چطور احساساتمان را کنترل کنیم

 
helpkade
چطور احساساتمان را کنترل کنیم
چطور احساساتمان را کنترل کنیم

همیشه این جمله که چگونه احساساتمان را کنترل کنیم؟ را زیاد شنیده اید اما باید بگویم که چگونه احساساتمان را کنترل کنیم، کاملا اشتباه است چرا که شما باید همیشه یاد بگیرید با احساساتتان کنار بیایید و با آنها به گونه ای رفتار کنید که در زندگی تان تاثیر درستی بگذارند و یا اگر حس خوبی نیست، زندگی شما را تحت تاثیر قرار ندهد.

شما همیشه می توانید احساساتتان را بروز دهید اما باید قبل از آن یاد بگیرید که احساس خود را مدیریت کنید.

قطعا بارها با افرادی برخورد کرده اید که بعد از یک روز به ظاهر معمولی، ناگهان با کوچکترین مسئله که به وجود می آید عصبانی می شوند. این افراد همان هایی هستند که همیشه احساساتشان را کنترل و سرکوب کرده اند. سرکوب احساسات خودش را اینگونه نشان می دهد.

هرچقدر احساسات خود را بیشتر کنترل کنید، هیچ وقت موفق به مدیریت آن ها نمی شوید چرا که احساسات در برابر کنترل شما مقاومت نشان می دهند. در نتیجه شما کنترل عاطفی خود را از دست می دهید.

امروزه جامعه به ما یاد داده است که احساساتمان را مخفی کنیم، از آن ها خجالت بکشیم و از احساساتمان بترسیم.چطور احساساتمان را کنترل کنیم

در بیشتر جوامع، نشان دادن احساسات در ملاعام بیان کننده احساسات خارج از کنترل و نشانه‌ی مهمی از ضعف است. در حالی که ما با این احساسات به دنیا آمده‌ایم و باید با آن‌ها زندگی کنیم. پس باید یاد بگیریم چطور آن‌ها را بشناسیم، با آن‌ها کنار بیاییم و آن‌ها را آزاد کنیم.

برای اینکه بتوانیم احساساتمان را کنترل کنیم و در برقراری ارتباط با دیگران پیروز میدان باشیم، به هوش هیجانی بالایی نیاز داریم.

هوش هیجانی عبارت است از توانایی شناسایی، درک و کنترل احساسات فردی به منظور جلوگیری از بروز رفتارهای تکانشی. این فرآیند شاید به ظاهر ساده به نظر برسد، اما کنترل احساسات در لحظاتی که مورد هجوم احساسات به ظاهر غیرقابل کنترل قرار می‌گیریم، به سختی امکان‌پذیر است؛ مگر اینکه بر مهارت کنترل احساساتمان تسلط کافی داشته باشیم.

برای اینکه بدانیم چگونه احساسات خود را کنترل کنیم یا بهتر است بگویم چگونه احساسات خود را مدیریت کنیم، باید در هنگام احساس های ناراحت کننده، احساس خشم و یا اضطراب آنی به این فکر کنیم که این حس در آینده چه تاثیری در زندگی من دارد؟

احساسات خیلی شدید در زندگی ما باعث می شود نتوانیم برای آینده خود درست تصمیم بگیریم. افرادی که دچار حس اضطراب و خشم شدید می شوند یادشان می رود که فردایی هم وجود دارد.

همه ی ما گاهی مغلوب احساساتمان می شویم و در لحظه کاری را انجام میدهیم که بعد از آن احساس پشیمانی می کنیم.

برای مثال این تمرین را برای خود همیشه انجام دهید: اگر از دست فردی، خشمگین شدید سریعا عکس العمل نشان ندهید. برای چند ثانیه به روزهای بعدی فکر کنید که قرار است او را ببینید و از خود بپرسید در قبال عکس العملی که می خواهید انجام دهید، با دیدن این فرد فردا چه احساسی به شما دست خواهد داد؟

برای مدیریت احساساتمان باید یاد بگیریم، فراز و نشیب های احساسی خود را بشناسیم. برای شناخت، باید ابتدا بفهمیم در چه زمان هایی و چگونه احساساتی می شویم؟

برای مثال هرگاه به یکباره از چیزی شاکی شدید علت آن را جستجو کنید. ببینید در چه موقعیتی و از چه چیزی این گونه عصبانی شدید؟

کنترل احساسات هرگز به این معنا نیست که شما احساسات خود را بروز ندهید و برعکس نباید آن را سرکوب کنید اما باید بدانید که چگونه آن را مدیریت کنید و مهم تر از اینها چگونه آن را باید بپذیرید؟

در این صورت هنگام احساسی شدن، می توانید رفتار درستی از خود نشان دهید و در این صورت احساسات شما در تصمیمات و زندگی شما تاثیر بدی نخواهد داشت.

قطعا شما هم افرادی را دیده اید که در هنگام ناراحتی و اضطراب احساسات خود را به خوبی مدیریت می کنند، به گونه ای که شما حتی نمی فهمیدید او ناراحت است. با دیدن این افراد قطعا این سوال در ذهن شما نقش می بندد که “چگونه احساساتمان را کنترل کنیم؟ تا شبیه این افراد باشیم.”

برای اینکه مانند آن ها یاد بگیرید احساساتتان را مدیریت کنید باید از این افراد کمک بگیرید. باید ببینید چگونه با ناملایمت ها کنار آمده اند و در هنگام بروز احساسات چگونه رفتار می کنند.

احساسات ما در زندگیمان نقش به سزایی دارند به گونه ای که اگر بتوانیم آن ها را مدیریت کنیم، درست تر تصمیم می گیریم و به راحتی میتوانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرستادن دیدگاه

قطبینو، توانایی برگزاری هر نوع ارزیابی، نظرسنجی و آزمون با نتیجه اختصاصی را بصورت فردی، گروهی و سازمانی برای شما فراهم می‌کند.

شناخت چگونگی کنترل احساسات به معنای نادیده گرفتن و سرکوب آنها نیست. باید یاد بگیریم چطور با روشی سالم با آنها مواجه شویم ؛ احساسات ،موضوعی است که ممکن است همه آماده نباشیم با آن روبرو شویم.

پس، هیچ کس ممکن است به ما نیآموخته باشد که چگونه احساساتمان را مدیریت کنیم یا چگونه با آنها برخورد کنیم با این حال، به لطف این تمرینات احساسی، با آنها مواجه خواهیم شد.

در این بخش از نمناک، پنج تمرین ساده را ارائه می کنیم که می توانید هر زمان که نیاز دارید، استفاده کنید فقط به یاد داشته باشید که تمرین، کلید موفقیت است. هرچه بیشتر تمرین کنید، نتایج بهتر خواهد بود.

قصد داریم نگاهی به 5 تمرین ساده داشته باشیم که بهترین انتخاب ما هستند اگرچه تمرینات زیادی وجود دارد، ما واقعا فکر می کنیم که این پنج راهکار را به کار ببندیم.چطور احساساتمان را کنترل کنیم

ذهنیتتان را متوقف کنید، صبر کنید، نفس عمیق کشیده و ناظر باشید. استفاده از توجه کامل یک تمرین است که می توانیم هر روز انجام دهیم. برای حداقل 5 دقیقه، باید نشسته یا در رختخواب (هرچه راحت تر بهتر) بر تنفس خود تمرکز کنیم.

این کار به معنی پاک کردن ذهن نیست. رعایت احترام به احساسات مان و نه قضاوت آنها، دیدن آنچه آنها در حال تلاش برای گفتن به ما هستند، است. اگر ما براساس استدلال این تمرینات را انجام دهیم، قبل از پاسخ دادن به خودمان، ممکن است متوجه شویم که هر برخوردی میتواند به دیدگاه سالم تری تبدیل شود.

ممکن است احمقانه بنظر برسد اما نگه داشتن صدای هیجان بسیار مهم است. اگر شما در حال حاضر هیچ کدام از اینها را ندارید، ابتدا باید از امروز شروع کنید. نوشتن، بسیار درمان کننده است و به ما کمک می کند تا عواطفمان را عینی ببینیم و از طریق قلم و کاغذ بازتابشان را درک کنیم.

با گذشت زمان، مشاهده میکنیم که احساسات خودشان را تکرار می کنند، و سپس می توانیم بدانیم که چگونه باید رفتار کنیم. نگه داشتن یک خاطره احساسی به ما کمک خواهد کرد تا پیشرفتی را که در کنترل عواطف مان ایجاد می کنیم، ببینیم.

علاوه بر این، هر بار که احساساتی داریم که خلق و خوی مان را مختل می کند، مانند غم و اندوه، می توانیم به نوشتن خاطراتمان بپردازیم تا ببینیم چطور می توانیم با آن ها برخورد کنیم. این به ما اجازه می دهد تا احساس امنیت و کنترل بیشتری داشته باشیم.

تمرین سوم در فهرستی از تمرینات کنترل احساسات، «تغییر تمرکز افکارتان» است. قطعا می دانید زمانی که احساس می کنید دیوانه هستید، دیوانه می شوید.افکار شما شروع به بروز خشم می کند، آن را تشدید می کند.

در مواردی مانند این، باید یک کلمه کلیدی داشته باشید که ذهن شما را متوقف کند. این می تواند “به اندازه کافی فکر کردی”، “بس کن”، و یا هر کلمه ای است که برای شما کار می کند.

پس از آن، می توانیم تفکر منفی مانند خشم را تعریف کنیم و معادل مثبت آن را در کنارش بنویسیم. در مورد خشم، می توانیم شادی و یا زندگی پر محتوا را بنویسیم.این کار ممکن است در ابتدا به نظر بی فایده بیاید، اما آرامش کوچکی برای ما فراهم می کند، که بر تمام خستگی ها فائق شویم؛ امتحان کنید!

4. وقت خود را برای نگرانی محدود کنید:

به نظر عجیب می رسد، درست است؟ ما به طور معمول بیش از آنچه که واقعا نیاز داریم نگرانیم، اما اگر زمان را برای نگرانی تنظیم کنیم، به نظر می رسد برایمان مسخره است با این حال، این یک ایده احمقانه نیست.

بعضی افراد این اخلاق را با تمرین کردن کنار میگذارند تا هر روز «تمام مدت»برای فکر کردن درباره نگرانی در ذهن خود و اجازه دادن به آنها نگران نباشند.

هنگامی که زمان تعیین شده بالا می رود، آنها به آنچه که واقعا مهم هست باز می گردند و نگرانی های آنها متمرکز میشود. این نگرانی ها ممکن است ناپدید شوند، یا ممکن است برای روز بعد برای زمان نگرانی به نظر برسند.

این یک راه عالی برای جلوگیری از داشتن سر پر از نگرانی در تمام طول روز است، که کار سخت و بی نتیجه ایست با کنار گذاشتن آن افکار، می توانید نگرانی های خود را مدیریت کنید.

آخرین تمرینات ما برای کنترل احساسات کمی سرگرم کننده است و لذت خواهید برد. به زودی احساسات منفی را در افق احساس می کنید، سریع یک آینه پیدا کنید. حتی می توانید یک آینه دستی را همیشه در کنار خود داشته باشید.

باید در آینه با لبخند نگاهی بیندازید. ممکن است نخواهید لبخند بزنید، اما لبخند بزنید. برای چند دقیقه، از 2 تا 5 دقیقه بدون اینکه چشم خود را از آینه بردارید لبخند بزنید ؛

این تمرینات به شما کمک می کند که در موقعیتی قرار بگیرید، که وقتی احساس شما را مچاله می کند خود را آرام کنید. لبخند ،اندورفین آزاد می کند، حتی اگر مجبوری باشد بنابراین، شما قادر خواهید بود احساسات خود را کنترل و دیدگاه بهتری در مورد وضعیت داشته باشید.

اینها تمرینات مثبتی برای کنترل احساسات هستند، اما نباید هرگز آنها را با تلاش خود برای فراموش کردن، نادیده گرفتن یا سرکوب احساسات خود اشتباه بگیرید. تمرینات در بالا آمده به شما کمک می کند تا آرام شوید تا احساسات قریب الوقوع خود را کنترل کنید.

آنها شما را نابود نخواهند کرد، بلکه یک وضعیت آرام تر و متعادل تر ایجاد می کنند که می توانید با آنها مقابله کنید.

فرار از احساسات، سرکوب یا نادیده گرفتن احساسات راه حل درستی نیست این فقط باعث میشود احساسات دوباره بازگردند ،با این حال، تمرینات احساسی ما در شناخت خودمان بسیار موثرتر خواهد بود و همچنین در خصوص اینکه چه احساسی نیاز به کنترل بیشتر، تلاش بیشتر دارد.



صبر کنید…

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

احساسات، بخش مهمی از زندگی روزمره ما هستند. چه موقعی که یک پیام متنی می خوانید و می خندید، چه موقعی که پشت ترافیک احساسات کلافگی می کنید و چه وقتی دارد بهتان خوش می گذرد!

 

چطور احساساتمان را کنترل کنیم

 

توانایی و مهارت کنترل احساسات شما به نوبه خود، بر نحوه درک شما توسط اطرافیان شما تاثیر می‌گذارد. اگر در طی یک جلسه جدی ناگهان می خندید و یا در ترافیک به سرعت به راننده ای که از شما سبقت گرفته یا راهتان را سد کرده است واکنش نشان می دهید احتمالاً مهارت کنترل احساسات تان کمی نیاز به ارتقا و قوی شدن دارد.

 

بسیاری از آسیب های روحی و جسمی که در طول زندگی می بینیم به خاطر نداشتن مهارت کنترل احساسات است.

به این نمونه ها توجه کنید:

 

بسیاری از زندانیان جرایم عمد و غیرعمد، نتوانسته اند احساساتشان را کنترل کننند و ناگهان با گلاویز شدن و هل دادن طرف دیگر، منجر به قتل او شده اند؛

بسیاری از تصمیم های بد ما به خاطر بلد نبودن مهارت کنترل احساسات است. مثل وقتی که تصمیم احساسی می گیریم و یک سرمایه گذاری اشتباه انجام می دهیم؛

و مثال های متعدد دیگر…

 

اگر در محیط کار دچار تنش هستید، خواندن این دو مقاله می تواند در شرایط شما تغییراتی ایجاد کند:

کنترل احساسات در محیط کار

کنترل خشم در محیط کار

 

با استفاده از مهارت کنترل احساسات هرکسی می تواند به شکل موثر یک واقعه هیجانی را مدیریت کند یا به آن پاسخ دهد.

 

ما انسان ها به شکل ناخودآگاه از استراتژی های تنظیم هیجان استفاده می کنیم تا بر موقعیت های دشوار غلبه کنیم. در زندگی روزمره، ما با احساسات مختلفی روبرو می شویم. احساسات اصلی انسان ها شامل غم، شادی، خشم، ترس، تعجب، شرم، حسادت و… است. این احساسات همیشه نیاز به تنظیم ندارند.

برای مثال وقتی در یک جمع هستید که همه در حال خندیدند، شما هم می توانید با خیال راحت بخندید و از جمع لذت ببرید. نیازی به کنترل احساسات در این شرایط نیست. اما ممکن است شما پس از یک روز کاری سخت در ترافیک باشید که ناگهان رفتار راننده ماشین جلویی در شما خشم زیادی ایجاد کند. در این شرایط ممکن است خشم شما باعث رفتاری شود که بعدا از آن پشیمان شوید. مهارت کنترل احساسات در شرایطی مشابه این، بسیار مهم است.

 

ممکن است به خاطر احساساتمان احساس فشار و تنش کنیم. ممکن است مجبور به انجام کارهایی شویم که ما را از احساس بد دور کند، ولی هر کدام از این رفتارها می تواند پرخطر بوده یا منجر به آسیب شوند.

 

فردی که کنترلی بر احساساتش نداشته باشد، ممکن است به جای کنترل، آن ها را سرکوب کند و در نهایت به خاطر احساسات سرکوب شده، دچار اضطراب و افسردگی بشود.

گاهی نداشتن مهارت کنترل احساسات باعث می شود فرد برای فرار از احساسات منفی اش به سمت راه حل هایی مثل مصرف مواد برود که در کوتاه مدت شاید اثربخش باشند اما در بلندمدت آثار بدی دارند. معمولا شروع مصرف مواد به دلیل نا آگاهی از مواد اعتیاد آور و حتی داروهای اعتیاد آور رخ می دهد.

 

خوشبختانه، شما می‌توانید پیش از اینکه وضعیت تحریک کننده رخ دهد، احساساتتان را مدیریت کنید.

در طی زمان، شما با تمرین و تکرار می توانید به راحتی مهارت کنترل احساسات را به دست آورید:

 

برای کسب مهارت کنترل احساسات نیاز به کسب آگاهی دارید. یعنی اول باید «آگاه» شوید که در چه وضعیتی هستید. چون شناخت مسئله، نیمی از راه حل مسئله است.

خود را تحت نظارت قرار دهید. به احساساتی که تجربه می کنید دقت کنید. بین آن ها تمایز قائل شوید و به هر یک اسم دهید: خشم، غم، ترس، اضطراب و…

در مرحله بعد  باید از شرایطی اجتناب کنید که احساسات ناخواسته شما را تحریک می‌کند. مثلاً اگر می‌دانید که به احتمال زیاد وقتی عجله زیادی دارید، استرس می گیرید یا عصبی می شوید یا وقتی دیگران شما را منتظر می گذارند، عصبی می شوید، پس کارهایتان را برای لحظه آخر نگذارید یا طوری عمل کنید که دیگران حتی اگر بخواهند هم نتوانند شما را معطل بگذارند.

به طور مشابه، اگر یک آشنایی وجود داشته باشد که شما را با رفتارهایش آزار می دهد، باید راهی پیدا کنید تا از روبرو شدن با او تا حد امکان دوری کنید.

 

چطور احساساتمان را کنترل کنیم

 

شاید احساسی را که می‌خواهید از میان بردارید یا حداقل از شدتش بکاهید، دلسردی و ناامیدی است. مثلا شما امیدوار هستید برای دوستان یا خانواده‌تان بهترین غذا را درست کنید، اما همیشه یک بخش از کارتان ممکن است اشتباه پیش برود و به هدفتان نرسید. این مساله حسابی دلسردتان و ناامیدتان می‌کند.

 

راه‌حل ساده، پیدا کردن دستور غذاهای خوشمزه و چندبار تمرین کردن است. شما با بالا بردن مهارت‌تان در پخت و پز می‌توانید از شر دلسردی و ناامیدی مورد نظر خلاص شوید. در مورد کارهای دیگرتان نیز می‌توانید این‌گونه عمل کنید تا موجب بروز احساسات ناخواسته در خود نشوید.

 

با پیدا کردن دستور العمل‌هایی که در محدوده توانایی شما قرار دارند، وضعیت را اصلاح کنید تا بتوانید غذای بهتری تهیه کنید. در واقع مهارتتان را در چیزی که ضعف دارید بهبود ببخشید.

 

اگر نوجوان یا کودک دارید، حتماً مقاله زیر را مطالعه کنید:

کنترل خشم در نوجوانان

ممکن است همیشه خود را از دیگران کم‌اهمیت‌تر بدانید.  مثلا وقتی در سالن ورزشی هستید، احساس کنید که افراد دیگر از تناسب اندام خوبی برخوردارند و از اضافه وزن خود خجالت بکشید و دچار حسادت شوید و تصور کنید هرگز نمی‌توانید مانند آنها باشید.

 

اگر تمرکز خود را از آن‌ها دور کنید و بر روی خود و اندام خود تمرکز کنید، به تدریج اعتماد به نفس تان زیادتر می شود و کنترل تان را روی احساساتتان بیشتر خواهید کرد.

 

در مرکز احساسات ما، باورها و باورهایی شکل می‌گیرند که آن‌ها را هدایت می‌کند. مثلا وقتی باور دارید چیزی را قرار است از دست بدهید، احساس ناراحتی می کنید و شاید هم عصبانی شوید. یا وقتی چیزی را باور دارید که اتفاق می افتد و چیز خوبی در راه است، احساس خوشحالی و سرزندگی می کنید.

 

با تغییر افکارتان، ممکن است قادر به تغییر وضعیت نباشید، اما حداقل می‌توانید نحوه تاثیرگذاری این وضعیت را تغییر دهید

 

با این روش می‌توانید باورهایی که در شما موجب احساسات خوب می‌شوند، جایگزین باورهای بد و نامطلوب کنید. افرادی که دچار اختلال نگرانی هستند، تصور می‌کنند در برابر دیگران کارهای احمقانه می‌کنند، اما اگر یاد بگیرند در مورد خودشان چنین قضاوتی نداشته باشند، هرگز به اضطراب مبتلا نخواهند شد.

 

این مقاله را هم بخوانید:

چگونه افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنیم؟

 

 

اگر همه راه ها را امتحان کرده اید و شکست خورده اید، و احساس تان هنوز  به بیرون سرازیر می‌شود، قدم آخر در تنظیم احساسات کنترل واکنش شما است. ممکن است در زمانی که عصبانی هستید، قلب شما به شدت به تپش بیفتد. در این صورت تصمیم بگیرید که نفس عمیق بکشید و شاید لازم باشد چشم‌های خود را ببندید تا خود را آرام کنید.

به طور مشابه، اگر در جایی که همه جدی یا حتی ناراحت هستند و شما اتفاقا نسبت به موضوعی خنده‌تان گرفت، تمام نیروی درونتان را جمع کرده و دست‌کم ظاهر چهره‌تان را طوری حفظ کنید که درونتان آشکار نشود.

 

 

این رویکرد 5 مرحله‌ای است که شما می‌توانید به آسانی با وضعیت‌های مشخصی که باعث دردسر شما می شوند، سازگار شوید.

دانستن محرک عاطفی و مهارت کنترل احساسات تان می‌تواند به شما کمک کند از مشکلات موجود در وهله اول اجتناب کنید. قادر هستید افکار و واکنش‌های خود را تغییر دهید و اعتماد به نفس خود را بهبود بدهید.

با تمرین بیشتر در این کار موفق‌تر هم خواهید شد.

 

سایر مقالات در مورد احساسات، کنترل خشم و مدیریت بر خود:

چگونه خنده خود را کنترل کنیم؟ راهکارهای کنترل خنده ناخواسته

پر حرفی و تکنیک های درمان و کنترل

چطور ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم؟ (پادکست آموزشی، قسمت اول)

چطور نشخوار ذهنی را کنترل کنیم؟ +10 راهکار مؤثر

چطور دعوای کودکان را کنترل کنیم؟

بر اساس رای 49 نفر از بازدیدکنندگان

96 امتیاز از 100

دنبال کننده

دنبال شونده

ماجرا

عارفه براتی

با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود

با زدن دکمه اینتر نظر شما ثبت می شود

کنترل کم رویی، کم حرفی و خجالت کشیدن (نسخه قدیمی)

استفاده از سایت مشروط بر قبول توافقنامه کاربری و حفظ حریم شخصی می باشد. تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مجموعه بیشتر از یک نفر است.

پرداخت کارت به کارت

پرداخت از خارج ایران

گارانتی بازگشت وجه

تسهیل در خرید

راهنمای سایت

درخواست همکاری

دوره رایگان فن بیان

دعوت از اساتید سخنرانی

نیلوفر مرداب

خرید کتاب

تماس با ما-درباره ما

آیا ما می‌توانیم احساساتمان را کنترل کنیم؟ زمانی که درگیر اضطراب و افسردگی هستید ممکن است حس کنید بر احساساتتان کنترلی ندارید. عواطف ممکن است در شما این احساس را به وجود آورند که هیچ سرچشمه‌ای ندارند و اگر این عواطف از آنچه شما فکر می‌کنید قویتر باشند باعث سردرگمی شما می‌شوند.

برای مثال ممکن است شما احساسا عصبانیت کنید تنها به این دلیل که شریک عاطفی‌تان ظرف‌ها را نشسته است.

تقریباً همه افراد چنین لحظه‌ای را تجربه کرده‌اند. لحظه‌ای که دچار احساسات شدیدی می‌شوند اما دلیل آن را نمی‌دانند. در واقع احساسات پاسخ خودکار ذهن به محرک‌هاست.

مثلاً زمانی که شما توله سگی رها شده را در تبلیغی تلویزیونی می‌بینید مغز شما شروع به پردازش آن تصویر در سطح ناخودآگاه شما می‌کند و این پردازش ممکن است باعث احساس غم و اندوه در شما شود.

اکنون پاسخ احساسی شما به این تصویر بسته به تجربه شما از توله سگ در گذشته ممکن است قوی یا ضعیف باشد. چطور احساساتمان را کنترل کنیم

مثلاً اگر شما داوطلب کمک به پناهگاه سگ‌های ولگرد باشید ذهن شما به این شرایط عادت کرده و احساساتتان واکنش کمتری نشان می‌دهد اما اگر به تازگی سگ خود را از دست داده باشید با سیلی از عوامهارت کنترل احساسات: چگونه احساساتی نباشیم؟می‌شوید.

همه این احساسات طبیعی هستند و نشانه این هستند که شما انسان هستید.

برای مدیریت احساسات روشی درمانی به نام رفتار درمانی دیالکتیک وجود دارد که شامل یک پاسخ عاطفی با عنوان “ذهن عاطفی” و پاسخی فکری با عنوان “ذهن منطقی” می‌شود.

هیچ یک از این پاسخ‌ها به خودی خود کافی نیست چرا که تصویر کاملی برای شما ایجاد نمی‌کند. چیزی که منجر به “ذهن خردمندانه” می‌شود در واقع ترکیبی از ذهن عاطفی و منطقی است که پاسخی متعادل را در رفتار ما ایجاد می‌کند.

اگر ما به طور معمول پاسخ عاطفی ذهنمان را نادیده بگیریم، شرایط طبیعی ذهن برای پردازش را سرکوب کرده و رویکرد ذهن خردمندانه را از دست می‌دهیم.

در اصل تنها زمانی به تعادل ذهن خردمند دسترسی پیدا می‌کنیم که آنچه ذهن عاطفی‌مان به ما می‌گوید را درک کرده و بپذیریم.

همواره به خاطر داشته باشید که احساسات شما سرنخ مطلبی هستند که ذهنتان می‌خواهد به شما بگوید. پس درباره آنچه احساس می‌کنید کنجکاو باشید چرا که احساساتتان شما را در جهت رسیدن به ذهن خردمندانه راهنمایی می‌کنند. احساسات شما نه تنها سرنخی برای رسیدن به آنچه در ذهن شما می‌گذرد هستند بلکه شامل اطلاعات حیاتی درباره شما هستند.

پاسخ‌های عاطفی‌ای که شما به صورت خودکار می‌دهید حاصل عوامل متفاوت از جمله تجربیات گذشته، شرایط فعلی و کیفیت خواب شما خواهند بود. واکنش احساسای شما نمی‎‌تواند بهتر یا بدتر از واکنش دیگران باشد. احساس غم یا ترس منفی نیستند بلکه در واقع احساسات بی‌طرف هستند.

شاید شما نتوانید احساسات خود را کنترل کنید اما همیشه می‌توانید نحوه عکس‌العمل نشان دادن خود به این احساسات را کنترل کنید. برای مثال اینکه از دست کسی عصبانی هستید لزوماً به این معنی نیست که با آن شخص دعوا کنید.

زمانی که کسی می‌گوید بر احساساتش کنترلی ندارد عموماً منظورش این است که بر اعمال ناشی از احساسات خود کنترلی ندارد.

اینکه احساس عصبانیت کنید خیلی خوب است اما تا زمانی که فکر نکنید به خاطر داشتن چنین احساسی مجبورید به صورت کسی مشت بزنید. شما قادرید احساساتتان را پردازش کنید بدون اینکه در راستای آنها اقدامی انجام دهید.

در هسته عمیق‌ترین احساسات ما باورهایی هستند که آنها را به حرکت درمی‌آورند. مثلاً زمانی که حس می‌کنید چیزی را از دست داده‌اید غمگین می‌شوید، زمانی که از هدفتان دور می‌شوید عصبانی می‌شوید و زمانی که فکر می‌کنید اتفاق خوبی قرار است بیافتد خوشحال می‌شوید.

اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که با تغییر افکارتان شاید نتوانید شرایط را تغییر دهید اما حداقل می‌توانید روش تاثیر این شرایط روی خودتان را تغییر دهید. با تمرین می‌توانید افکاری را که منجر به ناراحتی شما می‌شوند را با افکاری که در شما حس رضایت یا خرسندی ایجاد می‌کنند جایگزین کنید.

افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است فکر کنند که گفته‌هایشان نزد دیگران احمقانه است و مدام در حال گاف دادن هستند. با کمک درمانگر مناسب می‌توان به آنان روش‌هایی را آموخت تا در این شرایط بتوانند آرامش خود را حفظ کنند و به این درک برسند که مردم دیگران را چندان قاطعانه قضاوت نمی‌کنند.

ممکن است شما مرتباً نسبت به اطرافیانتان احساس حقارت کنید چرا که پیش خودتان فکر می‌کنید آنها همیشه عالی هستند و یا در باشگاه بدنسازی ایستاده‌اید که ناگهان متوجه می‌شوید کسی در وزن و هیکل شما می‌تواند وزنه‌هایی سه برابر سنگین‌تر از وزنه‌های شما را بلند کند.

در این مواقع شما مانند آهن‌ربایی به این صحنه‌ها جذب می‌شوید و نمی‌توانید نگاه سرشار از تعجب و غبطه خود را از آنها بردارید. اما اگر بتوانید نقطه ثقل توجهتان را تغییر دهید و مثلاً به افرادی که وزنه‌هایی سبک‌تر از شما می‌زنند توجه کنید در اصل توانسته‌اید که به توانایی‌های خود بیشتر اعتماد کنید.

کار بهتری که می‌توانید در این شرایط انجام دهید این است که بر روی کاری که در حال انجام دادنش هستید تمرکز کنید. در این صورت مقداری از انرژی که از دست داده‌اید را دوباره بدست می‌آورید.

زمانی که شروع کنید احساساتتان را به عنوان سرنخی از سوی ذهنتان بپذیرید و خودتان را بابت آنچه احساس می‌کنید قضاوت نکنید در واقع توانسته‌اید این قدرت انتخاب را بدست آورید که به هر رفتاری چه واکنشی نشان دهید.

بنابراین پاسخ سوالی که در شروع این مقاله مطرح شد منفی است. ما نمی‌توانیم احساساتمان را کنترل کنیم!

اما می‌توانیم رفتار ناشی از این احساسات را کنترل کنیم. در واقع ما با پذیرفتن احساسات خود می‌توانیم مانع از این شویم که احساسات، ما را کنترل کنند.

اگر احساس می کنید در این زمینه با مشکل مواجه شده‌اید و برای مدیریت رفتارهای ناشی از احساساتتان به کمک نیاز دارید کلینیک روانشناختی چمان همواره آماده کمک به شماست. با ما در ارتباط باشید و از خدمات درمانگران متخصص ما بهره بگیرید.

عالی بود

Comment

Post comment

عضویت در کانال تلگرام چماندر اینستاگرام با ما باشید

Find us on:

کاربران گرامی,این مقاله از سایت حذف گردیده.

مروری بر دیگر مطالب ”

چطور احساساتمان را کنترل کنیم
چطور احساساتمان را کنترل کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *