چطور احساسی نباشیم

 
helpkade
چطور احساسی نباشیم
چطور احساسی نباشیم

آیا از مهارت کنترل احساسات آگاهی دارید؟ چگونه می توان مهارت کنترل احساسات را به دست آورد؟ در طول روز ممکن است احساسات متفاوتی را تجربه کنیم، گاهی در لحظه ای که اصلا انتظارش را نداریم احساساتی به سراغمان می‌آید که ما را خوشحال و یا غمگین می‌کنند. شاید متوجه این موضوع شده باشید که هیچ کنترلی بر اینکه چه احساسی داشته باشید ندارید. اما آنچه که همه ما می‌توانیم بر آن کنترل داشته باشیم نحوه پاسخ به این احساسات است. بسیاری از ‌درگیری‌ها، دعواها، قتل‌ها، خودکشی‌ها ناشی از عدم آگاهی از پاسخ صحیح به این احساسات است. در این مقاله درباره مهارت کنترل احساسات صحبت خواهیم کرد. برای اطلاع از علائم خودکشی کلیک کنید.

مهارت کنترل احساسات یکی از مهارت‌های مهم زندگی است که با استفاده از آن فرد می‌تواند به شکل موثری یک واقعه هیجانی را مدیریت کند یا به آن پاسخ دهد. انسان‌ها به شکل ناخودآگاه از استراتژی‌های تنظیم هیجان استفاده می‌کنند تا بر موقعیت‌های دشوار غلبه کنند. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه مقاله مهارت های زندگی را مطالعه کنید.

در زندگی روزمره، افراد با احساسات مختلفی روبرو می‌شوند. احساسات اصلی انسان‌ها شامل غم، خشم، ترس، شادی، تعجب، شرم، حسادت می‌باشد. این احساسات همیشه نیاز به تنظیم ندارند. برای مثال وقتی در یک جمع هستید که همه در حال خندیدند، شما هم می‌توانید با خیال راحت بخندید و از جمع لذت ببرید.

نیازی به کنترل احساسات در این شرایط نیست. اما ممکن است شما بعد از یک روز کاری سخت در ترافیک باشید که ناگهان رفتار راننده ماشین جلویی در شما خشم زیادی ایجاد کند. در این شرایط ممکن است خشم شما باعث رفتاری شود که بعدا از آن پشیمان شوید. مهارت کنترل احساسات در اینجا بسیار اهمیت پیدا می‌کند.

چطور احساسی نباشیم

فردی که بتواند احساساتش را کنترل کند، می‌تواند از مهارت هایش در شرایط مناسب بهره ببرد. در نتیجه احساس فشار نخواهد کرد و مجبور به سرکوب آن‌ها نمی‌شود. برای مثال اگر فرد درست تشخیص دهد که الان عصبانی است، می‌تواند محرک عصبانیت را شناسایی کند، سپس راجع به کاری که صحیح است، بهتر تصمیم بگیرد.

کنترل احساسات منجر به تصمیم گیری‌های بهتر و در نتیجه موجب ساختن و تجربه زندگی بهتری می‌شود. با داشتن مهارت کنترل احساسات داشتن ارتباط صحیح با همسرو یا دیگر افراد نیز میسر می‌شود. برای اطلاعات بیشتر در زمینه ارتباط صحیح با همسر کلیک کنید.

افرادی که توانایی تنظیم هیجانی ندارند، به خاطر احساساتشان احساس فشار و تنش می‌کنند. ممکن است مجبور به انجام کارهایی شوند که آن‌ها را از احساس بد دور کند، ولی هریک از این رفتار‌ها ممکن است پر خطر بوده یا منجر به آسیب شوند. نداشتن مهارت کنترل احساسات می‌تواند در روابط اجتماعی و ارتباطات شما تأثیرات سوءی به جا بگذارد. پیشنهاد می‌کنیم مقاله مهارت های ارتباطی را مطالعه کنید.

فردی که کنترل بر احساساتش نداشته باشد، ممکن است فقط آن‌ها را سرکوب کند و در نهایت به خاطر احساسات سرکوب شده، دچار اضطراب و افسردگی بشود. گاهی نداشتن مهارت کنترل احساسات باعث می‌شود فرد برای فرار از احساسات منفی اش به سمت راه حل‌هایی مثل مصرف مواد برود که در کوتاه مدت تنها اثربخش هستند.

معمولا شروع مصرف مواد به دلیل نا آگاهی از مواد اعتیاد آورو حتی داروهای اعتیاد آور رخ می‌دهد. برای اطلاعات بیشتر در مورد افسردگی کلیک کنید.

یادگیری مهارت کنترل احساسات و تمرین آن مثل خوردن دارو نیست که زمان مشخصی را برایش در نظر بگیرید. زندگی ما در بستری از احساسات جاری است بنابراین ما دائما درحال تجربه آن‌ها هستیم. اگر می‌خواهید کنترل احساساتتان را در نظر بگیرید، دائما باید در حال تلاش باشید. انجام مراحل زیر به شما کمک می‌کنند در کنترل احساسات خود بهتر عمل کنید.

1_ برای کنترل احساسات، خود را تحت نظارت قرار دهید. به احساساتی که تجربه می‌کنید دقت کنید. به آن‌ها اسم دهید. بین آن‌ها تمایز قائل شوید و به هر یک اسم دهید: خشم، غم، ترس، اضطراب و…

2_ به محض اینکه یک احساس خاصی را تجربه می‌کنید، به دنبال علت بگردید. چه چیزی این احساس شما را برانگیخته است؟ علت برانگیخته شدن احساسات می‌تواند درونی، بیرونی یا ترکیبی از آن‌ها باشد. یک فکر، حرف فرد دیگر و یا حتی یک احساس دیگر می‌تواند منجر به برانگیختگی احساسات شما شود. از خودتان سوال بپرسید و به دنبال علت باشید.

3_ بعد از فهمیدن پاسخ، از خود بپرسید راه حل چیست؟ گاهی اوقات شما مجبور به تغییر شیوه فکر کردن خود هستید. افکار شما مرتبط به احساساتتان هستند. گاهی اوقات یک شیوه فکر ناکارآمد یا به اصطلاح یک خطای شناختی می تواند باعث ایجاد احساسات منفی در شما بشود.

4_ در نهایت شما باید تصمیم بگیرید چگونه عمل کنید. این سخت‌ترین قسمت ماجراست. نحوه عکس العمل ما به احساسات و مدیریت آن‌ها، یک عادت است و عادات هم با گذر زمان و تمرین تغییر می‌کنند.

تصور کنید یک روز سخت کاری را داشته اید که در محل کار، رئیستان از کارتان بی جهت ایرادهایی گرفته است. شما تحت فشار روانی بوده اید و با همان احوالات محل کار را ترک و به سمت منزل حرکت می‌کنید. در مسیر خانه در طی ترافیک راننده‌ای به جلوی شما می‌پیچد و نزدیک است که تصادف سختی بکنید. در این شرایط شدیدا احساس عصبانیت کرده و از خشم در حال منفجر شدن هستید.

مرحله اول: شما متوجه احساس عصبانیت خود شده‌اید. در این مرحله باید خشم خود را بپذیرید.

مرحله دوم: می‌دانید چرا عصبانی هستید. چون روز سختی داشته‌اید و اکنون نیز به جهت رانندگی پر خطر فردی دیگر در معرض خطر قرار گرفته‌اید. ولی می‌دانید همه عصبانیتتان از راننده نیست (رسیدن به این مورد سخت است و در طول زمان به دست می‌آید. ممکن است درآن لحظه شما ندانید که خشمتان از رئیستان هم هست).

مرحله سوم: راه حل چیست؟ ممکن است فکر کنید بهتر است ادبش کنم! چند لحظه صبر کنید و اولین راهکار را بررسی کنید. عوارض دعوا کردن در خیابان چیست؟

مرحله چهارم: تصمیم گیری برای عمل. می‌خواهید چه کنید؟ ممکن است تصمیم بگیرید رد شوید و هیج نگویید. یا ممکن است ترجیح دهید با پلیس تماس بگیرید. یا هر راهکار منطقی دیگر.مشاوران و رواشناسان با ارائه خدمات درمانی و آموزشی، سعی در بالا بردن سطح کیفی زندگی افراد دارند.

به همین سبب برای کنترل خشم و احساسات خود و یادگیری مهارت حل مسئله توصیه می‌کنیم از افراد متخصص کمک بگیرید. همچنین می‌توانید مقاله مهارت های حل مسئله را مطالعه کنید.

کنترل احساسات در دوران نوجوانی به دلایلی همچون بلوغ و بحران‌های هویت کمی سخت‌تر از دیگر دوره‌های دیگر زندگی است. کسب اگاهی، ریشه‌یابی علل به وجود آمدن احساسات خاص، شناسایی و کنترل تنش‌های این دوران و حمایت والدین می‌تواند به کنترل احساسات در نوجوانان کمک کند.

احساسات خود را بپذیرید و از احساسات منفی خود درس بگیرید. معمولا انتخاب نوع احساساتی که به شما دست می‌دهد در کنترل شما نیست اما درکی که از آن‌ها دارید به خودتان بستگی دارد. با درک مناسب و مثبت احساسات می‌توانید در روابط اجتماعی احساسات خود را کنترل کنید.

برای دریافت مشاوره روانشناسی در زمینه کنترل احساسات می‌توانید با مشاوران مرکز مشاوره حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید. 

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

برای خرید و دانلود  کتاب چگونه احساساتی نباشیم  نوشته  موسسه HTeBooks  و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر،  اپلیکیشن طاقچه  را رایگان نصب کنید.

کتاب چگونه احساساتی نباشیم ؟ توسط موسسه HTeBooks گردآوری شده و عیسی مادی به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب با ساختاری ساده و برای خواندن سریع و آسان طراحی شده است. هدف این کتاب آگاهی رسانی در کمترین زمان است.

در این کتاب مطالب زیر را می‌خوانید:

* مؤلفه‌های هوش هیجانی

* احساسات چیستند و چرا وجود دارند

چطور احساسی نباشیم

* چگونه احساسات خود را به درستی ارزیابی کنید

* چگونه خود را آرام و تأثیر احساسات شدید را کم کنید

* چگونه احساسات را برای درک بهتر پردازش کنید

* چگونه در برابر مشکلات، احساسات را برای ایجاد انگیزه در تعیین و رسیدن به اهداف خود به‌کار گیرید

* چگونه هوش هیجانی را برای برقرا ری ارتباط و تعامل با دیگران به‌کار بندید

این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند احساساتشان را مدیریت کنند پیشنهاد می‌کنیم.

روابط بهتر. درک و کنترل احساسات به افراد این امکان را می‌دهد تا آنها به خوبی بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند، چراکه بیان مناسب و مؤثر احساسات در شکل‌گیری روابط بسیار حائز اهمیت هستند. درک احساسات دیگران موجبات دلگرمی و همدلی را فراهم می‌کند و به دنبال آن روابط رضایت‌بخش‌تر ایجاد می‌گردد.

پتانسیل رهبری. افراد پیشرو به درک چگونگی احساس خود نسبت به مسائل نیاز مبرم دارند – اگر شما نمی‌دانید در ذهن افراد چه می‌گذرد، مدیریت آنها بسیار دشوار خواهد بود. دانستن آنچه افراد در مورد آن نگران هستند، به رهبر این امکان را می‌دهد تا اقدامی در مورد آن نگرانی‌ها صورت دهد. هنگامی که رهبر در رفع نگرانی افراد تلاش می‌کند، افراد تمایل بیشتری خواهند داشت که رهبر را در رسیدن به اهداف یاری رسانند. هوش هیجانی یک مهارت مهم رهبری است، زیرا این امر رهبر را توانمند می‌سازد تا احساسات افراد، که عامل اساسی هدایت رفتار آنها محسوب می‌شود را رهبری کند.

مدیریت تعارض. شناخت احساسات و دیدگاه‌های افراد می‌تواند به برطرف کردن درگیری‌ها و جلوگیری از وقوع تنازعات کمک کند. توجه به نیازها و ترجیحات افراد درگیر، مذاکرات را آسان‌تر می‌کند.

شانس موفقیت بیشتر. یک هوش هیجانی به خوبی توسعه یافته، در کنترل هیجانات آنی بسیار مؤثر بوده و در به دست آوردن انگیزه جهت تمرکز روی اهداف به فرد کمک می‌کند. اینکه فرد بداند توانایی کنترل آنچه احساس می‌کند را دارد، سبب ایجاد اعتمادبه‌نفس و پشتکار وی می‌شود. این امر همچنین منجر به ایجاد روابط سازنده با دیگران می‌شود که می‌توانند فرد را در رسیدن به اهدافش یاری کنند. همه این موارد نهایتاً موجبات موفقیت فرد را فراهم می‌کند.

– هوش هیجانی، یا توانایی تشخیص و مدیریت احساسات، باعث می‌شود تا از زندگی رضایت بیشتری داشته باشیم. هوش هیجانی شامل خودآگاهی، مدیریت صحیح احساسات، انگیزه برای دستیابی به اهداف، همدلی با دیگران و توسعه مهارت‌های صحیح اجتماعی است. 

هر کتابی که منجر به توجه و برخورد انتقادی به موضوعی شود، قطعا مفید است و این کتاب توجه نقادانه ما را به احساسات‌مان جلب و منشأ اثرگذاری مثبتی در زندگی شخصی‌مان خواهد شد.

عالی و منحصر به فرد و کاربردی برای فرد.

عالی و مختصر توضیح داده مخصوصا برای ما ایرانی ها که خیلی احساساتی هستیم کاربرد داره

طاقچه سایت و اپلیکیشن   دانلود کتاب الکترونیکی    و    دانلود کتاب صوتی    است. در طاقچه هزاران کتاب، مجله،    روزنامه    و کتاب گویا را می‌توانید دانلود کنید و با موبایل، تبلت و رایانه آن‌ها را بخوانید. در طاقچه  کتاب‌های روانشناسی  ،  رمان و داستان  ،   کتاب‌های تاریخی  ،   کتاب فلسفی  و هزاران  کتاب رایگان برای دانلود  وجود دارد.  

شخصی که حساسیت بسیار بالایی دارد ، جهان را متفاوت تر از دیگران می بیند و دلیل آن هم تفاوت های بیولوژیکی است که با آن ها متولد شده است . افراد حساس سعی دارند که در مورد هر چیزی احساسات عمیق تری داشته باشند و این موضوع به این معناست که آن ها انسان هایی خلاق تر با بینش بیشترو دلسوز هستند اما بیش از دیگران در معرض اضطراب و درهم شکستن می باشند .

اگرچه که حساسیت بیش از حد بالا هرگز یک اختلال یا یک بیماری نیست و کاملا طبیعی است اما گاهی اوقات برای دیگر افراد کمی عجیب به نظر می رسد و علت آن هم این است که تنها 15 تا 20 درصد از مردم دنیا دچار حساسیت بیش از حد بالا هستند . حال در این قسمت از نمناک به نشانه های این افراد اشاره می کنیم .

1.از هرگونه خشونت و بیرحمی به شدت منزجر هستند :

هرکس از خشم و بیرحمی در حق دیگران متنفر است اما برای این افراد واقعا غیر قابل تحمل می باشد . مثلا این افراد نمی توانند فیلم های خشونت بار، ترسناک و جنایت بار را ببینند و در صورت مشاهده دچار اضطراب و استرس می شوند و همچنین توانایی شنیدن اخبار خشونت آمیز در برابر یک حیوان یا کودک را ندارند .

2.فشار زمانی روی آن ها زیاد است :

چطور احساسی نباشیم

برگزاری امتحان های سرعتی و هر کار زمان بندی شده باعث اضطراب شدید در این افراد می شود. شاید این افراد قادر باشند که در همان زمان این کار را انجام دهند اما زمانی که حس کنند کمی زمان کم آورده اند ، فشار بسیار زیادی به آن ها وارد می شود .

3.اغلب عقب نشینی می کنند :

فرقی ندارد که درون گرا باشید یا برون گرا، اگر بیش از حد حساس باشید، زمان زیادی را به تنها بودن نیاز دارید و اغلب متوجه شده اید که به سکوت و تاریکی اتاق خودتان در انتهای روز علاقه دارید .

4.عمیقا فکر می کنند :

یکی از ویژگی های شاخص این افراد این است که اطلاعات را به طور عمیقی بررسی می کنند و ان ها زمان کافی را به بازتاب تجارب خود بیش از دیگران اختصاص می دهند . اغلب هم بیشتر افکار آن ها منفی می باشد و گاهی اوقات یک اتفاق را بارها و بارها برای خود تکرار می کنند و دچار اضطراب و استرس می شوند .

5.بی قرار هستند :

این افراد در صورت مواجه شدن با هرگونه هیجان منفی یا مثبت ، دچار بی قراری می شوند و سیستم عصبی آن ها بیش از حد فعال است و آرام و قرار ندارد .

6.پویا هستند :

این افراد به دنبال جواب هایی برای سوالات بزرگ خود در زندگی هستند . آن ها در مورد همه چیز سوال دارند و دوست دارند که نقش هر چیزی را در زندگی خود بدانند . افراد بیش از حد حساس از این موضوع متعجب هستند که چگونه افراد دیگر می توانند در مورد رازهای طبیعت انسان و جهان اطراف خود فکر نکنند .

7.صدا های بلند و ناگهانی باعث وحشت این افراد می شوند :

مثلا صدای روشن شدن یک موتور سیکلت از پشت پنجره می تواند این افراد را از جا بپراند .

8.به پوشش خود بیش از حد توجه می کنند :

این افراد بیش از حد روی طرز لباس پوشیدن خود حساس هستند و به جنس و مدل لباس و همچنین ترکیب رنگ ها بیش از حد توجه می کنند .

9.تحمل درد آن ها کم است :

افراد حساس در مواجهه با سردرد ، بدن درد ، آسیب دیدگی و مشکلات جسمی تحمل کمتری نسبت به دیگران دارند .

10.جهان درون آن ها زنده و حاضر است :

این افراد دنیای درونی بسیار قوی دارند و آن ها دوستان خیالی زیاد ، توانایی فانتزی بالا دارند و از رویا ساختن لذت می برند .

11.تغییر کردن برای آن ها راحت نیست :

افراد حساس از این که بخواهند از روتین روزانه خود خارج شوند، می ترسند و آن ها کمتر با تغییرات کنار می آیند و فرقی ندارد که این تغییر مثبت و یا منفی باشد ، مثلا در یک رابطه جدید یا ارتقای شغلی اضطراب و استرس بیشتری نسبت به بقیه افراد دارند .

12.گاهی اوقات محیط اطراف نوعی دشمن برای آنها محسوب می شود :

رفتن به خانه نو یا مسافرت کردن می تواند کار سختی برای این افراد باشد .

13.دچار سوء تفاهم می شوند :

این افراد ممکن است که حرف های دیگران را بد برداشت کنند و البته این موضوع برای همه اتفاق می افتد اما تعداد دفعات آن برای افراد حساس بیشتر است که همین امر باعث دلخوری دیگران نیز می شود . لازم به ذکر است که 30 درصد از افراد بیش از حد حساس ، برون گرا هستند .

14.به راحتی عصبانی و گرسنه می شوند :

افراد با حساسیت بیش از حد بالا سطح خون کاملا متغیری دارند و بنابراین هنگام هیجانات خیلی زود عصبانی و گرسنه می شوند؛ مخصوصا اگر مدتی چیزی نخورده باشند .

15. همه چیز را حس می کنند :

هر چیزی مانند متنی در یک کتاب گرفته ، یک صحنه ساده در یک فیلم سینمایی ، حتی شنیدن قسمتی از ترانه می تواند احساسات شما را تحریک کند؛ این مسائل کوچک که برای دیگران بی معنا هستند برای شما بیانگر هزاران حس در لحظه است.

16. حس ششم فعال دارند :

افراد احساساتی حس ششم قوی دارند و به راحتی می توانند واکنش های دیگران به نظرات خاص را پیش بینی کنند بنابراین می توانند قبل از اینکه گفت و گو باعث یک فوران احساسی شود، موضوعات را از پیش تغییر دهند.

17. همیشه نکات ظریف را می فهمند :

افراد احساساتی می توانند به راحتی فکر افراد را بخوانند و متوجه دروغگویی و یا پنهان کاریشان شوند . اشتغال در امور حقوقی یا پلیس شدن مناسب این افراد است.

18. یک قصه گوی توانمند هستند :

افراد احساساتس به علت درک بالای احساسات می توانند آنها را به صورت قوی ترین واژه ها درآورده و داستان های فریبنده و شگفت انگیز درباره رخدادهای روزانه بسازند .

چطور احساسی نباشیم

19. به محرک نیاز دارند :

بعضی از این افراد به کافئین حساسیت نشان می دهند و حتما باید مقدار کمی از آن را مصرف کنند .

20 . پیچیدگی برای آن ها سم است :

زمانی که درگیری یا یک اتفاق نامعمول در زندگی آن ها رخ دهد ، عمیقا احساس ناراحتی می کنند .این افراد هنگام پیچیدگی ها و درگیری های روحی دچار سختی هایی در جسم خود نیز می شوند .

21. انتقاد کردن برای آن ها مانند یک خنجر است :

کلمات برای این افراد بسیار مهم است . کلمات مثبت می تواند آن ها را سرشار از ذوق کند اما کلمات منفی یا تند آن ها را به شدت عصبانی می کند و انتقاد کردن مانند خوردن سم برای آن ها است .

22.باادب هستند :

افراد احساساتی همیشه و در همه حال ادب را رعایت می کنند و در برخورد با افراد دیگر احساسات آنها را در نظر می گیرند و مواظبند که لطمه ای به احساس آنها وارد نکنند . آنها در رفتار با مردم از واژه های «متشکرم» و «لطفا» در زمان های ضروری هستند.

23.هنر دوست هستند :

هنر شما را شیفته خود می کند و زیباشناسی هنری، خلاقیت برای شما بسیار معنی دار بوده و باعث گردش خون متفاوت در شما می شود.

24.انجام کارهای انفرادی را دوست دارند :

شما تنهایی را دوست دارید با تنهایی احساس راحتی کرده و حس بدی از تنهایی به شما دست نمی دهد. شما ترجیح می دهید در خانه و به تنهایی ورزش کنید چون حس می کنید انجام ورزش های گروهی باعث می شوند همه حرکت های شما دیده شده و مورد قضاوت قرار گیرند. دوست دارید فضایی شخصی در محل کار داشته باشید، زیرا فضاهای باز کاری باعث کاهش کارایی شما می شود.

25. اغلب دیگران را خشنود می سازند :

شما همیشه در تلاش هستید همه اطرافیان خود را خشنود نگه دارید بنابراین اگر از واقعیت هم رضایت نداشته باشید، از کسی انتقاد نمی کنید. شما بسیار خوش برخورد هستید و دوست ندارید مردم فکر کنند آزاردهنده هستید تا جایی که از فکر مردم احساس ترس و اضطراب پیدا می کنید.

26.اغلب اوقات گریه می کنند :

احساسات شما گاهی فوران می کند و این فوران های احساسی را شما به صورت گریه بروز می دهید . بنابراین در زمان شادی یا غمگینی ، گریه می کنید.

27. سریع و به شدت علاقه مند می شوند :

افراد احساساتی سریع و به شدت عاشق می شوند اما همچنان احساس اضطراب و تحریک بیش از حد کرده و در پردازش احساسات شدید خود دچار مشکل می شوند بنابراین با خطر دل شکستگی و انتظارات براورده نشده روبرو خواهند شد.

28. با وجدان هستند :

این افراد در محل کار و مدرسه تلاش کافی را انجام می دهند تا اشتباه نکنند ، اگرچه که این موضوع به این معنا نیست که همیشه عالی هستند اما همیشه بهترین تلاش را از خود نشان می دهند .

29. با زیبایی عمیقا تحت تاثیر قرار می گیرند :

غذا های خوش طعم، رایحه های معطر، کارهای هنری زیبا یا ملودی های گوش نواز تاثیر عمیقی روی آن ها دارد و همچنین برای آن ها عجیب است که افراد دیگر چگونه از کنار این همه زیبایی بی تفاوت عبور می کنند .

30. درک بالایی دارند :

این افراد به چیزهایی توجه می کنند که افراد دیگر به آن بی توجه هستند و در نتیجه درک بسیار بالایی دارند . آن ها مانند بچه ها باهوش هستند ، ما و دنیای ما نیز به افرادی که احساسات بیشتری دارند ، اعتماد بیشتری داریم و در کنار آن ها احساس امنیت و آرامش بیشتری می کنیم .

31. تجسم آنها قوی است :

افراد احساساتی تجسم قوی دارند به طوری که تمامی داستان های ممکن را تصور کرده و همگی را پیش روی خود مجسم ساخته و حس خود را در هر یک از این نتایج درک می کنند . این تجسم قوی، آنها را خلاق می سازد و تصمیم گیری های آنان را ارزشمند می کند.

32. با «نه» گفتن مشکل دارند :

افراد احساساتی هیچگاه به دوستان خود نه نمی گویند حتی اگر درخواست آنان علی رقم میلشان باشد زیرا انجام کاری که دوست ندارند برای آنها راحت تر از ناراحت کردن دیگران با رد درخواست شان است.

33. فیلم ترسناک دوست ندارند :

این افراد به این علت که خود را در موقعیت خشنی که می بیند، تصور می کنند ، از کتاب ها، موقعیت ترسناک در شب و جاذبه های خاص سیرک و شهربازی خوش شان نمی آید.

34. در معرض افسردگی و ابتلا به اضطراب هستند :

سیستم عصبی افراد احساسی برای اضطراب تنظیم شده است بنابراین در دوران کودکی، در هیچ جا یا حتی در خانه، مدرسه و … احساس امنیت نمی کنند. برای جلوگیری از افسردگی باید احساسات را کنترل کنید و اجازه ندهید در شخصیت شما نهادینه شوند.

35. این افراد در منحرف کردن ذهن از افکار منفی و احساسات منفی کمی ضعیف هستند .

36. مشکلات جسمی روزانه مثل سردرد بیش از بقیه افراد برای آن ها رخ می دهد .

37. چند وقت یک بار دچار روتین ناسالم زندگی مثل زیاد خوردن یا زیاد خوابیدن می شوند .

38. آن ها از پس زده شدن در هر جایگاهی می ترسند .

39. اغلب از جنبه های مختلف مثل تحصیلی ، رابطه ، اجتماعی ، شغلی ، اقتصادی و دیگر جوانب خودشان را با دیگران مقایسه می کنند و احساس ناخوشایند و منفی به آن ها دست می دهد .

40 . از ناعدالتی و هرگونه ظلم در حق هرکسی به شدت خشمگین و عصبانی می شوند .

41. طرز فکر و عقاید دیگران در مورد خودشان برای این افراد بسیار حائز اهمیت است .

42. به حریم شخصی خود اهمیت بسیار زیادی می دهند .

43. نمی توانند از کنار هر چیزی به سادگی عبور کنند .

44. به راحتی دچار صدمه روحی روانی می شوند .

45. اغلب سعی دارند که احساسات منفی خود را پنهان کنند و باور دارند که بسیار قوی هستند و در نتیجه تمام احساسات منفی را درون خود نگه می دارند .

46. حتی در صورت نداشتن مدرک و شواهد کافی ، دست به قضاوت زود هنگام می زنند.

47.همیشه از مورد تایید قرار گرفتن یا نگرفتن توسط شریک عشقی خود می ترسند؛ در رابطه عاطفی از هر لحاظ احساس نگرانی دارند ؛ از پس زده شدن توسط فرد مورد علاقه خود نیز بسیار واهمه دارند .

48. در مکان های شلوغ احساس امنیت ندارند. تمایل دارند که به تنهایی خود پناه ببرند .

49. در نور زیادی ، صدا های بلند و رایحه های تند احساس کلافگی می کنند .

50. اغلب از دنبال کردن پست های دیگران در فضای مجازی احساس ناراحتی می کنند و بازخورد منفی می گیرند.

آیا ما می‌توانیم احساساتمان را کنترل کنیم؟ زمانی که درگیر اضطراب و افسردگی هستید ممکن است حس کنید بر احساساتتان کنترلی ندارید. عواطف ممکن است در شما این احساس را به وجود آورند که هیچ سرچشمه‌ای ندارند و اگر این عواطف از آنچه شما فکر می‌کنید قویتر باشند باعث سردرگمی شما می‌شوند.

برای مثال ممکن است شما احساسا عصبانیت کنید تنها به این دلیل که شریک عاطفی‌تان ظرف‌ها را نشسته است.

تقریباً همه افراد چنین لحظه‌ای را تجربه کرده‌اند. لحظه‌ای که دچار احساسات شدیدی می‌شوند اما دلیل آن را نمی‌دانند. در واقع احساسات پاسخ خودکار ذهن به محرک‌هاست.

مثلاً زمانی که شما توله سگی رها شده را در تبلیغی تلویزیونی می‌بینید مغز شما شروع به پردازش آن تصویر در سطح ناخودآگاه شما می‌کند و این پردازش ممکن است باعث احساس غم و اندوه در شما شود.

اکنون پاسخ احساسی شما به این تصویر بسته به تجربه شما از توله سگ در گذشته ممکن است قوی یا ضعیف باشد.

چطور احساسی نباشیم

مثلاً اگر شما داوطلب کمک به پناهگاه سگ‌های ولگرد باشید ذهن شما به این شرایط عادت کرده و احساساتتان واکنش کمتری نشان می‌دهد اما اگر به تازگی سگ خود را از دست داده باشید با سیلی از عوامهارت کنترل احساسات: چگونه احساساتی نباشیم؟می‌شوید.

همه این احساسات طبیعی هستند و نشانه این هستند که شما انسان هستید.

برای مدیریت احساسات روشی درمانی به نام رفتار درمانی دیالکتیک وجود دارد که شامل یک پاسخ عاطفی با عنوان “ذهن عاطفی” و پاسخی فکری با عنوان “ذهن منطقی” می‌شود.

هیچ یک از این پاسخ‌ها به خودی خود کافی نیست چرا که تصویر کاملی برای شما ایجاد نمی‌کند. چیزی که منجر به “ذهن خردمندانه” می‌شود در واقع ترکیبی از ذهن عاطفی و منطقی است که پاسخی متعادل را در رفتار ما ایجاد می‌کند.

اگر ما به طور معمول پاسخ عاطفی ذهنمان را نادیده بگیریم، شرایط طبیعی ذهن برای پردازش را سرکوب کرده و رویکرد ذهن خردمندانه را از دست می‌دهیم.

در اصل تنها زمانی به تعادل ذهن خردمند دسترسی پیدا می‌کنیم که آنچه ذهن عاطفی‌مان به ما می‌گوید را درک کرده و بپذیریم.

همواره به خاطر داشته باشید که احساسات شما سرنخ مطلبی هستند که ذهنتان می‌خواهد به شما بگوید. پس درباره آنچه احساس می‌کنید کنجکاو باشید چرا که احساساتتان شما را در جهت رسیدن به ذهن خردمندانه راهنمایی می‌کنند. احساسات شما نه تنها سرنخی برای رسیدن به آنچه در ذهن شما می‌گذرد هستند بلکه شامل اطلاعات حیاتی درباره شما هستند.

پاسخ‌های عاطفی‌ای که شما به صورت خودکار می‌دهید حاصل عوامل متفاوت از جمله تجربیات گذشته، شرایط فعلی و کیفیت خواب شما خواهند بود. واکنش احساسای شما نمی‎‌تواند بهتر یا بدتر از واکنش دیگران باشد. احساس غم یا ترس منفی نیستند بلکه در واقع احساسات بی‌طرف هستند.

شاید شما نتوانید احساسات خود را کنترل کنید اما همیشه می‌توانید نحوه عکس‌العمل نشان دادن خود به این احساسات را کنترل کنید. برای مثال اینکه از دست کسی عصبانی هستید لزوماً به این معنی نیست که با آن شخص دعوا کنید.

زمانی که کسی می‌گوید بر احساساتش کنترلی ندارد عموماً منظورش این است که بر اعمال ناشی از احساسات خود کنترلی ندارد.

اینکه احساس عصبانیت کنید خیلی خوب است اما تا زمانی که فکر نکنید به خاطر داشتن چنین احساسی مجبورید به صورت کسی مشت بزنید. شما قادرید احساساتتان را پردازش کنید بدون اینکه در راستای آنها اقدامی انجام دهید.

در هسته عمیق‌ترین احساسات ما باورهایی هستند که آنها را به حرکت درمی‌آورند. مثلاً زمانی که حس می‌کنید چیزی را از دست داده‌اید غمگین می‌شوید، زمانی که از هدفتان دور می‌شوید عصبانی می‌شوید و زمانی که فکر می‌کنید اتفاق خوبی قرار است بیافتد خوشحال می‌شوید.

اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که با تغییر افکارتان شاید نتوانید شرایط را تغییر دهید اما حداقل می‌توانید روش تاثیر این شرایط روی خودتان را تغییر دهید. با تمرین می‌توانید افکاری را که منجر به ناراحتی شما می‌شوند را با افکاری که در شما حس رضایت یا خرسندی ایجاد می‌کنند جایگزین کنید.

افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است فکر کنند که گفته‌هایشان نزد دیگران احمقانه است و مدام در حال گاف دادن هستند. با کمک درمانگر مناسب می‌توان به آنان روش‌هایی را آموخت تا در این شرایط بتوانند آرامش خود را حفظ کنند و به این درک برسند که مردم دیگران را چندان قاطعانه قضاوت نمی‌کنند.

ممکن است شما مرتباً نسبت به اطرافیانتان احساس حقارت کنید چرا که پیش خودتان فکر می‌کنید آنها همیشه عالی هستند و یا در باشگاه بدنسازی ایستاده‌اید که ناگهان متوجه می‌شوید کسی در وزن و هیکل شما می‌تواند وزنه‌هایی سه برابر سنگین‌تر از وزنه‌های شما را بلند کند.

در این مواقع شما مانند آهن‌ربایی به این صحنه‌ها جذب می‌شوید و نمی‌توانید نگاه سرشار از تعجب و غبطه خود را از آنها بردارید. اما اگر بتوانید نقطه ثقل توجهتان را تغییر دهید و مثلاً به افرادی که وزنه‌هایی سبک‌تر از شما می‌زنند توجه کنید در اصل توانسته‌اید که به توانایی‌های خود بیشتر اعتماد کنید.

کار بهتری که می‌توانید در این شرایط انجام دهید این است که بر روی کاری که در حال انجام دادنش هستید تمرکز کنید. در این صورت مقداری از انرژی که از دست داده‌اید را دوباره بدست می‌آورید.

زمانی که شروع کنید احساساتتان را به عنوان سرنخی از سوی ذهنتان بپذیرید و خودتان را بابت آنچه احساس می‌کنید قضاوت نکنید در واقع توانسته‌اید این قدرت انتخاب را بدست آورید که به هر رفتاری چه واکنشی نشان دهید.

بنابراین پاسخ سوالی که در شروع این مقاله مطرح شد منفی است. ما نمی‌توانیم احساساتمان را کنترل کنیم!

اما می‌توانیم رفتار ناشی از این احساسات را کنترل کنیم. در واقع ما با پذیرفتن احساسات خود می‌توانیم مانع از این شویم که احساسات، ما را کنترل کنند.

اگر احساس می کنید در این زمینه با مشکل مواجه شده‌اید و برای مدیریت رفتارهای ناشی از احساساتتان به کمک نیاز دارید کلینیک روانشناختی چمان همواره آماده کمک به شماست. با ما در ارتباط باشید و از خدمات درمانگران متخصص ما بهره بگیرید.

عالی بود

Comment

Post comment

عضویت در کانال تلگرام چماندر اینستاگرام با ما باشید

Find us on:

آخرین باری که منتظر نتیجه ی یک آزمون بودید یا منتظر ایمیلی از طرف مصاحبه کننده خود(در مصاحبه کاری) بودید، کی بود ؟

آیا حس نگرانی، تنش و یا ترس و نا امنی داشتید؟

حس شما نسبت به احساسی شدنتان درباره موضوعات مختلف چیست ؟ آیا از این واکنش خود راضی هستید ؟

آیا بخاطر برخورد های احساسی خود، در رنج هستید ؟

در طول زندگی، بعضا شرایطی به وجود می آید که با احساسی شدن دردسر ساز بوده و آسیب های جدی به ما میزند. نحوه برخورد و رفتار ضعیف شما در شرایط مختلف نیز، نهایتا باعث ایجاد این باور خواهد شد که شما باور کنید واقعا شخصیت ضعیفی دارید.

چطور احساسی نباشیم

درواقع نکته اینجاست که اگر در موارد مختلف، حس ضعف داشته باشید، پس از مدتی اعتماد به نفس شما کاهش خواهد یافت و به همین علت، بسیار مهم است که یاد بگیرید، چگونه در برخی شرایط، انسان بی احساسی باشید. 

خوب، اما این کار چگونه انجام میشود؟ اگر توصیه هایی مانند “ولش کن !” یا ” بهش فکر نکن!” را تا کنون شنیده اید، باید گفت که ضمیر ناخودآگاه شما، آنها را مسخره دانسته و ارسال احساسات منفی به شما را با استفاده از این عبارات، متوقف نخواهد کرد.

خوب ، اما این احساسات واقعا چگونه متوقف میشوند ؟

آیا میدانید احساسات از کجا می آیند ؟ همه این احساسات، از فکر اولی که در ذهنتان جوانه میزند آغاز میشوند. سپس، این فکر، فکر دیگری را آغاز کرده و به زودی خواهید دید که سناریو ها و فکرهای مختلفی در ذهن شما پر شده است.

در ادامه این فکرهای منفی توسط مغز شما پردازش شده و ذهنتان با تولید احساسات متناظر به آنها پاسخ خواهد داد. درواقع، پس از شروع این چرخه از افکار ، کنترل احساسات بسیار سخت خواهد بود. اما، متوقف کردن جوانه ی اولیه ی فکر منفی، بسیار ساده تر است.

مثلا اگر پس از مصاحبه کاری، هنوز ایمیلی دریافت نکرده اید، بجای اینکه فکر : ” ایمیل تاخیر کرد ! احتمالا من ویژگیهای خوبی نداشته ام و رد شده ام” را در ذهن خود وارد کنید، به سرعت آنرا کنار زده و بگویید : “هنوز دلایل کافی را برای چنین اظهار نظری ندارم !”..

هر روز جدید، برای شما فرصتی است که تصمیمات جدیدی بگیرید. هرکدام از این تصمیمات، خط جدیدی را به داستان زندگی شما می افزایند و اگر میخواهید زندگی غرور آفرینی داشته باشید، بد نیست از همین لحظه، این تصمیم را بگیرید که :

بدون توجه به اتفاقی که در زندگی شما میفتد، قدرتمند باشید.

چطور احساسی نباشیم
چطور احساسی نباشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *