از دیگران متفاوت و متمایز می سازد.رفتار انسان ها نماینده ی شخصیت آنهاست و جایگاه آنها را در اجتماع تعیین می کند.

نگارنده به عوامل و ویژگی های رفتاری که می تواند در پیشرفت و رشد شخصیت موثر و مفید قرارگیرد به اختصار می پردازد:

1. مصاحبه گر مؤثری باشیم.

هدف اصلی از مصاحبت با افراد در این است که آنها را تحت تأثیر قرار دهیم.  پس باید موقعیت شناس باشیم.  حرف مناسب در موقعیت غیرمناسب می تواند اثر معکوس و منفی بر روی شنونده بگذارد.  باید قبلاً بدانیم که از سخنان خود چه هدفی را دنبال می کنیم و چه پیامی را می خواهیم به شنونده خود برسانیم.

از پر حرفی پرهیز کرده و کلام خود را مختصر و مفید، ساده و روشن بیان کنیم، تا شنونده خود را به اغتشاش و آشفتگی فکری مبتلا نسازیم.

توجه کنیم که فقط چند ثانیه طول می کشد تا با سخن خود زخمی را بر قلب عزیزی بنشانیم.   ولی سال ها لازم است تا این زخم را مدارا کنیم . سخن انسان همانند سنگی است که بطرف آب پرتاب می شود.دیگر نمی توان آن را باز گرداند.پس قبل از ادای سخن درباره ی آن فکر و اندیشه کنیم.

2.شنونده خوبی باشیم. 

»ژاکلین کندی» یکی از جذاب ترین زنها در عصر خود بحساب می آمد.  یکی از ویژگی هایی که او را در ردیف بانوان دوست داشتنی قرار می داد این بود که او یک شنونده خوب بود.»ژاکلین» در چشم های مصاحب خود خیره می شد و تا کلمه ی آخر را بدقت گوش می داد.  چقدر زیبا و دلپذیر است که شخصی با دقت به شما گوش داده و این احساس را بوجود آورد که مصاحبت شما برای او ارزشمند است حتی اگر با سخنان شما موافق نباشد.

3. صاحب نظر باشیم.

کسل کننده است که انسان با شخصی گفتگو کند که از خود عقیده و نظری نداشته باشد.  این افراد حداکثر کاری که می کنند، یک شنونده غیر فعال خواهند بود.  وقتی انسان از خود عقیده و نظری نداشته باشد، به تقلید کورکورانه از دیگران می پردازد.  تقلید از دیگران بدون بکار انداختن فکر و اندیشه، انسان  را به بی هویتی می کشاند چون او دیگر نه خود است و نه دیگری.فراموش نکنیم که یکی از ویژگی هایی که هر انسان را از دیگری متمایز می کند، منحصر بفرد بودن اوست.همه انسانها متفاوتند چون افکار آنها متفاوت است. پس هیچگونه ترس وبیمی که فکر و اندیشه ما با دیگران فرق میکند جایز نیست و آن را باید جزیی از زیبایی و ویژگی طبیعت بشری دانست.

4. گفتار و کردار نیک و مثبت

تحمل انسان های منفی کار ساده ای نیست.  ذهن خود را با افکار نیک و مثبت تزیین کرده تا بتوانید به چنان انرژی قوی و نیرومند برسید که زندگی خود و اطرافیان خود را نورانی سازید.

پیامد هر عمل، یک عکس العمل است اگر رفتار شما رفتاری نیکوکارانه باشد، بازده آن همان خواهد شد.

5. از مطلق گرائی پرهیز کنیم.

 افرادی  که مطلق گرا هستند، یعنی همه چیز را زیبا و یا زشت، رنگ ها را سیاه و یا سفید می بینند، بدون زحمت تجزیه تحلیل مسائل و یا تحقیق درباره آنها، بدنبال نتیجه هستند و برای خود نتیجه ای را اگر هم غیر واقع بینانه و واقع گرایانه باشد پیدا می کنند و ملاک عمل قرار می دهند.

بر عکس مطلق گرایی، انسان باید با دیدگاه تردید به مسائل نگاه کند.  این تردید است که انسان را به تفکر و اندیشه وامیدارد تا جاده رسیدن به حقیقت را برای خود هموار سازد.  انسان بهتر است از شک و تردید به یقین برسد، تا از یقین به شک و تردید.  دو فرد ممکن است بر یک چیز نگاه کنند و آن را دو چیز متفاوت به بینند.  ما چیز ها را نه آنطوری که هستند، بلکه آنطوری که هستیم  می بینیم.

در دیدگاه ها و بینش های خود مطلق گرایی نکنیم.  دیدگاه های ما همانند عینکی است که جهانی را از طریق آن مشاهده می کنیم.  هر چند وقت باید این عینک جهان بینی خود را مورد بررسی و تجدید نظر قرار داده و در صورت لزوم درجه و نمره آن را تغییر دهیم ما نمی توانیم دنیای امروز را با جهان بینی 50 سال قبل بنگریم.

6. از خشم و عصبانیت دوری کنیم. 

خشم حزیی از انسان است.  کمتر کسی وجود دارد که در طول زندگی خود عصبانی نشده باشد. ولی افرادی هستند که خصلتا زود عصبانی شده و کنترل خیلی چیز ها از دستشان خارج می شود.  این اشخاص باید توجه کنند که این خصلت عادتی است که مانع رشد و پیشرفت کاری، روابط اجتماعی و فامیلی آنها    می شود. شاید متوجه نیستیم که وقتی خشم و عصبانیت تمام وجود ما را در بر میگیرد،ذرات گرانبهای بدن ما در این آتش خشم در حال سوختن است.

7. خلاق باشیم. 

ما برای خلق کردن خلق شده ایم، پس خود خالق هستیم.  خلاقیت فکر واندیشه توانمندی های انسان را بحرکت در آورده و فعال می کند.  خلاقیت یک کشتی است که انسان را به ساحل نشاط و شادی           می رساند.انسان های خلاق خیلی کمتر دچار یأس و نومیدی می شوند. فعالیت آنها یک نیروی اعتماد و حرمت نفس در آنها ایجاد می کند.

8. ارزش زمان را بدانید.

هر لحظه از زندگی یک لحظه طلایی است.  درهای رشد و پیشرفت بروی کسانی باز است که بدانند چگونه از این لحظات به بهترین وجهی استفاده  کنند.  وقت شناسایی و استفاده از زمان، انسان را در جایگاه ممتازی در اجتماع قرار می دهد.  بر عکس افرادی که ازرش زمان را نمی دانند و وقت خود را به بطالت    می گذرانند، مواجه با ناامیدی و در حد نهایت افسردگی می شوند.

 

9. با نیازها زندگی کنید نه برای نیازها

ثروتمند واقعی کسی نیست که به حداکثر امکانات دسترسی داشته باشد، بلکه آن کسی است که به حداقل نیازها رسیده باشد. باید با نیازها زندگی کرد نه برای نیازها.

 

 

مطالعه در مورد شيوه‌هاي صحيح فرزند‌پروري

شيوه‌هاي صحيح فرزند‌پروري ، نحوه تعامل و روابط مناسب با فرزندان از مهمترين موضوعات براي روان شناسان کودک مي‌باشد. بيشتر پدر و مادرها فرزند‌پروري را کاري ساده تلقي مي‌کنند و بر اين باور هستند که هر کسي مي‌تواند از عهده اين امر برآيد. (البته اين ديدگاه بيشتر در والدين بدون فرزند ديده مي‌شود) اما فرزند‌پروري نياز به آگاهي و آشنايي با نحوه عملکرد و اصول آن دارد و تحقيقات حوزه روان شناسي کودک اصول و روشهاي متعددي را متناسب با سنين مختلف يافته است.

● تعریف فرزند پروری:

اصطلاح که رفتارهای فرزند پروری به واسطه فرهنگ، نژاد و گروه‌های اقتصادی تغییر می‌کند. فرزندپروری از ریشه پریو (pario) به معنی “زندگی بخش” گرفته شده است. منظور از شیوه‌های فرزند پروری، روش‌هایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود به‌کار می‌گیرند و بیانگر نگرش‌هایی است که آن‌ها نسبت به فرزندان خود دارند و همچنین شامل معیارها و قوانینی است که برای فرزندان خویش وضع می کنند. ولی باید پذیرفت

 

● شیوه های فرزند پروری:

شیوه‌های فرزند پروری شامل دو معیار عمده هستند: محبت و کنترل والدین.

کنترل والدین آن دسته از رفتارهای والدین را شامل می‌شود که در خدمت جامعه پذیری (فرایند انتقال ارزش‌های اجتماعی از والدین به فرزندان) کودک قرار دارد. این امر به صورت توانایی والدین دراعمال رهنمود، ثبات، توانایی تحمل رفتارهای نامطلوب (برای مثال فریاد کشیدن، بهانه‌جویی، گریه و …) و استفاده از مشوق‌ها و تقویت‌ها، نمود دارد. محبت نیز شامل صمیمیت، علاقه، مهربانی و عاطفه والدین می‌باشد.

بر اساس این دو شاخص مهم، شیوه‌های فرزند پروری را به سه دسته عمده تقسیم می کنند:

شیوه مقتدرانه، شیوه سهل گیرانه، شیوه استبدادی.

۱) شیوه مقتدرانه:           

والدینی که از این شیوه استفاده می‌کنند، واقعیت‌ها را به کودکان خود منتقل می‌سازند، و تمایل بیشتری برای پذیرش دلایل کودک خود در رد یک رهنمود (دستور) از خود نشان می‌دهند. این والدین سخنوران خوبی هستند و اغلب برای مطیع‌ سازی از استدلال و منطق بهره می‌جویند و به منظور توافق با کودک با او گفت‌وگو می‌کنند، از رفتارهای نامطلوب نمی‌ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانیت کودک را دارند. والدین مقتدر به تلاش‌های کودکان در جهت جلب حمایت و توجه پاسخ می‌دهند و از تقویت‌های مثبت بیشتری استفاده می‌کنند. این والدین در بعد محبت نیز عملکرد خوبی دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهربانی دریغ نمی‌ ورزند. آن‌ها حقوق ویژه خود را به عنوان یک بزرگسال می‌شناسند و به علایق فردی و ویژگی‌های خاص کودک خود نیز آگاهی دارند.

کودکان این والدین؛ فعال، دارای اعتماد به نفس، استقلال رای، واقع گرا، باکفایت و خشنود، توصیف شده‌اند. آن‌ها به دلیل این‌که والدینشان فرصت‌های زیادی در تصمیم گیری و انتخاب در اختیارشان قرار می‌دهند و به خاطراین‌که مورد عشق و محبت واقع می‌شوند از نوعی احساس امنیت عاطفی برخوردارند.

۲) شیوه سهل گیرانه:

والدین سهل‌گیر کنترل کمتری بر کودکان خود اعمال می‌کنند و خواسته‌های آن‌ها چندان معقول نیست. مهرورزی و محبت آن‌ها در حد متوسطی قرار دارد. خانواده این والدین نسبتا آشفته است. فعالیت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدین کنترل کمی بر کودکانشان دارند، همین‌طور در خصوص انضباط کودک از نگرش‌هایی متعارض برخوردارند. والدین سهل انگار در عین آن‌که به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چندانی از آن‌ها ندارند. فقدان خواسته‌های معقول همراه با خودداری از ارائه دلیل و گفت‌وگو با کودک، همواره از ویژگی‌های این شیوه به شمار می‌رود. این والدین بسیار به ندرت به فرزندان خود اطلاعات صحیح یا توضیحات دقیق ارائه می‌دهند. در عین حال والدین سهل انگار زورگو و سرکوبگر هستند. آن‌ها از روش‌های احساس گناه و انحراف استفاده می‌کنند. این والدین همچنین در بیشتر موارد در مواجهه با بهانه‌جویی و شکایت کودک، سر تسلیم فرود می‌آورند. والدین سهل انگار در ابراز محبت با والدین مقتدر تفاوت فاحشی ندارند. مادران سهل انگار به عنوان تنبیه، کودک را از محبت خود محروم می‌سازند و به تمسخر او می پردازند. یک والد سهل انگار در تلاش است درباره خط مشی خود با کودک مشورت کند و قواعد خانواده را برای او توضیح دهد. او توقع چندانی برای انجام کارهای منزل و رفتار صحیح از کودک خود ندارد. او خود را به عنوان عاملی فعال که هر گاه بخواهد، می‌تواند از آن استفاده کند؛ نه به عنوان عاملی که مسئول شکل‌دهی یا تغییر رفتار کنونی یا آتی کودک است، معرفی می‌کند. کودکان این والدین از اتکاء به خود، خودداری می‌کنند و یا از استقلال رای اندکی برخوردارند. این کودکان به صورت افرادی نسبتا ناپخته توصیف شده‌اند که هنگام مواجهه با ناملایمات، تمایل به واپس‌روی (روی گردانی) دارند. این کودکان نسنجیده عمل می‌کنند و به فعالیت بی‌هدف می پردازند.این کودکان نیز تکانشی، پرخاشگر و فاقد اعتماد به نفس هستند و رفتارهای بزهکارانه از خود نشان می‌دهند.

۳) شیوه استبدادی:

نمایش قدرت والدین اولین عاملی است که این شیوه را از دو شیوه دیگر متمایز می‌سازد. این والدین بسیار پرتوقع بوده و پذیرای نیازها و امیال کودکان نیستند. پیام‌های کلامی والدین یک جانبه و فاقد محتوای عاطفی است. والدین مستبد غالبا هنگام اعمال دستورات، دلیلی ارائه نمی‌دهند. این والدین نسبت به سایر والدین در میزان مرعوب شدن در برابر رفتارهای نامطلوب، در حد متوسطی قرار دارند. در میان این سه شیوه، والدین درشیوه‌ی استبدادی کمترین مهرورزی و محبت را از خود نشان می‌دهند. به ویژه این والدین به ندرت در رابطه‌ای که منجر به خشنودی کودک شود، شرکت می‌کنند. آن‌ها عموما نسبت به تلاش‌های کودکان برای حمایت و توجه بی‌تفاوتند و به ندرت از تقویت مثبت استفاده می‌کنند. ابراز محبت در این الگو در پائین‌ترین سطح قرار دارد. این والدین، تایید، همدلی و همدردی اندکی را نسبت به فرزندان خود ابراز می‌کنند و شواهد اندکی مبنی بر روابط قوی میان مادر و فرزند وجود دارد. در حقیقت بر اساس گزارش‌های موجود، این والدین برای کنترل کودکان خود از شیوه‌های ایجاد ترس استفاده می‌کنند و هیچ گونه تفاهمی بین والدین مستبد و فرزندانشان وجود ندارد. این والدین اطاعت کودک را یک حسن تلقی می‌کنند و در مواقعی که اعمال و رفتار کودک در تعارض با معیارهای آن‌ها قرار می‌گیرد، از تنبیه و اعمال زور برای مهار خواسته کودک استفاده می‌کنند. بر اساس تحقیقات، فرزندان والدین مستبد نسبت به فرزندان والدین مقتدر در برقراری رابطه با همسالان و داشتن موقعیت فعال و نیز استقلال رای در سطح پایینی قرار می‌گیرند. این کودکان همچنین افردی خشمگین، منزوی، غمگین و آسیب پذیر نسبت به فشار (استرس) و محتاط توصیف می‌شوند.

 

● بحث و نتیجه‌گیری:

شیوه‌هایی که والدین در تربیت فرزندان خود به‌کار می‌گیرند، نقش اساسی در تامین سلامت روانی فرزندان آن‌ها دارد. در سایه ارتباط سالم است که می‌توان نیازهای فرزندان را شناخت و نسبت به تامین و ارضای آن‌ها همت گماشت. همان‌گونه که اشاره شد، هر یک از این شیوه‌ها اثراتی بر رفتار کودکان دارند که در این میان اثرات مخرب و منفی شیوه‌های سهل گیرانه و مستبدانه بیشتر است. آن‌چه اهمیت دارد این است که طبق تحقیقات انجام گرفته، بهترین شیوه فرزند پروری، شیوه مقتدرانه است که والدین در عین گرم و صمیمی بودن با فرزند خود، کنترل کننده و مقتدر هستند. این شیوه به فرزندان کمک می‌کند تا با هنجارهای اجتماعی بهتر سازگار شوند و همچنین تاثیر کمی بر آزادی‌های فردی کودکان دارد. این کودکان با کفایت، واقع گرا، دارای اعتماد به نفس، فعال، خود نظم‌بخش و مسئول هستند.

● راهکارها:

در درجه نخست باید والدین را نسبت به شیوه‌های فرزند پروری و اثرات هر یک از آن‌ها بر فرزندان، آگاه کرد. این آگاه‌ سازی از چند طریق امکان‌پذیر است:

▪ برگزاری کلاس‌های آموزش خانواده در مدارس توسط مشاوران.

▪ برگزاری دوره‌های آموزشی برای والدین کودکان خردسال در مهد کودک‌ها.

▪ لزوم ایجاد دوره‌های آموزشی در مراکز فرهنگی مانند فرهنگسراها، کانون‌های تربیتی آموزش و پرورش، کانون‌های فرهنگی مساجد و اماکن مذهبی.

▪ برگزاری کارگاه‌های کوتاه مدت و فشرده یک روزه برای والدین.

▪ برگزاری جلسات برای مراقبین فرزندان بی ‌سرپرست در مراکز بهزیستی.

در درجه دوم باید مسئولین را، که در واقع والدین دوم فرزندان هستند، نسبت به وجود این شیوه‌ها و گستره رفتارهایی که به دنبال دارند، آگاه کرد. این اطلاع‌رسانی به شیوه‌های زیر انجام می‌شود:

▪ برگزاری جلسات مشابه جلسات والدین برای جامعه هدف زیر، به منظور آشنایی با این روش‌ها و ضرورت آموزش والدین و کسانی که با فرزندان در ارتباط هستند:

۱) مسئولین آموزش و پرورش

۲) مسئولین بهزیستی

۳) مسئولین بهداشت روان در وزارت بهداشت

۴) نمایندگان مجلس

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالعه در مورد مقابله با برخي مشکلات رفتاري _ رواني دوران کودکي

کودکان نيز همچون بزرگسالان دچار آشفتگي‌هاي رواني _ رفتاري مي‌شوند و اين مسئله باعث تحقيقات و مطالعات دامنه‌داري در زمينه انواع اين آشفتگي‌ها و تفاوت آنها با آشفتگيهاي رفتاري _ رواني بزرگسالان و همچنين شيوه‌هاي درماني اين آشفتگيها شده است. برخي ار اين مشکلات و آشفتگيهاي رفتاري _ رواني کودکان عبارتند از: اتيسم (Otism) ، اختلالات يادگيري ، اختلالات توجه ، اختلالات دفعي ، ناخن جويدن و …

اتیسم

 اختلال نافذ رشد  با نشانه هاي متفاوت است که ناتوانايي هايي در زمينه هاي مختلف از قبيل مهارتهاي ارتباط اجتماعي، مهارتهاي حرکتي درشت و ظريف و حتي گاهي مهارتهاي ذهني ايجادمي کند. اتيسم طيفي از اختلالات است. در اصطلاح کلي، به اين معني است که فرد مي تواند داراي  يک اتيسم خفيف يا خيلي شديد باشد. در بالاترين انتهاي طيف سندرم آسپرگر  وجود دارد، که بعضي از اوقات سندرم پروفسور کوچک ناميده مي شود. پايين ترين انتهاي طيف اغلب اتيسم کلاسيک ناميده مي شود که معمولا همراه با عقب ماندگي ذهني است. در بين اين طيف انواع اختلالات نافذ رشد شامل سندرم رت  اختلال فروپاشنده دوران کودکي، اختلال نافذ رشدغير اختصاصي (NOS-PDD)   وجود دارد.

چه کسي به عنوان اتيسم شناخته مي شود؟

متخصصين تخمين مي زنند که از هر 1000 کودک، 3 تا 6 نفر آنها اتيسم متولد مي شوند ( بعضي منابع 1 به 166 تولد را ذکر مي کنند). مردان 4 برابر بيشتر از زنان مبتلا مي گردند. به نظر مي رسيد که اتيسم در بعضي خانواده ها بيشتر ديده مي شود، اما قابل سرايت نيست.هميشه تشخيص فرد مبتلا به اتيسم آسان نيست. افراد اتيستيک ممکن است هوش بالا يا پايين داشته باشند. افراد اتيستيک ممکن است ساکت يا پر حرف، خجالتي يا خوش برخورد، خوب يا بد در زمينه تحصيلي باشند. بعضي از آنان خوش رفتار هستند، در حالي که برخي ديگر مشکلات رفتاري شديدي دارند. در واقع فردي با تشخيص آسپرگر ممکن است نسبت به فردي با تشخيصNOS-PDD، مشکلات اضطرابي يا حسي داشته يا نداشته باشد.

افراد مبتلا به اتيسم چه اشتراکاتي دارند؟

آنچه در تمام افراد با تشخيص اختلال طيف اتيسم مشترک است، تاخير يا ناتواني در مهارتهاي اجتماعي از قبيل مکالمات روزمره، تماس چشمي و درک هيجاني ديگران است.اين مشکلات منجر به نقص در تعاملات اجتماعي، دشواريهاي کلامي، اختلال در ارتباطات غير کلامي و محدوديت شديد و غير طبيعي در انجام فعاليت ها و کارهاي روزانه مي شود . اغلب افراد مبتلا به اتيسم تاخير در رشد حرکات درشت و ظريف نيز دارند. توجه به اين نکته در بين نشانه ها بسيار مهم است.گاهي ممکن است يک کودک مبتلا به اتيسم در مشاهده بهتر از کودکان هم سن و سال خود به نظر برسد. بطور کلي علائم و نشانه ها به 3 دسته اصلي تقسيم مي شوند:

1- نشانه هاي ارتباطي-اجتماعي:

در بيشتر مواقع، يک کودک يا فرد بزرگسال به دليل نقص يا تفاوتهاي کليشه اي در مهارت هاي ارتباطي و اجتماعي مشکوک به اتيسم مي شود.

برخي از اين تفاوتها عبارتند از:

– تاخير يا الگوهاي غير طبيعي در گفتار (براي مثال برخي از کودکان اتيستيک متن نوارهاي ويدئو را حفظ مي کنند و آنها را کلمه به کلمه با همان صدايي که شخصيت فيلم حرف مي زند تکرار مي کنند).- تون صداي يکنواخت يا بسيار بلند

– فقدان زبان خودماني يا بچه گانه.

– دشواري در درک تون صدا و زبان بدني به عنوان شيوه اي براي بيان گوشه کنايه; شوخي; طعنه و غيره.

– کمبود تماس چشمي.

– عدم توانايي در تجسم.

 در حالي که برخي از افراد اتيستيک مهارت هاي زباني جالبي دارند تعدادي از آنها اصلا حرف نمي زنند. در اين بين افرادي هستند که مهارت هاي کلامي آنها منحصر به فرد است. برخي ممکن است کاملا بتوانند حرف بزنند اما دشواري زيادي در محاوره داشته باشند مثلا کوتاه حرف بزنند.

2-نشانه هاي حسي و حرکتي:

اکثر افراد اتيستيک حساسيت کم يا بيش از حد به نور، صدا، شلوغي و محرکات خارجي دارند. برخي از آنها  حساسيت کم و زياد را با هم نشان مي دهند. اين امر باعث مي شود افراد اتيستيک بعضي اوقات گوشهاي خود را بپوشانند، از محيطهاي پر نور فراري باشند ; خودشان را محکم روي کاناپه پرت کنند يا ميل شديدي به حمل بارهاي سنگين داشته باشند.در حالي که پيدا کردن يک فرد اتيستيک که به دليل بيماري اش اختلال جسماني داشته باشد مشکل است اما بيشتر اين افراد درجاتي از دشواري حرکتي در حرکات درشت و ظريف نشان مي دهند. اکثرا در نوشتن و حرکات هماهنگ مشکل دارند.

3- مشکلات شخصيتي:

اغلب افراد اتيستيک تفاوتهايي را با ديگران دارند که شامل موارد زير مي باشد:

-داشتن علائق و احساسات محدود

-دشواري در دوست شدن و تداوم دوستي

-تمايل به فعاليتهايي که نياز کمتري به تعاملات کلامي دارد.

علل اتيسم چيست؟

در اين زمينه اختلاف نظرهاي زيادي در بين متخصصين و غير متخصصين وجود دارد.در مقالات نظرات مختلفي در اين باره از قبيل مسائل ژنتيکي، وجود سم، آلرژيهاي غذايي، والدين نامناسب، عدم رشد مغز، نقائص سيستم ايمني و سو» تغذيه آمده است.

با وجود   اختلاف نظرها، بيشتر متخصصين توافق دارند که در اتيسم يک ساختار و عملکرد مغزي متفاوت وجود دارد که به دليل ترکيبي از عوامل ژنتيکي و محيطي بروز مي کند. تاکنون هيچکس قادر به تشخيص دقيق ژن و عوامل خارجي مسئول اتيسم نبوده است .

علاج قطعي وجود ندارداما گزينه هاي زيادي وجود دارد

در حال حاضر، هيچ علاج قطعي براي درمان اتيسم در دسترس نيست. اين به اين معني است که بيشتر متدهاي درماني که ادعا مي کنند به احتمال زياد معتبر نمي باشند. البته به اين معني نيست که علائم اتيسم نمي توانند تعديل شوند.گفته مي شود شيوه هاي اصلي درمان اتيسم که به اغلب بيماران توصيه مي شود محدود است. البته، انواع گوناگوني از گزينه هاي درماني با دسته بندي هاي رشدي، رفتاري، دارويي، بيومديکال و آموزش وجود دارد. برخي از اين شيوه ها بخوبي جا افتاده اند و بعضي خوب شناخته شده اند. معهذا ساير روشها هنوز بحث انگيز هستند و تحقيقات کافي در مورد آنها انجام نشده است. هرچند که اين موضوع به معني بي اثر بودن آنها نيست.

 

کاردرماني در اتيسم: اصول پايه

براساس تعريف انجمن کاردرماني امريکا، کاردرماني  درمان ماهرانه اي است که به افراد  کمک مي کند تا به استقلال درهمه جنبه هاي زندگي خود دست يابند. کاردرماني کمک مي کند تا مردم مهارتهاي حرفه اي لازم در زندگي را براي کسب استقلال و رضايت مندي در زندگي را بدست آورند. اغلب اوقات کاردرمانگران با افراد صدمه ديده برا ي کسب مجدد توانايي، استفاده از دستها در فعاليتهاي مختلف زندگي روزانه، توانايي نوشتن و مراقبتهاي شخصي، کار مي کنند.در مورد اتيسم، کاردرمانگران امروزه بطور وسيعي دامنه فعاليت هاي حرفه اي خود را گسترش داده اند. در گذشته کاردرمانگران ممکن بود برا ي مثال در زمينه بهبود مهارت نوشتن، لباس پوشيدن و غيره در رابطه با کودکان اتيسم فعاليت نمايند.اما از آنجايي که افراد مبتلا به اتيسم کمبودهاي اساسي در مهارتهاي شخصي و اجتماعي مورد نياز براي يک زندگي مستقل دارند، کاردرمانگران امروز شيوه هايي را براي رفع اين نيازها بکار مي برند، براي مثال:فراهم کردن مداخلاتي  که به کودک کمک نمايد تا به تحريکات حسي پاسخ مناسب را بدهد. اين مداخلات ممکن است شامل تاب دادن، برس زدن، بازي روي توپ مخصوص و تمام فعاليت هايي باشد که از طريق آن کودک بتواند بدنش را در فضا بهتر کنترل نمايد.

– تسهيل فعاليت هاي بازي که تعامل و ارتباط با ديگران را آموزش مي دهد و به آن کمک مي کند. براي کاردرماني در زمينه اتيسم مي توان از بازي درماني هاي ساختار يافته به صورت ويژه و تخصصي استفاده نمود تا مهارتهاي هيجاني، هوشي و حتي جسماني را بهبود ببخشد.

– اتخاذ استراتژي هايي براي کمک به افرادي که از يک مرحله به مرحله ديگر در گذر هستند. براي يک کودک مبتلا به اتيسم ممکن است شيوه هاي مناسبي استفاده شود که بتواند  جابجايي و انتقال ازمدرسه به خانه را بهتر کنترل کند. در مورد يک فرد بزرگسال مبتلا به اتيسم اين مساله ممکن است مهارتهاي شغلي و مهارتهاي آشپزي را در بر بگيرد.

– استفاده از شيوه هاي تطابقي و استراتژيها براي جبران ناتواني هايي بارز (براي مثال آموزش استفاده از کي بورد زماني که آموزش نوشتن با دست امکان پذير نيست و با انتخاب يک جليقه سنگين براي افزايش تمرکز و غيره). علاوه بر اين،  پزشک متخصص اطفال مي تواند به والدين در شناساندن مداخلات زودهنگام و قابل دسترس که از طريق مراکز توانبخشي و پزشکي ارائه مي شوند، کمک نمايد. افراد بزرگسال اتيسم مي توانند از طريق مراکز توانبخشي خصوصي و دولتي به کار درماني دسترسي پيدا کنند.منابع در روزنامه موجود است.

ناخن جويدن

 آيا ناخن جويدن امري شايع و متداول بشمار مي آيد؟

ناخن جويدن عادتي متداول است ولي معمولا يک مشکل جدي براي کودکان بشمار نمي آيد. اين عادت بيشتر در دوران جواني و بلوغ ديده مي شود زمانيکه نيمي از تمام کودکان تا اندازه اي ناخن هايشان را         مي جوند.  

 چه مشکلات و عللي باعث ايجاد اين عادت مي شود؟

اکثر کودکاني که ناخن خود را مي جوند هيچ مشکلي ندارند. در بعضي موارد خود ناخن جويدن ممکن است ايجاد مشکل نمايد. مانند: 1- عفونت باکتريال 2- ايجاد زگيل اطراف ناخن  3- خون ريزي 4- آسيبهای دائمی و مزمن ناخن ها .

 

چرا کودکان ناخن هاي خود را مي جوند؟

بعضي از عللي که باعث مي شوند کودکان ناخن هايشان را بجوند شامل موارد زير است: 1- استرس و نگراني 2 – تقليد از ديگر کودکان 3- يک مرحله تغيير از مکيدن شست 4- وجود ناخن هايي که به درستي آراسته نشده اند مانند ناخن هاي بلندي که احتياج به کوتاه کردن دارند.

 چطور مي توانيم عادت ناخن جويدن را در کودکان از بين ببريم؟

 در درمان اين عادت بايد به علت آن توجه کنيم. اگر کودک شما تحت فشارهاي روحي و عصبي فراواني قرار دارد سعي کنيد اين فشارها را کم و يا تعديل نماييد. بطور مثال  سعي کنيد شرايط و موقعيت هايي را که کودک شما در آنها دچار اضطراب و نگراني مي شود مانند خستگي، تماشاي يک برنامه مهيج يا درمانده شدن از انجام تکليف را بشناسيد و از بين ببريد و يا انها را به حداقل ممکن برسانيد.  کوتاه کردن ناخن هاي بلند به کودکان در ترک اين عادت بسيار کمک مي کند. با صاف کردن لبه ناخن (مثلا با سوهان) ناخن باعث اذيت کودک شما نمي شود.

توجه کودک را از جويدن ناخن دور کرده ، سعي کنيد تا کودک احساس خوبي نسبت به خودش پيدا کنيد يا درواقع به او اعتماد به نفس بدهيد. تنبيه و شرمنده کردن کودک به هيچ وجه اثري درترک اين عادت نخواهد داشت. اگر کودک شما کمي بزرگتر شده و درصدد است با استفاده از دستکش يا استعمال محلول هاي تلخ و بد مزه بروي انگشتان اين عادت را ترک نمايد نبايد اجازه دهيد تا از اين روشها استفاده کند. تنها تصميم کودک شماست که براي از بين بردن اين عادت کارساز خواهد بود .

 

 

آيا با بزرگ شدن کودک اين عادت با او خواهد ماند؟

 بيشتر کساني که ناخن خود را مي جوند  در نهايت آنرا ترک خواهند کرد. بيشتر از 75 درصد از کساني  که ناخن هايشان را در دوران جواني مي جوند تا سن 35 سالگي آنرا ترک ميکنند. 

جويدن ناخن و علت آن چيست؟

جويدن ناخن در خانواده هاي کم جمعيت به علت کم بودن همبازي يا توجه غيرعادي به فرزندان و در خانواده هاي پرجمعيت به دليل محيط شلوغ خانه و کم توجهي به نيازهاي عاطفي کودکان شايعتر است .جويدن ناخن در کودکان بسيار شايع است و از نظر اجتماعي عادتي خجالت آور، ناپسند و غيرقابل قبول به شمار مي آيد که باعث بي نظمي ، آسيب ناخن و کوتيکول آن ، التهاب و عفونت ناخن ، مشکلات دنداني يا عوارض ديگر مي شود و نگراني کودک و خانواده را فراهم مي کند. جويدن ناخن معمولا در شرايطي مانند استرس ، اضطراب ، تقليد، وراثت و نامنظمي ناخنها ممکن است ، ايجاد شود برخي از انواع شديد ناخن جويدن در عقب ماندگي هاي ذهني شديد و اسکيزوفرنيک هاي نوع پرانوئيد ديده مي شود گفتني است ، درمان بايد براساس نوع علايم ، علل و سن فرد باشد مراقبت از ناخن و کوتيکول آن شامل مانيکور کردن و خودداري از سرزنش ، تهديد، تنبيه ، راه حلي موثر و منطقي در جلوگيري و درمان است در مواردي که آسيب فيزيکي شديد روي مي دهد، بويژه در عقب ماندگي هاي شديد، بايد از روشهايي مانند رفتار درماني و دارودرماني کمک گرفت همچنين در صورتي که جويدن ناخن ، علامت اختلال روانپزشکي مانند اضطراب و افسردگي باشد، درمان دارويي آن ضرورت دارد.مسائل دفعي كودكان يكي از مهمترين مسائل دوران كودكي و از عمده ترين نگرانيهاي احتمالي خانواده ها   به شمار مي رود. اختلالات دفعي در كودكان انواع مختلف دارد كه ما در اين مبحث به نگهداري مدفوع  و خودداري از اجابت مزاج در كودكان مي پردازيم. 

 

اختلال در دفع مدفوع مي تواند دلايل متعددي داشته باشد.

يبوست ، اهمال در آموزش توالت رفتن ، واكنش جويي هاي كودك و مشكلات عضوي گوناگون مي تواند عوامل سبب ساز اين اختلال باشد.

اين كودكان اغلب شكمهاي باد كرده دارند و ممكن است از دردهاي شكمي نيز رنج ببرند ، اكثر اين كودكان دچار يبوست هستند و يا گاهي بدون هيچ دليل عضوي از رفتن به توالت و دفع مدفوع امتناع مي ورزند.      در كودكاني كه دچار يبوست هستند ، به علت درد ناشي از عبور و تخليه مدفوع به دليل كوچك بودن مخرج انتهايي ، كودك از توالت رفتن وحشت دارد و با جلوگيري از انجام عمل دفع ،  يبوست سخت تري را موجبمي شود. ، هنگامي كه كودك تجربه نا خوشايندي از رفتن به توالت داشته باشد ، ترس و تنفر از آن مكان   برايش به وجود مي آيد و در نهايت باعث مي شود كه مدفوع خود را نگه دارد. و در كودكاني كه دچار يبوست نيستند و بدون هيچ دليل عضوي ، از توالت رفتن امتناع مي ورزند، بروز  چنين رفتاري در اين كودكان مي تواند دلايل گوناگوني داشته باشد كه از مهمترين آنها مخالفت با والدين و   مبارزه براي دستيابي و كسب قدرت و به دست آوردن توجه والدين كه از اين شرايط ناراحت مي شوند و يا گاهي اين كودكان از كثيف كردن خود در توالت مي ترسند ، زيرا در گذشته به اين علت تنبيه شده اند و در نتيجه سعي مي كنند مدفوعشان را در خود نگه دارند تا از اين طريق نظم را رعايت كرده باشند. بعضي از والدين انتظارات خيلي زياد از پاكيزگي و تطابق كودكان دارند و همچنين گاهي تعاملات غلط و منفي بين كودك و خانواده مي تواند سبب بروز اين مشكل شود. 

  سبب شناسي

در بروز اين اختلال نظريات مختلفي وجود دارد كه ما به دو نظريه بزرگ كه در اين زمينه وجود دارد          مي پردازيم كه اولين آن فرضيه از ديدگاه روانكاوي است كه فرويد بنيانگذار آن است .از نظر روانكاوان ، كودك خردسال مي تواند از اين راه پدر و مادرش را راضي نمايد و توجه آ نها را جلب نمايد و همچنين گاهي با حفظ مدفوع مي خواهد لذت جسماني ببرد و يا كودك از طريق دفع مدفوع احساس   ترس از دست دادن چيزي را دارد كه در نهايت اين گونه كودكان در بزرگسالي خويي صرفه جو و لجوج و منظم پيدا       مي كنند.  و فرضيه  دوم كه رويكرد رفتاري مي باشد ، افراد اين گروه معتقد هستند كه كودك آموزش استفاده از توالت را نياموخته و يا غلط آموخته و يا اين امر را وسيله اي براي بر انگيختن واكنش حتي منفي والدين مي داند و همچنين ممكن است نتيجه رفتارهاي اجتنابي مانند ترس از توالت رفتن مانند درد هنگام يبوست و غيره باشد.

درمان

به طور كل در درمان اين اختلال ، مطالعات پژوهشهاي مختلف بيانگر آن هستند كه درمانهاي رفتاري وسيله مطمئني براي درمان اين اختلال به شمار مي آيند. در كودكاني كه دچار يبوست هستند بايد با روشهاي مختلف سعي در از بين بردن يبوست كرد ، مي توان براي از بين بردن يبوست حبوبات ، غلات و انواع سوپ و  سبزيجات و ميوه هاي تازه را در برنامه غذايي كودك افزايش داد تا يك اجابت مزاج خوب به وجود آيد ، تجارب مكرر بدون ناراحتي از دفع مي تواند به كودكي كه تجارب دردناكي را در گذشته تجربه كرده ، كمك كند. و حال كودكي كه به علل اختلال عاطفي و بدون هيچ علت عضوي ، حالت قبض مدفوع دارد ، در درمان اين كودكان ابتدا مي بايستد شرح حال دقيقي از وضعيت آنها به دست آورد تا بتوان علت حبس مدفوع را مشخص   كرد و در صورت وجود تنشهاي خانوادگي و تعامل منفي والدين و كودك و يا وجود استرس و ترس آنها را از بين برد.پژوهشهايي كه عمدتا از بررسي مربوط به آموزش كنترل مدفوع تشكيل مي شود قويا مبين آن است كه آموزش توام با سختگيري و تنبيه منجر به ايجاد خصومت در كودكان مي شود كه در اين مرحله بايد علل لجاجت و خصومت كودك با والدين مشخص شود تا بتوان آنها را از بين برد. همچنين عده اي از كودكان وجود دارند كه مدفوع را جزئي از وجود خود مي دانند  كه در اين صورت بايد    والدين براي كودك بدنش را به شكل خيلي ابتدايي تشريح كنند و در مورد چگونگي به وجود آمدن و خروج  مدفوع را برايش توضيح دهند تا كودك بداند كه مدفوع جزئي از بدن او نيست و نياز به خروج دارد. و يا كودكاني هستند كه از محيط توالت مي ترسند و به اين علت از رفتن به آنجا امتناع مي ورزند كه بايد در اين صورت ترس كودك را شناخت ، با او به توالت رفت محل قرار گرفتن ادرار و مدفوع را به او نشان داد يا اگر از صداي سيفون مي ترسد بايد به همراه او سيفون را كشيد و برايش توضيح داد كه چه عملي را انجام مي دهد و بي خطر مي باشد ، كودك را براي صحبت كردن در مورد ترسهايش تشويق كنيد ، كودك را بطورآزمايشي بر روي توالت بنشانيد تا متوجه شود كه به درون آن نمي افتد ، يك اسباب بازي مخصوص كه كودك دوست دارد در توالت بگذاريد كه كودك تشويق شود و برايش محيط مطبوعي به وجود آيد ، يكي ديگر از عواملي كه باعث مي شود كودك از رفتن به توالت خودداري كند ممكن است به اين علت باشد كه برخي از والدين از مكان توالت براي تنبيه كودك استفاده مي كنند كه اينكار موجب نا امن شدن محل توالت   براي كودك شده و او در آنجا احساس ترس مي كند ،در نهايت والدين بايد سعي كنند به دقت  كودك خود را بشناسند تا از اين طريق  بتوانند او را درك كنند و مسائل او را حل نمايند

 نویسنده:زهرا آشورپوری

دانشجوی رشته آموزش ابتدایی

 

 

 

کودکان در هر سنی لجبازی های خاص خودشون رو دارند مخصوصاً در سنی که کودک دبستانی به حساب می آیند که روانشناسی کودکان در این سن پیچیده و چند بعدی می شود که عامل تمام آنها استرس ناشی از فضای مدرسه است. 

تا قبل از ورود به دبستان بچه ها فکر می کنند که پادشاه تمام اقلیم هستند اما پس از ورود به دبستان با ابعاد مختلف اجتماعی روبرو می شوند که تا بحال هیچ نکته ای درباره آن ها نه دیده اند و نه شنیده اند.

اول از همه می بینند که مدرسه پر است از بچه های شبیه، بچه های هم سن و سال و حتی بزرگتر از آنها باهوش تر، خوشتیپ تر، زرنگ تر، فعال تر و تعامل گراتر از آنها کم پیدا نمی شود.

به خاطر همین که در این دوران به بچه ها استرس غیر ارادی زیادی تزریق می شود، این استرس غیر ارادی نشانه های بسیاری دارد یکی از آنها شب ادراری در این کودکان است. دیگر از آن پرخاشگری و لجبازی و لوس شدن در این برهه از زندگی کودکان است.

اما واقعا کودکان در حال لجبازی با شما نیستند، آنها می‌خواهند خطوط خود را مشخص کنند، حیطه های فعالیت خود را مشخص کنند.

روانشناسی رشد کودک دبستانی

آنها از اینکه دنیا پر از بچه های شبیه آنهاستجا می خورند، پس تصمیم می‌گیرند حداقل به خود اثبات بکنند که با آن ها متفاوت هستند، به خاطر همین دست به کارهای عجیب و غریب می زنند، سعی می کنند دایره اختیارات عمل خودشان را افزایش میدهد و کارهایی که قبلا انجام نداده اند را دوباره انجام بدهند.

به بیان ساده تر کودکان با لجبازی خود سعی می کنند حیطه های جدیدی را از مادر و پدر خود و اطرافیان پس بگیرند و حقوق خودشان را اثبات کنند.

دوره دبستان برای کودکان دوره نه چندان جذابی است به دلیل این که بین دوره کودکی خود و دوره بلوغ قرار دارند که در حال حاضر آرام‌آرام به دوره بلوغ نزدیک می شوند.

کودکان در این سن دنیای اطراف را می شناسند، عقاید و تصورات خودشان را تغییر می دهند و این راز درونی کودکان در این برهه از زندگی آن ها است.

در برابر حرف شما می‌خواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند و پاسخی برای تعارض‌های درونی خودش پیدا کند.

در سنین سه تا چهار سالگی کودک با حرکت های فیزیکی سعی می کند که دنیا را لمس کرده و بشناسد اما در سنین دوران دبستان کودک از نظر فکری سعی می‌کنند همان محیط را بیازماید، پس تعجب نکنید اگر اتفاقات عجیبی در زمینه ذهنی کودک رخ بدهد.

اول از همه اینکه درک کنید و شرایط کودک را با توجه به توضیحاتی که ما دادیم بپذیرید.

واقعا سعی نکنید کودک دبستانی را در قالب برنامه به گنجاند.

برای مثال کودک شما که از مدرسه به خانه برمی گردد قاعدتاً وقت ناهار است؛ اگر او بخواهد در قالب یک برنامه اگر و آنگاه خشک قرار بگیرد؛ حتماً باید ناهار را با شما میل بکند.

اما چه اشکالی دارد کودک پس از برگشت از مدرسه پس از انجام کارهایی که مورد علاقه اش هست؛ مثل بازی؛ تفریح؛ بودن با دوستان و همسایه ها ناهار خود را میکند میل کنند. 

 به ذات مدرسه و فضای آن محیطی تعاملی و کنشگری کامل و مورد علاقه کودک نیستند پس از مدرسه به خانه رسید اجازه بدهید در یک زمانی کودک به انجام فعالیت های مورد علاقه خودش بپردازد حتی اگر آن زمان وقت صرف ناهار باشد.

کودکان دنبال یافتن دلیل هایی برای لجبازی هستند اما این ریشه لجبازی کودکان کجاست؟

یکی از این ریشه ها، عدم وجود قوانین صریح و مشخص برای کودکان است، برخی والدین از سر نداشتن اطلاعات کافی لحظه ای و بی منطق قوانینی برای کودک وضع می کنند که شاید کودک در یک فضای دیگر نیز بتواند این قانون رو شکسته و رعایت نکند.

خیلی شنیده شده که والدین به کودکان خود می گویند همین که من می گویم فعلا بازی تعطیله، از قوانین مشخص است که مادر و پدر این قانون را از روی لجبازی با کودک وضع کرده اند و این قانون ریشه صریح و مشخصی ندارد پس این قانون می تواند محلی برای لجبازی کودک شما باشد.

قوانینی که همیشه باید توسط کودک رعایت شود را مشخص کنید البته ما موافق امر و نهی کودکان نیستیم اما کودکان باید بدانند برای زندگی در کنار هر شخصی نیازمند یک سری برنامه ریزی هستند.

پس دنیا پر است از قوانین مقررات که ما به ذات باید آنها را رعایت می‌کنیم برای اینکه به حیطه های دیگران لطمه وارد نکند کودکان هم مایل هستند تا قوانین و مقررات را بدانند و بر اساس آن رفتار کنند.

اما قوانین و مقررات بایستی کاملا مشخص شده و مبرهن باشند و هیچ ابهامی در آنها وجود نداشته باشد مثلاً پس از مدرسه ما ناهار میل می کنیم.

اگر کودک با انجام این قوانین مشکل داشت دلیل آن ها بررسی کنید مثلا بررسی کنید ببینید آیا بیش از حد به او امر و نهی می‌کنید یا نه. 

اگر کودک شما با انجام قوانین مربوط به تکالیف درس علوم مشکل دارد ببینید دلیل آن چیست شاید نیاز به کلاس تقویتی دارد یا مشکلی با معلمش پیدا کرده یا روش آموزشی و یادگیری او در این درس مشکل دارد.

اصولا کودکان در کودکی با انجام رفتارهای نادرست تنبیه می شوند ولی رفتارهای خوب چطور؟ نباید مورد تشویق قرار بگیرند. وقتی کودک قوانین و مقررات را می دانند و رفتار بدی از او سر می زند خودش هم احساس خوبی ندارد پس نصیحت های طولانی مدت، تحقیر، نه تنها نتیجه مناسب را ندارند بلکه نتیجه برعکس می تواند داشته باشد. همین که کودک می داند کار درستی انجام نداده و از طرف شما نیز تایید نشده در یک چالش درونی قرار می گیرد.

همه ما عصبانی می شویم، به دلیل این که در کودکی ریشه‌های این عصبانیت مشخص نشده‌اند و ماه راه های غلبه بر عصبانیت خودمان را پیدا نکرده ایم. حال تصور کنید کودکی که روش های غلبه بر عصبانیت خودش را نداند نیز در بزرگسالی مشکل عدم غلبه بر عصبانیت درگیر خواهد بود.

یکی از راه های کاهش عصبانیت پیدا کردن محیطی آرام و به دور از هیاهو برای گرفتن آرامش است، اصولا وقتی از محیط چالشی دور می‌شوید آرامش بیشتری خواهیم داشت اما رفتن به محیطی که همیشه به شما آرامش می‌دهد بحثی دیگر است به خاطر همین برای کودک تان در خانه فضای مناسب برای گرفتن آرامش در نظر بگیرید و از او بخواهید در هنگام عصبانیت به آن به آنجا رجوع کند.

اگر قوانین و مقرراتی برای خانه وضع کرده‌اید در درجه اول خودتان در انجام آنها پایدار باشید. اگر شما قانونی وضع کنید و آن را انجام ندهید قطعاً کودک شما از این نقص استفاده خواهد کرد و دلیلی برای انجام ندادن قوانین در خانه پیدا خواهد کرد پس در وضع قوانین خودتان اولین نفری باشید که این قانون را انجام می دهید و خودتان اولین نفری باشید که خودتان را در مورد آن قانون بازخواست می کنید،

اما آیا انجام یک قانون نیازمند قوه قهری است یا میتوانیم از دوستی با فرزند خود در آن زمان استفاده کنیم؛ به بیان ساده تر اگر کودک ما قرار است قانونی را انجام دهد برای انجام قانون به او فشار آورده او را تنبیه کنیم یا می توانیم در قالب یک رفتار دوستانه با همان قانون را انجام دهیم؟

به صورت کلی کنترل و فشار آوردن بر کودک می تواند یا یک یاغی تمام عیار یا یک فرد مطیع کامل ارمغن آورد و قطعاً فرد کاملا مطیع فردی است که سانسور های فراوان دارد و این فرد کاملا مطیع می‌تواند یک فرد مهرطلب باشد به دلیل اینکه او می‌خواهد هنجارهای مادر و پدر خود را به انجام رسانده و تاییدیه از آنها دریافت کنند؛ پس به همین دلیل هر قانونی که مادر پدر او وضع می کنند او سریعا و بدون نقص انجام میدهد.

اما شاید در خفا مسیر مخالف قوانین وضع شده را پیش برد و جهان بدون قوانین مادر پدر خود را آزمایش کند.

یکی از نکات بسیار مهم در زمینه قوانین و مقررات خانوادگی این است که قوانین و مقررات برای نظم دادن به زندگی ما پدید آمدند نه برای اینکه قوانین و مقررات هدف زندگی ما باشند.

برای مثال ورزش کردن صبحگاهی با کودک ۱ ابزار برای رسیدن به سلامتی صبحگاهی است اما اگر قرار باشد که این قانون به تنش میان فرزندان و مادر پدر او شود پس این قانون یک هدف است و ابزاری برای زندگی بهتر نیست.

اگر حیطه اختیار کودک از نظر شکل یک چند وجهی است سعی نکنید برای کودک خطوط خیلی ثابت و مشخص به عنوان مرز تعیین بکنید؛ سعی کنید مرز هایی که در این چند ضلعی میکشید مرزهای پهن و مه آلودی باشند که کودک حتی بتواند در این مرزها نیز حرکت کنند بدون اینکه ازت طرف شما مورد عتاب سرزنش یا کنترل قرار بگیرد.

مادر پدرهایی که  در این چند ضلعی ها مرزهای مشخصی دارند و با هر حرکت خارج از این مرزهای کودک به او تذکر می‌دهند و همچنین در زمان های مشخص مرزها را برای کودک تنگ می کنند منتظر کودک یاغی یا بی اعتماد به نفس باشد.

پس در هنگام کنترل کودکتان اگر واقعاً مسئله ای مهم نیست مرزبندی برای آن مسئله مرزهایی مه آلود و پهن باشد.

حتی گاهی سعی می کنی خود شما با کودک از مرزها خارج شوید مثل زمانی که می‌خواهید  با کودک خود بازی کنیم در میان بازی می‌توانید حتی بسیاری از قوانین خانه را ندیده بگیرید.

به دلیل اینکه فضای بازی قاعدتاً باید خارج از خانه در پارک های شهر های بازی باشد اما به دلایلی ما بازی ها را به درون خانه منتقل کرده‌ایم پس باید مقداری از قوانین خارج از خانه را نیز برای بازی‌های داخل خانه لغو کرد.

حتی در بین بازی ها اگر منزل ریخت و پاش شد؛ هیچ مشکلی ندارد یا حتی از وسایل قدیمی و به درد نخور آشپزخانه برای بازی استفاده کنیم در برخی مواقع پوشاک قدیمی خود را نیز نگه داشته و در زمان‌های بازی از آنها استفاده های متفاوتی بکنیم.

یکی از موارد مهمی که مورد تأکید داریم عدم کنترل دائمی کودک در منزل و خارج از آن است زمانی که کودک به صورت دائمی عین یک متهم درحال بازخواست شدن در رابطه با انجام ناکامل یک فعالیت است استرس زیادی به کودک تزریق می‌شود و این استرس به مرور می تواند هوش هیجانی کودک را به شدت بکاهد و ضعیف کند تا جایی که کودک حتی در ابتدایی ترین مسائل زندگی نیز دچار مشکل شود. 

روانشناسی رشد کودک دبستانی

برخی وضعیت ها سعی کنید تعداد قوانین از حیطه هایی که کودک در آنها فعالیت می‌کنند بیشتر نشود این در مجموع می تواند به کودک ضرر بزند چون حفظ همین قوانین و انجام دادن آنها در لحظه و صد البته کمال طلبی که خانواده‌ها به کودکان تزریق می‌کنند همگی دست به دست هم داده و به کودک استرس مضاعف تزریق می‌کند

 

اطلاعات تماس:

.۰۹۱۲۴۹۴۲۷۷۳ .۰۲۱۸۸۷۰۳۴۲۱

اطلاعات تماس:

.۷۷۱۹۱۶۵۹ .۷۷۱۸۹۶۲۴

نیوشا باز هم مثل همیشه یه کتاب کودک به نام المر رو معرفی می کنه. المر از بهترین کتاب های ادبیات کلاسیک در حوزه خودشناسی هست.

ایشان با ۱۵ سال سابقه درمان کودکان بدون دارو از طریق مشاوره آنلاین کنار خانواده های عزیز هستند.

تمامی حقوق مطالب و تصاویر تولیدی این سایت متعلق به سایت رادیو کودک است، هرگونه کپی برداری با ذکر نام سایت و لینک به آن براساس صفحه قوانین و مقررات بلامانع است.

کرج – ایرنا- بررسی های علمی نشان می دهد که رشد شخصیت و فکر کودکان از سه سالگی آغاز می‌شود؛ بنابراین نحوه برخورد و آموزش در این سن در شکل‌گیری شخصیت آن‌ها تاثیر زیادی دارد.

  از آن‌جایی که بازی کردن بخش زیادی  از فعالیت کودکان  را  به خود اختصاص می‌دهد، بیشتر آموزش‌های کودکان باید بر اساس بازی و سرگرمی پیش برود.

 در گذشته والدین کلیه فرآیند آموزش کودکان را برعهده داشتند؛ در حالی که امروزه با توجه به مشغله کاری والدین  و اهمیت آموزش ، مراکزی تاسیس شده‌اند که خدمات آموزش به کودکان را بر عهده دارند.

پیش دبستانی یکی از مقاطع تحصیلی ویژه کودکان سه الی ۶ سالگی است که در آن به کودکان مفاهیم و مطالب مورد نیاز برای ورود به مدرسه آموزش داده می‌شود.

هدف اصلی از برگزاری آموزش پیش از دبستان رشد همه جانبه کودکان است به همین دلیل این دوره باید از برنامه و فعالیت‌هایی تشکیل شود که در کنار پر کردن اوقات فراغت کودکان، باعث رشد ذهنی و جسمی آن‌ها شود.

روانشناسی رشد کودک دبستانی

دوره کودکی یکی از مقاطع مهم برای آموزش کودکان است زیرا  دراین دوران کودکان می‌آموزند چگونه با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کنند و خود را با جامعه تطبیق دهند.

  نحوه برخورد با کودکان در این دوران در اعتماد به نفس آن‌ها نیز تاثیر زیادی دارد.

 تحقیقات نشان داده بیشتر مشکلات و بیماری‌های روحی و روانی افراد ریشه دراعتماد به نفس آن‌ها در کودکی دارد لذا یکی از اهداف کلی آموزش در مهد کودک‌ و پیش دبستانی‌ها، افزایش اعتماد به نفس و رشد اجتماعی و عاطفی کودکان است.

 برنامه‌هایی که مهدهای کودک‌ به این منظور در نظر می‌گیرند  را می‌توان به فعالیت و کار گروهی، تمیز کردن وسایل به یک دیگر، آشنایی و تعامل با دیگران اشاره کرد.

 با انجام این فعالیت‌هاست که کودک به تدریج می‌آموزد تا در اعمال خود و نحوه ارتباط با دیگران چگونه باید عمل کند.

یکی از اهداف مهد کودک‌ و پیش‌ دبستانی‌ها بهبود فرآیند رشد جسمی کودکان است.

 رشد جسمی و حرکتی کودکان معمولا تحت تاثیر عواملی اعم از شرایط عمومی بدن، وضعیت تغذیه، تحرک و تمرینات ورزشی قرار دارد.

 اهداف دوره پیش دبستانی 

روانشناس و رئیس اداره دوره اول معاونت ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش  البرز می گوید: هدف  آموزش پیش از دبستانی  رشد همه جانبه کودکان چهار تا ۶ سال است به همین دلیل این دوره باید از برنامه و فعالیت‌هایی تشکیل شود که در کنار پر کردن اوقات فراغت کودکان، باعث رشد شناختی، عاطفی و جسمی آن‌ها شود.

یونس جاوید نسب اظهارداشت: دوره کودکی یکی از مقاطع مهم برای آموزش اجتماعی شدن و جامعه پذیری کودکان است زیرا  در این دوران کودکان می‌آموزند تا چگونه با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کنند،کودکان یاد می گیرند خود را با جامعه تطبیق دهند  و مهارت های لازم برای ارتباطات میان فردی را بدست آوردند.

وی یادآورشد: کودکان در دوره  پیش دبستانی  از خود مرکز بینی به دیگر بینی دست می یابند و  به درک بیشتری از تفاوت های بین فردی دست پیدا می کنند.

این روانشناس البرزی دوره پیش دبستانی را فرصتی برای ایجاد جدایی،  تفرد  و کاهش اضطراب جدایی کودکان از محیط خانواده و پدر و مادر ذکر کرد .

جاوید نسب ادامه داد: نحوه برخورد با کودکان در این دوران در اعتماد به نفس آن‌ها تاثیر زیادی دارد.

وی با بیان اینکه بر اساس تحقیقات انجام شده بیشتر مشکلات افراد ریشه در اعتماد به نفس آن‌ها در کودکی و فقدان آموزش مناسب و مهارت های ارتباطی دارد.

جاویدنسب  خاطرنشان کرد: یکی از اهداف کلی  پیش دبستانی‌ها، افزایش اعتماد به نفس و رشد اجتماعی و عاطفی کودکان است.

وی یاد آورشد: برنامه‌هایی که مراکز پیش دبستانی به این منظور در نظر می‌گیرند  را می‌توان به فعالیت و کار گروهی، مشارکتی، مهارت های دست ورزی و آشنایی و تعامل با دیگران اشاره کرد.

این روانشناس عنوان کرد: در دوره پیش دبستانی است که کودک  به تدریج می‌آموزد تا در اعمال خود و نحوه ارتباط با دیگران چگونه باید عمل کند.

وی تاکید کرد: فعالیت در پیش دبستان مقدمه ای برای ورود به دبستان و ایجاد علاقه مندی به مدرسه، معلم، کتاب و کتابخوانی است لذا آموزش و یادگیری در این دوره باید مبتنی بر شرایط سنی و روانشناسی رشد کودک و نیاز کودک پیش دبستانی به بازی، تفریح، لذت و سرگرمی است.

شکل گیری هویت ایرانی – اسلامی

معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش  در این زمینه گفت: قصدی برای اجباری کردن دوره پیش دبستانی نداریم اما اصرار داریم تا بستر فرهنگ ضرورت گذراندن این دوره را در خانواده‌ها فراهم کنیم و در همین راستا گذراندن این دوره در مناطق محروم به صورت کاملا رایگان انجام می‌شود.

رضوان حکیم زاده افرود: هدف اصلی دوره پیش‌دبستانی را شکل‌گیری هویت ایرانی و اسلامی دانش آموزان تشکیل می دهد که  که هرگونه برنامه‌ریزی صحیح در این دوره ثمرات ارزشمندی خواهد داشت

وی بیان داشت: ما متولی امر تربیت کودکان هستیم اما این موضوع به این معنا نیست که تربیت صرفاً وظیفه آموزش‌ و پرورش است، آموزش‌ و پرورش همگانی است حتی اگر متولی خاصی داشته باشد کار یک دستگاه یا نهاد خاصی نیست.

حکیم زاده عنوان کرد: کودکان دارای اهمیت بالایی هستند و باید برای آن‌ها وقت بیشتری بگذاریم.

وی یادآورشد: کودکان امروز مدیران فردا هستند و  ما هر طور این کودکان را تربیت کنیم آینده ایران و جهان را رقم می‌زنیم، برنامه‌ریزی باید به‌صورت علمی و تخصصی صورت بگیرد زیرا کودکان کارگزاران آینده هستند

حکیم‌زاده اظهارداشت:  راهبردهای سند بنیادین به‌عنوان یک نقشه راه متعالی در جهت نظام تحول آموزش‌وپرورش به‌عنوان مهم‌ترین نهاد تربیت نیروی انسانی از مهدکودک تا دانشگاه به‌دعنوان امر حاکمیتی به همکاری دستگاه‌ها تأکید کرده است.

وی با اشاره به اهمیت دوره پیش‌دبستانی افزود: درحالی‌که خانواده‌ها فکر می‌کنند هدف پیش‌دبستانی آموزش خواندن و نوشتن پیش از مدرسه است اما هدف اصلی پیش‌دبستانی شکل‌گیری هویت ایرانی و اسلامی دانش آموزان است که نباید مورد غفلت قرار بگیرد.

معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش به بیانیه گام دوم انقلاب و ارتباط آن با هویت کودکان ایرانی اسلامی پرداخت و افزود:در بیانیه گام دوم به فرهنگ، خلاقیت و نوآوری توجه بسیاری شده است، برای تحقق این امور باید فرهنگ‌سازی در دوران کودکی صورت بگیرد چراکه این دوره مهم‌ترین دوره شکل‌گیری هویت و شخصیت است.

حکیم‌زاده گفت: دوره پش دبستانی نیاز به فرهنگ سازی دارد تا کودکان تحت پوشش برنامه های این مهد کودک قرار گیرند.

۲۸۱۹/ ۶۱۵۵

همدان- ایرنا- کمتر از یک دهه است که ملایر در جنوب استان همدان به واسطه…

شیراز- ایرنا- قصه دشواری حیات مهدکودک‌ها در دوران کرونا سری دراز دارد.…

اصفهان- ایرنا- تدوین نقشه راه مدیریت حوضه آبریز زاینده رود از جمله…

سنندج – ایرنا – معاون برنامه ریزی و امور اقتصادی رییس سازمان جهاد…

تبریز- ایرنا- سیر مبادلات تجاری فرامرزی آذربایجان شرقی از ابتدای روی…

زنجان- ایرنا- امام جمعه شهرستان ماهنشان گفت: فعال شدن شهرک صنعتی این…

روانشناسی رشد کودک دبستانی

همدان- ایرنا- مدیرکل غله و خدمات بازرگانی همدان از پرداخت ۶۶ درصد…

زاهدان- ایرنا- مدیرکل ورزش و جوانان سیستان و بلوچستان گفت: چهار زمین…

بوشهر- ایرنا- سرپرست معاونت صید و بنادر ماهیگیری اداره کل شیلات استان…

ایلام- ایرنا – سرپرست اداره بازرگانی خارجی سازمان صنعت، معدن و تجارت…

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است

 

توجه به ويژگي‌هاي رشد كودكان دوره ابتدايي

 دوره ابتدايي كودكي از مهم‌ترين دوره‌هاي رشد و تحول آدمي است و از آن‌جا كه توحه به ويژگي‌هاي مختلف رشد كودكان براي معلمان و مربيان بسيار حائز اهميت است. در اين مقاله به مهم‌ترين جنبه ‌هاي رشد كودكان دوره ابتدايي اشاره مي شود.

روانشناسی رشد کودک دبستانی

دوره ابتدايي به دو دوره اول و دوم قابل تفكيك است . در دوره ابتدايي كودكان 6 تا 9 ساله در كلاس‌هاي اول، دوم و سوم قرار مي‌گيرند و دوره دوم شامل كودكان 9 تا 12 ساله است كه در كلاس چهارم، پنجم، و اول راهنمايي تحصيل مي‌كنند.

عوامل زيستي همانند ،مي‌توانند باعث تشابه كودكان در بسياري از موارد شود ولي از آن‌جا كه هر فرد تركيب يگانه‌اي از ژن‌ها را داراست در معرض مجموعه يگانه و خاصي از تجارب قرار مي گيرد و به اين ترتيب كودكان از يگديگر متفاوت مي شوند. قابل ذكر است كه هر چه كودكان از الگوي رشد يكساني تبعيت مي‌كنند كودكان از يگديگر متفاوت مي شوند. قابل ذكر است كه گر چه همه كودكان از الگوي رشد يكساني  تبعيت مي كنند ولي تفاوت‌هاي ارثي و تجارب محيطي سبب مي‌شود كه هر يك منبطق با فرديت خاص خود قدم دراين مراحل بگذارد. نكته قابل توجه اينست كه جايگزيني هر ويژگي در يك دوره قرار دادي است و فرايند رشد آن چنان ثابت  و خط‌كشي شده نيست كه هر تعميمي از آن فقط در يك دوره خاص كاربرد داشته باشد و به دليل وجود تفاوت‌هاي فردي بعضي از خصوصيات در اين دو دوره با مهم تداخل دارند.

مهم‌ترين خصوصيات كودكان دوره ابتدايي را مي توان به خصوصيات بدني، ذهني، اجتماعي ،اخلاقي و عاطفي دسته‌بندي نمود كه در ادامه به اختصار به هر يك از اين ويژگي ها اشاره مي شود.

خصوصيات بدني

الف) كودكان 6 تا 9 سال ( دروه ابتدايي)

* بيش از حد فعال هستند.

 چنان‌چه اين كودكان در كلاس درس مجبور شدند كه اغلب نشسته و آرام باشند ،انرژي بسيار خود را به شكل عادات عصبي همچون جويدن مداد ، بي‌قراري عمومي، ايجاد سروصدا و مزاحمت براي كلاس، صرف خواهند كرد. يعني محدوديت‌هاي زياد بدني براي آن‌ها منجر به جنب و جوش غير معمول و زياد حرف زدن مي شود. لذا در فرايند ياد دهي – يادگيري بايد براي كودكان فرصت‌هايي فراهم آورد تا ضمن فعاليت‌هاي بدني انرژي خود را صرف كنند.

*عدم تمركز براي مدت زمان طولاني

كودكان اين دوره در نتيجه فعاليت هاي بدني و فكري زود خسته شده و براي مدت زمان زاد امكان تمركز بر يك مطلب را ندارند لذا به زمان هايي براي استراحت نياز دارند بهتر است بعد از فعاليت‌هاي شديد  يا خسته كننده و درسي ،فعاليت‌هاي آرام و مفرحي برنامه ريزي شود.

* محدوديت‌هاي كنترل عضلات

 در اين كودكان كنترل عضلات بزرگ بر عضلات كوچك برتري دارد و هماهنگي عضلات كوچك براي انجام كارهاي ظريف دشوار است . بنابراين كارهاي ظريف و دقيق با اشكالاتي همراه است لذا دادن تكاليف و مسئوليت‌هايي كه نيازمند ظرايف و دقت باشد به مقدار زياد و در يك نوبت مناسب نيست.

* عدم انطباق كامل چشم‌ها

 انطباق چشم‌ها تا حدود هشت‌سالگي كامل نمي‌شود به همين دليل كودكان اين دوره در تمركز بر اشياء يا نوشته‌هاي كوچك محدوديت‌هايي دازند لذا بهتر است كوكان به خواندن كتاب‌هايي با چاپ درشت تشويق ش.ند و از وادار كردن آن‌ها به خواندن زياد در يك نوبت خو داري شود.

* كنترل بدني خوب

 بسياري از كودكان در اين سنين ،اطمينان قابل ملاحظه‌اي به مهارت‌هاي خود دارند كه سبب مي‌شود تا خظرات ناشي از فعاليت هاي جسورانه خود را كمتر از آن چه هست پيش‌بيني كنند لذا ميزان سوانح در كلاس سوم به حداكثر مي‌رسد. لذا پيشنهاد مي شود و در فرصت‌هايي مناسب، كودكان به بازي‌هاي پر هيجان ولي بي‌خطر تشويق شوند به عنوان نمونه بازي هاي دسته جمعي و بي‌خطري كه مستلزم نمايش مهارت يا قدرت كودكان باشد.

ب) كودكان 9 تا 12 سال ( دوره دو ابتدايي)

* هماهنگي ظريف حركتي

روانشناسی رشد کودک دبستانی

 براي كودكان اين دوره هماهنگي ظريف حركتي در حد قابل قبولي ،ميسر است كار كردن با اشياي كوچك براي بسياري از كودكان آسان و لذت‌بخش است. و از عهده انجام كارهاي ظريف و دقيق برمي‌آيند . شركت فعال نقاشي ، مدل‌سازي، سفالگري، براي آن‌ها دوست‌داشتني اشت.

* كامل نبودن رشد استخوان‌ها

 در اين كودكان استخوان‌ها هنوز رشد كافي نيافته‌اند از اين رو استخوان‌ها و رباط‌ها توان تحمل فشار زياد را ندارند. لذا در بازي‌هاي گروهي پيشنهاد مي‌شود نقش‌ها و مسئوليت‌هاي خسته كننده‌اي كه توان بدني بالايي مي‌خواهد براي مدت كوتاه و به صورت نوبتي به عهده آنان گذاشته شود.

خصوصيات ذهني

الف) كودكان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدايي)

*علاقه زياد به يادگيري

با وجود انگيزه هاي دروني پاك و بي‌آلايش كودكان،معلم براي يادگيري  مطالب و مفاهيم زيادي به شيوه هاي برانگيختن كودكان به فعاليت‌هاي داوطلبانه ندارد. فقط كافي است به موقع كودكان فرصت فعاليت را بدهد و از آن استقبال كند.

* علاقه به حرف زدن ( ارتباط نزديك زبان وو تفكر)

اين روش كودكان مهارت بيشتري در سخن گفتن دارند تا نوشتن ،علاقه زياد به پاسخگويي

 بدون توجه به صحيح به     بودن پاسخ در اين كوكان وجود دارد. به همين سبب كنترل فعاليت كودكان در كلاس مشكل مي‌شود آموزش رعايت نوبت در سخن گفتن و تمرين خوب گوش كردن به سخنان ديگران، ضرورا پيدا مي‌كند. بايد دقت شود به همه بچه‌ها فرصت يكساني در اين رابطه داده شود. و جي آرام و آزاد فراهم شود كه در دانش‌آموزان آزادانه و بدون ترس،توبيخ  يا تمسخر دگيران به ارائه نظر در كلاس بپردازد.

* تفكر عيني

 تفكر كودك به تجارب عملي او محدود است لذا قادر به تعميم دادن و مواجهه با موقعيت‌هاي فرضي نيست او در درك مفاهيم انتزاعي محدوديت‌هايي دارد. براي اين كودكان، يادگيري از طريق  فعاليت و تجربه مستقيم است براي اينكه كودكان به روش خود بياموزند، به آن‌ها امكانات و فرصت‌هايي داده شود تا به آرامي شروع به كار نموده  و توليد كننده بالقوه اي شوند،لذت كالم كردن يك كار هنري يا تكليف را احساس كنند و بتدريج بياموزند كه براي كامل كردن فعاليت هاي خود، توجه دائمي و پشتكار لازم است.

ب) كودكان 9 تا 12 سال ( دوره دوم ابتدايي)

* كنجكاوي درباره همه چيز

 بديهي است كه كنجكاوي در همه كودكان وجود دارد ودر تربيت كودك بايد از آن به بهترين وجه استفاده شود. بزرگسالان به جاي پاسخگويي بي‌درنگ  سوال‌هاي كوكان، ابتدا نظر آن‌ها را جويا شده، سپس آن‌ها را تشويق نموده و به سويي هدايت كنند تا پاسخ‌ها را خودشان بيابند. وتا آن هنگام كه علاقه و اشتياق به آموختن و يا انجام فعاليتي را دارد او را تشويق نمايند.

* گذر از تفكر عيني به تفكر انتزاعي

 تفكر كودك در اين مرحله هنوز به تجارب مستقيم و عملي بستگي دارد. كودك در زمنيه‌هايي كه به درك مستقيم نرسيده است از طريق مقايسه شباهت‌هاي موضوع جديد با آن چه قبلاً تجربه كرده است به استدلال مي‌پردازد بهتر است در مورد مفاهيم انتزاعي از جمله مفاهيم ديني فرصت داده شود كوك افكارش را بيان كند تا از اين طربق سطح آگاهي او را در مورد مفاهيم گوناگون تشخيص داد و ميزان درك او را فهميد. به كودك اجازه دهيد تا به روش خود و در حد توانايي خود، آن مفهوم را توضيح دهد . كوشش‌هايي كه صرف سريعتر رسيدن كودك به تفكر انتزاعي است احتمالا  بي‌حاصل بوده و بالعكس.، باعث سردرگمي و اضطراب او مي‌شود.


 

خصوصيات اجتماعي

الف) كودكان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدايي )

* انتخاب دوست

 كودكان اين دوره ، در گزيدن دوست خوب سختگيري بيشتري دارند و احتمالاً يك دوست صميمي كم و بيش دائمي دارند، در اين ارتباط بايد مراقب كودكاني كه در دوست‌يابي مشكلاتي داشته و منزوي هستند بود.

* بازي‌هاي سازمان يافته

 بازي دنياي كودك است و مربياني كه از طريق  بازي مفاهيم لازم  را به كوكان آموزش مي‌دهند و در كار خود توفيق بيشتري كسب مي‌نمايند . در بازي كودك رابطه امني با همسالان خود و برزگسالان برقرار مي‌كند و مجال مي يابد كه با شيوه مخصوص خود و عبارات خاص خود،احساسات ،نگرش‌ها و افكار خويش را مطرح نمايد.

كودكان اين دوره به بازي‌هاي سازمان يافته در گروه هاي كوچك علاقمندند از طريق بازي مي‌توان قواعد و قوانين اجتماعي از قبيل رعايت نوبت ،احترام ديگران،نظم و…. را آموزش داد.

افزايش رقابت با همسالان

 در اين دوره ميل به رقابت با ديگران افزايش يافته و لاف زدن و دعواهاي كلامي بين آنها ديده مي‌شود. با وجود اينكه رقابت در حد مطلوب آن براي ايجاد انگيزش مناسب و مفيد است اما بايد مراقب نتايج منفي رقابت هاي آنان بود لذا بايد از مقايسه كودكان در كلاس درس پرهيز نموده و از چشم و هم‌چشمي آن‌ها جلوگيري شود. كودكان بايد به رقابت با خويش تشويق شوند. اگر كودك در رقابت با خود احساس موفقيت و رضايت كند ديگر نياز نخواهد داشت كه در زمينه توانايي هاي خود لاف بزند. همچنين رقابت سالم گروهي بايد جايگزين رقابت با افراد شود.

* انتخاب آرمان‌ها و اهداف والدين و معلم

 استانداردهاي رفتار كودكان اين دوره معمولا توسط والدين و معلمان مشخص مي‌شود لذا از كمال طلبي و اهداف آرماني براي تعيين رفتار مناسب آن‌ها بايد پرهيز شود.

ب) كودكان 9 تا 12 سال ( دوره ابتدايي)

* جامعه پذيري و آموختن همزيستي مسالمت آميز از طريق الگوگيري

 رشد اجتماعي كودكاني از فعاليت‌هاي اجتماعي مناسب‌تري بهره‌مند مي‌شوند به مراتب بيشتر است . ترتيب مطلوب و سازگار شدن با اجتماع در تنهايي و انزوا امكان پذير نيست. پيدايش بخش عمده‌اي از رفتار اجتماعي كودكان از طريق مشاهده و تقليد از الگوها صورت مي گيرد، اين الگوها مي‌توانند والدين، معلم، هم‌بازي‌ها، شخصيت‌هاي كارتوني و قهرمان هاي اجتماعي باشند.

در الگوگيري ،كودك بايد توان درك و فهم اعمال الگو را داشته بادش تا به آن توجه كند در ضمن اگر كودك آمادگي و زمينه مستعد داشته باشد اعمال الگو را بهتر فرا مي‌گيرد.

كودك براي انجام و تكرار اعمال الگوي مورد نظرش بايد امكانات و توانايي داشته باشد و وقتي خود، عمل الگو را تكرار مي‌كند  نتيجه اش براي او مهم  است. از سوي ديگر براي كودك اهميت دارد كه پيامد عمل تقليد شده چيست، آيا اطرافيان و جامعه آن را تقويت نموده و از آن ارزيابي مثبتي دارند يا خير ؟ در اين مرحله تقويت‌هاي موثر در تاييد عمل انجام شده او مطرح است ، و با اين كار مي‌توان اعمال او را جهت داد.

* رشد تكلم و روحيه اجتماعي

 كودكان اين دوره بتدريج قادر به درنظر گرفتن عقايد ديگران و برقراري ارتباط با آن‌ها مي‌شوند. در كلاس بايد شرايطي فراهم شود كه كودكان كنش متقابل اجتماعي داشته و بتوانند به سخنان و نظرات ديگران خوب گوش داده و از يگديگر بياموزند . گاهي مشاركت دادن آن‌ها در گروه هاي غير متجانس ( كودكاني با توانايي و تجارب مختلف ) مناسب‌تر است.

در صورتي كه كودكان از نيروي ابتكار و اعتماد به نفس مناسبي بهره مند نباشند، كمبود ارتباط جمعي مفيد با ديگران،موجبات كمبود رشد اجتماعي آن‌ها مي‌شود. لذا براي افزايش اعتماد به نفس آن‌ها بايد از روش‌هاي مناسب استفاده نمود. و مسئوليت‌ها و كار‌هايي از او در گروه درخواست نمود كه توانايي انجام آن را داشته و موجبات تقويت اعتماد به نفس او را فراهم آورد.

* مرحله سازندگي ( به هر دو مرحله مربوط است)

از نظر اريكسون كودكان اين دوره در مرحله سازندگي هستند و از طريق ايجاد و ساخت به شناخت مي رسند، بايد به ساختن و انجام كارها تشويق شوند و مجاز باشند  كه فعاليتي را  شروع نموده و براي به پايان رساندن آن تلاش كنند امكان كسب تجارب مثبت در كامل كردنم وظايف تعيين شده خود را بيابند و براي كوشش‌هايشان تحسين شده و بدين ترتيب به مرحله سازندگي برسند و از صحيح انجام دادن فعاليت خود، احساس رضايت كنند. بايد توجه نمود كه اگر كوشش‌هاي آن‌ها مزاحمت‌ و بي‌اهميت تلقي شده و در مورد استهزا قرار گيرد، احساس حقارت و بي كفايتي خواهند نمود.

* نياز استقلال

نياز به استقلال بيشتر و رها شدن از تسلط مستقيم والدين و رسيدن به تشخيص فردي از ويژگيهاي  اين كودكان است. به دليل احساس نياز به استقلال و شكل‌گيري رفتار گروهي و همچنين علاقه به تحت تاثير قرار دادن دوستان،ممكن است كودكان تمايل به رفتارهايي در جهت جبران ممنوعيت‌هاي بوجود آمده از سوي معلم، پيدا كنند و همچنين به دليل تمايل كودكان به نشان دادن خود در گروه ،براي اثبات جرات و شجاعت خود اقدام به دعوا با افراد گروه ديگر و با اعمال غير قانوني مثل برداشتن وسايل ديگران دست بزنند . بنابراين بهتر است در كلاس شرايطي فراهم بيايد تا آن‌ها نظرات خود و توانمندي هايشان را به صورتي مثبت مطرح نمايند از سوي ديگر اين كودكان هنوز هنوز احساس نياز به راهنمايي و پشتيباني بزرگسالان دارند در اين راستا رفتارهاي غير منظم و متغير آن‌ها متحمل است ودر مقابل اين دو سو گرايي كودك بايد به حدالامكان صبور بود.

* توجه بازي هاي گروهي

در اين مرحله كودكان بيشتر علاقه دارند در فعاليت‌هاي تيمي و سرگرمي هاي گروهي شركت كنند و با همكاري با دوستان خود در يك تيم، به رقابت با تيم ديگري بپردازند. از اين طريق او از فردي منفرد و خود گرا به موجودي اجتماعي و هماهنگ با اجتماع تبديل مي‌شود.

* كمال‌گرايي

 بسياري از اين كودكان تمايل به كمال‌گرايي دارند و در بسياري از موارد به علت ناتواني در رسيدن به اهداف و استانداردهاي بالايشان ( انتظارات غير قابل دسترس) احساس حقارت و عدم كفايت مي‌كنند آن‌ها بايد تشويق شوند از فعاليت‌هاي ساده شروع كنند،تا تجارب موفقيت‌ آميزي بدست آورده و احساس كفايت كنند سپس به سراغ كارهاي مشكل تر بروند ( از آن‌ها نبايد توقعات فراتر از توان و قابليت ‌هايشان داشت.)

خصوصيات اخلاقي

الف )كودكان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدايي)

* واقع گرايي اخلاقي

كودكان اين دوره به دليل اهميت بيش از حدي كه براي قواعد و قوانين اخلاقي قائلند به واقع گرايان اخلاقي مشهورند. آن‌ها قوانين را مقدس و غير قايل تغيير مي‌دانند. درك و پذيرش و انطباق دادن قواعد بازي متناسب با شرايط و موقعيت‌هاي خاص ،براي آن‌ها دشوار است. لذا ممكن است در ارتباط با عدم رعايت دقيق اين قوانين از سوي ديگران،با آن‌ها دچار مشكل و اختلاف شوند.

* توجه به نتيجه عمل

از نظر كودك،مسئوليت اعمال افراد مربوط به انگيزه‌ها و نيات آنها نيست. در اين مرحله كودك نيت و قصد كارها را نمي‌تواند در نظر بگيرد. بلكه تنها نتيجه و پيامد رفتار ديگران مهم  و قابل توجه است.

* توسعه مفاهيم اخلاقي

در اين كودكان بتدريج مفاهيم عمو ميت مي‌يابد. ( البته مفاهيم به اعمال خاصي مربوط مي‌شود و بتدريج عموميت مي‌يابد) براي اين كودكان خوب بودن به معني اطاعت از قواعد و قوانين بزرگترهاست. در اين دوره كوچك‌ترين انحراف از يك قانون به نظرشان بي‌قانوني و بي عدالتي به نظر مي‌رسد لذا ميل به لو دادن اشتباهات ديگران در آن‌ها ديده مي‌شود. در اين خصوص امر و نهي كردن اثر چنداني ندارد و بهتر است هنگامي به بحث‌هاي اخلاقي پرداخته شود كه آن عمل در حال اتفاق افتادن و شرايطي فراهم شود كه كوكان در مورد اينكه چرا عملي خوب يا بد است بينديشد.

آن‌ها در درك روح قوانين و اينكه چگونه و چرا قواعد بازي بايد با موارد خاص انطباق داده شود و موقعيت‌هاي متفاوت، و تعديل قوانين محدوديت دارند.( واقع‌گرايي اخلاقي) لذا بايد توجه داشت كه قوانين اخلاقي در حد توان دركشان مطرح شود زيرا كوچك‌ترين تخطي از چنين قوانيني را گناه بزرگي مي‌دانند. و در صورت انجام چنين تخلفاتي ،احساس گناه بسياري را تجربه نمايند. كه براي سلامت رواني آن‌ها مضر است.

*خود مداري

خود مداري مانع از آن مي شود كه بفهمند ديگران ديد‌گاههاي متفاوتي دارند و روي سخن و خواسته خود بسيار اصرار دارند. به همين دليل بعضاً ديده مي شود كه يك سوالي توسط ديگري پاسخ داده شده عينا تكرار مي‌كنند چرا كه در آن لحظه فقط مي‌خواهند حرف خود را بزنند و توجهي به صحبت ها و سخنان ديگران ندارند.

ب) كودكان 9 تا 12 سال ( دوره ابتدايي)

*نسبي گرايي و اخلاقي

 از حدود 9 سالگي به بعد نسبي گرايي اخلاقي شروع به رشد مي‌كند. كودكان از اين به بعد فقط به اعمال و پيامدهاي ظاهري رفتار توجه نمي‌كنند بلكه انگيزه‌ها،نيات ،احساسات و ديدگاههاي ديگران را نيز در رفتاري كه از آن‌ها صادر شده مورد نظر قرار مي‌دهد.

در حدود (11-12) سالگي كودكان مي‌توانند درك كنند كه ميزان قصور فرد را ماهيت انگيزه وي ، تعيين مي‌كند. و با آگاهي از اينكه ديگران مي‌توانند ديدگاه‌هاي متفاوتي داشته باشند بر خود مداري خود غلبه مي كنند. در نتيجه در قضاوت‌هاي اخلاقي به انگيزه‌ها و اوضاع و احوال توجه مي‌كنند و در مورد قوانين انعطاف پذيرتر مي شوند زيرا تشخيص مي‌دهند كه قوانين حاصل توافق افراد براي انجام دادن رفتارهاي مناسب در موقعيت‌هاي معين است و امكان تغيير آن وجود دارد.

خصوصيات عاطفي

الف) كودكان 6 تا 9 سال ( دوره اول ابتدايي)

* اگاهي از احسات ديگران

كودكان در اين سنين به تدريج ار احساسات ديگران آگاه مي‌شوند و گاهي به سبب آگاهي از نقاط ضعف و حساسيت ديگران،آن‌ها را آزرده خاطر نموده و مورد تمسخر قرار دهند بدون آن كه بدانند اين رفتارشان تا چه حد براي ديگران مخرب و آزارند است كه معلمين بايد متوجه چنين وضعيت‌هايي در كلاس بوده و آن‌ها را هدايت نمايد.

به انتقاد و تمسخر ديگران حساسند و ممكن است در پذيرفتن شكست با مشكلاتي روبه‌رو شوند،شايسته است به جاي انتقاد از او، تقويت مثبت توانايي‌ها و نكات مثبت او استفاده كرد و از سرزنش و تمسخر جدا خودداري شود.

* تمايل به خشنود كردن معلم و والدين

كودكان در اين دوره علاقمندند كه معلم خود را خشنود كنند و از اين جانب وي مسئوليتي به آن‌ها سپرده شود لذت مي برند. با واگذاري كارهاي نوبتي ساده به آن‌ها و بهره‌گيري از شيوه‌هايي كه كودكان بتوانند به فرصت‌هاي يكساني در جهت ياري رساندن و كمك نمودن به معلم خود دست بيابند و تاييد او را دريافت كنند حائز اهميت است.

ب) كودكان 9 تا 12 سال( دوره دوم ابتدايي)

* نياز به تاييد همسالان

كودكان اين دوره نياز دارند كه از سوي همكلاسان مورد تاييد واقع شوند. اگر در كلاس به اين نياز كودكان براي  ابراز وجود مثبت توجه شود ديگر نيازي به رفتارهاي معارض با مقررات كلاس وجود خواهد داشت.

کلید واژه ها:
فلسفه برای کودکان تحول اخلاقی تراز تحول اخلاقی خود پیروری اخلاقی اخلاق فاعلی

کلید واژه ها:
دانش آموز رفتار معلم کارآمدی قلدری

کلید واژه ها:
مدیریت خشم کودک متفکر رابطه مادر – فرزند

کلید واژه ها:
کیفیت زندگی اوتیسم راهبردهای کنترل فکر آموزش مدیریت استرس

کلید واژه ها:
دانش آموزان مشکلات رفتاری دلبستگی ناایمن مهارت های عاطفی

روانشناسی رشد کودک دبستانی

کلید واژه ها:
مهارت های اجتماعی تنهایی پذیرش همسالان

کلید واژه ها:
کارکردهای اجرایی بازی های رایانه ای شناخت محور اختلال های یادگیری عصب روان شناختی

کلید واژه ها:
عزت نفس دانش آموزان آموزش روابط میان فردی دوست یابی

کلید واژه ها:
مادران آموزش والدین کودکان 4 تا 6 سال نظریه ذهنیت دویک هوش افزایی

کلید واژه ها:
کودک پیش دبستانی درک خطر ترافیکی ویژگی های نظارتی والدین هیجان طلبی والدین

کلید واژه ها:
عملکرد تحصیلی دلبستگی به پدر دلبستگی به مادر دلبستگی به همسال کمال گرایی سازگارانه و ناسازگارانه

کلید واژه ها:
کودک پیش دبستانی کنجکاوی کندوکاو نگرش خانواده نگرش معلمان

کلید واژه ها:
خودپنداره تحصیلی ارزشیابی توصیفی ارزشیابی کمّی بازخورد توصیفی خلاقیت و پیشرفت تحصیلی

کلید واژه ها:
طرحواره های ناسازگار اولیه حالات فراشناختی

کلید واژه ها:
شب ادراری کودکان حرکات تنفسی خرناس شبانه تنفس دهانی

کلید واژه ها:
بازی درمانی دلبستگی تروما

تلفن تماس جهت رزرو یا کسب اطلاعات بیشتر : شعبه سعادت آباد ۲۲۳۵۴۲۸۲ – ۰۲۱ | شعبه قیطریه ۲۲۶۸۹۵۵۸ – ۰۲۱ | شعبه شریعتی ۸۸۴۲۲۴۹۵ – ۰۲۱

جنبه های مختلف رشد در 14 سالگی و از نظر روانشناسی نوجوان 14 ساله – زمان مطالعه 5 دقیقه

چهارده سالگی ممکن است سنی محوری باشد. در حالی که برخی از کودکان 14 ساله شروع به حرکت در مسیر رسیدن به یک فرد مسئول سالم می کنند، برخی دیگر شروع به طغیانمی کنند و با گروه های مشکل دار آمیخته می شوند.

این سن زمانی مهم برای اطمینان از راهنمایی های کافی به فرزندتان و کمک به او برای به دست آوردن مهارت های مورد نیاز خود برای یک آینده موفق است.

بیشتر دختران 14 ساله در این سن به بلوغ رسیده اند. هر دو دختر و پسر کم کم متوجه رشد موهای زیر بغل و دیگر اندام های خود می شوند.

روانشناسی رشد کودک دبستانی

بیشتر زنان دوره قاعدگی خود را شروع کرده اند و رشد پستان را تجربه کرده اند. پسران بزرگ شدن بیضه ها و بزرگ شدن آلت تناسلی را تجربه کرده اند. برخی از آنها ممکن است برای اولین بار ارضا شدن شبانه (رویای خیس) را تجربه کنند.

تغییر بدن آنها می تواند منبع غرور و یا دلیلی برای نگرانی باشد. برخی از نوجوانان ممکن است به بدنهای شبیه بزرگسال خود افتخار کنند ، در حالی که برخی دیگر ممکن است از تغییراتی که تجربه می کنند خجالت زده یا گیج شوند.

ممکن است پسرهایی که دیرتر دچار بلوغ می شوند احساس بدتری نسبت به خود داشته باشند.

آنها ممکن است مسائل مربوط به تصویر بدن را تجربه کنند زیرا احتمالاً خودشان را با همسالان خود مقایسه می کنند. دختران ممکن است مشکلات تصویر بدن را نیز تجربه کنند. نگرانی در مورد وزن و ظاهر در میان آنان شایع است.

ممکن است طی چند ماه چندین سانتی متر رشد کند و به دنبال آن دوره رشد بسیار کند باشد.

تغییرات در ظاهر با سرعتهای مختلفی اتفاق می افتد که می تواند باعث نگرانی زیادی شود

نمایش طیف گسترده ای از بلوغ جنسی است.

14 ساله شما تقریباً در تمام مدت گرسنه است. میان وعده های سالم در خانه تهیه کنید و حدالامکان سعی کنید مغذی باشند. با صحبت کردن در مورد سلامتی، به جای وزن، مشکلات تصویر بدن را کاهش دهید.

با رشد نوجوان چهارده ساله به این باور می رسند که همه چیز را می دانند. بنابراین اگر نوجوان شما می خواهد در مورد همه چیز با شما بحث کند، و یا اگر اصرار دارد شما هیچ تصوری از آنچه در مورد آن صحبت می کنید ندارید، تعجب نکنید.

بیشتر نوجوانان نوسانات زیادی در عزت نفس خود تجربه می کنند. آنها ممکن است روزی در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند و و روز دیگر احساس نقص و عدم کمال را در روز دیگر تجربه کنند.

اگرچه نوسانات خلقی هنوز هم در سن 14 سالگی معمول است، اما معمولاً نسبت به گذشته کمتر هستند.

بسیاری از افراد 14 ساله با بالغ شدن، راحت تر می شوند. آنها معمولاً مهارتهای لازم را برای مقابله با احساسات ناراحت کننده به روشهای سالم ایجاد کرده اند.

آنها ممکن است به استراتژی های خاص خود، مانند روزنامه نگاری یا گوش دادن به موسیقی، تکیه کنند یا ممکن است برای حمایت گرفتن به دوستانشان متوسل شوند.

این طبیعی است که کودکان 14 ساله از والدین خود خجالت بکشند. آنها ممکن است مایل نباشند که هنگام لخت شدن در حمام یا در استخر والدین آنها حضور داشته باشند و یا در مقابل دوستان خود با حضور والدین خجالت می کشند.

از نظر روانشناسی نوجوان 14 ساله او باید عموماً خوشحال و راحت باشد.

نقاط قوت و ضعف خود را تشخیص می دهد.

والدین او را شرمنده می کنند و دوست دارد که هویت مستقل داشته باشد.

روانشناسی نوجوان 14 ساله

این احتمال وجود دارد که 14 ساله شما اصرار داشته باشد که قوانین شما بیش از حد سختگیرانه است یا انتظار زیادی از آنها دارید. این نکته را روشن کنید که آنها بر روی برخی امتیازهای خود کنترل دارند.

برای آنها تکالیف و وظایفی را مقرر کنید و از آنها انتظار داشته باشد که کارهای مدرسه خود را انجام دهند.

دریافت امتیازات را منوط به انجام درست این کارها کنید.

ازنظر روانشناسی نوجوان 14 ساله طبیعی است که کودکان 14 ساله از تکیه کردن و گوش فرا دادن به والدین اجتناب کنند.

در عوض، آنها به احتمال زیاد به دوستان خود متوسل می شوند و از همسالان خود مشاوره می گیرند.

برای بسیاری از خانواده ها ، افزایش استقلال به معنای تغییر اساسی در روابط والد- فرزند است.

چهارده ساله‌ها می خواهند مورد قبول همسالان دبیرستانی خود باشد.

فردیت به اندازه عضویت در گروه اهمیتی ندارد. اگر احساس کند که در آن گروه ها جایی ندارد، ممکن است نوجوان شما دچار اضطراب شود.

این امر می تواند مشکل در اعتماد به نفس آنها را به دنبال داشته باشد و در صورتی که جایی برای احساس تعلق پیدا نکند، ممکن است در معرض خطر حمایت از افراد ناسالم باشند.

بسیاری از افراد 14 ساله علاقه مند به ایجاد روابط عاشقانه هستند.

به همین دلیل ممکن است تحت فشار قرار بگیرند یا ترجیح دهند وارد ارتباط شوند.

علاقه شدید به روابط عاشقانه

اضطراب در مورد دوست داشتنی بودن

دارای یک دایره بزرگ اجتماعی شامل دوستانی از هر دو جنس است.

به فعالیت های نوجوان خود علاقه نشان دهید. سؤالاتی بپرسید که فراتر از “بله” یا “نه” است تا در را برای گفتگوهای عمیق تر باز کنید.

به جای اینکه بپرسید، “روزت چطور بود؟” بپرسید “بهترین قسمت روزت کجاش بود؟” و درباره نظرات و علایق نوجوان خود سؤال کنید.

روانشناسی رشد کودک دبستانی

بیشتر افراد 14 ساله عدالت و برابری را به عنوان موضوعات مهم می دانند.

آنها برای تجربیات طولانی مدت آماده هستند و علایق آنها کم تر زودگذر است.

آنها غالباً می خواهند دنیای فراتر از اجتماع خود را گشت و گذار کنند، و علاقه مندند آنچه را که در خارج از مدرسه، زادگاه یا کشورشان وجود دارد یاد بگیرند.

 

ممکن است 14 ساله شما بعضی مواقع کمتر اجتماعی به نظر برسد.

اما این می تواند بخشی از رشد طبیعی او باشد زیرا نوجوان شما به تنهایی شروع به حل مشکلات و برخورد با احساسات می کند.

ممکن است نوجوان شما ترجیح دهد در ارتباط الکترونیکی با دوستان خود بماند.

پیام کوتاه و رسانه های اجتماعی اغلب در این سن بسیار مهم هستند.

بیشتر افراد 14 ساله ترجیحات و علائق خود را مشخص می کنند. آنها اغلب کتاب های مورد علاقه دارند و بسته به میزان خواندن آنها، واژگان گسترده ای دارند.

بازی های یک نوجوان 14 ساله طیف گسترده ای دارد، از بازی های ویدئویی گرفته تا تماشای مسابقات ورزشی با دوستان.

آنها به احتمال زیاد از تهیه برنامه با دوستان خود لذت می برند و ممکن است وقت خود را صرف کار در پروژه های هدف محور با دوستان خود کنند.

بر روی رشد و پیشرفت در آینده متمرکز می شود

شروع به تعیین اهداف شخصی می کند

ممکن است فرضیات و راه حل های ارائه شده توسط بزرگسالان را به چالش بکشد

به نظرات نوجوان خود احترام بگذارید حتی وقتی که با آنها موافق نیستید. به یادگیری بیشتر درباره آنچه ایده های آنها را شکل داده است و چرا آنها اعتقاد خاصی دارند، علاقه نشان دهید. نوجوانان اغلب فقط می خواهند بدانند که کسی به آنها گوش می دهد.

همه نوجوانان با سرعت کمی متفاوت رشد می کنند. بنابراین، در حالی که برخی از بچه های 14 ساله بیشتر شبیه بزرگسالان به نظر می رسند و عمل می کنند، برخی دیگر ممکن است کاملاً شبیه کودک باشند.

معمولاً، هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد زیرا همه بچه ها در آینده نزدیک به هم شبیه می شوند.

اگر به هر حال نگران عدم سلامتی نوجوان خود هستید، مهم است که با پزشک فرزند خود صحبت کنید.

یک پزشک می تواند در مورد مشکلات جسمی یا روحی نوجوان بررسی های لازم را انجام دهد و در صورت لزوم او را ارجاع دهد.

اختلالات خوردن نیز می تواند در سالهای نوجوانی بروز کنند. به عادات غذایی نوجوان خود توجه داشته باشید.

کنار زدن وعده های غذایی، خود را مجبور به بالا آرودن غذا کردن و یا رژیم های غذایی مخرب علامت های هشداری هستند که می توانند نشان دهند که نوجوان شما به کمک حرفه ای نیاز دارد.

دسته بندی:روانشناسی نوجوان, نوجوان 13 ساله

برچسب‌ها دختر 14 ساله, رفتار نوجوان 14 ساله, روانشناسی 14 سالگی, پسر 14 ساله

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها اشتباهات والدین در تربیت نوجوان, تربیت درست فرزندان, رفتار مناسب با نوجوان

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها نکات کلیدی روانشناسی نوجوان, ویژگی های یک نوجوان موفق

دسته بندی:بلوغ و مسائل جنسی, روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها بلوغ و عشق, عشق در 15 سالگی, مشاوره درباره عشق در نوجوانی

دسته بندی:روانشناسی نوجوان, نوجوان 13 ساله

برچسب‌ها دختر 14 ساله, رفتار نوجوان 14 ساله, روانشناسی 14 سالگی, پسر 14 ساله

همه چیز درباره تفاوت نسلی و دردسرهای آن

تقریبا همه ما اختلاف نظر یا عقیده بین خود و والدین مان را تجربه نموده ایم.

موضوعی که برای عده ای شدیدتر، دردسرساز، و تبدیل به یک شکاف ( شکاف بین نسلی ) می شود.

تفاوت بین نسلی به معنای  اختلاف نظر بین دو نسل والدین و فرزندان است.

این اختلاف نظر حیطه های مختلف از جمله انتخاب همسر، گذراندن اوقات فراغت، رفتارهای دینی، نوع تیپ و ظاهر را شامل می شود.

اما نسل به چه معناست؟

نسل به گروه هم دوره ای گفته می شود که در گذر زمان تجربیات، عادات و فرهنگ مشترکی را تجربه کرده اند.

پیشرفت سریع تکنولوژیی در سال های اخیر به تغییر سبک زندگی منجر شده، تغیری واضح که حتی والدین نیز در گفتگوهای محاوره خود به آن اشاره می کنند.

” زمان ما اینجوری نبود که، مگه جرئت داشتیم رو حرف بزرگ ترمون حرف بزنیم، حالا دوره زمونه عوض شده، بچه ها خودشون انتخاب می کنن چی کار کنن، چه بپوشن با کی ازدواج کنن ”

نوجوان و جوانان نیز از اینکه توسط والدین خود درک یا فهمیده نمی شوند، و استقلال شان به خطر می افتد و والدین عقاید خود را به آن ها تحمیل می کنند یا درک نمی شوند ابراز ناراحتی می کنند.

اگرچه تفاوت بین نسلی از گذشته تا به اکنون وجود داشته اما امروزه بیشتر از قبل به شکل تعارض گونه ای تجربه می شود.

دعوا و کشمکش بین والدین و فرزندان، فرار از خانه، روی آوردن به اعتیاد، احساس بی اعتمادی یا ناامنی از پیامدهای شدید تفاوت بین نسلی است.

اغلب در فیلم ها و سریال های خانوادگی از شکاف نسل ها شنیده ایم.

اما دقیقا تفاوت بین نسلی تا چه حد واقعیت داشته و در چه حیطه هایی نمود دارد؟

تحقیقات مختلف نشان داده است که والدین و نوجوانان اغلب درمورد موضاعات مهم و باورهای اساسی نظر مشابهی دارند.

جالب است بدانید که تفاوتی که بین دیدگاه والدین و فرزندان در خصوص ارزش های بنیادی مانند کار، تحصیل، اهمیت سخت کوشی، مذهب و.. وجود دارد نسبت به تفاوت دیدگاه نوجوانان با همسالانشان کمتر است!

اما چرا؟

دلیل این امر این است نوجوانان با والدین خود از یک پس زمینه اجتماعی، دینی و فرهنگی مشابهی برخوردارند و محیط زندگی مشترکی را تجربه نموده اند.

برخلاف باورهای اساسی که از دوران کودکی مان شروع به شکل گیری می کند، حیطه اصلی که تفاوت بین نسلی در آن بارز و مشکل ساز می شود، را سلیقه شخصی میدانند.

به عنوان مثال نوجوانان و والدین در انتخاب سبک لباس پوشیدن، سبک آرایش مو ، انتخاب موسیقی با یکدیگر اختلاف نظر دارند.

در این موارد که بیشتر تحت تاثیر گذر زمانه و مد قرار دارد، نوجوان بیشتر از دوستان و همسالان خود تاثیر می گیرد.

تحقیقات نشان داده که اغلب تعارض ها و اختلافات والدین و نوجوانان بر سر موضاعتی مانند ساعت بازگشت به خانه، نوع تفریحات و حفظ آداب و رسوم است.

اما چرا بر سر موضوعاتی سطحی ما شاهد تفاوت بین نسلی و مشاجره هستیم؟

یکی از دلایل اصلی این اتفاق این است که والدین و جوانان هرکدام این مسائل را به گونه ای متفاوت معنی می کنند.

تیپ زدن متمایز و خاص یک نوجوان که از نظر والدینش نوعی سنت شکنی و بی حرمتی است، از نظر نوجوان شاید به عنوان جرئت ورزی و احترام به خود تعبیر شود.

از نظر روانشناختی افراد در هر دوره سنی دارای ویژگی ها، انتظارات و نگرش های خاصی هستند.

این تفاوت بخصوص بین دو نسل مختلف کاملا طبیعی است.

امروزه بخصوص با تکنولوژی و بمباران اطلاعات والدین و نوجوانان در دو دنیای متفاوت از هم زندگی می کنند.

اما چطور می توانیم از تبدیل شدن تفاوت بین نسلی به یک شکاف عمیق بین خودمان با گذشته گان که میراث با ارزشی از تجربه و فرهنگ هستند و آینده گان که نیروی پویای حرکت رو به جلو هستند، بکاهیم:

مشارکت نسل قدیم در فعالیت های نسل جدید حتی اگر ارتباط قوی صورت نگیرد باز هم سودمند است.

به عنوان مثال در کشور کره جنوبی که تفاوت بین نسلی واضحی وجود دارد، با این حال نسل قدیم در جشن ها و فعالیت های نسل جوان مشارکت می کنند.

این مشارکت که نوعی تلاش برای نزدیک شدن به نسل جوان تر است باعث می شود نسل جدید نیز که به سرعت در حال حرکت رو به جلو است، بیشتر به سنت ها و ارزش های آن ها احترام بگذارد.

فرزندان که با اینترنت، ماهواره و شبکه های اجتماعی و بمباران اطلاعات رو به رو هستند ممکن است احساس کنند والدین و نسل قدیم آن ها را نمی فهمند، اطلاعات و افکارشان شان قدیمی و مربوط به دوران گذشته یا عصر حجری است!

والدین به عنوان نماینده نسل قدیم برای نزدیکی بیشتر با فرزندان خود ( نسل جدید) و کم کردن از این فاصله بین نسلی، لازم است که اطلاعات خود را به روزرسانی کنند.

این کار نه تنها باعث مشارکت و احساس نزدیکی و صمیمیت بیشتر می شود، بلکه همچنان ارزش و احترام آن ها به عنوان افرادی آگاه و با تجربه حفظ می شود.

منابع:

جامعه، خانواده، نوجوان، دکتر سید ابوالقاسم مهری نژاد، انتشارات آوای نور، 1397.

تفاوت بین نسلی در خانواده، حبیب صبوری خسروشاهی، 1393.

جهانی شدن و شکاف بین نسلی، رضا فراشبندی، زینب حیدری، خاتون کراری اهرمی، عذرا محمدحسینی، سیده ملیحه هاشمی، نجمه خاتون فوالدی حقیقی.

بررسی تأثیر سبک زندگی بر شکاف نسلی در بین جوانان شهر کاشان، اسد اله بابایی فرد، مریم روحی، 1395.

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

دسته بندی:روانشناسی نوجوان, نوجوان 13 ساله

برچسب‌ها دختر 14 ساله, رفتار نوجوان 14 ساله, روانشناسی 14 سالگی, پسر 14 ساله

دسته بندی:روانشناسی رشد کودک و نوجوان

برچسب‌ها اختلاف نظر والدین با فرزندان, تفاوت بین نسلی, شکاف نسل ها

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها اشتباهات والدین در تربیت نوجوان, تربیت درست فرزندان, رفتار مناسب با نوجوان

دسته بندی:کودک هفت ساله

برچسب‌ها روانشناسی کودک 7 ساله, مشاوره کودک 7 ساله, هفت سالگی

دسته بندی:روانشناسی رشد کودک و نوجوان

برچسب‌ها اختلاف نظر والدین با فرزندان, تفاوت بین نسلی, شکاف نسل ها

یازده اشتباه والدین در رفتار با نوجوانان چیست؟

زمانی که صحبت از تربیت نوجوان می شود، هورمون های پرخاشگری، سوءتفاهم، داد و بیداد، محدودیت ها و بازپرسی به ذهن می آیند.

آیا شما ترجیح نمی دهید به احترام ، انتقال به بزرگسالی ، بحث های منطقی و رفتار معقول فکر کنید؟

یکی از نیازمندی های بزرگ کردن فرزندان تعادل روشن بین اقتدار و دوست داشتن می باشد، و هنگام نوجوانی این تعادل داشتن بسیار مهم تر است. چگونه می توانید کودک را بدون تخریب ارتباط تربیت کنید؟

در این مقاله برخی از اشتباهات والدین در برخود با نوجوانان و هنگام تربیت آن ها را لیست کرده ایم.

فقدان ثبات یکی از متداول ترین اشتباهات والدین در برخورد با نوجوانان است. در حالیکه همه کودکان نیازمند تربیت و انضباط مداوم هستند، این مسئله در دوره نوجوانی مهم تر می شود. زمانی که یک رفتار یک روز پذیرفته شده و روز دیگر نادیده گرفته می شود گیج می شوند.

قوانین ایجاد شده نیازمند پیامدهای مشخص هستند. پیامدهای واقع گرایانه و با ثبات تصویری از جهان واقعی را به نوجوان می دهند. مشخص کردن قوانین خانه با پیامدهای مشخص، سپس مسئولیت پذیری متناسب با آن، برای همه بچه ها ایمنی و جهت را فراهم می آورد.

والدین اغلب می خواهند مورد احترام واقع شوند، اما اغلب جواب این احترام را از طریق گوش نکردن به نوجوان نمی دهند.

گوش نکردن به اون این پیام را می رساند که حرف با ارزشی برای گفتن ندارد. حتی زمان مخالفت کردن، باید به نوجوان فرصت دهید تا افکار و احساساتش را بیان کند.

این مسئله البته به معنی این نیست که نوجوان می تواند پرخاشگری یا بدرفتاری کند. الگودهی و ایجاد راهنما برای پایان دادن به اختلافات ضروری است. اگر می خواهید شنیده شوید، چگونگی گوش دادن را بیاموزید.

یازده اشتباه والدین در برخورد با نوجوانان

گاهی والدین تنها زمانی تنبیه می کنند که دیگر صبرشان لبریز شده است. این امر به نوجوانان اجازه می دهد قبل از اینکه عواقب آن را متحمل شوند ، برای یک دوره بدرفتاری کنند.

این مسئله نه تنها گیج کننده است بلکه منجر به سوء استفاده نیز می شود. روبرو شدن هیجانی با نوجوان اغلب تاثیرات شدیدی به همراه دارد، بلکه در اکثر اوقات یک مانع ارتباطی بزرگ در رابطه والد فرزند ایجاد می کند.

فرزندپروری با ثبات، همانطور که در بالا توضیح داده شد، از تنبیه در هنگام خشم جلوگیری می کند. فاصله گرفتن از موقعیت تا زمانی که فرد از لحاظ هیجانی بهبود یابد نیز می تواند موثر باشد.

تنبیه همواره باید بازتاب پاسخ به عمل خلاف باشد. برای مثال، اگر نوجوان بعد از ساعت مقرر شب به خانه برگردد، محدود کردن بیرون رفتن او به مدت محدود می تواند مفید باشد.

نوجوانی که تکالیفش را ننوشته باید در خانه بماند تا تمام کند و دورهمی بعد از ظهر را باید کنسل کند. اگر نوجوان دورهمی بعد از ظهر را به عنوان تنبیه از دست بدهد، اما در واقع تکلیف مدرسه را انجام نمی دهد، عواقب آن معقول و منطقی نیستند.

اینکه بر اساس علم و منطق نوجوانی سنی است که نوجوان تحت تغییرات فیزیکی و هیجانی است، نباید بهانه ای شود برای هر گونه رفتار نامناسب.

اغلب، نوجوان هایی که به آنها اجازه داده می شوند هر رفتاری را نشان دهند هنگام بزرگسالی آن رفتار را رها نمی کنند. شخصیت در هر سنی همان شخصیت است. انتظارات رفتاری باید مطابق با موازین درست باشد نه سن کودک.

احساس گناه ممکن است یک پاسخ فوری را بهمراه داشته باشد، اما این شیوه تربیتی هیجان های درونی را ایجاد می کند که تا بزرگسالی نیز ممکن است نتوانند با آنها کنار بیایند.

استدلال با یک نوجوان، اساس انتظارات شما و پیامد ها را نشان می دهد، پاسخ فوری را در بر ندارد، ولی نتایج دراز مدت آن مثبت تر است.

نوجوانان معمولا مجراهای اجتماعی کافی را دارا هستند. آنها بیشتر نیاز به محدودیت و ایمنی دارند که در آن رشد بیشتری داشته باشند.

شما تامین کننده هر دو هستید و هنگامی که مثل یک دوست رفتار می کنید، نوجوان احساس امنیت خود را از دست می دهد. نوجوانانی که والدین خود را به عنوان شخصیت های مقتدر و تامین کننده می بینند بیشتر امکان دارد که در آینده و بزرگسالی به آنها نزدیک شوند.

معمولا نوجوانان به والدینی که مثل خودشان رفتار می کنند احترام نمی گذارند. ارتباط با نوجوان و نزدیک بودن به او در هنگام چالش ها بسیار مفید است اما هیچ گاه نباید به قیمت از دست دادن موقعیت شما به عنوان والدین باشد.

مهم است که نوجوان بداند او را دوست دارید با وجود هر کاری که انجام می دهد.

حتی بیشتر از این، او را به قدری دوست دارید که اجازه نمی دهید رفتارهایی را انجام دهد که به خودش یا دیگران صدمه بزند. نقدها و نظرات خود را به رفتار او معطوف کنید نه به خودش.

اگر یک درس را به دلیل عدم تلاش می افتد، به او نگویید “تو تنبل هستی”، یا تو هرگز از پس این کار بر نمی آیی چون تلاش نمی کنی”. این گونه جملات مشکل اصلی را حل نمی کنند. روی رفتاری که منجر به مشکل شده است تمرکز کنید مثل درس نخواندن، یا سوال نپرسیدن.

ممکن است بارها تصور کنید که شما و نوجوانتان دشمن یکدیگر هستید، و بارها این را از زبان او شنیده باشید. مهم نیست که چقدر برایتان سخت است اما ضروری است که سعی کنید فردی باشید که به طور با ثباتی در کنار نوجوان است.

معلمان و دوستان می آیند و می روند. اما شما همیشه والدین هستید. با ایجاد قوانین و پیامدهای مناسب، شما تنها فرد ثابت در زندگی فرد هستید که به او ارزش می دهید. حتی اگر افراد مقتدر را در زندگی خود دوست نداشته باشیم، آنها باعث ایجاد نظم و امنیت می شوند.

زمانی که نوجوان همه چیز را بهم می زند واقعا خنده دار نیست، مخصوصا زمانی که شما به تنهایی باید جمع کنید، اما باز هم در این شرایط سعی کنید حس شوخ طبعی را از دست ندهید.

ممکن است عجیب باشد، اما بزرگترین چالش ها نیز می توانند به روشی کمدی دیده شوند. اگر نوجوان فرصت حرف زدن و خندیدند با شما را داشته باشد، با احتمال بیشتری هنگامی که جدی هستید به شما گوش فرا می دهد.

برخی از بزرگترین درس های زندگی از شکست ها می آیند. والدینی که بیش از حد نوجوان را کنترل می کنند که مبادا نوجوان دچار شکست شود، مانع رشد مهارت های زندگی او می شوند. هر چقدر به او آزادی عمل بدهید و آزادش بگذارید تا گاهی شکست را تجربه کند، و پیامد را خودش ببینید، بیشتر از تنبیه شما یاد می گیرد.

اشتباه والدین در رفتار با نوجوانان

نویسنده: “کودکانه” سایت کودک و نوجوان

دسته بندی:روانشناسی نوجوان, نوجوان 13 ساله

برچسب‌ها دختر 14 ساله, رفتار نوجوان 14 ساله, روانشناسی 14 سالگی, پسر 14 ساله

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها اشتباهات والدین در تربیت نوجوان, تربیت درست فرزندان, رفتار مناسب با نوجوان

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها نکات کلیدی روانشناسی نوجوان, ویژگی های یک نوجوان موفق

دسته بندی:بلوغ و مسائل جنسی, روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها بلوغ و عشق, عشق در 15 سالگی, مشاوره درباره عشق در نوجوانی

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها اشتباهات والدین در تربیت نوجوان, تربیت درست فرزندان, رفتار مناسب با نوجوان

روانشناسی کودک هفت ساله – نقاط عطف رشدی و روش های فرزندپروری مناسب برای کودکان این سنین کدامند؟ مدت زمان 5 دقیقه مطالعه.

اکثر کودکان هفت ساله تشنه یادگیری هستند و یک کنجکاوی ذاتی و هیجان بیشمار برای شناخت امور مختلف در جهان دارند.

آنها کاوشگران، دانشمندان و تحلیل‌گران ذاتی هستند، و سوالات بسیاری را می پرسند از اینکه چرا آسمان آبی است تا بچه ها از کجا می آیند.

در این سن، آنها همچنین برای نشان دادن دانش خود شور خاصی دارند و نسبت به آن مغرورند، و اغلب از نشان دادن آنچه بلد هستند به کودکان با سن کمتر لذت می برند.

هم چنین از آشنایی باز زیر و بم کلاس و همکلاسی ها احساس اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کند.

هم چنین، از یادگیری ریاضیات پایه و توانایی نوشتن لذت می برند و دوست دارند آن را با والدین، دوستان و افراد نزدیک فامیل در میان بگذارند.

برای یک کودک هفت ساله، رشد فیزیکی بیشتر با اصلاح همراه است تا تغییرات آشکار. همراه با پیشرفت بیشتر در مهارت های ظریف حرکتی، بدن ظریف و بلند کودک شما همچنان به رشد خود ادامه می دهد.

در این سن، کودکان هماهنگی و تعادل بیشتری را نشان می دهند و می توانند مهارت های حرکتی را با هم ترکیب کنند،

مثلا در هنگام رقصیدن دور بچرخند و … . هر چقدر از لحاظ فیزیکی فعال تر باشند، این مهارتها سریع تر رشد می کنند.

با وجود اینکه نمی توان انتظار داشت که کودکان این سنین تغییرات رشدی سریع و وسیع نشان دهند، کودکان در این سن یک جهش رشدی در قد دارند.

به صورت میانگین، هر کودک هفت ساله 5 تا 6 سانتی متر رشد قدی را نشان می دهند.

فعالیت های جسمی سرگرم کننده را با خانواده انجام دهید. ورزش کنید و به فعالیت های بیرون از خانه گروهی بپیوندید.

کودکانی که فعالیت حرکتی بیشتری دارند رشد حرکتی بهتری را نشان می دهند نسبت به آنها که بدون تحرک هستند.

بلوغ هیجانی در این سن، بسیار متفاوت تر از آنچه قبلا در دوران پیش دبستانی و مهدکودک بود می شود.

برخی کودکان بهتر می توانند با تغییرات و چالش های لحظه اخری کنار بیایند.

در حالیکه همچنان توانایی خود کنترلی را در حد کودک 10-12 ساله ندارند، اما می توانند با موقعیت های ناگهانی انطباق یافته و کنار بیایند.

با این وجود، کودک هفت ساله همچنین نیاز دارد که آرامش به او داده شود.

آنها بیشتر روی زمان های تنظیم شده از سوی خانواده حساب می کنند و انتظار دارند.

مانند روتین های خوابیدن یا وعده های غذایی. این بدین دلیل است که ذهن بازتری دارند، و تمرکز بیشتری روی امور بیرون از خانه و خانواده می گذارند.

در مقابل برخی از کودکان هفت ساله ممکن است در مورد خود احساس ناایمنی داشته باشند، و خود را مورد انتقاد قرار دهند.

برای یک کودک هفت ساله اینکه کسی درست به او توجه نکند یا در یک بازی ببازد می تواند منجر به از دست دادن اعتماد به نفسش شود.

والدین، معلمان و دیگر بزرگسالان، می توانند با ارائه تشویق های بسیار و کمک به کودک برای تمرکز روی یادگیری از رویدادها، به آنها کمک کنند، به جای اینکه انها را مجبور کنند کاری که درست است را انجام دهند.

از قانون گذاری و انضباط استفاده کنید تا بتوانید کودک را آرام کنید و به او احساس ایمنی دهید، به جای تنبیه کردن و دادن حس بد به او. مثلا بگویید:

“انتخاب بدی کردی”، نه اینکه بگویید: ” بچه بدی هستی”.

بسیاری از کودکان همچنان دوست دارند که با دوستان خود بازی کنند، اما بیشتر از قبل دوست دارند تنها هم باشند، با خود بازی کنند یا مطالعه داشته باشند.

زمان تنهایی و بیکاری در واقع فرصت خوبیست برای رشد کودک در رابطه با خود، دیگران و محیط اطرافش.

آنها به دیدگاه ها و افکار دیگران اهمیت بیشتری می دهند.

قسمت بد این دوره رشدی کودک افزایش حساسیت و شکنندگی در مقابل فشار همسالان است. هم چنین، آنها به رشد در همدلی، و حس قوی از مسائل اخلاقی و عدالت ادامه می دهند.

هم چنان که کودک هفت ساله بزرگتر می شود و حوزه اجتماعی خود را گسترش می دهد، اغلب علاوه بر والدین به بزرگترهای نیز وابسته می شوند، مانند معلم، دایی یا عمو یا دوست پدر.

اکثر کودکان هفت ساله بهتر می توانند نقطه نظر دیگران را درک کنند، و روی تضادها کار کنند، با این وجود همچنان در معرض درگیری احساسات و صدمه دیدن هستند.

به سایر نکات روانشناسی کودک هفت ساله توجه کنید.

این مرحله همان سنی است که می توانید به کودک بیاموزید شهروند خوب بودن در جهان به چه معنیست. می توانید در مورد کارهای خیرخواهانه و داوطلبانه هم چنین راه های حفاظت از محیط زیست صحبت کنید.

اکثر کودکان هفت ساله در مورد جهان پیرامون خود کنجکاو هستند. آنها در مورد مسائل و افرادی که روبرو می شوند سوال می پرسند و جواب می خواهند، و هنگام تقسیم اطلاعات احساس غرور می کنند.

کودکان این سنین حس نیرومندی برای ماجراجویی و عطش شدیدی برای یادگیری دارند.

هم چنین عاشق این هستند که راهنمای خواهر برادر کوچکتر باشند، و یا به دیگر کودکان و همسالان خود آموخته های جدید را نشان دهند. همراه با مهارت آنها در شناخت کلمات، مهارت های ریاضی و خواندن آنها نیز به صورت ثابت وسعت می یابند.

در این سن، کودک شما  منها و جمع ساده را مسلط می شود، و اکنون قادر است این مهارتها را برای مسائل پیچیده تر ریاضی به کار گیرد.

آنها ارزش مکانی، کار با اعداد سه تایی را یاد خواهند گرفت، هم چنین ممکن است بتوانند جمع و منها را ذهنی انجام دهند. آنها هم چنین روی اشکال کار می کنند مثل ساختمان ها و خانه ها.

کودک هفت ساله همچنان به رشد سریع زبان ادامه می دهد. همراه با رشد مهارت های خواندن و لغات و بهبود کلمات مرتبط با جهت ها، شبکه ها را بهتر می فهمند، آنها وارد دنیای پیچیده ای کتاب ها می شوند.

اکثر بچه ها هفت ساله می توانند به صورت روان تری بخوانند (بهبود سرعت، دقت و بیانگری) و می توانند بحث های عمیق تری را درباره کتاب ها داشته باشند.

هم چنین می توانند انشاها و نوشته های پیچیده تر و جذاب تری را بنویسند. سعی کنید آنها را به خواندن کتاب های بیشتر تشویق کنید.

انتظار می رود کودک هفت ساله شما هم چنان به بازی های نمادی بپردازد. مهارت های یادگیری و حافظه آنها به خلاق تر شدن کمک می کند.

اکنون زمان خوبیست که کودک وارد پروژه های هنری شود. کودک هفت ساله دوست دارد بازی های گروهی را انجام دهد و ورزشکار بهتری شود.

مهارت های ریاضی جدید کودک را وارد زندگی روزمره او کنید و آن را سرگرم کننده و لذت بخش سازید.

مثلا بازی‌های ریاضی در آشپزخانه، سفر جاده ای، یا حتی در فروشگاهها.

از آنجایی که کودکان بازی با کامپیوتر را دوست دارند برخی بازی های ریاضی آنلاین می توانند برای افزایش توانایی آنها در مهارت های ریاضی بسیار کاربردی باشند.

نویسنده: “کودکانه” کانال سایت کودکانه

دسته بندی:کودک هفت ساله

برچسب‌ها روانشناسی کودک 7 ساله, مشاوره کودک 7 ساله, هفت سالگی

دسته بندی:روانشناسی رشد کودک و نوجوان, کودک شش ساله, کودک هشت ساله, کودک هفت ساله

برچسب‌ها رشد کودک هفت ساله, رشد کودکان, روانشناسی رشد کودک, روانشناسی کودک, فایل صوتی, کودک دبستانی, کودک شش تا هشت ساله, کودک شش ساله, کودک هشت ساله, کودکان شش تا هشت ساله

دسته بندی:روانشناسی رشد کودک و نوجوان, کودک شش ساله, کودک هشت ساله, کودک هفت ساله

برچسب‌ها رشد اجتماعی کودکان, رشد هیجانی کودکان, رشد کودک شش ساله, رشد کودک هشت ساله, رشد کودک هفت ساله, روابط احتماعی در شش سالگی, روان شناسی رشد, روانشناسی رشد کودک, روانشناسی کودک, فایل صوتی, مشاوره کودک

دسته بندی:روانشناسی رشد کودک و نوجوان, کودک شش ساله, کودک هشت ساله, کودک هفت ساله

برچسب‌ها رشد شش تا هشت سالگی, رشد شناختی کودک, رشد هیجانی کودک, رشد کودک شش ساله, روان شناسی رشد, روان شناسی رشد کودک, روانشناسی رشد کودکان, فایل صوتی, مشاوره کودک, کودک هشت ساله

دسته بندی:کودک هفت ساله

برچسب‌ها روانشناسی کودک 7 ساله, مشاوره کودک 7 ساله, هفت سالگی

تربیت نوجوان موفق و کمک به یک نوجوان برای اینکه مراقب، مستقل و مسئول باشد کار ساده ای نیست. مطالعه 6دقیقه.

در این مقاله مهارتهای لازم برای کمک به رشد نوجوان شما آمده اند.

نوجوانی دوره تغییر گیج کننده ای برای والدین و فرزندان می باشد.

اما در حالیکه این سال ها ممکن است سخت باشند، کارهای زیادی است که می توانید برای پرورش نوجوان خود و تشویق رفتارهای مسئولانه انجام دهید.

این مهارتهای تربیت نوجوان موفق را برای روبرو شدن با چالش های بزرگ کردن یک نوجوان به کار بگیرید.

توجه مثبت یک الزام برای نوجوان است. با نوجوان خود وقت بگذارید تا نشان دهید که مراقب هستید.

زمانی که صحبت می کند به اوگوش دهید، و به احساساتش احترام بگذارید. تصور نکنید که نوجوان می داند که چقدر او را دوست دارید.

اگر نوجوان دوست ندارد که نزدیک باشد، کمی سعی کنید. خوردن وعده های غذایی منظم با یکدیگر روش خوبی برای ارتباط می تواند باشد.

روزهایی که برای ارتباط و نزدیکی با نوجوان وقت ندارید، حواستان باشد فعالیت های فردی را نیز نزدیک به هم انجام دهید. نزدیک بودن به هم باعث می شود که یک مکالمه خود به خود آغاز شود.

به یاد داشته باشید دوست داشتن بی قید و شرط به معنی تایید بدون قید و شرط نیست.

شما می توانید در حالیکه دارید نوجوان را تربیت می کنید به او نشان دهید که به خاطر رفتارش عشق به او را رها نخواهید کرد.

اگر میخ واهید به چیزی اشاره کنید که نوجوان می توانست بهتر انجام دهد، نقد خود را به رفتار معطوف کنید تا استفاده از عبارتی نسبت به خود نوجوان.

نوجوانان تمایل دارند بالاتر یا پایین تر از انتظارات والدین زندگی کنند. بنابراین همواره انتظارات خود را در سطح بالا نگه دارید.

به جای تمرکز روی موفقیت ها، مانند گرفتن نمرات بالا، از  اون انتظار داشته باشد که مهربان، با ملاحظه، قابل احترام، صادق و بخشنده باشد.

با موفقیت های روزافزون نوجوان، به یاد داشته باشید که از این موفقیت ها اعتماد به نفس به دست می آورد، که آنها را برای چالش های بعدی آماده می سازد.

هر چقدر نوجوان درگیر تکالیف سخت تر می شود، به جای انکه خط مشی خود را مشخص کنید، به او کمک کنید تا مشخص کند چه کاری را می تواند مدیریت کند.

اگر نوجوان شما کوتاه آمد، حامیانه واکنش نشان داده و او را تشویق کنید تا بهتر شود و دوباره امتحان کند.

مهم است که به تلاش نوجوان خود پاداش دهید تا نتایج نهایی.

انضباط دهی شامل تعلیم است نه تنبیه یا کنترل نوجوان. برای تشویق نوجوان تا به خوبی رفتار کند، در مورد اینکه چه رفتاری قابل قبول و کدام غیر قابل قبول است در خانه مدرسه یا هر جای دیگری صحبت کنید.

پیامدهای منصفانه و قابل قبول برای چگونگی رفتار نوجوان تعیین کنید.

هنگام تعیین پیامدها نکات زیر را رعایت کنید:

نوجوان اولتیماتوم ها را مثل یک چالش می بیند.

تربیت نوجوان موفق

از تنظیم قوانینی که احتمالا نوجوان قادر نباشد پیروی کند دوری کنید. یک نوجوان شدیدا شلخته مطمئنا نمی تواند به سرعت اتاق خود را مرتب کند.

همچنان که نوجوان مسئولیت پذیری بیشتری را نشان می دهد، آزادی بیشتری به او اهدا کنید.

اگر قضاوت ضعیفی نشان می دهد، محدودیت های بیشتری وضع کنید.

از سخنرانی در مورد کاستی های نوجوان خودداری کنید، چیزی که باعث می شود در مقابل شما قرار بگیرد.

از یک تن خیلی پرخاشگرانه و غیر محترمانه در کلام خود بپرهیزید.

شرمنده کردن نوجوان احساس گناه را در وی ایجاد می کند و او را در موضع دفاعی قرار می دهد.

قبل از صحبت کردن فکر کنید ببینید انچه می خواهید بگویید صحیح است یا اینکه قضاوت نادرست و عجولانه است.

تربیت نوجوان موفق

در حالیکه مهم است قوانین خود را الزامی کنید، گاهی می توانید استثناهایی نیز قائل شوید، مثلا برای انجام تکالیف و زمان خواب.

اولویت بندی قوانین به شما و فرزندتان شانس مذاکره کردن و سازش را می دهد. با این حال در نظر بگیرید که حاضرید چقدر سازش کنید.

در مورد محدودیت های اعمالی برای مصرف مواد و روابط جنسی که مربوط به امنیت نوجوان می شوند سازش نکنید.

اطمینان حاصل کنید که نوجوان می داند شما هرگز نمی توانید مصرف تریاک، الکل یا دارو ها را تحمل کنید.

نوجوانان چگونگی رفتار کردن را با مشاهده والدین یاد می گیرند. اعمال شما بیشتر از کلمات تاثیر گذارند.

چگونگی مقابله با استرس را به نوجوان آموزش دهید و قوی باشید. الگوی خوبی باشید و احتمالا نوجوان شما را پیروی خواهد کرد.

می توانید برای تربیت نوجوان موفق از یک مشاوره تربیتی نوجوانان کمک بگیرید.

نویسنده: “سایت کودکانه”

دسته بندی:روانشناسی نوجوان, نوجوان 13 ساله

برچسب‌ها دختر 14 ساله, رفتار نوجوان 14 ساله, روانشناسی 14 سالگی, پسر 14 ساله

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها اشتباهات والدین در تربیت نوجوان, تربیت درست فرزندان, رفتار مناسب با نوجوان

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها نکات کلیدی روانشناسی نوجوان, ویژگی های یک نوجوان موفق

دسته بندی:بلوغ و مسائل جنسی, روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها بلوغ و عشق, عشق در 15 سالگی, مشاوره درباره عشق در نوجوانی

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها نکات کلیدی روانشناسی نوجوان, ویژگی های یک نوجوان موفق

روانشناسی عشق در نوجوانی و عشق در 15 سالگی و حتی در 13سالگی و نحوه برخورد با نوجوانی که عاشق شده چگونه است. زمان مطالعه 5 دقیقه است.

روابط عاشقانه چیزهای زیادی برای آموزش به نوجوانان دارد، درباره موضوعات مختلف از جمله:

این ارتباط درس هایی را با خود به همراه دارد که می توانند بنیاد ارتباطهای دراز مدت در بزرگسالی باشند، هم چنین سهم بزرگی در رشد، تاب آوری و شادی در نوجوانان دارند.

در نوجوانان، داشتن یک دوست دختر یا دوست پسر می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس شود.

نوجوانان زمانی که رابطه صمیمانه و مثبت است شادتر هستند. نوجوانان به تجربه حمایت، اعتماد و نزدیکی در رابطه صمیمانه اهمیت می دهد.

در واقع، نوجوانان با والدین و همسالان خود مشکلات بیشتری دارند تا با شریک عاطفی خود، و اختلافات شدید در ارتباطات با افزایش سن بیشتر می شوند.

وقت گذرانی با یکدیگر در فعالیت هایی که هر دو شریک باشند و لذت ببرند برای زوج های نوجوان بسیار مهم است.

زمانی که این جنبه از صمیمت از دست می رود، ارتباطات پایان می یابند.

ارتباطها می توانند رشد جنسی را حمایت کنند، که یک جنبه مهم رشد به سمت بزرگسالی است.

اکثر نوجوانان باور دارند که ارتباط جنسی باید در بافت یک ارتباط رمانتیک رخ دهد، و در حالیکه همه ارتباطهای نوجوانی همراه با ارتباط جنسی یا سکس نیستند، اکثر آنهایی که از لحاظ جنسی فعال هستند نیز تنها با یک شریک هستند.

البته این ارتباطها جنبه منفی نیز دارند. وارد شدن به دنیای رابطه به طرز اجتناب ناپذیری فرد را مستعد تجربه هیجانی شکست عشقی می کند.

برای نوجوانانی که بیشتر نسبت به طرد شدن حساس هستند، بهم خوردن رابطه می تواند منجر به حس بدگمانی در مورد خود و ناامیدی گردد.

روابط با کیفیت پایین که شامل فقدان اعتماد هستند، اختلاف مداوم وجود دارد و خشونت بالاست نیز نوجوان را به سمت افسردگی و اضطراب می برند.

دوستیابی قبل از نوجوانی، ممکن است همراه با افسردگی باشد، مخصوصا برای دختران و مخصوصا زمانی که با سکس همراه باشد.

زیرا خانواده آن ها را راهنمایی نکرده و یا از مشاور کمک نگرفته اند، منجر به سکس یا حتی رابطه آسیب زا می شود.

ارتباط بین دوستیابی اولیه و افسردگی هنوز به خوبی شناخته شده نیست.

نابرابری در یک رابطه و رفتار نامناسب از سوی یک شریک ممکن است به افسردگی منجر شود ، اما منبع مشکل عاطفی نیز می تواند از خارج از رابطه به وجود آید.

دختران کم سن که به دنبال دوست پسر می روند معمولا از خانواده هایی با مشکلات عاطفی هستند، و مستعد افسردگی می باشند. همچنین شواهدی وجود دارد که افسردگی باعث می شود دختران نوجوان به سمت رابطه بروند.

از هر سه نوجوان یک نفر ارتباط عاشقانه را تجربه می کند، و این میزان با افزایش سن بیشتر می شود.

از سن 17 سالگی، بیشتر نوجوانان مقداری تجربه این روابط را دارند.

به طور معمول نوجوانان بیشتر از یک ارتباط عاشقانه را در طول این دوره تجربه می کنند. (بیشتر…)

دسته بندی:بلوغ و مسائل جنسی, روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها بلوغ و عشق, عشق در 15 سالگی, مشاوره درباره عشق در نوجوانی

مشاوره عشق نوجوانی – روانشناسی عشق در نوجوانی –  مدت زمان مطالعه 3 دقیقه

ممکن است شما در نگاه اول والدین خوش اخلاقی به نظر برسید، اما به محض اینکه اولین تماس های نوجوان خود را با جنس مخالف می بینید از کوره در می روید.

مدام نگران این هستید که آنها به راه خطا نروند ( اگر آسیب ببینند و شکست بخورند، یا باردار شوند).

برای اطمینان از اینکه غریزه حمایت گر شما، باعث نمی شود که به یک والد وحشتناک تبدیل شوید، در اینجا 5 روش برای بهبود این مسئله آورده شده اند:

نوجوان شما نیاز دارد از قوانین آگاهی یابد، و بدانید شما تا چه حد رفتارها را تحمل می کنید.

اگر نوجوان را در جریان فرآیند قانون گذاری قرار دهید، با احتمال بیشتری آنها را می پذیرد.

در واقع، بهترین روش اینست که محدودیت ها به وسیله هر دو طرف یعنی والد و نوجوان تعیین شوند، بدین ترتیب هر دو طرف نگرانی ها و استدلال طرف دیگر را درک می کنند و می فهمند.

با اینکه کار خستیست، اما مهم است که صحبت های مناسب سن را با کودک خود داشته باشید.

این مسئله بهر حال بحثی است که نوجوان شما در آینده مطرح خواهد کرد، ولی ممکن است دیر باشد، زمانی که به مشکل خورده است.

نوجوان نیاز دارد از کسی مشاوره بگیرد برای هیجانها و پیچیدگی های زندگی.

اگر نوجوان سعی کرد بین شما و طرف مقابلش ارتباطی برقرار کند، با خوش‌رویی قبول کنید.

این مسئله به شما کمک می کند در جریان ارتباط قرار بگیرید و آن را مانیتور کنید، و متوجه شوید که آیا برای کودک شما سالم است یا خیر.

این مسئله همچنین به طرف مقابل کمک می کند قوانین و محدودیت های شما را بفهمد.

به نوجوان خود نشان دهید که یک ارتباط سالم چگونه است و الگوهایی از احترام، مصالحه، و عشق را به عنوان صفاتی از ارتباط سالم نشان دهید.

مطالعات نشان داده اند نوجوانان ابتدا از والدین خود می آموزند قبل از اینکه تحت تاثیر دوستان و رسانه قرار بگیرند.

هم چنین نوجوانانی که از والدین خود تقلید می کنند همانهایی هستند که والدین با خوشرویی به آنها اجازه صحبت کردن می دهند.

ممکن است وسوسه شوید که نوجوان خود اذیت کنید یا عشق او را ناچیز بچه گانه بشمارید، اما هرگز این کار را نکنید.

عشق اول هر فردی به شدت قوی است، و هرگز در طول عمر از یاد نمی‌رود.

در عوض، کنار بکشید، حمایت کنید، و به یاد داشته باشید که احساس خودتان در این دوران چگونه بوده است.

منبع: سایت کودکانه: کودک و نوجوان

دسته بندی:روانشناسی نوجوان, نوجوان 13 ساله

برچسب‌ها دختر 14 ساله, رفتار نوجوان 14 ساله, روانشناسی 14 سالگی, پسر 14 ساله

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها اشتباهات والدین در تربیت نوجوان, تربیت درست فرزندان, رفتار مناسب با نوجوان

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها نکات کلیدی روانشناسی نوجوان, ویژگی های یک نوجوان موفق

دسته بندی:بلوغ و مسائل جنسی, روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها بلوغ و عشق, عشق در 15 سالگی, مشاوره درباره عشق در نوجوانی

دسته بندی:بلوغ و مسائل جنسی, روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها بلوغ و عشق, عشق در 15 سالگی, مشاوره درباره عشق در نوجوانی

دسته بندی:همسالان, بلوغ و مسائل جنسی

برچسب‌ها بلوغ و عشق, روان شناسی نوجوان, عشق نوجوانی, فایل صوتی, مشاوره نوجوان, نوجوان عاشق

دسته بندی:بلوغ و مسائل جنسی, تربیت کودک

برچسب‌ها بازی جنسی, خودارضایی کودک, دکتر بازی, فایل صوتی, مشاور کودک

دسته بندی:بلوغ و مسائل جنسی

برچسب‌ها بلوغ دختران, بلوغ دختران یازده ساله, بلوغ زودرس, بلوغ پسر, بلوغ پسران, روانشناسی پیش از بلوغ, گفتگو در مورد بلوغ

 

دسته بندی:روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها روانشناسی عشق در نوجوانی, عشق در 15 سالگی, عشق در 16 سالگی, عشق نوجوانی, مشاوره درباره عشق در نوجوانی

درباره سکس نوجوان و رشد جنسی در نوجوانی سوالاتی از جمله: خودارضایی، دیدن تصاویر جنسی و یا گفتارهای جنسی پرسیده می شود که می خواهیم به آن پاسخ دهیم. زمان مطالعه: 3 دقیقه

تمایلات جنسی در انسان، بسیار پیچیده تر از نیروهای زیستی هستند که آغازگر فرآیند بلوغ جنسی  می باشند.

در همین راستا، رشد جنسی در نوجوانی نه تنها شامل رشد فیزیکی می باشد بلکه رشد شناختی، هیجانی، اجتماعی و اخلاقی را نیز دربر می گیرد.

این مسئله برای نوجوانان می تواند چالش برانگیز باشد، با توجه به اینکه به دلیل فقدان بلوغ شناختی هیجانی قدرت تصمیم گیری ضعیف دارند و ممکن است عواقب وخیم و مادام العمر در پی داشته باشد.

بنابراین مهم است که مراقبین نوجوانان تمام جنبه های تمایلات جنسی را مورد بررسی قرار دهند (از جمله، فیزیکی، شناختی، اجتماعی و …).

بنابراین می توانند به آنها کمک کنند تا تصمیماتی خردمندانه و عاقلانه بگیرند.

دانستن این نکات به والدین کمک میکنند که دریابند چه زمانی باید به نوجوان کمک کنند و مداخله انجام دهند.

رشد جنسی در نوجوانی

در این مقاله تکامل و رشد نرمال و میانگین انگیزه جنسی در نوجوانان شرح داده شده اند:

افکار جنسی آنها و سوالاتشان، احساسات جنسی و نگرانی ها، و رفتارهای و انتخاب های جنسی.

برخی نوجوانان در این سنین به دلیل برخی ارزش ها و عقاید ترجیح می دهند کاملا از مسائل جنسی فاصله بگیرند، با این وجود، آنها نیز افکار، احساسات و امیال مشابه با همسالان فعال خود را تجربه می کنند.

والدین باید هوشیار باشند که هر نوجوانی منحصر به فرد است.

کودکان ممکن است به نقاط رشدی در دوره های سنی متفاوت برسند و همچنان در بازه نرمال باشند.

اوایل نوجوانی به دلیل ارتباط درونی بین رشد جنسی، شناختی و هیجانی دوره باارزشی در رشد جنسی نوجوان است.

نوجوان در این سن فاقد بلوغ بلوغ شناختی و هیجانی ای است که برای تصمیمات خردمندانه و سالم لازم است.

البته با در نظر گرفتن تمایلات جنسی او و توانایی مقابله ضعیف با پیامدهای فعالیت جنسی. این مسئله مخصوصا بیشتر ناامید کننده است.

زیرا نوجوانان امروزه از لحاظ جنسی بیشتر فعال هستند تا نسل های قبلی.

بر اساس یک همه پرسی توسط مرکز کنترل بیماری های آمریکا CDC که در سال 2010 منتشر شد:

46 درصد از دانش آموزان دبیرستان گزارش دادند که رابطه جنسی کامل داشته اند، در حالیکه در دهه 1940 این آمار در حدود ده درصد بود.

کنجکاوی نوجوان و رشد جنسی در نوجوانی

در حدود 12 تا 13 سالگی نوجوانان یک علاقه کلی نسبت به موضوعات سکسی نشان می دهند.

این کجکاوی و علاقه خود را با مطالعه اطلاعات در مورد مسائل جنسی و تصاویر با مفهوم جنسی ارضا می کنند.

این ها ممکن است شامل :

نوجوانان این تصاویر را به راحتی در:

گاهی نیز این نیاز را از طریق دید زدن بقیه در حال حمام کردن یا لباس عوض کردن ارضا می کنند.

طبیعی است که نوجوانان سعی دارند با مخفی کردن این کارها از خجالت کشیدن در نتیجه برملا شدن آنها فرار کنند، و سعی در انکار یا مخفی کردن آنچه انجام می دهند دارند.

البته خوشبختانه در ایران به دلیل قوانین فیلترین موضوعات جنسی، نوجوان دسترسی کمتری به این فیلم و تصاویر دارد.

در طول اوایل نوجوانی پسران نوجوانان نعوظ متعددی را تجربه می کنند زیرا پاسخ نرمال بدن پسران به انگیختگی جنسی است.

نعوظ همچنین بدون هیچ دلیل واضح و اغلب خود بخودی صورت می گیرد.

همزمان که بدن پسرها در حال انطباق با تغییرات شیمیایی و هورمونی شروع شده در طول بلوغ می باشد.

به طور مشابه، دختران در می یابند که بدون هیچ دلیلی ترشحات واژینال دارند، حتی زمانی که خودارضایی انجام نمی دهند.

گاهی این ترشحات ناشی از انگیختگی جنسی هستند، اما افزایش ترشحات واژینال می تواند ناشی از تغییرات هورمونی در طول چرخه قاعدگی نیز باشد.

رشد جنسی در نوجوانی و سکس نوجوان

از سن 13-14 سالگی، پسرها علاقه بیشتر به ارتباط جنسی دارند نسبت به دخترها، اما دختران نیز تا حدودی علاقه مند هستند.

پسران همچنین نعوظ بیشتری در این سنین دارند. طبیعی است که در این سن پسران در حین خودارضایی نعوظ و انگیختگی جنسی خود را آزمون کنند.

از آنجایی که لذت جنسی یک تجربه جدید است، پسران تمایل دارند به میزان بالایی خودارضایی انجام دهند.

هم چنین، از آنجایی که نشانه های انگیختگی در دختران به وضوح نعوظ در پسران نیست، دختران به اندازه پسرها خودارضایی انجام نمی دهند زیرا کمتر متوجه انگیختگی جنسی در خود می شوند.

اگرچه رفتارهای جنسی در این سن معمولاً محدود به استمناء است.

هر دو دختر و پسر ممکن است شروع به آزمایش تحریک جنسی کنند، از طریق معاشقه، بغل کردن و ضربه زدن با بازیگوشی های مختلف به نوجوان دیگری که به آنها عاشقانه علاقه دارند.

هم چنین ممکن است شروع به بوسیدن یا دست زدن به اندام های یکدیگر کنند.

این کار ممکن است بین دو نوجوان در مکان خصوصی باشد یا در بافت یک گروه بزرگتر، مثل یک مهمانی یا پارتی با دیگر نوجوان ها.

نوجوانان در این سن شروع می کنند به آزمون صحبت کردن در مورد مسائل جنسی با همسالان خود.

ممکن است جوک های جنسی بگویند یا در مورد فیلم های جنسی که دیده اند صحبت کنند.

همچنین ممکن است به فعالیت های جنسی خود اشاره کنند تا ببینند که ایا مخاطب تمایل دارد این باره صحبت کند یا خیر.

رشد جنسی در نوجوانی و سکس نوجوان

علاوه بر همه اینها، نوجوان ها در مورد عقاید و قضاوت دیگران در مورد خود نگران می شوند.

بنابراین، بدین معنی خواهد بود که در مورد لخت شدن خود بیشتر باحیا می شوند، حتی با هم جنس های خود.

برای مثال، یک پدر و پسر ممکنه به صورت روتین از بازی بسکتبال بروند، و با خیال راحت کنار هم لباس عوض کنند.

اما ناگهان، پسر نسبت به این قضیه معذب می شود و می خواهد در اتاق دیگری لباس عوض کند، یا برای باشگاه نرفتن بهانه می آورد.

این افزایش حس شرم و حیا به دلیل حس ناایمنی فرد نسبت به بدن شبه بزرگسال جدید خود است، و هم چنین به دلیل ترس نوجوان از قضاوت دیگران.

خانواده باید این نیاز شدید به فضای شخصی را بشناسند و به آن احترام بگذارند.

دسته بندی:روانشناسی نوجوان, نوجوان 13 ساله

برچسب‌ها دختر 14 ساله, رفتار نوجوان 14 ساله, روانشناسی 14 سالگی, پسر 14 ساله

دسته بندی:بلوغ و مسائل جنسی, روانشناسی نوجوان

برچسب‌ها بلوغ و عشق, عشق در 15 سالگی, مشاوره درباره عشق در نوجوانی

دسته بندی:همسالان, بلوغ و مسائل جنسی

برچسب‌ها بلوغ و عشق, روان شناسی نوجوان, عشق نوجوانی, فایل صوتی, مشاوره نوجوان, نوجوان عاشق

دسته بندی:کودک 12 ساله, نوجوان 13 ساله

برچسب‌ها بلوغ و نوجوانی, سکس نوجوان

سوالات خود در مورد سکس نوجوان را مطرح کنید.

دسته بندی:کودک 12 ساله, نوجوان 13 ساله

برچسب‌ها بلوغ و نوجوانی, سکس نوجوان

روانشناسی کودک خردسال و نکات آموزشی و تربیتی پیش از دبستان – مدت زمان مطالعه 3 دقیقه

چیزی که کودک را در سنین خردسالی و پیش دبستان شاد می کند ممکن است شما را متعجب سازد.

متخصصان کودک می گویند شادی آن چیزی نیست که به کودک خود عرضه می کنید، بلکه آنچیزیست که به انها هدیه می کنید.

براساس نظر آنان، کودکانی که بیش از حد به آنها رسیدگی می شود، چه با اسباب بازی بسیار چه با مراقبت از آنها در برابر اضطراب و مشکلات، با احتمال بیشتر تبدیل به بزرگسالانی می شوند که بی حوصله، بدبین و منفی باف هستند.

بهترین پیش بین های شادی و خوشبختی درونی هستند نه بیرونی.

بنابراین بهتر است کودک را مجهز به ابزارهای درونی کنیم که در طول زندگی به آنها تکیه کنند.

خبر خوب این است که حتما نباید یک متخصص باشید که آزادی و قدرت را به کودک منتقل کنید تا در تمام پستی ها و بلندی های زندگی از آن ها استفاده کند.

با صبر و انعطاف همه والدین می توانند امکان زندگی شاد و خوشبخت را فراهم کنند.

زمانی که کودک شما نوزاد بود، راحت می توانستید متوجه شوید که شاد است یا ناراحت.

با آمدن شما لبخند بزرگی روی لبانش نقش می بست و زمانی که برایش صدا می آوردید و دالی بازی می کردید با صدای بلند می خندید.

از دو سالگی بزرگتر شده،  و هیجانهایش پیچیده تر شده اند. اما خوشبختانه، توانایی او برای کنترل آنها بیشتر شده است.

هم چنان، فهمیدن نشانه های ظاهری اینکه آیا او غمگین یا شاد است چندان دشوار نیستند.

یک کودک خردسال شاد:

اگر کودک شما ذاتا خجالتی و یا درونگراست که به طور طبیعی اهل معاشرت و خندیدن نیست،

به این معنا نیست که ناشاد است.

خجالتی بودن معادل غمگینی نیست، اما باید بیشتر کار کنید تا علائم هیجانی او را بخوانید.

اگر کودک شما پیش از این برون گرا و شادتر بوده و در حال حاضر تغییر بزرگی را نشان داده است بدین معنیست که مشکلی وجود دارد و باید به آن توجه کنید.

بسیاری از علائم هیجانی که کودکان استفاده می کنند برای والدین قابل شناسایی هستند مانند زمانی که کودک ترسیده و یا ناراحت است.

اما اکثرا تشخیص نمی دهند که کودک اضطراب را به صورت خشم و پرخاشگری ابراز می کند.

عصبانیت آنها در واقع همان ابراز تنش شدید است. مثلا کودک برادر خود را می زند و می گوید:

“ازت متنفرم”، یعنی انقدر مضطرب است که نمی تواند خشم و ناراحتی خود را واضح ابراز کند.

باید به روش های ابراز کودک توجه کنید ممکن است هر کودکی روش مخصوص به خود را داشته باشد.

اگر کودک به زمانی که بیشتر از همه شاد بوده فکر کند مسلما همان زمانیست که با شما گذرانده است، و همین کلید داشتن یک کودک شاد است.

بازی کردن شادی آفرین است، اما بازی همچنین نحوه رشد مهارت های فرزند شما برای شادی آینده است.

بازی بدون ساختار به کودک اجازه می دهد که آنچه را دوست دارد کشف کند، مانند:

گاهی همچنان کودک نیاز به بازی ساختارمند دارد، حتی زمانی که بازی بدون ساختار را انجام می دهد:

در حالیکه برخی کودکان برون گرا هستند، برخی دوست دارند بازی های قاعده مند را انجام دهند.

 

از دیدگاه متخصصان، افراد شاد انهایی هستند که بر یک مهارت تسلط پیدا کرده اند.

برای مثال، زمانی که کودک شما تمرین می کند تا یک توپ را بدست بیاورد، از اشتباهاتش می آموزد، پشتکار و نظم را ارتقا می دهد، و در نهایت لذت پیروزی ناشی از تلاش را تجربه می کند.

او همچنین به دلیل قدرشناسی و تشویق از سوی دیگران تقویت می شود.

احساس کنترل از طریق تسلط، یک فاکتور مهم در تعیین شادی بزرگسالی است.

از نظر روانشناسی کودک خردسال:

میزان مناسب خواب، ورزش و رژیم سالم برای بهزیستی برای خردسال بسیار مهم است.

برای ورزش کردن حتما لازم نیست کودک عضو تیم خاصی باشد، همین که در جایی بدود یا بالا و پایین بپرد برای خلق کودک کافیست.

مکن است متوجه ارتباط بین خلق کودک با غذایی خاص شوید.

برخی والدین در می یابند در حالیکه قند ممکن است انرژی کودک را بالا ببرد کمبود آن نیز ممکن است منجر به افت ناگهانی انرژی شود.

آلرژی و حساسیت غذایی نیز نقش مهمی خلق و رفتار کودک دارند.

والدین تصور می کنند پرورش یک کودک شاد بدین معنیست که کودک را مدام در معرض فعالیت های مفرح قرار دهند و هرگز با فراز و نشیب زندگی روبرو نشود.

اما متخصصان معتقدند که این اشتباهیست که اغلب والدین عاشق و علاقه مند به کودک مرتکب آن می شوند.

به عنوان والدین مدام تلاش می کنید همواره همه چیز را در بهترین حالت نگه دارید، و مدام کودک را شاد کنید. اما دست نگه دارید!

بگذارید اگر با مشکلی مواجه شد خودش دست به کاری بزند، و آن را حل کند. کودکان باید یاد بگیرند که در برابر مقداری از استرس و ناراحتی مقاوم شوند.

به آنها اجازه دهید که خودشان با مسئله درگیر شوند و آن را بشناسند، زیرا این کار به انها چگونگی مقابله را می آموزد.

روانشناسی کودک خردسال تاکید دارد که به کودک اجازه دهیم طیفی از تجارب را داشته باشند، حتی تجارب سخت، این مسئله به قدرت درونی و شاد بودن آنها کمک می کند.

چه کودک هفت ماهه ای باشد که سعی می کند سینه خیز برود چه کودک هفت ساله که با بلوک هایش کلنجار می رود تا برج بسازد.

بگذارید کودک چند بار امتحان کند و خراب کند و دوباره بسازد، تا در نهایت موفق شود.

یادگیری مواجهه با سختی های اجتناب ناپذیر زندگی برای شادی کودک شما در آینده حیاتی است.

در طول زمان، کودک می آموزد که مهم نیست چه می شود، راه حل را خواهد یافت.

این بدین معنا نیست که هنگام سختی، کودک نباید کمک بخواهد، اما نقش شما هدایت او به سمت راه حل است نه در اختیار گذاشتن راه حل.

زمانی که کودک خردسال شما در یک پارتی گوشه ای می نشیند و ناراحت است، واکنش طبیعی شما اینست که بگویید:

تو هم باید مثل بقیه تفریح کنی و لذت ببری…. اما مهم است که گاهی به او اجازه دهید غمگین هم باشد.

برخی والدین همیشه نگران این هستند که کودک از طرد شدن رنج ببرد.

مثلا زمانی که کودک به تولد دوستش دعوت نشده، یا زمانی که برای انچه می خواهد گریه می کند.

اگر سعی کنید کلا غم را مخفی کنید، این پیام را به کودک می دهید که غمگین بودن ناامید کننده است.

بگذارید کودکان احساساتش حتی غم را تجربه کند.

او را تشویق کنید احساسات خود را نامگذاری کند و آنها را به صورت کلامی بیان کند. سعی نکنید جای او مشکلاتش را حل کنید.

در عوض، به او گوش کنید، و گاهی به او پاسخ دهید.

بهترین توصیه جهت اینکه بفهمید کودک شاد هست یا نه کاری بسیار ساده است:

به او گوش فرا دهید. یک مکالمه ازاد برای فهم خلق کودکتان ضروری است.

برای مثال به کودک بگویید:

“غمگین به نظر میای”.

“مشکلی برات پیش اومده”؟

چیزی اذیتت می کنه”؟

اگر کودک پاسخی نداد کمی او را تنها بگذارید و بعد دوباره اقدام کنید.

اگر مدتی احساس کردید که کودک مشکلی دارد و نمی توانید از آن سر در بیاورید، با مربی مهد یا والدین دوستانش صحبت کنید، شاید از طریق انها علت را بیابید.

را مشاهده کردید با متخصص کودک صحبت کنید و ارزیابی های لازم را انجام دهید.

محققین نشان داده اند که افرادی که در زندگی خود معنا دارند احساس غم و افسردگی کمتری را تجربه می کنند.

این مسئله برای کودکان نیز صدق می کند.

به کودک گاهی تکلیف بدهید. مثلا بگویید لباس ها را از ماشین لباسشویی دربیاورد یا ظرف های غذا را بیاورد.

این کارها به او نشان می دهد که نقشی را بر عهده دارد و به او حس قدرت و معنا می دهد.

کارهای خیریه و کمک به دیگران یکی از کارهای بزرگی است که یک خانواده می تواند انجام دهد.

بر اساس نظر متخصصین، خلق و خو و منش شما به کودک منتقل می شود، این مسئله نه فقط از طریق ژنها بلکه با رفتار و شیوه مراقبت از کودک رخ می دهد.

چه خوب باشد یا بد، کودکان تحت تاثیر خلق و خوی والدین هستند.

حتی نوزادان نیز الگوی هیجانی والدین خود را تقلید می کنند، چیزی که مسیرهای عصبی خاص را فعال می کند.

زمانی که لبخند می زنید، کودک نیز به شما لبخند می زند و مغز برای لبخند زدن سیناپس های جدیدی را می سازد و یادگیری اتفاق می افتد.

زمانی که از فعالیتی لذت می برید کودک نیز با شما لذت میبرد و در مقابل اضطراب های شما نیز به او منتقل می شود.

خوش بینی ها و بدبینی های شما نیز به او منتقل می شوند، اگر شما نیمه پر لیوان را ببینید کودک نیز این دید را پیدا خواهد کرد.

اگر بارش باران برنامه بیرون رفتن بعد از ظهر را کنسل می کند، می توانید بگویید:

“الان به جاش شانس این رو داریم که توی خونه خاله بازی کنیم”.

به کودک بیاموزید برای آنچه دارد شاد باشد به جای آنکه غصه آنچه ندارد را بخورد.

اگر روی خلق و خو و ویژگی های روانی و شخصیتی خود بخوبی کار کنید، علاوه بر مفید بودن برای خود و خانواده، الگوهای خوبی نیز برای کودک خود خواهید بود.

دسته بندی:کودک 4 ساله, کودک پنج ساله

برچسب‌ها تربیت کودک پنج ساله, رشد کودک چهار ساله, مهارت های حرکتی کودک پنج ساله, مهارت های زبانی کودک پنج ساله, نقاط عطف کودک 7 ساله, کودک چهار ساله

دسته بندی:تربیت کودک, کودک پنج ساله

برچسب‌ها خردسال, خلاقیت در پیش دبستانی, روانشناسی پیش از 6 سالگی

دسته بندی:کودک سه ساله, مشاوره کودک و نوجوان

برچسب‌ها خصوصیت کودک سه سال و نیمه, رشد کودک سه ساله

دسته بندی:کودک سه ساله

برچسب‌ها سه ساله, کودک

سوالات خود در مورد روانشناسی کودک خردسال را مطرح کنید.

دسته بندی:روانشناسی رشد کودک و نوجوان

برچسب‌ها خردسال, روانشناسی کودک, کودک شاد

راهنمای روانشناسی کودک 4 تا 5 ساله شامل رشد زبانی، شناختی، هوش هیجانی، حرکتی و رفتاری کودک – زمان مطالعه 4 دقیقه.

کودک شما در حال بزرگ شدن است.

حواستان هست که کودک شما مستقل تر شده و اعتماد به نفس بیشتری دارد؟

اگر هم نه، نگران نباشید، کم کم خواهید دید.

اکثر کودکان در این سنین استقلال، خود کنترل گری و خلاقیت بیشتری را نشان می دهند.

از اینکه مدت زمان بیشتری را با اسباب بازی هایش بازی کند لذت می برد، مشتاق تجربه چیزهای جدید است، و هنگام خستگی هیجان هایش را بهتر می تواند ابراز کند.

اگرچه کودکان با سرعت مخصوص به خود رشد می کنند، اما اکثر کودکان نکات رشدی که در ادامه این مقاله خواهید خواند را تا قبل از شش سالگی نشان می دهند.

کودک کنجکاو شما بهتر از قبل می تواند یک مکالمه را اداره کند.

علاوه بر این، گنجینه لغات کودک همراه با رشد فرآیند تفکر وی در حال رشد و پیشرفت است.

نه تنها کودک می تواند سوال های ساده را به آسانی و با منطق پاسخ دهد، بلکه می تواند احساساتش را بهتر ابراز کند.

بیشتر کودکان در این سنین از آواز خواندن و ساختن کلمات لذت می برند. آنها پرانرژی، پر سر و صدا و گاهی باعث آزار و اذیت هستند.

کودکان از طریق بازی کردن یاد می گیرند، و این همان کاریست که باید در این سنین انجام دهند.

در این سن کودک باید:

کودک شما تازه متوجه می شود که در مرکز دنیا قرار ندارد و همه چیز معطوف به آنها نیست.

در این سن، کودکان شروع به فهمیدن احساسات دیگران می کنند.

کودک 4 یا 5 ساله شما بهتر می تواند اختلاف ها را درک کند و هیجان خود را کنترل کند.

همه کودکان با سرعت خاص خود رشد می کنند.

اگر کودک شما به نقاط عطف مهم رشد خود در این سن نرسید نگران نباشید.

اما باید همواره تغییرات را زیر نظر داشته باشید و در مواقع لزوم اقدام لازم را انجام دهید.

اگر کودک یکی از تاخیرهای رشدی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت را نشان داد، با متخصص کودک صحبت کنید.

روانشناسی کودک 4 تا 5 ساله در این راه به شما کمک می کند.

هم چنین، اگر کودک در مقابل کارهایی که قبلا انجام می داده مقاومت می کند یا دیگر نمی تواند آنها را انجام دهد، با متخصص صحبت کنید.

این مسئله می تواند نشانه ای از اختلالات رشدی باشد. اگر کودک مقداری مشکلات رشدی دارد، درمانهایی برای غلبه و بهبود آنها در دسترس هستند.

دسته بندی:کودک 4 ساله, کودک پنج ساله

برچسب‌ها تربیت کودک پنج ساله, رشد کودک چهار ساله, مهارت های حرکتی کودک پنج ساله, مهارت های زبانی کودک پنج ساله, نقاط عطف کودک 7 ساله, کودک چهار ساله

دسته بندی:تربیت کودک, کودک پنج ساله

برچسب‌ها خردسال, خلاقیت در پیش دبستانی, روانشناسی پیش از 6 سالگی

دسته بندی:کودک سه ساله, مشاوره کودک و نوجوان

برچسب‌ها خصوصیت کودک سه سال و نیمه, رشد کودک سه ساله

دسته بندی:کودک سه ساله

برچسب‌ها سه ساله, کودک

دسته بندی:روانشناسی رشد کودک و نوجوان, کودک پنج ساله

برچسب‌ها رشد کودک پنج ساله, رفتار با کودک پنج ساله, روان شناسی رشد کودک, فایل صوتی, ویژگی های کودک پنج ساله, کودک 5 ساله, کودک پنج ساله, یادگیری کودک 5 ساله

دسته بندی:روانشناسی رشد کودک و نوجوان, کودک دو ساله, کودک سه ساله, کودک یک ساله

برچسب‌ها رشد زبان در کودکان, رشد زبان در یک سالگی, رشد زبان کودک, روان شناسی رشد کودک, زبان کودک دو ساله, زبان کودک سه ساله, فایل صوتی, مشاوره کودک

دسته بندی:روانشناسی رشد کودک و نوجوان, کودک سه ساله, کودک پنج ساله

برچسب‌ها رشد شناختی کودک, رشد هیجانی کودک, رشد کودک چهار ساله, رشد کودکان سه ساله, رشد کودکان پنج ساله, روان شناسی کودک, فایل صوتی, مشاوره کودک و نوجوان

دسته بندی:کودک پنج ساله, اختلال لجبازی و نافرمانی

برچسب‌ها اختلال لجبازی و نافرمانی, تربیت کودک پنج ساله, تربیت کودکان لجباز, تکنیک هایی برای کنترل لجبازی, روان شناسی کودک, روش برخورد با کودک لجباز, فایل صوتی, لجبازی کودک پنج ساله, لجبازی کودکان, مشاوره کودک, کودک لجباز

سوالات خود در زمینه روانشناسی کودک 4 تا 5 ساله را از ما بپرسید.

دسته بندی:کودک 4 ساله, کودک پنج ساله

برچسب‌ها تربیت کودک پنج ساله, رشد کودک چهار ساله, مهارت های حرکتی کودک پنج ساله, مهارت های زبانی کودک پنج ساله, نقاط عطف کودک 7 ساله, کودک چهار ساله

 

رشد مهارتها

در این سن بسیاری از کودکان علاوه بر مهارتهای حرکتی ماهیچه های بزرگ، در مهارتهای حرکتی ظریف و یا ماهیچه های کوچک نیز تعادل بهتری کسب می کنند. بسیاری از آنها می توانند با قیچی کار کنند و از کار با چسب لذت می برند. در این به نوشتن و مهارتهای تحصیلی دیگر علاقه نشان می دهند. البته لازم به ذکر است که در این سن نباید آموزشهای رسمی را برای آنها و به صورت جدی ترتیب داد. زیرا هنوز برای یک برنامه سازمان یافته و منظم آمادگی کافی ندارند.

رشد اجتماعی کودک در 6 سالگی

ویژگی های زندگی در خانه کودکان 3 تا 6 ساله را که به رشد عقلانی کمک می کنند، ارزیابی می کند. محیط فیزیکی و شیوه فرزند پروری نقش مهمی دارند. کودکان پیش دبستانی که در رشد عقلانی خوبی دارند، از خانه های پر از اسباب بازی و کتاب برخوردارند. والدین آنها صمیمی و با محبت هستند. به رشد زبان و دانستن علمی کمک می کنند، گردشهایی را به مکان خارج از خانه ترتیب می دهند که چیزهای جالبی برای دیدن و کارهای جالبی برای انجام دادن دارند. آنها همچنین از کودک می خواهند رفتار جامعه پسند داشته باشند مثلا کارهای ساده خانه را انجام دهد و با دیگران مودبانه رفتار کند و در صورتی تعارضی ایجاد شود. این والدین به جای فشار جسمانی و تنبیه از منطق برای حل کردن آنها استفاده می کنند.

روانشناسی رشد کودک دبستانی

رشد کودک از لحاظ عاطفی

پیشرفت هایی که در بازنمایی و ذهنی زبان و خود پنداره صورت می گیرند به رشد هیجانی در اوایل کودکی کمک می کنند کودکان بین 2 تا6 سالگی، اگاهی بیشتری از احساسات خود و دیگران کسب می کنند و توانایی آنها در منترل ابراز هیجان بهبود می یابد. خود پرورانی به پیدایی هیجان های خود آگاه مانند شرم، خجالت، گناه و رشک وغرور نیز کمک می کند. با گذشت زمان،” شناخت آنها دقیق تر و پیچیده تر می شود و واژگان کودکان پیش دبستانی برای صحبت کردن درباره هیجان سریعا گسترش می یابد مثلا می گویند چون او خیلی بلند آواز می خواند، خوشحال است یا چون او دلش برای مادرش تنگ است، غمگین است.

    دوست دارد بطور مشخص مورد توجه و تحسین قرار بگیرد.

    پر سر و صدا و پر انرژی است.

    در زمینه عاطفی ثباتی ندارد، گاهی می خندد و گاهی گریه می کند.

    زمان کوتاهی رغبت به کار نشان می دهد.

رویش طلایی کوچولوها


 

آدرس : تهران،پاسداران، خیابان داوود اسلامی، نبش گلستان سوم، پلاک 59 

تلفن  :22777151-021

رشد شناختی کودک به معنی رشد و پرورش فعالیت‌های شناختی مثل زبان، تفکر، استدلال و حافظه می‌باشد. در واقع کودکان با دستکاری محیط، فعالانه به ساختن دانش می‌پردازند و به صورت مرحله‌ای رشد شناختی را تجربه می‌کنند. هر یک از مراحل از لحاظ کیفی متفاوت و شیوه‌های تفکر مجزا را دربرمی‌گیرد که در نهایت به شکل گیری کامل این جنبه از رشد منجر می‌شود. با این حال رشد شناختی به دلیل تاثیر عمیقی که بر بزرگسالی کودک دارد، باید به دقت زیر نظر قرار گرفته و پرورش بیابد. برای اینکار دو مسئله مهم است، اول آگاه بودن والدین از مراحل رشد شناختی کودک و دوم همراهی با یک روانشناس و متخصص کودک برای تجزیه و تحلیل واکنش‌های شناختی کودک. در این مطلب، درباره مراحل رشد شناختی کودک و نوجوان و تغییرات عمده هر دوره صحبت کرده و نقش والدین در این مراحل را بیان کرده ایم.

کودکان، به صورت کاوشگران فعال و با انگیزه‌ای هستند که تفکر آن‌ها با تاثیر مستقیم روی محیط رشد می‌کند. ذهن کودک ساختارهای روانشناسی و ذهنی خود را به شکلی تشکیل و تغییر می‌دهد که با واقعیت‌های بیرونی مطابقت پیدا کند.

کودکان از تولد تا دوسالگی با استفاده از بازتاب‌ها، رفتارهای تصادفی و تقلید، سعی می‌کنند یاد بگیرند و فکر کنند. در این دوره مهارت‌های حرکتی محدودی دارند. به مرور زمان توانایی جستجو کردن برای پیدا کردن شیئی که پنهان شده را کسب می‌کنند؛ اما هنوز از تفکر و استدلال عاجزند و صرفا با اعضای حسی و حرکتی بدن فکر و عمل می‌کنند.

با تقلید یاد می‌گیرند، اوایل به مدت یک روز و سپس تا 1 ماه رفتار فرد مقابل در ذهن آن‌ها می‌ماند. در اواخر این مرحله می‌تواند خود را جای فرد دیگری بگذارد و بازی کند. مثلا وانمود کند که پدر یا مادر است و از رفتارهایی که دیده برای نقش خود استفاده می‌کند. همچنین در این دوران یاد می‌گیرد که به اسم خود واکنش نشان دهد و در پایان دوسالگی می‌تواند به مفهوم شی، زمان، فضا و علیت دست یابد.

روانشناسی رشد کودک دبستانی

برای اطلاع بیشتر از روند رشد کودک تا یک سالگی و اولین واکنش نوزاد به اسم خود کلیک کنید.

کودک در این مرحله، همچنان از تفکر و درک استدلالات عاجز است. شما هر قدر برای او استدلال منطقی بیاورید او به دلیل خود محوری، آنها را درک نمی‌کند. خودمحوری یعنی کودک دنیا را فقط از دریچه نگاه خویش می‌بیند و در تشخیص دیدگاه و نظر دیگران ناتوان است. کودک در این سن نمی‌تواند تشخیص دهد که وقتی ظاهر یک چیز تغییر می‌کند، ماهیت آن همان است. مثلا اگر اسباب بازی‌های خود را پخش زمین کند، حس می‌کند اسباب بازی بیشتری دارد. همچنین در این دوران به خزانه لغات کودک افزوده می‌شود و درک کودک از عدالت در حدود 4 سالگی آغاز می‌شود. آن‌ها در این سن متوجه می‌شوند که بی عدالتی چیست و به آن واکنش نشان می‌دهند.

برای اطلاع بیشتر در زمینه درک کودک از عدالت کلیک کنید.

از 6 تا 11 سالگی، دوره تفکر عینی کودک است؛ به این معنا که تفکر کودک تنها محدود به چیزهایی است که می‌بیند، او توانایی فرض کردن ندارد. کودکان قبل از 11 سالگی همچنان توانایی استدلال ندارند و باید به صورت عینی، اشتباهات یا نظرات خود را به او بگویید. مثلا کودک می‌فهمد که وقتی 3 تکه چوب به او می‌دهید، کدام بلندتر است اما اگر به او بگویید که در ذهنش تصور کند که چوب الف از چوب ب و چوب ب از چوب ج بزرگتر است، نمی‌تواند این عملیات ذهنی را انجام دهد و به شما بگوید کدام بلندتر است.

بنابراین، برای مثال اگر به کودک خود بگویید که “طلاق من و پدرت به خاطر این نیست که او را دوست ندارم، فقط چون نمی‌توانم کنار اون خوشحال باشم از هم یک مدت جدا می‌شویم”. طبیعتا فرزند شما در سن دبستان توانایی تحلیل این قضایا را ندارد.

کنایه و استعاره برای کودکان در سن دبستان مفهومی ندارد و باید با آنها کاملا روشن، واضح و صریح صحبت کنید. کودکان در این سن به دلیل تقویت حافظه، توانایی به خاطر سپردن مباحث را دارند، اما نمی‌توان از درک کامل آن‌ها از موضوع اطمینان داشت. کودک دبستانی، به سختی استعاره‌های موجود در اشعار را می‌فهمد اما اگر همان مفهوم را با شکل به او نشان دهید، برایش بسیار قابل فهم‌تر می‌شود.

اما بعد از 6 سالگی، در دوره دبستان کودک توانایی درک نظر و نیازهای دیگران را دارد و می‌تواند علاوه بر دید خود، دید طرف مقابلش را نیز درک کند.

تفکر انتزاعی یا تفکر ذهنی، تقریبا از 11 سالگی به بعد شروع می‌شود. به نوعی، دوره بلوغ، باعث رشد همه جانبه و شگفتی در عملیات شناختی کودک می‌شود. عملیات ذهنی یعنی توانایی استدلال و تحلیل ذهنی، حتی هنگامی که هیچ چیزی برای مشاهده وجود ندارد. کودک در این سن می‌تواند احتمالات را درک کند. به عنوان مثال می‌تواند بفهمد اگر فلان کار را بکند، واکنش پدر و مادر چگونه خواهد بود.

کودک می‌تواند از 11 سالگی فرضیه بسازد و به مرحله تفکر بزرگسالی نزدیک شود. یعنی می‌تواند مقدمه بچیند و از آنها نتیجه گیری کند. این سن، سنی است که کودک می‌تواند در تصمیم گیری‌ها به والدین کمک کند و والدین می‌توانند روی آنها حساب باز کرده و با احترام نسبت به آنها و تفکراتشان برخورد کنند. والدین با پرسیدن نظر فرزندشان به رشد و روابط میان خود با فرزندشان کمک می‌کنند. هر چه این دوران بهتر سپری شود، با مشکلات کمتری در دوران بلوغ با فرزنداشان خواهند داشت. رفتار صحیح والدین در سنین بلوغ برای جلوگیری از اعتیاد، افت تحصیلی، آسان‌تر شدن حل بحران هویت در نوجوان بسیار اهمیت دارد.

برای اطلاع بیشتر در زمینه رفتار صحیح والدین در سنین بلوغ کلیک کنید.

در دوره بلوغ، نوجوان هنوز مانند دوران پیش از دبستان دارای تفکر خود محوری است، اما خودمحوری نوجوان به این معنا که او خود را مرکز جهان و مرکز توجه همگان می‌داند. این مسئله باعث می‌شود او تفکر قهرمان سازی داشته باشد. خود را قهرمانی می‌بیند که توانایی انجام کارهای بزرگ دارد و تماشاگران فراوانی در حال تماشای او هستند. همین تفکر، فشارهای روانی زیادی به نوجوان وارد می‌کند که ممکن است با ضعف شدید اعتماد به نفس و هویت نقص همراه شود. مخصوصا اگر در مقابل جمع، شکست و تحقیر را تجربه کند.

والدین با توجه به این ویژگی‌های شناختی، در سنین مختلف باید از میزان درک فرزندشان آگاه بوده و با توجه به توانایی‌های شناختی کودک با او مصاحبه کنند. شما به عنوان والد موظف هستید تا با فرزندتان یک ارتباط موثر برقرار کنید. زمانی که با کودکتان خارج از درکش صحبت می‌کنید، در واقع هیچ گونه ارتباطی با او برقرار نکرده و  در او احساسی از تنهایی و یاس را ایجاد می‌کنید. هر چه کودک شما بزرگ‌تر می‌شود نیازهای روانی او نیز تغییر می‌کند، پس شما نیز باید در تعامل خود با او تغییراتی ایجاد کنید.

اغلب والدین با نادیده گرفتن این تغییرات انتظار دارند فرزندشان در دوران بلوغ درست مانند قبل، از آن‌ها پیروی کنند. در حالی که با ادامه این روش تربیتی با فرزندشان به تعارض می‌رسند. شما می‌توانید با استفاده از تجارب والدین دیگر، مطالعه کتاب و دیگر منابع برای خود یک سبک فرزندپروری مناسب برگزینید. اما بسیاری از خانواده‌ها با وجود چنین اقداماتی، در ارتباط با فرزندشان با مشکلات عدیده‌ای مواجه‌اند. در حالی که مشاوره خانواده با نگاهی متخصصانه و بدون قضاوت می‌تواند به شما در مسائل خانوادگی بهترین یاری را برساند.

برای آشنایی بیشتر با سبک های فرزندپروری کلیک کنید.

والدین باید توجه داشته باشند که رشد شناختی کودکان به اندازه دیگر جنبه‌های رشد از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر نگران تاخیر در رشد کودک خود هستید، بهتر است از پزشکان متخصص و روان شناسان مشاوره بگیرید تا در صورت وجود مشکل، هرچه سریع‌تر تشخیص داده شود و اقدامات درمانی صورت بگیرد.

در این راستا مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی با داشتن مشاورانی برجسته در زمینه کودک این امکان را فراهم کرده است که از هر نقطه‌ای در ایران بتوانید از خدمات این مرکز به صورت تلفنی و اینترنتی برخوردار باشید. همچنین برای دوستانی که در تهران حضور دارند امکان مشاوره حضوری و شرکت در کارگاه‌های این مرکز وجود دارد. علاوه بر این می‌توانید در کنار مشاوره کودک در زمینه‌های مختلف روانشناسی اعم از خانواده، ازدواج، اعتیاد، جنسی، مشاوره شغلی، تحصیلی و … از خدمات مرکز بهره مند شوید. مرکز حامی هنر زندگی با گردهم آوری جمعی از متخصصین توانسته خدمات خود را با بالاترین سطح کیفیت ارائه دهد و با سابقه چندین ساله خود کمک شایانی به حل مشکلات کند.

برای آگاهی بیشتر در زمینه مشاوره کودک کلیک کنید. 

در واقع خود میان بینی در عملیات انتزاعی رخ می‌دهد و نوجوان فقط به دنبال سازش دادن خود با محیط اجتماعی نیست و تمایل دارد که محیط را نیز با خود سازگار کند. همچنین نوجوان معتقد است که دیگران باید به نفع او تغییر کنند. توجه داشته باشید که در این دوران و با این دیدگاه نوجوان، ممکن است مسائلی میان شما و فرزندتان شکل بگیرد که در واقع با مشکلاتی برای شما همراه باشد. در این راستا بهره بردن از مشاوره خانواده به حل بهتر این مسائل کمک می‌کند.

برای اطلاع بیشتر درباره مشاوره خانواده کلیک کنید.

در واقع بازتاب‌ها از دوران تولد تا 2 سالگی رخ می‌دهند. کودکان در این مرحله هیچگونه آگاهی از وجود غیر خود ندارند و بازتاب‌های خود را از طریق تمرین تحکیم می‌کنند. توجه داشته باشید که بازتاب‌ها یکی از نشانه‌های اصلی سلامت نوزاد است. 

برای آشنایی بیشتر در زمینه نشانه های سلامت نوزاد کلیک کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه رشد شناختی کودک و نوجوان و نحوه رفتار با آن ها می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

روانشناسي رشد

فصل پنجم

رشد کودک در دوران دبستان ( 7 تا 11 سالگي)

-1 ويژگي ھاي دوره 7 تا 11 سالگي را توضيح دھيد؟

روانشناسان، اين دوره را دوره خلاقيت و بازي نامگذاري کرده اند يعني دوره اي است که آينده کودک را از لحاظ ابتکار و

روانشناسی رشد کودک دبستانی

خلاقيت آماده مي سازد ولي براي والدين يک دوره سخت و پر دردسر به نظر مي رسد زيرا کودکان با ورود به مدرسه

نيازھاي گوناگوني دارند. ھمچنين با برادارن و خواھران بزرگتر يا کوچکتر مشکلاتي دارند که گاھي اوقات به ستيزه جويي

و مخالفت با يکديگر منجر مي شود. برنامه ھاي آموزشي در اين مقطع زماني پيش بيني ھايي لازم را در برنامه ريزي

ھايي اين دوره به عمل آورده تا ميل به فراگيري متناسب با اين کودکان را در مدرسه به وجود آورد.

-2 مھارت ھاي دوران 7 تا 11 سالگي به چند قسمت تقسيم مي گردند؟

الف) مھارت ھاي فردي :

غذا خوردن، لباس پوشيدن، استحمام و مواظبت از خود، مھارت ھايي ھستند که کودک بايد در طول مدت اين دوره قادر به

انجام اين وظايف و يا مھارت ھا باشد.

ب) مھارت ھاي آموزشي :

اين گونه مھارت ھا مستلزم آموزش در کلاس درس مدرسه و فراگيري خواندن، نوشتن، حساب کردن، رسم، نقاشي و غيره

مي باشد.

ج) مھارت ھاي بازي :

به طور کلي مھارت ھاي بازي در سال ھاي مختلف اين دوره متفاوت است.

د) مھارت ھاي اجتماعي :

عبارت است از ھمکاري با والدين در امور جزئي، خانه داري مانند نظافت خانه، خريد و غيره مي باشد ولي در مدرسه

کارھاي مھمتري مي توان انجام دھد. اين قبيل فعاليت ھا کودک را براي اجتماعي شدن، شرکت در گروه ھاي مختلف،

عضويت در تيم ھاي ورزشي و غيره مھيا مي سازد. ويژگي ھاي کودک ھفت ساله را توضيح دھيد؟

کودک در دوره 7 سالگي ھوشيارتر از دوره قبل است، آرام و شاد است ولي توأم با جوش و خروش نيز مي باشد. بازي

ھاي مورد توجه دختران (لي لي بازي) و مشابه آن است و پسران از بازي فوتبال و پرتاب توپ لذت مي برند.

-4 ويژگي ھاي کودک 8 ساله را توضيح دھيد؟

کودک در ھشت سالگي مبارزه طلب است؛ در برابر مشکلات ايستادگي و مقاومت نشان مي دھد، خود را توانا و مقتدر مي

پندارد و به منظور عدم شکست او در اين قبيل موارد بايد به کودک کمک کرد تا به ھدف خود برسد. سرگرم و فعال است و

از کارھاي تازه لذت مي برد ولي گاھي اوقات دچار ترس از حيوانات و تاريکي مي گردد و بالاخره دوست دارد در جمع

بزرگترھا شرکت کند.

-5 ويژگي ھاي کودک 9 ساله را توضيح دھيد؟

کودک نُه ساله داراي ھماھنگي بين دست و چشم ھا به طور کامل است. از زبان خود استفاده بھتري مي کند و آن را در

جھت انتقاد از ديگران مورد استفاده قرار مي دھد. درباره انجام کارھا و تصميم گيري منطقي تر فکر مي کند. خود را مستقل

فرض مي کند.

-6 ويژگي ھاي کودک ده و يازده ساله را توضيح دھيد؟

کودک از سن ده و يازده سالگي حقيقت جو و اھل عمل است، مطيع است و دستورھاي اعضاي خانواده و والدين را با ميل

انجام مي دھد، با ديگران نيز صميمي و مھربان است. دختران از بلوغ اجتماعي بيشتري برخوردارند.

کودکان در اين دوره سعي مي کنند که مانند گروه ھمسالان خود رفتار کنند. مي خواھند مانند آنھا لباس بپوشند، حرف بزنند و

راه بروند.

-7 ويژگي ھاي رشد جسماني کودکان دبستاني را توضيح دھيد؟

خصوصيات رشد جسماني کودکان به شرح زير است:

روانشناسی رشد کودک دبستانی

– طول قد :

افزايش طول قد يک دختر متوسط 11 ساله و يک پسر با ھمين مشخصات بين 5 تا 8 سانتيمتر است و تقريب اً طول کلي بدن

آنان در حدود 147 سانتيمتر است ولي طول قد پسران تا حدودي کمتر است.

– وزن بدن :

5 کيلوگرم در سال است. رشد اين افزايش وزن نسبت به طول قد تا حدودي / 5 تا 2 / افزايش وزن کودکان به طور متوسط 1

بيشتر است.

– تناسب بدن :

در طول مدت اين دوره اختلاف نسبت اندام ھاي بي تناسب که در دوران قبلي وجود داشت از بين مي رود ولي ھنوز اندازه- نمو دندان ھا :

در اين دوران تفاوت ھاي زيادي از لحاظ رشد دندان ھا در بين کودکان وجود دارد. کودک در اواخر اين دوره و شروع دوره

بلوغ از 32 دندان دايمي داراي 28 دندان مي باشد و چھار دندان باقيمانده که دندان ھاي عقل ناميده مي شوند در دوره

نوجواني ظاھر مي گردند.

-8 عواملي که در رشد کودک مؤثرند، نام ببريد؟

نوع تغذيه کودک، بھداشت، بيماري ھا، تنش ھاي ھيجاني، ھوش و ساختمان بدني کودک

-9 ويژگي ھاي رشد شناختي در دوران دبستان را توضيح دھيد؟

– نگھداري ذھني :

بدين معناست که اگر اشياي مختلف از لحاظ شکل ظاھري و جھات قرار گرفتن تغيير کند، کودک بتواند اين تغييرات را

تشخيص دھد و درک کند که اين شيء ھمان شيء سابق است.

– شمارش اعداد :

اعداد، مفاھيمي ھستند که از عمليات طبقه بندي و ترتيب و نظم دادن ناشي شده اند. يک عدد اصلي معرف يک طبقه است.

-10 انواع واکنش ھاي ھيجاني و عاطفي را نام ببريد؟

الف) عواطف شاد و لذت بخش

ب) عواطف ناخوشايند يا منفي

-11 عواطف ناخوشايند يا منفي شامل چه واکنش ھايي است؟

ترس :

عواملي که کودک نتواند واکنش مناسب به آنھا نشان دھد و يا حوادث ناگھاني و غير قابل انتظار موجب ترس کودک مي

گردد.

خشم :

ھر عاملي که از ارضاي خواسته ھاي کودک جلوگيري کند، او را به خشم مي آورد.

حسادت :

کودکان در دوره مدرسه اين محرک را به خوبي حس مي کنند. نمونه آن تشويق و نمرات بھتر و بالاتر ھمکلاسي ھاي او

مي باشد. -12 عوامل مؤثر در عواطف کودک را نام ببريد و توضيح دھيد؟

الف) خستگي :

اين حالت در کودکان دبستاني بيش از کودکان 2 تا 6 سالگي بروز مي کند زيرا در محيط مدرسه مشغول فراگيري و پس از

آن در بيشتر مواقع در حال جنب و جوش و فعاليت مي باشند. بنابراين اکثر اوقات به خصوص پس از فراغت از مدرسه

خسته به نظر مي رسند.

ب) بيماري ھا :

اکثر کودکان در اثر فعاليت و جنب و جوش دچار سرماخوردگي شده، ھمين بيماري در تندرستي آنان تأثير مي گذارد.

ج) ساير عوامل :

ساير عوامل مؤثر در ھيجانات و عواطف کودکان عبارت است از ساعات مختلف شبانه روز، ھوش کودک و محيط

اجتماعي است.

-13 عوامل مؤثر در اجتماعي شدن کودک دبستاني را بيان کنيد؟

رشد اجتماعي شدن کودک ابتدا بستگي به سلامت و رشد بدني او دارد زيرا کودک براي سازگاري با محيط و فراگيري

ارزش ھاي اجتماعي نياز به سلامت جسم و روان دارد. پس از آن به شرکت کردن در گروه ھاي ھم سن و سال خود براي

ارضاي نيازھاي دوران کودکي 7 تا 11 ساله مربوط است.

-14 بازي ھاي دوران دبستان را نام ببريد؟

– بازي ھاي گروھي

– بازي ھاي انفرادي در محيط خانواده

– بازي ھاي تخيلي

– مطالعه و جمع آوري وسايل

-15 بازي ھاي گروھي را تعريف کنيد؟

کودکان پس از ورود به دبستان و آشنايي با ھمسالان و برطرف شدن ترس آنان از محيط تازه، ابتدا شروع به تشکيل گروه

ھاي 3 تا 4 نفري نموده، اولين برخورد دو گروه با بازي ھاي گروھي از قبيل پرتاب توپ که داراي جنب و جوش و

فعاليت ھاي زيادي مي باشد، آغاز مي گردد.

-16 بازي ھاي انفرادي در محيط خانواده را شرح دھيد؟

کودکان در اوقات فراغت در خانواده علاوه بر بازي ھاي کودکانه با خواھران و برادران به بازي ھاي انفرادي ديگري نيز

مي پردازند که شايع ترين آنھا ساختن کارھاي دستي با چوب، نقاشي و غيره مي باشد. 17 بازي ھاي تخيلي را شرح دھيد؟

کودکان در دوران دبستان، زماني که از کارھا و بازي ھاي دسته جمعي و تکاليف شبانه خسته مي شوند و تنھا مي باشند به

بازي ھاي تخيلي روي مي آورند. براي مثال، عمليات و کارھاي پليسي را در ذھن خود مرور مي نمايند.

%PDF-1.5
%
1 0 obj
>
endobj
2 0 obj
>
endobj
3 0 obj
>/XObject>/ProcSet[/PDF/Text/ImageB/ImageC/ImageI] >>/MediaBox[ 0 0 595.32 841.92] /Contents 4 0 R/Group>/Tabs/S>>
endobj
4 0 obj
>
stream
xZ[k$~7?un!yK0!aYlr!RkI-͌ x.I|Zݧ7x_V/ve^IX޿߭7w{Xh5_8gJ+bᒹnQ` &bAn

روانشناسی رشد کودک دبستانی
روانشناسی رشد کودک دبستانی
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *